یک: عزیزانم، اگر می روید که از امام حسین (ع) بیاموزید تا برهرچه نابخردی و فریبکاری و ویرانگری بر بشورید، غبارپاهای شما بر چشم من. اما نه، اگر می روید تا بگویید و بخندید و تفریحی بکنید و اشکی بریزید و “حال”ی پیدا کنید و بعدش هیچ و پوچ، این سفر، جز خسارت، جز وقت تلف کردن، جز فرو شدن ... ادامه متن »
آرشیو بخش: نامه های نوری زاد به دیگران
عضویت در دریافت فید<نامه ی محمد نوری زاد به کمیساریای عالی حقوق بشر در سازمان ملل + گزارش سفر به شیراز و پاسارگاد+ مصاحبه
ما پیاده به پاسارگاد می رویم ما اراده بر این داریم روز هفت آبان را با شکوه برگزار کنیم. روز کورش بزرگ را. که بنا به تشخیص آیت الله های شیعه، یک شخصیت قرآنی نیز هست. و از نگاه ما و جهانیان، کورش نه یک امپراتور مسلط، بل انسانی شایسته و سرشار از ادب انسانی بوده است. در این سالهای ... ادامه متن »
نامه ی محمد نوری زاد به دونالد ترامپ
یک: با صمیمانه ترین درودها، وازقلمِ شوخِ ایرانیانِ نیک سخن، به شما شادباش و سپاس می گویم که در سخنِ تاریخیِ خود، آراستگیِ فرهنگی و مدنیِ مردمانِ ایران را از حاکمانِ “همه چی مال منه” گویِ حاکم بر ایران جدا فرمودید. راستی تا یادم نرفته بپرسم: مگرنه این که شما چهل و پنجمین رییس جمهور آمریکا هستید؟ پس یک درخواست. ... ادامه متن »
هولوکاستِ شیعی
شکایتِ دکتر محمد ملکی و محمد نوری زاد از سرانِ جمهوری اسلامی ایران مخاطبان این نامه: جناب آنتونیوگوترش – دبیرکل سازمان ملل بانو عاصمه جهانگیر – گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران عالیجنابان، بزرگواران، اجازه می خواهیم برای شما از یک فاجعه ی هولناکِ شیعی بگوییم. فاجعه ای که در زیرِ آوارِ جنگ هشت ساله ی ایران ... ادامه متن »
از محمد نوری زاد به شیخ احمد منتظری
یک: جنس تنهایی این روزهای شما همانند جنس تنهاییِ نرگس محمدی ست. و همانند تنهایی دکتر محمد ملکی. وهمانند تنهاییِ میلیون ها ایرانیِ بُهت زده ای که بدستِ هم لباسانِ شما لهیده شده اند اما بناچار با یکجور “فرسوده شدن مذهبی” به همزیستی رسیده اند. هموطنان شما بچشم خود دیده اند و بدین باور رسیده اند که تا به امروز ... ادامه متن »
از محمد نوری زاد به نمایندگان مجلس شورای اسلامی
سه چهار سال پیش نوشته ای برای شمایان به یادگار گذاردم با عنوان “گل ها و گاوها“. در آن نوشته به وکلای خوب (گل ها) و وکلای بد(گاوها) پرداخته بودم. که البته درتوصیفِ وکلای بد، از جماعتِ گاوان پوزش خواسته بودم شرمگنانه. اکنون نیز بر این باورم که وکلایی که به شأن قانونیِ خود پشت کرده اند (بهر دلیل)، از ... ادامه متن »
می زنم به سیم آخر( نامه ای به پسرم)
اباذرم سلام دیشب را تا به صبح درد کشیدم. اگر تا دیروز، درد کتف و بازو مرا در خود می فسرد، نیز این بار دردی در ناحیه ی شکم بدان افزوده شده بود. صبح اول وقت رفتم بیمارستان. بی آنکه شب قبلش پلک برهم نهاده باشم از شدت درد. فکر می کردم تا ساعت ده صبح رو براه می شوم ... ادامه متن »
دخترم، تف کن به صورت من!
فرزندم، تو می توانستی دختر محمد نوری زاد باشی. اما نیستی. گر چه نیک که می نگرم هستی عزیزکم. بله، تو دختر منی. در همین یکی دو روزی که عکس برهنه ی تو را در یکی از هتل های مشهد و در محاصره ی نگاه های هیز و حریص زائران کشورهای همجوار دیده ام، باور کن کم مانده با سر ... ادامه متن »
برسد بدست پسرم
اشاره: این نامه را یکی دو روز پیش برای پسرم اباذر نوشتم. با اجازه ی وی، آن را منتشر می کنم: سلام پسرم چند روز پیش برایت از دردی در مجاورتِ درد زایمان نوشتم. که البته در این مقایسه اغراق فراوان بود. دردی که من این روزها تحمل می کنم کجا و درد زایمان کجا؟ برایت نوشتم که این روزها ... ادامه متن »
نامـه ای به پسـرم
اشاره: یکی دو سال پیش بود که پسرم به من نوشت: اراده را می شود محکم کرد؟ نشستم و هر آنچه را که در باور خود پرورانده بودم نوشتم و برایش فرستادم. دیروز به این نوشته بر خوردم. بد ندیدم اگر شما نیز بخوانیدش. گرچه روی سخن در این نوشته با پسرم اباذر است اما همه ی پسران و دختران ... ادامه متن »