سر تیتر خبرها

آرشیو بخش: مجموعه آثــار

عضویت در دریافت فید<

آثارهنری ایام زندان(انسان)

پنج: تابلوی نقاشی با عنوان ” انسان” واکاویِ گنجی که با انسان است، همان چیزی است که به هستی وبه عالم، معنا می بخشاید. ازدیرباز تا کنون، عرق ریزانِ فیلسوفان واندیشمندان ومتفکران به همین مهم مربوط بوده است. که بدانند انسان کیست وچه گوهرها و چه ظرفیت هایی با اوست وقراراست چه بکند وچه تاج گلی برسرخود وبرسردنیای اطراف خود ... ادامه متن »

آثارهنری ایام زندان (آفتابگردان)

  آثارهنری ایام زندان چهار: آفتابگردان   قاشق های یک بار مصرف را بیرون نمی انداختم. بل آنها را می شستم ودرکیسه ای نگهداری می کردم. اطمینان داشتم ازآن ها می شود چیزی ساخت. بیش از دسته ی قاشق ها به قسمت اصلی یعنی به گودیِ آنها نگاه می کردم. بسیار. طوری که یک روزگودیِ قاشق ها نیز به من ... ادامه متن »

آثارهنری ایام زندان (محوِ پلنگ)

آثار هنریِ ایام زندان محمد نوری زاد یک : تابلوی ” محوِ پلنگ “ آنچهانسان و حیوان را در دوسوی داوری می نهد ، اندیشمندی است . و دراین میانه ، این ” نقص” است که رفت و آمد می کند وجولان می دهد. گاه که معدل شعورآدمی به کمال می گراید ، آن نقص رو به کاستی می نهد ... ادامه متن »

آثارهنری ایام زندان(چهل تکه)

  آثار ایام زندان محمد نوری زاد سه: چهل تکه                                                                          تا کنون آیا به دست ها و انگشتان خود خوب نگریسته اید؟ اگرنه پیشنهاد می کنم دو دست خود را مقابل چشمان خود بگیرید و به ظرافت های دست خود خیره شوید. چه می بینید؟ یکبار که مرا به هواخوری برده بودند، گذرمان به کارگاه نجاری افتاد. درآنجا انبوهی ... ادامه متن »

آثارهنری ایام زندان (میلاد سنگ)

                                                                                        آثار هنری ایام زندان دو: میلاد سنگ این اواخر در زندان اوین، هر روز، دو روزنامه­ ی رسمی کشور، کیهان و اطلاعات را برای من می­آوردند. تنها بودم. و باید از این تنهایی بدر می­ رفتم. چگونه؟ با خلقِ ” انسان­گونه­ ای که خود را از دلِ سنگ بیرون می­ کشد.”من پیش از آن، هیچگاه دست به ساخت مجسمه ... ادامه متن »

ماهِ دوست داشتنِ دوستی ها

من نه بخاطر این که چون مسلمانم و در مسلمانیِ من روزه گرفتن امری واجب است، ماهِ روزه را دوست دارم. سابقاً بله، چشم و گوش بسته روزه می گرفتم و از مشقتِ خود هیچ نیز در نمی یافتم. رمضان که از دور می آمد، دلم را غصه ای ناگزیر احاطه می کرد. این که باز ماه رمضان آمد و ... ادامه متن »

نغمه ی “شاپرک” با صدای: محمد نوری زاد

شعر «شاپرک» را که سرودم، به چند آهنگساز نشان دادم؛ که بیایید و بر این شعر آهنگی و ملودی‌ای بنشانید تا بدهیم خواننده‌ای بخواند. اما کدام خواننده؟ نه آهنگسازی حاضر شد برای شعر «شاپرک» آهنگسازی کند و نه خواننده‌ای که بخواندش. به همه‌شان حق دادم، به همه‌شان. کمی که گذشت، دست به دامان حنجره ناقص خود بردم و التماسش کردم ... ادامه متن »

“سرت سلامت” با صدای اباذر نوری زاد

شعرش را در زندان سرودم. شعری برای دلتنگی های هرازگاهم. که دلم تنگش شده بود. از یادآوری خنجرهایی که به سر و سینه اش می خورد می گداختم. یک جوری می خواستم بگویمش: بفکرش هستم. و هرچه آسیب و درد و ناکامی بر ما می بارد، فدای یک وجب خاکش. ایران را می گویم. سرزمینمان ایران نام آهنگ: سرت سلامت ... ادامه متن »

اگرخرچنگ نبود! ( ازنوشته های داخل زندان )

من شخصاً جزیره هرمز خودمان را بسیار دوست دارم. از جهات مختلف. هم مردمش را، که تقریباً فراموششان کرده­ایم، هم کوهستان رنگین او را، و هم سواحل بکر و خوش ­منظره­اش را. یکی از دوستانم حدوداً شصت نوع رنگ از کوه­های هرمز، شماره کرده بود. شما در عبور شتابناک از جادۀ ساحلی هرمز، حداقل به هفت نوع رنگ آشکار کوه­های ... ادامه متن »

شعرهای زندانی من

من دو نوروز سالهای هشتاد و نه و نود را در زندان بودم. نوروز هشتاد و نه را در سلولی با دو نفر، و نوروز نود را تنها بودم. از نوروز اولی این را به یاد دارم که به محض تحویل سال نو، دهانم را به دریچه ی کوچکی که در قسمت پایین درِ سلول تعبیه شده نزدیک کردم و ... ادامه متن »

87 queries in 0924 seconds.