ما اگر می رویم، شما بمانید! سلام به رهبر گرامی جمهوری اسلامی ایران یک: مرگ، چون پرنده ای سیری ناپذیر، پنجه می افرازد و ما را یک به یک می کاود تا مگر به گوشمان بگوید: وقت رفتن است، راهی شو! کاش من – محمد نوری زاد – پیش از شما بمیرم. و شما باشید و بمانید تا ... ادامه متن »
آرشیو بخش: سخـن روز
عضویت در دریافت فید<کابـوس
کاش ناگهان از خواب بر می جهیدیم و می دیدیم همه ی آنچه که در این سی و هشت سال بر ما گذشته، یک کابوس بوده. و نشانی از خلخالی و خمینی و خامنه ای و خماری و قاری قرآن نیست. وای که چه نفس عمیقی می کشیدیم آن زمانی که می دانستیم همه ی آن هشت سال جنگ، کابوس ... ادامه متن »
بخنـد و داغم کـن! + سخـن روز + پیـام نـوروزی
نمی خندی که! دق مرگ می کنی مرا. چند بار بگویمت که من، دلتنگِ تماشای تبسمِ جادویی تواَم. از بس که سر به تیزیِ رخدادهای تلخ کوفته ام، نای نالیدنم نیست. از بس نخندیده ام، فراموشم شده که مرا استعدادی بوده چنین. که بخندم. تقصیر توست که نمی خندی مثل سابق. باور کن غش می کند دلم برای غش غشِ ... ادامه متن »
ریقِ رحمت! + سخـن روز
هیچ به این فکر کرده اید که با این همه روز و ماه و سالی که سرداران و نظامیان رهبری در سوریه و درحوالی اسراییل حضور داشته و دارند، چرا تا کنون حتی یک فشنگ یک فشنگ یک فشنگ به سمت اسراییل شلیک نکرده اند؟ با همه ی درشتگویی ها و رَجَزهای سی و هشت ساله ی انقلابیون از آقای ... ادامه متن »
بر مزار مصـدق + سخـن روز + عکـس
یک: نمایشگاه به نیکی و شایستگی پایان پذیرفت. دلم را کف دستم می گیرم و تقدیم همه ی آنانی می کنم که چه از شهرهای دور و نزدیک و چه از تهران به دیدن من و به دیدن کارهای من آمدند و مرا مست جمال فهم خود کردند. سپاس نازنینان. من و شرم و سپاس و ادب و امید به ... ادامه متن »
عکس ها و نوشته های روز ششم و هفتم + فایل صوتی سخن روز
به عکس ها و نوشته های زیرش توجه کنید. این عکس ها و نوشته ها به روز ششم نمایشگاه خط خطی های نوری زاد (یازدهم اسفند نود و پنج) مربوط است. چشم براه شمایم. حتما بیایید. نکند نیاییدها؟ ببینید چقدر التماس تان می کنم؟! یک روز دلتان می سوزدها؟ محمد نوری زاد دوازدهم اسفند نود و پنج – تهران نوشته ... ادامه متن »
گنـج های نـوری زاد + فرهادی و اسکار + سخـن روز + عکـس های روز سـوم و چهارم و پنجم نمایشـگاه
این زوج مهربان تصویر بالا در سومین روز از همدان به نمایشگاه آمدند. بانو به بیماری ام اس مبتلاست. با زحمت و پله به پله بالا آمد و خروار خروار انرژی بر سر من باراند. این زن و شوهر چه همدیگر را دوست دارند. پیش پایشان بر رمین نشستم به خاکساری. روز سوم با همین قشنگی ها توآم بود. جناب ... ادامه متن »
بـرف می بـارید با انـار + سخن روز
یک: تنها بودم و راه طولانی. رفتم کرمانشاه. شبی ماندم و روز بعدش رفتم پاوه. بیست و پنج بهمن بود و سالروز پر کشیدن صانع ژاله. می رفتم تا چون سالهای پیشین، با خانواده اش دیدار کنم و سری به خودش بزنم که زیر خاک آرمیده بود. نرسیده به جوانرود، مه غلیظی همه جا را در خود پوشاند. راه دیده ... ادامه متن »
بیانیـه + سخـن روز نـوری زاد
بیانیه تنی چند از شخصیتهای حقوقی، مدنی و سیاسی ایران برای آزادی “شهناز اکملی” شما ای ایرانیان و هموطنان… ما امضاء کنندگان این نامه، همچون شما مردم، شرمگینِ اوضاعِ اسفبار سرزمینِ خویشیم، و رنج می بریم از اینکه شب ها و روزهای ما را با نگرانی و هراس و آشفتگی آمیخته اند. ما نیز چون شما؛ از اینکه روان جامعه ... ادامه متن »