یک: من – محمد نوری زاد – در نوشته ی پیشینم، از آیت الله ها و قرآن پژوهانی که میلیاردها پول از جیب مردم بر می دارند برای پژوهیدن در قرآن، درخواست کردم که یکی شان جلوی دوربین بنشیند و به چند ایراد قرآنی پاسخ بدهد. در این مدت، با چند قرآن پژوهی که با همین پژوهیدن در قرآن برای ... ادامه متن »
آرشیو بخش: جدید ها
عضویت در دریافت فید<درخواست محمد نوری زاد از قرآن پژوهان + (فایل صوتی نامه سی و نهم محمد نوری زاد به رهبر)
درود گرامیان، یکی از دوستان و اندیشمندان و متفکرانِ قرآنی، رو به دوربین نشسته و چند شبهه و ایراد و مشکل قرآنی را مطرح کرده که من – محمد نوری زاد – در پاسخ بدانها درمانده ام. از تمامیِ دستگاههای قرآنی، از آیت الله ها، از طلبه ها، از پژوهشگرانی که سالها در قرآن تدبّر و غور و غوطه داشته ... ادامه متن »
علی بابا و دراکولا + فیلم( چرا نوری زاد را نمی کشند؟ ومصاحبه و مناظره و….)
یک: تازه ترین میخی که بر تابوت لهیده ی نظام و مجلس و کانون وکلا کوفته شد، مربوط است به زندانی شدن جناب دکتر قاسم شعله سعدی و جناب آرش کیخسروی، دو انسان آزاده و خردمند و وطن دوست. شعله سعدی دو دوره نماینده ی مجلس بود و اکنون در اعتراض به نظارت استصوابی در زندان است و کیخسروی از ... ادامه متن »
سفر به اعماق آینه + مصاحبه و …
یک: دوشنبه ی گذشته رفتم سنندج. مستقیم رفتم بازار و از مغازه ای یکدست لباس کردی خریدم و در همان مغازه پوشیدمش. رفته بودم برای دیدن مرد جوانی به اسم مختار زارعی. همین مختار زارعی، یکبار چند سال پیش، در بازار سنندج به من گفته بود: می خواهم یکدست لباس کردی برای شما بخرم. و من گفته بودم: نمی خواهم. ... ادامه متن »
عطسه های ناچاری + گزارش سفر به سنندج و مناطق زلزله زده + مصاحبه
مشکلِ افرادی چون سید محمد خاتمی در این است که زخمی را که بر تنِ مردم نشانده اند، به تبرک تعبیر می کنند. و در ادامه، با لبخند و الفاظ نمکین، و البته از باب شفا، استخوانی هم لای زخم جا می گذارند تا مردم، پیوسته، به نوعِ طبابت شان محتاج باشند. سید محمد خاتمی نیک می داند که او ... ادامه متن »
پسِ و پشتِ خرقه ی زاهد + سخنان روز+ سخن روز
یک: می گویم: آدمیان، هرچه که ذات ناجورِ خود را در پس پوششی پهلوانانه پنهان کنند، سرانجام با رفتار و گفتارشان، آن ذات پنهان شده را رو می کنند. چه بشود که یکی بتواند ذات ناجورش را در پهنای رفتار و گفتاری پسندیده، پنهان کند. این یک قاعده نیست. که بشود از آن قانونی بشری برآورد. اما می تواند خروجی ... ادامه متن »
با تنبک زدن مخالف اند اما،
یک: پنجشنبه (چهارم مرداد 97) با دوستان و همراهانم رفتیم ابهر. برای دیدار با جانبازی که دو پایش را در شلمچه و در جنگ هشت ساله جا گذارده: جناب محمد ولی حیدربیگی. که لاغر است و رنجور. اما سترگ و سرزنده. با عصایی که زیر بغل زده بود، و دستی که به دست یکی از پسرانش داشت، با هم همراه ... ادامه متن »
جگرِ کردستان + فایل صوتیِ + سخن روز (97/4/31)
یک: در سفری که پنج شش سال پیش به کردستان داشتم، شهر به شهر می رفتم و در هر شهر، با مردم و با فعالان مدنی اش همسخن می شدم و سوزهایشان را می نیوشیدم. در مریوان، نخست کسانی که به دیدنم آمدند، جوانان خوب و نازنین کردستانی بودند. از دانشجو تا دستفروش تا کارگر تا کارمند تا بیکار تا ... ادامه متن »
بهترین خوراکِ اسراییل و روس!
اشاره: در اعتراض به سپاه (بخاطر بردن اموال شخصی ام و گذرنامه ام و ممنوع الخروج کردنم که هنوز بدانها دست نیافته ام) شب ها پشت دیوار زندان اوین می خوابیدم و روزها همانجا قدم می زدم. زمستان سال نود و چهار بود و شب ها گاه من تا به صبح می لرزیدم. در آن یک ماه پایانیِ سال، من ... ادامه متن »
الاغ های لاجوردی + سخن روز + فیلم از مراسم بخاک سپاری
یک: در تشییع جنازه ی جناب محمد بسته نگار خبر پیچید که مهندس عباس امیر انتظام پای از این جهان بدر برد. همینجور که از پس تابوتِ بسته نگار می رفتیم، برای دوستی که درس حوزوی خوانده بود تعریف کردم: آقای امیر انتظام برای منِ نوری زاد تعریف کرد که در زندان های مخوف لاجوردی، امروز که بیمار می شدیم، ... ادامه متن »