سر تیتر خبرها

غمزه های قرآنی

درباره ی این نوشته :

روزی که قرارشد به طور موقت  از زندان آزاد شوم ، به من گفتند : ننویس تا به زندان باز نگردی !  و من گفتم : نوشتن برای من ، مثل اکسیژن است برای شما . و گفتم : افسوس که چرا در  نوشته های بظاهر صریح و تلخ و گزنده اما خیرخواهانه ی من، روح  واخواهی های من رصد نمی شود . و گفتم : آسوده خاطرتان کنم : درهمین روزهای اخیر ، من مطلبی قرآنی  برآورده ام که فکر می کنم  روح آن ، در ساحت مشترکات فکری ما و شما بگنجد و چه بسا ایرادی نیز در انتشار آن نباشد . نمی دانم پذیرفتند یا که نه . با این حال ،  مطلبی  را که مطالعه می فرمایید در هفته ی پایانی حضورم در زندان اوین نوشته شده . از حس و حال جاری آن نیز می شود  کاملا به اوضاع فکری و عاطفی نویسنده ی زندانی پی برد . در این مطلب ، به یک ضرورت  بسیار شریف قرآنی اشاره کرده ام و در پایان ، برای برون رفت از دایره ی بسته ی آن ، از همگان شما استمداد طلبیده ام . آنچه اکنون مطالعه می فرمایید   ، یک مطلب ساده ی قرآنی است و ربطی به سمت و سیره ی نوشته های پیشین من ندارد .  هرگز علاقه مند نیستم  این نوشته  در   محدوده ی رنج کسانی ارزیابی شود که تا کنون خیرخواهی و نقد مشفقانه ی نویسنده را بحساب  تخریب هیمنه ی خود گذارده اند . و اما اصل مطلب :
+   +   +
وقتی شنیدم زندان بانان بند 240 ، به تقاضای چهل و پنج روزه ی ” عمادالدین باقی” که مرتب از آنان درخواست یک جلد قرآن می کرده ، وقعی ننهاده اند ، و او ، چهل و پنج روز تمام ، در یک سلول کوچک انفرادی ، حتی از داشتن یک جلد قرآن محروم بوده ، دانستم : غربت قرآن ، حتما نباید با ترجمه ها و تفسیرهای آشفته همراه باشد ، و یا : نقش تاریخی اش به فراموشی سپرده شود ، و یا : روح شریفش به حاشیه رود ، و یا : قیل و قالی در ظاهر او بالا بگیرد ، و یا : معجزه ی مسلمش در چارچوب های فردی و حکومتی ما بود و نبودی نداشته باشد .
+     +      +
طعم مطالعه و تلاوت قرآن در زندان ، شاید به طعمی از رهایی آمیخته باشد . از همین روی است که شما ، با همین طعم ، پروانه گون ، به پرواز در می آیید و از لای پنجره های قطور و آهنین آن به هر کجا پرمی کشید . من ، در این شش ماهی که در زندان ، لنگ لنگان از روزی به روزی دیگر درافتادم ، به یک تحقیق متفاوت دست بردم و طی آن تلاش کردم از هرآیه ی قرآن ، پروانه ای برآورم و فراتر از سلول تنگ زندان ، سلول های سنگین و فرسوده ی وجود خویش را به هر یک از این پروانه ها بسپرم تا مگر مرا از تنگنای تنهایی و جهل به در برند ، و به دوردست های نیالوده ، وبه افق های روشن ، و به وادی فهم در اندازند .
مرور چندین و چند باره ی قرآن ، با اعتنا به خوف و رجایی که ذاتی روزها و شب های زندان است ، نرم نرم ، دریچه هایی از معانی  پنهان آیه ها را به رویم گشود و مرا از محبس یک قاری عادت گرا ، به سرسرای کاوشگری سیری ناپذیر سوق داد .  درآن جولان قرآنی ، من همه ی عمر هنری خود را به ساحت آیه ها پیشکش کردم ، و آیه ها نیز در مقابل ، بخشی از شرافت هنری و معانی پنهان خود  در حوزه های نقاشی ، سینما ، ادبیات ، موسیقی ، خوشنویسی ، کاریکاتور ، طنز ، دیالوگ ، سخنوری ، حکومت داری ، معنا ، جامعه شناسی ، انسان شناسی ، تاریخ ، و آینده را در معرض فهم من قرار دادند .
+     +      +
من به کارهای کرده و نکرده ی مراجع تقلید ، بسیار انتقاد داشته و دارم . و در این میان ، آیت الله مکارم شیرازی ، مشخصا در نقدهای من حضوری فراگیر داشته است . در روزهای تلخ زندان انفرادی اما ، قرآنی به درون سلول من راه یافت با ترجمه ی آقای مکارم . جوری که ماهها ، من بودم و تنهایی و همان قرآن و ترجمه ی خوب آقای مکارم . ایکاش می توانستم با صدایی به بلندای ادب ، و به پهنای شرافتی که این روزها با شتاب به حاشیه می رود ، فریاد بر آورم : یک    ترجمه ی خوب  قرآنی ، مثل جاده ای وسیع و صاف ، با درخت ها و گل های معطری که در دوسوی خود دارد ، مسافر را با امنیت و آرامش به مقصد می رساند .
من پیش از این ، با ترجمه های آقایان : عبدالمحمد آیتی ، محمدمهدی فولاد وند ، بهاالدین خرمشاهی ، و الهی قمشه ای آشنا بودم  ، و به قدر بضاعت ، از شان ادبی ترجمه ی آیتی ، و دلنشینی ترجمه ی فولاد وند ، و معناگرایی ترجمه ی خرمشاهی ، و ساده ساری ترجمه ی الهی قمشه ای خبر داشتم ، اما نصیب من در زندان ، تنها  و تنها همنشینی با   ترجمه ی آقای مکارم شد . به همین دلیل ، بیش از دیگران ، با زحمت ریز به ریز ایشان مانوس شدم و به تلاش و همت و وسواس وی برای یافتن واژگان معادل ، آفرین گفتم .
ما منتقدان و ناراضیان اوضاع عمومی کشور ، آنقدر شعور و شهامت داریم که شانه به شانه ی  نقد یک نفر ، زحمت و کار خوب او را نیز سپاس گوییم .
+         +        +
قرآن در زندان ، سخت با روان زندانی می آمیزد . نه از آن روی که زندانی را در آن بارش بلا ، چاره ای جز خدا خواهی نیست ، بل از این روی که زندانی ، آنجا که در کویر عطشناک حق خود ، با مطالعه ی قرآن ، به غلیظ ترین توصیه های انسانی برمی خورد ، سر در آغوش آمال و آرزوهای  برنیامده ی خویش می نهد و با وصف العیش آیه ها ، به تناول نیمی از عیش انسانی خویش پناه می برد .
شب ها و روزهای پی در پی و بلاتکلیف زندان ، حس خالص و شریفی را به جان زندانی در می اندازد تا سراسیمه به ریسمان خدا چنگ بزند . و قرآن در این میان ، همان ریسمان آسمانی است .
تجسم کنید : دونفر” بسم الله الرحمن الرحیم ” می گویند . یکی خارج از زندان ، و دیگری داخل زندان . اولی در کنار سفره ای از چاره ها . و دومی در بحرانی از ناچاری ها . وای که اگر زندانی ، بی گناه و بی تقصیر نیز باشد . “بسم الله” یک زندانی بی گناه و بی تقصیر ، مثل نگریستن یک مسافر تشنه ، به چشمه ای زلال و گواراست . و مثل وضو ساختن و آب نوشیدن رهگذری غبارآلود از آبشار جاری از برف است .
ترجمه ی خوب قرآن، دست زندانی بی گناه را ، وه که چه می گویم ، دست هرچه با گناه و بی گناه را می گیرد و برفراز ابرها می نشاند . و ترجمه ی بد ،  او را در محدوده ی زندان خویش ، در هرکجا ، به خستگی می کشاند . ترجمه ی خوب ، به بارش گلبرگ های گل محمدی مانند است . که می توان بدان پناه برد و با آن تن شست  و از تماشای بارش مدام آن لذت برد . و ترجمه ی بد و نامطلوب قرآن ، به ریزش توده هایی از گل و لای می ماند . که نه طعمی از باران دارد و نه طراوتی ازآن .
ترجمه ی خوب آقای مکارم ، در آن وادی ناچاری ، بهشتی بود که مرا ازنگرانی به در می برد و با لبخند خوب خدا می آمیخت .  سه ماه تمام ، شب و روز ، نشستم و زاویه های پنهان و آشکار آیه ها را کاویدم و به تامل و نگارش پرداختم . اکنون که به پشت سر می نگرم ، خود را صاحب گنجینه ای می دانم بس غنی . که جواهرات و سکه های آن ، جنسی از کلمه دارد . و چشمی که : بیهوده نمی نگرد ، و فهمی که : فریب نمی خورد ، و دینی که : چیز دیگر می جوید ، و اسلامی که : با اسلام ما فرسنگ ها فاصله دارد ، و خدایی که : عبوس نیست ، و خدایی که : در همین نزدیکی هاست ، چیزی دیگر می گوید و ما چیز دیگری را به اسم او تحکم می کنیم ، و خدایی که : لابد بخاطر خطاهای عمیق و  مکررمان ، بقای ما را به دیده ی تردید می نگرد .
+     +     +
در زندان ، مرا از سلولی به سلول دیگر می بردند . همچنان که دیگران را . و در همه حال می گفتند : کسی با خودش قرآن بر ندارد . من اما همان قرآن آقای مکارم را از سلولی به سلول دیگر می بردم و به مطالعه و نوشتن های مخفیانه ی خود ادامه می دادم . تا این که ظاهرا بعضی از نوشته های غیر قرآنی من ( نامه ی چهارم و پنجم به رهبر) نامطلوب تشخیص داده شد و یک روز در بازگشت از “هواخوری” نیم ساعته ، با جای خالی نوشته های پراکنده ی خود ، و با جای خالی همان قرآن همنشین روبرو شدم . تهدیدها و خواهش ها و نامه نگاری های من به مسئولین زندان و حتی به شخص دادستان تهران – آقای جعفری دولت آبادی – به جایی نرسید . هم نوشته های من رفته بود ، هم آن قرآن شورانگیز . این نیز بگویم  که ترجمه ی آقای مکارم  معنا محور است و از چارچوب آیه ها خروج نمی کند و به مفهوم ذاتی حرفها و کلمه های هر آیه پای بند است . با ادبیات خوب و قابل قبول . و با بهره مندی از واژگان درست و رایج  زبان پارسی . بعدها که با دکتر ” عرب مازار یزدی” هم سلول شدم ، دانستم این استاد فهیم و دانشمند و مودب دانشگاه علامه نیز با من در خصوص  ریز پردازی  های ترجمه ی آقای مکارم هم نظر است .
+        +        +
زمان گذشت و گذشت و من بی آن که به آن قرآن دسترسی داشته باشم ، با افراد مختلف همنشین و هم سلول شدم . اما نه که همنشینی با قرآن ، همچنان که گفتم ، با طعمی از رهایی آمیخته است ، دلتنگی های من به تسکینی درست و ماندگارمنجر نشد که نشد .
مدت ها بعد، از بند امنیتی 209 به بند عموم ” هفت” منتقل شدم . آنجا کتابخانه ای تمیز و وسیع در اختیار ما بود . کتابخانه ای که در میان کتاب های متعدد خود ، قرآن موردنظر مرا نداشت .
با انتشار نامه ی من به سید حسن خمینی از داخل زندان ، مسئولین زندان ، صلاح را در این دیدند که مرا از بند هفت ، به بند سه ، که به آن بند 350 نیز می گویند ، منتقل کنند . محدودیت های این بند ، مرا برآن داشت که نوشته های متوقف و ناتمام قرآنی خود را از سر گیرم . چند روزی سر به قرآن آقای بهاالدین خرمشاهی فرو بردم که ایشان نیز ، ترجمه ای شریف و شایسته فراهم آورده است . تا این که از سر اتفاق ، با قرآنی آشنا شدم که یکی از دوستان زندانی من مشغول مطالعه ی آن بود . ترجمه ی این قرآن ، توسط آقای ” مهندس علی اکبر طاهری قزوینی ” صورت پذیرفته است . با نام : ” قرآن مبین ” .
خیلی زود با این قرآن و ترجمه ی آن مانوس شدم . ورق به ورق جلو رفتم و تلاش کردم تفاوت ترجمه ی آن را با سایر ترجمه ها که پیش تر دیده بودم بسنجم . نه سواد عربی من ، و نه فهم قرآنی من ، هرگز دراندازه ای نبوده و نیست که درمیان ترجمه های قرآن داوری کنم . اما در این ماههای تنهایی و انس ، به شرافتی از فهم محتوایی آیه ها دست یافته بودم که در عین محدودیت و فقر علمی ، می توانستم دست خ‍ِرَدِ خُرد خود را بگیرم و به راه  در اندازم .
با مطالعه ی سطحی ترجمه ی آقای طاهری ، دریافتم که وقت فراوانی  از ایشان ، صرف  تفسیرگردی در میان آثار کهن و نو شده است . این مهم ، هم رد پایی از خود را در ترجمه ی فراگیر و مطمئن به جای نهاده است ، و هم دست مترجم را برای مشابهت یابی معانی آیه ها گشوده است . قصد من از انگشت نهادن برترجمه ی فاخر آقای طاهری ، هرگز به معنای به حاشیه راندن ترجمه ی دیگران نیست . همچنان که بعدها نیز ، قطعا ما  را به ترجمه ای دقیق تر و منظم تر و پرزحمت تر و فراگیرتر و عاشقانه تر از ترجمه ی آقای طاهری نیاز است .
آقای مهندس طاهری در این ترجمه ، بخش وسیعی از زحمت خود را در پی نوشت (زیرنویس) هرصفحه متجلی کرده است . دراین پی نوشت ها ، ما ، هم به آیه های مشابه ، و هم به نکته های لغوی ، و هم به معانی مترادف ، و هم به معانی غیرمتعارف ، و هم به اشارات نحوی ، و هم به موقعیت های تاریخی ، و هم به ظرایفی متنوع و ضروری از تفسیر و تاویل بر می خوریم . تسلط  همه جانبه ی مترجم به زیرو بم زبان عربی ، و نفوذ او به ریشه ی لغات ، و استخراج معانی تازه ، و روحیه ی شگفت مشورت گیری وی ، و سیری ناپذیری وی برای اقناع مخاطب ، ما را با  ترجمه ای روان و جامع مواجه کرده است .
مترجم در صفحات انتهایی قرآن ، نوشته ای دارد با عنوان ” پس از پایان” . دراین نوشته ، وی ، مارا از زحمت “هشت سال تلاش بی وقفه ” ی خود مطلع می کند . شما با ورق زدن این ترجمه ، وبا نگاهی گذرا به پی نوشت ها ، این زحمت بی وقفه ی هشت ساله را ” باور” می کنید . چرا که در هر برگ ، می توان وسواس و صرف وقت و دقت موشکاف او را مشاهده کرد .
ناشر این قرآن ، ” انتشارات قلم ” است . من از همین زندان ، سپاس خود را تقدیم دوستانی می کنم که بی آن که نگاهشان به سود و فایده ی متداول باشد ، دقیق ترین حساسیت ها را برای ارائه ی اثری نفیس و چشم نواز و پرمحتوا مبذول   داشته اند .
ناگزیرم برای پرهیز ازکلی گویی ، به چند نمونه از ظرافت های جاری این ترجمه اشاره کنم :
1 – اغلب مترجمین قرآن ،  از معادل فارسی واژه ی ” اولی الامر” با  : صاحبان امر ، یاد کرده اند ، و یا از خیر معادل یابی این واژه  درگذشته و آن را به صورت : اولوالامر آورده اند . مهندس طاهری اما آن را  ” متصدیان امور” ترجمه کرده است . در پی نوشت مربوط به ” الی الرسول و الی اولی الامرمنهم” آیه ی 83 سوره ی نسا ، می نویسد :
معلوم می شود ” اولی الامر” ( که جمع است ) کسانی غیراز شخص پیامبر(ص) هستند . و چون موضوع مربوط  به زمانی است که حضرت پیامبر(ص) در حال حیات بودند ، معلوم می شود کسانی غیراز امام معصوم هرزمان بوده اند  . از این روی این کلمه را به ” متصدیان امور” ترجمه کرده ایم . به عنوان مثال : رییس اداره ، کارمند بانک ، مامور راهنمایی ، مدیر مدرسه و غیره . کلمه ی ” منهم” که پس از کلمه ی ” اولی الامر” آمده ، تایید دیگری است بر این   معنی …
2 –  آیه ی 123 سوره ی انعام را این گونه ترجمه کرده است :
” و بدین گونه در هر شهری سردمداران بزهکارش را گماشتیم ( و به آنان میدان دادیم ) تا به دسیسه پردازند . در حالی که تنها در حق خویش دسیسه می کنند و نمی فهمند ” .
و در پی نوشت توضیح می دهد :
منظور از ” اکابر مجرم ” در این آیه ، همان است که در آیات 34 سبا ، و 23 زخرف آمده است . منظور از مکرشان نیز همان است که در آیه ی 33 سبا آمده است . ضمنا کلمه ی ” مجرمیها ” در اصل ” مجرمین ها ” بوده که به علت اضافه شدن ، بنا بر قاعده ، حرف ” نون ” حذف شده است . حرف ” لام ” در ” لیمکروا ” لام عاقبت است . منظور این است که مفاسد اجتماع ، از سردمداران از خدا بی خبر سرچشمه می گیرد .
3 – ترجمه ی آیه ی 37 سوره ی نور ( رجال لا تلهیهم تجرة و لا بیع عن ذکرالله …) را اغلب مترجمان ، حتی قرآن پژوهی چون آقای بهاالدین خرمشاهی ” مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی ایشان را از یاد خداوند بازنمی دارد ” ترجمه کرده اند .  نیز کلمه ی ” رجال ” این آیه را مرحوم الهی قمشه ای ” پاکمردان ” ترجمه کرده است . و حال آنکه آقای مهندس طاهری  به جای آن  ” افراد ” نهاده است . به زعم حقیر ، اگر همه ی ” رجل ” های قرآن را معادل ” مرد ” بدانیم ، فرصت حضور بانوان را در قرآن به تنگنا در انداخته ایم . با این وصف ، ترجمه ی آقای طاهری ، به انصاف و درستی نزدیکتر است . خود وی در پای نوشت آیه ی فوق ، دلیل این که چرا ” رجال ” را – افراد –  ترجمه کرده ، می آورد : بنا به قاعده ی تغلیب ، در اینجا کلمه ی ” رجال ” به کار رفته است و شامل زنان نیز می شود .
4 – بسیاری از مترجمین قرآن ، منجمله مرحوم الهی قمشه ای و جناب خرمشاهی در ترجمه ی ” سلم علی ال یاسین ” راه به خطا رفته و آن را : سلام بر آل یاسین باد ، و یا :  و سلام بر ال یاسین ، ترجمه کرده اند . مهندس طاهری اما آن را : ” سلام بر الیاس ” ترجمه کرده است . و در پی نوشت توضیح داده است :
الیاسین همان ” الیاس ” پیامبر است و مثل سینا و سینین دو شکل یک کلمه است . دو آیه ی بعد که می فرماید : ” انه من عبادنا المومنین ” موید این نظر است .
5 – همه یا اغلب مترجمین قرآنی ما ، واژه ی ” نفثت فی العقد ” را که در آیه ی 4 سوره ی فلق آمده ، زنان جادوگر یا زنان دمنده در گره ها ترجمه کرده اند . و با همین خطای آشکار ، یک تهاجم تاریخی را به سمت بانوان احاله داده اند . که یعنی در این آیه ، آن که مورد نفرت و نکوهش واقع شده ، زنان جادوگرند . این خطا ، چهره ی مخوفی از بانوان به ذهن ما متبادر می کند . بی آن که بانوان را در این تهاجم غیر منصفانه ، سهمی موکد بوده باشد . آقای مهندس طاهری          ” نفثت ” را سخن چینان ترجمه کرده است و در پای نوشت جامع خود آورده است :
“نفّاثات جمع ” نفاثه ” به معنای دمنده است . به همین علت در زبان عربی به هواپیمای جت هم ” نفاثه ” می گویند و در اینجا مراد سخن چینان فساد پیشه است یا جادوگران ….. معنی تحت اللفظ آیه این است : ” از شر دمندگان در گره ها ” تفسیر اضوا البیان (محمد امین مختار) گفته است : منظور از نفاثات قطعا ساحران است . اعم از زن و مرد ….
6 – دراینجا به بعضی از واژگان و آیه هایی که به فارسی برگردانده  اشاره می کنم :
متقین = پروا پیشگان
رب = صاحب اختیار
کافرون = انکار ورزان
سفها = سبکسران و بی خردان
کنتم اموتا فاحیکم = بی روح بودید و شما را حیات بخشید .
تواب = باز پذیر
معروف = شایسته
منکر = ناپسند
الیوم الاخر= روز واپسین
دارالسلم = سرمنزل سلامت
یسبحون الیل و النهار لا یفترون = شب و روز بی آنکه سستی نشان دهند ، خدای را تقدیس می کنند .
+    +     +
” قرآن مبین ” آقای مهندس طاهری قزوینی ، یکی از ترجمه ها و آثار فاخر و شایسته و ستودنی عصر ما است . این اثر شریف ، در کنار ترجمه های خوب دیگر ، می تواند خلا ترجمانی قرآن را تا سالها برطرف کند . جذابیت چند جانبه ی این اثر باعث شد در اطراف مترجم و کم و کیف انتشار این اثر تحقیق کنم . دانستم مترجم عزیز ما ، پای به دهه ی نهم عمر خود گذارده است . و دانستم ادامه ی انتشار این قرآن ، با وجود اخذ همه ی مجوز های رایج ، بنا به دلایلی که هرگز خدا پسندانه نیست ، متوقف شده است . سعی کردم راز این کج سلیقگی که نه ، این ظلم آشکار را کشف کنم . به نوشته ی انتهایی قرآن ، که به قلم مترجم است مراجعه کردم . آنجا که می نویسد : ” در دوران چهل ساله ای که با قرآن مانوس بودم ، از درس استادان مختلفی بهره بردم که برجسته ترینشان شادروان طالقانی و شادروان مهندس مهدی بازرگان بودند … استاد عربی ام دکتر سعید نجفی …” شاید یادآوری همین سه اسم و اسامی دیگر ، برای آنانی که درکشورما برگلوگاه نشر قرآن نشسته اند و بساطی برای خود آراسته اند ، دلیل موجهی برای جلوگیری از انتشار آن باشد . من از همین   زندان ، به نمایندگی از طرف همه ی آنانی که جویای جلوه های ناب قرآنی هستند ، از بزرگان دینی خود تقاضا دارم از تداوم این ظلم آشکار مانع شوند و راه را بر انتشار این اثر خوب و شریف بگشایند . از کجا معلوم مترجم این اثر ، در عین حال که به مرحوم طالقانی و بازرگان و دیگرانی چون این بزرگان متمایل است ، در پیشگاه خدای قرآن ، از همه ی ما آبرومند تر نباشد ؟ آیا زمان آن نرسیده است که ما : اختیار داران جامعه ، به رشدی برآمده باشیم که سلیقه های سیاسی خود را بر جریان محض علم ، تفوق ندهیم ؟
+    +    +
روزی که دانستم زندان بانان خودمان ، متعمدانه ، چهل و پنج روز تمام ” عمادالدین باقی ” را از داشتن هر کتاب ، حتی یک جلد قرآن نیز محروم کرده اند ، به خود گفتم : ظاهرا علاوه بر دست به دست شدن نیکی ها و نیک بختی ها ، ستم و ستمگری نیز دست به دست می شود . چه فرق می کند اگر من و شما ، آب و اکسیژن و آزادی را از کسی دریغ کنیم یا قرآن را ؟
” عمادالدین باقی ” با شناختی که من از او در تنگنای زندان یافته ام ، یک نیک بختی بزرگ است که ما به هردلیل خود را از باران برکات او محروم کرده ایم . من و شما آنجا که نیک بختی را از خویش می رانیم ، لاجرم همان خلا را باید با شور بختی رفع و رجوع کنیم . و این ، دریغ هماره ی من است که چرا در این یک سال گذشته ، ما ، با این همه شتاب و با این همه گستردگی ، خود به دست خود ، معدود دوستان نظام و انقلاب را به صف مقابل رانده ایم و انگ دشمن بر پیشانی شان نشانده ایم .
” مهندس علی اکبر طاهری قزوینی ” نیز ، برای ما ، یک دوست ، و یک نیک بختی شورانگیز است . دور انداختن زحمت و عرق ریزان هشت ساله ی وی ، ممکن است در ساحت زندگی معمول ما نمودی نداشته باشد ، اما قطعا به کهکشان حساب و کتاب خدا رعشه خواهد انداخت . صمیمانه از بزرگان خود می خواهیم که موانع سست انتشار ” قرآن مبین ” این دانشمند فرزانه را مرتفع سازند . با سپاسی به ژرفای لبخند خدای خوب .
محمد نوری زاد – زندان اوین – بند 350 – 2/4/89

+خبر تکمیلی

لینک مطالعه ی آنلاین قرآن مبین آقای مهندس طاهری

http://www.scribd.com/doc/25442740/Quran-Mobin-Persian-Translate-by-Taheri-Ghazvini

لینک دانلود قرآن مبین آقای مهندس طاهری

http://qura.files.wordpress.com/2008/04/quran-mobin.pdf

Share This Post

درباره محمد نوری زاد

با کمی فاصله از تهران، در روستای یوسف آباد صیرفی شهریار به دنیا آمدم. در تهران به تحصیل ادامه دادم. ابتدایی، دبیرستان، دانشگاه. انقلاب فرهنگی که دانشگاهها را به تعطیلی کشاند، ابتدا به آموزش و پرورش رفتم و سپس در سال 1359 به جهاد سازندگی پیوستم. آشنایی من با شهید آوینی از همین سال شروع شد. علاوه بر فعالیت های اصلی ام در جهاد وزارت نیرو، شدم مجری برنامه های تلویزیونی جهاد سازندگی. که به مناطق محروم کشور سفر می کردم و برنامه های تلویزیونی تهیه می کردم. طوری که شدم متخصص استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان. در تابستان سال 1361 تهران را رها کردم و با خانواده ی کوچکم کوچیدم به منطقه ی محروم بشاگرد. به کوهستانی درهم فشرده و داغ و بی آب و علف در آنسوی بندرعباس و میناب. سال 1364 به تهران بازآمدم. درحالی که مجری برنامه های روایت فتح بودم به مناطق جنگی می رفتم و از مناطق عملیاتی گزارش تهیه می کردم. بعد از جنگ به مستند سازی روی بردم. و بعد به داستانی و سینمایی. از میان مستندهای متنوع آن سالهای دور، مجموعه ی “روی خط مرز” و از سریالهای داستانی: پروانه ها می نویسند، چهل سرباز، و از فیلمهای سینمایی: انتظار، شاهزاده ی ایرانی، پرچم های قلعه ی کاوه را می شود نام برد. پانزده جلدی نیز کتاب نوشته ام. عمدتاً داستان و نقد و مقاله های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. حوادث خونین سال 88 بساط فکری مرا درهم کوفت. در آذرماه همان سال بخاطر سه نامه ی انتقادی به رهبر و یک نامه ی انتقادی به رییس قوه ی قضاییه زندانی شدم. یک سال و نیم بعد از زندان آزاد شدم. اکنون ممنوع الخروجم. و نانوشته: برکنار از فعالیت حرفه ای ام.

176 نظر

  1. اندكي صبر ، سحر نزديك است:
    هردم اين بانگ برآرم از دل :
    واي ، اين شب چقدر تاريك است!

     
  2. يا حسين عليه السلام

    اي بنده خوب خدا و ياد آور دفاع مقدس
    در سفر زيارت به عتبات عاليات بويژه در حرم حضرت امام موسي بن جعفر عليه السلام در ياد شما بوديم و در بالاي سر مبارك امام حسين عليه السلام بياد شهداي جنبش سبز

     
  3. درود بر حر زمان

     
  4. والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین امنو و عملو صالحات و تواصو بالصبر و تواصو بالحق

    و خوشا به سعادت کسانی که هم صبر دارند و حق را

    جناب نوری زاد ساعت 2 بامداد است بی آنکه متوجه گذر زمان باشم غرق خواندن مطالبتان بودم از نوشته های زیبایتان تا پاسخ هایتان و چه زیبا بود صبر و حوصله تان در پاسخ دادن و شاید هم یکی از دلایل نوشتن این مطلب توسط من همین اهمیت شما به جواب دادن است هرچند حتی اگر بنده را لایق به جواب دادن ندانید

    آقای نوری زاد من امروز با شما آشنا شدم ….

    شغلم معلمی است
    کودکانی را در سن 11 سالگی آموزش می دهم
    ولی گاه شرمگینم از این آموزه ها که خلاف واقع اند و به ناچار به خاطر ترس از تشویش ذهن کودک مجبور به گفتن آنان هستم
    ولی زیبا اینجاست که گاه با لبخند تمسخر آمیز آن ها به این گفته ها روبرویم….
    یک آرزو : کاش محمد نوری زاد به وبلاگم بیاید….

     
  5. ثبت است بر جریده عالم دوام ما

     
  6. اقای نوریزاد میخواستم این نظر را در مطلب جدیدتان ارسال کنم که بدلیل فیلتر موفق نشدم:درود بر شما که ابوذروار حق را فریاد برمیاورید.هنوز نیامده فیلترتان کرده اند.اما ترابخدا با جادوی قلم شیوایتان بهانه بدست این ابلهان از خدا بیخبر ندهید،انها از همین صراحت بیان وخلوص شما میترسند وعصبانی هستند چرا که حسابتان پاک است ودنبال فرصتی که دوباره به بندتان بکشند. پس بخاطر مخاطبانتان هم که شده کمی محتاط تر باشید. http://basiji-sabz.blogspot

     
  7. فعال جنبش سبز

    آزاده گرانقدر جناب نوری زاد، ما بی دینها معتقدیم یافته های بشری و تجربه هزاران ساله بشر -هرچند ناقص- بهترین راه موجود برای رفاه و پیشرفت و قانون گذاری بشری است. به خصوص با دیدن آنچه در کشورهای اسلامی و ایران خودمان بر مردم می رود بیشتر اعتقاد می یابم که دین و به خصوص اسلام که دیرتر آمده و فرصت پیشرفت کمتری داشته- خود یک عامل جهل است و البته نه تنها علت آن. مثالی کوتاه در جاهل پروری و سود محوری این دین عربی سفر حج است. امروزه چرا مردم ایران باید سالانه میلیاردها سرمایه کشور را خرج سفر به عربستان کنند، کشوری که علنا دشمن ایران است؟ آیا فلسفه این سفر امروز جز آن است که به اقتصاد شبه جزیره عربستان کمک کند؟ چرا باید بپذیرم که آفریننده من راه هدایت مرا به زبان نامفهوم بیگانه ای فرستاده و به زور شمشیر و سرنیزه به سرزمین پدری من فرستاده است؟ نوری زاد عزیز -که چون پدرم دوستت می دارم-، کعبه ما ایران است و حج ما هم پیمودن ره برای ایران. این چند خط را ننوشتم که رنجش خاطری شود، بیشتر سخنی بود از ته دل از شخصی که روزی خود تکبیر گوی مسجدی در تهران بوده و از روی فکر ، مطالعه و مشاهده چند ساله به نقش مخرب دین در سرنوشت میهنش پی برده است. امیدوارم در فردای آزاد ایران من و شما درکنارهم زندگی کنیم. پیروان دین شما -اینگونه- ما را از میهنمان تبعید نکنند و خون ما را به جرم اختلاف عقیده بر زمین نریزند.

     
    • نوری زاد محمد

      سلام دوست عزیز
      درعین حال که با وجوهی از عقاید شما مخالفم اما به آن احترام می گذارم . مردمان مختلف العقیده ی نیک رفتار ، بسیار بهتر از همکیشان و همفکران دون رفتارند .

       
  8. باسلام و درود به شما
    از اینکه به کانون خانواده محترمتان بازگشته اید بسیار خوشحالم
    امیدوارم در پناه حق سلامت و سرافراز باشید وبدانید که راه شما که همانا عقل وتدبیر است همیشه ادامه داشته و خواهد داشت وهیچ کس با هیچ ابزاری نخواهد توانست راه تعقل رابر مردم ببندد . آبی که پشت دیوارمحبوس شده بالاخره راهی برای سوراخ کردن دیوارو بیرون آمدن پیداخواهد کردهمیشه برای سلامتی شما و امثال شما بزرگمردان دعا میکنم مثل یک پدر دوستتان داشته و خواهم داشت
    فرزند کوچک شما.

     
  9. سلام آقای نوریزاد عزیز، منهم یک بسیجی هستم، منتها از نوع سبزش، از آنها که بر خلاف احمدینژاد واعوان وانصار هم فرقه ایش سالها در جبهه بودم و صد ها تن از بهترین دوستانم و همچنین برادرم به شهادت رسیدند. همچنان عاشق ومعتقد به امام خمینی هستم و هر وقت کارم پیش خدا گیر میکنه نذر امام میکنم و گره از کارم هم باز میشه. در این ماههای اخیر بسیار برای آزادی ابوذر سبز(ونه حر) دعا کردم وخوشحالم که سالمید وسرفراز.امیدوارم مجددا شاهد پالایش نظام وانقلاب از نا اهلان ونا محرمان حاکم بر آن شویم.همچنان تشنه نوشته های زلالتان هستیم.خوشحال میشوم لینکی هم به وبلاگ من بدید:http://basiji-sabz.blogspot.com/

     
  10. سلام آقای نوری زاد! صمیمانه بازگشت شما را به این تنها راه ارتباطی شما و دوستانتان تبریک می گویم. آقای نوری زاد اگر در یوتیوب عبارت”پوستر محمد نوری زاد در 22 بهمن” را جستجو کنید جوانی با پارچه ای سبز به انگشت خواهید دید که پوستری با عکس شما و با عبارت ” محمد نوری زاد ای آزاد مرد آزادی تو را انتظار می کشیم” در دست دارد . آن جوان منم و این را نوشتم که بگویم یاد انسانی را که برای ما مظهر حق گویی خلاقیت و صبر است اگرچه در حبس باشد هم فراموش نخواهد شد. حتی در فضای سرد و تاریک و ظلم آلودی که ما در آن به سر می بریم. دوستدار شما از گذشته تا به امروز.

     
  11. اين نوشته زيباي شما تاثيرات عيقي بر خوانندگان گذاشته است و فكر ميكنم نثر دلنشين قرآني شما بسياري از انديشه ها و دلها را بسوي قرآن جلب كرده است.
    من هم بدنبال ترجمه آقاي طاهري گذشتم و متوجه شدم كه انتشارات قلم اخيرا چاپ جديدي از اين كتاب را به پايان رسانده و در دسترس علاقمندان قرار داده است.
    دوستان و طالبين ميتوانند براي تهيه آن اقدام كنند.
    خداند انشاءالله ثوابي از مطالعه و بهره اي كه خوانندگان از آن ميبرند نصيب استاد بفرمايد.

     
  12. این قسمت نامه دوم آقای نوریزاد خیلی جالبه:

    من بعید می دانم وقتی او (آقای شریعتمداری) به یک شاخه گل نگاه می کند ، آن گل را نروییده از گور یک منافق مزدور ، و یا از غبار یک پیامبرسلف نداند!!!

     
    • نوری زاد محمد

      سلام به محمد حسین خوبم ،
      خدا نیاورد روزی را که ذهن انسان به چیزی و به کسی قفل شود . این ، یعنی تعطیلی عقل . یعنی پشت کردن به همان ابر و باد و مه و خورشیدی که دست به دست هم می دهند تا ما به غفلت در نیفتیم . باورم براین است که شیفتگی ما به خود خدا نیز نباید از جنس قفل بستن ذهن باشد . که خدای خوب ما را به عقلانیت و عقل گرایی فرا خوانده است .

       
  13. سلام به کسی که از دیدن چهرش همیشه دو تا چیز نصیبم میشده: صبر و آرامش

    آقای نوریزاد عزیز وقتی نبودین ( و البته میدونیم که کجا و در چه حالی بودین) روزی نبود که لا به لای خبر ها پی خبر آزادیتون نباشیم , وقتی هیچ خبری نبود یه بار دیگه یکی از نامه هاتون رو میخوندیمو از نگارگری قلمتون بود که آروم میشدیم, فقط خواستم بگم اون مهر عزتی که بعد اونهمه توهین و تهمتِ بعضیا به پیشونی چند نفر خورد حالا شما رو هم به درخشش خودش مزین کرده و بعد از تحمل اون روزها طهارت اولین کلمه ایه که بعد دیدن اولین عکس پس از زندانتون به ذهنم میاد, شما حالا خواسته یا ناخواسته شدین پدر معنوی ما جوونایی که دیگه کم کم داشتیم همه باورامونو از دست میدادیم , یه پدر دوست داشتنی , یه پدر مرد…. یا علی

     
    • نوری زاد محمد

      سلام به محمد نازنینم
      مباد روزی که من از این همه محبت جاری شمایان به غرور در افتم و باور کنم که : کسی هستم .
      این من و سری که به تواضع و فروتنی به زیر است . شایستگی همه متعلق به شماست . و من : کسی نبوده ام جز : آنکه نخواست مچاله اش کنند و بر مچالگی اش پای گذارند .

       
  14. سلام استاد عزيز
    وبسايت شما لينك شد و مطالبتان را دنبال مي كنم اميدوارم هميشه سالم و پرنشاط باشيد.
    مردم جنوب خصوصا ميناب و بشاگرد خدمات شما را فراموش نمي كنند و هميشه به نيكي از شما ياد مي كنند.هرجا باشي سالم و بهروز باشيد.

     
    • نوری زاد محمد

      سلام دوست خوبم
      من هیچگاه نتوانسته ام آن روزها و سالهای با شکوه با شما بودن را از یاد ببرم . هر روز برای من آن روزها پررنگ تر می شود .دوستتان دارم . نه بخاطر فقری که برآن ورطه ی آسیب و جراحت سایه انداخته , بل بخاطر سلامتی که از سلام شما دریافت کرده ام .

       
      • بازسلام مي كنم به روح لطيف شما كه قابل دونستيد و جواب حقير را داديد.بياد روزهاي سخت حبس و زندان شما مي افتم و هر روز براي آزادي شما و دوستان ايرانيمان دعا مي كنيم.اميدوارم روزي فرا رسد كه اوين به پاركي تبديل شود و فقط خاطره اي از آن باقي بماند.به هرحال آرزوي قلبي تمامي مردان و زنان آن ديار كه گرد محروميت بر چهره اشان نشسته اينست كه نوري زاد به خانه برگردد.

         
  15. سلام

    حیف ساعاتی که در سالگرد شهادت آقا سید مرتضی پای حرف های شما نشستیم

    چه عمری بر باد دادیم

    والسلام

     
    • نوری زاد محمد

      سلام سید عزیز
      قبول داری که من مرتضی آوینی را بهتر از تو شناخته ام ؟ اگر آوینی امروز بود هرگز در برابر فاجعه ای به اسم” آوار جهل” بر سر مردم سکوت نمی کرد . سید مصطفای گل ، مشکل امروز ما همین آوار جهلی است که برای خود هیبتی آراسته .
      لبهای من و پیشانی سیادت تو .

       
  16. سلام
    شما رو چه جوری می شه دید؟ اگه لطف کنید و جواب رو برام ای میل کنین ممنون می شم.

     
  17. بازم سلام
    من بعد از يكي از برنامه هاي ديروز امروز فردا وپس فردا و الي اخر يه كمي پايه هاي اعتقاديم لرزيد . در اون از اقاي سروش وگفته هاشون راجع به قران واينكه ايشون كفتند يا برداشت من اين بود كه قران حرف هاي پيامبره و لي چون دقيقا خاطرم نيست نميخوام تحريف كنم ولي يه جورايي شك كردم به همه چي خلاصه وكلا ابرو باد ومه وخورشيد وفلك همه بهدست به دست هم دادن كه بذر شك تو دلم بيفته نسبت به همه باورايي كه خيلي راحت پذيرفتمشون وحالام خيلي راحت دارن كمرنگ ميشن .فكر ميكنم خيلي از هم نسلاي من اين تجربه رو دارن وحق هم دارن چون هيچوقت منبعي به روز نبوده كه منطقا خيلي از مسايل رو ملكه ذهن ادم كنه .چي باعث شده كههر كتابي براي براي من نوعي جذاب باشه ولي به قران كتاب خدا صرفا نگاه ابزاري داشته باشم. چرا؟مشكل از منه يا …….؟لطفا به من كمك كنيد

     
    • نوری زاد محمد

      سلام به فاطمه ی گلم
      نور چشم ، قرار بود همه ی ما به آنچنان رشدی برسیم که همگان امکان ابراز عقیده در این ملک داشته باشند . سروش و همه و حتی کمونیست ها . از روزی که ما به خاطر خیلی چیزها به تنگ نظری در افتادیم , کار ما به تنگنا درآمد . اجازه بدهیم هر کس عقیده ی خود را داشته باشد . بی آنکه نگران ابراز آن باشد . جامعه در این صورت رشد واقعی خود را تجربه خواهد کرد . در مورد حرفهای آقای سروش و دیگران , مطلقا نباید نگران بود و به نگرانی در افتاد . امامان ما بی واسطه با منکران خود خدا بحث می کرده اند . کسانی که از ابراز عقیده ی دیگران هراس دارند ظاهرا به سستی بنیان فکری خود معترفند . وگرنه کسی که پشت عقلش به کانون نور گرم باشد از انتشار یک براده ی بلورین به نفس تنگی دچار نمی شود . با مراجعه به خود قرآن می توان فهم کرد که این اثر سترگ نمی تواند دست نوشته و فهم پراداخته ی یک انسان باشد . نگرش آقای سروش (با این که می دانم ایشان با این صراحت وحیانی بودن قرآن را انکار نکرده اند و در پاسخ به آقای سبحانی نظرات خویش را واشکافی کرده اند ) اولین و آخرین تعریض به قرآن نیست . در افتادن با قرآن در چونی نزول آن نیست . بلکه اگر کسی بخواهد به ریشه ی قرآن دست بکشد باید به محتوای آن دست برد .

       
  18. سلاسلام بر شما
    بسيار خوشحال شدم وقتي خبرآزادي شمارا شنيدم.امام سجاد صلوات الله عليه طبق نقل فرمودند:هلك من ليس له حكيم يرشده.كسي كه مربي نداشته باشد هلاك مي شود.در حديث ديگري فرمودند:لابد للمومن من حكيم يرشده.مومن براي رسيدن به سعادت چاره اي ندارد جز اين كه از يك مربي حكيم زنده بخواهد كه اورا راهنمايي وارشاد كند.
    گمان نكنيد كه دغدغه ها وزحمات وخون دل خوردن هاي شما نزد من ناديده وناچيز است.امات به زعم من شما هم مانند بسياري ديگر از مدعيان عدالت خواهي وآزادي ودينداري به وظيفه خودتان عمل نكرده ايد ونمي كنيد.وظيفه شما اين است كه از غرور وتكبر وخود بزرگ بيني دست برداريد ونزد علماي حقيقي دين واوليائ الهي كه مويد به تاييدات امام زمان روحي له الفدا هستند زانو بزنيد واز محضر آنها دين را بخواهيد ودر پي فهم وظيفه وتكليف خود باشيد.
    شايد شما هم مثل بسياري ديگر اين گونه فكر كنيد كه چرا علماي اعلام وانهائي كه داعيه دار حفاظت از دين هستند سكوت كرده اند وچيزي نمي گويند ودليلش را هم كوتهي وترس ومصلحت انديشي بدانيد.لكن اين گونه نيست.در مملكتي كه صدر تا ذيلش فاسد وبي دين هستند ديگر اميدي به اصلاح نيست.شما جرات وشجاعت اين را نداريد كه واقعيتها را ببينيد وخودتان را گول مي زنيد.در حالي كه واقعيتها مثل روز روشن هستند اگر بخواهيد ببنيد.ريشه تمام مفاسد ملكت ما بيت /////است كه شما با ترس وتعصب حاضر به ديدن اين مهم نيستيد.به هزار ويك دليل كه شما هم حتماً مي دانيد شخص /////واطرافيانش مسبب بسياري از مفاسد وانحرافات مختلف هستند وهيچ گاه هم اصلاح نخواهند شد.بزرگان از اولياء خدا با يقين فرمودند كه اين مملكت ديگر تا ظهور حضرت صاحب اصلاح نخواهد شد وروز روز وضع ما بدتر خواهد شد در همه زمينه ها والبته فرموده اند كه ظهور بسيار نزديك است.دوست عزيز سعي كنيد شجاعت تغيير عقيده را در خود بوجود بياوريد وحقايق را همانگونه كه هست وبدون توجيه ومصلحت سنجي ببينيدوان وقت خواهيد فهيمد كه وقتي اميدي به اصلاح نيست وهمه فاسد هستند وظيفه چيست وچه بايد كرد.موفق ومويد باشيد.

     
    • نوری زاد محمد

      من هم به تو میر مهدی عزیز سلام می کنم .
      راستش را بخواهی من از دوبار خواندن نوشته تو به فحوای آنچه که قصد ابراز آن را داشتی دست نیافتم . در عین حال که من به غلضت تو به نقش تعیین کننده ی برخی از علمای اعلام در تحولات اجتماعی اعتقادی ندارم . برعکس معتقدم اینان جلوی بسیاری از تحولات اجتماعی را نیز گرفتند و مشکلات بسیاری برای آینده ی کشور و مردم پدید آوردند . آسیب های شهر قم یکی از این نشانه هاست . که من معتقدم علمای اعلام در ظهور این آسیب های اساسی نقش محوری داشته و دارند .

       
  19. از غزل یک بیت جا افتاده است ! شرمنده :

    حبس شاید حکم قانون ! لیک بیهوده ست
    در قفس یا بی قفس آزادها تندند

    همین

     
  20. آتشش تند است وقتی بادها تندند
    تندباد است آی ! این رخدادها تندند
    باورش این است : کوه آرمانش ریخت
    بعد از این آوارها فریادها تندند
    او به بنیاد شما گیرم که نقدی کرد
    نقدها تیزند !؟ یا بنیادها تندند !؟
    حاکمان را صبر می زیبد زمانی که
    معترض ها خشمگین ، نقّادها تندند
    کاش می شد از زمان خرداد را برداشت
    اصل و نسل و فصل این خردادها تندند

    سلام
    این غزل به بهانه ی بازداشت شما سروده شده بود ، مصرعی از آن را قبلا محضرتان تقدیم کرده بودم و دوست داشتم که همه اش را …. همچنان چشم انتظار دیدار شما هستیم و در عین چشم انتظاری دعاخوان سلامتی تان . سبز باشید و برقرار . همین

     
    • نوری زاد محمد

      سلام به عین القضات خوبم .
      چه شعر نافذ و دلنشینی . یک روز یک قاضی در زندان اوین از باب رفاقت به من گفت : تند می روی آقای نوری زاد . به او گفتم : من اتفاقا بسیار معمولی راه می روم . اما آنجا که امثال شما کند راه می روید ، راه رفتن معمولی من تند جلوه می کند .

       
  21. سيد نورالدين

    سلام گرم من به “حر زمانه”، محمد نوريزاد عزيز
    1) خيلي خوشحالم که در کنار خانواده محترمتان هستيد و از خداوند مهربان مي خواهم که اين آزادي براي شما و همينطور ماها، واقعي و مستدام باشد.
    2) قالب جديد سایتتان بسیار زيبا و از آن زيباتر نوشته ي جديدتان بود که از آن حظ زيادي بردم و همينطور قرآن مبين را هم با اين اينترنت ذغالي دانلود کردم که واقعا فوق العا ده ست؛ ممنونم.
    3) منتظر نوشته هاي جديدتان هستم و هميشه در پناه حضرت حق باشيد.
    به اميد ايراني آزاد و آباد.

     
  22. با سلام – لطفا ادرس ایمیلتان را درج بفرمایید

     
  23. سلام آقای نوریزاد
    همان دوست دوران تحصیل پسرتان هستم…..

    خوشحالم که آزاد شدید.
    اما نیک بنگر که روزگار امروزمان “مرات الاعمالکم” شمایان (به طور عام) است در آن روزگاران خاکستری که شور انقلاب و حکومت اسلامی بر سرتان بود و خیابانها را با خون می شستید.

    در آینده برایتان خواه نوشت از این زبده النجاسات که دست پختان در دو دهه پیش است.

     
    • نوری زاد محمد

      سلام به دوست دوران تحصیل پسر من .
      پسرم ، بجای توقف در مجرم شناختن کسی ، بهتر نیست به رد پای صداقتی بنگریم که برای ملاقات خود ما پا به پا می شود ؟

       
  24. درود بر شما
    آزاده سرافراز
    نوريزاد عزيز
    مقاوت و پايداريت را تبريك مي گم .
    و از آزاديت خرسندم.
    در دوران اسارت شنيدم كسالتي داشتي نگرانت بودم.
    اميدوارم هميشه سلامت و سربلند باشي.
    هر روز صبح مهمانت هستم و منتظر مطالب خواندنيت.

     
  25. سلام سلام سلام…
    به تعداد روزهایی که دربدر دنبال خبری ازتون میگشتم و دنبال راهی بودم تا سلامی بهتون برسونم.
    تو این روزهای بی کسی شایسته الگویی شده اید برای مقاومت من.برای دانستن اینکه ارزشی زنده مانده.هنوز می شود به خاطره خوش امام در ذهن کودک من خوش بود.
    خیر مقدم پدر عزیزم.
    این روزها فرصت مطالعه نوشته تان را ندارم.فقط سراسیمه آمده ام سرسلامتی بگویم.خدا نگهدار شما و حق خواهیتان باد
    اگر کامنت من منتشر نشود راضی ترم.در سرزمینی که نرخ نان چربی زبان است ترجیح می دهم ابراز محبت حقیقی و صمیمانه ام درون صفوف خرید نان متصور نگردد.یقین دارم که میخوانید و “می فهمید “.
    اقای نوری زاد مرا حلال کنید

     
  26. من يک حزب اللهي با تمامي ظواهر لباس شخصي ها بودم و هستم اما در انتخابات به مهندس رأي دادم و در دو انتخابات قبلي هم به خاتمي؛ و هميشه از شما بدم مي آمده است و بارها غيبت تان را کرده ام و بدتان را گفته ام اما طي اين يک ساله که فطرت پاک شما را از نزديک لمس کردم نظرم عوض شده. اميدوارم غيبتهايي را که کرده ام به پهن کرانگي روح بلند خود ببخشيد. باز هم بنويسيد و طبق معمول خيرخواهانه و مؤدبانه. منتظر دلنوشته هاي بعدي شماييم خصوصاً در آستانه نيمه شعبان؛ که جان همه بر لب رسيده و در انتظاري بس شورانگيز و سخت درمانده ايم.

     
    • نوری زاد محمد

      ای من فدای تو حامد عزیز که مرا قابل و لایق مراودت دانسته ای . برای تو و همه ی خوبانی چون تو هدیه ای برآورده ام که بزودی تقدیم خواهد شد . دستت را جلو بیاور . گرمای دست مرا حس کردی ؟ بوسه ای بود که بر فهم تو نشاندم .

       
  27. مسعود دیپلمات

    ن والقلم و ما یسطرون
    قسم به خدا که همین نوشته جنابعالی از همه نوشته های قبلی خطاب به رهبر و دیگران روشنگر تر است . زیرا همین نگارش نشان می دهد که نوشته های قبلی نیز از دل شخصیتی دانشمند و فهیم و دلسوز بیرون آمده است و نه یک . . . . و این خود بهترین وسیله برای رسوا کردن همان سودجویان بی خرد انتقاد ناپذیر خود کامه ی خود به شیطان فروخته ی خود محور است که مورد نظر شما هستند و یحسبون یحسنون صنعا .

     
  28. سلام بلند منو بپذیرید جناب نوریزاد, salam bolande man ra az invar donya (italy) bepazird, khodavand neghadaretan,

     
  29. سلام به آقای دکتر محمد نوری زاد
    بخاطر پایداری اش
    وبخاطر همه نوشته هایش که مرا بیدار کرد.
    من همیشه چشم به راه تو بوده ام ای مرد که بیایی و باز بنویسی

     
  30. با سلام و ارزوی ازادی و سلامت برای جنابعالی ،
    اگر این قران مبنای مطالعه و تفکر ما قرار میگرفت و در طول سالها با ترجمه های مشکل و پیچیده راه بر خواندن و دقت و تفکر در معانی بر مردم بسته نمی شد ،اعتلای دینی جامعه ما بسی والاتر بود .
    بنده نیز با خواندن قران که مترجم ان گروهی بوده که اقای مکارم سرپرست ان گروه بوده است حظ وافری بردم و بسیار از معانی و دیدگاههای جدید برایم گشوده شد .
    به امید روزی که بحث و مطالعه قران و معانی قرانی برای عموم مردم به عرف مبارکی تبدیل شود که همانا مخاطب این کتاب الهی همین مردم هستند

     
  31. be shoma eftekhar mikonim

     
  32. درود جناب نوری زاد
    دوستت دارم

     
  33. به نام خدا
    خدمت یکی از آزدگان ایرانی ؛ سلام

    این روزها هر کس آزاد است در زندان است. تا دیدم نوشته ای مهندس با شوق رفتم پایانش را ببینم که بازرگان است یا نه ! خواندم و خواندم تا بالاخره دیدم بله این مهندس شاگرد آن مهندس است .
    به آنانکه سری در مطالعه دارند پیشنهاد می کنم به آثار مهندس مهدی بازرگان در مورد قران مراجعه کنند . یا به سایت پسرشان سری بزنند…

    به هر حال نوشته هایت اگر معجزه نیست ولی معرکه است ،بیرون خبری نیست ، خودت هم می دانی خبری نیست . مردم به جان هم افتاده سر هم کلاه می گذارند و دروغ می گویند و… راه پادشاهان خود را طی می کنند ! شاید اگر زندان شکنجه نداشت زندان بهترین جای ایران بود ! می گویند یاد

     
  34. من دوبار زدم فكر كردم فرستاده نشده شرمنده .تو اين مدت كه نبودين خيلي اتفاقا افتاده كه ديگه حرارت وهيجانو از ماسلب كرده اميد كه شما بتونيد مارو به حال نخستمون بازگردانيد.

     
  35. راستي اين اولين نوشتتونه؟

     
    • نوری زاد محمد

      فاطمه ی خوب من
      این نوشته را در زندان نوشتم و بیرون فرستادم . بعد که خودم نیز بیرون آمدم کمی آن را تغییر دادم و به عنوان اولین نوشته ی سایت منتشر کردم . اگر بدانی چه حس با برکتی مرا به نوشتن این مطلب ترغیب کرد . من این قرآن شریف – قرآن مبین مورد نظر این نوشته را – در دست یکی از زندانیان هم بند خود دیدم و شیفته ی آن شدم . این دوست زندانی من وقتی شیفتگی مرا دید قرآن مبین را دو روز به من امانت داد و در این دو روز به من نگفت که مترجم این قرآن : پدر شریف اوست . اگر گفتی دوست زندانی من چه کسی است ؟

       
  36. سلام سلام صد تاسلام به جناب نوريزاد نازنين
    مرسي از اينكه همچنان هستيد.همين ديشب به يادتون بودم وامروز اتفاقي لينك اينجارو يافتم.خيلي جاتون خالي بود .ازادينسبيتونو تبريك ميگمو اميدوارم پايان اين شب سپيد صبح سياهي در راه نباشد

     
  37. سلام و دروود بر آزادمرد بزرگوار

    با اين نوشته دقيقا سوالات ذهني من رو كه مثل خوره ول كنم نبود رو جواب داديد . شما بايد بنويسيد اين رسالت الهي است. اذهان مشكوك و گمراه نياز به مطالعه و بازبيني دارند ، نوشته هاي شما لطف بزرگيست به اين انسانهاي جون من.
    اميدوارم كه همچنان از گزند دشمنان در امان باشيد خداوند شما را براي خانواده صبور و گراميتان و ما جوانان ايران زمين سلامت و شاد نگهدارد.

    درود ايرانيان بدرقه راهتان

     
  38. سلام بلند منو بپذيريد جناب نوريزاد
    ميگن دل به دل راه داره حكايت حال ماست .همين ديشب داشتم فكر ميكردم يعني ميشه وبلاگ شما دوباره اپ بشه بعد از ازاديتون ولي بعد با خودم گفتم امكان نداره تااينكه امروز لينك سايتتون ديدم.مرسي خدا .مرسي از شما كه همچنان رسالت سنگين خود را بر دوش ميكشيد.اميدوارم اين شب سپيد پايان سياهي نداشته باشه.ما رو تنهانذاريد.خدانگهدارتان باد

     
  39. همسلولي بزرگوار سلام آزادييت از زندان انفرادي و بازگشتت به زندان هفتاد ميليوني مبارك خوشا به حال ما كه با همچو تو عزيزي همسلولي شديم

     
    • نوری زاد محمد

      محمد نوری زاد:
      هسلولی خوب من ، قبول دارم که ایران امروز ما به یک زندان بزرگ شبیه تر است تا سرزمینی که در او نشاط و رشد دست به دست هم داده باشند ، اما قطعا ما و شما همگی برای همین ایران عزیز که از فرط مشقت به زانو در افتاده زحمت خواهیم کشید و او را بر سرپا خواهیم ایستاند . ما و شما به دنیا نشان خواهیم داد که برای برون رفت از این وانفسای درهم پیچ ، و برای سرفرازی همه جانبه ی ایران عزیز ، تا هرکجا حاضر به تقدیم جان خویشیم . این سخن من بظاهر کمی شعاری به نظر می رسد اما عزیز دلم ، قاموس هستی نیز به شعارهایی بند است که با کشف و اشعار آن ها می توان به ذات مبارک قوانین آن دست یازید .
      راستی ، فکر می کنم تو همان “رضا”ی جدال در گودال منی ؟ اشتباه نمی کنم ؟ کهنسالی ، فوایدی نیز باید داشته باشد !

       
  40. مرگ بر جنبش سبز

     
    • همین جوری بی دلیل میرید تو سایت های سبز مرگ بر این و آن می گید؟
      چقدر بهت پول دادند،نوت بوک رو بهت دادند تا بری مرگ بر این و آن بگی؟
      خوبه حالا سایت آقای نوری زاد آزادانه نظرات رو منعکس می کنند حتی اگه مرگ باشه اما اگه راست میگی برو تو رجا نیوز و فارس نیوز و… و مرگ بر… بگو اگه منتشر کردند هرچی می خوای بگو.
      خوشبختانه طبق گفته ا.ن آزادی در این کشور نزدیک به مطلق است و اصلا چند روز دیگه کلا مطلق میشه.شماها اصلا نگران نباشید.اصلاهم زندانی عقیده ای و سیاسی نداریم.لابد نوری زاد عزیز بخاطر کشتن آدم رفته زندان و الا بخاطر نامه هاش که نبوده!!!!!!!!!!!!!!!

       
  41. با سلام به آن راد مرد آزاده : کلمه “نفّاثات” سوره مبارکه فلق “نفثات” تایپ شده است. لطفاً اصلاح فرمایید. حق یار و نگهدارتان

     
    • نوری زاد محمد

      دوست خوبم
      برای وفاداری به قرآن مورد نظر که در باره ی این کلمه توضیح داده است ؛ اینگونه نوشته ام .

       
  42. و کلمة الله هی العلیا
    آزادی شما را از صمیم جان تبریک میگویم، و سلامتی و سربلندی شما و هم اندیشانتان را از خداوند منّان خواهانم.

     
  43. sghسلام.. خوش آمدی ای قهرمان

    بنویس و بر حق تکیه کن

     
  44. sgسلام خيلي زيبا بود و من را با يک دنياي جديد آشنا کرديد ممنون شما الگوي يک انسان آزاده ايد اميد است که آزاده بمانيد. آنچه از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند.

     
  45. چقدر ساده و روان در مورد کتاب خدا حرف زدین.
    چه خوبه که آزاد مردانی هستند که با تمام فشارها باز هم زبان نقد و انتقاد دارند و بی هیچ هراسی به راه خود ادامه میدن.

    یه زمانی تمام سعی و تلاش این بود که بد نیست قشر جوان و نوجوان ترجمه های سلیس فارسی قرآن را مطالعه کنند.
    اما کو گوش شنوا.

     
  46. سلام دوست عزیز از اینکه شما را دوباره در دنیای مجازی یافتم بی اندازه خوشحالم. شما مایه افتخار تک تک ما هستید . سربلند و پیروز باشید و همچنان آزاده. در پناه خدا

     
  47. سلام بر حر زمانه
    در این مدت اسارت شما کار شبانه روزی من و همسرم و دخترم دعا بر سر سجاده های نماز برای آزادی شما بود.
    بر مدار حق بمان مرد

     
    • نوری زاد محمد

      سلام به مهرزاد عزیز و همسر و دختر شریف و فرزانه اش
      دوست نازنینم با اطمینان می گویم که من از همین دعاهای پراکنده اما مخلصانه انرژی گرفتم و برسرپا ایستادم . سپاس دوست من . سپاس .

       
    • نوری زاد محمد

      سلام به مهرزاد عزیز و همسر و دختر شریف و فرزانه اش .
      مرا جز سپاس از شمایان هیچ نیست . سپاس . من از این دعاهای ناب و پراکنده سخت توش و توان گرفتم و برسرپا ایستادم . سپاس

       
  48. سلام برادر بزرگوار

    وقتي در زندان بودين، خيلي نگرانتون بودم و همه ي خبرهاي مربوط به شما رو دنبال مي كردم…

    خوشحالم كه آزاد شدين آزاده!

     
  49. aghaye noorizad azaditan mobarak. bavar konim dara taam in modat hasre shoma man va khanevadam va tamam jonbeshe sabz be ya de shoma va ranj hayi ke shoma mikeshid boodim . dar panahe khoda bashid

     
  50. با درود فراوان بر آزاد مرد بزارگوار جنبش سبز آقاي محمد نوري زاد
    آقاي نوري زاد ما جوانان طرفداران جنبش سبز شما و امثال شما را در اين يك سال به خاطر واگويي حقايق، بدون ملاحضه منافع و مصالح شخصي هميشه مي ستاييم و در اين زمينه رفتار شما را براي خودمان اسوه و الگو قرار داده ايم اما در اين مقاله تون در لابلاي تمجيد از ترجمه قرآن آقاي علي اكبر طاهري به بحث زنان در قرآن اشاره كرده و گفته ايد كه چنانچه آقاي طاهري برخلاف مترجمين ديگر واژه “رجال” را “افراد” نه “مردان” ترجمه كرده اند صحيح اين است كه اين طوري ترجمه شود چون در غير اين صورت “ما فرصت حضور بانوان را درقرآن به تنگنا انداخته ايم” .
    برادر بزارگوار جناب آقاي نوري زاد
    اولا واقعيت اين است كه اگر بخواهيم واقع بينانه و منصفانه در باره جايگاه زن در قرآن حرف بزنيم همانطوري كه از روح كلي قرآن مشخص است نه تنها حضور زنان در قرآن در تنگنا قرار دارد بلكه چنانچه آيه 14 سوره آل عمران تصريح دارد در قرآن زنان (چه در اين دنيا و چه در آن دنيا) مانند چهارپايان زينت زندگي مردان معرفي شده اند
    دوما ما نمي توانيم به خاطر اينكه اميال و خواسته هاي خودمان را با قرآن وفق بدهيم معناي قرآن را هرجور دلمان خواست بفهميم يا ترجمه كنيم در قرآن در خيلي از آيات به طور صريح و در همه آيات با در نظر گرفتن قراين حاليه و مقاليه مانند ضماير و افعال مذكر واژه “رجال” صرفا براي “مردان” به كار رفته است مثلا در آيات 1 ، 7 ، 12 ، 34 ، 32 ، 176 سوره النساء – آيات 228 و 282 سوره بقره – آيه 4 سوره احزاب – آيه 55 سوره نمل واژه “رجل” درمقابل واژه “نساء” و “امراة ” قرارگرفته و در اين آيات صريحا با “واژه” رجل درباره مردان سخن رفته است پس بنابرين بكار بردن واژه “افراد” به جاي “مردان” در ترجمه “رجال” در ادبيات قرآني عاري از دليل و انصاف و تحقيق است
    ثالثا برادر بزرگوار جناب آقاي نوري زاد عباراتي چون “ايها الذين آمنوا” و “الناس” كه معمولا در قرآن مورد خطاب واقع شده اند با توجه به اينكه در بعضي از آيات به طور مطلق و در بعضي از آيات مانند آيات 19 و 43 سوره نساء – آيه 6 مائده – آيه 24 انفال – آيه49 احزاب – آيه 10 ممتحنه و 14 آل عمران در مقابل زنان و فقط براي مردان بكار رفته اند و و بالاخص در آيه 14 سوره آل عمران زنان مانند چهارپايان زينت زندگي مردان معرفي شده اند و در هيچ جا “اين خطابات” اختصاصا براي زنان بكار نرفته اند نشانگر اين است كه اگر ما واقع بينانه و منصفانه قضاوت كنيم در اكثر خطابات قرآن بالاخص درباره بشارت ها و انذارهاي اخروي مخاطبين قرآن فقط مردان هستند

    از آزادمرد دلير محمد نوري زاد انتظارمان اين است كه چنانچه در اين يك سال درباره مسايل سياسي بدون ملاحضه منافع و مصالح شخصي و با دليل ، واقع بينانه و از روي تحقيق فرياد زدند و اين آزادمردي و ايثار ايشان هيچ وقت از يادها نخواهد رفت در زمينه هاي ديگر نيز از اين سيره نيكشان پيروي كنند

     
    • در ÷اسخ به اين دوستي که اذعان کرده بود زنان مانند چهارپايان زينت زندگي مردان اند بايد بگويم که ترجمه تحت الفظي اين آيه فقط مي توان اينگونه برداشت کرد وگرنه مگر مردان فقط به زنان شهوت دارند و؟ يا زنان به زنان شهوت ندارند؟ اين حرف من قبل از نساء براي نمونه است که همه اين تمايلات نفساني مطاع دنيااست که چيز بيهوده اي مي باشد

       
    • نوری زاد محمد

      محمد نوری زاد:
      فرزند نازنینم خدا نیاورد که ما بخاطر تمایلات شخصی و طایفگی مان ، حاجت ها و اغراض خود را برقرآن بار کنیم . به قرآن باید از دو منظر نگریست : تاریخی و عصری . مشکل از آنجا بالا می گیرد که ما از همین امروز خواست ها و میل ها و اندیشه ی خود را با فراز و فرود آیه های قرآن تاخت می زنیم . قرآن نمی توانسته است نسبت به مختصات عصر نزول خود بی تفاوت باشد . بهمین دلیل بخش تاریخی قرآن مربوط به وجوهی است که ناگزیر مختصات تاریخی به آیه ها ورود پیدا می کنند . مثل این که ما همین امروز در ادبیات خود به مسئله ی حجاب در جمهوری اسلامی اشاره کنیم و قرن ها بعد مردمان آینده همین مسئله را از زاویه ی فهم خود ارزیابی کنند و همه ی ما را محکوم به خفت و خواری کنند . باید به فضای هرعصر ورود کرد و حال وهوای آن را رصد نمود . زن در عصر پیامبر و قرآن ، درست مثل برده داری یک واقعیت تاریخی دارد . مثل خود مرد که همه ی عرصه به او مربوط است . بدبختی اینجاست که علمای دینی ما مثلا شهادت یک زن فهیم و استاد دانشگاه را با شهادت یک مرد هیچ نفهم پشت کوهی معادل نمی دانند . یعنی یک عارضه ی تاریخی را از دوردست های تاریخ به امروز آورده اند و ما را به اطاعت از آن تحکم می کنند . زن درعصر پیامبر یک موجود گمشده در کنج خانه و چادر وخیمه بوده و هرگز در مناسبات اجتماعی حضور نداشته است . بدیهی است که بخش های تاریخی قرآن را باید معادل سازی کرد .من معتقدم آیه های تاریخی قرآن فهم ما را به جولان می خوانند و ما نسبت به این دعوت نافذ بی خیالیم . مثل داستان برده داری که علمای دینی ما هنوز که هنوز است شهامت به دور انداختن آن را ندارند . اگر گفتی چرا؟

       
  51. سلام

    درود بر شما که آسایش و راحتی خود و خانواده شریفتان را برای بیان کلمه حق هزینه کردید

     
  52. روشنگری شما در نسل جوان موجب مباهات شده است
    مطالبی که شما در نامه های خود نوشتید قطعا در تاریخ ایران جاودانه خواهد ماند منتظر مطالب زیبای شما هستیم

     
  53. سلام
    اول اینکه باید بگویم از صمیم قلب از آزادیتان خوشحالم امید که حد تحمل حاکمانمان اندکی بالاتر برود
    در مورد نامه اخیری که به رهبری نگاشتید به جوان 19 ساله ای اشاره فرمودید که فرزند شخصی ست که توسط آقای جلال الدین فارسی به قتل رسیده اگر اشتباه نکنم این اتفاق بیست و چهار پنج سال پیش افتاده و آن مرحوم نمی توانسته فرزند 19 ساله داشته باشد

     
    • آن اتفاق سال 1371 رخ داده بود

       
    • نوری زاد محمد

      محمد نوری زاد:
      دوست خوبم ، آقای جلال الدین فارسی 17 سال پیش به ضرب گلوله ی تفنگ شکاری خود مردی را در منطقه ی طالقان از پای درآورد وبا نفوذ در دستگاه قضایی ، خون آن بنده ی خدا را پایمال کرد . پیگیری خانواده ی مقتول بجایی نرسید . همسر مقتول به من نوری زاد گفت : یک روز در دادگاه دیدم آقای جلال الدین فارسی با آقای مقتدایی که درآن روز ظاهرا دادستان بوده چای می خورند و ضمن صحبت می گویند و می خندند . همانجا دانستم که پیگیری های ما به جایی نخواهد رسید . روزی که آن مرد بی نوا بخاک افتاد فرزندش 20 ماهه بود . و اکنون 19 ساله است. مهم این ارقام نیست . مهم لشی است که به اسم قضا و قضاوت به دندان کشیده می شود . ولابد باید مارا به یاد عدالت علی (ع) نیز بیاندازد

       
  54. جناب آقای نوریزاد، شما سمبل افتخار آمیز یک ایرانی با شرف هستید. موفق باشید.

     
  55. سلام،

    خوشحالم که آزاد شدید.

    مقاله رو مطالعه کردم . خوشحالم که با اینکار شما این ترجمه رو شناختم و به دست آوردم. چند مثالی که استخراج کرده بودید از ترجمه خواندنش لذت بخش بود. توضیح و معنای الولامر بسیار شیرین و به واقعیت نزدیکتر بود.

     
  56. حالم بد شد چقدر مسخره اند آدمهایی که بی مطالعه و از روی احساس تو هر راهی پا می ذارن
    بعدم یهو احساسشون یه ور دیگه می شه باز هم بی مطالعه پیش می رن

     
  57. جناب نوری زاد
    از شما گفتن خیلی دشوار است
    شما درس آزادگی را به من آموختید
    شما به من ثابت کردید که مسلمانی این ها نیست که ما امروز میبینیم و می توان مسلمان بود و آزاده بود و راست گفت و طرفدار حقیقت بود
    از آنچه بر شما گذشته حقیقتا شرمساریم
    برای شما آرزوی سلامتی و آزادگی و سربلندی دارم
    برای عزیزان در بندمان با نفس پاکتان دعا کنید
    یا حق

     
  58. اسلام همواره شاهد ابو موسی اشعری ها و خواجه ربیعان و شریحان قاضی و ابن عباس ها بوده و امروز شما خوب خاطره ایشان را زنده می کنید. بدانید می توانید با این دین ساختگی خود زندگی کنید و به خیال خام خود به قرب الی الله دست یابید ولی وای بر شما و وای بر اسلاف شما. آخر کسی نیست به شما بگوید که در این حد نیستید که قضاوت کنید ترجمه چه کسی از قرآن صحیح تر است. شما بهتر که به همان هدایت امام جائر از دید خود مشغول باشید و وظیفه خود را مطابق با آئین ساختگیتان انجام دهید.

     
  59. har chand in azadi ham ,khod zendani beh vosa’at iran ast.vali dar ghalb man va ma jaie dari .benvis ,benvis ey aziz sakht mohtaj va tashneh hastim,ghatreh ghatreh benvis ta ta bemani va bemanim.

     
  60. سلام مرد
    آزادیت مبارک
    بهت افتخار میکنم

     
  61. سلام
    خیلی دوستت دارم خیلی قبولت دارم خیلی مردی واقعا حر هستی ولی این رو میگم خودتم متوجه میشی به نظر من تروتسکی هم به همان اندازه در جنایات استالین سهیم است چون در اصل در گذاشتن یه اساس کج شرکت کرد
    موفق باشید در پناه خدا

     
  62. آقا فقط بدانید که از آزادی خودتان و بیش از آن از آزادی دوباره قلمتان یسیار خوشحال شدم

    آغوش ملت ایران همواره جایگاه شما آزادگان است

    پایدار باشید……………

     
  63. سلام مرد
    آزادیت مبارک
    خوشحالم هنوز آدمایی مثل تو تموم نشدن

     
  64. نوشتن برای من ، مثل اکسیژن است برای شما
    اگر مث اکسیژنه یا هر چیز دیگه ،خواهشا” از خودتون ذره ای دریغش نکنید.
    خیلی عالی بود آقای نوری زاد .به سهم خودم ممنون و سپاسگذارم

     
  65. ای مسافر غریب، در دیار خویشتن
    با تو آشنا شدم، با تو در همین مسیر
    از کویر سوت و کور، تا مرا صدا زدی
    دیدمت ولی چه دور! دیدمت ولی چه دیر

     
  66. با اهدای سلام و تحیات
    به خدا قسم سخنت چون از اعماق وجودت برمی خیزد نیکو بر دل می نشیند . من در صرفنظر از مقام رفیع همه شهدای کربلا عشق عجیبی به حربن یزید ریاحی دارم هم او که راد مردانه همه حصارهای تعلق و وابستگی را فروکوفت و سر بر آستان جاوادانگی نهاد .
    خدایت پاداش دهد ای مرد صبور

     
    • نوری زاد محمد

      سلام آرمین خوب
      از بزرگواری شما و همه ی شرافتمندان فهیم خودمان تشکر می کنم . در باره ی حربن یزید ریاحی و علاقه من و شما به شخصیت والای او بهتر نیست عزیزم اجازه بدهیم آدمهای تاریخ , بویژه شخصیت های ممتاز تاریخ توسط ما مصادره نشوند . و اجازه بدهیم هرکس سرجای خودش قر ار گیرد ؟ اینطور بهتر نیست گل من ؟

       
  67. مرد! شیرمادرت حلال
    خدا سایتو از سرما کم نکنه

     
  68. سلام خوشا بحال من، اگر مي‌دانستي سلام كردن و وصال پس از هفت ماه فراغ زجرآور چه حسي دارد، شما هم همين را مي‌گفتي. شب آخر برايت نوشتم كه از اين خيل هواخواهان آبي گرم نخواهد شد و جز خانواده، يار ديگري نخواهي داشت. همين هم شد. اما بخدا كه وجودت يك لحظه از من جدا نبود و هر روز با عكس قاب گرفته آويني عزيز بر سردر اتاقم درباره تو مي‌گفتيم و احوالت را جويا مي‌شدم. خواهش مي‌كنم مراعات كن تا مگر آتش خشم اين نامردمان فرو افتد و ديو درونشان به خواب رود.
    من پس از روخواني سرسري چند ترجمه، اثر مرحوم قمشه‌اي را بهتر از همه ديدم و سالهاست كه فقط ترجمه ايشان را درم. بعد از اوصاف مطلب شما اگر توفيقي بود سراغ ديگران هم خواهم رفت. تنت سالم و فكرت همواره آزاد باد.

     
  69. هنوز نوشته تونو نخوندم.اول خواستم بیام اینجا به شما ،خودم وهمهء کسانی که مث من از آزادی شما ذوق زده ان و محمد حسین که تو وبلاگش خیلی یادتونو می کرد (و عکسشو چند بار تو حرکت سریع صفحه دیدم)تبریک بگم.

     
  70. دوستت دارم و از اینکه هموطنی همجون شما دارم بخود افتخار میکنم. با دیدن روحیه مقاوم افرادی همجون شما ، سحرخیز ، باقی ، برادران قابل ، زید آبادی و بسیاران آزاده دربند جهل است که معنای صبر و استقامت را درک میکنم و از ماندنم در این مرز پر گهر پشیمان نیستم.
    ارادتمند شما ،یکی از کارکنان وزارت نفت

     
  71. بانوی ایرانی

    آزادیتون خجسته به امید روزی که زندان های ایران از بزرگ مردانی که به جرم قلمشون و به جرم اندیشه شون در بند شدند خالی بشه
    آقای نوری زاد عزیز خیلی خوشحالم که دوباره میتونم نوشته های شما رو بخونم…

     
  72. خسته نباشد. درود بر صبر و استقامت تو. اميدوارم اين حصر و فشار چشمه هاي حكمت و معرفت را بر قلبت جاري ساخته باشد. كه چنين نيز هست. خوشا بحالت. همچنان سرفراز و استوار در راهي كه انتخاب كرده اي ثابت قدم باش. (والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا)
    درود بر جنبش سبز مردم ايران

     
  73. سلام آقاي نوري زاد
    خيلي وقت است كه شما را مي شناسم. از زمانيكه مستندي از شما در شب هاي ماه رمضان پخش مي شد و من چقدر آن مستند را دوست داشتم. حتي آن زمان هم كه در جمع كارگردانان با رهبري سخن گفتيد را به ياد دارم. نامه هايي كه خطاب به رهبري نوشتيد را نامه هايي از سر دلسوزي يافتم و حكم صادره برايتان را چيزي جز ظلم آشكار نمي دانستم.
    نوري زاد عزيز!
    ما هم مثل تو بوديم. آن زمان كه از حاكميت دفاع مي كردي ما نيز از مدافعان آن بوديم. و آن زمان كه از آن انتقاد كردي ما هم با تو هم صدا بوديم. مي دانم كه مي داني امثال ما در اين كشور كم نيستند اما شايد يادآوري اش خالي از لطف نباشد براي ديگراني كه چشم هايشان را بر ظلم ها بسته اند و سكوت اختيار كرده اند.
    آقاي نوري زاد!
    دوستتان داريم.

     
    • نوری زاد محمد

      سلام مرتضای گل
      همانگونه که گفتی : ما بسیاریم . بسیار . بسیار . فردا شاهد این بسیاری خواهد بود . این نشانه ای است که از همین امروز سرک می کشد .

       
  74. تبریک

    تبریک به انسان ، به تفکر ، به پایداری به آنچه هستی‌

    تبریک به معنای‌ استقامت

    تبریک به معنای‌ شجاعت و ایستادگی

    تبریک به واژه ایرانیت

    تبریک به بازگو کردن معنای‌ ایمان به هدف

    با اشکهایم بتو نگریستم ، نوشته‌هایت را خواندم و فکر کردم میشود

    من هم یکروز در امتحان می‌زنه عشقم به اعتقادم پیروز شوم !!!

    تبریک به تو‌ای مرد پیروز

     
  75. سرت سلامت/
    چوب خدا صدا نداره/ ما تا اخر ایستاده ایم ولی امسال جنتی ارزو کنن همین جا مجازات شن که مجازات خدا بد مجازاتی هست

     
  76. ميچکد شک بر سر سجاده ها
    واي از روزي که افتد پرده ها

    شما پرده ها را انداختي رنگ از تمسال سجاده ها شستي
    درود بر تو باد

     
  77. درود بر تو مرد آزاده. خدا تو را انتخاب کرده. رنج هایش، زحمت هایش، خون دل خوردن هایش مال همه ما. افتخار و غرورش شایسته تو.

     
  78. سلام…ما بخوندن نوشته های شما معتاد شدیم

     
  79. سلام بعضی وقتها که درخلوت که فارغ ازموثرات وانگیزه های دنیوی با خود حساب وکتاب میکنم ازپایداری ومردانگی امثال شما شرمسارومحزون میشوم چون کلام شما جان تمام انسانهاست
    نوشت شما سرشت تمام آدمیان است
    دگریارت چوبینم سرت سبزودات آبادبینم

     
  80. با این کلیپ که بعد از آزادی آقای نوریزاد ساخته شده خیلی حال میکنم:
    http://aks98.com/images/t4bendloaoio5jju610b.wmv

     
  81. فراز آي اي مرد خسته
    وطن تو را مي خواند
    كاش بقيه اصلاح طلبان ذره اي از شجاعت و صداقت تو را داشتند

     
  82. آقای نوری زاد: خیلی شما را دوست دارم. همیشه نوشته های شما را دنبال می کنم. وقتی شما را بردند زندان همیشه به یادتان بودم و به خانواده تان افتخار می کنم. الان چشمانم نم ناک است. شما برای من مظهر آزاد زیستن هستید. ممنون که آزاده بودنتان را معامله نکردید در حالیکه حتما در فشار بودید. ممنون که برای اینکه ما یاد بگیرم شما صبر کردید. شما را دوست دارم.

     
  83. به شما كه راستين ترين كوه در طوفان فتنه و ريا بوديد، سلامي از ژرف ترين اعماق وجودم نثار مي كنم.

     
  84. صرف نطر از سختی که شما و ما کشیدیم در یک سال که بسی گران گذشت ولی خوشحالی خود را نمی توانم پنهان کنم از اینکه با شما آشنا شدم
    زنده باشید با قرآن

     
  85. درود بر شما
    با خواندن هر کدام از نوشته های شما یک شارژ اساسی میشوم.
    اما… مواظب خودتون باشید. مطمئنم شما توانایی این را دارید که همیشه مطالبتان را مانند همین مطلب طوری بنویسید که موجب اذیت شما نگردد.

    سبز باشید

     
  86. حقیفتا زبان از قدردانی شما عاجز است. فقط بدانید ما همه باهم هستیم.

     
  87. درود به شرفت

    زمانی که در زندان بودید آقای کوچک زاده نقدی بر نامه چهارمتان نوشت .

    یکی از دوستان نقدش کرد.

    محض اطلاع

     
  88. امیدوارم رنج های شما و همه مبارزان راه ایمان و آزادی بی نتیجه نماند.

     
  89. درود بر تو اي ازادمرد، تا اخر همراهت مي مانيم

     
  90. kheily mikhastam azaditoono tabrik begam tamame in modat ke zendan bodid baratoon doa mikardam

    khoshalam ke dobare minevisid

     
  91. برای نوشتن آن نامه‌ها و رفتن این زندان‌ها از شما سپاسگذاریم
    درود بر شما

     
  92. سلام ، بدان كه در قلب همه آزاد انديشان جاي داري . براي همه در بند ها خصوصا سحر خيز تو دعا كن . چون تنهاي دعاي شماها مستجاب ميشود . نه بزدلاني مثل من

     
  93. يكبار بخاطرت اشك ريختم نه به خاطر تو بلكه در مقابل تو براي بز دلي خودم

     
  94. آقای نوری زاد، بدونید که تاریخ جنگل بارها شاهد به دام افتادن شیر به دست دستۀ کفتارها و رسیدن آرزوی روبهان به سلطنت جنگل بوده. ولی هر بار پس از آن که پستی چون روباه تازیانه بر بدن شیری فرو آورده، کتاب تاریخ خود را برای ثبت طوفانی عظیم و پالایشی به سبک خدایی آماده کرده است.

     
  95. با سلام بر حر زمانه جناب اقای نوریزاد عزیز
    من تا قبل از اتفاقات اخیر شناخت چندانی از شما نداشتم ولیکن بعد از نگارش نامه های تاریخی علی الخصوص به اقای خامنه ای مجذوب شهامت وشجاعت شما شدم و خدا شاهد است از 7 ماه قبل که دستگیر شدید روزی نیست که در اینترنت جویای احوال شما نبوده باشم.خبر ضرب وشتم شما در زندان بسیار تلخ وتاثر انگیز بود ودل هر انسان را به درد میاورد.فقط سوال مهمی در ذهن دارم که حتی اگر بنا به مصلحت جواب هم ندهید از ارادت مخلص به شما کم نمی گردد.
    من همسن فرزندان شما میباشم از همان زمان که دست راست وچپم را شناختم با ماهیت افرادی که این همه مصیبت بر شما وملت وکشور ایران حادث کردند اگاهی کامل داشتم نه من که حداقل 80 درصد مردم علی الخصوص بعد از 2 خرداد 76 فهمیدند که سرچشمه خراب است شما که این همه رابطه نزدیک با این حضرات داشتید چگونه ماهیت انان را کشف نکردید.باز هم بازگشت غرور افرین حر زمانه را به اغوش ملت ستمدیده ایران تبریک می گویم در ارزوی دیدار شما.فرزند شما امیر

     
    • آقا امیر اشتباه نکن! سرچشمه مشکلی ندارد. مگر این نظام را چه کسانی برپا کرده اند؟ مگر چه کسانی بر ضد نظام دیکتاتوری شاه انقلاب کردند؟ جز افرادی چون موسوی و کروبی و نوریزاد و…؟ من با نامیدن آقای نوریزاد به حر مخالفم.

       
      • اما به نظر من انقلاب و بهتر بگم حکومت خیلی زود از کسانی که برای ایجادش زحمت کشیده بودن فاصله گرفت.
        منم مثل امیر قبلا”همین سوال رو پرسیده بودم وجواب دقیقی نگرفته بودم .ممکنه هنوز جواب دادن به این سوال زود باشه یا شرایط براش فراهم نباشه.
        ا اگر خوب بررسی کنید متوجه می شید که خیلی سریع از راهی که باید منحرف شدیم.

         
    • نوری زاد محمد

      امیر جان سلام
      من و امثال من در گردونه ی یک تلاطم در گیر بوده ایم . کسانی که در گیر یک روند همه جانبه هستند ، فرصت و امکان خروج از آن روند را کمتر نصیب خود می کنند . کاری به خیر و شر آن روند ندارم . اما مهم این چفت و بست و درگیری همه جانبه است . شما که بیرون از این ورطه بوده ای ، راحت تر به اوضاع می نگریسته ای . باید درگیر باشی تا از طعم بودن یا نبودن خبر بگیری . مسئله این است رفیق .

       
  96. در هر دوراني مردان وزنان از خود وخانواده بريد براي مردم بسيار ديده شده اما در دوران ما با انقلاب ما وبا تزور ي كه سرتا سر اين حكومت رو گرفته به راحتي نميتوان اشخاصي هم چون شما ها مردان وزنان قهرمان را پيدا كرد كه به راحتي از پول و ثروت و خانواده وهزاران امتياز ديگر ببريد ودر شراط وحشت به طرفداري ازمردم وحمايت از آرمانهاي والاي انساني بپردازيد . اميد وارم ما توده سركوب شده شما ها رو براي هميشه داشته باشم . يه زمان گفتيم شاه رو سرنگون ميكنيم مملكت به دست مردم خواهد افتاد . ولي نميدانستم كه سر تا سر كشور رو دروغ .ريا. زندان . فحشا . اعتياد .فقر .نكبت و……………………………… خواهد گرفت .اميدوارم پيروز باشيد

     
  97. برادر عزیزم اشکم را بدرقه مهر و مردانگیت میکنم. آرزو درارم در جامعه انسانی ایران عزیزکه تحقق آن را بسیار نزدیک میبینم که ناشی از مردانگی مرادان بزرگی چون مهندس موسوی ، جناب کروبی ، شما و تمامی ازاد اندیشان ایران زمین میباشد شاهد بارور شدن اندیشه های پاک انسانی باشیم

     
  98. جناب نوری زاد !
    سپاس بخاطر درس مقاومتی که به ما جوانها می دهید
    سپاس بخاطر نیرو و امیدی که به گام های خستۀ ما می دهید
    سپاس بخاطر اینکه هستید
    سپاس بخاطر اینکه با مردم ، هستید

    گمان مبرید که لحظه ای از یادتان غافل شده باشیم…
    دوستتان داریم

     
  99. من یک کرد هستم و این کامنت را از سنندج برایتان مینویسم. با تمام وجود به کسانی چون شما افتخار میکنیم و برایتان آرزوی سربلندی داریم. حکومتهای دیکتاتور با وجود کسانی چون شماست که خواب خوش ندارند. آقای نوریزاد کردها قهرمانهای بزرگی داشته اند که برای اعتلای ایران و عدالت میان همه اقوام و مذاهب مبارزه کرده اند. ما شما را بخشی از این روح ملی میدانیم که در نهایت اراده ای معطوف به پیروزی دارد. من به نوبه خودم به خاطر تمام رنجهایی که به خاطر زندان و شکنجه به شما و خانواده سرافرازتان تحمیل شد احساس شرم میکنم و از اینکه نتوانستم حتا اندکی از این رنجها بکاهم متاسفم. برای سلامتی تان دعا میکنم.

     
    • نوری زاد محمد

      سلام به دوست کردم
      در زندان با دوست کردی هم بند بودم . که به نمازش وفادار بود . به اخلاق پای بند بود . انسان بود . فهیم بود . نویسنده بود . با ادب بود . سرشار از عشق بود . یک روز او را بردند . بی خبر و ناگهانی . و او : رفت که رفت . یادش همیشه با من خواهد بود .

       
  100. سلام
    من تا قبل از به زندان افتادن شما فقط نوشته شما درباره عکس امام را خوانده بودم
    ولی بعد از به زندان افتادن شما وشناختن شم نوشته های قبلی شما را هم دانلود کردم
    همه تنها از شما تشکر میکنند ولی من میخواهم از سربازان گمنام وغیر گمنامی که به من حق شرافت وطن پرستی و… را نشان دادند نیز تشکر کنم

     
  101. یا هادی
    شما نمونه ی یک انسان آزاده و باشرف هستید
    انشاءالله همیشه محبوب خدا و امام زمان عج و پوینده ی راه هدایت و قرب باشید
    ض

     
  102. سلام و درود
    آنانی که کلمه را دشمن میپندارند آفریدگار آن را که خداوندگار عالمیان است در کنج مساجد زرار خود محبوس میکنند و چهره ای مخوف از او میسازند و آنانی را که پروردگار کلمه و اندیشه را نزدشان به ودیعه گذاشته در پشت دیوارهای قطور زندانی میکنند اما اینان غافلند از اینکه خداوند در قلبها و روح و جان انسانها جا دارد
    خداوند- خرد و کلمه را نمیتوان محبوس کرد
    علی خار در گلو داشت و ما بغض فرو خفته ای که کلمه را فریاد میکند
    ای ابوذر زمان ما ودیعتی که پوردگارمان به تو داده زمین نگذار که ما همه با هم هستیم
    آزاد باش چون آزاد می اندیشی

     
  103. رحیم قاسم زاده

    در برابر شرفت سر تعظیم فرود می آورم و بزرگواری و شهامتت در دفاع از حقیقت را رشک میبرم.
    قرآن مبین مهندس طاهری را جستجو کردم اما نیافتم. اما دنیای بی حد و مرز مجازی دریچه ای به رویم گشود و نسخه ای از این اثر ارزشمند در صفحات اینترنتی به رویم گشوده شد. دانلود کردم و حالا دست به دست برای دوستان کپی میگیریم. بعضی وقتها حال غریبت را شاید میفمم ان زمان که فکر میکنم از ترس دین کاران مجبور به قاچاق قرآن شده ایم.
    دوباره و چند باره میخوانمش. و برای هر ایه اش و هر سوره اش هزاران بار برایت آرزوی فلاح میکنم.

     
  104. آقای نوری‌زاد؛ شما نماد تغییر اندیشه هستی… تغییر گریز ناپذیر آدمی… و در قبال این تغییر هزینه دادی و مقاومت کردی… و تنها دلیلی که باعث شد در دل میلیونها نفر نفوذ کنی این بود که «خودت» بودی. دوستت دارم و آرزو می‌کنم همیشه پیروز باشی. ایران عزیز ما از داشتن تو به خود می‌بالد.

     
  105. سلام آقای نوری زاد
    وقتی نوشته های حماسی و غرور آفرین شما رو میخونم انگیزه مبارزه با دیکتاتور و …… اون در وجودم فوران میکند.
    به امید ریشه کن کردن دیکتاتور – farhad

     
  106. درود به شرفت مرد

    چه شبها و روزها به خاطره مظلومیت شما مردان اسیر در بنده دژخیمان اشک نریختیم و نمیریزم

     
  107. سلام آقاي نوري زاد
    آنچه كه مدتهاست ذهن مرا در مورد شما به خود مشغول كرده ، اينست كه چگونه توانستيد راه سخت در جوار حاكمان بودن را به كنار مردمان طي كنيد دقيقتر وراحتتر بگويم اينكه: چطور به خود قبولانديد كه شكوه ومرتبت ظاهري با حكومت بودن را رها كنيد وبسوي مردمي بازگرديد كه در اين سوي زندان و ضرب وشتم وتهديد نصيبتان ميكند واقعا كار آساني نيست در اين كشور كساني پيدا ميشوند كه حاضرند فوج فوج آدم بكشند وآدم بفروشند تا به جايگاه قبلي شما نزد حاكمان برسند برايمان بنويسيد حتما بنويسيد كه چگونه شد اولين استارت كار كجا خورد چقدر با خودتان كلنجار رفتيد تا به اطمينان رسيديد لطفا در اين خصوص بنويسيد براي كسانيكه در وضعيتي چنين برزخي ميان حق و باطل مانده اند مفيد است كه سريعتر چون شما راه حق را بيابند …. پاينده باشيد

     
  108. آقای نوری زاد عزیز بسیار خوشحالم که خودم را در صف (البته انتهای صف) ملتی می بینم که شما پیش قراول و پرچم دار آن هستید.

     
  109. وحید سبز اندیش

    سلام
    ازادی و سرافرازیتون مبارک

    شرمنده ام که نتوانستم در دوران حبس شما به شما و خانواده تان کمکی کنم ….شرمنده ام

    فقط می خواستم بگویم که شما قهرمان و پهلوان مردم ایران هستید و اسم شما نه از یاد ها و نه از تاریخ ایران پاک نخواهد شد اگر خدا بخواهد

    و مطمئنم که با یاران امام حسین محشور خواهید شد

    دوست دارا و اردتمند شما سبز اندیش

     
  110. درود بر نوریزاد همیشه قهرمان و دوست داشتنی

     
  111. سلام حر زمان
    سلام معنی دهنده شجاعت
    خوشحالم که باز قلم به دست هستید در آزادی
    هر چند در زندان هم بازجویان اسیر شما بودند
    به امید صبح آزادی و آزادی تمامی زندانیان

     
  112. dorood bar noorizade aziz.

     
  113. سلام بر همه متقین آزاد مرد — از طرف یک جانباز

     
  114. salam bar jenab aghay nourizadkhanevadeh moht. khoshahl hastam keh dar biroon zendan dar kenar aram hastid. morakab ghalam shoma choon khoon shahid ast.

     
  115. با درود و احترام
    آقای نوری زاد در چهره شما چهره برادر شهیدم را می بینم و در گفتارتان نیزهمیشه سربلند وپیروز وسلامت باشید

     
  116. سلام مرد
    تو نماد مقاومت و پيروزي هستي
    مردانگي و مقاومت تو تك تك شون و به زانو درآورد
    درود بي كران به تووووووووووووووووووو

     
  117. سلام،
    خیلی خوشحالم که دوباره می نویسید
    سرافراز هستید
    پاینده باشید

     
  118. سلام
    خدا را شکر که شما می توانید دوباره بنویسید. همه ما باید به قران پناه ببریم و از صاحب اختیار قران بخواهیم عاقبت همه ما را بخیر کند خداوند شما را و همه کسانی را که در صدد ترویج اسلام واقعی هستند و از آن برای کسب قدرت و استثمار مردم بهره نمی برند پایدار بدارد.

     
  119. جناب نوری زاد
    سلام و تبریک برای آزادی از اوین و تسلیت برای ورود به دنیای ما به ظاهر آزادهایی که اسیر هستیم. باری به هر جهت نقل مکانتان از زندان کوچک به زندان بزرگ را تبریک می گویم این هم غنیمتی است.
    اگر چه خیلی غرابتی با نوشته های ای این لینک ندارم، اما آزادگی شما برایم مهم است، صرفنظر از عقایدتان که امری شخصی است. اما آزادگی تان که امری اجتماعی است و نشان از آن دارد که برای خودتان مسولیت اجتماعی قایل هستید و این برایم ارزشمند است. فرسنگ ها از نظر فکری متفاوت هستیم، اما آنقدر ها هم از هم دور نیستیم.

    سبز و پیروز باشید

     
  120. درود بی پایان به استاد نوری زاد عزیزم.خیلی خیلی خیلی دوستون دارم

     
  121. سلام اقای نوری زاد دلمون واست تنگ شده بود
    سر بلند و پیروز باشی

     
  122. سلام استاد نوريزاد

    بسيار خوشحالم که باز سعادت خواندن مطالب زيبا و روشنگر شما را دارم .
    خدا شما و خانواده صبورتان در پناه الطاف خود حفظ فرمايد

     
  123. به نام خدا
    درود
    من یک بسیجی هستم. ولی سبز سبزم و منتظر زمان مناسب.
    جناب آقای نوری زاد بنویس که با نوشتنت به ما روحیه و اکسیژن می دهی.
    به امید رهایی

     
  124. ضمن تبریک و خوش امد گویی به شما و خانواده محترم و تمامی حق طلبان و آزادی خواهان این کره خاکی برای شما از خداوند منان طلب طول عمر و عاقبتی خیر دارم.
    مطلبی بود برآمده از عمق احساسات و پخته از اندیشه و لاجرم در ذهن و ذوق خواننده موثر خواهد افتاد. با تشکر
    خدایا چنان کن سرانجام کار
    که تو خشنود باشی و ما رستگار

     
  125. درود بر شرف هر انسان آزاده که حاضر نشد از آزادگی دست بکشد.
    درود بر حر زمان=محمد نوری زاد

     
  126. الان به شما افتخار مي كنيم و دوستتان داريم
    صبور و ثابت قدم باشيد و فقط پاداش خويش را از خدا طلب كنيد
    يا علي مدد-حق نگهدارتان

     
  127. خیلی خوشحالم که تو وبلاگ شما هستم. جدا این ظلم آشکاری که این یک سال به مردم شد ناخواسته باعث یکسری نعمتها هم شد مثلا من با شخص خوبی مثل شما اشنا شدم و از مطالب و نامه های شما بسیار استفاده کردم. نگاه من همواره این بود که کسانی که در جناح مقابل حضور دارن تماما اهریمنی فکر می کنن و هیچ انتظاری از انها نمیشه داشت اما فهمیدم همه ما اگرچه متفاوت هستیم اما خوبی رو دوست داریم و از بدی متنفریم و چپ و راست هم نداره. شما این مدت درسهای زیادی به من دادین. بعضی نیمه های شب تا صبح نامه هاتونو می خوندم و بغض گلوم رو میگرفت. در کل از این جهت از صاحبان قدرت ممنون هستم که فرصت شناخت شما رو برای من مهیا کردن.

     
  128. با سلام و تبریک فعالیت مجدد شما،
    جناب نوری زاد همانطور که می دانید قرآن ابعاد مختلفی دارد که یکی نیز ترجمه های متفاوت از آن است. بهتر است در این مورد بیشتر دقت کنید و قبل از مطالعه بیشتر و تحقیق در مورد آیاتیکه با زندگی آدمیان در ارتباط است، به ضرس قاطع ننویسید که ممکن است بارخسارتی بر دلتان بنشیند.

     
    • نوری زاد محمد

      سلام به رهگذر خوبم
      نازنینم ، من تلاش کردم در این مطلب اتفاقا به مرتبه ی فهم قلیل خود اشاره کنم . که نیز : کرده ام . اما قرآن را اکسیری است که فهم های قلیل نیز می توانند در آن غواصی کنند . و من در این مطلب تنها یک غواص بوده ام . غواصی نه در عمق . که در سطح . مهم همین غواص بودن است . و این که دست به ریسمان قرآن ببریم.

       
  129. Jenaab e Nourizad,
    Motarjem e Ghor’aan marhoum Hamed-e Foulaadvand hastand va na jenaab-e Ezzat-o-Laah-e Foulaadvand.

    Sabz Baashid

     
  130. درود بر كارگردان پروانه ها نمي نويسند. يادش به خير . چه جواناني كه فقط و فقط به خاطر جو دوران اصلاحات، سريال مزخرف شما رو تماشا مي كردند. سريال با ارزشي نبود ولي همين كه شما به اصلاح طلبان كشور فحش مي دادي، و اونها رو طلحه و زبير و عمر و خولي مي ناميدي، براي جوون ها كافي بود. گذشت و گذشت و گذشت…
    تا اينكه خالق پروانه ها نمي نويسند، با همان طلحه و زبيرها و منافقان نشست و عكس يادگاري گرفت…
    روزهاي اولي كه عوض شده بودي، گفتيم خوب شما بر همان عقيده سابق استواري، منتهي با اين روشهاي جاري مخالفي! اما انگار از اساس دچار تغيير شدي! از ريشه!
    حق داري. تغيير حق همه آدم هاست. تو هم حق تغيير داري. ولي مرد باش! مرد باش و اين قدر دروغ ننويس. خودت را به انقلاب و امام ربط نده. بگو من قبلا به اينها مربوط بودم و الان نيستم. الان خودمم. الان محمد نوري زادي هستم كه به دنبال دشمنان امام و انقلاب هستم!
    باور كن. اعتراف كردن خيلي هم سخت نيست

     
  131. salam ostad,man eradate khassi be shoma va kar’atun daram! khoda shomaro baraye ma hefz kone! omidvaram ke ghodrat va servate eghtedargarayan hich vaght miyane mardom va shoma faseleh nandaze…. harchand shoma sabet kardin yek farde Azadeh hastin ….AlHagh ke laghabe Azadeyeh Jonbeshe SABZ shayesteye jenab’ali st.

     
  132. بزرگی و بزرگی را از تو باید آموخت!!! عاشقی و عشق را از تو باید آموخت!! شیری و شیر دلی را از تو باید آموخت!! حق گویی و حق گویی را از تو باید آموخت!!!
    سپاسگزار شما و دوستدار شما

     
  133. سلام آقای نوری‌زاد

    فکر می‌کنم مترجم قرآن آقای محمدمهدی فولادوند باشند و نه عزت‌الله فولادوند.

    سالم و سربلند باشید

     
  134. عالي بود و بسيار به دل نشست

     
  135. سلام
    خیلی خیلی مطلب جالبی بود.امیدوارم که به نوشتن ادامه بدید.
    بنویسید که ما سخت محتاج و مشتاق این نوشته هاییم.
    آقای نوری زاد عزیز بیشتر بنویسید.

     

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

83 queries in 1344 seconds.