سر تیتر خبرها

دو دیدار خوب

نماز مغرب را به آیت الله بیات زنجانی اقتدا کردم . همو که درمیان بسیاری از روحانیان صاحب نامی که دم فرو بسته اند ، و چه بخواهند و چه نخواهند شریک جرم این همه فجایع جاری اند ، سربرآورده است و می گوید : آهای آدمها ، اینجا خدایی افتاده و از ما کمک می طلبد . و می گوید : این خدا را ، ما ، با کج روی ها و کج گویی ها و حرامخواری ها به این روز انداخته ایم . این خدا را ما  در این ملک برزمین گرم کوفته ایم . این ما  بوده و هستیم که خدا را از خانه های مردم بیرون کشیده ایم و به دوردست های بی خدایی تارانده ایم .

آیت الله بیات زنجانی ، در این غریبستان روحانیان دم فرو بسته ، یک شعله از نور خداست که موسی گون ، باید قبسی از او برگرفت و در این زمستان سرد به میان جمع آورد و گرمشان کرد . و من ، آن روز ( چهارشنبه ی پیش ) شهر قم را در انزوای تاریخی اش ، چه نحیف و رو به موت یافتم . نه از این روی که در قم ، اتوبان وخیابان و بناهای مجلل و رفت و آمد ندیدم . نه ، قم را آنگونه دیدم که ذخایرش به تاراج رفته است و گویا بر خیزش نهفته در معنای لغوی و تاریخی کلمه ی قم ،
گرد مرگ پاشیده اند .
درمیان سکوت چندش آوری که برسرشهر قم خیمه بسته ، آیت الله بیات زنجانی  ، سکوت اسفبار تاریخی روحانیت را از خانه اش که نه ، بلکه دیوار صوتی این شهر سرد را شکسته است . و من ، بی آن که  به آشنایی همنوا بربخورم ، و در  شبانه ای که رو به سوی خانه ی دوستی دیگرپرسه می زدم ، فریاد زدم :  دريغ وافسوس بر روحانيتي  که نشست ؛  و به دست خود اجازه داد از دیوار فهم او بالا بروند و منبرتاریخی اش را در آتش اندازند . و باز فریاد برآوردم : درود بر روحانیتی که اجازه نداد از لباس او پرده ای برای جدایی از مردم بسازند . روحانیتی که منبر خوش نقش نگار و  وسوسه ی مستمری های چشم نواز را در مدار نفرت مردمان خویش جای داد و یک لاقبا در کنار مردمش  ایستاد و در  جانبداری از همان مردم ، آماج هر ناسزا و تحقیر و آسیب شد .

ساعت نه و نیم شب به دفتر آیت الله صانعی رفتم . این ، اولین دیدار من با  وی بود . پیش از این هیچگاه با ایشان ، رو در رو ننشسته بودم . گرچه اخبار تنهایی او را از هر کجا می شنیدم و می خواندم و رصد می کردم و در خود می گداختم . آیت الله صانعی را بسیار انرژیک و به روز و آگاه و مردمی یافتم . درست برخلاف افسردگی کسالت باری که سايرين از اين قوم  با آن مواجهند . کسالتی که نتیجه ی همیشگی تماشاي ذبح حق است . مراجع صاحب نام امروز قم را من متعمدانه  متهم می کنم . آنانی که در خانه های خود نشستند و اجازه دادند اوباشان و معرکه گردانان مجالس مذهبی ، دفتر و خانه و حریم خصوصی یک مرجع معترض را بدرند .  مراجعی که لابد براي رونق دين خدا ، چندي پيش يك صدا و تحكم آلود ؛ خواستار عفاف بانوان شدند ،  اما همزمان ، از عفافی که در جوار خانه شان به تاراج رفته بود ، عمامه ها بر زمین نکوفتند و گریبان  ندریدند .

تاراج مغول گون خانه و دفتر آیت الله صانعی توسط اوباشان مذهبي ، و سکوت توجيه ناپذير مراجع صاحب نام شهر قم ، حادثه ي هولناكي  است که عارضه اش را صباحی دیگر ، در همین قم ، و در ساحتی دیگر مشاهده خواهیم کرد. مگر می توان صفت ” غیور” خدا را نادیده گرفت ؟ بله ، خدای ما غیرتمند است و نسبت به بندگان مظلوم خویش حساس است . جولان این غیرتمندی ، گرچه ممکن است در یک سال و چند سال دیگر آشکار شود ، اما مگر می توان برچراغ افروخته ای پف کرد و باز همچنان به روشنایی او اصرار ورزید ؟

دیدار من حقیر با آیت الله صانعی ، یک ساعت ، و حدودی کمتر ، به درازا کشید . از او نکته ها شنیدم و آموختم . اما آنچه که از وی  نیک تر یافتم ، فهم مردمی  اوست . این فهم ، عالمانه و هوشمندانه و غیرتمندانه است . او را عالمی یافتم که هیچ فاصله ای با اندوه ورنج مردمان  ندارد . درست خصلتی که سايرين  از خویش دریغ کرده اند .

به آیت الله صانعی گفتم : اوباشان مذهبی ، دفتر و خانه ی شما را در ساعت سه ونیم صبح ، مغول گون ،  و در امنیت کامل  مورد حمله قرار دادند. شما ، این آسیب را به حساب کفاره ی گناهان  ما بگذارید . که خدا خواست به ما و به شما بفهماند : وقتی به خانه و حریم خصوصی مردم دراین سالها حمله می شده ؛  و این مردم ملجا و پناه و فریاد رسی نمی یافته اند ، شما چرا سکوت کردید و عمامه از سر برنگرفتید ؟ به ایشان گفتم : درحمله به خانه و دفتر شما ، سه طایفه باید پاسخگو باشند که نیستند . یکی مراجع قم ، که بنا به فتواي خود؛   به   ” مصلحت ”  روی بردند   و به چند اعلامیه ی سطحي بسنده کردند . دوم : دولت ، که دستگاه انتظامی و دستگاه اطلاعاتی كشور درهمه جا و در قم  با اوست . دولت ، در این هجمه ی پلید ، شریک جرمی است آشکار . قداره بندی است که نوچه هایش را به پیش رانده و دست به کمر ، خود به تماشا ایستاده است . سوم : شخص رهبرگرامي ما .  ایشان که برهمگان ما  شان پدری دارند ؛  و نه  شان یک حاکم و فرمانروای صرف ، بایست از حمله کنندگان تبری می جستند  و به دلجویی از شما می پرداختند . و مثلا می فرمودند : جناب آیت اللله صانعی ، من شخصا از مواضع شما دلگیرم ، اما به هیچوجه حمله به بیت شما را تایید نمی کنم و خواستار تعقیب عاملین منفور آنم . من ؛ سيدعلي خامنه اي ؛ دوستدار و طرفدار انصاف و عدلم . اجازه نمي دهم بخاطر نگاه و انديشه ي متفاوت شما با من ؛ جماعتي از خدا بي خبر؛  به حريم خصوصي شما ورود كنند و اموال شما را كه همانند  اموال خود من و اموال مردم محترم  است ؛ تباه كنند و موجبات رنج و هراس شما و خانواده ي محترم شما را فراهم آورند .

در ديرهنگام شب ؛ شهر قم را جا نهادم تا قم ؛  سربگریبان مقطع حساس تاریخی خویش بماند . قمی که من دیدم ، آن نبود که باید باشد .  با مردمی که از دخالت های ناآگاهانه و تحکمی و غیرکارشناسانه ي مسئولان و بزرگان ديني  آسیب فراوان دیده اند ، و با روحانیان افسرده ، مضطرب ، ترسيده ، از مواجبی که به هر اعتراض قطع می شود . روحانياني كه با هرانتقاد ؛ هميشه در هراس خلع لباس و بي آبرويي اند . و روحانياني  با منبرهای سست ؛ و مجالسي خالی از مردم .

روحانیت امروز ما ، یکی از تلخ ترین روزهای عمر خود را تجربه می کند . ومن می گویم : روحانیتی که منبر نداشته باشد ، روحانیتی است که در تبلیغ  حبابی آکنده از هیچ : هوار می کشد .

Share This Post

 

درباره محمد نوری زاد

با کمی فاصله از تهران، در روستای یوسف آباد صیرفی شهریار به دنیا آمدم. در تهران به تحصیل ادامه دادم. ابتدایی، دبیرستان، دانشگاه. انقلاب فرهنگی که دانشگاهها را به تعطیلی کشاند، ابتدا به آموزش و پرورش رفتم و سپس در سال 1359 به جهاد سازندگی پیوستم. آشنایی من با شهید آوینی از همین سال شروع شد. علاوه بر فعالیت های اصلی ام در جهاد وزارت نیرو، شدم مجری برنامه های تلویزیونی جهاد سازندگی. که به مناطق محروم کشور سفر می کردم و برنامه های تلویزیونی تهیه می کردم. طوری که شدم متخصص استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان. در تابستان سال 1361 تهران را رها کردم و با خانواده ی کوچکم کوچیدم به منطقه ی محروم بشاگرد. به کوهستانی درهم فشرده و داغ و بی آب و علف در آنسوی بندرعباس و میناب. سال 1364 به تهران بازآمدم. درحالی که مجری برنامه های روایت فتح بودم به مناطق جنگی می رفتم و از مناطق عملیاتی گزارش تهیه می کردم. بعد از جنگ به مستند سازی روی بردم. و بعد به داستانی و سینمایی. از میان مستندهای متنوع آن سالهای دور، مجموعه ی “روی خط مرز” و از سریالهای داستانی: پروانه ها می نویسند، چهل سرباز، و از فیلمهای سینمایی: انتظار، شاهزاده ی ایرانی، پرچم های قلعه ی کاوه را می شود نام برد. پانزده جلدی نیز کتاب نوشته ام. عمدتاً داستان و نقد و مقاله های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. حوادث خونین سال 88 بساط فکری مرا درهم کوفت. در آذرماه همان سال بخاطر سه نامه ی انتقادی به رهبر و یک نامه ی انتقادی به رییس قوه ی قضاییه زندانی شدم. یک سال و نیم بعد از زندان آزاد شدم. اکنون ممنوع الخروجم. و نانوشته: برکنار از فعالیت حرفه ای ام.

23 نظر

  1. منتظری وقتی بیدار بود که اگه نگیم همه، بیشتر ما خواب بودیم

     
  2. آقاي نوري زاد عزيز.

    شما مثل حر عمل كرديد.

     
  3. سلام نوري زاد عزيز
    1- اي كاش من هم ايمان تو را داشتم كه مانند تو در جلوي اين ستمگران مي ايستادم اي كاش مردانگي واراده تو را داشتم. خدايا رحمت خود را بر همه ما بالاخص زندانيان مظلوم فرود فرست.
    2- از اينكه فايل ها را بصورت زيپ شده قرار مي دهيد متشكرم زيرا اينترنت ما طوريست كه امكان دانلود فايل ام پي تري ندارد.

     
  4. فکر کنم دلیل این برخورد اصلاح طلبان با آقای منتظری شرم آنها از عملکردشان است یا شاید هم آن را خیانت به آقای خمینی می دانند
    توصیه من کمترین به آنها این است که هیچ گاه برای جبران گذشته دیر نیست
    حاضرید قسم حضرت عباس بخورید که در آن دنیا وضع آقای خمینی از آقای منتظری بهتر است؟

     
  5. آقای نوریزاد عزیز:
    کاری به گذشته ندارم که چرا قبلا از منتظری حمایت نکردی و با کیهان نشینان در ظاهر یا باطن بودید، ولی اگر امکان دارد چرا در دیدار کنونی از قم با بیت ایت الله عظما منتظری (ره) دیدار نکردی؟ یا سخنی نمیگوئی؟

     
  6. دیوانه ای در غربت

    وای که چه کرده اند با اعتماد مردمی که روزگاری عالمان دینی و روحانیون را بر چشم خود احترام می کردند و امروز همان مردم معتقدند برخی از اینان بخاطر منافع دنیوی خود، عقیده و خود فروشی کردند.
    من از امروز نمی ترسم چرا که هنوز محمد نوری زاد هایی هستند که فریاد برآورند.. بلکه از فردایی می ترسم که معاویه صفتان و ابوسفیان ها خود را آینه تمام نمای دین خدا و محمد(ص) معرفی خواهند کرد…. برای آن روز و آن نسل باید گریست

     
  7. در همه اتفاقات يكسال اخير ناخودآگاه به ياد اين سخن دختر علي (ع) حضرت زينب مي افتم كه در مجلس يزيد وقتي از او پرسيدند چه مي بيني؟ گفت:

    والله ما رايت الا جميلا
    به خدا سوگند چيزي جز زيبايي نمي بينم

    و از زيباترين جلوه هاي جمال خدا در روزگار ما امثال آقاي نوري زاد و صانعي و بيات زنجاني و منتظري و همه كساني هستند كه حقيقت دروني خود را فداي مصلحت و عافيت طلبي نكردند.
    وه كه چه غرورآفرين و اميدبخش است چنين افرادي را در كنار خود ديدن! خدايا تو را سپاس!

     
  8. معلم شهيد دکتر علي شريعتي در وصيتنامه خود با اطمينان خاطر از بيان حقيقت در تمام نوشته ها و سخنرانيهايش خبر مي دهد و اينکه هيچگاه حقيقت را به پاي مصلحت ذبح نکرد. هيچگاه نان دين را نخورد ولي نانش را در راه دين صرف کرد. او اعتقاد داشت ما در اسلام عالم داریم نه روحانی چون روحانی دو دست دارد یکی برای بوسیدن و دیگری برای گرفتن و امروز ما گرفتار این روحانی با چماق دین هستیم .

    روحاني جماعت جز معدود بزرگاني انگشت شمار در اين ظلم تمام عيار به مردم امتحان خيلي بدي پس دادند و نشان داد اين همه دم از حسين زدن جز عادت چيزي نيست و همه آنها لقلقه زبان است و بس. خدا نيامرزد کسانيکه به آقاي منتظري جفا کردند و افکار مريض خود را براي گمراهي مردم در قالب کتاب ديکته کردند ولي مردم در تشيع باشکوه ايشان نشان داد که تشت رسوايي آن جماعت از بام افتاده و خداوند رسوايشان کرد.
    و چنين شد که واقعا از کسي که در لباس دين است و نان دين مي خورد و حرف دين مي زند متنفر باشم و دينم را از زبان شريعتي و امثال او بشنوم که درد دين و انسانيت دارند نه درد پول و مقام و قدرت. کسيکه جوانان زمانش همگي اذعان دارند که دين و مسلمانيشان را از دکتر شريعتي دارند هم او که وقتي در يک کليسا تلاش ميکند حق مطلب را در خصوص امام علي(ع) بيان کند حضار از شوق خصوصيات آن امام عادل به شدت به وجد مي آيند و کف ميزنند. خداوکيلي کدام يک از اين نانخوران دين براي ما که ادعاي پيروي او را داريم اينگونه سخن گفته ند؟

    جناب نوري زاد عزيز! طاعاتتان مقبول درگاه حق و با تشکر از اينکه قلم در راه حق مي زنيد. هر روز به سايت شما سر مي زنم و مطالبتان را مي خوانم اما چون تايپ فارسي برام سخت است نمي توانم به راحتي نظر بدهم. در هر حال ما همراه هميشگيت هستيم.

    در راه حق پايدار باشيد!

     
  9. سلام
    متاسفانه اون شب تلخ شاهد هجوم به بیت آیت الله صانعی بودم. از خدا میخوام اگه این جاهلین قابل هدایتن هدایتشون کنه وگرنه شرشون رو از سر مردم کم کنه.

     
  10. سلام
    فکر کنم “انرژتیک” صحیح باشد نه “انرژیک”

     
  11. چه ميشود كرد وقتي انقدر مردم را در رسانه ها مسموم كرده اند و افراد را مذموم كه مراجع از ترس اينكه مبادا مردم از دين زده شوند وبه حكومت بدبين محكوم به سكوتند.اوضاع بسيار حاد است .خداخودش به دادمان برسد

     
  12. اگرچه سخنان فوق کورسوی بسیار ضعیفی از فریاد آزاده ای است از سیاه چال جمهوری اسلامی ایران، که باید قدر دانست و بر نویسنده غیرتمند و دردمندش درود فرستاد، اما قابل پذیرش نیست که رهبر آن را در این سیاهی ظلمت بار ملت، پدر خطاب کرده درحالیکه مسئول و آمر و عامل تمامی فجایع پیش آمده در این بیست سال گذشته است.

     
  13. رهبر عزيزمام لابد فرموده‌اند:
    سر خم مي سلامت / شكند اگر سبويي
    و من و ما نگران از شكستن خم مي!

     
  14. در مطالعه ی تاریخ بارها به موضوع ظهور ، اوج و اضمحلال تمدنها برخورده ام .
    چیزی که در همه ی آنها مشترک است ادعای همه چیزدانی و همه چیز فهمی زایدالوصفی است که داشته اند .
    هر کدام از تمدنهای بشری زمانی که ظهور کرده اند و راه را هموار یافته اند اولین کاری که
    کرده اند ادعای خدایی و دانستگی بوده و لاجرم نفی دیگران از هر دست .
    در ربع قرن گذشته این اشتباه تاریخی برای بی شمارمین بار در این سرزمین مکرر شد و شد آنچه که یکی از نمودهای واضح آن رواج بی حرمتی و نفی اندیشه و نفی دگراندیش است .

    . . . اما از دل اینهمه آشوب و به هم ریختگی شمایل نیکوی آگاهی و شعور را میبینم و نجوایش را به گوش جان میشنوم که : ترانه ی بخشش و برکت و آبادی و روشنی است برای این بوم و مردمانش . . .

     
  15. سلام اقای نوریزاد عزیز،متاسفانه روحانیون در پارادوکس و دوراهی بدی گیرکرده اند،از یکطرف باید تاییدگر وتوجیه کننده ظلم وستم موجودباشند که باطل بودن ان اظهرمن الشمس است،تا موقعیت وشان حکومتی خود راحفظ کنند(چرا که اکثر مناصب وموقعیت های حکومتی وحتی اقتصادی از گلوگاههای بسیاری از انان میگذرد) واز طرفی دیگر با انبوهی از آموزه های مذهبی واعتقادی مواجه اند که خود سالها تبلیغ میکردند،مانند عدالت علوی وآتش ودست عقیل و دروغ نگفتن مولا علی در ازای 12سال ازدست دادن خلافت وخلخال ودختر نصرانی و…. و متاسفانه انچه این میان در تقابل این تناقض اشکار از بین میرود دینداری عامه مردم است .اللهم عجل لولیک الفرج.http://basiji-sabz.blogspot.com/

     
  16. حادثه اي كه براي آيت الله صانعي رخ داد به نظر من يك آزمون و يك بلاي اجتماعي بود كه هريك از ما را آزمايش مي كند كه كدام طرفي هستيم . سكوت مراجع يعني تاييد اين حركت . سكوت مراجع يعني همراهي با چاقوكشان و شعبان بي مخ هاي مذهبي . من خداوكليلي از لغت : اوباشان مذهبي شما لذت بردم . مي دانيد چرا؟ براي اين كه خودم شاهد بودم كه حمله كنندگان به خانه آقاي صانعي ميانداران و معركه گرانان مجالس مذهبي بودند . همانها كه با يا زهرا و يا حسين دانشجو را از خوابگاهش بيرون مي اندازند . سكوت روحانيان قم بخاطر خفقان بيش از اندازه اي است كه بر حوزه ها حاكم است . من خودم يك مدرس سطح و خارج حوزه ام . من هيچوقت حوزه ها را اينقدر ذليل نديده و در جايي نخوانده بودم . اي خاك برسر ما كه نشستيم و اجازه داديم عده اي قلچماق ديني بساط و رونق دين را در اين مملكت به چربي قدرت آلودند و اينهمه نفرت در ميان مردم ايجاد كردند . من مسئول همه ي منبرهاي خاك آلود را و مسئول همه خفقان ها را قدرت هايي مي دانم كه از روحاني فقط و فقط تاييد و تكريم و تعريف دستگاه حاكمه مي خواهد و نه اين كه روحاني برود و در جاي بايسته اش بايستد و حق مردم را از دستگاه واخواهي كند . آقاي دكتر نوري زاد شما در مقاله نازنين ” روسپيان سرزمين من” يادتان رفت به صورت من روحاني آب دهان بياندازي كه من اين همه ظلم را مي بينم و توان و عرضه و جربزه اعتراض ندارم . مي دانيد چرا ؟ براي اين كه رگ غيرت روحاني را بيرون كشيده اند . با هما نچيزهايي كه شما گفتيد . با قطع مستمري و خلع لباس . اي نفرين به من كه نان و لباس مرا از گفتن حق باز دارد . نفرين به من .

     
  17. درود بی پایان بر شما محمد نوری زاد شجاع و آزاده

     
  18. با سلام به شما.آنچه به قلم آوردید جز حقیقت چیز دیگری نبود، اما هرچه گشتم نامی از بزرگ حامی مظلومان ، آیت الله منتظری در میان نوشته هاتون یافت نشد ، اینقدر که این مرد بزرگ همیشه باید مورد جفا قرار بگیرد حتی از طرف آقایی که با همان مردمی که آن یار مظلومان و کسی که خود فراوان مورد ظلم قرار گرفته نیز به ایشان بی توجه باشند.

     
    • آري! آقاي نوري زاد شايد حق دارند که از آيت الله العظمي منتظري نامي نمي برند! آن زمان که فقيه عاليقدر از حقوق به تاراج رفته ملت سخن مي گفت و حقوق انساني خود و خانواده اش به تاراج رفت سکوتي مرگبار بس دهشتناک تر از سکوت امروز حوزويان حکمفرما بود. نه تنها مراجع و روحانيون حوزوي، بلکه سياسيون و اصلاح طلبان امروز، ناظر جفاهاي مکرري بودند که بر منتظري مي رفت و نوعا اگر با ظالمان همراه نمي شدند سکوت پيشه ميکردند. از صانعي و بيات و دستغيب گرفته تا خاتمي و کروبي و موسوي و هاشمي؛ هنوز هجوم شبانه و روزانه بر بيت آيت الله در سالهاي 68 و 71 و 73و 76 و… از يادمان نرفته و هنوز فراموش نکرده ايم که خاتمي در برابر هجوم وحشيانه سال 76 آن را لازمه دموکراسي خواند!! هنوز توهين هاي روزنامه هاي حکومتي ازجمله کيهان _ روزنامه آقاي نوري زاد و دوستانش _ از صفحه تاريخ محو نشده است.
      آري خواهر من! آقاي نوري زاد و برخي اصلاح طلبان حتماً براي آن سکوتها يا توهينها توجيهي دارند که امروز عرق شرم بر پيشانيشان نقش نمي بندد؛ و در برابر تاريخ که چه عرض کنم! در برابر دادگاه عدل الهي لابد پاسخي آماده کرده اند که جفاهاي گذشته شان را که جبران نمي کنند هيچ، بر آنها مي افزايند و اکنون در فقدان آيت الله حتي بر حمله شبانه به بيت و پلمب دفتر او چشم مي بندند…

       
  19. سلام اقای نوری زاد عزیز
    قبلا ازت سوال کردم که جواب ندادی واقعا دلگیر شدم
    انتظار داشتم با این شجاعتی که داری حداقل اگه گذشته اشتباهی کرده ای خیلی راحت و با شجاعت تمام بگی و لی …..

    اقای نوری زاد تنها اقای صانعی با این مشکل مواجه نشدن به دفتر ایت الله منتظری هم حمله کردن ، چرا از ایشون اسم نمیبری؟ مگه مرجع با مرجع تفاوت داره ؟ هر دو مورد ظلم واقع شدند

    اقای نوری زاد هنوز میخای جواب ندی؟

     
    • علی جان، برای استجابت دعا حرکت میخواهد.در قسمت اول دعا ما حرکتی نداریم ولی برای اینکه شرشان کم شود باید ما هم حرکتی کنیم،اینطور نیست؟

       
  20. آقای نوریزاد.

    به جز تحسین و افسوس, فقط یک نطر دیگر دارم.

    نگران جان و سلامتی شما هستیم. مردان غیور و شجاع مثل شما, متاسفانه در این مملکت کم مانده اند. مراقب خود باشید.

    خدا پشت و پناهتان.

     
  21. فریاد در زنجیر حضرت آیت الله منتظری در سال ها پیش:
    “من به همه ی علمای اعلام و بزرگان حوزه ها اعلام خطر می کنم حوزه های دینی وعلمی با وضع فعلی در معرض سقوط قرار گرفته و هرکس ساکت وبی تفاوت باشد باید در روز قیامت پاسخگوی سکوت خود باشد”
    بله محمد نوری زاد عزیز ببین این وضعی که شما حالا از دیدنش تاسف میخوری رو ایشون کی نسبت بهش هشدار داده بودند…

     

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

74 queries in 0892 seconds.