تقاضای من از رهبرشریفمان دروحله ی نخست : آزادی همه ی زندانیان بعد از انتخابات است …
یکی از تلخ ترین ساعت ها و حتی ثانیه های زندان ، لحظه ها و روزهای انفرادی است . در یک فضای تنگ ، و ارعابی هایل ، و بلاتکلیفی عذاب آور، و اضطرابی گسترده، و نگرانی وسیع، و آشوبی درهم پیچیده ، و تلخکامی آشوبنده، و ترسی فراگیر، و امیدی که به سستی تار مو گراییده، و بی خبری و بی کسی و بی پناهی روح خراش ، و حالت ها و وضعیت های آمیخته به نفرت و ترس ، و آینده ای که به دره ای از بیچارگی درافتاده است . دره ای که در ته آن ، رودخانه ای از تیزاب سلطانی و اسیدهای ساینده در حرکت است .
سلول انفرادی به خودی خود شکنجه است . فرد زندانی – هرکه هست باشد- در سلول انفرادی ، ساعت به ساعت می فرساید و آب می شود . یکی از حقوقی که از زندانیان سیاسی ، به ناجوانمردانه ترین شکل زیر پا نهاده می شود ، محاسبه ی یکسان سلول انفرادی با بند عمومی است .
من هرچه در توان داشتم ، از همان درون زندان ، دراین خصوص گفتم و نوشتم . درآخرین دیدارم با دادستان تهران – حدودا دوهفته ی پیش – به همین مهم اشاره کردم . با این همه ، مرا چاره ای نیست که به نمایندگی از همه ی زندانیانی که حقوقشان به هیچ گرفته می شود ، به این ظلم آشکار اشاره کنم . شخصا به دادستان تهران گفتم : اگر خود شما یا یکی از قضات صاحب رای شما ، تنها یک روز از هول و هراس زندان انفرادی را ” درک” می کردید ، به محض بیرون آمدن ، همان یک روز را معادل صدروز محاسبه می کردید . علت این ظلم مستمر هیچ نیست الا این که قانون گذار ، مطلقا خود به این مهم واقف نیست .
تقاضای من از رهبرشریفمان دروحله ی نخست : آزادی همه ی زندانیان بعد از انتخابات است . اگر این درخواست ناشدنی است ، ناگزیر دست به دامان ترمیم همان حقوق نادیده گرفته شده می برم .این که حضرت ایشان در فرمانی جامع الاطراف ، دستور فرمایند تا : تحمل یک روز زندان انفرادی ، حداقل معادل ده روز محاسبه شود . که اگر این مهم رخ بدهد ، بسیاری از جوانان و زندانیان این روزهای عرصه ی سیاست ، به آغوش خانواده های خود باز خواهند گشت. رهبر ما خود طعم زندان و تبعید را چشیده اند و از هول و هراس انفرادی خبر دارند . بدیهی است که بی توجهی به این حق دور انداخته شده ، ما را بدهکار جوانان و دیگرانی خواهد کرد که : در سرای دیگر ، و یا حتی درهمین دنیا ، طلب خود را مطالبه خواهند کرد .
آیا صدای مظلومیت زندانیان طلبکار ما به گوش قانونگذاران دستگاه قضا و رهبر خوبمان می رسد؟

|
ای همه دوستانی که از خطاب آقای نوریزاد به آقای خامنه ای گله مند هستید ،توجه داشته باشید که اولا، هیچکدام از ما ها ،ازجمله آقای نوریزاد نباید مثل کسانی که رودرروی خود داریم، هتاک باشیم. آقای نوریزاد با این شیوه ، آنهارا خلع سلاح می کند، ثانیا، هنری که آقای نوریزاد در مکتوب هایش به کار میبرد،ذم شبیه به مدح نام دارد که اوج هنر طنز است.
سلام
خیلی خوشحالم که آزاد شدید. به امید نزدیکی روز وصل
آقای نوری زاد عزیز
شما این همه زجر و درد و انفرادی را تحمل نکردید که حالا بیایید رهبر را «خوب و شریف» بخوانید!
نوری زاد گرامی، شاید من و امثال من – که از این دو کلمه ی شما و نیز از یک جمله ی اخیر آقای خاتمی در دیدار با رزمندگان دوران جنگ، برآشفته ایم- چیزی از سیاست بازی و مصلحت و این حرفها ندانیم، اما باور کنید که معنای شرافت و صداقت و خوب بودن، انسان بودن و در برابر ظالم قد خم نکردن را خوب می فهمیم، و این را خودتان بهتر می دانید که رهبر ایران فاقد این صفات خوب و شریف است…
خدایا نمی خواهم باور کنم که شما نوری زاد شریف و خوب ما معیارهایتان عوض گشته…
نوری زاد عزیز شما را درک می کنیم که چه سختی ها تحمل کردید فقط بخاطر دفاع از مظلوم و اینکه طالب حق و عدالت بودید و ظلم را بر نتابیدید…. اما شما را به خدا و به خون نداها و سهراب ها قسم که برای رسیدن به آنچه حق مردم است (و یا شاید مسائل پشت پرده که ما نمی دانیم!) مجیز والامقامات را نگویید که شما کسی نیستید که زیر بار مجیز گویی و مدح و ستایش والا مقام های دنیوی بروید…شما آزاده اید…آزاده بمانید!
یا حسین میرحسین
حتمن به سایت کلمه سر زده اید و کامنت های خوانندگان را در پای لینک مربوط به نامه ی اخیرتان به رهبری را خوانده اید اما محض نمونه چند مورد از نظرات این عزیزان را برایتان می گذارم:
◄جناب نوریزاد عزیز، سلام.
«آقا» زیادی به «محبت» و «بزرگ دیدهشدن» نیاز دارن.
آقا را اگر بزرگ ببینیم، حتی تجاوز جنسی نیز مباح است.
آقا را اگر بزرگ ببینیم، حتی دزدی و غارت نیز مباح است.
آقا را اگر بزرگ ببینیم، ریا و فریب و نیرنگ نیز آزاد است.
آقا را اگر … آزاد است.
آری. همهچیز به این بستگی دارد که «آقا» را مورد ملاطفت و توجه قرار دهیم. باور کنید که نانمان نیز آجری از طلا خواهد شد. به «محمودک وزیر» بنگرید!
◄آقای نوری زاد عزیز شاید شما خود ندانید که چه اندازه مورد احترام قلبی بیشمارانی از ملت ایران هستید. با این همه با کمال تواضع از محضرتان خواهش میکنم که از کلمه ” خوب ” بجا استفاده کنید که هر فرد سرکش خود محور خود خواهی که جز ” خود و خودی ” را نمی بیند و برای حفظ موقعیت “خود “ملتی را به خاک سیاه می نشاند به طبع نمیتواند ” خوب و خیر” باشد. گرچه دانش قرآنی ام بسیار اندک است ولی اینقدر میدانم که طبیعت انسان چنان است که دست به طغیان میزند اگر خود را بی نیاز ببیند.
این ” خوب ” تا آنجائی که ما مربوط میشود مصداق این آیه است و بس. هزار نامه و هزار اندرز و پند و نصیحت هم او را کار ساز نیست و از اسب سرکش طغیان پیاده نخواهد کرد. باور ندارید به آینده نگاه کنید
◄رهبر خوبمان!!!!!!!!!!!!!!
قبلاها که نوریزاد از این خطابها و عنوانها و القاب استفاده میکرد میگفتم برادرم تا کی؟!!!
اما حالا که دوباره دست از این صفات پسندیده با همه شکنجه ها و کتک ها و … تجربه کرده برنمیداره چی بگم؟؟؟
رهبر خوب ما رهبری است که با ما و با شعارها و آرمانهایمان یک رنگ است نه دو رنگ یا چند رنگ!!!!
رهبر خوب آیا هرکسی میتواند باشد برادرم آقای نوریزاد؟؟؟؟؟؟
دیگه حتی مصلحتی هم نیست که شما رو وادارد از این صفات استفاده کنی!!!!
همینکه آزاد شدی ای همراه عزیز از صمیم قلب خوشحالم و به تو و همسر و فرزندان گرامی و فداکارت تبریک میگم
شاد زی و…
◄آقای نوری زاد تو قهرمان هستی ولی…
شاید به خاطر چند زندانی که با محاسبه ۱ به ۱۰ از زندان بیرون بیایند شما از ” رهبر شریف و خوب !!!!!!!!!!!!” استفاده کرده اید!!
اگر اعتقاد دارید به “رهبر شریف و خوب” که هیچ ، وگرنه شاید به هزینه اش نیرزد
دوست خوبم سلام
من ، همچنان معتقدم جایی که می شود متعادل بود و مودب، دلیلی برای تندگویی و تندخویی نیست . ذره ای تردید نداشته باشید که من ، در این یک سال و نیم زندان ،قوی تر و مقاوم تر و پایدارتر و شفاف تر شده ام . پس اجازه بدهید این دو مقوله را با هم نیامیزیم.
نوری زاد عزیز، من خودم از کسانی هستم که با خواندن نامه ی اخیرتان بر آزادگی و پایمردی و نستوهی شما درود فرستادم اما به لفظ « خوب و شریف» که رسیدم توی ذوقم خورد؛ و از شما گله کردم. اما بعد با اندکی تامل به این رسیدم که شاید من یک طرفه قضاوت کردم؛ من که حتا یک روز آزار و شکنجه و انفرادی را که شما و دیگر زندانیان مظلوم دارند تحمل می کنند، تجربه نکرده ام حق ندارم بر آزاده ای چون شما که صدای فریاد مظلومان دربند شده اید، به خاطر عمل شریف و بزرگوارانه تان و رعایت ادب در نامه نگاری خرده بگیرم .
نوری زاد عزیز، شما را از نوشته های و نامه های دل نشین پیشین تان آن قدر می شناسم که مطمئن هستم این لفظ را برای چابلوسی به کار نبرده اید. دوست دارم اینطور فکر کنم که شما آن شرافت و خوبی را که از ازل در ذات همه ی انسان هاست خطاب قرار داده اید تا شاید وجدان های خفته را از این همه ظلم و بی عدالتی شرمنده و بیدار کنید.
اما چه کنم که باز ته دلم راضی نمی شود. ای کاش به گونه ای دیگر آن مقام را خطاب قرار می دادید مثلا رهبر گرامی، یا رهبر محترم.
دستان شریف تان را می بوسم
سلام نوری زاد عزیز
از شما می خواهم چنانچه صلاح می دانید در نظر اول ام قسمت هایی که برخی کامنت های سایت کلمه را آورده ام حذف نمایید. با سپاس
باسلام به آزاده عزیز . خیلی از آزادی اتان خوشحال شدیم . متن نامه اتان هم خیلی متین و گویا است . انشاء الله همیشه شما را آزاد و قلم بدست ببینیم.
علی جوادی
با سلام به نوری زاد عزیز
با خواندن دست نوشته ات و پس از آن خواندن بعضی از نظرات داده شده دردی سخت سراسر وجودم را فرا گرفت احساس کردم در میانه ای واقع شده ای که جایگاه مظلومان است. گروهی ترا به تفریط و کرنش به مستبدین می خوانند و گروهی ترا به افراط و عصیانگری کور و رادیکالیسم و حتی التقاطی گری میخوانند. هر دو گروه اینک تازیانه خود را بی محابا بسوی تو فرود می آورند. اما صبوری راه نجاتی است که نشان می دهی خودت به حق آنرا یافته ای. در این مجال خواستم بگویم ای عزیز تنها نیستی و گروه دیگری که اندک هم نیستند با تو هم رای و هم صدا هستند. پس استقامت کن. آنگونه که خداوند هم از حبیب خودش خواست و فرمود: استقامت کن همانگونه که به تو فرمان داده شد (قرآن مجید)
دکتر نوریزاد عزیز چقدر خوشحالم که آزادی . من استرالیا هستم اینجا سرزمین قشنگی است ولی هر وقت به زیبایهای اینجا نگاه میکردم چهره شما بخاطرم می آمد که بخاطر ما در کنج زندان اسیری .
دکتر عزیز از وقتی که درب خانه امان ایران بر ما بستند و به ما محارب و …. گفتند اینجا گرگها دارن دونه دونه بچه ها را میبرن بچه ها پناهگاهی ندارند
جناب نوری زاد اگر هم به فرض محال صدای دربندان و اسرای مظلوم به واسطه ی نامه ی شما به گوش آن جناب برسد و حکم حکومتی هم ابلاغ گردد عطف به ما سبق نمی شود !می شود؟ خدا کند حکم حکومتی عطف به ما سبق شود
سلام
دشمنات فکر می کردن با زندانی کردن شما ، شما رو می شکنن ازاینکه اینقدر شمارو قوی ، با قامتی سرافراز تر گذشته می بینم بسیار خوشحالم. هم خودم هم همسرم.
آقای نوری زاد عزیز. بسیار خوشحالم که آزاد شدید. فقط خدا می داند چقدر به خاطر شما و اقای تاج زاده اشک ریختم و دعا کردم. البته برای همه اما برای شما دو نفر از همه بیشتر. ای کاش ای کاش گوش شنوای آقای خامنه ای کار می کرد واقعا ایشان این همه فساد و نامیدی وبیکاری را در جامعه نمی بینند؟ ایشان که (می گویند) به دنبال پول نیستند مقام هم که به اندازه کافی دارند واقعا چرا به این رویه ادامه می دهند؟ در جواب دوستم که نوشنه بود از شما ناامید شدن باید بگم اینقدر زود قضاوت نکنید. فحاشی و توهین کار ما نیست.
گفتن “دکتر” به ایشان همان اندازه غلط است که به کردان مرحوم و رحیمی معاون احمدی نژاد.
آقای نوریزاد برای ما آقای نوریزاد است حتی اگر دکتر نباشد
سلام
سلام بر مرد من
آقای دکتر من همیشه به شماعلاقه بسیار داشتم ولی شما در جبهه مخالف ما بودید
هنوز یادم نمیرود که اولین نامه شما در وبلاگتان را به رهبری دیدم و فریاد زدم از تعجب و شوق و پدرم را صدا زدم….
باور نمیکردیم،گفتیم شاید وبلاگ هک شده باشد یا….
اما قلم با صلابت شما در اون نامه خودنمایی میکرد و ما را قانع کرد که خودتان هستید…
حتی وقتی در جبهه مخالف بودید بازهم بر قدرت قلمتان صحه میگذاشتیم
بعد نامه های بعدی،زندان،اعتصاب،انفرادی و…. تا انجا که شدید الگوی زندگی من در مبارزه…در مبارزه برای دین و عقاید و رسیدن به اسلام واقعی….
اوج علاقه و افتخار من به شما وقتی بود که با جناب تاج زاده در یک سلول بودید…
وقتی این خبر درج شد که محمد نوری زاد در نمازش به تاج زاده اقتدا میکند بی اختیار گریستم و مو بر بدنم راست شد!
گریستم برای حریت ششما،برای تواضع شما،برای آزاد مردی و انصاف شما….
براستی شما را حر زمان خطاب کردند و لقب حر برای شما برازنده است
باعث افتخار مایید
دست هایتان را که بدون هراس نوشتند را میبوسم
پیشانیتان را که براستی برای عبودیت به سجود میروند نه ریا را میبوسم
همیشه زنده و سلامت باشید و برای ما بمانید
دلیل ایستادگی ما و تحمل این رنج ها برای ما افرادی چون شما هستند
یا علی
رهبر خوبمان!!!!!!!!!!!!!!
قبلاها که نوریزاد از این خطابها و عنوانها و القاب استفاده میکرد میگفتم برادرم تا کی؟!!!
اما حالا که دوباره دست از این صفات پسندیده با همه شکنجه ها و کتک ها و … تجربه کرده برنمیداره چی بگم؟؟؟
رهبر خوب ما رهبری است که با ما و با شعارها و آرمانهایمان یک رنگ است نه دو رنگ یا چند رنگ!!!!
رهبر خوب آیا هرکسی میتواند باشد برادرم آقای نوریزاد؟؟؟؟؟؟
دیگه حتی مصلحتی هم نیست که شما رو وادارد از این صفات استفاده کنی!!!!
همینکه آزاد شدی ای همراه عزیز از صمیم قلب خوشحالم و به تو و همسر و فرزندان گرامی و فداکارت تبریک میگم
شاد زی و …
بااحترام به نظروعصبانیت برخی دوستان،سه نکته رامتذکرمی شوم:1-جناب نوری زادادب پیامبری رارعایت نموده اندکه ازجانب پروردگارموطف بودندکه حتی بافرعون نیزبه نرمی واحترام سخن گویند2-نوری زادعزیزبه این وسیله یادآورشده اندکه شرافت ،ودیعه الهی است ونبایدشرف انسانی افرادلگدمال شود3-انسان باوجدانی همچون جناب نوری زادچگونه می تواندگرفتاری بی گناهانی رادربندوبلای انفرادی که خودنیزازآن بی نصیب نبوده ،ببیندوبرای خلاصی یاتخفیف رنجشان (که من وشماهم مانندآمرین وعاملین این ستم سوزی،سیاهی وتباهی آن رادرک نمی کنیم)،حتی التماس نکند! که مرد،ارچه برساحل است ای رفیق نیاسایدودوستانش غریق
اين را جناب نوري زاد بي هيچ مبالغه و بي هيچ بزرگ نمايي ميگويم. از اينكه احساس ميكنم تنتان دوباره همچون فكر و منش آزده تان، آزاد شده است، من هم كمي از گزند خفگي غليظ ابرهاي سختي و رنج اين چندين ماهه، احساس آزادي بيشتري ميكنم. اميدورام هر روز بيشتر اين سروش هاي آزادمردي، آزاد شوند و در پسش، ما هم احساس سبكبالي بيشتري كنيم
جناب نوري زاد، ادب مرد به ز دولت اوست. چه نيكو مرداني اند آنها كه از شر مداح و ستايشگر و خنياگر و خدم و حشم و پي و پيش و مريد و …. در امان اند و بر جايش دولت ادب دارند. به شدت با مشي ادب مند شما موافقم. اما گاهي هم فراموش نكنيد نوري زاد آن ايه قرآن را. لا يحب الله جهر يالسوء الا من ظلم!
درود بر شما، ما یک شبی میهمانشان بودیم چنان بارشان کردیم که نگو! شما چه صبری داری برادر…
ادبیات جنابعالی با مخالفان قابل تحسین است،اما یک نکته ای به عقل ناقص من میرسد و آن اینکه من در 32 سال عمرم شریف بودن را در وجود این آقا ندیده ام. و هر چه به جلو رفته ایم لودگی و حرف زدن به سبک فحاشان در این مرد(خ) قوت گرفته است، متاسفانه این آقا میتوانست سخنگویانی امثال شما داشته باشد،اما سعید حدادیان را به شما ترجیح داد. پس ادبیات سعید حدادیان با ادبیات آقا همخوانی دارد.
بیچاره اونی که تو رو از دست داد…
جانا سخن از دل ما میگویی.درود بر حر زمانه
خلق محمدی کالای نایابی که گمش کرده ایم 🙁
جناب آقای نوری زاد ، هموطن آزاده،به شهامت جناب عالی آفرین میگویم، شهامتتان نه در نوشتن نامه هایتان و ابراز آنها ، بلکه شهامتتان در تغییر ، تغییر نظر و اعتقاداتتان !تنها میخواستم به دوستانی که پا روی گاز فشار میدهند و فریاد میزنند لنگش کن بگویم ، عزیزان، دموکراسی تنها با روشهای دموکراتیک بدست میاید. گذاریست از یک مرحله به مرحله بعد.با زور و فحش و گلوله و کتک بدست نمیاید ، اگر هنوز در مقابل کلمه ، اسلحه ایستاده و زندان و درفش ، بدین معناست که ملت ما (حتی اگر در اقلیت که آنها هم عضوی از این جامعه هستند ) آماده این گذار نیست !بستر این عبور مهیا نیست ، چاهیست عمیقتر از این چاه .بیایید اول یاد بگیریم ، اگر چیزی میخواهیم چگونه بدست می اید . یک ایران دموکرات ، روزی بدست میاید که برادران پاسدار یا بسیجی ، هموطنان محسن و باتوم بدست ، هموطنان امامه بسر و همه و همه، که آنها هم از ما هستند در لباسی دیگر، یاد بگیرند و یاد بگیریم،انسانها متفاوتند ! با عقاید مختلف ! و ما باید بتوانیم همه را بشنویم و ببینیم و بپذیریم و اگر لازم است خود را تغییر دهیم و یا با منطق و تبادل نظر به خواست های عمومی برسیم.یاد بگیریم، جواب کلمه گلوله نیست. جواب باتوم هایی که میخوریم هم فحش و باتوم نیست !اگر این گلوله با گلوله رفت ، گلوله ای دیگر در خشاب آماده میشود. حکومت بعدی بهتر از این نیست !اگر فکر میکنید که نا شدنیست ، بدانید که هنوز برای دموکراسی زود است !در مصر ، ارتش دست به اسلحه نبرد، آنها برای گذار آماده بودند ، برای ما هنوز راه کمی طولانیست.به امید ایرانی آزاد ، بدون زندان و گلوله ، ایرانی سبز با تشکر
با سلام خدمت آقای نوری زاد و تبریک به خاطر آزادی از بند
سوالی از جنابعالی داشتم:آیا اینکه میگویید یک روز انفرادی معادل 10 روز باید محاسبه شود در قانون آمده است؟
و آیا اگر آمده مشمول شما گشته است؟
پیشاپیش از پاسخ جنابعالی به سوالات بنده سپاسگذارم.
سلام کیان عزیز
در قانون اشاره ای به محدوده ی محاسبه ی زندان انفرادی نشده است . و این یعنی همان یک روز . که به گمان من و همه ی انفرادی کشیده ها ، این یک ظلم آشکار است . اگر یک قاضی منصف ، خود با رگ و پی خود هول و هراس انفرادی را درک می کرد قطعا آن را معادل بیست روز محاسبه می فرمود . یک زمانی ظاهرا بنا به دستور رهبرمان ، یک روز انفرادی معادل ده روز محاسبه می شده اما این اواخر ملغی شده . در باره ی خود من ، خیر . انفرادی های من مثل بقیه است .
سر در نمیارم نوریزاد عزیز.
تعریف کردن از کسی، اصلا به معنی ادب نیست. اگه معنی شرافت و خوبی اینه، شرافت بر من حرام و خوبی چه بده اونوقت.
بزرگترين خدمت شما شكستن تابو وتقدس پوشالي رهبري بود كه آنهم از دست رفته ديدم شما را چه ميشود ؟ آيا محمد مختاري شهيد 25بهمن را ميشناسي ؟ از سعادت با حق ومردم بودن خارج نشو…نا اميدم كردي ولي به پاس سختيهاي 2 سال اخيرت برايت احترام قائلم و دوستت دارم.
محمد عزیز
به همین زودی از ما ناامید شدی ؟ مگر نه این که سحر نزدیک است ؟ کاش کمی صبر می کردی .
نوري زاد عزيزم ببخشيد كه گفتم از شما نااميد شده ام ولي انتظار داشتم بعد از مدت طولاني زندان و ديدن آنچه نبايد ببيني از الفاظ رهبرمان ..شريف و… استفاده نكني روز و شب من از دست مظالم ايشان! گريه است دركت ميكنم دركمان كن نه تركمان…دستاني را كه آنگونه نامه نوشت ميبوسم.
اين براي نوريزاد بد نمي شه، نوريزاد ادب و عزت طبعشو نشون ميده كه با اينهمه جفا باز هم به تندگويي نمي افته، اين براي رهبر و براي جمهوري اسلامي بد ميشه كه بعدها تاريخ مي نويسه كه اونها حتي به طرفداراي خودشون هم رحم نكردن.
چقدر جرات دارید که حکم به ازادی مجرمان و محاربان میدهید.مجرمان کوی و کهریزک زندان هستند پس چرا باید انها که با قمه و..به بسیجیها حمله کردند ازاد بشوند
کدام رهبر خوب،مرد آزاده؟؟؟
ای حرزمان محمد نوری زاد تقوای سیاسی ات ،ترا خیرالّزاد
ای آنکه رساله ات برای رهبر حیثیت رهبری همه داد بباد
شایدکه شرافت تغییر معنی داده و ما بی خبر
با سلام و ارزوی ازادی همه زندانیان بعد از انتخابات 88.
عزیز دل برادر مگر مقصر این همه ستم کیست؟
چه کسی بی پروا در نماز جمعه وسخنرانی حکم بر خلاف قانون, بگیر وببند صادر میکند؟؟؟؟إإ
شما چقدر مظلوم هستید نوری زاد عزیز.
یا حق
من هم به شما علی آقای شیرازی سلام می گویم
دوست من ، سخن ما آنجا به درستی نزدیک است که با ادب همراه باشد . وگرنه ، ناسزا باریدن بر سر کسی که در مقابل ما ایستاده ، از هر شعبان بی مخی بر می آید . ما ادب را از بزرگانمان آموخته ایم . و از آموزه های دینی مان . این قبول که رهبر ما مسئول هرآن چیزی هستند که جامعه را به آن سو می برد . اما این مسئولیت ، با هر فراز و فرودی که دارد ، ادب مواجهه را از ما باز نمی ستاند . ما وقتی می توانیم با ادب سخن بگوییم ، چرا با الفاظ نازیبا و ناصواب ، ساحت سخن خود را به خاک اندازیم و از بلندای انسانیت خود فرود آییم و به قهقرا در افتیم ؟ پیشانی ات را می بوسم و بر این بوسه افتخار می کنم .
ما رويتان را مي بوسيم كه رو سفيدمان كرديد ، بزرگوار ادب پايه حركت و راه زندگي ماست ولي در مقابل بي ادب سر خم نمي كنيم و با تحكم سخن خواهيم گفت ، البته نه بي ادبانه
من با این سخن شما سخت موافقم :
درمقابل بی ادب سرخم نمی کنیم و با تحکم سخن خواهیم گفت البته نه بی ادبانه
احسنت…
ما رویتان رو غرق بوسه میکنیم و به بوسه هایمان افتخار میکنیم 🙂
الهی دورت مرد بزرگ ایستادگی.دشمن بندگی.ادب آن چیزیست که همواره از سفارشات رهبران مودب جنبش ما بوده و این افتخاریست که هیچگاه هیچ جنبشی در هیچ کجای دنیا به ان دست نخواهد یافت مگر با اموخته ای از انچه ما اموخته ایم.
البته آزادمردی صفتی ست که زنان شیردل و مظلوم را هم در بر می گیرد
عزيزم نميگيم بي ادبي كن ولي دل ما و هزاران زخم خورده را با كلماتي مثل رهبر شريف . .. نسوزان .ما خيلي روي پاكي نيت شما و مقاومتت در مقابل ظالم حساب كرده بوديم نكند كم آوردي
ايشان درخاطراتشان نوشته اند كه زندان انفرادي درقبل ازانقلاب ، سخت ترين شكنجه بوده است. به گمان من هريك روز زندان انفرادي معادل يك ماه زندان عمومي است.
پست فطرت تر از روحانیون فعلی تو تاریخ نداشتیم،بچه بودیم تو کتابا ماجرای خلخال زن یهودی را برامون گفتند و بعد پز دادند که دین ما این است اما در عمل وحشی ترین گروه از آب در آمدند،اونایی که حوزه را اشغال کردند و اونایی که امروز خود را مرجع تقلید شیعیان میدانند سر در آخور فرو بردند به بهانه حفظ اسلام و کر و کور شدند اما بدانند اگر راست گفته باشند و قیامت و معادی باشد دمار از روزگار تک تکتان در می آوریم
امیر عزیز
ایکاش نوشته ات از عصبیت تهی بود . که اگر تهی بود ، از معنا و ماندگاری سرشار می بود . دستت را می فشارم
“رهبر شریف”؟! واقعا تعریف شما از این دو کلمه چیست؟ با کدام معیار، میتوان فرد جنایتکاری را هنوز رهبر نامید یا شریف دانست؟!
نه نوری زاد! زندان حتی از نوع انفرادی هم نتوانست روح تو را “آزاد” کند. از یک حصار به حصار تنگ تری رفتی. بار احساس گناهت را بر زمین بگذار تا بتوانی به پیش بروی نه اینکه در جا بزنی!
برادرم! تو در انفرادی هیچوقت تنها نبودی. اگر گوش جانت به خوبی باز می شد، صداها و ناله های زیادی را میشنیدی. ناله های زندانیان دهه شصت ، اعدامیهای سال شصت و هفت. همانها که به دلیل نپذیرفتن اصل ولایت فقیه و مقابله با دیکتاتوری سیاه دینی شهامت کردند و در مقابل خمینی ایستادند و تاوانش را هم پرداختند و هنوز هم میپردازند اما از ایستادن در مقابل استبداد دینی، همان چیزی که امروز گریبان تو را گرفته است، کوتاه نمی آیند.
بیدار شو نوری زاد! بیدار شو! از یک خواب به خوابی دیگر فرو رفته ای! تکلیفت را اول با خودت و بعد هم با مردمی که به قلم تو چشم دوخته اند روشن کن. یقینا دیگر برای نوشتن معذوراتی داری اما مجبور نیستی که معاویه زمان را “رهبر شریف” خطاب کنی.
این انقلاب به رهبری خمینی دیکتاتور که بدون شایستگی کافی بر موج انقلاب مردمی سوار شد، موجود جنایتکاری است که از بدو تولدش فریب داد، دروغ گفت و به سادگی خوردن لیوانی آب، انسان کشت و شکنجه کرد و به زندان انداخت. تمام آن چیزهائی که دو سال است شما را زجر میدهد، بیش از سی سال است که مایه زجر بسیاری بوده و تا وقتی که این حکومت سرنگون نشود ، خواهد بود.
سلام دوست عزیز
اجازه بدهید از شما گله کنم که اسم خوب خود را از ما دریغ داشته اید . گرچه ما دز مقایسه با خالق هستی هیچ و هیچ کسیم اما همین هیچ ناپیداست که به هستی معنا بخشوده و بار هستی را به دوش می کشد .
اما بعد :
دوست دور نشین من ، بکار بردن الفاظ تند و گاه خارج از نزاکت ، حتی برای قاتلی که مارا به قتلگاه می برد ، از قدر و قیمت حقانیت ما می کاهد . ایکاش همین ها را می گفتید و با ادب می گفتید .
برادر شریفم محمد نوری زاد!
اگر بر در خانه خداوند بکوبی و او بپرسد کیستی؟ چه میگوئی؟ جوابی جز “هیچکس” نمیتوان داد. فقط وقتی که هیچکس باشی میتوانی خدا را داشته باشی! اگر مردمانی که اسیر نفس قدرت طلب خود شده اند و با افسار آن به هر سو کشیده شده و انجام هر خطائی را توجیه میکنند، هر روز صد بار این جمله را مراقبه و تکرار کنند که “من هیچی نیستم!” بسیاری از این ستمها و گردنکشیها بخصوص از نوع دینی آن که گرفتارش شده ایم، شاید که وجود نمیداشت. شاید دیگر کسی ادعای نمایندگی خدا بر روی زمین و مشورت با امام زمان را نمیکرد و حال و روزمان بهتر از این میشد!
نمیدانم کدام کلماتم به تعبیر شما خارج از نزاکت بوده است!؟ “جنایتکار”، “دیکتاتور”، “استبداد دینی” یا “معاویه زمان”؟ اگر بی نزاکتی شده است عمدی نبوده و از بابت آن پوزش میخواهم . قصد تندی و جسارت نداشتم اما گاه لازم است که برای شکافتن لایه های ذهنی و برقرار کردن ارتباط با “درونی ترین هسته بودن فرد”، از کلمات تند استفاده کرد. شاید هم رنجی که از ظلم زمانه میبرم کلماتم را تند و پرخاشگرانه کرده است.
نوشته هایتان را دنبال میکنم، نجواهایتان را با آن آهنگی که انسان را تکان می دهد گوش داده ام، برای شخصیت شما و شهامتتان ارزش بسیار قائلم اما فکر میکنم که لازم است حصارهائی را که اغلب منشا دینی دارد فرو بریزید تا نگاهتان وسعت و عمق بیشتری بیابد. یقین دارم زمانی نه چندان دور خواهد رسید که شما مستندهای زیبائی همراه با آقای پناهی درباره زندانهای جمهوری اسلامی می سازید که قطعا تماشائی هستند. مردمان مستضعف نگه داشته ما، به شعله های آگاهی بخش فروزانی چون شما نیاز دارند تا بتوانند در سیاهی جهل دینی که بدان گرفتارند، راهی به سوی خود باوری پیدا کنند. خودشان فکر کنند، خودشان بفهمند، خودشان آگاهانه انتخاب کنند و خودشان مسئولیت عواقب انتخابشان را بپذیرند و در نهایت رشد کنند.
چون به جرم اقدام علیه امنیت ملی ده روز اوین را تجربه کرده ام میتوانم احساس کنم که چه شرایطی در زندانها وجود دارد. پس از آزادی از زندان، هر بار که به نجوایتان گوش می دادم به شما و سایر زندانیان فکر میکردم و از صمیم قلب برایتان دعا میکردم. شما و سایرین هیچگاه در زندان تنها نبوده اید و همه آنانکه دوستتان دارند در سلول انفرادی همراه شما بوده اند.
برادر بزرگوارم محمد نوری زاد پیشنهاد میکنم که کتاب “نیروی حال” اثر “اکهارت تول” ترجمه “مسیحا برزگر” را بخوانید. شما مسئولیت خطیری برای آگاه کردن مردم از کارکرد درست و واقعی دین اسلام در میان ایرانیان دارید و خواندن این کتاب میتواند افقهای پیش روی شما را وسیعتر کند.
اگر می خواهید مرا به نامی بشناسید، مونا هستم.
در پاسخ به هیچکسی که برای من “مونا”ی عزیز است :
دوست خوب ما ، ببین در این نوشته چه برکتی از احساس صادقانه موج می خورد ؟ حیف نیست وقتی می توانیم اینگونه مکنونات درونی خویش را آشکار کنیم ، به الفاظ نامانوس متوسل شویم . این نوشته ی شما را می شود هزار بار خواند و سیر نیز نشد . نه به این دلیل که در آن تعارفاتی به سوی نوری زاد احاله شده است . بل از این روی که : خواننده ، سریعا با نویسنده ای صبور و فهیم و نقاد و صاحب درد روبرو می شود . من شخصا این قلم شما را هزار برابر با ارزش مند تر از قلم پیشین شما می دانم . ممکن است برخی همان لحن پرخاشگر را بستایند و طالب آن باشند . من اما به ادب ، به شکیبایی ، به طمانینه ، به جدل محکم و مستدل و بی اعوجاج متمایلم . یعنی نوشته ای از همین جنس نوشته ی اخیر شما . شاید بعد ها با من موافق شدی . و شاید یک روز من نیز صبوری از کف دادم و گریبان چاک زدم . با این همه اما بیا و دست از دامان ادب نکشیم . خدا مرا نبخشاید که شما را بی ادب خوانده باشم . غرضم گزینش واژگان مطلوب تر بود . موفق باشی .
رهبر شریف؟
برادر تر به خدا رها کن این نامه نگاری را دیگر اعصاب خوردکن شده ای.تکلیف خودت با خودت معلوم نیست.تکلیف ما را روشن کن.
لطفا چند صباحی بی خیال رهبر شوید تا از حضورتان خارج از زندان بهرهبرداری کنیم
اقای نوری زاد، آیا شما جداً ایشان را رهیری “شریف” و “خوب” می دانید؟!
دوست گرامي
فن بيان جناب نوريزاد آن طور كه من فهميدم اينگونه است كه مخاطب را (كه اينجا رهبر ناشريف ايران است ) ميان دوراهي سختي قرار ميدهد. ايشان علاوه بر اينكه وجود انفرادي را گزارش دادهاند با طرح مساله خطاب به آيتالله خامنهاي ايشان را مسئول اين رويدادهاي تلخ ميدانند.