سر تیتر خبرها

آقای نوری‌زاد را به زندان بازگرداندند، چون با آیت‌الله وحید خراسانی دیدار کرده بود!

محمد نوری زاد، روزنامه نگار و مستند ساز که پس از جریان انتخابات ۸۸ به علت نوشتن نامه های انتقادی به رهبری بازداشت شد، مدتی پیش به دلیل وخامت حالش به بیمارستان مدرس منتقل شد که در آنجا پزشکان تشخیص دادند او از ناراحتی سنگ کلیه رنج می برد، او پس از جراحی در بیمارستان برای ده روز به منزلش برگشت. اما پس از ده روز به ناگهان وی را به بند دو الف زندان بازگردانند. نوری زاد در یادداشتی که پیش از بازگشت به زندان نگاشته بود، نسبت به بازداشت دوباره خود در بند دو الف که زیر نظر سپاه اداره می‌شود، هشدار داده و این بند را “غیر”قانونی دانسته بود.

خانم ملکی در خصوص علت بازگشت همسرش به زندان می گوید: ” در ملاقاتی که با آقای نوری زاد داشتم، ایشان گفتند که یک علت را دیداربا آقای خاتمی بیان داشته اند (در صورتی که حتی زمانیکه آقای خاتمی می خواستند به ملاقات ایشان به بیمارستان بروند آقای نوری زاد عذرخواهی کردند و این

دیدارکنسل شد) و دیگری هم ملاقات با آیت الله وحید خراسانی بود. همچنین در بیست روز قبل از عید ماجراهای زیادی اتفاق می افتد و به آقای نوری زاد توهین می کنند. آقای نوری زاد بسیارعصبانی و وضعیتی که آنها برای ایشان فراهم کرده اند، متاسفانه اصلا وضعیت خوبی نیست.”


متن کامل گفتگوی “جرس” با فاطمه ملکی همسر محمد نوری زاد در پی می آید:


خانم ملکی لطفا از آخرین اطلاعی که از همسرتان دارید صحبت بفرمایید.


بعد از سه هفته بی خبری، روز بیست و هشتم اسفند جهت ملاقات با آقای نوری زاد با ما تماس گرفتند. من گفتم دو روز دیگر عید است و به ایشان مرخصی بدهید اما آنها پاسخ دادند که شما برای ملاقات بیایید بعد برای مرخصی عید اقدام می شود اما تا امروز خبری از مرخصی نشده است. از آن روز که من و بچه ها موفق شدیم آقای نوری زاد را ملاقات کنیم تاکنون خبری از ایشان نداریم فقط یک تماس کوتاه تلفنی داشتند و این آخرین خبری است که از وی داریم.


یعنی ملاقات هفتگی ندارید و هر وقت که آنها بخواهند ملاقات می دهند؟


بله، هروقت خودشان تشخیص دهند با ما تماس می گیرند و قرار ملاقات می گذارند.


آقای نوری زاد الان در چه بندی نگهداری می شوند؟


در بند دو الف نگهداری می شوند این در حالی است که قرار بود ایشان به بند 350 منتقل شوند.


خانم نوری زاد به چه علت ایشان را دوباره به زندان بازگردانند؟


بعد از اینکه به علت مشکل کلیه آقای نوری زاد را به بیمارستان مدرس منتقل کردند و چند روز در آنجا بستری بودند، خود آنها او را به منزل آوردند و علی رغم اینکه قرار بود ایشان ادامه درمانشان را پیگیری کنند اما بر خلاف انتظار وی را به زندان بازگردانند. در ملاقاتی که با آقای نوری زاد داشتیم ایشان گفتند که یک علتش را دیدار با آقای خاتمی بیان کرده اند (در صورتی که حتی زمانیکه آقای خاتمی می خواستند به ملاقات ایشان به بیمارستان بروند آقای نوری زاد عذرخواهی کردند و این دیدارکنسل شد) و دیگری هم ملاقات با آیت الله وحید خراسانی بود. همچنین در بیست روز قبل از عید ماجراهای زیادی اتفاق افتاد و به آقای نوری زاد توهین کردند. آقای نوری زاد بسیار عصبانی و وضعیتی که آنها برای وی فراهم کرده اند، متاسفانه اصلا وضعیت خوبی نیست.

در ملاقاتی که با آقای نوری زاد داشتیم ایشان گفتند که یک علتش را دیدار با آقای خاتمی بیان کرده اند (در صورتی که حتی زمانیکه آقای خاتمی می خواستند به ملاقات ایشان به بیمارستان بروند آقای نوری زاد عذرخواهی کردند و این دیدارکنسل شد) و دیگری هم ملاقات با آیت الله وحید خراسانی بود.


وضعیت جسمانی ایشان چطور است؟


در آخرین ملاقات وضعیت عمومی اشان خوب بود اما همچنان مشکلات کلیه و دندان را داشتند. وضعیت دندانهایشان بشدت بد و مشکل پوستی اشان حاد است.


از نگرانی هایتان در این ایام تعطیلات نوروزی صحبت بفرمایید.


من بارها گفته ام بیشتر از اینکه نگران وضعیت آقای نوری زاد باشم نگران سرانجام این ماجراهایی که از دو سال قبل شروع شده، هستم. افرادی که در زندان هستند اصلا مستحق زندان نیستند و غیرقانونی در زندان نگهداری می شوند. این مسائل تخم نفرت می کارد و آنها خشم را درو خواهند کرد. من نگران سرانجام مصیبتی که بر سر افراد خدمتگزار و خیرخواه کشور آورده اند، هستم. اگر آقای نوری زاد و امثال ایشان سه سال و پنج سال هم زندان باشند، سرانجامش چه خواهد شد؟ چه نتیجه ای حاصل می شود؟ آیا با این شیوه ها می شود به نتایج مثبت رسید؟ یا اینکه باید خردمندانه به قضیه نگاه کنیم و مسائل را تا بیشتر از این دیر نشده به شکل مطلوب حل کنیم.


اخیرا قطعنامه ای از سوی شورای حقوق بشر تصویب شد که به موجب آن گزارشگر ویژه ای باید برای بررسی وضعیت حقوق بشر به ایران اعزام شود آیا این اقدام در بهبود وضعیت زندانیان سیاسی موثر خواهد بود؟


من بر اساس شنیده هایی که از زندانیان قبل از انقلاب داشتم فرایند و حاصل بازدید گزارشگران حقوق بشر از زند انیان سیاسی زمان شاه، خوب و نتیجه بخش بوده است. البته امید من به خداوند است و اینها وسیله هستند اما باز تاکید می کنم که گره کار بدست مجریان امور کشورباز خواهد شد و امیدوارم با خردمندی به این وضعیت پایان دهند. متاسفانه یکسونگری به مسائل اعمال می شود و هرکس از دید خودش می خواهد این قضایا را حل کند، در حالیکه جامع نگری، آینده نگری و عاقبت گرایی برای حل این مسائل، نیاز است. متاسفانه الان مقطعی و با غرض ورزی های شخصی این مسائل پیش می رود و خرد کلی و اصولی، حاکم نیست.


در پایان صحبتی باقی مانده است؟


آرمان و ایده ما این بوده که کشوری رو به رشد و تعالی و با مردمان فرهیخته و با اندیشه داشته باشیم. به همین دلیل آرزویمان این است که این چراغ عقل که در کشور ما رو به خاموشی گرایده، شعله ورتر شود و عقل ورزی حاکم گردد. همچنین امیدوارم این سال نو، نو شدن را برای همه به همراه داشته باشد و به همه هموطنانم تبریک می گویم و سالی پر برکت را برای همه مردم ایران آرزومندم.


Share This Post

درباره محمد نوری زاد

با کمی فاصله از تهران، در روستای یوسف آباد صیرفی شهریار به دنیا آمدم. در تهران به تحصیل ادامه دادم. ابتدایی، دبیرستان، دانشگاه. انقلاب فرهنگی که دانشگاهها را به تعطیلی کشاند، ابتدا به آموزش و پرورش رفتم و سپس در سال 1359 به جهاد سازندگی پیوستم. آشنایی من با شهید آوینی از همین سال شروع شد. علاوه بر فعالیت های اصلی ام در جهاد وزارت نیرو، شدم مجری برنامه های تلویزیونی جهاد سازندگی. که به مناطق محروم کشور سفر می کردم و برنامه های تلویزیونی تهیه می کردم. طوری که شدم متخصص استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان. در تابستان سال 1361 تهران را رها کردم و با خانواده ی کوچکم کوچیدم به منطقه ی محروم بشاگرد. به کوهستانی درهم فشرده و داغ و بی آب و علف در آنسوی بندرعباس و میناب. سال 1364 به تهران بازآمدم. درحالی که مجری برنامه های روایت فتح بودم به مناطق جنگی می رفتم و از مناطق عملیاتی گزارش تهیه می کردم. بعد از جنگ به مستند سازی روی بردم. و بعد به داستانی و سینمایی. از میان مستندهای متنوع آن سالهای دور، مجموعه ی “روی خط مرز” و از سریالهای داستانی: پروانه ها می نویسند، چهل سرباز، و از فیلمهای سینمایی: انتظار، شاهزاده ی ایرانی، پرچم های قلعه ی کاوه را می شود نام برد. پانزده جلدی نیز کتاب نوشته ام. عمدتاً داستان و نقد و مقاله های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. حوادث خونین سال 88 بساط فکری مرا درهم کوفت. در آذرماه همان سال بخاطر سه نامه ی انتقادی به رهبر و یک نامه ی انتقادی به رییس قوه ی قضاییه زندانی شدم. یک سال و نیم بعد از زندان آزاد شدم. اکنون ممنوع الخروجم. و نانوشته: برکنار از فعالیت حرفه ای ام.

یک نظر

  1. راوی فتح، به حق قلب آزادگان جهان را فتح کرد.

     

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

72 queries in 0826 seconds.