سر تیتر خبرها

نگرانی شدید نسبت به وضعیت سربازان متهم به ارتباط با تاج‌زاده و نوری‌زاد

این سه سرباز که در بخش حفاظت اطلاعات اوین خدمت می کردند در اوایل اسفند ماه و به جرم مودت و مهربانی با زندانیان قرنطینه این بخش محمد نوری زاد و سید مصطفی تاجزاده که از حقوق اولیه زندانیان عادی نیز محروم بودند، بازداشت شده اند….

بنا بر گزارشات رسیده به تحول سبز، سه سرباز حفاظت اطلاعات زندان اوین که به اتهام همکاری با تاجزاده ونوری زاد بازداشت شده بودند کماکان در بند دو الف سپاه و تحت بازجویی و فشار شدید برای اخذ اعترافات ساختگی هستند.

این سه سرباز که در بخش حفاظت اطلاعات اوین خدمت می کردند در اوایل اسفند ماه و به جرم مودت و مهربانی با زندانیان قرنطینه این بخش محمد نوری زاد و سید مصطفی تاجزاده که از حقوق اولیه زندانیان عادی نیز محروم بودند، بازداشت شده اند.

اخبار رسیده به تحول سبز حکایت از آن دارد که سربازان بازداشت شده شدیدا تحت فشار هستند تا به اعترافات ساختگی مورد نظر بازجویان تن دهند. انتشار نامه ها و مقالات روشنگرانه و انتقادی تاج زاده و نوری زاد و ناتوانی بازجوها از توقف انتشار این نامه ها خشم کودتاگران را در پی داشته است به نحوی که فشار آنها بر مسئولین زندان برای جلوگیری از ادامه این روند منجر به دستگیری این سه سرباز بی گناه و بازجویی از آنها جهت اخذ اعترافات ساختگی شده است.

این در حالی است که پس از انتشار نامه تاج زاده به علی مطهری به تاجزاده پیشنهاد شده بود تا برای بهبود وضعیتش و کاهش فشارهای موجود بر وی از انتشار نوشته هایش جلوگیری کند که او این پیشنهاد را رد کرده بود.

هفته گذشته هم رسانه های کودتا در اقدامی هماهنگ اقدام به انتشار مطلبی ساختگی و سراسر کذب و تناقض به نقل از یکی از سربازان بازداشت شده نمودند که به ادعای آنها از وبلاگ شخصی این شخص استخراج شده است. این در حالی است که سه سرباز بازداشت شده کماکان در بازداشت و تحت بازجویی به سر می برند و ادعای انتشار مطلب در وبلاگ شخصی این افراد کاملا کذب می باشد.

در این نوشته که بر اساس شواهد موجود توسط بازجوها نگاشته شده، تاج زاده متهم شده است که با تهدید این سرباز وی را وادار به تحویل نامه ها و مقالات به همسرش نموده است!

Share This Post

درباره محمد نوری زاد

با کمی فاصله از تهران، در روستای یوسف آباد صیرفی شهریار به دنیا آمدم. در تهران به تحصیل ادامه دادم. ابتدایی، دبیرستان، دانشگاه. انقلاب فرهنگی که دانشگاهها را به تعطیلی کشاند، ابتدا به آموزش و پرورش رفتم و سپس در سال 1359 به جهاد سازندگی پیوستم. آشنایی من با شهید آوینی از همین سال شروع شد. علاوه بر فعالیت های اصلی ام در جهاد وزارت نیرو، شدم مجری برنامه های تلویزیونی جهاد سازندگی. که به مناطق محروم کشور سفر می کردم و برنامه های تلویزیونی تهیه می کردم. طوری که شدم متخصص استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان. در تابستان سال 1361 تهران را رها کردم و با خانواده ی کوچکم کوچیدم به منطقه ی محروم بشاگرد. به کوهستانی درهم فشرده و داغ و بی آب و علف در آنسوی بندرعباس و میناب. سال 1364 به تهران بازآمدم. درحالی که مجری برنامه های روایت فتح بودم به مناطق جنگی می رفتم و از مناطق عملیاتی گزارش تهیه می کردم. بعد از جنگ به مستند سازی روی بردم. و بعد به داستانی و سینمایی. از میان مستندهای متنوع آن سالهای دور، مجموعه ی “روی خط مرز” و از سریالهای داستانی: پروانه ها می نویسند، چهل سرباز، و از فیلمهای سینمایی: انتظار، شاهزاده ی ایرانی، پرچم های قلعه ی کاوه را می شود نام برد. پانزده جلدی نیز کتاب نوشته ام. عمدتاً داستان و نقد و مقاله های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. حوادث خونین سال 88 بساط فکری مرا درهم کوفت. در آذرماه همان سال بخاطر سه نامه ی انتقادی به رهبر و یک نامه ی انتقادی به رییس قوه ی قضاییه زندانی شدم. یک سال و نیم بعد از زندان آزاد شدم. اکنون ممنوع الخروجم. و نانوشته: برکنار از فعالیت حرفه ای ام.

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

68 queries in 0786 seconds.