سر تیتر خبرها

محمد نوری زاد ، نوشتن را از سر خواهد گرفت!

فاطمه ملکی درباره اینکه محمد نوری زاد از روزهای حبسش چه می گفته است، گفت:«ظاهرا روزها را به کارهای دستی و هنری می پرداختند که مقداری از آنها همراه خودشان بود و قابل ارزش بودند. فکر می کنم حالا دوباره نوشتن را هم از سر بگیرند.»

به دنبال بی خبری از محمد نوری زاد پس از بازگشت مجددش به بند دو الف سپاه، همسر او با اشاره به اینکه در وضعیت جسمی بدی آقای نوری زاد به زندان برگشته است به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « از روزی که مرخصیش تمام شد و به زندان برگشت دیگر از او خبری نداریم، نه تماسی گرفته است و نه ملاقاتی داشته ایم. هشت اسفند او را به اوین بردیم که جلوی در زندان مسئول بند دو الف سپاه آمد و او را با خودش برد. او به زندان برگشت در حالیکه هنوز بیمار بود.»

محمد نوری زاد، روزنامه نگار و مستند ساز که پس از جریان انتخابات ۸۸ به علت نوشتن نامه های انتقادی به رهبر جمهوری اسلامی بازداشت شد مدتی پیش به دلیل وخامت حالش به بیمارستانی خارج از زندان منتقل شد که در آنجا پزشکان تشخیص دادند او از ناراحتی سنگ کلیه رنج می برد، او پس از جراحی در بیمارستان برای ده روز به منزلش برگشت. اما پس از ده روز و انتقال مجددش به زندان دیگر خانواده اش از او خبری ندارند این درحالیستکه خود او در یادداشتی که پیش از بازگشت به زندان نگاشته بود، نسبت به بازداشت دوباره خود در بند دو الف که زیر نظر سپاه اداره می‌شود، هشدار داده و این بند را غیرقانونی دانسته بود.

فاطمه ملکی با اشاره به اینکه به بن بست در برخورد با مسولان رسیده است،گفت: « من این بار هیچ پیگیری نکردم، و به دادستانی و جاهای دیگر نرفتم و واقعا نمی دانم به چه دلیل این بار تماس و ملاقاتی او قطع شده است. من به بن بست رسیده ام، نمی دانم رفتارها و عملکردهای آنها را چطور تعبیر و تفسیر کنم! نمی دانم با این رفتارها چه چیزی را دنبال می کنند. با توجه به رفت و آمدهای که طی یکسال ونیم به دادستانی و جاهای دیگر داشتم به این نتیجه رسیدم که مسولان طبق صلاحدید خود عمل می کنند. این رفت و آمدها من را به لحاظ روحی خیلی آزار می دهد. فضای مطلوبی ندارد و خیلی آزار دهنده است. تا به حال و تا جاییکه که برایم امکان داشته است مسائل را پیگیری کردم اما این بار هیچ تصمیمی ندارم، واگذارکردم به درک، برداشت و کرامت انسانی که اینها ادعای داشتنش را دارند و دین ما..  ببینم تا کجا می توانند عمل کنند و پیش بروند.. هیچ ایرادی ندارد . اینها همه آزمونی برای ماست و فقط خداوند کمک کند که ما سربلند از این آزمون بیرون بیایم. به خدا سپردم.»

این رفت و آمدها من را به لحاظ روحی خیلی آزار می دهد. فضای مطلوبی ندارد و خیلی آزار دهنده است. تا به حال و تا جاییکه که برایم امکان داشته است مسائل را پیگیری کردم اما این بار هیچ تصمیمی ندارم، واگذارکردم به درک، برداشت و کرامت انسانی که اینها ادعای داشتنش را دارند و دین ما..  ببینم تا کجا می توانند عمل کنند و پیش بروند.. هیچ ایرادی ندارد . اینها همه آزمونی برای ماست و فقط خداوند کمک کند که ما سربلند از این آزمون بیرون بیایم. به خدا سپردم.»

فاطمه ملکی، همسر محمد نوری زاد به کمپین  گفت: « وقتی ما او را به اوین بردیم علاوه بر مشکل دندانش که همچنان مثل سابق باقی بود، ناراحتی کلیه که در زندان به سراغش آمده بود را هم داشت و بیماری پوستی ایشان هم به شدت حاد شده بود. او با وضعیت نابسامانی به زندان برگشت. او اصلا سابقه بیماری کلیه نداشت، اینها لابد عوارض اعتصاب غذای خشکی است که او چند روز داشت. »

فاطمه ملکی با درباره وضیعت روحیش نیزگفت: «اوضاع روحیش مثل همیشه خوب بود . خدا را شکر. اما همان طور که گفتم وقتی به زندان بر می گشت بیماری هاییش درمان نشده بود چون فرصتی برای معالجه جدی هم نبود.هر بار که به مرخصی آمده خیلی کوتاه بوده و زود برگشته است. خودش هم این بار انتظار نداشت به این سرعت به زندان برگردد. راستش اصلا تحت عنوان مرخصی هم به خانه نیامده بود. وقتی حالش بد می شود او را به بیمارستان منتقل می کنند و آنجا تشخیص سنگ کلیه می دهند، بعد هم به منزل آمد، چند روز بعد هم احضار شد و گفتند که ده روز مرخصی داشته اید و حالا باید برگردید به زندان.»

فاطمه ملکی در پاسخ به این سوال که ممکن است منع ملاقات و تماس مجدد محمد نوری زاد به دلیل نوشتن نامه های جدیدش باشد، گفت:« فکر نمی کنم چون مطلب خاصی در آن نامه ها نبوده است . مسائلی از این دست در سایت های مختلف روزانه نوشته می شود، اگر بخواهند هر کسی را به دلیل نوشته هایش دستگیر کنند که بازداشت ها سربه فلک میکشد . او در نامه ای تشکر کرده است از کسانی که به دیدنش آمده اند و در دیگری هم خبر برگشت دوباره اش را به زندان نوشته بود. نمی دانم واقعا.»
فاطمه ملکی درباره اینکه محمد نوری زاد از روزهای حبسش چه می گفته است، گفت:«ظاهرا روزها را به کارهای دستی و هنری می پرداختند که مقداری از آنها همراه خودشان بود و قابل ارزش بودند. فکر می کنم حالا دوباره نوشتن را هم از سر بگیرند.»

فکر می کنم حالا دوباره نوشتن را هم از سر بگیرند.»

.

.

.

Share This Post

درباره محمد نوری زاد

با کمی فاصله از تهران، در روستای یوسف آباد صیرفی شهریار به دنیا آمدم. در تهران به تحصیل ادامه دادم. ابتدایی، دبیرستان، دانشگاه. انقلاب فرهنگی که دانشگاهها را به تعطیلی کشاند، ابتدا به آموزش و پرورش رفتم و سپس در سال 1359 به جهاد سازندگی پیوستم. آشنایی من با شهید آوینی از همین سال شروع شد. علاوه بر فعالیت های اصلی ام در جهاد وزارت نیرو، شدم مجری برنامه های تلویزیونی جهاد سازندگی. که به مناطق محروم کشور سفر می کردم و برنامه های تلویزیونی تهیه می کردم. طوری که شدم متخصص استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان. در تابستان سال 1361 تهران را رها کردم و با خانواده ی کوچکم کوچیدم به منطقه ی محروم بشاگرد. به کوهستانی درهم فشرده و داغ و بی آب و علف در آنسوی بندرعباس و میناب. سال 1364 به تهران بازآمدم. درحالی که مجری برنامه های روایت فتح بودم به مناطق جنگی می رفتم و از مناطق عملیاتی گزارش تهیه می کردم. بعد از جنگ به مستند سازی روی بردم. و بعد به داستانی و سینمایی. از میان مستندهای متنوع آن سالهای دور، مجموعه ی “روی خط مرز” و از سریالهای داستانی: پروانه ها می نویسند، چهل سرباز، و از فیلمهای سینمایی: انتظار، شاهزاده ی ایرانی، پرچم های قلعه ی کاوه را می شود نام برد. پانزده جلدی نیز کتاب نوشته ام. عمدتاً داستان و نقد و مقاله های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. حوادث خونین سال 88 بساط فکری مرا درهم کوفت. در آذرماه همان سال بخاطر سه نامه ی انتقادی به رهبر و یک نامه ی انتقادی به رییس قوه ی قضاییه زندانی شدم. یک سال و نیم بعد از زندان آزاد شدم. اکنون ممنوع الخروجم. و نانوشته: برکنار از فعالیت حرفه ای ام.

3 نظر

  1. آن شغالان كي توانند جلوي نعره هاي اين شير بيشه آزادي و استقامت را بگيرند!!! يك نعره اي مي زند همه تارهاي عنكبوتشان بر باد مي رود.

     

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

72 queries in 0928 seconds.