سر تیتر خبرها

جشنواره بوفالوی نیاگارا و پرچم های قلعه کاوه

فیلم سینمایی پرچم های قلعه کاوه اثر محمد نوری زاد توانست جایزه بهترین فیلم خارجی جشنواره بوفالوی نیاگارا – نیویورک – را از آن خود کند .

این جایزه اخیرا به تهران منتقل وبه محمد نوری زاد تقدیم شد . در جشنواره بوفالو فیلم های متعددی از کشورهای مختلف دنیا شرکت داشتند که فیلم سینمایی پرچم های قلعه کاوه با تایید جمعی داوران توانست جایزه بهترین فیلم خارجی را به دست آورد . فیلم سینمایی پرچم ها ی قلعه کاوه داستان یک جلد قرآن دستنویس است که خوشنویس نیشابوری آن تصمیم می گیرد هدیه خود را به مرو برده و آن را تقدیم حضرت رضا (ع) کند .  درراه مرو ، راهزنان قرآن را باخود می برند . سالها بعد این قرآن در سواحل بیت المقدس توسط یک ماهیگیر مسیحی از دریا گرفته می شود . ماهیگیر مسیحی این قرآن را به یک جوان عرب می فروشد . در بیت المقدس مهاجمین صلیبی به مردم بی دفاع حمله می کنند و مردم را از دم تیغ می گذرانند . درادامه داستان ، این قرآن را دریک روستای مرزی ایران می بینیم . که مغولان از همان ناحیه وارد ایران می شوند . آهنگری که صاحب قرآن است با توسل به آیه ای از قرآن به همراه پسران خود دربرابر مغولان ایستادگی می کند . همه از پای درمی آیند اما در حرکت مغولان وقفه ایجاد می کنند . سرآخر همین قرآن که حالا ظاهری فرسوده پیدا کرده ، به موزه آستان قدس رضوی برده می شود و ….فیلم سینمایی پرچم های قلعه کاوه ، علاوه برفستیوال بوفالوی نیاگارا در جشنواره های متعددی از قبیل : فستیوال بین المللی فلوریدا –  نیومکزیکو – لوس آنجلس – تایلند – حضور پیداکرده و جوایز بهترین فیلمبرداری – بهترین تدوین –  بهترین فیلمنامه را بدست آورده است . این فیلم اکنون توسط یک کمپانی آمریکایی برای عرضه و پخش جهانی وارد بازار فروش فیلم های برتر جهان شده است .Share This Post

درباره محمد نوری زاد

با کمی فاصله از تهران، در روستای یوسف آباد صیرفی شهریار به دنیا آمدم. در تهران به تحصیل ادامه دادم. ابتدایی، دبیرستان، دانشگاه. انقلاب فرهنگی که دانشگاهها را به تعطیلی کشاند، ابتدا به آموزش و پرورش رفتم و سپس در سال 1359 به جهاد سازندگی پیوستم. آشنایی من با شهید آوینی از همین سال شروع شد. علاوه بر فعالیت های اصلی ام در جهاد وزارت نیرو، شدم مجری برنامه های تلویزیونی جهاد سازندگی. که به مناطق محروم کشور سفر می کردم و برنامه های تلویزیونی تهیه می کردم. طوری که شدم متخصص استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان. در تابستان سال 1361 تهران را رها کردم و با خانواده ی کوچکم کوچیدم به منطقه ی محروم بشاگرد. به کوهستانی درهم فشرده و داغ و بی آب و علف در آنسوی بندرعباس و میناب. سال 1364 به تهران بازآمدم. درحالی که مجری برنامه های روایت فتح بودم به مناطق جنگی می رفتم و از مناطق عملیاتی گزارش تهیه می کردم. بعد از جنگ به مستند سازی روی بردم. و بعد به داستانی و سینمایی. از میان مستندهای متنوع آن سالهای دور، مجموعه ی “روی خط مرز” و از سریالهای داستانی: پروانه ها می نویسند، چهل سرباز، و از فیلمهای سینمایی: انتظار، شاهزاده ی ایرانی، پرچم های قلعه ی کاوه را می شود نام برد. پانزده جلدی نیز کتاب نوشته ام. عمدتاً داستان و نقد و مقاله های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. حوادث خونین سال 88 بساط فکری مرا درهم کوفت. در آذرماه همان سال بخاطر سه نامه ی انتقادی به رهبر و یک نامه ی انتقادی به رییس قوه ی قضاییه زندانی شدم. یک سال و نیم بعد از زندان آزاد شدم. اکنون ممنوع الخروجم. و نانوشته: برکنار از فعالیت حرفه ای ام.

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

68 queries in 0789 seconds.