اشاره: این نوشته را امروز در کانال تلگرامی ام منتشر کردم. بد ندیدم بطور مستقل در اینجا نیز منتشر شود.
محمد نوری زاد
یک: یک مجتهد حوزوی که ساکن قم است و مدافع و طرفدار سرسخت نظام و بویژه حامیِ کشتار زندانیان در سال 67، در سایت من (nurizad.info) با من و سایر معترضانی که با نظام جمهوری اسلامی مخالفند، بشدت در می افتد و ذره ای اجازه نمی دهد که بر جمال جمهوری اسلامی لکه ای و خراشی افتد. به تازگی به موضوعی در پیچیده از “حساب های بانکی در دستگاه قضایی” و این که سودی که بر پول امانی یا وثیقه ی زندانیان تعلق می گیرد، این سودها، هیچ ربطی به خود زندانیان – که صاحبان اصلی پول های امانی اند – ندارد بل دستگاه قضایی می تواند این سودها را بردارد و برای خودش خرج کند. هر چه من و دوستان می نوشتیم که دست بردن به سودی که بانکها به پول وثیقه ی زندانی می پردازند، حتماً و مطلقاً دزدی ست، این مجتهد حوزوی با استناد به سواد حوزوی اش اصرار می ورزد که: نخیر، زندانیان هیچ حقی بر سود پول خودشان ندارند.
دو: امروز برایش نوشتم:
درود دوست گرامی
من گرچه هیچ از درس های حوزوی و مراتب فقهی نمی فهمم و باوری نیز به اینجور چنبره های هیچ در هیچ ندارم، اما با یک ذره شعورِ کوچه – بازاری خود می فهمم که سود پول های زندانیانی که وثیقه می گذارند، حتماً و مطلقاً متعلق به خودِ زندانیان است. چرا که “صاحب” مال اند. همین که صاحب مال اند، نیز صاحب سودهایی اند که بانک ها به پول خوابیده شان می پردازند.
سه: حکایت دست اندازی دستگاه قضایی به پول کلانی که از سود این پولهای خوابیده بالا می کشد، حکایت پول گنده ای ست که مرد مسافری به امانت به فرد امینی می سپارد تا سالی دیگر باز آید و از وی باز ستاند. فرد امین، که در ذات نابکار است، هر روز به پول گنده یِ آن مرد سفر کرده سر می زند و وسوسه می شود. یکی از مجتهدان حوزوی را فرا می خواند و به وی می گوید: ماجرا از این قرار است. خودت یک کاری بکن که وسوسه ی دست بردن به این پول گنده، مرا از پای در آورده.
چهار: مجتهد حوزوی که از جای معتبری چون قم آمده و عبا و عمامه ای بر سر دارد و دفتر و دستکی بهمراه، از کیسه ی درس های حوزوی اش، نقشه ای را بیرون می کشد و به فرد امین می گوید: مرد مسافر مگر نه این که سال آینده می آید و از شما اصل پول خود را می خواهد؟ بله، پس شما بیا این پول گنده ی امانتی را در بانک بخوابان و سودش را بجیب بزن. مرد امین شیتیل و شیرینیِ مجتهد حوزوی را می پردازد و همین کار را نیز می کند.
پنج: مرد مسافر سال بعد باز می گردد و اصل پولش را می گیرد. در این حالت، هم پول مسافر صحیح و سالم بدستش رسیده، و هم امین بودنِ آن فردِ موذی خراش بر نداشته، و هم در این میان، فرد امین کلی پول بابت سودی که از پول مرد مسافر به جیب زده، کاسب شده. می ماند آن مجتهد حوزوی. که کارش این است که به در خانه ی این قاضی و آن آدمکش و آن نماینده ی مجلس و آن قاضی و آن دولتمرد و آن خندق بلا برود و از آنان بپرسد: کجا گیر افتاده اید تا من بضرب درس های حوزوی و اجتهادی ام شما را از مخمصه هایتان برهانم و چیزی نیز خودم کاسب شوم. البته همینجور فی سبیل الله نیز شما را مدد می رسانم منتها اگر دم مرا ببینید بهتر است.
شش: آدمکش می گوید: حضرت مجتهد، من زندانیانی را که ازشان لجم می گرفت همینجوری زده ام و کشته ام. شاید ده هزار نفر را بیست هزار نفر را سی هزار نفر را. و مردمی را زده ام و کشته ام که به سرانجام رأی شان معترض بودند. یا در فضای مجازی پرسه می زدند یا دانشمند محیط زیست و نویسنده و فعال مدنی و سیاسی و حقوق بشری بودند. من بصورت زنجیره ای و غیر زنجیره ای اینان را زده ام و کشته ام. مرا از عذاب وجدان برهان.
هفت: مجتهد حوزوی دستی به شانه ی آدمکش می ساید و می گوید: تا مرا داری غم مخور. و فی الفور دست به کیسه ی سواد حوزوی خود می برد و از میان کتاب هایش دستمال مخصوصی بیرون می کشد. جنس تار و پود این دستمال از آیه و حدیث است. مجتهد حوزوی جلوی چشم آدمکش، بر زمین می نشیند و شروع می کند یواش یواش خون آن ده بیست سی چهل هزار نفر را پاک کردن. آدمکش از شادمانی بال در می آورد. به مجتهد حوزوی می گوید: بهمین سادگی؟
هشت: مجتهد حوزوی می گوید: بله به همین سادگی. آدمکش می گوید: من با هر شوینده ای نتوانستم این خون ها را بشویم. مجتهد حوزوی می گوید: این دستمال، معجزه اش همین است که: هم، اکنون کارایی دارد و هم در طول تاریخ کارها کرده و قانون و حق و انصاف و مال و جان و آبروی مردم را “آنجوری” آراسته که خلیفه ای و پادشاهی و حاکمی و امیری و تاجری و کارگزاری و همسایه ای، “دم” مجتهد حوزوی را می دیده. آدمکش با آرامش می گوید: همین؟ مجتهد حوزوی می گوید: همین.
نه: اینجاست که مرد آدمکش دست بجیب می برد و چیزی در کف دست مجتهد حوزوی می نهد و می گوید: من چقدر به درس های حوزوی حضرت شما محتاجم. و ادامه می دهد: حاج آقا از اطراف من تکان نخور. که من، هم همچنان باید آدم بکشم و هم آبرو ببرم هم پول مردم را بالا بکشم و هم دودمان بعضی ها را به باد بدهم. مجتهد حوزوی در پاسخ به آدمکش می گوید: شما دم درس های حوزوی مرا و مقام اجتهاد مرا ببین و بقیه اش را به من بسپر!
با احترام
محمد نوری زاد
یازدهم فروردین نود و هشت – تهران
ارتباط با من:
@NoorizadMohammad1331
@MohammadNoorizad
www.instagram.com/mnourizad
مم جفات نتراشیده نخراشیده: می خواهند با تروریستی اعلام کردن سپاه، آمریکا را به باتلاق بکشانند.
مش قاسم: اولا، حاجی! تو ناسلامتی وزوزیر/* خارج/*ی حکومت/* اسلامی هستی نه وزیر داخله امریکا! اصلا به تو چه که آمریکا باتلاق میشه یا نمیشه، تو برو سیل زدها رو نجات بده. دوما، این سپاه/*ی که هر روز زارت و زورت بر علیه امریکا میکنه چی شد یه دفعه تو واسشون جیغ بنفش میزنی؟ نوکری حاجی، نوکر!
اینجا در امریکا، وقتی یک اپارتمان اجاره میکنیم، معمولا معادل یک ماه اجاره هم اضافی میگیرند. این پول برای ضمانت است که اگر به اپارتمان اسیبی رسیده باشد، در موقع تخلیه هزینه اش را از ان پول برمی دارند. این پول در یک حساب پس انداز گذاشته میشود. جالب است که در موقع تخلیه، اصل پول به همراه سود بانکی اش به مستاجر بازگردانده می شود.
علی جان سلام من ۲۷سال تو امریکا که زندگی میکردم در جنوب کالیفرنیا.سندیاگو شهر ویستا.اورنج کانتی شهرهای تاستین و ارواین.و شمال کالیفرنیا سن حوزه.کمبل.سانیول.و همچنین در سن رافایل اینچنین نبود بلکه پولی را هم از دیپازیت کم میکردن برای اینکه باید نقاشی شود که احتیاجی هم نبود البته این بین سالهای ۵۶تا ۸۳ خودمون بود که من انجا بودم .موفق باشید و امیدوارم یک روز به میهنت برگردی وبه پیشرفت اینجا کمک کنی
مدتیه که پاسدار حاج اکبر جنگی امریکا نشین پونزی زیر دمش رفته هی افتاده به زیر و بالا کردن زندگی شاه فقید. قربون زبون فارسی و امثال بی مثالش. شنیدی میگن: مه فشاند نور و سگ عوعو کند؟
یکی از این طویله نشینان: در صورت قرار دادن سپاه در فهرست گروه های تروریستی آمریکا،نظامیان این کشور را در کنار داعش در فهرست سیاه تروریست ها قرار می دهیم.
مش قاسم: بدو، معطل نکن، همین امروز صبح آفتابه دستته بزا زمین و این کار رو بکن. بجنب حاجی!
سلام و درود
( به جناب سید مرتضی )
قسمت 2 ( پایان )
من با جوشکاری و پتک زدن هزینه ساخت چندین نمونه و تست و ثبت اختراعاتم را که برای من بسیار هنگفت بوده تهیه کرده ام، اگر فریب تبلیغات کذب دولتی را، مبنی بر حمایت و دادن تسهیلات و پشتیبانی نخورده بودم و آنهمه هزینه نمیکردم، همان اندوخته ها و داشته هایم برای شروع کارم کافی بود، اما شک نداشته و ندارم که با ساخت اولین خانه و فاش شدن اسرار کار یکباره با سیلی از افراد فرصت طلب و مقلد مواجهه میشوم که کارم را کپی میکنند و من بدون ثبت قانونی با همین قانون نیمبند و مبهم نمیتوانستم از حقوق خود دفاع کنم و از پس هزاران فرد آزمند و شیفته لقمه های مفت که پایمال کردن حق و حقوق دیگران را نشانه زرنگی و نبوغ خود میدانند بر آیم .ساخت خانه ای یکصد متری که غیر منقولست، بصورت پیمانکاری در ملک سفارش دهنده و پس از تکمیل تحویل ایشان دادن، برای آنکه مخترعی مفید و کار آمد بودن اختراعش را اثبات کند وکارش جای شایسته خود را در جامعه باز کند و جا بیفتد و به جامعه معرفی شود، نهایتاً صد هزاران بار بیشتر از بنده خیرش به جامعه میرسد اما تحقق چنین خواست کوچکی سالهاست که بصورت مشکل لاینحلی در آمده است !!
کسانیکه با کامنتهای تند و تیز و حرفهای یخ کرده فقط کمک رسانان حقیقی را ملامت میکنند و بباد انتقاد میگیرند و خیال میکنند با توهین و فحاشی کار مثبتی به نفع سیل زدگان انجام میدهند و کسانیکه فقط برای آسیب دیدگان دعا میخوانند و مرثیه * سرایی میکنند و هر جا در منطق کم میآورند شعار میدهند :
« دو صد گفته چون نیم کردار نیست » بفرمایید اینهم کردار !
وقتی پای کردار واقعی به میان میآید عیار انسانی و درصد و درجه صداقت انسانهای اهل عمل و حرّافان عیان میشود !
* شخصی با شاعری دوست بود، و از قضا سخت بیمار شد و بیماریش به درازا کشید . نزدیکانش برای واپسین دیدار به عیادتش میرفتند و امیدی به بازیابی سلامتش نداشتند، اما دوست شاعرش در تمام مدت به عیادتش نرفت. بر خلاف انتظار بیمار حالش خوب شد و پس از دیدن دوست شاعرش گله و شکوه کرد که : دوست عزیز، دوست و آشنا و همسایه و بیگانه همه به عیادتم آمدند، اما تو که نزدیکترین دوستم بودی در آن روزهای سخت هیچ اعتنا نکردی و نیامدی! تو مگر نمیدانستی که من چه حالی داشتم و به چه بیماری سختی دچار شده بودم ؟
دوست شاعر گفت : البته که از حال زار و اوضاع وخیمت خبر داشتم، ولی بیکار ننشسته بودم و داشتم برای عزایت مرثیه میساختم و برای سنگ قبرت شعر میسرودم !
آقای جمشید آرین مخترع ماشین برقی تا در ایران بود با انواع بیمهری و انکار و سعایت و مذمت روبرو بود، اما اکنون که اجباراً تن به تبعیدی خود خواسته زده و در کشور آلمان موفق به تکمیل ایده اش شده و نمونه ای عالی از آن ساخته است ، بسیاری بدنبالش آه میکشند و برایش افسوس مفت میخورند !
پایان.
واکنش استاندار خوزستان به شایعات درباره درگیریهای دشت آزادگان: اگر این زمینها تخلیه و آبگیری نمیشد، سوسنگرد زیر آب میرفت
غلامرضا شریعتی استاندار خوزستان در واکنش به شایعات درباره درگیریهای اخیر ضابطان قضایی با کشاورزان دشت آزادگان در موضوع تخلیه این زمینها گفت که به دلیل وجود سیل باید این مناطق را تخلیه میکردند تا بهعنوان فیوزپلاک عمل کند و سوسنگرد نابود نشود. این اقدام باعث شد سطح آب سوسنگرد که در آستانه آبگرفتگی شدید بود، حدود یک تا یک و نیم متر کاهش یابد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
استاندار خوزستان در واکنش به شایعات درباره درگیریهای اخیر ضابطان قضایی با کشاورزان دشت آزادگان در موضوع تخلیه این زمینها میگوید: این مناطق فیوزپلاکهای کرخه است و اگر این زمینها تخلیه و آبگیری نمیشد، سوسنگرد زیر آب میرفت.
هفته گذشته برخی کشاورزان دشت آزادگان در برابر شکستن سیلبندها و انحراف سیلاب به زمینهای کشاورزی خود مقاومت کردند. این اتفاق باعث تنش و درگیری بین ضابطان قضایی و مردم منطقه شد.
در این باره سردار رمضان شریف، سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادعای درگیری سپاه با کشاورزان منطقه را رد و اعلام کرد: «مسئولیت اجرای مصوبات شورای تأمین استانها در شرایط خاص بر عهده نهادهای انتظامی و قضایی است.»
غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان درباره این درگیریها با ایرنا میگوید: این زمینها فیوزپلاک رود کرخه و از منابع ملی است. یعنی هر زمان جریان آب در سیلهای کرخه از عددی بالاتر برود که کرخه ظرفیت آن را نداشته باشد، برخی سیلبندها میشکند و مانند رودخانه عمل میکند. وی در این باره میافزاید: این مسیرها آب را به سمت تالابها میبرد که همان فیوزپلاکها هستند. این محلها فیوزپلاکهای تاریخی کرخهاند. این کار هم از این جهت انجام گرفته است که سوسنگرد زیر آب نرود.
استاندار خوزستان با اشاره به اینکه کشاورزان این منطقه طی این سالها به دلیل خشکسالی در این زمینها کشاورزی میکردند، تصریح میکند: به دلیل وجود سیل باید این مناطق را تخلیه میکردند تا بهعنوان فیوزپلاک عمل کند و سوسنگرد نابود نشود. این اقدام باعث شد سطح آب سوسنگرد که در آستانه آبگرفتگی شدید بود، حدود یک تا یک و نیم متر کاهش یابد.
شریعتی با بیان اینکه ما طی مذاکرات با مردم محلی این منطقه توضیح میدادیم خسارت آنها جبران خواهد شد، میافزاید: با این حال مردم مقاومت میکردند، اما ما باید از فاجعه انسانی در سوسنگرد پیشگیری میکردیم.
وی در پاسخ به اینکه آیا خسارت کشاورزان این منطقه پرداخت شده است یا نه، میگوید: طبق مصوبه دولت خسارت آنها پرداخت میشود. حتی خسارت مربوط به سیل سال 95 هم به دستور آقای رئیسجمهور تا پایان فروردین پرداخت میشود.
http://www.entekhab.ir/fa/news/469005/
چرا آقایان مسعود بهنود و اکبر گنجی بر زخم باز مردم نمک می پاشند؟
به قلم ف.م سخن(بخش اول):
در ابتدا بگویم که جواب سوالی را که در عنوان این مطلب مطرح کرده ام نمی دانم. یعنی جواب مشخص و سر راستی برای این سوال ندارم.
ایرادی هم نمی گیرم به این که چرا آقایان بهنود و گنجی، به طور مرتب و پیوسته، بر زخم باز مردم نمک می پاشند. همه حق اظهار نظر دارند و هر چه دل تنگ شان بخواهد می توانند بگویند و کسی هم حق ندارد که اعتراضی به «سخن گفتن شان» بکند.
گیرم که اعتراض هم کرد، وقتی نه گوشی برای شنیدن هست نه چشمی برای دیدن اوضاع، از اعتراض چه طرفی خواهیم بست؟ تازه آقایان وقتی با نقدی رو به رو می شوند گویی سر لج می افتند و بد تر هم می کنند!
یعنی آقایان با این همه سابقه ی فعالیت در عرصه ی قلم و سیاست، نمی دانند که نمک بر زخم مردم آسیب دیده پاشیدن کار خوبی نیست؟ کار انسانی یی نیست؟ از بین برنده ی اعتبار و اعتماد مردم است؟
لابد خواهند گفت -البته اگر ارزشی به حرف منتقدان بگذارند- داریم حقایق تاریخی را از دیدگاه خودمان تجزیه و تحلیل می کنیم. به این کار هم شما ایراد می گیرید؟
عرض کردم که نه. هیچ کس از کار شما ایراد نمی گیرد و اگر ایراد بگیرد سخت اشتباه می کند. چون با کسانی که به هر دلیل، «مردم آزاری» را پیشه ی خود کرده اند و بر آن اصرار هم می ورزند اصولا کسی کاری ندارد. اگر هم کاری داشته باشد، اگر دوست جان جان ی ست، سکوت می کند و اگر غریبه است، کارش به ناسزا گفتن و ابراز نفرت می کشد.
ولی برای بهنود و گنجی این ها اصلا مهم نیست. پای شان را در یک کفش کرده اند، که با آوردن «فاکت» و «مدرک» و «جملات وسط گیومه ی تاریخی»، زمان حال را با دوران پادشاه فقید مقایسه کنند؛ پادشاهی که سال هاست در گذشته و نظام پادشاهی اش ۴۰ سال است که سقوط کرده و مردم، با حسرت از آن دوران یاد می کنند.
من یک فولکس قورباغه ای داشتم. کسی آمد گفت راضی به این فولکس قورباغه ای نباشید. راضی به این مقدار نباشید. ما شما را به فراری و لامبورگینی می رسانیم. ما شما را از سرعت ۱۰۰ به ۲۰۰ می رسانیم.
مردم هم به حرف او گوش دادند و چون آخوند بود، به او اعتماد کردند. بعد طرف آمد فولکس را از دست ما گرفت، فراری و لامبورگینی که نداد هیچ، ما را چنان ناکار کرد که امروز دوچرخه هم نمی توانیم داشته باشیم.
حال، بهنود و گنجی، می خواهند امروز را با دیروز مقایسه کنند، و مثلا بگویند که دیروز هم کم عیب و ایراد نداشتیم و فولکس قورباغه ای هم چنین و چنان بود.
گنجی که گنجینه ای از «بدکاری»های پادشاه را در «خاطرات علم» یافته، و گویی با خواندن آن خاطرات دچار شوک یافتن حقیقت شگفت انگیز در زمان شاه شده. هر روز یک تکه از خاطرات علم را باز خوانی می کند که مثلا پادشاه، از روی دوستی و نزدیکی و محرم اسرار بودن علم، به او گفته من هنوز نمرده ام که فرح می خواهد کاخی را که به او داده ام از من بگیرد! یا رییس جمهور امریکا الاغ است! یا شیعیان پفیوز هستند! یا اشرف با کثافتکاری، بنیاد می سازد، یا مادرم درویش بازی می کند یا «خانم بیار» من به من فشار می آورد که او را با خودم به دیدار رییس جمهور فرانسه ببرم!
خب که چه! بعد از ۴۰ سال این «فجایع» را مطرح می کنید که شاه را خراب کنید؟ گیرم شاه بدتر از این ها، قصد شما چیست؟ که بگویید دوران حاضر این قدرها هم بد نیست، یا تا بوده همین بوده، یا ای مردم! نگاه تان را از گذشته بردارید و به آینده «زیبا» چشم بدوزید؟
به امید حاکمیت خرد
سلام بر ناظران گرامی
چرا آقایان مسعود بهنود و اکبر گنجی بر زخم باز مردم نمک می پاشند؟
به قلم ف.م سخن(بخش دوم):
جناب گنجی!
مردم فولکس قورباغه ای شان را می خواهند، با هر ایرادی که داشت. مردم چشم دارند و هوش دارند و فهم دارند و امروز را با چیزی که داشته اند مقایسه می کنند نه با چیزی می توانند داشته باشند یا بهتر است داشته باشند.
اگر تعداد کتاب های عَلَم ۱۰۰ جلد هم می بود، و شاه ۱۰۰۰ برابر بدتر از این که شما و علم نوشته اید و می نویسید می بود -که به اعتقاد من چیزهایی که گفته اصلا هم بد نیست و خیلی هم جالب است-، من یکی که حاضرم مدیر کشورم چنان کسی باشد، و دستکم به من آن همه خدمت بکند و به کشور آبرو بدهد و دست به سازندگی بزند، تا امثال حکامِ جمهوری نکبت اسلامی باشد که از ابتدا ی حکومت شان هر چه کردند ویرانگری و قتل و جنایت بود و بی آبرو کردن ما ملت در دنیا.
اما حکایت نمک پاشی آقای بهنود بر زخم باز و تازه ی مردم سیل زده.
آقای بهنود هنوز آب سیل در شهرهای سیل زده فروکش نکرده، به یادآوری گذشته ها و این که زلزله، در زمان شاه، بیست سی هزار کشته می گرفت ولی کسی از مدیران شکایت نمی کرد، یا «در جریان زلزله گلی داغ خراسان مدیرعامل شیروخورشید با معشوقه در یکی از جزایر یونان بود تا برسد بیست هزار نفر کشته شده بودند، همچنان ماند بر سر پست. مرد شریف و ادیب دانشمندی هم بود.»
خب که چه؟ «مرد شریف» یونان بود و این از گناه استاندار بی شرف گلستان کم می کند که رفته در سوئد کنگر خورده لنگر انداخته؟ یا رییس جمهور روباه صفت در قشم مشغول استراحت بوده؟ یا این نظام هم شبیه به همان نظام پادشاهی ست و تمام نظام ها سر و ته یک کرباس اند؟
واقعا که چه؟ من هر چه به این سوال فکر می کنم، نمی توانم بفهمم چه استدلالی در پس پرده ی این یاد آوری ها و خاطرات پراکنی ها هست؟ لااقل جناب بهنود نمی توانست بگذارد زخم عمیق سیل بسته شود و بعدا از «مرد شریف» یونان رفته یاد کند؟ نمک پاشیدن بر زخم مردم دیر می شد یا چه؟
همه ی این ها را گفتیم ولی یک چیز مسلم است:
مردم، نمک پاشان بر زخم های دردناک خود را فراموش نخواهند کرد…
به امید حاکمیت خرد
حسین مرعشی:
بیش از ۱۵۰ سد مخزنی پس از انقلاب اسلامی در کشور ساخته شد که توانست تا حدی کشور را در مقابل با حوادث اخیر بیمه کند.
باید از بزرگانی که در این مسأله نقش داشتند، بخصوص شخص آیت الله هاشمی رفسنجانی(ره) که بنیانگذار سد سازی در ایران هستند یاد کنیم/سازندگی
آمورتی باز که اظهار فضل کردی ؟؟!! میشه کمتر موعظه کنی؟؟! برو مسجد ا این هزارویکشبا روایت کن تا هوادارت کیف کنن!! ببینم حشیش زدیو کیفوری یا ا یه چتول بیشتر نوش کردی که بهرمونی ازبک رو بنیانگذار سد سازی جار زدی؟؟؟؟؟؟!!!! برو ا شادروان رضا شاه پوزش بخواه ! ناجی ایران و بانی ایران نوین رو ندیدی اما اکبر نهرمونی رو علم کردی اونم به اسم مستعار هاشمی؟؟؟!! فردا هم بگو جانب ایشون ا بنی هاشمه!!!!
سیدجان.من نمیدونم تا کی باید گافهای تور رو بگم بلکه بی خیال شی.آخه عزیز من این مثل این میمونه که گوبلز از خدمات هیتلر تعریف کنه.آخه کدوم خریه(با عرض پوزش از این چهارپایان زحمت کش که پول مفت نمیخورن)که ندونه خانواده مرعشی و هاشمی علاوه بر نسبت خویشاوندی شریک تجاری همدیگه هم هستن.از کرمان موتور گرفته تا سایرجاهای صنعتی و کشاورزی.خوب مرعشیا از هاشمی تعریف نکنن کی کنه؟!لابد اوس محمود؟!!
گزنفون روزی در اتن گم شده بود. از عده ای پرسید که ایا میدانید بقا لی در اینجا کجا ست پاسخ اورا دادند. سقراط که در میان آن عده بود پرسید ایا شما میدانید که فردی درستکار را کجا میتوان یافت وقتی که هیچ پاسخی نیامد سقراط سر تکان داد و گفت بیایید من به شما نشان خواهم داد.
سقراط معتقد بود که تنها راه اموزش از راه مباحثه در مورد ایده هاست. فدم گاه سقراط آگورا نام داشت. محلی بود که آتنی ها در ان جمع میشدندو محل های خریدی در انجا بود. از انواع اجناس و میوه ها و انگور و پارچه را در آنجا میفروختند. سقراط میگفت چه بسیار چیز میفروشند که من نمیخواهم. سقراط همیشه در میان مردم بود هر روز به قدم گاه میرفت و به مباحثه با مردم می پرداخت. او میخواست بداند چه کسی براستی خرد مند است . چه کسی به خردمندی تظاهر میکند.
کسی روزی از سقراط پرسید شما چقدر عجیب هستید. بیشتر شبیه یک توریست هستید تا یک فرد بومی هر گز از آتن خارج نشده اید و قدم در جاده و جنگل ننهاده اید. سقراط گفت من میخواهم بیاموزم در میان مردم است که میتوانم بیا موزم. جاده و درخت به چه کار من می اید.
سقراط بمدت 50 سال در قدمگاه خود به مباخثه با مردم پرداخت. آگورا خانه روحانی انتلکتوالانه و هیجان انگیز سقراط بود. گزنفون میگوید که همه دیده اند که سقراط هر روز در قدمگاه خود را فدامی کند.
سقراط بعدن به بی تقوایی متهم شد. به اینکه از خدای رسمی دولتی آتن پشتیبانی نمی کند. و خدایان جدیدی را وارد کرده است. در محاکمه سقراط گفت که آپولون را به شهادت میگیرد که خرد او غالب گرانه نبوده است. بلکه می خواسته تظاهز بشر به خرد را نشان دهد.
بیانیه ظریف در واکنش به اظهارات وزیر خارجه آمریکا در مورد سیل اخیر در ایران
وزیر امور خارجه با انتشار بیانیهای به اظهارات مداخله جویانه و عوام فریبانه وزیر امور خارجه آمریکا در سوء استفاده از سیل اخیر در ایران پاسخ داد.
به گزارش عصر ایران، متن این بیانیه که در صفحه توئیتر شخصی محمد جواد ظریف به زبان انگلیسی منتشر شده است، به این شرح است: “آقای پمپئو و دیگر مقامات آمریکا که با تروریسم اقتصادی خود آحاد مردم ایران را هدف قرار داده و حتی تلاش میکنند مانع واریز شدن کمکهای مالی هموطنان ما در خارج از کشور به حسابهای هلال احمر ایران برای کمک به سیل زدگان شوند، بهتر است به جای سوءاستفاده غیرمعمول و سیاست زده از درد و رنج انسانها در حوادث طبیعی، به وضعیت مصیبت زدگان داخل آمریکا که ماههاست از حوادث طبیعی در آمریکا در رنج و عذاب اند، رسیدگی کنند.
وزیر امور خارجه آمریکا ظاهراً از سو مدیریت حوادث دو سال گذشته در آمریکا ناآگاه است که اینگونه اظهارنظرهای غیرحرفهای، مداخلهجویانه و فریبکارانه در مورد مدیریت سیلهای سهمیگن و بیسابقه روزهای گذشته که همزمان ۲۴ استان ایران را درگیر خود ساخته است، میکند. ایشان فراموش کردهاست که هزاران آمریکایی بر اثر بلایای طبیعی کشته شدند، برق بسیاری از مناطق برای روزها و هفتههای متمادی قطع بود، صدها هزار نفر مجبور شدند خانههای خود را رها کنند و دولت فدرال از رسیدگی لازم در بسیاری از مناطق آسیب دیده ناتوان بودند. به واقع مردم پورتوریکوی آمریکا و یا آسیبدیدگان طوفانهای هاروی، مایکل و یا فلورانس بعد از گذشت ماهها هنوز نتوانستهاند حتی به زندگی شبه عادی برگردند. بیش از یک دهه پس از طوفان کاترینا که ناکارآمدی مطلق دولت آمریکا در مدیریت بلایای طبیعی را به نمایش گذاشت، بهتر است سردمداران آمریکایی به داد مردم خودشان برسند، که هزاران نفر از آنان هنوز با عواقب این بلایا دست به گریبان هستند.
ایشان فراموش نکند که از طرف رژیمی سخن میگوید که منافع مردم آمریکا که بیش از ۴۳ میلیون آنان بر اساس آمار رسمی زیر خط فقر و ۱۰۰ میلیون در حد خط فقر زندگی میکنند [۱] و بیش از ۵۰۰ هزار نفر از آنها بیخانمان [۲] هستند را فدای ماجراجوییهای خارجی خود کرده است؛ رژیم قانونشکنی که جان هزاران سرباز آمریکایی و تریلیونها دلار پول مالیات دهندگان آمریکایی را برای بحرانآفرینی و کشتار زنان و کودکان بیگناه در چندین هزار کیلومتری مرزهای آمریکا صرفاً در حمایت از تجاوزات و ظلمهای اسرائیل علیه مردم منطقه ما هزینه کرده است؛ منابعی که میتوانست امنیت اقتصادی و سیاسی مردم آمریکا را بهبود بخشد و به نجات محیط زیست کره خاکی و ریشه کنی فقر در جهان کمک کند.
مردم بزرگ ایران با اتحاد و همدلی و تلاش هماهنگ مردم، دولت، نیروهای مسلح، و همه نهادهای عمومی، غیردولتی و خصوصی، به یاری خدا بزودی نه تنها بر مصائب حوادث طبیعی اخیر چیره خواهند شد و از آن با کوله باری از عبرت و تجربهبرای ساختن آیندهای بهتر و پیشگیری از تکرار فجایعی که به جان و مال تعدادی از هموطنان عزیز ما آسیب زد، عبور خواهند کرد بلکه تحریمهای غیرقانونی و تروریسم اقتصادی آمریکا را نیز به شکست خواهند کشاند ولی تجربه رفتار آمریکا را در حافظه تاریخی خود ثبت خواهند کرد.
[1] “Basic Statistics – Talk Poverty”. Talk Poverty. Retrieved October 27, 2015
[2]http://thedataface.com/2018/01/public-health/american-homelessness
—-
https://www.asriran.com/fa/news/661079/
امدادرسانی سپاه و نیروهای مسلح در مناطق سیل زده؛
ایجاد پلهای شناور در شهرهای سیل زده پلدختر و معمولان
سرویس سیاسی فردا: رئیس ستادکل نیروهای مسلح گفت: انشاءالله خدا کمک کند، ما هم حداکثر تلاش را خواهیم کرد که با حداکثر توان در خدمت مردم سیلزده باشیم و بتوانیم از آلام و مشکلات مردم بکاهیم..
سرلشکر باقری در جمع خبرنگاران در مرکز استان لرستان اظهار داشت: هدفم از حضور در مناطق سیلزده این است که از نزدیک بیشتر با سطح این مشکلی که در سیلاب بهوجود آمده آشنا شوم و بهتر بتوانیم امکانات نیروی مسلح را بسیج کنیم و همچنین عرض خدا قوتی داشته باشیم به عزیزان ارتش، سپاه و نیروی انتظامی که این چند روز مشغول هستند و طبیعتاً با حضور در مناطق سیلزده با مردم صحبتهایی خواهیم کرد…
به گزارش تسنیم از پلدختر، به دنبال تخریب و شکسته شدن پلهای نصب شده بر روی روخانههای شهرهای سیل زده پلدختر و معمولان، گروه ۴۲۲ مهندسی پل شناور خوزستان، پلهای شناور برای نصب بر رودخانههای شهرهای سیل زده پلدختر و معمولان به این مناطق انتقال و در حال نصب است.
در شهرهای معمولان و پلدختر، سیل اخیر تمام پلهای موقت و تعداد زیادی از پلهای اصلی این مناطق را از بین برد…
انجام ۱۰۵ سورتی پرواز توسط بالگردهای هوانیروز سپاه در مناطق سیلزده
هوانیروز نیروی زمینی سپاه با بکارگیری ۶ فروند بالگرد توانسته است ۱۰۵ سروتی پرواز برای امداد رسانی به مناطق سیلزده انجام دهد…
https://www.fardanews.com/fa/news/934376/
—-
فیلم/ “معمولان” از محاصره سیل خارج شد
معاون سازمان راهداری کشور: شهر معمولان از محاصره سیل خارج شد.
https://www.mashreghnews.ir/news/948115/
—-
گزارش محمد نوریزاد از معمولان لرستان؛ حتی یک مامور دولتی از خرمآباد تا اینجا ندیدم!
۱۶ فروردین ۱۳۹۸
https://ir.voanews.com/a/4863524.html
===
ملاحظه کنید شیّادی های رادیو امریکا را و چگونگی خوراک درست کردن جناب محمد نوریزاد سابقا انقلابی برای این شیّادان:
جناب نوریزاد روز 14 فروردین زحمت کشیده و وسط وقوع یک بحران،یعنی قطع شدن و از بین رفتن پل ها و راههای مواصلاتی به معمولان،بصورت پیاده رفته اند(11 ساعته) و بعد گازش را گرفته اند آمده اند پشت رایانه در تهران! بعد رادیو امریکای شیّاد که محل خوراک پزی ایشان است،این گزارش مربوط به روز 14 فروردین ایشان را روز 16 فروردین برای مخاطبان (معمولا ضد انقلاب های ساده لوح) پخش می کند که :ببینید محمد نوریزاد ما رفته آنجا و می گوید :یک مامور دولتی هم آنجا نبود! این در حالی است که بعد از اینکه ایشان از راه پیمائی 11 ساعته خویش به تهران رجعت فرمودند،نیروهای مختلف امدادگر و راهداری در روز 15 فروردین با تلاش های فراوان و احداث پل های شناور و راههای اضطراری تلاش کرده اند که امدادگری را آغاز کنند تا دیگر نیازی به امدادگری 11 ساعته با پای برای رادیوی امریکا نباشد!
خدمات ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) به سیلزدگان لرستانی
رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) با سفر به لرستان و بازدید از مناطق خسارتدیده، خدمات این ستاد به سیلزدگان لرستانی را تشریح کرد.
دکتر محمد مخبر؛ رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) با سفر به لرستان ضمن دیدار با مسئولان استانی و بررسی نیازمندیهای مردم سیلزده از مناطق خسارتدیده بازدید کرد.
وی در این دیدار از اهدای ۱۰ هزار بسته لوازم خانگی و ۱۵ هزار بسته لوازم تحریر به مردم سیلزده لرستان خبر داد و اظهار کرد: ۳ هزار شغل خانگی در این منطقه ایجاد خواهد شد؛ همچنین به ازای هر دستگاه پمپاژ ۳ میلیون بلاعوض و ۷ میلیون وام کم بهره به خانوادههای خسارتدیده پرداخت میشود.
رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) تاکید کرد: گروههای جهادی همکار با ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) از نخستین ساعات وقوع سیل از طریق اعزام ادوات ترابری سنگین و سبک مورد نیاز در مناطق سیلزده حضور داشتند.
مخبر با تاکید بر اینکه این خدمترسانی تا عبور از شرایط بحرانی در استانهای سیلزده ادامه خواهد داشت، افزود: ارسال ۲ هزار و ۵۰۰ پتو، ۳۴ هزار بسته نان، وسایل امدادی از قبیل ۴ هزار چکمه، بیل و گونی، ۱۰ دستگاه لجنکش و ۲۴ هزار بسته آب معدنی، ۵ تن خرما و طبخ و توزیع ۱۰ هزار و ۵۰۰ وعده غذای گرم از اقدامات ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) برای کمک به مردم سیلزده لرستان است.
وی درباره اقدامات درمانی ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) در استان لرستان گفت: دو دستگاه درمانگاه سیار احسان بههمراه تیمهای درمانی و ۲۰ پزشک جهادی با استفاده از ظرفیت ۲۰ هزار امکانات دارویی در استان مستقر شدهاند.
گفتنی است قرارگاههای امدادرسانی ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) با حضور ۸۰۰ جهادگر در قالب ۵۰ گروه جهادی همکار با ستاد در همان ساعات اولیه وقوع سیل، خدمترسانی به مردم سیلزده را شروع کردند و این خدمات در حال حاضر با استفاده از ظرفیت تیمهای درمانی سلامت احسان در استانهای لرستان، خوزستان و ایلام ادامه دارد؛ اسکان ۷۰۰ نفر در شهرستان گمیشان در استان گلستان و راهاندازی دو درمانگاه سیار در خوزستان و یک درمانگاه در گلستان از خدمات ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) به مردم سیلزده بود.
https://www.eghtesadnews.com/
گزارش تصویری:امداد رسانی به سیل زدگان روستاهای دورافتاده استان لرستان
شفقنا(پایگاه بین المللی همکاریهای خبری شیعه)- گزارش تصویری:امداد رسانی به سیل زدگان روستاهای دورافتاده استان لرستان
امداد رسانی به روستاهای دورافتاده استان لرستان شهرستان علی گودرز
روستاها ی سیل زده شهرستان علی گودرز استان لرستان در ارتفاعات و کوه ها قرار دارد و سیلاب تمام مسیرهای ارتباطی این روستا ها را قطع کرده و تنها راه کمک رسانی به وسیله هیلی کوپترهای امداد می باشد و روزانه به تمام این روستاها توسط هلال احمر مواد غذایی و اقلام مورد نیاز تامین می شود…
https://fa.shafaqna.com/news/730744/
سلام بر ناظران گرامی
یک سوال؟سیل زدگان نیاز به کمک دارند یا سرکوب؟!
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم!مرحمت فرموده ما را مس کنید!
https://www.radiofarda.com/z/21270
به امید ایرانی آزاد و آباد
لزوم اقدام فوری اتحادیه اروپا و آمریکا
سیلزدگان باید از کمکهای بینالمللی برخوردار شوند
کمپین حقوق بشر ایران خواستار اقدام فوری از جانب ایالات متحده و اتحادیه اروپا به منظور رسیدن کمکهای بشردوستانه برای مدیریت بحران ناشی از سیلهای اخیر به ایران شد. این سیلهای ویرانگر موجب مرگ دهها نفر و همچنین خسارتهای میلیون دلاری به خانهها و زیرساختهای شهری در ایران شده است.
تحریمهای آمریکا و سوءمدیریت داخلی از دستیابی به کمکهای ضروری و حیاتی جلوگیری میکند
۱۵ فروردین ۱۳۹۷-کمپین حقوق بشر ایران خواستار اقدام فوری از جانب ایالات متحده و اتحادیه اروپا به منظور رسیدن کمکهای بشردوستانه برای مدیریت بحران ناشی از سیلهای اخیر به ایران شد. این سیلهای ویرانگر موجب مرگ دهها نفر و همچنین خسارتهای میلیون دلاری به خانهها و زیرساختهای شهری در ایران شده است. به علاوه، کمپین از دولت ایران میخواهد تضمین کند که کمکهای دریافتی به صورت موثر و عادلانه و با رعایت استانداردهای مرتبط با شفافیت مالی میان آسیبدیدگان توزیع شود.
هادی قائمی، مدیر اجرایی کمپین گفت: «درحالیکه مردم ایران با ویرانیهای ناشی از بیش از دو هفته سیل دست و پنجه نرم میکنند، ایالات متحده اعلامیههای حمایتی توخالی صادر میکند و اتحادیه اروپا نیز تا بحال از رساندن کمکهای بشردوستانه محسوس به ایران ناتوان بودهاست.»
وی افزود: «خیلی از مردم زندگی خود را در این حادثه از دست دادهاند؛ ضروری است که تمام دولتهای ذیربط تضمین کنند که اختلافنظرهای سیاسی باعث جلوگیری از دسترسی مردم ایران به کمکهای انساندوستانه در اثنای بحرانهای طبیعی نمیشود.»
در روز ۱۴ فروردین ۱۳۹۷، احمد شجاعی رئیس پزشک قانونی کشور گفت که تاکنون ۶۲ نفر در اثر سیلهایی که از ۲۸ اسفند در ۲۳ استان رخ داده است، جان خود را از دست دادهاند.
استانهای مرکزی و جنوبی از جمله فارس، اصفهان و لرستان بیشترین خسارت را از سیلهای اخیر دیدهاند و اگر چه استانهای شمالی از جمله گلستان و مازندران نیز از این سیلها در امان نبودهاند. استاندار خوزستان نیز به دنبال سیلی که روز ۲۹ اسفند موجب تخریب ساختمانها و پلهای این استان شد، رسما اعلام وضعیت اضطراری کرد.
با این حال، فعالیتهای مدیریت بحران از جوانب مختلف با موانع بسیاری روبروست. درحالیکه مبادله کمکهای بشردوستانه تحت تحریمهای آمریکا ممنوع نیست، تحریمهای جانبی آمریکا که مبادلات بانکی بینالمللی را تحت تاثیر قرار میدهد موجب بیمیلی بسیاری از بانکها نسبت به مبادلات مجاز با ایران شده است.
در روز ۱۳ فروردین، وزیر امور خارجه ایالات متحده مایک پومپئو اعلام کرد: «ایالات متحده آماده است تا به فدراسیون بینالمللی صلیبسرخ و هلال احمر کمک و با آنها همکاری کند، که به دنبال آن این موسسات این مبلغ را برای مدیریت بحران به هلال احمر ایران برسانند.»
اما مقامات ایرانی اعلام کردهاند که هلال احمر ایران به دلیل تحریم تا بحال موفق به دریافت کمک نبوده است.
با این وجود، تحریمها تنها مانع رسیدن کمک به سیلزدگان نیست. اجتناب دولت از تصویب استانداردهای بانکی بینالمللی باعث شده است که بسیاری از بانکها از انجام مبادلات مالی مجاز مربوط به ایران خودداری کنند.
به گفتهی اریک فراری متخصص تحریمهای آمریکا و کنترلهای صادراتی، «برای بسیاری از بانکها، تنها مساله پیش رو، تحریم علیه ایران نیست. در صورت معامله با ایران، این بانکها خود را در معرض مجموعهای از مشکلات و نظارتها قرار میدهند. برای مثال، این امکان وجود دارد که این بانکها به خاطر نداشتن سیستم مقابله با پولشویی توسط بازرسانی که بر رعایت مقررات توسط بانکها نظارت میکنند جریمه و بازخواست شوند.»
بعد از خروج ایالات متحده از برجام و شروع دوباره تحریمهای این کشور علیه ایران، اتحادیه اروپا یک سازوکار مالی مشخص برای تسهیل مبادلات مالی مجاز در زمینه کمکهای بشردوستانه به ایران تشکیل داده است. اما این سازوکار تا کنون به علل مختلف عملا قابل استفاده نیست.
در این مدت دولت ایران نیز به دلیل مدیریت نامناسب خود در زمینهی پیشبینی و هشدار و جلوگیری از سیل و همینطور در زمینهی مدیریت بحران در داخل کشور مورد انتقاد شدید قرار گرفته است.
همچنین خودداری دولت ایران از تصویب استانداردهای بانکی بینالمللی موجب افزایش مشکلات اقتصادی کشور و انزوای مالی بیشتر شده است.
درخواست از دولت ایالات متحده آمریکا:
وزارت خزانهداری ایالات متحده باید بیانیهای علنی و روشن صادر کند که در آن تمام ابهامات مربوط به تحریمهای آمریکا علیه ایران و همکاری با این دولت و همینطور نگرانی ناشی از جریمههای آمریکا برطرف شود. این دولت باید تاکید کند که مبادلات مالی با ایران در زمینهی کمکهای بشردوستانه و مواد لازم مانند خوراک، دارو و دیگر وسایل از تحریمهای آمریکا معاف و در نتیجه مجاز است. این بیانیه باید روشن کند کدام بانکهای تحریم نشده اجازه دارند در این زمینه با ایران همکاری کنند.
درخواست از دولت ایران:
مقامات ایرانی باید یک سازوکار مالی که با استانداردهای بانکی بینالمللی مطابق است در نظر بگیرند تا از توزیع موثر و شفاف کمکهای بشردوستانه به خصوص در مناطقی که بیشترین خسارت را از سیل دیدهاند، اطمینان حاصل کند. دولت همچنین باید زیرساختهای لازم را بکار گیرد تا از نقض حقوق بشر در روند مدیریت بحران جلوگیری کند.
درخواست از اتحادیه اروپا:
اتحادیه اروپا باید فورا سازوکار مالی تعیین شده برای تسهیل مبادلات با ایران را وارد مرحله اجرایی کند و فرصتی ایجاد کند که این دستگاه نقش خود را در جهت امکانپذیر ساختن مبادلات مالی مجاز و بشردوستانه با ایران بطور موثر ایفا کند….
http://www.iran-emrooz.net/index.php/news1/79124/
لطفن سارا خانم از فرنکفورت مذاکراتی را با مسیول سیاست خارجی اروپا انجام دهند
سید مرتضی
واقعن شرم آوره این هنرپیشه است یا
http://www.youtube.com/watch?v=cgJeHg89cd4
این دومی: سال 98 به توفیق الهی سال فرصتها و گشایش خواهد بود.
مش قاسم: از همین حالا از خودش و ایادیش رفع مسولیت کرده. اگه اوضاع بدتر شد که حتما میشه میاد میگه توفیق الهی دست نیومد. بهانه حاجی چیه؟ لابد حجاب. به حکومت/* اسلامی مزرعه حیوانات اسلامی خوش آمدید.
شاه: روشنفکران چه گُهی هستند. اینها گروهی هستند که هزاران نوع عقده دارند!
✍️اسدالله اعلم
«روزنامه نیویورک تایمز شرحی نوشته بود که روشنفکران ایران خواستار تحولات عمیق و اساسی در اجتماع ایران هستند. شاهنشاه خندیدند،فرمودند….روشنفکر کدام گُه است؟! اینها اشخاصی هستند که هزاران نوع عقده دارند. خود ما اسم روشنفکر بر آنها می گذاریم و آنها را عَلَم می کنیم برای خرده گیری به خود ما (فکر می کنم منظور شاهنشاه علیا حضرت شهبانو بودند!)»
(خاطرات علم، جلد پنجم، ص ۳۱۳. ۳۰ مهر ۱۳۵۴).
بايد چند گُه با خودم ببرم كه محرم هم نيستند!
«شاهنشاه از گردش برگشتند. از مهمان تازه وارد ما بسیار راضی و طبیعتاً بسیار هم خسته بودند!»
(خاطرات علم،جلد پنجم، ص ۳۶۵. ۹ آذر ۱۳۵۴).
«عرض کردم که Annenberg دیشب آمد. خیلی surprise عالی برای شاهنشاه بود. چون مدتها بود که باید بیاید و نمی آمد. در حد اعلای زیبایی است. فرمودند، قطعا امشب برای شام او را خواهم دید. منجمله رفتم این دختر خانم را ملاقات کردم. واقعا زیباست. عکس او را این جا می گذارم. امسال در مسابقه زیبایی لندن نفر دوم شده است، ولی به نظر من از شماره یک زیباتر است»
(همان ص ۴۰۱. ۲ بهمن ۵۴).
«فرمودند، بعدازظهر گردش می رویم. عرض کردم دیروز هم که سد فرحناز تشریف بردید. فرمودند، آن که به گردش برگزار شد. من لبخندی زدم. فرمودند، تو همه را قیاس به خودت و بی حالی خودت می کنی!!»(همان، ص ۴۱۰. ۵ بهمن ۵۴).
«فرمودند، چه طور است چند روزی به دیزین گاجره برای اسکی برویم و آن جا توقف کنیم؟ عرض کردم بسیار خوب است. هم ورزش در هوای آزاد می فرمایید و هم آن جا به آسانی می توانیم موجبات سرگرمی شاهنشاه را فراهم کنیم. با شوخی فرمودند، خیر نمی توانید. عرض کردم چه طور نمی توانیم؟ فرمودند، آخر من تنها که نمی توانم بروم، آن وقت علیا حضرت چه خواهند گفت؟! باید چند گُه همراه ببرم که هیچ کدام محرم نیستند! در عوض خیلی هم فضول و کنجکاو هستند! عرض کردم درست می فرمایید، فکر این قسمت را نکرده بودم»
(همان، ص ۴۱۱. ۶ بهمن ۵۴).
«فرمودند ساعت ۳ به من تلفن کن، کاری دارم…ساعت ۳ تلفن کردم. فرمودند، امشب بی کارم.[آیا] می توانیم فقط یک مصاحبی داشته باشیم؟! عرض کردم مهمانهای ما رفتند، فکر نمی کنم کَسِ قابلی این جا باشد. حالا هم دیر است، با وصف این، اگر امر بفرمایید، اقدام کنم. فکری فرمودند، فرمودند، نه، ارزش ندارد. فردا که مهمانهای خوب ما می رسند. عرض کردم این طور است. فرمودند، پس باشد، فردا به تو دستور خواهم داد!»
(همان، ص ۴۱۷. ۹ بهمن ۵۴).
«وقتی برگشتم، در فرح آباد به من گفتند شاهنشاه دو دفعه تلفن فرمودند. فوری تلفن عرض شد. فرمودند، اگر مهمان رسیده، امشب او را خواهم دید. عرض کردم، رسیده، ولی متأسفانه گویا سنّش بالاست می ترسم روسیاهی بار بیاورد! خندیدند. فرمودند، خوب، مجرّب خواهد بود!»
(همان، ص ۴۲۰. ۱۰ بهمن ۵۴).
===
پی نوشت: جناب نوریزاد،مخاطب این نوشته فقط شما نیستید ولی خوب بسم الله!
سید خیلی محترمانه گفتی برادر . قدیم ها روی تعدادی از دیوارها که دائم دچار بی مهری رهگذرانی که ناچار به خالی کردن خود بودند می شدند , دیگران که از بوی گند ” کم مهری ” رهگذران آرزده دماغ بودند , با خط درشت می نوشتند : ” بر پدر و مادر کسی لعنت که پای این دیوار بشاشد ” . حالا شما هم امتحان کن این را شاید افاقه کند .
ناشناس گرامی من مقصود شما را درست متوجه نشدم،اما آنچه که مقصود من بود این نکته بود که چون جناب نوریزاد اخیرا ذیل هر فرازی از خاطرات اسدالله علم که من نقل می کردم تکنیک شلوغ بازی برای انحراف اذهان خوانندگان را اختیار کرده بود و البته خیلی هم اهمیت نداشت چون خاطرات علم هم دم دست هست و هم هر خواننده ای بطبع کنجکاوی مایل است فراز های کوتاه را که خیلی هم وقت گیر نیست بخواند،این است که اینجا بعد از نقل این فراز به ایشان عرض کردم :بسم الله! یعنی اینکه که حالا نوبت هلهله و شلوغ بازی هاید پارکی نوریزادیه است برای تحت الشعاع قرار دادن در فشانی های کهکشانهای تاریخ ایران! مقصود من از بسم الله این بود.
عضو هیات علمی دانشگاه آریامهر: مدرک دکترای محمدباقر نوبخت جعلی است.
مش قاسم: این اسلامیچیا تخمشون رو با دروغ و تزویر و شیادی کاشتن. حاجی! تو بالاخره به هر صورتی در این حکومتک به یه جایی رسیدی، دیگه واسه چی میایی یه لقب دکتری به ک…(سه نقطه از مش قاسم)ون اسمت میبندی؟ این بیچارهای اسلامی عقده دارن، میدونن که اونروزی که خدا عقل قسمت میکرد اینا توی صف مرگ بر این و مرگ بر اون واستاده بودن، این براشون عقده شده و خیال میکنن با یه مدرک کشکی از یه چاپخونه مدرک چاپ کنی میتونن خودشون رو از این عقده رها کنن. اینقده هم نادان هستن که خیال میکنن تا ابد میشه همچین دروغهایی رو ادامه داد.
چندی پیش در مجلسی چنتا از این دکترهای تقلبی که از سردمداران حکومت/* هم هستن مشغول جلوه دادن بودن. از هر کدومشون پرسیدم حاجی تز دکترت در چه مورد بوده و یه کپی بدی دست ما که مستفیض بشیم چهار تا پا داشتن چهارتا پای دیگه هم قرض کردن و الفرار. گمان نکنم در تاریخ دنیا حکومت/*ی اینهمه دکتر قلابی توش کار گرفته باشه. میگین نه؟ وضیت مملکت رو نیگاه کنین.
/*:
عرض ادب و احترام
1- باز هم سخنی با اقای محمد نوری زاد
1/1- امشب مصاحبه شما را دوباره با رسانه ایی – دارای منابع مالی مشکوک – در لندن (با مجری بی ادب مشهور به تجزیه طلب و به مدیریت تنی معلوم الحال) مشاهده نمودم. میدانم که اطلاع رسانی صحیح به دیگران بسیار مفید است و امکاناتش در ایران انگشت شمار، آیا به نظرشما هدف وسیله را توجیح میکند که برای رسیدن به هدف اطلاع رسانی ازهر وسیله ای میتوان استفاده کرد؟!
1/2- ایا در خصوص علت ساخت آن دو تونل از لحاظ تاریخی ( به غیر از گفته برادر زاده های!!! اقایان رضا میر پنج و پسرش محمد رضا ) بررسی نموده اید؟
2- رژیم ولایت مطلقه فقیه از اینکه او با استبداد چکمه مقایسه شود نه تنها نگران نمیشود بلکه شادمان میگردد، زیرا هر چه باشد استبداد چکمه را اجنبی قدرت داد ولی استبداد نعلین را اکثریت مردم ایران بر سر خود آوار نمود.
3- به نظر اینجانب قوی ترین عاملی که باعث زوال آخوند و تفکر آخوندی خواهد شد ، خود آخوندها هستند.
4- این روزها یک خاطره از اقای علی خامنه ای نقل شده که ایشان گفته با پرتاب مهر ی از خاک کربلا سیل خروشانی را متوقف نموده است ( چیزی شبیه به خزعبل حرف زدن “یا علی گفتن” اقای علی خامنه ای هنگام تولد) . خاطره ایشان اینجانب را یاد فیلمهای مقابله با دراکولای خون اشام با اب تبرک شده!!؟؟ کلیسا دردست یک اخوند مسیحی ( که البته خزعبل و خرافه ای برای تبلیغ کلیسا است) می اندازد. چه شباهتی در ترویج جهل و خرافه دینی و مذهبی برای سر کیسه کردن و سواری گرفتن مفت از انسانهای دیگر، آنجا اب تبرک شده !!؟؟کلیسا در دست آخوند مسیحی و اینجا مهر تبرک شده !!؟؟خاک کربلا در دست اخوند شیعه ،
توضیح: به نظر اینجانب واژه “تبرک” یکی از واژه های بسیار موثر در ترویج جهل و خرافه دینی و مذهبی است که آخوند از آن به وفور بهره گیری میکند.
امید دارم که، بلاخره روزی اکثریت ایرانی به حقیقت افسانه بودن دین و مذهب پی خواهد برد و زندگی اجتماعی و سیاسی خود را از این افسانه ضد انسانی جدا خواهد کرد.
مهدی از تهران
جناب مهدی،در فرازهای بالایی حرف درستی زدید،بله اینروزها برای آقای نوریزاد سابقا انقلاب،برای کهکشانی نشان دادن رضا و محمد رضا پهلوی! هدف وسیله را توجیح (البته توجیه) می کند! چون کهکشانی نشان دادن رضا و محمد رضا پهلوی،در نظر ایشان یکی از تکنیک های هنری کارآمد برای تخریب انقلاب اسلامی مردم ایران- بقول شما- برای روی کار آوردن استبداد نعلین است! از این جهت هم هست که می بینید وقتی بنده فرازهایی از خاطرات اسدالله علم انیس و مونس 10 ساله شاهنشاه آریامهر را که در حال انتشار است منتشر می کنم،ایشان همانطور که سپاه عمربن سعد هنگام سخنرانی و موعظه حسین بن علی امام سوم شیعیان بدستور عمر بن سعد “هلهله” می کردند و “کف و سوت”می زدند تا صدای حقانیت و منطق حسین بگوش سپاهش نرسد،جناب نوریزاد هم فورا با خبرهای انحرافی شلوغش می کنند و شروع به هلهله می کنند! غافل از اینکه نسخه های الکترونیکی 6 یا 7 جلد خاطرات علم در اینترنت در دسترس هست! و تاریخ و واقعیات را نمی شود با هلهله و کف و سوت و شلوغ بازی های هاید پارکی محو یا سانسور کرد!
عرض ادب و احترام به شما و برخی (نه همه) مطالب درست اتان
فرانسه برای سیلزدگان ایران کمک میفرستد
فرانسه از ارسال ۱۲ تن کمکهای بشردوستانه به سیل زدگان ایران خبر داده است.
به گزارش رویترز، وزارت خارجه فرانسه در بیانیه ای از ارسال این کمکها خبر داده است. ۱۱۴ پمپ تخلیه آب از جمله این اقلام است.
فرانسه میگوید که ارسال اولین محموله این کالاها از چند روز آینده آغاز خواهد شد و افزوده که این کمکها در واکنش به درخواست کمک مقامات ایران ارسال میشود.
https://bbc.in/2K5IoD8
برادران از دزدیدن چادر و غذای سیل زدگان هم نگذشتن که هیچ، حتی برای فروش هم گذاشتن پای اینترنت. داد و بیداد حاج مم جفات نتراشیده نخراشیده برای کمک نکردن خارجیها هم واسه رد گم کردن دزدیها بود. به حکومت اسلامی دزدان و آدمکشان و شکنجهگران اسلامی خوش آمدید.
آقای علمالهدی،شما مسلمان ايراني هستيد ولي ما ايراني مسلمان هستيم
✍️سيد احمد فقيه مدير حوزه علميه ني ريز
آقانی علمالهدی، اگر فکر میکنی که ایرانی بودن اینقدر سخت است، لطفا تشریف ببرید ثبت احوال و بگوئید عنوان ایرانی بودن را از شناسنامه شما بردارند، بعد ببینید چه هویتی دارید؟ قرار نیست که ما میان هویت دینی و ملی خودمان شکاف ایجاد کنیم و گزگ به دست دشمنان قسمخورده این مملکت بدهیم تا هر چه دلشان میخواهد بگویند. سیطره تفکرات افرادی مانند شماست که باعث شده هر کشور نوظهوری یک جایی قد علم کند و هر روز یکی از شخصیتهای تاریخی را ما بدزدد. بروید به همین کشورهای آسیای مرکزی نگاه کنید. نگاه کنید که چگونه برای یک شاعر، یک فیلسوف و یک منجم و دانشمندی که در حوزه ایرانِ فرهنگی میزیسته سر و دست میشکنند تا او را از آن خود کنند؟ بروید ببینید همین مولوی را چگونه ترکیه دزدیده است، نظامی را چگونه حکومت باکو از آن خود کرده و حالا هم دندان طمع برای شهریار، قطران تبریزی و … تیز کرده است.
بروید در همین افغانستان که در قسمت شرقی شما است، تحقیق کنید که برای سنایی غزنوی چه میکنند؟ در ازبکستان بروید نگاه کنید که به بچههایشان درس میدهند که تخت جمشید را قوم ازبک ساخته و بعد شما و دوستانتان تاریخ ایران را 1400 سال خلاصه میکنید و همه چیز را تخطئه؟ بروید و نگاه کنید که در تاجیکستان چگونه رودکی سمرقندی را بزرگ میدارند و برای فردوسی چه میکنند؟ کشورک امارات عربی به چه شکل در حال دزدیدن هویت تاریخی جنوب ایران است و اطرافیان ما به چه شکل هر روز یکی از میراثهای تاریخی ما را به اسم خود سند میزنند. همه دنیا در حال تاریخ سازی برای خود است، دنبال این هستند تا خود را به جهان معرفی کنند و بعد شما میآید و زیر همه چیز میزنید، ای کاش یکی بود به شما میگفت در جهان امروز اوضاع از چه قرار است. ما تاریخی را که میتوانیم سالانه میلیاردها دلار از آن درآمد داشته باشیم، حذف میکنیم آن هم به چه قیمتی؟
یک آمار از مردم بگیرید که در مورد حرفهای شما چگونه فکر میکنند. چند درصد مردم حرفها و مواضع شما را تایید میکنند. درست است که به برکت خون شهدا امروز به مقامی رسیدهاید که تریبون دستتان است و هر چه دوست دارید میگوئید، اما آیا یادتان به خودتان در دانشگاه امام صادق (ع) در دوران جبهه و جنگ میآید؟ یادتان هست که چه کار میکردید؟ من نیازی به توضیح ندارم، اما آنهایی که در آن دوران در دانشگاه امام صادق (ع) درس میخواندند میتوانند گواهی دهند که شما به همراه یک بنده خدای دیگر در مورد جبهه و جنگ و دفاع از کشور چگونه فکر میکردید!! اگر نبود نقش کاریزما و دوستداشتنی بنیانگذار انقلاب، حضرت امام خمینی (ره)، شک نداشته باشید که با مدیریت امثال شما تهران سقوط کرده بود!! همانگونه که در سال آخر جنگ فاو سقوط کرد، شاید دلیلش را بسیار بیشتر از من بدانی که آن روزها سن و سالی نداشتم؟
ما امروز در گرداب مشکلات غوطهور هستیم، لطفا شما نمک بر زخم مردم نپاشید، در این روزهای سخت و طاقتفرسا اگر شما سکوت کنید و چیزی نگوئید، به مراتب بهتر است، البته اگر خیلی از شماها چیزی نگویند. تریبون نماز جمعه به شکلی شده که متاسفانه روز به روز مردم بیشتر و بیشتر از آن گریزان شدهاند. بروید تحقیق کنید چرا در همین کشورهای همسایه ما در نماز جمعه جایی برای نشستن نیست، اما در کشور ما به جز در روزهایی که رهبر انقلاب خطبه میخوانند یا نماز عید برگزار میکنند، کسی برای شنیدن سخنان شما نمیآید؟ در این مورد هم تحقیق لازم است. قرار نیست در چارچوب اتاق خود نشسته و با مردم لجبازی کنید و از این دست حرفها بزنید، همین صدا و سیما که مردم را چند پاره کرده و آنها را به سمت تلویزیونهای معاند سوق داده، کافی است.
آقای علمالهدی، شما یک مسلمان ایرانی هستید، اما من یک ایرانی مسلمان هستم. اجداد من اول زرتشتی بودند و بعد مسلمان شدند، بعد هم مسلمان شدند، پاسدار دین بودند. کسی حق ندارد به هویت من توهین کند، کما اینکه من به هویت کسی توهین نمیکنم. ما در این کشور اهل سنت، زرتشتی، کلیمی، ارمنی و عاشوری داریم که در کنار ما در برابر دشمن مقاومت میکنند. ما هشت سال با عراقی جنگیدیم که بیشتر نظامیانش شیعه بودند، اگر بحث تشیع بود، پس آنها هم حرفی برای گفتن دارند. من بر اساس وظیفه دینی خودم و بعد هم برای دفاع از هویتم باید این حرفها را میزدم. شما تریبون و رسانه دارید، تریبون من همین کانال است که دوستان محبت میکنند و روزی 20 تا 30 نفر از آن کم میکنند…
@Sahamnewsorg
—–
پی نوشت: ضمن تایید کامل این نوشته،فقط در ایراد به عنوانش چنانکه همیشه تعبیر کرده ام،می گویم:ما ایرانیان مسلمان و مسلمانان ایرانی هستیم و تهافتی و تضادّی بین این دو عنوان نیست،و منطق اسلام نیز -چنانکه در این نوشته خوب آمده است-نفی هویت های ملی اقوامی که اسلام آورده اند یا میاورند نیست،و سخن امام جمعه مشهد اگر چیزی جز این باشد مردود و سلیقه خاص ایشان است.
کانال تلگرام محمد نوریزاد سابقا انقلابی و اکنون ضدّ انقلابی:
محمد نوری زاد:
چرا هیچ دستگاهی، فاجعه ی سیل را جدی نگرفته است؟ چرا؟ چرا هیچ مسئولی جرآت نمی کند در میان مردم آفتابی شود؟
رازش را بگویم؟
رازش در این است که اگر مثلاً رهبر به میان مردم سیلزده برود، با دیدن غصه ها و رنج مردم، باید از گلوی حزب الله لبنان و بشار اسد و گلدسته های کربلا و نجف و کاظمین و سامرا و بیوت مکرم آیت الله های هیچ در هیچ بیرون بکشد و به سفره ی مردم سیلزده ی ایران بیندازد!
و او – رهبر – دوست ندارد این کار را بکند. چرا که بر اسلام نابش خراش می نشیند! رازش در این است که پولهای گنده کشور را بیرون فرستاده اند و خزانه ی کشور پوک و تهی ست!
رازش در این است که آنقدر ذهن مبارک رهبر مسلمین جهان درگیر کوچه پس کوچه های لبنان و فلسطین و درگیر کاخ های وهابی هاست که در آن ذهن مبارک، دیگر جایی برای درد و داغ مردم ایران نمانده!
شهر سیلزده ی معمولان
۹۸/۱/۱۴
—–
“چرا هیچ دستگاهی، فاجعه ی سیل را جدی نگرفته است؟ چرا؟ چرا هیچ مسئولی جرآت نمی کند در میان مردم آفتابی شود؟”
—
برای اینکه به یک نمونه واضح از دروغ پراکنی ها و تظاهرها و سیاه نمائی های ناجوانمردانه پوپو سیلیستی جناب محمد نوریزاد در امثال این عبارت گزینش شده پی ببرید،به این خبری که من الان (ظهر جمعه 15 فروردین 98) در مورد امداد رسانی به شهر معمولان در سایت انتخاب دیدم توجه نمائید:
”
«معمولان» از محاصره سیل خارج شد / ورود نخستین ناوگان راهداری به شهر
خوشبختانه حدود یک ساعت قبل عوامل راهداری و حمل و نقل جادهای و همکاران ما که از استانهای مختلف بسیج شدند و در حال حاضر در لرستان مشغول هستند، نخستین ناوگانهای راهداری وارد شهر معمولان شدند و میتوان این نوید را داد که این شهر از محاصرهای که قرار گرفته بود و از بنبست خارج شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
معاون سازمان راهداری کشور با بیان اینکه شهر معمولان از محاصره سیل خارج شد گفت: نخستین ناوگانهای راهداری وارد شهر معمولان شد.
به گزارش «انتخاب» به نقل از خبرگزاری ها، مهرانقربانی عصر امروز در مورد وضعیت جادهای شهرهای سیلزده پلدختر و معمولان اظهار داشت: خوشبختانه حدود یک ساعت قبل عوامل راهداری و حمل و نقل جادهای و همکاران ما که از استانهای مختلف بسیج شدند و در حال حاضر در لرستان مشغول هستند، نخستین ناوگانهای راهداری وارد شهر معمولان شدند و میتوان این نوید را داد که این شهر از محاصرهای که قرار گرفته بود و از بنبست خارج شد.
وی افزود: گزارشی که دریافت کردم همکاران ما بعد از اینکه وارد شهر شدند در حال حاضر در حال آمادهسازی مسیر هستند که سایر ناوگانهای خدماتی و نیروهای امدادی بتوانند از این مسیر استفاده کنند.
معاون راهداری و حمل و نقل جادهای کشور گفت: عنوان کرد: این یک مسیر راه روستایی درجه سه است که از روستای چولهول این مسیر ایجاد شده و این شهر از بنبست درآمد.
وی بیان کرد: در مورد شهر پلدختر هم در طول دو روز گذشته از بنبست خارج شده بود از طریق آزادراه خرمآباد – پل زال که حدود 100 کیلومتر این آزادراه طی میشود حدود 50 کیلومتر راه اصلی است که علیرغم اینکه این مسیر طولانیتر است نسبت به مسیر خرمآباد و پلدختر و سطح سرویس مناسبی را ارائه کرده و نیروهای امدادی الآن از این مسیر میتوانند استفاده کنند”.
کد خبر: ۴۶۸۶۹۶
تاریخ انتشار: ۱۵ : ۲۰ – ۱۵ فروردين ۱۳۹۸
http://www.entekhab.ir/fa/news/468696/
—
می گویم:رویکردهای اینروزهای جناب نوریزاد (البته غیر از جمع کردن اعانه که البته قول داده است ریز به ریز هزینه های آن را منتشر کند) یکی از زشت ترین،ناجوانمردانه ترین،و نا صادقانه ترین رویکردهای خودنمایانه در سوژه سازی سیاسی پوپوسیلیستی است،که دلالت واضحی بر عدم صداقت و عدم اخلاص ایشان از این رفت و آمدها و جنب و جوش های متظاهرانه است،قبلا عرض شد که یکی از میزان هایی که وارستگان علم اخلاق برای تشخیص صداقت و اخلاص انسانها در کارهای عمومی و مشارکت ها ارائه کرده اند این است که انسان صادق و مخلص،عمل خود را (هرچند بزرگ) بهیچ بگیرد و عمل دیگران را (هرچند ناچیز) بزرگ انگارد و آنرا ستایش کند،و بر خلاف آن،یکی از قرائن دروغگوئی،عدم صداقت و عدم اخلاص این است که انسان در مورد حرکت محدود و کوچک خود قیامتی عظمی بپا کند! و امدادها و زحمات و کوشش های دیگران را با خزعبلات و دروغ بافی،بهیچ شمارد.
الان انواع و اقسام امدادگران رسمی و غیر رسمی و مردم و نیروهای مسلّح در حال تلاش و صرف هزینه برای امداد رسانی به هموطنان سیل زده،هستند بعد ایشان در کانال خود برای خود نمائی و خودشیرینی و بهره بردن از لحظه ای لذّت وهمی می نویسد:
“چرا هیچ دستگاهی، فاجعه ی سیل را جدی نگرفته است؟ چرا؟ چرا هیچ مسئولی جرآت نمی کند در میان مردم آفتابی شود؟”
می پرسم آیا این چیزی جز یک شارلاتانیسم خبری و پوپوسیلیسم سیاسی است؟! من از ایشان دوستانه می خواهم لا اقل در شبانه روز فرو رفتن در لجنزارهای خبری رادیو امریکا و اسرائیل و فلان کانال و تی وی ضد انقلاب،یک اوقات کوتاهی را نیز صرف دیدن اخبار و گزارش ها و تصاویر و فیلمهای خبری که از سیمای جمهوری اسلامی ایران حتیسی بطور زنده پخش می شود کند،تا اینگونه روز به روز در لجنزار متعفّن دروغگوئی و سیاه نمائی و سوژه سازی های خزعبلانه فرو نرود.همین.
احتراما
———–
سید مرتضای گرامی
کاش عمامه از سر بر می گرفتید و یا با همان عمامه به منطقه می آمدید و بچشم ولایی خود می دیدید که فاجعه، بسیار عمیق تر از دو تا کار نمایشی ست.
می دانید فاجعه در کجاست؟ در این که لجنزاری از شقاوت های نکبت بار ولایی دست بدست هم داده و از شمایان غارتگرانی ساخته که تا بیخ این کشور را به گلوی خود فرو نبرید، چیزی به اسم درستی بر آن نمی افزایید. خندق های بلا، و مفتخواران، در معمولان، بلایی بجای نهاده اند که هزار عاقل مگر چاره سازی کنند. یک نفر ندیدم از شمایان که در آنجاها پرسه بزند. یک نفر از دستگاههای دولتی به مردم سر نزده بود.
فضاحت ها را در بی خردی و جنایت کاری های مسئولانی باید جست که ناجوانمردانه پول گرفته اند و به مردم اجازه داده اند در دو متری بستر رودخانه خانه بسازند.
کاش از کنار لپ تاپ خود تکانی می خوردید و بچشم خود می دیدید فاجعه هایی را که امثال حضرتتان در این کشور بجای نهاده اید.
می دانید چرا شهامت تکان خوردن ندارید.
می ترسید از این که نکند آنچه مردم می گویند درست باشد
می خواهید برایتان فیلمی از اجتماع سرداران از پلدختر بفرستم از یک مردی که در میان سرداران دارد مرگ اسراییل و مرگ بر آمریکا می سراید و سرداران سر و رویش را می بوسند؟
اگر تکانی به قامت مبارکتان بدهید بد نمی شود برایتان والا
.
عجب! اینهمه کارهای امدادی در سراسر کشور همه نمایشی است و رفت و آمد و پول جمع کردن شما غیر نمایشی؟! باید ابراز تاسف کنم از این فردیت افراطی شما.جناب،اصلا به خبری که من بالای این نوشته ارسال کردم و تاریخ آن توجه کردید؟! یک لحظه اون پرده تعصب و عنادی که هنگام خواندن نوشته های من روی چشمتان هست صرفنظر کنید:من عرضم این نیست که سیل مخرّب اخیر هیچ خسارتی بجایی نزده است و همه جا الان گلستان و گل و بلبل است!مگر بحث ما در اصل خسارات وارده و تخریب سیل است؟! اینکه نیاز به حضور فیزیکی ندارد،اینهمه تصویر و فیلم در سیما و شبکه های خبری و صفحات شخصی هست،شما اشتباهتان این است که خیال می کنید هرکس پیاده مثل شما نرفت به معمولان از هیچ چیز خبر ندارد! دائم تفاخر می کنید به اینکه پا روی پدال گاز پژوتان گذاشته اید و وسط یک بحران رفتید آنجا و پول هم دارید جمع می کنید! خوب من اینها را چند بار گفتم بارک الله! بعد هم روز 14 گازش را گرفته اید آمده اید تهران،درست؟ حرفم این است که کار امداد متولّی دارد،و شما اینقدر به رفتن و آمدن خود ننازید،شما مگر وقتی رفتید آق قلا آمدید،یا معمولان و آمدید غیر از گزارش و عکس و تصویر کاری دیگر آنجا انجام دادید؟ این کار تصویر برداری و فیلم و عکس را سیما و خبرگزاریها خیلی بیشتر و بهتر از شما انجام می دهند منتها شما الان ظاهرا نگاه کردن به اخبار سیما برایتان حرام شرعی است! پس شما و هرکس امثال من و شما آنجا باشیم کار امدادی از ما ساخته نیست،کار امدادی متولی دارد،بله من و شما می توانیم کمک مالی کنیم،ابراز همدردی کنیم و اعانه جمع کنیم و دیگران را تشویق کنیم اما کار امداد متولی دارد و عرض من این است که شما نسبت به متولیان امر بی انصافی می کنید،می روید منطقه را در وسط بحران تماشائی می کنید و با چند نفر گفتگو و بعد پا را می گذارید روی گاز و میایید تهران و شروع به حرف های تکراری!آیا چیزی جز این است؟! پس اینقدر رفتن به آنجا را برخ من نکشید،بله من آنجاها نرفته ام،من کمک مالی کرده ام و می کنم،اما عمدتا با شارلاتانیسم خبری شما و بنگاه های خبری بی انصاف طرف می شوم.پس اصل تخریب معمولان و خوزستان و گلستان و آق قلا مشهود و ملموس همه است و شما حتی اگر حضور نمایشی هم پیدا نکنید عکس ها و فیلم های خبری در اینهمه رسانه های متنوع فراوان است،پس مساله چیست؟مساله لزوم امداد رسانی و کمک مالی و جمع اعانه است،من کار اعانه شما را تحسین می کنم،اما حرکات تبلیغاتی شما ناجوانمردانه است،من خیلی بیشتر از شما تصاویر مربوط به معمولان که آب تا پشت بام ها آمده بود و فیلم های آنها را دیده ام،شما 11 ساعت راه رفتید اینها را ببینید؟! حالا حرف من چیست؟عرض من این است که شما حاشیه سازی نکنید،تخریب سیل بسیار وسیع است،اینرا هم اخبار هم مسئولان و دیگران دارند می گویند و شما کار جدیدی نمی کنید،اما در وسط این بحران مسئولان و امداد رسانان دارند زحمت می کشند و شما خود پسندانه کارها و تصاویر امداد رسانی کالایی و امداد رسانی در پاکسازی محیط و باز کردن راهها و تخلیه روستاها را نمایشی می نامید اما 11 ساعت رفتن و آمدن و گزارش های روتینی که همه دارند آنرا در سیما و خبرگزاریها می بینند را مهم قلمداد می کنید و غیر نمایشی می دانید.پس معمولان زیر آب رفته و تا دیروز در محاصره سیل بوده و راهها و پل های مواصلاتی آن تخریب شده.خوب من فایل های شما در تلگرام را دیده ام دیگر،شما آخرین تاریخی که در همین نوشته نقل شده زده اید تاریخ 14 یعنی دیروز بوده بعد آمده اید اینجا شروع بحرفهائی کرده اید،من حرفم این است که این خبری که برایتان بالای این نوشته فرستادم تاریخش مال امروز است و مفادش این است که بعد از تشریف فرمائی بیحاصل شما به آنجا و گفتن چیزهایی،امدادگران رفته اند بخشی از راههای رسیدن به معمولان را باز کرده اند برای شروع بکار امداد رسانی،بعد شما بی توجه به این نکته همینجور از مشاهدات دیروز خود می گوئید و بر رفتن خود به آنجا تفاخر می کنید و کارهای امدادگران را نمایشی تعبیر می کنید و شروع به تهمت و افتراء به این و آن می کنید! این سرتاپای رفتارهای ناجور و متناقض جنابعالی است.من می گویم شما اگر مخلصید،اعانه تان را جمع کنید حتی گزارش و عکس و فیلم هم تهیه کنید اما امر امداد رسانی و کارشناسی علل کاستی ها و محاسبه خسارات هریک متولّی خاصی دارد و بشما مربوط نیست که هرچه دلتان خواست بگوئید و از این حادثه سیل سوء استفاده سیاسی کنید.شما توجه کنید که اگر دارید اعانه جمع می کنید،مسئولان کشور و امدادگران مختلف در سرتاسر کشور هم در حال امدادرسانی به جاهای خسارت زده هستند،هم درگیر جلوگیری از حوادث دیگر در جاهای دیگر مثل خوزستان که هشدارها در مورد آنجا جدی است هستند،یعنی بحث سیل فقط بحث معمولان و آق قلا نیست که شما بدو بدو بروید آنجا عکسی بیندازید و بیایید و خدا را دیگر بنده نباشید!همین.
احتراما
خشکسالی و ترسالی !
✍️#کاوه_مدنی
ما چیزی به نام خشکسالی ۳۰ ساله نداریم. کسی نمیتواند تَرسالی و خشکسالی ۳۰ ساله برای ایران پبشبینی کند. باور به اینکه تَرسالی یا خشکسالی ۳۰ ساله داریم تنها آسیب پذیری ما را بالا میبرد. اگر باور کنیم خشکسالی دایمی است همین اتفاقهای امروز میافتد.
باور به اینکه خشکسالی دایمی است موجب میشود که در یکسری حوزهها و مناطقی که پیشتر دستخوش سیل بوده ساکن شویم. با این ایده که دیگر سیلی در کار نخواهد بود. در همین حال در پاییندست سدها توسعه اراضی داده و مردم را ساکن کرده و کاربری اراضی را تغییر داده و به حریم رودخانهها وارد شده و در بستر رودخانهها کارهایی کردیم که در نهایت جز دردسر برای مردم نفع دیگری به دنبال نخواهد داشت.
برخی خیلی سریع نتیجهگیری کردهاند که ما وارد دوره تَرسالی شده ایم، درست نیست. ما حتی نمیدانیم سال آینده تَر خواهد بود یا خشک و نرمال.
مدیریت مخزن یکی از نخستین جاهایی است که یک متخصص آب دچار مشکلات متعددی میشود، از یکسو باید سد را خالی کرد تا در صورت وقوع سیل مخزن سد جا داشته باشد و از سوی دیگر آب را باید برای کشاورزی در ماه های آتی ذخیره کنیم. در عین حال وقتی سالهای خشک متمادی را پشت سرگذاشته ایم دچار طمع آباندوزی می شویم و یادمان میرود که بخشی از کارکرد این سدها در مرحله طراحی کنترل سیل بوده است.
وقتی نمیدانیم پیشبینیها چقدر دقیق هستند میترسیم که سد را خالی کنیم. این شرایط را در سیل اخیر دیدیم و بر خلاف آنچه گفته شده که در سیل اخیر همه سدها قطعا به مهار سیل کمک کردند، میبینیم مخازنی بوده اند که پر بودند و در خالی کردن به موقع آنها تعلل شده است. مدیران با وجود پیشبینیها حاضر به تخلیه به موقع آب مخازن نشدند.همینجا است که فرق میان مدیر ناشی و مدیر پر دل و جرات مشخص میشود. مدیری که زیادی محافظهکار است در چنین مواقعی خطرساز میشود.
در حال حاضر دعوا بر سر اینکه چه کسی مقصر است درست نیست. اما آنچه تا اینجا بر اساس بررسی ها اولیه به دست آمده این است که در جایی مثل دروازه قرآن پرکردن مسیلی که به طور طبیعی برای تخلیه سیلاب استفاده میشد یکی از از عوامل جدی حادثه بودهاست.
در آققلا نیز وقتی به تصاویر ماهوارهای نگاه میکنیم میبینیم که نقطه شکست در مسافت و فاصلهای با سد رخ داده و جایی بوده که رودخانه به خاطر دخل و تصرف در حریم و احتمالا رسوبگذاری ظرفیت طبیعی برای انتقال سیلاب را از دست داده است. وقتی به حریم رودخانه تجاوز میشود حریم آن از پیش کوچکتر شده و مردم نیز رفته رفته فراموش میکنند که روزی اینجا حریم رودخانه بوده است.
بر اساس قانون توزیع عادلانه آب مصوب سال ۱۳۶۱ وزارت نیرو مسوولیت دارد جلوی تجاوز به حریم رودخانه را بگیرد. متاسفانه این کار به درستی انجام نشده و در سراسر کشور ظرفیت طبیعی رودخانهها و مسیلهای طبیعی را از دست دادیم.
وقتی آب سطحی کافی نیست ما سراغ آبهای زیرزمینی میرویم و تبعاتش را هم میبینیم. تمام آنچه برای آبهای زیرزمینی اتفاق افتاده از افت سطح آبهای زیرزمینی گرفته تا فروچاله ها و همینطور خشک شدن تالابها تا نابودی محیط زیست همگی نشانههای ورشکستگی آبی است.اینکه بگوییم دوره ورشکستگی آب در ایران به پایان رسیده شبیه سخنان ترامپ است. سال گذشته وقتی سرما و برف شدیدی در آمریکا آمد او تویت کرد که تغییر اقلیم کجا است؟ و اینکه ما به گرما نیاز داریم. او سعی کرد از این فرصت استفاده کند تا بگوید تغییر اقلیم وجود ندارد چرا که نمیخواهد درباره تغییر اقلیم مسوول باشد. در ایران هم گروهی دوست دارد که در یک سال تر، کل صورت مسأله را پاک کند.
ایران نیاز دارد تا مصرفش را با موجودی طبیعیاش تطبیق دهد.اما در حال حاضر فاصله خیلی زیاد است و ما نیازمند کاهش مصرف آب در ایران هستیم صرف نظر از اینکه میزان بارندگی در کشور چقدر باشد.
ما در پی فقدان برنامهریزی لازم نتوانستیم از این آب برای افزایش سطح آبهای زیرزمینی استفاده بهینه کنیم. بخشی از این آب جذب آبهای زیرزمینی میشود اما با برنامهریزی میشد استفاده بسیار بهتری از این بارشها داشت. هر وقت سطح آب زیرزمینی ما به سطح مطلوب بازگشت و تالابهای ما احیا شد و رودخانههای ما زنده شد، آنوقت میتوانیم بگوییم که کشور از حالت ورشکستگی آب خارج شده است.
اعتقاد دارم الان زمان کمک است لیکن بعدا قوه قضاییه وسازمان بازرسی باید ورود کنند چرا که خیلی کارها باید به موقع انجام میشد که نشد.برخی چیزها از اختلاس هم بدتر است. پای جان مردم در میان است.
باید درس بگیریم؛ هم از خطای خودمان بیاموزیم و هم از خطای دیگر کشورها. متاسفانه ما حاضر نیستیم از خطاها بیاموزیم. تلخ است که برای یاد نگرفتنها هم باید هزینه بپردازیم./
مجمع فعالان اقتصادی
———————
مصاحبه تکاندهنده «محمدجواد عبداللهی» از احداث سد گتوند و فاجعه بشری امروز برای مردم
۲۰ سال قبل از آنکه جانمایی سد گتوند در سال ۶۸ صورت بگیرد، آمریکاییها پیشنهاد داده بودند ۲۰ کیلومتر بالاتر از مخزن فعلی، سد گتوند احداث شود. اما در آن سالها مدیران شرکت مدیریت منابع آب و نیروی ایران بر این باور بودند که آمریکاییها چون میخواستند مخزن سد کوچک باشد، این اختلاف مکانی را مطرح کردند. لذا تصمیمشان بر این شد که دریاچه سد درست بر روی گنبدهای نمکی گچساران جانمایی شود.
سال ۱۳۸۰ در نامهای به اداره صنایع و معادن تاکید کردم که مطالعات صورت گرفته روی این سد کافی نیست. سال ۱۳۸۱ به همراه مهندس شمسایی مدیرکل وقت آب و فاضلاب خوزستان موضوع را مطرح کردم که این سد مشکلاتی دارد و میتواند کل استان خوزستان را از نظر شوری به مخاطره بیندازد.
شمسایی بعدها رئیس سد گتوند شد. به او توضیح دادم که اساساً سازندگان سد مطالعات زمینشناسی منطقه را مدنظر قرار ندادهاند. هیچ گزارشی از مطالعات زمینشناسی نداشتند. آقای شمسایی بعد از آن مشاوره، گروهی ۲۰ نفره برای مطالعات روی سد تشکیل داد. گروه مطالعاتی آقای شمسایی در اولین گزارش به او نوشتند «جلوی ضرر را هر جا بگیرید منفعت است».
آقای مهندس شمسایی به عنوان رئیس اداره آب منطقه خوزستان آن زمان به تمامی مقامات مملکتی نامه نوشت و از آنها خواست جلوی ساخت سد گرفته شود. نامه خطاب به رئیسجمهوری، وزیر نیرو، مجلس و مدیرعامل شرکت آب و نیرو (شرکت مجری)… ارسال شده بود.
بعد از اینکه سد ساخته شد، از قضا مهندس شمسایی را که آن زمان شهردار اهواز بود به عنوان رئیس سد انتخاب کردند! بعد از آن یکسری مشاوره از کشورهای مختلف و دانشگاههای ایران گرفتند و تصمیم بر این شد که پتوی رُسی برای ایجاد فاصله میان لایههای ضخیم نمک و بستر دریاچه به وجود بیاید. رئیس سد با من تماس گرفت و پیشنهاد را مطرح کرد. آن زمان دو هزار و پانصد میلیارد تومان هزینه برای این سد صرف شده بود. من آن زمان به عنوان یکی از منتقدان دائمی ساخت این سد که صدایم به گوش کسی نمیرسید، با توجه به تجربه و علمی که داشتم گفتم که اینکار با شکست مواجه خواهد شد.
روز آبگیری فرا رسید و رئیسجمهوری وقت (محمود احمدینژاد) و مدیرعامل شرکت آب و نیرو نیز برای آبگیری آمدند. آن روز با من تماس گرفتند و من به عوامل شرکت آب و نیرو گفتم هر چه ماشینآلات در پایین دست پتوی رُسی دارید جمع کنید و به بالا بیاورید، چون اعتمادی به پایداری این دیوارهی رُسی نیست و قطعاً تا یکی دو روز آینده میشکند و خسارت بیشتری به شما وارد میکند. این توصیه من را پذیرفتند و روز چهارشنبه آبگیری صورت گرفت. روز شنبه مسئول همین بخش با من تماس گرفت و خبر شکسته شدن پتوی رُسی را داد و گفت چطور میدانستید؟
۱۰ روز بعد از اینکه عملیات آبگیری صورت گرفت، بخش زیرین سد که معمولاً سیستمهای زیرین و دستگاههای حساس و سنسورهای کنترل است، پر از نمک شده بود؛ این مساله دقیقاً ۱۰ روز بعد از آبگیری رخ داد؛ اتفاقی که مثل روز برای ما روشن بود و هر چه هشدار میدادیم کسی گوش نمیکرد.
بعد از آن مطالعات نشان داد که تمامی مناطق اطراف گتوند و عقیلی، زمینهای مرغوب کشاورزی این مناطق به دلیل گسترش نمک و تبخیر، در حال شورهزار شدن هستند و مردم تمام دارایی خود را دارند از دست میدهند و هیچ استفادهای از سد و آب شور آن نمیتوان کرد.
قبل از آبگیری ما بارها هشدار دادیم توربینهایی که برای سد خریداری شده، برای آب شیرین است و شما میلیاردها میلیارد هزینه کردهاید برای آبی که شور خواهد شد. حالا آن توربینها هم کاربردی برای آب شیرین ندارند. هم اکنون توربینها از کار افتادهاند.
چندی پیش مدیر روابط عمومی شرکت آب و نیرو سد گتوند از من دعوت کرد از سد بازدید کنم. گفتند آنطور که شما تصور میکنید نمکی وجود ندارد و نهایتاً یک لایه چهار متری نمک هست که آن را خارج میکنیم! با تعجب دیدم چند لایه نازک چهار تا پنج متری زدهاند. از جوانک خواستم که محدوده ۵۰ متری را برای گمانهزنی و حفاری انتخاب کند و تا عمق ۵۰ متری نیز جلو بروند بعد متوجه خواهند شد با دریای عظیمی از نمک مواجه خواهند شد. بعد از آن مهندسان آزمایشگاه مکانیک خاک برآورد کردند که تا ۹۳ متر ضخامت نمک است. بعد از آن دوستان ما در سد گتوند میگفتند ما میدانیم چه بلایی سر این منطقه آوردهایم، اما تو را به خدا چیزی نگویید و رسانهای نشود!
آقامرتضي شما در باره ابر مديريت ساخت سد گتوند نظري نداري ؟ ماله شما اين جاها كارآيي ندارد ؟
رویترز: آژانس از انبار مخفی مورد ادعای نتانیاهو در ایران بازرسی کرده
7 ساعت پیش
خبرگزاری رویترز از بازرسی آژانس بین المللی انرژی اتمی از مکانی خبر داده که به گفته بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل محل اختفای مواد اتمی ایران بوده است.
این خبرگزاری به نقل از سه دیپلمات مطلع از بازرسی این مکان در بیشتر از یک نوبت در یک ماه گذشته خبر داده است.
در این گزارش، به نام دیپلمات های مورد مصاحبه اشاره نشده است.
به گفته این دیپلمات ها، نتیجه بازرسی از این مکان که در جنوب تهران قرار دارد، پس از انجام آزمایش های لازم بر روی خاک و نمونه های جمع آوری شده از آن مشخص خواهد شد.
آقای نتانیاهو، شش ماه پیش در سخنرانی سالانه خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد از اختفای ۱۵ کیلوگرم ماده رادیواکتیو در یک انباری در منطقه تورقوزآباد در جنوب تهران خبر داده بود.
ایران در آن زمان گفته بود که محل مورد اشاره آقای نتانیاهو یک قالیشویی است.
یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی هم در آن زمان با درخواست آقای نتانیاهو برای بازرسی از این محل مخالفت کرده بود.
آژانس بین المللی انرژی اتمی و سازمان انرژی اتمی از واکنش به این گزارش خودداری کرده اند.
امکان دسترسی بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی به تاسیسات هسته ای ایران از زمان امضای توافقنامه اتمی موسوم به برجام تشدید شده است و آژانس در گزارش های دوره ای خود بر پایبندی ایران بر توافق هسته ای به رغم خروج آمریکا از آن تاکید داشته است.
http://www.bbc.com/persian/iran-47822825
سند/عصبانیت ساواک از کمکرسانی آیتالله خامنهای به سیلزدگان ایرانشهر در دوران پهلوی
بخشی از گزارش ساواک: کمکهای یک نفر از آخوندهای تبعیدی به نام خامنهای به مردم باعث رفع گرفتاری آنها شده است./فارس
نفرین خدا بر دروغگو باد .من خودم یک ایرانشهری هستم و انروزها را کاملا بیاد دارم و این یک دروغ بزرگ است .
ناشناس یعنی نفرین بر ساواک کردی؟! من که شخصا اطلاعی از این موضوع ندارم،اما سه چهار نکته هست:
اینکه آقای خامنه ای در آن شهر در تبعید بوده است از مسلّمات است.
اینکه:این گزارش سندی از اسناد ساواک شاهنشاه کهکشانی است که فارس آنرا منتشر کرده!
نکته سوم اینکه:شما چند سالتان است؟ و آیا زمان تبعید آقای خامنه ای به ایرانشهر اصلا وجود داشتید؟ آیا کودکی خردسال نبوده اید؟ چیزی یادتان هست؟یاد آور می شود تاریخ این سند ساواک ظاهرا 2537 شاهنشاهی بوده!
و نکته چهارم اینکه:چرا استبعاد می کنید؟ ایشان آنوقت طلبه جوانی بوده و با مراجع تقلید آن زمان مرتبط بوده و لابد واسطه رساندن کمک های مراجع بمردم بوده و این امر موجب نگرانی ساواک شده است که همیشه از نفوذ علماء خائف بوده.
حالا افشای یک سند ساواک اینقدر باعث ناراحتی شما شد که ساواک را نفرین کنید؟! باشد ما هم با نفرین شما بر ساواک شاه همراه هستیم!
حاج آقا خودت را به كوچه علي چپ نزن از نوشته ايشان چنين بدست مي آيد كه اين سند
قلابي است وشماها حكومتيان آن را جعل كرده ايد نه اينكه كار ساواك باشد.
سیدجان.می خوای از سفره آقا بی نصیب نباشی ایراد نداره بالاخره پول مفت غنیمته ولی عزیزم اول اینکه منبع رو خبرگزاری فارس نمیگیرن.دوم اینکه تو که یه عمر تو حوزه مشغول بودی خوب میدونی خامنه ای شیخ نیست سیده پس بعیده مردم به یه سید بگن شیخ خامنه ای!!!بعدش اینکه نامه تاریخ ۶/۱۴ داره اونوقت ۶/۲ ثبت دبیرخانه شده؟!تازه خامنه ای که اونهمه دست خالی کارش درست بوده الان که همه قدرت دستشه چرا هیچ غلطی نمیتونه بکنه؟!!
راستی شنیدم خامنه ای تو سیستان هم یه مهر کربلا انداخته تو سیل همه چی آروم شده!!یه توضیحی هم راجع به این میدی؟!
درودبرشرفت استادما اقای ما پیشوا ومعلم ما شمایی جناب نوریزاد..تونشان دادی از مردان مرد روزگاروتاریخ معاصری..شما ازاده ای هستی که طاغوت نظام ولایت را درهم شکستی وانها را عاجزوناتوان نمودی…تورهبرمنی فرمانده وپدربزگواری که نگران خانواده ایرانزمین اهورایی میباشی..توسروروعالیجناب دادگسترمایی درود اقای من درود پیشوای من .الهی من پیشمرگت شوم که واقعا سزوارتراز شما نیست درمیان این مردان سیاسی وهورهوری مذهب که هران رنگ عوض کرده ودعاگوی ستمگرحاکم برمملکت هستند
آقای محترم . با سلام خدمت شما . من به جای آقای نوریزاد جواب شما می نویسم . این نوع نوشتار دارای دو گونه تفکر ( وشاید هم بیشتر ، اما من نمی دانم بیش از این ) است . یا برای خراب کردن شخصیت نوشتاری شخص مورد خطاب است ویا شخص شما احتیاج دارید به نزد یک روانشنناس اجتماعی بروید . این نوع نوشتار حتی در جامعه چاپلوس زده ما ایرانیان سابقه ندارد . من امیدوارم که شما به شخصه تا به اکنون ، تشکیل خانواده نداده باشید !! به دلیل اینکه داشتن چنین تفکری بسیار خطرناک است .
محمد نوری زاد:
این آقا – سید حمید رضا کاظمی – یک شکنجه گر اطلاعاتی و سپاهی ست که با ضرب و زور و تقلب، بعنوان نماینده ی مردم پلدختر و معمولان ( مناطق سیلزده) به داخل مجلس فرستاده شده تا مهره ای باشد برای منویاتِ “برادران” در بزنگاه های چاکری.
اما خودش نیز از این سفره ی پت و پهن ولایی و سپاهی و اطلاعاتی و شکنجه گری، بهره هااااااا برگرفته است. در زیر، به نام چند تن از سادات و خویشانش اشاره می کنم که حضرت شکنجه گر، آنان را با هر تخصص داشته و نداشته، به درون دستگاهها و نهادهای دولتی فرو تپانده است. گور پدر جوانان تحصیلکرده و متخصص پلدختر و معمولان.
آقا سید مرتضی ریپرت لطفا!
ارتباط با من:
@NoorizadMohammad1331
@MohammadNoorizad
http://www.instagram.com/mnourizad
من به اشخاص کاری ندارم،و این شخص را هم نمی شناسم،اگر اینهایی که علیه او نوشته اید دروغ و افتراء باشد،او می تواند بعنوان یک شاکی خصوصی از شما شکایت کند.
اما نکته مهم:ظاهرا محمد نوریزاد چون مشاهده کرده،هرچه به امام و رهبر و انقلاب و منتخبان مردم اهانت می کند تا او را بگیرند و محاکمه کنند،ولی آنها شاید از باب تسامح و شکیبائی نظام یا باعتبار برخی خدمات سابق او به انقلاب ،یا بجهت اینکه او را الان یک مرفوع القلم فرض می کنند،هیچ محلّی به او و اراجیفش نمی گذارند تا مبادا یک قهرمان بزندان رفته شود! ظاهرا سناریو را عوض کرده و شروع کرده به توهین و افتراء به اشخاص درجه چندم،تا شاید بمدد شاکی خصوصی داشتن او را بگیرند و رفع شبهه شود!
ولی خوب من گفتم اهل ریپورت مربوط به مطالب نوریزاد نیستم،چون مطالب او در فضای عمومی بمرآی و منظر مسئولان هست،محمد نوریزاد ناامید نباشد،شاید یکوقت این سید حمید کاظمی این مطلب را ببیند و از نوریزاد شکایت کند و نوریزاد به آرزویش (قهرمانی زندانی شده!) برسد!
.
محمد نوری زاد:
من در اینجا، به اسم چند نفری از بستگان و خویشاوندان سید حمید رضا کاظمی، نماینده ی فعلی پلدختر و معمولان – که یک شکنجه گر اطلاعاتی و سپاهی ست – اشاره کرده ام. دامنه ی گندکاری های این نماینده را که هیچ جایگاهی در درد و داغ مردم منطقه ندارد، بسیار وسیع بدانید:
گوشه ای از فامیل گرایی حضرت شکنجه گر:
– سید نجم الدین موسوی رئیس دانشگاه ( آموزش عالی) پلدختر
– سید عباس میرهاشمی معاونت بهداشت پلدختر
– سید کرامت فرهادی معاونت آب منطقه ای لرستان
– سید مهدی موسوی بنیاد مسکن پلدختر
– سید نوراله کاظمی معاون کمیته امداد پلدختر
– سید منصور شاهرخ وندی آب معمولان
– سید حبیب موسوی حراست فرمانداری پلدختر
– سید فضل اله موسوی حراست آبفای لرستان
– سید مولا حسنی بانک سپه پلدختر
– سید احمد موسوی پسر عمه نماینده اداره اوقاف پلدختر
– سید حسین کاظمی رییس خزانه بانک تجارت استان
– سید شجاع شاهرخی اتحادیه تعاونی روستایی پلدختر
– سید عیسی کاظمی پسر عموی نماینده رئیس اداره عشایر پلدختر
– سید احمد موسوی پسر عمه نماینده رییس اوقاف
– سید یوسف موسوی و سید یداله موسوی اداره آب روستایی
– سید باقر موسوی رییس بیمارستان اعصاب و روان خرم آباد
در سفر ی که همین دو روز پیش به خرم آباد و معمولان داشتم، در خرم آباد به یکی از مدیران آموزش و پرورش برخوردم. وی در باره ی نماینده ی شکنجه گر پلدختر و معمولان و از فرو تپاندن قوم و خویشش به دستگاهها و نهادهای دولتی حکایت ها داشت. به وی گفتم: دوست من، این، به شکنجه گری چون سید حمید رضا کاظمی محدود نیست! این یک بحران مملکتی ست. از خود آسدعلی خامنه ای بگیر و بیا تا برسی به بخشدار و دهدار فلان منطقه ی دور. این، از خصوصیات متداول ولایتمداران است. بجوری که این اخلاق مفتخواری، با خون اینان آمیخته و جز با ریشه روبی این بختک ها، مردم ایران نفسی به راحت نخواهند کشید!
۹۸/۱/۱۶
ارتباط با من:
@NoorizadMohammad1331
@MohammadNoorizad
http://www.instagram.com/mnourizad
من شخص را -چنانکه گفتم-نمی شناسم،اما خوانندگان سایت توجه دارند که این مورد نیز باز نمودی از تهیدستی و ضعف شخصیتی خاص در محمد نوریزاد سابقا انقلابی است که :هرکس در خیابان یا فلان جا بمن لبخندی زد و چیزهایی در گوش من گفت حتما حتما حتما راست می گوید و من باید باور کنم،و علاوه بر باور کردن مطلب،حتما حتما حتما باید آنرا نشر دهم!
این متاسفانه یک خصلت زشت و خلاف قرآن و اسلام و اخلاق است که من در محمد نوریزاد سابقا انقلابی یافته ام که هم نشان از تهیدستی او -علیرغم ادعاهای گزاف که من چه ها میدانم ولی نمی خواهم بگویم!- است،و هم نشان از پشت کردن به تعالیم قرآن و اخلاقیات است،قرآن برخلاف روش عملی ایشان می گوید:اگر کسی برایت خبری آورد،تا در آن تثبّت و تبیّن (تحقیق و احراز قضیه) نکرده ای به آن ترتیب اثر نده زیرا اگر مضمون خبری که بتو رسید کذب بود بعد نادم خواهی شد زیرا که این عمل مصداق تهمت،غیبت و افتراء خواهد بود:”يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمين”.(الحجرات/6).
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده ايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد، نيك وارسى كنيد، مبادا _به نادانى_ گروهى را آسيب برسانيد و [بعد،] از آنچه كرده ايد پشيمان شويد.
صدق الله العلیّ العظیم.
بهین یاران درود
1-اگر کسی بعد از دویست واندی سال کتابی نوشت حکمن حکمن
سخنان درست علی است و مو لای درزش نمی رود اگر چه شیفته ای
لبالب غالی و زیر پای آخوندک ها قالی باشد و به آن افتخار.
2- اگر مردم فریاد بر آورند از جور و ستم در جریان و عیان کردن ریشه های آن
“” حتما حتما حتما راست نمی گویند .
———————————————
3- خیالتان جمع باشد شاخک حسی شیخک ایرادی ندارد و دست
پا زدن را در جای دیگر به ویژه نوع مغالطه و معامله چرب و چیلی
جستجو نمایید.
نوریزاد گرامی تا ریشه /// و خرافات در ایران نشانه گرفته نشده و به لجن کشیده نشوند ایران درست نخواهد شد.مشکل دوست گرامی خرافات و مزخرفات /// است. قدرت این اراجیف هم از توده بی شعور و دین خو و بنده و برده صفت است.دین و ایدیولوژی باید از قدرت بیرون رانده شده و به زباله دانی ریخته شوند. برای پاک کردن جامعه و رهایی اذهان از مزخرفات دینی تمام نمادهای دینی باید به لجن کشیده شده و از تقدس انداخته شوند.تمام القاب /// چون سید و حاج آقا و ایت و امام و پیغمبر و سوگند ….باید/////////////////////////////////////
بی شعور خودتی ///// !
درودبه جناب نوری زاد،شخصادریکی ازبلندترین نقاط زاگرس زندگی میکنم که سیلابهای هزاره درآن احتمال میره درآینده نزدیک بخاطرتغییرات اقلیمی وعدم توجه کافی به مهندسی سازه هاودستکاری طبیعت خسارات بسیاری داشته باشه،شهرسیسخت رومیگن شهری روی شهرهای دیگه بناشده که درسته.درهمین حکومت اومدن به افرادی که معلوم نیست ازکجااومدن مجوزساخت ویلای خصوصی درمصبها ودهانه سیلابهاداده ان که اگرتخریب نشن هنگام شروع سیل ازارتفاع، خودش یه خطربالفعل برای کل شهره.الان چند ساله دادگستری دنا یک تنه جلوی این ویرانگران ایستاده ولی بدنه اجرایی بخاطراوج فساداداری ورابطه بازی عملااقدام دادستان رو زمین گذاشته ویاهمکاری نمیکنن
شاهنشاه: من فکر کردم رضا براهنی که من به خواهش شهبانو او را از زندان آزاد کردم، درباره ج…بازی های ما در پلی بوی افشاگری کرده است! اما چون هیچ کس مقاله جدّی را در “پلی بوی” نمی خواند، پس اشکالی ندارد!
✍️اسدالله اعلم
«پدر سوخته مجلّه “پلی بوی” مقاله ای بر علیه ما نوشته است. این مقاله را دکتر [رضا] براهنی به آنها داده و این آدم پدر سوخته ایست. این جا حبس بود. علیا حضرت شهبانو وسیله دوستان خودشان تحت تأثیر قرار گرفتند و از شاهنشاه خواستند این شخص را آزاد کنند. او هم آزاد شد و این نتیجه آن است! خوشبختانه آن قدر مقاله مزخرف است که خودش جواب خودش را می دهد…
من فکر می کنم این یکی از نوادر باشد که شاهنشاه به خواهش شهبانو گوش کرده اند. اصولا به نظر من نباید هم گوش بکنند، زنها احساساتی هستند و حق دخالت در سیاست را ندارند».
(خاطرات علم، جلد پنجم، صص ۲۶۱- ۲۶۰. ۶ مهر ۱۳۵۴).
«مقاله “پلی بوی” را به نظر مبارک رساندم و نظرات خودم را هم عرض کردم. فرمودند: در این مجله که کسی مقاله جدّی را نمی خواند! من خیال کردم راجع به ج..ه بازیهای ما چیزی نوشته است! عرض کردم خیر. خندیدند و فرمودند، پس مانع ندارد!»
(همان، ص ۲۶۲. ۷ مهر ۵۴).
——————
یک هموطن:
خامنه ای را مانند توما لوبانگا دیلو به عنوان جنایتکار جنگی می توان به دادگاه لاهه کشاند!
به گزارش ایرو نیوز:
نخستین رای دادگاه رسیدگی به جنایات جنگی صادر شد
«دادگاه کیفری بین المللی در شهر لاهه هلند، روز چهارشنبه توما لوبانگا دیلو را به دلیل نقش داشتن در جنایت جنگی طی دهه گذشته در کنگو گناهکار شناخت.
این نخستین رای دادگاه رسیدگی به جنایات جنگی محسوب میشود. وی با اتهام اعزام کودکان به عنوان سرباز به صفوف جنگجویان طی سال های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۳ به این دادگاه فراخوانده شده است……… پرونده قضایی چهار کنگویی دیگر نیز که متهم به یورش به غیرنظامیان و استفاده از کودکان در جنگ هستند در دست بررسی است.»
علی خامنه ای از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ برای دو دوره متوالی رئیسجمهور ایران بود و پس از مرگ خمینی جانشین او شد. به مدت 8 سال از 1359 تا 1367 جنگ ویرانگر بین دو دولت ایران و عراق به طول کشید و کودکان زیادی در جنگ 8 ساله ایران و عراق توسط رژیم ایران اغفال و به جنگ فرستاده و کشته شدند.
رئیسجمهور ایران عالیترین مقام رسمی کشور ایران بعد از رهبر است که علی خامنه ای در زمان جنگ رئیس جمهور و بعد از مرگ خمینی رهبر جمهوری اسلامی شده است و علی خامنه ای یکی از افرادی است که در فرستادن نوجوانان به جنگ مسئول بوده است. مطابق با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، رئیس جمهور مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را عهدهدار میباشد. او رئیس «قوه مجریه» است. امضای عهدنامهها، موافقتنامهها و مسائل مربوط به دیگر کشورها و سازمانهای بینالمللی، برنامهريزى ملى، بودجه و وظیفه گماشتنهای دولتی، گماشتن وزیرها، استان دارها و سفیرها تابع تصدیق مجلس شورای اسلامی، از جمله وظایف رئیس جمهور میباشد. همچنین رئیسجمهور در ایران رئیس شورای عالی امنیت ملی و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز میباشد.
در ایران دفتر ریاست جمهوری نظارت و کنترل تمام روی سیاست خارجی، نیروهای مسلح و یا سیاست هستهای ایران را ندارد. این موارد همگی زیر نظر مستقیم رهبر ایران میباشد و علی خامنه ای جانشین خمینی است و هم اینکه خامنه ای رئیس جمهور بوده در دوران جنگ که بسیاری از کودکان را با مغز شویی و وعده گرفتن کلید بهشت در جنگ به کشتن دادند. بنابراین خامنه ای را مانند توما لوبانگا دیلو به عنوان جنایتکار جنگی می توان به دادگاه لاهه کشاند.
.
رضا براهنی کیست؟
رضا براهنی در ۲۱ آذر ۱۳۱۴ خورشیدی در تبریز به دنیا آمد. خانوادهاش زندگی فقیرانهای داشتند و وی در ضمن آموزشهای دبستانی و دبیرستانی به ناگزیر کار میکرد. در ۲۲ سالگی از دانشگاه تبریز لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی گرفت، سپس به ترکیه رفت و پس از دریافت درجهٔ دکتری در رشتهٔ خود به ایران بازگشت و در دانشگاه به تدریس مشغول شد.
وی همچنین تا زمان حضور در ایران چند دوره کارگاه نقد، شعر و قصهنویسی برگزار کرد که از مشهورترین شاگردان او در آن کارگاهها میتوان به شیوا ارسطویی، هوشیار انصاری فر، شمس آقاجانی، روزبه حسینی، عباس حبیبی بدرآبادی، مهسا محبعلی، سید علیرضا میرعلینقی، فرخنده حاجی زاده، ناهید توسلی، ایرنا محیالدین بناب، رؤیا تفتی، رزا جمالی، احمد نادعلی، رضا شمسی، علی ربیعی وزیری، پیمان سلطانی و… اشاره کرد که باعث شکلگیری یک جریان در دههٔ هفتاد شمسی شدند.
در سال ۱۳۵۱ خورشیدی به آمریکا رفت تا به افشاگری علیه حکومت شاه و تدریس بپردازد. در سال ۱۳۵۳ خورشیدی، بار دیگر به آمریکا رفت در سال ۱۳۵۶ جایزهٔ بهترین روزنامهنگار حقوق انسانی را گرفت. او مدتی را در زندان ساواک گذراند و روایتهای او از زندانهای ساواک جنجالبرانگیز شد. کتاب ظل الله حاوی مقدمهای مفصل دربارهٔ ادبیات انقلابی و تجددخواهانه و اشعار زندان است…
حمایت از انقلاب
او که از نویسندگان چپگرا بود، در مقالهای برای حمایت از انقلاب در روزنامه اطلاعات نوشت:
“علمای عالیقدر اسلام که به رغم برچسبهای بیشرمانه و دروغها و افتراء و تهمت و بهتان سرمایهداری و متحد پلیدش صهیونیسم، صدای آزادیخواهی در سراسر ایران دردادهاند، مردمان سراسر گیتی را یکسره متحیر و مبهوت کردهاند. امپریالیسم و صهیونیسم با تلاشهای مذبوحانه خود میکوشند مبارزات ملت ایران را مردمی ارتجاعی و قرون وسطایی جلوه دهند و با مخدوش کردن چهره انقلاب ایران زمینه را برای کودتا آماده سازند. مردم ایران! این نقشه را نقش بر آب کنید.
— رضا براهنی، روزنامه اطلاعات دوشنبه دوم بهمن ۱۳۵۷ برابر بیست و دوم ژانویه…”
ایراندوستی و علاقه به وطن
براهنی در گفتگو با مجله «مهرنامه»، در آبان ۱۳۹۳ که در ایسنا نیز منتشر شد گفت:
«فارسی زبان رسمی و مشترک همه ایران است و زبان فوقالعاده شاهکاری است که من نویسندهٔ آنم، ولی از زبان مادری خودم هم دفاع میکنم و ابداً به تجزیه اعتقادی ندارم.
هرگز تمامیت ایران را از نظر دور نداشتهام و گفتهام که اسلحه دست میگیرم و برای آن میجنگم، ولی خب عدهای دفاع من از زادگاه و زبان مادریام را برای مقاصد خودشان بهانه کردهاند و نمیفهمند که وقتی دم از آزادی بیان میزنیم نمیتوانیم بعدش زبان مردم را ممنوع کنیم. حس من به وطنم همان حسی است که در شعرهایم بیانش کردهام…
https://fa.wikipedia.org/wiki/
—-
نگاهی به حواشی گفتههای رضا براهنی
بهارک عرفان
« … دلیل دور بودن من از ایران هم که کاملا مشخص است؛ خودم دوست نداشتم ایران را ترک کنم اما شرایط مرا وادار کرد که وطن را ترک کنم. شاید تعجب کنید، من بر خلاف دیگر روشنفکران از جمهوری اسلامی ناراحتی به دل ندارم. درحالحاضر چند کتاب من در ایران و در همین دولت اجازه انتشار گرفته و به راحتی منتشر میشود و من از این بابت خوشحالم. حتی در دورانی که من در ایران بودم و سوءتفاهماتی پیش آمد و مدتی بازداشت بودم، خیلی با احترام با من رفتار کردند هم دولت وقت و هم بازجوی من. ایشان وقتی وارد سلول من شدند خیلی با احترام رفتار کردند و من هم خیلی راحت حرف زدم، بهدلیل اینکه چیز مخفی نداشتم و حرف زدنها بسیار مفید واقع شد. من در دوره جمهوریاسلامی نه مورد توهین قرار گرفتم و نه شکنجه شدم؛ درحالیکه در دوران پهلوی انواع مختلف شکنجهها را تجربه کردم و انواع مختلف توهینها به من شد و من هم از حکومت پهلوی انتقامی گرفتم که آن انتقام در سقوط شاه تاثیر داشت. فقط کتاب چاه به چاهم نبود که علیه حکومت جبار شاه نوشتم بلکه مقالهای علیه این حکومت ابله در نیویورکتایمز منتشر کردم که شاه وقتی دچار استیصال شده بود و اشخاصی که هم به او و هم به من نزدیک بودند به من میگفتند تو کاری کردهای که شاه از تو وحشت میکند، درحالیکه من کار خاصی نکرده بودم و فقط پنج شش مقاله علیه او نوشته بودم و توضیح داده بودم بر سر ملت ما چه آورده بود و نوام چامسکی با خواندن مقالات من دنباله کار را گرفت و بسیار تاثیرگذار ظاهر شد. من در نیویورکتایمز و واشنگتنپست مقاله مینوشتم و پدر این حکومت منفور را به نوبه خودم درمیآوردم، درحالیکه بههیچوجه چنین مسئلهای با جمهوری اسلامی نداشتم و این حکومت در کمال احترام با من برخورد کرد که هرگز فراموشنمیکنم. … »
http://iranefardanews.com/2015/11/
—
نيم رخ؛ بخش دوم: رضا براهنی
مسعود بهنود
دکتر رضا براهنی منقد، شاعر و نويسنده رمان که در دوران پادشاهی هنگامی که در دانشگاه تهران درس می داد، به زندان افتاد و با گذر از آن در آمريکا به مبارزه ای پرصدا عليه رژيم پرداخت و افشاگر ديکتاتوری و شکنجه در زندانها شد.
او با آخرين هواپيمائی که قبل از آمدن آيت الله خمينی، بنيانگذار جمهوری اسلامی، به تهران آمد همراه عده ای از تبعيديان سرشناس به خيابان های انقلاب زده بازگشت.
“روز 22 بهمن 57 تمام روز را همراه دکتر غلامحسين ساعدی در خيابان ها بودم و با اولين اعدام ها و محدوديت هائی که برای رسانه ها اتفاق افتاد دست به اعتراض گشودم تا تجربه زندان سال وحشتناک شصت اتفاق افتاد.”
در پاسخ اين که برای نويسنده ای شاهد، زندان شاه سخت تر بود يا زندان جمهوری اسلامی می گويد زندان اول با همه شکنجه های جسمی به سختی دومی نبود اما يک تفاوت داشت در زندان دوم زندانبان من بيش تر از من زندان رفته بود، يکی از همان ها که اينک از سران جناح اصلاح طلب است…..”
http://www.bbc.com/persian/iran/story/2004/02/040224_pm-mb-nimrokh2.shtml
باز هم شیخ مرتضی نشان داد که شاه عقلش بیشتر بود و اون باصطلاح روش عن فکرها رو بهتر میشناخت. واقعا که کلمه گه کاملا مناسب همین براهنی هست. مردک توی همین چند خطی که سید مرتضی اینجا ازش نقل کرده یکجا میگه زندان زمان شاه خیلی بد بود آما تو جمهوری اسلامی با من خیلی خوب رفتار کردن و بعد میگه زندان جمهوری اسلامی سختتر بود. البته اینارو در دو زمان مختلف گفته که لابد شرایط زمانه عوض شده و تغییراتی در ممر عایدی ایشان پیش آمده.
http://iranefardanews.com/2015/11/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AD%D9%88%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%87/
ای نوریزاد
شما را تو اب نمک گذاشتن برا روز مبادا که امثال احمدی نژادها اگر نتونستن گوهی بخورند از اخرین مهر ها شون استفاده کنند هر کس میگوزه سریع میگیرنش نمیدانم چرا شما ازادانه برا خودت دور میزنی وفیلم هم میگیری وارسال هم میکنی
از رئیست بپرس ،لابد یک اتاق فکری دارند ،اینجوری هم که خیلی تابلو می شه تا نظر تو با اون ضریب هوشی چی باشه
خوب شد سیل آمد و مسولین یخورده هلیکوپتر سواری کردند
*این متن نه به اسلام توهین می کنه ، نه به عقاید کسی*
دو تا سؤال !
اما ابتدا یک داستان :
می خوام برگردیم به ۱۴۰۰سال پیش…..
توی خونه ات ، کنار خانواده ات هستی که خبر می رسه به کشورت حمله شده و طبق نظر پیامبر و کتاب مقدس شان ، اگه مسلمان ها بتوانند میهنت را اشغال کنند ، خواهرت ، مادرت ، همسرت و دخترت رو می دزدند که تا آخر عمرشان به عنوان کنیز به آنها خدمت کنند
و برادر ، پدر و پسرت را اگر بدن و دندان سالمی داشته باشند به غلامی و بردگی می برند .
و هر که مخالفت کند سر از تنش جدا می شود البته به دستور خدا ( قرآن ) .
درست شبیه داعش .
مثلأ فکر کن به مردم آذربایجان که مرد هایشان را دسته دسته در زنجیر می کنند و در جلوی چشمان آنها به همسر و دخترشان تجاوز می کنند و بعد از ارضاء شدن ، آن مرد هایی که حاظر به غلامی و بردگی نشدند رو گردن می زنند .
*( تاریخ ایران : ج ۳ ، ص ۳۵۹ ، ش۱۹۰ )*
یا تصور کن :
به مهر بانوهای ۱۵ سالهٔ خراسانی که به فاحشه خانه های شام بردندشان ، تا قبل از هر حملهٔ لشکریان خدا (جهاد ) برای گرفتن روحیه به آن دخترک ها تجاوز کنند .
*( تاریخ طبری : ج ۴، ش ۲۴ص ۱۴ )*
فکر کن اگر شهرت را بگیرند و تو اسیر شوی ، اربابت مشغول نکاح با دختر ۹ ساله ایست که معلوم نیست از کدام *”جهاد فی سبیل الله”* به پاداش گرفته ،
و تو باید به اندازه ده گاو کار کنی ، بار بیاوری و ببری و گرنه شلاق می خوری و صد البته آن دنیا به جهنم می روی!
چون طبق قرآن، کنیز و غلام باید مطیع اربابشان باشند و وقتی شهوت اربابت بالا زد ، دختران برده را می برند که با آنها نکاح کند ، و تو صدای ضجه و ناله های آنها را در زیر بدن یک عرب (که از صحابه است) می شنوی .
و اون صحابه، حتماً به بهشت می رود چون جهاد در راه خدا کرده…. !!!
و خبر هایی می شنوی از اینکه هموطنت یعنی *«بابک خرمدین»* و هفتاد یارش را مسلمین در راه خدا زنده زنده سوزاندند .
یا می شنوی سفید رود را که به خاطر قطع گردن هزاران هموطنت به رنگ قرمز درآمده .
*( تاریخ ۶۳۰۰ساله ایران : رابرتن . ون ، ص ۲۵۰ /// تاریخ طبری : ج ۴ ، ص ۳۱۰ )*
حال ۲ سؤالم را می پرسم :
یک :
اگر ۱۴۰۰ سال پیش وجود داشتی ، به جنگ این وحشی ها می رفتی؟؟؟
دو :
اگر تو از شهیدان یا اسیران در راه دفاع از وطن در مقابل حمله مسلمانان بودی ، آیا باور می کردی ۱۴۰۰ سال بعد یک عده بگویند:
«ایرانیان با آغوش باز اسلام را پذیرفتند!!»
ببینم ، هنوز هم می تونی خودت را گول بزنی؟؟؟
*اندیشه کنید و دیگران را هم به اندیشیدن وادارید .*
یک مجتهد حوزوی که ساکن قم است و مدافع و طرفدار سرسخت نظام و بویژه حامیِ کشتار زندانیان در سال 67، در سایت من (nurizad.info) با من و سایر معترضانی که با نظام جمهوری اسلامی مخالفند، بشدت در می افتد و ذره ای اجازه نمی دهد که بر جمال جمهوری اسلامی لکه ای و خراشی افتد. دیدم در باره ی انقلاب سال 57 که من – نوری زاد – آن را غیر ضروری ترین انقلاب های تاریخ دانسته ام، نوشته:
انقلاب اسلامی شکوهمند مردم ایران ضرورتی تاریخی بود چون ،هم بر نحوه حکومت داری حکومت های استبدادی شاهنشاهی استوار بود،هم بر خواست تاریخی مجموعه مردم مسلمان ایران یعنی نفی سلطه،و استقلال و آزادی و عدالت اسلامی استوار بود که شاخصه های حکومت توحیدی است،و کسانی که انقلاب اسلامی سال 57 را غیر ضروری ترین انقلاب های بشری می دانند،در حقیقت ایمان به طاغوت دارند نه ایمان به توحید و اراده تشریعی توحیدی الهی که در کتاب و سنت اسلامی تشریع شده است.
برایش نوشتم:
جناب //// گرامی
کاش به اصل سخن من نیز اشاره می فرمودید. و زیرکانه از زیر آوارش بدر نمی رفتید. این نوشته ی کوتاه شما در باره ی انقلاب سال 57، بی مایه ترین، و البته فریبکارانه ترین، و دروغ ترین، و بی پشتوانه ترین، و ناجوانمردانه ترین نوشته های آشکار شماست که پوزه ی کلمه به کلمه اش به چربیِ سفره آعشته است. سفره ای که شما ملایان حریص و گرسنه و غیر پاسخگو و سیری ناپذیر، بضرب و زور و فریب، از خانه های بیچارگیِ مردم ایران بیرون کشاندید و پیش روی خود و اهل خود و خویشان خود و همکیشان خود و همطریقان خود پهن کردید و با چشمان دریده ی خویش گرسنگی و نیازمندی و حقوق مردم ایران را دیدید و همه اش را انکار فرمودید و تا توانستید، برای بقا و دوام همان سفره، زدید و کشتید و زندانی کردید و دزدیدید و شعور مردمان ایران را در پستوهای تعصبات مذهبی ذبح کردید و همچون ضحاک ماردوش، مغز جوانان ما را دریدید و فرهیختگی و تخصص و شایستگی را فرو کشتید و اسم این همه را “خواست مردم ایران” نهادید. به دروغ خود توجه کنید. نوشته اید: ” انقلاب 57، بر خواست تاریخی مجموعه مردم مسلمان ایران یعنی نفی سلطه،و استقلال و آزادی و عدالت اسلامی استوار بود که شاخصه های حکومت توحیدی است”. خب، اینی که نوشته اید یعنی کیلویی چند؟ همین جمله ی فریبکارانه ی خود را پیش روی مردمی که گیج و منگ در سال 57 جمهوری اسلامی را فریاد می کشیدند، بگذارید و ازشان بخواهید آن را معنا کنند. بارها برای شما نوشته ام که داشتن ذره ای آزادگی برای همه ی ما ضروری ست. اما داشتن همان یک ذره آزادگی را، نه که به سفره ی شمایان تردید می اندازد، شمایان از خیرش گذشته اید.
با احترام
عبارت کامل من این بود:
بنیان این نوشته کوتاه که “انقلاب 57 غیر ضروری ترین انقلابهای بشر بوده است”،بر یک جهالت و غفلت عمیق از فلسفه تاریخ استوار است،چون انقلاب ها را ضرورت های تاریخی و پیچ و خم های تاریخی مبتنی بر ضرورت ها و شدت گرفتن آنها تعیین می کند نه ضروری دانستن یا ندانستن سلیقه ای اشخاصی که درکی از سنت ها و ضرورت های حاکم بر تاریخ زندگی بشر ندارند، و کدامیک از انقلاب های پدید آمده در بشر را می توان نشان داد که بر ضرورت یا ضرورت هایی استوار نباشد و بتعبیری غیر ضروری باشد؟! انقلاب اسلامی شکوهمند مردم ایران نیز ضرورتی تاریخی بود ؛زیرا، هم بر نحوه حکومت داری حکومت های استبدادی شاهنشاهی استوار بود،هم بر خواست تاریخی مجموعه مردم مسلمان ایران یعنی نفی سلطه،و استقلال و آزادی و عدالت اسلامی استوار بود که شاخصه های حکومت توحیدی است.
نیز کسانی که انقلاب اسلامی سال 57 را “غیر ضروری ترین انقلاب های بشری” می دانند،در حقیقت ایمان به طاغوت دارند نه ایمان به توحید و اراده تشریعی توحیدی الهی که در کتاب و سنت اسلامی تشریع شده است.
بحث ها و تکرارهای کلیشه ای ضمیمه این مطلب نیز ناشی از سوء برداشت نویسنده و عدم باور حقیقی او به دیانت اسلام و فلسفه حکومت در اسلام و احکام تشریعی موجود در کتاب و سنت اسلامی است.
—-
وقتی از روی پل به کانال تلگرامی رسیدید،عبارت کامل مرا نقل و سپس اینجور که آنرا نقد کرده اید! نقد کنید!
ضمنا آی دی سید مرتضی،کلمه ای قبیح یا سانسوری نیست که روی آن چنگک بکشید! راحت باشید آقا! شما حتی اگر نام فامیل مرا نیز اینجا یا هرجا ذکر کنید باکی نیست،حالا شما مجازید که همین آی دی سید مرتضی را در کانال اتان نیز ثبت کنید.
احتراما
سوئیس آب تصفیه کن به سیلزدگان ایران اهداء میکند
وزارت امور خارجه سوئیس اعلام کرد دو دستگاه تصفیه آب، هرکدام با ظرفیت تهیه آب آشامیدنی برای پنج هزار نفر، بهمنظور امدادرسانی به آسیب دیدگان از سیل اخیر در ایران اهداء میکند.
این دستگاهها هریک به وزن یک تن، شنبهشب به تهران میرسد و به جمعیت هلالاحمر ایران تحویل میشود.
محمدرضا حاجی کریم جباری سفیرایران در برن قرار است فردا جمعه شانزدهم فروردین طی مراسمی از این تجهیزات بازدید و اسناد مربوطه را از وزارت امور خارجه این کشور دریافت كند.
@Sahamnewsorg
————
اگر این دستگاهها از جنوب لبنان سر در نیاورد یا از سوریه، خیلی خوب می شود. مثل میلیاردها پولی که پس از برجام نصیب بیت رهبری شد اما یک ریالش به داخل نیامد و همه به جیب دزدان و آدمکشانی چون سیدحسن نصرالله و بشار اسد و شیخ مرتضی زکزاکی سرازیر شد. و مثل میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد پولی که در این چهل سال کوفتی، بدستور بیت رهبری از جیب مردم ایران بیرون کشیدند و خرج شیعه گستری ابلهانه ی خویش کردند.
.
.
میگم:آقا مواظب باشید موقع نوشتن اینگونه واکنش های عصبی، مبادا محکم،کلّه مبارک را به شی سختی بکوبید! گفته باشم ها! من خیر خواه شمایم،باور کنید!
من فقط در مورد کمک انسان دوستانه کشور سوئیس خبر رسانی کردم.همین!
راستی در مصاحبه هایتان با آن شومن مجری صدای امریکا،در مورد کمک های امریکا هم پرسش کنید و خبر رسانی کنید،باور کنید بر خلاف شما،اگر امریکا به هلال احمر ایران کمک کند (طوری که پومپئوی گردن کلفت ادعا کرد) نه تنها ناراحت و عصبی نمی شوم و چیزی بسوی شما پرتاب نخواهم کرد،بلکه آنرا تحسین خواهم کرد و خواهم گفت:گلی بجمال امریکا که کمک انسانی کرد!
دوستدار شما،سیّد مرتضی
احتراما
زن آمریکایی همه کفشهای یک مغازه را خرید و به سیلزدگان داد
6 ساعت پیش
سیل و بارشهای سهمگین همچنان مناطق وسیعی از مرکز غربی آمریکا را زیر آب فرو برده و دهها هزار نفر را آواره و با مصائب سیلزدگی و کاستیهای پس از آن در ایالتهایی چون نبراسکا، داکوتای جنوبی، ویسکانسن و مینهسوتا روبرو کرده است.
سیل علاوه بر زیر آب بردن مناطق مسکونی هزاران هکتار از مزارع کشاورزی را هم نابود کرده و با مسموم کردن آب آشامیدنی و زراعی، هزاران خانواده را با مشکلات اقتصادی بیسابقه روبرو کرده به طوری که مقامها در آمریکا میزان بارندگیها و سیلابها را تاریخی و ویرانگر توصیف کردهاند.
همزمان با فروکش کردن سیل در برخی نقاط و آغاز بازگرداندن آوراگان به خانههای آنها وسعت خسارات بیشتر نمایان شده و تصاویر منتشر شده از خرابیها رسانههای آمریکایی را پر کرده است.
در این میان برخی از انساندوستان هم برای کمک به سیلزدگان پیشقدم شدهاند.
یکی از آنها ادی تریت، ۲۵ ساله است که برای کمک به سیلزدگان ایالت نبراسکا پیشگام شده است.
هنگامی که ادی متوجه شد یکی از فروشگاههای کفش حراجی بزرگ برپا کرده تصمیم گرفته همه کفشها را یکجا بخرد.
او پس از حدود دو ساعت مذاکره با صاحب فروشگاه او را راضی کرد که همه کفش های باقی مانده در حراج را به او یکجا بفروشد آن هم فقط در ازای ۱۰۰ دلار.
خانم تریت سپس ۲۰۴ جفت کفش به ارزش حدود ۶۰۰۰ دلار را به خانوادههای سیل زده تقدیم کرد.
او به شبکه سیبیاس آمریکا گفته: “هر کفشی بهتر از یک کفش خیس و نم کشیده است.”
آن طور که گزارش شده از میان این ۲۰۴ جفت کفش، تنها دو جفت کفش مردانه، ۱۶۲ جفت کفشها بچهگانه و مابقی زنانه بوده است.
قرار است یک گروه داوطلب این کفشها را به کشاورزان آسیب دیده نبراسکا برساند.
پت ریکتس، فرماندار نبراسکا گفته جامعه کشاورزان بیشترین آسیب را از سیلهای چند هفته گذشته دیده و “وسعت خسارات فراتر از هر مصیبت دیگری است که ایالت نبراسکا در تاریخ خود شاهد بوده است.”
تاکسی هوایی!
در مناطق سیلزده بسیاری از جادهها غیرقابل عبور شده و یا سیل بخش اصلی آنها را با خود برده است.
داوطلبان در این مناطق هم برای کمک به آسیبدیدگان راههای دیگری را پیش گرفتهاند.
آدام مارشال، سه سالی است که یک خلبان خصوصی شده است و وقتی تلفنهای متعددی مبنی بر درخواست کمک دریافت کرد موتور هواپیمای کوچک و تک ملخی خود را روشن کرد و به کمک مردمی شتافت که در شهر فرمند در نزدیکی محل زندگی او به دام سیل افتاده بودند.
او به شبکه سیانان گفته تا کنون بیش از ۳۰ پرواز برای نجات سیلزدگان انجام داده است.
“تلفنم پشت هم زنگ میخورد به طوری که به همسرم گفتم احتمالا دو سه روزی من رو نخواهی دید.”
“من همه اعضای گروه رقص دانشگاه میدلند را به اوماها منتقل کردم چرا که پرواز آنها به علت سیل لغو شده بود. یک زن تنها را هم که به علت سیل از ۵ فرزندش جدا افتاده بود را به آنها رساندم.”
گری فورکر که در میانه سیلاب در حال پیشروی گیرافتاده بود باید هر چه زودتر به بیمارستان منتقل میشد چرا که دکترها شک کرده بودند که ریههای او پر از لختههای خون شده است.
اما مشکل این بود که هلیکوپتر امداد تنها برای یک نفر جا داشت و همسر گری نمیتوانست او را همراهی کند.
خانم فورکر به سیانان گفته: “جاده ها همه مسدود شده بودند. من هیچ وقت به عمرم این قدر نترسیده بودم.”
آدام مارشال برای کمک به این زن به نزدیکی خانه آنها پرواز کرد و توانست با فاصله یک ساعت او را به همسرش در بیمارستان برساند.
“من واقعا کاری که او (آدام مارشال) و سایر خلبانان در این چند رو انجام دادهاند را ستایش میکنم. این که چه طور پیش قدم کمک به مردم شدند.”
آقای مارشال میگوید: “بسیاری از مردم وقتی سوار هواپیما میشوند احساس نجات و رهایی میکنند. در چند روز گذشته یک عالمه بغل کردن و در آغوش گرفتن نصیبم شده.”
‘هر جور که بلدید کمک کنید!’
دریک جیلک اهل داکوتای شمالی است. او وقتی تصاویر مربوط که سیلاب و ویرانیها مربوط به آن را در ایالتها مجاور دید تصمیم گرفت هر طور که از دستش بر میآید کمک کند.
در فیسبوک صفحهای دایر کرد و از کشاورزان و مزرعهداران منطقه خواست برای کمک به مزارع و کشاورزان آسیبدیده مقداری از کاه و یونجه انبارهای خود را اهدا کنند.
بسیاری از مزارع و دامداریها زیر آب فرورفته و حتی با وجود فروکش کردن سیلاب، کشاورزان چیزی برای تعذیه دامهایشان ندارند.
کمپینی که دریک جلیک به راه انداخته بود خیلی زود با استقبال روبرو شه به طوری که او ناچار شد ۹ تریلی آذوقه دام و طیور بار بزند که روی هم هزاران دلار ارزش داشتند.
“گمان میکنم بهترین راه این است که وقتی میخواهید کمک کنید کاری یا روشی را انتخاب کنید که خودتان به آن آشنایی دارید. من از گاو و گوسفند و دامداری سر در میآوردم برای همین هم در این زمینه داوطلب شدم.”
این کاروان یونجه و علف که باید حدود ۱۰۰۰ کیلومتر را برای رسیدن به مقصد طی میکرد در پارهای از مسیر با اسکورت خودروهای پلیس هم همراه شد.
گروهبان دان کینسینگر از کلانتری استارک که یکی از اسکورت کنندگان این کاروان کمک بود گفته: “برایم تازگی داشت. ما کاروان خودروهای سوگوار و تابوت و خیلی چیزهای دیگر را اسکورت کرده بودیم اما تا به حال یونجه اسکورت نکرده بودیم.”
http://www.bbc.com/persian/world-47820717
===
پی نوشت: سیل مشکلی طبیعی و مخرّب و ناشی از تغییرات اقلیمی است که ممکن است در همه جای دنیا واقع شود،اما البته همه جا ممکن است مثل ایران پوپوسیل نداشته باشد!
—————
قرار است یک گروه داوطلب این کفشها را به کشاورزان آسیب دیده نبراسکا برساند.
چه خوب که این کفشها از جنوب لبنان سر در نیاورد یا از سوریه
باور کنید کاه و یونجه ی اهدایی هم اگر بود، حضرت بیت رهبری، گاوان و خران و گوسفندان سیدحسن نصرالله قاتل و بشار اسد قاتل را بر دامها و احشام داخل ترجیح می داد. مثل میلیاردها پولی که پس از برجام نصیب بیت رهبری شد اما یک ریالش به داخل نیامد و همه به جیب دزدان و آدمکشانی چون سیدحسن نصرالله و بشار اسد و شیخ مرتضی زکزاکی سرازیر شد. و مثل میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد پولی که در این چهل سال کوفتی، بدستور بیت رهبری از جیب مردم ایران بیرون کشیدند و خرج شیعه گستری ابلهانه ی خویش کردند.
.
“هر جور که بلدید کمک کنید!’
دریک جیلک اهل داکوتای شمالی است. او وقتی تصاویر مربوط که سیلاب و ویرانیها مربوط به آن را در ایالتها مجاور دید تصمیم گرفت هر طور که از دستش بر میآید کمک کند”. سید مرتضی
عجب سید نگفتی که این بابا برای خودنمایی و عوامفریبی اینکارارو میکنه .
این آدما شانس آوردن تو ایران نیستن والا همشون الان تو زندان بودن!
آقا اینقدر عصبی و عجول نباشید در واکنش های کلیشه ای! من نگران شما هستم،این کمک ها مربوط به سیل و خسارت هایی است که در برخی ایالت های امریکا واقع شده است و خسارت های زیادی هم به آنجا زده است،من فقط خواستم به یکی دو نکته اشاره کنم:یکی تحسین این خانم بخاطر کمک انسان دوستانه اش،دیگر اینکه سیل بعنوان یکی از پدیده های جهانی بستگی بمیزان شدت و وسعت اش،به همه جا آسیب می زند،و دیگر اینکه در امریکا برخلاف ایران پوپوسیل هایی مثل شما وجود ندارند که دنبال سوژه سازی از هر پدیده ای علیه دولت و حکومت خود باشند،آنها فقط همدردی می کنند و کمک های انسانی،اما پوپوسیل های ایران -مثل شما-همه طول و عرض جفرافیائی حرکتشان و جنب و جوششان صرف سوژه سازی های سیاسی پوپولیستی می شود.همین.
مواظب خودتان باشید آقا! این نوشته کلیشه ای را کمی بالاتر بسوی من پرتاب کرده بودید! چرا اینقدر تکرار و اینقدر هنّ و هنّ و نفس نفس؟!
احتراما
اقامرتضی اگر نام من را پوپوسیل میگزاری اشکال ندارد من پیشنهاد میکنم سهم جامعته المصطفیاز بوجه امسال و در امد ششماه مراکز اقتصادی تولیت استان قدس رضوی به باز سازی وجایگزینی دامهای از دست رفته به علت سیل قرار داده شود با احترام
منطقی باش امی گرامی،در هرکشور مطابق قانون همه نهادها بودجه هایی برای فعالیت های خود دارند،اینکه شما چنین فعالیت هایی را درست ندانید،موضوع را عوض نمی کند این نظر شماست.ضمنا الان بخاطر وضعیت کلی تحریم ها و درآمدهای نفت،بودجه همه موسسات کاهش یافته،اما هیچ روش عقلائی در توزیع بودجه و تخصیص آن تایید نمی کند که کلّا بودجه یک بخش یا نهاد را (هر نهادی یا هر بخشی) کلّا حذف و به چیز دیگری تخصیص دهند.در واقع نیازی هم به اینکار نیست چون در خود همان ردیف بودجه ها بودجه هایی برای چنین امور بحرانی در نظر گرفته شده،جدای از کمک های مردمی داخلی و خارجی،یا استفاده های اضطراری از صندوق ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملی و غیره.ضمنا شما اگر توجه به اخبار داخلی داشته باشید،مجلس و دولت و کارشناسان امدادرسانی در هر بخش در حال محاسبه خسارت ها در بخش های کشاورزی و مسکن و لوازم منزل و غیره هستند،از فردا گفتند مقادیری کمک های بلاعوض به خسارت دیدگان داده می شود،و وام های آسان برای بازسازی خانه ها داده می شود،و بنیاد مستضعفان نیز هزینه مجانی همه مصالح لازم را تقبّل کرده است،امدادهای فوری توسط هلال احمر و ستادهای بحران و ارتش و سپاه و غیره هم در حال انجام است،پس کار دارد صورت می گیرد و این وسط شما نیز نباید مثل نوریزاد تبدیل شوید به یک پوپوسیل و به زمین و زمان بد گفتن! سیل سیل است دیگر،ممکن است همه جا واقع شود،همین الان اخبار داخل امریکا را ببینید،در چند ایالت امریکا سیل واقع شده است خسارت و تلفات هم هست،بی شک قلب همه جریحه دار و ناراحت می شود ،اما من عرضم به نوریزاد این است که وسط بحران باید فقط امداد رساند نه سوء استفاده های پوپوسیلی! بله کاستی ها را باید بعد کارشناسان آب و محیط زیست و زمین و غیره (نه من و شما و نوریزاد!) علت یابی کنند و به قصور و تقصیرها رسیدگی شود،اما الان فقط وقت اطلاع رسانی و امداد و کمک مالی است،من با اطلاع رسانی ها و اعانه جمع کردن های نوریزاد موافقم،اما با شانتاژها و ناسزاهای کلیشه ای ایشان مخالفم،شما ببینید در این صفحه ایشان یک پست کوتاه در تخریب من نوشته،بعد نگاه کنید ذیل نوشته های من چقدر نوشته و کلمات (آنهم بولد شده! گویا وقتی نوشته ای بولد شد و درشت نوشته شد دیگر وحی منزل است!) دهها برابر اصل پست نوشته پر از ناسزا به انقلاب اسلامی ایران،به این و آن مسئول و بمن طلبه ای که مثلا اینجا رفیقشم و می نویسم!
احتراما
هو الصانع
[شفیعی
3:00 ق.ظ / آوریل 3, 2019
سلام و درود
دوستان ارجمند در ابتدای ورود به وبسایت دکتر نوری زاد، به اطلاع رساندم که دارای 5 اختراع ثبت شده هستم، با این امید که علاقمندی پیدا شود و دست یاری و همکاری و سرمایه گذاری به من بدهد و بتوانیم لااقل یکی از آنها را به تولید انبوه برسانیم و به هم میهنانانمان تقدیم کنیم. دوستانی مرا به خود پسندی متهم کردند و از شما چه پنهان که خود نیز بارها خود را ملامت کردم که یک سایت سیاسی جای عنوان کردن مسائل کاری و اقتصادی و یافتن و جلب نظر سرمایه گذار نیست.
دعوت از سرمایه گزاران جهت تولید انبوه و اشاعه یک اختراع ثبت شده با شماره 33824 و تاریخ ثبت 1384/10/20 تحت عنوان بلوکهای ساختمانی ضد زلزله با قابلیت عایق و سریع الاحداث !
ویژه گیهای اصلی این اختراع به شرح زیر است:
1_غیر قابل تخریب میباشد یعنی بدلیل بافت ویژه اش حتی با 9 ریشتر زلزله هم تخریب نمیشود.]
========================================================
جناب شفیعی همانطور که استحضار دارید در عصر تولید و گردش اطلاعات هستیم خصوصا اطلاعاتی که در زمره اطلاعات عمومی محسوب میشود و برای عموم براحتی قابل دسترسیست.
اسناد ۳ صفحهای مربوط به ثبت سند اختراع بلوک ساختمانی ضد زلزله، زیبا و ارزان و عایق و سریع ساز یکی از چند اختراع ثبت شده توسط حضرت عالی با کمی حوصله و داشتن دسترسی به اینترنت قابل کشف و رویٔت و خواندن و برسی کارشناسیست؛( تصویر ضمیمه)
همانطور که در فرم سازمان ثبت و اسناد کشور، قوه قضایه مشهود است حکم “اعتبار ندارد” در مورد اختراع شما صادر شده.
http://ipm.ssaa.ir/Search-Result?page=1&DecNo=38410200&RN=33824
کنایههای شما در مورد اینکه گفته میشود خود پسندید و یا مورد بی مهری واقع شدید شاید بیش از همه به اینجانب معطوف بوده؛ آنهم به خاطر سلسله نقدهایی بوده که در گذشته به مبانی اعتقادی متناقض و اغتشاش فکری و تاریخ پریشی و موضع گیریهای متناقض سیاسی شما و سرک کشیدن در وادیهای گوناگون صنعتی و علمی خارج از محدوده اندوخته علمی شما بوده آن هم به اعتراف خود و به رغم تحصیلات اکابری و فاقد تحصیلات دبیرستانی چه رسد به کسب تحصیلات دانشگاهی و در سطوح عالی توام با تحقیق و تجربه علمی؛ و یا تنها با تکیه به کتاب خوانی و خود آموزی و خود را در لفافه و لابلای کامنتها جامعه شناس برجسته دانستن که میبایست مورد مشورت قرار بگیرد، معرفی میکنید و یا مدعی چنین جایگاهی هستید و احتمالا خود را به عنوان یک جامعه شناس خود آموخته تجربی میشناسید، و کلید حل همهٔ مشکلات جامعه را در کتاب خوانی همه آحاد جامعه میدانید کما اینکه در کامنت دیگری در همین پست توصیه کردید که امدادگران بین اهالی نگون بخت تهی مغز سیل زده که بیصبرانه و عاجزانه در انتظار نجات و آب و غذا هستند، کتاب توزیع کنند که برای آنها از هر چیز دیگری ضروری تر است.
جناب شفیعی از متن کلی و نا مستدل و غیر اثباتی شبه فنی ارائه شده شما جهت کسب سند اختراع برای بلوک سیمانی ضد زلزله واضح است که شما فاقد درک مبنایی علم مقاومت یا درستر قوت مصالح و عناصر ابتدایی تیر و ستون و بار بری و پدیدههای سازه زیر بار مثل خمش و کمانش و چرخش و کشش و فشار، فشردگی و تغییر شکل پذیری و تنش و کرنش در تحلیل ایستا (استاتیک) سازه هستید ضمن اینکه درکی سنتی و معماری هم از باربری زلزله و کلاف و بادبند سازه ندارید؛ اسلوب و روشهای پیشرفته تحلیل حالت و تحلیل خطی و غیر خطی پویشی (دینامیکی) و یا تحلیل طیف واکنش، رایج در علم مهندسی زلزله جایی بسیار فراتر از ذهن شما دارندکه از آن میگذرم.
آنچه شما در ذهن خام خود بر ساختید ابزاری خام و کودکانه همچون آجرها یا بلوکهای لگو (اسباب بازی بچه هاست) که به هم توسط مکانیسم “زبان و شیار” یا در مورد بلوکهای سیمانی شما ظاهرا توسط پیچمیله و مهره به هم متصل در هم قفل میشوند و در جهات گوناگون قابل گسترش هستند. دوست گرامی شما فاقد درک و دانش اسلولی و علمی از پدیده زلزله و اشکال مختلف انتشار امواج انرژی حاصل از شتابهای افقی یا عمودی پوستههای زمین (صفحات تکتونیک) و نحوه تداخل آنها در امتداد کسلها و نحوه اثر گذاری امواج انرژی بر و درون سازهای گوناگون است. روشهای کهن مفاسل بر ساخته از اجزای منفصل در معماری سازه های چینی قادر به تحمل زلزلهای با شدت بالا تا نزدیک ۹ ریشتر در تاریخ معماری ثبت شده اما چنین اسلوبی در معماری ایرانی یا اسلامی به منصه ظهور نرسیده.
معهاذا درخواست شما در این کامنت با توجه به نتیجه کارنامه ثبت اختراع شما (تصویر ضمیمه) که فاقد اعتبار ارزیابی شده از صداقت بر خوردار نیست. این گونهٔ رفتار از درویش اکابری و شیفته حضرت مولانا و معلم اخلاق بودن و منتقد شدید ناکار آمدی و ندانم کاری و سؤ مدیریت و نالایقی و ناشایستگی و غیر واجد شرایط دانستن دست اندر کاران نظام و در عین حال در فضای عمومی تقاضای سرمایه گذاری کردن بر روی اختراع فاقد اعتبار خود، انتظار نمیرفت.
یا حق
سلام و درود
جناب کاوش، از کاوش و کنکاش شما متشکرم و خوشحالم که حتی الامکان تحقیق میکنی. بله طرح خام اولیه قابل اتکا و اعتبار است، اما در ادامه و در طول 5 سال مدارک اصلی را از« مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن » گرفته ام. جایی خوانده ام( احتمالاً یکی از کتابهای اریک فون دنیکن بوده است ) که« مارکُنی » مخترع رادیو روزی وارد دبیرستانی شد که معلم فیزیکدان طرز کار رادیو را بطور علمی برای دانش آموزان تشریح میکرد و با محاسبات دقیق نشان میداد که چه مجموعه عواملی دست بدست هم میدهند تا صوت به امواج تبدیل و مجدداً در رادیو یا آشکار ساز امواج به صوت تبدیل میشوند . دانش آموزان میشنیدند و نگاههای تحسین آمیزی به مارکنی میکردند و از کسی که آنهمه علم دارد و با آنهمه محاسبات دقیق و درست توانسته رادیو را اختراع کند ستایش میکردند ، در پایان درس مارکُنی با همان صداقتی که در اروپاییها بخصوص در دانشمندان و مخترعینش هست، به دانش آموزان گفت، اگر قرار بود یکصدم از آنچه معلمتان گفت من بدانم تا رادیو را اختراع کنم، هرگز، هرگز موفق به اینکار نمیشدم ! آنچه با کاوش خود یافته اید طرح ابتدایی و خام اولیه بود که در عمل با مشکلات فراوانی روبرو شد، اما با سماجت دیوانه وار و تعصب آمیز بکار ادامه دادم و در طول 5 سال صدها طرح را ساختم و خراب کردم، با ایجاد دست اندازهایی با ارتفاع متفاوت و عبور چرخ حمالی که ماکت طرح را بر رویش سوار میکردم با سرعتهای مختلف، چیزکی شبیه به زلزله مصنوعی ایجاد میکردم، که هر بیننده ای را از خنده روده بر میکرد ! گرچه آن آزمایشها نا کافی و غیر علمی بود اما عملی بود و بتدریج بدون آنکه بدانم توانستم بر زلزله های بالا غلبه کنم. 9 ریشتر زلزله یعنی پایان جهان، یعنی اینکه کل کره زمین به توده ای غبار در فضا تبدیل میشود، من هدفم اینبود که طبق توصیه اساتید سازه ام بتواند در مقابل 8 ریشتر زلزله بمدت 5 دقیقه مقاومت کند و تخریب نشود، اما چون محاسبه نمیدانستم و وسایل کارم ابتدایی بود بدون آنکه بدانم به ایمنی و مقاومتی بیش از ده برابر 8 ریشتر رسیدم و 47 دقیقه هم مقاومت کرد و خراب نشد. چون زیر نظر مرکز رشد دانشگاه یکی از شهرستانها بودم، تقریباً هر روز با انتقادات مستدل و علمی و محاسباتی مهندسین مواجه میشدم، تا سر انجام موفق به طراحی نمونه ای شدم که مورد تأیید« مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن » قرار گرفت.آنچه برای من مهم بود، اینبود که هیچ زلزله ای قادر به تخریب سازه اختراعیم نباشد، حالا با، یا بدون هر محاسباتی که میخواهد باشد و به این هدفم هم رسیدم. من از محاسبات مورد اشاره شما مطلقاً چیزی نمیدانم، هدفم در این کار فراگیری محاسبات مهندسی نبود بلکه ساخت سازه ای بود که ضمن آنکه با هیچ زلزله ای تخریب و از هم گسیخته نشود، با متوسط پس انداز مسکن هموطنانم نیز سازگار و هماهنگ باشد. البته ساخت هر سازه ای به مهندس محاسب نیاز دارد و این اوست که مشخصات و مقاومت هر جزء و قسمت را مشخص میکند، برای خود کافی میدانم که بتوانم انتظارات
او را بر آورده سازم. کارم هنوز هم جای کار دارد و چون هر پدیده جدیدی باز هم نیاز به تکامل و نو آوری و خلاقیت دارد، اما قدر مسلم اینست که نمونه فعلی حتی با لودر هم قابل تخریب نیست. البته مرکز تحقیقات برای فعالیت بنده شرط گذاشته و نوشته است که باید زیر نظر یک نفر مهندس راه و ساختمان یا مورد تأیید سازمان نظام مهندسی، یا بنیاد مسکن کار کنم. به جوابیه ای که در زیر کامنت جناب احمد قدیمی نوشته ام هم عطف توجه فرمایید.
با سلام و درود;
“دعوت از سرمایه گزاران جهت تولید انبوه و اشاعه یک اختراع ثبت شده با شماره 33824 و تاریخ ثبت 1384/10/20 تحت عنوان بلوکهای ساختمانی ضد زلزله با قابلیت عایق و سریع الاحداث !”
“بله طرح خام اولیه قابل اتکا و اعتبار است، اما در ادامه و در طول 5 سال مدارک اصلی را از« مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن » گرفته ام. ”
===================================================
جناب شفیعی بازم تاریخ پریشی و گذاردن حرف یا برداشت خودت در دهان دیگران این دفعه در دهان سازمان ثبت و اسناد کشور و جناب مارکونی مخترع رادیو؟
زلزله پدیدهای جدید نیست و از آغاز شکل گیری کره آتشین و سپس سرد شده خاکی حضور داشته؛ گذشتگان نیز با تجربه آموزی و فرایند آزمون و خطا در عمارت و ابنیه سازی و معماری دانش تجربی خود را منظور کردند. هنوز هم تیر و ستونهای پارتنون آتن بعد از بیش از دو هزاره و زلزلهای فراوان بر قرارند همانطور که ساخته شدند، به رغم خسارتی که بشکل طبیعی یا توسط انسان به این بنای عظیم تاریخی وارد شده.
ضمنا پا بر جا بودن ابنیه کهنسال گویای این مطلب است که زلزله پرقدرتی که توانایی تخریب آن بناها را داشته باشد در آن محل تا کنون به وقوع نپیوسته یا تجربه نشده؛
قدر مسلم ارگ بم (تقریبا هم سن پارتنون آتن) هم زلزلهای با شدت آنچه که آنرا در سال ۱۳۸۲ تقریبا ویران کرد در طول عمر خود تا آنسال مواجه نشده بود. البته مصالح ساخت و سبک ساخت سازههای باربر و زلزله خیز بودن منطقه نیز در این پایداری نقش اساسی دارند. جغرافیا و اقلیم نقش هدایت کننده و شکل دهنده در بینش و منش و پیشه ما در درازنای تاریخ اعمال میکند. ایرانیان با خاک و خشت ارگ رو ساختند، یونانیان با سنگ آهک و مرمر؛
مارکونی مطابق روال رایج محیط اجتماییش به مدرسه نرفت و تحصیلات رسمی نداشت اما در سالهای ابتدایی توسط والدینش در دروس شیمی و فیزیک و ریاضی آموزش داده شد، بعدش براش معلم سر خانه گرفتند و پروفسور فیزیکی بنام وینسینزو روزا به او تا سن ۱۷ سالگی علوم پایه فیزیک رو درس داد؛ در سن ۱۸ سالگی هم با دانشگاه بولونیا و پروفسور آگستو ریگی استاد این دانشگاه آشنا شد و ایشان به وی اجازه میده که در سر کلاس درس فیزیک ایشان شرکت کنه و با تحقیقاتی که ایشان در مورد کارهای هاینریش هرتز انجام داده بود آشنا میشه و این اشنایی علمی با پدیده امواج الکترومغناطیسی توام با ایده کشف و ساخت فناوری جدید ارتباطی و اختراع اسباب ارتباط بیسیم با تکیه به امواج رادیویی منجر به اختراع رادیو توسط مارکونی میشه.
هاینریش هرتز دانشمند آلمانی کسییست که توانست نحوه خلق و ردیابی امواج الکترومغناطیسی رو که قبلا در “نظریه الکترومغناطیس نور” توسط جیمز کلارک مکسول مطرح شده بود، در آزمایشگاه خود کشف کند. امواج الکترومغناطیسی طیف وسیعی از امواج رو که دارای انرژی و تواتر مختلف با رابطه معکوس هستند در بر میگیرد؛ اشعه گاما، اشعه ایکس، نور ماورا بنفش، نور مرعی، نور مادون قرمز، مایکرویو، امواج رادیویی (کوتاه) و امواج رادیویی بلند.
یا حق
سلام و درود
جناب کاوش فکر میکنید که سازدگان پلها و ابنیه دوران ساسانیان که بعضی از سازه هایشان تا امروز دوام آورده و بعضی از پلهایشان هنوز هم قابل استفاده و محل عبور و مرور است از محاسبات بار گذاری استاتیک و دینامیک و مقوله هایی چون خمش و چرخش و کمانش و برش در ساخت سازه ها آگاه بوده اند ؟ اگر دانستن اینهمه علوم و انجام محاسبات کامپیوتری و شبیه سازیها، منجر به ساخت ابنیه و پلهای فلزی ای میشود که در همین سیل اخیر با ساکنانشان نابود شدند ، ولی سازه ای که بیش از چهارده قرن از عمرش گذشته و دوام آورده و توسط افرادی ساخته شده اند که فارغ التحصیل هیچ دانشگاهی نبوده و به تجارب خود متکی بوده اند، چرا باید اینقدر اعتبار تجربه را زیر سؤال برد و بکلی آنرا نفی کرد ؟
پافشاری شما بر اختراع و عقایدتان و میزان واقعگرایی در مقوله های مورد بحث شباهتهای زیادی دارند منتها عقاید شما نتایج ملموسی ندارد و لی اختراع چرا
سلام و درود
( به جناب احمد قدیمی )
هنگامی که نمونه اولیه محصول یا کالا یا اختراعی به تأیید وزارتخانه یا ارگان یا اداره مربوطه رسید، آنگاه نظارت اداره استاندارد آغاز میشود و مطابق ضوابطی و آیین نامه های ویژه ای که دارند نظارت میکنند و هر از چند گاهی با تست و آزمایش نمونه های تولیدی مراقبت میکند که تولید کننده از کیفیت محصول نکاهد. اخذ استاندارد منوط به تولید است. محصول بنده چون به تولید نرسیده، استاندارد باید روی چه چیزی نظارت کند؟ در ضمن کُد هر دو اختراع ( یکی مربوط به دیوار و دیگری مربوط به سقف ) را از اداره مسکن و شهرسازی آنزمان ( اداره راه و مسکن فعلی ) هم گرفته ام. جهت شرکت در نمایشگاههای اختراعات از 17 کشور از جمله آمریکا، فرانسه، آلمان، انگلستان، ژاپن، مالزی، سنگاپور، بلژیک و….. دعوت نامه دریافت کرده ام که نتوانستم شرکت کنم. اختراع من از ریسک کردن و از اگر، مگر عبور کرده و چون میوه ای رسیده آماده چیدنست. اما حتماً باید شرکتی ثبت شود و افراد مختلفی با تخصصهای ویژه استخدام و به همکاری دعوت شوند. ولی در گام نخست به حداقل سرمایه گفته شده ( حدود 300/000/000 تومان ) و بخصوص کار منظم و مدیریتی بسیار جدی و اصولی نیاز دارد تا جای خود را باز کند، پس از این مراحل میشود، علاوه بر دادن سفارش جهت هر تعداد معین و مورد نیازی به صورت کنترات به تولید کنندگان خورده پا ، میتوان بصورت محدود اجازه تولید نیز به سایر تولید کنندگان بزرگ داد و بطور قانونی حق امتیاز فروخت و درصد معینی از سود حاصله را به عنوان دارنده امتیاز دریافت کرد. چون امر ساخت و ساز تحت نظارت وزارت کشور و شهرداریها و سازمان نظام مهندسی صورت میگیرد، میتوان بخوبی از آمار تولید و میزان کار کلیه افراد تولید کننده و سازندگان مسکن در شهرهای مختلف مطلع شد. البته تا جایی که بیاد میآورم بدلیل اختراع داخلی بودن آنها از پرداخت مالیات بر در آمد هم معاف خواهند بود . در ضمن به من پیشنهاد شد که در سکوهای علم و فناوری دانشگاه تهران مستقر شوم تا بطور قانونی و آیین نامه های اجرایی تحت نظارت خودشان مبلغی حدود چهار میلیارد تومان وام با دفتری مجهز به کامپیوتر و تلفن و فکس در دانشگاه تهران به من، و در اصل در اختیار شرکتی که جهت تولید محصول اختراعی باید ثبت میکردم بدهند. میتوانستم با جمع کردن مدارک اعضای خانواده ام شرکتی صوری به ثبت برسانم، ولی تولید اختراع و محصولات تولیدی بخصوص در مراحل اولیه، به کار فشرده و آگانه و ضابطه مند نیاز دارد. چنانچه این اختراع به تولید انبوه برسد بطور کلی سیمای شهرها عوض میشوند. اگر این سازه را از نظر قیمت تمام شده با نمونه های ژاپنی و آلمانی و فرانسوی که همین کیفیت و استحکام و ویژگیها را داشته باشند مقایسه شود با توجه به اینکه استحکام سازه هایشان مثال زدنیست، قیمت تمام شده سازه با محصول اختراعی من شاید به یک چهارم قیمتهای پیشنهادی آنها هم نرسد. در ضمن نمونه های سنگری و نظامی هم ساخته ام که با آموزش چند دقیقه ای به سربازان ، میتوانند در شرایط اضطراری و بحرانی خود بسرعت سنگر و استحکامات دفاعی مطمئن و محکمتر از سنگرهای فعلی را احداث کرده و پس از رفع خطر و ضرورت بدون هیچ ضایعه و باقی گذاردن نخاله و پسماندی آنها را در جاهای دیگر مورد استفادهٔ ده و صد باره قرار بدهند یا در ساختمانهای موقت یا دائمی بکار ببرند. البته قیمت این نمونه ها بدلیل مصرف « مش » در بلوکها که بنا به سفارش با قطرهای گوناگون میلگردهای « توری مش » با انواع ساده فرق میکند. همچنین بهای نماسازی هم بسته به خواست و نظر مشتری متفاوت خواهد بود، زیرا اجزای تزئینی را میتوان از هر محصولی که بتوان بصورت نواری برید، چون ( آلومینیوم، استیل، برنج، چوب، کامپوزیت، آهن، طلا، نقره، پلاستیک و… ) تولید کرد، متفاوت خواهد بود، البته بدون آنکه نوع جنس با قیمتهای مختلف در کیفیت تزئینی و ظاهر اشکال متنوع و زیبا اثر گذار باشند ! میتوان ضمن احداث سازهای غیر قابل تخریب زیبایی یکسانی با تنوعی بیش از یکصد طرح اسلیمی و گره چینی و سنتی و آجر نمای 5 و 3 سانتی، یا بنا به خواست مشتری با نمای سنگی و سرامیکی ایجاد کرد. سنگ و سرامیک یا مصالح ایجاد نماهای آنتیک هنگام تولید بلوکها در نمای آنها بکار میرود و نیازی به دو یا چند باره کاری ندارد .در این روش کل کارهای سفت کاری و نازک کاری و نماچینی همزمان صورت میگیرد.دیوارها به هیچ وجه ترک نمیخورند لذا جهت انواع استخر و حوض کارآیی فوق العاده ای دارند.
داشتن یا نداشتن اسکلت فلزی یا بتنی هم جهت استحکام الزامی نیست. جهت دامداریها، بخصوص مرغداریها که پس از هر دوره بایستی بطور کامل در و دیوار و سقف آنها ضد عفونی و گند زدایی شود هم بسیار مناسب است زیرا میتوان روکشی مخصوص بر سطح آنها ایجاد کرد که به سهولت باز و بسته و در حوضچه های شستشو شست و ضدعفونی و مجدداً نصب کرد.
با تشکر از توضیحاتتان اگر چه جواب سوآلات مرا ندادید ولی با توجه به اطلاعاتی که جناب کاوش ارائه داده گویا پاسخ منفی است.
موفق باشید
سدمرتضا فرموش کردی جواب سدرضی و نوریزاد در پست قبل را بدهی
سیدرضی
5:43 ق.ظ / مارس 31, 2019
سید اولا- افترا زدن به دیگری را من بیش از سایرین در نوشته های شما مشاهده کرده ام مانند این مقوله اخیر. من کی خدا و چیامبر را مورد تمسخر قرار داده ام که شما بهتان میزنید؟ راستی و شرافت در گفتار چیزی است که من کمتر انها را در سخن شما یافته ام
ثانیا-اینکه نوشته اید: “…..در عین حال در حدّ علم و اطلاع خود سخن بگو،خصوصا در اموری از احکام شریعت…..” باید خدمتتان عرض کنم که در موضوع بحث بطور اخص و در خصوص عقود و احکام مترتب بران دانسته های من اگر بیش از شما نباشد یقینا کمتر نیست پس یقین داشته باش که من در این مورد در حد علم و اظلاعات خود سخن میگویم و نیازی به تذکر مغرورانه جنابعالی نبست.
اما شما عجب بی پروا به کوچه سفاهت میزنید تا حمایت ناشیانه خود از فعل خلاف شرع و قانونی را توجیه کنید. شما نگفتید ان وثایق عقد رهن است و تابع احکام رهن لیکن گفتید گرو میباشد و من نیز مثالی از گرو گزاردن زدم و شما عامدانه انرا نادیده انگاشتید که زیاد هم مهم نیست ولی عجب کج استدلالتی میفرمایید انجا که میگویید: “بانک نیز اگر سودی به مجموع آنچه که در حساب قوه قضائیه است دهد،این سود مربوط بمجموع این پول است و هیچ حقی برای آحاد کسانی که به الزام قانونی پول را گرو گذاشته اند ایجاد نمی کند،برای اینکه در این مورد نه عقد رهنی بین وثیقه گذار و قوه قضائیه واقع شده است تا مصداق رهن و احکام آن باشد،و نه قرار داد مضاربه ای بین وثیقه گذاری که آنرا بحساب قوه قضائی می گذارد-نه بحساب خاص خود- و بانک واقع شده است”
شما اول ماهیت این پولی که بعنوان وثیقه از متهمین اخذ میشود را مشخص کنید که از حیث فقهی یا قانونی در قالب کدام یک از عقود یا ایقاعات یا خارج از ان قرار میگیرد تا بعدا باز نگویید من کجا گفتم این عمل مصداق فلان عقد است.
اما موضوع دیگر اینکه این پولها مختص به وثایق نبوده بلکه وجوهی که بعنوان سپرده توسط اشخاص در صندوق دادگستری تودیع میشود را نیز شامل میشده مانند اجاره بهای املاکی که مالکین ان انها ازگرفتن اجاره بها بعلت موضوعاتی مانند وجود اختلاف در میزان ان ، استنکاف میورزند یا وجوهی که بعنوان خسارت احتمالی در صندوق دادگستری تودیع شده که شما اگر با هزار و یک دلیل بی اساس بتوانیذ به گمان خود بهره بردن از وثایق را توجیه کنید غیر ممکن است استفاده بدون اخذ رضایت از مالکین وجوه تودیعی را ماله کشی کنید پس بهتر است زور خود را برای موارد کم بنیه تر ذخیره کنید.
اما حتما فقیه محققی پودن شما خود میدانند که نمائات اعم از متصل و منفصل از حیث مالکیت تابع اصل مال است و خروج از این قائده مستلزم تصریح قانونی یا قراردادی یا فقهی میباشد. به بیان دیگر هرگونه منافع اموال په متصل باشد چه منفصل باشد از حیث مالکیت همیشه تابع اصل بوده و متعلق به صاحب اصل مال است و خروج این منافع فقط و فقط با یکی از طرق و اسباب تملک میسر است و هر جا تشکیکی پیش اید بقا ان در مالکیت صاحب اصل استصحاب میشود. حالا شما که میگویید این منافع متعلق به مجموع ان وثایق است لطفا بگویید این منافع با کدام یک از اسباب تملک و یا به موجب کدام قراردی از مالکیت صاحب اصل مال خارج و به مالکیت شخص رییس قوه وارد میگردند؟ در عقد اجاره منافع عین مال از مالکیت مالک عین خارج و به مالکیت مستاجر در می اید و مجوز این انتقال مالکیت منافع عین نیز همان ایجاب و قبولی است که عقد اجاره بر پایه ان شکل میگیرد حال شما بگویید در این موضوع مشخص انتقال مالکیت منافع از مالکین وجوه به رییس قوه با کدامیک از اسباب و طرق انتقال انجام میگیرد؟ شما اگر پاسخی برای همین یک سوال یافتید همه حرفهای دیگرتان چشم بسته قبول. البته پاسخی مستدل. بقیه را در کامنتی دیگر و فرصتی بهتر بیان خواهم کرد.
————–
درود سید رضی گرامی
سپاس از پاسخ تخصصی و فقیهانه ی شما
من گرچه هیچ از این مراتب نمی فهمم و باوری نیز به این چنبره های هیچ در هیچ ندارم، اما با یک ذره شعور کوچه – بازاری خود می فهمم که سود پول های زندانیانی که وثیقه می گذارند، حتما و مطلقا متعلق به خودشان است. چرا که صاحب مال اند. همین که صاحب مال اند، صاحب سودهایی اند که بانک ها به پول خوابیده شان می پردازند. حکایت دست اندازی دستگاه قضایی به پول کلانی که از سود این پولهای خوابیده بالا می کشد، حکایت پول گنده ای ست که مرد مسافری به امانت به فرد امینی می سپارد تا سالی دیگر باز آید و از وی باز ستاند. فرد امین، که در ذات نابکار است، هر روز به پول گنده ی آن مرد سفر کرده سر می زند و وسوسه می شود. یکی از مجتهدان حوزوی را فرا می خواند و به وی می گوید ماجرا از این قرار است. خودت یک کاری بکن که وسوسه ی دست بردن به این پول گنده، مرا از پای در آورده. مجتهد حوزوی که از جای معتبری چون قم آمده و عبا و عمامه ای بر سر دارد و دفتر و دستکی بهمراه، از کیسه ی درس های حوزوی اش، نقشه ای را بیرون می کشد و به فرد امین می گوید: مرد مسافر مگر نه این که سال آینده می آید و از شما اصل پول خود را می خواهد؟ بله، پس شما بیا این پول گنده ی امانتی را در بانک بخوابان و سودش را بجیب بزن. مرد امین شیتیل و شیرینیِ مجتهد حوزوی را می پردازد و همین کار را نیز می کند. مرد مسافر سال بعد باز می گردد و اصل پولش را می گیرد. در این حالت، هم پول مسافر صحیح و سالم بدستش رسیده، و هم امین بودنِ آن فرد موذی خراش برنداشته، و هم در این میان، فرد امین کلی پول بابت سودی که از پول مرد مسافر به جیب زده، کاسب شده. می ماند آن مجتهد حوزوی. که کارش این است که به در خانه ی این قاضی و آن آدمکش و آن نماینده ی مجلس و آن قاضی و آن دولتمرد و آن خندق بلا برود و از آنان بپرسد: کجا گیر افتاده اید تا من بضرب درس های حوزوی و اجتهادی ام شما را از مخمصه هایتان برهانم و چیزی نیز خودم کاسب شوم. البته همینجور فی سبیل الله نیز شما را مدد می رسانم منتها اگر دم مرا ببینید بهتر است. آدمکش می گو
سیدسایت هروقت هواپس است و جوابی نداره ترجیهن سکوت میکنه
حال که دست این اسلامیچیا رو شده که هرچه در طول این ۴۰ سال کردن خرابکاری منقلابی و چاپیدن ثروت ملک و ملت بوده برگشتن به اینکه شاه بد بود و مزخرفاتی از این قبیل. به این حرفها میگن قافیه که تنگ آید شاعرک به جفنگ آید.
بمناسبت آيين ملي سيزده نوروز، به زادگاه ام( دارستان) ، رفته بودم ، در آنجا با عنايت دوستي گرامي( كم سن وسال تر وبيش داناتر از خود) روبرو گرديدم ، مرامورد لطفِ باز خواستانه اش با اين پرسش قرارداد كه؛ چرا در حوزه انديشه سوسياليزم ، سير نمي نمايم؟.
با آنكه تلاش بايسته را در جا اندازي منطق منافع ملي بجاي واژه وارداتي سوسياليزم، بكار گرفتم ، اثري نبخشيد بلكه براي تفهيمِ بيشتر ِنيت اش به من ، رويكرد عدالت اجتماعي را بشدتي مطرح فرمود كه گويا در منطق ملت خواهي وميهن پرستي ، جايي براي عدالت اجتماعي موجود نيست واين كالا را بايد- صرفاً- در انديشه سياسي ( ايدئولوژي) جهان وطني ، جستجو نمود. هنوز از شوك آموزش اين درس در نيامده بودم كه سخنراني استاد مصطفي ملكيان در گراميداشت دكتر ندوشن را در ٩ ويژگي روشنفكر،به ياد گيري نشستم . در يكي از اين ويژگي ٩ گانه بدرستي اشاره شده بود كه روشنفكر در دامگه ايدئولوژي به صيد ايده پرداز سياسي در نمي آيد.
به باور من، با آنكه همه موارد ٩ گانه نشانه هاي ويژگي روشنفكرانه مي باشند، همين يك مورد اساسي ايستايي وشك در برابر ايدئولوژي ها – بمنظور تحكيم ويا رد نمودن آن -، ميتواند اساس ِاستواري روشنفكري قلمداد گردد.
ايسم (ism) ها ولوژي هاي سياسي، (تكليف گونه) هايي هستند كه در پي شكار آراي نفوس در باشگاه هاي انساني مي باشند.
روشنفكر ، بنا بر خوي پرسشگري براي اقناع خود واثبات آراي نقادانه اش، در دامي كه ديگران گسترده اند، صيد نمي گردد. غمخوارگي براي فرودستان، در جغرافياي ملي يا فراملي به تحفظ دچار نمي آيد. اگر مي بينيم كه گروهي با باورداشت اصالت ملت ، براي تجربه از جغرافياي ملي ي ملت خود آغاز مينمايند، لزوماًبر ضد منافع انسان وانسانيت بر نخاسته اند شايد رواداري باور ملي در آنها ناشي از تقصير وكوتاهي اي باشد كه توانايي دنباله روي كور كورانه ي شان را دركار بري الفاظ ولغاتي نا مأنوس از آنان سلب نموده است. پدري كه براي اطفاي حريق ونشاندن آتش مدرسه اي كه فرزندش در آن به تحصيل مشغول است، با پشت سر گذاري كودك خويش درپي نجات جان فرزند ديگري بر مي آيد، لايق قرار گرفتن در جدول انسان دوستي نيست، چرا كه فرزند خود او – فرزندي كه پدرش از او چشم پوشيده تا فرزند ديگري را برهاند- هم ،انسان بوده واي بسا كه چنين روش ومنش رياكارانه ي ناشي از جهل درصورت بروز خسارت ِجبران ناپذير براي فرزندش موجب زيانكاري مضاعف ، در وجدانش ، پس از فرونشيني عرض ِِوجودِ خود فريبانه اش گردد.
سیل های اخیر متاسفانه ویرانی وتلفات داشت اما همین سیل چندتجربه را نشان داد
مچ جنگل خواران سود جو مقدس نما و آقازاده های سودجو وغارتگر را بازکردکه چه برسر طبیعت آوردند وزمینه سیل رادر شمال کشور فراهم کردند
مچ خالی بندهای به ظاهر سازنده و به باطن ویرانگر را درساختن به اصطلاح خط ریل آهن و سد ها و جاده های نامطمئن را برای مردم گشود
دست دروغگویانی راکه پول کلان گرفته بودند تا دعاکنند بلایای طبیعی نیاید، را روکرد که درو غ گفتند وپول مفتی گرفتند و بلعیدند ومردم فهمیدند درزندگی مدرن دیگر دعاوجادو و جنبل تاریخ مصرفشان گذشته ودنیا دارعلم و فنونست نه توصل به توهم
به مردم ثابت شد حریم دریا وتالاب ورودخانه را اگررعایت نکنند باقدرت قهریه امواج روبرویند ومقصر تنهاحکومت نیست وخودشان مقصر ند
سیل اخیر ثابت کرد درمسیلها نباید فریب خشکسالی راخورد وساختمان وتاسیسات ساخت. وبایددولت برای روز مبادا لایه روبی کندواجازه ورود به حریم رودها وقطع جنگلهاراندهد .
این پدیده ثابت کرد خدمتکار ودل سوز ملک وملت چه کسانی اند. وبجای حرف مفت زدن عمل میکنند. وتمام توان رابرای نجات هموطن به کارمیگیرند .
دلسوزان ملت ایران معلوم شدند که چه کشورهائی هستند. دست حسن نصراله وبشاراسد وفلسطینی ها وعراقی ها که میلیاردها دلار پول ما صرف رفاه وشکم گنده انان شد. بیهوده بوده حتی یک پیام همدردی به ملت ودولت ندادند.
به حکومت جمهوری اسلامی ثابت شد پولی که برای زیرساختهای اقتصادی کشورست رانباید خرج مفت خوران عرب بکندواین سیل ثابت کرد. مسئولین جمهوری اسلامی درحق وحقوق ملت ستم دیده ایران چقدر ستم روا داشته اند.
این بلایای طبیعی اخیر وزلزله کرمانشاه وچندجای دیگر معلوم کرد طلاکاری حرمین درعراق وتزئین شهرهای زیارتی عراق وساخت کارخانه ومدرسه وبیمارستان برای عراقیان هیچ معجزه ای تولید نمیکند وبجزعقل وخرد و دانایی هیچکس دراین مواقع به داد ملت وخودحکومت نمیرسد.
این وقایع نشان داد وسواس سیاسی عقیدتی مفید نیست وآدم متعبد ومومن وپیشانی پینه دار رادرمشاغل استانداری وفرمانداری وشهردار ی ورییس ستادبحران وزارتخانه های فنی گماردن بی نتیجه است.چون اینان عرضه تهیه طرح مبارزه بابلیات و هیچ عمل درستی راندارند ودر ذاتشان نیست زیرااینها علم ودانش ندارندودیدیم که ازفرط راحت طلبی همه ازدیار اسلام رفتند مسافرت به دیارکفر وکشور ازنماینده مجلس واستاندار وفرماندار خالی بود
خود دولت وحکومت متوجه شد حقوق بگیر های 20 و30 ملیونی وعیدی بگیرهای100ملیونی ازدولتی تامجلس نشین زیر کاردرروترین انسانهایند ودراین روزهای تنگ به خارج دررفتند و ارتش وبدنه رده پائین سپاه که اکثرا زیر 2 میلیون حقوق میگیرند درد ملت خودرا میفهمند هم درموقع حمله دشمن ازهموطن دفاع میکنند هم دربلایای طبیعی
تصاویر نشان میدهد عده ای بیکاربجای کمک بمردم برای خودنمایی رفتند تازانو تو آب وسینه میزنند تابلا رفع شود وهیچ بلایی رفع نشد
این بلایای طبیعی ثابت کرد که در خیلی چیزها باید یک تجدید نظر کلی کرد .
الان همه کشورهای دنیا برای ایران پیام همدردی فرستاده اند؟! خوب ما الان هنوز وسط بحران سیل هستیم و واکنش کشورها و شخصیت های خارجی بتدریج بعد از انعکاس ابعاد فاجعه سیلاب صورت خواهد گرفت.شما اینها را می گویید برای اینکه منطق و پیش فرض شما مخالفت از قبل تعیین شده است،می شود از این تعبیر به سوژه سازی سیاسی یا پوپوسیل کرد! شما هم یک پوپو سیل هستی ابراهیم! پوپو سیل که چه عرض کنم،پوپو اسلامی! که ذات خود را زیر پوشش این اسم نشان می دهی نه آن یکی اسم! من سنّن تانیرم!
سید این لغت پوپو (poo, poo) خیلی بدهنت شیرین آمده بدون اینکه بفهمی چی میگی . پو به انگلیسی یعنی مدفوع و هیچ ارتباطی با لغت پاپیولیسم که به معنی “مردم پایه” یا عوام پسند است ندارد. بنابراین لغت “پوپوسیل” هیچ معنی ندارد. “پوپواسلام” چه عرض کنم.
نه اشتباه کردی ناشناس،آن تعبیری که من پسندیدم تعبیر و واژه ترکیبی “پوپو+سیل”بود که واژه ای ابتکاری از سوی یک استاد دانشگاه بود بنام محمد فاضلی که آنرا در مقاله اش بکار برده بود و من آنرا اینجا نقل کردم و مقاله خوبی بود (پیدایش کن و حتما بخوانش) مضمون آن مقاله بخوبی توضیح این واژه ترکیبی ابتکاری بین یک لغت انگلیسی(پوپولیسم) که متّخذ از همان واژه پاپیولار و جمعیت و مشتقات آن است و یک واژه فارسی که همین “سیل”معروف است،توضیح این لغت را جناب محمد نوریزاد بخوبی با رفتارهای خود ارائه کردند و خود آن مقاله نیز بخوبی بیان کرده است پس واژه بکار رفته در آن تعبیر “پوپو”بعلاوه سیل بود نه این واژه تنهایی که شما ابتدا در مغزت تصور آنرا کردی،بعد به آن شوق پیدا کردی،بعد آنرا بزبان و قلم جاری کردی (همان POO) که در مراحل سه گانه برای شما شیرین بود منظورم بود.بنابر این خیلی فرق است بین واژه پوپو که در تعبیر آن مقاله بود و واژه “پو”که شما معنا کردی و بذائقه شریف خوش آمد.
بدرود
راستی ناشناس،فراموشم شد برای اینکه سواد انگلیسی ات بیشتر شود اضافه کنم که اینطور که من به دیکسیونر مراجعه کردم معادل کلمه مدفوع در زبان انگلیسی واژه stool (استول) است،نه “پوپو”،بنظرم آنچه که بذائقه شما شیرین آمد چیزی است که کودکان از آن بی “پیپی” تعبیر می کنند نه پوپو! و فکر نمی کنم لغت پیپی که بنظر و ذائقه ات شیرین آمد اصلا انگلیسی باشد.یک مراجعه ای به دیکشنری بکن و بعد بنویس و هرکس هرچه بدهانت گذاشت آنرا تکرار نکن،آنهم در فضای عمومی،که این کار بدی است.
ديدار علي جوانمردي مسئول كانال اواتودي با مسئول امور ايران در وزارت خارجه امريكا !
استراتژي كانال اواتودي در بازار ارز فقط يك جمله است “هر چه داريد، دلار بخريد كه داره مي ره بالا!”
@Sahamnewsorg
===
پی نوشت: قابل توجه کروات بزن های جدید در مصاحبه با اینگونه کانالها!
غلط کردی تو نوری زاد
تو چکاره ای این وسط؟
توی هر کاری باید دخالت کنی و خودت را جلو بندازی؟
اصلاً فکر میکنی که کی هستی و چی هستی؟
مثلا تو اینجاها که میری کمکی از دستت بر میآید یا داری حمایت و تبلیغات ممکنی؟ بتو چه با چه که فیلم گرفتی مردم ترانزیستور برق را با اسلحه داغون میکنند؟ دمه دولت گرم توی این دهها هم برق کشیده براشون ایول نوری زاد که اینقدر خوب تبلیغ میکنی
ناشناس جان با این توصیفت تازه نوریزاد شده آقا.چون فکر میکنه تو هر کاری باید دخالت کنه!پس باید خوشحال باشی که دوتا آقا داریم.آسیدعلی و آممد نوریزاد
درود فراوان بر پیامبر شجاعت هیچ کانال تی وی نه داخل و نه خارج با این صداقت مشکل مردم و گرفتار را به ما نشان دهند بعضی از کانالهای تی وی فقط گذارشهای دکتر نوری زاد را بعنوان واقعیت نشان میدهند تمام مسئولین مملکت برای خود نمائی به مناطق سیل زده می روند فقط ایشان هستند که با هزینه شخصی خودش به شمال ایران رفت و کار سپاه که باعث بند شدن آب با نا تدبیری و ساخت راه آهن که هیچ پلی زیر خط آهن نگذاشتند که آب به مرور برود و سدی جلوی آب شد که سپاه خط آهن را انفجار کردند که آقلا که زیر آب رفته بود گمیشان را هم آب گرفت این کار نوریزاد بود که نشان داد درود فراوان بر دکتر نوریزاد
https://www.youtube.com/watch?v=rhK6cSR3GWs
https://www.youtube.com/watch?v=3t0PaUC-Eoc
https://www.youtube.com/watch?v=t9no7VZFl5I
https://www.youtube.com/watch?v=nTymTnlfdrM
https://www.youtube.com/watch?v=y_UwVKZm-cc
https://www.youtube.com/watch?v=cD0ZNBkFXeM
https://www.youtube.com/watch?v=I2uyUgmySc8
https://www.youtube.com/watch?v=9unp0mZEvWk
https://www.youtube.com/watch?v=3t0PaUC-Eoc
نه اشتباه کردی مراد! اخبار مثبت و منفی و مشکلات طبیعی پیدا شده در اثر عارضه سیلاب در شهرها و روستاها و زحمات امدادگران گوناگون و حضور و همدردی مسئولان برای برنامه ریزی و تخمین میزان تخصیص بودجه ها را که صدا و سیمای جمهوری اسلامی و خبرگزاری های داخلی و کانال ها و صفحات شخصی،دائم دارند منعکس می کنند،مشکلات زیاد است و زحمات امدادگران مربوطه و برنامه ریزی های مسئولان برای امداد هم ادامه دارد و خیلی امدادرسانی شده و در حال انجام هم هست،اما نکته اساسی اینکه تی وی های ضد انقلاب به برخی گزارشات جناب نوریزاد بها می دهند برای اینکه نوع گزارش هایی که ایشان ارسال می کند باب طبع ضد انقلابی آنها و خوراک خوشمزه ای برای آنان است! شما به این دقیق شو که چطور است این تی وی ها و رسانه های خارجی که به آنها اشاره می کنی و آنها را ملاک حقانیت گزارشها و ادعاهای جناب نوریزاد تلقّی می کنی،هیچ گزارشی از اینهمه کمک رسانی و امداد رسانی و حضور مسئولان و کمک های مالی و کالائی مردم به نهادهای رسمی مثل هلال احمر و غیره و حضور فعال ارتش و سپاه و دیگران،ارائه نمی کنند! و فقط زوم می کنند روی انعکاس تصاویر سیلاب ها و نوع خاصی از گزارش ها یعنی گزارش های نوریزادیه که دائم در حال منفی بافی و کوچک جلوه دادن کارهای حکومتی انجام شده است.من نمی کویم نباید نارسائی ها را گفت یا از علل وقوع این مشکلات نگفت،اما و نکته هست :یکی اینکه کارشناسی امور مربوط به نارسائی ها و علل وقوع این مشکلات طبیعی دنبال یک سیل عظیم و بی سابقه را باید به کارشناسان آب و کارشناسان زمین و کارشناسان محیط زیست سپرد نه به پوپوسیل هایی که هنرشان این است که از هر واقعه ای سوژه سیاسی بسازند،و دیگر اینکه باید زحمات امدادگران و کمک های بزرگ مردم و زحمات مسئولان را هم گزارش کرد و این هنر نیست که انسان بدو بدو برود و در وسط وقوع یک بحران درحالیکه هنوز سیل و پیامدهای آن ادامه دارد و امدادگران در حال امدادرسانی های اولیه و حیاتی هستند،بایستد و بگوید حکومت کاری نکرده،آنجا چنین است و اینجا چنین است و دائم علیه این فرد و آن فرد و این نهاد و آن نهاد تبلیغات کلیشه ای کند و هی میزان اعانه هایی که بدستش رسیده را برخ بکشد.مثلا ملاحظه کنید،این خبر که “معمولان” در حوالی پلدختر کاملا زیر آب رفته و آب تا پشت بام ها رسیده و جاده های ارتباطی به آنجا قطع و خراب شده را خبرش را و تصاویرش را همه در سیمای جمهوری اسلامی و در خبرگزاریها و کانال ها دیده اند و می بینند،خوب امدادگران نیز ابتدا دارند سعی می کنند راههای مواصلاتی را ترمیم کنند برای تکمیل کمک رسانی،من نمی گویم ایشان زحمتی نکشیده که آنجا رفته،اما ایشان با یک سرو صدایی به معمولان رفته است که بله راهها و پلهای مواصلاتی به آنجا قطع شده و ما یازده ساعت پیاده رفتیم به آنجا رسیدیم! خوب بارک الله بشما و گلی بجمال شما،اگر مقصود این گزارش و بعد زدن حرف های کلیشه ای سیاسی است خوب این خبر مربوط به معمولان را که بارها خبرگزاری های داخلی مخابره کردند و هلیکوپترها تصاویر آنجا را منعکس کرده اند! خوب حالا اینکه شما بقول خودتان یازده ساعت رفتید آنجا و آمدید چه نتیجه جدیدی دنبال دارد؟! آیا نتیجه ای جز این دارد که دست خود را پر ببینید و وسط یک بحران و امداد رسانی مستمر حرفهای کلیشه ای مخالفت خود با نظام را تکرار کنید؟! این را همه عقلاء می فهمند که سیلی با این وسعت و شدت و پیامد که هنوز هم بصورت هایی ادامه دارد و پیامدهای آن بصورت خلق الساعه که جمع نمی شود،مجموعه یک حکومت و عموم مردم و امدادگران همه بسیج شده اند برای جمع کردن آن و کاهش رنج مصیبت دیدگان و ضرر دیدگان.من فقط خواستم بشما گوشزد کنم که نکته انعکاس گزارش های خاص و جهت دارد ایشان در تی وی های شناخته شده که بدانها اشاره می کنید همین جهت دار بودن و ضد انقلاب بودن گزارش های ایشان است نه اینکه لزوما گزارش های خبرگزاری های داخلی و سیما دروغ است و فقط گزارش های حضرت ایشان ناب،یکتا و مقرون به صحت است.همین
درود به وجدانت و حس وطن دوستیت آقای نوری زاد.
هیچ اثری از مستند سازان نیست لااقل أین وقایع رو به تصویر ضبط کنن. برای شمال رفتن و جاهای سرسبز رفتن و سیزده بدر رفتن که همه میتونن فیلم بگیرن و مستند اسمش بزارن .اگه واقعا به کارتون ازذش قائلید برید به مناطق سیل زده فیلم بگیرید .یا میترسید اخوندا دسته بیل کنن //////////////////// برای شفاف سازی فاجعه؟ها؟
روایت محمد نوری زاد از سفر به معمولان سیلزده 98/1/14
https://www.youtube.com/watch?v=3t0PaUC-Eoc
گزارش ها و تصاویر مربوط به معمولان دهها بار در اخبار شبکه های مختلف سیما و در خبرگزاری های داخلی منعکس شد،حقیقتا نوریزاد در این مورد شقّ القمری نکرده،البته من جمع آوری اعانه ایشان و کمک به سیل زدگان را تحسین می کنم و پاس می دارم اما گزارش های ایشان سوژه سازی سیاسی و همان پوپو سیل است!
اگر لازم بود بگویید تا دهها مورد خبر در باره معمولان در خبرگزاری های رسمی داخلی را برایتان لینک کنم.
درود برمحمد نوری زاد محمد نوری زاد که به لرستان آمده ما لرها این جان فشانیها ی نوری زاد راه فراموش نخواهیم کرد درود بر تو فرزند کورش ….
مرد نازنین وشریف مرد خوبی ها
جز سر تعظیم در مقابل این همه ادبت این همه انسانیتت چه میتوانم بگویم زبان قاصر و دل سراسر عشق به نیت های عاشقانه شما به مردمانی که در زیر ستم و تیغ نامردی هستند و شما سینه ستبر کرده اید برای پاسداری از حریم مردمان و خاک وطنت من همچنان که میدانید لرستانی هستم و سر تعظیم در مقابل عشق شما فرود می اورم و اکنون ۱۰۰ تومن واریز میکنم و در خرماباد به انجمن ها و کمکهای مردمی کمککرده ام امیدوارم در مراحل بعدی کمک بیشتری به حسابتون واریز کنم
خدا نگهدارتون باشه
امید و انرژی دوستداران و مردم پشت سرتون
حامد نوجوانی که خود را بعد از تجاوز توسط یک جانی موتور سوار حلق آویز کرد در لاین زیر ویا در گویا مروز قرمایید.
خاله حامد گوید:
خانواده حامد در زمان جنگ از افغانستان به ایران پناه برده بود تا فرزندانش در صلح و آرامش زندگی کنند. آنها هیچگاه چنین روزی را تصور نمیکردند. این خانواده خواهان پیگیری جدی پرونده فرزندشان هستند تا عدالت در مورد این کودک مهاجر به درستی اجرا شود: «راستش ما شکایتی از ایران و دولت ایران نداریم، فقط میخواهیم که خون حامد پایمال نشود.»
https://news.gooya.com/2019/04/post-24872.php
واما وقتی قاری فران به نوجوانان در قران خانه تجاوز میکند و رهبر زیر ریشی رد میکند آنگاه هر بی سر وپایی بخود اجازه میدهد مرتکب چنین جنایتی بشود و آینده نو جوانانی را نابود کند و محروم از زیستنش کند.
حامد دو ملیتی بود همچنان که افغانی بود ایرانی هم بود و بیشتر از رهبر و ودیگران ، او در ایران بدنیا آمده بود پس ایرانی بود و چون خانوانده اش 30 سال در ایران زندگی کردهاند باز هم همه خانواده او ایرانیند، مگر نه اینکه در کشورهای غربی و جاهای دیگر بعد از 5 تا 7 سال زندگی کردن ملیت میدهند، این چه اسلامی هست که جز جفا بمردم کار مثبتی از آن نشئات نمیگیرد،ایرانی، افغانی، آلمانی، کنگویی،برزیلی و ویتنامی همه کره ای((زمین)) هستند همه متولد کره زمینند انسانها و قدرت پرستان خط و مرز تعیین کردند و آنهم در اواخر قرن هیجدهم و بیشتر فرانسه و انگلیس مسبب بودند.امروز استرالیایی ها از انگلیس و اروپا هچون آمریکایی ها آمده اند و آنجا را گرفته اند و مانع ورود دیگران میشوند.
ایران امروز یک مشکل دارد بلی یک مشکل که همه مشکلات است و آن آخوند است.
با جمع کردن آن و نسیم آزادی و دمکراسی این مردم با تلاش واستعداد خود قادر به باز سازی خرابیهای این 40سال و حرکت بسوی پیشرفت هست.
آخر بی انصاف و بی مروّت شاهد،تجاوز یک یا چند نفر مریض یا وحشی چه ربطی به آخوند دارد که هر امری را سوژه مزخرفات خودت می کنی،اندکی عاقل و منصف باش.یعنی قبل از اینکه آخوند در کار باشد هیچوقت اینگونه تجاوزات وحشیانه در ایران و غیر ایران صورت نگرفته؟! قدری منصف باش رفیق!
جناب مرتضی در حوزه هم بین طلاب عوض و دگش وجود دارد و معمولا بالاتر ها به تازه واردان می چسبند، قبلا نوشته ام که دوستی برایم روایت کرد که پدرش دوست داشته او عالم شود و او را بحوزه یزد بعد از طی ذوره دبستان برده و اولین روز طلبه ای او را نزد صدوقی میبرذ که او سئوال میشود متهلم میشوی(( نمیدانم این لغت را که سالها پیش شنیدم درست است یا نه که فارسی نیست ودر حوزه رایج)) طفلک معنی و مفهوم را نمیدانسته و طلبه ای که او را همراهی کرده بفارسی میگوید مقصود حضرت آیت اله اینست که شیطانی میشوی، جوان 12 ساله این واژه را شنیده بود و پاسخ نه،او با دوستی هم حجره میشود و بعد از یکی دو ماه آخوندی در حدود 30 سال دف الباب میکند و وارد شده وبعد از کمی فلسفه دست به معامله این جوان میبرد ودر همین لحظه هم اطاقی او در میزند و او نجات می یابد و طلبه مایوس گویا این فرد مخنت بوده ، این جوان دیگر از حوزه متنفر شده و بدیار خودش بر میگردد ولی هم حجره ای او میماند وادامه میدهد و روزی و روزگاری مسئول قضایی شهر یا استان میشود((از یاد بردهام روایت 20 سال پیشست)).
بعد از مدتی باز پدر او را به فم گسیل میدارد در حالیکه او کلاس اول متوسطه را تمام کرده و دیگر هیچ تمایلی به حوزه نداشته ولی بابا مذهبی و عاشق خمینی ،او کتب سال دوم متوسطه را باخود بقم میبرد ودر گنجه حجره جا میدهد که گهگاهی مطالعه میکرده، روزی در اطاق بوده که طلبه ای وارد میشود و با زبان بازی و حقه تلاش به کنده کشیدن جوان داشته که با امنتناع و فریاد جوان نماینده امام زمان در میرود و جوان مغرور در فکر ترک این محل فساد می افتد ولی یکی دو هفته بعد در گنجه حجره او کتاب ها کشف میشود واینهم جرم سنگینی میبوده زیرا در ابتدای کتابها عکس شاه، فرح و ولیعهد بوده پس اورا تکفیر میکنند عکس طاغوتی در حوزه آورده ای و او هم بار سفر و برگشت بخانه و مدرسه که آرزویش بوده را میبندد و بمحض ورود هر دو جریان را برای پدر بازگو میکند،جوان آنروز در حال حاضر مردی با تحصیلات کنونی وپیشزفته هست و چه نیک که مفتخور نشد و در خدمت انسان هاست واندازه همه مجلس خبرگان علم ،فهم و انسانیت دارد.
او میگوید چون حوزه مردانه هست و اغلب هم از شهرهای کوچک ودهات می آمدند همچون نزد کاتولیک ها که ازدواج کشیش ها ممنوغ است و به هم جنس بازی و لواط کاری متوسل میشوند در حوزه هم نادر نیست.
حال مرتضی تو که ماموری سایت نوریزاد را از اراجیفت پرکنی مزخرف میگویی یا من کمی شرف داشته باش اگر چه آخوندی، یادت نرود آنچه شیخ علی تهرانی شوهر خواهر رهبر در باره او میگفت، اگر حوزه و آخوند ها با لواط کاری مخالف بودند در جنایت سعید طوسی در قم و مشهد بست می نشستند و عزای عمومی اعلام میکردند، سکوت آنها یعنی موافقت آنهاست و چه معلوم که سعید هشدار نداده و تهدید نکرده باشد و نگفته باشد که او هم مورد تجاوز فرار گرفته و بر ملا خواهد کرد.
ببینم شاهد،تو هم مثل نوریزاد هرکس هر مزخرفی بدون دلیل و مدرک برایت نقل کرد باور می کنی و اساس کارت را بر آن می گذاری؟ بحث تجاوز یک فرد بیشرف به یک بچه افغان بود بعد تو همینطور هر جفنگی یکی مثل خودت بدروغ گفت آنرا نقل می کنی صرفا بخاطر دشمنی با روحانیت؟ مرحوم آیت الله صدوقی یکی از روحانیون مجتهد و متّقی و از پاکان روزگار بوده است،تو چه فهم و درکی از شخصیت او داری که چنین مزخرفاتی می گویی یا آن دوست بیشرافتت؟قضیه اثبات نشدن جرم یک فرد چکار دارد به رواج لواط کاری در حوزه؟ شیخ علی تهرانی هم غلط کرد با تو و آن دوست ناجوانمردت،علی تهرانی معروف است فردی بوده که مشکلات روان و اعصاب داشته،اما هرچه هم گفته در مورد مسائل سیاسی گفته نه این مزخرفاتی که تو و دوست نفهمت گفتید.اندکی شرف داشته باشید و همینطور افراد و گروهها را متهم نکنید،آیا برای شما خوشایند است که کسی تو ودوست ات را به لواط کاری متهم کند؟ ت چه درکی از شرف داری؟ شرافت این است که در موضوع اصلی بحث کنی و در مورد دیگران محتاط و خوددار باشی نه گفتن چرندیات،بحث من این بود که فرد الوات بی شرفی به فرزند بیچاره یک افغان تجاوز کرده به عنف،که اگر بیابندش حکمش اعدام است،بحث این بود و این چه ربطی به روحانیت داشت؟ شما اینو بدان همین حرفهایی که خودت زدی و اسامی که مطرح کردی مصداق افتراء و تهمت و نسبت های ناروای جنسی است که اگر بیابندت مجازات سنگینی خواهی شد.حواست جمع باشد نامرد بیشعور،من گمان کردم اندکی شرف در وجودت هست که ترا مورد خطاب قرار دادم،نمیدانستم اینقدر بی شخصیت و نفهم هستی و ارزش خطاب نداری.از نوشته هایت هم معلوم است کلّا بیسوادی و از مسائل شرعی کاملا پرت،نمونه اش مزخرفاتی بود که در آخر همین صفحه نوشتی که اغلاط ات را نشان دادم.دیگر با تو خطاب نخواهم کرد پس در جهالت ات بمان.
مرتضی من دوستم را خوب میشناسم و باور دارم که حقیقت را میگوید و آنان که روایت دورغ بر منبر ها برای سیر کردن شکمشان میگفتند آخوند جماعت هستند اینها روایت از محمد ودیگران گویند اگر 15 سالگی هم رسول شده بود و شب هم نمیخوابید و حرف میزد اینقدر روایت نداشت اینها ساخته و پرداخته شما آخوندهابرای گردش زندگی وامرارمعاشتان است امید وارم آخوند نباشی و اسم مرتضی بدون پیشوند هم دلچسب تر و مردم پسند ترست، امروز هم که آخوند ها به نون ونوایی ازجیب قبرستان خواب ها و مستضعفین رسیده اند برای استمرار حکومتشان و عادت و تربیت حوزویشان کماکان بدروغ گویی مشغولند به رادیو تلویزیون و سایت ها کله ای بزن تا شیر فهم شوی ولی خوب میدانی وکتمان میکنی چون خود هم آعشته وآلوده بدانی.
ضمنا روزی برو قزوین و بپرس در سال 53 یا 54 در مسجد حامع چه اتفاقی افتاده ولی من هم اکنون برایت مینگارم پیش نمازی که ازقم آمده بود و دختری نزد او قران یاد میگرفت و در غروبی در شهر شایع شد که ملا را بر پشت دختر مشاهده کردهاند و ملا به پایگاه برگشت شاید این آخوند آنچه از قزوینی شنیده بود تصور کرده بود رسم است، اگر رفتی مواظب باش. ضمنا در همه قشرها همه نوع هستند.
دوست عزیز٬ مشکل آخوند نیست مشکل حاکمیت دینیست٬ آخوند مجری قوانین عقب مانده است. همین قوانین میتواند توسط غیر آخوند هم اجرا شود و نتیجه همین خواهد بود
سلام و درود
رشد اجتماعی توده مردم در بحرانها بدون هیچ پرده پوشی با عریانی هر چه تمامتر خود را نشان میدهد. حادثه سیل همزاد جامعه انسانی، بلکه همزاد خلقت کره زمینست و ممکنست در همه جای جهان حادث شود. حادثه سونامی در ژاپن و رفتار و برخورد دولت و امدادگران و مردم متمدن و با فرهنگ ژاپن، حتی کودکان نابالغ ژاپنی نمونه ای بسیار عالی از همگرایی و اعتماد متقابل مردم و دولت و رفتار مردم در بحران را به نمایش گذاشت، و مردم جهان را تحت تأثیر و تحسین قرار داد. اما آنچه در خلال بحران اخیر سیل زدگی در ایران رخداد بخوبی نفسانیات و درون جامعه ایران را نشان داد. در یک سو نشان داد که با حاکمیت و طرح ریزی انگلهایی که در هیچ رشته ای که بکار زندگی بیاید هیچ دانش و تخصصی ندارند ، شهرها نیز با رشدی قارچ گونه و انگل وار چون حلبی آبادها و زورآبادها گسترش یافته اند. و این علیرغم آمار بالای فارغ التحصیلان بسیاری که یا بیکارند و یا راننده اسنپ و آژانس شده اند و بجای آنها دارندگان ژنهای خوب و دارای پول و پارتی و متملقان چاپلوس و وابستگان افراد شریک قدرت که در شهرداریها زور چپان شده اند صورت گرفته اند ! شهرها بدون کار کارشناسی توسعه یافته ، و اصولاً شهرها در جای مناسبی ساخته نشده اند و شهردارانش یا مداحند یا روضه خوان، یا پامنبریهایی بیسوادتر و بدتر از آنها ! آنانکه غنیمت ایران آفت زده را به چنگ آوردند، در هر جا که مشتری و خریداری یافتند زمینهای ملی را گز کردند و فروختند و همه را تبدیل به دلار و سایر ارزهای معتبر کردند تا بتوانند در کشورهایی که قانون حاکم است و هر چیزی در سر جایش قرار دارد و مردمانش صاحب فرهنگ و تمدنند و با نظم و انظباط زندگی میکنند سیتیزن شوند و چون پشکلی که با کشمش قاطی میشود خود و ژنهای منحوسشان را از ایرانی که دچار توحش و بدویتش کرده اند بگریزند . در هر یک از شهرهای سیل زده بخشی سالم مانده و یا خیلی کم آسیب دیده اند و این بخشهاییست که در گذشته با مطالعه و محاسبه ساخته شده اند، اما بخشهای بزرگتری که در جهت تکثیر و تولید انبوه امت دویست میلیونی ساخته شده اند تا فرق سر غرق و تمام هست و نیست ساکنانش نابود شده است! امداد رسانانی که اصولاً کارشان امدادگریست، هم از نظر کمی ( تعداد نفرات و آمار و ارقام ماشین آلات و امکانات اجرای وظایف موضوعه ) و هم از نظر کیفی ( داشتن افراد کاردان و خبره و تحصیل کرده و ابزار و آموزش و امکانات مدرن روز، و مناسب و متناسب و قابل مقایسه با امکانات امدادگران سایر ملل متمدن ) بقدری ضعیف و ناشی و ناکافی بودند که مردم و دولت دست به دامان سایر ارگانهای دولتی و کشوری شدند. بدیهی است که ارگانهایی چون سپاه پاسداران و ارتش، نه کارشان امدادرسانی است و نه برای امدادگری آموزش دیده و نه جز در حد نیازهای سازمانی خودشان از وسایل و امکانات امدادگری برخوردارند. ( البته نهادهای نظامی و انتظامی بر حسب وظیفه ذاتی خود که دفاع از امنیت و موجودیت مردم است در همه کشورها در بحرانهای گسترده وسایل و پرسنل و امکانات خود را در اختیار سازمانهای امداد گر قرار میدهند و تحت مدیریت آنها عمل میکنند .) گاهی که دانش و تدبیر و سازماندهی و امدادهای غیبی و دعاهای بسیار مؤثر آیات عظام همه دست بدست هم میدهند و هلیکوپتر امداد غذا و وسایل اولیه نجات را به مردم میرساند، صحنه ای از بلاهت و توحش خلق میشود که بسیار بعید است که اگر کارگرانانی چون الیور استون و استانلی کوبریک و مل گیبسون و همه نام آوران ژانر حوادث و توحش دست بدست هم بدهند بتوانند چنان صحنه هایی را بسازند. در یکسو هلیکوپتری کوچک و فرسوده امکانات اندکی را از کمکهای مردمی و آنچه از تطاول و چپاول راهزنان نجات پیدا کرده را در نامناسبترین مکانی که حتی مسئولی نیست که آنها را تحویل بگیرد بصورت آشفته تخلیه میکند ، در اینسو در میان بازماندگان سیل دسته های راهزنی از اراذل و اوباش شکل گرفته و به غارت میپردازند، مردم حتی نمیتوانند و نمیخواهند نمایندگانی از خود انتخاب کنند که سهم آنان را بگیرد و بالمناصفه تقسیم کند!! مردم حتی صفی تشکیل نمیدهند تا به ترتیب و نوبت کمکها را دریافت کنند، مردمی که به هیچ کس اعتماد نمیکنند و هیچ کس را امین خود نمیدانند و خود قادر نیستند شورایی اضطراری تشکیل دهند که مرگ و زندگی بیشترشان به وجود و تشکیل چنان شورایی بستگی دارد ، مردمی که قادر نیستند بدون هیچ منع و اجباری از میان خود و از جنس خود نمایندگانی انتخاب کنند، و حداقل ممکن اعتماد و تعاون و همکاری با هم ندارند و پنج یا ده تن زور گو و راهزن گرگ صفت بر صدها و هزاران نفر از آنان مسلط میشوند و حق طبیعی و حیاتیشان را پایمال و به گرسنگی و مرگ محکومشان میکنند ، اما حاضر نیستند شورایی ابتدایی تشکیل دهند و با اتکا و اعتماد به هم امور عمومی خود را اداره کنند، نشان میدهد که در درون چنین جوامعه ای چه توحشی حاکم است! اگر به چنین مردمی دمکراسی و آزادی و حقوق بشر را با یک دسته گل و یک جعبه شیرینی هم تقدیم کنند، با آن همان معامله ای را میکنند که با کمکهای دولتی و مردمی میکنند ! شکم این مردم خالیست و گرسنه اند و این بخوبی پیداست، اما مغزشان خالیتر و روحشان به مراتب گرسنه تر است و این را نه خودشان میدانند و نه روشنفکران و جامعه شناسان به آن توجهی دارند! بسیار شایسته تر بود که بجای نان و غذا برای آنان کتاب ارسال میشد و بجای امداد گرانی که دست آنها را میگیرند تا از میان گل و لای سیل بیرونشان بکشند، آموزگاران و معلمان و اساتید و روشنفکرانی که از اعدام و زندان و نفی و انکار و حذف نجات یافته اند اعزام میشدند و از میان تاریکی جهل و توحش بیرونشان میآوردند و از ابتدا زندگی اجتماعی به آنان میآموختند و بجای نان در دست هر یک کتابی قرار میدادند!
شاه در اوج قدرت: آمریکایی های احمق حرمزاده خیال می کنند با نوکری عربستان سعودی هر گُهی می توانند بخورند! ما هم خدمت دهان مردکه (رییس جمهور آمریکا) رسیدیم!
✍️اسدالله اعلم
«فرمودند؛ این احمقها (آمریکاییها) خیال می کنند به دست عربستان سعودی چون نفت زیاد دارد هر گُهی می خواهند می توانند بخورند!»(خاطرات علم، جلد پنجم، ص ۱۹۷، ۱ شهریور ۱۳۵۴).
«دو سه نامه از فورد و کیسینجر رسید که مرا به شدت نگران کرد. یعنی حدس من متاسفانه درست از کار در می آید که آمریکاییها از ترقّی قیمت نفت به هیچ وجه راضی نیستند….من به نوبه خود از روابط با آمریکا نگرانم؛ به خصوص که مطبوعات آمریکا هم با ما رابطه خوب ندارند(به علت آن که ما حالا از اعراب زیاد پشتیبانی می کنیم)»(همان، ص ۳۲۵، ۱۹ شهریور ۱۳۵۴).
«بازهم پیام شاهنشاه را در جواب فورد خواندم. راستی و از تمام قلب به شاه دعا کردم. بالاخره شاهنشاه ما بجایی رسیده که با شجاعت مشت به دهن رییس جمهوری آمریکا بکوبد»(همان، ص ۲۳۲، ۲۰ شهریور ۱۳۵۴).
«البته اغلب آمریکاییها احمقند به استثنا این حرمزاده کیسینجر!»(همان، ص ۲۳۳، ۲۱ شهریور ۱۳۵۴).
«فرمودند؛ دیدی این فورد احمق به ما چه نوشت؟ عرض کردم شاهنشاه هم که حسابش را رسیدند. فرمودند؛ آخر چرا نوشت؟ چرا باید چنین چیزی بنویسد؟ عرض کردم سابقا به عرض رساندم که این مکاتبات و آمدن و رفت و سعودیها به دستور آنهاست؛ تیر آنها به سنگ خورد؛ خودش مستقیما اقدام کرد. فرمودند؛ خوب کاری نمی توانند بکنند،ما به نیکسون صد برابر سخت تر از این جواب دادیم؛ در صورتی که آن وقت قیمت نفت را پنج برابر کردیم و حالا فقط می خواهیم ۱۵ تا ۲۰ درصد آن را بالا ببریم….فرمودند؛ نمی دانم این کار سایمون یا حرمزاده کیسینجر است؟!
عرض کردم سایمون احمق است؛ حرفهایش را می زند ولی کیسینجر معلوم نیست حرفهایش را صریح بزند. فرمودند؛ کیسینجر در[کنفرانس شمال- جنوب] هم به ما حمله سخت کرده [جمشید] آموزگار جواب محکم و عالی داده»( همان، صص ۲۳۷- ۲۳۶. ۲۲ شهریور ۱۳۵۴).
«شاهنشاه فرمودند؛ واقعاْ آمریکا خر تو خر عجیبی است![اشاره به نزاع های سنا و رییس جمهور در مورد سیاست خارجی]. ما را ببین که باید متّکای ما اینها باشند!
ضمنا کیسینجر هم مادر قحبه عجیبی است!»( همان، ص ۲۴۹. ۳۱ شهریور ۱۳۵۴).
«فرمودند، مردکه[فورد] می گوید من جواب ملت آمریکا را چه بدهم؟! و هیچ نمی اندیشد به این که آخر من جواب ملت ایران را چه باید بدهم؟»(همان، ص ۲۵۴. ۲ مهر ۵۴)
————–
دولت حسن روحانی برای ۵ دولت بعدی بدهی برجا گذاشت/ انتشار اورارق قرضه و مشارکت به اندازه ۲۰۰ سال دولتهای قبل
ثروتی عضو سابق کمیسیون اقتصادی مجلس در گفتگو با تسنیم:
علی رغم گزارشهای هر ساله که بیانگر کاسته شدن از نقش درآمدهای نفتی در بودجه است اما آمار نشاندهنده به عکس قضیه است
درآمد نفتی در دولت یازدهم و دوازدهم تا کنون بیش از 4 برابر درآمدهای نفتی دولتهای نهم و دهم بوده است
با توجه به برنامه ششم توسعه در سال گذشته باید دولت 13 درصد کوچک می شد
نه تنها کوچک نشده است بلکه 10 درصد نیز بزرگتر شده است چرا که تا وقتی مرسوم است هر فرد مسئولی با یک اتوبوس از آشنایان خود روی کار بیاید امکان کوچک سازی دولت محال است./فارس
.
شما که معتقدید شاه نوکر امریکا بود. این چه نوکریست که تو دهن اربابش میزند؟
حالا معلوم شد چرا یکمرتبه شاه بیچاره “باید برود” شد چون از منافع ایران دفاع میکرد و میخواست درآمد ایرانیان را بیشتر کند . پس لازم بود کسی بجایش بنشیند که احساسش در مورد ایران “هیچی” باشد و دنبال خلیفه گری اسلامی برود بجای چانه زدن سر قیمت نفت .
اولا :بنای من در اینجا نقل هر بخشی از خاطرات علم است که الان در شبکه های اجتماعی منتشر می شود،قطع نظر از محتوای آن،ما می خواهیم مروری کنیم بر آنچه که پشت صحنه دربار اتفاق افتاده و اسد الله علم بعنوان یکی از ملازمان رکاب او آنرا در این خاطرات نقل کرده است چه خوب،چه بد،چه زشت و چه زیبا.
ثانیا:این تعبیرات مربوط به پشت صحنه های گفتگوهای خصوصی شاه با علم است و کسانی که شاه را نوکر و وابسته به امریکا می دانند در جلوی صحنه ها شواهد زیادی برای ارائه کردن دارند و اصلا اگر دقیق باشید در خود همین محاورات نیز بنوعی لزوم مراعات خواسته اجانب قابل مشاهده است.
ثالثا:فارس منبع خوبی برای شلوغ کردن های کلیشه ای ذیل واقعیات و حقائق تاریخی نیست! چون فارس یکی از مخالفان سر سخت روحانی است و بسیاری از مطالبی که ارائه می کند استنباطی و قابل خدشه است.اوغور بخیر! بجون رفیق این خاطرات علم مبنای خوبی برای سنجش و ارزش دربار شاهنشاهی کهکشان های تاریخ ایران است! شلوغش نکن رفیق! شاه که فک و فامیل شما نبوده! این شاه شاه همه ما ایرانیان است،بنابر این ذیل “شاه شناسی”شلوغ نکنید چون ممکن است متهم به شاهیسم شوید!
بایدن در واکنش به اتهام ‘لمس نامناسب’: هنجارهای اجتماعی در حال تحولند!
جو بایدن، معاون سابق رئیسجمهوری آمریکا در واکنش به اظهارات زنانی که او را به رعایت نکردن حریم جسمی و “لمس و بوسه نامناسب” متهم کرده بودند گفته از این پس با دقت بیشتری در مراودات خود با زنان رفتار خواهد کرد.
او در ویدئویی که روز چهارشنبه (سوم آوریل) در شبکه اجتماعی توییتر منتشر کرده وعده داده که در آینده به “حریم و فاصله جسمی” توجه کند.
آقای بایدن هنوز برای حضور در انتخابات سال آینده و رقابت با دونالد ترامپ اعلام آمادگی نکرده اما گمانهزنیها درباره احتمال ورود او به این کارزار طی چند هفته گذشته بسیار قوت گرفته است.
جو بایدن، ۷۶ ساله، همچنین گفته “من ملتفتم که هنجارهای اجتماعی در حال تغییرند، این را درک میکنم و اظهارات این زنان را هم گوش کردم و نکته مورد نظر آنها را دریافتم.”
اظهارات آقای بایدن در این ویدئو که به نظر میرسد با دوربین موبایل ضبط و در توییتر منتشر شده، تلاشی است از سوی این سیاستمدار کهنهکار تا به انتقادهای فزایندهای که از رفتار او با زنان در گذشته طرح شده و ظرف یکی دو هفته اخیر با ادعاهای دو زن سیاستمدار دموکرات اوج گرفته پاسخ دهد.
اتهامها چیستند؟
امی لاپووس، نماینده دموکرات میگوید در سال ۲۰۰۹ و هنگامی که او در یک مراسم خصوصی جمعآوری کمک برای حزب دموکرات در شهر هارتفورد ایالت کانیتکت بوده، جو بایدن او را به طور نامناسبی لمس کرده و به او نزدیک شده است.
خانم لاپووس گفته در جریان آن میهمانی، آقای بایدن که به تازگی به عنوان معاون باراک اوباما انتخاب شده بود به آشپزخانه رفته و از همه برگزارکنندگان تشکر کرده و بعد صورت خانم لوپوس را با دو دست گرفته و آن قدر سرش را به او نزدیک کرده که بینیشان به هم مماس شده.
خانم لاپووس با ذکر این خاطره که در گفتگو با یک نشریه محلی در ایالت کانیتیکت عنوان شده از آقای بایدن خواسته وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ نشود. او گفته: “محبت و صمیمیت ناخواسته درست نیست. شیینگاری جسمی زنان درست نیست.”
هفته گذشته هم لوسی فلورس مدعی شد آقای بایدن در یک کارزار انتخاباتی دیگر شانههای او را از پشت گرفته، موهایش را بوییده و بعد هم پشت سر او را بوسیده است.
خانم فلورس میگوید این واقعه در سال ۲۰۱۴ و زمانی که او برای قائم مقامی فرمانداری ایالت نوادا از سوی حزب دموکرات نامزد شده بود رخ داده است.
لوسی فلورس در این عکس از مراسم سال ۲۰۱۴ دیده میشود در حالی که جو بایدن هم پشت او ایستاده است
‘وانمود کن سرماخوردی!’
در پی طرح این دو اتهام به آقای بایدن، نانسی پلوسی که ریاست مجلس نمایندگان آمریکا را بر عهده دارد و مهمترین مقام حزب دموکرات به شمار میرود روز گذشته (سهشنبه دوم آوریل) در گفتگو با نشریه پولتیکو گفته از نظر او این اتهامها جو بایدن را برای حضور در انتخابات “رد صلاحیت” نمیکند.
با وجود این نانسی پلوسی که برای دومین بار به عنوان نخستین زن تاریخ آمریکا به ریاست مجلس نمایندگان رسیده گفته: “اما او (جو بایدن) باید درک کند که در دنیای امروز حفظ حریم جسمی و بدنی برای افراد مهم است، و لزوما مهم نیست که شما چه نیتی دارید بلکه مهم این است که فرد مقابل رفتار شما چه احساس و برداشتی از این کار دارد.”
خانم پلوسی حتی با مزاح به جو بایدن توصیه کرده که به دست دادن خشک و خالی بسنده کند و به باشگاه “فاصله به اندازه طول یک دست” بپیوندد… “وانمود کن سرماخوردی!”
اشاره رئیس مجلس نمایندگان به حفظ فاصله جسمی میان ما و مخاطبمان است که برای حفظ ادب و حریم جسمی توصیه میشود دست کم به اندازه طول یک دست رعایت شود.
نانسی پلوسی گفته آقای بایدن باید به حریم جسمی افراد در مراودات عمومی احترام بگذارد
اما در واکنشی متفاوت، الیزابت وارن، سناتور برجسته دموکرات که او هم نامزد رقابت با دونالد ترامپ در انتخابات سال آینده شده از جو بایدن خواسته در ارتباط با اظهارات این دو زن پاسخگو باشد.
امی کلوباچر، دیگر سناتور دموکرات و نامزد انتخابات ۲۰۲۰ هم گفته در عالم سیاست “افراد مشکلاتی را برجسته میکنند که باید آنها را مورد توجه قرار داد.”
همزمان سینتیا هوگان، دستیار سابق آقای بایدن در دوران معاونت ریاستجمهوری در دفاع از او به نیویورک تایمز گفته آقای بایدن “همیشه با احترام با ما رفتار میکرد و اصرار داشت که ما هم چنین کنیم.”
خانم هوگان به شبکه خبری سیانان گفته جو بایدن در حال حاضر هیچ تصمیمی برای حضور در انتخابات ۲۰۲۰ ندارد هر چند تصمیم نهایی در این باره را خود او اعلام خواهد کرد.
آقای بایدن که در بسیاری از نظرسنجیها، نامزد پیشتاز مورد توجه دموکراتها معرفی شده روز یکشنبه در واکنش به این اتهامها بیانیهای صادر کرد و گفت: “در سالهای بسیار حضورم در کارزارهای انتخاباتی و مناصبی که داشتم هزاران بار با دیگران دست دادهام، آنها را در آغوش گرفتهام و یا محبت، شعف و حمایتم را به آنها نشان دادهام و باور دارم -هیچگاه- رفتار نامناسبی انجام ندادهام”.
“اما اکنون به برهه زمانی مهمی رسیدهایم که طی آن زنان احساس میکنند باید درباره تجربیاتشان از منظر خودشان بگویند و مردان هم باید به این مهم توجه کنند. من هم چنین خواهم کرد.
http://www.bbc.com/persian/world-47808142
کاری تامل برانگیز از مانا نیستانی:
ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم!
روحانی: مردم علاوه بر امدادرسانی، با ارسال عکس و فیلم به اطلاع رسانی سریع در سیل کمک کردند / فرصت خوبی ایجاد شده که با تخلفات و غصبهایی مانند تخریب محیط زیست، از بین بردن جنگل ها، تصرف حریم رودخانهها و انجام ساخت و سازهای غیر مجاز برخورد شود
رئیس جمهوری گفت: اقدام آمریکا در جلوگیری از ورود کمکهای بین المللی به آسیب دیدگان از سیل، جنایت بی سابقه است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
رئیس جمهوری گفت: اقدام آمریکا در جلوگیری از ورود کمکهای بین المللی به آسیب دیدگان از سیل، جنایت بی سابقه است.
به گزارش «انتخاب»، حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی روز چهارشنبه همزمان با عید سعید مبعث در دیدار جمعی از وزرا، مدیران دستگاههای اجرایی، مسئولان و برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی گفت: وزارت امور خارجه و نهادهای حقوقی کشور باید این موضوع را به صورت قانونی پیگیری کنند که چرا حتی ایرانیان مقیم خارج از کشور نیز نمیتوانند در چنین مواقعی، کمکهای خود با هموطنانشان را به ایران ارسال کنند.
وی با بیان اینکه در مرحله دوم بارشها طی روزهای گذشته، سازمان هواشناسی با پیش بینیها و هشدارهای خود به آمادگی برای مقابله با سیلاب کمک زیادی کرد، افزود: باید با استفاده از فناوری بالاتر و پیشرفته، پیش بینیهای دقیق تری از وضعیت بارشها انجام داده و دقیقتر درمورد وقوع زمان و مکان بارش و سیلاب اطلاع رسانی شود.
رئیس جمهوری با بیان اینکه مردم با حضور خود در صحنه علاوه بر امدادرسانی به آسیب دیدگان، با استفاده از تلفنهای همراه خود با ارسال عکس و فیلم به اطلاع رسانی سریع کمک کردند، افزود: صدا و سیما هم با اطلاع رسانی به موقع و هشدارهای لازم به کاهش تلفات ناشی از سیلاب کمک کرد.
روحانی با قدردانی از زحمات همه مدیران کشور اعم از وزرا، استانداران، فرماندارن، بخشداران و دیگر مسئولان که با بحران سیل درگیر بودند، گفت: برای مقابله با سیل و کمک رسانی به مردم، انصافا همه پای کار بودند و به صورت شبانه روزی در چند روز گذشته پای میز خدمت حضور داشته و به خدمت رسانی مشغول بوده اند.
رئیس جمهوری ادامه داد: نیروهای امدادی نیز واقعا فداکاری کردند و در شرایط نامساعد جوی توام با خطر پذیری بالا، پرواز بالگردهای امدادی برای کمک به سیل زدگان انجام شد که بسیار ارزشمند بوده و جای قدردانی دارد.
وی افزود: آنچه همه ما را در تلاش و فعالیت برای کمک رسانی و مقابله با بحران سیل گسترده در استانهای کشور، دلگرم میکند روحیه بالای مردم است که برغم اینکه زندگی خود را از دست داده و خسارتهای زیادی متحمل شده اند، قدردان زحمات و تلاشهای نیروهای امدادی و کمک رسانها هستند.
رئیس جمهوری با بیان اینکه این سیل گسترده، علاوه بر مشکلات و سختی ها، دو دستاورد مادی و معنوی برای کشور به همراه داشته است، گفت: پر شدن سدهای خالی، زنده شدن تالابها و پرآب شدن رودخانهها و دریاچهها از دستاوردهای مادی بارشهای اخیر بود که میتواند شرایط خوبی برای کشاورزی، تامین آب و برق کشور در سال جاری ایجاد کند.
روحانی حضور معنا دار مردم در کمک رسانی به آسیب دیدگان و تلاش خالصانه همه نیروهای مسئول برای رفع مشکلات ناشی از سیل و امداد رسانی را دستاورد معنوی و ارزشمند سیلابهای اخیر عنوان کرد و افزود: متاسفانه این حادثه خسارتهای زیادی به مردم استانهای درگیر سیل وارد کرد و تعدادی از هموطنان عزیز ما جان خود را از دست دادند، از جمله در سیل شهر شیراز که از سختترین لحظهها برای همه ما در این ایام بود.
رئیس جمهوری در ادامه سخنان خود با اشاره به کمک و امداد رسانی به آسیب دیدگان و مردم سیل زده از سوی نیروهای پرتلاش سازمان هلال احمر کشور، گفت: اینکه از ورود کمکهای خارجی به ایران جلوگیری میکنند و هلال احمر ما در این شرایط سخت نمیتواند کمکهای ارسالی از دیگر کشورها را دریافت کند، یک جنایت بی سابقه است.
رئیس جمهوری بار دیگر تاکید کرد که دولت با همه توان درخدمت آسیب دیدگان و خسارت دیدگان سیل است و برای جبران این خسارتها همه تلاش خود را انجام خواهد داد.
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود، تخریب محیط زیست، از بین بردن جنگل ها، تصرف حریم رودخانهها و انجام ساخت و سازهای غیر مجاز درآن را از جمله عوامل جاری شدن سیلاب در شهرهای مختلف عنوان کرد و گفت: فرصت بسیار خوبی برای وزارت کشور، شهرداریها و همینطور قوه قضائیه ایجاد شده است که با چنین تخلفاتی و غصبهای انجام شده برخورد کرده و مانع از انجام چنین کارهایی شوند.
http://www.entekhab.ir/fa/news/468525/
——————–
دولت حسن روحانی برای ۵ دولت بعدی بدهی برجا گذاشت/ انتشار اورارق قرضه و مشارکت به اندازه ۲۰۰ سال دولتهای قبل
ثروتی عضو سابق کمیسیون اقتصادی مجلس در گفتگو با تسنیم:
علی رغم گزارشهای هر ساله که بیانگر کاسته شدن از نقش درآمدهای نفتی در بودجه است اما آمار نشاندهنده به عکس قضیه است
درآمد نفتی در دولت یازدهم و دوازدهم تا کنون بیش از 4 برابر درآمدهای نفتی دولتهای نهم و دهم بوده است
با توجه به برنامه ششم توسعه در سال گذشته باید دولت 13 درصد کوچک می شد
نه تنها کوچک نشده است بلکه 10 درصد نیز بزرگتر شده است چرا که تا وقتی مرسوم است هر فرد مسئولی با یک اتوبوس از آشنایان خود روی کار بیاید امکان کوچک سازی دولت محال است./فارس
.
سامانه لایروب نداجا به گلستان رسید/ تخلیه یک میلیون متر مکعب آب و گل و لای در ساعت توسط سامانه بومی ۲۳ تنی
امیر دریادار دوم حمزه علی کاویانی، معاون هماهنگ کننده نیروی دریایی ارتش درباره امدادرسانی نیروی دریایی ارتش به مناطق سیل زده گفت:
از روزهای نخست، نیروی دریایی ارتش با اعزام بالگردهای هوا دریا، تیمهای عملیاتی ویژه و شناورهای تندروی سبک که توانمندی نقل و انتقال و ترابری نفرات و مردم را در آبهای کم عمق داشتند به امدادرسانی به مردم سیل زده استان گلستان پرداخت.
با ورود لایروب تخصصی نداجا به گلستان که توانمندی لایروبی و حرکت در آبهای کم عمق و رودخانهها را دارد کار امدادرسانی سرعت گرفته و این لایروب دارای ظرفیت بسیار بالای تخلیه و آب میباشد.
این لایروب میتواند در یک ساعت یک میلیون متر مکعب آب و گل و لای را تخلیه کند. همچنین توان پرتاب گلوله تا شعاع ۱۰۰ متر را داشته و برای مناطق آق قلا، گرگان رود، گمیشان و رودخانه قره سو بسیار مناسب است.
انتقال لایروب از خرمشهر، یکی از شاهکارهای هواپیماهای ترابری نیروی هوایی ارتش است، این لایروب ۲۳ تن وزن داشته و ظرف ۲ ساعت به استان گلستان منتقل شد که اگر میخواستیم از راه زمینی آن را جابجا کنیم بین ۸ تا ۱۰ روز زمان میبرد.
لایروب نیروی دریایی ارتش کاملا بومی بوده و از دیگر دستاوردهای جوانان کشورمان است. در رودخانهها مورد استفاده قرار میگیرد و توانایی بسیار بالایی در تخلیه گل و لای باحجم بالا و آبگرفتگی را دارد.
از این لایروب برای اولین بار در مناطق سیل زده استان گلستان استفاده میشود.
وزوزیر/* کشور: دغدغه این دومی دغدغه ما نیز هست.
مش قاسم: و هر جفتتون هم دغدغه ایرانزمین.
/*: ک
اخبار: ضرب و شتم یک طلبه ناهی از منکر توسط مامور نیروی انتظامی.
مش قاسم: قربون دستشون و نوش جونش.
حاج مم جفات نتراشیده نخراشیده: اروپا را تحت فشار قرار میدهیم.
مش قاسم: به جفنگیات حاجی دلقک فقط باید خندید.
اخبار: سیل در قم.
مش قاسم: میشه خود خدا هم میخواد قم پاکسازی بشه؟
من میگم این دومی هر روز باید بیاد و سخن /// کنه. هر دفعه که دهنش رو باز میکنه یه /// گندهتر از دفعه قبل میگه. هرچه از این /// بیشتر بگه بهتره.
این اسلامیچی-استمرار طلبها به …(سه نقطه از مش قاسم) گیجه افتادن. حاج ناصادق زشتکلام ورداشته گفته این حکومت/* باید ادامه داشته باشه. دلیلش به گفته حاجی: در سال ۵۷ ما فقط مشکل کردها رو داشتیم حالا خوزستانیها، سنیها، و چندین گروه دیگه هم هم اضافه شدن. ای نادان احمق شیاد، توی این ۴۰ سال همین تو و همپلکیات کار روبه اینجا رسوندین. با مصدر کار بودن تو و همپلکیات هر روز که میگذره مشکلات بزرگتر و بیشتر میشن. این تو و همپلکیات باید برین که این مملکت از هم پاشیده نشه.
/*: ک
میگن دوره آخر الزمان همه چی وارونه میشه حکایت این اسلامیچیهای شیاد. اینروزا اسلامیچیهای شیاد چپ و راست از برکات و منفعت سیل و خرابکاری واسه ما میگن. یعنی شماها فکر میکنین اون همین روزا از توی چاه در میاد؟ چرا برکات و منافع ما همش سیل و زلزله است و برکات و منافع کفار خوشی و خرمی و زندگی آسوده؟
باز که این حسن فری چرند بافت! میگه: امریکا مانع رسیدن کمک های بین المللی به سیل زدگان است!!! یارو این یاوه رو در حالی میگه که رسانه ها نقل میکنن پمپئو گفته: امریکا آماده است تا کمک های مورد نیاز سیلزدگان را در اختیار صلیب سرخ قرار دهد!! تو رو خدا تماشا کنین این نامسلمونای مقدش نما چه دروغا که بخورد ملت بدبخت نمیدن؟؟؟؟!!!!
اگر آماده است عمل کند! بین حرف تا عمل خیلی فاصله هست
شاهنشاه: نزدیکان شهبانو مجاز به هر نوع دزدی و اختلاس و فسادی هستند تا من در خانه بتوانم زندگی بکنم!
✍️ اسدالله اعلم
«در جز کارهای جاری عرض کردم این خانم…که حسب الامر علیا حضرت شهبانو مشغول دکوراسیون کاخهای نیاوران و سعدآباد و نوشهر می باشد، بسیار شلتاق می کند. من حسب الوظیفه باید خاطر مبارک را آگاه سازم که حداقل ۵۰ درصد گرانتر انجام می شود، به علاوه معلوم نیست این همه هواپیما که ما در اختیارش می گذاریم، از اروپا چه می آورد و به کجا می برند!
خندیدند، فرمودند: علیا حضرت هر کس به ایشان نزدیک باشد هر کاری بکنند عیبی ندارد ولی اگر در مورد شخص دیگری از خارج محیط خودشان سوء ظن پیدا بکنند وای به حال آن شخص! عرض کردم این درست، ولی تکلیف بودجه و کار ما چیست؟ فرمودند: آخر ما هم باید زندگی بکنیم! من خیال کردم فرمودند که خانم…هم باید زندگی بکند، به این جهت عرض کردم اجازه فرمایید به او کمکی بکنیم و از این وضع خلاص شویم!
فرمودند: نفهمیدی چه می گویم، ما هم باید بتوانیم زندگی کنیم! آن وقت فهمیدم که می فرمایند خیال علیا حضرت را باید راحت گذاشت و اینها را هم گذاشت که هر گهی می خواهند بخورند تا شاهنشاه مصادف قرقر کمتری باشند! ماشاءالله از حوصله این مرد بزرگ!»(خاطرات علم، جلد پنجمُ ، ص ۱۶۶).
———-
یادی کنیم از پاسدار شاطری از فرماندهان سپاه که می گفت: درکمتر از ۲ هفته مشکل برق ۷۳ روستای بیروت را حل کردیم در 45 روز 45 مدرسه برای ضاحیه لبنان ساختیم!
مجموعا 2280پروژه سازندگی برای بیروت اجرا کردیم
حالا این آقایان وطنفروش چقدر وقت لازم دارند تا مشکلات مناطق سیلزده را حل کنند و خانه های خسارت دیده و ویران شده را دوباره بازسازی کنند؟ البته باید تمام مخارج سیل را سپاه متقبل شود چون سیل در اثر اشتباهات این آقایان در ۴۰ سال گذشته توانست بمردم این همه صدمه بزند.
.
این منطق جناب مدیر این سایت در شلوغ کاری ذیل واقعیات تاریخی حکایت شده از سوی خود درباریان،انسان را یاد شاهیست ها و سلطنت طلب هایی می اندازد که اینقدر متعصّبند،تا یک امر روتینی از شیرین کاری های شاه و اطرافیانش نقل می کنی،می شوند یکپارچه التماس که :تو رو خدا نگو! چرا از شاه کهکشانی ما اینارو نقل می کنی! اذیتمون نکن!
اما در مورد مطالبی کع از یک پاسدار نقل شد:بنظر من در دو هفته مشکل برق 73 روستا در لبنان را حل کردن کار شاقّی نبوده،کار و البته خدمت خوبی بوده به کسانی که آنجا مورد تعدی اسرائیل قرار گرفته بوده اند.و نکته دیگر اینکه آیا هیچ خردمندی دو فقره کار مربوط به برق و مدرسه سازی در آنجا را مقایسه می کند با پیامدهای وسیع یک سیل بی سابقه و خانمان برانداز؟! بنازم به این خرد مندی و انصاف!
اقامرتضی گرامی کسانیکه مورد تعدی اسرائیل قرارگرفه اند مردم بی پناه غزه هستند که به علت در گیریهای بدون نتیجه مثبت حماس زیر بمباران وموشک های اسرائیل قراردارند نه حزب اله لبنان که به قول سید حسن مفتخور لباس زیرشان نیز از پولهای جمهوری اسلامی بخوانید جیب ملت ایران است
امی گرامی
اینکه ایران به حزب الله لبنان به عنوان یک نهاد و حزب برسمیت شناخته شده در جنوب لبنان کمک مالی و تسلیحاتی کرده و می کند امر پنهانی نبوده و نیست و من بارها در مورد فلسفه شرعی و قانونی آن توضیح داده ام ،بنابر این شما شایسته نبود بعنوان یک دندانپزشک و یک دانشگاهی اینطور از ادب خارج شوید و کمک به مقاومان در برابر رژیم وحشی و متجاوز و جعلی اسرائیل را شخصی تلقی کرده و به سید حسن نصرالله رهبر آن اهانت کنید.
نیز اینکه مردم بی پناه غزّه بارها بگفته شما مورد تجاوز اسرائیل توسعه طلب قرار گرفته اند،امری روشن و مشخص است،توضیح دهید اگر اسرائیل بمقضای توافقی که با عباس و گرایش او کرده و غزه را در اختیار آنها قرار داده و باصطلاح آنجا دولت خود گردان است،چرا گاه و بیگاه به آن تجاوز نظامی می کند،آنها را بمباران می کند و مانع از رسیدن کمک های انسانی به آنها از طریق هوا و زمین و دریا می شود؟ و آیا همیشه این خماس است که ابتدا به موشک پرانی و حمله به فلسطین اشغالی می کند؟ چطور است که تروریزم دولتی اسرائیل بخود اجازه می دهد گاه و بیگاه مجاهدان و مدافعان فلسطینی و حماس را ترور کند و رسما آنرا اعلام کند؟ و آیا در اینصورت آنان می توانند ساکت باشند؟
نیز در مورد حمله به حزب الله و جنوب لبنان،چنین سخن ناشیانه ای از شما بعید بود،چطور شما اطلاع ندارید که اسرائیل بارها به جنوب لبنان حمله و خطوط مرزی را شکسته و به لبنان تجاوز کرده و این سلحشوران حزب الله لبنان بوده اند که در برابر تجاوزات آنها ایستاده اند؟ بردارید در گوگل در این زمینه بررسی کنید تا پی به ارزش وجودی حزب الله لبنان در برابر تجاوزات اسرائیل ببرید،ضمن اینکه حزب الله لبنان مورد تایید دولت مرکزی انتخابی لبنان است ،بلکه معمولا در پارلمان و دولت های ائتلافی آنجا نماینده دارد. کمک های جمهوری اسلامی نیز عرض کردم هم حساب و کتاب دارد و گتره ای نیست و هم دارای فلسفه قانونی و شرعی است.شما سعی کنید در تعبیرات اتان بجای تکیه بر ناسیونالیسم افراطی،اگر هم ایمان به احکام شریعت اسلام و قوانین جمهوری اسلامی ندارید،موازین انسانی و انصاف را رعایت کنید.
کاری تامل برانگیز از مانا نیستانی:
سیلی که کشور را می برد!
salal aghaye nurizad
سلام بر ناظران گرامی
مجتبی واحدی تحلیلگر سیاسی با تمرکز بر مسائل ایران است. او رئیس دفتر مهدی کروبی و سردبیر اسبق روزنامه اصلاح طلب آفتاب یزد بوده است. از دیگر سوابق او میتوان به معاونت وزارت دارایی و سمت مشاور رسانهای و مطبوعاتی مهدی کروبی در مجلس ششم و انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ اشاره کرد. او پس از حصر خانگی مهدی کروبی در بهمن ماه ۱۳۸۹، سمت سخنگو و مشاور ارشد کروبی در خارج از ایران را داشته است.
مقاله اخیر او را که منطبق با واقعیات ۴۰ سال اخیر بوده و از سوی کسی است که مدتها یکی از نزدیکان به قدرت در ایران بوده تقدیم به شما دوستان می نمایم.باشد که آیندگان ما با درس از گذشتگان اشتباه بزرگ سال ۵۷ را بدون در نظر گرفتن عواقب و تاوان سنگین آن در ادامه و صرفا با دلخوش نمودن به وعده های توخالی و بدون پشتوانه افرادی که هیچ اعتنایی به اجرای آن وعده ها نمی کنند تکرار نکنند:
به قلم مجتبی واحدی(بخش اول):
چهل سال پیش در چنین روزهایی، استقرار نظام جمهوری اسلامی رسما اعلام شد. بسیاری از مردم خوشحال بودند که دوره هر نوع دیکتاتوری به پایان رسیده و حاکمان آنها، از میان پاکدستترینها انتخاب خواهند شد. قبل از برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی، توجه اکثر ایرانیان از یک سو بر معجونی از تبلیغات راست و دروغ معممان درمورد رژیم گذشته متمرکز بود و از سوی دیگر بر وعدههای دروغ آیتاله خمینی؛ از آب و برق مجانی تا آزادی سیاسی برای کمونیستها. دلخوش بودیم که رهبر معمم، هر نوع تعصب صنفی را کنار گذاشته و با صراحت از ” عدم تشکیل حکومت روحانیون” سخن میگوید. خیالمان راحت بود که خمینی، سنت شکنی کرده و برخلاف عادت صدها ساله حاکمان ، وعده داده ” هر کس از آحاد ملت حق خواهد داشت در برابر سایرین ، زمامدار را استیضاح کند و او موظف است پاسخ قانع کننده بدهد”. رویایمان، تحقق وعده های بسیار جذاب خمینی بود که میلیونها ایرانی، او را اهل زهد و تقوا می دانستند. اما هنوز چند ماهی از آن وعده های رنگارنگ نگذشته بود که خمینی دندان بر همفشرد که ” ای کاش در میدان های شهر، چوبه دار برقرار کرده بودیم”.
به امید ایرانی آزاد و آباد
سلام بر ناظران گرامی
به قلم مجتبی واحدی(بخش دوم):
هنوز نخستین سال از استقرار نظام به نیمه نرسیده بود که خمینی در جمع معممانی از سراسر کشور، از آنها خواست تمام تلاش خود برای قبضه ” مجلس تدوین قانون اساسی ” به کار بگیرند و نگران نباشند که بعضی می گویند ” حکومت، آخوندی شده است “. او که در نخستین سخنرانی خود در بهشت زهر، رفاه مادی و معنوی به مردم وعده داده بود با اظهارات و اقدامات نابخردانه – از جمله حمایت از اوباشگری دانشجویان پیرو خط امام در اشغال سفارت امریکا- زمینه ساز آغاز تحریم های اقتصادی علیه ایران شد که چهل سال است زندگی ایرانیان را تحت تاثیر قرار داده است. حمله به ایران توسط صدام ، جنایتی بزرگ و فراموش نشدنی است که متاسفانه با حمایت دو ابرقدرت بزرگشرق و غرب انجام شد. اما تردید ندارم که تحریکات غیرخردمندانه آیت اله خمینی از جمله دعوت علنی از ارتش عراق برای قیام علیه صدام، اجرای نقشه حمله به ایران را ساده تر کرد که این امر نیز علاوه بر خسارت های جانی، موجب تحمیل هزینه های فراوان مالی بر کشور و مردم شد.
میتوان دهها نمونه دیگر ارائه داد که همه آنها فاصله عملکرد جمهوری اسلامی با ادعاهای آیتاله خمینی را نشان میدهد. اکنون در آغاز دهه پنجم از استقرار جمهوری اسلامی، با اطمینان میگویم رذایل اخلاقی در جامعه، دهها برابر بیش از سالهای قبل از استقرار جمهوریاسلامی است، پیشرفت اقتصادی در ایران در مقایسه با اغلب کشورهای همسایه و بسیاری از کشورهایی که پیش از انقلاب، عقب ماندهتر از ایران بودند، موجب شرمساری و نا امیدی است. جمهوری اسلامی، هماکنون رکورد دار و به باور نگارنده، حائز اولین رتبه تاریخی و جغرافیایی سوءاستفاده و رانتخواری در میان وابستگان حکومتی است. بیتوجهی به رفاه عمومی، تو خالی بودن وعده های فریبنده خمینی را نشان داد ، افزایش مستمر وابستگی به روسیه و چین، دروغ بودن شعارهای استقلال خواهی را آشکار ساخت و حبس ، شکنجه و اعدام هزاران فعال سیاسی ، نشان داد وعده آزادی، تنها برای فریب مردم بوده است. توسعه دروغ و ابتلای قریب به اتفاق مسئولان حکومتی به این پلشتی، حرص روزافزون عناصر سیاسی به مال اندوزیهای نامشروع ، استفاده ابزاری جناحهای سیاسی و اغلب روحانیون از مفاهیم دینی، رواج بیاخلاقیهای متنوع از تحقیر مردم تا خودبرتربینی و…..نشانههای دیگری از شکست تئوری حکومت دینی است. حکومتی که با ادعای توسعه و ترویج مبانیدینی بر سر کار آمده بود در اوج ناکارآمدی و فساد، تلاش کرد سرنوشت خود را با اعتقادات مذهبی گره بزند که نتیجه آن، افزایش دینگریزی در جامعه ایران بوده است.
به امید ایرانی آزاد و آباد
سلام بر ناظران گرامی
به قلم مجتبی واحدی(بخش سوم):
چهل سال از استقرار نظام جمهوریاسلامی میگذرد و هر روز بیش از روز قبل ناکارآمدی، فساد ، اخلاق ستیزی، وطن فروشی و فرهنگسوزی این نظام آشکار میشود. البته هزینههای چهل ساله نظام ولایتفقیه برای ایران و ایرانیان، یک درس بزرگ نیز به همراه داشته است. عبرتِ جمهوری اسلامی برای مردم ایران – و حتی جهان – آنست که : یک – حکومت ، یک امر زمینی است و بایستی با ابزارهای بشری، ارزیابی شود. اکنون در چهلمین سال استقرار جمهوری اسلامی، با اطمینان می توان گفت هر تلاشی برای تقدیس نظام حکومتی ، ناشی از اراده حاکمان برای فریب مردم با ابزار دین می باشد که از قدرتمندترین و خطرناک ترین ابزارهاست.
دو- لازمه سلامت و کارآمدی نظامحکومتی، نظارت عمومی و موثر بر همه ارکانحکومت تا بالاترین سطوح است.
سه- دلخوش کردن به زهد، تقوا و تعهدات دینی حاکمان، احمقانه ترین کاری است که در مورد یک حکومت می توان انجام داد. تجربه چهل ساله حکومت دینی نشان داد برای ارزیابی صداقت و کارآمدی عناصر حکومتی نه تنها حجم پینه پیشانی، غلظت ولاالضالین، میزان شرکت علنی در مناسک مذهبی، زاهد نمایی و تظاهر به تقوی ، معیارهای مناسبی نیست بلکه می توان گفت حداقل در مورد صاحب منصبان حکومتی، معمولا آشکار سازی موارد فوق، نشانه فقدانِ کفایت حکومتی و محرومیت از سلامت اخلاقی ، مالی و سیاسی است .
این تجربیات ، هزینه گزافی برای ایرانیان و بسیاری از ملت ها در جهان داشته است. اما اگر از جمهوری اسلامی عبرت بگیریم نسل های آینده را در برابر” ویروسِ حکومت دینی” واکسینه کرده ایم . امروز همه انسان ها از جمله متدینان به رهایی از این ویروس نیاز دارند و نسل های آینده به واکسینه شدن در برابر این ویروسِ مهلک. اجازه بدهید همه رودربایستی ها را کنار بگذارم و صریح تر بگویم: ” عبرت جمهوری اسلامی، به منآموخت رهایی از حکومت دینی، شرط لازم برای رسیدن به صلاح دنیوی و فلاح اخروی است؛ اگرچه شرط کافی نیست .
به امید داشتن ایرانی آزاد و آباد
سلام بر ناظران گرامی
پس از کش و قوسهای فراوان و تبلیغات نظام دینی مبنی بر اقتدار در کنترل بحران و نمود عینی بی کفایتی نظام اسلامی با ادامه و تزاید وضع کنونی که منجر به نسبت دادن تقصیر از سوی قسمتهای مختلف نظام به یکدیکر شد اینک فاز جدیدی از فرار به جلوی این عزیزان مشاهده می گردد.در آخرین تقلا در لاپوشانی بی لباسی حاکم عریان این بار رسانه های حکومتی ادعای جدیدی مبنی بر دست کاری اقلیم از سوی کشورهای خارجی را مطرح نموده اند!به گزاف بودن این ادعا نمی پردازیم اما سخن این است که بالاخره خشکسالی که عامل آن بی حجابی بانوان بوده با دستکاری اقلیم از سوی خارجیها قابل رفع است و اگر چنین است دیگر بی حجابی موضوعیتی ندارد؟!و سوال دیگر اینست که نقش حاکمیت اسلامی در مدیریت آبی کشور چیست؟چون به ظاهر بی حجابی خشکسالی می آورد و خارجیها سیل و این بین حکومت مذهبی جز نظاره گر بودن هیچ هنر دیگری از خود بروز نمی دهد!و سوال آخر اینست که خوب حسن وجود اینچنین حاکمیت نظاره گری چیست و علی الظاهر اینگونه حکومتدار ی نباید کار چندان دشواری باشد!
پ.ن:از نمایشهای مهوع و مضحک حاکمیت دینی در حوادث اخیر کلیپ مربوط به مکالمه تلفنی فرمانده نیروی زمینی سپاه است که در آن نامبرده با پاچه های گل آلود بر روی صندلی نشسته و به مخاطب فرضی می گوید که هیچیک از مقامات دولتی جرات حضور در منطقه را ندارند و مردم از دست ما ناراحتند و می گویند شما پاسدارید و ما شما را دوست داریم!!!ولی وضع چنین و چنان است و گلایه می کنند و….و البته این مردک ابله که در این اوضاع مقاصد سیاسی حزب خود را مطالبه می کند نمی داند به جای این فرافکنیها آنچه مشهود است بی کفایتی رژیم اسلامی از رهبر گرفته تا دولت و سپاه و هر که مرتبط با آنهاست می باشد.
به امید حاکمیت خرد
کره زمین ارث پدری ما انسانها نیست وسند ششدانگ ان را فقط برای ما ثبت نکرده اند ؛ جانواران ؛ گیاهان ؛ جمادات و حتی سایر پدیده ها نیز از این کره خاکی به نسبت خود حقی و سهمی دارند
انچه باعث ویرانی و بهم خوردن تعادل این کره شده است فزون طلبی و سهم خواهی بیش از حق ما از ان بوده است ؛ سیل و طوفان و زلزله نه تنها بلای اسمانی نیستند بلکه نا بخردی و فزون خواهی ما انسان ها بلای اسمانی است که راه تعامل با این پدیده ها را نمی دانیم و نیز همزیستی با انها را نیاموخته ایم
سیل از طبیعت بیش از سهم مقرر خود نمی خواهد و وقتی ما سهمش را به زور تصاحب کنیم او نیز متوسل به زور میشود ؛ میخروشد و خشمگینانه حق خود طلب میکند ؛ مسیر سیل به سوی دریا و دریاچه ها و برگه ها است تجاوز به این مسرها تجاوز به سهم سیل از کره زمین است ؛ خلاصه انکه اگر بخواهیم هم سیل در ارامش باشد و هم ما انسانها ؛ میباید دست به دامن اندیشه و خرد شد و راه تعامل با این پدیده های طبیعت را اموخت ؛ نه با خواندن دعای باران ابری گریان میشود و نه با انداختن تربتی !! در درون سیل میتوان انرا از خروش باز ایستاند ؛ طبیعت قانون ریاضی خاص خود را دارد. با خرافت و موهومات نمی توان با طبیعت و پدیده های ان تعامل کرد
اخیرأ آخوندی از خواب بیدار شده و با خواندن دو تا کتاب خاطرات پی به فساد دوران گذشته بُرده! ما هم قبول میکنیم که گذشتگان وابسته بودند و فاسد و وووو ٬ سوالی که پیش میآید این است که چرا آخوندهای ریز و درشت قبل از انقلاب مجیزگویی و چاپلوسی آن فاسدان را میکردند!؟ آخوند کارش این بود که بالای منبر تک تک خاندان سلطنت را دعا کند و بعد نگاه میکرد که چه کسانی در مسجد حضور دارند تا تملق آنان را بکند به این امید که دوزار بیشتر گیرش بیاید ٬ تملق و چاپلوسی و دروغ وسیله نان خوردنش بود و هست. قصدم تحقیر کردنشان نیست٬ این یک واقعیت است که جوانان از آن بیخبرند. این جماعت در واقع با ترحم مردم روزگار میگذراندند و قابل ترحم بودند٬ مردم به بهانه های مختلف کمکشان میکردند و لقمه نانی برایشان فراهم میکردند. حال از بد حادثه چندی همین آخوند بر قدرت تکیه زده و خود را فاتح جنگی میداند که فقط نظاره گرش بود ولی تمام مِلک را غنیمت خود میداند و از جایگاهی با ملت برخورد میکند که آنها رعیتهایی بیش نیستند و تحقیرشان میکند. آخوند (خامنه ای) بیشرمی را به حدّی رسانده که به زلزله زدگان که زندگیشان را از دست داده اند چند هزار راس گوسفند هدیه کرده!!! واقعأ تا کی مردم باید تحقیر شوند! و تا چه حدّ! انگار این مردم که همه چیز را از دست داده اند ایرانی صاحب گاز و نفت و منابع و ثروتهای این خاک نیستند و باید منتظر بمانند تا آخوندی دست در کیسهَ دزدیش ببرد و چیزی جلویشان پرتاب کند !! اینها خاطرات فردا خواهد بود و آیندگان بر قبور فاسدین امروز تف خواهند کرد.
پاسخ سوال شما این است که:
اولا: همه روحانیون زمان شاه،مجیز گوئی و چاپلوسی رضا و محمد رضا شاه پهلوی را نمی کردند و تاریخ شاهد خوبی است بر اعتراضات علماء به برخی نقض قوانین مشروطه و نقض احکام اسلام.
ثانیا:بتعبیر مرحوم آقای خمینی،روحانیون در عهد دو پهلوی دو سنخ بودند،یک سنخ روحانیون خود فروخته درباری که به دربار شاه می رفتند و مواجب می گرفتند و تعظیم می کردند به جقّه همایونی.و یک سنخ دیگر روحانیونی بودند که وابسته به دربار نبودند،برخی از آنها مثل مرحوم امام خمینی و مرحوم مدرّس و مرحوم آقای کاشانی و آن عالمی که نامش یادم نیست در مسجد گوهر شاد علیه بی ناموسی رضا قلدر شاه منبر رفت و اعتراض کرد و…اینها شجاع و نترس بودند و در سیاست دخالت می کردند،ولی خوب غالب روحانیون غیر درباری نیز یا بواسطه اختناق شدید نظام ستمشاهی سکوت و حفظ جان را ترجیح می دادند،یا اساسا برای دخالت در سیاست و اهتمام بامور مسلمین تعریفی قائل نبودند برای خود.
بنابر این،این سخن که همه روحانیون عصر پهلویان درباری و چاپلوس و مجیزگو بودند یک دروغ و تهمت تاریخی ناجوانمردانه است.
ثالثا:در خصوص کمک رهبر فعلی ایران به برخی از آسیب دیدگان سیل اخیر،نمیدانم واقعا باید بامثال شما بیشرم های بی هنر نق بزن چه گفت،اگر کسی کمکی نکند،طوری شروع بنق زنی می کنید،و اگر کمکی بکند باز جور دیگری نق می زنید بنابر این شما هنری جز نق زدن و منفی بافی ندارید.شما تلاش کنید بعنوان یک انسان منصف و واقع گرا در ارزیابی ها نسبت به همه اشخاص-نه فقط رهبر قانونی این مملکت-منصف و انسان شایسته و جوانمرد باشید.کمک رهبر ایران آقای آیت الله خامنه ای نیز بعنوان حاکمی که مطابق قانون اساسی ایران وظائف و اختیاراتی دارد منحصر به این فقره که شما اینگونه غیر منصفانه به آن اشاره کردید نیست،الان وقتی همه شئون یک کشور تحت حاکمیت شرعی قانونی یک حاکم و امر او و نظارت او،اعم از دولت و مجلس و وزراء و استانداران و فرمانداران و بخشداران و امدادگران رسمی مثل هلال احمر و کمیته امام و بنیاد مستضعفان و شهرداری ها و قوای مسلحه اعم از ارتش و سپاه و بسیج و همه،بسیج می شوند برای رفع مشکلات هموطنان آسیب دیده سیل،اینها همه تحت امر و فرمان و ولایت این حاکم است،و طبیعی است که بسیج این امدادگران لازمه آن، تخصیص میلیاردها تومان بودجه برای جبران خسارت آسیب دیدگان و ترمیم آسیب های وارده به کشور است و شما علیرغم مشاهده اینهمه زحمات متولیان مربوطه آنهم در اوج تعطیلات سنتی نوروزی،اینگونه کنار می نشینید و ناجوانمردانه فقط طعنه و ریشخند می کنید که نه با انسانیت یک انسان تناسبی دارد و نه با ایرانیت یک ایرانی،و چنانکه بارها در این سایت اشاره کردم مشکل اساسی امثال شما این است که چون مخالفت مبنائی با اسلام و با جمهوری اسلامی دارید و حقیقتا نیز دموکرات و ملتزم به آراء اکثر مردم نیستید،طبیعی است که مایلید هر امری را سوژه سوء استفاده های سیاسی خویش کنید.
این آخوند رفته تاریخ را مرور کرده ببینید چی پیدا کرده !!!این آخوندهای عقب مانده ای را که نام بردی معترض دیکتاتوری نبودن٬ این مرتجعین مخالف حقّ رای زنان و برداشتن حجاب و تقسیم زمینهای اربابان و و و بودند ٬ خودشان که در دیکتاتوری و آدمکشی چند سر و گردن از پهلویها بالاتر بودند و هستند مثل خمینی و جانشینش.اون کاشانی جرثومه فساد و همکار سازمان سیا و کودتاچی هم قابل دفاع کردن هست که نام بردی؟! برو فیلمش هست ببین که چه فاتحانه با سفیر آمریکا بر ویرانه های خانه مصدق قدم میزنه و چقدر هم خوشحال از خوش خدمتی که به اربابانش کرده. این بیشرمی آخوندها سر دراز دارد. کِرمی که در خاک ایران وول میخوره و باعث نفس کشیدن خاک و باروری میشه ارزشش بیشتر از هر آخوند مفتخور و سربار جامعه است
دوست عزیز،شمابااینهمه سوادواطلاعات عمومی وتخصصی دراین سایت چه میکنید؟من چندباراتفاقی واردسایت شدم وکامنتهاراکه خواندم همیشه شما،بااین جماعت خودرابه خواب زده،دربحث وجدل دیدم،به جای نوشتن دراین سایت،دریک سایت معتبر سوادوعلم خودتان رادراختیار جوانان بگذارید.البته صلاح مملکت خویش خسروان دانند.ولی دریغم آمداین سوادواطلاعات به هدررود.موفق باشید.
سلام و درود
دوستان ارجمند در ابتدای ورود به وبسایت دکتر نوری زاد، به اطلاع رساندم که دارای 5 اختراع ثبت شده هستم، با این امید که علاقمندی پیدا شود و دست یاری و همکاری و سرمایه گذاری به من بدهد و بتوانیم لااقل یکی از آنها را به تولید انبوه برسانیم و به هم میهنانانمان تقدیم کنیم. دوستانی مرا به خود پسندی متهم کردند و از شما چه پنهان که خود نیز بارها خود را ملامت کردم که یک سایت سیاسی جای عنوان کردن مسائل کاری و اقتصادی و یافتن و جلب نظر سرمایه گذار نیست. وقوع حوادث پی در پی از قبیل زلزله و اخیراً سیل خانه براندازی که در گستره ای وسیع از شمال تا جنوب و مرکز و غرب کشورمان بسیاری از هم میهنان را تحت تأثیر مخرب خود قرار داده، بنده را بر آن داشت که پیه ملامت و سرزنش دوستان را به تن بمالم ولی ویژگیهای اصلی دو فقره از اختراعات اصلی خود را که در مورد سازه های غیر قابل تخریب است را معرفی کنم . از وقوع زلزله بم تا پایان سال 89 بطور مستمر و از آن پس نیز بطور غیر مستمر به دنبال تحقق تولید آنها بوده ام . بیگمان هر نوع فعالیت و نیاز جامعه انسانی با دهها رشته مرئی و نا مرئی به سیاست و اقتصاد و سایر ارکان اجتماع پیوند خورده است. تخریب و عدم مقاومت کافی سازه های مسکن مهر در زلزله غرب کشور و سیل انتقادات و اعتراضات ارباب معرفت و افراد مردم و میهن دوست بخوبی نشان داد که کیفیت مسکن، بویژه سازه های دولتی، یا ساختمانهایی که تحت نظارت دولت ساخته میشوند با چه رشته های محکمی به سیاست وابسته است. لذا احساس میکنم که عنوان کردن دو مورد از اختراعاتم در این سایت سیاسی، چندان هم بی ربط نیست. با اینهمه پیشاپیش از مدیریت محترم و دوستان گرامی و فرهیخته پوزش میخواهم و امیدوارم گستاخی بنده را ببخشایند.
دعوت از سرمایه گزاران جهت تولید انبوه و اشاعه یک اختراع ثبت شده با شماره 33824 و تاریخ ثبت 1384/10/20 تحت عنوان بلوکهای ساختمانی ضد زلزله با قابلیت عایق و سریع الاحداث !
ویژه گیهای اصلی این اختراع به شرح زیر است:
1_غیر قابل تخریب میباشد یعنی بدلیل بافت ویژه اش حتی با 9 ریشتر زلزله هم تخریب نمیشود.
2_سرعت ساخت آن بیش از 40 برابر نسبت به شیوه ساخت و ساز معمولی و متداول است.
3_قیمت تمام شده دیوار حدافل 25 و حداکثر 40 درصد ارزانتر از معدل قیمت شیوه های متداول است، سقف نیز حداقل 10 و حداکثر 20 در صد ارزانتر تمام میشود .
4_عایق دما و صدا میباشد.
5_حداقل 50 درصد از وزن « بار مرده » ساختمان میکاهد.
6_مقاومتی بالاتر از استاندارد ملی ایران در مقابل حریق دارد و میتوان باز هم آنرا افزایش داد .
7_قابلیت نماکاری و دکوراسیون داخلی و تزییناتی آن بیش از 100 نوع و با فن ویژه ای که در آن بکار رفته، ایجاد نمای جدید بدون تخریب نمای قبلی و خرید مصالح و مدت قابل توجه و داشتن مهارت، با هزینه اندکی ( دستمزد یک یا دو روز یک کارگر ساده جهت 50 متر مربع دکوراسیون داخلی یا نمای خارجی ) صورت میگیرد و سازه نیازی الزامی به ایجاد نماهای سنگی یا سنتی ندارد. ( میشود در طول سال و بنا به مناسبتها یا عشق به تنوع و زیبایی ماهی یکبار نمای خارجی و دکوراسیون داخلی را تغییر داد ) .
8_کار آمدی بینظیر درحوادث غیر مترقبه و احداث سازه های موقت، بجای چادر از دیگر خصوصیات آنست و پس از رفع بحران مصالح ضایع نمیشود و میتوان آنها را در سازه های دائمی یا موقت دیگر مورد استفاده قرار داد.
9_چینش و ساخت ( بنایی ) با آن نیاز به بنای حرفه ای و مهارت ندارد، زیرا چون پازلی که کلیه قطعاتش یک اندازه است، به استثنای قطعاتی که جای کلید و پریز و لوله بخاری در آنها تعبیه شده سایر قطعات همه یک اندازه هستند و هر کارگر ساده ای با 15دقیقه آموزش بدون آنکه بتواند حتی عمداً هم خطا کند قادر به احداث بنا و کار با آنست.
10_درنمای داخلی نیازی به گچ و خاک و سفید کاری و کندن جای کلید و پریز و لوله بخاری ندارد زیرا سطح اجزا را میتوان به دلخواه صاف یا طرح دار و طبق سفارش مشتری چون موزائیک، با هر طرح و رنگی، از جمله رنگ سفید که سفارش دهنده بخواهد تولید کرد و در قطعاتی که کلید و پریز در آن تعبیه میشود هنگام تولید قاب قوطی های آنها کار گذاشته میشود، فرضاً اگر در یک واحد آپارتمانی نیاز به بودن 4 لوله بخاری و هود باشد هنگام تولید آن چهار قطعه با قاب لوله تولید میشود یا قطعاتی به تعداد لازم و طبق نقشه با یک یا دو یا سه یا چهار قاب مخصوص نصب کلید و پریز تولید میشوند .
11_با تدابیر اندیشیده و محاسبه شده نیاز الزامی به داشتن کارخانه تولیدی ندارد یعنی با دادن قالب های مخصوص به تولید کنندگان محلی و موجود میتوان به سهولت در سر
تا سر کشور مصالح را تولید و عرضه کرد در نتیجه نیازی به حمل و نقل بین شهری ندارد و هزینه حمل و نقل عاید تولید کننده اصلی میشود.
12_ علاقمندان بایستی دارای توان مدیریتی بالایی باشند زیرا تولید و اشاعه آن بیشتر از سرمایه ( به ارزش پول امروز، حداکثر 300 میلیون تومان ) به مدیریت و سازماندهی نیاز دارد.
13_ پس از استارت کار و تولید نمونه های جدید و گزارش آن به اداره ثبت اختراعات و مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن، تاریخ اختراع تازه میشود و از آن پس مطابق قانون ثبت و تولید اختراعات تا 20 سال معاف از مالیات میباشد.
14_دارای حق انحصاری تولید بوده و بدون اجازه صاحب امتیاز کسی حق تولید و کپی کردن ندارد و میتوان قانوناً خاطی را محکوم به تعطیلی کار و جبران خسارت نمود.
15_ مواد اصلی جهت تولید شن و ماسه و سیمان است که در همه جای کشور قابل ابتیاع است. البته جهت تولید سازه های مقاوم در برابر آتش سوزی به ماده ای سبک و مقاوم در برابر حریق بنام ( ورمی کولیت یا مواد مشابه نیز نیاز است، این ماده هم اکنون در کشورمان تولید میشود. )
16_ برای هر نوع سازه ای چه شهری و چه روستایی و چه ویلایی و برج سازی مناسب است و محدودیت ندارد.
علاقه مندان میتوانند با جی میل زیر با مخترع تماس بگیرند :
Ali.zeinoddin1339@gmail.com
جناب شفیعی یا زین الدین
با سپاس از اطلاع رسانی در مورد اختراعتان یکی دو سوال برای من پیش آمد که پاسخ بانها احتمالا به پیشبرد پروژه شما کمک خواهد کرد. ، گفته اید که سیستم اختراعی شما “غیر قابل تخریب میباشد یعنی بدلیل بافت ویژه اش حتی با 9 ریشتر زلزله هم تخریب نمیشود.” . سوالی که پیش میاید اینکه آیا این امر بصورت علمی و در آزمایشگاههای مربوطه به اثبات رسیده و مورد تایید موسسه استاندارد یا سایر مقامات مسئول میباشد یا بصورت تئوریک به این نتیجه رسیده اید. دوم اینکه بر اساس اطلاعاتی که داده اید بنظر میرسد اختراع مربوط به نحوه سوار کردن و اتصال قطعات میباشد نه موادی که در ساخت قطعه بکار گرفته شده. اگر این فرض صحیح است، چه آزمایشاتی و کجا برای سنجش میزان مقاومت ساختمان صورت گرفته و اگر چه میگویید برای هر نوع سازه ای مناسب است ولی آیا انواع گوناگون ساختمانها را مستقلا آزمایش کرده اید یا خیر؟
با احترام
سلام و درود
برای آنکه مطالب وبسایت از مسیر خود خارج نشود، منبعد پرسشها و ابهامات و پیشنهادات خودتان را به آدرس جی میل اعلام شده اعلام فرمایید.( دیگر در این مورد در سایت جوابگو نیستم! )
جناب قدیمی به این بیت از مثنوی معنوی توجه فرمایید :
این حصیری که کسی میگسترد
گر نپیوندد به هم بادش برد
حصیر با سست ترین نی های عالم ساخته میشود، اما چند رشته ریسمان طوری آنها را به هم پیوند میزند که سالها در برابر آفتاب و طوفان مقاومت میکند، چون اجزای دیوار و سقف ساختمانهای فعلی رشته های محکم و مناسبی ندارند تا کلیه اجزاء آنها را چون رشته ای زنجیر به هم پیوند بزند و آنرا چون سبدی بافته شده بصورت توده ای یکپارچه و مرتبط با هم در آورد و مصالح پس از خشک شدن شکننده اند در زلزله از هم گسیخته و دیوار بصورت آوار در میآید. آنچه بنده ساخته ام اینست : با قرار دادن اجزایی از فلز آهن، هر یک از بلوکها را بصورت یک حلقه از زنجیر ویژه ای در آورده ام، لذا هرگز از هم گسیخته نمیشوند، ممکنست در حوادثی چون سیل خانه چپ شود ولی از هم گسیختگی هرگز حتی با انفجار هم اتفاق نمی افتد.( آن مقدار مواد منفجره ای که یک سازه معادل را بطور کامل تخریب میکند، به سازه ساخته شده با مصالح اختراغی من آسیب جزئی میزند و هرگز تخریبش نمیکند، تنها نقطه ضعفی که به اختراع من نسبت داده اند اینست که تخریبش با شیوه های متداول ممکن نیست و باید اجزا را از هم باز کرد ) اداره ای بنام مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن هست که از وزارت راه و ساختمان و سازمان نظام مهندسی و همه ارگانهای مرتبط با ساختمان بالاتر است و هر طرح داخلی و خارجی و اختراعی و ابداعی، باید ابتدا مهر تأیید از آنجا کسب کند و از آنجا مجوز فعالیت بگیرد، آنها هر آن انتظاری که از سازه و ساختمان میرود را تست میکنند و پس از موفقیت در تمام مراحل اجازه فعالیت و تولید میدهند. بنده علاوه بر اداره ثبت اختراعات با تولید انواع و ارسال مصالح ساخته شده به آنجا و سالها رفت و آمد و تقدیم هر آنچه خواسته اند و روشن شدن همه ابهاماتشان از آنجا مجوز فعالیت گرفته ام. چهار سال نیز زیر نظر یکی از مراکز رشد دانشگاهها در یکی از شهرستانها فعالیت کرده و بارها کارشناسان و مهندسینشان به بازدید و ارزیابی مصالح آمدند و هر ایرادی به ذهنشان رسید گرفتند و رفع کردم تا نهایتاً شق القمر کردند و منجر به موافقت با دادن یکصد میلیون تومان وام از صندوق مهر امام رضا شد که اگر میدادند، در آنزمان برای استارت کافی بود. البته رئیس صندوق مهر نامه مرکز رشد را به ریشخند گرفت و حتی حاضر نشد نامه مرکز رشد را بخواند چه رسد به دادن وام با وثیقه سنگین! در نمایشگاه بین المللی ساختمان و مسکن که تا جایی که یادم هست در سال 1386 در محل دائمی نمایشگاهها برگزار شد شرکتی قبرسی_یونانی حاضر شد اختراع را به قیمتی که برای من رؤیایی بود بخرد، اما بزرگواری! که مراقب تماس ایرانیان با خارجیان بود، پس از اطلاع از ماهیت گفتگوی ما گفت : من با دکتر سید علی اکبر عنایتی معاون ریاست جمهوری دوستم به او مراجعه کن که سفارشت را میکنم و هر چه بخواهی کمکت میکند، حیف است چنین اختراعی به خارجیها فروخته شود، بندهٔ ساده لوح و زود باور هم که در اصل هدفم اینبود که نتیجه کار و زحمتم عاید هم وطنانم شود، باورم شد و از فروشش خود داری کردم، نتیجه آنکه تا سه سال هم اسناد و مدارک برای جناب دکتر سیدعلی اکبر عنایتی ارسال کردم و سرانجام که دیگر هیچ بهانه ای جهت سردواندن و از سر باز کردن من برایش نماند، طی نامه کوتاهی نوشت : آقای زین الدین طرح شما در اولویت طرحهای ریاست جمهوری نیست !
دوست عزیز نحوه ساخت سازه با بلوکهای اختراعی مرا، نمیشود با نوشتار توضیح داد باید دید !
آنچه یک دیدن کند ادراک آن
سالها نتوان نمودن از زبان
آنچه یکدم بیندش ادراک هوش
سالها نتوان شنودن آن بگوش.
جناب شفیعی،بنده ورودی نمی کنم به اینگونه بحث های فنی و تخصصی چه آن شکل بحث های علمی و تئوریک که دوستمان کاوش می کند و در جای خود ارجمند است و چه بحث های تجربی و عمل گرایانه ای که شما می کنید،چون اینها خارج از فهم و تخصص بنده است، اما بشما عرض می کنمبتعبیر قرآن:فاستقم کما اُمِرتَ (در اموری که به آن باور دارید استقامت و پشتکار داشته باشید)،شما از تلاش برای ارائه و ثبت این اختراع یا هر اختراع دیگری،مایوس نشوید،و به تلاش خود در هر دولتی که روی کار می آید ادامه دهید،چون در هر حال با جابجایی دولت ها و افراد سلائق و فهم های گوناگونی روی کار می آیند که ممکن است نوع تعامل آنان با اینطور کارها متفاوت باشد،من شخصا چنانکه عرض کردم به دولت جناب روحانی رای دادم و به حسن نیت ایشان و تلاش برای نوگرایی و انعطاف در این امور از سوی ایشان و دولت ایشان باور دارم،هرچند ارتباط خاصی با آنها ندارم اما نمونه های زیادی از ثبت اختراعات و تشویق های آنان نسبت به مخترعین جوان و طرح های جدید را در اخبار دیده ام،شما که کار خلاف یا غیر قانونی انجام نداده و نمی دهید،بنظرم تلاش کنید بنحوی با معاون علمی و فناوری رئیس جمهور روحانی یا وزیر و وزارت مسکن او تماس بگیرید تا طرح شما دوباره در معرض بررسی و آزمون تجربی قرار گیرد.
دوستدارت سید مرتضی
موفق باشید
این دومی: پیشگیری از خسارات سیل باید از قبل پیشبینی میشد.
مش قاسم: ای …(سه نقطه از مش قاسم) …(سه نقطه از مش قاسم) اینایی که تو بهشون زنهار میدی همونایی هستن که تو بهشون ۴۰ ساله میگی انقلابی عمل کنن. بیچاره اون احمق هایی که دنبال افکار احمقانه منقلابی توی منقلابی میرن.
ووززارت/* خارجهکی: تحریم حسابهای هلال احمر را مسدود کرد.
ترجمه: این ما منقلابیون اسلامی نبودیم که ۴۰ سال آزگار به ساختار همهچی توی این مملکت ر…(سه نقطه از مش قاسم)یم، تحریم هلال احمر باعث اینهمه بیبرنامگی و خرابی شده. به حکومت اسلامی شیادان و دروغگویان و دزدان و آدمکشان و شکنجهگرهای اسلامی مزرعه حیوانات خوش آمدید.
جناب قدیمی و دیگرانیکه با این سید علاف و //////////////////// بحث می کنید.این موجود مثل سایر////////////////////////// اسلامی خروجی ۱۴۰۰ سال نکبت و خرافات و اراجیف ////////////////////// است. اینها در حوزه همانطور که من بارها نوشته ام ////////////////////////////////////////////// و طلبکاری و پستی و پلشتی و /////////////////////////////و توجیه هر زشتی و /////////////// و بی وجدانی و بدتر از همه ابن الوقت بودن و حرافی را سالیان سال تمرین می کنند. بحث با این عناصر فاسد و بی وجدانی که خروجی باوری انسان و زن و تمدن کودک ستیز است جز بیهوده گی نمی تواند باشد و از آن بدتر به چنین عناصر //////////////////////////////////////////////////// دلیل بودن و اظهار وجود می دهد.
مقام معظم رهبری:
پیشبینی این ویرانیها و خسارات باید از قبل میشد و پیشگیری صورت می گرفت/ همه اقدامات لازم تا رفع مشکلات مردم سیلزده با جدیت ادامه یابد
عصر امروز (سهشنبه) جلسه ویژه بررسی آخرین وضعیت مناطق آسیبدیده از سیل و اقدامات انجامشده برای امداد به سیلزدگان و همچنین روند کنترل شرایط روزهای آینده در حضور حضرت آیت الله خامنهای برگزار شد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
باید از قبل پیشبینی این ویرانیها و خسارات میشد و پیشگیری صورت می گرفت/ همه اقدامات لازم تا رفع مشکلات مردم سیلزده با جدیت ادامه یابدعصر امروز (سهشنبه) جلسه ویژه بررسی آخرین وضعیت مناطق آسیبدیده از سیل و اقدامات انجامشده برای امداد به سیلزدگان و همچنین روند کنترل شرایط روزهای آینده در حضور حضرت آیت الله خامنهای برگزار شد.
به گزارش انتخاب، حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (سهشنبه) در جلسهای ویژه با حضور معاون اول رئیس جمهور و تعدادی از اعضای دولت، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و فرماندهان کل ارتش و سپاه، فرماندهان نیروهای زمینی، دریایی، نیروی انتظامی و بسیج، مسئولان ستاد مدیریت بحران و دستگاههای امدادی و کمکرسان، ضمن دریافت گزارش از مسئولان اجرایی و نظامی در خصوص آخرین وضعیت مناطق آسیب دیده از سیل و اقدامات انجام شده برای اسکان سیلزدگان، رسیدگی به مشکلات مردم و تصمیمهای اتخاذ شده به منظور جبران خسارات در بخشهای مسکن، کشاورزی، دامداری، زیرساختها و همچنین روند کنترل شرایط روزهای آینده، در برخی استانها گفتند: خدمات رسانی، هماهنگی بخشهای مختلف، و شور و شوق کمک رسانی و روحیه بسیج شوندگی مردم در حادثه اخیر سیل در چند استان بسیار برجسته بود اما باید همه تصمیمها و اقدامات لازم، بهصورت جدی پیگیری شود و تا رفع مشکلات و آلام مردم آسیب دیده ادامه یابد.
رهبر انقلاب اسلامی ضمن قدردانی از گزارشهای ارائه شده در این جلسه افزودند: خدمات انجام گرفته و هماهنگی میان دستگاهها و حضور مسئولان رده بالا و فرماندهان نظامی در دل حادثه و در مناطق آسیب دیده، از نکات قابل توجه این حادثه بود.
حضرت آیت الله خامنهای خاطرنشان کردند: در کنار این نکات اما موضوع مهمتری نیز وجود دارد که آن هم مسئله پیشگیری از ویرانیها و خسارات است که باید از قبل پیش بینی میشد.
ایشان افزودند: جدای از خسارات، موضوع صدمات روحی و روانی ناشی از حوادثی همچون سیل، بلندمدت و تأثیرگذار است، بنابراین باید بهگونه ای برنامه ریزی و آینده نگری شود که صدمات و خسارات ناشی از اینگونه حوادث به کمترین میزان ممکن برسد.
رهبر انقلاب اسلامی «لایروبی رودخانه ها»، «لایروبی سدها»، «آزاد سازی حریم رودخانه ها»، «آبخیزداری» و «حفظ مراتع و جنگل ها» را از موضوعات بسیار مهم برشمردند و تأکید کردند: این حادثه باید یک درس عبرت باشد تا در طرحهای مختلف آینده از جمله سد سازی ها، راه سازی ها، احداث راه آهن، و عمران شهری، همه جوانب مختلف دیده و آینده نگری لازم و جامع انجام شود.
حضرت آیت الله خامنه ای موضوع پیگیری جدی تصمیمهای اتخاذ شده در حادثه سیل در استانهای مختلف را مورد تأکید قرار دادند و گفتند: در حادثه اخیر، مردم واقعاً کمک کردند و روحیه بسیج شوندگی مردم برای خدمت فوق العاده است که باید از این روحیه استفاده شود، ضمن آنکه همکاری خوبی میان مردم و مسئولان بهوجود آمد.
ایشان در پایان سخنان خود ضمن قدردانی از دستگاههای مختلف، خاطرنشان کردند: در قضیه سیل اخیر صدا و سیما، انصافاً عملکرد خوبی داشت.
در این جلسه پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، معاون اول رئیسجمهور، وزیر کشور، وزیر نیرو و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گزارشی از آخرین وضعیت مناطق سیلزده و اقدامات انجامشده و خدمترسانی به مردم بیان کردند.
معاون اول رئیسجمهور، سیل اخیر را سیلی کمسابقه و موجب درگیر شدن ۲۴ استان کشور برشمرد و افزود: در این حادثه، همه دستگاهها و مسئولان آنها با ظرفیت کامل در خدمت مدیریت بحران قرار گرفتند.
جهانگیری، دستور رهبر انقلاب اسلامی به نیروهای مسلح برای خدماترسانی در مناطق سیلزده را بسیار راهگشا خواند و با تشکر از فعالیتهای مردمی در مناطق آسیبدیده، خاطرنشان کرد: دولت مصوبات مهمی برای جبران خسارات وارد شده به مردم از طریق کمکهای بلاعوض و تسهیلات با سودهای پایین داشته است.
معاون اول رئیس جمهور با اشاره به تصمیمهای اتخاذ شده برای مدیریت آبهای روان به سمت خوزستان گفت: از سپاه درخواست شده است برای هدایت آبهای روان کانالهایی را در اطراف بستان و سوسنگرد احداث کند.
در ادامه رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به حضور نیروهای مسلح از ساعات اولیه وقوع سیل در گلستان، گفت: پس از دستور فرمانده کل قوا، همه امکانات فنی و مهندسی برای حل مشکل مردم بسیج، و تأکید شد که همه اقدامات با هماهنگی دستگاههای مسئول و ستادهای مدیریت بحران انجام شود.
سپس وزیر کشور گزارشی از امدادرسانی به مردم در مناطق سیلزده بیان کرد و افزود: تدوین طرح جامع کاهش خطرپذیری سیلاب برای همه استانها، لایروبی سطوح و رودخانهها، رفع تصرفات و آزادسازی حریم رودخانهها، بیمه واحدهای مسکونی و ارتقا تجهیزات و دانش هواشناسی جزو مواردی است که باید برای آینده در دستور کار قرار بگیرد.
همچنین وزیر نیرو با اشاره به تأثیر مثبت بارشها بر آبگیری سدها و تالابهای کشور، از صدمات وارد شده به شبکه انتقال آب و برق کشور نیز گزارش داد و گفت: با توجه به سرازیر شدن آبها از سمت لرستان و ایلام به سمت خوزستان و سدهای این استان، تدابیر لازم برای مقابله با بحران اندیشیده شده است.
http://www.entekhab.ir/fa/news/468408/
—————
چندی پیش جناب آسدعلی آقای خامنه ای طی سخنانی به مناسبت سالگرد ارتحال جناب خمینی طاب ثراه نسبت به کسانی که اعدام های دهه شصت را مورد انتقاد قرار می دهند، هشدار داد. وی گفت “دهه شصت، دهه افتخارات بزرگ است، دهه مبارزه با تجزیه طلبی است.” خامنه ای گفت که “کنترل تاریخ دارد از دست حکومت در میرود.” “غلامعلی حداد عادل” از نقش ابراهیم رئیسی در اعدام هزاران زندانی سیاسی دفاع کرد.
در جریان تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری، به مناسبت کاندید شدن ابراهیم رئیسی به عنوان رقیب روحانی، موضوع کشتار جمعی زندانیان سیاسی سال 1367، گاه و بیگاه و به شوه ای غیر مستقیم مطرح می شد. رئیسی یکی از اعضاء هیات مرگ بود که مطابق فتوای خمینی در فاصله ماههای مرداد و شهریور، مامور شده بود که ترتیب اعدام هزاران زندانی سیاسی در شکنجه گاههای جمهوری اسلامی را بدهد. اما اگر رئیسی یک عضو هیات مرگ بود، عضو دیگر همان هیات،مصطفی پور محمدی، وزیر کابینه حسن روحانی بود. بدین ترتیب چهار عضو هیات مرگ عبارت بودند از: حسینعلی نیری (حاکم شرع)، مرتضی اشراقی (دادستان)، ابراهیم رئیسی (معاون دادستان) و مصطفی پورمحمدی (نماینده وزارت اطلاعات).
دیری نپایید كه خبر این جنایت هولناک در ایران و در خارج کشور پخش شد. مردم ایران که کم کم داشتند تن خسته و فرسوده خود را از زیر آوار جنگ ویرانگر ایران و عراق بیرون می کشیدند متوجه شدند که چه فاجعه ای علیه عزیزان آنها انجام گرفته است. عده انگشت شماری از همرزمان قربانیان جنایت تابستان 67 که از آن قتل عام دسته جمعی جان سالم به در برده بودند در خاطرات خود گوشه هایی از سبعیت سفاکان زندانبان و مظلومیت زندانیان دربند و بی دفاع را برای اذهان عمومی بازگو کرده اند. اما هنوز این کل حقیقت نیست. هنوز بخش بزرگی از واقعیات این جنایت از اذهان مردم پنهان است. پرونده این جنایت بسته نشده است. شبح این رویداد بر بالای سر همه عاملین و امرین زنده و مرده این رویداد، در حرکت است. آنها از داوری و از مجازات رها نخواهند شد.
هیچکدام از جناحهای رژیم چه آنها که در آن دوره در قدرت بودند و بعدا از قدرت رانده شدند و چه آنها که هنوز بر مصدر کارند، نمی توانند گریبان خود را از جنایتی که مرتکب شدند، رها سازند. اگر این جنایت هولناک را در آن روزها توانستند از افکار عمومی در ایران و جهان برای مدتی پنهان کنند، امروز دهها جلد کتاب و صدها مقاله و هزاران سند در این مورد انتشار یافته است.
به مناسبت انتشار نوار صوتی منتظری در مورد این رویداد،بعضی از کارگزاران رژیم که تا کنون سکوت کرده بودند، به سخن آمدند. اظهارات آنان نشان داد که هنوز در جنایت پیشگی از چه ظرفیتهای بالائی برخوردارند:
لاریجانی رئیس قوه قضائیه گفت: “آنچه از احکام دادگاهها بر حسب موازین شرعی و قوانین انجام شده است قابل خدشه نیست و حکم گروههای محارب کاملا آشکار است.” احمد خاتمی امام جمعه تهران گفت: “آنچه امام راحل در سال ۶۷ صورت داد کاری فقهی، قرآنی، انقلابی و خدمتی بزرگ به ملت مسلمان ایران بود. اگر آن روز آن خدمت جانانه را امام نکرده بود امروز گرفتاری های فراوانی داشتیم.”
علی خمینی، نوه خمینی در اظهاراتی در این مورد نشان داد که تا چه اندازه به پدر و پدر بزرگ جنایتکارش رفته است: وی میگوید: “اعدامهای دهه ۶۰ شرط برقراری آرامش در ایران بوده است امروز یک عده دلسوز شدند میگویند چرا با اینها برخورد کردید؟” و امروز خامنه ای با وقاحت تمام به جنایات دهه شصت افتخار میکند.
واقعیت این است که داس مرگ این رژیم در زندانها در تمام 38 سال گذشته هیچگاه از حرکت بازنمانده است. طی این مدت در کنار بساط سرکوب و زندان و شکنجه و به خون کشیدن هر اعتراض و ندای آزادیخواهانه، مجازات اعدام را بعنوان خشونتی آگاهانه و سازمانیافته برای نابودی مخالفین سیاسی، ناراضیان اجتماعی و قربانیان همین نطام ظالمانه سرمایه داری، در خدمت ایجاد فضای ترس و نگرانی و سکوت و تمکین در جامعه به کار گرفته است. مجازات اعدام بعنوان یک جنایت سازمانیافته از همان آغاز به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی تا کنون یکی از پایه های حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی برای مرعوب کردن مردم بوده است. جمهوری اسلامی بقای خود را بر سرکوب متکی کرده است اما اگر سرکوب در مقطعی یک قدم عقب نشینی مردم را بدنبال داشته باشد، زمینه های عینی فوران خشم تودهها را تشدید خواهد کرد. بدون شک سرانجام آنروز فرا خواهد رسید که سران جنایتکار جمهوری اسلامی در دادگاه عدل مردم زجر کشیده ایران به محاکمه كشیده شوند، رازهای سر به مهر جنایات بیشماری که مرتکب شده اند بیشتر برملا شود و مجازات شایسته خود را دریافت دارند.
.
لاریجانی: سیلزدگان مضطرب نباشند؛کمک بلاعوض و تسهیلات ارزان قیمت تامین خواهد شد
بررسی هایی که برای ما انجام شد نشان میداد که حدود 95 درصد کسانی که معوقه بانکی دارند زیر 4 میلیارد و بیشتر صنایع خرد هستند و آنها که بالای 4 میلیارد هستند حدود 15 هزار نفرند. باید برای دسته اول تسهیلات ایجاد شود و برای آنها فکری کرد تا زمینه تسهیل کار آنها فراهم شود.
رییس مجلس شورای اسلامی گفت: مسئله آب در ایران یک مسئله ملی است و باید با نگاه منفعت ملی به این مسئله نگاه کرد.
به گزارش ایسنا، علی لاریجانی در جلسه شورای هماهنگی مدیریت بحران استان مرکزی اظهار کرد: مزین شدن ابتدای سال 98 با بارش رحمت الهی پس از چندین سال خشکسالی را باید به فال نیک گرفت و بر این رحمت شکرگزار بود. البته برخی استانهای ما از جمله استان مرکزی درگیر سیل شدند و این مشکل در برخی استانها مثل لرستان و خوزستان شدیدتر است و از ابتدای سال مازندران و گلستان هم درگیر شدند و این پدیده نشان میدهد که ما در جاهایی نقایصی داریم که باید رفع شود وگرنه اصل بارندگی، رحمت است.
وی با بیان اینکه «بارندگیهای امسال نسبت به بارندگیهای متعارف قدری متفاوت بوده و حجم بارش در زمانی کوتاه زیاد و غیرمترقبه بوده است»، اظهار کرد: این مسئله نشان میدهد که تمامی این حوادث صرفا حاصل نقایص و اشکالات موجود نیست.
وی عملکرد استان مرکزی را در ممانعت از بروز صدمه انسانی، مطلوب عنوان کرد و با بیان اینکه «صدمات مالی برخلاف صدمات جانی قابل جبران است و این عملکرد ستاد مدیریت بحران استان قابل تقدیر و خدمت به کشور و استان بود»، اظهار کرد: اقدامات انجام شده در استان مرکزی در این حوزه عالمانه بوده و تمامی جوانب این حوادث بررسی و از اقدامات عجولانه خودداری شده و در این راستا تدبیر مبتنی بر دانش در استان انجام شده که کار بسیار ارزشمندی است.
رییس مجلس شورای اسلامی افزود: مردم نیز در این شرایط مخصوصا در روستاها در کنار مسئولان بودند و گاهی که امدادرسانی سخت بود پای کار بودند و یک همدلی وسیع در کشور ایجاد شد مخصوصا وقتی مقام معظم رهبری در پیامی خواستار مشارکت همگانی شدند یک همت ملی در این رابطه در کشور ایجاد شد.
وی با بیان اینکه «در کشور سالهای سال برای سدها هزینه شد تا ضمن تولید برق، آب ها نیز مهار شوند و از آنها بدرستی استفاده شود» افزود: زمانی به ساخت سدها ایراد گرفته شد ولی حال میدانیم که ساخت سد کار درستی بوده است. در حال حاضر در خوزستان که بیشترین سدهای بزرگ را داراست، همه پر شده و مجبورند مدام خروجی آب داشته باشند که آن هم باید با مدیریت انجام شود که مشکلی ایجاد نشود. گاه در این مسئله شبهه می کنند ولی این تجربه نشان داد که ممکن است بسیاری امور در خشکسالیها به کار نیاید ولی در ترسالیها کارآمد خواهند بود یا در زمینه آبخیزداری کارهای بسیاری انجام شده و ساختن سد و آببند در حوزه آبخیزداری مصداق پیشگیری است تا باران تبدیل به سیل نشود. در سالهای اخیر هر ساله با اذن رهبری علاوه بر بودجه دولت از صندوق توسعه ملی برای آبخیزداری استفاده می شد، امسال هم این مهم که مصداق پیشگیری است مد نظر است و برای بیابان زدایی هم جداگانه فکر شده است.
وی با تاکید بر اینکه «اصل پیشگیری اصل درستی است» گفت: در سالهای اخیر به دلیل کمبود بودجه شاید در حوزه سدها توجه کافی نشده ولی یکی از تجربیاتی که از این حوادث حاصل میشود استفاده بهینه از آب است، مخصوصا در حوزه آبهای زیرزمینی که بدلیل استفاده زیاد در شرایط ویژه قرار گرفتهاند و باید از همه طرق برای بیشتر شدن این آب ها استفاده شود.
لاریجانی با اشاره به بازدید از مناطق گرفتار سیل و تماسهایی که با استانداران داشته است، توصیه کرد که در استان آسیب شناسی در حوزه عملکرد و شرایط انجام و نقاط قوت و ضعف شناسایی شود و افزود: این آسیب شناسی مهم است بویژه اینکه در فروردین و اردیبشهت باز هم بارش خواهیم داشت و آب شدن برف ها مزید بر علت خواهد شد و امکان دارد باز هم با چنین بحرانهایی مواجه شویم. خوب است که ستادهای بحران فعال باشند و احساس نشود که کار تمام شده است.
وی بر ضرورت لایروبی رودخانه تاکید کرد و گفت: بررسی حوادث اخیر نشان می دهد که اکثر جاهایی که لایروبی رودخانه ها درست انجام نشده مشکلات زیادی پیش آمده است و اگر در استان مرکزی نیز چنین مواردی هست به سرعت تدبیر شده و لایروبی انجام شود.
وی تجاوز به حریم رودخانهها را نیز از مواردی دانست که در حوادث اخیر مشکلات بسیاری را ایجاد کرد و گفت: وقتی سیل جاری می شود موانع موجود در حریم رودخانه ها همچون ساختمان های ساخته شده در این مناطق مشکلات را دو چندان می کنند. در این موارد جدای از اینکه با متخلف باید برخورد کرد باید فعلا مسیر رودخانه ها و حریم رودخانهها امن و متخلفان و موانع از این حریم خارج شوند تا حادثه برای عموم مردم رخ ندهد.
رییس مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه «مردم در مورد خسارتها خیلی نباید مضطرب باشند»، گفت: در خصوص خسارات این حادثه که حتی باعث از بین رفتن منازل، مزارع و کسب و کار و کشاورزی مردم شده حتما باید بعد از ارزیابی توسط استانداران گزارشها ارسال و تامین اعتبار شود. در این خصوص با دولت هم صحبت شده و به مقام معظم رهبری هم گزارش داده شده تا به حدی که نیاز این افراد مرتفع شود، به آنها کمک شود.
وی افزود: مردم مضطرب نباشند هم کمک بلاعوض و هم تسهیلات ارزان قیمت تامین خواهد شد و ظرف روزهای آینده این مهم را به نتیجه می رسانیم . مقداری کمکهای اولیه را دولت انجام داد و باقی کمکها براساس ارزیابی تامین خواهد شد که این ارزیابی ها باید مبتنی بر سیل و به درستی و امانتدارانه و با محوریت رفع مشکل مردم انجام و ارسال شود تا تامین شود….
https://www.asriran.com/fa/news/660906/
———–
جناب سید مرتضای گرامی
کاش با من و با پای پیاده به معمولان می آمدید
با اطمینان می گویم: اگر همه ی دستگاهها دست بدست هم بدهند و با پولی که ندارند و همه ی صندوق ذخیره ی ارزی را که فوتینای حزب الله و بشار اسد و فلسطین کرده اند، بخواهند مناطق سیلزده را بازسازی کنند، کمِ کم، پنج سال طول می کشد که اوضاع به روزهای پیش از سیل بازگردد
کار از ریشه مشکل دارد.
نمی خواهم از ریشه هایی چون آبخیزداری چیزی بگویم.
ریشه ای که مورد نظر من است، به بیخ ریش آیت الله های چاکر مسلک بیت رهبری با کپه هایی از شیاطین و دکمه های بسته شده ی بیخ گلوی نمایندگان واداده و قاضیان سفارشی و آدمکشی ها و دزدی ها و پاسخگو نبودن بیت رهبری و … مربوط است. تا این ریشه از بیخ بیرون کشیده نشود، با هر پفی اوضاع کشور بهم می ریزد. برای این که خردی در کله ی حضرات پرسه نمی زند. شما یک ارزن خرد در کله ی یکی از این حضرات نشان من بدهید و جایزه بگیرید.
با احترام
.
شما معمولا همه چیزهایی که می گویید را “با اطمینان”می گویید،از این جهت مگر می شود به نوع برداشت های جنابعالی ایراد گرفت؟! همینکه ما کلّه مشحون از خرد شما را داریم کافیست و باید امیدوار باشیم به این کلّه!
احتراما
بررسی سه قتل انجام شده توسط مامورین جمهوری اسلامی: فرشید هکی، مریم فرجی، آریا روزبهی
– – – مشخصات مقتولین:
فرشید هکی: حقوقدان، اقتصاددان و از فعالین سیاسی و حقوق بشر و محیط زیست، از امضاکنندگان اصلی نامههای اعتراضی حقوقدانان و فعالین سیاسی در واکنش به صدور حکم اعدام برای رامین حسینپناهی، از صادرکنندگان بیانیه در اعتراض به کشتار کولبران، از معترضین به سرکوب اعضای کانون صنفی معلمان و بازداشت اسماعیل عبدی، از حامیان زندانیان عقیدتی و سیاسی، از معترضین سرسخت نقض آشکار حقوق شهروندی، نقض حقوق اجتماعی و عدم آزادی احزاب و تشکلهای سیاسی و اجتماعی، اصالتاً اهل استان کردستان
مریم فرجی: فعال مدنی و دانشجویی، از بازداشتشدگان اعتراضات سراسری دیماه ۹۶، محکوم به ۳ سال حبس تعزیری و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور
آریا روزبهی: از شرکتکنندگان در اعتراضات سراسری دیماه ۹۶
– – – آغاز پرونده:
آریا روزبهی در تاریخ ۱۰ دیماه ۹۶ در جریان اعتراضات سراسری در شهر اهواز مفقود میشود، مریم فرجی در تاریخ ۱۴ تیرماه ۹۷ در اوج بازداشتهای پس از اعتصاب سراسری بازاریان تهران، بعد از خروج از منزل مفقود میشود و فرشید هکی نیز در اواخر مهرماه ۹۷ (احتمالاً ۲۵ مهرماه) در اوج بازداشتهای پس از اعتصاب سراسری معلمان، بعد از خروج از منزل مفقود میشود.
– – – روند پرونده:
خانوادۀ آریا روزبهی موضوع را به نیروی انتظامی اطلاع میدهند و نیروی انتظامی به آنها هشدار میدهد که از انجام هر اقدامی خودداری کنند تا موضوع از طریق مراجع انتظامی و قضایی پیگیری شود. خانوادۀ مریم فرجی نیز موضوع را به نیروی انتظامی و قوۀ قضائیه و ارگانهای مرتبط اطلاع میدهند و نیروی انتظامی و قوۀ قضائیه آنها را تهدید میکنند که از هر گونه مصاحبه با رسانهها جداً خودداری کنند تا موضوع از طریق مراجع قانونی پیگیری شود. خانوادۀ فرشید هکی نیز موضوع را به نیروی انتظامی و مراجع قضایی اطلاع میدهند، اما به آنها تذکر داده میشود که فعلاً از مصاحبه با رسانهها خودداری کنند و موضوع را در سکوت خبری پیگیری کنند.
– – – پایان زودهنگام پرونده:
جسد آریا روزبهی ۱۰ روز بعد، یعنی در تاریخ ۲۰ دیماه ۹۶ در رودخانۀ کارون پیدا میشود. جسد مریم فرجی هم حدوداً ۱۰ روز بعد در باغی در اطراف فردیس کرج پیدا میشود، در حالیکه جسد به طور کامل سوزانده شده است. جسد فرشید هکی نیز به فاصلۀ چند روز در اطراف باغ فیض پیدا میشود، در حالیکه ضربات چاقو بر روی جسد مشهود بوده و جسد نیز به طور کامل سوزانده شده است.
– – – سناریوسازیهای رژیم تروریستی آخوندی:
مقامات امنیتی و قضایی جمهوری تروریستی اسلامی که با مشاهدۀ وضعیت ضعیف اقتصادی و اجتماعی خانوادۀ آریا روزبهی، متوجه میشوند که خطری جدی از ناحیۀ این خانواده آنها را تهدید نمیکند و آنها به راحتی قابل کنترل هستند، به تهدید و ارعاب اکتفا میکنند و هیچ توضیحی را در مورد علت یا نحوۀ قتل آریا روزبهی در اختیار خانوادۀ او قرار نمیدهند و تنها به آنها هشدار میدهند که حق مصاحبه با هیچ رسانهای را ندارند. در مورد قتل مریم فرجی که فعال مدنی و دارای پروندۀ امنیتی بود و بارها به خواهرش نیز اعلام کرده بود که احساس میکند عدهای از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی او را در مسیر دانشگاه تعقیب میکنند، موضوع اندکی پیچیده بود. به همین دلیل نیروهای امنیتی و قضایی جمهوری تروریستی اسلامی از سناریوهای نخنمای عشقی برای توجیه قتل او استفاده کردند و قتل مریم فرجی را به گردن خواستگار قبلی او انداختند و با چند روز شکنجه و ارعاب، اعترافاتی ساختگی را از او منتشر کردند. اما نکتۀ جالب توجه، طبق معمول، تناقضگوییها و ناهماهنگیهای آشکار مقامات انتظامی و امنیتی جمهوری اسلامی در توجیه این قتل بود. به عنوان نمونه، سرهنگ جواد صفایی، رئیس پلیس آگاهی استان البرز، ابتدا در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا اعلام کرده بود که جسد مریم فرجی در اطراف فردیس کرج کشف شد و پس از آن طی تحقیقاتی که انجام شد، به خواستگار قبلی مریم فرجی مشکوک شده و او را بازداشت کردند. اما در ادامه، علیرغم ادعاهای قبلی، عنوان کرد که ابتدا خواستگار قبلی مریم فرجی بازداشت شده بود و پس از بازجویی، خواستگار او به محل دفن جسد اعتراف کرد و سپس با حضور بازپرس ویژه و شناسایی محل دفن و گودبرداری، جسد مریم فرجی کشف شد. این تناقضگویی به خودی خود شاهدی بر سناریوسازیهای ناشیانۀ جمهوری تروریستی اسلامی برای قتل فجیع مریم فرجی است. در حال حاضر نیز با گذشت چند ماه از زمان کشف جسد مریم فرجی، پروندۀ قتل او به طور کامل به دست فراموشی سپرده شده است و هیچ جزئیاتی از آن در دسترس نیست. در مورد پروندۀ قتل فرشید هکی نیز که اصولاً خواستگاری در کار نبود، مأمورین امنیتی مستأصل رژیم تروریستی آخوندی به ناچار دست به دامن سناریوی نخنمای دیگری، یعنی خودکشی و خودسوزی شدند. ابتدا رسانههای وابسته به سپاه تروریستی پاسداران، مانند خبرگزاری تسنیم، ابتکار عمل را به دست گرفتند و ادعا کردند که فرشید هکی به دلیل مشکلات اقتصادی در خودروی خودش اقدام به خودسوزی و خودکشی کرده است. این توجیهات به قدری متناقض و کودکانه و ناشیانه بود که از همان دقایق ابتدایی، افتضاح به بار آورد و دست مأمورین امنیتی و اطلاعاتی را در حنای قتل دکتر فرشید هکی باقی گذاشت. ماجرا از آنجا شدت گرفت که علیرغم ادعای خبرگزاریهای رژیم آخوندی مبنی بر صدور گزارش خودکشی از سوی سازمان پزشکی قانونی، این سازمان بلافاصله طی بیانیهای، صدور هر گونه گزارش پیرامون قتل فرشید هکی را از اساس تکذیب کرد، ضمن اینکه وجود جراحات حاصل از ضربات متعدد چاقو بر روی جسد فرشید هکی نیز این ادعا را رد میکرد. همینطور اگر فرشید هکی قصد داست به دلیل مشکلات اقتصادی اقدام به خودسوزی کند، خودروی خود را به آتش نمیکشید و حداقل خودروی خود را برای خانوادهاش باقی میگذاشت.
کوهدشت: سیل شهر را فرا گرفته و مردم در پشتبامها گرفتار شدهاند و نیاز به امداد هوایی دارند
فرماندار شوش: اعلام حالت فوقالعاده در “شوش” / تخلیه بیش از ۳۰ روستا
فرماندار شوش با اعلام حالت فوقالعاده در “شوش”، از تخلیه بیش از ۳۰ روستا و اتخاذ تمهیدات و امکانات لازم برای اسکان موقت ساکنان مناطق در معرض خطر سیل خبر داد.
به گزارش ایسنا، عدنان غزی، آخرین وضعیت آمادگی وضعیت شهرستان شوش در استان خوزستان در برابر سیل را تشریح کرد و گفت: با موافقت وزیر کشور، حالت فوق العاده در شهرستان شوش اعلام کردیم.
وی افزود: شوش دارای سه رودخانه دز، کرخه و شاوور است که از شمال تا جنوب آن را در برمیگیرد. سه بخش درگیر در مجاورت این سه رودخانه، منطقه مرکزی، فتح المبین و شاوور است. شاوور را در ابتدا تخلیه کردیم و در روزهای بعدی برای ۱۱ روستا دستور تخلیه دادیم.
فرماندار شوش ادامه داد: در بخش مرکزی حاشیه دز و حاشیه کرخه نیز برخی روستاها که در خطر بودند را نیز تخلیه کردیم. در بخش فتح المبین که مرزی و همجوار عراق است نیز دستور تخلیه چندین روستا را دادیم.
خسارت سیل اخیر به بخش کشاورزی دوازده استان بیش از ۳۸۰۰ میلیارد تومان اعلام شد
وزارت جهاد کشاورزی میزان خسارت سیل اخیر به بخش کشاورزی در ۱۲ استان را بیش از ۳۸۰۰ میلیارد تومان اعلام کرده است.
این میزان خسارت تا دو روز پیش (یازدهم فروردین) برآورد شده است. به گزارش تسنیم محمد موسوی، از مدیران وزارت جهاد کشاورزی گفته است بخش زراعت با حدود ۱۷۰۰ میلیارد تومان بالاترین خسارت را دیده است.
استان های گلستان، مازندران، خوزستان، لرستان، فارس، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، کرمانشاه، خراسان شمالی، اصفهان، سیستان و بلوچستان و سمنان از جمله استانهای مورد اشاره بوده است.
وکلای شهر رم با لباس وکالت در مقابل سفارت ایران در شهر رم در اعتراض به حکم زندان نسرین ستوده تجمع میکنند
وکلای شهر رم روز ۹ آوریل ساعت ۱۱.۳۰ با لباس وکالت در مقابل سفارت ایران در شهر رم در اعتراض به حکم ۳۸ سال زندان و ۱۴۸ ضربه شلاق نسرین ستوده حاضر خواهند شد./
برایان هوک نماینده ویژه آمریکا در امور ایران: فشار بر اقتصاد جمهوری اسلامی را دوبرابر میکنیم
برایان هوک نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران می گوید: «آمریکا به اعمال کامل تحریمها علیه ایران ادامه داده و فشارها بر اقتصاد ایران را دوبرابر میکنیم.»
به گزارش صدای آمریکا، هوک در گفتوگو با شبکه تلویزیونی الغد از مصر همچنین گفته با نزدیک شدن به پایان زمان معافیت از مجازات به دلیل معامله با ایران که یک ماه دیگر تمام میشود، آمریکا بنا ندارد معافیت از مجازات را تمدید کند.
برایان هوک پیشتر گفته بود کشورهایی که به طور موقت از اعمال مجازات به دلیل خرید نفت ایران معاف شدهاند، «باید بدانند این مدت دیگر تمدید نمیشود و باید معاملات نفتی خود با ایران را متوقف کنند.»
اظهارات آقای هوک در حالی است که خبرگزاری رویترز به نقل از مقام های دولت آمریکا می گوید ایالات متحده در حال بررسی تحریم بخشهای جدید از اقتصاد ایران است که تاکنون مورد تحریم قرار نگرفتهاند.
رویترز روز دوشنبه ۱۲ فروردین، بدون نام بردن از یک مقام ارشد دولت پرزیدنت ترامپ نوشت: آمریکا قصد دارد این تحریمهای جدید را در سالگرد خروج ایالات متحده از توافق هسته ای با ایران موسوم به برجام اعلام کند.
اعتراف فرمانده نیروی زمینی سپاه به خشم و عصبانیت مردم: هیچ مسئول دولتی جرات نمیکنه بره اونجا. وحشتناکه! خدا شاهده مردم عاصین!
محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران در حال گزارش دهی از وضعیت مناطق سیلزده پلدختر به مافوقش : «برق در همه روستاها قطع است چون کابلها تخریب شده، مشکلات بسیار است. مدیریت نیست. هیچ مسئول دولتی جرات نمیکنه بره اونجا. وحشتناکه! خدا شاهده مردم عاصین! مردم خیلی ناراحت و عصبی هستند و وضع اسفباری دارند من تا الان فقط به یه شکلی تونستم از دستشون دربیام بیرون!»
سخنگوی اورژانس ایران: ۵۷ نفر تاکنون بر اثر سیل جان خود را از دست دادهاند
مجتبی خالدی، سخنگوی سازمان اورژانس ایران گفت ۵۷ نفر تاکنون بر اثر سیل جان خود را از دست دادهاند و ۴۷۸ نفر نیز مجروح شدهاند.
به گزارش ایرنا، آقای خالدی افزود: “از این تعداد فوتی، ۲۲ نفر در شیراز، ۷ نفر در گلستان، ۵ نفر در مازندران، ۳ نفر در خراسان شمالی، ۳ نفر در کهگیلویه و بویراحمد، ۵ نفر در لرستان بودند. همچنین در استانهای خراسان رضوی، سمنان، همدان، خوزستان، کرمانشاه، زنجان، قزوین و ایلام نیز هر کدام یک نفر به علت سیل فوت کردند.”
نگاهی به یادداشتهای تازهیافته اسدالله عَلَم
مسعود بهنود روزنامهنگار
19 فوریه 2014 – 30 بهمن 1392
سرانجام ۲۰ سال بعد از آن که انتشار یادداشت های روزانه اسدالله علم وزیر دربار شاهنشاهی و محرم اسرار آخرین پادشاه ایران، خوانندگان را به بسیاری از اسرار مگو و پشت پرده گفتگوهای سیاسی یک دوران مهم ره برد، بخش گم شده این یادداشت ها نیز پیدا شد و به عنوان آخرین جلد از یادداشت های علم همچون جلدهای پیشین توسط انتشارات ایبکس در مریلند آمریکا و به ویراستاری علینقی عالیخانی منتشر گشت.
این یادداشت ها که مربوط به سال های ۱۳۴۶ و ۱۳۴۷ و قبل از آن تاریخی است که در شش جلد قبلی یادداشت های علم آمده بود، در حقیقت باید جلد اول می بود، اما اینک با عنوان جلد هفتم منتشر شده که به نظر می رسد آخرین بخش از یادداشت های کسی باشد که حوادث روزانه ده سال وزارت دربار خود را نوشت و در صندوق امن بانک در سوئیس گذاشت.
جلد هفتم – یا در حقیقت جلد اول – یادداشت های علم، همچون جلدهای پیشین به مقدمه ای از ویراستار آن علینقی عالیخانی آراسته است که ارزشی افزون بر کتاب محسوب می شود و خواننده را راهنمایی می کند تا به معنای برخی اشارات و اهمیت بسیاری از تصمیم گیری های دوران پی ببرد. مقدمه توضیحی دکتر عالیخانی، خواننده ای را که در نوشته های علم گاه با قضاوت های تند و شتاب زده درباره حوادث و آدم ها روبروست، با ادبیات متین همچون یک شاهد و راوی بی طرف، در برابر واقعیت های زمان – از نظر سیاسی و اقتصادی – قرار می دهد بدون آن که دشمنی و دوستی ها و رویدادهای بعدی خدشه ای بر روایت او وارد کند.
علاوه بر مقدمه های هر سال از سال های ده گانه یادداشت ها، که در این مجلد به وسعت بیشتر و نگاهی جامع تر تبدیل شده است، ویراستار در پانویس برخی از روزها، خطاهای نویسنده را یادآور می شود که به خصوص زمان هایی که علم تحت تاثیر رقابت های سیاسی و یا منافع زمان، به افراد صفت هایی مانند دزد یا حقه باز می دهد و یا ماجرایی را چنان نقل می کند که تنها نظر خود را صائب نشان دهد، خواننده را به داوری مطمئن تر رهنمون می شود.
ایراد ها
با چاپ مجلدهای پیشین این خاطرات، بسیاری از هواداران پادشاه پیشین نارضایتی خود را از انتشار و برملا شدن اسرار خصوصی پادشاه و وزیر دربارش ابراز کردند و حتی نسبت به اصالت یادداشت ها تردید روا داشتند، عده ای نیز ویراستار را متهم کردند که در بخش هایی با حذف و گزینش خلاف امانتداری عمل کرده است. با گذشت ایام عملا آشکار گردید آقای عالیخانی جز حذف نام برخی از افراد زنده که متصف به صفت هایی شده و یا اسراری از آن ها فاش گردیده، ویرایشی در کار نیاورده است.
به این ترتیب می توان با کسانی که معتقدند یادداشت های شش و اینک هفت جلدی علم همسنگ روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه و خاطرات هاشمی رفسنجانی بازگوی پشت پرده قدرت در یک دوران طولانی است، موافق بود و پذیرفت که این سخن گزافی نیست گرچه اعتمادالسلطنه کمتر از علم به پادشاه قدر قدرت زمان نزدیک و به رازهای وی واقف بوده است و در عین حال خاطرات هاشمی رفسنجانی از آن جا که در زمان حیات او و دیگر بازیگران منتشر می شود، بیشتر در خطر ملاحظه کاری و رعایت مصالح نظام است.
دوران ده ساله ای که اسدالله علم در مقام پر اهمیت وزارت دربار شاهنشاهی ایران در جریان اکثر تصمیم گیری ها و دلشورهای پادشاه بود و هشت ماه بعد از انتصاب به این مقام عالی نوشتن روزانه را آغاز کرد، همان دورانی است که قدرت سیاسی و تصمیم گیری های نظامی و اقتصادی در دست محمدرضا شاه پهلوی، مخدوم اسدالله علم متمرکز بود و از قضا پررونق ترین زمان اقتصاد و خدمات شهرنشینی هم در تاریخ معاصر ایران محسوب می شود.
علینقی عالیخانی که خود در زمان آغاز این یادداشت ها، وزیر اقتصاد موفق دولت هویدا و دوست نزدیک اسدالله علم بود و بعد ها به ریاست دانشگاه تهران منصوب شد و سرانجام مدیریت یک بانک و چند موسسه بزرگ اقتصادی را به عهده گرفت، در مقدمه جلد هفتم می نویسد: “یادداشت های علم از هنگامی آغاز می شود که شاه به اوج خود رسیده و پس از اجرای برنامه هایی که انقلاب شاه و ملت خوانده می شد محبوبیت زیادی میان توده مردم پیدا کرده بود. شاه پس از فراز و نشیب هایی که در دوران ۲۶ سال پادشاهی خود دیده بود، احساس می کرد که اکنون بر همه کسانی که مانع راه او برای رسیدن به قدرت مطلقه بوده فایق آمده و می تواند به آن گونه که دلخواه اوست عمل کند.”
اسدالله علم که همسنّ آخرین پادشاه بود، در شروع یادداشت ها ۴۸ سال داشت، او از ۲۵ سال قبل و از دورانی که به جای پدرش امیرشوکت الملک علم گرفته شد، در کابینه های مختلف وزارت گرفت دو سال نیز نخست وزیر شد که مصادف بود با رویدادهای خرداد ۱۳۴۲ و ظهور آیت الله خمینی در صحنه سیاسی کشور…..
http://www.bbc.com/persian/arts/2014/02/140214_l41_book_alam_memoir
—————-
سلطه خامنه ای بر سياست و نيروھای نظامی ايران، سال ھاست که بر کسی پوشيده نيست. اما تحقيقات شش ماه رويترز، بعد سومی از قدرت او را آشکار می کند که ھمان بعد مالی است. درآمد جاری که «ستاد اجرايی فرمان حضرت امام» توليد می کند نه تنھا روشن می کند چرا خامنه ای بيست و چھار سال است بر قدرت تکيه زده، بلکه نشان می دھد در مواردی سلطه او بر امور از رھبر پيشين و بنيان گذار حکومت جهل و جنایت و ترور اسلامی ھم بيش تر است. درآمد ناشی از ستاد، به خامنه ای استقلالی مالی می بخشد تا او را ھم از مجلس و بودجه کل کشور بی نياز کند و ھم از درگيری ھای مستقیم سياسی درون حکومتی، بيرون نگه دارد.
ارائه يک برآورد کلی از دخل و خرج «ستاد اجرايی فرمان حضرت امام» ممکن نيست. دفاتر حسابرسی اين سازمان حتی از دسترس مجلس خارج است. در سال ٢٠٠٨، مجلس شورای اسلامی مصوبه ای داشت مبنی بر خلع يد خود از نظارت بر دستگاه ھايی که تحت نظارت رھبر است بدون اجازه رھبری. یعنی مجلس شورای اسلامی ایران، چهار سال پیش «ستاد اجرایی فرمان امام» را از تحقیق و تفحص معاف کرد. نهادهای زیر نظر رهبر حکومت اسلامی، تنها با اجازه خود او می توانند جزئیات و شرح عملکرد خود را به مجلس بدهند.
در واقع خامنه ای، در شکل گرفتن مجموعه ای از احکام قانونی و دستورات اجرايی برای توانمند سازی و حمايت از ستاد در تحصيل در اموال، نظارت داشته است و ھيچ سازمانی نیز حق نظارت بر اموال ستاد را ندارد.
خبرگزاری انگلیسی رویترز، در ادامه گزارش پژوهشی خود درباره مجموعه اقتصادی تحت مدیریت خامنه ای، نوشته که «ستاد اجرایی فرمان امام» در زمانی که تحریم ها بر ایران فشار می آورد، «بیش از پیش رونق گرفته است.»
نھادی که سال ھای سال، ثروت های کلانی را در خود جای داده «ستاد اجرايی فرمان حضرت امام» نام دارد. اين اسم از فرمانی گرفته شده که اولين رھبر حکومت اسلامی، یعنی آيت الله روح الله خمينی، کوتاه زمانی قبل از مرگش در سال ١٣۶٨ صادر کرد. ھمان فرمان بود که سنگ بنای نھاد جديدی را گذاشت برای اداره و فروش املاکی که در وقایع و تحولات سال ھای بعد از انقلاب ١٣۵٧، بدون صاحب مانده بودند. به خصوص در شش سال گذشته، این ستاد به يک بازوی عظيم اقتصادی تبديل شده است که تقريبا در ھر بخشی از صنعت ايران سھام دارد. از فعاليت ھای بانکی و مالی، نفت و مخابرات گرفته تا توليد قرص ھای ضد بارداری و حتی پرورش شترمرغ و غیره.
به دليل محرمانه بودن حساب ھای ستاد، به دست آوردن ارزش مالی اين نھاد امکان پذير نيست. با اين حال، به گزارش رويترز، جمع دارايی ھای غير منقول ستاد، املاک و مستغلات، سھام ھايی که در شرکت ھای ديگر دارد، به اضافه اموال ديگرش چيزی در حدود نود و پنج ميليارد دلار است. اين عدد برگرفته از تجزيه و تحليل بيانيه ھای مقام ھای رسمی ستاد، آمار بورس اوراق بھادار تھران و وب سايت ھای شرکتی به انضمام اطلاعاتی از وزارت خزانه داری آمريکا و.. .
رویترز، می گوید کنترل اين امپراطوری عظيم اقتصادی، تنھا دست يک نفر است و او آيت لله خامنه ای است. او که بالاترين مقام روحانی کشور است، تصميم نھايی را در مورد تمام موضوعات حکومتی می گيرد.
به گزارش رویترز، راھی که ستاد اين ثروت را از آن خود می کند مصادره املاک است و اين درست ھمان راھی است که نظام قبلی ھم برای ثروت اندوزی استفاده می کرد. تحقيقات شش ماھه رويترز نشان می دھد که ستاد اين قدرت عظيم را از مصادره املاک ھزاران شھروند ایرانی به دست آورده است… ستاد املاک خود را به اين طريق به دست آورده که در دادگاه های ايران ادعا کرده، آن املاک متروکه ھستند. در بعضی موارد اين ادعا بی اساس بوده است. در حال حاضر، ستاد به حکم دادگاه و با پشتيبانی خامنه ای، امتيازی انحصاری برای مصادره اموال دارد، که اين املاک مصادره ای را يا در مزايده می فروشد و يا سعی می کند معادل قيمتش را از صاحبان اصلی املاک بگيرد.
رويترز، طی گزارشی فھرستی از دارايی ھای ستاد را تا به امروز تھيه کرده است. در این گزارش تفصیلی رویترز، ارزش دارایی های این «ستاد» را حدود ۹۵ میلیارد دلار تخمین زده است. نهادی که بخشی از سهام شرکت مخابرات، ایران خودرو، بانک پارسیان و چندین شرکت نفتی را در اختیار دارد.
در این گزارش که بخش دیگر آن روز سه شنبه ۱۲ نوامبر 2013 – ۲۱ آبان 1392، از جمله به زبان فارسی منتشر شده، آمده است: «با این که غرب با تنگ تر کردن حلقه تحریم ها، مدام فشار را بر اقتصاد ایران تشدید می کند تا بلکه برنامه هسته ای خود را متوقف کند، ستاد با فعالیت های عظیمی که دارد، منبع مالی مستقلی برای پشتیبانی آیت الله خامنه ای فراهم می کند.»
خبرگزاری رویترز، می نویسد کم تر نهادی در ایران، قدرت اقتصادی این نهاد کم تر شناخته شده را دارد و فعالیت های آن را برای قدرت اقتصادی آیت الله خامنه ای، کلیدی می شمرد.
این گزارش می گوید هرچند در سال های اخیر، قدرت این مجموعه در اقتصادی ایران مدام رو به فزونی بوده و قدرت های غربی از فعالیت های و ارتباطش با رهبر حکومت اسلامی آگاه بوده اند، اما این ستاد توانسته از زیر بسیاری از فشارهای خارجی جان به در ببرد.
در ژوئیه سال ۲۰۱۰، اتحادیه اروپا رییس ستاد اجرایی فرمان امام را در فهرست افراد حقیقی و حقوقی شامل تحریم ها قرار داد اما نام او دو سال بعد از این فهرست حذف شد. اما رویترز، نمی گوید که چرا نام او از فهرست تحریم ها حذف شده است.
.
دست در دست هم دهیم به مهر
سر زد از پشت ابرها خورشید
باغ و بستان دوباره زیبا شد
فصل سرما و برف و باد گذشت
موقع گردش و تماشا شد
در چمن بر درخت گل بلبل
وه چه شیرین ترانهای دارد
هست خشنود و شادمان زیرا
وطنی، آشیانهای دارد
كودكان این زمین و آب و هوا
این درختان كه پرگل و زیباست
باغ و بستان و كوه و دشت همه
خانه ما و آشیانهی ماست
دست در دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را كنیم آباد
یار و غمخوار همدگر باشیم
تا بمانیم خرم و آزاد
( عباس یمینی شریف )
موجود مورد نظرم این یارو هست که اسم خودشو گذاشته: انارشیست
.
معطوف به خزعبلی که زیر نوشته عرفانیان وز زده بود
.
واقعن این یارو خیلی /// است و منکه هر بار اسمش را میبینم گلاب بروی دوستان دوچار همان میشوم. یعنی بقدری این بشر ترحم امیز است که هر بار سعی میکند با توهین به جناب نوریزاد خودش را به چشم دیگران بیاورد. اخه ///////////////// همینکه نوریزاد جوابت رو میده برو روزی صدبار معلق وارو بزن وگرنه تو ////////////////////////////// ایشان هم بحساب نمیای اونوقت به ایشون توهین میکنی که دیگران بهت توجه کنند و بعدش هم که میفهمی چه گل بو داری! خوردی ننه من غریبم راه میندازی که من مثل بقیه مردها نیستم و گرایشم با مردها متفاوت و هورمن کوفت و زهر مار تو بدنم ترشح میشه و تمایلات /// دارم و در ایران افرادی مثل من سرکوب میشن و من فقط از ////////////////////// اسم مردونه دارم و دیگر هیچ و هزار و یک توجیه و ننه من غریبم . امام حسین گفت اگر مسلمان نیستید لااقل ازاده باشید من هم به تو میگویم اگر مرد نیستی و بقول خودت ////////////////////////////////////////// و اینها لااقل جونمرد باش و اگر جوانمرد هم نمیتونی باشی لااقل همچون /////////////////////////////////////// وفادار باش و از اینکه نوریزاد جوابت رو میده و تحویلت میگیره باد توی سرت نیفته و جفتک کاری اغاز نکن و به دیگران توهین نکن که کارت ناجوانمردانه ترین کار در بین کاربران این سایت میباشد طوری که حتا سید مرتضا به تو شرف دارد حتا شفیعی و گروه ///// هم به تو شرف دارند. پس خجالت بکش دیگه که راس راسی هم/////////// و هم ترحم برانگیزی.
سپاس از نوری زاد؛
و ایضاً… سپاس از خیل حامیان این پیامبر اخلاق و دیگر نویسندگان چند رو و نجیب؛
یا به عبارتی… سپاس از “هرجایی مسلکان” و “سگانِ آستان” و “مزدورانِ بی جیره مواجب و هیزم کشان” …
و سپاس مخصوص از “بزدلانِ بی نام و نشان”.
جالب نیست؟
هر وقت به شمای نوری زاد اهمیت میدم و نوشته ات یا مرامت را نقد میکنم…
یکدفعه… “برگ آس” رو میکنی!
سپاااااااس نوری زاد
سپاااااااس
به خاطر این برگ های تمام نشدنیِ ” آس”… که معرّف آن روی دیگر شماست.
سپاااااااس
روز_جمهوری_اسلامی
۴۰ سال جمهوری اسلامی
من ارزیابی عملکرد و موجودیت ۴۰ ساله جمهوری اسلامی را به این نمیدانم که در این چهار دهه چند هزار کیلومتر جاده، راه آهن، بیمارستان، سدّ، دانشگاه، مدرسه، ورزشگاه، خانه بهداشت، راه روستایی ساخته، به دورترین مناطق کشور آب و گاز رسانده و یا چند میلیون باسواد به کشور اضافه شده، در پزشکی، نانو، هسته ای و فضا به رتبه های بالای جهانی دست یافته و…. قدرت موشکی دارد، اقتدار نظامی با اتّکا به نیروهای بومی ایجاد کرده، در هشت سال جنگ یک وجب خاک نداده است.
۴۰ سال حکومت جمهوری را با وجود ۸ سال جنگ، سختترین و شدیدترین تحریمها بگذارید مقابل ۲۵۰۰ سال پادشاهی که یک روز هم با تحریم روبرو نبوده است. شاهان ما ۲۵۰۰ سال فرصت داشتند تا ایران را ژاپن کنند یا از اروپا پیشرفته تر شوند. اینها بماند در مرحله بعد تحلیل.
اما در جمهوری_اسلامی دو شعار مهم که آرزوی ۲۵۰۰ سال ایرانیان بود بعنوان آرمان مد نظر است:
۱. استقلال از سلطه بیگانه
۲.آزادی از شرّ استبداد شاه و خان و ارباب
همه آن دستاوردهایی که در بالا آمد ذیل این دو آرمان باارزش است.
#علیرضا_زادبر
✅نشانی اینستاگرام
https://www.instagram.com/zadbar
—————–
درود گرامی
از شیعه گستری ابلهانه و پولهایی که آسد علی از جیب مردم ایران دزدیده و به سوریه و لبنان و حزب الله و فلسطین و نیجریه و عمان و بحرین و … داده نیز بگویید.
و بگویید: اگر این پولهای مردم ایران از جیب شان دزدیده نمی شد و خرج شیعه گستری ابلهانه نمی شد، حتما همین آمار بسیار بسیار درخشانتر می بود. گرچه آمار نمی توانست از اینی که هست درخشان تر باشد. چرا که با حضور ملایان آدمکش و دزد و دروغپرداز بر سر کارها، جز همینی که هست نمی شد. که اگر می شد، شیعه گستری ابلهانه رخ نمی داد.
با احترام
.
درد بدي است كه بي سواد باشي و احساس كني علامه اي , نتيجه اش اين ميشود كه وقتي ايران
وابسته ترين روزهاي 200 ساله اخيرش را ميگذراند به چيزي كه ندارد افتخار ميكني ” استقلال ”
ما با پر رويي و وقاحت و بي پروايي فقط به سلطه گرانمان فحش ميدهيم آنهم فقط در ايران وجلوي
مردم خودمان اما آنقدر استقلال داريم كه وقتي ما را تحريم ميكنند بند بند استخوان هايمان از هم
دريده ميشود و در آستانه فرو پاشي قرار ميگيريم اما مصيبت اينجاست كه نمي فهميم چقدر
زير سلطه ايم ,بيخ گلويمان را محكم گرفته اند و در هوا آونگ كرده اند ,كف به لب داريم اما فحش
ميدهيم وميگوئيم ببينيد چقدر استقلال داريم .
دو نکته تاریخی در مورد ۱۲ فروردین روز جمهوری اسلامی
#۲۵۰۰_سال_پادشاهی
امروز، روز تثبیت نظام جمهوری اسلامی با رای مردم است. نظامی که اولین بار در #تاریخ این کشور با رای و خواست مردم برسرکار آمد.
یادآوری دو نکته تاریخی را لازم میدانم:
نخست اینکه اگر تاریخِ انقلابهای مهم دنیا (فرانسه، روسیه…) را #مطالعه کنید، هیچ انقلابی پس از پیروزی و سرنگونی رژیم قبل #موجودیت خود را به رای نگذاشته است.
عده ای معتقد بودند رژیم پهلوی با حمایت قاطع مردم سرنگون شده و نیازی به برگزار رفراندم برای نظام جدید نیست زیرا مردم با حضور خود در #راهپیمایی و تجمعات بزرگ بر نظام جدید مُهر تایید زده اند.
اما، امامخمینی(ره) مخالف بود و اصرار داشت که باید رای و حمایت رسمی مردم پشت سر نظام جدید باشد و این آینده نگری سیاسی امام قابل تحسین است. مهمترین رمز بقای جمهوری اسلامی نیز همین مردمند.
دومین نکته اینکه چرا با وجود سختی های زیاد یک جامعه مقابل دشمن داخلی و خارجی مقاومت میکند؟
از تحریم، جنگ هشت ساله، ترورهای منافقین علیه مردم، خیانتهای داخلی و…
پاسخ این سوال نیز ریشه در تاریخ سیاسی ما دارد. هیچ کدام از حکومتها و سلسله های حاکم در ایران توسط مردم و به خواست مردم برسرکار نیامده بودند تا مردم براب بقای آنها #جان خود و جوانانشان را تقدیم کنند.
از حکومت های مغولی تا صفویه و قاجار که با زور شمشیر قبایل تا پهلوی که با کودتای انگلیسی بر سرکار آمدند، نظامهای ساخته شده از کف جامعه نبودند. به همین دلیل در تاریخ ما هرگاه شاهان با اعتراض مردم مواجه میشدن یا فرار میکردند(محمدعلی شاه) یا ترور میشدند(ناصرالدین شاه) یا توسط عوامل خودی کشته میشدند(نادرشاه) یا از کشور اخراج می شدند(رضاشاه) و یا مردم در نهایت آنها را ساقط میکردند(محمدرضاشاه)…
ایران ۲۵۰۰ سال تجربه حکومت پادشاهی و استبداد فردی را در اختیار دارد پادشاهانی که به سختی میتوان بین آنها افرادی به نیک نامی یافت و تنها ۴۰ سال است که حکومت مردمی را تجربه میکند. هرجور نگاه کنید ۲۵۰۰ سال از ۴۰ بزرگتر است.
شاهان ما ۲۵۰۰ سال فرصت داشتند ایران را به ژاپن یا اروپای مدرن تبدیل کنند اما اگر تاریخ پادشاهان را بخوانید متوجه این ماجرا خواهید شد که آنها همه چیز داشتند به جز: مردم
#علیرضا_زادبر
———————
ضرورت محاکمه سریع علی خامنه ای به اتهام خیانت و جنایت علیه بشریت
تا پیش از این، انتشار تصاویری نه تا این حد وحشیانه نیز سندی کاملا قانونی برای محاکمه عوامل جنایت در دادگاههای مردمی یا بین المللی بوده تا آمران چنین فجایعی کیفر جنایات خود را ببینند. بنابر این ضرورت دارد هر چه سریعتر در سطح ملی و بین المللی، با استفاده از این سند مهم و سایر مدارک و اسناد موجود،به دنبال محاکمه علی خامنه ای به اتهام خیانت، سوءاستفاده از قدرت و جنایت علیه بشریت باشیم تا مانع از تداوم جنایات ضد بشری او و باند تبهکارش شویم.
وقایع رخداده در سالهای گذشته در ایران، ماهیت سرکوبگر و جنایتکار رژیم جمهوری اسلامی را بخوبی نشان داده است. اگر جه به لحاظ سانسور شدید خبری و حاکمیت استبداد در همه بخش ها ، مستند سازی برای اینگونه رفتارهای فاشیستی نظام حاکم همواره با دشواریهایی مواجه بود، اما خوشبختانه در ماههای پس از قیام سبز 22 خرداد، این استبداد خبری تا حدود زیادی فروپاشید. بطوری که استفاده از موبایل برای تصویر برداری از فجایعی که در سراسر این ماهها رخ داد کمک فراوانی به فرو افتادن پرده از چهره سیاه رویان رژیم دینی نمود و هر روز با انتشار تصاویر جدید روسیاهی بیش از پیش این جنایتکاران آشکار گردید. انتشار بخش کوچکی از آنچه که نه در زندان های مخوف ،بلکه در خوابگاه دانشجویان! و نه در منطقه نظامی و در حین نبردبا دشمن ، که در مرکز ام القراء اسلام! و در برابر شهروندان بیگناه و بی پناه رخ داد، مشتی کوچک است از خروارها جنایت ضد بشری نظامی ضد انسانی حاکم که رهبری آن را شخصی به نام علی خامنه ای بر عهده دارد و او مسئول مستقیم تمامی فجایع رخ داده توسط نیروهای سرکوبگر تحت امرش است.
تا پیش از این، انتشار تصاویری نه تا این حد وحشیانه نیز سندی کاملا قانونی برای محاکمه عوامل جنایت در دادگاههای مردمی یا بین المللی بوده تا آمران چنین فجایعی کیفر جنایات خود را ببینند. بنابر این ضرورت دارد هر چه سریعتر در سطح ملی و بین المللی، با استفاده از این سند مهم و سایر مدارک و اسناد موجود،به دنبال محاکمه علی خامنه ای به اتهام خیانت، سوءاستفاده از قدرت و جنایت علیه بشریت باشیم تا مانع از تداوم جنایات ضد بشری او و باند تبهکارش شویم.
اولویت در این مسیر سرنوشت ساز ، علاوه بر تلاش همه جانبه برای پیروزی جنبش ملت ، اطلاع رسانی گستره در سراسر ایران و جهان و استفاده از مدارک موجود برای طرح دعوا در مجامع بین المللی و صدور کیفر خواست برای محاکمه هر چه سریعتر این خائن به ملت ایران است.
.
سید با تکرار مطالب بی سر و تهی که یک بیسواد تر از خودت نوشته فقط بیسوادی خودت را ثابت میکنی. آن کسی که میگه ۲۵۰۰ سال وقت داشتن ایران را ژاپن بکنند انقدر شعور نداره که مراحل رشد و ترقی بشر و ممالک مختلف از جمله ژاپن و اروپا چی بوده و مثلا هزار سال یا حتی صد سال پیش دنیا در چه مرحله ای از پیشرفت علمی و اقتصادی و سیاسی قرار داشته. باز داستان همونه که میگفت شاه خائن نمیذاشت ما آیفون و کامپیوتر داشته باشیم.
حواست باشه باز اینجوری آبروریزی نکنی.
بالاخره مراحل رشد و ترقی اینایی که اشاره کردی 2500 سال نبوده! اگر خوب نفهمیدی برو یک بررسی کن در تاریخ پیدایش اروپا و امریکا و کشورهایی که اسم آوردی! حالا فهمیدی کی آبرو ریزی کرد؟! اینه که میگم شما هم اگر در مواجهه با حقیقت مثل نوریزاد حالت تهوّع بهت دست داد اینجور آبرو ریزی نکن،لا اقل روش شلوغ کاری و هلهله کردن نوریزادیه رو یاد بگیر! ببین ایشون اخیرا چطور ذیل یک حکایت روتین تاریخ از یکی از ملازمان رکاب شاهنشاه آریامهر،هلهله و شلوغ بازی در میارن! البته عیبی نداره هرکس ذاتیات خودشو در رفتارها نشون میده اما خوب تاریخ مسیر خودشو طی میکنه،این خاطرات علم خیلی مفصّله و اونهایی که دارند زحمت مطالعه اونو بخودشون هموار میکنن در حال منتشر کردن گزیده های قابل تامل اون هستند،خواه نوریزاد حالت تهوّع و شلوغ بازی و هلهله بهش دست بده یا نده!
شاه:تعيين دولت و عزل ونصب وزرا باپادشاه است و ديگر اينها فضولي نكنن!
✍️اسدالله اعلم
؛فرمودند همین حالا که مرخّص شدی به روزنامه کیهان به مصباح زاده تلفن کن که این حرفها چیست که می نویسی؟! راجع به حزب[رستاخیز] هر کس هر غلطی می کند می نویسند! منجمله یکی پرسیده چرا در اساسنامه حزب تکلیف تعیین دولت روشن نشده؟! شما هم چاپ کرده اید. به آنها تفهیم کن که تکلیف تعیین دولت و عزل و نصب وزرا با شخص پادشاه است و شاه ریاست فائقه قوه مجریه را داردُ دیگر اینها فضولی است! روزنامه از خودش توضیح بدهد.
من مرخّص شدمُ فوری در این زمینه اقدام کردم. معلوم شد بدبخت کیهان نیست و اطلاعات است و به هر حال آنها این را تصحیح کردند؛(خاطرات علمُ جلد پنجمُ صص ۴۳- ۴۲)
————-
حادثه اسیدپاشیهای زنجیرهای در اصفهان مربوط به اسیدپاشیهای پیاپی به ناحیهٔ صورت زنان بدون چادر در شهر اصفهان است که در مهرماه ۱۳۹۳ خورشیدی به وقوع پیوست. در جریان این اسیدپاشیها، حداقل چهار دختر یا زن جوان مورد حمله قرار گرفتهاند که منجر به مرگ یکی از آنها گردیده است. برخی گزارشها شمار قربانیان اسیدپاشی در اصفهان را ۱۵ نفر اعلام کردهاند.خبرهای اسیدپاشی در اصفهان، امنیت مردم شهر را مختل کرد، زنان و دختران شهر کمتر در معابر عمومی پدیدار میشدند.خبر این حوادث نخستین بار به صورت رسمی از خبرگزاری ایسنا منتشر گردید. این اولین بار نیست که اسیدپاشی در ایران رخ میدهد و این اتفاق پیش از این نیز بارها تکرار شدهاست اما نکتهای که این بار مردم را به شدت پریشان کرده وجه تروریستی این حادثه است.
راز اسید پاشی های اصفهان را در بیخ ریش آیت الله هایی پیدا کنید که شیطانهای بسیاری دز آنجا خانه کرده اند با دکمه های بسته ی بیخ گلو.
با احترام
.
آقای نوری زاد
در باره افراط و تفریطی که به سیدمرتضا جواب دادید می گویم:
باید به این ملا می گفتی ،ای ملای /// گردن ،اگر یک پروفسور رشته اقتصاد و یا رشته پزشکی بیاید ریاست حوزه علمیه را در اختیار بگیرد ایا دیگر ملایان برآشفته نمی شوند و آن پروفسور و استاد دانشگاه را با اوردنگی از حوزه بیرون نمی اندازند؟؟؟؟
آیا اگر یک دندان پزشک ریاست بهشت زهرا را در قبضه خود بگیرد ایا مرده شورخانه اعتصاب نمی کنند ؟؟؟؟
آیا اگر یک چوپان گاو چران رئیس کانون وکلا شود آیا هیچ وکیلی به ریاست او گردن می نهد ؟؟؟؟
حال شما ملاهای /// گردن در کجا و کی درس کشورداری و حقوق بین الملل و اقتصاد کلان و ارتش داری و دیگر امورات مملکتی را خوانده اید که این چهل سال است به ناحق مثل بختک بر گرده این ملت نشسته اید و ویران می کنید و غارت می کنید و جنایت می کنید و یک کشور ده هزار ساله را به نابودی بردید .
چرا شما نمی روید توی این حجره های خود دعایی بخوانید یا بروید سر این قبرستان ها قرانی بخوانید و یک کیسه خرما نذری به خانه ببرید و کار مملکت داری را به متخصصین مملکت داری بسپارید، شاید باقیمانده این کشور را پیش از نابودی کامل نجات دهند .
بگو ای ملای /// گردن هرچی مفت خوردی و کلفت /// ،روزی خواهد آمد که این مردم روده و سیرابی شما ها را روی آسفالت خواهند کشید .دیر یا زود دارد اما سوخت وسوز ندارد
♦️آیا این حقایق را می دانستید . . . . .؟
– حقایقی که تلویزیون به شما نمی گوید…
آیا می دانستید که ارتش از 28 اسفند 1397 وقتی که همه سازمان ها و مدیرانش به فکر مرخصی عید بودند در شهر آق قلا و گمیشان برای امداد رسانی مستقر شد؟
آیا می دانستید اولین فرمانده ارشد نظامی که در گلستان مستقر شد امیر سرتیپ حیدری فرمانده نیروی زمینی ارتش بوده است؟
آیا می دانستید فرمانده کل ارتش و فرمانده نیروی دریایی ارتش هم اکنون در گلستان مستقر هستند و در حال فرماندهی میدانی هستند؟
آیا می دانستید ارتش 3بیمارستان در استان گلستان مستقر کرده و پزشکان ارتش به صورت رایگان روزانه 3950نفر از مردم گرفتار در سیل اخیر را ویزیت کرده اند؟
آیا می دانستید آشپزخانه های صحرایی ارتش روزانه بیش 4100 بسته غذایی گرم در اختیار مردم قرار می دهند؟
آیا می دانستید بالگرد های ارتش فقط در هفته اول عید در گلستان بیش 100سورتی پرواز داشته اند؟
آیا می دانستید بزرگترین پل پیش ساخته نظامی با طول 24متر و تناژ بیش از 30 تن توسط ارتش در گلستان در کمتر از 2 روز نصب گردیده است؟
آیا می دانستید نفربرهای آبی خاکی ارتش بزرگترین عملیات جابجایی آذوقه و تجهیزات امدادی را در گمیشان و آق قلا انجام دادند؟
آیا می دانستید یک گردان ارتش در کمتر از 3 روز 5سدخاکی آب بند برای جلوگیری از ورود سیلاب ایجاد کردند؟
آیا می دانستید گروه 444 مهندسی رزمی ارتش بیش از 3کانال فرعی از دهانه گرگانرود به دریای خزر حفر کردند؟
آیا می دانستید روزانه بیش از 1000نفر با قایق ها، نفربرها و کامیون های ارتش در شهرها و روستاهای آق قلا و گمیشان جابجا می شوند؟
آیا می دانستید بیش از 5100 نفر از کارکنان ارتش هم اکنون در گلستان مستقر و در حال امدادرسانی هستند؟
آیا می دانستید اجساد افرادی که در حادثه واژگونی قایق غرق شده بودند توسط غواصان عملیات ویژه تیپ 65 نوهد ارتش کشف شد؟
آیا می دانستید تمام موارد بالا مربوط به سیل گلستان بوده است و نیروهای ارتش همزمان در بیش از 30 استان کشور وارد عمل و امدادرسانی شدند؟
و هزاران اقدام مهم دیگر ارتش فقط در همین سیل اخیر رخداد که هرگز در بوق و کرنا نشد!
درود بر تو ارتشی سرافراز گمنام و بی ادعا
نیازی به کپی و تکثیر اینگونه متن های ساخته شده در فیس بوک و شبکه های اجتماعی نیست،همه می دانند که ارتش و سایر قوای مسلّح در جمهوری اسلامی،در جریان سیل اخیر و برای کاهش رنج هموطنان خود،به انواع و اقسام خدمات امدادی و بکار گیری نیروها و ابزار خود مشغول بوده و هستند،و چنین ترفندهای نخ نما برای تفرقه انداختن بین قوای مسلّح در جمهوری اسلامی ایران یعنی ارتش و سپاه و بسیج و نیروی انتظامی،روی آب رسوائی است،در جمهوری اسلامی ایران مطابق قانون اساسی آن ارتش و سپاه و بسیج و همه نیروهای نظامی و انتظامی ،فرزندان این مردم هستند و تحت فرماندهی واحد بوظائف خویش مشغولند.
دو شب پیش رفتم دیدن جناب سیاوش جمادی مترجم و نویسنده ی صاحب نام کشورمان
شوربختا که وی را بیمار یافتم. می گفت: از بس و عادتگونه، مداد را پشت گوشم می نهادم، به مرور سربِ نوک مداد داخل گوشم شده و آن را عفونی کرده بود که رفتم جراحی و….
در باره ی کتاب و کارهای جدیدش پرسیدم
گفت: دارم کم کم بساط ترجمه و کتاب را بر می چینم. یک سال و نیم است که دو جلد کتاب من در نوبت سانسور و ممیزی ست. یک نویسنده که از همین راه گذران زندگی می کند مگر چقدر می تواند چشم براه باشد؟ از در آمد و معاشش پرسیدم. گفت: مختصری از تجدید چاپ هراز گاه بعضی از کتابهایم نصیبم می شود.
پسرش با اسنپ کار می کرد.
چه یکساعت قشنگی بود آن یکساعتی که در کنارش بودم.
نوریزاد گرامی بجاش سید علاف سایت و هزاران///////////مفت و مجانی همچون ///(ببخشید جناب //// که به شما توهین کردم) می خورن و لم می دهند و اراجیف و خرافات بخورد مردم می دهند.۱۴۰۰ سال تاریخ نکبتبار//////////////////////// خروجی اش همین /////////////////////// مفتخور بوده.مسلما در چنین نظامی انسانی شریف و دانشمندی متعهد باید در فقر و فلاکت زندگی کند.//////////////////////// را به علم و فهم و اصولا انسان انسانیت چی؟
جناب سیاوش جمادی
دو جلد از کتاب هایش را به من هدیه داد.
کتابهای:
متافیزیک چیست؟
سنت ترجمه آثار فلسفی در ایران
در روز ۱۲ فروردین ۹۸.۲ درصد مردم زیر آب هستن.
————
درود علیرضای گرامی
من با این تصویری که شما برای این نوشته ی کوتاه خود انتخاب کرده اید، موافق نیستم.
و این را توهین به هموطنان حوزوی خویش می دانم.
با هر جفایی که مرتکب شده باشند.
ما حتی اجازه نداریم خطاکاران را به داخل سیل هل بدهیم.
سپاس
جناب نوریزاد چرا موافق نیستید؟ باور بفرمائید این جماعت ////////////////////////// سفاک و خونخوار سرنوشتی بشدت غم انگیز در ایران خواهند داشت. خوشبختانه خود این ///////////////////// بخوبی اینو می دانند.
کافر همه را بکیش خود پندارد! عجیب است که سازندگان و نشر دهندگان اینگونه اطلاعیه های ساختگی و سلیقه ای،خودشان در سوراخ موشها پشت رایانه ها نشسته اند و از باب همان کافر همه را بکیش خود پندارد دیگران را دعوت به چنین مزخرفاتی می کنند!
سلام آقای نوریزاد
ب نظر شما چرا لواسون رو سیل نمیبره لواسون هم ک کنار رودخونست لواسون هم ک سد داره لواسون هم بارندگیاش شدیده جوابش اینه اونجا پره از آقا و آقا زاده اصولی درست شده ولی لرستانی های بیچاره رو نگاه کنین هنوزم کپر نشین هست گلستان و بقیه جاها هم وضع و اوضاع بهتر از لرستان نیست.
دوستان
جهان هوشمند است و هوشمند عمل ميكند. هيچ پديده اي در هستي بيهوده نيست و در جهت روند تكاملي ان اتفاق مي افتد. در بسياري از حوادث طبيعي كه موجب خسارت براي انسانها ميگردد نقش خود انسانها بسيار پر رنگ است. دست اندازي بي رويه و غير اصولي به منابع طبيعي موجب اين خسارت ها ميشود. في المثل وقتي از منابع ابهاي زير زميني بيش از حد مجاز برداشت شود موجب پايين رفت سطح اب و در نتيجه فروچاله ها ايجاد مي گردد ويا قطع غير اصولي درختان جنگل ها موجب رانش زمين و سيلاب مي شود و يا ريختن زباله ها در طبيعت موجب اسيدي شدن خاك مي شود و يا گازهاي گلخانه اي موجب گرمتر شدن زمين و اتفاقات مخرب خواهد شد واز اين قبيل بي تدبيري ها و بي توجهي ها كه هر كدام باعث خسران است.
سيل اخير استان گلستان كه در دشت تركمن به مناطق شهري نفوذ كرده علاوه بر خسارت به سازه ها و كشتزارها و خانه ها وتاسيسات زيربنايي اثار مخرب روحي و رواني از خود برجاي نهاده است كه بايد كارشناسان و اهل فن در اين باره سخن گويند. شهر ها ي اق قلا و گميشان در اين سيل بيشترين خسارت را ديده اند و مسلماً متمولين اين دو شهر در دراز مدت به فكر مهاجرت به مناطق امن تر خواهند بود وخود اين مهاجرت ها پيامدهاي منفي به دنبال خواهد داشت زيرا ساكنان اين دو شهر تركمن و سني مذهبند و سكونت در شهري مثل گرگان ( نزديكترين شهر امن به اين دو شهر) برايشان اسان نيست. مسأله مدرسه فرزندانشان واداب و سنن متفاوتشان و دوري از ايل و تبارشان مسأله ساز مي شود.
به هر حال بايد به مسائل سيل همه جانبه نگريست و از يك نگاه سطحي اجتناب كرد و به عمق فاجعه غور كرد.
اين سيل ويرانگر ضمن برجاي نهادن خسارت فراوان در عوض شوري خاك مزارع اق قلا و گميشان را كاسته و با ته نشين شدن اب كه گل و لاي همراه داشت موجب حاصلخيزي خاك مزارع ميشود.
درود دوست گرامی
جناب نوریزاد
در شرایطی که کشورمان و هم وطنانمان قرار دارند شرم نمودم نوروز و بهار را به شما دوست ارژمندم تبریک بگویم
این روز ها مناطق زلزله زده از کرمانشاه ، گلستان، شیراز، لرستان و حوزستان گرفتار سیل هستند و جان های بسیاری را هم گرفت خرابی و خسارت بسیار به جا گذاشت به ویژه هم وطنانمان را در استان های شمالی در غم و ماتم فرو نشانده است. عده ای از خانه هایشان آواره شده اند و عده ای در غم از دست دادنه عزیزانشان به سوگ نشسته اند که اینجانب را شدیدأ متأثر نموده به خانواده های عزیز از دست داده تسلیت عرض میکنم . در شبکه های اجتماعی اخبار و کلیپ های مربوط به سیل استان گلستان را که توسط شما و رسانه های دیگر گزارش شده را مشاهده نمودم . از این که شب نوروز کنار خانوادیتان نمانده اید وبرای کمک و یاری رساندن به هموطنان سیل زده شتافته اید از شما و همه گروه ها و فعالان مدنی و سازمان های مردم نهاد که برای کمک و حمایت از عزیزان و هموطنانمان در منطقه حضور دارند و از خود شایستگی نشان دادند صمیمانه سپاس گذارم. این جانب در غربت و محل تبعید به شما و مردم مظلوم و صبور استان گلستان درود میفرستم. و دستانتان را با همه مهر میفشارم کاش که من نیز میتوانستم در این آزمون و الزام اخلاقی با شما مهربانان باشم و به وظیفه انسانی اخلاقی،و میهنیم در این شرایط سخت نسبت به جامعه ام و مردمم دینم را اداء میکردم آفرین بر شما وآفرین به همت، غیرت و شرافتتان . در باب چرایی این سیل مطالب زیادی گفته شده و می توان گفت. که بی شک تخریب محیط زیست و بی توجه ای نسبت به پیامد های این تخریب وشاکله ی این غم بزرگ است. دوست گرامی تلخی ها و ناکارآمدی های رژیم در این فاجعه و جنایات سازمان یافته و نقش مخرب سپاه و سایه شوم آنان در همه ابعاد گسترده است
که در گزارش شما به درستی از آن اشاره شده است
نمیخواهم از بی شرمی و عدم مسئولیت پذیری رژیم سخن بگویم و بایاد آوری آن شمارا بیشتر آزرده خاطر کنم
رژیم مردم را در این بحران و فاجعه انسانی به حال خود رها نموده است اما مردم نشان داده اند با همتشات و بایاری هموطنانمان از این بلایا عبور خواهند نمود
زمستان تمام میشود وسیاهی ذغال میماند
این شرم و این ننگ برای رژیم در تاریخ ثبت خواهد شد
و آینده گان از آن یاد خواهند نمود
باسپاس از حوصله تان و از این که مرا تحمل نمودید به امید بر افراشته شدن پرچم سه رنگ شیر خورشید نشان بر فراز بام ایران زمین
پاینده باد ایران
دوست و برادرتان.
عین اله رضا زاده جویباری.
نوروز 2578خورشیدی از محل تبعید گاهم
آذربایجان غربی شهرستان تکاب.
جناب سید مرتضی
یکی دو ماه دیگه یادم بندازین از مسئولین سوال کنم « ۱/۷میلیارد دلار پولهای ایران که با حکم دادگاه لوکزامبورگ آزاد شد رو عادلانه بین حماس و حزب الله و برادران و خواهراناختلاس گر داخلی تقسیم کردن یا نه؟»
میترسم این سیل حواسشون رو پرت کنه بی عدالتی کنن!!
قسمت سوم
توهین بکنیم یا نکنیم؟
آيه 5 سوره الجمعة (62:5)
مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
مثل کساني که تورات بر آنها تحميل گشته و بدان عمل نمي کنند مثل آن خراست که کتابهايي را حمل مي کند بد داستاني است داستان مردمي که آيات خدا را دروغ مي شمرده اند و خدا ستمکاران را هدايت نمي کند (ترجمه آیتی).
آيه 28 سوره التوبة (9:28)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
اي کساني که ايمان آورده ايد ، مشرکان نجسند و از سال بعد نبايد به مسجدالحرام نزديک شوند و اگر از بينوايي مي ترسيد ، خدا اگر بخواهد به فضل خويش بي نيازتان خواهد کرد زيرا خدا دانا و حکيم است (ترجمه آیتی)
آيه 55 سوره الانفال (8:55)
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ
هر آينه بدترين جنبندگان در نزد خدا آنهايند که کافر شده اند و ايمان نمي آورند : (ترجمه آیتی)
آيه 30 سوره التوبة (9:30)
وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ
يهود گفتند که عزير پسر خداست ، و نصاري گفتند که عيسي پسر خداست اين ، سخن که مي گويند همانند گفتار کساني است که پيش از اين کافر بودند خدا بکشدشان به کجا باز مي گردند ؟ (ترجمه آیتی)
آيه 161 سوره البقرة (2:161)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ
بر آنان که کافر بودند و در کافري مردند لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم باد (ترجمه آیتی)
آيه 171 سوره البقرة (2:171)
وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ
مثل کافران ، مثل حيواني است که کسي در گوش او آواز کند ، و او جز بانگي و آوازي نشنود اينان کرانند ، لالانند ، کورانند و هيچ در نمي يابند (ترجمه آیتی)
آيه 22 سوره الانفال (8:22)
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ
بدترين جانوران در نزد خدا اين کران و لالان هستند که در نمي يابند (ترجمه آیتی
آيه 59 سوره المائدة (5:59)
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَ أَنَّ أَكْثَرَكُمْ فاسِقُونَ
بگو : اي اهل کتاب ، آيا ما را سرزنش مي کنيد ؟ جز اين است که ما به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه پيش از اين نازل شده است ايمان آورده ايم و شما بيشترين نافرمان هستيد ؟ (ترجمه آیتی)
آيه 12 سوره محمد (47:12)
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأَْنْهارُ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الأَْنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ
خدا کساني را که ايمان آورده اند و کارهاي شايسته مي کنند ، به ، بهشتهايي که نهرها در آن جاري است داخل خواهد کرد ولي کافران از اين جهان متمتع مي شوند و چون چارپايان مي خورند و جايگاهشان آتش است (ترجمه آیتی)
آيه 50 سوره المدثر (74:50) (به آیات 48 و 49 نیز نگاه شود)
كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ
مانند خران وحشي (ترجمه آیتی)
آيه 13 سوره القلم (68:13)
عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنِيمٍ
كسانى كه متكبر و سركشند و اصل و نسب خود را بديگران منسوب ميسازند. (حرام زاده- اند). (ترجمه کاویانپور)
آيه 67 سوره الانبياء (21:67)
أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
اف بر شما و بر آنچه جز خدا مىپرستيد! پس آيا نمىانديشيد؟ (ترجمه حلبی)
آيه 10 سوره البقرة (2:10)
فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ
در دلهاشان مرضي است و خدا نيز بر مرضشان بيفزوده است و به کيفر دروغي که گفته اند برايشان عذابي است دردآور (ترجمه آیتی)
آيه 13 سوره البقرة (2:13)
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ
و چون به آنان گفته شود که شما نيز همانند ديگر مردمان ايمان بياوريد، ،مي گويند : آيا ما نيز همانند بيخردان ايمان بياوريم : آگاه باشيد ، که آنان خود بيخردانند و نمي دانند (ترجمه آیتی)
«لا یشعرون» در مورد نامسلمانان در آیه های زیر آمده است:
النحل: ٢٦، النمل: ١٨، الأعراف: ٩٥، يوسف: ١٥، القصص: ٩،الأنعام: ١٢٣، النحل: ٤٥، العنكبوت: ٥٣، يوسف: ١٠٧، النمل: ٦٥، آلعمران: ٦٩، الأنعام: ٢٦، البقرة: ٩، الزمر: ٢٥، الزخرف: ٦٦، القصص: ١١، النحل: ٢١، البقرة: ١٢، النمل: ٥٠، المؤمنون: ٥٦، الشعراء: ٢٠٢.
آیه 110 سوره ال عمران (3:110)
كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ
شما بهترين امتي هستي
این بیان طولانی سه بخشی در صدد القاء سه گزاره نادرست است:
1-قرآن یه مخالفان (دگر اندیشان) اسلام و قرآن توهین کرده است (نمونه هایی که در کامنت فوق ذکر شده).
2-برخی مسلمانان به دگر اندیشان توهین کرده یا توهین می کنند.
3-گسترش و نفوذ اسلام در جهان بمدد زور و شمشیر صورت گرفته است.
—
چنانکه بارها در این سایت بحث شده است هر سه گزاره فوق نادرست و کاذبند:
در مورد گزاره اول،مکررّا در این سایت عرض شد که قرآن یک مجموعه یا بقول امروزی ها یک کلکسیون است که باید برای ارزیابی مقاصد آن به همه آیات قرآن توجه داشت،برای اینکه آیات وحی بتدریج نازل شده اند و علاوه بر آن منعطف و ناظر به یکدیگر هستند،و بتعبیر روایات ما “انّ القرآن یفسّر بعضه بعضا”یعنی برخی آیات قرآن،مراد واقعی آیات دیگر را تشریح می کنند و البته روایات و سنت نبوی نیز مفسّر واقعی قرآن است،بنابر این آنان که با قرآن مانوسند بخوبی میدانند که برداشت های مفهومی و موضوعی از قرآن حقیقتا مشکل است و قرآن چیزی از مقوله “سهل ممتنع”است و برای درک هر مقوله یا موضوعی باید تامل و تدبّری که خود قرآن انسانها را به آن دعوت می کند مورد توجه قرار داد.بنده اگر بخواهم یک یک آیات ذکر شده در نوشته بالا را مورد بررسی قرار دهم و واژه های آنها را بررسی کنم و به شان نزول یکایک آنها بپردازم مثنوی کامنت در اینجا هفتاد من شود.فقط اشاره اجمالی می کنم که آیات فوق الذکر باصطلاح فنّی “قضایا فی واقعه” و باصطلاح منطقی “قضایای شخصیه” هستند یعنی هریک ناظر به مورد یا موارد خاص است و مشرکان و کفار مهاجم به رسول الله را هدف گرفته است نه مطلق کافر و مطلق اهل کتاب و نه مطلق دگر اندیش باصطلاح امروز،و اساسا این اصطلاح دگر اندیش محور اینطور آیات نیست بلکه مثلا قرآن کافران معاندی را انعام(چهارپا) و بلکه نازلتر از چهارپا در بیخردی می داند که برابر حق و وحی و پیامبر ایستاده بودند،با او به جنگ و نبرد برخاسته بودند و توطئه قتل و ترور او را می کشیدند و هنگام نماز در مسجد الحرام شکمبه گوسفند بر سر مبارک آنحضرت کشیدند.و قرآن اهل کتابی را به “خرانی که بارکش کتاب اند و چیزی از آن فهم نمی کنند”تشبیه می کند که در کتب خود و روایات تاریخی سینه به سینه خود از پیامبران خود وصف پیامبر آخر الزمان را شنیده بودند و او را می شناختند و در عین حال او را انکار می کردند،قرآن از چنین افراد معاصر خود تعبیر می کند به آن حماری که کتابها حمل می کند لکن فهمی از کتاب ندارد.اما همین قرآن در آیات متعدد دیگری از اهل کتاب و یهود و نصاری تمجید و مدح کرده است و آنان را ستوده است. و همین قرآن در آیه ای فرمود:حتی به بت های بت پرستان توهین نکنید برای اینکه بطور طبیعی آنان نیز به الله شما توهین خواهند کرد:”ولاتسبّوا الذین یدعون من دون الله فیسبّوا الله عدوا بغیر علم”.و این مقتضای عنایت به مجموعه قرآن است.بنابر این اگر کسی درست به واژه های آیات فوق و شان نزول و مورد آنها توجه کند می فهمد که آیات مورد اشاره کلّی نیست و باصطلاح از قبیل قضایا فی واقعه است.سیره پیامبر و عترت او علیهم السلام نیز همینطور بوده است،پیامبر وقتی به مدینه رفتند بقاعده “لا اکراه فی الدین” نه تنها اهل کتاب(یهود و نصاری) را اکراه به ایمان نکردند (البته دعوت بود) بلکه با آنان قرار داد اخوّت و برادری و صلح و حمایت منعقد کردند که مع الاسف طائفه از آنان مثل یهود بنی قریظه و برخی دیگر نقض عهد کردند و با پیامبر خصومت کردند.بنابر این لحن قرآن و بنای قرآن بر توهین به مخالف فکری بما هو مخالف که امروزه از آن به دگر اندیش تعبیر می شود نبوده است،و این آیات و لحن آنها متوجه است به ابوجهل ها و ابولهب ها و ابو سفیان ها و عتبه ها که شمشیر بر پیامبر کشیدند و مخالف با تبلیغ توحیدی او بودند.
2-در مورد گزاره دوم،بلکه ممکن است برخی مسلمانها به کسانی توهین کرده باشند،حال یا توهین متقابل و توهین برابر توهین،یا باشتباه توهین ابتدائی،لکن عمل نادرست برخی از مسلمانان معیار ارزیابی متن دین اسلام نیست،در نهج البلاغه مولی علی علیه السلام و در جنگ صفّین اینطور تعبیر شده است:”انّی اکره لکم ان تکونوا سبّابین”من کراهت دارم از اینکه شما سبّ و فحش دهنده باشید،با اینکه آنجا میدان جنگ هم بود،جنگی که دو طرف آمده بودند برای پراندن کلّه های یکدیگر.
3-اما گزاره سوم،اینکه نفوذ و گسترش اسلام تابع زور و شمشیر بوده است نیز سخن ناروائی است که برخی مستشرقان بدون تعمّق دقیق در تاریخ اسلام و فحوای قرآن بیان کرده اند،در اسلام البته جنگ هست لکن عموم جنگ های اسلام ماهیتا جنگهایی دفاعی بوده است یا برای دفع شرّ و توطئه مشرکان و مهاجمان و مخالفان اسلام،و تاریخ جنگهای صدر اسلام و جنگهای متاخّر را نیز باید با تدقیق در تاریخ و اسناد دقیق تاریخی تحقیق کرد و پیرامون علل و اسباب آن تامل کرد و کسانی که چنین ادعاهایی می کنند و در واقع مدعی عدم جدّابیت محتوائی قرآن می شوند باید به این سوال تاریخی پاسخ دهند که آیا گسترش اسلام در اقطار زمین و قارّه های دیگر همه با زور شمشیر بوده است؟! اینکه جنگ ایران و اعراب در زمان خلفاء چرا واقع شد و اسباب و علل و شرائط تاریخی و نزاع های مرزی آن زمان چه بود را باید در محل خود با اسناد معتبر تاریخی جستجو کرد،و اینکه ایرانیان نیز دفعتا ایمان باسلام نیاوردند بلکه توسعه و گسترش اسلام در ایران امری تدریجی بوده است،اما بهر حال کسانی که تهمت می زنند و توسعه و گسترش اسلام را معلول شمشیر و زور می دانند باید در مورد گسترش اسلام به قاره های دیگر مثل افریقا و اروپا و نقاط دیگر دیگر قاره وسیع آفریقا یا امریکا توضیح دهند،آیا نفوذ اسلام به هند و چین و پاکستان و افغانستان و بسیاری از جمهوری های سابق اتحاد جماهیر شوروی و امریکای شمالی و جنوبی و بسیاری دیگر از نواحی اروپا به ضرب و زور شمشیر بوده است یا جاذبه قرآن و محتوای فرهنگ اسلامی و سیره پیامبر اکرم و سنت او مبدا چنین گسترش فرهنگی بوده است.
.
با این مکانیسمی که شما از قرآن دفاع می کنید این کتاب در واقع بیشتر در پاسخ به اتفاقات و افراد بی تربیت عربستان ۱۴۰۰ سال پیش است که گاها به پیامبر بی ادبی میکردند و خدا هم از آن بالا فحش شان میداده وقاعدامربوط به افراد زمان حاضر نیست، حالا شما بفرمائید از این فحاشیها نسل بشر باید چه پندهای تا قیام قیامت بگیرد.
قرآن فقط عبارت از این آیاتی که گزینش شده و در مورد آن توضیح داده شد نیست،در قرآن اصول معارف مبدا و معاد جهان و انسان،اخلاقیات،و کلیات احکام و سرگذشت انبیاء گذشته،و بسیاری از این قبیل معارف مربوط به انسان و عبودیت او در برابر آفریدگار،مطرح است و در یک جمله چنانکه خود قرآن تعبیر فرمود،قرآن کتاب هدایت انسان و انسان سازی و عروج معنوی اوست بعنوان آخرین دین و آخرین کتاب نازل بر پیامبران و ختم نبوت الی یوم القیامه که پایان نظم این جهان و پیدایش نظم و نظامی دیگر در جهان های دیگر است و این انسان یک گیاه نیست که سیکلی برای رویش و رشد و در آخر نزول و نابودی داشته باشد،در واقع انسان (یعنی طبیعت انسان چه انسان گذشته و چه انسان نوین و باصطلاح مدرن) بدون هدایت الهی و هدایت انبیاء و فهم هدفمندی جهان و دارای مبدا و معاد بودن انسان و جهان،موجودی متحیّر است که همچون گیاهی فقط سیکلی برای رشد و رویش دارد و بعد تمام می شود.و اینهایی که اشاره شد که حاصل هدایت انبیاء و چراغ وحی است هیچ تعاند و تعارضی با بهره گیری عقل بشر از کمال علوم و داده های و دستاوردهای علوم تجربی ندارد،یعنی وحی و عقل در درون و بیرون انسان دو چراغند برای هدایت انسان به سعادت آجل و عاجل او در دنیا و در آخرت تا ابدیت…و بتعبیر امیر بیان مولی علی علیه السلام،انبیاء آمدند تا دفینه های عقل بشریت را شکوفا کنند: لیثیروا لهم دفائن العقول…اثاره یعنی بر انگیختن..پس عقل و شرع دو نیاز مهم بشرند…
قسمت دوم
توهین بکنیم یا نکنیم؟
برای پاسخ به این پرسش باید به رفتار خود مسلمانان نگاه کرد، آیا مسلمانان نیز بطور متقابل به مقدسات دیگران و یا باورهای افراد دیگر احترام میگذارند؟ از نگر من روشن است که مسلمانان چنین نمیکنند و به همین دلیل دعوت مسلمانان به احترام یک دعوت صادقانه و خیر خواهانه نیست بلکه مسلمانان بخاطر دو رویی و از روی نفاق و پلیدی است که چنین انتظاری از دیگران علی رغم بی احترامیشان به آنها دارند. در اثبات این ادعا در این بخش به سه موضوع خواهم پرداخت، نخست اهانت های قرآن و حدیث به نامسلمانان، دوم رفتار محمد با دگر اندیشان و سوم خشونت اسلام نسبت به نامسلمانان.
همانطور که گفته شد، باید دید آیا مسلمانان خود به دیگران احترام میگذارند یا نه؟ برای یافتن پاسخ این پرسش یک راه نگاه به رفتار مسلمانان است، اما هر مسلمانی که به دیگران و مقدسات دیگران اهانت کند را اگر ملاک تشخیص قرار دهیم ممکن است به حق یا ناحق گفته شود که او مرجع اسلام نیست، و کار او لزوماً به اسلام ربطی ندارد. اما از آنجا که کسی نمیتواند بگوید قرآن به اسلام ربطی ندارد، بهتر است بجای رفتار مسلمانان قرآن را بررسی کنیم، آیا قرآن به دیگران و مقدساتشان احترام میگذارد؟
فرض کنید روزی در خیابان در حال قدم زدن هستید که اعلامیه ای از شخصی دریافت میکنید. این اعلامیه مربوط به گروه «پیروان» است و در آن از شما دعوت میشود که شما هم به این گروه با سابقه و قدیمی بپیوندید. در این اعلامیه همچنین شرح مختصری از باورهای مشترک این گروه آمده است که از این قرار هستند:
مسلمانان همانند خرهایی هستند که کتاب حمل میکنند
مسلمانان نجس هستند
مسلمانان بدترین جنبندگان روی زمین هستند
خدا مسلمانان را بکشد
لعنت خدا و فرشتگان بر مسلمانان باد
مسلمانان مانند حیواناتی هستند که کسی در گوششان چیزی بگوید و آنها جز بانگی نشنوند، مسلمانان کر و کور و لالند و هیچ نمیفهمند
اکثر مسلمانان مثل چهارپایان یا بدتر از آنها هستند، نه میفهمند نه میشنوند
اکثر مسلمانان فاسق (نافرمان، تبهکار، زناکار، گناهکار) هستند
مسلمانان مثل حیوان غذا میخورند
مسلمانان مانند خران وحشی هستند که از شیر میگریزند
مسلمانان حرامزاده هستند
تف بر مسلمانها!
مسلمانان بیمار هستند
مسلمانان ابله هستند ولی خودشان نمیدانند
مسلمانان شعور ندارند
طرفداران گروه پیروان بهترین مردم هستند، بین مسلمانها هم آدم خوب به ندرت پیدا میشود ولی اکثرشان آدمهای عوضی و تبهکاری هستند
نظر شما راجع به گروه «پیروان» پس از آگاهی از افکارشان چه خواهد بود؟ آیا به نظر شما این گروه به مسلمانان اهانت کرده است؟ شما این 15 مورد را یا بخشی از آنها را فحش و اهانت میدانید یا نه؟ آیا این گروه، گروهی فاشیست و ستیزه جو نیست؟ مهمتر از اینها، آیا مسلمانان باید به این گروه و پیروانش احترام بگذارند؟ فکر نمیکنم هیچ انسان عاقلی، بالغ و منصفی به این پرسش آخری پاسخ مثبت بدهد. با توحش و بربریتی که از اسلام و مسلمانان سراغ داریم، اگر دست مسلمانان به پیروان این گروه برسد با آنها چکار خواهند کرد؟ از همه اینها جالب تر، اگر پیروان از مسلمانان بخواهند که به عقاید و باورهای گروه پیروان و خود ایشان احترام بگذارند، به نظر شما هواداران گروه پیروان زیاده خواه، دو رو و حتی دیوانه نیستند؟ آیا مسلمانان باید این درخواست گروه پیروان را از روی حسن نیت بدانند؟
ممکن است بپرسید نقل این داستان تخیلی چه سودی دارد؟ پاسخ این است که این داستان کاملاً تخیلی نیست بلکه مبتنی بر واقعیتی انکار ناشدنی است، تمامی 15 مورد بالا در قرآن آمده است با این تفاوت که مخاطب این دشنامها در قرآن نامسلمانان یا دگراندیشان از زمینه های فکری مختلف هستند، با این اوصاف آیا مسلمانانی که خدایشان اینگونه همانند انسانی فرومایه و دهن دریده زشت ترین دشنامها را به دیگران داده است از دیگران انتظار احترام داشته باشند؟ در ادامه منبع این فحاشی ها به ترتیب همان شماره ای که در اعلامیه بالا آمد، از قرآن ذکر خواهم کرد
ادامه دارد
قسمت اول
توهین بکنیم یا نکنیم؟
جناب سید مرتضی عجیب است که به این پست جناب نوریزاد – دم حاج آقا….. – جواب نداده و چیزی در باره اش ننوشته و مدام در نوشته هایش اشاره به این می کند که به عقاید هم دیگر احترام بگذاریم و به عقاید همدیگر توهین نکنیم.
اینکه نباید به مقدسات توهین کرد و نباید به دین مردم کاری داشت سخنی است که شبانه روز از مسلمانان، اسلامگرایان و سمپاتهای ایشاو ن میتوان شنید. قبل از نوشتن این نوشتار واژه «توهین» را در گوگل جستجو کردم، از 20 مورد نخست، 9 مورد در مورد «توهین به مقدسات» بود. البته بیشتر اوقات وقتی کسی میگوید به مقدسات مردم توهین نکنید منظورش این است که به مقدسات من توهین نکنید، برخی آدمها علاقه دارند خود را پشت نامهای بزرگتر مخفی کنند. افزون بر این باید توجه داشت که دین مال التجاره طبقه ملایان است و آنان نیز همانند دیگر کسبه مایل نیستند کسی به محصولشان اهانت کند چرا که این اهانت ممکن است رونق را از بازار کار ایشان بگیرد.
هدف من در این نوشتار نقد این ایراد و انتقاد است، من معتقدم درخواست احترام به مقدسات درخواست بیجایی است و اساساً احترام به مقدسات اسلامی کاری غیر اخلاقی و نادرست است. افزون بر این معتقدم مسلمانان در پس این درخواست چیزهای دیگری را میطلبند که کاملاً نابجا و نا عادلانه هستند. در این نوشتار ابتدا مفاهیم قداست و اهانت را بطور مختصر معرفی خواهم کرد، سپس به این پرسش پاسخ خواهم داد که آیا باید به مقدسات اهانت کرد یا نه، در بخش بعدی توضیح خواهم داد که چرا این مسئله برای مسلمانان اینقدر اهمیت دارد، پس از آن نشان خواهم داد که مسلمانان خود احترامی برای دیگران قائل نیستند
روشن است که اسلامگرایان با شدید ترین الفاظ شبستری را که خود مسلمان است به اهانت و هتک حرمت متهم کرده اند، اما آنچه از متن سخنرانی بر می آید همانطور که قابل پیشبینی است این است که کوچکترین واژه زشت یا تندی در آن بکار گرفته نشده است، بنابر این سخنان وی فحاشی نبوده است اما از نظر افراد یاد شده اهانت بوده است. این نمونه از رفتار اسلامگرایان نشان میدهد که مفهوم اهانت در میانشان وسیع تر از فحاشی است و فحاشی تنها یک نمونه اهانت است. روشن است که هرگونه انتقاد حتی نه به خود اسلام، بلکه به برداشت یک عده از اسلام از نظر ایشان یک اهانت حساب میشود.
نمونه دیگر سخنرانی پاپ بنديکت شانزدهم ، رهبر کاتوليک های جهان،در روز سه شنبه۱۲ سپتامبر ۲۰۰۶ ، در دانشگاه رگنزبورگ آلمان بود که وی در آن سخنرانی به نقل از سندی تاریخی از زبان يک امپراتور مسيحی قرن چهاردهم به نام مانوئل دوم قسطنطنیه خطاب به یک مسافر ایرانی گفته بود:
محمد برای جهان فقط شرارت و اعمال غيرانسانی به ارمغان آورده و از جمله دستور داده که دين را با زبان شمشير گسترش دهيد.
این دیدگاه یک اهانت نیست، هیچ واژه زشتی در آن دیده نمیشود بلکه انتقادی است که هرکس مخالف با اسلام است ممکن است داشته باشد، ولی تنها «نقل» این جمله توسط پاپ باعث شد که بسیاری از مسلمانان پاپ را محکوم به اهانت به اسلام کنند. برای نمونه: دبير كل علماي مسلمان انگليس اهانت پاپ را عمدي دانست (9) ، ائمه مساجد سني عراق اهانت پاپ به اسلام را محكوم كردند (10) طلاب حوزه علميه قم در اعتراض به اهانت پاپ به اسلام، تجمع كردند (11) و احمد الطیب رییس دانشگاه الازهر گفت: اظهارات موهن به قرآن از سوی پاپ بندیکت شانزدهم یکی از دلایل اصلی کند شدن روند مذاکرات و تعاملهای حسنه علمای اسلامی با واتیکان می باشد (12
ستین چیزی که از مقدسات اسلام در ذهن میاید «اشخاص و مفاهیمی است که بايستي محترم شمرده شده و از گزند استهزاء و اهانت در امان و مصون باشند» بدون شک ذات باری تعالی اولین مصداق روشنی است که پاکتر و منزهتر از او در آموزهای دینی وجود ندارد «سبحان الله عما یصفون» پیامبران و پیشوایان دین و دیانت و سمبل های بشری نیز در زمرهی مقدسات دینی قرار میگیرند که باید از هرگونه تحقیر و توهین در امان باشند. هم چنین مقدسات، شامل اماکن نیز میگردد همانند کعبه، مزار امامانك قرآن، نهج البلاغه و شخصیتهای مورد احترام همچون حضرت ابوالفضل العباس، علی اکبر، حمزه و… همچنين شخصیتهای سایر مذاهب که از نظر مسلمانان واجب التعظیم اند همانند حضرت هاجر، مریم مقدس و… (2)
تجربه شخصی من نشان میدهد که هرگاه چیزی مقدس خوانده میشود آن چیز «بو دار» و مشکوک است و دارای ضعف های بسیار است از همین رو میخواهند با تقدیس، آنرا از انتقاد و رسوایی مصون دارند. قانون جاذبه برای هیچ کس مقدس نیست، چون مسئله دو دو تا چهارتا است
آیا اسلام و مسلمانان هم به دیگران احترام میگذارند؟
از حق که نگذریم، دعوت به احترام در بیشینه موارد دعوت خوبی است، کسی که شما را به احترام دعوت میکند شما را به کاری نیک و بهتر بودن فرا میخواند، به همین دلیل هرگاه کسی از من میخواهد که به چیزی توهین نکنم من درخواست او را جدی میگیرم چون دعوت او، دعوت به نیکیست! اما این دعوت یا صادقانه و خیر خواهانه است یا موزیانه و منافقانه و زیاده خواهانه است. حال دعوت مسلمانان به احترام به مقدسات و اسلام از کدام دسته است؟ آیا مسلمانان میگویند «بیایید به یکدیگر و مقدسات یکدیگر احترام بگذاریم؟» یا میگویند «بیایید به مقدسات ما بدون توجه به اینکه ما به شما و مقدسات شما و دیگران احترام میگذارند احترام بگذارید؟».
ادامه دارد
برادر وطن پرست و خیرخواه میهن
این نظر جمعی 6 نفری از افسران نیرو دریایی است که در منطقه هستیم
جناب نوریزاد٬ آیا شما فرد یا افرادی را میشناسید که بتواند اطلاعات بیشتری در این زمینه در اختیار ما بگذارد؟ این خبر تا چه اندازه واقعیت دارد؟ دوستانی که این خبر را فرستاده اند میتوانند بیشتر توضیح دهند؟
عزیزم این قبیل مزخرفات را جدی نگیرید , این ها علاف های حرفه ای این سایت هستند که کارشان آشغال جمع کردن از سایت های دیگر است و خالی کردن آن ها در این جا . ما قبلا کسی به اسم بابک ایران زمین داشتیم که کود کش شماره یک سایت بود و حالا هم حتما با اسامی دیگری کود کشی میکند . جدی نگیرید جانم این شر و ور ها را !
تعجب نکنید! چون این هموطن نمره یک این سایت،بقول گزارشگر محبوب ورزشی:کلّا تحلیل های خیالی مبتنی بر اطلاعات جعلی و خیالی رو خیلی دوست داره! یادم نیست مطلبش چی بود اما ظاهرا در پیج قبل یک مطلب مزخرف خیالی رو مسلّم گرفته بود،من وقتی بررسی کردم دیدم سرنخ ماجرا باز می گشت به شاهد علوی که دیدگاههایش معرّف حضورتون هست!در صفحه فیسش بود ،آنجا گفته بود اینو از یک منبع غیر قابل ذکر نقل می کنم! حالا مطلب فوق هم حکایتش همین هاست،یک چرندیاتی در صفحات شخصی فیس و غیر فیس دائم جعل و تولید می شه و با سرعت فوق العاده و بصورت سرطانی در شبکه های اجتماعی تکثیر میشه،معمولا اونهایی که موضعی مثل این هموطن نمره یک دارند خوب عاشق چنین چیزهایی هستند و البته خیلی هم پشتکار و منّه فحص دقیق ندارند اینه که با ذوق زدگی فقط سوال می کنند یا گاهی هم خودشون ناقل اینجور مبناهای تخیّلی برای تحلیل های آبکی خودشون هستند،خیلی هم خودشونو سوپر پیشرو و خوش فهم می دونن!
چرا با گوگل این کانال دیده نمی شه فکر می کنم سید درست بگه حداقل ایندفعه رو
این دومی:
بعضیها متمکّن هم هستند، [امّا]میآیند پیش ما ــ، چون پول بیتالمال دست ما است، از ما میخواهند ــ که مثلاً فرض کنید فلان کس محتاج است، شما یک پولی بدهید؛ خب بابا، خودت که پول داری، بده! اگر چنانچه نتوانستی، بعد بیا سراغ بیتالمال. یعنی بعضیها سختشان است که از خودشان بکَنند و در راه خدا انفاق کنند.
مش قاسم: اولا، از آنجا که همه این ” متمکّن”ها با پول بیتالمال متمکن شدن تنها راهی که یاد گرفتن همینه دیگه، از بیتالمال بخورن. بیتالمال چیه، پول ما ملت ایران که به جیب همه میره الا جیب ما صاحبان اصلی.
یه مشت دزد بیتالمال شدن همهکاره این مملکت.
با عرض پوزش از خانمهای محترم که این مطلب رو اجبارآ با این عبارت شروع کردم .
یک مثل قدیمی هست که میگه یه نَه بگو (۹) نُه ماه راحت باش ، متاسفانه چهل سال پیش در چنین ساعاتی پدران ما یک آری گفته اند که نسل من و بعد من هیچ دخل و تصرفی در این “آری” نداشته و نداریم اما به گناه ناکرده با جنگ و فقر و بیکاری و تحریم و بحران مدیریت و چپاول ثروتهای ملی توسط خودتون و آقا زاده گان تون ! تقاص پس دادیم .
روی سخنم با شماست ای کسانی که بشارت نابودی اسراییل در بیست و پنج سال آینده رو میدین از خواب غفلت بیدار شین ، ایران و آب برد
آنکه در غفلت است امثال شما پوپوسیل ها هستید،نخیر ایران را آب نخواهد برد،امر سیل را متولّیان آن مدیریت و کم کم مهار می کنند،اما در این میان این پوپوسیل هایی مثل شما هستید که هیچ هنری ندارید جز پشت رایانه قرار گرفتن و از هر چیزی سوژه ای ساختن برای مقاصد سیاسی خود،امر سیل متولّیان و مسئولان و امدادگرانی دارد که مشغول انجام وظیفه خویش هستند و البته مردم دیگر نیز بدون نیاز به تظاهر و ریاکاری و خودنمائی، هریک بقدر وسع و توان خویش کمک نقدی و کالایی می کنند به هموطنان رنجدیده شان که تحت شعاع یک بلای طبیعی و قهری قرار گرفته اند،این وسط اما روسیاهی زغال بر چهره های پوپوسیلی می ماند که هنری جز نق زدن و حرف زدن و سوژه قرار دادن هرچیزی برای اغراض سیاسی خویش ندارند.
اسرائیل نیز چه بزودی محو شود و چه بزودی محو نشود،اما چنین دیر و زودی مانع از استقامت یک ملت ستمدیده برای استیفاء حق خویش،و مانع از حمایت وجدانی انسانی دیگر انسانها از آنان نیست اگر واقعا انسانیتی در کار باشد.
بزودی مواجب مامورین جمهوری اسلامی که در اینجا مشغول چرند نویسی هستند بعلت بی پولی دولت قطع خواهد شد و اینها برای امرار معاش بایستی فکر دیگری کنند ! هر چه مفتخوری گردید بس است.
سید
جایزه نوبل چرت گویی را به اتفاق کل ارا به شما تقدیم میکنیم
تقبل الله اعمالکم یا اخی
اپوزیسیون!
———–
یک برنامه ی سیاسی ماهواره ای با محوریت سیل شمال دو مهمان داشت. مهمان اول از لس آنجلس، فکل کراواتی، دو تیغه. عضو کلوپ بنال وطن، با پس زمینه ی کتابخانه و از طریق اسکایپ. مهمان دوم محمد نوریزاد. تلفنی. از آق قلا. وسط سیل در یک تریلی گیر افتاده بود. التماس می کرد. التماس نکن. نه قوت، نه آب، نه خواب، چکمه پوشیده بود، کوله بسته بود، می زد به آب، فیلم مستند می گرفت، گزارش مستدل می داد، سرما خورده بود، کُه کُه سرفه های خشک می کرد، پوزش می خواست، کمک های مردمی برده بود، در کالیفرنیا او را مهره ی نظام می شناسند، در یک برنامه ی برون مرزی از عمق کپرهای سیستان و بلوچستان حرف می زد و در دیگر برنامه از روی آوارها در سر پل زهاب.
شاهدعینی ته و توی قضیه سیل آق قلا را هم در آورد و رسانه ای کرد: جنگل خواری آقازاده ها، بیراهه آهن سرداران سپاه، بی لیاقتی ذاتی مدیران و حمق جبلّی برنامه ریزان.
هر دو مهمانند. آن دریا کنار، این دروازه غار!
رفراندوم فرودین 1358، فقر فلسفه سیاسی و فقدان فلسفه حقوق در ایران.
چهل سال پیش در روزهای دهم و یازدهم فروردین 1358، رفراندوم «جمهوری اسلامی، آری یا نه؟» توسط دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان برگزار شد و در روز دوازدهم فروردین، نتایج آن رفراندوم اعلام گردید. وزیر کشور دولت موقت اعلام کرد که 99/31 درصد شرکتکنندگان در رفراندوم، و 98/2 درصد واجدین شرایط، به «جمهوری اسلامی» آری گفتند.
رفراندوم برای تعیین نام و نوع حکومت، آن هم در شرایط و اتمسفر انقلابی، یک کار پوپولیستی و بیمعنا و احمقانه بود. همین یک مورد و عدم نقد علمی دقیق این کار انقلابیون از طرف علمای علم سیاست و علم حقوق و به ویژه فلسفه حقوق، نشانه بارز فقر فلسفه سیاسی و فقدان فلسفه حقوق در ایران است.
در دنیای کنونی، اساساً رأیگیری و استفاده از صندوق رأی در دو قالب و شکل انجام می شود. اول، انتخابات و برگزیدن یک یا چند فرد از میان افراد شرکت کننده، برای قوای حکومتی و نهادهای محلی (انتخابات ریاست جمهوری، مجالس و شوراهای شهر و روستا، شهرداریها و …) و دوم، پاسخ به یک سوال مهم حکومت از شهروندان (رفراندوم). هرچند بسیاری از حقوقدانان و علمای فلسفه حقوق، از اساس پدیده رفراندوم را یک کار پوپولیستی میدانند و آن را یادگار شرایط خاص دموکراسی آتن باستان (معروف به دموکراسی پریکلسی یا دموکراسی مستقیم) تلقی میکنند. و معتقدند که تمام فرآیندهای حقوقی و تقنینی، باید از طرف نمایندگان مردم در پارلمان طی شده و به سرانجام برسند، اما اکنون همهپرسی از طرف حکومتهای دموکراتیک در جهان، درباره برخی مسایل مهم سیاسی، اقتصادی و … که از طرق عادی قابل حل نیستند، مرسوم است و موافقان و مخالفان خود را دارد.
رفراندوم فروردین 1358، از منظر اصول فلسفه حقوق، یک بلاهت و مضحکه تمامعیار بود. در کدام کشور مهمی، عنوان حکومت را به سبک مِنوی رستوران به مردم عرضه میکنند تا آنها انتخاب کنند؟! توده مردم چه درکی از انواع حکومت (که از حساسترین مباحث فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق هستند) دارند؟! تازه این رفراندوم، از آن هم مضحکتر بود، خاصیت مِنو را هم نداشت! فقط یک نوع غذا در مِنو بود، یعنی «جمهوری اسلامی»، که مردم فقط باید همان را نشناخته و نچشیده کوفت میکردند! فقط یک جاهل سیاسی و یا مکار سیاسی میتوانست چنین رفراندوم مسخرهای را در آن شرایط هیجانی (که چهل پنجاه روز بیشتر از انقلاب نگذشته بود) برگزار کند و به آن مشروعیت دهد.
نوع حکومت، بخشی از یک پکیج بزرگ حقوقی، یعنی «قانون اساسی» است که باید توسط نمایندگان ملت در یک مجلس بلندپایه (مثل مجلس مؤسسان)، بررسی و تصویب شود. اصلأ قانون اساسی، چیزی جز نوع حکومت و شکل و ساختار آن و تبیین رابطه ملت با حکومت نیست. پس جدا کردن روند انتخاب آن از روند تدوین و تصویب قانون اساسی، حداقل یک بلاهت حقوقی محسوب میشود.
شاه:تظاهرات دانشجويان به تحريك روسهاست دستور سختگيري دهيد!
✍️اسدالله اعلم
“کارهای جاری را عرض کردم و منجمله این که در همه دانشگاه ها، تهران، آریامهر و پلی تکنیک ناراحتی وجود دارد. ممکن است به علت نزدیک شدن ۱۶ آذر باشد که چند سال قبل در این روز سپهبد بختیار با قوای نظامی به دانشگاه ریخت و دو دانشجو را کشت و همه ساله خون سیاوش به جوش می آید و یا علت دیگر داشته باشد که قابل امعان نظر است. فرمودند: فکر می کنم قطعاً تحریک روسهاست. تقریباً برای من روشن است. به هر صورت شما دستور سختگیری بدهید”(خاطرات علم، جلد سوم، ص ۳۱۲، ۱۲ آذر ۱۳۵۲).
“از شلوغ شدن دانشگاهها بسیار ناراحت بودند. فرمودند، قطعاً دستور مسکو رسیده که همه دانشگاهها ناراحت شده اند به استثناء دانشگاه پهلوی شیراز. سایر دانشگاههای تبریز، مشهد، اصفهان، اهواز، آریامهر تهران و دانشگاه ملی و پلی تکنیک و دانشگاه تهران تمام کم و بیش ناراحت است”(همان، ص ۳۱۹. ۱۸ آذر ۱۳۵۲).
“صبح شرفیاب شدم…شاهنشاه فرمودند، در این دانشگاهها چه خبر است؟ خیلی باید اقدامات شدید کرد. روسها جداً وارد عمل شده اند. به تمام روسای دانشگاهها ابلاغ کن که مسامحه و سهل انگاری را نخواهیم بخشید. بعد هم گفته ام چک لیست برای درجه فعالیت استادان تهیه شود که مثل نظامی ها نمره بگیرند. به باهری بگو به…وزارت علوم [برود]…و با سرلشکر فیروزمند ترتیب کارها را بدهد”(همان، ص ۳۲۱. ۱۹ آذر ۱۳۵۲).
روایتی از فسادهای اسدالله علم
روایتهای زیادی در مورد فساد اخلاقی نخست وزیر و وزیر دربار محمدرضا شاه از زبان خودش و درباریان شده است
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامه، یکی از جنبههای زندگی خصوصی علم، اشتهار وی به فساد اخلاقی است. بنابر آنچه از اسناد و نوشتههای آن دوره بر میآید اسدالله علم به رغم تأهل هیچگونه تعهد اخلاقی رادر برابر همسرش نداشته و از همان اوایل ورودش به دربار به فساد اخلاقی روی آورده است. گو اینکه به شهادت نوشتههای خود او در سالهایی هم که هنوز در بیرجند و قاینات به سر میبرد به این گونه اعمال غیر اخلاقی دست مییازیده است.در همان آغاز ورودش به خدمت محمدرضا شاه، نام علم را در لیست گروه کثیری از افراد مییابیم که با اشرف پهلوی رابطه نامشروع داشتهاند.
این روند در زندگی خصوصی علم، به تدریج وارد مراحل حساستری شد. تا جایی که در دهة 1330 در مجامع عمومی و خصوصی از وی به عنوان فردی عیاش و بیبند و بار یاد میشد. در یکی از گزارشات ساواک که در 10 دی 1336 تنظیم شده است درباره این جنبه از زندگی اسدالله علم چنین میخوانیم:
«…اوقات بیکاری را به عیاشی میگذراند و به زن خیلی علاقمند است و غالب شبها مجالس عیش و نوش با زنها دارد. نقطه حساس و ضعف او زن است…»
ساواک حدود یازده سال بعد در 15 مرداد 1347 نیز اسدالله علم را با عباراتی مشابه فوق توصیف کرد.
معتبرترین آگاهیها درباره این جنبه از زندگی علم از لابلای نوشتههای خصوصی خود وی قابل ردیابی است. علم در موارد مکرر از روابط نامشروعش با زنان دیگر نام میبرد از جمله در 6 مهر 1348 در این باره مینویسد:
«…شام را با دوستم خوردم. خوش نگذشت. تماماً گریه کرد که وضع آیندهام نامعلوم است. من گفتم اگر روی زناشویی با من حساب میکنی باید به صراحت بگویم چنین کاری نمیتوانم بکنم. ولی مثل یک عضو خانواده من میتوانی راجع به آینده حساب بکنی.»
از معشوقههای داخل کشور که بگذریم، علم در کشورهای مختلف اروپایی نظیر سوئیس، انگلستان، ایتالیا و فرانسه نیز با زنان بدکاره و فواحش رابطه داشت.
خود علم در نوشتههای خود بارها از این روابط سخن به میان میآورد……
https://namehnews.com/fa/news/19384/
————————–
یکی از هزاران خبر
فساد تا بیخ ریش آیت الله ها رسوخ کرده است!
به دنبال افزایش اعتراضها به نابسامانی اقتصادی در این سالها، رهبر جمهوری اسلامی، مشکلات اقتصادی کنونی ایران را ناشی از اقدامات آمریکا دانست. این در حالی است که مردم در دهها تجمع، راهپیمایی و اعتراض ضعف و فساد مقام های جمهوری اسلامی را موجب مشکلات اقتصادی دانسته اند.
آیت الله خامنه ای گفت که هدف آمریکا از فشارهای اقتصادی به ایران، ایجاد شکاف و جدایی میان نظام و مردم است و اضافه کرد: «هدف از فشارهای اقتصادی کنونی، به ستوه آوردن مردم است.»
اشاره او به خروج دولت پرزیدنت ترامپ از برجام و بازگشت تحریمهای امریکا علیه برنامه هستهای ایران است.
این سخنان رهبر جمهوری اسلامی در حالیست که در آخرین موج اعتراضهای مردمی ایران، بازاریان تهران و چند شهر ایران به سوء مدیریت، فساد چهره های حکومتی و هزینههای سپاه پاسداران در سوریه اعتراض کرده و شعار می دادند: سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن.
———–
فساد زیر پینه ی پیشانی حرامخواران و مفتخواران
تشت رسوایی جمهوری اسلامی از بام افتاده و فساد به گفته مسئولان حکومتی به سان موریانه در همه ارکان نظام رخنه کرده است. معترضان در خیابانها فریاد میزنند: «یه اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه». کاربران شبکههای اجتماعی هر روز اسناد تازهای از ویژهخواری و فساد مالی کارگزاران نظام فاش میکنند و خبرهای تائید نشدهای مبنی بر دستگیری مقامهای حکومتی و یا نزدیکان آنان در رابطه با فساد و رانتخواری منتشر میشود.
ماجرای رسوایی فیشهای حقوقی هنوز به سرانجام مشخصی نرسیده است. هنوز مشخص نیست چند تن از مدیران ارشد نظام در سالهای گذشته از مواهب ویژه برخوردار بودهاند. هنوز کسی نمیداند پرونده فساد مالی مدیران بانکی در چه مرحلهای قرار دارد و کسی از دلیل دستگیری برادر رئیس دولت و آزادی فوری او اطلاعی ندارد. برادر معاون اول رئیس جمهوری بازداشت شده اما دلیل بازداشت او را کسی نمیداند؛تنها اعلام شده که اتهام مهدی جهانگیری فساد اقتصادی است.
پروندههای فساد مالی و ثروتاندوزی در جمهوری اسلامی بیشمار است. پرونده بابک زنجانی و مهآفرید خسروی و نام مدیران دولتی و نظامی که در دادگاه رسیدگی به اتهام این دو فرد به میان آمد، تنها نمای کوچکی است از نظام آلوده به فساد و فسادخیز که دیگر توان پنهان کردن این حجم از فساد مالی و اقتصادی را ندارد.
مجتمع تجاری آدینه رشت و کارخانه رشت الکتریک صحنه هماوردی هواداران جریانهای اصولگرا و اعتدال در عرصه مجازی است. پروندهای تازه از فساد دو جبهه مقامهای حکومتی. در پرونده نخست امام جمعه رشت سرمایهگذار مجتمع تجاری آدینه در کنار مصلی رشت به وعده خود مبنی بر تحویل واحدهای تجاری به مشتریان عمل نکرده و اعتراض خریداران پرده از تجارت زینالعابدین قربانی برداشت.
پیش از این نیز خودرو امام جمعه ایلام و جشن تولد فرزند نماینده خامنهای در سرپل ذهاب خبر ساز شده بود. نماینده خامنهای در ایلام منتقدان خود را تهدید کرده بود و امام جمعه رشت هم گفته است که اموالش متعلق به «ولیفقیه مسلمین است».
در سوی دیگر خبرگزاری فارس و روزنامه کیهان پرونده واگذاری کارخانه رشت الکتریک را پس از سالها از بایگانی بیرون کشیده و فاش کردند که غلامحسین کرباسچی و شرکای او در شهرداری تهران و حزب کارگزاران سازندگی این کارخانه را با قیمت پائین خریداری و با فروش ماشینآلات زمین را به مجتمع مسکونی تبدیل کردهاند.
در خبر دیگری مرتضی حاجی مدیرعامل بنیاد باران و از نزدیکان محمد خاتمی به ویژهخواری در شهرداری تهران متهم شده است. او پس از آنکه به عنوان مدیرعامل بنیاد همشهری منصوب شد، فرزندش را به سمت ریاست دفتر مدیرعامل استخدام کرد و با منابع شهرداری یک خودرو به قیمت ۱۲۱ میلیون تومان برای او خریده است.
با این وضعیت، در صورتی که جمهوری اسلامی بخواهد طرح رسیدگی به اموال مسئولان را اجرایی کند، آیا میتوان یکی از میان خیل انبوه خانواده جمهوری اسلامی یافت که «پاکدست» باشد؟
بله روزانه هزاران خبر و شایعه در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی جدید منتشر می یابد که باید صحت و سقم هریک را بجا و موقع خویش بررسی کرد و منابع دقیق آنرا دید و نشان داد،اما جناب استاد! یک تفاوت کوچولویی مابین این خیری که بنده ارسال کردم با شلوغ کاری که حضرت مستطاب عالی نمودید وجود دارد و آن اینکه بنده لینک مطلب مورد نظر را نشان دادم و جدای از ارائه لینک،گزارش هایی که در مورد فساد شلوارکی اسدالله علم در این لینک مطرح شده،همه مستند به عبارات و اظهارات خود او و نزدیکان دیگر شاهنشاه آریامهر و ساواک علیه السلام است! فرق کوچولویی بود نه استاد؟!
احتراما
—–
در سه دهه ای را که آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی شده، باید سال های فقر و فساد و تبعیض و اختلاس و بی قانونی نامگذاری کرد. رهبری آقای خامنه ای با ترور بزرگ «میکونوس» در خارج کشور آغاز شد، با توطئه به دره انداختن اتوبوس هنرمندان ادامه پیدا کرد، قتل های زنجیره ای سازمان یافت. کار به حمله به خوابگاه دانشجویان و کشتن و از بالای ساختمان به پایین پرتاب کردن آنان کشید و سرانجام نیز با کودتا 22 خرداد علیه رای مردم و به خیابان کشاندن چماقداران و پاسداران و بسیج ادامه یافت و در درگیریهای پس از انتخابات 88 دستور به سرکوب و قتل تمام معترضین را با محارب نامیدنشان داد و با احساس خطر از جانب مجاهدین در کمپ اشرف به نخست وزیر عراق دستور قتل و عامشان را داد.
در عرصه اقتصادی نیز رهبری آقای خامنه ای به وسیع ترین و گسترده ترین فسادها و دزدی ها انجامید. شریک کردن سپاه و فرماندهان آن در امور اقتصادی و غارت ثروت ملی، راه اندازی اسکله های قاچاق، جنگ بر سر خصوصی سازی ها و تکه تکه کردن صنایع و تقسیم غنایم، تکیه به حزب موتلفه و سپردن امور صادرات و واردات کشور بدست این حزب، اختلاس 123 میلیارد تومانی که سرانجام آن به اختلاس 3000 میلیارد تومان کشید. امروز کار به جایی رسیده که خود حکومتیان همدیگر را دزد و مختلس معرفی می کنند. از صادق محصولی و مشایی و بقایی گرفته تا جهرمی و بهمنی و رحیمی و نمایندگان مجلس و همه و همه هم در حکومت اند و زیر سایه آقای خامنه ای و هم پرونده اختلاس و دزدی و سواستفاده دارند که این پرونده ها هم دست آقای خامنه ای است تا اگر یکی از آنها خواست نافرمانی کند به حسابش رسیدگی شود.
چرا چنین شد؟ چرا به دره انداختن اتوبوس یا قتلهای زنجیره ای جایش را در دوران آقای خامنه ای به کودتای همه جانبه علیه رای ملیون ها مردم داد؟ چرا فساد اقتصادی از اختلاس 123 میلیارد تومانی به 3000 میلیارد تومانی کشیده شد؟ دلیل همه اینها را باید در نبود حکومت قانون، خودکامگی و خودرایی آقای خامنه ای در این سال ها، نبودن مطبوعات و رسانههای آزاد و مستقل، سرکوب احزاب و بالاخر فریبکاری و دروغگویی رهبر دانست.
در دوران رهبری آیتالله خامنه ای جنایات و فساد بی شماری رخ داد که ملت از آن بی خبرند. ولی هربار که حادثه ای رخ داده که مردم خبردار شده اند آقای خامنه ای فورا به میدان آمده و بقول خودش دستور رسیدگی و برخورد داده است. در جنایت کوی دانشگاه در سال 1378 اول مدعی شد که قلبش به درد آمده و به آن رسیدگی خواهد شد ولی کار دست آخر به محکوم کردن دانشجویان و تبرئه همه متهمان و محاکمه یک تن به جرم دزدین ریش تراش ختم شد.
در جریان قتل های زنجیره ای قاتلان را از وزارت اطلاعات بیرون کشید و آنها را به اطلاعات بیت رهبری منتقل کرد. در پرونده اختلاس 123 میلیادر تومانی، محسن رفیق دوست را از رییس بنیاد مستضعفان کنار گذاشت و یک مقام دیگر به او داد. آخرین نمونه فاجعه کهریزک بود که اول با چشمان اشکبار، در برابر پدر روح الامینی که از مریدان خود وی بود، مدعی شد که به آن «قاطعانه» رسیدگی خواهد شد و این روزها خبر تبرئه سعید مرتضوی متهم اول آن پرونده منتشر شد.
در دوران رهبری آقای خامنه ای آنجا که پای دزدها و قاتلان حکومتی در میان بود هیچ پروندهای به نتیجه نرسید. اما هرجا پای مخالفان و منتقدان او در میان بود ناگهان همه دستگاهها به کار افتاد و بسیج شد.
اگر از قتل چند صد تن در دهه اول رهبری آقای خامنه ای رسیدیم به کودتا و سرکوب هزاران هزار تن در دهه دوم، اگر از اختلاس 123 میلیاردی رسیدیم به بعد 3000 میلیارد تومانی در دهه دوم، اگر از آفتابه دزدی این یا آن بسیجی رسیدیم به جایی که امروز بسیج شده مرکز اوباش و به جان مردم افتاده و نه تنها دزد مال بلکه متجاوز به جان و ناموس آنها شده، همه از آنروست که هرچه فاسد و قاتل و جانی و مختلس و خلافکار و دزد است در زیر سایه آقای خامنه ای و زیر پرچم ولایت مطلقه ایشان احساس امنیت کامل می کند. آقای خامنه ای امنیت یک ملت و یک کشور را برباد داده تا امنیت یک مشت جانی و مختلس و خلافکار را که شریک رهبری او هستند حفظ کند.
اینها تنها گوشه هایی از جنایات خمینی وخامنه ای بود و امیدواریم پس از این ولی فقیه در کار نباشد که بخواهد برای ملت ایران تصمیم گیری کند.
احمد لطفی
.
سید چرا خودت را به گند میکشی ؟ بارها برایت نوشتند که داری از یک وطن فروش نمک نشناس روایت میکنی که با دریافت چند میلیون دلار از رابط جمهوری ننگین هر چه رژیم خواسته بصورت رمان نگاشته و….
مردم عقل و شعور دارند و با نوشتن مزخرف نمیتوان انها را گول زد .من از شما میپرسم که چرا تا وقتی خواهر … در صیغه … معظم بود راه بیست ساله را چندماهه بدست اورد؟ از قضاوت بگیر تا مدیر عاملی !!! و بعد از اینکه مهلت صیغه پایان پذیرفت ، بخت این بدبخت هم برگشت و ورق تا حدودی برگشت ولی با پادر میانی خواهر ، زندان و مجازات هم به حداقل رسید .(مقایسه کن گناه این پاچه خوار با بانو نرگس ستوده ویا بانو … و اقای … ) چرا این خونریز برای منسبت های مختلف مانند دهه فجر و … به مرخصی و ازادانه همه جا شرکت میکند ولی رندانیان سیاسی حتی نمیتوانند با خانواده شان دیدار داشته باشند .
اگر بخواهم از پستی و نادانی و عیاشی رژیم برایت بنویسم به اندازه ده ها شاهنامه میشود . تا دیر نشده به مردم برگرد .
ایرانی،اولا: موقع گفتگو مودّب باش.
ثانیا:قبلا هم که چنین تعبیری کردی (که اسدالله علم خیانت کرده یا یک خائن بوده) پرسیدم هوائی حرف نزن ،بطور روشن و مستند توضیح بده خیانت علم چه بوده؟
ثالثا:شما مگر سواد خواندن مقالات توضیحی یا مراجعه به گوگل و ویکی پدیا نداری؟ الان بالای این صفحه یک مقاله تحقیقی مفصّل از مسعود بهنود روزنامه نگار خوش قلم ایرانی نقل و آدرسش را به بی بی سی لینک کردم،همینطور ویکی پدیا را با تایپ واژه اسدالله علم نگاه کن در مورد بیوگرافی علم چه نوشته،این حرفت که جمهوری اسلامی پول داده به علم تا اینها نوشته یا منتشر بشه،مرغ داخل دیگ رو هم بخنده میندازه! فهمیدی چه گفتی؟! اسدالله علم در اوایل سال 57 هشت نه ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از دنیا رفته است! بعد تو میگوئی چند میلیون دلار گرفته اینهارو بنویسه؟! عجب شاهدوست کم سواد و کم دقتی هستی! بعد توجه نمی کنی که علم این نوشته ها را در آن ده سالی که در پست های مختلف ملازم شاهنشاه بوده نوشته و بنابر اظهار همسر و نزدیکانش وصیت هم کرده بوده که تا او و شاه زنده اند و تا نظام شاهی برقرار هست اینهارو منتشر نکنند،و همسر و فرزندانش این 6 یا 7 جلد را دهسال پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی در خارج از کشور منتشر کردند و بانگلیسی هم ظاهرا ترجمه شده! شما ظاهرا از اونهایی هستی که هنوز خیال می کنی شاه منزّه بود و در همه احوالش همینطور اتو کشیده بوده! از قدیم گفته اند یک حرفی که می خواهی بزنی اول اونو در دهانت خوب بپز (یعنی خوب بیندیش) بعد بنداز بیرون!
سوال من این بود که توضیح مستند بده،خیانت علم چه بوده؟ چرا این چرندیات رو نوشتی و آبروی خودت رو بردی؟!
.
دوست گرامی اولا من توهین نکردم وبقول خودت از بی سوادی ام است و لغت دیگری برایت پیدا نکردم که اگر توهین است ازت پوزش میخواهم.
دوما میدانم که علم قبل از انقلاب از دنیا رفته ولی این کتاب را در بین سال 55تا 57نوشته که به همین دلیل میگویم خیانت کرده نمک میخورده و در حال شکشتن نمکدان بوده .نوشتن کتابش هم با گرفتن پول از رابطین و طرفداران خمینی از جمله ولایتی و … که امیدوارم در دادگاه مردمی محاکمه و حقیقت ها روشن شود .در ضمن من بارها گفتم که جمهوری خواه هستم و طرفداری از شاه نمیکنم بلکه باید واقعیت ها و انچه قبل و اوایل انقلاب شنیده ایم باز گو و نوشته شود .
ناگفته نماند که نامردتر و بی وجدان تر از مسعود بهنود هنوز زاده نشده و همین دلیلی بر …
ایرانی گرامی
باز پراکنده گوئی کردی،موضوع بحث ما مسعود بهنود نبود،انظر الی ما قال نه من قال،شما ببین مسعود بهنود در گزارش تحلیلی خود چه گفته،همان را نقد و تحلیل کن.
شما الان اینجا ادعا کردی علم این یادداشت ها را بین سال 55 تا 57 نوشته است.
سوال:اولا سند این ادعایی را که می کنی ارائه کن.من توضیح دادم که بیوگرافی او می گوید او 10 سال بعناوین مختلف ملازم شاه بوده،و بطور طبیعی کسانی که خاطره نویسی می کنند خاطرات خود را بطور یومیه می نویسند بعد آنرا جمع می کنند.اما این ادعایی که شما میکنی سندش چیست؟
ثانیا:گیریم که چنین بوده و علم بین دو سال 55 تا 57 این خاطرات را نوشته،شما گفتی او در این دو سال از رابطین آقای خمینی پول گرفته! خوب سند این ادعا چیست؟! شما همینجور با احتمالات نیش غولی برای خودت طرز فکر و تحلیل درست می کنی؟! اولا بین ایندو سال خود آقای خمینی در تبعید در عراق بود،ثانیا:اکثر یاران و همراهان روحانی و غیر روحانی او یا در زندان های شاه در حال شکنجه شدن بودند،یا تبعید و فراری بودند،چطور اونها تونستن علم یکی از دوستان و وزراء مهم شاه را مجاب به خلاف نویسی کنند؟! مگر اصلا آنها علم غیب داشتند که دو سال دیگر شاه فرار خواهد شد؟! شاه و دربار در همان دو سال آخر هم در اوج قدرت بودند و استبداد حاکم بود و اصلا کسی تصور یک انقلاب را نمی کرد!
رابعا:خوب اگر رابطین امام اینطور نفوذ در دربار شاه داشتند که کسی را مجبور کنند برای بعد از انقلاب! مطالب خلاف و حتی امور شلواری شاه و علم را بنویسد،چرا اصلا او را وادار به ترور شاه نکنند؟!
نه جانم! شاه و علم و درباریان همه کیف شان کوک بود و مشغول خورد و برد و عیش و نوش و چاق کردن حسابهای بانکی خود در خارج بودند،چه نیازی داشتند بیایند از امثال ولایتی یک پزشک اطفال خط بگیرند؟!
می بینی ایرانی چطور با مهملاتی که می نویسی مرا مجبور می کنی چه چیزهایی بنویسم؟!
شما که میگوئی جمهوری خواه هستی چرا اینقدر تلاش می کنی چهره شاه و اطرافیان را با احتمالات مالیخولیائی تطهیر کنی؟! اینهارو دیگه الان همه فهمیدن و حتی خود آن درباریان الان در خارج با هم لجند و به همدیگر سنگ و کلوخ پرتاب می کنند! و همدیگر را افشاء می کنند و این کثافت کاری ها و فسادها در طول تاریخ جزء لوازم لاینفک حکومت های شاهنشاهی بوده،شما مطمئن باشد شاه و علم ،نه که دوتا شلوار،بلکه صدها شلوار داشته اند.و نکته ای که بنظر من می رسد که چطور علم این شلوار بازی های خودش و شاه را راحت می نوشته ،این است که اینها اصلا اینکارها را قبیح نمی دانستند! اصلا اینها را جزء زرنگی های خود و کمالات خود می دانستند که برای یکدیگر …بیار باشند!
شما تلاش کن در هر موردی با تکیه بر اسناد متقن سخن بگوئی نه حرف های ضعیف و احتمالات بی سند و مدرک.
من حالا مطلبی را که برایت در ته این صفحه نوشته بودم دوباره ارسال می کنم تاملی در آن کن و در منابع آن تا بفهمی چقدر در فضای عمومی ضعیف مطلب می نویسی من این مطلب رو برای شاهد نوشته بودم:
کتاب خاطرات علم در ایران بطبع نرسیده،اصل انگلیسی و ترجمه آن با خواست و نظارت همسر و دختر وی،ده سال بعد از مرگ وی بطبع رسیده است،چون علم خودش وصیت کرده بوده که تا من و شاه زنده ایم و نظام سلطنتی برقرار است این نوشته بطبع نرسد،نگاه کن به این لینک ها:
http://www.bbc.com/persian/arts/2014/02/140214_l41_book_alam_memoir
اسدالله علم در روز جمعه ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ درگذشت. او یادداشتهای روزانهٔ محرمانهای به جای گذاشت و وصیت کرد که پس از مرگ وی و در زمانی که خاندان پهلوی روی کار نیست انتشار یابد. این یادداشتها به عنوان گزارشی دقیق از وضعیت دربار پهلوی و شخص شاه اعتبار زیادی دارد. ده سال بعد از انقلاب و دگرگونی نظام سیاسی ایران، بانو ملکتاج علم و دو دختر او رودابه و ناز علم یک زبان بر این شدند که هنگام انتشار یادداشتها شدهاست. این یادداشتها در مجموعهای هفت جلدی با ویراستاری دکتر علینقی عالیخانی زیر عنوان «یادداشتهای علم» منتشر شدهاست. عالیخانی در گفتگویی به صدای آمریکا گفت: «این یادداشتها را علم در زمان نگارش به سوییس میفرستادهاست تا در بانک از آنها نگهداری شود.
https://fa.wikipedia.org/wiki/
آمورتی تو هی ا این مطالب بی ربط می نویسی! خوب که چی؟؟؟!! اینا چه ربطی به بدبختی امروز ملت فریب خورده ایرون داره؟؟!!! من یه زندونی سیاسی زمون شاه خدا بیامرزو می شناسم که کلی روایت ا فساد طلبه جماعت واسه گفتن داره حتی طلبه های به اصطلاح زندونی سیاسی!! برو توبه کن و به دورد دردمندای امروز ملت برس ، یا ساکت شو!!
انسان در زندگی با افرادی روبرو میشود که بهیچ وجه قادر به درکشان نیست. جناب مستطاب سید مرتضی این سایت یکی از این افراد است. ایشان از مدتها قبل دراینجا به روال آخوندی خودش ایه و حدیث نقل میکرد و در پی نجات سایرین از گمراهی بود. عده ای ، از جمله خود من ، بر سر این مطالب با ایشان کلنجار میرفتیم ولی در نهایت میپذیرفتیم که ایشان از اعتقاداتش دفاع میکند حتی اگر با چاشنی توهین و تمسخر بما برسد. بتدریج که انتقادات از رژیم و شخص ذات اقدس رهبر معظم بالا گرفت سید مرتضی هم پوست انداخت و تبدیل شد به مدافع تمام عیار رژیم و امام سیزدهم و چهاردهم ان تا آنجا که دوستان موضوع ماموریت او را در این سایت مطرح کردند. من کماکان قصد توهین به سید مرتضی را ندارم ولی اگر چه پافشاری یکنفر در مورد اعتقاداتش را (هر چقدر از نظر من نادرست) میتوانم قبول کنم ولی انکار آدمکشی و دزدی و فساد و بی کفایتی مدیریتی را که میلیونها انسان با تمام وجود حس میکنند نهایت بی انصافی و بزهکاری میشناسم .
و اما دلیل طرح این مطلب در اینجا. مملکت ما امروز در کنار همه مسائل اقتصادی و اجتماعی با یکی از مخرب ترین فاجعه های طبیعی روبروست و صدها هزار و شاید میلیونها هموطن ما در عزا و اضطراب بسر میبرند و از هستی ساقط شده اند. در دنیای متمدن امروز بدنبال چنین فاجعه ای بلافاصله تمام نیروهای دولتی و احاد مردم برای کمک به اسیب دیده گان بسیج میشوند و همزمان بدون توجه به اختلافات سیاسی و مسلکی بدنبال یافتن عواملی که احیانا در این فاجعه نقش موثری داشته اند میگردند، نه تنها برای تنبیه مقصرین احتمالی بلکه برای پیشگیری از چنین اتفاقاتی در آینده. من در اینجا در پی بحث در باره رفتار و گفتار مدیران و مسولین مملکتمان نیستم که مثنوی هفتاد من کاغذ شود. روی سخن من فقط با سید دیندار و اسلام مدار خودمان است.
محمد نوریزاد به عنوان یک انسان و فعال اجتماعی به مناطق سیل زده میرود و میکوشد کمکی بکند و ضمنا نظرش را در مورد یکی از عوامل فاجعه مطرح میکند. بلافاصله در همان پست جناب سید مرتضی در نهایت عصبانیت و با زشت ترین کلمات به نوریزاد حمله میکند که تو چه کاره ای و ادعا میکند همه اعمال نوریزاد برای خودنمایی و گول زدن مردم است. دلیل حملات سید هم اینست که نوریزاد ساخت وسازهای غیر فنی و اشتباه سپاه را مسول میداند. در همین پست هم در فاصله یک روز بیش از ۲۰۰۰ کلمه در نفی نوریزاد مینویسد و پته او و گذشه اش را روی آب میاندازد . خلاصه مطلب تکرار چیزی است که خود نوریزاد بارها بعنوان اشتباهات خودش بانها اعتراف کرده ولی سید مرتضی میکوشد در آنها حقه بازی و دو رویی ببیند. و در کنار این هزارها کلمه دریغا از چند کلمه راجع به قدم مثبتی که نوریزاد برداشه یا اقدام مفیدی که خود سید برای کمک به آسیب دیده گان انجام داده. البته ایشان در تمام این مدت مشغول لجن ما لی کردن شاه فقید هم بوده و گذشته او را هم با شرح خیانتهای او به زنش (نه بملت ایران) بر ملا کرده است .
دو سخن و یک سوال با سید محترم.
۱. دوست گرامی ، روزیکه همه مدافعین و سر سپرده های این رژیم فاسد قرون وسطایی (از جمله خود شما) به استباهتان پی ببرید و بان پشت کنید روز نجات ایران از این کابوس وحشتناک خواهد بود. اعتراف به خطا یکی از سختترین و در عین حال شجاعانه ترین کارهای یک انسان است. شما هر چه بیشتر اعمال و افکار گذشته افرادی چون نوریزاد و کدیور و بروجردی و غیره را مطرح کنید بیشتر فهم و شعور آنها را تایید کرده اید.
۲. ایکاش همه سردمداران جمهوری اسلامی زنباره بودند (با صیغه یا بدون صیغه) ولی به ایران و ایرانی خیانت نمیکردند.
و سوال اینکه ، اگر مهندسی و سازه غلط و زیانبار (نمیگویم فاسد و جنایتکارانه) توسط یک شرکت خصوصی صورت گرفته بود آنوقت هم شما همینقدر از ان دفاع میکردید و به سرنوشت مردم بی اعتنا بودید؟
ایکاش چند دقیقه ای بیاندیشید قبل از آنکه پاسخ درشتی بمن بدهید.
در مورد فعالیت جناب نوریزاد برای جمع کردن اعانه،من در نوشته هایی که خطاب به ایشان داشتم به حضور ایشان و تهیه گزارش و جمع کردن اعانه اشاره کردم و از آن تقدیر کردم و تعبیرم هم این بود که گلی بگوشه جمالتان (آن نوشته ها را بدیده انصاف بازخوانی کنید) فقط انتقادی که به ایشان کردم این بود که ایشان “پوپوسیل”نباشند (تعبیری که عنوان یک مقاله خوب یک استاد دانشگاه بود)،پوپوسیل مطابق توضیح آن مقاله یعنی پوپولیسم و عوامفریبی از مقوله سیل و استفاده سیاسی و تبلیغاتی از آن علیه جمهوری اسلامی.و نکته دیگری که بدیشان گوشزد کردم این بود که یکی از نشانه های اخلاص و صداقت این است که انسان عمل خویش را یا اصلا نبیند یا آنرا در مقایسه با اعمال دیگران کوچک شمارد،اشاره کردم در شرائطی که کشور در تعطیلات عید نوروز بوده و غالب مسئولان دولتی و نهادها در مرخصی و تعطیلی قرار داشتند و یک حادثه قهری طبیعی پیش آمده و امدادگران و مسئولان مربوطه به هر بخش و ارتش و سپاه و بسیج،تعطیلات را بر خود حرام کرده و برای کمک و امداد به هموطنان سیل زده بسیج شده اند شایسته نیست یک فرد برود آنجا و با حرکات پوپولیستی تبلیغاتی،عمل محدود خویش را دائم در بوق کند و بدون اشاره به زحمات کلان و طاقت فرسای همه قوای کشور،شروع کند به تبلیغات کلیشه ای خویش علیه این نهاد و آن نهاد یا این فرد و آن فرد،من اینرا مطابق تعبیر آن مقاله پوپوسیل نامیدم که عملی ناجوانمردانه و در عین حال حاکی از عدم صداقت و اخلاص انسان است.
بدیهی است که بعد از جمع کردن و جمع شدن این ماجرا و کمک همگانی بمردم،با بحث های کارشناسی توسط کارشناسان و متخصصان مربوطه مثل کارشناسان آب و محیط زیست و بررسی سوابق نهادها به قصور یا تقصیر هر فرد یا نهادی رسیدگی خواهد شد و این به یک فیلمساز یا مستند ساز که تخصصی از این امور ندارد ربطی ندارد که بدو بدو برود آنجا و با تبلیغات پوپوسیلی خود،به سوء استفاده های کلیشه ای سیاسی خویش بپردازد.
در مورد بحث تاریخی از عملکرد شاه نیز،گذاشتن مطلب در اینجا آزاد است،هرکس روی علاقه خود هر مطلبی خواست ارسال می کند و اثبات یک شی بمعنای نفی یا بی توجهی بمطلب دیگر نیست،مگر الان همه کامنت هایی که در این روزها به این سایت ارسال می شود پیرامون مساله سیل بوده است؟
در انتها نیز می گویم اصل انتقاد یا نحوه انتقاد من به عمل یا گفته ایشان هیچ ربطی بشما ندارد،ایشان زنده است و ماشاء الله هم زبان دارد و هم قلم و سایت و نوشته،و انسان زنده و دارای زبان نیازی به وکیل یا وصی ندارد.
جناب سید ، این “بتو ربطی ندارد” ترجیع بند همیشگی شماست. شما بخودتان حق میدهید لابد باعتبار عمامه و ریشتان (و البته سید هم که هستید پس از دو عالم جواز دارید) که در هر بحثی دخالت کنید و اظهار نظر نمایید . اگر کسی با مزدک طرف میشود یا چالشی بین شفیعی و دیگری هست ویا فردی ایرادی از نوریزاد میگیرد و یا تعریفی از او میکند شما ضلع سوم ماجرا میشوید و مکررا خودتان را وارد صحبت میکنید کسی هم بشما نمیگوید بتو چه چون بیشتر دوستان به عقاید و آراء سایرین احترام میگذارند و بدنبال بستن دهان کسی نیستند. اماهر وقت فردی به رفتار یا گفتار شما ایرادی اساسی میگیرد بجای پوزش یا توضیح کافی فورا طلبکار میشوید و فتوا صادر میکنید که کسی حق ورود به دایره بیکران شکر پراکنی های سید مرتضی را ندارد. حواستان هست که چگونه فلسفه پاسخگو نبودن کل رژیم اسلامی را به خودتان هم تعمیم داده اید!؟
در مورد عدم تخصص یک فیلمساز و سوء استفاده کلیشه ای ایشان از ماجرای سیل آق قلا طبق فر موده شما همین ایراد به فرمانده کل سپاه که قطعا او را جزو کسانی میدانید که “زحمات کلان و طاقت فرسا” کشیده نیز وارد است چون اوهم تشخیص نوریزاد را تایید کرد و دستور انفجار جاده و راه آهن را داد که یعنی اگر از ابتدا پلی ساخته شده بود چنین فاجعه ای پیش نمیامد و یک مسیر رفت و آمد مهم مملکت هم بسته نمیشد و میلیونها سرمایه ملت ورشکسته بباد نمیرفت .
ضمنا یاد آوری میکنم که به روال همیشگی که پاسخ سوالات مستقیم و مکرر افراد را نمیدهید جواب سوال من را هم ندادید و من هنوز منتظرم.
نوریزاد را بیشتر بشناسیم (4)
اشاره: متن زير به قلم محمد نوري زاد، نويسنده سابق روزنامه كيهان و در روزهايي كه از يكسو سردار محمدرضا نقدي در مقام فرمانده حفاظت و اطلاعات ناجا، مفاسد اقتصادي غلامحسين كرباسچي و برخي نزديكانش در شهرداري تهران را افشا كرده بود و بخاطر اين كار به دادگاه فراخوانده شده بود و از سوي ديگر طراحان و مجريان آشوبهاي سال 1378 محاكمه و محكوم مي شدند، نوشته و در چهارم خردادماه 1379 در روزنامه كيهان منتشر شده است.
مناظره دو زنداني
به قلم محمد نوري زاد، خرداد 1379
“مدتي است كه محاكمه فرماندهان و پرسنل نيروي انتظامي در جريان است. چندي قبل نيز برخي از روزنامه ها با خوشحالي خبر از قطعي بودن محكوميت سردار نقدي داده بودند. ما به خاطر علاقه اي كه به اساس نظام داريم، هرگز براي فشار بر دادگاه در آن حوالي اجتماع نمي كنيم. شعارهاي تند و بودار نمي دهيم، بر دهانمان چسب نمي زنيم، عكس اين و آن را بالا نمي گيريم. همايش و اجلاسي براي محكوميت دستگاه قضايي به پا نمي كنيم. در روزنامه هايمان زير و بالاي كساني را كه حادثه كوي دانشگاه را طراحي كردند برنمي شماريم. چرا؟ چون ما برخلاف آناني كه نانشان را در قاتق آشوب فرو مي برند، هر اقدام اينچنيني را به كام اهريمنان پيشاني سفيد مي دانيم. از زنداني شدن سربازاني چون سردار نقدي در خود مي گدازيم اما چون پاي قانون و دستگاه قضايي در ميان است، دست بر چشم خود مي نهيم و مثل خود نقدي مي گوئيم، سمعا و طاعتا! با اين وجود خيلي علاقمنديم سردار نقدي را در همان سلول آقاي عبدالله نوري زنداني كنند. چرا؟ چون به هرحال اين همجواري خالي از فايده نيست. مي شود يك ميكروفون مخفي در همانجا كار گذاشت و صحبتهاي اين دو را شنيد و ضبط كرد. اولين كسي كه به حرف مي آيد، آقاي نوري است”:
………
………
¤ محمدنوري زاد، كيهان، 4/3/1379
http://old.alef.ir/vdca06na.49n6y15kk4.html?81147
====
پی نوشت:مقصود از بازخوانی این نوشته،توجه دقیق به مقدمه ایست که جناب نوریزاد سابقا انقلابی آن ور بامی و ضد انقلابی اکنون این ور بامی ،بر یک رمان تخیّلی نوشته است،مقایسه کنید معیارهای مطرح در این مقدمه به عقلانیت و اعتدال در موضعگیری نزدیکتر است یا مواضع افراطی 180 درجه متفاوت امروزی ایشان.
————–
محمد نوری زاد:
یک ملای حوزوی که مجتهد است و در قم ساکن است و بشدت از جمهوری اسلامی و از کشتار های خلخالی و از کشتار زندانیان در سال 67 دفاع می کند، چند وقتی ست نوشته های دوران جاهلیتِ مرا گلچین می کند و در سایت من منتشر می کند. شاید با انتشار اینجور نوشته های ابلهانه ی من (که همگی در دفاع از جمهوری اسلامی بوده) می خواهد به دیگران بگوید: این نوری زاد که این روزها بزعم خودش دارد پوست از تنِ نظام جمهوری اسلامی و سرانش می درد، ببینید در گذشته چجوری فکر می کرده!
امروز برایش نوشتم: درود سید مرتضای گرامی
من خود بارها گفته و نوشته ام که دیر زمانی ( از سال 57 تا پیش از 88) احمق بودم و همچون احمق ها دیوانه وار از این نظام و جناب خمینی و خامنه ای دفاع می کردم. این نوشته های من که همه در دفاع از نظام و خمینی و خامنه ای بود، با چشم و شعوری تعطیل، به دوران خریت و نفهمی من مربوط است. و خوشا که از این خریت و نفهمی پای بیرون نهادم و دفاع کورکورانه و ابلهانه از نظام و گنده ها و ملاهایش را برای شما و دیگرانی چون شما وانهادم.
اگر بگردید، خروار خروار از اینجور نوشته های احمقانه ی مرا پیدا می کنید. نوشته هایی که گرچه احمقانه اند اما کاملاً موافق این روزهای شمایند. من این حماقت ها و بلاهت ها را دربست برای شمایان باقی نهادم و در این سالها تلاش کرده ام پای از ورطه ی بلاهت و حماقتِ کور بیرون بگذارم. اما شما، مست باشید از این که همچنان مست و شیدای این نظام پلید و آدمکش و دزد و غارتگرید.
اجازه بدهید این نیز بگویم: به تمامی درستی ها و خوبی ها و قشنگی ها و زیبایی ها سوگند که اگر یک روز، لقمه ها و سفره ها را از پیش روی شما آیت الله ها و مجتهدان و حوزویان بر بچینند، بی هیچ تردیدی روی از این نظام بر خواهید گرداند. چرا که تمایل و نگاه شمایان را نه درستی ها و راستی ها، که چرب و شیرین سفره هایتان جهت می دهد. و حال آن که من، نگاهم را از چرب و شیرین سفره ای که دمِ دستم بود، به بلندای انسانی و مردم و حقوق مردم و ستیز با نابکاران برگردانده ام.
با احترام
ارتباط با من:
@NoorizadMohammad1331
@MohammadNoorizad
http://www.instagram.com/mnourizad
.
گرامی از فحش هایی که به خودتان و بدنبال آن بمن نثار کردید می گذرم و شما را سپاس و سلام می گویم،فقط یک اشکال کوچولوی ساختاری به نوشته برآمده از عصبانیت و بر افروختگی اتان می کنم! و آن اینکه،جمله توضیحی ابتدای این برافروختگی یعنی عبارت:
“محمد نوری زاد:
یک ملای حوزوی که مجتهد است و در قم ساکن است و بشدت از جمهوری اسلامی و از کشتار های خلخالی و از کشتار زندانیان در سال 67 دفاع می کند، چند وقتی ست نوشته های دوران جاهلیتِ مرا گلچین می کند و در سایت من منتشر می کند. شاید با انتشار اینجور نوشته های ابلهانه ی من (که همگی در دفاع از جمهوری اسلامی بوده) می خواهد به دیگران بگوید: این نوری زاد که این روزها بزعم خودش دارد پوست از تنِ نظام جمهوری اسلامی و سرانش می درد، ببینید در گذشته چجوری فکر می کرده!
امروز برایش نوشتم: درود سید مرتضای گرامی”
(پایان نقل قول)
متناسب با نقل این متن فاخر در کانال تلگرام بود! ظاهرا این تردّدهای پیاپی تبلیغاتی بین پلی که بین کانال تلگرام و وبسایت اتان ایجاد کرده اید و تلاش برای تکرار و تلقین اینگونه متن های فاخر برای پوست کندن نظام! شما را فراموشاند که هنگام کپی کردن این متن فاخر،این جمله مقدماتی را حذف کنید!
عصبانی نشوید
باشد؟
احتراما
این سدهای ما نیستند که احتیاج به لاروبی دارند بلکه اذهانمان است که از خرافات دینی//// لاروبی شود! تا ایرانیان به چنین لاروبی فکری دست نزنند و //// را با تمام مزخرفاتش به زباله دانی تاریخ نریزند تغییری مردمی در ایران نخواهد شد.
خاله به قربونت بره الهی , منظورت اینه که چون حالا سیل اومده ما باید اذهانمون رو لاروبی کنیم به جای سد ها تا سد ها هم بشکنن و همه چیزمون رو آب ببره ؟ یعنی تو میگی کاری به کار سد هامون نداشته باشیم درست حالا که سیل اومده و تو خونه هامون به جاش اذهانمون رو لاروبی کنیم ؟ کاش این سیل چند صد سالی صبر میکرد تا ما اذهانمون رو اول لاروبی کنیم و بعد بیاد . ولی حالا اومده بهر حال و باید کاری کرد . میگن ” سگ تازی موقع شکار قضای حاجتش میگیره ” , حالا شده حکایت دستور تو خاله جون ! درست موقعی که باید چاره این سیل رو بکنیم باید بریم خونه و قضای حاجت فکری بکنیم ! خدا عاقبت ما رو ختم به خیر کنه , موقعی که باید اذهانمون رو لاروبی کنیم می ریم سد میسازم به جاش و موقعی که باید سد ها رو لاروبی کنیم به جاش قضای حاجت فکری میگی بکنیم . مواظب خودت باش و مرتب به ما درس بده خالت به قربونت بره الهی !
خودتو قاطی آدما نکن .برو/////////////////
سلام بر ناظران گرامی
سیل اخیر ایران باردیگر به خوبی نشان داد که شوربختانه در کشور ایران ما به جای یک حاکمیت مرکزی یک کنترلر افسار گسیخته بدون حد و مرز را شاهد هستیم که درمواقع بحران هیچ هنری به جز سانسور و تبلیغات پرطمطراق از خود به نمایش نمی گذارد.در ابتدای بحران تا چندروز سکوت مطلق خبری حاکم بود.حکومت اسلامی به سنت مالوف تلاش در پاک کردن صورت مساله داشت.گویی در کشور هیچ اتفاق خاصی نیفتاده!با ادامه بحران و خبر رسانی شبکه های اجتماعی حکومت اسلامی تلاش در مصادره بحران و تبلیغ آن به نفع خود نمود.رسانه میلی از بام تا شام از جماعتی گفت که پای کارند و در محور این تبلیغات نهادی به نام سپاه پاسداران خودنمایی می کرد که تلاش در قهرمان نمایی خود به جای تنفر در اذهان عموم داشت.این سپاه پل منفجر می کرد.با آب در ستیز بود و فرماندهان پوشالی آن تا کمر در سیل به کمک سیل زدگان می شتافتند.رسانه میلی هر روز از کنترل بحران و اقتدار!حاکمیت می گفت.مردم ایران که به تجربه آموخته اند این امام زاده را توان شفایی نیست خود دست به کار شده و به کمک هم میهنان خود شتافتند!حاکمیت اسلامی که رمقی در هیمنه پوشالی خویش نمی دید فاز دیگری از پروژه تکراری خود را که به کرات در این سالها به کار گرفته به خدمت فراخواند!تهدید به دستگیری و سرکوب و مصادره اموال هر که قصد کاری دارد مبادا بی لباسی حاکم عریان فریاد زده و به تمسخر گرفته شود.به موازات با خشم عمومی از بی دینان دین نما قسمت دیگری از بازیگران معرکه مذهبیون به خیمه شب بازی حکومتی فراخوانده شدند.مراجع پشت به پشت اموال برای سیل زدگان وقف می کردند!به چگونگی جمع آوری این اموال و اهدا کنندگان و نحوه کسب آنان را نه این جماعت دین پیشه را کاریست و نه ما بدان می پردازیم ولی هر چه بود نور امیدی بود بلکه این به خواب رفتگان را جنبشی آمده و خروشی پدیدار گشته باشد که به جز نان دین نمکدان مردمان را نیز بهایی نهند.روزها گذشت و به لطف شبکه های اجتماعی مشخص شد هر آنچه گفته شده و تبلیغ گشته آوای دهلی بوده که از دور دیگر حتی خوش نیست.حکومت دینی چون همیشه اینک راهی دیگر را آغازیده است.فرار از مسولیت و انداختن تقصیر بر گرده دیگری تا بی عرضگی حاکم چون همیشه عیان نگردد.اینک دولت نامشروع تقصیر بر گردن سپاه ایران خوار می اندازد و این یکی دیگری را متهم می کند و قوه بی نصیب از عدالت هر روز مقصری را رو نمایی می کند و رسانه میلی فرار به جلو را چاره کار دیده است و این میان سیل است که نعره کشان همچنان مترسکهایی را به مبارزه می خواند که تا چندی پیش بی عرضگی خویش را در مدیریت آبی کشور به بی حجابی خلق الله نسبت می دادند!
به راستی آیا وجود اینچنین حاکمیتی که در شرایط بحران ناتوان از هر کمکی است و خود را بی نیاز از کمک می داند و صرفا تلاش خود را معطوف به تبلیغ این می کند که نامشروعی خویش را مشروعیت بخشد برای کشور بلا زده ایران چه سودی خواهد داشت؟!شاید وقت آن رسیده باشد که غنایمی که آقای خمینی گرفته بود به صاحبان اصلی آن بازگردانده شود.
https://www.radiofarda.com/amp/29851342.html
به امید ایرانی آزاد و آباد
با اجازه یه بار دیگه مینویسم
تکاور
8:30 ب.ظ / مارس 30, 2019
یازده هزار امامزاده در ایران داریم!به نقل ا سایت تابناک!!!!
«سازمان اوقاف در این دکانها را ببندد»؛ این جملهای است که نماینده رشت آن را درباره امامزادهها به کار میبرد. امامزادههایی که برخی معتقدند بدون حساب و کتاب در حال افزایش هستند و گویا چندان سد سخت و محکمی در برابر آنها وجود ندارد؛ شاهد این ادعا هم صحبتهای غلامعلی جعفرزاده است که به خانه ملت میگوید: «در همین فاصله مجلس نهم تا مجلس دهم چندهزارتایی به آمار امامزادهها اضافه شد؛ سؤالی که مردم میپرسند، این است که داستان امامزادهها کی تمام میشود؟ یعنی چه که تعداد آنها رو به تزاید است و چرا مرتب افزایش پیدا میکند؟ این افزایش امامزادهها در نزد جوانان فاقد معناست، یک جایی باید پرونده کشف امامزاده را ببندند و مرتبا نباید امامزاده تولید شود.» محمدعلی پورمختار که در مجلس نهم ریاست کمیسیون اصل ۹۰ را به عهده داشت و اتفاقا در آن مقطع پروندههایی درباره امامزادهها در این کمیسیون مطرح شده بود، گفت: من اکنون آمار دقیقی ندارم، اما آخرین باری که این پرونده را در کمیسیون اصل ۹۰ پیگیری میکردیم تعداد امامزادهها به ۱۱ هزار رسیده بود. !! به نقل از سایت تابناک!!!!!
کاش میتونسم چنتا ا این قبور مقدسه رو نبش کنم تا ببینم چی اون زیراس؟؟!! ا ترس واواک جیم الف نمیتونم جاشو بگم اما یه سالی یه جائی تو این مملکت خراب شده قبر یه امامزداه رو تعمیر میکردن ، ما تو کار ساختو ساز مشارکت کردیم. حین خاکبرداری گودال گور دو آجر با خط میخی پیدا شد که کلید دار امامزاده قاپید !! یارو یه دهاتی بیسواد بالای کوه بود هی میگفت اینا طلسمات حرضت آغاس!!! بینوا حضرت رو حرضت تلفظ میکرد. بعدها شنیدم یارو اونا رو به عتیقه فروشای اصفهان فروخته!!!!
بهین یاران بجان پیوسته درود
در این سایت بارها دیده اید کسانی را که یا خواهان دستگیری و خود کشانی
آقای نوریزاد بوده اند یا بسیار متعجب از برخورد نکردن با ایشان .عده ای هم
نگران و دلواپس .
چگونه از شر نوریزاد خلاص شویم ؟
1- ایشان بارها نشان داده اند که حاضرند جان بدهند و خاموش و بی اثر نباشند
پس میتوانیم تا در سد زیادی او را بی اثر وخاموش کنیم.
1/1- سایت ایشان را با موضوعات بی ربط وخنثا مانند تفسیر مثنوی (هیچ منعی
برای آن نیست )اشغال می کنیم .لابد کسی هم نخواهد پرسید چرا در روزی نامه های
رسمی این کار را نمی کنیم .چه عیبی دارد خرید ماست و دوغ را به همان روش خرید
عرق و مواد مخدر در پس کوچه ها (اینجا وی پی ان ) و دور از دسترس ماموران انجام
ندهیم .قانون مسکوت است در این فقره.
1/2- با دامن زدن به جنگ زرگری یا حیدری نعمتی که اساس و پایه ای پوشالی دارند
بخش مهمی از سایت رااشغال می کنیم .با اسامی نا شناس همان بساط مرشد
بچه مرشد را پیاده کرده و در زمان های مناسب فتیله را بالا پایین می کشیم .
1/3- هر خزعبل وجفنگی را در زمان مناسب علم کرده و باشور وشو ق ادامه…
——————————————-
درد بسیار است مهم آن است که درد بزرگتر وهمه گیر را گیر بیاوریم . با توجه
به موارد بالا کافی است آن دسته از دوستان بدانند در دراز مدت عرض خود برده
و زحمت بزرگی هم برای بقیه نیستند. نگارش های خنثا را خنثایان می نویسند
و سند بی آبروییشان برای آیندگان است . با آرزوی عمر بلند پر ثمر برای نوریزاد
ودیگر یاران یار .
سلام آقای نوریزاد عزیز و گرامی
شرمنده ام از اینکه شما را مدتهاست در این سایت تنها گذاشته ام ، دلیل آن را هم از این جهت که یکی از عزیزترین کسانی هستید که در زندگی ام آشنا شده ام میگویم ،
من در این مدت در رشته کاری خودم موفقیتهای زیادی کسب کرده ام و شدیدا مشغول به کار هستم . از این بابت خدارا شاکرم.
البته همیشه به سایت شما سر میزنم و انرژی میگیرم ، از کسی که یک تنه به جنگ اهریمن رفته است و خود را از بابت حمایتهای که در گذشته از این فرقه تبهکار داشته سرزنش میکند و در صدد جبران آن بر آمده .
در مورد نوشته آخر شما حرفی داشتم که باید آن را به میان آورم .
به قول معروف: کی میره این همه راه رو .
در مکتب این فرقه تبهکار تمام این فوت و فن های فقهی در یک جمله خلاصه میشود .
مصلحت اسلام و مسلمین (تمام)
این فلسفه به گونه ایست که شما میتوانید حتی به مادر خود تجاوز کنید ، کافیست یک معادله ای وضع کنید که در آن این کار به نفع اسلام و مسلمین تلقی شود ، البته در این معادله باید دو مسئله را روشن کنید
اول اینکه مسلمان را تعریف کنید و سپس نفع و ضرر او را مشخص کنید .
به طور مثال در قیام ۸۸ گفته شد که به جوانانی تجاوز شده ، اصلا کاری به صحت و سقم آن ندارم بحث ما اینجاست که اگر ثابت شود تجاوز به این جوانان معترض به نفع اسلام و مسلمین است آیا میتوان بر این مبنا جواز فقهی صادر کرد .
بنده میگویم بله
چنانچه شما بتوانید این امر را اثبات کنید بقیه داستان روشن است .
استدلال من هم بر پایه فتوائ آقای خمینی است که شرب خمر را در شرایطی جایز دانسته است ، و البته شرایط آنرا هم مجتهد جامع الشرایط تعین میکند .
شما خیال میکنید گروه داعش فقیه نداشته ؟
تمام این تجاوزات و فجایعی که بر کسی پوشیده نیست همه و همه آن بر اساس فتواهای فقهی صورت پذیرفته.
جالب اینجاست که کشته شدگان در این فرقه ، شهید به حساب میآیند و احدی از فقهای ایران حاضر نیست آنها را شهید بنامد
حتی اگر آنها با نییت خیر و تثبیت اسلام انجام شده باشد .
گمان نکنم احدی در حوزه علمیه قم حاضر باشد کشته های داعش را حتی اگر با نییت صد در صد خیر بوده با شد را شهید بنامد .
حال سوال اینجاست که بر این مبنا تکلیف شهدای ما در جنگ ایران و عراق چیست .
در این دنیا کاری سختتر از آنچه آقای نوریزاد انجام میدهد ندیدم و نمی شناسم.
با چند مثال از تجارب شخصی سعی بر این خواهم داشت که صورت مسئله را روشن کنم.
من چند نفر را می شناسم که یکی از عزیزان خود را در جنگ ایران و عراق از دست داده اند،
این کشته شدگان همان شهدای خودمان هستند که ما به ظاهر مدیون آنها هستیم، مبنای فکری خانواده این افراد که بیشتر مذهبی هم هستند به گونه ایست که رفتگان خود را محشور شده با پیامبران الهی به بهشت می پندارند ، به بیانی آنها در مدارج دنیا به بالاترین مقامی که یک انسان میتواند برسد ، رسیده اند و از تمام رقیبان در عرصه های مختلف گوی سبقت را ربوده اند،
برای این خانوادهها چه تسکینی از این بالاتر.
حال تصور کنید سر و کله فردی پیدا شود و مدعی شود که این شهیدان ما در اصل قربانی جهالت و دنیا نادیده گی مُشتی آخوند شده اند که خودشان هم قربانی شرایط بسته ای هستند که قرنهاست بر آنان حاکم است .
در بی تجربگی جناب خمینی همین کافیست که در نقل قولی از آیت الله منتظری اشارهای به روابط ایران و عراق میشود و آیت الله منتظری پیشنهاد هیئتهای حسن نیت را میدهد که به کشورهای همسایه فرستاده شوند برای رفع سوء تفاهم، ولی جناب خمینی فورا از آن عبور میکند و میگوید لازم نیست .
آیت الله منتظری در جواب میگوید، آقا ، ما که نمیتوانیم دور خود دیوار بکشیم و روابطمان با دنیا را قطع کنیم ، ایشان میگویند چرا ما میخواهیم دورمان دیوار بکشیم .
این انسان مغرور و دنیا ندیده حتی زحمت یک گفتگو را به خود نمیدهد ، آن هم با کسی که او را حاصل عمر خود میدانست ، چه اشکالی داشت که او حداقل سعی میکرد اقامه دلیل کند و به نحوی او را قانع کند .
در آخر حرفی هم با سید مرتضی خودمان دارم
ای عزیز
در دروازه مصلحت به قدری گشاد است که شیطان هم از آن عبور میکند
خدا همه ما را شفا دهد
————–
درود و سپاس عرفانیان گرامی
بازهم سری به ما بزنید.
و برای ما بنویسید.
سپاااااااس
.
عرفانیان گرامی،سلام و اوغور بخیر!مدتها بود سایت نوریزاد از متن های کیلومتری و در عین حال کم محتوایت محروم شده بود واهالی سایت خصوصا نوریزاد دلشان برای اینگونه متن های کیلومتری تنگ شده بود!
بنظرم شما اگر بجای شروعی دوباره در مسائل تکراری بی وجه و جاهلانه،به همان رشته (ایکاش نوع رشته اش را هم توضیحی می دادی،رشته آشی؟! رشته سوپی؟! یا انواع و اقسام رشته های دیگر!) کاری خود که موفقیتهای زیادی هم در آن کسب کرده ای و شدیدا مشغول به کار در آنها هستی بپردازی.
در مورد قاعده تزاحم اهمّ و مهمّ و مجرا و شرایط آن در این سایت بارها بحث شده است،شما بهتر است بجای نسبت های ناروا و بی اساس به فقهاء و از جمله مرحوم امام خمینی رضوان الله علیه،سر در همان رشته ای که می گوئی در آن موفق بوده ای و سخت مشغول کار در آن هستی باشی!
در مورد جنگ و شهدای جنگ نیز سخن بناروا راندی:
اولا: هیچگاه مبنا و قوانین جمهوری اسلامی و نه اراده موسّس آن،بر سیم خاردار کشیدن دور جمهوری اسلامی نبوده و نیست،و ما در آن مقطع بجز رژیم جعلی اسرائیل و رژیم آپارتاید افریقای جنوبی آن زمان با همه کشورها رابطه داشتیم حتی با امریکائی که بعد خود او آغاز کننده قطع رابطه خود با جمهوری اسلامی شد،و این لزوم رابطه حسنه و مبنی بر عدم دخالت در دیگر کشورها بازها در مصاحبه های مرحوم امام سلام الله علیه در پاریس ابراز شد که اسناد آن مصاحبه ها و موارد آن وجود دارد.بنابر این هیچگاه بنای جمهوری اسلامی ایران برحسب قانون اساسی آن و قوانین مربوط به حوزه دیپلماسی کشور بر “سیم خاردار کشیدن”دور خود نبوده و نیست.
ثانیا:تعبیری که مرحوم شیخنا الاستاد خطاب به استاد خویش در آن مقطع کرده بودند نیز نشان از اراده چنین دیدگاهی نبوده است و ایشان برای تاکید بر لزوم فرستادن هیئت های حسن نیت به کشورهای همسایه چنین تعبیری کرده بودند،ضمن اینکه ایران از همان بدو تاسیس جمهوری اسلامی بطور صریح بر لزوم عدم دخالت در کشورهای مستقل تاکید کرده بود و مرحوم امام لزومی برای چنین کاری ندیده بودند.
ثالثا:با روشن بودن مواضع جمهوری اسلامی ایران در تاکید بر استقلال خود از قدرت های جهانی و تاکید بر عدم دخالت در کشورهای مستقل،هیچگاه و بنابر هیچ تحلیلی نمی توان علت بروز جنگ بین ایران و عراق را نفرستادن هیئت حسن نیت دانست! کسی یا کسانی که چنین تحلیل نادرستی میکنند پاسخ دهند چرا عدم اقدام به چنین کاری باعث بروز جنگ بین ایران و دیگر همسایگان مثل پاکستان و ترکیه و افغانستان و شوروی نشد؟!
رابعا:بارها با اسناد واضح تاریخی روشن شد که شروع کننده جنگ بین ایران و عراق،صدام حسین بود نه جمهوری اسلامی،این هم از شعارهای سردار قادسیه ای صدام ظاهر بود،هم از ورود بخاک ایران اسلامی ظاهر بود،هم بعد از سالها اکنون با انتشار اسناد محرمانه وزارت خارجه امریکا و برخی دیگر کشورها،کاملا آفتابی شده است که این امریکا بود که صدام را به حمله و تجاوز به ایران تحریک کرد زیرا برخلاف تصورش،جمهوری اسلامی ایران دست متجاوز و نامشروع امریکای جنایتکار را از منافع نامشروع و دخالت های بیجایش در ایران زمان شاه قطع کرده بود.بنابر آغاز کننده جنگ ما نبودیم بلکه توهمات صدام و توطئه های امریکا مولّد این جنگ بود و البته مردم و خصوصا جوانان رشید ایران در برابر این تجاوز دفاع جانانه ای کردند که هنوز برخی ابلهان واپسگرا در پی تحقیر ارزش های این دفاع جانانه هستند.
خامسا:برخلاف مطالب خزعبلی که اظهار کردید،مطابق قواعد فقه شیعه و روایات معتبر،کسانی که در معرکه قتال و دفاع از جان و مال و ناموس و کشور و آیین خود جان خود را بجان آفرین تسلیم می کنند عنوان شهید دارند و از مقام و فضل و موقعیتی که خدای متعال در کلامش از آن به نعیم و درجه اعلی یاد فرموده است برخوردار و متنعّمند،خواه جاهلان دنیا طلب درکی از این مقامات داشته باشند یا نداشته باشند.
در مورد دعا معهود شفایت نیز همچون همیشه آمین می گوییم!
بی شعور که شاخ و دم نداره!
تو که اینگونه قاطع ادعا میکنی:
“…این فلسفه به گونه ایست که شما میتوانید حتی به مادر خود تجاوز کنید ، کافیست یک معادله ای وضع کنید که در آن این کار به نفع اسلام و مسلمین تلقی شود ، البته در این معادله باید دو مسئله را روشن کنید
اول اینکه مسلمان را تعریف کنید و سپس نفع و ضرر او را مشخص کنید …”
خب، فرض کن شمای بی تربیت و بی شخصیت یا بیمار روانی که کاشف این فلسفه ( مصلحت اسلام و مسلمین ) هم هستید… و اینگونه محکم و قاطع میگویید که میتوانید با پیروی از آن، حتی با ترفندی به مادر خود تجاوز کنید… ( نمیدانم این فکر مسموم چگونه به مغز بیمار تو وارد شده؟! که حتی بدترین بیماران روانی هم همچین تصوری ندارند ) راه حل را هم بدهید که شما خودتان اگر درگیر این، به قول خودتان، فلسفه بودید… برای تجاوز به مادر خویش از چه فرمولی استفاده میکردید و معادله اش چیست؟ یک نمونه هم اگر سراغ دارید بفرمایید… بد نمیشود.
توجه شود که اینجا سخن از ” تجاوز” است و نه یک بیماری جنسی که در آن فرد تمایل به برقراری ارتباط جنسی با اعضای خانواده دارد.
در ضمن، سیستم حکومتی ایران بر پایه ی “مصلحت نظام ” است و نه مصلحت اسلام و نه مصلحت مسلمین… مصلحت نظام فرای تمامی آنهاست… میتواند مصلحت نظام در نفطه ی مقابل مصلحت اسلام و مسلمین باشد.
و در جایی میگوید:
…” این کشته شدگان همان شهدای خودمان هستند که ما به ظاهر مدیون آنها هستیم،…”
شاید اگر این کشته شدگان راه دفاع از وطن، راه بر دشمنان عرب و بعثی و وحشی نمی بستند… اینک نسخه برای مادر خود نمیپیچیدید و آنها سالها قبل نسخه اش را پیچیده بودند!… پس همه مدیون آنها هستیم… صحبت از اشتباه در رهبری و فرماندهی نیست… که آنموقع بسیاری نمیدانستند حقیقت ماجراها را … مهم این بود که کشوری به ایران حمله کرده و وطن دوستان وظیفه ی خود میدانستند از وطن و مردم دفاع کنند، تفاوت نمیکند انگیزه ها چه بوده و چه اعتقادی داشته اند… صحبت از جانفشانی و فداکاری در راه وطن است… و افرادی مثل تو هرگز نمیفهمید چه میگویم؛ چون نه آنموقع تن لشت را تکانی دادی و شاید هم توی پوشکت، تر میزدی و ناتوان بودی… با آرامش و در کنار مادر… و نه الان عِرق ملی داری که از نگرش تو پیداست… پس موقع زر زدن کمی فقط کمی قبل از آن، فکر کن که چه میخواهی بگویی و همینطوری در گاله رو باز نکن!
بچسب به همان رشته که در آن مؤفق هستی… که من شک دارم… با توجه به این روح بیماری که داری!
قبلترها هم به تو گفته ام… اگر خاطرت باشد؟
خدایت، ابتدا توی بیمار روانی را شفا بدهد!
نمیدانم چرا نوری زاد از اینگونه ادعاها و نوشته ها خوشش میآید و با خواندن اینگونه مطالب سخیف که قسمتهایی از آن در مورد تجاوز به نوامیس است، حالی به حالی میشود و سپاس مشدد پانویس میکند برای نویسنده!؟ معلوم نیست اصلاً نوری زاد میفهمد که نویسنده چه میگوید یا دچار خرفتی دوران پیری شده و یا به عمد نادیده میگیرد؟ یا بدلیل کینه ای که از اسلام به دل دارد چشم صورت و بصیرتش کور شده؟… یا اینکه واقعاً میفهمد؟!
سلام آقای آنارشیست
شما ناراحت نشوید ، کار از این حرفها گذشته است
این مثال برای کسانیست که از مالیدن به کودک شیرخواره به سادگی عبور میکنند و آن را یک فتوائ فقهی به شمار میآورند بدون آنکه صاحب فتوا را فرد نامتعادل و مریضی به حساب آورند .
این مثال برای کسانیست که خیال میکنند حق دفاع از عقایدشان به هر قیمت برای آنان محفوظ است و به هیچ قیمت هم زیر بار نتایج تصمیماتشان نمی روند و پاسخگو نیستند
در کشور ما هزاران تن به فحشاء کشیده شدند از زن شوهردار گرفته تا کودکان کار میلیونها نفر وطن خود را ترک گفتند تا عده ای احساس خدائی کنند ، من جرم یک بیمار روانی که به مادرش تجاوز کرده را کمتر از آنانی میدانم که میلیونها نفر را با تصمیمات خود به فقر و فحشا کشانده اند و امروز هم طلبکارند .
شما را نمیدانم ولی بنده در جبهههای جنگ حضور داشتم و با صدها جوان داوطلب همنشین بودم،
آنچه من امروز فهمیدم این است که محرک اصلی در این فداکاریها نه عقل بود و نه درایت.
آنچه من دیدم نگاههای پر زرق و برق قدرت بود ، اینکه دیگران را از بالا بنگرند و خود را تافته ای جدا بافته بدانند و احساس قهرمان بودن کنند.
میلیونها نفر باید زیر پای خواستهای آنها له شوند تا آنها قهرمان باشند
بسیاری از آنها میخواستند ره صد ساله را طی کنند ،
بیشتر به مانند شاگردان تنبلی که میخواهند بدون گذراندن دوران تحصیل دکترای خود را دریافت کنند ( به هر قیمت) یا کسانی که میخواهند با فروش مواد مخدر ره صد ساله را طی کنند .
بنشینید فیلمهای این سردار بزرگ سلیمانی و شرکایش را در جنگ ایران و عراق ببینید
برای من کسی که به خود اجازه میدهد بدون درخواست ، دیگران را به راه راست هدایت کند و در این راه به هر وسیله ای متوسل میشود هیچ نیست جز یک موجود خودخواه و عقده ای که باید دیگران را نردبانی برای سعود خود کند .
البته این شگرد در گذشته جواب میداد و هر کشوری برای دفاع از خود میبایستی مردمش را به گونه ای تربیت میکرد که حس فداکاری در آنها زنده باشد ،
اینگونه تربیت بر اساس غرور کاذب است و شما میتوانید یک مشت گاگول را به گونه ای تربیت کنید که مثل آب خوردن از جانشان بگذرند . نمونه شهدای داعش و طالبان
شما اگر فیلمهای مستند جنگ جهانی دوم را ببینید که چگونه آلمان نازی ، کمونیست ها و یا ژاپنیها به راحتی از جانشان می گذشتند متوجه داستان میشوید.
دوران اینگونه ارزشگذاریها در دنیا مدتهاست که نسخ شده، کشورهای باهوش راههای دیگری برای این منظور ابداع کرده اند
به نظر من جنگ ایران و عراق ، شروع کدورت میان ایران و آمریکا ، جریان تحریمها و دهها مورد مشابه صد در صد قابل اجتناب بود .
امروز هم بسیاری از فجایعی که در راه است قابل اجتناب است ولی با داشتن فقهایی همچون دوست ما مرتضی تصورش هم دشوار است انگار ما محکوم به تجربه وحشتناکی هستیم که مشابه آن را آلمانها بعد از جنگ تجربه کردند .
خدا همه ما را شفا دهد
صعود.
اما رفیق،آنها که در جبهه های دفاع از شرف و ناموس و وطن و دین و آیین خویش حضور یافتند،برخی عروج به مقام شهادت پیدا کردند و برخی معلول و آسیب دیده شدند،هرگز گاگول نبودند و گوگول نیستند،گاگول آنانند که نه حقیقت و معنای دفاع جانانه هشت ساله را فهمیدند و نه توفیق بار یافتن به مقام شهداء یافتند و نه آسیبی دیدند،روی الزام نظام وظیفه مدتی آنجا بودند و بعد از آن یا ریاکاری کردند یا در عین گاگول بودن،بزرگان فهم و شرف را گاگول قلمداد کردند،خداوند شفایشان دهد از جهل.
خوب سید حالا تو که نه جبهه بودی نه توفیق شهادت به طریق اولی داشتی با این استدلالت گاگول محسوب میشی یا گوگول یا جریان سوم که مختص آخوندا از صدر تا ذیله یعنی همون مفتخور مرده خور؟
اینها همه، حکایت از بی رگی، بی غیرتی، بی وطنی، بی شرفی، بی اعتقادی، بی هدفی و بسیاری “بی” دیگر نویسنده دارد.
تو هرگز در چبهه ها نبودی، چرا که اگر بودی، هیچگاه اینگونه نمی گفتی.
یعنی الان اگه یک کشوری بخواد به وطن تو، به هم میهن تو تجاوز کنه… با این بینش روشنفکرانه و استدلالهای قوی که داری… هرگز برای دفاع از وطن و هم میهن خود داوطلب نمیشوی!… بجای دفاع و حمله متقابل… میری یه گوشه میخزی و منتظر میمونی… شاید اصلاً متجاوزان تو و خانواده ات را ( اگر خانواده داشته باشی ) نبینند و تو نفس راحتی بکشی و به زندگی ننگین و پوچ خود ادامه دهی… بی خیال دیگران! فقط باید خودت را نجات دهی!
مشکل اصلی تو عدم درک واقعیت های زندگی ست.
مشکل اصلی تو اعتقاد به زندگی نباتی ست.
مشکل اصلی تو خودخواهی و خود بینی ست.
اگه به تو باشه… هرکس درت مالید و به نزدیکانت تجاوز کرد… آنموقع هم یه تکانی به خودت نمیدهی… بله با وجود امثال تو بی رگ در دنیا… همه چیز قابل اجتناب است!
و با توجه به این طرز فکری که داری… بحث با تو بی فایده است.
فقط هنگام درج نظرات کارشناسانه و روشنفکرانه مواظب باش چه جملاتی بکار میبری، تا پاسخی دریافت نکنی…
آقای آنارشیست مسلما تمام نسبتهایی را که به عرفانیان داده ای بخودت برمیگردد چون او کوچکترین توهینی به شما نکرده بود که شایسته چنین کلمات سخیفی از دهان /// شما باشد. ولی هتاکی و لجن پراکنی کار همیشگی شماست بدلیل انکه قادر بدرک مطالبی که از حد کلاس اول ابتدایی بالاتر باشد نیستی و تنها با فرضیات مغز علیل خودت برداشتهایی میکنی و مزخرفاتی مینویسی . ایشان میگوید جنگ و بسیاری درگیریهای دیگر قابل اجتناب بود . یک انسان متعادل اگر مخالف این نظر است با کلامی روشن و محترمانه دلائلش را میاورد . حالا یا شما این حرف بسیار ساده را درک نمیکنی یا چون به قبای اربابانت بر میخورد آشفته میشوی و حفره /// دهانت را باز میکنی.
مقایسه نوشتار یک دیوانه با یک عاقل
براستی که یک مسلمان هستی. مودب؟! عاقل؟! و مستند گو؟!
اینها همه، حکایت از بی رگی، بی غیرتی، بی وطنی، بی شرفی، بی اعتقادی، بی هدفی و بسیاری “بی” دیگر نویسنده دارد.
تو هرگز در جبهه ها نبودی، چرا که اگر بودی، هیچگاه اینگونه نمی گفتی.
یعنی الان اگه یک کشوری بخواد به وطن تو، به هم میهن تو تجاوز کنه… با این بینش روشنفکرانه و استدلالهای قوی که داری… هرگز برای دفاع از وطن و هم میهن خود داوطلب نمیشوی!… بجای دفاع و حمله متقابل… میری یه گوشه میخزی و منتظر میمونی… شاید اصلاً متجاوزان تو و خانواده ات را ( اگر خانواده داشته باشی ) نبینند و تو نفس راحتی بکشی و به زندگی ننگین و پوچ خود ادامه دهی… بی خیال دیگران! فقط باید خودت را نجات دهی!
مشکل اصلی تو عدم درک واقعیت های زندگی ست.
مشکل اصلی تو اعتقاد به زندگی نباتی ست.
مشکل اصلی تو خودخواهی و خود بینی ست.
اگه به تو باشه… هرکس درت مالید و به نزدیکانت تجاوز کرد… آنموقع هم یه تکانی به خودت نمیدهی… بله با وجود امثال تو بی رگ در دنیا… همه چیز قابل اجتناب است!
و با توجه به این طرز فکری که داری… بحث با تو بی فایده است.
فقط هنگام درج نظرات کارشناسانه و روشنفکرانه مواظب باش چه جملاتی بکار میبری، تا پاسخی دریافت نکنی…
سه لام (با گویش لری خرم آبادی )
د خرماوه یه پل انار داشتیم چش وچراغ همه بی اونم
ای سیل زا زیر تاقش خروش کرد رف پی کارش.
جا مال سیل سیا بو چه پلی بی چه اناری بی حیف.
بالاترین بی شرفی و نامردی این است که بجای نقد مستدل سخن دیگری،نام او را بتمسخر بگیری آنهم یک نام مجازی اینترنتی و در عین حال خودت یک جو شرف،مرام و شهامت نداشته باشی که یک نام مجازی برای خود انتخاب کنی و با دیگران گفتگوی متمدنانه کنی،این اوج رذالت،کودک صفتی و دوری از اخلاق و انسانیت است.
عرفانیان خوش آمدی. کاش کورس و دانشجو و دیگر دوستان قدیم هم می امدند تا یک بار دیگر این سایت را تبدیل به اندیشکده بشه. خیال می کنم شیخ مرتضی را حوزه فرستاده تا با طرح بحثهای سظحی مباحث اصلی از یاد بره . نوشته های سید مرتضی رو در جدل با بعضی از نویسندهای قدیمی بخصوص دانشجو رو یادت هست؟ حوزه از این که بطور علمی و با دلیل و سند تقدس هاش از بین بره خیلی میترسه و برای همین هم یک تیم به این سایت فرستاد تا هرکی به اصل دین یعنی کارخونه ی آخوند سازی حمله کنه در بدر و گور به گورش کنه. نوری زاد به هزار دلیل نمی تونه به اصل قضیه بپردازه اما کورس و دانشجو خوب به اصل حمله می کردند. ایکاش دوباره عصر روشنگری بوجود بیاد و دوستان قدیم دور هم جمع بشن تا نگفته ها رو بگن و ما را روشن کنند. ایکاش
من امیدوار هستم اینهایی که گفتی اینجا باشند و بنویسند،اما بدان که من اینجا به ذوق و سلیقه و اراده خودم می نویسم و کسی مرا اینجا نفرستاده،ضمنا خوشحال می شوم که فقط گهگاه “خواننده”این سایت نباشی،و با همین آی دی “یک خواننده”خودت و خودت بمطالب سطحی سید مرتضی اشاره کنی چون اینگونه کنار نشستن و به دیگران اشاره کردن کاملا حاکی از میزان درک و سطح فهم یک نویسنده می کند.
سلام و درود گرامی . تا حدودی از شما و افراد زیر مجموعه شما خبر دارم و کمی هم نگران برای شما . امیدوارم هر جا که هستید سالم باشید و قدم خیری که بر میدارید روز به روز افزایش یابد . درود .
امروز جایی بحث بر سر اضطراب بعضی آدم ها ناشی از بالا رفتن سن بود.
اینکه گاهی چقدر نگران می شویم از اینکه روی صورتمان چروک جدیدی می افتد ،سلامتی مان رو به تحلیل می رود و…
و من دوباره یاد بحث اریک فروم افتادم درباره “داشتن” یا “بودن”.
در کتاب داشتن یا بودن اریک فروم توضیح می دهد که ما آدم ها به جای آنکه زندگی کنیم و باشیم ؛
فقط در حال جمع کردن و “داشتن” هستیم.
ما به پدیده ها به چشم مایملک نگاه می کنیم و به آنها چنگ می زنیم تا پیش خودمان نگه داریمشان.
ما به جای آنکه دنبال دانستن باشیم، دنبال جمع کردن اطلاعات هستیم،
به جای آنکه از پول لذت ببریم، دنبال ذخیره کردن برای آینده هستیم،
به جای آنکه به بچه هایمان فرصت حضور و زندگی کردن بدهیم، سعی می کنیم مثل یک دارایی آنها را داشته باشیم، تا آنطور که ما می خواهیم زندگی کنند و به آنچه ما باور داریم، ایمان بیاورند ….
به جای آنکه از لحظه ای كه در آن هستیم لذت ببریم، سعی می کنیم با عکس گرفتن، آن لحظه و خاطره را تصاحب کنیم و….
شاید یک نتیجه این تمایل ما به داشتن و نگه داشتن، این باشد که مرتب دنبال ثبات می گردیم؛
می خواهیم همه چیز را در بهترین حالت آن حفظ کنیم، دوست داریم همیشه جوان بمانیم و سالم؛
دوست داریم وسایلی که به ما مربوط است،نو و سالم باقی بمانند…
در همه اینها ما دنبال “ثبات” و “قرار” هستیم،و از این بابت متحمل اضطراب و رنج می شویم؛ نگرانی اینکه ثبات در مسایلی که به ما مربوط است، از بین برود..
در حالی که در دنیا هیچ چیز ثبات و قرار ندارد، هیچ چیزی “همانطوری که هست باقی نمی ماند”.
و این قانونی است که ما مدام آن را از یاد می بریم.
اگر جرات داشته باشیم این قانون را بپذیریم که دنیا بی ثبات است و هیچ چیز پایدار نیست، به آرامش بزرگی می رسیم .
” همه چیز گذرا و فانی است”
و چون مولانا این قانون را از شمس آموخته بود، به یک شادی و آرامش عمیق رسیده بود .
تمام تلاش ما برای آنکه ” قرار” و “ثبات” را در این دنیا حفظ کنیم، محکوم به شکست است.
ما برای آنکه “قرار” را حفظ کنیم، بی قرار می شویم.
هرگاه سعی می کنیم پدیده ای را همانطوری که هست حفظ کنیم، دچار اضطراب و رنج فراوان برای “حفظ قرار” آن پدیده می شویم.
بی قراری آدم ها عمدتا نتیجه این است که به دنبال قرار می گردند.
یکی از نتایج ملاقات شمس با مولانا آن بود که فهمید تنها اصل ثابت جهان، بی ثباتی است.
فقط بی ثباتی است که ثبات دارد.
و ما مدام در حال نقض این مهم ترین قانون جهان هستیم. مدام می خواهیم قرار و ثبات را حفظ کنیم در حالی که اصل جهان بر بی ثباتی است.
اگر مانند مولانا یاد بگیریم که از جستجوی “قرار” بگذریم، و دیگر “قرار” برای ما مهم نباشد، تازه در آن صورت است که به “قرار” می رسیم:
جمله بی قراریت از طلب قرار توست
طالب بی قرار شو، تا که قرار آيدت
عرض ادب و احترام
1- باران ببارد و نبارد هر دو برای کشور نکبت می اورد ولی اکثریت مردم وقتی سیل را مشاهده میکنند چه می گویند؟
نام اقای عربی بنام ابوالفضل یا امثالهم را به زبان جاری میکنند. نیت هم معلومه؛ عربی که – فرض را بر افسانه نگذاریم-۱۴۰۰ سال پیش مرده
بیاید و یاری رسان انسانهایی باشد که هر چه فلاکت و نکبت بر سرشان اوار است به دست حکومت بی لیاقت و جاهلی که خود بر خود حاکم کرده اند ، انجام میگیرد.
جالب است، مسلمان ایرانی از یک طرف الله (ظاهرا نام بتی از بتهای تازی بوده، البته اگر افسانه فرض نکنیم) را صاحب قدرت بی نهایت میداند ولی به جای یاری از او ، واسطه (بخوانید توصیه و پارتی) درست میکند تا الله به او کمک کند. دوگانگی و گیجی ظاهرا حدی برای این اکثریت ندارد.
۲- این مصیبت سیل هم چند روزی داغ است و مانند بقیه مشکلات ایران سریع فراموش خواهد شد. اکثریت ایرانی هم همچنان اصرار بر حکومت اخوند خواهد داشت
۳- اینجانب هم که حضوری و در حد توان و امکان در کنار برخی از مردم سیل زده سعی بر کمک داشتم، با تمام وجود خود را شریک ناراحتیهای انان میدانم. در این مدت هم مانند همیشه تا انجا که کلام
میتواند اثر گذار باشد، سعی بر بیدار کردن ذهنها ی این مردم گرفتار شده در سیل از خرافه دینی و مذهبی خواهم داشت.
امید دارم که، بلاخره روزی اکثریت ایرانی به حقیقت افسانه بودن دین و مذهب پی خواهد برد و زندگی اجتماعی و سیاسی خود را از این افسانه ضد انسانی جدا خواهد کرد.
مهدی از تهران
جناب مهدی از تهران
عرض ادب و احترام
قبلا چند بار در این سایت مطرح شد که “الله”هیچگاه نه در جاهلیت و نه قبل و بعد از آن بر بت اطلاق نمی شده است و بت هایی که زمان جاهلیت پرستیده می شدند هم در قرآن به برخی از آنها اشاره شده است،هم در اشعار و متونی که از جاهلیت و قبل از آن بجا مانده است به آنها اشاره شده است مثل لات و عزّی و هبل و غیر اینها،و مشرکان حجاز مشکلی که داشتند مساله شرک در عبودیت بود نه شرک در خالقیت و الوهیت،یعنی آنان نیز نوعا “الله”را آفریدگار جهان می دانستند،هرچند به معاد جهان اعتقادی نداشتند،اما در عین حال بت های سنگی و چوبی دست ساز خویش را بنات الله یعنی دختران خدا می دانستند و برای آنها در زندگی فردی و اجتماعی خویش تاثیر قائل بودند و برای احترام به آنها قربانی نیز می کردند.و در قرآن کریم نیز در دو سه آیه اشاره به این معنا فرموده است که اگر از فطرت اینها (مشرکان) پرسش کنی که آسمانها و زمین را چه کسی آفرید هرآینه خواهند گفت “الله” آفریننده جهان است،بعد فرموده است پس چرا کرنش بر بتهایی می کنید که ساخته خود شماست و کاری از آنها ساخته نیست،و همه نزاع پیامبر بزرگوار اسلام با آنها همین مساله شرک در عبودیت بود و اینکه پیامبر آنان را دعوت به عبودیت و کرنش به “الله”خالق و آفریدگار هستی بی انتها می فرمود و این با تعصب جاهلی آنها به بتها سازگار نبود لذا در صدد تطمیع و تهدید پیامبر بر آمدند و بعد در صدد نابودی او.بنابر این هیچ شاهد تاریخی دلالت ندارد بر اینکه “الله”یک بت بوده است و این کلمه که در قرآن بکار رفته است اسمی است از اسامی آن ذات ذوالجلال که جامع جمیع کمالات و اوصاف دیگر او یعنی رحمانیت و رحیمیت و کرامت و اوصاف دیگر،قرآن نیز در جایی فرمود :”قل ادعوا الله او الرحمن ایّا ما تدعوا فله الاسماء الحسنی”یعنی ای پیامبر بگو به مشرکان که چه بگویید الله و او را به الله بخوانیذ و چه بگوئید رحمان،اینها همه اسماء جمال و جلال یک ذات است که دارای اسماء حسنای بیشمار است و در برخی از دعاهای ماثور وارد از ائمه ما مثل جوشن کبیر،هزار اسم برای آن ذات ذوالجلال احصاء شده است هریک به اعتبار وصفی از اوصاف او و همه این اوصاف در آفریدگار یکتای جهان بنحو بسیط و احدی جمع است و کثرت اوصاف موجب کثرت در ذات نیز نیست زیرا او بتمام ذات علم مطلق است و بتمام ذات قدرت مطلق است و بتمام ذات حیات است و سایر اوصاف کمالی،و در قرآن گاهی از آن مقام ذات و هویت بسیطی که مجهول الکنه ابدی برای بشر حتی انبیاء الهی است به “هو”تعبیر شده است:هو الذی خلق السماوات و الارض…
اسدالله علم که بود؟
به گزارش ایسنا، «تاریخ ایرانی» نوشت:
امیر اسدالله علم که یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران پهلوی دوم به حساب میآمد، در سال ۱۲۹۸ هجری شمسی در بیرجند متولد شد. پدرش محمدابراهیمخان علم، امیر قائنات معروف به «شوکتالملک» از خوانین قائنات و سیستان، در کودتای ۱۲۹۹ شمسی متحد رضاخان بود. او در پی این کودتا حکمران قائنات و سیستان و بلوچستان شد و چند دوره نیز وزارتخانه پست و تلگراف و تلفن را برعهده داشت. علم تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گذراند، همزمان نیز به فراگیری زبانهای انگلیسی و فرانسه پرداخت. زمانی که ابراهیم علم توسط رضاشاه به تهران فراخوانده شد، اسدالله نیز در ۱۵ سالگی به تهران آمد و در مدرسه عالی کشاورزی کرج به تحصیل مشغول شد. او در پنجم مرداد ۱۳۲۱ لیسانس (مهندسی کشاورزی) گرفت و سپس با دختر ابراهیم قوام مشهور به قوامالملک شیرازی، از رجال دوره رضاخان ازدواج کرد. امیر اسدالله با اعمال نفوذ پدرش، در سال ۱۳۲۳، پیشکار مخصوص محمدرضا شاه شد و این سمت را تا اواسط ۱۳۲۶ شمسی حفظ کرد. در این سال از سوی قوامالسلطنه به فرمانداری کل سیستان و بلوچستان منصوب شد. در سال ۱۳۲۷ شمسی در کابینه دوم ساعد مراغهای سمت وزارت کشاورزی را عهدهدار شد. او این سمت را در کابینه رجبعلی منصور نیز حفظ کرد و در کابینه رزمآرا وزیر کار شد.
در سال ۱۳۲۹ رزمآرا ترور شد و پس از آن دکتر مصدق به نخستوزیری رسید. در این هنگام حزب توده نیز مجدد سازماندهی شد. شاه از اوضاع و حملات مطبوعات و دستههای سیاسی خشمگین بود و بسیاری از کسانی که در روزهای خوبش ادعای همراهی میکردند، رهایش کرده بودند. علم در این شرایط وفاداری خود را به شاه نشان داد و اینچنین بود که در تیرماه ۱۳۳۱ سرپرست اداره املاک و مستغلات پهلوی شد. علم به فرمان شاه، زمینهای سلطنتی گرگان را میان کشاورزان تقسیم کرد، در آینده شاه همواره از آن به عنوان پیشاهنگ اصلاحات ارضی یاد کرد. علم تنها سرپرست املاک پهلوی نبود بلکه در فعالیتهای سیاسی و ملاقاتهای پشت پرده مورد نظر شاه هم فعال بود. این گونه فعالیتها چیزی نبود که به گوش مصدق نرسد بنابراین مصدق، علم را به بیرجند تبعید کرد….
پس از سرنگونی دولت مصدق توسط تیمسار فضلالله زاهدی، علم که گفته میشود خود نیز در جریان کودتا مشارکت کرده بود، بیدرنگ با خانوادهاش به تهران بازگشت و بار دیگر سرپرست املاک پهلوی شد. در ۱۳۳۴ شاه تصمیم به برکناری زاهدی گرفت و علم را مامور ابلاغ درخواست خود و قانع کردن زاهدی به استعفا کرد. پس از کنارهگیری زاهدی در فروردین ۱۳۳۴، علم در کابینه حسین علاء، وزیر کشور شد. او در این سمت که تا فروردین ۱۳۳۶ ادامه داشت، استانداران و فرمانداران سراسر کشور را تعویض کرده و عناصر مورد تایید شاه را جایگزین کرد. وی در همین دوره انتخابات مجلس نوزدهم را برگزار کرد. کنترل و جلوگیری از انتشار مطبوعات مخالف از دیگر اقدامات وی در مقام وزارت کشور بود. لایحه تأسیس ساواک نیز در همین دوره تهیه و تقدیم مجلس شد….
…در سال ۴۱ در پی مخالفت شاه با درخواست امینی مبنی بر کاستن بودجه ارتش، شاه او را کنار گذاشت و بدون تعلل علم را که ۴۳ سال بیشتر نداشت به نخستوزیری برگزید. علم در این پست دو وظیفه عمده به عهده داشت؛ نخست، تعقیب برنامه اصلاحات ارضی و دیگر برنامه عدم تمرکز و اعطای استقلال بیشتر به استانها. بسیاری معتقدند علم مهمترین فردی بود که در مسائل داخلی کشور، شاه را هدایت میکرد و برای تغییرات مهم به او خط مشی میداد….
…امام چند پیام نصیحتآمیز هم به شاه داد؛ اما او با بیاعتنایی به کار خود ادامه داد و حتی به توصیه علم اقدام به دستگیری امام در ۱۵خرداد ۴۲ کرد. مردم بعد از شنیدن این خبر به خیابانها ریختند، علم در این روز با وجود مخالفت شاه دستور تیراندازی به مردم را صادر کرد. در این مورد علم احساس میکرد که شاه آن چنان که میبایست مصمم نیست و به همین دلیل تلاش میکرد که خود اختیار هرگونه اقدام لازمی را داشته باشد. شاه درخواست علم را پذیرفت و همه نیروهای انتظامی پایتخت را در اختیار نخستوزیر قرار داد….
بعد از سرکوبی قیام ۱۵ خرداد، علم ظاهراً بر اوضاع مسلط شد، با این حال بعدها در خاطرات خود نوشت: «خارجی (آمریکاییها) میخواست مرا هم در ۱۵ خرداد ۴۲ از نخستوزیری بیندازد؛ اما بعد از طریق دیگری آمدند، حسنعلی منصور را به عنوان لیدر روشنفکران تراشیدند و به شاهنشاه قبولاندند که این شخص و این روشنفکران، ایران را گلستان خواهند کرد.»….
علم بعد از آن به ریاست دانشگاه پهلوی شیراز انتخاب شد، او نیز امیر متقی که حسن شهرت خوبی نداشت را به عنوان معاون دانشگاه برگزید. این دو انتخاب باعث تشنجاتی نیز در دانشگاه شیراز شد. دکتر باستانی پاریزی درباره ریاست علم بر دانشگاه شیراز میگوید: رندهای شیراز بعد از آنکه امیر اسدالله علم رییس دانشگاه و امیر متقی معاون او شد، گفته بودند: «باید لقب “دارالتقوی” را بر القاب شیراز افزود که دانشجویان شیراز عِلم را از عَلَم میآموزند و تقوی را از متقی.»
علم این سمت را تا سال ۱۳۴۵ حفظ کرد و سپس در ۱۹ آبان این سال وزیر دربار شد. وی همزمان چندین مقام تشریفاتی دیگر از جمله آجودانی مخصوص محمدرضا شاه، نمایندگی ویژه شاه در هیات مدیره بنیاد پهلوی، عضویت در هیات مدیره بنگاه ترجمه و نشر کتاب، مدیریت عامل کمیته پیکار با بیسوادی، عضویت در هیات مدیره سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و دبیرکلی «حزب مردم» را به تدریج برعهده گرفت. با این حال وزارت دربار مهمترین شغل سیاسی وی بود…
در سال ۱۳۵۶ نیز که علم برای معالجه بیماری خود بارها مجبور به ترک کشور کند و بستری شدن در بیمارستانهای اروپا بود، به عنوان وزیر دربار، مسائل سیاسی ـ اجتماعی کشور را پیگیری میکرد….
https://www.isna.ir/news/96042816756/
جناب اقای نوریزاد. اگر بجای ایران؛ سیل غژه و سوریه و جولان را ویران کرده بود ایا این اخوندک سایت شما مشغول نور افشانی بر اتاق خواب محمد رضا شاه و فرح و زندگینامه اعلم بود یا اه و فغان بر مصایب برادران عرب ؟ این جماعت پلید در طول این ۴۰ سال تنها دشمنی علنی و عملی را در حق ملت ایران روا داشته اند ؛ وگرنه خدمتی که اینان به اسراییل و امریکا کردند و میکنند بر هیچ انسان خردمندی پوشیده نیست ؛ چه کسی در عرض این چه سال باعث فروش انبارهای اسلحه امریکا به خاورمیانه و تاراندن نخبه گان ایران به امریکا و بلوکه شدن میلیاردها دلار دارایی ایران در بانکهای خداوندگاران سرمایه داری جهانی شد ؟ این دغلبازان ریاکار هر بار که شعار محو اسراییل سر میدهند ملیارد ها دلار اسلحه و پول بعنوان کمک از جانب امریکا و غرب به طرف اسراییل سرازیر میشود ایا دوستی از این بهتر برای اسراییل وجود دارد ؛ تحریم های امریکا تنها و تنها ملت طاعون زده ایران را به ورطه نابودی کشانده و میکشاند و برای ولایت معاشان نو کیسه یک موهبت الهی است ؛ امریکا دروغ میگوید که طرفدار ملت ایران است ؛ اگر چنین است پس توله سگهای سردمداران نظام ایران در امریکا چه غلطی میکنند ؛ امریکا طرفدار دلار هرکس با یک چمدان دلار برود او را با احترام می پذیرد
سلام و درود
( به جناب سید مرتضی )
جناب سید مرتضی از پاسخ مفصلت سپاسگزارم، اما شما پاسخهای بسیاری به پرسشهایی داده اید که مطرح نشده اند. بنده نه براندازم و نه افکار بر اندازانه دارم. پنهان نمیکنم که ابداً روحانیت را شایسته حکومت و مدیریت نمیدانم، زیرا آنچه علوم حوزوی نامیده میشود نه بکار مدیریت میآید و نه در جهان مدرن که سرعت تحولات و کشفیات علوم مختلف از جمله علوم اجتماعی و انسانی مجالی به فقیهان میدهد که بتوانند خود را با سیر تحولات تطبیق بدهند، جایی دارد. تجربه چهار دهه گذشته بخوبی نشان داده که مدیریت روحانیت بر جامعه دستاوردی بجز خسارت به دنیا و دین مردم و آشفتگی اجتماعی ندارد. اما نقش روحانیت و مرجعیت در جایگاه خود بیش از حد تصور مفید و مؤثر است. در جریان فتنه داعش فتوای چند کلمه ای آیت الله سیستانی بیشتر از چند ارتش مجهز کارآیی داشت و نشان داد که نهاد روحانیت و مرجعیت در جایگاه خود ارزش و عملکردی دارد که هیچ چیز دیگری نمیتواند خلاء آنرا پر کند . بنا بر این علیرغم سست شدن ریشه و اعتبار روحانیت در ایران، روحانیت به عنوان نهادی دینی و اجتماعی در جوامع اسلامی تا آینده های دور خواهد ماند. با بر اندازی به دلایل زیر مخالفم : همه میدانیم که در جریان انقلاب ضد سلطنتی اکثریت قریب به مطلق مردم ایران با مرحوم آیت الله خمینی همدل و همرأی بودند، و با فرمانهای چند کلمه ای ایشان نهادهایی موازی نهادهای سنتی چون کمیته های انقلاب، جهادسازندگی، سپاه پاسداران، بسیج مستضعفین، و…. شکل گرفتند. از میان جمعیت حدوداً 36 میلیون نفرای آنزمان، آیت الله خمینی بیش از 30 میلیون نفر معتقد و فدایی جان به کف داشت که بیشتر آنان شهادت در رکاب ایشان و برای تحقق اهداف ایشان را نهایت سعادتمندی خود میدانستند، ایشان به سهولت و با دستان گشاده توانست هر کس را که برای هر کاری مناسب تشخیص میداد به همکاری بگیرد. اما با آنهمه همدینی و همدلی و همزبانی و اطاعت محض، برافکندن نظام ارتجاعی و دیکتاتوری وابسته سلطنتی اتوکراسی خسارات و آسیبهای فراوانی به کشور وارد کرد و آثار آشفتگی آن هنوز هم در بسیاری از نهادهای حکومتی هویداست. درمیان طیف رنگارنگی از آنچه به نام اپوزوسیون چپ و راست جمهوری اسلامی وجود دارد، نه همزبانی، نه همدلی وجود دارد و نه توده مردم ایران با آنان همدل و همزبانند و نه جمعیت قابل توجهی پیرو آنانند که اگر به احتمال محال حکومت را بدست گرفتند افراد کافی و لازم جهت اداره امور کشور داشته باشند .لذا در غیاب جمهوری اسلامی هیچکدام از آنها از چنان نیرو و توانی برخوردار نیستند که بتوانند در کوتاه مدت و حتی در میان مدت کشور را طوری اداره کنند که به استقلالش خدشه ای وارد نشود. ایران کنونی زیربناهای اقتصادی_اجتماعی لازم را جهت ایجاد جامعه ای سوسیالیستی ندارد، به فرض محال چنین اتفاقی هم بیفتد تازه آغاز تحریمهای شدیدتر و توطئه های مکرر و احتمالاً دخالت و تجاوز نظامی امپریالیسم غرب خواهد بود ، سلطنت طلبان هم بجز نشخوار جاوید شاه و نمایشهای مهوع فرد پرستی و تولید نوستالژیهای دروغین و خواندن افسانه بگوش نسل جدید و بهشت نمایاندن نظام شاهنشاهی چیز قابل عرضه ای ندارند. ( نظام شاهنشاهی بهشت نبود، جهنم هم نبود!) سازمان مجاهدین هم به علت سابقه ای که در ترور و همکاری و همدستی با صدام حسین ملعون، و جاسوسی به سود دشمن در جریان جنگی که موجودیت کشور به خطر افتاده بود ، چنان در دید و داوری مردم ایران منفور است که محالست جمعیت قابل توجهی به دنبالشان برود. نظام جمهوری اسلامی فعلی علاوه بر ایران در عراق و سوریه و افغانستان و لبنان و یمن و مصر و حتی در کشورهای آمریکای لاتین ریشه دوانده و براندازی آن نه بسود مردم ایرانست و نه مفید به حالشان است و نه با رقیبان و اپوزوسیون فعلی براندازی ممکن است. بنا بر این بنده با اصلاحات بنیادین توسط مصلحان حقیقی موافقم و امیدوارم چنین افرادی باشند و با کمترین آسیب و خسارتی دست به اصلاحات اجتماعی و سیاسی و دینی، ساختاری بزنند. دکتر سروش و تفکر او را نمونه ای مناسب در نسل حاضر میدانم . بیگمان بخش اعظم گرفتاریهای دولت آقای روحانی ناشی از دشمنی آمریکاست، در چهل سال گذشته این دشمنی به اشکال گوناکون نمود پیدا کرده است.عهد شکنی و گردنکشی آمریکا ناشی از خوی انحصار طلبانه آنست و ربطی به آقای روحانی ندارد. پس از فروپاشی شوروی سابق و پایان جنگ سرد، چون جهت گیری اقتصادی و تولید سلاح توسط میلیتاریستهای آمریکایی بر اساس وجود کشورهای بلوک شرق عضو پیمان ورشو و ترس از کمونیسم و بلشویسم مهاجم سازماندهی و بنا شده بود، اگر با فروپاشی شوروی، آمریکا نیز کل جهت گیریهای تولیدی و تجاری و سایر فعالیتهایش را به حالت تعلیق در میآورد، او نیز بسرعت دچار ورشکستگی میشد،لذا متفکرین و استراتژیستهای آمریکایی به دنبال جانشینی برای شوروی میگشتند تا با ترساندن کشورهای پولدار سیل تولیدات جنگ افزارهای خود را به آنها بفروشند و در این میان ایران را بهترین گزینه یافتند زیرا امپریالیسم غرب پس از دخالت نظامی شوروی در افغانستان گروههای جهادی زیادی را ایجاد و مسلح و سازماندهی کرده بود که اغلب ُسُنی های رادیکال و متعصب بودند و بالقوه میتوانست به عنوان آلترناتیوی موجود و قوی بر روی دشمنی آنها با جمهوری اسلامی حساب کند، از طرف دیگر با ترساندن اعراب اهل تسنن از ایران و از صدور و سرایت انقلاب اسلامی دولتهای وابسته و گوش به فرمان عرب را دچار وحشت و وادار به خرید فهرستی از سلاح های بسیار گرانبها و مدرن کرد که تقریباً کلیه ذخایر ارزی آنها را بلعید و بدهکارشان هم کرد. بدین ترتیب بیشتر گرفتاریهای ایران ناشی از دشمنی امپریالیسم تمامیت خواه و انحصار طلب آمریکا بوده و هست .اما دشمنی و عهدشکنی آمریکاییها در برجام و غیر برجام ، توجیه مناسبی جهت عهد شکنی آقای روحانی و فراموش کردن شعارها و میثاقش با مردمی که برای دومین بار به ایشان اعتماد کردند و رأی دادند نیست .
با احترام.
سلام به شفيعي گرامی.پوزش از تاخیر در جواب بواسطه اشتغال به برخی مطالب دیگر در این صفحه.من این نوشته شما را الان دقیق خواندم.با غالب مطالبی که نوشته ای مخالفتی ندارم جز دو سه نکته که مجملا به آن اشاره می کنم و باب این بحث را می بندیم.
1- مطالب من علیرغم تفصیل و مقدماتی که داشت،پاسخی بود به یک پرسش:اینکه رواست منتخب اکثریت مردم ایران را شیّاد بنامیم یا نه؟ پاسخ من به این سوال ،نفی بود بلحاظ تحلیل تفصیلی که ارائه کردم و به این جهت که واژه “شیّاد”بلحاظ عرف و قوانین یک واژه اهانت آمیز است چون مفاد آن این است که فرد مورد نظر عالما عامدا اقدام بفریب دیگران کند،و بنده در تحلیلی که داشتم شرائط قبل و بعد و فعلی دولت جناب شیخ حسن روحانی را توضیح دادم و عرضم این بود که با توجه به شرائط ناخواسته ای که بعد پیش آمد برخی وعده ها یا محقق نشد یا بطور ناقص انجام شد،با اینحال بنظر من دولت عمل گرای روحانی من حیث المجموع از جهت راه اندازی بسیاری طرح های اقتصادی و دور کردن شرائط کشور از وضعیتی که دولت پوپولیست قبل بوجود آورده بود،دولت خوبی بوده است هرچند به برخی کاستی ها یا خطاهای مدیریتی ایشان و وزرا و مدیران میانی ایشان نیز اذعان کردم،لکن همینطور که شما همیشه بر لزوم ارزیابی نسبی و پرهیز از مطلق گرایی تاکید کرده ای،بنظر من باید ارزیابی ها من حیث المجموع و نسبی باشد و اضافه بر آن باید شرائط پیش آمده را نیز در نظر داشت.
2-واژه برانداز که بنده بکار بردم لزوما بمعنای براندازی مسلحانه یا باصطلاح شرع و قانون “محاربه”نیست،از نظر من هر منتقدی که خواستار نبودن جمهوری اسلامی و استقرار سیستم دیگری غیر از آن است یک برانداز است،منتها براندازی مراتب دارد،یکوقت قیام مسلحانه است،یکوقت خواست نبودن جمهوری اسلامی از طریق متشکل کردن آرای مردم و مثلا خواست رفراندوم است،از این جهت انگیزه ها در انتقادها متفاوت می شود،یکوقت کسی دائم الانتقاد است و انگیزه او ساقط شدن این نظام است خواه از طریق حادث شدن یک انقلاب دیگر،یا تجمیع آراء مردم برای خواست یک رفراندوم برای تغییر نظام،بنظر من این فرد نیز برانداز است اما مادام که در چهارچوبه قوانین حرکت می کند و سلاحی برنداشته و اهانتی به نظام یا مسئولان نظام نکرده حرکت انتقادی او بلامانع است،و در هر حال هر براندازی لزوما محارب نیست،و مطابق قانون اساسی ما و قوانین عادی انتقاد در چهارچوبه احترام بقوانین و خواست و اراده اکثریت مردم بلامانع است،بنابر این مقصود من این بود که شما اگر خواستار این هستید که جمهوری اسلامی نباشد و مثلا بجای آن حکومتی سکولار باشد شما یک برانداز هستید یعنی برانداز جمهوری اسلامی که منتقد آن است اما قیام مسلحانه نمی کند و بقوانین احترام می گذارد.
3-اشاره ای به سوسیالیزم و مطلوبیت آن نمودید،من اینجا ورودی به نقدهای وارد بر سیستم های سوسیالیستی نمی کنم فقط بعنوان یک کارشناس دینی می گویم،روش حکومت در اسلام و نگرش آن به اقتصاد،نه اقتصاد مبتنی بر سوسیالیزم است و نه اقتصاد مبتنی بر کاپیتالیسم.بنظر من اسلام یک مدل اقتصادی ارائه نکرده است و آنچه که امثال شهید صدر ره در کتاب اقتصادنا تبیین کرده اند بیان خطوط کلی اقتصادی است که لاجرم در اسلام باید مراعات شود مثل امضاء و تایید مالکیت خصوصی و عدم تنافی آن با مالکیت دولتی که برآمده از بیعت یا رای عموم مردم مسلمان است.بنابر این چنانکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است شیوه اقتصادی در جمهوری اسلامی نه اقتصاد کاپیتالیستی و سرمایه داری و بورژوازی مطلق است و نه سوسیالیزم بمعنای اقتصاد دولتی و نفی مالکیت های خصوصی و سرمایه داری محدود به احکام و قوانین اسلام،از این جهت با شما موافق نیستم که چون در جمهوری اسلامی سیستم سوسیالیستی دولتی وجود ندارد و اقتصاد اقتصاد سوسیالیستی نیست،پس جمهوری اسلامی نامطلوب است،برای اینکه رای عامه مردم مسلمان ایران به جمهوری اسلامی یعنی رای به سیستم جمهوریت با رعایت قوانین و احکام اسلام،یعنی اینکه در همه موارد قوانین،اعم از ضرب القاعده ها در اقتصاد یا سیاست یا شئون دیگر جامعه،آنچه محور است این است که قوانین تصویب شده متنافی با قوانین و احکام و خطوط کلی اسلامی که در کتاب و سنت آمده است نباشد و اینکه عرض شد مفاد اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی است،و البته مراعات کردن این چهارچوبه که لازمه مفهومی جمهوری مقید به اسلام است هیچ تنافی با بهره گیری از داده ها و دستاوردهای نو به نو علوم تجربی و انسانی ندارد،یعنی خط قرمز فقط آنجاست که چیزی با حکم قطعی اسلامی که توسط کارشناسان و مجتهدان برجسته اسلامی (و نه هر فرد کم سواد یا نا آگاه به عمق احکام اسلام) از کتاب و سنت استنباط می شود نباشد.
4-از این بیانی که عرض شد،روشن می شود پاسخ به آن تعبیری که در طلیعه نوشته خود آوردید و معمولا از مغالطات رایج ر زبان مخالفان اسلام یا جمهوری اسلامی است:اینکه آخوندها یا علوم حوزوی بدرد اداره و مدیریت حکومتی نمی خورند! من تعجب می کنم از این تعبیر و بارها نیز به آن اشاره کرده ام که در جمهوری اسلامی رهبر منتخب مردم یک ایدئولوگ اسلامی است که سیاست های کلی نظام را آنهم بر اساس مشاوره با کارشناسان فنی هر بخش تعیین می کند،و غیر از منصب رهبریت که مشروط به اجتهاد مسلّم و عدالت است بجهتی که عرض شد،و غیر از فقیهان شورای نگهبان و ریاست عالی قضائی،هیچ منصبی در قوانین ما مشروط به روحانی بودن متصدی آن نیست،نه در ریاست جمهور،نه در وزراء او و نه در نمایندگان مجلس،و نه در استانداران و فرمانداران ودیگر مشاغل،و اگر نگوییم در همه،در غالب اینها طبقات درس خوانده دانشگاهی متصدی امور هستند.علوم حوزوی نیز،بله فقه مربوط به احکام است و فلسفه وکلام و چیزهای دیگر نیز حیطه های خود را دارند و مجاری امور در کشور اسلامی بر اساس کارشناسی کارشناسان متخصص دانشگاهی اداره می شود،بنابر این من این تعبیر نظام آخوندی که بعضیمی کنند را تعبیری غیر منصفانه می دانم.
با احترام
بجهت کمبود جا،فرصت نشد مخالفتم را با این برداشت شما ابراز کنم که گفتید پیدایش جمهوری اسلامی ایران،نتیجه خواست استراتژیک و مصلحت جویانه ابرقدرتها بوده است برای جایگزینی ایران بجای شوروی سابق.
من قبلا در بحثی که پیرامون کنفرانس گوادلوپ با شما و برخی دیگر در این سایت داشتم،توضیح دادم که این برداشت برداشتی نادرست و اگر صاحب آن با توجه به قرائن روشن تاریخی بر خلاف آن چنین اظهاری کند از نظر من فردی غیر منصف است.اولا وقتی جمهوری اسلامی ایران متولد شد هنوز اتحاد جماهیر شوروی سابق متلاشی نشده بود تا کسی مساله جایگزینی را مطرح کند،و شما بیاد دارید آن نامه تاریخی مرحوم آیت الله امام خمینی به گورباچف و محتوای آنرا.
ثانیا:بانی و موسس جمهوری اسلامی که باذعان خود شما عامه مردم ایران با او بیعت کردند و در عین حال ایشان بر به رای گذاشتن سیستم جمهوری اسلامی ایران اصرار و تاکید داشت،یک فقیه و مجتهد و مرجع عالی تقلید و یک ایدئولوگ اسلامی بود که در لزوم اسقاط رژیم شاهنشاهی و رفتن شاه یا محاکمه او،و بوجود آمدن یک حکومت اسلامی در قالب جمهوری اسلامی،از همان ابتدا تا آخری که انقلاب اسلامی آگاهانه مردم ایران (که شما معمولا باشتباه از آن تعبیر به شورش کور یاد می کنید) در 22 بهمن به ثمر نشست،ذرّه ای با احدی نه در داخل و نه در خارج از کشور مماشاتی نداشت،این تاریخ است و این کلمات ایشان است و این مصاحبه های مختلف ایشان از عراق تا پاریس تا تهران است که :شاه باید برود،و رژیم شاهنشاهی موروثی که مخالف با قواعد عقل و تجربه بشری است باید برود،و حکومت اسلامی در قالب جمهوری اسلامی باید ایجاد شود،و شما بعنوان یک شهروند نمیدانم شاید هم سنّ و سال من خوب بیاد دارید که این مطالبات خمینی مطالبات عموم مردم ایران بود که در راه پیمائی ها و میتینگ ها و بیانیه های گروههای مختلف ملی و حتی چپی تکرار و تایید می شد و بعد هم در یک رفراندوم کاملا آزاد مردم 98 درصد به قالب حکومت اسلامی رای قاطع دادند.
قبلا در بحث گوادلوپ اشاره کردم که :اینکه قدرت های حامی شاه که دنبال منافع نفتی و مادی خود بودند،با هم اجتماع کنند و بر خروج شاه از ایران توافق کنند هیچ ربطی به رهبریت امام خمینی و خواست واراده مردم ایران نداشت،بله آنها توافق کردند در گوادلوپ که شاه برود،اما آیا توافق کردند که جمهوری اسلامی بیاید؟! این ادعا از کجا؟ آنها هنوز امید داشتند و توافق کردند که شاه موقتا از ایران فرار کند و بجای او یک دولتی که ناشی از حکومت شاه است بیاید تا جوّ ایران آرام شود،تا بعد اگر فرصت شد بصورتی شبیه کودتای 28 مرداد دوباره محمد رضا پهلوی را که ضامن منافع آنان در منطقه بیخ گوش شوروی سابق بود بازگردانند! و شما اگر به گفتگوی امام خمینی رضوان الله علیه با نماینده کارتر در پاریس مراجعه کنید می بینید که حرف ایشان دو نکته ای بود که حاکی از هوش سیاسی ایشان بود:اینکه به نماینده کارتر که بعد از گوادلوپ به پاریس آمده بود گفتند:اگر می خواهید کشور ایران آرامش یابد باید کاری کنید که شاه از ایران برود،و دیگر اینکه از نفوذتان بر ارتش وابسته شاه استفاده کنید که ارتش نسبت بمردم ایران خشونت نکند که اگر چنین کند من فتوای جهاد خواهم داد! این دو مطالبه هوشمندانه امام خمینی بود از آنها در آن وقت،بعد آنها از نحوه روابط باایران بعد از شاه پرسیده بودند و همینطور ادامه معاملات نفتی،ایشان در این مورد گفته بود که ما طالب روابط غیر مداخله جویانه با همه دنیا هستیم و تشکیل حکومت اسلامی نیز تنافی با فروش نفت ندارد.این همه گفتگوی امام با نماینده کارتر یعنی نماینده گوادلوپ بود.در واقع باید توجه کرد که مفاد توافق گوادلوپ که گفتگوی خود آنها بود و ربطی به رهبر قاطع ایران نداشت،این نبود که جمهوری اسلامی ایجاد شود! آنها توافق کردند فعلا شاه برود و بختیار بیاید تا بعد ببینیم چه می شود! و در عین حال از امام در مورد منافع خود سوال می کردند! البته مرحوم آقای خمینی وقتی مطالبه شاه باید برود حاصل شد،در اولین سخنرانی که بعد از ورود خود به ایران در بهشت زهراء کرد،دولت بختیار را با استدلالی عقلی یک دولت غیر قانونی خواند و به او گفت دولت غیر قانونی باید برود! و اینکه من باتکاء خواست و بیعت عمومی مردم ایران دولت تعیین می کنم و توی دهان دولت بختیار می زنم!…اینها همه اسنادش در تاریخ انقلاب اسلامی ایران و سخنرانی های ایشان ثبت و ضبط است،بنابر این،این گفته که :حدوث جمهوری اسلامی خواست استراتژیک ابر قدرت ها بوده است سخنی است بغایت سست یا غیر منصفانه.
احتراما
نوریزاد را بیشتر بشناسیم!
نوریزاد گذشته (3)
ادامه نامه نوریزاد به آیت الله مصباح یزدی:
آری عزیز ما، گناه شما ،همچون اسلاف شما ،در همین است. شما اگر زبانم لال مثل آن روحانی نمای کنفرانس برلین ،زیستی مواج و شکل پذیر داشتید.
حالا جشم و چراغ آنها بودید و حجم روزنامه هایشان را از مراتب علم و فهم و هوشمندی و فرزانگی و آینده نگری خود پر کرده بودند. آنها به همان نسبتی که به غرب دل داده اند ،از شما و امثال شما دل بریده اند.
شما و امثال شما ،مانع گسترش و ظهور این نسبت وابسته اید.حزت توده ،در تمامی سالهای عمر بعد از انقلاب خود نسبت خود را با شوروی سابق انکار می کرد و بر سر این انکار ،جدل نیز می کرد.بعد ها که جاسوسی این حزب آشکار شد ،نسبت ها از مدار خدمت ، به ورطه ی خیانت منتقل شد. همان گونه که عین همین نسبت ،امروزه در باره ی نهضت آزادی صدق می کند.
یعنی نسبت نهضت آزادی با امریکا ،همان نسبت حزب توده است به شوروی سابق. منتها شکیل تر و تر و تمیز تر و متناسب با مذاق موازین کارسازی شده ی بین المللی.
عمده زخم هایی که این روزها به تن شما می نشیند ،از همین ناحیه است. دقیقا به یاد دارم در مصاحبه ی کیانوری ،رهبر حزب توده با شهید بهشتی ، کیانوری با سماجت و وقاحت تمام، از شأن خدوم حزب توده سخن گفت و اطلاق خیانت را از جانب شهید بهشتی رد کرد و رجوع به مجامع حقوق بشری را تهدید کرد. چند سال بعد ،آن گاه که شهید بهشتی به راه خود رفت و کیانوری نیز به راه خود و دست های آلوده و مزدور کیانوری و حزب توده برملا شد،همین فیلم را مجددا” از تلویزیون خودمان پخش کردند. کیانوری با استدلال و استحکام ،نسبت حزب توده را با شوروی رد می کرد و بر اصلاح طلبی و توسعه و جامعه ی مدنی پا می فشرد.
حالا نیز همان روند ادامه دارد. کار درست و به ظاهر مستحکم! نفوذی های نهضت آزادی در دولت ،بستر فحاشی را به اسم روزنامه و نشریه فراهم کردند و دلارهای آمریکا و نقشه ها و طرح های سیا در برپایی قتل های زنجیره ای و فضاحت کوی دانشگاه ،خوراک و جاهت و مطرح شدن برایشان آورد.
در این میان توهین به شما ،دقیقا نعلی است که به پای اسب مراد خود زده اند و می زنند. چرا؟ به این سخن “ریچارد مورفی” وابسته ی صهیونیست ها در دستگاه سیاست خارجی آمریکا دقت کنید:
تصویب بیست میلیون دلار برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران ،تنها یک نماد رسمی و قانونی است. این نماد ،دست ما را برای خدمت باز می گذارد.دوستان ما در ایران ،نباید از سایر پتانسیل های ایالات متحده بی نصیب بمانند. در این صورت است که سرنگونی معنا پیدا می کند. هیچ به این اندیشیده اید که با بیست میلیون دلار،یک کارخانه ی کوچک دمپایی هم نمی شود احداث کرد؟
حالا ،من نگاهم را از کنار مجلس سنا و کنگره ی آمریکا و از روی 20 میلیون دلاری که برای سرنگونی ما تصویب کرده اند ، به سایر پتانسی های آمریکا می چرخانم.پتانسیل هایی که مغز کامپیوتر های سازمان سیا در طراحی قتل های زنجیره ای و ظهور آدم های از یاد رفته ،تنها یکی از آن است.با این همه چرا به شما اهانت نکنند؟ و چرا شما را متحجر و متصلب نخوانند؟اگر خوب بنگریم در دستور کار اینان ،روی شما و چلچراغ هایی که ظلمت را پس می زنند ،خط کشیده شده است برای خاموش کردن یک چراغ چه میشود کرد؟فهم کامپیوترهای سازمان سیا می گوید:پف کنید!حالا شما نسبت پف اینان را نه به نور الهی که به خورشید بسنجید.
وقتی کسی خود را به اشتعال کشید ،باد دهان برای خاموش کردن آن اشتعال مناسب نیست.اگرچه زیرکی حکم می کند از چراغ و چلچراغ ها باید محافظت کرد.
روزنامه کیهان:4 تیر 1379 ،به قلم محمد نوری زاد
—-
https://www.fardanews.com/fa/news/114614/
—
پی نوشت:این مدعایی است که بارها پیرامون آن نوشته ام:اینکه محمد نوریزاد سابقا انقلابی و مستند ساز و فیلمساز و نویسنده،هیچ تغییری نکرده است،او همان است که بود،یک افراطی،یک فرصت طلب،یک زیاده گو و حرّاف،منتها سابقا در آنسوی بام انقلاب در حالیکه بار خویش می بندد،اکنون نیز همان است،یک افراطی،یک فرصت طلب،یک زیاده گو و حرّاف،منتها در این سوی بام انقلاب و اکنون در کسوت یک ضدّ انقلاب که پیش از آن بار خویش بسته بود،تفاوت نیز هیچ چیز نیست جز جابجائی سوژه های قهر و مهر،و حبّ و بغض و نفرت و محبّت…به واژه واژه و سطر به سطر و پاراگراف به پاراگراف این نامه تاریخی نظر بیندازید و آنرا با واژه واژه از تعبیرات وی نسبت به یک استاد معارف و فلسفه حوزه های علمیه،مقایسه کنید…قطع بدانید که هیچ وثوق و وثاقتی به کسانی با اینگونه افراط و تفریط های 180 درجه ای نیست که امروز رنگی باشند و فردا رنگی دیگر و سناریوئی دیگر و تداوم همان افراط ها و ستیزه خوئی های افراطی…
————-
درود گرامی
اگر بگردید، از اینجور نامه ها که بر آمده از جهالت عظمای من بوده است، فراوان پیدا می کنید. من خودم سه جلد کتاب از همین خزعبلات را دارم. مهم این است که بشود از گنداب چنین تفکرات مالیخولیایی بیرون زد.
گرچه برایم بسیار گران تمام شد اما شما تجسم کنید که من به همان راه سابق می رفتم و مجیز گوی روحانیت و مراجع و رهبر و امام خمینی طاب ثراه بودم.
بله دوست گرامی، بیرون زدن از گنداب اندیشه های عهد عتیقی مهم است.
با احترام
.
چه نیکوست اگر جناب نوریزاد حوصله کنند و برای ما صادقانه بنویسند که در کدام یک از قضاوت های خود در باره نیروهای موثر در پیروزی انقلاب تجدید نظر کرده اند . آن بخش که مربوط به نیروهای طرفدار خمینی و مذهبی در ظاهر طرفدار خمینی میشوند را ما میدانیم اما تا به حال تقریبا چیزی از تجدید نظرشما در قضاوت در باره نیروهای دیگر , از جمله حزب توده ندیده ایم . جناب نوریزاد بفرمائید امروز در باره حزب توده , فدائیان خلق , مجاهدین خلق , نهضت آزادی , جبهه ملی , نیروهای مائوئیستی مثل پیکار و دیگران چه قضاوتی دارید . ممنون میشوم جناب نوریزاد اگر پاسخ دهید .
————
درود نازنین
من اکنون به این نتیجه رسیده ام که در حوالی 57 یک بی شعوریِ نچندان مرموز، در مجاورتِ جهالت، جماعتی از مبارزان و روشنفکران ما را، و البته دهنِ خیل کثیر مردمان ما را فرا گرفته بود. درختِ این بی شعوریِ آمیخته به جهالت، گرچه از درازنای تاریخ آب می نوشید، خروجی اش اما غرور بود. این غرور هرگز محدود در مجاهدین و توده ای ها و چریک ها و آدمهایی چون شریعتی نبود. جناب خمینی طاب ثراه، بقول جوانها اِندِ همین غرور بود. یعنی در کله و در کف دست جناب خمینی چیزی جز هیچ نبود، اما همان هیچ را چنان برای خویش آذین بسته بود که گویا همه ی اندیشه ها و تفکر ها و خردمندی ها و نیازمندی های فکری و شعوری و معرفتی و عرفانی و فلسفی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و نظامی و فرهنگی و زمینی و آسمانیِ نه تنها ایرانیان، بل نیازمندی های کل بشریت، در همان کله و در همان کف دست وی است. من انقلاب 57 را غیر ضروری ترین انقلاب بشر می دانم که ریشه ی درختش بر جهالت بود. و البته همین درخت و ریشه ی اینجوری اش، بعدها شاخ و برگ بر آورد و میوه هایی داده و می دهد. که البته میوه هایش قالب دهان و معده ی ملایان سیری ناپذیر ولایی ست. از امروز که به گذشته می نگرم، می بینم هیچ نیازی به انقلاب نبود. که اگر شعوری در کله ی افراد شاخص کشور بود، تلاش می کردند همان رویه ی ملی را تقویت کنند و به اصلاحش ناگزیر سازند. اصلاح رژیم گذشته، بسیار بسیار شدنی تر بود تا اصلاح آدمهای مخ تعطیلی که حتی کلمه ی اصلاح، کهیر بر بدنشان می نشاند. شما آیا می توانید تجسم کنید که هیولایی چون علم الهدی اصلاح شود و مثلاً مودب باشد؟ هرگز. حالا دزدی ها و آدمکشی های ملایان و سرداران و ایرانخواری هایشان بماند.
با احترام
.
بنیان این نوشته کوتاه که انقلاب 57 غیر ضروری ترین انقلابهای بشر بوده است،بر یک جهالت و غفلت از فلسفه تاریخ استوار است،چون انقلاب ها را ضرورت های تاریخی و پیچ و خم های تاریخی مبتنی بر ضرورت ها و شدت گرفتن آنها تعیین می کند نه ضروری دانستن یا ندانستن سلیقه ای اشخاصی که درکی از سنت ها و ضرورت های حاکم بر تاریخ زندگی بشر ندارند و کدامیک از انقلاب های پدید آمده در بشر را می توان نشان داد که بر ضرورت یا ضرورت هایی استوار نباشد و بتعبیری غیر ضروری باشد؟! انقلاب اسلامی شکوهمند مردم ایران نیز ضرورتی تاریخی بود چون ،هم بر نحوه حکومت داری حکومت های استبدادی شاهنشاهی استوار بود،هم بر خواست تاریخی مجموعه مردم مسلمان ایران یعنی نفی سلطه،و استقلال و آزادی و عدالت اسلامی استوار بود که شاخصه های حکومت توحیدی است،و کسانی که انقلاب اسلامی سال 57 را غیر ضروری ترین انقلاب های بشری می دانند،در حقیقت ایمان به طاغوت دارند نه ایمان به توحید و اراده تشریعی توحیدی الهی که در کتاب و سنت اسلامی تشریع شده است.
بحث ها و تکرارهای کلیشه ای ضمیمه این مطلب نیز ناشی از سوء برداشت نویسنده و عدم باور حقیقی او به دیانت اسلام و فلسفه حکومت در اسلام و احکام تشریعی موجود در کتاب و سنت اسلامی است.
———-
جناب سید مرتضای گرامی
کاش به اصل سخن من نیز اشاره می فرمودید. و زیرکانه از زیر آوارش بدر نمی رفتید. این نوشته ی کوتاه شما در باره ی انقلاب سال 57، بی مایه ترین، و البته فریبکارانه ترین، و دروغ ترین، و بی پشتوانه ترین، و ناجوانمردانه ترین نوشته های آشکار شماست که پوزه ی کلمه به کلمه اش به چربیِ سفره آعشته است. سفره ای که شما ملایان حریص و گرسنه و غیر پاسخگو و سیری ناپذیر، بضرب و زور و فریب، از خانه های بیچارگیِ مردم ایران بیرون کشاندید و پیش روی خود و اهل خود و خویشان خود و همکیشان خود و همطریقان خود پهن کردید و با چشمان دریده ی خویش گرسنگی و نیازمندی و حقوق مردم ایران را دیدید و همه اش را انکار فرمودید و تا توانستید، برای بقا و دوام همان سفره، زدید و کشتید و زندانی کردید و دزدیدید و شعور مردمان ایران را در پستوهای تعصبات مذهبی ذبح کردید و همچون ضحاک ماردوش، مغز جوانان ما را دریدید و فرهیختگی و تخصص و شایستگی را فرو کشتید و اسم این همه را “خواست مردم ایران” نهادید. به دروغ خود توجه کنید. نوشته اید: ” انقلاب 57، بر خواست تاریخی مجموعه مردم مسلمان ایران یعنی نفی سلطه،و استقلال و آزادی و عدالت اسلامی استوار بود که شاخصه های حکومت توحیدی است”. خب، اینی که نوشته اید یعنی کیلویی چند؟ همین جمله ی فریبکارانه ی خود را پیش روی مردمی که گیج و منگ در سال 57 جمهوری اسلامی را فریاد می کشیدند، بگذارید و ازشان بخواهید آن را معنان کنند. بارها برای شما نوشته ام که داشتن ذره ای آزادگی برای همه ی ما ضروری ست. اما داشتن همان یک ذره آزادگی، نه که به سفره ی شمایان تردید می اندازد، شمایان از خیرش گذشته اید.
با احترام
.
نوریزاد را بیشتر بشناسیم!
(2) نوریزاد گذشته:
متن زیر مطلبی است که در سال 79 در روزنامه کیهان خطاب به آیت الله مصباح به چاپ رسید ولی احتمالا خواندن این نامه برای خود محمد نوری زاد مفید باشد.
نامه محمد نوریزاد به آیتالله مصباح یزدی:
نسبت(1)
تو چراغ راه مایی! نه این که چراغی در دست داشته باشی و در این ظلمت آذین بسته ،راه را نشان ما بدهی! نه ،تو ،خودت چراغی! هر کجا که بایستی به هر کجا که اشاره کنی . یا از هر چه که بگویی. ما با اطمینان، تو را باور کرده ایم ،ما به تو اعتماد داریم. ما از تو دروغی نشینده ایم.ما تو را تاکنون با اجنبی ندیده ایم.
ما امضای تو را پای معاهدات ننگین وابستگی مشاهده نکرده ایم. تو چراغ راه مایی ،از هر چه که بگویی ،باورت می کنیم!چرا چنین نباشیم؟مگر نور ،جنسش یکی نیست؟ حالا چه این نور از خورشید باشد یا از نور افکنی قوی ،يا از شمعی کوچک یا از تو که چراغ راه مایی.
با تو هستم: ای چراغ راه خوبی ها ،ای مصباح!
تو اگر چه چراغ راه مایی ،اما مطلق نیستی مگر کسی غیر از خدا می تواند مطلق باشد؟ نه تو،منتها خودت را به اشتعال آورده ای.یعنی چه؟ یعنی این که بعضی ها همتشان این میشود که چراغی در دست بگیرند و کورسویی به اطراف بتابانند.اما بعضی هم مثل تو ،خود را به اشتعال می کشند.شهدا این گونه اند.
تو هم در شهادت مستغرقی.اگر شهید به یک تیر و ترکش به مقام شهود و شهادت می رسد ،تو هر روز و هر ساعت به تیری و ترکش از خدا بی خبران و معاندان و فتنه گران و جاسوسان شهید می شوی.ما اشتعال تو را می بینیم. کسی که چشم هدایت به تو دارد ،راه را گم نمی کند و در هزار توی نسبت ها زمین گیر نمیشود.
تو همچون سایر علمای ناب شیعه ،با به آتش کشیدن خود ،راه حق و باطل را نشان ما می دهی. امثال شما ،ذخیره های معرفتی آخر الزمانید.
چلچراغ هایی که نشئه ی سوزشان ،از نفت و روغن و نیروی الکتریسیته نیست.بلکه نور ، از اشتعال وجودشان ساطع می شود. وقتی کار به این جا بکشد ،یعنی به جایی که تمام دار و ندار آدمی به آتش کشیده شود ،مگر میشود جلوی انتشار نور را گرفت؟تو ،علاوه بر جسمت و علاوه بر علم و اندیشه و معرفت و سال ها و سال ها صبوری و حلم و اخلاق و دور اندیشی ات ،حالا آبرویت را به کبریت اشتعال سپرده ای و کسی که کارش به این جا کشید مگر از راه رفته باز می گردد؟
و مگر از شتاب و انتشار نور باز می ماند؟کسی که به قول خودت ،حتی نگوید:راضیم به رضای تو و بگوید:”من کی هستم که رضایت بدهم هر چه که تو می خواهی باشد” آیا چنین کسی از زخم آبروی می هراسد؟
آن جا که سلاح و مال و کلام و استدلال کفایت نکند ،شاید آبرو به کار آید و کاری بکند.و تو ،خوب از این متاع ،در مصاف با حرامیان بهره برده ای.مبارکت باد!
آدم با کسی که احساس صمیمیت بکند ،او را با ضمیر تو خطاب می کند.در سخن گفتن با شما ،من به اندازه ی کافی ،از سهم صمیمیت خود سود جستم.حالا اجازه بدهید شأن کلام خود را به جایگاه واقعی اش باز گردانم. ما شما را چراغی از چلچراغ راه بشریت می دانیم.از غیرت و صبوری و فهم و پایمردی شما درس می گیریم و از آبرویی که بر کف دست آورده اید ،در پوست نمی گنجیم.نسبت آدم ها و تعلقاتشان متفاوت است. یکی به چوب و درخت تعلق دارد، جنگل های شمال کشورمان که هیچ ،جنگل های تو در توی آفریقا هم حریف حرص او نمی شود یکی هم به قدرت و شهرت وابسته است نمایندگی مجلس و وزیری که هیچ رئیس دهکده ی جهانی شدن هم احتیاج روزافزون او را جواب نمی گوید.
ما معتقدیم با ردیابی نسبت آدم ها میشود به ذاتشان پی برد.شما در این وادی ، به دنبال چیستید تا نسبت شما را و ذات شما را در همان راستا مطالعه کنیم؟ برای حفظ قدرت آمده اید ؟ پول و پله ای در کار است؟ هیبتی دارد از کف می رود؟ قول و قراری؟ کارخانه ای؟ شراکتی؟ حزبی؟ نفوذی؟ استمالتی؟ نه! نه! نسبت شما را تنها با خدا باید سنجید. اگر نه، کافی بود شما هم قدری از نردبان وجاهت خود پایین می آمدید و سری به برلین و کنفرانسش می زدید ،در این صورت می دیدید که چگونه نام شما را به سقف آسمان حک می کردند.
و به یمن قدومتان طاق نصرت می بستند!
هر چه نسبت شما با خوبی ها و درخشندگی ها و اصالت ها و بایستگی ها بیشتر است، نسبت آنانی که به صورت شما تیغ می کشند ،رو به قهقراست.
حضور شما برای آنها تنگی نفس می آورد.آنها ،به همه یا هیچ معتقدند.
همین امروز ،روزنامه ی رسالت ،شکوه کرده بود که فلان حزب ،در تصاحب کرسی های مجلس ،جناحی عمل کرده است و به چند صدایی مدعای خود اعتنایی نکرده است.باید گفت:برادران ،شما از پوشال آیا می توانید اراده ی استفامت کنید؟ و یا مگر از یک عنصر فریب کار ،میشود انتظار صدق و درستی داشت؟ که اگر بله ،خود این اراده و انتظار بر باد است. راز این همه هجمه به شما در چیست؟ آیا زبانم لال از این که می بینند شما با اجانب در ارتباطید ،در خود می گدازند؟یا از این که بساط اقتصاد کشور را به پیسی و دریوزگی در انداخته اید؟یا جمعیت جوان کشور را در بطالت متوقف کرده اید؟یا نیک براون جاسوس را به سفیر کبیری آورده اید؟
یا وضعیت صنعت و کشاورزی کشور را به فلاکت انداخته اید؟یا مواد مخدر را مثل نقل و نبات در دسترس خاص و عام گذارده اید ؟ یا در مجامع بین المللی از لباس خود تخلیه شده اید؟ یا مخاطب صریح جاسوس ها شده اید؟ یا اداره ی کشور را به امان خدا وا نهاده اید؟ یا سنگ آزادی به سینه کوفته اید و دهان مخالفان دوخته اید؟
یا معیشت مردمان را به خون جگرشان آمیخته اید؟یا شکاف هولناک طبقاتی را باعث شده اید؟یا از مجامع وابسته و غیر وابسته به دولت های استکباری چراغ سبز دیده اید؟ راستی چرا با شما مخالفند؟ چرا چشم دیدن شما و گوش شنیدن استدلال های محکم شما را ندارند؟ بگویم علت همه ی این مخالفت ها ،تنهاد در این است که شما در جانبداری از اصالت ناب شیعه پرچم ولایت برداشته اید…
صبر کنید هنوز ادامه دارد!…
————————
درود گرامی
اگر بگردید، از اینجور نامه ها که بر آمده از جهالت عظمای من بوده است، فراوان پیدا می کنید. من خودم سه جلد کتاب از همین خزعبلات را دارم. مهم این است که بشود از گنداب چنین تفکرات مالیخولیایی بیرون زد.
گرچه برایم بسیار گران تمام شد اما شما تجسم کنید که من به همان راه سابق می رفتم و مجیز گوی روحانیت و مراجع و رهبر و امام خمینی طاب ثراه بودم.
بله دوست گرامی، بیرون زدن از گنداب اندیشه های عهد عتیقی مهم است.
با احترام
.
نوریزاد آزاد
آزاذ شدی،انسان شدی،راحت شدی، از هوای آزاد بهرمند شدی،این انتخاب و جدا شدن مشکل ودرد سر ساز از باند های مافیایی تو در تو نظام شجاعت و جسارت و از جان گذشتگی میخواهد و خطر ها را پذیرا بودن که قبول کردی و پاک شدی.
نخواستیم از کسی دفاع کنیم و آنهم کسیکه غیر قابل دفاع است، بنی صدر در مدتیکه رییس جمهور بود اغلب در جبهه بود زیرا به اصطلاح روحانیون او را بعنوان وسیله میخواستند و چون سواری نداد عزل شد،احمدی نژاد را هم آوردند تا مردم وایران را غارت کنند و بعد همه کاسه کوزه ها را سر اون بشکنند، احمدی در شهر و دهات اغلب کارناوال راه می انداخت زیرا نبودنش در دفترش و سرکارش خواسته بالاتر ها بود البته در دفتر هم اگر بود چون از کاردانی و تجربه بی بهره بود و شایسته نبود نتیجه درهمین حد بود ولی در یک کشور دمکراتیک رییس جمهور برنامه های اجرایی را در دفترش به وزیرانش دستور میدهد و آنها اجرا میکنند نه اینکه دور گردی بکند بلی رییس جمهور در سال سری به یکی دو شهر میزند و بیشتر بعد از انتخاب شدن،سه رییس جمهور شخصی بنی صدر، رجایی و احمدی نژاد را آخوند ها مستخدمانه میخواستند که رجایی حتی دو سه ماهی دوام نیاورد وزده شد، درین سیستم رهبر، رییس جمهور، وزیرکشور و وزیر اطلاعات مدام آخوند بوده بجز یکی دو مورد وزیر کشور و با دید تبعیض آنه خود بطور مساوی با شخصی ها روبرو نمیشوند خود رااز ما بهتران میدانند.
نوریزاد را بیشتر بشناسیم!
(1)نوریزاد فعلی
کانال تلگرام محمد نوریزاد :
“این ملای فریبکار و دروغپرداز و نان به نرخ روزخور به تازگی گفته است:
اینکه آیتالله خامنهای به مدت ۳۰ سال در مسندی بنشیند و با پیچیدهترین مسائل اجتماعی روز مواجه باشد و نتوان یک نمونه بیان کرد که ایشان اشتباهی داشته باشد، جای تعجب است، آن هم در دنیایی که رهبران عالم، روزانه اشتباهات متعددی دارند! /ایسنا
می گویم:
از بزرگترین اشتباهات که نه، از خیانت ها و جنایت های آیت الله خامنه ای این بوده و است که آدمهای پخمه و زیرخاکی و فرسوده ای چون جنتی، و آدمکشانی چون شیخ مصطفی پورمحمدی و سید ابراهیم رییسی، و قرآن خوانان فاسدی چون سعید طوسی، و کارچاق کن هایی چون بابک زنجانی، و آدمهای نامتعادلی چون احمدی نژاد، و سرداران سوریه و عراق خرابکنی چون قاسم سلیمانی، و مواد پخش کن ها و شکنجه گرانی چون شیخ علی فلاحیان، و ایرانخوارانی چون سرداران سپاه، و خونین دستانی چون مجتبی خامنه ای، و شیادی چون حسن روحانی، و وادادگانی چون سیصد نماینده ی مجلس، و هیولاهایی چون علم الهدی را به جان و جسم کشور رسوخ داده است.
حالا داستان قمار هسته ای و ویرانگری های حضرت آقا در عراق و سوریه و جارو کردن پول های مردم ایران بماند.
این اخوند /////////// شاهکار خلقت در چاپلوسی و ریا کاری است ، یادتان می اید این یگانه ارتیست شیرجه زنی چگونه و با چه مهارت زاید الوصفی از چند متری بر روی کفشهای رهبر شیرجه رفت و بدون کوچکترین خطا توانست بر پای رهبر بوسه زند ؟ این ملای پلید شامه عجیبی دارد در جهت تعیین وزش باد قدرت ؛ در حالی که در دوران خمینی به لحاظ عملکرد گذشته اش منزوی و دور از دایره قدرت بود ولی بعد از ان با مهارت زاید الوصفی که در ریا کاری و چابلوسی از خود بروز داد چنان در حلقه مقربین جای گرفت که به لقب مطهری ثانی مفتخر و نهایتا اخوری گشاد از ِغنایم فتح ایران را تصاحب فرمود ؛ یکی از شاهکار های این ملا طرح شیعه سازی در کشورهای کمونیستی است که با دلار پاشی انجام می پذیرد مثلا با یک چمدان دلار عازم کوبا میشود و در عرض چند ماه دلار پاشی موفق به شیعه کردن یک کوبایی کمونیست میشود !! البته این در حالی است که در بیخ گوشش در همان شهر قم ده ها جوان بر اثر عملکرد علط امثال او عطای اسلام را به لقایش می بخشند ، از خصوصیات دیگر این ملای ریا کار دشمنی شدید او با ملت ایران است و اینکه ملت هیچ حقی ندارد و هر چه هست و اصالت دارد ولابیت مطلقه فقیه است و لا غیر
———–
درود نازنین
شاید هفت سال پیش، یک بار که آقای حسن خمینی را دیدم، به من گفت: پسرِ معاون آقای مصباح یزدی، رفته و مسیحی شده. بقول شما، این حضرات، کشور را و قم را به گند آلوده اند اما برای شیعه کردن دو تا آفریقایی با دلارهای تمام نشدنی، خیز بر می دارند به دور دست ها.
با احترام
.
اندکی خرد،چیز بدی نیست،اگر فرضا پسر معاون آقای مصباح مسیحی شده،حتی چه ارتباطی به خود آن معاون دارد؟! تا چه رسد به آقای مصباح،اگر پسر معاون آقای مصباح (بر فرض صدق شما) مسیحی شد باید اینجا ناجوانمردانه آقای مصباح را هجو کرد؟! این فرار از حماقت و جهل به عالم عقل و فهم که مدعی آنید کجاست؟ و چقدر شما غوطه ور در غرض ورزی و حقد و کینه اید.
مثال می زنم از خودتان تا ببینید اینگونه افاضات شما نسبتی با جوانمردی و آزادگی دارد یا نه؟ اینطور که خودتان گفتید و معروف است فرزند شما در امریکا الان بمنافقین خلق ایران پیوسته است،آیا اگر کسی در اینمورد حتی نقدی بشما کند فغان اتان به آسمان نمی رود که هرکس خودش خودش است و به دیگری مربوط نیست؟! اگر اینجا چنین گفتید پس در آنمورد نیز جوانمرد باشید و با اینگونه نقل قول های خزعبل سفاهت خویش را آشکار نکنید.
نیز مقصود من از نقل آن خطبه غرّاء چاپلوسانه مصباحیه شما در کیهان و تعبیرات امروزتان نسبت به ایشان این بود که همه ببینند شما در جوهره ذات هیچ تغییری نکرده اید،یعنی در ذات افراط و زیاده گوئی و خروج از اعتدال در موضعگیری،از نظر من شما همان هستید که خطبه غرّاء مصباحیه را بچاپلوسی ایراد کردید،و امروز در این سوی بام کاسبی،او را هجو می گوئید،در حالیکه انسان باید در همه حال معتدل باشد و از افراط دور،آقای آیت الله مصباح یزدی یک استاد برجسه فلسفه و معارف اسلامی است که خود بنده نیز کتابی فلسفی نزد وی خوانده ام،اما بنده برخلاف خزعبل گوئی و افراط های شما در آنسو و این سوی بام،نه آن خطبه غرّاء چاپلوسانه مصباحیه را ناشی از عقل و عقلانیت و اعتدال می دانم و نه این هجو گوئی ها و بی تربیتی های امروزتان را،جناب مصباح یزدی یک اندیشمند اسلامی و در عین حال فردی غیر معصوم است،می شود با برخی اندیشه ها و آراء سیاسی او موافق نبود و او را نقد کرد،اما افراط و سفاهت آنجاست که کسی زمانی برای خودنمائی یا حطام دنیا خطبه غرّاء چاپلوسانه مصباحیه بخواند،آنگاه زمانی دیگر و با افراطی دیگر کمر بهجو تام و تمام خویش بندد،آنگاه نیز که کسی اشاره به افراط و حمق او کند،با خر فرض کردن و فریب مخاطبان،حال گذشته خویش را خریّت و حمق بنامد،و حال فعلی را عقل و فهم! از کجا که…؟! البته مشتریان اعتراف بخریّت شما نیز کسانی هستند مثل این فرد بی ارزش و فاقد شعوری که برایش مثلا پانوشت زده اید!
احتراما
————
محمد نوری زاد:
یک ملای مجتهد ساکن قم و طرفدار کشتارهای نظام از خلخالی تا خمینی تا خامنه ای، به گذشته و حال من – نوری زاد – اشاره کرده و نوشته که تو هیچ فرقی نکرده ای. همان آدم افراطی و آن ورِ بامی هستی که به تفریط، آمده ای به این ورِ بام. این ملای مجتهد، با استناد به آیه های قرآن و احادیث، زندانیان اعدام شده در سال 67 را “محارب” می داند و اعدام آنان را عین خواست خدا می داند. این ملا، مرتب سابقه ی انقلابی و جهادی مرا به رخ می کشد و بر حال و روز امروز من بر می شورد. امروز برایش نوشتم:
درود سید مرتضای گرامی
من ذات نگرانی شما و افرادی چون شما را از نوشته ها و سخنان خودم می فهمم. باور کنید من مطلقا بنا بر آزار شما ندارم.
سخن آشکار من این است که “ملا”یان در حکومت، بخاطر این که نه سوادش را دارند و نه شعورش را و نه تسلطی دارند به حوزه های مسئولیتی و تخصصی و مملکت داری، هم فاجعه اند و هم مالیخولیا. این توصیف، باور کنید اصلا توهین به ملا نیست. اگر پزشکان هم در نابجای خود قرار بگیرند و بدزدند و آدم بکشند و فزیب بدهند و دروغ بگویند و پول مردم ایران را به هر کجا ببخشند، هیولا و مالیخولیایند.
ملایان حکومتی، بخاطر کار نابلدی و پاسخگو نبودن، غاصبان پلید و زشتکار و ایرانخوار سرزمین مایند. این را بخود – که عبا و عمامه بر تن و سر دارید – نگیرید. من نیز اگر مسئولیتی بپذیرم و پاسخگو نباشم، هیولا و مالیخولیایم. ملایی که مسئولیت می پذیرد و پاسخگو نیست، یک ویرانگر است. و ملایان در این چهل سال، هم غاصب بوده اند هم ویرانگر هم هیولا هم مالیخولیا. من خودم می فهمم که نقطه ی رنج شما از این نگرش من است.
اساساً همه ی حرف من – که در اشکال مختلف به نگارش در می آید – همین است. پرخاشگری های شما نیز بخاطر این است که نوری زاد انقلابی و جهادی و طرفدار آخوند و ملا، چرا از دل نظام و انقلاب بدر آمده و مرتب از نظام و سران نظام ناجور می گوید و ناجور می نویسد. خب من اگر همچنان بر طرفداری خمینی و خامنه ای باقی می ماندم، در کشتار اینان و نابکاری ها و دزدی ها و ویرانگری هایشان نیز شریک بودم. این آیا تفریط است که من نخواسته ام مدافع کشتار جناب خمینی در سال 67 باشم؟
من اگر سابقاً بی خردانه و افراط گونه باور به این داشتم که خمینی و خامنه ای و آیت الله ها و ملایان، اصل و ناب بشریت اند، اکنون به این باور سترگ و عمیق رسیده ام که: وجود و حضور ملایان بر سرکارهایی که هیچ از آن نمی دانند، علت اصلیِ اینهمه فاجعه و ویرانی در کشور است. و من – محمد نوری زاد – تا زنده ام، با این هیولاها و مالیخولیاها ستیز خواهم کرد.
حالا اگر اسم و توصیفِ دیروز مرا افراط می نهید و اسم و توصیفِ امروز مرا تفریط، این دیگر به سلیقه ی سیاسی شما مربوط است. خوشبختی من اما به این است که: اکنون، بله اکنون، همچون شما، طرفدار خمینی و طرفدار کشتار زندانیان در سال 67 نیستم. این طرفداری و جانبداری – اگر هم برگرفته از آیه های قرآن باشد – گوارای وجود خودتان. من نیستم. یعنی من ترجیح می دهم دیوار افراط و تفریط بر سرم خراب شود تا این که بخواهم از کشتار جناب خمینی در سال 67 و کشتار جناب خامنه ای در سال 88 طرفداری کنم. هم طرفداری از این کشتارها نوش جان شما، و هم طرفداری از سرداران سوریه ویران کن و ایرانروب. معامله ی بدی که نیست؟ افراط و تفریط برای من، و طرفداری از آدمکشی ها و دزدی ها و ایرانروبی ها و دروغگویی ها و غارتگری ها و فریبکاری های نظام برای شما.
با احترام
.
سلام و اوغور بخیر استاد نوریزاد!
معلوم شد که این بار،سبک نوشته را از اول برای تلگرام نوشتید،بعد آنرا از اینجا کپی کردید بردید به تلگرام،اما خطاب باز اشکال به سبک و سیاق نوشته ای که اینجا خطاب بمن است باقیست! این الان حال این روزهای شماست در تردّد بین پلی که بین سایت و کانال ایجاد کرده اید مثلا برای منکوب کردن -بتعبیر شما- یک ملّای حوزوی! این البته یک ایراد دوستانه بود.
باشد ،دیگر بحثی در تکرارهای ملال آورتان نمی کنم،فقط تاکید می کنم،مقصود من از مجادله با شما و ایراد به اینکه شما واقعا تغییری نکرده اید و فقط از آنسوی بام افراط به این سوی بام تفریط کوچیده اید و فقط سوژه های قهر و مهر را عوض کرده اید،لزوما این نیست که شما باز گردید به آن سوی قبلی بام و افراط هایش،نخیر انسانها در این جهان تکوینا مخیّر و آزادند هر راهی را انتخاب کنند و هیچ انسانی مسلّط بر اراده و مبادی اراده انسان دیگر نیست،فقط خواستم متذکّر شوم مادامی که شما در این سوی بام تفریط بکار تکرارهای خود مشغولید و بستگی های دیگران را مورد اهانت قرار می دهید و آنرا دستمایه مثلا فهم و عقلانیت فعلی خود می دانید،به دیگران نیز حق واکنش و نقد به مطالب تکراری و خزعبل شما را داشته باشند و این لزوما به این هدف نیست که شما برگردید به آنسوی بام افراط،نخیر شما در آنچه هستید بمانید و بروید جلو،فقط با قیاس به خر و بیشعور دانستن حال قبلی خود،دیگران را به خریّت و عدم شعور و سائر اوصافی که خود را لا اقل سابقا مستحق آن می دانید رمی نکنید.همین.
با احترام
سید مرتضی
جناب نوری زاد گیر چه آدم /// افتادید
مهماني كه قرار بود از آلمان برسد
✍️اسدالله اعلم
“باری عرایضم را شروع کردم و در بین صحبت به این جا رسیدم که مهمانی که قرار بود از آلمان برای ما برسد، دیشب نرسید، (البته برای بار دوم تأخیر شده و قرار بود پریشب رسیده باشد). شاهنشاه بی نهایت ناراحت و متغیر شدند. البته چیزی به من نفرمودند، چون می دانستند که من تقصیری نکرده ام. ولی اصولاً ناراحت شده اند، به حدی که من فکر نمی کردم.
به هر صورت اوامری فرمودند که بعدازظهر باید به گردش برویم، ترتیباتی بده! عرض کردم، حتی الامکان سعی خواهم کرد و بعد که مرخص شدم، به زحمت ترتیباتی دادم. اما پیش خودم فکر می کردم که چه سعادتی است که ما به همچو انسانی که واقعاً انسان است و خودش را جزء موجودات خداوندی دارای احساسات طبیعی (نه مافوق آن) حساب می کند به این سادگی به این مسائل می اندیشند.”
(خاطرات علم، جلد پنجم، ص ۳۳. ۱۸ فروردین)
ادامه
(2) تایید شده،و حتی بامضاء شورای عالی امنیتی رسیده که فعلیت مصوبات آن موکول بامضاء رهبر است،و رهبر نیز در همه جزئیات مذاکرات بوده،بنابر این برجام یک خواست و ایده آل یک نظام بوده از صدر تا ذیل و مبنای مذاکره در مورد آن نیز دو سال پیش از روی کار آمدن دولت حسن روحانی یعنی در اواخر دولت پیش از او نیز با وساطت کشور عمان چیده شده و رهبر نیز از آن تعبیر به نرمش قهرمانانه کرده است،حالا ملاحظه کنید در داخل عده ای که از آنها تعبیر به دلواپسان می شود -هرچند با حسن نیت-از اول دولت روحانی را مورد سرکوفت قرار دادند (روی همان بازی های جناحی دنباله انتخابات)،در حالیکه راه مذاکره راه درستی بود و همان دنیائی که با تحریک امریکا و اسرائیل در مورد بهره برداری صلح آمیز هسته ای ایران در طب و کشاورزی و صنعت و پزشکی به هیچ چیز قانع نبودند جز اینکه همان کاری کنند که با قذافی و لیبی کردند یعنی تعطیل کامل صنعت هسته ای و دیپورت کردن همه ابزارها و زحمات دانشمندان هسته ای ایران در یک کشتی و تمام! خوب همین دنیا با یک دیپلماسی قوی و تخصصی در دولت روحانی پذیرفتند و حتی در متن قطعنامه 2231 تصریح بر حق بهره مندی ایران از صنعت هسته ای و حق غنی سازی تا 5 درصد بشرط نظارت های خاص آژانس کردند که البته این حق طبیعی ایران و مفاد پروتکل ان پی تی بود.و بدنبال این موفقیت همه تحریم های اروپا لغو و غالب تحریم های دولت و مجلس امریکا معلّق شد..بنظر شما این یک موفقیت بزرگ برای دولت منتخب مردم ایران و جمهوری اسلامی ایران نبود؟ ایران هم البته به همه قرارداد و نظارت آژانس التزام داشته و دارد،بعد حالا یک آقای خاص در امریکا پیدا شده و آمده با پشت کردن به اخلاق و قواعد عقلائی بین المللی و حتی قطعنامه شورای امنیت لگدی زده به برجام و از این تعهد خارج شده و اکتفاء به این نکرده و تحریم های سابق امریکا را دوباره برقرار،و باز اکتفاء به این نکرده و با بیشرمی و وقاحت،در یک یاغیگری و گردن کلفتی بین المللی دیگر کشورها را نیز تهدید و تحریم و تحریک می کنند که از معاملات نفتی با ایران خودداری کنند..خوب حالا اگر بر اساس این تحریم ها درآمدهای عادی نفتی کشور کاهش یابد و بودجه ها در بخش های مختلف کشور کاهش یابند و بواسطه وابستگی عمیق واردات و صادرات به دلاز،اوضاع پولی این کشور دچار مشکلات و نوسان شود و روند رشد اقتصادی کاهش یابد و تورّم افزایش یابد،باید اینجا همه چماق ها را کوبید بر فرق دولت مظلوم روحانی؟! کاری که البته برخی دلواپسان و سطحی نگران و شعار زدگان در داخل کشور می کنند و عملا همراه می شوند با شما براندازها و امریکای خبیثی که ستاد فشار و جنگ اقصادی علیه ایران تشکیل می دهد و نوچه او اسرائیل و برخی دولت های منفعل و نوکر عرب امریکا در منطقه که با آنها همکاری می کنند،اینجا الان باید اندیشید آیا دولت حسن روحانی در روندی که داشته اشتباه کرده است؟ یا باید با در نظر گرفتن منافع ملی،تمامیت ایران و مردم مظلوم ایران را در خطر و فشار تهدید دید؟! شما می بینید که یک مبنای سطحی نگر داخلی همین مدیر این سایت است که با قشری گری سیاسی و با مبنای لزوم براندازی نظام،نق می زند که حسن روحانی وعده داد مردم بواسطه رشد اقتصادی و بوجود آمدن منابع تولید و اشتغال از یارانه 45 هزار تومان بی نیاز خواهند شد،خوب حالا که نشد! پس حسن روحانی یک شیّاد است!این را که دیدید ذیل عبارت این آقا بود،من از این تعبیر می کنم به ایده آلیسم سیاسی،و قشری گری و سطحی نگری سیاسی،و اگر تعمّد و خباثتی باشد باید متقابلا گوینده آنرا یک شیّاد پوپولیست سیاسی دانست! بدون رودر بایستی! خوب اگر روحانی آن جمله را گفت و وعده های دیگر اقتصادی داد افق دید او چه بود؟افق دید او تداوم برجام و مناسبات اقتصادی و تعامل با دنیا و ورود سرمایه خارجی در منابع تولید ایران بود،حال شرائط عوض شد و آقایی خاص آمد برجام را کان لم یکن کرد و اروپا نیز علیرغم التزام ظاهری به برجام،در امر مناسبات سستی کرد و به اقتصاد ایران و روند فروش نفت ایران و مناسبات ارزی و پولی ایران فشار آمد،خوب حالا با تفاوت شرائط ما باید چماق برداریم و بر سر این دولت بکوبیم و بدون در نظر گرفتن واقعیات حسن روحانی را یک شیاد بنامیم؟ گذشته از همه اینها بنظر من در مجموع و علیرغم این شرائط جدید،دولت روحانی در افتتاح و راه اندازی بسیاری از پروژه های گوناگون تولید و در جهت تامین منافع کشورمان دولت موفقی بوده است،شما بجای امر به لنگ کردن بیرون از گود خودتان را جای شخص روحانی بگذارید،دولتی که استارت خوبی زده و وعده هایی داده ،برخی را عمل کرده و برخی به تبع تغییر شرائط معلق شده،بگذارید در کنار اینها بدشانسی های دولت او را در وقوع بلایایی مثل زلزله و سیل های وسیع و خسارات گوناگون و اینکه خسارت دست گل های بانک های خصوصی تاسیس شده در دولت پوپولیست قبل و ورشکست شدن آنها را باید این دولت مظلوم سی هزار میلیارد تومان تامین کند برای دادن بدهی ها به مردم! شما آیا نباید این واقعیت را ببینید؟ من نمی گویم روحانی معصوم است یا مدیران او معصوم بوده اند یا هیچ خیانت و فسادی در دستگاههای دولتی نبوده که البته با آن برخورد هم شده،بله سوء مدیریت نیز در سطح وزرا و مدیران وسطی او نیز بوده،عده ای در بازار ارز سوء استفاده کردند،عده ای چیزهایی را قاچاق کردند،اما بنده بنظرم شکی در حسن نیت حسن روحانی ندارم و او را آخوندی روشنفکرتر از روحانیون متداول می دانم،نمی گویم او خطا نداشته ،اما شیّاد دانستن او را امری خلاف اخلاق و ناشی از عقده حقارت یا تفاوت مبنایی می دانم گذشته از اینکه توهین به منتخب اکثریت مردم ایران توهین به مردم است و کاری است بر خلاف قوانین کشور.و بالاخره بنده که به آقای شیخ حسن روحانی رای داده ام همچنان به رایم وفادارم و از نظر من دولت ایشان علیرغم خدمات وسیعی که تاکنون کرده و بسیاری از گند کاری های دولت پوپولیست قبل را پاکسازی کرده،مظلومترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی ایران است.
موفق باشید
(1) سلام بر شفیعی گرامی
زیاد تمایلی به ورود به بحث های خاص سیاسی و نفی و اثبات اشخاص ندارم
اما من همیشه اشاره به این نکته کرده ام که در تحلیل های سیاسی،تفاوت ها بین کسانی که از اساس سیستم جمهوری اسلامی ایران را قبول ندارند و تصریحا یا کنایتا اشاره به لزوم براندازی آن می کنند،با کسانی که به این سیستم رای داده اند و هنوز خواستار حفظ اصل آن با رویکرد اصلاح کاستی ها و نقائص با اتکاء بر تجربیات و داده های نو به نو علوم هستند،تفاوت فاحش و واضحی است و طبیعی است که کسانی مثل شما که اصل این نظام را قبول ندارند نه تنها دنبال اصلاح آن نیستند بلکه دائم مترصّدند که با انگشت گذاشتن بر کاستی ها،یا خطاهای مدیریتی یا حتی خیانت ها و سوء استفاده های فردی اشخاص،آن راهبرد براندازانه خویش را پیش ببرند.این است که بنظرم اینگونه بحث ها با فرض تفاوت ها در مبنا بجایی نمی رسد،و فرد برانداز طبیعتا باید راهبرد براندازانه خود را دنبال کند،آنهم که معتقد بنظام است نیز راهبرد لزوم حفظ نظام و در عین حال تلاش برای اصلاح کاستی ها در قوانین و مدیریت ها را دنبال می کند.از این جهت با اینکه بنده خود را فردی معتقد به لزوم اصلاحات و حفظ نظام می بینم و من هم ممکن است انتقاداتی از صدر تا ذیل این نظام داشته باشم،می بینید که اینجا از باب اینکه در محاصره تقریبا همه براندازها هستم،بحث و مجادله من قهرا بیشتر متمرکز می شود بر ناروائی ها،دروغ ها و بی انصافی هایی که نسبت به کلیت این نظام و امور مربوط به آن می شود که می بینید که غالبا هم متهم به اموری می شوم! وگرنه اگر بطور معمول با اشخاصی مواجه باشم که اصل این نظام را حق می دانند و همچون رزمندگان زمان جنگ از تمامیت آن دفاع می کنند و احیانا به قوانین،روش های مدیریتی و..ایرادهایی دارند ممکن است من هم در مواردی با آنها همراه باشم و مثلا بگویم فلان قانون را باید اصلاح کرد،یا فلان مدیریت ناکارآمد بوده یا فلان مسئول نباید این موضع را می گرفت و قس علیهذا.اما وقتی اینجا مثلا من با شمای گرامی مواجهم که از اساس انقلاب شکوهمند اسلامی و مردمی ایران را بصراحت به یک “شورش کور”تحلیل می کند،من نمی توانم با چنین دیدگاهی بنشینم بر سر فروعات گفتگو کنم چون صاحب چنین تحلیلی،چنین دیدگاهی در همه بحث های فرعی او تاثیر می گذارد.که ما در مباحث حوزوی از این تعبیر می کنیم به بحث های مبنائی و بحث های بنائی،یعنی وقتی من الان در اینجا با شما و دیگران بحث در مبنا دارم فرو رفتن به بحث های رو بنائی یا لغو است یا در فرصت های کمّی و کیفی نوشتن در این سایت میسور نیست.شما ملاحظه کنید وقتی کسی کلّ مراجع تقلید را قبول ندارد و اصلا پشمی بکلاه فقاهت و اجتهاد نمی بیند و اساسا علوم زیر مجموعه دین را علم نمی داند(خلط مبحث با علوم تجربی) طبیعتا بخود اجازه می دهد هر اهانتی به مراجع کند و هر دروغی به آنان نسبت دهد تا آن راهبرد براندازانه خویش را پی گیرد،نگاه کنید وقتی در همین قضیه سیل، عموم مراجع تقلید هم اطلاعیه داده اند و همدردی کرده اند ،هم بر اساس تکلیف دینی بخشی از وجوهات را به کمک به سیل زدگان تخصیص داده اند،بعد کسی بدروغ اینجا می نویسد نه رهبر اطلاعیه داد نه مراجع کمک کردند،بنظر شما من الان اینجا باید چه کنم؟ آیا وظیفه ای جز این برای من می ماند که دروغ ها و تهمت های گروهی بی دین،یا بی انصاف و وجدان را پاسخ دهم؟ بنابر این ملاحظه می کنید که پرداختن به بحث های فرعی سیاسی با وجود تفاوت راهبرد و مبنا شاید کاری خردمندانه نباشد،در واقع نتیجه این می شود که همینطور که راهبرد غالب شمایان براندازی و نبودن این نظام است و برای آن تلاش می کنید، راهبرد بنده نیز حفظ این نظام است و بحث از اینکه اصلاح نظام چطور باید باشد با کسی که اینجا با وقاحت 22 دلیل خزعبل ردیف می کند برای لزوم براندازی نظام،بحثی کاملا بیفائده و شاید سفیهانه باشد و این نکته همه بگیر و بکش ها و درگیری ها و در بسیاری اوقات فحش و توهین شنیدن های بنده در این سایت است.البته افراد برانداز هم متفاوتند ،کسی مثل شما هرچند گاه تعبیراتی دارید که خوشایند من نیست اما توهین وقیحانه ندارید.
کوتاه کنم،حال در این بحثی هم که شما در مورد رئیس جمهور منتخب مردم مطرح کردید همین بیان پیش گفته مطرح است و بنده در بسیاری از این چیزهایی که شما ردیف می کنید و مبنا قرار می دهید بحث و نظر دارم بعد شما روی مبناها و برداشت های خود می نویسید آیا می توان به آقای حسن روحانی رئیس جمهور منتخب مردم اطلاق شیاد کرد یا نه؟! بنده می گویم اگر معیار ما نظامی که هست و قوانینی که هست باشد نخیر توهین بکسی نباید کرد،نه فقط به رئیس جمهور بلکه به فرد فرد شهروندان کشور،این، هم منطق شریعت ماست هم متن قانون است،خوب حالا اگر کسی مثل شما رفت از اصل ماجرای انتخابات طور دیگری برداشت کرد که من قبول ندارم و بعد چیزهایی را بتخیل و تحلیل خود روی هم چید و گفت می شود روحانی را شیاد گفت،من باید در چه بحث کنم،باید در اصل گفته پایه ای شما بحث کنم که شما دولت روحانی را یک دولت ناموفق می دانید و بنده بعکس شما روند کار او را درست و رو به جلو می دانم،و با واقع نگری به شرائط و موانع پیش آمده از خارج و داخل توجه می کنم و می گویم کار دولت روحانی من حیث المجموع خوب بوده است،کار دیپلماتیک خوبی انجام دادند و به برجام رسیدند و نتایج برجام نیز خوب بود و موجب رشد اقتصادی کشور شده بود و مثلا نفتی که در اواخر دولت سابق تولید و فروش آن به 500 هزار بشکه رسیده بود،بعد از برجام به حدود سه میلیون بشکه در روز رسید، و در اثر یک کار قوی و تخصصی دیپلماتیک 6 قطعنامه سازمان ملل کنسل و قطع نامه ای در تایید استفاده صلح آمیز هسته ای ایران تصویب شد،ارتباطات بانکی و سوئیفت برقرار شد و تحریم شرکت های بیمه و کشتیرانی لغو شد و بخش وسیعی از پول های سالها بلوکه شده ایران به ایران بازگشت و…حالا شما ملاحظه کنید این برجامی که تصمیم یک نظام بوده،مجلس شورا آنرا تصویب کرده،و در شورای نگهبان..ادامه
درود آقای نوریزاد عزیزم
آخوند روحانی طی سخنانی در ۲۶ اسفند از مردم خواست لعنت و نفرین بفرستند بر دشمنان ایران، که در عرض کمتر از یکهفته لعن و نفرین و جادو به واقعیت پیوست.
با رجوع به شعار معترضان که دشمن ما همینجاست دروغ میگن آمریکاست، در واقع روحانی آدرس را درست گفته بود دشمن ما همینجاست نه آمریکا و دیگران، دشمن همان جهل و نادانی است دشمن ما همین فرقه تبهکار نالایق است دشمن ما خودمان هستیم، چرا که در مقابل اینهمه ظلم و ستم سکوت اختیار کرده ایم
حضرت استاد نوری زاد
سيل درشيرازارتباطي بابارندگي٢٠دقيقه اي نداشته است
كيلومترسوم جاده شيرازاصفهان عمليات ساخت وساز پلي توسط قرارگاه خاتم النبياً.
درحال اجراكه٩٥درصدمراحل ساخت ان به اتمام رسيده بود
قابل ذكراست كه اين پل توسط ستون احداث نگرديده وازخاكريزاستفاده شده است
عمليات خاكبرداري از٥٠٠متري همين پل انجام شده كه بابارش طوفاني باران درساعات٩/٢٧دقيقه صبح به مدت ٢٦دقيقه مليونهاتن اب رادرپشت اين گودبرداري جمع كه به يكباره سديكه ازخاك درست شده استقامت خودراازدست داده وموجب جاري شدن سيل درمنطقه دروازه قران شيرازگرديد☦️
تاساعتهاقرارگاه خاتم النبياًبادههادستگاه ماشينهاي راه سازني اعم ازلودروبولدزراقدام به ▪️صاف كردن اين منبع ابي وسدخاك▪️
انسداداتوبان شيرازتهران تاساعتي بعدازحادثه فوق نيزبهمين علت بوده تاانكشت اتهام بسمت اين قرارگاه اشاره نشود⛔️
[۳/۲۶، ۱۸:۲۰] حیاتی شیراز فرودگاه: شهرداری شیراز خود را مقصر نمیداند.ومیگوید چندین بار به سپاه در مورد مسدود کردن مسیل رود خانه جهت ساختمان سازی اخطار دادیم ولی بازرسان ما را بازداشت کردند و حتی به بازرسان دادگستری فارس اجازه بازدید از پادگان سپاه زنگی را ندادند .
حتی سپاه در جابجا کردن مسیر سیلاب با ما وستاد بحران فارس همکاری نکرد وخودسرانه مسیر را با بولدوزر باز کرد
سردار کوهمره ای امروز اعلام کرد .چنانچه شهرداری ودادگستری فارس از سپاه شکایتی نداشته باشند
از بنیاد شهید فارس درخواست خواهد شد به زخمی ها وکشته شدگان سیل اخیر دروازه قران شیراز عنوان جانباز وشهید داده شود.
آقای نوریزاد درود بر شما ما فحاشان را هم تحمل میکنیم تا روزی از نا آگاهی خروج کنند ،دریابند آنچه تا کنون درک نکرده اند
اینها ماموران حکومت اسلامیند چندی پیش لاریجانی گفت ما باید صحنه رسانه ای را اشعال کنیم و به این منظور چند رادیو تلو یزیون تو سط مزدوران خود تاسیس و در سایت شما هم حضور دارند یکی به اسم مرتضی ودیگری سپاه پاسداران ، ناشناس ها و….. مرتضی یک سوم این فضا را گرقته و اغلب کپی میکند از کتابهای تولید شده در حکومت آخوندی که بدلیل سانسور ارزش چندانی ندارند، کتب علم در ایران چاپ شده و مغلوم ومشخص است که بطبع حکومت برشته تحریر درآمده، حضور این قماش در سایت شما برای آلوده کردن آنست و از حجم نوشته های مسخره واغلب دوره توحش عربستان بروشنی مشخص است ولی نباید از آگاهی رسانی دست کشید.
آنکه از این حکومت دفاع میکند منافعی دارد ویا در جنایات رژیم شریک است زیرا این حکومتیان جنایتکار یعنی قاتل،دزد و فریبکارند حالا طرفدارانشان هرچه قدر یفه پاره کنند.
ذبح ویا کشتار حیوانات برای تغذیه گوشتشان: در رساله خمینی چنین است که گوسفند رو به مکه بقتل برسد (( داخل پرانتز از من ،و خون بیرون آمده بقول خودشان نجس روبروی قبله خارج شود در حالیکه خون وبول هردو نجسند)) اگر روبروی قبله نباشد و بسماله ارحمن الرحیم گفته نشود حرام است و اگر چاقو نباشد حتی با سنگ تیز هم میشود او را بقتل رساندرساله464.
یعنی باید حیوان را زجر کش کرد این را قانون مذهبی قرون وسطایی گوید زیرا امروز دریافت شده است که حیوانات و پرندگان احساس دارند حتی نباتات،درد و رنج را تحمل میکنند،شادی را نیز ولی نه آنها زبان مارا میفهمند نه ما زبان آنها را. خوک ها همان حیوانات نجس اسلامی که در بدو انقلاب و با تلاش اخوی ها ((آنها برادر نمیگفتند)) در قهدریجان یا کدرگون اصفهان نزدیک فلاورجان 2000 خوک پرورشی را که خدای خودشان خلقتشان کرده بود در قناتی خشک کردند و ورودی قنات را بستند تا از گشنگی وتشنگی هلاک شدند در حالیکه ارمنی ها و گرجی ها میتوانستند از آن استفاده کنند.
آیا خوک حق زیستن ندارد ؟ چرا اسلام واسلامیان با خوک و سگ بیشتر دشمند تا گربه وگرگ و شغال؟ اگر خوک در قصابی های جهان نبود گوسفندان خوراک یکسال چینی ها و هندی ها نبود ومگر چینی ها که سگ وگربه و هر جنبده ای را میخورند انسان نیستند؟ آنها که با هو ش ترین مردمانند و سگی هم که میخورند بهترین است سگ سنت مرتن سویسی هرچند سویسی ها علیه شان شکایت کرده اند.
امیذواریم که روزی مردم از گوشت خوری دست بردارند و مصرف به حد اقل برسد که ناچار نشویم باسنگ تیز سر حیوان ببریم.
به چند نکته اشتباه در نوشته شاهد اشاره می کنم:
1-کتاب خاطرات علم در ایران بطبع نرسیده،اصل انگلیسی و ترجمه آن با خواست و نظارت همسر و دختر وی،ده سال بعد از مرگ وی بطبع رسیده است،چون علم خودش وصیت کرده بوده که تا من و شاه زنده ایم و نظام سلطنتی برقرار است این نوشته بطبع نرسد،نگاه کن به این لینک ها:
http://www.bbc.com/persian/arts/2014/02/140214_l41_book_alam_memoir
اسدالله علم در روز جمعه ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ درگذشت. او یادداشتهای روزانهٔ محرمانهای به جای گذاشت و وصیت کرد که پس از مرگ وی و در زمانی که خاندان پهلوی روی کار نیست انتشار یابد. این یادداشتها به عنوان گزارشی دقیق از وضعیت دربار پهلوی و شخص شاه اعتبار زیادی دارد. ده سال بعد از انقلاب و دگرگونی نظام سیاسی ایران، بانو ملکتاج علم و دو دختر او رودابه و ناز علم یک زبان بر این شدند که هنگام انتشار یادداشتها شدهاست. این یادداشتها در مجموعهای هفت جلدی با ویراستاری دکتر علینقی عالیخانی زیر عنوان «یادداشتهای علم» منتشر شدهاست. عالیخانی در گفتگویی به صدای آمریکا گفت: «این یادداشتها را علم در زمان نگارش به سوییس میفرستادهاست تا در بانک از آنها نگهداری شود.
https://fa.wikipedia.org/wiki/
—
2-ذبح کردن حیوان بصورتی که اسلام به آن امر کرده است یعنی قطع کردن سریع اوداج اربعه حیوان،بهترین و راحت ترین نحوه سلب حیات از حیوان است،آیا این روش به زجرکش کردن حیوان نزدیکتر است یا مثلا خفه کردن آن یا آنقدر زدن آن با چوب یا وسیله دیگر تا سلب حیات؟ بالاخره سلب حیات هم سلب حیات است از حیوان شما بهر وسیله ای او را بکشید،مگر اینکه شما معتقد به لزوم گیاه خواری و خام خواری باشید،که گیاه خواری نیز بهر حال سلب حیات از گیاه است زیرا بلحاظ فلسفی و بلحاظ علمی گیاهان نیز دارای نفس و شعور هستند.آنوقت شما برای اینکه ادامه حیات دهید لابد اقدام به سنگ و خاک خوردن خواهید کرد! راستی شاهد راستش را بگو چند بار تا حالا چلو جوجه و چلوکباب سلطانی و شیشلیک بنیش کشیده ای؟! و آنوقت که بنیش کشیده ای هم باز به سلب حیات حیوانی که کباب آنرا بنیش کشیده ای فکر کرده ای؟!
3-سگ و خوک نیز از نظر اسلام ،موجود زنده اند و حق حیات دارند،و اسلام هیچگاه امر به سلب حیات بی جهت ایندو حیوان نکرده است مگر اینکه بنحوی مضرّ بخ زیست انسان بوده باشند و اگر جایی چند نفر کار نادرستی کردند نمی توان آنرا به اسلام نسبت داد.خوک و سگ فقط از نظر حکم شرعی نجس هستند اما نجس بودن آنها لزوما بمعنای امر به سلب حیات آنها نیست و حتی می توان از آنها در منفعت های حلال استفاده کرد،مثل اینکه سگ سگ محافظ گلّه یا باغ و زراعت یا سگ محافظ خانه باشد،و احکام نجاست و طهارت صرفا تکالیفی است که یک مسلمان لازم است آنرا رعایت کند.البته خوردن گوشت سگ و خوک در اسلام حرام است و این بر خلاف دروغی که شما گفتی بمعنای دشمنی با ایندو حیوان نیست.