من آقای خامنه ای را در یک دخمه یافتم. دخمه ای از اندیشه های قهقرایی.
دخمه ای از شقاوت های پی در پی.
دخمه ای از کارنابلدی ها،
و زشتکاری ها،
و آدمکشی ها،
و ویژه خواری ها،
و مال مردمخواری ها،
و ایران روبی ها.
دخمه ای از تنهایی.
دخمه ای از نفرت مردم.
همان دخمه ای که صدام و قذافی را در تاریکی و تنهاییِ دهشتناک خویش جای داده بود. این فیلم را ببینید!
بله، من خامنه ای را قفس یافتم. در قفسی از خودخواهی ها و خودبینی ها
قفسی از سرانگشتان خونین
قفسی از اسکلت مردمی که توسط خامنه ای نابودشان کرد.
این فیلم را – خیرخواهانه – به خود آقای خامنه ای تقدیم می دارم.
این فیلم را حتماً و حتماً و حتماً ببینید!
ارتباط با من:
@NoorizadMohammad1331
@MohammadNoorizad
www.instagram.com/mnourizad
فیلم کوتاه خامنه ای در قفس
خامنه ای در قفس
مصاحبه با محمد نوری زاد
شبکه ی تلویزیونی ایران فردا – برنامه ی تفسیر خبر (سیزده اسفند)
در باره ی سخنان اخیر جناب عبدالکریم سروش که گفته: خمینی باسواد ترین و در مملکت داری بی نظیرترین است. در باره ی خود خمینی. در باره ی سیدابراهیم رییسی
مصاحبه بهرام مشیری با محمد نوری زاد ( نسخه ی با کیفیت)
گذشته از شوخی!
✍️احمد زيد آبادي
سید ابراهیم نبوی خطاب به دکتر عبدالکریم سروش نوشته است: “فیلسوفان نباید وارد سیاست شوند!”
از داور جان میتوان پرسید: طنزپردازان چطور؟!
سال 84 من درخواستی مشابه درخواست داور از دکتر سروش، از خودِ او به عنوان طنزنویس کردم، هوادارانش در بالاترین نزدیک بود شقّهام کنند!
گذشته از این شوخیها، من که رفتار دوستانی مانند داور و اکبر گنجی و خشایار دیهیمی را واقعاً درک نمیکنم. این دوستان وقتی پای قضاوت در مورد بنیانگذار نظام اسلامی و بسیاری از یاران نزدیک او وسط میآید، بالمرّه همه را جانی بالفطره میدانند، اما وقتی موعد انتخابات فرا میرسد، برای مشارکت و سهیم شدن در همان نظامی که خمینی بنیان گذاشته است، چنان شور و حرارتی به خرج میدهند که گویی اگر کسی در انتخابات شرکت نکند، نمایندۀ ابلیس شده است!
مدال به دزدان جهت دور زدن تحریم ها
جزئیاتی از پرونده پتروشیمی | شکستن رکورد اختلاس بابک زنجانی و رد پای قرارگاه خانم الانبیا در این دزدی
رضا حمزهلو، مدیرعامل سابق شرکت بازرگانی پتروشیمی، از جمله این متهمان است که در دومین جلسه دادگاه ضمن رد اتهامات، موضوع را متوجه شرکت ملی صنایع پتروشیمی کرده و گفته است «اگر (شرکت ملی صنایع پتروشیمی) واقعیات و مصوبات را منعکس میکرد، این مشکلات پیش نمیآمد و اساساً این پرونده شکل نمیگرفت و یک سری مهرهها (برای دور زدن تحریمها) هم نمیسوختند.»
مدال دور زدن تحریم
بنابر گزارش رسانههای داخل ایران، او در بخش دیگری از دفاعیات خود گفته است، «شما باید به ما مدال بدهید که این ارز را نگذاشتیم به خارج از کشور برود.»
رسانه های داخل ایران به نقل از مقام های قضایی مدعی شدند که در این پرونده سه نام دیگر نیز وجود دارد که به عنوان متهم در دادگاه حضور ندارند، از جمله «مرجان شیخ الاسلامی آلآقا» که مدیرعامل «شرکت بازرگانی دنیز و هترا تجارت» بوده است. براساس ادعای مقامهای قضایی جمهوری اسلامی، او در این پرونده شریک متهم اول پرونده، یعنی حمزهلو است. صدای آمریکا که در ایران امکان فعالیت ندارد، امکان تائید مستقل این ادعاها را ندارد.
به گزارش رسانههای ایران از جمله پارسینه، فرارو و روزنامه شرق؛ شیخ الاسلامی، که با «شرکت نفتوگاز سپانیر وابسته به قرارگاه خاتم الانبیا» قرارداد داشته است، به تعهدات خود عمل نکرده و در حال حاضر با مبلغ کلانی بالغ بر هفت میلیون و ۶۵ هزار و ۵۲۹ یور و هشت میلیون و ۷۱۰ هزار و ۳۸۴ دلار به عنوان تحصیل مال غیر در کانادا اقامت دارد.
اما نام قرارگاه خاتم الانبیا – وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی – در رسانههای رسمی آنچنان به چشم نمیآید و رسانهای همچون ایسنا درباره نقش این قرارگاه اینگونه نوشته است که مدیران شرکت نفت و گاز سپانیر «ناآگاهانه مبادرت» به قرارداد بستن با «شیخ الاسلامی» کردهاند.
فائزه هاشمی به یورونیوز: تفکرات جمهوری اسلامی تفکرات داعشی است
یورونیوز – فائزه هاشمی، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی ایران و مدیر مسئول روزنامه توقیف شده زن در مصاحبه با یورونیوز می گوید که جمهوری اسلامی با سیاسی کردن مسائل مربوط به زنان و گره زدن آن با مسائل دینی، مانع از رفع تبعیض علیه زنان می شود.
خانم هاشمی می گوید که حکومت جمهوری اسلامی در مسائل مربوط به زنان، تنه به داعش می زند اما جامعه ایران و فضای بین المللی «اجازه نمی دهند علنا مثل داعش رفتار کند.»
سخنی در رابطه با خانم مرجان شیخ الاسلام آل آقا !
زاستی چرا ناگهان با کبریت ال آقا
خیلی از خودی های ناخودی
را سوزاندند ؟؟؟
گفته بودیم ؛ وقتی که
اختاپوس سبز دارد یواشکی میمیرد
پس باید پرسید که
چرا کرکس های اختلاس در کانادا
بر روی تخم طلایی میلیاردی میخوابند !!
آیا مگر کانادا بانک مرکزی رژیم تحریمی
و اشغالگر و اختلاس گر است ؟؟
این ال آقا چادری که بی حجاب شد
را رسوا می کنند یا حاجی طلاب را که
کت شلواراوپوزیسیونی برتن کرده و
با شاهزاده کپ زده ؟؟؟
در این میان
نقش یواشکی آن مسیح
حجاب باز و طفل شیرین این
بانوی ال آقا ؛ چیست ؟؟
راستی چرا حالا هرکسی با شاهراده
سلفی میگیرد ؛ بعدش دواستری درمیاید ؟؟
آیا حالا در عصر پس از هاشمی
به عصر لو رفتن و افشاگری مافیای
مالی و نفتی میماند …؟؟؟
گفتیم که
البته همین افشاگری جنجالی درمورد
پرونده اختلاس ال آقا
می تواند ضد بازی برای فرار از خطر
جریمه دور زدن تحریم ها هم باشد …!!!
بهرحال این رسم بازی است که
هرگاه اختاپوس به قعر دریا میرود
نوچه های خود را رها می کند …!!!
بهرهبرداری پوتین از انزوای خامنهای! رفتار روسیه با ایران، آشکارا برخورد استعمارگر با مستعمرهی خویش است!
روسیه بازار نفت ایران را تصاحب میکند!
بابکداد
رفتار روسیه با ایران، آشکارا «برخورد استعمارگر با مستعمرهی خویش» است! و پوتین با شناخت روحیات خاص خامنهای، او را «مدیریت» و از انزوای جهانی ایران، نهایت بهرهبرداری را میکند.
پیش پای تحریمهای نفتی ایران، روسیه این بار نه تنها پشت ایران را خالی کرده، بلکه «جای ایران در بازار نفت و اوپک» را هم میگیرد! چندی قبل مقامات انرژی آمریکا و روسیه موافقت کردند با شروع تحریمهای نفتی ایران، روسیه «تولید نفت» خود را افزایش دهد تا دو ابرقدرت «انرژی جهان» را تأمین کنند!
انتظار رهبران جمهوریاسلامی این بود که در «خلاء نفت ایران»، روسها به بازار فشار بیاورند و آمریکا را مجبور به عقبنشینی کنند. اما حالا نه فقط روسیه، بلکه حتی «عراق» هم که مثلاً از رفقای ایران هست، به میدان آمدهاند تا سهمیهی بازار نفت ایران را تصاحب کنند! سهمیهای که سخت بشود آن را پس گرفت!
دیروز کاظمپور اردبیلی نماینده ایران در اوپک با دلخوری آشکار از روسیه گفت: ایران روی کمک و رفاقت روسیه حساب ویژهای باز کرده بود، اما از تصمیم نفتی روسها برای پر کردن جای خالی بازار نفت ایران شوکه شدهایم! او گفت: «این رفتار (بیمعرفتی) روسیه در تاریخ خواهد ماند!»
روسها (در راستای سیاست آمریکا) میگویند این کار را برای «متوازن سازی بازار نفت» بعد از تحریم ایران انجام میدهند! اما آیا این حرفها «فرصتطلبی روسیه» را توجیه میکند؟
حقیقت این است که روسها به دنبال «کسب درآمد از افزایش قیمت نفت» نیستند. چه؛ اگر به دنبال این هدف بودند، «تولید» خود را ثابت نگه میداشتند تا چند صباحی از افزایش بهای نفت سود ببرند. روسها به دنبال اهداف بزرگتری هستند!
برای روسیه، بالا بردن «سهمیه تولید نفتش» در بازار جهانی، خیلی مهمتر از «بالا رفتن موقتی قیمت نفت» است. روسها به درستی میدانند با تصاحب جایگاه ایران، «سهمیه بیشتری» در بازار فروش نفت و اوپک پیدا میکنند، و بعد میتوانند به آسانی «قیمت نفت» را هر وقت بخواهند افزایش دهند. برای رسیدن به جایگاهی ویژه در بازار نفت، حالا روسها یک فرصت طلایی به دست آوردهاند: «تحریم جهانی نفت ایران»! خب؛ ایران متحد روسیه است؟ باشد! در عالم سیاست، کسی به تعارفاتی مثل «رفاقت» اهمیت نمیدهد. بلکه مثل روسها بلافاصله برای تصاحب جایگاه متحدشان (ایران) در بازار نفت خیز بر میدارند! اینگونه روسیه؛ هم سقف تولید نفتش را افزایش میدهد (تا خلاء نفت ایران را در بازار جبران کند) و هم با کسب سهمیهی ایران، بعدها یک قطب مهم در «تعیین بهای نفت اوپک» خواهد بود. «رفاقت کیلویی چند؟»
از صدقه سر لجاجت رهبر ایران برای «گسترش نفوذ منطقهای!» و دخالت در یمن و لبنان و فلسطین و سوریه و…، حالا روسیه (و عربستان و حتی عراق)، یک شانس بزرگ نفتی به چنگ آوردهاند. چرا باید از این موقعیت اقتصادی استثنایی چشمپوشی کنند؟ آنها که مثل رهبر ایران «توّهمات ایدئولوژیک» ندارند که «منافع ملی» کشورشان را فدای «محور مقاومت و هلال و نفوذ» و این موهومات کنند.
با این همه؛ رهبر معظم دوباره از رفیق شرقی «رَکَب» بدی خورد و کوتاه زمانی پس از «مغبون شدن» در کنوانسیون تقسیم دریای خزر، این بار منافع ملی ایرانیان و بازار نفت ما را به روسیه و عالیجناب پوتین پیشکش کرد!
سالهاست که سیاستهای پراشتباه آیتالله خامنهای، موجب «انزوای ایران در جهان» و عقبماندگی کشورمان شده است. این رهبر متوّهم، بر رفیق نیمهراه و سودجویی تکیه کرده که در تمام این سالها، از تحریمهای اقتصادی و انزوای سیاسی ایران «نان» خورده است! تأسفبار اینکه رهبر فرزانه(!) انگار زیر هیپنوتیزم پوتین است و نمیتواند از تجربههای پیشین عبرت بگیرد! آقای خامنهای در توّهماتش، مانند یک «دون کیشوت تنها» به جنگی خیالی با استکبار جهانی و دشمنان شبحوار مشغول است و با خوشباوری، به «حمایت روسیه» دل بسته است!
ولادیمیر پوتین به درستی از تمام ابزارها برای گسترش قدرت و منافع کشورش استفاده میکند. او «رگ خواب» رهبر و مقامات ایرانی را هم به خوبی شناخته و آنقدرها باهوش است که در ظاهر به توّهمات رهبر معظم «احترام بگذارد!» تا او را با روانشناسی دقیقی «مدیریت» کند!
اگر همه «ترامپ» را تاجر موفقی میدانند، من پوتین را یک «تاجر سیاسی» بیرقیب و موفق میدانم!
هر قدر جاهطلبی او منزجر کننده باشد، باز هم «هوش سیاسی و شمّ معاملهگری پوتین» قابل انکار نیست. این همان چیزی را رقم خواهد زد که «در تاریخ خواهد ماند»! چیزی مثل «موافقت با تغییر رژیم»! یا معاملهای سودمند برای «تحویل خامنهای» به مشتریان خاص!
گفتم که پوتین یک تاجر است و رهبر ایران هم به وقتش «کالایی» است برای فروختن!
بابکداد
جزئیات تکان دهنده از پروند۶‚۶ میلیارد یورویی پتروشیمی، بزرگترین کلاهبرداری در تاریخ ایران
رادیو بین المللی فرانسه – دومین جلسه رسیدگی به اتهام مدیرعامل سابق شرکت بازرگانی پتروشیمی و ۱۳ متهم دیگر در شعبه سوم دادگاه ویژه به ریاست قاضی مسعودی مقام، روز شنبه ۱۸ اسفند/۹ فوریه آغاز شد. اتهام این افراد اخلال کلان در نظام اقتصادی کشور و تحصیل مال نامشروع از طریق ارز حاصل از صادرات به حسابهای شخصی اعلام شده است. این پرونده که به بزرگ ترین کلاهبرداری در تاریخ ایران مشهور شده در حدود شش میلیارد و ۶۵۶ میلیون یورو است. این کلاهبرداری، معادل سه برابر بدهی بابک زنجانی به وزارت نفت است. این پرونده البته به گفته برخی منابع آگاه، محدود به پتروشیمی نیست و پا در بنادر ایران هم دارد
رضا حمزهلو، متهم ردیف اول این پرونده گفته است «تک تک عزیزانی» که در این پرونده متهم شدهاند، برای «کمک به نظام» تحریمها را دور میزدند و باید به این افراد «مدال» بدهند که ارز به کشور وارد کردهاند ولی در عالم واقع، اکنون این «عزیزان» با اتهام «اخلال در نظام اقتصادی» و «تحصیل مال نامشروع» درگیر یک پرونده پرحاشیه شدهاند و احکامی چون «اعدام» و «زندان» در کمین آنهاست.
او همچنین با رد اتهامهایش گفت که با تشکیل این پرونده «یک سری از مهرهها» در دور زدن تحریمها سوختند.
متهمان اصلی
رضا حمزهلو، یکی از کلیدیترین مهرههای این پرونده است که تا مهرماه سال ۱۳۹۰، مدیر شرکت بازرگانی پتروشیمی بوده است. او به «تحصیل مال نامشروع» به مبلغ ۱۶ میلیون و ۶۵۳ هزار دلار متهم شده است.
حمزهلو که «متهم ردیف اول» پرونده است، به عنوان شریک تجاری با مرجان شیخالاسلامی در ترکیه چند شرکت تاسیس کرده و به برخی افراد دیگر هم دستور داده که برای دور زدن تحریمها خارج از ایران شرکتهایی را تاسیس کنند.
مرجان شیخالاسلامی که سابقه روزنامهنگاری در روزنامه همبستگی و خبرگزاری ایرنا، مدیرعاملی خبرگزاری میراث فرهنگی و دو بار حضور در رقابتهای انتخابات مجلس دارد، در حال حاضر در کانون توجه بحثهای پرونده فساد در پتروشیمی است. او در جلسات دادگاه به عنوان «شریک اصلی» رضا حمزهلو معرفی شده است.
او مالک ۵۰ درصد شرکت «دنیز» بوده که با سرمایه ۷۵۰ هزار لیر در شهر استانبول به ثبت رسیده است. ۵۰ درصد دیگر این شرکت را رضا حمزهلو داشته است.
شرکت دنیز از جمله در استانبول با سعید کریمیان و جمتیوی هم ارتباط تجاری داشت.
حمزهلو در دادگاه گفت وقتی راههای دیگر وارد کردن پول به کشور از جمله در چین مسدود شد، «در شرایطی که کشورم مورد هجوم اقتصادی قرار گرفته بود، نمیخواستم منفعل و بیخیال باشم». استفاده از شرکت دنیز هم با همین هدف صورت گرفته است.
محکومیت جدید ابوالفضل قدیانی؛ سه سال زندان و رونویسی از سه کتاب
پسر ابوالفضل قدیانی، فعال سیاسی، خبر داد که پدرش به تحمل سه سال زندان و «مطالعه و رونویسی از سه کتاب» منتشر شده در نهادهای حکومتی محکوم شده است.
مرتضی قدیانی در توئیتر خود نوشت که پدرش به اتهام «توهین به رهبری» به دو سال و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال زندان محکوم شده است. براساس این حکم، به دلیل «تعدد جرائم» مجازات سنگینتر یعنی دو سال زندان اجرا خواهد شد.
براساس این گزارش، در این حکم به گزارش قرارگاه ثارالله تهران و وزارت اطلاعات دولت حسن روحانی درباره آقای قدیانی استناد شده است.
آقای قدیانی همچنین برای مجازات تکمیلی به «مطالعه و رونویسی» از کتابهای «حکایت زمستان» نوشته سعید عاکف، «داستان سیستان» نوشته رضا امیرخانی و «دشمن شناسی» از کتابهای منتشر شده در انتشارات انقلاب اسلامی، محکوم شده است.
در این حکم به اظهارات آقای قدیانی در سال ۹۱، زمانی که در زندان به سر میبرد، استناد شده است. در خرداد این سال نوشتهای از آقای قدیانی منشر شد که در آن ولایت فقیه یک «تئوری ضد اسلامی و ضد انسانی» خوانده شده بود.
ابوالفضل قدیانی در بهمن ماه اعلام کرده بود به دادگاه انقلاب احضار شده اما از آنجا که این دادگاه را «غیرقانونی» میداند، در آن حضور نخواهد یافت.
این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، پس از اعتراضهای سال ۸۸ بازداشت و یک سال زندانی شد. او بار دیگر در سال ۹۱ به دو سال زندان و ۴۰ ضربه شلاق محکوم و زندانی شد.
او بارها رهبر جمهوری اسلامی را مسئول مستقیم وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور دانسته است.
آقای قدیانی در آخرین نوشته اش، در تحلیل بیانیه اخیر آیتالله علی خامنهای نوشته بود که رهبر جمهوری اسلامی «تن به اصلاح نخواهد داد» و تنها راه حل خروج از این «بنبست» «مقاومت یکپارچه» همه گرایشهای سیاسی است تا «سختی استبداد بشکند و تن به رفراندوم سراسری جهت تغییر نظام حاکم دهد».
مخالفان دولت ونزوئلا آماده برگزاری «راهپیمایی سراسری در کاراکاس» میشوند
خوان گوایدو، رهبر مخالفان دولت در ونزوئلا، از شهروندان معترض به نیکلاس مادورو خواستهاست برای برگزاری یک راهپیمایی گسترده، از سراسر دیگر شهرها راهی کاراکاس، پایتخت، شوند.
گوایدو روز شنبه ۱۸ اسفند ماه در جمع مخالفان دولت خطاب به «همه مردم ونزوئلا» گفت «به کاراکاس بیایید».
رئیس پارلمان ونزوئلا که مشروعیت نیکلاس مادورو، بهعنوان رئیسجمهوری ونزوئلا، را به چالش کشیده، هنوز تاریخ دقیقی برای برگزاری تظاهرات تازه اعلام نکردهاست. او میگوید «روزهای پیشرو، به خاطر دولت، روزهای سختی خواهد بود».
سخنرانی تازه آقای مادورو در شرایطی انجام شده که قطع گسترده برق در کشور، بدترین و گستردهترین قطع برق طی دهههای گذشته، وارد سومین روز شدهاست.
آقای گوایدو گفته دولت مادورو «راهی برای حل بحران قطعی برق ندارد، چراکه خود آن را به وجود آوردهاست».
بزرگترین چهارشنبه سوری محله رو امسال راه میندازم! همه چیزها رو از حالا آمده کردم.
بگذریم از کوروش و از داریوش
چون زیادی است از فهم سروش
لیک از تاریخ صد سال اخیر
با تو گویم ماجرایی دلپذیر
آن رضاشاهی که خواندی بیسواد
بود فردی بیسواد اما خبیر
بین صدها مشکل ریز و درشت
ساخت دانشگاه در آن هیر و ویر
تا توی بیمایه تعطیلش کنی
گاه بیمایه بود نان فطیر
درودها بر استاد عالی پیام زبان دل ملت ایران
پس از اصلاحات گسترده کورش بزرگ در کشور داری / داریوش بزرگ نظام اداری مالیاتی و پولی امپراطوری پهناور ایران را آنچنان استوار بنا کرد و دیوان کشور داری را چنان ساخت که در تمامی دوران تسلط اسکندر اعراب مغولان و ترکان/ اشغالگران چاره ای بجز پذیرش این نظام نداشتند. بدین ترتیب دیوانسالاری در ایران شکل گرفت که در طول تاریخ پر فراز و نشیب هزاران ساله همواره حافظ و نگهدارنده هویت ایرانی و میراث فرهنگی آن شد و ما امروز که با افتخار پرچم ایران را افراشته نگه می داریم میراث خوار بنایی هستیم که کورش و داریوش هخامنشی بنیاد نهادند.
یک خبر:
” جسد یخزده یک کولبر نوجوان پس از ده روز پیدا شد؛
جسد یخزده یک کولبر نوجوان پس از ده روز در منطقه مرزی ننور از توابع شهرستان بانه واقع در استان کردستان پیدا شد.
خبرگزاری ایلنا روز شنبه ۱۸ اسفند گزارش داد که هویت این کولبر «متین بدخشان» و اهل پیرانشهر اعلام شده است.
این کولبر نوجوان حدود ۱۰ روز پیش برای کولبری به منطقه مرزی ننور از توابع شهرستان بانه در استان کردستان رفته بود که مفقود شد و در نهایت روز پنجشنبه ۱۶ اسفند، کولبران جسد یخ زدهی او را پیدا کردند.
در سالهای گذشته نیز دهها کولبر که به خاطر مشکلات اقتصادی مجبور به کولبری میشوند، جان خود را از دست دادهاند. آنها علاوه بر خطراتی مانند پرت شدن از کوه و یخ زدگی با شلیک به کولبران از سوی ماموران مرزبانی مواجه هستند.
این درحالی است که مقامات ایران اذعان میکنند حجم کالای قاچاق وارد شده توسط کولبران در مقایسه با قاچاق از سایر مبادی بسیار ناچیز است.”
+ بله، حجم کالای قاچاق شده توسط کولبران ناچیز است! … شاید هم بخاطر اینکه سهمی از این قاچاق به سپاه و بیت رهبری نمیرسه و این قاچاق شفاف سازی نشده!، جلوی قاچاق را گرفته اند.
الان با توجه به این وضع اسفناک اقتصادی و تحریم ها، بجای ندید گرفتن ورود کالای قاچاق به ایران، خودِ سران حکومت دیکتاتوری اسلامی، تحریم مضاعفی را بر مردم اعمال میکنند؛ از یک سو جلوی ورود کالای قاچاق توسط غیر خودی ها را با تمام قوا میگیرند و در کنارش خودشان کالای قاچاق را با سند سازی به نرخ تصویب شده ی قانونی به مردم میفروشند…
از دیگر سو، هرآنچه در ایران است؛ از قبیل سوخت، دام زنده، میوه، فرش و مبلمان و دانه های خوراکی و… را به کشور های اطراف مخصوصاً عراق، صادر یا قاچاق میکنند و بدین شکل به گرانی ها دامن میزنند… و اینگونه است که حکومت از هر دو طرف سود میکند…
آمریکا، حکومت ایران را تحریم میکند و حکومت ایران، مردم را!
و نکته ی بسیار مهم اینکه : هیچکس جیک هم نمیزند!
این حکومت، هر بلایی خواسته سر مردم آورده… فقط همین مانده که رسماً مردم را مورد تجاوز قرار بده؛ تا مگر آنموقع کسی صدایی ازش در بیاد!… من که بعید میدونم اگه صدایی هم در بیاد، صدای اعتراض باشه… فقط در حد یک “آخ” و ناله ای خفیف و یا به قول داریوش ” فریاد زیر آب”… اینا خوب کارشون رو بلدند… گاماس گاماس!
یه استاد دیگه ایرانی دانشگاهی بلژیک رو که آمده ایران لابد برای “خدمت” گرفتنش. من نمیفهمم این استادان دانشگاه مگه توی کله شون فضله الاغ ریختن؟ ناسلامتی یه چیزایی باید بدونن که رسیدن به استادی دانشگاه. اینقده حالیشون نیست که بیان اینجا میگیرنشون گروگان که آدمکشهای اسلامی که اینور و اونور دنیا گیر افتادن رو باهاشون معاوضه کنن؟ به جای اینکه برای “خدمت” بیان اینجا توی همون مملکتی که ناسلامتی استاد دانشگاه هستن برای خدمت به ملت، برای آزادی ملت فعالیت کنن. از ما گفتن.
گذری بر تاریخ:
به این لینک مراجعه کنید… اگر حالش را داشتید متن را بخوانید و یا اینکه با یک کلیک، گزارش را گوش بدهید.
http://fa.rfi.fr/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA/20190306-%D8%A2%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%85%D9%85%DA%A9%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AD%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B2%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%D9%85%D8%8C-%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AD%D8%B1%D9%81-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B2%D9%86%D9%85-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D8%AF%D8%A7-%D8%AD%D8%B1%D9%81-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D9%85-%D8%B2%D8%AF
آنارشیست گرامی
سلام
من این لینک شما به رادیوی بین المللی فرانسه را بدقت خواندم متنش را،این ایراد معروفی است به مرحوم امام خمینی که ایشان فلان چیز را در پاریس گفت و در تهران خلافش را انجام داد،این اصل اشکالی است که بارها مطرح شده و من بارها به آن پاسخ داده ام که این نوع نگرش ناشی از خلط برخی مفاهیم به هم و نگاه مبنائی به مسائلی مثل آزادی،آزادی بیان،آزادی زنان،جمهوریت عرفی و چیزهایی از این قبیل است و معمولا اشکال کنندگان توجه نمی کنند که با پذیرش یک نظام یا سیستم تحت عنوان ترکیبی “جمهوری اسلامی”همه این عناوین عناوین مقید به اسلامیت و چهار چوبه قوانین اسلام است،و از باب مثال نمی توان از عنوان آزادی زن صادر شده از یک مجتهد،فقیه و مرجع تقلید،همان و مفهومی که در لیبرالیسم مطرح است انتزاع کرد و مثلا عدم پوشش و سایر موارد را حاقّ مراد ایشان دانست،آنگاه بر این اساس ایشان را متهم به عهد شکنی،خدعه،فریب و مفاهیمی از این قبیل کرد.از این جهت بنظر من مراد ایشان از اول در خصوص مفاهیمی مثل آزادی،آزادی بیان،آزادی احزاب،آزادی زنان و چیزهایی از این قبیل شاخصه ها که مورد پرسش خبرنگاران بوده است،روشن بوده است که همه مقیّدبه قید قوانین اسلام بوده است نه معنای عرفی و مطلق و متداول آن در نظام های لیبرالیستی در غرب و این لازمه تناسب حکم و موضوع و فحوای کلام صادر از یک فقیه صاحب فتواست،بنابر این بنظر من هیچ خدعه یا فریبی در حیطه وعده هایی که ایشان داده است صورت نگرفته است و این مخالفان بوده اند که معانی مورد نظر خود را به قالب کلام ایشان تحمیل و ایشان را متهم می کنند.
اما جمله ای که در طلیعه گزارش ار اف آی از ایشان محور این نقد قرار گرفته است ربطی به محتوای وعده های داده شده ایشان در نظام جمهوری اسلامی ایران ندارد،چون اگر به صدر و ذیل این گفته ایشان رجوع کنید،اشاره ایشان به این نکته بوده است که در ابتدای انقلاب ایشان تصور می کرده است افراد صد در صد صالح بقدر کفایت برای تصدی مناصب حکومتی وجود دارند از این جهت گفته بودند که ارکان حکومت و مناصب با انتخاب مستقیم مردم انتخاب می شوند و نیازی به دخالت مباشری روحانیون در امور حکومتی نیست،در این جملات ایشان تاکید می کند که این تصور من اشتباه بوده است و اصرار بر یک اشتباه امر شایسته ای نیست چون ضابط و معیار از نظر ایشان که با رای مردم هم تایید شد پیاده شدن اسلام است،و در امر پیاده شدن اسلام ممکن است حتی یک فقیه و مجتهد در موضوعات خارجی و مقدمات آن دچار خطای راهبردی شده و نظر خویش را تغییر دهد،و چنین رویکردی در باب صالح تلقی کردن اشخاص و ثابت شدن خلاف آن و ترمیم یک راهبرد،ارتباطی با وعده های داده شده در چهار چوبه قوانین اسلامی ندارد.به قبل و بعد این جملات در صحیفه امام دقت کنید تا دریابید مصبّ گفتار ایشان آن چیزی است که عرض شد نه بحث وعده ها و مفاهیم مطرح در جمهوری که مبتنی بر قواعد اسلام است:
“…آنچه مهم است اين است كه ما مى خواهيم مطابق شرع اسلام مسائل را پياده كنيم. پس اگر قبلًا اشتباه كرده باشيم بايد صريحاً بگوييم اشتباه نموده ايم. و عدول در بين فقها از فتوايى به فتواى ديگر درست همين معنا را دارد. وقتى فقيهى از فتواى خود برمى گردد يعنى من در اين مسأله اشتباه نموده ام و به اشتباهم اقرار مى كنم. فقهاى شوراى نگهبان و اعضاى شوراي عالى قضائى هم بايد اين طور باشند كه اگر در مسئله اى اشتباه كردند صريحاً بگويند اشتباه كرديم و حرف خود را پس بگيرند، ما كه معصوم نيستيم.
پيش از انقلاب من خيال مى كردم وقتى انقلاب پيروز شد افراد صالحى هستند كه كارها را طبق اسلام عمل كنند، لذا بارها گفتم روحانيون مى روند كارهاى خودشان را انجام مى دهند.
بعد ديدم خير، اكثر آنها افراد ناصالحى بودند و ديدم حرفى كه زده ام درست نبوده است، آمدم صريحاً اعلام كردم من اشتباه كرده ام. اين براى اين است كه ما مى خواهيم اسلام را پياده كنيم. پس در اين رابطه ممكن است من ديروز حرفى را زده باشم و امروز حرف ديگرى را و فردا حرف ديگرى را، اين معنا ندارد كه من بگويم چون ديروز حرفى زده ام بايد روى همان حرف باقى بمانم امروز مى گويم ما دام كه احكام اسلام پياده نشده است و افراد صالحى نداشتيم تا طبق اسلام عمل كنند، علما بايد مشغول به كارهايشان باشند. اين شأنى براى علما نيست كه رياست جمهورى و يا پست ديگرى را داشته باشند. چون وظيفه است به اين كارها مى پردازند. خلاصه يك چيز را نبايد فراموش كنيم كه همه مى خواهيم اسلام پياده شود.
(صحیفه امام،ج 18،ص 242)
چنانکه ملاحظه می کنید فضای حاکم بر این گفته های ایشان مربوط به موضوع خاص “بود یا نبود اضطراری روحانیون در مناصب حکومتی در بعد از انقلاب”بوده است نه بحث از وعده های محتوائی در باب رابطه جمهوریت با اسلامیت در نظام جمهوری اسلامی که در پاریس مورد پرسش خبرنگاران بوده است.
حق یارتان
هخاییسم و سیاستِ افتاده در دست تعدادی بچه جغله!
ف. م. سخن
زمانی بود که افرادی مانند ملک الشعرای بهار و علی اکبر خان دهخدا اعضای اپوزیسیون حکومت وقت بودند.
زمانی بود که حکومت وقت وزرایی مانند محمد علی خان فروغی و احمد خان قوام السلطنه داشت.
آری. حکومتی با چنین وزرایی باید هم که اپوزیسیون اش چنان می بود.
اما امروز چه می بینیم؟
حکومت… اسلامی، اپوزیسیون اش می شود هخا! دنباله رو های هخا هم می شوند یک مشت بچه جغله، که امروز سایت های جدی خبری را که باز می کنید، نام و نشان و تصویرشان را هر روز در آن جا می بینید.
اگر باور نمی کنید، خبرهای روز اپوزیسیون را دنبال کنید ببینید در صدر اخبار چه کسانی نشسته اند. جوانکی برای خودش مجلس سنا درست کرده و خودش شده رییس آن! جوانکی دیگر شده منبع اخبار سری اپوزیسیون! فلان کَسَک شده سخنگوی زنان در رسانه های خارجی و رهبر جنبش زنان! بهمان کَسَک شده نماینده ی مردم ایران در ملاقات با فلان مقام «رسمی» امریکا!
آن ها هم که در عالم سیاست، سابقه ای و گذشته ای دارند نشسته اند پای میکروفون رسانه ها، و بزرگوارانه خواهان میدان دادن به همین ها هستند چرا که جوان هستند! چرا که قدیمی ها احتمالا اشتباه کرده اند و جدیدی ها احتمالا اشتباه نخواهند کرد!
در روزگار جوانی ما، جمله ی «دست فلان کس تا مرفق به خون آلوده است» مد روز بود.
این روزها جمله ی «دست افراد اشاره شده در بالا تا مرفق به افتضاح آلوده است» باید به جای آن جمله ی قدیمی بنشیند.
شخص هخا و پدیده ی هخاییسم یک اتفاق بی ریشه در تاریخ سیاست ایران نیست…
آقایان بزرگان اگر زورشان به حکومت نمی رسد و توان مقابله با آن را ندارند، دستکم با هخاهای داخل اپوزیسیون مبارزه کنند پیش از این که اپوزیسیون تبدیل به «مضحکستان» و «دلقکستان» شود و مایه ی خنده ی مردم ایران!
دست بچه جغله ها، که اغلب تبدیل می شوند به بازیچه ی حکومت، اگر باز بماند، محیط اپوزیسون را تبدیل به کودکستان خواهند کرد؛ محیطی که باید دانشگاهی برای ملت باشد.
https://news.gooya.com/2019/03/post-24129.php
سلام
يك كمي هم شعر بخوانيد ازنثر خواني خسته نشده ايد؟
از چپو کردنِ این خانه خجالت نکشید
از منِ ساکن ویرانه خجالت نکشید
مملکت را بفروشید به روسیه و چین
اصلا از مردمِ بی خانه خجالت نکشید
مرد و زن را به فروشِ بدن انداخته اید
از فروشِ تنِ ریحانه خجالت نکشید
خرج نوسازیِ لبنان و یمن را بدهید
از مریوان و بم و بانه خجالت نکشید
خاکمان را اگر از بابِ وِتو کردن ها
باج دادید به بیگانه،خجالت نکشید
صد برابر شده اجناس،کما فی السابق
موقع دادن یارانه خجالت نکشید
نامِ ما را بگذارید نفوذی،خس و خاک
مثل آن مردک دیوانه خجالت نکشید
ضربه ای مانده که بر پیکر مردم نزدید؟
خب اگر هست،صمیمانه خجالت نکشید
مصطفی علوی
از چپو کردنِ این خانه خجالت نکشید
از منِ ساکن ویرانه خجالت نکشید
مملکت را بفروشید به روسیه و چین
اصلا از مردمِ بی خانه خجالت نکشید
مرد و زن را به فروشِ بدن انداخته اید
از فروشِ تنِ ریحانه خجالت نکشید
خرج نوسازیِ لبنان و یمن را بدهید
از مریوان و بم و بانه خجالت نکشید
خاکمان را اگر از بابِ وِتو کردن ها
باج دادید به بیگانه،خجالت نکشید
صد برابر شده اجناس،کما فی السابق
موقع دادن یارانه خجالت نکشید
نامِ ما را بگذارید نفوذی،خس و خاک
مثل آن مردک دیوانه خجالت نکشید
ضربه ای مانده که بر پیکر مردم نزدید؟
خب اگر هست،صمیمانه خجالت نکشید
مصطفی علوی
من هم گويم :
مگر شرمي مانده تاخجالت نكشند!
شرم وحيارا خورده اندچگونه خجالت نكشند
مصلح
جزئیات تکان دهنده از پروند۶‚۶ میلیارد یورویی پتروشیمی، بزرگترین کلاهبرداری در تاریخ ایران
رادیو بین المللی فرانسه – دومین جلسه رسیدگی به اتهام مدیرعامل سابق شرکت بازرگانی پتروشیمی و ۱۳ متهم دیگر در شعبه سوم دادگاه ویژه به ریاست قاضی مسعودی مقام، روز شنبه ۱۸ اسفند/۹ فوریه آغاز شد. اتهام این افراد اخلال کلان در نظام اقتصادی کشور و تحصیل مال نامشروع از طریق ارز حاصل از صادرات به حسابهای شخصی اعلام شده است. این پرونده که به بزرگ ترین کلاهبرداری در تاریخ ایران مشهور شده در حدود شش میلیارد و ۶۵۶ میلیون یورو است. این کلاهبرداری، معادل سه برابر بدهی بابک زنجانی به وزارت نفت است. این پرونده البته به گفته برخی منابع آگاه، محدود به پتروشیمی نیست و پا در بنادر ایران هم دارد.
در اولین جلسه رسیدگی به این پرونده در روز چهارشنبه، اسامی متهمان و اتهامات آنها اعلام شد و نماینده دادستان کیفرخواست پرونده را که مشتمل بر ۷۰۰ صفحه بود به طور خلاصه قرائت کرد.
عباس حسینی نماینده دادستان در جلسه اول دادگاه بخش اول کیفرخواست را قرائت کرد و گفت برخی از متهمان به جرم خود اقرار کرده و بخشی از این پرونده “مفتوح و در حال رسیدگی” است.
مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه
او گفت متهمان این پرونده “بعنوان مدیران شرکت”، “از خریداران خارجی پولهای کلان دریافت” و با عنوان “دور زدن تحریمها”، “مابه التفاوت منشا ارز داخلی را به نفع خود تصاحب” کردهاند.
به گفته نماینده دادستان، “شش میلیارد و ۶۵۶ میلیون یورو ارز حاصل از فروش محصولات پتروشیمی بوده که ثابت شده است و متهمان عواید حاصل از مبلغ فوق را بعلاوه پورسانتهایی دریافت کردند.”
در زمینه پورسانتهای دریافت شده نماینده دادستان تنها به یک فقره از آنها اشاره کرد و گفت: محسن احمدیان در بازپرسی اعلام کرده که مبلغ ۱۵ میلیون دلار و ۵۰۰ هزار یورو را به صورت نقدی به عنوان کمیسیون دریافت کرده و ضمن اعلام پشیمانی گفته که قصد داشته این مبلغ را به حساب دولت برگرداند اما این کار ممکن نشده و حالا درخواست دارد تا فرصتی برای او مهیا شود تا بتواند این پولها را برگرداند.
در دومین جلسه رسیدگی که روز شنبه برگزار شد، ادامه کیفرخواست قرائت شد و داگاه ویژه به اخذ دفاعیات متهمانمان در این پرونده بزرگ کلاهبرداری پرداخت.
رضا حمزه لو اولین مدیرعامل شرکت بازرگانی پتروشیمی متهم ردیف اول این پرونده است.
نماینده دادستان تهران امروز با قرائت ادامه کیفرخواست گفت: رضا حمزه لو اولین مدیرعامل شرکت بازرگانی پتروشیمی بعد از خصوصی سازی این شرکت در سال ۸۸ است که با همدستی خانم مرجان شیخ الاسلامی در تشکیل شرکت های دنیز و پلیکان ضوابط قانونی را رعایت نکرده است.
وی افزود: حمزه لو مبلغ ۳۱۲ میلیون و ۶۹۶ هزار و ۴۴۹ یورو را به صورت منشاء خارجی به شرکت هترا تجارت واریز کرده و سپس این مبلغ را به شرکت بازرگان پتروشیمی منتقل کرده است و در این میان مبلغ ۳۴۷ میلیون و ۲۳۸ هزار و ۳۱۳ یورو با منشاء خارجی به داخل کشور منتقل نشده است.
به گفته نماینده دادستان، این امر باعث شد که این دو متهم هفت میلیون و ۶۵ هزار و ۱۵۲ یورو و هشت میلیون و ۷۱۰ هزار و ۳۸۴ دلار تحصیل مال غیر مشروع داشته باشند که این مبالغ غیر از سودهای است که مربوط به ۹۳۴ میلیون و ۷۶۳ هزار و ۶۵۰ یورو از ارزهای حاصل از فروش محصولات پتروشیمی متعلق به خود در شرکت ها بوده است.
نماینده دادستان از مرجان شیخ الاسلام به عنوان شریک اصلی متهم ردیف اول یعنی حمزه لو یاد کرد و گفت وی هفت میلیون و ۶۵ هزار و ۵۲۹ یور و هشت میلیون و ۷۱۰ هزار و ۳۸۴ دلار تحصیل مال غیر مشروع کرده است.
نماینده دادستان گفت: ارزهای حاصل از فروش محصولات پتروشیمی به بهانه دور زدن تحریمها به حساب مرجان شیخالاسلام واریز میشده است.
وی افزود: اقدامات صورت گرفته بدون اجازه شرکت ملی صنایع پتروشیمی بوده و بخشی از وجوه حاصل از فروش محصولات پتروشیمی را به ریال تبدیل و به حساب شرکتهای دیگر واریز میکرده است.
وی افزود: در پاسخ به استعلام صورت گرفته، اعلام شده که تحریمها مجوزی برای واریز معادل ریالی مبالغ حاصل از فروش محصولات پتروشیمی نبوده و اقدامات در پوشش شرکتهای تحت مدیریت حمزهلو صورت گرفته است.
حسینی افزود: همه وجوه ارزی که به حسابهای مختلف پتروشیمی واریز شده، مورد تایید نبوده چون باید با ارز خارجی منتقل میشد.
وی اضافه کرد: طبق گزارش مدیرعامل شرکت هلدینگ خلیج فارس، عمده تخلفات مدیران پتروشیمی عبارت از تسویه دیرهنگام مطالبات شرکتهای زیرگروه، عدم تسویه مطالبه شرکت نفت، تبدیل و جا به جایی ارز شرکتها بدون اخذ مجوز از شرکت ملی صنایع پتروشیمی و تحصیل مال نامشروع به ارزش بیش از ۳۲۴ میلیون یورو از منابع ارزی، ۶۲۲ میلیون و ۴۸۴ هزار یورو حاصل از فروش محصولات پتروشیمی و ۳ میلیارد و ۲۱۴ میلیون و ۵۲۳ هزار یورو که به ریال تبدیل شده است.
بیشتر متهمان این پرونده به شرکت سرمایهگذاری پتروشیمی مربوطند؛ رضا حمزهلو (مدیر عامل سابق)، محسن احمدیان (مدیر بازرگانی خارجی سابق)، عباس صمیمی، مصطفی طهرانی صفا، علیرضا علائی رحمانی (عضو هیات مدیره)، علیرضا حسینی (مدیرعامل شعبه شانگهای)، معصومه دری (مدیرعامل شعبه دبی) و سعید خیریزاده (مدیر مالی سابق) همگی از مدیران سابق و فعلی و شرکت بازرگانی پتروشیمی هستند و به “اخلال کلان” یا “معاونت در اخلال کلان در نظام اقتصادی کشور” و “تحصیل مال از طریق نامشروع” یا “معاونت در تحصیل مال از طریق نامشروع متهم” شدهاند.
به گفته نماینده دادستان، “معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی از مدیران شرکت بازرگانی پتروشیمی شکایت کرده است.
https://news.gooya.com/2019/03/post-24133.php
———–
درود سید مرتضای گرامی
وای اگر روزی پرده از دزدی های جناب آسد علی و آقا مجتبی خامنه ای و حواریونشان کنار برود.
می بینید چرا و چطور شده که شما به انتشار این دزدی بزرگ ناگزیر شده اید؟
که چرا دیگران بگویند و خودم نگویم!؟ که لااقل بگویم: من نیز به این خبرها حساسم و بیزار از ذات این اعمال. باور کنید ریسمان را که بکشید، سر دیگرش از بیت رهبری و از زیر قپه ی سرداران بیرون می زند.
با احترام
.
اخبار اینگونه محاکمات که در رسانه های داخلی و خارجی وجود دارد و اساسا اینگونه محاکمات از افتخارات نظام و نظام قضائی جمهوری است بر خلاف خزعبلات و دروغهایی که امثال شما به نظام اسلامی نسبت می دهید و تصادفا اینگونه اخبار سند رسوائی و افتضاح دروغ های امثال شماست که می گوئید فساد در نظام سیستماتیک است و انگیزه ای برای برخورد با آن وجود ندارد .بنابر این نقل این خبر ارتباطی با یاوه های کلیشه ای شما ندارد.
نیز شما اگر با سند و اِسناد و استناد دقیق قابل طرح در محاکم می توانید بزه نسبت داده شده به مشار الیهما را (دزدی) اثبات کنید بسم الله! ابتدا اَسناد خود را در ساحت های مجازی خویش مطرح کنید تا حجتی باشد بر مخاطبان و احتمالا برخوردی که با شما خواهد شد،آنگاه اسناد مورد نظر خود را در قالب شکایت در محاکم دادگستری ثبت کنید،اگر چنین کردید مخاطبان پی به صداقت شما و درستی ادعاهایتان خواهند برد،وگرنه چنانکه در نوشته دیگری اشاره شد،خزعبل گوئی های در قالب سخنان کلی و تاويلي که فلان و قلان دزدند و چه و چه،ارزش خاصی نزد عقلاء ندارد،بلکه عقلاء اینگونه هفوات و خزعبلات را حمل بر مشکلات روانی و کینه جوئی های شخصی شما یا تلاش برای اظهار شجاعت و ابّهت های ریاکارانه در فضای عمومی خواهند کرد.
همچنین، بنده خبر این محاکمه و جزئیات آنرا اینجا نقل کردم برای شما و امثال شما از مهمل گویان فاقد انصاف در این جهت که نظام اسلامی در برخورد با فساد و مفسدان تعارفی ندارد و آنانرا فارغ از گزافه گوئی ها و سیاه نمائی های کلیشه ای امثال شما بمحاکمه قانونی می کشد ،البته برخورد با فساد نیز روی معیارهای قضائی و اسناد و تحقیقات قضائی صورت می گیرد نه با اتکاء بر خزعبلات و کلی گوئی و حدس و گمان ها و شایعات بی اساسی که رسانه های معاند و معاندان کلیشه ای مثل شما می بافند و بلغور می کنند.من کاملا احساس شما را از دیدن و شنیدن اینگونه خبرهای قضائی و محاکمات درک می کنم که چطور در سنگینی انزوای تناقضاتی که در آن گرفتارید قرار می گیرید!
#اندکی_تفکر
مصباحی مقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در سخنرانی پیش از خطبه نماز جمعه تهران به FATF تاخت و گفت: از آقای ظریف پرسیده شد که اگر ما به این کنوانسیونها بپویندیم اوضاع مالی و تجاری ما بهتر میشود ؟ آقای ظریف گفت قول نمیدهم اما حداقل بدتر نخواهد شد … اما بنده میگویم بدتر میشود چون ما برای دور زدن تحریمها ناچاریم معاملات پوششی داشته باشیم و اگر ما به FATF بپیوندیم باید دست از این داد و ستدها برداریم اما با این وجود چرا برخیها مثل رئیس جمهور مجمع را تحت فشار قرار دادهاند عجیب است !! ما قرار است #مصلحت_نظام را ترجیح دهیم نه هویها و هوسهای شخصی را …
مدتی است که برای افکار عمومی ایران مشخص شده که رای و نظر رهبری به طور کاملا مستقیم در همه تصمیمات مهم ایران دخیل است و حرف ایشان تصمیم نهاییست اما بررسی رفتار رهبر انقلاب در نزدیک به ٣٠ سالی اخیر نشان میدهد که ایشان میخواهند فاصلۀ خود را از پیامدهای هرگونه تصمیم گیری بزرگ حفظ کنند تا وانمود شود که گویی مسئولیت نهایی متوجهشان نیست
حسن روحانی رییس جمهور میگوید رهبری با پیوستن به FATF مخالف نیست اما از سوی دیگر حدادعادل عضو مجمع تشخیص میگوید رهبرانقلاب حرفهای موافقان پیوستن به کنوانسیون پالرمو را تایید نکردهاند
بررسی الگوی رفتار رهبری نشان میدهد که ایشان از طریق نهادهای وابسته به خود فضای تصمیم سازی کشور را کاملا در کنترل دارد اما در عین حال به شکلی رفتار میکند تا در صورت لزوم به پاسخگویی، بخشهای دیگر حکومت و مشخصا دولت هزینۀ آن را بپردازند مثلا اخیرا و در اوج اختلاف نظرها بر سر تایید یا رد FATF گفتند : من به مسئولین و دولتیها نمیگویم چه کنند اما باید به گونهای عمل کنند که فریب اروپا و آمریکا را نخورند تا خودشان و ملت دچار مشکل نشوند!!
این اظهارات در ظـاهر توصیه ای بیطرف است اما درون مایهای تهدیدآمیز دارد چرا که حالا علاوه بر دولت ، منصوبان ایشان در مجمع تشخیص مصلحت نظام هم در چالش قرار گرفتهاند که از یکسو باید نظر رهبری را مبنای تصمیم گیری خود قرار دهند ولی مسئولیت آن تصمیم با خودشان است و اینگونه نتیجه تصمیم هرچه باشد رهبر انقلاب بار دیگر مسئولیت تصمیمی که در آن نقش تعیین کننده داشته مانند ٣٠سال اخیر که قدرت مطلقه را در اختیار داشتهاند به عهدۀ دیگران میاندازند و خود مسئول آن نیستند.
همه دست بدست هم دادیم کشور را نابود کنیم ، جامعهای که در آن هیچکس پاسخگوی رفتار و عملکرد خود نباشد هر کسی برای خود میشود قانون و این بیقانونی مملکت را به خاک سیاه نشانده ، باور کنید با انداختن تقصیر به گردن این و آن و یکی به نعل و یکی به میخ زدن هیچ اتفاق مثبتی در کشور نخواهد افتاد و ای کاش که #پاسخگویی مقامات از رأس هرم آغاز شود.
@Library_Telegram
باسلامي ديگر
اين را هم بخوانيد بد نيست
#اندکی_تفکر
یارانه مردم عربستان را اگر به واحد تومان ایران حساب کنید در هر روز مقدار
289,600 تومان به حساب یک شهروند عربستان واریز میشود که در ماه میشود: 8,688,000 تومان
چه به حساب کسی که گدا هست چه کسی که چند رستوران داشته باشد فرقی ندارد فقط باید شناسنامه عربستان را داشته باشد و عرب باشد.
حال هم اکنون یارانه مردم ایران را در روز حساب میکنیم میشود روزی 1,500
تومان و در ماه 45,000 تومان
در واقع به طور کلی یعنی هر یک نفر از شهروندان عربستان در ماه تقریبا یارانه 173 شهروند ایرانی را از دولت میگیرد
هر روز هم دولت
می خواهد آن را قطع کند
عربستان نفت دارد ،
ایران هم نفت و گاز دارد
عربستان برای مردمان خودش هزینه میکند ، ایران هم برای مردمان ؟
برای همین است که تمام کارگران ساختمانی ، رستورانی ،
فاضلابی و … در دبی ، امارات و عربستان ، یا ایرانی هستند یا فیلیپینی
ولی حتی یک کارگر عربی در ایران وجود ندارد
برای همین در عربستان هیچ گدایی وجود ندارد
با این حال ، دولت عربستان تاکید کرده که ( یارانهها را از ماه رمضان سال بعد ، 20 درصد افزایش خواهد داد )
منتشر کنید تا همه به حال خودمون بخندیم یا …
فرق ترکیه ای ها با
ایرانی ها اینه که :
اونها حریم سلطان
می سازند که با جعل، تاریخ گند مملکتشون را درست کنند
ما معمای شاه می سازیم که با جعل ، گند بزنیم به تاریخ مملکتمون
فرق ایران و آمریکا:
آمریکا به کشورهای دیگه ظلم می کند تا مردم خودش در رفاه باشند،
ایران به مردم خودش ظلم می کند تا ملت عربی اسلامی در رفاه باشند
به همین سادگی و خوشمزگی
@Library_Telegram
سلام بر همه نيك انديشان
اين آمار وگزارش كه جناب يك ناشناس دراين سايت گذاشته بودند بدون هيچ اغراق ودروغگويي درآن ؛ بيان حال روز ملك وملت ما ازبركت جمهوري اسلامي است كه نه جمهوريتش معلوم است ونه اسلاميتش .
واضافه كنيد براين آمار دزدي واختلاس خانم مرجان شيخ الاسلامي آل عاقارا كه مبلغ ناقابل حدود شش ميليارد و656ميليون يورو است كه باهمت شركت هاي سرسام آور خاتم الانبياي سپاه كه تحريم هارا دور مي زدند وچنان داغ وزيرك خودشان را مي پنداشتند ازاين مليجك ضربه خورده اند
وشايد هم رفيق دزد وشريك قافله هستند ما نمي دانيم ولي جناب نوري زاد مي دانند كه نفوذي هاي اسرائيل را درميان آنان رخنه يافته اند وعقل عاقا هم درگرو درميان آنان به گروگان گرفته شده است .
بالاخره اين مليجك باشويش خلج سه برابربدهي بابك زنجاني به وزارت نفت بدهكار است وركورد بابك زنجاني را شكانده است .
البته اين پرونده به گفته منابع آگاه محدود به پتروشيمي نيست وپا دربنادر ايران هم دارد.
واينك سخنان جناب ناشناس :
بدلایل ساده ذیل و صدها دلیل دیگر، جمهوری اسلامی نمی تواند یک حکومت اسلامی باشد
• مسئولین چپ و راست دروغ می گویند.
• مسئولین مرتب وعده می دهند و به وعده ها و عهد خود وفا نمی کنند.
• ظلم و ستم در کشور بیداد می کند.
• بر بیت و المال و ثروت ها و منابع کشور نظارت صحیحی وجود ندارد و بیت المال غارت می شود.
• زندانها از زندانیان پر است.
• درکشور آزادی وجود ندارد.
• در زندانها شکنجه وجود دارد.
• مسئولین زندگی اشرافی دارند و زندگی شان تفاوت از زمین تا آسمان با زندگی مردم دارد.
• قوه قضائیه مظهر عدل و انصاف نیست و مظهر ظلم و بیدادگری است.
• عدالت اجتماعی مفهوم فراموش شده در جمهوری اسلامی است.
• در مملکت فساد، دزدی و اختلاس بیداد می کند.
• در مملکت “میزان رای مردم” نیست.
• “مجلس در راس امور” قرار ندارد.
• مسئولین بی توجه به خواست مردم هستند.
• در مملکت دروغ، فریب و ریا بیداد می کند.
• “عرق کارگر تا خشک نشده مزد او را نمی دهند”، بلکه در برخی موارد حقوق کارگران ماهها عقب می افتد.
• مسئولین گوش شنوایی برای حرفهای مردم ندارند.
• در حالی فقر عمومی در کشور حاکم است که در کنار آن عده ای بسیار دارای پول های باد آورده ای هستند که نمی دانند با آن چکار کنند.
• مردم به حکومت و مسئولین اعتماد ندارند و شدیدا به آنها بی اعتماد هستند.}.
بنده هم امضا مي كنم
مصلح
خروش سروش
«تاریخ ایرانی» بخشهای دیگری از سخنرانی عبدالکریم سروش را منتشر میکند
انقلاب مانند توفانی است که میوزد. انقلاب امری اجتماعی است و به اراده فردی نیست. ما انقلاب نکردیم، هیچ کس انقلاب نکرد، انقلاب شد.
اگر فرض کنیم که هیچ اختیاری نداشته باشیم، جز اینکه یا شاه یا آقای خمینی یکی را انتخاب کنیم، بنده صد درصد آقای خمینی را انتخاب میکنم. برای اینکه آقای خمینی، مردمیترین رهبری بود که در تاریخ این کشور ظهور کرد.
خمینی باسوادترین رهبر این کشور بوده تاکنون؛ از ایام اولیه حکومت هخامنشیان تا روزگار حاضر هیچ کس به لحاظ علمی به پای او نمیرسید.
در تاریخ ما آقای خمینی واقعاً یک نمونه بینظیر بود در مقام حکومتداری. خمینی سابقه خوبی داشت. در گذشته او هیچ چیز ناپاکی وجود نداشت. نه مال مردمی را خورده بود. نه آدمی را کشته بود. نه تجاوزی به حق کسی کرده بود. هیچکدام اینها نبود. مرد شجاعی بود.
بین شاه یا خمینی اصلا جای مقایسه نیست. چه نسبت خاک را با عالم پاک؟
آقای داریوش شایگان که جز یکی از بزرگترین روشنفکران ما بود، میگفت [آیتالله خمینی] گاندی دوم است که آمده. همه به او به چشم یک منجی نگاه میکردند.
روحانیت ما حکومت شاه را قبول نداشتند چون میگفتند به ظواهر شرع عمل نمیکند. اصلا مساله استثمار و استعمار و این چیزها که روشنفکران راست و چپ میگفتند، روابط بینالمللی که شاه داشت یا اختلاف طبقاتی در گفتمان آقای خمینی و هیچ یک از روحانیون قبل از انقلاب وجود نداشت. دعوای آنها با شاه این بود که شما چرا به بهاییها اجازه فعالیت دادید؟
یک گروه مسلح جرار به نام مجاهدین و پیکار، جلوی حکومت اسلامی و آقای خمینی برخاستند. هیچ حکومتی یک گروه مسلح را تحمل نمیکند و اینها پردهپوشی هم نمیکردند میخواستند حکومت را بگیرند.
من در جلساتی که با آقای موسوی، نخستوزیر وقت داشتم به ایشان گفتم یک سری تضادهای بیحاصل در جامعه ما درست شده و شما باید فکری به حال این تضادها بکنید. یکی همین [تضاد] ملت و دین است. آخر کی ما با ملیت ایرانی مخالفت و دشمنی داشتیم؟ این چه تقابل بیمعنا و نامفهومی است که درآمده؟ بزرگان ما، مثل فردوسی، چه خیانتی کردهاند که کتابشان نباید چاپ بشود؟ مجلس شورای ملی چرا باید بشود مجلس شورای اسلامی؟ مگر ملت ننگ است؟ مگر یک مفهوم باطل است؟
————
سید مرتضای گرامی
در پیش یا پس همین هایی که برای ما انتشار داده اید، جناب سروش در باره ی فقه و فقاهت نیز سخن گفته. گمان نمی کنم چیزی از فقه و فقاهت باقی گذارده باشد که بشود آبرویی از آن بر تن لباس کرد. در توصیف فقها جز داعشیان را نمی توانید در نظر آورید. بد نیست توصیف ایشان از فقه و فقها را نیز برای ما انتشار بدهید. بدست شما اگر باشد علی برکت الله اش بیشتر خواهد بود.
با احترام
.
قبلا اشاره کردم که من به آن سنخ ایرادات ایشان به فقه و فقهاء ایرادات و نقدهای اساسی دارم،هیچگاه نیز سخن هیچ متفکری را وحی منزل بحساب نمی آورم و مثل شما در چنبره افراط و تفریط های این سوی بامی و آن سوی بامی واقع نمی شوم،بنابر این تکلیف من بعنوان یک کارشناس دینی کاملا روشن است،این وسط این شما هستید که باید وجدان درونی خویش با همه محتویاتش را از نظر وضع و محاذات با این سخنان نقل شده روشن کنید! البته روشن است:خوی شما خوی مبالغه و گزافه گوئی پیرامون کلیشه های محبوب و مبغوض است! سابقا موافقان با جمهوری اسلامی را به عرش اعلای مدح می رساندید و مخالفان آنرا به اسفل السافلین مذمت و قدح،اکنون سناریو – بجهاتی که می دانید- عوض شده است! و جای سوژه های موافق و مخالف نظام از آنطرف بام به این طرف بام تغییر یافته است! پس الان هرکس مثل شما مخالف نظام است بدون تردید تریلی تریلی پسوند “ترین”ها پشتوانه فهم اوست! و هرکس برخلاف شما موافق این نظام است،تریلی تریلی اوصاف رذیله نثار او می شود،بنابر این خوی عوامانه مبالغه و گزافه گوئی در شما تغییر نکرده است،آنچه تغییر کرده است سوژه های سناریوهای جلب توجه و کاسبی شماست!
نیک در این نکته روان کاوانه تامل کنید که “معرفه النفس انفع المعارف”!
جنایتکاران و وطن فروشان واقعی را بشناسیم :
《 موافقت با پنج میلیون کشته برای پیروزی کودتای نوژه در سال ۱۳۵۹ توسط بختیار و آمریکا 》
در آذر 1359، انجام كودتايي به دستور امريكا در برنامه شاهپور بختيار و عوامل داخلي و بيرونياش قرار گرفت. آغاز كودتا از پايگاه هوايي شهيد نوژه همدان برنامهريزي شده بود و به همين دليل پس از كشف و سركوب به «كودتاي نوژه» شهرت يافت. آژانس جاسوسي آمريكا («سيا») به «كودتاي نوژه» اميد زيادي بسته بود و آن را ضربة نهايي و قطعي بر پيكر نظام نوپاي جمهوري اسلامي ميپنداشت و اهميت آن را بيش از تجاوز نظامي صدام ارزيابي ميكرد. به گفته سران «كودتاي نوژه» در اعترافات ، مدتي بر سر تقدم «كودتاي نوژه» يا آغاز جنگ تحميلي بحث شد و سرانجام، بعد از سفر بنيعامري(از عناصر اصلی كودتا) به پاريس در اسفندماه، اين طرح (آغاز جنگ تحميلي) در «تقدم 2» قرار گرفت و «تقدم 1» به كودتا داده شد. اين كودتا، از لحاظ تجهيزات نظامي كه قرار بود از داخل و خارج در جريان آن به كار گرفته شود در تاريخ كودتاهاي جهان بيسابقه بود و چنان دقيق طرحريزي شده كه سيا موفقيت آن را قطعي ميدانست. اميد به موفقيت كودتا تا بدان حد بود كه حتي اعلاميه پيروزي آن نيز آماده شده و خانهاي نيز براي انتقال شريعتمداري به تهران اجاره شده بود. شريعتمداري بايد در اين خانه مستقر ميشد و به عنوان «رهبر مذهبي»! كودتا، آن را تأييد ميكرد. .طبق اعترافات یکی از کودتاچیان آقاي مهندس قاضي در جواب ايشان (در جواب تيمسار محققي) گفتند كه ما با روحانيت(!) پيشرفت خوبي داشتهايم و توانستهايم به توافق برسيم، مثلاً با آقاي شريعتمداري. با پسر ايشان وارد صحبت شديم، پسرشان از جانب آقاي شريعتمداري قول همهگونه همكاري را دادند. حتي منزلي در حوالي يوسفآباد براي ايشان اجاره كرده و قرار بود كه ايشان بلافاصله به تهران منتقل بشوند طبق همین اعترافات کودتاچيان پس از جلب برخي از روحانينمايان «متنفذ» مانند شريعتمداري با استفاده از ده ميليون دلاري كه ارتجاع عرب، از طريق سعودي، در اختيار گذارده بود، مخفيانه به جذب نيرو پرداختند. سران كودتا از طريق بختيار با «كومهله» و «حزب دمكرات» نيز تماس گرفته و بختيار در جريان ملاقاتهاي متعدد با قاسملو و عزالدين حسيني موافقت آنها را جلب كرده بود. كودتاچيان با جريانهاي سياسي ديگر مثل چریک های فدایی خلق و مجاهدین خلق نيز مصالحه كرده بودند
در مورد نقش سازمان «سيا» و ساير كشورهاي خارجي در اين كودتا، ستوان ناصر ركني در اعترافاتش ميگويد: «دو الي سه ماه بعد از پيروزي انقلاب، اولين تماس بين مأمورين سيا و يكي از دوستان بنيعامري در اروپا برقرار ميشود و آنها بنيعامري را با بختيار مرتبط ميسازند. تمامي هماهنگيهاي لازم بين كشورهاي عضو بازار مشترك اروپا و ستاد دكتر بختيار در پاريس از طريق «سيا» انجام ميگرفته است. هماهنگي بين اسرائيل و كشورهاي مرتجع منطقه نظير عربستان، مصر و عراق، توسط نماينده سازمان «سيا» كه در دفتر دكتر بختيار در پاريس است انجام ميگرفته است.»
حملات گاه به گاه هوايي يا توپخانه ارتش عراق در بهار سال 1359 (قبل از كودتا)، ناشي از درخواست بنيعامري و هماهنگي نمايندگان «سيا» و «موساد» و عراق بود تا ارتش و نيروي هوايي (ايران) مجبور باشند هواپيماها را در زير مهمات سنگين نگهدارند تا کودتاچیان بتوانند بدون برانگیختن شکی به بهانه پاسخ به تحریکات عراق پرواز کنتد. «كودتاي نوژه»، كه نمونههاي بسيار كوچكتر آن رژيمهاي بسياري را در سراسر جهان سرنگون كرده بود و به جرأت ميتوان ادعا كرد كه كودتاي 28 مرداد 1332 در مقايسه با آن بازي كودكانهاي بيش نبود، در تاريخ 18 تير ماه 1359 خنثي شد.
کودتا چنان وحشیانه طراحي شده بود که از جهت ايفاي نقش اوباش، به نسخه دوم كودتاي 28 مرداد 1332 (در قياس وسيع تر) و از جهت آمادگي براي كشتار ميليوني تالي كودتاي 1965 ژنرال سوهارتو عليه سوكارنو بود . (البته در مقياس پنج تا ده برابر ، چون در كودتاي اندونزي بين 500 هزار تا يك ميليون نفر از مردم كشته شدند در صورتيكه سروان حميد نعمتي به يكي از خلبانان گفته بود : « ما مي توانيم تا پنج ميليون نفر را بكشيم » )
برگرفته از كتاب كودتاي نوژه موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي بهار 1384
مگر آمريكا كله خر خورده بود كه بخواهد كودتا كند ؟ اين همه خودش را جر داده بود تا حكومت
اسلامي در ايران درست كند چرا بايد پس از يك سال آن را ساقط كند ؟
اصلاحات و دشمناش
اصلاحات یعنی نفی افراط تندروهای دلواپس وطنی که عملکردها را فقط سفید می بینند و تفریط براندازان که عملکردها را فقط سیاه می بییند، به عبارت دیگر هر دو گروه در کارکرد اندیشه کاملا شبیه هم و ناقص هستند و اغلب هم هر دو گروه توسط خائنین وابسته به خارجی ها بازیچه و هدایت می شوند.
آنها که بر علیه اصلاحات به زشتی دهان بازی میکنند علیه عقل و منطق و علم که همه یکپارچه درستی و مطابق عقل بودن اصل اصلاحات را تایید و حمایت می کنند سخن می گویند و در نادانی و ضرر و زیان به کشور هیچ فرقی با دلواپسان افراطی ندارند به اضافه اینکه خیانت و وابستگی و مزدوری ( با جیره مثلا در حد دریافت تابعیت و یا استخدام در رسانه های آنها و …. و بی جیره صرفا ناشی از نادانی سیاسی ) نیز بر پیشانی کلامشان هویداست مثل آنها که در این سایت با نقل قول از مقامات جنایتکار آمریکا و اسرائیل با شوق و ذوق و لب و لوچه آویزان مزدوری می کنند، اگر چند نفر اصلاح طلب نما خلاف کار و نفوذی این و آن و فرصت طلب باشند این هرگز نفی درستی مرام اصلاح طلبی نیست ، وقتی خبر مرگ شمس ( خورشید ) را به مولانا می دهند چه زیبا فرمودند :
کی گفت که آن زندهٔ جاوید بمرد کی گفت که آفتاب امید بمرد
آن دشمن خورشید در آمد بر بام دو دیده ببست و گفت خورشید بمرد
با سلام و درودهاي گرم و پرمهر
جواد لعل محمدي، فعال صنفي معلمان، در گفتگو با راديو ندا با بيان اينكه ” شرايط غيرقابل تحمل شده ”، گفت : ” حركت هاي صنفي معلمان دارد به يك جنبش مدني تبديل ميشود كه پايه هاي حكومت را مي لرزاند!”
http://radio-neda.blogspot.com/2019/03/blog-post.html
بسم الله
گزافه گويي ودروغبافي نوريزاد درهمه جا سابقه دارد ببينيد :
[Forwarded from Mahdi khazali مهدی خزعلی]
☔️ پاسخ دکتر مهدی خزعلی به محمد نوری زاد
برادر ارجمند جناب آقای محمد نوری زاد
باسلام و اهدای تحیت؛
مطلب منتشره درکانال شما را دیدم، بنا به تکلیف الهی خطابتان را سلام و از مطلب با کرامت می گذرم، و چون شما، با این نامه بحث را تمام می کنم و ادامه را مجادله ای بی حاصل و به نفع استبداد می دانم، ما راه زیادی تا ساحل آزادی و دموکراسی داریم و باید پارو بزنیم، اجازه نخواهیم داد حتی نفوذی های جناح حاکم ما را به بحث مشغول کنند و از مقصد و مقصود بازدارند!، پس موارد ذیل را به عنوان ختم کلام تقدیم می نمایم:
1- نوشته اید:” . اگر در سرای قلم به شما و به اصرار شما در گرفتنِ حکم تکفیر از آقای صانعی اشاره کردم به این دلیل بود که خواستم بگویم: حتی در این صورت نیز من و دکتر خزعلی دوستی مان برقرار بوده و نشده که دوری و کدورتی در میان باشد”
پاسخ:” کدام اصرار؟! ما در بحث نقد فیلم “پی کی” بودیم و شما بی دلیل وارد مسئله حکم تکفیر گرفتن شدید، که خلاف واقع بود، من هرگز دنبال حکم تکفیر نبوده ام ولی تعابیرشما از خدا و رسول و ائمه و شیعه و قرآن و … دلالت به عدم اعتقاد به دین دارد و ما با علم به این مهم با شما به بحث وگفتگو نشستیم، و همواره مخالف را تکریم می کنیم، چرا که سرای قلم محل بحث علمی و تضارب اندیشه هاست!
2- در مورد کمک معظم له به سرای قلم که نوشته اید، باید به عرض برسانم:”من هر از چند گاهی خدمت مرجعیت می رسم و مباحث علمی را طرح و رهنمود می گیرم و آخرین بار قبل از مناظره “اسلام و دموکراسی” بود که ایشان فرمودند: کاملترین دموکراسی در اسلام است، و حقیر این جمله را در مناظره نقل قول کردم و هرگز با معظم له حرف مالی نزده ام و رابطه مالی نداشته ام”، شایسته نیست در یک بحث اعتقادی، شما به این حرف ها رو بیاورید!
3- مطالب نامه 14/12/97 شما هم توسط بیت ایشان تکذیب شد، فایل صوتی مورد ادعا را بفرستید، سپاسگزار می شوم، از حاضران در دیدار شما می فرمایند:”چنین حرف هایی بیان نشده است!” بخاطر دارم تنها باری که با مرحوم هاشمی رفسنجانی دیدار داشتید که به دعوت و اصرار من بود و علی رغم ممانعت حفاظت مجمع، من گفتم ایشان میهمان من است و باید بیاید، و بعد از دیدار عمومی هم که وقت ملاقات خصوصی داشتم، باز اصرار کردم که آقای نوری زاد هم باید باشد و فرستادند دنبال شما و تشریف آوردید، مطالبی نقل کردید و مرا هم به عنوان شاهد معرفی فرمودید، که متاسفانه خلاف واقع بود، شاید در ذهنتان بوده است که به هاشمی بگویید که دست او و رهبری به خون آلوده است، اما در حضور هاشمی ادب کرده و چنین حرفی نزده اید و بعدها فراموش کرده وذهن خویش را بر قلم جاری فرموده اید، علی ای حال شاهدی که درمقاله خود معرفی کردید، حقیر بوده ام و شهادت می دهم که چنین سخنان تندی به هاشمی نگفتید!
4- برادر گرامی؛ مرجعی که در کنار مردم ایستاده ومامن و ملجا خانواده شما و همه خانواده های زندانیان سیاسی و عقیدتی است را وارد این بازی ها نکنید، مراقب باشید خدای ناکرده نمکدان نشکنید! شما در نامه تان خواسته یا ناخواسته به حریم این بزرگوار بی احترامی کردید!
5- محمد جان؛ شما را نمی دانم، اما اگر جناح حاکم بخواهد منتقدین و مبارزین را منکوب و انگیزه نیروهای خط اول جهل مقدس را بالا ببرد، کسانی را اجیر می کند تا در حرم امام رضا بمب بگذارند، کارناوال عاشورا راه بیاندازند، عکس امام را پاره کنند، در عاشورا کف بزنند، خدا(جل و علا) را شکنجه گر بنامند، قیامت را شکنجه گاه، پیامبر(ص) را زنباره، علی(ع) را خونخواره و در یک کلام دین را مسخره کنند! اگر به آزادی و دموکراسی می اندیشید، بدون تعرض و اهانت به باورهای ادیان، مذاهب و فرق، دست در دست هم پارو بزنیم تا ساحل امن و امان آزادی و دموکراسی! ما در این راه سترگ، از همه اقشار، حتی سپاهی، ارتشی، امنیتی و روحانی دعوت می کنیم تا در کنار مردم باشند، باور کن که زندانبانان نیز دلشان با ما بود و منتظر روز پیروزی! پس بجای ناسزا گفتن به این و آن، بیایید دست در دست هم کشورمان را نجات دهیم!
والسلام علی من اتبع الهدی
مهدی خزعلی
15/12/97
@drmahdikhazali
من هم مي گويم والسلام علي من اتبع الهدي ؛البته بااحترام
والبته درهمينجا به آن ناشناس ها كه مسوداتي ذيل كامنت من وياجناب شفيعي داشتند بگويم ؛ كه ارزش شمايان را با ارزش نگهبان در شفيعي عوض نمي كنم تاچه رسدبه جناب خودش
مصلح
این قضیه اینکه :”من در دیداری با مرحوم هاشمی رفسنجانی صریحا به او گفتم :شما و آقای خامنه ای آدمکش هستید”!
بارها در نوشته ها و گفته های مدیر این سایت مکرّر شده و به آن و مثلا شجاعت خویش مباهات کرده است،حالا معلوم شد که تنها شاهد آن جلسه که روی او تاکید هم شده بود می گوید اصلا چنین چیزی بیان نشده است و احتمالا اینها زاییده تخیلات و خیالات ایشان بوده است!
مخاطبان محمد نوریزاد گزافه گو و پرگو،از اینگونه شهادت های دوستان نزدیک او پی ببرند به میزان درستی سایر بافته ها و خزعبلات ادعائی در نوشته های او!
کسی که حتی یک مورد دروغ بگوید ممکن است صدها و هزاران دروغ نیز بگوید!
ذخیره:
سلام و درود
جناب کاوش گرامی از روشنگریتان بی نهایت سپاسگزارم، همچنین نکته ای ارزنده در کامنت دیگرتان راجع به لایه های پایین اقشاری از جامعه ژاپن بود که از شدت بینوایی به زندان پناه میبرند، معمایی قدیمی را در ذهنم حل کرد. ( دریکی از کتابهای زنده یاد دکتر علی شریعتی خوانده بودم که یکی از شرکتهای معروف ژاپنی ورشکست شده بود و مالک و مدیر آن بدون آنکه صدایش را دربیاورند به تدریج تمام کارکنانشان را در شرکتهای دیگر مشغول بکار و سرو سامان داده بودند و هنگام اعلام ورشکستگی رسمی کارگران و کارمندانش آسیبی ندیده و ویلان و بیکار نشده بودند. با توجه به ایدئولوژی ناسیونالیستی قوی ژاپنی ها و اخباری که نمونه هایی که از روابط دولت با شهروندان حاکی از اهمیت دادن به تنها یک فرد با هزینه های زیاد، گاهی منتشر میشود و مثلاً گفته میشود ترن مترو، علیرغم ضرر و زیان، یک ایستگاه را فقط بخاطر یک مسافر میرود و بر میگردد!! گاهی مشکوک میشدم که ممکنست نظام کاپیتالیستی حاکم بر ژاپن قدری از کاپیتالیسم اروپایی و آمریکایی معتدل تر باشد!! اما کامنت همراه با عکس و رفرنس شما آن خوشبینی و ابهام کهنه را از ذهنم زدود.
« کاوش
6:33 ب.ظ / مارس 6, 2019
جناب شفیعی،
به احتمال بسیار قوی مامور انگلیسی راجع به نهادی بنام اعتماد ملی (National Trust) و داریها و کلکسیونهای…….»
گر چه توضیحات شما در خصوص نوشته خاطره مانند مرحوم ارتشبد فردوست، درست است، ولی فکر میکنم نیاز به مطالعه زیادی در این مورد دارم و سعی میکنم هر قدر مقدورم شد در مورد قوانین مالیاتی و مالیات بر ارث و نهادهای خیریه انگلستان مطالعه کنم .
در تقبیح و محکومیت رقابت و درگیریهای میان ایران و متفقانش با آمریکا و متحدانش در سوریه و عراق و یمن و تا حدودی افغانستان، توسط کاربران ایرانی مطالب بسیار زیادی نوشته شده و هنوز هم نوشته و باز تولید میشوند. اغلب این نوشته ها بر روی ویران شدن شهرهای این کشورها و تلفات تأسف آور انسانی و هزینه های هنگفت آنها تمرکز میکنند و بطور یکجانبه عملکرد کشورمان را محکوم میکنند !! بنده با همین آگاهی اندکی که از تاریخ دارم، در تاریخ پس از رنسانس و ظهور بورژوازی در اروپا، دو جنگ صد ساله و دو جنگ جهانی و قریب چهل سال تاخت و تاز ناپلئون بناپارت و صدها جنگ بزرگ و کوچک و رقابتهای پایان ناپذیر دیگر میان دول استعمارگر و مهاجم و مدافع اروپایی دیگر سراغ دارم که از درگیری در مستعمرات تا داخل مرزهای ملی آنها را در بر گرفته و تنور جنگ و کشمکش را میان آنان تا پایان جنگ جهانی دوم شعله ور نگه داشته بود قطعاً همه آن جنگها با کشتار و ویرانی و هزینه های سرسام آور همراه بوده اند. همانطور که معروف است و بلاشک میدانی، ایالات متحده پس از خاموش شدن آتش جنگ جهانی دوم تا کنون بجز جنگ سرد و تهدید مدام اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق و تحمیل مسابقه تسلیحاتی و تحریم های اقتصادی آنها ، با سایر دول مستقل نیز، از جنگ رسمی و رقابتهای اقتصادی و تجاری گرفته تا تجاوز نظامی و انجام کودتاهای خونین و حمایت از مرتجع ترین دیکتاتورها، حتی یک روز هم بدون جنگ و درگیری نظامی با حداقل یک کشور و اغلب همزمان با چند کشور در چندین نقطه دور از هم در دنیا نبوده است!! بنا بر این اگر از این زاویه به روابط خصومت آمیز و درگیریهای غیر رسمی و جنگهای نیابتی ایران و آمریکا بنگریم، به نظر میرسد که هر کشوری که بخواهد براستی مستقل بوده و از آمریکا اطاعت نکند و مجبور به تحمل بخشی از زیان ناشی از بحرانهای ذاتی نظام سرمایه داری نشود ، ناگزیر توسط آمریکا جنگ رسمی و غیر رسمی به او تحمیل میشود و نهایتاً مجبور میشود که یا از حوزه منافع خودش در داخل مرزهای جغرافیایی و فراتر از آن دفاع کند و تن به درگیری بدهد ، یا تسلیم خواسته های آمریکا شود !! به نظر میرسد که دخالت ایران در سوریه و عراق و حمایت مالی و نظامی و مستشاری از جناح ها و گروه های خاصی در یمن و افغانستان،در راستای منافع ملی کشور و اصولاً کار نادرستی نبوده و ایران در کوتاه کردن دست آمریکا و بیرون راندنش از منطقه بسیار موفق عمل کرده است. توجه بفرمایید که پرزیدنت ترامپ بجز تلفات انسانی، به هزینه کردن حداقل هفت تریلیون دلار!!! در عراق و سوریه و افغانستان اعتراف کرده و ممکنست این رقم بیشتر هم باشد، اما ظاهراً به هیچیک از هدفهایش نرسیده و با بر سر یک میز نشستن با طالبان پرستیژ و ابهت افسانه ای و ابرقدرتی خود را تا سطح یک گروه کوچک تنزل داده و در حال هزیمت و فرار آبرومندانه از هر سه کشور است !! طبق بعضی بر آوردها که توسط رسانه های اپوزوسیون ج. ا. ا منتشر میشود و براستی نمیدانم تا چه حد قابل اعتمادند هزینه ارزی ایران در رقابتهایی که در منطقه با آمریکا داشته است حتی به پانزده میلیارد دلار هم نرسیده است و تهی دستی فعلی ایران ناشی از تحریم ها و هزینهٔ بروز کردن تجهیزات
تسلیحاتی خود و تأمین نیازهای دفاعی و امنیتی خودش میباشد .
( بیشک سؤمدیریت و اختلاس هم مزید بر علت شده ولی بحران فراگیری به این عظمت تنها ناشی از اختلاسها نمیتواند باشد ) گر چه بنده در این خصوص مطالعه و اطلاعات کافی ندارم و هنوز نتوانسته ام، منابع مطالعاتی قابل اعتمادی بیابم و به نتیجه ای نهایی برسم،ظاهراً به نظر میرسد، ایران در راستای منافع ملی و منطقه ای خود، هم کار درستی انجام داده و هم موفق عمل کرده است !!.
کل آنچه تقدیم کردم حدسیات بنده است که از زاویه ای دیگر به قضایای جاری نگریسته ام و بر روی درستی آنها ابرامی تعصب آمیز ندارم و تنها خواسته ام جهت سنجش حدسیات و گمانه زنیهای خود نظر شما را بدانم. ( پوزشم را بپذیرید چون نتوانستم ابهامات خود را بصورت پرسشهای مشخص مطرح کنم ناچار به این صورت مطرح کردم و در حقیقت روح کلی نوشته ام سؤالیست و میخواهم نظر شما را بدانم ؟ ).
سوالی از جنابان سید مرتضی ، مصلح ، شفیعی و غیره: چه کسی بیشتر به اعتقادات مردم و دین اسلام صدمه میزند ، مزدک این سایت یا امام جمعه تهران آیت الله صدیقی که فرموده اند :
“انقلاب اسلامی ایران، انقلاب خدایی است و بشری نیست، به همین علت شعار انقلاب همان چیزی است که از ابتدا شروع شده است، مسیر انقلاب در انقلابهای دنیا خلاف حرکت اولیهاش حرکت میکند، اما چون حقیقت امام و رهبری در انقلاب اسلامی روشن است و خداوند پیروزی آن را تضمین کرده، این مسیر متوقف نشده است، زیرا مبتنی بر فطرت و دین الهی است . بجز امام زمان نظیری مانند مقام رهبري نمیتوان یافت”.
و چه کسی خدا شناس تر است ، نوریزاد که میگوید خدای من موجودی کینه توز و خونخوار نیست یا آیت الهی که میگوید خدا پیروزی و دوام این رژیم را “تضمین” کرده است؟
اگر قصد پاسخگوئی کردید امیدوارم جوابتان کوتاه و فقط در مورد سوالات باشد نه فلسفه بافی و توجیه واضحات .
برخی واژه ها در واژه نامه ادبستان پیامبر ادب!
خزعبل
خزعبلات
پخمه
دزد
آدمکش
پلید
مال مردمخوار
ملایان
سرداران
ملایان بیت رهبری
سرداران بیت رهبری
همینجوری
شما را چاره ای جز این نیست که به من و به جناب یزدانی اعتماد کنید!
گنده نامان بیت رهبری!
کجدستی!
طویله!
نظام همینجوری!
بنداز بالا اون عمامه ولایی را!
داریم براتون!
هردمبیل!
نظام هردمبیل!
نظام پلشت
ای بگم چی بشی فلان!
من دشمن را دیده ام او در من است!
میخ ولایت!
آخوند رو چه به سانتریفیوژ؟!
آخوند رو چه به فرماندهی کل قوا؟!
شیعه گستری!
شیعه گستری ابلهانه!
جنگ ابلهانه!
ناجوانمرد و آدمکش و پلید و زشتکار!
…
اینها و دهها مثل اینها از تعبیرات اهانت آمیز و مفتریانه،جلوه هایی از ادب،انسانیت و معرفت مدعی پیامبری ادب است که شب و روز در ساحت های مجازی او تکرار و بمخاطبان تلقین می شود و در عین حال مزوّرانه و خودخواهانه مخاطبان را دعوت به ادب و اخلاق می کند!
حاج آقا اگر بكبار با لباس معمولي به ميان مردم تشريف فرما شويد و ادبيات عوام را در باره
خودتان بشنويد گفته هاي آقاي نوريزاد را روي فرق سرتان ميگذاريد
سرتو بدزد رفیق!
—————–
مهدی خزعلی (حسین شریعتمداری بود، باز حرفی) رفته پیش آیت الله صانعی (مصباح یزدی بود، باز حرفی) برای محمد نوریزاد (بهرام مشیری بود، باز حرفی) حکم ارتداد بگیرد.
روشنفکر دینی است (سروش بود، باز حرفی). نزن گردن مادرش با تبر. بزن گردن خواهرش.
نوریزاد بگوید ماست سیاه است، باور می کنم، شب سفید است، باور می کنم، سفر به ساحات جنوبی در این فصل عشقی تر است، باور می کنم!
دانشگاههای آلمان: احمدرضا جلالی آزاد نشود، همکاری با ایران را قطع میکنیم
صدای آمریکا – پروفسور «پیتر آندره آلت»، رئیس انجمن روسای دانشگاهها و موسسات آموزش عالی آلمان در نامهای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی، خواستار آزادی فوری «احمدرضا جلالی» از زندان شد.
ویدا مهراننیا، همسر احمدرضا جلالی پزشک زندانی ایرانی- سوئدی به صدای آمریکا گفت: پروفسر پیتر آندره آلت، رئیس یکی از دانشگاههای آلمان در نامهای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی ایران از وضعیت آقای جلالی اظهار نگرانی کرده و از مقامات ایران خواسته است که در راستای معیارهای آزادی آکادمیک و حمایت از حقوق بشر، احمدرضا جلالی را فوری و بدون قید و شرط آزاد کنند و در صورتی که او آزاد نشود دانشگاههای سراسر آلمان همکاری علمی خود را با دانشگاههای ایران قطع خواهند کرد.
این نامه تنها یک روز پس از اعلام قطع همکاری دانشگاه بلژیکی لوون با دانشگاه تهران و نیز محدود کردن همکاریهای دیگر دانشگاههای این کشور با ایران منتشر شده است.
در بخشی از این نامه آمده است که در حال حاضر انجمن دانشگاههای آلمان ٧٧ توافق همکاری آموزشی و تحقیقاتی با ایران در دست اجرا دارد.
«احمدرضا جلالی» پزشک ایرانی تبار مقیم سوئد است که بعد از سفر دو سال پیش خود به ایران بازداشت و از سوی قوه قضائیه ایران به اعدام محکوم شد. دستگاه قضایی ایران می گوید او در ترور دانشمندان هستهای نقش داشته است، اما خانواده و وکیل او این اتهامات را رد میکنند.
ویدا مهراننیا به صدای آمریکا گفت، دولت سوئد پیگیر پرونده احمدرضا جلالی است و نزدیک به دوهفته پیش مسئولین این دولت با محمد جواد ظریف در مورد پرونده آقای جلالی صحبت کردهاند، اما تا این لحظه مقامات ایرانی جواب قانع کننده و شفافی به آنها ندادهاند.
به گفته خانم مهراننیا، احمدرضا جلالی سه سال است که «در حال زجر کشیدن است» و در حال حاضر وضعیت جسمی و روحی خوبی ندارد به گونهای که وزن او به ۵۱ کیلوگرم کاهش پیدا کرده است.
هکرهای زیر نظر سپاه پاسداران کیستند؟
در گزارش محققان مایکروسافت از «مؤسسه مبنا» در ایران بهعنوان یکی از مراکز اصلی فعالیتهای این حملات سایبری نامبرده شده، مبنا یک موسسهای است که خدمات موبایلی و اینترنتی در ایران ارائه میکند و آنطور که خود در معرفیاش اعلام کرده: «فعالیتهای خود را درزمینهٔ نرمافزار، سختافزار، انیمیشن و جلوههای ویژه رایانهای آغاز کرده؛ درگذر سالها و همگام با پیشرفت تکنولوژی حوزه کاری شرکت توسعه پیدا کرد. امروز این موسسه یکی از پیشگامان نسل جدید خدمات فناوری ارتباطات است» در مورد ارتباط سازمانی مبنا با سپاه پاسداران اطلاعات روشنی در دست نیست اما قطعاً مبنا یکی از بخشهای مورد اعتماد سپاه پاسداران است چراکه انجام تلویزیون پروتکل اینترنت IPTV شبکه افق، شبکه تلویزیونی سپاه پاسداران توسط مبنا انجام میگیرد ضمن آنکه مبنا با ایرانسل نیز فعالیت مستقیمی دارد، اگرچه MTN در ایران متعلق به بخش خصوصی است اما همواره ارتباطات با در ایران با سپاه پاسداران و در آفریقا و آسیای شرقی با حزبالله لبنان گزارشهایی منتشرشده.
موسسه مبنا که دفتر مرکزی آن در تهران است برای سرقت اطلاعات شخصی و اقتصادی بهمنظور دستیابی به سود مالی، همواره حملات سایبری گستردهای را انجام داده است. این شرکت در سال ۲۰۱۳ یا حدود آن زمان تأسیس شد تا به دانشگاههای ایران و مراکز پژوهشی و علمی کمک کند؛ اما این شرکت پیمانکار نهادهای دولتی و خصوصی در ایران نیز بوده است تا حملات سایبری و فعالیتهای مخرب دیگر انجام دهد. مبنا دستکم به حدود ۱۴۴ دانشگاه در آمریکا و ۷۶ دانشگاه در ۲۱ کشور دیگر ازجمله اسرائیل، کانادا، چین، دانمارک، ژاپن، مالزی، نروژ، ترکیه، بریتانیا، کره جنوبی و…حمله سایبری کرده است و حسابهای کاربری اینترنتی بسیاری را هک کرده است. اطلاعات به سرقت رفته سپس برای منافع سپاه پاسداران مورداستفاده قرار گرفت و داخل ایران از طریق دستکم ۲ وبسایت به فروش رفت.
مجموعه کارشناسان و فعالان مبنا افرادی هستند که در فعالیتهای سایبری سپاه پاسداران همواره نام آنها مطرح هست:
غلامرضا رفعت نژاد: از بنیانگذاران موسسه مبنا که حملات سایبری مبنا را سازماندهی کرده است.
احسان محمدی: از بنیانگذاران موسسه مبنا که همراه رفعت نژاد، به سازماندهی حملات سایبری مبنا علیه دانشگاهها کمک کرده است.
سید علی میر کریمی: هکر و پیمانکار در موسسه مبنا بوده است. میر کریمی در بخشهای مختلف کمپین هک دانشگاهها که موسسه مبنا آن را به راه انداخت، فعال بود.
مصطفی صادقی: هکر و وابسته به موسسه مبنا بوده است. صادقی بهحساب کاربری حدود هزار نفر از استادان دانشگاه نفوذ کرد و دست به حملات دیگر سایبری زد و از این راه نفع مالی برده است.
سجاد طهماسبی: پیمانکار موسسه مبنا بوده است. او به هدایت و تسهیل کمپین حملات سایبری به دانشگاهها کمک کرده است و قربانیان این حملات را تحت نظر داشته است.
عبدالله کریما: تاجری که مالک و ادارهکننده شرکتی بود که از طریق یک وبسایت، اطلاعات دزدیدهشده دانشگاهیان را فروخت. مرتبطان موسسه مبنا بهطور مرتب اطلاعات به سرقت رفته دانشگاهیان را به کریما ارائه میدادند.
ابوذر گوهری مقدم: استاد دانشگاه و وابسته به موسسه مبنا بوده است. گوهری مقدم اطلاعات دزدیدهشده را با بنیانگذاران مبنا، «رفعت نژاد» و «محمدی»، ردوبدل کرده است.
روزبه صباحی: پیمانکار موسسه مبنا بوده است و به اجرای بخشهای مختلف کمپین هک دانشگاهها کمک کرده است.
محمدرضا صباحی: از پیمانکاران موسسه مبنا بوده است که در هدایت حملات سایبری به دانشگاهها مشارکت داشته است.
بهزاد مصری: اداره کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکا، علاوه بر افراد فوق، یک شهروند دیگر ایرانی به نام بهزاد مصری را نیز به خاطر فعالیتهای عمده مخرب سایبری ازجمله سرقت اطلاعات باارزش یک شرکت رسانهای در آمریکا، تحت تحریم قرارداد.
با سلام و درود
اینها همان دستانیست که قرنها ملایان و اخوندا میگفتند پیامبر اسلام و امام علی بر دست کارگر زحمتکش بوسه میزده!!
یک کولبر با دستان یخزده چه میتواند بکند؟https://news.gooya.com/2019/03/post-24083.p
====
اول شخص اسلام را من عرض کردم. اول شخص اسلام، مصدّع «1» اسلام بود و شارع اسلام از قِبلَ خدای تبارک و تعالی. رفتار او با کارگر آن بود عرض کردم که کف دست کارگر را با تواضع بوسید و این نشان کارگری را بوسید و برای کارگران افتخار ایجاد کرد. ارزش انسانی را توجه داشت که کارگر [انسان است؛] کارگر آن روز استقلال داشت و هر چه کار می کرد برای خودش بود و استقلال داشت و ارزش داشت و آن ارزش را، محل ارزش را بوسید پیغمبر اکرم و اعلام کرد ارزش کارگر را.
و دوم شخص اسلام، علی بن ابی طالب- سلام اللَّه علیه- است. ایشان خودش یک. کارگر بوده؛ (صحیفه امام، ج 16، ص: 232-242)
====
کارگران و کارمندان شاغل و باز نشسته اصناف و مشاغل گوناگون (معلمین و فرهنگیان، خدمه شرکت هواپیمایی و آتش نشانی و پرستاران و بهیاران و، کامیون داران و رانندگان شرکت اتوبوس رانی درون شهری و شبکه ترابری تجاری و شرکت راه آهن، کارگران معادن ذغال سنک، فولاد، نیشکر، و مال باختگان موسسات مالی و صندوقات دزدان و اختلاصگران حرفهای امام زمانی و ثامانی، شرکت نفع و گاز و پتروشیهای خصولتی و بعضا بخشی از بازار, هر روز در شهرهای گوناگون سراسر کشور در اعتراض به دستمزد و حقوق و حق بیمه و مزایا معوقه چندین ماهه و افزایش سرسام آور هزینه زندگی به واسطه تورم لجام گسیخته (گرانی) در خیابانها از مقابل کسبه بازار که به کسب و کار تجارت خود مشغولند و حتی سرکی هم از روی کنجکاوی به بیرون از مغازه خود نمیکشند با سر دادن شعارهای بعضا سیاسی در مورد آزادی رهبران اصناف خود و مطالبه دستمزد و حقوق معوقه و مکفی برای تامین معیشت خود و خانوادههایشان حضوری پراکنده و نا پیوسته دارند؛
این اصناف و تجمات اعتراضی با مضامین و خواستهها و مطالبات اجتماعی و سیاسی و خصوصاً اقتصادی از قدرت نهانی اجماعی و پیوند صنفی و سیاسی خود یا بیخبرند یا از همت در ایجاد این پیوند قصور کرده یا شک و احتیاط و ترس درونی از واکنش سرکوب گرانه و خوشونت آمیز حکومت مانع از تشکیل این پیوند ضروری برای تحقق خواستها و مطالبات گوناگون آنها شده.
پیوند و اتحاد ملی تمام اصناف خصوصاً کارگران و کارمندان و بازنشتگان اصناف دولتی و خصولتی و خصوصی ناراضی که مورد ظلم و ستم اقتصادی حکومت واقع شده برای تحقق خواستهها و مطالبات خود، اتهادی ضروری، مشکل گشا و استراتژیک است.
تنها در سایه این پیوند و اتحاد استراتژیک اصناف ناراضی جامعه است که توازن قوای سیاسی و اجتماعی به نفع اقشار فرودست جامعه میتواند تغییر کرده و به عنوان ساختاری بدیل در مقابل حکومت غارتگری بانکداران و بازرگانان و قاچاقچیان اطلاعاتی و امنیتی و حوزوی و سپاهی و لشکری و متکی بر دیوانسالاری اجرایی و قضایی و قانون گذاری فاسد و نالایق و دستچین شده، نظامی انگلی و رانتخوار, اسلام پناه، شبه لیبرال، لیبرال، و فرصت طلب و غرب یا شرق گرا، قد علم کند و با مصادره و حراج اموال باقی مانده بده کاران و دزدان کلان و تسخیر بانک مرکزی و مصادره و مهار دستگاه چاپ پول یا تولید پول برای رانت خوارن، و بدهی و ریاضت و فقر و تورم لجام گسیخته و گرانی برای اکثریت محرومان کشور و بر چیدن ساختار نظام پولی و مالی و اقتصادی متکی بر پول فیات بدون پشتوانه تولید و اقتصاد متکی بر خام فروشی نفت، نظامی پولی ، مالی و اقتصادی نوین متکی بر تولید و صادرات محور، متکی بر استاندارد طلا جایگزین نظام فاسد پولی و سیاسی و اقتصادی فعلی پول فیات کند؛
در غیر این صورت هیچ گونهٔ تغییر بنیادین در ساختار اجتماعی پدید نخواهد آمد، حتی اگر حکومت امام زمانی بر آمده از سنّت سرزمین وحی با حکومت سکولار مبتنی بر سنت فلسفه یونان جایگزین شود؛ نخبگان حاکم بر یونان نیز کما بیش همان قدر نالایق و فاسد و نا کارامد هستند که مفتخواران و رانتخوارن حکومتی ایران اسلامی؛ این یعنی فرودستان ، کارگران و کارمندان یونان نه به واحد پولی یورو که به مدیریت و برنامه ریزی و مهندسی و بازرگانی و استاد کاری آلمانی نیازمندند که آنها نیز از استاندارد زندگی مطلوبی بر خوردار باشند؛ اما به جهت بحرانهای اقتصادی در جامعه اروپا و رقابتهات سخت چین و ژاپن، و کاهش رشد اقتصاد جهانی بانک مرکزی فاسد اروپا هم به بهانه تحریک اقتصاد اروپا تصمیم گرفته که باز هم در ارقام نجومی پول چاپ کند.
با تغییر سیاسی حکومت و تغییر رنگ اسکناس و چهره جدید چاپ شده شیخ و شاه و رئیس جمهور لیبرال روی اسکناس با امضای رئیس جدید بانک و حذف ۴ تا صفر این تسلسل باطل شبه رونق و رکود اقتصادی هرگز از بین نخواهد رفت بلکه این زأییده ماهیت نظام پولی فیات است و ابزاری ایست بسیار سودمند برای حاکمین رانتخوار و بازرگان و قاچاقچی و خام فروش از خاک گرفته تا نفت و گوجه و گوسفند و گوساله و امتیاز شیلات و ماهیگیری ……و مهلک و برای دستمزد و حقوق و مستمری بگیران؛
نظام فاسد و غارت گرانه مونوتوریسم متکی بر پول فیات تضاد کار و سرمایه را هر لحظه و مدام تشدید میکند و بحرانهای ناشی از چرخه و تسلسل باطل رونق و رکود اقتصادی آن فقر را در سطح جهانی گسترش میدهد. رشد و توسعه اقتصادی متکی بر پول سالم و سلیم (استاندارد طلا) در خدمت توسعه پایدار به نفع هم طبقه تولید کننده و هم کارگران و کارمندان و همگی زحمتکشان است، فقط با کار و زحمت میشود ثروت تولید و توزیع و تقسیم کرد.
اقتصاد قمار خانه ای، کازینوه ای، میدان داری بانک مرکزی، و بانک داری کسری ذخیره، و نظام پولی و چند نرخی بهره و تبدیل ارز، نظامی تبه کارانه، فاسد و فاسد کننده است؛ اثرات نظام فاسد اقتصادی زاده شده در نظام پولی به همهٔ سوراخ سنبههای زندگی فردی و خانوادگی و اجتمایی، و فرهنگی و محیط زیستی راه پیدا میکند.
سپاس
بدلایل ساده ذیل و صدها دلیل دیگر، جمهوری اسلامی نمی تواند یک حکومت اسلامی باشد
• مسئولین چپ و راست دروغ می گویند.
• مسئولین مرتب وعده می دهند و به وعده ها و عهد خود وفا نمی کنند.
• ظلم و ستم در کشور بیداد می کند.
• بر بیت و المال و ثروت ها و منابع کشور نظارت صحیحی وجود ندارد و بیت المال غارت می شود.
• زندانها از زندانیان پر است.
• درکشور آزادی وجود ندارد.
• در زندانها شکنجه وجود دارد.
• مسئولین زندگی اشرافی دارند و زندگی شان تفاوت از زمین تا آسمان با زندگی مردم دارد.
• قوه قضائیه مظهر عدل و انصاف نیست و مظهر ظلم و بیدادگری است.
• عدالت اجتماعی مفهوم فراموش شده در جمهوری اسلامی است.
• در مملکت فساد، دزدی و اختلاس بیداد می کند.
• در مملکت “میزان رای مردم” نیست.
• “مجلس در راس امور” قرار ندارد.
• مسئولین بی توجه به خواست مردم هستند.
• در مملکت دروغ، فریب و ریا بیداد می کند.
• “عرق کارگر تا خشک نشده مزد او را نمی دهند”، بلکه در برخی موارد حقوق کارگران ماهها عقب می افتد.
• مسئولین گوش شنوایی برای حرفهای مردم ندارند.
• در حالی فقر عمومی در کشور حاکم است که در کنار آن عده ای بسیار دارای پول های باد آورده ای هستند که نمی دانند با آن چکار کنند.
• مردم به حکومت و مسئولین اعتماد ندارند و شدیدا به آنها بی اعتماد هستند.
به همین دلایل اتفاقا یک حکومت کاملا اسلامیست.
چناب نا شناس اتفاقا این رژیم صد در صد اسلامیست! مگر رهبران اسلامی از همان اول جز مشتی دروغ و بعد راهزنی و قتل و غارت و دزدی و کشتار و تجاوز بمردم کار دیگری هم کردند؟ لطفا آدرس غلط ندهید. این حرامیان اوباش واقعا مسلمان و باورشان اسلام و قوانین شان هم درست مطابق شرع اسلامست.هر کس غیر از نظری دارد یا دروغگو و فریبکارست و یا نادان!
لوموممبا قهرمان آفریقا و به عبارت بلژیکی های استعمارگر “جادوگر کبیر” ی که در اسید حل شد..
آمریکائیها و بلژیکیها بر این عقیده بودند که این “مردیکه” سیاه پوست را با پول و زن می خرند و با مقام و چیزهای دیگر رام خواهند کرد. آمریکائیها و بلژیکها بر این تصور بودند که این سیاه “کثیف و هرزه” را طوری شکل می دهند تا مانند سایر گرگهای هوادار آنها زوزه بکشد. آنها به منابع بزرگ و عظیم سرزمین کنگو نیاز داشتند. ثروتهای کنگو در آفریقا بی نظیر است. بهترین الماس صنعتی جهان متعلق به کنگوست. در کنار آن معادن عظیم طلا، کبالت، مس، اورانیوم، قلع، منگنز، روی، ذغال سنگ، کائوچو، پنبه، چوب جنگلهای نادر و… قرار دارد. استعمار ممکن نیست از این ثروت رایگان دست بردارد. وقتی استعمارگران به استقلال کنگو در نتیجه مبارزه مردم آن تن در دادند، تصور می کردند می توانند این سرزمین را به راحتی به نیمه مستعمره خویش بدل کنند و به چپاول خود در شکل استعمار نوین و بی دردسر ادامه دهند. ولی آنها در محاسبات خویش با شکست روبرو شدند. در آنجا بود که “مبشران حقوق بشر” تصمیم به قتل لومومبا قهرمان آزادی آفریقا گرفتند. بر اساس اسناد منتشر شده، سند قتل پاتریس لومومبا را رئیس جمهور آمریکا آقای داویت آیزنهاور شخصا امضاء کرد. وی در یک انتخابات دموکراتیک به این سمت انتخاب شده بود و به خود جرات داد در مقابل پادشاه بلژیک، بودوئین اول، که 80 سال کشور کنگو را به عنوان ملک شخصی خویش اداره می کرد و در آنجا به قتل و آزار و شکنجه سیاهان می پرداخت، ایستادگی کند و از شرافت مردم کنگو بدفاع برخیزد. پادشاه بلژیک بی شرمانه در زمان برسمیت شناختن استقلال کنگو در مقابل هیات نمایندگی مردمان کنگو مدعی شد که وضعیت کنونی کنگو محصول “خدمات تمدن” و “دستآوردهای” دوران استعماری است. وی جنایات خود را ستود و از آن به عنوان خدماتی برای تمدن بشریت نام برد. پاتریس لومومبا که نمی توانست این خفت آخرین استعمار بلژیک را بپذیرد، بپاخواست و با نطق تاریخی خویش جهانی را به حرکت در آورد.این نطق تاریخی فرمان مرگ وی و در واقع وصیتنامه وی نیز بود. امپریالیستهای بلژیک و آمریکا توسط سازمانهای جاسوسی خویش و عمال خود فروخته کنگوئی نخست به تجزیه کنگو دست زدند و یاران نیمه راه وی را خریدند و سپس با یاری آنها کنگو را مجددا به نیمه مستعمره خود بدل کردند که تا به امروز میلیونها نفر را برای دستیابی به معادن زرخیز و بی کران این کشور به قتل رسانده اند. پاتریس لومومبا با دست امپریالیستها و یاری سازمان ملل متحد به دبیرکلی داک هامرشولد سوئدی به قتل رسید و جسدش در اسید حل شد.
اعطای حمایت دیپلماتیک به نازنین زاغری از طرف بریتانیا؛ واکنش سفیر ایران
جرمی هانت، وزیر خارجه بریتانیا، روز پنجشنبه، ۱۶ اسفندماه، اعلام کرد که به دلیل رفتار «غیرقابل قبول» جمهوری اسلامی با نازنین زاغری-رتکلیف، شهروند ایرانی-بریتانیایی که در تهران زندانی است، به وی «حمایت دیپلماتیک» اعطا میکند.
ساعاتی بعد در واکنش به این اقدام وزیر خارجه بریتانیا، سفیر ایران در لندن آن را تقبیح کرده و فاقد اثر «اجرایی» دانست.
جرمی هانت در بیانیهای گفت: امروز من تصمیم گرفتم که بریتانیا در گامی بسیار غیرمعمول (به نازنین زاغری) حمایت دیپلماتیک اعطا کند.
وزیر امور خارجه بریتانیا اضافه کرد: این به مثابه آن است که دولت بریتانیا به طور رسمی اعلام میکند که نحوه رفتار با او با تعهدات ایران بر اساس قوانین بینالمللی منطبق نیست و این موضوع را به یک مسئله رسمی بین دولتهای دو کشور تبدیل میکند.
به این ترتیب هر گونه آسیب یا صدمهای که متوجه خانم زاغری شود، به مثابه آن است که ایران به بریتانیا آسیب وارد آورده است.
آقای هانت در ادامه اذعان کرد که «بعید است که این اقدام معجزه کند و یکشبه نتیجهای در پی داشته باشد»، با این حال «این اقدام به تمامی جهانیان نشان خواهد داد که نازنین بیگناه است و بریتانیا وقتی با یکی از شهروندانش ناعادلانه رفتار میشود تنها نظارهگر نخواهد بود».
خبرگزاری فرانسه میگوید، بر اساس قانون بین الملل اعلام حمایت دیپلماتیک یک اقدام حقوقی نادر است و زمانی اعطای میشود که شهروند یک کشور در کشور دیگری حقوقش نادیده گرفته میشود و پرونده این شهروند به مناقشه بین دو دولت بدل میشود و حل و فصل این پرونده میتواند بر روابط دو کشور تاثیر بگذارد.
جرمی هانت میگوید که «رفتار غیر قابل قبول» با نازنین زاغری طی سه سال گذشته باعث شد که چنین تصمیمی اتخاذ کند.
وزیر خارجه بریتانیا گفته است: او از دارو و درمان پزشکی محروم بود، در حالی که به آن نیاز فوری داشت.
نازنین زاغری رتکلیف، کارمند بنیاد خیریه تامسون رویترز، روز ۱۵ فروردین ۱۳۹۵ هنگام خروج از ایران در فرودگاه توسط سپاه پاسداران بازداشت شد. خانم زاغری از سوی سپاه پاسداران به همکاری با موسسات مخالف جمهوری اسلامی و مشارکت در فعالیتهای «براندازی نرم» متهم شد و دادگاه او را به پنج سال حبس محکوم کرد. اتهامهایی که او و وکیلش رد کردهاند.
تصمیم وزارت خارجه انگلیس به اعطای حمایت دیپلماتیک به خانم زاغری،مخالف حقوق بین الملل میباشد و فاقد آثار حقوقی و اجرایی است.حقوق بین الملل اعطای حمایت دیپلماتیک از سوی دولتها را فقط نسبت به اتباع خود ممکن میداند.طبق قانون ایران،ایرانیان فارغ از محل اقامت،تابعیت خود را حفظ می کنند.
رئیس جمهور فرانسه نسرین ستوده را به نشست گروه جی-۷ دعوت کرد
امانوئل مکرون، رئیس جهور فرانسه نسرین ستوده، وکیل زندانی در ایران را به عنوان یکی از اعضای کمیته مشورتی برابری جنسیتی گروه جی-۷ انتخاب کرده است و دعوت نامه او بوسیله وکیل سفارت فرانسه به رضا خندان، همسر خانم ستوده در تهران داده شد.
به گزارش کمپین حقوق بشر در ایران، رونوشت این نامه به وزارت خارجه ایران و کانون وکلای تهران هم ارسال شده است.
فرانسه در سال ۲۰۱۹ ریاست جی-۷ را به عهده دارد.
سه برندهی جایزه نوبل، ویداد بوچاموی؛ کارآفرین زن تونسی، دنیس موکوج؛ پزشک زنان اهل کنگو و نادیا مراد؛ فعال حقوق بشر ایزدی و اما واتسون، بازیگر و سفیر اقدامات خیرخواهانه سازمان ملل در امور زنان هم از دیگر اعضای منتخت این کمیته هستند.
دعوتنامه رسمی امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه، از نسرین ستوده، حقوقدان زندانی در ایران، برای عضویت در «شورای مشورتی برابری جنسیتی گروه ۷» تحویل رضا خندان، همسر خانم ستوده شد.
آقای خندان روز جمعه، ۱۷ اسفند، به رادیوفردا گفت که این دعوتنامه را وکیل سفارت فرانسه در تهران روز پنجشنبه به او تحویل داده است.
حال باید از آخوند سبحانی پرسید که کی باید برود خانه ریسندگی بکند؟؟ شما که در دوران موجودیتان هیچ حرفه و کاری یاد نگرفته اید حتی همان ریسندگی را! و کماکان از جیب مردم ارتزاق میکنید و چون زنجیری بر پای این ملت از به پیش رفتنشان ممانعت میورزید، مفت خوری حرفه نیست و خود را برتر از دیگران دانستن ودر همه امور سر در آخر داشتن.
———-
درود گرامی
من سالها با بانو ستوده از نزدیک آشنایم و با هم فعالیت های فراوان حقوق بشری و مدنی داشته ایم. با اطمینان می گویم: ذره ای از شعور و نوعدوستی و خردمندی و انصاف و ادب و قانوندانی و قانونگرایی و ایرانی بودن این بانو را در سلسله ی آیت الله های همینجوری ندیده ام و نخواهم دید. آیت الله های همینجوری، نطفه ی شخصیت شان بر مفتخواری و شرعیاتی ست که بشر و حقوق بشر در آن به دستمالی می ماند که می شود به دماغ کشید و در سطلش انداخت.
با احترام
.
افراط می کنید! این خانم یک وکیل دعاوی و فردی معمولی است که اتهاماتی متوجه او شده از جمله ترویج بی حجابی و فساد و اهانت به هنجارها در جمهوری اسلامی ایران،و مورد محاکمه واقع شده است.چیزی که هست شما نیز چون به فسادهای مطلوب او گرایش دارید در تعبیر از او خزعبل و مهمل می بافید.در ایران نه وکالت در چهارچوبه قوانین جرم است و نه اظهار و ابراز عقیده منطبق بر قوانین،اما هنجار شکنی،و لوس بازی و نقض قوانین، البته برخورد قانونی بدنبال دارد،اینکه شما چه جور تعبیر کنید یا چه خزعبلاتی ببافید خیلی مهم نیست! این رئیس جمهور مزوّر و ریاکار فرانسه هم که در کشور خود تظاهر کنندگان مخالف خود را می کشد و کور می کند،درست مثل شما کشک می ساید و خزعبل های ریاکارانه می بافد!
عاقای سید مرتضای گرامی
شما چقدر بی نزاکت و بی تربیت هستید !
نقد بکنید ولی توهین نکنید
باشد ؟
با احترام
متاسفم که این خانم هنوز به اصلاح طلبان معتقد است . همچنین خانم نرگس محمدی که حتی از داخل زندان هم مردم را تشویق به شرکت در انتخابات کرد و خودش در صندوق زندان رای انداخت !!!!!
وضعیت بانک ها واقتصاد ایران
https://www.youtube.com/watch?v=BXEeX938QdU
با سلام،
سپاس از درج لینک بالا متعلق با آقای مهدیاراسماعیلی دکترای اقتصاد ، عضو هیات علمی;
صرفا جهت اطلاع؛ جناب بابا کوهی چناچه علاقمند بودید بیشتر با مبانی و ساختار اصلی نظام پولی ، بانکی و اقتصادی ایران و جهان آشنا شوید به لینکهای زیر مراجعه کنید.
http://www.nurizad.info/blog/32834#comment-569595 / بدهیهای ۵ فقره بانک وابسته به نهادهای نظامی
http://www.nurizad.info/blog/32807#comment-550295/ نظری اجمالی بر مطالب فساد سیستماتیک / اقتصاد دولتی / کلیپتوکراسی
http://www.nurizad.info/blog/31428#comment-319112/ نظام بانکی جهانی و وطنی را بهتر بشناسیم
http://www.nurizad.info/blog/29700#comment-225835 – تجارت نفت از زمان جنگ جهانی دوم تا امروز….(توقف برتن وودز، تاریخ دلار طلایی و دلار نفتی)
http://www.nurizad.info/blog/31586#comment-345044/ نظام پولی – مالی ملی و جهانی – موسسه کوثر
http://www.nurizad.info/blog/32337#comment-416394 / بانک مرکزی فراتر از دست خدا
http://www.nurizad.info/blog/32400#comment-469784/ رقم نقدینگی از حجم اقتصاد کشور بالاتر رفت
http://www.nurizad.info/blog/32420#comment-485581/ گردانندگان کلان و اصلی پانزی – دغل – بازی
http://www.nurizad.info/blog/32434#comment-486863 / عبد الناصر همتی جانشین ولی الله سیف رئیس بانک مرکزی
http://www.nurizad.info/blog/32454#comment-498584/ اعدام رییس کل بانک مرکزی ایران؛ چرا و به چه اتهامی؟
http://www.nurizad.info/blog/32785#comment-535792/ تولید نقدینگی کلاه شرعی برای پولشویی کلان
http://www.nurizad.info/blog/32807#comment-549241/ نگاهی کوتاه و اجمالی به بودجه کل کشور برای سال ۹۸؛
http://www.nurizad.info/blog/32292#comment-407854/ لايحه بودجه سال 1397 كل كشور
http://www.nurizad.info/blog/32337#comment-416443 / تفاوت در تکیه و تاکیدهای کینز با فریدمن
http://www.nurizad.info/blog/32447#comment-491902/ شیادی بنام پروفسور میلتن فریدمن – شوک درمانی
http://www.nurizad.info/blog/32447#comment-492816/ نظام پولی قالب جهانی
سپاس
با حضور فرمانده کل سپاه پاسداران بیمارستان مسلمین شیراز افتتاح شد
ساختمان جدید بیمارستان مسلمین شیراز که بزرگترین بیمارستان نیروی دریایی سپاه به شمار میرود، با حضور فرمانده کل سپاه پاسداران به بهرهبرداری رسید.
بیمارستان مسلمین شیراز افتتاح شد
به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، آیین افتتاح بزرگترین بیمارستان نیروی دریایی سپاه پیش از ظهر امروز با حضور سرلشکر جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران، سردار تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه و جمعی دیگر از مقامات کشوری و استانی به بهرهبرداری رسید.
این بیمارستان با اعتباری بالغ بر ۷۰ میلیارد تومان در زمینی به مساحت ۲۰ هزار مترمربع و با ۱۶۳ تختخواب ساخته شده است.
بیمارستان تخصصی و فوق تخصصی مسلمین شامل بخشهای جراحی، داخلی، زنان، اطفال، اتاق عمل، زایشگاه، آی سی یو، سیسییو، انآیسییو، اطفال، اورژانس و سوختگی است و همه مراجعین نیازمند به درمان در زمینههای مختلف را پذیرش میکند.
اهداء یک هزار کمکجهیزیه به زوجهای جوان محروم استان فارس در آستانه سال نو از دیگر برنامههای سرلشکر جعفری در سفر به شیراز بود.
این تعداد جهیزیه به منظور ترویج ازدواج آسان و صرفاً از محصولات کارخانههای داخل کشور که دارای کیفیت مناسب هستند، خریداری شده است.
جهیزیه اهدایی برای هر زوج شامل کالاهای اساسی ازجمله، فرش، ماشین لباسشویی، یخچال، تلویزیون، سرویس غذاخوری و کالای خواب است.
از دیگر برنامههای سفر سردار جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب، افتتاح بیش از ۵۰۰ طرح محرومیتزدایی و مردمیاری در حوزههای مختلف عمرانی، فرهنگی و ورزشی بهصورت ویدئوکنفرانس در نواحی بسیج استان است…
https://www.farsnews.com/fars/news/13971215000573/
—
با حضور فرمانده کل سپاه پاسداران ؛
افتتاح بزرگترین بیمارستان نیروی دریایی سپاه در شیراز
ساختمان جدید بیمارستان مسلمین شیراز با حضور فرمانده کل سپاه پاسداران به بهره برداری رسید.
افتتاح بزرگترین بیمارستان نیروی دریایی سپاه در شیرازبه گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز فارس، با حضور فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ساختمان جدید بیمارستان مسلمین شیراز به بهره برداری رسید.
این بیمارستان ۱۶۳ تخت خوابی، در زمینی به مساحت ۲۰ هزار مترمربع در مدت ۷ سال و با ۷۲ میلیارد تومان هزینه ساخته شده است….
http://www.iribnews.ir/fa/news/2371545/
—
عکس/ افتتاح بزرگترین بیمارستان نیروی دریایی سپاه
https://www.mashreghnews.ir/photo/942437/
—-
پی نوشت: بفرست بالا اون کلاه پهلوی اومده روی چشمها و اون عینک پایین آمده روی نوک بینی را!
———-
برادران سپاه برای فریب مردم، مختصری و مختصری و مختصری از هزار هزار میلیارد دزدی هایشان را بصورت بیمارستان و اینجور فضاها در می آورند تا در کنار دزدی ها و آدمکشی هایشان چیزکی از خاصیت های مردمی هم نشان مردم بدهند. البته ما ممنونشان هستیم. می توانستند همین را هم نکنند و بازای کرور کرور دزدی، نم پس ندهند.
.
فرمانده کل سپاه پاسداران نمی تواند اینگونه قیافه مردم پسندی پیدا کند. ایشان متهم است به خیلی کارهای خلاف. اول باید جواب مردم را بابت آن کارهای خلاف دهد.
خزعبل نبافید و کلی گوئی نکنید! کلی گوئی های شما هیچ ارزشی ندارد،شما وقتی به یک گروه،یک عنوان و چیزهایی از این قبیل با زشت گوئی و خروج از ادب، نسبت دزدی می دهید سخن شما هیچ ارزش و بار حقوقی یا قضائی یا حتی سیاسی نخواهد داشت مگر آنکه بتوانید بصورت ملموس و روشن و با ارائه سند و مدرک قابل پذیرش در محاکم اثبات کنید که مثلا فلان سردار سپاه فلان دزدی را کرد یا فلان عمل نهاد سپاه پاسداران نقض قوانین کشوری است،و این دقیقا چیزی است که شما از آن طفره می روید و شجاعت و شهامت ابراز آنرا ندارید،برای اینکه می دانید وارد آوردن اتهام بطور خاص و بدون ارائه سند محکمه پسند،باعث این می شود که بیخ گلوی شما را بگیرند و تعقیبتان کنند! اما تهمت کلی زدن به اینصورت که سپاه دزد است یا سرداران چنین و چنانند،فقط حیله و حقّه بزدلان و فریبکاری دغلکاران و حقّه بازان و کاسبکاران فضای مجازی است!
سپاه بازوی مسلح و ایدیولوژیک حرامیان اسلامی است و دست شان به خون و اختلاس و دزدی و قتل و جنایت و ترور ایرانیان آغشته است. اگر فرض را براین بگیریم که سپاه نیرویی مسلح است کارش باید حراست از مرزهای کشور باشد نه ساختن راه و کارخانه و مدرسه و بیمارستان و …سرکوب مردم!
پوشش 98 درصدی دانش آموزان ابتدایی پس از انقلاب
به گزارش ایسکانیوز و به نقل از فارس، رضا مددی مشاور وزیر آموزش و پرورش با اشاره به وضعیت آموزش و پرورش در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و حال حاضر، اظهار داشت: اگر مقایسهای بین آموزش و پرورش در سال 57 و حال حاضر داشته باشیم و براساس آمارهای موجود، در آن زمان حدود 7 میلیون دانشآموز در کشور وجود داشت؛ در عین حالی که جمعیت کشور حدود 36 میلیون نفر بود؛ ضمن اینکه باید به این نکته توجه داشت که تعداد فرزندان خانوادهها در آن زمان بیشتر از حال حاضر بود.
وی ادامه داد: امروز حدود 14 میلیون دانشآموز در کشور داریم؛ضمن اینکه در 10 تا 15 سال گذشته جمعیت دانشآموزی برابر با 18 میلیون دانشآموز بود؛ نتیجهای که میگیریم این است که گسترش کمّی و کیفی آموزش و پرورش بعد از پیروزی انقلاب اسلامی چشمگیر بوده است.
مشاور وزیر آموزش و پرورش یادآور شد: در قبل از انقلاب اسلامی بخش مهمی از دانشآموزان در دوره دبستان تحصیل میکردند و حدود 40 درصد دانشآموزان، امکان ادامه تحصیل داشتند؛ در حالی که در حال حاضر در دوره ابتدایی پوشش 98 درصدی داریم…
http://iscanews.ir/news/905536/
—
وزیرآموزش و پرورش:
وجود بیش از 650 هزار خیّر مدرسه ساز از دستاوردهای انقلاب و پدیده ای ارزشمنداست
وزیر آموزش و پرورش در گردهمایی خیّرین مدرسه ساز، وجود بیش از 650 هزار خیّر مدرسه ساز در کشور وبیش از 1000 خیر در خارج ازکشور را از دستاوردهای انقلاب و پدیده ای ارزشمند دانست.
وی افزود: در اوایل انقلاب آمار خیرین و نیکوکاران بسیار اندک بود، اما پس از پیروزی انقلاب و پس از گذشت 40 سال از انقلاب شاهد وجود بیش از 650 هزار خیر مدرسه ساز داخل کشور و بیش از هزار خیر در خارج از کشور هستیم.
وزیر آموزش و پرورش تصریح کرد: از مجموعه 530 هزار کلاس درس در کشور، بیش از 110 هزار واحد آن توسط خیرین مدرسه ساز احداث شده است و در سال های اخیر، آورده های خیرین بیشتر از اعتبارات عمرانی تخصیصی دولت بوده است….
https://www.borna.news/
—
معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی نوسازی مدارس کشور:
بعد از انقلاب 107 هزار مدرسه ساخته شد
معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی نوسازی مدارس کشورگفت: بعد از انقلاب و تا پایان سال 94 تعداد 107 هزار مدرسه در قالب 527 هزار کلاس درس در کشور ساخته شد.
باقر مسلمی عصر امروز در هجدهمین جشنواره خیرین مدرسهساز کهگیلویه و بویراحمد با اشاره به همه خدماتی که توسط نظام جمهوری اسلامی تاکنون ارائه شده است، اظهار کرد: در پیش از انقلاب و در دوره شاهنشاهی تنها 55 هزار مدرسه در کشور وجود داشت.
وی با بیان تفاوتها و حجم کارها پیش و بعد از انقلاب افزود: زیربنای هر کلاس کمتر از 50 متر مربع در پیش از انقلاب بود.
مسلمی در ادامه با بیان آمار کارهای انجام شده در نظام جمهوری اسلامی گفت: بعد از انقلاب و تا پایان سال 94 تعداد 107 هزار مدرسه در قالب 527 هزار کلاس درس در کشور ساخته شد.
وی با اشاره به متراژ این تعداد مدرسه و کلاس درس گفت: این همه کار در قالب 67 هزار و 750 هزار متر مربع فضای آموزشی مدارس است.
http://www.basijnews.ir/fa/news/8678604/
—
مدرسه سازی در مناطق محروم اولویت بنیاد برکت است/ اعتبار ۷۱۵ میلیارد تومانی برای ساخت مدارس برکت
بگزارش خبرنگار حوزه آموزش و پرورش گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان؛ سعید جعفری مدیر عامل بنیاد برکت در گردهمایی مدیران کل ستادی و استانی سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس درباره ساخت مدرسه عنوان کرد: ساخت 2هزار مدرسه را در دستور کار قرار دادیم که از این تعداد ساخت 1500 مدرسه به مرحله قرارداد رسیده که از میان 1000 مدرسه افتتاح شده است….
https://www.yjc.ir/fa/news/6504057/
—
مدیرکل آموزش و پرورش خراسان رضوی:
۲۵۰۰ مدرسه پس از انقلاب توسط خیرین ساخته شده است
حسینی ادامه داد: خیرین این استان امروز نه تنها مدرسه سازی میکنند بلکه مدرسه یاری را در دستور کار قرار دادند و در این راستا هم مجمع خیرین مدرسه یار را راه اندازی کردیم.
وی بااشاره به برنامه افتتاح چهار مدرسه وکیلی هم گفت: مهندس وکیلی تاکنون ۳۰ مدرسه ساخته و امروز سی و یکمین آن افتتاح میشود و قرار است ۶۹ مدرسه دیگر هم توسط این خیر ساخته شود…
https://www.ilna.ir/
—-
پی نوشت:جهت اطلاع سیاه نمایانی که هنری ندارند جز انگشت گذاشتن روی برخی کاستی ها و انتشار برخی عکس ها و ندیدن کارهای انجام شده و زحمات جمهوری اسلامی ایران و هموطنان!
بادرود به زنان مبارز
بیش از ۲۵۰ سال از اولین قانون بشری” هر انسان آزاد و برابر بدنیا می آید و خواهد ماند”.از سال۱۷۸۹ انقلاب کبیر فرانسه می گذرد و هنوز زنان ما مورد تجاوز به حقوقشان قرار گرفته و چون برده با آنها رفتار می شود.
تاریخ مدرن با انقلاب فرانسه آغاز می شود زیرا از آن تاریخ دیگر مردمان دارای حق و حقوقی یکسان و برابر شده ورسما برده داری راخاتمه می دهند.
در ایران و خاورمیانه از آنجا که جهالت با مذهب گره خورده و هر دو در واقع زاده ی یکدیگرند هنوز قوانین شرعی عهد عتیق حاکمند ، و این قوانین که اسلام رسما از آنها پشتیبانی می کندقوانینی در جهت برده داری و تبعیض و ضد بشری اند.
مذهب شیعه بخصوص چون غذایی گندیده و مسموم است که بزور به مردم خورانده می شود .
تاریخ مصرف ادیان که متعلق به دوران جاهلیت بشرند هزاران سال است گذشته و اکنون در جامعه امروزی چون بمب اتم عمل کرده و نسلها را از بین می برد.
زنان ایران که نیمی از جامعه اند در حکومت داعشی ولایت انسان بشمار نمی آیند ،برای تغیثر وضیعتشان تنها چاره ای که در پیش رو دارند سرنگونی ودفن این مردگان برای همیشه است.
انقلاب کبیری دیگربرای جهالتزدایی لازم است .
جزئیات اشتغال زنان در ایران
بررسی وضعیت اشتغال زنان در کشور نشان میدهد که تا پایان سال گذشته 3.8میلیون نفر زن در بخشهای مختلف اشتغال داشتهاند که بیشترین تعداد آنها در تهران و کمترین نیز در کهکیلویه و بویراحمد بوده است.
به گزارش مهر، بررسی آمار کلی و وضعیت اشتغال زنان در کشور طی سال 88 نشان می دهد که از کل 21 میلیون شاغل کشور در این سال بیش از 3 میلیون و 600 هزار نفر آن زن بود. آمار اشتغال مردان در این بخش رقمی بیشتر از 17.3میلیون نفر بود.
در حالی که مردان در سال گذشته 87 درصد کل اشتغال کشور را در اختیار داشته اند، زنان توانسته اند 13درصد کل فرصت های شغلی را در کشور به خود اختصاص دهند که خود این موضوع نشان دهنده توزیع نامتوازن فرصت های اشتغالی بین مردان و زنان است….
http://www.mbanews.ir/news2/index.php?newsid=4658
—
آمارهایی عجیب از خانومهای تحصیلکرده
… براساس آماری که از سوی مرکز آمار ایران منتشر شده است در سال ۱۳۸۷، سه میلیون و ۴۷۸ هزار زن فارغ التحصیل دانشگاهی وجود داشتند که از میان تنها حدود ۳۰ درصد دارای شغل بودند و ۶۰ درصد بقیه غیرفعال یا بیکار بودند.
حالا براساس آماری که مرکز آمار ایران منتشر کرده است، طی ۹ سال از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۵، جمعیت زنان دارای مدرک دانشگاهی و تحصیلات تکمیلی از سه میلیون و ۴۷۸ هزار نفر در سال ۱۳۸۷ به ۵ میلیون و ۷۴۰ هزار نفر رسیده است. رشد قابل توجهی که همزمان با آن بیکاری زنان نیز رشد کرده است. به طوری که در سال ۱۳۸۷، تنها ۹۲۶ هزار نفر دارای شغل بودند و باقی ( حدود ۲ میلیون نفر) یا بیکار و یا غیرفعال بودند.
در سال ۹۵ اما تنها ۱ میلیون و ۷۲۴ هزار نفر دارای شغل بودند و باقی حدود ۴ میلیون نفر، بیکار یا غیر فعال بودند. به عبارت دیگر به همان میزانی که زنان تحصیلکرده در ایران طی یک دهه اخیر افزایش داشته است، همزمان بیکاری زنان نیز افزایش داشته است….
https://www.tabnak.ir/fa/news/860172/
—
زنان تحصیلکرده، موتور رشد اقتصاد ایران
صندوق بینالمللی پول در تحلیلی از چشمانداز اقتصاد ایران: تشویق زنان بهکار کردن ازجمله عوامل کلیدی ارتقای رشد بلندمدت ایران است
اگر ایران میخواهد به اهداف برنامه ششم توسعه دست پیدا کند، باید تجارت خود را بیشتر و گستردهتر کند و مشارکت زنان در بازار کار را افزایش دهد. این تازهترین توصیه یک نهاد بینالمللی به دولتمردان ایران است….
به گزارش ایسنا، این صندوق در عین حال تأکید کرد که ایران تلاشهای انکار ناپذیری را برای از میان برداشتن شکاف جنسیتی در امور بهداشتی و آموزشی برداشته و در یک دهه اخیر هیچ شکاف محسوسی در آموزشهای اولیه و ثانویه (مدارس و دانشگاهها) بین مردان و زنان وجود نداشته است و حتی در زمینههایی چون علوم پایه و مهندسی، زنان در اکثریت هستند، با این حال میزان مشارکت زنان از بازار کار ایران تا پایان سال ۲۰۱۶ معادل ۱۶.۲ درصد بوده است که رقم پایینی محسوب میشود….
http://newspaper.hamshahri.org/id/10667/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%AD%D8%B5%DB%8C%D9%84%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D9%85%D9%88%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D8%B1%D8%B4%D8%AF-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86.html
—
نرخ مشارکت اقتصادی زنان به 16 درصد افزایش یافت
تهران – ایرنا – براساس آمار اعلام شده از سازمان برنامه و بودجه، نرخ مشارکت اقتصادی زنان با 1.1 درصد رشد از 14.9 درصد در سال 95 به 16 درصد در سال 96 افزایش یافته است.
به گزارش روز شنبه ایرنا، اشتغال زنان یکی از فاکتورهای توسعه یافتگی جوامع است و موجب تسریع توسعه اقتصادی می شود. موضوعی که دولت تدبیر و امید نیز در دولت یازدهم بر آن تاکید داشته است ، شاهد این ماجرا، تعلیق آزمون استخدامی 19 هزار نفر در سال 1395 به دلیل نابرابری حضور زنان و مردان در آن بود.
همچنین حضور سه زن در ترکیب کابینه دولت دوازدهم، هفت معاون وزیر و ده ها مشاور و مدیرکل در دستگاه های اجرایی نمادی از توجه ویژه دولت تدبیر و امید به حقوق توانمندی های بانوان است.
«محمدباقر نوبخت» رئیس سازمان برنامه و بودجه در نشست هفتگی خود با خبرنگاران گزارشی از شاخص های سالانه نیروی کار ارائه کرد که در این گزارش به وضعیت اشتغال زنان در سال 96 و مقایسه آن با سال 95 پرداخته شده است.
طبق آمار منتشر شده از سازمان برنامه و بودجه از شاخص های سالانه نیروی کار جمعیت فعال زنان در سال 1396، پنج میلیون و 232 هزار و 661 نفر بود که نسبت به سال قبل از آن 340 هزار و 27 نفر به این جمعیت افزوده شده است.
مطابق این آمار 314 هزار و 341 نفر به جمعیت زنان شاغل و 25 هزار و 686 نفر به جمعیت بیکار در سال 1396 افزایش یافته است.
در سال 1395 نرخ بیکاری زنان 20.7 درصد بود که در سال بعد (1396) 9 دهم درصد بهبود یافته و به 19.8 درصد رسیده است.
براساس نتایج آمار اعلام شده، نرخ بیکاری زنان 15 تا 24ساله در سال های 95 و 96 از 44.2 به 43.7 درصد رسیده و همچنین نرخ بیکاری زنان 15 تا 29 ساله در این سال 1.3 درصد کاهش یافته و از 42.3 به 41 درصد رسیده است.
مقایسه چکیده نتایج منتشر شده سازمان برنامه و بودجه درباره نیروی کار زنان در سال های 95 و 96 نشان می دهد نرخ مشارکت اقتصادی 14.9 درصد بود که پارسال 1.1 درصد بهبود یافته و به 16 درصد رسیده است.
نرخ مشارکت اقتصادی از جمعیت فعال(شاغل و بیکار) به جمعیت در سنین کار به دست می آید. بنابراین افزایش نرخ مشارکت اقتصادی بازتاب حضور بیشتر افراد در سنین کار به سوی بازار کار است.
براساس آمار سازمان برنامه و بودجه بیشترین سهم اشتغال زنان در بخش خدمات است که پارسال این نرخ به 53.2 درصد رسیده و مقایسه سال های 95 و 96 نشان می دهد که 178 هزار و 942 نفر به جمعیت شاغل در این بخش اضافه شده است….
http://www.irna.ir/fa/News/82899311
.
فلاحت پیشه : بدهی سوریه به ایران حق الناس است بايد تسویه شود
رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس:
در طول مدتی همکاری ایران و سوریه، دولت این کشور بدهی عمده ای به ایران دارد و مسئولان جمهوری اسلامی ایران به لحاظ قانونی و شرعی باید این بدهی را به کشور بازگردانند؛ در دیداری که با مقامات سوری داشتم، به عنوان نخستین مقام ایرانی اعلام کردم که این بدهی ها حق الناس است و باید پرداخت شود.
——–
اگر پشت گوشتان را دیدید از سوریه و عراق و هرکجا می توانید چیزکی پس بگیرید. نه که پس نمی دهند بل رهبری که در عراق متولد شده و برادران لاریجانی که در عراق متولد شده اند و شاهرودی و دیگرانی که در عراق متولد شده اند، همچنان میلیارد میلیارد از کیسه ی مردم ایران به عراق و سوریه سرازیر خواهند کرد.
.
از این پیش بینی های خزعبلانه زیاد از جنابتان دیده ایم،جمهوری اسلامی پیگیر مصالح و منافع خویش هست و آنها را مطالبه می کند بر اساس قوانین ایران نه تابعیت اشخاص،خواه شما داوری یا پیش بینی مثبت داشته باشید یا منفی.
این خزعبلاتی نیز که با ذکر برخی اسامی اینجا نوشتید با اظهارات و مبانی قبلی شما ناهماهنگ است،میزان ایرانی بودن اشخاص تابعیت آنها و پدران آنهاست هرچند هنگام ولادت در جای دیگری متولد شده باشند،الان اگر یک مادر ایرانی آبستن،موقتا بجای دیگری برود و آنجا زایمان کند و بعد بازگردند و تابعیت ایرانی داشته باشند باید فرزند متولد شده را غیر ایرانی نامید؟! چرا خزعبل می بافید و در داوری ها از حدّ تعادل و عدالت خروج کرده اید؟
اینگونه خبرهای توخالی پوچ مصرف داخلی داره برای جمجمه کوچکهایی مثل همین عاقای سید مرتضی
اینها اگر میخواستند پس بیگرند چرا دادند اگر حق الناس بوده خیلی غلط کردند که بدون اجازه مردم هزینه کردند اگر عدالتی باشه باید این پولها را به عنوان غرامت بدهند به خانوادهای سوری که عزیزانشان را به برکت این پولها از دست دادند !
بفرمائید با اجازه کی از خزانه ملی خرج سوریه کرده اید؟ سید //////////////////// تو شرعت و قانون اسلامیت!
اين دو نفر (امام خمینی و شاه) به لحاظ سياسي قابل مقايسه با هم نيستند
✍️عباس عبدی:
من اصل مقایسه آقاي خمینی و محمد رضا شاه پهلوى را نادرست میدانم. آقای خمینی، چه خوب چه بد، یک ملت او را سر کار آورد. اما شاه با یک کودتا به قدرت رسید و وابسته به خارج بود.
آقاي خمینی کسی است که اعتماد به نفس را به اين ملت داده است. نقش تاریخی او در تحول مذهبی و بیرون آوردن مذهب از پوسته تحجر بیبدیل است. اوست که جمهوریت را با صراحت تمام به عرصه عمومی آورد و سلطنت را به موزه تاریخ سپرد.
همان کسانی که شاه را بر سر کار آوردند، بعداً كه با خفت و خواری از کشور بیرون رفت، او را يارى نكردند.
من معتقد نیستم که هردوره سراسر سیاه یا سفید است. اگر شاه فاقد روحیه نخوت و تکبر و تحقیر مردم و کارگزاران و حتی نزدیکانش بود، شاید نام نیک و میراث خوب و قابل دفاعی از خود بجا میگذاشت و دو بار آواره نميشد. حیف که غرور چندشآورش، که همراه با تحقیر وخودبزرگبینی در برابر مردمش و در عین حال خواری در برابر بیگانگان بود، اجازه نداد که نام نیکی از خودبر جا بگذارد. این دو نفر به لحاظ سیاسی قابل مقایسه نیستند.
سیاستمداری الزامات خود را دارد. زنبارگی شاه هم ملاکی برای نفی او به عنوان یک رهبرسیاسی نیست. به ما چه که او چگونه به نیاز جنسیاش پاسخ میداد؟ این میتواند یک رذیله اخلاقی باشدهمچنان که ورزشکاران را هم با این ویژگیها قیمتگذاری نمیکنند اگر چه سلامت اخلاقی آنان موجب محبوبیت بیشترشان میشود. در بررسی رهبران سیاسی و ترجیح یکی به دیگری، باید این معیارها راکنار گذاشت و به معیارهای سیاسی توجه کرد. یا دستکم اولویت را باید به معیارهای سیاسی داد. البته قریب به اتفاق مردم شخصاً تمایل ندارند با یک آدم زنباره مراوده داشته باشند یا او در موقعیت سیاسی و حکومت کردن بر آنان قرار داشته باشد. ولی ارزیابی سیاست بحث دیگری است و اگر قرار است زنبارگی شاه به عنوان نقطهای منفی برای او در مقام ارزیابی به عنوان یک رهبر سیاسی مطرح شود، این ویژگی را هم باید درذیل ارزشهای سیاسی و با نگاه سیاسی تحلیل کرد.
—-
پی نوشت: اینگونه سخنان به گوش جان امثال نوریزاد سابقا آنطرف بامی و اکنون اینطرف بامی فرو نمی رود زیرا که رضا شاه از نظر ایشان “کهکشان یکتای تاریخ ایران!” و محمد رضا پسرش لابد منظومه شمسی تاریخ ایران بوده اند! الان فعلا سکّه رایج کاسبی های مجازی کوفتن بر فرق بزرگانی مثل مرحوم امام خمینی و کهکشانیزه کردن شاهان پهلوی است!
———-
درود گرامی
من یک موی رضاشاه را به هزار هزار امام خمینی و آیت الله های همینجوری نمی دهم. رضا شاه ایرانی بود و برای ایران زحمت ها کشید اما خمینی و دیگرانی چون وی ایرانی که نبودند، بفکر ایران نیز نبودند و جز بلعیدن از دارایی های ایران کاری نکردند و جز خسارت پشت خسارت بجای ننهادند.
با احترام
.
اینگونه ارزش گذاری های افراطی و بقول خودتان همینجوری شما نزد اهل اطلاع و معرفت ارزشی ندارد،برای اینکه سابقه افراط و تفریط های شما در داوری بین سوژه های محبوب و مبغوض،نزد دیگران مشخص است که در گذشته های نه چندان دور آنطرف بامی چطور سوژه های محبوب آن طرف بام را به مرتبه قداست و پیامبری و اینجور مفاهیم می رساندید و سوژه های مورد بغض و نفرت را نیز راهی اسفل السافلین می نمودید،این خوی نامتعادل شما هنوز پابرجاست،چیزی که هست چنانکه بارها اشاره شد،این خو تغییری نیافته است بلکه تنها آنطرف بام تبدیل شده به اینطرف بام افراط و تفریط و جابجائی کاسبانه سوژه های محبوب و مبغوض! الان سوژه های محبوب عبارتند از چند اسم و چند تصویر که آنان را با “ترین” “ترین”های افراط به عرش اعلا میرسانید و متقابلا سوژه های اکنون مبغوض نیز به تعبیراتی دور از ادب به اسفل السافلین روانه می شوند! بنابر این در این میان هیچ طبیعت و خویی تغییر نیافته است،معیار کاسبی و افراط تغییر کرده است! من نیز یک موی حضرت امام خمینی رضوان الله علیه را به هزار هزار نکبتی مثل رضا خان کودتاچی و شما و سوژه های محبوبتان نمی دهم!
مسلما رضاشاه بسیار با خمینی تفاوت دارد. رضاشاه هزاران پله بالاتر از خمینی قرار می گیرد. رضا شاه مردی ملی و میهن دوست بود. ایران را از دست یاغیان و مفتخوران نجات داد. نیروی هوایی و دریایی ایجاد کرد. زنان را از قید حجاب آزاد کرد. راه آهن احداث کرد. دانشگاه تهران از یادگارهای اوست و بسیار بسیار خدمات دیگر.
خمینی چه کرد جز کشت و کشتار و جنگ و فقیر کردن مردم و به عقب راندن مملکت به صدها سال پیش.
یکی دیگر از اختگان سیاسی دهن باز کرد!!!میگوید من نمیگویم هر دوره ای سفید مطلق یا سیاه مطلق است!!بعد میگوید اگر شاه چنین و چنان بود جاودانه میشد و….این پیر اخته سیاسی نمیگوید سفیدی شاه چه بود و سیاهی خمینی چه؟!!!چرا؟چون وظیفه خواجگان سیاسی امروز ایران اینست که راه را برای تغییر رنگ در شرایط مختلف باز بگذارن.اگر وزنی عوض شد خمینی را به درک اسفل اسافلین ببرن و شاه را در اعلی علیین جای دهند تا این قطار از ریل خارج شده را به مسیر اول خود بازگردانن درحالیکه در لفافه سخنان دو پهلوی خود شاه را سیاه مطلق و خمینی را سفیدی مطلق نشان میدهد تا آنزمان که به دستور سلطان کشتی بان را سیاستی دیگر آید!!از خواجگان سیاسی از محمدخاتمی تا عباس عبدی در این سالها آیا به جز این به یاد دارید؟ بگویید!!!
کسی نیست از این مسلمان //////// بپرسد اگر زنباره گی شاه یک ردیله اخلاقی بود زن////// محمد و علی و حسن و سایر //////////////////// اسلامی چه بود؟
جناب سید مرتضی – از حمایت شما ممنونم.
من قرار نداشتم که دیگر در این سایت بنویسم ولی پاسخ شما به جناب کاوه آهنگر باعث
نوشتن این کامنت شد.
1 – جناب کاوه آهنگر گویا اصلا کامنت های من را نمی خوانند و فقط علاقه به پاسخ دادن
دارند. برای کسانی که در این مدت کوتاهی که در سایت مینویسم باور ها و نظر من در
باره ج.ا و دین بطور کلی و مخالفتم با شما در هر دو مورد کاملا آشکار است اگر البته
کامنت هایم را پیش از پاسخ دادن بخوانند نه مانند جناب کاوه آهنگر و یا جناب سید علی
خامنه ای فقط علاقه به پاسخ بی ربط و وانمود کردن به عدم درک انتقاد در قالب طنز را
بهانه ای برای پاسخ بدانند.
البته زمانی که ایشان پیشنهاد پیدا کردن افراد اطلاعاتی در سایت و افشای آنها را دادند
معلوم بود که بزودی این باور و اندیشه باید گسترده تر شود که حالا ایشان در کامنت شان
من را هم بطور تلویحی یکی از آنان دانسته اند که میگویند مانند سید مرتضی در این
سایت عمل می کنم.
و من بر خلاف دوستانی که به این باور رسیدند که سید مرتضی مامور اطلاعات است
چون هیچ مدرکی که بتوانم وجدانم را راضی کنم که چنین امری درست است یا نه – پیدا
نکردم – پیش خودم این را نادرست میدانم.
من اگر بخواهم کتره ای شهادت به درستی یا نادرستی چیزی بدهم که بسیاری از مردم
مبتلا به این بیماری هستند – بعد باید با وجدانم درگیری داشته باشم که دست کمی از
جهنم ندارد.
من روشی که جناب سید مرتضی در پیش گرفته اند را همان سبک و روش اندیشیدن
خودمان در اوایل انقلاب میبینم همان سرتقی ( ببخشید منظور توهین نیست ) این را شاید
کسانی مانند خود آقای نوریزاد و آنهایی مانند ما که از این انقلاب حمایت میکردند بهتر درک
کنند.- بسیاری از مردم هنوز مانند ایشان می اندیشند و اطلاعاتی هم نیستند و البته چون
ایشان حوزوی هم هستند که آش شور تر است.
من از بحث های کور و توهین فقط به این علت که نتوانسته ام مخالفم را ضربه فنی کنم
بیزارم.
2 – در باره روش جناب نوریزاد و دیگر روشنفکران مان که نقد کردم که به مذاق بسیاری از
دوستان خوش نیامد باز هم گفته هایم را تکرار میکنم با تریبونی که ایشان و دیگران در
اختیار دارند تمام صحبت ها و کار هایشان سالهاست که تکراری شده و برایم اصلا قابل
درک نیست که چرا اینگونه است.
اگر ایشان و دیگران باور به گذاری مسالمت آمیز و رفراندم و هر چیز دیگری که دارند نیاز به
اتحادی محکم بین همه سازمانها و گروه هاست. و افشا و شناساندن گروه یا سازمانی
که در این راه سنگ اندازی میکنند. آخر چگونه ممکن است گروه هایی که در کشور های
آزاد بدون جنگ و خون ریزی و در فضایی آرام بعد از 40 سال – به روش خود آقای نوریزاد
40 سال 40 سال 40 سال – نتوانسته اند به تفاهمی برسند در یک فضای آشفته که همه
گرو ه ها هم طرفدارانشان را دور خودشان جمع کرده اند – بتوانند به نتیجه گیری درستی
بدون درگیری و کشت و کشتار برسند؟
آنهایی که دلشان را به 10000 جنگجو و این قبیل اندیشه های پوک خوش کرده اند بدانند
که مجاهدین 15000 جنگجو خواهند فرستاد کمونیست ها بیشتر. و ج.ا هم با 100000 نفر
منتظر آنها خواهذ بود. مگر نمیدانید که “هنر نزد ایرانیان است و بس”؟
بهانه هایی که برای ناکامی های انقلاب 57 ذکر میکنند که شاه همه فضای سیاسی را
بسته بود رفتار هایشان را در مدت 40 سال در کشور های آزاد بدون دغدغه هم دیدیم.
پیشتر گفتم ما ایرانی ها هیچگاه از شکست هایمان درس نگرفته ایم و به همین خاطر
تاریخ مدام برایمان تکرار شده و میشود.
و جناب نوریزاد شما فقط به پاسخ خود به جناب مهرداد توجه کنید. شما ایشان را پند
میدهید که از اینگونه بحث ها ( اسلامی )دوری کنند که فایده ای در آن نیست.
مگر بیشتر از 60 – 70 در سد تمام پست های شما و گفتگو های شما در این چند سال
گذشته غیر این گونه بحث های دینی و … بوده.
مگر من و برخی از دوستان بار ها به شما در این باره نگفتیم و شما بی توجه راه و روش
خود را ادامه دادید؟
باور کنید فضای نفرت و تنفری در جامعه حکفرماست که اصلا خوب نیست.
من همانگونه که پیشتر گفتم اصلا اتفاقی وارد کامنت گذاری در سایت شدم و آنهم بابت
نگرانی در باره دوستمان آرتین گرامی. چون اصلا و اصلا گمان نمیکردم که بتوانم این چهار
خط را هم بنویسم. و همین چهار خط هم برای من شکل معجزه است.
من رشته ام کامپیوتر و ریاضیات است و حالا هم بعد از وقفه ای دوباره بر میگردم به آن
دنیای شیرین دانش.
همه دوستان و به قول جناب کاوه آهنگر – آزادیخواهان – هم در پارک تفریحات سالم جناب
نوریزاد خوش باشید.
خدا نگهدار.
————
درود دوست گرامی
سپاس از نوشته ی خوب تان
من بحث های مذهبی و دینی را که هیچگاه فایده ای جز درگیری های بین المذاهب نداشته، پسندیده نمی دانم. مثلا بحث بین شیعه و سنی. که گرمای خاصی در این قرن های گذشته به هر یک از طرفین داده تا سفره هایشان را رونق اندازند. اما اگر من خود به رویکردی مذهبی داخل می شوم، اشاره ام به آن فاجعه های مذهبی ست که همین اکنون گلوی مردم را می فشرد. وگرنه مرا چه به بحث در این که شأن نزول فلان آیه و حذیث چه است و بکجا اشاره دارد؟ مثلا ماجرای تفخیذ، از آن روی در گزاره های نوشتاری من رخ نموده است که من سالهای سال فرش زیر پای هیولاهایی بوده ام که حکم تفخیذ زیر بغلشان بود و من نمی دانستم یا اگر می دانستم چشمم کور و عقلم تعطیل بود و چیزی نمی دیدم و نمی فهمیدم. یا مسئله ی ازدواج دخترکان خردسال که ملاهای خشک مغز و مغز فندقی اجازه ندادند قانون آن را منع کند. چرا؟ چون رفتار پیغمبر وقتی اسوه باشد، ازدواج پیران با دخترکان عروسک بدست پسندیده ی الهی است قربة الی الله. یا موضوعاتی مثل اختلاف دیه ی مسلمان و غیر مسلمان. یا آیت الله هایی که سخن از حق الناس می زنند و خودشان در بیخ بُر کردنِ حقوق یک ملت اشتهایی سیری ناپذیر دارند. به حجم پولهایی که آسد علی زده زیر بغل دقت کنید. و این که چرا این ملاها هرگز پاسخگو نبوده و نیستند. جز این که مردم را و قانون را لایق پاسخگویی نمی دانند؟
.
جناب ن.م حالا که می خواهید از این سایت بروید من به شما پیشنهاد می دهم که سایت خودتان را تاسیس کنید و افکار و ایده های خودتان را در آنجا بیان کنید. مسلما موفق خواهید شد. ضمنا اگر بدتان هم نمی آید و آن را توهین به خودتان تلقی نمی کنید لطفا دست سید مرتضی را هم بگیرید و با خودتان ببرید. درست است که سید مرتضی عیب زیاد دارد ولی چون کلا آدم کنجکاوی هست ( توجه کنید نگفتم فضول !) می تواند با کنترل سایت شما خدمت شایانی به شما کند. ایشان در این گونه موارد تعلیم دیده هستند. هر وقت توانستید ما را هم در جریان پیشرفت های سایت خودتان بگذارید.
دوستدار شما : کاوه آهنگر
انقلاب جهل بر ظلم و رهبر قاتل حاج عبدالله را بهتر بشناسیم
https://www.youtube.com/watch?v=-74UTSK6rVU
https://www.youtube.com/watch?v=CdEzaA353AU
به یاد استاد بی کنش که تا اعماق معانی شاهنامه سفر کرده بود
رستم و اسفندیار- تقابل دین و ازدی(قسمت سوم)
“کنایه” یکی از صنایع ادبی است و در ادبیات کنایی ، پارهاى از واژهها به لحاظ كثرت استعمال توصيفى در معانى واحد، داراى معانى ثانوى و کنایی مشخص و واحد . به عنوان مثال واژه “شير” در ادبيات، به لحاظ كثرت استعمال توصيفى آن و بکار گیری ان در معنای کنایی ، علاوه بر معناى اصلى داراى معنى کنایی یا ثانوى “شجاع” نيز ميباشد كه برای ان تثبيت گرديده است.
واژه هاى “زمستان” و “شب” نيز دو واژهاى ميباشند كه هر دو داراى معناى ثانوى و کنایی “خفقان، استبداد” .
واژه گان “روز” و “بهار” نيز داراى معنى کنایی و ثانوى “آزادى” ميباشند، كه بر اين اساس، آنجا كه اخوان ثالث ميگويد: “اين شب است آرى شبى بس هولناك، ليك پشت تپه هم روزى نبود”؛ ميتوان به سهولت دريافت كه اخوان، در صدد بيانِ اين مطلب است كه؛ استبداد و خفقان حاكم است و ما در پسِ تلاش خود نيز به آزادى يا “روز” نرسيديم و باز مجددا به شب گرفتار شديم.
اكنون با توجه به توضيحات مذكور، ميتوان دريافت كه چرا فردوسى در وصفِ رستم، از منظرِ بهمن؛ او را معادلِ آفتابِ سپيده دم قرار ميدهد؛
بهمن فرزندِ اسفنديار است، بنابراين او زاييدۀ “دين” است و همانگونه كه بيان گرديد، دين؛ عبوديت و بندگى است، استبداد است و خفقان، تسليم شدنِ محض است، يعنى همان “شب”. بنابراين بهمن زاييدۀ شب است. او از شب آمده و بديهى است كسى كه از شب براى ديدنِ روز مى آيد، چون به روز ميرسد، با آفتابِ سپيده دم مواجهه ميگردد. و رستم نيز نمادى است از آزادى و آزادگى يعنی همان “روز”:
به دل گفت بهمن كه اين رستمست؟!
و يا آفتاب سپيده دمست؟!
درك شاهنامه و ابعادِ سخن فردوسى در موضوعِ جهانشمولى كه آن حكيم در بطن داستان رستم و اسفنديار نهفته، مستلزمِ شناخت رستم است و آشنايى با هر آن چیزی است كه رستم نمايندگى آنرا بر عهده دارد. که اشاره مختصری به ان میشود.
ابياتى كه فردوسى به منظور توصيفِ رستم آورده به دو بخش تقسيم ميگردد؛ يك بخش ابياتى است كه قبل از تولدِ رستم از زبان پيشگويانى كه پيدايش رستم را پيشگويى نمودهاند، بيان ميگردد. و بخش ديگر نيز مربوط ميگردد به تولد رستم و پس از آن. همچنين قسمتِ اخير نيز خود از دو قسمت تشكيل گرديده: يك قسمت بيانِ اوصاف رستم از زبانِ ديگران است و قسمت ديگر توصيف رستم از زبان خودش ميباشد که دوستان میتوانند با مراجعه به شاهتامه انها را مطالعه کنند لیکن رستم
. داراى چندين ويژگى خاص نيز ميباشد كه اين ويژگيها صراحتاً توسط فردوسى بيان نگرديده ولى خواننده با خواندنِ شاهنامه از جمع مطالب و داستانهايى كه رستم در آنها ايفای نقش مينمايد، به اين ويژگىها پى خواهد برد، كه اهم آنها عبارتند از:
١- رستم در تمامى جنگهايى كه شركت داشته، هيچگاه سِمتِ فرماندهى سپاه يا حداقل فرماندهى يكى از جناحهاى سه يا چهارگانۀ سپاه را عهدهدار نبوده و در تمامى جنگهايى كه او شركت جسته، سِمتِ رسمىِ وى صرفاً يك سرباز ساده ميباشد، بى هيچ لقب و عنوانى.
٢- رستم هيچگاه حاضر به پذيرش هيچ دينى نميگردد. وى قبل از ظهور دين زرتشت و پس از آن وجود دارد، ولى از پذيرش هر دينى امتناع مينمايد.
٣- گرچه رستم رسماً هيچگونه دينى را نپذيرفته، وليكن رستم، خداشناس و معتقد به خداى واحدى است كه سر منشاء تمام خيرها و خوبىهاست، و در اين اعتقاد خود نيز جازم و قوى است.
٤- رستم براى عبادت و يا راز و نياز با خدايش، هيچ عبادتكده يا آتشكده و بطور كلى هيچ محلى كه رسماً براى انجام اينگونه موضوعات در نظر گرفته شده را انتخاب نميكند و رسميت نميبخشد، بلكه در هر كجا هست، مستقيماً خداى خود را طرفِ صحبت قرار ميدهد و بى هيچ واسطهاى با او ارتباط برقرار ميكند.
٥- او هرگاه قصد راز و نياز با خدايش را دارد، از سايرين جدا ميگردد و هيچگاه در حضور افرادِ ديگر، آنرا انجام نميدهد.
٦- رستم هيچگاه حاضر به كرنش در مقابل ديگران نميگردد، خواه مردم عادى باشند و خواه شاهان. او هيچگاه در برابر هيچ شاهى سر تعظيم پايين نميآورد و بر زمين نمي افتد.
٧ – هيچگاه كسى را كه دستِ يارى و كمك به سويش دراز كرده، نا اميد نميكند، حتى اگر اين موضوع شديدترين عواقب را برايش در پى داشته باشد.
٨- گرچه هيچگاه و درهيچ جنگى، او نقش و سِمتى رسمى فراتر از يك سرباز معمولى ندارد و خود تحت فرماندهىِ سالارِ سپاه انجام وظيفه ميكند و خود را مكلف به انجام دستورات او ميداند؛ ولى در مواقعِ بحرانى، عملاً اوست كه سپاه را رهبرى ميكند..
اسفندیار نیز صاحب عنوان جهان پهلوانی میباشد لیکن این عنوان از سوی دستگاه دین و دولت به وی داده شده ، او نیز همپون رستم از هفت خوان گذشته ،
و به لحاظ خدماتى كه در راستاى گسترش” دين بهی” ، داشته ، از جانب زرتشت مورد عنايت واقع ميگردد و به عبارتى نظر كرده زرتشت ميشود و به همين جهت نزد موبدان و روحانيان اين دين ، از جايگاه ويژه اى برخوردار بوده و هست ، او داراى شخصيتى واقعى ميباشد كه در متون قديمى خاصه در متون مذهبى منجمله در اوستا به كرات از او نام برده شده و هنوز نيز يكى از قديسان دين زرتشتى محسوب ميگردد ، در روايات مذهبى امده كه اسفنديار در اثر دعاى زرتشت در حقش ، رويين تن ميگردد به گونه اى كه هيچ سلاحى بر بدن او كارگر نبوده و در پاره اى از متون و روايات مذهبى نقل شده كه زرتشت به پاس زحمات اسفنديار او را در ابى ششتشو ميدهد و اسفنديار با رفتن در ان اب رويين تن ميگردد ليكن به دليل اينكه هنگام داخل شدن در اب چشمهاى خود را ميبندد و اين مانع از نفوذ اب به چشمش ميگردد، خصيصه (رويين تنى) چشم او را در بر نميگيرد و چشمش مانند سابق اسيب پذير باقى ميماند ،( پيشنهاد استفاده از عبارت” چشم اسفنديار ” به جاى “پاشنه اشيل “به همين سبب است)
بهمن پس از ديدن رستم و مقايسه او با آفتاب سپيده دم، تصميم خود را ميگيرد:
من او را به يك سنگ بيجان كنم
دل زال و رودابه پيچان كنم
ادمه دارد…….
شفیعی………………..عجب دلیلی اوردی که گفتی ققیر است. خوب مگر گدا فقیر نیست؟ یعنی میخاهی بگویی فارسی فقیر است اما گدایی نمیکند چون عزت نفس دارد؟ نکند تو فکر کردی که زبان هم مثل ادم عقل دارد و فکر میکند؟ و یعنی هرکس چهارتا کلمه عربی توی حرفش بود فقیر است؟ خوب پس خودت هم که عربی توی حرفات هست یعنی فقیری؟ این چرند است دیگر نیست؟حالا خاستی حرفت را لاپوشانی کنی خرابترش کرد و دیگر رسمن داری چرت و پلا میگویی. اینکه اینهمه سخت نیست یک عذرخاهی کن و تمام.
اما جواب ان تبریزی که زیرش نوشته بود اینست که مگر من دروغ میگویم که بابک و بقیه اردبیلی بودند؟ مگر تقصیر من است که تبریزی ها ///هستند؟
//////////
////////////
////////////
////////////
دوستان عزیز آقایان شفیعی و مصلح :
فرض کنید یکسال دیگر که جمهوری اسلامی با کمک شما عزیزان سقوط کرد آنوقت دوستی از شما دو نفر بپرسد که نقش شما در سقوط این خونخواران چه بود ؟ چگونه جواب می دهید ؟ می خواهید بگویید ما مشغول دعوا با یکدیگر بر سر دی ان آ و چند مطلب پیش افتاده دیگر بودیم ! و وقت نداشتیم که دنبال مطلب اصلی برویم ؟! دوستان گرامی این وب سایت تشنه مقالات شما در رابطه با سران خونخوار جمهوری اسلامی است. از این فرصت که آقای نوریزاد برای شما بوجود آورده نهایت استفاده را ببرید. در رابطه با ظلم جمهوری اسلامی افشاگری کنید. این همه مطلب مفید برای ایجاد ارتباط هست. فعلا به مسایل اجتماعی که مردم از انها در عذاب هستند بپردازید. شما روشنفکران جامعه هستید بار گرانی بر دوش شماست نشاندهید که از این مردم هستید و دغدغه آنها را دارید.
موفق باشید
سلام و درود
ضمن سپاس از حُسن ظن شما، خیر دوست عزیز من به سهم خودم روشنفکر نیستم و روشنفکر به حساب نمیآیم، اگر اینطوری باشد باید هر شخص تحصیلکرده یا با معلوماتی را روشنفکر محسوب کرد!! روشنفکران اجتماعی یا سیاسی بسیار نادرند و طرحی نو برای جامعه دارند، ولی من ندارم، کسی از معاصران هموطن را هم نمیشناسم که بشود به او روشنفکر گفت.لینکلن و ولتر و روسو روشنفکر بودند، مارکس هم یک روشنفکر بود ماندلا و گاندی هم هریک روشنفکر بودند. میلیاردها انسان تحصیلکرده و دارای مدرک حقیقی و با معلومات در دنیاز زندگی میکنند که ویژگیهای روشنفکرانه ندارند، روشنفکران راستین درصد بسیار ناچیزی از جمعیت کره زمین را تشکیل میدهند.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران گفت: به صورت ملی 19 میلیون نفر جمعیت شهری در فقر مطلق زندگی می کنند که یک سوم جمعیت شهری ایران و یک چهارم کل جمعیت ایران است.
مش قاسم: ای عضو هیات علمی دانشگاه تهران، تو حتما پایان نامه دکتریت رو یکی دیگه نوشته. تو دیگه چه نادانی هستی. سردار/* سپاه/* شکست خورده میگه فقر مطلق ۱۰ درصده تو میایی میگی بیشتره؟ تو اصلا کی هستی که روی حرف سردار/* سپاه/* شکست خورده حرف بزنی؟ بیجا کردی که روی حرف اون حرف زدی!
/*: ک
ملت میگه نه بد میخواهد نه بدتر، نظام/* هم بد بهمون چپوند هم بدتر. اینا ما ملت ایران رو آدم حساب نمیکنن، یا گوشت دم توپ یا چارپایانی که به هر طرف که بخوان “راهنمایی”بشیم.
یاران به از جان درود
چند سال قبل آخوندکی گفت :فلانی بعد تولد بانگ یا علی گفت.چند روز قبل
هم آخوندکی دیگر گفتند از فلان معصوم پرسیدند کوچکترین عددی که به یک
تا ده تقسیم شود و مانده نداشته باشدچند است؟ فرمودند:هفته را در ماه
ضرب کنید آن است .قطعی است که معصوم غیر عرب نداریم وتا همین امروز ماه عربی
28 روز است که هفت برابر آن 196 میشود که نه به 3یا5یا6یا8یا9 بخش پذیرنیست.**
میدانیم که شیعه را نام غالی به معنالی غلو کننده بوده و از طرفی بار ها سفارش
شده تا میتوانید به نفع دین وبزرگان بگویید . مثل وقف که کسی مالش را به
نفع اینان می بخشد شاعران و سخنوران پیشین نیز هریک مدحی ووو دارند
این نیز نوعی وقف سخن است .تند رو ترین آنان چون کلینی وکافی و طبرسی ووو
که از گفتگو با ماهی سرسره ابن .. و یا از درختان وسنگهایی که در معیت این
بزرگان چون به قضای حاجت می رفتند هروله می کردند و از یکدیگر سبقت
میگرفتند تا شرف مالیده شدن به فضولات مبارکه را دریابند و به دیگران فخر
فروشی کنندهم نوعی از این غلوهاست و معیاری برای طرز فکر و راستگویی
این جماعت است. توجه به دویست سیسد سال فاصله نویسندگان با واقعه
شرح داده شده میزان درستی وصداقت گفتار نه صداقت شخص در ایمان را
به راحتی میتوان دریافت .حال پس از هزار ودویست واندی سال سخنان این
چند غالی هم وزن وگاهی مرجح بر اصل متن مقدس است در حالی که خودشان
هم بر رد وسست وضعیف وعلیل وذلیل بودن در سد بالایی از این متل ها
اقرار دارند . کسی هم خود را براین مبنا شاه زاده(فروخته شده در بازارکنیزان
مدینه یا شام )خواند وبسی فخرید.
——————————-
** اصل قضیه چیستانی پارسی است که سال را درهفته ضرب کنید کوچکترین
مضرب مشترک یک تا ده است .
یاران جان درود
پیروز باد جهانی روزتان و آفرین برشما نوباوگان / بانوان سرزمینم گردانی که هریک
به از گردآفریدید. اسطوره هایی چون گلرخ ایرایی/آتنا دایمی/نرگس محمدی/زهرا/
فاطمه/آزیتا ومناسب ترین ریس جمهور ایران آزاد سرکار بانو نسرین ستوده و بسیار
ابر زنانی که پیوسته افتخار مردان ایران بوده و هستند و دنیا رسمن سرتعظیم در
آستان آنان فرود آورده مثل شیرین عبادی یا ویدا موحد و مادرم گوهر عشقی.
پاینده باشید زیبایان زیبایی ساز.
این گاو نر شیرده نیست!
از دست این ملایان ولایتی شزیعت مدار عقب مانده بی عقل
زنان ستم چندگانه بسیار دیذه اند ، تظاهرات اینجا و اونجا را مردم باید دست بردارند این تظاهرات برای کشورهای دموکراسی و نه دیکتاتوری است مردم باید و یکجا برای سرنگونی همه بخیابان بریزند .
این گاو نر شیرده نیست.
مگر بهمت زنان باغیرت !
این درشکه بشکسته لایق سواری نیست
این سگ گر مفلوک تازی شکاری نیست
این خر سیاه لنگ قابل مکاری نیست
این حریف تریاکی پهلوان کاری نیست
این زمین بی حاصل جای آبیاری نیست
درجبین این کشتی نور رستگاری نیست
مقصد وکیلان را عاقلانه سنجیدیم
مشرب وزیران را عالمانه فهمیدیم
خاک پاک ایران را عارفانه گردیدیم
هرچه را نباید دید ما یکان یکان دیدیم
این زمین بی حاصل جای آبیاری نیست
در جبین این کشتی نور رستگاری نیست
هست مدت چل سالست خلق پارلمان دارند
هم به آسمان عدل بسته ریسمان دارند
اندر این بهارستان کعبه ٔ امان دارند
باز هرچه می بینم خلق الامان دارند
کار ملت مظلوم غیر آه و زاری نیست
در جبین این کشتی نور رستگاری نیست .
مجوس کشون!
————–
جنگ آتی، مذهب علیه مذهب است. مجوس علیه حشدالشعبی عراق، فاطمیون افغان، زینبیون پاکستان و حوثی های یمن. مجوس کشون. بهشت را به بها دهند.
عرب ایرانی را مجوس می شمارد. نجس و آتش پرست. آخوندهم به چشم ناپاک در او می نگرد.
– ایشالله گربه است!
آمریکا بانکهایی را که با دولت مادورو کار می کنند تحریم میکند
کاخ سفید خواهان تحریم تمام بانک هایی است که با دولت نیکلاس مادورو، رئیس جمهوری ونزوئلا کار می کنند. این تحریم ها شامل تمام بانکهای آمریکای جنوبی می شود که همچنان با دولت قانونی ونزوئلا معامله می کنند.
دونالد ترامپ بارها گفته است که برای سقوط دولت نیکلاس مادورو باید تمام راه هایی درآمد آن را مسدود کرد. الیوت آبرامز، نماینده دولت ترامپ در امور ونزوئلا روز پنج شنبه گفت: «تحریم هایی شدیدی روی موسسات مالی خواهیم آورد که با دولت نیکلاس مادورو کار می کنند.»
مهمترین منبع درآمد دولت ونزوئلا افروش نفت است و در صورت اعمال تحریمهای شدید بانکی، فروش نفت نیز بسیار سخت و دشوار خواهد شد. درآمد حاصل از صادرات نفت بیش از ۵۰٪ از تولید ناخالص داخلی و تقریباً ۹۵ درصد از کل صادرات ونزوئلا را تشکیل میدهد. ونزوئلا پنجمین تولید کننده بزرگ نفت در اوپک است.
بحران سیاسی در ونزوئلا طی ماههای اخیر وارد مرحله تازه ای شده است. ایالات متحده و بیش از ۵۰ کشور دیگر، از جمله متحدان اروپایی آمریکا، خوان گوایدو، رهبر اپوزیسیون را بهعنوان رئیسجمهوری موقت ونزوئلا پذیرفته اند و خواستار برگزاری انتخابات آزاد در این کشور شدهاند.
یاران وارداتی انقلاب، گزارشی از سایت زیتون
حشدالشعبی، حوثیها، فاطمیون و زینبیون…
زیتون ـ یلدا امیری
رییس دادگاه انقلاب تهران، موسی غضنفرآبادی، با حضور در جمع طلاب مدرسه علمیه معصومیه قم گفت:« اگر ما انقلاب را یاری نکنیم، حشدالشعبی عراقی، فاطمیون افغانی، زینبیون پاکستانی و حوثیهای یمنی خواهند آمد و انقلاب را یاری خواهند کرد.»
اساس نشستی که رییس دادگاه انقلاب تهران در آن سخن میگفت درباره گزارش وضعیت پروندههای کلان اقتصادی و امنیتی برگزار شده بود و در آن در خصوص مسائل مختلفی چون مفاسد اقتصادی، آگاه بودن طلاب به مسائل پیرامون خود و تلاش برای در دست گرفتن فضای مجازی سخن گفته شد.
بخشی از این نیروهای حافظ «انقلاب» که غضنفرآبادی از آنها نام برد توسط سپاه قدس در ابتدا برای جنگ در سوریه به خدمت گرفته شدند. این نیروها بعدها در جریان جنگ داخلی در یمن، هم شرکت داشتند و با عنوان کلی «مدافعان حرم» شناخته میشوند.
گروههایی از کشورهای مختلف که توسط سپاه پاسداران آموزش داده می شوند و به اعضای آنها حقوقی ماهیانه پرداخت میشود در واقع این شبه نظامیان بدون داشتن انگیزههای ملی و میهنی و فقط در برابر دریافت دستمزد به صورت پیمانکار در جنگ های نیابتی ایران شرکت میکنند.
گروهی دیگر مانند حوثیهای یمن هم هر چند مستقیما توسط ایران پایهگذاری نشدند اما در سالهای اخیر مشهور است که با کمک و حمایت مالی و معنوی ایران به حیات خود ادامه میدهند.
سربازان عمق استراتژیک در ایران به چه کاری میآیند؟
رئیس دادگاه انقلاب تهران اما روشن نکرد که نیروهای شبه نظامی که در سالهای اخیر توسط سپاه پاسداران در کشورهای همسایه ایجاد شدهاند چگونه قرار است «انقلاب را یاری کنند».
شاید بتوان گفت که اشاره رئیس دادگاه انقلاب تهران به وقوع اعتراضات خیابانی احتمالی در شهرهای ایران است. «فتنهای» که اصولگرایان هر از گاهی وقوع آن را پیشبینی میکنند و برای مقابله با آن راهکار میدهند.
این سخنان تلویحا حامل نکته مهم دیگری نیز هست، اینکه مقامات جمهوری اسلامی از عدم همراهی نیروهای داخلی وابسته به نظام هراس دارند و یا گمان میکنند که اعتراضات احتمالی پیشرو آنچنان وسیع خواهد بود که قادر به کنترل آن توسط نیروهای داخلی نیستند و ناچار میشوند از «حشدالشعبی عراقی، فاطمیون افغانی، زینبیون پاکستانی و حوثیهای یمنی» استفاده کنند.
این کار اما در ایران مسبوق به سابقه است. در اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸ خبرهایی در شبکههای مجازی و سایتهای اینترنتی مطرح شد مبنی بر این که افرادی عرب زبان که احتمالا یا از حزب الله لبنانند یا از فلسطینیان عضو جنبش حماس، در برخورد با معترضان شرکت دارند. تصاویر ویدئویی در یوتیوب منتشر شد که در آن فردی می گفت نفرات پلیس ضدشورش که به مجتمع مسکونی محل اقامت او حمله کرده اند لهجه عربی داشتند یا در یکی دیگر از این ویدئوها، از موتورسواران پلیس ضدشورش کلماتی به زبان عربی شنیده می شد.
این خبر هیچوقت توسط حکومت ایران تایید نشد.
فارغ از درستی و یا نادرستی اخبار مرتبط با سال ۸۸ سخنان رییس دادگاه انقلاب تهران در رابطه با استفاده از نیروهای شبه نظامی خارجی در داخل کشور موضوعی است که برای اولین بار توسط یک مقام رژیم جمهوری اسلامی مطرح میشود.
حافظان خارجی «انقلاب» ایران چه کسانی هستند؟
گفتنی است که تعداد این گروه های شبه نظامی وابسته به ایران بسیار بیشتر از چهار گروهی است که غضنفر آبادی نام می برد، گفته می شود که حداقل ۱۵ گروه شبه نظامی وابسته به ایران فقط در عراق و سوریه فعالیت داشته اند. اما سابقه اقدامات این گروه ها چیست؟
حشد الشعبی که به بسیج عراق معروف است، با الگوگیری از نیروی بسیج در ایران ایجاد شده است. اگرچه هدف از ایجاد آن مبارزه با داعش اعلام شد اما این گروه از سوی عفو بینالملل به دست داشتن در کشتار غیرنظامیان متهم شدهاست. حشد الشعبی عمدتا از گروه های شیعه عراقی تشکیل شده و مساله مذهب و ایدئولوژی در آن بسیار برجسته است.
گردان فاطمیون یکی از گروه های شبه نظامی شیعه حاضر در سوریه است که بسیاری اعضای آن را افغانستانیهای مقیم ایران تشکیل میدهند؛ آنها پس از جذب٬ آموزش و سازماندهی در پادگانهای سپاه به سوریه اعزام میشوند. این گردان آنطور که رسانههای ایران اعلام کردهاند ابتدا از سوی ۱۷ نفر از افغانهای شیعه مقیم دمشق تشکیل شد و پس از گسترده شدن جنگ در سوریه٬ به یک گردان نظامی تبدیل شد. تعدادی از اعضای کشته شده این گردان در شهرهای مختلف ایران به خصوص قم و مشهد تشییع و به خاک سپرده شده است.
گردان زینبیون متشکل از شیعیان پاکستانی مقیم ایران هستند. این گردان پس از حمله گروه داعش به عراق و با حمایت نیروی قدس سپاه راهاندازی شده و ماموریت اصلی آن در عراق تعریف شده است. پایگاه اصلی این گردان در شهر مذهبی قم و اسلامآباد پاکستان قرار دارد. گفته میشود این گردان ارتباط نزدیکی با «حزبالله پاکستان» دارد. حزبالله لبنان علاوه بر پاکستان چندین شاخه نظامی دیگر در سوریه و عراق راهاندازی کرده که این گروهها هدف خود را مقابله با نیروهای تکفیری اعلام کردهاند.
حوثی ها یا جنبش انصارالله جریانی سیاسی و نظامی از شیعیان زیدی یمن است. نام «حوثی» به رهبرشان حسین بدرالدین حوثی انتساب دارد که در سال ۲۰۰۴ م. توسط نیروهای ارتش یمن کشته شد. گفته میشود که شمار نیروهای این گروه حدود صدهزار مبارز است. حوثی ها هماکنون در لیست گروههای تروریستی عربستان سعودی، امارات و استرالیا قرار دارد.
علاوه بر این حزبالله لبنان، حزبالله سوریه، سپاه بدر، گردان ابوالفضلالعباس یا لواء ابوالفضل العباس، گردان لواء ذوالفقار، گروه عصائب اهل حق، سرایا السلام، سرایا الخراسانی، کتائب حزبالله، حزبالله عراق، کتائب امام علی، کتائب سیدالشهداء و حرکه النجباء از دیگر نیروهای شبه نظامی وابسته به حکومت ایران هستند.
مجتبی واحدی: چرا حاضرم در کنار رضا پهلوی برای پس گرفتن ایران بایستم…
از توئیتر مجتبی واحدی
نوشته های من نشان میدهد نه با سلطنت طلبی موافقم نه طرفدار رضا پهلوی هستم. اما حالا که به گفته مهمترین مقام قضایی – انقلابی( رئیس دادگاههای انقلاب) معلوم شده که پشتوانه حکومت، آدمکشان خارجی همچون حشدالشعبی هستند با صدای بلند میگویمحاضرم در کنار پهلوی برای پس گرفتن ایران بایستم
— Seyed Mojtaba Vahedi (@Smvahedi) March 7, 2019
شکایت از بشار اسد در دیوان بینالمللی کیفری به اتهام ‘جنایت علیه بشریت’
برای نخستین بار از زمان آغاز جنگ داخلی سوریه، گروهی از وکلای مدافع حقوق بشر، با طرح اتهام “جنایت علیه بشریت” از بشار اسد رئیس جمهوری این کشور در دیوان بینالمللی کیفری (ICC)، در لاهه شکایت کردند.
به گزارش بی بی سی، این شکایت به نمایندگی از ۲۸ پناهجوی سوری انجام شده که در اردن به سر میبرند و میگویند که به دلیل اقدام بشار اسد ناچار شدهاند کشورشان را ترک کنند.
در جریان جنگ داخلی سوریه که از سال ۲۰۱۱ میلادی آغاز شده، بیش از ۳۶۰ هزار تن کشته و میلیونها نفر آواره شدهاند.
این جنگ در پی تظاهرات مخالفان بشار اسد که خواستار سرنگونی او بودند، آغاز شد.
“دیوان بینالمللی کیفری” نهادی است که در پی تصویب پیماننامه بینالمللی رم در سال ۱۹۹۸ تاسیس شده و وظیفه بررسی چهار اتهام بزرگ نسلکشی، جنایت علیه بشریت، جنایات جنگی و تهاجم جنگی را برعهده دارد.
این دیوان برخلاف “دیوان بینالمللی دادگستری” که اختلافات بین کشورها را بررسی میکند، این اختیار را دارد که اشخاص را به دلیل اتهامات بزرگ جنگی محاکمه کند.
—————
گام بعدی، شکایت از ایران در مجامع بین المللی ست بخاطر جنایت هایش علیه بشریت چه در داخل و چه در بیرون از مرزها
حتما
.
عجب! یعنی با این خبر پی بحقانیّت پیش بینی معروف خود بردید؟! تصورم این است که یا شمّ سیاسی اتان ضعیف است،یا در یک خلا ایده آلیسم سیاسی بسر می برید و از باغ مسائل سیاسی و بین المللی دور هستید و مایلید هر ماست و دروازه ای را بهم ربط دهید برای محکوم کردن کلیشه ای حاکمیت کشور خود.
جنایت علیه بشریت؟! جنایت علیه بشریت را چه کسانی مرتکب شدند؟! این جنایت را امریکا و اسرائیل و ترکیه و عربستان و امارات و قطر و برخی دیگر مرتکب شدند که در صدد برآمدند با تسلیح مخالفان سیاسی اسد و ترانزیت داعش و گروههای تروریست، یک حکومت قانونی از نظر سازمان ملل متحد را سرنگون کنند،و بقول خودشان تریلیون ها دلار نیز خرج کردند اما چیزی جز دماغ سوختگی و چراغ خاموش نصیبشان نشد!
خوب حالا آنها جنایت کردند و جنگی بوجود آوردند و عده زیادی از مردم سوریه و منطقه را آواره کردند و البته برنامه ها هم داشتند،حالا بنظر عقل شما این 28 پناهجوی آواره شده از سوریه که محتملا از همان مخالفان و براندازان حکومت قانونی اسد بودند باید از کی شکایت کنند؟! اگر بگوئید می باید از اسد و ایرانی که بدعوت یک دولت قانونی از یک دولت قانونی حمایت کرد و دفع شرّ تروریزم دست ساز امریکا و اسرائیل و دنباله های آنها را کرد، شکایت کرد،در اینصورت بدون تعارف و رودربایستی باید در عقل و عقلانیت سیاسی شما شک کرد،اگر هم شکایت باید از امریکا و دیگر فضولها و حامیان تروریزم باشد خوب این دیگر به ایران چه مربوط که در جهت تامین امنیت خود و منطقه به یک متحد خود کمک کرده است؟! بنابر این،فی الواقع باید شکایت آنها از گردن کلفت های غربی و اسرائیلی و عرب های مرتجع و منفعل از امریکا باشد نه اسد و ایران.
با اینحال فرض کنیم متواری شدن گروهی از مخالفان اسد از سوریه در اثر جنگ، واقعا جنایت علیه بشریت باشد و ادعای آنان در دادگاه های بین المللی مسموع باشد،حال این شکایت آنان چه ربطی به پیش بینی خزعبلانه و دور از منطق محکومیت ایران در مورد سوریه دارد؟!
جناب ن.م من جوابیه شما را خواندم و بسیار تعجب کردم به دلایل زیر :
1- چرا از قول من عنوان کرده اید که من قصد نابودی اسلام را دارم و حتی گفته اید که روی آن شهادت می دهید ! من در هیچ جا همچین حرفی نزدم پس همیشه قبل از هر نوع قضاوت عجولانه از افراد سوال کنید.
2- در مورد آقایان نوریزاد و طبرزدی از خودشان سوال کنید من هیچگونه پیش قضاوتی راجب آنها ندارم. ولی این را می دانم که اینها بیش از من و شما به گردن افراد حق دارند چون خودشان را بطور کامل درگیر کردند و ناراحتی های آن از جمله زندان رفتن و کتک خوردن و شکنجه شدن را کشیده اند در ضورتی که من و شما همانوقت در خانه و در آسایش بودیم. البته ببخشید شما در آن موقع در صف نان بربری بودید !
3- شما مختار هستید که هر جوری می خواهید فکر کنید. مثلا فکر کنید که مبارزه از هر نوعی با جمهوری اسلامی بی فایده است. بسیار خوب من به عنوان یک هموطن آزادیخواه به این فکر احترام می گذارم چون معتقد به آزادی هستم ولی این دلیل نمی شود که شما در این جا که بوجود آمده برای مبارزه با جمهوری اسلامی کار امثال سید مرتضی را انجام دهید. شما که خودتان می دانید آقای نوریزاد برای چه این وب سایت را بوجود آورده چرا با آن مقابله می کنید ؟ اگر نمی پسندید کسی شما را مجبور نکرده که در اینجا تشریف داشته باشید. من شما را تشویق می کنم که اگر تز سیاسی بخصوصی دارید یک وب سایت بزنید و با همفکران خود در آنجا ایده خودتان را تبلیغ کنید.
با تشکر از توجه شما
جناب کاوه آهنگر همین حرف را بارها دوستان به سید مرتضی و آنارشیست و سپاه جاویدان و …. گفته اند بی نتیجه. همینجاست که انسان نتیجه میگیرد که اینگونه افراد برای انجام ماموریتی دراین سایت حضور دارند و کارشان را هم بخوبی انجام میدهند چون یا همه را بجان هم میاندازند و یا وقت وفضا را با حرفهایشان و پاسخهایی که دیگران مجبورند بدهند تلف میکنند.
حسن/*: از مذاکره فرار نمیکنیم.
….و ادامه داد ….مذاکره است که از ما فرار میکنه.
/*: ک
«جنایتکار تاریخ»، «دروغگو» و «شکست خورده»؛ رئیس قوه قضائیه شد –اکبر گنجی قسمت دوم
برای اثبات دروغگویی ابراهیم رئیسی حداقل ۴ سند وجود دارد:
۱) متن حکم آیتالله خمینی: آیتالله خمینی مینویسد: «کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رأی اکثریت آقایان حجتالاسلام نیری (قاضی شرع) و جناب اشراقی (دادستان تهران) و نمایندهای از وزارت اطلاعات [مصطفی پورمحمدی] میباشد… آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند “اشداء علی الکفار” باشند.» (خاطرات آیتالله منتظری، شرکت کتاب، ۱۳۷۹، ص ۳۵۱).
۲) پاسخ آیتالله خمینی به پرسشهای رئیس وقت قوه قضائیه: آیتالله موسوی اردبیلی- رئیس شورای عالی قضایی آن زمان- تلفنی سه پرسش درباره دایره افرادی (مجاهدین دارای حکم قطعی اعدام که سر موضع هستند؟، مجاهدینی که هنوز محاکمه نشده و هیچ حکمی ندارند؟، مجاهدینی که محکوم به چند سال زندان شده و در حال سپری کردن حکمشان هستند و سر موضع هم هستند؟) که شامل این حکم میشوند، میپرسد. آیتالله خمینی در پاسخ مینویسد: «در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است، سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید». (خاطرات آیتالله منتظری، ص ۳۵۲).
۳) نامههای اعتراضی آیتالله منتظری به آیتالله خمینی: آیتالله منتظری در نامه اعتراضی ۹ مرداد ۱۳۶۷ به آیتالله خمینی ضمن مخالفت با کل حکم و دعوت به رحمت و عطوفت به جای اعدام و خشونت، مینویسد: «افرادی که به وسیله دادگاهها با موازینی در سابق محکوم به کمتر از اعدام شدهاند، اعدام کردن آنان بدون مقدمه و بدون فعالیت تازهای بیاعتنایی به همه موازین قضایی و احکام قضات است و عکسالعمل خوب ندارد.» (خاطرات آیتالله منتظری، ص ۳۵۳).
او در نامه ۱۳ مرداد ۱۳۶۷ به آیتالله خمینی نوشت که هیئت منصوب شما هزاران نفر را در شرایط بسیار سخت قرار داده و با بهانه به عنوان «بر سر موضع» اعدام میکنند. او ضمن گزارش شیوهها میگوید «برای رفع مسئولیت شرعی از خود به عرض میرسانم».
آیتالله خمینی در پاسخ نامه دوم در ۱۵ مرداد ۱۳۶۷ به آیتالله منتظری نوشت: «دید شما در مورد ضد انقلاب و به خصوص منافقین را قبول ندارم. مسئولیت شرعی حکم مورد بحث با من است جنابعالی نگران نباشید.» (خاطرات آیتالله منتظری، ص ۳۵۸).
۴) نوار جلسه آیتالله منتظری با اعضای هیئت مرگ: آیتالله منتظری نیری، اشراقی، ابراهیم رئیسی و مصطفی پورمحمدی را اظهار کرده و ضمن سخنان بسیار تندی، خواستار پایان بخشیدن به کشتار زندانیان شده و میگوید من حتی با اعدام یک نفر از آنها هم مخالف هستم (خاطرات آیتالله منتظری، ص ۳۵۵). در بخشی سخنانش به آنها میگوید: «شما با این کار خود دستگاه قضایی را زیر سؤال بردید. چندین سال شخص آقای نیری، و قضات یکی را محکوم کرده به پنج سال یکی را محکوم کرده به شش سال، یکی ده سال، یکی پانزده سال. اینکه ما بیاییم بدون اینکه فعالیت تازهای باشد اینها را اعدام کنیم معنیاش این است که همه ما گه خوردیم، همه دستگاه قضایی ما غلط بود… من نمیخواهم ۵۰ سال دیگر برای آقای خمینی قضاوت کنند، بگویند آقای خمینی یک چهره خونریز سفاک هتاکی بوده… مردم از ولایت فقیه داره چندششان میشود».
در این جلسه نه تنها اعضای هیئت مرگ مدعای ایشان را انکار نمیکنند، بلکه به آیتالله منتظری میگویند در تهران تاکنون ۷۰۰ نفر را اعدام کردیم و ۲۰۰ نفر «سر موضع» باقی مانده است. اجازه بدهید اینها را هم اعدام کنیم تا قال قضیه کنده شود. که آیتالله منتظری به شدت مخالفت میکند. اگر ابراهیم رئیسی راست میگفت، باید همانجا میگفت که تمامی این افراد از قبل دارای حکم قطعی اعدام هستند، نه اینکه بگویند ما دقت به خرج داده و به زندانیها میگوییم بنویسند مخالف سازمان مجاهدین هستند تا اعدام نشوند. آیتالله منتظری میپرسد: آیا به آنها گفتید اگر ننویسند، اعدامتان میکنید؟ میگویند نه.
جلسه آیتالله منتظری به عنواک یک سند تاریخی آنقدر دارای اهمیت است که مصطفی پورمحمدی اخیراً انتشار آن را خیانت به شمار آورد. او در برنامه «دست خط» در ۹ اسفند گفت:
«متأسفانه انتشار این نوار از روی خیانت بود و خیانتی به انقلاب و امام و حتی به آقای منتظری بود. آقای منتظری صحبتی کرده، خوب یا بد، غلط یا درست که امام تصمیم گرفت. همان جلسه و انتشار همان مطالب سبب عزل آقای منتظری شد. وقتی جهالتی انسان را میگیرد و نفاق و کینه و بغض فردی را میگیرد چشمهای او بسته میشود و دیگر خیر و صلاح خودش را هم نمیفهمد. من از حرکت امام دفاع کردم. از آن رسالتی که در قبال منافقین در ایامی که دادستان انقلاب بودم، دفاع کردم. من خیلی برای منافقین کیفرخواست صادر کردم و به دادگاه فرستادم. خیلیها محکوم و اعدام شدند. گفتم این وظیفه دینی و ملی و انقلابی ما بود. مقابله با دشمن بود. مگر حق داریم به دشمن امان دهیم مردم ما را بکشد و کشور ما را تصرف کند و دست روی دست بگذاریم؟ حال بعد از سالیان سال بخواهد دوباره برای خودش موقعیتسازی کند و امام را مظلوم قرار دهد. من هم دفاع کلی کردم، اتفاقاً ۸ شهریور هم بود. حالا برخی از آقایان و دیگران و خبرنگاران دنبال من آمدند و از من سؤال کردند و من گفتم من در میدان دشمن بازی نمیکنم. متأسفانه یکی از جاهلان داخلی را به هر دلیلی تحریک کردند که در نقشه آنها نوار را پخش کرد. دلیلی ندارد گول نقشه دشمن را بخوریم، ما در این میدان بازی نخواهیم کرد. حرفهای گفتنی هم فراوان داریم و به وقت آن باید بیان کنیم. ما حرفی در کلاس جاسوسی داریم که «جاسوسی طبعی» میگوییم یعنی اصلاً طرف همانند شما فکر میکند و خود شما است و عامل نمیخواهد. متأسفانه تفکر آقای منتظری و برخی از اطرافیان ایشان تفکر معیوب و ناقص و جاهلانهای نسبت به فهم شرایط و ضدانقلاب و منافقین بود.
پاسخ احمد زیدآبادی به اظهارنظر اکبر گنجی در باره رئیس جدید قوه قضاییه
احمد زیدآبادی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «دامگه تناقض!» نوشت: چند روز پیش مطلبی از اکبر گنجی خواندم که طی آن از حضور میانهروها در حکومت به منظور تحققِ فضای تنفس برای جامعۀ مدنی، پیشگیری از جنگ و گذار به دمکراسی دفاع کرده بود.
خب، این نظریهای است که از نگاه من، در موردِ خاص ایران چندان صدق نمیکند، ولی به هر صورت، نظری است که مدافعان خاص خود را دارد و مناقشه در بارۀ آن موضوع این یادداشت نیست.
دیروز هم مطلبی از گنجی در بارۀ جابجایی در رأس قوۀ قضائیه خواندم که از ریاست جدید با القابی نظیر قاتل، آدمکش، جنایتکار و دروغگو یاد کرده بود.
خب، این هم البته تازگی ندارد و برخی نیروهای سیاسی خارج از کشور سالهاست که از این نوع ادبیات برای توصیف بسیاری از رهبران جمهوری اسلامی استفاده میکنند، بنابراین از این جهت هم قصد خردهگیری به گنجی ندارم.
آنچه اما میتواند مورد نقد قرار گیرد این است که دو نظرگاهِ فوق با هم سازگاری و انسجام ندارد. اگر دو فرد مختلف این دو نظر را مطرح کرده بودند، تناقضی در میان نبود، اما طرح هر دوی آنها از طرف یک نفر نشانۀ عدم انسجام و آشفتگی تحلیلی است.
به هر حال میدانیم که حضور در حکومت تبعات گریزناپذیری دارد از جمله اینکه میانهروهای مورد نظر گنجی باید با “تندروها” بر سر یک میز بنشینند، با هم خوش و بش کنند، در بارۀ مسائل کشور وارد بحث و گفتگو شوند و بکوشند با یکدیگر به تفاهم دست یابند. حال اگر آن تندروها از نگاه گنجی موجوداتی جنایتکار و عامل قتل عام هزاران انسان بیگناه باشند، چنین کاری چگونه ممکن است و سهیم شدن در قدرت با آنان چه توجیهی دارد؟
این اشکال فقط به گنجی برنمیگردد. بسیاری از اصلاحطلبان داخلی نیز به نحوی گرفتار آنند و همینگونه تناقضها نیز آنها را از پا در آورده است.
البته گنجی ممکن است بگوید که منظورش از شرکت میانهروها در حکومت، نشست و برخاست و خوش و بش و بحث و گفتگو و تعامل و تفاهم آنها با نیروهای “جنایتکار و آدمکش” نیست! خب، اگر منظور این نباشد فقط دو شق دیگر ممکن است؛ نخست اینکه میانهروها در گوشۀ دفترشان مخفی شوند تا مبادا امکان ملاقات و دیدار آنها با دیگر مقامهای حکومتی پیش آید! دوم اینکه، میانهروها به محض رو در رو شدن با تندروها، با آنها گلاویز شوند و به قصد کُشت به زد و خورد با آنان مبادرت کنند!
حال کشوری را تصور کنید که اعضای حکومتاش با هم به یکی از دو صورت فوق رفتار کنند! چه شود!
https://news.gooya.com/2019/03/post-24116.php
«جنایتکار تاریخ»، «دروغگو» و «شکست خورده»؛ رئیس قوه قضائیه شد–اکبر گنجی قسمت اول
پس از مدتها شایعه و خبر، آیتالله خامنهای در ۱۶ اسفند ۱۳۹۷ طی حکمی ابراهیم رئیسی -«آیتالله قتل عام» را به ریاست قوه قضائیه منصوب کرد. مطابق اصل یکصد و پنجاه و هفتم قانون اساسی: «به منظور انجام مسئولیتهای قوه قضائیه در کلیه امور قضایی و اداری و اجرایی مقام رهبری یک نفر مجتهد عادل و آگاه به امور قضایی و مدیر و مدبر را برای مدت پنج سال به عنوان رئیس قوه قضائیه تعیین مینماید که عالیترین مقام قوه قضائیه است». اگر معیارهای حقوق بشری و دموکراتیک را نادیده بگیریم، حتی با معیارهای همین اصل نیز خامنهای نمیتوانست رئیسی را به ریاست قوه قضائیه بگمارد. چرا؟
یکم) جنایتکار تاریخ: ابراهیم رئیسی، مصطفی پورمحمدی، نیری و اشراقی اعضای «هیئت مرگ» قتل عام زندانیان سیاسی و عقیدتی در تابستان ۱۳۶۷ بودند. آنها تصمیمگیرندگان اصلی مرگ و زندگی زندانیها بودند. حکم جنایت را آیتالله خمینی صادر کرد. اما تشخیص موضوع یا مصداق با اعضای هیئت مرگ بود. به همین دلیل آیتالله منتظری به آنان گفت: آیندگان از شما به عنوان «جنایتکاران تاریخ» یاد خواهند کرد. آیا «جنایتکار تاریخ» میتواند «مجتهد عادل» باشد؟ عدالت هر معنایی که داشته باشد، با جنایت تعارض دارد.
دوم) دروغگو: ابراهیم رئیسی در مراسم ۱۶ آذر ۱۳۹۷ در دانشگاه شهید بهشتی در پاسخ به پرسشی در مورد اعدامهای سال ۶۷ گفت:
«در همین تهران روزی ۱۰۰ تا ۱۲۰ ترور صورت میگرفت، از نیروهای انقلابی و هرکس که عکس امام را در مغازه زده بود تا رئیسجمهور، نخستوزیر، رئیس دیوان عالی کشور و … را کشتند. قهرمان مبارزه با نفاق در کشور امام خمینی است، همه کسانی با نفاق مبارزه کردند باید مورد تشویق قرار گیرند که کشور را از شر منافقان نجات دادید. آیا این درست است که همه خطوط امنیتی نظام [توسط حسن روحانی] شکسته شود که رأی عدهای را جذب کنند؟ چرا با این کار خواستند رأی ضد انقلاب را بگیرند؟ تفاوت من با رقیبم این است که ما به استقلال کشور معتقدیم اما او آب خوردن را هم به بیگانه متصل میکرد… در سال ۶۷ افرادی از منافقین پرونده آنها مورد رسیدگی قرار گرفته بود و دادگاه حکم داده بود و دیوان عالی کشور نیز تأیید کرده بود، ولی فوراً نیاز نبود که حکمشان اجرا شود، مثل همین الان که بعضی پروندههای قاچاق حکم صادر و تأیید شده اما نسبت به بعضی دیگر شدت کمتری دارد اجرا نمیشود. امام خمینی گفتند آنها که حکمشان تأیید شده ولی به اجرای آن به دلایلی به تأخیر افتاده، هیئتهایی بنشینند و بررسی کنند که آیا شرایط اجرای حکم وجود دارد یا نه؟ فقط برای کسانی که جرم و حکمشان قطعی شده بود. من به دفتر نشر آثار امام گفتم مبانی فقهی حکم امام را توضیح دهند. برخورد امام در جریان نفاق، برای همیشه کشور را از لوث منافقین پاک کرد اما برخی [حسن روحانی] برای آنکه هدف، برایشان وسیله را توجیه میکند، نسبت به من و امام و انقلاب تسویه کردند، در حالی که من هیچکدام از آن سه سمت تصریح شده را در حکم امام نداشتم. افتخار من آن است که با جریان نفاق، فساد و چپاول مبارزه کردهام، اما تعجب نسبت به کسانی[حسن روحانی] است که مدعی حقوقدانی هستند، اما بین دادستانی و قاضی فرقی نمیگذارند».
ابراهیم رئیسی دروغگوست. دروغ به این بزرگی ۳۰ سال و چند ماه پس از آن جنایت در پاسخ دانشجویانی بیان شد که یا در زمان واقعه هنوز پا به دنیا ننهاده بودند، یا دوران خوش خردسالی را از سر میگذراندند. ابراهیم رئیسی با توجه به این واقعیت آن دروغهای بزرگ را بافت و بیان کرد. او ادعا کرد:
الف: اعدامشدگان قتل عام ۶۷ از سالها پیش بازداشت، محاکمه و توسط قضات به اعدام محکوم شده و در زندان در انتظار اجرای حکم اعدام بودند.
ب: هیئت منصوب از سوی آیتالله خمینی فقط و فقط مسئولیت داشت که درباره افرادی که از قبل دارای حکم قطعی اعدام بودند، بررسی کند و تشخیص دهند شرایط اجرای حکم اعدام کدام یک از آنها وجود دارد.
پ: من دادستان بودم، نه قاضی. حکم قطعی اعدام این افراد قبلاً توسط قضات صادر شده بود. دادستان حکم اعدام صادر نمیکند.
تمامی زندانیان بازداشتی در شرایط سخت دهه ۱۳۶۰، در دادگاههای غیرعلنی و بدون وکیل محاکمه و محکوم میشدند. حکم اعدام به سرعت اجرا میشد. اگر فردی در آن دادگاههای غیرعادلانه به سالها حبس محکوم میشد، یعنی مطلقاً در فعالیت مسلحانه شرکت نداشته و به قول فقیهان محارب نبوده است.
برای اثبات دروغگویی ابراهیم رئیسی حداقل ۴ سند وجود دارد
واکنش آمریکا به انتصاب «ابراهیم رئیسی» به عنوان رئیس جدید قوه قضائیه ایران: این یک رسوایی است
معاون سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده می گوید انتصاب ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس قوه قضائیه ایران که سابقه دست داشتن در کشتار دستهجمعی را داشته، «یک رسوایی» است.
رابرت پالادینو در توئیتی با اشاره به خبر انتصاب رئیسی، روز سه شنبه ۱۴ اسفند نوشت: ابراهیم رئیسی که در کشتار دستهجمعی زندانیان سیاسی دست داشت، به عنوان رئیس جدید دستگاه قضایی ایران انتخاب شد. این یک رسوایی است.
وی افزود: «این رژیم [جمهوری اسلامی] با برگزاری محاکمههای ناعادلانه و وضعیت غیرانسانی در زندانها، روند قانونی را به سخره گرفته است. ایرانیان شایسته بهتر [از اینها] هستند!»
چه رسوایی؟
خود این حضرات رسوایی عیانند حال دلتان را به رییسی خوش کرده اید سرتاپای نظام را بقول جناب نوری زاد تا یک کیلومتری که هیچ صد فرسنگی هم بگردید از این اعجوبه های عقبمانده حواهید یافت نکنه انتظار مصدق دارید؟
تقدیر مایک پمپئو از زنان ایرانی معترض به حجاب اجباری، در مراسم اهدای «جایزه زنان شجاع» وزارت خارجه آمریکا
مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در مراسم اهدای «جایزه زنان شجاع» در وزارت امور خارجه آمریکا از تلاش زنان ایرانی تقدیر کرد.
آقای پمپئو روز پنجشنبه ۱۶ اسفند در مراسم اهدای «جایزه زنان شجاع» با اشاره به اعتراضهای یک سال گذشته زنان در ایران گفت: «سال گذشته، درست در همین موقع، دهها زن در سراسر ایران در اعتراض به قوانینی که آنها را مجبور به پوشیدن حجاب در اماکن عمومی میکند به خیابانها ریختند.»
وی افزود: «این زنان شجاع، در استفاده از حق آزادی خود، در برابر دوربینها حجاب از سر خود برداشتند؛ چهرههای آنها به وضوح قابل مشاهده بود. آنها با آگاهی از قساوت رهبران خود چنین کاری را کردند. و روز بعد، در روز بین المللی زن، نیروهای پلیس به اعتراض آنها یورش بردند. بسیاری از این زنان دستگیر شدند. برخی از آنها در حبس مورد ضرب و شتم یا شکنجه قرار گرفتند. دست کم یکی از آنها به ۲۰ سال زندان محکوم شد و دیگران وادار به خروج از کشور شدند.»
استقبال برخی اصلاحطلبان از ریاست رئیسی بر قوه قضائیه: ‘فرزند دادگستری’ آمد
کمتر از بیست و چهار ساعت پس از آنکه خبرهای غیررسمی انتصاب آقای رئیسی به ریاست قوه قضایی منتشر شد، برخی چهرههای شناخته شده و رسانههای اصلاحطلب حضور آقای رئیسی را در قامت ریاست قوه قضائیه به فال نیک گرفتهاند.
این موضعگیریها با واکنش تند شماری از کاربران شبکههای اجتماعی و فعالان سیاسی و حقوق بشر مواجه شده است. آنها چرخش و تجدیدنظر اصلاحطلبان در خصوص ابراهیم رئیسی را به باد انتقاد گرفتند.
“مجری جنایت” یا “قهرمان مبارزه با فساد”
یکی از جنجالیترین خوشامدگوییها مربوط به محمود صادقی، نماینده اصلاحطلب تهران در مجلس بود.
در دو سه سال اخیر، آقای صادقی را شاید بتوان یکی از صریحالهجهترین مننتقدان قوه قضائیه و به ویژه رئیس آن، صادق آملی لاریجانی دانست.
آقای صادقی با ارجاع به “پیشینه” ابراهیم رئیسی نسبت به تغییرات در قوه قضائیه ابراز امیدواری کرده است.
ابراهیم رئیسی یکی از مجریان اصلی اعدامهای تابستان ۱۳۶۷ است که در آن بیش از چهار هزار تن از مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی در دادگاههایی چند دقیقه اعدام شدند.
آیتالله حسینعلی منتظری، قائم مقام وقت رهبر ایران در آن سال آقای رئیسی را یکی از مجریان “بزرگترین جنایت جمهوری اسلامی” نامیده بود.
او ۲۴ مرداد ۱۳۶۷، خطاب به ابراهیم رئیسی (معاون وقت دادستان تهران)، حسینعلی نیری (حاکم شرع وقت)، مرتضی اشراقی (دادستان وقت تهران)،و مصطفی پورمحمدی (نماینده وقت وزارت اطلاعات) گفته بود: “بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده و تاریخ ما را محکوم میکند به دست شما انجام شده و [نام] شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ می نویسند”.
حسن/*: مرزهای جنوب را دادهایم به سپاه که با قاچاق مبارزه کند ولی از دستشان در میرود.
مش قاسم: چیزی که حاجی میخواست بگه این بوده: مرزهای جنوب را دادهایم به سپاه که با قاچاق مبارزه کند ولی از جیبشون سر در میاره.
ریسندگی زنان درخانه
آیتالله سبحانی: نمایندگان به مساوات دیه زن و مرد وارد نشوند
به اعتقاد جعفر سبحانی، از مراجع تقلید شیعیان، “رسالت اصلی” نمایندگان مجلس “رسیدگی به وضعیت معیشتی مردم” است، نه تساوی دیه زن و مرد. از نظر سبحانی، باید ابتدا مشخص شود که مجلس شورای اسلامی “آیا صلاحیت بررسی این مسئله را دارد” یا نه.
جعفر سبحانی این سخنان را پیش از ظهر امروز در “مجتمع آموزش عالی امام خمینی” در قم (متعلق به محمدتقی مصباح یزدی) مطرح کرده است.
او در بخش دیگری از سخنان خود “ریسندگی زنان در خانه” را از عوامل رفع مشکل “استجابت” برشمرده و بر لزوم اشتغال زنان “در مشاغل متناسب با آنها” تأکید کرده است.
——
فاجعه ی ملایان در نابجای خود
فاجعه ی فقه
فاجعه ی فقها
فاجعه ی قم
فاجعه ی مرجع
فاجعه ی مرجعیت
فاجعه ی برآمدن بی شعوران
فاجعه ی برآمدنِ زیرخاکی ها
.
نوریزاد گرامی همه این فجابع برداشت مستقیم از قرآن و اسلام است .بنابراین فاجعه تصلی اسلام و قرآن است نه فقه و آخوند …!
تصلی یعنی چه ؟
فاجعه اصلی !
اگر فقه و فقهاء و قم و مرجعیت فاجعه اند و زیرخاکی و خزعبلات دیگری که می بافید،بنابر این خجالت بکشید و منافقانه در قم و شیراز سراغ برخی از فقهاء و مراجع نروید چون آنان نیز اگر اینگونه تعبیرات خزعبل و دور از ادب را از پیامبر ادب ببینند حتما از او بیزار خواهند بود.شما از باب اینکه کسی اهمیتی به خزعبلات اتان نمی دهد تعادل روانی خویش را از دست داده اید و شب و روز مزوّرانه و در قالب تظاهر به ادب،به دیگران اهانت می کنید.
سید مرتضی شما دیگر حرف از ادب نزنید که پرونده رفتار شما بسیار سیاه است. از فردی که همواره در اینجا مشغول اراجیف گویی و حمایت از خونخواران است بیشتر از این نمی توان انتظار داشت.
https://www.youtube.com/watch?v=mCEzUxL-xrI
یورو نیوز- در دفاع از سروش، تجلیلی که بر تحلیل سایه افکند
دفاع عبدالکریم سروش از آیتالله خمینی، در قیاس با محمدرضا شاه، در روزهای اخیر موجی از انتقاد علیه اين روشنفكر ديني را در فضای مجازی برانگیخت.
عبدالکریم سروش در سخنرانی اخیر خود به مناسبت چهل سالگی انقلاب اسلامی، در پاسخ به سوالی درباره انتخاب بین محمدرضا شاه و آیتالله خمینی، در صورتی که مجبور به چنین انتخابی باشد، گفت:
«اگر فرض کنیم هیچ اختیاری نداشته باشیم جز اینکه یا شاه را انتخاب کنیم یا آقای خمینی را، بنده صد در صد آقای خمینی را انتخاب میکنم. برای اینکه آقای خمینی مردمیترین رهبری بود که در تاریخ این کشور ظهور کرده. شما فقط کافی است که استقبال از او را ببینید و بدرقه از او را وقتی که مرد. ما در تاریخ ایران هیچ رهبری را نداریم که این طور در دل مردم جا داشته باشد.»
آقای سروش در توضیح دلیل دومش برای ترجیح آیتالله خمینی به محمدرضا شاه گفت: «خمینی باسوادترین رهبر این کشور بوده تا کنون. از ایام اولیه حکومت هخامنشیان تا روزگار حاضر. در بین پادشاهانی که ما داشتیم، هیچ کس به لحاظ علمی به پای او نمیرسید. برای اینکه خمینی اولاً فقیه درجه اولی بود، عرفان هم خوانده بود، فلسفه هم خوانده بود. شاه یک جوان بیست ساله بود که از سوئیس به ایران آمده بود و پادشاه شده بود. بعد از پادشاهیاش که درس و مکتب و مدرسه ای [در زندگیاش] نبود. قبل از پادشاهی هم حداکثر یک دیپلم داشت. سوادی نداشت. پدر او که اصلاً دیگر شهره است در بیسوادی. پادشاهان قاجار و پادشاهان قبل از آن چطور؟ تواریخ برای ما نوشتهاند که اینها اصلاً خواندن و نوشتن بلد نبودند. نادرشاه خواندن ونوشتن بلد نبود. اصلاً جای مقایسه نیست اینجا. یعنی آن قدر فاصله زیاد است که لازم نیست ما بخواهیم شواهد تاریخی بیاوریم. نه فقط در ایران؛ سراغ پادشاهان انگلستان و فرانسه بروید. این مقداری که ما در تواریخ این کشورها خوانده ایم، آدمهای بافکر و باعلم و باسوادی نبودند؛ در همان حد دوران خودشان. در تاریخ ما آقای خمینی واقعاً یک نمونه بینظیر بوده در مقام حکومتداری. این را در قیاس با شاه و در جواب سوال آن خانم میگویم که اگر شما ما را در یک دوشاخه بیرحمانهای قرار بدهید که راه سومی نداشته باشد، البته این طرف [خمینی] میچربد [به شاه] . البته شاه و آقای خمینی هر دو مستبد بودند و همین استبداد کار ما را خراب کرد.»…..
منتقدان و مدافعان سروش چه گفتند؟
این پاسخ عبدالکریم سروش با واکنش منفی شدید بسیاری از کاربران ایرانی فضای مجازی مواجه شد؛ واکنشی انتقادی، که بعضاً توام با استدلال بود و اکثراً آمیخته به دشنام و توهین…..
پاسخ سروش به منتقدان
سروش در پاسخش به انتقادها نوشت: «کارنامه شاه و خمینی را فیالجمله میدانم و البته بر من هنوز معلوم نیست کدام بهتر است. عوامل و عناصر بسیار در این جا هست که همه را باید منصفانه به حساب آورد و آن مقامی و مجالی دیگر میخواهد. و البته اگر اختیار با من بود نظام سومی را اختیار میکردم.
اما منحصراً در مقایسه آن دو شخصیت، به گمان من بی هیچ شک خمینی سبق میبرد. خمینی اصولدان بود و علم اصول، علم به غایت دشوار و عمیقی است. فلسفه و عرفان را هم در حد عالی و تخصص میدانست. اینها قابل انکار نیست. شاعر متوسطی هم بود. شخصیت با صلابت و شجاعتی داشت. بدکرداریهای خمینی را از معلوماتش جدا کنید. بیخبری های دیگرش نباید مانع تصدیق این امور شود. بارآمدن شاه در یک محیط دوزبانه بل چندزبانه و فرانسه و انگلیسی دانستنش هنری نیست. او از تاریخ و فرهنگ کهن ایران چندان چیزی نمیدانست. از دین مردم ایران اطلاعاتی نداشت. از درون روحانیت بی خبر بود. یعنی کشورش را به درستی نمیشناخت و از همین جا ضربه خورد. ترسو و زنباره بود و در مواقع بحرانی ملک و ملت را رها میکرد و میرفت. وقتی هم که احساس قدرت میکرد پرقساوت بود. صلابت پدرش را هم نداشت. داوری من بر این فکتها مبتنی ست. من دوران خمینی را نه طلایی میدانم نه جهنمی تر از دوران شاه. البته اکنون باید از این قصورها درس گرفت و از آنها عبور کرد»…..
https://news.gooya.com/2019/03/post-24038.php
این بابا هم مثل خودت و همه ملاها وقتی میبینه بندو آب داده آسمان و ریسمان میبافه و هر چرتی میگه که خودشو توجیه کنه. البته که در علوم تفحیذ و لواط و آداب مبال هیچ پادشاهی در تاریخ به پای خمینی نمیرسه . تاریخ و فرهنگ هم از نظر شماها همش توی روایت و حدیث هست که اونها رو هم شاه نمیدونست.
ایکاش فقط یکبار و فقط یکنفر از ملاهای با عمامه و بی عمامه وقتی حرف اشتباهی میزدن انقدر شهامت و شرف داشتن که بگن بله ان حرف درست نبود.
سید این را از ملت بدان که اگر خمینی و خامنه ای و جد و ابادشان هم جمع بزنی به اندازه یک ناخن گرفته محمد رضا نمی ارزد .شما و امثال عبدالکریم (حیف کلمه سروش است که استفاده شود) بدانید که اگر زن باره بود اوایل ان قلاب صد بار دیگر برایش حرف دراورده بودند .فقط زنی بنام “طلا ” بارها نام بردند ولی هیچوقت باهاش مصاحبه نکردند .
ناگفته نماند که من شاه دوست نیستم و انساندوست هستم . و یکی از نمک نشناسینی که در همه تظاهرات ضد شاه شرکت کردم که بارها به اشتباهم اعتراف کردم . به این تصویر نگاه کن ، تنها خوشحالی فعلی مردم ایران سینما رفتن است که بلیط ان ده هزار برابر شده . بقیه اش را خودت بهتر میدانی که …
تکیه من یا تحلیل نقل شده فوق بر زنباره بودن محمد رضا شاه نبود،اما در مورد زنباره بودن محمد رضا پهلوی،اگر تردیدی دارید کافیست مراجعه ای کنید به برخی بخش های خاطرات اسد الله علم که اصل انگلیسی و ترجمه فارسی آن در خارج از کشور بطبع رسیده است و پی دی اف آن در فضای اینترنت قابل دانلود است.شاید اگر توفیقی بود،بنده در این سایت،بعد از پایان نقل خاطرات منسوب به تاج الملوک همسر رضا خان کودتاچی میر پنج که برخی کم مایگان مایوس در صدد ترفیع مقام او به کهکشان تاریخ ایران هستند،گزیده هایی از خاطرات اسدالله علم را نیز اینجا ویرایش و نقل خواهم کرد.شما اگر شاهدوست نبودی هیچ نیازی به انکار نکته های اسف بار زندگی دو شاه پهلوی نداشتی.
گفتوگو با روحالله زم درباره مستند صداوسیما علیه او و «آمدنیوز»
ایران وایر – شیما شهرابی – تصویر «روحالله زم» روی «اسکایپ» است. او متن خبر را روخوانی میکند تا طرف مقابلش آن را تایید کند.
این یکی از سکانسهای مستند «ایستگاه پایانی دروغ» است؛ مستندی که توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ساخته شده و در دو بخش از سیمای جمهوری اسلامی پخش شده است.
این مستند که با آیه «وَمَكَروا وَمَكَرَاللَّهُ وَاللَّهُ خَيرُالماكِرينَ» آغاز میشود، از نفوذ وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در میان منابع اطلاعرسانی سایت «آمدنیوز» خبر میدهد.
آمدنیوز یک شبکه خبری پرمخاطب در بین ایرانیان است. موسس این شبکه، روحالله زم، فرزند «محمدعلی زم»، رییس سابق «حوزه هنری» است. روحالله زم مدعی است از طریق منابعی به اخبار سری نظام و جزییات این خبرها دسترسی دارد. اما مستند ایستگاه پایانی دروغ نشان میدهد که وزارت اطلاعات با دستگیری یکی از کسانی که با آمدنیوز همکاری میکرده، برای روحالله زم دام اطلاعاتی پهن کرده است.
راوی این مستند میگوید فردی ۳۸ ساله که مدتها تحت رصد نیروهای امنیتی بوده است، با تدبیر مسوولان امنیتی، در مسیر جدیدی هدایت میشود. در این مستند نشان داده میشود علاوه بر این که صحبتهای فرد مذکور با روحالله زم از طریق چتهای تصویری فیلمبرداری میشدهاند، وزارت اطلاعات به سناریوسازی خبرهای جعلی و دروغ میپرداخته و خبرها از طریق این فرد به روحالله زم داده میشده و بعد در کانال خبری آمدنیوز منتشر میشدهاند.
یکی از این خبرها که در مستند ایستگاه پایانی دروغ روی آن مانور زیادی داده میشود، خبر «پروژه کوروش۲» است که اولین بار در کانال تلگرام آمدنیوز منتشر شد. در این خبر آمده بود که یکی از عناصر اپوزیسیون به زودی به اسراییل سفر میکند، خودش را کوروش دوم معرفی خواهد کرد و بعد عملیات گسترده داخلی و خارجی برای بازگشت او به ایران آغاز میشود. در این خبر جعلی نوشته شده بود که عملیات کوروش۲ کلید فتح تهران است.
روحالله زم در گفتوگو با «ایرانوایر» تاکید میکند که از نقشه وزارت اطلاعات برای خودش مطلع بوده و او هم از پشت صحنه مکالماتش با فردی که در مستند نشان داده میشود، فیلم گرفته است. پس از پخش این مستند، کانال آمدنیوز چند تکه از فیلم چت روحالله زم با همان فرد را منتشر کرد. این بار دوربین جابهجا شده بود و مکالمه آنها را از خانه روحالله زم به تصویر میکشید. در یکی از ویدیوهای منتشر شده، فرد مذکور در حال آوازخوانی، رقص و تریاک کشیدن است. با روحالله زم درباره این مستند گفتوگو کردهایم…..
https://news.gooya.com/2019/03/post-24033.php
روحانی: در سال ۹۶ هشت بار و سال ۹۷ پنج نفر از سران جهان واسطه پیام برای دیدار با ترامپ شدند؛ اعلام کردم که آمریکا ابتدا باید به برجام بازگردد و جبران کند..
نشان داده ایم هم اهل مذاکره ایم و هم از میدان جنگ ترسی نداریم..
نقدینگی را کسانی ساختند که موسسات غیر مجاز را افریدند؛ سر مردم را کلاه گذاشتند و خودشان آنها را به خیابانها کشاندند…
دولت من غیر جناحی است؛ این موضوع محاسن و مضراتی دارد؛ در زمان ناکامیها، همه خود را کنار کشیده و اعلام برائت میکنند..
اگر 2، 3 حزب قوی تشکیل شود، میتواند در روند امور بسیار مؤثر باشد؛دموکراسی بدون وجود حزب دشوار است…
از لحاظ ذخایر استراتژیک مشکلی نداریم؛ تقریباً همه روزه موجودی تمام ذخایر را چک میکنم…
رئیس جمهور گفت: ممکن است عده ای بگویند با توجه به شرایط داخلی نباید در عرصه سیاست خارجی، برای کمک به کشورهای همسایه اهمیتی قایل بود. این قابل قبول نیست چرا که ما در دنیایی بهم پیوسته زندگی میکنیم و نمیتوانیم نسبت به همسایگان بی تفاوت باشیم. اگر حمایت جمهوری اسلامی ایران نبود قطعاً بغداد و اقلیم کردستان سقوط میکرد و داعش بر منطقه مسلط میشد. حتی اگر گروه تروریستی داعش به مرزهای کشور نیز نزدیک نمیشد اما سیل آوارگان و مهاجران عراقی به ایران میتوانست مسایلی برای کشور بوجود آورد….
http://www.entekhab.ir/fa/news/463389/
بر آدم دروغگو لعنت !
درود بر همه دوستان و دشمنان بی عقل
روش جلادی شریعت مداری ملایان مفت خور که با زور جلادی و سرکوب مردم را غارت می کنند چه ربطی به قضا و قانون دارد؟ !
اینقدر دروغ گفته اید که دچار وهم و خیال شده اید ،کدام قاضی؟ کدام قانون؟ کدام محکمه ؟
همه چیزتان مثل ره بر خودساخته اتان دروغ است .
…..
قورباغه بار دیگر ابو عطا خواند.
سید مرتضی
10:09 ب.ظ / مارس 6, 2019
مهرداد! مودب باش و در عین حال سعی کن سطح شعور را طوری بالا بیاوری
که مطلب را درست بفهمی.در سیستم قضائی جمهوری اسلامی با سلسله مراتبی که
در دادگاهها هست و احتیاطات قضائی که در دادگاههای بدوی و تجدید نظر و
دادگاههای عالی می شود هیچکس را بیگناه اعدام نمی کنند،اعدام باید بر اساس
متن قانون و تطبیق قضائی و اسناد تحقیقات قضائی باشد………..
سلام سلام سلام آقای نوری زاد این سایت sanatisharif.ir درس های کنکور رو به طور رایگان درس داده
سایت خبر آنلاین: اقتصاد کشور سال آینده به کدام سو خواهد رفت؟
مش قاسم: همونجایی که توی این ۴۰ سال رفته با شیب بیشتر.
اخوار: دستار برسران قم آماده قیام و کفن پوشی.
مش قاسم: حتما اینکار رو بکنین. بیاین بیرون تا ملت ببینه چه جونو…(سه نقطه از مش قاسم)هایی در منقلاب ۵۷ بودن، ببین خود روشنفکر خواندگان ۵۷ دنبال ک…(سه نقطه از مش قاسم)ن چه موجودات نادانان پرمدعای بی عملی رفتن. بیاین بیرون.
واکنش وزارت خارجه آمریکا به تحصن معلمان در ایران: جمهوری اسلامی منافع اسد را به مردم خود ترجیح میدهد
وزارت خارجه آمریکا ایالات متحده در واکنش به اعتراضهای سه روزه معلمان در ایران، جمهوری اسلامی را رژیمی خواند که منافع بشار اسد رئیس دولت حاکم بر سوریه را به مردم خود ترجیح میدهد.
وزارت خارجه آمریکا چهارشنبه ۱۵ اسفند در حساب توئیتر فارسی خود نوشت: «دنیا صدای معلمان ایرانی را میشنود، اما رهبران ایران همچنان بشار اسد، حزب الله، حماس و حوثیها را به مردم خود ترجیح میدهند.»
دنیا صدای #معلمان ایرانی را می شنود، اما رهبران #ایران همچنان بشار اسد، حزب الله، حماس و حوثی ها را به مردم خود ترجیح می دهند. میلیونها دلاری که هر سال خرج ماجراجویی های این رژیم انقلابی می شود، می تواند برای رفاه #مردم_ایران صرف شود. pic.twitter.com/RDWnuIYQHO
— USA darFarsi (@USAdarFarsi) March 5, 2019
در ادامه این پیام توییتری آمده است: «میلیونها دلاری که هر سال خرج ماجراجوییهای این رژیم انقلابی میشود، میتواند برای رفاه مردم ایران صرف شود.»
سومین دور تحصن معلمان ایرانی در سال جاری از روز یکشنبه آغاز شده است. معلمان در این تحصنها خواستار آزادی معلمان زندانی، رسیدگی به وضعیت معیشتی فرهنگیان شاغل و بازنشسته، ارائه آموزش رایگان برای دانش آموزان، بهبود وضعیت بیمههای درمانی و رفع تبعیض در میان فرهنگیان هستند.
مقام دولت آمریکا: در حالی که اقتصاد ایران در سراشيبى است، ایران ۱۶ میلیارد دلار برای پشتیبانی از بشار اسد از دست داد
«گِرِگ سالیوان» مشاور ارشد ارتباطات راهبردی در دفتر امور خاور نزدیک وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا میگوید در حالی که مردم ایران با کاهش دستمزدها، افزایش قیمتها، و وخامت وضعیت اقتصادی دست به گریبان هستند، دولت جمهوری اسلامی میلیاردها دلار را صرف پشتیبانی از بشار اسد در سوریه کرده است.
آقای سالیوان در مراسم راهاندازی رسمی کانال جدید فارسی صدای آمریکا ۳۶۵، که روز سهشنبه در کنگره ایالات متحده آمریکا برگزار شد، گفت: «طی یک سال گذشته شاهد کاهش بیش از ۸۰ درصد از ارزش ریال بودهاید. نرخ تورم ۳۰ درصد، و میزان بیکاری جوانان در حدود ۲۵ درصد است. اما در همین حال، شاهد افزایش ۴۰ درصدی هزینههای نظامی ایران از زمان امضای برجام هستید.»
وی افزود: «بنا بر ارزیابیهای ما – که به نظر ما چندان هم فراگیر نیستند – بیش از ۱۶ میلیارد دلار برای حمایت از رژیم اسد در سوریه، از ایران خارج شده است. [صرف] چنین اعداد و ارقامی در این سطح نمیتواند ادامه پیدا كند.»
به گفته آقای سالیوان، ادامه اعتصابات در سراسر ایران نتیجه مستقیم سیاست دولت [ایران] است؛ سیاستی که در خدمت برآورده کردن نیازهای مردم ایران نیست.
او گفت: «مى بينيد كه معلمان در ایران امروز دومین روز تظاهراتشان را برگزار کردند. این چهارمین دور اعتراضات آنها از ماه دسامبر سال ۲۰۱۸ تاکنون است. همچنین طی دو سال گذشته شاهد اعتراضات رانندگان کامیون، کارگران بخش کشاورزی، و بسیاری از افراد دیگر بودهايم و اینها همه از پیامدهای کاهش یارانهها، کم شدن دستمزدها، و کاهش کلی قدرت خرید در داخل ایران بوده است.»
آقای سالیوان تاکید کرد که تحریمهای ایالات متحده «به قصد بالا بردن هزینه رفتار بد [رژیم] ایران» اعمال شده است.
وی گفت: «تحریمهای ایران به دنبال دستیابی به این هدف هستند. هدف، بالا بردن هزینه [رفتارهای بدخواهانه رژیم] و تاکید بر این حقیقت است که دولت ایران خودش انتخاب میکند كه هزینه آن چیزی را بپردازد که در خدمت برآورده کردن نیازهای مردم ایران نیست، و همچنین بالا بردن هزینه این گونه فعالیتها در سوریه، یمن، و نیز حمایت از حزبالله است.»
آقای سالیوان افزود: «برایان هوک، نماینده ویژه [آمریکا در امور ایران]، واقعا سعی کرد تا این نکته را در اجلاس وزیران ورشو روشن کند که هدف، مجازات کردن مردم ایران نیست؛ بلکه وادار کردن ایران به آمدن پای میز مذاکره از طریق بالا بردن هزینه همه این فعالیتهای دیگر، هزینه گسترش فعالیتهای هستهای و موشکهای بالیستیک، و فعالیتهای بیثبات کننده منطقهای است. هدف این است.»
پمپئو: آمریکا برای مردم ایران احترام زیادی قائل است؛ شنیدن مستقیم نظرات آنها مهم است
وزیر خارجه ایالات متحده روز چهارشنبه ۱۵ اسفند، با بیان این که شنیدن نظرات مردم ایران برای واشنگتن مهم است، اعلام کرد پرسشهای فراوانی از طرف مردم ایران دریافت کرده است.
مایک پمپئو در پیامی در حساب توئیتر خود نوشت، «ایالات متحده احترام زیادی برای مردم ایران قائل است و من اعتقاد دارم که برای ما مهم است به طور مستقیم نظرات آنها را بشنویم.»
وی افزود، «از این رو، من از مردم ایران خواستم پرسشهای خود را برای من بفرستند. بیش از صد هزار پرسش دریافت کردم. به @USAdarFarsi مراجعه کنید و پاسخهای من را به بسیاری از آنها ببینید.»
حکومت/* اسلامی همه چیزش سطحی و فقط و فقط از نقطه نظر تبلیغات انجام میشه, گرداندن مملکت برای رفاه حال این ملت اصلا حالیش نیست و در طول این ۴۰ سال هیچ به فکر ملت ایران و ایرانزمین نبوده و نخواهد بود، در قاموسش نیست که نیست. عمق و ریشه نداره، فکر و دوراندیشی نداره. همش شامورتی بازی. نمونه برنامه روحالله زم.
نیروگاه بوشهر به خاموشی رسید، موشک ماهواره به مدار نرسیده افتاد، فرمانده هوا فضا و موشکهاش چند سال پیش رفتن هوا، دانشمندان اتمی درواسط ام القرای اسلامی توی روز روشن اتم شدن، اسرار اتمی با کامیون رفت تل آویو، هواپیماهای اسراییلی هروقت دلشون بخواد توی آسمون ایران جولان میدن، مامورانشون هر وقت بخوان میان و میرن، خدا میدونه چه چیزهای دیگه. حالا تمام سیستم اطلاعاتی افتاده دنبال روحالله زم و هی بخودشون تبریک میگن که فلان غول شکستن. به این میگن حکومت اسلامی پوشالی مزرعه حیوانات.
/*: ک
نتانیاهو: نیروی دریایی اسرائیل نقش مهمی در مقابله با قاچاق نفت توسط ایران دارد
نخستوزیر اسرائیل روز چهارشنبه ۱۵ اسفند در آیین پایانی دوره افسری نیروی دریایی ارتش این کشور گفت که «ایران تحریم نفتی را از طریق دریا دور میزند».
بنیامین نتانیاهو افزود که با تشدید این تلاشهای ایران، نیروی دریایی اسرائیل نیز در جلوگیری از این امر، «نقشی مهمتر» برعهده دارد.
به گزارش وای.نت و جروزالم پست، نخستوزیر اسرائیل «جامعه جهانی را به جلوگیری از اقدام ایران در دور زدن تحریمها از راه دریا یا هر راه دیگر» فرا خواند.
به گفته وی، ایران نفت را در مسیرهایی دریایی به طور «خاموش» قاچاق میکند و ممکن است نیروی دریایی اسرائیل با این امر به مبارزه بپردازد.
این سخنان ممکن است به مفهوم تهدید تلویحی نفتکشهای ایران باشد.
آقای نتانیاهو افزود ایران هنوز از همان راههای پنهان که در دوره پیشین تحریمها، قبل از برجام، برای رساندن نفت به مشتریان استفاده میکرد، بهره میگیرد.
نخستوزیر اسرائیل در جمع افسران تازه فارغالتحصیل نیروی دریایی کشورش و در حالی که ژنرال آویو کوخاوی، رئیس جدید ستاد ارتش در کنارش بود، گفت: «نیروی دریایی مولفه حیاتی در توان ملی و نیز قدرت بینالمللی ماست…نیروی دریایی هم دفاعی است و هم تهاجمی؛ در عرصه دفاعی از سواحل ما دفاع میکند و مانع از رخنه خرابکاران و سایر نیروهای دشمن از راه دریا میشود، و در عرصه تهاجمی نیز حیاتی است زیرا به دشمنان ما در صحنههای مختلف، شامل صحنههای بسیار دور از مرزهای ما، حمله میکند».
آقای نتانیاهو که در پنج ماه گذشته وزیر دفاع نیز بوده است، افزود: «من این را به خوبی میدانم؛ زیرا فرمانده نیروی دریایی و رئیس ستاد ارتش با فرماندهان واحدها نزد من میآیند و عملیات را برای تصویب ارائه میکنند؛ من میخواهم شما بدانید که (این عملیاتها) مرتبا انجام میشوند؛ حتی در همین روزها؛ اکثر این عملیات بینام و نشان میمانند، و علاوه بر آن، ایران تلاش میکند با قاچاق پنهان نفت در مسیرهای دریایی، تحریمها را دور بزند؛ هر چه این تقلاها (از سوی ایران) گسترش یابد، نیروی دریایی وظیفه مهمتری در تلاش برای جلوگیری از این اقدامات ایران دارد».
محمد نوری زاد:
گچساران خونم کم شده!
روستای مارین
در راه گچسارانم.
سلام گچساران
سلام ای گچسارانی های مهربان
سلام باشت
سلام لیکک
سلام چرام
سلام سی سخت
سلام یاسوج
سلام ای کهکیلویه ای ها و بویر احمدی های نازنین
سلام ای هموطنان فراموش شده ام
آیا این پیرمرد را که جز شوق شمایان در سر ندارد، می پذیرید؟
بله، گچساران خونم کم شده!
کهکیلویه و بویر احمد خونم کم شده!
«در کیش عشقبازان، راحت روا نباشد»!
————–
دستان خوبم
در سفر به استان کهکیلویه و بویر احمد، تلاش خواهم کرد که به کامنت های شما خوبان دسترسی پیدا کنم و با شما محشور باشم.
به امید خبرهای خوب و ناب
و به امید روزی که همدیگر را ببینیم و همدیگر را دوست داشته باشیم.
با احترام
.
ارتباط با من:
@NoorizadMohammad1331
@MohammadNoorizad
http://www.instagram.com/mnourizad
جناب نوریزاد این تعبیر “گچساران خونم کم شده!” نامفهوم بود،خونم کم شده یعنی چه؟! اونجا توی گچساران مگر خون می دهند به کم خونها؟!
بعد،شما جوری هنگام گزارش لحظه به لحظه سفرهاتون به “مقصد”سلام می کنید (و در واقع بمخاطبان مجازی تون سلام می کنید!) که گویا همه مردم ساکن در آن مقصدها بدو بدو دارند می آیند دم دروازه شهر باستقبالتون! اینکه در هر شهر یکی دو نفر مخالف مثل خودتون ازتون پذیرائی می کنند یعنی استقبال و پذیرائی آن شهر؟!
راستی در تلگرامتون هم دیدم تعبیر کرده بودید (نقل بمعنی) که چهل سال است که دارند نفت را از عمیقترین حوضچه نفت ایران یعنی گچساران می بلعند!
شما جوری اونجا کنار حوضچه دست بکمر زده بودید و با حوضچه سلفی گرفته بودید که گویا شما تنها مالک اون حوضچه بوده اید و جمهوری اسلامی آمده آنجا را تصاحب کرده!
ببینم شما وقتی زمان شاه،منابع نفت ایران -و از جمله حوضچه- توسط انگلیسی ها و آمریکائی ها بیغما می رفت و در عوض ایران تبدیل به پایگاه اسلحه بیخ گوش شوروی سابق می شد هم می رفتید اونجا دست بکمر بزنید و از بلعیده شدن نفت سخن بگوئید؟! شما اینکار رو می کردید یا وقتی شما و امثال شما بیضه این کارها رو نداشتید مرحوم آیت الله خمینی بود که این فریاد رو می کشید؟ حالا باید از آزادی در جمهوری اسلامی اینطور سوء استفاده کنید و لاف زنی کنید؟
نه آقا،استخراج نفت ایران و هزینه کرد آن قانون و حساب و کتاب داره و صرف منافع عموم مردم میشه، هیچ نیازی به این ژست های خودنمایانه تبلیغاتی نیست.
——–
درود گرامی
این که من نوشته ام: گچساران خونم کم شده، عجبا که برای شما مفهوم نبوده است. کمی اگر نیک بیندیشید حتما خواهید فهمید که منظورِ کنایی و آمیخته به طنز من، تزریق مقداری از قشنگی های گچساران به خونِ بی گچساران من است. که یعنی دوست دارم بروم گچساران تا این کاستی ام را برطرف کنم.
در باره ی حوضچه های نفتی، نه تنها نفت گچساران را بل نفت همه جا را و حیثیت و هویت و امید و دارایی های انسانی و پولی و زیست محیطی و آینده ی مردم ایران را ملایان بیت رهبری و سپاه آنچنان غارت کرده اند که در همسایگی خود شما بانوانی از فرط فقر به تن فروشی فرو شده اند اما شما از آن بانوان روی بر می گردانید و به عملکرد قانونی رهبر در دست بردن به اموال مردم اشاره می فرمایید. کمی و مختصری و ذره ای انسان بودن و ایرانی بودن بد نیست ها؟ هر وقت ذره ای – و نه بیش – از خودتان و دیگر ملایان حریص و ناجوانمرد و آدمکش و پلید و زشتکار خوش خوشانتان شد، به ریخت شیخ مصطفی پورمحمدی و جنتی و علم الهدی و هیولاهایی چون روح الله حسینیان و رازینی و شیخ علی فلاحیان و آیت الله های آدمکشی چون خوشبخت و … بنگرید.
باشد؟
این نوشته را با صدای من بشنوید.
https://www.youtube.com/watch?v=4GCweeH1YdE
https://www.youtube.com/watch?v=K6LCSPnOiqI
با احترام
.
سید مرتضی چون به ایران و ایرانیت اعتقاد ندارد در نتیجه متوجه منظور شما از بابت جمله ” گچساران خونم کم شده” نمی شود !
در واقع سید مرتضی حسی به ایران ندارد گویا دوستانش در مراکز اطلاعاتی حسابی او را شستشوی مغزی داده اند.
خوب به زبان مادریشون ترجمه کنید .گجساران دمي منخفض.
زمانی که انگلیس نفت مارا میبرد اقا مرتضی جون بجه بود یادش نیست که مصدق ویارانش دنبال ملی کردن نفت بودند ولی خبری از اقای خمینی وجنتی نبود بعد از گودتا هم هیچ یک از ملایان صدایشان در نیامد گروه کوچکی از ملایان به ریاست کاشانی وفلسفی از بغض مصدق به طرفداری شاه روی اوردند البته بهانه ای هم به نام اعمال غیر قانونی مصدق جور کردند اقای نوزیزاد هم که شاگرد دبیرستان بودو دنبال درس ومشق بکزریم که نتیجه چهل سال حکومت اقایان خوب بدش قلابل مشاهده است.
بله کسی ارزش مرحوم مصدق و ملی شدن صنعت نفت را انکار ندارد،بحث من بی توجهی مدیر سایت به فریادهای شجاعانه اعتراض مرحوم آیت الله خمینی در زمان شاه و غارت نفت ایران توسط کمپانی ها و دول خارجی و صرف هزینه آن در انبارهای اسلحه در ایران برای کنترل شوروی سابق بود،بی آنکه هزینه آن صرف روستاها و مردم ایران شود،و اشاره من به تعبیر خزعبل و مفتریانه مدیر این سایت در باره بلعیدن منابع نفت بود در حالیکه استخراج نفت بعد از انقلاب و هزینه کرد آن در عمران کشور ایران و رفاه عمومی حساب و کتاب دارد و در دیوان محاسبات و منابع دیگر ثبت و ضبط می شود،بنابر این خزعبل دروغ بلعیدن نفت و نسبت دادن آن به دیگران مورد نظر من بود.تلاش کنید مطالب را درست بفهمید و تلاش کنید در نوشته ها غلط املائی نداشته باشید.
اعتراض عفو بینالملل به ادامه اجرای مجازاتهای بیرحمانه
سازمان عفو بینالملل در بررسی وضعیت حقوق بشر ایران در سال ۲۰۱۸ از ادامه اجرای ”مجازاتهای بیرحمانه، غیرانسانی” که از نظر قوانین بینالمللی مصداق شکنجه محسوب میشوند انتقاد کرده است.
این گزارش با اشاره به اینکه این مجازاتها در برخی موارد در ملا عام صورت میگیرند، تصریح میکند: «تعداد کثیری به جرم دزدی، و یا حتی به خاطر اعمالی همچون شرکت در اعتراضات مسالمتآمیز، داشتن روابط خارج از ازدواج و شرکت در مهمانیهای مختلط که هیچ کدام برمبنای قوانین بینالمللی جرم نیستند، به مجازات شلاق محکوم شدهاند.»
عفو بینالمللی از دیوان عالی ایران انتقاد کرده که همچنان به تایید احکام قطع عضو ادامه میدهد: «به عنوان نمونه در دی ۱۳۹۶ در شهر مشهد، مسئولان حکم به قطع دست مردی دادند که گفته میشد اقدام به دزدی احشام و اشیا قیمتی کرده است.»
گزارش تصریح میکند که مقامات قضایی در سال ۲۰۱۸ نیز به صدور حکم قصاص چشم و استفاده از مجازات کور کردن ادامه دادند./ دویچه وله
تمدید تحریمهای حقوق بشری اتحادیه اروپا عليه جمهوری اسلامی
اتحادیه اروپا تحریمهای خود برای جمهوری اسلامی را بدلیل نقض فاحش حقوق بشر در داخل کشور را یکسال دیگر تمدید میکند.
این تحریمها شامل ۸۲ مقام حکومتی جمهوری اسلامی از جمله برخی قضات، دادستانها، اعضای سپاه پاسداران، افسران ارشد پلیس و زندانبانان و یک واحد از پلیس سایبری جمهوری اسلامی است.
محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، آخوند صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه رژیم و مقامات ارشد دیگری در سپاه و قوه قضائیه از جمله افرادی هستند که از شش سال پیش در فهرست این تحریمها قرار دارند. ممنوعیت سفر به کشورهای عضو اتحادیه و مسدود کردن داراییهای این افراد در این کشورها بخشی از تحریمهای اتحادیه اروپاست.
تحریمشدگان توسط اتحادیه اروپا با مجازاتهایی نظیر انسداد سرمایه در بانکهای خارجی روبهرو میشوند.
مطابق تحریمهای اتحادیه اروپا صدور تجهیزات به ایران که در سرکوب داخلی و شنود به کار میروند، ممنوع است.
تمدید این تحریمها رسماً توسط اجلاس وزیران اتحادیه اروپا در هفتههای آتی تصویب میشود.
مناظره احمد زیدآبادی و حمیدرضا جلاییپور درباره چشمانداز اصلاحطلبی در سال آینده
زیدآبادی: بخشي از اصلاح طلبان معتاد به قدرت شدهاند
جلاییپور:خبرخوب بدهم، براندازها و بي بي سي و منو تو هم افول كردند!
✖️زیدآبادی: از هر جهت که نگاه کنیم اوضاع کشور خوب نیست. تصورم این است که نقطهای که به آن رسیدهایم اجتنابناپذیر نبوده است. اصلاحطلبی در ایران محکوم به شکست نبود. سلسله عملکردهای غلط اصلاحطلبان باعث شکست اصلاحات شده است. برخی اصلاحطلبان علاقهمندند نظارت استصوابی برداشته نشود. چون اگر برداشته شود و انتخابات آزاد باشد، خیلی از نیروهایی که امروز به نام اصلاحطلب میشناسیم در انتخابات رای نخواهند داشت.
✖️جلاییپور: اصلاحطلبان از سال ۱۳۸۸ تا سال ۱۳۹۶ برای بقا تلاش میکردند. اما در یک سال آینده این طور نیست. آنها با پلتفرم منسجمی پا به عرصه انتخابات خواهند گذاشت و در پروسه منتهی به انتخابات، در روز انتخابات و پس از آن کاملا فعالانه وارد عمل خواهند شد. همچنین کاندیداها را ملزم به پاسخگویی خواهند کرد. بیست سال است اصلاحطلبان مخالفت خود را با نظارت استصوابی اعلام کردهاند. ما بهخاطر نقد نظارت استصوابی از تحصن مجلس ششم تا امروز هزینه دادهایم. حرف آقای زیدآبادی بیانصافی است.
✖️زیدآبادی: اصلاحطلبان مدعی بودند که با گرفتن نهادهای انتخابی میتوانیم اصلاحات ماندگار و ساختاری ایجاد کنیم اما کجاست این تحول؟ این که نمیشود هرگاه بحث مشکلات پیش میآید بگویید اصلاحطلبان همهکاره نبودند و وقتی در پی رای هستید بگویید ما چنین و چنان خواهیم کرد. هنر نیروی سیاسی این نیست که بگوید تحول مطلوبش در ده قرن آینده محقق میشود.
✖️جلاییپور: در بیست سال گذشته کارنامه اصلاحطلبان قابل دفاع است. انتخابات تبدیل به یک کارزار جدی شده است. محافل سیاسی به جبههبندی سیاسی تبدیل شده، فرهنگ سیاسی دموکراتیکتر شده، رسانهها مدنی شدهاند و شبکههای اجتماعی تقویت شدهاند. جامعه ایران یکی از جوامع پویای خاورمیانه است. دموکراتیزه شدن ستارهای در پیش است که باید به سمت آن حرکت کنیم. این یک فرایند خطی و مهندسی در پروژه خانهسازی مهندسان نیست. قبول دارم که محبوبیت اصلاحطلبان افت کرده اما بعد از دیماه ۱۳۹۶ همه نیروها افت محبوبیت دارند. خبر خوبی به شما بدهم: در نظرسنجیهای اخیر، براندازها و منو تو و بیبیسی هم افول کردهاند.
✖️ زیدآبادی: دور شما سیم خاردار کشیدهاند، میگویند کنش انجام بده. کنشگری در چنین شرایطی یعنی تقلا کنی تا بدنت زخم شود. بهتر است تا اطلاع ثانوی حتی تکان نخوری، چه برسد به کنش. اگر عدهای این را انفعال مینامند، خب بنامند. اصلاحطلبان در هر شرایطی در انتخابات مجلس آینده شرکت خواهند کرد. بخشی از اصلاحطلبان به حضور در قدرت معتاد شدهاند.
✖️ جلاییپور: به شما قول میدهم اصلاحطلبان سال آینده با همین مشروعیت و تشکیلات بر انتخابات مجلس تاثیر جدی خواهند گذاشت و شما نیز اصلاحطلبان را معتاد به قدرت خواهید نامید. جالب است این چه اعتیادی به قدرت است که من به عنوان یک اصلاحطلب سی سال است یک چهارپایه هم در قدرت نداشتهام. از حرفهای شما بیعملی و انفعال و منفینگری بیرون میآید نه چیز دیگر.
انديشه پويا
اصلاح طلبان برازنده لقب خواجگان سیاسی هستن.این اختگان قدرت باروری در سیاست ایران رو ندارن چون اصولا یک اخته بالقوه چنین توانی رو نداره پس امید بستن به این جماعت بی خاصیت در تشکیلات منحصر و قائم به یک فرد که تمام ارکان اون با حیله گری توسط یه نفر منصوب میشه خیالی باطله.جالب اینجاست که این جماعت اخته روزی دشمن هاشمی میشن و فرداش طرفدار اون.یک روز رییسی رو آیت الله اعدام میکنن و روز دیگه غیر از اون رو شایسته نشستن بر کرسی عدالت نمیدونن.وظیفه خواجگان در دربار شاهان فقط دادن خدمات به حرمسرا بوده تا برای شاه آماده باشه و این جماعت چه خوب این وظیفه رو در جامعه ایران ایفا کردن تا مردم ایران رو برای رهبر عظمی هر روز به یه شکلی آماده کنن.خواجه ها قابل اعتماد نیستن جز برای اونچه ساخته شدن.خواجه ها خواجه شدن چون شاهان چنین خواستن.
آ مورتی دیر جنبیدی! اما عاقبت حقو به ستمدیده ها دادی. خدا کنه تو همین مسیر بمونی که رو دیار حقو حقیقته!
رئیس دادگاههای انقلاب تهران: اگر ما انقلاب را یاری نکنیم، حشدالشعبی عراقی، فاطمیون افغانی، زینبیون پاکستانی و حوثیهای یمنی خواهند آمد و انقلاب را یاری خواهند کرد!| طلبهها باید فضای مجازی را در دست بگیرند
رئیس دادگاههای انقلاب نگفت که چگونه است که این حشدالشعبی ها و فاطمیون و زینبیون به جای اینکه کشور خودشان درست کنند می خواهند کشور ما را درست کنند ! پدر پول بسوزد ! کاشکی حداقل معلوم می شد که چقدر پول از جیب مردم ایران به این مفتخوران پرداخت می شود.
نسرین ستوده در انتظار ابلاغ حکم دومین پروندهاش با هفت اتهام
همسر نسرین ستوده وکیل زندانی به کمپین حقوق بشر در ایران گفت براساس شنیدههایشان حکم او برای پرونده دوم که با هفت اتهام مواجه است صادر شده اما هنوز به نسرین ستوده در زندان اوین ابلاغ نشده است.
رضا خندان به کمپین گفت «تنها» یک جلسه دادگاه به شکل «غیابی» برای هفت اتهام به صورت غیابی در نهم دی ماه ۹۷ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه برگزار شده و «شنیدیم که حکم در حال تایپ شدن است.» به گفته آقای خندان در تنها جلسه دادگاه خانم سنوده در اعتراض به غیرقانونی بودن روند دادگاههای انقلاب شرکت نکرده و همچنین از ابتدا بازداشت در اعتراض به قانون انتخاب وکلای مورد تایید قوه قضاییه، برای خود وکیلی انتخاب نکرده است. دادگاه غیابی بدون حضور متهم و وکیلش برگزار شده است.
محمد خاتمی: دیگر خیلی سخت است که به مردم بگوییم بیایید رای بدهید/امروز من از سوی مردم با این سوال مواجهم که ما را کشاندید پای صندوق رای، یک مورد نشان دهید که در راستای اصلاحات واقعی باشد
نه عزیزم ممدجان.امروز سوالای زیادی از تو مطرحه خودتو به اون راه نزن.امروز مردم میپرسن چرا محمد خاتمی متظاهر به دموکراسی و حقوق بشر رو چه حسابی قصاب اوین رو شهید نامید.چرا به آلمان رفت تا واسه آزادی یه تروریست واسطه بشه.چرا ممدجان ما هشت سال کار دستش بود و دست آخر پس از کلی وعده و وعید گفت من یه تدارکاتچیم.ممد باقالی چرا به جای دفاع از حقوق مردم قایم شدن تو مستراح رو انتخاب کرد.چرا در چندجا به نفع حکومت سر مردم شیره مالید.چرا اصلاح طلبای واقعی رو با انگ تندروی پشتشون رو خالی کرد.ممدجان ما چرا هیچ نقدی به خمینی و جنایات بیشمار دوره اون نداره و مثل بقیه آفتاب پرستای ملبس به اصلاح طلبی آرزوی دوران طلایی اونزمان رو داره.ممدجان ما چه نقشی تو بسته شدن فضای سیاسی سال ۶۰ داره؟چه نقشی تو برکناری و اعدام برخیا تو اون زمان داره؟!ممد آقا رو چه حسابی در سال ۹۶ اعتراضات مردمی رو اغتشاش و از طرف بیگانه لقب داد و….ممدجان مثل بقیه رفیقات تو حوزه مغلطه نکن.خر خودتی عزیزم.ما رو مثل خودت فرض نکن.باشه؟
آمریکا گروه «النجباء» مورد حمایت ایران را در فهرست تروریسم قرار داد
وزارت خزانهداری آمریکا سهشنبه 5 مارس اعلام کرد که گروه شبهنظامیان النجباء عراق را که از حمایت ایران برخوردار است، به فهرست گروههای تروریستی خود افزود.
گروه النجباء سال 2013 از گروه شبهنظامی عصائب اهل الحق منشعب شد و اکرم الکعبی آن را رهبری میکند. النجباء یکی از گروههای شبهنظامی عراقی است که در سوریه در حمایت از نظام بشار اسد میجنگد.
الکعبی روحانی عراقی است که در سال 2008 از سوی وزارت خزانهداری آمریکا تحریم شد.
النجباء از پشتیبانی نظامی و مالی ایران برخوردار است. این گروه حدود 10 هزار جنگجو دارد و در عراق و سوریه فعال است.
گروه النجباء به تهران کمک کرد تا راهی امداد رسانی از عراق به سوی دمشق ایجاد کند.
نگرانیهای آمریکا از فعالیت این کروه افزایش یافته است. دیوید بردیو، تد کروز و مارکو روبیو سناتورهای آمریکایی ماه سپتامبر گذشته، لایحه «تحریم تروریستهای مورد حمایت ایران» را به مجلس سنا ارائه دادند. این لایحه، النجباء و شماری دیگر از گروهها را هدف میگیرد.
مجموعهای از اعضای دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در مجلس نمایندگان آمریکا هم ماه ژانویه، لایحه مشابهی ارائه دادند.
آتشنشانهای آبادان در مقابل ساختمان مرکزی شهرداری تجمع کردند
روز چهارشنبه ۱۵ اسفند، شماری از آتشنشانهای آبادان در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات مزدی و بیمهای خود، در محوطه ورودی ساختمان مرکزی شهرداری این شهر تجمع کردند.
پرسنل یکی از ایستگاههای آتشنشانی آبادان در ارتباط با این تجمع به خبرگزاری ایلنا گفت: آتشنشانها با احتساب اسفند ماه، دو ماه معوقات مزدی کامل طلبکارند و دستمزد ماههای آبان، آذر و دی ماه آنها به صورت ناقص و بدون پرداخت اضافهکاری انجام شده است.
وی ادامه داد: جدا از دستمزد، حدود یک سال است حق بیمه آتشنشانهایی که در ۵ ایستگاه آتشنشانی مشغول فعالیت هستند به تامین اجتماعی پرداخت نشده است.
بنا بر این گزارش، کارگران معترض خواستار تسریع در پرداخت عیدی سال جاری خود هستند.
علائم آشکار سقوط اقتصادی: دولت اعلام کرد برای پرداخت بسته حمایتی به نیازمندان بودجه ندارد!
کیهان لندن – سازمان برنامه و بودجه اعلام کرده اعتبار لازم برای تکمیل طرح بسته حمایتی دولت از اقشار ضعیف و آسیبپذیر وجود ندارد و پرداخت وجوه نقدی این طرح به زمان دیگری که «نامشخص» است موکول شده است.
بحران اقتصادی در ایران در حالی روز به روز عمیقتر میشود که نشانههای این تشدید بحران نیز بیش از پیش آشکار میگردد. از جمله نشانههای وضعیت نابسامان اقتصادی اینکه دولت اعلام کرده پرداخت مبالغ طرح بسته حمایتی به یک میلیون نفری که از این بسته جا مانده بودند به دلیل «نبود اعتبار کافی» منتفی و به زمان دیگری موکول شده است.
قرار بود رقم ریالی بسته حمایتی به قشرهای ضعیف و آسیبپذیر به یک میلیون نفر از کسانی که از طرح حمایتی دولت جامانده بودند تا ۱۵ اسفندماه پرداخت شود اما صبح روز چهارشنبه اعلام شد بودجه کافی برای این کار وجود ندارد.
احد رستمی مدیرکل امور رفاهی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در اینباره گفته است: «قرار بود تا ۱۵ اسفند پرداختها انجام شود، اما به دلیل عدم تأمین اعتبار این کار هنوز محقق نشده است ضمن اینکه برای واریز ریالی بسته حمایتی به خانوادهها در این مرحله نیاز به اعتبار ۲۳۰ میلیارد تومانی است.»
مدیرکل امور رفاهی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی همچنین گفته است که تعدادی از خانوارها از دریافت بسته حمایتی دولت جاماندند و وزارت رفاه اقدام به اعلام وبسایتی برای دریافت شکایتها نمود و پس از بررسی اعتراضات خانوادهها به آنها رسیدگی کرد و «از دو میلیون و پانصد هزار نفری که اعتراض خود را در سامانه بهثبت رسانده بودند، یک میلیون نفر واجد شرایط برای دریافت بسته حمایتی شدند که اسامی آنها برای تأمین اعتبار به سازمان برنامه و بودجه ارسال شد.»
پیشتر نیز رحیم اردلان معاون اداری و مالی سازمان تأمین اجتماعی نیز گفته بود: «اسامی جاماندگان از دریافت بسته حمایتی را در مرحله اول به وزارت رفاه ارسال کردیم و از بین این دو میلیون و پانصد هزار نفر، یکمیلیون واجد شرایط دریافت بسته حمایتی شدند.»
ناشناس
10:58 ب.ظ / مارس 3, 2019
کسانی که با جاسوسی و یا لابی گری و یا در رسانه ها و هر طریق دیگری امریکا را تشویق به حمله نظامی و یا تحریم اقتصادی ایران می کنند و یا در قبال این اقدامات سکوت می کنند شرف ندارند و خیانتکاراند حتی اگر فقط یک نفر ایرانی در اثر اقدامات امریکا کشته شود و یا فقط یک خانه در ایران ویران شود و فقط یک کارگر بیکار شود که شده اند و یا فقط یک بیمار بی دارو شود که اکنون هزاران بیمار بی دارو شده اند ، آیا اقدامات چنین افرادی جز خیانت و وطن فروشی نام دیگری دارد.
————
درود دوست گرامی
گرچه من نیز همسویی با هر آنکسی را که موافق منافع ملی نیست، نادرست و گاه خائنانه می دانم، اما خیانت ها و جنایت های گنده تر و پلیدتر و ناجوانمردانه تر و زشت تر و ضد مردمی را حضرات بیت رهبری و امام خمینی طاب ثراه و سرداران موشکی و محتوای پوک زیر عمامه های ملایان آدمکش و دزدی مرتکب شده اند که هم در داخل مرز و هم در بیرون مرز، آنقدر کشتند و دروغ گفتند و دزدیدند و مردم را بزغاله و گاو دانستند و در دیگر کشورهای اطراف و منطقه ویرانگری کردند تا شاخک های دولت ها و مردم دنیا را علیه جمهوری اسلامی برانگیختند. آنان برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی و برای جلوگیری از کف به لبی این هیولا و دراکولای زمان، ناگزیر مردم ایران را نیز هدف قرار می دهند. و این شاید اجتناب ناپذیرنیز باشد. بقول یکی، آن موقع که جیک جیک مستونت بود، فکر زمستونت نبود؟
با احترام
—–
سید مرتضی
2:05 ق.ظ / مارس 5, 2019
منطق مدیر این سایت تا حالا اینطور بوده که چون بزعم ایشان حکومت ایران و بتعبیر ایشان بیت رهبری چنین است و چنان است بنابر این اگر امریکائی ها ایران را تحریم کردند،بهیچوجه نباید عمل آنها را محکوم کرد هرچند که بتعبیر ناشناس،تحریم آنها منجرّ بصدمه به آحاد مردم ایران شود،بهمین جهت هم بوده که شما تاکنون ندیده اید حتی یکبار،حتی یکبار،حتی یکبار ایشان تحریم های امریکا و نقض عهد امریکا و ترامپ را در ساحت های مجازی خود محکوم کرده باشد،و نه تنها محکوم نکرده است بلکه گاهی از سخنان گردن کلفتانه پومپئوی گردن کلفت،استقبال کرده است و گفته است:اینها همان چیزهایی است که ما هم می گوییم! این تا حالا اینجور بوده است که کسی که دائم از مردم ایران و منافع آنها دم می زده و دیگران را ایرانخوار و خود را ایران دوست معرفی می کرده است،حتی یکبار ندیده اید در نوشته یا گفته ای اظهار کرده باشد که تحریم های امریکا از جمله تحریم نفت ایران محکوم است چون موجب صدمه بمردم ایران خواهد شد هرچند که بظاهر تحریم تحریم حکومت ایران باشد.
حالا تحولی که در این نوشته اتفاق افتاده این است که آن پرده سکوت و نفاق در برابر تحریم های ناجوانمردانه گردن کلفت های امریکائی کنار رفته و لطف فرموده اند اینطور توجیه جوانمردانه نموده اند که :چون بیت رهبری- البته بزعم ایشان و با هزار جور توجیهات خزعبل و تکراری-خیانت و جنایت مرتکب شده است بنابر این دشمنان این نظام،یعنی گردن کلفت های یانکی حق دارند و مجازند ،بلکه لازم است ایران را تحریم کنند و آنرا تحت فشار اقتصادی قرار دهند تا آن جمله معروف و عاجزانه همیشگی ایشان که :داریم براتون! و داریم براشون! و جیک جیک مستون!و … متحقق شود،حالا هرچند بقیمت صدمه خوردن بملت ایران باشد،و این رویکرد هم لابد برخاسته از جوانمردی و شرافت و انسانیت و وطن دوستی ایشان است! واقعا باید تامل کرد آیا چنین رویکردی با رویکردهای منافقانه سازمان منافقین خلق ایران چه تفاوتی دارد؟!
———–
درود سیدمرتضای گرامی
می بینم کار بجایی رسیده که دست به دامان مردم شده اید که: بر سر آمریکا فریاد بکشند که: چرا ما را تحریم می کنید؟
از قدیم گفته اند: زدی ضربتی ضربتی نوش کن
در تمامی این چهل سال، دستگاه رهبری جز فحش و ناسزا و دغلکاری و آشوب و انفجار و کشتن و تسخیر سفارتخانه برای آمریکا نداشته است. نظام مطلوب شما یک دزد و آدمکشی ست که هم در داخل ویرانگری و غارتگری می کند و هم در بیرون مرزها و در منطقه. اکنون آمریکایی ها نه بخاطر آتش زدن پرچم آمریکا و نه بخاطر اشغال سفارتش و نه بخاطر چهل سال شعار مرگ بر آمریکا، بل بخاطر شیطنت ها و فتنه گری ها و ویرانگری ها و آدمکشی های نظام ولایی در منطقه دست به تحریم برده. معتقدم: پیش از در افتادن با آمریکا باید نسل این نظام را از بیخ برکند که تمامی فتنه ها و خونریزی ها و غارت ها و تحقیرها زیر سر اوست.
با احترام
—-
پی نوشت: این گفتاگفت در صفحه پیشین که اکنون بایگانی شده است صورت گرفت بین بنده و مدیر مدعی انسان دوستی و ایران دوستی این سایت جناب محمد نوریزاد سابقا آنور بامی و اکنون این ور بامی!
ناظران خودشان داوری کنند در باره منطق “زدی ضربتی ضربتی نوش کن”! یک فرد مدعی ایران دوستی و مدافعه از حقوق و منافع مردم ایران! گویا این ندا همان ندای شوم سبیلوی بی کلّه امریکائی و وزیر خارجه گردن کلفت امریکاست که از حلقوم یک مدعی وطن دوستی،مردم دوستی و ایران دوستی خارج می شود!
⛔️ ریشه طلبکاری ملی ما کجاست؟
✍ احسانمحمدی
▪️دوستی دارم که در مهمانی یا زمان تماس تلفنی حرفش را با گله از این و آن شروع میکند و به پایان میبرد.
از اینکه به فلانی رو انداخته ولی به او پول قرض نداده، از اینکه هیچکس در فامیل قدر او را نمیداند، از اینکه رئیساش به او مساعده نمیدهد.
از اینکه مدیر ساختمان محل سکونتش وظیفهاش را درست انجام نمیدهد، از اینکه شهرداری جدولکشی خیابان محل سکونتش را رنگ نمیزند و …
▪️مدام گله میکند اما نمیگوید هر کس به او قرض داده، یا پس نگرفته یا با التماس گرفته، نمیگوید خودش در سور و سوگ فامیل هرگز قدمی برنمیدارد.
نمیگوید در اداره یکی از بینظمترین کارمندان است، دیر میرود، زود میآید به قول خودش میپیچاند و بارها سابقه پرخاشگری با همکاران را دارد، نمیگوید که شارژ ساختمان را چندماه یک بار با مکافات و پیگیری مدیرساختمان پرداخت میکند.
نمیگوید به پرداخت مالیات از اساس مخالف است و حتی کیسه زبالهاش را سر ساعت توی سطل نمیاندازد و … اما بزرگوار همیشه از همه طلبکار است.
▪️ریشه این طلبکاری همیشگی ما از همه در کجاست؟ اینکه قدمی برنمیداریم اما انتظار داریم دیگران به ما سرویس بدهند.
▪️اینکه حتی وقتی کسی بلند میشود و تلاش میکند به جای تحسین کردنش، ذره بین میگذاریم و تمام کارهایش را برای یافتن یک خطا و خلل احتمالی زیر سوال میبریم و در بوق و کرنا میکنیم اما حاضر نیستیم کار خوبش را تحسین کنیم، حاضر نیستیم بپذیریم تنها دیکته نانوشته غلط ندارد.
▪️خودمان گامی بر نمیداریم اما مدام کار دیگران را به چالش میکشیم و اگر کسی گله کُند اسمش را نقد میگذاریم!
▪️نقد با نفی تفاوت دارد. با طلبکاری مداوم تفاوت دارد، با بیعملی اما متوقع بودن تفاوت دارد.
مطالبهگری با طلبکاری تفاوت دارد. تا زمانی که این موضوع را درک نکنیم،
▪️شماتت دیگران آسان است. ایراد گرفتن به همه آسان است. دشواری زمانی شروع میشود که بپذیریم ما هم بخشی از مشکل هستیم و اگر در آرزوی بهبود شرایط هستیم باید به بخشی از راه حل هم تبدیل شویم نه اینکه طلبکارانه در گوشهای بایستیم و توقع داشته باشیم دیگران سوپرمن باشند و مثل فرشتهها بیعیب و نقص همه کارها را انجام دهند تا ما در شرایط بهتری زندگی کنیم.
▪️آدمهای طلبکار یک عدم رضایت درونی دارند که آن را با خودشان مدام حمل میکنند، اما به جای پرداختن به درون یا اقدام عملی، از دیگران توقع ترمیم این رضایت را دارند.
▪️ آدمهای طلبکار شخصیتهای برجستهای نیستند و مخالفخوانی مداوم و ایرادگرفتن از همه، نشانه روشنفکری و خرد نیست، دوران پادشاهیها به سرآمده و هیچکس ملکه و شاه نیست که دیگران موظف باشند مقابلش کرنش کنند و آرزوهای او را تحقق ببخشند و او باز هم طلبکار باشد که ای نوکر خانهزاد! غذایت شور بود!
▪️اگر در آرزوی روزهای خوب هستیم، دست از طلبکاری مداوم برداریم. از همسر، از فرزند، از رئیس، از دولت، از پروردگار ….
◾️ مطالبهگری باشیم اما یادمان نرود که توقع صرف و طلبکاری تا وقتی که خودمان هم قسمتی از راهحل نشدهایم و گامی برنداشته ایم فقط به ترویج یاس و نومیدی در زانوان کسانی میانجامد که به جای گلهگذاری بیحاصل قصد انجام کاری را دارند.
#عصرایران
@ehsanmohammadi95
وحشت از جنبش های اجتماعی اتحاد اروپا و امریکا را حفظ می کند
https://aayande.wordpress.com/
فوریه 2019 ، مونیخ: پنجاه و پنجمین اجلاس سالانه کنفرانس امنیت مونیخ بسیاری از شرکت کنندگان غربی را با معضل چه باید کرد مواجه ساخت؟
آنها از سوئی با جنگ بازرگانی پرزیدنت ترامپ علیه اروپا و بویژه علیه آلمان روبرو هستند که پرزیدنت ترامپ در پی دست یازیدن به آنست. از سوی دیگر گروه دومی هستند که خود به دو گروه تقسیم می شوند: بخشی که خواستار استقلال استراتژیک «ستون اروپائی» در عرصه دیپلماتیک و نظامی هستند، و بخشی که حامیان انحصار قدرت در دست ناتو هستند.
سومین مورد اختلاف این است که واشنگتن می خواهد پاریس، برلین و لندن را مجبور به پس گرفتن امضای خود از پای قرارداد هسته ای منعقده با ایران در سال 2015 سازد.
افزون بر این ها اختلافی است بین رهبران امریکا و آلمان بر سر کشیدن خط لوله از روسیه به اروپا و خرید گاز ارزان از روسیه برای اقتصاد آلمان است.
و سرانجام این که ایالات متحده قراردادی را که در سال 1987 با مسکو منعقد ساخت، که طبق آن تولید سلاحهای متوسط در اروپا ممنوع شده بود، لغو کرد. گرچه کشورهای اروپائی استدلال امریکا را تکرار کردند و روسیه را به نقض قرارداد متهم ساختند ولی در عین حال احساس غبن هم می کردند که در برابر کاری انجام شده قرار گرفته بودند، و آن عبارت بود از لغو قرارداد و نادیده گرفتن امنیت اروپا .
آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان در مونیخ برای بیان نادرست دانستن سیاست امریکا لحن تا اندازه ای دیپلماتیک اختیار کرد. ولی مایکل پنس معاون رئیس جمهور امریکا با برخوردی پرتفرعن و خود پسندانه گفت:» امروز امریکا از هر زمان دیگری نیرومند تر است و باردیگر خود را تبدیل به رهبر جهان ساخته است».
خصلت تحریک آمیز و بی ملاحظه ترامپ این تضاد ها را با خشونت بیمانندی همراه می سازد. .رهبران اروپائی از تویت های ترامپ که می توانند در راه باشند، در هراسند.
افزون بر این تنش به دوسوی اتلانتیک محدود نیست، بلکه به درون آنها نیز رسوخ کرده است. بعنوان مثال چند کشور اروپای شرقی بیشتر تمایل به پیوستن به اردوگاه واشنگتن دارند تا به بروکسل.
از سوی دیگر ژزف بایدن ، همتای پیشین آقای پنس در دوران اوباما، که او نیز در مونیخ بود، در این رؤیا بسر می برد که » جهان پنجاه سال آینده » را سر و سامان بخشد.
در واقع تضاد های میان کشورهای غربی از نوع تضاد های ایده ئولوژیک نیستند. همه آنها مسکو را عامل تیره بختی جهان می دانند (اگر جز این بود دیگرچه دلیلی برای ادامه حیات ناتو باقی می ماند؟)
همه از عروج چین در هراسند. همه آنها بت یگانه ای دارند بنام بازار و » حکومت جهانی» که اعتباری برای استقلال حکومت های ملی قائل نیست . همه آنها پیرو یک منطق برای حکومت جهانی هستند ، از جمله «حق دخالت در سرنوشت «( که این علیه کاراکاس در جریان است).
با این حال، در واقع مناقشه منافع در بسیاری از مناطق وجود دارد. به خصوص در دو حوزه: بازارهای دفاعی و انرژی. تولید کنندگانِ اروپائیِ جنگ افزار می خواهند در قیاس با همکاران امریکائی خود از سهم بیشتری برخوردار شوند، ولی امریکائی ها علاقه ای به چشم پوشی از تسلط خود بر بازار جهانی تسلیحات و کاهش فروش جنگ افزار های خود ندارند. دقیقا در این زمینه است که باید درگیری در مسئله «دفاع اروپا» را قرارداد و درک کرد.
ارزش پروژه ها و بازارهای آینده برای سامانه های تسلیحاتی سر به میلیاردها دلار می زند.اهمیت بخش انرژی نیز کمتر از اهمیت تسلیحات نیست، بویژه از آن رو که در آینده نقش مهمی برای وابستگی و عدم وابستگی ایفا میکند..
احتمالا تصادفی نیست که ایران و نزوئلا ( هر دو از بنیانگذاران اپک) اینک در کانون توفان قرار گرفته اند. این که لوله انتقال گا ز نورد استریم 2 واشنگتن و برلین را چنین سخت بجان هم می اندازد و رهبران امریکا و اروپا بر سر مبارزه برای پیشگیری از گرمای کره زمین به جان هم می افتند («مبارزه» ای که به نخبگان اروپائی امکان می دهد هزاران » احمق مفید»( کارگران معادن ذغال سنگ .م) را تجهیز کنند.
در حالی که عموسام از لحاظ تولید نفت و گاز به خود کفائی رسیده اروپا هنور از این مرحله بسیار دور است، از این رو رهبران آن می خواهند از وابستگی خود به هیدروکربن ها بکاهند.
با توجه به این پسزمینه، آخرین عاملی که رهبران اتحادیه اروپا و رسانه های وفادارشان را رنج می دهد : «عروج پوپولیسم » است. پوپولیسم نامی است تحقیر آمیز برای توصیف شورش های بالقوه یا خودجوش مردم علیه از دست دادن امتیازات اجتماعی و کاهش پیوسته استقلال ملی ( برگزیت، جلیقه زردها، سونامی انتخاباتی ایتالیا و غیره) اگر رهبران اروپائی واشنگتن را واقعا رقیب خود می دانستند، دشمنان خود را به مونیخ دعوت نمی کردند. آنچه در پس ذهن همه آنها جای دارد این است: خلقها….
https://deutsch.rt.com/meinung/85251-nach-sicherheitskonferenz-in-muenchen-dunkle-wolken-ueber-dem-atlantik/
خط آهن قزوین رشت ، ابر پروژه عمرانی کشور
خط آهن قزوین رشت به طول 165 کیلومتر از لحاظ محل اجرا و عبور از رشته کوه های البرز دارای پیچیدگی های مهندسی و یک ابر پروژه عمرانی است.
همچنین طولانی ترین پل ریلی و سخت ترین بخش کریدور شمال جنوب است که با حضور رئیس جمهوری افتتاح می شود.
http://www.irna.ir/gilan/fa/Photo/3674577
اينها فقط به چشم كساني ابر پروژه مي آيد كه جدول ضرب را هم به زور ياد گرفته اند
البته اگر ياد گرفته باشند .
درود وسلام بر مادر بزرگوار شما .
آخوندهای حکومتی میدانند که رئیسی از نوجوانی مشغول خدمت به دستگاه سرکوب رژیم بوده و آنقدر بیسواد و دون پایه است که آخوند روحانی هم در جنگ و جدال انتخاباتی میگفت طی ۳۸سال فقط شکنجه و اعدام یاد گرفته ای .
جناب کاوه آهنگر – دوست گرامی من شهادت میدهم در نتیجه مبارزه و تلاش های شما و
دوستان دیگر حداقل در سایت آقای نوریزاد اسلام با خاک یکسان گردیده و به همین خاطر
است که ج.ا دائم در حال عقب نشینی و تمکین به خواسته های مردم است.
و همینطور چون تازه یکی دو سال از عمر انقلاب شکوهمند میگذرد تمام مصاحبه های
آقای نوریزاد و طبرزدی و … در شبکه های تلویزیونی و شبکه های اجتماعی کاملا
ضروری است تا مردم آگاه شوند که در این مملکت چه میگذرد چون آنها اصلا از جنایت ها
و دزدی ها و … ج.ا مطلع نیستند و به همین خاطر است که آگاهی رسانی در این مورد از
اصل های اول مبارزه با چنین دژخیمی است.
و چون ما هنوز به ماهیت اصلاح طلبان آگاه نشده ایم مناظره های نوریزاد – مشیری –
شریعتمداری و … با آقای زیبا کلام بسیار به نفع آزادی خواهان و براندازان است به ویژه که
تمام این گفتگو ها چه نوع دینی اسلامی آن و چه سیاسی آن پیش از این انجام نشده
میتواند برای آگاهی مردم از روش “دوگانه سوز ” -:) بودن اصلاح طلبان بسیار مفید
باشد.
چون الان وضع کشور در شرایط خطرناکی نیست و مردم هم زیاد در فشار نیستند زیاد هم
نباید الویت هایی مانند اتحاد در بین خدا میداند چند حزب و گروه و سازمان را در دستور کار
قرار داد و به طور جدی با هر حزب و گروهی که برای رسیدن به توافقی سنگ اندازی
میکند ایستاد و آنها را به مردم معرفی و رسوا کرد .
من امیدوارم که بالاخره تا سال 1440 تشخیص داده شود که الویت با اتحاد بین سازمان
های رنگارنگ سیاسی است و تا آن حاصل نشده هزار تظاهرات دیگر هم تاثیری در درمان
وضع ما نخواهد داشت و فقط آخر به خاطر فشار های شدید اقتصادی به شورشی کور
مانند همان انقلاب شکوهمند تبدیل میشود که معلوم نیست از درون آن چه سورپرایزی
بیرون خواهد آمد.
و یا ج.ا آن چشمک را که ترامپ منتظر آن است میزند و بعد چنان به وسیله ترامپ آریایی –
یا جانشینان او دمکرات ها – محکمتر میشود که تمام مبارزان آرزوی چنین دورانی که از
زمان شروع تحریم ها به وجود آمده را کنند.
و ما هم به عنوان ارواح خندان از آن دنیا شما را تشویق میکنیم. فقط امیدوارم در آنجا هم
نان بربری باشد.
من اگر سد در سد اطمینان نداشتم که شما و دیگر دوستمان سید علی خامنه ای و مانند
شما نا امیدی برایتان اصلا معنایی ندارد به هیچوجه بذر نا امیدی نمی کاشتم.
راستی دوست من جناب کاوه آهنگر بفرمایید نون بربری.
جناب ن.م من جوابیه شما را خواندم و بسیار تعجب کردم به دلایل زیر :
1- چرا از قول من عنوان کرده اید که من قصد نابودی اسلام را دارم و حتی گفته اید که روی آن شهادت می دهید ! من در هیچ جا همچین حرفی نزدم پس همیشه قبل از هر نوع قضاوت عجولانه از افراد سوال کنید.
2- در مورد آقایان نوریزاد و طبرزدی از خودشان سوال کنید من هیچگونه پیش قضاوتی راجب آنها ندارم. ولی این را می دانم که اینها بیش از من و شما به گردن افراد حق دارند چون خودشان را بطور کامل درگیر کردند و ناراحتی های آن از جمله زندان رفتن و کتک خوردن و شکنجه شدن را کشیده اند در ضورتی که من و شما همانوقت در خانه و در آسایش بودیم. البته ببخشید شما در آن موقع در صف نان بربری بودید !
3- شما مختار هستید که هر جوری می خواهید فکر کنید. مثلا فکر کنید که مبارزه از هر نوعی با جمهوری اسلامی بی فایده است. بسیار خوب من به عنوان یک هموطن آزادیخواه به این فکر احترام می گذارم چون معتقد به آزادی هستم ولی این دلیل نمی شود که شما در این جا که بوجود آمده برای مبارزه با جمهوری اسلامی کار امثال سید مرتضی را انجام دهید. شما که خودتان می دانید آقای نوریزاد برای چه این وب سایت را بوجود آورده چرا با آن مقابله می کنید ؟ اگر نمی پسندید کسی شما را مجبور نکرده که در اینجا تشریف داشته باشید. من شما را تشویق می کنم که اگر تز سیاسی بخصوصی دارید یک وب سایت بزنید و با همفکران خود در آنجا ایده خودتان را تبلیغ کنید.
با تشکر از توجه شما
قابل توجه جوانانی که تاریخ بعد لز انقلاب را فقط از دوربین رسانه های استعمار پیر BBC و صداهای آمریکا و سعودی می بینند
بخشی از نامه مسعود رجوی به میخائیل گورباچف رهبر وقت شوروی و اعتراف وی به ترور ۱۰۰۰۰ نفر در ایران تا آن تاریخ و خیانت و خرابکاری در تجهیزات نظامی ایران موقع جنگ و همکاری با ارتش متجاوز صدام حسین :
(متقابلاً رژیم خمینی با از دست دادن بیش از ۱۰ هزار تن از مهمترین مهرهها و کادرها و ایادی سرکوبگر خود در رویاروئی با قوای مقاومت، ثبات و آینده خود را از دست داده و همچنین به اثبات رسیده است که به هیچ وجه قادر به از بین بردن سازمان مردمی، سراسری و مسلح ما و مقاومت رو به اعتلای آن و آلترناتیو دموکراتیک ـ ضد امپریالیستی که ما معرفی نمودهایم و شورای ملی مقاومت ایران نامیده میشود، نیست…
بیلان واقعی عملیات مجاهدین از سپتامبر ۸۴ تا سپتامبر ۸۵ که اسناد آن جزء به جزء منتشر شده بقرار زیراست؛
– ۳۲۰ رشته عملیات موفق در تهران، شهرستانها و کردستان.
ـ ۱۵۰۰ تن کشته و زخمی از مزدوران رژیم.
ـ انهدام یا وارد کردن خسارت جدی به ۱۴۴۰ مرکز سرکوب و شکنجه یا مراکز تبلیغاتی و اداری دشمن.
ـ انفجار ۲۵۰ بمب قدرتمند تبلیغاتی در روز انتخابات فرمایشی جمهوری.
ـ پخش علنی ۴ میلیون تراکت و اعلامیه.
ـ نفوذ و تبلیغات و سابوتاژ و اجرای عملیات ضد جنگ در ۲۰۰ مرکز نظامی و انتظامی.
ـ پخش ۶۰۰ هزار تراکت و اعلامیه در پادگانهای ارتش.
ـ از کار انداختن ۲۰ فروند جنگندهً فانتوم و ۵۴۰ دستگاه نظامی دیگر در راستای مقاومت علیه جنگ افروزی ضد میهن خمینی…)
_ کپی نامه در آرشیو دانشگاه استنفورد هم موجود است و تابستان ۲۰۰۳ خسرو شاکری از آن پرده برداشت و شماره پرونده نامهها در بایگانی حزب کمونیست اتحاد شوروی این است: ۸۹/۱۵/۲۴
https://www.tribunezamaneh.com/archives/83791
سلام برهمه ناظران وبالاخص جناب علامه دهر جناب شفيعي
كه بعداز لغز خواني هاي مخصوص خودش كه مرا” ابن الله ؛پسرخدا” هم لقب داده بود ودرآخر هم چنين نوشته بود:
” لطفاً بیشتر از این به این بحث ادامه ندهید، غلط کردم .”
جناب شفيعي نيازي به غلط كردم گفتنت نبود ولي شايسته بود بخودمن مسكين هرلغزي كه مي خواندي اكتفا مي كرديد ديگر به علماي دين تهمت دروغگويي وفريب كاري نمي زديد؟
درضمن بنده مسكين حقير وفقير الي الله مفتخور نيستم ازكديمين خويش باكشاورزي كه ازپدرم به ارث رسيده است وازمعاملات ديگر كه خداوند بركت داده است وشاكر اوهستم ارتزاق مي كنم .
اين موردهم يك تهمت ديگر شما به من مسكين است .
وبه بركت انترنت ادعاي آگاهي وعلامه بودن خويش نمي كرديد ؟
اين ها ازكلماتي است كه شما دراينجا نوشته ايد اگر مي خواهيد كپي اش را بياورم . هرچند ديگر ناظران ديده اند.
كسي كه چنين تهمت زن است ؛ اوبويي ازايمان وتقوي نبرده است .
وهمين گفتارت :” نسبت دروغگويي وفريب كاري ومفتخواري به من و به علماي دين ” شاهد آنست .
ونسبت ابن الله ؛به من ويا به هركسي دادن ؛علامت فسق بلكه علامت شرك اوست.
وحالا كه مساله مبرهن شده استدرمقام توجيه وانكارفحاشي هاي خودش است وبه غلط كردم افتاده است . خوب اگر چنين شهامت را داشتي ديگر بعذاز كامنت اولت كه من جواب دادم ؛ساكت مي مانديد وچيزي نمي نوشتيد ونيازي به غلط كردنت نبود.
ادامه اسناد مورد ادعاي بنده حقير والمسكين :
ام علي بن الحسين عليهما السلام
خلوة بنت يزدجرد مائت أم علي بن الحسين بنفاسها
به وقال ابن أبي الثلج احسب ان اسمها شه زنان
في قول الفريابي واحسبها خلوة وكان يقال له ابن
الخيرتين ويقال ابنة النوشحان ويقال شهربانويه
بنت يزدجرد . * – {تاريخ الائمه ؛الكاتب البغدادي ؛ المتوفي 322 / ص24 }
وقال ابن الكلبي : ولى علي بن أبي طالب عليه السلام الحريث بن جابر
الحنفي جانبا من المشرق ، فبعث إليه ببنت يزد جرد شهرياران بن كسرى ،
فأعطاها علي عليه السلام ابنه الحسين عليه السلام ( 4 ) فولدت منه عليا ( 5 ) .
وقال غيره : إن حريث بن جابر بعث إلى أمير المؤمنين ببنتي يزدجرد بن
شهرياران بن كسرى ، وأعطى واحدة منهما ابنه الحسين عليه السلام
فأولدها علي بن الحسين ، وأعطى الأخرى محمد بن أبي بكر فأولدها قاسم بن
محمد بن أبي بكر فهما ابنا خاله .
{ شرح الاخبار ؛ القاضي النعمان المغربي ؛ المتوفي 363 / ج 3 / ص 267}.
ترجمه وتوضيحتوضيح : طبق اين خبر ابن الكلبي اميرمومنان-ع- حريث بن جابرحنفي را به سوي مشرق “يعني بسمت خراسان فرستادند” واين خبر دلالت دارد كه اين واقعه سال 20 هجري اتفاق رخ داده است؛ وبااين حساب بعداز16سال امام سجاد-ع- متولد وطبق اخبار ديگرشهربانودرحال نفاس ازدنيا رفته است ” وحريث دختر يزد گردرا به خدمت اميرمونان-ع- فرستاد وامام هم اورا به پسرش امام حسين -ع- تزويج نمود .
وازديگري نقل كرده است كه دودختر يزدگردرا بخدمت مولا فرستادند يكي را به پسرش حسين -ع- تزويج نمود كه ازاو علي بن الحسين امام سجاد -ع- را متولد شد كه ديگر اخبار گويند درحال نفاس ازدنيا رفت ؛وديگري را به محمدبن ابي بكر تزويج نمود كه قاسم را براي محمد آورد .
( امامة زين العابدين عليه السلام )
ولما صارت الإمامة للسجاد ذي الثفنات زين العابدين ( ع ) وكنيته
أبو محمد قام بها بأمر الله تعالى على مشقة شديدة صعبة وصارت الإمامة
مكتومة مستورة الا عمن اتبعه من المؤمنين
وكانت أمه شهربانويه بنتيزدجرد اخر ملوك العجم
ومولده ومنشأه مثل مولد ابائه ( ع ) وكان أمير المؤمنين ( ع ) يقول للحسين ( ع )
أحسن إلى شهربانويه فإنها مرضية
فستلد لك خير أهل الأرض بعدك وكان ( ع ) يصلي في يوم وليلة الف ركعة.}.
طبق اين خبر امير مومنان -ع- به امام حسين-ع- سفارش نمودوگفت باشهربانو نيكو رفتار كن بزودي براي تو فرزندي آورد كه بعدازتو بهترين اهل روي زمين است.
{ منبع :عيون المعجزات ؛حسين بن عبدالوهاب المتوفي قرن 5 / ص62 }
أبناؤه {الحسين بن علي }: علي الأكبر الشهيد ، أمه برة بنت عروة بن مسعود الثقفي ،
وعلي الامام وهو علي الأوسط ، وعلي الأصغر من شهربانويه ، ومحمد و عبد الله الشهيد من أم الرباب بنت امرئ القيس ، وجعفر وأمه قضاعية . وبناته : سكينة أمها رباب بنت امرئ القيس الكندية ، وفاطمة أمها أم إسحاق بنت طلحة بن عبد الله ، وزينب
وأعقب الحسين ( ع ) من ابن واحد وهو زين العابدين وابنتين .
طبق اين خبر شهربانو ازحسين-ع- دوپسر آورد يكي امام سجاد -ع- كه اعقاب ونوادگان حسين -ع- از طريق امام سجاد-ع- است ؛وديگري علي اصغر بوده اند.
{ منبع :مناقب آل ابي طالب ؛ ابن شهر آشوب متوفاي 588 /ج3 / ص 232 }
وأمه {علي بن الحسين } شهربانويه بنت يزدجر بن شهريار الكسرى ، ويسمونها أيضا : شاه زنان ،وجهان بانويه ، وسلافة ، وخولة . وقالوا : شاه زنان بنت شيرويه بن كسرى ابرويز
ويقال : هي برة بنت النوشجان ، والصحيح هو الأول . وكان أمير المؤمنين سماها
مريم . ويقال : سماها فاطمة . وكانت تدعي سيدة النساء .
دراين خبر اسامي ديگر شهربانويه را نيز متذكراست .
{منبع : همان مناقب آل ابي طالب ؛ابن شهر آشوب متوفاي 588 ج/3 / ص 311 }.
وحالا بازهم اسناد ديگري دارم كه بياورم وقصد آوردن هم داشتم ؛چون محصول چندروز مطالعه وجستجوي من مسكين است ولي نه ازانترنتي كه ماخذشمايان است؛ ولي چون گفتيد ديگر بس است ادامه ندهيد امتثال امر تسليم شدگان هم مستحب موئكد است. اما اگر شروع به لغزخواني كنيد؛نهضت ادامه داردوتيرهاي خودتان بخودتان برمي گردحتما .بدرود همه گان .
مصلح
آقای مصلح با این نژاد پرستی و خود مقدس پنداری و شهین بانویت ما را ////. اگر یه ذره عقل و شعور داشتی میدانستی که شفیعی با غلط کردم گفتنش چه چیزی بهت گفت به جای این کامنت های یه متری عربی /////////////////خودت میکردی. بیچاره ///” اون از /// تو ناامید شد .
قابلیت جوابگویی ندارید
این چنگک ها که علانت ادب شماهستند ,, همین بس است
مصلح
بسم الله
باسلام بر نوري زاد وشفيعي وديگرناظران گرامي
ادامه مقال من مسكين بااستناد به تاريخ وسيره دست اول ؛ تا جناب شفيعي بدانند من مسكين ؛بله من مسكين زيرا اوتعالي شانه فرمود :” انتم الفقراء الي الله والله هوالغني الحميد” بنده مسكين آستان آن ذات يكتاي قائم بذات خويش وغني مطلقي هستم وديگران نيز چه باور داشته باشند يانه ؛ ونه ابن الله “نه پسرخدا”هستم ونه به شاهزاده بودنم افتخار نژادپرستي دارم .
بلكه دراين ادعا ازاول گفته ام به مخالفان ومعاندان عرب كه اگر شمايان اگرايراني ازتبار رعيت هستيد ما يك تبارمان به شاهان ايران مي رسد؛ وماسادات ازنسل امام سجاد-ع- به ايراني بودن اولويت داريم .
واگر ازاول جناب شفيعي حسادتش گل نكرده بود ويابعدا عذري خواهي مي كرد وختم كلام مي نمود وادعاي علامه بودن خويش وفريبكار بودن ودروغگو خواندن من مسكين وديگرعلمارا به رخ ما نمي كشيد نه اعصاب خودش را تخريب مي كرد ونه اعصاب ما را؛وملامت جناب م، ن _را هم نمي شنيديم . وجناب نوري زاد هم به من كليپ يوتيوب را درنفي ادعاي من مسكين نشانم نمي دادند.
ادامه اسناد:
وفي كتاب ( مواليد أهل البيت عليهم السلام ) : ( رواية ابن الخشّاب النحويّ بإسناده عن أبي عبد الله عليه السلام قال « ولد عليّ بن الحسين عليه السلام في سنة ثمانٍ وثلاثين من الهجرة قبل وفاة علي بن أبي طالب عليه السلام بسنتين ، وأقام مع أمير المؤمنين عليه السلام سنتين ، ومع أبي محمّد الحسن عشر سنين ، ومع أبي عبد الله عشر سنين . وكان عمره سبعاً وخمسين سنة » .
. وفي رواية اخرى أنه عليه السلام ولد سنة سبع وثلاثين ، وقبض وهو ابن سبع وخمسين سنة في سنة أربع وتسعين ، وكان بقاؤه بعد أبي عبد الله ثلاثاً وثلاثين سنة ، ويقال : في سنة خمس وتسعين .
امّه خولة بنت يزدجرد ملك فارس وهي الَّتي سماها أمير المؤمنين عليه السلام شاه زنان ، ويقال : بل كان اسمها برة بنت النوستجان ، ويقال : كان اسمها شهربانو بنت يزدجرد ) ، انتهى .
{ رسائل آل طوق القطيفي احمدبن الشيخ صالح آل طوق /ص 80 }
وقال الطبرسيّ في ( إعلام الورى ) : ( ولد عليه السلام بالمدينة يوم الجمعة ، ويقال : الخميس في النصف من جمادى الآخرة ، وقيل : لتسع خلون من شعبان سنة ثمانٍ وثلاثين من الهجرة ، وقيل : سنة سبع وثلاثين ، وقيل : سنة ستّ وثلاثين . واسم أُمّه شاه زنان ، وقيل : شهربانويه ) .
{همان /ص 81}.
وفي شكل الكفعميّ : ولد علي بن الحسين أبو الحسن السجاد بالمدينة يوم الأحد لثمانٍ وثلاثين من الهجرة . امّه شهربانو ( 1 ) .{ همان /ص81 }.
وقال بعض من أرّخ مواليدهم عليهم السلام : ( ولد زين العابدين عليه السلام يوم الجمعة ، ويقال : الخميس في النصف من جمادى الآخرة سنة ثمانٍ وثلاثين ، ويقال : ولد بالمدينة يوم الخميس لسبع خلون من شعبان سنة ست وثلاثين من الهجرة .
وأُمّه شاه زنان بنت يزدجرد بن شهريار ملك فارس ، ويقال : إن اسمها شهربانو ،
وقال الكلينيّ : ( ولد علي بن الحسين عليه السلام في سنة ثمانٍ وثلاثين ، وأُمّه سلافة بنت يزدجرد بن شهريار بن شيرويه بن كسرى . ويزدجرد آخر ملوك الفرس ) . {همان / ص82 }.
وقال المجلسيّ : ( قال أبو جعفر بن بابويه : سمّه الوليد بن عبد الملك .
وأُمّه شهربانويه بنت يزدجرد بن شهريار كسرى ، ويسمونها شاه زنان ، وجهان بانويه ، وسلافة ، وخولة . وقالوا : هي شاه زنان بنت شيرويه ابن كسرى أبرويز . ويقال : هي برة بنت النوستجان . والصحيح الأوّل . وكان أمير المؤمنين عليه السلام سمّاها مريم ، ويقال : سمّاها فاطمة ، وكانت تدعى سيدة النساء ) ( 4 ) ، انتهى .
وروى المجلسي في ( البحار ) ( 6 ) و ( شرح الأُصول ) ( 7 ) أنها ماتت في نفاسها بعليّ بن الحسين عليه السلام .
وقال في ( شرح الأُصول ) : ( روى الصدوق في ( العيون ) ( 8 ) عن سهل بن القاسم
النوستجاني قال : قال الرضا عليه السلام بخراسان « إنّ بيننا وبينك نسباً » . قلت : وما هو أيها الأمير ؟ قال « إنّ عبد الله بن عامر بن كريز لمّا افتتح خراسان أصاب ابنتين ليزدجرد بن شهريار ملك الأعاجم ، فبعث بهما الى عثمان بن عفان فوهب إحداهما للحسن والأُخرى للحسين عليهما السلام ، فماتتا عندهما نفساوين ، وكانت صاحبة الحسين عليه السلام نفست بعليّ بن الحسين عليهما السلام » الحديث .
قال المجلسيّ : ( هذا الخبر أقرب إلى الصواب ؛ إذ أسر أولاد يزدجرد الظاهر أنه كان بعد قتله واستئصاله ، وذلك كان في زمن عثمان وإن كان فتح أكثر بلاده في زمن عمر ، إلَّا إنه هرب بعياله إلى خراسان وإن أمكن أن يكون بعد فتح القادسية أو نهاوند أخذ بعض أولاده هناك ، لكنه بعيد .
وأيضاً لا ريب أن تولَّد عليّ بن الحسين عليه السلام منها كان في أيّام خلافة أمير المؤمنين عليه السلام بسنتين قبل شهادته ، ولم يولد منها غيره كما نقل . وكون الزواج في زمن عمر وعدم تولَّد ولد منها إلَّا بعد أكثر من عشرين سنة بعيد . ولا يبعد أن يكون ( عمر ) تصحيف ( عثمان ) في رواية المتن . والله يعلم ) ( 1 ) ، انتهى .
قلت : يريد برواية المتن ما رواه الكلينيّ بسنده عن جابر عن أبي جعفر عليه السلام قال
« لمّا قدمت بنت يزدجرد على عمر أشرف لها عذارى [ المدينة ( 2 ) ] ، وأشرق المسجد بضوئها لمّا دخلت ، فلمّا نظر إليها عمر غطَّت وجهها وقالت : [ أُفّ بيروج بادا هرمز ( 3 ) ] . فقال عمر : أتشتمني هذه ؟ وهمّ بها ، فقال أمير المؤمنين : ليس لك ذلك ، خيّرها رجلًا من المسلمين واحسبها بفيئة من الغنيمة ، فخيّرها ، فجاءت حتّى وضعت يدها على رأس الحسين عليه السلام ( 4 ) » ، الحديث .
وهذا المضمون رواه ( في البصائر ) ( 5 ) والراونديّ في ( الخرائج ) ( 6 ) عن جابر … {همان /ص 83-85 }.
مصلح
—————-
حتی زرتم المقابر
.
آقاي نوري زاد سلام
اين متلك قرآني شما اگر بكمك شفيعي نيامده بوديد ومرا به كليپ يوتويوب حواله نمي داديد؛جاداشت وخيلي هم بجا بود ولي اين سندها ي تاريخ وسيره براي شما هم خطاب بودند وديگر جاي اين متلك نبود. بقول شما بااحترام
مصلح
سلام و درود
جناب مصلح اگر معنای نوشته ام را بدرستی مورد توجه قرار داده باشی به فرض اینکه صد در صد اصالت عربی داشته باشی و اجدادت دورت عرب بوده باشند، به دلیل توالی نسلها و در هم آمیختگیهای فراونی که رخ داده است ، جنابعالی هم به اندازه هر ایرانی دیگری، ایرانی هستی، و من نه تنها قصد نداشتم که 50 در صد ایرانی بودن مورد ادعایتان زیر سؤال ببرم، بلکه نظرم اینست که اگر براستی آزمایش d n a هم بدهید، از بسیاری از کسانیکه آلوده به توهمات نژاد پرستانه شده اند و خود را آریایی اصیل میدانند ایرانی تر هستید .
ظاهر نوشته ات تواضع و فروتنی است ولی باطناً نهایت تکبر و خود بزرگ بینی است، چون خودت را با خداوند مقایسه میکنی!!
همینکه انسانی بگوید : من و خدا! مثل آنست که خود را با خداوند قابل مقایسه میداند و خود را در یک کفه ترازو و خالق هستی را در کفه دیگر ترازوی مقایسه مینهد! و این اوج کفر و بیچارگی و نادانی اوست که نه خود را شناخته و نه خدا را ! قدری اختر شناسی بخوان تا بدانی عظمت هستی مکشوف چقدر است و با چه معیارهایی سنجیده میشود و کل کره زمین و منظومه شمسی چه جایگاهی در این هستی بی پایان دارد؟ تا راحتتر از پیله خودت در بیایی *. و بعد در آخر گریز خود را به صحرای کربلا میزنی و ایرانیان را رعیت و لابد خود را در قالب امام و هادی این رعیت میبینی و هینجا هیزمی برای نژاد گرایان فراهم میکنی تا با آن آتش اختلافات نژادی را برافروزند . شما و من و سایر ایرانیان نه چیزی کمتر از انسان و ایرانی بودنمان هستیم و نه چیزی بیشتر !
جهان در زیر این نُه سقف مینا
چو خشخاشی بود بر روی دریا
نگه کن تا تو زین خشخاش چندی
سزد که بر سبیل خود بخندی.
شفیعی تو چه /// هستی که /// در گوش /// مثل مصلح میخونی ؟ او میخواد شاهزاده و پیغمبر زاده و امامزاده به حساب بیاد و تو میخوای اینا رو ازش بگیری، مصلح دارد با این خیالات واسه خودش هویت سازی و برتری جویی میکنه ” اینا رو از مصلح بگیری میشه هیچ. نمیبینی چقد کپی پیست میکنه؟ اگه فکری از خودش یا چیزی واسه گفتن داشت که اینقد کپی پیست نمیکرد.
افتاد؟
“حتی زرتم المقابر” !؟
اشاره ی جناب نوری زاد به این آیه، به خواننده مطلب میرساند که: کتاب قرآن بعضی از آیات هم دارد که بشود به آنها اشاره کرد… یعنی اینکه نوری زاد مثل قضیه مستند بودن بعضی روایات و مستند نبودن بسیاری دیگر ( به فراخور حال و احوالش ) در اینجا هم اینگونه بیان میکند که آیات قرآن در معدود جاهایی که ” الهاکم التکاثر… و … حتی زرتم المقابر” میگوید ( بسته به حال نوری زادی ) و درس اخلاق میدهد، آنجا قابل استناد است. ولی بسیاری جاهای دیگر چرند است.
– یادم است که یکی از مدعیان عنوان بانو در این سایت، روشنفکرانه! اینگونه دین خود را و مسلمانی خود را تشریح کرد که چه:
که هر جا که آیات و روایات مطابق آنچه که خود درست میداند بود، قابل پذیرش است. و در غیر اینصورت نخیر… یعنی اسلام دینی که خودت هرجایش را خواستی بپذیری و بسیاری جاهای دیگر را بیخیال شوی!… من به ایشان گفتم که همچین نسخه ای از دین و اسلام هنوز نیامده و این یک نوع بدعت گذاری ست تک نفره و انفرادی و بی ارزش از نظر جمع است که در هیچ یک از ادیان پذیرفته نیست… مگر میشود خود را مسلمان بدانی و آیات قرآن را گزینشی قبول کنی؟!
اینجا هم به جناب نوری زاد میگویم که این دین و آئینی که تو داری، نامش مسلمانی نیست.
اگر ادعای مسلمانی داری باید که قرآن ( که سخنان خدای مسلمانان است ) را بی کم و کاست قبول کنی… موضوع فقط اسلام و قرآن نیست… در تمامی موارد در زندگی اجتماعی هم باید اینگونه باشد وگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشود و هر کس ساز خود را میزند… اگر خود را وابسته و معتقد به یک دین، مکتب، مذهب، حزب، ایدئولوژی، نگرش تعریف شده و “ایسم” دانستی… اینکار و این انتخاب را با دیده ای باز و تحقیق انجام داده ای و باید به اجرای تمامی دستورات و پیروی از مرامنامه و یا مانیفست تعریف شده ( خط مشیها و اصول و عقاید پیشروان یک سبک یا مکتب ) در هر مکتبی، پایبند باشی و اینگونه نیست که دلبخواهی باشد… هیچکس به اینگونه انسانها ارزش قائل نمیشود؛ کسانی که دمدمی مزاج هستند و هرآن احتمال دارد جا بزنند و تغییر رویه بدهند… اینگونه افراد قابل اعتماد نیستند…
تمامی سیستم ها و مکاتب مؤفق، رمز مؤفقیتشان همان نظم و انضباط و پذیرش و پیروی از مرامنامه و مانیفست موجود است … مثال روشن هم میتواند “مافیا” یا انجمن های مخفی که همان ” فراماسون ” است باشد و یا بسیاری از گروه های مؤفق دیگر چه در سیاست چه اقتصاد و چه و چه ی دگر.
قدرت در نظم و اطاعت است و نظم و اطاعت قدرت می آفریند… خواه این قدرت در جهت منفی باشد یا مثبت که همگی به مرامنامه و مانیفست آن مکتب بستگی دارد.
آنچه واضح است اینست که انسان متزلزل و دمدمی مزاج و خود رأی هیچگاه قابل اعتماد نیست و او را در یک جمع طابع نظم و انضباط نخواهند پذیرفت.
در مورد ادیان، مذاهب هم اینگونه است… اگر معترضین به قسمتهایی از دین و مذهب تعدادشان زیاد بود و قابل چشم پوشی نبودند؛ یعنی اینکه از یک آیه یا نقل قول برداشتی جدا داشتند، آنوقت یا به اشتراک فهم میرسند و یا آن گروه انشعاب پیدا میکند و بازهم باید که پیروی و نظم باشد تا باقی بمانی و قدرت داشته باشی… اینهمه انشعاب در ادیان و مذاهب و مکاتب هم، بدلیل برداشت و درک متفاوت است….نه درک و برداشت فردی، که گروه کثیری.
پایان سخن:
کسی مثل نوری زاد که ادعای مسلمانی و تشیع دارد و هر زمان یا هر جایی، نکته ای، آیه ای، روایتی و … که دلبخواهش بود انتخاب میکند و باور دارد و اینکه هر لحظه امکان دارد برداشت او تغییر کند؛ اینگونه افراد هرگز قابل اعتماد نیستند… تازه ایشان و دیگرانی مثل ایشان نه گروه بزرگی هستند و نه سازمان و نظمی دارند و نه مرامنامه و مانیفستی … پس قدرت تغییر هم ندارند؛ مرامی هردمبیل و هردم کلنگ که هرکس ساز خودش را میزند… یعنی بی نظمی… یعنی ضعف.
جناب نوری زاد
اینگونه برداشتهای سلیقه ای از دین و قرآن و مذهب که هیچ مرامنامه و سازمان و تعریف مشخص و چارچوب قابل تعریفی ندارد و همینجوری یکدفعه فی البداهه به شکل فردی ظهور و بروز میکند، در هیچ کجای دنیا پذیرفته نیست.
حیف از شما نیست که در این سن و سالی که داری… و از مرز شیش و بش ( 65 ) رد شدی… هنوز تکلیفت با خودت مشخص نباشد… آیا کسی که خود بلاتکلیف است میتواند روی دیگران تأثیر مثبت بگذارد… کسی که نه مرامنامه ای دارد و نه نظم و سازمانی و در کل، فردی غیر قابل پیش بینی ست…
این فرد آیا میتواند تغییری، آنهم از نوع با ثبات و مفید به حال جمع ایجاد کند… تغییری مثبت؟
جناب نوری زاد
یقین بدان که با تحقیق میتوانی گروه، مکتب یا دین و مذهبی بیابی که خود را عضوی از آن بدانی… یا اگر خود را تافته ای
جدا بافته و فردی با اندیشه ای نوظهور میدانی، باید که یک مرامنامه و مانیفستی از خود ارائه دهی…
همیشه ادعای تنها بودن میکنی و مستقل بودن و اینکه از دیگران توقعی نداری… ولی حرفهایی میزنی که برای دیگران تعیین تکلیف میکند و خود را نماینده ی جمعی میدانی گمنام!…
چه کنیم با اینهمه تناقض، تقابل و تغایر و تداخل و تضاد… ؟ … چه کنیم؟
هنوز… مانده ای… در موقعیت شیش و بش!
حق یارت
به یاد استاد بی کنش که تا اعماق معانی شاهنامه سفر کرده بود.
رستم و اسفنديار- تقابل دين و آزادى – بخش دوم
در بخش گذشته بيان گرديد که اسفندیار در ظاهر برای اجرای فرمان پدر ولی در واقع برای رسیدن به تاج و تخت راهی سیساان میشود تا دست رستم را ببند و او را دست بسته به دربار گشتاسب بیاورد و به بیان دیگر:
“دين” كه نماد آن را اسفنديار نمايندگى ميكند، در ظاهر براى اجراى دستور “خداوند” كه گشتاسب نماد آن است، ولى در واقع براى دستيابى به “قدرت” يا همان تاج و تخت، در صددِ بستنِ دست آزادى يا به عبارتى “محدود كردن آزادى” که نماد ان رستم است ،بر مى آيد.
اندك دقتى در نحوۀ ظهور و بسطِ اديان و نيز هدفِ واضعينِ آن، صحت مطلب مذكور را به وضوح محرز مينمايد. عموماً اديان با اين ادعا كه از طرف خداوند و به منظور اجراى فرامين خداوند آمدهاند، به بشر عرضه گرديدهاند. آنها در اولين اقدامِ خود، با وضعِ قواعدى، ضمن گسترش سلطۀ خود بر افراد؛ آزاديهاى بشر را به تدريج، محدود و محدودتر نمودهاند. وضعِ قواعدى در زمينههاى مختلف مانند: الزام به انجامِ اعمالى در طول روز و يا سال، ممنوعيتِ مصرفِ انواعى از ماكولات، ايجادِ محدوديت در روابط افراد با همديگر و الزاماتى كه در پوششِ افراد ايجاد مينمايد؛ آزادىهاى بشر را به تدريج محدود مىنمايد. تا جايى كه انسانِ آزاد را تبديل به عبد و بندهاى مينمايد كه ناگزير است در طول حيات خود، آنگونه كه دين براى او تعيين ميكند، زندگى كند.
این تعبير مشهور اديان است که: انسانها گوسفندانى فاقد اراده هستند كه آورندگانِ اديان، چوپانان آنها میباشند. بديهى است كه حقِ تعيين سرنوشتِ گوسفند نيز در كف چوپانش قرار دارد.
زمانى ما به عمق سخن فردوسى در بيان اين موضوع، واقف ميگرديم كه درميیابيم؛ فردوسى در بكارگيرىِ تك تك كلماتى كه به منظور شرح اين داستان از آنها استفاده مينمايد، هدف و قصدِ خود در شرحِ تقابلِ دين و آزادى را تعقيب مينمايد. به عنوان مثال فردوسى حتى در انتخاب نوع رنگهايى كه در اين داستان نام ميبرد، هدف اصلىِ خود در بيان اين تقابل را مد نظر قرار ميدهد.
من در طول اين نوشته و با شرح آنها، سعى ميکنم بخشى از اين دقتِ نظر اعجازگونِ فردوسى را (البته در حد توان خود) آشكار نمايم.
اسفنديار جهت بستن دست رستم، عازم سفر سيستان ميگردد و با رسيدن به رود هيرمند، بى آنكه از رود گذر كند، كنار رود هيرمند توقف ميكند و پسرش بهمن را جهت رساندنِ پيام به رستم، انتخاب ميكند. وی به بهمن میگوید که نزد رستم برو و به او بگو: از زمانى كه لهراسب (پدربزرگِ اسفنديار) به شاهى رسيده تا زمانِ حاضر كه گشتاسب (پدر اسفنديار) شاه ميباشد، رفتار تو نسبت به شاهان تغيير كرده. چرا تو طى اين مدت، حتى براى يكبار، حضوراً و يا با ارسالِ نامه، بندگى و فرمانبردارى خودت را به آنها اعلام نكردهاى؟! به همين دليل، پادشاه از تو عصبانى است و يكروز در اوج عصبانيت، پدرم (شاه) سوگند ياد كرد كه بايد تو را دست بسته در كاخ ببيند و من اكنون جهتِ انجامِ آن، آمدهام.! اگر ميخواهى به تو آسيبى نرسد، سريعاً خودت دستانت را ببند و همراه من، به كاخ بيا. در اينصورت، من سوگند ياد ميكنم كه نزد شاه شفاعتِ تو را بخواهم و نگذارم شاه به تو آسيبى برساند و پس از آن نيز هر مقام و هر ميزان مال كه خواستى به تو ميدهم. (اين همان معاملهاى است كه معمولاً اديان مينمايند؛ با گرفتنِ آزادىِ انسان و تبديل آن به عبوديت و بندگى، در عوض، بهشت و نعمتهاى آنرا به انسان ميدهند. به همراه وعدۀ رهايى و نجات از عذابى كه در انتظار اوست)
اسفنديار از رستم يك چيز را مطالبه ميكند؛ عبوديت و بندگى محض را، تسليم شدن محض و بى قيد و شرط در مقابلِ گشتاسب «دين». و در مقابلِ اين عبوديت، آنچه را وعده ميدهد عبارت است از: مجازات نشدنِ رستم يا همان به جهنم نرفتنِ او. و ديگر، دادنِ مال و مقام به هر اندازه كه رستم بخواهد، يا همان اعطاى نعمات بهشت و علو درجات.
همچنين اسفنديار به رستم وعده ميدهد كه در صورتيكه رستم قبولِ بند و بندگى و عبوديت نمايد، آنگاه بابت گناهانِ گذشتهاش، شفاعتِ وى را خواهد خواست و شفيعِ گناهانش ميگردد.
===
بهمن، حاملِ پيام اسفنديار به طرف زابل به راه مى افتد. در زابل از طريق دستان (پدر رستم) آگاه ميگردد كه رستم براى شكار از شهر خارج شده. لذا به همراه يك راهنما روى به شكارگاه مينهد. راهنما، از دور، شكارگاه را به بهمن نشان ميدهد و خود بر ميگردد. بهمن تصميم ميگيرد، قبل از روبرو شدن با رستم، او را از دور مشاهده كند. لذا بر بالاى كوهى مشرف به شكارگاه ميرود و از بلنداى كوه، رستم را ميبيند. با ديدنِ رستم، اولين واكنش درونىِ بهمن، حالتى است از تعجبِ شديد همراه با بهت و حيرت كه فردوسى آنرا اينگونه بيان ميكند؛
به دل گفت بهمن، كه اين رستمست؟!
و يا آفتاب سپيده دمست؟!
كسى مرد از اينسان به گيتى نديد
نه از نامداران پيشين شنيد
ادامه دارد…….
علی گرامی
سپاس که با ارسال تفسیرهای بی نظیر جناب بی کنش از شاهنامه ،یاد این استاد بی مانند شاهنامه را در سایت زنده میدارید. امیدوارم استاد بی کنش هرجا هستند به سلامت باشند و در صورت امکان با حضور مجدد در سایت همچون سابق سطح سایت را ارتقا دهند(زیر کامنت قبلی هم نوشتم یاد بحث های پر محتوای مثلت -کورس=بی کنش=سیدمرتضا- بخیر که واقعا پربار و اموزنده بود و حیف که با رفتن این دو استاد از سایت سید مرتضی نیز سطح مباحثات خود را به مجادلات کلامی با اعضای سایت تنزل داد) علی عزیز ما منتتظر بخشهای بعدی روایت استاد بی کنش از داستان رستم و اسفندیار هستیم لطفا اگر ممکنه زود به زود قسمتهای انرا منتشر کنید همچنین تفسیر ایشان از داستان ضحاک را نیز اگر دارید حتما ارسال کنید که ان نبز شاهکاری بی مانند بود. یاد استاد گرامی باد و از شما نیز بجهت زحمتی که میکشید تشکر ویژه میکنم.
درود بهین یاران
فیلسوفکی که جنایت بستن دانشگاههای مملکتی را در سابقه اش دارد و
پیش تر بعد از نیم قرن وردخوانی ودولا راست شدن گفت که :نه الله سخنی گفته
و نه جبراییلی 50 متری درون غاری یک متری سخنان وی را ابلاغ کرده است بل کسی
که تخیلی قوی داشته این ماجراها را در رویا دیده وگمان برحقیقت آن برده .گرچه
با تعارفات این جملات بیان شده واز صفات موهومی چون رویاهای صادقه ؟و رسولانه؟
لابلای کلماتش استفاده نموده است ولی گمان بر قوت غالب عاقله بر احساسات
وی بود .خوانندگان مطالب خوش خیال شدند که وی از خرافات وموهومات و باخر به
آسمان هفتم رفتن وشب نشینی با الله رسته باشد. ناگهان به مصداق تا مرد سخن
نگفته باشد.کسی که عمرش یکسره در حفظ قال فلان ابن فلان وتفاوت پاها در ورود
به موال یا مغازله با شیر خواره (لابد چون بزرگشان مرتکب شده )صرف شده. وفلسفه را
نه بعنوان علمی که چون نردبام میباید هر یله را اثبات نمود وسپس پای برآن نهاد و بر
اثبات پله بعد کوشید بل چون در متن مقدس من درج است پس صحیح است میدانست
را بر تارک اویی کو بیست وپنج قرن پیش نوشت و دستور داد قانونی را که در قرن قبل
نخبگان جهان بدان رسیدند.البته از کسی کو پلورالیسم دینی را بدون اجازه خروج از دینی
و ورود به دیگری مینویسد این نوع کمالات بعید نیست.**جناب دباغ بستن دانشگاه را
نه مغولان نه تیمور نه اسکندر ونه هیچ بی شرفی مرتکب نشد تا بشما رسیدواین پلورالیسم
همراه اعدام مرتد و این خود باختگی نامبارک ونقش برماه نشاندن مراد ومریدی
در سابقه شما خواهد ماند تا نسل های آتی معنای لطیفه فلسفی را بدانند و تبسمی .. .
————————————————-
** چندین بار از ایشان تقاضای یک مورد که انسان ها قبل از اسلام نمی دانستند
وبا وحی به آن آگاه شدند را نمودند که سال هاست بی پاسخ مانده است.
ان
با پوزش از خوانندگان،مثل معروف:فلان هرچه زشت تر اداء و اطوار او بیشتر!
چقدر امثال شما با این بیسوادی و بی سواتی -به اعتراف خودتان- بی تربیت هم تشریف دارید،بنده خودم هم شخصا با بسیاری از انظار و برداشت های جناب دکتر عبد الکریم سروش مشکل دارم و آنها را وجدانا و برهانا مخدوش می دانم،اما شمای بیسوات بی تربیت باید اینقدر فهم و شعور و ادب داشته باشید که به یک فرد اخلاقی و اهل مطالعه و مولف تالیفات گوناگون و دانش آموخته دانشگاه در رشته هایی مثل داروسازی و فلسفه علم و علوم اجتماعی و آگاه به بسیاری از مبانی دینی و علوم اسلامی که دهها جلد کتاب نفیس تالیف کرده و دهها سخنرانی و درس و بحث در فنون مختلف داشته یک احترامکی قائل باشید از باب احترام ذاتی به علم و عالم و دانشمند.
آخر دلقک جان ،شما با این نوشته های عهد قاجارت و با اینهمه غلط نویسی و درهم نویسی در لفظ و معنا چطور بخود اجازه می دهی خودخواهانه و بصرف یک اختلاف سلیقه سیاسی پیرامون یک اظهار نظر سیاسی، فردی دانشمند و صاحب کلاس در برخی علوم اجتماعی و فلسفه علم و علوم دینی و مولوی و مثنوی شناسی را اینگونه بی ادبانه “فیلسوفک”بخوانی.
کسانی که این متن های کودکانه و دقیانوسی و عهد قاجاری و خود خواهانه ات را اینجا می بینند آیا حق ندارند از تو بپرسند شما که از نوشتن چند سطر نوشته بروز ادبی و بدون غلط عاجز هستی چطور بخودت اجازه می دهی به دانشمندی در طراز دکتر عبد الکریم سروش که لااقل سلاست بیان و شیوائی و روانی قلم او شهره عام و خاص است اهانت کنی و او را فیلسوفک بخوانی؟!
این آقا درست یا غلط در سالگرد انقلاب اسلامی ایران از مرد بزرگی مثل آیت الله روح الله خمینی رضوان الله علیه که شما معاندان کینه او بدل دارید، تجلیل کرده و او را بر شاهان بیسواد سلسله پادشاهان ایرانی ارجح دانسته است و بحق اشاره به بزرگی و استادی و مرجعیت او در فلسفه اسلامی وعرفان اسلامی و فقه اسلامی و مبانی آن کرده است؛حال آیا شمای پیزوری بیسواد (بیسوات باعتراف خودت)باید بصرف مخالفت و کینه ورزی با آن مرحوم باید اینگونه خود نمائی کنی؟
غافل از آنکه بحث نقد حکومتی و سیاسی و سنجش عملکرد یک حاکم مقوله ای جدای از فضائل نفسانی یا اکتسابی و علم و معرفت و سواد او در رشته های معارفی است که در آنها زحمت کشیده است.قدری فهم و سعه صدر داشته باشید و با بالا بردن شعور و فهم خود اینگونه خود را مفتضح نکنید.
یاران به از جان درود
آخوند جان آنگاه که توانستی یک بند چون سخنان دکتر کزازی کی
کوشش پارسی گویی دارند بنویسی ( زبانی که به گمانت
دوزخیان سخن گویند) ادعای پارسی نویسی وفضاحت وبلاغت نما.
هوشمندان دانستند که شاهان را به امانت و کشور داری نیکو و راستی
سنجند نه سخنان دروغ (مجانی کردن و نه شرقی نه شرقی نه شرقی ونه
غربی) .هیچ احمقی نگفت شیلر بتهون افلاتون دکارت میکل آنژ ووورهبران
بزرگی میشدند. کودکان نیز خمینی خون آلود و دروغگو را با بغدادی صدام و
قذافی ووو می سنجند نه با گاندی و ماندلا یا وکیل ارعایا … . این گمان که
دیگر بینندگان سایت را فریب دادی و از جان سخن دور کردی گمانی کودکانه
است.چه همگان ترا شناخته اند. گژ ی سخنان ودژنام هایت نشان از پلیدی
روان و پلشتی دارند تا تازه واردان نیز بشناسند کیستی .
بیسوات جان!
من ادعای فصاحت و بلاغت برای شخص خودم نکردم،داوری پیرامون قالب و محتوای نوشته های نویسندگان اینجا در عهده ناظران و خوانندگان خالی از غرض یا مرض است.
نیز،فصاحت و بلاغت امثال کزازی چه ربطی به شکل و محتوای نوشته های تو دارد؟! گیرم کزازی بود فاضل و ادیب و فصیح و بلیغ،این چه ارتباطی به قالب و محتوای نوشته من و تو دارد.
اندکی خرد خویش بکار گیر و تامل در اراجیف نوشته پیشین خود کن،سخن من این بود که چون توئی با این شکل و محتوای نوشته هایت را نرسد که یکی از متفکّران معاصر را صرفا بجهت یک ابراز نظر سیاسی “فیلسوفک” بخوانی.پس وقتی خرد خویش را حاکم کردی و گرد و غبار خشم و شهوت و غرض و مرض را از خود تاراندی،آنگاه نزد ارباب معرفت و ادب چاره ای جز این برایت نخواهد بود که از بی ادبی و بی اخلاقی خویش اظهار ندامت کنی.
نیز در صغریات اراجیفی که بمرحوم امام حمینی سلام الله علیه نسبت می دهی ورودی نمی کنم زیرا آنچنان در غرور و اطلاعات غلط و خودیت و غرض و مرض غرقی که احتمال بازگشت از خطا در تو را کلّا منتفی می دانم،بنابر این،شما در زمره همان “کودکان مغرض در داوری” بمان.
همین
انار دوباره داری به سایر افراد توهین مبکنی و مجدد داره روت زیاد میشه . هنوز زمان زیادی از دفعه قبل که به التماس افتادی تا ولت کنم نگذشته. مگه نگفتی دست از سرم بردار و من هم قول میدم دیگه توهین نکنم؟ پس چی شد ؟قولت به این زودی یادت رفت؟ خلاصه اگر باز بخوای توهین کنی و /// بشی مثل اجل معلق رو سرت خراب میشم . اگر به توهین کردن ادامه بدی کاری باهات میکنم که مثل دفعه قبل همه دلشون برات بسوزه و خودت هم روزی صدبار بگی ///و دوباره هورمونهات مترشح بشه. یادت هست که به گریه افتادی تا دلم برات سوخت و دست از سرت برداشتم. حواست رو جمع کن که دوباره به کسی توهین نکنی و پر رو هم نشی وگرنه میام سراغت. خودت هم که میدونی مثل مرگ از من وحشت داری پس مودب باش و به کسی توهین نکن افرین پسر خوب تو فقط مثلا نقد بنویس. فهمت شد؟شوخی باهات ندارم.+
سلام بر مجاهد نستوح و ازاده
در تایید فرمایشات شما مدرک تحصیلی فردی را ارسال میکنم که الگوی علم حوزه و بودجه بگیر میلیاردی است
دوست عزیز چرا در حق حضرت آیت الله، دکتر، سردار، پروفسور حسینی قزوینی( دامة برکاة بطول بقاء الشریف ) و مقام عالی علمی ایشان بی انصافی میکنی . به لینک زیر مراجعه کنید و ببینید که چگونه علوم حوزوی را به تشنگان معارف حوزه بدون هیچ چشمداشتی تقدیم میکند. صد تا مدرک علمی و دکترا و پروفسوری هم معادل یک صدم از علم ایشان نیست . این بزرگوار با آنکه مرجع تقلید نیست در ایران مقلدان فراوانی دارد که گاهی در مسابقات خاموش کردن شمع شرکت میکنند و باید باشی و ببینی تا اینطوری از جاده عدل و انصاف خارج نشوی .
https://youtu.be/5BHBp0OGIDI
خدا بگم چیکارت کنه…
اینقدر خندیدم که روده بر شدم! … یعنی…بله!
یکی زیر نویس کرده بود:
” وجدانن دنبال چی میگشت میخاست یه اسراییلی گیربیاره بندازه گردنش کسی نبوداون یکی فهمیدبرنامه روقط کردوگرنه مینداخت گردنش بیچاره ازترس نصفش رفت زیرمیز”
جمله ی پایانی جناب قزوینی:
اگر یه وُله ای چیزی دارن برن…من یه…بله…
به همه توصیه ی پزشکی میکنم حتماً این ویدئو را تماشا کنند… دافع بلغم و سوداست!
و البته از حق نگذریم…
اینهم آدرس نسخه ی دیگر از آن ویدئو:
https://www.aparat.com/v/TReqv/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C_%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D9%88%D9%86_%D8%B1%D9%88%DB%8C_%DA%A9%D9%84%DB%8C%D9%BE_%D8%A2%DB%8C%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%82%D8%B2%D9%88%DB%8C%D9%86%DB%8C_%D8%B5%D8%AF%D8%A7%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86%2B%D8%A7%D8%B5%D9%84
هر کی لینکو باز نکنه و نبینه نیم عمرش بر فناست. معلومه از بچگی خیلی به زحمت افتاده که بی اختیار علم ازش سر ریز میشه .
آیت الله حسینی قزوینی فقط مقدمات را در حوزه قزوین خوانده، اگر دروس سطح و خارج فقه و اصول را هم میخواند، آنوقت ببینید چیکار میکرد ؟ مثل اینکه مدرسین و اساتید و فضلای حوزه در دروس عملی خیلی سخت گیر بوده و حسابی شدت عمل بخرج داده اند. و چیزشان هم بد جوری ناجور بوده !
جناب نوری زاد درود
بعد از مدت مدیدی که شیخ قم نشین ! و حواریون !!! از شر کامنت های بنده راحت شده بودند به سایت شما مراجعه کردم و از حضرت عالی و دیگر عزیزانی که با خرد و ریز بینی به مسائل مینگرند سوالی دارم ؟ فرض کنید . به اطلاعتان برسانند که امام زمان ظهور پیدا کرده و مثلا در شهر ری و یا مشهد و یا هرجای دیگر در انتظار علاقه مندان و بیعت با ایشان حضور دارد خوب شما هم برای حس کنجکاوی و یا سئوال به دیدار میروید عقل حکم میکند که اولین پرسش چه باشد ؟ غیر از این هست که آقا ! دلیل اینکه شما امام زمان هستید چیست ؟ و آیا توان ارائه معجزه و اعمال خارق العاده از وی ندارید ؟ که به شما اثبات شود کذب نمیگوید ؟ خوب تا جایی که من اطلاع دارم در شهر قم ! ببخشید ! کشور قم ! چندین نفر که ادعا کرده اند که با امام زمان ارتباط دارند و یا خود امام زمان هستند دچار دردسر و محکمه و محبس شده اند . چون هیچ دلیل روشنی دال بر صحت گفتارشلن ارائه نکرده اند . خوب برگردیم به 1400 سال قبل که حضرت محمد ظهور پیدا کردند و در چهل سالکی پیامبر شدند . خوب چرا همشهریان و هم زبانان ادعای ایشان را یاور نمیکردند و شک داشتند . مگر نه اینکه به ایشان میگفتند که دلیل و مدرک اینکه فرستاده خدای جهان هستند چه هست ؟ و چطور قبول و باور کنند که ایشان پیامبر خدا هست و حتی ابو العلم که پدر دو داماد وهمسران دختران قبل از اسلام ایشان بود می گفت دلیل تو چیست که بعدا از طرف ایشان به لقب ابوجهل ملقب شد و به دلیل اذعای نبوت ایشان دو دختر حضرت محمد را طلاق داد که بعدا عثمان یکی از این دختران را تزویج کرد و به دلایلی این دختر فوت شد و پیامبر دختر دوم را هم به عثمان تزویج کردند و لقب ذوالنورین را هم به عثمان دادند یعنی صاحب دو.نور .در قرآن در مورد معجزه که کفار ! از پیامبر درخواست میکردند گفته شد که بگو من هیچ معجزه ای ندادم و از غیب هم هیچ خبری ندارم و اینچنین با صراحت به نداشتن این دو خارق العاده اشاره شده که متاسفانه قوم ضالین یعنی بعضی آخوند جماعت با کمال بیشرمی مدعی معجزه از طرف ایشان میشوند که با مراجعه به یوتیوب انبوه ادعای کذب معجزه پیامبر را که آخوند های مختلف به ایشان میچسبانند را شاهد هستیم وتازه از معجزات ائمه هم مثال میزنند ازقبیل مراجعه جن در لباس اژدها و ورود به مسجد و سوال از حضرت علی و وو خب جواب چیست . در انتظار پاسخ شایسته . با احترام
——–
درود مهرداد گرامی
بشما خوش آمد می گویم. پیشنهاد می کنم به موضوعات دیگر بپردازید. اینجور مطالب نه سنگی از پیش پای بر می دارند و نه تمامی دارند. داستان جنگ و جدل شیعه و سنی و مجادلات فی مابین است. که هرگز این قائله پایانی ندارد. چرا که دکانداران اگر بنا بر مصالحه بگذارند، تنورشان خاموشی می گیرد. اینگونه مجادلات دقیقا بمثابه هیزمی ست که بر تنور بقای اینان افکنده می شود. بیخیال اینجور مطالب. باشد؟
.
پاسخ شایسته،شایسته انسان شایسته و حقیقت جوست،نه مرد هزار چهره ای که پس از مدتها غیبت ظاهری با این نام (مهرداد) و حضور دائمی در این سایت با انواع و اقسام اسامی متفاوت و ناشناس و آشناس و کپی پیست ها و اهانت ها بدیگران و با اعصاب آنها بازی کردن،با طعن و ریشخند و کنایه سخن می گوید و بدروغ حضور خویش را انکار می کند.
پاژ!
—-
– ز شیر شتر خوردن و سوسمار، عرب را به جایی رسیده است کار، که تاج کیانی کند آرزو، تفو بر تو ای چرخ گردون، تفو.
شعر بالا منتسب، امّا شعر پایین سروده ی خود فردوسی است. خلخالی بیخود کلنگش را از رو نبسته بود!
از این مارخوار اهرمن چهرگان
ز دانایی و شرم بی بهرگان
از این زاغ ساران بی آب و رنگ
نه هوش و نه دانش، نه نام و نه ننگ
آقای ن.م لطفا اینقدر بذر نا امیدی نپاشید ! شما که قرار شد سراغ نان بربری بروید و دلتان به آن خوش باشد دیگر به بقبه چکار دارید ؟!
همه ما می دانیم که ملت ایران راه درازی جهت رسیدن به آگاهی فرهنگی و سیاسی در پیش دارد ولی خوب که چه؟ در حرکت یادگیری ترمز کنیم ؟ به کلاس نرویم؟ یک گوشه بشینیم و زار زار بر بخت بد خود گریه کنیم ؟
مگر اروپا جهت رسیدن به آگاهی های سیاسی چه کرد؟ آنقدر امثال گالیله و ژاندارک و غیره با جاهلیت جنگیدند تا اروپا به اینجا رسید.
حالا فرض کن یک نفر به اسم ن.م در آن زمان به گالیله می گفت بی خبال شو ! برو نان بربری بگیر و حالشو ببر !! چکار داری اینهمه خودت را خسته می کنی ؟! این مردم دنبال کشیش ها راه افتادند و خردمند نیستند حتی روشنفکران ما خردمند نیستند !! یعنی مثل شما بذر ناامیدی می پاشید .آنوقت گالیله و یا ژاندارک جواب تو را چه می دادند؟ فکر کنم جوابی نمی دانند بلکه جوری نگاهت می کردند که تا آخر عمر یادت نمی رفت !
ن.م عزیز اگر مرد جنگی بسم اله اگر نیستی خودت را خسته نکن وقت خودت را هم در اینجا تلف نکن. برو نان بربری را بگیر و حالشو ببر!
پسر شجاع خیابان پاستور! خودت را با گالیله و ژاندارک مقایسه نکن،گالیله و ژاندارک هم مثل تو مهمل می بافتند؟! شما رو چه به آگاهی های فرهنگی و سیاسی؟! تصادفا روش مبارزه سیاسی ن-م از امثال توئی که هفت سوراخ مخفی می شوید و علیه دین و ایمان و اعتقادات مذهبی مردم می نویسید آگاهانه و موثرتر است.
عرض ادب و احترام
1- اکثر مخا لفین خارج نشین استبداد اخوند از زمانیکه دونالد ترامپی نژاد در آمریکا رییس شده شاداب شده اند و شلوغ بازی در می آورند و در رویا و توهم پست ریاست برای خود در ایران تعیین و تقسیم میکنند.
2 – سخنی با خوانندگان 40 ساله
آقای روح الله مصطفوی (خمینی) در تمام مدت عمرش به استناء زمانی که در پاریس بود عقاید خود در خصوص حکومت مورد علاقه و باورش را کتبی و شفاهی بیان کرده بود.
در پاریس اینجور فکر کرد یا شاید به او حالی شدکه اکثر مردم ایران سیستم حکومتی مانند غرب میخواهند که اضهار داشت جمهوری اسلامی حکومتی مانند فرانسه است. اوایل ورودش به ایران هم با این تصور که اکثر مردم حکومتی مانند فرانسه میخواهند جلو میرفت . ولی پس از مدت کوتاهی اکثر مردم به او حالی کردند ( از دیدن رخ او در ماه گرفته تا ریختن به اقامتگاه او برای تبرک و و و و ) که نه اقا ما حاکمیت دینی و مذهبی میخواهیم و آن شد که او هم در برابر مردم معذرت خواهی کرد و اسنبداد دینی را که خواسته اکثر مردم ایران بود را دنبال کرد.
این داستان خدعه و او دروغ گفت و از این حرفها تمامی بر می گردد به آن فرهنگ اکثر ایرانی که همیشه عیب و تقصیر را به گردن این و آن میاندازد.
اکثر مردم آن دوران مانند اکثر مردم امروز غرق در جهل و خرافات دینی بودند و آقای روح الله مصطفوی (خمینی) دنباله رو ی بیش نبود.
3- با فرض محال زدوده شدن فرهنگ جهل و خرافه دینی از فرهنگ اکثریت مردم ایران، اگر رژیم ولایت مطلقه فقیه سیستم اقتصاد کپنی را دوباره به اجرا در آورد، حداقل 40 سال دیگر استمرار حکومت خود را تضمین خواهد نمود.
4- افرادی که در استانهای مختلف ایران کار کرده باشند میتوانند به عمق فاجعه نوع فرهنگ حاکم بر اکثریت ان مردمان پی ببرند.
به امید پیروزی عقل و خرد بر جهل و خرافه دینی و مذهبی در ایران
مهدی از تهران
روزینامه دنیای اقتصاد مقاله مبسوطی نوشته با عنوان حرکت نزولی در بازار ارز: دلار به کانال ۱۲ هزار تومانی رهسپار شد. خدا وکیلی از خنده روده بر شدم. دلار از هفت تومن رسیده به ۱۳۰۰۰ تومان، حاجی دنیای اقتصاد الکترون مصرف میکنه واسه بالا پایین شدن ۲۰۰-۳۰۰ تومن. شیره مالی به سر ملت، دلتون خوش باشه که امروز دلار ۲۰-۳۰۰ تومن آمده پایین. اسلامیچی منقلابی هستن دیگه، بیش از این بضاعت ندارن.
تا دلار هفتم نشود این وطن وطن نشود.
با درود سید این داستان را اگر نشنیده ای بخوان و ببین ان قلاب با ایران چه کرد
روزی رضا شاه دستور داد در تمام ایران خانه های عفاف بسازند تا جوان ها بتوانند در آنجا خودشان را تخلیه کنند.
ولی طبق معمول همیشه آخوندها و طلاب و مراجع تقلید با تمام وجود به مخالفت پرداختند و شروع کردن به سخنرانی علیه این دستور شاه.
رضا شاه به وزیر خود گفت ما باید این آخوند های بیشعور رو توجیح کنیم تا ذهن مردم رو منحرف نکنند و وزیر نیز در جواب گفت شاید بتوانیم کوه دماوند را به داخل کاخ بیاوریم ولی از من نخواهید که راجع به شعور با آخوند جماعت حرف بزنم. این کار غیر ممکن است.
شاه به وزیر خود دستور داد تا همه ی آخوند های سر شناس شهر را در کاخ جمع کنید و شام مفصلی به آنها بدهید.
دستور شاه انجام شد و همه ی روحانیون از این شام مفصل کمال استفاده رو کردند و چیزی بر روی میز نماند.و وقتی خواستند به توالت بروند و خودشان را تخلیه کنند با کمال تعجب دیدند که تمام توالت های کاخ بسته میباشد.
علت را پرس و جو کردند و تنها جوابی که شنیدند این بود که شاه دستور داده هیچ توالتی در کاخ نباید وجود داشته باشد.
آخوندها که این را شنیدند به سرعت به حیاط کاخ رفتند و هر کدام در قسمتی شروع به کار کردند.و بعد از اتمام کارشان پیش رضا شاه رفتند و دیدند که رضا شاه در تراس ایستاده و به حیاط کاخ نگاه میکند.
او همه ی آخوند ها را دعوت کرد که به تراس بیاییند و باغ را مشاهده کنند.
آخوند ها باغ زیبایی را دیدند که با مدفوع خودشان به گند کشیده شده بود.
رضا شاه به آنها گفت این است عاقبت ایرانی زیبا اگر هر کس شهوتش را هر جایی که دوست دارد خالی کند.
به به – تبلیغات بی امان تلویزیون من و تو چه کرده.
آیا دست سلطنت طلب ها به این زودی تا این حد خالی شده که برای بت سازی از خاندان
پهلوی دست به دامان افسانه های چند سد سال پیش شده اند؟
با تغییر چند واژه و نام افسانه هایی که بچه را هم به خنده می اندازد منتسب به زضا
شاه میکنند.
واقعا تنها کسی که توانست از تظاهرات دی 96 به بعد منتهای استفاده ( سو استفاده!) را
به نفع خود بکند اعلیحضرت رضاشاه دوم بود.
بیا پسر تاجدار که سلطنت حق مسلم توست.
لطف کنید یک کلاسی هم برای بهره برداری درست از موقعیت هایی که ممکن است
دیگر پیش نیاید برای بقیه آپوزیسیون هم بگذارید.
استاد گرانقدر با درود ایا شما جواب این معما را داریدکه چرا مردم هم رای نمیشوند تا ریشه ظلم را نانود کنند ؟
شهرداری تهران در نجف درخت نخل می کارد!! مدیرعامل سازمان فضای سبز شهرداري: کاشت درختان نخل در بزرگراه خمینی در نجف این هفته آغاز و پیش ازفرارسیدن اربعین به اتمام خواهدرسید!
جهان در حل يك معما عاجز مانده است :
معماي سكوت ملت ايران در مقابل غارت ايران ؟؟؟!!!!!! شهرداری تهران در نجف درخت نخل می کارد!
وزارت مسكن ايران در لبنان و فلسطين شهرك سازي ميكند
وزارت صنايع ايران در كربلا پتروشيمي ميسازد
با پول ايران در نجف بيمارستان 2000 تخت خوابي و بزرگترين هتل خاورميانه ميسازند
ساخت بیمارستان فوق تخصصی درکربلا
ساخت كارخانه سيمان در نجف هم شروع شد جهت خودكفايي كشور عراق
مردم فلسطين و جنوب لبنان زير پوشش تأمين اجتماعي ايران با حقوق ماهيانه قرار گرفت
وهزاران گونه ديگر غارت ايران و ساخت كشورهاي عربي
مدیرعامل سازمان فضای سبز ايران متعهد شد فضاي سبز شهر نجف را كامل بمدت يكسال به اتمام برساند ببینید سفره انقلاب چقدر وسیعه!!
آنوقت سهم مااقتصادمقاومتیست!! . .
جناب تاریخ فراموش نشده
دوست من مردم نمی توانند هم رای شوند به دلیل اینکه ما اپوزیسیون هم رای نداریم
مردم تلاش های خودشان را در این سالها کرده اند بارها و هزینه های بسیار هم داده اند
ولی هیچگاه به نتیجه نرسیده و نخواهد رسید تنها زمانی این تلاش خود مردم به نتیجه
خواهد رسید که تبدیل به شورشی کور که تر و خشک را با هم خواهد سوزاند شود.
آپوزیسیون داخل و خارج از کشور هیچ عجله ای برای اتحاد و به نوعی هم رایی که شما
میگویید ندارند.
و اگر هم در داخل در این دوران نوعی اعتراض های گوناگون می بینید دلیل فشار های
اقتصادی است که بخاطر تحریمها به وجود آمده و غارت اموال مردم در بانک ها و نه به
علت تلاش های آپوزیسیون.
و ما هم با خواندن خیانت های ج.ا از نوعی که شما در کامنتتان آوردیده اید فقط داغون تر و
نا امید تر می شویم.
و گوشی هم برای شنیدن نیست.
اراذل و اوباش در خدمت نظام سرکوب
سردار حسین همدانی یکی از فرماندهان سپاه پاسداران که در سوریه کشته شد در مورد استفاده از ۳۰ هیأت عزاداری مرکب از «اراذل و اوباش» برای سرکوب عاشورای ۸۸ میگوید:
«با کار اطلاعاتی اقدامی انجام دادیم که در تهران صدا کرد. ۵ هزار نفر از کسانی که در آشوبها حضور داشتند ولی در احزاب و جریانات سیاسی حضور نداشتند بلکه از اشرار و اراذل بودند را شناسایی کردیم و در منزلشان کنترلشان میکردیم. روزی که فراخوان میزدند اینها کنترل میشدند و اجازه نداشتند از خانه بیرون بیایند. بعد اینها را عضو گردان کردم. بعداً این سه گردان نشان دادند که اگر بخواهیم مجاهد تربیت کنیم باید چنین افرادی که با تیغ و قمه سروکار دارند را پای کار بیاوریم. یکی از اینها فردی بود به نام ستاری. این ستاری وقتی به جمعیت زد جانباز ۷۰ درصد شد و سال گذشته هم به شهادت رسید.[1]
وقتیکه جلسه شورای تأمین استان تهران در شب عاشورا برگزار شد همه برآوردها این بود که فردا تهران آرام خواهد بود. برآورد من این بود که روز عاشورا اتفاقاتی در پیش خواهد بود. به همین خاطر دو بار دیگر درخواست جلسه فوقالعاده دادیم و جلسه تشکیل شد و آمادهباش اعلام کردیم. همه سینماهای تهران را اجاره کردم. تمام مدارس و حسینیهها را در اختیار گرفتیم. بچهها با لباس مشکی در میدان حضور داشتند. نزدیک به ۳۰ هیأت را هم که با من مرتبت بودند را هم آماده کردیم و گفتم دستهها را به سمت میدان دانشگاه بیاورید. در روز عاشورا همین سه گردان غائله را جمع کردند.»[2]
سیاست استفاده از اراذل و اوباش برای سرکوب نیروهای سیاسی بعد از پیروزی انقلاب در سطح کیفی تازهای در دستور کار قرار گرفت و تاکنون ادامه داشته است.
در این مقاله عنوان «اراذل و اوباش» در معنای حقیقی آن به کار رفته است. تذکر این نکته از این رو ضروری است که نیروی انتظامی جمهوری اسلامی گاهی به جان یک عده انسان مفلوک که نیاز به کمک و بازپروری دارند میافتد و با کتک زدن و دستگیری و نمایش خیابانی آنها به عنوان «اراذل و اوباش» قدرتنمایی میکند. منظور از «اراذل و اوباش» در اینجا لُمپنها است، آنانی با انرژی جناییای که دارند در خدمت رذالت قرار میگیرند و ابزار سرکوب میشوند.
ناشناس گرامی تمام دست اندرکاران نظام از اول تا آخر مشتی اراذل و اوباش اند.اینها خود بخود خدمت می کنند.این گفته سردار همدانی برای رد گم کردن و آدرس غلط دادنست والا از بالا تا پائین و از اول تا آخر اینها مشنی اراذل و اوباش اند. اصلا /////////اراذل و اوباش و مفتخور و انگل و بیکاره و هرزه و گدا و دزد و درغگو پروره.از اول هم با سرگردنه زنی و دزدی و مفتخوری و کینه توزی و تجاوز و زورگوئی شروع شد./////////////////////////////////// غیر از همین اراذل و اوباش نبوده و نخواهد بود.
سومین روز از تحصن معلمان در شهرهای مختلف ایران
تحصن سه روزه معلمان ایران که در روزهای یکشنبه و دوشنبه ۱۲ و ۱۳ اسفند برگزار شد، روز سهشنبه نیز برای سومین روز پیاپی در چندین شهر ایران جریان داشت. منابع صنفی میگویند که مشارکت معلمان در این دور از اعتراضهای صنفی «بیشتر از تحصن آبان ماه» بوده است.
نرگس محمدی و نازنین زاغری: در صورت تداوم عدم رسیدگی به درخواست هایمان دست به اقدامات اعتراضی خواهیم زد
نرگس محمدی و نازنین زاغری که اینک در زندان دوران مکومیت خود را می گذرانند در نامه ای به دادستان تهران با اشاره به اعتصاب غذای سه روزه شان در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی و دسترسی به پزشکان معالج و داروها و نادرست بودن اظهار نظر برخی مقامات مسئول مبنی بر برخورداری آنها از امکانات و خدمات پزشکی، حداقل طی ماه های اخیر، اعلام کردند که در صورت تداوم عدم رسیدگی به درخواست هایشان دست به اقدامات اعتراضی خواهند زد.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، متن نامه نرگس محمدی و نازنین زاغری به دادستان تهران به شرح زیر است:
جناب آقای جعفری دولت آبادی
دادستان محترم تهران؛
حدود دو ماه پیش در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی و دسترسی به پزشکان معالج و داروهایمان به مدت سه روز دست به اعتصاب غذا زدیم و باقول مساعد برخی از مسئولان نسبت به از سر گیری معالجاتمان امیدوار شدیم. این در حالی بود که اظهار نظر برخی مقامات مسئول مبنی بر برخورداری اینجانبان از امکانات و خدمات پزشکی، حداقل طی ماه های اخیر، امری نادرست بود.
اکنون پس از گذشت بیش از دو ماه از اعتصاب غذایمان و علی رغم نامه نگاری ها و مراجعات متعدد به مسئولان امر، متأسفانه اعزام های پزشکی همچنان انجام نمی شود و ما از رسیدگی پزشکی محروم هستیم. این در حالی است که مراجعات مکرر ما به پزشکان معالجمان در مراکز درمانی طی سال هایی که در زندان به سر برده ایم، امری معمول بوده اما به دلایل نامعلوم انجام نمی شود.
دسترسی به پزشک و درمان و دارو حق هر انسانی است و زندانیان نیز از این امر مستثنی نیستند.
لذا از مسئولان مربوطه تقاضا داریم با اعزام های پزشکی ما نزد پزشکانمان موافقت نموده و امکان استفاده ما از درمان و دارو را فراهم آورند. ذکر این نکته ضروری است که ماه هاست به دلیل عدم مراجعه به پزشک از داشتن دارو محروم هستیم.
بدیهی است در صورت بروز هر اتفاقی یا تشدید بیماری، مسئولیت آن بر عهده مقامات مسئول نظام جمهوری اسلامی ایران خواهد بود و در صورت تداوم عدم رسیدگی به درخواست هایمان دست به اقدامات اعتراضی خواهیم زد.
نازنین زاغری – نرگس محمدی
زندان اوین
اسفند ۹۷
ممانعت از برگزاری مراسم سالگرد درگذشت محمد مصدق در ایران
امروز به مناسبت سالگرد درگذشت محمد مصدق، گروهی قصد برگزاری مراسم در احمد آباد در نزدیکی تهران را داشتند که گفته شده اتوبوسهای حامل شرکت کنندگان به تهران بازگردانده شدند.
حسین موسویان رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران در سخنانی گفت که اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران قصد برگزاری مراسم داشتند اما “نیروهای وابسته به حکومت” اتوبوسها را متوقف و از رفتن آنها به احمدآباد جلوگیری کردند.”
عاشقانه و داغ به عبدالکریم دبّاغ، هادی خرسندی
من به خال لب دبّاغ گرفتار شدم
دیشب از مرحمتش باز خبر داد شدم
*
ای سروشی که مرا عکس نهادی در ماه
لاکن از اون شعف واقعه سرشار شدم
*
دو سه روز است که من بابت تعریف شما
در محیط علما مرکز پرگار شدم
*
بوعلی پیش من آمد که به دادم برسید
من اسیر غم مجرائی ادرار شدم
*
درجه در دهنش آمده بقراط حکیم
ناله میکرد که یک مدّته بیمار شدم
*
گفت ارسطو که به من مشق بده بنویسم
چند روز است که در مدرسه بیکار شدم
*
مارکس آمد دو سه تا مسئله پرسید ز من
گفت یک جزوه به انگلس بدهکار شدم
*
پاستور گفت که از فرط حسادت به شما
دور از جان همه، مثل سگ هار شدم
*
چونکه ناخوش شده بود این فلورنس نایتینگل
من برایش دو سه شب نرس و پرستار شدم
*
لامپی آورد ادیسون که شما روشن کن
گفت من مشتری آمپر سرکار شدم
*
بستهای داد امانت به من و، حافظ گفت
جان تو خسته ز سنگینی این بار شدم
*
آن یکی گفت که رابیندرانات تاگورم
که پشیمان ز سرائیدن اشعار شدم
*
آمد از پنجره هدهد که به دادم برسید
عاصی از شیخ فریدالدین عطار شدم
*
محو بازیگریم یول برینر شد و گفت
من به جای تو رباینده اسکار شدم
*
«اقتصاد مال خره» را آدام اسمیت شنید
گفت البته و تشویق به تکرار شدم
*
کورش آمد که ببخشید سوادم کم بود،
سر آن لوحه و، تسلیم به اجبار شدم
*
پادشاهان همه بستند به پابوسم صف
من فقط ملتفت نادر افشار شدم
*
جان دبّاغ سروش از تو تشکر دارم
که مواجه به چنین گرمی بازار شدم
*
پیش ازین نیز ز لطف تو و امثال تو بود
که موفق به جنایات و به کشتار شدم
من دعا میکنمت وقت طهارت پس ازین
که به مهر تو نظر کرده اطهار شدم
چرا ابراهیم رئیسی در مورد زمان دستگیری دو “اعدامی” خلاف گفت؟/بهتاني كه مطلقا دروغ بود
از ۱۰ مرداد تا ۳ شهریور ۱۳۸۸، ده ها نفر از معترضان به انتخابات ریاست جمهوری دهم در چهار جلسه پی در پی به طور دستجمعی محاکمه شدند. در این دادگاه ها، دو جوان به نام های آرش رحمانیپور و محمدرضا علیزمانی هم محاکمه شدند که اتهامشان برنامه ریزی برای اقدامات مسلحانه بود.
در دومین جلسه دادگاه، آرش رحمانیپور متهم شد که قصد انجام “عملیات خشن و انفجارهای متعدد در مراکز حساس و مذهبی و نیز حوزه های رای گیری” را داشته است. محمدرضا علیزمانی هم متهم شد که به دنبال “اخلال و اغتشاش در انتخابات و ایام پس از انتخابات از طریق خط دهی نیروهای آمریکایی” بوده است. این دو نفر، همچنین به ارتباط با گروهی به نام “انجمن پادشاهی ایران” متهم شدند که قوه قضاییه، آن را عامل بمبگذاری در حسینیه ای در شیراز در ۲۴ فرودین ۱۳۸۷ می دانست. آرش رحمانیپور و محمدرضا علیزمانی، سپس به اعدام محکوم شدند و احکامشان در ۸ بهمن ۱۳۸۸ به اجرا در آمد.
این در حالی است که بعد از محاکمه آنها در کنار معترضان به انتخابات ۱۳۸۸، مشخص شد که آقای رحمانیپور در فروردین و آقای علیزمانی در اردیبهشت ماه دستگیر شده اند و بنابر این نمی توانسته اند در اعتراضات صورت گرفته به انتخابات ۲۲ خرداد دخیل باشند. اندکی بعد از اعدام ها، حتی محمدجواد لاریجانی، رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه ایران در گفتگو با سی ان ان در ۱۲ بهمن ۱۳۸۸ اذعان کرد که این دو نفر، “ماه ها قبل از انتخابات” دستگیر شده بودند.
اما با وجود محرز بودن دستگیری آرش رحمانیپور و محمدرضا علیزمانی قبل از انتخابات، ۵ روز بعد از اعدام آنها و یک روز بعد از مصاحبه آقای لاریجانی، ابراهیم رئیسی که در آن زمان معاون اول قوه قضاییه بود، موکدا “شایعه عدم حضور اعدام شدگان در اغتشاشات اخیر” را رد کرد. به گزارش خبرگزاری فارس، آقای رئیسی در “نشست سیاسی بصیرت” در شهر قم در جمع نیروهای بسیج و سپاه گفت: “دو نفری که اعدام شده و ۹ نفر دیگر که به زودی اعدام خواهند شد قطعا در جریان آشوبهای اخیر دستگیر شدند و هر کدام به یکی از جریانهای ضد انقلاب مرتبط بوده و با انگیزه نفاق و براندازی نظام در اغتشاشات حضور یافتهاند. ”
اظهارات ابراهیم رئیسی، تکرار ادعایی بود که در روز اعدام آرش رحمانیپور در فروردین و محمدرضا علیزمانی، در اطلاعیه دادسرای عمومی و انقلاب تهران هم ذکر شده بود. این اطلاعیه تصریح داشت: “در پی اغتشاشات و اقدامات ضد انقلابی و ساختارشکنانه ماههای اخیر به ویژه در روز عاشورا، شعب دادگاههای انقلاب اسلامی تهران به اتهامات تعدادی از متهمان رسیدگی و ۱۱ نفر را به اعدام محکوم کردند… حکم ۲ نفر از این تعداد به نام های محمد رضا علی زمانی و آرش رحمانی پور که به تایید دادگاه تجدیدنظر استان تهران رسیده بود، سحرگاه امروز (پنجشنبه) اجرا شد و محکومان به دار مجازات آویخته شدند.”
پافشاری بعدی ابراهیم رئیسی بر ادعای دادگاه انقلاب، ظاهرا در راستای این ادعا بود که معترضان انتخاباتی، وابسته به گروه های “تروریستی” خارج از کشور بوده اند. هرچه بود، آرش رحمانیپور و محمدرضا علیزمانی، بر مبنای “مصلحت سنجی سیاسی” مقام های قضایی، و با پافشاری بر بهتانی که مطلقا دروغ بود، به جوخه اعدام سپرده شدند. / حسين باستاني
کارگران راهآهن تبریز اعتصاب کردند و مسیر عبور قطارها را بستند
کارکنان راهآهن تبریز که از چند روز پیش به همراه دیگر کارکنان خطوط ریلی کشور اعتراض و اعتصابهایی را برگزار کرده بودند بامداد روز سهشنبه ۱۴ اسفندماه ۱۳۹۷ مسیر تمام قطارها در ایستگاه زراعی را بستند.
کارگران راهآهن تبریز میگویند ۴ ماه حقوق و عیدی امسال را دریافت نکردهاند و دیگر قادر به پوشش هزینههای زندگی خود نیستند. این کارگران از ساعت ۸ روز سهشنبه ۱۴ اسفندماه ۱۳۹۷ در ایستگاه زراعی تبریز تجمع کرده و با نشستن و ایستادن روی ریلها مسیر همه قطارها را بستند.
کارگران خطوط ریلی کشور معروف به تراورس از جمله کارگرانی هستند که همیشه ماهها حقوق و مزایا از کارفرمایان طلبکارند. این کارگران هر چند ماه یک بار برای زیر فشار قرار دادن کارفرما که دستمزد آنها را پرداخت کند، دست به اعتصاب و تجمع در ایستگاههای مختلف قطار میزنند تا شاید یکی دو ماه حقوق معوقهی خود را دریافت کنند.
پس از گذشت چند ساعت از متوقف کردن قطارها و اعتصاب کارگران خطوط ریلی در ایستگاه زراعی تبریز، برخی مسافران قطار را ترک کرده و با پای پیاده راهی مقصد خود شدند.
امروز در اینترنت چیز تازه ای آموختم.
میتوانید به جای استفاده از “شریک دزد و رفیق قافله” که بار حقوقی هم دارد از واژه
” دوگانه سوز ” استفاده کنید و خیالتان هم راحت باشد دچار مشکل نخواهید شد. -:)
با سلام و درود به نوریزاد گرامی و دوستان
هرم یا سلسلهٔ مراتب استدلال گراهام (نمودار ضمیمه)
امید است که دوستان با تاملی در این ساختار هرمی مرتبط با سلسله مراتب رویه بحث و گفتگو و نقد بر کامنتها و باورها و عقیدهها و تقابل اندیشه کامنت گذاران و پاسخ گویی, با اهتمام به یاد گیری و بکار گیری آن از ناحیه قایٔده تحتانی به سمت راس هرم حرکت فرگشتی نقد و استدلال و رد نقطه نظرات طرف مقابل خود را بیاموزند و حتی المکان از هتاکی و فحاشی و خوشونت کلامی و تهاجم شخصیتی خود داری کنند.
در ذیل ترجمه فارسی متن انگلیسی رتبه بندی سلسله مراتب منش و روش نقد برای آن دوستانی که اشنایی با زبان انگلیسی ندارند آورده شده.
۱- رد یا تکذیب نقطهنظر مرکزی ؛ صریحا نقطه نظر مرکزی را رد میکند.
۲- رد یا تکذیب (اجمالی): اشتباه را پیدا کرده و توضیح میدهد که چرا اشتباه است و نقل قول میکند.
۳- احتجاج یا استدلال مخالف: اول تکذیب میکند سپس با برهان و رجوع به اسناد پشتیبان, از نظر خود دفاع میکنند.
۴- تکذیب : دعوی مخالف بیان میکند بدون پشتیبانی با سند یا با سند ضعیف یا نازل
۵- پاسخ به لحن : ایراد به لحن نوشته میگیرد بدون پرداختن به مایه یا محتوا یا مضمون استدلال یا احتجاج
۶- حمله به شخص : به شخصیت یا جایگاه نویسنده حمله میکند بدون پرداختن به مایه استدلال
۷- فحاشی یا هتاکی : اینجور به گوش میرسد: فلان فلان شده عوضی و از این قبیل و بمراتب بد تر
سپاس
آنارشیست گرامی سلام
حق مطلب را ادا کردید ,من هم میگیم آقای نظام چی ازجون مردم می خواهید لطفا بزنید به چاک ویامحترمانه بکشید کنار وکشور را تالان شده را در اختیار خود ملت بگذارید واگر لطف کردید نظم وامنیت یک همه پرسی وقانون نویسی را اداره کنید وبعد ازتصمیم گیری وتعیین دولت سکولار دموکراسی محترمانه بکشید کنار که واقعا گند دولت وحکومت استبدادیتان در آمده است و ایران را ویران کرده اید دیگر مقاومت بی معنی است ,, باخجالت وشرمندگی کامل ازملت عذر خواهی بکنید وشاید ملت هم به احترام این کارتان ازشرمندگی وخجالت شمایان برآید وغیر قاتلین وغیر دزدان تان را عفو نماید .
این بهترین راه کار برای این نظام فاشیستی وملت مظلوم است .
واما این نظامی را که من شناخته ام وبااینها بزرگ شده ام مگر تن به این کار خواهند داد هنوز آرزو دارند کاخ سفید را حسینیه بکنند !
واز طرفی الآن برای من پرخاش پی در پی خواهد آمد که تو مگر وکیل و وصی ملتی برو پی کارت عمو ما پدر هریک ازاین ها را به یک شکل خاص در می آوریم وکمترینش اینشت که آنان غیر قاتل ودزد هستند به دریا می ریزیم وبقیه را بحسابشان می رسیم .
باشد هرکاری که می توانید انجام دهید فقط نظامم ظلم را بردارید منم خوشحال وخداخرسند ومومنین مسرور خواهند شد .
وان نصر الله لقریب با احترام
مصلح
چرا دین خدا به اسم رحمن و رحیم است
چرا با شلاق و سنگسار و قصاص عجین است
چرا دین خدا خون و سیاهی است
چرا آزادگی و دود و تباهی است
چرا مرد خدا عمامه دارد
چرا در دست خود تازیانه دارد
چرا روح خدا دروغگو خمینی است
چرا دین او دین حسینی است
چرا عدل علی شمشیر دارد
چرا آزادگی تکبیر دارد
چرا حق زنان سنگسار باشد
چرا آزادگی بر دار باشد
چرا این سرزمین باستانی
چپاول گشت زین مردان جانی
چرا کشتند و سوزاندند و بردند
چرا میهن بدست ظالم سپردند
چنین ظلمی نه چنگیز قادرش بود
چنین کفری نه شیطان باعثش بود
و اکنون حکم ایزد را نگر کن
و در این ره پاک با ما گذر کن
بدان فرمان ایزد این چنین است
که تا ظلم عرب در سرزمین است
نفس بر مرد ایرانی حرام است
نجات سرزمین راهش قیام است
کنون ای هم وطن وقت قیام است
زمان خیزش شیر ژیان است
آهوی را کرد صیادی شکار
اندر آخر کردش آن بیزینهار
آخری را پر ز گاوان و خران
حبس آهو کرد چون استمگران
آهو از وحشت به هر سو میگریخت
او به پیش آن خران شب کاه ریخت
از مجاعت و اشتها هر گاو و خر
کاه را میخورد خوشتر از شکر
گاه آهو میرمید از سو به سو
گه ز دود و گرد که میتافت رو
هرکرا با ضد خود بگذاشتند
آن عقوبت را چو مرگ انگاشتند
این حکایت آقای نوریزاد است تلاش دارد گاوان و خران را متمدن کند. در طویله نمیشود مثل آهو زندگی کرد آخرش گاوی شاخی نثارتان میکند و سر هیچ و پوچ جانت را از دست میدهید به بهانه ایی تشریف ببرید دم مرز ترکیه و از مرز رد شوید و جانتان را نچات دهید
————
درود سینای گرامی
بذر خردمندی و اعتراض و آداب شهروندی مردم ما قرن های قرن دستمایه ی خرافه و غارتگری بوده و از این استعداد سترگ، بهره ی چندانی عاید نشده. برای روفتن نکبت های اخلاقی و حقوقی و انسانی و مدنی، باید زحمت ها کشید و خون دلها خورد و هرگز نیز خسته نشد. من نیز پا به پای مردم در کنارشان هستم. فرصتی نصیب من شده که در این مسیر به تکاپو در افتم. شاید روزی از این بذر نهفته در خاک میهن، درختی سترگ برآمد.
با احترام
.
درود بر شما جناب آقای نوریزاد من به نظر شما احترام میگذارم انتخاب خودتان است و امیدوارم تجدید نظر بفرمایید ولی ببنید تمام خوانندگان به نظر من رای منفی دادند همه موافق این هستند که بمانید و مبارزه کنید ولو به قیمت از دست دادن جانتان. کسی نگفت که این آقای نوریزاد هم مثل ما حق زندگی آرامش و آسایش دارد وقتی سربازی جا میماند گروه نجات تشکیل میدهند و به یاریش میشتابتند این جماعت نه تنها کمکی نمیکنند بلکه شما را تشویق میکنند با جانتان بازی کنید هنوز قدرتی کسب نکرده اند در پی پایمل حقوق دیگران هستد رای به نابودی حقوق شما میدهند من واقعا از این همه توحش و بربریت متعجبم
در بسیاری از جاها میخوانیم و میشنویم که مردم ایران آگاه شده اند. بسیار در این مورد
تبلیغ شده و میشود . درست است درسدی از مردم ایران نسبت به گذشته آگاه تر شده
اند ولی بیشتر این آگاهی از چه نوعیست؟ آگاهی که اکثریت قشر بی تفاوت جامعه از
طریق شبکه تلویزیونی من و تو در مورد پیش از انقلاب و خاندان پهلوی بدست آورده اند.
اینکه مردمی که انقلاب کردند جه ستمی در حق خاندان پهلوی و دیگر سرمایه داران در
آن دوران کردند. اینکه همه سرمایه داران پیش از انقلاب نه از جنس سرمایه داران
معمولی مانند دیگر جاهای دنیا بلکه فیلسوف و دانشمندانی بوده اند. و نه تنها این بلکه
بشردوستانی بودند و چنان درد و رنج تهیدستان را درک میکردند که گویی خودشان در
میان این قشر زندگی میکردند.
در مورد حق خوری از خاندان پهلوی که دیگر نگو. بهتر است نگویم که در این باره کتابها
میشود نوشت.
بقدری فیلم هایی از دوران جوانی ما که دختر ها مینی ژوپ می پوشیدند و کاباره ها و
دیسکو ها نشان داده اند که جوانان دختر و پسر خام ما تمام ناکامی های جنسی و خوش
بودنشان را از چشم ما پیر ها میبینند و اینرا با نگاه های پر از تنفر شان به پیران در خیابان و
مترو و اتوبوس میشود دید. براحتی در شبکه های اجتماعی ترویج میکنند که در اتوبوس
ها و مترو اصلا جای خود را به پیران ندهید که اینها همان کسانی هستند که انقلاب کردند
و ما را به این روز انداختنبد.
اینها نمیدانند که بیشتر این کاباره ها و دیسکو ها و مانند بولینگ عبدو و قصر یخ و غیره آن
دوران هم مخصوص قشر مرفه و پولدار آن دوران بود. درست مانند همین بچه پولدارهای
زمان حال که همیشه کلیپ هایشان را در شبکه های مجازی میشود دید.
البته شبکه بیشرف من و تو که در واقع شبکه ملی اعلیحضرت رضاشاه دوم است به
هیچ وجه فیلمی از حلبی آباد های آن دوران و فقری که در جای جای کشور مان وجود
داشت پخش نمیکند. که آنهایی که در آن دوران حضور نداشته اند بدانند که همه اش این
بهشتی که تصویر میکنند نبوده.
جوانان خام و بی تجربه ما نمیدانند که این انقلابی ها اگر میدانستند که قرار است از چاله
ای – چاله ای – چاله ای در آیند و به چاهی بیفتند حتی آن قشر نادان و بی کفایت
روشنفکران آن دوران ( و این دوران ) هم چنین کاری نمی کردند.
درست همانگونه که با بی خردی و بی سامانی وحشتناکی که در بین این اپوزیسیون نا
کارآمد فعلی وجود دارد معلوم نیست که با رفتن این جنایتکاران که حرف هر کس و ناکس
را به خاطر عملکرد اینها باید بشنویم چند سال طول بکشد که این مردم باز هم بگویند
دوباره از چاله دیگری در آمدیم و به چاه دیگری افتادیم.
یکی هم نیست به این جوانان خام ما بگوید – ما نادان بودیم شما چرا در عرض این 40
سال نتوانستید غلطی بکنید. در آن دوران اصلا چیزی به اسم آزادی بیان وجود نداشت.
همانطور که در پست های مربوط به رضا شاه در مورد خدمت هایی که رضا شاه برای
ایران کرد گفتم و هیچ تردیدی در آنها نیست چون بسیار فیلم ها و عکس هایی از آن دوران
به وضوح نشان میدهد که کل ایران مانند یک روستا بود و با آن همه بیماری های گوناگون
و … که همه میدانیم. ولی بار ها هم تاکید کردم که ما نمیگوییم رضا شاه دیکتاتور نبود
بود و بدستورش انسانهایی کشته شدند و خانواده ها به عزا نشستند و بسیاری شکنجه
شدند و …. و همینطور در دوران شاه ولی بعد نقطه و تمام.
شبکه من و تو و دیگر شبکه های در خدمت پهلوی ها از اینها بت هایی ساخته اند که
هیچ عیب و نقصی در آنها نبوده و فرشته و پاک و معصوم بودند.
ای کاش آقای نوریزاد و دیگرانی که با شبکه های تلویزیونی مصاحبه میکنند بجای گفته
هایی که بار ها گفته شده کمی هم به این مسائل بپردازند که بلکه از این حجم از تنفر و
نفرتی که در جامعه حاکم شده کاسته شود.
دادستان تهران: بازداشت 282 نفر و ممنوعالخروجی 860 نفر در هشت ماه گذشته
در تهران پنج هزار آزادی و سه هزار تخفیف مجازات داشتهایم.
دادستان تهران گفت: پرونده بانک سرمایه نمادی از یک فساد بزرگ اقتصادی است که مفتوح است و در حال رسیدگی است و با جدیت دنبال میشود.
به گزارش ایسنا، عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران در پاسخ به سئوالی درباره آخرین وضعیت پروندههای مهم اقتصادی اظهار کرد: اقدامات دادستانی در شعب ویژه با قوت سابق ادامه دارد.
وی افزود: در هشت ماه اخیر که شعب ویژه آغاز به کار کرده است، ۲۸۲ نفر بازداشت و ۸۶۰ نفر ممنوع الخروج شده اند و ۱۳۸ کیفرخواست صادر گردیده و ۱۲۱ نفر تحت تعقیب قرار گرفتند و احکام ۱۰۰ نفر در حال اجرا است.
دادستان تهران افزود: در پروندههای پتروشیمی ۱۳ نفر؛ پروندههای دلالان ارزی ۲۹ نفر؛ پروندههای گوشت و لاستیک ۴ نفر، پرونده تلفن همراه ۱ نفر؛ پرونده سامانه بهین یاب سمت ۴ نفر، پرونده گمرک، ۸ نفر، پرونده سازمان حمایت ۴ نفر، پرونده کاغذ ۱۷ نفر و پرونده واردات خودور و سامانههای ثبت سفارش ۲۰ نفر بازداشت هستند.
وی از انهدام باند ۷ نفره قاچاق سازمان یافته عینک خبر داد و گفت: این افراد ۲۰ هزار عینک قاچاق وارد کرده بودند که ۴ هزار فقره آن کشف شد که به حبس و ۱۴ میلیارد تومان جزای نقدی و ضبط عینکهای مکشوفه محکوم شدند.
جعفری دولت آبادی در ارتباط با آخرین وضعیت پرونده ورمی کمپوست گفت: متهم اصلی به ۱۰ سال حبس محکوم شده و ۱۳ هزار نفر شاکی دارد، اما مثل همه پروندههای بزرگ این پرونده نیز مشکل رد مال دارد و اموال کمی برای رد مال وجود دارد. در مورد دو نفر از محکومان با اعتراض دادستانی، پرونده در دادگاه کیفری یک استان تهران تحت رسیدگی است.
دادستان تهران در رابطه با عفو گسترده محکومان بیان داشت: در تهران پنج هزار آزادی و سه هزار تخفیف مجازات داشتهایم.
جعفری دولت آبادی خاطرنشان کرد: پرونده بانک سرمایه نمادی از یک فساد بزرگ اقتصادی است که مفتوح است و در حال رسیدگی است و با جدیت دنبال میشود.
https://www.asriran.com/fa/news/656893/
آین دزدانی که گرفته شده اند دزدان درجه 3 هستند در مورد دزدان درجه 1 نظیر بیت رهبری و سرداران قاچاقچی چطور ؟ آیا قرار هست که آنها را هم بگیرند ؟
روند کار قضائی غیر از تهمت زنی و بد دلی های سیاسی است که شما عاجزان برانداز سیاسی دنبال می کنید.
نقش امام خمینی در کنترل جو انقلابی ماههای اول
( بر خلاف ادعا و تهمت های ناجوانمردانه ی مخالفین کنونی که بسیاری منجمله مجاهدین خلق و دیگر چپ ها خود آنموقع مشوق شدید اعدام ها بودند )
نخستین اقدام٬ تعطیل موقت محاکمات و محدود کردن اختیارات دادگاه ها بود که در اطلاعیه ۲۵ اسفند ۵۷ امام خمینی (ره) ذکر شده بود. متن اطلاعیه به قرار زیر است:
بسم ال الرحمن الرحیم
نظر به اینکه تسریع درمحاکمات و اجرای احکام درباره جنایتکاران ـ فی الجمله ـ منتفی شده است٬ لازم است ازاین پس محاـکمات زیر نظر شورای انقلاب اسلامی و دولت انقلاب اسلامی صورت گیرد. و به همین منظور دستور داده شده است که شورای انقلاب اسلامی آیـین نامه جدیدی تنظیم و تصویب نماید. از این رو لازم است دادگاه مرکزی تهران٬ از این تـاریخ تـا تصویب آیین نامه جدید٬محاکمات را متوقف کند ودادگاه های شهرستان ها به کار بازپرسی و محاکمه ادامه دهند؛ ولی اجرای احکام این دادگاه ها از این پس موقوف به تأییددادگاه مرکزی خواهد بود که طبق آیین نامه جدید صورت خواهد گرفت. تذکر این نکته بجاست که تمامی دادگاه های انقلابی بجزرسیدگی به جرایم ضد انقلابی حـق هیچ گونه دخالت در امور دیگر ازقبیل دزدی و سایر اموری که موجب حد می شود را ندارند؛ زیرادادگاه های فوق العاده انقلاب اسلامی فقط مربوط به رسیدگی به امورضدانقلابی درحال حاضر و دوران رژیم اختناق می باشد.
” روح الله الموسوی الخمینی روزنامه کیهان ۲۶/۱۲/۵۷ صفحات ۴ و ۱ و صحیفه امام ص ۳۷۹ ، جلد ۶”
همچنین در ۲۳ اردیبهشت ماه ٬۱۳۵۸ فرمان مهمی از سوی امام خمینی(ره) صادر شد که مـوجب کـاهش
احکام اعدام دادگاه های انقلاب گردید. متن فرمان چنین است:
بسم ال الرحمن الرحیم
آقای دادستان دادگاه انقلاب اسلامی در غیر از دو مورد زیر:
۱ـ کسی که ثابت شود آدم کشته است؛
۲ـ کسی که فرمان کشتار عمومی داده است و یا مرتکب شکنجه ای شده که منجربه مرگ شده باشد
٬هیچ دادگاهی حق نداردحکم اعدام صادرکند ونبایداشخاص در غیر ازدو موردمذکور اعدام شوند تخلف از این امر جرم است و موجب ثبوت قصاص.
روح ال الموسوی الخمینی
صحیفه امام جلد هفت ، ص ۲۷۴ ، کیهان مورخه ۲۸/۲/۵۸، صص ۱_۲
پس معلوم شد که خمینی در صحیفه دروغ گفته است چون خیلی از کسانی که در سالهای گذشته اعدام شدند کسی را نکشته بودند و یا شکنجه نکرده بودند مثل اعدام های دهه 60 ( حداقل 10000 نفر اعدامی )
مهرداد! مودب باش و در عین حال سعی کن سطح شعور را طوری بالا بیاوری که مطلب را درست بفهمی.در سیستم قضائی جمهوری اسلامی با سلسله مراتبی که در دادگاهها هست و احتیاطات قضائی که در دادگاههای بدوی و تجدید نظر و دادگاههای عالی می شود هیچکس را بیگناه اعدام نمی کنند،اعدام باید بر اساس متن قانون و تطبیق قضائی و اسناد تحقیقات قضائی باشد،اعدام های دهه 60 نیز باز می گردد به عضویت در گروههای محارب که حکمش اعدام بوده است،من نمیدانم این چه عقلانیتی است که عده ای از گروهی تروریست فاسد که اعلام قیام مسلحانه کردند و هزاران نفر از مردم بیگناه را بقتل رساندند و هنوز پسمانده های آنها در امریکا و اروپا در حال توطئه علیه نظام جمهوری اسلامی هستند و از گذشته خود نادم نیستند،اینگونه احمقانه دفاع کنید.
خیلی ممنون که ما را روشن کردی که تمام هزاران نفری که از تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۸ تا امروز اعدام شده اند – منجمله زندانیانی که تابستان ۶۷ بفرمان همان آقای خمینی و بدون اثبات هیچ جرم جدیدی جان باختند – همگی آدم کشته بودند .
یک جو شرف و وجدان چند؟
بله آنها از اعضای گروهک محارب و معاند منافقین خلق ایران بودند که مطابق آمار رسمی حود 13 هزار نفر از مردم بیگناه و مسئولان این کشور را ترور کرده بودند و بعد هم با جاسوسی و دادن اطلاعات به دشمن بالفعل ایران یعنی صدام حسین متجاوز با او در طرح براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران هماهنگ شدند اما بحمدلله در حوالی کرمانشاه تار و مار شدند و به درک رفتند،پسمانده های آنها در زندان نیز که قصد شورش و پیوستن به آنان را داشتند در شرائط امنیتی محاکمه شدند و بجهت اصرار بر موضع نفاق و عضویت خود در گروههای برانداز برابر قانون مجازات اسلامی مصوب سال 61 که بصراحت می گوید: مجازات نفس عضویت در گروههای محارب اعدام است اعدام شدند،البته آنها که از موضع نفاق و عضویت خویش ابراز جدایی و پشیمانی کردند آزاد شدند.بنابر این رویکرد قاطع حضرت امام خمینی رضوان الله علیه در برابر این گروه وحشی،تروریست و برانداز رویکردی درست،شجاعانه و قانونی بوده است که هیچ منافاتی با احکام و اوامر دیگر ایشان نداشته است.
بنابر این پاسخ سوال شما در یک جمله این است که:بله آنها همگی آدمکش بودند زیرا در عضویت گروهکی برانداز و تروریست بودند که صریحا اعلامیه قیام مسلحانه داده بود و در عمل نیز سیزده هزار انسان بیگناه این کشور را کشته بود و برابر قانون هرکس در عضویت گروههای محارب و معاند باشد حکم او اعدام است و خزعبلات امثال مدیر این سایت و امثال شما نیز نه ارزشی دارد و نه ربطی به شرف و وجدان،چون اگر امثال شما یک جو شرف و وجدان داشتید از آدمکشانی که 13 هزار نفر از هموطنان شما را ترور کردند دفاع خزعبلانه نمی کردید.
سلام و درود
( پاسخ به فحاشی مصلح )
( توجه کنید که چطور آخوند با تقوای عصبانی به چه راحتی و با چه اطمینانی تهمت میزند و فحاشی میکند و برداشتها و تهمتهای خود را باور میکند. معلوم نیست چند نفر قربانی چنین کسانی که صاحب قدرت و در مسند قضاوت بوده یا هستند شده اند ؟ )
1_اگر دسترسی به اینترنت میتوانست کسی را علامه کند حالا همه از جمله تو علامه شده بودید .علامه شدن و تن به تقلید جاهلان ندادن با زحمت و مطالعه و تحقیق و تفکر محقق میشود، اینترنت نهایتاً چون کتابخانه ایست که در دسترس باشد و بخودی خود بجز کپی پیست کردن هیچ فایده ای ندارد . مطالب اینترنت را هم باید خواند و هم فهمید، وحی منزل که نیستند جهت سنجش درستیشان هم باید با زحمت تحقیق کرد. در ضمن بحث اینترنت نبود و نوشتم که سواد از انحصار آخوندها خارج شده است .
2_ ناکس بودن من چطور به تو اثبات شد ؟ اصلاً معنی این کلمه را میدانی ؟ میتوانی توضیح بدهی که به چه دلیل این صفت ناکس بودن را برازنده من دانسته ای ؟
3_ من هرگز به کسی فحاشی نکرده ام و مقدم بر توهین و فحاشی بکسی نبوده ام، از بکار بردن کلمات سبک و وهن آور هم بیزارم ، این دیگران بوده اند که هر گاه منطق نداشته اند به دین و باورهای من بدون دلیل فحاشی و تمسخر کرده و انعکاس کلمات خودشان به آنها بر گشته است .
3_ بی همه چیز یعنی چه ؟ مگر تو از همه چیز من خبر داشته یا داری ؟
4_چطوری بی ایمانی من به تو ثابت شد؟ ( ایمان که امری قلبی و روحیست و تنها نمودش در اخلاق و رفتار و گفتار پیداست، چطوری از راه دور تشخیص دادی که من در قلبم ایمان ندارم ؟ و فسق! فسق؟ این کلمه را چطوری معنی میکنی ؟ نکنه علم لدنی داری؟ یا اصلاً حرف دهانت را نمیفهمی؟ و متوجه نمیشوی که در حالت عصبانی بودن چه میگویی ؟
چه تهمتی به کسی زده ام میتوانی نشان بدهی ؟ این تو نبودی که بدون هیچ ضرورت و مقدمه ای ادعا کردی و گفتی من از دو طرف شاهزاده ام ؟ باز گو کردن ادعای خودت تهمت است؟
5_ الدنگ به کسی گفته میشود که مثل دست شکسته بگردن مردم افتاده و حاصل دسترنج دیگران را میخورد، در فرهنگ معین در معنی الدنگ نوشته شده، الدنگ = مفتخور، بیعار، ولگرد. تو ندیده و نشناخته چطور فهمیدی من الدنگم ؟ واقعاً علم لدنی داری؟ یا خدای نکرده اصلاً و ابداً پایبند تقوا نیستی و بیخود حجت الاسلام شده و هر چه به دهانت بیایید میگویی؟ ( اکثریت مردم ایران چه صنفی را مفتخور و بیعار و بیکاره و انگل میدانند ؟ صفت الدنگ دقیقاً برازنده همانهاست.)
6_ از هر فرقه ای یعنی چه ؟ این افتخار منست که زحمت کشیده ام و تا جایی که برایم مقدور بوده است تلاش کرده ام هر فرقه ای را آنطور که هست بشناسم تا به آنها از روی جهالت نسبتهای دروغ و ناروا ندهم و تهمتهای ناسزایی( چون فاسق و الدنگ و تهمت زن و حسود و اهل همه فرقه ای ) نزنم و در روز حساب کمتر مسئول باشم. همچنین تا ،نه کورکورانه تقلید کرده و نه ناآگاهانه و چشم بسته تهمتهایی به دیگران بزنم که حقیقتاً آنطور نیستند و باید در روز جزا پاسخگوی دل آزردگی و رنجش بندگان خدا بود . به کتابهای شهید مطهری مراجعه کن و ببین که آن شهید فاضل بر خلاف کذابانی که بر جای او تکیه میزنند و خود را چون او گریم میکنند، با زحمت زیاد کتابهای اصلی فِرَق مختلف را میخواند و آرائشان را حتی بهتر از خودشان توضیح میداد و نقد میکرد. همچنین به کتاب «الملل و النحل» (1) شهرستانی مراجعه کن تا ببینی افراد دانشمند و محقق چه زحمتی کشیده اند تا بتوانند انواع مذاهب و نحله های فکری و فرق مختلف را بشناسند.
7_ در اینکه ائمه شیعه منافق و افتراگو و فاسق و فاجر نبوده اند، شکی نیست، در اینکه خوشخو *، باتقوا، راستگو و درست کردار بوده و نگاه یکسانی به بندگان خدا داشته و آموزگار و غمخوار انسانها بوده اند و با بهترین کلمات ممکن ،حتی با فحاشان سخن گفته اند هم شکی نیست، و به همین دلیل پس از قرنها که از شهادتشان میگذرد هم مایه هدایت گمراهان و هم مایه افتخار پیروانشانند ، ولی کسانیکه، افترا گو و نژادپرست و تهمت زنند و هیچ فضیلتی ندارند جز اینکه ائمه دین را پادشاه بنامند و خود را پس از 1400 سال بدون هیچ دلیل اثبات شده ای به آنها منسوب و منتسب کنند و با ادعاهای لایتچسپک به آنها بچسپانند و بدین وسیله در حالیکه کشورمان درگیر دهها مشکل داخلی و خارجی است بهانه بدست نژاد پرستان جاهل بدهند تا بذر کینه و نفرت و دشمنی را در میان مردم ایران و عرب و عجم بیفشانند و تفاخرهای عصر جاهلیت را تبدیل به مسئله و مشکل روز کنند، و زمینه شعله ور شدن جنگ داخلی و تجزیه کشور را فراهم کنند، چی؟ اینان را چه باید نامید ؟
(1) « المِلل و النَّحَل، کتابی از محمد بن عبدالکریم شهرستانی(متوفی ۵۴۸ق) به زبان عربی، در معرفی دینها و فرقهها. شهرستانی در این کتاب که مشهورترین اثر اوست، عقاید، آیینها و نحلههای مختلف را به شیوهای سنجیده گزارش کرده است. الملل در عصر مؤلفش اثری بدیع و پرنفوذ بود و در حوزه ادیان و عقاید، دانشنامهای واقعی به شمار میرفت. امروزه این کتاب یکی از منابع معتبر برای شناخت ادیان و فرقههاست.مذهب نویسنده را سنی اشعری یا شیعه اسماعیلی
دانسته اند !!»
« بیچاره شهرستانی هم طوری منصفانه و بیطرفانه انواع مذاهب و فرقه ها را معرفی کرده که گاهی به سنی اشعری و گاهی با 180 درجه تغییر به شیعه اسماعیلی، در قطب مخالف متهم شده است!براستی از عجایب است و بقدری مسیر انسانیت کج شده و از صراط مستقیم منحرف گشته است که خیلی آسان میشود افراد منصف و راستگو را به هر چیزی
( همه فرقه ای ) متهم کرد !»
* در پی خو باش و با خوشخو نشین
خوپذیری روغن گل را ببین
خاک گور از مرد هم یابد شرف
تا نهد بر گور او دل روی و کف
خاک او همسیرت جان میشود
سرمهٔ چشم عزیزان میشود
ای بسا در گور خفته خاکوار
به ز صد احیا به نفع و انتشار
سایه برده او و خاکش سایهمند
صد هزاران زنده در سایهٔ ویند
مرد حسابی تو /// آخوند مصلح /////فقط عربی بلغور میکنه ؟ او خودشو امامزاده میدونه . ور داشتی یه کامنت یه کیلومتری واسه این /// نوشتی. چش به را باش جواب همه سوالات رو میده. خودتم دست کمی از مصلح نداری .
“مرد حسابی” تکیه کلام پسر شجاع خیابان پاستور، مهرداد هزار چهره این سایت است که همیشه کینه مصلح و شفیعی و برخی دیگر را محور نوشته های خود قرار داده است و مثلا حالا دوباره با نوشتن بنام “مهرداد” اعلام حضور جدید و دوباره کرده است!
اما در این سایت فریبکاری بی معناست و شاکله نوشته های اشخاص و محتوای آنها حکایت از صاحب آن می کند،مهرداد بداند اولا حضور و غیبت او در این سایت خیلی مهم نیست،او مرد باشد و یکنواخت بنویسد و بجای هزار چهرگی و تلوّن، همیشه با همین نام بنویسد و دل به نقد بسپارد،در اینصورت مورد احترام دیگران خواهد بود
پاسخ به حکومتی بودن قتل های زنجیره ای
رهبر اتقلاب در تاریخ ۱۸ دی ۱۳۷۷ به سخنرانی در مورد قتل های زنجیره ای پرداخت و فرمودند:
«من نمیتوانم باور و قبول کنم که این قتلهایی که اتّفاق افتاد، بدون یک سناریوی خارجی باشد؛ چنین چیزی ممکن نیست. این قتلها به ضرر ملت ایران بود، به ضرر دولت بود، به ضرر حکومت بود. یک گروه داخلی که جزو وزارت اطلاعات هم باشند، هرچه هم حالا فرض کنید که متعصّب باشند و بنای این کار را داشته باشند، در سطوحی از وزارت اطلاعات که اهل تحلیلاند، امکان ندارد دست به چنین قتلهایی بزنند»(۳) ایشان در ادامه میفرمایند: «اینها کسانی نبودند که یک نظام، اگر بخواهد اهل این حرفها باشد، سراغ اینها برود. اگر نظام جمهوری اسلامی اهل دشمنکُشی است، دشمنان خودش را میکُشد؛ چرا سراغ فروهر و عیالش برود؟! مرحوم فروهر، قبل از انقلاب دوست ما بود؛ اوّلِ انقلاب همکار ما بود؛ بعد از پدید آمدن این فتنههای سال ۶۰ دشمن ما شد؛ اما دشمن بیخطر و بیضرر. بینی و بین الله، فروهر و همسرش – این دو مرحوم – دشمنان ما بودند؛ اما دشمنان بیضرر و بیخطر. اینها هیچ ضرری نداشتند. نه به جایی وابسته بودند – که ما آن را میدانستیم – (الآن کسانی در داخل فعالیت میکنند که یقیناً به دستگاههای خارجی وابستگی دارند؛ اما دستگاه با اینها کاری ندارد و به سراغ کسی میرود که واقعاً دشمنش بوده است) و نه اقتداری داشتند. حزبی با عناصر خیلی معدودی داشتند که سالهای متمادی این حزب بود. اینچنین دشمنی که در داخل کشور هست، مرتّب علیه نظام اطلاعیه هم میدهد، دیگران هم میگویند که بله؛ در داخل ایران مثلاً آقای فروهر اطلاعیه داد – داده باشد – اما کسی از مردم که او را نمیشناخت؛ کسی که با او آشنایی نداشت؛ کسی که تحت نفوذ و تأثیر حرفهای او نبود. ایشان معروفیتی در میان مردم نداشت؛ نفوذی نداشت؛ دشمن بیخطری بود؛ انصافاً آدم نانجیبی هم نبود. البته ما دشمنانی هم داریم که انصافاً نجیب نیستند؛ اما مرحوم فروهر و مخصوصاً عیالش نه؛ آدمها نانجیبی نبودند. حالا شما فکر کنید، کسی که مثل فروهر را میکشد، آیا میتواند دوست نظام باشد؟! میتواند برای نظام کار کند؟! چنین چیزی معقول است؟! من این را باور نمیکنم. آشنایی من با مسائل سیاسیِ این بیست ساله و قبل از این در دوران انقلاب – آشنایی با اشخاص، آشنایی با جریانات سیاسی، آشنایی با توطئههای گوناگونی که از اطراف دنیا همیشه در جریانش بودهایم – اجازه نمیدهد که من باور کنم این کارِ عناصری است که با نظام مسئلهای ندارند و نمیخواهند علیه نظام کار کنند. بعضی از این دو، سه نفر نویسندهای هم که متأسفانه در این حادثه کشته شدند، اسمشان را بنده هم نشنیده بودم. الآن بنده غالباً مجلات و کتابها و تازههای فرهنگ را میبینم. من آدمی نیستم که یک نویسنده و روشنفکر معروفی در کشور باشد و او را نشناسم. البته شاید مثلاً در بعضی از محافل فرهنگی یا غیرفرهنگی خارجی، اینها را میشناختند؛ اما در داخل آنقدر معروف نبودند که بنده اسم اینها به گوشم خورده باشد. بعضیهایشان را هم که اسمهایشان را شنیده بودم، جزو روشنفکران درجهیک این کشور نبودند. …. . آن دستی که به فکر میافتد بیاید اینها را تصفیه کند و به قتل برساند – یا در داخل خانههایشان، یا در میان راه، یا در خیابان، یا در بیابان – مگر میتواند بیگانه نباشد و تابع یک نمایشنامه از پیش طراحیشدهای نباشد؟!» ( پايگاه اطلاع رساني مقام معظم رهبري : ۱۸/۱۰/۱۳۷۷ )
باسلام براين ناشناس
منتشر كننده اطلاعيه جناب رهبري درمورد قتل هاي زنجيره اي وقتل مرحوم فروهر وخانمش بخصوص .
درجواب اين اطلاعيه بلند بالا كه قاتلان اين قتل ها اجانب و مجري توطئه اجنبيان بوده اند وحكومت هيچ ارتباطي با اين قتل ها كه دشمنان نجيب ما بودند،نداشته است }.
آيا شنودي كه دولت خاتمي ازسخنان قاتلان فروهر وخانمش شنودشده است كه باوزير اطلاعات جناب دري نجف آبادي داشتند ؛وهمين شنود سند ومدركي بود درمقابل انكار وزير اطلاعات وملزم كردن اوبه اعتراف واعتذار واستعفا شاهد زنده اي بود كه اين قتل ها كار اطلاعاتيان است كه وزيرش را جناب رهبر به رئيس جمهورها تحميل و انتصاب مي كنند.
آيا دشمن نجيب ونانجيب دارد؟
آياهمين اطلاعاتي ” سعيد امامي وگروه جلادانش ” اعتراف نكردندكه باراي سه قاضي شرع دست به اين قتل ها زده اند؟
چرا محاكمه هايشان به اتمام نرسيد واورا واجبي خوار نمايش دادند؟
چرا حسينيان ملقب به ” خسرو خوبان “بدون محكوم كردن قاتلان؛ سعيد امامي را شهيد معرفي كردند ودر اطلاعيه اي گفته بود اين قتل ها باراي سه قاضي شرع انجام شده است؟
چرا به پرونده بقيه مقتولان رسيدگي نشد؟
چرا به خانم سعيد امامي شكنجه هاي كمرشكن وطاقت سوز مي دانند كه اعتراف كند جاسوس اسرائيل بوده اند؟
چرا اكبرخوشگوشت جلاد سعيد امامي وقاتل سيد احمدخميني با درخواست فتواي مصباح يزدي واو هم باعنوان كلي: “اسم نياوريد، دشمن ولي فقيه محارب ومهدورالدم است” . خوشگوشت هيچوقت متهم ومحاكمه نشد؟
چرا ايازي حاكم شرع اين قاتلان به سيدحسن خميني فرزند سيداحمد گفته بود : نشانه هايي دراين پرونده هست كه قاتل پدر شما هم ممكن است اينان بوده باشند ؛ وشما مي توانيد شكايت كنيد؟
چرافلاحيان جلاد درمناظره با عمادالدين باقي قرار داشت كه در موضوع قاتل سيد احمدخميني دراصفهان شركت كند ولي منصرف شد وشركت نكرد؟
وچراهاي ديگر كه بقول جناب ابوالفضل قدياني ريشه همه مفاسد اين نظام زير سر خود جناب خامنه اي ملقب به ” رهبر مسلمين جهان “است كه اطلاعيه اش را يكي ازآقايان ناشناس درپست قبلي همين سايت درج شده بود.
بااحترام
مصلح
سلام بر مصلح :
هیچ یک از ادعاهای شما مستدل نیست و فقط ادعا هستند و فاقد ارزش،
دلیل شما بر وجود تماس با دری نجف ابادی در شنود مربوطه کجاست و چیست . برخلاف ادعای غیر مستند شما وزیر چند بار قسم خورد که از قتل ها بی خبر بوده ،
دشمن نجیب و نانجیب دارد چون انسان است، دشمنی هست که به مردم غیر نظامی بمب اتمی و یا شیمیایی می زند ولی دشمن دیگر ( ایران ) تا چند سال علیه حمله به مناطق مسکونیش مقابله به مثل هم نمی کند ، دشمنی است مثل قاسملو و رجوی که با صدام متجاوز همکاری می کردند و یکی مثل سحابی و یزدی علیرغم فشار بسیار و زندانی شدن توسط سعید امامی از اصل نمی افتند.
چه کسی اعترافات سعید امامی را خوانده که نقل قول می کنی از او، آیا فرد دشمنی مثل او بعید نیست دروغ بگوید ، آیا در حکومت اسلامی کسی غیر از حاکم شرع حق صدور حکم مرگ دارد ؟ بر فرض صحت صدور فتوا آیا ممکن نیست امامی آنها را فریفته باشد
اگر قتل امامی پذیرفته باشد چرا فرض نمی کنی توسط دوستان نفوذیش کشته نشده باشد تا شبکه نفوذ دشمنان لو نرود.
چرا فرض نمی کنی خسرو خوبان تحلیل و شناخت اشتباهی از سعید امامی داشته و لطفا بگوئید کجا دیده ای که او گفته سه نفر قاضی شرع فتوای مرگ صادر می کردند که ما ندیدیم این گفته خسرو را
بازجویی و کسب اطلاعات از افراد اطلاعاتی مثل همسر امامی و یا بقیه بسیار مشکل است حتما می دانی بازجویان اولیه بعد از افشا شدن وضع متهمان همه برکنار شدند ،
استناد شما در این ادعا که اکبر خوش… قاتل سید احمد بوده کدام است ؟ شما فتوای مصباح یزدی را دیده اید ؟ آیا فردی مثل امامی و بقیه متهمان هر چه اعتراف و ادعا کرده اند وحی منزل و درست است و ممکن نیست دروغ باشد ؟ شما گزارش پزشک قانونی سید احمد را خوانده ای که مطمئن شدی او کشته شده ؟
چون فلاحیان مصلحت ندید مثلا برای اینکه شایعات دامن زده نشود و یا بازی نکردن در زمین مخالفین پر رسانه آن روزهایش و یا به هر دلیل دیگر در مناظره شرکت نکند چه چیزی می شود ثابت می شود جز هیچ ؟
ابوالفضل قدیانی کیست ؟ خود و گروه پر ادعایش مجاهدین انقلاب که قبل از انقلاب مجاهد خلق و به عبارت درستی مارکسیست اسلامی بودند چه گلی به سر این ملت و کشور گذاشته اند در هشت سال جنگ، چند نفر از رهبران این گروه پایشان به پشت جبهه هم رسید ، ایا می دانی بعضی از رهبران و دوستان همین گروه قدیانی از متهمین شهادت رجایی و باهنر در همکاری با منافقین هستند و در هیچ محکمه ای هم تبرئه نشده اند ؟
نظر بسیاری اینست که گروه سعید امامی هدفشان خدمت به جمهوری اسلامی نبوده و سالها از دشمنان نظام خط می گرفتند تا باعث بدنامی شوند.
عینک و دید شما به خاطر تعصب کدر شده ، آنرا بشویید و بدون کینه و بغض وقایع را تفسیر کنید تا شاید به واقعیت برسید ، مطمن باشید آنها که از نظر شنا بدند انقدر بد و شیطانی نیستند که شما فکر می کنید
با توجه به اینکه مومنین ولایتی، ولی فقیه را نائب امام زمان می دانند، انتصاب رئیسی به ریاست قوه قضائی به این معنا است که امام غائب به رهبر دستور داده “شمر” را رئیس قوه قضا بکند!!…ما تا حالا فکر میکردیم آقا قرار است انتقام شهدای کربلا را بگیرد!!
خیانتهای رضاشاه و پسرش به تاریخ ، فرهنگ و ادبیات فارسی !!!
کاوش علمی تخت جمشید 1310
ساخت آرامگاه فردوسی 1312
برگزاری هزاره فردوسی1313
تأسیس فرهنگستان ایران 1314
موزه حضرت معصومه 1314
ساخت موزه پارس شیراز 1315
ساخت آرامگاه حافظ 1315
ساخت موزه ملی ایران 1316
تاسیس کتابخانه ملی ایران1316
انجمن احیای آثار ملی 1323
افتتاح اردوهای رامسر 1330
ساخت آرامگاه سعدی 1331
انجمن ملی حمایت کودکان 1331
ساخت آرامگاه پورسینا 1333
بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1333
برگزاری آئین هزاره پورسینا1333
کانون کارآموزی کشور 1337
ساخت آرامگاه عطار 1342
ساخت آرامگاه خیام 1342
ساخت آرامگاه کمال الملک 1342
ساخت آرامگاه نادرشاه 1342
ایجاد سپاه دانش 1342
بنیاد فرهنگ ایران 1343
مرمت تخت جمشید 1343
آموزشگاه نابینایان پهلوی1343
انجمن ملی روابط فرهنگی 1345
ساخت آرامگاه باباطاهر 1346
ساخت تالار رودکی 1346
تاسیس وزارت علوم 1346
ساخت تئاتر شهر تهران 1346
سازمان جشن هنر شیراز 1346
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان 1344
جشن2500 ساله شاهنشاهی1350
ساخت 2500مدرسه در کشور1350
جشنواره فیلم جهانی تهران 1351
جشنواره توس 1353
انجمن شاهنشاهی فلسفه 1353
بازسازی حرم وگنبدامام رضا1353
طرح تغذیه رایگان مدارس 1355
ساخت موزه رضا عباسی 1356
ساخت موزه فرش ایران 1356
ساخت موزه هنرهای معاصر 1356
ایجاد موزه مفرغ لرستان 1356
موزه هنرهای زیبا 1356
جشن هنر مردمی اصفهان 1356
ساخت دانشگاه افسری 1300
تاسیس پیش آهنگی 1304
دانشگاه دانشسرای عالی 1307
تاسیس دارالتربیه عشایر 1307
دانشگاه خواجه نصیر 1307
اعزام دانشجویان به اروپا 1308
دانشگاه علم و صنعت 1308
دانشگاه تهران 1314
دانشگاه علوم اقصادی 1315
دانشگاه علوم دریایی 1315
دانشگاه صنعت نفت 1318
دانشگاه پهلوی شیراز 1325
دانشگاه تبریز 1325
دانشکده هنرهای زیبا 1328
دانشگاه جندی شاپور اهواز1334
دانشگاه فردوسی مشهد 1328
دانشگاه گرگان 1336
دانشگاه پلی تکنیک 1337
دانشگاه ملی ایران 1338
دانشگاه آریامهر (شریف) 1344
دانشگاه صدا و سیما 1348
دانشگاه نوشیروانی بابل 1348
دانشگاه صنعت آب و برق 1349
دانشگاه رازی کرمانشاه 1350
دانشگاه کرمان 1351
دانشگاه جندی شاپور دزفول1351
دانشگاه کاشان 1352
دانشگاه شاهرود 1352
دانشگاه زنجان 1352
دانشگاه گیلان 1353
دانشگاه ساری 1353
دانشگاه بوعلی سینا همدان
دانشگاه کردستان 1353
دانشگاه سیستان بلوچستان1353
دانشگاه فرح پهلوی(الزهرا) 1354
دانشگاه ایلام در سال 1355
دانشگاه هنر اصفهان 1356
دانشگاه صنعتی اصفهان 1356
دانشگاه فارابی اصفهان 1356
دانشگاه شهرکرد 1356
دانشگاه لرستان 1356
دانشگاه محقق اردبیلی 1357
برگزاری کلاسهای ملی شبانه
ساخت صدها سینما و فرهنگسرا
و صدها کار فرهنگی در کشور …
آیندگان قضاوت خواهند کرد !
شفیعی………..میخاهی دستت را رو کنم؟ تو گفتی به زبان فارسی فحش ندادی. تو مگر نگفتهی زبان فارسی گدا است . گدا فحش نیست؟ حالا از همه مردم عذرخاهی کن و دروغ دیگر نگو. زبان فارسی گدا نیست حتمن زبان تو گداست. بعد هم چه کسی گفته تبریز بهترین جای اذربایجان است؟ هرکس گفته غلط کرده اول اردبیل هم شهرش و هم مردمش سر و راس اذربایجان هستند. ببینم بابک تبریزی بود یا اردبیلی؟ شیخ صفی تبریزی بوده یا اردبیلی؟ تبریزی ها ترسو هستند یا اردبیلی ها؟ اگر چیزی را نمیدانی همینجور هوایی حرف نزن برو اول تحقیق کن بعدش حرف بزن. دروغ و یالان فایده ندارد ادم باید صاف باشد.
سلام و درود
من نوشتم زبان فارسی زیبا ولی فقیر است. من لغت گدا را بکار نبردم و اصولاً در چنین مواردی کسی لغت گدا بکار نمیبرد.
در همین نوشته کوتاه شما واژه های :
فحش، حالا، عذر، حتماً، غلط، رأس، شیخ، صفی، تحقیق، بعد، حرف،آدم، فایده و صاف ، عربی هستند. یالان هم که ترکی است.
میتوانی بگویی چرا کلمات عربی را در نوشته ات بکار بردی ؟ تو که میدانی زبان فارسی فقیر نیست چرا بجای آن کلمات عربی و یک کلمه ترکی ، کلمات فارسی ننوشته ای ؟
در دوران جنگ ایران و عراق همه آذربایجانیها خوب از کشور دفاع کردند و شجاع بودند، ولی من نمیدانستم هر یک اهل کدام شهر آذربایجان بودند. اگر کتابهای خوبی در باره اردبیل میشناسی معرفی کن تا بخوانم و بهتر اردبیل و اردبیلی ها را بشناسم.
( بجز کتابهای زیر که خوانده ام : بابک خرمدین « اثر نادعلی همدانی » بابک
« اثر جلال برگشاد » بابک اثر « سعید نفیسی » رازهای سرزمین من اثر دکتر« رضا براهنی » )
لطفاً هم اسم کتاب و هم اسم نویسنده را بنویس.
با این پرت و پلا نوشتن ثابت کردی که احمق و بیسوادی، نبینم راجع به تبریز زر زر کنی. بیشعور نادان اردبیل را سر آزربایجان حساب کردی ؟ وقتی اسم تبریز میاد بهتره تو خفه شی .
اگر حرف نزنی کسی نمیگه لالی.
———
توهین نکنیم لطفا
باشد؟
.
یاشار گوش/////////////////////////و آبرو تورکها را نبر . تبریزی و اردبیلی با هم مشکلی ندارند . مشکل نفهم های بیسواد و بی عقلی مث تو هستند که خیال میکنید با توهین به دیگران خودتان به حساب میاید. /// جان با کسی مث خودت بحث کن که اینطور لال نشی .
سلام و درود
( صفحه ای از صحیفیه حضرت مصلح که خود را فرزند امام سجاد ( ع ) میداند!
« مصلح
8:08 ب.ظ / مارس 4, 2019
سلام جناب شفیعی
فقط یک کلمه می گویم. اگر حسادتت گل نکرده بود شما چرا اول و بدون مقدمه متعرض من شدید که مادر امام سجاد شهربانو نبوده است ?
چه جوابی دارید ?
با اینکه من سند های معتبر تاریخی وسیره ای برایتان می آورم که ادعای قدیمی من را اثبات می کند .
پس یک جای شما مشگل دارد , و گرنه این بحث مال سال ها پیش است درمقابل دیگران . چه فکر متوهمانه ای برشما عارض شد ویک دفعه آمدی به سراغ من ?
پس کفشت خالی از ریگ نیست , بفرض که شهر بانوی متوهم من جده بزرگ من است ومادر امام هست یانیست. به تو چه ربطی داشت برای من لغز بخوانی در چند کامنت وشروع کننده بدون مناسبت هم توبودی که ریاضی ابتدایی را هم ندانسته بودی وادعای علامه بودن انترنتی هم می کنید .
یک مقدار خجالت بکشی خوب است عذر خواهی پیش کشت.
من کجا به تو و دیگران دروغ گفته ام ناکس فحاش بی همه چیز ?
من کی تورا فریب داده ام مفتری بی ایمان و تهمت زن فاسق ?
تو با این الدنگی ات که از هرفرقه ای در آمدی حالا بمن مشق انسانیت واخلاق می دهی ?
من کی ادعای نژاد پرستی وافتخار به شاهزاده بودن کرده ام هرچند افتخار است چون امیرالمومنین “ع” فرمودند فرزندان امام سجاد ابن الخیرتین هستند ,, ولی من ازاولاد امام سجادهستم مایه افتخارم همین بس است که در سلسله اجدادم آدم منافق وهرز افتراگو وفاسق و فاجر نبوده اند.
مصلح »
شفیعی زده تو کار مظلوم نمایی!
ایهالاناس به داد شفیعی بینوا برسید. مگر نمیبینید چقدر مظلوم واقع شده!
خوب برات تبلیغ کردم؟
درود بر حافظ
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند
کس به میدان در نمیآید سواران را چه شد
صدهزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش
از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد
استاد نوریزاد گرامی با درود بهتر از من میدانی که بزودی قرار است که دزد جایش را به قاتل بدهد پس خواهش میکنم بیشتر مواظب خودت باش .
سلام و درود
( به جناب کاوش )
متن زیر را از صفحه 304 کتاب « ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» که اعترافات ارتشبد حسین فردوست است انتخاب کرده و تقدیم میکنم ابتدا آنرا مطالعه فرمایید و بعد ببینید که انگلیسیها با چه خردمندی جالبی با استفاده از قانون مالیات بر ارث تقریباً تمام ثروت ثروتمندان متوفی را به سود جامعه بطور قانونی مصادره میکنند، یعنی از طرفی مردم انگلستان مثل هر مردمی که در نظام سرمایه داری زندگی میکنند برای کسب ثروت تلاش و سخت کوشی و صرفه جویی میکنند و خلاقیت بخرج میدهند و از طرفی دولت و قانون اجازه دادن اموال مفت را به ورثه نمیدهد تا اگر ورثه تنبل و نالایق و بی عقل هم بودند ، همچنان ثروتمند باشند و بر دیگران ریاست کنند و آقایی بفروشند. متأسفانه قوانین و نحوه مالکیتی که در ایران به خصولتی معروف شده چیزیست شبیه به کسب غنائم جنگی و اموال ناشی از راهزنی و حتی بدتر از آن، زیرا گاهی با دادن شرکتها و مؤسسات دولتی به افراد مورد نظر خود که عضو سیکل بسته باندهای وابسته به حاکمیتند،بر عکس کشورهای حقیقتاً کاپیتالیستی، در حقیقت اموال عمومی را به اشخاص خصوصی و خودی و مزدوران خودشان میدهند و همزمان با سلب آزادی اجتماعی و سیاسی از مردم تمام معایب رژیمهای بستهٔ کمونیستی و نظام مبتنی بر استثمار انسان از انسان را بطور مضاعفی دارد. زیرا از طرفی با محروم کردن جامعه از حقوق مساوی در برابر قانون و نبود بیمه های تأمین اجتماعی همگانی و عدم تأمین کار و مسکن و اجرای قوانین مرتجعانه ای که بطور یکطرفه کارگر و زحمتکش را به مرتبه ای فروتر از بردگی سوق داده و بر خلاف قوانین و نحوه مالکیت در نظام سرمایه داری، بین ثروت شخصی و مالکیت و مدیریت شرکتها و بنگاهها و مؤسساتی که حاصل کار جمعی کلیه کارکنان آنست هیچ فرقی گذاشته نمیشود، یعنی کلیه اموال شرکتها و مؤسسات تولیدی و تجاری بطور مطلق تنها متعلق به مالک و کارفرمای آنست و کارگران و ثروت آفرینان حقیقی هیچ حقی در آنها ندارند و با بستن قرارداد های یک ماهه و دو ماهه با کارگر که آنهم هنگام عقد قرارداد کارگر را مجبور میکنند تا پیشاپیش برگه تسویه حساب پایان قرار داد را امضاء کند، عملاً کارگر و زحمت کش را به چهار میخ قوانین بیدادگرانه و به مرتبه ای بسیار بدتر از بردگی کشیده اند، بطوریکه اگر کارفرما همان حقوق اندک، دو رقمی زیر خط فقر را هم نپردازد، کارگر حتی نمیتواند به همان قوانین ظالمانه هم پناه ببرد. ابتدا متن را مطالعه فرمایید و سپس ببینید که آیا تصویب و اجرای چنین قانونی میتواند برای کشور و مردم ما هم مفید باشد ؟ :
………….
وی شخصا مرا آموزش داد. آموزش ها همه مربوط به نحوه مدیریت دفتر بود.
خاطره ای که از این سفر قابل ذکر است مربوط به یکی از اساتید است که به من محبت زیاد نشان می داد، او يك روز تعطیل مرا با اتومبیل به گردش برد و گفت: «در انگلستان طی چند دهه اخیر تحولات بزرگی ایجاد شده و جامعه ما نسبت به کمونیسم مصونیت کامل پیدا کرده است.» سپس خواست که یك نمونه را به من نشان دهد. به جلوی کاخ بزرگی رفتیم که در پشت در ورودی آن زنی نشسته بود و بلیت به بهای بسیار ارزان (مثلا هر بلیت ۲ تومان) می فروخت با خرید بلیت به تماشای کاخ رفتیم. گفت: «لردی که صاحب این کاخ است، روزی قریب به ۱۰ کالسکه و ۱۰۰ مستخدم داشت، ولی امروز چیزی ندارد و برای اینکه بتواند کاخ خود را اداره کند، خود و خانواده اش در چند اتاق بالای کاخ زندگی می کنند و هزینه نگهداری آن را با فروش بلیت بازدید از کاخ تأمین می کند.» گفتم که این کاخ خود ثروت هنگفتی است و نباید چنین باشد. توضیح داد که این کاخ و حتی وسایل آن به عنوان عتیقه ثبت شده و قانون اجازه فروش آن را به غیر دولت نمی دهد. قیمت دولت هم شاید یک صدم قیمت واقعی آن است. پارك کاخ زیبا و بی انتها بود و وسایل و تابلوهای درون کاخ همه بی نظیر و گرانبها بودند، ولی صاحب کاخ حق فروش آن را به غیر دولت نداشت. و در صحبت ها با این استاد، سنتی بودن انگلیسی ها نظر مرا به خود جلب کرد. به طور مثال، می گفت که در مجلس عوام و مجلس لردها همان تشریفات ۵۰۰ سال پیش باقی است و لباس رئيس مجلس و معاونین و منشی او همان لباس ۵۰۰ سال پیش است و با علاقه این سنت ها را حفظ خواهیم کرد، چون این سنت ها روابط بین مردم و جامعه را تسهیل می کند، این سنت ها تکلیف مردم را از قرن ها پیش مشخص کرده و مردم طبق آن عمل می کنند و تنها در مواردی عوض می شوند که طی دهها سال متوالی مزاحم و آزار دهنده شوند. او می گفت که طی جنگ جهانی دوم، آمریکایی ها مقداری از سنن خوب آنها را تضعیف کرده اند که تلاش در بازسازی آنها می نمایند. انگلیسی ها به علت همین سنتی بودن، قوانین مدون بسیار کمی در کلیه شئون دارند و حتی قانون اساسی مدون کامل ندارند و نواقص قوانین را از روی سنت ها حل و فصل می کنند. قوانین جزای مدون هم ندارند و لااقل در بسیاری موارد متکی بر رویه های قضائی هستند که طی قرنها قضات عالی مقام در موارد مختلف رأی داده اند. اختبارات قاضی در انگلستان فوق العاده است و به همین علت در انتخاب قضات رویه های سختی وجود دارد…….
جناب شفیعی،
به احتمال بسیار قوی مامور انگلیسی راجع به نهادی بنام اعتماد ملی (National Trust) و داریها و کلکسیونهای آن با تیمسار فردوست صحبت کرده و یکی از مکانهای این نهاد رو به وی نشان داده.
https://www.nationaltrust.org.uk/features/how-we-are-run
نهاد “اعتماد ملی” در واقع یک انجمن خیریه است که در اواخر قرن ۱۹ و در اوج شکوفایی و اقتدار امپراطوری فخیمه تحت عنوان اتحادیه غیر انتفاهی به ثبت رسیده. این نهاد از نظر تشبیه سازمانی ترکیبی از سازمان میراث فرهنگی و سازمان اوقاف است.
مجموعه داریهای تحت مدیریت این نهاد از غنیترین مجموعه (کلکسیون)های جهان است. در این مجموعه از کاخها و املاک و مستقلات و باغها و دشتها و کوهها و رود خانه هست تا هزاران آثار استاد کاران صنعتی اعصار گذشته تا میلیونها آثار معماری، هنری، مجسمه و نقاشی، پرده دوزی، ظروف چینی و سفالی و گلی، فلزی و چوبی و اسناد و کتابهای دستنویس و زیور و زینت آلات و پوشاک و لوازم شخصی اشراف بجا مانده از روزگارن گذشته و غیره است.
این نهاد در واقع نقش سازمان میراث فرهنگی این کشور را عهده دار است و متکی به اهداهای مالی اعیان و عموم مردم و اهدای اوقات و مشورت تخصصی و حرفهای داوطلبان و اعضای این نهاد است؛ عمده دارییهای تحت مدیریت این نهاد توسط طبقه اعیان و اشراف و اریستوکراسی کهن و نو وا گذار شده و یا توسط نهاد خریداری گشته و نگهداری میشود.
بسیاری از خانههای اشراف و قدیمی توسط ورثه به علت ناتوانی در تامین مخارج این املاک عظیم و همچنین تغییر حرفه و شیوه زندگی مدرن و ناسازگار با معماری این کاخها که قرنها پیش ساخته شده، فروخته یا جهت حفظ و نگهداری و تامین مخارج آن به نهاد اعتماد ملی واگذار شده و ورثه در بخشی جداگانه از این املاک زنگی میکنند، کاخ اصلی و باغات بشکل موزه بروی بازدید گنندگان با خرید بلیط باز است؛
نهاد ملی در برگزاری نمایشگاهای گوناگون به مناسبتهای فرهنگی و ملی یا با اجاره به بخشهای تجاری برای برگزاری کنفرانس و مجالس میهمانی از این املاک استفاده و کسب درآمد هم میکند؛
بعضی از وراث چنین املاکی با تغییر کاربری یا شخصا یا با واگذاری املاک به بخش خصوصی از این املاک به عنوان هتل و محل برگزاری مراسم گوناگون کنفرانس و مهمانی و مجالس بزم از این طرق هم از املاک نگهداری میکنند و هم کسب در آمد. در یک مورد هم یکی از ورثه اعیان املاک گسترده اجداد خود را به باغ وحش و محل تفریحی برای جلب خانوادهها و خصوصاً بچهها تبدیل کرده.
https://www.woburn.co.uk/
موضوع مالیات بر ارث امر جداگانه ایست. دارایی بدون ورثه و بدون وصیت نامه متوفی, توسط دولت برای مدت ۱۰ سال ضبط شده و پس از قطعی شدن فقدان ورثه. توسط دولت مصادره و بفروش میرسد.
در حال حاضر طبق قوانین مالیات بر ارث در انگلیس این رقم۴۰% بوده و بر مازاد آستانه ۳۲۵ هزار پوند تعلق میگیره. برای اطلاع بیشتر در مورد تاریخ باج و خراج (مالیات) انگلیس به لینک ذیل رجوع کن.
https://en.wikipedia.org/wiki/Inheritance_Tax_in_the_United_Kingdom
یا حق
من دیگه از این به بعد با هیچ کسی شوخی ندارم . ریسی را کردم ریس قوه قضایه تا همه بدونند هر که حرف بزنه گردنشو می زنم. از این به بعد هم به من باید بگویید سرور بزرگ ! شیرفهم شد ؟!
سید مرتضی هم همین روزا داره مدرک خودشو از داعش برای حرکت یکضرب گردن زدن رو می گیره ! نبینم کسی حرف بزنه یا ناراضی باشه !
مهرداد آدم باش!
سخنی بگو که ارزش پرداختن به آن وجود داشته باشد.
المرء مخبوء تحت لسانه
زبان انسان بیان کننده شخصیت و حدّ معرفت اوست
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفه باشد
ادب مرد به ز دولت اوست
با #روشنفکران چه کنیم؟
اصل روشنفکری #مفهومی مقدس و قابل دفاع است. نقد بی امان، فریادِ دردهای جامعه، دوری از قدرت، آگاهی دادن و #ساختن جامعه، آرمان روشنفکریست.
اما از مشروطه تا به امروز در تاریخ ایران #روشنفکری وَلد ناقص الخلقه و بی هویتی است که هیچ گاه نتوانسته #جامعه را به سمت صلاح خویش پیش ببرد الا معدود افرادی که انگشت شمارند.
آنچه امروزه در فضای مجازی ایران با عنوان روشنفکری یاد میشود، چیزی نیست جز لُمپنیسم مدرن که هیچ سنخیتی با #روشنفکری ندارد.
با همه چیز #مخالفند حتی با عقاید خود، مدام سنت را #نقد میکنند، بیگانه را می ستایند و #دین را به تمسخر میگیرند.
این لُمپنیسم در فضای مجازی و دانشگاهی ایران، راه حلی برای معضلات ندارند، عموما بعد از رخ دادن وقایع لب به انتقاد و اعتراض می گشایند و بلدم بلدم میکنند. آنها نه تنها هیچ نسخه ای برای حل #معضلات ندارند بلکه خود به بخشی از #معضل تبدیل میشوند.
همین روزا می خوام سرباز ذوب در ولایت سید مرتضی را بفرستم پیش داعش تا حرکت یکضرب گردن بریدن را یاد بگیره . شرایط داره طوری می شه که همه غلامان من بایستی گوش به فرمان من ترتیب این آزادیخواهان را یدهند.
موفق و موید باشید.
اخوار: بازگشت به نظام کوپنی.
حاج میر حسین دوسر طلا: من پیروز شدم. داریم بازگشت میکنیم به دوران طلایی.
فرش قرمز زیر پای «آیتالله اعدام»؛ استیصال استمرارطلبان.
برکناری صادق آملیلاریجانی از ریاست قوه قضائیه و سپردن مسئولیت دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به ابراهیم رئیسی حاکی از اعتمادی است که علی خامنهای به او دارد.
روز یکشنبه ۱۲ اسفندماه، غلامحسین محسنیاژهای سخنگوی قوه قضائیه ریاست رئیسی بر دستگاه قضایی ایران را تایید کرد. گفته میشود وی پس از تعطیلات نوروز ۱۳۹۸ رسماً کار خود را آغاز خواهد کرد. سیدابراهیم رئیسی رقیب اصلی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ بود. وی بسیار «بدسابقه» است چنانکه به خاطر نقشاش در اعدامهای وسیع دهه ۶۰ و عضویت او در «کمیته مرگ» از او به عنوان «آیتالله اعدام» و «آیتالله قتل عامل» نام میبرند. در دوران انتخابات ۹۶ برخی، از جمله اصلاحطلبان، تبلیغ میکردند که اگر او رئیس جمهور شود نه تنها حقوق شهروندی و آزادیهای نیمبند اجتماعی محدود میشود بلکه فضای امنیتی بار دیگر بر جامعه سایه میافکند. حالا ابراهیم رئیسی نه بر کرسی دولت هیچکاره بلکه بر مقام ریاست قوه قضائیه که ریش و قیچی نظام حقوقی جمهوری اسلامی را در دست دارد تکیه میزند.
سیدابراهیم رئیسی شاگرد سیدعلی خامنهای بود و کارنامهی سیاه او به یک برگ برنده برای اصلاحطلبان در انتخابات ۹۶ تبدیل شد. آنها مدعی شدند که رای به روحانی در برابر رئیسی یک رفراندوم است و مردم با این کار به حکومت میگویند که چه میخواهند و چه نمیخواهند! به عنوان مثال عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات میگفت، اگر رئیسی رئیس جمهور شود در تمام رتبههای جهانی در زمینه حقوق بشر جابجایی نزولی صورت خواهد گرفت و یا آذر منصوری قائممقام حزب «اتحاد ملت» عنوان کرده بود، پیشینه او نشان میدهد که نه به توسعه باور دارد و نه به حقوق شهروندی و آزادی.
خامنهای ریاست لاریجانی بر قوه قضائیه را «دوره سرشار از اقدام و ابتکار» خواند ( وقتی پررویی بیش از حد می گردد.)
محمود سریعالقلم
سی ویژگی نلسون ماندلا
۱- ۶۷ سال برای مبارزه با نژادپرستی در آفریقای جنوبی تلاش کرد
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: ۶۷ سال مبارزه در تولید تبعیذبین ملت ایران.
۲- ۲۷ سال زندانی کشید. ۱۸ سال آن را در زندانی با ابعاد: ۲/۷۰ * ۲/۱۰ متر.
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: ۴۰ سال زندانی کردن ملتی در زندانی به ابعاد ایرانزمین.
۳- معتقد بود نفرت، مانع فکر کردن منطقی میشود؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: معتقد هستن فقط باید با نفرت، فکر کرد.
۴- پس از آزادی از زندان، از مردم خواست از سفیدپوستان انتقام نگیرند و آنها را ببخشند؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: پس از در دست گرفتن قدرت تا میتونست انتقام گرفتن و بخششی در کار نبود.
۵- فراتر از استدلال، از طریق احترام به انسانها، به دستاوردهای بزرگی دست یافت؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: استدلال چیه؟ احترام چیه؟ دستاورد هم که همینه که میبینیم.
۶- از زندان، به صورت مکاتبهای، لیسانس حقوق خود را از دانشگاه لندن گرفت؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: از پشت میز وزارت وکالت و ریاست دکترهای حقوق تقلبی گرفتن.
۷- به مردم گفت: اگر میخواهید با مخالف به صلح برسید باید با او کار کنید و با او شریک شوید؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: به مردم گفت صلح و صفا چیه؟ جنگ نعمت خداست.
۸- معتقد بود سختتر از تغییر جامعه، تغییر خود است؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: به زور چماق و دست و پا بریدن و چشم در آوردن و اعدام و زندان و شکنجه جامعه رو مثل خودمون میکنیم.
۹- در پی شوکت فردی نبود (Self- glory)؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: غیر از شوکت فردی هیچی دیگه مهم نیست.
۱۰- ایرادها و اشتباهات خود را مخفی نمیکرد؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: اصلا ایراد و اشتباه نادر که بخواد مخفی کنه!
۱۱- کنترل عمیقی بر احساسات و رفتار خود داشت؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: احساس؟ نداریم!
۱۲- در مراسم تحلیف ریاست جمهوری، از زندان بان خود (Christo Brand) به عنوان مهمان ویژه دعوت کرد؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: در مراسم تحلیف اعدامها کرد.
۱۳- وقتی رئیس جمهور بود، از قاضی که (Percy Yutar) او را به اعدام محکوم کرده بود برای شام دعوت کرد؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: وقتی همهکاره شد همه رو اعدام کردن.
۱۴- معتقد بود تا فقر از میان نرود، آزادی بدست نمیآید؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: معتقدن همه باید فقیر باشن که فکر آزادی به کله شون نرسه.
۱۵- توان قابل توجهی در اجماعسازی میان نیروهای مختلف سیاسی را داشت؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: توان قابل توجهی در انشقاق میان ملت داره.
۱۶- بر تدوین قانون اساسی آفریقای جنوبی، دقیق نظارت کرد: سندی که تحسین جهانیان را به همراه داشت؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: بر تدوین قانون اساسی دقیق نظارت کرد که یه همچین کثافتی ازش در بیاد.
۱۷- میگفت بهترین روش شناخت یک کشور، شناخت وضعیت زندانهای آنست؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: میگفت بهترین روش حکومت در یک کشور، توسعه زندانهای آنست؛
۱۸- همیشه در حال یادگیری بود؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: هر چی که باید یاد بگیریم ۱۴۰۰ پیش بهمون گفتن و ما هیچی دیگه نمیخواهم یاد بگیریم.
۱۹- هر که او را ملاقات کرد گفت: ماندلا با دقت و علاقه گوش میکند؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: هر که با او ملاقات کرد یا خرش کرد یا ذلیلش کرد.
۲۰- هر چه از او تمنا کردند، کاندید دورۀ دوم ریاست جمهوری نشد. فقط پنج سال رئیس جمهور بود؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: من همه عمرم باید همهکاره باشم.
۲۱- نام بیوگرافی خود را گذاشت: راه طولانی آزادی؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: نام بیوگرافی خود را گذاشت تفخیذ
۲۲- به طور واقعی و پایدار، متواضع و ازخود گذشته بود(Selfless)؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: به طور واقعی و پایدار، نامتواضع و ازخود نگذشته بود
۲۳- ذاتا با پرنسیب بود؛ دیگران احساس حیلهگری از جانب او نمیکردند؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: ذاتا بی پرنسیب بود؛ و حیلهگری سیاستش.
۲۴- قدرت و لذتِ از قدرت بسیاری از رهبران آفریقایی را آلوده کرد. ماندلا فراتر از همۀ آنها عمل کرد و چهرۀ ماندگار تاریخ شد؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: در قدرت و لذتِ از قدرت را بسیاری از رهبران آفریقایی آلودهتر بود. فراتر از همۀ آنها عمل کرد و چهرۀ ماندگار تاریخ شد؛
۲۵- معتقد بود آموزش، مؤثرترین روش تغییر جهان است؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: معتقد بود آمیزش، مؤثرترین روش تغییر جهان است؛
۲۶- مظهرِ بهرهبرداری از سَمبُلها بود: شمارۀ زندان خود را به عنوان ابتکار عملی در مبارزه با بیماریها در آفریقا گذاشت (۴۶۶۶۴ Initiative)؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: بیماریهای زیادی رو در ایران ترویج داد از قبیل قساوت و رذالت.
۲۷- از ۲۵۰ دانشگاه و مؤسسه، جایزۀ صلح و دکترای افتخاری گرفت؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: ۲۵۰ تا دانشگاه و مؤسسه بی اعتبار راه انداخت که ازشون مدرک دکتری کاغذی بگیره.
۲۸- به خاطر محبوبیتِ جهانی، سازمان ملل، ۱۸ جولای هر سال (روز تولد او) را به عنوان روز بینالمللی نلسون ماندلا ثبت نمود؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: به خاطر محبوبیتش قاضی مرگ رو کرد قاضی القضات.
۲۹- هم انسانِ شریفی بود و هم سیاستمدار بود؛
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: نه انسانِ شریفی بود و سیاستش هم حیلهگری
۳۰- میگفت: مرا با موفقیتهایم نسنجید بلکه با تعداد دفعاتی که سقوط کردم و مجدداً برخاستم ارزیابی کنید.
ویژگی حکومت آخوندی-اسلامی-چپی: موفقیت من سقوط کردن دیگرانه.
آقای خامنهای! کمی خجالت بکشید! ابراهیم نبوی- قسمت دوم
آقای خامنهای!
زندانی شدن خیلی سخت است. در سالهای اخیر وقتی با دیگران گفتگو کردم گفتند خیلی بدتر هم شده. واقعا شما که اینقدر انسان فهیمی در حوزه روابط انسانی هستید، میتوانید بگوئید چرا هزاران بهایی فقط بخاطر اینکه یا به چیزی اعتقاد دارند یا بخاطر خانوادهشان نمیخواهند عقیده دینی شان را عوض کنند، بدون هیچ جرم حقوقی زندان میروند و حق درس خواندن ندارند؟ حق دانشگاه رفتن ندارند؟ یک دختر خانم بهایی در آمریکا معلم یک مدرسه پسرانه شده بود. میگفت: در تمام مدت زندگی اینقدر توی اتاق خودم سعی کردم مثل چیزی که از مدرسه شنیده بودم، حرف بزنم که الآن خیلی خوب میتوانم درس بدهم. متوجه هستید که این چقدر دردناک است؟ آیا این فهم روابط انسانی بود که باعث شد آدمی به نام شهرام اسدی، گیریم جاسوس، اینقدر خانوادهاش تحت فشار قرار بگیرند که حاضر بشود علیرغم اطمینان به اعدام به کشور برگردد بخاطر اینکه عزیزانش آزار نبینند. آیا در زمان حکومت پهلوی هم با خانواده جاسوس و تروریست همین برخورد را میکردند؟ محمد علی طاهری سالهاست که به جرم اینکه کلاس روانشناسی دائر کرده بود و به شاگردانش آموزشهای اخلاقی میداد زندانی است و تا پای اعدام پیش رفت. با چه منطقی چنین آدمی را میتوان زندانی کرد؟
آقای خامنهای!
در حکومت شما، آدمهایی که عاشق شما بودند، در سالهای اقتدار شما، حداقل ۱۵۰ روشنفکر، مخالف سیاسی، شاعر، نویسنده و مترجم را به صورتی پنهانی کشتند. من فردای روزی که فروهرها کشته شدند به خانه آنان رفتم. کشتن دو مخالف سیاسی که به قول خود شما آدمهای نجیبی بودند، با شیوهای شبیه قصابی نشان از روابط انسانی دارد؟ خودتان گفته بودید: «آیا کسی که این افراد را میکشد میتواند دوست نظام باشد.». بله آقای عزیز! نه تنها میتواند دوست نظام باشد، بلکه اصل نظام همین است. خودکشی افراد در زندان انفرادی، گروگان گرفتن خانواده مردم، و جدا کردن زن و شوهر بخاطر فشار بر مخالف سیاسی، اینها نشانههای رفتارهای ضد بشری و ضد انسانی است که مطمئنم آقای بولتون هر چقدر کثیف هم باشد، تصور انجام این رفتارهای ضدانسانی را ندارد.
زهرا دختر شهید باکری چنین میگفت: «بلایی سر ما آمده که زمان شاه نیامد. باور کنید یک ساواکی در خانه مرا نزد. زمان شاه من بعد از شهادت برادرم استخدام شدم. خواهرم در پست بالایی استخدام شد. مهدی دانشگاه قبول شد و تحصیل را شروع کرد. یک نفر در خانه ما را نزد. میگفتند خرابکار یا خانواده خرابکار ولی کسی جسارت نکرد در خانه ما را باز کند و به ما توهین کند. ولی در جمهوری اسلامی ما این توهینها را دیدیم.»
بازداشت برادر احسان مهرابی به عنوان گروگان؛ بازجویی از همسر روزنامه نگار، بازداشت پدر پدر روزنامه نگار بخاطر اینکه خودش را پیدا نکردند، وادار کردن همسر جدا شده به مصاحبه مطبوعاتی، تهدید متهم به بازداشت همسرش، ممانعت از برگزاری مجلس ختم، دفن هزاران کشته در گورستان بدون نام، اینها فقط بخشی از الطاف حضرتعالی به عنوان رهبری هستید که فهم روابط انسانی دارید. آقای خامنهای! کمی خجالت بکشید!
سلام نوری زاد
شما خامنه ای را هرگونه که ببینید باز هم از تزویر شقاوت گونه او خبر دار نیستید او شطرنجباز چنان ماهر تزویرگر مکاری یست که همه جنایت ها و مفاسد را انجام می دهد و رد واثری ازخودش نمی گذارد ,, وبعهده نمی گیرد ,, مهره هارا چنان چیده است که موی حریف نفوذ نمی کند قوه قضاییه رباخوارش چنان عدالت اجرا می کند که هیچ منتقد کنشگر از ان دادگاه سالم جان بدون هشت سال زندان در نمی آید ,و ازآن طرف مهره های شورای نانگهبانش با تشخیص مصلحت چنان همدل باهم متحد صف کشیده اند درمقابل سربازان حریف که با یک کیش مات است طرف چه در اف ای تی اف و چه در موارد دیگر حریف را مات ومبهوت می کنند ,, نهاد خبرگانش که دور مصرح باطلی ازانتخابات انتصابات است که خودشان خودشان را نصب وانتخاب می کنند چنان مراقب احوال و رفتار رهبرجورهستند که ازعشق به ولایت , دیوانگی خودپرستی اورا ازمصالح ملک وملت می پندارند ,, سرداران کله پوک ازسپاه پاسداران که هدف تاسیس حفاظت از ارمان های انقلاب آزادی و استقلال وعدالت در کشوربوده است ,, تبدیل به حفاظت ازمنویات رهبر کرده است و حفاظت بقای دیکتاتوری رهبر که انگار منویاتش از معدن وحی نشات گرفته است ,, وچنان عنان واختیار دارند که در یک سوم اقتصادرا ایران را در اختیار گرفته اند وصد ها شرک بهم زده اند وباهمراهی نهادهادی تحت امر رهبری که آن نیز یک سوم اقتصادرا قبضه کرده است ,, کار های اقتصادی دولت نیمه منتخب را در مواقع خاص مختل می کنند وبحران می آفرینند چنانکه اخیرا در گرانی دلار آفریدند تادولت را ناکار آمد جلوه دهند وکو دتای زرشگی انجام دهند بانیروهای پانزده نفره ای که در مجلس دارند ,, منتهی در اینجا .خامنه ای دید مهره های مردمی اقلیت رانیز ازدست می دهد جلو این کار سرداران را گرفت ,,, ایشان مهره های فیل نشانش در حوزه هستند که از نظر فرهنگی وجوسازی فعالیت های فیلانه دارند همانند دیروز که در فیضیه. عده ای بی مخ را جمع کرده بود برای لبیک گوئی به گام دوم انقلاب برای بعد دهه چهل انقلاب ,, وتعداد زیادی در نقش مهره اسب بازی می کنند همانند مداحان و افراد کوته فکر ی که مثل عروسک کوکی کوک می کنند درمواقع مقتضی. در مقابل و رو در روی رئیس جمهور نیمه منتخب به اینها صریحا فحش بدهند وجاسوس اجنبی خطاب کنند ,, بقول جناب ابوالفضل قدیانی همه مفاسد زیر سر اقای خامنه ایست ,, با این وضعیت خامنه ای نه تنها در قفس نیست بلکخ. به عبارتی در کاخ بلندی نشیته و عمله های خویش مشعول فعالیت در حفاظت و مراقبت او هستند نه درقفس
مگر اینکه اتحاد ملت علیه. این شطرنجبازی وی اورا کیش ماتش کند و اوضاع را دگرگون نماید.
بدینسان همه تحلیل های جناب نوری زاد مثل این تحلیلش آبکی و بچگانه است با احترام
مصلح
” ما اصلاً دوست نداشتیم شما رو در یه چنین شرایطی ببینیم ”
و این جمله ی پایانی نوری زاد خطاب به سید علی، حکایت از چه دارد؟
آیا حکایت همان تحلیل های آبکی نوری زادی ست؟ یا توضیح دیگری هم دارد؟
گذشته از لودگی خاص نوری زاد در این نیمچه ویدئو، متوجه میشویم که او همچنان گرفتار است در دایره ی تکرار!
عجیب است که او در این یکی دو سال اخیر، گیر داده به این افراد و ول کن هم نیست!
یکی نیست به نوری زاد بگه : بابا! اینا که عکساشونو نشون دادی و راجع به اونا گفتی، همشون یک مهره هستند و نه بیشتر… یک مهره یعنی اینکه هر زمان هرکس دیگر میتونه جایگزین آنها بشه و نبود آنها هیچ خللی در روند کار ایجاد نمیکنه… آنها یک عده فرصت طلب و خودفروش بیش نیستند و اینقدر اهمیت ندارند که هر جا شما حرف کم میاری، یه یادی هم از آنها میکنی.
ولی نکته ی عجیب، همان جمله ی پایانی ست: ” ما اصلاً دوست نداشتیم شما رو در یه چنین شرایطی ببینیم ”
یعنی؛ نوری زاد رقیق القلب دارد برای سید علی دلسوزی میکند؟ یعنی انتظار داشته او را کجا ببیند؟
و لحن نوری زاد؛ آنجا که میگوید … ” بانوان تن فروش ” همراه نمایش یه عکس جذاب!… قابل تأمل است بی شک.
نوری زاد عزیز آیا علتی دارد که بسیار زیاد…یعنی بیش از حد… از بانوان تن فروش یادی میکنید؟ یعنی بانوان تن فروش که بجای تن فروشی میتوانستند بروند و هر کار دیگری را انتخاب کنند، در اولویت های شماست برای مطرح کردن؟ با توجه به اینهمه معضل و مشکلات موجود.
آن بانوی تن فروش، از کار کردن شرافتمندانه فراری و گریزان است و بدنبال پولی قلنبه… حالا این وسط یه حظی هم میبره و هم خورد و خوراک و عیش و نوش و دود و دم براس و هم جای خواب و تاپ و تاپ! یعنی باید بین اینهمه مشکل و مصیبت وارده به زنان شرافتمند جامعه، بیوفتی دنبال “بانوان تن فروش ” و اینکه مشکل آنها در اولویت است. در خوش بینانه ترین آمار؛ بیش از نیمی از تن فروشان، خوش بحالشون میشه تن فروشی کنن و این شغل شرافتمندانه را از روی رغبت انتخاب میکنند و نه اجبار… در ثانی، در تمام دنیا هم حضور فعالی دارند و فقط مختص به ایران نیست… اتحادیه هم دارند!
باید از زنان سرپرست خانوار و شرافتمندی میگفتی که با ترشی انداختن، دست فروشی کردن ( و نه تن فروشی )، زباله جمع کردن، رانندگی کردن، ظرف شستن، خدمتکاری کردن، لگن زیر پیر پاتالای پولدار گذاشتن، نظافت کردن، جمع کردن پس مانده ی غذای از ما بهتران و یا رستورانها… و یا شغل ها و کسب و کارهای رده بالای دیگری که همگی مفید به حال جامعه هستند و ده ها شغل و یا حرکت دیگر، برای بقای خانواده فداکاری میکنند و به همه فکر میکنند جز خودشان… حاضرند غرور خود را زیر پایشان له کنند ولی در همان حال به عزت نفس خود چوب حراج نزنند و کسی نیست حالی از آنان بپرسه… این زنان هیچگاه حاضر به تن فروشی نمیشوند؛ حتی اگر از گرسنگی بمیرند و یا مجبور به خودکشی شوند…
من که یادم نمیاد یکبار هم شده یادی از این شیر زنان کرده باشی و اگر هم بوده گذرا بوده.
اما … اما … تو عجیب دلبری میکنی از بانوان تن فروش و عجیب دل میسوزانی برایشان! … براستی چرا؟
نکند فقط این بانوان تن فروش هستند که خدمت حضرتعالی شرفیاب میشوند برای عریضه نویسی؟!
حکایت تمامی نقدهای تو دقیقاً مثل همین دیدن فقط بانوان تن فروش است از میان میلیونها زن رنج کشیده ی دیگر… هزار و یک ایراد و اشکال مهمتر را نمیبینی و فقط بدنبال یه سری سوراخ سنبه تاریک و نشانه گذاری شده هستی و دائم هم نور افکن میندازی داخل و هی اینکار را تکرار میکنی… انگاری که چشمان تو قادر به درک و دیدن بسیاری دیگر از انواع مشکلات نیست.بی شک با رغبت تمام و با کمال میل، بوسه میزنی بر پای بانوان تن فروش! راستی چرا نمیری به محل کارشان و پاتوقشان و یه عکس هم از این حرکت تابو شکنانه نمیگری، سنجاق کنی پای صحبتهات… جالب میشه ها!
جناب نوری زاد
در مورد لحن شما و حالات بیان جملات و نوع ادیت فیلم هم بگم که: واقعاً مشمئز کننده بود… و بقول بانوان تن فروش “خز ” بود و “چندش”.
تا یادم نرفته…بی زحمت بفرمایید که منظور شما از این جمله ی پایانی چه بود:
” ما اصلاً دوست نداشتیم شما رو در یه چنین شرایطی ببینیم ”
بمیرم برای اون دل بخشنده و مهربانت! … این “ما ” یعنی چه کسانی؟ و شما نماینده ی نظر خود هستی یا همه؟
یعنی هر کی هر بلایی سرت بیاره… بازم کینه ای از او بدل نمیگیری … یا اینکه آن شخص باید فرد خاصی باشه مثل همین سید علی… تا این بخشندگی تو به چشم بیاد و همه تحسین کنند حرکت تو را از دل و جان…لطفاً توضیح در حد امکان.
مثل همان بوسه زدن ها… مگر اگر میرفتی توی خیابان و بوسه میزدی به پای بو گندوی سوپور خیابان و یا حداقل دستش… از تو چیزی کم میشد؟… اینه که میگم بدنبال سوراخ سنبه هستی… حکایت انتخاب پاها، حکایت عجیبی ست…نه؟
یک جا بدنبال یک کودک بهایی و جای دیگر بانوان هوایی!… باید آیا همیشه حتماً حرکتی بزنی که به چشم بیاد!؟
یعنی نمیشد پای آن کودک را ببوسی و از بهایی بودنش ننویسی و اشاره نکنی و او را تفکیک نکنی؟ و یا اینکه در کنار این حرکت بروی و پای یک کودک کار را هم ببوسی؟ از نظر تو آن کودک کار بی کس وکار اهمیت ندارد و آنچه او میکشد؟… آیا مهم اینست که فقط به بهایی بودن اشاره کنی؟… انگاری که آن کودک میفهمد که بهایی بودن یعنی چه؟ مگر کودک مسلمان و شیعه و مسیحی و یهودی و زرتشتی و غیره، درکی از دین و مذهب دارد؟
حرف من اینست که بجای تلسکوپ گرفتن و زوم کردن به آن نقطه ی سیاه مورد نظر خودت… به بسیاری دیگر از نقاط روشن و قابل دیدن و رؤیت، بدون تلسکوپ، بپردازی که بسیاری به یقین نه توان خرید تلسکوپ دارند و نه کار با آن را بلدند!
سخن پایانی هم، فتوای نوری زاد:
” تا زمانی که ما یک بانوی تن فروش داریم، هزینه کردن برای گنبد و بارگاه و علم و کتل، حتماً دزدی و خیانت به مردم “… عجب!؟
اولویت اول وضعیت بانوان تن فروش است…؟!
حق یارت
آنارشیست گرامی ، هزینه های یک زندگی معمولی بحدی سرسام آوراست که با دستفروشی و ترشی انداختن و زباله جمع کردن و لگن گذاشتن زیر مردم و خدمتکاری ، دیگر نمی توان خرج اجاره و پوشاک و خوراک و قبوض مصرفی و دارو و و تحصیل فرزند و غیره را پرداخت . مطمئن باشید با تورم و گرانی های اخیر ، زنان بیشتری ، ناخواسته به فحشا و صیغه های ساعتی ( فحشای شرعی ) کشیده خواهند شد . حساب زنان جاه طلب و زیاده خواهی که روسپیگری می کنند از این گروه جداست .
من مثل جنابعالی اینقدر مطمئن نیستم…
در ضمن، روی سخن من، اشاره به نقاطی بود که برای جناب نوری زاد جذاب است و اولویت دارد!
برقرار باشید
این تحلیل دوستمان آنارشیست تحلیل دقیق و درست و واقع بینانه است در برابر شعارهای توخالی امثال مدیر این سایت،هیچکس مدعی این نیست که فحشاء و روسپیگری در این کشور وجود ندارد،اما فحشاء و زنا و روسپیگری شرعا و قانونا در جمهوری اسلامی ایران ممنوع است و ارتکاب آن به هر انگیزه ای باشد ارتکاب یک جرم و حرام مسلّم شرعی و گناه کبیره است و فقر و هر انگیزه دیگری نه توجیه کننده اصل این عمل است و نه توجیه کننده دستخوش دادن به مرتکب این عمل.از آنجائی که فحشاء و روسپیگری یک حرام شرعی و مصداق جرم قانونی است،یک پدیده پنهان است و از این جهت آمار مشخص و مستند و دقیقی در مورد آن وجود ندارد و هیچکس نمی تواند این پدیده را محملی برای زیر سوال بردن سیاست های خرد و کلان در این کشور قرار دهد.البته همینطور که دوستمان گفت،فقر تنها انگیزه وجود فحشاء در جامعه ما و جوامع دیگر نیست،ممکن است خوش باش و لذت جوئی و تنوّع -چه در زن بدکاره و چه در مرد بدکار- و تفریح و الواطی و تربیت غلط و اعتیاد و حتی بیکارگی و تنبلی یا امراض روانی منشا تن دادن به این کار باشد،و البته بعضا فقر نیز ممکن است از عوامل وقوع این پدیده باشد که طبیعتا یکی از وظائف الزامی حکومت ها و حکمرانان برنامه ریزی برای از بین بردن چنین زمینه هایی است.با همه اینها،هیچکس نمی تواند بخاطر برخی باورهای غلط خود یا برداشت های خاص خود،بواسطه وجود فی الجمله این پدیده پنهان در یک جامعه مسلمان،سایر سیاست گذاری ها و سیاست گزاری ها و هزینه های لازم در یک جامعه دینی را زیر سوال ببرد.
نیز درک شما از ازدواج موقت در اسلام (صیغه باصطلاح عرف و عوام) و مقایسه آن با روسپیگری و فحشاء درک ناقص یا مغرضانه است.ازدواج در اسلام دو قسم است بر حسب مدت نامحدود و مدت محدود و برخی الزاماتی که لازمه آن است و در قانون طرح شده است.
نیز در اسلام شرعا نفقه و خرج زن بعهده مرد اوست،و در صورت فقدان او مطابق قوانین شرع برخی اقرباء او و در مراحلی حکومت دینی در این زمینه مسئولیت دارند و مواردی که مطرح کردید هیچیک مجوّز و توجیه کننده تن دادن به تن فروشی و کسب درآمد حرام نیست.
———-
درود گرامی
نوشته اید:
…اما فحشاء و زنا و روسپیگری شرعا و قانونا در جمهوری اسلامی ایران ممنوع است..
برای ما می فرمایید: حکم قانونی و شرعیِ برداشتن پول های گنده ی مردم ایران از جیب شان و فرستادن این پولهای گنده به دوردست های ناجوانمردی و دزدی و پلیدی و خیانت توسط بیت رهبری و ملایانش ، در حالی که در داخل مردم ایران به ریز ریز این پولها محتاج اند، چه است؟
با احترام
.
.
شما مگر شرع و قانون را قبول هم دارید؟!من اگر از شرع و ادله شرع بگویم یا اشاره به قوانین کنم مگر شما می پذیرید؟! آیا بارها در بحث ها اشاره به قانون اساسی یا قوانین عادی نکرده ام و واکنش شما این نبوده که کدام قانون؟ کدام قانون؟! از این جهت یکبار بطنز عرض کردم که شما ظاهرا فقط قانون بازنشستگی کشور اسلامی را قبول دارید که نتیجه آن پول تو جیبی برای جنابعالی است! بنابر این شما خلاف می گوئید و به هیچیک از قوانین اساسی و عادی جمهوری اسلامی ملتزم نیستید که من همیشه از آن به یاغیگری در برابر قانون تعبیر کردم،این از مجموعه اعتراضات و رویکردهای شما آشکار است،و اگر کسی دقت داشته باشد غالب کنش ها و رویکردهای شما چیزی جز طغیان برابر قانون و نپذیرفتن آن نیست،بنابر این لطفا بدروغ اشاره به قانون نکنید وگرنه روشن است که در چند اصل از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی اشاره به تکلیف حاکمان کشور و آحاد مردم مسلمان ایران در مورد کمک به انسانها و همنوعان و مستضعفان و مظلومان سراسر جهان شده است که اینها البته متّخذ از اصول و احکام در کتاب و سنت ماست،چنانکه در همین قوانین اشاره به لزوم تامین رفاه عمومی مردم ایران هم شده است و تعیین اولویت ها و هزینه کردهای آن نیز نه با شما بعنوان یک شهروند عادی،بلکه با مسئولان منتخب مردم ایران اسلامی است.
نیز به احکام شرع هم ملتزم نیستید،اینرا بارها در اظهارات و نوشته های خود نشان داده اید،که نیازی به نشان دادن آن نیست چنانکه بنای شما برخلاف احکام قانونی محاکم کشور،حکم ببرائت همینجوری همه محکومان است!.
اخیرا هم در پانوشتی (ظاهرا در همین پست قبل) توضیحی داشتید که من اشاره کردم این صریح است در اینکه شما فقط به خدای جهان آفرین ایمان دارید،اما به نبوت عامه پیامبران یا نبوت خاصه پیامبر اسلام،نه که این مرتبه ای از کفر است.
در مورد این سخن تکراری و عنوان تکراری و بی محتوا(زنان تن فروش و فحشاء و لزوم اولویت دادن به دستخوش دادن به فواحش و مقدم کردن آن بر کمک به محرومان و مستضعفان و مظلومان در داخل و خارج از کشور یا مقدم کردن آن مثلا بر تامین امنیت کشور و منطقه و نفی تروریزم مثلا در سوریه که درک شما از فهم لزوم آن قاصر است) نیز در همین نوشته بالا توضیح عرض شد،که فحشاء شرعا و قانونا در جمهوری اسلامی ممنوع است،پس فحشاء پدیده پنهان است،و آمار مشخصی در مورد آن و اینکه کدام درصد آن ناشی از فقر است و کدام درصد ناشی از انگیزه های دیگر،وجود ندارد،اگر شما از آمار دقیق آن و درصدهای گوناگون آن آگاهید لطف کنید آنها را باسم و تعداد مشخص کنید و مثلا آنها را به کمیته امداد امام یا نهادهای کمک های اجتماعی به فقراء معرفی کنید،شما که مستند سازید،بروید یک مستند تهیه کنید و آنرا در معرض مسئولان و حتی جهانیان قرار دهید و همینجور بصورت کور و کلی اشاره به یک عنوان موهوم نکنید،شما که در حال بهره برداری از انواع و اقسام رسانه ها هستید.و البته چنین اقدامی نمی کنید چون می دانید که سخن شما یک سخن تکراری و شعاری و تبلیغاتی است صرفا برای مخالفت با جمهوری اسلامی یا زیر سوال بردن سیاست های مختلفی که ناشی از قوانین شرع یا قوانین اساسی و موضوعه کشور است و شما یا درک درستی از آن ندارید یا آنرا قبول ندارید، سرّش نیز همان است که عرض شد:شما نه شریعت اسلام را قبول دارید و نه مذهب و احکام تشیِّع و فتاوی مجتهدان و کارشناسان دین را ،و نه قوانین را قبول دارید،مگر یک قانون را :قانون بازنشستگی برای پول تو جیبی! و مگر فتاوی همینجوری خودتان را!
یک مشکل اساسی دیگر شما این است که پول محورید! و جهان بینی شما فقط پول است! مگر همه ضرورت ها و اولویت های جوامع را باید فقط بر معیار پول سنجید؟! پس این انسانیتی که از آن دم می زنید چیست؟! انسانیت فقط در شعاع گرایش های ناسیونالیستی متعصبانه؟ مردم مظلوم فلسطین و دیگر مناطق جهان انسان نیستند؟ و فقط فواحش انسانند از نظر شما؟ شما اساسا کی هستید و چه حقی دارید که مثلا کمک های لازم جمهوری اسلامی بر اساس منطق شرع یا منطق قوانین کشور را به ناجوانمردی و دزدی و پلیدی و خیانت تعبیر کنید؟کمی مودب باشید بد نیست! ایران در صورت لزوم به نهضت فلسطین و مظلومان فلسطین کمک می کند،به آوارگان میانمار و جاهای دیگر کمک می کند،این بشما چه مربوط که پول محورید،یا بشما چه مربوط که اولویت های کمک ها را تعیین کنید؟! آیا اولویت ها از نظر شما یعنی دستخوش دادن به فواحشی که معلوم نیست کجا هستند و چند نفرند و انگیزه آنها چیست؟! مگر اولویت ها را شما باید تعیین کنید؟ کی هستید شما با اینهمه رجزخوانی؟ اولویت ها را مردم ایران با اختیار سیستم جمهوری اسلامی و اختیار قانون اساسی و اختیار قوانین کشور و اختیار منتخبان خود تعیین می کنند نه شما،همین بیت رهبری را که شما دائم با بی تربیتی و اهانت کردن وسیله شهرت و جاه طلبی و اظهار شجاعت خود قرار می دهید،بیت رهبری و رهبر را مردم انتخاب می کنند،برای رهبری کلان جامعه،خوب شما مقصودتان از تکرار بیت رهبری و اهانت به آن اهانت به رهبر منتخب مردم ایران است دیگر،بله انتقاد و سوال رواست اما دائم اهانت کردن چه محملی دارد جز کینه ورزی یا خودنمائی یا ابراز شجاعت و تهوّر و سوء استفاده از تسامح نظام اسلامی؟
بهرحال می گویم تعیین اولویت در هزینه های خرد و کلان کشور در داخل و خارج از کشور بعهده منتخبان اکثریت مردم ایران اعم از رهبر و رئیس جمهور و نهادهای دیگر است نه بعهده شمای طاغی در برابر قانون و شرع و رای مردم ایران.و این سخن تکراری شما در حقیقت یک سخن لغو و زورگویانه ناسیونالیستی بیش نیست برای اینکه در هزینه کردهای یک جامعه،حاکمان منتخب مردم برحسب قوانین شرع و قوانین کشوری مکلّف به در نظر گرفتن همه اولویت ها (از جمله رفع فقر) هستند و به آن اهتمام دارند، و اینکه در “تعاون اسلامی” و “دفاع از مظلوم” و “نفی ظالم”،مرزها و رنگ های ناسیونالیستی مطرح نیست مگر نزد ناسیونالیستهای متعصّب ضد دین و مذهب.
احتراما
“حرف من اینست که بجای تلسکوپ گرفتن و زوم کردن به آن نقطه ی سیاه مورد نظر خودت… به بسیاری دیگر از نقاط روشن و قابل دیدن و رؤیت، بدون تلسکوپ، بپرداز”
آنارشیست ، بجای آنکه برای نوریزاد تعیین تکلیف کنی چراخودت عوض دائما غز زدن به دیگران به ان نکات (نه نقاط) دیگر نمیپردازی؟ ایکاش افرادی مانند شما بجای آنکه از پشت کامپیوترشان یواشکی و با اسامی مستعار ناله و شکوه کنند یک صدم شجاعت و صداقت نوریزاد را داشتند.
برای فهم بیشتر جنابعالی و درک مطلب:
تلسکوپ برای دیدن نقاط دور دست در فضاست و اینکه شما ستارگان را به شکل نقطه ای روشن میبینی…مفهوم بود؟… این نکته از کجا آمد؟
بقیه مطلبت هم مثل همین کج فهمی توست در مورد مفهوم “نقطه”… و نیاز به پاسخ ندارد.
در یک موضوع می توان هم خمینی و هم خامنه ایی را بر رضاشاه و محمد رضاشا برتر دانست و آنهم شناساندن اسلام و حکومت بر مبنای خرافات دینی و اسلامی به ایرانیان است. بقولی گفته اند ///بیشه مازندران را …… ندرد جز /// مازندرانی!
این در حقیقت بزرگترین خدمتی است که این جماعت ///////////////// به نسلهای آینده ایران کرده اند هرچند که چندین نسل را قربانی کرده و خواهند کرد. ایرانیان برای شناخت این ///////////// مفتخور و باورشان بهای سنگینی پرداخته اند که امیدوارم نسلهای آینده قدر آنرا بدانند. باور کنید هیچ قدرتی مثل همین حرامیان توانایی زدن ریشه خرافات و مزخرفات/////////در ایران را نداشت و بهمین دلیل من بارها گفته ام که هرچند نسلهایی از ایرانیان نابود شده و خواهند شد اما باز هم اگر نسلهای بعدی قدر این خدمت را بدانند بازهم ارزش دارد!
جغد ویرانههای شامات
فدایت گردم
از یمین و یسار راپرت میرسد که همه دول اجنبی در حسرت اند که چرا چون شما بر سریر سلطانی ندارند.کرور کرور شکر از این همه ترقیات در ممالک محروسه زیر سایه ظل الهی دودمان مشعشع روضه خوانییان.
فیه الفور یک تنه راه و چاه ۴۰ سنه آینده ممالک محروسه را مکتوب کردید و مفتی نشان رعیت دادید که این راه و این چاه بی آنکه متخصص و میرزا و منور الفکر کمکتان کنند, (آخر نبوغ هم حدی دارد!!)عجالتا منورلفکر جایشان کنج همان محبس است که اکنون هستند الا از بخل میمردند که اگر امروز پول رایج ممالک محروسه بهای استخوان سگ شده است عجالتا رعیت مسرور است که راه و چاه ۴۰ سنه آینده معین شده است و خاطرشان تخت.فدایت گردم احدئ قدر شما را نمیداند جز همان بشار ال اسد شامی و پاپتیهای یمانی.
راپرت دیگر اینکه میرزا آقا جواد ظریف الدوله صدر پی زوری امورات خارجه همان روز که آقا بشار ال اسد شامی (جغد ویرانههای شامات) در آغوش مبارک جای گرفت، از صدارت امورات خارجه مستئعفی گردید
این خروس بی محل جخ فهمیده است که در امورات خارجه چرخ پنجم گاریست.بلکم بخل کردند که چرا رئیس خرابههای
شامات از دهان مبارک به لقب قهرمان ملت عرب مفتخر گردیدند اما ایشان بی لقب ماندند؟!!.اگر رئیس مخروبههای شامات که به تاسی از تیمور لنگ دوش به دوش کلنل قاسم خان سلیمانی مشغول کشتار کودکان شامات است قهرمان ملت عرب باشند ایشان( میرزا آقا ظریف)چه کم ازمحمد سعید الصحاف عراقی دارند که از ذات بی همتای ظل الهی لقبی اخذ نکنند!!؟
بقچه زیر بغل راهی حمام چال سنگلج بودیم که دلاک پایین پلهها دامن کمرچین مارا گرفت به ریشخند عرض کرد:کار قبله عالم ایهام دارد اما ابهام ندارد، حکما این جغد ویرانههای شامات قهرمان ملت عرب است، چه اگر قبله عالم میخواهند ممالک محروسه را ظرف ۴۰ سال به قاعده شامات ترقی دهند آقا بشر ال اسد با کمک چیزهای عجیبی مثل کلنل قاسم خان سلیمانی همهٔ این ترقیات را به چابکی در ۴ سال انجام دادند!!
دیم اینکه :گاری امورات پیزوری خارجه عجالتا چرخ نداشت که ریسش چرخ پنجم آن باشد
سیم آنکه: آنچنان کز صفر میگردد رتبه اعداد بیش.
پایه این ناکسان از هیچ بالا رفته است*
خاک پای ظل الهی
تلقرافچی
شغیعی یاد بگیر به این میگن استعداد- شاهکار مینویسه ولی هیچ ادعایی هم نداره برعکس تو که خزعبل مینویسی و فکر میکنی چیز غول رو شکوندی و اد عاهات فلان ادم رو پاره میکنه و لی چنتت رو که باز میکنی هیچ توش نیستت برهوت خالیه. یاد بگیر. درخت هرچه پربارتر باشد سربزیر تر است مثل تلقرافچی و ظبل هرچه خالی تر صدایش بیشتر است مثل تو.
سلام و درود
وارد لینک زیر بشو و طنزهای منتشر شده جناب تلقرافچی را ببین، حقیقتاً در زبان فارسی نمونه و نظیری ندارند.
تلقرافچی
http://telgherafchi.blogspot.com/2016/02/blog-post_25.html?m=1
این نمونه یک طنز واقعی و اعلا میباشد . سپاس تلقرافچی عزیز
باسلام برهمگان
ادامه مقال چون شفيعي به زبان عربي وهمه علوم ماضي وآتي مسلط هستند يك ترجمه هم براي ديگران كافي بود كه آمد ؛باز ملاحظه بفرماييد:
لما ورد سبي الفرس إلى المدينة أراد عمر بن الخطاب بيع النساء وأن يجعل
الرجال عبيدا ، فقال له أمير المؤمنين عليه السلام : إن رسول الله صلى الله عليه وآله قال : أكرموا كريم
كل قوم ، فقال عمر : قد سمعته يقول : إذا أتاكم كريم قوم فأكرموه وإن خالفكم ،
فقال له أمير المؤمنين : هؤلاء قوم قد ألقوا إليكم السلام ورغبوا في الإسلام ولا بد
أن يكون لهم فيهم ذرية وأنا أشهد الله وأشهدكم أني قد أعتقت نصيبي منهم
لوجه الله تعالى ، فقال جميع بني هاشم : قد وهبنا حقنا أيضا لك ، فقال : اللهم اشهد
أني قد أعتقت ما وهبوا لي لوجه الله ، فقال المهاجرون والأنصار : وقد وهبنا حقنا
لك يا أخا رسول الله ، فقال : اللهم اشهد أنهم قد وهبوا لي حقهم وقبلته ، وأشهدك أني
قد أعتقتهم لوجهك ، فقال عمر : لم نقضت علي عزمي في الأعاجم وما الذي رغبك عن رأيي
فيهم ؟ – فأعاد عليه ما قال رسول الله صلى الله عليه وآله في إكرام الكرماء ، فقال عمر : قد وهبت لله
ولك يا أبا الحسن ما يخصني وسائر ما لم يوهب لك ، فقال أمير المؤمنين : اللهم اشهد
على ما قالوه وعلى عتقي إياهم ، فرغب جماعة من قريش في أن يستنكحوا النساء فقال
أمير المؤمنين : هن لا يكرهن على ذلك ولكن يخيرن ، ما اخترنه عمل به ، فأشار
جماعة إلى شهربانويه بنت كسرى فخيرت وخوطبت من وراء الحجاب والجمع حضور
فقيل لها : من تختارين من خطابك ؟ وهل أنت ممن تريدين بعلا ؟ – فسكتت ،
فقال أمير المؤمنين : قد أرادت وبقي الاختيار ، فقال عمر : وما علمك بإرادتها البعل ؟ –
فقال أمير المؤمنين : إن رسول الله كان إذا أتته كريمة قوم لا ولي لها وقد خطبت
يأمر أن يقال لها : أنت راضية بالبعل ؟ فإن استحيت وسكتت جعلت أذنها صماتها
وأمر بتزويجها ، وإن قالت : لا ، لم يكره على ما تختاره ، وإن شهربانويه أريت
الخطاب فأومأت بيدها واختارت الحسين بن علي عليهما السلام ، فأعيد القول عليها في التخيير
فأشارت بيدها وقالت : هذا ، إن كنت مخيرة ، وجعلت أمير المؤمنين وليها وتكلم
حذيفة بالخطبة ، فقال أمير المؤمنين : ما اسمك ؟ – فقالت : شاه زنان بنت كسرى ،
قال أمير المؤمنين : أنت شهربانويه وأختك مرواريد بنت كسرى ؟ – قالت :
آريه ( 1 ) ) .
{ الغارات ؛ ابراهيم ابن محمد الثقفي الكوفي المتوفي 283 / ص 826 }
بازهم براي تنوير افكار نوري زاد ورفيقش شفيعي ادامه دارد.
مصلح
سلام بر همه نيك انديشان وجناب نوري زاد وشفيعي مدرس اخلاق
لطفا ملاحظه بفرماييد كه آيا من چرن مي گويم ياديگران :
* ( مولد علي بن الحسين عليهما السلام ) *
ولد علي بن الحسين عليه السلام في سنة ثمان وثلاثين وقبض في سنة خمس وتسعين وله
سبع وخمسون سنة . وأمه سلامة ( 3 ) بنت يزدجرد بن شهريار بن شيرويه بن كسرى
أبرويز وكان يزدجرد آخر ملوك الفرس .
1 – الحسين بن الحسن الحسني – رحمه الله – وعلي بن محمد بن عبد الله جميعا ،
عن إبراهيم بن إسحاق الأحمر ، عن عبد الرحمن بن عبد الله الخزاعي ، عن نصر بن
مزاحم ، عن عمرو بن شمر ، عن جابر ، عن أبي جعفر عليه السلام قال : لما أقدمت بنت
يزدجرد على عمر أشرف لها عذارى المدينة وأشرق المسجد بضوئها لما دخلته ، فلما
نظر إليها عمر غطت وجهها وقالت : ” أف بيروج بادا هرمز ” ( 1 ) فقال عمر : أتشتمني هذه
وهم بها ، فقال له أمير المؤمنين عليه السلام : ليس ذلك لك ، خيرها رجلا من المسلمين
وأحسبها بفيئه ، فخيرها فجاءت حتى وضعت يدها على رأس الحسين عليه السلام فقال لها
أمير المؤمنين : ما اسمك ؟ فقالت : جهان شاه ، فقال لها أمير المؤمنين عليه السلام : بل
شهربانويه ، ثم قال للحسين : يا أبا عبد الله لتلدن لك منها خير أهل الأرض ، فولدت
علي بن الحسين عليه السلام وكان يقال لعلي بن الحسين عليه السلام : ابن الخيرتين فخيرة الله
من العرب هاشم ومن العجم فارس . وروي أن أبا الأسود الدئلي قال فيه :
وإن غلاما بين كسرى وهاشم * لاكرم من نيطت عليه التمائم ( 2 ) { الكافي كليني ؟ ج 1 / ص 467 }
قوله ( واُمه شهربانويه ) في بعض النسخ سلامة ، وفي بعضها شاه زنان وقد قال بعض أصحاب
السير : اسمها بانو و قال بعضهم : شهربانو وقال بعضهم : سلامة ، وقال بعضهم : غزالة ، وقيل : روي
في كشف الغمة عن ابن خشاب أن اسمها كان خويلة . { شرح اصول كافي مولي محد صالح الما زندرا ني /ج 7 / 236 }
ترجمه روايت فوق ازكافي كليني :
زندگانى على بن الحسين عليهما السلام
على بن الحسين عليهما السلام در سال 38 متولد شد و در سال 95 درگذشت و 57 سال داشت و مادرش سلامه دختر يزدگرد پسر شهريار پسر شيرويه پسر خسرو پرويز است . و يزدگرد آخرين سلطان فارس است ( قبل از اسلام ) .
1 – امام باقر عليه السلام فرمود : چون دختر يزدگرد را نزد عمر آوردند ، دوشيزگان مدينه براى تماشاى او سر ميكشيدند ، و چون وارد مسجد شد ، مسجد از پرتوش درخشان گشت ( كنايه از اينكه اهل مسجد از قيافه و جمال آن دختر شادمان و متعجب گشتند ) عمر باو نگريست ، دختر رخسار خود را پوشيد و گفت :
اف بيروج بادا هرمز ( واى ، روزگار هرمز سياه شد ) عمر گفت اين دختر مرا ناسزا ميگويد ؟ ! و بدو متوجه شد .
امير المؤمنين عليه السلام بعمر فرمود : تو اين حق را ندارى ، باو اختيار ده كه خودش مردى از مسلمين را انتخاب كند و درسهم غنيمتش حساب كن . ( مهرش را از سهم بيت المال آن مرد حساب كن ) عمر باو اختيار داد ، دختر بيامد و دست خود را روى سر حسين عليه السلام گذاشت امير المؤمنين عليه السلام باو فرمود : نام تو چيست ؟ گفت جهان شاه ، حضرت فرمود : بلكه شهربانويه باشد « 1 » .
سپس بحسين فرمود : اى ابا عبد الله ! از اين دختر بهترين شخص روى زمين براى تو متولد شود و على بن الحسين عليهما السلام از او متولد گشت ، و على بن الحسين عليهما السلام را ابن الخيرتين « پسر دو برگزيده » ميگفتند ، زيرا برگزيده خدا از عرب هاشم بود و از عجم فارس و روايت شده كه ابو الاسود دئلى در باره آن حضرت شعرى بدين مضمون سروده است :
پسرى كه از يكسو بهاشم و از يكسو بشاه كسرى ميرسد گراميترين فرزندى است كه بدو بازوبند بستهاند .
توضيح – در عرب رسم بود كه كودكانى را كه موجب شگفت مردم بودند و بر كودكان ديگر شرافت و فضيلت داشتند ، براى دفع چشم زخم ، بازوبندى بآنها ميبستند .
{اصول كافي مترجم فارسي / ص 369 } ادامه دارد
مصلح
سلام و درود
( به جناب مصلح )
صد در صد، اصلاً هزار درصد حق با شماست. از اینکه شما را جدی گرفتم، از کلیه اعضاء و حتی خودم بشدت خجالت میکشم . آقا جان مبارکتان باشد چنین شهزادگی دوبله ای، و چنان سیادت سه طبقه ای تا چشم حسود( به قول خودتان حصود ) و بخیل و کینه توزِ شتر صفت کور شود. بدین وسیله شهادت میدهم :
اَشهد و انّ جناب مصلح، خاقان بن خاقان بن خاقان،سلطان بن سلطان بن سلطان، و ابن محمد رسول الله( ص ) و ابن علی ولی الله( ع )و ابن شهربانویة بنت یزدگرد بن خسرو پرویز و….. بن ساسان!( سلام الله علیهم اجمعین ) و اصلاً بن شخص خود خداوند !!
اگر کمست به بزرگواری و عظمت غیر قابل احصاء و شمارش خودتان ببخشید، بیشتر از این قادر به ادراک عظمتتان نیستم و عقلم قد نمیدهد . فقط لطفاً دیگر عبارت« منِ مسکین » را بکار نبرید، چونکه برای کسیکه لااقل اسامی مبارک و مقدس پدران خود را لااقل تا هفت پشت میداند و 20 تریلی 18 چرخ قادر به کشیدن تقدسات و افتخارات و پیشینه پدری و مادریش به دنبالش نیستند، و ثقل و سنگینیشان، تریلی که سهلست، قطار و کشتی را هم پنچر میکند، قباحت دارد که « مسکین » تصور شود.
لطفاً بیشتر از این به این بحث ادامه ندهید، غلط کردم .
آشیخ مصلح به کتاب اسلام شناس بزرگتون دکترشریعتی
(تشیع علوی تشیع صفوی) مراجعه کن با سندومدرک این
موضوع که دختر یزدگرد نگون بخت زن حسین بوده را
مردود دانسته.
جناب كرمانشاهي
اگر مرحوم شريعتي اسلام شناس الآن وجود داشتند به اسناد متواتر ي كه من در چهار كامنت ديروز وامروز ازمنابع دست اول آورده ام وارائه كرده ام؛ مي ديدند تسليم مي شدند وازاين حرفشان برمي گشتند چون آدم معقول بودند ودرمقابل دليل مستند طرف مقابل لجاجت بخرج نمي داند چون اهل دانش وبينش بودند.
مصلح
برو یارو…زار ممد خائن جا انداز وپاانداز همدست دزدان وقاتلان. تففففففففف تو روت برو بیافت کنار ستار بهشتی
خدایا چرا ما ایرانی ها تا این اندازه بی خرد هستیم ؟
چه میشد بجای اینکه ما را جزو نژاد برتر آریایی -:) قرار دهی ما را از نژاد خردمندترین
های دنیا میکردی؟
در این بلبشو و هرج و مرجی که از هر طرف در آن قرار داریم به یک باره کسی که قرار
است یکی از روشنفکران و فیلسوفان ما باشد ( یکی از همان هایی که دائم راجع به آنها
مینویسم و هیچکس هیچ علاقه ای به آن ندارد – ولی من مینویسم ) بجای استفاده از
شهرت و امکاناتی که دارد در جهت گشایشی از این همه مشکلی که کشور و مردم بلا
زده در آن قرار داردند – سخنرانی میکند که میداند برای انشا نویسان و سخنرانهایی که
مانند خودشان 40 سال تجربه در این کار دارند – مبارزه انشایی – برای حداقل چند روزی
خوراک تهیه میکند که اگر نیمچه نگاهی کسانی البته از سر نداشتن سوژه جدید و بیکاری
به وضع آشفته این مملکت دارند آن هم از بین برود.
آخر شما نمیدانی واکنش به این موضوع جکونه خواهد بود – نمیدانی که به همان کسی
که زمانی او را رهبر و مقتدای خودت میدانستی غیر از توهین و بد و بیراه و مسخره کردن
از یک سو و دفاع های آنچنانی از طرف مقابل هیچ سود و فایده دیگری ندارد بجز کینه
ونفرت بیشتر؟
شما که خود را فیلسوف میدانید دغدغه وضعیت خطرناک این مملکت را ندارید؟ در این
آشفته بازار به یک باره به این کشف مهم رسیدید که ایت الله خمینی سواد و دانشش از
همه شاهان و رهبرانی که ایران داشته بیشتر است.
حالا این کشف مهم حضرتعالی مرهمی بر دل مادر و پدر اسماعیل بخشی که جلوی
خانواده اش بی هوش شده و یا این دختر سپیده قلیان که با حالی خراب و رنجور بجای
پاسخ به عزیزانش همش شعر میخوانده – شده است؟
حالا ج.ا با این همه اپوزیسیون روشنفکر و دانشمند و فیلسوف قدر حق ندارد تو سر ما
بزند؟ حق ندارد که با این همه شورش و تظاهرات این یکی دوسال اخیر باز هم با قلدری
به ما دهن کجی کند و بجای رسیدگی به وضع مردم بودجه نظامی را افزایش دهد؟
به قول فرشاد که در اینستا گرام کلیپ میگذارد.
داغانیم آقا جان – داغان
مگر سروش ادعای اپوزیسیون کرده؟ اینها را آخوند حتی برای دستمال کشی هم نخواست.
جعفر پناهی گفته است: «بیائید به این بیاندیشیم که از گاندی گرفته تا نلسون ماندلا که خود وکیل بوده اند و حقوقدان آیا آلترناتیوی بهتر از نسرین ستوده وجود دارد؟ برای من و نظر شخصی من او تنها فردی است که می تواند در دوران گذار یک نماد باشد.»
چه کسی شاسته تر از برندۀ جایزه حقوق بشر از کمیته بینالمللی حقوق بشر ایتالیا ۲۰۰۸، جایزه آزادی قلم از انجمن آمریکایی قلم پن ۲۰۱۱ ، جایزه آزادی افکار ساخاروف از طرف پارلمان اروپا۲۰۱۳، جایزه کورت توخولسکیازانجمن قلم سوئد ۲۰۱۸و ده ها جایزه بین المللی و معتبر دیگر میتواند ناظر تدوین قانون اساسی کشوری باشد که نخستین منشور حقوق بشر را به جهان ارائه کرده است ؟
نسرین ستوده به خاطر دفاع از مطالبات مردم و مقاومت در برابر فشارهای ددمنشانه رژیم بر او و خانوده اش محبوب قلوب ایرانیان آگاه است.
https://youtu.be/tLy1PhOwCJw
نبرد باپرتقال که از قرن دوازدهم میلادی در شهر ایورا ی ایتالیا علیه حاکم محل شروع شده همچنان هرساله آن شورش وانقلاب اولیه بصورت جشن برگزار میشود.
https://www.youtube.com/watch?v=nuocJrUjMrg
آقای خزعلی استاد عزیز تکرار سخن باطل . باطل است یعنی چی این باطل را کی مشخص میکنه ! شما واقعا دکتر هستید که هر جمعه منتظرید یکی با اسب ظهور کنه و جهان را نجات بده این افکار باطل نیست ! تازه جهان را از دست کی میخواد نجات بده مشکل جهان در واقع طرفداران همان اسب سوار /// هستند بس کنید آقا بخودتان بیاید شما ببیند ما در کشور ثروتمندی زندگی میکنیم اما به لطف حکومت اسلامی به فقر و فلاکت افتادیم حکومتی که الان از جیب مردم چند کشور را داره خرج میده ! نفرمایید که این حکومت اسلامی نیست و مرتب ما را حواله بدبد به بیابانگردان یک و نیم قرن پیش ما که نمی توانیم ادعا بکنیم که از ملایان مسلمان تریم !
معجره اسلام را ببینید که جماعتی دست به دهان از فرط بیکاری اندک اندوخته که داشتند در سیستم بانکی گذاشتن تا مثلا از سودش صورتی سرخ کنند اما تحت نطر سیستم فاسد سپردهایشان چپاول میشود بعد شما مالباختگان را نزول خور مینامید شما بد نیست که نگاهی به طایفه خودتان بیندازید که از رانت پدر مرحوم به کجاها رسیدند حق طلبی شخص شما ارزشمند است منتها نه با افکار باطل !…..
( بدلیل بسته شدن پست قبلی، بار دیگر ارسال شد )
پیشاپیش به سال 1398 خوش آمد میگویم!
حتماً میدانید که بودجه کشور از دو محل بودجه نفتی و مالیاتی تأمین میشود. سهم درآمد نفتی حدود 90 درصد از درآمدهای دولت است و سهم درآمد مالیاتی نسبت به درآمد نفتی بسیار کمتر یعنی حدود 10 درصد میباشد. بیش از 50 درصد درآمدهای مالیاتی بودجه را مردم استان تهران تأمین میکنند و تنها حدود 4 درصد از این درآمدها به مردم این استان اختصاص می یابد و ۳۰ استان دیگر ایران روی هم رفته همه با هم، حدود 48 درصد بودجه مالیاتی را تأمین میکنند، امّا بودجه به مراتب بیشتری میگیرند.
خب، با این مقدمه میشود حدس زد که در سال 98 ایران با چه وضعیتی رو در رو میشود؛ به سبب تحریم ها و همچنین وضعیت اسفبار اقتصادی و ورشکستگی بسیاری از بنگاههای اقتصادی، نه خبری از درآمد نفتی خواهد بود و نه خبری از درآمد مالیاتی.
با همه ی این اوصاف دولت لایحه ی بودجه ی 1398 را تصویب کرده و در راه مجلس است… حال باید دید این لایحه بر پایه ی کدامین منابع درآمد، تدوین شده.
نکاتی که نگران کننده است:
1- پایان مهلت معافیت فروش نفت ایران در اردیبهشت 98
یعنی الان با این اوضاع، ایران داره نفت میفروشه…وقتی معافیت را بردارند، وضعیت چه میشود؟ خودتان حدس بزنید…
2- پایان مهلت گروه ویژه اقدام مالی FATF در خرداد 98
یعنی الان با این اوضاع، ایران فعالیت مالی داره…وقتی مهلت به پایان برسه، وضعیت چه میشود؟ خودتان حدس بزنید…
3- سقوط ارزش ریال
یعنی الان با این اوضاع، هر دلار حدود 140.000 ریال… با توجه به موارد بالا، وضعیت چه میشود؟ خودتان حدس بزنید…
4- افزایش تورم با توجه به بحران اقتصادی پیش رو
یعنی الان با این اوضاع، شیر لیتری 5 هزار تومن… با توجه به موارد بالا، وضعیت چه میشود؟ خودتان حدس بزنید…
راهکارهای هوشمندانه نظام ولایی:
1- قرار است “کوپن” به چرخه ی اقتصادی برگرده… اما به شکل دیجیتالی… یعنی دیگه از کاغذ بازی خبری نیست!… مجلس، برگشت کوپن در سال 98 را در دستور کار خود قرار داده.
2- قرار است حقوق ها کمترین میزان افزایش را داشته باشد ( مگه همین الان که حقوق ها بیشتر از سال قبل است، ارزش این حقوق یک سوم حقوق سال قبل نیست؟ … یعنی این افزایش حقوق نه تنها هیچ تأثیر مثبتی در وضعیت معیشت حقوق بگیران نخواهد داشت بلکه بر میزان بدبختی آنها خواهد افزود )
3- قرار است قیمت برق، آب، گاز و کلیه خدمات افزایش پیدا کنه…
4- قرار است بنزین سهمیه ای شود و همچنین قیمت بنزین آزاد 3 برابر بشود… و تأثیر آن در گرانی و تورم!
(نیمی از شاغلین و بیکاران، مشغول مسافرکشی هستند… با این وضعیت، خودتان حدس بزنید)
+ ما مردم همیشه در صحنه، یعنی قراره سال بعد با این وضعیت که توصیفش کردم… بازم مثل 40 سال قبل به این حاکمان و دولت مردان بی خرد و مردم آزار، همچنان کولی بدیم؟… حتی آن چهار پای باربر و درازگوش هم نمیتواند تحمل کند!
+ به یُمن وجود حکومت اسلامی عدل علی! و ایضاً وجود با سعادت سید علی!… مردم ایران در دریای ناشی از بارش پی در پی باران نعمات الهی غرق شده اند و کم کم باورشان شده که این آنها هستند که قوم برگزیده هستند و نه قوم یهود!
+ همزمان با جشن 40 سالگی نظام جمهوری دیکتاتوری اسلامی، شکاف طبقاتی هر روز عمیق و عمیق تر میشه!
و سخن پایانی:
درود بر استقامت مردمان ایران زمین که همینجوری الکی، زورکی و کشککی دارند مقاومت میکنند!
حکایت استقامت ما مردم ایران، مثل حکایت زندانیان گمنام و محبوس در زندان است که از شدت نا امیدی اعتصاب غذا میکنند!… که پایانی جز مرگی آهسته و زجرآور برایشان نمیتوان تصور کرد.
اکثریت مردم ایران، هنوز هم که هنوزه نمیدونیم از زندگی چی میخوایم و در طول 60، 70، 80 سال زندگی خفت بار، ( تازه اگه شانس بیاریم و زود نمیریم ) با خودمون درگیریم و توی شیش و بش و چه کنم چه کنم گرفتار!
علت العلل تمامی این بدبختی ها و گرفتاری ها، خودمون هستیم.
مگه میشه؟مگه داریم؟ … مردمی اینقدر بدبخت و متوهم و گرفتار و درگیر… در کجای دنیا سراغ داریم؟
قرار است ما مردم ایران، با توجه به این وضعیت، چه گلی به سر خود و دنیای پیرامون خود بزنیم؟
که آخرش چه بشود؟ … اینهمه سال مقاومت چقدر به ارزشهای انسانی ما مردم افزود و چقدر سهم حکومت بود؟
الان که یک فرد ایرانی از لحظه ی تولد با مشکلات عدیده ای روبروست…مثل پوشک، شیرخشک، دارو و درمان، هزینه های سرسام آور و کلان که به والدین تحمیل میکنه…بعد هم هزینه های تحصیل و همچنان خوراک و پوشاک و درمان … و باز هم هزینه دانشگاه و تحصیلات عالی و جیب خالی، هزینه ازدواج و اجاره خانه و … هزاران هزینه ی دیگر و بیشمار نگرانی!
همه و همه بدون اینکه حتی یک سال از این چهل سال، میزان درآمد یک خانوار آبرومند که میخواهد همچنان مانند یک انسان با شرف زندگی کند، بالاتر از هزینه های جاری باشد… بدون حتی یک سال دلِ خوش!
مگر چند سال لازم است که ما مردم ایران پی به خریت، گاو بودن و گوسفند بودن خود ببریم؟! ( با پوزش از آن حیوانات که اصالت خود را حفظ میکنند و این خطای ما انسان هاست که به رغم ادعای اشرف مخلوقات بودن، گاه حتی در حد و اندازه ی آن حیوانات نجیب و بی ادعا هم نیستیم )
پرسش اینجاست که : هدف از اینهمه مقاومت چیست؟ و اینکه، ما چه آینده ای برای خودمان ترسیم میکنیم؟
حاصل 40 سال مقاومت چه بوده؟ و چه دری از درهای بهشت، چه در این دنیا و چه در آن دنیای نادیده، بر ما گشوده شده؟
کدام انسان عاقلی، 40 سال تجربه و شکست را در کارنامه ی اعمال خود دارد و بازهم قصد ادامه ی همین روند؟
40 سال حماقت بود و نه مقاومت…
ما مردم از همه چیزمان گذشتیم برای بقای نظام و این حکومت، سران این نظام حتی تره هم برایمان خرد نکردند!
یکی نیست به اینا بگه: بابا! چی از جون این مردم و این کشور و این دنیا میخواهید؟ بود و نبود شما برای مردم، کشور و دنیا چقدر اهمیت داره؟
با زبون خوش برید گم شید… و گرنه ؟!
شاعر میگه:
خودم کردم که لعنت بر خودم باد!
انارشیست جوش نزن شیرت خشک میشه ! الهی آق مرتضی یعنی شیخ قم نشین فدات بشه میدونم الان میاد قربون صدقه دست وپای بلوریت میشه البته با بچه برادرش که اون هم احتمالا جخت بزرگ شده . راستی شیخ مرتضی قم نشین عکسش رو با واون طفل ! دیده بودی احتمالا از ما بهترون ! اون عکسر رو کپی کردن که اگر خدای نکرده گوش شیطون کر زبون شیطون لال ! /////////////////////////////// خواس بزنه به چاک والفرار مدرک ازش مونده که دم به تله بده
آشنا !!!
با وجود همچو توی بی وجودی و با وجود همچو کسی چون نوری زاد، باید به حال خودمان زار بزنیم.
سپاس نوری زاد!
سپاس
بازم سپاس
یه بار دیگم سپاس
راستی… یه ذره، یه جو، قد یه ارزن، مرام و مردانگی داشتی… اینجور کامنت ها را در این سایت قرار نمیدادی.
اصلاً چیزی را که میخوانی، درک میکنی؟… این نوشته هم از جنس گفته های مشمئز کننده ات در این ویدئوی کذایی خطاب به مولایت سید علی بود… نگی نگفتم؟ …
خلق را تقلیدشان بر باد داد!
ای دوصد لعنت بر این تقلید باد!
نوری زاد که با اون لحن و اونجوری صحبت کنه… دیگه چه انتظاری از حواریونش باید داشت؟
سپاس نوری زاد!
سپاس
بازم سپاس
یه بار دیگم سپاس
این بی وجود همان پسر شجاع خیابان پاستور و هزار چهره معروف این سایت است که مثلا بالای این صفحه با نام قدیمی خود (مهرداد) تظاهر به رجوع بعد از غیبت کرده! یعنی مثلا در این مدت در سایت حضور نداشته و خوانندگان بدانند حالا دوباره رجعت فرموده و هیچ ربطی به ناشناس ها و آشناس ها و اسامی متنوع عجیب و غریب نداشته! ضمنا این نام “آشنا” همان نامی است که یکبار با آن سوتی جالبی را مرتکب شد!
وقتی بی دینی و فقر اخلاق با هم ممزوج شوند چیزی ببار نمی آید جز مهرداد متظاهر به حمایت از مدیر این سایت!