یک: همه ی ما دوست داریم که دوست داشته شویم، محبوب باشیم، و: در چشم! محبوبیت، متاعی ست دو جوره. یا نرم به نرم بر قامت شعور و هنر و دارایی های انسانیِ ما برمی افرازد، یا ناگهان به جرقه ای و تپشی و موجی و هیجانی بلندا می گیرد و کمی بعد به خاموشی می گراید. مستقیم می روم سرِ اصل مطلب. که چه؟ این که: بیش از همه ی ایرانیان، این حضرت سید علی خامنه ای ست که به محبوبیت و دوست داشته شدن محتاج است. محبوبیت امام خمینی و خامنه ای از نوع دوم است. که ناگهان با تپشی و هیجانی و موجی بلندا گرفت و کم کم کم فروغ شد. این روزها طرفداران که هیچ، حتی خانواده های خمینی و خامنه ای شهامتِ این را ندارند که در میان مردم بایستند و از خمینی و خامنه ای و کارهای کرده و نکرده اشان دفاع کنند. همان خمینی ای که یک روز، مردم، از خودِ خدا بیشتر دوستش می داشتند و کفش هایش را می لیسیدند، و با تماشای چهره ی سرد و منجمدش های های می گریستند.
دو: سید علی برای این که تنهاترین محبوب ایران باشد، و در چشم، همه ی محبوب های در چشم را به حاشیه راند یا فراری داد یا به خاک مذلت افکند یا از هستی ساقطشان کرد یا درختِ محبوبیت شان را بیخ بُر کرد یا به لجن فضاحتشان آلود. سید علی برای این که تنها محبوبِ بی رقیب کشور باشد، بسیاری را از بلندای شهرت و وجاهت به زیر کشید و نابودشان کرد تا تنها خودش بر تارکِ تاریخ و جغرافیای این مرز و بوم بدرخشد و نه دیگری. رازِ این که بسیاری از شخصیت های محبوب کشور، چه هنرمند چه دانشمند چه پزشک چه ادیب چه نویسنده چه سرمایه دار و چه کارآفرین از ایران رانده شدند و در غربت فرسودند و آنانی که مانده اند، اجازه ی آمدن به کشور را ندارند، در همین است. که چه؟ که در این کشور، تنها و تنها این سید علی است که باید محبوبِ برتر باشد.
سه: در یک مثال دمِ دست، شما اندازه ی محبوبیتِ هنرمندانی چون گوگوش و داریوش و ابی را مقایسه کنید با اندازه ی محبوبیت سیدعلی خامنه ای. که اگر خامنه ای پنج در صد محبوبیت داشته باشد، اینان حتما بیش از شصت درصد در ایران محبوبیت دارند. در هرکجای دنیا، این دو جور محبوبیت، هیچ مزاحمتی برای همدیگر ندارند. حتی سیاستمداران نام آور، با خانواده های خویش در کنسرت های چند صد هزار نفری شرکت می کنند و لذت می برند. در اینجا، یک کنسرت اینجوری از یک خواننده ی محبوب مثل ابی، تیرهایی زهر آگینی به سمت بیت رهبری پرتاب می کند و چشم حضرت رهبر را می آزارد. نخیر، در این کشور، مردم در اطراف یک نفر باید مجتمع شوند و تنها یک نفر باید محبوب باشد و آن یک نفر سیدعلی ست.
چهار: سیدعلی در این چهل سال، تا توانست از کیسه ی مردم ایران پول برداشت و به این و آن بخشید تا ساختمان محبوبیتش بالاتر و بالاتر برود. وی به آسمانخراشی از محبوبیت می اندیشید که چون خورشید بدرخشد و چشم سنیان و نابکاران وهابی را کور کند و برای جهان تشیع، غرور بیافریند. به همین خاطر است که – همینجوری – اسم خودش را نهاد: رهبر مسلمین جهان. و به همین خاطر است که – همینجوری – غصه ی مسلمین جهان را می خورَد و مرتب دست به جیب مردم ایران می بَرَد و پول های مردم ایران را بر سر هر بنی بشری می افشاند که زیر بارانِ محبوبیت سید علی بد مستی کند.
پنج: چرا نگویم: ذاتِ الم شنگه ها و شلتاق های شیعیِ سید علی، جز برای محبوبیت در چشم مردم ایران و مردم جهان نبوده و نیست. سیدعلی، آنچنان محبوبیت را دوست دارد که با گام های برون مرزی اش، به سمتِ جهانی شدن نیز خیز برداشت. تا نامش در سینه ی تاریخ به شهرت و شجاعت و قاطعیت و رهبریت جهان اسلام ثبت شود، و اعجاب همگان را برانگیزد، و سیخ گداخته ای به چشم وهابی ها فرو کند، و داغ سوزان سینه های سوخته و منبرها و حوزه ها و شخصیت های تحقیر شده از سنیانِ درازنای تاریخ را، التیام بخشد.
شش: شوربختا که سید علی در معرکه ی جهانی شدنش چندان موفق نبود و با همه ی پولی که از جیب مردم ایران برداشت و در این راه خرج کرد، و با همه ی بلندای دروغینی که بر آن ایستاده بود، ناگهان با ریختنِ بتن بر قلب رآکتورهای هسته ای اش، با سر بر زمین نشست. امروز، سید علی خامنه ای، طبق آمارهای جهانی، نامحبوب ترین، یا به گویشی دیگر: منفور ترین شخص نخست در میان شخصیت های برترِ جهان است. سید علی برای محبوب شدن خودش، بسیار هزینه کرد. وقیحانه البته از کیسه ی مردم. تنها جایی که پولِ کیسه ی مردم به محبوبیت سیدعلی انجامیده، استخدام بسیجیان و طلاب و حواریونِ مفتخوار وی است. که با اطمینان می گویم: اگر پول کیسه ی مردم ایران نبود، بسیاری بسیاری بسیاری از همین بسیجیان و طلاب و حواریونِ سینه چاک سیدعلی، از طواف وی خروج می کردند و او را با آرزوهای خاکمالی شده ی شیعی اش تنها می نهادند.
هفت: یکی که پول ندارد، اگر شعوری و معرفتی و دانشی و ادبی و هنری نداشته باشد، نابود است. سید علی در این چهل سال، بضرب پول مردم ایران، هم همه ی شعورش را و هم همه ی معرفتش را و هم همه ی دانشش را و هم همه ی ادبش را و هم همه ی هنرش را بکار انداخته و تلاش کرده نامی از خود بدرخشاند اما بجایی نیز نرسیده. سیدعلی، بدون پول مردم ایران نابود است. من – محمد نوری زاد – روزهای افولِ دم و دستگاه پوشالین سیدعلی را بسیار دمِ دست می بینم.
هشت: یک روز، مرد کهن سال زباله گردی را دیدم که پیراهن ژنده ای به تن داشت و گاری لق لقویی را هل می داد و داد می زد: خامنه ای کجایی که مجتباتو کشتن! این مرد زباله گرد، اشاره به فریاد چاقو خورده ی فرمان – ناصر ملک مطیعی – در فیلم ” قیصر” داشت که برادرش – بهروز وثوقی را صدا می زد: قیصر کجایی که فرمانتو کشتند. راستی خامنه ای در کجای کشور ایران ایستاده است؟ در کجای تاریخ؟ در کجای زندگی مردم؟ در کجای بهروزی ایرانیان؟ در کجای آینده؟ همه ی این “کجا”ها ما را به سمتِ یک “نکبتِ” بزرگِ آماری اشارت می دهند. راستی چرا در آمارهای داخلی و جهانی، سید علی خامنه ای، نا محبوب ترین، یا بهتر بگویم: منفور ترین است؟ رازش در این است که مردم، دزدان و آدمکشان و مفتخواران و دروغگویان و بی هنران و ریا کاران و در یک قلم: ایرانخواران را دوست ندارند.
محمد نوری زاد
یکم بهمن نود و هفت – تهران
مناظره محمد نوری زاد با صادق زیبا کلام (بخش نخست) در تلویزیون ایران فردا
مناظره با دکتر زیباکلام (بخش دوم)
فایل صوتیِ ” خامنه ای کجایی که….؟!
جناب سید مرتضی – چون دیدم که بالاخره در کامنت تان باز هم از ن.م. استفاده کردید فهمیدم آشتی کرده اید. چون به
چندین کامنتم در پست پیشین پاسخی نمی دادید و هرچه باز به نام شما کامنت میگذاشتم پاسخی دریافت نمی کردم
گفتم زیاد خاطرتان را مکدر نکنم تا خلق و خوی تان سر جایش بیاید. که خدا را سپاس آمد.
شما میگویید من به حاشیه ها بیشتر اهمیت میدهم تا متن بحث. من به پیگیری و به سرانجام رساندن کاری اهمیت
میدهم چیزی که بطور آشکار در بین مردم اهل مطالعه ما جایگاهی ندارد.
اگر همان 20 سال پیش کسانی که این بحث ها را شروع کردند بی سرانجام رهایش نمی کردند الان بعد از 20 سال
شمای نوعی و من نوعی دوباره در همان دور بیهوده وقتمان تلف نمی شد.
برای مثال آقای عبدالله شهبازی گفته اند حتی میدانند آن شخص کیست و اگر موافقان و مخالفان در آن زمان به ایشان
فشار می آوردند که این شخص را رسوا کنند این موضوع به نتیجه رسیده بود.
من حداقل 20 سال از آنزمان خانم تاج الملوک که مصاحبه را انجام دادند جوان تر هستم. از 4-5 سال پیش گاهی برای
به یاد آوردن واژه ای به یک باره مغزم هنگ میکند. خاطره ای از دوران کودکی را که پیشتر در مورد آن مطمئن بودم الان با
مغزم مشکل دارم که واقعا آنگونه بوده یا در خواب دیده ام. و چگونه است که این خانم با آن سن وسال و بیمار هم که
بوده اند حافظه شان مثل ساعت که چه عرض کنم مانند ساعت اتمی کار میکند .
از 60 سال پیش چنان گفتکو میکنند مثل اینکه 3 سال پیش بوده است نام اشخاص را به دقت بیاد می آورند.
جالب است که مصاحبه کنندگان میگویند که متن بدون هیچگونه ویراستاری از نوار پیاده شده. پس این خانم از بدو تولد
نویسنده بوده اند که در گفته های ایشان عوض شدن جای فعل و فاعل و مفعول که در زبان محاوره ای رایج است بندرت
رخ میدهد.
اگر بخواهیم بپذیریم که این مصاحبه دروغ نبوده پس همچنین باید قبول کنیم که این خانم بی شک یک دیوانه زنجیری
بوده اند. کدام مادری را سراغ دارید این چنین آبروی پسر و عروسش را حتی اگر با آنها مشکل هم داشته ببرد.
در پیک نت دیروز بخشی ازاین کتاب کذایی را دیدم که هنوز در کتاب ندیده ام . چیزهایی که از طرف ایشان در آنجا گفته
شده واقعا شرم آور بود. پسر ارشدش را مانند یک … و عروسش را مانند یک …. معرفی میکند. بسیار صریح و روشن.
عشق مادر و مادر بزرگ زیاد به جاه و مقام و منصب ربطی ندارد. چگونه مادر بزرگی میتواند این چنین در مورد نوه های
خود بیرحمانه رفتار کند. و زمانی که کار به اینجا رسید دیگر نوه های پسری فقط درگیر نیستند نوه های دختری و خلاصه
همه خانواده را شامل میشود.
این ها چگونه مصاحبه کنندگانی بودند که بعد از این همه بحث خودشان یا بستگانشان خود را نشان ندانند تا خود را از
تهمت دروغ تبرئه کنند. فقط پیک نت بی شرف است که به عنوان وکیل مدافع آنها دائما طاهر میشود و دفاع میکنند.
شما میگویید:
” … مثل شما که هنوز به دربار پهلوی خوش بین هستید مشغول آه و ناله و اثبات جعلی بودن این خاطرات …”
باور کنید من سالها پیش از انقلاب شکوهمند رابطه ام را با در بار قطع کردم وقتی محمد رضا پهلوی علی رغم اینکه وعده
داده بود کنار برود و من جای او به تخت سلطنت بنشینم!
آخه این چه حرفی است که میگویید من در کجای کامنت هایم ابراز علاقه به خاندان پهلوی و دفاع از آنها کرده ام؟
من همانگونه که از حق کسانی که مسلمانند و از یافتن روایت های زشتی که در این سایت گذاشته میشود آزرده خاطر
میشوند دفاع میکنم از بیشرمی و دروغ هایی که در مورد روابط خانوادگی پهلوی ها هم گفته میشود دفاع میکنم.
من از دروغ در هر زمینه ای و به ویژه وقتی جنبه عمومی پیدا میکنند که زیانش بسیار بیشتر است بیزارم.
من از زمانی که خود را شناخته ام با پادشاه ها مشکل داشته ام. و هر چه پیش تر می روم این باور محکم تر میشود.
برایم فرقی نمی کند آن پادشاه کوروش کبیر باشد یا محمد رضا پهلوی. من سالهاست با خودم درگیرم که رابطه بین
حقوق بشر و یک پادشاه کشور گشا را دریابم.
متاسفانه مردم ما بت پرست و بت ساز و بت شکن هستند از دام بتی رهایی پیدا نکرده به دنبال ساخت بت دیگری
هستند . وهمین است که به دنبال هیچ نتیجه گیری نیستند در هیچ موردی. از تجربه ها بندرت استفاده میکنند و اینگونه
است تاریخ برایشان مدام در حال تکرار شدن است.
اگر علاقه به نتیجه گیری داشتند من وشما الان در حال اتلاف وقت در این مورد نبودیم. اگر علاقه به نتیجه گیری داشتند
این همه عزیزان مردم که در بند هستند که حتی سالهاست کسی نام آنها را هم نمیداند رها نمی کردند و به دنبال این
بروند که علم الهدا از سوفیالورن نام برده و …..
جناب مرتضی خیلی ممنونم که برای چندمین بار مرا به رعایت ادب دعوت کردید چون گفتم دروغگو دشمن خداست.
من هم شما را دعوت میکنم به دنبال حقیقت باشید و نه بدنبال به کرسی نشاندن حرفتان.
جناب مرتضی به خدا قسم من ن.م. هستم من آرتین – بردیا – مازیار – علی1 و … نیستم
آی سید رضی بدادم برس!
سلام دوستان اندیشمند
انتقاد شدید مجید انصاری از سخنان خطیب جمعه تهران در مورد پیوستن به FATF
/////////////
/////////
@jamarannews
@MostafaTajzadeh
مصلح
سلام دوستان فرهیخته
دروغ بگو تا باورت کنند! و گفتهاند: دروغ هرچه بزرگتر، باور پذیرتر
✍داوود سلیمانی:
///////////////
✅ برای خواندن متن کامل این یادداشت روی “INSTANT” بزنید:
https://goo.gl/NeSu8v
#امتداد
@emtedadadnet
مصلح
سلام دوستان ارجمند
فقر و فساد از کجا پمپاژ می شود؟
✒ #هادی_سروش
آیا مشکلات اقتصادی مردم را باید فقط از چشم فقط دستگاه اجرائی دید؟ آیا می تواند فساد و فقر و مشکلات در جائی دیگر که فکرش را نمی کنیم ، ریشه داشته باشد ؟
امام علی (ع) ، در نامه ۵۳ نهج البلاغه که به مالک اشتر است ؛ در تحلیل زیبایی ، ریشه فقر و فساد سرتاسری یک جامعه را مشخص نموده و آدرس انواع فسادهای سیاسی و اقتصادی و اخلاقی را به مسئولین ناباب داده است . امام خمینی هم باورش را که از نهج البلاغه گرفته ، در مورد یکی از نهادهای بالادستی یعنی؛ حوزه علمیه این گونه بیان نمود :«اگر – خدای نخواسته – در حوزه علیمه فسادی به وجود آید -ولو در دراز مدت – درسرتاسرایران آن فسادپیدا میشود.»
جمله مورد نظر این مقاله از حضرت علی این جمله است :« … وانما یوتی خراب الارض من اعواز وانمایعوز اهلها لاشراف انفس الولاه علی الجمع و سوء ظنهم بالبقاء و قله انتفاعهم بالعبر».
توضیح وتبیین اش در سه بخش است:
اول ؛ فساد اقتصادی: اولین عامل فقر وفساد و پلشتی در جامعه از دیدگاه امیرالمومنین ؛ فساد اقتصادی در رجال حاکمیت است. می فرماید :«لاشراف انفس الولاه علی الجمع… – روح و روان حاکمان و دولتمردان بر کسب و ذخیره و استفاده از امکانات مالی ، قرار گیرد!» در اینکه فساد اقتصادی در میان بالائی ها ریشه درخت حکومت را به تمام معنا نابود می کند، در شرق و غرب عالَم، کسی تردید ندارد.
فساد اقتصادی؛ فقط این نیست که از امکانات عمومی، فردی برای زندگی خود بهره گیرد.بلکه فساد اقتصادی این است که با عنوان اینکه من از مقامات بالاتر اختیار دارم، از بیت المال به مواردی که صلاح شخصی می داند، پرداخت کند و یا با توجیه اینکه همه آنچه گرفته ام بعنوان وام بوده و استرداد می شود ، دست در پول کشور کند. امام علی (ع) دادن گردنبدی برای استفاده یک روز دخترش، یعنی فقط روز عید قربان را فساد اقتصادی تعریف می کند و تهدید به قطع ید می کند! امام علی با این غضب مقدسش و حرکت درخشانش؛ خط بطلان بر خویشاوندسالاری برای همیشه کشید.
خوب ؛ اگر چنین است بفرمایید : املاک نجومی و حقوق نجومی و وام نجومی و کمک نجومی به ، به اصطلاح خیریه همسو و… نامش چیست ؟! فساد در کوه خواری، دریا خواری، بیابان خواری، جنگل خواری، معدن خواری، هوا و فضا خواری و… که مربوط به عموم شهروندان کشور است، چگونه فسادی است؟ اگر این حق عمومی، به عده ای خاص سپرده شود، چه نام دارد؟ پس واژه اختلاس برای کجاست؟! اجازه دهید دیگر از رشوه و اخاذی چیزی مطرح نکنیم !
دوم ؛ فساد سیاسی و تبعات آن
فساد سیاسی خلاصه نمی شود در دیکتاتوریت و چکمه بر گلوی آزادی خواهان و نقّادان ، نهادن .بلکه از دیدگاه امام علی (ع) ؛ برنامه ریزی در راستایِ ماندن در قدرت، فساد سیاسی یک مسئول، در حاکمیت است .
امام می فرماید ؛ «سوء ظنهم بالبقاء… – ترس برآنان چیره میشودکه نکنددرآینده درقدرت نمانند!» (این واهمه به برنامه ریزی برای ماندن وادارشان می کند). امروزه در سیستم های سیاسی دنیا، برای بقاء یک شخص یا یک تفکر و یا یک جناح، از قوای مختلف کمک می گیرند؛ مقننه ، قوانین حذفی رقیب را می گذراند ! و در قضائیه اگر حکم انفصال از خدمت ندهد ، براساس گزارشات نهادهای امنیتی ، برای فرد و یا افراد پرونده سازی می شود !واقعا چرا ؟؟ چون می خواهند در قدرت بمانند ! نتیجه این پروژه از دیدگاه امام علی (ع) ؛ تباهی جامعه و فساد اقتصادی می شود.
سوم ؛ فساد اخلاقی
فساد اخلاقی که از ناپاکی در دامن شروع می شود تا انواع بی تعهدی ها، دروغ ها، بد دهنی ها، اهانت ها، حق و باطل کردن ها خصوصا در سیاست های جناحی و باندی و نیز استفاده ابزاری از مفاهیم دینی و دوگانگی های رفتاری و نفاق و پرونده سازی ها و تخریب ها چهرها و … جملگی فساد و آلودگی اخلاقی است .
امیرالمومنین در ادامه چنین فرمودند : «..قله انتفاعهم بالعبر.. – فساد آنجاست که حاکمان و مسئولان چنان غرق دنیای خود شوند که دیگر اخلاق برای شان، بی معنا شود». وقتی دنیا خواهی و قدرت طلبی در سطوح بالای یک کشوردیده شود ،آنگاه نبایدانتظار داشت که دختروپسر جوان ، درخیابان وپارک به شئون اخلاقی احترام گذارد. فساد اخلاقی ،حتی به رقیق ترین شکل آن که بی ادبی درتریبون های رسمی باشد، به مثابه آب آلوده ای است که در لوله کشی یک شهر جریان پیدا کند و همگان از آن استفاده کنند ،آیا کسی در شهر ، سالم باقی می ماند؟
به قول قرآن؛ درجاست که فساد همه دریا وصحرا را خواهدگرفت؛ ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ(روم۴۱). اگر واقعا دنبال ریشه فسادهایی مانند آلوده دامنی، برهنگی، عرق و ورق، کم فروشی و…هستیم، آدرس درست را امام علی(ع) داد.
✳ لینک کانال مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در سروش تلگرام و ایتا @majmaqomh
✳ ارتباط با مدیر majmaqom@gmail.com
سید این عکس را هم ببین و فکر کن که رهبر های اسلامی کدامیک حاضرند این کار را بکنند؟ کمی تفکر و وجدان
چهارتا از این سازمانهای چپی از قبیل فداییان که با آخوندا همکاری کردن اعلامیه دادن که ما به هیچ صراطی مستقیم نیستیم.
مش قاسم: به زبون خودشون به اینا میگن ریفیوزنیسک ها. برادر استالین ای که میتونستی از خاک برخیزی و ببینی.
حاج محسن چوپون سردار/* شکستخورده: چرا از سرمایهای مادی و معنوی، جوانان مستعد، زمینهای حاصلخیز و نقدینگی عظیم کشور استفاده نمیشود.
مش قاسم: خدمتتون عرض میکنم: ۱- سرمایهای مادی رفتن کانادا و استرالیا و امریکا و انگیلیس و این جور جاها. ۲- سرمایهای معنوی هم با اسلامیچی بازیهای تو و همپلکیات مالیده. ۳- جوانان مستعد هم یا کشتیشون،یا زندونن، یا رفتن خارج. ۴- زمینهای حاصلخیز هم که با سیاستهای منقلابی غلط تو و هم پالکیات با بی آبی مواجه هستن. ۴- نقدینگی عظیم پولی که ارزش نداره مساوی نداشتن نقدینگیه. بازم بگم؟ حالا این نادان ۴۰ ساله که شده همهکاره در این مملکت. یادم رفت، دکترای اقتصادت هم بزا دم کوزه آبشو بخور، کدوم استاد دانشگاه میتونست به تو بگه حاجی تو چیزی حالیت نیست و ردت کنه؟
۱- خبرنگار پرس تیوی در آمریکا آزاد شد.
۲- یاشار سلطانی به دلیل افشای تخلفات شهرداری به پنج سال زندان محکوم شد.
مش قاسم: به حکومت اسلامی کره شمالی مزرعه حیوانات خوش آمدید!
حکومت/*: عیدی ۹۳۲ هزار تومانی کارکنان در راه است.
مش قاسم: معادل ۰/۰۰۰۰۰۰۰۳ میزان فقط یه دزدی: خاوری و شرکا!
بی هنر: برق میتواند مجانی شود.
مش قاسم: ای که وحشت از اردنگی خوردن بعضیها رو به چه پشتک و وارو زدن میندازه.
سخنگوی/* وزوزارت/* خارجکی در پاسخ به تهدید فرانسه: در تعاملات با اروپا تجدیدنظر میکنیم.
مش قاسم: بدو، بدو، حاجی، معطل نکن، آفتابه دستته بزا زمین بدو!
سلام گرامي نوري زاد
اين طبيعت امپراطورها است ربطي به آن روايت مقبوله عمربن حمظله ندارد كه سه نفر ازاسنادش باخودوي زير سوال وثاقت هسند ووثاقتشان مقبول نيست .
وروايت ديگر كه متشبث آن نيزهستند روايت ابي خديچه است كه خود ابي خديجه وثاقتش مردود است .
واستادمان مرحوم آيت الله منتظري اين دوروايت را دركتاب ولايت فقيه ،ردكرده اند و وثاقتشان را مردود دانسته اند.
ودركتاب ولايت فقيه مچتهد جامع الشرايط واعلم زمان خويش را باشرط داراي عدالت وباانتخاب كردن ملت باشد داراي ولايت ،مي دانسته اند؛ وباارتكاب يك خطا ازولايت ساقط هستند وديگرولايتي ندارند را درآن كتاب ترسيم نموده اند نه ديكتاتوري ولايت فقيه را .
نه سيدعلي خان بي سواد سفاك، كينه توز جاه طلب مستبد هواپرست را كه مجلس خبرگان ازناچاري وبازور هاشمي وآن هم موقتا اورا به صدارت برانگيختند .
اوكه سوار براسب حكومت شد ديكتاتوري به راه انداخت وبه خاطر بي سوادي اش به امثال مصباح باج هاي فراواني داد وبه سرداران كله پوكان نيز باج هاي فراواني داد تا امپراطوري اش درمنطقه نيزفراگير شود.
چنانكه مستضهريد سردار همداني ازاشرار زنداني سه گردان قمه كش براي درهم ريختن معترضان سال88 ،سازمان دهي كرد براي بقاي ستمشاهي سلطانعلي خان سفاك وآدمكش وهواپرست ونادان.
اما ماهيت ولايت فقيه
فقيه جامع الشرايط داراي قدرت فتوا واعلم زمان خويش وعادل، باانتخاب ملت كه با مشورت متخصصان هرفن ازسياست، اقتصاد، دفاع ،فرهنگ وجامعه شناسان زبردست ونخبه براي اداره امور كشور، مقصود فقيهان نظريه پرداز ولايت فقيه است كه عدالت دركشور حاكم باشد نه ديكتاتوري فقيه وامپراطوري مستبدانه او كه باحكومت شاهان فرقي ندارد.
وبرخي ازفقيهان كه اكثريت را تشكيل مي دهند درزمان غيبت مخالف هرگونه دخالت فقيه درسياست هستند فقط ولايت فقيه را درامورحسبيه كه مربوط به امورغيب وقصر ومجانين مي باشد ، قبول دارند آن هم باتمسك به دوروايت مقبوله عمربن حتظله وروايت ابي خديچه كه سندشان مورد ترديد رجاليون است ازقبيل نجاشي وخود شيخ طوسي ، واما درانظار برخي پذيرفته شده اندو مقبوله هستند بجهاتي ديگر .
ومدلول آن دوروايت ارجاع دادن اختلاف هاي شيعيان درميان خودشان به يك فقيه عالم به قضا وت وبراي رفع اختلافشان بوده است كه به دادگاه حكومت طاغوت مراجعه نكنند ؛مي باشد.
طرح نظريه ولايت فقيه ازسوي برخي فقيهان براي اجراي عدالت درجامعه اسلامي بوده است بخصوص جامعه اي كه اكثريت مسلمان است مثل ايران وبا حفظ احترام اقليت هاي مذهبي نه ديكتاتوري فقيه وهواپرستي وي بوده باشد.
روايات ديگري هستند كه صريحا دلالت دارند كه حكومت حقه وعدل برقرانخواهدشد تاظهور حچت خدا قايم آل محمد “ص” وعجل الله تعالي فرجه و ظهوره انشاءالله.
اين سخنان فوق خلاصه اي ازانظار فقيهان شيعه درموضوع ولايت فقيه وياعدم ولايت فقيه مي باشد.
با احترام
مصلح
راه های رسیدن به خدا!
———————-
از زندیق پرسیدند از که آموختی دنیای باقی محل تشکیک است؟ گفت از اولیاء الله، جنود رحمان، آیات عظام و حجج اسلام. دیدم خودشان را به دنیای فانی میخ پرچ کرده اند. انگار نه انگار آخرتی هست، پل صراطی، نامه ی اعمالی، نیمسوز داغی، چاه خِلایی و روزی پنجاه هزار سال گرزهای آتشین. به قول رضا مارمولک: بهشت و جهنم برای خر کردن بنده و شماست. تو گوش مون می خونن خام مون کنن. کیا؟ آخوندا دیگه. آخوندا هم خوب و بد دارن. آره، خوباشو گرون خرید داشتن، گذاشتن به فصلش بدن.
توشه ی آخرت شان دروغ، ریا، تهمت، غصب، دزدی، غارت، تخریب، آدم کشی، آدم خوری، حروم خوری و خوردن حق بچه صغیر و مال بچه یتیم است.
بهشت را به بها دهند، نه بهانه. اگر جهنمی در کار است، جنتی جایش ته موتورخانه است. بغل رضا مارمولک.
پرسید ادب از که آموختی؟ گفت از بی ادب، خیر سرش، گوزید کشید به ریشش!
2- اصل دوم انقلاب سفید محمد رضا شاهی :ملی کردن جنگلها و مراتع!
—–
مرحوم امام خمینی رضوان الله علیه بعنوان شاهدی عینی بر انقلاب سفید شاه، در این مورد اشاراتی دارند:
“… از آن طرف، با اسم ملى كردن جنگلها، ملى كردن مراتع، ملى كردن آبها، ملى كردن رودخانه ها، آبهاى زيرزمينى، تمام جاهاى خوب را به شركتهاى بزرگ امريكايى يا صهيونيستى يا انگليسى دادند. دشتهايى براى مرتع جورى بوده است كه مى گويند كه- نوشتند، الآن نوشته اش پيش من است- نوشتند كه وقتى كه شوهر ملكه انگلستان آمد، رفت از دشتِ ارْژَن (دشتى وسيع از ييلاقات كازرون در استان فارس)، فقط ملاحظه كرد آنجا را گفت كه بهترين جايى است، كه در دنيا بهترين مرتع است از براى دامپرورى هر جور دامى! اين را ملى كردند، و بعد هم به انگليسها دادند! و الآن هم- آن طور كه به من نوشتند، الآن نوشته موجود است- بعد هم، ملكه انگلستان با يك عده از ثروتمندهاى آنجا و شركتهاى آنجا، آنجا را دارند چه مى كنند براى دامپرورى كه گوشت درست كنند. حالا براى خارج درست كنند يا به ما هم يك مقدارش را بدهند، خدا مى داند.
دشت عمران، كه اطراف قزوين است، مى گويند بهترين جاست از براى زراعت. تمام مردم آنجا را از آنجا كوچ دادند و آوردند بيرون، دادند دست يهوديها، صهيونيستها؛ دادند دست آنها. آنها الآن دارند آنجا استفاده مى كنند؛ شركتهاى امريكايى و صهيونيستى دارند در آنجا بهره بردارى مى كنند. و اين زمينها، كه بهترين زمينهاست از براى كشت و زرع، در دست آنهاست؛ و اين ملت بيچاره گرسنه مانده است، بيچاره مانده است و نمى داند چه بكند. اين «تمدن بزرگ» ماست! مردم نان ندارند بخورند، آقا مى فرمايند تمدن! ما در تمدن بزرگ! مى خواهيم شما را به تمدن بزرگ برسانيم!
دشت مغان از دشتهايى است كه باز ملى كردند و مردمش را بيرون كردند، و دامدارها از بين رفتند. اين را هم دادند دست يك دسته ديگرى.
اين سد دز را كه هفتصد ميليون براى ساختنش است و يك ميليارد و دويست ميليون دلار- يا تومان- هم خرج كردند براى كانالى كه آب برسانند به آنجا، اين هم در تقديم اعليحضرت است و دار و دسته او.
صد و پنجاه روستا از بين رفت. اينها را از بين بردند و اينجاها را ملى كردند، يعنى براى همه ملت؛ لكن مال خود اعليحضرت و دار و دسته او! اينها چيزهايى است كه نوشتند و گفتند و شواهد هست بر آن”.
(صحيفه امام، ج3، ص: 411)
—
نمونه هاى بىنظيرى از جنايت و غارت كشور
“الآن وضع ايران يك وضعى است كه نظير نداشته است؛ يعنى اگر از حيث جنايات و آدمكشى و اينها نظير داشته، از حيث اينكه اين جور منافع ايران را به باد داده، شما نمى توانيد نظير برايش پيدا كنيد. در اعصار سابق برسيد، تا هر جا مى خواهيد جلو برويد، يك همچو موردى كه تمام مراتع خوب ايران را به غير داده باشند و به شركتهاى خارجى داده باشند [نمىبينيد].
تمام شيلات ما را، شيلات ايران را، هم طرف جنوبش را، هم طرف شمالش را، از دست مردم گرفته اند و شركتهاى خارجى دارند اداره مى كنند. مى گويد- نوشته اند- هفت هزار نفر در شمال كشته شده است تا شيلات را دولت ملى كرده- به اصطلاح خودش- و ضبط كرده و داده دست شركتهاى بزرگ.
آن نفت ما، آن ماهيگيرى و شيلات ما، آن مراتع ما، آن جنگلهاى غنى ما. جنگلها را- شما خيال كرديد- ملى كردند يعنى به نفع ملت؟! اين لفظ است. ملى كردن مثل همان دروازه تمدنى است كه مى گويد. اين هم يك لفظى است كه القاء مى كنند، واقعيت ندارد. بعض از جنگلهاى بسيار خوبى كه چوبش براى همه چيز خوب است به يك شركت رومانى داده اند و آنها دارند مى خورند”.
(صحيفه امام، ج3، ص: 416)
ای کاش دروغ هم چون باد خناق بود تا گلوی گوینده اش را می گرفت و رسوایش میکرد ؛ یک بار است که انسان از سر نا اگاهی دروغ میگوید که البته این نوع دروغ چندان نکوهیده نیست اما پلید و زشت دروغی است که دروغگو به دروغ خود اگاهی دارد مثل همین دروغی که میگویند محمد رضا شاه به این خاطر مراتع و جنگلها را ملی کرد که انها را مورد استفاده امریکایی ها و انگلیسیها بدهد ؛ بد بختانه ملت کم حافظه بعد از سال ۵۷ که ایشان بجای محمد رضا مالک ایران شد از ایشان نپرسید ان شرکت های کشت و صنعتی که میگفتی خارجیان در مراتع ایران ایجاد کرده اند کجاست ؟ البته بعید نبود که حواریون احمق اقا بفرمایند این کشت و صنعت ها را خارجیان در چمدان گذاشتند و با خود بردند ؛ البته از این دروغ های دغلبازانه در کنار درخت سیب نوفلوشاتو زیاد تحویل ملت داده شد که اقا بعدا فرمودند : لاکن ما خدعه کردیم ؛ که خدعه نیز در مذهب ملایان گناه نیست
اری در زمان شاه فردی بنام هژبر یزدانی شرکت های بزرگ کشت و صنعت احداث که در حدود ۵۰۰۰۰ نفر در این شرکتها مشغول کار بودند و تولیدات کشاورزی و دامی ان کل خاورمیانه را پوشش میداد ؛ در شرکت های کشت و صنعت ایشان بالای ۱۰۰۰ مهندس کشاورزی استخدام بود که بعد از انقلاب شکوهمند همه بیکار شدند و این شرکت های عظیم تحویل بنیاد مستضفان شد و همه امکانات و ماشین الات غارت و ملا خور شد و این کشت و صنعت های عظیم به پخمه گان بی خرد دزد سپرده شد و نهایتا ویرانه شدند .
من نه در ان زمان شاه پرست بودم و نهخ حالا ولی با تمام ایمان میگویم لوایح انقلاب سفید مترقی ترین لوایح در کل خاور میانه و حتی جهان بود حال اگر درست اجرا نشدند خود بحث دیگری است
من در ۱۶ اذر سال ۵۵ دستگیر ساواک شدم بازجویم به من میگفت : اخه بیشعور احمق دهاتی اگر الغای رژیم ارباب رعیتی پدر بد بختت را از ستم ارباب و ملا نجات نمیداد و سپاه دانش به روستایتان نیامده بود تو الان بجای دانشگاه و دانشجو بودن در کدام قبرستان و چه کاره بودی ؟ چاره جز حقیت نداشتم که بگویم در روستایمان چوپانی میکردم
دروغ بد است ؛ برای منافع مادی و سیاسی دروغ نگوییم زیرا اخلاق و ادب و شرف را به بهای بخس می فروشیم
“من نه در ان زمان شاه پرست بودم و نهخ حالا ولی با تمام ایمان میگویم لوایح انقلاب سفید مترقی ترین لوایح در کل خاور میانه و حتی جهان بود حال اگر درست اجرا نشدند خود بحث دیگری است”
(پایان)
—-
آری،عناوین و لوایح انقلاب سفید،عناوین و لوایح زیبا و پر طمطراقی بود،اما مشکل اساسی مرحوم امام رضوان الله علیه و انقلابیون در مورد همین جمله و اذعان آخر بوده است که :”حال اگر درست اجرا نشدند خوب بحث دیگری است”.
بله،مطلب همین بحث دیگری است که نویسنده این نوشته به آن اذعان کرد وگرنه مرحوم امام خمینی اهل دروغ نبود و اهل خدعه هم نبود،این شماها دروغگویان هستید که جمله دروغی را به او نسبت می دهید که :من خدعه کردم.
همه حرف ایشان بود که عنوان ملی کردن جگلها و مراتع عنوان پر طمطراق و زیبائی بوده است،اما در عمل چه؟ همان که خود شما گفتید:اینکه در عمل درست اجراء نکردند و مملکت را کردند تیول درباری ها و امریکائی ها و انگلیسی ها.همینطور در خصوص سایر موارد انقلاب باصطلاح سفید.پس حقیقت روشن بوده است و گزارش و تحلیل ایشان درست بوده است،منتها مشکل معرفتی امثال شما این است که نفرت و کینه دارید و با اینکه بالمآل همان حرف ایشان را می زنید که لوایح انقلاب سفید درست اجراء نشد و چیزی جز ظاهر سازی نبود،باز از پذیرش حقیقت استنکاف می کنید و شعر می بافید،این همان مشکل داخلی و شخصی است که قادر به نگاه کردن به “ما قال” نیست،بلکه “من قال محور”است،بله امثال شما دروغگوها که ادعاهای انسانیت شما گوش فلک را کر می کند “من قال محور” هستید و در حجاب خودیت.
———
درود گرامی
قرار شد یکی از کارهای خوب جمهوری اسلامی را و تنها یکی اش را برای ما بنویسید.
زمانش نرسیده؟
لطفا دست به قلم ببرید
با احترام
.
h.q.seraj@gmail.com
۴۱ سال پیش آیت الله العظما فقیه عالیقدر منتظری: از آنجا که ملت ایران مسلمان میباشند حکومت اسلامی میخواهند.
۴۱ سال بعد مش قاسم: از آنجا که ملت ایران حکومت اسلامی میخواست امروز به گوشت سگ خوردن افتاده.
https://www.youtube.com/watch?v=kaYERjl-VT0&t=51s
روز جمعه نهم آذر ماه، چهلمین روز سلاخی شدن و سوزانده شدنِ دانشمند گرانمایه، جناب دکتر فرشید هکی بود. در آن مراسم، افرادی چون آقایان دکتر مهدی خزعلی و مصطفی تاجزاده سخن گفتند که یکی نیز من – محمد نوری زاد – بودم.
من در این سخن، پرده پوشی های بی دلیل را پس رانده و به اصل پلیدی ها و زشتی های این نظام پرداخته ام. از شما دعوت می کنم این چند دقیقه را تماشا کنید.
سلام چرا اینستاگرام شما دیگر وجود ندارد… هرچه گشتم پیدایش نکردم
—————-
درود نازنین
دو سه روز پیش که من فیلم سخنرانی ام بر مزار دکتر فرشید هکی را منتشر کردم و در آن بی هیچ پرده پوشی و حاشیه روی، همه ی کشتارهای این چهل سال ولایی را به آقایان خمینی و خامنه ای منتسب کردم، برادران دست بکار شدند و صفحه ی مرا در اینستاگرام هک کردند. و چه خوب البته. این نشان می دهد که ضربتِ انتساب کشتارهای چهل ساله به خمینی و خامنه ای، آنقدر کاری بوده که برادران، حضور مرا در اینستاگرام با هفتاد هزار فالوور بر نتافته اند. ایرادی ندارد. من از صفر شروع می کنم. بله از صفر. و کار خودم را از نو پی می گیرم.
می گویم: همه ی درها را نیز اگر به روی من ببندند، می روم سرچهار راه ها و فریاد می کشم. ما حتماً در روزهای پیش رو، به افق های جانانه ی مردمی، دست خواهیم یافت و از شرّ ملایان سیری ناپذیر و سرداران ایرانخوار خلاصی خواهیم یافت.
از شما دوستانِ همراه و همدلم می خواهم که مرا در برپایی دوباره ی این صفحه یاری دهید و نشانی جدید اینستاگرام مرا (mnourizad) از هر راه ممکن، به دوستان و آشنایان برسانید.
سپاس عزیزانم
چشششم حتما. ممنونم
باسلام برنوری زاد ودوستان ناظر
“خر نامه ‘”
دردا و حسرتا که جهان شد به کام خر
زد چرخ سفله، سکه ی دولت به نام خر
خر سرور ار نباشد، پس هر خر از چه روی
گردد همی ز روی ارادت غلام خر
افکنده است سایه هما بر سر خران
افتاده است طایر دولت به دام خر
خر بنده ی خران شده، آزادگان دهر
پهلو زن است چرخ، به این احتشام خر
خرها تمام محترمند! اندرین دیار
باید نمود از دل و جان احترام خر
خرها وکیل ملت و ارکان دولتند
بنگر که بر چه پایه رسیده مقام خر
شد دائمی ریاست خرها به ملک ها
ثبت است در جریده ی عالم دوام خر
هنگامه ای به پاست به هر کنج مملکت
از فتنه ی خواص پلید و عوام خر
آگاه از سیاست کابینه، کس نشد
نبود عجب که “نیست معین مرام خر
روزی که جلسه ی وزرا منعقد شود
دربار چون طویله شود ز ازدحام خر
درغیبت وزیر، معاون شود کفیل
گوساله ایست نایب و قایم مقام خر
گفتم به یک وزیر، که من بنده توام
یعنی منم ز روی ارادت غلام خر
خر های تیزهوش وزیران دولتند
یاحبذا ز رتبه و شان و مقام خر
از آن الاغ تر وکلایند از این گروه
تثبیت شد به خلق جهان احتشام خر
شخص رییس دولت ما مظهر خر است
نبود به جز خر، آری قائم مقام خر
چون نسبت وزیر به خر، ظلم بر خر است
انصاف نیست، کاستن از احترام خر
امروز روز خرخری و خرسواری است
فردا زمان خر کشی و انتقام خر
میرزاده عشقی
سلام نوری زاد و دوستان گرامی
عاقبت تشویش ها رو می شود
مثل بحث فیش ها رو می شود
می رود خاکستر از رویش کنار
عاقبت آتیش! ها رو می شود
می رسد “زنگ حساب” آخری
پشت و روی ریش ها رو می شود
آنچه را با “خاصه خرجی” داده ایم
ما به قوم و خویش ها رو می شود
پول بیت المال شد خرج سفر
قشم ها و کیش ها رو می شود
هر چه عقرب وار آمد بر زبان
کینه ها و نیش ها رو می شود
مخفیانه هر چه دزدی کرده ایم
پشت ها و پیش ها رو می شود
هر کثافت کاری محمود وار
بالاخص آن جیش ها رو می شود
دوستی با گرگهای گله دار
دشمنی با میش ها رو می شود
هر چه را گفتند از آن چیزی نگو
هیس ها و هیش ها رو می شود
دست هایی که نگردیده است رو
صبر کن درویش! ها! رو می شود
سعیدمسگرپور
از بهر فضله ای به سگان جان نداده ام
چون خر ،به خان سواری ارزان نداده ام
فرمانده ام ولیک هزاران شهید را.
با یک فریب ِ مفت به حرمان نداده ام
آسوده ام که خان ولایت نگشته ام
بیمی به دل ز شورش دهقان نداده ام
نوکیسه گان دولت مکر و فریب را
ره در سطور دفتر و دیوان نداده ام
جز مدح بوتراب که جانها فدای اوست
هرگز سمند مدح به میدان نداده ام
شادم که از غنائم دولت نخورده ام
دل را به شیخ و شحنه ی نادان نداده ام
بابای مرد ِ مشق ِ دبستان ِ غیرتم
با لودگی به کودک خود نان نداده ام
نان را به سفره سخت رساندم تمام عمر
هرگز گدای را لقب خان نداده ام
از آن زمان که میز ریاست دو زانو است
انگشت وادریغ به دندان نداده ام
من از خمار صد شب مرد افکن آمدم
جان داده ام شباشب و ایمان نداده ام
ابوذروهاب
این شعر را ابوذزر شما نگفته است ها جناب نوری زاد ولی شاید زبان حال او باشد ولی نه شما که خیلی برای سلطانعلی خان چانه وقلم زدید تابشکه برسرت افتاد و مجنون شدید , یعنی عاشق ملک وملت شدید البته من مسکین هم به این انقلاب خوش بین بودم وآرزوها و آرمان هایی داشتیم ولی این ناکسان متحجران باسلطان ریختند روی هنو وانقلاب را مصادره کردوند این حجتیه های ناکس واین سرداران گرسنه که ازجنگ سالم برگشته وچون پشت جبهه هقائم می شدند وبچه ها وجوان های خوشدل مردم را بانوحه آهنگران به جبهه مقدم می فرستادند , این ها نیز بعد ازجنگ شکمی از عزا در آوردند وکاخ وکوخی برای خود ساختند وکفش لیسی عاقا را کردند مثل برخی آخوند ها وبه آلاف والوف رسیدند مثل راضائی ها وهمدانی ها که ازاشرار شوم قمه کش سه گردان سازمان دهی کردند که خودشان جلو مردم معترض نروند که مبادا کشته شوند , اینان نیز ازیک طرف همدست باعاقاشدند آرمان امثال من وشمارا به باد دادند . وفعلا حاکم جور علی الاطلاق هستند تاببینیم که مفهوم اشعار فرغانی براینان نیز کی شامل می شود . وشعر میرزاده تقریبا مختصری شامل است .
جناب نوری زاد آن جواب مفصلی که درمورد دلیل ولایت فقیه دوباره فرستادن قبل ازاین کامنت آنرا منتشر بفرمائید لطفا والسلام
با احترام
مصلح
حاج مصطفی عمامه زاده چی گفت؟ قراره ۴۰ سال دیگه استمرار طلبان یاد اصلاح طلبی بیفتن؟
به این میگن کفش لیسی!
در مرور برخی صفحات اینترنتی پیرامون اصل اصلاحات ارضی محمد رضا شاهی،بطور تصادفی به این عکس برخورد کردم،معلوم می شود برخلاف پندار برخی از جا ماندگان از مسیر انقلاب اسلامی ایران،مقوله کفش لیسی از خصوصیات پهلویان کهکشانی بوده است! خوب البته مانعی ندارد،گاهی سوژه ها در اذهان کارگردان ها هم جابجا می شوند،عمدا یا سهوا!
————
سید مرتضای گرامی
می گویم: کاش فرشتگان آسمان کفش های خمینی و خامنه ای را می لیسیدند و آنان را در پر قو جای می دادند و از قرقاول تا بلدرچین به خوردشان می دادند و بر قالیچه ی حضرت سلیمان جابجایشان می کردند اما اما اما هم خمینی و هم خامنه ای بقدر بقال سر کوچه، ادب را و انسانیت را و همزیستی با جهانیان را و منافع ملی را و حقوق بشر را و حقوق ایرانیان را می فهمیدند و بدان پای بند بودند. کاش خمینی و خامنه ای همه ی معده ی خود را از دار و ندار ایرانیان پر می کردند اما بقدر رضا شاه می توانستند بقدر تأثیری که تـأسیس دانشگاه تهران در رشد و اعتلای فکری و شعوری مردم ایران داشت، بر ذهن و ضمیر ایرانیان تأثیر می نهادند.
دریغ که فرسودگی های حوزوی، فرصتی برای خمینی و خامنه ای باقی نگذارده که آنان در مدار رشد و اعتلای بشری قرار گیرند. بهمین خاطر است که دهان که وا می کنند، بو بدی از عقب ماندگی های هشتصد ساله از دهانشان به مشام می رسد. البته با همان عقب ماندگی، دست درازی به اموال و شعور مردم دارند و در آدمکشی نیز اشتیاقی بالقوه.
با احترام
.
سلام برآقاسید مرتضی و نوری زاد گرامیان
اگر ازشاهکاری های محمد رضا پهلوی ازمن کسی بپرس , میگویم شاهکار محمدرضاشاه اصل تقسم اراضی بود که الغاء ارباب ورعیتی بود که کشاورزان ایران را مالک سرزمین های خود کرد وبامبلغی قلیل قسطی قیمت ملک خودشان را پرداختند .
اگر کشاورزی بخاطر این کار کفش لیسی شاه بکند جا داشت .
ازحق نباید گذاشت برنامه آموزشی او ازطریق ارسال سپاهیان دانش به روستاها وساختن مدارس در روستاه که من خودم دوس سال با.سپاه دانش روستایمان درس خوانده ام , این کارشاه نیز از شاهکارهای اوبود , شاید خدا بهمین خاطر اورا بخشاید , اما بخشیدن سلطانعلی شاه را بعید می دانم. چون غیر از ظلم وستم وکشتار جوانان و ستمگری برنخبه گان وفرصت دادن به اختلاسگران و دزدان ماهر میلیاردی که زیر عبای وی قائم شده اند , کار مثبتی انجام نداده است , البته مصباح را شنیده ام که به پای خامنه ای افتاده است ببوسد واو نمی گذارد عکسش هست , که ایشان درپاچه خواری سنگ تمام گذاشته وایشان هم دمش را دیده است بودجهای گزاف برایش ردیف کرده است .
بله کفش لیسی جناب مصباح را هم دیده ایم .
اما این قبیح و ذلت نشان دادن بود که سلطانعلی خان دمش رادید تا میخ ولایت اورا محکم بکوبد واما کفش لیسی شاه بخار الغاء رژیم ارباب رعیتی مذموم نیست ونبوده است .
ابا احترام فائقه به هردو عزیز
مصلح
در ۱۶ اذر سال ۵۵ دستگیر شدم ؛ بازجو رو کرد به من و گفت : بی شعور احمق دهاتی اگر شاهنشاه پدر را از سلطه ارباب و ملا نجات نمی داد و سپاه دانش به روستایتان نمی فرستاد توی نمک نشناس به جای دانشجو بودن الان چه کاره بود ؟؟ هیچ چاره ای جز حقیت نداشتم و انکه بگویم اگر چنین نمیشد من الان در روستا چوپان بودم. نمک نا شناسی کمال پستی و دنایت و بی شرفی است
اگر کمی وجدان داشتی میبینی که دارد بلندش میکنه که اینکار را نکند . در حالی که کسی مانند دست دجال را نگرفته که خسته نشه و بقیه ببوسند .
اقامرتضی گرامی بنا به ضرب المثل معروف اثبات شئی نفی ما عدا نمیشود بله کفش شاه را چاپلوسی میبوسد یا میلیسد این دلیل نمیشود که اخوندی هر که میخواهد باشد چه از خاکمان چه از غیرحاکمان دستش را عمدن عرضه کند که چاپلوس ویا معتقد انرا ببوسد .چه در زمان محمد رضا چه در زمان خاضر افراد ی یافت میشوند که از روی ریا یا اعتقاد چنین کنند ولی ا کسی که به انسانیت وادم ها ارزش قائل باشد اجازه دستبوسی به کسی نمیدهد با احترام./
سیف الدین محمد فرغانی – 2
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق ِ زمان ِ شما نیز بگذرد
وین بوم ِ محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت ِ آشیان ِ شما نیز بگذرد
باد ِ خزان ِ نکبت ِ ایام، ناگهان
بر باغ و بوستان ِ شما نیز بگذرد
آب ِ اجل که هست گلوگیر ِ خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان ِ شما نیز بگذرد
چون داد ِ عادلان به جهان در، بقا نکرد
بیداد ِ ظالمان ِ شما نیز بگذرد
در مملکت چو غرّش ِ شیران گذشت و رفت
این عوعو ِ سگان ِ شما نیز بگذرد
آنکس که اسب داشت، غبارش فرو نشست
گرد ِ سُم ِ خران ِ شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمع ها بکشت
هم بر چراغان ِ شما نیز بگذرد
زین کاروانسرا بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان ِ شما نیز بگذرد
ای مفتخر به طالع ِ مسعود ِ خویشتن
تأثیر ِ اختران ِ شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان ِ شما نیز بگذرد
بیش از دو روز بود از آن ِ دگرکسان
بعد از دو روز ِ از آن ِ شما نیز، بگذرد
بر تیر ِ جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی ِ کمان ِ شما نیز بگذرد
در باغ ِ دولت ِ دگران بود مدتی
این گل ز گلستان ِ شما نیز بگذرد
آبیست ایستاده در این خانه ِ مال و جاه
این آب ِ ناروان ِ شما نیز بگذرد
ای تو، رمه سپرده به چوپان ِ گرگ ِ طبع
این گرگی ِ شبان شما نیز بگذرد
پیل ِ فنا که شاه ِ بقا، مات ِ حکم ِ اوست
هم بر پیادگان ِ شما نیز بگذرد
ای دوستان ِ خوب، به نیکی، دعای سیف
یک روز بر زبان شما نیز بگذرد
سپاس
با سلام و درود به نوریزد گرامی و دوستان;
گفته میشود آنجا که مورخین کار خود را به اتمام میرسانند، هنرمندان (شعرا) آغاز میکنند. درس عبرت تاریخ عهد ساسانی و فروپاشی آن توسط اعراب مسیحی میان رودان در قصیده زیبا و بلند خاقانی، و فروپاشی سلسله خوارزمشاهیان پس از هجوم و سلطه مغول بشکلی غرا و غنی در غزل معروف سیف الدین محمد فرغانی، و فروپاشی سلسلههای جلایریان (از تبار ایلخانان مغول) و خصوصا مظفریان توسط تیمور لنگ در لابلای غزلیات حافظ به شکل پراکنده دیده میشوند.
آقای خامنهای هم چون تیمور علاقه مفرطی به شعر خوانی وبرگزاری مجلس شعر خوانی و دعوت شعرای مداح نظام و اهل بیت به بیت مکرم خویش دارند. وی طبق سیاق معمول خود در نقش دوگانه سلطان محمود / فردوسی و سلطان تیمور / حافظ در این مجالس اظهار فضل ادبیاتی سلطانی میکند، سرودهها را نقد و غلط گیری میکند، در انتخاب و بکار گیری واژه ها، استعارات و ایهام و سایر فنون رایج در سنت و صنعت شعر توصیههای مبسوطی به مداحان نو آموز و جوان و کار کشته میدهد و آنها رو از چشمه جوشان معرفت ایمانی، سنت انقلابی و سبکهای کهن و نوین مداحی سیراب میکند. ای کاش تشابه سلطان تیمور و سلطان علی به همین جا ختم میشد. البته بعید است که سلطان علی در عرصه کشور گشایی و خون ریزی فرامرزی گوی سبقت را از سلطان تیمور ببرد. تاریخ آنها را که با وی همراه باشند میبرد، لجبازان را میکشاند و مخالفین را دفن میکند.
سلطان علی میبایست درس عبرتهای خاقانی، فرغانی و حافظ را آویز گوش خود کند نه نالههای مداحان اهل بیت را.
خاقانی – 1
هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان
ایوان مدائن را آیینهٔ عبرت دان
یک ره ز ره دجله منزل به مدائن کن
وز دیده دوم دجله بر خاک مدائن ران
خود دجله چنان گرید صد دجلهٔ خون گویی
کز گرمی خونابش آتش چکد از مژگان
بینی که لب دجله کف چون به دهان آرد
گوئی ز تف آهش لب آبله زد چندان
از آتش حسرت بین بریان جگر دجله
خود آب شنیدستی کاتش کندش بریان
بر دجلهگری نونو وز دیده زکاتش ده
گرچه لب دریا هست از دجله زکات استان
گر دجله درآموزد باد لب و سوز دل
نیمی شود افسرده، نیمی شود آتشدان
تا سلسلهٔ ایوان بگسست مدائن را
در سلسله شد دجله، چون سلسله شد پیچان
گهگه به زبان اشک آواز ده ایوان را
تا بو که به گوش دل پاسخ شنوی ز ایوان
دندانهٔ هر قصری پندی دهدت نو نو
پند سر دندانه بشنو ز بن دندان
گوید که تو از خاکی، ما خاک توایم اکنون
گامی دو سه بر مانه و اشکی دو سه هم بفشان
از نوحهٔ جغد الحق مائیم به درد سر
از دیده گلابی کن، درد سر ما بنشان
آری چه عجب داری کاندر چمن گیتی
جغد است پی بلبل، نوحه است پی الحان
ما بارگه دادیم، این رفت ستم بر ما
بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان
گوئی که نگون کرده است ایوان فلکوش را
حکم فلک گردان یا حکم فلک گردان
بر دیدهٔ من خندی کاینجا ز چه میگرید
گریند بر آن دیده کاینجا نشود گریان
نی زال مدائن کم از پیرزن کوفه
نه حجرهٔ تنگ این کمتر ز تنور آن
دانی چه مدائن را با کوفه برابر نه
از سینه تنوری کن وز دیده طلب طوفان
این است همان ایوان کز نقش رخ مردم
خاک در او بودی دیوار نگارستان
این است همان درگه کورا ز شهان بودی
دیلم ملک بابل، هندو شه ترکستان
این است همان صفه کز هیبت او بردی
بر شیر فلک حمله، شیر تن شادروان
پندار همان عهد است از دیدهٔ فکرت بین
در سلسلهٔ درگه، در کوکبهٔ میدان
از اسب پیاده شو، بر نطع زمین رخ نه
زیر پی پیلش بین شه مات شده نعمان
نی نی که چو نعمان بین پیل افکن شاهان را
پیلان شب و روزش گشته به پی دوران
ای بس پشه پیل افکن کافکند به شه پیلی
شطرنجی تقدیرش در ماتگه حرمان
مست است زمین زیرا خورده است بجای می
در کاس سر هرمز خون دل نوشروان
بس پند که بود آنگه بر تاج سرش پیدا
صد پند نوست اکنون در مغز سرش پنهان
کسری و ترنج زر، پرویز و به زرین
بر باد شده یکسر، با خاک شده یکسان
پرویز به هر بزمی زرین تره گستردی
کردی ز بساط زر زرین تره را بستان
پرویز کنون گم شد، زان گمشده کمتر گو
زرین تره کو برخوان؟ روکم ترکوا برخوان
گفتی که کجار رفتند آن تاجوران اینک
ز ایشان شکم خاک است آبستن جاویدان
بس دیر همی زاید آبستن خاک آری
دشوار بود زادن، نطفه ستدن آسان
خون دل شیرین است آن می که دهد رزبن
ز آب و گل پرویز است آن خم که نهد دهقان
چندین تن جباران کاین خاک فرو خورده است
این گرسنه چشم آخر هم سیر نشد ز ایشان
از خون دل طفلان سرخاب رخ آمیزد
این زال سپید ابرو وین مام سیه پستان
خاقانی ازین درگه دریوزهٔ عبرت کن
تا از در تو زین پس دریوزه کند خاقان
امروز گر از سلطان رندی طلبد توشه
فردا ز در رندی توشه طلبد سلطان
گر زاده ره مکه تحقه است به هر شهری
تو زاد مدائن بر سبحه ز گل سلمان
این بحر بصیرت بین بیشربت ازو مگذر
کز شط چنین بحری لب تشنه شدن نتوان
اخوان که ز راه آیند آرند رهآوردی
این قطعه رهآورد است از بهر دل اخوان
بنگر که در این قطعه چه سحر همی راند
مهتوک مسیحا دل، دیوانهٔ عاقل جان
https://www.youtube.com/watch?v=MRsXC74IS3c
برادران زحمت کشیدند و صفحه ی مرا در اینستاگرام با هفتاد هزار فالوور هک کردند.
گوارای وجودشان
این نشان می دهد که من زنده ام.
ما هنوز زنده ایم.
https://www.youtube.com/watch?v=yFW3yJENwd4
قم
بر مزار وحید صیاد نصیری
امروز چهلمین روز درگذشت خانخراش وحید بود.
وی در زندان، شصت روز تمام در اعتصاب غذا بسر برد. در اعتراض به وضعیت خودش در زندان قم که با آدمکشان و چاقوکشان هم بند بود. او خواسته بود به زندان اوین و به میان زندانیان سیاسی منتقلش کنند. خواسته ی زیادی بود؟
وحید در پایان این شصت روز، از پای در آمد.
چند نفر از ما وی رامی شناسیم؟
گورستان قم
97/11/5
https://youtu.be/CAFxnsWdlvU
دیدار با خانواده ی محمد مهدویفر
کاشان
آران و بیدگل
مهدویفر اکنون در اصفهان زندانی ست.
وی یکی از رزمندگان جبهه های جنگ بود. غواص بود. تخریبچی بود. اما اکنون یک بی قرار است. و تا ملاها و سرداران را به قهقرا نفرستد، و جامعه ای متین و درست و فهیمانه بر نیاورد، قرار نمی گیرد.
97/11/5
حضرت ایت الله نوریراد حفظ الله
غرض از تصدیع اوقات انکه ؛ مردمی که نخواهند و یا نتوانند بدون هیچ گونه هزینه ۴ ساعت و فقط ۴ ساعت ( ۸ صبح تا ۱۲ ظهر) در روز. ۲۲ بهمن از خانه بیرون نیایند و در منزل کپه مرگ کنند ایا لیاقت ازادی و رهایی از استبداد اخوندیسم را دارند ؟ و ایا سزاوار است جانهای شیفته ای که هم اکنون در زنجیر استبداد اسیر زندان و شکنجه اند برای رهایی چنین مردمی هزینه تقبل کنند و نیز محمد نوریزاد که مگس زهر اگین ولایتیان در بنای گوشش وزوز میکند و هر دم امکان فرو کردن نیشش میرود ؛ هر روز فتوا ی ستم سوز صادر کند ؟ اه که چه بی خیال و بی تفاوت مردمانی شده ایم !! انقدر ستم و فساد موبدان و مِغان را تحمل کردیم و تو سری خوردیم تا اعراب گرسنه جزیره العرب نجاتمان دادند و از دست گرگ گرفتار روباه شدیم و از مار غایشه به افعی پناه بردیم و صدها سال خلفای اموی و عباسی شیره جانمان را کشیده و انگاه که خلیفه عباسی غرق در فساد و تباهی شد و قدرتش به تار مویی بند بود منتظر ماندیم تا هولاکوخان مغول ناجیمان شود ؛ و باز دو باره انگاه که فساد و تباهی ملا سلطان حسین صفوی و ملا باشی های دربار صفوی ایران را به ورطه تباهی کشانده بودند و مملکت را جن گیر و رمال و تعزیه خوان و دعانوبس و روضه خوان و ایت الله هایی چون ملا محمد باقر اداره میکردند ؛ منتظر ظهور افراد یک لا قبایی چون محمود افغان نشستیم ؛ این بار منتظر که هستیم ؟!
jm گرامی – دستت درد نکنه که جانا سخن از دل ما می گویی.
بی تفاوت ها که هیچ دادشم بسیاری از “با تفاوت ” ها هم در چنان نادانی اسیرند و چنان 40 سال به دور خود چرخیده
اند و همچنان در حال چرخند – که گویی اینها کودکانی دبستانی بودند و به خارج فرستاده شدند تا انشا نویسی بیاموزند
انشا نویسی را خوب آموختند ولی شوربختانه هنوز رشد نکرده اند و درک نکردند که آنها هم در قبال مردمان داخل کشور
و کنشگران سیاسی و مدنی که جان خود را به کف دست گرفته اند مسئولیهایی دارند.
ممنون از شما
قابل توجه مشتاقان کتاب – خاطرات تاج الملوک – که همچنان از آن کتاب در حال دروغ پراکنی هستند.
این از وبلاگ یکی از ذوب شدگان در ولایت است که حداقل نه مانند دوست مشتاق ما برای حقیقت ارزش قائل است و
نه فقط در به کرسی نشاندن حرف های خود.
احمد قدیری
پیرامون اصالت کتب «خاطرات تاج الملوک» (منتسب به مادر شاه) و «دخترم فرح» (منتسب به فریده دیبا) که به روایت
رژیم پهلوی از زاویه دید شخصی می پردازد، از آقایان عبد الله شهبازی، محمد حسن روزی طلب و حسین دهباشی
کسب اطلاع نمودم که نظر هر سه بر جعلی بودن آن خاطرات بود.
دکتر عبد الله شهبازی البته توضیحات بیشتری دادند مبنی بر اینکه نویسنده هر دو کتاب یک نفر است، هدف از اقدام
جاعل مشخص نیست و بخش زیادی از دو کتاب و یا کتاب دخترم فرح -تردید از اینجانب است- از خاطرات ارتشبد حسین
فردوست و اسناد ساواک به سرقت رفته است.
به نظر اینجانب البته با توجه به مطالب نابی که خصوصا در کتاب دخترم فرح گردآوری شده، هدف جاعل یکجا گردآوردن
نقاط سیاه حکومت پهلوی است، تا با جعلی عنوان شدن «من قال»، تمام «ما قال» نیز یکجا بی اعتبار قلمداد گردد،
وگرنه انگیزه دیگری نمی توان برای چنین اقدامی قائل شد؛ خصوصا که سودی از فروش این کتب نیز در ایران عاید
نویسنده خارج نشین نمی شود.
جناب کاوش گرامی – شما گویا دوران خوش دبستان زمانی که هنگام دیکته گفتن تا دیکته تمام شود آموزگار بارها “نقطه
سر خط” را به ما یادآوری می کردند فراموش کرده اید.
وقتی شروع به خواندن کامنت بسیار جالب شما کردم آنرا خیلی دشوار یافتم. به همین خاطر مطلب شما را کپی
پیست کردم به نوت پد و آنرا به شکل زیر درآوردم تا خواندن آن برایم راحت شد. فقط خط ها را شکستم و هیچ نغییر
دیگری صورت نگرفت.
شما در این متن فقط از – 17 نقطه 8 کاما و 5 سمی-کالن – استفاده کرده اید.
اگر ممکن است از جمله های کوتاه تر استفاده کنید و همینطو در بکارگیری “نقطه سر خط” دست و دل باز باشید. تا ما
راحت تر از کامنت های جالبتان استفاده کنیم.
مانند بخش پایانی آپوزیت افشین نریمانی — متن بسیار پر مغزی بود.
امیدوارم از اینکه از سبک نگارش شما ایراد گرفتم دلگیر نشوید. ممنون
با احترام
کاوش
1:48 ق.ظ / ژانویه 24, 2019
با سلام و درود
تأملاتی چند در باب تاریخ رستگاری و تاریخ تحقیقی- قسمت -۱
شیعه گستری یا احیأ امپراطوری ساسانیان شیعه شده؟
دین و دستگاه روحانیت شریک یا در راس حاکمیت -دین ایدولوژی و سازمان یا حزب سیاسی در خدمت سیادت طبقاتی
خاندان شاهی، روحانیت وابسته به دربار و ملاکین و خوانین –
آغاز رسمی سلسله ساسانی
و اتحاد اردشیر بابکان و تنسییر یا ابرسام / بهرام خورزاد موبد موبدان
و حکومت دینی مزده یسنه در واکنش خصمانه و پیروزمندانه و شکست اردوان ششم و بلاش پنجم و اردوازد و برچیدن
سلسله اشکانیان (پارسیان شمال و به ذعم ساسانیان “غرب زده و نیمه هلنی”) بدست پارسیان جنوب “وارثین راستین
هخامنشیان”
و آغاز فرایند تاریخی “غرب زدایی” در قبال اولین تهاجم نظامی و فرهنگی غرب – توسط سپاه اسکندر
و فرو پاشی سلسله هخامنشیان و پایان امپراتوران ایران
و همزمان فراین مصر ،
و نفوذ فرهنگ هلنی در طی دوران حکومت سلوکیان بر ایران
تاثیر پذیری ضعیف اشکانیان از فرهنگ هلنی و تقابل با بینش و منش مهرداد اول;
پذیرفتن دین مسیحیت به عنوان دین رسمی امپراطوری روم شرقی یا بیزانس توسط کنستانتین پس از قرنها سرکوب و
آزار و اذیت مسیحییان حاشیه مدیترانه و میان رودان;
همزمان بیمناک شدن و سخت گیری شاپور دوم یا ذولکتاف (هم عصر کنستانین) به اهالی مسیحی قلمرو ساسانی
عمدتا اعراب میان رودان و افزایش غیر عادلانه باج و خراج این قوم و اقلییت قابل توجه دینی نشان دهنده اهمیت
سیاسی نقش دین به عنوان ایدلوزی سیاسی و لاجرم وفاداری به حکومتی که پرچم دار آن دین است که الزاما بر قلمرو
سکونت این دین باوران حکومت نمیکند. این پدیده در عصر جدید هم نمونههای فراونی دارد.
البته در این دوران همان طور که تا کنون و آینده نیز ادامه دارد بین پیروان عیسای تک ماهیتی و عیسای دو ماهیتی و
کلیساهای گوناگون نیز اختلافات کلامی و کلیسایی در حاشیه مدیترانه و میان رودان وجود داشت. اما این اختلافات
ایمانی و کلیسایی در شرایط خاص سیاسی و نظامی و تقابل با یک حکومت متکی به دینی و پیامبری کاملا متفاوت
وحدت خود را به نمایش میگذارد و اغازیست برای فرو پاشی سلسله ساسانیان.
سرنوشت پر از ماجرا جویی و عشق ورزی، بحران آفرین و جنگاوری از آغاز پادشاهی پر افتخار تا پایان تراژیک و احیای
شکوه امپراطوری داریوش اول هخامنشی، وصلت با دختر امپراتور رقیب موراکیروس،
دفع چالش بهرام چوبین برادر زن و سردار یاغی ،
جنگ با هرقل به منظور خون خواهی پدر زن و در اصل باز پس گرفتن سرزمینهای واگذار کرده بابت مهریه همسر و مهر
و منت حمایت پدر زن از هرقل امپراتور جدید و قاتل پدر زن.
فتح سرزمینهای جدید و اشغال اورشلیم و بیرون راندن حکام مسیحی
و خطای خطییر تاریخی و سیاسی توسط سردار پیروزش شهربراز (گویا در جبهه مخالف نیز نقش بازی میکرده) در
مصادره کردن صلیب مقدس مسیحیان که معتقدند عیسا مسیح بر آن مصلوب شده که وی آن را به عنوان نماد پیرروزی
“زرتشت بر عیسا” به تیسفون نزد پادشاه جوان بخت خسرو پرویز میفرستد.
این همان حرکت شطرنج خود مات کنی شاه ساسانیست که موجب وحدت و تحکیم لشکر شکست خرده هرقل در طی
۱۲ الی ۱۳ سال جنگ مستدام و بر پایی پرچم خون خواهی مسیحیان از لشکر مجوز ساسانیان و اعاده حرمت هتک
شده نبی مقدس میشود.
حال باقیمانده لشکریان هرقل و هم پیمانان و اقوام فرصت طلب جنگ جو و غنیمت جو به علاوه جهان مسیحیت شرق
مدیترانه و میان رودان را که از قبل و از زمان شاپور دوم خصوصاً دل خوشی از شاپوران و خسروان مجوز ساسانی
نداشتند زیر پرچم وحدت دینی یا ایدولوژیکی مسیحیت گرد آورده و قصد تیسفون میکنند.
سرنجام شکست دهشتناک و غمبار خسرو پرویز از هرقل
و زندانی و محاکمه شدن وی توسط پسرش شیرویه قباد دوم از مادر مسیحی دختر مورکریوس
و تحت حمایت قوای پیروز خارجی
و قتل عام فرزندان پسر بدست برادر شیرویه
و آغاز فرو پاشی ساسانیان
و آغاز سلطه اعراب غالبا مسیحی و بعضا کلیمی میان رودان
یا شبه جزیره و سایر اعرابی که توسط شاهان ساسانی در گذشته به سرزمینهای ایران امروزی مثل خوزستان و
خراسان و نقاط دیگر کوچانده شده بودند
بر ایرانیان شکست خرده خسته ناتوان مفلوک و رنجور
از شیوع طاعون و قحطی و کرسنگی
در پی نزدیک به ۲۵ سال جنگ و بستوه آمده
از نظام ظالمانه و طبقاتی شاهان مستبد و موبدان خبیث و ملاکان و خوانین ظالم ساسانی
بستر تاریخی و اجتماعی پذیرش ندای “صلح / اسلام” اعراب ساسانی را فراهم میکردند.
اعراب مسیحی پیامبر خود را بنام “مهمت” میشناختند و به وی استناد میکرند.
قتل رئیس قبیلهٔ لخمیها به فرمان خسرو پرویز
به واسطهٔ امتنان از بخشیدن دختر خود به شاه ساسانی
و نادیده انگاشتن نقش امنیتی و حیاتی و جایگاه استراتژیکی آنها به عنوان مرز داران ایران ساسانی
در مقابل قبایل جاهل و وحشی سرزمین حجاز
زمینه ساز کینه ورزی لخمیها بر علیه شاه
و سرانجام فروپاشی مرز ایمن امپراطوری و سرزمین حجاز جولانگاه تازیان بیابان گرد شد
و این تحولات نامنی آغاز گر تاخت و تاز این قبایل شد
که میبایست انتقام نیاکان اعراب بدوی خود را از خسروان و شاهپوران صاحب کتفهای آنها بگیرند؛
چنین است رسم سرای درشت *****گهی پشت به زین و گهی زین به پشت
هنوز سکهای بنام نبی و دین اسلام توسط باستان شناسان و سایر محققین تاریخ کشف نشده؛
سنگ نبشته یا صخره تراشید شده یا لوحه سفالی یا گلی یا پاپیروسی، چرمی
از تاریخ صدر اسلام به دست نیامده که مورد تائید محققین و مورخین عصر ما باشد؛
منابع فراوان تاریخ رستگاری و یا در جهت رد آن که از حریم و خلوت نبی و لحظه به لحظه زندگی خصوصی وی و گذران
اوقاتش با فرزندان و همسران و یاران و معاشرت و معاملات و تعاملات و
مذاکرات و جنگ آوریهای گوناگون منتسب به وی تقریبا بدون استثنا متکی بر روایات فراوانی نقل شده که حضور منبع
خبر و روایت در مکانزمان مورد اشاره مورد تردید فراوان محققین تاریخ تحلیلی آن عصر در زمان ماست؛
کاوش
1:54 ق.ظ / ژانویه 24, 2019
تأملاتی چند در باب تاریخ رستگاری و تاریخ تحقیقی- قسمت -2
با این حال اگر روایت تاریخ رستگاری، افسانهای و یا اسطورهای دین و نبی را به عنوان فصلی “معتبر و قابل اعتنا” از
تاریخ عمومی به مصداق عامیانه “گر نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها” و آن را به مثابه نقل سینه به سینه سیره و روح
ایمانی تاریخ جامعه بپذیریم
در آن صورت میبایست به استناد تاریخ تحقیقی ایران باستان و تجربه تجاوز نظامی غرب و نفوذ آغازین فرهنگی آنها و در
پی آن واکنش دین خویانه حکومت
“دین ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین حکومت ماست”
و بنیان گذاران آن اردشیر بابکان و موبد موبدان تنسیر
و کرتیر نمیر الموبدین ( هفت پادشاه ساسانی رو به گور کرد
– اردشیر بابکان، شاپور اول، هرمز اول، بهرام اول و دوم ، سوم و نرسی)
و سرکوب گر مانی و پیروانش و بعدها ذبح دینی مزدک و مزدکیان توسط پادشاه دادگر انوشیروان خسرو اول،
را در زمره تاریخ حکومت دینی ایران باستان یا ایران پیش از اسلام به رسمیت شناخت.
دگرگونی فرهنگی و دینی سرزمین ایران باستان و مردمان پیرو دین مزده یسنه پیش و بیش از آنکه قربانی سلطه
اعراب و دین بیگانه آنها اسلام باشد قربانی تاریخ باستان و کشور گشائیهای امپراطوران فارس عمدتا در سرزمینهای
مجاور بود نه در سرزمینهای دور دست و فرا ساحلی
و مدیون سیاستهای امنیتی و اقتصادی عصر که برده گیری و کوچاندن اقوام مقهور به درون سرزمین و احتمالا
جاگزینی آنها با کوچندن اجباری اهالی خود به سرزمینهای تازه فتح شده از اهداف کلیدی آنها بود.
ولی این سیاستها غافل از این نکته استرتژیک بوده که این جابجایی نا متعادل و یا حضور جمعیت زیاد اهالی تحت
سلطه در امپراطوری و در اطراف پایتخت و کاخ شاه همواره خطر و ریسک شورش و طغیان این اقوام را در شرایط خطیر
اقتصادی و سیاسی به همراه دارد و میتواند موجباتی فراهم کند که حکومت مرکزی را ساقط و اقوام زیر سلطه بر
حاکمین مقهور شده حاکم شوند.
تاریخ تحولات حکومت پر شکوه و عاقبت به شر و تراژدی خسرو پرویز ساسانی همه شواهد و لوازم تاریخی و سیاسی
و اجتمایی و اقتصادی این چنین دگرگونی “فاجعه آمیز” تاریخی را کم و بیش داراست.
و ما هم چنان در این کوره سوز و گداز تاریخی میسوزیم ولی نه خود را که بیگانگان را مقصر قلمداد میکنیم.
ما نتوانیم طبق سیاق تاریخ رستگاری به کشور گشایی کوروش و داریوش، فرهاد ، بهرام و مهرداد و اردشیر، شاپوران و
خسروان ببالیم ولی ولی عواقب ناگوار این ماجرا جویها و جنگ اوریها و ویرانیها را بر دشمنان و بیگانگان آوار کنیم. نمونه
برجسته تاریخ مصیبت بار دیگر مرز داری ترکان خاتون و غایر خان است که طوفان بلا و ویرانی هلاکو خان مغول را به
همراه داشت.
نوربرت الیاس (۱۸۹۷–۱۹۹۰) جامعهشناس آلمانی بود. آثار متعددی دارد و از جمله در مورد تمدن اظهار می کند:بسیاری از مردم هسته اصلی تمدن را تکنیک، اقتصادو عواملی شبیه به آنان تصور می کنند. این یک اشتباه است. خصوصیات و مشخصه ی تمدن در رفتار انسانها نسبت به همدیگر است.رفتار انسانها در هر مورد زندگی، چه خصوصی و شخصی وچه عمومی و روزمره و خاص چون جشنهایشان تعیین کننده اند.
اینها میزان اندازه گیری تمدن آن مردم است.(زندگی اشرافی ۱۹۴۷/۲۰۰۶ . ۷ص)
مردم ایران اکنون دارای چه تمدنی هستند؟ آیاتمدن با حکومتی ضد تمدن و ضد بشری امکان پذیر است؟
با سلام و درود به ن.م گرامی،
سپاس از لطف و توجه جناب عالی به کامنت دو قسمتی حقیر در مورد تأملاتی چند در تاریخ ساسانی، سرگذشت اجمالی فرمانروایی خسرو پرویز، و رقابتهای دو ابر قدرت جهانی عصر ایران و روم و فرجام تراژیک خسرو پرویز و خاندانش و آغاز پایان تراژیک ساسانیان و ظهور دین اسلام در میان رودان.
آفرین بر همت و حوصله شما و باز نویسی متن و تقطیع جملات طولانی و مرکب بنده و سهل خوان تر کردن متن.
چناچه علاقمند بودید میتونید کامنت مربوط به سرگذشت اجمالی “فرهاد چهارم” پادشاه اشکانی – هم عصر گایوس اکتاویوس (اوگستوس) بنیانگذار امپراطوری و اولین امپراتور روم- را که اینجاب بطور خلاصه از کتابی به این نام که احسان طبری در قالب رمان تاریخی با هدف نقدی بر تاریخ شاهنشایی و سرنوشت شاهان ایرانی نوشته، بخوانید.
http://www.nurizad.info/blog/29656#comment-222542
[اینگونه بنظر میاید که سلطهٔ ۳۰۰ سال حکومت هلنی سلوکیان بر ایران از زمان شکست داریوش سوم هخامنشی توسط سپاه اسکندر تا فروپاشی سلطهٔ سلوکیان در زمان مهرداد اول اشکانی در انتقال سنت فلسفه یونانی چندان موفق نبوده است که عربها در طی ۲۰۰ سال اول سلطهٔ بر ایران و انتقال فرهنگ دینی خود موفقیت داشتند. به هرحال فرهنگ دینی مبتنی بر تکخدایی ادیان زرتشت و اسلام وزنه بسیار سنگینتری نسبت به سنت دینی چندخدائی یونیانیان و سنت فلسفهٔ بر آماده از آن فرهنگ دینی در این تهاجم و تقابل و پذیرش فرهنگی نقش داشته. تکثر خدایان، تشتط افکار باورها و ارزشهای یونانیان در زمینه شناخت حیات و متافیزیک قطعاً جایگاه امن روحی و فکری برای امثال ابنسینا نبوده حتا اگر تحت تاثیر خرد و منطق گرایی ارسطو بوده باشد؛ ابن سینا میخواد منطق ارسطو را برای اثبات “فلسفهٔ” تکخدائی خویش به کار گیرد، بهره مند از ابزار زمینی و متکی به متافیزک مبتنی بر وحی، پیرو امر مقدس، با چون و چرا.]
توضیح مختصر در مورد سبک نوشتن اینجانب و عدم رعایت نقطه گذاری لازم و کافی، با عرض پوزش به دلیل فقدان تجربه قریب به ۴ دهه فارسی نویسی و در عوض ۴ دهه انگلیسی نویسی متون علوم ریاضی و فیزیک و علوم مختلف فنی پرفرمول و زندگی در غرب است. همینطور سعی در صرفه جویی از مصرف غیر زاید حروف به دلیل سقف تعداد حروف اهدایی نوریزاد گرامیست.
شما چه گونهٔ توانستید کامنت دو قسمتی بیش از ۵۰۰۰ حرفی اینجانب را به علاوه متن توضیحی خود علی رغم محدودیت حروف در یک کامنت درج کنید آنهم با فاصله یک خط خالی بین خطوط متن؟
سپاس که وقت صرف میکنید و لطف و توجه دارید.
جناب کاوش – سپاس از پاسختان.
و از لطف شما ممنونم. و آن لینک را هم حتما خواهم دید. در مورد کامنت طولانی کمی جرزنی کردم — یک وقت به آقای
نوریزاد نگید!
با احترام
اصلاحات ارضی محمد رضا شاهی! (4)
پرتال امام خمینی ره:
پرسش: دلیل مخالفت امام با طرح اصلاحات ارضی محمد رضا شاه چه بود؟ زیرا عده ای معتقدندکه تا قبل از این طرح، وجوه شرعی عایدی از زمین ها و املاک به حساب روحانیان ریخته می شد و همین دلیل مخالفت آنها با این طرح بود.
——
پاسخ :حکومت شاه برای محکوم کردن مخالفت ها با اصلاحات ارضی، برخی شایعات و دروغ ها از جمله این مورد را شایع می کرد، در حالی که این مسأله درباره امام به کلی عاری از حقیقت بود؛ به دلایل زیر:
اول این که امام پیش از 15 خرداد، صریحاً اعلام کرد که «حوزه ی علمیه هرگز مخالف اصلاحات ارضی نبوده؛ آیا دولت به ما پیشنهاد کرد و از ما نظر خواست؟ ما می دانیم که این موضوع برای سرگرمی کشاورزان فراهم شده است.» (10/2/42) (صحیفه امام، ج1، ص191) بعداً هم مکرراً اعلام کرد که به اسم اصلاحات ارضی، زراعت ما را به هم زدند و واردات کشاورزی زیاد شده و روستاییان هم به حاشیه نشینی در شهرها و حلبی آبادها دچار شده اند و ایران که پیش از اصلاحات ارضی، صادرات محصولات کشاورزی داشت، بعداً به گونه ای شد که واردکننده بزرگ این مواد شد.
به علاوه مگر فئودال ها و زمین داران، متشرع تر از روستاییان بودند که کسی نگران دریافت وجوه شرعی باشد؟ واقعیت این است که پس از اصلاحات ارضی، حضور روحانیون در روستاها بیشتر شد، زیرا مانع بزرگ که خان و فئودال بود، از میان رفت و پرداخت های شرعی مردم پس از سال 42، ده ها برابر قبل از آن شد. (مطابق آمارهای موجود در سازمان اوقاف) و از همه مهم تر این که پس از انقلاب و با اجازه ی امام، قانون تقسیم اراضی تصویب شد، با این تفاوت که برخلاف اصلاحات ارضی شاه، این بار نه تنها به کشاورزان زمین داده شد، بلکه وام و امکانات کشاورزی هم داده شد و در نهایت کشاورزی جهشی چشم گیر به جلو داشت.
http://www.imam-khomeini.ir/fa/c76_15227/
اصلاحات ارضی محمد رضا شاهی! (3)
برگرفته از مقاله فاطمه پهلوان پور
—-
منظور از واژه اصلاحات ارضی، تغییری است که دولت در بنیانهای کشاورزی انجام میدهد. بنیانهای کشاورزی عبارتاند از: مجموعه روابط اجتماعی ـ حقوقی موجود میان مردم درباره تقسیم زمین، مشخصات ویژه مؤسسات کشاورزی( بزرگی، کوچکی و …) و درجه استقبال مؤسسات کشاورزی.
تاریخچه
دکتر علی امینی در دوران صدارتش مرحله اول اصلاحات ارضی را اجرا کرد. مرحله دوم آن در قالب انقلاب سفید به عنوان یکی از اصول ششگانه مطرح شد و مرحله سومِ آن را هم دولت هویدا در سال 1348ش. اجرا کرد.
انگیزه و علل طرح اصلاحات ارضی
شاه در آبان 1328 در سفر 45 روزه خود به آمریکا در نیویورک (؟!) اظهار داشت: «جهت برخورداری دهقانان و طبقات محروم از یک زندگی خوب، بایستی اراضی واگذاری به سازمان شاهنشاهی با اقساط طولانی مدت به دهقانان فروخته شود؛ به اضافه اینکه اراضی خالصه نیز مجاناً بین آنها تقسیم گردد.»
حتی یکی دو روز پس از آن گفته بود: «برنامهای در نظر است به مورد اجرا گذاشته شود که طبق آن مالکان بزرگ، آبادیها و اراضی خود را به دولت بفروشند و دولت نیز این اراضی را به قیمت تمام شده به اقساط کوچک به برزگران بفروشد و باید با تأسیس شرکتهای تعاونی و با استفاده از ماشین آلات جدید کشاورزی بر میزان محصولات بیفزاییم.»
(تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوران پهلوی،علیرضا امینی، تهران، صدای معاصر، 1381ش، چاپ اول، ص 250)
آمریکا نیز میخواست دستگاه حاکم را انحصاراً به سوی خود جذب کند و مخصوصاً تصورش این بود که شکاف طبقاتی را با کمکهای اقتصادی به عدهای خاص بهوجود آورد؛ بنابراین بر اصلاحات ارضی تأکید داشت.
(همان)
طرح اولیه اصلاحات ارضی در زمان نخستوزیری دکتر اقبال، یعنی 24 اسفتد 1338 تسلیم مجلس شد؛ اما به دلیل مخالفت آیتالله بروجردی با این اصلاحات و اجرایینشدنش تا زمان تشکیل کابینه دکتر امینی صحبتی از اجرای آن به میان نیامد؛[5] اما زمانی که”جاف اف کندی” از حزب دموکرات به قدرت رسید(1340ش.)، درصدد برآمد برنامههای کمک نظامی را قطع و اعطای سرمایه برای توسعه اقتصادی را جایگزین آن سازد؛ بنابراین برنامههایی چون: اصلاحات ارضی، بهبود نظام آموزشی، بهداشت، مسکن و توسعه صنعت در اولویت قرار گرفت.
(جیمز، بیل؛ عقاب و شیر، ترجمه مهوش غلامی، نشر کوبه، تهران، 1371ش، ج1، ص 215).
در واقع، اهداف آمریکا از توصیه اصلاحات ارضی به رژیمهای وابسته به غرب، مانند ایران، عبارت بودند از:
1. حمله به استعمارگران قدیمی، مثل: انگلستان، فرانسه و …؛
2. جلبکردن نظر روشنفکران کشورهای توسعهنیافته؛
3. کسب سودهای کلان از بازارهای تازه برای خویش؛
4. نفوذ سیاسی و اقتصادی خود.
(رجبی، محمد حسن؛ زندگینامه سیاسی امام خمینی از آغاز تا تبعید، تهران، کتابخانه ملی، ج1010، 1371ش، ج اول، ص 171).
رژیم شاه در ظاهر، چهار هدف عمده از اجرای اصلاحات داشت:
1.کاستن قدرت سیاسی مالکان بزرگ و ایجاد پایگاه اجتماعی برای رژیم در میان روستاییان؛
2.جایگزینی زراعت سودآور به جای زراعت سنتی؛
3. افزایش بازار خرید روستاییان و توسعه بازارهای واقعی برای تولیدات صنعتی؛
4.افزایش بهرهوری کشاورزی و بهکارگیری نیروی مازاد در صنایع شهری.
(خلجی، عباس؛ اصلاحات آمریکایی و قیام 15 خرداد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381ش، چاپ اول، ص 80 و 81).
مخالفت با اصلاحات ارضی
گفته شد که قانون اصلاحات ارضی را ابتدا دولت اقبال، تهیه و به مجلس تقدیم کرده بود. این قانون با توجه به جوّ حاکم بر مجلس و مخالفت زمینداران و مالکان بزرگ و صاحبنفوذ به تصویب نرسید. اجرای اصلاحات ارضی به خصومت بیشتر زمینداران و کارفرمایانی منجر شد که انجام این اصلاحات و تأسیس نظام مالیاتی را به زیان خود میدیدند….
نتایج و پیامدهای اصلاحات ارضی
برنامه اصلاحات ارضی، ظاهراً کشاورزان متوسط را به عنوان یک نیروی اجتماعی به حساب میآورد؛ ولی تعداد اینگونه کشاورزان، حدود یک دهم مجموع کشاورزان ایران بود. به کشاورزان فقیر، قطعات کوچک زمین میرسید. کارگران کشاورز که نیروی عمدهای بودند، امید زمیندار شدن را از دست دادند و بدین ترتیب طولی نکشید که دهها هزار کشاورز بیکار و بدون زمین برای کاریابی به شهرها روی آوردند.
کشاورزی با اجرای اصلاحات ارضی، نابود و شهرها از کشاورزان انباشته شد. این اصلاحات علاوه بر دگرگونی در الگوی مالکیت، باعث تغییرات مهمی در جمعیت کشور شد؛ در حالی که در اوایل دهه 1340 در حدود 30 درصد از جمعیت ایران در شهرها زندگی میکردند، در سال 1354 این رقم به 45 درصد رسید. شاه بسیاری از ثروتمندان زمیندار را با خودش دشمن کرد با این امید که در عوض، پشتیبانی کشاورزان را جلب کند.
کنترل قیمت محصولات کشاورزی مانند گندم، افزایش جمعیت، مهاجرت روستاییانِ بیزمین به شهرها، بیتوجهی دولت به مازاد محصولات کشاورزی برای تأمین غذا، صادرات و تأمین درآمد، به دلیل استفاده از عواید نفت از مهمترین مسائلی بود که سطح محصولات کشاورزی را دچار اُفت کرد.
یکی دیگر از پیامدهای این قانون، قیام مسلحانه عشایر “کوهمره سرخی” و سرکوب و کشتهشدن آنها به دستور رژیم بود.
http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D8%B1%D8%B6%DB%8C__a-36780.aspx
—
پی نوشت:منابع دیگر مطالب این مقاله در ذیل آن آمده است.
اصلاحات ارضی در ایران (2)
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
اصلاحات ارضی یا الغای رژیم ارباب و رعیتی عبارت است از تغییرات اساسی در میزان و نحوه مالکیت اراضی به ویژه اراضی کشاورزی که ادعا شد به منظور افزایش بهرهوری عمومی جامعه صورت میگیرد. الغای رژیم ارباب و رعیتی برای نخستین بار در تاریخ ایران به عنوان یک هدف سیاسی یکی از ارکان حزب دمکرات (دوران مشروطه) بود. اصلاحات ارضی در کشور به دستور شاه ایران محمد رضا پهلوی و نخست وزیران دکتر علی امینی و اسدالله علم به تحقق پیوست و بدین ترتیب تغییراتی در شیوه مالکیت زمینهای کشاورزی از دست از فئودالها یا مالکان بزرگ به خرده مالکی و توزیع مجدد آن بین کشاورزان، با تصویب قانون اصلاحات ارضی و سپس قوانین اصلاحی و آییننامههای آن، از جمله قانون اصلاح قانون اصلاحات ارضی، آییننامه اجرایی قانون اصلاحات ارضی، قانون تقسیم و فروش اراضی مورد اجاره به زارعین مستأجر و قانون الحاق ۸ ماده به آییننامه اصلاحات ارضی طی ۳ مرحله انجام گرفت. اصلاحات ارضی نخستین اصل منشور انقلاب شاه و مردم بود….
نخستین لایحه اصلاحات
پیش از اصلاحات ارضی ۵۰ در صد از زمینهای کشاورزی در دست مالکان بزرگ بود. ۲۰ در صد متعلق به اوقاف و در دست مردم و روحانیون بود. ۱۰ در صد زمینهای دولتی نیز متعلق به محمدرضا پهلوی بود و ۲۰ درصد باقیمانده به کشاورزان تعلق داشت. پیش از اصلاحات ارضی به دستور محمدرضا پهلوی ۱۸۰۰۰ روستا را در فهرستی درآوردند که آن زمینها میبایستی بین روستاییان تقسیم شود….
به هر روی این لایحه تغییر یافته از تصویب مجلس که اکثریت آن را مالکان تشکیل میدادند گذشت. در ۱۶ ژوئیه ۱۹۶۰ محمد رضا پهلوی این لایحه را امضا کرد و گفت که این نخستین گام ما در این سوی است لایحههای دیگری را برای اصلاحات ارضی خواهم آورد و به همه پرسی خواهم گذاشت تا ملت ایران دربارهٔ آن تصمیم بگیرند. این نسخه اصلاح شده اصلاحات ارضی از تصویب مجلسی گذشت که اکثریت آن را مالکان تشکیل میدادند. به همین جهت قانون مزبور منافع مالکان را تأمین کرد. بنابراین قانون، هر مالک میتوانست تا ۴۰۰ هکتار زمین آبی یا ۸۰۰ هکتار زمین دیم را برای خود نگاه دارد. در مجموع، مجلس راههایی را پیشبینی کرد تا جایی که بتواند مانع از تحقق واقعی اصلاحات ارضی شود و به جانبداری از منافع مالکان پرداخت….
در مرحله نخست تعیین شد که هیچ مالکی بیش از یک ده ششدانگ یا ششدانگ زمین در چند ده مختلف نداشته باشد. دولت زمینهای مازاد بزرگ مالکان را خریداری و بخشهایی که دارای زارعان صاحب نسق بودند را به صورت اقساطی به آنها فروخته و زمینهای بلاکشت باقیمانده تحت عنوان اراضی دولتی در اختیار دولت قرار میگرفت. با فروش سهام کارخانجات دولتی ترتیب باز پرداخت بهای زمینها به مالکان فراهم گردید….
….محمدرضا پهلوی ادعا کردهاست این اقدام موجب شد همه کشاورزان ایران صاحب زمین شوند و ایران از یک کشور فئودالی به سوی «کشاورزی آزاد» و «صنعتی شدن» گام بردارد.
نتیجه
تأثیرات برنامهٔ اصلاحات ارضی گرچه به شکلی اساساً محدود، تأیید مالکیت زمین برای زمینداران غیرکشاورز، امکان مالک شدن زارعان سهمبر و تثبیت موقعیت اجتماعی کارگران کشاورز یا بذرکاران به مثابهٔ کشاورزان فاقد زمین بود. اما اصلاحات ارضی خصلت اصلی نظام کشاورزی قبلی، یعنی نظامی را که در آن اقلیت مالک با استثمار اکثریت روستانشین از کار کشاورزی سود میبرد، تغییر نداد. البته ترکیب گروه دوم همچون پیامد مستقیم سیاستهای تقسیم اراضی حکومت، تغییر یافت. بهطور مشخص، تعدادی از اربابان سابق از این نظام بهطور کلی حذف شدند و جای آنان را اقلیتی از کشاورزانی که ۱۰ هکتار زمین با بیش از آن دریافت کرده بودند و نیز بورژوازی دهقانی (تجار خوشنشین) گرفتند. این هر دو گروه را باید بخشی از نخبگان جامعهٔ روستایی دانست که از ایجاد روابط استثماری با اکثریت روستانشینان، شامل زارعان معیشتی و کارگران کشاورز فاقد زمین، سود میبردند.
در طول حکومت محمدرضا شاه سیاست آن نبود که تغییری ریشهای در روابط سنتی روستایی پدید آید؛ بنابراین نیابد هم حیرت کرد که چرا اصلاحات ارضی به چنین نتیجهای دست نیافت. با این همه، هر برنامهٔ تقسیم زمینی به ناچار تصوری را از تغییری نسبتاً بنیادین در ذهن میآفریند. احتمالاً یکی از اهداف این برنامه، ارائهٔ چنین تصویری بود، اگر چه در واقع امکان هیچ تغییر جدیای فراهم نشد. کشاورزان به این تصویر واکنش مثبت نشان دادند و در آغاز امیدوار بودند که اصلاحات ارضی وضعشان را بهبود بخشد. اما، برای اکثر آنان فقر بیپایان همراه با عدم امنیت اقتصادی، سرنوشتی تغییرناپذیر بود. کشاورزان که پس از چندی از توهم به درآمدند، به برنامهٔ اصلاحات ارضای به تلخی مینگریستند. آنها به حکومت مظنون بودند و نسبت به گروه کوچک مالکان غیابی و دهقانان صاحب زمینی که از اصلاحات سود برده بودند کینه میورزیدند. البته خیلی از مالکان برای جلوگیری از دست رفتن زمینهایشان آنها را به کمک روحانیون وقف عام ویا خاص نمودند که هنوز هم خیلی از روستاییان با سازمان اوقاف دچار مشکل میباشند.
https://fa.wikipedia.org/wiki/
—-
از این گزارش پیداست که در عهد محمد رضای پهلوی (فرزند کهکشان یکتای تاریخ ایران!) اصلا بحث بهینه سازی الگوی مصرف آب که الان برخی روی آن مانور می دهند و پارازیت هایی صادر می کنند مطرح نبود،آنچه مطرح بود،بسط مساله کشاورزی و اصلاح آن از طریق الغای نظام ارباب رعیتی بود که عملا منجرّ به تغییر مالکان عمده و واگذاری به دولتیان دیگر،و فقر و یاس طبقه کشاورز و هجرت آنها به حاشیه شهرهای بزرگ و آسیب به زراعت و کشاورزی و تبدیل شدن ایران به بازار مصرفی کشاورزی کشورهای دیگر و نابودی کشاورزی در ایران شد.
«سوره نساء ۸۹ :وَدُّوالَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ حَتَّي يُهاجِرُوا في سَبيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَ لا نَصيراً»
ترجمه:( کافران) آرزو کنند که شما (مسلمین) هم به مانند آنها کافر شوید تا همه برابر (در کفر) باشید. پس از آنان تا در راه خدا هجرت نکنند دوست نگیرید، و اگر مخالفت کردند آنها را در هر کجا یافتید به قتل رسانید و از آنها یاور و دوستی نباید اختیار کنید.
این آیه توهین به عقل و فهم بشر ی است الله یی که دستور کشتارمی دهد برخاسته از ذهنی مستبد و ستمگر است . این ذهن چون قادر به تجزیه و تحلیل نیست هر چیز جز خود را ردکرده و هر کس غیر از خود را دشمن خود می داند.
الله قبیله یی می باید بر دیگر خدایان قبایل پیروز شود چرا ؟چون قدرت در زیر فرمان آوردن قبایل است و هر قبیله براحتی حاضر به ترک خدایش نبود .
حکومت آخوندی حامی این هزلیات قبیله ای است.
سوره انفال۱۲:«إِذْيُوحي رَبُّکَ إِلَي الْمَلائِکَةِ أَنِّي مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذينَ آمَنُوا سَأُلْقي في قُلُوبِ الَّذينَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ»
ترجمه: هنگامی که پروردگارت به فرشتگان وحی می کرد که من با شما هستم ، پس کسانی را که ایمان آورده اند ثابت قدم دارید ، به زودی در دل های آنان که کفر ورزیده اند ترس می افکنم ، پس ضربه ها را بر فراز گردن ها بزنید ( بر فرق آنها ) و همه سر انگشتانشان را قلم کنید.
این دو نمونه از صدها توهین قران به انسان است.انسانی ذلیل و پست و ناچیز که باید به هر وسیله و بیچون و چرا تسلیم الله باشد.
خدایی بیرحم و جبار که تنها نشانه فکر ناتمام و کژاندیش انسانی قدرت طلب است.
بیش از ۱۴۰۰ سال توهین به انسان و زندگی می گذرد و نتیجه اش در نهایت چیزی جز نیستی و نابودی انسانها نبوده و نیست .
رئیس/* قوه غضاییه: در چهل سالگی انقلاب اسلامی عفو گستردهای اعلام میشود.
مش قاسم: اولا، اینا رو وحشت ورداشته. اینا تا مجبور نباشن کسی رو از تو زندون ول نمیکنن. فهمیدن که حربه زندان شده شمشیری بر علیه خودشون. دوما، آزاد کردن بیگناهان ربطی به عفو نداره، بیگناه به عفو احتیاج نداره، بیخود منت سر ملت نذار. سوما، اون روزی که تو رو بگیرن و بذرانت جلوی ملت که جوابگوی اینهمه ظلم و ستمی که تو و هم پالکیات در این مملکت کردین این تو و هم پالکیات هستین که باید درخواست عفو از گناهان بکنین.
سلام بردوستان ناظر
[Forwarded from سایت خبری-تحلیلی کلمه]
آب از سرچشمه گل آلود است
✍ #ابوالفضل_قدیانی
اسماعیل بخشی نماینده کارگران نیشکر هفت تپه و سپیده قلیان پس از آزادی از زندان با احساس مسئولیت و شجاعت اعمال شکنجهی شدید توسط عمال وزارت اطلاعات در خوزستان را نسبت به خود اعلام و افشا کردند.
اسماعیل بخشی خواهان مناظره با وزیر اطلاعات و پاسخگویی وی شد. اما از طرف مقابل ابتدا بعضی از نمایندگان مجلس خواهان رسیدگی و تحقیق در بارهی موضوع اعمال شکنجه شدند و عده ای هم به تکذیب شکنجه پرداختند.
به تدریج دولت, مجلس و قوه ی قضائیه از شکنجه شدگان طلبِکار هم شدند. کار به جایی رسید که از هر سه قوه علیه شاکی ستمدیده اتخاذ موضع شد و با تعجب شاهد موضع تأسف بار سخنگوی دولت به اصطلاح اعتدال گرای مورد حمایت اصلاح طلبان بودیم که کاسه داغ تر از آش شد و خواهان شکایت شکنجه گر علیه شکنجه شده گردید بعد نوبت به قوه قضائیه رسید که دادستان کل کشور انواع و اقسام جرم ها رابه شکنجه شده ی مظلوم اسماعیل بخشی نسبت داد و ماهیت قوه ی قضائیه را یک بار دیگر افشا نمود که چگونه داد ظالم را از مظلوم می ستاند و به حمایت شکنجه گران علیه شکنجه شدگان بر می خیزد.
البته از دادستانی که سقف تفکرش در این حد است که می خواهد با دست بریدن و خون ریختن، کشوری را که توسط نظام جمهوری اسلامی ویران گردیده اصلاح کند بیش از این نمی توان انتظار داشت. اما این داستان را پخش فیلم رسوا و ننگین “طراحی سوخته” و بعد هم دستگیری خانم قلیان تکمیل می کند، سناریویی که افتضاح آن بر خود نویسندگان و اجرا کنندگان واضح است، اما چرا دست به این قبیل کارهای از پیش محکوم شده می زنند؟
چون چاره ای دیگر ندارند غریقی که به هر حشیشی متشبث می شود، دست و پایی است که از سر اضطرار در باتلاق می زند و در نهایت هم غرق شدنی است .
اما همگان می دانند که آب از سر چشمه گل است مسبب اصلی تمامی این اعمال، مستبد امروز ایران آقای خامنه ای است. اوست که چراغ سبز می دهد که شکنجه کنند و اعترافات دروغ به زور شکنجه از متهمان بگیرند و در بنگاه دروغ پراکنی وی یعنی صدا و سیما منتشر کنند و البته باید پاسخگوی این تصمیمات سرکوبگرانه خود باشد./کلمه
✅@kaleme
شماهم كه مي دانيد اب ازكج گل آلود بلكه سمي است !
فرماروايي نادان وفرمان بران نادانتر
مصلح
آیت الله محمد نوری زاد:
ازدواج با دخترکان کم سن و سال، یکی از بزرگترین فاجعه های سخیف و ناجوانمردانه ی انسانی ست. خدایی که مطلقِ شعور است، مطلقِ دانایی است، مطلقِ عاطفه است، مطلقِ آفرینشگری ست، هرگز به چنین فاجعه ی ویرانگری دستور نمی دهد.
فتوا می دهم سن ازدواج دختران، با سن قانونی آنان برای گرفتن گواهینامه ی رانندگی، یکی باشد!
چنایت علیه بشریت! نا دیده گرفتن حق یک انسان برای زندگی!
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم ورحمت الله یا الله
جناب آقای نوری زاد . عزیز دل برادر در قرآن کریم سن خاصی برای ازدواج تعریف نشده است اما چون ازدواج سنت پیامبر است عنایت بفرمایید که ازدواج محمد پنجاه و یک ساله با عایشه ی شش ساله در تمام کتب معتبر . حدیث، سیره ی نبی، و تاریخ اسلام تائید شده است. با استناد بر این واقعه امروز در بیشتر ممالک اسلامی رسم ازدواج با اطفال صغیر متداول است این داستانها است که اسلام را شیرین کرده همچنین صیغه و کنیز و غنیمت و بچه شیرخوار و الی ماشالله اگر اینها نباشد که کسی مسلمان نمیشود !
وسلام علیکم و رحمت الله و برکاتو .
صلوات لطفا فقط برادران .
خواهران هم اگر خواستند صلوات بفرستند لطفا یک مدادی . خودکاری . انگشتی لای دندان بگذارند که خدای نکرده برادران تحریک نشوند ای خاک بر سر برادرانی که با صدای زنگ تحریک میشوند انار خودشان خواهر مادر ندارند ..///!
آیت الله محمد نوری زاد:
فتوا می دهم در و پیکرِ بساط آیت الله ها و حوزه ها را، و گنبد و گلدسته ی امامزاده ها را از جا بکنید و برای این بچه ها مدرسه بسازید.
هر کجا دیدید آنسوتر از حوزه های دینی مجلل و امامزاده های باشکوه، مدارسی چنین آزار دهنده داریم، بدانید که در بیخ ریش آیت الله ها شیطان خانه کرده است!
یک جو غیرت می خواهم که یکی از آیت الله ها دست بقلم ببرد و فتوا بدهد که نخیر، هیچ شیطانی در بیخ ریش ما آیت الله ها خانه نکرده اگر که مدارس دینی با شکوهی داریم و دبستان هایی چنین ویران!
محمد نوری زاد:
بیایید به این بیندیشیم که این دختر کوچولو، نوه ی این حاج آقا نیست. یکی از بچه هایش نیز نیست. بل تازه ترین همسر ایشان است. انصافاً این دختر بچه، چه تصوری از زندگی و شوهر و هماغوشی دارد؟
همین دختر کوچولو اگر بخواهد گواهینامه بگیرد یا گوشی تلفنش را به اسم خودش سند بزند، به او می گویند: فعلاً برو بازی کن وقتی هجده ساله شدی بیا.
راستی چگونه است که برای داشتن گواهینامه، او باید هجده ساله شود اما برای زندگی با این حاج آقا و شوهر داری و زایمان و بچه داری، همین نه سالگی برایش کافی ست!؟
ای بگم چی بشی مکارم شیرازی!؟
نگو مکارم . بگو مکار شیرازی
این طفلک معصوم هنوز از عمق ماجرا بی اطلاع است و نمی داند این اهریمن پلید چه خوابی برایش دیده است ؛ جوشش شهوت و نکبت در چشمان این ناجوانمرد و ذوق پوشیدن لباس نو در خوشحالی طفل بیچاره بخوبی هویدا است ؛ این گنجشگ اسیر در چنگال گربه پشمالو فقط و فقط از ماجرا و عاقبت غمبارش لباس نو را میبیند و دگر هیچ ؛ چقدر یک انسان میتواند درنده و هیولا باشد که بخاطر اطفای شهوت چنگال خونین خود را در قلب کودکی خردسال و بی خبر فرو کند و اسمش را بگذارد تبعیت از سنت رسوالله !! در این عکس مجسم کنید عایشه را هنگامی که مادرش حین بازی کردن با دیگر همسالان به پیغبر تحویل میدهد و قاه قاه خندیدن عایشه در موقعی که پیغمبر را در حال برهنه شدن می بیند
سلام استاد.
امشب نیز مناظره ی شما را با زیبا کلام مشتاقانه دیدم.
بنازم به متانت و صبوری شما. احسنت.
تاریخ مصرف اینان دیگر تمام است.
ما جانبازان همانند کوه پشت شما ایستاده ایم.
ما که یکبار در جنگ مرده و زنده شده ایم.و دیگر ترسی از مرگ نداریم.
پس چه بهتر که بخاطر کشورمان ایران عزیز باشد.
تا میتوانید به مردم آگاهی بدهید.
چه کسی ست که صیقل دهد شمشیر آگاهی را برای روز آزادی.
زنده و پاینده بمانید.
با درود عرض خسته نباشید.
مناظر آقای نوریزاد و دکتر زیبا کلام رو دیدم، و با توجه به مناظره قبلی و اتفاقات وموضوعات روز کشور، تصورم این بود که آقای زیبا کلام، حتما نظراتی ارائه خواهند کرد، که شاید به صراحت لهجه آقای نوریزاد نباشد،ولی بویی از دموکراسی نرم خواهد داشت، باور کنید تاسف خوردم که چرا وقت آقای نوریزاد اینچنین باید تلف شود. به قول آقای نوریزاد اینان کسانی هستند که اگر بخواهند صریح صحبت کنند، مقام و تریبون خود را از دست خواهند داد، وبسیار افسوس که نظرات بران و نافذ آقای نوریزاد با اینچنین افراد شل به مناظره گذاشته میشود،
در این مناظره، یه سوالی برام ایجاد شد، کاش میتوانستم به زیبا کلام میگفتم!! مثلا یک بیمار سرطانی برای بهبود باید جستجو کند که چه شد به سرطان مبتلا شد!!
به نظر من افرادی مثل زیبا کلام، برای از دست ندادن منزلت فعلی مجبورند فقط وقت تلف کنند تا شاید موفقیتی حاصل شود! بعد آنرا بکوبند وسط، که دیدید بالاخره موفقیتی هست و شما صبر نداشتید!!! غافل از این که این قوم (حاکمان) کنونی، در پی موفقیت و پیشرفت نیستند! اینها آمده اند بچاپند، بخورند و ببرند این غنیمت اسلام است، و چهل سال پیش دستور تقسیم و حیف و میل آن داده شده است. پوزش از این که طولانی شد
آقای نوریزاد
اگه از داعش بپرسید چرا می کشی انگشت به این آیات قرآن میذاره تقصیرنداره کتاب اعمالشه.
آیا براستی پایه و ریشه ترور و خشونت در هر دو داعش///////////////// برگرفته از همین /////////////////////// ( قرآن ) نیستند؟
احزاب ٦١
“و از همه جا طرد می شوند ، و هر جا یافته شوند گرفته خواهند شد و به سختی به قتل خواهند رسید”!
توبه ٥
“مشرکان را هر جا یافتید به قتل برسانید و آنها را اسیر سازید و محاصره کنید و در هر کمینگاه ، بر سر راه آنها بنشینید! هر گاه توبه کنند ، و نماز را برپا دارند ، و زکات را بپردازند ، آنها را رها سازید زیرا الله آمرزنده و مهربان است”!
توبه ٢٩
“با کسانی از اهل کتاب که نه به الله ، و نه به روز جزا ایمان دارند ، و نه آنچه را الله و رسولش تحریم کرده حرام می شمرند ، و نه آیین حق را می پذیرند ، پس بکشید آنها را تا زمانی که با خضوع و تسلیم ، جزیه را به دست خود بپردازند”!
توبه ١٢٣
“از کافران هرآنکس که به شما نزدیکتر است بکشید”!
بقره ٢٤٤
“در راه الله بکشید و بدانید او شنوا و دانا است”!
بقره ١٩٣
“و آنها را بکشید تا فتنه بر روی زمین باقی نماند و دین مخصوص الله گردد”!
نساء ٨٩
“مشرکان را هر کجا یافتید بگیرید و بکشید”!
انفال ١٢
“بزودی در دلهای آنان که کافر شدند ترس و وحشت می افکنم ، پس شما بالای گردنها را بزنید ، و از ایشان هر سرانگشت را قطع کنید .”!
انفال ٣٩
“و آنان را بکشید تا دیگر فتنه ای نباشد ، و دین همه اش برای الله شود ، حال اگر دست برداشتند الله به آنچه می کنند بینا است.”!
بله جناب ناشناس ما سالهاست که فریاد می زنیم که کرم از خود درخت است و اونو باید لاقل در ایران از ریشه کند. ////// مثل دزد و غارتگر و متجاوزیست که ایران را تنها برای غارت و دزدی می خواهد بهمبن دلیل هم با بی رحمی و بدون هیچ احساسی به قتل و عام ایرانیان و غارت منابع شان می پردازد. شما همین ملیاردها دلار پولی را که این اراذل و اوباش اسلامی بعنوان زیارت قبور مشتی///////////////// و یا حج و …به جیب بیگانگان می ریزند در نظر بگیرید تا رذالت و پستی فرد باورمند////را دریابید.نمونه اش همین اراذل و اوباشند. برای مسلمان باورمند هیچ ملیتی جز عرب سعودی و هیچ قوانینی برتر از قوانین //// اسلامی متعلق به ۱۴۰۰ سال مشتی ////// نمی تواند وجود داشته باشد.بهمین دلیل اصولا یک فرد مسلمان خود بخود فردی دورو و دروغگو یی است که ضد منافع ملی و قوانین مدنی و فرهنگ و تاریخ ایران است. هر ایرانی که نامی از اسلام و خرافات ایلامی چه در گفتار و چه در نوشتار و یا از قوانین و مزخرفات ایلامی در عمل بکار گیرد از گفتن نام ///////////////////////////////////////// به هر بهانه ایی مثلا اینکه عادت کرده ایم …مستقیم یا غیره مستقیم مزدوری این اراذل و اوباش را می کند و بر ضد فرهنگ و اخلاق و مرام ایرانی است.
———-
درود گرامی
اینها حرفهایی است که هزار باره گفته اید. با خشم
با عصبیت
با ناسزا
از زاویه ای تازه تر بنویسید
بدون عصبیت
بدون خشم
بدون ناسزا
ضرر نمی کنید
امتحان کنید
.
آقای نوریزاد
اگه رضاشاه اقدام به ایجاد تحولات نمی کرد وضع لباس مردم اینجوری بود. مطلوب نظر ملاها. دانشگاه و راه آهن و … بماند.
این جامه باستانی ایران زمین است دوست من!! در تخت جمشید من همین جامه ها را بر تن پیکر های کشیده بر سنگ میبینم. بیاموزیم از دیگر مردم گیتی. ژاپنی ها هم چون ما اکنون پوشاک نوین بر تن دارند ولی به کیمونوهای باستانی فرهنگ خود میبالند.
جناب آیت الله نوری زاد
فتوای شما چیست؟
افزایش ۵ برابری ردیف بودجه اربعین
استاندار ایلام:
با پیگیریهای انجام شده، تلاش و کمک نمایندگان در کمیسیون تلفیق بودجه مجلس این ردیف بودجه که مخصوص اربعین در استان بود با افزایش ۵ برابری همراه شد.
۵۰ درصد این ردیف بودجهای به استان ایلام و ۵۰ درصد آن به دو استان کرمانشاه و خوزستان اختصاص مییابد.
————
آیت الله محمد نوری زاد
هزینه کردن از پول مردم برای اربعین آنهم در این اوضاع اقتصادی حرام اندر حرام است و چرک اندر چرک
مردم با پول خودشان بروند.
نه با پول بیچارگان و درماندگان و تن فروشان و بیکاران و بی آیندگان
.
اخبار: سالانه ۱۱۰هزار نفر در ایران به سرطان مبتلا میشوند.
مش قاسم: سرطان در مناطق اطراف جاهایی که اتم میکنن سر به آسمان کشیده. به عنوان مثال اطراف اصفهان، نطنز و بوشهر، اطراف پارچین، فردو و قم…..
ابو مکارم خدا میدونه از زیر کدوم بوته: ۱۷ هزار کتاب حوزه پاسخی به منفیبافان است.
مش قاسم: ۱۷ هزار کتاب حوزه پاسخی به کاغذ خمیر کنان است. اینا یه مشت کتاب پر از جفنگ چاپ میکنن. دولتیها بودجه میزارن و همشون رو میخرن، یه راست میفرستن کارخونه کاغذ سازی که خمیرشون کنن و از اول کاغذ بفرستن به حاجی یه کتاب جفنگیات دیگه منتشر کنه و این چرخه ادامه پیدا میکند.
ناشناس
2:49 ب.ظ / ژانویه 23, 2019
مصلح گرامی
《این حکومت قبل از اینکه پا بگیره آدم کش بوده برای نمونه سینما رکس 》
پاسخ :
در طول انقلاب مردم سینماها را که به خاطر ابتذال فرهنگی حاکم بر آنها، نماد حکومت پهلوی می دانستند آتش می زدند و اگر بنا بر ادعای ثابت نشده شما فاجعه سینما رکس هم کار مردم بوده ، یک اشتباه محاسباتی فاعلین آن بوده و هدف کشتن مردم نبوده ، پس سعی نکنید از یک موضوع ثابت نشده و احتمال بسیار ، غیر عمد کل تاریخ را تفسیر کنید، چون هیچکس با کینه و تعصب به واقعیت نمی رسد
نه جناب مصلح بدستور خود خمینی و سایر ارازل و اوباش /// سینما رکس آبادان به آتش کشیده شد و سینماهای دیگری هم در شیراز و بقبه شهرها در سال ۵۶/۵۵ بدستور و فتوای///// حوزه به آتش کشیده شد.ولی سینمارکس مخصوصا برای تحریک مردم به آتش کشیده شد.بعد از ۴۰ سال همه بخوبی می دانیم که منبع اصلی فساد و تباهی در ایران در حقیقت ////////////////////////// بخصول /////////////////////// و مفتخورهای//////////////////////
حرف مفت و دروغ زدن راحت است من هم می گویم تو آنرا آتش زدی و یا ساواک آتش زد، سندی نشان بده که خمینی گفته باشد سینما را آتش بزنید و یاحتی هدف عاملین کشتن مردم باشد ،
خروج چینیها به طور کامل از آزادراه تهران-شمال
در پروژه آزاد راه تهران – شمال چینیها سه سال است که از آن خارج شدهاند، ولی باقیمانده کار را چند ماه پیش تمام کردند و از سال ۱۳۹۴ تا الان کار به دست مهندسان ایرانی انجام میشود.
به گزارش ایسنا، محمد سعیدیکیا – رئیس بنیاد مستضعفان – در حاشیه بازدید از منطقه یک پروژه آزادراه تهران-شمال که امروز پنجشنبه چهارم بهمن ماه با حضور وزیر راه و شهرسازی انجام شد در جمع خبرنگاران ضمن اشاره به خرج کامل چینیها از این پروژه گفت: تاکنون در منطقه یک این پروژه ۳۴۰۰ میلیارد تومان هزینه شده و برای تکمیل مناطق دو و سه هم به چیزی در حدود هشت تا ۱۰ هزار میلیارد تومان نیاز است.
سعیدیکیا افزود: اراده مشترک خوبی بین وزارت راه و شهرسازی و بنیاد برای پیشبرد این پروژه وجود دارد.
وی خاطرنشان کرد: این پروژه با استانداردهای روز و هوشمندسازی مسیر برای ایمنی کامل و همه به دست مهندسین ایرانی انجام میشود.
رئیس بنیاد مستضعفان خاطرنشان کرد: برای فاینانس مناطق دو و سه شرکتهای ایرانی و خارجی آمدهاند، در این خصوص نحوه مناقصه در حال تنظیم است و امیدواریم قبل از پایان سال برای منطقه سه تعیین تکلیف شود.
محمد اسلامی وزیر راه و شهرسازی در جمع خبرنگاران گفت: این پروژه یکی از پروژههای فاخر مهندسی عمران در کشور است که تمام دستاوردهای روز مهندسی در طراحی لحاظ شده و شرکتهایی که در آن مشغول هستند از جمله بهترین شرکتهای کشور هستند که مشترکاً با هدایت بنیاد مستضعفان کار میکنند.
وی افزود: کارهای اجرایی و همه اقلام مورد نیاز برای نصب تامین شده است، اراده این بوده که این پروژه را اول تابستان به بهره برداری برسانند.
اسلامی ادامه داد: قطعه یک آزادراه تهران-شمال ۶۰ کیلومتر مسیر تهران به شمال را کوتاهتر میکند و بهترین و با ارزشترین بخش اتوبان تهران-شمال همین منطقه است، به لحاظ زمانی هم زمان طی مسیر تهران تا شهرستانک که از جاده چالوس دو ساعت طول میکشد از این قطعه به ۲۰ دقیقه کاهش پیدا میکند.
وی عنوان کرد: این پروژه در برخی سال ها هم در اولویت نبوده ولی عملاً از اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ فعالیت چشمگیری در آن انجام شد و قطعه چهار به بهرهبرداری رسید.
اسلامی تصریح کرد: از سال ۱۳۹۳ که اراده جدید در دولت تدبیر و امید اتفاق افتاده هم کار بدون وقفه پیش رفته است.
این مسئول تصریح کرد: برای مناطق دو و سه که دو قطعه ۲۰ کیلومتری است هم به چیزی حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان اعتبار و چهار سال زمان نیاز داریم ولی الان منطقه یک در اولویت است تا اتصال ایمن به جاده چالوس برقرار شود.
عزیزاله شهبازی، استاندار البرز هم با اشاره به اینکه ۲۸ کیلومتر از این مسیر در البرز است، گفت: با توجه به قول مقام عالی وزارت، قطعه اول این پروژه تا تیر ماه ۹۸ به بهره برداری میرسد.
وی ادامه داد: بر این اساس بخشی از این پروژه که در حوزه استان البرز است نیز زیر بار ترافیک میرود.
شهبازی گفت: عملیات اجرایی بیش از ۷۰ درصد مسیر در سال ۱۳۹۴ صورت گرفته که حدود ۳۴۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای آن صرف شده است.
وی افزود: مشکلاتی که در خصوص معارضان در حوزه البرز وجود داشت، با توجه به اقدامات صورت گرفته برطرف شده است.
استاندار البرز اضافه کرد: اکنون هیچ مانعی سر راه تکمیل این پروژه در حوزه البرز نیست و تمامی دستگاهها تعامل لازم را دارند.
وی گفت: با بهره برداری از این پروژه حدود ۶۰ کیلومتر از مسیر تهران به شهرهای شمالی کشور کاسته میشود.
https://www.isna.ir/news/97110402124/
جناب سید مرتضی
سلام
آزادراه تهران شمال بدون کمک مالی و فن آوری پیشرفته ی چینی ها در راه سازی، که شاید الان در دنیا مقام اول را داشته باشند، امکان پذیر نبود.
طرف ایرانی بنیاد مستضعفان است که با چینی ها همکاری میکنند… یعنی شخص خامنه ای و بنیاد تحت امر وی!
این پروژه دولتی نیست، بلکه عواید این پروژه پس از پرداخت بدهی به طرف چینی، مستقیم میره تو جیب بیت رهبری.
همچنین چون من تا حدودی با این پروژه آشنا هستم، اعلام میکنم که عوارض دریافتی از هر خودروی شخصی، حداقل 70 هزار تومن تعیین شده… در ضمن، در مسیر این بزرگراه یه تونل داره به طول 5 کیلومتر!
شاید قمی ها، اصفهانی ها و کاشی ها بخاطر عوارض دریافتی و همینطور بسیاری دیگر بخاطر این تونل 5 کیلومتری،بیخیال این مسیر بشوند… تونل 5 کیلومتری! …البته بسیاری کم و کاستی ها هم هست که نمیخوام بگم، تا مگر استرس بدم به شمایان.
بنیاد مستضعفان، شخص خامنه ای و دیگر بنیادها و افراد تحت امر وی چند سالی ست حسابی زدن به کار ساخت و ساز … نون توی ساخت و ساز و ساخت و پاختِ!… مسکونی، شهرک سازی، تجاری، کارخانه، نمایندگی رسمی تولید محصولات کمپانی های درجه یک دنیا و … این خط و نشان کشیدن های خامنه ای همش فیلمشه و در خفا به زد و بند و امتیاز گیری مشغوله اونم جه جور!… دستش درد نکنه…داره بدجوری خدمت میکنه این امام و مقتدا!… شب و روز نداره!
حق یارتان
سلام آنارشیست گرامی
ممنون از توضیحات شما
فکر می کنم این تیتری که ایسنا برای خبر افتتاح بخش اول این بزرگراه زده است شما را وادار به این توضیحات کرد،اما باید عرض کنم مقصود اصلی من از ارسال یا درج این خبر و لینک،این حیثیتی که شما گرامی مورد توجه قرار دادید نبود،شما می دانید که طرح یک آزاد راه کوتاهتر و در عین حال ایمن در مقابل خطراتی که در دو راه خاص هراز و چالوس وجود داشته و دارد یکی از رویاهای همه ما ایرانیان بوده است و البته در مدیریت این کار فراز و نشیب و کوتاهی هایی وجود داشته است،اما در هرحال من دیروز که این خبر را در سیما دیدم بوجد آمدم و خوشحال شدم و در اینترنت سرچی کردم خواستم اصل خبر را در این سایت که معمولا مدیر محترم آن و برخی دیگر منکر هر کار یا دستاوردی برای جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی می شوند،منعکس کنم،در واقع اینهم یکی از بیشمار کارهایی است که رضا خان کهکشان یکتای تاریخ ایران! نکرده بود و در این جمهوری انجام شد یا در حال انجام است،منتها برخی باید چشمان خود را کمی بمالند و دائم کورمال کورمال “یک مورد بیار، یک مورد بیار”نکنند!
در مورد مطالبی که در خصوص احداث پروژه نوشتید،من اجمالا خبر داشتم که این پروژه را از زمان دولت آقای خاتمی چینی ها مدیریت می کردند اما ظاهرا بجهت تحریم ها یا تعلّل هایی که داشتند اکنون توسط مهندسان ایرانی دنبال می شود ،حال بنیاد مستضعفان یا هر بنیادی دنبال کننده آن باشد یا نباشد فرقی نمی کند(در مورد بدبینی هایی که به نهادهای انقلابی دارید با شما موافق نیستم اما جدل نمی کنم و فقط می گویم در اینگونه پروژه های بزرگ ملی باید به نفس کار بیشتر توجه کرد و نفع طلبی هم البته برای همه هست و هیچ شرکتی یا کمپانی فقط برای رضای خدا کارهای بزرگ و طاقت فرسا نمی کند.این پرانتز بسته)،بالاخره اصل این پروژه بعنوان یک پروژه ملی موجب خرسندی است،فکرش را بکنید بجای آنهمه پیچ و خم های روده ای! و فراز و نشیب خطرناک جاده چالوس که هنگام ورود به آن انسان باید شهادتین و فاتحه خود را میخواندی! یا در جاده هراز باید دائم به بالای کوه نگاه می کردی مبادا یک صخره گنده ،ماشین و سرنشینان را بزمین بچسباند! بنشینی پشت رل (من پراید شما را نمیدانم!) و با بچه ها یکساعته بگازی بروی چالوس و از هوا و دریا و مناظر خوش شمال بهره مند شوی! چه صفائی دارد!
من یک خاطره تلخی از این هراز دارم،آنوقت که در هنرستان عصر انقلاب در حوالی میرداماد رشته برق (الکترو تکنیک) را در مقطع دیپلم می خواندم و هنوز طلبه نشده بودم،بنده خدا یکی از اساتید ما که مهندس برق بود (فکر می کنم استاد درس رسم فنی یا حساب فنّی مربوط به برق بود،اسمش درست خاطرم نیست فکر می کنم به او آقای عادل می گفتیم و اهل شمال هم بود) خبر رسید که در جاده هراز یک تخت سنگ بزرگ روی ماشین اش افتاده بود و از بین رفته بود که خوب از این حوادث در ایندو جاده زیاد واقع شده است،البته جاده فیروز کوه امن تر بود و من غالبا در سفر شمال یا برای سفر مشهد از سمت شمال فیروزکوه را ترجیح می دهم،اما از دو جاده هراز و چالوس هم تردد کرده ام.
من که البته گفتم بچه جنوب شهر و بی سیم نجف آباد و تیر دوقلو بوده ام و حالا در قم ساکن هستم،اما بگمانم حتی قمی ها و کاشونی های ترسو هم این بزرگراه سریع و امن را بر هراز و چالوس ترجیح دهند و از آن اجتناب نکنند حالا شما را نمیدانم!
سپاس از توجه شما
———-
درود گرامیان
این طرح، اگر شعوری و راستی ای در کار بود، باید در چهار سال انجام می شد. نه اینهمه به درازا. درست مثل مصلای تهران که هنوز کامل نشده. مصلای تهران از همان سال دوم پیروزی انقلاب اسلامی شروع بکار کرده و هنوز ده سالی – با همین روند – کار دارد. راز این همه به درازا کشیدن اینگونه طرح ها، سفره های گشوده ای ست که پاسخگویی نیز نمی طلبد. همه در حال بلعیدن اند. بویژه بیت رهبری. بی حساب و کتاب.
با احترام
.
(شوخی) پس جنابعالی،غیر از فیلمسازی و مستند سازی و اخیرا آیت اللهی،متخصص راه و ساختمان و اینجور چیزها هم هستید!
احتراما
جهت اطلاع سید بحر العلوم ، من شخصا در جریان طراحی این جاده قبل از انقلاب بودم. اگر انقلاب با شکوه تیشه به ریشه همه چیز این مملکت نزده بود قرار بود این راه همانطور که نوریزاد گفته ظرف ۴-۵ سال ساخته شود. بگذریم!
رییس/* بیدادگستری قرچک، اعمال شکنجه در زندان زنان را تکذیب کرد.
مش قاسم: لابد اون تو دست رافت اسلامی به سرشون میکشیدن.
/*: ک
وزوزارت/* امور خارجکی: رسانههای خارجی از اظهارت علی ماجدی ذوقزده نشوند.
…و ادامه داد …..از دروغهای ما ذوق زده بشین.
/*: ک
مصاحبه فائزه هاشمی رفسن جانی: این روزا کرم سرکشی به زمینهای پسته ضعیفه حاج آقا.
مش قاسم: ای شیخ دخت، آب این زمینه از کجا میاد؟
پرسشی از فقیهان در بارۀ حجاب!
پس از گذشت 40 سال از انقلاب، هنوز بین زمامداران کشور در بارۀ “میزان مسئولیت دولت برای اجرای احکام شرع” اختلاف نظر اساسی وجود دارد.
در واقع، هر روز در این باره اظهارنظرهای مختلفی از سوی مسئولان و چهرههای مذهبی کشور صورت میگیرد و نزاعهای لفظی و قلمی هم بر سر آن به پا میشود؛ اما هرگز به جمعبندی روشن و قابل اجماعی منجر نمیشود.
حقیقت این است که برخی از فقیهان اصولاً نظام سیاسی یا دولت را به صورت دستگاهی برای اجرای احکام شرع میدانند و مشروعیت حکومت را نیز به آن نسبت میدهند.
منظور از احکام شرع قاعدتاً برخی از نصوص قرآنی و مجموعۀ برداشتها و فتاوایی است که فقیهان بلندپایه در طول تاریخ هزار و چهارصد ساله، از کتاب و سنت برداشت کرده و یا به اتکای ادلۀ دیگری آن را “حکم خدا” تشخیص دادهاند.
آیتالله خمینی به عنوان پایه گذار نظام جمهوری اسلامی در سالهای ابتدایی پس از انقلاب همین تصور از نقش حکومت را داشت، اما او در رویارویی با محدودیتهای بیشمار شرعی که بر سر راه هر گونه کنترل امور اقتصادی در دوران جنگ 8 ساله وجود داشت، آشکارا از نظر ابتداییاش عدول کرد و با طرح مسائلی مانند اولویت مصلحت نظام بر هر نوع اجرای حکم شرعی، عملاً مسیر حکومت را برای صرفنظر کردن از اجرای بسیاری حدود و احکام شرعی گشود.
در واقع طبق نظر آیتالله خمینی، تشخیص و اجرای مصلحت، اساس حکومت شد و اجرای احکام به صورت تابع آن و در حقیقت امری حاشیهای در آمد. این نظریه عملاً کارشناسان هر حوزه را که توان تشخیص مصالح را دارند، بر فقیهان که تنها به تبیین احکام شرع میپردازند، در نظام سیاسی کشور برتری میداد و راه به جهتی متفاوت میگشود. این بخش از نظرات آیتالله خمینی اما پس از فوت او مورد بحث و بررسی لازم قرار نگرفت و بار دیگر همان نزاعهای قبلی در بارۀ میزان مسئولیت دولت در اجرای احکام شرعی از سر گرفته شد.
این بحث به قول همسایگان افغان خیلی گپ میبرد، اما مشکل اصلی در این میان این است که برخی فقیهان، بحث آزاد و اقناعی در این زمینهها را تاب نمیآورند و به تصور فصلالخطاب بودن نظرات خود، گاه حتی در مقابل طرح پرسشهای چالشی نیز واکنش مناسب نشان نمیدهند.
من در اینجا به قصد ایضاح منطق آن دسته از فقیهان که اجرای مُرِّ احکام را طلب میکنند، فقط یک پرسش با آنان در میان میگذارم و امیدوارم پاسخی دریافت کنم.
این دسته از فقیهان حجاب را در شمار احکام قطعی قرآن و در هر شرایط و به هر بهایی لازمالاجرا میدانند. قاعدتاً در اینکه قرآن زنان مؤمنه را به رعایت حجابشان – صرف نظر از حدود و ثغور آن – فرا خوانده است، تردیدی نیست. اما همان قرآن در مورد اهل کتاب در سورۀ توبه آیۀ 29 به صراحت میگوید:
“قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُون”
خب، این نص است! چرا اجرا نمیشود؟ یا چرا فقیهان بر اجرای آن اصرار نمیکنند؟ لابد خواهند گفت که به مصلحت اسلام نیست، یا اجرای آن در شرایط امروز جهانی وهن اسلام است. بسیار خوب! پس چرا اگر کسی با همین منطق در مورد حجاب اجباری اظهارنظر کند ، مورد اتهام قرار میگیرد؟
نمونۀ دیگر بحث ارتداد است. میدانیم که در قرآن مجازات مرتدان به آخرت حواله داده شده است؛ اما اجماع فقیهان این است که جزای مرتد فطری – کسی که خانوادهاش مسلمان اما خودش نامسلمان باشد – و مرتد ملی – کسی که روزی مسلمان بوده واز اعتقاد خود برگشته است – اگر مرد باشد اعدام و اگر زن باشد بازداشت تا هنگام تجدیدنظر است. بر اساس این دیدگاه، چند درصد مردم ایران اکنون مرتد به شمار میروند؟ و چرا فقیهان اصرار نمیکنند که همۀ آنها شناسایی، بازداشت و اعدام شوند! طبعاً باز هم خواهند گفت که در فضای بینالمللی امروز اجرای این حکم غیرممکن است و سبب وهن اسلام میشود! اگر اسلام از نگاه آنان احکامی دارد که اجرایشان سبب وهن آن میشود، پس چرا در مورد سایر احکام مشابه اینقدر سختگیری میکنند؟ وقتی شما مخالفان حجاب اجباری را به انواع و اقسام اتهامها متهم میکنید آیا فرقه های متعصبتر نمیتوانند خود شما را به دلیل عدول از اجرای حکم اعدام مرتدان و یا جزیه نگرفتن از اهل کتاب به همان اتهامها متهم کنند؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
این مقایسه مقایسه ای نادرست است و حاکی از نقصان اطلاعات دینی و قرآنی نویسنده آن است و باصطلاح علمی و منطقی قیاس قیاس مع الفارق است و معیار و مناط مساله لزوم پوشش بانوان در سطح جامعه که از آن عرفا تعبیر به حجاب می شود غیر از معیار و مناط جنگ با مشرکان یا اهل کتاب است.در مورد آیه 29 سوره توبه که در این نوشته مطرح شده باید دانست که آیات مربوط به جنگ و قتال در قرآن دو دسته هستند،آیات “مطلق”که حکم می کنند مشرکان را هرجا یافتید بکشید یا کفار را نابود کنید یا همین آیه که مربوط به اهل کتاب است می گوید جنگ کنید با آنها که ایمان به الله و آخرت ندارند و چیزهایی که خدا و رسول او حرام دانسته اند را حرام نمی دانند و به دین حق ایمان نمی آورند که عبارت باشند از اهل کتاب و بدنبال جنگ و تفوّق بر آنها از آنها جزیه دریافت کنید.
این مفاد این آیه شریفه سوره توبه است که باصطلاح جزء دسته اول (مطلق) هستند و بدون هیچ قیدی می گوید با آنها مقاتله و جنگ کنید و آنان را بکشید.آیات متعددی هم در این سیاق (مطلق) وجود دارد که ذکر همه آنها بطول می انجامد.
اما یکدسته از آیات مربوط به جنگ هم هست در قرآن که مساله جنگ و مقاتله با کفار را با یک قید مطرح می کنند و آن قید این است که آنان را که بشما هجمه می کنند و ابتدای بقتال با شما می کنند با آنان بجنگید مثل این آیه ” قاتِلوا فى سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلونَكُم”.البقره/190یعنی جنگ کنید در راه خدا با آنان که با شما مقاتله و جنگ می کنند،یعنی با آنان که بشما تهاجم کرده اند یا قصد تهاجم دارند.
که اینطور آیات را اصطلاحا آیات “مقیّد”می نامند.بنابر این معلوم می شود جنگ و قتال در قرآن مطلق نیست و قید دارد،و قاعده عقلائی نیز این است که عقلاء مطلق را حمل بر مقید می کنند یعنی حاصل جمع مطلق و مقید را معیار عمل قرار می دهند و این از مباحث و معیارهای علم اصول فقه هست که اگر گوینده حکیم و متکلم عاقل حکمی را بصورت مطلق بیان کرد،بعد ذیل همان یا در حکم منفصل دیگری همان حکم را با یک قیدی بیان کرد قاعده عقلائی این است که مطلق و مقید را با هم لحاظ کنند و حاصل جمع آنها را معیار قرار دهند.
از این بیان روشن می شود که اگر قرآن در آیه 29 سوره توبه فرمود با اهل کتابی که کذا و کذا هستند بجنگید،این حکم مطلق نیست،یعنی نفرموده است که با همه اهل کتاب در هر مکان و هر زمان و تحت هر شرائطی بجنگید،بلکه چنانکه در آیه 190 سوره بقره فرمود: با آنانی بجنگید که به جنگ با شما برخاسته اند،و در اینجا حاصل جمع این می شود که با اهل کتابی بجنگید که با شما در جنگند و در حال تجاوز بشما هستند.سیره پیامبر اکرم نیز این بود که ابتدا با اهل کتاب در مدینه مصالحه کرد،اما زمانی که آنان بجنگ و مقابله با اسلام برخاستند یا علیه اسلام توطئه نابودی آن کردند بجنگ برخاست.این در مورد آیه اول و مساله اول.
در مورد مساله ارتداد نیز بارها توضیح داده شد که ارتداد در اسلام به مطلق تغییر عقیده یا شک و شبهه گفته نمی شود،و ارتدادی که موجب کیفرهای سخت است آن است که شخص در عین تغییر عقیده،بخواهد بنیاد عقیدتی جامعه را نیز مطابق تزلزل عقیدتی خویش متزلزل کند و با آشکار کردن تغییر عقیده خود و ترویج و تبلیغ آن موجب تزلزل در بنیاد عقیدنی جامعه شود و بتعبیری ارتداد در اسلام یک جرم و تخلّف امنیتی است و هر تزلزل یا تغییر عقیده ولو برای تحقیق و بررسی باشد را نمی توان مصداق عنوان ارتداد و مرتد دانست.
از این دو تحلیل روشن می شود سستی بنیان مقایسه نویسنده این نوشته،و اینکه جنگ در شرائط خاص یا مساله ارتداد با تحلیلی که به آن اشاره شد همیشه جاری بوده و هست و ترک نشده و مصلحت خاصی هم در ترک آن وجود ندارد،یعنی الان مثلا در یک جامعه مسلمان یا حکومت اسلامی که بنا بر اجرای احکام اسلامی است هیچ بنای بر قتال و جنگ با اهل کتاب و کشتن آنان وجود ندارد،قبلا هم اینطور نبوده،اما اگر فرضا اهل کتاب با مسلمانان بجنگ برخیزند و در صدد نابودی اسلام و مسلمین باشند،مسلمانان عقلا و شرعا مکلّف به جنگ با آنان هستند و دفاع از خود،و مساله تبلیغ و ترویج اسلام نیز مساله دیگری است.
همینطور مساله ارتداد نیز در فرض احراز موضوع، حکم آن باقی است البته ارتداد اشخاص در حکومت اسلامی باید در دادگاه صالح احراز و جریان حکم شود.پس برخلاف توهم نویسنده اصلا تعطیل حکمی در کار نبوده تا مساله پوشش اسلامی با آن مقایسه شود.ضمن اینکه مناط و معیار لزوم پوشش بانوان در سطح جامعه همیشه وجود داشته و دارد چه زمان ولی معصوم باشد و چه زمان غیبت معصوم و نیابت نوّاب از معصومین یا قیام عدول مسلمین برای اجرای احکام اجتماعی اسلام،و آن معیار و مناط در پوشش اجتماعی زنان،لزوم پیشگیری از شیوع و انتشار مفسده و هرزگی ها و پایمال شدن عفّت عمومی است و چنین معیار و مناط و مصلحتی قابل چشم پوشی نیست چه در زمان حضور معصومین و چه در زمان غیبت آنان،چون احکام اسلامی تابع مصالح و مفاسد همیشگی است و از طرف خدای متعال و شارع مقدس جعل شده اند برای عمل و اجرای و تحصیل سعادت انسانها و دور بودن از شقاوت های دنیوی و اخروی،و بتعبیر دقیق تر،احکام اسلامی اختصاصی به عصر نزول وحی نداشته است.بنابر این معلوم شد اصل این مقایسه مقایسه ای باطل و مع الفارق است.
.
بخشی از مقاله:
یک و نیم سده پیشِ سوئد و ایران امروز!
کوروش گلنام
تاکید بر فرهنگ و اخلاق انسانی
ویژگی حکومت اسلامی تنها در دروغ گویی، ریا کاری، غارت و آدمکشی و… نبوده است. ویرانیهای مادی را میتوان
بازسازی کرد آنچه بازسازیاش سخت تر است ویرانی پایههای اعتماد، اخلاق و فرهنگ جامعه است. کسانی از ما
طرحهای شیک با واژههای دهان پُرکنی به میان میآوریم که هیچ همگونی با ساخت جامعه امروز ایران ندارد. پیش از
انقلاب نیز نارساییهای فرهنگی وجود داشت که خود از زمینههای کُندی ما در فراگیری دانش و تکنیک بود که تنها
حکومت در آن مقصر نبوده است. اکنون ولی ایران در این زمینه در نهایت خرابی و ویرانی است. اشتباه از مردمی نیست
که به زور و با فشار میباید با ماسکهای گوناگون در جامعه آخوند زدهای که دروغ، ریا کاری، چاپلوسی، پنهان کاری و
بی قانونی حاکم است، نمایان شوند و درست اندیشی و درست کاری نزد حکومت به مثابه زهر و دشمن است و دارنده
آن جایش یا در زندان و یا مرگ و نابودی است. طرحهای بی پشتوانه و خیالی نه تنها به سود ما نیست که به زیان ما
عمل میکند. برای ایجاد دموکراسی باید پایهها و زمینههای آن بوجود بیاید. کار از فرد، فرد جامعه باید آغاز شود. هوادار
و خواستار آزادی نمیتواند در خانواده و کاشانه خود دیکتاتوری فردی داشته باشد. کسی که کاشانه خود را پاکیزه نگاه
نمیدارد نمیتواند خیابانها و طبیعت را پاکیزه بخواهد. کسی که به قانونمندی باور ندارد و دهها نیرنگ بکار میبرد تا از
تنگناهای قانونی بگریزد، نمیتواند از بی قانونی فریاد سر بدهد.
ما در مدار خاکستری هستیم!
ما اکنون چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بپذیریم یا نپذیریم، در همآن”مدار خاکستری” هستیم. بیکاری، اعتیاد و گرسنگی
دیگر پنهان شدنی نیست. میزان بالای بزه کاری، دزدی، اعتیاد، زد و خورد بر سر اندک مشکل، آدمکشی و جنایتهای
شگفت انگیز در جامعه که هم نشان از دست زدن به هر کاری برای رسیدن به لقمهای نان دارد، هم بر باد رفتن اخلاق و
منش انسانی، هم استرس و هراس و نا امیدی از فردای خود دیگر سخن تازهای نیست و چشم بینا، گوش شنوا و آنکه
حس انسانی دارد، همه را میبیند، میشنود و حس میکند. همه در جستجوی فریاد رسی و راهی برای رهای هستند
که نمییابند.
همبستگی ملی و عملی
برای برون رفت از این مدار به یک همبستگی ملی و عملی (نه تنها در سخن، در کنفرانس و در بیانیههای پایان ناپذیر)
نیازمندیم. یک همبستگی ملی که:
ـ اجازه تجزیه خواهی به هیچکس نمیدهد و ایران را برای همه ایرانیها با هر دین و باور و قومی میخواهد؛
ـ به جدایی کامل دین و مذهب از حکومت و دولت باور حقیقی دارد؛
ـ خواستار وابستگی به هیچ دولت بیگانه نیست و باور دارد که ایرانی باید سرانجام سرنوشت خود را در دست بگیرد و
پایههای دموکراسی را با دست خود با توجه به فرهنگ، جامعه ایران و وضعیت منطقهای خود، بنا کند (پشتیبانی معنوی
هر کشور بیگانه از کوشش ایرانیان برای آزادی و رهایی با وابستگی مالی و سیاسی به بیگانگان یکی نیست و ما به آن
به شدت نیاز داریم)؛
ـ به گزینشها و رأی مردم هر چه بود باور داشته و گردن نهد و مخالف دیدگاه و سیاست خود را بپذیرد.
ـ برای بهبود رابطه ویران شده با همسایگان کوشش نموده، از صلح، آزادی و روشهای مسالمت جویانه و ضد خشونت
جانبداری کند.
ـ حق آزادی زنان که در این چهل سال بار بیشترین فشار و سختی را بر دوش کشیدهاند و جانانه مبارزه کردهاند، در همه
جنبههای زندگیِ خانوادگی، کاری و اجتماعی، به ویژه از خواستهای مهمش باشد.
باسلام و درود؛
درفش سپیده:
دانشجو و کارگر جوان زحمت کش سپیده و اسماعیل در بند میراث داران هارون و نوادگان امام موسی کاظم
“سپیده” ستیزد و شب گریزد صبح روشن آید
گرفته تمام شب شاخهای به لب سرخ و گرده افشان
پرد دانه گسترد لاله پرورد، سر زند بهاران
اینها هم مثل اون دختر خیابان انقلاب دنبال کسب پناهنده گی هستند تا اونجا از تجاوز نظامی و تحریم و بدبخت شدن مردم ایران حمایت کنند یعنی مزدور آمریکا و استعمار شدن ، یعنی فروش مردم و کشور خود به یک زندگی در آن کشورها ، که البته آخر و عاقبت این مزدوری امثال آن دختر پناهنده هم معلوم نیست و ممکنست مثل … پشیمان شوند ، اونجا سرمایه دارها به هیچکس کسی پول مفت نمیدهند
اصول انقلاب سفید که خمینی از درماندگی وعقب افتادگی و جوش خوردن درتاریخ آن را نمیفهمید و با مخالفت با این اصول بنیاد حکومت اسلامی کنونی را بنا نهاد، اصول خمینی واین حکومت آدمکشی،ترور در داخل ودر خارج، سرقت اموال عمومی ومردم، حراج سرمایه های ایران وایرانی ، دهنکجی به ملت وفرهنگ وتاریخش ،سنگسارکردن،دست بریدن، دروغ وفریبکاری، ازدواج با کودکان، تجاوز به پسران قران فراگیر، اعتیاد،احتکارو اختلاس و……..
تاریخ را بیاد می آوریم ، گرایش به سلطنت نیست.
بیطرفانه مقایسه و قضاوت میکنیم
۱ اصل نخست – اصلاحات ارضی
۲ اصل دوم – ملی کردن جنگلها و مراتع
۳ اصل سوم – تبدیل کارخانههای دولتی به شرکتهای سهامی
۴ اصل چهارم – سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها
۵ اصل پنجم – اصلاح قانون انتخابات
۶ اصل ششم – سپاه دانش
۷ اصل هفتم – سپاه بهداشت
۸ اصل هشتم – سپاه ترویج و آبادانی
۹ اصل نهم – تشکیل خانههای انصاف و شوراهای داوری
۱۰ اصل دهم – ملی کردن آبهای کشور
۱۱ اصل یازدهم – نوسازی شهرها و روستاها با کمک سپاه ترویج و آبادانی
۱۲ اصل دوازدهم – انقلاب اداری وانقلاب آموزشی
۱۳ اصل سیزدهم – فروش سهام به کارگران واحدهای بزرگ صنعتی یا قانون گسترش مالکیت واحدهای تولیدی
۱۴ اصل چهاردهم – مبارزه با تورم و گرانفروشی و دفاع از منافع مصرف کنندگان
۱۵ اصل پانزدهم – آموزش رایگان و اجباری
۱۶ اصل شانزدهم – تغذیه رایگان برای دانشآموزان در مدرسهها و تغذیه رایگان شیرخوارگان تا دو سالگی با مادران
۱۷ اصل هفدهم – پوشش بیمههای اجتماعی برای همه ایرانیان
۱۸ اصل هجدهم – مبارزه با معاملات سوداگرانه زمینها واموال غیرمنقول
۱۹ اصل نوزدهم – مبارزه با فساد، رشوه گرفتن و رشوه دادن
۲۰ تمبرهای یادبود انقلاب شاه و مردم
1- اصلاحات ارضی محمد رضا شاهی!
مرحوم امام خمینی رضوان الله علیه در این زمینه جایی می گوید:
“آقا، مملكت، ممالك اسلامى- نه مملكت ايران، ايران هم يكى از آن است- ممالك اسلامى در نزديك پرتگاه است. من- خدا مى داند- گاهى وقتها تأسف مى خورم به اينكه، خوف اين معنا دارم كه اگر خداى نخواسته يك جنگى پيدا بشود ايران چند روز مى تواند آذوقه داشته باشد. اگر اين «كشتيهاى آذوقه بياور» يك وقتى نخواهند آذوقه بدهند به ايران، آنهايى كه كارشناسند مى گويند كه ايران سى و سه روز براى خودش مى تواند ارزاق تهيه كند. چه ايرانى؟! آن ايرانى كه يك خراسانش براى همه ايران تا آخر سالش بس بود! يك خراسانش. باقى اش را بايد بدهند به غير. اصلاحات ارضى براى ما كردند! چه كردند؟ آن اصلاحات ارضى كه خدا- ان شاء اللَّه- لعنتشان كند. اينها اين كار را كردند كه زراعت را از دست مردم بكلى گرفت و الآن جورى شده است كه تمام اين چيزهايى كه روى هم بگذارند- اگر اين مجله راست گفته باشد، سى و سه روز، و الّا ممكن است كمتر هم باشد؛ اگر يك روز نيايد اين كشتيها و آنهايى كه يك بازار درست كرده اند. براى اين چيزهايى كه مى خواهند آذوقه ها را بفرستند اينجا، بازار درست كرده اند. اصلاحات ارضى يعنى بازار درست كردن براى ممالك خارجى!
اينها (خارجی ها) گندمهايشان را به دريا مى ريختند؛ زياد بود [به] دريا مى ريختند. اصلاحات ارضى است! خوب، حالا گندم را به ايران مى فرستند و وقتى ايران فرستادند پول مى گيرند؛ چرا به دريا بريزند؟!
زراعت ايران را فلج كردند. حالا هم همه چيز از آنجا(خارج) مى آيد، همه چيز از خارج مى آيد. شما ببينيد مجلات را. اينها گاهى وقتها خودشان خيلى با مبالغه، خيلى با مباهات [مى گويند] كه ما چقدر گندم وارد كرديم! چقدر جو وارد كرديم! چقدر مثلًا چه وارد كرديم. خوب بيچاره! اينكه بايد خجالت بكشيد. شمايى كه بايد گندم صادر كنيد، شمايى كه يك آذربايجانتان بس بود برايتان و باقى اش را بايد صادر كنيد، حالا نشستيد مباهات مى كنيد كه ماييم كه بايد وارد كنيم! بايد خجالت بكشيد از اين «اصلاحات ارضى تان»! و هكذا و هكذا همه اصلاحاتشان..”
(صحیفه امام ج 3 ص 251)
————–
درود گرامی
همه ی دانش و معرفت و آگاهی حضرت امام خمینی طاب ثراه را از کشاورزی و جنگ و بحران و مدیریت و “مجله” ای که آگاهی اش را از آن گرفته، در این نوشته می توان یافت. با خواندن این خطوط، گمان می برید که یک بابایی، کنار جوی یک مزرعه نشسته بر زمین خاکی و هندوانه ای شکسته و با دست، قرمزی و مغز آن را بیرون می کشد و می خورد و همینجور که آب از لب و لوچه و دست و دهانش می ریزد، راجع به حساس ترین مسائل مملکتی اظهار نظر می کند و همه را نیز خط خطی می کند. او تقصیری ندارد. ملایی است که در حوزه چیزهایی خوانده که مطلقا با “زندگی” مردم همجنس نیست و او اکنون که بر مصدر نشسته، باید یک چیزک هایی بپراند و ابراز وجود کند. بیچاره کارشناسان و مدیران و بازرگانان و سیاستمداران و جنگاورانی که پای صحبت های ملایی که از بد روزگار فرمانده ی کل قوا نیز است، بنشینند و عجب عجب نیز بکنند. آیا واقعا داستان کشاورزی و اصلاحات ارضی همین است که این ملا می گوید؟ کشاورزی به شیوه ی ملایان، دقیقا همین است که امروز چهلمین سالش را تجربه می کنیم. مثلا اگر به حضرت خمینی طاب ثراه می گفتند: یا امام، لایه های زمین شناسی و میزان آب های زیر زمینی به ما می گویند که ما نباید از اینی که هست، بیشتر از منابع زیرزمینی کشور بهره ببریم چرا که ممکن است به فرو چاله هایی بربخوریم که دشت های ما را مطلقا مناسب کشت و زندگی نکنند. بهتر است بعضی جاها را که استعداد کشاورزی ندارند، صنعتی اعلام کنیم. و به گسترش دانش و تکنولوژی بپردازیم. و هیچ ایرادی ندارد که ما با همان آبی که داریم محصولات گرانقیمت تولید کنیم اما گندم را وارد کنیم. و شیوه های کشت دیم را اصلاح و بهینه کنیم تا برداشت بیشتری داشته باشیم. این رسم دنیاست. می توان سیلوهای بیشتری ساخت که آن سی و سه روز به سه سال و بیشتر نیز گسترش یابد. که احتمالا دهان گشوده ی حضرتش تماشایی خواهد بود. و خواهد گفت: بروید و این حرفها را کنار بگذارید. خدایی که آب داده، یعنی فکر اینجاهایش را نکرده؟ با مسئولیت من بکشید بیرون این آبها را بگذارید مردم کشاورزی بکنند تا آن سی و سه روز پیش نیاید. من دقیقا این گفتگو را شاهد بوده ام که هر چه کارشناس آب می گفت: حاج آقا ما مجاز نیستیم اینجا چاه حفر کنیم . امام جمعه می گفت: مجوز بده با مسئولیت من. این پدر شهید و .. است و چند سرعائله دارد و به چند نفر هم نان می رساند!!
با احترام
.
مطالبی که از سخنان مرحوم امام رضوان الله علیه نقل شد غالبا باز می گردد به سالهای دور پیش از انقلاب یا مقارن انقلاب اسلامی ایران،طبیعی است که بحث آب موضوع آن گفتارها نبوده و محور بحث “اصلاحات ارضی محمد رضائی فرزند کهکشان یکتای تاریخ ایران”بوده و اینکه محتوای اصلاحات ارضی شاهنشاهی چیزی جز تبدیل کردن ایران به یک وارد کننده و بازار مصرف برای امریکا و جاهای دیگر در محصولات کشاورزی..
گذر از پارازیت و ادامه سخنان امام رضوان الله علیه ….
=====
اصلاحات ارضى و پيامدهاى آن
“خوب، ما زراعت ايران را مى بينيم در اين زمانى كه اينها «اصلاحات ارضى» كردند تا حالا؛ زراعت از بين رفت، تمام شد. آن وقت ضررش چه بود؟ يك ضررش اين بود كه ما بازار شديم از براى امريكا! بايد گندم امريكا، همه چيز از خارج بايد بيايد و مردم پولشان را بدهند در ازاى گندمهاى امريكا. چيزى كه از خودشان و از مملكت خودشان بود و خودشان بايد استفاده اش را ببرند؛ يعنى برادرانشان بفروشند و پولش را بگيرند، حالا ما بايد گندم امريكارا بخريم؛ يا همه چيزش، حتى تخم مرغ هم مى گويند از اسرائيل مى آيد.
يك ضرر ديگرش اينكه اين رعيتها و دهقانهاى اين دهستانها نتوانستند ديگر در دهات بمانند؛ آنها رو آوردند به شهرها، به تهران راه افتادند. الآن در اطراف تهران، آن طورى كه تفصيلش را براى من نوشته بودند و من حالا نمى توانم يادم بيايد كه تفصيل چيست، اجمالش اين بود كه قريب بيست- سى جا، محلهاى مختلف، در همين خود تهران، در پايتخت، پايتختِ جايى كه به «تمدن بزرگ» دارد مى رسد يا دروازه آن باز شده است! در خود اين تهران، ده بيست سى جا يا بيشتر، الآن نمى توانم من يادم بيايد محلهايى است كه عائله هاى- محله محله است- اين محله توى يك گودالِ خيلى [عميق]، اين بيچاره ها جمع شدند يك چادرى زدند؛ عرض مى كنم كه با يك چوبى، چيزى، براى خودشان يك محفظه اى درست كردند و توى اينجا خودشان و بچه هاى كوچكشان، بزرگشان، توى يك چادرى زندگى مى كنند. يك محله؛ يعنى فرض كنيد دويست تا، سيصد تا، پانصد تا چادر است يا دويست- سيصد تا امثال اين چيزها؛ و اينها در آنجا زندگى مى كنند. برق ندارند كه هيچ، آب ندارند كه هيچ، اسفالت ندارند [كه] هيچ، اينها اگر بخواهند آب براى خوردن بچه هايشان بياورند، اينهايى كه براى ما نقل كردند نوشتند، گفتند بايد آن زن بيچاره يك كوزه بردارد، از پنجاه- شصت تا پله برود بالا از اين گودال، تا آن بالا برسد به يك شيرى كه آنجا آب دارد؛ آنجا آب كند، باز پنجاه- شصت پله يا زيادتر، از آنجا بيايد پايين. شما تصور زمستان تهران را بكنيد. زمستان تهران كه برف مى آيد، باران مى آيد، اين زن بيچاره، بايد از اينجا، يك كوزه آب مى خواهد براى اينكه بچه ها بخورند، بايد با اين مصيبت تهيه كند كه برود آن بالا، آنجا كوزه اش را آب كند و پنجاه تا پله بيايد پايين. حالا چقدر زمين مى خورد، چقدر اذيت مى شود، اينها را خدا مى داند. آن وقت يك محله نيست، چهل- پنجاه تا، سى- چهل تا اين طورى در اطراف، فلان جا، فلان جا، فلان جا، نوشتند. يكى يكى را براى من نوشتند كه در كجا، در كجا، كجا، كجا، محله هايى است كه مال اين اشخاصى است كه براى خاطر «اصلاحات ارضى» و زمين خوردن زراعت، اينها از دهاتشان پاشدند هجوم آوردند به تهران؛ و شايد در شهرستانهاى ديگر هم باشد؛ اما تهران مهمش است؛ آمدند به تهران و پناه آوردند به تهران؛ براى اينكه ارتزاق كنند بيچاره ها. اين وضع زندگى اين بيچاره هاست در تهران؛ در يك مركزى كه كاخهاى اينها تا كجا رفته!
گُلكارى پنج ميليون دلارى و زاغه نشينى دهقانان!
آن وقت اين يك زندگى است كه اينها دارند، يك زندگى هم آن عائله اين آقا دارد كه همين چند روز من خواندم، در يك جايى نوشته بود كه يك ويلايى يكى از اين خواهرهايش در كجا تهيه كرده است به چند ميليون دلار، آنش را يادم نيست، اينكه يادم مانده اين است كه پنج ميليون دلار هم براى گلكارى اين ويلا ايشان خرج كردند! پنج ميليون! يعنى سى و پنج ميليون تومان خرج! من نمى توانم تصور كنم كه يعنى چه. گفتند پنج ميليون دلار خرج گلكارى و تزيينات گل اين ويلا براى اين خانم (اشرف پهلوی) شده است آن يك زندگى است كه ملت دارند، اين يك زندگى؛ از كجا پيدا شده؟ از اينجا كه ايشان به امر امريكا گفته «اصلاح ارضى» بكنيد؛ يعنى بازار براى ما درست بكنيد! اجناس ما زياد است، بايد توى دريا بريزيم، بدهيم به شما پول بگيريم! از آن طرف، از اين بهره نفتى كه آنها آن قدر را مىبرند، يك مقدار آن را هم خود اينها مى خورند و مى برند و عرض مى كنم كه اين عياشيها را مى كنند”.
(صحیفه امام،ج 4 ص 85-86)
سئوال بنده از جناب سید مرتضی این است که در تائید حرفهای امام راحل که امروز هم از آن برای حقانیت او نقل قول میکنید فقط یک مورد نشان دهید که دولت امریکا و یا هر دولت خارجی دیگری سیاستش این بوده که گندمهای تولیدی را به دریا ریخته اند . بعد هم شما با آمار و ارقام نشان بده که بعد از اصلاحات ارضی آن گندمها را به ایران فروخته اند.
شما کاش به جای خواندن روایات مجعول و بدرد نخور قدری اقتصاد و علوم انسانی میخواندی تا مجبور نمیشدی حرفهای هوائی یک فرد بی اطلاع را بعنوان حرف حق بخورد مردم بدهی…یعنی حتی یک کلمه هم به دانشت اضافه نشده است..وا اسفا!
مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرد؛
بازخوانی 8 ضربه رژیم پهلوی به اقتصاد ایران+ جدول و نمودار
https://www.isna.ir/news/94111811730/
—
پی آمدهای اصلاحات ارضی
از آنجایی که اصلاحات ارضی نسخه ای خارجی بود که مقامات آمریکایی و اسرائیلی آن را برای ایران پیچیده بودند، این طرح هیچ منفعت اقتصادی برای مردم نداشت. این طرح در اصل به منظور جلوگیری از نفوذ کمونیسم و کاهش قدرت مالکان بود که در پی آن به دلیل اینکه طراحی و اجرای آن کاملاً از سوی کارشناسان آمریکایی و اسرائیلی – که با شرایط ایران آشنایی نداشتند – دیکته شده بود منجر به نابودی کشاورزی ایران و وابستگی کشور به مواد غذایی وارداتی شد. اریک هوگلند کارشناس انگلیسی که به ایران آمد تا نتایج اصلاحات ارضی را ارزیابی کند، نتایج تحقیقات را اینگونه بیان می کند: « موفقیت عملی از لحاظ منافع مثبت واقعی برای دهقانان مشمول قانون عملاً صفر بود. اصلاحات ارضی ایران عملاً یک برنامه ی محافظه کارانه بود که مزایای مثبت محدود داشت… در 1971(1350) اکثر روستائیان از نظر موقعیت اقتصادی بهتر از سال ها قبل ازاجرای برنامه نبودند.»
گزارشگران سازمان ملل و پژوهندگان غربی که درباره ی اصلاحات تحقیق می کردند نتیجه ی شکست برنامه ی اصلاحات را اینگونه گزارش می دهند:« فقیر تر از همیشه شدن میلیون ها روستایی، سیر سعودی بیکاری، کار با مزد کم در دهه ی 1960 و آبیاری ناکافی. رشد فرآورد های کشاورزی در سال تنها دو درصد بود، حال آنکه سالانه سه درصد بر تعداد جمعیت و شش درصد بر خرج زندگی زندگی افزوده می شد. در سال 1968( 1347) برای نخستین بار دولت شروع به واردات گندم برای تغذیه ی مردم کرد.»
https://www.mashreghnews.ir/news/195288/
—
اصلاحات ارضی و آغاز واردات مواد غذایی از خارج
۱۵ سال بعد از انقلاب موسوم به انقلاب «شاه و ملت» روستایی و روستاهای ایران به واردات مواد غذایی از خارج وابسته بودند و روزبهروز این وابستگی بیشتر میشد. تا جایی که به ادعای منابع خارجی میزان واردات کشاورزی در فاصله سالهای ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷ با افزایش ۱۴ درصدی روبهرو بوده است. این واقعیت که قبل از اصلاحات ارضی ایران یکی از صادرکنندگان مواد غذایی بود بیشتر ما را به تعجب وا میدارد. گزارشگران سازمان ملل و پژوهندگان غربی که درباره اصلاحات ارضی به تحقیق و تفحص پرداختهاند در مورد شکست این اصلاحات گزارش میدهند که فقیرتر از همیشه شدن میلیون ها روستایی، سیر صعودی بیکاری، کار با مزد کم طی دهه۱۹۶۰ و آبیاری ناکافی، رشد فرآوردههای کشاورزی در سال تنها دو درصد بود، حال آنکه سالانه سه درصد بر تعداد جمعیت و شش درصد بر خرج زندگی افزوده میشد. در سال ۱۹۸۶ برای نخستین بار دولت شروع به واردات گندم برای تغذیه مردم کرد…
https://donya-e-eqtesad.com/
—-
فرد هالیدی، از متخصصان مسائل خاورمیانه در سال 1356 درباره اصلاحات ارضی با بیان اینکه انقلاب سفید واکنش به اجرای درخواست کندی بود، مینویسد: «اصلاحات ارضی بهعنوان برنامهای از بالا به پایین، نفوذ سازمانهای دولتی و انتقال قدرت از مالکان بزرگ به بروکراتهای شهری را تقویت و در مقابل، روستاییان و دهقانان ایرانی را تضعیف کرد.»
آمارها نیز گواه این واقعیت است…
https://www.farsnews.com/news/13961119000107/۵۳-
—-
نمودارهای پایانی وضعیت واردات محصولات کشاورزی در دوره ۱۳۴۳ تا 1354 را نشان میدهد. براساس این نمودارها، واردات انواع محصولات کشاورزی و ازجمله محصولات استراتژیکی همچون گندم در این دوره ایران را جزء کشورهای اصلی واردکننده محصولات کشاورزی قرار داد، بهطوری که فقط در زمینه گندم میزان واردات این محصول از 371هزار تن در سال ۱۳۴۳ به یک میلیون و 500هزار تن در سال 1354 رسید….
https://www.afkarnews.com/
—-
واردات گندم از آمریکا
۱۴ آذر ۱۳۳۹ نخستین محموله واردات گندم از آمریکا وارد ایران شد. قرارداد خرید اوایل نوامبر همان سال بر پایه خرید دویست و پنجاه هزار تن گندم امضا و اجرای آن موکول به دریافت وام خارجی شده بود که چند روز پس از آن صندوق بینالمللی پول با دادن وامی به مبلغ ۳۵ میلیون دلار به ایران موافقت کرد.
https://donya-e-eqtesad.com/
—
آمریکا هر ساله هزاران تن از گندم مازاد تولید خود را به دریا می ریزد
http://www.dana.ir/news/557041.html/
—
————
سید مرتضای گرامی
می بینم بد جوری بال بال می زنید تا مگر لکه های ننگی بر پیکر پهلوی ها بچسبانید. بزرگوار، این لکه ها را ما می دانیم و شاید بهمین خاطرها بود که شعورمان از تحلیل درستی ها باز مانده بود و پشت سر ملاهایی که مطلقا از دنیا و مملکت داری جز معده انباری چیزی نمی دانستند، به راه افتادیم. من می گویم: همه ی این چیزهایی که شما در باره ی پهلوی ها نوشتید، گیریم درست. اما پهلوی ها ایران را در دنیا درخشاندند. پول ایران در جهان ارزش و اعتبار پیدا کرد. نوشته آورده اید از هشت ضربه ی پهلوی ها به اقتصاد ایران. که من می توانم مقاله ای بنویسم از هشتاد هشتاد ضربه های شما حوزویان و آدمکش ها و مفتخواران بیت رهبری به اقتصاد که نه تنها، بل به شعور و ایمان و فرهنگ و اعتبار و ادب و آرامش و وجهه ی بین المللی و آینده و آینده و آینده ی این مملکت.
پیشنهاد می کنم بخش دوم مصاحبه ی مرا با جناب زیبا کلام ببینید:
https://www.youtube.com/watch?v=CbXR7Hk4XZE
با احترام
بابا جمهوری اسلامی چرا اینقدر دستپاچه شدی؟ این چه کاری ست که داری میکنی؟ چرا تلافی اوره را سر غوره داری
در میاری؟ رژیم صهیونیستی با موشک میزنه تو پایگاهات تو سوریه شما می آیی کنشگران مدنی را میگیری. دو تا
موشک بزنه شما اینجا سه نفر را میگیری. برو مقصر اصلی را بگیر. ما ها آمریکایی و صهیونیست نیستیم.
ولی در مورد قطعی اینترنت به شما هشدار میدهیم که اینترنت خط قرمز ما پیرمرد هاست. اینترنت ناموس ما پیرمردها
ست. البته ناموس ما را پیشتر هم انگولک کرده اید مثل فیلتر کردن و سرعت پایین و هیچ نگفتیم.
ولی اگر بخواهید آنرا قطع کنید در روز 22 بهمن با مشت های گره کرده میزنیم تو دهانتون با شعارهای کوبنده مثل:
به ناموس ما دست نزن — اینترنت و دور نزن
و یا —
اینترنت و رها کن — فکری به حال نون کن.
خلاصه گفته باشیم.
ولی اگر خواستید ماهواره را قطع کنید اشکالی نداره فقط بهتون هشدار میدیم که آنوقت با خانمها طرف هستید. تجربه
رفتنشان به استادیوم ورزشی را که یادتان هست. ولی با قطعی ماهواره دیگه “خین و خین ریزی میشه”
شما در مورد 22 بهمن هم نگران نباشید. خبری نمیشود. در جامعه ای که روشنفکران و فیلسوفانش 40 سال دارند با هم
کشتی میگیرند و بازی میکنند توانایی جمع کردن مردم را ندارند که حالا هی اطلاعیه هم بدهند که بیایید ما از راه دور
مواظبتان هستیم. با طرز عمل اینها هر اتفاقی که در این 40 سال روی داده شانسی و اتفاقی بوده مانند دی ماه 96
فتنه 88 تیر 78 و شما هم که همه را بسیار عالی مدیریت کرده اید. و فقط تمام کشتار و زندان و شکنجه مال مردم با
غیرت بوده تا بی غیرت های طلبکار خارج از کشور به وقت درو ظاهر شوند.
چیزی میگویم که خیالتان راحت باشد و اصلا نیاز به قطع ناموس ما هم ندارید. — اپوزیسیون ما از شما بی نظم تر و بی
سر و سامانترند.–
پس حالا بروید عزیز های مردم را آزاد کنید بروند سر خونه زندگیشون.
و این بار هم اگر هول شدید زود نرین از این فیلمهای کمدی درام که برای سپیده قلیان و اسماعیل بخشی ساختید
بسازید — و آبروی نداشته نظام را به زیر صفر ببرید. — یک کم صبر کنید از این ستون به اون ستون فرجه.
نمایش جلب مشتری برای انتخابات بعدی ( یا اصلاح طلب خوب و اصولگرای بد ) کلید خورد.
روحانی میگوید چرا اینترنت را فیلتر میکنید نمیشود اینقدر در زندگی خصوصی مردم دخالت کرد.
روز بعد از طرف بد ها اعلام میشود – رزمآیش قطع اینترنت از 7 بهمن.
روز بعد وزیر ارتباطات میگوید این چه واژه ایست – رزمآیش – که برای آزمایش و نمیدونم چی چی کابل ها که یک کار
روتین است استفاده می کنید.
روز بعد سفیر پیشین ایران در آلمان میگوید ما نمی توانیم مدرک هایی که اروپایی ها در باره خرابکاری در اروپا دارند را
انکار کنیم. ( در اینجا دوباره از تئوری قدیمی و بسیار کارآمد – گروه های خود سر – هم استفاده شده است. حواستان
باشد.)
روز بعد سخنکوی وزارت خارجه میگوید سفیر پیشین مزخرف میگوید و فقط نظر خودش را میگوید.
الان همه سران از وزیر و وکیل و نماینده و … دارند دیالوگ های خود را حفظ میکنند.
برای مثال همین روز هاست که در یکی از روزنامه ها با تیتر درشت بنویسند:
“صدا و سیما از حجت الااسلام محمد خاتمی برای مصاحبه دعوت کرد.”
روز بعد سخنگوی شورای نگهبان ( در ج.ا همه آزادند در همه کار و همه جا دخالت کنند ) میگوید صدا و سیما حق ندارد از
رهبر فتنه برای مصاحبه دعوت کند.
روز بعد روزنامه کیهان که تک تیرانداز نظام است مینویسد:
” چه عیبی دارد که با کسی در صدا و سیما مصاحبه کرد حتی اگر از سران فتنه باشد. ما در ج.ا سانسور نداریم.”
و خلاصه شما خودتان از من به این قضایا وارد تر هستید. و بعد یک دفعه اعلان میشود:
مصاحبه با حجت الاسلام محمد خاتمی در کانال فلان در روز فلان و ایشان قرار است علاوه بر دست های پنهان پشت
پرده در قضیه فتنه در باره انخابات آینده ریاست جمهوری هم صحبت هایی بکنند.
شما ببینید آیا با شناختی که از ج.ا در این 40 سال داریم امکان دارد کسی به عنوان سفیر پیشین آلمان بیاید بدون
هماهنگی در این موقعیت بحرانی که با اروپا دارند یک چنین سخنانی بگوید. اگر بدون اجازه چنین کاری میکرد در جا
همان هواپیمایی که با آن عازم تهران بود رو هوا منفجر میشد.
سرکوب فعالان مدنی اعدام و احکام حبس طولانی مدت جزو برنامه دایمی حکومت ولایت است.
مردم باید بدانند که با چه چیز طرفند. در این حکومت ملایی مردم فقط سیاهی لشکرند و بس . نقش اصلی را ملایان بازی کرده و می کنند. بدین خاطر است که در راس امور فقط ملایان درباری اند. هر کس جزو این قشر نیست . نیست.
مردم باید بدانند که اوضاع زندگی آنها بهتر که نه بدتر خواهد شد تا زمانی که سیاهی لشکر بسیجی سپاهی اند وسیله اند و در غیر این صورت وجودی ندارند.
هرکس جرات دارد از گله خارج شود حسابش با لاری جانی ها و دستگاه شرعی ضدبشری است.
مردم باید بداننداین اوضاع تغییر نخواهد کرد مگر بدست آنها.
کشوری که برپایه اقتصادی مصرفی مشتی ملا اداره می شود ، هدفش نیز سیرکردن چند ملاست، نه مردم.حکومت اسلامی ولایت ثابت کرده که جایگاه مردم را در گورستانها و زندانها می داند و بس.
هر کس در دست این قشر وسیله ای بیش نیست. زمانی که از وسیله ابزاری بودن خارج شد مشمول قتل و اعدام می شود.اینکه به چندنفری امتیاز داده می شود فقط یرای مدتی کوتاه و باز هم فقط استفاده وسیله ابزاری ازاین افراد است.
مردم باید بدانند تغییر با تغییر افکار و دیدگاه شروع می شود ترسی همیشگی که ملایان همیشه با آن مواجه اند نهفته در اندیشیدن و خود باوری و حقیقت یابی درهستی جویی فردی انسانهاست.
ترس ملایان از ازدست دادن اموال و ثروت غارت کرده مردمند.برای غارتهایشان قتل کرده و می کنند.
مردم جزو برنامه ملایان نیستند روی صحبت آنها به حیره واران و مزدورانشان است.برنامه ملایان ماندن در قدرت به هر نحوی با حفظ قواعد شرعی و احکام ضد بشری اسلامی است.
از این رو سرکوب خود را با دروغ گفتن و تحمیق مردم و زندانی و شکنجه ادامه می دهد.
نه شما محبوبه و نه فریبا
هیچیک نه شناختی از دین دارید در کل و نه شناختی از اسلام در جزء.
با این سخنان حاکی از عقده گشایی ست و نادانی گوینده، نه میشود به مقابله با دین پرداخت و نه این کار شدنی ست.
دین و باور دینی یک امر شخصی ست که از بدو تولد ابتدا بشکل برچسب و لیبل و اتیکت بر پیشانی ماست ولی میتوان با بلوغ فکری، پس از تحقیق، گرایشی داشت و یا منکر دین شد.
در نادانی شما همین بس که دین را از زاویه ی دید تنگ و تاریک خود میبینید.
شما یک جستجوی مختصر در گوگل کنید متوجه میشوید که بیش از 85 درصد مردم دنیا دین دار هستند و گرایش به یک دین و مذهب دارند… پس عقل سلیم حکم میکند که به دین و فرد دیندار نباید توهین کرد.
در ایران، ولی قصه فرق میکند؛ نه اینکه مذهب و دین، حتی در مورد چگونگی رفتن به موال هم حکم صادر کرده، که با پای چپ برویم یا راست، و دخالتهای بیجا در تمامی امور و همچنین سیاسی شدن دین، چون شمایانی را از دین زده کرده.
خب، در مقام تلافی فرد دیندار هم میتواند پاسخ توهین شما را بدهد…به درک که ناراحت میشوی!
مگر الان دین را به شما زور چپان کرده اند که اینقدر شاکی هستید؟!
پدران و اجداد شما چه با زور چه با زر، به دینی گرایش پیدا کردند که الان پس از هزاران سال، میلیاردها یا میلیونها نفر در تمام دنیا و از تمامی نژادها به آن گرایش دارند… دین مختص به زبان، نژاد یا منطقه ای خاص نیست. حتی پیروان دین یهود هم در تمام دنیا هستند و فقط مختص به اسرائیل یا همان فلسطین نیستند.
حکایت دفاع از یهودیان،دراویش و بهائیان و یا حتی زرتشتیان که در ایران اقلیت هستند هم از آن حکایت هاست…از یک طرف بر ضد دین اسلام سخنرانی میکنید و از دیگر سو سنگ بهائیان و دراویش و … را به سینه میزنید. انگاری که دین فقط خلاصه شده در اسلام و مذهب خلاصه شده در ایران.
تا زمانی که فهم امثال شما محدود به همین اندیشه های کینه توزانه با سنگ بنای نادانی باشد، خطر شما ابن الوقت ها که دم دمی مزاج هستید از داعشی ها بیشتر است. الان که هیچ …نیستید اینگونه رجز خوانی میکنید، وای به روزی که کسی باشید.
شمایان هم به وقتش خوب میرقصید ولی از بد روزگار، امروز آهنگی باب میل شما نواخته نمیشود!
برای بالا بردن سطح شعور و شناخت خود، بجای اینهمه چرند بافتن، کمی مطالعه کنید و عینک بدبینی را بردارید. به گذشته های دور کاری نداشته باشید که به شما مربوط نمیشود و امروز را دریابید.
شما ضد دین هستید…خب، عالی!… آیا خودتان در زندگی شخصی چیزی از خود نشان دادید، یا تغییری محسوس داشته اید، یا از نظر اخلاق و انسانیت به پیشرفتی درخور توجه رسیده اید؟… یا اینکه دین و مذهب بهانه ای شده برای نمایش ذات بیمار و وحشی شما؟… یا اینکه بدبختی و واماندگی امروز خود را که ناشی از بی عرضه گی ست ربط میدهید به دین و دین داران؟… آخه شعور هم چیز خوبی ست…حتی یک مثقالش… که شما فاقد آن هستید و بسیار هم پستید!
شما این حق را دارید و آزادید هر دینی اختیار کنید و یا بی دین باشید. ولی این حق را ندارید به دیگران به اتهام دینداری توهین کنید. و اگر توهین کردید و کسی به شما پاسخی در خور داد، بی گمان دموکراسی را قبول دارید و حق آزادی و دفاع را محترم میشمارید…پس نباید گلایه کنید و زار بزنید… زدی ضربتی، ضربتی نوش کن! … توی دعوا نرخ تعیین نمیکنند!… جنگ و دعوا و توهین و ناسزا به دیگران، حال به هر بهانه که باشد، هیچگاه ختم به خیر نمیشود.
بیخود نیست میگم اکثریت 50 + 1 درصدی مردم ایران بی شعور هستند…چه دین دار، چه بی دین و چه روشنفکر!
اگر اینچنین نبود…حالا وضعیت ایران و ایرانی این نبود که هست!
بی دینی مثل شما…ادعا دارد و من منم میکند.
دین داران هم من منم میکنند و ادعا دارند.
روشنفکران هم همینطور…
این وسط پیدا کن خربزه فروش را.
در بهترین حالت با وجود اینهمه تناقض و تضاد و ضدیت، تا 100 سال دیگر هم نمیتوان انتظار دموکراسی و حکومت قانون در این کشور را داشت…راستی حقوق بشر میدانید چیست و آن را خوانده اید؟
فکر و گرایش فکری باید مانند ماندلا باشد آنهم بعد از ده ها سال زندانی شدن، تا بتوان به تغییر امیدوار بود.
متأسفانه هم نوری زاد و هم بیشتر افراد حاضر در این سایت، بر تبل جنگ، کینه جویی و انتقام خواهی میکوبند و برای دیگران خط و نشان میکشند و آنها را تحقیر میکنند و دائم توهین و ناسزا و تکرار و تکرار…که چه بشود؟!
مثل کسی که هی کتک میخورد و هی ناسزا میگوید…مثل یک بچه پررو!…و نتیجه مشخص است!
امان از مردم نافهم!…امان!
آنارشیست:«یا اینکه بدبختی و واماندگی امروز خود را که ناشی از بی عرضه گی ست ربط میدهید به دین و دین داران؟… آخه شعور هم چیز خوبی ست…حتی یک مثقالش… که شما فاقد آن هستید و بسیار هم پستید!»
به قبایت برخورد یا به گوشه ی سفره ی مزدورخواریت؟هیچکدام مهم نیستند ، دم روباه را می توان از دشنامت دید. اگر حق با توست اثبات کن ونه فحش و ناسزا بده. اما آنارشیست و ادب چون روز و شب است.
بی تربیت و ازخودراضی و خودبزرگبین و پستی در ناسزاهایت به افراد است بدینصورت مغز فندقیت و عقده زن ستیزیت را ارضا می کنی .
جاهلیت که شاخ و دم ندارد، جاهلیت ریشه اش در تهمت و تقیه وخدعه و ضددگراندیشی وبی منطقی بودن است. ۹۸ درصد مردم چون تو به نظامی ۴۰ سال پیش رای دادند که اکنون همانها اگر کشته و زندانی نیستند به غلط کردن افتاده اند.
در طول قرون امثالی چون شما باعث پرورش جاهلیت شده اند. ادیان را رد کردن بدان نیست که فرد رد می شود هر فرد آزاد است هرعقیده ای داشته باشدو به خودش و تنها خودش مربوط است و این موضوع دلیل نمی شود که اعتقاد فرد زیر سنجش و سوال نرود. درویشان و بهاییان و دیگران به دلیل عقیده اشان در جامعه ولایت اسلامی حذف و زندانی اند حقوق شهروندی شان زیرپاگذاشته شده و تبعیض در همه جهات زندگی مردم رسوخ کرده است.دلیل دفاع از آنان حقوق انسانی و شهروندیشان است واین نظام است که اعتقاد دارد هرکه با من نیست ضد من است پس مرگ بر……
درحالی که اعدامهای عقیدتی جزو دستور ات همیشگی نظام است انتظار خوش آمدگویی هم دارد و هر نظریه ضد اسلام را با کشتار جواب می دهد خوب دین جاهلیت جاهل پرور نیز است.
اینکه حکومت داعشی ملایی مستبدی ضد انسانی است یک طرف و اینکه بنیاد ادیان بر اوهام و خرافات و چرند و پرند است موضوعی دیگر است.
اصل حکومت ملایی بر احکام شرعی است و این احکام نیز پایه اشان بر قران و سنت وامامت و نقل قولهاست هر کدام را بگیریم به جهلی عمیق بیش نمی رسیم.
هر چیز بنام دین، پیامبر،خدا و…. که بر ضد اندیشه و تفکر پویا وزندگی باشد دروغین و ساختگی است.
حال ۹۸درصد مردم دنیا با دین پیامبران دروغین دلخوش باشند ، همان ۹۸ درصد سال۵۷ بیش نیستند.
در ضمن جاهل سایت بودن مرتبه ای ندارد .
—————-
درود فریبای گرامی
این نوشته ی شما یه کم زیادی عصبانی نیست؟
با کم کردن عصبیت، سخنان شما بهتر و نافذتر بجان مخاطب می نشست.
عصبانی نشویم.
عصبیت را به کسانی واگذاریم که آنسوتر از عصبیت، تهی اند. و تنها با عصبیت است که خودی بر می کشند.
با احترام
.
درود جناب نوری زاد گرامی ،
این فرد بارها به شما توهین کرده و معذرت نخواسته ولی من شما نیستم، این فرد توهین شخصی کرده و فحش می دهد و هر چه خود لایق است را بدیگران دشنام می دهد،
تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است.
درود جناب نوری زاد گرامی ،
این فرد بارها به شما توهین کرده و معذرت نخواسته ولی من شما نیستم، این فرد توهین شخصی کرده و فحش می دهد و هر چه خود لایق است را بدیگران دشنام می دهد،
تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است……
با احترام
شما بی شخصیت ها و نفهم ها هر موقع حرف کم میارید، از زنانگی خودتون سوءاستفاده میکنید!
مگر من حرف از زن زدم؟! ان تو هستی که وسط دعوا داری نرخ تعیین میکنی یا من؟ یعنی زن بودن تو یک امتیازه تا هرچی لایق خودت هست به دیگران بگی و دیگران حق ندارن پاسخ تو را بدهند…که چی؟…که زنی؟…زرشک!…ببخشید…نه…آب زرشک!
کاش در ایران اینقدر لی لی به لالای شما زنان نمیگذاشتند تا قدر عافیت بدانید…
بقول حکیمی: هنوز جای سفت جیش نکردید ببم!
حالا چون زنی ( ادای زنان را درمیاری ) باید حلوا حلوات کنم و بخورمت!؟
زنان در ایران فقط دم از برابری حقوق میزنند…حتی الفبای برابری حقوق را هم نمیدانید…فقط ادعا و حرفهای خاله زنک بازی… زنان در ایران از آزادی و برابری حقوق فقط حق برابر با مردان میخواهند در بی قید و بندی و لا ابالی گری!…دنبال آزادی از جنس مردانه و ایرانی اش هستند!
فریبا جون!…تو که زن نیستی!…من که میدونم تو زن نیستی…اگه نوری زاد و دیگران را اسکول گیر آوردی تقصیر من نیست!
پرت و پلاگو تر از تو توی این سایت پیدا نمیشه… مثل کلاغی میمونی که میخواد راه رفتن کبک را یاد بگیره، ولی راه رفتن خودش را هم فراموش میکنه!… خودت باش و با نام زنانه دنبال احترام و عنوان خانوم نباش!…این خانوم بازی های اینترنتی خیلی وقته دیگه کهنه شده!
اگه طالب بحث و جدل منطقی هستی…این گوی و این میدان.
زر زدن که مالیات نداره!
احمق! تو توهین به دین و مذهب را مجاز دانستی و حرف یه غربتی دیگه مثل خودت را تأیید کردی ( شایدم خود دیگرت را؛ چون از تنهایی حوصله ات سر رفته!) و من شیر فهو یا بهتر بگم خر فهمت کردم که اگه قرار به توهین باشه همه بلدن توهین کنند و با این بازی های کودکانه به هیچ جا نمیرسیم… و ایران آینده ای نداره…
نمونه اش همین مردک! که از روز اول فقط زر زد و به دیگران، ادیان، و عقاید توهین کرد…یکبار نشد به من پاسخ بده که چه جوری به این عقیده رسیده و ضد دین شده؟ از اول از رحم مادرش همینجوری فکر میکرده؟ الان چی میخواد؟…کمی از خودش برامون بگه…ولی اینقدر بزدل و ترسو هستش که لیاقتش همون ” مردک ” خطاب قرار دادنشه و بس…اون میترسه که …رینم به هیکلش!
اولین کسی که تر زد به این سایت و نوری زاد باهاش لاس خشکه زد همین مردک بود و تا الان هم داره نشون میده که هیچی در چنته نداره.
توی همین سایت تنها کسی که از او دفاع جانانه کرد، من بودم…موقعی که همه ی دین باوران او را ” حرامزاده ” خطاب کردند…ولی گربه صفت تر و و پست تر از اون نه بوده و نه خواهد بود.
اینکه اینجا راجع به او دارم میگم بخاطر اینه که اونو دیگه لایق هم کلام بودن نمیدونم و فقط به توهین هاش جواب میدم.
در ضمن اگه من به نوری زاد توهین کردم ( که نکردم و فقط یه آینه گذاشتم جلو رویش، و اگه براداشتش این بوده که من بهش توهین کردم…پس قدرت درک مطلب را نداره …درست مثل تو ) … اگه من به نوری زاد توهین کردم … به تو چه؟
وقتی توهین میکنی…مرد باش! ( تو که زنی مثلاً ) پس زن باش! و پای حرفت بایست…صغرا کبرا کردن و ربط دادن به نوری زاد دیگه چه مدلشه؟!.. یعنی داری با این حرکت زدنت از نوری زاد دفاع میکنی؟…نوری زاد اینقدر دست و پا چلفتیه که تو ازش دفاع کنی؟ لااقل به خواسته و عقیده ی مولایت نوری زاد احترام بگذار…او که از توهین دیگران بدش نمیاد! …ولی بگم… چرا دیگرانی که در دفاع از او شروع به ناسزا گفتن میکنند چرا بدجوری اونو سرحال میارند؟!…بماند!
پس چی شد؟
مثل آدم بنویس تا آدم حسابت کنند!
افتاد؟! دختر فرنگی!
———–
درود گرامی
فارغ از ناسزاهایی که می توانست نباشد، این یکی از نوشته های نمکین شماست.
حیف که به این ملاحت قلم، الفاظ ناجور می نشانید.
کاش قدر قلم خود را می دانستید.
عصبی شدن، تند رفتن، پرخاش کردن، کنایه زدن، هیجان ایجاد کردن در یک نوشته، می تواند به آن جان بدهد و خواندنی اش بکند، اما ناسزا، نه!
با احترام
.
تو خیلی با شعوری که سالها در دم و دستگاه //////////ها بودی! ابنهمه ادعا فقط از آخوند و کسیکه در دم و دستگاه آخوند پرورش،یافته بر میاد!
مردک!
تورو که دیگه جزو آدمیزاد حساب نمیکنم!
مش قاسم: این چیزی که حاج سعید گروگانگیر میگه ملات راههایی است که حکومتیچیا ۴۰ ساله ازش استفاده کردن.
حاج سعید : عملیات روانی در یک تعریف اولیه فنی است که طی آن نوعی آگاهی کاذب به گروه مخاطب القا میشود تا رفتاری مغایر منافع واقعی خود داشته باشد.
سه پاراگراف از مقاله آقای مهدی خلجی: https://news.gooya.com/2019/01/post-22746.php
– بازیگرانِ اجتماعی، بدونِ هیچ قصد یا آگاهی، به صورت خودانگیخته، در چارچوبِ تعیینشده حکومت و در راستای سیاستهای آن عمل میکنند. کمّیت و گاه پایگانِ اجتماعی شهروندانی که در کمالِ بیاعتقادی به ایدئولوژی، ارزشهای آن را بازتولید و توزیع میکنند، بسی بیشتر و اثرگذارتر از آن طیفی است که دل در گرو مبانیِ عقیدتی نظام و رهبرانِ آن نهادهاند.
– رژیمِ بحران، دستگاه دشمنسازی و کارخانه تولیدِ ترس است. انقیاد جامعه و وادادگی آن به دولت با توهم و ترس بازسازی میشود. دشمن، تنها دشمنِ حکومت نیست، بلکه با مردم و حکومت به یکسان دشمنی میورزد. حکومت میکوشد مشکل را نه خصم خانگی -که واقعی است- بلکه هیولای خیالی ِپشتِ در جلوه دهد. دشمنِ مشترکِ مردم و رژیم، بیش از خودِ رژیم هراسآفرین مینماید. وخامتِ بیشترِ بحران اغواگر است و حتی مخالفان دولت را ترغیب میکند تا مطالباتِ خود را به تعلیق درآورده به دفاع از «اصلِ نظام» و «موجودیتِ کشور» برخیزند.
یگانه راهِ تغییرِ مسالمتآمیز و مؤثرِ رژیم بازیابی اعتماد به نفسِ جامعه مدنی و تلاش آن برای اتکا به خود است. قطعِ منافع مشترک جامعه مدنی با رژیمِ شبهاقتدارگرای کنونی ضرورتی ناگزیر و وظیفهای سخت دشوار است. قیام علیه جمهوری اسلامی، در وهله اول، با نفی ارزشها و هنجارهای نهادینهشده آن میسّر میگردد. روانگسیختگی (اسکیزوفرنی)، وهمزدگی (delusion)، اندر-خویشی و خیالبافی (autism) و بُریدگی از واقعیت (psychosis) میراث نظامهای تمامیتخواه است. قرائن و شواهد نشان میدهند ایرانیان بسیاری به این میراث شوم، حساس شده، برای جبران و درمانِ آن چاره میجویند. با این همه، برای مقاومت مدنی مؤثر، پیش از هر چیز، نیازمند انقلابی اخلاقی و معنوی هستیم؛ انقلابی که آرمانِ آن آزادی از مطلقگرایی، پایان سرکوبِ اراده فردی و ایستادگی در برابرِ همسانسازیِ شهروندان است.
استاد گرامی با درود مگر یارانه که 45هزار تومان تعیین کردند تا مردم برای اضافه شدن قیمت برق و اب و گاز از ان استفاده کنند !! در این ده سال قبض ها چندین برابر شده ولی یارانه همین مانده ، ایا دلیلش را سید و اسلامیون میدانند ؟ اگر میدانند برایمان توضیح دهند .
تأملاتی چند در باب تاریخ رستگاری و تاریخ تحقیقی- قسمت -2
با این حال اگر روایت تاریخ رستگاری، افسانهای و یا اسطورهای دین و نبی را به عنوان فصلی “معتبر و قابل اعتنا” از تاریخ عمومی به مصداق عامیانه “گر نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها” و آن را به مثابه نقل سینه به سینه سیره و روح ایمانی تاریخ جامعه بپذیریم در آن صورت میبایست به استناد تاریخ تحقیقی ایران باستان و تجربه تجاوز نظامی غرب و نفوذ آغازین فرهنگی آنها و در پی آن واکنش دین خویانه حکومت “دین ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین حکومت ماست” و بنیان گذاران آن اردشیر بابکان و موبد موبدان تنسیر و کرتیر نمیر الموبدین ( هفت پادشاه ساسانی رو به گور کرد – اردشیر بابکان، شاپور اول، هرمز اول، بهرام اول و دوم ، سوم و نرسی) و سرکوب گر مانی و پیروانش و بعدها ذبح دینی مزدک و مزدکیان توسط پادشاه دادگر انوشیروان خسرو اول، را در زمره تاریخ حکومت دینی ایران باستان یا ایران پیش از اسلام به رسمیت شناخت.
دگرگونی فرهنگی و دینی سرزمین ایران باستان و مردمان پیرو دین مزده یسنه پیش و بیش از آنکه قربانی سلطه اعراب و دین بیگانه آنها اسلام باشد قربانی تاریخ باستان و کشور گشائیهای امپراطوران فارس عمدتا در سرزمینهای مجاور بود نه در سرزمینهای دور دست و فرا ساحلی و مدیون سیاستهای امنیتی و اقتصادی عصر که برده گیری و کوچاندن اقوام مقهور به درون سرزمین و احتمالا جاگزینی آنها با کوچندن اجباری اهالی خود به سرزمینهای تازه فتح شده از اهداف کلیدی آنها بود. ولی این سیاستها غافل از این نکته استرتژیک بوده که این جابجایی نا متعادل و یا حضور جمعیت زیاد اهالی تحت سلطه در امپراطوری و در اطراف پایتخت و کاخ شاه همواره خطر و ریسک شورش و طغیان این اقوام را در شرایط خطیر اقتصادی و سیاسی به همراه دارد و میتواند موجباتی فراهم کند که حکومت مرکزی را ساقط و اقوام زیر سلطه بر حاکمین مقهور شده حاکم شوند.
تاریخ تحولات حکومت پر شکوه و عاقبت به شر و تراژدی خسرو پرویز ساسانی همه شواهد و لوازم تاریخی و سیاسی و اجتمایی و اقتصادی این چنین دگرگونی “فاجعه آمیز” تاریخی را کم و بیش داراست. و ما هم چنان در این کوره سوز و گداز تاریخی میسوزیم ولی نه خود را که بیگانگان را مقصر قلمداد میکنیم.
ما نتوانیم طبق سیاق تاریخ رستگاری به کشور گشایی کوروش و داریوش، فرهاد ، بهرام و مهرداد و اردشیر، شاپوران و خسروان ببالیم ولی ولی عواقب ناگوار این ماجرا جویها و جنگ اوریها و ویرانیها را بر دشمنان و بیگانگان آوار کنیم. نمونه برجسته تاریخ مصیبت بار دیگر مرز داری ترکان خاتون و غایر خان است که طوفان بلا و ویرانی هلاکو خان مغول را به همراه داشت.
سپاس
با سلام و درود
تأملاتی چند در باب تاریخ رستگاری و تاریخ تحقیقی- قسمت -۱
شیعه گستری یا احیأ امپراطوری ساسانیان شیعه شده؟
دین و دستگاه روحانیت شریک یا در راس حاکمیت -دین ایدولوژی و سازمان یا حزب سیاسی در خدمت سیادت طبقاتی خاندان شاهی، روحانیت وابسته به دربار و ملاکین و خوانین –
آغاز رسمی سلسله ساسانی و اتحاد اردشیر بابکان و تنسییر یا ابرسام / بهرام خورزاد موبد موبدان و حکومت دینی مزده یسنه در واکنش خصمانه و پیروزمندانه و شکست اردوان ششم و بلاش پنجم و اردوازد و برچیدن سلسله اشکانیان (پارسیان شمال و به ذعم ساسانیان “غرب زده و نیمه هلنی”) بدست پارسیان جنوب “وارثین راستین هخامنشیان” و آغاز فرایند تاریخی “غرب زدایی” در قبال اولین تهاجم نظامی و فرهنگی غرب – توسط سپاه اسکندر و فرو پاشی سلسله هخامنشیان و پایان امپراتوران ایران و همزمان فراین مصر ، و نفوذ فرهنگ هلنی در طی دوران حکومت سلوکیان بر ایران تاثیر پذیری ضعیف اشکانیان از فرهنگ هلنی و تقابل با بینش و منش مهرداد اول;
پذیرفتن دین مسیحیت به عنوان دین رسمی امپراطوری روم شرقی یا بیزانس توسط کنستانتین پس از قرنها سرکوب و آزار و اذیت مسیحییان حاشیه مدیترانه و میان رودان;
همزمان بیمناک شدن و سخت گیری شاپور دوم یا ذولکتاف (هم عصر کنستانین) به اهالی مسیحی قلمرو ساسانی عمدتا اعراب میان رودان و افزایش غیر عادلانه باج و خراج این قوم و اقلییت قابل توجه دینی نشان دهنده اهمیت سیاسی نقش دین به عنوان ایدلوزی سیاسی و لاجرم وفاداری به حکومتی که پرچم دار آن دین است که الزاما بر قلمرو سکونت این دین باوران حکومت نمیکند. این پدیده در عصر جدید هم نمونههای فراونی دارد.
البته در این دوران همان طور که تا کنون و آینده نیز ادامه دارد بین پیروان عیسای تک ماهیتی و عیسای دو ماهیتی و کلیساهای گوناگون نیز اختلافات کلامی و کلیسایی در حاشیه مدیترانه و میان رودان وجود داشت. اما این اختلافات ایمانی و کلیسایی در شرایط خاص سیاسی و نظامی و تقابل با یک حکومت متکی به دینی و پیامبری کاملا متفاوت وحدت خود را به نمایش میگذارد و اغازیست برای فرو پاشی سلسله ساسانیان.
سرنوشت پر از ماجرا جویی و عشق ورزی، بحران آفرین و جنگاوری از آغاز پادشاهی پر افتخار تا پایان تراژیک و احیای شکوه امپراطوری داریوش اول هخامنشی، وصلت با دختر امپراتور رقیب موراکیروس، دفع چالش بهرام چوبین برادر زن و سردار یاغی ، جنگ با هرقل به منظور خون خواهی پدر زن و در اصل باز پس گرفتن سرزمینهای واگذار کرده بابت مهریه همسر و مهر و منت حمایت پدر زن از هرقل امپراتور جدید و قاتل پدر زن.
فتح سرزمینهای جدید و اشغال اورشلیم و بیرون راندن حکام مسیحی و خطای خطییر تاریخی و سیاسی توسط سردار پیروزش شهربراز (گویا در جبهه مخالف نیز نقش بازی میکرده) در مصادره کردن صلیب مقدس مسیحیان که معتقدند عیسا مسیح بر آن مصلوب شده که وی آن را به عنوان نماد پیرروزی “زرتشت بر عیسا” به تیسفون نزد پادشاه جوان بخت خسرو پرویز میفرستد.
این همان حرکت شطرنج خود مات کنی شاه ساسانیست که موجب وحدت و تحکیم لشکر شکست خرده هرقل در طی ۱۲ الی ۱۳ سال جنگ مستدام و بر پایی پرچم خون خواهی مسیحیان از لشکر مجوز ساسانیان و اعاده حرمت هتک شده نبی مقدس میشود.
حال باقیمانده لشکریان هرقل و هم پیمانان و اقوام فرصت طلب جنگ جو و غنیمت جو به علاوه جهان مسیحیت شرق مدیترانه و میان رودان را که از قبل و از زمان شاپور دوم خصوصاً دل خوشی از شاپوران و خسروان مجوز ساسانی نداشتند زیر پرچم وحدت دینی یا ایدولوژیکی مسیحیت گرد آورده و قصد تیسفون میکنند.
سرنجام شکست دهشتناک و غمبار خسرو پرویز از هرقل و زندانی و محاکمه شدن وی توسط پسرش شیرویه قباد دوم از مادر مسیحی دختر مورکریوس وتحت حمایت قوای پیروز خارجی و قتل عام فرزندان پسر بدست برادر شیرویه و آغاز فرو پاشی ساسانیان و آغاز سلطه اعراب غالبا مسیحی و بعضا کلیمی میان رودان یا شبه جزیره و سایر اعرابی که توسط شاهان ساسانی در گذشته به سرزمینهای ایران امروزی مثل خوزستان و خراسان و نقاط دیگر کوچانده شده بودند بر ایرانیان شکست خرده خسته ناتوان مفلوک و رنجور از شیوع طاعون و قحطی و کرسنگی در پی نزدیک به ۲۵ سال جنگ و بستوه آمده از نظام ظالمانه و طبقاتی شاهان مستبد و موبدان خبیث و ملاکان و خوانین ظالم ساسانی بستر تاریخی و اجتماعی پذیرش ندای “صلح / اسلام” اعراب ساسانی را فراهم میکردند. اعراب مسیحی پیامبر خود را بنام “مهمت” میشناختند و به وی استناد میکرند.
قتل رئیس قبیلهٔ لخمیها به فرمان خسرو پرویز به واسطهٔ امتنان از بخشیدن دختر خود به شاه ساسانی و نادیده انگاشتن نقش امنیتی و حیاتی و جایگاه استراتژیکی آنها به عنوان مرز داران ایران ساسانی در مقابل قبایل جاهل و وحشی سرزمین حجاز زمینه ساز کینه ورزی لخمیها بر علیه شاه و سرانجام فروپاشی مرز ایمن امپراطوری و سرزمین حجاز جولانگاه تازیان بیابان گرد شد و این تحولات نامنی آغاز گر تاخت و تاز این قبایل شد که میبایست انتقام نیاکان اعراب بدوی خود را از خسروان و شاهپوران صاحب کتفهای آنها بگیرند؛
چنین است رسم سرای درشت *****گهی پشت به زین و گهی زین به پشت
هنوز سکهای بنام نبی و دین اسلام توسط باستان شناسان و سایر محققین تاریخ کشف نشده؛ سنگ نبشته یا صخره تراشید شده یا لوحه سفالی یا گلی یا پاپیروسی، چرمی از تاریخ صدر اسلام به دست نیامده که مورد تائید محققین و مورخین عصر ما باشد؛
منابع فراوان تاریخ رستگاری و یا در جهت رد آن که از حریم و خلوت نبی و لحظه به لحظه زندگی خصوصی وی و گذران اوقاتش با فرزندان و همسران و یاران و معاشرت و معاملات و تعاملات و مذاکرات و جنگ آوریهای گوناگون منتسب به وی تقریبا بدون استثنا متکی بر روایات فراوانی نقل شده که حضور منبع خبر و روایت در مکانزمان مورد اشاره مورد تردید فراوان محققین تاریخ تحلیلی آن عصر در زمان ماست؛
حاج سعید گروگانگیر: عملیات روانی در یک تعریف اولیه فنی است که طی آن نوعی آگاهی کاذب به گروه مخاطب القا میشود تا رفتاری مغایر منافع واقعی خود داشته باشد.
مش قاسم: به این میگن نخسه منقلاب ۵۷، گروگانگیری، جنگ و استمرار طلبی. به حکومت اسلامی دروغ و تزویر ملت خر کن کره شمالی مزرعه حیوانات اسلامی خوش آمدید.
تاج الملوک از ماجرایی که خوشایند رضا خان بود می گوید!
تاج الملوک:”حالا می رسم به آن خاطره ای که بعد از این همه داستان گفتن می خواهم برایتان عرض کنم.
در حدود یک سال مانده به سلطنت رضا (تاریخش درست یادم نیست) احمد شاه به فرنگ رفته و در پاریس سکنی گزیده بود،در ایام عزاداری آن سال در تهران شایع گردید که وهابی های حجاز به مرقد مطهر و مقدس حضرت محمد حمله و آنجا را ویران کرده اند.
در این موقع مردم تهران آن نخل بزرگ محلّه سنگلج را برداشته و حرکت کردند.
دستجات مردم از گوشه و کنار شهر تهران حرکت کرده و بطرف میدان توپخانه که دارای محوطه بزرگ و وسیعی بود سرازیر شدند.
دسته قزاقها هم مثل سایر دستجات راه افتاده و خود را بمیدان توپخانه رسانده بود.
مردم خشمگین و عصبانی مشت های خود را رو به هوا تکان داده و مرتب فریاد می زدند یا محمدا،یا محمدا!
در این اثنا عده ای از مردم متوجه حضور رضا که در آن موقع فرمانده قزاقخانه بود می شوند و او را روی دست بلند می کنند.مردم همانطور که رضا را روی دست بلند کرده بودند بنفع قزاق ها شعارهای مختلف داده و تصورشان این بود که قزاق ها می توانند بروند حجاز از متجاوزین به حریم مرقد مبارک حضرت رسول انتقام گرفته و آنها را گوشمالی بدهند! بهمین جهت نوع شعارها عوض شد و جنبه حمایت از قزاق ها و علیه وهابی پیدا کرد.
يك نفر از سفارت انگلستان از اين مراسم فيلمبرداري مي كند و اين فيلم را مي برند به پاريس و جلوي احمدشاه نمايش مي دهند!
احمدشاه ملاحظه مي كند مردم مشت هايشان را رو به هوا تكان مي دهند و حرف هايي مي زنند. البته چون فيلم صامت بوده چيزي از محتواي كلام مردم دستگيرش نمي شود.
از افرادي كه فيلم را برايش برده بودند، مي پرسد: «اين مردم چه مي گويند؟»
جواب مي دهند كه مردم عليه احمدشاه شعار داده و مي گويند: «ماه شاه را نمي خواهيم!»
بعد در همان فيلم مي بيند مردم رضا را روي دست بلند كرده اند.مجدداً مي پرسد: «راجع به اين بابا چه مي گويند؟»، پاسخ مي دهند: «مردم مي گويند ما رضاخان را مي خواهيم! »
اين داستان را بعدها يك نفر كه موقع نمايش فيلم در حضور احمدشاه بوده براي رضا تعريف كرد و من هم در آن مجلس بودم، با گوش خودم شنيدم.
شخص راوي مي گفت: «وقتي احمدشاه اين فيلم را ديد چون نمي دانست در واقع مردم به خاطر جسارت وهابي ها به مرقد مطهر حضرت رسول(ص) خشمگين هستند خشم آنها را متوجه خودش ديد و از آنجا كه فوق العاده آدم ترسو و بزدلي بود، گفت: «من ديگر هرگز پا به ايران نخواهم گذاشت تا يك مشت رعيت وحشي جان مرا بگيرند!» تاريخ آن را خوب به خاطر ندارم اما مطمئن هستم كه قبل از كودتاي حوت 1299 و اعلام سردار سپه شدن رضا بود.
رضا اين داستان را خيلي دوست داشت! و تا روزي كه در ايران بود و ماجراي مربوط به ورود متفقين به ايران و تبعيدش به جزيره موريس پيش نيامده بود، وقت و بي وقت به آن اشاره مي كرد و معتقد بود اين حادثه، كه هيچ ربطي به او نداشته، نقطه شروع موفقيت و حركت او به طرف سلطنت و دستيابي به تاج و تخت پادشاهي بوده است!”.
(خاطرات بانو تاج الملوک،ص 77-79)
فدای خودت و نفس گرمت استاد …
فدای توان و استقامتت …
فدای اراده و مهرت عزیزترین …
درواژه به واژه ، حرف به حرف و صدا به صدای کلام گیرا و خوش طنینت کران تا کران امّید هست و عشق و گرمی …
گلو میخواهد وقتی گوش میشنود طنین مهر خورشیدیت را ، بغض نکند که چرا این آوای عشق و دلدادگیِ به خدا و میهن و مردم در رساترین بلندگوهای گلدسته هاحتّی برای ناشنواترین گوشها پخش نمیشود ،!
دل میخواهد وقتی گوش میشنود ، فشرده نشود و بال بال نزند که چرا این اقیانوس عشق را ، گوشهایی شنوا برای نجات از تاریکی نیست و اگر هست توانی جز شنیدن و حسرت خوردن ندارند ،!
چشمی میخواهد وقتی گوش میشنود و یا چشم میبیند دشتهای سرشار از تعهّد و دلسوزی و دلنوازی ، سیل اشک نبارد که چرا درکی و فهمی از این راهکارهای آبادگر و نجات دهنده نیست و اگر هست در مغز کسانی است که روزها و ساعتها و لحظه هارا برای دربند شدن و شلاق و لگد خوردن همراه با چاشنی رکیکترین کلمات میشمارند …
وامّا استاد گرامی کم نیستند امّیدوارانی که شده در دلها زمزمه کنند : استاد نوریزاد نَفَسَت هماره جاودان ، گیرا ، شنوا و برقرار در گستره ی دنیا ….
خدا قوت حضرت ابراهیم پیغمبر جدید ؛ قطعا ما هم به شما ایمان خواهیم اورد ولو کره الاخوند مرتضی و انصارهم
درود آسدمرتضی
میشه این متن را ترجمه کنید
نوشته این دختر بچه ، بچه اش نیست بلکه زنشه.
میشه ترجمه اش کنید از نظر شرعی
اسلامی
شیعی
خدایی
شعوری
انسانی
حقوق بشری
اسلام ناب محمدی
خمینی
خامنه ای
وحید خراسانی
البته خمینی اش را خودم میدونم که گفته با دختر بچه شیرخواره هم می تونید سکس کنید بجز دخول
https://www.reddit.com/r/pics/comments/5u2vid/no_this_isnt_his_daughter_its_his_wife/
حیوانات نیز در جفت گیری امادگی و رشد سنی جفت ماده را رعایت میکنند و در تمام حیوانات معمول است تا جنس ماده به دوسالگی و سه سالگی که زمان امادگی جفت گیری حیوان ماده است هیچ حیوان نری به طرف جنس ماده نمی رود و تنها و تنها جایی که این قانون مراعات نمیشود در میان ادمیان است که البته این عمل در میان مسلمانان مومن و معتقد به سنت رسوالله شایع است و به وفور یافت میشوند و علت انهم به خاطر انست که این ایین زن را فقط وسیله ای جهت اطفا شهوت میداند زیرا اولین کسی که از دختر ۸ ساله کام گرفت حضرت رسول الله بود
سلام،
یشنهاد می کنم که این مناظره را هم گوش کنید، ضرر نمی کنید: .https://t.me/gozaresh1395/4340
کلانتری: بعد از انقلاب دستاوردی در زمینه محیط زیست نداشتیم.
مش قاسم: شکسته نفسی میکنی حاجی! اینهمه جنگل نابود شده، آب نداریم، زمین خشک داریم، منطقه آلوده اتمی داریم، هوای مسموم داریم، محیط زیستهای جاسوس یا زندونی داریم،…….
Tuesday, Jan 22, 2019
آنها شرم نمیکنند ما چرا خجالت بکشیم؟ مجتبی واحدی
مجتبی واحدی – دیدگاه نو
آنچه میخواهم بگویم شاید سخن تازهای به نظر نرسد اما گفتن و تکرار آن را لازم میدانم. چند روز بیشتر به چهل سالگی انقلاب نمانده است. بسیاری از کسانی که در فریب مردم برای پیوستن به انقلاب نقش داشته یا خود نیز فریب خورده بودند یک به یک این دنیا را ترک کردهاند و این قافله به سرعت در حال رفتن است. نسل اول اصولگرایان حکومتی جای خود را به کسانی میدهند که نقشی در تحرکات انقلابی نداشتهاند. در مقابل، بسیاری از جوانانی که بیست سال پیش دل به ” اصلاح از درون ” بسته بودند فوج فوج اردوی اصلاحات را ترک میکنند. در چنین شرایطی علیرغم جنگهای زرگری و برخی اختلافات واقعی ، دو جناح حکومتی یا به عبارت بهتر ” همه نشستگان بر سر سفره انقلاب ” با مهارتی خاص بر فعالیتهای فریبکارانه خود افزودهاند تا به مردم بباورانند” هیچ آلترناتیوی خارج از دو جناح حکومتی وجود ندارد که قادر به تحقق خواسته های مردم باشد بدون آنکه خطری متوجه کشور شود.”
متاسفانه مهارت اصلاحطلبان در طراحی و اجرای جنگ روانی و همکاری بسیاری از رسانههای فارسی زبان، موجب سهولت کار برای رسیدن آنها به اهداف فریبکارانه خود شده است. آنها مدتی است با دروغهایی همچون ” خطر سوریهای شدن ایران” ، مدارا بلکه همکاری شرمآور خود با نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی را توجیه بلکه تقدیس میکنند. اصلاح طلبان در جریان انتخابات سال نود و دو نیز با دروغ بزرگی به نام ” خطر جنگ” مردم را به شرکت در انتخابات و رای به حسن روحانی تشویق کردند در حالی که بعدها مشخص شد از ماهها قبل از انتخابات سال نود و دو ، ایران و امریکا با وساطت عمان مشغول مذاکره بوده و به توافقاتی رسیده بودند که هر نوع درگیری نظامی را منتفی می کرد. حضور اصلاح طلبان در آن انتخابات درحالی صورت گرفت که هیچیکاز ابهامات مربوط به انتخابات رسوای سال هشتاد و هشت برطزف نشده بودو همان کسانی تصمیم گیران اصلی انتخابات بودند که به ادعای اصلاح طلبان کودتای سال هشتاد و هشت را سامان دادند. شاید در آن زمان بسیاری از رای دهندگان، حسن روحانی و اصلاح طلبان حامی او را ،گروهی متفاوت با بخش تندرو حکومت میدانستند. شاید گمان میکردند انتخاب حسن روحانی مانعی در برابر ترکتازیهای جناح رهبر خواهد شد و به اجرای خواستههای مردم کمک میکند. چهار سال گذشت بدون آنکه وعدههای سیاسی روحانی و بهشت نماییهای اصلاح طلبان ، محقق شده باشد. این بار روحانی و یاران اصلاح طلب او با غروری خاص از دستاورد عظیم خود در برجام گفتند و از مردم خواستند با افزایش رای به روحانی در دور دوم، بر قدرت او برای مقابله با ” تندروهایِ مردم ستیز” بیفزایند. آنها به دروغ تلاش کردند برجام را پروژه دولت روحانی – و نه پروژه کل نظام- معرفی کنند و بدینسان روحانی را بخش متفاوت و معتدل نظام معرفی کنند. روحانی با افزایش رای پنجاه درصدی نسبت به دوره اول انتخاب شد اما از نخستین روز پس از انتخاب، خود را در دامان تندروها ، سپاهیها و وابستگان رهبر انداخت.
آنچه در بالا آمد خلاصهای از وضعیتی است که همکاری عملی و دشمنی مشترک دو جناح با مردم و تمرکز آنها بر حفظ نظام به هر قیمت به وجود آورده است. به ویژه پس از حوادث دیماه سال نود و شش، سخنگویان و فعالان دو جناح بر حجم تبلیغات فریبکارانه خود افزودهاند تا نشان دهند تنها راه حفظ امنیت و تمامیت ارضی، حمایت از موجودیت جمهوری اسلامی است. بسیاری از اصلاح طلبان، به صورت علنی آمادگی خود برای گفتگو و حتی همکاری با فاسدترین بخشهای نظام را اعلام کرده و میکنند. آنها در همین شرایط برای تضعیف جبهه مقابل، به انواع حیلهها متوسل میشوند تا ازهمدلی، همکاری و نزدیکی براندازان جلوگیری کنند.
متاسفم که بگویم جمهوری اسلامی و دو جناح اصلی سیاسی، در این تفرقه افکنی موفق بودهاند. بسیاری از نحلههای اپوزیسیون، تحت تاثیر جوسازیها و اتهام افکنیهای رسانههای رسمی نظام یا پروپاگاندای اصلاح طلبان، از،همنشینی و همفکری با سایر بخشهای جبهه براندازی، احساس شرم میکنند. در حالی که اصلاح طلبان، بی هیچآزرمی با قاتلان ملت و تباه کنندگان معیشت مردم پالوده میخورند. آنها نه تنها از نشستن در کنار عاملان نابودی ملت و کشور، احساس خجالت ندارند بلکه با دروغ پراکنیها و القائات دروغین در مورد خطرهای خارجی، حمایت خود از نظام فاسد و ظالم را تقدیس میکنند.
در تمام سالهای گذشته، تنها دغدغه اصلاحطلبان، اهالی قبیله اصلاحات بوده است. آنها بی هیچ نگرانی ، ظلمی که بر دراویش، کارگران، روحانیونغیر حکومتی و سایر معترضان می رود را تماشا و حتی به حمایت از ظالممی پردازند . سکوت شرمآور در برابر با ستمی که بر کارگران هفت تپه و نمایندگانشجاع آنها رفت آخرین نمونه از همراهی ننگ آلود اصلاخ طلبان حکومتی با جنایت کاران است. آنها به راحتی از تعامل با چپاول کنندگانمنابع ملی و قاتلان ملت سخن می گویند اما کسانی را که با توجه به تجربه بیست و یکساله ، اصلاح نظام را غیر ممکن می دانند دشمن می شمارند و دروغ های نظام در مورد براندازان را تکرار می کنند. حتی در سیاست خارجی از کمک های بی منطق خارجی و دخالت غیر موجه نظامی در سایر کشورها حمایت می کنند. از قاسم سلیمانی بت می سازند و به تطهیر کسانی همچون علی لاریجانی مشغولند.. نه تنها بخش مستقر در داخل کشور، بلکه تریبون داران خارج نشین جبهه اصلاحات ، در انتقادات و اعتراضات خود، حریمامن برای علی خامنه ای ساخته اند و سخنی نمی گویند که مردم را متوجه ام الفساد و عامل اصلی تباهی ها کند.
با توجه به آنچه در بالا آمد جبهه براندازان نیازمند تجدید نظر اصولی در رفتار، گفتار ، سیاست گذاری ها و تعاملات خویش است. راس حاکمیت با باجدهی فراوان به چین، روسبه، ترکیه و حتی کشورهای کماثر، در اندیشه تقویت جایگاه خویش است. در داخل، فاسد ترین سیاستمداران و مدیران قضایی و اجرایی، تحتالحمایه حکومت هستند. در همینحال، اپوزیسیون واقعی به ویژه براندازان، به اندک بهانهای از هم دوری میکنند.
دوستان! احساس شرمندگی بخشهای مختلف اپوزیسیون از همنشینی و همکاری، توطئه حاکمیت است. اتهام افکنی علیه رسانه هایی که به تدریج پا میگیرند – و ممکن است ضعف هایی داشته باشند – خواسته رهبر جمهوری اسلامی است.چه کسی گفته حضور فلان چهره اصلاحطلب در سیمای رسوای جمهوری اسلامی بلامانع است اما استفاده براندازان از معدود رسانههایی که عامل پروپاگاندای نظام نیستند قبیح است؟ با کدام منطق ، حضور دائم دهها اصلاحطلب در رسانه وابسته به فلان دولت مکار غربی، جهاد مقدس است و حضور یک برانداز در رسانهای که ممکن است به کشور دیگری نزدیک باشد، وطنفروشی؟ اگر قرار بر شرمندگی باشد اصلاحطلبان و شرکای حکومتی آنها باید خجالت زده باشند نه کسانی که به مردم پیوستهاند و آزادی کشور از ضدایرانیترین حکومت تاریخ ایران را مطالبه میکنند. اندکی تامل لطفا!
ایکاش همه خارج نشینان چون مجتبی واحدی می اندیشیدند
ترس یافهم!
در آنجایی که فهم و بینش است ترسی نیست بلکه جایش چراست .جامعه مدرن که بخوبی کاوش گرامی از تحلیلهای رسو تاماکس وبر مثال می آورد اساسش نه چون تمدن قدیم بر دین و حکم پادشاه و نه چون کانت اخلاق بنیان گرفته بر رابطه عقلانی و طبق نظریات نوربرت الیاس بر جریان دایمی بین فرد و جامعه و تاثیرات متقابل است.این ترس نیست که موقعییت هر فرد را در جامعه تعیین می کند برخلاف اندیشمند فیلسوف بزرگ توماس هابس انسان گرگزاده نیست انسان موجودی اندیشمند است و این اندیشه اوست که تعیین کننده نقش او مابین دیگر جانداران است.
ادیان اساسشان برمبنای ترس است. این ترس ترسی بیجا و ذلیل کننده و اندیشه خورنده است. ترس از جهنم و خدای چماق بدست و شکنجه گر تنها نتیجه اش نابودی اندیشه و ترویج خرافات است.
جامعه مدرن اساسش بر فهم و اندیشه و دانش است این فکر پویاست که قانون را پدید آورده و جایگزین دین کرده است. تبادل نظرکشورها براساس فهم دیگری است. در جوامع مدرن چیزی بعنوان ترس معنی نمی دهد آنچه که تعیین کننده است حفظ و گزینش برتری های کسب شده است بشر امروزی دلایل تغییرات آب و هوایی و زمینی را بررسی کرده و بر آنها آشناست یعنی بر ترس از طبیعت و ماورای خود غالب و واقف شده است.
انسان مدرن تنها لباس و وسیله نقلیه اش را عوض نکرده بلکه تغییری اساسی در طرز فکرش نسبت به خود و جامعه ایجادکرده است و آن چراغ اندیشه و تفکر اوست.
بدین خاطر دیگر ترس اثرش را از دست داده است.
افرادی که رفتارها را برترس ترجمه می کنند افرادی با تلقین های دینی اند .اینان انسان را در حد گاو وگوسفند بیشتر تصور نمی کنند.احترام مقام انسان در اندیشه و فهم دیگری وتحمل دیگران جزو لزوم جامعه مدرن است در صورتی که فردی مذهبی هیچ کس را بجز از دریچه فکر خود قبول ندارد. بقول ماکس وبر تغییرات عظیم و جهشی علمی توسط پروتستانها انجام شد نه کاتولیکها.
تاریخ بشر مبارزه بین جهل و اندیشه بوده و است و بزرگترین طرفداران جاهلیت ادیان بوده وهستند.
فریبای گرمی
این پیام را پست قبل -پایین و بالای صفحه- برایتان گذاشتم ولی احتمال دادم انرا ندیده باشید لذا اوردمش به این پست تا ببینید./
اقای بهرام وداد که در رشته فیزیک کاربردی-اتمی در خارج از کشور تحصیل کرده و طراحی خودرو رانا ، از سوابق کاری وی است دو کتاب درباره شاهنامه نوشته که در این کتابها با بهره گیری از یافته های فیزیک و نجوم ، به بررسی داستانهای شاهنامه و کشف رموز ان پرداخته و مفدمه داستان بیژن و منیژه که ابیات انرا شما در کامنت بالا اورده اید موضوع یکی از کشفیات وی با عنوان “رازگونه های داستان بیژن و منیژه” میباشد که لینک انرا برای شما در انتهای این کامنت قرار میدهم. حتما سری به لینک یادشده بزنید و مطلب را مطالعه کنید ، بی شک برایتان جالب خواهد بود.
آیت …(سه نقطه از مش قاسم) علوی گرگانی: کاری کنید مردم احساس کنند نان سر سفرهشان است.
مش قاسم: حاجی همین؟ یه تیکه نون توی سفره؟ بضاعت حکومت اسلامی بیش از همینکه این یارو گفت نیست. بضاعت منقلابیون هم بیش از این نبود. یه تیکه نون سر سفره، عرضه همین رو هم نداشتن.
روحانی: همه باید بدانند که حساب مالی مسئولین و نهادهای مختلف چقدر است
بهترین ناظر برای امور کشور مردم هستند و بهترین راه برای مبارزه با فسادهایی که در جامعه وجود دارد، نظارت مردم است و نظارت مردم با شفافیت انجام میشود.
رییس جمهوری هدف تحریم ظالمانه و غیرقانونی آمریکا را تنها اعمال فشار به مردم ایران دانست و گفت: امیدوارم با تصویب نهایی لوایح چهارگانه، توطئه آمریکایی ها در موضوع مالی و بانکی خنثی شود.
به گزارش ایرنا، حجتالاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی روز چهارشنبه در جلسه هیأت دولت با تبریک فرا رسیدن بهمنماه، ماه پیروزی انقلاب اسلامی و ایام مبارک دهه فجر به ملت بزرگ ایران، اظهار داشت: همه میدانیم بهمنماه، دهه فجر و بویژه روز 22 بهمن امسال از اهمیت خاص و ویژهای برخوردار است.
وی افزود: خوشحالیم علیرغم همه توطئههایی که علیه انقلاب اسلامی بوده، تحریمهای غیرقانونی آمریکا نتوانسته به اهداف مد نظرشان برسد و خودشان اعتراف میکنند که این تحریمها، آنها را به اهدافشان نمیرساند هر چند که زحمت و سختی برای مردم ما بوجود میآورند اما هرگز نمیتوانند به خواستههایشان برسند.
رییس جمهوری با اشاره به اینکه دشمنان تلاش میکنند در دو موضوع نفت و صادرات و فروش آن و مسایل بانکی، ایران را در فشار قرار دهند، گفت: در ارتباط با مسایل نفتی خوشبختانه مسیرها و راههای مختلفی را برای فروش نفت دنبال میکنیم و با افتخار تحریمهای آمریکا را دور میزنیم.
روحانی ادامه داد: همه کشورها میدانند که این تحریم ظالمانه، غیرقانونی و علیه ملت ایران بوده و علیه هیچ فرد، نهاد یا دستگاه دولتی نیست و تنها منجر به اعمال فشار به مردم ایران خواهد شد.
وی با بیان اینکه خوشحالیم طی 40 سال گذشته ذخایر کشف شده نفت کشور نسبت به آغاز انقلاب حدود 2 برابر شده است، ادامه داد: میزان ذخایر امروز نفت و میعانات کشور در مقایسه با ابتدای انقلاب، رقم بالایی است و نشان میدهد که موفقیتهای خوبی در کشف منابع جدید داشتهایم.
رییس جمهوری خاطرنشان کرد: براساس خبر وزیر نفت در جلسه امروز هیأت وزیران، یک میدان جدید نفتی در حوزه آبادان کشف شده که ذخایر آن از لحاظ کمی و کیفی قابل ملاحظه است و این بدان معناست که با قدرتی که ایران از لحاظ نفت و گاز در اختیار دارد، کشوری نیست که کسی بخواهد آن را از بازار انرژی حذف کند.
روحانی با تأکید بر اینکه ایران نه تنها در بخش انرژی بلکه در دیگر زمینهها از جمله تأثیرگذاری در منطقه، مسایل فرهنگی، سیاستهای جهانی و موضوعات علمی و فناوری که امروز نقش ارزشمندی در آن ایفا میکند، حذفشدنی نیست، گفت: با اطمینان به مردم ایران میگوییم که همه مسئولان کشور بویژه در وزارت نفت، تلاش خواهند کرد تا به وظایف خود طبق قانون عمل کرده و در تولید و فروش نفت و گاز و میعانات همه کوشش خود را بکار بگیرند و از راهها و مسیرهای مختلفی که در اختیار داریم به خوبی استفاده کنند.
وی با اشاره به اینکه آمریکاییها در زمینه مسایل بانکی تلاش میکنند تا نقل و انتقال مالی را برای ایران دچار مشکل کنند، افزود: آنها برای رسیدن به این هدف به دنبال یارگیری هستند و مسأله مبارزه مالی با تروریسم را در این راستا بهانه قرار دادهاند.
رییس جمهوری با تاکید بر اینکه امروز همه دنیا میدانند که ایران هم پیشتاز مبارزه با تروریسم بوده و هست و هم خود قربانی تروریسم از آغاز انقلاب تا به امروز بوده است، اظهار داشت: ملت و مسئولان ما به خوبی در برابر تروریست های مزدور پس از انقلاب مقابله کردند و امروز هم ایران نقش مهمی را در مبارزه با تروریسم و امنیت منطقه برعهده دارد.
روحانی با اشاره به اینکه لوایح 4 گانهای که دولت در این زمینه تقدیم مجلس شورای اسلامی کرده اهمیت ویژهای دارد، گفت: همه باید بدانند که ایران نه تنها در مبارزه عملی با تروریسم بلکه در همه زمینهها در این راستا پیشگام و پیشتاز است.
وی افزود: امروز در زمینه مسایل مالی و انسداد راههایی که برخی گروهها میخواهند برای اقدامات تروریستی از سیستم بانکی و پولشویی و نظایر آن استفاده کنند، با همه توان مقابله میکنیم و آمریکاییها که امروز صهیونیستها نیز پشتیبان آنها هستند، باید در این زمینه دچار شکست شوند.
رییس جمهوری ادامه داد: خوشبختانه دولت و مجلس با همکاری هم اقدامات خوبی راجع به لوایح 4گانه به انجام رساندهاند و امیدواریم نهادهای دیگری هم که در این زمینه باید اقداماتی را در مراحل نهایی انجام دهند با سرعت بیشتر تلاش کرده تا بتوانیم این لوایح را به تصویب رسانده و این امید آمریکا را ناامید و توطئه آنها را در موضوع مالی و بانکی خنثی کنیم.
روحانی با بیان اینکه امروز همه دوستان ایران که در منطقه و جهان با آنها تعامل و همکاری میکنیم، منتظر هستند، گفت: همواره جمهوری اسلامی ایران توطئههای آمریکا را با گامهایی حسابشده و محکم خنثی کرده و امیدواریم این توطئه هم توسط نهادهای مسئول و اقداماتی که باید انجام گیرد، خنثی شود.
وی افزود: ما میتوانیم به وضوح به دنیا این اطمینان را بدهیم که جمهوری اسلامی ایران همواره با تروریسم مبارزه کرده و امروز هم در مسایل مالی و دیگر موضوعات با آنها مبارزه خواهد کرد.
رییس جمهوری با اشاره به بررسی برخی لوایح در دولت که دارای ویژگیها و اهمیت فوقالعادهای هستند، اظهار داشت: امروز در دولت لایحه جامع انتخابات به تصویب رسید و در هفته آینده تقدیم مجلس شورای اسلامی خواهد شد.
وی با اشاره به اینکه مردم همواره نسبت به انتخابات امیدوار هستند و اگر از نهاد یا فردی گلایهمند هستند، امید دارند که چند سال دیگر فردی بهتر را برمیگزینند، گفت: در لایحهای که دولت تقدیم مجلس خواهد کرد، نکات بسیار مهمی در راستای انتخابات و چگونگی برگزاری آن لحاظ شده است.
رییس جمهوری با بیان اینکه در این لایحه اجرا و نظارت به خوبی تفکیک شده است…..
https://www.asriran.com/fa/news/650906/
دروغ و فریب که جزو وجودی ملایان است بکنار ، روحانی در راس ولایت است که به اصطلاح محری مردم وپاسخگو باشد وآمارو حساب دقیق پس دهد نه شعار و شعار و شعار و اگر و مگر !
اما، ایشان نقش اوپوزیسیون برای حکومت خود که خود محری اش است را خوب بازی می کند .
در پست پیشین در باره کتاب – خاطرات تاج الملوک – نوشتم .
و چون دیدم دوستانی که با شوق از آن کتاب مطلب میگذاشتند متن جدیدی نگذاشته اند گفتم حتما خود با خواندن آن
صفحه که لینک آنرا کذاشته بودم به جعلی بودن آن کتاب پی برده اند. و چون من بعد از “فریب بزرگ” و تلاش برای
خودسازی مجدد یکی از اجبار هایی که برای تربیت دوباره خودم قرار دادم این بود که تا آنجا که از دستم بر می آید با
مخالف خود هم مدارا کنم گفتم دیگر پیگیر این موضوع نشوم. ولی باز امروز دوستمان مطلب جدیدی از آن کتاب در این
پست قرار داده اند.
من برای چند روزی زدم به صحرای اینترنت. هیچ اشاره ای هیچ اثری از نام این مصاحبه کنندگان در اینترنت نیست مگر
در سایت هایی که در باره این کتاب نوشته اند.
هیچ ناشری به نام – انتشارات نیما – درنیویورک نیست. تنها در یکی از شهرهای آلمان انتشاراتی به نام “نشر نیما” وجود
دارد که بی بی سی چند سال گذشته مصاحبه ای با مدیر آن انجام داده بود. که ظاهرا این آقا در گذشته انتشاراتی به
همین نام درتبریز داشته اند که بعد به آلمان کوچ کرده اند و انتشاراتی با همان نام براه انداخته اند.
خلاصه در مورد بنیاد تاریخ شفاهی ایران و برخی چیزهای دیگر هم جستجو کردم.
ولی اشتباه کردم که خودم آن صفحه ای که لینکش را قرار دادم به صفحه های بعد از آن رجوع نکردم .
وقتی صفحه های بعد را دیدم پی بردم که در سال 89 بسیاری دیگر از همفکران ما این کار را بسیار زیباتر و جامع تر انجام
داده اند.
یک کامنت دیگر در این مورد:
از : سروش عبدی
عنوان : در باره ی خاطرات تاج الملوک پهلوی
دوستان گرامی،
به نظر می رسد که شخص یا سازمانی با نشر “سندی “که در صحت وسقم جای بسی تردید است سعی در مشوب
کردن افکار عمومی و نوعی بهره برداری سیاسی داشته است.
انتخاب و استفاده از نام های خانوادگی شناخته شده ای که در گذشته با خانواده ی شاه نزدیکی یا حشر و نشر داشته
اند بعنوان تهیه کنندکان این “سند” بی دلیل نمی تواند باشد.
گزینش نامهای خانوادگی مانند باتمانقلیج، خسرو داد، انصاری، فرمانفرماییان ولاجوری با اسامی کوچک ناشناسی که
نشان و آوازه ای از انها جایی پیدا نمی شود، شبهه ی جعلی بودن این سند را تقویت می کند.
گذشته آز آن انتخاب نام “سازمان تاریخ شفاهی ” و فرانسیس لاجوردی نیز یقینا برای ایجاد شبهه و توهم و استفاده ی
مجعول از نام موسسه ی است که رسما به گرد آوری تاریخ شفاهی اشتغال دارد. نام یکی از اعضای این موسسه
غلامرضا لاجوردی است.
بی گمان بدنامی خاندان جلیل بیش از آن است که این “سند” وزن آنرا افرایش دهد. برعکس با انتشار اسنادی این چنین
سلطنت طلبان فرصت پیدا می کنند که در باره صحت اسناد معتبری ی مانندخاطرات علم ادعای تردید کنند.
۲۴۵۷۹ – تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
از : جستجو
عنوان : دکترامیرحاتم فرمانفرمائیان و فرانسیس لاجوردی را نیز نیافتم!
من نام دکترامیرحاتم فرمانفرمائیان را نیز در جستجوگر گوگل گشتم و نشانی از ایشان ندیدم. تنها ذکری که از این
شخص و بنیاد تاریخ شفاهی ایران تحت ریاست او شده مقاله ایست در سایت توده ای پیک نت تحت عنوان “آنها که از
انتشارخاطرات تاج الملوک عصبانی اند” (که دست بر قضا یک نفر در کامنت شماره ۲۴۵۱۵ همین ستون و بدون ذکر مآخذ
آنرا نقل قول کرده بود).
عین همین موضوع نیز در مورد فرانسیس لاجوردی صادق است. من حتی نام آنها را به انگلیسی جستجو کردم و چیزی
نیافتم.
۲۴۵۵۴ – تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
از : جستجو
عنوان : نامی از این پروژه و یا این سه نفر نیافتم
از آقا و یا خانم Unknown بسیار متشکرم. نکته جالبی را متذکر شدید.
من نامهای ملیحه خسروداد- تورج انصاری- محمود علی باتمانقلیج را گوگل کردم و جز مقالات و اظهار نظرهای مربوط به
این کتاب که اکثراْ در سایتهای توده ایست چیزی درباره ایشان ندیدم.
۱-در مورد تاریخ شفاهی ایران نیز چنین نوشته شده که این پروژه به همت آقای حبیب لاجوردی در دانشگاه هاروارد
انجام گرفته و مصاحبهها توسط دکتر حبیب لاجوردی و دیگر همکاران او انجام شدهاست که نامی از این سه نفر در آن
نیست. نام این موسسه The Iranian Oral History Project یا IOHP است. من در آن هیچ پروژه ای برای تاج الملوک و یا
نامی از این سه نفر ندیدم.
۲-همچنین بخشی به عنوان تاریخ شفاهی ایران در موسسه ای بنام بنیاد مطالعات ایران (The Iranian Oral History)
وجود دارد. که در لیست کارهای آنها اشاره ای به این کتاب و یا این سه نفر وجود ندارد. در عوض مصاحبه هایی با
اعضای خاندان پهلوی از جمله اشرف و غلامرضا دارد.
۳-همچنین سایت دیگری بنام تاریخ شفاهی ایران وجود دارد که متعلق به رژیم است و از سال ۱۳۸۶ مشغول به کار
شده.
۴-موسسه دیگری نیز در برلین است که عنوان تحت Iranian Oral History Program کار میکند که البته سایتی ندارد و
فقط دارای یک ایمیل است و اسم چند نفر که هیچیک از این سه نفر جزء آن نیستند.
من نمیدانم چگونه ممکن است محققین برجسته تاریخی چنین بی نام و نشان باشند. از دوستانی که اطلاعات موثقی
درباره این سه نفر و یا این موسسه (با ذکر ماخذ) دارند متشکر میشوم اگر دانسته های خود را در اختیار همه ما قرار
دهند.
ما شاهی نیستیم – رضاشاهی نیستیم – سلطنت طلب نیستیم ما فقط بدنبال واقعیت و حقیقتیم . نمی خواهیم دوباره
از چاله درآمدن و به چاه افتادن تکرار شود. نمی خواهیم دوباره فریب بخوریم.
برای من دردناکتر از همه این است که نمیدانستم که حتی خاطرات شخصی هم میتواند جعلی باشد.
سپاس از تلاش شما جهت روشن شدن حقیقت
من این مطالب این دوستمان را که البته ادبیاتش مرا به دوستان قدیمی این سایت یعنی بردیا و مازیار می اندازد!،و چیزهایی که در پیک نت و اظهار نظرات ذیل آنها را شاهد آورده است، قبلا دیده ام و این دوست ما خیال می کند مطالب جدیدی کشف و بارمغان آورده است،این بحث ها نیز قدیمی است و مربوط به حالا نبوده و نیست،قبلا هم یک توضیحی در صفحه قبل بیان کردم.
ببینید همه محتوای این حرف ها چیزی جز این گزاره نیست که “من نیافتم پس نیست”! که گزاره ای غیر قابل قبول معرفتی است و ما طلبه ها از آن تعبیر می کنیم به “عدم الوجدان لا یدلّ علی العدم”! یعنی نیافتن من و تو هیچ دلالتی بر نبودن آنچه آنرا می جوئیم نیست.معمولا هم در این بحث ها میروند دنبال یک سلسله اسامی یا عنوان های خاص و گوگل کردن آنها و اینکه چون لینکی در گوگل نبود نیست! حالا تازه حوصله و سعه صدر و میزان زبان دانی شخص چقدر باشد و اینکه حوصله و وقت باز کردن همه لینک ها را دارد یا ندارد.
اما نکته اساسی که منکران درستی خاطرات تاج الملوک به آن توجه نمی کنند و دنبال یافتن یک وبسایت از فلان بنیاد یا فلان ناشر و انتشارات یا فلان اسم واقعی یا استعاری که نقش او باز می گردد به حدود چهل سال پیش از این،هستند،این است که درست است که ریشه اینترنت به 60 سال قبل آنهم بصورت سرّی در ارتش امریکا باز می گردد،اما از عمر شبکه متداول جهانی اینترنت فعلی بیش از سی سال نمی گذرد،خوب با این وصف چطور دنبال وبسایتی متعلق به فلان انتشاراتی در چهل سال قبل نیویورک می گردند که ممکن است اصلا بساطش جمع شده باشد؟! همینطور اساس فلان بنیادی که حدود چهل سال قبل بوده و ممکن است از بین رفته باشد یا تغییر کاربری داده باشد؟! البته واقعا بنده هم مثل شما نه خبری از باتمانقلیچ دارم و نه تورج انصاری نامی و نه ملیحه خسرو دادی،ممکن است اینها افرادی بوده اند که چهل سال قبل کارهایی کرده اند و مرده اند یا سر به نیست شده باشند یا اصلا از ترس مخالفان خود اسامی مستعار باشند،چیزی که هست در لابلای این لینک ها انسان می فهمد که اینها افرادی علاقمند به دربار سلطنتی بودند و اصلا کاری که آنها چهل سال قبل مقارن وقوع انقلاب اسلامی ایران و فرار ملکه بانو همسر رضا خان به امریکا کردند ربطی به داخل ایران نداشته است! چهل سال قبل می دانید کی است؟ یعنی وقتی که اینجا عموم مردم ایران و جوانان انقلابی ایران و رهبران آنها مشغول مرگ بر شاه و اخراج یا دستگیری باقیمانده ها و تفاله های نظام ستمشاهی بودند و درگیری های خاص و بعد هم جنگ و مسائل دنبال آن،کجا می توانسته اند انقلابیون چهل و سی سال قبل دنبال ساختن چنین ریزه کاری ها و خصوصیاتی از زندگی پهلویان در یک کتاب بعنوان خاطرات باشند؟و بتعبیر من شاید برای جعل این 500 صفحه نیاز به یک ابر رایانه و برنامه ریزی های دقیق جمعی باشد؟! واقعا قدری کلاهتان را قاضی کنید که چنین خصوصیات بهت آوری که با ادبیات یک زن کهن سال بیان می شود و بسیاری از موارد آن در کتابهای معتبر تاریخی معاصر قابل ردیابی است می توانسته اند توسط حتی دهها نفر جعل شود؟! این کتاب بگزارش پیشگفتار ناشر و آن بنیاد مربوط می شود به حدود سی یا سی و پنج سال قبل،چون خود آن بانوی مرحوم ظاهرا مقارن انقلاب چهل ساله ایران بامریکا گریخته است،و چند سال بعد از دنیا رفته است در انزوای خاص و ایزوله بودن از ناحیه خاندان پهلوی،و گیرندگان اودیو می گویند ایشان بما اجازه داد که بعد از مرگ آنرا منتشر کنیم،خواستیم با خاندان او هماهنگ کنیم وقتی بی اعتنائی آنها به تجهیز و تدفین مادر بزرگ او را دیدیم اصلا اعتماد ما به آنها سلب شد! پس اصل نشر این کتاب به حدود سی تا چهل سال قبل باز می گردد (تاریخ دقیق در آن پیشگفتار هست) و اینکه در ایران توسط به آفرین منتشر شده است افست همان چاپ شده در نیما (نیویورک منهتن آکادمی) است که حواشی درست یا نادرستی به آن اضافه شده است که ربطی به متنی که در امریکا چاپ شده است ندارد،خوب خود این چاپ دوم در ایران نیز باز می گردد به حدود بیست سال قبل!
عرضم این است که چیزی که اصل طبعش باز می گردد به حدود چهل سال قبل آنهم خارج از جمهوری اسلامی،با اسامی و عنوان هایی که روی آن بوده است چطور می شود راحت آنرا در گوگل یافت در حالیکه اصلا آنموقع اینترنت و وبسایتی در کار نبوده؟!من به اسامی مشابه کاری ندارم اما لزوما نمی توان یک بنیاد مربوط به چهل سال قبل و قبل از پیدایش نت و وبسایت و گوگل و ..را براحتی پیدا کرد و براحتی در مورد بود یا نبود آن حکم جزمی کرد،بله من هم مثل شما شائقم بدانم باتمانقلیچ چه کسی بوده؟ همینطور آن دو نفر دیگر،آیا زنده اند یا مرده اند؟ و آن بنیاد مورد ادعا الان هست یا منسوخ شده و آن چند نفر از بین رفته اند؟ اینها محتملا کاری کرده اند و بتعبیر پیک نت کتابی را در تیراژی محدود منتشر کرده اند و احتمالا مورد توجه هم واقع نشده و ای بسا خاندان پهلوی که با این بانو مخالف بوده اند آنرا از بازار جمع کرده اند و باز در عین حال برخی نسخ آن بوده و بدست بعدی ها و از جمله ایران بعد از انقلاب شده است،این احتمالی است که می شود داد.
جدای از این بحث اسنادی،قبلا هم اشاره شد که اگر کسی این خاطرات را دقیق مرور کند می بیند اینقدر خصوصیات دقیق و ریز خصوصی و خانوادگی و جزئیات مسائل گوناگون (فقط منفی هم نه لزوما و حتی برخی امور مثبت)در این خاطرات هست که عادتا جعل و ساختن آن با این ادبیات و این خصوصیات غیر قابل باور است و حتی می توان در یک کار تحقیقی تاریخی مقایسه ای مدعیات آنرا با کتابها و اظهارات و خاطرات دیگران مقایسه کرد،بنابر این خیلی راحت نیست که کسی با چند سرچ خاص و چند اسم خاص در گوگل بتواند با قضیه “من نیافتم پس نیست”حکم جزمی برای اینطور مسائل صادر کند و بنده احتمال می دهم اصلا همین تعارضی که بین این بانوی صریح و رک گو و در عین حال مغرور و زنان دیگر رضا خان و بستگان دیگر دو شاه وجود داشته باعث ناراحتی آنان و موجب ایزوله شدن و مرگ و تدفین خاص او شده است.
“عرضم این است که چیزی که اصل طبعش باز می گردد به حدود چهل سال قبل آنهم خارج از جمهوری اسلامی،با اسامی و عنوان هایی که روی آن بوده است چطور می شود راحت آنرا در گوگل یافت در حالیکه اصلا آنموقع اینترنت و وبسایتی در کار نبوده؟” سید مرتضی
شما خواننده گان این جمله آیا فکر میکنید که این شیخ سفسطه گر تا این حد بیسواد است که بگوید چون چهل سال پیش اینترنت نبود پس چیزی راجع به آنزمان نمیتوان در اینترنت پیدا کرد، یا اینکه او من و شما را تا این حد احمق و بیسواد میداند – همان نگاهی که در این چهل سال همریشانش نسبت بمردم ایران داشته اند .
ناشناس گرامی – دوست من ایشان بسیار باهوش تر از آن هستند که ندانند چه میگویند. روش ایشان اینگونه است که
کامنتی بلند بالا میگذارند و مغلطه ای میکنند و بعد برمیگردند و دوباره ادامه میدهند.
ولی ایشان با خواندن آن کامنتها و مدرک ها دیگر کتاب خاطرات برایشان مانند یک داستان جذاب است که آرزو میکنند که
ای کاش واقعی بود.
کسانی که به کرسی نشاندن حرفشان برایشان مهم است در پی حقیقت نیستند و به دنبال حقیقت نمیروند.
——————————–
سید مرتضی
11:23 ب.ظ / ژانویه 23, 2019
من این مطالب این دوستمان را که البته ادبیاتش مرا به دوستان قدیمی این سایت یعنی بردیا و مازیار می اندازد!،و
چیزهایی که در پیک نت و اظهار نظرات ذیل آنها را شاهد آورده است، قبلا دیده ام و این دوست ما خیال می کند مطالب
جدیدی کشف و بارمغان آورده است،این بحث ها نیز قدیمی است و مربوط به حالا نبوده و نیست،قبلا هم یک توضیحی
در صفحه قبل بیان کردم.
——————————
بله من فکر میکنم که برای شما این مطلب از دو سه روز پیش که آنرا در پست پیشین گذاشتم و دیده اید دیگر جدید
نیست. و حتی به خودتان زحمت نداده اید به سایت مربوطه مراجعه کنید چون اگر این کار را انجام داده بودید می
دانستید که سایت مربوطه اخبار روز است و نه پیک نت که فقط در کامنت ها ذکر شده. دروغگو دشمن خداست.
مقصود من این بود که اصل این بحث ها که آیا این خاطرات جعلی است یا اصالت دارد بحث جدیدی نیست و از حدود بیست سال قبل که این کتاب در ایران بازنشر شد و مورد استقبال قرار گرفت مطرح بوده است و شاهیست ها و اشخاصی مثل شما که هنوز به دربار پهلوی خوش بین هستید مشغول آه و ناله و اثبات جعلی بودن این خاطرات بوده اند.
بنده ضمنا همه این لینک هایی که به آنها اشاره می کنید اعم از پیک نت و اخبار روز و کامنت های متقابل ذیل آنها را دیده ام.
من که با صداقت در یک نوشته ای گفتم،من قبلا این خاطرات را ندیده بودم و از آن اطلاع نداشتم و هم اکنون در حال مطالعه دقیق آن و گزینش و نت برداری نکات جالب آن هستم،و طبعا لابلای این جستجوهای گوگلی به اینطور نظرات متقابل مخالف و موافق وقوف داشتم،عرضم این بود که اصل این بحث ها (پیش از آگاهی من از اصل خاطرات) از حدود 20 سال قبل که خاطرات بازنشر شده بحثی قدیمی بوده است.
یکی از خصوصیات فکری ن.م. این سایت که باحتمال قوی (روی شناختی که از من نوشته های من دارد و به گذشته های حدود 4-5 سال قبل اشاره می کند) همان بردیا یا مازیار این سایت است (چون در تاملی که در نوشته هایش داشتم همان طرز فکر را دنبال می کند) این است که معمولا به “حواشی” هر بحث بیش از “متن بحث”توجه می کند!
بله دروغگو دشمن خداست،اما جایی که دروغی محرز باشد.
سعی کن مثل قدیم مودب و رفیق باشی رفیق!
نوری زاد عزیز
من سوز تو را می فهمم
بذار یه داستان برات بگم
نادر شاه در اولین اقدام پس از تاجگذاری دستور داد تا جیره هفتادهزار طلاب که از دولت مقرری میگرفتند قطع شود. بزرگان طلاب نزد نادر رفتند. نادر پرسید کار شما در این مملکت چیست؟ گفتند لشکر دعا هستیم. هنگامی که سپاه شما به جنگ میرود ما با دعا پیروزیشان را تضمین میکنیم. چرا باید سلطان نان ما را قطع نماید؟
نادر فریاد زد وقتی لشكر محمود افغان ایران را گرفت، یکصد هزار طلاب علوم چرا جواب آنها را ندادند؟
پاسخی از کسی شنیده نشد. نادر دستور داد آنان را به زمینهای زراعتی فرستادند و به کشاورزی واداشتند.
از كتاب “تاريخ اجتماعى ايران” جلد 8
در مجلّد 8 ص 137 از کتاب “تاریخ اجتماعی ایران” تالیف مرتضی راوندی،مطلب مورد اشاره آمده است،در مراجعه ای که داشتم دیدم این مطلب را از “سفرنامه پیترو”نقل کرده است و منبع دیگری برای این مطلب نیست،از این جهت محقّق و مصحح کتاب تاریخ اجتماعی ایران در پاورقی این مطلب را با علامت سوال مورد پرسش قرار داده است که ماخذ پیترو در مورد چنین مطلبی چیست؟
نکته دیگری که اساس این مطلب را سست می کند این است که باید دید آیا در زمان نادر شاه افشار اساسا هفتاد تا صد هزار طلبه وجود داشته است؟!
گذشته از اینکه،خود این مطلب که کار انحصاری طلّاب علوم دینی را (یعنی فراگیری علم دین و نشر آن و تبلیغ و تهذیب و تربیت اخلاقی مردم) صرفا “دعا گوئی یا دعا خواندن”! قلمداد کرده است که خود مطلب بوداری است!
و نکته آخر اینکه:اساسا از زمان شیخ طوسی و شیخ مفید علیهما الرحمه که مراکز و حوزه های علمی فقاهت شیعی انسجام و سامان یافت،بنیاد آن بر استقلال از حکومت ها و سلسله های پادشاهی بوده است.
خوب است اگر کسی وقوفی بر سفرنامه پیترو دارد بررسی کند که ماخذ پیترو در این مطلب چه بوده است و اینکه آیا چنین چیزی در تواریخ معتبر حکایت کننده تاریخ زندگی و حکومت نادرشاه افشار آمده است؟
درود آقای نوریزاد عزیزم و ممنون از شما
لطفا این مطالب من و عکسهایم را به صلاح خود منتشر نمایید تا همگان بدانند با سکوت خود و معترض نبودنشان این فرقه تبهکار یکی یکی به مانند جلاد و قصاب به سراغمان خواهد آمد گاه امروز سپیده قلیان و برادرش و فردا نوبت دیگری
سعی کردم تمام آن دردها و تحقیر ها شکنجه های روحی و روانی و آن دو روزی که با دنده و دماغ و دست شکسته و مینیسک و رباط پاره زانو در یک قفس کوچک که به زور درونش میتوان روی زانو نشست که در چهارده روز بر من داشتند تا جایی که به گفته افراد درونشان به نام آقای خادمی هیچ نبض و علائم حیاتی نداشتم که در کنار خیابان رهایم کردند به گمان اینکه مرده ام و حتی تمام زحماتی که برای داشتن یک زندگی کوچک و آرزوهایی که برای به سرانجام رسیدن تحصیلی فرزندانم نابود شده را فراموش کنم و از نو شروع کنیم.
اما آن لحضه شلوار از پایم درآوردند در مقابل همسرم و بدترین فحش ها را نثارم کردند مانند کابوسی دیوانه وار نابودم کرده و بخدا قسم که نمیتوانم بعد از دو سال و نیم به همسرم نگاه کنم و فراتر بروم احساس مردانگی خودم را از دست داده ام
تا جایی که از نگاه کردن خودم در آینه روبرو بیزارم
———
درود گرامی
عکسها کمی دلخراش بودند. نمی توانم منتشرشان کنم
پوزش
.
آقای نوریزاد ، بنظرم چاپ نکردن عکس و مطالب آقای بهزاد ، بیشتر بدلیل مصلحت طلبی فردی خودتان و عبور محتاطانه از ماجرای شکنجه زندانیان سیاسی بخصوص بحث روز ( سپیده بخشی و قلان ) باشد . والا ما ایرانی ها به دیدن عکس ها و صحنه های خشن عادت داریم …
——
درود دوست خوبم
نخیر، اتفاقا من در این دو موردی که شما فرموده اید، ملاحظه ای ندارم. کار من از اینجور ملاحظات گذشته.
با احترام
.
سلام برنوری زاد
سخنرانی ات را در مزار فرشیدهکی دراینستا گرام دیدم وگوش کردم. چند دفعه. که در آنجا مسئول همه قتل های زنجیره ای و به بعد تا قتل فرشیدهکی را و سربه نیست کردن سعید زینالی را و کشتارهای هشتاد وهشت را. و مسئول همه این قتل ها وکشتار هارا شخص خود سیدعلی خامنه معرفی کردید و برخی سرداران کله پوک, عالی بود. نمره بیست دادم به شما. اما بدان، امصای من مسکین در ذیل آن کشتار به هیچوجه نبوده ام و بلکه متنفرم ازاین اعمال ددمنشانه خامنه ای وجلادان قاتلش .
خیلی تحسین کردم دراینستا رادمرد وجوانمرد ازخودگذشته وبه نفع ملت مجاهده کننده معرفی کردم ودراینجا هم تحسینت می کنم .
الا لعنت الله علی القوم الظالمین وقاتلین. و سارقین ومختلسین وفاسدین و مفسدین وریائین وربائئن ومنحرفین عن الصراط المستقیم .
مصلح
آسید رضا صالحی امیری رئیس/* فعلی کمیته ملی المپیک (شما بخون بخور بخور) که از دولت اول حسن یا همان روباه بنفش، که در زمره نزدیکترین مشاوران او به شمار میرفت: حسن/* میتواند سرمایه اجتماعی اش را زنده کند؟
ترجمه: این مردم رو هنوز میشه خر کرد.
ماجراهای سینه زنی و دیانت رضا خان در اوایل سلطنت!
رضا در اوایل آدم با دین و ایمانی بود اما کم کم تحت تاثیر چند نفر از درباری ها ذهنش کمی عوض شد! و از تعصب مذهبی اش کم شد!
آن موقع در محله سنگلج تهران یک نخل بزرگ نگهداری می شد که در روزهای عزاداری پنجاه-شصت نفر زیر آن می رفتند تا این نخل را بلند کنند و در تهران بگردانند.تهران که می گویم هم سن و سالهای من می دانند یعنی چه،تهران متشکّل بود از چند محلّه از قبیل سنگلج،بازارچه قوام،سید نصر الدین، سر قبر آقا و بهارستان،سر و ته تهران به بهارستان و دروازه قزوین ختم می شد.
چند تا دروازه اطراف تهران بود و دور شهر هم خندق کشیده بودند.
شبها پل های چوبی روی خندق ها را بر می داشتند تا کسی نتواند عبور و مرور نماید.
اگر هوا خشک بود گرد و خاک و غبار در شهر جریان داشت و اگر یک کمی باران می آمد تمام سطح شهر را گل و لای فرا می گرفت.
سر هر محلّه و کوی و برزن هم عده ای داش مشتی و قداره بند که گردن کلفت محل بودند ایستاده بودند و از کسبه و اهالی محل باج می گرفتند.
روزهای تاسوعا و عاشورا هر محله ای دسته سینه زن و زنجیر زن خدش را داشت و این دسته ها راه می افتادند و وقتی بهم می رسیدند بر سر اینکه کدام دسته اول باید عبور کنند زد و خورد می کردند و امکان نداشت در ایام عزا داری بین دسته های سینه زن و زنجیر زن زد و خورد و نزاع نشود و عده ای لت و پار و مجروح و مقتول نشوند!
رضا هم دسته (سینه زنی) مخصوص خودش را داشت (البته این مربوط به قبل از سلطنتش بود!)رضا قزاق ها را که در عشرت آباد بودند با وضع آبرومندانه ای سامان می داد و خودش هم جلوی دسته در حالتیکه گل به سر و رویش مالیده بود با پای برهنه راه می افتاد و سینه می زد.
دسته قزاقها خیلی تماشائی بودند چون همراه خودشان یک دسته بالابانچی(دسته موزیک ارتش در قدیم) هم داشتند که مارش عزا می زدند و قزاق ها نوحه های جالبی می خواندند،فی المثل می گفتند:
اگر در کربلا قزاق بود—-حسین بی یاور و تنها نبودی!
رضا با آن قد و قامت رشید در جلوی دسته و سایر قزاق ها به ترتیب درجه و منزلت نظامی در پشت سر او ردیف شده و سینه می زدند.
من همیشه خاطره دسته قزاقها را در ذهنم نگهداری کرده ام،در عشرت باد یک عمارت کلاه فرنگی و یک باغ بزرگ از زمان ناصر الدین شاه باقی مانده بود که در زمان احمد شاه هنگ اسواران در آن محل مستقر بود.
دسته قزاقها از عشرت آباد (هنگ اسواران) که در واقع خارج از شهر بود راه می افتاد و به محل باغ ملی که در وسط آن یک میدان بزرگ مشق و رژه وجود داشت گرد و خاک زیادی به هوا بر می خاست و خلاصه هنگامه ای دیدنی بود.
(خاطرات تاج الملوک بانو،ص 74-77)
—
مرحوم امام خمینی رضوان الله علیه نیز بعنوان یک شاهد عینی اینگونه ریاکاری های رضا خان در یکی از سخنرانی های خود می گوید:
“رضا شاه هم همين كارهايى كه- بعضى از اين كارهايى كه- اين آدم (محمد رضا) مى كند، در اوايل امرش شروع كرد. روضه خوانى شروع كرد. دستجات ارتش را در روز عاشورا (اينها را من خودم شاهدم يعنى يادم است) دسته هاى ارتش را روز عاشورا براى سينه زنى بيرون آورد. خودش در اين تكيه هايى كه در تهران بود راه مى افتاد دوره، و به اين تكيه ها يكى يكى مى رفت. در آنجايى كه بود روضه خوانى مفصّل داشت. اين سنخ حقّه بازيهايى كه حالا اين (محمد رضا) دارد يك جور ديگر! او هم از اول با اين سلاح وارد شد. و همان وقت هم اشخاصى بودند كه اطلاع بر اين مسائل داشتند و مى دانستند كه اين چه جور است. يكى از غفلتهايى كه شده است اين است كه اينها شروع نكردند كه به مردم، به ملت چهره او را نمايش بدهند. دنبال اين كارهايى كه رياكارانه انجام داد، آن چهره ديگرش را نمايش داد كه تمام پايگاههاى مذهبى را تعطيل كرد؛ يعنى تمام تكيه ها و مجالس وعظ و خطابه و اينها را، تمام را بكلى تعطيل كرد كه در تمام ايران ديگر يك- مثلًا- مجلس روضه خوانى، يك مجلس وعظ و خطابه نگذاشت بماند. و آن كارهايى كه همه مى دانيد و كرد”
(صحیفه امام،ج 4 ص 368)
—
و در فرازی دیگر:
“پنجاه و چند سال سلطنت غاصبانه رژيم پهلوى كه سرتاسرش مشحون بود از كارهايى كه مخالف مسير ملت بود. شايد اكثرش را شماها يادتان نيست؛ شماها جوانيد؛ من از اولش بودم، از آن وقتى كه كودتا شد، كودتاى رضا شاه شد، تا حالا حاضر قضايا بوده ام. كارهايشان گاهى به ظاهر خيلى فريبنده بود لكن بر خلاف مسير ملت بود. وقتى كه او آمد، ابتداءً شروع كرد به اظهار ديانت و اظهار چه، و روضه خوانى و سينه زنى. و گاهى ماه محرم در همه تهران همه تكيه هايى كه در تهران بود مى رفت مى گرديد خودش تا وقتى كه سوار شد؛ سلطه پيدا كرد. همين آدمى كه اين طور مجلس روضه داشت، هم آن طور سينه زن، و ارتش مى آمد به سينه زنى- كه من خودم دسته هاى ارتش را هم ديدم- همين آدم شروع كرد به ضد آن عمل كردن! تا قبل از اينكه قدرت پيدا بكند، خواست براى بازى دادن مردم آن طور امور را انجام داد؛ وقتى كه قدرت پيدا كرد، درست بر ضد آن كارهايى كه كرده بود شروع كرد به فعاليت! مِن جمله، همين آدمى كه اين دستگاه روضه را داشت همچو قدغن كرد دستگاه خطابه و وعظ و روضه و همه اينها را كه در تمام ايران شايد يك مجلسى علنى نبود!”
(همان،ج7 ص 508)
———
درود گرامی
بله، درست می فرمایید. رضاشاه یک عوام دینی بود که از طرف خودش نه از طرف خدا و به نمایندگی از خدا، یک چند باری سینه زنی کرد و در حد خودش مردم را نادان تر از پیش کرد و به همان اندازه به شعور مردم لطمه زد. این را قبول می کنم. اکنون شما مجسم کنید کارناوال پرجمعیتِ آیت الله ها و طلبه ها و ملاها و سرداران و یقه بسته هایی را که شب و روز در این چهل سال یک نفس بسم الله القاسم الجبارین و یا الطیف گفته اند و یک نفس به اسم دین و خدا و پیغمبر و قرآن مشغول ریاورزی و ریاکاری و دزدی و اختلاس و آدم کشی و ضربه زدن به کل کله ی دین و مذهب و خداباوری اند. تقبل الله حاج آقا سید مرتضی
با احترام
.
“بسم الله قاصم الجبّارین” صحیح است.قاصم یعنی کوبنده که صفت کلمه الله است،و الجبّارین مفعول کلمه قاصم است از باب اضافه اسم فاعل به اسم مفعول،یعنی:بنام الله و خدایی که درهم کوبنده زورگویان است.
—-
نیز مرحوم امام رضوان الله علیه در فراز دیگری از یکی از سخنرانی های خویش در اشاره به ریاکاری های رضا خان کودتاچی در تظاهر به عزاداری برای عوامفریبی و رسیدن به قدرت اینطور می گویند:
“از زمانى كه رضا خان آمد، جز يك چند صباحى كه مى خواست بازى بدهد مردم را و اظهار ديانت كرد و اظهار چه كرد، از همان زمان عمده نظرش را دوخت روى روحانيت كه اينها را از بين ببرد، با هر بهانه اى توانست. او مى ديد كه مجالس روضه هايى كه برپا مى شود و در تمام ايران است، در تمام ده و قصبه و شهر و بيرون شهرها، اين مجالس پر بركت هست؛ و از اين مجالس پر بركت ممكن است كه اشخاصى پيدا بشوند يا گروههايى پيدا بشوند كه جلوگيرى از اين استفاده هاى غير مشروع را بكنند. اين مجالس را، اگر هر كدام شماها يادتان نيست، اين مجالس را قدغن كردند در سرتاسر ايران، ديگر ما مجلس روضه نداشتيم. در يك موقع اين طور بود [. كه] هيچى نداشتيم. سرتاسر مملكت را اينها كنترل مى كردند، مأمورينشان كه مبادا يك صدايى يكجا بلند بشود؛ روضه اى در يكجايى باشد!”.
(صحیفه امام،ج 8 ص 78)
—-
” در زمان رضا خان كه من يادم است، و اكثر شما يادتان نيست، در آن زمان با سرنيزه حمله مى كردند اين جبهه (روحانیت و دانشگاه) را بشكنند. و لهذا حمله مى كردند مدارس را، افراد را مى گرفتند مى بردند، عمامه ها را بر مى داشتند، لباسها را مى كندند، مدرسه ها را مى بستند، مساجد را تعطيل مى كردند. مجالس وعظ و روضه و اينها را بكلى از بين بردند. به خيال اينكه با اين فرم مى شود از بين برد. منتها در دانشگاه چون انعكاس خارجى اش را مى ترسيدند، به اين فرم وارد نمى شدند؛ به فرم ديگر وارد مى شدند كه نگذارند دانشجويان رشد كنند. بعد فهميدند كه اين طرز نتيجه ندارد. فشار هر چه زيادتر باشد بدتر خواهد شد. براى اينها بدتر خواهد شد. در زمان محمد رضا حمله به روحانيت را تغيير دادند شروع كردند به تبليغات كردن كه مردم را از روحانيت جدا كنند”.
(صحیفه امام ج 8 ص 311)
—
” رضا خان اوّلى كه وارد شد، البته با صورت اسلامى وارد شد و در مجالس تعزيه دارى و در مجالس روضه و در تكيه ها در ماه محرّم راه مى افتاد دور و تكيه ها هم مى رفت! ابتدا اين طورى، با اين اسلحه، پيش آمد. بعد از اينكه قدرتش محكم شد و توانا شد، شروع كرد به كارهايى كه مأمور بود! در رأس مأموريتش؛ كوبيدن روحانيون بود. اين مدرسه فيضيه كه ملاحظه مى كنيد، كه آن وقت هم تمام حجراتش طلبه داشت، دو تا طلبه يا سه تا طلبه داشت! روز هيچ نمى توانستند توى حجره ها بروند. قبل از آفتاب حركت مى كردند توی باغات، باغهاى شهر؛ و اواخر شب مى آمدند. براى اينكه كارآگاه ها و پاسبانها و اينها مى آمدند اينها را مى بردند كه لباسشان را تغيير بدهند. حمله ها شد به اين طايفه. دانشگاه را نمى توانستند آن وقت، روى اينكه مثلًا از دنيا يك چيزى داشتند، نمى توانستند به آن ترتيب حمله كنند به آن. آن وقت از راه تبليغات و از راه تعليماتِ بر خلافِ مسلك صحيح پيش آمدند، و برنامه هاى استعمارى داشتند. اين دو قدرت را (روحانیت و دانشگاه) اينها اعتقادشان اين بود كه اگر اينها قوه پيدا بكنند، ممكن است كه ساير ملت هم دنبال اينها بيايند و نگذارند كارها انجام بگيرد. و لهذا در رأس برنامه كوبيدن روحانيت بود، و كوبيدن دانشگاهيها.
فريبكاريهاى رژيم پهلوى
در زمان اين دومى (محمد رضا) هم، كه دنبال اين معنا بود كه با سالوسى ابتداءً كارها را انجام بدهد، و معلم هايى هم در اين باب داشت، شروع كرد سالوسى از جهاتى. يكى راجع به اينكه خودش را به ديانت مى بست. قرآن چاپ كرد! هر چند وقت يك دفعه مى رفت در حرم حضرت رضا و مى ايستاد و نماز مى خواند و زيارت مى كرد! اين يك راه بود. يك راه ديگر هم كه براى طبقات ديگر پيش گرفته بود اين بود كه ما مى خواهيم اين مملكت را به «تمدن بزرگ» برسانيم. كتاب مأموريت براى وطنم را يكى ديگر نوشته و به ايشان نسبت داده! «1» خودش اهل نوشتن نبود، وقتش را هم نداشت..”
(صحیفه امام،ج 10 ص 2)
—
“كودتاى رضا خان يك امر عادى نبود كه مِن باب اتفاق يك نفر آدم- مثلًا- عامى لشكرى بيايد و كودتا كند و دنبالش هم آن طور اعمال باشد و دنبالش هم آن طور اعمال. ابتدا اين را آوردند و كلمه به كلمه- آن طور كه انسان حدس مىزند- به او برنامه دادند و راه نشان دادند. ابتدا با ظاهر مقدسى و علاقه به اسلام، علاقه به روضه حضرت سيد الشهدا اين طور علاقه ها را به او نشان دادند و او هم خوب عمل مىك رد. من در روضه اى كه گمان مى كنم كه مال ارتش بود، در جوانى، در اوايل جوانى، در روضه آنها رفته ام و دسته جاتى كه از ارتشيها نوحه خوانى مى كردند و سينه زنى مى كردند، ديدم…”
(صحیفه امام،ج 15 ص 208)
….
———————–
درود سید مرتضای گرامی
نخست از این که املای مرا اصلاح فرموده اید از شما سپاسگزارم
دیگر این که: از قول امام خمینی طاب ثراه آورده اید:
…. (رضا شاه) از همان زمان عمده نظرش را دوخت روى روحانيت كه اينها را از بين ببرد، با هر بهانه اى توانست. او مى ديد كه مجالس روضه هايى كه برپا مى شود و در تمام ايران است، در تمام ده و قصبه و شهر و بيرون شهرها، اين مجالس پر بركت هست؛ و از اين مجالس پر بركت ممكن است كه اشخاصى پيدا بشوند يا گروههايى پيدا بشوند كه جلوگيرى از اين استفاده هاى غير مشروع را بكنند. اين مجالس را، اگر هر كدام شماها يادتان نيست، اين مجالس را قدغن كردند در سرتاسر ايران، ديگر ما مجلس روضه نداشتيم. …
ایشان در همین سخنش به برکت های مجالس روضه اشاره کرده. که از این مجالس ممکن است اشخاصی پیدا بشوند یا گروههایی که جلوگیری از این استفاده های غیر مشروع را بکنند.
می شود برای ما از این اشخاصی اسم ببرید که از مجالس روضه در این چهل سال گذشته برخاسته و جلوگیری کرده اند از استفاده های غیر مشروع؟
یکی از برکات مجالس روضه را برای ما اسم می برید؟
و یکی از افرادی که از همین مجالس روضه برآمده و انسان بوده و با شعور بوده و درخشیده و مال مردم را نخورده و دزد نبوده و آدمکش نبوده/
در خط پایان آورده اید که امام فرموده: رضا خان مأمور اجانب بوده و بدستور آنها کار می کرده. من – محمد نوری زاد – می گویم: کاش جماعتی در این چهل سال بر سر کار می آمدند که عمله و جاسوس و سرسپرده و مزد بگیر اسراییل و آمریکا و دستگاه جاسوسی شوروی و روسیه بودند اما بقدر رضا شاه برای ایران کار می کردند.
سپاس از شما
با احترام
.
رضاخان یک نظامی بود .شکی در آن نیست که مثل بسیاری از نظامیان به خرافات د ینی باور داشتند و دارند.ولی بزودی همین رضاخان قزاق علت بدبختی ایران را درک کرد و رفت سراغ /////و مفتخورهایی همچون امام خمینی خدعه گرت و دستشان را از مال و ناموس و زندگی مردم کوتاه کند.کینه شتری شما /////////////////////// هم از همیجاست نه بخاطر مردم!
این کینه شتری که ملایان از رضا شاه دارند ناشی از داغی است که این مرد تا ابد بر دل مفتخواران دین فروش گذاشت و چه داغی بزرگتر از احداث دانشگاه تهران در مقابل حوزه های خرافه ساز دینی و تعطیلی مکتب خانه ها و ملا باجی خانه ها در شهر ها و البته که این داغ را پسر رضا شاه در سال ۴۲ با ایجاد سپاه دانش و اعزام به اقصا نقاط ایران و برچیدن مکتب خانه های خرافه پرور در روستاها ؛ سوزنده تر کرد و اما بزرگترین خیانت محمد رضا این بود که سنگها را بست و سگها را گشود ، او روشنفکران را برای خواندن یک کتاب به زندان می انداخت ولی روحانیون مفت خور را پروار میکرد
الحق والانصاف که حرف حساب وحرف حق ومستندزدی -درود برشما-کاش همه بی تعصب وتنگ نظری حقیقت رابپذیرندوبجای شعاربیهوده دادن دنبال شعوروحقیقت باشند.
باسلام درجواب اين كامنتم چنين نوشته ايد
بدبخت بیچاره عقلت را ازدست داده اید خبر ندارید.
به تعبیر قرآن عاقبت افراط گران همراهی باشیطان است ,که همراه شیطان شده اید خجالت وشرم وحیارا هم خورده اید .
مصلح
اين پاسخ شماست:
———
درود مصلح دوست داشتنی
درپاسخ به نوشته ی اینچنینی سید مرتضی نوشتم:
درود گرامی
فرموده اید:
…تکرار این مطالب و روایات عامّی و ضعیف و مانور دادن و خودنمائی ذیل آن به چه هدفی است؟…
ما که این روایات ضعیف و عامی را در کتاب های شیعه و سنی نریخته ایم. علامه مجلسی و بزرگان خود شما ریخته اند. حالا این ضعیف. قبول. داستان “ولایت فقیه” را از کدام قوطی در آورده اید که از بس محکم و موثق و قوی و مستند و متواتر و متکی به سخن خود خداست که یک مملکت را به روز سیاه انداخته اید؟
با احترام
پس قبول داريد كه نقل وپرداختن به اينگونه خبرها نه نمدي براي كلاه شما مي شود ونه نفعي به استراتژي غلطت داردونه گردي وغباري به شان پيامبر عظيم الشان مي نشيند. اگر يك خلي وچلي بنويسد نوري زاد بادخترش سكس بازي مي كند ، عاقلان قبول مي كنند ؟ مگراينكه سابقه جلفي وچلبي تورا شناخته باشند، اما ازپيامبر غير ازاخلاق انساني وآداب كريمانه وفضايل حميده وستوده نقل نشده است.
وتو با كدام عقل وانديشه به اين خرافات دامن مي زنيد؟
غيرازاين است كه عقل وخرذت را باخته ايد؟
مصلح
———
مصلح گرامی
من از سید مرتضی در همین کامنت راجع به ضعف و قوت احادیث در باره ی مالیخولیایی به اسم ولایت فقیه پرسش کرده ام. نه ایشان پاسخ فرموده اند و نه جناب شما.
می شود آیا مرحمت فرموده راجع به متواتر بودن احادیث ولی فقیه ما را روشن فرمایید و مختصری نیز برای ما شعور قائل شوید؟
با احترام
.
نوري زادگرامي سلام
يك روايت مقبوله غمربن حنزله است كه ازاسمش پيدا است به زور اهل حديث قبول كرده اما درنزد اكثري اين حديث مردود است .
بيانيه آخوند خراساني پنبه اين روايت را زده است مي فرستادم كه نگذاشتيد تمام شود .
درزمان غيبت ولايت فقيه فقط دامورحسبيه است كه مشمول غيب وقصر است فقط.
آيت الله خويي مرحوم اعتنايي به روايت نكرده است همين كافي است درضعف آن والسلام عليكم
مصلح
——
روایتش ضعیف است اما وقاحت و معده اش بسیار قوی ست. کل ایران را که خورده برای کشورهای منطقه هم دهان گشوده
.
سلام گرامي نوري زاد
اين طبيعت امپراطورها است ربطي به آن روايت مقبوله عمربن حمظله ندارد كه سه نفر ازاسنادش باخودوي زير سوال وثاقت هسند ووثاقتشان مقبول نيست .
وروايت ديگر كه متشبث آن نيزهستند روايت ابي خديچه است كه خود ابي خديجه وثاقتش مردود است .
واستادمان مرحوم آيت الله منتظري اين دوروايت را دركتاب ولايت فقيه ،ردكرده اند و وثاقتشان را مردود دانسته اند.
ودركتاب ولايت فقيه مچتهد جامع الشرايط واعلم زمان خويش را باشرط داراي عدالت وباانتخاب كردن ملت باشد داراي ولايت ،مي دانسته اند؛ وباارتكاب يك خطا ازولايت ساقط هستند وديگرولايتي ندارند را درآن كتاب ترسيم نموده اند نه ديكتاتوري ولايت فقيه را .
نه سيدعلي خان بي سواد سفاك، كينه توز جاه طلب مستبد هواپرست را كه مجلس خبرگان ازناچاري وبازور هاشمي وآن هم موقتا اورا به صدارت برانگيختند .
اوكه سوار براسب حكومت شد ديكتاتوري به راه انداخت وبه خاطر بي سوادي اش به امثال مصباح باج هاي فراواني داد وبه سرداران كله پوكان نيز باج هاي فراواني داد تا امپراطوري اش درمنطقه نيزفراگير شود.
چنانكه مستضهريد سردار همداني ازاشرار زنداني سه گردان قمه كش براي درهم ريختن معترضان سال88 ،سازمان دهي كرد براي بقاي ستمشاهي سلطانعلي خان سفاك وآدمكش وهواپرست ونادان.
اما ماهيت ولايت فقيه
فقيه جامع الشرايط داراي قدرت فتوا واعلم زمان خويش وعادل، باانتخاب ملت كه با مشورت متخصصان هرفن ازسياست، اقتصاد، دفاع ،فرهنگ وجامعه شناسان زبردست ونخبه براي اداره امور كشور، مقصود فقيهان نظريه پرداز ولايت فقيه است كه عدالت دركشور حاكم باشد نه ديكتاتوري فقيه وامپراطوري مستبدانه او كه باحكومت شاهان فرقي ندارد.
وبرخي ازفقيهان كه اكثريت را تشكيل مي دهند درزمان غيبت مخالف هرگونه دخالت فقيه درسياست هستند فقط ولايت فقيه را درامورحسبيه كه مربوط به امورغيب وقصر ومجانين مي باشد ، قبول دارند آن هم باتمسك به دوروايت مقبوله عمربن حتظله وروايت ابي خديچه كه سندشان مورد ترديد رجاليون است ازقبيل نجاشي وخود شيخ طوسي ، واما درانظار برخي پذيرفته شده اندو مقبوله هستند بجهاتي ديگر .
ومدلول آن دوروايت ارجاع دادن اختلاف هاي شيعيان درميان خودشان به يك فقيه عالم به قضا وت وبراي رفع اختلافشان بوده است كه به دادگاه حكومت طاغوت مراجعه نكنند ؛مي باشد.
طرح نظريه ولايت فقيه ازسوي برخي فقيهان براي اجراي عدالت درجامعه اسلامي بوده است بخصوص جامعه اي كه اكثريت مسلمان است مثل ايران وبا حفظ احترام اقليت هاي مذهبي نه ديكتاتوري فقيه وهواپرستي وي بوده باشد.
روايات ديگري هستند كه صريحا دلالت دارند كه حكومت حقه وعدل برقرانخواهدشد تاظهور حچت خدا قايم آل محمد “ص” وعجل الله تعالي فرجه و ظهوره انشاءالله.
اين سخنان فوق خلاصه اي ازانظار فقيهان شيعه درموضوع ولايت فقيه وياعدم ولايت فقيه مي باشد.
با احترام
مصلح
بیچاره/// که نامش بد در رفته.آخوند از حریصی و ////////////////////// صدها بار از//////////// جلوتره! نام //////////////////////////// در آذهان مردم به توهین تبدیل شده ولی آخوندو بر تخت نشانده اند! جالبه که بعد ادعای شعور هم می کنند! آیا چنین مردمی را بهتر از این ////////////// باید رهبرانی باشد؟ ۱۴۰۰ ساله که ایرانی از یکطرف به عرب بدو بی راه می گوید از یکطرف مشتی دزد و غارتگر و قاتل و متجاوز و////////////// از همان عرب را مقدس می نامد و بنامش به عناوین مختلف غارت می شود و از قبور همانهایی که به طمع مال و ثروت دنیا همدیگر را دریدند طلب کمک می کند .و جالبه که بی خردی خود را هم همیشه بپای خارجی ها می نویسند.که آره همش زیر سر انگلیس و آمریکا و غربه که ایرانی به چنین مصیبتی گرفتار شده! اصولا ایرانی در خود فریبی خبره است!
شورای بی پولی و بی اعتباری: ارز صادرات باید به داخل برگردد.
مش قاسم: گوشت خوشمزه رو از دهان گرگ گرسنه میخوان بگیرن؟ همشون هم دستشون زیر سر هم است. همه این جفنگیات واسه شیره مالیدن به سر ملته که نشون بدن دارن یه کاری میکنن، اینا همه شریکن. یکی دیگه میگه ۳/۵ میلیارد ارز ناپدید شده، اینا رو از توی حساب بانکی با گونی بردن؟ شاید هم با گونی بردن، ما که نمیدونیم، عمله ظلمشون توی اون طویله هم که نمیدونه، از اینا هرچی بگی ور میاد. کدوم یکی از اینا که خوردن و بردن و رفتن میان پول رو بدن دست شورای بی پولی و بی اعتباری؟ همش تقسیم شده بین حسابهای بانکی همینا در خارج.
با سلام و درود
“سگ محافظ ولایت” سردار قلم کاتولیک تر از پوپ
برادر حسین امروز در کیهان به منبر دیروز شیخ دغل کار ریش بنفش حول بحث احکام دیجیتالی و فیلتررینگ و سانسور در تالار ارتباطات دیوان سالاری حکومت امام زمانی پرید و پاچه وی را گرفت. [آقای روحانی! اینجا که واتیکان نیست!(یادداشت روز)]
پشت زمینه تاریخی و عقیدتی این پاچه خوری و پاچه گیری امت بر آمده از دو نقش و ماهیت و رسالت نبی در دو مکانزمان مرتبط با مرحله دعوت و ابلاغ پیام صلح و دوستی و رحمت الهی به امت در مکه و عدم اکراه در پذیرش و اختیار و غیر اجباری بودن دین و احترام به خواست و اراده فردی و سپس دوران تشکیل حکومت اسلام (تسلیم امت) در مدینه و ایجاد و حفظ و گسترش اقتدار نبی مبتنی بر اصل کشیدن شمشیر و حذف و بر کناری کفار حاکمی که مانع تبلیغ آزاد برای دین هستند – یعنی انتخاب آزاد و بدون اکراه دین بعد از حکمفرما شدن دین با شمشیر و مطابق اصل امر به معروف و نهی از منکر- در این مقاله آشکار است.
سردار قلم نماد مجسم اگر نه بی نظیر که کم نظیر مکلای دین خویی افراطی و جزم اندیشی و تعصب سیاسی نسبت به دین است. از نوچه سعید امامی و کسی که لاجوردی قصاب اوین را اسوه ایمان و پایداری در اعتقاد بدون کمترین گذشت و رحم و عطوفت و مصالحه و آشتی با دشمن نوجوان دربند !! میدید و در ذهن بیمار خود دولتی مجسم میکند که همگی اعضا همچون لاجوردیند, چه تصویر بهتری قابل تجسم است؟ وی براستی پاسدار کعبه مقدس سلطان و ایمان دینی و کاتولیک تر از پوپ است.
وی نه تنها شیخ بنفش را در علم دین نادان یا شلخته میانگارد و وی را مورد لطف دندانهای نیش خود قرار میدهد به کلیه ساکنین بلند مرتبه دستگاه و پاسداران دین نیز پارس میکند که چرا شاگرد خود را بر سر جای خود نمینشانند و وی را بابت زبان درازی یا کوتاهی تنبیه نمیکنند.
وی سپس مرام نامه نظام ولایت فقیه و حکومت اسلام ناب محمدی و امام زمانی یعنی حکومت مبتنی بر ایمان الهی فقیهان ساسانیان شیعه شده را با نسخه “قرارداد اجتماعی” آقای جان ژاک روسو متفکر سویسی قرن ۱۸ و از پیشگامان عصر روشنگری مقایسه کرده و از قول ایشان بیان میکند که وظیفه حکومتها ایجاد هماهنگی بین آزادیهای فردی و مسئولیت اجتمأعیست و اصولا حکومتها نمیتوانند مردم را به حال خود رها کرده و از تنبیه مجرمان چشم بپوشند. حال چه گونهٔ این مفاهیم اجتماعی مترقی – البته بغیر از تنبیه مجرمان ملحد و کافر و زندیق و دیندار – بشکل نقل قول یا روایتی مشابه یا حتا یک آیه بدین مضمون از انبان لا یتناهی حکمت الغنی الهی, از کتاب و نبی اکرم یا امام علی و نهج البلاغه یا صحیفه سجاد یا معارف امام باقر و امام صادق یا مثنوی حضرت مولانا استخراج نشده این خود سئوالیست که تنها آقای ژان ژاک روسو و متفکرین عصر روشنگری بر آن واقفند و آنها که تفکر آزاد مبتنی بر خرد آموختند.
شیخ شیاد از روزگاری که در ستاد ارتش دستور حجاب اجباری برای کارمندان زن صادر کرد و در دوران نوچه گری و معاونت در خدمت راسپوتین نگون بخت عالی جناب سرخ پوش حجت السلام شیخ کوسه پسته کار استاد فرصت طلبی و جاه طلبی از کسی که درس انقلابی گری به فیدل کاسترو و درس اقتصاد بازار به آدم اسمیت و درس توسعه اقتصادی و اجتماعی به آقای مکس وبر و درس توسعه صنعتی به هنری فورد میداد راه طولانی طی کرده؛ حال با تجربه ۶ سال خالی بندی در منسب ریاست قوهٔ اجراعیه سایه همای اقبال تاریخی را بر سر خود دیده و به کرسی ولایت چشم دوخته.
وی در این راستا با همسو شدن با وزیر جوان (از شاگردان خود در مرکز تحقیقات) امنیتی و اینفورمتیکی و دیجیتالی و ماهوارهای و هوا فضایی خود را برای ایفای نقش ولایت لیبرالی و دیجیتالی و آزادی انتخاب حجاب و رفع موانع سانسور و فیلترینگ و ازدواج سفید و اجبار به بهشت بردن و گشت ارشاد و از این قبیل – برای نسل فضای مجازی و دیجیتال آماده میکند اما در طی این مسیر میباید از دندانهای تیز نیش سگهای پاچه خور و پاچه گیر ولایت جزم و عزم سلفی و تمامیت خواهی سلطان دست و پای سالم به در ببرد و سپس خود به سلطانی لیبرال غرب گرا و معتدل اما همچون سابقه مسبوق دغل کار تبدیل شود.
سگ محافظ سلطان نیز به بهانههای ترویج ولنگاری و بی عفتی و فساد اخلاقی و سؤ کاربری در فضای مجازی توسط منحرفین و اخلالگران و معاندین نظام و در واقع در مقام مخالفت با دسترسی مردم و جوانان به اخبار غیر مهندسی شده توسط کار گزار و دستگاه رسانهای انحصاری سلطان در زمینههای مختلف و از همه مهمتر در مورد نقش آگاهی بخشی و گسترش اخبار و شکل گیری اعتراضات و اعتصابات و جنبش مقاومت اقشار ناراضی و به ستوه آمده از نظام غرق در فساد ساختاری اقتصادی و اجتماعی نظام ولات فقیه، برای خوش خدمتی به سلطان طبق معمول و عادت و ایمان پارس میکند.
در پایان جناب نوریزاد این عکس ملوس و ملیح سلطان برای فرزندان و نوادگان تهیه شده یا ربودن دلهای نازک و اذهان کور و متعصب بسیجیان دعا گو و جونم فدای رهبر؟
سپاس
////////////////////// کردن و نشان دادن دندان نیش تیز توسط “دوبرمن سلطان” چُرت آیات عضام و مراجع تسلیم رهبر را برید:
حال که در زیر سایه سلطان اوضاع چنین است میبایست منتظر ماند و دید که پس از رحلت سلطان سپاهیان دندان و چنگال تیز ملبس و مبدل چه گونه با آیات عضام تعامل خواهند کرد.
==========================
کیهان امروز:
اظهارات هنجارشکنانه اخیر رئیسجمهور واکنش شدید مراجع تقلید را در پی داشت. حضرات آیات مکارم شیرازی و نوری همدانی علاوهبر نقد اظهارات رئیسجمهور تأکید کردند که باید به حل مشکلات پرداخت نه حاشیهسازی و سرگرم کردن مردم.
آیتالله مکارم شیرازی در آغاز درس خارج فقه خود در مسجد اعظم قم، از اظهارات رئیسجمهور درباره فضای مجازی و مسئله حجاب انتقاد کرد. به گزارش رسا، این مرجع تقلید گفت: اخیرا آقای رئیسجمهور چند جمله درباره مسئله حجاب و فضای مجازی بیان کرده که متاسفانه هر دو زننده بوده است، انشاءالله در این مورد مفصل صحبت خواهیم کرد، ولی الان با اشارهای میگذرم.
وی با بیان اینکه مسئله حجاب جزو مسائل ضروری تمام مذاهب اسلامی است، گفت: رئیسجمهور که در ابتدای کار قسم خورده ارزشهای اسلامی را حفظ کند، باید حفظ کند؛ ما اگر این همه شهید و اسیر و جانباز دادیم، برای حفظ ارزشهای اسلامی بوده، اگر با همه گرفتاریها و مشکلاتی که داریم، در منطقه قدرت اول هستیم بر اثر اسلام است. استاد برجسته درس خارج حوزه خطاب به رئیسجمهور تاکید کرد: شما رئیسجمهور یک کشور اسلامی هستید نه یک کشور دموکراتیک و سکولار.
آیتالله مکارم شیرازی افزود: یکی از اصول سیاست این است که اگر در جایی گرفتاری بغرنجی پیدا شد، با مسائل حاشیهای مردم را سرگرم میکنند، حالا که این گرانیهای بیدادگر و مشکلات اقتصادی پیدا شده سراغ این مسئله برویم تا مردم سرگرم شوند، این کار درست نیست.
آیتالله نوری همدانی نیز در دیدار رئیسفراکسیون نمایندگان ولایی مجلس با انتقاد شدید از سخنان رئیسجمهور، گفت: اگر طرح این مسائل برای ایجاد حاشیهای امن است که مردم را از ناکارآمدی اقتصادی منحرف کنید مسیر اشتباهی را در پیش گرفتهاید.
وی با تأکید بر پرهیز از حاشیهسازی در شرایط امروز کشور خطاب به مسئولان تأکید کرد: به جای طرح اینگونه مسائل به مردم خدمت کرده و معیشت و کار مردم و ازدواج جوانان را حل کنید. این مرجع تقلید همچنین با اشاره به ایام بررسی بودجه در مجلس گفت: بودجه سال آینده باید عدالتمحور باشد و مشکلات مردم بهویژه اقشار کمدرآمد و ضعیف جامعه در آن لحاظ شود تا برای جامعه ایجاد آرامش و اعتماد کند.
نویسنده این متن در نفرت و بی تربیتی بزرگ شده است .
دورویی روحانی را ببینید: روحانی و حجاب اجباری…
https://news.gooya.com/2019/01/post-22706.php
۱- یکی نه نام محمود روغنی (م رها) مقاله ای نوشته با عنوان: چگونه شاه روحانیون را به قدرت رساند.
۲- یکی دیگه به نام مهسا محمدی مقاله ای نوشته با عنوان «فرزندان انقلاب»، محذوفان و مطرودان: بنیانگذاران نهضت آزادی، (حاج) مهدی بازرگان، (حاج) یدالله سحابی، (حاج) آیتالله محمود طالقانی، (حاج) ابراهیم یزدی، (حاج) صادق قطبزاده، (حاج) مصطفی چمران و (حاج) /// علی شریعتی.
مش قاسم: انگار یکی از خصایص ذاتی اینایی که منقلابی بودن و هستن …(سه نقطه از مش قاسم)گیجه فکریه.
رئیس بیدادستان تهران: سلطان سکه که اعدام شد، سکه نداشت.
…و ادامه داد…..میخواستیم یکی رو اعدام کنیم این حاجی دم دست بود.
آقای نوریزاد
تقدیم به شما که برای لغو گام به گام اعدام “لگام” رو تشکیل دادید.
در سال دوهزار و شانزده،۲۳کشور مجازات اعدام را اجرا کردند.
۱ چین۱۰۰۰+
۲ ایران۵۶۷+
۳ عربستان سعودی۱۵۴+
۴ عراق۸۸+
۵ مصر۴۴+
۶ ایالات متحده آمریکا۲۰
۷ سومالی۱۴+
۸ بنگلادش۱۰
۹ مالزی۹
۱۰ افغانستان۶
۱۱ بلاروس۴+
۱۲ اندونزی۴
۱۳ سنگاپور۴
۱۴ ژاپن۳
۱۵ نیجریه۳
۱۶ فلسطین۳
۱۷ سودان۲
۱۸ بوتسوانا۱
۱۹ تایوان۱
کره شمالی نامعلوم
سودان جنوبی نامعلوم
ویتنام نامعلوم
با توجه به جمعیت چین نسبت به بقیه کشورها میشه کشورهای اسلامی رو پیشتاز دونست تبریک میگم واقعا…!!!
خامنه ای نه تنها مسئول قتل ها وکشتار هامی باشد بلکه مسئول همه فساد ها و دزدی و اختلاس ها و غارتگریهای ایران می باشد ,
من نمی دانم چرا این ملت تماشاگر کشتار انسان ها وغارت اموالشان بواسطه حکمرانی غلط داش علی خامنه هستند فساد سیستماتیک را ازقول رئیس بانک تماشاکنید : رئیس بانک مرکزی: رانت خوار در کشور زیاد شده
باید سیستم اجرایی و قضایی کشور برای از بین بردن فساد باهم متحد باشند
فساد مردم را نسبت به نظام بدبین کرده است
خيلي ها ارز گرفتند،مبلغش هم زياد است ولي جنسي وارد كشور نكردند
@Sahamnewsorg
اعتراف برفسادهای مالی وغارتگری هارا نه تنها فقط ایشان است که می گوید بلکه آقایان جهانگیری, مطهری توکلی وپزشگیان نیز چندیدن مرتبه اذعان و برملا گفته اند که فساد سیستماتیک شده است .
یعنی حکومت چهل ساله ولایت فاسد اینگونه فساد هارا زائیده است , حکومت ولایت فقیه یعنی حکومت فاسدان و دزدان وغارتگران وآدمکشان وزندان کنان وشکنجه گران وهکی کشان سیدامامی کشان ودرویشهارا کشان نیست ونابودکنان .
اینگونه بود که مرحوم آخوند خراسانی گفت که شما آخوندها سیاست بلد نیستید حکومت آخومدی یعنی رسوائی آخوندی ودیگر آخوند های سالم غیرحکومتی چنانکه نوری زاد گفت امضای همه آیت الله ها درقتل هکی وسیدامی مندرج است , یعنی چرا بر این قتل ها ای آخوند ای زعیم مسلممین شیعه چرا اعتراض نکردید چراساکت ماندیید ونظاره کردید ?
چرا ازافعال وکردتر ددمنشانه حاکم داد وفریاد برنیاوردید چرا بزندان شیخ وآیت الله نکونام اعتراض نکردید مگر ازجنس خودتان نبود ? چرا بر زندان شیخ جعفری تبار اعلان انزجار نکردید ?
چرا براینهمه فساد دزدی واختلاس اعتراض نکردید وبیانیه ندادید ?
چرا ازاستقلال حوزه دفاع نکردید ?
بخاطر این چرا ها است که نوری زاد می گوید امضای همه آیت الله درقتل های مرموز جلادان خامنه ای مندرج است .
او بیراهه نمی گوید وبی خود داد وفریاد نمی زند .
این ظلمی است که برآخوند های پاپتی امثال من هم شده است چون اعتراض من بجائی نمی رسد ولی اعتراض وحید خراسانی وشبیری زنجانی ودیگر آیات عظام وزعمای حوزه ترتیب اثر داشت بخصوص گروهی اعتراض راعلان می کردند وزیرش امضا می کردند که ما حوزویان ازاعمال فاسد این حکومت بیزاریم واز آن تنفر داریم .
یابعنوان نصیحت به ملوک نامه ای برای ساطانعلی شاه می نوشتید که این رفتار وحشی گرانه باملت سزاوار نیست سلطانعلی خان این کارهای سینه چاکانت آبروی دین و آخوند ومسلمان هارابرده است با این دزدی ها وآدمکشی ها بس است خجالت بکش ازآن ریش پشمیت واز آن دستار وعبا وعبایت , مرده شور ریختت را ببرد این چه حکومت داری است? این چه عدالت ورزی علی گونه است ذوالفقار علی به گردنت بخورد آبروی همه آخوندهارا بردی , این چه هواپرستی واستکبار توست همه یاران انقلاب را درب وداقون کردید ازجدت خجالت بکش , انقلتب ما برای عدتلت وآزادی انسانیت بود , تو همه جا ظلم وستمگری راه انداختید , لش مرگت حکومتداری بلد نیستید بکش کنار وبه مردم واگذار کن خودشان می دانند چه کار کنند آخوندهای درباری رادرهرسمت هستند رهایشان کن بیایند درحوزه بتمرگند والخ
اگرمشابه این نامه را به سلطان می نوشتند وده امض پای نامه بود اوحساب کارش را می کرد . اما حیف همه ساکت ونظاره گر ظلم وستم سلطانعلی خان هستند نمی توانند نطق بکشند چون مرحوم شریعتمداری ومنتظری اعلی الله مقامه الشریف را دیدند وحساب کارشان را کرده اند ولی اگر ده نفر ازاعاظم چنین نامه ای می نوشتن سلطان حساب بدستش می آمد واینگونه استبداد ستمکاری نمی کرد ولی صدحیف , چون در قضیه مرحوم شریعتمداری ومنتظری وروحانی ساکت ماندند این بلاها سرشان آمد , اگر آنوقت قیام می کردند وازمظلومیت اینان دفاع می کردن چنین رقمی نمی خورد که اینقدر خفیف باشند واز مظلومان نتوانند درحد نوری زاد هم دفاع کنند .
پس پای این قتل ها امضاهای آیت الله هم هست , واین سخن نوری زاد چای اعتراض نیست درستگفته است .
وپای همه اختلاس ها ودزدی ها نیز هست .
زیرا حدیث وللعالم لابد ان یظهر علمه ” کجا رفته است ? مگر آدمکشی فراوان ودزدی و غارت اموال عمومی کشور بوسیله یک گروه وابسته بقدرت , بدعت نیست پس چیست ???
ایها الناس شما بگوئیدچیست ?
دیگر خسته شدم ازنوشتن واز زندگی وازدیدن این ستمگری های حکومت آخوندیسم مبتدع و آدمکش . شمارا بخدامی سپارم اگرحکومت مزاحمتان نباشد والسلام.
مصلح
مصلح گرامی
این حکومت قبل از اینکه پا بگیره آدم کش بوده برای نمونه سینما رکس
https://www.youtube.com/watch?v=vawnzEFe8NE
به دوستان این سایت درود می فرستم
می گم:
بالاترين مغلطه اي كه بشر خلق كرده،خدا ميفرمايد،است.:
به اسلام توهین شد؟
چه رویی دارید شما ///
روی سخنم با شما پیروان اسلام است که همیشه باعث دردسر بوده اید، نه تنها در این زمان بلکه از صدر اسلام و روی کارآمدنتان.
برای اثبات مدعای خودتان دست به هر جنایت و خشونتی زده اید، آدم می کشید و سر می برید.
زبان می برید و سنگسار میکنید.
اگر توهین به مقدسات شما بد است، چرا پس توهین به مقدسات دیگران را شایسته می دانید؟
اعتقادات مسیحیان راجع به پسر خدا بودن را تمسخر می کنید.
اعتقاد هولوکاستشان را هم دروغ می پندارید و برای اثباتش کنفرانس می گیرید.
زرتشتیان را آتش پرستان خرافه گرا می پندارید.
هموطنان بهایی هم که اصلا آدم نیستند از نظر شما.
نه حق داشتن قبرستان دارند و نه حق تحصیل و خدمت به وطن.
القاب نژادپرستانه “قوم عجوج و مجوج” (یا بقول خودتان “چشم بادامی ها”) را هم که وللش. شما حتی نمی تونید از لعنت کردن اعتقادات اهل سنت و یا بالعکس هم خودداری کنید.
شما غلط می کنید که حرف از احترام به عقاید دیگران میزنید! حتی تحمل دیدن یک خانقاه را هم ندارید! مثل یک قوم وحشی می ریزید و اقلیتهای مذهبی را هتک حرمت میکنید.
اصلا شده اعتقاد یک فرد “خارج از دین” (آنهم دین شما) برای شما محترم باشه؟
نمونه اش هم حمله وحشیانه تان به ایران 1400سال پیش و توهین به مقدسات و اعتقادات ایرانیان که در آن زمان زرتشتی بود.
شما که با زورِ شمشیر اسلامتان را گسترش دادید،
چنانکه اگر کسی به دینتان ایمان نمی آورد خونش را مباح وقتلش را واجب می دانستید،
الان هم همین کار را میکنید. طبیعیست!
خُب قرآنتان نوشته!
از آیه 89 سوره نسا واضحتر؟
مگر در بازگویی تاریخ اشکالی است؟ مگر شما می توانید تاریخ را پاک کنید؟ این تاریخ خود شماست که از بازگوی اش اینگونه هراسان می شوید و آن می کنید که اکنون شاهدش هستیم! آخر مگر این گفته ای که ازدواج با دختر 9 ساله جایز است از سخنان پیامبرتان نیست؟
چرا که دختر خود او در سن 9 سالگی با علی ازدواج کرد.
مگر این حقیقت را می شود کتمان کرد؟ مگر حکایت زید، پسر خوانده ی محمد را که در قرآن خودتان نوشته شده نخوانده اید؟
مگر می توانید منکر آن شوید؟ شما را رجوع می دهم به سوره ی احزاب آیه های 36 تا 38.
مگر جز این بود که پیامبر، زینب زن پسر خوانده اش را می بیند و از او خوشش می آید و سرانجام او را به زنی می گیرد؟ آیا می توانید سوره ی بقره آیه ی 191 را از قرآن حذف کنید؟ این را از آن جهت گفتم که کشتن کافران که همانا ایمان نیاورندگان هستند در آن به صراحت گفته شده و دست شما را برای کشتن آنها باز می گذارد و به عملتان وجاهت قانونی و شرعی می دهد. آیا این سخنان توهین به دیگر ادیان نیست؟ یعنی کسانی که دین شما را باور دارند خوبند و دیگران بدند؟ از این سوره ها فرت و فراوان در قرآن ریخته و انتظار دارید ما به آن احترام هم بگذاریم.
یهودیان قبیله “بنی نظیر” که از ترور شدن یکی از روساي خود بنام “کعب ابن اشرف” توسط مسلمانان و به دستور محمد، خشمگین بودند آماده طغیان شدند ولی محمد دستور به کشتار آنان داد، آنان را محاصره کرده و نخلستان هایشان را نیز به آتش کشیدند و در پایان،
آنان توسط مسلمانان غارت شدند و افراد آن قبیله ،تصمیم به ترك آن دیار گرفتند. سوره ی حشر آیه های 3 ،4 و 5 این کشتار توسط محمد را به روشنی شرح و کار محمد را درست و به جا جلوه می دهد.
آیا تاریخ را می توانید به گونه ای دیگر نشان دهید؟ آیا این سخنان که همگی گفته ی قرآن است را می توانید دروغ بخوانید؟
خیر.
اینها تاریخ است و نمی توان آنها را عوض کرد! حال چرا آن چیزی را که به درستی از تاریختان به شما می گویند، توهین می دانید و در صدد انتقام از گویندگانش بر می آیید و آن می کنید که می بینیم: کشتن، غارت کردن، به آتش کشیدن و همه ی این کار های زشت. تمامش هم درقرآن شما (تحت لوای مبارزه با “کفار”) توصیه شده، و یادآوری این حقایق شما را خشمگین می کند!
همین جا میگویم:
از اهانت /////// ناراحتید؟ به درک که ناراحتید…
که به غیر از قتل و آدم کشی خدمت دیگری به بشریت نکردید.
… بر آن ائمه اطهارتان که ایران و ایرانی را ذلیل کرد.
بر آن قرآنتان که بجای هدایت بشر باعث فلاکتش شد.
ما حکومت اجباری اسلام بر شما تحمیل کردیم یا شما بر ما؟
این ماییم که با باتوم و چماق و گشت ارشاد به شما امر به معروف میکنیم و به زور شما را می خواهیم به بهشت ببریم ؟
مسلمانان را تقلیدشان بر باد داد
ای دوصد لعنت بر این تقلیدتان باد
درودمحبوبه گرامی
مسلمانان دچارخودفریبی وخودبزرگبینی اند. اینرا توهین نمی دانندکه دیگران را کافرو مرتددانسته وحکم قتلشان را صادر میکنندوتنهاخودرابرحق می شمارند.
“از اهانت ناراحتید؟ به درک که ناراحتید…”
را حق میدهم اما کدام اهانت؟وااقعییت را بیان کردن اهانت نیست. اینکه این دینی قبیله ای و برای عرب زبانان بوده و از ابتدا با قتل و غارت شروع شد حقیقت تاریخی است.
جناب سید مرتضی
خواهش می کنم توجه کنید
مےگویند آیه ای شبیه ؛ و یا بهتر از آیات قرآن بیاورید! ما آیه ای بهتر از آیهٔ ٢۴ سوره نساء آوردیم.
(١) چنانچه در جنگ پیروز شدید به نواميس هم تجاوز نکنيد
(۲) ممکن است در جنگ دیگر؛ شما
شکست بخورید و آنان با شما چنین کنند
(۳) و هر انسان عاقلی این را میفهمد.
(۴) این تنها یک جنگ است و پیروزی مجوزی برای تجاوز به زنان و دختران نیست
(۵) و کسانی که پس از پیروزی، به دختران و زنان تجاوز کنند، اکثرا لايعلمون و روانی هستند
(۶) پس اطاعت کنید اخلاق و انسانیت را؛ تا رستگار شوید.
مرگ من اینی که من نوشتم انسانی تر و محکم تر و فراگیر تر نیست؟
قابل توجه جناب سید مرتضی
وو
قابل توجه مسلمین عزیز و معتقدین به قرآن بعنوان کلام خدا وخالق جهان هستی.
لطفا با دلیل و سند معتبر علمی و منطق برای من ثابت کنید که حضرت محمد در مورد اینکه ملکی بنام جبرییل از طرف خدایی بنام الله برایش وحی میاورد صادق بوده است؟
واقعا از کجا مطمئن باشیم که چنین رابطه ای وجود واقعی و حقیقی داشته ؟
اگر کسی توانست با دلیل وسند معتیر منطقی وعلمی بمن ثابت کند که حضرت محمد صادق بوده است و این قرآن حرفهای خالق این چهار ترلیون کهکشانست من همینجا به دین اسلام وارد میشوم…
ممنونم..
آقای زیبا کلام استاد عزیز شما تکلیف ات با خودت مشخص نیست یک بام و دو هوا که نمیشه یا اینوری یا اونوری ! آخه پدر جان بعد از چهل سال چی رو میخواهید اصلاح کنید مگه آدم چند سال عمر میکنه چند نسل دیگر باید بسوزند تا بفهمید خشت اول کجه و راست شدنی نیست و باید آوار بشه ! که اگر نشه در سایه آخوندها خطر سوریه ای شدن کشور را تهدید میکند هر چند از چهره شما پیداست که در معذورات هستید و هیچ باوری به عرایضتان ندارید همانطور که آقای نوریزاد بدرستی به افکار پنهان شما اشاره کردند . به هر حال نمیشه که هم عاشق جمهوری اسلامی بود هم ازش انتقاد کرد به اینونه افکار میگن سوپاپ اطمینان بقای آخوندی .
خزعلی تو هم عوامی ! دوست داشتننی هستی هاا اما افکارت در تاریخ اعراب متوقف مانده و بدرد امروز نمیخوره !
زمانی که با کامیون شمش طلا خارج می کنند، گوشت گرم؟!!هم با هواپیما وارد می کنند!
شعبده بازی ملایان خلاف شعبده بازی معمولی است. یک شعبده باز از آستینش یک دسته گل ، چتر و ….خارج می کند، خاصییت عبا در این است که در آستین دکل و طلا و …آدم گم و گور می شود کافی است فقط گوشه ای از این آستین به چیزی و کسی برخورد کند. آنچنان خاصییت بعلیدنی در عباست که گویی هرگز نبودستی در جهان. سپاه چون حکم دامن عباست جزوی از آن است.
تا این ملایان شعبده باز هستند از این سناریوها بسیارخواهد بود .
چه باید کرد فقط در اتحاد یکپارچه مردم نهفته است. ملت ایران باید فصلی نورا شروع کنند و درسی برای آیندگان باشند.
بازداشت مجدد اسماعیل بخشی و خانم سپیده قلیان ترس و بدبختی و بیچارگی ولایت فقیه اسلامی را نشان می دهد.
مردم باید دست در دست داده و شعارهایشان فقط باید ولایت حاکم را نشانه بگیرد. باعث تحریمها وجود نامیمون و ضد انسانی ولایت ملایی اسلامی بیش نیست. این بساط آدمخوری فقط بدست مردم جمع خواهد شد.
1- اولین دروغ واضحی که در این نوشته هست این است که “مردم کفش های مرحوم امام خمینی را می لیسیدند”! اولا مرحوم امام رضوان الله علیه هیچوقت کفش نمی پوشید! بلکه ایشان از آن دسته روحانیون سنّتی بود که همیشه نعلین می پوشید و حتی مقیّد بود که پیراهن سفید آخوندی اش بدون یقه باشد! این یک دروغ.
2-دروغ دیگر اینکه نویسنده این نوشته حدّ درک و فهم و دریافت خود و گرایشات کینه جویانه خود را معیار ارزیابی محبوبیت امام رضوان الله علیه قرار داده است،نخیر مرحوم امام همچنان محبوبیت دارد و در قلب و دل اکثریت مردم ایران است خصوصا آنها که او و زمان او را و اخلاص و شجاعت و زهد و قاطعیت او را درک کرده اند،نسل های بعدی نیز که زمان ایشان را بعد از انقلاب درک نکرده اند یا فرضا خردسال بوده اند،اعتنائی به گزارشات کذب و خودخواهانه نویسنده این مطلب نمی کنند،آنها به تاریخ انقلاب اسلامی و تاریخ استبداد عصر پهلوی و کارهای اجام شده بعد از انقلاب رجوع می کنند و هیچ اعتنائی به کسانی که خود را بکوری زده اند یا فهم و درک قاصر خود را عیار محبوبیت سنجی دیگران قرار داده اند، نمی کنند.کفش لیسی و اینگونه کارهای افراطی و کودکانه نیز سهم کسانی افراطیون و تفریطیون دیروز و امروز است که با حقارت شخصی کف پای بهائی ها را می بوسند! چشم های مرحوم امام و چهره ایشان نیز سرد و منجمد نبود،بلکه درک شما و انصاف شما قاصر از فهم معنای قاطعیت و اخلاص و فناء فی الله و پرهیز از تظاهرات معمول اهل دنیاست.
3-نکته نادرست دیگری که در این نوشته است مقایسه خزعبلانه محبوبیت یا پرستیژ یک رهبر دینی یا سیاسی با محبوبیت های خاص برخی هنرمندان،ورزشکاران،و صنف هایی از این قبیل است! این مقایسه ای عجیب و خزعبلانه است،چون محبوبیت یک رهبر سیاسی یا یک رهبر دینی یا یک رئیس جمهور و امثال اینها که تابع تمایل و رای مردم به اینهاست ربطی به محبوبیت های خاص در برخی بخش های هنری یا ورزشی ندارد و اساسا تعارضی هم با هم ندارند! فرض کنید فلان خواننده زن محبوبیت دارد در بین فالوورهای خود در مثلا بخش موسیقی پاپ در یک جامعه،این محبوبیت البته محبوبیت است اما محبوبیت در حیطه محدود خاص موسیقی،یا فلان ورزشکار محبوبیت و پرستیژ دارد مثلا در حیطه ورزش یا مثلا فوتبال،خوب باشد،اولا این چه تعارضی با محبوبیت در حیطه های سیاسی دینی و تابع رای مردم دارد؟ و ثانیا محبوبیت های ذکر شده در مثالهایی مثل گوگوش و نظائر محبوبیت فراگیر نیست،آیا همه مردم ایران دنبال فلان موسیقی یا دنبال فلان خواننده هستند؟! آیا همه مردم یک جامعه،فوتبالی هستند و فلان فوتبالیست محبوب همه آنهاست؟! بنابر این روشن شد که چنین مقایسه ای از اساس غلط و خزعبلانه و بیهوده است،ضمن اینکه خود نویسنده این سخن که راحت به رهبران دینی سیاسی این جامعه تهمت می زند و محبوبیت آنها را با محبوبیت های خاص در حیطه های خاص مقایسه می کند یا آن محبوبیت ها را معارض با محبوبیت های آنها می داند و چیزهایی را به رهبران دینی سیاسی جامعه نسبت می دهد،چرا در انگیزش و کارها و اقوال و اظهارات خود شک نمی کند؟ آیا چنین احتمالی در مورد نویسنده مطالب این پست وجود ندارد که با بیان چنین خزعبلاتی و نفی دیگران و محبوبیت دیگران و سلیقه خزعبل خویش را معیار گرایش یک جامعه معرفی کردن،دنبال محبوبیت های خاص برای خود است که هیچ تاثیر خاصی در جامعه ایران هم ندارد مگر بین چند نفر بی دین و بد دین و فراری و ضدّ انقلاب؟
4-و نکته آخر اینکه مطالب و فقرات فوق چیزی نیست جز تخیّل و تهمت زدن و بدبینی نویسنده آن نسبت به رهبران دینی،و اینکه مثلا فلان عمل بایسته سیاسی یا اجتماعی حتما برای کسب محبوبیت بوده است نه برای ادای تکلیف یا وظائف قانونی،خوب این یک تهمت و افتراء است که ریشه آن نیز باز می گردد به نوع نگرش نویسنده آن پیرامون کارهای مورد نظر مطرح شده،مثلا اگر کسی در این جامعه مرتکب یک عنوان مجرمانه سیاسی یا کیفری شد و با او برخورد قانونی شد باید اینطور تحلیل کرد که پس فلان رهبر دینی یا سیاسی برای کسب محبوبیت خود چنین کرده است؟! عجب سخن خزعبلی! مثلا اگر منافقین خلق محاربه کردند و خواستند با قیام مسلحانه یک نظام قانونی و منتخب مردم را ساقط کنند و رهبر سیاسی دینی برابر قانون با قاطعیت با آنها برخورد کرد باید گفت این رهبر دینی دنبال کسب محبوبیت بوده است؟! یا اگر فرضا بر اساس قوانین کشور و شرح الوظائف یا اختیارات قانونی،رهبر مملکت کمک به مظلومان و ستمدیدگان کرد،باید آنرا به غرض کسب محبوبیت حمل کرد؟! خوب اگر چنین تحلیل هایی را در مورد کارهای اشخاص سرایت دهیم،خود نویسنده این خزعبلات چرا اعلانیه و فراخوان جمع آوری مالی می دهد و خودخواهانه در فراخوان خود می نویسد چاره ای نیست جز اینکه بمن و فلان شخص اعتماد کنید! چرا باید اعتماد کنند؟! آیا خون شما رنگین تر از دیگران است یا تافته ای جدا بافته هستید که احتمال انگیزه های جاه طلبانه و کسب محبوبیت و فساد مالی در مورد شما منتفی است و الاّ و لابد باید شما را معصوم بدانند و حتما بشما اعتماد کنند؟! البته من کسی را بچیزی متهم نمی کنم اما روی منطق بدبینی که خود شما آنرا تئوریزه می کنید و به همه با بدبینی نگاه می کند و کارهای آنها را حمل بر جاه طلبی یا کسب محبوبیت می کنید یا آنها را در مورد برخی وظائف قانونی شرعی دزد می خوانید،دیگران نیز روی منطق خودتان می توانند بهمین ملاک شما را “جاه طلب”، “دنبال کسب محبوبیت” ، یا “دزدی بخوانند که باید دیگران به او حتما اعتماد کنند”!
————
درود گرامی
یک پرسش شرعی
تکلیف پولهای دود شده ی مردم، که با این پولهای دود شده، جناب سید علی خیال داشت بمب اتمی بسازد، و با بتنی که به قلب رآکتور هسته ای ریخته اند، چه می شود؟
منظورم این است که شرع، در این خصوص چه می فرماید؟ مثلا می شود یک نفر مثل سید علی میلیاردها دلار پول مردم را هپلو کند و همچنان محبوب قلوب نیز باشد؟
آیا قانون و منطق و حق مردم را داستانی به اسم شرع، بالا می کشد و دو قورت و نیمش نیز باقی ست یا نه، جناب سیدعلی باید پاسخگو باشد.
راستی چرا سید علی و تمامی آیت الله ها و ملاها و امام جمعه ها مطلقا پاسخگو نیستند؟
شرع در باره ی پاسخگویی چیزی گفته؟
سپاس
.
جناب نوری زاد گرامی – آیا شما واقعا آیت الله و آنهم از نوع عظمی آن هستید؟
من را که حتی پیامبری شما را هم قبول کردم و پیرو دین شما شدم نا امید کردید.
در جایی که میشود اصل و فرع چپ و راست و بالا و پایین اسلام عزیز را برای حفظ نظام که از اوجب واجبات است
تعطیل کرد پس شرع حتما برای دزدی و دود کردن پول مردم هم پاسخی دارد.
شما بجای این کارهای بیهوده مناظره با آقای زیبا کلام کمی هم وقت بگذارید و به حوزه بروید و تحت نظر علمای واقعی
اسلام درس های جدید را مروری بکنید. واقعا که!
اقای نوریزاد گرامی درود اقای مکارم شیرازی در اوایل انقلاب که حجت الاسلام بودهم نسبتن ازاد اندیش تر وهم ملایم تر بود به محض اینکه ایت اله شد صدو هشتاد درجه تغیییر ماهیت حاصل کرد لذا من میترسم شما هم در اثر ایت اله شدن تغییر پیدا کنید گرچه فعلن همان نوریزاد خودمان هستی شوخی./
1)-ایشان گفته اند کفش ، نعلین زیرپوش که نیست بالاخره نوعی پوشش برای پاست که کفش می نامند
2)- برای اثبات محبوبیت و یا عدم آن کافی است نظرسنجی بی طرفی صورت پذیره ، نتیجه اش هر چه باشه قبوله
3)-خزعبلات نوشته ی شماست که خودت را بخواب زدی ، کافیه در این ارتباط رفراندومی برقرار بشه که مردم ایران اصلا حکومت دینی را که رهبرش(بخوانید پادشاه) هم همه کاره باشد را اساسا میخواهند یا نه (چون شما میدانید نتیجه رفراندم چه خواهد بود هرگز تن به چنین کاری نخواهید داد)
4)-برخورد قانونی از دیدگاه شما ، کدام قانون ، همان قوانین نیم بند را هم که رعایت نمی کنید ابتدایی ترین حق قانونی داشتن وکیل در تمامی مراحل رسیدگی است آیا مخالفین از این حق برخوردارند ؟ و کمک به مستضعفین را خوب اومدی ، آیا ما در این کشور مستضعف نداریم مدارس چادری نداریم آیا در مناطق فقیر نشین حداقل امکانات مهیاست که به فکر مستضعفان کشورهای دیگری هستید .
شما خودتو به خواب زدی نمیشه بیدارد کرد البته نون همین نوشته ها و طرفداریهات را می خوری
جناب جاسم گرامی – اگر چه مخاطب شما آقای نوریزاد است ولی پرسش های شما بگونه ای است که مربوط به همه
خوانندگان میشود.
سئوال های شما راه را برای پاسخگویی می بندد چون که تمام آن بر اساس پاسخی است که خود در ذهنتان از پیش
آماده کرده و به آن رسیده اید.
دادشم ما اولا باید بپذیریم که متاسفانه دنیا آنگونه که من و شما نوعی که به انسانیت باور داریم اداره نمیشود.
ما همه میدانیم که گردن کلفت های شرق و غرب جنایتکارند و این واقعا اغراق نیست سیاستمدار انسانگرا در طول
تاریخ بشر باور کنید آنقدر کم بوده وهست که انسان را وحشت زده میکند. تنها فرق بین اکثر سیاستمداران دنیادر شدت
و ضعف خودپسندی و بیرحمی آنهاست. اگر در کشورهای دموکراتیک چنین بنطر می آید که آنها انسانهای با وجدان و
انسانکرا هستند به خاطر ترسی است که از مردم خود دارند وگرنه حتی دلشان برای مردم خودشان هم نمی سوزد.
شما میگویید چرا باید تسلیم شویم ؟ طبق کدام قانون آنها میتوانند کشور ها را تحریم کنند و مردم را در سختی قرار
دهند. بر طبق قانون همیشه جاوید جنگل. بر طبق قانون قلدری.
چون زور دارند و قلدر هستند و همه دنیا هم آنرا پذیرفته اند. همه کشورهایی که نام بردید تحریم کردند چون قلدر
هستند.
ج.ا اسلامی چرا در طول 40 سال بلایی نبوده که سر این مردم نیاورده باشد . آیا در قانون اساسی ما نوشته شده که
اینها حق دارند ستم کنند؟ خبر ستم کرده اند و میکنند چون قلدر هستند چون زورشان به ما میرسد پس آنگونه که
میخواهند با ما رفتار میکنند. و درست به همین دلیل هم قلدر های دنیا برای پیشبرد هدفهای خود اینگونه رفتار می کنند.
تمام آن 12 شرطی که پمپئو گذاشت حتی یک دانه آنهم به منافع ملی و رفاه مردم ما مربوط نمیشد. همه در جهت
ساختن امپراطوری ذهنی آقایان است. ما در مقابل چه نباید تسلیم شویم؟
اگر مردم بخاطر تحریم ها در رنج و سختی هستند آیا ما باید قلدر های دنیا را اول سرزنش کنیم یا سران بی خرد کشور
خودمان را که کار را به اینجا کشیده اند. آیا ما هم باید با این جماعت نابکار که به دروغ میخواهند مسئولیت را از سر خود
بردارند و حواله به آمریکا دهند باید هم صدا شویم؟
شما میگویید جرا تحریم ها را دور نزنند؟ و ما میگوییم غلط کردند که ما را در چنین شرایطی قرار دادند. که حالا بخواهند
تحریم ها را دور یزنند.
شما گمان میکنید برای مثال کشورهایی مانند هلند دانمارک بلژیک و بسیاری دیگر از نطر تکنولوژی از ما عقبتر هستند که
به دنبال انرژی هسته ای و موشک بالستیک و چه چه نیستند؟ خیر سیاستمدارانشان میدانند که باید به مردمشان
پاسخگو باشند که اصلا نیازی به آنها دارند یا نه ؟
در هر صورت تردیدی ندارم که شما همه اینها را بهتر از من میدانید ولی دلیل هم صدا شدن با ج.ا در این مورد و آمریکا را
مقصر اصلی دانستن درک نمی کنم.
با احترام
با سلام به جناب ن.م گرامی و تشکر از توجه شما به کلنجار رفتن من با جناب نوریزاد . دوست عزیز من با اکثر نکاتی به آن ها اشاره کرده ید با شما اختلافی ندارم . قضاوت شما در باره کشورهای قدرتمند و به نظر من باج گیر دنیا که دیگران را گوش به فرمان همان قضاوت من است . من تا به حال ندیده ام دوست ما نوریزاد را که کوچکترین اشاره ای به سلطه طلبی این کشور ها و باج خواهیشان بکند ( یک نمونه از این باج خواهی ها برای مثال ,که از جانب من مطلب روشن باشد لااقل , همین تحمیل خرید صد میلیارد دلار سلاح به عربستان است ) او حاکمان ایران را عامل تحریک کننده و تنها مقصر معرفی میکند و از آن هم بدتر دست و پای آن ها را برای انجام هر عملی در مقابل زور گویی های جهانخواران میبندد . من همانطور که قبلا نوشتم این جهانخواران هر چیزی را میتوانند برای در هم کوبیدن کشور های ضعیفی که در مقابل باج خواهی های آن ها می ایستند بهانه کنند . در مقابل کوبایی ها یک چیز و در مقابل کره ای ها چیز دیگر . اگر حاکمان ما امروز در همان خط منافع آن ها حرکت می کردند شما مطمئن باشید که اگر آنها علنا ا علام میکردند که میخواهند شیعه را در همه آسیا و آفریقا تحمیل کنند به مردمانشان کسی کمترین ممانعتی نمی کرد . مگر آن ها امروز به حاکمان عربستان که فراوان در کشور های دیگر ریخت و پاش میکنند برای رواج تفسیر خودشان از اسلام ایرادی میگیرد ؟ پس این موضوع شیعه گستری نمی تواند علت وارد کردن فشار بر ما باشد . حاکمان ما مدام که زیر بار خواسته های باجگیران نروند در بر همین پاشنه خواهد چرخید . ان ها ایران را مثل عربستان و کویت و امارات و … مطیع می خواهند . همین فشارهم بر روسیه و کره و سوریه و چین وارد میشود تا آن ها را وادار به تسلیم کنند . ممکن است که بگویید چه عیبی دارد بگذارید ما آنطور بشویم که آن ها میخواهند در عوض بهر حال زندگی میکنیم همانطور که زمان شاه میکردیم که این مساله دیگری است دوست من و بحثی دیگر میطلبد . با آرزوی بهترین ها برای شما .
آخرین وضعیت پرونده عراقچی، شهرام جزایری و ماجرای احضار کرباسچی
دادستان تهران در خصوص آخرین وضعیت پرونده معاون سابق ارزی بانک مرکزی گفت: دادگاه شعبه ویژه نقصهایی را در این پرونده گرفته است و پس از رفع نقص پرونده به دادگاه برمی گردد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
دادستان تهران در خصوص آخرین وضعیت پرونده معاون سابق ارزی بانک مرکزی گفت: دادگاه شعبه ویژه نقصهایی را در این پرونده گرفته است و پس از رفع نقص پرونده به دادگاه برمی گردد.
عباس جعفری دولت آبادی در تماس با برنامه رادیویی پارک شهر در ارتباط با ابلاغ آیین نامه ای مرتبط با احیای حقوق عامه گفت: به عنوان مثال کسی که در منطقه ای زمین خواری می کند، دادستان وظیفه دارد که منتظر دستگاه ها نباشد و در راستای احیای حقوق عامه ورود کند.
وی ادامه داد: هر جا که جرمی رخ دهد بدون دخالت در حیطه دولت، دادستان ها ورود می کند. در تهران دادسرای انفال و حقوق عامه فعالیت های خود را آغاز کرده است.
دادستان تهران در خصوص پرونده های لواسان و حمله سگ به دختری در پارکی از لواسان توضیح داد: از رییس دادگاه لواسان سوال کردم و ایشان اعلام کردند پرونده برای چند ماه پیش است و پیگیری دیه در حال انجام است.
وی با بیان اینکه مطبوعات آدرس غلط ندهند، گفت: فساد در لواسان آدرس صحیحی نیست بلکه فساد جای دیگری است. فساد در باز بودن منافذ ورود است.
وی در پاسخ به سوالی که در صورت حمله سگ به فردی آیا صرف پرداخت دیه، کافی است؟ گفت: در قانون ایران از بحث آسیب رساندن که ضمانت نامه آن دیه است اما اگر صاحب سگ ایجاد مزاحمت کند و مراقبت نکند بحث دیگری است. متاسفانه در تهران این مشکل را داریم صاحب سگ حتما باید. در نگهداری کوشا کند و در رابطه با کیفری باید عنوانی برایش پیدا کرد و اگر صاحب سگ مراقبت لازم را نداشته باشد باید پاسخگو باشد اما اگر صاحب سگ ایجاد مزاحمت کند این موضوع متفاوت از پرداخت دیه است. مزاحمت را باید دادستان احراز کند.
تشکیل پرونده برای یکی از مشاوران دولت
وی در ارتباط با آخرین وضعیت پرونده رضا خاتمی گفت: موارد دیگری به جز این فرد هم بوده است. یکی از مشاوران دولت را تحت تعقیب قرار داده و پرونده وی دادگاهی می شود. انتقاد در کشور آزاد است اما آنچه آسیب می رساند شکستن مرزهای اعتماد کردم است. پخش شایعات، اخبار خلاف واقع و دروغ ضرر است. دیروز دیدیم کسی که تازه به دادسرا احضار شده، خبر زندانی شدن وی مطرح می شود. در آستانه چهل سالگی انقلاب به جای ناامید کردن مردم باید آنها را به آینده امیدوار کرد.
وی در خصوص ممنوع الخروحی رییس سازمان خصوصی گفت:اصل پرونده در حال بررسی است.
دادستان تهران در خصوص پرونده شهرام جزایری نیز گفت: ایشان پس از آزادی از زندان وارد فعالیت های اقتصادی شد. این فرد قصد خروج از کشور داشت و عوامل داخلی این فرد مهر خروج از کشور را هم برایش زده بودند. پرونده این فرد در دادگاه تجدید نظر است.
وی در خصوص آخرین وضعیت پرونده معاون سابق ارزی بانک مرکزی گفت: دادگاه شعبه ویژه نقص هایی را در این پرونده گرفته است و پس از رفع نقص پرونده به دادگاه برمی گردد.
دادستان تهران در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه سکه های سلطان سکه چه شد؟ گفت: در حین بازداشت سکه ای را نداشت اما پس از اعدام اموال زیادی از وی در کیش و تهران شناسایی شد و به محض نهایی شدن اموال وی ضبط میشود.
وی در رابطه با بازداشت مرضیه هاشمی هم توضیح داد: وقتی خبرنگاری در ایران احضار می شود، کل دنیا را پر می کنند اما می بینیم در مورد خانم هاشمی چه اتفاقی افتاده است، آنها که مدعی پرچمداری حقوق بشر است چه تناقضی در رفتار دارند. اگر شاهد بوده است که شاهد قابل بازداشت نیست.
http://www.entekhab.ir/fa/news/454583/
.
رئیس جمهور، ارتباطات و فناوری اطلاعات را نماد تحول جوامع در حوزه تکنولوژی دانست و با بیان اینکه مقاومت در برابر فناوری ها و تحولات نوین، رویکردی قدیمی است، تاکید کرد: شناخت درست و فرهنگ سازی، تنها راه مدیریت و پیشگیری از مشکلات فناوری است…
به گزارش «انتخاب»، حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی روز دوشنبه در دیدار وزیر، معاونین و مدیران وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات با تاکید بر اینکه “مبارزه با خواست عموم مردم، شرعی و قانونی نیست”، اظهارداشت: فناوری های نوین منافع زیاد و خطرات محدودی دارد و ما نمی توانیم زندگی مردم را از تحولات فناوری و ارتباطی جدا کنیم…
رئیس جمهور افزود: زمانی که این وزارتخانه فقط متولی پست، تلگراف و تلفن بود، حکومتها چندان نسبت به آن احساس دردسر نمیکردند اما با اختراع رادیو از آنجا که مردم دیگر میتوانستند از فواصل دور و کشورهای دیگر که تحت حاکمیت حکومت کشور خودشان نبود، پیام بگیرند، دردسر حکومتها شروع شد و گویا اولین بار در ایران این پهلوی اول بوده است که دستور اعمال فیلترینگ برای رادیو به عنوان نوظهورترین رسانه عصر خودش را صادر کرده بود…
روحانی اظهار داشت: پیشرفت و تکامل رسانهها، با این دست مخالفتها متوقف نشد و به عنوان مثال در جریان مبارزات انقلابی ملت ایران شاهد استفاده گسترده از ضبط صوت و نوارهای کاست بودیم. این فناوری اطلاعات و ابزار ارتباطات و انتقال اطلاعات بود که پیام انقلاب ملت ایران را خیلی راحت و سریع منتقل میکرد…
روحانی تصریح کرد: درست است که هر پدیده جدیدی ممکن است در کنار فواید زیادش خطراتی نیز داشته باشد اما این معقول نیست که در برابر احتمال بروز یک آسیب یا خطر، استفاده از ابزار یا امکانی که فواید زیادی دارد را به طور کلی کنار بگذاریم و از سوی دیگر اینگونه نیست که همه عالم گوش به فرمان ما باشند تا ببینند که چه زمانی استفاده از یک امکان یا ابزار جدیدی را ممنوع میکنیم تا آنها نیز دیگر از آن استفاده نکنند…
رئیس جمهور خاطر نشان کرد: به طور طبیعی مردم استفاده از ابزار و امکانات جدید را بر مبنای نیاز، نوع تفکر و سلیقه خودشان انتخاب میکنند و اساساً وقتی امکانات و ابزار جدیدی ایجاد میشود، نمیشود به مردم گفت که از آن استفاده نکنند بلکه راهکار صحیح، آموزش روش صحیح استفاده از آن امکان و چگونگی راههای پرهیز از خطرات آن است…
روحانی گفت: امروز زندگی همه مردم جهان در بستر فضای مجازی شکل و شیوه جدیدی یافته که دائم نیز در حال تغییر و تکامل است؛ تغییر و تحول عرصه فضای مجازی با زندگی مردم عجین شده و دیگر نمیشود فضای مجازی را از زندگی مردم جدا کرد. دیگر این امر قابل تحقق نیست که حاکمیت از مردم بخواهد به عنوان مثال موبایل را به خاطر برخی آسیبهایش کنار بگذارند…
رئیس جمهور تصریح کرد: امروز شاهد آن هستیم که عدهای از فضای مجازی در راستای منافع شخصی و گروهی خودشان استفاده نامناسب میکنند و براساس برخی تحقیقات انجام شده، لحن عمومی مردم کشورمان در فضای مجازی نسبت به دیگر کشورهای پیشرفته نامناسبتر است که باید برای آن نیز فکری شود…
رئیس جمهور گفت: باید قبول کنیم که اشتباه کردیم فکر کردیم اگر بگوییم استفاده از فلان امکان ممنوع بوده و فیلتر است همه به آن گوش میکنند. دیدیم که پس از فیلتر هر امکانی، فیلترشکن آن ایجاد شد و هر چه تلاش کردیم به طور روزانه فیلترشکنهای جدید ارایه شد و در نتیجه ، زیان و آسیبی که بویژه به جوانان و فرزندان ما از ناحیه استفاده از فیلترشکنها وارد شد ، بیشتر از زمانی است که به طور عادی مثلاً از همان نرمافزاری که فیلترکردیم، استفاده میکردند.
روحانی ادامه داد: راه پیشگیری از مخاطرات ابزارهای ارتباطی جدید، فیلترینگ نیست، بلکه باید سواد رسانهای و دیجیتال جوانان و نوجوانان و البته والدین و همه جامعه را بالا ببریم تا بتوانند در کنار استفاده مناسب از این امکانات، از مخاطرات و آسیبهای آن نیز در امان بمانند…
رئیس جمهور با بیان اینکه انحصار در هیچ پدیده ای جواب نمی دهد؛ چه در رسانه و چه در فناوری ، اظهارداشت: امروزه شاهد آن هستیم که استفاده از موبایل در ایران نسبت به خیلی کشورهای دیگر بیشتر است و یک دلیل مهم آن این است که در کشور رسانه آزاد نداریم، فقط یک صدا و سیمای دولتی داریم و مردم برای دسترسی آزادانهتر به اطلاعات به استفاده از موبایل و دسترسی به فضای مجازی از طریق آن، هجوم آورده اند و لذا شاهد بروز تورم در استفاده از موبایل و فضای مجازی هستیم. اگر گروهها و دستههای مختلف در کشور رادیو و تلویزیون داشتند، بخشی از حرف و سخن خود را از آن طریق بیان میکردند و آن وقت به طور طبیعی این تورم در زمینه استفاده از موبایل و فضای مجازی بوجود نمیآمد…
رئیس جمهور خاطر نشان کرد: وقتی گردش آزاد اطلاعات رواج یابد و نظارت بر آن تقویت شود، دیگر شاهد آن نخواهیم بود که هر کسی یا گروهی به طور ناشناس و بدون شناسنامه بتواند از این عرصه برای بیاخلاقیهای خود سوء استفاده کند و یا از سوی دیگر شاهد آن نخواهیم بود که عدهای به طور فلهای با یک سیمکارت پیامکهای تبلیغاتی انبوه بفرستند و وقت و عمر مردم را تلف کنند؛ اینگونه اتلاف وقت و عمر مردم و آزار و اذیتهای بیحساب شرعاً حرام است و راه مقابله با آن ایجاد فضای آزاد و البته قانونمند نشر اطلاعات و نظارت قانونی و دقیق بر آن است…
http://www.entekhab.ir/fa/news/454364/
در ایران ابتدا سلمونی ها قبل از انقلاب حلیقه زرد پوشیدند. شما وقتی که به سلمونی میرفتید. صحبت های در گوشی آگاه کننده سلمونی را میشنیدید. سپس شوفر تاکسی ها به نهضت جلیقه زرد ها پیوستند و خود را آشکار کردند. یکی دو بار آنها را به کلانتری بردند. ولی دیدند حریف همه انها نمیشوند. انها را رها کردند. بعد آنها که در صف ایستاده بودند…..
و حالا همه مردم در فضای مچازی جلیقه زرد پوشیده اند. هنوز تلاش های مذبوحانه ای میکنند تا این نهضت را متوفقف کنند ولی قادر نیستند. جنبش حلیقه زرد های اینترنتی را ستار بهشتی با نثار جان خود بر افروخت.
به این علت است که اینقدر به چلیقه زرد های شنکجه شده ( بخشی و قلیانی) حساس هستند. با داوازده پاترول اطلاعات سپاه رفته اند اسماعیل بخشی را دستگیر کنند. میخواهند این نهضت را در نطفه خفه کنند.
حالا نوبت کلاس های درس تریبون های دولتی است که جلیقه زرد ها خود را آشکار کنند. وقتی همه آحاد ملت در همه جا جلیقه زرد پوشیدند. پایان خود کامگی در تاریخ است.
بخش دوم مناظره
دکتر صادق زیبا کلام و محمد نوری زاد
چهارشنبه سوم بهمن
ساعت 21.30
از شبکه ی تلویزیونی ایران فردا
برنامه ی تفسیر خبر
راستش بدون قصدتوهین ،من از اظهارات آقای زیباکلام درتعجبم، نه بدلیل طرفداری از نظام، که حق اوست، بلکه بدلیل تجزیه و تحلیل ﴿غیر علمی﴾علمی سیاسی ایشان .
شاید اگرسیّدمان جای ایشان بود بهتر می توانست از نظراتش دفاع کند زیرا حداقل سید در منطق و سفسطه استادند.
اولی : رئیس جمهور خیلی شکایت و اعتراض داشت نسبت به سانسور مطبوعات و فیلترینگ ، آخر چرا مقامات بالا رسیدگی نمیکنند ؟ که این بیچاره اینقدر آه و فغان نکند.
دومی : مگر از رئیس جمهور بالاتر هم داریم ؟ او که منتخب مستقیم مردم است.
اولی : انگار جنابعالی در این مملکت زندگی نمیکنی ، البته که داریم اول از همه خود خدا که نماینده اش حی و حاضر است بعدش امام زمان که نماینده اش وقتی در اجلاس سازمان ملل بود یک هاله نور هم به نشانی داشت و سوم هم کارشناسان خدا که گفته اند اینترنت پرسرعت حرام است و دیگر نمیشود آن فیلمها را دید.
دومی : پس مردم چه کاره اند ؟
اولی : باز سئوال بیجا پرسیدی مگر نشنیدی آیه الله مصباح یزدی گفتند “مگر مردم هم حقی دارند” . حق از آن نماینده خدا ولی فقیه است مردم چه کاره اند.
دومی : از کجا تعیین شده که ولی فقیه نماینده خداست و باتفاق کارشناسانش سانسور مطبوعات ، حرام بودن اینترنت پرسرعت ، زندان ، اختلاس ، و…..تا کشتن اسرا در زندان ودروغ گفتن به خلق الله را برای خواست خدا بیان و اعمال میکنند؟.
اولی : از اسلام ، تفسیر قرآن ، احادیث ، اعمه اطهار ، بزرگان شیعه ، حلیه المتقین ، علامه مجلسی ، شیخ کلینی ، کافی ،… مردم هم که 40 سال پیش زیاد نمیفهمیدند قبول کردند حالا هم که زیاد میفهمند باید این را بفهمند که هیچ حقی ندارند.
دومی : عجب حالا من نمی فهمم اگر خواست خدا چنین چیزهائی بوده چرا اجازه داده در دنیا اینترنت پرسرعت ، حق شهروندی ، حقوق بشر ، سند یونوسکو 2030 ، آزادی بیان ، قانون منع پولشوئی و…..
اولی : بس است دیگر خفه خون بگیر اینها همه برخلاف خواست خداست و شیطانی است و باید با پیروان آنها مبارزه کرد تا زودتر به جهنم واصل شوند. اگر خودمان هم نتوانستیم چندتا بمب اتم بسازیم تا به جهنمشان روانه کنیم مهدی موعود هست.
دومی دیگر جرات سئوال نکرد.
————-
درود گرامی
این آخوند شیاد می گوید: پایه گذار فیلترینگ، پهلوی اول (رضاشاه) بوده است…!!! که چی؟ که یعنی در رادیو، سانسور را رضا شاه باب کرد.
و اصلأ نیز نمی گوید که در آن زمانی که ملایان گرسنه ای چون، وی برای ده شاهی، سوز بر می کشیدند و در قبرستانها زیارت اهل قبور می خواندند، رضا شاه، دم و دستگاه رادیو را به کشور وارد کرد.
البته سوز باطنی این آخوند شیاد از آنجاست که رضا شاه، سفره های مفتخواری را از دم دست اینجور آخوندهای مفتخوار بر چید!
با احترام
https://www.youtube.com/watch?v=LHkntWHHQHM&feature=youtu.be
استاد گرامی ایا این لینگ را تائید میکنید؟
آفرین نوری زاد!
همین درسته!
از سخن گفتن و ادعای بی اساس کردن در مورد گذشته های چند هزار ساله و یا چند صد ساله و چند ده ساله بگذر و به زمان حال سری بزن…
اگر نقدی هم داری تقدیم به کسی کن که زنده است… هرچند که نه خود زندگی کردن میداند و نه به دیگران رخصت میدهد!
در ضمن، خامنه ای خیلی وقته که دیگر بدنبال دوست داشته شدن انسانی نیست… خامنه ای بدنبال جنس دیگری از دوست داشته شدن است… او خود را خدا میداند و مردم را بنده… بنده باید ستایش کند بی چون و چرا، نماز بگذارد… روزه بگیرد… عجز و لابه کند… دائم طلب مغفرت و بخشش کند… دائم شکر گذار باشد حتی با شکم گرسنه و فقر پیوسته… همیشه خود را گناهکار بداند و نادم و بدنبال شفاعت… در همه حال خدا خدا کند… به سجده بیافتد… بر قدمگاه حرا و نشیمنگاه خدا بوسه بزند… بر سر و صورت بزند… اسماعیلش را قربانی کند… عاشق تو سری خور باشد… و هزار خفت و خواری را بجان بخرد… تا شاید به یک کرشمه مهمان کند او را خدای خدایان …خامنه ای!
خامنه ای بنده میخواهد! بنده ای مؤمن و عاشق!
ولی دریغ!
دل و دین فداش کردم به کرشمه گفت نی نی
سر و زر نثار ما کن که چنین بسر نیاید.
بله، جنس دوست داشته شدن خامنه ای زمینی نیست و سماوی ست!
اگر چه با من قهر کردی… ولی میخواستم اگه حالشو داشتی یه توضیح مختصر در مورد این جمله در بند دو بدهی.
منت کشی هم نمیکنم!… گفته باشم!
“… ناگهان با تپشی و هیجانی و موجی بلندا گرفت و کم کم کم فروغ شد.”
————
درود گرامی
یک روز به سیدحسن خمینی گفتم: شما چرا به دیدنِ ناصر حجازی فوتبالیست در بیمارستان می روید اما به دیدن عزت الله سحابی که همین اکنون در بیمارستان است و در حال اغماست نمی روید؟ پاسخی نداد. به وی گفتم: من خودم پاسخش را می دانم. در دیدار با ناصر حجازی بیست میلیون جوان برای شما کف می زنند و در دیدار با مهندس سحابی، برای شما خط و نشان های امنیتی ست. با اطمینان بشما – جناب آنارشیست – می گویم: یک نفر از اطرافیان و طرفداران خمینی و خامنه ای شهامت این را ندارند در میان مردم، و در یک تریبون آزاد، از خمینی و خامنه ای بگویند و مردم را به طرفداری از آنان فرا بخوانند. این یعنی چه؟ یعنی آن هیاهو و عربده های شیعی و اسلامی و ولایی و خمینی و خامنه ای فرو نشسته و کف ها بجای مانده. بضرب یک مرقد اشرافی بنا دارند آن محبوبیت دروغین را زنده نگاهدارند.
با احترام
.
ن_م
2019,19 ژانویه
اگر کمک به میانمار و فلسطین و چه و
چه ناشی از وجدان دینی و انسانی است پس زدن از شکم هموظن های کرد و
بلوچ و جنوبی و …. و ستم از هر نوع آن به بهایی و کارگر و کشاورز و … ناشی از چیست؟
____^___________
ن_م. نازنین. وقتی گدایان خمس و زکات خوار. دیروز و دستار بندان لولیده در حجره های پر شپش حوزه های نشخوار کننده مزخرفات و خرافات عهد عتیق ؛ یک شبه به سلطنت میرسند ؛ پر واضح است که عقده های فرو خورده ناشی از گدایی و محرومیت چهره کریه خود را وا میگشاید و قبای سلطنت را به تن این گدایان گشاد می نمایاند و انان را وا میدارد که شیپور احمقی و پخمگی را از سر گشاد بدمند؛
این وقیحان دغلباز دروغپرداز که امروزه سینه بر تنور داغ غمخوارگی مردم میانمار و فلسطین و ……. می چسبانند و اندوه لبنان و یمن خواب از چشمانشان ربوده و در برابر فقر و تیره روزی هموطنان خویش سالها است در خواب خوش نشیگی ناشی از افیون قدرت چشم بر هم نهاده اند ؛ شاگردان ممتاز مکتب پلیدی و بی شرمی و بی شرفی شیطانند.
در همین سرمای استخوان سوز کوه های پر برف کردستان چه بسیار زنان و مردان با شرفی که برای سیر گردن شکم خانواده تن به حمل بار چند برابر وزن خود میدهند و اِغلب نیز هدف گلوله های سربی این بی شرمان قرار میگیرند تا جلوی ورود چند کیلو قاچاق به ام القرای اسلام گرفته شود ولی از سوی دیگر توسط همین قاتلان تفنگدار کشتی کشتی کالای قاچاق به ام القرا سرازیر میشود حل این تضاد فقط و فقط از عهده اموزش دیدگان نظام درسی حوزه های دینی همراه با تیوری قدیمی بیان گذار این حوزه ها یعنی بریتانیای کبیر میسر است ؛ انجا که سفارش میکند : اگر میخواهی بر ملت ایران بدون دغدغه حکومت کنی گرسنه شان نگه دار
اخوند /// این سایت وقتی میخواهد پولهای دزدیده شده این ملت بد بدخت را توجیح شرعی کند دم از انسان دوستی و مظلومیت اعراب فلسطین و یمن و…. . میکند ولی وقتی صحبت از فقر و فلاکت کوله کشان کرد و محرومان سیستان و بلوچستان و سایر نقاط ایران میشود مزورانه خفقان میگیرد انهم از نوع شرعی ان ! و پیشرفت های مشعشع ایران امروز را با ۷۰ سال پیش مقایسه میکند و وقتی از او در باره پیشرفت کشورهای حوزه خلیج فارس در عرض این ۴۰ سال سیوال میشود ؛ ابو عطا میخواند .
درسال ۵۳ رژیم ایران سمپاش به دوبی و ابوظبی و …… اعزام میکرد تا انان را از هجوم پشه مالاریا نجات دهد و امروز همین کشورها از صدقه سر حاکمان ولایت فقیه خاک ایران را هم میخرند ؛ زهی وقاحت و بی شرمی که خدا به این دستار بندان عطا کرده است !!
jm گرامی – دوست من چقدر زیبا نوشتید و گفتید. آنچه که مرا در هنگام خواندن این جور کامنت ها آشفته میکند چشم
بستن بر همین سختی هایی است که بسیاری از هم میهنان ما روز و شب به مدت 40 سال است تجربه میکنند ولی
حتی اشاره ای هم بدانها نمیشود و اگر توجیهی هم شود اینگونه است که “در همه جای دنیا … “.
من چندی پیش در جایی خواندم که سپاه کولبران کرد را به عنوان رقیب خود می بیند. هرچه فکر کردم دیدم به عقل جور
در نمی آید حجم این کجا و حجم آن کجا. ولی بعد دیدم از این ورپریده ها هرچه بگویید بر می آید. :-))
آقای نوریزاد سلام۰من یه پیشنهادی به فعالان وهماهنگ کنندگان مخالفین حکومت دارم ،که اگر شما لطف کنید و بگوش چند نفر ازهماهنگ کنندگان فراخوانها برسانید ،از شما بینهایت سپاسگزار خواهم شد؛همانطور که میدانید ۴۰ سال است که حکومت،کلا انقلاب مردمی و نیز نماد آنرا که راهپیمایی ۲۲ بهمن است،را مصادره کرده و بنام خود کرده است۰پیشنهاد من اینست که مخالفین نظام ،این روز را از حکومت پس بگیرند،و با دادن یک فراخوان سراسری همهٔ مخالفین ،سرتاسر خیابان ولی عصر را همزمان با راهپیمایی حکومتی،به اشغال خود درآورند ۰حتی نیازی نه به راهپیمایی هست و نه نیازی به شعار دادن۰فقط و فقط به خیابان بیایند ۰بدیهیست امکان سرکوب چنین فراخوانی،بجهت وسعت منطقهٔ فراخوان شده و نیزهمزمانی با راهپیمایی حکومتی،برای حکومت بسیار مشکل و حتی محال است۰بنظر من چنین فراخوانی بسیار عملی تر از پروژهٔ میدان ملیونی خواهد بود۰
تمام حرفهای این جوری صدرصد با هماهنگی و مشاوره ایی کدخدا بیان میشود تا بقول خودش دوقطبی ایجاد کنند.
بیچاره خوک که نامش بد در رفته.//// از حریصی و پستی و پلشتی صدها بار از خوک جلوتره! نام //// در آذهان مردم به توهین تبدیل شده ولی آخوندو بر تخت نشانده اند! جالبه که بعد ادعای شعور هم می کنند! آیا چنین مردمی را بهتر از این //// باید رهبرانی باشد؟ ۱۴۰۰ ساله که ایرانی از یکطرف به عرب بدو بی راه می گوید از یکطرف مشتی دزد و غارتگر و قاتل و متجاوز و پدوفیل از همان عرب را مقدس می نامد و بنامش به عناوین مختلف غارت می شود و از قبور همانهایی که به طمع مال و ثروت دنیا همدیگر را دریدند طلب کمک می کند .و جالبه که بی خردی خود را هم همیشه بپای خارجی ها می نویسند.که آره همش زیر سر انگلیس و آمریکا و غربه که ایرانی به چنین مصیبتی گرفتار شده! اصولا ایرانی در خود فریبی خبره است!
حاج احمد زیدآبادی: امثال بازرگان را میتوان «انقلابی میانهرو» نامید.
مش قاسم: حاجی، ماله کشی میکنی! حاج میتی یه نادان گمراه بود. ۲۰ سال گذاشت که قانون ترمودینامیک از قران دربیارره، ۲۰ سال بعدش رو هم گذاشت حقوق بشر از توش در بیاره. بیخود نبود خودش به خودش گفت خسر الدنیا و عاقبت.
چند روز پیش حاج صادق زشت کلام نظر سنجی کرده بود توی تءیتر که به نظر مردم جنگلهای شمال سرمایه ملی هستن یا حاج میتی. جنگلهای شمال ۹۶ درصد حاج میتی ۴ درصد.
آقای نوریزاد از من میشنفین این محبوب شدنها برمیگرده به ۱۴۰۰ سال پیش. این دومی هم تقلید میکنه از راه و روش اون اول اولی.
حماسه مشهد قلی!
————————
شهرهای درگیر در جنگ هشت ساله، اسم های با مسمّی و جنگی داشتند. مثل دارخوین، هویزه، کرکوک، بستان، کرخه، تاسوکی، فاو، اروند، شلمچه و مجنون. اما اگر جنگ در شرق می افتاد، اسم ها دهن پر کن نبود. چَقَل بود. مثل خراسان رضوی.
– تربت حیدریه شهر خون آزاد شد. عقب نشینی دشمن از ارتفاعات اخلمد. باز پس گیری کلات چپر قلعه به یمن وجود مضجع منوّر حضرت ثامن الحجج. بمباران شیمیایی روستاهای حسن آباد، محمد آباد، تقی آباد و عبدل آباد. شکست سبزوار رضایی در سبزوار. ارسال کمک های مردمی به قوچان. چناران را خدا آزاد کرد. اصابت موشک به سمزقند، طلاب، ردّه، قرقی و قهوه خانه عرب در مشهد. بازدید فرمانده کل قوا از خط مقدم کاهو. برپایی مراسم پر فیض دعای عرفه در تربت جام و حمله ی تیز پروازان نیروی هوایی به شهر دوشنبه!
سپاس از شما دوست گرامی سید رضی
نجوم و اختر شناسی از خصوصیات دوران کشاورزی ایران باستان است. بنابراین تعجبی نیست که فردوسی و خیام بدان پرداخته اند، ماه برای کاشت محصول بسیار مهم بوده و قدما با حسابگری جایگاه ستارگان کم باری و کم آبی و باران را حساب می کرده اند .
اساس بنیاد و دروازه شهرها بر طلوع آفتاب و غروبو فصول می بوده است. یعنی خود شهرها ساعتی بزرگ (برای منجمان و خیالی) بوده است.
متاسفانه هر چه از اندیشه و خرد دورتر شدیم دچار وهم و خرافات و جادو جمبل و تا اکنون که اسیردست ملایان شدیم.
حاجی فرمانده/* نیروی هوایی آخوندی: بیصبرانه آماده محو اسرائیل هستیم.
مش قاسم: حاجی صبرت دیگه واسه چیه؟ تو که میگی آماده هستی بدو و برو این کار رو بکن. نمیتونی. همونجور که در طول جنگ با عراق هر روز میگفتی که چه پیروزیها در جبهه ها به دست آوردی که همش …(سه نقطه از مش قاسم)شعر بود تا رسید به جام زهر. اینا تنها تواناییشون زدن توی سر و کله زن و بچه مردم توی خیابونای این مملکته. بیش از این توانی و بضاعتی ندارن.
/*: ک
۱- خبرگزاری فارس وابسته به سپاه با انتشار عکسی از جلسه کمیته محیط زیست و خدمات شهری تهران، نسبت به حضور مجید توکلی که از فعالان جنبش دانشجویی و با سابقه بازداشت و زندان پیش و پس از سال ۸۸ را دارد، اعتراض کرده و “درباره علت حضور این مجرم امنیتی در جلسات” از شورای شهر توضیح خواسته بود.
۲- یکی از اعضای شورای شهر تهران تاکید کرد که در این جلسه “به جز سخنان تخصصی در زمینه آلودگی هوا و راه های مقابله با آن سخن دیگری گفته نشده است”.
مش قاسم: ای عضو شورای شهر تهران تو دیگه تا بحال کجا بودی؟ تو میخواستی در جلسه راجع به آلودگی هوا و راه های مقابله با آن صحبت بشه و این منقلابیون به خودشون نگیرن که داره راجع به اونا صحبت میشه؟
درود دوست گرامی و عزیز
در موارد بالا با شما مقداری هم نظر نیستم.
۱- خامنه ای عاشق قدرت است و قدرت را نه حتا درولایت فقیه بلکه فقط در ثروت حساب می کند.
۲- افراد زمانی که در مرحله ای از قدرت می رسند دیگران برایشان بی اهمیت می شود. مسئله نگهداری قدرت تبدیل به نگهداری دور و بری ها می شود همان شعاعی که مثلا یک کیلومتری را در نظر بگیریم فقط برای این فرد اهمیت دارد بیش از این شعاع چیزی بشمار نمی آید.
من در تجربه کاری و شخصی ام چون مسولیتی را به عهده دارم و با افراد مختلف در ارتباطم به ناچار مجبورم به افرادی که در کنارم هستند توجه بیشتری کنم و حتی اگر با گروههای مختلف کاری بیشتر در تماسم به خاطر پیش بردن و پیاده کردن برنامه ام می باید به نزدیکترین همکاران تکیه کنم هرچند که از کارشان راضی نباشم.
۲-راس قدرت بودن یکی از خواصش تنهایی است. یک مدیر و رهبر با اینکه عوامل و افرادمختلف دارد ، در عین حال فردی تنهاست، این جزو لزوم تصمیم گیری در قدرت است.
بدین خاطر است که در اداره کشورفعالیت احزاب مختلف عقیدتی مهم است. در مدیریت فرد مسئول باید تصمیماتی بگیرد که گاهی حتا باعث خالی شدن زیرپایش می شود شایدباید گفت فردمدیر و رهبر اغلب مورد حسادت و حب و بغض اطرافیانش است و بخوبی و بیشتر از همه این حسادتها را حس می کند .
البته قدرت ریسک یعنی کنار گذاردن قدرت در جوانان بیشتر از پیر هشتادساله است. بدین خاطر این ولایت اینگونه خواهد ماند . خامنه ای برایش مردم اهمیتی ندارد او آنقدر دور از مردم است که آنها را حتا اندازه مورچه هم نمیبیند.
۴- کنار گذاشتن قدرت چون آسان نیست بخصوص برای فردی چون خامنه ای ،چاره کنارگذاشته شدن به اجبار اوست.
دوست گرامی ،خوشبینی و نیکخواهی شما را تحسین میکنم ، اما بقولی این قطار از ریل خارج شده و تنها چاره اش اتحاد و همّیت ملت برای سرنگونی ولایت است.
مصاحبه فائزه هاشمی رفسن جانی: نمیشود انتظار داشت که در یک دورهی ۸ ساله همهچیز کامل شود، توسعه زمانبر است. توسعهی ژاپن ۵۰ سال زمان برد. اگر دولتهای بعدی ادامه دهندهی این راه بودند حتما الان به جایی رسیده بودیم نه اینکه هرکسی آمد قبلی را تخریب کرد و خودش هم به صورت پایدار چیزی باقی نگذاشت. عملکرد هرکسی را باید در زمان خودش و با شرایط خودش سنجید.
مش قاسم: ایکاش این حرفها رو یکی ۴۰-۵۰ سال قبل به ابوی جهنم مکان گفته بود. نعلت بر هرچه منقلابیه.
و این است داستان درست “شیعه گستری”
ترویج مدهب ها در کشور های دیگر بر دوگونه اند:
1 – ترویج دستور ها و آیین های آن مذهب در میان مردمی از یک کشور که مایلند این مذهب را برای خود انتخاب کنند و
همینطور رسیدگی به وضعیت زندگی این مردم چرا که بیشتر این گونه افراد که خواهان عوض کردن دین خویشند از
افراد بسیار محروم این کشورها هستند و انسانهای ندار و بی چیز دین که سهل است حاضر به تعویض و فروش بسیاری
از چیز ها هستند.
البته هستند بسیاری از مردم کشورهای فلکزده و دیکتاتوری که وضع مالی بدی هم ندارند ولی برای فرار از جهنم
استبداد هم دین خود را عوض میکنند مانند بسیاری از مردم بخت برگشته خودمان که مسیحی شدند وبه عنوان یک
مسیحی به کشور های دیگر پناهنده شدند.
2- و اما نوع دوم ترویج مذهب شامل بخشی از گفته های پاراگراف اول به اضافه یک تبصره کوچک زیر آن که البته با
جوهر ناپیدا نوشته میشود که چشم نامحرم آنرا نبیند. و با مجوز این تبصره میتوان تسلیحات و پول هنگفت و آنچه برای
تشکیل یک ارتش کوچک از این نوکیشان نیاز است ایجاد شود. برای چه برای روز مبادا.
و حالا نام دیگر نوع دوم ترویج مذهب چیست؟ بله درست فهمیدید “صدور انقلاب”.
و وقتی در کشوری که یک انقلاب اسلامی از نوع شیعی در آن روی داده “صدور انقلاب” چه معنایی میتواند داشته
باشد؟
بسیار گنگ است. و خوب هستند انسانهای با ذوقی که تلاش در پاس داشتن زبان پارسی دارند و برای آنها تحمل عبارت
های گنگ سخت است پس می نشینند و اندیشه میکنند تا معادل درست پارسی آنرا پیدا کنند و بینگو عبارت “شیعه
گستری ” متولد میشود.
و مثال برای کشور های این نوکیشان شیعی؟ خوب در اینترنت جستجو کنید حتما خواهید یافت.
و اما بهاییان ما یعنی هموطن های ما با باوری متفاوت از اکثریت مردم. این هموطن های ما تا بدانجا که ما به آن آگاه
هستیم فقط میتوانند نفس بکشند که ما هم شهادت میدهیم که هنوز این حق از آنها گرفته نشده. وگرنه حق کار تحصیل
و کلا یک زندگی دلخواه آنها ازشان گرفته شده. بنابراین تصور اینکه بخواهند دین بهایی را ترویج کنند بیشتر به شوخی
شبیه است.
و حال که ج.ا تا این حد کمک به مطلومان آن سر دنیا مانند میانمار فلسطین بوسنی هرزگوین علاقه دارند که کمک به
انسانهای ندار و ستمدیده در هر کجا عملی نیکوست ولی مردم کردستان و سیستان و بلوچستان و .. چه میشوند. از
ضرب المثل های شیعی استفاده کنیم – چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است – مردم با غیرت کردستان
چون نمی خواهند دزدی کنند نمی خواهند گدایی کنند مجبور به حمل بارهایی روی پشت خود هستند که برای حمل آنها
احتیاج به قاطر است. و حتی آنرا هم اجازه نمی دهند و کرد هموطن ما باید این همه دشواری را با ترس از مورد هدف
گلوله قرارگفتن جانورانی که به شکل انسان درآمده اند باشد. و همینطور در سیستان و بلوچستان و ….
اگر کمک به میانمار و فلسطین و چه و چه ناشی از وجدان دینی و انسانی است پس زدن از شکم هموظن های کرد و
بلوچ و جنوبی و …. و ستم از هر نوع آن به بهایی و کارگر و کشاورز و … ناشی از چیست؟
وای که آدم می ماند چه بگوید که کمی دلش خنک شود.
گر مسلمانی از این است که – اینها – دارند
وای اگر از پس امروز بود فردایی
اخوار: حسن/* آمده یه چیزایی به وزوزیر/*، معاونین/* و مدیران/* وزوزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات گفته.
ترجمه: ای ملت ایران دوباره بیاین با این حرفها گول بخورین. پرونده ۴۰ ساله ما رو نیگاه نکنین، چشمتون رو به اعمال و رفتار ۴۰ ساله ما ببندین فقط گوشتون رو واز بزارین و باور کنین این حرفهایی که ما هیچ باوری بهشون نداریم. همونی باشین که ما میخواهیم، یه مشت چهارپا که هر جا ما روندیمتون همونجا برین.
به حکومت اسلامی کره شمالی مزرعه حیوانات خوش آمدید.
/*: ک
این اسلامیچی با افکار و فرهنگ قبیله ای خیال میکنن ثروت هر منطقه ای در دنیا در زیر زمینهای اون منطقه پنهان شده، مثل گنجهاءی که قدیم ندیما زیر زمین پنهان میکردن. این بیچارهها نمیدونن در دنیای جدید ثروت و گنجها اون دو پاهایی هستن که روی زمین راه میرن و کار بلدن. کشورهای غرب اروپا چه گنجی زیر زمین دارن؟ ژاپن رو و کره جنوبی چی غیر از ذغال سنگ دارن؟ هیچ! ما هم توی این مملکت ایران حکومتمون گنجهای دو پا رو یا میکشه، یا زندون میکنه یا فراری میده. گنجهای زیر زمینمون رو هم با تخفیف فوق العاده خام میفروشه و میریزه تو جیب یه مشت دزد و اون پولها هم سر از بانکهای کشورهایی در میاره که گنجهای دو پا رو بها میدن.
=============================================
اخوار: چهل سال قبل در چنین روزی | بازرگان: جمهورى اسلامى، كشور را بر مبناى تعاليم حياتبخش اسلام اداره خواهد كرد!
مش قاسم: به یکی مثل این میگن النادان فی عمر و خسر و ذلیل الدنیا ولعاقبت.
==================================
اخبار: دست سارق گوسفند قطع شد، تکلیف اختلاس میلیاردی روشن نشد.
مش قاسم: به این میگن عدل علی در حکومت اسلامی. این اسلامیچیا حقیقت داستانهای دروغین ۱۴۰۰ رو صاف گذاشتن جلوی چشممون.
شیاد تر از این شخص در دنیا وجود ندارد میگوید به خاطر نماز خود را از قطار به بیرون پرت کردم .
https://www.youtube.com/watch?v=SkAGbfjGOUc
استاد گرامی با درود ، این … مردم را چی فرض کرده ؟ البته شاید هم درست فکر میکند چون وقتی عکس امام را در ماه باور کردیم حتمن این را بهتر میتوانیم قبول کنیم !!! نادان خودش است و جیره خورانش