یک: دوستان، سخنرانیِ من بر دو بخش پایه دارد. یکم، همین است که با شما می گویم. دومین را پس از پرسش های شما وا می گویم. پس، این دو بخش از سخنِ مرا را بی دیگری داوری نکنید. من به اینجا دعوت شده ام تا در باره ی حجابِ بانوان سخن بگویم. در این سالها، از حجاب، بیش از اقتصاد و فرهنگ و سیاست، بیش از نان، بیش از ادب، بیش از خردمندی، و بیش از خود خدا سخن به میان آمده و کتاب ها نوشته شده. من اما چه سخن تازه ای با خود دارم از حجابِ بانوان؟ که شما نشنیده یا نخوانده باشیدش؟ پس بهتر می دانم هیکلِ هر آنچه را که می خواهم بگویم، در دوغابِ یک سفر به پاکستان فرو ببرم و از این سفر، ارمغانی کارگشا – و نه بی ربط – برای شما بیاورم. سال هفتاد و پنج یا هفتاد و شش است که با پانزده تن از دانشجویان دانشگاه تهران، راهیِ پاکستان می شوم. یک دوربینِ کوچکِ فیلمبرداری با من است که با آن، ریز به ریزِ دیدارها و دیدنی ها را ثبت می کنم. به ایران که باز می گردم، فیلم های گرفته شده را بهم می دوزم و می شود: از” کراچی تا پیشاور”. این مجموعه ی تلویزیونیِ پانزده قسمتی، چندین بار از شبکه ی چهار سیما پخش می شود. با دوستان همسفر، در اسلام آباد، به کتابخانه ی ملی پاکستان می رویم. که بر دیوارش با حروف خودمان نوشته اند: دِ اینترناشنال لیبرری آو پاکیستان.
دو: در دیدار با رییس کتابخانه ی ملی، به وی می گویم: شما چرا به پاکسازی زبان اردو از واژگان بیگانه همت نمی کنید؟ با آرامشی آمیخته به راستی می گوید: زبان اردو، زبان لاغری ست. لغات فراوان ندارد. ما برای زدودنِ این لاغری، ناگزیریم به زبانهای دیگر متوسل شویم. علامه اقبال لاهوری چرا به فارسی می سراید؟ چون در فارسی – که تا همین اواخر زبان رسمیِ هندوستان بوده – دایره ی لغات فراوان است. و بعد این که: هندوستان ( و در دلش: پاکستان) سالهای سال مستعمره ی انگلستان بوده. خواه ناخواه مردم در درازنای این سالهای استعماری، زبان انگلیسی را آموخته اند و اکنون جزیی از استخوانبندیِ هویت شان شده. اینها را نمی شود بیرون ریخت.
سه: در کتابخانه ی ملی پاکستان، کتاب های خطیِ فراوانی می بینم به زبان فارسی. و حتی قفسه ای است از کتابهای خطی زمان سامانیان و مغولان و صفویان و زندیه و قاجار. و همه به فارسی. با اجازه ی کتابدار، یکی از کتاب های سامانی را بیرون می کشم و می نشینم به ورق زدنش. اسمش این است: مونتا مونگورف. از کتابدار می پرسم این یعنی چه؟ می گوید: به زبان حاکامی یعنی: پیامبرانِ حامیِ زن. ادبیاتش به فارسیِ کلیله ودمنه می ماند. آمیخته به واژگان غلیظ عربی اما قابل فهم. چندین پیامبر را بر شمرده از فرزندان آدم (ع) که برجسته ترین رسالت شان، حمایت از زنان عصرشان بوده است. دوستانم می روند و من فرو می شوم به مطالعه و یاد داشت برداری از مونتا مونگورف.
چهار: از فرزندان نسل پنجم حضرت آدم، سنگتراشی ست به نام سامون. در نواحیِ اربیلِ عراق زندگی می کند. زنان قبیله اش پسرزایند. یعنی هرچه می زایند پسر است. قبیله با کمبود دختر و زن روبروست. مردان، به قبایل اطراف یورش می برند و دخترانشان را می ربایند و به قبیله ی خود می آورند. سامون به مخالفت بر می خیزد. هشتاد سال مخالفتش ادامه دارد. در این هشتاد سال، سامونِ پیامبر، سی و دو دختر را از دزدان قبیله اش می خرد و این سی و دو دختران را دست نخورده به میان قومش باز می گرداند. مردان قبیله که از اعتراض های تمام نشدنیِ سامون به تنگ آمده اند، دو پای او را از دو سوی به کمر اسبان چموش می بندند و اسبان را می رمانند و این پیامبر را از وسط دو شقه اش می کنند.
پنج: پس از سامون، پیامبری ست به نام سیحون، که با قوم خود در کناره ی رود نیل زندگی می کند. رسمی در این قوم جا افتاده که دختران خود را به خانه ی روسای قبایل اطراف و پولداران می برند و بدانان می فروشند. سیحونِ پیامبر سالها به مردمان قوم خود سرکوفت می زند که دختر فروشی، زشت و نارواست. سرانجام، مردانِ دختر فروشِ به تنگ آمده، او را به چاهی می اندازند و چاه را با نی های خشک پر می کنند و نی ها را آتش می زنند.
شش: پیامبری ست شترچران که با فروشِ شیرِ شترانش روزگار می گذراند. پدر و مادرِ پیری دارد و همسری و چهار فرزندِ خردسالِ دختر. این پیامبر سی و پنج ساله است. اسمش؟ شوشان. درهمین شوشِ دانیال خودمان زندگی می کند. شوشانیان، پیرانِ پولدارِ فراوانی دارند. و این پیرانِ پولدار، دخترکانِ تازه بالغ را به برقِ پول خود، به زنی می گیرند. شوشان، به اعتراض و مخالفت با این رسم نادرست می پردازد. شعار او این است: عروسیِ پیران با دخترکان، ناپسند است. جوان با جوان، پیر با پیر. پیرانِ پولدار، شوشان را به خرابه ای می برند و دیوار فرسوده ای را به روی او خراب می کنند.
هفت: سمیر، صد سال است که پیامبر است. هشتاد سال از این صد سال را به همدلی با دختران و زنانِ قومِ خود گذرانده اما راه به جایی نبرده است. در قوم سمیر، کتک زدنِ روزانه ی زنان و دختران، از واجبات است. و مردی و پدری و برادری اگر زن و دختر و خواهرش را کتک نزند، مرد نیست. سمیرِ پیامبر، بر سرِ مردانِ کتکیِ قومش فریاد می کشد که: به زنان و دخترانِ خودتان، همچون خودتان بنگرید. شما که اجازه ندارید سنگ و چوب و سیلی به سگی و خری و گاو و گوسفندی بزنید، چرا به زنان و دختران خود سنگ و چوب و سیلی می زنید؟ مردانِ کتکی، سمیر را در شکمِ تنه ی درختی جای می دهند و تنه ی درخت را از میان اره می کنند.
هشت: “حَیونا” از نسل دهم حضرت آدم است. با قبیله اش در جایی سر سبز و پر علف به اسم نوار – در بین النهرین – به گله داری مشغول است. در کتاب مونتا مونگورف آمده: نواریان، پنج هزار هزار(پنج میلیون) گوسفند، هزار هزار(یک میلیون) اسب وهزار هزار شتر داشتند. مردانِ نوار، با گله های خود که به دشت های اطراف می روند، پسران را با خود می برند اما زنان و دخترانشان را با اندکی آب و نان، در خانه ها زندانی می کنند. و حتی در و پیکر خانه ها را گل مالی و بنایی می کنند. زنان و دختران بیست روز تا یک ماه در خانه ها می مانند. مردان که باز می آیند، درها را می گشایند. اما چه درد که گاه زنی و دختری و کودکی مرده است. این زن و دختر و کودکِ مرده، قربانیانِ پذیرفته شده ی نواریان است. حیونای پیامبر، چهل سال به این رسم ناپسند بر می شورد. و آنقدر سوز بر می کشد که مردان نوار، زنده در چاهی می نهندش و سنگی بر چاه، که: اکنون هر چه می خواهی سوز برکش!
نه: در کناره ی رود ارس، قبیله ای ست به نام رامون. با پیامبری به نام رامی. یکی از قوانین قبیله ی رامون این است: هر زن و دختری اگر با مردی و پسری که پدر یا برادرش نیست گفتگو کند یا حتی دیده شود، باید از کوه رامون به زیر انداخته شود. رامیِ پیامبر را بخاطر مخالفت های پنجاه ساله اش با این رسمِ کهن، رگ می زنند و می کشندش.
ده: در کناره ی همین رود ارس، زنان و دخترانی که از خانه بیرون می روند، حتماً باید صورتِ خود را گل مالی کنند تا شناخته نشوند و زیبایی شان نیز آشکار نشود. پیامبرِ این عصر، مرد تنومند و قوی هیکلی ست به نام زمیر. همسر و دختران زمیر، تنها بانوانی اند که از خانه بیرون می روند بی آنکه صورتشان را گل مالی کنند. زمیر می گوید: خدای اگر می خواست، خودش صورت زنان و دختران را ناشناس و ناپیدا می آفرید. مردانِ غیرتیِ قبیله، در درازنای شصت سال پیامبریِ زمیر، ده بار تلاش می کنند او را از پای در آورند. یازدهمین بار، سنگی از کوه بر او می غلتانند. در این سنگ غلتانی، سرِ زمیر از تنش جدا می شود. مردان غیرتی، سرِ زمیر را بر پنجمین درخت از درختانِ دوازده گانه ی صنوبر می آویزند تا برای بی غیرتان عبرت شود.
یازده: در شهرِ آباد و ثروتمندِ عدن – در همین یمنی که می شناسیمش – مرد خردمندی ست به نام تیجور. از نسل دوازدهم حضرت آدم است. شهر از نظم و قوانینِ سترگی برخوردار است. بزرگان هفتاد قبیله در این شهر خانه و محله دارند. این بزرگان، ماه به ماه در یک مجلس مشورتی دور هم می نشینند و بایدها و نبایدهای شهر را، و چند و چونِ قبایل اطراف را مدیریت می کنند. تیجورِ پیامبر که یکی از این بزرگان است، با سخنرانی های فهیمانه و باشکوهش درمجلس مشورتیِ عدن، سران قبایل را می پذیراند که با ورودِ دو زن به مجلس موافقت کنند. دو زن، یکی جوان و دیگری پای به سن نهاده.( کف زدنِ بانوان حاضر در سرای قلم برای تیجورِ پیامبر). ورودِ این دو زن به مجلس مشورتی، بعدها و پس از کشته شدنِ تیجور، باعث می شود که تا قرن ها بعد، برده داری و کنیز داری ازعدن برچیده شود. در کتاب مونتا مونگورف، خواندم که از مجلس مشورتیِ عدن بانویی خردمند به نام بلقیس آنچنان می درخشد که پادشاهیِ تمامیِ سرزمین های آن اطراف به او وانهاده می شود. ملکه ی سبا همین بانو بلقیس است که از هوش فراوان برخوردار است و با جناب سلیمانِ پیامبر دیدار می کند.
دوازده: در کتاب مونتا مونگورف، یکی از پیامبرانی که نامش به نیکی برده شده، مرد جوان بیست و شش ساله ای ست به نام تختون. این تختون، نجار است. در و پنجره و خیشِ شخم زنی می سازد. همسر زیبایی دارد به نام سوره و فرزند پسری به نام شومان. در یک حادثه ی دلخراش، تنه ی درختی به روی او می افتد و جمجمه و دنده هایش می شکند. تختون می داند که از این زخم عمیق جان بدر نمی برد. در بستر بیماری، بزرگان قوم را فرا می خواند و در حضور آنان، خودش همسرش را طلاق می دهد. هرچه بزرگان قوم می گویند: طلاق دادنِ زن در قاموس پیامبران کار پسندیده ای نیست، تختون پافشاری می کند که: سوره، جوان است و باید زندگی کند. دو ماه سپری می شود. تختونِ پیامبر که سخت ناتوان و رنجور است، بار دیگر بزرگان قوم را به خانه ی خود می خواند و در حضور آنان سوره را به عقد پسرعمویش در می آورد. بزرگان قوم بر می آشوبند که تو پیامبر نیستی. چرا؟ چون دو خطا کردی. یک این که زنت را طلاق دادی و دو این که زنت را به عقد دیگری در آوردی. تختون می گوید: من امروز یا فردا می میرم. چرا باید سوره ی نوزده ساله پس از مرگ من بی شوهر بماند؟( کف زدنِ بانوان حاضر در سرای قلم برای تختونِ پیامبر). تختون فردای همان روز می میرد. در کتاب مونتا مونگورف آمده که از سوره و پسرعمو، چهار پسر به دنیا می آیند که از همین چهار پسر، دو نفرشان به پیامبری برگزیده می شوند.
سیزده: سخن من – محمد نوری زاد – که به اینجا می رسد، کمی به حجاب می پردازم و سپس می گویم: بخش دیگرِ سخن من پس از پرسش و پاسخ خواهد بود. دکتر خزعلی که تا اینجای سخن در میان حاضران نشسته و یاد داشت برداری می کند، بالا می آید و در کنار من می نشیند. یکی دو نفر پرسش هایی مطرح می کنند و من پاسخ می گویمشان. دکتر خزعلی از من و سفرم به پاکستان می گوید و ادامه می دهد: از آقای نوری زاد تشکر می کنیم که از این سفر، هدیه ای چون کتاب مونتا مونگورف با نکته های نابش برای ما به ارمغان آورده. کتابی که از پیامبرانِ حامیِ زن می گوید. پیامبرانی که ما هیچ اسمی از آنان نشنیده ایم. دکتر خزعلی به تک تک پیامبرانِ حامیِ زن در کتاب مونتا مونگورف اشاره می کند و با افتخار و غرور به تختونِ پیامبر آفرین می گوید و ادامه می دهد: این که پیامبری خودش همسرش را طلاق بدهد و خودش همو را به عقد پسرعمویش در آورد بسیار پسندیده و دلنشین و فهیمانه و انسانی و خدایی ست.
چهارده: سخن دکتر خزعلی که به تشکر از تختون پیامبر می رسد، دست بر شانه اش می نهم و رو به حاضران می گویم: من به آزادگیِ دوستم جناب دکتر خزعلی آفرین می گویم. آقای خزعلی، این آفرین را از محدوده ی آزادگی اش برداشت و به تختون پیامبر تقدیم کرد، و گرنه در ادیان آسمانی چنین چیزهایی وجود ندارد. و گفتم: دوستان، آنچه که من از سفرم با پانزده دانشجوی دانشگاه تهران به پاکستان گفتم، و از مجموعه ی تلویزیونی ” از کراچی تا پیشاور”، و از دیدار و گفتگو با رییس کتابخانه ی ملی پاکستان، و گفتگو در باره ی واژگان بیگانه در زبان اردو، همه درست و راست است. اما کتاب مونتا مونگورف، ساخته ی تخیلِ منِ نوری زاد است که هماره انتظار داشته ام پیامبران خدا، چنین رفتاری با زنانِ عصر خود داشته باشند و از زن و حقوق لهیده اش دفاع کنند و حتی در این راه به بد ترین شکل ممکن اره شوند و به چاه انداخته شوند و کشته شوند وهیچ نامی نیز از آنان در میان نباشد( کف زدنِ حاضران در سرای قلم)
پانزده: و می گویم: در ادیان آسمانی برای منِ محمد نوری زاد ابهام هایی ست که با اخلاق انسانی و الهی جور در نمی آید. از برده داری و کنیز داری نمی گویم و تنها به همین کاری که تختونِ تخیلیِ من انجام داد می پردازم. در زندگی آخرین پیامبر داریم که: دخترکی شش ساله را با عروسک هایش به پیامبر هبه می کنند. که یعنی: این دختر مال تو. دخترک در خانه ی پیامبر به نه سالگی می رسد و پیامبر با او همبستر می شود. هفت هشت ده سال بعد، پیامبر از دنیا می رود. دخترکِ عروسکی، اکنون چهارده پانزده ساله است. اما به حکم ادیان آسمانی، هم او و هم دیگر زنان پیامبر نباید با دیگری ازدواج کنند. و باید با عنوان ” ام المومنین”ی باقیِ عمرشان را بی شوهر سر کنند.
شانزده: دکتر خزعلی با همان آزادگی ای که من از او سراغ دارم می گوید: آقای نوری زاد، شما پرسشِ بزرگی در من پدید آوردید. که باید بروم در این باره تحقیق کنم. بله، درست می فرمایید. زنان پیامبران چرا نباید پس از آنان شوهر اختیار کنند؟
پایان
چهارم تیرماه نود و هفت – تهران
https://t.me/MohammadNoorizad
مصاحبه شبکه ی تلویزیونی ایران فردا با محمد نوری زاد در باره ی وضعیت و بن بست های این روزهای جمهوری اسلامی
دکتر زنگوله
دکتر واقعی هستم، یعنی واقعی خود خود من هستم و محکمترین سند دنیا پسند هم این است که خودم میگویم تا دیگر هیچکس کمترین تردیدی نداشته باشد. این از مقدمه و دوم هم اینکه شما باید و تاکید میکنم که شما باید متوجه باشید من خیلی علمی و تخصصی و منطقی مینویسم تا دانش بیکران خود را از طریق این سایت بطور رایگان و برای خدمت به معرفی خودم،نشر دهم.البته به نفوذ کلام خود آگاهی کامل دارم. مشکل بزرگ من فقط کمبود وحشتناک وقت است و محض همین یک سلسله مطالب فرد علا و در سطح بسیار بالا که فقط با تلسکوپهای قوی قابل درک و مشاهده هستند را در درجهٔ اول برای مبتدیان و سایر دکترها مینویسم. چیزی که هست الان بخاطر قاطی کردن سیستم کپی پیست قادر نیستم، آنها را بنویسم و موکول میکنم به زمانی که این مشکل فنی ریشه کن شود. شکیبایی شما را متخصصانه و دکترانه آرزو میکنم.
سلام بر آقا مرتضی !
من دین ستیز نیستم، اما دین شناسم!
وزارت خارجه عراق: ایران آب ۴۲ رود به عراق را ناگهان قطع کرد
عراق با مشکل حاد خشکسالی روبهرو است. مشکل آب در آنجا نیز همچون ایران به مسئلهای «امنیتی» بدل شده. همزمان با اعتراضهای مردم جنوب ایران در شهرهایی همچون آبادان و خرمشهر به کمآبی، حالا سخنگوی وزارت خارجه عراق میگوید ایران آب چندین رود ورودی به عراق را قطع کرده است.
احمد محجوب در سمیناری در وزارتخانه عراق گفت که تهران آب ۴۲ رود را که به عراق وارد میشوند، بدون هشدار قبلی قطع کرده است. به گفته او، جنوب عراق با به خاطر قطع آب از سوی ایران با بحران حاد خشکسالی مواجه است.
محجوب از ترکیه نیز تلویحاً انتقاد کرد و گفت که همسایگان عراق در مذاکرات بر سر منابع آبی رفتار مناسبی از خود نشان نمیدهند.
حیدر عبادی، نخستوزیر عراق در همین زمینه در نشست خبری هفتگی خود گفت که «برای تضمین دستیابی به سهم آبی عراق با مقامات ایرانی و ترکیهای گفتوگوهایی داریم.»…….
…….
https://www.radiozamaneh.com/401959?utm_source=feedburner&utm_medium=feed&utm_campaign=Feed%3A+radiozamaaneh%2FMTcd+%28Radio+Zamaneh%29
آب صادر نمیکنیم
آرمان- زهرا سلیمانی
از دسترس خارج شدن آب قابل استفاده در خوزستان و آبادان، سبب نارضایتی مردم شده است. در روزهای اخیر تجمعات و اعتراضها و حتی ناآرامیهایی در خرمشهر و آبادان روی داده است. دلیل گسترده شدن اعتراضها، طولانی شدن زمان عدم دسترسی شهروندان به آب قابل استفاده است. آبی که در حال حاضر از طریق لولهکشی در اختیار شهروندان قرار میگیرد، به هیچ وجه قابلیت استفاده ندارد. اعتراضها از فضای مجازی شروع شد، ابتدا شهروندان به مساله معترض شدند و پرسش اصلیشان این بود که چرا باید چنین وضعیتی بهوجود بیاید؟ طولانی شدن زمان و رفع نشدن مساله، موجب پیچیده شدن شرایط و افزودن اعتراضها شد. اعتراض از تجمع جلوی در اداره آب در شهرهای آبادان و خرمشهر آغاز شد و تجمعات عمومیتری در خیابانهای شهر شکل گرفت. صبر مردم در منطقه تمام شده است، وضعیت برای زندگی سختتر از تصور شده است. این در حالی است که سازمان هواشناسی اعلام کرد طی روزهای آینده در شرق کشور شاهد باد، گرد و خاک خواهیم بود و دمای هوای اهواز به ۵۰ درجه میرسد. احد وظیفه ادامه داد: همچنین در روزهای آینده در شمال غرب، غرب و جنوب غرب و جنوب کشور نیز در بعضی ساعات، وزش باد شدید پیش بینی میشود که در برخی مناطق احتمال خیزش گرد و خاک و کاهش کیفیت هوا و دید افقی وجود دارد……..
صدور آب کذب است
در روزهای اخیر اخبار متعدد درباره صدور آب به کشورهای حاشیه خلیج فارس و عراق منتشر میشود، طبیعتا این مساله با وجود شرایط حاد آبی در کشور نارضایتی مردم را تشدید میکند. در این باره نماینده مردم آبادان در مجلس درباره شایعه صدور آب ایران به کشورهای خلیج فارس از جمله کویت و عراق نیز گفت: مردم عزیز و همشهریان بزرگوار آبادانی و خرمشهری میدانم دلنگرانید، میدانم خاطری آزرده دارید، میدانم تنتان رنجور شده از این همه سختی و گرمای شدید و بیآبی و صفهای طویل برای گرفتن یک دبه آب اما به خدا به این شایعات گوش ندهید. امروز که ما داریم در این رنج طاقتفرسا بسر میبریم کدام دولتمردی و کدام وجدانی اجازه میدهد که آب را به کشور دیگر بفروشیم. غلامرضا شرفی تاکید کرد: حتی یک قطره آب برای حوزه خلیج فارس صادر نمیشود. حدود ۱۰-۱۵ سال پیش در این باره بحث شد که اگر چنانچه آب ما افزایشی بیش از سرانه مصرف داشت آن را صادر کنیم، اما هیچوقت این طرح عملیاتی نشد. او تاکید کرد: حتی میگویند در اتفاقات اخیر مردم لولهای که آب ایران را صادر میکرده ترکاندهاند. بخدا درست نیست. اگر اشتباه نکنم، این لوله در مینودشت آبادان قرار دارد و ترکیدگی آن نیز مشکل فنی است، نه به دست مردم. مقصد آن لولهها نیز کشورهای خلیج فارس همچون کویت و بحرین و قطر نیست……..
۱۵ تیر مشکل حل میشود
در این شرایط بنابر دستور غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان، آب بهای خرداد و تیر(قبوض آب) از شهروندان آبادان و خرمشهر دریافت نمیشود. این دستور به علت شوری بیش از حد آب در شهرهای آبادان و خرمشهر در ماههای اخیر صورت گرفته است. وزیر نیرو در اقدامات این وزارتخانه در زمینه تامین آب شرب در استان خوزستان و شهرهای آبادان و خرمشهر تصریح کرد: اولا باید بگویم که تمام استان خوزستان و کرمانشاه با این معضل روبهرو نیستند؛ چراکه از شهرها و روستاهای بسیاری تشکیل میشوند و همه آنها مشکل آب شرب ندارند. اردکانیان ادامه داد: استان خوزستان تحت تاثیر کم بارشی بوده که در حال حاضر کیفیت آب شهرهایی که با این مشکل مواجه بودند، بهتر شده است. طرح آبرسانی غدیر را هم دنبال میکنیم که طی آن بتوانیم آبی با کیفیت بهتر به این شهرها برسانیم که تا ۱۵ تیر نیز این طرح به بهرهبرداری میرسد و مشکل آب خرمشهر و آبادان حل میشود و شهروندان این خطه، آب باکیفیت خواهند نوشید. او با بیان اینکه موضوع کم بارشی و کمبود آب، کسانی را در خارج از کشور به هوس انداخته که التهاباتی را در کشور سازمان دهند، گفت: یکی از آنها شکل دادن به بحث فروش آب و صادرات آن به کشورهای اطراف ایران است. در حالی که هیچ قصدی برای انتقال و فروش حتی قطرهای از آبهای سرزمین به هیچ کشوری وجود ندارد و چنین کاری انجام نمیشود.
http://www.iran-emrooz.net/index.php/news2/75687/
حاشیههای نشست سازمان مجاهدین خلق!
ایران اینترنشنال – نشست سالانه «سازمان مجاهدین خلق» (شورای ملی مقاومت ایران)، همچون سالهای گذشته در پاریس برگزار شد. در این نشست، مهمانان خارجی و تعداد انگشتشماری ایرانی حضور داشتند.
امسال نیز تعداد سخنرانان فارسیزبانی که غیر از اعضای سازمان مجاهدین در این نشست صحبت کردند، از انگشتان یک دست، تجاوز نمیکرد، اما جدا از موضوع مهمانان و سخنرانان، باید به حاضران در سالن هم توجه داشت.
بهعنوان یک شاهد مستقیم برگزاری این نشست، به چشم دیدم که سالن شماره ۵ «نمایشگاه پاریس»، پر از جمعیت شده بود. جمعیت کاملا واقعی بود و مانند بسیاری موارد دیگر، عکسها دستکاریشده و فوتوشاپی نبود، اما پرشدن این سالن، خود یک ماجراست.
سالن از بخشهای گوناگونی تشکیل شده بود. در سمت چپ سالن مهمانان، سخنرانان و هیأتهای دعوتشده از کشورهای مختلف جای گرفته بودند؛ مهمانهایی که اکثریت آنها وقتی روی سن میرفتند، تاکید داشتند که به نمایندگی از کشور خود آمدهاند اما چند سخنرانی در این میان، بیشتر به چشم آمد. جدا از اهمیت سخنرانی رودی جولیانی، مشاور حقوقی رییس جمهوری آمریکا و دیگر شخصیتهای آمریکایی و اروپایی، صحبتهای تعدادی از سخنرانان عرب نیز با استقبال ویژهای روبرو شد.
……..
اما این بخش دوم سالن چیست؟
فاصله سن و این بخش را اعضای سازمان و مهمانان دعوتشده پر میکردند. پشتسر آنها، گروهی از نمایندگان رسانهها حضور داشتند که با میله از دیگران جدا شده بودند. گروهی از خبرنگاران بیشتر با دوربین، در سمت راست سالن حضور داشتند پشت این ردیف، باز هم گروهی دیگر نشسته، که در میان آنها میشود از هر ملتی آنجا دستکم یکی پیدا کرد. از جوانانی که سوئدی حرف میزدند، تا دختران موبلوندی که خسته از راه ورشو-پاریس به سالن آمده بودند.
پیش از ورود به سالن، تعداد زیاد اتوبوسهایی که از اکثر پایتختهای اروپا و حتی شهرهای شمالی سوئد و جنوب اسپانیا راهی آنجا شده بودند، به چشم میخورد. اتوبوسهایی که در کنار پنجرههای آن، گاه عکسی از مریم رجوی دیده میشد. در مقابل برخی از آنها پلاکاردی با عنوان «هیات اعزامی برای نشست ایران آزاد» به چشم میخورد.
یکی از آنها نه حتی فارسی بلد نبود حتی نمیدانست دقیقا ایران کجاست!، تنها نامی از خاورمیانه شنیده بود و جنگ و جنگ و جنگ. اما اینها چرا برای این نشست آمده بودند؟
روز دوشنبه (یازدهم تیر) در روزنامه گاردین چاپ لندن هم به این موضوع اشاره شد؛ بیشتر آنها توریستهای جوان یا خانوادههای کم درآمد مهاجری هستند که با وعده سفر دو روزه تفریحی به پاریس آنهم به قیمت ۲۵ یورو (حالا کمی بالا کمی پایینتر) و البته به شرط حضور یک روزه در نشستی برای حمایت از «حقوق بشر در ایران» راهی پاریس شده بودند……
خانوادهای که زیلو پهن کرده و بوی قلیان دوسیباش فضا را پر کرده، دخترها و پسرهایی که روی چمن ولو شدهاند تا حتی چند ساعتی از آن روز «حقوق بشری» را دور از چشم «راهنما» از آفتاب لذت ببرند. آنهایی هم که در انتهای سالن بودند نوبتی برای دریافت غذا جمع میشدند و بعد از خوردن ساندویچ و بال مرغ، باز هم نوبت استراحت بود.
…جداشدگان از «سازمان مجاهدین خلق» میگویند گاه «جرات نمیکنند به محل نشست نزدیک شوند» اما هنگام با یکی از آنها برخورد داشتم.
زنی میانسال که فریاد میزد «میخواهم مریم [رجوی] را ببینم تا ۴۰ سال زندگی سوختهام را ازش پس بگیریم». زنی که بر سر ماموران جوانی که اجازه ورود او به سالن را نمیدادند داد میزد «وقتی من اشرف زندگیام را تباه کردم شما کدام […] بودید؟»
زنی که حاضر نشد جلوی دوربین بیاستد چرا که میگفت اینقدر حالم از دیدن این صحنهها بد است که نمیتوانم حرف بزنم.
میگفت سالها خودم این صحنه را ساختهام و میدانم این نمایش چگونه ترتیب داده میشود حالا من باید این زندگی تباه شدهام را که نه راه پس دارم نه پیش نظاره کنم. گریه میکرد و سر تکان میداد، آرام آرام رفت اما هر از چندی بر میگشت و زیر لب چیزی میگفت….
…… با این حال او میگفت ما برای اتحاد با همهی نیروهای برانداز آماده هستیم. بیراه هم شاید نمیگفت، چون روی کاور لباس راهنمای این «نشست بزرگ» نشانه یا همان هشتگی که این روزها زیاد دیده میشود چاپ شده بود: #براندازم!
اما این ادعا در سالن چندان به چشم نمیآمد. نه از مهمانان و نه از خبرنگاران کمتر کسی ایرانی بود. از نمایندگان احزابی هم که آنها هم هرکدام خود را بخشی از سازمان براندازی نظام جمهوری اسلامی میدانند خبری نبود.
هرچه بود «نشست بزرگ» با تمام حاشیههایش تمام شد. اما حاشیههایی که گاهی از متن هم اهمیت بیشتری پیدا میکنند!
https://news.gooya.com/2018/07/post-16353.php
درود بر شما انسان آزاده
فیلمهای مستندی که تهیه کردید ، بسیارتکان دهنده بودند. با امید فیلمهای بیشتر شما.
دوست گرامی ، قبل از اینکه این فیلمها برای نظام و یا مردم دنیا باشند، برای خود ملتند. پیامی از ملت برای ملت. وظیفه روشنفکران تنها بازگویی و تفسیر نیست بلکه نشان دادن راه است و برای راه جدید باید خرابی ها راویرانه کردو سرچشمه این خرابی ها خود نظام ضد ایران و ایرانی است.
حتا ماکیاولی نیز عقیده داشت که یک رهبر نباید منفور عموم مردم شودو زمانی که به توماس هابس نگاه می کنیم ، او نیزلویاتان را که مردمند ، نادیده نمی گیرد.
راستش این نظام بیش از آنکه به تجزیه و تحلیلی نزدیک باشد، به کاری شیطانی بر علیه انسان و ایرانیان نزدیک است.همان جهنم که شما اشاره کردید، تمام ایران است. هرروز ماندن این نظام بضرر ملت است. تمامی اعضای نظام باید حساب پس بدهندو محاکمه شوند ، آنها علاوه بر خلافکاری هایشان به جنایت بر علیه بشریت در نزد جهان محکومند.
اتحاد دشمنان حقوق بشر در تجمع اجاره ای پاریس
عمادالدین باقی
خبر میتینگ گروه رجوی در فرانسه با حضور مقامات امریکایی در ایران خشم نیروهای مستقل، ملی و آزادیخواه در ایران را برانگیخته و اینکه گروهی، آنهم با کارنامه ای ملکوک، رسما به عنوان پیاده نظام یک قدرت خارجی سودای تصاحب قدرت را داشته باشد توهین به خود تلقی می کنند. به عنوان یک فعال حقوق بشر نیز دعوت رهبر این گروه به شورش را که به معنای دامن زدن به خشونت و بهم ریختگی و سوریه ای شدن ایران است جنایتی علیه حقوق بشر می دانم.
ما از حکومت کنونی هم که خسته شویم به بدترین گزینه موجود پناه نمی بریم. گروهی که فقط در محدوده پایگاه اشرف در عراق، حکومتی کوچک تشکیل داده بود و 5هزار زندانی در یک پادگان 30هزارنفره داشت. سازمان دیده بان حقوق بشر به عنوان یک نهاد معتبر و بین المللی حقوق بشری در تحقیقی میدانی گزارشی تکان دهنده را درباره پایگاه اشرف منتشر کرد که افزون بر شکنجه، زندان، سرکوب جنسی، و نقض آزادی بیان و کرامت انسانی، باور کردنی نبود در این عصر چنین حکومت فرقه ای مخوفی وجود دارد که شبیه کره شمالی فقط رادیو و تلویزیون مجاهد، آزاد بوده و هر رسانه دیگری ممنوع بود و هر روز صبحگاه با شعار ایران_ رجوی و سرود پرستش او باید روز را آغاز می کردند و حالا انها می خواهند همان مدل را سراسری کنند؟ انها و امریکایی گویی شعور و رشد مردم ایران را که از این سبک ها و مدل ها عبور کرده اند باور نداشته و با ترویج این فرقه به شخصیت و شعور ایرانیان توهین می کنند.
برای اینکه از نام سازمان مجاهدین حنیف و شریف سو استفاده نشود می گویم گروه رجوی. این گروه یکبار درسال60 با ورود به فاز مسلحانه و ترور، فرصت قدرت گرفتن جریان خشونت طلب درون سیستم را فراهم و 30سال ما را گرفتار چرخه خشونت کرد و توسعه ایران را عقب انداخت و پس از پیوستن به ارتش صدام حالا با بودجه عربستان سعودی و همپالگی شدن با اسراییل و ترامپ و شعار فدایی طلبی در میتینگ اجاره ای پاریس می خواهد جریان تغییر را به نابودی بکشند.
شگفت این است که این گروه هنوز رسما ترورهای مقامات امریکایی و درباری در زمان پهلوی و ترورهای پس از انقلاب را محکوم نکرده و به ارتش صدام پیوسته ولی امریکایی هایی که با حمله نظامی صدام را سرنگون کردند با متحد صدام ائتلاف می کنند. واقعا چگونه می توان ادعای حقوق بشر علیه ایران را در تیم واپسگرای ترامپ باور کرد. من به عنوان کسی که افتخار دریافت چند جایزه حقوق بشری بین المللی و داخلی(از دست ناراضیان) را دارم، اعلام می کنم که هرجا حقوق زندانیان با هر دیدگاهی (حتی اگر منسوب به این گروه بوده)پایمال شده در حد توان خود دفاع کرده ام و به صفت فردی برخی از آنان را افراد شریفی می دانم که با ذوب شدن در این گروه حیف شده اند اما این گروه را فرقه ای ماهیتا ضد حقوق بشری می دانم چنانکه دفاع ما از حقوق سایر مجرمان به معنای دفاع از جرم شان نیست.
همگان بدانند فرقه رجوی بخاطر کارنامه اش در ایران هیچ پایگاه اجتماعی ندارد و نخواهد داشت و فقط بر موج رسانه ای سوار می شود و با مهارتی که در جوسازی و شستشوی مغزی دارد و اغوا می کند شاید ساده دلانی را بفریبد اما جامعه ایران از یک سوراخ چندبار گزیده نخواهد شد.
البته آن عوامل امنیتی و رسانه های حکومتی که هربار برای تسهیل سرکوب نارضایتی ها از جمله اعتراضات میلیونی اصلاح طلبانه سال88 ان را به این گروه نسبت دادند و این گروه را بزرگ نمایی کردند و فرقه رجوی هم به استناد همین ادعاهای دروغ خودش را نزد خارجی ها بزرگ جلوه داد و خبرفروشی کرد حالا باید کِشته هایش را بدرود. این دو دشمن همدیگر اند ولی گویی چون دو تیغه یک قیچی برای قطع جریان اصلاح و تغییرات مسالمت جویانه به حرکت در آمده اند.
علی اصغر حاج سید حوادی (قسمت دوم)
اما سازش بر سر چه؟ آن ها اگر به انقلاب و دستاوردهای انقلاب و رهایی مردم محروم ما از اسارت اقتصادی امپریالیزم و فقر و بیکاری و بیسوادی و استثمار ایمان و اعتقاد داشتند؛ اینچنین تا پای اضمحلال و نابودی انقلاب و استقلال ایران و پایمال کردن حقوق قانونی مردم و خونهایی پاک هزاران شهید راه آزادی ملت با یکدیگر و با مردم به ستیز بر نمی خاستند. آنها همانطور که اشغال سفارت آمریکا و گروگان گیری را به قیمت احیای قدرت نظامی و اقتصادی و سیاسی امپریالیزم وسیله تحکیم قدرت خود و سرکوب انقلابیون راستین کشور قرار دادند؛ حتی تا پای شکست ایران در جنگ با دشمن متجاوز عراق و تسلیم ایران نیز در جهت استقرار قدرت مطلقه خود بر مردم ایستاده اند.
بنابراین اگر آنها صلاحیت اداره ی امور وطن بحران زده ما را داشتند کار را در توطئه چینی و نفاق افکنی و سرکوب اندیشه و تفکر انتقادی به جایی نمی رساندند که شما امروز آنها را به پس گرفتن آنچه که به آنها داده اید تهدید کنید؛ همه تلاش آنها این است که با استفاده از نفوذ و حرمت شما زمینه را برای حکومت بلامنازع خود بعد از شما آماده کنند و شما لحظه ای این دورنما را در پیش چشمان خود مجسم کنید که این افراد که بعد از شما با آماده کردن همه طرحهای توطئه و تجاوز چه بلایی بر سر استقلال مملکت و حقوق قانونی مردم محروم آن که همه امید خود را به پیروزی انقلاب و سرنگونی رژیم جبار پهلوی بسته بود چه خواهند آورد؟
والسلام
علی اصغر حاج سید جوادی
پنج شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۵۹
برای محمد نوریزاد و همفکران او
مرگ بر چی؟
احمد زیدآبادی
جمعیت معترضِ بدون سازماندهی داخلی، معمولاً مستعد پذیرش هر نوع شعارِ اتفاقی است؛ شعاری که میتواند حتی توسط یک نفر مطرح و از سوی دیگران تکرار شود و پالسهای اشتباهی به دنیا بفرستد… متأسفانه برخی از ما ایرانیان در نبود یک فضای آزاد گفتگو و طرح مسئله، سوراخ دعا را گم کردهایم!
اعتراضهای خیابانی ماههای اخیر از هر ماهیتی برخوردار باشد؛ یقیناً سازماندهی شده نیست.
در داخل کشور طبعاً امکان سازماندهی این اعتراضها وجود ندارد؛ زیرا همین که افراد یا جریانهایی در صدد این کار برآیند؛ به راحتی شناسایی و دستگیر میشوند.
همین وضع، احتمالاً برخی نیروهای خارج از کشور را به طمع انداخته است که با استفاده از رسانههای برون مرزیِ در اختیارشان، برای سوار شدن بر این اعتراضها تلاش کنند.
شاید برخی از جناحهای حاکم نیز ترجیحشان همین باشد؛ چرا که گمان میکنند با انتساب منشأ اعتراضها به خارج از کشور، مهار و منکوب آنها آسانتر است.
این اما به نوبۀ خود، مشکلات پیچیدهتری ایجاد میکند. جمعیت معترضِ بدون سازماندهی داخلی، معمولاً مستعد پذیرش هر نوع شعارِ اتفاقی است؛ شعاری که میتواند حتی توسط یک نفر مطرح و از سوی دیگران تکرار شود و پالسهای اشتباهی به دنیا بفرستد.
برای نمونه، برخی رسانهها، از اعتراض های اخیر بازار تهران، فیلمهایی نمایش دادند که معدودی از معترضان شعار «مرگ بر فلسطین» سر می دادند!
قاعدتاً برخی از معترضان، به سیاست ایران در برابر مسئلۀ فلسطین و یا کمکهایی که به برخی گروههای فلسطینی میشود؛ معترضاند؛ اما تبلور این نارضایتی در شعار «مرگ بر فلسطین» با هیچ منطقی نمیتواند امری آگاهانه باشد و به احتمال زیاد؛ یک نفر در آن وسط چیزی از دهانش پریده و عدهای انگشت شمار هم نادانسته آن را تکرار کردهاند.
میدانم که برخی از «نتانیاهوپرستان» تازه ظهورِ آن سوی مرز، از این تعبیر و تفسیر به خشم میآیند و تمام نیاکانم را به باد فحش و ناسزا میگیرند که مثلاً این هم مدافع «ایدئولوژی رژیم» است و از فلسطینیها حمایت میکند.
این رعبافکنیها هیچ تأثیری بر من ندارد؛ همانطور که فشارهای سنگین سالهای اخیر بر تغییر نگاهم در دفاع از راه حل دو کشوری برای بحران فلسطین تأثیری نداشت.
از نگاه من، شعار «مرگ بر فلسطین» از لحاظ اخلاقی، امری مردود و از لحاظ عملی نیز فاقد هر نوع مصداق عینی است.
اصولاً منظور از فلسطین چیست که تعداد انگشت شماری مرگ آن را خواستهاند و تعداد بیشتری در آن سوی مرزها از آن به وجد آمدهاند؟
اگر منظور از فلسطین، همان سرزمین تاریخی دوران امپراتوری عثمانی باشد؛ یهودیان از ۷۰ سال پیش، در بیش از ۷۵ درصد مساحت آن، اسرائیل را بنا نهادهاند.
اگر منظور، آن کمتر از ۲۵ درصد بقیه یعنی کرانۀ باختری باشد که آن راهم اسرائیل از ۵۰ سال پیش تا کنون در اشغال خود دارد.
اگر منظور از فلسطین، ساف و فتح و دولت خودگردان باشد؛ آنها هم که اغلب مناسبات سرد و تیرهای با جمهوری اسلامی داشتهاند و حمایت از آنان در ایران مترادف حمایت از اسرائیل تعبیر شده است!
اگر منظور از فلسطین، حماس باشد؛ اولاً از کِی تا به حال، یک گروه، مساوی یک کشور یا سرزمین به شمار آمده است؟ ثانیاً حماس نیز در جریان بحران سوریه از جمهوری اسلامی فاصله گرفته و با آن رابطۀ گرمی ندارد.
اگر در این میان، موضوع کمکهای ایران به برخی گروههای فلسطینی، مورد نارضایتی و انتقاد باشد؛ طبعاً انتقادها باید معطوف به کمک کننده باشد؛ کمک گیرنده در این میان چه گناهی کرده است؟
بنابراین منظور از شعار «مرگ بر فلسطین» چه میتواند باشد؟
در آخر نباید از یاد برد که دولت ایالات متحدۀ آمریکا سالانه حدود ۷۰۰ میلیون دلار به فلسطینی ها کمک می کند؛ دیگر کشورهای جهان نیز هر کدام بنا به بنیۀ اقتصادی خود از آوارگان حمایت می کنند. از این رو، اصل کمک به فلسطینی ها یک امر پذیرفته شدۀ بین المللی است؛ اما مهم این است که کمک به فلسطینی ها شفاف، علنی، حساب شده و در جهت رفع آلام انسانی آنها باشد؛ نه به قصد و شیوه ای که در عمل هر دو طرف را با خطر و تهدید روبرو کند.
متأسفانه برخی از ما ایرانیان در نبود یک فضای آزاد گفتگو و طرح مسئله، سوراخ دعا را گم کردهایم! این همه سوء مدیریت، اتلاف و نابودی منابع و رانت خوری و دستبرد به اموال عمومی را می بینیم و بعد خشممان را به گونه ای رسوا و شرم آور، بر سر یک مراسم افطاری در نوار غزه خالی میکنیم! این ره به کفۀ زیدآباد است!
—–
http://www.iran-emrooz.net/index.php/news1/75653/
استاد گرامی با درود . خواهش میکنم اگر مایل هستید (صلاح میدانید) این مطلب را به اشتراک بگذارید
مگر نمیگویند که لقب (سید) از پدر به پسر میرسد؟ و اگر کسی فرزند پسر نداشته باشد دیگر نسل سید بودنش ادامه پیدا نخواهد کرد؟
مگر نمیگویند هرکس از نسل محمد باشد ‘سید’ است؟
مگر محمد یک دختر نداشت؟
مگر تمام امامان از نسل فاطمه نبودند؟
پس امامان سید نیستند
ولی بعضی از ما ایرانیان سیدیم
———-
———
———-
———————————-
درود دوست گرامی
پوزش از این که ادامه ی مطلب را حذف کردم. این مطلب بسیار در این سایت تکرار و در حواشی آن بحث شده
سپاس
.
همینطور که مدیر سایت تذکر دادند،این پرسش بارها مطرح و پاسخ داده شده است،اجمالا معیار سیادت و سیّد بودن که موضوع برای برخی احکام خاص مثل جواز گرفتن خمس در صورت فقر،و حرام بودن گرفتن صدقه واجب می باشد،این است که اشخاص از طریق پدر به هاشم بن عبد مناف جدّ پیامبر -درود خدا بر او- منتهی شوند،و عنوان “سید”در هیچیک از دلائل شرعی وجود ندارد ،یعنی عنوان عنوان “بنو هاشم” یا “هاشمی”است،بنابر همه امامان شیعه علیهم السلام و همه فرزندان ائمه که از طریق پدر به آنها ختم می شوند هاشمی یا بنو هاشم (فرزندان هاشم) هستند،این هم که در سوال گفته شد که چون امامان از طریق فاطمه زهرا علیها سلام به پیامبر منتسب هستند پس سید یا هاشمی نیستند،سخن درستی نیست زیرا همه امامان و همه اعقاب و فرزندان آنها هم از طریق حضرت فاطمه به پیامبر منتسب می شوند که جدّ ایشان هاشم بن عبد مناف است، و هم از طریق حضرت علی علیه السلام که ابو الائمه (پدر همه امامان) به هاشم بن عبد مناف ختم می شوند که جدّ حضرت علی نیز بوده است.
نیز در انتساب به جدّ پیامبر یعنی هاشم،از طریق فاطمه و علی علیهما السلام تفاوتی بین ایرانی و غیر ایرانی نیست و هرکس از طریق پدر منتسب به یکی از ائمه علیهم السلام باشد هاشمی یا باصطلاح عرفی سید محسوب می شود.
۲۳ میلیون یورو برای دو شرکت “مجهول”
از برخی شرکتهای دریافتکننده ارز دولتی اساسا “ردپایی” پیدا نمیشود. شرکت “هانا تجارت ترولیت” و “صنعت ساحل پرشیا” دو شرکتی هستند که به گزارش روزنامه شرق، «در واردات کاغذ روزنامه امپراتوری میکنند و بیش از ۶۷ درصد از حجم ارز دولتی این گروه را دریافت کردهاند»، طبق تحقیقات این روزنامه اما «اکنون نه در آدرس ثبتشدهشان خبری از این شرکتها هست و نه در بازار کاغذ نامی از برندشان». این در حالی است که این دو شرکت به تنهایی ۲۳ میلیون یورو ارز دولتی دریافت کردهاند. در واقع ۶۷ درصد از ارز تخصیص داده شده برای واردات کاغذ به این دو شرکت داده شده است.
“شرق” نوشته است که اعضای هیئتمدیره این دو شرکت از یک خانواده هستند و هیچیک هم تاکنون در حوزه کاغذ فعالیتی نداشتهاند و واردات کاغذ پیش از این به وسیله تقریبا همان ۲۱ شرکتی انجام میشده که اکنون تنها ۳۳ درصد از حجم ارز دولتی این حوزه به آنها اختصاص یافته است. در حالی که سرمایه “هانا تجارت ترولیت” ۲۰ میلیون تومان ثبت شده، توانسته است ۱۴ میلیون یورو ارز دولتی برای واردات کاغذ روزنامه دریافت کند. گزارشگر “شرق” در جستوجوی اینترنتی این شرکتها به آدرسهایی در خیابان میرداماد و شریعتی رسیده، اما با مراجعه به آنها متوجه شده که شرکتهایی به این نام در آدرسهای مزبور وجود ندارد.
داروسازها هم از واردات اجناس دیگر عقب نماندهاند. شرکت داروسازی “رها اصفهان” ۶۴۵ هزار یورو و شرکت دارویی “بهبان شیمی” ۹۰ هزار یورو ارز دولتی گرفته و بخارشو وارد کردهاند.
به گزارش شرق، نماینده رسمی نیوآ در ایران بر اساس فهرست منتشرشده از سوی بانک مرکزی، با ارز دولتی سشوار و ماشین ظرفشویی وارد کرده است، در صورتی که این کالاها دو هفته پیش در فهرست کالاهای وارداتی ممنوعه جای داده شدهاند. روشن نیست که چرا کالایی که دو ماه پیش نیازی ضروری تشخیص داده شده و مشمول دریافت ارز دولتی برای واردات شده، در زمانی کوتاه وارد فهرست ممنوعهها شده است.
مالک یک باشگاه منحلشده ورزشی هم حدود ۲ و نیم میلیون یورو ارز دولتی گرفته تا تایر اتومبیل وارد کند. دریافتکننده این میزان ارز دولتی بدر دریابان، مالک باشگاه “البدر بندر کنگ” در نزدیکی بندر لنگه است؛ تیمی که فعالیت تیم فوتبال بزرگسالان آن پایان یافته، اما باشگاه کماکان با اهداف نامشخص به فعالیت خود ادامه میدهد.
در این میان گویا تمام آنچه هم که وارد میشود، در کشور نمیماند و ارز دولتی گاه در خدمت دیگر کشورها قرار میگیرد. رحیم زارع، سخنگوی کمیسیون ویژه حمایت از تولید ملی مجلس، گفته است: «برخی کالا را با ارز ۴۲۰۰ تومانی وارد کشور کرده و از سوی دیگر با قیمت بالاتر به عراق صادر میکنند».
فهرست وزارت صنعت شائبه استفاده از رانت حکومتی را به شدت تقویت کرده است. در میان دریافتکنندگان ارز دولتی شرکتهایی هستند که زمان بسیار اندکی از تأسیس آنها میگذرد. بهروز نعمتی، عضو هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی، به عنوان مثال از حضور “شرکتی با ۲۶ روز سابقه” در فهرست دریافتکنندگان ارز دولتی خبر داده که “ارز هنگفتی” برای واردات موبایل گرفته، اما سرنوشت بخشی از این ارز دریافتی روشن نیست.
این نماینده مجلس ضمن تأکید بر ضرورت پیگیری این موارد و مخالفت با بحث “استیضاح” یا طرح “عدم کفایت” رئیس جمهوری در مجلس، “تغییر” تیم اقتصادی حسن روحانی را “اجتنابناپذیر دانسته و گفته است: «اگر دولت کابینه را اصلاح نکند، به نظرم مجلس این کار را انجام خواهد داد».
کله سنگی گروگانگیر: انتخابات برای ما بت نیست.
مش قاسم: برنامه جدید شیره به سر ملت مالیدن و شامورتی بازیهای جدید آغاز شد. به هیچکدام حرفهای این جماعت شیاد نمیشه اعتماد کرد. اینم یه برنامه جدید دیگه از ایناست که سر ملت رو یه دیگه گرم کنن و خودشون رو دوباره سردمدار ملت بشمار بیارن، حکایت ۸ سال حاج ممد فریبا. ملت میگه بازی اصلاح طلب اصولگرا تمومه، اینا میخوان یه بازی جدید شروع کنن.
یک جمله از نامه این خسر الدینا والاخرت آخری به اون اولی: در تقریرات خود در نجف در زمینهی ولایت فقیه گفتید که “قیم ملت با قیم صغار از لحاظ وظیفه و موقعیت هیچ فرقی ندارد”.
مش قاسم: اینا رو میدونستی و دنبال کو…(سه نقطه از مش قاسم)ش راه افتادی؟ تف!!!!!!!!!
هر کی رقص بلد نیست لطف کنه از الان تمرین کنه چون وسط میدون های شهر قراره همگی برقصیم جلوی چشم دنیا تو رو خدا آبرو ریزی راه نیاندازین. دنیا ببینه مردم ایران چقدر قشنگ می رقصند.
شر آخوند که کم شد ایران سراسر جشن و سرور است
https://www.youtube.com/watch?v=s_hlvRNgGOQ
بانک مرکزی ایران فهرست دریافتکنندگان ارز ۴۲۰۰ تومانی را منتشر کرد
گزارشی مستند از بی بی سی
حاج مم رضا رضاييکوچي، نماينده حکومتی توی اون طویله:چه دلیلی دارد فرزندان مسئولان در خارج از کشور زندگي و تجارت کنند.
مش قاسم: دلار ترجیحی حاجی!
استاد گرامی با درود دوستانی که مخالف ایت الله شدن شما هستند چرا مخالف ایت الله شدن نوه خمینی نیستند ؟این هم مدرکش که امیدوارم مورد سرکوفت سید گرامی نیفتم . راستی برایمان توضیح بدهید که چرا ایت الله شدن اینقدر اسان شده ؟ فقط باید گردن کلفت و هیکل خوب و دستهای نرم افتاب و مهتاب ندیده و ژن برتر داشت ؟
حاج اسحاق: همه کمک کنیم مفتخورها و رانتخوارها شناسایی شوند.
ترجمه: ۱- آی دزد آی دزد! اینا خیال میکنن هنوز سال ۵۷ه. این شیادیها و شامورتی بازیها دیگه خریدار نداره حاجی!
دلیل اعمال وقیح سعید طوسی:
پیش از پرداختن به مورد فوق باید گفت سناریوی پرداخته شده توسط یکی از دوستان چندان جالب و منطقی نیست اگرچه وقایع به همان صورتِ ذکر شده صحیح بوده.
– سعید طوسی نه مامور وزارت اطلاعات است و نه اطلاعات سپاه و نه حفاظت بیت.
– اطلاق صفت “مهندس” به افراد و فروشندگان توسط سعید طوسی از عادات این فرد و بسیاری دیگر است.
– تماسهای موبایلی و پرسیدن وضعیت و محل, توسط تماس گیرنده از کارهای روتین توسط دوستان و خانواده است.
– بدون شک گرفتاری این دوست عزیز و زندان و انفرادی از خصوصیات یک نظام دیکتاتوری بوده و از بی برنامگی و چاپلوسی و رفع مسئولیت و شناخت دوست و دشمن و منافق ریشه میگیرد که قطعا در آینده مسببان این قبیل اعمال فجیع در چنگال عدالت افتاده و محاکمه و مجازات خواهند گشت, ولی مطلب مهمتر حقیقت و احترام به شعور و فهم مردم است, بیان بخشی از یک فیلم و سعی در ارتباط به خویش و تاکید بر آن, نه تنها منافی این احترام است بلکه سعی در فریب اذهان نیز میباشد.
– چنانچه فرد قصد بیان محض این واقعه را داشته هیچ مشکلی نبود و میتوانست سودمند هم باشد ولی با چند تریک به بیراهه رفته, تنها تصور کنید سعید طوسی یا ماموران امنیتی از هر ارگانی آن نوشته را بخوانند, واقعا چه تصوری راجب نویسنده و درک او, درک خوانندگان و مهمتر, واکنشهای بعدی خویش خواهند داشت؟ زمانی که بپندارند به همین راحتی مردم قابل فریب و تصورات واهی هستند, در اینجا حتا محمل یک سوپاپ یدک برای این مجرم خطرناک ایجاد شده که اصلا شاید کار او امنیتی و آزمودن افراد و بچهها بوده.
سعید طوسی آن نوع از اعمال مجرمانه را به منظور ارضای شخصی خویش انجام نمیداده و یا نهایتا اگر لذت هم میبرده ولی ماموریت و هدف او چیز دیگری بوده, در واقع فردی جوان وجود دارد که به لحاظ جنسیتی Shemale است و برای ارضای شهوت دچار مشکلات فراوان, بخصوص در یک جامعه اسلامی که امکان عرضه و تقاضا بصورت قانونی وجود ندارد, وضعیت این جوان مصائب زیادی برای والدین او ایجاد کرده بطوری که در مقاطع زمانی مرتبا نیاز به یافتن افراد جدید برای او میباشند زیراکه اصولا نحوه ارتباطات معاشرتی این گروه جنسیتی به گونهای است که امکان گذراندن یک دوره طولانی برای یکدیگر وجود ندارد, روابط روحی-روانی این زوجها بحدی سرد و بی روح است که قادر به ادامه باشند, همچنین نحوه سکس برای آنان بسیار سخت و متفاوت از روابط نرمال بین زن و مرد و یا حتا همجنسبازان است زیرا اندام تناسلی آنها دارای Abnormality بوده و برای عمل نیاز به پوزیشنهای خاصی دارند.
متاسفانه این وضعیت در میان این گروهِ جنسیتی موجب مشکلات اخلاقی و روحی نیز گشته و همواره مشکلات خویش را بخصوص اگر دارای قدرت و ثروت باشند به صورتهای مختلف به جامعه انتقال میدهند که مورد سعید طوسی فقط یکی از این موارد است, و البته امروزه علاوه بر اندامهای جنسیِ مصنوعی یک تکنولژی گرانقیمت نیز برای ارضای واقعی آنان بدون تماس فیزیکی و از طریق امواج ابداع شده, دستگاه WVR که اگرچه قادر به این امر است ولی موجب صدمات بسیار زیاد فیزیکی و روانی بخصوص اگر افراد جامعه از آن آگاه نباشند میگردد و موارد اختلالات مغزی و حتا مرگ نیز بدنبال داشته, همچنین از این دستگاه میتوان برای تلقین انواع افکار و خواستها به جامعه از طریق ارسال امواج استفاده نمود که متاسفانه حکومت جمهوری اسلامی چندین سال شبانه روز مشغول ارسال امواج مخرب از طریق این دستگاه و تلقین ولایتمداری و این قبیل افکار به جامعه است. کسانی که با تمرکز قادر به دریافت صدای امواج در مغز خویش میباشند (یک صدای ممتد فش فش) توجه داشته باشند که وقت و پول خود را صرف معاینه و دکتر نکنند تنها راه از میان بردن این امواج تغییر حکومت ج.ا و ایجاد یک قانون محکم در عدم بکارگیری این دستگاه در حکومت آینده است, جمهوری اسلامی به هیچ وجه قصد کوتاه آمدن از ارسال امواج این دستگاه و نیز امواج پارازیت را ندارد و سرنوشت خود را در تلقین و بیماری و سرطان و مرگ در جامعه میبیند, بخصوص که تقریبا هیچیک از سردمداران و رهبر کشور دارای سواد پزشکی و مهندسی نیستند.
بی شک اکثریت جوامع مختلف که از این مسایل آگاه ندارند هرگز نمیتوانند تصور کنند که اعمال این گروه جنسیتی چیزی شبیه ومپایرها و در تاریکی و خفا بر مردم بی گناه بخصوص نوجوانان صورت میگیرد, لذا از نقطه نظر پزشکی و روانشناسی بهترین روش در ممانعت از بروز این مسایل یکی به رسمیت شناختن انواع دیگر جنسیت در افراد است و دوم هموار کردن یک نظام قانونمند برای ازادی عمل آنان در عرضه و تقاضا و ارضای شهوات خویش میباشد, به نحوی که منجر به موجبات فساد در میان افراد جامعه نیز نگردد, کشورهای اروپایی در این زمینه دارای تجربیات سودمندی هستند که کشور ما تحت هر نظامی میبایست به بهترین آن تن دهد.
بچه ها یه سوال : آیا نام حکومت زامبی ها ی اسلامی بیشتر بر ا زنده این نظام نیست؟!
نوریزاد
منظورم معادیخواه نبود بلکه باهنر بود. پیری و هزار علت.
نماینده دائمی و ثابت قدم طرز فکر حاکم و جامعه “روحانیون” در این سایت هر سوال یا کامنتی را که بنحوی به قبای حاکمیت بر بخورد یا پاسخگوئی بان محتاج تعقل و آزاد فکری باشد بی جواب میگذارد یا کامنت گذاررا بی شعوروکافر ونوکراجانب مینامد ودربهترین حالت یا به نقل قولی از قرنها پیش یا به فارس نیوز ، ان سمبل جهانی خبررسانی مستقل و حقیقتگو حواله میدهد. چنین رفتاری نباید برای هیچکس تعجب آور باشد چون پایه و اساس آنچه که آقایان (خانمی در یبینشان نیست) “علم دین” مینامند قبول بلاشرط و بدون سوال آنچه که بتو دیکته میشود میباشد . سالها در حجره و حوزه همین را میآموزند پس وقتی که به حکومت هم میرسند جز این برایشان قبل تصور نیست. همآنکه گفت “ملاک رای مردم است” هم او ودر همان زمان فرمود “جمهوری اسلامی ، نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر” ! پیدا کنید رای مردم را ، انهم مردمی که حرف مجتهد و مرجع تقلیدشان را معادل حرف خدا و پیغمبر میدانند!
مسولیت پذیری و پاسخگوئی جزو آموزه های رهبران هیچیک از ادیان ابراهیمی نیست. مسول و پاسخگوی نهایی در آسمان هفتم نشسته و آنچه که بسر شما میاید یا میاورند خواست اوست . دقیقا بیاد دارم اولین باری را که سوالی در باره دین مطرح کردم و پاسخی که شنیدم. دوازده یا سیزده ساله بودم. ان سالها در خانه مادر بزرگم هر ماه روضه خوانی بود و ده روز اول ماه محرم هرروزغوغایی بود و بالاخره به نهار وشام روزعاشورا ختم میشد. در ان ده روز منهم همراه چند پسر بچه فامیل مامور چای و قهوه دادن در حیاط مردانه بودیم و بناچار هر شب به سخنان آخوندهای متعددی که به منبر میرفتند گوش میکردیم و گهگاه راجع به آنچه که با عقل کودکانه ما ناسازگار بود صحبت میکردیم . یکشب “واعظ” بعدها بسیار مشهور شهرمان درباره مسکرات صحبت میکرد و اینکه حتی نوشیدن یک جرعه شراب هم مستقیما راهی جهنمتان میکند. وقتیکه از مجلس خارج میشد دم در برسم هرشب پاکت حاوی چند اسکناس را تقدیمشان کردم ولی قبل از آنکه طبق معمول بگوید “خدا ببخشدت جوان” محجوبانه گفتم آقا پس چرا خداوند به ارمنی ها اجازه مشروب خوری داده ؟ آقا نگاه غضب آلودی بمن کرد و و با لهجه شیرین محلی گفت “ای فضولیا به شما نی مده” و بعد بدون آنکه آرزوی بخششی برای من بکند رفت. وقتی چند روز بعد ماجرا را برای مادر بزرگم تعریف کردم وحشتزده گفت “مادر این حرفها را نزن میخای خدا غضبت کنه”. بله ، اینکه چرا خدای محمد از زمان حضرت آدم تا ظهور یکصد و بیست وچهارهزارمین پیغمبرش حواسش نبود که مشروب را قدغن کند وعرق خورها را به جهنم بفرستد چیزی بود و هست که حتی سوال کردنش باعت غضب خدا میشود . سوال بی سوال.
چگونه میتوان از کسانی که تمامی تعلیم و تربیت و تجربه شان براساس اطاعت مطلق و انتقال اعتقاداتشان (یعنی حکم کردن و دستور دادن)، بی نیازازهر گونه پاسخگوئی بوده انتظار داشت که مسولیت پذیر و پاسخگو باشند . آنها تا جان در بدن دارند از افکار و اعمالشان دفاع میکنند بنابراین تصور اینکه میتوان در بحث با ملا و مفتی و خاخام و کشیش طرزفکر و دیدشان را تغییر داد خیال باطلی است مگر آنکه خود تصمیم به تغییر بگیرند (کما اینکه پاپ کنونی کاتولیک ها در چند مورد اینکار را کرده) . حال به جامعه ای بیندیشید که چنین موجوداتی را به قدرت مطلق ودسترسی به ثروت بیکران هم برساند و بعد منتظر “اصلاحات” یعنی تغییر مرام آنها باشد!
از کجا فهمیدید که خداوند به ارمنی ها اجازه مشروب خواری داده؟
شما از کجا فهمیدید نداده؟یا اصلا از کجا فهمیدید دین اسلام تحریف نشده؟یا چگونه به این دانش رسیدید که قرآن به همان صورت اولیه به ما رسیده؟و….
منتظر پاسخ احمد قدیمی می مانیم بعد از آن به پاسخ ایشان و پاسخ سوالات ناشناس خواهیم پرداخت،اگر احمد قدیمی و ناشناس (در صورتی که یکی نباشند) مایل باشند این پرسش و پاسخ ها را در پست جدید پی می گیریم.
انتقادی را جناب سید مرتضی متوجه من کرده در واکنشی که ایشان نسبت به کامنت خانم پور فاضل نوشته اند دال بر اینکه اینجانب نوید منطق دو گانه دارم و اعتراضی به خانم پور فاضل چنانکه علیه شهداد و فیلسوف بزرگ داشتهام در خصوص آوردن پیشوند “دکتر” و پسوند ” بزرگ” ، بروز نداده ام. این انتقاد بر من وارد است و حق با سید مرتضی است و در همین جا مخالفت خود را با قید “وکیل ” در داخل پرانتز از طرف سر کار خانم پور فاضل اعلام میکنم.
من نميدانم چرا شما تلاش ميكنيد كه ثابت كنيد من فيلسوف بزرگ نيستم و فيلسوف متوسط هستم؟در حاليكه همه ميدانند من فيلسوفى بس بزرگ هستم
با سلام و درود – بخش دوم و پایانی
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-92577.html
طرح جبهه ملی ایران برای نجات اقتصاد ایران از وابستگی به دلار
یک- تشکیل کمیسیون مستقل مدیریت امور ارزی کشور
دو- قطع وابستگی مستقیم ریال به دلار و وابسته کردن ریال به یورو، پول اتحادیه اروپا
سه- فروش نفت و گاز و کالاهای صادراتی به یورو و تودیع دریافت ها در حساب های ایران در بانکهای اروپایی
چهار- نظارت و کنترل پرداخت ها و هزینه های ارزی کشور
================================================
قیمت واقعی ارز از طریق محاسبه کل ذخائر ارزی و طلا و سایر فلزات گرانبها در تملک بانک مرکزی و برابری آن با میزان نقدینگی و از آن مهمتر تمام بدهی (پول مجازی) درون نظام بانکی کشور محاسبه میشود؛ طبق گزارش تحقیقی اخیر سازمان سیاه عمو سام میزان ذخایر ارزی طلا و دلار کشور حدود ۱۳۵ میلیارد دلار است؛ با احتسب میزان نقدینگی موجود (۱۵۰۰ هزار میلیارد تومن) و فرض وجود همین مقدار (تخمین پائین) بدهی در کل نظام بانکی کشور ارزش برابری واقعی ریال به دلار حدود ۳۳ هزار تومن است؛ بر منبای محاسبه بسیار خوشبینانه این حقیر – یعنی ذخیره ۱۵۰ میلیارد دلار ارز بعلاوه ۱۲۰۰ تن طلا از قرار کیلویی کمی بیش از ۴۰ هزار دلار – قیمت هر دلار نزدیک به ۲۲ هزار تومان بدست میاید.
آقاین جبههٔ ملی، پهلوی و جمهوری اسلامی شما حق نداشتید و ندارید که عایدی ذخایر ملی کشور را به قیمتهای متفاوت و ارزان بین خود و خودیها تقسیم و برای اکثریت محروم کشور ریال نازل چاپ کنید؛ و این ذخایر ارزی را به نام ملت یا امت نزد بانکهای غربی ذخیره و در واقع گروگان نزد آنها قرار بدید که هر آن به هر دلیلی بخواهند ذخایر ملت یا امت را مصادره و هپولی کنند؛
چاره این درد تاریخی چیست؟ خصوصی یا خصولتی سازی تمامی ذخائر زیر زمینی کشور از جمله نفت و گاز و غیر؟ و پیداش الیگراشهای نفتی و گازی – شبیه آنچه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در روسیه اتفاق افتاد ؟(این سیاست قطعا هوادارنی هم در داخل و خارج از کانون قدرت نظام دارد) یا پی گیری سیاست اقتصادی راهبردی معکوس خام فروشی، بهره گیری از مزیت انرژی فروان در خدمت توسعه و تولید داخلی، تامین ارز برای واردات کالاهای سرمایه ی و مصرفی فقط از طریق عایدی ارزی صادرات کالاهای تولیدی و خدمات (ورود پورشه و بنز و ساعت رولکس با حداقل تعرفه یا حتا بدون تعرفه برای بردیدن دست قاچاقچیان و رانت خواری و فساد در گمرکات ) در مقابل صدور قالیچه ابریشمی یا بنزین و مواد پلیمری پتروشیمی؛ تامین منابع ارزی و سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز از طریق عایدی ارزی صنایع پتروشیمی؛ یعنی ایجاد زنجیره حلقههای اقتصادی پایدار و تولید کننده به همدیگر نه آویزان شدن حلقههای انگلی و رانت خار به حلقه دلارهای نفتی؛
آقایان جبههٔ ملی گوشتان و چشمتان را باز کنید؛ نظام سکولار وابسته یا ملی یا اسلامی متکی بر ساختار اقتصاد سیاسی متکی بر خام فروشی، واردات و تجارت و بازرگانی خصولتی انحصاری و خودمانیفامیلیرفاقتی و و توسعه دیوان سالاری انگلی متکی بر دلارهای نفتی و تولید بدهی و چاپ ریال و تولید تورم، توسعه قاچاق دولتی و کولبری و فرهنگ دلالی ممکن است که راهبرد و راهکار و راه گشا ی خواستههای اقلیت ۸۰۰ هزار نفری شمیرانت نشینان باشد اما این نظام اقتصاد سیاسی پاسخ گوی اکثریت جمعیت جوان و درس خوانده و فرهیخته بیکار و مجرد و فرودست ایران ۸۰ میلیونی نیست.
راه نجات اقتصاد خفگان آور ایران سرزمین خرده مالکی متکی بر بازرگانی و تجارت سنتی و شبه صنعتی با جمعیت عظیم جوان و تحصیل کرده نه دولت کینزی تاجر مسلک و قاچاقچیست که دستش روی دستگاه چاپ روزی هزار میلیارد تومن اسکناس (معادل تولید دو میلیون بشکه نفت در روز) است و نه اقتصاد بر آماده از مکتب کارل مارکس؛ ما هنوز نه طبقه سرمایه گذار داریم (سرمایه خوار زیاد داریم) و نه پرولتریا؛ شما که اغلب در اروپا تشریف دارید و به فرهنگ اروپایی دلبستگی بیشتر از فرهنگ عمو سام دارید کمی تحقیق کنید و ببینید مکتب اقتصاد اتریش آقای کارل منگر در مورد نظام پولی فیات و نظام بانکی متکی بر ذخیره کسری چه تفسیری دارد و معنای و بنیاد نظام پولی متکی بر استاندارد طلا چیست. شاید راه نجات عملی پیدا کردید هم برای خود و هم جمعیت کثیر جوان بیکار نامید اما مستعد برای آینده ی بهتر از ۷۰ سال گذشته.
با سپاس
حاج اسحاق: عربستان و دیگر کشورهایی كه بخواهند جای ایران را در بازار جهانی نفت بگیرند، هشدار داد که “خیانت بزرگی کرده” و “روزی تقاص آن را” خواهند داد.
مش قاسم: کار به لعنت و نفرین و حواله دادن به روز قیامت رسیده. به این میگن حکومت داری آخوندی-اسلامی.
با سلام و درود – بخش اول
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-92577.html
طرح جبهه ملی ایران برای نجات اقتصاد ایران از وابستگی به دلار
یک- تشکیل کمیسیون مستقل مدیریت امور ارزی کشور
دو- قطع وابستگی مستقیم ریال به دلار و وابسته کردن ریال به یورو، پول اتحادیه اروپا
سه- فروش نفت و گاز و کالاهای صادراتی به یورو و تودیع دریافت ها در حساب های ایران در بانکهای اروپایی
چهار- نظارت و کنترل پرداخت ها و هزینه های ارزی کشور
================================================
نجات اقتصاد ایران از وابستگی به ارز خارجی خواه دلار یا یورو، یا ین، یوان، درهم، دینار،….ممکن پذیر نیست بلکه از وابستگی به ریال و متولیان نظام فاسد پولی، بانک مرکزی و چاپ خانه اسکناس و ضراب خانه تهران انجام پذیر است.
تشکیلات سیاسی جبههٔ ملی که تاریخ آن با مبارزات ضد استعماری و جنبش نفت اجین شده هنوزم اقتصاد سیاسی ایران و نظام پولی حاکم بر ایران را پس از بیش از یک صد سال کشف نفت در ایران در ساختار “اجتناب ناپذیر” خام فروشی نفت و گاز و محصولات پتروشیمی از طریق شرکتهای دولتی یا شبه خصوصی در بازار جهانی در قبال ارز خارجی معتبر (یورو به به جای دلار یا تبدیل دلار به یورو) و سپرده گذاری عمدهٔ این درآمدها در بانکهای اروپایی (ظاهراً و خام اندیشانه به منظور حفاظت از آن در قبال دست اندازی عمو سام) و مدیریت انحصاری دولتی برای تعیین و اختصاص ارز جهت هزینههای ارزی بخش دولتی، و بازرگانی خوصولتی و عمومی از طریق ارائه ارز در “نظامی شفاف با اعمال نظارت و کنترل دولتی” میبیند.
نه در جبههٔ ملی، نه در جبههٔ پهلوی، در طی هفتاد سال گذشته و نه در جبههٔ انقلاب اسلامی در طی چهل سال گذشته به خطور ذهنی هیچ یک از کارشناسان، و مشاورین اقتصادی مالی پولی از هزیر و امینی و اقبال و آموزگار سپس از نوربخش گرفته تا سیف مبلغین و مروجین نظام دو یا چند طبقه پولی ارزی بوده انهم در شرایطی که درآمد اصلی و عمده کشور دلارهای نفتی بوده.
طبیعیست که نخبگان در خدمت و وابسته سیاسی، طبقاتی یا نسبی- فامیلی از این نظام پولی تعیض آمیز در جهت منافع و حفظ تفوق طبقاتی ولی نعمتان خود و اقشار بازرگان و تاجر حمایت کرده و دست بازی برای چاپ ارز ملی (ریال) بدون پشتوانه (اعمال مالیات پنهان) و تولید تورم مستدام و انتقال بدیهیها و کسری بودجه دولتهای سکولار و مذهبی بر گرده شهروندان کثیر و فرودست و حقوق و دستمزد و مستمری بگیر، بگذارند؛
آقایان جبههٔ ملی ما در عصر افول و فروپاشی نظام جهانی مبتنی بر مونوتریسم متکی بر میلیتاریسم عمو سام و ظهور روز افزون ابر قدرت اقتصادی و تولیدی چین و به دنبال آن هند و سایر کشورهای نو ظهور اقتصادی زندگی میکنیم.
مردم ما خصوصا اکثریت فرودست تازیانه ظلم اقتصادی و معیشتی تحمیلی شما را با دستمزدهای ریالی در مقابل هزینههای عمومی (دولتی) و بازار خصوصی متکی به ارز (دلاری) هر لحظه نوش جان میکنند؛ دوران فریب و دغل کاری و غارت منابع ظاهرا ملی زیر زمینی جنوب کشور توسط و در انحصار ساکنین شیمرانات، رانت خواران و غارت گران خصولتی و بازرگانی و تجارت متکی به ارزهای ترجیحی و چند نرخی بپایان رسیده؛ دیگر دوران این که دلارهای نفتی “ملی” به عنوان پشتوانه املاک خصوصی تهران موجب انتقال این ثروت از گچساران به شمیرانات سپس به بانکهای سویس، انگلیس و دوبی ، آمریکا ، کانادا و جزایر کراییب… بشود، به پایان رسیده؛
اگر سیاست خام فروشی ذخائر انرژی نفت و گاز و پتروشیمی، و سایر معادن و کالاهای سنتی و صنعتی میبایست کماکان بر قرار باشد در مقابل نیز میبایست که دستمزد و حقوق کارگر و کارمند و کارشناس و غیر همگی از منابع همان ارزهای خارجی که در قبال صادرات و فروش نفت و گاز و کالاهای دولتیان و خصولتیان در حسابهای خارج خود در یافت میکنند، پر داخته شود. تنها راه قطعی تک نرخی شدن ارز خارجی حذف ریال از نظام پولی “میلی” ایست.
آقایان جبهه ملی شهروندان کشور به همراه اهالی دهکدهٔ جهانی از نظام پولی فیات و مکتبهای اقتصاد- سیاسی دولتی آقاین کینز (سرمایه خواری دولتی و تولید کسری بودجه و بدهی مستدام) و مکتب اقتصادی لیبرال منوتریست میلتن فریدمن و تکثیر چندین برابری پول چاپ شده بانکهای مرکزی به شکل بدهی توسط نظام بانکی متکی بر کسری ذخیره و تولید تورم نجومی ۳۰۰ تریلیون دلاری در مقابل ۸۰ تریلیون دلار کل تولید ناخالص جهانی در تقلا و طغیان اند.
آقایان جبههٔ ملی فروش یا در واقع حراج ذخائر طبیعی ظاهرا ملی کشور و سپرده گذاری عایدی حاصل نزد بانکهای اروپایی مطابق با کدام اصل حفظ منافع ملی در قاموس و مرام نامهٔ ملی شما میگنجد؟
البته اگر ذخائر نفت و گاز و سایر ذخائر زیر زمینی خصوصی بود یا شد در آنصورت دیگر آن به مالکین و سهام داران شرکتها مربوط است که درامدهای ارزی خود را کجا ذخیره میکنند.
از جبههٔ ملی با آن گذشته مبارزات ضد استعماری انتظار میرفت به عنوان ته مانده بینش و روش و خاستگاه سیاسی بورژوازی شریف مفلوک و حیران و خموده ایران (یاد آور چهره مرحوم دکتر مصدق در پایان) طرحی برای پایان راهبرد و راهکار خام فروشی، کسب دلارهای نفتی، توسعه دیوان سالاری انگلی و ناکار آمد و فساد پرور، رشوه خوار، و توسعه بازرگانی دولتی و خصولتی ارز خوار ، بخشنامه بازیهای مسخره و شتابان و پی در پی بانک مرکزی برای بیان بی کفایتی متولیان مفتخور و دزد، توسعه واردات قاچاق و فرهنگ دلالی و نظام امنیتی پلیسی لازمه برای حفظ این ساختار، طرحی برای پایان این سرنوشت تلخ (البته برای اکثریت فرودستان ریالی نه فرادستان دلاری) هفتاد ساله میداد.
داش محمد سلام دانلود کنین که انصافا به خوندنش می ارزه
خدايان بابل باستان – تاریخ ما
اطلاعیه* حکومتی چیا: جزئیات یک شغل جالب؛ فروش هسته آلبالو!
مش قاسم: ای ملت بیکار و بی پول که دلارهای ۴۲۰۰ تومانی تون رو دادیم به یه عده خاص که جنس رو با قیمت دلار ۷،۰۰۰ – ۸،۰۰۰ هزار تومانی بهتون بفروشن، بدوین برین که بازار هسته آلبالو از دستتون در نره. سؤال هم درباره اون چیزهای هسته ای دیگه که شماها رو به این بدبختی نشونده نکنین که برادر کیم این اون در کره شمالی و همه برادران قاچاقچی برادران قاچاقچی خودمون ناراحت نشن.
*: http://faradeed.ir/fa/news/57560/%D8%AC%D8%B2%D8%A6%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%DB%8C%DA%A9-%D8%B4%D8%BA%D9%84-%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%A8-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A2%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%84%D9%88
حاج قاسم: من با تجربه این را میگویم که میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد در خود فرصتها نیست.
ترجمه: این چیزهای زردی که توی منطقه ریختم و پخش کردم ری…(سه نقطه از مش قاسم)مان نیست گل و گلابه، شماها نمیفهمین!
مش قاسم: ای نادان در همه جبهه ها شکست خورده، تو بیا بگو ببینیم در طول این چند دههه چه کرده ای؟ اون اولی رو که جام زهر خور کردین، این دومی رو توی سولاخ اتمی انداختین که با نرمش قهرمانانه هنوز کمرش دولاست، توی عراق هم شریکت المالکی اینقده گند زد تا داعش اومد، توی سوریه هم تا بحال چنتا گول خورده بدبخت رو به کشتن دادی و از ترس اسرائیل با دم لای پا الفرار کردی؟ بیا بگو ببینم دیگه، چرا نمینشینی با چنتا آدم دانا جواب سوال پس بدی؟ از این میلیاردها میلیارد دلاری که در طول چند دههه دست تو بوده و خرج کردی چه منفعتی به دست ما ملت ایران رسیده غیر از خرابی شهرها و بی آبی و بیکاری و ورشکستگی، فقر و فحشا؟؟؟؟؟ ای که نعلت روزگار بر همه منقلابیون ۵۷ و حداقل هفت جد و ابادشون و اینده گانشون که یه همچین موجوداتی رو بر ما حکم کردن. تف!!!!!!
وزوزیر/* اقتصاد: بخش خصوصی مطمئن باشد که دولت اقتصاد شفاف و ضدفساد را میخواهد که همان مطالبه جدی آنهاست و به مردم هم اطمینان میدهیم که بازارها لحظه به لحظه رصد میشود. از رسانهها کمک میخواهیم که مثل همیشه مردم را آگاه کنند. حضور موثر آنها راه را برفساد و رانت جویی میبندد.
مش قاسم: به این میگن یه شیاد شامورتی، بیخود نیست که در این حکومت/* وزوزیرش کردن. حداکثر فقط ۲۰% اقتصاد این مملکت دست بخش خصوصیه اونم در ردههای پایین، ۸۰% بقیه دست از ما بهترون و همین حاجی وزوزیر/* و اعوان و انصارش و همپلکیاش و و صد البته برادران قاچاقچی خودشون. حاجی، تو اول اینا رو شفاف کن، بخش خصوصی دست من!
/*: ک
درباره همجنسگرایى خلیفه امین عباسی
یکشنبه ۳ تیر ۱۳۹۷ برابر با ۲۴ ژوئن ۲۰۱۸
غسان حمدان – یادم میآید معلم دینی دورهی راهنمایی با افتخار خاصی از «هوش زیاد» مأمون عباسی در مقایسه با برادرش امین سخن میگفت، و دلیل آن را «ایرانی بودن» مادر مأمون عنوان میکرد. با این وجود، همین معلم سر درس دیگری در باب «ظالم بودن» مأمون به هوای کشتن امام رضا داد سخن میداد!
اینک، پس از چند دهه که از آن زمان میگذرد، باید بگویم مطالعات دقیق و بیغرضی دربارهی خلفای عباسی در ایران صورت نگرفته است؛ و در باب این خلفا، «روایات» رجال دینی بر «تاریخپژوهی» غلبه دارد. روایات شیعه نیز همه بر طبل «ظالم» و «خوشگذران» بودن خلفای عباسی میکوبند.
برای مثال، در روایات ایرانی آمده که منصور دوانیقی، دومین خلیفهی عباسی، امام ششم شیعیان، جعفر صادق، را «مسموم» کرد. این در حالیست که مطابق فاکتهای تاریخی، منصور تمام دشمنان و رقبایش را به «شمشیر» معدوم کرد. وی اول ابوسلمه خلّال و بعد ابومسلم خراسانی را با تیغ کشت. جالب اینجاست که هر دوی این قربانیان در به قدرت رسیدن عباسیان بیشترین نقش را داشتند.
منصور به این هم بسنده نکرد؛ و محمد نفس زَکیّه، که نَسَبش به حسن مجتبی، امام دوم شیعیان، میرسید، و در کنار عباسیان بر ضد اُمویان شوریده بود را نیز داد در زندان گردن زدند. حال باید پرسید چنین تیغ به دستی که از کشتن مشهورترین اشخاص سیاسی و نظامی دوران خود در ملاء عام ابایی ندارد، چه دلیلی دارد که دستور بدهد یک معلم مدرسهی علمی (جعفر صادق) را از طریق «مسموم» کردن به قتل برسانند؟
از اینکه بگذریم، با ذکر این نکته که سلسلهی خلفای عباسی هم مثل هر سلسله پادشاهی دیگری فرمانروایان «خوب» و «بد» داشته است، در این مقاله قصد دارم زوایایی تا به امروز در تاریکی مانده از زندگی محمد امین، ششمین خلیفهی عباسی، را برای شما روشن کنم. امید دارم که از این پس بتوانم از طریق نگارش جستارهایی دربارهی اوضاع سیاسی، اجتماعى، و فرهنگی دوران عباسیان، این دورهی تاریخی مهم در تاریخ جهان را بیشتر برای شما باز کنم.
ابو موسی محمد ابن هارون الامین ششمین خلیفه عباسی
محمد امین پسر نخست و نورچشمی هارونالرشید، مشهورترین خلیفهی عباسی، بود. برادر کوچکتر او مأمون را ما به هوای روایات شیعی یادشده در بالا بهتر میشناسیم. هارون در اواخر دوران حیاتش امین و مأمون را به زیارت خانهی خدا در مکه برد و در آنجا از آنها قول گرفت که پس از مرگ او بر سر خلافت با هم به نبرد نپردازند. بر اساس پیمانی که به دستور هارون منعقد شد، شهر بغداد که در مرکز امپراتوری عباسی بود نقطهی تقسیم امپراتوری بعد از مرگ هارون شد.
مطابق این پیمان، بغداد و سرزمینهای غرب آن به امین میرسید و سرزمینهای شرق بغداد به مأمون. بر این اساس، مأمون والی «خراسان بزرگ» شد، و تمام اموال منقول و غیرمنقول و خراج آن منطقه به وی تعلق گرفت؛ و او الزامی به پرداخت خراج به امین– که قرار بود خلیفه بشود– نداشت. هارون از دو برادر خواست تا این پیمان را امضا کرده و سپس آن را بر دیوار کعبه بیاویزند تا بدین ترتیب جنبهی «قُدسی» پیدا کرده و لازمالاجرا شود.
پس از مرگ هارون هم به راستی چنین شد. مأمون والی خراسان شد و امین خلیفهی مسلمین. امین که در ناز و نعمت پرورش یافته بود، بر خلاف خلفای پیشین عباسی شخصیتی متسامح و آسانگیر داشت. استادان و ادیبان برجستهای همچون کسایی و اصمعی معلمان امین بودند. مشهورترین خصوصیات شخصی امین را عشق فراوانش به بازی «شطرنج» و «شاهدبازی» وی میدانند.
در باب علاقهی فراوان امین به شطرنج، روایت است که پس از آنکه میان وی و مأمون اختلاف افتاد، و امین آن پیمان کذایی آویخته به دیوار کعبه را پاره کرد، که در نتیجهاش جنگجویان خراسانى مأمون به سرکردگى طاهر ابن حسین و هرثمه ابن اَعْیَن به سوى بغداد لشکرکشى کردند، امین به جای اینکه اخبار جنگ را دنبال کند و به امور لشکرش بپردازد، در کاخاش مشغول شطرنج بازی کردن بود.
پس از کشته شدن فرمانده سپاه امین در حومهی بغداد، پیکى از سوى لشکریانش به کاخ فرستاده شد تا وخامت اوضاع را به اطلاعش برساند. هنگامی که پیک به کاخ رسید، امین را پای صفحهی شطرنج در حال فکر کردن به «حرکت بعدی» یافت. پیک که از خُلق و خوی «خودمانی» خلیفه خبر داشت، بانگ برداشت که «یا امیرالمؤمنین! التماستان میکنم! الان وقت بازی نیست! باید هرچه زودتر کاری کنید!» اما خلیفه، بدون اینکه حتی چشم از صفحهی شطرنج بردارد، پاسخ داد: «اندکی صبر کن. با دو سه حرکت دیگر بازی را خواهم برد!»
اما در باب همجنسگرا بودن امین، در «تاریخ طبری» آمده است: «ظلالله فیالارض امین عباسی از معاشرت و همخوابگی با زنان و کنیزان اجتناب میکرد؛ و در عوض غلامان زیباروی بسیاری برای خود خریده و لباسهای زربفت به آنها میپوشانید. به همین دلیل هم مادرش زُبیده برای اینکه پسرش را به زنان متمایل کند، به همهی کنیزان کاخ سپرد موهایشان را کوتاه کرده و مثل غلامان لباس بپوشند. با این وجود، امین که میلی به زنها نداشت، دستور داد همهی کنیزان را از حرمسرا اخراج کنند.»
محبوبترین غلام خاص امین «کوثر» زیبارو بود. خلیفهی عباسی چنان شیفتهی وی شده بود که مدام در وصف وی شعر میسرود. از جمله این تک مصراع:
کوثر دینی و دنیایی و سُقمی و طبیبی
(کوثر دین و دنیا و درد و درمان من است)
ابونُواس شاعر مشهور دورهی عباسی، که خود به اتهام «غلامآزاری» و حتى تعرض به خود خلیفه در دربار به زندان افتاده بود، این شعر را با نظر به همجنسگرایی امین سروده و او را در این امر «مقتدا»ی خود دانسته است:
احمدوا الله جمیعاً یا جمیع المسلمینا
ثمّ قولوا لاتملّوا ربّنا: أبق الأمینا
صیرالخصیان حتى صیر التعنین دیناً
فاقتدى الناس جمیعاً بأمیر المؤمنینا
(شکر خدا را بهجای آورید ای مُسلمینا
از خدا دلسرد نشوید و بگویید ورا: باش نگهدارندهی امینا
خواجگان را سَروَر کرد و خواجگى را دین نمود
و اینچن
من این عبارت ها و اشعاری را که شما از “تاریخ طبری” (چه بصورت نقل به لفظ و چه بصورت نقل بمضمون) سند قرار دادید برای همجنسگرا بودن امین عباسی در تاریخ طبری نیافتم،ممکن است دقیقا آدرس این مطلب در طبری را مشخص کنید؟
افسوس که ناگزیر از حذف مقدمه میشوم و میروم سر اصل مطلب. هنگام خروج از در اصلی که دکهٔ نگهبانی است، آثار خشم و برفروختگی در آن نام آشنا، حتی مانع یک خداحافظی از محل پست من شد. مکثی کرد و لحظاتی بعد برگشت، دستی روی ریش کوتاه خود کشید و روبرویم سبز شد. گفتم بیا تو شاید این شارژر من به مبایل شما بخوره. گفت هستی؟ گفتم نه(روزه). شما چی؟ نه را با ابرو گفت. یخچال را با دست نشان دادم و فورا گفتم صبر کن (چون متظاهر هیولایی داشت رد میشد). مجبور شد نشسته سر بکشد و برای همین هم بخشی از کار نگهبانی من انجام شد. گفت کجا میریم؟ گفتم با این روال به فنا شاید.گفت شایدش دیگه چیه؟ جوابی ندادم و گفتم خیلی دژم هستی هنوز که؟ از اتفاقی که روی داده بود گفت و از رنج و اندوهی که هر بار میکشد در نشستهایی داخلی با این گنده عنوانهای مغز فندقی دزد و ریا کار. و این آقا یکی از چندین و چندین اسم و رسم و کپه بر دوش دارانی که شکیبایی گوش من شاید قدری مایه تسلی و آرامش آنها میشود و اینکه چرا به من میگویند را خودم هم تا کنون از آنها نپرسیدهام از باب چرایی آن. از فهم و رفتار و زندگی آنها هم بی خبر نیستم تا آنها را در زمرهٔ بی همه چیزهایی که تقریبا همگان میدانیم، ندانم. فقط خواستم بگویم سفید و سیاه دیدن خیلی دهشتناک است و در دخمههایی که محل استقرار هیولاهای رنگارنگ هست، کم نیستند انسانهای ایران دوست و انسانی که به وقت حادثه زیر پای این هیولاها را خالی نکنند زیرا که هر کدام به نوبه خود از جزییات خیانتها و جنایات و غارتهای اینها با خبرند و این چند کلمه بپاس گل روی کسی که حتی پوشیدن آن لباس را اما هنوز ناگزیر!، مایهٔ شرمساری در پیشگاه هموطنان خود میداند. من از آن روز میترسم که تر و خشک با هم بسوزد و زمانی بگذرد تا همسفر اندوده و حسرتی شویم که چرا در بی خبری،از وجود لشکری وطن دوست و همدرد با ایرانیان در خود دخمههای محل استقرار هیولاها، بی خبر بوده ایم.
جناب نوری زاد درود
در یو تیوب به فیلمی برخورد کردم به نام جواب یک افسر به منافقین
باید این فیلم رادید چون بسیار زیبا صحنه های جنگ را توضیح میدهذ ولی به ناگاه متوجه درجه این افسر و سن و سالش شدم که یک سرگرد بود با حدود سی الی سی پنج سال که از مقایسه داعش و منافقین صحبت میکرد و مدعی بود در اتاق جنگ هاشمی و صیاد شیرازی هم حظور داشته که با توجه به سن و سال و.درجه وی میتوان به ساختگی پودن و جعلی بودن صحبت هایش پی برد درست مانند آخوند ها که گویا به هنگام معجزات پیامبر و ائمه حظور داشتند و.گویا شاهدداین معجزات بودند لطفا حتما مراجعه فرمایید
قسمتی از چنایات و ایران ستیزی باندهای اراذل و اوباش و اشغالگران ایران!
دلائل جیره بندی آب آشامیدنی در خوزستان را بهتر بشناسیم
https://www.youtube.com/watch?v=GnnuNXKT7ok
با دو تا چشم خود شاهد رویدادی و رویدادهایی بودن و شاهدان دیگری نیز چون خودت، از خرد و منطق و دلیل و برهان گفتن، سند و مدرک محکم و معتبر ارایه کردن، همه و همه هیچ فایده و اثری ندارد آنجا که شما میخواهید چیزی را برای سید مرتضی اثبات کنید تا دست از حمایت و تبلیغ برای مفت خوران غارتگر جاهل و سرکوبگر و خونریز، بردارد. برای ایشان همهٔ فلسفهٔ زندگی و حیات در نفس و نقش کردار محض، در یک اصل خلاصه شده و آنهم واجب ضروری و بی قید و شرط “حفظ نظام” بعنوان واجبترین واجبات است حتی به بهای نابودی کامل ایران و ایرانی. شما به ایشان بگویید به این دلیل آفتاب هست که آفتاب را میبینیم و روز است و همه جا روشن است و شب نیست. اگر احساس کند این گفته ضرری برای حفظ نظامش دارد یا وجود آفتاب، کمکی به حفظ نظام نمی کند از زمین و زمان دلیل و برهان میتراشد و به علوم حوزوی چنگ میزند تا عینیترین و ملموسترین واقعیت را انکار کند ومحل پرسش و تردید قرار دهد اما شما باید جزئترین موضوعات هزار و چند صد سال پیش را که ایشان اسمش را گذاشته اعتقاد و ایمان باور کنید و گرنه به ملت ایران که اختیار و سرنوشت خود را با تکیه به مستمسکهایی پوچ و خنده دار به ایشان و دیگر عمامه سر داران داده اند، توهین کرده اید و بدهکار هم میشوید. میگویند میخهایی ساخته شده که در سنگ هم جایی برای حضور خود باز میکنند، اما حتی چنین میخهایی نیز در سنگ دل و مغز ایشان فرو نخواهد رفت که رفتت مادامیکه در وی نسبتی با ایران و ایرانی و انسانیت پیدا نشود.
نوری زاد تا کنون اندیشیده ای چرا ایمه جماعات بدون استثنا همگی /// هستند؟ چرا در بین این ها افراد تیز هوش نمی یابیم؟ آیا در بین روحانیت تشیع انسان های باهوش وجود ندارد؟ به محتوای فکری شان کاری ندارم. نحوه گفتارشان در محیط های عمومی آیا عجیب و غریب نیست؟ آدم سالم تر از علم الهدی پیدا نمی شود؟ آن امام جماعتی که در اصفهان یا شیراز یا تهران و تبریز و دیگر شهر ها مغز ما را می خورد از کجا سبز شده و چرا این ها همگی دچار عقب ماندگی ذهنی اند؟ جنتی نمونه دیگری است. به تازگی تو دهنی از یکی دیگر از هم لباسی هایش نخورد که گفت ساکت باش از بس چرند و پرند بافت. به غیر از اعدام کنید و بکشید و گرانی خواست خداست از زبان جنتی چه شنیده ایم؟
چون بچه قدیمی هستیم می پرسم چرا کسی مثل معادیخواه امام جمعه نمی شود مگر امثال معادیخواه فقط یکی بود؟ من از نزدیکانم جوان می شناسم از نفرات اول کنکور و دانشجوی برتر صنعتی امیرکبیر دانشگاه را رها کرد و گفت ایران نیازمند روحانی خوب است. گفت من به حوزه علمیه می روم برای خدمت به مردم. خیلی هم به امام و انقلاب اعتقاد داشت. امثال او کم نیستند چرا این ها جلو آورده نمی شوند؟ چرا امثال این ها عقب زده می شوند؟ چرا معادیخواه باید ترور شود ولی جنتی سر و مر و گنده بماند؟ وقتی از آیت الله شکر می پرسند چرا هیچ اقدامی در برابر ولایت معاشان نمی کند می گوید این ها می کشند خطرناکند به کسی رحم نمی کنند؟
بادرود به جناب نوری زاد عزیز
جناب نوریزاد دست مریزاد دست مریزاد
کلیپ ( رقص فائضه هاشمی رفسنجانی و باقی قضایا ) کلبپی بود که طشتد رسوایی سران ج . ا را بر زمین کوبید
از همه دوستان درخواست میکنم این کلیپ را در یوتیوب سرچ و تماشا کنید و شیوخ عمامه هایشان را بالاتر بزندد آن جایی که علم الهدا ی نامرد به زن های ایرانی توسعه میکند که با اعراب همببستر شوند برای صواب !!!! واقعا که تف به شرف ندلشته بغضی ها.
لاری جانی: مشکلات حل شدنی است، حریف قدرتمند نیست.
مش قاسم: یارو یا نئشه نئشه است (حاج قاسم از کرمون واسش مواد سناتوری فرستاده)، یا پاتیل پاتیل، یا دروغهای خودشم باور کرده. اینم مثال اون آخوندی بود که به شاه قاجار گفت گلوله سربازان روسی نامسلمان بر لشگر امام زمون کارآرایی نداره. حاجی، تا دیر نشده سر عقل بیا. کشوری با جمیعت ۳۳۰ ملیونی، اقتصاد ۲۵ تریلیون دلاری، ارتش جنگدیده در خاورمیانه، ۳۰۰۰ هواپیمای جنگی، ۵۰۰۰ هلیکوپتر جنگی، ۰،۰۰۰ ۱ تانک و نفربر، ۱۰-۱۲ تا ناو هواپیمابر، انواع و اقسام اسلحه اتمی و لیزری و فضایی و زمینی قدرتمند نیست، تو ریغو و چهارتا سردارک از خودت ریغو تر و شکست خورده قدرتمندی؟ امداد غیبی هم توی مملکتی که حکومت/*ش از سر تا ته دزد و آدمکش و شکنجهگر هستن مالیده. ای نادان جفنگ گو!
سير تحول انديشه از عمودى به افقى بيان گرديد و در گرماگرم اين تحول سودجويانى با معرفى خود بعنوان كارگزار خدا و رابط او و مردم ، مجدد مسير توسعه انديشه باورمندان را از افقى به عمودى متمايل نمودند با اين تفاوت كه اينبار وسعت تفكر بسيار طولانى تر از قبل بود و از مغز باورمندان تا ناكجاى اسمانها امتداد ميافت ليكن اين نوع از تفكر عليرغم طويل بودن از ضخامت و قطر ناچيزى برخوردار بود به گونه اى كه گاه ضخامت اين نوع از انديشه به اندازه ضخامت يك تار مو ميرسيد و از اين جهت اين نوع از انديشه نميتوانيت هيچ انديشه از نوع ديگر را در كنار خود تاب اورد زيرا همراهى هر انديشه ديگر به لحاظ ضخامت كم ان ، سبب شكست و تاخوردگيش ميشد. سايش لايه هاى فكرى باورمندان ، دكان كارگزاران سود جو را رونق ميبخشيد و اين رونق سبب ظهور تسلسل وار كارگزاران ميشد و يا سبب ان ميشد كه بعد از انها ، انبوهى از مدعيانى كه خود را وارث كارگزاران ميدانستند ، بر سر انديشه مردم خراب شوند و ناهمگونى اين وراث شعبه هايي به ظاهر مستقل ولى مملو از تفكر اسمانى را ذيل عنوان طرق و مذاهب بر انديشه ها تحميل مى كرد و اين سبب سايش بيش از پيش انديشه ميشد …….ادامه بعدا
جناب سید مرتضی..مذاکره کردن و کفتگو برای حل مشکلاتی است که در جوامع بشری پدیدار می آید و اگر قرار بود که همه به پیمانهای خود پایبند باشد دیگر هنر دیپلوماسی و مذاکره این میزان پیشرفت نمیکرد. اولین شرط این راه هم این است که خود را خوب مطلق و دیگری را بد مطلق نبینیم. شما همین قضیه اشغال سفارت و گروگانگیری دیپلماتها را مگر عین وفای به عهد میدانید؟ ترامپ هم یکی مثل ما که بر اساس منافع سیاسی و یا عقیدتی خودش زیر پیمانها میزند. مگر شما برای ولی فقیه چنین اختیاری قائل نیستید؟
اما سئوال این است که در شرایط موجود باید چه کرد تا کشور و کرامت ایرانی آسیب نمبینند و خطر جنگ و تحریم برای همیشه از سر این مردم دور شود. این الیته بستگی به این دارد که آیا نظام ولایت فقیه اساسا چنین چیزی را می خواهد یا نه؟ در ماجرای حدیبیه پیغمبر این را میخواست ولی در زمان ولایت فقیه ظاهرا این امر هدف نیست و نظام مقدس بقای خود را در همین آمریکا ستیزی کور میداند.
در باره شرطهای آمریکا باید گفت که بخشی از آنها اصلا موضوعیت ندارد.برای مثال دستیابی ایران به سلاح هسته ای بر اساس توافقات بکلی منتفی است. از سوی دیگر مگر میزان تعهدات ما در برجام کمتر از اینها است که ناگهان نظام یاد غیرت افتاده است؟ اعلام تمایل به مذاکره اولا نشاندهنده قدرت است و نه ذلت و دیگر اینکه با اعلام آن موج منفی فروکش میکند و ایران بعنوان طرف منطقی شناخته میشود. راههای تجارت باز میشود و حداقل بخشی از این مشکلات بخودی خود بر طرف میشود. ایرانیان الان در سرتاسر عالم با انواع مشکلات بدلیل همین سیاستهای موجود مواجه هستند. دانشجویان برای مثال در بدترین شرایط در اروپا بسر می برند. در شرایط موجود از ایران به غیر از چهره ای منفی و خشن چیزی وجود ندارد و باید این تصویر را بر گرداند.
اما مشکلات رهبری و روحانیون و سرداران حاکم هم قابل فهم است. آنها نمیتوانند در بیرون چهره انسانی و در داخل چهره شیطانی داشته باشند. آنها نمیتوانند با ستوده و نرگس محمدی و مهدوی فر کنار بیایند. جکایت در یک دور راهی متوقف است. شما همین داستان خنده دار افشای ارز گیران را ببینید که جه وضعی در بین خود دولتیان ایجاد کرده.
نظام مقدس قبل از مذاکره باید تکلیف خودش را با فساد روشن کند و از بین فساد و منافع ملی یکی را انتخاب کند.
متاسفانه این دو با هم جمع نمیشوند. وقایع عم انگیز خرمشهر و تیراندازی به مردم بی آب نشان داد که این نظام در درک منافع خودش هم دچار سردر گمی است.
باصفای گرامی
بله درست است مذاکره برای حل مشکلات است و در واقع یک وسیله است نه هدف و بقول معروف مذاکره طریقیت دارد نه موضوعیت،اما اینجا باز شما مسائلی را داخل کردید و مطلب را تکرار کردید،من پرسیدم چطور به طرفی که هنوز مرکب یک قرار مهم خشک نشده آنرا دور می ریزد می توان اعتماد کرد که چنین عملی را تکرار نکند؟ این یک سوال مهم است،من نمیدانم شما یا هرکسی می توانید به قرار برجام نقد داشته باشید اما نقد شما نباید باعث این شود که به زشتی و قبح کنش طرفی که شما از لزوم مذاکره با او سخن می گویید عنایت نکنید،سوال من این بود اگر دولت فعلی امریکا خواستار تعمیم روند گفتگو و تعمیم موضوعات گفتگو بود و هست چرا این قراری را که مورد تایید عقلائی مثل دول اروپائی و سازمان ملل متحد و آژانس بین المللی انرژی بوده و هست را کنسل می کند و چرا پیش از مذاکرات در صدد تحمیل،زور گوئی و فرادستانه سخن گفتن است؟ آیا برای شما بعنوان یک انسان و نه فقط یک ایرانی،کرامت و بزرگواری انسانی مطرح نیست؟ عرض من این بود که امریکای فعلی و ترامپ اگر عقلانیت و صداقتی داشتند کافی بود این قرار را حفظ می کردند و در باب موضوعات دیگر درخواست گفتگو می کردند،شما هم نقض عهد کنید،هم بد و بیراه بگویید و بمردم و حکومت و دولت منتخب مردم ایران توهین کنید،هم فرادستانه و با تعبیراتی باید گونه چیزهایی را با تهدید بخواهید تحمیل کنید و بعد بگویید بیاییم مذاکره کنیم؟! این همان ماجرای چماق و هویج امریکائی است که باید هم چماق و هم هویج را بر سر خود او کوفت.بعد شما چرا توجه نمی کنید که الان همین امریکا و ترامپ در انزوا قرار گرفته اند،نگاه کنید همین متحدین سنتی امریکا مثل انگلیس و فرانسه و آلمان و اکثر کشورهای جهان هرچند در اصل مدعای (البته از نظر ما نادرست) امریکا علیه ایران در مورد ناامن کردن منطقه و مساله موشک با او همراه باشند لکن همه آنها خروج و نقض عهد امریکا را یا محکوم می کنند یا از آن ابراز تاسف می کنند.من گمان می کنم بی توجهی شما به این مسائل ناشی از آگاه نبودن شما به اینها نیست بلکه ناشی از دید انتقادی یا بغضی است که نسبت به حکومت جمهوری اسلامی ایران دارید وگرنه خوب می دانید که اساس اولیه مذاکره و گفتگو بین عقلاء جهان؛احترام متقابل و پاسداشت کرامت طرف مقابل است نه موضع فرادستانه،و بسیار موجب شگفتی است که با اینحال برای من می نویسید خود را خوب مطلق و دیگری را بد مطلق ندانیم! مگر امریکا الان اینجور است عزیز من؟!
امریکا نه فقط الان بلکه سالیان سال است که دشمنی خود نسبت بمردم و حکومت ایران را نشان می دهد،وگرنه شما یک قلم پاسخ دهید،امریکا به چه حقی پولهای ملت ایران را قریب به چهل سال است بلوکه کرده است؟! و به چه حقی این پولها و سودهای حاصل از آن را مسترد نمی کند؟ در مورد سفارت نیز کار مردم ایران حمله به سفارت خانه بما هو سفارت خانه نیست،آن ماجرای اشغال در واقع اشغال جاسوس خانه بود نه سفارت خانه،شما مگر اسناد از بین رفته و اسنادی که باقی ماند و منتشر شد را ندیدید؟! اینها کنش یک سفارت خانه بود؟ موارد سفارت انگلیس و عربستان نیز کارکرد گروهی خودسر و تندرو بوده است نه مرکزیت و تایید حکومت ایران،بنابر این کارکرد ملت و دولت ایران حمله بسفارت خانه ها نبوده که اسباب این شود که شما الی الابد اینرا توجیه چماق های امریکا علیه نظام اسلامی کنید،و گرنه چرا در ایران بسفارت خانه های بیشمار کشورهای جهان حمله نشده و نمی شود؟! بنابر این این استدلال شما نیز ناتمام است. و بالاخره من در شگفتم از شما که اینطور دولت و شخص بی منطقی مثل ترامپ را معیار کوبیدن سیاست های کشور خود ایران می دانید.در واقع تصورم این است که باید غیر از مساله غیرت که مورد نفی شما قرار گرفت به عقلانیت و موقع شناسی نیز اندیشید.
یاران جان درود
جناب آقای صید مرتضای گرامی درود
گویند کسی به لیلی گفت :سیاه سوخته استخوانی تو چه داری که مجنون چنین
واله وشیدای توست جواب داد {{گفت خامش چون تو مجنون نیستی }}بعبارت ساده
یا شما آقای مجنون ویا واله ودیوانه ومجنون نیستی .حال شمای واله و شیدای پیامبر
ومسلمین اولیه که هرگاه آزوقه شان ته می کشید به سریه وغزا وجهاد می رفتندمرا
به مرحوم محمد ابراهیم آیتی وکتاب تاریخ پیامبر حواله می دهید که در تمام زندگی وحتا
مقدمه همین کتاب مراتب واله وشیدایش را جار می زند حواله می دهید ؟ بهر روی اگر
توانستید یک خط نوشته از این مورخ نشان دهید که بگویند هیچ نظر ولطفی به پیامبر و
مسلمین سریه وغزا وجهاد رو را ندارند .این جانب بی سوات سد بار از اول تا آخر کتاب
مذکور را نوشته تقدیم شما می کنم و اگر نتوانستید حرفتان راپس بگیرید چه هیچ
مجنونی نمیتواند بی طرفانه تاریخ لیلی بنویسد.باشد که خداوندی که به جناب عالی
فهم ودرک وقدرت تشخیص داده بازخواستتان کند که چرا تاریخ را از زبان معاند وبی طرف
نخواندی وفقط تاریخ نوشته شده هم کیشت را خواندی وبرتایید افکارت پای فشردی
نخواندن این دست تواریخ مثل نشنیدن حمد وثنای خودت وهم فکرانت است شاید
دلیل پسرفت هر روزتان باشد. (قاجاری نویس بی سوات )
بی سواد (بخوانید بی سوات) گرامی درود
شما به کیش و آیین مورّخ چکار داری جانم؟! اگر اینجا کیش و آیین مایه قضاوت درستی گفتارهاست خوب متقابلا کیش و آیین و مخالفت شما با اسلام هم مایه اینگونه حکم ها و دعاوی بی اساس شماست.شما به استناد و رفرنسهای یک مورخ توجه کنید نه به کیش و آیین او،من گفتم شما دائم یک سخن مزخرف نامستند را آنهم با این ادبیات زمان قاجار تکرار نکن جانم، ضمن اینکه شما وقتی می خواهی مسائل تاریخی را تحلیل و برای آنها حکم صادر کنی طبیعتا باید بتوانی تحلیل و احکامت را بصورت مستند رفرنس کنی و کافی نیست دائم یک مدعا را بصورت تبلیغاتی تکرار کنی،شما توجه کن وقتی در باره غزوات و سرایای پیامبر اسلام و مسلمانان صدر اسلام سخن می گوئی نه می توانی به تاریخ هرودوت استناد کنی،و نه می توانی بدون استناد و بر اساس خواب و خیال یا سوء ظن سخن بگوئی و این لازمه تعهد انسانی و رسالت قلم و اخلاقیات است،دیده می شود شما دائم تکرار می کنی که :اسلام فقط قتل و غارت بوده است و تمام! این کافی نیست و شما اگر متعلق به دوران قاجار هم باشید لکن در فضای عمومی وعصر اطلاعات،مردمان خردمند فقط به مدعاهای با سوات ها و بیسوات ها نگاه نمی کنند بلکه به دلایل و استنادات مدعیان نظر می کنند،من شما را ارجاع به کتاب مرحوم آیتی دادم برای اینکه آیتی یک مورّخ متبحّر بوده است و کتابهای او کتابهائی مستند و تحقیقاتی،الان شما وقتی می خواهی مدعای خود را اثبات کنی هم لازم است مطالب و مستندات آیتی را نقل و آنها را نقد کنی،هم خودت بعنوان یک مدعی باید بتوانی با استناد به تواریخ اسلامی (نه تاریخ هرودوت و نه خواب و خیال و جفنگیاتی که برخی دین ستیزها ادعا می کنند) مدعایت را اثبات کنی،حال اینجا طعن و کنایه زدنو لیلی و مجنون بافی آنهم با این ادبیات قاجاری چه محلّی از اعراب دارد بماند!
بیسوات! در یک جمله :اگر در این بحث ها توانستی با اصلاح ادبیات قاجاری برای یک یک مدعاهای خود دلیل و سند از کتب و مقالات بیاوری من آماده گفتگو هستم،اما اگر بنایت تکرار و تبلیغ بی سند مدعیات سابق و طعن و ریشخند است بسیار خوب بگو تا خسته شوی لکن اینرا بدان که خردمندان در این سنخ مسائل به تکرار مدعیات ارزش و بها نمی دهند بل به سخن مستند ارج می نهند.
زمانی که بنی اسرائیل به رهبری جناب موسی از رود نیل گذشتند و به کنعان رسیدند اولین خواسته شان نه دعا و نه ذکر بلکه درخواست آب آشامیدنی بود. موسی برای تامین آب انها فکری نکرده بود ولی چون همه کارها بدستور خدا بود لذا خدای متعال مسئولانه و به سیاق خودش آب آشامیدنی آنها را تامین کرد. وقتی هم که نیاز به حبوبات داشتند بازهم از خزانه خدائی خودش بدادشان رسید. شاید پیام این حکایت در قرآن و تورات این باشد که نیازهای اولیه مردم در هر شرایطی وجود دارد و پیامبر بودن و خدا بودن هم موجب رفع مسئولیت نمیشود.
امروز ویدیوئی در یو تیوب از بی آبی آبادان بود که در آن 3 روحانی برای آرام کردن معترضین بمیدان آمده بودند وبه آنها میگفتند که 2 هفته صبر کنند تا مشکل بر طرف شود. یکی از آبادانیها به اوگفت در این مدت طهارت خود را چطور انجام دهیم و یا به کودکان خود بجای آب چه بدهیم.
بی تردید دخالت این 3 روحانی برای حفظ نظام بود چون آنها بخوبی میدانند که بدو خوب این نظام بی هیچ اغماضی بپای روحانیت و روحانیون است و لذا ضروری است که بجای مسئولین دولتی آنها مردم را آرام کنند.
خدای متعال وقتی با نیاز مردم مواجه شد با دخالت خدائی خود آب را بسرعت فراهم کرد چون میدانست هر نوع استدلال صبر کردن حرف بیهوده ای است. روحانیونی که امروز تمام منافع وشاید زندگی خود را به طناب پوسیده نظام مقدس و حاکمیت گره زده اند آنقدر نمی فهمند که 14 روز نمیشود بی آب آنهم در آبادان بود.
سلام و درود
در مورد بیخوابی حق با شماست، بنده براستی هر گاه توهینی به پیامبر( ص)
و امام علی( ع)میشود، اعصابم بهم میریزد و چون مار گزیده ها بخود میپیچم. اما نگاه بنده به مزدک، دیدن هر دو بُد شخصیت ایشان، یعنی هم معایب و هم محاسن ایشان است.
آقای مزدک1 معایبی دارد که به اندازه کافی و بیش از اندازه کافی به آنها پرداخته شده.( مگر ما بدون عیب و نقصیم و هیچ کمی و کاستی در افکار و گفتار و کردارمان نیست که توقع داشته باشیم مخاطبمان هیچ عیبی نداشته باشد؟ ) ولی مزدک محاسنی هم دارد که اصلاً به آنها توجه نشده، ایشان جمهوریخواه و سکولار است به حقوق زنان و کودکان معتقد است، گرفتار خرافات نیست و توقع هیچ پاداش دنیوی و اخروی هم ندارد. از همه مهمتر بعید است که ایشان اهل مفتخواری و سؤاستفاده از باورهای مذهبی مردم و خرافه پراکنی باشد.ایشان در گفتار بی پروا و تا حدودی شعار زده و بشدت احساساتی است. این تیپ افراد تمام احساساتشان را با حرف یا نوشتن تخلیه میکنند و در عمل اهل خشونت نیستند. خوب یا بد، درست یا نادرست به خاطر عملکرد روحانیت و دینمداران افراد بسیار زیادی چون مزدک و حتی خیلی تندتر از مزدک فکر میکنند و در صدد انتقام گیری از روحانیت و کسانیند که چنین زندگی دوزخی ای برایمان ساختند
، اگر ما نتوانیم با مزدک و افرادیکه چون مزدک فکر میکنند به تفاهم برسیم که خشونت در هر حال و توسط هر کس، و بر علیه هر کس زشت و نفرت آور و مضر است، اگر نتوانیم این تیپ افراد را قانع کنیم که بهتر است بجای کینه توزی و تولید و تکثیر خشونت، به گفتمان و هم اندیشی و تفاهم و احترام متقابل و رعایت حقوق و تأمین آزادی و امنیت پیروان ادیان و مذاهب مختلف و سایر نحله های فکری روی بیاوریم، از فعالیتهایمان در این وبسایت نتیجه مطلوب نگرفته ایم و باید در تفکرات و فعالیتهایمان تجدید نظر کنیم .
اما در خصوص نماز میّتی که قرار است آخوند بر جنازه من بخواند و ثوابش به روحم برسد، بهتر است آن ثواب را به مرده شوی ( مرده شور)بدهید که در سطل زباله مرده شوی خانه بیندازد.
شاهد از غیب رسید. لولۀ دیگری که آب سد گتوند را به عراق میبرد!!!!!!
https://www.facebook.com/hossein.jafaralijasbi/videos/1706801296064277
حاج علی کشتگر: حاج سید جوادی چراغ راه آزادی بود!
مش قاسم: یکی که بی آبرو باشه یه لات و نادان و ابله رو پیدا میشه که ازش تعریف کنه. داستان یکی بیاد کل علی رو ساکت کنه رو شنیدن دیگه. حکایت این حاج علی اون حاج علی، جفتشون دو موجود نادان، خود محور بین، خود شیفته، خود-روشنفکر خوانده و متوهم. یکیشون خیال میکرد چیزهایی که ۱۴۰۰ سال پیش توی صحرای عربستان گفته شده یا گفتن که گفته شده چراغ راه این زمانه است. اون یکی خیال میکرده اعمال تروریستی از قبیل کشتن پاسبانها و ماموران راهنمایی و رانندگی و دزدی از بانکها راه خوشبختی و سعادت این ملته. این دو بیچاره مفلس خیال میکرن آخوند جماعت کلید دار خوشبختی و سعادت این ملت میشن. یه مشت نادان و احمق!
وزوزیر صنعت: نمیخواهیم اقتصاد را به هم بریزیم.
مش قاسم: و ادامه داد…..۴۰ ساله که سیستم بخور بخور رو واسه خودیها سر هم کردیم واسه چی بهمش بریزیم؟ …(سه نقطه از مش قاسم) نادان تو به این میگی اقتصاد؟
اخبار: این دومی به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس طعنه زد و گفت: “معنی اقتدار ملی” این نیست که پولهای کشور را به کشوری دیگر بدهید و اسلحه بخرید. این حماقت است. اقتدار ملی این نیست که کشوری از آن سر دنیا بیاید و برای حمایت از کشوری پایگاه بزند و خون ملتی را بمکد تا اقتدار خاندانی را حفظ کند. این اقتدار نیست، این ذلت است؛ اقتدار از دل ملت میجوشد.”
مش قاسم: و ادامه داد……معنی “اقتدار ملی” این است که پولهای کشور را به صورت قاچاق به کشوری دیگر بدهید و اون اسلحه را مجانی به یه عده دیگه. “معنی اقتدار ملی” این است که پولهای کشور را به صورت قاچاق به کشوری دیگر بدهید و کلی اجناس ویژه رو به صورت قاچاق وارد کنین بعد هم که دستتان رو شد نابودشون کنین. اقتدار ملی این است که پایگاه نظامی و آسمان کشور را در اختیار روسها بزارین، دریایی مازندران رو هم بهشون بدین، ولی کتمان کنین، اقتدار ملی این است که خودتان خون ملتتان را بمیکد تا اقتدار خاندانی را حفظ کنید. اقتدار این است که دائم با ترویج خرافات و ایجاد وحشت ملت رو در التهاب نگاه دارید که احساس ذلت کنن، از ذلت ملتتان اقتدارتان میجوشد، به کره شمالی نگاه کنین ببینین چهگونه اقتدار میکنن. اقتدار ملی این است که انقده پولتان بی ارزش بشه خرج چاپ اسکناستون از ارزشش بیشتر بشه. اقتدار ملی این است که اینقده بیکاری توی مملکت راه بندازین که دختر و پسر و زن مزدوج برای امرار معاش به تن فروشی بیفتن. اقتدار ملی این است که شماها هم بشین حکومت جهل اسلامی کره شمالی مزرعه حیوانات!
استاد گرامی با درود این نوشته را بخوانید و ببینید که چه زیبا جواب اقای نوبخت را داده .
آقای نوبخت یادت هست پیرزنانی را که زمان جنگ با چند عدد تخم مرغ به جبهه ها کمک می کردند!
میدانی چرا از همان اندک دارایی خود میگذشتند!
یک آرمانی وجود داشت، یک کشوری، یک احساس تعلقی، یک حس وابستگی یگانه در ملت وجود داشت و شما و امثال شما این احساس را طی این سالیان به مسلخ فرستادید و تکه تکه کردید.
مردم را دسته دسته کردید به میزان های نامیزان دینی و اقتصادی و جناح بندی های هیچ و پوچ…و حالا درخواست کمک دارید که طلای ملت و ارز انباشته ملت چند روز بیشتر به شما فرصتِ فرصت سوزی بدهد!
مردم کمک کنند که شما چه کار کنید؟ مگر روحانی نگفت ما در هر شرایطی به فلسطین و لبنان کمک می کنیم، چطور در هر شرایطی می شود به آن ها کمک کرد و به مردم خودمان نمی شود!؟
اکنون دست گدایی برای چه به ملت دراز می کنید؟
پرداخت ها به حزب الله عقب افتاده؟ امریکاواسراییل تجهیزات شمارادرسوریه دود هوا کرده اند و نیاز به سرمایه گذاری مجدد دارید!؟
پول برای ساخت موشک جهت تحویل به حوثی های یمن کم دارید!؟
برادران وبرادرخوانده های شماکه باوثیقه آزادند،نیازمندمنابع جدیدجهت اختلاسند!
بودجه گشت ارشاد و هزار و یک مرکز فرهنگی که کاری غیر تخریب فرهنگ این ملت نکرده اند، کم آمده است!؟
برای این ملت چه کردید که اکنون دست نیاز به سمت آن ها درازمی کنیدوچراباید کسانی که چهل سال جیب آن ها را زده اید ، امروز آخرین قطره های جام های تهی خود را در گلوی شما بریزند!؟
بروید یاد بگیرد که روی موشک نمی شود حساب کرد، یاد بگیرید که روی موشک اسم دیگر کشور ها را ننویسد، یاد بگیرید که حرمت کشور های همسایه را حفظ کنید، یاد بگیرد با دیگران تعامل کنید. یاد بگیرید حسینه کردن کاخ سفید یک شعار پوچ است وقتی نوسانِ دلارِ کاخ سفید شما را به فنا میدهد، شما هنوز با ماشین جنگی امریکا روبه رو نشده اید، دارند با شما شوخی اقتصادی می کنند و به زانو افتاده اید!
به فرماندهان خود یاد بدهید تکنولوژی دست چندم روسیه رادرتهدیدشلیک هزار تایی موشک به رخ دنیانکشند!
خود روسیه نوع اتمی این تجهیزات را داشت اما فرصت شلیک یکی را پیدا نکرد و از درون متلاشی شد ، به دلیل فسادی مشابه ان چه که اکنون دامن گیر شماست.
مردم پول بدهندشمارودخانه ها را خشک، جنگل راحذف، کشاورزی واقتصاد را نابود کنید و بعد فرزندان شما با خودرو های میلیاردی به آن ها فخر بفروشند که ما ژن برتریم!؟
چگونه شدکه اختلاس ها هربار در رکورد زدن هزارمیلیاردی افزایش پیدا می کرد، چه شد آن ثروت ها که امروز مردم باید حمایت کنند تا چرخ شما بچرخد؟
آقای دکتر چه کسی به شما گفت که در چند جبهه در عراق و سوریه و لبنان و یمن ، چهار جبهه ی جدید باز کنید و ارز مملکت را در چاه ویل آن ها بریزید؟
آقای دکتر به جای گدایی از مردم فقیر بروید به بزرگان حاکمیت حالی کنید که دیگرشعارهای پوچ ندهند،بگوقبل خوردن هر شکر میوه ای، به هسته آن و ما تحت خود نگاهی هوشمندانه بیندازند که هنگام دفع مجبور به التماس و نرمش قهرمانانه و غیر قهرمانانه نباشند.
آقای دکتر این بار کج است. اگر به جای ملت ایران، همه ملت دنیا هم به شما پول و طلا بدهند، بار شما به منزل نمی رسد!
آقای نوبخت این ملا های ۸۰ – ۹۰ ساله چیزی برای ازدست دادن ندارند، یک پای آن ها بر لبه ی گور و پای دیگر خود را در خیالاتشان در بهشت برین می بینند، اما این کشوردرمعرض تهدیدجدی و از دست رفتن و تکه تکه شدن است. بخود آیید، همین امروز، حتی فردا خیلی دیر است
سلام و درود
عبادت چیست؟
ما به عنوان انسان دارای حواسی پنجگانه و تعداد نا معلومی صفات انسانی هستیم که این صفات انسانی یا در جانوران و جانداران دیگر نیست، یا اینکه آنها آن صفات را در حالتی بسیار ضعیفتر و غیر قابل مقایسه با انسان دارند. مثلاً ما دارای شعوری انسانی هستیم، جانوران نیز هر یک به فراخور خلقت و طبیعت خود دارای شعوری حیوانی هستند ولی در مقایسه با انسان شعور و صفات آنها محدود و شعور و صفات انسان نامحدود است. مثلاً عقاب تا اوج خاصی پرواز میکند، ماهی تا عمق بخصوصی شنا میکند، یوز پلنگ و آهو از حد معینی بیشتر توان دویدن ندارند، فیل قدرت بدنی ویژه و محدودی دارد. اما پرواز انسان از جوّ و لایه های اتمسفر در میگذر و وارد فضا و محدوده سیارات دیگر میشود، زیر دریایی های ساخت بشر انسان را تا ژرفایی میبرند که بندرت جانداری در آنجا توان تحمل فشار آب را داشته و قادر به زندگی باشد، ماشینهای سریع و جرثقیلهای مختلف توانی دارند که محال است هیچ حیوانی دارای چنان تواناییهایی باشند. از این مهمتر اینست که تواناییهای فعلی بشر حد نهایی توان و استعداد صفات او نیستند، ضمن آنکه مدام درحال تکمیل و تکاملند و پیوسته بهتر میشوند، بنا به نیاز و دلخواه میشود ماشینهایی قویتر از آنچه تا کنون ساخته شده است طراحی کرد و ساخت، بنا بر این صفات انسانی محدود نیستند و با آنکه انسان خود موجودی محدود است ولی صفات نا محدودی دارد. لذا ما در وجود خود بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، لامسه، عقل، شعور، مهر، کین، قوه ابداع و اختراع، توان کشف نادیده ها و….. را بطور نامحدودی داریم و جسم کوچک ما حجاب و روپوش آن جهانهای نامحدود است. این صفات ما از کجا آمده اند؟ بیگمان عقل را موجودی که خود فاقد عقل باشد نمیتواند بکسی بدهد، کور قادر به چشم بخشیدن نیست، کر قادر به اهدای گوش نیست. در عین حال همه این صفات هم محالست بدون هیچ طرح و نقشه و اراده قبلی خود بخود در جایی تولید و به هر موجودی فراخور نیازهایش تنها بر اثر تصادف داده شود و به جمادات هم داده نشود. یا اینکه هرگز به سنگی صفات پروانه یا قناری داده نشده و سنگ در عالم خودش شعوری جمادی دارد، همانطور که گیاهان دارای شعور نباتی و جانوران شعوری حیوانی دارند، پس محالست که عقل و شعور و حواس منشأش نادانی و ناتوانی باشد یا اینکه اساساً چیزی بنام منشأ وجود نداشته باشد.آفریدگاری که پیامبران بویژه پیامبر اسلام (ص) به ما معرفی کرده و شناسانده اند نه تنها خالق کل صفات انسانی ما و صفات سایر مخلوقات است، بلکه خود منبع مطلق تمامی آنهاست. ما با مطالعه خود و صفاتی که بصورت نسبی داریم به عظمت صفات نامتناهی و بینهایت خداوند پی میبریم، به همین دلیل رسول گرامی اسلام (ص) فرموده است که خود شناسی مقدمه خداشناسی است. بیت:
بهر این پیغمبر آنرا شرح ساخت
هر که خود بشناخت یزدان را شناخت.
پس به این نتیجه رسیدیم که ما با همه محدودیتهایمان صفات نامحدودی داریم و این صفات با آنکه نسبیند از کسی گرفته شده که این صفات را بطور مطلق و بیشمار و نامحدود دارد. عبادت حقیقی ارتباط بر قرار کردن بین صفات نسبی و محدود انسانی و صفات مطلق و نا محدود خداوندی است. نیک بختانی که توانسته اند با چنین کیفیتی عبادت کنند و صفات محدود خود را به صفات نامحدود خداوند متصل کنند گویی به اصل منشأ و منبع دانایی و توانایی و صفات بیشمار حضرت حق سبحان دست یافته اند و انگار راز و رمزهای همه علوم را میدانند و بر هر کار غیر ممکنی قادرند. بیت:
خُم که از دریا در او راهی بود
پیش او جیحون ها زانو زند
کوه را غرقه کند یک خُم ز نَم
منفذش گر باز باشد سوی یَم
اما چرا ادبیات و اصطلاحات عرفا فرق میکند؟ عارفی چون حضرت مولانا در عصری میزیسته که فیزیکش هیچ شباهتی به فیزیک کنونی نداشته، و تنها چنین لغتی بوده است، اصطلاحات فیزیک و سایر علوم نتیجه تکامل رشته های مختلفند و علوم گوناگون از هم تغذیه میکنند و به هم مدد میرسانند.اصطلاحات فیزیک و اتم ( جزء لایتجزا، ذره بنیادی )و سایر رشته های مختلف دانش، پابپای رشد و تکامل علوم و اکتشافاتی که هر یک در زمانهای مختلف و هر یک توسط دانشمندی پیشنهاد و پذیرفته شده، عارفان درک و دریافتی شهودی(مشاهده) دارند، به عبارتی دیگر حقایق و واقعیاتی که برای دیگران، اسرار محسوب میشوند را مشاهده میکنند و هنگام بیان ناگزیر با همان ادبیات و اصطلاحات زمان خود مشاهداتشان را توصیف و بیان میکنند. فرضاً در دوران مولانا هنوز جریان الکتریسیته کشف نشده بود، هنوز ماشین با تعریف و تصوری که هم اکنون از ماشین داریم پدید نیامده بود، لذا در بهترین حالت، ایشان با دیدن ماشین توصیفی از آن میکرد که «حزقیال نبی» قبل از ظهور حضرت موسی (ع) از سفینه ای ناشناس کرده است. (در تورات در بخش حزقیال نبی، گفته شده که روزی حزقیال نبی ارابه آتشینی را دید که پرواز میکرد و از افق نمودار شد ،سپس در نزدیکی حزقیال نبی فرود آمد و خدا از آن خارج شد!! و با حزقیال صحبت کرد. شرح و توصیف حزقیال از خدایی که از ارابه آتشین(احتمالاً بشقاب پرنده) خارج شده بود، شباهت بسیار زیادی به فضانوردان کنونی با لباس مخصوصشان دارد. همچنین حزقیال در توصیف شیئ بشقاب مانندی که پرواز میکرده میگوید :چرخ دنده ای در میان چرخ دنده های دیگر میچرخید!. گویی یک انسان بدوی، نخستین بار گیربکس را میبیند و با ادبیات عصر خود تشریح و توصیفش میکند.) «دوستانی که به تحقیق در باره بشقاب پرنده علاقمند یا کنجکاوند، در کتاب تورات بخش «حزقیال نبی» مطالب بسیار ارزشمندی خواهند یافت.»
بنا بر آنچه گذشت :
1_بدون تردید خداوندی هست و آفریننده ما و صفات ماست.
2_او خود منشأ و منبع مطلق هر آنچه وجود پیدا کرده و ممکن الوجود است میباشد.
3_عرفان مشاهده حقایقی، توسط عارف است که از منظر عام پنهان است.
4_با عبادت حقیقی میشود صفات محدود انسانی را به صفات نامحدود خداوندی متصل کرد و درکی عرفانی
پیدا کرد.
علاوه بر این چرا منطق کامنت گذارانی مثل نوید و دیگران که به دکتر یا فیلسوف بزرگ بودن کسانی گیر می دهند منطقی دوگانه است نظیر منطق دوگانه ایالات متحده امریکا در مورد حقوق بشر که ادعای حقوق بشر می کند و خود حقوق بشر را در مواردی نقض می کند؟!(سید علاف سایت)
………..
سید مقایسه فرد یا افرادی با حکومتی و قدرتی جهانی کاملا بی معنی و دال بر نا آگاهی از حقوق بشر است. رعایت حقوق بشر مربوط به قدرتها و حکومتها در چهار چوب قوانین حقوق بشر تصویب سازمان ملل است. رعایت این قوانین از طرف حکومتها تنها در حرف و مربوط به دیگران نیست بلکه مهمترین از همه در داخل یک کشور و توسط حکومتهایی است که بر مردم آن کشورها در محدوده جغرافیایی شناخته شده از طرف سازمان ملل باید رعایت شود. و در مورد رابطه کشورهای با یکدیگر و با اتبای یکدیگر قوانین مشخص خود را دارد. بنابراین سید علاف همین کلمه فراری که تو و همفکران مفتخور و انگل و اشغالگران ایران به ایرانیانیکه از جور و جنایت و ددمنشی شما اشغالگران و ایران و انسان و تمدن ستیزان اسلامی وطن و عشق و زندگی و ارزوهایشان را وانهاده اند تا جان بدر برند نسبت می دهید در خود نفی و نفض حقوق این افراد و حاکی از ددمنشی و سفاکی و بی رحمی اراذل و اوباش اسلامی دارد. بقیه موارد جنایات و ددمنشی و حیوان صفتی شماها برای پایمال کردن حقوق ایرانیان بعنوان انسانها و شهروندان در بند و اسیر شما اشغالگران خود مثنوی ها می شود که دوستان بارها نوشته اند. بنابراین اگر قرار است مقایسه ایی بین امریکا و باند تبهکار و اشغالگران ایران و رفتارشان با مردم تحت اشغال کرده شود باید پارامترهای پذیرفته شده بین المللی را در نظر گرفت نه اراجیف فلان دین و یا فلان ایدیولوژی و بعد خود را محور حقوق بشر دانست و دیگران را سرکوبگر.
حقوق بشر تمام افراد بشر را بدون در نظر گرفتن جنسیت دین مذهب و باور و جایگاه اجتماعی و میزان سواد و جهت گیری جنسی …برابر می داند. یعنی از نظر حقوق بشر هیچ اختلافی بین دو انسان یا دوشهروند نمی تواند یکی را در برابر قانون بر دیگری برتر بداند. مسلما همه این قوانین نسبی است و هیچ حکومتی نمی تواند که تمام آنچه را در قوانین مربوط به حقوق بشرست رعایت کند. اما می توان حقوق انسان و حقوق شهروندی را پایه و اساس قوانین کشور کرد و قضاوت را از دین و ایدیولوژی خاصی و قدرت و دست قدرت طلبان دراورد و انرا تا حد ممکن نیوترال(لائیک و سکولارو متکی بخود )کرد تا اگر شهروندی احساس می کند که حقوقش پایمال شده بتواند به نیوترال بودن قضاوت توسط چنین قوه ایی اعتماد کند. از حقوق دیگر شهروندان آزادی و حق انتخاب و انتخاب شدن و امنیت و کار و تشکیل حزب و گروه و هر نهادی که خواهانند و مطبوعات آزاد و استقلال قوای کشور و اختیار تام داشتن نمایندگان مردمی که ازادانه انتخاب شده اند برای دفاع از حقوق آنها. حالا با این دید از حقوق بشر بیا باند اراذل و اوباش اشغالگر ایران را با حکومت امریکا مقایسه کن. نه اینکه اراجیف دینی انسان و تمدن ستیز را حق مطلق بگیر و بقیه را باهاش بسنج.
مزدک کافر فراری علّاف این سایت ارزش پاسخ گوئی ندارد،فقط در پاسخ این علّاف عربده جو و عربده خو می گویم من همه ایرانیان بخارج کشور رفته را “فراری” نمی نامم و بارها به این تصریح کرده ام و گفته ام که برای خروج از کشور ایران و اقامت در کشورهای دیگر علل و اسباب گوناگونی وجود دارد مثل تنوّع و رفاهیت در زندگی،تحصیلات تمکیلی،بیزینس و چیزهای دیگر اما دسته ای از افراد مجرم قبل و بعد از انقلاب نیز از کشور خارج شده اند از خوف محاکمه و مجازات که من اینها را فراری می نامم که باحتمال نزدیک بیقین،مزدک کافر فحّاش علّاف این سایت یکی از آنهاست که اکنون بزندگی انگلی در کنار خارجی ها خو گرفته و شب و روز با علّافی در این سایت و فحش به این و آن و انکار خدا و انبیاء بخیال خود مشغول انتقام از زمین و زمان است! و چنین عمل جبونانه و احمقانه را سیاست ورزی شجاعانه می داند در حالیکه که مردم ایران ارزشی برای او و زندگی انگلی او قائل نیستند و اگر روزی شجاعت بخرج داده و با فاصله گرفتن از زندگی انگلی و دستمالچی خارجی ها بودن فاصله گیرد و در محدوده قضائی جمهوری اسلامی ایران ظاهر شود محاکمه و مجازات خواهد شد،البته پرونده او قطع نظر از مجرمیت های قبل و بعد از انقلاب او با اظهارات و هتک و فحش های او در این سایت پرونده قطوری است که شامل چندین مورد تعزیر و اعدام است ،بنابر این با توجه به اینکه فردی مادی و بی خدا منکر جهان پس از مرگ است و بتعبیر مولی علی علیه السلام همّتی جز “علف خواری در دنیا”ندارد و طبیعتا از مرگ و فناء هراس دارد به او توصیه می شود در همان لجنزاری که در آن است بماند و با تداوم زندگی انگلی به لجن خواری از بیگانگان ادامه دهد تا آن لحظه که ندا در رسد که …آخ مزدک کافر علّاف این سایت و انگل اجانب مُرد! که او را رهسپار یکی از لجن سراهای واقع در آنجا خواهند کرد بله مرگ به مزدک و غیر مزدک خیلی نزدیک است :یک ایست قلبی و تمام! مزدک تمام!
کمک به مزدک و ساسانم و چند صاحب عقل ناقص دیگر
من این جا با اجازه صاحب سایت المحمد النوریزاد الکاشف اسرار و رو کننده دست سارقین و قاتلین نابکار که روبنده مال و منال و جان خلق خدایند , قهرمانی که بر هم زننده خواب مردمان “خمیرالصفت” ایران است که در دست آخوند ها به هر شکل لا شکیلی در میایند و با “بیخیالی” خود بر محنت این بزرگوار می افزایند , کسی که روز و شب را بر خود حرام کرده تا به خلق خدا ” خدمتی ” کند به زور , آنهم نه از بابت دریافت مزدی و نه از بابت پراکندن آوازه ای از خود بلکه همه مفت و مجانی و بدون چشمداشتی و تنها برای رضای خدا ! و اما هدف از گذاشتن این آدرس ها این است که مردمان نادانی چون ساسانم و مزدک که بیشتر از روی بخار معده حرف میزنند تا از روی حساب و کتاب , کتاب و نه متاب , چند سالی درست بخوانند تا شاید اگر خدا بخواهد کمی از عقل ناقص آنها کم شود و بر آسایش دیگران , که زجر میبرند از خواندن چرندیات این دو بزرگوار , بیفزاید که از قدیم گفته اند اگر از بدی حتی به اندازه ارزنی کم شود این به خودی خود خوبی است .
سایت حزب توده ایران :
https://www.tudehpartyiran.org/
توضیح لازم : عده ای از اعضای سابق حزب توده ایران سایتی به نام پیک نت دارند به آدرس زیر , دوستان این دو را یکی نگیرند :
http://www.pyknet.net/
انديشه هاى خام كم كم برخى انسانها را بفكر انداخت تا خود را واسط خدا و بقيه انسانها معرفى كنند و مجدد وسعت تفكر را از حالت افقى به عمودى متمايل كنند البته با اين تفاوت كه طول تفكر عمودى بسيار طولانى تر شده و تا ناكجاى اسمانها امتداد مى يافت ليكن از قطر ان كاسته ميشد تا جايى كه گاه قطر ان به باريكى يك تار مو مى رسيد لايه هاى ناباورى طى نسلها كم حجم شد و با فاصله گرفتن از خرد دكان واسطان اسمان و زمين رونق ميگرفت…
ادامه بعدا..
سید رضی (ره)گرامی، درود
درست میفرمائید ، پیچیده نوشته بودم در صورتیکه قصد ساده نویسی داشتم. گفتم شاید بشه اختلاف ده ساله بین زاکبرگ مدیر فیس بوک و دکتر شهداد را از طریق جنیانی که ما داریم در برابر چینیانی که آنها بکار گرفته اند یک جوری حل و فصل کرد تا آسیب این اختلاف که منجمله شخم زدن نظام آرا مثبت و نفی در این سایت هم هست را بی اثر کنیم. گفتم به شما رو بزنم اگه جا داشت یک جنی با ژن خوب بره یه خط و نشونی برای بیت زاکبرگ بکشه تا حساب کار دستش بیاد که پاش بیفته این دوست ما خودش یه پا استعداد سایبری داره. اگه دیگه حالا هم پیچیده نوشتهام را به حساب کم سوادی من بگذار. ارادتمند
درود
سید،
۱- نسبت اکثریت و اقلیت دادن به ملت ایران، اعلام تجزیه و ایجاد تبعیض مابین انسانهاست.
ایران مجموعه ای از اقوام مختلف و یک ملت است.و یکبار دیگر تکرار می کنم،جناب، مردم ایران،فراتر از اکثریت و اقلیتند و اگر این کمیتها در رای گیری ها استفاده می شوند وسیله ای برای سنجش و ارزش یابی علمی اند نه تعریف آنها . چون اکثریت دموکراتها و یا جمهوری خواهان چیزی را ثابت نمی کند و تعریفی از آنها نمی دهد.
کمونیست یامسلمان بودن صفات برگزیده هر کس می تواند باشد اما نمی توان ملیت/کشوری را با آنها تعریف کرد زیرا تعریف انسان بیش از یک صفت اورا شامل می شود.ملت و کشور تعاریفی نو اکنون پیدا کرده اند زیرا انسان، تعریفی جدید پیدا کرده است، زیرا انسان به آگاهی و دانش جدید دست یافته .تعریف انسان با زن و مرد شروع نمی شود، بلکه با خرد و آزادی طبیعی اوبرابری او با همنوعش و جزوی از دنیای وجود که حق زیستن دارد ، نه موجودی برتر که فقط خود در بهشتش می گنجد.ملت ایران ، نه امت مسلمان. سرزمین ایران متعلق به اقوامش است وملت ایران بزودی دست شما غارتگران و متجاوزان را کوتاه خواهد کرد.
۲-مردم بر طبق قرارداد اجتماعی رفراندم در یک رای گیری به جمهوریت و اسلامی به دلیل فریب خوردن و ناآگاهی رای دادند.
آنها هرگز به دیکتاتوری و فاشیسم رای نداند. رفراندم یک قرارداد اجتماعی سیاسی است که از جانب مردم همیشه قابل فسخ است. گذشته از مردم ،طبق رفتارهای فاشیستی نظامی حکومت ، نظام ،خود از این قرارداد خروج کرده و باجمهوریت نسبتی نداشته و یک دیکتاتوری است . پس فاتحه رفراندم وزدن زیر قرارداد از اول حدود چهل سال است خوانده شده است.
زیرا قرار نبود جای شاه دیکتاتور، فاشیسم آخوندی حاکم شود ، طبق نام رفراندم مردم به جمهوری و نه به فاشیسم و تروریسم اسلامی رای دادند.
قرارداد این رفراندم از روز اول پاره وبدست خمینی و رفسنجانی و ولایت وقیحش شکست خورد و تبدیل به حکومتی فاشیستی و تروریستی شد.
پس اینقدر دم از رفراندم نزن که دروغی بیش نبود.
مردم ایران ، این نظام فاشیستی را نمی خواهند، دورانتان برای گور ابدی بسر رسید .
درودبر مردم خرمشهر
نظام فاشیستی تروریست ولایت وقیح، باید سرنگون شود تا آب و آبادی و ثروت به ملت و سرزمین ایران باز گردد.
کجایند سربازان و ارتش مردمی؟
چرا گذاشته اند که دشمن داخل سرزمین ایران شده و به دختران و فرزندان ایران زمین تجاوز کند؟
چرا گذاشته اند که منابع طبیعی و خاک و آب ایران را به غارت برند؟
چرا گذاشته اند که دشمنان ملت ایران ،غاصبان ایران حکومت کنند؟
کجایند ارتش مردمی ؟
ایران به شما نیازمند است. دیگر هر دقیقه و ثانیه را باید شمرد، قبل از فاجعه بزرگ.
ملت بداند گرفتن آب به معنای فرمان کشتن و قتل عمد مردم است. و این غاصبان ،نه سرزمین ایران و نه ملت ایران برایشان مهم است .
سربازان ایران زمین ، وطن محتاج شماست.
کجایید؟
راه کربلا از انگلیس و کانادا می گذرد
محمد علی آهنگران ، پسر صادق آهنگران ، مقیم
کانادا شد ، عبا و عمامه را رها کرد و فعلاً آنجا با دلار نفتی عشق میکند
این توله افعیها که هر روز رنگی عوض میکنند و با پولهای مردم ایران به دنبال الواطی و شهوترانی خود هستند و به ریش مردم ایران میخندند، آخرین نسل از مردم فریبانند که بزودی آتش خشم و انتقام ملت ایران چنان آنان را احاطه خواهد کرد که چون عقرب فقط میتوانند بر فرق سر خود نیسش بزنند و به حیات ننگین و خیانت بار خود خاتمه بدهند. بزودی دست انتقام مردم سیفون تاریخ را خواهد کشید و تمام پیران و جوانانی که در جنایت اشاعه خرافات و دین خواری و نفت خواری و گاز خواری و و،طن خواری و زمین خواری و کوه خواری و ایرانخواری و آب خواری و خاک خواری و فروش دختران نگونبخت بخت به اعراب و آدم خواری و میهن خواری دست و نقش داشته اند را، اعم از پیر و جوان و پدر و پسر با کشیدن رنجیر سیفون به همانجایی که شایسته آنند میفرستند.
جناب نوری زاد درود
بابت ساختن کلیپ رقص فائضه هاشمی رفسنحانی
از عزیزان درخواست میکنم که این کلیپ را ئر یوتیوب تناشا کنند
و به سخنان علم الهدا بیشتر !!!
بابای آهنگرش بخونه
با صدای اشتران
بار بندید ای خران
این قافله عزم
انگلو کانادا دارد
زود قضاوت نکنید و آخرت خود را خراب نکنید، من با آهنگران و فرزندش رابطه یا آشنائی ندارم،اما یکی از دوستان من که آنها را می شناسد بمن گفت این طلبه در ایران است و به کانادا نرفته است،و این تصویر مربوط به یکی از کلینیک های دندانپزشکی در ایران است که مریض بعد از دندانپزشکی با پزشک خود عکس یادگاری گرفته است.
دیشب حوالی ساعت ۱۰ سعید طوسی به محل کار من آمد
یک: قبل از آنکه بخواهم شرح ماوقعی از این ماجرا را برایتان نقل کنم، میخواهم آدرس محل کارم را برای شما بنویسم تا همه من جمله سازمان اطلاعات سپاه، وزارت اطلاعات، حفاظت اطلاعات قوه قضاییه و… که می دانند یا نمیدانند محل کار من کجاست بدانند که من کجا هستم، به چه کاری مشغول هستم، چگونه امرار معاش میکنم و علی القاعده اباعی از انتشار این موضوع هم ندارم. من از ۱۳ مرداد ۹۶ (تقریبا یک ماه پس از آزادی) تا به امروز (قریب به ۱۰ ماه) در یک مغازه کتابفروشی به نشانی خ نامجو، پایین تر از میدان نامجو، نبش کوچه رجائی انارکی، پ ۱۰۱۰ به عنوان “فروشنده” مشغول به کار هستم و در حال حاضر حقوقی معادل ۱ میلیون تومان دریافت میکنم. البته در ابتدا با دستمزد ۷۰۰ هزار تومان شروع به کار کردم که با رضایت کارفرما چند ماه است که حقوقم به ۱ میلیون تومان در ماه رسیده. این شفافیت مالی را از این جهت بیان کردم تا شک و شبهه ای در باب منبع درآمد من در میان نباشد. هدف اصلی من از کار کردن همانند بسیاری از جوانان ایران زمین “ازدواج” است که در شرایط حاضر هم حقوق کافی ندارم و هم اینکه به لحاظ قضایی همچنان با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد و یا بهتر بگویم بلاتکلیفم! به هر حال در این “وانفسای اقتصادی” همین هم غنیمتیست و صدهزار بار خداوندم را شکر میکنم که این آب باریکه همچنان جاریست و با امید و تلاش روزافزون میجنگم که معشوقه ام را در همین سال های جوانی؛ و نه در روزگار میانسالی یا کهنسالی بچنگ بیاورم!
دو: بانو نسرین ستوده در سکانسی از مستند “تاکسی” (ساخته جعفر پناهی) مطلبی را بیان کردند که من تکرارش را در این مجال خالی از لطف نمیدانم. نسرین ستوده میگوید:
“عمداً گاهی اینکارهارو میکنن که بدونیم تحت تعقیبیم! بدونیم مواظبمون هستن! شگردهاشونم معلومه! اول یه پرونده سیاسی میبندن! جاسوس موساد، سیا، اینتلیجنس سرویس! بعد از توش یه پرونده اخلاقی هم در میاد… اینجا رو واسه آدم زندون میکنن! بیرون هستیا… از زندان آزاد شدی ولی بیرون زندون بزرگتری میشه… نزدیکترین دوستاتو بدترین دشمنات میکنن! بعدش فکر میکنی که یا باید بزاری بری فرار کنی یا اینکه روزی صد بار آرزو کنی برگردی اون تو! خلاصه به نظرم بیخیالش شو!”
سه: من از همان فردای آزادی طعم این تهدیدها و فشارها را با گوشت و خونم چشیده ام. هنوز ۲۴ ساعت از آزادی من نگذشته بود که با انتشار تصویرم در برابر زندان اوین از دادستانی تماس میگیرند و میگویند: “تو باز شروع کردی؟” و من جواب میدهم: “مگر من تمام کرده بودم؟!”. چرا طوری رفتار میکنند که انگار آنها طلبکار و من بدهکارم؟ طلبکار منم که ۶ ماه از جوانی ام را در انفرادی بودم. طلبکار منم که چند ماه ممنوع الملاقات و ممنوع التماس بودم. طلبکار منم که شش ماه از شب تا صبح در سلولم قدم میزدم و همه حرفهایم را مرور کردم تا مبادا فردای آزادی فراموششان کنم! طلبکار منم!
چهار: هنوز چند هفته ای از استخدامم نگذشته بود که مأموران اطلاعاتی – امنیتی آمدند محل کارم. با یک تماس تلفنی خود را به جای رئیس کلانتری ۱۰۶ نامجو جا زده بودند و با دروغ گویی من را برای انجام کاری از مغازه کشیدند بیرون! چرا؟ برای آن که بروند در مغازه سری بجنبانند و یا دستگاه شنودی جا بگذارند چون خودم یکی از آنها را دیدم که در غیاب من با ماسک قصد ورود به مغازه را داشت! تقریبا چند وقت بعد از این ماجرا بود که ایمیل من هم هک شد! وضعیت تماس تلفی هم چندان تعریفی ندارد! در هر تماس با خانواده یک سلام به “برادران ولایی” میکنم و یک سلام به خانواده! البته با ذکر این نکته که قبل از “قربان صدقه” رفتن برای خانواده به برادرا متذکر میشوم: “از اینجا به بعد گوش هایتان را بگیرید!”
پنج: ساعت کاری من تقریبا مشخص است. دیشب مشغول جمع کردن دخل و خرج مغازه بودم که در باز شد و حاج آغا طوسی به داخل مغازه دخول نمودند! کلاه لبه دار سفیدی که روی سرش بود طاسی سر را پوشانده بود! در نگاه اول نشناختمش اما به کسری از ثانیه نکشید که با دیدنش شوکه شدم! اصلاً انتظار این را نداشتم که او به سراغم بیاید. در مخیلاتم تصور میکردم که شاید روزی برسد که من بروم خ فاطمی، خ سیمین دخت شمالی، کوچه وحید، پ ۱۶ و درب دوم را بزنم و بگویم ببخشید حاج آغا طوسی تشریف دارند منزل؟! اما حقیقاً باور نداشتم این آغا خودشان تشریف بیاورند سراغ من و در بدو ورود من را اینگونه خطاب کنند: “سلام علیکم آی مهندس!”
شش: راستش را بخواهید اساساً من مهندس نیستم! من دانشجوی ترم ۷ فیزیک دانشگاه قم بودم که بازداشت شدم. وضعیت تحصیلی دانشجویان فیزیک قم عموماً تعریفی نداشت و صد البته که من هم به موضوعات غیر درسی بیشتر از مباحث درسی علاقه مند بودم. بعد از شش ماه انفرادی تقریبا همون سواد ناچیزی هم که از فیزیک داشتم به باد فراموشی سپرده شد. یک ماه طول کشید تا تغییر رشته بدم و انتقالی بگیرم. در حال حاضر دانشجوی رشته حسابداری دانشگاه پیام نور واحد تهران غرب هستم. این را هم گفتم باز برای همان ها که میدانند یا نمیدانند ولی میخواهند بدانند!
هفت: “سلام علیکم آی مهندس! ساک کادویی هست خدمتتون؟” در همین حین فرد دیگری وارد مغازه می شود. احساس کردم طوسی میخواهد حرفی بزند اما با ورود آن فرد حرفش را نصفه نیمه ول کرد. تلفنش زنگ خورد. “بله بله من سر کوچه انارکی هستم! منتظر شمام!” این تلفن مشکوک نبود؟! سر کوچه انارکی؟ منتظرم؟!
هشت: انگار یکهو ورق برگشت. “آقای مهندس این ساک چنده؟” من کماکان محو تماشای تمثال منحوس حضرت آغا… “۳ تومن”. رنگ صورتش قرمز شده بود. با دست لرزان یک هزاری و یک دوهزاری گذاشت روی پیشخوان و “مرسی مهندس! خدافظ شما!”
نهم: حقیقتا تصمیم ندارم ماجرا را با “پایان باز” تمام کنم اما چه بنویسم که هر آنچه بود و نبود؛ همین بود که خدمتتان عرضه داشتم. خلاصه آنکه من صحیح و سالم هستم و سابقه بیماری روحی و روانی هم ندارم. فلذا قصد شتافتن به دیار باقی و “خودکشی شدن” ندارم مگر آنکه کس دیگری بخواهد من را به طرز مشکوکی “خودکشی کند”. راستی تا دیر نشده گمان میکنم که وقت آن رسیده برگردید و یکبار دیگر بند “دو” را بخوانید.
دوست بسیار عزیز. آنچه در جامعه ما باعث تعجب میشود داشتن عاطفه است. شاید شما به هر کجا بروید حتی دوستان شما, شما را انسان غیر عادی بدانند. ولی در جوامع سالم همه مثل شما هستند. هیچکس از وجود عاطفه نزد کسی تعجب نمیکند. باید خود را به حکومت تحمیل کنیم. اینجا وطن ماست. میخواهیم تنها خود باشیم مهر بورزیم ایده های حود را باز گوییم. ما باید در همه جا در دانشگاه در کتاب فروشی در بازار خود باشیم و هویت خود را داشته باشیم. آنها بتدریج خواهند فهمید که هر کس در خانه خود خود و در وطن خود میتواند خود باشد. باید خود را تحمیل کنیم
شما مطمئن هستید اون آقا برای این کار اومده بودن؟ فکر نکنم ظنتون درست باشه
شفیعی گرامی آنچه را شما با احساس و عشق در این کامنت گذاشته اید همه مادی و با واقعیات زندگی سرو کار دارند. اینها چه ربطی به افرینش و خدا و معنویات دارند غزیز؟ واقعا من در تعجبم از این///شما .چون حضرتشان مثل اینکه مارو افریده که هی دنبالش بدویم و ببینم که ایشان چه خاکی تو سر خودش و ما می ریزه؟ من که ماندم از کوزه به آب رسیدن و بعد به الله و افرینش توسط ایشان رسیدن چه ربطی به زندگی ما دارد و کجای این تسلسل افکار و اندیشه مادی نیست؟ حالا اگر بجای آب تو کوزه روغن ریختیم حتما دیگه به//// روغنی و چرب و چلی می رسیم! هموطن نه تنها معنویات بی معنی و پوچ است بلکه دنیا و کل هستی هیچ هدف و معنی ایی ندارند. تمام آنچه که بظاهر معانی است ذهنیات انسانهاست. اصولا پزوهش و یافتن در هستی برای کل هستی بی معنی است. چون بشر چیزی را در طبیعت و هستی نمی یابد بلکه آنچه بشر پس از سالها پژوهش می یابد برای هستی و طبیعت نا آشنا و تازه نیست. ولی برای انسانها تازه هست. مثلا شما بفرمائید اگر جناب کخ میکروب سل را پیدا نمی کرد چنین باکتر ایی در طبیعت نبود؟ معلومه که بود و کخ بعد از مشاهده بیماران مبتلا به سل و با ازمایشات بسیار به چنین ایده ایی رسید.
اصولا بنیان اکثریت پزوهشها ناتوانی و نیاز انساهاست. خدا اصولا هیچ نقشی در زندگی روزمره ما ندارد و ساخته ذهن فعال ماست. بود و نبود خدا برای انسان تنها موضوعی روانی و تکرار بودن و یا نبودن چنین فکریست و هیچ اصالتی ندارد. شفیعی گرامی زندگی تکراریست که انسانها خود را به آن وادار /معتاد کرده اند. اگر هر روز از خواب برخاستید و شروع به خواندن مشتی عربی کردید و با حرکات کج و ماوج خود را مومن و باورمند دانستید حتما دیندار می شوید. ولی اگر بعد از بیداری دوشی گرفتی و یک نگاهی به روزنامه و صبحانه و شاید کمی موسیقی و بعد کمی راهپیمائی و بعد سر کار رفتید و شب هنگام هم کمی ورزش و مطالعه و موسیقی و شام شب و گفتگویی با دوستی و فرزند و همسری …و بعد خواب و روزهای بیکاری هم مسافرتی و تفریحی با دوستان ……پس از مدتی درخواهید یافت که نقش افریننده در زندگی شما صفرست! شما آمده اید از مولوی و عرفان برای خود غولی ساخته اید ولی با یک مقایسه داوینچی ایتالیایی که تقریبا همزمان همین صوفیان بوده با مولوی و بقیه براحتی متوجه خواهی شد که تمام افکار و اشعار تصوف به اندازه یک هزارم کار داوینچی برای بشریت ارزش نداشته! دلیل اش هم واقعیت گرایی و عملگرایی داوینچی و ذهن گرایی و در عالم هپروت بودن تصوف بوده.
شفیعی گرامی افکار تصوف بدرد گذشته و زمانیکه ما به آن محتاج بودیم نخورد و الان نیز دست و پاگیرند. چون بسیار پیچیده و گنگ و قابل هزاران تفسیرند و زاییده ترس و نفرتند. دوما علم امروز بسیار ساده و روان و بسیار گسترده تر از انی ست که ادبیات تصوف بتواند با آن به مقابله بپردازد. هموطن امروز وقت را با دلار می سنجند. بهمین دلیل از نظر اقتصادی صرف نمی کند که کسی روش علمی را که دیگران پژوهیده اند و آماده است و برای هر پژوهشی می توان بکار گرفت صرف موضوعاتی گنگ و پرسش برانگیز کرد. من چون شما را فردی صادق و صاف و ساده ولی متاسفانه باورمند می دانم بخاطر خواهشی که کردی دست از توهین به مشتی مقدس شده که دکانی برای عده ایی که به زندگی ////عادت کرده اند برداشتم هر چند آن توهینها را من در جواب //////////////////////////////////// دین باوران از جمله خود شما میکردم.ولی هموطن بما هم گاه وقتی حق بده تا گاه وقتی برای مهار ////////////// که سر در نوندونی باورهای مردم دارند لاقل به آنچه که تظاهر می کنند بد و بیراهی بگوئیم. چون اگر چنین نکنیم ////////////////////////////// می شوند و انوقت جلوشونو نمی شه گرفت! مسلما اگر جناب نوریزاد هاشور هاشور لاقل منصفانه کند!
سلام و درود
سید مرتضی
1:11 ب.ظ / ژوئن 29, 2018
سلام و درود شفیعی گرامی
شما گفتید:
« “تحلیلهای مارکس از ماهیت جامعه طبقاتی و اثبات استثمار و تولید ارزش اضافه درست است ولی در کجا؟ آن تئوریها در خصوص یک جامعه سرمایه داری صنعتی در اعلاترین (اعلی) درجه رشد و کمالش درستند و در مورد جامعه ایران محلی از اعراب ندارند”.
سوال این است:مگر تحلیل ها و تئوری ها و پیش بینی های مارکس و مارکسیسم در کشورهای از اروپا که مصداق سرمایه داری صنعتی در اعلی درجه رشد و کمال بودند لباس واقعیت پوشید و تحقق یافت؟ »
جناب سید مرتضی مارکس نه پیشگو بود و نه پیشگویی کرد. او با تجزیه و تحلیل نظام کاپیتالیستی ثابت کرد که مسابقه تولیدی در انباشت کالا منجر به بحران اقتصادی و بیکاریهای گسترده و انقلاب طبقه کارگر خواهد شد.همچنین با توجه به نیاز روزافزون صنایع به منابع مواد خام و بازار فروش متوجه شد که دول سرمایه داری در مرحله ای خاص بر سر تقسیم جهان وارد نزاع و کشمکشی جهانی هواهند شد.(این پیش بینیها بدرستی تحقق پیدا کرد و
این تجزیه و تحلیل و نتایج حاصله بیگمان درست بود). اما پس از مارکس دو اتفاق بزرگ در نظام سرمایه داری افتاد :
1_به سر عقل آمدن نظام سرمایه داری که متفکرین آن نظام با خواندن کتابهای مارکس و سایر منتقدین نظام سرمایه داری تا جایی که توانستند معایب خود را برطرف کردند یا در شدت استثمار تخفیفهای بزرگی دادند. مثلاً با افزودن به دستمزد کارگر و موافقت با ایجاد نهادهای مخصوص دفاع از منافع طبقه کارگر مثل سندیکا ها و احزاب، بجای سرکوب با طبقه کارگر و نمایندگانش به گفتگو و تفاهم پرداختند، حتی نمایندگان آنها را در حکومت و مجالس قانونگذاری پذیرفتند و جهت حل مشکلات و اختلافات مدام با آنها در حال مشورت و مطالعه هستند. موافقت با افزایش درآمد و دستمزد کارگران هم سبب شد که کارگر بتواند کالای تولیدی خود را بر خلاف گذشته خریداری کنند.( البته در کشورهای امپریالیستی غربی کارگر قادر بخرید تولیدات خودش هست ! و گرنه هنوز هم مثلاً در شرکت تولید کفش در هند که شرکتی چند ملیتی و امپریالیستی است کارگر کفش دوز با دستمزد یکسالش هم قادر به خرید یک جفت کفش از کفشهایی که خودش تولید میکند نیست. )
2_نظام سرمایه داری پس از مارکس به مرحله امپریالیستی رسید. در این مرحله نظام کاپیتالیستی بجای صدور کالا دست به صدور سرمایه زد و همان طور که از نام امپریالیسم پیداست سرمایه خصلتی جهانی و بین المللی پیدا کرد.(امپریالیسم یعنی امپراتوری نظام سرمایه داری. کلمه امپریالیسم از کلمه امپراتوری گرفته شده است)در این حالت کشورهای متروپل( مادر) سرمایه داری بحرانهای خود را به سایر کشورها منتقل کردند تا کشورهای جهان سوم و توسعه نیافته یا در حال توسعه مدام در لهیب شعله های جنگهای خارجی، اغلب با همسایگان و گاهی هم با کشورهای بسیار دور از مرزهای جغرافیایی کشور خود( چون جنگ آمریکا با مردم افغانستان و عراق و اخیراً لیبی ) و جنگهای داخلی بسوزند و با مصرف سلاح و کالاهای جنگی و تصرف مواد اولیه و خام، بتوانند مانع بیکاری گسترده و وقوع بحران در کشورهای خود شوند و با تخریب شهرها وزیر ساختها، برای شرکتهای بزرگ ساخت و ساز خود کار و درآمد ایجاد کنند . مثلاً شرکتهای خانه سازی…… که معمولاً مال نمایندگان کنگره و وکیل و وزیران آمریکایی هستند، پس از تخریب شهرها دست به شهرک سازی میزنند و با تولید انبوه خانه های آپارتمانی و فروش قسطی آنها به مردم عراق، خود به صاحبخانه و عراقیهایی که جد در جد عراقی بوده اند به مستأجر آنها تبدیل و هر چه کار میکنند بخش عمده اش به جیب آن شرکتها سرازیر میشود. روزی هم قسطش تمام میشود که خانه کاملاً فرسوده شده و باید تخریب شود. سرازیر شدن اینهمه درآمد و حاصل کار مردم در کشورهای متروپل سبب ایجاد رونق و رفاه و تولید محصولات تازه و
سبب کار آفرینی میشود.
( روزی که در جنگ ایران و عراق یکی از میراژهای عراق سرنگون شد، اقتصاد دانی فرانسوی حساب کرده بود که کل جمعیت فرانسه میتوانند از حاصل سود فروش یک میراژ یکی یک سیب بخورند! )اینکه چگونه بحرانها و تضادهای نظام سرمایه داری به جوامع دیگر منتقل میشود و مثلاً چگونه مردم افغانستان و عراق و لیبی و…. با قربانیانی که هر روز و هر ساعت میدهند، و چگونه سبب ایجاد کار و رفاه و امنیت در ایالات متحده میشوند باید یک دوره اقتصاد سیاسی نظام سرمایه داری امپریالیستی بطور کامل خوانده و نقد شود و این کار نه در تخصص بنده هست و نه در توانم. اما تجزیه و تحلیلها و کشف قانون مندیها و خصلتهای ثابت نظام سرمایه داری توسط مارکس هنوز هم درست ترین تحلیلهاست و با خواندن و فهم آنها میشود بدرستی حرکات دول امپریالیستی را پیش بینی کرد.
اقتصاد یک علم است و دانشگاه دارد و تا مقطع دکترا و بالاتر هم آنرا میشود آموخت.فلسفه مارکس بر اساس تحولات نظامهای اجتماعی و ضرورتها ی جبری تاریخی و علم اقتصاد شکل گرفته ، مارکس فلسفه ای علمی پدید آورده که بر خلاف سایر فلسفه ها، که جهان را تبیین میکنند، او در صدد تغییر جهانست.
اگر دقت کنید اغلب انقلابها و جنبشهای مارکسیستی در کشورهایی پدید آمدند که یا کشوری توسعه نیافته و یا در حال توسعه بودند و این همان انتقال بحران از کانون نظام سرمایه داری به خارج بوده و هست. همانطور که نظامهای برده داری و فئودالی سرانجام اسیر جبر تاریخ و مضمحل شدند و عمر معینی داشتند، نظام سرمایه داری هم عمر محدودی دارد و سرانجام از میان خواهد رفت. در این دنیا هیچ چیز ابدی نیست.
شفیعی گرامی این مسائل را شما برای کسی می گوئید که سر در نوندونی دین دارد و از نظرش مثل استادش اقتصاد مال خرست! آنچه می خورند و می پوشند و …و همه مفت و مجانی بدون کوچکترین منفعتی برای مردم و کشور همه معنویات است نه مادیات! شما هم اینقدر مادی نباشید! نتیجه سخنان گهر بار آن اولی همین اوضاع شیر تو شیر امروزست.
اویانافالاچی به خمینی!لطفا نظرتان را درباره مارکس بفرمائید.
خمینی…بدرد ما نمی خورد. ما اسلام داریم و بسمانست.
اوریانافالاچی…چیزی از مارکس خوانده اید؟ نه بدرد نمی خورد .ما با مارکس قهریم!ما اسلام بسمان است.
سلام و درود
شفیعی گرامی لطفا نوشته ها را با مطالب غیر مربوط به بحث و سوال انباشته نکنید،بنده هم اینقدر مطالعه در مارکسیسم و نقدهایی که از گذشته تاکنون بر آن نوشته شده داشته ام که سخن مربوط از نامربوط را تفکیک کنم.ببینید من نگفتم مارکس و انگلس و تابعین او پیشگو بودند یا پیشگوئی های مشخصی کردند،بحث ما از ضرورت ها و نتایج قهری است که بر فلسفه بقول شما علمی مارکس حاکم است، احتمالا می دانید که کلّا فلسفه مارکسیسم متشکّل از سه بخش است:1- ماتریالیسم دیالکتیک که بمنزله جهان بینی و توجیه جهان است.2- ماتریالیسم تاریخی که ادعاهایی در مورد ضرورت های حاکم بر تاریخ و ادوار مختلف تاریخ دارد.و بالاخره بخش 3- اقتصاد مارکسیستی که در کاپیتال مارکس و کتب دیگر مطرح شده است. الان ما بحثی در ماتریالیسم دیالکتیک و اجزاء آن و ایرادات و تناقضاتی که بر آن وارد است نداریم،می دانید آن بحث جدایی است که مبتنی بر مادی بودن هستی و حرکت در همه اجزاء هستی و تز و آنتی تز و سنتز است ..نقد این بخش از فلسفه مارکس را می شود بلحاظ فلسفی مطرح کرد و می دانید که مفصل است و بحث ما هم نیست،در این زمینه کتابهای زیادی در نقد مارکسیسم تالیف شده مثل نقدی بر مارکسیسم مرحوم مطهری و اصول فلسفه و روش رئالیسم مرحوم علامه طباطبائی و پاورقی های گرانقدر مرحوم استاد مطهری برآن،کتابهای دیگری هم هست.نیز الان بحث ما نقد اصول اقتصادی مارکسیسم یعنی بخش سوم آن نیست که خوب آن بحث هم بقول شما تخصصی است و از حیطه تخصص بنده و شما خارج است و هم مبسوط است.پس سوالی که بنده مطرح کردم مربوط بود به بخش دوم فلسفه مارکس یعنی :ماتریالیسم تاریخی،در این بخش نیز البته از نقطه نظر جامعه شناختی جامعه شناسان نقدها و پرسش های زیادی متوجه ماتریالیسم تاریخی کرده اند که من فقط اشاره به یک سوال و نقض رایج کردم و آن اینکه ضرورت هایی که مارکس معتقد است بر تاریخ حاکم بوده و خواهد بود و آن تقسیم معروف ادوار تاریخ به “کمون اولیه” و “دوران برده داری” و “دوران فئودالیسم” و “دوران سرمایه داری” و بالاخره “دوران سوسیالیسم که بقول برخی تونل ورود به مرحله کمونیسم است،دارای نقض ها و ایرادات زیادی است وبراى همه دنيا صادق نيست و لااقل در آسيا اين مراحل طى نشده است ،و اساسا خود این ترتیب و تقسیم ادوار تاریخ به این صورت محل ایراد و اشکال است که الان مورد بحث نیست،سوال و ایرادی که مطرح بود این بود که بر اساس ضرورت های حاکم بر تاریخ که مارکس و انگلس مدعی آن بودند این ضرورت ها و ادعاها در زمان خود مارکس و بعد از او دچار تناقض و حرکت معکوس شد،می دانید که كارل ماركس اواخر عمر خود را در انگلستان گذراند. پيش بينى خود ماركس اين بود كه مردم انگلستان قبل از ساير ملتها به كمونيسم خواهند گرويد، ولى ملت آلمان و ملت انگلستان زير بار اين مرام نرفتند! و مردم روسيه شوروى آن را پذيرفتند، ماركس هم پيش بينى نمى كرد كه فكر او بجاى آلمان و انگلستان در كشور دورافتاده شوروى و يا چين رواج يابد! یعنی پيش بينىهاى ماركس همه خلاف از آب درآمد ،مثلًا گفت در هرجا كه جامعه سرمايه دارى باشد لازمه سرمايه دارى اين است كه روز به روز بر توليد افزوده شود و بعد مصرف زياد شود، بعد مزد كارگر كم شود و بعد طبعا انقلاب خواهد شد،بتعبیر مارکس این زایشی است که در سیر تاریخ ضروری است،و این تعبیر پیش بینی که عرض شد ناظر بهمین ضرورت مورد ادعاست. در دنياى امروز ما عملًا مى بينيم كشورهايى به اوج كاپيتاليسم رسيده اند در حالیکه كوچكترين نشانه پيدايش سوسياليسم هم در آن كشورها نيست! مثل آمريكا، انگلستان، فرانسه و مخصوصاً آمريكا كه از همه اينها پيشرفته تر است، و كشورهايى الآن به سوى سوسياليسم رفته اند كه ده قرن از آمريكا عقبتر هستند. خود شوروى در 1917 يعنى در حدود 60 سال پيش سوسياليست شد و آمريكاى امروز هنوز سوسياليست نشده است! همينطور چين، كه ترقى صنعتى اش بعد از دوره سوسياليست شدنش است! نه اينكه اول ترقى صنعتى كرد بعد سوسياليست شد، بلكه اول سوسياليست شد بعد ترقى صنعتى كرد. و همچنين خيلى كشورهاى ديگر كه در اروپاى شرقى هستند. الان عده اى از كشورهاى عربى كه ادعاى سوسياليسم دارند و خود ماركسيستها هم قبول دارند كه اينها كشورهاى سوسياليستى هستند، در عين حال از نظر تكامل صنعتى هنوز به مرحله سرمايه دارى نرسيده اند!
بنابر این غرض از پیش گوئی این بود که ضرورت های حاکم بر تاریخ که در بخش ماتریالیسم دیالکتیک فلسفه مارکس ادعا و تبیین شده است بلحاظ تاریخی نه بر ادوار گذشته تاریخ انطباقی دارد و در واقع علیرغم ادعا کلیت ندارد،و نه بعد از مارکس واقعیت خارجی یافتند چون در کشورهای پیشرفته اقتصادی مثل امریکا و آلمان و انگلیس که اوج پیشرفت های اقتصادی اتفاق افتاد و سرمایه داری به اوج تراکم و انباشتگی خود رسید بهیچوجه نشانه ای از گرایش یا حرکت عینی بسوی سوسیالیسم یا کمونیسم مشاهده نشده و نمی شود ،بعد هم که سرنوشت شوروی سابق و فروپاشی اقتصادی آن و گرایش به غرب و سرمایه داری را همه دیدند و می بینند،بنابر این این توجیهات شعری مثل به سر عقل آمدن سرمایه داری و اینطور تعبیرات واضح است که توجیهاتی است که افراد خوش بین به مارکسیسم و کسانی که نمی توانند تناقضات و شکست های فلسفه مارکس لااقل در بخش ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی را بپذیرند بعنوان دلخوشی و توجیه بر تداوم گرایش خویش ذکر می کنند،البته نقد بخش اقتصادی فلسفه مارکس نیز بحث مفصلی است که خارج از حیطه اطلاعات بنده است ولی در کتابهای مفصلی این نقدها هست.متذکر می شوم مطالبی که عرض شد برداشت های اجمالی از کتاب نقدی بر مارکسیسم مرحوم استاد مطهری بود و کتابهای تفصیلی دیگری در این زمینه وجود دارد.
سید مرتضی
7:55 ق.ظ / ژوئن 28, 2018
در زندگی آخرین پیامبر داریم که: دخترکی شش ساله را با عروسک هایش به پیامبر هبه می کنند. که یعنی: این دختر مال تو…..
(پایان)
—-
در کدامیک از تواریخ یا سِيَری که حکایت کننده تاریخ صدر اسلام و تاریخ زندگی پیامبر اسلام-که درود خدا بر او باد-است نوشته اند که عائشه را به پیامبر “هبه”کردند یعنی مال تو؟!
…………..
نکنه سید می خوای بگی عایشه 7 ساله عاشق سینه چاک /// بوده و او لیلی و //// مجنون؟مسلما چنین رابطه ایی عاشقانه بین یک پیرمرد اشنا با بچه ایی 7 ساله چیز عجیبی نیست ولی ///// سوء استفاده جنسی از یک کودک و بفرض علاقهمند بودن /////////////////////// تجاوز و خیانت به احساسات پاک یک کودک است. سید //////////////// طبق اکثریت مطلق روایات مسلمین 7 ساله بوده که محمد او را از پدرش ابوبکر خواستگاری می کند و ابوبکر که از این پیشنهاد در حالت شک بوده مهلت می خواهد و به محمد یاد آوری می کند که آنها برادر دینی هستند و از طرفی دخترش هنوز بچه است. و محمد بهانه اول ابوبکر را با /////////////////////// بی اساس می داند ولی در مورد دوم قبول می کند که صبر کند تا عایشه 9 ساله شود. و چون محمد نمی توانسته بدون زن باشد زنی بیوه را به خانه می اورد. و زمانیکه عایشه 9 ساله می شود او را بخانه می آورد و با او همبستر می شود. و این در زمانی است که عایشه هنوز عروسک بازی میکرده! سید راستی حاضری نوه 9 ساله ات را زیر پای ///////////////////// 56 ساله بگذاری حتی اگر به نوه ات /////////////////// عاشق باشد؟ بدت میاد نه؟ آین همان کاریست که /////// انجام داده!
حالا تو خیال میکنی که مامان جونت عاشق بابات شد و بعد با او ازدواج کرد و یا اصلا در انتخاب بابات نقشی داشت ؟ ترقه جان این عاشق شدن و انتخاب کردن مال دنیای کنونی آنهم نه در همه جای دنیاست . هنوز هم اکثر دختران در دنیا برایشان شوهر انتخاب میشود , فروخته میشوند در همین ایران خودمان ( همین امروز دختران خرد سال فروخته میشوند به افغانی ها در خراسان ), در همین هندوستان خودمان , در همین عراق و افغانستان خودمان در همین …… چرا تو اینقدر هالویی بچه جان ؟ در هزار و چهار صد سال قبل مگر قرار بود که دختری دنبال عشق خودش برود و شوهر انتخاب کند آقای هالو آن هم دختر هفت ساله ؟ من منظورم این نیست که در حق دختران جنایت نشده تا به همین امروز بلکه منظورم این است که حتی تا به امروز چنین امری عادیست در بسیاری از کشور ها و گرفتن گریبان پدر عایشه که چرا دختر خودت را بخشیدی به محمد و گرفتن گریبان محمد که چرا دختر را به آنصورت گرفتی حرفی بسیار پرت است مزدک .
جسی خوشم اومد به نصیحت من گوش کردی و با تغییر رنگ به موقع به این مزدک فهموندی شعبون بی مخ انگشت کوچیکتم نیست که بخواد باهات مقایسه شه.
افشای استفاده مخفیانه جمهوری اسلامی از پاسپورت یک کشور آفریقایی برای مدیران و مقامات ایرانی
استاد فرهیخته و شجاع درود .
فواره چو از حد بگذرد سرنگون شود .
شرایط فعلی کشور مصداق جمله فوق است .
ظلم و ستم به مردم و غارت منابع ملی کشور توسط حضرات ولایی و نماز شب خونا و پیشانی پینه بسته ها بالاخره به پایان میرسد و استارت آن توسط ترامپ زده شده .
متاسفانه معلوم شد که بعد از گذشت 40 سال از حکومت نمایندگان الله مدینه در ایران پایه های آنقدر سست و پوشالی ست که با کوچکترین ضربه و تلنگر فرو خواهد ریخت .!
ترامپ فقط از برجام خارج شده ولی هنوز عملن تحریمها را اجرا نکرده ، وای به حال این اقتصاد پوشالی که تحریمها عملی شوند و یکی از آنها عدم فروش نفت ایران میباشد ، بقیه بمانند ، تصور کنید چه شیر تو شیری در آن زمان رخ خواهد داد ؟
استاد : من از این در شگفتم که حضرات که اینقدر شکننده و همانند طبل تو خالیند ، چرا اینقدر بلوف می زنند و به عبارتی قمپوز در میکنند ؟ استاد اوضاع اقتصادی آخوندی متلاشی شده و روز به روز هم بدتر می شود .
حضرات همانند خری شده اند که در باتلاقی که خود به وجود آورده اند تا گردن فرو رفته و دقیقه به دقیقه بیشتر فرو می رود و هیچ راه نجاتی هم برایشان وجود ندارد .
اما کدخدا همچنان عربده می کشد .!
رودخانه هیرمند و دریاچه زیبای هامون
حدود بیست سال پیش ، شرکتهایی در افغانستان شروع به خرید سیمان خاش (تولیدی شرکت سیمان شهرستان خاش) به بهای حدود دو برابر قیمت واقعی کردند . مردم بومی با تمام توان مشغول قاچاق سیمان به افغانستان شدند .
جمهوری اسلامی متوجه موضوع شد و به فکر درآمدزایی افتاد …
قیمت سیمان خاش را بالا برد و خروج سیمان به افغانستان را مجاز اعلام کرد ، با این کار سه اتفاق افتاد :
۱- درآمد حکومت از بابت قیمت سیمان افزایش یافت .
۲- درآمد حکومت از محل دریافت عوارض خروج بالا رفت .
۳- شرکت سیمان خاش با سه شیفت و تمام ظرفیت سیمان تولید و به افغانستان صادر کرد ….
اما !!!
اما دریغ از کمی شعور ….
دریغ از کمی بینش سیاسی و اقتصادی….
کل افغانستان پوشیده از سرداران منقلی و عوامل اطلاعاتی سپاه بود ، اما این افراد فقط برای کارهای تروریستی در افغانستان بودند و شعور و بینش اقتصادی نداشتند …
افغانستان با استفاده از سیمان خاش ، سدیعظیم در مسیر رودخانه هیرمند ساخت و ورودی آب به ایران را بست .
ظرف مدتی کوتاه با کم آب و سپس خشکشدن رودخانه هیرمند ، دریاچه زیبای هامون هم به کویری خشک تبدیل شد ….
دولت افغانستان برابر معاهدات بینالمللی باید سالیانه مقدار خاصی آب از رودخانه هیرمند را به ایران هدایت نماید ، اما حکومت جمهوری اسلامی قدرت ندارد از افغانستان بخواهد که سهم آب ایران را بدهد و حتی توان شکایت به سازمانهای بینالمللی را ندارد ، چون در آن صورت افغانستان علیه جمهوری اسلامی موضع گرفته و حلقه محاصره ایران کاملتر خواهد شد ….
و به این صورت ، دریاچه زیبای هامون خشک شد و مردم شهرستان زابل ناچار به مهاجرت به استانهای خراسان و گلستان شدند ……
حسن روحانی: درسخت ترین شرایط اقتصادی دولت ایران به عراق کمک کرد.چه کسی پول تمام سلاحی که عراق نیاز داشت را تامین کرد؟پول نیازهای سوریه را درشرایط تحریم چه کسی تامین کرد!حقوق وسلاح انها را چه کسی تامین می کند؟پول موشک ها را دولت ووزارت دفاع داد،…………..
این گوشه ای از سخنان اعتراف گونه رئیس دولت بی تدبیر تدبیر وامید بود !همانکه با شاه کلید ی که در زمان انتخابات ریاست جمهوریش دردست داشت قفل صندوق بیت المال مردم وصندوق ذخیره ملی را باز کرد وبا کمک دیگر ملاهای دزد هم لباسش ان را ناجوانمردانه غارت کردند. ایا روزهای طلایی ملاهای دزد در ایران به روزهای اخر خود نزدیک شده است؟آیا ما به روز تاریخی محاکمه دزدان وطن نزدیک شده ایم؟
درجواب فرمایشات رهبر تنها چیزی که به ذهنم رسید همین شعر از استاد شهریار بود وبس……، گفت باطعنه منبری به چنار سرافرازی چه میکنی بی بار نه مگر ننگ هر درختی تو کزشماساختند چوبه دار پس برآشفت آن درخت دلیرروبه منبر چنین نمود اخطار گفت اگر منبر تو فایده داشت کار مردم نمی کشید بدار؟روانشاد شهریار
چه خوب بود که دوربین بود!
اون موقعی که بیرانوند پنالتی بهترین بازیکن جهان و مهار کرد و توپ و جوری محکم بغل گرفت که شهره خاص و عام شد
خدا رو شکر دوربین بود!
دوربین بود که ثبت کنه این رشادتها رو!
ولی یه جاهایی هم بود که فرزندان این مرز و بوم جای توپ فوتبال،مین فسفری بغل میکردن که به قدری حرارت داشت که هرچیزی رو تو خودش ذوب میکرد!
داغ بود، خیلی داغ، ولی عملیات نباید لو میرفت!
اما تو اون بیابان و میدون مین،زیر نور ماه، جز خدا و ملائکش هیچ دوربینی و هیچ تماشاگری نبود که ببینه و زوم کنه رو صورت این رزمنده ها که ثبت بشه برای وطن جنگیدن یعنی چی!
اونجا که میلاد محمدی توپ و جلو انداخت جوری دویید که همه از جون مایه گذاشتن شو دیدیم!
خدا رو شکر دوربین بود!
یه جاهایی هم یه عده جوون رعنا و تازه داماد بودن،تیربار و آرپیجی روی دوششون میزاشتن و از سینه خاکریز جوری بالا میرفتن، جوری پائین میومدن و جوری به قلب دشمن میزدن که حسرت ندیدن این صحنه ها تا قیامت روی دل ماست!
آره اون موقع ها دوربین نبود!
اونجایی که بچه ها با غیرت عجیبی روی خط دروازه جلوی اسپانیا دیوار گوشتی درست کرده بودن و روی هم افتادن تا دروازه ایران باز نشه!
خدا رو شکر دوربین بود!
یه روز هایی هم تو تاریخ این سرزمین بود که تو مرز شلمچه،همین جوون های بیست 25 ساله ایران، جلوی موتور جنگی عراق،جلوی لشگر زرهی، جلوی توپ و تانک دیوار گوشتی ایجاد کردن تا پای اجنبی به شهرها نرسه!
اونجا راوی تو شلمچه میگفت، دیگه کار از نفر و دسته گروهان گذشته بود، گردان گردان جوون میرفت و برنمیگشت،آخه صحبت ناموس بود!
ای کاش، ای کاش دوربین بود ما میدیدیم مردامون چجوری جنگیدن!
یه جاهایی بود تو تاریخ ایران که جای کف و سوت و هورای تماشاچی ها،گاز شیمیایی و عامل اعصاب میزدن!
یه جاهایی بود سه نفر بودن و دوتا ماسک!
یه جاهایی بود که تیربار ضد هوایی رو به موازات زمین گذاشته بودن و مثل داسی که گندم درو میکنه، هرچیزی که ارتفاع داشت و درو میکرد!
ولی یه عده از همین شیر پاک خورده ها بلند میشدن، سر و سینه شونو سپر سرب داغ میکردن تا تیربار و از کار بندازن!
ولی دوربینی نبود که ثبت کنه!
خدا رو شکر تو جام جهانی دوربین بود.
وقتی تیم برزیل را در فینال شکست دادیم و قهرمان جهان شدیم همبازیهایم در تیم ملی آلمان دور زمین می رقصیدند و هلهله میکردند اما من سرسوزنی شاد نبودم…
راستش غمگین بودم چون ما امید بدهکارترین مردم دنیا را ناامید کرده بودیم و این وحشتناک بود ، بازیکنان برزیل له و لورده بودند و به تلخی اشک میریختند ، ما در آلمان همه چیز داشتیم ، برجهای سر به فلک کشیده ، بزرگراههای رویایی ، اتومبیلهای شیک ، پاساژهای پررونق و درآمدهای سرشار اما آنها هیچ چیز نداشتند جز فوتبال … همبازی هایم را شبیه جانوران وحشی و درنده میدیدم که بالای سر شکار بیپناه خود شادی میکردند، ما دل مردم فقیری را شکسته بودیم…
شاید اگر آنها پیروز میشدند مردم برزیل حداقل همان شب فقر و غمهای خود را فراموش میکردند…
هارولد شوماخر
دروازهبان افسانهای آلمان در دهۀ ٨٠ میلادی
میشه لطفا اصل مصاحبه و یا نوشته او را اینجا بیاورید؟اخه ایرانی از بس حرف مفت از /// شنیده دیگه به چشمهاشم شک داره!
هر کی هر مزحرفی تو اینترنت نوشت سریع کپی پیست نکنین بیارین اینجا.آلمان هیچوقت برزیل رو تو فینال نبرده و در زمان شوناخر برزیل هرگز با آلمان روبرو نشده و دوباریکه حذف شده مقابل ایتالیا و فرانسه بوده و بدتر از همه اینکه آلمان اصلا با شوماخر قهرمان جام جهانی نشده!!!
———–
سپاس از تیزفهمی شما. من خود که از اینجور خبرها چیزی سرم نمی شود.
سپاس
.
مهرداد:
جناب انوری سلام شما بعنوان یک مدافع حکومت تقریباً به همه پستهای منتقدین جوابهای تند میدهید لذا چند سئوال میکنم وازشما توقع دارم درکمال آرامش وباوجدانتان پاسخ دهید
۱_جمهوری اسلامی بعنوان مدعی حکومت ولایت فقیه واستمرار راه انبیا برای ریشه کن کردن فقرمطابق مشی علی ع چه کارانجام داده است؟(تکرار مکررات است در دوران علی هم فقرا کم نبودند !!!!که او جبور بود حتی خودش کیسه ی نان به دوش بکشد وبین فقرا تقسیم کند )
۲_پنج صفت مبرزوشباهت شخص ولی فقیه که ادعای امیرالمومنینی وی رادارید با حضرت علی ع رانام ببرید(او 4 سال بیشتر حکومت نکرد و این مدت باندازه ی یک دوره ی ریاست جمهوری ماست که معمولا در چهار سال دوم نتایج مشخص میشود ولی در ان چهار سال هم از جواب خونخواهی معاویه و متحد کردن یارانش ناتوان بود چون خمینی بعد حکومت فقط بدنبال سرکوب مخالفین و انتقام از رقبای قبلیش بود)
۳_مسئولیت وعواقب نزدیکی ۲۹ ساله ایشان به حکومت کمونیستی روسیه بعهده کیست؟(معمولا حکومتهای دینی بخاطر ذات ماوراییشان که در قران هم امرو نهیها را بالعینه میبینیم هویت دیکتاتوری دارند وتنها ایدئولوژی غیر دینی که میتواند از این نوع حکومتها حمایت کند حکومتهای کمونیستی سوسیالیستی هستند که انها هم با توهم ایجاد جامعه ی بدون طبقه فاسدترین حکومتها را برای مردمشان ارائه داده اند که در این مشخصه با حکومتهای دینی بسیار همگون هستند)
۴_با کدامیک از دستورات قران وپیامبر اسلام دولت نباید برای جلوگیری از تضییع حقوق ملت ایران با آمریکا مذاکره کند ؟(با توجه به اینکه خود پیامبر هم فدک را به دخترش با سالی 20 هزار دینار هبه کرد که بعد مرگش ابوبکر انرا به بیت المال برگرداند هیچکس نمیتواند بعنوان حاکم از موهبتهای زمامداری چشم پوشی کند پس بهتر است الگوی بهتری ارائه دهید )
۵_تداوم حضور یک پیرمرد ۹۱ساله بر مسند تاثیرگذار ترین نهاد تقنینی چیست؟وجناب جنتی دراین ادوار مسئولیت چه نفعی برای ملت داشته است؟(این از ان حرفهاست خامنه ای امید دارد 90 سال به بالا بر مسند حکومت بنشیند این کار بسیار هوشمندانه است او زمینه را برای خودش مهیا میکند یعنی او از کاسترو کمتر است )
۶_چرا نوه ایشان باید درکشور انگلیس بدنیا بیاید ولی ملت برای تهیه داروهای ضروری باید درتنگنا باشند؟(این از موهبتهای زمامداری است الگوی ایشان محمد رسول اعظم است )
ودهها سئوالی که ذهن مردم معمولی جامعه را به خود مشغول کرده ولی برای آن پاسخی نمیابند البته دوستان دیگرهم چنانچه دوست داشته باشند مختارند بدون هیچ توهینی نطر خودراابراز دارند
والعاقبة للمتقین
⭕️میخوام یه چند تا جوک بگم باهم بخندیم:
جوک 1
12% از گاز کل جهان رو داریم!
اما نرخ بهای گازمون سومین گازبهای گران جهان هست.
جوک 2
47% از طلاقها به خاطر مشکل مالی هست!
جوک 3
74% از جوانان مجرد به خاطر مشکل مالی ازدواج نمیکنند!
جوک 4
36% از اختراعات ایرانی بدلیل عدم پشتیبانی مالی در ایران اجرا نمیشود و طرحها مفت و مجانی به کشورهای دیگر داده میشود!
جوک 5
کشوری که 20% از ثروت های خدادادی جهان را دارد.
رتبه پنجم فقر را در آسیا را دارد!
حال شما بیابید پرتقال فروشه دزد را
پرتقال فروش /// حوزه و تروریستهای چپ و راست اسلامی از فلسطین تا یمن و عراق و … و حکومت مشتی دزد و قاتل و ایران ستیز اشغالگر!
آقای نوری زاد اینو نخونی از دستت رفته برا بحث با سیدمرتضی لازمه
به مناسبت واقعه هفتم تیر و روز قوه قضاییه!
استاد محمد مجتهد شبستری: من از فریب خوردگان انقلابم – حرفهایی که مرحوم بهشتی قبل از انقلاب میزد اصلا چنین نبود.
یکبار فیلم های مربوط تظاهرات پیش از انقلاب را میدیم ، دیدم که آقای شبستری پیشاپیش صفوف در میان بقیه روحانیان با ردا و دستار و به قول کسروی با رخت ملایی آنجا شرکت دارند و تظاهرات می کنند بعدها بعد از انقلاب آقای شبستری به من گفتند که فلانی من آن موقع که در آن تظاهرات می رفتم و در آن تحصنی که روحانیان در مسجد دانشگاه تهران کرده بودند شرکت داشتم بر یقین بودم که خداپسندانه ترین و بهترین کار ممکن را دارم انجام می دهم به طوری که میگفتم اگر اینجا حمله کنند و ما کشته بشویم من قطعا شهید خواهم بود و از اینکه به درجه شهادت نائل میشوم راضی بودم و مساله برای من کاملا روشن و حل شده بود.
این را چند سال پس از انقلاب به من گفتند که الان مطلقا من همچین یقینی ندارم و آن اندیشه پاک از وجود من رخت بر بسته است و اتفاقاتی که بعد از انقلاب افتاد آن اندیشه ها را و آن انجذاب ها و فریفتگی ها را از من ستانده و دل من اکنون دیگر در گرو آن چیزی که اکنون در کشور می گذرد نیست.
به دلیل همین که ذهنیت سیاسی هم داشتند و مایل به خدمت هم بودند ایشان وارد مجلس شدند و وقتیکه دور اول مجلس تمام شد ایشان سیاست را به طور کامل بوسیدند و کنار گذاشتند و به طور کامل و مطلقا در هیچ امر سیاسی دیگری شرکت نکردند .
…
یکبار در یک جمله ای ایشان به من گفتند که فلانی من از فریب خوردگان این انقلابم.
گفتند که من قبل از انقلاب اصلا دریافت دیگری داشتم و گمان میبردم که روحانیان ما و انقلابیون ما بنا دارند که یک بنای تازه ای بسازند طرح نویی در افکنند ایشان از آقای بهشتی و خیلی های دیگر گله داشتند میگفتند که من چند مدت با آقای بهشتی در آلمان با هم زندگی کردیم و من طرز فکر ایشان را میدانم و حرف های بسیار از ایشان شنیدم با آقای بهشتی ما به لبنان رفتیم سید موسی صدر را آنجا میدیدیم اینها در روابطشان بسیار باز بودند اصلا این حرف هایی که بعدا از ایشان شنیده شد آن زمان بر زبان نمیاوردند یک بازرگان می گفتند و هزارتا بازرگان از دهانشان میریخت کس دیگری را غیر او نمیشناختند که بتواند که فی المثل مملکت را اداره بکند و یا حرفش در میان جوانها شنوایی داشته باشد یا فکرش با زندگی امروزی خوانایی داشته باشد.
ایشان می گفتند ما با این فکرها بود که دل به انقلاب بستیم ، آمدیم و عازم بر خدمت هم بودیم خودمان را اماده کرده بودیم و این جمله خود ایشان است که گفتند روزی که مرحوم آقای بهشتی لایحه قصاص را به مجلس آورد بمبی بود که در سر من خورد و من فهمیدم که صد درصد اشتباه کردم و این بهشتی دیگر آن بهشتی نبود
بهشتی ای که قبل از انقلاب سخنان خیلی مترقی میگفت ، آمد و لایحه قصاص را در بسته به مجلس آورد که یا این پکیج را تصویب کنید و یا همه را رد کنید و چه کسی جرات داشت که رد کند و تمام مجازات های اسلامی از چشم درآوردن و دست بریدن و سنگسار کردن و… همه اینها را گذاشته بود در پرونده قصاص اسلامی و همه هم تصویب شد چون فقه بود ولی فقهی که چنانکه آقای شبستری میگفت هیچگاه تصور نمیکرد که مرحوم بهشتی عقیده ای به این فقه داشته باشد برای اینکه حرفهایی که قبل از انقلاب میزد اصلا چنین نبود.
…..
متن بالا گزیده ای از سخنان دکتر عبدالکریم سروش پیرامون خاطرات استاد شبستری در دورانی از قبل و بعد از انقلاب در اولین جلسه سخنرانی از سلسله جلسات “بازخواني آثار محمدمجتهد شبستري” دکتر سروش دباغ می باشد که جلسه اول با سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش آغاز شد.
جناب خاطره اینها همه سرو پای یک کرباسند. بهشتی راسپوتین بود.
صبح جمعه است خواستم بگم اگر خواهان اقامتی با خیالی آسوده در دستشویی هستید که براتون خاطره ای خوش ثبت بشه لطفا لطفا در مصرف آب صرفه جویی کنید!یعنی کافی است تصور کنید رفتید به دستشویی و اتفاق بزرگی رو رقم زدید که برای زدودنش دست میبرید به اهرم شیر آب،یک دور میچرخونید و صدایی نمیاد به ناگهان استرسی وجودتان را فرا خواهد گرفت یک دور دیگه میچرخونید صدای خرخری میاد و بازهم از آب خبری نیست آب دهانتان را قورت میدهید مردمک چشمتان از اضطراب گشاد میشود و با عجله شروع به چرخاندن شیر میکنید اما هیچ آبی وجود نداره با دستانی خیس از عرق ترس اما با امیدی در دل دست به آفتابه میبرید که ناگهان حجم خالی و خشک آفتابه بر سرتان آوار میشود وضو هم نیست که بشه با تیمم رفع و رجوعش کرد اتفاق خیره کننده و چشمگیری است! همه اینها به توان صد میشه بدتر بشه که مثلا خونه آشنایی رودرواسی دار میهمان هم باشی که هی هم به نافت مهندس جون بسته باشه چکار میشه کرد؟ همونطور نشسته درو تا نصفه باز کرد و داد زد: زن دایی خانواده آب معدنی نداری نوشابه هم بود اشکال نداره حالا، بعد زن دایی جواب بده مشکی باشه یا زرد و تو با همون استیصال بگی مشکی باشه به رنگ بخت سیاهم!
شهردار تهران چه می کند؟
گاهی وقتها اخباری می شنویم که واقعا انسان از این همه خیانت مقامات شوکه می شود و گمان می کنیم کشور ايران حقیقتا برلین 1945 است، شهری که هم تحت اشغال روسها و آمریکائیان بود و هم انگلیسی ها و فرانسوی ها.
در حالیکه کمر کشور زیر فشار بیکاری و فقر خورد شده است و سال را سال حمایت از کالای ایرانی معرفی کردهاند تا شاید مسؤلان تکانی بخورند، افشانی شهردار تهران از امضای قرارداد ساخت ٦٣٠ واگن مترو با چین خبر داد.
این در حالیست که
شرکت واگن سازی تهران
شرکت واگن پارس
شرکت واگن سازی کوثر
تنها بخشی از شرکت های ایرانی در حوزه واگن سازی هستند که به دلیل نبودن سفارش با مشکلات مالی و تعدیل نيرو مواجه هستند.
شهردار و شورای شهر تهران چه پاسخ منطقی برای عقد قرارداد 630 واگن چینی دارند؟ بیاد بیاورید که چگونه آمریکا و همپیمانان دیرین فقط بخاطر ورود یک قلم کالا (فولاد) خارجی چگونه در آستانه جنگ اقتصادی قرار دارند. کمی بمردم نگاه کنید شاید شرم کردید.
جناب سام گویا شما هنوز از آن خوش باوران هستید عزیز!هموطن ایران در اشغال مشتی بیگانه و ایران ستیز دزد و جنایتکار است.از خواب غفلت بیدار شو هموطن!
جواب نامە مادر رامین حسین پناهی کە بە فدریکا مورگیرینی نوشته بود:
خانم شریفه زرینی عزیز
از نامه شما به نماینده عالی / معاون رئیس کمیسیون اروپا، فدریکا موگرینی، که در آن پرونده فرزندتان رامین حسین پناهی را مطرح کردید متشکرم.
نماینده عالی و معاون رئیس جمهور کمیسیون اروپا، موگرینی از من خواست به شما پاسخ دهم . من مایل هستم به شما اطمینان دهم که اتحادیه اروپا به خوبی از وضعیت آقای حسین پناهی آگاه است و از نزدیک اخبار آن(او) را دنبال میکند. ما اخیرا با توجه به محکومیت ایشان به مجازات اعدام، نگرانی هایی خود را با مقامات ایرانی مطرح کرده ایم. من از این فرصت استفاده می کنم و به اطلاع شما می رسانم که اتحادیه اروپا همچنان در مورد وضعیت غالب حقوق بشر در ایران، از جمله شرایط اقلیت های قومی و مذهبی، نگران است.
حقوق بشر مو ضوع اصلی از درگیری ما با ایران بوده است و ما هرگز ازمطرح کردن مسایل حقوق بشر با ایران خودداری نکردیم. ما همچنان در هر دو طرف در ارتباطات دوجانبه و در مجمع چند جانبه این کاررا ادامه خواهیم داد.
ارادتمند شما،
دنیس چایب
Dear Mrs Sharifa Zarini,
Thank you for your letter to the High Representative/Vice President of the European Commission Federica Mogherini , in which you raise the case of your son Ramin Hossein Panahi. The HRVP Mogherini has asked me to reply on her behalf.
I wish to assure you that the European Union is well aware of the situation of Mr Panahi and has been following it closely. We have recently raised concerns with the Iranian authorities in the context of his conviction to the death penalty.
I take this opportunity to inform you that the EU remains concerned about the prevailing situation of human rights in Iran, including the condition of ethnic and religious minorities. Human rights has been a core element of our engagement with Iran and we have never refrained from raising human rights issues with Iran. We will continue doing so both in our bilateral contacts and in multilateral fora.
Yours sincerely,
سلام دوستان خوب ونازنینم
من امروز میخواهم دشمن را به شما معرفعی کنم
پرسیدم چرا کامیونداران اعتصاب کردند. گفتند کار دشمنه
پرسیدم پس چرا بازنشستگان وفرهیختگان جلوی مجلس تجمع کردند. گفتند کار دشمنه
گفتم پس بازاریان تهران چرا ناراحتند ومغازه ها را بستند گفتند کار دشمنه
گفتم پس چرا مردم اهواز ناراضیند گفت کار دشمن دیگه
گفتم پس چرا دریاچه ها را خشک کردند گفتند کار دشمنه
پرسیدم پس چرا چهار میلیون جوان تحصیل کرده بیکار داریم
گفت کار دشمن نامرده
گفتم پس چرا اینقدر بازار ارز ودلار نابسامانه گفت ای بابا کار دشمنه دیگه
گفتم پس اینهمه فقر وفساد وفحشاچیست گفت چقدر بگیم که کار دشمنه
گفتم پس چرا اینهمه مردم از وضع نابهنجار گشور ناراحتند
گفت چند بار بگم اینها همه کار دشمنه
تازه فهمیدم دشمن همان حکومت وحاکمان جمهوری اسلامی است
آقای نوری زاد
پیشنهاد می کنم زیاد با آدمای مذهبی بحث نکنیم
یه بنده خدایی تعریف می کرد بچه که بودم، رفتم مسجد، سر نمازم با صدای بلند دعا کردم “خدایا یه دوچرخه به من بده” ریش سفید محل شنید، گفت: بچه جان، خدا که کارش دوچرخه دادن نیست، کار خدا لطف به بندگانشه، خصوصا بخشش گناهاشون، نه دوچرخه دادن. صبح روز بعد رفتم یه دوچرخه دزدیدم و تو مسجد سر نمازم دعا کردم که خدایا منو بابت تمام گناهانم ببخش. ریش سفید شنید و گفت: آفرین پسرم، حالا شدی آدم خوب و خداپرست. از آن روز دیگه من راهمو پیدا کردم. الان هم یه گوشه دارم خدمت میکنم، اول اختلاس میکنم و بعد نماز و نذری و توبه…
به حکومت جهل اسلامی کره شمالی مزرعه حیوانات خوش آمدید!
سلام جناب نوریزاد عزیز.
من واقعیتهای اقتصاد کشور میخوام بیان کنم تا بقیه هموطنان بیشتر آگاهی پیداکنند هرچند من.حتی بصورت کاملا کارشناسی سال گذشته در رادیو اقتصاد هم درحضور کارشناسان اثبات کردم که سقوط قطعی هست. مشکلات اقتصاد ایران. اولا درمقایسه باکشورژاپن با یکصد وپانزده میلیون جمعیت. تعدادکارمندان اون سیصد وپنجاه هزار نفره درحالیه کشورما با هشتاد میلیون نفر سه میلیون پانصد هزار نفر اداره میشه. وتقربا. بیش ازنود درصدبودجه کشور تنها هزینهای جاری یعنی پرداخت حقوق به کارمندان هست. به طور مثال شرکت ذوب آهن اصفهان. نیاز به سه هزار. پرسنل داره درحالیکه با چهاردهزار نفر اداره میشه. واین در خودروسازی هم دقیقا همینه وبخاطر همین به قیمت واقعی به مردم فروخته نمیشه وتنها پنج یا ده درصد برای هزینهای. عمرانی تخصیص پیدا میکنه که اون هم محقق نمی شود. دوم بدهی دولت به دستگاه هست. بیش از یکصد ده هزار میلیارد تومان به بیمه تامین اجتماعی بدهکار هست که توان پرداخت آنرا ندارد. بیش از دویست ده هزار میلیارد به بانکها بدهکارهست. درحایکه کل فروش یک سال نفت به قیمت بشکه ای هفتاد دلار تنها نود وپنج هزار. میلیارد تومان هست که با تحریمها ی جدید محقق نخواهد شد. اگر امروز بانکها تصمیم بگیرند پول سپرده گذاران پرداخت کنند درحالیکه تمام ساختمانهای خودشون بفروشند تنها قادر به پرداخت سی و چهار درصد آن خواهند شد. وضع بیمها. تعداد شانزده صندوق. از بیمهای بازنشتگی کاملا ورشکسته شده اند وتنها بیمه تامین اجتماعی برای پرداخت به باز نشستگان. از بانک رفاه. ازطریق وام با بهره سی و چهاردرصد. اقدام میکند. به امید اینکه بتواند ازدولت طلب یکصد ده هزارمیلیاردی خودش وصول کنه در حالیکه دولت اصلا توان پرداخت آنرا درشرایط فعلی نداره واین تنها بخشی ازمشکلات اقتصادی کشورماست.
کارمندان خود دولت متاسفانه دولت هیچ صندوقی که آینده کارمندان تضمین کنه وبه باز نشستگان. خودش پرداخت کنه نداره وفقط چشم وامید اون به فروش نفت. ویا گرفتن مالیات مردم هست. واگر تحریمای جدید وضع شده عملی بشه تقریبا هیچ پس اندازی برای این کار نداره. ودیر یا زود. وضعیتشون ازافراد عادی هم وخیم تر خواهد شد. وتنهاراه افزایش قیمتهای انرژی آب برق وگاز. وافزایش مالیاتها خواهد بود که درشرایط فعلی اقتصادی هرگز. به انجام آن نخواهد بود. در انتها به دلیل ناتوانی در حتی نوشتن وتنظیم قراردادها به خاطر بی لیاقتی این افراد مجبور به پرداخت دوسال گاز مجانی به ترکیه شده ایم. که میتواند چندین سال کشور مارا ازنظر اقتصادی ضعیف ترکند. به نظرمن انتشار اینها میتواند نه تنها واقعیتها رانشان دهد بلکه کشوریکه. به حکومت دیگر به ارث خواهد رسید. کشوری خواهد بود که همه زیر ساختهای آن ازبین رفته. بلکه یک کشور کاملا ورشکسته هست
بخش دیگر مربوط به تولید کشور. متاسفانه درزمانیکه تحریم نفتی نداشتیم ونفت رابشکه ای یکصد وچهل دلار می فروختیم بجای حمایت ازتولید کنندگان داخلی دست به تحریم داخلی زدیم. ابتدا قیمت انرژی را از صد تومان به چهارصد تومان وبعد به هزارتومان افزایش دادیم. درحایکه تنها مزیت رقابتی ما درصنایع انرژی بود ومیتوانست باعث شتاب اقتصادی جامعه شود. بیکاری کشور را ریشه کن نماید از تولید کنندگان داخلی گرفتیم وبا طرح مالیات برارزش افزوده عملا تولید کشور را غیر اقتصادی کردیم. وبا تعیین قیمت دلار به نصف قیمت واقعی وبهره بانکی بسیاربالا عملا. تولید واشتغال کشور رانابود کردیم. تا مسولین بتوانند با واردات کالا به ثروتهای نجومی دست یابند. وتولید کنندگان وصنعتگران ما ورشکسته. یا مجبور به خروج از کشورشدند ویا گرفتار زندان. وکسانیکه سالها برای اقتصاد واشتغال جوانان کشور زحمت کشیده بودند عملا نابود شدند.
حالا داستان قاچاچ وواردات بی رویه به کشور. درسال هزار وسیصد وهشتاد قیمت دلار نهصد وسی تومان تعیین شد ابتدا بسیار خوب بود اما. قیمت دلار ده سال ثابت نگه داشته شد در حایکه هرسال بطور متوسط بیست پنج درصدبه تورم سالیانه اضافه شد واین هزینه به تولید کشور تحمیل نمودند هم زمان واردات هزار قلم کالا. که تاآن زمان ممنوع بود به کشور آزاد شد. باطرح هدفمندی یارانها تنها مزیت نسبی تولید کنندگان داخلی ازآنها گرفته شد. وباتصمیم مالیات برارزش افزوده. عملا تولید کشور غیر اقتصادی وواردات وقاچاچ سود آور واقتصادی شد. وتاکنون ادامه دارد. واین تنها بخشی ازواقعیتهای اقتصادی کشورماست. این گزارش. بارها از سوی کارشناسان اقتصادی مورد تایید قرار گرفته. واز رسانها منعکس شده واصلا چیز جدیدی نیست فقط بخاطر افکارعمومی منتشر میشود
مسله آب شهری که ازطریق وزارت نیرو. به صورت کسترده تبلیغ میشود. تنها یک دروغ بیش نیست طبق آمارها نشان میدهد که ایران دمصرف خانگی حتی ازمیانگین جهانی نیز پایین تراست. اما پرسش اینجاست چرا چنین تبلیغاتی صورت میگرد طبق گزارشها میزان بارندگی بهار امسال درپنجاه سال اخیر بی سابقه بوده وتقریبا دوبرابر متوسط درپنجاه سال گذشته بوده. واقعیت این هست که سال گذشته وزارت نیرو با کسری بودجه بیست وسه هزارمیلیادی مواجه شد وبه ناچار برای تامین این کسری تمام تلاش خودرا گذاشته. تاوانمودکند مردم ایرا ن پر مصرف هستند وبرای صرف جویی باید این هزینه گرانتر شود. درحالیکه اصلا واقعیت ندارد. ودوم برق. باقطع برق وانمود میکنند که مشکل کمبود انرژی داریم. درحالیه بیشترکارخانجات کشوردرشرایط رکودو تعطیل هستند چنین چیزی صحت ندارد به فرض اینکه کمبود برق وجود داشته باشه وظیفه. دولت. ووزارت نیروهست که اقدام به ساخت نیروگاه نماید. واین پرسشی است مردمی که چگونه دولت پول برای ساخت نیروگاه درعراق بصورت رایگان دارد اما برای مردم خودش بودجه ای را ندارد.
اما تحلیل من درمورد دلار. چیزیکه مشکل امروز کشورماست. دلار چه نقشی در معاملات واقتصاد کشور ما داره. باتحلیل قبلی اثبات شد که مسولین بخاطر واردات وقاچاچ به کشور ازتمام امکانات خود استفاده میکنند تقریبا تمام کارشناسان اقتصادی اعتقاد دارند که دلار قیمت واقعی نبود وفقط بخاطر حمایت ازواردات وقاچاچ به کشور زیر قیمت واقعی عرضه میشد. تا دست واردکنندگان که اکثر آنها مسولین ووابستگان به دولت هستند. برای واردات ویک شبه به ثروتهای نجومی بازباشد طراحی شده بود. ویکی ازاصلی ترین مشکل تولید کنندگان نابرابری تعیین قیمت ارز درکشور بود اما باتوجه به اینکه دولت نتوانست قیمت حاملهای انرژی درکشوررا افزایش دهد مجبور به تن دادن به قیمت چهار هزار ودویست تو مان شد. این امر باعث اقتصادی شدن تولید میشد وباعث کاهش قاچاق وواردات به کشور میشد واین به نفع مسولین که ازقبال واردات سود می بردند نبود به ناچار طرح تثبیت اوراق مشارکت بیست درصد را اجرا کرد تا اثر آنرا برواردات خنثی کند. وبقیه عومل که نقش درقیمت تمام شده کالای داخلی داشت افزایش داد. تا واردات هم چنان سود آور باقی ماند وتولید غیر اقتصادی. وبازهم کسری بودجه. وتنها چیزی که. در دست داره. دلاره که اگر به قیمت بالاتر فروخته بشه میتونه بخش زیادی ازبدهی های خودش جبران کنه وباز. افزایش. اما افزایش قیمت دلار. ورسیدن به قیمت واقعی برای اقتصاد ایران بسیار مفیده. درحالیکه گزینهای دیگه درکنار آن وهم زمان آن درکشور اجرا بشه. اولا نرخ بهره بانکی برای اقتصادی شدن تولید. باید به زیر پنج درصد برسه ودوم مالیات برارزش افزوده حذف بشه تا تولید درکشور اقتصادی باشه درغیراین صورت. ناکا رآمد خواهد بود. نتیجه. همان هست که همه میبینند ومطما مسولین واطرافیان آنها هرگز چنین اجازه ای نخواهند داد تا تولید درکشور شکل بگیره. چون سود آنها درتولید نیست در قاچاق وواردات بی رویه به کشوره
نوریزاد عزیز. وقتی مردم درخیابانها برای رسیدن به آزادی تمام تلاش خودشون گذاشتن تا ازشر یک حکومت فاسد وظالم خلاص شوند وظیفه ما بسیار سنگین تر خواهد بود. ماباید سعی کنیم اولا روحیه افراد نیروی انتظامی وسپاهی وبسیجی. که وا قعا به خاطر جهل ونادانی به روی مردم حمله میکنند درهم بشکنیم. ومن تمام توانم درمرحله اول همینه. با پرسش از اونها که واقعا. وضعیت فعلی مناسب ودرشا ن مردم ایران هست ودوم اگر فکر میکنید ازدین دفاع میکنید دین واقعی آیا مبارزه با ربا خواری. رانت خواری وفساده ویا حمایت از آن. واین پبشنهاد من برای نیروی انتظامی سربازان وبرادران سپاهی بوده قبل از اینکه به افراد بیگناه که تنها خواسته آنها کار. تشکیل خانواد ازدواج و زندگی دراین کشوره. یک لحظه فکر کنید. که حق با کیه. کسیکه تمام زندگی خودش ازدست داده ویا کسیکه تمام زندگی مردم نابود کرده. یک لحظه فکر کردن یک عمر عبادته. وبه گفته حضرت امام.حسین ع اگردین ندارید انسان آزاده باشید. ودومین هدف آگاه کردن وروحیه به افراد مبارزه که متوجه شوند اولا کاری که انجام میدهند کاملادرسته و احیا کردن اسلام واقعی هست. معمولا مردم به درختی سنگ میزنند که میوه باارزشی داره. واونها بدنبال افراد بسیار توانمندی هستند که میتونند. نقش بزرکتری داشته باشند. بنابر این افرادشجاع کسانی هستند که درشرایط گوناگون میتونند حرفهاشون بزنند. مبارزه کنندو به دام این افراد نیفتند
ما بار دیگر پیشنهادی برای برونرفت از این منجلاب ویرانگر را، بدون آسیب به هیچ فرد خطاکار، ارائه داده ایم. این پیشنهاد تشکیل کارگروهی از نمایندگان طیف های مختلف به رهبری جبهه ملی ایران که همیشه از فساد و میهن فروشی بدور بوده: سه تن از جبهه ملی ایران، یک تن از هر کدام نهضت آزادی و شورای ملی مذهبی، و همچنین یک نماینده پاکدست که هیچگونه پیشینه سوء استفاده از مقام، فساد یا خشونت نداشته باشد از اصلاح طلبان، اصولگرایان و روحانیت، برای فراهم سازی شرایط انتخابات مجلس موسسان و تدوین یک قانون اساسی نوین، یا اگر ممکن باشد تغییرات بنیادین در قانون اساسی کنونی، است. پس از تدوین قانون اساسی که با استانداردها و اصول کشورداری مردم سالار و جدایی دین از حکومت و رعایت حقوق بشر همخوانی خواهد داشت آن را به بحث همگانی و سپس به همه پرسی خواهیم گذاشت. این برنامه همگام با عفو عمومی مشروط خواهد بود و هیچ کس هدف مجازات یا انتقامجویی قرار نخواهد گرفت.
شما که یکی از انگشت شمار مسئولان باسواد و با وجدان ملی در نظام جمهوری اسلامی هستید، بزرگانتان را تشویق کنید تا دیر نشده و به مسیر بی بازگشت نیافتاده ایم، حتی برای نجات خودشان هم که شده، به این پیشنهاد بیاندیشند؛ تا هم مردم امیدوار شوند و هم بهانه از دشمنان سرزمین ما سلب گردد. این تصور خام که اگر جنگ خیابانی شود نیروهای سرکوبگر نظام پیروز خواهند شد را باید از مخیله خارج کنند. خودتان می دانید که در این صورت چه اتفاقات ناخواسته ای بویژه با دخالت بیگانگان رخ خواهد داد. نه روسیه نه سوریه یا لبنان و فلسطین به نظام کمک خواهند کرد و نه هیچ کشور دیگری. دوست و دشمن خواهان سرنگونی نظام مقدس هستند تا آرامش در منطقه و کشورمان حکمفرما شود. کشورهایی که برای منافع خودشان به شما لبخند می زدند، و خانواده های نیروهای سرکوبگر که اکثریت آنها هم ناراضی و حتی خشمگین هستند، به نظام پشت خواهند کرد. بدنه سپاه و ارتش ممکن است از فرماندهان اطاعت نکنند. از رویا و توهم بیرون آیند که میهن در خطر است. نگذارند بجایی برسد که مردم همه افراد نظام را دشمن خود فرض کنند و هرج و مرج خونین حکمفرما شود.
کورش زعیم
جبهه ملی ایران
تهران – ۴ تیرماه ۱۳۹۷خ
عزیز من
همین فرمایش شما که ا جبهه ملی ۳ تن و از بقیه نهضتها یک تن انتخاب شوند نشان میدهد که خانه شما هم از پای بست ویران است.
نقش بازار در تحکیم و تزلزل پایەهای نظام.
تکیەگاە بازار و بازاریان مذهب و مسجد است. در عموم کشورهای اسلامی بازار و مسجد در کنار همند. بە جامعە ترکیە نگاە کنیم. مناطق توریستی در انحصار احزاب سکولار، شرق ترکیە در انحصار کوردها و مرکز ترکیە کە سرمایە اصلی و کارخانجات در آن نهفتە است در انحصار حزب اسلامی حاکم ترکیە است.
بازار ایران در زمان شاە در دست طبقە سنتی و متدین جامعە بود. بازاردر پیوند تنگاتنگ با آخوندها بود. چهرەهایی چون اسداللە عسکراولادی و برادرش، اسدالە لاجوردی و بادامچیان کە بە دشمنان قسم خوردە شاە و از چهرەهای مطرح نظام درآمدند از جملە بازاریان تهران بودند. بازاریان با ساختار سکولار رژیم شاە در تضاد بودد و تیر خلاص را آنان بە سر رژیم شاە زدند.
بازاریان بعداز انقلاب هموارە از پشتیبانان و حامی رژیم مذهبی بودند تضاد دینی باهم نداشتند و منافعشان در پناە رژیم تامین میشد. جبهەهای جنگ با عراق و جنگ کوردستان توسط بازاریان ساپورت مالی میشد. تا یک دهە بعداز انقلاب سپاە و آقازادەها هنوز وارد تجارت و چپاول بیت المال نشدە نبودند و تجارت دست بازاریان بود. بنابراین رژیم و بازار چە بلحاظ مذهبی چە چرخش سرمایە کنار هم بودند.
بازار ایران خارج از ادارە اصناف، ارتباطشان با دولت از طریق اتحادیەهای مختلف اسلامی و هیئت امناها نظاممند شدە بود. اوایل انقلاب بازاریان در شناسایی و کشف بهائیان و یهودیها و مصادە اموال آنان با رژیم همکاری میکردند. بهنگام تاسوعاو عاشورا بیشترین اماکنی کە با پرچم و نشانهای محرم پوشیدە میشد بازار تهران و خیابانهای مجاور بود.
بعداز پایان جنگ و تثبیت موقعیت نظام، تجارتهای کلان از دست بازاریان در آمد و بازاریان در ردە دوم و سوم واردات و صادرات جای گرفتند. اما بە دلیل ساختار متمرکز ایران و انباشت سرمایە در تهران و مناطق مرکزی بازهم بازاریان کماکان راضی و بە ثروت خود افزودند، بعبارتی دگر خون مردم ایران را بازاریان می مکیدند. اینک با وجود سیاستهای غلط اقتصادی نظام، تحریم وعدم توانایی رقابت با کشورهای دیگر در عرصە صنعت و تجارت اغلب کارخانجات و شرکتها ورشکست ( بخصوص بخش نساجی ) و طبق برخی آمارها چکهای برگشتی چند برابر شدەاست.
اینک بازاریان دورە انقلاب در سن کهولت و پیری بسر میبرند و بازار در دست نیروی جوان است. جوانان بازاری همچون پدرانشان و طیف قدیم ـ اگرچە متظاهر ـ زیاد اهل مذهب ومسجد نیستند. تفاوت آنان با پدران و نسل پیشین خود این است کە بهنگام تعطیلی های گوناگون و ایام سوگواری بجای سینە زنی و اجرای سنتهای شیعیگری بە نقاط مختلف ایران و خارج سفر میکنند. دولت نیز مشکلی با این قضیە ندارد مشروط بر اینکە معترض نباشند. بازاریان نسبت بە درد و رنج فقرا بیگانە و هیچگاە در اعتراضات مردمی شرکت نکردەاند.
با بحران اقتصادی موجود سرمایە آنان نیز بەخطر افتادە است. آنان آخرین قشر جامعە هستند کە در معرض سیل خطرناک قرار گرفتەاند. اوج بحران اقتصادی بگونەایست کە تکیەگاهشان یعنی مذهب و مسجد کمکی بە حفظ سرمایە آنان نمیکند، بنابراین آنچە در این چند روز در شرف وقوع و یا اتفاق افتادە است اگر بە شکاف میان آنان با رژیم بینجامد میتوان گفت کار رژیم تمام است و محتملا سخن جان بولتن درست از آب درآید کە سال گذشتە در میتینگ سازمان مجاهدین خلق در پاریس گفتند رژیم ایران ٤٠ سالگی جشن خود را نخواهد گرفت.
استاد گرامی با درود امیدوارم سید گرامی دوباره نگوید … !!
*محمد جواد منتظری، دادستان کل ایران در واکنش به نمایش بازی ایران_اسپانیا در ورزشگاه آزادی گفت:*
*”شرمم می آید بگویم آن شب در آزادی چه اتفاقاتی افتاده است….”*
.
.
*شرمتان نشد* در حکومت تحت نظرتان هزاران میلیارد از بیت المال اختلاسج شد؟
.
*شرمتان نشد* وقتی آمار تورم را می دیدید؟ .
*شرمتان نشد* از آمار بیکاری؟
.
*شرمتان نشد* از وضعیت مسکن؟ .
*شرمتان نشد* از رانت خواری و باندبازی و پارتی بازی و رشوه خواری؟ .
*شرمتان نشد* از سختی ازدواج؟ .
*شرمتان نشد* از آمار ازدواج و طلاق؟ .
*شرمتان نشد* از شعار مرگ بر آمریکا و انگلیس و… در حالیکه آقازاده هایتان ساکن آمریکا و انگلیس هستند؟ .
*شرمتان نشد* فرزندان ملت برای خدمت مقدس سربازی به هرگوشه مملکت و مرزها اعزام میشدند ولی آقازاده هایتان به کشورهای اروپایی و آمریکایی جهت تحصیل و سرمایهگذاری اعزام میشدند؟
.
*شرمتان نشد* در پنت هواس هایتان بی خبر از آب و هوای خوزستان بودید ؟
.
*شرمتان نشد* از کوله بران کُرد؟ .
.
*شرمتان نشد* از محرومیت سیستان و بلوچستان؟ .
*شرمتان نشد* از مرزنشین های محروم از هر امکاناتی؟ .
شرمتان نشد از تن فروشی برای گرسنه نخوابیدن فرزندان؟ .
*شرمتان نشد* از نابودی محیط زیست و دریاچهها و تالابها و رودخانه ها؟ .با فروش اب به کشورهای همسایه !!!
*شرمتان نشد* از ارزش ریال؟ از قیمت طلا چطور؟ .
*شرمتان نشد* از ارزش پاسپورت ایرانی؟
.
*شرمتان نشد از کشاندن مملکت ثروتمند به اعماق شعب ابیطالب؟*.
*شرمتان نشد* از حقوق ها . حسابها و املاکهای نجومی و حداقل حقوق اداره کار برای کارگر و خانه های مسکن بی مهر برای مستمندان و حسابهای خالی کارمند و فرهنگی ووووو ؟
.
*شرمتان نشد* از وضعیت تحصیل و بهداشتی که رایگان بود که حالا محل پرورش میلیاردرهای کاسب از عمر و آموزش و سلامت مردم شده است ؟
.
*شرمتان نشد* از سهم ایران از علوم نوین و دانشگاه های پیشرفته داشتن؟
.
*شرمتان نشد* از خنده های رفته و عرضه ی غمهای گران قیمت؟ .
.
*شرمتان نشد* از قرن ۲۱ و قرنی که ما را در آن قرار داده اید؟
.
*شرمتان نشد* از چراغی که به خانه روا بود و به مسجد حرام؟ .
*شرمتان نشد* از……از هزاران چیز دیگر که مثنوی هفتاد من کاغذ است…..؟
.
*فقط از روسری و رقص مردم شرمتان شد؟*
.
.
*افسوس سرگرممان کردید با این گیر سه پیچ به مسائل سطحی!!!!!*
گرفتاری و بد بختی ازین بدتر یافت میشود که این شیخ نفهم ادای هادی ملت را در آورد؟ اودرین مقاله زیر سید هم نامیده شده که مبارک است”سید کاظم صدیقی”
مردم بیچاره ومستضعف در آغاز انقلاب تن ها طلا به خمینی اهدا کردند که هیچکس متوجه نشد کجا رفتند وچه شدند.
بله این هم سخنان فردی نفهم به اسم صدیفی:
امام جمعه تهران: شهدا خون دادند شما مالتان را بدهید
6+
رای دهید
130-
kazem-sedighi1.jpgفرارو- خطیب موقت نماز جمعه تهران گفت: امروز با مشکلات اقتصادی و جدی مواجه هستیم که معلول تحریم نیست. بلکه معلول بی توجهی و بی اعتنایی به ندای رهبر انقلاب است .
سید کاظم صدیقی در خطبههای نماز جمعه این هفته تهران ضمن دعوت همگان به تحکیم ارتباط با خداوند واعتماد به او بیان کرد: خداوند توصیه کرده است تا در مواقع سخت به سنگر نماز، روزه و مقاومت پناه ببریم.آنچه که مورد تاکید همه انبیا است تقوا است. باید تمام لحظات عمر خود را ذخیره کنیم و بدانید که ظلم به یکدیگر و ضایع کردن حقوق یکدیگر از آفتهای ویرانگر است.
گزیده سخنان او را میخوانیم: خداوند شما را با اموالتان امتحان میکند. گاهی ورود مشکلات اقتصادی برای شما نظیر گرانی ایجاد میکند و آن را بر شما تحمیل کرده و بازار را بر هم میزند. این یکی از امتحانات الهی است و باید بدانیم که ما در همه مسائل در حال امتحان هستیم. امروز مشرکین دائما در حال ایجاد موجهای سنگین هستند تا شما را ناامید کنند. اماچارهای که درمان دردها است صبر کردن است. نباید در این شرایط دستپاچه شد و به خریدن رو آورد. نباید امروز احتکار کرد با این کار دشمن بر ما مسلط میشود.دشمن نیز به دنبال همین است. در شرایطی که دشمن میخواهد شما را حریص کند باید هر چه که دارید به بازار عرضه کنید.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
شهدا برای کشور خون دادهاند. ما نیز باید مال خود را بدهیم. کشور ما کشور شهیدان است. باید مقاومت کنیم. نباید در چنین شرایطی هیجانی عمل کرد و به دنیا وابسته بود. خداوند رزاق است و گره ها به دست او باز میشود. چرا نسبت به یکدیگر بی رحم هستیم و جنسهای خود را عرضه نمیکنیم. این راه شمارا به سامان نمیرساند. روز هفتم تیر حادثه عظیمی در انقلاب ما بود و ابعاد وسیعی دارد. هفتم تیر دانشگاه است و درسهای همیشگی دارد و متناسب با هر فضایی ملت ما میتواند از آن درس بگیرد. از یک طرف ما دشمن داریم و باید بدانیم که دشمن ما قدار و بی رحم است. او قصد دارد تمام سنگرهای عزت و مقاومت مردم را ویران کند. افرادی را که آنها ترور کردند جرمی جز خدمت گذاری و بذل جان و مال و وقت نداشتند.
ما دشمنی داریم که خدمتگزاران مردم را تحمل نمیکنند و وقتی که ببیند افرادی با لیاقت و صداقت در خدمت مردم هستند به دنبال نابودی آنها بر میخیزند .دشمن شناسی جزو اولویتهای اول جامعه است. مساله بعدی که وجود دارد مساله نفوذ است. نفوذ همیشه پرخطر بوده است. آیتالله بهشتی که شخصیتی علمی وجهانی و اجتماعی داشت به دست یک سرباز اسراییلی کشته نشد بلکه توسط نفوذیها کشته شد.نفوذیها صدمه و ضربههای زیادی را به مردم ما وارد کردند. در آن روز نفوذیها مزدور بودند و دشمن بودند و با تظاهر به دوستی به دنبال زمینه برای زدن چنین ضربهای به کشور بودند که از دیدگاه دشمن دستگاه مدیریتی کشور را به کلی فلج میکرد و انقلابی دیگر باقی نمیماند. امروز نیز ما در جامعه نفوذی داریم. همانطور که حضرت آقا فرمودند دشمن سه راهبرد برای ما پیش بینی کرده است که یکی از آنها فشار است.تحریم فشار ظالمانه است و در درجه دوم جنگ روانی است.
جنگ روانی در سه جبهه مطرح است. یکی تهمت و شایعه پراکنی، که در بین مردم بی اعتمادی ایجاد میکند. یک بعد این جنگ شبکههای مجازی و ماهوارهها هستند. که کارهای هنری و تبلیعاتی انجام میدهند . عدهای نیز در داخل کشور نفوذی هستند که مرتب اشخاص قابل اعتماد را از چشم مردم میخواهند بیاندازند و از روشهای مختلف نظیر تهمت زدن،دروغ گفتن، ارائه سندهای جعلی، استفاده میکنند. جنگ ادراکی که امروز دشمن طراحی کرده است، در این جنگ شرایطی به وجود میآورند که مردم از تریبونهای کشور اخبار را دیر باور میکنند اما وقتی که دشمن خبری را اعلام میکند در جان مخاطبین مینشیند این بسیار خطرناک است که انسان از مجاری خود کشور اخبار را جدی نگیرد ولی از کانالهای دشمن مطلب و اخبار را بپذیرد. اگر رسانه بیگانه هزار بار این را راست گفته باشد در نهایت نیز دشمن است و راست او نیز دروغ است. این هزار تا راست را گفته است تادر یک جایی دروغ بگوید و همه مردم را با این دروغ نابود کند.
این جنگ نیز یکی از خطرهای مهم نفوذ است. مساله بعدی که وجود دارد نفوذ معرفتی است. این جنگ خطرناکترین تاکتیک دشمن است تا کشور را بر هم بریزد. یعنی کاری میکند که مردم منکر را معروف و معروف را منکر تلقی کنند. به عنوان مثال مولفههای قدرتی که خداوند به قیمت خونهای زیادی عنایت کرده است و ما را به استقلال رسانده است ما آنها را به عنوان چالش تلقی کنیم مساله موشک امروز وسیله دفاعی ما است. روزی بود که تهران در تیررس موشک بعثیها و اجانب غربی و شرقی بود.امروز که ما هزاران موشک در زیر زمینهای خود تعبیه کردهایم میبینیم که اسرائیل پیام میدهد که شما موشک نزنید و ما نیز نمیزنیم. و میبینیم که حضرت آقا با قاطعیت میگوید اگر آنها یک موشک بزنند ما ده موشک میزنیم.
اقتدار علمی و هسته ای ما جزو مولفههای قدرت کشور محسوب میشود تا قبل از این کسی ما را به شمار نمیآورد و حاضر به مذاکره با ما نبود ولی تا دیدند جوانهای ما غنی سازی 20 درصدی را تامین کردند و راکتور تهران را با شرف و بدون نیاز به بیگانه تامین کردند به تکاپو افتادند و توافق غیر متوازن عاقبت به شر را بر ما تحمیل کردند اگر ما این قدرت را نداشتیم ما را این گونه به حساب نمیآوردند. آنچه که موجب استقلال کشور ماست استغنای ماست. تا زمانی که ما احتیاج داشته باشیم نمیتوانیم مست
✅ آینده ایران پس از ولایت فقیه ✅
✍ عباس واحدیان شاهرودی
در اواسط دهه هفتاد میلادی جهان غرب بویژه آمریکا متوجه خطر و پیدایش قدرتی تازه آنهم در منطقه فوق العاده مهم خاورمیانه شدند که میتوانست معادلات غرب آسیا و دنیا را بکلی برهم زند.
حکومت پهلوی با اتکا بر داشته های ایران از قبیل :
_ ذخایر نفت وگاز
_معادن و عناصر مهم جهت تامین نیازهای صنایع مادر
_ موقعیت جغرافیایی خاص برای اتصال زمینی هند و چین به اروپا و بالعکس ، همچنین دسترسی شوروی و آسیای میانه به آبهای آزاد و کشورهای خلیج فارس
_برخورداری از اراضی کشاورزی ، جنگلی ، دشتها و بیابانها
_بنادر استراتژیک در خلیج فارس و دریای خزر
_ نیروی کار ارزان
_ جاذبه های تاریخی و طبیعی برای جذب توریست
_ منابع مالی فراوان حاصل از فروش نفت
_ قدرت سیاسی و اعتبار بین المللی
_ توان نظامی و دفاعی قدرتمند و مدرن
_ نیروهای متخصص دوره دیده و تولیدکنندگان فکر و دانش
_ و از همه مهمتر حکومتی که با مدیریت هدفمند عزم راسخی برای دستیافتن به توسعه پایدار داشت ، ایران را در چشم خیلی ها بعنوان یک تهدید جلوه میداد.
دسیسه ها آغاز و سرانجام ایران را بدست قومی سپردند که لازم نیست بگوییم با ما چه ها کردند.
اما برای اینکه بفهمیم در صورت نجات از شر این قوم و سرکار آمدن یک حکومت مردمی و عاقل چه آینده ای در انتطار ماست به چند مثال توجه تان را جلب می کنم !
کشورهای نسبتا کوچکی که از حیث وسعت خاک و جمعیت تقریبا هم اندازه ایران هستند و مبدل به ابرقدرت صنعتی واقتصادی شدند مانند آلمان ، انگلستان ، فرانسه ،ایتالیا ، ژاپن ، کره جنوبی وکشورهای در حال توسعه ای چون سنگاپور ومالزی و ترکیه هیچ کدامشان مانند ایران دارای اینهمه موقعیت و منابع نیستند!!!
بعنوان مثال اگر آلمان ، ژاپن ،فرانسه و کره صنعتی هستند برای تامین انرژی و بسیاری از فلزات مهم و مواد پتروشیمی نیازمند وارادات هستند!
در سوی دیگر اگر کشورهایی چون مالزی و سنگاپور و امارات سالانه چندین برابر ایران از راه ترانزیت کالا و ایجاد باراندازها وخطوط کشتی رانی در آمد کسب می کنند ، در سایر شاخصه های صنعتی و نیازشان به مواد خام متکی بر واردات بوده و بطور کلی کمتر کشوری در جهان یافت میشود که به اندازه ایران توانمندی داخلی داشته باشد.
ایران با آنهمه دارایی ترسناک بود و آمریکایی ها می ترسیدند که ژاپن خاورمیانه ظهور کند واگر ایران پا می گرفت دهها برابر ژاپن قدرت وتوانایی داشت.
تصور کنید ایران صاحب حکومتی آزاد شود که دیگر کارش صدور تروریسم دولتی و دخالت در امور داخلی همسایگان نیست .
همین قدم یعنی جلوگیری از هدر رفت سالانه ۵۰ میلیارد دلاری که نظام صرف حمایت از رژیم اسد ، تجهیز شبه نظامیان شیعه عراقی و مداخلات سیاسی در آن کشور ، ارسال تسلیحات و تامین منابع مالی حوثی های یمن ،تجهیز و ساماندهی سپاه زینبیون شیعه پاکستانی ، و سپاه فاطمیون که متشکل از افاغنه بوده ، کمک بهمخالفان شیعه بحرین ، مخالفان حکومت مراکش ، شیعه گستری در سنگال و جیبوتی و ساحل عاج و و و غیره می شود!!!
از سوی دیگر تعامل با همسایگان و ورود به عرصه تجارت جهانی خیلی زود سبب ورود سرمایه گذاران خارجی و حتی میلیونها ایرانی متخصص مهاجر میگردد که حضورشان رشد سریع صنایع کوچک وبزرگرا در پی خواهد داشت.
همچنین ورود سالانه میلیونها توریست در آمد دهها میلیاردی را ایجاد می کند که میتواند باعث رشد صنایع دستی ، صنعت هتلداری و گردشگری کشور شود !
همچنین با رونق وتوسعه بنادر و راههای زمینی وخطوط هوایی و ایجاد کریدور شمال به جنوب و شرق به غرب میتوانیم سالانه دهها میلیارد دلار از طریق ترانزیت وحمل و نقل کالاها و جابجایی مسافر کسب نماییم !
درین بین دولت میتواند کل درآمدهای حاصل از فروش نفت وگاز را صرف ایجاد وتوسعه و بروز آوری صنایع مادر و بنیادی چون، پالایشگاهها ، توسعه مناطق نفت خیز و استخراج ، خودرو سازی ، آهن وفولاد ، پتروشیمی و کشاورزی نماید.
باور کنید ایران دارای غنی ترین منابع تولید ثروت است و بخاک سیاه نشاندن چنین سرزمینی کار بزرگی بود که فقط از دست قومی بدتر از مغول بر می آمد.
بعنوان مثال وقتی برجام پذیرفته شد نظام مبلغ ۱۵۰ میلیارد دلار بعنوان دستخوش از ثروتهای بلوکه شده ملت ایران را دریافت نمود.ثروت عظیمی که تماما صرف جنگ و کشتار در عراق و سوریه و یمن شد!
باید بدانیم که ما ایرانیان صاحب غنی ترین سرزمین جهانیم و حق مان نیست که مدام به گدایی در کمیته امداد وبهزیستی عمرمان تلف شود.
این نظام ثروت و عزت و میهن مان را نابود کرده است .
هموطن :آینده ترسناک نیست، هیچ چیزی ترسناک تر از باقی ماندن این نظام نیست و ما میتوانیم با هوشیاری حکومتی آزاد و ایرانی آباد بسازیم بشرط آنکه آگاه شویم!
۸/تیر/۹۷
جناب سید مرتضی..خلط مبحث می فرمائید.بنده به تکرار مکررات رو نمیکنم ولی از فرمایش شما تعجب میکنم که میفرمائید نباید شبیه سازی تاریخی کرد. تمام مذهب و فقه شیعه و برو بیای روحانیت از همین شبیه سازیهای مختلف است. شما وقتی نحوه غسل جنابت یک امام و یا شیخی در چندین قرن پیش را ملاک بهشت و جهنم افراد قرار میدهدید خیلی جالب است که از رفتار سیاسی روشن و اشکار پیامبر اسلام به انحا مختلف فاصله میگیرید تا با قرائت حاکمیت درهم شکسته خود را هماهنگ کنید.
اینکه میفرمائید که بدنبال جنگ نیستید هم حکایت همان شتر مثنوی است که ادعای آمدن از حمام را داشت که زیرکی به زانوی او اشاره کرد تا بیهودگی حرفش را بفهماند. عجیب است که شما اینهمه شرارت نظام مقدس را بپای صلح طلبی اش میگذارید.
استدلال شما و عوامل حکومت در نزد عقل سلیم و نگران حال مردم هیچ جایگاهی ندارد و من بر عکس شما از نوع نگاهتان هیج تعجبی نمی کنم. بنظرم شما برای دریافت بهتر اوضاع باید جند وقتی از قم خارج شویدو با لباس مردمان عادی زندگی کنید و امار و ارقام را هم خوب تحلیل کنید تا ببینید سرنوشت تقابل نظامی که تا نان سر سفره اش به نفت خام فروشی وابسته است و تمام هنرش تهدید مردمش به اعدام است در مقابل اقتصادی که فقط بودجه نظامیش 715 میلیارد دلار است و سر نخ تمام امور دنیا در پایتختش است چه میتواند باشد..شما هرچه دوست دارید از غیرت بگوئید ولی این حرفها برای ملت فقیر اسیر در اعتیاد و فقر و فحشا و بیکاری به غیر از صوت روح ازار چیزی نیست..
جناب باصفا…
اینها که تکرار مکررات بود، در عین حال می گویید تکرار مکررات نمی کنید!
بحث من این بود که قیاس با وجود تفاوت شرائط صلح حدیبیه با شرائط ما قیاسی مع الفارق است،من نمی گویم در اسلام صلح وجود ندارد قرآن نیز می گوید “والصلح خیر” اما شما هم نگویید اسلام یعنی فقط صلح،در اسلام هم مبارزه و جهاد و استقامت بوده و هست و هم صلح بجا و بموقع .
حالا بحث حدیبیه و جنگ و صلح در اسلام و اسوه بودن پیامبر را رها کنید، الان بحث این است که ما مصالحه ای کردیم و طرف مقابل (امریکا) دبّه در آورد و زد زیر صلح و قرار داد و میز! نه تنها زد زیر قرار بلکه زور هم می گوید به همان روش چماق و هویج معروف امریکائی! شما باید در هر شرائطی بگویید صلح و مذاکره هرچند طرف تعدادی هویج بدست گرفته و با دست دیگرش در حال فرود آوردن چماق است؟!
شما تعبیر کردید به “شرارت نظام مقدس” منظورتان از این تعبیر چیست؟ اینکه همان حرف امریکائی هاست.اینکه فلان کشور فقط بودجه نظامیش 715 میلیارد دلیل بر این است که بهرکس زور گفت طرف مقابل بگوید سلّمنا؟! عجب منطقی دارید شما،و بالاخره شما الان برای ما توضیح دهید که ما الان با امریکا مذاکره کنیم بر سر چه؟ مگر قضیه هسته ای و نحوه نظارت آژانس بر ایران مورد توافق واقع نشد؟ نه فقط از سوی امریکا بلکه از سوی چند متحد بزرگ و مهم امریکا،با نظارت و اشراف شورای امنیت،امریکا به چه حقی زیر این قرار داد زد؟
اخبار: نمایندگان دولت/* با آیتالل شیا…(سه نقطه از مش قاسم)ین حسین بی نوری همدانی، جعفر سبحانی، ناصر ابول مکارم شیرازی و محمدعلی علوی گرگانی دیدار و گفتوگو کردند.
مش قاسم: به این میگن شیپور رو از سر گشادش زدن. حداقل همین ۵ تن در کلیه اعمال شنیع این حکومت غدار در ۴۰ سال گذشته دست داشتن، در تمام کثافت کاریهای این حکومت/* در ۴۰ سال گذاشته از تحمیق ملت بگیرین تا دزدی اموال این ملت و آدمکشها و شکنجه ها دستشون تا شونه بوده. اینا به جای اینکه به ملت برگردن، از ملت درخواست بخشش بکنن، حکومت رو نوکر ملت بکنن میرن پیش اینا که چهگونه ظلم و جورشون رو ادامه بدن و ملت رو بیشتر به نوکری خودشون بگمارند. به حکومت جهل اسلامی کره شمالی مزرعه حیوانات خوش آمدید.
ویدئوی تشکر مردم عراق بخاطر انتقال آب کارون به بصره
https://www.facebook.com/jalil.azizi.58/videos/632648300435105/
———–
آیت الله محمد نوری زاد:
هر آیت اللهی، و هر مسئولی، که پای این کار بوده و انتقال آب شیرین کارون به بصره را امضاء کرده، حتماً و مطلقاً دزد است.
گفته باشم خلاصه
نگید نگفتی
.
سپاس دوست گرامی و امیدوارم سید گرامی ببیند و نگوید این مدرک فتوشاپ است!!!! . شاید هم هنور اعتقاد به اراجیف و ….دارد
فتوشاپ؟! ویدئو که فتوشاپ نمی شود!
این ویدئو نیز مطلب جدیدی نبود،یکی از ویدئوهایی بود که جناب نوریزاد بعنوان سند و مدرک بر انتقال آب از ایران به کشورهای همسایه آورده بودند،که در بحثی که شد در مورد آن توضیح دادم،ایران دوست ظاهرا شما همه بحث ها و کامنت ها را نمی خوانی و فقط مطالب خودت را ارسال می کنی و می خوانی!
—-
وزیر نیرو: مشکل آب خوزستان 15 تیر ماه برطرف میشود/ فروش آب به کشورهای خارجی کذب است
وزیر نیرو با اشاره به کاهش میزان بارش ها در سال آبی96-97 (مهر ماه 96 تا پایان شهریور 97) گفت: از 1157 شهر کشور حدود 334 شهر در شرایط تنش آبی قرار دارند و بعد از قرائت این گزارش با دستور رئیسجمهوری کار برای بهبود وضعیت این شهرها با همکاری سازمان برنامه و بودجه آغاز شد و بودجهای نیز برای انجام پروژههای مختلف در زمینه اصلاح وضعیت آب در شهرها و روستاها اختصاص داده شد که در مجموع به انجام چهار طرح با بودجههایی به ترتیب 432 میلیارد تومانی، 80 میلیارد تومانی، 200 میلیارد تومانی و 288 میلیارد تومانی انجامید و قرار است که مجموع این چهار طرح در 195 پروژه و در 270 شهر اجرایی شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
وزیر نیرو: مشکل آب خوزستان 15 تیر ماه برطرف میشود/ فروش آب به کشورهای خارجی کذب استدر فضای مجازی خبرهایی مبنی بر انتقال آب کارون به کشورهای همسایه منتشر شده است که این اخبار در کنار مشکل کمبود و شوری آب در شهرهای آبادان و خرمشهر، دلخوریها و نگرانیهایی را برای هموطنان در این مناطق به وجود آورده است.
اما در این زمینه، وزیر نیرو با تکذیب انتقال و فروش آب به دیگر کشورها، گفت: هیچ تصمیم، طرح و پروژهای برای انتقال و فروش آب به خارج از کشور وجود ندارد.
وزیر نیرو اخیرا در یک نشست خبری تصریح کرد: قرارداد فروش آب به کویت که قبلا در دهه هشتاد مطرح شد با مخالفت بنده در آن زمان و الان جلوگیری شد، این صحبتهای من هم باعث نمیشود عده ای در فضای مجازی دیگر درباره این موضوع صحبت نکنند، موضوع آب میتواند ایجاد تحرکات کند و من از هوشیاری اصحاب رسانه تشکر میکنم طرح مطلب در این موارد را با روابط عمومی سازمان آب هماهنگ کنند.
وزیر نیرو با اشاره به کاهش میزان بارش ها در سال آبی96-97 (مهر ماه 96 تا پایان شهریور 97) گفت: از 1157 شهر کشور حدود 334 شهر در شرایط تنش آبی قرار دارند و بعد از قرائت این گزارش با دستور رئیسجمهوری کار برای بهبود وضعیت این شهرها با همکاری سازمان برنامه و بودجه آغاز شد و بودجهای نیز برای انجام پروژههای مختلف در زمینه اصلاح وضعیت آب در شهرها و روستاها اختصاص داده شد که در مجموع به انجام چهار طرح با بودجههایی به ترتیب 432 میلیارد تومانی، 80 میلیارد تومانی، 200 میلیارد تومانی و 288 میلیارد تومانی انجامید و قرار است که مجموع این چهار طرح در 195 پروژه و در 270 شهر اجرایی شود.
اردکانیان درخصوص مشکلات کمبود آب شرب در استان خوزستان گفت: دو استان تحت تاثیر مشکل آب هستند، ما در آبادان و خرمشهر مشکل شوری آب داشتیم چون در حالت مد بودیم آب شور بیشتر وارد رودخانه می شد تمهیداتی داشتهایم و با انتقال آب تونل غدیر این مشکلات حل میشود و انشاءالله تا 15 تیرماه طرح آبرسانی غدیر به بهره برداری میرسد.
http://www.entekhab.ir/fa/news/416524/
به روباه گفتند کو شاهدت، گفت دمم. نظام دزد آنچه با لوله کشی آب و فروش انجام داد ، تجاوز به حریم سرزمین ایران وجنایت بشمار می آید.
سید گرامی با درود خواهش میکنم خودت را بخواب نزن !! فیلم را نگاه کن و ببین دارد چه میگوید و چرا دارد تشکر میکند . وزیر نیرو که اگر راست بگوید که دیگر نمینواند وزیر باشد . احتمالا مطالب روزنامه کیهان هم برای شما سند است .
دوست گرامی نکند ما را خر فرض کردی ؟ ترا به جددت! قسم که بگو ایا به نوشته هایت اعتقاد داری ؟یا فقط برای کسب درامد فوقالعاده شغلت اینه را مینویسی .
کاش حالم مساعد بود وبیشتر میتوانستم برایت بنویسم . روزگارت نیک
ایران دوست (واقعی یا غیر واقعی فرق نمی کند) شما سعی کن وقتی در بحثی کم آوردی از ادب و نزاکت خارج نشوی،من خواب نیستم شما هنوز در خواب و رویای حکومت شاه هستید،فیلم را گفتم دیدم،بر خلاف شما که عربی نمی دانید هم عربی اش را فهمیدم و هم زیرنویس را دیدم،این ویدئو ها فقط حاوی تشکر از کمک های ایران به عراق در زمینه های مختلفی مثل نابودی داعش و دیگر امور است و حاوی یک درخواست :اینکه ایران در مورد آب به عراق کمک کند،نه اینکه ایران به آنجا آب فرستاد،شما دروغگوئی های خودت را پای وزیر نیرو نگذار،اگر آب به عراق صادر شده باشد قضیه ساده ای نیست،باید آنرا و مسیر لوله و ابتدا و انتهای آنرا نشان داد،یک لوله طولانی آب که از ایران به عراق رود سوزن در کاهدان نیست که قابل مخفی کردن باشد،بنابر این آبی به عراق نرفته آنهم در این شرائط خشکسالی در ایران،آن چیزی هم که نوریزاد سند آورد نشان دادم که چیزی نبود جز یک قرار داد بدوی با کشور کویت در زمان دولت اصلاحات آنهم بنا بود از قسمت های انتهایی کارون که بدریا می ریزد واگذار و فروخته شود و نفع آن صرف امور آب در ایران شود،این قرار داد البته موکول بتصویب مجلس بود که هیچوقت هم عملی نشد، من البته کیهان هم نمی خوانم و به روزنامه کیهان نقد هم دارم اما عیب امثال شما هم این است که روی مخالفت کلیشه ای که با جمهوری اسلامی دارید که احتمالا بواسطه قطع نفع شماها بوده است،مایلید به هر مزخرف و شایعه ای دلخوش کنید و آنرا سند بدانید،امیدوارم حالت مساعد شود و بتوانی با ضمیمه کردن اندکی انصاف و اخلاق از پریشان گوئی پرهیز کنید،شما دلتان را خوش کنید به شایعات یوتیوبی و دروغ های ضد انقلاب اما الان که اینها را می نویسم در خبرها بود که فاز دوم آب رسانی غدیر به خوزستان افتتاح شد و مشکلات آبی مردم خرمشهر و آبادان و جاهای دیگر آن استان حل شد،شما در خواب خود بمانید اما تلاشگران این عرصه ها زحمت خودشان را می کشند و روسیاهی دنیا و آخرت برای آنهاست که زحمات دیگران را نادیده گرفته و فقط سیاه نمائی می کنند آنهم با تکیه بر دروغ و دغل.
روزگارت نیک
سلام،
وقتی می خواندم، بیاد قرآن افتادم که زنان پیامبر را از ازدواج منع می کند؟ چرا؟ برای این که اسرار هم خوابگی پیامبر را به دیگران نگویند!!
با سپاس که از روحانیت به اصل داستان رسیدی. امیدوارم ادامه بدی و آقای دکتر خزعلی هم یک بار قرآن را با معنی – نه با تفسیر – بخواند و با امروز مقایسه کند!
چرند نگو خلیل!
دکتر خزعلی مثل تو دین ستیز نیست.
با سلام و درود
آقای رئیس جمهور گفتند: سه راه پیش روی ما است: تسلیم آمریکا شویم؛ به دعواهای داخلی مان ادامه بدهیم؛ بایستیم و آمریکا را به زانو در آوریم.
من – نوری زاد – اما می گویم: راه چهارمی هم هست که به امنیت و آبادانی و رفاه و رشد و رونق ایران می انجامد. چه؟ این که ملایان ولایی، شرشان را از سر منصب ها کم کنند و بجای نخست خویش باز روند و کارها را به ایرانیان کاردان و راستکردار بسپرند!
=====================
نوریزاد گرامی
پس خیل عظیم وزیران و وکیلان و مدیران کلان مادام العمر نشسته بر کرسی ریاست و فساد و سؤ مدیریت، ناکارامدی و زد و بند و رشوه خواری و کم کاری و بد کاری و تخریب منابع زمینی و زیرزمینی و جویی کشور
و یقهآخوندیهای کارگزارنی، جبهه مشارکتی و سایر احزاب فامیلی- رفاقتی برادران اصلاح طلب و اصول گرا، لیبرال مسلک و شبه اسلامی و آقایان بسیجی پیراهن روشلوار پوش موتلفه گرداندگان بازار و شکنجه و زندان،
دولتمردان، بانکداران، بنگاه داران خصولتی، صندوقدارن و رانت خواران و اختلاس گران کلان این نهادها و روًسا و معاونین سازمانهای نظارتی و بازرسی دستگاهای دولتی و رسانههای ملی و خصولتی،
مشاورین برجسته اقتصاد سیاسی لیبرالی کلان مروج خام فروشی نفت، بازرگانی و تجارت رسمی و قاچاق خصولتی، پیمان کاران لشکری و کشوری راه و مسکن، خطوط هوائی، سد و خط آهن، نفت و گاز و هستهای و دفاعی و پتروشیمی ذوب آهن و ذغال سنگ و سایر معادن، دلالان و مهتکرین دارو و درمان شیر خشک بچه…….کجا برند؟
مشکلات و معضلات بسیار پیچیده تر از آن است که فقط روحانیت شیعه و نظام تمامیت خواه و اقتدار گرانه ولایی بر آماده از ذهن و عمل آنها را مسبب اصلی وضعیت کنونی کشور بدانیم. اینجانب در چند فقره تحلیل ساختار اقلیمی یا جغرافیایی، تاریخی و اقتصاد سیاسی بر آماده از این مختصات همه جانبه و مقایسه دو فرهنگ هم طراز و رقیب در عصر باستان- ایران و یونان مبتنی بر دو سنت متمایز جهانبینی فلسفی و دینی، با ساختارهای متفاوت ( حکومت جمهوری- دمکراسی در مقابل حکومت شاهنشاهی- موروثی) و تشریح اجمالی وضعیت کنونی این دو کشور علیرغم میراثهای متمایز فرهنگی از نقطه نظر هدایت و مدیریت کلان اقتصادی و لاجرم پیامدهای هولناک و اسف بار اقتصاد ریاضتی، و معیشتی در سایه ناتوانی، سؤ مدیریت، فساد نخبگان و دولتمردان و بانکدارن و نظام بانکی شبه ملی یونان اما مرعوب بانک مرکزی اروپا و نظام بانکی سلطه گر جهانی و انباشت بیش از ۳۵۰ بیلیون دلار بدهی خارجی آنهم با جمعیت کمتر از ۱۱ میلیون، این پیچیدگیها را با تکیه بر گذارهها و دادهها و ارقام در حد کامنتهای این سایت مطرح کردم.
دوست گرامی پیشه وران و صنعت گران و بازرگانانِ “کاردان و راست کردار” در بستر مساعد اقلیمی و توازن قدرت تاریخی -سیاسی پرورش پیدا میکنند.
گرفتاری های فعلی جامعه ما بیشتر از آنکه مرهون دغل کاری دکان داران فاسد و قدرتمند دین باشد مرهون دغل کاریهای دکان داران رنگ و وارنگ رانت خوار و دزد و غارتگر و رشوه خوار دنیویست در هر شکل و لباسی، که همه جا درون و بیرون دیوان سالاری حکومتی حضور دارند، از صدر تا ذیل، با جمییتی به مراتب بیشتر از روحانیت. طیف و قشر روحانیت در جامعه حل شده است نه بلعکس. آنها بیشتر منعکس کننده خصوصیات ما هستند تا ما منعکس کننده خصوصیت انها (دین خویی آنها بیشتر ناشی از دین خویی ماست تا ما از آنها)؛ و ما دین خوییم چون که فرایند تاریخی تحول صنعتی متکی بر قانون مداری و علم و دانش و آزاد اندیشی و مسئولیت و نقد پذیری میان نخبگان را در سایه توازن قوای طبقات تاریخی اجتماعی تجدد گرا و سنت گرا تجربه نکردیم و در این مسیر پر پیچ و خم تاریخ با مفاته الجنان و نصایح المولک و عرفان مولوی بر روی اینترنت و اینستاگرام با شور و تعصب فوتبال دوستان به پیش میریم.
انضباط و قانونمندی ساختار کلیسای امروزِ انگلیس متاثر از انضباط و قانونمندی نظام پیشرفته صنعتی و سکولار جامعه قرن بیست و یکم است نه کلیسای قرون وسطا.
اگر این خیل عظیم اهالی غیر روحانی شمه ی از کار دانی و راست کرداری از خود بنمایش میگذاشت نه این که در تنازع بقا بمانند قانون جنگل تلاش میکرد که گوی سبقت را از همه برباید، تاریخ معاصر ما به گونهای بسیار متفاوت رقم میخورد.
تعداد آخوندای دولتها را در عکس ضمیمه بشمارید
با سپاس
نظر چند تن از بزرگان درباره آخوند
“میرزا آقا خان کرمانی (150سال پیش)”
آخوند اگر دوست تو باشد، مالت را میخورد و اگر دشمن تو باشد، خونت را
“نادر شاه افشار”
هر آخوند را باید “دوبار” اعدام کرد. یکی برای زندگی بی ثمر و بی خاصیت و بی حاصل و مرده خواری او، و دوم برای فریب مردم و بلعیدن دسترنج و حاصل تلاش و کار آنان.
“اینگر سول”
کفرگویی اتهامی است که روحانیون برای دفاع از اعتقادات مذهبی که توانایی مراقبت از خود را ندارند، ابداع کردند.
“دکتر شاپور بختیار”
فراموش نکنید صدای نعلین آخوندها از صدای چکمه نظامیان خطرناک تر است و در صورت به قدرت رسیدن آخوندها، شما خودتان نخستین قربانی آن ها خواهید بود.
“دیتر هالروردن” (دی دی)
از آدم های مذهبی بترسید… اینان به درجه ای رسیدن که مطمین شدن هر غلطی می خواهند بکنن اشکال نداره. چون فکر میکنن با عبادت کردن جبرانش میکنن.
ابو علی سینا”
به قومی مبتلا شدیم که فکر می کنند خدا جز آنها کسی دیگر را هدایت نکرده
ایرانی گرامی نظر مزدک1 را هم اضافه کنید!
/// که برای ادامه زندگی //// خود از هیچ جنایت و دروغ و خدعه ایی فروگذار نیستند و حلال امروزشان حرام فرداشان و هیچ شرم و حیایی از توجیه زشت ترین و غیره انسانی ترین رفتار و گفتار و کرداری که به زندگی //// شان کمک کند ندارند.حاضرند نسل بشریت را بخاطر زندگی//// خویش نابود کنند ولی به هیچ وجه حاضر نیستند که حتی مضحک ترین و آشکار ترین اشتباه خود را قبول کنند! این جماعت فاسد و شهوتران و فاسق و دنیا پرست و ///////////// جنایتکارانی بشدت خطرناک و سفاک و بی خرد و بی وجدانند که نه تنها به انچه که می گویند خود باور ندارند بلکه بریش باورمندان ابلهی که اراجیفشان را باور می کنند می خندند.
استاد گرامی بادرود امیدوارم که سید (تان!) ناراحت نشود .
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﺿــــــــــــــــــــــــﺎﺷﺎﻩ ﮔﻔﺘﻦ:ﮐﺮﺍﯾه ﺩﺭﺷﮑﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﻭﻥ ﺷﺪﻩ !!!
ﻟﺒﺎﺱ ﻣﺒﺪﻝ ﺷﺨﺼﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪ،ﺭﻓﺖ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺗﻮﭘﺨﻮﻧﻪ. ﺑﻪ ﯾﻪ ﺩﺭﺷﮑﭽﯽ ﮔﻔﺖ: ﺁﻫﺎﯼ ﺗﺎﺷﻤﺮﻭﻥ ﭼﻘﺪ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؟
ﺩﺭﺷﮑﭽﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺸﻨﺎﺳﻪ ﮔﻔﺖ :ﻣﺎﺑﻪ ﻧﺮﺥ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﮐﺎﺭﻧﻤﯿﮑﻨﯿﻢ…
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ : ۵ ﺷﺎﻫﯽ؟
ﯾﺎﺭﻭ: ﺑﺮﻭﺑﺎﻻ
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ : ۱۰ ﺷﺎﻫﯽ؟
ﯾﺎﺭﻭ: ﺑﺮﻭﺑﺎﻻ
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ : ۱۵ ﺷﺎﻫﯽ؟
ﯾﺎﺭﻭ: ﺑﺮﻭﺑﺎﻻ
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ : ۳۰ ﺷﺎﻫﯽ؟
ﯾﺎﺭﻭ: ﺑﺰﻥ ﻗﺪﺵ
ﺳﻮﺍﺭﺷﺪ…
ﯾﺎﺭﻭ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ
ﮔﻔﺖ: ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ؟
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ :ﺑﺮﻭﺑﺎﻻi
ﯾﺎﺭﻭ:ﮔﺮﻭﻫﺒﺎﻧﯽ؟
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ :ﺑﺮﻭﺑﺎﻻ
ﯾﺎﺭﻭ: ﺍﻓﺴﺮﯼ؟
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ :ﺑﺮﻭﺑﺎﻻ
ﯾﺎﺭﻭ:ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ؟
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ :ﺑﺮﻭﺑﺎﻻ
ﯾﺎﺭﻭ: ﻧﮑﻨﻪ ﺭﺿﺎﺷﺎﻫﯽ؟
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ :ﺑﺰﻥ ﻗﺪﺵ !
ﯾﺎﺭﻭ ﺭﻧﮕﺶ ﻋﻮﺽ ﺷﺪ.
ﯾﺎﺭﻭ: ﻣﻨﻮﻣﯽ ﺑﺮﯾﺪ ﺯﻧﺪﺍﻥ؟
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ :ﺑﺮﻭﺑﺎﻻ
ﯾﺎﺭﻭ: ﺗﺒﻌﯿﺪ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ؟
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ :ﺑﺮﻭﺑﺎﻻ
ﯾﺎﺭﻭ: ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ :ﺑﺰﻥ ﻗﺪﺵ !!!
ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﻣﺶ ﮔﺮﻡ
ﻭﻟﯽ ﺍﻻﻥ
ﮔﻮﺷﺖ ﮔﺮﻭﻥ ﺷﺪ؟
ﺑﺮﻭ ﺑﺎﻻ
ﻧﻮﻥ ﮔﺮﻭﻥ ﺷﺪ؟
ﺑﺮﻭ ﺑﺎﻻ
ﺑﻨﺰﯾﻦ ﮔﺮﻭﻥ ﺷﺪ؟
ﺑﺮﻭ ﺑﺎﻻ
ﯾﺎﺭﺍﻧﻪ ﻗﻄﻊ ﺷﺪ؟
ﺑﺮﻭﺑﺎﻻ
به گا رفتیم؟
ﺑﺰﻥ ﻗﺪﺵ
❗️ حنای سیناترای رژیم هم دیگر رنگ ندارد ❗️
✍ عباس واحدیان شاهرودی
« سیناترا » حربه و خدعه مخصوصی بود که در زمان قیام چکسلواکی سابق ماموران سرویس مخفی شوروی موسوم به kgb برای سرکوب جوانان معترض استفاده کردند.
بهار چکسلواکی توسط دهها هزار جوان دانشجو و کارگر علیه استبداد سرخ شوروی و حکومت دست نشانده کمونیستی پی ریزی شد و چون آنجوانان اعتراضات شان را آرام وعاری از خشونت انجام میدادند بهانه ای برای سرکوب وجود نداشت !
از همین روی بدستور لئونید برژنف سرویس کا گ ب طرحی را پی ریزی کرد بنام سیناترا که هدف آن بدنام کردن مبارزان از طریق تخریب اموال عمومی ، آتش زدن ادارات و مغازه ها و ضرب و شتم مردم عادی توسط لباس شخصی ها بود.
کسانیکه با شکل وشمایل و پرچم مخصوص مبارزان به خیابانها می ریختند!!
این شیوه باعث میشود تا قشر خاکستری و بی تفاوت جامعه با حکومت همراه شود و از نیروهای سرکوبگر بخواهند تا با این آشوبگران معترض با شدت برخورد نمایند و از ایجاد هرج ومرج جلوگیری نمایند.
غافل از آنکه آشوبگران لباس شخصی از خود حکومت اند !!!
نظام مقدس آخوندی نیز که سرویس های اطلاعاتی اش دست پرورده رفیق پوتین و همکاران ایشان هستن سالهاست با همین روش کثیف و «حنای سیناترایی» موفق به سرکوب قیامهای مردمی شدند.
تاکنون دهها کلیپ از هجوم مخفیانه یگان ویژه و لباس شخصی ها به اماکن ،مغازه ها ، خودروها ،موتورسیکلت ها و ضرب و شتم مردم در فضای مجازی منتشر شده که عینا همان صحنه ها و تخریبها را در رسانه ملی شاهد پخش شان بودیم که به معترضان نسبت دادند !
اما اگر آقایان ذره ای عقل در سرشان بود و حداقل به بازخورد این صحنه آرایی های زشت در بین مردم عادی توجه میکردند می فهمیدند که این مردم با مردم ۲۰ سال پیش و ناظر حوادث کوی دانشگاه و حتی مردم ۹ سال قبل و جنبش سبز فرق دارند .
حتی قشر خاکستری جامعه ایران نیز امروز بلطف« فضای مجازی فیلتر شده » و بمدد بکار افتادن سلولهای خاکستری مغزشان دیگر خاکستری نیستند.
تنها قشر خاکستری این جامعه ولاییون عزیزند که باور حقیقت برایشان تلخ تر از زهر هلاهل است.
✅ میدانم که « هرگز نرود میخآهنین در سنگ » و گوش تان بدهکار واقعیت نیست . اما این « حنای سیناترا » دیگر رنگ ندارد هزاران گوشی از زوایای پنهان مدام در حال رصد تحرکات خبیثانه شما هستند و از تخریب وآتش زدن اموال مردم فقط بی آبرویی بیشتر نزد مردم ایران وجهان نصیب تان میگردد.
و سلام بر اهل خرد که شما نیستید.
۸/ تیر /۹۷
سخنی با سید مرتضی
“آنکس که نداند و بداند که نداند —- لنگان خرک خویش به منزل برساند
آنکس که نداند و نداند که نداند —– در جهل مرکب ابدالدهر بماند ”
و به این من اضافه میکنم :
آنکس که نداند و نخواهد که بداند —– خود خواسته از ظلمت جهلش نرهاند
آنکس که تغافل بکند به آنچه که داند —– موجود سخیفی است که در بند بماند
جناب سید ، حضرتعالی مجددا بنده را مشمول لطف بیکرانتا ن نمودید تنها ازبابت اینکه آنچه را که واضح بود تکرار کرده و گفتم که نوشته آقای نوریزاد را سرسری خوانده اید و درست درک نکرده اید . با نهایت “ادب” در یک پاسخ چند سطری مرا “سفیه” ، “فضول” ، “خودنما” ، “متعصب” ، “بی بهره ازعلوم” و “بی محتوا” نامیده اید . فکر میکنم اگراین نوشته ازآقای مزدک بود این کلمات تماما گرفتار هاشور صاحب سایت میشد چون مزدک در این سایت بعنوان سمبل فحاشی معرفی شده (اگر چه از نظر من این لقب تنها شایسته رهبر بلامنازع مسلمانان جهان وتوابع است که سی سال در این مملکت بذربی ادبی وهتاکی پاشیده) . شاید هم آقای نوریزاد هرگز فحشها و توهینهای شما را هاشور نمیزند تا اخلاق و شخصیت واقعی شما را نمایان سازد.
بهر حال من راجع به توهینهای شما حرفی ندارم. شما نمیتوانید باین شیوه مرا هم مثل بعضی دیگر عصبانی کنید و به فحاشی متقابل وادار فرمایید و بعد برایم روضه بخوانید که “ادب را رعایت کن”! من در واقع با شخصی بنام “سید مرتضی” هیچ حرفی ندارم. برای من شما در اینجا نماینده یک طرزفکربیمار و متحجر هستید و مخاطب من و بگمانم بسیاری از افرادی که در این سایت مینویسند همیشه ان طرز فکر بوده نه مردی که عکسش را خودتان در این سایت گذاشتید .
مخاطب ما کسی است که همه افرادی را که گهگاه در نهایت فقر و فلاکت برای نجات جان و یا ادامه کارشان مجبور به مهاجرت از وطنشان شده اند (یعنی همان کاری که پیغمبر اسلام کرد) وطنفروش ، خائن و مزدور اجانب میخواند و میگوید شما حق دخالت یا حتی اظهار نظر در اموراین کشور را ندارید ، البته بجز آقای خمینی و اعوان و انصارش که حق همه گونه مداخله در امور همین مملکت را از خارج داشتند. اگر بقول شما “خارج نشینان” وطنفروش و دست نشانده اجانب هستند پس افراد زیادی ازاین قماش – از لنین تا هوشی مین تا خمینی – در وطن هایشان بحکومت رسیده اند و دیگرانی هم خواهند بود .
مخاطب ما کسی است که وقتی شخصی مطلبی در تایید کارهای مثبت خاندان پهلوی که تاریخ معاصر ماست مینویسد بلافاصله او را دروغگو ، نا آگاه ، سلطنت طلب ، نوکر جقه همایونی و شاه الهی مینامد و علی الحساب چند فحش هم نثاراموات ان خاندان میکند ولی هرگز حاضر نیست که با همان معیاری که مثلا رضا شاه را دیکتاتور میداند امامش را بسنجند ونشان دهند که کارنامه ایشان دراین مورد بسی تاریکتر است .
مخاطب ما کسی است که آنچه را همین امروز در شهر خودش اتفاق میافتد و خبرش دهان به دهان میچرخد (پاره ای حتی با فیلم و عکس) منکر میشود چون به چشم خودش ندیده اما نقل قولی را از صدها سال پیش که نه خودش و نه کس دیگری به چشم دیده حقیقت محض و کوچکترین شکی در ان را مستوجب حبس و حتی قتل میداند.
مخاطب ما کسی است که دائما از پارانویا رنج میبرد، همه را دشمن میپندارد وبی وقفه بدنبال کشف نام و مشخصات افراد است . هر کسی را که بر خلاف میلش (حتی بخاطر صلاح خود او) سخنی بگوید دروغگو ، دورو ، شارلاتان و بی شعورو نا اگاه میخواند بدون آنکه لحظه ای بیاندیشد و تلاشی برای درک نظر سایرین بکند چون در مرام خودش دروغگویی و درویی و خود گنده بینی جهت حفظ منافعش مجاز است.
مخاطب ما کسی است که اگرچه خودش درباره هر موضوعی اظهار نظر میکند و خود را علامه همه علوم میداند – از شکافتن اتم تا اقتصاد کلان تا گفتگوی خصوصی محمد با زنان و کنیزانش (که این را هم علم مینامد!) ولی وقتی دیگری در باره او و رفتار و افکارش نظری بدهد میگوید “به توچه!” و نصیحت میکند در مقولاتی که تخصص ندارید وارد نشوید.
مخاطب ما کسی است که شعار عزت و آزادگی سر میدهد اما با پول بیت المال و صدقه از این و ان روزگارمیگذراند .
و در پایان ، جهت اطلاع شما من هرگز در این سایت زیر هیچ نام دیگری ننوشته ام بنابراین زیاد بخودتان زحمت ندهید و بدنبال کشف اسرار بنده نباشید . همانطور که فرموده اید من در همین حالتی که بوده ام هستم و خواهم بود اما “آیا تو هر آنچه مینمائی هستی؟”
————
درود احمد گرامی
این نوشته فارغ از اشاره هایی که به شخص سید مرتضی بر می خورد، نوشته ای فنی و آمیخته به ظرائف و قابل تأمل است.
سپاس
.
جناب احمد قدیمی،خوشا بحال شما که می دانید و می دانید که می دانید!
اما خوب حرف من با شما این است که بنده در این سایت هیچ هنری از شما ندیدم مگر اینکه کمین کنید بعد جایی که بحرف سید مرتضی ایرادی دارید بپرید وسط و با یک نگاه عاقل اندر سفیه و تعبیراتی خاص و گاه دور از ادب چیزهایی بگویید،بعد که پاسخ آن تعبیرات شما داده شد شروع کنید بمظلوم نمائی هایی نظیر مطلب بالا و در کادر قرار دادن تعبیرات طرف مقابل که پاسخی به تعبیرات شما بوده است!
شما کی یاد می گیرید که مثلا اینجا مثل باصفا مودبانه نظرتان را بگویید نفی و اثبات مودبانه کنید از موضع خود دفاع یا عدول کنید و سخن تازه ای فارغ از پریدن وسط بحث های سید مرتضی داشته باشید؟! کار و هنر شما فقط همین است که عرض شد:پریدن وسط بحث من و تعبیراتی خاص و فرادستانه،بعد هم مجادله مظلومانه بر سر تعبیراتی که بعنوان پاسخ دریافت کرده اید! ما اگر دیدیم کامنت گذاری بنام احمد موصوف به “قدیمی”یک مطلب مستقل نوشت و با اهالی سایت ارتباط برقرار کرد آنگاه می توانیم حکم کنیم که “احمد قدیمی”شد یک احمد جدید و متحول شده و هر آنچه که می نماید هست!
سلام و درود شفیعی گرامی
دیدم در انتهای این صفحه اشاره کرده بودید به برخی ابیات مثنوی معنوی مولانا و برداشت هایی کرده بودی از جمله در اینمورد که مولانا در این ابیات در بیان محاوره بین دو عالم طبیعیات قدیم هم اشاره به قوه جاذبه بین اجرام سماوی کرده است و هم از قوه ای بنام دافعه سخن گفته است که تا آن زمان نامعلوم بود و در نتیجه قوه دافعه ای که در کیهان و جهان هست حاصل کشفیات عرفانی مولانا بوده است.
دوست گرامی این برداشت شما برداشت درستی نیست و دیدم دوست ناشناسی هم نقد درستی بمطلب شما وارد کرده بود.
ببینید من نه با مولانا جلال الدین رومی مخالفم و نه با کتاب مثنوی او که دریائی از معارف الهی و اخلاقیات و شرح آیات قرآن و احادیث صادره از مقام نبوی است،مثنوی ارزشمند است و باید بقدر توان از دریای معارفی که مولانا خرمن خرمن دامن گرفته بهره گرفت هرچند مطالب نادرست یا تعبیرات بد نیز در مثنوی هست،در هر حال بحث من در اصل کتاب شریف مثنوی و مقام علمی و معنوی مولانا نیست،نیز بحث من در نتایج و داده های علوم تجربی در حیطه کیهان شناسی و ستاره شناسی و فیزیک و از این قبیل نیست،فقط می خواهم بگویم این تلقی شما که کشف یا اظهار نظر در باب وجود “قوه دافعه”بین اجسام یا اجرام آسمانی و کیهانی اختصاص به مولانا و ابیات مثنوی دارد تلقی درستی نیست،برای اینکه اینگونه نظرات ولو بطور اجمالی یا حتی نادرست در طبیعیات و فیزیک قدیم مطرح بوده است و پیش زمینه های ذهنی مرحوم مولانا در مورد اینگونه مطالب طبیعیات قدیم و اقوال و آراء مشهور یا شاذّ مطرح در طبیعیات قدیم بوده است،چون اظهار کردید که تاکنون در کتابها چیزی در مورد قوه ای بنام قوه دافعه بین اجسام و اجرام ندیده اید لازم دیدم بدون بحث تفصیلی یا داوری نهائی یا تطبیق آراء قدیم با فیزیک جدید چند نمونه عبارت از کتابهای فلسفی کلامی در باب طبیعیات ذکر کنم از کتابهائی مثل “المباحث المشرقیه” امام فخر رازی و حکمت متعالیه (اسفار اربعه) مرحوم حکیم صدر المتالهین شیرازی،البته این بحث ها بطور مبسوط در طبیعیات شفای مرحوم شیخ الرئیس ابو علی سینا و کتاب های طبیعیات پیش از او یعنی کتب ارسطو هم هست.یک نمونه از اشاره به آرائی در مورد وجود قوه دافعه در اجسام ،در بحث مربوط به ابطال خلا است از دیدگاه فلسفی،البته بحث آنجا از خلاء مطلق است نه خلا از نظر فیزیک،آنجا ضمن بحث هایی که حکماء در ابطال خلا مطلق از نظر فلسفی دارند عبارت هایی به این صورت هست ،مثلا در همین بحث امام رازی در المباحث المشرقیه عبارتش اینطور است:
“الفصل العشرون في ان الخلاء لو ثبت لم يكن فيه قوة جاذبة للاجسام و لا قوة دافعة لها
(قال محمد بن زكريا الرازى) انّ للخلاء قوّة جاذبة للاجسام و لذلك يحتبس الماء في الاوانى التي تسمّى سراقات الماء و ينجذب في الاوانى التي تسمّى زرافات الماء * (و منهم من اثبت) للخلاء قوة دافعة للاجسام الى فوق فان الجسم اذا تخلخل بكثرة خلاء يداخله صار اخفّ و اسرع حركة الى فوقه….
(المباحث المشرقیه فی علم الالهیات و الطبیعیات،فخرالدین الرازی،ج1 ص 247)
نیز در جایی دیگر از این کتاب می نویسد:
“…تشتد في الوسط* (و نقول) اما المذهبان الاولان و هما الدفع و الجذب فباطلان لان الحركة الجاذبة و الدافعة ان لم تبقيا بعد مفارقة المحرك القاسر فللحركة القسرية علة غيرهما و ان بقيتا فالكلام في احتياجهما الى العلة كالكلام في نفس الحركة القسري…..
(همان منبع،ج1 ص 634)
—-
نیز مرحوم صدر المتالهین شیرازی در مبحث جواهر و اعراض از حکمت متعالیه که بخش طبیعیات همان کتاب است همین عبارات فخر رازی را در مبحث ابطال خلا نقل و نقد کرده است :
“فصل (16) في أن الخلاء لو ثبت لم يكن فيه قوة جاذبة و لا دافعة للأجسام
زعم محمد بن زكرياء الرازي أن له قوة جاذبة للأجسام و لهذا يحتبس الماء- في الأواني التي تسمى سراقات الماء و ينجذب في الأواني التي تسمى زرقات الماء و منهم من أثبت له قوة دافعة لها إلى فوق و يدل على بطلان الأول أن الخلاء متشابه الأجزاء فلو كان فيه جذب لما اختص ببعض الجهات و على بطلان الثاني إن الخلاء المحرك إما المبثوث في داخل الجسم أو في خارجه المحيط به…”
(الحکمه المتعالیه،صدر الدین شیرازی،ج 4 ص 56)
—
غرضم ورود تفصیلی و توضیح و نقض و ابرام در جزئیات این عبارات در کتابهای فلسفی نیست،بلکه مقصودم این است که اینگونه آراء مطرح در مثنوی مولانا قطع نظر از صحت و سقم آن و تطابق یا عدم تطابق آن با داده های علوم تجربی جدید،پیش از مولانا در کتب طبیعی قدیم وجود دارد،اگر آشنای به زبان و ادبیات عرب نیستید در این زمینه ها به کتابهای فلسفی بزبان فارسی مراجعه کنید مثل درّه التاج قطب الدین رازی یا رسائل اخوان الصفا و دانشنامه علائی شیخ الرئیس در بخش طبیعیات و نظائر آن.
با احترام
———–
در اشاره به نوشته ی دوستمان جناب شفیعی، نوشته ی شما جامع الاطراف و منصفانه است سید مرتضای گرامی
سپاس
.
سلام و درود
جناب سید مرتضی بینهایت از لطف شما و زحمتی که کشیده ای سپاسگزارم. این شیوه تحقیق شما را بسیار میپسندم و برای وقتی که صرف کرده و جستجویی که میکنی ارزش
فراوانی قائلم. همچنین در تأیید دوستی که مطالبی در خصوص نقص و مشکل دریافتهای عرفانی نوشته بود شما با انصافی ستودنی :« عیب می جمله بگفتی، هنرش نیز ». بیگمان درک و دریافتهای عرفانی قابل آموزش و انتقال نیست در ضمن وضوح کافی ندارند و بر خلاف علوم تجربی قابل آزمون و آموزش نیست. به هر علل و دلایلی این نقص در ادبیات عرفانی هست، ولی گاه به ابیات و جملات و عباراتی برخورد میکنیم که نمیشود سرسری و بی اعتنا از آنها گذشت. نمیدانم چرا دوستان میپندارند که بنده آثار مولانا را مطلق میدانم و هیچ نقصی در آنها نمیبینم؟ اگر در صدد نقد آنها بر میآمدم یا توان نقد عرفان بویژه آثار حضرت مولانا را میداشتم بیگمان به نقاط ضعف آنها و گاه بعض عقاید قدیمی که بطلانشان ثابت شده هم میپرداختم. اما عرض و توجه بنده به پاره ای از اندیشه های بکری است که میتواند هر کنجکاو دانش دوستی را به تکاپو وادارد. لینکی که در آنجا متعاقباً از مصاحبه با جناب دکتر بهرام مبشر تقدیم کردم نشان میدهد که کشف قوه دافعه ربطی به علم هیئت و فلکیات قدیمی ندارد و اشعار مولانا بیشتر به گفته های دکتر مبشر شبیه است، نه حدسیات علم هیئت قدیم.
از آنجایی که بنده لااقل دو بار آزموده ام میدانم که میشود بعضی از اندیشه های مولانا را حتی به صورت اختراعی نو و محصولی تازه در آورد. بنده ادعا ندارم که تنها برداشتها و تفاسیر بنده درستند و لاغیر. به همین دلیل چشمم به قلم و گوشم به کلام هر صاحب خرد علاقه مند به علم و عرفانیست که ممکن است از زاویه ای دیگر به این اثر جاودانه نگریسته باشد و لطایفی علاوه بر آنچه بنده فهم کرده ام، درک و دریافت کرده باشد. گاهی به سخنرانیهای جناب دکتر الهی قمشه ای در خصوص عرفان گوش میدهم و آثار دکتر سروش را میخوانم و با آنکه آن بزرگان به نحوی فوق العاده عالی مثنوی را شرح و تفسیر میکنند ولی میبینم که حتی شرح عالیجنابان دکتر قمشه ای و دکتر سروش هم مطلق نیست و آنها گاه از ابیاتی به آسانی میگذرند که فرد کم سوادی چون بنده
دهها نکته دیگر علاوه بر شرح و تفسیر آنان، از آنها برداشت میکند. اینکه قدما گفته اند« همه چیز را همگان دانند »بی حکمت و بی دلیل نبوده و نیست. بنده در انتظار عزیزانی از میان همان همگان هستم.
باز هم سپاسگزارم.
سپاس از تشویق های شما نوریزاد گرامی
تشویق های شما نشان می دهد که هنوز مطالب این بنده را می خوانید.
سپاس
درود
ملت برای چه و از چه عصبانی و ناراضی است؟
ملت از زندان نظام و زندانبانانش عصبانی است و به این دید و آگاهی رسیده که این نظام باید کنار برود .
نظام ولایی مطلقه ، چون ملت و کشور ایران برایش مهم نبوده و ارزشی بر ایشان قائل نیست، حاضر به عقب نشینی در برابر مردم نیست و با ترور و کشتار و زندان سعی درسرکوب ملت دارد. چرا؟
یکی از خصوصیات دیکتاتورها ، اعمال زوربر دیگران است وتنها زبانی که می فهمد، هم زبان زور است. نمونه اش هم کره شمالی و آمریکا.
نظام فاشیستی ولایت فقیه که دائم دم از اکثریت می زند، در حقیقت پشیزی برای آن قایل نیست زیرا قدرت مردم را نادیده گرفته و خود را بالاترین قدرت می شمارد. مردم برای او بی ارزش و قدرتندو باید سرکوب شوند ،زیرا نه تنها با قدرت او یکسان نیستند، بلکه در مرتبه پایین تر از اویند،دقیقا سرکوب مردم ،نشانه این دیدگاه است. حال آنکه حاضر به کرنشهای بسیار در برابر آمریکاو غرب است.
هرنظام دیکتاتوری ،قدرت مردم را نادیده گرفته و قدرت خود را یگانه می داند،بدین خاطر محکوم به نابودی است.
سید ، بجنب، فکر نون باش که خربوزه آب است.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی روز پنجشنبه در مراسم افتتاح فاز دوم پالایشگاه ستاره خلیج فارس به عنوان بزرگترین پالایشگاه میعانات گازی جهان در بندرعباس، اظهارداشت:هر فاز پالایشگاه ستاره خلیج فارس ۱۲ میلیون لیتر بنزین تولید می کند و امیدوارم فاز سوم را زمستان ۹۷ افتتاح کنیم.
روحانی: در برابر یک مشت آدم قلدرمآب که به هیچ چیز متعهد نیستند قرار داریم / نیمی از مردم آمریکا از حکومتشان خجالت میکشند / هرگاه میبینم فشارها زیاد است یادی از شهید بهشتی میکنم؛ این فشارها قابل مقایسه با آن زمان نیست
/ امروز روزی نیست که به بازارها هجوم ببریم و انبارها را پر کنیم؛ باید بازارها را پر از کالا و رنگین کنیم / این یک آزمایش الهی است؛ اقلیتی هستند که همواره در این امتحانها تجدید میشوند / اگر ۶ ماه ایستادگی کنیم، دشمن تسلیم خواهد شد
رئیس جمهور با بیان اینکه ” ما به همه جوانان، مهندسان و کارگران کشور افتخار می کنیم”، گفت: باید تهدید دشمن را دفع و به فرصت تبدیل کنیم و با افزودن به هزینه بدخواهان، آنها در مدت کوتاهی در برابر ملت ایران تسلیم خواهند شد….
.
دکتر روحانی افزود: یکی از سران همین کشورهای جنوبی خلیج فارس به من میگفت که سالانه 9 میلیارد دلار برای حضور آمریکا در منطقه به آنها پرداخت میکنیم و این در حالی است که آمریکا به جای اینکه برای حضورش در منطقه و برقراری پایگاه برای منافع نامشروعش، هزینه پرداخت کند، هم در منطقه حضور داشته، هم دخالت میکند و هم برخی از این قبیل کشورها را سرکیسه میکند.
رئیس جمهور ادامه داد: همان مسئول به من میگفت که ترامپ به او زنگ زده و گفته که این پولها کم است و باید با توجه به ذخایری که دارید پول بیشتری به ما دهید.
دکتر روحانی با بیان اینکه کشوری که در برابر یک ابرقدرت سرفرود آورده و از پول نفت و خزانه ملت خود به او باج میدهد، برای این است که در ظاهر آن ابرقدرت کشورش را حفظ کند و در باطن آنها نیز بتوانند حکومتشان را ادامه دهند….
رئیس جمهور اظهار داشت: ما کشوری پرافتخار داریم که در آن روی پای خود ایستادهایم و ملت ما خودشان سرنوشتشان را انتخاب کرده و پای صندوق میآیند و در آن افتخار همه مسئولان این است که مشروعیت سیاسیشان را از رأی مردم دارند…
رئیس جمهور با تأکید بر اینکه باید کاری کنیم که پیشانی دشمنان به سنگ بخورد، افزود: ما امروز در برابر یک مشت آدم قلدرمآب که دارای محاسبات غلط نسبت به کل جهان و از جمله ایران هستند، قرار داریم و این در حالی است که شاید بگوییم آنها با برجام ایران مخالفند اما میبینیم که در چین و اروپا و سایر نقاط نیز اینگونه هستند و در حقیقت آدمهایی روی کار آمده اند که به هیچ چیز متعهد نبوده و هیچ پیمانی برایشان ارزشمند نیست…..
دکتر روحانی گفت: آدمی که مادر را از بچه جدا میکند و ضد اسلام و مسلمانان بوده و همه افتخارش دیوارکشیدن بین کشور و همسایهاش است، در برابر ما قرار دارد و امروز نیمی از مردم آمریکا از حکومتشان خجالت میکشند و اگر از آنها نظرسنجی کنیم، میبینیم آنها نیز از این حکومت و از این کاخ سفید ناراضی هستند.
رئیس جمهور با اشاره به اینکه امروز بین آمریکا و نزدیکترین متحدانش مانند کانادا، مکزیک و اتحادیه اروپا، فاصله بسیاری افتاده است، گفت: آنها نسبت به ما کینه طولانی و بلندمدت دارند، به گونهای که یکی از سران حکومت فعلی آمریکا عنوان میکرد که ما باید ریشه ملت ایران را بخشکانیم…
دکتر روحانی تأکید کرد: ما در این مقطع هم باید احساس قدرت کرده، سینه را سپر کنیم و در برابر بدخواهان بایستیم و صبر و تحمل داشته و سست نشویم و گلهها و شکایتها و فاصلههایی که همواره در جامعه ما میان اقشار و گروههای مختلف وجود داشته را کنار بگذاریم.
رئیس جمهور اظهار داشت: البته همواره اختلافات در کشور ما وجود داشته و مربوط به حزب یا گروههای سیاسی نمیشود و در کوچکترین مناطق هم بر سر موضوعات مختلف اختلافات و سلیقههای گوناگون بوده است اما هنگامی که دشمن در برابر ما قرار میگیرد و میخواهد ملت را شکسته و عظمت ما را خرد کند، ما یک ملت واحد هستیم.
رئیس جمهور اظهارداشت: برای ساخت پالایشگاهی مثل ستاره خلیج فارس، میلیاردها یورو هزینه شده است و امروز باید راه را برای حضور مردم در این عرصه باز کنیم و سهام چنین مجموعههایی را به مردم واگذار کنیم. همه دستگاههای دولتی و نهادهای عمومی و نظامی باید سرمایههای در اختیار خود را به مردم واگذار کنند تا هم مردم ثروتمند شده و هم به آینده امیدوار شوند و پولهای سرگردان نیز در مسیر صحیح تولید به کار گرفته شود………
http://www.entekhab.ir/fa/news/416270/
با سلام
راه ساده اش آنست که افراد تحت تعقیب مارک زا چی چی برگ، قدری اسم خود را دستکاری کنند. مثلاً به جای دکتر شهداد بنویسند دکتر شوت داد، دکتر شیخ داد، دکتر شِرّ داد، دکتر شب داد، دکتر شیاد و اسمهایی از این قبیل . در این صورت مارک زا چی چی برگ سهل است ، شخص خانم جینا هسپل رییس سازمان سیا هم نمیتواند با ریختن رای مثبت با آبرو و اعتبار هیچ نابغه ای بازی کند، بخصوص نابغه ای که آقا مجتبی را با نام کوچک صدا میزند و به او میگوید آغا مجتبا.
با درود و سپاس، مگه نخونه این کامنت شما را! و گر نه به هر میزان که خواست منفی میدهد و این مهم نیست، مهم اما اینه که روی راهی که پیش پایش گذاشتهای قدری فکر کنه شاید فرجی شد.
گزارش گوترش درباره قطعنامه ۲۲۳۱: تائید پایبندی ایران به برجام برای دوازدهمین بار و انتقاد از برنامه موشکی / روسیه: گزارش دبیرکل مایه تعجب بود؛ چرا اشاره ای به تحریم آمریکا علیه ایران نکرد؟!
دبیرکل سازمان ملل متحد در گزارش خود از اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ به شورای امنیت اعلام کرد که ایران به تعهدات خود در برجام پایبند بوده و در عین حال از ایران خواست تا درباره برنامه موشکی خود به نگرانیهای بینالمللی توجه کند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
دبیرکل سازمان ملل متحد در گزارش خود از اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ به شورای امنیت اعلام کرد که ایران به تعهدات خود در برجام پایبند بوده و در عین حال از ایران خواست تا درباره برنامه موشکی خود به نگرانیهای بینالمللی توجه کند.
به گزارش «انتخاب»، اشاره او به خواستههایی است که در ضمیمه قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت آمده و از ایران میخواهد که برنامه موشکهای بالستیک خود را متوقف کند.
گزارش آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد، را در روز چهارشنبه رزمری دیکارلو، معاون سیاسیاش، در شورای امنیت خواند.
در این گزارش اشاره شده که آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای دوازدهمین بار پایبندی ایران به تعهداتش در قبال برجام را تایید کرده است. در همین بخش آمده که ایران حتی داوطلبانه بنا به پروتکل الحاقی اجازه بازدید از مراکز دیگر را هم به بازرسان آژانس داده است.
بنا به برجام، توافق هستهای ایران با شش قدرت جهانی، این کشور میبایست با محدود کردن برنامههای هستهای خود و اجازه نظارت بر آن، از نگرانی غربیها کاسته و در ازای آن از تحریمهایش کاسته شود.
ماه پیش آمریکا از برجام خارج شد و گفت که تحریمها علیه ایران را از سر خواهد گرفت. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، معتقد است که برجام توافق خوبی نیست، برای اینکه در آن مسائل دیگر مثل حضور نظامی ایران در کشورهای منطقه و صادرات سلاح مطرح نشده است.
در گزارش دبیر کل سازمان ملل، خروج آمریکا از برجام ذکر شده و آمده که دبیر کل از بابت این اتفاق متاسف است.
او نوشته که برجام یک موفقیت بزرگ در زمینه منع گسترش سلاحهای اتمی است و به صلح و امنیت بین المللی در منطقه کمک کرده است. در این بخش از گزارش آقای گوترش انتقاد خفیفی هم متوجه آمریکا کرده که نباید موضوعهایی که خارج از برجام بود را به سرنوشت این توافق گره میزد.
گوترش در گزارش خود به نامه محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، اشاره کرده که به دبیرکل سازمان ملل گفته ایران به تعهداتش در برجام ادامه میدهد “تا زمانی که مردم ایران از فواید آن بهرهمند شوند.” او از این نوشته آقای ظریف و تکرار این موضع در دیدار با اروپاییان استقبال کرده است.
قطعنامه ۲۲۳۱ بخشهایی هم درباره موشکهای بالستیک دارد. درباره این بخش، دبیرکل سازمان ملل از ایران خواسته تا به بندهای مربوطه در قطعنامه توجه کند. او به گزارش عربستان سعودی اشاره کرده که گفته بود حوثیهای یمن ۹ موشک بالستیک به عربستان شلیک کردهاند که به نظر میرسد از موشکهای قیام یک باشد. دبیرکل سازمان ملل نوشته که باقیماندههای پنج تا از این موشکها را آزمایش کردهاند و آنها هم به این نتیجه رسیدهاند که “بخشهایی از این موشکها در ایران تولید شده است.”
گزارش اما در این جا میگوید که مشخص نیست این موشکها یا قطعات پس از شانزدهم ژانویه ۲۰۱۶ از ایران خارج شده بودند. این تاریخ شروع اجرای ضمیمه قطعنامه ۲۲۳۱ بوده است.
در گزارش همچنین به ادعای اسرائیل هم پرداخته شده که گفته بود یک پهپاد ایرانی در سوریه بوده است و بقایای آن را در اختیار دارد. گزارش میگوید که دفتر دبیرکل فرصت بررسی بقایای پهپاد را نداشته اما از روی عکسهایی که اسرائیلیها به آنها دادهاند میتواند بگوید که به پهپادی که ایران در اکتبر ۲۰۱۶ رونمایی کرد شباهت دارد.
روسیه: گزارش دبیرکل سازمان ملل از برجام مایه تعجب بود…..
http://www.entekhab.ir/fa/news/416230/
آقای فیلسوف خیلی، خیلی، خیلی بزرگ وقتش نشده گوهر خود را ببری
بَرِ خریدار دگر؟
اگر بگوییم غلط کردیم دست از سرمان برمیداری؟
معترضان ترامپ یکی از ساختمانهای سنا را تصرف کردند / دستگیری ۵۷۵ نفر
صدها نفر از فعالان آمریکایی که علیه سیاستهای مهاجرتی دونالد ترامپ رئیس جمهوری این کشور تظاهرات کرده بودند، یکی از ساختمانهای وابسته به سنا را تصرف کردند و پلیس ۵۷۵ نفر را دستگیر کرد. معترضان که اغلب آنها زن بودند، در ساختمان «هارت» سنا در واشنگتن تحصن کردند. معترضان شعارهای ‘با صدای بلند بگویید’، ‘شفاف بگویید’، ‘مهاجران به اینجا خوش آمدند’سر دادند. این تظاهرات با عنوان «زنان سرپیچی میکنند» برگزار شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
صدها نفر از فعالان آمریکایی که علیه سیاستهای مهاجرتی دونالد ترامپ رئیس جمهوری این کشور تظاهرات کرده بودند، یکی از ساختمانهای وابسته به سنا را تصرف کردند و پلیس ۵۷۵ نفر را دستگیر کرد.
به گزارش رویترز، معترضان که اغلب آنها زن بودند، در ساختمان «هارت» سنا در واشنگتن تحصن کردند. معترضان شعارهای ‘با صدای بلند بگویید’، ‘شفاف بگویید’، ‘مهاجران به اینجا خوش آمدند’سر دادند.
این تظاهرات با عنوان «زنان سرپیچی میکنند» برگزار شد.
«مازی هیرونو»، «کریستن جیلیبراند»، «جف مرکلی»، «تامی داورث» و «پرامیلا جایاپال» که هرپنج نفرسناتورهای دموکرات و از مخالفان سیاستهای مهاجرتی ترامپ هستند، با معترضان وارد گفت وگو شدند.
معترضان پیش از آنکه راهی ساختمان سنا شوند، به «خیابان پنسیلوانیا» رفتند و مقابل هتل بین المللی ترامپ توقف کرده و شعار دادند: شرم، شرم، شرم.
جنبش «راهپیمایی زنان» که سال ۲۰۱۷ و همزمان با تحلیف ریاست جمهوری ترامپ شکل گرفت، از معترضان خواسته بود که به اعتراضات خود ادامه داده و از دستگیر شدن نهراسند.
سی. ان. ان گزارش داد که پلیس حدود چهل نفر از معترضان را دستگیر کرد.
قرار است روز شنبه اعتراضات گستردهای در واشنگتن و سایر شهرهای آمریکا برگزار شود.
مقامهای امنیتی و مرزی آمریکا طی هفتههای گذشته بیش از دو هزار نفر از کودکانی را که به همراه والدین خود به طور غیرقانونی وارد این کشور شده بودند، از خانواده هایشان جدا کرده اند. این کودکان اغلب در بازداشتگاهها نگهداری میشوند.
سیاستهای مهاجرتی ترامپ با اعتراضهای شدیدی مواجه شد. وی در نهایت با صدور یک فرمان اجرایی اعلام کرد که این کودکان میتوانند با خانواده هایشان بمانند.
بسیاری از کودکان جداشده هنوز نزد خانواده هایشان بازنگشته اند. این مهاجران اغلب اهل کشورهای السالوادور، گواتمالا و دیگر کشورهای آمریکایی لاتین هستند که از خشونتهای داخلی و خانگی میگریزند.
ترامپ از زمان روی کار آمدن سیاستهای سختگیرانهای در برابر مهاجران اتخاذ کرده و در پی مقابله با ورود مهاجران به آمریکاست.
http://www.entekhab.ir/fa/news/416396/
سید مرتضی این جماعت گرچه با ترامپ اختلاف نظر دارند ولی دشمن شما و باند جنایتکار و دزد و ادمکش و اشغالگر ایرانند! پس زیاد روی تجمع شان حساب باز نکن!
از فریبا خانم از فرانکفورت در خواست میشود که اگر همسایه یا همکلاسی از اسراییل دارند به آنها بگویند که از جناب آقای نتانیاهو نخست وزیر کشور دوست و برادر کمال امتنان را داریم بخاطر تحسین دروازه بان تیم ملی. هم چنین بفرماییند که ما با فلسطینی ها هیچ خویشاوندی نداریم بجر جهالت های مشترک مذهبی وگرنه در طول تاریخ همیشه هم پشتیبان یهودی ها بوده ایم و هم بهترین دوستان و از آنها هیچ چیز غیر از محبت ندیده ایم.
فرناز خانوم، اینجا فریبا فرام فرانکفورت نداشتیم ،سارا فرام فرانکفورت داشتیم که گاهی لابلای کارهای لابراتوار افاضاتی می کردند.
اما شما گفتید با فلسطینی ها هیچ خویشاوندی ندارید،خویشاوندی ندارید ولی انسان که هستید! از آنطرف گفتید همیشه پشتیبان یهود بوده ایم! خوب چرا؟ مگر با یهود خویشاوند بودید؟! مبنای این پشتیبانی شما از یهود چه بود؟ خویشاوندی یا انسانیت؟ خویشاوندی که نبود، آیا فقط یهود انسانند؟ فلسطینی ها انسان نیستند؟
شما هم که حتما انسان هستید،پس این تناقضات چیست؟
بخاطر اینکه یهودی ها همیشه تاریخ انسان بوده اند من با آنها احساس خویشاوندی میکنم برای انسانیت مشترکی که داریم غیر از این با هر کس و ناکسی بخاطر تعلق او به مذهبی خویش اوندی ندارم. من با همه انسان ها خویشاوندم و نه با آنها که برای صدام حسین سرباز فرستادند. در ضمن من آن چیزی را که شما انسان مینامید نیستم. من با هیچ تازی خویشاوند نیستم. چون آنها در طول تاریح یک لیوان آب به هموطنان من نداده اند. هر چه بوده است برده اند کشته اند به نوامیس ما تجاوز کرده اند. حالا جناب آقای نتانیاهو میخواهد به همه ما آب بدهد
من از اینکه نام سارا خانم را فریبا گفتم عذر میخواهم. من هر کس را که انسانیت دارد میپندارم با من همنامی دارد.
عجب استدلال های متینی!
مشکل و بحث ما یهودی نیست ،مشکل صهیونیزم و حکومت نژاد پرست و متجاوز و جعلی اسرائیل است که حتی بسیاری از یهودیان با آن مخالفند. ضمنا روی این اساسی که شما نوشتی شما نژاد پرست تشریف دارید چون فلسطینی ها را بحکم تازی بودن محکوم کردی با اینکه در بین آوارگان فلسطینی یهودی نیز وجود داشته و دارد! علاوه اینکه همان یهودیان قرنهای گذشته بودند که در فلسطین اشغالی مسیحی و بعد مسلمان شدند،چون آنها الان عرب مسلمان فلسطینی هستند انسان نیستند و شما انسانی؟! این همان نژاد پرستی است که به آن اشاره شد،بله شما یک نژاد پرست هستید چون با عرب (تازی) مخالفی!،در همیشه تاریخ همه انسانها انسان بوده اند،انسان که غیر انسان نمی شود! حالا تعریف انسانیت نزد شما چیست که بر یهود منطبق است و بر غیر یهود منطبق نیست؟ هرکس لیوان آب بشما دهد انسان است و اگر لیوان آب ندهد انسان نیست؟! علاوه بر همه اینها،شما گفتی عربها برده کشته اند و بنوامیس شما تجاوز کردند! آیا این اعراب فلسطینی آنجا (فلسطین اشغالی) که هم یهودی بوده اند هم مسیحی بوده اند هم مسلمان بوده اند و هستند، اینها شما رابرده گرفتند یا بنوامیس شما تجاوز کردند؟! بعد این جناب نتانیاهو چگونه بشما آب می خواهند بدهند؟! علاوه بر این،چشم شما که انسان هستید تاکنون ندیده است که همین صهیونیست ها در قالب حکومت اسرائیل تاکنون چقدر قطعنامه های سازمان ملل را نقض کرده اند،آدم کشته اند،ویران کرده اند و دائم مرزهای تعیین شده را توسعه داده اند؟ اینها از نظر شما انسانند و فلسطینی ها چون عربند انسان نیستند؟! نگفتم مشکل شما نژاد پرستی است نه انسانیت؟!
وحشت از بازار
بقلم: محمد نوری زاد
یک: شخص رهبر، و شخصِ دولت، و شخصِ دستگاه های امنیتی، و کلاً شخصِ مفتخوارانِ ولایی و حکومتی، از بالا گرفتنِ اعتصاب ها در بازار – آری در بازار – به تپش قلب دچار شدند و با هزار ضرب و زور و حتی با فتوای اعدام و زندان برای اعتشاشگران اقتصادی، توانستند بر این آتش شعله ور پف کنند و بظاهر خاموشش سازند. رهبر و آیت الله ها و امنیتی ها نیک می دانند که راهی شدنِ بازاریان به اعتصاب، یاد آورِ همان خیزش بازاریان در تنگاتنگِ انقلاب سال 57 است که رژیم پهلوی را به فلج اقتصادی مبتلا کرد.
دو: خواستم بگویم: در دستگاههای امنیتیِ رژیم پهلوی، آنقدر فهمِ حرفه ای بود که بتواند با دو گامِ مسلحانه، اعتصاب بازاریان را بشکند و با اعدام و زندانی کردنِ چند فرد شاخص، بر بیخ اعتصاب اره بکشد. اما نشست و اعتصاب بازاریان را که به فلج خودش می انجامید، تماشا کرد و دست از پا خطا نکرد. در سال های پیش از انقلاب، بازاریان از احترامی دو جانبه برخوردار بودند. و دستگاه های امنیتیِ پیش از انقلاب هیچگاه بازاریان را بخاطر اعتصاب هایشان به زندان و تنگناهای معیشتی در نینداختند. خلاصه بازار، حرمتی داشت دو جانبه.
سه: بدا که نظام ولایی و فضاحت های ولایی اش به آنچنان باریکه مویی از واژگونی نزدیک شده که از سایه اش نیز می هراسد و هر خیزشی را ناگزیر با تندترین رویه های ممکن پاسخ می دهد. اما آیا این تند روی های امنیتی، و فرونشاندنِ شتابزده ی اعتصاب بازاریان، می تواند پنجه های مرگ را از بیخ گلوی نابکاران ولایی پس براند؟ هرگز.
چهار: خیزش ها تازه پا گرفته اند. و ترسی که بود، ور پریده. باشند و خیزش های پی در پی را تماشا کنند. می گویم: انگشتِ اشاره ی این خیزش ها جز یک سخن ندارد. این که: ملایان حکومتی هیچ لیاقتی در مملکت داری ندارند و باید کلاً به حوزه ها و مساجد بازگردند و کارهای تخصصیِ کشور به دانشمندان و کاربلدان سپرده شود. و این یعنی: برچیدن سفره ای چهل ساله از پیش روی مفتخوارانی که در این چهل سال، جز خسارت نداشته اند. اگر داشته اند، یکی را بگویند. تنها یکی اش را.
هشتم تیرماه نود و هفت – تهران
دادستان تهران: احضار عوامل صدا و سیما به دادستانی/ محرکین اصلی ماجرای بازار دستگیر شدند
با اطلاعاتی که پلیس و دستگاه امنیتی به ما دادند کسانی که وضع بازار را به هم زدند از جنس بازار نبودند.
دادستان تهران در مورد ورود دادستانی تهران به موضوع ادعاهای یاسی اشکی گفت:همه عوامل این مجموعه به دادستانی فراخوانده شدند و از صدا و سیما توضیحاتی را در این رابطه خواسته ایم و در حال تحقیقات هستیم.
به گزارش فارس، جعفری دولت آبادی در جمع خبرنگاران در خصوص حادثه اخیر بازار تهران و بازداشت شدگان این حادثه گفت : با اطلاعاتی که پلیس و دستگاه امنیتی به ما دادند کسانی که وضع بازار را به هم زدند از جنس بازار نبودند.
وی افزود: عده ای در تلاش اند این عنوان را بسازند که ظرف چهل سال گذشته برای اولین بار وضع بازار به هم ریخته، در حالی که این طور نبوده است. طبق دستگیری هایی که در رابطه با حادثه اخیر داشتیم سران محرک را شناسایی کردیم.
دادستان تهران گفت: اینها بازاری و افرادی که در صنوف فعالیت میکردند نیستند. اینها ممکن است که مطالباتی داشته باشند؛ اما این مطالبات هیچ کدام به معنای به هم زدن و آشوب در سطح کشور و تهران نیست.
وی افزود: کلیه عوامل شناسایی شدند و تصمیم گرفته شده تا زمان محاکمه آزاد نشوند…..
http://www.asriran.com/fa/news/617600/
اظهارات صریح و مهم رئیس جمهور:
در مقابل تمام مردم و جناح ها خم می شوم / دست همه ملت و مخالفان و… را می بوسم / اگر کسی فکر می کند دولت استعفا می دهد، اشتباه می کند / می ایستیم و کنار نمی رویم / تا پاي جان، حيثيت و آبرویم با افتخار می ايستم؛ هیچ هراسی ندارم / اگر فشار خارجي با فشار داخلي همراه شود، به خطر ميافتيم / رهبری گفتند «منتظر تصویب تصمیم های جلسه سران سه قوه از سوی من نمانيد، هرچه تصويب كرديد ابلاغ كن! من حمايت می كنم» / ای مردم ایران! شما سرمایه ای دارید که ترامپ ندارد؛ شما خدا و امید به رحمت خدا را دارید
اگر مسئولان و تولیدکنندگان و همه آنهایی که مسئولیت بر دوش دارند، احساس کنند که باید در برابر یک قلدر بایستیم و پیروز شویم، تردید نداشته باشید که ما از این مقطع تاریخی عبور کرده و با افتخار خواهیم گذشت.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
رئیس جمهور همگان را به وحدت و پرهیز از دامن زدن به اختلافات فرا خواند و با بیان اینکه در شرایط فعلی و دشمنیها، راه ما مقاومت با کمترین هزینه است، گفت: اگر سختی باشد، با هم تحمل میکنیم و تسلیم نخواهیم شد، عزت تاریخی را حفظ میکنیم و در مبارزه ارادهها، آمریکا را شکست می دهیم.
رئیسجمهوری با بیان اینکه ملت ایران در سالهای ۹۲، ۹۳ و ۹۴ تصمیم بزرگی اتخاذ کرد و به دنیا گفت که ما محکم و قاطع بر آرمانهایمان ایستادهایم اما در عین حال حاضرین با منطق و استدلال با همانهایی که سالهاست بر ما فشارهایی وارد آوردند بنشینیم و سخن بگوییم و اگر حسن نیتی باشد حاضرین با آنها به توافق برسیم.
روحانی ادامه داد: این کار بزرگ تاریخی در طول حدود ۳۰ ماه تلاش و فداکاری انجام شد؛ تحمل این موفقیت برای دشمنان ایران و بدخواهان کشور بسیار سخت بود. صهیونیستها، تندروهای آمریکا و برخی کشورهای منطقه نمیتوانستند تحمل کنند چون آنها ۱۲ سال آرزوی به زانو درآوردن ملت ایران را داشتند اما ملت ایران با موفقیت و به شهادت همه دنیا حتی بدترین دشمنان ما پیروزی بزرگی کسب کردند و دشمنان با زبان واضحتری گفتند که ملت ایران پیروزی بزرگی به دست آورده و به گفته آنها ایران بدترین توافق تاریخ را بر آنها تحمیل کرده است. گرچه از دید ما توافق برجام یک توافق برد ـ برد بود.
رئیسجمهوری با بیان اینکه واضحترین موضعگیری در آمریکا درباره برجام ۲۱ مهرماه سال قبل مطرح شد، خاطرنشان کرد: در این روز ترامپ به طور رسمی در یک سخنرانی سیاستهای جدید دولتش را اعلام کرد و دیدیم که با چه لحنی علیه ملت ایران و نظام و ارزشهای ایران اسلامی حرف زد. پس از آن نیز مکرراً گفت که توافق برجام باید بهم بخورد اما تا امروز و این لحظه این دشمنان ناموفق بودند و توافق برجام همچنان باقی مانده است.
روحانی با تاکید بر اینکه آنها هرگز تصور نمیکردند که بعد از خروج آمریکا چند ساعت بعد ایران بگوید که من از برجام خارج نشدهام، ادامه داد: من با مدرک میگویم که سیستم اطلاعاتی آنها نیز اینچنین تصور نمیکرد و پیشبینی دیگری داشت؛ صهیونیستها نیز مانند آنها پیشبینی میکردند و حتی بدخواهان ما در منطقه نیز چنین گمانی نمیکردند. زمانی که ما اعلام کردیم به درخواست دوستان خود، اروپا، چین و روسیه در این زمینه فرصتی قائل میشویم، آنها خشکشان زد. آنچنان ضربهای بر پیکره آنها وارد شد که به نظر من فکر نمیکردند که تدبیر ملت و نظام ایران عصبانی نمیشود، احساساتی تصمیم نمیگیرد و با تأمل مساله را مورد بازبینی قرار میدهد.
رئیسجمهوری گفت: کاری که ملت ایران از ۱۸ اردیبهشت تا به امروز، ۵۱ روز است انجام میدهد در تاریخ خواهد ماند. در این ۵۱ روز دنیا هنوز در شگفتی است که اولا ایران میخواهد چه کند و تصمیم آیندهاش چیست و در ثانی تمام دنیا به استثنا چند کشور ترامپ و کاخ سفید را محکوم کرده و همچنان نیز آنها را محکوم میکند. در این روزها هیچکس نگفت که ایران عقبنشینی کرده یا اینکه ایران در برابر تحریمها ترسیده بلکه همه از عقل و تدبیر ایران بزرگ حرف زدند.
وی در ادامه صحبتهای خود با بیان اینکه در شرایط فعلی سه راه پیش روی ملت ایران قرار دارد، اظهار کرد: دولت به عنوان نماینده مردم و رئیسجمهوری به عنوان نماینده مردم، نمایندهای که دیروز میگفت متکی به ۲۴ میلیون رای هستم و امروز میگویم من متکی به ۸۱ میلیون رای هستم، با اتکا به ملت ایران و با توجه به ارشادات رهبری معظم دقیقا آنچه که منافع و مصالح ملی تقاضا میکند را با هماهنگی با قوای دیگر مورد توجه قرار داده و حرکت میکنیم.
روحانی نخستین راه پیشروی کشور را، تسلیم شدن در برابر آمریکا عنوان کرد و گفت: اولین راه پیشروی کشور آن است که بگوییم ترامپ تصمیم به برهم زدن توافق برجام گرفته و ما نیز در برابر او میگوییم که هر چه تو میگویی درست است. از برجام کم و اضافه میکنیم؛ این راه را هیچ عاقل، وطندوست، وطنپرست و هیچ ایرانیای نمیپسندد و نمیپذیرد که در برابر فشار، ظلم، سخن نابجا و توهین، سر فرود آوریم چراکه اگر در برابر دیگری سر فرود آوریم، به معنای پایان عزت تاریخی ملت بزرگ ایران خواهد بود.
رئیسجمهوری تصریح کرد: فکر نمیکنم یک نفر از این ۸۱ میلیون نفر رایاش این باشد که ما در برابر متجاوز، دروغگو و توهینکننده به ملت ایران سر خم کنیم و حرف او را قبول کنیم…….
http://www.entekhab.ir/fa/news/416174/
فعلا که جلوی رهبر خم شده.راستی آسید شما جلوی کی خم شدی؟!!!
نتانیاهو: تلاشهای اسرائیل علیه ایران نتیجه میدهد
۰۷ تیر ۱۳۹۷
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل گفت تلاش های این کشور علیه جمهوری اسلامی در حال نتیجه دادن است و وعده داد که نفوذ ایران در سوریه را از بین ببرد.
نخست وزیر اسرائیل این سخنان را روز پنجشنبه در مراسم فارغ التحصیلی خلبانان اسرائیلی در جنوب این کشور گفت.
او گفت هرکاری که لازم باشد، در هر زمانی که لازم باشد، انجام می دهیم.
نتانیاهو هشدار داد هر کس اسرائیل را وارد درگیری کند به شدت پشیمان خواهد شد، که ظاهرا اشاره او به افزایش تنش ها در مرزهای شمالی و جنوبی اسرائیل است.
جروزالم پست نوشته است که نتانیاهو در این مراسم گفت اعتراضات گسترده در ایران نشان می دهد که تلاش ها برای به گفته او، نشاندن ایران در جایگاهش، پربار بوده است.
او گفت اسرائیل با تمام نیرو علیه طرح ایران در سوریه که این کشور را به سکوی پرتاب موشک به اسرائیل تبدیل کند، مقابله می کند.
به گفته نتانیاهو، نیروی هوایی اسرائیل از هر زمان دیگری قوی تر است و اطمینان داد که این نیرو بهترین تسلیحات و فناوری ها را در اختیار خواهد داشت.
https://ir.voanews.com/a/israel-iran/4458763.html
یاران جان درود
آورده اند که :مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسه :
مدتی است که اون بالایی ها آهنگ تعطیلی ریس جمهوری و تبدیل آن به
نخست وزیری را ساز کرده اند بعبارت دیگر بساط دویم خرداد واحمقی نجاد و
مصیبت 88 و حالا هم کم گوش کردن حسن کلید را می خواهند یک جا درمان کنند
به طوری که نمایندگان عصاره چیز مردم با یک نشست و برخاست تکلیف را روشن کنند.
نخست وزیری که دیر گفته بالاچشت ابروست راخانه نشین و همان ساعت نخس وزیر جدید
کارشو شروع کنه تا یک روز کاری هم از دس نره .به این میگن (مردم سا لاری دینی)
میگین نه از خان دادش قاضی القضاتتان بپرسید که مسول حقوق بشر دینی هم هس.
جناب سید رضی(ره)، با درود، شما فکر میکنید بی احتیاطی نکردید که از مرموزترین موجود زندهٔ دنیا یادی کردید؟ گویند وی را چنان احاطهای بر روان انسانها باشد که گر نامش را در جایی نویسند تو گویی موی سیمرغ را آتش زده اند و در یک چشم بهم زدن در آنجا حاضر میشود و طرف را یک آن به حال خود رها نمی کند .همو که نامش به فیس بوک میسبوک ربط دارد و با زا شروع میشه و با برگ تموم. ولی چون قبلا کسی دیگر پای وی را به این سایت باز کرده است تا نظام آرا را شخم بزند یک راههایی هست که میشود حواس زا چیچی برگ را پرت کرد تا به سایت دیگری برود اما خیال کند همچنان در سایت آقای نوریزاد مشغول جابجایی آرا مثبت و منفی هست. راهکار، تماس با موجوداتی هست که ما را میبینند و ما هم میدانیم که ما را میبینند اما ما آنها را نمی بینیم. و مشکل اینجاست که فقط خودشان نمی دانند، ما میدانیم که آنها ما را میبینند و در اینجا برتر از فلسفه باید رهگشا باشد.
چه کسی میتونه باهاشون تماس بگیره که چی چی برگ حساب کار تو دستش بیاد یک؟ دو اینکه آدرس چه سایتی را از طریق این نادیدنیهای نازنین پیش پای این زا..برگه بذاریم؟
حاج نويد گرامى
خيلى پيچيده و در لفافه سخن گفته ايد ، والله بجان امام خمينى قسم من متوجه نشدم البته فهميدم سخن شما به زا….برگ نيز مربوط ميشود ولى نفهميدم منظور دكتر شهداد در ان نوشته از بيان الفظ چين و همجنسگرايى و زا…برگ چيست ، ميخواهد بگويد اون يارو در چين،،،، يا اينكه يارو با چينيان… يا اينكه به روش چينى…. خلاصه حدس و گمان فراوان به ذهن مى ايد ولى نميتوان بيان كرد زيرا سخن به زشتى مى الايد و ديگر هيچ//با احترام كامل
برای احسان
فارسی بلدی؟ بخوان!
فحش هم خواستی بده. راحت باش.
» بهانهجویی آمریکا برای حملهی نظامی؟ ایرج مصداقی
http://news.gooya.com/2018/06/post-16212.php10-
Iraj-Mesdaghi.jpgدر طول چهار دههی گذشتهی نظام اقتدارگرای ولایی و نیروهای «ضدامپریالیست» فاقد حساسیت لازم به اسلامگرایی و به طور کلی ارتجاع، دولت آمریکا را به «ایرانستیزی» و «اسلامستیزی» متهم کرده و جمهوری اسلامی را قربانی سیاستهای تجاوزگرانهی دولت آمریکا معرفی میکنند. آنها تبلیغ میکنند که امپریالیسم و استکبار جهانی به دنبال بهانهجویی برای حمله نظامی به ایران است.
در این نوشته میکوشم توضیح دهم واقعیت برعکس آنچیزی است که نظام ولایی تبلیغ میکند و در واقع تصمیمات تنبیهی موضعی دولت آمریکا نیز در واکنش به اقدامات نظام اقتدارگرای ولایی − که هیچ ربطی به منافع ملی ایران نداشته − صورت گرفته است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
انتقال قدرت به نظام اسلامی و تسخیر سفارت آمریکا
دولت آمریکا، پس از انجام مذاکره با نزدیکان آیتالله خمینی در پاریس و تصمیمگیری در مورد آیندهی نظام سلطنتی در کنفرانس گوادلپ، زمینهی انتقال آرام قدرت به نظام اسلامی را فراهم کرد و در فروپاشی نظام سلطنتی و پیروزی انقلاب اسلامی نقش مهمی داشت.
مأموریت ژنرال هویزر در زمستان ۱۳۵۷ پرهیز دادن ارتش شاهنشاهی از دست زدن به کودتا و اخلال در روند انتقال قدرت بود. پس از سقوط سلطنت نیز آمریکا جزو نخستین دولتهایی بود که انقلاب اسلامی و دولت جدید را به رسمیت شناخت و از پذیرش شاه در آمریکا علیرغم درخواستهای مکرر امتناع کرد.
جیمی کارتر رئیس جمهوری وقت آمریکا میگوید:
«پس از سقوط حکومت شاه در ایران و استقرار نظام به رهبری آیتالله خمینی من از نخستین افرادی بودم که دولت جدید ایران را به رسمیت شناختم و اقدام به اعزام دیپلمات به ایران کردم».
با وجود سیاست مسالمتجویانهی دولت آمریکا در قبال دولت جدید ایران، از فردای پیروزی انقلاب، گروههای سیاسی به ویژه مجاهدین، چپها، حزب توده و حتی ملیگراها به خاطر نقش آمریکا در کودتا علیه مصدق بر طبل ضدآمریکایی و ضدامپریالیستی کوبیدند و فضای عجیبی را بر کشور حاکم کردند. مسعود رجوی در اولین مصاحبهی خود پس از پیروزی انقلاب در اسفند ۵۷ تأکید کرد پس از پایان مبارزه با دیکتاتوری شاه، مبارزه با امپریالیسم آمریکا آغاز میشود. حزب توده که شعبهی احزاب «برادر» در ایران را نمایندگی میکرد بنا به وظیفهی خود در دوران «جنگ سرد»، بخش مهمی از کمپین «ضدآمریکایی» را اداره میکرد. دیگر نیروهای چپ ایران هم با توجه به صفبندیهای موجود در دنیا و فضای حاکم بر «چپ» جهانی، وضعیتی متفاوت از این دو گروه نداشتند.
در چنین فضایی بود که نیروهای اسلامی برای عقبنماندن از رقبا و نیازی که به یک «شیطان» مجسم داشتند تا نیروهای خود را حول محور آن متحد کنند به مبارزهی ضدآمریکایی و ضداستکباری روی آوردند و «شیطان بزرگ» تولید شد.
عدهای به اسم «دانشجوی پیرو خط امام» بدون توجه به منافع ملی و به بهانهی بستری شدن شاه در بیمارستانی در نیویورک در آبان ۱۳۵۸ برخلاف حقوق بینالمللی با هدایت اطلاعات سپاه پاسداران و موسوی خوئینیها نمایندهی خمینی به سفارت آمریکا حمله کرده و دیپلماتهای این کشور را به گروگان گرفتند.
۴۴۴ روز گروگانهای آمریکایی در بند نیروهای نظام اسلامی اسیر بودند و نه تنها بالاترین مقامات مذهبی، سیاسی، نظامی و قضایی نظام ولایی بلکه تقریباً کلیه گروههای سیاسی کشور به ویژه مجاهدین و حزب توده و دیگر نیروهای ضدامپریالیست به حمایت از آنان پرداختند[1] و حتی مجاهدین به خاطر عدم محاکمهی گروگانهای آمریکایی، نظام ولایی را به سازشکاری با امپریالیسم متهم میکردند.
حمله به سفارت آمریکا، حمله به خاک این کشور تلقی میشد و چنانچه آمریکاییها به دنبال بهانهجویی بودند میتوانستند دست به اقدام نظامی فراتر از عملیات ناکام مانده برای نجات گروگانهای سفارت زنند و به سوی سرنگونی دولت جمهوری اسلامی پیش روند.
با توجه به تبلیغات رسانهها و تصاویری که از تهران و گروگانها پخش میشد، افکار عمومی بینالمللی و مردم آمریکا به لحاظ حقوقی نیز مشکلی برای حملهی نظامی نداشت، اما دولت آمریکا برای آن که حسن نیت خود را نشان دهد چند روز پس از اشغال سفارت، از ایران به دیوان بینالمللی لاهه به خاطر نقض حقوق بین الملل و نادیده گرفتن مصونیتها و مقررات دیپلماتیک دربارهی کارکنان سفارت این کشور شکایت کرد. اقدام بعدی آمریکا بلوکه کردن اموال و داراییهای ایران در آمریکا بود اما این کشور از دست زدن به تلافی جوییای که انتظار میرفت خودداری کرد. اقدام نظامی شکستخورده آمریکا در طبس نیز تنها به قصد نجات جان آمریکاییها و پایان دادن به گروگانگیری بود و علیرغم هیاهوی تبلیغاتی نظام اقتدارگرای ولایی و گروههای سیاسی جنبهی تهاجمی نداشت.
………
ادامه مقاله را از لینک پی گیری کنید.
در ضمن آقای مصداقی از اعضای سابق مجاهدین خلق هستند. من به مواضع سیاسی ایشان کاری ندارم آن جرف هایی را کار دارم که در مقام یک شاهد بخشی از تاریخ انقلاب 57 را توضیح داده و این که چگونه خمینی در دام مرگ بر آمریکا افتاد و مملکت را به بدبختی کشاند. حماقتی که خامنه ای ادامه داد و تا همین الان هم کل مملکت دارد بد جوری چوبش را می خورد. حزب توده به دلیل انسجام و سازماندهی و نشریات و مظلوم نمایی و نفوذ در اقشار روشنفکر و کارگر و ارتشی در ایجاد فضای آمریکا ستیزی نقش مهمی داشت به علاوه مصدقیونی (نه مصدق) که فاقد درک سیاست جهانی بودند .
کپی برابر اصل مزدک کم عقل هستی ساسانم . او حرفهای یکطرفه امثال مشیری را این جا تکرار میکند و تو حرفهای آمریکا دوستان و دار و دسته سلطنت طلبان را . این حرفها هم سالهاست که گفته شده و مخصوصا در باره چپ و به ویژه حزب توده که از بلافاصله پس از کودتای ۲۸ مرداد دائما زده شدند و زده شدند . من با این ها کاری ندارم ساسانم , تو بیا همان ادعای اولت را ثابت کن که در جایی به توصیه حزب توده طرفداران خمینی کاری کردند , همین ! و مثل کپی برابر اصلت مزدک حاشیه نرو و به حرفها ی امثال خودت هم استناد نکن , به قول معروف ” به مزدک گفتند شاهدت کیه , گفت ساسانم و به ساسانم گفتند شاهدت کیه , فرمود مزدک ” . نرو از کارتر و فلان مجاهد و ایرج مصداقی و امثالهم نقل قول کن و به این که حزب توده شعبه ک گ ب بوده یا نه هم کاری نداشته باش , این حرف ها بیش از هفتاد سالست زده شده عزیزم . کامنت هایت را هم برگرد بخوان ببین چه کسی فحش میدهد و توهین میکند به اشکال مخالف . کلوخ انداز را پاداش سنگ است تا زیاد مثل تو و مزدک پر رو نشود .
بچه جان ما شعبون بی مخ(روحش شاد که /// و لات و لوتهای اسلامی و چپهایی از جنس همین احسان پاشا روسفیدش کردند)های زیادی دیده ایم تو دیگه جوجه شعبون هم نیستی .اگر تشنه فرا گیری هستی خب برو خودت روزنامه های سالهای 56/57 تا 61/62 حزب توده را بخون . اغلب کسانیکه در این سایت می نویسند سالها تجربه برخورد با عقاید مختلف را دارند. و مثل تو احتیاج به اماده خوری ندارند بلکه خود دنبال آنچه را که می خواهند می گیرند و می یابند.تو باید حداقلها را یاد بگیری و بعد قد قد کنی.
تو خودت اگر ” روزنامه های سالهای 56/57 تا 61/62 حزب توده ” را , حتی فقط یکی از آنها , را خوانده بودی که حالا فهم و شعورت خیلی , خیلی بالاتر از این بود که حالا داری کم عقل خان . برو فقط چند تای آن ها را , که روی سایت حزب توده ایران هم موجود هستند را بخوان تا :
۱-یاد بگیری که دست از وطنفروشی برداری
۲- فهم و شعورت که در سطح خیلی نازلی هستند جهش وار بالا روند
۳- یاد بگیری که جای دوستان و دشمنان را با هم عوض نکنی و دائما از این ترامپ به آن ترامپ متوسل نشوی
۴- یاد بگیری که فروتن باشی و با یک ته استکان آب لیمو مست نکنی
۵- یاد بگیری که درست به فارسی بنویسی
۶- یاد بگیری که مستند سخن بگویی و خیالبافی نکنی
۷- یاد بگیری که چگونه مردم دانا بدون بکار بردن الفاظ رکیک بحث سیاسی , اجتماعی , اقتصادی , فرهنگی , ……میکنند
۸- یاد بگیری که کلمات را تا مطمئن نشده ای که معانیشان را درست فهمیده ای بکار نبری
۹- یاد بگیری که قبل از اینکه شروع کنی به نوشتن پرت و پلاخوب فکر کنی به موضو ع تا خوانندگان مطلبت نگویند : ” عقل درست و حسابی ندارد این مردک ”
۱۰- یاد بگیری که خیلی به حرفهای یکطرفه آدمهایی مثل مشیری اهمیت ندهی و به حرفهای کسانی که مشیری یکطرفه به آنها می تازد هم گوش بدهی
۱۱-
۱۲-
……
شروع کن مزدک شاید روزی , روزگاری از تو هم مطلبی روی این سایت بیاید که ارزشی داشته باشد , موفق باشی !
جسی این مزدک نمی فهمه تو دارنده رکورد گینس بابت پرتاب ۱۰۰۰فحش جورواجور در دقیقه هستی و طفلکی شعبون جعفری خودشو می کشت در دقیقه دو سه تا فحش می داد میرفت پیکارش وگرنه تو را تا حد اون خدابیامرز تنزل نمی داد.یه چشمه واسش بیا حساب کار دستش بیاد.
سلام و درود
جناب سید مرتضی فرموده ای :
« شفیعی گرامی من در بحثی که با ایشان دارم توضیحات خویش را ارائه کردم و بحث جاریست بنده نیز متقابلا از شما متعجبم که تفاوت ما بین بحث از محتوای یک متن و سند یک متن را در نمی یابید،نیز چنانکه در کامنت دیگری گفتم اخیرا دیده می شود سطح کیفی نوشته های شما بسیار تنزل یافته و شانه به شانه مزدک این سایت می زند،اوصیکم که گرایشهای سیاسی غلیظ و تندیها شما را از فکر شده نوشتن و با متانت نوشتن باز ندارد تا جایی که بخواهید کامنت گذار جدید این سایت را بظن شماره امتیازات مثبت و منفی تخریب شخصیت کنید و با او بزشتی سخن گوئید یا لیست دروغ خبرگزاری معلوم الحال سی ان ان را وحی منزل فرض کرده آن مطالب عامیانه را پیرامون آن قلمی کنید.بنده در هر بحثی حیثیات بحث را از هم تفکیک می کنم ازجمله نوشته پست فعلی شما نگران نباشید. »
اختلاسهای نجومی و غیر قابل خواندن و چپاول اموال عمومی و حتی خصوصی اظهر من الشمس است و بجز کسانیکه خود سهمی از غنائمی که از کفار ایرانی گرفته اند کسی نمیتواند منکر آنها شود. اخبار رسمی و روزنامه ها و خبرگزاری های معتبر و روزنامه نگارانی که از جان خود گذشته اند اسناد مستند آنها را منتشر کرده و احتمالاً میلیونها برگ دیگر در صف و نوبت افشا و انتشارند. افشاگریها تنها به c. N. N یا b. B. C یا….. ندارد.
بنده بارها گفته ام که هیچ ابایی ندارم حرفهای درست شما یا مزدک1 یا نوید یا ساسان+ م یا هرکسی دیگر که حرف و نوشته اش را درست بدانم ندارم و برای یک لحظه هم خود را برتر از هیچ کدامشان نمیدانم. مزدک1 هم یکیست مثل بنده و جنابعالی، گاهی کلمات نامناسب بکار میبرد که از ایشان خواهش کردم از بکار بردنشان پرهیز کند و از ایشان هم متشکرم که لااقل در مورد اولیاء و انبیاء رعایت میکند. حتی ایشان به چشم بنده آدم بسیار روراستی است، معلوم نیست بنده هم به چشم او همینقدر روراست باشم.
بنده پایبند راستی و درستی مطالبم و به آنها که راست میدانم استناد هم میکنم. بنده در خصوص نظام اسلامی نه احساس دینی میکنم و نه حتی یک مورد خوبی در ذاتش میبینم که بخواهم از او دفاع کنم.
این درشکه بشکسته لایق سواری نیست
در جبین این کشتی نور رستگاری نیست.
چند بار هم با عرض پوزش جسارت کردم و به دلیل علاقه و محبت و ارادتی که نادیده بشما پیدا کرده ام برایتان نوشتم که آخرت خود را فدای دنیای دیگران نفرمایید. کور ظاهر نمیبیند، معذور است، ولی کور باطن میبیند اما منکر دیدنی های خود میشود :
کور ظاهر در نجاسهٔ ظاهرست
کور باطن در نجاسات سِرّست
این نجاسهٔ ظاهر از آبی رود
آن نجاسهٔ باطن افزون میشود
جز به آب چشم نتوان شستن آن
چون نجاسات بواطن شد عیان
چون نجس خواندست کافر را خدا
آن نجاست نیست بر ظاهر ورا
ظاهر کافر ملوث نیست زین
آن نجاست هست در اخلاق و دین
این نجاست بویش آید بیست گام
و آن نجاست بویش از ری تا بشام
بلک بویش آسمانها بر رود
بر دماغ حور و رضوان بر شود
اینچ میگویم به قدر فهم تست
مردم اندر حسرت فهم درست
از خداوند کریم و رحیم میخواهم که عاقبت همه ما را ختم به خیر گرداند.
جایی که امام علی( ع) با التماس از او میخواهد که از اجرای عدالت در باره اش چشم پوشی کند و آن نور الهی و مظهر عشق و عدالت از اجرای عدالت در باره خودش بیم دارد، ما که بندگان عادی و معمولی و آزمند و گناهکاریم، باید تکلیف خود را بدانیم و لااقل کاری نکنیم که با دفاع از خائن و دزد و ستمگر، لهیب حرامکاری و حرامخواری و اختلاس دیگران دین و دنیا و آخرت ما را هم در کام خود بکشد. بنده اوضاعم خیلی خرابه، انشاءالله شماها اوضاعتان خوب باشد و تا پایان خوب بماند و خوبتر هم بشود .
درود و سلام شفیعی گرامی
لطفا طعنه نزن برادر و در بحث های برهانی تمسک به شعر و شعریات نکن،من اهل هیچ خلافی نیستم و اوضاع یا نفعی هم از حمایت از جمهوری اسلامی ندارم،اگر بار دیگر اینگونه طعنه ها بزنی دیگر با شما گفتگو نخواهم کرد،بارها گفته ام که بنده بعنوان یک شهروند (نه حتی یک روحانی یا طلبه) به جمهوری اسلامی رای داده ام و بخاطر احترامی که برای عموم مردم ایران قائلم تا زمانی که عموم مردم ایران این نظام را بخواهند از خواست و اراده مردم تبعیت و دفاع می کنم ،البته دفاع از اصل نظام مردمی در نظر من بمعنی نادیده گرفتن کاستی ها یا اشتباهات یا نواقص نیست که اینها را می شود با نقد و انتقاد دلسوزانه بتدریج اصلاح کرد،اما ساختار شکنی،هو و جنجال،سیاه نمائی مطلق،کلی گوئی و دم زدن کلی از عدالت و بدبینی به دیگران و در بسیاری از موارد دروغ بافی برای تخریب یک نظامی که مردم آنرا با رای خود تاسیس کرده اند از نظر من مردود است،چون نزاع من با شما یک نزاع کبروی در خصوص بایستگی عدالت و رفاه مردم ایران نیست،و این کبری مطلوب و هدف همه ماست،پس بحث من با شمایان بحث صغروی است و بحث در مصادیقی است که مطرح می کنید یا استنتاج هایی است که در مورد برخی جزئیات و مصادیق می کنید،بنابر این مادامی که نزاع در این صغریات و مصادیق داریم شما حق نداری بنده را به نفع طلبی،اوضاع خوب،عاقبت نیک و بد و طعن هایی از این قبیل بنوازی.چون بنده هم متقابلا می توانم برای شما آرزوی عاقبت خیر و تعبیراتی از این قبیل کنم و اینها اصولا خروج از محطّ بحث و نزاع است.بنابر این اگر بحثی در مصادیق داریم آنها را باید ببحث بگذاریم و می بینید که بنده در این سایت در غالب موارد با ادعاها و برداشت های خاص امثال جناب نوریزاد و کسانی مثل شما و دیگران که تابعیت از ایشان دارید مخالف هستم،و تلاش هم می کنم بحث ها مستند باشد و راست و دروغ از هم جدا شود،الان شما بحث های دیگر مفهومی و شعر و شعریات و دعا و بدبینی را رها کن،دیده ام شما بارها کلیت این نظام و همه مسئولان را متهم به دستبرد و دزدی و اختلاس می کنی و حتی ذیل یک گزارش نامستند و دروغ شبکه امریکائی صهیونیستی سی ان ان حرف هایی می زنی،بنده حرفم و اعتراضم بشما این کلی گوئی هاست؛من نمی گویم هرگز در این کشور دزدی یا اختلاسی وجود نداشته یا ندارد،عرضم این است که چون مخالف حکومت دینی هستید سیاه نمائی نکنید و یک کلیت را به اختلاس متهم نکنید که این خود یک گناه،تهمت و جرم قابل تعقیب کیفری است،در این کشور اگر اختلاسی انجام شده و با آن برخورد نشده شما مکلّفید آنرا با سند و عدد و رقم مطرح کنید،افرادی در گذشته اختلاس کرده اند که با آنها برخورد شده است،افرادی مثل خاوری نیز اختلاس کلانی کردند و گریخته اند و تحت تعقیب اند،امثال بابک زنجانی تخلفاتی کرده اند که تحت تعقیبند،حتی در خصوص حقوق های موسوم به نجومی مگر برخورد نشد و اموال عمومی پس گرفته نشد و برخی مجازات نشدند؟،پس حرف شما و منظور شما از این کلی گوئی ها چیست که همه چیز و همه کس در این کشور دزدند یا اختلاس کننده اند؟ این انصاف و عدالت طلبی است که شما بخاطر تخلفاتی که چند نفر مرتکب شوند کلیت یک نظام مردمی را سیاه نمائی کنید؟ شما نگاه کنید در همین قضیه ادعای مدیر این سایت در مورد صدور و فروش آب ایران به کشورهای همسایه وقتی قضیه را دنبال می کنید و مستند دنبال می کنید علیرغم ادعاهای بزرگ که فیلم دارم و سند دارم و تعبیراتی گاه اهانت آمیز به این و آن در آخر می بینید هیچ نیست جز ادعاهای گزاف و دروغ زنی های رسانه بیگانه و ساده لوحی افرادی که زمینه مخالفت در آنها هست و به هر رطب و یابسی تشبّث می کنند،و در انتها می گویم شما اگر بحث مستند و جزئی داری مطرح کن و نگران آخرت بنده نباشید،چون متقابل بنده هم نگران آخرت شما هستم از این بی انصافی ها و تندی ها و کلی گوئی ها و سیاه نمائی های بی پایه در مورد یک نظامی که مردم آنرا تاسیس کردند و پای آن خونها دادند و علیرغم مخالفت عده ای قلیل خواستار تداوم و اصلاح آن هستند.
موفق باشید
این شفیعی ما در یک چرخش ناگهانی اینطور شد سید . همانطور که میدانید برای وادار کردن یک اسیر , مثلا یک زندانی , چند شبی به او بیخوابی میدهند تا به ارتکاب عملی که در عمرش حتی فکر هم نکرده اعتراف کند . جناب شفیعی ما مدتها با این مزدک کم عقل در جنگ بود تا اینکه این مزدک کم عقل شروع کرد به بیخوابی دادن به او از راه دور . یادتان هست
که مرتبا به او توده ای تواب میگفت ؟ با توسل به این شیوه بود که خواب از چشمان دوست عزیزمان شفیعی گرفت . نتیجه اش این شد که میبینید , مثل بلبل در مدح مزدک کم عقل و فاشیست چهچهه میزند حالا . “بر او نمرده به فتوای من نماز کنید “.
ناشناس از سید مرتضی گذشته چون سر در //// دین دارد ولی اگر شما در نوندونی دین سری ندارید از شفیعی گرامی یاد بگیر! مزدک بقول شما کم عقل چیزی جز بیان حقیقت نمی گوید و دراین راه هیچ نفعی شخصی ندارد! شفیعی اگرچه با من اختلاف عقیده دارد ولی چون در ایده الهایش منافع مردم و ایران را در نظر دارد و نان دین و باورهایش را نمی خورد و بمردم دروغ نمی گوید و نان ایرانی را نمی خورد تا برای دیگران سینه بزند هر چند بنظر من هنوز برداشتهای اشتباه و خطرناکی دارد ولی قابل اصلاح است.او در عین انحرافات باورهایش دوست است نه دشمن ایران و ایرانی .ولی /// و بخصوص شما /// و بخصوص //// حوزه ایی دشمن ایران و اشغالگران ایرانند. زمانیکه مردم ایران به این درک رسیدند که شما //// نه تنها دشمنان ایران و ایرانی هستید بلکه اشغالگران ایران هستید آنزمان برای دفاع از وطن و ناموس خویش برخواهند خواست.
ای شیطون!!گنجی خیلی باهوش میشی وقتی ناشناس میزنی.یه خورده نمک بریز بخندیم یخمک!
سید ;”افرادی در گذشته اختلاس کرده اند که با آنها برخورد شده است،”
سید: “این انصاف و عدالت طلبی است که شما بخاطر تخلفاتی که چند نفر مرتکب شوند کلیت یک نظام مردمی را سیاه نمائی کنید؟ ”
اول. کدام گذشته ؟ که حال و گذشته ی نظام یکسان است.
دوم. تخلفات از رهبر و لاریجانی ها و خاتمی و خامنه ای و اعضای فاسد ولایت فقیه و سپاه جنایتکار تروریست شروع می شود و این تخلفات نامش دزدی اموال مردم ایران و کشتار مردم و جنگ افروزی است . اگر این
باند مافیایی ،کل نظام نیست پس چیست؟
Monta Monograph
آقا جان بجای این محملات نوشتن ها و سرای اهل قلم بازیها و خود را تافته جدا بافته دونستن بیایید در تظاهرات این چند روز با مردم همراه شین! این چند روز یاد فلسطینیها و اسراییل و اون فلسطینیه که دستش رو با آجر شکوندن افتادم! با باطوم روی آرنج دستگیر شده ها می زدنند و منازل و موتور سیکلتهای پارک شده کنار خیابون رو همین پاسدارا و بسیجی ها و مامورا تخریب می کردند! عمو جون ناراحت نشی ها ولی سبک زندون رفتن شما ها جوری نیست ما به این سادگی از سر تقصیر شماها بگذریم یا مثل بچه ادم می آیید به مردم ملحق می شید یا هر چی دیدید از چشم خودتون دیدید! امثال شماها که می گید برای مردن لحظه شماری می کنن نباید از تیر خوردن بترسند! لاف الکی نزنین یا عملتون رو باید ببینیم!
سلام و درود
قابل توجه جناب مزدک1 که اساساً منکر چیزی بنام معنویت است.
آیا چیزی بنام معنویت وجود دارد؟
ببینیم حضرت مولانا در این مورد چه میفرماید :
هیچ نقاشی نگارد زین نقش
بی امید نفع بهر عین نقش؟
بلک بهر میهمانان و کهان
که به فرجه وارهند از اندهان
شادی بچگان و یاد دوستان
دوستان رفته را از نقش آن
هیچ کوزه1*گر کند کوزه شتاب
بهر عین کوزه نه بر بوی آب؟
هیچ کاسه گر کند کاسه تمام
بهر عین کاسه نه بهر طعام؟
هیچ خطاطی نویسد خط به فن
بهر عین خط نه بهر خواندن؟
نقش ظاهر بهر نقش غایبست
وان برای غایب دیگر ببست
تا سوم چارم دهم بر میشمر
این فواید را به مقدار نظر
همچو بازیهای شطرنج ای پسر
فایدهٔ هر لعب در تالی نگر
این نهادند بهر آن لعب نهان
وان برای آن و آن بهر فلان
همچنین دیده جهات اندر جهات
در پی هم تا رسی در برد و مات
اول از بهر دوم باشد چنان
که شدن بر پایههای نردبان
و آن دوم بهر سوم میدان تمام
تا رسی تو پایه پایه تا به بام
شهوت خوردن ز بهر آن منی
آن منی از بهر نسل و روشنی……
1*_حضرت مولانا مثالهای جالبی زده، یکیش هم کوزه است، آیا در پشت کوزه هم با همه سادگیش معنایی نهفته است؟
کوزه یعنی ظرفی که مقدار معینی گنجایش دارد و جهت مایعات از جمله نگهداری آب مناسب است.
معنای آب چیست؟
آب در اینجا یعنی رفع عطش.
رفع عطش یعنی چه؟
رفع عطش یعنی تعادل حرارت و برودت و رطوبت و یبوست در جسم موجودات زنده، از جمله انسان.
تعادل حرارت و برودت و…. یعنی چه؟
تعادل حرارت و… یعنی متعادل شدن مواد غذایی از حیث نیاز جسم.
متعادل شدن یعنی چه؟
متعادل شدن جسم یعنی تأمین نیاز طبیعی و احراز سلامتی و صحت مزاج.
سلامتی و صحت مزاج یعنی چه؟
سلامتی و صحت مزاج یعنی توانایی انجام کار و تفکر خلاق.
انجام کار و تفکر خلاق یعنی چه؟
انجام کار و…. یعنی چه؟
یعنی پیروی کردن جسم از فکر و هماهنگی میان اندیشه و عمل.
هماهنگی و…. یعنی چه؟
یعنی تحقق عینی و عملی بخشیدن به تصویر و تصورات ذهنی و ساخت و آفرینش حاصل فعالیت ذهن.
ساخت و آفرینش و…. یعنی چه؟
یعنی آفرینش و انجام کاری شبیه به آفرینش خداوند، همانطور که هستی محصول اراده و خواست خداوند است.
خلق و آفرینش توسط انسان یعنی چه؟
یعنی اطاعت از خداوند که توانی نسبی شبیه به توان مطلق خود و قدرتی نسبی شبیه به قدرت مطلق خود به ما داده.
اطاعت از خداوند و… یعنی چه؟
یعنی عبادت، انجام کار آگاهانه و کشف معانی پنهان در هر مرحله و فهم و درک دست پنهان خداوند در آنسوی آنچه حجاب او میشود و او را از دید ظاهری ما میپوشاند.
عبادت یعنی…..
پس در آنسوی کوزه و آب نوشیدن ساده اینهمه معانی وجود داشت. بدون شک در آنسوی سایر واقعیات هم معانی بسیار زیادی وجود دارد که اگر آنها را کشف کنیم، همچون حلقه های یک رشته زنجیر در نهایت ما را به خداوند میرساند. معنا همان معنویت و از نظر لغوی هم دارای یک ریشه و از یک مصدر گرفته شده اند.
حال خودت راجع به نقاشی و کاسه و خط و دارو که همه پدیده هایی بسیار ساده هستند فکر کن. بعد از آنها میتوانی راجع به معنای زندگی و مرگ و زمین و منظومه شمسی و کهکشان و ازل و ابد و دنیا و آخرت و اول و آخر و زشت و زیبا و پدیده های بیشماری که ما را احاطه کرده اند به تنهایی و در خلوت فکر کنی.( البته بنده به تجربه برایم ثابت شده که نباید به رد و قبول و تحسین و تقبیح دیگران اعتنایی کرد و بخصوص پایبندی و بسته بودن به قضاوتهای دیگران و شهرت و تصویر و تصوری که از ما در ذهن و داوری دیگران وجود دارد و آنچه غرور یا آبرو نامگذاری میکنیم ممکن است ما را در جستجوی حقیقت منحرف کند.
چون شما غیر مستقیم پرسیدی اگر معنویتی وجود دارد پس کو؟ همین پرسشت راه عالم معنا را برویت میگشاید.اگر شانس بیاوری و خود را پایبند گذشته و قضاوت دیگران نکنی و آزاد و فارغ از هر آنچه که مانع و مزاحم جستجویت میشود، بجویی، بیگمان مییابی. لطفاً بدون عجله و اندیشیده و با همان ذلالی و روراستی بفرمایید:
1_ آیا شما میتوانی پدیده ای را مثال بزنی که در خود معنایی یا معناهایی نداشته و فاقد معنویت باشد؟
2_آیا هنوز هم میتوانی منکر وجود چیزی بنام معنویت بشوی؟
———-
درود جناب شفیعی
نوشته ی نمکین و فهیمانه ایست.
سپاس ازشما
سپاس
.
سید مرتضی دروع و تهمت نسبت به کسی می دهند که پایه و اساس کارش بر راستی و درستی استوار باشد بهمین دلیل چنین تهمتی به دزدان و عارتگران /// نمی چسبد چون انها خود عین دروع و ناراستی هستند
استاد گرامی با درود بنظر شما ، سید گرامی از این حکایت چه نظری دارد ؟
شیخی وارد شهری شد و سراغ مسجد را گرفت
به او گفتند که دراین شهر مسجدی وجود ندارد !
شیخ گفت مگر شما خدا پرست نیستید؟گفتند آری هستیم
پرسید مگر عبادت خدا را بجا نمی آورید؟
گفتند آری خدا را عبادت میکنیم
شیخ گفت اگر مسجد و یا عبادتگاهی ندارید پس چگونه خداوند را عبادت میکنید؟
شخصی به وی گفت فردا صبح به میدان شهر بیا تا به تو نشان دهم چگونه خدا را عبادت میکنیم.
شیخ فردا صبح اول وقت به میدان شهر رفت و آن شخص او را با خود به محل کارش برد و مشغول کار شد و از شیخ نیز خواست که به او کمک کند.
شیخ از آنجا که به کار کردن عادت نداشت خیلی زود خسته شد و دست از کار کشید و به کناری نشست.
هنگام ناهار که شد مرد مقدار کمی به او غذا داد و خود نیز مشغول خوردن غذا شد
شیخ گفت که این مقدار غذا خیلی کم است و او را سیر نمیکند..
مرد پاسخ داد چون تو خیلی زود خسته شدی و کاری انجام ندادی همین مقدار غذا بیشتر به تو تعلق نمیگیرد و پس از خوردن ناهار و کمی استراحت دوباره مشغول به کار شد و در غروب هم دست از کار کشید و یک سکه به شیخ داد و گفت دستمزد یک روز کار ۱۵ سکه است چون تو خیلی کم کار کردی یک سکه بیشتر حق تو نیست و سپس شیخ و آن مرد به سمت میدان شهر حرکت کردند..
در میدان شهر که تعدادی از مردم نیز جمع بودند شیخ پرسید پس عبادت
خداوند چه شد؟
آن مرد به او پاسخ داد ما کار کردن را عبادت خداوند میدانیم بنابراین سعی میکنیم کار خود را به بهترین شکل انجام دهیم..
مثلا شخصی که بنا است و کارش ساختن خانه برای مردم است چون کارش را عبادت میداند سعی میکند این کار را به بهترین شکل انجام دهد و یا کسی که شغلش خرید و فروش است تلاش میکند که بهترین اجناس را به مردم بفروشد و خلاصه هرکس به بهترین شکل کار خودش را انجام میدهد.
شیخ فریاد کشید پس جهان آخرت چه؟شما برای ثواب و آن دنیای خود چه میکنید؟
شخصی که اتفاقأ فرد فاضل و دانشمندی هم نبود وکسی بود مانند بقیه مردم در پاسخ به شیخ گفت تو خود کار این دنیایت را به درستی و خوبی انجام نمیدهی ، آن وقت ادعای جهان آخرت و دنیایی دیگر را داری؟
و این طور بود که آن شیخ سرافکنده و شرمسار آن شهر و دیار را ترک کرد ودیگر هیچ وقت به آنجا برنگشت.
و چه زیبا گفت آن معلم اخلاق سعدی شیرین سخن :
عبادت بجز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست.
درود ایران دوست گرامی
خلاصه همه نوشته هایت بودار است!
اما پاسخ سوال :
حکایت که حکایت است و ظاهرا این حکایت حکایتی سمبلیک و غیر واقعی باشد.
اما بدون شک خدمت به بندگان خدا و انسانها اگر بقصد قربت خدا باشد عبادت است و باصطلاح فقهاء حتی توصّلیات (یعنی امور غیر عبادی) را می توان با توجه بخدا و رضای او بقصد قربت انجام داد و ثواب برد.
اما شعر سعدی:می دانید اساس شعر بر مبالغه و تشبیه و صناعات دیگر ادبی استوار است،من این عبارت سعدی را حمل بر مبالغه در برانگیختن انسانها به خدمت به خلق الله می دانم از این جهت نمی توان عبارت سعدی مسلمان که عابد و زاهد بوده است و بندگی خدا می کرده است را طوری حمل بر حقیقت کرد که معنای آن این باشد که فقط و فقط خدمت به خلق کردن عبادت خداست،با اینکه می دانیم خود سعدی نیز سجاده و تسبیح و عبادت داشته است.
حسن/*: ایران جزو کشورهای صادرکننده بنزین میشود
مش قاسم: این خیال میکنه هنوز سال ۵۷ که بشه با دروغ و کلک سر ملت رو شیره مالید. هنوز وعده آب و برق مجانی یادمونه. آخه ای حاجی! چهطوری میخوای جزو کشورهای صادرکننده بنزین بشی؟ کو برنامت؟ کو پولش؟ کو آدمش؟ از این گذاشته توی چه چیزی این مملکت در طول ۴۰ سال گذشته پیشرفت در سطح جهانی کرده که تو بتونی بگی ما اینکار رو کردیم حالا میخواهیم کار بزرگتر بکنیم؟ نیست! هیچ! الا در آدمکشی، دزدی، جنگ، اختلاس، گروگانگیری، تحریم، داغ و درفش، زندان، تهدید، دروغگویی، شیادی، شارلاتانی، شامورتی بازی……..
/*: ک
آقای نوری زاد
براستی مملكت امام زمان كجاست.؟
مملكت امام زمان جاييست كه ۷ درصد كل منابع دنيا را دارد و ۴۳ درصد مردم آن زير خط فقر مطلق زندگی ميكنند.
مملكت امام زمان جاييست كه در مقوله فساد مالی و اداري واختلاس در رتبه افتضاح ۱۳۱ دنيا قرار دارد
مملكت امام زمان جاييست كه بيشترين آمار بيكاري جوانان واعتیاد را دارد
مملكت امام زمان جاييست كه رئيس قوه قضاييه آن به همراه براداران خود در بزرگترين پرونده زمين خواري در قم و ورامين متهم هستند و هرگزبه كسی پاسخگو نیستند.
مملكت امام زمان جاييست كه سعيد طوسی قاری معروف قرآن بداز افشای تجاوز به شاگردانش وبا داشتن چندین شاکی خصوصی همچنان ازاد است؟
مملكت امام زمان جاييست كه شهردار پايتخت آن(قاليباف) يكی از بزرگترين حيف و ميل ها و غارت بيت المال (ماجراي املاك نجومی) را انجام ميدهد و افشا كننده اين ماجرا (ياشار سلطانی) دستيگر و دادگاهی می شود.
مملكت امام زمان، جاييست كه در آن يك نويسنده به جرم نوشتن يك مطلب يا ابراز عقيده به ۱۵ سال زندان محكوم می شود ویا یک رزمنده غواص چون محمد مهدوی فر به جرم نوشتن نامه نصیحت آمیز به شخص اول مملکت به ماه ها انفرادی و سالها زندان محکوم میشود واین درحالیست که رهبر خود فرمودند انتقاد از من آزاد است مملکت امام زمان جاییست که شخصی به اتهام معاونت در قتل چندين نفر کهریزک(سعید مرتضوی )به پرداخت دويست هزار تومان جريمه محكوم می شود
مملكت امام زمان جاييست كه در آن بسيجيان ولايت مدار اتش به اختیارش با حمله به سفارت يك كشور خارجي و آتش زدن آن باعث وارد آوردن لطمات جبران ناپذيری به كشورمیشوند اما در نهايت انها فقط به 3 ماه زندان محكوم میشوند
مملكت امام زمان جاييست كه دران حجاب برای زنان ودخترانش اجباریست و اگر کسی اعتراض کند همان اتش به اختیاران بی رحمانه برصورتش اسید می پاشند
مملكت امام زمان جاييست كه صاحب منصبانش پول بيت المال را خرج جنگ و کشتاردر سوريه و یمن و عراق وعزه میکنند مملکت امام زمان جاییست که کودکان بلوچ ولر وکرد و….ان درزیر چادر وکپر با محرومیت بسیار درس میخوانند، اری براستی مملکت امام زمان اینجاست؟ آدرس را خوب آمدید؟
آقای رئیس جمهور گفتند: سه راه پیش روی ما است: تسلیم آمریکا شویم؛ به دعواهای داخلی مان ادامه بدهیم؛ بایستیم و آمریکا را به زانو در آوریم.
من – نوری زاد – اما می گویم: راه چهارمی هم هست که به امنیت و آبادانی و رفاه و رشد و رونق ایران می انجامد. چه؟ این که ملایان ولایی، شرشان را از سر منصب ها کم کنند و بجای نخست خویش باز روند و کارها را به ایرانیان کاردان و راستکردار بسپرند!
.
@MohammadNoorizad
@nooriZADmohammad1331
آقای روحانی
جهنم تنها راه پیش روی جنابعالی و مابقی اراذل و اوباش حکومتی است.
چرا نیروی انتظامی در اعتراضات
به اموال عمومی و مردم آسیب وارد میکند؟
هنگامیکه در چکسلواکی در بهار پراگ
اعتراضات علیه سیاستهای شوروی آغاز شد،
بخش عمده مردم در موضع بیطرفی بودند. آنها اگر چه علاقمند سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی نبودند، اما انگیزهای هم برای بیان اعتراضات علنی و حضور در راهپیماییها نداشتند، چون معتقد بودند اگرچه شوروی دیکتاتور است، اما آینده چکسلواکی بی شوروی هم گنگ است. ضمن آنکه غرب هم همواره فقط به اعتراض لفظی به سرکوب بهار پراگ بسنده میکرد، و در عمل کاری انجام نمیداد.
کشورهای غربی با توجه به واقعیتهای رویارویی اتمی در جریان جنگ سرد، نه میتوانستند و نه میخواستند در اروپای شرقی به مقابله نظامی و یا سیاسی با شوروی برخیزند.
بهار پراگ را بیشتر جوانان و دانشجویان با شیوههای مدنی پیش میبردند، راهپیمای های سکوت، ایستادن در معابر عمومی، تجمع در میدانها و … اما جمعیت عظیم همچنان در مقابل این اعتراضها سکوت کرده بودند. این بخش خاکستری جامعه بیمناک آینده بودند.
کا، گ، ب در حزب کمونیست مورد سؤال قرار گرفت و لئونید برژنف، رهبر شوروی به کا گ ب دستور داد تا از هر راهی که میتواند نه با نیروی پلیسی و امنیتی بلکه با ایجاد یک جو روانی قشر خاکستری و بیتفاوت جامعه را علیه معترضین بشوراند.
کا گ ب پیشنهاد داد تا نیروهایی از پلیس و وفاداران لباس شخصی حزب به اموال عمومی و همچنین خانههای مردم و فروشگاهها حمله ببرند و به غارت و تخریب مشغول بشوند.
آنها به باجه تلفنهای عمومی، ایستگاههای اتوبوس ماشینهای مردم و فروشگاهها و خانهها حمله میکردند، و اینگونه القا کردند که معترضین غارتگر و دشمن مردم هستند!
رفتهرفته قشر خاکستری جامعه که از این آشوبها و غارت و تخریب خسته شده بودند، به حمایت از حزب و حکومت پرداختند، و از آنها خواستند تا جلوی این آشوبها گرفته شود. کار بهجایی رسید که اعتراضات عمومی رنگ عوض کرد. حالا همان قشر خاکستری و بیتفاوت جامعه بود که به خیابانها ریخته بودند و علیه معترضین شعار میدادند و خواستار برقراری آرامش بودند!
این عمل بعدها به دکترین سیناترا نیز مشهور شد.
اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای کمونیستی و بلوک شرق از این شیوه خرسند شدند و بعدها در پس هر اعتراضی نسبت به آن اقدام میکردند.
سازمانهای امنیتی بلوک شرق
این دکترین را بهعنوان بخشی از مهندسی عملیات
روانی در جامعه بکار گرفتند و در دورههای آموزشی
خود همواره نسبت به تربیت تیمهای ضربت باهدف
«یارگیری خاکستری» اختصاص میدادند.
در اوایل دهه ۷۰ خورشیدی
که سپاه پاسداران با کره شمالی
همکاریهای نظامی و امنیتی خود را آغاز کرد،
از میان دانشجویان دانشکدههای افسری نیروهای
پنجگانه خود افرادی را بهمنظور آموزش مهندسی
عملیات روانی به کره شمالی اعزام کرد.
این دانشآموختگان
اولین امتحان عملی خود را
در حوادث و اعتراضات سال ۱۳۷۴
در اسلامشهر انجام دادند.
سهشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۷۴
شهروندان اسلامشهر در اعتراض به گران شدن کرایههای مینیبوس و سواریها در محلی به نام «سرنوری» دست به اعتراض زدند، و درست هنگامیکه آنها فقط شعار میدادند در نقطهای دیگر در روز پنجشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۷۴ در خیابان آیه الله کاشانی جماعتی به آبرسانی اسلامشهر حمله بردند و با آسیب زدن به آنجا عملاً باعث مختل شدن خدمات شهری و قطع آب اسلامشهر شدند، همزمان گروه دیگری نیز از سمت منطقه چیچکلو اسلامشهر به آتش زدن خودروها و موتورهای پارک شده در خیابانها و شکستن شیشهها و تابلوهای خیابانها مشغول شدند و با شعارهای تند خواستار به آتش کشیدن اسلامشهر شدند!
این غارت و تخریب اموال مردم
باعث نارضایتی شهروندان اسلامشهر شد، و
عملاً این مردم بودند که به معترضین حملهور شدند.
نهایتاً در روز جمعه در خیابان تختی قاسمآباد جمعیتی چند دههزارنفری به جایگاه نماز جمعه آمدند و خواستار برقراری آرامش شدند، امامجمعه اسلامشهر با دلجویی از مردم وعده داد تا سریعاً به ترمیم خرابیها توسط نیروی انتظامی و شهرداری اقدام شود و آرامش برقرار گردد!!
شاید پس از اسلامشهر
حوادث تیرماه ۱۳۷۸ نیز یکی از ایامی بود که
این حرکت امنیتی موفق واقع شد. هنگامیکه دانشجویان در اعتراضی آرام در حوالی خوابگاه امیرآباد و دانشگاه تهران مشغول بودند جماعتی از قرارگاه ثارالله به آتش زدن چند ماشین در حوالی بازار تهران و چند بانک در اطراف میدان توحید مشغول شدند و این ذهنیت را در اذهان عمومی به وجود آوردند که دانشجویان بدنبال غارتگری هستند!، و لذا، به حمایت عمومی از آنها نپرداختند.
در روزهای جاری و اعتراضات اخیر نیز
دیده میشود که پلیس به تخریب اموال مردم
مشغول است، نه معترضین!!!
چاره کار
البته ضبط ویدئویی و عکسبرداری
از این حرکت و انتشار عمومی آن است.
*امیر فرشاد ابراهیمی
استاد گرامی با درود دوستی برایم نوشته:
ما نسلی هستیم که نه به پدرمان رفتیم نه به مادرمان … ما به فنا رفتیم ، نسلی هستیم که نه ازدواج کردیم ، نه به جنگ رفتیم ، ولی همه بی اعصابیم ، موجی ! نسلی هستیم که از بیرون تحریم شدیم از داخل فیلتر ، هم از دزد میترسیم هم از پلیس ،،، ! حیف شد ،،، این بود دنیایی که برای آمدنش به شکم مادرمان لگد میزدیم ،،، ؟؟؟ اینجا : منطق ، تقلید است ؛ کتاب ، دکور است ؛ روزنامه ، تبلیغ است ؛ آزادی ، میدان است ؛ جمهوری ، خیابان است ؛ استقلال ، تیم است ؛ شعار ، آسان است ؛ شعور ، نایاب است ؛ پینه های دست ، ” عار ” است ؛ پینه بر پیشانی ، افتخار است ؛ دروغ ، حلال است ؛ شادی ، حرام است ؛ اعدام ، اصلاح است ؛ اصلاح ، فساد است ؛ دانا ، افسرده است ؛ نادان ، کامیاب است ؛ درد مردم ، بی درمان است ؛ ریا ، ایمان است ؛ ایمان ، برای نان است ؛
اینجا ،،، ایران ،،، است ،،، !!!
سید مرتضی بجای /// دادن خودت بگو نمی خوام بفهمم.نفعی برام که نداره درکش تا زه اول بدبختی و مصیبتمه!در صمن سید ////
//////
/////
/////
مزدک در مورد این سوء تفاهم توضیح دادم.
می دانم شب و روز در غربت و در آزاری ولی آدم باش!
باشد؟
حسن/*: در برابر آمریکا، استقلالمان را معامله نمیکنیم.
مش قاسم: و ادامه داد…… از اونجایی که قبلا استقلالمان را با روسیه معامله کردیم و دیگه تموم شده و نداریم، خدا شاهده اگه داشتیم برای بر سر قدرت موندن با برادر صدام هم معامله میکردیم.
حسن/*: نهادهای عمومی و نظامی سرمایههای خود را به مردم واگذار کنند.
مش قاسم: به کدوم “مردم” واگذار بشه؟ خدمتتون عرض میکنم، همین منقلابیون ۵۷ و خوش ژن هاشون. همونایی که قرار بود آب و برق مجانی واسمون بیارن. اصل مطلب: یه شامورتی بازی جدید در راستای شیره مالی به سر ملت تا بلکه از این ستون تا اون ستون فرجی بشه.
/*: ک
درود
اکثریت ملت ایران ، با صفت مسلمان بودن تعریف نمی شوند، بلکه به عنوان شهروندی با حقوقی برابر و آزاد تعریف می شوند. از آنجایی که ما با ملت ایران که مجموعی از ملیتهای گوناگونند و تمدن شهری سر و کار داریم ، با حقوق شهروندی مواجه ایم، زیرا هر فرد شهروند در سییستم شهری، جایی خاص و وظایفی خاص دارد که در مجموع ساختار شهرنشینی را حفظ و گسترش می دهد. تعریف انسان مدرن ،بعنوان شهروند، فراتر از قشر و طبقه و قوم و مسلک است . یک شهروند پیش از آنکه براساس موقعییت اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی تعریف شود بر اساس حقوق اش تعریف می شود.
یک شهروند ،جزوی از جامعه شهری و روستایی مدرن و کشور و دنیای کنونی است و این شهروند بودن وظایفی را همراه دارد.این وظایف چند گانه و چند جانبه همراه دارند و بر اساس حقوقی و نه سیاسی و نه اخلاقی تعریف می شوند. بدین خاطر، انسان جامعه کنونی باید امکان آزادی و انتخاب و برابری و رشد و تکامل جسمی و فکری را داشته باشد.
برچسب اقلیت و اکثریت و تقسیم مردم به شیعه و سنی، ضد حقوق شهروندی، ایجاد تبعیض، ضد آزادی و ضد بشری است. انسان ، خیلی فراتر از متعلق بودن به دین ویا مسلک است.
اینکه اکثریت ملت ایران مسلمان هستند که یک واقعیت عینی است و ربطی به تعریف ندارد،شما مگر سوفسطائی هستید که در صدد انکار واقعیت عینی هستید،حرف این است که مطابق با میزان مهم دموکراسی مورد قبول عقلاء،این اکثریت یک اراده سیاسی خاص داشته اند و آن معیار و محور بودن قوانین اجتماعی اسلام و لزوم اجراء آن،در اینجا بحث از اراده حاکمیتی و حاکمیت منطق اکثریت ملت ایران است و لزوم گردن نهادن و احترام گذاشتن اقلیت به خواست اکثریت،بنابر این بحث از تقسیم مردمم به شیعه و سنی و برچسب و تعاریف خاص نیست،آنچه شما می گوئید مربوط به مناطقی است که در آنها اراده سیاسی اکثریت بر ایدئولوژی خاصی متمرکز نشده است ،بله در آنجا ممکن است با تفکیک دین و ایدئولوژی از سیاست چیزهایی که مطلوب نظر شماست با اراده اکثریت مردم تحقق یابد،اما اینجا در ایران الان بحث از اراده سیاسی و حاکمیتی اکثریت مسلمان مردم ایران است و این اکثریت در یک رفراندوم بزرگ سیاسی خواستار حاکمیت قانون اسلام شده اند اینکه تفسیر و برداشت شما از محتوای دین اسلام چیست اهمیتی ندارد چون شما در اقلیت هستید و این نکته ایست که بدان توجه نمی کنید و دائم شعارهای سکولاریستی می دهید ،کجا؟ در ایران اسلامی که اکثر مردم برخلاف شما خواستار حاکمیت قوانین اسلامند نه قوانین سکولار،البته شما حق دارید تبلیغ سکولاریسم کنید و مردم را دعوت به آن کنید تا اکثریت خواستار آن باشند اما مادامی که چنین تقسیمی در جامعه ما عینیت پیدا نکرده است شعارهایی که می دهید یا فحش و ناسزا و توهین هایی که به اسلام و مذهب و قوانین و مسئولان منتخب مردم می کنید صرفا در حکم باد هوا هستند و شما را از التزام بقواعد دموکراسی منحرف به داعشیسم و فاشیسم بی منطق می کند.
جناب سید
سوفسطایی به افراد مغلطه پردازوسخنور در مقابل گرفتن مزد /پول گفته می شد. هیچ سوفسطایی بدون مزد/پول گرفتن سخنوری و مباحثه نمی کرد. این بیشتر شبیه شمای منبری و روضه خوان است.
مردم و انسانها تعریفی مشخص دارند، بخصوص ،مردم ایران.
مردم ایران قبل از هر چیز ،ایرانی هستند و این ایرانی بودن متشکل از انسانهاست ، این انسانها در روی سرزمین ایران زندگی می کنند و تاریخی به اندازه عمر بشریت دارند.این انسانها ،دارای رسم و رسوم و زبان و فرهنگ خاص خودو ادیان مختلفند.
همین مردم در سیستان و بلوچستان اکثرن لرند و در کردستان کردند و در آذربایجان ، ترک آذریند و…..
مشخصه مردم ایران ، در هم بافتگی این فرهنگها و مردمان است. آنچه را اکنون غربیان فدرال /خودگردان می نامند ، به نوعی از قدیم شامل ایران می بوده و پیوستگی این مردم را بوضوح در دوران مشروطیت شاهدیم.
تعریف کشور و ملت تعاریفی نو و مدرنیته در غربند حال آنکه ما از دیرباز ،شاه شاهان وکشور
آریاویج را داشته ایم.
با همه ی این احوال، ملت و کشور تعاریفی نو اکنون پیدا کرده اند زیرا انسان، تعریفی جدید پیدا کرده است، زیرا انسان به آگاهی و دانش جدید دست یافته .تعریف انسان خردورز نه با زن و مرد شروع می شود، بلکه با خرد و آزادی طبیعی اوبرابری او با همنوعش و جزوی از دنیای وجود که حق زیستن دارد ، نه موجودی برتر که فقط خود در بهشتش می گنجد.
تعریف انسان با اقلیت و اکثریت زبان، فرهنگ، تیره، دین شروع نمی شود ، زیرا همه اینها جدا از طبیعت انسانند و ساخته و پرورده انسانند . در حالی که تفکرو آزاد ی وبرابری زاده با انسان وطبیعی اند.
گفته شما بنابراین که اکثریت مردم ایران مسلمانند، بنابر تعاریف علمی و مدرن ،مختص کردن انسان به یک صفت است. این صفت نیز گزینشی است ، مثل اینکه بگوییم اکثریت مردم ایران ، راننده اند خوب این تعریفی از انسان و مردم نیست. اینکه به چهل سال پیش اشاره می کنید که پدران بعضی ها ، نه من، رفتند و رای دادند ، غلطی بود که کرده اند و پذیرفتن جمهوری و حکومت اسلامی که نامفهوم است.دلیل ناآگاهی آنان بوده است .
نمی گویم که مردم مسلمان باشند یا نه، هرکس خود داند. اما، زمانی که دینی به عنوان حاکمیت ، قدرت اعمال می کند، آنوقت است که باید و وظیفه هر کس است آن دین /مسلک/عقیده را به چالش بکشد. زیرا آن دین با در دست گرفتن قدرت،خود را اعمال کرده و به حریم فردی و اجتماعی افراد تجاوز کرده وانسان و حقوق طبیعی اورا خدشه دار می کند. و درثانی در مقوله کشورداری که علم است ورود کرده است .دین و علم چون آب و آتشند.
جناب، مردم ایران،فراتر از اکثریت و اقلیتند و اگر این کمیتها در رای گیری ها استفاده می شوند وسیله ای برای سنجش و ارزش یابی علمی اند نه تعریف آنها . چون اکثریت دموکراتها و یا جمهوری خواهان چیزی را ثابت نمی کند و تعریفی از آنها نمی دهد.
کمونیست یامسلمان بودن صفات برگزیده هر کس می تواند باشد اما نمی توان ملیت/کشوری را با آنها تعریف کرد زیرا تعریف انسان بیش از یک صفت اوشامل می شود.
این مطالب که مطالب بی ربطی بودند،سوفیست ها کسانی بودند که واقعیت های عینی را انکار می کردند حال با مزد یا بی مزد،من گفتم شما مثل سوفیست ها هستید در این جهت که اکثریت مسلمان بودن مردم ایران را منکر می شوید حال با مزد یا بی مزدش با خود شما من نمیدانم شاید شما آنجائی که هستید مزد می گیرید و حقیقت را انکار می کنید یا مزد نمی گیرید این بمن مربوط نیست اما اکثریت مردم ایران مسلمان هستند حال شیعه یا سنی،این یک واقعیت عینی است و هرکس آنرا منکر شود سوفیست است با مزد یا بی مزد.شما بی تربیت هم نباشید نگوئید دیگران غلط کردند که رای به جمهوری اسلامی دادند شما خودتان بعنوان یک فرد یا پدرتان اگر رای داده اید می تونید الان بگویید من و پدرم غلط کردیم بسیار خوب ما هم می گوییم شما غلط کردید،اما نمی توانید بی ادبی کنید و بعنوان یک فرد بگویید مردم ایران غلط کردند برای اینکه وقتی یک رفراندوم برگزار شده خواه چهل سال خواه دویست سال کمتر یا بیشتر،این رفراندوم حکمش باقیست مگر اینکه رفراندوم دیگری برخلاف آن بیاید و حکم دیگری،اینکه شما یا چند نفر توی یک سایت بیایید مدعی شوید غلط کردیم دلیل نمی شود بی تربیت شوید و بگویید همه ملت غلط کردند.اینجا شما فقط یک فرد هستید که نظر خود را می گوئید فرضا همه این سایت بگویند توی این سایت چند نفرند مثل شما؟ نهایتا بیست سی نفر! شاید کمتر چون نقش بازی کردن که میدانید توی این سایت زیاد است! گول کامنت های 450 عددی و نظیر آنرا نخورید ممکن است از این 450 کامنت 50 تایش فقط مال من سید باشد! 60 تایش مزخرفات تکراری مزدک است! و مثلا 40 تایش مزخرفات فریبا یا انسان! حالا بشما تخفیف دادم اما منظورم اینه که اینجا چند نفر نمی تونند برایند یک ملت باشند و از جانب ملت حرف بزنند که ملت غلط کردند نخیر شما غلط کردید ملت غلط نکردند،ملت انتقاد و اعتراض هم داشته باشند معنای آن نفی جمهوری اسلامی نیست.در هرحال مطالب شما قطع نظر از نادرستی برخی گزاره ها مثل تعریف انسان،یا فدرال بودن ایران یا قدمت ایرانیان بقدمت تاریخ بشریت! و مزخرفات دیگری که گفتید،مطالبی است که ربط ببحث نداشت بحث ما از دو فاکت بود:1- اکثریت مردم ایران مسلمانند. 2- این اکثریت مسلمان ،اسلام را ایدئولوژی زندگی خود قرار دادند و بر اساس آن به جمهوری اسلامی رای دادند و این حکم تا رفراندوم و نفی کلی بعدی باقیست 40 سال و 100 سال و 200 سال دخلی به بقاء حکم رفراندوم ندارد و شما اقلیتید و در عین حال اقلیت پرمدعا!
سید گرامی خواهش میکنم چشمهایت را باز کن ! اگر منظورت زمان شاه است که اکثریت ملت ایران مسلمان بودند کاملا حق با شماست ولی در جمهوری اسلامی خوشبختانه مردم بیدار شدند و فقط مسلمان زاده هستند . رفراندومی که در 12فروردین انجام شد انها به مسلمانی زمان شاه رای دادند که اب و برق و گاز هم مجانی شود و بشود بهشت !!! ولی دلار ازاد 70ریال کجا و دلار نزدیک به هشتاد هرار ریال کجا !! فقر و بدبختی !! و … دارد بیداد میکند و شکم گرسنه دین و پیر نمیشناسد مگر اخوند و اخوند زادگانی که همان بقول امروزی ها ژن برتر هستند و مسلمان هستند و درصدشان شاید به کمتر از 20درصد برسد که شوربختانه بجای خرد فقط بابخردند و زر و زور دارند و فقط زمان حال (امروز) را میبینند .
با خرد و پاینده باشی
هااااا هم باز که داری چرت و پرت وگویی !
اگثریت مسلمان بیدن اما فقط در شناسنامه کاملا جبری و غیر انتخابی ! عملا هم متنفر از دین و آخوند و یارو عرب بیدن !
شاید یک درصد بنا به ملاحضات و مهملاتی هنوز آخوندهایی دنیایی را نشناخته بیدن ! آخوندی که بچه شیر خوار تفخیذ وکند ! آدم وکشد . دزدی وکند .و……. الی ماشاله دست هر چه مافیا را از پشت بسته بیدن !
آندرستند بید یا باز توضیح ودم ! هااااا
جناب نوری زاد گرانمایه
ضمن ارج نهادن به تلاشهای شما، باید خدمتتان عرض کنم که حکومت فعلی، بهترین حکومت برای این اینچنین مردم و اینچنین فرهنگی است. خواهش میکنم دقت بفرمایید چه میگویم. نوشتههای امثال شما، مزدک، ساسانم و سید رضی و دیگر عزیزان اندیشمند ناشناس در این سایت، همچون قطرهی آبی است که آن پرنده با منقارش برای خاموش کردن آتش جنگل با خود حمل میکرد؛ هر چند که این عمل، قابل تحسین و تمجید است؛ اما چه کسی است که نداند چقدر این عمل بیهوده است؟ تحولات اجتماعی اگر همراستا با باورها و عقاید و خواستههای غالب مردم آن جامعه نباشد همچون موجی است که دیر یا زود با رسیدن به ساحل واقعیت فرو مینشیند و به عدم میپیوندد. باور کن مردم ما خواهان آزادی و دموکراسی نیستند، اعتراضاتشان هم در این راستا نیست. آنها اگر اعتراض میکنند بیشتر به این خاطر است که نتوانستهاند از خوان گستردهی حاصل از فروش نفت، بیشتر نصیب ببرند. این مردمی که من میبینم شهامت نوشتن نام آزادی را هم ندارند، چه برسد به طلبش.
همین الان پانزده میلیون درویش وجود دارد که مبانی عقیدتی آنها هیچ فرق اساسی با آیتالهها و مراجع تقلید ما ندارد. شما فکر میکنید با عوض شدن حکومت و باز شدن مشروبفروشیها و کابارهها و آزادی نوع پوشش و به رسمیت شناختن همجنسگراها، آنها بیخیال این به قول مذهبیها ”مظاهر فساد غربی“ به خانقاه میروند و نعرهی مستانه سر میدهند!؟ بالفرض که واقعآ اینگونه بشود که بعید میدانم، به نظر شما دیگر اقشار مذهبی ما ظرفیت پذیرش چنین شیوهی زیستی را دارند؟ من از جناب مزدک گرامی میپرسم: میدانید آزادی چه ظرفیت و دانشی میخواهد؟ میدانید اگر شرایط به گونهای شد که خدمتتان عرض کردم و فردای آن روز یکی از روحانیون و یا مراجع تقلید رفت سر منبر و گفت: دیشب امام حسین به خوابم آمد و گفت: شما هم مرا تنها گذاشتید، همانگونه که مردم آن زمان در صحرای کربلا و گریست، چه قیامتی به پا میشود؟ (شاید هم واقعآ تحت تآثیر فضای غیرمذهبی به وجود آمده در زیر چتر دموکراسی و حقوق بشر و به تبع آن، عذاب وجدان او از به وجود آمدن چنین شرایطی، اینچنین خوابی هم ببیند).
در هر صورت، من که در اطراف خودم کسی همچون مزدک و ساسانم و سید رضی و… نمیبینم و یا اگر هستند به حدی در اقلیتند که با GPS هم به سختی میشود آنها را پیدا کرد. (منظورم انسانهای بیدین نیست؛ بلکه انسانهای متفکر و بامطالعه و اندیشمند است)
میدانید اگر دموکراسی حاکم شد؛ اما قشر مذهبی و لامذهب متعصب، نتوانست آن را بپذیرد و هضم کند، چه اختلافات و کشمکشهایی به وقوع خواهد پیوست و چقدر دوباره هزینه و انرژی باید صرف خنثی سازی نقشهها و طرحهای این یا آن گروه باید بشود؟ به نظر من، مردم ما ظرفیت تحمل فقر را بسیار بیشتر از آزادی، دموکراسی و چنان شیوهی زیستی دارند. میگویید نه، به قول خودتان: این خط، این نشان، باشید و ببینید.
فقط یادت باشد که مردم ما شاید امثال سعید طوسی را ببخشند، اما محال ممکن است از کسی که در ماه محرم و یا رمضان، دمی به خمره میزند، بگذرند.
ناشناس گرامی
شما به مطلب واقع بینانه ای اشاره کردید،مشکل اصلی این است که سکولارهای وطنی ما اعم از آنان که بهر علتی (فرار مجرمانه یا تحصیل یا بیزینس یا رفاه بیشترو ..)در خارج از کشور ایران هستند یا در داخل ایران هستند و چهل سال است در تخیّلات خویش غرق هستند و شعارهایی می دهند،یا به دیانت و خواست مردم مسلمان ایران و قوانین اهانت و ریشخند می کنند از دو حال خارج نیست :یا اصلا شناختی از بافت سنتی جامعه ایران ندارند چنانکه شما توضیح داده اید،یا اگر آگاه از این بافت هستند نا امیدهایی هستند -نظیر اسامی که شما به آنها اشاره کردید- که در حال کشک ساییدن هستند یا نومیدانه تیرهایی بتاریکی پرتاب می کنند و بخت خود را می آزمایند! در حالیکه خود بخوبی می دانند که ارج و قربی نزد ملت ایران ندارند وقتی بخواست سیاسی اکثریت مردم دهن کجی می کنند یا برای دیانت اکثریت مردم ایران شکلک در میاورند!
سپاس از مطلب درست شما
اگر و اگر و اگر… همون وعده وعیدهای نظام . مردم به شعور آزادی و مفهوم دموکراسی رسیده اند و بدین خاطر بپا خاسته اند. این شمایید که در جهل مرکب خود قلت می زنید.
برو اول مفهوم آزادی را یاد بگیر . بتوچه که کسی کافر یا درویش است . و چه می کند.
در نوشته قبلی از عصر یخبندان اغاز کردم تا شروع تفکر مدرن و اکنون ادامه ان
پس از اغاز تفکر مدرن تفکر سنتی کم کم به حاشیه رفت در روش سنتی که تفکر حالت عمودی داشت ذهن و فکر نیز به شکل عمودی وسعت میافت و دایره مشمولین ان نیز محدود بود مثلا در بحث توارث فکر عمودی محدود میشد به تفکر در باره پدر پدر بزرگ و پدر پدر بزرگ و… و فرزندان و نوادگان و احیانا نبیرگان ، ولی در تفکر مدرن فکر بصورت افقی وسعت میگرفت و بجای اندیشیدن در باره اجدادی که بعضا سالیان زیادی از مرگشان سپری شده بود بشر به انسانهای در قید حیات بدون توجه به رابطه نسبی ، توجه میکرد و و وسعت فکر را از حالت عمودی به افقی متوجه میکرد که این روش اندیشیدن افقی در اثار شعرا و نویسندگان نیز تاثیر شگرفی داشت بعنوان مثال سعدی متاثر از تفکر افقیست که می سراید:
بنی ادم اعضای یکدیکرند
که در افرینش زیک گوهرند
چو عضوی بدرد………
این در حالیست که فردوسی تحت تاثیر تفکر عمودی میگوید:
پدر بر پدر شاه ایران تویی
گزین سواران و شیران تویی
تفکر عمودی در بحث انسان بیشتر بر توارث و ژنهای همگون تمرکز دارد لیکن تفکر افقی انسان را فارغ از نژاد و ملیت و زبان مورد برسی قرار میدهد البته در این میات نظریات بینابینی نیز توسط بعضی فلاسفه مطرح شده که چون جریانساز نبوده ما از انها در میگذریم- ادامه بعدا-
با سلام
از یکی پرسیدند :
پسر کی هستی؟
گفت :من خواهر زاده فلانی هستم!
سؤال کننده گفت :ما طولی میپرسیم و تو عمقی جواب میدهی؟
بهتر است سیر تطور و تکامل فلسفه ات را در اینجا، طولی و عمقی نامگذاری کنی، چون براستی داری بجای فلسفه ک…… شعر تحویل میدهی.
حيف از اين مسجد كه در سمنان بود
یاران جان درود
حاج آقا زیبا کلام بدو که دم بازار تهران هم وطن کشی براهه
تفنگتم ور دار شما که از درس ودانشگاه واین حرفا چیزی برا گفتن نداری.
شاید نوبل هم وطن کشی بهت بدن بن لادن وهیتلر ووووخیلی کسای دیگه
از کشتن هم وطن اونم بخاطر گرونی وگشنگی پس زدن الله رو چی دیدی
شاید نوبل هم وطن گشنه کشی رو گرفتی بدو جونم دیر نشه که باختی.
بازار چرا اعتصاب کرد
جناب نوری زاد درو
متاسفانه در کشور ایران قشر بازاری از اقشاری هست که به جز دلالی کار دیگری انجام نمیدهد . این قشر از قبل از انقلاب با پشتیبانی بدون محدودیت از آخوند جماعت باعث شد که انقلابی که توسط گروه های عمدتا چپ و در بعضی موارد محدود اقشار فرودست انجام شد به جاده آسفالته که برای خمینی ساخته شده بود هدایت شود و خمینی هم که در دادن وعده های دروغ ید طولایی داشت در این جاده آسفالته با حد اکثر سرعت راند تا مثلا اسلام را پیاده کند که حاصل آن وعده ها اعدام های فله ای و چپاول اموال مردم در غالب مصادره بود و این وسط فقط قشر بازاری سود ها میبرد و در زمانی که جنگ بود این قشر به واسطه پشتیبانی دولت و غمدتا روحانیون به ثروت های هنگفتی دست پیدا کردند که با این پول های باد آورده شروع کردند به خرید مایملک فراری ها و با دادن رشوه و رانت عمدتا به آخوند ها و عوامل آن ها در ستادها املاک وکارخانه هارا گاها به یک دهم قیمت واقعی آن هم قسطی خریدند و بجای توسعه شروع کردند به اخراج کارگران و فروش قطعات کارخانه ها به مفت خر هاو با گرفتن وام های کلان برای بازسازی کارخانه ها اپشتیبانی آخوندها و سرمایه گذاری در خرید زمین اطراف شهر ها بجای سرمایه گذاری در کارخانه های مصادره ای به گرانی دامن زدند و ثروت های نجومی پیداکردند و حال که دولت نمیتواند از آن ها با فروش دلار حمایت کند و سود روزانه آن ها کم شده تازه متوجه شدند که نه بابا خبری نیست پول یامفت دیگرنمیرسد پس عوامل خودرا در پوشش تظلم خواهی به خیابان ها فرستادند که مردم بیخبر از همه جا را با خود همداستان کنند که مقلا ضزب شستی به دولت نشان بدهند .واین دولت غاصب هم که فقط به فکر اجرای منویات رهبر دشمن شناس است دم از مقاوت میزند و این وسط میماند اقشار فرودست ایران که در میان گرگ ها وکفتار ها دست وپا میزند گاهی به گرگ پناه میبرد و گاهی به کفتار ولی حاصل آن جز خونین ومالین شدن نیست در زمان پذیرفتن قطع نامه توسط خمینی از بازار پیغام می آمد پشت پیغام که اگر حاظر به ادامه جنگ شوید بازار کل مخارج جنگ را متقبل میشود . میدانید چرا چون بازار توسط دولت با دلارهای ارزان پشتیبانی میشد ولی آن بی انصاف ها با دلار آزاد احناس مورد لزوم مردم را حساب میکردند . ادامه دارد !
بازار چرا اعتصاب کرد
با درود به جناب نوری زاد
در پی پایان گرفتن جنگ.و پس از قبول قطع نامه توسط خمینی به سرعت بهای ارز و قیمت ها شروع به کاهش کرد که همین قشر بازاری متوحش از زیان های هنگفت و.به بادرفتن کاخ آرزو های خودد شروع به لابی گری با عوامل خود در دولت و اتاق بازرگانی کردند تا کمی بر اوضاع مسلط شوند ویه همین خاطر برای گرفتن قدرت شروع کردند به پشتیبانی از ورود سپاه به عرصه تجارت و ساخت اسکله های بی نام و نشان در پوشش ورود اقلام جنگی ودرعمل ورود کالای قاچاق با کانتینر هایی که احدی حق بازرسی از آن ها را نداشت ودر پی سرازیر شدن پول های کلان قاچاق به سرداران این قشر که عموما فقط به خاطر اعتقاد به خدا و دراصل پشتیبانی روحانیت در آمده بودند چرب وشیرین را هدیه امام زمان میدانستند وقشر روحانیت هم بر این اعتقاد ایشان صحه گذاشت ودیگر خدارا بنده نبودند این وسط فرزندان ایشان که تا دیروز شاهد حظور آن ها در جبهه ها و منابر روحانیت بودند اوضاعشان روبه راه شد ودرنتیجه پول های حاصل از قاچاق دارای ژن های برتر شدند و تجارت را از پدرانشان به ارث بردند و با نفوذ پدران بسیار خداشناس حود را به هرم قدرت در حکومت نزدیک کردند و از افراد وارد به تجارت هم سود جسته و شروع کردند به واردات اتوموبیل و.ساخت وساز و پیمانکاری برای دولت ! وبرای مصون ماندن از گزند روزگار با عوامل خود در خارج از کشور اقامت اروپا و عمدتا امریکا را دریافت کردند که متوجه شدند ایران نیروگاه هسته ای دارد ولی کار نمیکند رفتند خدمت آقای خامنه ای و گفتند چه نشسته ای که دلبر در کنار است ولی آشکار نیست از همین نیروگاه ها هسته ای میتوانیم بمب بسازیم و شیعه گری را ا با بمب اتم به دنیا تحمیل کنیم و شروع کردند به خرید های اقلام نیروگاه ها و به خاطر مثلا دور زدن تحریم ها به چندین برابر قیمت واقعی به ایران انداختند و از طرف دیگر ساخت موشک را برای ایران از نان شب واجب تر کردند و ورود قطعات موتور و.بدنه موشک شد یک نان دانی بسیار شیرین برای ژن های برتر . البته رسانیدن پول های کلان به عوامل رژیم در خارج هم یک نان دانی جدید بود که هنوز ادامه دارد برای ایجاد ثروت افسانه ای به یک عامل دیگر نیاز داشتند که احمدی نژاد را وارد میدان کردند که دلار را یک شبه سه برابر کرد و آب از آب تکان نخورد .ادامه دارد !
بازار چرا اعتصاب کرد
بادرود به جناب نوری زاد
با آمدن احمدی نژاد پدیده هزاره سوم ! شکل گرفت و فردی که اصولا کسی وی را نمیشناخت و یک شبه ره صد ساله پیموده بود البته توسط سپاه و روحانیت و رهبر پشتیبانی شد که هاشمی رفسنجانی را به محاق ببرد که برد و تز یارانه که توسط کروبی پیشنهاد شده بود را عملیاتی کرد و در عوض از سوبسید هارا کاست و در حقیقت گرانی بسیار گسترده ای را به مردم تحمیل نمودوبرای تحمیق بیشر شروع کرد به تشکیل هیئت دولت در استان های دیگر و درست مانند نطام ارباب رعیتی و قاجار از مردم نامه های تظلم دریافت میکرد و در این تظلم ها متوجه شد که اقشار عموما روستا نشین احتیاج مبرم به آب برای کشاورزی دارند و بدون توجه به اکوسیستم اجازه حفر چاه را در تعداد وحشت ناک.صادر کرد و از طرف دیگر با سرعت بخشیدن به روند سد سازی که بدون توجه به اکوسیستم منطقه از زملن رفسنجانی شروع شده بود باعث هدر رفت آب های زیر زمینی و ایجاد فروچاله ها در اراضی و از طرف دیگر انحلال نمک.های موجود در کنار سد ها در آب های تجمیع یافته درکنار سدها و ایجاد کانال از زاینده رود به دشت کویر و یزد برای کشاورزی و کشت هندوانه که در طول تاریخ در آن کویر سابقه نداشت و ارسال آب جهت کارخانه ذوب آهن یزد باعث کم تر شدن ، دبی ، آب زاینده رود شد واز سوی دیگر با در اختیار گرفتن گلوگاه اقتصاد ایران یعنی بانک.مرکذی با هدایت و شامورتی بازی بیت رهبری توسط عوامل تازه به دوران رسیده یعنی بابک زنجانی ها و ارسال پول های هنگفت از فروش نفت به حزب الله و نیرو های تروریستی و باعث ایجاد قطع نامه های فراوانی برعلیه ایران شد و با تمسخر آن قطع نامه ها مدعی هدایت و رهبری کل جهان هم شد و ازهرگونه مشاوره با افراد کاردان که دلسوزانه نامه های سرگشاده مینوشتند مدعی شد که لمام زمان از وی پشتیبانی میکند و هاله امام زمان را در سازمان ملل درک میکرده که حتی آخوند جوادی آملی هم وی را تمسخر کرد ولی وی که به پشتیبانی خامنه ای مستظهر بود یک تنه میتاخت و پول این مملکت را صرف ساخت سایت فردو و ساتریفیوژ میکرد و اصلا فکرنمیکرد که روزی همین قلب راکتور اتمی با سیمان پر شود و پول های مردم دود شود و به هوا برود .ادامه دارد
آقای صادق زیبا کلام
خاطرات آقای غروی را در باره ملاقاتشان با آقای علی خامنه ای بخوانید و در دیدگاه تان در مورد شخصیت مشکوک الهویه سیاسی – مذهبی علی اکبر بهرمانی مشهور به آیت الله هاشمی رفسنجانی تجدید نظر کنید. من هیچ گرایش سیاسی ندارم و یک نظر بی طرفم. تنها انگیزه من همدردی با تهیدستان بینوای ایرانزمین است.
نتانیاهو به مردم ایران: شجاعت را در فوتبال و خیابان نشان دادید؛ گل نخوردن از رونالدو غیرممکن بود اما شما توانستید!
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل با اشاره به موفقیت تیم ملی فوتبال ایران یک پیام اختصاصی دیگر به مردم ایران داده است و آرزو کرده که شرایط به گونه پیش برود که روزی ایران و اسرائیل با هم در «تهران آزاد» مقابل هم قرار بگیرند.
در این فیلم ۷۰ ثانیهای که روز سه شنبه ۵ تیر بر روی حساب توئیتر نخست وزیر اسرائیل منتشر شد، آقای نتانیاهو در حالیکه یک توپ فوتبال در دست دارد، می پرسد: تصور می کنید چقدر دشوار است که جلوی گل زدن رونالدو را گرفت؟ بعد پاسخ داده که من در گذشته فوتبال بازی می کردم و به شما می گویم این تقریبا غیر ممکن است اما تیم ایران غیرممکن را به اجرا رساند.
اشاره نخست وزیر اسرائیل به تساوی یک بر یک ایران در بازی آخر جام جهانی روسیه مقابل پرتغال است.
نخست وزیر اسرائیل همچنین گفت: میخواهم به مردم ایران بگویم: شجاعت خود را در زمین فوتبال ثابت کردید و امروز همان شجاعت را در خیابانهای ایران به نمایش گذاشتید.
اشاره آقای نتانیاهو به اعتراضات روز سه شنبه مردم و بازاریان است….
https://ir.voanews.com/a/israel-iran-netanyahu/4456330.html
——–
در کانال جناب محمد نوریزاد-انقلابی و جهادی سابق- یک متن کوتاهی دیدم به این مضمون که :اینهایی که خارجی ها (ترامپ و پومپئو و بولتون و نتانیاهو…) می گویند همین است که ما سالهاست می گوییم! حتما باید اجانب بگویند تا آنرا بپذیریم؟!(نقل بمضمون)
می گویم:آنها اینهایی که شما می گویید نمی گویند،الان شمائید که آنهایی که آنها می گویند می گوئید!
با احترام
————–
درود دوست گرامی
سخن من درباره ی سرنگونی نظام ولایی بود و هست. که یکی از نمایندگان گنگره ی آمریکا نیز آن را پیش بینی کرده است.
با احترام
.
درود دوست گرامی
سخن من نیز این بود که شما شبانه روز آن می گوئید که آنها می گویند!
البته شما در اشتباه هستید در این مورد و در بسیاری موارد.
نماینده کنگره امریکا هم هر غلطی کرده بخودش مربوط است،مگر ما باید بنشینیم ببینیم یک یانکی آنسوی دنیا چه گفت و از او تقلید کنیم؟
با احترام
در زندگی آخرین پیامبر داریم که: دخترکی شش ساله را با عروسک هایش به پیامبر هبه می کنند. که یعنی: این دختر مال تو…..
(پایان)
—-
در کدامیک از تواریخ یا سِيَری که حکایت کننده تاریخ صدر اسلام و تاریخ زندگی پیامبر اسلام-که درود خدا بر او باد-است نوشته اند که عائشه را به پیامبر “هبه”کردند یعنی مال تو؟!
واکنش وزیر خارجه آمریکا به اعتراضات اخیر بازار تهران: جهان صدای مردم ایران را میشنود
۰۶ تیر ۱۳۹۷
وزیر خارجه ایالات متحده در تازه ترین واکنش به موج جدید اعتراضات در ایران، در توئیتی ضمن انتقاد از حمایت رژیم جمهوری اسلامی ایران از گروه های تروریستی منطقه، نوشت جهان صدای اعتراض مردم ایران را می شنود……..
https://ir.voanews.com/?utm_medium=proxy&utm_campaign=psiphon3&utm_source=psiphon&psiphon_client=voa_persian
====
بدون شرح!
جناب سید مرتضی…دفع شر از دشمنی که قدرتش بسیار بیشتر از ما میباشد از طریق مذاکره و نه از طریق جنگ و مقابله امری عقلانی است که نیازی نیست که برای تائید آن از پیعمبر و یا امامی کد و یا رهنمود بیاوریم. ولی وقتی از سوی حاکمان روحانی و عوامل آنها امر بی این سادگی قابل فهم نیست و حاکمیت بی لیاقتی که در پناه سیاست های خود فقط فساد را رواج داده ،در عین حال صحبت از مقابله با آمریکا میکند و آنرا برای اسلام ضروری میداند،ما ناچار میشویم به اعماق تاریخ برویم و ببینیم آیا بنیانگذار اسلام خودش چنین رفتاری داشته یا نه؟ شما به صلح حدیبیه هر جور علاقه دارید نگاه کنید ولی نمی توانید منکر این بشوید که در این معاهده نام الله حذف و رسالت پیامبر هم نفی شد آنهم با امضای خود رسول. محاصره اقتصادی مدینه یک واقعیت تاریخی است حال شما دوست ندارید آنرا قبول کنید با خودتان.البته امنیت مسلمانان هم حرف درستی است و با این روایت آیا الان از سوی آمریکا و اسرائیل و سعودیها و تروریستها امنیت ما تهدید میشود یانه؟ تهدید و بروز نا امنی بسیار جدی است و انسان به هر دین و مذهبی هم که باشد اصل دفع خطر را باید قبول کند مگر آنکه برایش اهمیتی نداشته باد که چه بلائی بر سر دیگران می آید و چون خودش در خطر نیست برایش دیگران مهم نباشد.
حرفی که امریکا میزند همان است که امروز مردم هم در تهران فریاد میزنند و در مجلس هم یکی از نمایندگان آنرا سر داد که این بی توجهی به کشور و محور کردن سوریه و لبنان و یمن و حماس ما را در سراشیبی قرار داده. این یک واقعیت است که البته شما میتوانید کماکان آنرا نپذیرید ولی این نپذیرفتن شما مشکلی را حل نمیکند..اینرا مردم عاصی هموطن شما دارند با صدای بلند فریاد میزنند و با پوست و استخوان خود هم آنرا لمس میکنند…عزت ما وقتی است که ضریب اشتغال ما بالا برود و کشور تولید داشته و در سایه ان در آمدی که باعث رفاه مردم باشد..باقی همه حرفهای بیهوده است.
با صفای گرامی…چه کسی گفته است ما بدنبال جنگ هستیم؟! ما مگر در مورد یک فقره (موضوع چگونگی اعمال حق هسته ای ایران) با امریکا و همه قدرت های مطرح در جهان مذاکره نکردیم؟ نتیجه آن مذاکره و قرار داد برجام چه بود؟ ما نقض عهد و خلف وعد کردیم یا امریکا؟ همه ما و شما نگران امنیت و رفاه ایران و مردم ایران هستیم اما نگرش شما حقیقتا نگرش عجیب و غریبی است،شما می گویید ما بطرفی که هنوز مرکب قرار داد قبلی خشک نشده آنرا با تکبر و زیاده خواهی نقض کرده و از ما خواسته های زورگویانه ای دارد،اعتماد کنیم؟! اگر طرف مقابل قابل اعتماد بود چرا قرار بین المللی قبلی را نقض کرد؟! آیا نمی توانست با احترام به طرف مقابل (ایران) و احترام به سازمان ملل متحد و شورای امنیت،و احترام به متحدان دیگر خود که اطراف دیگر این قرار داد بودند خواستار بحث و گفتگوی جداگانه در موضوعات مورد اختلاف دیگر باشد؟ شما چطور بعنوان یک ایرانی از کنار چنین نقض عهدی و بی احترامی و عدم وفاء به قول و قرار و با لحن تهدید آمیز و از موضع بالا سخن گفتن عبور می کنید و بحث مذاکره در این شرائط را مطرح می کنید؟ حال بحث تاریخی از صلح حدیبیه بحث جدا و مطوّلی است و چنانکه عرض شد پیمان صلح حدیبیه ربطی به محاصره اقتصادی نداشت،بردارید کتاب های تاریخ اسلام را بخوانید،آن ماجرا اصلا بعد از جنگ خندق ودفع آن شرّ بزرگ بود و ظاهرا در سال ششم هجری واقع شد،قضیه این بود که پیامبر و همراهان برای زیارت حج و عمره بسمت مکه حرکت کردند و بدون سلاح،اما مشرکان مکه راه را بر آنها بستند و این قرار داد را تنظیم کردند که مسلمانان در آن سال بمدینه بازگردند و سال بعد به مکه بروند (ملاحظه مشرکان این بود که در شبه جزیره عربستان اینطور تلقی نشود که محمد و مسلمانان توانستند بزور به مکه وارد شوند) بهر حال قرار داد تنظیم شد و حتی مورد اعتراض عمر و برخی دیگر هم واقع شد.حالا ما الان در بحث تاریخی و در صدد شبیه سازی تاریخی نیستیم و چنانکه عرض شد اصلا این مقایسه ها مصداق قیاس مع الفارق است،می خواهم بگویم شما بجای این بحث ها حرف امریکا و مطالبات او را تحلیل کنید و همینطوری نفرمایید که آنچه در تهران یا ایران بعنوان اعتراض ها و انتقادهای اقتصادی و صنفی بیان می شود همان حرف امریکاست،اولا مردم ایران حرف خود را در راه پیمائی های بزرگ و میتینگ های عمومی و انتخابات می زنند و شما نمی توانید چند شعار یا اعتراض صنفی را بعموم مردم ایران یا حتی عموم بازار نسبت دهید،ثانیا موضوعات داخلی ایران به امریکا چه مربوط است؟ من گاهی در این سایت لینک های اظهارات مسئولان امریکائی را می گذارم لابد خودتان هم می بینید،بدون تردید آنها در صدد موج سواری و سوار شدن بر امواج اعتراضات صنفی هستند،اظهارات نتانیاهوی خبیث را ببینید،او حتی از فرصت فوتبال و برد و باخت تیم ملی ایران بنفع اهداف خاص خود بهره برداری می کند و ما ایرانیان نباید اینطور ساده باشیم و از کنار این خباثت ها عبور کنیم،آنها بدون تردید الان هزینه ها در سرحدات ایران می کنند برای بهم ریختن جامعه ایران ،فشارش هم در درجه اول بر دوش مردم ضعیف و مستضعف ایران است و این پررو های نامرد با کمال پرروئی و وقاحت دم از حمایت از مردم ایران می زنند! و البته در داخل هم متاسفانه برخی توجه نمی کنند که با هماهنگ شدن با دشمنانی که سابقه و لاحقه جفای آنها بمردم ایران روشن است در حال خیانت و همراه شدن با دشمنان ایران و ایرانی هستند و صرفا با ساده لوحی و شعارهای ظاهر فریب می خواهند نظم و امنیت اقتصادی و سیاسی جامعه ما را بهم بزنند به امیدهای واهی مثل نظام سکولار و چه و چه.البته موفق هم نخواهند شد و در خواب خرگوشی هستند چون مردم ایران را هنوز نشناخته اند.
———–
درود سید مرتضای گرامی
مردمان جهان حق دارند به رفتار جمهوری اسلامی مشکوک باشند. همانگونه که خود مردم ایران مشکوک و زخمی اند. این نظام زشتکار، از روزی که بر آمده، جز کشتار و دزدی و دروغگویی و نقض عهد با مرام نخستینش کاری نکرده، با کشورهای اطراف نیز. درقمار هسته ای، نظام بدنبال بمب هسته ای بود اما اکنون، همان زشتکاری های چهل ساله، از تسخیر و آتش زدن سفارتخانه ها تا شخم زدن سوریه، تا ترور معترضان و مخالفان در داخل و خارج، ریختی برای نظام مطلوب شما باقی نگذارده که دیگران با استناد به تنها یک کار شایسته و دیپلماتیک و انسانی و ملی اش، او را باور کنند.
با احترام
.
درود نوریزاد گرامی
مطالب شما هم تکراری بود،هم ربطی به بحث من و باصفا نداشت.
راحت باشید دوست عزیز!
وقتی راحت شدید دوباره بحث من و باصفا را بخوانید.
دریغ!
دریغ!
دریغ!
پوزش و احترام
یاران جان درود
ریاست محترم جمپور عزیز ودلبند
به قول قدمیا نمیشه با چیز مردم چیز کرد برداشت بد نکنید.
منظور آن است که فرموده بودید علی رغم سختی ها کمک به حزب الله و اسد و
حوتی ها ودیگر برادران و200 هزار طلبه خارجی بورسیه شده با خانوده محترمشان
در ایرانبودجشونو کم نکردیم هیچ پنجاه در سد هم اضافه کردیم ( 97) حالا توقع
دارید ملت همیشه در پارازیت ایران به شما کمک کنند که چی لابد ایالات متحده
جماهیر شیعه بسازید.گمونم حالیت نیس این یک جمهوری شیعه هم با دیدن رفتارتون
خیلی وقته ازدس رفته بابا جان بیدارشو.آب وبرق ومسکن مجانی دیگه تودنیا کسی رو
خر نمیکنه .اخمقی نجاد بیچاره دلارو دو برابرکرد شوما چهاربرابر نکنه فکر کردی هنوزم
کسی هس که تکرار را تکرار کنه اونقدی که تکرار دونش بترکه. بابا ایول چی زدی؟
یاران جان درود
گفته شد که سرمایه اولیه و سپس گسترش اسلام عزیز حتا با قوانین خود اسلام هم
چه مبارک و طیب و طاهر بوده (چه سهم دختران یتم خدیجه چه کاروان زنی و گردنه گیریها)
بقول ایرانیان بنایی که با وجوه سوپر حلال سازی سگ در آن کند بازی .بگذریم برای قوم
حجاز که نه فرهنگی و نه خط و زبان و تاریخ درستی داشتند و هماره به اقوام دیگر رشک
می بردند ظهور این پدیده هم وضع مالی و هم سروری به دیگران را آورد اما مصریان با آن تمدن
و فرهنگ و زبان وتاریخ را به عرب زبانانی بی تاریخ مبدل کرد و ایرانیان که خداوندشان از دروغ وریا
چنان بیزار بود که حتا فکر دروغ وخیانت کردن هم گناهی عظیم بود ودست کم 15 قرن پیشتر
تنفر خود را از برده داری وکمتر دانستن زنان از مردان ننگی بزرک که از آن مبرا بودند بود. الله را که
خیرالماکرین وزن ستیز و برده خر وبرده فروش بود را سوغات آوردند علاوه بریتم شدن کرور کرور
کودک و سوخته شدن کتاب ها وفروش شیر زنان ایرانی در بازارهای برده مدینه و بسیاری دیگر
از فجایع که کمترین آن بکار گرفتن مغ بچه (پسران رهبران دینی زرتشتیان که در خرابات خانه ها
به کار گرفتند) بگذریم چه آنان {{تازیانی ژولیده موی دیو صورت وسیرت}}بودند.**
اما سوز جگر آنزمان بیشتر است که نوادگان این تازیان به گذشتگان و پدران خود افتخار کرده و
پیش نامی که رساننده آن است را برنام بیفزایند. این سیره وطابعیت از آن تا بدانجا می رود که
پیر مردی فتوای تلذذ از نوزاد را صادر می کند چه مراد او با دیدن کودک چند روزه ای که رنگ چشم
ومویش متفاوت از دیگران بود اختیار از کف چنان می دهد که خواستگار آن کودک می شود .حال اگر
این پیرمرد فتوا دهنده در جهتی غیر از این نظر شخصی اش باشد یا باید محکوم کند ویا با نایید آن
فکر کند آبرویش را با خدا و فرستاده او معامله کرده است. به هر روی با همت بزرگانی پارسیان ماندند
وپارسی سخن گفتند تا این زمان که هر کودکی میداند این دین بزور وارداتی نه تنها از خود هیچ ندارد
بل خوانشی پر از غلط و جمع اضداد است که نه می تواند نه میباید ادامه یابد چه متفکرانش نمی توانند
در حالیکه اقرار به توحش داعش دارند تفاوت خود وآنان را بیان کنندچه دقیقن داعش نوع بی رودر بایستی
وعریان آنان است . تا بعد
** در پیش بینی ده هزار ساله در هومن یشت که درهزاره چهارم دیوان ژولیده موی تازی بر زرتشتیان
پیروز شده سعی در از بین بردن تخمه پاک آنان را دارند.
بدون شرح!!!
آملی لاریجانی در دیدار با علی خامنه ای گفت که تنها طی سال گذشته ۶٣۲ قاضی فاسد در قوۀ قضایی ایران شناسایی شده اند. وی ادامه داد : “در روند برخورد با فساد در درون دستگاه قضایی در سال گذشته ۱۶۷ نفر از قضات تعلیق یا سلب صلاحیت شدند و با ۴۶۵ قاضی دیگر برخورد صورت گرفته است.”
سلام و درود
قابل توجه جناب سید مرتضی
این قسمت از نوشته دکتر نوریزاد را درست بخوانید که اگر خوانده بودید متوجه میشدید که کتاب« مونتامونگورف » و اسامی پیامبران همه تخیلی و ساخته ذهن دکتر نوریزاد هستند! ایشان در حقیقت آرزومند بوده که لااقل 9 نفر از آن 124000 تن افکاری و رسالتی در حمایت از زنان میداشتند.
دکتر نوریزاد:
« آقای خزعلی، این آفرین را از محدوده ی آزادگی اش برداشت و به تختون پیامبر تقدیم کرد، و گرنه در ادیان آسمانی چنین چیزهایی وجود ندارد. و گفتم: دوستان، آنچه که من از سفرم با پانزده دانشجوی دانشگاه تهران به پاکستان گفتم، و از مجموعه ی تلویزیونی ” از کراچی تا پیشاور”، و از دیدار و گفتگو با رییس کتابخانه ی ملی پاکستان، و گفتگو در باره ی واژگان بیگانه در زبان اردو، همه درست و راست است. اما کتاب مونتا مونگورف، ساخته ی تخیلِ منِ نوری زاد است که هماره انتظار داشته ام پیامبران خدا، چنین رفتاری با زنانِ عصر خود داشته باشند و از زن و حقوق لهیده اش دفاع کنند و حتی در این راه به بد ترین شکل ممکن اره شوند و به چاه انداخته شوند و کشته شوند وهیچ نامی نیز از آنان در میان نباشد( کف زدنِ حاضران در سرای قلم)
پانزده: و می گویم: در ادیان آسمانی برای منِ محمد نوری زاد ابهام هایی ست که با اخلاق انسانی و الهی جور در نمی آید. از برده داری و کنیز داری نمی گویم و تنها به همین کاری که تختونِ تخیلیِ من انجام داد می پردازم….. »
به قول خودتان: آندرستند؟
شفیعی گرامی این بابا که دیگه فیلسوف بزرگ نیست.ما ۵ ساله این بنده //// مدینه را می شناسیم. ای امان از نوندونی و نون مفت و بی زحمت.!دستاش حتما مثل دستهای بفیه ایات عظام نرم و لطیفه!
سلام و درود
یس آندرستند مستر شفیعی!
بنده در اواسط این پیج توضیحی در این مورد دادم که این عبارت اواخر نوشته این پست از نظر من مخفی ماند و از این جهت از همه عذرخواهی کردم.
اما در مورد زنان هم یک تعبیراتی در نوشته های شما هست که بنده با آن موافق نیستم،ادیان الهی و پیامبران برای هدایت جنس بشر آمده بودند و برای تثبیت توحید و عبودیت آفریدگار،و نمی شود شعارهایی را بی تامل مطرح کرد و آنها را وحی منزل پنداشت و به پیامبران خدا نسبت داد که شریعت آنها نقض کننده حقوق زنان بوده است آنطور که امروز ما می فهمیم.چون منطقا لازمه چنین مقایسه ای این است که ما به متن همه ادیان و شرایع بهمان صورتی که بر پیامبران نازل شده است اشراف داشته باشیم اولا،و ثانیا هرآنچه که الان از آن دم می زنیم و حقوق زنان می پنداریم صد درصد درست و غیر قابل خدشه باشد.
علاوه بر این شما چرا پایمال شدن حقوق زن و کالا پنداشتن او در پهنه تاریخ را فقط منتسب به ادیان می دانید؟ آیا حقوق زن فقط در جوامع دینی پایمال می شده است و در جوامع غیر دینی چنین خبری نبوده است؟!
این بحث البته مبسوط است شما که ارادت به نوشته های مرحوم علامه طباطبائی دارید مراجعه ای کنید به یک بحث مفصل تاریخی علمی ایشان در اوائل سوره نساء که چگونه سابقه تاریخی مظلومیت زن و پایمال شدن حقوق او را در مسیر تاریخ و ادوار آن بررسی و مقایسه کرده است.
موفق باشید
کیهان ملاخور شده:«بهشتی» الگوی جاودان یک انقلابی راستین
مش قاسم: “بهشتی” الگوی جاودان یک منقلابی فاجعه بار و پایهگذار یه حکومت جهنمی.
سیستم وگردانندگانش چنان در ورطه فساد افتاده اند که هرروز پرونده ای رو میشود که پاسخی به مردم ندارند .
فسادباسیاستمدارانی که خودرا متولیان انقلاب میدانند چنان تنیده شده که جز دگرگونی نمیتواند کارساز باش؛ دیگر همه گروههایی که خودرا به نحوی از انحاء وابسته به دین میدانند در میان مردم محلی از اعراب ندارند ؛ حکومت دینی خودرا چهل سال است به تماشای ایرانیان ونیزدنیا قرارداده ازطیف جمهوری اسلامی تا القاعده و طالبان و اذنابشان بوکوحرام و داعش .
مردم میخواهند زندگی کنند ؛ زندگی با شادی و عشق و دوستی و مهررسانی به یکدیگر ؛ دین باصف کشی دربرابر مردمی که مسلمان نیستند ویا هیچ دینی را پذیرا نشده اند تخم کین کاشت وچهل سال رگباربلااز مادی ومعنوی برسر مردم بارانید ؛ دیگر شکیبایی مردم به پایان رسیده وخواستار حکومت دینی نیستند هرچندکه از گونه همان مردم سالاری اش باشد که جناب خاتمی بدنبالش بودند .
مردم امروز ایران همان مردم چهل سال پیش نیستند که هیچ آگاهی از حکومت دینی پس از فروپاشی ساسانیان نداشتندکه همان موبدان با شیوه ای که در پیش گرفتند سرزمینمان را به زوال تازیان دادند . کسانی باید فرمانروایی این سرزمین را بدست بگیرند که با هردین وآیینی که دارند به این کشور عشق میورزند وخودرا ایرانی کامل میدانند وهیچ چیزی را به ایرانی بودنشان برتری نمیدهند هاتا دین و زبان خودشان را . کسانی که از تارک خزر تا کناره های خلیج پارس را نگهبان و نگهدار خواهند بود .
گیتی پورفاضل
۶تیر۹۷
در این سایت دیده شد که کسانی مثل نوید و برخی دیگر به عنوان “دکتر”قبل از اسم مجازی یکی از کامنت گذاران گیر دادند و او را به رگبار بستند،حالا به محتوای مطالب این خانم کاری ندارم که غالبا مطالب بی اساس یا شعاری است و گاهی هم مورد نقد بنده واقع شده اما این گیتی خانم پورفاضل هم معمولا و دقیقا همان کار آن کامنت گذار را تکرار می کند،یعنی پیش یا پس نام خود عنوان شغلی خود را قید می کند،این آیا یعنی چون من وکیلم نوشته ام را بخوانید؟! یا چون وکیلم تار و پود همه مطالبی که می نویسم محکم و غیر قابل خدشه است؟!
علاوه بر این چرا منطق کامنت گذارانی مثل نوید و دیگران که به دکتر یا فیلسوف بزرگ بودن کسانی گیر می دهند منطقی دوگانه است نظیر منطق دوگانه ایالات متحده امریکا در مورد حقوق بشر که ادعای حقوق بشر می کند و خود حقوق بشر را در مواردی نقض می کند؟!
نوری زاد
اینا عصاره فضائل دولتمردان و نمایندگان و دستگاه غذایی و بقول خودت بیت رهبری ان
———-
دوست گرامی
توهین نکنیم
باشد؟
.
در این سایت که دروغ و تهمت و توهین (حتی به پیامبر)مثل نقل و نبات از درب و دیوار آن اعمّ از پست و کامنت ساطع می شود دیگر چه جای گله و پزیشن اخلاق مداری؟!
سلام اقای نوری زاد امروز ششم تیرماه اقای خامنه ای در دیدار با رئیس وکارکنان ارشد قوه قضاییه از روند پرونده و اعدام محمد ثلاث تمجید کرد وگفتند فرایند دادگاه قاتل بی رحم منصفانه بود، ایشان خطاب به قوه قضاییه همچنین گفتند وقتی یک مفسد را محاکمه می کنید وبه یک جزایی محکوم میکنید چنین تبیین کنید که همه مردم فکر کنند کار درستی است ؟میشود گفت که رهبر با این سخنان اب پاکی را بردستان 80میلیون ایرانی ریخت ایا داشتن توقع برچیدن عمل ناپسند وغیر انسانی اعدام از چنین شخصی بنظر شما کار عبث و بیهوده ای نیست؟آیا ملت ایران میتوانند وی وکلا حاکمیت را مجبور کنند روزی به خواست انان که همانا برچیده شدن اعدام است مجبور کند ؟
از کجا فهمیدید که ملت ایران خواستشان برچیده شدن اعدام است؟! چون خواست شمای فردی برچیده شدن اعدام است این می شود خواست ملت ایران؟ اعدام البته سلیقه افراد نیست که از رهبر توقع داشته باشید که اعدام باشد یا نباشد،مطابق قوانین اسلام که الان قانون پذیرفته شده ملت ایران است اعدام وجود دارد اما نه اعدام بیگناهان،اعدام کسی که مرتکب قتل عمد شده است مثلا خدای ناکرده یکی از بستگان شما را بقتل رسانده است،اگر کسی خدای ناکرده پدر یا مادر شما را به “عمد” و بطرز فجیعی بکشد شما باز می گوییداعدام نباید باشد؟! البته در بحث قصاص اولیاء خون مقتول حق دارند قصاص (اعدام) بخواهند یا او را عفو کنند و از او دیه مطالبه کنند یا اصلا او را بدون دیه ببخشند،اما بهرحال برای جلوگیری از رواج قتل عمد قرآن حق قصاص را محفوظ داشته است و فرموده :و لکم فی القصاص حیاه یا اولی الالباب”. این یک مورد از مصادیق اعدام است،همینطور محاربه و سرقت مسلحانه و ترساندن مردم از اینطریق و زورگیری و گروگان گیری و افساد در ارض جامعه و جاسوسی و خیانت بنفع بیگانگان مصداق های اعدام اند،اینها در قوانین کشور وجود دارد و ربطی به رهبر ندارد،و بالاخره شما بعنوان یک فرد حق ندارید از جانب ملت ایران که رسمیت قوانین اسلام در این کشور را پذیرفته اند خواستار برچیده شدن یک قانون باشید.
آقای روحانی میگوید راه سوم را انتخاب میکنیم، مقاومت میکنیم، یعنی ایشان لباس مارکدار می پوشد و به تفرج میرود توچال و دست بقیه را میبوسد و ماجرا و بقیه هم یک هورا میکشند و مشکلات تمام!
اقای روحانی میدانی امریکایی که قرار است به زانو در آوری، تنها مالیات دریافتی اش چند برابر فروش سالیانه نفت شما است؟
مگر المان یا ژاپن یا کره امریکا را به زانو دراورده اند تا اقتصادشان درست شده!؟
آقای روحانی تعامل در کدام یک از گزینه ها ی شما لحاظ شده؟ تدبیر و امید، شعاری که با آن رای جمع کردی در کدام گزینه؟
امریکا میگوید کشور های منطقه را انگولک نکنید، در پی حذف این و آن از روی نقشه نباشید، پولشویی نکنید، به تروریست ها کمک نکنید، مردم خود را اعدام و زندان نکنید، میخواهی در برابر اینها مقاومت کنی!؟
گزینه سوم تو این است!؟
چرا!؟
فردا به خط شوید از آن ایت الله اولی تا اخرین طلبه ثبت نام کرده در حوزه و بروید بجنگید و مقاومت کنید برای کسترش ترور و کشتار و صدور باور های پوسیده، اگر موفق شدید که شده اید و خوش به حال شما اما اگر نشدید که نمیشوید از گلوی این مردم چهل سال نحیف شده نگرید…
مرد مقاومت شده اید با پول جیب این ملت!؟
چرا گردن های شما چنان کلفت شده که تبر نمیزند و تن مردم نی پوک؟
مقاومت یعنی چه اقای روحانی؟ که جوان بیچاره کرد و بلوچ و لر و ترک و… بروند سینه سپر کنند جلوی اخرین تکنولوژی نظامی ساخت بشر و فرزندان شما در بهترین دیسکو ها قر بدهند، مقاومت یعنی برادر تو با وثیقه کلان بیرون باشد و دست افتابه دزد بیچاره را قطع کنند!؟
اقای روحانی با کدام مردانتان میخواهید مقاومت کنید؟ نمی بینی در این کشور قحط ارجال است که دو برادر سالهاست در راس دو قوه جا خوش کرده اند و …
اقای روحانی با قبیله کور ها طرفی مگر!؟
برو با دنیا تعامل کن و افسانه نباف که اسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا
شما اشتباه می کنی،مقصود از مقاومت بزانو در آوردن امریکا نیست ،مقصود زیر بار حرف زور نرفتن است،اولا هفته ای یک روز به کوه رفتن برای سلامت کار نکوهیده ای نیست چه برای مسئولان و چه برای مردم دیگر،روحانی برای تفرّج به توچال نرفته است یک صبح زود ساعتی برای ورزش و تنفس به کوه رفته است همانطور که شما ممکن است بروی،بنابر این این که اشکالی نیست و فقط نق زدن است.ما کاری نداریم مالیات امریکا چقدر است هرقدر می خواهد باشد،بحث ما بحث زورگوئی و نقض عهد است دولت فعلی امریکا آمده به بهانه های واهی و مزخرف اولا یک معاهده بین المللی تحت اشراف شورای امنیت و سازمان انرژی اتمی را نقض کرده بعد هم شروع کرده است به زر زدن و اولدورم بولدورم و باید باید کردن،شما چه جور ایرانی هستی که از منطق زشت و متکبرانه امریکا دفاع می کنید؟ امریکا غلط می کند می گوید کشورهای منطقه را انگولک نکنید،اولا این امریکاست که از آنسوی دنیا در این سوی دنیا دخالت و انگولک می کند،امریکا چه حقی داشته که در سوریه و عراق و افغانستان انگولک کند؟ پاسخی برای این سوال داری جز اینکه ذلت برابر امریکا الفبای سیاسی شما باشد؟ ثانیا ایران انگولک بجایی نکرده،ایران بدعوت دولت های سوریه و عراق برای دفع تروریزم از منطقه و حتی تامین امنیت خود به متحدان منطقه ای خود کمک کرده به امریکا و دیگران چه ربطی دارد که زر زیادی بزنند؟ خود امریکا و ترکیه و کشورهای ذلیل عرب چه حقی داشتند سوریه را انگولک کنند؟ آیا دفاع از مظلومان فلسطینی و دفع شر دولت تروریست اسرائیل انگولک کردن منطقه است؟! کسی دنبال حذف کسی از نقشه نیست مگر در مورد اسرائیل که دولتی جعلی است و باید با انتخاب صاحبان آن سرزمین منحل شده و دولت منتخب مردم فلسطین استقرار یابد.نیز در ایران “مردم” اعدام نمی شوند،مجرمان هستند که بواسطه ارتکاب جرم مجازات می شوند.دفاع از مظلوم و کمک به مظلومان و مستضعفان نیز جزء وظائف شرعی و قانونی مسلمانان و از جمله مردم مسلمان ایران است و این امر در قانون اساسی مصوب مردم ایران وجود دارد اگر شما مسلمان نیستی یا تنها معیار را منافع مادی شخصی اشخاص می دانی این نظر و سلیقه شماست شما دنبال نفع شخصی باش تا گردنت در این جهت کلفت شود یا در خوف و هراس باش،این اما ربطی به مردم مسلمان ایران و وظائف شرعی و قانونی آنها ندارد و بشما بعنوان یک فرد مربوط نیست.
نیز دولت روحانی و نظام اسلامی با دنیا در قضیه قرار داد برجام تعامل کرد و بر عهد و پیمان خود پایدار بود،این رژیم متکبر امریکا و دولت فعلی آن بود که نتیجه یک تعامل را لغو و نقض عهد کرد و تعامل با کسی که سابقه نقض عهد و دبّه در آوردن دارد و علاوه بر آن اظهار کبریائی و نخوت و باید و باید می کند و مطالبات زور گویانه و توهین آمیزی از ایران و مردم ایران دارد عملی غیر عقلائی است.مشکل اصلی شما نیز این است که اساس تحلیل های شما بر مادیت و کنار گذاشتن شرافت و بزرگواری انسانی و کرنش جبونانه و ذلیلانه برابر متکبران است.
آیا سپاه پاسداران کودتا خواهد کرد؟
به نظر من در صورت کودتای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی تیر خلاص را به مغز خود شلیک خواهد کرد. به دلایل زیر :
1- بیش از نود درصد فرماندهان سپاه پاسداران بی سواد. معتاد و قاچاقچی هستند و چنین جماعتی اراده و دانش جنگ را ندارند و اول می خواهند همراه با پولهایی که دزدیده اند به جای مطمنی فرار کنند.
2- خانواده های مربوط به اعضای سپاه پاسداران در میان مردم زندگی می کنند و به نوعی گروگان انها هستند. بنابراین سپاهیان بمانند جنگ در سوریه و یا یمن دارای این فکر راحت نیستند که خانواده انها جای امن است.
3- ارتش مسلما جلوی سپاه پاسداران را گرفته و انها را منهدم خواهد کرد.
4- سران جمهوری اسلامی نظیر علی خامنه ای و روحانی و برادران لاریجانی در همان روز اول جنگ از ترس جان فرار خواهند کرد که این خود بیشتر به عدم داشتن انگیزه دفاع از رژیم جمهوری اسلامی کمک خواهد کرد.
5- افرادی که در ارگانهایی بمانند سپاه هستند و مخالف کارهای خلاف انها به مردم در مبارزه با سپاه کمک خواهند کرد.
6- کشورهای خارجی بمانند امریکا و همینطور اروپایی ها به مردم در مبارزه با سپاه کمک خواهند کرد البته اگر لازم باشد که بعید می دانم لازم شود بدلیل انکه انقدر سپاه پاسداران پوسیده و پوک شده است که با چند روز نبرد خیابانی بمانند برف در تابستان آب خواهند شد.
|پیروز باد مردم ایران
ایران درود
درود بر سپاه پاسداران
درود بر سید مرتضی
مرگ بر دمکراسی با صدای بلند
درود بر اقتدارگرایی نخبه گرا
نوری زاد خون آشامی که پشت نقاب حقوق بشر ودمکراسی گندیده پنهان شده است.
نادر خره
امریکا که ارباب توست هیچ غلطی نمیتواند بکند چه برسد به تو که شکر میخوری
سپاه پاسداران تشکیلاتی است که از بالاترین آموزش ها در سطح نظامی ومدیرتی برخوردار است وتجربه 40سال کار مداوم وخدمت گذاری در تمام عرصه ها این امکان را به آنها داده است که بیشترین اطلاعات را در مورد وضعیت کشور داشته باشند وتا کنون هم بیشترین تلاش را در سخت ترین شرایط انجام داده اند خوشبختانه امروز صاحب تکنولوژی در عرصه نظامی وفنی مهندسی هستند وکشور از وجودشان بهترین بهره را می برد البته بدون ادعا وتبلیغ به کوری چشم نوری زاد شلخته وشما نوکران صهیونیسم در هرکجا وارد شده وپروژه ای را در دست گرفته در سریعترین زمان ممکن ان را به اتمام رساند
به قول احمدی نژاد آب را بریز اونجا که میسوزه خاک برسر
نوری زاد احمق خودت ببین وبسایت شما کارش به جایی رسیده ومخاطبینش را چنان الاغ فرض میکند که به خود اجازه میدهند چنین مطالبی را بیان کنند
نوری زاداگر جرات داری بر علیه طرفداران خودت حرف بزن شلوارت را سر چوب میکنند
حتی قابل رتبه دهی نیست
شعیعی گرامی نسبت علمی به اشعار مولوی دادن همانقدر بی معنی است که سنایی(یا نطامی؟) را شکافنده اتم بدانیم.
دل هر زره ایی که بشکافی
آفتابش اندرون بینی!
همانطور یکه جناب ناشناس نوشته اند و من نیز بارها در جواب مسلمین مطرج کرده ام اگر گفته های دینی و ادبیات عرفانی ملنایی علمی داشتند سرنوشت بشریت فرنها به هیچ وجه گرفتار بند و زنجیر دین باوران نبود. عرفان حتی فلسفه هم نیست تا چه رسد به علم و دیدگاهای علمی. چون اگر چنین بود یک عارفی و یا مسلمانی و یا پیروان و مفسران قران و ادبیات عارفان خدمتی به علم و جامعه علمی و در نهایت مردم میکردند.من با نطر ناشناس در مورد معنوی و مادی بودن اشعار مولوی و علم موافق نیستم.چون اصولا معنویت مفهوم و معنی خاصی ندارد چون چیزی بنام معنویت تنها لفطی است که برای سهولت و ارتباط و درک و فهم یکدیگر در محاوره بکار گرفته می شود والا چنین چیزی وجود ندارد. انچه مولوی و سایر عارفان گفته و نوشته اند نتیجه فعالیتهای دهنشان و تجارب زندگی و گفته ها و شنیدها بوده و در حد همان جامعه ایی بوده که انها در ان زندگی میکرده اند و نه بیشتر و همه هم بدون هیچ استثنایی مادیست! این موضوع را بخوبی در قران و سایر کتب دینی نیز می بینیم.بنابراین تفسیر قرآن و ادبیات عرفانی و ربط دادنشان به موصوعات علمی درست نیست. و درست بهمین دلیل بود که جناب شفیعی من افرادی مثل شما را خطرناکتر از سید علاف این سایت ک همفکران /// اش برای اینده بعد از رهایی از دست اراذل و اوباش /// می دانم.
“… اصولا معنویت مفهوم و معنی خاصی ندارد چون چیزی بنام معنویت تنها لفطی است که برای سهولت و ارتباط و درک و فهم یکدیگر در محاوره بکار گرفته می شود والا چنین چیزی وجود ندارد.”
“…انچه مولوی و سایر عارفان گفته و نوشته اند نتیجه فعالیتهای دهنشان (ذهنشان) و تجارب زندگی و گفته ها و شنیدها بوده و در حد همان جامعه ایی بوده که انها در ان زندگی میکرده اند و نه بیشتر و همه هم بدون هیچ استثنایی مادیست! ”
جناب مزدک لطفاً در مورد این دو ادعای خود اگر امکان دارد کمی توضیح دهید؛ یعنی موضوع را باز کنید.
شاید شما تنها کسی در دنیا باشید که اینگونه نظری در مورد معنویت و عرفان دارید!
سلام و درود
دوست گرامی سر رشته اغلب رشته های علوم ابتدا با یک حدس ساده آغاز شده، حدس هم در ابتدا نه علم است و نه فلسفه و نه هیچ چیز دیگری، تنها یک تصور و یک گمان است. همه حدسیات و گمانها منجر به تأسیس یک رشته علمی نشده و نمیشود، ولی همه حدسیات هم باطل و بی ارزش نبوده و نیستند. نمیدانم چطوری به شما بگویم که بنده یک فرد نسبی گرا هستم؟
آنچه در خلال افکار و اشعار و ابیات مولانا قابلیت اندیشیدن دارد کم نیست و از روی سابقه پیگیری حدسیات درستی که منجر به کشف و تأسیس رشته های مختلف علوم شده اند و با مقایسه آن حدسیات با اندیشه های مولانا میشود تا حدود زیادی مطمئن شد که پیگیری و مطالعه آنها میتواند بسیار مفید و حتی منجر به تأسیس رشته های جدیدی از علومی بشود که تا کنون کشف نشده اند.( پیگیری آن اندیشه ها کار یک تن نیست زیرا بسیار متنوع و فراوانند. بنده دو مورد از اختراعاتم را از روی 2 بیت مثنوی ساخته و ثبت کرده ام. اگر آن دو مورد به تولید و در آمد میرسیدند تا حالا چند مورد دیگرش را هم ساخته بودم ) بنده با همه بیسوادی و کم اطلاعی دهها نمونه از آنها را در آثار مولانا دیده و گاهی هم به مناسبت تقدیم شما و سایر دوستان کرده ام.
در مورد اینکه افکار مرا خطرناکتر از متعصبین متحجر میدانی عرض میکنم که بنده به دیدگاه و تعریف عرفانی از
دین معتقد و علاقه مندم. یکی از آموزه های حضرت مولانا این بیت است :
هیچ کافر را به خواری منگرید
که مسلمان مردنش باشد امید
( نه تنها هیچ کس حق ندارد به کسیکه از دید او کافر است آسیب برساند، بلکه حق ندارد که حتی او را خوار و حقیر بنگرد! یا در درون خود، خودش را از او برتر و بهتر فرض کند )
کافر در لغت یعنی کسی که حقیقت واضح و آشکار را پنهان میکند. در زبان عربی به کشاورزی که بذر را با خاک میپوشاند کافر گفته میشود. در دورانی که ما زندگی میکنیم بسیار بعید است که بجز در میان روحانیون رسمی، در جایی دیگر کافری وجود داشته باشد! لااقل بنده در میان دانش آموختگان هیچ رشته ای از علوم کسی را ندیده و نمیشناسم که حقیقت واضح و آشکار را بپوشاند و پنهان کند و تعریف کافر به او تعلق بگیرد ، بر عکس هر پوینده راه دانش میکوشد که تمام مجهولات رشته موضوعه خود را کشف و آشکار کند. این افراد از دید بنده مسلمانند ولو آنکه حتی به خداوند هم اعتقادی
نداشته باشند. زیرا مسلمان یعنی کسیکه در برابر بدیهیات تسلیم است و هر آنچه درستیش به ثبوت رسیده را قبول میکند. کسیکه در تفکرات و تحقیقاتش هنوز خداوند را نیافته و به خداوند معتقد نیست ولی تحقیق میکند و متوقف نشده و بحال مردم مفید است و بکسی آسیب و خسارت نمیزند ، هزاران بار شریفتر و انسانتر از کسی است که اصول دین را نفهمیده و ادعای تدین و ایمان میکند و بجز خودش و پدر و مادر و مرجع تقلیدش همه را گمراه و گناهکار میپندارد و اگر بتواند حکم به کفر و ارتداد و محکومیت دیگران میدهد. ! کسی که از روی تقلید، یا بخاطر تأمین یک شغل بی زحمت و پردرآمد و کسب ثروت و شهرت و محبوبیت دم از دین و ایمان میزند و رسماً و شرعاً دیندار محسوب میشود و حتی عبادت هم میکند ولی در عمق ذات خود به هیچ یقین قطعی نرسیده با اینحال در محضر و منظر عام ادعای ایمان بخداوند و دینداری دارد، خودش و دینش به لعنت شیطان هم نمی ارزند. بر عکس کسیکه مدام تلاش میکند و میخواند و تفکر و تحقیق میکند، حتی اگر به یقین و ایمان هم نرسیده باشد و هنوز هم گرفتار شک و تردید باشد، همان شک و تردید علمیش به هزاران ایمان کور و ناشی از نادانی و تقلید کورکورانه، شرافت و ارجحیت دارد. اگر ادعا کردم که اگر کافری هم باشد باید آنرا در میان روحانیون جستجو کرد، تنها به خاطر تنفرم از این صنف و این قشر مضر و بی ارزش نیست،فرض کنید که کنگره ای از نمایندگان تمام ادیان جهان تشکیل شده باشد و تمام روحانیان همه ادیان در آن شرکت کرده باشند. تقریباً محالست که یکی یا تعدادی از این روحانیون که همه خود را نماینده خدا و مظهر دین خود میدانند از عقاید خودش برگردد و عقاید دینی و مذهبی دیگری را بپذیرد.( تا کنون هم چنین اتفاقی نیفتاده یا اگر افتاده بسیار نادر و فردی بوده و احتمالاً پذیرش دین و آیین جدید صرفه اقتصادی بیشتری داشته است! )زیرا با پذیرش هر دین و مذهبی غیر از دینی که نمایندگی و ادعایش را دارد، از روحانیت و نمایندگی دینش منعزل میشود و نامش و نانش به خطر می افتد به همین علت اگر واقعاً در عصر ما کافرانی وجود داشته باشند بیشک در میان روحانیونند. اینجاست که اگر حقیقتی در میان سایر ادیان و مذاهب باشد،و درستیش هم به اثبات برسد روحانیون آنرا از دید هم دین و هم مسلکان و پیروان خود میپوشانند و مخفیش میکنند. کافیست به فهرست طویل و طیف رنگارنگ اینهمه آخوندهای ادیان مختلف نگاه کنید و ببینید که آنها بجز خود بقیه را گمراه میدانند، تا صحت عرایضم به شما اثبات شود.( آنها همدیگر را گمراه میداند و بنده شک ندارم که همه آنان راست میگویند، لااقل در اینمورد همه آنان راست و درست میگویند) اما چنین جمود و تعصب و مقاومت در برابر راستی و درستی و اکتشافات درست دیگران در میان پیروان سایر فلسفه ها، بخصوص در میان اساتید و دانشجویان سایر رشته های علوم تجربی نیست.
دوست عزیز بنده تنها با فحاشی و اتهام زنی بدون منطق و عاری از استدلال عقلی و دادن نسبتهای ناروای ثابت نشده، حتی به بُتها و آخوندها مشکل دارم و مخالفم. اگر حقیقتاً چنین افکار و عقایدی را خطرناک میدانی، دیگر دفاعی ندارم و چیزی بر آنها اضافه نمیکنم.
سلام و درود
بیت :
دل هر ذره ای بشکافی
آفتابیش در میان بینی
از هاتف اصفهانی شاعر و عارف دوره صفویه است. مولانا در مورد و توصیف دنیای درون اتم ابیات دیگری دارد که بخشی از آنها به شرح زیر است :
این جهان جنگست کل چون بنگری
ذره با ذره چو دین با کافری
آن یکی ذره همی پرد به چپ
وآن دگر سوی یمین اندر طلب
ذرهای بالا و آن دیگر نگون
جنگ فعلیشان ببین اندر رکون
جنگ فعلی هست از جنگ نهان
زین تخالف آن تخالف را بدان
ذرهای کان محو شد در آفتاب
جنگ او بیرون شد از وصف و حساب
چون ز ذره محو شد نفس و نفس
جنگش اکنون جنگ خورشیدست بس
رفت از وی جنبش طبع و سکون
از چه از انا الیه راجعون…..
دیپلماسی راه گشا، با بازگشت دیپلماسی به جایگاه خود: برجام بدون آمریکا؛ تهدیدها و فرصت ها
محسن امین زاده
هرگاه که قرار باشد درباره برجام سخنی گفته شود، ضرورت دارد که به منشاء بروز بحران هسته ای ایران اشاره شود. بدون در نظر گرفتن رویدادهایی که به فاجعه ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد انجامید، هرگز نمی توان به درستی شرایط وقوع برجام و ارزش های برجام را درک کرد.
در سال 1384 ایران در شرایطی که از روند مذاکرات خود با سه کشور اروپایی ناراضی بود، اقدام به کناره گیری از روند مذاکرات و فعال کردن فعالیت های هسته ای خود کرد. این شیوه عمل ایران با واکنش های زیادی مواجه شد. کشورهای مقتدر نزدیک به ایران از جمله برخی کشور – های اروپایی، گاه با صراحت و گاه به صورت ضمنی به ایران هشدار دادند که روند تحولات بین المللی به سمت اجماع بر سر ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت می رود و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل به منزله تحویل پرونده ایران به ایالات متحده آمریکا خواهد بود و این تحول وضع ایران را در سطح بین المللی بسیار دشوار خواهد کرد. در داخل کشور نیز دلسوزان زیادی نسبت به پیامدهای خطرناک سیاست های ماجراجویانه در این رابطه هشدار دادند.
استدلال هشدار دهندگان ساده و روشن بود. به رغم آنکه آمریکا در هر اجلاس و صحنه بین المللی، با تاثیرگذاری روی دیگر کشورها، توانایی زیادی برای تحت فشار قراردادن ایران داشت، اما در تمامی عالم فقط در یک جا، در شورای امنیت سازمان ملل، رای آمریکا برابر رای ایران و دیگر کشورها نبود بلکه با قدرتی بلامنازع می توانست ایران را در بن بست نگه دارد. ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت با اتهامات ذیل فصل هفت منشور ملل متحد، نیازمند رای پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل بود. کافی بود که یکی از اعضای دائم دیگر یعنی انگلیس، فرانسه، چین یا روسیه مخالفت می کردند، در این صورت هر کدام از آنان قادر بودند مسیر پرونده ایران را تغییر داده و مانع تلاش آمریکا برای ارجاع آن به این شکل به شورای امنیت سازمان ملل شوند. متقابلا درصورت ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، خروج پرونده ایران از این شورا و از زیر اتهامات فصل هفت ، نیازمند رای تمامی پنج عضو دائم شورای امنیت بود. یعنی پس از آن، آمریکا به تنهایی می توانست برای همیشه پرونده ایران را در شورای امنیت به صورت یک پرونده باز اتهامی ذیل فصل 7 نگه دارد و هیچ تدبیری از سوی سایر اعضای حتی دائم شورای امنیت نمی توانست بدون موافقت آمریکا، این روند را تغییر دهد…….
http://telegra.ph/%D8%AF%DB%8C%D9%BE%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%DA%AF%D8%B4%D8%A7-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DA%AF%D8%B4%D8%AA-%D8%AF%DB%8C%D9%BE%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D8%AC%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%AA%D9%87%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D8%B5%D8%AA-%D9%87%D8%A7-06-26
——
به این می گویند یک نقد منطقی،همه جانبه و در چهارچوب منافع ملی با ارائه راه حل میهن دوستانه نه هوار کشیدن برای شکستن ساختار،و نه نق و نوق ها و فحش و ناسزاهای متعصبانه مش قاسمی و مزدکی و ساسانم+م و فریبا و مهرداد گونه که معمولا در این سایت بصورت عربده کشی بیان می شود،مفصّل است اما حوصله کنید آنرا دقیق بخوانید،یک کارشناس متخصص در امور سیاسی و بین الملل که روزی معاون وزیر خارجه در دولت آقای خاتمی بوده است.
منشا بروز بحران هسته ای چیست؟
چرا پرونده ایران به شورای امنیت ملل داده شد؟
” در این دوره عملکرد سیاست خارجی ایران آنقدر بد، پر خطا و ماجراجویانه بود که به این هشدارها اصلا توجهی نشد و عملا به دلیل عملکرد غلط ایران، این پرونده در پایان سال 1384 در یک اجماع جهانی به رهبری آمریکا علیه ایران، به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شد. ”
آن اعمال چه بودند؟
چرا “ایران همواره پس از انقلاب اسلامی به اشکال گوناگون تحریم بوده و این تحریم ها هرگز نتوانسته مشکل مهمی برای ایران ایجاد کند.” ؟
اعمال ایران در این سالها چه بوده است؟
همکاری و همیاری اسدو حزب الله وتروریستهای طالبان و دخالت در عراق و یمن و لبنان با کمکهای مالی و خریدن مزدوران خودفروخته و کشتن جوانان در جبهه های شیعه گشایی به نام دفاع از حرمین و کربلا و دخالت در همه امور سیاسی کشورها.
اعمال نظام فاشیستی همه تاکنون نقض کردن مفاد منشور سازمان ملل بوده است.و بضرر صلح جهانی.
حال سعی می شود همه تقصیرها بگردن آمریکا بیافتد. مغلطه ای که در این مقاله است ، خیلی ساده از اعمال سپاه و دخالتهایش در منطقه گذشته و سعی در توجیه کردن و کوچک شماردن و نادیدن خطاهای بزرگ نظام و دلیل بردن پرونده ایران به سازمان ملل کرده است.
اشکال ریشه ای را نادیده گرفته و سعی در محکوم کردن آمریکا دارد. مقاله ای در حد و در خور رهبری.
کتاب مونتا مونگورف، کتاب جالبی باید باشد.
حتی اگر از ذهن فردی به نام محمد نوری زاد گذشته باشد.
اما، چندین مطلب وجود دارد،
اول اینکه، اینکه دختری در 7 سالگی ، به همسری پیامبر در آمده باشد، محل شک و ابهام است.
حتی با معیارهای اعراب هم دختر ها در این سن و سال آمادگی ازدواج نداشته اند و تنها، به نظر میرسد که کسانی خواسته اند که برای عایشه، تقدس تولید کنند.
خودتان هم مطمئنا، بحث سن دیگر عایشه در زمان ازدواج را بر اساس اختلاف سن ایشان با حفصه را مطالعه فرموده اید.
در خصوص ازدواج همسران پیامبر، بعد از ایشان، ممنوعیتی در کار نبوده، تنها شرایطی داشته که هر کدام اگر میخواسته اند مجددا ازدواج کنند، لازم بوده که بعد از رحلت رسول الله(ص) طلاق میگرفته اند، که حق این مسئله به حضرت علی(ع) تفویض شده بود.
دلیل اول این مسئله، آیات قرآن بوده، به جز آیه ای که ازدواج مجدد همسران پیامبر ( موصوف به ام المومنین ) را ممنوع کرده بود. دلیل دوم، در آیه ای آمده که محمد رسول الله پدر هیچ کدام از مردان شما نیست («ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليماً» (الأحزاب – 40))، اگر ازدواج مجدد همسران پیامبر آزاد میبود و بدون شرایط، دیگرانی بودند که از این نمد کلاه مشهور تر و مطمئن تری برای خودشان میدوختند. چنان که بدون آن هم دوختند.
اینکه طلاق بر عهده علی(ع) اختیار داده شد، شاید لطیفه ای در آن باشد که رسول الله(ص) را حتی بعد از رحلتشان حی میداند.
برخی از نکات شما درست و برخی از آن نادرست است:
1- اشاره ای که کردید به اقوال تاریخی دیگر در خصوص سنّ عائشه هنگام زفاف با پیامبر اجمالا اشاره درستی است البته قرینه ای که بر این مطلب دلالت دارد که سن عائشه هنگام زفاف با پیامبر بیش از نه سال بوده است مقایسه او با خواهر اوست،در هر حال ازدواج و نکاح در سنین پایین در عرف اعراب در عصر نزول قرآن رایج بوده است و در مورد عائشه نیز چنین ازدواجی مایه افتخار خانواده ابوبکر بوده است و البته با رضایت عائشه و پدر و مادرش.البته در باب سن عائشه مساله تقدّس سازی مطرح نبوده است بلکه در مورد سن او جدای از قرائن مورد اشاره اقوال تاریخی مورخان اسلامی مطرح بوده است و پایین بودن سن عائشه و مثلا 9 ساله بودن او ربطی به مساله تقدس ندارد و بنظر می رسد قرینه تاریخی بر این ادعا وجود ندارد.
2- در ممنوعیت نکاح و ازدواج با پیامبر اسلام بعد از وفات ایشان سخن شما بر خلاف نص آیه 53 سوره احزاب است که می فرماید :
“وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيما”الاحزاب/53
و شما حق نداريد رسول خدا را برنجانيد، و مطلقاً [نبايد] زنانش را پس از [مرگ] او به نكاح خود درآوريد، چرا كه اين [كار] نزد خدا همواره [گناهى] بزرگ است.
که عبارت “و لا ان تنکحوا ازواجه من بعده ابدا” نص و تصریح است به حرمت و ممنوعیت این کار.البته این ممنوعیت دارای فلسفه ای اجتماعی بوده است که مفسران به آن اشاره کرده اند.نیز در زمان حیات پیامبر مطابق برخی از آیات همین سوره احزاب زنان پیامبر مخیّر شدند که آزادانه از پیامبر جدا شوند یا تا پایان عمر افتخار همسری ایشان را داشته باشند و مشمول حکم این آیه 53 واقع شوند و ماجور باشند.
3- در مورد طلاق دادن زنان پیامبر توسط امام علی بن ابیطالب علیه السلام،این مطلب درست نیست،البته روایتی ضعیف السند در این مورد وجود دارد لکن برحسب ضرورت فقه اسلامی (اعم از شیعه و سنی) و بیشمار روایات و نص قرآن مجید،امر طلاق زنان تنها بعهده همسران آنان است (الطلاق بید من اخذ بالساق) و هیچکس نمی تواند بجای دیگری همسر کسی را طلاق دهد،البته وکالت در اجراء صیغه طلاق مطلب دیگری است و با مردن شخص بطور خودکار پیوند همسری بپایان می رسد و اساسا نیازی به طلاق دادن زن بعد از مرگ همسر او وجود ندارد و طلاق زنی که همسر او از دنیا رفته است امری نامعقول است.
ا
موفق باشید
جناب ناشناس افتاب امد دلیل افتاب! این ایه خود دلیل روشنی بر عقیم بودن /// است . و در حقیقت اثبات انچه ما می گوییم.والا وقتی قران محمد را ابتر می نامد دلیلی برای اینکه بخواهد محمد را پدر کسی بداند ندارد. مگر محمد اخرین پیام اور نبوده؟پس آیاتی که اختیار زنان او را به علی داده بر کی و کی نازل شده؟ جناب ناشناس مشکل شما شیعیان اینست که قران کنونی را تحریف شده می دانید و چون نسخه کامل آنرا قران علی می دانید و قرانی است که توسط مهدی اورده می شود.بهمین دلیل تفاسیر غیر واقعی از ایاتیکه نه در انها نامی از علی امده و نه اصلا به موضوعات بعد از محمد مربوط است دارید. این تفاسیر در بسیاری از موارد هست.این حرف شما از طرف دیگر هم در ست نیست .چون هم دختر ابوبکر عایشه و هم دختر/خواهر عمراز زنان محمد بودند.آیا ابوبکر که دخترش سوگلی محمد بود به چنین ماموریتی ارجح تر از علی نبود؟در ثانی چرا علی یا کسی دیگر بر طبق رسم عرب با لاقل یکی از انها ازدواج نکرد؟ جناب ناشناس چراها بسیارند و فروش توجیهات شما مسلمین انچنان که فکر می کنید اسان نیست.
این آیه هیچ دلالتی بر عقیم بودن پیامبر ندارد همینطور سوره کوتاه کوثر در آخر قرآن کریم،و در این مورد بارها بحث تاریخی و تفسیری و روایی شد که بتواتر تاریخ حضرت فاطمه سلام الله علیها فرزند حاصل از ازدواج خدیجه با پیامبر بوده است همینطور دو کودکی که در مدینه وفات یافتند و عقلاء (نه مزدک کافر معاند این سایت)می دانند که بهترین دلیل بر اثبات یک پدیده “وقوع”آن است،یعنی دلیل بر اینکه پیامبر عقیم نبود همین بود که از خدیجه فرزند دار شد،و چنانکه بارها عرض شد ما گزارشی تاریخی در مورد عقیم بودن پیامبر اسلام نداریم،و اگر فرضا عُقم به عارضی بواسطه عارضه یا مریضی یا سببی دیگر رخ داده باشد چنین فرضی هیچ ارتباطی با درستی و حقانیت نبوت رسول الله ندارد،چون در علم کلام بحث شده است که پیامبر لازم است از اوصاف تنفّر آور که سبب عدم تاثیر و مانع رساندن پیام می شود دور و بری باشد و عقیم بودن فرضی جزء این دسته از اوصاف نیست. نیز آنچه که دشمنان پیامبر آنرا دستاویز ریشخند پیامبر کرده بودند (درست مثل ریشخند های احمقانه خلف آنان در این سایت) و به او ابتر می گفتند و آیات سوره کوثر آنرا نفی کرد این بود که تلقی اعراب و عرف آنها این بود که نسل انسان از طرف فرزند ذکور حفظ می شود و چون پیامبر فرزند ذکوری نداشت او را “ابتر” می نامیدند و خدای متعال با نزول سوره کوثر سخن آن ریشخند کنندگان را نفی و فرمود ما بتو “کوثر” دادیم که “کوثر” بر وزن “فوعل” در لغت عربی دلالت بر کثرت آن مبدا اشتقاقی که در این وزن ریخته می شود است ،یعنی خیر کثیر بتو دادیم و در روایات هست که یکی از مصادیق کوثر وجود مبارک سیده بزرگوار فاطمه علیها سلام است…
در مورد تحریف قرآن هم باز مزدک دروغ گفت یا جهل خویش را نشان داد،شیعه بهیچوجه معتقد به تحریف لفظی قرآن نه از جهت زیادتی و نه از جهت نقصان نیست،و آنچه که ما بین الدفتین هست الان همه آنچیزی است که بر روح و عقل و روان پیامبر اسلام نازل شده است،و آنچه که که در برخی روایات هست در مورد نسخه مولا علی علیه السلام،مقصود این است که ایشان همین قرآن و همین الفاظ را بترتیب نزول آن مرتب کرده بود در ایامی که حق ایشان غصب شد و در منزل بود نه اینکه الفاظ قرآن ایشان غیر از الفاظ قرآنی است که تا الان هست.و حضرت مهدی علیه السلام نیز قرآن جدید نخواهد آورد بلکه همان قرآن بترتیبی که علی جمع آوری کرده بود نزد ایشان است و نزاع بر تفسیر و تاویل قرآن بدست ایشان است نه اینکه قرآن تفاوت لفظی دارد.
در آن جمع آوری هم که در عصر خلفاء و عثمان صورت گرفت بحث بر اجتماع بر قرائت واحد بود نه الفاظ قرآن چون قرآن به لحن های متفاوتی خوانده میشد همه صحابه از جمله حفصه و عائشه و دیگران اجتماع کردند بر یک قرائت و لحن خاص و آنرا معیار قرار دادند وگرنه اسکلت الفاظ قرآن همان است که همه اصحاب می شنیدند از پیامبر و آنرا بحافظه می سپردند یا روی پوست ها و استخوان شتران می نوشتند و با کثرت کاتبان و حافظان قرآن امکان زیاده یا نقصان حتی یک واو وجود نداشت چون همه قرآن را می خواندند در نمازها و عبادات و هنگام قرائت های شبانه و روزانه.
در مورد ازدواج نکردن زنان پیامبر که تا آخر عمر ایشان در حباله نکاح ایشان بودند خوب بحث همین بود! خواب تشریف داشتید؟! بحث همین بود که نص قرآن مجید است نکاح با همسران پیامبر ممنوع و حرام است و از این جهت تفاوتی بین علی علیه السلام و دیگران نبوده است.
این مسائل و سوالات تحقیق شده و حل شده است،شمایا سعی کن سطح فکر و معلومات خود را ارتقاء دهی،یا اگر چنین عرضه ای نداری و در جهل و عناد خویش مستحکم،پس سکوت کردن ارجح بحال شماست.
در روزگاری که هنوز پای ماشین به زندگی ایرانیان باز نشده بود، مردم جهت حمل مصالح ساختمانی از الاغ استفاده میکردند، و جماعتی را که این شغل را پیشه خود
کرده بودند، الاغدار می نامیدند.
درمیان این صنف، شخصی بود بنام عباس گچی که صاحببیشترین الاغ بود، و برای خودش صاحب اسم ورسمی بود.عباس گچی آدم خوش مشرب و مردم داری بود،
و همه اورا بخاطر درست کاریش دوست داشتند، وبا وجودیکه مشروب زیاد میخورد، و همیشه به دنبالالاغ هایش درحال جابجایی مصالح، با صدای دلنشینشآواز هم میخواند، با اینحال مردم کاری به مشروبخواریاونداشتند .دست برقضا بعداز مدتی ورشکست می شود، و از مال دنیا هیچ چیز برایش باقی نمی ماند، و مجبوربه فروش الاغ هایش میشود، و محل زندگی خودرا ترکنموده، و عازم سفری بدون مقصد، باجیب خالی، و بدونهیچ امیدی، سر به بیابان میگذارد…پس ازطی یکی دو روز پیاده روی، تشنه و گرسنهبه شهرکوچکی میرسد،و بخاطر اینکه جایی نداشته وارد مسجدجامع شهر میشود و درگوشه ای مینشیند، و تا چند روز توسط خادم مسجد پذیرایی مختصری میشود وکم کم وارد صف نماز جماعت شده، ساکن مسجد میشود ، و دراین مدت به خطبه های ملای مسجد گوش داده..، و از کتاب های مذهبی مسجد جهت کسب دانش مذهبی استفاده میکند، و خیلی زود در دل مردم جا باز میکند.
پس ازمدتی… ملای مسجدفوت نموده، و مردم اورا به عنوان جانشین ملای فوت شده به امام جماعت مسجد انتخاب میکنند..! روزگار بدین منوال میگذرد، وبعد از چهار – پنج سال، گذر یکی از همشهری های او به همان شهر می افتد، و برای ادای نماز، عازم مسجدجامع میشود، و به صدای دلنشین موعظه و تلاوت قرآن توسط ملای مسجد گوش میدهد، و شک میکندکه آیا این، همان عباس گچی است؟ پس از نماز، سراغ امام جماعت رفته، و ضمن سلام و احوال پرسی میگوید : حاج آقا…! شما شباهت بسیار
زیادی به یکی از آشنایان سابق من دارید…؛ به اسم عباس گچی..
ملای مربوطه پاسخ میدهد :
من همان عباس گچی هستم، که میگویی…
شخص میگوید ؛
آخر چطور میشود که یک آدم عرق خور، که همیشه کارش پشت سر الاغ ها.. و آوازخواندن بود..،کارش به اینجا برسد که به یک مرد خدا…!، و روحانی…!،
تبدیل شود..؟!، این یک معجزه ی الهی است….!!!! عباس گچی میگوید :
زیاد شلوغش نکن، و هندوانه زیر بغل من نگذار… من هیچ فرقی نکرده ام، و همان عباس گچی هستم. تنهافرقی که پیش آمده…
جابجایی من و الاغ هاست…
قبلا من پشت سر الاغ ها بودم…،
حالا الاغ ها پشت سر من هستن… همین !!!
جناب شفیعی با تایید انچه در مورد مارکسیسم نوشته اید باید اصافه کرد که در همان دنیای پیشرفته و سرمایه دار امروزه مارکسیستها اکثرا به واقعیات های بسیاری رسیده اند از جمله اینکه طبقه پرولتاریا در همین جوامع صنعتی در اقلیت است و اکثریت هم به قشر متوسط و نسبتا مرفه جامعه تعلق دارد. بهمین دلیل امروزه بجز گروهای تند رو چپ که در بسیاری از موارد دست در دست تروریستهای اسلامی و فاشییتهای نژاد پرست دارند و یا لاقل سیاستی با خروجی یکسان دارند بقیه همچون سوسیال دموکرات ها به تعدیل سرمایه داری معتقدند.
دوستان مطلب مهمی که در مورد کامنتهای انتقادی نسبت به سیستم حاکم بر کشور میبایست توجه داشته باشند آنکه بیان هرگونه توصیه و راهکار و تجویز نسخه به معنای حفظ حکومت جمهوری اسلامی نیست, اصولا هر مطلب کاملِ انتقادی دست کم شامل دو بخشِ “بیان و تحلیل روشهای غلط” و “بیان و تحلیل راهکار” است و در صورتیکه بخش دوم در مطلب موجود نباشد صرفا جنبه اعتراضی خواهد داشت, اینکه نویسنده قصد کدامیک را داشته باشد تصمیم با خود اوست با اینحال در شرایط موجود کشور که هدف اکثریت نخبگان بر تعویض نظام با چند راهکار خاص است باید توجه داشت که هرگز خویش را محدود به اعتراض محض نکنیم زیراکه در اینحالت با دو جنبه منفی دگم مواجه خواهیم بود که نخست از محدوده وسیع نوشتهجات بشدت کاسته خواهد شد و دوم از میزان خلاقیت و استفاده از بخش مهمی از مغز به منظور تجزیه-تحلیل و یافتن راهکارها عدول خواهیم نمود.
توصیه صحیح آنست که به هرگونه راهکار به چشم “قدر مطلق” یعنی بدون در نظر نگرفتن یک سیستم خاص بنگریم, زیراکه در صورت تعویض سیستم موجود در کشور برخی از مسایل و مشکلات که ریشه در فرهنگ عمومی جامعه با توجه به نظامهای گذشته دارد دومرتبه بروز خواهند نمود و بهتر آنکه از پیش مهیا باشیم, البته در نظام موجود بخش مهمی از مشکلات از ناحیه دخالت دین در حکومت و گزینشهای غلط ایجاد گشته و بتدریج نهادینه شده که با ایجاد یک سیستم سکولار بطور اتوماتیک شاهد حذف آنان خواهیم بود, با اینحال هنوز با بخشی مهم از پرسشهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی دست به گریبان خواهیم بود که نیاز به تحلیلِ جمعی و بهترین پاسخ و راهکار دارند.
مهرداد جان اگر /// از تشنگی مرد(البته اگر از جریان نوره کشیدن ///برای در آغوش کشیدن حوریان در گذریم) /// که نمرد و تا حالا بزرگ شده و به اب اشامیدنی احتیاج داره!
جناب نوری زاد گرامی درود
همانطور که شاهد هستید ولاییون و نوکران شیوخ مدام.به این سایت می آیند که عر و تیز کنند و خودی نشان دهند و از لسانی که صحبت میکنند میتوان تشخیص داد که در چه حوزه هایی پرورش یافته اند ولی باید بدانند .. دیگه تموم ماجرا !!!
جناب نوری زاد
در خصوص دوست گرامی و دانشمندمان کورس که جایش بسیار خالی است تقاضایی داشتم.
بار دیگر که در مسیرتان با ایشان برخورد کردید ضمن انتقال درود های گرم و صمیمانه من و دیگر دوست دارانش از ایشان سوال کنید مطالعه چه کتاب هایی را به ما توصیه می کنند.
حال که از حضور ایشان محروم شده ایم شاید بتوانیم از این طریق از تجارب گران بارشان بهره مند شویم.
چه بسا شخص شما همین سوال را از ایشان کرده اید. اگر کتاب هایی را به شما توصیه کرده باشند به ما نیز اطلاع دهید.
از من بپرس چه کتابی باید بخوانی
ای /// سید ///! حالا شدند مجاهدین خلق!
آن نوشته گزارشی بود بهمین عنوان در سایت گویا نیوز.
حالا فهمید ای مزدک////؟!
جناب آقای نوریزاد آیا پرسشی با طرح علمی مطرح بوده که دکتر شهداد پاسخ نداده باشند؟
تا جایی که در ابتدای یک کامنت ملاحظه شد ایشان به تصادفی بودن پدیدهها بدون وجود یک اراده از سوی یک نیروی آگاه و اراده اشاره کردند, و این یک رویداد علمی میباشد که در جای جای مباحث پدیده شناسی و فیزیک و سایر رشتههای علمی چه بخواهید مطالعه کنید و یا تفکر بدان آن خواهید رسید و وجود دارد, و نیز اشاره داشتند که در مبحث سبب شناسیِ تکاملِ موجودات و نظامِ عالم در حالت کلی خودشان با استفاده از علوم مختلف و تفکر به نتیجه رسیدهاند, و جناب سید مرتضی در نخستین پاسخ به ایشان جملهایی بیان میکنند با این مضمون: ناقلا این “تصادف” رو از فلسفه کش رفتی؟!
آقای نوریزاد باور کنید برای کسانی که کمترین دستی در علم دارند حتی در ریاضیات و رشته آمار و احتمال بقدری با واژه تصادف مواجه میشوند که بصورت یک چیز پیش پا افتاده و ملکه در ذهنشان باقی میماند, آخر این چه نحوه مباحثه است؟ ایا در مدتی که جناب سید مرتضی در این سایت مشغول نوشتن هستند حتی یک پرسش علمی از سوی ایشان با هدف یادگیری دیده شده؟
در این محدوده چند هزار ساله از زمانی که فلسفه و کلام برای نخستین بار توسط یونانیان مطرح گشت و سپس بسط و گسترش یافت تا قرن اخیر که رشته فلسفه علم ایجاد شد و کارل پوپر به نحو موثری در آموزش آن همت گمارد همواره تمامی پدیدهها شامل علم و مذهب مثل موم در روشهای مباحثات کلامی فلسفه ذوب میشدند, فیلسوف و فلسفهدان بدون هیچگونه آگاهی علمی از پدیدهها و صرفا بر مبنای یکسری روشهای کلامی قادر به غلبه در مباحثات بودند… ولی نتیجه این روشها برای فکر و فرهنگ مردم چه بود؟ کماکه یکی از دلایل مهم گسترش و باقی ماندن دین و مذهب نیز همانا قدرت مباحثه با روشهای کلامی و فلسفی در نزد ملاهای قرون گذشته بوده, در کلیه مباحثات آنان فیلسوف یا ملا بدون آگاهی از یک حداقل و پیشنیاز از قواعد علمی و با استفاده از سخنان طرف مقابل سعی به گرفتن آتو و بهانههای سبک و کسب برتری داشتند, و در همین حال دانشمند که همه چیز را درک میکرد با زحمت بسیار سعی در آموزش اصول اولیه علم بدانان داشت, و در جایگاه سوم مردم بودند که نه سر از سخن دانشمند در میاوردند و نه فیلسوف, و در این میان ملاها با سخنان عامیانه و تکفیر هر دو برنده میدان میشدند.
تا دوران به قرن 18 و 19 و سپس 20 یعنی عصر علم رسید و تقریبا تمامی پدیدهها توسط دانشمندان با روشهای تجربی آنالیز شدند و نتایج به همراه اصول و قوانین و فرمولها به حافظه کتابها سپرده شدند, بتدریج ناگزیر راه علم از فلسفه جدا شد زیراکه هیمنه واژگان و جملات ثقیل فلسفی مانعی بزرگ بر سرعت و شتاب علم مینمود, ولی از آن جهت که حیطه علم همواره بدون حساسیت و مالک به راه خود ادامه داده و فلسفه نیز حاصل فکر عمیق دانشمندان بزرگی بوده که جدایی از آن امکان پذیر نیست لذا این دو رشته یعنی علم و فلسفه در نقطۀ “فلسفه علم” دو مرتبه با یکدیگر تلاقی نموده و روی هم را بوسیدند.
بنده قصد هیچگونه جسارتی به کسی ندارم فقط بر این باور هستم تا زمانیکه با روشهای گوناگون از جمله پرسش نتوانیم به یکسری اصول و درک ریشههای علمی در پدیدهها دست بیابیم و منظور طرف مقابل را بفهمیم ایا چگونه قادر به مباحثه خواهیم بود؟ روش علمی صرفا فهمیدن و فهماندن بدون هیچگونه حساسیت است.
مقام عظما مدتی است که شبها بدجوری کابوس می بیند نه به خاطر وضعیت فلاکت بار مردم ،نه به خاطر عقب ماندگی و نابودی کشور ،بلکه بخاطر بسته شدن راه تاراج سرمایه های ملی و کوتاه شدن دست نامحرم او از دلارهای باداورده و بی حد حصر ناشی از غارت کشور ،او بخوبی میدانداو بدون دلار یک /// چیز مطلق است که کسی برایش و نظرات مهمل و ///// تره هم خرد نمی کند او بخوبی میداند که اگر بسته های دلار های نقد از کیف حاج قاسم سلیمانی خذف شود تاریخ مصرف این سردار ومالک اشتر بادکنکی عالم تشیع به اتمام میرسد و همه رویا های مربوط به گسترش امپراطوری کاغذی تشیع برباد میرود.رشته های شیعه گستری ددر حال پنبه شدن است و کاری هم از دست کسی بر نمیاید حتی امام زمان هم بدون دلار معجزه ای نمیتواند بکند از این روست که رهبر عظما از هارت و پورت کردن افتاده است دیگر خبری از ماجرا جوی های مسخره قایق های تند رو سپاه در خلیج فارس تیست و با این که ترامپ برجام را پاره کرده است رهبر انقلابی ما نه تنها انرا اتش نزده بلکه به کاغذ پاره هایش چسبیده و ول کن هم نیست همه سرو صدا و انقلابی گری این حقیر ترین ادم روی زمین ،ناشی از دلارهایی بود که از غارت مال مردم بدست میاورد و حالا که شیرهای نفت و دلارهای مفت ناشی از در حال بسته شدن است /// مقام عظما در حال ریخته شدن است و کابوس های شبانه مربوط به باد رفتن رویاهای /// این متوهم ترین دیکتاتور جهان اغاز شده است
ملا مرتضی در حوادث دیماه چند روزی ناپدید شد.
اکنون هم بعید نمی دانم در صورت بالا گرفتن اعتراضات و دستگیری ها باز هم غیبش بزند. آب ها که از آسیاب افتاد سر و کله اش پیدا می شود و کامنت ها را دقیق تر و با حوصله بیشتر مطالعه می کند.
جناب ساسانم درود
متاسفانه و یا خوشبختانه شیخ قم نشین ! از فرط غرور کاذب و بلامحل خود عکس خودرا با یک گودک که گویا برادرزاده اش بوده در سایت نوری زاد به یادگار گذاشت که توسط فتوشاپ میتوان ایشان را اگر محاسن خود را خدای ناکرده ! تراشید شناسایی کرد که به زیر جقه همایونی ! پناه تبرند . البته از ایشان که چهل سال است که از چرب وشیرین انقلاب نصیب ها برده بعید نیست که به عراق عجم ! رفته و مجاور شوند تا آب ها از آسیاب بیفتد . چه میشود کرد سید هست و عرب زاده !
زیاد دور نیست ای عزیز .
مهرداد
تو دیگه چقدر بدبخت و مریض هستی!
توی سایت و در زمان بیداری دائم در تعقیب سید مرتضی و نشخوار کلمات بی سر و ته و توی خواب هم داری هر شب اونو تعقیب میکنی و میگیری و اعدام میکنی!
حتماً توی این کابوس جدید شبانگاهی، عکس سید مرتضی در دست، میگردی و بلأخره اونو در قالب یک فرد عادی بدون ریش و سبیل بلند و عبا و عمامه پیدا کرده و شکار میکنی!
سریال “در جستجوی سید مرتضی”…با شرکت: مهرداد سبزی پاک کن!
با وجود آدمهای بدبخت و روانپریش و متوهمی مثل تو، خیلی هم دور است!
طوری باش که آدم به داشتن دشمنی مثل تو افتخار کنه! نه اینکه … بگیره!
جسی بلاخره درست نیست بالاخره صحیحه!!از تو که شکسپیر سایتی و دارنده عناوین مختلف ادبی ۱۸+ در سطح جهانی واقعا بعید بود.در زمینه املا هم با مهرداد یه مسابقه بدی بد نیست.
این نوشته سلطنت طلبِ فراری از میهن و سخنگوی وزارت خارجه امریکا در این سایت (جهت فرار را لابد بعد توضیح خواهد داد!) یعنی ساسانم-م=ساسان، نشان می دهد که ساسان +م غیر از رویاهایی در مورد جقّه همایونی مومیائی و جقّه همایونی غیر مومیائی و غیر از رویاهای بازگشت پیروزمندانه تحت حمایت نماینده نظامی امریکائی اشغال کننده ایران (همانکه حضور و اشغال ایران توسط او قبلا تئوریزه شده بود!)،یکی از کابوس های همیشگی او حضور سید مرتضی در این سایت است! چون سید مرتضی کاری نمی کند جز اینکه خواب های آشفته سخنگوی وزارت خارجه امریکا در این سایت و تخیلات او را روی آب می ریزد،روی همین جهت است که بارها وقتی سید مرتضی بجهت اشتغالات طبیعی روزمره یا خستگی و ترجیح استراحت مدتی از نوشتن امتناع کرده و فقط افاضات ساسان-م=ساسان و امثال او را مشاهده می کرده ساسانم از اینکه سید مرتضی فرار را بر قرار ترجیح داد! یا تعبیرات سفیهانه ای مثل تعبیر بالا سخن گفته بود،و طبیعی است که هر عاقلی از این بند به آب دادن ها و تعبیرات مکرّر ساسان+م به این نکته واقف شود که حضور سید مرتضی در این سایت چگونه خواب و آرامش ساسانم این سلطنت طلب چاکر جقّه همایونی را بهم زده و به کابوسی برای او تبدیل شده است! ای سخنگو! و ای شاهد زنده وقایع تاریخی!و ای پیر الگوی نسل جدید! حالا کی تشریف میاری ایران برایت فرش قرمز پهن کنیم؟!
ایشون بین قم و مشهد کار می کنند.
شما که خیلی دموکرات،خواهان برابری و آزادی و حقوق شهروندی و چه و چه بودید! چی شد بقول ناشناس مثل مهرداد افتادید به ورطه حرفهای خاله زنکی و طعن و کنایه و “سبزی پاک کنی جمعی”؟!
شما و ساسان و مهرداد با هم سبزی پاک می کنید؟!
سید، قهر نکن ،ما اینقدر دموکرات هستیم که سهم پاک کردن بهت بدیم ، بشرط آنکه از زیر کار در نری و سر از سوریه درنیاری؟
تظاهرات میلیونی می خواهید؟ آرامش خود را حفظ کنید.
هر اندازه فضای اعتراضات خشونت بار باشد تظاهرات میلیونی شکل نخواهد گرفت.
این را رژیم از همه ما بهتر می داند و به همین علت است که عوامل نفوذی اش در بین تظاهر کنندگان دست به خشونت و آتش زدن اموال می زنند.
فضای خشونت بار دو آسیب به بار می آورد:
یک این که بخش ناراضی ولی خاموش جامعه را از پیوستن به صفوف معترضین باز می دارد. مشاهده صحنه های خشن باعث ترس مردم می شود و آنان ترجیح می دهند در خانه بمانند. تظاهرات میلیونی شکل نمی گیرد.
دومین اثر آن است که نیروهای سرکوبگر با مشاهده آتش زدن ها و تخریب ها روحیه دو چندانی به دست می آورند برای حمله به مردم و سرکوب بیشتر.
گاندی به مردم دستور داده بود حتی از خود دفاع نکنند. این کار طرف مقابل را خلع سلاح می کند. مردمی که مورد ضرب و شتم قرار می گیرند و دستگیر و زندانی می شوند مگر چه جرمی مرتکب شده اند؟ دادگاه می خواهد اینان را به کدامین جرم محکوم کند؟
آرامش مردم قوی ترین اسلحه آنان است.
شفیعی گرامی
ممنون از توضیحات جنابعالی پیرامون نظریات مارکس و نقد شما به تفکر چپ ایرانی. اول نکته ای را توضیح دهم برای رفع سو تفاهم و آن این که هدف من از نوشته کوتاه پیرامون سابقه فعالیت حزب توده در ایران این بود که جناب احسان خودشان را به من معرفی کنند.
دوم این که نقد شما را صد در صد تایید می کنم. در ادامه بی مناسبت نمی بینم نگاهی کنیم به نظرات آرامش دوستدار در نقد فرهنگ ما ایرانیان. وی ایرانیان را مردمی دین خو می شمرد. در توضیح آن می گوید که این ربطی به دین دار بودن ندارد بلکه شامل مجموعه ایرانیان مسلمان و غیر مسلمان می شود. شاخصه بارز دین خویی در این است که از اساس نمی فهمد نقد چیست. نبود فرهنگ نقد در جامعه بزرگترین آسیب اجتماعی ما است.
وی متعجب است از این که شعرای ما هنوز هم بزرگترین متفکران ما به شمار می روند. نه به این معنی که شعرا را تایید کند بلکه به این معنی که چرا ما بعد از فردوسی و حافظ و سعدی و مولوی اندیشه را تعطیل کرده ایم. یعنی هفتصد هشتصد سال است فکری در کشورمان تولید نشده است. به زبان دیگر ما هنوز در بند و گرفتار نظرات شعرایی هستیم که در محدوده زمانی و مکانی خود اندیشیده و سروده اند و با تمام احترامی که می شود برای ایشان قایل شد گفته هایشان برای درک زمان حاضر و حل معضلات جامعه مدرن قرن بیست و بیست و یکم کافی نیست.
بنا بر این دین خویی نه تنها شامل حال ملایان بلکه طیف گسترده ای از روشنفکران (اگر بتوان نام آنان را روشنفکر نهاد) اعم از چپ گرا و راست گرا و ملی و سلطنت طلب و غیرو می شود و عدم درک و فهم نقد بزرگترین عامل عقب ماندگی ما ایرانیان است.
در موردشخص مارکس من وی را یکی از اندیشمندان بزرگ تاریخ بشر می دانم. نظرات مارکس تحول عمیقی در جوامع بشری به وجود آورده و بسیاری از گفته های وی امروزه محقق شده و در سیاست گذاری ها و اداره امور کشور ها به کار گرفته می شود. در واقع با تکیه بر نظرات مارکس بود که نظام های سرمایه داری دست به اصلاحات ساختاری زدند و به تقاضا های سندیکاهای کارگری تا حدود زیادی پاسخ مثبت دادند و این پاسخ مثبت به سود افزایش قدرت خرید و رشد ثروت در جامعه و تقویت بازار تولیدات انبوه صنعتی بوده است. اگر چه پیش گویی های وی در خصوص فروپاشی نظام سرمایه داری و برپایی حکومت پرولتاریا غلط از آب در آمد که به نوبه خود نادرستی تفکر جبر تاریخی را نشان می دهد.
درود
زاینده رود خشک و تشنه لب چون مردمان اصفهان و سیستان است و در حالی که آبهایش روانه بصره می شوند.
کارون خشک و بی رمق است در حالی که آبهایش راهی کویت می شوند. رودی که زمانی در آن کشتی رانی می شد و اقوام مختلف را پذیرا بود اکنون درحال جان دادن است.
نابودی ایران و ایرانی، این است اقدامات و هدف ولایت فقیه دزد و غاصب و از گور برخاسته. زمان آن است که مردم ایران این مردگان را به گورهای ابدی بی نام و نشان رهسپار کنند.
دریغ از یک غیرت و جوانمردی و انسانیت ، سربازان ایران زمین کجایند؟ چگونه اجازه تجاوز و غارت به بیگانگان را داده اید. شرم بر شما باد، اگر جلوی غارت و تجاوزات سرزمین ایران را نگیرید.
درود
تنها چاره مرم خوزستان و اصفهان ، بستن راه ورود آبهای این سرزمینها به بصره و کویت است.
لعنت ابدی بر یکایک اعضای پلید نظام.
در پاسخ به سید مرتضی
استاد بزرگوار درود بر شما.
چندی قبل این حقیر متنی را در رابطه با عملکرد رژیم جور و جهل و فساد و ماهیت دین خونریز اسلام نوشته بودم و شما استاد عزیز لطف کرده آن را در سایت خود قرار دادید .
فردی به نام سید مرتضی نسبت به نوشته من واکنش منفی نشان داده و در جواب من ، متنی را نوشته است .
لذا اینجانب متن ذیل را در پاسخ به نوشته سید مرتضی نوشته و از استاد عزیزم تقاضا دارم آن را در سایت خود قرار دهید تا ایشان بخوانند و پاسخ دهند .
جناب سید مرتضی: اگر این حقیر ریشه این حاکمیت جهنمی را را هدف قرار میدهم به خاطر این است که تمامی جنایاتی که اسلامیون اعم از شیعه و سنی در جهان فعلی مرتکب می شوند نشات گرفته از آیات قرآن و دیگر احکام عقب مانده دین انسان ستیز اسلام میباشد .
اگر پیروان این دین اعم از شیعه و اهل سنت با بستن کمر بند انتحاری یا به دست گرفتن اسلحه به دگر اندیشان و یا به عبارتی غیر خودی حمله می نمایند و انسانهای بی گناه زیادی را به خاک و خون می کشند الهام گرفته از این کتاب و یا احادیث سراپا جهل و ساختگی محمد و یارانش میباشد
جناب سید مرتضی
تا زمانی که این مکتب سراپا جهل و خونریز وجود دارد و انسانهایی ابله و شستشو شده مغزی بدون تفکر و تعقل از آن تبعیت می نمایند ، کره زمین شاهد جنگ ، قتل ، جنایت و ویرانگری خواهد بود .
جناب سید مرتضی : آموزه های این مکتب ضد انسانی و بی رحم است که به دختران و زنان آزادیخواه کشور به بهانه عدم رعایت حجاب اسلامی در کوچه و خیابان حمله و اقدام به پاشیدن اسید به سر و صورت آنها می نمایند .!
جناب سید مرتضی : به نظر این جانب برای از بین بردن عفونت باید ریشه عفونت را خشکاند زیرا تمامی کج رویها و کج فهمیها و کج فکریها به احکام آمده در این مکتب بر می گردد ، مگر نه اینکه در جای جای قرآن دستور به اسارت گرفتن زنان و بردگی انسانهای دگر اندیش داده نشده است ؟
مگر نه این است که آیات قرآن دستور تجاوز به زنان و دختران اسیر را در حالی که شوهر هم داشته باشند را نداده است ؟
از تو و دیگر همفکرانت می پرسم آیا شماها می پذیرید که قوای غالبی بیاید و شما را از هستی ساقط و سپس به اسارت گرفته و پس آنگاه به زنان و فرزندانتان تجاوز و …نمایند ؟
مگر این مکتب خونریز دستور غارت اموال و حاصل رنج دگر اندیشان را عین ثواب ندانسته و به پیروانش که تو و امثال تو میباشند وعده بهشت و حور العین و استفاده از نهرهای شیر و شکر و عسل و درختان میوه وکذا و کذا را نداده است ؟!
جناب سید مرتضی
مگر خدایتان در آیات متعددی که به رسولش محمد فرستاده نگفته دگر اندیشان را بکشید تا تسلیم اوامر و دستورات من شوند ؟!
مگر در جای جای این مکتب از هوسهای شیطانی رسولش در مقام دفاع بر نیامده ؟ !
به راستی خنده دار است که خدای با این همه عظمت و بزرگی تا مرحله ای سقوط میکند که هر از چند گاه تمامی هستی را فراموش و به فکر راه چاره و پاک کردن صورت مسئله از گند بازیهای جنسی رسولش محمد بر می آید و آیاتی را جهت تبرئه او نازل می نماید که دنیای امروز به این احکام می خندد و خرده میگیرد ! مصداق بارز این موضوع عشق محمد به زینب زن پسر خوانده اش و یا تجاوز به ماریه که قبلا او را به همسرش حفصه بخشیده بود و موارد متعدد دیگری که در اینجا فرصت پرداختن به آنها نمیباشد .
مگر در جای جای قر آن الله مدینه به رسولش نگفته که تو در امر تامین و ارضای هوسهای جنسی و شهوانیت محدودیت نداری و می توانی تا هرچند همسر دائمی و صیغه ای و کنیز داشته باشی ؟ !
جناب سید مرتضی
چرا محمد و الله محمد تا زمانی که خدیجه زنده بودجسارت انتخاب همسر دیگر را نداشتند در حالی که آن زمان اوج سن هوسرانی و شهوترانی او بود ؟!
چرا الله مدینه در آن زمان آیات آمده در قرآن در مورد اینکه تو هر چند همسر دائمی و … بخواهی می توانی انتخاب بکنی را به او نازل نکرد ؟!
کدامین انسان سالم مغزی به خود اجازه می دهد با 52سال سن با دختر 9ساله برادر خوانده خود زفاف نماید و با همبستر شود و حتی طبق اسناد و مدارکی که خودتان هم خوانده و میدانید میانه روز که به او خبر دادند عایشه 9 سالش تمام شده به خانه ابوبکر آمد و دستور داد تا لانه ای را خلوت و عایشه را که در حال تاب بازی با دیگر دختران هم سن خود بود برایش آوردند و او با عیشه همبستر گردید !!!
البته شماها در مقام دفاع از این دست گندکاریها آسمان ریسملن کرده و متوسل به انواع و اقسام دلایل که فقط به درد خودتان میخورد میشوید تا بلکه او را تبرئه نمایید . چرا حقایق را نمیخواهید بپذیرید ؟ چرا ماست مالی می نمایید ؟
چرا اینقدر متوسل به حیله و دروغ میشوید تا بلکه ذهنهای علیل و عقب مانده را به دلایلی که برای موجه جلوه دادن این کارهایبودر از شعور و انسانیت بباورانید ؟!
جناب سید مرتضی
اگر بسیاری از آیات و و فرامین آمده در قرآن توسط الله مدینه را بر رسی نماییم بجز قتل و غارت و تجاوز به زنان و دختران دگر اندیشان چیز دیگری را شاهد نخواهیم بود !
آیا این دین و این احکام عقب مانده و قرون وسطایی قابل دفاع میباشند ؟
تا به کی میخواهید سرتان را داخل برف نگه دارید و مردم را گول بزنید و دلایل واهی و غیر عقلانی در رد این وحشیگریها و قتل عامها و تجاوز و اسارت بیاورید ؟!
علت چیست ؟ علت فقط و فقط این است که شما ها دکاندارانی هستید که خود خوب واقعیت را میدانید ولی برای تعطیل نشدن دکانتان و ادامه دوشیدن عوام اینچنین دفاع کرده و برای حاکم شدن خود دست به هر کاری می زنید ،زیرا در غیر این صورت رفاه خود و خانوادهتان از بین رفته و دکان مفتخوریتان بر چیده می شود ،لذا ناگزیرید که چشم به حقایق ببندید و از این جهنم خون دفاع نمایید و آن را پاک و الهی جلوه داده و معرفی نمایید .!
آقای سید مرتضی
عملکرد این دین از ابتدا تا کنون صفر بوده و هیچ ارمغانی برای بشریت نداشته است ، اگر قبول ندارید کارنامه تک به تک آنها از محمد گرفته تا خلفای راشدین و امامان تشیع و خلفای اموی و عباسی را مورد کنکاش و بررسی قرار میدهیم .
در این صورت خواهیم دید که در طول مدتی که مجموعه فوق بر بخشی از زمین حاکمیت داشته اند بجز غارت و کشتن انسانها و به اسارت گرفتن و تجاوز و تضییع حقوق دگر اندیشان و حتی خودیهایشان کاری نکرده اند .
مگر نه اینکه شهر مدینه و کوفه و بغداد تا سالیان دراز مرکز خرید و فروش برده بوده اند ؟
برده کیست و چه کسانی بوده اند ؟ لطفا شما پاسخ دهید ؟ !
مگر نه اینکه 11امام تشیع مدام در حال خرید و فروش برده آن هم از نوع کنیز بودند ؟
مگر نه اینکه آیات قران چنین مجوزی را برایشان تا انتهای تاریخ دنیا صادر کرده است ؟
شم زورتان نمی رسد و گرنه در همین زمان هم بازارهای برده داری را را می انداختید و خودتان برای خرید کنیز مر رفتید ؟
از شما می پرسم که امامان شیعه چه خدمت قابل لمسی به بشریت نموده اند که آثار آن در حال حاضر مشهود بگونه ای که تمام مردم کره زمین به نوعی از اثرات آن در حال استفاده بردن باشند ؟
اگر بدون تعصب و جانبداری بخواهیم پس از بررسی پرونده آنها قضاوت نماییم خواهیم دید که اینان همگی مفتخورانی بیش نبوده اند که زندگیشان از طریق حمله و سپس غارت و تاراج حاصل رنج و زندگی عده ای بی گناه تامین میشده و سفره آنها حاصل خون دل و آه یتیمان و بیوه زنانی بوده است که ناجوانمردانه به کشور و خانه آنها تاخته و با وعده های الله مدینه مردان و جوانانشان را از دم تیغ گذرانده و سپس دارایی آنها را بار شتران کرده و به مدینه و کوفه و بغداد آورده و از این طریق امرار معاش نموده و اقدام به تولید مثل مینموده اند ،بطوری که هر کدام از امامان شیعه دهها زن و کنیز داشته و حاصلس فرزندان بسیار بوده .
متاسفانه تاریخی که شما در مورد مذهب تشیع نوشته اید انباشته از خرافه و دروغ است و برای فریب مردم در مورد 11امام شیعه مظلوم نمایی کرده اید ، به عنوان مثال یکی از ویژگیهای مثبت علی را در این دانسته و نوشته اید که نیمه های شب با کیسه ای حاوی نان و خرما و آرد و… به درب منازل بیوه زنان و یتیمانکوف و مدینه می رفت و به آنها کمک می رساند ، اما آیا کسی در این خصوص پرسید که همین علی و سایر خلفا ی اسلام خودشان چه تعداد طفلان بی گناه را یتیم و چه تعداد زنان را با کشتن شوهرانشان بیوه نمودند ؟
چه تفاوتی بین طفلان یتیم و زنان بیوه ای که حاصل کشتار سپاهیان محمد و علی و عمر و عثمان وخالدبن ولید و سعدبن ابی وقاص و ابوعبیده ثقفی و حسن و حسین در فاجعه کشتار مردم گرگان فعلی کشورمان با طفلان یتیم و زنان بیوه کوفه و مدینه بوده است .
؟!
تاریخ طبری می نویسد : که در حملاتی که سپاهیان خونریز و بی رحم و ناپاک عرب مسلمان به شهرهای ایران و دیگر کشورهای دنیای آن روز داشته اند ، هزاران هزار کودک یتیم و بی خانمان بر جای گذاشته اند ؟!
البته در پیشگاه الله مدینه و شما دین باوران و دکانداران طفلات کوفه و مدینه تفاوت فاحشی با دیگر کودکان یتیمی که نتیجه یورش سپاهیان سفاک عرب مسلمان بوده وجود دارد !
و اولین جوابی که میدهید می گویید آنها پدرانشان کافر بوده اند و برای توجیه گفته خود هم سریع به یکی از آیات انسان ستیز قرآن اشاره می کنید .!
جناب سید مرتضی :
اگر بخواهیم عملکرد این جانیان و قاتلان بشریت را به دقت و جدا جدا بر رسی نماییم ،با استناد به اسناد و مدارک تاریخی فراوانی که در کتابهای تاریخ نویسان مسلمانان آمده است ،می توان اینگونه قضاوت کرد که ظالمترین ،زشتترین و ننگینترین جنایات بر علیه بشریت توسط مسلمانان صورت گرفته است ، اما به دلیل اینکه تحت فرمان و دستور الله مدینه بوده موجه جلوه داده شده و حتی پاداشهای فراوانی برای آنها در دنیای پسینشان وعده دا ه شده است .
مطلب فراوان وجود دارد که در این مقوله فرصت پرداختن به آنها نیست و اگر تمایل داشته باشی در فرصتهای بعدی به آنها خواهم پرداخت .
جناب شیخی درود
ضمن تشکر از کامت شما . یک.چیز را به عرض میرسانم که در مورد شیخ قم.نشین ! ملا مرتضی صادق است و آن نیست
گوش اگر گوش تو …. ناله اگر ناله من . آنچه البته به جایی نرسد فریاد است
نمیدانم آیا توان ذبح و یا سر بریدن یک حیوان مثل گوسفند را دارید یا نه ؟ ولی قصاب جماعت بدون هبچ ناراحتی این کار را انجام میدهد . آخوند جماعت هم کارش تحمیق است و بس زیرا اگر نبود هرگز راضی نمیشد که خرافات و دروغ را به اسم صلاح اندشی و به مردم غالب کند و از این راه ناصواب نان به منزل سرا ببرد اگر شما از قصاب توقع رحم در حق گوسفند را داشتید از شیوخ هم توقع آزادگی داشته باشید .با پوزش
پسر شجاع خیابان پاستور! و مفتخر به تهران نشینی!
باز کسی چیزی گفت و بمذاقت خوش و آمد و با شعف خود و عقائد خود را لو دادی؟!
شما که پاسخ این مزخرفات را دهها بار از بنده دریافت کردی دیگر چرا به “آخ ” و “ناله” و “روضه خوانی” و “مجیز گوئی” افتادی؟!
کی این صفت “نمّامی” و “سخن چینی” و “حرف های بچگانه سرکوچه ای” رو ترک می کنی مهرداد؟!
دیدی حالا باز خود و عقائد خود را لو دادی؟! حالا اگر من گفتم ابراز و اصرار و ترویج اینها در فضای عمومی و مسموم کردن فضای جامعه مسلمانان مصداق ارتداد است باز به آخ و ناله می افتی که نخیر شما از درون من و زندگی من بی خبری!
جناب شیخی-خلیل
شما دو نفر (شیخی و خلیل) با هم این نوشته متفکرانه را نوشتید یا شما یکنفر هستی با دو اسم و عنوان؟!
در هر حال من بنظرم می رسد اولا جناب نوریزاد مسلمان با انتشار این متن مطوّل و پر از مطالب دروغ و اطلاعات غلط، از مراعات قاعده انتشار 5000 هزار کلمه عدول کردند که خوب لابد بقاعده مسلمانی خود توجیه خوبی برای انتشار اینهمه تهمت،اطلاعات ناقص یا غلط و توهین آمیز نسبت به پیامبرشان و قرآنشان دارند.
ثانیا:بنظر می رسد شما دو نفر یا یک نفر در قالب دو نفر خیلی از زمان عقب هستید که بحث هایی تکراری مثل حمله به دگر اندیش و مسائل تاریخی مربوط به زندگی شخصی پیامبر را که بارها در این سایت (در این چهار پنج سالی که من طلبه اینجا مطلب می نویسم) مطرح شده و پنبه آن زده شده است را دوباره در قالب یک کامنت طولانی مطرح می کنید.
و ثالثا:مدت کوتاهی است که کامنت گذار شعار خواری بنام عباس واحدیان شاهرودی در این سایت چندین کامنت شعاری نظیر همین کامنت شعاری شما نوشت که خوب همه از برکات شعارهای سیاسی او محظوظ و بهره مند بودند! البته مدتیست که چیزی ننوشته و از کامنت های شعاری او خبری نیست،اما مایه مسرّت و خرسندی است که کامنت گذارانی بنام شیخی-خلیلی یا کامنت گذاری با این عنوان مرکب که به کفر و زندقه و هرزه گوئی و بی ادبی خود افتخار می کنند یا افتخار می کند جای خالی عباس واحدیان شعاری را پر کرده اید.پس خسته نباشید.
رابعا:روشن است که انباشتن دهها نکته و فاکت تاریخی قابل بحث را در قالب یک کامنت رانتی فوق 5000 کلمه ای پیچیدن و بر سر حریف کوفتن از چیزی حکایت نمی کند مگر خود حق پنداری،عقده گشائی،و گوش جان را بر نسیم حقیقت بستن،بنده مقدورم نیست با این حجم هجمه و گفتگو و بحثی که در این سایت از ناحیه مدیر سایت و دیگر کامنت گذاران متوجه من می شود و باید برای پاسخ آنها صرف وقت کنم،که به تک تک این مطالب مغلوط و اشتباهاتی که شما در برداشت از متن کتاب و سنت و تاریخ اسلامی دارید و هریک نیازمند بسط کلام و ارائه اسناد و شواهد مختلف است پاسخ گویم،از این جهت پیشنهاد می کنم شما که اندکی هم از زمان عقبید و بحث های گذشته و مربوط به پیج های قبلی این سایت شما را وا می دارد که اینچنین یکجا عقده گشائی کنید،باز گردید به آرشیو مطالب سایت آقای نوریزاد از حدود 4 سال قبل و در آن پیج ها هرجا نامی از حقیر (سید مرتضی) دیدید مطالب ذیل آنرا ببینید تا به پاسخ سوالات خویش برسید،بنده اغلب یا تمام این نکات را بتفصیل مورد بررسی قرار داده ام،در اینصورت هم به پاسخ این شبهات مغلوط و اطلاعات ناقص خویش می رسید هم صفحات گذشته این سایت در چند سال گذشته را از بیات شدن مانع می شوید!
موفق باشی شیخی- خلیل گرامی
جناب نوری زاد
سلام
من طرف سخن دیگر مطالب نیستم که پاسخی دهم…ولی
حداقل باید در مورد رعایت نکردن قانون 5000 کلمه ای و اینگونه پارتی بازی ها توضیح دهید و بهانه بیاورید و یا اینکه صادقانه به خطای خود معترف شده و عذر خواهی کنید.
شما یک محدودیتی میگذارید و بعد هر موقع عشقتان کشید و در مورد افراد معلوم الحال یا مجهول الهویه! آن را برمیدارید؛ افرادی که خودتان تشخیص میدهید! آنوقت این یعنی چه؟
خب، مرد حسابی نه قانون گذار و نه قانون شکن!
شما به یک قانون من در آوردی و مجازی خودت درست عمل نکردی، آنوقت چگونه انتظار داری من نوعی به شما اعتماد کنم؟!
…حتماً توضیح شما این است که …بله …این نویسنده مطالب جالبی! بیان کردند و در دو نوبت ارسال کردند…من هم دیدم حیف است مطلب به این ارزشمندی! یک جا ارائه نشود.
خوب این امر میتواند ادعای بیطرفی شما را خدشه دار کند… یا باید همه ی کسانی که مطلبی در دو یا سه قسمت میفرستند را به هم سنجاق کنید که دیگر آن قانون 5000 کلمه به خودی خود لوث میشود و یا اینکه اینگونه نظارتهای استصوابی را رها کنید.
شاید هم این نویسنده کاربلد است و میتواند این تحریم های شما را دور بزند که باید به ما هم یاد بدهد.
منتظر توضیح شما هستم.
توضیح دهید و بگویید چرا؟
جناب ناشناس
ممنون از نقد درست شما، نمیدانم خود مولانا یا فرزند مولانا کتابی دارد بنام “فیه ما فیه”یعنی آنچه در آن است،معمولا این تعبیر در عربی در مورد چیزهایی که مورد اشکال واقع می شوند بکار می رود،(شوخی) بالاخره جناب نوریزاد اینجا “آقا مدیره دیگه!” این آقا مدیر بالاخره ولایت مطلقه هم داره گاهی البته یک همچی موارد “فیه ما فیه” از دستشون در میره!
و جالبه که معمولا کامنت گذاران همفکر شیخی خلیل که معمولا سید مرتضی را به خالی کردن کامنت های طولانی در اینجا متهم می کنند،در این موارد بخصوص نطق نمی کشند!
من مردمم … ما مردمیم…
باز هم صدای اعتراض مردم شنیده نشد!
روزنامه جمهوری اسلامی نزدیک به دولت :
تحرکات مربوط به مردم نبود و همانطور که رئیس اتاق اصناف گفت سازمان یافته بود و از بیرون هدایت میشد!!
نامه یک زن از همین مردم !
من مردمم !
من حمایت کرده ام و حمایت خواهم کرد از شورش؛ از فریاد عدالتخواهی؛ از فریاد آزادی؛ من با فراوان استعداد و توانایی که دارم، شغل درست و به حقم را ندارم! مشکلات شدید مالی دارم. همسرم زندانی سیاسی ست و نزدیک به یک سال است که به خاطر انتقادش و تفکر کردن اسیر دست ظالمان زمان در ایران شده و در زندان است.
به مرز مرگ رسیدیم اما زندگی را دوست داریم. و زندگی در آرامش و عدالت و آزادی و با وضع مالی نسبتا خوب را حق خود میدانیم و تنها به این انگیزه زنده ایم.
آزادی حق ماست.پیشرفت حق ماست. در کنار همسر و عزیزان بودن حق ماست و لبخند حق ماست.. حق من و تو !
هیچ کس از خارج کشور به من نگفت و هدایتم نکرد که تجمع کن..که اعتراض کن و پیگیر دریافت حق خود و همسرت باش!!
دیدم بیش از این دست روی دست بگذارم .. باید تنها آن وقت مرگ را انتخاب کنم!
این نهایت بیشعوری است که ما را گوسفند فرض میکنید.. و می گویید این مردم نیستند که اعتراض و تجمع کردند…
پس این سیل جمعیت کیستند؟!!
شما بگو؟!!
این مردمم طاقتشان تمام شده .. و علتش شدت نداری و فقر و بدبختی و ظلم و دزدی هاییست که از انها شده توسط دولت و حکومت شما!
من مردمم.. ما مردمیم..
تا روزی که همسر زندانی ام از زندان ازاد نشوند و تا روزی که سایر برادران و خواهران مظلوم و فهمیده و با شرف زندانی سیاسی ام آزاد شوند وضع به همین شکل است و تا روزی که وضع اقتصادی و مالی افتضاح هست..
اوضاع به همین شکل است..
من مردمم و با باقی مردم هم عقیده ام که سیل جمعیتی خروشان و با غیرتند همچنان به میدان حق طلبی می آییم..همچنان انتقاد میکنیم.. همچنان فریاد میزنیم و همچنان تا جایی که بشود همه جوره اعتصاب میکنیم. و مطمئن باش خدا با ما است … با باغیرت ها و باشرف ها و مظلومان و مبارزان!!
ما تنها حق مان را میخواهیم :
حق مان قانون درست داشتن است.
حق ما ایجاد عدالت است.
حق ما آرامش و امنیت است.
حق ما آزادی بیان و اندیشه است.
حق ما آزادانه گفتن و آزادانه نوشتن است.
حق ما شادی داشتن است.
حق ما پیشرفت است.
حق ما ازادی عزیزان زندانی مان از زندان است.
حق معلمان و اندیشمندانمان آزادی ست.
ظلم که نباشد و این حکومت و دولت فاسد که نباشد اوضاع اقتصادی هم به مرور توسعه و بهبود میابد.
درست میشود همه چیز.
پس ما مردمیم. مردم ایران .خود فهمیدیم و خواستیم و به میدان امدیم و جهان حامی ماست! ✌️
تا روز شکست ظلم به میدان حق طلبی می آییم.
تا روز رسیدن به آزادی و دمکراسی و عدالت؛ حق گرفتنی است .
درود بر مردم با غیرت ایران و درود با مبارزان راه صلح و راستی و عدالت✌️
آقای نوریزاد عزیز
درود و سلام بر شما
بخاطر می آورید آنچه شاه را از ایران فراری داد چه بود ؟!
راه پیمایی های تاسوعا و عاشورا .
ما باید تمهیداتی بیاندیشیم و راهپیمایی هایی عظیم را مثل تاسوعا و عاشورای سال ۵۷ برگزار کنیم ! چنانچه کار به آنجا برسد کمر این نظام طاعونی شکسته خواهد شد !
باید از مبادی اپوزیسیون خارج نشین این نظر مطرح و بین آحاد جامعه به عنوان یک مطالبه عمومی در بیاید .
به نظرم شما که ارتباطاتی دارید از آنها بخواهید که مطرح کنند .
در ضمن آقای دکتر نوریزاد عزیز لطفا مراقب خودتان باشید ، این اوباش و اراذل انسانیتی ندارند . لطفا بیشتر مراقب باشید . ما فقط به شما احتیاج نداریم ، شما را خیلی هم دوست داریم .
به امید دیدار شما هستم در اولین فرصت.
مخلص شما – سید حسین
ببین! تو خود یک پیامبری.
یاران جان درود
فیلسوف بزرگ ما شیره را خورد وگفت شیرین است.
درکلیه کتاب های تاریخی می خوانیم که .سرمایه اولیه اسلام ارث بجا مانده
از شوی بانویی خدیجه نام بود که می بایست صرف دخترانش میشد اما ایشان
در چهل سالگی هوس شوهر بیست ساله نمودند وتا اواخر ماجرای شعب ابوطالب
و فرستادن آنهایی که درد گردنه گیری وغارت نمی خوردند به جای امنی (حبشه)
صرف هزینه های عده ای متنفر از کار شد.از فردای آنروز هزینه این جماعت (زیر سدنفر)
با غارت کاروان ها وبعد از توسعه حمله به قبایل از کوچک تر ها تا قبایل بزرگ تامین شد.
ودر نهایت حمله به سوریه وایران ووووو این کارنامه مالی این جماعت اما از نظر اعتقادی
هم در کتاب های دبستان بارها ذکر شده که سیره و سلوک و زندگی پیامبر جواب روش های
درست زندگی مسلمانان است از طرف دیگر به ازای هر نام خدا چندین بار نام پیغام آور برده
شده و با هر درودی به خدا چندین درود به وی و آل او و قبیله اش و تمام این ها هم اجر همان
رساندن پیام است.به عبارت دیگر اگر پستچی سند خانه شما را از محضر برایتان بیاورد اجرش
نه شش دانگ بلکه شست دانگ آن منزل است .همه این ها والبته هزاران دلیل دیگر برای فیلسوف
ما جناب سروش کافی نبود مگر هشتاد سال مطالعه وبهم ریختن روش های دانشگاه کشوری و
بسیاری دیگر از این خبط ها تا دریابد الله بجز بهانه ای ونامی نبوده وهرچه پیام نامیده شده تراوشات
فکری همان فرد بوده .جا دارد مادر این فیلسوف عزیز برایشان اسپند دود کرده وتخم مرغ بنویسند
وبشکنند تا حضرت والا چش نخورند.
شما بیسواد (بخوانید بیسوات!) چقدر با این ادبیات عقب افتاده و قاجاری این مطلب غارت و کاروان و سریّه و غزوه را تکرار می کنی؟! خسته نشدی؟ والله من این ادبیات و طرز نوشتن ات را که می بینم چندشم می گیرد آنرا بخوانم تا چه رسد که بخواهم با بیسوات ادبیات قاجاری گفتگو کنم و فرصت بحث تفصیلی در این مورد را ندارم،فقط برای اینکه زیاد خودت را به تکرار این مهملات خسته نکنی توصیه می کنم اگر اهل کتاب و مطالعه ای (که البته بعید می دانم وگرنه ادبیات ات اینطور قاجاری نمی بود!) شده یکبار بردار این کتاب تحلیلی “تاریخ پیامبر اسلام” مورخ معاصر مرحوم دکتر محمد ابراهیم آیتی را در آن بخش مربوط به غزوات و سرایای پیامبر اسلام مطالعه ای کن شاید از این حالت دگم و خود حق بینی شفا پیدا کنی،آنجا آیتی مفصل و بر حسب استنادات دقیق تاریخی یک یک غزوات و سرایای پیامبر اسلام را توضیح داده است که هرکدام چه زمینه ای داشت و علت آن چه بود و انتهای کار چه بود،همینجور مثل طوطی و بتقلید از برخی نویسندگان دین ستیز یاد گرفته ای تکرار کنی که :
غزوه و سریّه و کاروان و غارت! خدا پدرت را بیامرزد!
با سلام و درودهاي گرم و پرمهر
از اعدام محمد ثلاث و بازداشت زينب طاهري تا تجاوز به زنان در ايرانشهر
گيتي پورفاضل، حقوقدان، در گفتگو با راديو ندا پيرامون اعدام محمد ثلاث و بازداشت وكيل ايشان، زبنب طاهري، از سيطره ي مستقيم نيروهاي امنيتي بر ” دادگاه هاي انقلاب” مي گويد! وي با تاكيد بر حمايت از قربانيان تجاوز در ايرانشهر گفت: ” اين زنان قربانيان مضاعف جامعه ما هستند”.
http://radio-neda.blogspot.com/2018/06/blog-post_24.html
نوریزاد گرامی دین و باورهای دینی مربوط به دوران جهالت و نادانی و بربریت انسانها ست بهمین دلیل انتطار دمکراسی و برابری همه انسانها بدون جنسیت و دین و باور و نژاد…از دین باوران درست نیست چون با واقعیت های باور دینی در تضاد بوده و کفر است.بهمین دلیل دنیای متمدن برابری طلب به باور بیرون راندن دستگاه دین از قدرت و حکومت و رهایی قوانین از باورهای دینی رسیده اند.
فریبای گرامی در پست قبلی در کامنتی دیکتاتوری و انحراف انقلابات را مطرح کرده بودید و من قبلا در کامنتی در جواب گنجعلی اشاره ایی به دو مرحله رهایی و سازندگی و اختلاف انها کرده بودم و چون گنجعلی گویا موصوع را نامفهوم یافته بود من به مناسبت کامنت شما جوابی نوشتم که متاسفانه انرا مثل کلی از کامنتهایم ندیدم.بهر حال اکنون که رژیم در حال فروپاشی است بد ندیدم که چکیده انرا دوباره بیاورم.من باور دارم که هر انقلابی
چه با خشونت پیروز شود و چه با مبارزات مدنی دارای دو مرحله مشخص و مجزای رهایی و سازنده گی با رویکردهای مجزا و درست برضد همدیگر.آنچه در مرحله رهائی باعث پیشرفت و پیروزی مبارزات می شود تقریبا در مرحله سازندگی نتیجه معکوس دارد.اینست که شعارها و شعرها گفتار و رفتارهای تخریبی دوران رهایی باید در دوران سازنده گی به شعارها و شعرها و سرودها و رفتارهای ارامش بخش و دوستانه و صلح طلبانه و انچه باعث ارامش و امنیت و زدودن ترس در جامعه میگردد و امید افرین تبدیل شود.متاسفانه در تمام انقلابات بجای جای گزینی انقلابیون به ادامه شعارهای دوران رهایی بعد از پیروزی نیز پرداختند و ترس و ترور را بر جامعه حاکم کردند و امنیتی قبرستانی بجای صلح و دوستی بین احزاب و گروهای مختلف در جامعه بوجود آوردند.این روند را تقریبا در تمام انقلابات بخصوص انقلابات ایدئولوژیکی و باورهای مدهبی می بینیم.علت اصلی ان هم قدرت طلبی و عدم اعتقاد به سیستمی سکولار و دمکراتیک و حقوق بشر و برابری افراد در مقابل قانون و باور و ایدئولوژی خود را محور دانستن است.بنابراین مهمترین وطیفه نیروهای وطن پرست دمکراتیک و سکولار بعد از پیروزی زدودن ترس و برقراری امنیت برای تمامافراد و گروها و احزاب سیاسی و ارامکردن فضای جامعه با توسل به گفتمانارام بخش و صلح طلب و دوستانه و اجتناب از هرج و مرج و بی قانونی و بخصوص جلوگیری از نیروهای خودسر و سپردن تمام مجرمین بدست قانون و مجازات کسانیکه خودسرانه اعمال خودسرانه بنام انقلاب و انقلابی انجام می دهند.و همزمان بوجود آوردن گفتمانی صلح طلبانه و مسالمت آمیز در داخل و خارج از کشور است.
درود مزدک گرامی
انقلاب با عوض شدن حاکمان به پایان نمی رسد، بلکه تبدیل به آتشی زیر خاکستر می شود.تا زمانی که از لحاظ اقتصادی و سیاسی امنیتی و ثباتی برقرار گردد. از این رو نیز خمینی دستور کشتار داد و جنگ هشت ساله را تحمیل کرد. زیرا می دانست جوابگوی مردم نخواهد شد و همین مردم برعلیه او خواهند شورید.
مردم ایران خسارات مالی و جانی بسیاری را متحمل شده اند و اغلب آنها ،ناخواسته گرفتار بندهای نامرئی فریب شده و درد هم همین ناآگاهی است. مردم باید بدانند تنها نیستند و خواسته هایشان برحق است. این نظام فاشیستی و نظامی وجنگ پرور و غارتگر است و همه شعار نیستند. چون همه را می توان اثبات کرد.
تئوری انقلابات شاید در کل شبیه باشند اما در عمل وشرایط خاص ، بصورتی استثنایی اند. نمی توان تجویز انقلاب کرد. فعلا آنچه مهم است همیاری و همکاری همه اقشار مردم است. بقولی
ضایع شد حق دیگری جایی/ حق توبودست دیرپایی . همه باید بدانند ،حکم قتل محمد ثلاث ، زندانی کردن خانم نرگس محمدی، نسرین ستوده و… پرونده سازی ها و شامل حقوق همگانی و مربوط به آزادی و برابری اند.
اکنون نشستن و خاموشی جایز نیست. و اصولا هیچگاه انسان نباید نسبت به دیگران و محیطش بی تفاوت باشد چه برسد به وضعییت کنونی ایران. دشمن اصلی عبا و عمامه نیست هر چند نمادی برای جهل اند. دشمن اصلی نادانی و ناآگاهی است و هر جا ناآگاهی است خرافه و دروغ و فریب هم است.
اینکه پیامبر فردی تاریخی است چه کرد وگفت یک سوی ماجراست و اینکه بصورت بتی شود صورت دیگر ماجراست. چه برسد به پیروانش و قص الهذا…
وظیفه روشنفکران روشنگری است و وظیفه هرکس سوال کردن وخواستار جواب طبق منطق می باشد و احیانا باید خود به کاووش بپردازنند تا به جواب منطقی لازم برسند.دوران مرجع و فتوا گذشته است.
شما هم اطلاعاتتان ناقص و مشوب به دروغ است و هم داعشی و فاشیست هستید که نسبت داعشیسم و فاشیسم به یک نظام مردمی می دهید و هم در عبارت نویسی غلط دارید.
خمینی نه جنگ را به ایران تحمیل کرد و نه دستور کشتن بیگناهان را داد،جنگ را که ابرقدرتها و در راس آن امریکای جنایتکار به ایران تحمیل کردند و صدام را که فردی جاه طلب بود تحریک به حمله به ایران و سردار قادسیه شدن کردند،اگر اطلاع ندارید و دروغگو نیستید بروید اسنادی را که خود امریکائی ها پس از سی سال منتشر کردند ببینید.نیز مرحوم آیت الله خمینی دستور مجازات (و نه کشتار) مجرمان و محاربان و جاسوسانی را صادر کرد که ضمن خیانت و جاسوسی و همراهی با صدام ،حدود سیزده هزار نفر از هم میهنان بیگناه را ترور و بقتل رسانده بودند.
افرادی مثل محمد ثلاث و دیگرانی که نام بردید افرادی بودند و هستند که متهم به اتهاماتی بوده اند که بر اساس آن محاکمه و مجازات شده اند و دروغ ها و شعارهای شما در یک سایت تاثیری بر روند محاکمه قضائی مجرمان یا متهمان ندارد.
نیز پیامبر اسلام که درود خدا بر او باد پیامبر و فرستاده خداست برای استقرار توحید و عبودیت خدا و نفی بت های دست ساز انسان،و چنین فردی با چنین سمتی هرگز یک “بت” نیست بلکه یک فرستاده محترم خداست که اراده تشریعی خدا را ببندگان ابلاغ می کند،سعی کنید مودب باشید و گرنه در پاسخ بشما می شود گفت شما نیز بت پرستید و چیزهایی در غرب را بت قرار داده اید و آنها را می پرستید.
نیز یاد بگیرید که “قص الهذا” تعبیر نادرستی است و “قس علی هذا یا قس علیهذا”تعبیر درست است یعنی :و قیاس کن بر مطالب گذشته..
استاد گرامی ایا این واقعی است ؟
————
بله کاملا
در پاسخ به سیدمرتضای گرامی که از من پرسیده بود سند شما برای انتقال آب کارون به عراق چیست چند فیلم منتشر کردم.
.
چنانکه در گفتگوی دیگری در این صفحه اشاره کردم این عکس هیچ ارتباطی با ادعای دروغی که در مورد انتقال آب به عراق یا کویت یا کشورهای همسایه ایران گفته می شود ندارد،این عکس را اگر کسی در ایمیج گوگل جستجو کند به لینک هایی می رسد در مورد بحث انتقال آب از خلیج فارس به شهر یزد در قلب ایران و اینکه یک شرکت دانمارکی آمادگی خود برای اجرای چنین پروژه ای را اعلام کرده است بنابر این این عکس یک عکس آرشیوی مربوط به پروژه های آبی یا گازی دیگر در ایران یا جای دیگر است، تاریخ جان مثل موارد دیگر سفسطه نکن.
سپاس بیکران استد گرامی . امیدوارم همیشه در شادی و تندرستی زندگی کنید .خدای ایران نگهدارتان باشد
جناب نوریزاد لطفا این کامنت را هم درج کنید (این ارسال سوم است، بار اول و دوم علارقم اندک تغییری درج نشده)
با سلام و درود به نوریزد و دوستان گرامی
عنوان مقاله اقتصادی پنجشنبه گذشته کیهان تهران:
با عبور از “یک تریلیون و ۵۰۰ هزار میلیارد تومن” رقم نقدینگی از حجم اقتصاد کشور بالاتر رفت”
اینجا منظور مقاله کیهان ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومن است.
با عرض پوزش از توضیحات مکرر و بدیهی اینجانب در مورد غلط فاحش ارقام نویسی و خواندن توسط متولیان و مدیران و گردانندگان و کارشناسان موسسهٔ معظم مطبوعاتیاطلاعاتی کیهان و سایر رسانهها و خصوصا وزارت اقتصاد و دارایی، بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه که فقط میتواند مایه شرمندگی خیل عظیم تمامی فارغ التحصیلان رشتهای حساب داری، ریاضی، فیزیک و مهندسی باشد. فارغ التحصیلان سایر رشتها و آقایان حوزوی در این مورد قابل چشم پوشی هستند.
آنها که با ارقام نجومی سر و کار دارند خوب قطعا میدانند که رقم هزار میلیارد (9^1000×10) مساوی یک تریلیون (12^10) است؛ پس یک تریلیون و ۵۰۰ هزار میلیارد تومن میشود یک تریلیون بعلاوه پانصد تریلیون (۵۰۱=۵۰۰+۱) تومن؛
بنابرین رقم یک هزار و پانصد (۱۵۰۰) هزار میلیارد تومن نقدینگی ذکر شده بالا در واقع یک کوادریلیون (15^10) و ۵۰۰ تریلیون (12^10) تومن باید خوانده شود نه یک تریلیون و پانصد هزار میلیارد تومن ؛
اما سبقت گرفتن رقم نقدینگی از رقم تولید ناخالص ملی به چه معناست و با چه انگیزهای انجام شده؟ برخی اقتصاد دانان لیبرال و مونوتوریست، پیرو نظریه کَمی پول، بر این باورند که در دوران پسا رکود با افزایش و هدایت نقدینگی میتوان در آن بخش هایی از اقتصاد (مثلا بخش مسکن) که منابع مرتبط با آن کمتر مورد بهره برداری واقع شده افزایش رشد پایدارو واقعی به عوض تورم تجربه کرد.
چنانچه در تداوم این روند سرعت پول یا دست بدست شدن پول یا سرعت گردش نقدینگی (سرعت پول = نسبت تولید ناخالص ملی به رشد نقدینگی – که معمولا در محدودهٔ یک و نیم الی دو متغیر اما پایدار است) تغییر کند یعنی رشد نقدینگی از رشد تولید ناخالص ملی در اقتصاد سبقت بگیرد (یعنی سرعت پول کمتر از یک شود) در آنصورت رشد نقدینگی یا بر رشد تولید ناخالص ملی بی اثر خواهد بود، یا اثری اغراق آمیز و یا اثری غیر قابل پیش بینی خواهد داشت ؛[اقتصاد دانان به این ترفند میگن پیشبینی علمی!!!، یعنی هر پیامدی، معمولاً نامطلوب، میتواند داشته باشد، انگاری چشم بسته غیب میگند]
این سیاست پولی که نه بلکه سیاه کاری یا به عبارتی قمار کلان با چاپ پول و تزریق آن به اقتصاد کلان کشور به این امید که ممکن است موجب رونق بخشی از اقتصاد گردد، در صورت بی اثر بودن بر تولید ناخالص ملی قطعا موجب تورم خواهد شد و نتایج آن را امروز اکثریت اهالی محروم کشور با کاهش معیشت و سلامتی و گسترش فقر خود با همهٔ وجود حس و تجربه میکنند.
مشاورین اقتصاد ی که این نسخهها را برای دولتهای سازندگی، اصلاح طلب، اصولگرا یا اعتدال گرا در طی سه ده پس از پایان جنگ پیچیده، در واقع جاده صاف کن “علمی- کارشناسی” متولیان و تولید کنندگان افزایش فاصله طبقاتی در جامعه بوده; آنها با تدوین و اجرای راهبرد و راه کار انتقال تبه کارانه دسترنج فرودستانِ دستمزد، حقوق و مستمری بگیر به فرادستان صاحبان سرمایههای کالایی، مستغلات و املاک، طبقات بازرگان و تاجر و دلال (پایگاه سنتی روحانیت) و مدیران بنگاهها و نهادهای رانت خوار خصولتی و مدیران میانی و کلان حکومتی با هدایت و کارگردانی بانک مرکزی و شبکه بانکی تولید کنندگان اصلی بدیهای نجومی و مسببین اصلی رشد نقدینگی و تولید کننده تورم، ثروت بی زحمت برای فرادستان و فقر و مسکنت برای اکثریت فرودست، نقش افرینی میکنند.
سرعت پول نماینگری از سلامتی اقتصاد و معیاری برای سنجش تورم است؛ آنچه که ما امروز در اقتصاد کشور شاهد آن هستیم رکود شدید اقتصادی، کاهش تولید کالا و خدمات، بیکاری و تورم شدید و مزمن ناشی از و توام با سیاستهای پولی مخرب فزاینده که منجر به تزریق نجومی روزانه یک هزار میلیارد تومن نقدینگی (طبق اضهارات اخیر رئیس اتاق بازرگانی – مقاله کیهان) به اقتصاد کشور شده- یعنی چاپ پول بدون پشتوانه تولید کالا و خدمات;
این عمل به معنای این است که آقای سیف رئیس کل بانک مرکزی در نقش مهندس زنگنه وزیر نفت و ضراب خانه و چاپخانه بانک مرکزی تهران در نقش ذخایر نفت جنوب روزانه تقریبا دو (۲) میلیون بشکه نفت از قرار بشکه ی ۶۵ دلار با نرخ دلار ۸ هزار تومن به اقتصاد کشور پمپاژ میکند. اقتصاد مال انهایست که دیگران را خر میپدارند و بر کول آنها سوارند. [تکبییییییییییر]. در غیر اینصورت کسری بودجه و بدهی ۷۰۰ تریلیونی (با تخمین پایین) دولت نا کار آمد بنفش و بودجه بیش از ۸۰۰ تریلیونی شرکتهای خصولتی انگلی چه گونه باید تامین گردد؟
عمو سام هر چه قدر دلت میخواهد ما را تحریم کن، ما خود میدانیم چه گونه صنعت نفتمان را مدیریت کنیم، توسعه بدیم و از آن کسب در آمد کنیم و از چنگال تحریم و محاصره اقتصادی ظالمانه تو عبور کنیم.
از میراث داران برمکیان و ترکان خاتون و غایر خان که امروزه بر کرسی ریاست هزاران شرکت و بنگاه و بانک خوصولتی رانت خوار، ورشکسته، متضرر، ناکار آمد و انگلی متکی بر بیش از ۸۰۰ هزار میلیارد تومن بودجه دولتی، آویزان دولت وابسته به دلارهای نفتی، دلارهای چند قیمتی و سود کلان تضمینی رانتی در ساختار اقتصاد تجاری-بازرگانی- واردات قاچاق رسمی و غیر رسمی خصولتیان رنگ وارنگ چه انتظاری میتوان داشت؟
ما اگر قادر به تولید کالا و ارایه خدمات مفید نیستیم اما خوب بلدیم چه گونه پول تولید کنیم.
با سپاس فروان
با پوزش از اشتباه تایپی بالا ، رقم هزار میلیارد (9^10×1000) صحیح است .
جناب آقای نوریزاد عزیز
در پست قبل، جایی که واکنشی به جناب ساسانم نوشتهام و کامنت بالای آن از من ناشناس بود و نه از جناب مزدک. از شما و جناب مزدک صمیمانه پوزش میخواهم که زود تر از این متوجه نشدم تا رفع شبهه شود.
درود
ما یک ملتیم،چه مسلمان و یاغیر مسلمان، با هر زبان و از هر قومی، با هر عقیده و مسلکی ، چه در اوپوزیسیون و چه در بسیج .
ما یک ملتیم ، وحال و آینده امان به هم پیوسته است،چه بخواهیم و چه نخواهیم تاریخی مشترک داریم .
ما یک ملتیم ، ملتی رنگارنگ چون طاووس و همیشه زنده چون ققنوس. ملیت ما هویت ماست و هویت ما پوست ماست. هیچ کس نمی تواند پوست کنده زندگی کند. حتا اگر هویت ملی خود را قبول نداشته باشیم و سعی شده که هویت ما از ما گرفته شده و پوست کنده شویم.
ما یک ملتیم و ملت ایران . ممکن است افراد بگویند که این هویت جز بدبختی برای ما چیزی نداشته است.تحمل رنج و سختی این ملیت ، از توان ما خارج است. بدین خاطر ملیت را باید تعریف کرد.
ملیت از مجموعه ای از انسانها شکل گرفته،اول و آخر، سر و تهش ، ختم به انسان می شود.این انسان من و توایم با هزاران آرزو امید و تلاش و سلایق مختلف ، اختلافی به اندازه بزرگی ایران عزیزمان. و در عین حال تاریخ ما را با فرهنگ ، بارگ و پی خود بهم پیوند داده است . این فرهنگ آنقدر قوی می بوده تا تمامی اقوام سرزمین ایران را به هم متصل کند و پیوند دهد . ملت ایران متشکل از پیوندهاست.این پیوندها نه تنها در شکل و شمایل ما نقش بسته ، بلکه در رفتار ما خود را نشان می دهد درسر سفره امان، آداب و رسوم و زبان و تعارفات و من فدایت شومها و قربان صدقه رفتنهایمان و…
مدت چهل سال در نابودی فرهنگ ایرانی و ملت زدایی سعی شده است. افرادی که بالاجبار و برای ادامه بقا مجبور به ترک سرزمین خود شده اند، تلخی این جدایی رابارها و بارها چون نمکی بر روی زخمهایشان حس کرده اند.
آیا بیش از ۵ میلیون مهاجر ایرانی درجهان واقعی است؟ چرا مهاجر؟ متوجه می شویم که همه یک وجه مشترک دارند و آن ، نبودن آزادی و برابری است. نبودن آزادی و برابری ،افراد را از انسان بودن تهی و بدین سان ملیت زدایی می کند. انسان اسیر چون گیاهی در تاریکخانه ای است و قادر به رشد کافی نخواهد شد.
نظام غاصب همانگونه که آب شیرین خوزستان را بجای ملت خوزستان ،رهسپار کشورهای همجوار می کند کوشش در ملیت زدایی دارد . از رگهای انسان در نزار نمی توان خون گرفت ، مگر عمدا قصد قتل باشد.
ما یک ملتیم و از هر قومی که هستیم با هم مشترکیم، در عین حال ،چون جزوی از دنیای مدرن کنونی و جامعه جهانی هستیم ، شهروند نیز می باشیم، شهروند جهانی بودن به معنای داشتن حق و حقوقی بودن است که شامل آزادی و برابری و حق زیستن است.اما، این شهروند جهانی بودن بمعنای ذوب شدن نیست، بلکه برای حفظ فردیت و ملیت است.
ملت ایران نه تنها درتاریخ مشترکند ،بلکه حقوق شهروندی جهانی کنونی دنیای مدرن نیز با هم و دنیا پیوند دارند. این پیوند باعث استحکام ملت ایران است . و ما شاهدیم که این نظام مرتجع با حذف حقوق انسانی و شهروندی چگونه تیشه به ریشه ایران می زند .
ما یک ملتیم و برای پاسداری ملیت خود همه با هم برای آزادی و آبادی ایران بکوشیم ، و بدین خاطر تنها باید اهدافمان را به هم نزدیک کنیم و آن نجات ایران است در سایه ی حکومتی سکولارو مردمی و تابع حقوق بشر.
بدون شک ما یک “ملتیم”منتها ملتی اکثریت مسلمان که غیر مسلمان این ملت اقلیتی بسیار بسیار قلیل در برابر اکثریت مسلمانند،و طبیعی است که اقلیت بسیار بسیار قلیل باید عاقل و دموکرات باشند و به اراده سیاسی اکثریت این ملت گردن نهند و در عین اقلّ قلیل بودن مدعی اکثریت نباشند وگرنه این اقلیت هرچند مدعی دموکراسی هم باشند سر از فاشیسم و داعشیسم بر خواهند آورد.
جناب ساسانم درود
متاسفانه و یا خوشبختانه شیخ قم نشین ! از فرط غرور کاذب و بلامحل خود عکس خودرا با یک گودک که گویا برادرزاده اش بوده در سایت نوری زاد به یادگار گذاشت که توسط فتوشاپ میتوان ایشان را اگر محاسن خود را خدای ناکرده ! تراشید شناسایی کرد که به زیر جقه همایونی ! پناه تبرند . البته از ایشان که چهل سال است که از چرب وشیرین انقلاب نصیب ها برده بعید نیست که به عراق عجم ! رفته و مجاور شوند تا آب ها از آسیاب بیفتد . چه میشود کرد سید هست و عرب زاده !
زیاد دور نیست ای عزیز .
هاااا آشیخ مرتضی گرد نخود مصرف کرده بیدی ؟
توهم زده بیدی و رسما مخت تعطیل بید هااااااا
بر طبق منطق سید:اکثریت مردم ایران، چلوکباب و نه نان با یونجه را ترجیح می دهند و بنابراین چلوکباب خوارند. اکثریت مردم ایران، ععید نوروز را جشن گرفته و روز بزرگ می دانند تا عید قربان. اکثریت مردم ایران یکبار کتاب حافظ و فردوسی را باز کرده و احیانا چند بیتی را از حفظند ، نه قرآن. اکثریت ملت ایران مایلند علم و دانش بیاموزند و نه فقه و شریعت.و….
نه جناب ،مردم ایران بر اساس اکثریت و اقلیت تعریف نمی شوند ، بلکه بر اساس انسان بودن و حقوق شان چون برابری و آزادی و حقوق شهروندی تعریف می شوند. اکثریت مردم ایران باید آگاه و مسولیت پذیر نسبت به خود و دیگری و محیط باشند. اکثریت و اقلیت کمیتی در حال تغییر و غیر ثابت است و نمی توان تعریف ایرانی بودن و حاکمیت را بدان توجیه کرد…
عجب استدلال متینی!
شعار برابری و آزادی و حقوق شهروندی که همه جا و همیشه بوده و هست،اما همه اینها فرع بر تحکیم حاکمیت اکثریت و اراده سیاسی آنهاست، پس وقتی در یک رفراندوم،اراده سیاسی اکثریت تبلور پیدا کرد آنگاه آن اکثریت در مقام قانون گذاری حق خود را اعمال می کنند و البته حقوق اقلیت را هم بتناسب باید مراعات کنند،مثلا اگر یکی از هنجارهای اکثریت لزوم پوشش بانوان در سطح جامعه بود اینجا اکثریت بر این اساس قانون تنظیم می کند و اقلیت نباید جرزنی کند و باید حاکمیت اکثریت را در این زمینه بپذیرد.
مگر ما دنبال تعریف اکثریت بودیم؟! غرض ما این بود که اکثریت ملت ایران (غیر از شما) بر چه دینی هستند (خوب در این زمینه اگر حرف مرا قبول ندارید بروید آمارهای داخلی خارجی را مطالعه کنید و مهمل نبافید،نیز غرض ما این بود که “اراده سیاسی اکثریت ملت ایران”چه بوده و هست؟
شما مگر دموکرات نیستید؟ در دموکراسی می آیند اقلیت اکثریت را “تعریف”می کنند یا اکثریت را معیار حاکمیت قرار می دهند؟ چرا در عین ادعای دموکراسی از اقلیت بودن خویش ناراحتید؟ و چرا از پذیرش معیار حاکمیت اکثریت طفره می روید؟ شما ظاهرا علیرغم ادعاها هنوز الفبای دموکراسی را نمی شناسید از این جهت علیرغم اقلیت بودن دائم توهین به خواست اکثریت می کنید و شعارهای داعشی و فاشیستی می دهید.
https://www.google.com/url?sa=t&rct=j&q=&esrc=s&source=web&cd=13&cad=rja&uact=8&ved=0ahUKEwiezfSi4fHbAhXEWywKHW0YAmwQFghjMAw&url=http%3A%2F%2Fireport.cnn.com%2Fdocs%2FDOC-606777&usg=AOvVaw1VaFNKPaWZAJagQTe5PE4o
وحشتناکه غم انگیزه دردناکه دیگه سند و مدرک ا این هم محکمتر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آی ملت ا خواب بیدار شین غارت رو تماشا کنین بحال خودتون گریه کنین بزنین تو سر خودتون و بگین وای ا بی غیرتی ما ملت فریبخورده ببینین دزدی و غارت ا مرز میلیارد گذشته و ترلیارد شده آی بیکارا آی گرسنه ها آی کارتن خوابا این پول شماس که به غارت رفته. داش محمد چرا هیشکی هیچ نمیگه ای خدا برسون قیامت کبری رو. آی زنده باشی که این سند رو ارائه کردی خدا یارو نگهدارت هر جا هسی
آ خدا دیگه قبولت ندارم دیگه کافر شدم آخدا این جنایتکارا رو میبینی اما هیچ نمیگی هیچ کاری نمیکنی حیف ا اونهمه نماز و روزه و عبادت راسش نمیتونم آروم بگیرم
ایران دوست، چون در پست قبل ادعایت را حتی مدیر این سایت -که بر هر گزارش راست و دروغی تکیه می کند- نپذیرفت خجالت کشیدی با عنوان همیشگی،یک دروغ را دوباره تکرار کنی؟! سی ان ان برای شما می شود سند یک اتهام و دروغ بانکی؟! هیچ بانک معتبر یا غیر معتبر بین المللی یا داخلی، اطلاعات مشتریان خود را در اختیار خبرگزاریها قرار نمی دهد زیرا چنین رویکرد احمقانه ای میخ زدن به تابوت اعتبار و ثبات آن بانک است.
تلاش کنیم سیاست ورزی و نقد ما متمدنانه و بر عینیات و فکت های واقعی استوار باشد و گرنه بورطه ایده آلیسم کور و خیال پردازی و شعارهای توخالی در خواهیم غلطید.
سلام و درود
صد هزار رحمت به علی بابا و 40 دزد بغداد. صدام حسین با همه جنایتکاریش و خساراتی که ببار آورد، هنگام دستگیری تنها 750/000 دلار پول نقد داشت. و با همه ستمگریهایش از نظر مالی پاک بود و به مردم عراق خیانت نکرد.
لینک را باز کنید و ببینید قطاع الطریقان بی دین و بی باور به خداوند و روز رستاخیز و خائن به میهن و مردم چگونه ایران را از درون پوک و کشوری با تمدنی 7000 ساله را تا آخرین قطره ها و آخرین ریال ثروتش دوشیده و مکیده اند و دهها میلیون مردم بی پناه و بی دفاع را به گرسنگی و افلاس و ورشکستگی و نکبت مبتلا ساخته اند . تا قبل روی کار آمدن آخوندها مردم اگر ستمی از ناحیه حکومت میدیدند به دین و مذهب پناه میبردند، اما در طول کمتر از 40 سال حکومت اسلامی، مردم ایران ابتدا ظلم و ستم و حقکشی را از سمت دین و دینداران و متولیان رسمی مذهب، و بعد از سوی حکومت میبینند.
اولین جوانه های رنسانسی راستین در حال شکافتن پوسته خرافات دینی و دفن روحانیت و زیر مجموعه هایش به عنوان منشأ و سرچشمه تولید جهل و فقر و جمود و تحجر و تولد جامعه ای طراز نوین است. بسیار بعید است که چنین تولدی بدون درد و خونریزی و هزینه ای گزاف صورت بگیرد ونسل ما بتواند به سهولت از این ورطه جان بدر ببرد.
شعیعی گرامی این ////////////////// همه مسلمانند.درست مثل همان دزدان و راهزنان و ادمکشان اولیه!
سلام و درود
دوست عزیز لطفاً رعایت فرمایید. ابداً نمیخواهم باز هم به آن جرّ و بحثها و ادبیاتی که نه در شأن شماست و نه در شأن بنده
روی بیاوریم. بیگمان میدانی که پیروان هیچ دینی همه یکسان و یک پارچه و شبیه هم نیستند. بنده بگونه ای دیگر که شاید خاص خودم باشد دین اسلام و پیامبر و اولیاء الهی را میفهمم . راستش وقتی به آنها توهین شود کنترل اعصابم را از دست میدهم و ممکنست مطالبی بنویسم که بعداً از نوشتنشان بشدت پشیمان شوم.
دوست محترم، داریم گفتگو میکنیم نه جنگ و دعوا. اجازه بده همچنان دوست باشیم و شما را جناب خطاب کنم. حقیقتاً توهین به هیچ انسانی بخصوص دوستان هم مباحثه ای را دوست ندارم. باور کنید کلماتی که بار منفی دارند بجز رنجاندن و مکدر کردن دوستان هیچ دستاوردی ندارد. ملل متمدن اغلب برای بیان مخالفت طنز بکار میبرند.
طنز برای این ابداع شده که چین جبین را با لبخند بپوشاند. یکی از رسالتهای طنز اینست که یک قاشق چایخوری داروی تلخ را در یک کیلو عسل میریزند تا تلخی کلمات مخاطب را معذب نکند. طنز نوعی احترام به مخاطبی است که با او مخالفیم ولی از او متنفر نیستیم .
موفق باشید.
جناب شفیعی سلام و درود
برخی از کامنت هایی که اخیرا از شما دیده می شود بسیار دور از شخصیت و فهم و متانت شماست،دوست من تلاش کن مثل سابق فکر شده،متین و علمی مطلب بنویسی و در ورطه احساسات و بدون اندیشه ننوشتن سقوط نکنید.بتعبیر مولی علی علیه السلام:فکّر ثمّ تکلّم.بیندیش آنگاه سخن بگو
شفیعی گرامی سلام و درود
در مورد آن چیزی که از سی ان ان نقل می شود توضیح دادم که هیچ بانک معتبر بین المللی اطلاعات مشتریان خویش را اینطور واز و ولنگ! در اختیار خبرگزاری ها قرار نمی دهد بنابر این اینطور اطلاعات به هیچ دردی نمی خورند جز خوش باش و توهمات لحظه ای مخالفان کلی یک نظام مثل مزدک و شما و دیگران که قبلا مخالفت خود را مفروض گرفته اید بعد هر چیزی در این راستا مطرح می شود آنرا مستمسک مخالفت خود قرار می دهید (همان تزی که مارکسیستها دارند که هدف وسیله را مباح می کند) بنابر این این اطلاعات ارزش خبری یا اسنادی ندارند بهمین جهت کسانی هم که مورد اتهام قرار گرفته اند اعتنائی به آن ندارند.
اما در مورد ثروت صدام حسین دیکتاتور فقید عراق اطلاعاتتان را از طریق این لینک ها آپ کنید:
http://www.asriran.com/fa/news/9018/
—-
https://www.radiofarda.com/a/f4_treasury_saddam/371101.html
—–
http://www.beytoote.com/news/selective-news/safe-saddam-nimrod.html
—-
http://saten.ir/tag/%D8%AB%D8%B1%D9%88%D8%AA-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86/
—-
http://hamshahrionline.ir/details/195195
—
http://www.entekhab.ir/fa/news/131099/
—-
https://www.yjc.ir/fa/news/4961874/
—
اینهم در مورد کاخهای صدام حسین و سرنوشت آنها
https://www.afkarnews.com/
—-
http://fa.euronews.com/2018/03/24/what-will-finally-happen-to-saddam-hussein-palaces-in-iraq
ای بخدا قسم اینا واقعیه حقیقت غیر قابل انکاره من باور میکنم چون کمتر کسی میدونه غلومحسین عصا بدست همون غلومحسین الهام رند همه فن حریف دزفولی شوشتریه که دس تو دس سبورچیان به بنی اسرائیل خدمتها کرد. بخور پسر مش نظام عصا بدس که مفته. به جوونمردی قسم که حتی یکی ا این بی وجدانا به خدا و روز قیامت ایمان نداره
حاج علی اصغرحاج سیدجوادی چشم از جهان فروبست.
مش قاسم: یکی دیگه از خسر الدنیا ولآخرتین به …(سه نقطه از مش قاسم) راه یافت. میگن اوجا که رسید صدای سوختم سوختم اون اولی و حاج میتی رو که از پشت در شنید در جا زرد کرد.
مش قاسم گرامی بهتر است بی جهت در مورد افراد قضاوت نگنیم علی اصغر حاج سید جوادی هنگامی که در ایران بود به جز اویل انقلاب که همه مردم به علت به جان امدن از حکومت بی در دروازه شاه به خمینی و وعده هایش بستگی داشتند طرفدار انچه بعد پیش امد نبود و تا انجا که در توان داشت همراه مهندس بازرگان با حکومت ملایان مبارزه کرد از ان گذشته انسانیت خکم میکند که به در گذشتگان توهین نکنیم
امّی گرامی این مش قاسم متکلم وحده و خود حق بین انحصاری این سایت نصیحت پذیر نیست ،رهایش کن در پیله بدزبانی خویش بماند و خود را با تکرار مکرّرات خسته کند.
جناب امی گرامی
طرف هم سید است هم حاجی است و هم علی است و هم اصغر است و هم علی اصغر است و هم جواد است یعنی تمامی پنج تن ال عبا و 12 امام و 14 معصوم را داخل اسم خود جا داده انوقت شما انتطار دارید کسی بهش شک نکنه؟!!!!
سلام و درود
جناب سید رضی
مظفر الدین شاه هم هر گاه میخواست خودش را معرفی کند میفرمود:
ما، سلطان بن سلطان بن سلطان، خاقان بن خاقان بن خاقان، مظفر الدین شاه بن ناصرالدینشاه صاحبقران، شاه شهید ، از نوادگان فتحعلی شاه قاجار السلطان هستیم.
( در اینحال سبیلهای مبارک همایونی را هم بطرف چپ و راست میکشید )
به اسامی مراجع تقلید هم در روی جلد رساله های عملیه شان توجه کنید، مدیونتان بشوم اگر دورغ بگویم، اسم و عنوانشان به زور در دو سطر جا میگیرد. حتی در فصلی از ذکر اسامیشان نوشته شده :
جناب آقای حاج آقا…. یعنی حداقل دوبار آقا هستند!
بیچاره مرحوم آقای حاج
علی اصغر حاج سید جوادی وارث این اسم طولانی بوده و خودش بجز حج رفتن در ارتکاب این جنایت و انتخاب این اسامی و سایر فصول آن اسم چند سیلابی نقشی نداشته است.
خداوند رحمتش کند.
رحیم تپه: اگر دولت نباشد، کشور بهتر اداره خواهد شد.
مش قاسم: راست میگی حاجی، بجنب و حسن/* رو بنداز بیرون! تو رو به حداقل هفت جد و آباد نعلت شدت آفتابه دستته بزا زمین بدو برو این و بگیر و بندازش بیرون!!!!!!!
/*: ک
اگر کودک شیرین زبان با مزهای تیزی بخرج بدهد و در ابراز عشق و علاقه به پدر و پدر خود یا نزدیکان درجه اول بی مقدمه راه افراط پیش بگیرد و پای روی خط قرمزی که به تملق تعبیر و تفسیر شود بگذرد،شاید به خواستهای که پشتبند آن دارد برسد. از این مرحلهٔ سنی که گذشت دیگر تملق و چاپلوسی بوی تعفن خود را اسباب آزار و اذیت دیگران میکند و طرف بیمقدار و سخیف و رذل میشود. نوری همدانی باز دهان باز کرد و یادش رفت که ۹۳ سال سن دارد و گفت ” همه دیدیم آنچه رهبری گفتند درست بود”. یعنی من که نوری همدانی باشم از نظر همه با خبرم و نماینده همه هستم. یعنی همه چاپلوس و متملق و هستند. یعنی که فهم و درک همه قد نمی دهد که تشخیص بدهند اتفاقا هیچ گاه هیچ حرف رهبری درست از آب در نیامده که نیامده. یعنی من که نوری همدانی باشم با همه که از طرف آنها حرف میزنم چاپلوس و متملق هستیم. بیچاره آنها که شأن خود را تا میمون تقلیل داده اند و از طریق زیرشکم نامه وی جویای نه یک سعادت که دو تا سعادتند. و این یکی، تازه یکی از آن مغزهای خیلی خیلی گندهٔ این مفت خوران است.
موسویان: با روزنامه: پیشنهاد استعفای دولت و برگزاری انتخابات زودرس.
ترجمه: این خ…(سه نقطه از مش قاسم) بره یه خ…(سه نقطه از مش قاسم) دیگه بیارن، از این ستون تا اون ستون فرجه. شامورتی بازی جدید.
جناب نوبخت که زمانی خود و رئیسش را دانای به همه اسرار میدانست دیروز از مردم درخواست که ارز و طلا را به ایران بیاورند چون حال پول ملی خوب نیست. ایشان که به همراه سیف مغز افتصادی این هیولای بی مغز نظام مقدس است یادش رفته که تا همین دیروز تمام ذخیره طلای کشور را در خیابان و با افتخار فروخته به مشتی رانت خوار.
حال با خواندن فاتحه به گذشته ها یک راه حل میدهیم که شاید مشکل حل شود. پیشنهاد میشود که مقام معظم رهبری که نائب امام زمان هستند به همراه همه مراجع تقلیدی که برای همه جای ایرانیان دستور العمل صادر کرده اند، یک فتوی جمعی صادر کنند مثل فتوی میرزای شیرازی که “الیوم نیاوردن ارز و ظلا به کشور مانند جنگ با امام زمان است و باید شیعیان آنها را بیاورند”…اگر این فتوی و دستور اجرا شد که هیچ و الا معلوم میشود کلاه رهبر معظم و نائب امام زمان و همه مراجع تقلید کوچکترین پشمی نزد ملت ندارد و به لحاظ شرع انور هم هیچ توجیهی بر تحمیل خودشان به مردم ندارند و باید بسرعت استعفا کرده و تشریفشان را محترمانه ببرند و بگذارند ملت درمانده خودش راهی پیدا کند..ما اگر نخواهیم با امام زمان شما همکاری کنیم باید چکار بکنیم؟