سر تیتر خبرها
ما باید جمهوری اسلامی را واژگون کنیم! (بخش نخست به همراه فایل صوتی )

ما باید جمهوری اسلامی را واژگون کنیم! (بخش نخست به همراه فایل صوتی )

گنده لات های تسبیح به دست
ما را چاره ای جز واژگونیِ این نظام نیست. چرایی و چگونگی اش را گفته ام باز نیز می گویم. پیش از آن اما این بگویم که نگارش و واشکافیِ این “واژگونی” برای من بس دشوار بود. این دشواری، از جنسِ سربریدنِ فرزند است بدست خویش. ما ناگزیریم گنده لاتی را سر ببریم که سی و هشت سال پیش خود بدستِ خویش از شکمِ جهالتِ جمعیِ مان بدر آوردیم و با فرش کردنِ همه ی هستیِ مردم ایران زیر پایش، زیر بال و پرش را گرفتیم تا بلندا بگیرد و برو بازویی بهم بزند و سری در میان سرها در آورد. شوربختا که این گنده لاتِ تسبیح بدستِ عرقچین به سرِ چفیه به گردنِ قپه بر دوش، امروز بلای جان ایران و ایرانی و مردمان منطقه شده است. بله، نوشتنِ این که “باید” جمهوری اسلامی واژگون شود، مثل سربریدنِ فرزند، برایم دشوار بود. اما چرا نباید یک زگیلِ چرکین و زشت را از بیخ بر کند و ریشه اش را سوزاند؟ بگذار دودمان محمد نوری زاد در این زگیل سوزی، به طوفان بلا سپرده شود.

غیرِ ایرانی اند
واژگونیِ جمهوری اسلامی، باید یکی از حتمی ترین و درخشان ترین و بایسته ترین آرزوهای هر ایرانی باشد. چرا که این واژگونی، حتماً به نفع روحانیانِ فهیم، حتماً به نفع تشیعِ صلح طلب، به نفع پاسداران راستین، به نفع بسیجیانِ نیک کردار، به نفع خانواده های شهدا و جانبازان وآزادگان، به نفع مردم ورچروکیده ی ایران، به نفع کشورِ لهیده و پلاسیده ی ایران، و به نفع منطقه و جهان و کلِ آیندگان است. چشم به راهانِ این واژگونیِ، به همه ی ما پلاسیدگانِ سر به اعماقِ ترس فروبرده، التماس می کنند که آهای ایرانیان ورچروکیده، هر چه فکر و انرژی و سرمایه دارید، خرج واژگونیِ این نظام کنید. من در این نوشته تلاش دارم یک به یکِ راه های واژگونیِ این نظامِ غیر ایرانی را وابگویم. اما پیش از آن:


چرا واژگونی و چرا اصلاح نه؟

ملایان و سرداران، ثابت کرده اند که علاقه ای به ایران و ایرانی ندارند. و البته صد مطابق و مخالفِ همان علاقه ی نداشته را با مجاهدت بسیار برای اسلام و تشیع چفت بسته اند. افولِ ایران و کسالتِ ایرانیان از یک سوی، و آشوب در منطقه از دیگر سوی، نشانه ای از این علاقه ی نداشته به ایران و مجاهدت بسیار برای تشیع است. ایران در باور این جماعت، تنها و تنها، غنیمتی ست که از هر سو باید دریدش و بدندانش کشید. که در این سالها، هم ایرانیان با کلّه بر زمین سفتِ بی اعتباری فرود آمده اند، و هم ایران، دار و ندارش به تاراج ملایان و سرداران رفته. اینها که وا می گویم: خزعبلی به اسم “سیاهنمایی” نیست. کافی ست یک نگاهی به اندازه ی شعور و ایرانی بودنِ سردار قالیباف و شیخ احمد جنتی و مجتبی خامنه ای و نمایندگان ترسیده ی مجلس بیندازید تا در این واژگونیِ دیرهنگام با من هم سخن شوید. فرصتِ اینان در این آزمون سی و هشت ساله به سر آمده. مراقبان، سرِ جلسه ی امتحان به دانش آموزان چه می گویند؟ “برگه ها بالا، وقت تمام است”! به برگه های امتحانیِ این جماعتِ ولایی اگر نیک بنگریم، می بینیم همگانِ اینان مستحق بالاترین نمره ی کاری و فکری و مردمی و ملی اند. تعجب می کنید؟ بله، بالاترین نمره در تخریب و تحقیر ونابودیِ دخایر آبی و زیست محیطی و پولی و انسانی. بجوری که با اطمینان می شود گفت: دشمنان اگر بر این کشور حاکم بودند، هرگز به این میزان که ملایان و سرداران و چاکران ولایی ما را و آیندگان مان را به قهقرای پریشانی فرو فشرده اند، نمی توانستند این کشور اساطیری و مردم مستعدش را به افسردگیِ مفرط در اندازند. با اطمینان می گویم: این جماعت را مطلقاً امکان اصلاح نیست. چرا این را می گویم؟ چون به این می ماند که شما به یک دزد و آدمکش بگویید: نفس نکش!

ما حزب نداریم
ما اسیرانِ به صف شده ی این جماعتیم. حزب کدام است؟ ما یک رسانه نداریم. یک منبر نداریم. یک دورهمی نداریم. یک نماینده نداریم. پول نداریم، آبرو نداریم. دیروزمان که رفت به حلقومِ سیری ناپذیران بیت رهبری، امروزمان که سرشکن شد برای درهم کوفتن کشورهای دور و بر. ما با این روند، آینده نیز نداریم. ازهمین اکنون می شود آیندگانِ ایرانی را دید که با کاسه ای در دست، از این و آن، یک مشت زندگی را گدایی می کنند. راستی با همه ی نداری هایی که ما داریم، و با همه ی امضاءها و اختیارها و رسانه ها و پول و زندان و اسلحه ای که اهالی بیت رهبری دارند، چه می شود کرد؟

ما چیزهایی داریم که آنها ندارند
باید روی چیزهایی سرمایه گذاری کنیم که: ما داریم و آنها ندارند. مگر می شود؟ ما چه داریم که آنها ندارند؟ بله دوستان من، ما گنج هایی داریم که اهالی بیتِ رهبری از آن بی نصیب اند حتماً و مطلقاً. مثل چی؟ یکی اش را بگو! یکی اش را می گویم: ادب. با این اشاره که در میان ما ادب، سرِ کوچه ها و محله ها معطل است. که باید به خانه اش بیاوریم. در بیت رهبری اما، با دیوارهای بلند و بتنی، راه را بر ادب بسته اند. مگر با ادب می شود نظامی را که استوانه های هویتی اش بر سعید مرتضوی ها و سعید طوسی ها استوار است، واژگون کرد؟ بله، چرا که نه. خواهم گفت. نیز این بگویم که در یک قلم، ما مردم داریم. و آنها: نه!

حزب با ادبان را تشکیل می دهیم
این حزب با هر اسمی، مرامنامه ای دارد که اصل و اساسش بر ادب استوار است. ما این مرامنامه را می نویسیم و از همه ی ایرانیان یارگیری می کنیم. هرچه اهالی بیت رهبری فحاش و تندخو و آدمکش و مال مردمخوارند، ما اما خوشروی و نیک اندیش و با ادبیم. در مسیرِ این با ادبی، ما نقش بازی نخواهیم کرد. بل ” با ادبی” خمیره ی شخصیت ما خواهد شد. جوری که هرکس از دور به ما بنگرد، از ادبِ جاریِ ما حال بگیرد و از ما ادب بیاموزد. ادب هم به این نیست که ما با تبسمی هماره، نیکو سخن بگوییم. در این مرامنامه، ما آداب انسانی زیستن را دست بدست می کنیم. از آداب عشق ورزیدن بهمدیگر و به مردمان جهان، تا آداب پاسداری از ته مانده ی دارایی های سرزمین مان. و حتی آدابِ درست جنگیدن. با این تفاوت که جنگِ ما تنها و تنها در دفاع از کشورمان خواهد بود و هیچ نیز کاری به این نخواهیم داشت که در نیجریه، شیخ مرتضی زکزاکی چشم به راه پول و اسلحه ی ماست تا چند تا شیعه در آنجا برای ما دست و پا بکند. و مهم تر این که: اعضاء، به محضِ پوشیدنِ لباسِ بی ادبی، از گردونه ی ما خارج می شوند یا فرصتی برای ترمیم پیدا می کنند. اعضای حزب ما آنقدر فراوانی دارند که در هیچ ساختمان و هیچ برج بلندی جا نمی شوند. پس کجا همدیگر را ببینیم و دور هم جمع شویم؟ جای جمع شدن های ما، خانه هایمان است. مگر می شود؟ بله، چرا که نه؟ پیش از آن اما بگویم: مرامنامه ی حزب ما، ایرانی شده ی بیانیه ی جهانی حقوق بشر است. بند بندِ این بیانیه را مطالعه کنید. باشد؟

همدیگر را پیدا می کنیم
جمعیت ما بسیار بسیار فراوان است. اما پراکنده و دور از هم. در کنار هم ایم اما دور از هم. علتِ اصلیِ این پراکندگیِ مفرط نیز، ترس و معیشت است. ما به چشم خود می بینیم که بیت رهبری دست به جیب مان برده و از پول ما و از گوشت تن ما بر می دارد، اما نه که می ترسیم، با این پول روبی و گوشت روبی کنار آمده ایم. یک جورهمزیستی با ترس بخاطرِ چیزکی به اسم زندگی. بهتر بگویم: هر یک از ما را به یک جزیره ی دور پرتاب کرده اند تا از تنهایی فرسوده شویم و دق کنیم. ما تک به تکِ این جزیره های تنهایی را شناسایی و پیدا می کنیم و همه را به یک مجمع الجزایرِ انسانی بدل می کنیم. می گردیم و با ادبان را پیدا می کنیم و با آنان دوست و همراه می شویم. آنچه که ما را به هم پیوند می زند، رهایی سرزمین مان از شرّ آن ملاها و آیت الله ها و قپه دارانی است که در این سی و هشت سال نشان داده اند: هیچ نسبتی با ایران و ایرانی ندارند. بعدش؟ بعدش استقرار آدابِ خوب زندگی کردن. در این راه، ما با همین ادب انسانی مان، به زیر قلعه ی بلند و پوکِ غاصبان، آب می بندیم و به تماشای فرو ریختنش ثانیه شماری می کنیم. گرچه در این راه، از ترفندها و نابکاری های داخلی و خارجی نیز غافل نخواهیم بود.

پیروزیِ ما در یکصداییِ است
شاید بیش از پنج شش میلیون ایرانی در خارج از کشورند که در کل می شود گفت: با همه ی رنجهایی که تحمل می کنند، اما چشم دیدن همدیگر را ندارند. مأموران اطلاعات و سپاه، برای از هم گسستنِ این پتانسیل باشکوه، بسیار زحمت کشیده و پول خرج کرده اند. هموطنان ما چرا نباید یکی شوند؟ کاری که آنها در خارج از کشور می توانند ساماندهی بکنند، در داخل از ما ساخته نیست. آنان به مجامع بین المللی و حقوق بشری دسترسی دارند. به رسانه های جهانی نیز. در خارج از کشور، هموطنان ما می توانند در اجتماعی یکصدا و میلیونی، بلندگوی خواسته ها و آرزوهای ایرانیان باشند. تنها به شرطی که: قدر تک تک همدیگر را بدانند و از این تفرقه و پریشانی بزرگ بدر شوند و بخاطر وطنی که دریده می شود، اختلاف ها را کنار بگذارند. در داخل اما این اختلاف ها وسیع تر و عمیق تر است. با این همه اما، آن تک جزیره های با ادب، باید بگردند و همسایه های مرامی خود را پیدا کنند. از کجا شروع کنیم؟ پاسخ: هم شروع و هم پایانِ کارِ ما، فضای مجازی است فعلاً. گرچه اگر وقتش که برسد، همدیگر را خبر می کنیم و چون سیل روان می شویم. راهپیماییِ چند میلیونی و با شکوهِ با ادبان، چه در خارج از کشور و چه در داخل، تماشایی خواهد بود.

اصلاح طلبان و اصولگرایان چی؟
در حزب ما همه می توانند عضو شوند. بی آنکه برای عضویت در حزبِ با ادبان، دفتر و دستکی آشکار باشد. همه حتی اصولگرایان و حوزویان و بسیجیان و سرداران و بازجوهای با ادب نیز می توانند از همان جزیره ی تنهایِی خویش، به مجمع الجزایر با ادبان وصل شوند. شرطِ عضویت در حزبِ ما، با ادب بودن، و پایبندیِ اعضا به اصول انسانی ست. ما انرژی های پراکنده مان را برای فورانِ آن سیلِ آخرالزمانی، برای جارو کردنِ این نظامِ زشتکار، بهم خواهیم پیوست. ما به راحتی در همین فضای مجازی، جمعیت با ادب خود را از بی ادبانِ ولایی غربال خواهیم کرد و راه تنفس شان را بند خواهیم آورد.

خطِ قرمزِ ما: اصولِ انسانی ست
اگر خط قرمز بیت رهبری، به اسم ولایت، ایرانخواری و کشت و کشتار و آشوب در منطقه است، خط قرمز ما، پایبندی به اصول اخلاقی و انسانی است. در حزب ما، با ادبان، همانگونه برای دیگران حق خواهی می کنند که: برای خود شان. در حزب با ادبان، نجس خواندنِ بهاییان، یک جرم آشکار است. و ما، آنقدر بر درستی و اخلاق و پسندیدگی و خردمندی و اصول انسانی پا فشاری می کنیم که دیگران از دور که به ما می نگرند، از تماشای جریانِ ادب در کشورمان، و حتی در سیاست خارجی مان، به وجد آیند و درپوست نگنجند و ما را با انگشت نشان هم بدهند که: مردمی با ادب اگر می خواهید، این ایرانیان. در آینده ی ایران، مردم، ادب را جایگزینِ شقاوت های مذهبی می کنند. ایرانیان، به تناسب دارایی های تخصصی و ادب و اخلاق و درستکاری شان، برکشیده می شوند و بها می یابند. تماشای این که یک روز، مردمان با ادبِ کشورمان، داستان رهبر مذهبی و شورای نگهبان مذهبی و مجلس خبرگان مذهبی و سپاه مذهبی و دستگاه قضایی مذهبی و نمایندگان مذهبی را به بایگانیِ حوادث خونین این کشور سپرده اند و مثلاً در یک شکوه انتخاباتی، بانویی چون نسرین ستوده را به ریاست جمهوری ایران برگزیده اند، چه می تواند شوق انگیز باشد.

از کجا شروع کنیم؟
از خودمان. که: با ادب باشیم. و در گام نخست، کینه ها و ناپسندی ها و بد اخلاقی ها و زشت گویی ها را از ذهن و زبانمان دور کنیم. هرگاه، کنارگذاردنِ کینه ها و بداخلاقی ها برایمان دشوار شد، کشورمان را به یاد آوریم که از پیِ ما می دود و التماس مان می کند: برای رهاییِ من از چنگِ این بختک های ایرانخوار، به هر بهانه با هم دوست شوید. و چه بهانه ای عمیق تر و درست تر از رهاییِ ایران؟ در دیگر گام، سهم خواهی ها را فراموش کنیم. نگوییم: سهم مرا مشخص کنید تا پای در میان نهم! برای رهایی کشورمان، بسیاری از عزیزان ما بخاک افتاده اند. اصرار به سهم خواهی، درست همان است که “برادرانِ” ولایی چشم به راهش هستند تا هم ما را بخاک اندازند هم بر درختِ خشکیده ی بقای خود آب افشانند. (ادامه دارد)

محمد نوری زاد
یکم دی ماه نود و شش – تهران

فایل صوتیِ (ما باید جمهوری اسلامی را واژگون کنیم!) با صدای محمد نوری زاد

دعاهای محمد نوری زاد بجان سیدعلی خامنه ای

گوش کن سردار

اعلامیه جهانی حقوق بشر

https://goo.gl/GEp3SK
Share This Post

 

درباره محمد نوری زاد

443 نظر

  1. اخبار: به گزارش ایسنا حاج عبدلرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور روز شنبه 9 دی از مردم تقاضا کرده که “در تجمعات غیرقانونی شرکت نکنند.” وی تاکید کرده که اگر مردم قصد تجمع دارند، باید درخواست دهند تا وزارت کشور و استانداری‌ها درخواست آنان را بررسی کنند.
    مش قاسم: ای نادان، ماها که توی خیابونا هستیم حرفمون اینه که ما دیگه این جفنگیات و دستوراتی که تو هم پالکیات واسه ماها سر هم کردین نمیخواهم، این قانونک هایی که سر هم کردیم نمیخواهم. این یوغ و زنجیری که شماها به اسم حکومت اسلامی به گردن ما انداختین و ما رو توی اون اسیر کردین نمیخواهم. حالا ما بیاییم و به تو تقاضای تجمعات بدیم که تو بررسی بکنی که به ما اجازه بدی یا ندی؟ ما به به تو اجازه نمیدیم که دیگه از این غلطها بکنی!

     
  2. درود بر شما جناب نوریزاد و این قصیده نیز باعث شادی جانهای دلیر مبارزان داخل کشور باد
    قصیده الا یا شیخ عمامه فرو هل
    ا////////////
    ///////////

    //////////
    مهل بيرون تو كاكل را ز دستار
    به طنازي چنان مرحوم «گيبل»(2)ا
    ميفشان ريش خود ازچانه تا ناف
    مكن «تحت الحنك» را هم حمايل (3)ا
    مجنبان اشكم چون طبل خود را
    كه انباري پهن را هست حامل
    به پاي خود مكن« نعلين اصفر» (4)ا
    كه از آن «باه» يابد قوت عاجل (5)ا
    هلا شيخا ! ترا گفتم مپندار
    كه هستي بيشتر از شاه خوشگل
    كه اين امت مر او را كرد و آخر
    ترا هم ميكند يكروز راحل
    هلا شيخا ! ترا گفتم دو صد بار
    مكن مرغ و خروس خلق بسمل(6)ا
    نلـنبان همچو خوكان چرب و شيرين
    مشو چاق و مخور اينسان تو قل قل
    مثال بشكه اي از شاش و از گه
    كه كارت گشت خواهد سخت و مشكل
    هلا شيخا ! ترا گفتم دو صد بار
    مكن اموال ملت را تناول
    هلا شيخا ترا گفتم دو صد بار
    زمام ظلم را اينسان مكن ول
    مکش ترک و بلوچ و ترکمان را
    مریزان بمب بر کرد قویدل
    كه روزي بر پل خر گيري آخر
    نه «بسمل» ميدهد سود و نه «حوقل»(7)ا
    رسد روزي كه بيني بر سرت سقف
    بلرزد از يكي توفان نازل
    برون آئي و بيني در خيابان
    نه راهي در پس و ني در مقابل
    ببارد بر سرت از بام هر كوي
    نه سنبل، بل تگرگي از پشاكل
    تو بگريزي و امت در قفايت
    دوان چون تند بادي هول و هايل(8)ا
    به دست هر يك از مردم شيافي
    زخردل يا نشادر يا كه فلفل
    كه گر يك دانه از آن را سپوزند
    بناگاهان ترا اندر اسافل
    چنان در جست و خيز آئي كه چون برق
    به يك دم طي كني هفتاد منزل
    و در هر گام خود صد بار گوئي
    زسوزو درد «اللهم سهل» (9)ا
    بگیرند و ببنددت به بیضه
    به هر کوی و به هر برزن جلاجل(10)
    هلا شيخا ! ترا گفتم حكايت
    نماني تا چو خر يكباره در گل
    همان بهتر كه بگريزي به جائي
    كه از آن آمدي، تا«كوه عامل» (11)ا
    14 اسفند1382
    با مقداری اضافات فروردین 1396
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    توضيحات
    (1)هرقل: هرقل هراكليوس پادشاه مقتدر روم كه در جنگ با ارتش دولت ساساني شكست خوردواسير شد و به عنوان عمله به كار گل گماشته شد.
    (2) كلارك گيبل هنرپيشه معروف و فقيد سينما
    (3) تحت الحنك:
    (4) نعلين اصفر: نعلين زرد كه بنا بر برخي روايات آخوندي پوشيدن آن باعث قوت قواي جنسي ميشود.
    (5) باه : نيروي جنسي
    (6) بسمل كردن: سر بريدن
    (7) بسمل و حوقل: يا بسمله و حوقله:بسم الله و لاحول ولا قوه بالله الا بالله گفتن براي ياري خواستن از خدا و رفع بدي ها
    (8)هايل: وحشتناك و هول انگيز
    (9) اللهم سهل با تشديد روي هـ در كلمه سهل: خدايا آسان گردان
    (10)جلاجل: زنگوله ها
    (11) كوه عامل: جبل عامل منطقه اي در لبنان كه در اساس در دوران صفويه كاروانهائي از آخوندها از اين منطقه روانه ايران شدند و از زادگاههاي اصلي و تاريخي آخوندهاي شيعه
    ———————————-

     
  3. چقدر باید زمان می‌‌برد تا دیگر هیاهو‌های پوچ و نخ نما شدهٔ اصلاح چیان برملا شود؟ کار این اصلاح چیان گرم کردن تنور هر انتخاباتی بود تا علی‌ خامنهٔ‌ای آنرا به حساب بیعت مردم با دیکتاتوری وی قلمداد کند و بعد از انتخابات هم موجود پخمه و پرت و بی‌ خاصیتی که بود و نبودش در مجلس هیچ فرقی‌ ندارد می‌‌شود عصاره راهیافتگان اصلاحات چی‌ در مجلس. چه سالیانی که اصلاح چیان مردم را به امید‌های واهی سرگرم نکردند تا چیکده وجود بی‌ وجودشان در امثال عارف بی‌ رگ و بی‌ غیرت و اخته‌ خلاصه نشود و از پشت به مردم خنجر نزنند. در شیوه شکارچیان همیشه کسی‌ یا کسانی را با خود میبرند تا شکار را بسمت تیر‌رس شکارچی هدایت کند و شکارچی در به خاک و خون کشیدن شکار ،تیرش به خطا نرود. کار اصلاح چیان در این سال‌ها این بوده تا آنها را هدایت کنند به سوی تیر‌رس ماشهٔ در کمین نشسته علی‌ خامنه ای. حساب امثال تاجزاده که انگشت شمارند از این‌ها جداست که عصاره اصلاح چیان یعنی‌ عارف بی‌ خاصیت و ثنای گوی جانیان.

     
  4. چقدر باید زمان می‌‌برد تا دیگر هیاهو‌های پوچ و نخ نما شدهٔ اصلاح چیان برملا شود؟ کار این اصلاح چیان گرم کردن تنور هر انتخاباتی بود تا علی‌ خامنهٔ‌ای آنرا به حساب بیعت مردم با دیکتاتوری وی قلمداد کند و بعد از انتخابات هم موجود پخمه و پرت و بی‌ خاصیتی که بود و نبودش در مجلس هیچ فرقی‌ ندارد می‌‌شود عصاره راهیافتگان اصلاحات چی‌ در مجلس. چه سالیانی که اصلاح چیان مردم را به امید‌های واهی سرگرم نکردند تا چیکده وجود بی‌ وجودشان در امثال عارف بی‌ رگ و بی‌ غیرت و اخته‌ خلاصه نشود و از پشت به مردم خنجر نزنند. در شیوه شکارچیان همیشه کسی‌ یا کسانی را با خود میبرند تا شکار را بسمت تیر‌رس شکارچی هدایت کند و شکارچی در به خاک و خون کشیدن شکار ،تیرش به خطا نرود. کار اصلاح چیان در این سال‌ها این بوده تا آنها را هدایت کنند به سوی تیر‌رس ماشهٔ در کمین نشسته علی‌ خامنه ای. حساب امثال تاجزاده که انگشت شمارند از این‌ها جداست که عصاره اصلاح چیان یعنی‌ عارف بی‌ خاصیت و ثنای گوی جانیان.

     
  5. ترامپ: معترضان در ایران از فساد حکومت و تلف‌شدن ثروتشان برای تروریسم خسته اند
    دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، شامگاه جمعه درباره اعتراض‌ها در ایران توییت کرد و نوشت که حکومت ایران باید حقوق مردمش از جمله حق بیان را به رسمیت بشناسد.

    آقای ترامپ در توییت خود نوشته است شهروندان ایرانی که تظاهرات مسالمت‌آمیز کرده‌اند، “از فساد حکومت و بر باد دادن ثروت کشور برای تامین مالی تروریسم در خارج، جان‌به‌لب شده‌اند.”

    رئیس‌جمهوری آمریکا نوشته است حکومت ایران باید حقوق مردمش از جمله حق بیان را به رسمیت بشناسد و توییتش را این‌طور تمام کرده است که “دنیا دارد تماشا می‌کند!”

     
  6. بیدار شو…بپا خیز!

    بیدارشو بیدارشو، چشمان عقل بگشا
    امروز نه روز خوابست، جانا بشو برپا
    ¬
    سالوس دین چون بختکی برما شده نازل
    ای هموطن برخیز، با من بشو همدل

    تا شر سالوس برکنیم از این دیارِما
    راهی بجز جنبش نباشد ازبرای ما
    …………………………….
    …………………………….
    http://sokhan-rooz.blogspot.com/2017/12/blog-post_29.html

     
  7. با درود

    جوابیه ات یا مطلقاً معنایی ندارد و بکلی بیربط و نامربوط است، یا دانش و فهم بنده قادر به درک آن نیست. اگر کسی بتواند متن جوابیه را به گونه ای قابل فهم ترجمه کند سپاسگزار خواهم شد.

     
  8. بنابر این از اول خود شما مقصّرید که کامنت گذاری را که با توجه به عدم منطق و فقدان ادبش اصلا نباید به اینجا راه دهید راه می دهید و تعبیرات زشت و عصبی او را منعکس می کنید بعد در جواب واکنش طبیعی موعظه می کنید این دور از عدل و انصاف است لذا بنده هم بشما می گویم عدل و انصاف را مراعات کنید لطفا
    …………..
    یعنی شما سید می فرمائید بچه چهارده ساله جانوره و قاتلش انسانست تنها بخاطر اینکه آن بچه 14 ده ساله مثلا یک نشریه ایی فروخته؟با تغییر شعر شهریار نسبت به تهرانی ها انصاف بده سید //////////// یا بچه 14 ده ساله که بعد از 3 سال زندان تنها بجرم یک نشریه که اصلا معلوم نبود که آن کودک بهش باور دارد یا نه اعدام کردند؟ سید شماها بدون یک استثناء از همون طالقانی که چندی پیش گه نامه اش را در این سایت گذاشتی تا تمام همفکرانت و مقدسات از ////////////////////////////////////////////////////نیستید.و دین و آیین //////////////////////////////////////// و نمک بحرامی و زشتی و ناجوانمردی و خیانت و خباثت نیست!

     
  9. درود

    چون جناب نوری زاد، علی رغم خواستۀ من، کامنت جعلی و عکس جعلی منسوب به من را حذف نکردند. تصور کنید یک نفر یا چند نفر در این سایت بخواهند بجای دیگران بنویسند و شاید آن دیگران هم بترسند و حتی ایمیل فرضی هم ندهند… آنوقت ببینید چه شیر تو شیری میشود!… حال، یکی مثل من از مدیر سایت میخواهد که مطلب و عکس جعلی پاک شود که متأسفانه از جانب ایشان ترتیب اثر داده نمیشود ( با توجه به ایمیل نشانه که فرستادم )؛ پس از نظر من این واکنش یک بی احترامی به صاحب عنوان اصلی ست و تشویق افراد فرصت طلب به سوء استفاده از نام مجازی دیگران… این یک تشویق به بی اخلاقی ست! آنهم از کسی که ادعا دارد مرامنامه و چهارستون برنامه ها و اهداف آینده در زندگی اش بر مبنای اخلاق استوار است.
    بنابراین این کامنت، آخرین کامنت من خواهد بود …
    خواستم درد و دل کنم و بیشتر بنویسم… نوشتم… ولی… بعد پاک کردم…

    جناب نوری زاد
    در چند فقرۀ آخر با توجه به ایمیل نشانه که قرار دادم، میتوانید به اصلی بودن مطالب پی ببرید؛ این ایمیل ترکیبی از تمامی عنوانهایی ست که در این چند سال با استفاده از آنها مینوشتم…
    خب، البته دیگر از این ببعد مهم نیست…فقط جهت آگاهی گفتم.
    بگذریم…

    خیلی دلم گرفته و خاطرات چند سال گذشته از حضور در این سایت، داره جلوم رژه میره به سرعت نور!
    بیشترین ناراحتی از عملکرد خودم هست و قسمت کوچکی هم به دیگران مربوط میشه.

    شاید روزی در دنیای واقعی همدیگر را دیدیم و گپی زدیم…

    الان داشتم ترانه ای را زمزمه میکردم با صدای فرامرز اصلانی به نام “خسته ام” که با شما به اشتراک میگذارم:

    خسته از بی مهری و بیدادها
    خسته از دلبستگی و یادها
    خسته از شیرین و از فرهادها
    خسته ام ، خسته ام ، خسته ام ، خسته ..
    خسته ام از این همه دیوانگی
    خسته از نادانی فرزانگی
    خسته از این دشمنان خانگی
    خسته ام از این همه بیگانگی
    خسته ام ، خسته ام ، خسته ام ، خسته ..
    خسته ام از گردش چرخ فلک
    خسته از تنهایی و شب های تک
    خسته از ایمانم و تردید و شک
    خسته از دیو و دَد و دوز و کلک
    خسته ام ، خسته ام ، خسته ام ، خسته ..
    خسته ام دیگر از این آوارها
    خسته از سنگینی دیوارها
    خسته از ظلم و بد و آزارها
    خسته از بی عاری بیمارها
    خسته ام ، خسته ام ، خسته ام ، خسته ..
    خسته ام از تابش مهر و قمر
    خسته از نامردمی های بشر
    خسته از بی فطرتان بی هنر
    خسته ام از خستگی ها بیشتر
    خسته ام ، خسته ام ، خسته ام ، خسته
    .
    .
    .
    بدرود
    بدرود
    بدرود

     
    • آنارشیست جان نرو عزیز دل برادر ! بعد تو چه کسی دیگر گزارش گربه ها را بده ؟ این عمو نوریزاد آدمو یاد درازگوش میاندازه که خیلی یکدنده است . اون عکسی که از عده ای از خواهران و مادران ما در صف رای گیری بالای مطلبی با مضمون گوسفندهایی که رای میدهند یادت هست ؟ چند نفر به او گفتند آقای مودب الدوله , دمکرات جان , معتقد به
      شئونات انسانی , رنگ و قلم مو حرام کن حرفه ای , عکس را بردار عزیزم خوب نیست , نکن این کارا رو , گوش کرد ؟ نه نکرد برای اینکه او هم مثل همه ایرانی ها یکدندست , برای خودش دیکتاتوریه ماشالله . تو دلسرد نشو عزیزم اینم بلاخره یه روزی آدم عاقلی میشه به هول و قوه الهی .

       
  10. سید مرتضی
    10:39 ق.ظ / دسامبر 28, 2017

    مزدک! لطفا خفه شو!
    اونها جانور بودند برای اینکه با ترور و جنایت و خیانت و همکاری با بیگانه، قصد اسقاط و واژگونی نظامی که اکثریت مردم ایران خواهان آن بودند و هستند را داشتند،اونها جانور بودند برای اینکه برخی پاسداران این کشور را زنده زنده پوست کندند و در گونی خرده شیشه انداختند،اونها جانور بودند برای اینکه بیش از 13 هزار نفر از مردم بیگناه این کشور را غیر از مسئولانی که کشتند ترور کردند،اونها مجرم بودند برای اینکه مطابق قانون،نفس عضویت در گروههای مسلح خائن به این کشور در حکم مصداق عنوان مجرمانه محارب بوده است و حکم محاربی که بر محاربه خود اصرار دارد روشن است،البته بسیاری از آنها که از عضویت انصراف دادند و توبه کردند هم آزاد شدند،آنها هم که اعدام شدند کسانی بودند که مثل تو بر عناد و لجاج خود مصرّ بودند و حکم چنین خائنانی اعدام بوده است و تعداد در اینجا هیچ ربطی به اصل ماهیت قضیه ندارد.
    میگم مزدک نکنه تو و جدّ و آبادت هم از رگ و ریشه اینها بوده اید که اکنون اینجور از جانور خواندن آن جانوران عصبانی شده ای و به خارج گریخته ای؟!
    ///////////////////////
    //////////// بچه چهارده ساله جانورست و ///////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////که در پستی و پلاشتی و شهوت رانی و ادمکشی و دزدی و فرومایه گی زبانزد خاص و عام بودند انسانید؟ شما قاتل بهترین فرزندان ایران هستید و ایرانی با شرف کسی است که از شیر خواره گان شما نیز نخواهد گذشت.

    —————-

    فرموده اید: ایرانی با شرف کسی ست که از شیرخواره گان شما نیز نخواهد گذشت؟
    واقعا شرافت و ایرانی بودن را در این می بینید؟ مثلا شما با طفل شیرخواره ی خاندان قاتلی چون سیدابراهیم رییسی چه می کنید؟ سرش را به ضرب پتکی پریشان می کنید؟ در آبشاری از تیزاب و آتش و بتن می اندازید؟ کارد بر حلقش می کشید؟ از پنجره بیرونشان می اندازید؟

    .

     
    • محض رضای هر که دوست دارید سر به سر این بچه بزرگسال نگذارید , بگذارید خفقان بگیره , بیکارید ها . هی دهن به دهنش میگذارید و اونم هی یه چیز رو زر و زر میکنه . ول کنید بابا .

       
  11. یکی به اسم حاج جلیل ضرابی* خاطراتی از فعالیت‌های ابراهیم یزدی در آمریکا نوشته در سایت زیتون (http://zeitoons.com/41981). خلاصه، صغری کبرا چیده که حاج ابرام آزادی خواه و غیره بوده. متاسفانه حاج جلیل ننوشته که حاج ابرام برای آوردن آزادی و اسلام به مملکت ایران دست به دامن حاج فیدل در کوبا شده بوده که سفارشش شو بکنه به حاجی مائو که راهش بدن تو چین که بره از چین کمونیست حاجی مائو که میلیونها چینی رو کشت برای مستقر کردن حکومت کمونیستی چین پول بگیره و حمایت که آزادی بیاره به ایران. جالب اینکه همون زمانی که حاج ابرام در پکن بود از پنجره اتاقی که بهش داده بودن میدید که چهگونه منقلابیون فرهنگی چین ادمهایی رو که با جنایتهای حاجی مائو مخالف بودن توی خیابونآ کلاه بوقی سرشون میگذاشتن و بهشون تف میکردن به چوب به سر و کله شون میزدند و رو به ماتحت الاغ سوارشون میکردن و فحش خواهر مادر بهشون میدادن، تحقیر کامل. این آینده ای بود که حاج ابرام واسه ایران میدید. این بسیجی های منقلابی و منقلاب فرهنگی که اون اولی در راستای مائو شدن توی این مملکت ول کرده هیچ از مدل چینی ۴۰-۵۰ سال پیش کمتر نیستن.

    * این حاج جلیل نوشته در امریکا پزشکی خونده. قربون زبون فارسی و امثال بی مثال این زبون: ملا شدن چه آسون، آدم شدن چه مشکل.

     
  12. راه یافته به اون طویله از رشت: قایق نظام را سوراخ کنیم همه غرق می‌شویم.
    مش قاسم: این همونه که از مواجب ۸ میلیونیش شکایت میکرد که کمه. این داره حرف شیکم سیری ناپذیر خودشو میزنه.

     
  13. موحدی خدا میدونه از زیر کدوم بته: قرآن می‌خواهد مسلمانان الگو باشند اما “اکنون کفار برای ما الگو شده‌اند”.
    مش قاسم: جو…(سه نقطه از مش قاسم)ورهایی مثل تو که به اصطلاه رهبر مسلمونا بشن معلومه که کفار (اونم به زعم تو) برای ملت الگو میشن. خدا شاهده من یکبار از آدمهایی که اینا بهشون میگن کافر ظلم ندیدم ولکن از برادران مسلمان هرچی بگی ظلم دیدم.

     
  14. سلام جناب نوریزاد
    چراباورنمیکنی شروع وهدایت این اعتراضات دست سپاهه؟
    موج” پشیمانم “رفت
    موج تظاهرات سازماندهی شده اومده
    چندسال پیش برای تورم شصت درصد و یک‌شبه چهار برابر شدن بنزین و سه برابر شدن دلار و پراید ۷ تومنی یهو شد ۲۱ تومن و … تظاهراتی نبود،
    اماتا پول بودجه نهادهای خاص فرهنگی و شخصیت‌ها و … اومد وسط یهو موج پشیمانم و تظاهرات علیه روحانی راه افتاد
    خواهشاهوشیارباش توزمین سپاه بازی نکنی
    من هم امیدوارم این اعتراضات که منجربه جسورشدن وشجاعت آنهامیشه شروع خوبی باشه امااگرنتوانیم کنترل و هدایتش کنیم مردم سرخورده وترسیده ونابودمیشند
    فرض کنیداین جریان به پیروزی رسید(که نمیرسد)
    چرا؟ چون ماشیعیان وبخصوص ایرانیها نیازمند لیدر هستیم همیشه منتظرمنجی بوده وهستیم
    پیروزی باکدام رهبری؟باکدام اتاق فکر؟ آیامیدانی برای این پیروزی اتاق فکر تشکیل داده اندتا مسیر رابه طرف اهداف خودسوق دهند؟
    بافرض پیروزی(که من امیدوارم به سرانجام نیک برسد)
    کدام برنامه وتوسط چه کسی آن برنامه تدوین وطراحی شده که بعدازپیروزی براساس آن نقشه راه حاکمیت بعدی کشور را اداره کند
    من بعنوان کسی که ازسال53درجریان اکثروقایع پیش وپس انقلاب بوده وباتوجه به رشته تحصیلی(جامعه شناسی) اعلام میکنم آخوندها ازنظر اقتصادی(منظورم مدیریت اقتصادیست نه اختلاس) کود تومغزشان نیست اما ازنظر روانشناسی اجتماعی فوق تخصص فریب مردمند چراکه تعلقات مذهبی مردم ، ساخته وزاییده خودشان هست ومیتوانند مردم رابازی بدهند
    اما اما
    باطیفی ازجوانان به صحنه آمده سروکارداریم که آن تعلقات مذهبی ما راندارند مثل من وشمافکرنمیکنند
    پرانرژی، جسور، ودردمند وخسته ازطبعات جنگ وانقلاب وغیرقابل کنترل.
    نتیجه چاقو بدست زنگی مست دادنست
    چراکه اگرآنهاهدایت نشوندواگرمابرای آینده بعدازپیروزی برنامه ای نداشته باشیم موج سوارانی هستند که نتیجه این پیروزی (اگربتوانیم نام انقلاب رابرای این پیروزی انتخاب کنیم)آنها رامصاده خواهندکرد
    نجف آباد/محمدرضاشفیعی

     
    • جناب عقل کل، لابد شما باید مردم ایران را هدایت و رهبری کنید. بله؟ آقا اینقدر به فهم و شور مردم توهین نکنید و خود را عقل کل نپندارید. حتماً این مردم باید پرچم داس و چکش دست بگیرند تا شما از برج عاج لطف فرموده رهبری و هدایت آنها را بعهده بگیرید؟ دست بردار جناب شفیعی،این چه اراجیفی هست که بافته اید؟ نکنه الا و للا از روسیه پلید باید تکلیف موضع گیری بعضی‌‌ها روشن شود؟

       
    • چرا فکر می کنید بین روحانی و سپاه تفاوتی هست ؟؟؟ هردو خورده اند و برده اند و کشته اند و به حبس و صلابه کشیده اند آزادیخواهان را . البته شاید که سپاه از این جریانات خوشحال باشد و عده ای هم تحریک شده باشند . حساب این افراد از توده عاصی سر خورده گرسنه جداست . مردم نان و آزادی می خواهند که نظام هرروز بیشتر دست چپاولش را بر این دو دراز میکند . شما ببینید همین ماجرای یارانه ها را … دولت برای این چندر غاز که بابت گرانی حاملهای انرژیست تا جائی دارد پیش میرود که می خواهد حسابهای بانکی مردم را کنترل کند . یکی از این آقا بپرسد شما که اینهمه تجسس در زندگی آدمها می کنی خودت بگو که این وثیقه 50 میلیاردی را برای آزادی برادرت یک شبه از کجا آوردی ؟؟؟ جز آنکه این نشان میدهد دست تو در درآمد و خزانه کشور که متعلق به مردم است تا کجاها دراز است و مختار ؟؟؟ چه خانواده ها که با این رقم سرسام آور ، از فقر و قرض و بیماری و بی خانمانی نجات پیدا می کردند . سپاه و روحانی دوروی یک سکه اند . هردو دشمن ایران و ایرانیند . هردو غارتگر و سرکوبگرند منتها با شیوه های متفاوت . یکی با لبخند و ترفند و نقاب ، یکی با بی پروائی و بی شرمی در خشونت و دریدن ….

       
    • جناب شفیعی تو توده ایی هستی و بیرون از چهار جوب حزبیت فکری نداری عزیز!

       
  15. سال گذشته طی نامه ای که بعنوان یک شهروند ایرانی به اقای خامنه ای نوشتم
    به ایشان خاطر نشان کردم که با ادامه
    روندی که در این ۳۸ سال در پیش گرفته اند منجر به اعتراضات مردمی و جنگ های داخلی خواهند شد و در ادامه توصیه کردم که با کناره گیری از قدرت بستر را برای یک رفراندوم آزاد مردمی فراهم کنند تا مردم خودشان سرنوشتشان را به دست خویش رقم بزنند
    اما متاسفانه حکومت با ادامه همان روند سرکوبگرانه مردم را عصبانی کرده و امروز موج عظیمی از اعتراضات در کشور برخاسته است حال وقت آن است که نیروهای نظامی و امنیتی که خود از بطن جامعه هستند مردم را در این راه حق خواهی و عدالت طلبی یاری کنند و مانع بروز هرگونه خشونتی شوند
    نیک آن است که تمامی مردم ایران بخصوص پایتخت نشینان در این برهه حساس هموطنانشان را یاری نمایند.
    به امید پیروزی نور بر تاریکی

     
  16. معاون/* اول/* حسن/* در مورد اعتراضات مشهد: مسائل اقتصادی بهانه است.
    مش قاسم: به این میگن تحقیر یه ملت. جوری راجع به ملت ایران حرف میزنه که انگار همه یه مشت بچه هستن که بهانه میگیرن. ای نادان اسلامی منقلابی، مردم کار ندارن، پول واسه غذا ندارن، سرمایهشون بر باد رفته، تو میگی بهانه است؟ بعله، تو که خودت و برادران قاچاقچی شیکمتون سیره، تمام صروت و سرمایه این مملکت رو در طول ۴۰ سال بالا کشیدن، حالا که وقت جوابگویی رسیده میگن بهانه است. چه بهانه ای ای نادان؟ اینا حقیقت زندگی این ملته که تو همپالکی های دزدت ۴۰ ساله بالا کشیدین. شرم هم خوب چیزیه!

     
  17. سید محمد موسوی خراسانی

    بزرگداشت میت

    حال ما از آن شب دیگر خوش نیست . همه یاران قدیم هم در رنج مضاعف هستند مثل این حقیر سراپا تقصیر , هم بخاطر دیدن حال و روز بد خلق اسیر خدا و هم به خاطر اینکه روح آن امام از این همه ستم و جنایت که در حق خلق خدا شد در عذاب . حال و روز خلق خدا این سالها هیچ خوش نبوده و ما هم از همه طرف ,علاوه بر سختی های وارد شده از طرف آقای خامنه ای و یارانشان , چوب ملامت دیگران را هم خورده ایم . مردم نمیدانند که ما که حکومتی نیستیم دچار چه سختی هایی هستیم , همه را به یک چوب میرانند . خدا خودش ما را نجات دهد آن روزی که مردم به خیابانها بریزند و همه ما را معدوم کنند . نمیدانیم چه خاکی به سر خودمان و زن و بچه بیگناهمان بریزیم . به اصرار مرحوم حاج اکبر پدربزرگمان بود که پدر مرحوم ما , ما را به درس فرستاد تا به دین خدا و خلق خدا خدمت کنیم. این همه سال را که میبینم ما نه به خلق خدا خدمت کردیم و نه به دین خدا , هر دو را نا بود کردیم . این روز ها خلق به جان آمده در اینجا و آنجا و به زودی یقینا در همه جا, به خیابانها آمده اند به دادخواهی از ستمی که ا ین سال ها بر آنها رفته است . آقای خا منه ای از همان آغاز بنای حکومت خود را بر ایجاد ترس در دل مردم گذاشت . شاید ایشان در درون خانواده خود با این سیاست توانسته بود ناتوانی خود دراداره معیشت خانواده را با مرعوب کردن زن و بچه خود بپوشاند , اما خیال نمیکرد که با همین شیوه نمیتواند ملیتی را برای همیشه مرعوب کند . مرحوم امام هم از ابتدا نظر خوشی به ایشان نداشتند . خدا از سر تقصیر مرحوم رفسنجانی نگذرد که با دروغ ایشان را رهبر کرد و ازسر تقصیر خامنه ای هم نگذرد که با وجود اینکه میدانست مایه لازم برای این کار بزرگ را ندارد قبول کرد . ابتدا کمی غرغر کرد ولی , همانطور که در طول زندگی خود هیچگاه آدم صادقی نبود , قبول کرد . نتیجه اش همین است که میبینیم . این روز ها هیچ چیزی درست کار نمیکند . آن ها که میتوانند مشغول غارتند و آ ن ها که نمیتوانند غارت کنند به جان آمده اند و دارند به خیابانها سرازیر میشوند تا همه چیز را نابود کنند . میرویم که بشویم , لیبی و سوریه و افغانستان و عراق . در طول حکومت آقای خامنه ای همه چیز پیوسته بدتر شده , برای نمونه کسی نمیتواند یک مورد خلاف این را نشان دهد . من در تاریخ کمتر سراغ دارم حاکمی که در چنین مدت کوتاهی اینقدر به ملک و ملتش صدمه زده باشد . این را که او قبول ندارد خود , صدای هرکسی که به اعتراض بلند شده را هم بوسیله عده ای چاقوکش تا به حال خفه کرده است چون نه دین دارد و نه آزاده است . اگر کسی فکر میکند که این قبیل اشخاص میتوانند افراد با وفایی به دور خود جمع کنند سخت در اشتباه است . این دغل دوستان که میبینی , مگسانند دور شیرینی . خواهیم دید که با چه سرعتی حکومت جورش از هم خواهد پاشید و چطور دغل دوستان از دور و برش پراکنده خواهند شد و رهایش خواهند کرد . مردم ا یران مردمی صبورند , تا آخرین شاهی خود را خرج نکرده باشند و از همه هم قرض نگرفته باشند و هنگامی که دیگر هیچ چیزی نه خود باقی دارند و نه کسی دیگر دارند که از او قرض بگیرند و حاکمان دزد هم گوششان دیگر بدهکار حرف حساب نیست , آن وقت است که به خیابانها میریزند و دمار از روزگار آنها بر میاورند و این کار را هزاران بار در طول تاریخ موجودیت خود کرده اند و همین حالا هم در مقابل چشم همه دارند یکبار دیگر میکنند . من امیدوارم که کار به خون ریزی نکشد و آن برادرانی که اسلحه بدست دارند بفهمند که هیچ آدم عاقلی نمیاید خود را سپربلای عده ای دزد و فاسد بکند . من از برادران تقاضا دارم که جانب مردم را بگیرند و با آنها هم آوا شوند تا کار به خیر بگذرد و شر ستمکاران کم شود چون شما از مردمید نه از ستمکاران , انشاالله .

     
    • یاران جان درود

      جناب آقای صید محمد خراسانی

      من هماندم زفرهاد طمع ببریدم // که عنان دل شیدا بلب مجنون داد

      بابا ایول حالا یادت افتاده زن وبچه بی گناه من و… چرا آنگاه به چشم

      خود دیدی مردم این مملکت قبل ازهرچیز سانسور را درهم کوبیدند وزندانیان

      سیاسی را آزاد واوین تعطیل شده قرار بود موزه شود وهمان امام همام تو

      با هزار ترفند واستفاده از همه حقه های گورینگی علی رغم وعده های پاریسی

      (همین آزادیهایی که شما دارید وهمین جمهوری را برپا میکنم) دبه در آورد و

      “قلم ها را می شکنیم وچوب های دار را برپا میکنیم ” همان آزادی مطبوعات

      بدست آمده را باتیغ سانسور وسازمان امنیت منحل شده را به وزارت خانه و

      ساس وفلان ارتقا داد برنیاشوبیدید به قول دوستی عمامه برزمین نزدی که

      این خیار غبن است وخش در معامله با مردمی است که به او وشما اعتماد

      کردند.برای مردم هم نگران نباش انقلاب کبیر فرانسه چندین جمهوری داشت

      وامپراطوری قدر قدرت هم با بزرگترین وقویترین ارتش دنیا باید باید باید با خفت

      ناپلیون رابزیر می کشیده تا مردم به آنچه می خواستند برسند.اینان که

      دانش گریزند وته مانده های موشکی کره شمالی از نبوغ فون براون را بزرگترین

      دست آوردشان می دانند در حالی که دیدند بدترین ارتش دنیا *(سعودی)

      به چه راحتی عقابشان را چنان بزیر می کشاندکه لاشه تقریبن کامل آنرا در

      سازمان ملل نمایش میدهد.عزیز جان خشت اول را اولی کج نهاد وبجای مردم

      با تمام توان درپی دیدگاه خاص خودکه بسیار هم کم طرفدار بود رفت

      واین شد .هنوز هم شما با فرا فکنی گناه را برگردن دیگران می نهید.

      زن وفرزند شما هم از آن زندگی طلبگی به ارتزاق از بیت المال یعنی

      سهم آنان که دخترانشان از فقر تن فروش شدند یاپاکدستی که دزد

      شد ویتیمی که پدرش را هیجانزده کردیدوجلو توپ ارتش صدام نهادید

      مگر بجز اعتماد به صنف کارشناس فقه(طلبه ها)که با عبارات نچسب

      عالم وعلما وآیت ..گناه دیگری کرده بودند.بلی همان کس قول داد.

      اتوبوس را آب وبرق را زمین وخانه را مجانی میکنیم.روشن ترین مصداق

      همان خیارغبن که مدعی هستید 98 در سد مردم به آن رای داده اند.

      خوب هم میدانستید اگر یکی از طرفین معامله خش کرد معامله 98درسد

      تحت هر عنوان (بیعت رفراندم وووو) باطل است .

      *اظهار نظر یک ژنرال آمریکایی مامور در سعودی.

       
      • سید محمد موسوی خراسانی

        با سلام و تحیت به شما , بلی حق باشماست ما در خواب بودیم ولی حالا که حق تعالی مدد کرد و بیدار شده ایم میفرماید چه باید بکنیم ؟ میفرماید که ما مهدورالدمیم بهر حال ؟ چه بکنیم ما تا شما ما را ببخشید ؟ تقریبا همه ما روزی فریب اینان را خوردیم , حالا چه باید بکنیم ؟ شما میخواهید همه را قتل عا م بکنید؟ اگر اینطور است که ما با همه امکاناتمان از ظالم حاکم دفاع میکنیم تا جان خود و زن و بچه هایمان را حفظ کنیم لااقل . این چه کینه کوری است که شمابه ان مبتلا هستید ؟ به فکر خدا و خلق خدایید یا تسکین دادن حس نفرت خود ؟ فرض کنید که شما قدرت بگیرید و همه که با شما نبودند روزی را از دم تیغ بگذرانید . بازماندگان آنها که میکشید در مقام فعلی شما قرار میگیرند پس از آن و پس از به قدرت رسیدن با شما همان میکنند یقینا , آخرش چه ؟ خداوند همه را هدایت کند که ما هر چه کشیدیم و میکشیم از خود پرستیمان است و کینه کور به دیگران .

         
  18. انتقاد حسن/* از بزرگ‌نمایی ضعف‌ها و معضلات کوتاه‌مدت.
    مش قاسم: تو زبون آخوندی به ۴۰ سال میگن ضعف‌ها و معضلات کوتاه‌مدت.

    /*: ک

     
  19. معاون/* اول/* رئیس/* جمهور/*: هیچ جریانی نمی‌تواند با حذف دیگران موفق باشد.
    مش قاسم: و ادامه داد:…الا ما اسلامیچیا!

    /*: /*ک

     
  20. ایران دوست واقعی

    استاد گرامی با درود ، امروز دوستی که در صداوسیما دارم گفت که حضرت رهبر دوباره در فیلمی مانند شاه که گفته بود من حرف شما را شنیدم و…. ایشان با شروع اینکه من تنی ناقص دارم که در راه اسلام و انقلاب …… از افرادی مانند ایت … منتظری شروع کرده و تا حالا که حتی نام شما هم برده که نگذاشتید هدایت سکان را بخوبی داشته باشد و ….
    حال حواست باشه که کار دست خودت ندهی .چون اگر تهران هم شلوغ شود دستور پخش ان را میدهد و از طرفدارانش میخواهد که “…با اختیار” باشند .

     
  21. مردم می دانند که چه می خواهند;
    آنها زندگی سالم، امنیت کاری و زندگی، بهداشت ، محیط زیست و شهرر و روستای قابل سکونت و راحتی و رفاه و امکان تحصیل و دانش و پیشرفت می خواهند.
    مردم می دانند که با وجود ولایت فقیه و رهبر و سپاه هیچگاه زندگی اشان سامان نخواهد یافت.
    مردم می دانند که چه نمی خواهند و آن نظام ولایت فقیه است.
    آن کسانی که به جنبشهای مردمی تهمت فتنه می زنند. در ترسند، آنها چون دستانشان با خون ملت و داریی های غارت شده آغشته است ،چون گرگان وحشی در آماده باشند.اما، این توبمیری دیگر از آن تو بمیری ها نیست، مردم شما را نمی خواهند.دوران شما بسر رسیده است.

     
  22. ایران دوست واقعی

    ‍استاد گرامی با درود امروز این مطلب را خواندم و میخواستم ببینم ایا در گروه کسی هست که از نظر علمی بداند که ایا واقعیت دارد ؟ :

    زلزله های مصنوعی و مهندسی شده

    بگذارید بدون مقدمه بروم سر اصل مطلب :

    این روزها در چهارگوشه ایران شاهد زلزله ها و پس لرزهای عجیبی هستیم و قطعا برایمان عجیب است که شاید این همه زلزله آن هم فقط در ایران چطور ممکن است , حتی چند سالی است که از نعمت بارش های پاییزی در کشور محرومیم و آیا واقعا تمام اینها طبیعی است ؟
    خیر عزیزان در حالت عادی این امر ممکن و حتی مسبوق به سابقه نیست مگر آنکه توسط نیرویی مصنوعی و دست ساز بشر کنترل شود و قطعا این روزها بسیاری از ما در خصوص تکنولوژی هارپ چیزهایی شنیده ایم اما هارپ چیست و چه ربطی به زلزله دارد ؟
    HAARP ( High Frequency Active Auroral Research Program)
    یک برنامه ی به ظاهر علمی تحقیقاتی برای استفاده از پتانسیل الکترو مغناطیس جو زمین و بهره وری از این پتانسیل برای توزیع و مدیریت منابع بارشی و زیست محیطی اما متاسفانه اینگونه نیست و هارپ یک پروژه صد در صد نظامی است که توسط وزارت دفاع آمریکا تولید شده و به بهره برداری رسیده است و با این تکنولوژی آمریکاییها می توانند در تمامی عوامل طبیعی بروی روی زمین , در داخل زمین و حتی در بالای زمین دست برده و آنها را دستخوش تغییرات مهندسی شده کنند.
    هارپ چگونه عمل می کند ؟
    وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون ) با همکاری نیروی هوایی آمریکا , نیروی دریایی آمریکا , دانشگاه آلاسکا و مرکز تحقیقات پیشرفته نظامی آمریکا تکنولوژی هارپ را با شماره اختراع 4686605 تولید و به ثبت رساندند و آنرا در 200 مایلی آلاسکا در زمینی در حدود 500000 متر مربع بنا کردند که در حال حاضر 180 آنتن 72 متری در آنجا با ظرفیت تولید و ارسال 3 میلیارد وات امواج اکترومغناطیسی با فرکانس 2.5 تا 10 مگا هرتز مشغول به کار است .
    این آنتن ها امواج رادیویی و الکترومغناطیسی را به لایه ی مغناطیسی زمین به نام یونیسفر ارسال می کنند و توسط آن می توان مسیر بادها , ابرها و حتی تشعشعات خورشید را مدیریت و جابجا نمود .
    امروزه آنها می توانند با این تکنولوژی مسیر هواپیماها و حتی موشک های نظامی را تغییر داده و آنها را از جو زمین خارج و یا به نقطه ی دیگری هدایت نمایند همچنین ایجاد زلزله های مشخص , سونامی و بارش های سیل آسا و طوفان های شدید از دیگر قابلیت های این تکنولوژی می باشد.
    تکنولوژی هارپ چه نقشی در زلزله دارد ؟
    وزارت دفاع آمریکا فضاپیمای بدون سرنشینی به نام X-37B را که توسط ناسا طراحی و توسط شرکت بوئینگ فانتوم تولید شده در اختیار دارد این فضاپیما حدود 9 متر طول و 3 متر ارتفاع و 5 تن وزن دارد که در ظاهر هدف آن تحقیقاتی و حرکت در مدار و لایه ی یونیسفر زمین است, اما این فضا پیما یک ابزار صد در صد جنگی بوده و عملا وظیفه ی آن دریافت امواج الکترومغناطیس از مرکز هارپ در آلاسکا و شلیک آن به سمت گسل های روی زمین است و با شلیک این امواج به سمت گسل ها زلزله اتفاق می افتد , از نشانه های تلاقی این امواج با لایه ی الکترومغناطیس زمین و این فضاپیما مشاهده ی نورهای عجیب در آسمان می باشد .
    در 11 مارس 2011 ژاپن شاهد زلزله ای عجیب در شمال شرق کشور خود بود زلزله ای که بسیاری از مطبوعات آنرا به نام حمله اتمی دوم آمریکا به این کشور می نامند زلزله ای که در آن 230 هزار ژاپنی جان خود را از دست دادند و جالب اینکه فصاپیمای X-37B در تاریخ 5 مارس همان سال و دقیقا 6 روز قبل از فاجعه به فضا ارسال شده بود .
    این زلزله مصادف بود با تلاش ژاپن برای جایگزینی پول دیگری به جای دلار آمریکا در کلیه مبادلات بین المللی .
    تمامی ارتباطات و اتصالات در زمین و فضا از طریق امواج رادیویی و اکترومغناطیسی انجام می شود و هارپ تکنولوژی مدیریت و مهندسی و تغییر و حتی تولید این امواج است که امروزه توسط وازرت دفاع آمریکا استفاده می شود و این همان جنگ ستارگانی است که سالها پیش به نحو دیگری آنرا به ما نشان می دادند .
    ” ای کاش می توانستم درخصوص گرانش هم در این مطلب برایتان توضیح دهم همان گرانشی که آقای Zbigniew Brzezinski مشاور وقت رییس جمهور آمریکا در سال 1970 اعلام کرد ما مرکز گرانش را به آمریکا انتقال دادیم و دیگر هم اجازه نخواهیم داد که به اروپا و آسیا برگردد ”
    اما اینبار زمزمه های زلزله تهران است و فضاپیمای X-37B ظاهرا” برای ماموریت تحقیقاتی دیگری در فوریه سال 2018 آماده می شود .

    دکتر_علی_ناظم
    دکترای_مدیریت

     
  23. تظاهرات خودجوش شماری از جوانان قم در خیابان سراسری 45متری صدوق(زنبیل آباد) به سمت صفاییه را گزارش می کنم. ساعت یک ربع مانده به شش بعدظهر، روز جمعه هشتم دی ماه است. سرم را از پنجره بیرون آوردم و خیابانی را دیدم که غرق در جوانان بین 18 تا 25 سال بود. حتی یک نفر مسن در میان آنها نبود. اما زنان و دختران جوان چادری در میان آنان دیده می شد.
    اول که جمعیت را دیدم تصور کردم باز همان بازهای معمول بسیجیان است ولی وقتی هیچ عمامه بسری در میان جمعیت ندیدم، خوشحال شدم و گوش که خواباندم، شعارهای رادیکال جوانان باهوش ایرانی را شنیدم: مرگ بر روحانی.

    شعارهایی که شنیدم«جمهوری اسلامی، نمی خواهیم، نمی خواهیم» و «مرگ بر روحانی » بود. به احتمال این تظاهرات متاثر از تظاهرات مشابه در مشهد در اعتراض به بیکاری و گرانی بوده است. انسجام و آمادگی این جوانان و خطرپذیری آنها برای همه ی ما درس آموز است. منی که شوق و شعف وجودم را گرفته بود نتوانستم خودداری کنم و از بالای پنجره سه بار گفتم مرگ بر دیکتاتور که با تشویق و لبخند جمعیت بییننده مواجه شد. بر آنها درود فرستادم و دست های زیبایی دیدم که بر لب می نشست و بوسه می فرستاد. جمیعت رفت به سمت خیابان صفائیه که مهمترین خیابان قم است و رفت که صدایش را به گوشهای مراجع عهد دقیانوس برساند و اتمام حجت کند.
    دیر نیست آن روز که لاشه جمهوری اسلامی را بر دوش عمامه بسران روانه سرزمین های زمهریرگون روسیه کنیم و مطلقا هیچ راهی به هیچ عمامه بسری ندهیم. آنها باید به جایی بروند که به آن تعلق دارند. حتی یک روحانی در این سرزمین نباید بماند مگر مثل الباقی بشر ایرانی لباس بپوشد. ما جور دوران کشیده ایم و نباید به هیچ ستمگری رحم کنیم.
    آری ما فراموش نمی کنیم. فراموش نمی کنیم بهترین فرزندان مان یا در تبعیدند یا در غربت از سرزمین مادری، یا در زندان یا در زیر خاک یا در کنج خانه یا محروم از تحصیل و یا خوفناک از هجوم خفاشان.
    این طلیعه حادثه ای است که امروز نه فردا و فردا نه پس فردا حتما تحقق خواهد یافت. حتی اگر ده تا پانزده سال دیگر باشد، آخوندهای درباری باید تاوان این همه ستم را بدهند.

     
    • علی گرامی…درود برتو!

       
      • با درود به جناب نوری زاد و ناظرین گرامی
        بادرودی به جناب علی1 که گزارشی از قم دادند و قابل توجه شیوخ قم نشین علی الخصوص شیخ مرتضی قم نشین و خواب رفته و متوهم البته با صرف نظر از اینکه جریان این نا آرامی ها از طرف حریف های حسن کلید ساز هدایت شده ولی نشان میدهد که مردم دیگر به جان آمده اند آهای شیخ مرتضی قم نشین برو و فکر یک کار دیگر باش راستی لباس شخصی فراموش نشود ! افهم یا استفهم
        دو یو آندرستند ؟؟؟؟

         
  24. علی زین الدین:
    با درود

    آنچه که سید مرتضی نمیبیند!
    ( نمیخواهد ببیند!)

    دکتر سروش متفکر معاصر در یکی از آثارش ایده ئولوژی را به لباسی تشبیه میکند که زمانی به اندازه و برازنده کودکی خوردسال بوده است.
    اصحاب دگم و محصور در میان سیم خاردارهای ایدئولوژی جامهٔ جامعه را میبینند ولی متوجه رشد کودک خورد سال نمیشوند به همین علت قصد دارند
    به زور و اجبار آن جامه را به قامت جوان امروزی بپوشانند، هر چه به آنها گفته شود که آن کودک دیروزی بالیده و بزرگ شده و این لباسها را نمیشود به او پوشاند، زیرا یا لباس پاره میشود، یا جوان مجروح و در تنگنا می افتد و یا هر دو اتفاق می افتد، آنان سخت عصبانی میشوند و حتی ممکن است مصلح مشفق را به کفر و ارتداد هم متهم کنند و فتوای قتلش را هم صادر و بدست پیروان متعصب خود اجرا کنند. همانطور که لیست جنایاتشان قابل تقویم و احصا نیست. (در کارنامه متحجرین دینی فهرستی بسیار طویل از زشت کاریهای خونین وجود دارد که هر روز طویلتر میشود. ) بسیاری از نویسندگان این وبسایت بارها در خصوص جامعه در حال انفجار ایران مطالبی نوشته اند و جناب سید مرتضای مجتهد تلویحاً آنان را دروغگو و به تعریض گفته است :چطور شماها چنین مسائلی را میبینید و من نمیبینم؟
    خیزش مردم استان خوراسان از بیداد روحانیون حاکم، چون دهانه آتشفشان گدازه های آتشینی افشاند و نشان داد که در ژرفای این جامعه مبتلا به مجمع الامراض آخوندی، مردمانی که تا نهایت ممکن از سر سفره خود پس رانده شده و نانشان را و ایمانشان را دزدیده اند هنوز زنده اند و نشان میدهند که بسیار بزرگتر از آن جامه کوچک ایدئولوژیک رشد کرده و به جوان رشیدی تبدیل شده اند ولی سید مرتضی به عنوان نمونه ای از جامعه روحانیت حاکم و معتقد به ولایت فقیه و البته پشتیبان آن،سهواً یا عمداً رشد و نمو جامعه را نمیبیند و نمیخواهد ببیند، ایشان اسید پاشی را هم نمیبیند، اماله کردن بطری نوشابه به بازداشتیها و زندانیان را هم نمیبیند، شکنجه و کشتار و ترور اندیشمندان را هم نمیبیند، بیکاری و گرسنگی توده مردم و غارت بیت المال و بالا کشیدن اندوخته های مردم را هم نمیبیند، تظاهر نفاق آلود و ساخت و اشاعه خرافات همکیشان و هم لباسان خود را هم نمیبیند، گورخوابی و اندام فروشی و تغذیه از زباله های گرسنگان را هم نمیبیند،آری چشم ایشان و آخوندیسمی که با تکیه بر قدرت و اسلحه دولتی شریک دزد و رفیق قافله شده و بر مقدرات مردم سوار شده اند به روی حقایق و واقعیات زشت و اندوه بار جامعه ای که به جذام مذهب و جنون آخوند مبتلاست کور شده است. !این حقیقت تلخ نشان میدهد که از وقتیکه دیگر مردم فریب آخوندها را نمیخورند، آخوندهای حاکم به خود فریبی افتاده و تماسشان با واقعیت قطع شده است.

     
  25. یاران جان درود

    سید (نه صید که به نام کسانی کوصید را آموخته اند اضافه میشود.به اسامی

    در لرستان وبختیاری و… مراجعه کنید) مرتضای دلبندم.

    دوست دانشمندم(جناب آنارشیست) نبشته حقیر را از فارسی قجری به فارسی

    روزنامه ای ترجمه نمود.ایزد نگاهبانش باد.دگر باره با گویش قهوه خانه ای

    بازار مولوی و بریانکی ویاخچی آبادی وقیصری اگر بتوانم می پرسم .

    1- زور عمر وپی گیری عثمان بیست سال بعد از وفات پیام آور (کسی کو

    اجازه دستکاری و پس و پیش کردن را ندارد وبرهان چرا او امین بودنش بوده)

    به جمع آوری ومقابله وگزینش وادیت و سوزاندن دیگر نسخ وحتا کشتن آنانی

    که در حافظه گونه ای دیگر بیاد داشتند شد. کسی چون شما که سعی دارید

    از چند جمله نویسنده را شناسایی (سن انگیزه دوقطبی یا امراض روانی نویسنده

    را دریابید) “چرا مسلمانان خالص کلام الله وانگیزه های آشکار ونهان موجود در

    جملات(آِیات)را در اختیار ندارند؟جواب شما به “تفسیرها مراجعه کن “جواب

    درست این سوال بود؟توصیه کردم بدون اعتنا به صحف عثمان وعمر قرانی

    درست مطابق گفته الله خودت که در حاشیه آن نزدیک ترین وقایع اتفاقیه

    شخصی واجتماعی وسیاسی ذکر شودرا اگر ممکن باشد عکسی از همان

    آیه بخط کوفی هم باشد را تنظیم نماییدتا کسانی که الله ومحمد را یک نفر

    با دو قطب شخصیتی می پندارند از خیال خام یا پخته خود بدر آیند.

    2- میدانم که میدانید اشاره من به تمثال هایی است که چشمانی مشگی

    با مژگانی پر ریمل و ابروانی که سه رج زیر آن را مشاطه گری چیره دست

    برداشته و اخیرن هم نوع چش آبی وسبز هم به بازار آمده بود وشما جواب

    فرمودید مردم اند واردتشان .شما کو از دوتار موی دخترکی به عصیان

    وبالاتر از آن می رسید چه کاره بودید؟

     
  26. یاران جان درود

    قال گوبلز اگر لازم بود موضوعی اجتماعی تبلیغی را که به ضرر است

    محو یا کمرنگ کنید توجه را به موضوع کم اهمیتی منحرف نمایید. مثال

    در حالیکه همه از بودجه تربیت وارسال مسیونر مذهبی به 140 کشور

    و…می گویند کمتر کسی به 165 درسدی کو بهبودجه سپاه افزوده شده

    وقدر مطلق این مبلغ بیش از هزار برابر ردیف مسیونرهای مذهبی است

    توجه کرده .بیسوات گمان دارد خودشان هدایت شده این نارنجک تبلیغاتی

    را ترکاندند تا مردم به آن بمب هیدروزنی وانفجارش بی یا کم توجه شوند.

    2- مذبوحانه آقای علم گدا(گوساله مشهدی88*) سعی داشت وانمود کند

    خودمان اعتراض راه انداختیم ولی فرماندها کم توجهی کردند شعارهای

    ساختار شکن هم ای یکی دوتا بود. با با خودتی نه کسی به بغل دستیش

    شک می کنه نه برا حرفات تره … این تو بمیری از اوناش نیس مردم گشنه

    ترسشان ریخته یا بقول خودتون “الیوم یوم المظلمه “// گوساله این خیلی کمه.
    ———————————————-
    *این ملعون ابن ملعون که جد 33 اش معاویه ابن الابی سفیان است در آن

    سال معترضان را گوساله نامید.تا باد گلویش اگو باد.

     
  27. سید مرتضی
    10:39 ق.ظ / دسامبر 28, 2017

    مزدک! لطفا خفه شو!
    اونها جانور بودند برای اینکه با ترور و جنایت و خیانت و همکاری با بیگانه، قصد اسقاط و واژگونی نظامی که اکثریت مردم ایران خواهان آن بودند و هستند را داشتند،اونها جانور بودند برای اینکه برخی پاسداران این کشور را زنده زنده پوست کندند و در گونی خرده شیشه انداختند،اونها جانور بودند برای اینکه بیش از 13 هزار نفر از مردم بیگناه این کشور را غیر از مسئولانی که کشتند ترور کردند،اونها مجرم بودند برای اینکه مطابق قانون،نفس عضویت در گروههای مسلح خائن به این کشور در حکم مصداق عنوان مجرمانه محارب بوده است و حکم محاربی که بر محاربه خود اصرار دارد روشن است،البته بسیاری از آنها که از عضویت انصراف دادند و توبه کردند هم آزاد شدند،آنها هم که اعدام شدند کسانی بودند که مثل تو بر عناد و لجاج خود مصرّ بودند و حکم چنین خائنانی اعدام بوده است و تعداد در اینجا هیچ ربطی به اصل ماهیت قضیه ندارد.
    میگم مزدک نکنه تو و جدّ و آبادت هم از رگ و ریشه اینها بوده اید که اکنون اینجور از جانور خواندن آن جانوران عصبانی شده ای و به خارج گریخته ای؟!
    —————–
    سید مرتضای گرامی
    یک: لطفا ادب را رعایت کنید. لقمان حکیم مگر نگفته: ادب را از بی ادبان آموختم؟ اگر قرار باشد توهین را با توهین پاسخ بدهیم پس حکمت لقمان کیلویی چند؟
    دو: من و بسیاری، به اعدام “زندانیان” در سال 67 معترضیم. جانور خواندن این زندانیان نهایت شقاوت است. اعدام زندانیانی که هیچ رفتار مجرمانه ی تازه ای از خود بروز نداده بودند از کجای اسلام و عدل علی برآورده اید؟ همان زندانیانی که برای در زندان ماندن، از دالان نفسگیر دادگاههای دهه ی شصت عبور کرده بودند. تفکیک این زندانیان و اعدامیان بی گناه، با آنانی که اسلجه برداشته و مثلا پاسدار یا روحانی کشته بودند نباید کار دشواری باشد. اصرار شما بر بطالتِ این ادله ی آشکار و بدیهی کمی آیا دور از آداب انسانی نیست؟ حالا اسلامش بماند. می فرمایید: حکم محاربی که بر محاربه بودنِ خود اصرار دارد روشن است. می پرسم: پس چرا در دادگاه برای همان فرد با هر اندیشه ای که داشته، هفت سال و پنج سال زندان بریده بودند؟ در کجای قوانین و در انتهای دوران زندان ، می آیند و باور یک زندانی هفت سال زندان کشیده را واکاوی می کنند؟ واویلایی است در این معرکه ی ولایی. شیخ مصطفی پورمحمدی و سیدابراهیم رییسی چه کیف می کنند از پافشاری های مجتهدانه ی شما در این خصوص
    با احترام
    ……………
    باور کن سید ///// از تو و همفکرانت و تمام مقدساتت ////////////////////////////////////////////با شرفتر و تمیز تر و مفید تر به حال انسانهاست.

     
    • با درود

      مزدک 1 گرامی کاش در چند سطر پایانی قلم را به توهین نمیآلودی، دفاع شما از به خاک و خون کشیدگان سال منحوس 67 و استدلالهای حقوقیت گاه به دفاعیه حقوقدانی خبره و چیره شباهت دارد و به دفاعیات زنده یاد
      احمد کسروی پهلو میزند، اما در چند سطر پایانی استفاده از کلمات و جملات وهن آلود بسیار از ارزش دفاع منطقی، مستدل و حقوقی شما کاسته است. واقعاً چه نیازی به چنین ادبیاتی هست که متون کامنتهای شما را غیر قابل خواندن، و زحماتت را تباه کرده است؟

       
  28. مصلح آبادی اراکی

    با سلام آقای نوری زاد از اینکه در این پست آورده اید : ما باید جمهوری اسلامی را واژگون کنیم ، بنده ی حقیر از این واژگونی به شدت ترس و واهمه دارم . از کجا معلوم بعد از واژگونی عده ای بد و بدتر از رژیم جمهوری اسلامی کنونی بر ما و ملت ما حاکم نگردند ؟ دوستی داشتم که می گفت : بعد از چند سال از گذشت انقلاب و تعویض ” پی در پی ” مدیران دستگاهها و ادارات و هر مدیر جدیدِ اداره ، گشنه تر و حریص تر از مدیر قبلی اداره می شوند و دائم مدیران جدید فقط می خواهند از امکانات پست ها و مقام ها استفاده و سوء استفاده کنند . برای همین در این گذشت 38 سال از انقلاب دعا میکرد که هیچ مدیری تعویض نگردد ، چون مدیران جدید گشنه تر و حریص تر از قبلی ها هستند . وی ادعا میکرد که اگر مدیران تعویض نگردند ، بلاخره از مدیران ” پابرجا ” در پست های مدیریت اداره ، چیزی و چیزکی از امکانات زیادی آمده و بالاخره به دیگر کارمندان و زیر دستان خواهد رسید و زیر دستان هم ” منتفع ” از منابع ادارات خواهند شد .

     
  29. بنظر من گذشته پیش از اسلام در ایران،و ایران پس از ورود اسلام به آن پر است از عالمان و فرهیختگانی در ادب و هنر و علوم تجربی و دینی که شعاع درخشش آنان در تاریخ علم این سرزمین ساطع است،ابن میثم ها،شیخ الرئیس ها،زکریای رازی ها،ابوریحان ها،خواجه نصیرها،فارابی ها،ملاصدراها، شیخ اکبرها ،شیخ مفید ها،شیخ طوسی ها،صاحب جواهرها و شیخ انصاری ها،شیخ بهائی ها و پروفسور حسابی ها و خوارزمی ها، و دهها و صدها نفر از ایرانیان که در علوم و فنون گوناگون تاریخ علم و خود علم در رشته های مربوط بخود در ایران را شکوفا کردند و پیش بردند و اینها و خدمات گوناگون اینها در علوم و فنون علم را می توان در کتابهای تاریخ علم در کشورمان یافت،
    ====================================================================

    عالمان و فرهیختگان در ادب مؤثر در زندگی در تاریخ بشر کسانی هستند که به کشف رازهای طبیعت و رندگی و بهیود شرایط حیات بشری با تحقیق و تدبر کمک کرده اند.هر چه بغیر از این باشد نامش را هر چه هم که بگذاریم علم و عالم نیست.
    وقتی پیامبر اسلام دعوت به کسب علم کردمنظورش چه بود؟ وقتی عالمان را تمجید کرد منظورش چه کسانی بودند؟ ما در زمان حاضر میتوانیم نوعی نیت خوانی کنیم که وی را مقصود علمی بود که آگاهیش به تسلط مردم بر طبیعت و کاهش رنجهایش بشر منجر شود.
    دانشمندان در طول تاریخ گرههای تکنولوژی و یا شیوههای انجام بهتر، دقیقتر و با کیفیت تر تولید و اداره جوامع را باز کرده‌اند و بمدد آنان تکنولوژی در مرز جهش قرار گفته و آن‌چنان شتابان می‌رود که امکان پیش‌بینی را از همه سلب کرده است.
    دانشمندان به توسعه دانش مردم کمک بسیار کرده‌اند و آدمیان را از دل قرون تاریکی به روشنائی علمی سوق داد هاند. اگر در قدیم برای یک کتاب باید رنچهای طولانی کشید امروز در ظرف چند دقیقه تمام کتابخانه‌های عالم در احتیار بشر است.
    دانشمندان به ایجاد شغل یاری رسانده اند و کارهای با‌ارزشی را ایجاد کرده‌اند که سبب رفاه انساتها شده. انان برای خل معضلات جهانی تلاشهای بس طاقت فرسا کرده‌اند و به انسان اهمیت سئوال کردن و شیوه انرا آموخته اند.اینها را میتوان بسیار بیشتر هم توضیح داد.
    اما در بین این نامهائی که دوست ما سید مرتضی آورده جایگاه شیخ مفید و طوسی و صاحب جواهر و ابن میثم کجاست؟ اگر افزودن «ها» بمعنای کثزت این قوم باشد، بفرمائید این بزرگواران در تعالی و رشد علم در جهان ما چه نقشی ایفا کرده اند؟ صاحب جواهر و شیخ طوسی و شیخ مفید و ابن میثم راچرا باید در ردیف خوارزمی و حسابی و فارابی دانست؟ مشارکت این چند نفر در رشد و توسعه علم و تکنولوژی چیست؟

     
    • اما در بین این نامهائی که دوست ما سید مرتضی آورده جایگاه شیخ مفید و طوسی و صاحب جواهر و ابن میثم کجاست؟ اگر افزودن «ها» بمعنای کثزت این قوم باشد، بفرمائید این بزرگواران در تعالی و رشد علم در جهان ما چه نقشی ایفا کرده اند؟ صاحب جواهر و شیخ طوسی و شیخ مفید و ابن میثم راچرا باید در ردیف خوارزمی و حسابی و فارابی دانست؟ مشارکت این چند نفر در رشد و توسعه علم و تکنولوژی چیست؟
      …………..
      د ر ردیف ///////////////////////////////// همین سید مرتضی که ///// از سر و رویش می ریزد!

       
  30. جناب نوری زاد درود
    راجع به افشا گری فساد سران مملکت امام زمان ! مطلبی را کامنت گذاشتم که روح الله زم اعلام کرده بو د و شما تکذیب کردید که وی یک روحانی (( آخوند )) بوده !! چون من این شخص را با لباس آخوندی در مقابل سازمان تبلیغات اسلامی قبلا مشاهده کرده بودم بسیار تعجب کردم از این تکذیب سرکار عالی !! لطف کنید در گوگل تصویری ! ایشان را سرچ کنید که به صحت عرایض بنده پی ببرید . با احترام .

    ———–

    آقای محمدعلی زم یک روحانی است
    پسرشان، روح الله ، روحانی نیست.
    با احترام

    .

     
    • مهرداد جان چرا مثل آخوند مرتضی پافشاری بر موردی غیر واقعی می کنید. دوست ارجمند سید متوسل به //// است که بودنش بدون ///// غیره ممکنست بهمین دلیل به هر دروغ و ناراستی و پستی و پلاشتی می اویزد ولی من و شما که چنین ارتباطی را نداریم. وقتی نوریزاد گرامی می گویند که طرف روحانی نبوده و پدرش //// درگاه فلان ////////////////////// از جیب ماست مثل همین ///////////// دزد و مفتخور و انگل ولی خودش نیست بس دیگه بابا! از طرفی روح الله(مرده شور ببره ///////////////////////////////////////////////////////////////بر گزیند) کلی در مورد این اراذل و اوباش حاکم افشاگری کرده.

       
  31. حاجی لیلاز عضو حزب کارگزاران و سازندگی(شما بخون حزب چاپیدن): به دولت ایراد می گیرند، روحانی جز رفتن در این مسیر راهی ندارد اما ما باید او را به جلو هل بدهیم و به جای غر زدن به او کمک کنیم. وضعیت اقتصادی من نسبت به۵ سال گذشته بهتر شده است.
    مش قاسم: خوب دقت کنین حاجی اقتصادان حکومتی جزو حزب/* رفسن جونی، میگه وضعیت اقتصادی ” من” نسبت به۵ سال گذشته بهتر شده است. معلومه که بهتر شده، قبل از مموتی اینا میچپیدن، در زمان مموتی یه عده دیگه، بعد مموتی دوباره افتاده دست اینا که بچاپن. به حکومت اسلامی کره شمالی مزرعه حیوانات خوش آمدید.

     
  32. یکی به اسم حاج کاظم کردوانی: در سوگ شاه‌حسینی، آزاده‌ای که دردِ مُلک و ملت داشت.
    مش قاسم: این دیگه کیه؟ وای از این شیادان منقلابی. حاجی شاه حسینی دردِ مُلک و ملت نداشت، درد اسلامی که میبینیم داشت. یارو توی کمیته اون اولی بوده و این نادانها خیال میکنن هنوز ۴۰-۵۰ سال پیشه که میشه روی هر …(سه نقطه از مش قاسم)یی خاک پاشید. خدا پدر هرکی که اینترنت رو راه انداخت بیامرزه (و نعلت بر حداقل هفت جد و آباد این منقلابیون ۵۷) که به همه امکان داده که همهچیز رو خیلی زود ببینن و بفهمن، منجمله وارونه نمایی های این شیادها رو.

     
  33. به نقل از مقاله علی کشتگر با عنوان پیامد تسلیم‌طلبی اصلاح‌طلبان و شوریدن احمدی‌نژاد! http://news.gooya.com/2017/12/post-10544.php

    “این که اصلاح طلبان بطور کلی در این دعوا سکوت کرده و یا بدتر از آن خامنه‌ای و دستگاه قضایی را به سرکوب احمدی نژاد ترغیب می‌کنند چه معنایی مگر تسلیم اصلاح طلبان به شرایط موجود و همدستی آنان با ستم و سرکوب ولایت مطلقه و دستگاه قضایی تحت نظارت آن می‌تواند داشته باشد؟ اتفاقا همین تسلیم طلبی است که پرچم مبارزه با بیدادگری و فساد را به دست احمدی نژاد می‌دهد و اصلاح طلبان را به همدستان بی خاصیت ولایت مطلقه فقیه بدل می‌کند. تاریخ از این رفتار اصلاح طلبان تحت عنوان “همدستی با سرکوب” یاد خواهد کرد.”

    مش قاسم: آش اینقده شور شده که حاج علی خرابکار سابق همدست اس…(سه نقطه از مش قاسم)ال طلبان حکومتی مروج فریبایی هم دادش در آمده. یه جمله جالب دیگه توی مقاله بود خطاب به حاج عباس گروگانگیر که حاج عباس ناراحته که چرا قوه غذاییه (همان جایی که در حکومتهای درست و حسابی بهش میگن قوه قضایه، ولکن در حکومتک اسلامی از آنجا که این قوه منبع بخور بخور یه مشت آخوند دزد شده اسمش رو عوض کردیم به قوه غذائیه) مموتی رو نمیگیره که رسوایی های خیلیها رو داره رو میکنه. گروگانگیر اس…(سه نقطه از مش قاسم)ال طلب شده وکیل مدافع این دومی و اعوان و انصار و اشقیا و عملهای ظلم حکومتی. جو…(سه نقطه از مش قاسم)ورهایی هستن اینها قابل مطالعه!

     
  34. درود یاران جان

    ادب :شاید عده ای کم سوات چون من ادب را تعامل خوب

    پسندیده با دیگران بدانند .درست است اما همین تعامل نیکو

    اگر با انگیزه خوب نباشد عین بی ادبی است مانند بوسیدن دست

    بی ادبی که جمله “خوب است ماهم بگوییم مسیح زنا زاده است”

    در کل تمامی ادا اطوار اینگونه از ایدیولوژی وقالب کردن احمق بی ادبی

    با عناوین (آیت الله./حجت ال…/ووو) است تا مقدرات مملکتی را بدست

    کسی کو نمی تواند f.a.t.f را بگوید بسپارند.پس ادب باید وباید از شعور

    وپندار نیکو برآید آنگاه ادب درست است که نه برای پست ومقام و

    خود شیرینی بل از بن دانش باشد .ادب مند نه ایدیولوژی نه ناسیونالیسم

    نه همحزبی ونه ژن خوب ونه سید ونه…را درنظر دارد .معیار وی ادب

    برخاسته از فهم وشعور دیگران است.دریک جمله همان سه اصل

    اولین یزدان شناس آشو زرتشت بزرگ “گفتار نیک “رفتار نیک:”و

    “پندار نیک” است .

     
  35. “چرا می گویید خون های فداکارانه ای که ریخته شده سند ارزش و حقانیت جمهوری اسلامی نیست؟”
    همین که خون ها ریخته شد حکومتی دارای حقانیت شد؟ مگر خون پاچه خواران یزید به دست حسین ریخته نشد؟ پس باید حکومت یزید را حق شمرد؟
    سید مرتضی ما را دست انداخته اید خوب جوری دست انداخته اید. مفت می خورید و مفت می خوابید معلوم است باید پاچه خواری کنید. حال ما را مسخره کنید. تا جایی که ببینید شب صمور گذشت و لب تنور گذشت.
    سخنان خلبانان شجاع ارتش شاهنشاهی را نشنیده اید که گفتند انگیزه شان از جنگ با صدام دفاع از آب و خاک است؟ دفاع از وطن است؟ هر کس در دفاع از وطنش جان داد سند حقانیت آن مشرکی است که گفت ان ربکم الاعلی؟ که هر کس خلافش حرف زد باید خفه شود…..
    “البته اساس حقانیت جمهوری اسلامی گرایش و خواست اکثریت قاطع مردم بوده است و همین میزان در دموکراسی است و مادامی که چنین گرایشی (علیرغم کاستی ها و برخی کجی ها) وجود دارد ،خواست یکسویه -بقول شما -عده ای سوسول یا تیتیش مامانی که مایل نیستند در کنار این مردم باشند و در رفع یا کاهش مشکلات همراه باشند،خدشه ای به اصالت و حقانیت این نظام نمی زند”
    خوب اگر اکثر مردم با شمایند ترستان از چیست؟ چرا از ترس نرگس محمدی ها مثل بید می لرزید؟ چرا حبس می کنید؟ چرا نمی گذارید احزاب آزادانه شکل بگیرند؟ من می خواهم حزبی تشکیل دهم برای خاتمه دادن به حکومت مشرکان بر ایران. نامش است شرک بس. هدفش برکنار کردن خامنه ای از جایگاه غصبی اش است. معتقدم او یک مشرک است و حق ندارد حاکم ایران باشد. قاعده مالیخولیایی ولایت فقیه را می خواهم از میان بردارم. لطف کنید به من آدرس دهید کجا بروم حزب خودم را ثبت کنم؟ برای پذیرش عضو می خواهم در روزنامه ها برنامه حزبی ام را تبلیغ کنم. کدام روزنامه حاضر است حرف هایم را چاپ کند؟ می خواهم در صدا و سیما حق اظهار نظر داشته باشم. کجا باید هماهنگ کنم و وقت پخش زنده بگیرم؟
    در ضمن حرمت نوری زاد را نگاه دارید. همین مرد روزی روزگاری به دست و پای مردم خواهد افتاد و التماس خواهد کرد از سر تقصیر این ها در گذرید. کاری کنید مردم به احترام نوری زاد هم که شده دست از انتقام کشی بردارند. آرزوی من این است که مردم در پی کینه جویی نباشند لیکن امید چندانی به تحقق این آرزو ندارم. به خصوص با تکبری که از مدافعان ولایت فقیه می بینم و اصرارشان بر امتداد حکومت ننگین. روزگاری فرزندان جناب عالی از شما خواهند پرسید به چه حقی از اعدام آن دختر فریب خورده مجاهدین خلق دفاع کردی و او را حیوان خواندی؟ با وجودی که توبه نامه امضا کرده بود و از گذشته خویش ابراز ندامت می کرد. جواب چه آماده کرده اید؟

     
  36. ‍ .

    یکی از دوستانم که در باکو دندانپزشکی خوانده تعریف میکرد که ١٠ سال قبل که یکی از پزشکان و دندانپزشکان مطرح ایران برای بازدید از دانشکده دندانپزشکی باکو آمده بود بعد از دیدن کلینیک دندانپزشکی و آن همه عقب ماندگی و تجهیزات غیربهداشتی حالش به هم خورد ، همین دوست سابقا دانشجو و امروز دندانپزشک میگفت اخیراً به همراه چند دندانپزشک پیشکوست دیگر به باکو رفتیم و از همان جایی که یک دهه پیش بازدید کرده بودیم دیدن کردیم اما این بار بر عکس دفعۀ قبل همگی متحیر و حسرت زده بودیم از پیشرفت دندانپزشکی آذربایجان و تجهیزات مدرنی که در ایران حتی نظیرش موجود نیست

    جمهوری آذربایجان که زمانی رؤسای جمهورش به‌استاندار اردبیل زنگ میزدند و درخواست سیب زمینی میکردند تا شکم مردم را سیر کنند و از سرما سخن میگفتند تا دل مقامات ایرانی به رحم آید و مرز را باز کنند تا تانکرهای نفت برایشان سوخت ببرند امروز به کشوری تبدیل شده است که در هر سفر سالانه به این کشور میتوانید عمق وسعت و تغییرات و اصلاحات را متوجه شوید

    البته نمی‌خواهم حالا توسعۀ اقتصادی جمهوری آذربایجان را بررسی کنم فقط خواستم یادآوری کنم که آذربایجان هم کَند و امروز به سرعت در مسیر توسعه قرار گرفته همان طور که قبل از آذربایجان ، امارات متحده ، ترکیه ، قطر و عربستان برنامه های توسعه خود را عملی کرده و لحظه به لحظه در حال فاصله گرفتن از ما هستند

    واکنش ما در قبال پیشرفت همسایه‌هایمان در ابتدا ندیدن بود . سپس انکار کردیم تا تنبلی تاریخی‌مان را توجیه کنیم کمی بعد که فهمیدیم قضیه جدی‌ست و داریم جا می‌مانیم شروع کردیم به دلداری خودمان با شعار و بلوف ، اکنون هم هر چند میدانیم در رقابت‌های منطقه عقب افتاده‌ایم اما هنوز اندر خم همان کوچه‌ایم نگاهی به سخن مسوولان کشور در رسانه‌ها بیندازید . فقط درگیر منازعات سیاسی ، مچ گیری ، کنایه زدن به بقیه ، بلوف و لاپوشانی خطاهای خود هستند !!

    چرا با ایرانی‌ها در جهان بد برخورد میشود ؟
    چرا هر سال نخبگان‌مان مهاجرت می کنند؟
    چرا برای مصرف درست آب فکری نمی‌کنیم ؟
    چرا دختران ما بیمناک مزاحمت ها هستند ؟
    چرا طلاق پدیده ای فراگیر شده ؟
    چرا سهم تحقیقات در توسعه کشور کم است؟
    چرا نظام آموزشی بچه‌ها را نابود میکند ؟
    چرا ضریب هوش ایرانی‌ها پایین آمده ؟
    چرا از پتانسیل گردشگری استفاده نمیکنیم ؟
    چرا حاشیه‌نشین‌ها را ساماندهی نمیکنیم ؟
    و صدها بحث و چرای بر زمین مانده دیگر ….

    اگر همسایه های ما توانسته اند در مسیر توسعه قرار بگیرند از سر اقبال نبوده ، عربستان را نگاه کنید تحلیلگران معتقدند اگر فقط نیمی از برنامه‌های توسعه در عربستان اجرا شود در سال 2030 ما با عربستانی متحول شده توسعه یافته و قدرتمند مواجه هستیم که سایه‌اش تا همیشه روی سر عجمان مغرور سنگینی خواهد کرد …

    توسعه و پیشرفت نه شعار است و نه با کسی تعارف دارد بنابراین به صراحت باید گفت که اگر همین مسیر شیعه گستری و تندروی ها و منازعات بیهوده ادامه دهیم دیری نخواهد پایید که پاکستان و افغانستان و ترکمنستان و عراق هم از ما جلو میزنند و ایران تبدیل به عقب‌مانده‌ترین کشور غرب آسیا با مردمی فقیر و محیط زیستی تخریب شده با فرهنگی نازل میشود !!

    تصمیم با ماست ، با همۀ ما …

     
  37. توجه. توجه. توجه
    کسانیکه بودجه97راتنظیم وارایه کردندبدانندومردم آگاه باشند دشمنی که رهبری دشمن،دشمن،دشمن میگویند اینها هسنند ن اسراییل وامریکا .
    مّگرمقام رهبر،سه قوه مملکت بامملکت قهرکردندیااطلاع ازمملکت وبو.دجه واوضاع احوال کشور ندارند مگراین بودجه راخدا تنظیم کرده مگر شعورازمملکت وسران وگردانندگان رفته بایستی
    بعلت خیانتی که تنظیم کونندگان بودجه مرتکب شده اندبعنوان دشمن واقعی قاسلام،انقلاب،رهبر،ایران،مر،دموهمه وهمه معرفی .آنهارا بدر،یاچه نمک قم،،حوض سلطان،،بریزند تمام
    آقای رییس جمهور چراآدرس اشتباه بمردم میدهی چرادانسته مردم فهیم رانفهم ونادان خطاب میکنی مگرخط ومشی ات راازکشورهای دشمن ایرانو اسلام
    ب توتحمیل شده!!!!!!!!!!!!بایک عذر
    خواهی بو دجه ارایه شده ب مجلس پس بگیر ودربرنامه زنده ازرسانه ملی جلوچشم مردم ایران بسطل زباله بریز وبودجه صحیح را ارایه کن چرا حواله بمردم میدهی که یکسال مردرادنبال نخودسیاه میفرستی اگرتواین مملکت مردم کاره ای بودندچشم دزدانی چون برادرن لاریجانی جانی وخاین ودزد بابک زنجانی ها دادستانها،حسین فریدونها،مریم فریدونها وبقیه فریدونهاومجتبی ها هادیهاوخاوریها ووووووووووووووووووودرمیآوردند یک دورتسبیح دزدوخاین واختلاسگردورهم مانندگرگهای گرسنه که دایره واربادهان بازکه مواظب همدیگرند جمع شدید مملکترا ب نابودی کشاندید جلادان گشنه دیوانه رااسلحه بدستش دادیدوبجان مردم شریف ولی دست خالی انداختید!!!!فقط مواظب قهرمردم بجان آمده باشید.

     
  38. حسن عباسی: کاخ سفید رو حسینیه می‌کنیم و یک طبقه رو هم می‌دیم به بسیج دانشجویی واشنگتن!
    مش قاسم: انگار هوا خیلی پسه!

     
  39. اخبار: رئیس تشخیص مصلحت نظام ایران در کدام کشور مخفیانه بستری است؟
    مش قاسم: طبق سیره آخوندی همونجا که آخوندا به پولش میگن لیره.

     
  40. حاجی لیلاز*: اقتصاد ایران نیاز به یک جراحی عمیق دارد.
    مش قاسم: راست میگه دیگه، غده سرطانی حکومت اسلامی کره شمالی باید از بدن ایران جراحی بشه و به سطل اشغال مواد سمی و واگیر بیمارستان انداخته بشه.

    *: از این بگذریم که خود نادانش هم جزو اون منقلابیون ۵۷ بود.

     
  41. اخبار: داعش مسئولیت حملات کابل به مرکز شیعیان را که 40 کشته برجای گذاشت بر عهده گرفت.
    مش قاسم: این جنگ جدید شیعه و سنی هیولایه که حکومت/* جمهوری/* اسلامی بعد از تقریبا ۱۰۰ سال از شیشه بیرون آورد و ۴۰ ساله که بر این آتش میدمه. منقلابیون ۵۷ چشتون روشن.

    /*: ک

     
  42. این دومی: کسانی که همه امکانات کشور دست‌شان هست یا بوده حق ندارند نقش اپوزیسیون بازی کنند.
    مش قاسم: ماها ملت ایران که هیچ امکاناتی دستمون نبوده حق نداریم نقش اپوزیسیون بازی کنیم.اعتراض کنیم برادران قاچاقچی آنچنان بلایی سرمون میران که نگو و نپرس. اونایی هم که همه امکانات کشور دست‌شان هست یا بوده حق ندارند نقش اپوزیسیون بازی کنند. مملکت شده یه جا ارث ابوی این.

    بی هنر: اگر روزی یک صدم تشری که حضرت آقا به این آقا زدند خدای نکرده به من می زدند آرزو می کردم که اصلا زنده نباشم.
    مش قاسم: خدا وکیلی بیا و فرض رو بر این بگیر که بهت یه تشر کامل زده. خدا عوضت بده.

     
  43. سعید لیلاز: احمدی‌نژاد آینده ای را بو می کشد که فروپاشی نزدیک است

    انتقاد تند کرباسچی از مواضع باهنر درباره احمدی‌نژاد: مگر فشار نمی‌آوردید حکم شهرداری او امضا شود؟
    به گزارش خبرآنلاین، غلامحسین کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی در دومین کنگره استانی این حزب با اشاره جوانگرایی و پرهیز پوپولیسم گفت: افرادی که به دنبال جذب رای مردم هستند همین خصلت پوپولیستی را دارند که در نهایت منجر به دیکتاتوری می شود.

    وی با اشاره به این که باید حافظه پوپولیستی تقویت شود گفت: آقای باهنر در مصاحبه ای گفته است اگز من جای احمدی نژاد بودم ترجیح می دادم بمیرم، با شنیدن این سخنان یاد تلاش های او افتادم که برای شهردار شدن احمدی نژاد انجام می داد.

    کرباسچی افزود: آن زمان باهنر نایب رئیس مجلس بود و با حضور در وزارت کشور به موسوی لاری فشار می آورد که حکم احمدی نژاد را امضا کند و به خاطر دارم موسوی لاری از امضا کردن حکم امتناع می کرد و می گفت احمدی نژاد پرونده مالی دارد.

    دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی ادامه داد: چه طور شما سخنان برخی از سیاسیون در حافظه خود دارید اما برخی از حمایت های خود را فراموش کرده اید.

    وی ادامه داد: نباید برای فردی که معتقدید در تمام جریان فتنه نقش اساسی داشته و فردی که آن زمان رئیس دولت و امروز مورد نکوهش قرار می دهید دادگاهی تشکیل دهید و نقش هر دو را در این جریان مشخص کنید

    لیلاز:احمدی‌نژاد آینده ای را بو می کشد که فروپاشی نزدیک است

    همچنین سعید لیلاز در دومین کنگره استانی حزب کارگزاران و سازندگی با اشاره به وضعیت اقصادی کشور گفت: اگر به فضای کشور نگاه کنید واقعا فضای نگران کننده ای را ابراز می کنند.

    وی ادامه داد: همین دو هفته پیش کنفرانسی برگزار شد که بحران های عمیقی را مطرح کردند که باید به آن دقت رسیدگی شود.
    این عضو حزب کارگزاران و سازندگی تاکید کرد: جالب است اسم ها را درست می کنیم که مانند رستم خودمان می ترسیم دیروز می گفتیم چالش امروز می گوئیم ابر چالش، امروز اقتصاد ایران به سمت یونانیزه شدن می رود.

    وی خاطر نشان کرد: سال ۸۴ هزار چالش داشتیم که بحران نبود اما امروز همان هزار چالش بحران شدند. به قدری این چالش ها زیاد است که شما یک تغییر پارادایم در مسئولان می بینید.

    لیلاز ادامه داد: همین که رئیس دولت قبل لباس مدافع نظام را از تن به در کرده و لباس اپوزیسیون را به تن کرده نشان می دهد آینده ای را بو می کشند که فروپاشی نزدیک است.

    وی افزود: آماری را به شما ارائه می دهم در کشور ما مردم کالری کافی دریافت نمی کنند، سرانه مصرف لبنیات کاهش پیدا کرده است، باور می کنید در سال چهلم انقلاب اسلامی ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر مواد غذایی برای خوردن شام شب ندارند و من ندیدیم کسی عمامه به زمین بکوبد.

    این اقتصاددان ادامه داد:بحران شبکه بانکی ساخته و پرداخته ۸ سال دولتی است که امروز مثل جزامی ها با آن رفتار می کنند.

    وی با اشاره به مشکل موسسات مالی اظهار داشت: بحث موسسات مالی و اعتباری این است که یک گروه در حاکمیت شبکه بانکی را به انحصار درآوردند و موسسات مالی و اعتباری را ایجاد کردند ، با کاهش نرخ بانکی و افزایش نرخ تورم آغاز به جمع آوری صد میلیون کردند پول مردم را از دستشان درآوردند و بالا کشیدند.

    این عضو حزب کارگزاران و سازندگی ادامه داد: امروز هم این افراد از طریق مجلس و بانک مرکزی به دولت فشار می آوردند که پول مردم را بدهند ، همین های که پول مردم غارت کرده اند پشت صحنه هستند می گویند پول چاپ کنید و بدهید.

    وی تاکید کرد: بحران مدیریت مهم ترین مشکل ماست ، ساختار این کشور دو مشکل دارد، فقدان سرمایه گذاری و کار آمدی، اقتصاد عرصه عمل است با رگ کردن کلفت کردن کار صورت نمی گیرد.

    وی ادامه داد: در سال ۸۱ به ازای هر ۵\۲ میلیارد واردات یک درصد رشد اقتصاد داشتیم و در سال ۹۰ هر ۲۵ میلیارد ۱ درصد رشد اقتصادی داشتیم یعنی ده برابر کاهش بهره وری داشتیم.

    لیلاز خاطر نشان کرد: ممکن است در فضای مجازی مقداری اغراق شده باشد ، شبکه های اجتماعی در همه دنیا همین است. شبکه های اجتماعی مظهر هیجانات است. امروز در شبکه های اجتماعی واقعیت ها منعکس نمی شود ما امروز در مرز فروپاشی نیستیم و من فروپاشی در آینده نمی بینیم.

    وی خطاب به حضار گفت: اقتصاد ایران در حال فروپاشی نیست، اما به یک جراحی عمیق نیاز داریم که اگر رسیدگی نشود قطعا فروپاشی صورت خواهد گرفت.

    وی تاکید کرد: ما اگر واقعیت ها را ببینم اگر واقعیت های عینی، اعداد و ارقام و شواهد اجتماعی را مشاهده کنیم هنوز هم می توانیم از شرایط موجود دفاع کرد.

    وی خاطر نشان کرد: آینده ای فراتر از جمهوری اسلامی متصور نیستم و اگر به بازی بی ثباتی ایران کمک کنیم بازی خطرناکی را شروع کرده ایم که این رفیقمان راه انداخته است. فکر کرده جنگ تمام شود صف اول است، در جنگ وقتی نیروها عقب می کشند، خر لنگ می گوید من اول هستم.

    این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: اقتصاد ما وضع بدی ندارد، رشد اقتصادی ما در شش ماه اول سال ۶ درصد بوده است. طبقه کارگری امروز قدرت خرید دارند. امروز قدرت خرید بالا رفته است. در یک سال یک ملیون و ۶۰۰ هزار خودرو به طبقات فرو دست فروخته ایم.

    وی با اشاره به خرید گندم از گندم کاران از سوی دولت گفت: ما پارسال ۱۵ هزار میلیارد تومان گندم از گندم کاران خریدیم این اتفاق بزرگی است و پولی که برای هر کلیو گندم پرداخته می شود دو برابر قیمت جهانی است، با این کار ما از قاچاق گندم جلوگیری کرده ایم .

    وی ادامه داد:……

    متن کامل در : http://news.gooya.com/2017/12/post-10549.php

     
  44. روزی جای وزندگی خودمان بادیگران عوض کنیم و مثل آنها باشیم
    آفای نورز راد شما بر دور افتاده ترین نفاط ایران بدیدار انسان های دردمند و مشکل دار می شتابید تا از طریق انسان دوستیتان آنها را نوازش بدهید و هر بار سفر را خود برنامه ریزی و آغار و اتمام میکنید ولی این بار این حقیر شمارا را بهجایی نه چندان دور از تهران دعوت میکنم و آنجا ابیانه کاشان وبیشتر ابیانه نظنزست در حدود 250 کیلومتر وهنگام ورود به ابیانه سراغ فردی را که 30 معلم در تهران بود و پس از بازنشست در نفت فروشی کارگر برای امرار معاش بودبگیرید او حسینی ابیانه ای بود که به احتمال زیاد در قید حیات نیست ولی آنچه بر فرزندان وخانواده او برهبری زعیم عالیقدر امام خمینی رفته بر هیچکش پنهان نیست فرزندان بیشماری حتی پسر 14او در اوین بدست جانانیان بقتل رسید همچنانکه دختر آبستنش و داماد وبچه های دیگرش، ما نباید و نمیتوانیم آنها را فزاموش کنیم زیرا با ظلم مخالفیم.

    درابتدا قصدم این بود که مخاطبانم حسن و علی خمینی فرزند احمد باشند و به آنها التماس و استدعا کنم که یک روز ازین لباس برون آیید و چون شهر وند عادی ویا سکنه ای به ابیانه بروید به این دیار و دریابید که در دوره رهبری پدر بزرگ و همکاری و مشاورت پدرتان برین خانواده چه رفته و چه جنایاتی در قبالشان انجام شده و خود را بازیابید و حقیقت را درک کنید که تاریخ نوشته و نوشته خواهد شد واین یکی از هزاران هزار جنایاتی است که در حکومت اسلامی شیعی رخ داده ودر درجه نخست رهبران مذهبی مسئول و متهمند زیرا چون شمشیر دولبه علی درید خود حکم حکومتی وفصل الخطاب را داشته و دارند وبدون اراده رهبران اموری درین حکومت نا ممکن .

     
  45. فوری: تظاهرات گسترده در مشهد با شعارهای ضد حکومتی + فیلم

    رادیو فردا ـ همزمان با انتشار فیلم‌های منتسب به مقابله نیروی انتظامی با تجمع‌کنندگان در مشهد در کانال‌های تلگرامی، ‌فرماندار این شهر از بازداشت «تعدادی از کسانی که قصد تعرض به اموال عمومی و تخریب آنها را داشتند»‌ خبر داد.

    پیش از این، گزارش‌ها از مشهد، نیشابور و کاشمر حاکی از برگزاری تجمعاتی در روز پنجشنبه هفتم دی، تحت عنوان «نه به گرانی»‌ بود. در این میان، در تجمع مشهد شعارهایی نیز علیه حسن روحانی،‌ «دیکتاتور» و کمک ایران به سوریه، فلسطین و غزه سر داده شد.

    این تجمع ها در شرایطی برگزار شد که در هفته های اخیر، حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، از سوی مخالفان و منتقدان خود به دلیل گرانی کالاها و مواد مصرفی مردم مورد انتقاد قرار گرفته است. با این همه، او و اعضای دولتش از عملکرد اقتصادی دولت دفاع کرده و از جمله به کاهش نرخ تورم اشاره می‌کنند.

    به گفته بعضی از کانال‌های تلگرامی که ویدیوهای این اعتراض‌ها را منتشر کرده‌اند، تجمع مشهد در پی فراخوان گروه‌های تلگرامی در این شهر برگزار شد؛ اما چگونگی برنامه‌ریزی این تجمعات هنوز به صورت مستقل قابل تایید نیست.

    در این میان، محمدرحیم نوروزیان، فرماندار مشهد، بعدازظهر روز پنجشنبه در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا با غیرقانونی توصیف کردن تجمع «نه به گرانی» در این شهر گفت: «با این وجود، نیروی انتظامی با تجمع‌کنندگان بسیار با مدارا برخورد کرد».

    او با اشاره به اینکه مجوزی برای برگزاری تجمع در مشهد صادر نشده بود،‌اضافه کرد: «تعدادی از افراد در میدان شهدا تجمع کردند. با این وجود، نیروی انتظامی به آنان تذکرات لازم را داد و بسیار با مدارا با آنها برخورد کرد».

    تظاهرات اعتراضی گسترده مردم در شهرهای مختلف ۱۳۹۶/۱۰/۰۷:

    فرماندار مشهد افزود که تجمع کنندگان پس از تذاکراتی که به آنان داده شد،‌ «مدتی در میدان شهدا حضور داشتند و پس از آن متفرق شدند».

    محمدرحیم نوروزیان اشاره کرد که «تعدادی» که به گفته او، «قصد تعرض به اموال عمومی و تخریب آنها را داشتند توسط مأموران نیروی انتظامی بازداشت شدند». با این همه، وی به تعداد بازداشت شدگان اشاره نکرد.

    فرماندار مشهد با اعلام اینکه «تجمع کنترل شد و اتفاق خاصی در آن رخ نداد» ‌گفت: تجمع پایان یافته است.

    بر اساس برخی فیلم‌های انتشار یافته در شبکه‌های اجتماعی، به سوی تجمع‌کنندگان، گاز اشک آور شلیک شد و یک ماشین آب پاش نیز درصدد متفرق کردن آنان بود.

    پیش از این، بر اساس فیلم‌هایی که در برخی کانال‌های تلگرامی از جمله کانال «دولت بهار» نزدیک به محمود احمدی‌نژاد منتشر شدند،‌ صدها شرکت کننده با تجمع در مقابل ساختمان شهرداری مشهد در میدان شهدای این شهر،‌ ضمن اعتراض به گرانی، ‌شعارهایی از قبیل: «مرگ بر دیکتاتور» و‌ «مرگ بر روحانی» سر دادند.

    از دیگر شعارهای تجمع کنندگان «اسلام رو پله کردید، ‌مردم رو ذله کردید»، «پلیس برو دزدو بگیر»،‌ «نه غزه، نه لبنان،‌ جانم فدای ایران» و «نترسید نترسید، ‌ما همه با هم هستیم» بود.

    تجمع کنندگان در نیشابور هم که اقدام به راهپیمایی کرده بودند،‌ ضمن اعتراض به گرانی و بیکاری به سر دادن شعار پرداختند و گفتند: «ای جوان ایرانی بلند شو بلند شو»،‌ «دزد غارت می کند، ‌دولت حمایت می کند».

    بر اساس فیلمی هم که در کانال تلگرامی دولت بهار ‌گروهی با راهپیمایی در شهر کاشمر علیه گرانی شعار دادند.

    تجمع موسوم به «نه به گرانی» ‌در شرایطی برگزار شد که به گزارش ایسنا، فرمانداری مشهد روز چهارشنبه ششم دی، با اشاره به انتشار «برخی شایعات در فضای مجازی مبنی بر تجمع شهروندان مشهدی در واکنش به گران شدن برخی کالاها» اعلام کرده بود که «هیچ سازمان، تشکل و یا گروهی درخواستی مبنی بر تجمع نداشته و مجوزی هم در این خصوص صادر نشده است».

    روابط عمومی معاونت استانداری و فرمانداری مشهد گفته بود که «جهت پیشگیری از سوء‌استفاده های احتمالی عناصر بدخواه»‌ اطلاع می دهد که «هر گونه اقدام احتمالی در این رابطه غیرقانونی»‌ است.

    در این میان، به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، اداره کل آموزش و پرورش خراسان رضوی روز چهارشنبه با اعلام اینکه آلودگی هوا در کلانشهر مشهد افزایش یافته است، مدارس نواحی هفتگانه مشهد و تبادکان در روز پنجشنبه را تعطیل اعلام کرده بود.

    فیلم ها را در آدرس زیر ببینید :

    http://news.gooya.com/2017/12/post-10541.php

     
  46. چرا پذیرش پیشنهاد نوریزاد باید برای بعضی‌ها سنگین بیاید؟ مگر ادب داشتن امر ناپسندی است؟ شاید مخالفین این پیشنهاد دلایل چند و بعضا متضادی هم داشته باشند ولی همه آن‌ها با یک سئوال مهم مواجه اند و آن اینکه مگر نظام ولایت فقیه نظام بی ادبی است؟ آیا این نظام مردم را بی‌ادب کرده است؟ اگر پاسخ مثبت بدهند باید توضیح بدهند که چگونه دین و آئینی که قرار بود مکارم اخلاق را توسعه دهد خود عامل بی‌اخلاقی شده؟ آیا اقرار به این حقیقت که در زندگی روزانه ایرانیان مصادیق زیادی هم دارد، نمی‌تواند به این معنا باشد که حداقل این حکومت دینی شیعی مرجع محور در ضدیت کامل با اسلام نبوی است؟آیا وقتی پیامبر اسلام می‌گفت که بنی امیه چون بوزینگان بعد از او به راس قدرت میرسند نگرانیش این نبود که آن‌ها بنیان اخلاق را واژگون میکنند؟ آیا تشابه روحانیون فعلی و بنی امیه نشانی از واقعیت ندارد؟ آیا اگر بگوییم که اگر پیامبر همان خواب را امروز میدید همان تشبیه را در مورد روحانیت حاکم فعلی ابراز میکرد، حرفی نا بخردانه است؟

    چندین قرن پیش مولوی شرط برخورداری از لطف حق را برخورداری انسان از ادب دانست و از خدا خواست که این توفیق را عطا کند.
    از خداخواهیم توفیق ادب
    بی‌ادب محروم ماند از لطف حق

    ادب دارای یک مفهوم محوری است و آن اینکه فرد مؤدب باعث رنج و تباهی دیگری نمیشود. فرد مؤدب این طریق را نه از سر استیصال و سیاسی کاری برای رسدن به هدفی خاص، بلکه بعنوان یک منش و مسیر صحیح زندگی بر می گزیند. فرذ مؤدب بخودش اجازه نمیدهد که دست در جیب دیگری بکند و بعنوان برادر دینی و یا ولی فقیه بودن و یا حفظ اسلام جیب وی را خالی کند.
    فرد مؤدب دیگری را تحقیر نمی‌کند و بخاطر اعتقادات دیگران انان را از حقوق قطعی و مشاع اجتماعی محروم نمیکند.فرد مؤدب در یک کلام «آدم» است نه گرگی در لباس میش برای دریدن.

    در ادبیات اسلامی «ابلیس» بعنوان یک فرشته و یا ملک شاخص بی ادبی است.نه بخاطر اینکه با خدای متعال به جدل میپردازد و تصمیم او را زیر سئوال میبرد، بلکه برای اینکه مدعی می‌شود که «من از او بهترم». تصمیم به دور کردن ابلیس از بارگاه الهی بعد از ابراز همبن ادعا عملی میشود. درخواست ابلیس برای گمراه کردن انسان‌ها هم ناظر به همین موضوع است که او دیگران را به همین خلق و خوی در بیاورد که بگویند «من بهترم».
    نظام اسلامی فعلی کپی برابر اصل این آموزه ابلیس وار است و همین ولایت ففیه که یعنی «فقیه» از دیگران بر تر است آموزه ابلیس وار است. جامعه بشدت طبقاتی نیز نتیجه همین انحراف است که گروهی برتر از دیگران هستند. همین تفکیک مردم به مؤمن و غیر مؤمن و کافِر و مسلمان یعنی ابلیس بی ادبی خود را به جامعه منتقل کرده است. همین که در بودجه کشور جدول 17 داشته باشیم و شرم هم از ابراز آن و موافقت با آن و گرفتن پول آن نداشته باشیم در حالیکه دختر ایرانی به خود فروشی بیفتند یعنی ابلیس بی‌ادب کارش جلو میرود.

    مردم با ادب مردم با شعوری هستند. مردم فکور و با شخصیت.نه مطیع کسی می‌شوند و نه فدائی کسی چون خطر ابلیس در همه جهات زندگی جدی است. بی ادبی میتواند مایه اصلی فاشیسم و تیاهی و بردگی شود.

    امروز روز رأی «نه» بی بی ادبی و «آری» به ادب است. ما چهل سال پیش همین رأی را دادیم ولی ظاهراً مطلب جابجا شد. ما امروز میخواهیم آنرا اصلاح کنیم. جمهور ی اسلامی اگر میخواهد بماند باید «ادب» داشته باشد و آنهم با خیل بی ادبان مفت خوار وطن فروش نمیشود. روح لقمان حکیم شاد که در پاسخ این سئوال که ادب را از که اموختی گفت:از بی ادبان!..واقعا درست گفت.ما هم بعد از چهل سال حاکمیت فقهای بی دین آموختیم که لزوماً یک عالم دینی و یا یک مرجع دینی انسان مصلحی نیست بلکه میتواند بد تر از فساد را هم به ارمغان بیاورد.
    ما هم میخواهیم مثل خدا، با ادبمان ابلیس را از زندگی خود طرد کنیم.

     
    • با درود

      در زبان فارسی کلمه بسیار جالبی هست بنام «جایگاه» که جای از ویژگی مکانی و گاه خاصیت زمانی امری را تعیین و تعریف میکند. ادب به دو معنا در زبان زیبای فارسی بکار میرود، یکی برای زبان و فرهنگ که به اندوخته های فکری و معنوی اشاره دارد. همچنین ادب در تلقی و تداول عامه به معنای آداب دانی و رعایت حرمت و حقوق اخلاقی و انسانی کاربرد دارد. «ادب» در مقاله دکترنوریزاد به هیچ کدام از این دو اشارتی ندارد بلکه مراد و مقصود ایشان معنایی بسیار فراخ و گسترده است که در آن ادب متداول با انقلاب اجتماعی و سرنگونی حاکمیت و نظام مخلوط شده است. هیچ ایرادی ندارد که ایشان آثاری بنویسد و در آنها همه مقاصد خود را بگنجاند، همانطور که
      منظور کارل مارکس از کلمه «پرولتر» یا «پرولتاریا» کارگران صنعتی و سازمان یافته توسط خود صنعت یا کارست ، اعراب هم کلمه عمله و فعله را بکار میبرند که منظورشان هر نوع کارگر یدی است. بنا بر این وقتی فردی فارس زبان به کلمه «پرولتر» میرسد، از قبل تعریف مارکس را از این کلمه در ذهن دارد و با همان منظور آنرا بکار میبرد.
      همچنین کلمه «حیز» در زبان عربی هست که تقریباً معادل «جایگاه» فارسی است و وقتی گفته میشود فلان چیز از حیز انتفاع خارج شد، یعنی از جای مکانی و مقطع زمانی خود بریده و دیگر بکار نمیآید. دکتر نوریزاد بدون آنکه هیچ تعریف مستقل و روشنی از ادب ارائه داده باشد،تمام مسائل و مشکلات و معضلات اجتماعی را ناشی از بی ادبی و کارگزاران نظام حاکم را بی ادب و بطور ناگهانی از هواداران خود بنام اعضای حزب «با ادبان» نام میبرد و خواننده را مات و مبهوت میکند. در ادبیات انقلابی و جامعه شناختی، نظام، حاکمیت، دولت، انقلاب، اپوزوسیون، معترض، مخالف، انقلابی، منتقد،حزب و تحزب معانی روشنی دارند که به دلیل سوابق طولانی این مفاهیم در تاریخ حیات بشری، در همه فرهنگها به یک معنا درک و فهم میشوند. آیا دانش جامعه شناختی ظرفیت لازم برای بیان مقصود دکتر نوریزاد را ندارد که ایشان ناگزیر شود از نو فرهنگی جدید پدید آورد که در آن ادب را به جای انقلاب و اعتراض، و نو اندیشی و…. بکار ببرد؟ بدیهی است که نه به چنین واژه سازی و واژه گزینی ای نیاز هست و نه در نسل ما چنان مفاهیمی جا می افتد و همه گیر میشود.
      بنا بر این بهتر است هر کلمه و اصطلاحی در جایگاه خود بنشیند تا مقصود فهم و به معنای واحد گرفته شود.بسیاری دکترنوریزاد را دوست، برادر، پدر، عزیزتر ازجان و….. خطاب میکنند، پس ایشان فردی عادی نیست و مسئولیت دارد، اگر ایشان در کنج انزوای فردی خود میزیست و میگفت من تعریف جدیدی از ادب دارم بسیار فرق میکرد تا اینکه به عنوان فردی که لا اقل در سایت و کانال خودش مرکز توجه است بیاید و از اصطلاحی بنام حزب با ادبان سخن بگوید و اکثر مخاطبان را شگفت زده کند. در ضمن اگر از همین حالا جلو کژیها و خطاهای
      ایشان گرفته نشود و همه برای هر حرف درست و نادرستش کف بزنیم و هورا بکشیم، او بد عادت میشود و مثل فلانی فکر خواهد کرد که عقل کل است و میتواند از زمین و آسمان و دنیا و آخرت و حکومت و مردم و معیشت و کار و اقتصاد و اخلاق و….. حرف بزند و به جای جامعه فکر کند و سخن بگوید.

      سرمه را در گوش کردن شرط نیست
      کار دل را جستن از تن شرط نیست

      بگذاریم هنرمند از هنرش، ادیب از اثرش، جامعه شناس از سیاست و دانش موضوعه و مرتبط به رشته خودش بگوید و هر کس و هر چیز در »جایگاه » خود باشد.

       
      • جناب شفیعی این واکنش شما نسبت به این پست آقای نوریزاد بیانگر این نیست که شما بهتر است یک بار دیگر نوشته ایشان را بخوانید یا دنبال دلایلی دیگر بگردید تا نوریزاد را مخل ببینید و مختل کنید و عقل کل بودن خود را اثبات کنید؟ شما شده که در یکی‌ از اظهار نظر‌هایت یا واکنشهایت ایرادی و اشتباهی هم متوجه شخص شخیص خودت بدانی؟

         
    • باصفای گرامی…این درست نیست که بدون رسیدن به سخن اشخاص همینطور ردیفی هر چیزی را بهرچیزی ربط دهیم و آنرا وسیله مخالفت با جمهوری اسلامی یا موافقان آن قرار دهیم،مخالفت با جمهوری اسلامی البته یک حق طبیعی و سیاسی است،اما بنا نیست ما با تکیه بر کلید واژه های اخلاقی آنها را بنفع خود مصادره کرده و بصورت چماق بر سر مخالف خود بزنیم که این خود یکی از امور خلاف ادب و اخلاق است،روشن است که همه طعنه های نوشته شما متوجه بنده است که نقدی متوجه ایده جدید مدیر سایت کردم،من کجا با لزوم ادب فردی یا اجتماعی مخالفت کردم؟ شما که البته مودبید ولی در این سایت چه کسانی بیشتر به ادب التزام دارند و چه کسانی از حریم ادب تعدّی می کنند؟مدیریت سایت همه طعن ها و بی ادبی ها نسبت به بنده را کمابیش صریح یا کنائی یا همراه با سانسور برخی الفاظ خاص منعکس می کند بعد که واکنشی جایی از بنده می بیند می گوید ادب را رعایت کنیم! کسی در نوشته ای خطاب بمن نوشته جدّ و آبائت جانورند! تو سگی ،تو خوکی! و چیزهایی از این قبیل ،بعد ایشان اینها را منعکس می کند،یکجایی که انسان است و از کوره در می رود و بطرف می گوید لطفا خفه شو از ناسزاگوئی و بی ادبی و نقد شخصیت! مدیر سایت بکسی که به او ظلم شده هشدار ادب می دهد! اینها نشان از ادب و سیاست ادیبانه است؟
      بنده در هیچ نوشته ای ننوشتم در سیاست ورزی یا هر ورزی دیگری نباید ادب فردی یا ادب اجتماعی مورد قبول عقل ،شرع ،عرف را رعایت کرد،اینرا اگر گفتم کسی در نوشته های من نشان دهد،هیچوقت هم نگفتم این نظام معصوم است و هیچ بی ادبی در آن وجود ندارد،شما برداشته اید همه مخالفت خود با یک سیستم حکومتی را به بحث ادب ربط داده اید و هرکه مخالف شماست را به بی ادبی ربط داده اید و هرکه مخالف نظام جمهوری اسلامی است را معدن و مرکز ادب فرض کرده اید،دوست عزیز اینها خلاف انصاف و عقلانیت و همان ادبی است که شما می خواهید منادی آن باشید.چیزی که بنده گفتم این نبود که ادب فردی و ادب اجتماعی در سیاست نباید مراعات شود،من گفتم آن غایت و هدفی که ایشان شعار خود قرار داده است مبنی بر واژگونی نظام،یک هدف سیاسی است و اهداف سیاسی در عالم واقع راه کارهای مربوط بخود را دارد،تشکیل حزب و تدوین اساسنامه چه در فضای حقیقی و چه در فضای مجازی (که البته فضای مجازی هم بخشی از واقعیت های خارجی است) قاعده و قانون و نظام مندی خاص بخود را دارد،یکوقت اهداف فعلی ما اهدافی اخلاقی است که از دالان اخلاق و لوازم و ملزومات اخلاق می گذرد،اینجا شعار اخلاقی دادن برای رسیدن به آن غایت اخلاقی کنش درستی است،یکوقت ما یک هدف و غایت سیاسی را با مفاهیم و کلید واژه های اخلاقی مخلوط می کنیم،بحث فرد یا جمع نیست،اینکه یک فرد مودب باشد (حال ما ادب را بهر معنایی تفسیر کنیم چون خود این واژه اخلاقی باید تفسیر مورد اتفاقی در مورد آن وجود داشته باشد) یا نفراتی در کنار هم مودب باشند(با هر تفسیری از ادب) نتیجه آن حصول یک غایت اخلاقی است نه غایت مورد نظر سیاسی،گفتم خود واژه ادب را ابتدا باید تفسیر کرد والا با تکیه بر یک مفهوم گنگ که هنوز ما به الاتفاقی برای آن تعیین نکرده ایم نمی توانیم اقدام به فلان شعار اخلاقی یا سیاسی بعنوان غایت کنیم ،درست مثل همین واژه انسانیت که شعار همه طرفین دعواهای گوناگون است،انسانیت را باید ابتدا دید ما از آن چه اراده می کنیم بعد شعار دهیم تو انسان باش من انسان باشم فلانی انسان است آن دیگری انسان نیست.در مورد ادب نیز مساله همینطور است.عرض من این بود که غایت و هدفی مثل “واژگونی نظام” که تعبیر دیگری از سرنگونی نظام موجود و نبودن آن است یک غایت سیاسی است که راهکارهای سیاسی خاص بخود را دارد،شما برای اسقاط یک نظام یکوقت راه را این می بینید که مثلا عِدّه و عُدّه ای جمع کنید و سازماندهی کنید برای یک قیام مسلحانه که این البته کاری خارج از چهارچوبه سیاسی و دموکراسی است،و در واقع ک ناهنجاری است،یکوقت با کار سیاسی و تلاش عمومی و همراه کردن کلّیّت یک جامعه،تدارک یک انقلاب و جهش سیاسی می کنید :با تظاهرات عمومی،با اعتصابات،با بهره گیری از فضای حقیقی و مجازی و..،من تصور می کنم واژگونی یک سیستم از ایندو شکل خارج نیست،البته مساله رفراندوم عمومی و مورد اتفاق عموم مردم و انتقال صلح آمیز از یک سیستم به سیستم دیگر نیز راهکار دیگری است،اینها در عالم سیاست هست و ربطی هم به بایدها و نبایدهای اخلاقی ندارد،شما فرض را این بگیرید که همه ما و شما معتقدیم که باید های اخلاقی عقل و شرع پسند همیشه باید رعایت شوند و می شوند،حال اگر کسی آمد گفت من با شعار ادب فردی و اجتماعی می خواهم سیستمی را تغییر دهم،زمینه کارم هم این نیست که مطابق عرف رایج در سیاست بادعای خودم بروم حزب مودبان را تاسیس کنم و برای آن اساسنامه تنظیم کنم و تلاش کنم برای فراگیر شدن این حزب و این اساسنامه در همه کشور و این زمینه شود برای انتقال قدرت یا تغییر سیستم از آنچه که هست به آنچه که مودبان (با تفاوت های زیادی که بین آنها در گزینش نوع سیستم وجود دارد) خواهانند.بنده گفتم این صرفا نوعی خیال بافی سیاسیست و ربطی به واقعیت ندارد برای اینکه شما با این شعار هدفی سیاسی را با گزاره ها و بایدها و نبایدهای اخلاقی خلط کرده اید،مثالی زدند:خروجی شعار ما این است که فلان خانم بتواند رئیس جمهور باشد،بسیار خوب اما آیا با رعایت ادب فردی و جمعی شما به این هدف سیاسی بار می یابید؟! شما باید بتوانید قانون را تغییر دهید،یا سیستمی را تغییر دهید،و اینها الزامات و بایدهای سیاسی می خواهد،اینکه صرفا با عنوان کلی و مبهم و تعریف نشده ادب اعم از فردی یا اجتماعی بخواهیم این مطلوب سیاسی را محقق کنیم بنظرم هدفی و شعاری خیال بافانه است برای اینکه ممکن است دیگرانی خارج از اسلوب حزب مودبان شما باشند که مودب باشند و خودشان را هم مودب بدانند اما تحت بایدها یا نبایدهایی سیاسی مثلا با ریاست جمهوری یک زن مخالف باشند اینجا نمی شود در این نزاع خود را با ادب و دیگری فاقد ادب خواند…

       
      • کسی در نوشته ای خطاب بمن نوشته جدّ و آبائت جانورند! تو سگی ،تو خوکی! و چیزهایی از این قبیل ،بعد ایشان اینها را منعکس می کند،یکجایی که انسان است و از کوره در می رود و بطرف می گوید لطفا خفه شو از ناسزاگوئی و بی ادبی و نقد شخصیت! مدیر سایت بکسی که به او ظلم شده هشدار ادب می دهد! اینها نشان از ادب و سیاست ادیبانه است؟
        ………….
        سید آیا این شخص بدون هیچ مقدمه ایی تو و /////////////////////////////////////////// نامیده ؟ایا کامنتت را در مورد کسانیکه در نهایت بی رحمی و شقاوت و بدون هیچ دستاویزی یا زیر شکنجه سلاخی شده اند و یا بعد از بی رحمانه ترین شکنچه ها به دار و یا تیر سپرده شده اند تو در سایت نگذاشته ایی؟ بچه 14 ساله را جانور نامیده ایی و حرامیان و قاتلان جنایت پیشه لابد از نظر تو مسلمان و مؤمنند! خب منهم با صدای بلند می گویم/////////////////////////////////////

         
  47. شکست حجاب اجباری به اعتراف رئیس پلیس تهران: دیگر هیچ‌کس برای بدحجابی بازداشت نمی‌شود

    فرمانده پلیس تهران بزرگ گفته است که نیروی انتظامی دیگر کسانی را که “شئونات اسلامی را رعایت نمی‌کنند” بازداشت نمی‌کند و برایشان پرونده تشکیل نمی‌دهد. سرتیپ حسین رحیمی گفت که پلیس در چارچوب “اقدامات و نگاه‌های جدید خود” در جرایم غیر امنیتی از جمله در ارتباط با کسانی که به گفته او شئونات اسلامی را رعایت نمی‌کنند، رویکرد آموزشی و ایجابی در پیش می‌گیرد. آقای رحیمی گفت که تا کنون حدود هشت هزار نفر در بیش از ۱۲۰ جلسه آموزشی پلیس شرکت کرده‌اند. اصطلاح رعایت شئونات اسلامی در ایران عموما در ارتباط با حجاب و نحوه پوشش زنان به کار می‌رود. از سال‌ها پیش با اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی یا گشت ارشاد برخورد با “بدحجابی” شدت گرفت. در بسیاری از موارد، کسانی که از نظر مأموران نیروی انتظامی “پوشش نامناسب” دارند برای دادن تعهد یا تشکیل پرونده به بازداشتگاه فرستاده می‌شوند. رئیس پلیس تهران گفته است که در حال حاضر پلیس علاوه بر تلاش برای ارتقای امنیت، به دنبال انجام اقدامات اجتماعی برای “اصلاح رفتار شهروندان و کاهش تخلفات و جرائم” است.

    هموطن عزیز ، فریب دروغ و نیرنگ های رژیم دجال آخوندی را نخورید ، حال که دامنه اعتراضات و تظاهرات مردم در سراسر کشور و در اقصی نقاط شهرها رو به فزونی است و هر روزه شاهد پیگیری مطالبات مردم از دیکتاتوری جمهوری خون و جنون می باشیم به یکباره رزیم خودکامه که خود را در حال فروپاشی و اضمحلال یافته است ، دست به هر نرفندی خواهد زد تا مسیر مردم را که همانا خواسته های به حقشان میباشد را ولو به اندکی کاسته و آنان را که پس از چهار دهه ، میروند که در مسیر درست خویش گام نهند به عقب براند و شک و تردید نکنید که چنانچه مردم دست از اعتراضات خویش بکشند ، چنانچه طی چهل سال حقوق و خواسته بانوان عزیزمان را لگدمال کرده و با این عزیزان آن کردند که بر هیچیک از شما پوشیده نیست ، دوباره روز از نو خواهد شد و روزی ار نو ، پس بدانید که این فرمان ، فرمانده پلیس که حتما هم از بیت خود رهبری دستورش آمده است ، چیزی نیست جز یک فریب و نیرنگ ، به ریش شان بخندید که پیروزی از آن ملت هاست و اگر ملتی یکپارچه و هماهنگ ، خواهان حقوق و خواسته خویش باشد ، هیچ نیروئی در مقابل آن توان پایداری نخواهد داشت و این را نه من هلیا بلکه تاریخ تمامی ملل دنیا برایتان گفته است ، شاد و سرافراز باشید .

     
  48. احمدی‌نژاد: اگر نظری مخالف رهبری داشتی باید بمیری؟ + فیلم

    محمود احمدی‌نژاد: تو نمی‌توانی بگویی چون مخالف تو‌ام تو خفه شو، تو زندگی نکن، تو حقی نداری
    یک روز بعد از انتقاد شدید رهبر ایران از “مخالف‌خوان” شدن ‌مسئولان سابق، محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور پیشین، در پاسخ به سوالی درباره دلیل گوش نکردن به توصیه‌های آیت‌الله خامنه‌ای گفت که خود رهبر ایران هم گفته که به او انتقاد کنند و آشکار کردن “اشتباهات و آسیب‌ها” را کمک به رهبری دانست.
    آقای احمدی‌نژاد که به بوشهر سفر کرده امروز پنج‌شنبه ۷ دی در دیدار با ساکنان محلی با این سوال روبرو شد که چرا با وجود منع صریح رهبر ایران در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده و باعث “دودستگی” شده است. او در پاسخ گفت که با وجود عدم حضور او در انتخابات اکنون هم دودستگی وجود دارد و پرسید “آیا رهبری به شما می‌گوید که فکر نکن… فکرت را تعطیل کن؟”
    آقای احمدی نژاد در پاسخ به این سوال که آیا قبول دارد حق با رهبری است یا نه چند بار پرسید “یعنی چه … کجا؟” و در نهایت گفت: “اگر رهبری یک موقع یک نظری داشت و شما نظر دیگری داشتی باید بمیری؟ باید نظرت را بگویی.”
    دیروز چهارشنبه ۶ دی آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران از کسانی که یک دهه همه کاره کشور بوده‌اند و اکنون تبدیل به “مخالف‌خوان کشور” شده‌اند انتقاد کرد و گفت: “اینکه برداریم همین‌طوری بی‌هوا این قوه و آن قوه را بدون هیچ تمییزی محکوم کنیم، اینکه هنری نیست. هر بچه‌ای می‌تواند سنگ بردارد و شیشه‌ها را بشکند.”

    واکنش عجیب #احمدی_نژاد به تذکرهای رهبری

    احمدی‌نژاد امروز در #بوشهر در پاسخ به جوانی که از عدم توجه او به تذکرها‌ی رهبری انتقاد کرد، گفت:
    اگر رهبری یک نظر داشت و شما نظر دیگری داشتی، باید بروی بمیری؟ نباید بگوییم چشمت را ببند و هیچ چیز نگو!!

    محمود احمدی‌نژاد در هفته‌های اخیر انتقادات صریح و تندی به قوه قضائیه و رئیس آن وارد کرده و از جمله او را فاقد صلاحیت و غاصب خوانده و خواهان کناره‌گیری او شده است.
    آقای احمدی نژاد اخیرا در یک سخنرانی گفت: “هر کسی در هر مقام و منصبی که باشد، اگر ملت او را نخواهد، او غاصب است… هر اقدامی انجام دهد، تخلف است. هر تصرفی در بیت‌المال انجام دهد، بعدا باید پاسخگو باشد”.
    او امروز در بوشهر گفت کمک واقعی به رهبر ایران آن است که هر جا آسیب وارد می‌شود یا تصمیم غلطی گرفته می‌شود درباره آن صحبت شود.
    آقای احمدی‌‍نژاد در پاسخ به انتقادها از عملکردش در برابر رهبر ایران گفت که هر کس نظر خودش را دارد و مردم در نظر دادن آزادند و هیچکس نمی‌تواند دیگری را قضاوت کند. او به کسی که از او انتقاد می‌کرد گفت: “تو نمی‌توانی بگویی چون مخالف توام تو خفه شو، تو زندگی نکن، تو حقی نداری.”
    آقای خامنه‌ا‌ی در سخنرانی دیروز خود گفته بود که نقد با اتهام زدن تفاوت دارد و “تهمت و لجن‌پراکنی” حرام و “تکرار حرف دشمن” است.

    http://www.bbc.com/persian/iran-42501650

     
  49. واژگونی بصورت عینی نمودار می شود، اما پروسه ای که تا عینیت یافتگی طی کرده را باید توجه داشت، نظام/رهبر، ولایت فقیه، دولت، سپاه. این پروسه را ایجاد و تامین کرده اند، فساد عمیق حاکمیت این غاصبان کشور، همان موشهای تهرانند که با لرزه ای در سطح نمودار شده اند.
    زلزله با تمام مصیبتش ، به مردم چهره این نظام را نشان داد. گویی طبیعت با تمام قوا به کمک مردم آمده و به مردم فرمان حرکت می دهد، که چه نشسته اید ای مردگان متحرک، چهره واقعی اتان را ببینید که چه با شما کرده اند و می کنند.حق شما همین زلزله وگردباد و خشکسالی و بدبختی است؟ یا چیزی جز این؟

    این نظام ،در افکار ملت فروریخته،بنابراین واژگونیش حتمی است، حزب برای عده ای پریشان چون مسکنی است، مهم اتحادگروهها زیر خط مشخصی است. ایجاد حزب در زمان صلح امکان پذیر است ، نه درزمان جنگ،ایران با نیروی سپاهش که غیر ایرانی اند در حالت جنگی بسر می برد. ایجادحزبهای مردمی احتیاج به شرکت مردم دارد وبعد از واژگونی و در صلح امکان پذیر است. تنها راه، اتحاد اپوزیسیون ها بر هدفی مشخص است و آن اینکه چه چیز را جایگزین این نظام طالبند؟

     
  50. جناب نوری زاد
    درود
    ابتدا با عکس من شروع شد و حالا با عکس سید مرتضی، انهم نه یکی و نه دوتا!
    من از شما خواستم کامنت جعلی و عکس جعلی را پاک کنید و اینک میبینید که چند کامنت جعلی هم با نام و عکس سید مرتضی به این سایت سرازیر شد!
    عزیز برادر پاک کن این کامنتها و عکسهای جعلی را.
    یا یکی داره شما و این سایت را سر کار میزاره و یا اینکه طرف آشنای شماست! و از شما مجوز گرفته.
    این جمله که گفتی یعنی چی:
    “جناب آنارشیست این عکس را تکذیب کرده اند اما من دلم نیامد حذفش کنم. بماند تا زمانی که همه ی ما با عکس های واقعی مان آشکار شویم و رخ بنماییم.”
    شما داری خودت با دستهای خودت این سایت را تبدیل به جوکستان، پورنو گرافستان، …. و چرندستان میکنی!
    گفته باشم!
    من به عنوان یک کامنت گذار که چندین سال است اینجا حضور دارم، از شما خواستم کامنت و عکس جعلی را پاک کنید، که قبول نکردید. عجب دوست و رفیقی هستید شما!
    پس تا زمانی که این کامنت و عکس پاک نشه، من از خدمت شما مرخص میشوم. بگذارید ایشان به کارش ادامه بده!
    یکبار هم قبلاً از کامنت گذاران خواستید که همگی یکجا جمع شویم…همه ترسیدند و بهانه آوردند بجز من!
    من هر زمان که خواستید، اعلام کنید و اصلاً چرا راه دور بریم…همۀ این کامنت گذاران را به منزل خود دعوت کنید…اگر من اولین نفر نیامدم! چندتا هم عکس دسته جمعی بگیریم تا خیالتان راحت شود. کامنت گذاران شجاع هم مشخص میشوند. خوب شما که مهمان منزل خود را نمی فروشید! در ضمن همه ببینند شما کجای تهران زندگی میکنید و وضع زندگی شما چگونه است تا بیشتر با شما آشنا شوند…با یک تیر چند نشان میزنیم…
    من بیش از ده بار با شما ملاقات کرده و چندین بار گفتگو کردم ولی شما متأسفانه افراد گمنام و بی پست و مقام را اصلاً به جا نمی آورید، آنهم به بهانۀ پیری یا زایل شدن حافظه و آلزایمر!
    ( نکند این نوری زاد هم جعلی باشد و این سایت توسط شخص دیگری اداره میشود؟! )
    نوری زاد اگه خودتی و اصل جنس. کامنت و عکس جعلی مرا لطفاً پاک کن تا مطمئن شوم با این مردک بی هویت و بی شخصیت دستت در یک کاسه نیست…در غیر اینصورت حق نگهدارت…من رفتم… و عدم قبول خواسته ام میشود دادن رخصت!

    سخن آخر:
    بابا یکی یا نمیدانم دو سه نفری هستند که دارند رسماً شما را مچل میکنند! دیگر خود دانی!
    خوب اگر از دست من خسته شدی، رک و راست بگو …میرم…دیگه این بازی ها چیه؟!…رسم جوانمردی نیست!

     
    • خودتو دعوت نکن، جرات داری عکستو بفرست!

       
      • درود
        نخواستم بدون اینکه جواب این به اصطلاح انسان را بدم ، از حضورتان مرخص بشم.

        ای انسان!
        توی همین پست و زیر عکس جعلی اینگونه گفتی:

        انسان
        5:56 ب.ظ / دسامبر 26, 2017
        تذکری به بقیه، مثل همیشه در حجاب بمونید!

        و بعد از تکذیب من حالا اومدی اینگونه میگی:

        انسان
        1:31 ق.ظ / دسامبر 29, 2017
        خودتو دعوت نکن، جرات داری عکستو بفرست!

        آخه خودت بگو من باید” چی صدا کنم تو رو ” تو که از مار بدتری! … هفت خط و دغلباز!
        از یک طرف دیگران را به چادر سر کردن و در حجاب بودن دعوت میکنی و از طرف دیگه میخوای من دوباره یه عکس بفرستم! اونهم اصلی!؟

         
    • سلام بر آنارشیست گرامی
      نمی دانم این نوشته مربوط به آنارشیست واقعیست یا نه چون برخی نشانه ها در متن دیده می شود که با قلم شما همخوانی ندارد.از سویی برخی اشارات کرده اید که نشان می دهد این همان آنارشیست واقعیست.به هرحال با فرض اوریجینال بودن این آنارشیست مطالب زیر را تقدیم به شما می کنم:
      فرموده اید:”ابتدا با عکس من شروع شد و حالا با عکس سید مرتضی، انهم نه یکی و نه دوتا!”
      من جایی ندیده ام که نفر دوم که نام بردید منکر عکس خود شده باشد اگر شاهدی هست بیاورید بلکه احساس می کنم نوعی جو گیری سبب انتشار عکس دوم شد.بگذارید صریح بگویم از دیدن عکس منتسب به شما دونفر بنده جا نخوردم.با همانچه در این سایت از خود توصیف کردید کاملا همخوانی داشت.
      فرموده اید:”یکبار هم قبلاً از کامنت گذاران خواستید که همگی یکجا جمع شویم…همه ترسیدند و بهانه آوردند بجز من!
      من هر زمان که خواستید، اعلام کنید و اصلاً چرا راه دور بریم…همۀ این کامنت گذاران را به منزل خود دعوت کنید…اگر من اولین نفر نیامدم! چندتا هم عکس دسته جمعی بگیریم تا خیالتان راحت شود. کامنت گذاران شجاع هم مشخص میشوند.”
      یکی از مواردیکه کرارا از شما انتقاد کرده و باز به ان بی توجهی می کنید همان کلی گویی شما و بستن یک نسبت به همگان بصورت عمومیست.شاید این مورد از همان سخن شما نشات می گیرد که می گویید هیچ کسی را حد دوستی خود نمی دانید و همگان را به چشم تحقیر می بینید.در همان پست که اشاره کردید من شخصا تا چند پست بعد به نوریزاد انتقاد می کردم که این جمعی که شما می گویید در یکجا جمع شدنی نیست تا اینکه در یک جا شما در بحث با یک نفر دیگر به سنت مالوف تندی بسیار کردید و نوریزاد نوشت اگر اسلحه داشتید حتما شلیک می کردید و من گفتم این جمع را چگونه در یکجا جمع می کنی؟!و همنجا نوریزاد اعتراف کرد به خاطر سادگی چنین تصورات دور از واقعیتی می کند.پس برنامه ترس همکان نبوده است بل وقتی واقعیت با آنچه ما می گوییم همخوانی ندارد نوعی توهم است و قرار نیست همگان به آن تمکین کنند.در همین پست ببینید ماشالله انواع و اقسام زیباییها را شاهدیم.یکی در خطاب می گوید خفه شو!دیگری برای چزاندن نفر دیگر کرار می گوید شیخ قم نشین.یکی نام مزدک را بی نقطه می آورد!(شما او را احتمالا می شناسید)،یکی هنوز موفق نشده خشم و نفرت خود را کنترل کند و ما هنوز کاملا با هاشورهای نوشته او نمی دانیم چه می گوید و…خوب معلوم است چنین جمعی در یکجا جمع نشود.وقتی یکی از این نفرات خود را حق مطلق می داند و کشتار بی دلیل جمع کثیری را با همان دانسته های بی بنیان انسانی و منطقی خود به راحتی توجیه می کند خوب چرا با دانسته های دیگر خود برخی از همان جمع را قربت الی الله لایق مرگ نداند؟!پس بحث ترس که به همگان نسبت دادید صحیح نیست.
      در ضمن دو موضوع دیگر که قبلا گفته بودید به یادم آمد.اول اینکه وقتی یک نفر با نام شما مطلب نوشت و نوریزاد درخواست یک ایمیل همینجوری کرد تا نفر اصلی مشخص شود گویا تاکنون طفره رفته اید!و در همین پست هم گفته اید که یک ایمیل همینجوری می دهید.خوب ایمیل همینجوری با آنچه شما می گویید همگان در یکجا جمع شویم قدری منافات دارد.از سویی دیگر به یاد می آورم در یکی از پستها گفته اید به نمایشگاه نوریزاد رفته و با آوردن نشانه هایی این را ثابت کردید ولی گویا خود را معرفی نکردید که این هم با آنچه می گویید قدری منافات دارد.اما دوست گرامی من این را حمل بر ترس شما یا کس دیگر نمی کنم.نظر من اینست که اینگونه جو گیر شدنها که همه عکس بگذاریم یا در یک جا جمع شویم و …بیش از عقلانیت سر در گرو احساسات دارد و بنده در سنی نیستم که چونان نوجوانان چنین ذوق زده شوم.
      اما در آخر توصیه ای به شما دوست عزیز می کنم.اگر کسی واقعا چنین فرومایه است که به خود اجازه می دهد حتی از آیدی دیگران سواستفاده کند که البته در این سایت مسبوق به سابقه است شما مثلا یک عدد یک جلوی نام خود گذاشته و با اعلام ایمیل خود برای نام جدید به صاحب سایت او را از جعلی بودن سایر نوشته های منتسب به شما آگاه کنید.به او هم حق بدهید وقتی شما را نمی شناسد نداند کدام آنارشیست است و کدام ادای او را در می آورد.رفتن و قهر کردن راه و چاره کار نیست مگر اینکه صاحب سایت به این ترفند شما بی توجهی نشان دهد.بنده شخصا برخی مطالب شما را بسیار دوست دارم که احساس می کنم از آن وجه منطقیتان سر چشمه می گیرد.
      به امید حضور شما در این سایت

       
    • جناب آنارشیست
      سلام علیکم

      من به نزاع شما با جناب نوریزاد و کسی که عکسی را بعنوان عکس شما جعل کرده است و چیزی ذیل آن نوشته است کاری ندارم،در این جهت هم با شما موافقم و بشما حق می دهم که درخواست کنید که آن عکس جعلی و نوشته جعلی که مورد تکذیب شماست از صفحه سایت پاک شود و توصیه بنده هم به ایشان این است که وقتی خود کسی که مطلب و عکسی از او با شیطنت جعل شده تکذیب می کند و خواستار محو آن است خوب است آنرا بخاط احترام بحق شخصی که در حق او دسیسه شده و برای بخاک مالیدن بینی شیطان بی ادبی که مبادرت به چنین کاری کرده،محو کنید و یک مساله کم اهمیت (یعنی بود یا نبود تصویر کسی به اختیار و تمایل خود او ) را به یک جنجال و سر و صدا و اتلاف وقت مبدّل نکنید،اخلاق و ادبی هم که بناست منشور حزب مودبان تاسیسی شما باشد چنین اقتضا دارد که وقتی کسی تکذیب کرد که این تصویر من نیست و عمل عمل غیر اخلاقی و بی ادبانه ای بوده آنرا برای حفظ حرمت و حریم اشخاص محو کنید.اما خدمت جناب آنارشیست عرض می کنم که من هم تصور اولیه ام این بود که این تصویر شماست که باختیار خود آنرا ارسال کرده اید،بنده هم مزاح دوستانه ای کردم و با مطلب کوتاهی تصویر خودم را ارسال کردم،البته برخلاف تصور شما این تصویر تصویر حقیقی خود بنده است و آن کودک در آغوشم هم فرزند یکی از اخوی های من و نوشته هایی که با آن ارسال کردم نیز از خود من است و مدتهاست که نوشته های من بهمراه یک ایمیل ارسال می شود که همین ضابط انتساب آنها به بنده است،البته بنده از ارسال تصویرم پشیمان نیستم و این امر مهمی هم نیست ممکن است گاهی بیادم باشد و تصویر را اتچ کنم و ممکن است گاهی هم فراموش کنم،منتها چون اخیرا ارسال متن های همراه با تصویر دچار اختلال و کندی و ارور هست ممکن است در ادامه از خیر آن بگذرم،بله این تصویر بنده است خیالتان راحت،اما خوب عمل شیطنت آمیز جعل و ارسال تصویر شما کار هر کسی باشد عمل زشت غیر اخلاقی و دور از ادبی است که فرستنده آنرا از حزب مودبان تاسیسی بر واژگونی نظام لابد خارج می کند!
      ضمنا من کما فی السابق از حق نوشتن آزاد شما دفاع می کنم و از شما می خواهم سایت را ترک نکنید،همین تکذیب شما و ارسال ایمیل ضابط کفایت می کند.

      با احترام

       
    • آنارشیست شما می توانی به پلیس فتا مراجعه کنی تا این شخص را مثل ستار بهشتی آش و لاش کنند و من مطمئن هستم حق تو را قوه کذاییه می ستاند! قوه کذاییه برای چنین مواردی است دیگر!!! هر چند قوه کذاییه تنها برای این موارد است و بس و تو می توانی ضمن مراجعه به عناصر خدوم نیروی انتظامی در پلیس فتا راهنمایی های لازم را با چاشنی اندکی رشوه و شاید بسی بیش از اندک در قوه کذاییه بی هیچ مشکلی کسب کنی!

       
  51. مصلح آبادی اراکی

    با سلام امروز حضرت ایت الله خامنه ای فرمودند : یک نفر که یک دهه مسئول بوده ( احمد نژاد ) ، در دهه بعد نباید مخالف باشد و نباید چیزی بگوید و باید ساکت باشد و حالا ایشان ( احمد نژاد ) بچه ای هستند که سنگ برداشته و به شیشه میزنند و … مثل اینکه رهبری انقلاب یادشان نیست که روزی به ” مصلح آبادی اراکی ” و امثالهم فرمودند : نظر ایشان به من نزدیکتر است ! آقای نوری زاد ، آیا هم نظر بودن ، هم شامل بچگی و سنگ زن به شیشه میشود ؟

     
  52. حرف‌های امروز آیت‌الله خامنه‌ای ⁩ مهمترین سخنرانیِ او در سه دهه رهبریش بود! چون حاصل کارنامه‌ی خود را روایت می‌کرد.
    او گفت: «نمی‌شود که انسان یک دهه همه‌کاره کشور باشد، بعد یک دهه بعدی تبدیل شود به مخالف‌خوان کشور». و مخاطب حق داشت با خود بیندیشد: نمی‌شود که انسان یک دهه نظرش به نظر دولتی نزدیک باشد و منتقدانِ آن دولت را نادان بخواند و بعد از سالها وقتی پیش‌بینی همان منتقدان محقق شد به روی خودش نیاورَد!
    نمی‌شود که انسان سه دهه والیِ مطلق یک کشور و سیاستگذار اصلی نظام باشد ولی برای هزینه‌ی طبیعیِ اجرای همان سیاست‌ها از دولت‌ها طلبکار باشد.
    نمی‌شود که کسی طیّ نزدیک به ۳۰سال رهبری‌اش حتی یکبار در برابر پرسش‌های مطبوعاتی و خبرنگاران حاضر نشود و هرگز درباره‌ی چگونگیِ هزینه‌های بیت و دفتر و خدَم و حشَم‌اش به مردم توضیح ندهد اما در همین سخنرانی دعوت به پاسخگویی کند و ملامت کند کسی را که «به‌جای پاسخگویی، نقش مدعی را علیه این و آن بازی می‌کند».

    او امروز گفت: «متأسفانه در داخل هم گروهی با ناامید کردن مردم، متهم کردن، دروغ‌های شاخدارِ دشمن‌ساز را در ذهن مردم جا انداختن، درست همان کار دشمن را ادامه می‌دهند».
    راستی چه کسی در این سالها بیشترین نقش را در «ناامید کردن مردم» داشت؟
    چه کسی تک‌تک انتخاب‌های مردم را با «دخالت مطلقه»اش کم‌اثر کرد؟
    چه کسی شور و نشاط جامعه‌ی جوان ایرانی را با فهمی مُندرس از اسلام و انسان به اضطراب و افسردگی کشاند؟
    چه کسی با «دروغ‌های شاخدارِ دشمن‌ساز» اعتراضات میلیونیِ مردم در سال۸۸ را فتنه خواند و فاجعه کهریزک و کشتنِ فرزندان مردم را «مسائلی در حاشیه و گوشه و کنار» توصیف کرد؟

    تحلیلگران می‌گویند بخشی از سخنان امروز رهبری گلایه‌ای خشمگین و ناامید از احمدی‌نژاد بود. راستش تفاوتی نمی‌کند حرف‌هایش علیه چه کسی بود؛ او بر سر «خود» فریاد می‌کشید و تمام انتقادهایش، حدیثِ نفس بود؛ حتی اگر به جای خودشکَنی، مُشت بر آینه می‌نواخت و قابی را می‌شکست که او را بی‌نقاب نشان می‌داد.

    ‏داریم یواش یواش به ساعات ملکوتی ‎زلزله ها نزدیک میشیم

    می کوشند ترس از زلزله را مبدل به وحشت از آن کنند تا سونامی نارضایتی ها و اخبار غارتها و اختلافات را کنترل کنند و ذهن مردم را از آنها پرت کنند ولی نمی دانند بر شاخه نشسته بن می برند ، رادیو وتلویزیون و رسانه های اصول گرا آگاهانه این مامور یت را پی می گیرند ، پس لرزه دیروز نشان داد مرددم دست شان را خوانده اند و درست بر خلاف آنها توانستند بر اعصاب خود مسلط باشند، اما این خونسردی باعث نشد که این حس را در خود نیابند که در جهنم تنهایی به حال خود رها شده اند و هیچ نهادی نیست که در سختی ها به دادشان برسد ، چرا که کرمانشاه جلوی روی شان است ، بعد از اینهمه مدت هنوز زلزله زده در زیر چادر ها در بیداد بی توجهی ، بی امکانی و سرما زندگی می کنند ، آنها از حود می پرسند چطور حکومت می تواند از پس زلزله در یک شهر بزرگ بر خواهد آمد ، بااین جساب زلزله نیست که امنیت روانی مردم را مختل و همه را دچار استیصال کرده، بلکه ناکارآمدی مشهود دستگاههای حکومتی در بحرانهاست که این حس را در همه جانها برانگیخته و همه خود را در کوچه بن بست می یابند ،

    خطرناک تر از زلزله آنست که حاکمیت خودی هایی ناشایسته و فاسد که از هیچ به همه چیز رسیده اند مملکت را به مرز آشفتگی مطلق رسانده است ، مگر می شود زمامداران مدام اعتراف کنند که در زلزله بزرگ کاری از ایشان بر نمی آید و مردم دچار وحشت از آینده نشوند ، در حالی که با یک عزم ساده و ایجاد گروهای محلی آموزش دیده از خود مردم پیامدهای هر زلزله یی را می توان به حداقل رساند ولی حکومت از ما شدن مردم می ترسد و فرصت این کار را به کسی نمی دهد و هر چند خود بخود این اتفاق پس رخداد می افتد چه وحشت آفرینان دوست بدارند و نداشته باشند

    با ایجاد رویکرد وحشت آفرینی است که رئیس ستاد بحران پس از زلزله اول سفارش به رفتن از تهران می کند و در پس زلزله دوم می گوید دعا کنید اتفاقی بزرگی نیفتد ، ابله نمی داند مردم خود بلدند دعا کنند و نیازی به سفارش او نیست بلکه کار اوست که امکانات را برای بحرانهای بزرگ آماده کند ، چون این کار را بلد نیست و یا ماموریت ندارد انجام بدهد به دعا متوسل می شود که وحشت آفرینی کند، اما این رویکرد نتیجه معکوس می دهد ،تبلیغات روانی پنهان همیشه مدعی بود اگر هیچ چیز نداریم لااقل امنیت داریم و ضربه روانی زلزله همین توهم را هم فروریخت و ناگهان مردم حس کردند هیچ ندارند نه امنیت و نه رفاه ، غارتگران که همه عرضه شان را صرف مال اندوزی می کنند چطور می توانند امنیت مردم را تضمین کنند ، حکومتی که برای یک اعتراض ساده صدها مامور ضد شورش را روانه خیابانها می کند تا ارعاب ایجاد کند در مواقع بحران هیچ کاری برای دادن امنیت روانی به مردم نمی کند و حرفی هم اگر می زند بر ابعاد وحشت می افزاید .

    کار اعضای شورای شهر این نیست که بگویند هفتاد میلیون موش زنده خوار می تواند برای بازماندگان زلزله خطرناک باشد، راستی با کدام کار میدانی به این آمار رسیده اند خدا می داند ، تازه وظیفه آنهاست اطلاع دهند برای کنترل این موش ها چه برنامه یی دارند اگر قصدشان ایجاد وحشت نیست . آنها نمی دانند اگر وحشت آفرینی شان جواب بدهد مردم به استیصال رسیده مبدل به بمب های ساعتی می شوند که انفجارشان از زلزله خطرناکتر است . البته باور دارم بر خلاف تبلیغ گران تمدن ایرانی و باور ایران به همنوع در بحرانها بعد از گذر ازشوک می تواند مبدل به شعله امید کار و تلاش شوند و این کشور را از همه گذرگاههای خطرناک عبور دهد البته در غیاب غارتگران فرار کرده

     
  53. هموطن عزیز

    یک: رهبر فرزانه فرموده اند ان کسانی که همه امکانات کشور دستشان هست یا بوده نباید نقش اپوزیسیون را بازی کنند باید پاسخگو.باشند , ایا میشود رهبر معظم که برتر از هرمقامی درهرکشوری درجهانند با تسلط بر هرچه دراین دیار بلازده که دهها سال است مقام عظمی با انگشت کوچک خویش برای رفع بعضی نیازهای مالی کشورها ومردم بدبخت لبنان وفلسطین ویمن وسوریه وقوریه.وموریه و رفاه عزیزان طلاب سخت کوش که صبح تاشب چاه بیت المال را بیل میزنند ,ثروت مارا برادرانه تقسیم میفرمایند ولطف فرموده یک درهزار را به مخارج ملک وملت تخصیص داده بقیه را صرف ذخیره دربلاد کفر برای روز مبادا وسیرکردن اطرافیان ودختران بیچاره لبنانی وفلسطینی که ازشدت رنج دایم درحال رقص وپایکوبی اند پرداخت کرده وسهم ماملت هم فروش کلیه وتن فروشی و گورخوابی است که ازایشان زبان قاصر از تشکر است , برما ایرانیان که سالیان درازیست که پیوسته جمع کثیری غرقه در رنج واندوه وفقر وبدبختی وعده ای کثیر در حبس وشکنجه تاوان خطا واعتمادمان را به قشر زاهد وعالمان روحانی میپردازیم
    برما ملت منت نهاده وکلمه ناهنجار ( پاسخگو ) را که گویا همانند کلمه دزد که درفقه مشعشع جدید شیعه به دله دزد وافتابه وکفش ودمپایی دزد اطلاق میشود و دزدان میلیاردی به پست ومقام ترفیع ومفتخر میشوند واختلاسگر همانند صنعتگر نامگذاری میشوند تا انشالله اقای حداد عادل با گرفتن پانصد میلیارد واژه اختصاصی که درشان حضرات باشد کشف نمایند.

    این کلمه را معنا نمایند باشد که ما ملت قدر ایشان بهتر بدانیم وخدارا شاکر باشیم انشالله.

    دو: هموطن
    این کاخ بی همتا که مصداق اشکار شعر ,زیبای اختر چرخ ادب پروین است ,کاخی که میلیاردها هزینه اش را از جیب وسفره خانواده کارگران وبیوه زنان ودختران وزنانی که.ازفقر مجبور.به تن فروشی وهمبستری باعراقیان عیاش میشوند, ودرحقیقت از لقمه های نان وپنیر واشکنه وشیر خشک مادرانی است که ازشدت تهیدستی وکمبود غذا شیری درپستان ندارند ,کشوری که ازنظر شرایط اقلیمی میتواند تنها ازجذب توریست بهترین زندگی را دررفاه وشادمانی داشته باشند, اری ورقه های طلای این کاخ بی بدیل که تنها درکشورما ومذهب شیعه رواج یافته است ازقطره های مروارید اشک یتیمان وخون دل مردان وزنان خجلت زده فرزند وهمسر وکارگرانی که پس ازماهها وگاه سالی بجای مزد شلاق میخورد, برای رهبری ساخته شده که باورودش برخلاف وعده های بسیار زبانهارابرید فریادهارا درگلو خفه وبزرگان وفرماندهان متبحر وسیاستمداران خبره وکارافرینان نمونه را بی گناه وتنها بجرم وطنپرستی قتل عام کرد واکنون این کاخ مقبره ازنطر بزرگی وهزینه فرعون هارا درگور متحیر کرده است ,,تمام این مخارج برای بزرگ نمایاندن اوست ,اری اگر درگوری چون بهشتی وبقیه علما وبزرگان دفن میشد نمیشد که ملت درقلک بزرگ ضریح پول بریزند ومراسم گرفت وهرسال میلیاردها برای چاپ اشعار استاد شهریار ودوسه مقاله که هر فرد حوزوی قادراست بنویسد وبصورت کتاب چاپ کند میلیاردها بودجه از حلقوم.وسفره خالی مردم تحویل حاج حسن اقا داد که تااخرعمر فقط مبل بفرمایند و.درناز ونعمت به عیش مشغول باشند.,رهبر این هزینه هارا به نیت انکه برای خودش نیز بهتر ومجلل تر ساخته شود موافقت نموده, کاش میپرسیدند آهای مردم خوشباور وساده ایران ایا شما راضی به این مخارج هستید تا متوجه محبوبیت خمینی ونیز خودشان میشدند.کاش
    ملتی که رهبر وسرداران خاین وسیری ناپذیرش پنجه برتمام منابع ومعادن وثروتهای ملتی فشرده وحتی خاک وطنمان را که هرگز جایگزین نمیشود کشتی کشتی به عربهای حاشیه خلیج فروخته وانها دیگر زمین شن وماسه مگر برای تفریح ندارند ,رهبری که بزرگترین هولدینگهای تجاری بادرامدهای نجومی را چون ارث پدری دانسته وازهرچه خارج.ووارد شود وحتی ازپرایدی که تابوت مرگ وبی ارزشترین وبی کیفیت ترین خودرو حال جهان است سهمی معادل بیش از یک ملیون تومان میگیرد!!پول چه؟؟پول زور وقدرت,پول جهل گستری ونااگاهی مامردم که حاضرنیستیم باهم ازخرید پراید یکماه خودداری کنیم ,ملتی که ازیادش پاک کرده اند دوست داشتن وحق وحقوقش را, رهبری که بخاطر فردی چون احمدی نژاد که سازمان برنامه وبودجه را منحل کرد که بتواند هرچه رهبر واقا مجتبی ودوستان میخواهند تقدیم کند وبرای ملت بگوید چهل تومان یارانه پول اقاامام زمانست خرج نکنید وسهم ملت از انهمه درامد گورخوابی شد ومتاسفانه هنوز عده ای دنبال گوساله سامری اند..
    امید که روزی این طلاها ذوب وخرج اشتغال وتولید وپیشرفت مملکتمان شود که بودجه محیط زیستش از بودجه رفاه طلاب که یک ردیف را بالفاظی شش ردیف وبودجه کلان سه تریلیون وحدود چهارصد میلیارد تومان شده است ,محیط زیست والودگیهای مرگباری که هرروز جان کودکان وجوانان بسیاری را گرفته وعده زیادی دچار سرطان ودیگر امراض میشوند ارزشش از رفاه وامکانات تفریحی وبیمه های ویژه طلبه ها بسیار کمتراست.
    اینچنین رژیمی حتی اگر پیامبر ص رهبرش باشد محکوم.به سقوط است انشالله.

     
  54. مهاجرانی: آیت‌الله حائری در نماز جمعه به من حمله کرد/ در گوشم گفت: “آخوندباز حرفه‌ای»!
    مش قاسم: اینکه چیزی نیست، صدها ساله که اینا در حجره ها مشغول “بازی حرفه‌ای” هستن.

     
  55. دادنستان تهران تاکید کرد مهدی جهانگیری آزاد نشده است.
    مش قاسم: ……..و ادامه داد فقط محافظ گذاشتیم واسش که کسی مزاحمش نشه.

     
  56. علوی گرامی
    سعی کنید فارغ از موضعگیری و لجاج،به اصل سخن کسی که مخالف خود می دانید برسید،نوشته من در انتهای این صفحه واضح است،من کجا و کی گفتم که انسان نباید در گفتار یا رفتارهای فردی یا اجتماعی خود “مودّب”باشد یا خود را ملتزم به ادب کند؟ چیزی که بنده گفتم قطع ارتباط و رابطه بین اخلاق و سیاست و سیاست ورزی نبود،من گفتم کنش های سیاسی و رفتارهای سیاسی و اهداف سیاسی و گزاره های سیاسی معنا و مفهوم خود را دارند، مثلا نمی شود گفت هدف سیاسی من واژگونی یک نظامی است که آنرا نامطلوب می پندارم،منتها این هدف را از طریق تحزّب و نفر گیری در فضای مجازی با شعار ادب دنبال می کنم،برای اینکه واژگونی چیزی است مربوط به واقعیت خارجی یک جامعه ،من اگر بخواهم غایت مطلوب خود یعنی واژگونی یک نظام حکومتی را محقّق کنم،نمی شود خارج از اسلوب ها و روش های متعارف سیاسی مثل تشکیل قانونی حزب و نفرگیری و فعالیت های متلازم با آن مثل میتینگ ،سخنرانی،بیانیه رسمی،تظاهرات و کارهایی از این قبیل ،بگویم من می خواهم با رعایت ادب فردی در گفتار و رفتار شخصی و ارتباط مجازی با گروهی خاصّ از فالوورهایم یک واقعیت خارجی یعنی یک نظام یا سیستم حکومتی که دهها و صدها و هزاران و میلیونها نفر از مردم برخلاف من خواهان بقاء و تداوم آنند را واژگون کنم،این در واقع صرفا یک تخیّل و روزمرّگی است نه کنش سیاسی تعریف شده در محافل سیاسی.من گفتم این خلط بین واژه ها و مفاهیم و رفتارهای متعارف سیاسی با مفاهیم و واژه های اخلاقی است،اشاره به این نکته چه ارتباطی با این دارد که در همه رفتارها و از جمله در کنش های سیاسی لازم است انسان حدود اخلاق و ادب را حفظ کند؟! حرف من این بود،شما الان مطالعه کنید در سرتاسر دنیا و در دموکراسی های مختلف که احزاب گوناگون با اساسنامه ها و مرام های مختلف مثل چپ و سوسیالیست ،سوسیال دموکرات،راست گرا و محافظه کار و جمهوری خواه یا دموکرات و گرایشاتی از این قبیل کدامشان مدعی هستند که ما می خواهیم با ادب و رعایت ادب،و اساسنامه و مرامنامه مبتنی بر ادب،دولتی را یا نظامی را واژگون کنیم؟! ممکن است آنها اصلا به چنین مباحثی لبخند بزنند،چپ یا راست یا میانه رو یا هر گرایشی یا هر حزبی در دنیا ،اساس نامه و مرامنامه تنظیم می کند برای بدست آوردن قدرت و سیاست ورزی و پیاده کردن برنامه های ایده آل خود،اینرا هم فقط در فضای مجازی انجام نمی دهند،می روند پلاک و مجوز تاسیس حزب می دهند و بطور قانونی نفرات می گیرند و فعالیت می کنند و تلاش می کنند آراء اکثریت مردم را با اشاره به منافع سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی برنامه های خود به سوی خود جلب کنند و از آنها رای بگیرند،آنها برنامه شان این نیست که بیایید همه با هم مودب باشیم تا مثلا حزب دموکرات را بزیر کشیم! بیایید با تکیه بر ادب مثلا سوسالیست ها را از قدرت پایین بکشیم! این روش واقعا در کدام کشور در دنیا هست؟! البته مراعات ادب و اخلاق چهارچوبه خاص خود را دارد چه در چهارچوبه های اخلاقی و چه در چهار چوبه های قانونی،و ما اگر گفتیم سیره و روش عقلاء در سیاست ورزی و تحقق بخشیدن مطلوب های سیاسی (هرچند اینکه خود واژگونی یک نظام یک هنجار یا هدف مطلوب باشد قابل بحث هست) ربطی به اینگونه روش ها ندارد مفهوم آن این نیست که ادب یا ادب ورزی منافی با سیاست ورزی است یا باید آنرا کنار گذاشت.چیزی که عرض شد این بود که اینها تخیّلاتی غیر مربوط به واقع سیاست و اهداف سیاسی است،از این بیان معلوم شد که این جملات شما که ” دین از سیاست جدا نیست” و سیّد هم که گفت “سیاست ورزی ربطی به ادب ندارد” بنابر این چون دین عین سیاست است و سیاست عین پدر سوختگی است پس سیاست دینی یعنی پدر سوختگی! نظیر مغالطات منطقی در این جملات است که “دیوار موش دارد” و “موش هم گوش دارد” بنابر این “دیوار گوش دارد”! بود!

    —————–

    سیدمرتضای گرامی
    نمی دانم چه اصراری دارید به این که یک خطا را بارها اما از زوایای همچنان آلوده به خطا تکرار کنید تا مبادا از موضع نادرست خود فرود آیید و دیگران این فرود را نشانه ی ضعف شما تلقی کنند. آیا ادب مورد نظر من، یک کنش فردی ست؟ یا خروجی اش در قامت رییس جمهور شدنِ فردی ست مثل نسرین ستوده که در کل بساط روحانیت و بیت رهبری نمونه ای از درستی و ادب و فهم و مراتب خردمندی و آگاهی اش ای بسا یافت نشود. بعید می دانم نوشته ی مرا نیک نخوانده و نیک از قصد و منظور من مطلع نشده باشید. منتها رازش را بگویم چرا از این نوشته ی من در رنج اید؟ به این خاطر که من همه ی گزاره های جانبی نوشته ام را سوق داده ام بر بلندای ادب. پذیرش این ادب از منِ نوری زاد، یعنی پذیرش بی ادبی در کل بساط نظام ولایی. که البته نیز هست اینجور. در خود نوشته ام نیز آورده ام که مباد مراد من از ادب را به لفظ قلم تعبیر کنید. بل، مجموعه ای از کنش هایی بدانید که بر ادب مندی استوار است. حتی آداب جنگ. که تنها در دفاع از کشور معنا پیدا می کند و نه به شیعه پویی و شیعه جویی و شیعه یابیِ شیخ زکزاکی نیجریه ای. ادب مورد اعتنای من به این است که اگر روحانیت و سپاه و بیت رهبری دستشان به خون و مال مردم آغشته است، ما اما از خون بناحق و مال مردم پرهیز می کنیم. ننوشته ام آیا: مرامنامه ی ما، ایرانی شده ی اعلامیه ی جهانی حقوق بشر است؟ این نه آیا یک کنش سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و مدنی و مملکتی ست؟ در ضمن، چه کسی گفته: مسیر سیاسی حتما باید از دل احزاب عبور کند؟ بله این مسیر را بیت رهبری با زیرکی و با ناجوانمردی بسته است. اکنون آیا در این بن بست ناجوانمردانه، نمی شود از همین فضای مجازی حزبی تدارک دید برای بی حزبان؟ مثل مردم تونس که شعارشان این بود: من الفیسبوک الی الشارع، من الشارع الی الفیسبوک.

    با احترام

    .

     
    • خیلی خوب جناب نوریزاد

      شما درست می گویید،من دستهایم را مقابل حزب مودّبان تاسیسی شما در فضای مجازی بعلامت تسلیم بالا بردم،خوب شد؟! اما حالا بفرمایید آیا این مودّبانی که در این فضای حزب تاسیسی شما،مخالفان حزب شما با مرامنامه واژگونی نظام را “سگ” و “خوک”و القاب شایسته و نیکویی از این قبیل می نامند مثل همین مزدک علیه السلام را هم بعضویت حزبتان می پذیرید؟!
      و دیگر اینکه،این صفحه دیگر از پری در حال انفجار است،بخش دوم مرامنامه و اساسنامه حزب مودّبان را کی منتشر می فرمایید؟

      با احترام

      ———–

      درود سیدمرتضای گرامی
      به خود نوشته مراجعه کنید.
      یک: عضوگیری از مودبان است
      دو: عضوی که بی ادبی کند از گردونه خارج می شود.
      ننوشته ام اینها را؟

      .

       
      • نوری زاد شاس می زنی؟ مثلاً بجای “خامنه ای حیا کن” می خوای بگی ” مقام معظم رهبری لطف فرموده قدم رنجه فرمایید و به مشکلات ما رسیدگی نمایید… با تقدیم احترامات فائقه …. کار از این حرفها گذشته …پلیس دزد خودش هم از این حکومت ذله شده ولی چون قدرت دزدی داره این لباس رو می پوشه بلکه بیشتر گیرش بیاد و دری به تخته بخوره!!! دور تا دور کلانتری ها بچرخ و موتوری هاشون رو زیر نظر بگیر و بعد متوجه می شی با همون شلوار کادر ظاهر بالاشون با پیرهن یا کاپشن عوض شده و با این واون قرار ملاقات میذارن… البته این یه متدشون برای دریافت پوله و متدهای دیگه هم دارند… حالا من کی هستم؟؟؟؟ فرض کن یه رابین هود!!!!

         
    • حرف من این بود،شما الان مطالعه کنید در سرتاسر دنیا و در دموکراسی های مختلف که احزاب گوناگون با اساسنامه ها و مرام های مختلف مثل چپ و سوسیالیست ،سوسیال دموکرات،راست گرا و محافظه کار و جمهوری خواه یا دموکرات و گرایشاتی از این قبیل کدامشان مدعی هستند که ما می خواهیم با ادب و رعایت ادب،و اساسنامه و مرامنامه مبتنی بر ادب،دولتی را یا نظامی را واژگون کنیم؟!
      …………..
      از این جملات /////////////////////// می بارد.آخوند یا //////////////////////////////////// می زنی.والا کدام ابله چنین اراجیفی را می نویستد؟در دنیای دمکراسی انسانهای دمکرات و سکولار و برابری طلب چه احتیاجی به واژگونی یک نظام دمکراتیک و سکولار و برابری طلب دارند؟ مسلما دشمنان دمکراسی مثل فاشیستهای اسلامی و یا ایدیولوژیکی و نژادپرستها و گروهای ضد دمکراتیک همیشه بفکر برانداختن یک نظام دمکراتیک هستند ولی همینها هم می توانند حزبی داشته باشند و در چهار چوب قانون ی که بر پایه حقوق بشر است برای اهداف شوم خود مثل بر قراری حکومت اسلامی و یا نظامهای فاشیستی مبارزه پارلمانی کنند.ولی در حکومت فاشیستی و ضد بشری و ایران ستیزانه مشتی قاتل و آدمکش /////////// دگراندیشان حق حیات ندارند تا چه رسد به تشکیل حزب وسازمان و گروه سیاسی. پستی و رذالت زمانی است که گروهی ادم کش و قاتل حق حیات به کسی ندهند ولی ادعا کنند که افراد می توانند حزب داشته باشند انهم در چهارچوب قوانین انسان ستیز و بربریت////////!

       
      • جناب نوریزاد ببینید علیرغم اینکه شما الفاظی از نوشته عصبانی و دور از ادب کامنت گذار بی ادب و منطقی مثل مزدک را سانسور کرده اید باز واژه های دیگری مثل ابله و چیزهای دیگر که عرفا توهین بطرف گفتگوست در آن وجود دارد و شما آنرا با غمض عین یا تسامح و بی دقتی منعکس می کنید پس بنده اگر واکنشی درخور و لایق شان این نویسنده بی ادب نشان دادم لطفا برای من نقش واعظ را بازی نکنید واعظی که مع الاسف خود او در سایت و کانال خویش گهگاه با الفاظی ناشایست مثل دزد و آدمکش از کسانی نام می برید.اکنون در پاسخ این کامنت گذار بی ادب که خود را در مقام پاسخ به خنگی می زند می گویم حرف من این نبود که کدام نظام دموکراتیک است و کدام نظام دموکراتیک نیست،حرف این بود که در انتهای عبارت بود که در کجای عرف سیاسی و مبارزات سیاسی در کشورهای گوناگون اینطور است که فعالان سیاسی مدعی باشند ما می خواهیم با ادب و رعایت ادب،و اساسنامه و مرامنامه مبتنی بر ادب،دولتی را یا نظامی را واژگون کنیم؟!

         
  57. با درود به جناب نوری زاد
    جناب نوری زاد شیخ مرتضی قم نشین ! در همین پست به سرکار یادآوری جوانان منجمد شده و به خون خفته منطقه غرب را یاد آور شد که آن ها مدافع این انقلاب بودند ! در جواب این شیخ باید گفت بله بودند ولی گول خورده بودند و نمیدانستند که امثال توی قم نشین میراث خوار آن ها میشوی و در پشت سنگر مجازی آن ها به دفاع از به خاک سیاه نشانیدن این مرز و بوم میپردازی آن بیچاره ها اگر از آینده موهشی که شما آخوندا ها برای این مملکت رقم زدید اطلاع داشتند هرگز برای شما جانفشانی نمیکردند آن ها هرگز اطلاع نداشتند که خمینی قبل ازحمله صدام چطور مردم عراق و سربازان عراق را به شورش تشویق میکرد و میگفت ما پشتیبان شما هستیم که این صدام را بر اندازید و حکومت را به دست بگیرید . (فایل این دعوت به شورش عراقی ها و گفتار خمینی قبل از جنگ در یوتیوب موجود است )
    به هرحال مطلبی جانفرسا در تابناک دیدم که همه ببینید
    پسر ۱۶ ساله، از زلزله گریخت و اسیر مین شد

    «زلزله کرمانشاه عشایر زنگنه را زوتر از همیشه به خوزستان کوچاند. دانیال و خانواده‌اش از لرزش زمین جان سالم به در بردند اما نمی‌دانستند در فکه مین باقیمانده از جنگ در انتظارشان است.»

    روزنامه شهروند در ادامه نوشت: «دانیال ١٦ساله عصر شنبه، دوم دی‌ماه ١٣٩٦ گله را به چرا برده بود که دچار حادثه شد. مین زیر پای گوسفندها منفجر شد و ترکش به چشم راست دانیال نشست. دنیا سیاه شد و چند لحظه بعد دانیال بیهوش بود. دانیال اولین قربانی مین در استان‌های آلوده و منطقه فکه نیست.

    مادر دانیال چانه‌های نان را آماده پخت می‌کرد که صدایی شنید. دقایقی بعد ولوله افتاد میان ایل. یکی به سمت چادرشان می‌دوید و فریاد می‌زد نمی‌دانم دانیال چه شده اما مجید دارد او را می‌آورد.

    مجید از جوانان فامیل بود که بعد از حادثه دانیال را غرق در خون به گرده گرفت و تا چادرهایشان آورد. ماشینی نداشتند، سربازانی که در آن منطقه بودند، کمک کردند ماشینی پیدا شد تا دانیال را به بیمارستان شهر شوش برساند. پیش از حرکت ماشین، آمبولانس رسید. مرضیه مادر دانیال نمی‌داند چطور دست از خمیر کشید و همراه پسرش شد. دانیال دو شب در بیمارستان شوش بستری بود، بعد به اهواز اعزامش کردند.

    دیروز مادر دانیال رضایت داد که دانیال را از بیمارستان اهواز به بیمارستان فارابی تهران منتقل کنند. شبانه حرکت کردند. کرایه تا تهران ٥٠٠‌هزار تومان شد که خیّری به عهده گرفت. مرضیه مادر جوان دانیال آهی در بساط نداشت.

    این هم لینک خبر که تردید نکنید که آخوند جماعت به هیچ دردی نمیخورد و فقط سوار دوش مردم شده راستی جناب نوری زاد چرا این تعداد انبوه آخوند را برای مین روبی اعزام نمیکنند که خیر دنیا و آخرتشان باشد و لااقل یک کار خیر انجام بدهند و باری از دوش مردم بردارند چطور است پیشنهاد خوبی نیست جناب نوری زاد گرامی !!!
    http://www.tabnak.ir/fa/news/759149/پسر-۱۶-ساله-از-زلزله l

     
    • مهرداد،مودّب باش! امثال توی تهران نشین چه حقّی دارید بگویید آنها گول خورده بودند؟! بیجا می کنی از جانب آنها می گویی :گول خوردند،آنها برای اهداف معنوی خودشان،و دین و اسلامشان و حفظ کشورشان فداکاری کردند و در این راه بشهادت رسیدند یا آسیب دیدند،هیچ ربطی نداره بتو که بخواهی از جانب آنها سخن بگوئی یا آنها را مصادره بنفع آراء ضدّ انقلابی خود کنی،شما رای و نظر خود را نمایندگی کن،شهیدان و جانبازان این کشور بتو ربطی ندارند.

       
  58. اینا تخم مرغ رو نمیتونن اداره کنن میخوان برن به جنگ دنیا. اون بیچاره هم هی میاد عر و تیز میکنه واسه این ملت، چهارتا مرغ می…(سه نقطه از مش قاسم)نن به حکومت/*ش.

    /*: ک

     
  59. این ویدئو رو دیدم و عشق کردم.
    http://news.gooya.com/2017/12/post-10494.php

     
  60. رئیس/* پلیس/* تهران: بدحجاب‌ها دستگیر نمی‌شوند، آموزش می‌بینند.
    مش قاسم: تو اول برو خودتو آموزش بده که بلکه آدم بشی. دوما، بانوان این مملکت درس بهت دادن که این حرف رو زدی، یاد بگیر به شبانت هم بگو!

    /*: ک

     
  61. در شهر هرت
    « ق.ظ /12:39 دسامبر 26, 2017 سید مرتضی:بیچاره این مساله اعدام ها هم که ازدست شما خلاص نمی شود ،ما اگر اینجا برهان صدیقین بر واجب الوجود را هم اقامه کنیم شما ته آنرا به ماجرای اعدام ها ،یعنی اعدام جانورانی که آنهمه جنایت و خیانت کردند و قصد داشتند این نظام را بتعبیر شما واژگون کنند می رسانید!»

    این نوشته را بخوانید و دوباره بخوانید و چندباره بخوانید و نقش خود را از توصیف یک روحانی دریابید.
    والسلام

     
    • یعنی اعدام جانورانی که آنهمه جنایت و خیانت کردند و قصد داشتند این نظام را بتعبیر شما واژگون کنند می رسانید!»
      ………….
      ///////////////////////////////////////

       
      • مزدک! لطفا خفه شو!
        اونها جانور بودند برای اینکه با ترور و جنایت و خیانت و همکاری با بیگانه، قصد اسقاط و واژگونی نظامی که اکثریت مردم ایران خواهان آن بودند و هستند را داشتند،اونها جانور بودند برای اینکه برخی پاسداران این کشور را زنده زنده پوست کندند و در گونی خرده شیشه انداختند،اونها جانور بودند برای اینکه بیش از 13 هزار نفر از مردم بیگناه این کشور را غیر از مسئولانی که کشتند ترور کردند،اونها مجرم بودند برای اینکه مطابق قانون،نفس عضویت در گروههای مسلح خائن به این کشور در حکم مصداق عنوان مجرمانه محارب بوده است و حکم محاربی که بر محاربه خود اصرار دارد روشن است،البته بسیاری از آنها که از عضویت انصراف دادند و توبه کردند هم آزاد شدند،آنها هم که اعدام شدند کسانی بودند که مثل تو بر عناد و لجاج خود مصرّ بودند و حکم چنین خائنانی اعدام بوده است و تعداد در اینجا هیچ ربطی به اصل ماهیت قضیه ندارد.
        میگم مزدک نکنه تو و جدّ و آبادت هم از رگ و ریشه اینها بوده اید که اکنون اینجور از جانور خواندن آن جانوران عصبانی شده ای و به خارج گریخته ای؟!

        —————–

        سید مرتضای گرامی
        یک: لطفا ادب را رعایت کنید. لقمان حکیم مگر نگفته: ادب را از بی ادبان آموختم؟ اگر قرار باشد توهین را با توهین پاسخ بدهیم پس حکمت لقمان کیلویی چند؟
        دو: من و بسیاری، به اعدام “زندانیان” در سال 67 معترضیم. جانور خواندن این زندانیان نهایت شقاوت است. اعدام زندانیانی که هیچ رفتار مجرمانه ی تازه ای از خود بروز نداده بودند از کجای اسلام و عدل علی برآورده اید؟ همان زندانیانی که برای در زندان ماندن، از دالان نفسگیر دادگاههای دهه ی شصت عبور کرده بودند. تفکیک این زندانیان و اعدامیان بی گناه، با آنانی که اسلجه برداشته و مثلا پاسدار یا روحانی کشته بودند نباید کار دشواری باشد. اصرار شما بر بطالتِ این ادله ی آشکار و بدیهی کمی آیا دور از آداب انسانی نیست؟ حالا اسلامش بماند. می فرمایید: حکم محاربی که بر محاربه بودنِ خود اصرار دارد روشن است. می پرسم: پس چرا در دادگاه برای همان فرد با هر اندیشه ای که داشته، هفت سال و پنج سال زندان بریده بودند؟ در کجای قوانین و در انتهای دوران زندان ، می آیند و باور یک زندانی هفت سال زندان کشیده را واکاوی می کنند؟ واویلایی است در این معرکه ی ولایی. شیخ مصطفی پورمحمدی و سیدابراهیم رییسی چه کیف می کنند از پافشاری های مجتهدانه ی شما در این خصوص
        با احترام

        .

         
        • بر طبق منطق ، آخوند سید ، چهاردهه کشتار ودزدی و غارت ایران را باید به پای چه جانورانی گذاشت؟
          ۱- انسان فرقش با دیگر جانوران در خردش است وتشبیه یک انسان به جانور نه از لحاظ علمی و نه از لحاظ دینی و نه اخلاقی صحیح است.حتا اگر یک صدام و یا داعشی باشد.

          ۲- دیدگاه با دیگری/انسان باید از جایگاه برابری و موازنه باشد. یک نفر دیگر همانقدر حق دارد که من ، اینکه او چه می کند و از حقش استفاده می کند، مختار است ، اونیز شامل حقوق انسانی است و از انسان بودن او کم نمی شود.

          ۳- یک روحانی که وظیفه اش پیوندو آشنایی فرد و خدایش است ، بنا نیست خود را جای خدا بگذارد و قضاوت کند، کاری که آخوندان کرده اند. نتیجه این می شود که یک انسان در قضاوت به جانور تبدیل شده، کاری که داعش می کند!!!

          ۴- برای تصحیح شما، نه رهبر و سلیمانی و ولایت فقیه وهیتلر و استالین جانورند و نه لاتهای سپاه و داعش .همه انسانهایی اند که در شرایطی، تصمیمهایی گرفته و کارهایی انجام داده اند که چه بخواهند و نخواهند مورد قضاوت تاریخ قرار خواهند گرفت.و همینطور شما.

          ۵- شما هیچ حقی ندارید که دیگر انسانی را جانور خطاب کنید، بخصوص افرادی را که حق دفاع ااز خود را ندارند، شما پای خود را از گلیم خود دراز کرده اید.

           
        • نوریزاد گرامی، در مورد بحث ادب جای دیگری توضیح دادم ،شما ابتدا تعبیر جانور خواندن من و جدّ و آباء مرا توسط این کامنت گذار بیسواد و بی ادب منعکس می کنید بعد که من در پاسخ بی ادبی او می گویم لطفا خفه شو از بی ادبی! می روید آن تعبیر ناهنجار را حذف می کنید بعد اقدام بموعظه می کنید،بنابر این از اول خود شما مقصّرید که کامنت گذاری را که با توجه به عدم منطق و فقدان ادبش اصلا نباید به اینجا راه دهید راه می دهید و تعبیرات زشت و عصبی او را منعکس می کنید بعد در جواب واکنش طبیعی موعظه می کنید این دور از عدل و انصاف است لذا بنده هم بشما می گویم عدل و انصاف را مراعات کنید لطفا.
          اما اعدامها ،چنانکه عرض شد احتمالا بحث با شما بیفائده باشد،در مورد اعدام ها بحث کرده ایم و شما موضع مخالف دارید من هم با موضع شما مخالفم،اما چرا هر بحثی با من را به این مساله ختم می کنید یا اگر من با کسی در این مورد گفتگو کردم دخالت می کنید و طعنه می زنید؟
          یک نکته ای را هم اینجا عرض کنم که شما از آن غفلت دارید،در مورد اشخاصی که دائم اسم آنها را بمیان میاورید بنده بلحاظ موضع اصلاح طلبانه سیاسی با اینها مخالفم،و ربطی هم به آنها ندارم،می گویم اشکال اصلی شما به مرحوم امام و حکم اسلامی محاربه در اسلام است،اینهایی که شما اسم میاورید در واقع باقتضای شغلی خود فاعل مجری این قضیه بودند نه مبتکر آن،ضمن اینکه ایندو فرد فقط نبوده اند اینها جزء آن هیئت سه نفره مربوط به تهران بوده اند (هیئتی مرکب از نماینده وزارت اطلاعات که اشراف به پرونده ها آنها داشته،و نماینده دادستان در هر استان و یک قاضی یا حاکم شرع)این چینش در همه استانهایی که اعدام محارب داشته وجود داشته،شما چرا دائم فقط از ایندو نام می برید؟
          نکته دیگر اینکه لطفا بدون لفّاظی و تعابیر ادبی بمن بگوییدشما حکم محارب در اسلام را که فتوای اجماعی علمای اسلامی و نه فقط فقیهان شیعه است را قبول دارید یا مقام آیت اللهی شما اقتضای دیگری دارد؟
          پرسش دیگر:شما قوانین مصوّب این کشور (از جمله قانون مجازات اسلامی مصوب سال 61)را قبول دارید یا مایلید میل و سلیقه خود را تبعیت کنید؟
          اما در مورد مطالبتان،بنده کسانی را که عضو گروههای مسلّحی باشند که می خواهند یک نظام نوپای مردمی را ساقط کنند و بطور سازمانی 13 هزار نفر از مردم ایران را ترور کردند و با هماهنگی اجانب بنا بود بتهران بیایند و نظام و همه را ساقط کنند،جانور می نامم،و بعکس شما شقاوت و رویکرد غیر انسانی را این می دانم که از این سازمان و تروریست های آن حمایت کنند و آنها را مظلوم وانمود کنند.
          شما می گویید آنها هیچ رفتار مجرمانه ای نشان نداده بودند،قبلا در اینمورد اسنادی از برنامه ریزی زندانیان برای پیوستن به آنها که از مرز حرکت کرده بودند از نوشته ها و بولتن های خود مجاهدین ارائه کرده ام و آن مقاله مفصل اکبر گنجی را،فارغ از اینها مگر شما با آنها در زندان بوده اید یا رفتید پرونده یک یک اینها را مطالعه کرده اید که اینطور بجزم حکم می کنید؟! قبلا اظهارات دادستان آن زمان که فردی بنام نکونام بود را ارسال کرده بودم،آنجا بخوبی توضیح داده بود که در بررسی دوباره بسیاری از این زندانیان به جرائم دیگری غیر از آنچه به آنها محکوم شده بودند بدست آمده بود در امر ترور و انفجار و کمک به ترور و امور مربوط به سلاح،و کشف و تکمیل پرونده در امر قضاء مطلب محال و غیر ممکنی نیست.علاوه بر این قبلا عرض شد که محکومیت های اولیه اینها در محاکم مبتنی بر نوعی ارفاق بوده است که در غیر شرائط امنیتی داده شده بود،وگرنه قانون مصوب مربوط به “عضویت در گروههای محارب”را خدمتتان ارسال کردم،طبق نصّ آن قانون “نفس عضویت و عدم انصراف و انقلاع از عضویت” محکوم به حکم اعدام است،و قانون اطلاق دارد و فرق هم نمی کند شما چای بیار این سازمان تروریستی باشید یا اعلانیه پخش کن آن یا تدارکاتچی اسلحه یا مباشر قتل و ترور،این نص قانون است حال شما قانون را قبول ندارید مطلب دیگریست.
          آن هیئت های سه نفره هم در آن شرائط امنیتی دوباره پرونده همه اینها را بررسی کردند و موارد جدید را لحاظ کردند و مواردی که عنوان مجرمانه نداشتند و اعلام مکتوب انصراف از سازمان را کردند را هم می دانید که آزاد شدند،باقی آنها کسانی بودند که جرایم قبلی یا جرایم انکشافی جدید داشتند و با اصرار و پافشاری و بامید اینکه یاران غار آنها از مرزها دارند میایند،نه تنها پشیمان نشدند بلکه با زندان بانها کل کل می کردند (این در اظهارات بسیاری از ناظران امر هست) بنابر این کسانی که اعدام شدند مصداق بارز محارب و مفسد فی الارض بودند،در مورد تعداد آنها هم شما هیاهو می کنید باستناد اظهارات نامستند فرد مشکوکی بنام رضا ملک که از دوستان شماست،مرحوم استاد آیت الله منتظری ره که آنموقع قائم مقام رهبری بودندو اشراف اطلاعاتی داشتند در خاطرات خویش بصورت مردّد نوشته اند دو هزار و اندی یا سه هزار و اندی،بعد شما بدون اطلاع و بدون هیچ سند و مدرک قطعی همینطور در نوشته ها و اظهاراتتان بگزاف، معدوم شدگان را به سی چهل پنجاه هزار ارتقاء می دهید،البته از نظر مصداقی اگر بطور مستند احراز شود که کسی مصداق محارب و مفسد فی الارض است فرقی نمی کند یکنفر یا دو نفر یا صد نفر یا هزار نفر،معیار مشخص است و استبعاد به تکثیر محکوم شدگان ربطی به حقانیت اصل حکم ندارد. و بالاخره بنظر می رسد که شما یا باور به احکام اسلامی و فلسفه و مصالح آن ندارید،پس اشکال شما اشکال مبنائی است،یا اینکه باور به حکم محارب در اسلام دارید منتها به موضوع این حکم یعنی پرونده های اینها و رسیدگی به آن و دلایل و مستندات آن آگاهی ندارید،که در اینصورت بی اطلاعی شما از بازنگری پرونده های این جانیان خائن توجیه کننده نادرستی احکام نبوده است،ضمن اینکه شما با این تسامح براحتی از فاجعه قتل هزاران نفر از هموطنان خود می گذرید و باصطلاح ترحّم بر پلنگ تیز دندان می کنید.اگر لازم بود بگویید دوباره متن قانون محارب و شواهد دیگر را برایتان بازخوانی کنم.
          با احترام

          ————–

          شرمنده ام برای خودم از تماشای هموطنی که اصرار به این دارد که: مسلمان و اسلام شناس باشد اما بهمان میزان از اصول انسانی دوری می کند.
          بله، با اصول اسلامی شما مختارید هر کاری بکنید اما اصول انسانی این اجازه را از شما می ستاند. و این، به خود شما مربوط است. که اسلامی باشید یا انسانی. تمام تلاش ما برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی به همین است که جای قوانین اسلامی را قوانین انسانی بگیرد.
          خوش باشید
          با احترام

          .

           
          • نیز بنده هم شرمنده ام از تماشای هموطنی که می گوید مسلمانم (یعنی که ملتزم باحکام قرآن و اسلامم) و اصرار بر این دارد که در همراهی با نامسلمانان و دشمنان اسلام ،با فروپاشی نظام جمهوری اسلامی که خواسته ملت ایران بوده است قوانین مزعوم انسانی را جایگزین قوانین اسلامی کند زیرا که بزعم او “قوانین اسلامی قوانینی غیر انسانی هستند”،نیز اینجا واضح شد تفاوت شما با مرحوم آیت الله منتظری که اعتراض این بزرگ را بهانه می کنید برای مخالفت خود و غیر انسانی دانستن حکم منصوص به قرآنی مجازات محارب،در حالیکه این بزرگ برخلاف شما حکم اجماعی محارب را نه تنها حکم غیر انسانی نمی دانست بل در کتب استدلالی خود آنرا اثبات و در کتب فتوائی خود به آن فتوا داده بود و شبهات ایشان شبهاتی موضوعی ناشی از عدم اشراف به جزء جزء پرونده های آن مجرمان بود.
            والسلام

             
  62. سلام،

    فایل صوتی شما را در تلگرام گذاشتم. حرف حساب است.

    ضمنن به آقا خلیل که شعر مولوی گذاشته است :

    مولوی چنین شعری ندارد. معلوم نیست چه کسی این شعر را گفته و بنام مولوی توی فضای مجازی پخش کرده است! می توانید به کتاب ایشان مراجعه کنید

     
  63. یاران جان درود

    آقا مرتضای دلبند

    در این فکر بودم کو این چه جفایی است این سید صاحب تولرانس

    وظرفیت بالا در حق خود خودش می کند .مثل “من اهل شعر و

    طنز و…نیستم یاحوصله شعر ندارم ولی ولی اثر ناصر فیض است

    سید جان سیاهمان نکن مگر دانستن چند کتاب ودانستن استفاده از

    چند تاموتور جستجو روباتی را آدم میکند.نسل سی وسوم شاعری

    فرموده (لب تابی براو کتابی چند) آن گاه که کم اندیشان کتاب خوان را

    باطنازی می نوازد. یزدان پاک شما را هرچه بیشتر نازک خیال ولطیف طبع

    نماید واز یک بعدی بودن ودروغ بدور دارد . چنین باد.

     
  64. واکنش هراس آلود رهبر به برنامه های فلاحتی

    خامنه ای امروز در سخنانش در جمع عوامل رژیم، وظیفه مهم دستگاه های تبلیغاتی و رسانه‌های حکومتی را در پاسخگویی به شبهات ایجاد شده از جانب دشمن خاطرنشان کرد و گفت: نباید جوان ما احساس گیجی و حیرت کند و باید شبهات را برطرف و ذهن ها را قانع و آسوده کرد.

    خامنه ای بزرگنمایی رسانه های دشمن درباره میزان مخاطبان را همچون وعده های آنان درباره اضمحلال جمهوری اسلامی، پوچ و دروغ خواند و افزود: روز اول انقلاب گفتند نظام اسلامی شش ماه بیشتر دوام نمی‌آورد، در پایان شش ماه گفتند دو سال، و بعد هم مدام این تحلیل های بی اساس را تکرار کردند اما بعد از ۴۰ سال جمهوری اسلامی به حیات طیبه خود ادامه می دهد.

    خامنه ای با حمله به دستگاه قضایی آمریکا گفت: با وجود این همه مشکلات و ایرادهای مبنایی که دارند، آنها دستگاه قضایی متدین جمهوری اسلامی را متهم می کنند.

    خامنه ای، هزینه های فراوان آمریکا برای ایجاد اختلاف سیاسی و مذهبی در نظام ایران را بی فایده دانست و افزود: به اذن الهی داغ از میدان خارج شدن جمهوری اسلامی (سرنگونی) بر دل آنها خواهد ماند.

    فیلم زیر: خامنه ای در روز روشن چه دروغی می گوید!

    https://www.youtube.com/watch?v=wtp-ELSjdi8

     
  65. در شهر هرت
    رهبر:”این کسانی که کشور در اختیارشان هست یا بوده، دیگر حق ندارند علیه کشور حرف بزنند، این‌ها باید پاسخگو باشند.”

    اولا اینها علیه کشورداری صحبت کرده اند و دوما، اینها که شما هم خودت جزوشی، کی به مردم حساب پس دادند و دادید و پاسخگو بوده اید ؟سوما، این بی عمامگان جرات کرده اند و عمامه بسران را تهید می کنند؟
    چرا اکنون این واکنش رهبراست؟
    چون اکنون اتحاد درونی نظام جزو واجب الوجبات شده ، چرا؟
    چون این نظام در مقابل خود مردم را می بیند که طالب حق و حقوق از دست رفته شانند .اکنون همین مردم ، به زلزله ای تبدیل شده اند و ترس این نظام از این زلزله است.

     
  66. مرگ خامنه ای یا مرگ نظام؟

    https://www.youtube.com/watch?time_continue=218&v=VTvU9OZT6w4

    آیا رژیم حاکم بر ایران هنوز زنده است؟ یا نعش مرده ای است که سنگینی اش به روی میهن ما افتاده؟ به تحلیل دکتر کورش عرفانی در مصاحبه ای که با آقای سعید بهبهانی در تلویزیون میهن داشتند توجه فرمایید گزیده ای از: تصمیم ترامپ: سود بی سابقه ی پدیده ی اسرائیل برای سرمایه داری جهانی مصاحبه دکتر کورش عرفانی در تلویزیون میهن ۳۰ آذر ۱۳۹۶ – ۲۱ دسامبر ۲۰۱۷ ویدیوی کامل این برنامه در یوتیوب https://goo.gl/PrfzJL فایل صوتی کامل این برنامه در ساندکلاود https://goo.gl/eLGb5Y برای تداوم و گسترش کار تلویزیون دیدگاه همراه ما باشید http://didgah.tv/main/donation کانال تلگرامی تلویزیون دیدگاه: t.me/didgahtv صفحه اینستاگرامی تلویزیون دیدگاه: instagram.com/didgahtv صفحه توئیتری تلویزیون دیدگاه: twitter.com/didgahtv صفحه دیدگاه در فیسبوک: https://goo.gl/LVI290

     
  67. جناب آقای نوری زاد
    ضمن عرض سلام و ادب
    ششم دی سالگرد شهادت و جان باختن هموطنانمون در عاشورای 88 رو گرامی می داریم.
    ادب، خرد، لبخند، احترام و انصاف رو همیشه به خاطر می سپارم.

     
  68. صدای دلنشین آقای گودرزی را گوش کنید.
    Morteza Goodarzi in Tajikistan Festival Falak Music October 2014

     
  69. سید مرتضی
    6:54 ب.ظ / دسامبر 26, 2017

    علم پیامبر که البته از جنس علم حصولی نبوده است،علوم مربوط به نبوت و پیامبری علوم شهودی و الهامی است و ربطی به علوم تجربی متکی بر زوشهای تجربی و آزمون و خطا نیست،از این سنخ در قرآن کریم به “علم لدنّی” شده است که البته دست فکر امثال شما مادّیّین و اهل دنیا که چیزی جز محسوسات و خور و خواب و خشم و شهوت نمی شناسید از درک اینگونه علوم کوتاه است:شما مزدک مصداق این شریفه اید که :
    ………………
    سید درست می فرمائید که علم محمد حصولی نبوده .می دانید چرا؟ چون برای بدست آوردن علم حصولی باید پژوهش کنید و رنج درس و تحصیل را بخود ارزانی دارید چیزیکه نه از آخوند و نه از محمد برنیامد. در ضمن ما یک نوع علم بیشتر نداریم و علم لدنی ////یست که شما آخوندها برای توجیهات ///// بی ارزشی که هیچ پایه راستی و درستی ندارد یافته اید.
    و اما ما مادیون از دروغ و بی شرمی بیزاریم و درست آنطور که فکر می کنیم زندگی هم می کنیم و برعکس شما نان دنیا را نمی خوریم و پز آخرت بدهیم و در حالیکه نان باور خود و خریت مردمی را میخوریم با بی شرمی دروغ بگوئیم. سید تو ماشین سوار می شوی لباس می پوشی و غذا میخوری و…و هیچکدام از آنها از دست رنج خودت نیست ولی تمام آنچه انجام می دهی حتی نفس کشیدنت مادیست. پس بفرمائید کدام دنیای شما غیره مادیست و آن دنیای غیره مادی شما از چه جنسی است و چرا اینطور به این دنیای مادی دو دستی چسبیده اید و از هیچ /// برای رونق همین دنیای بقول خودتان پست مادی فروگذار نیستید؟ آیا این نهایت//////////////////////////////// نیست که نان دنیا را و دست رنج دیگران را بخورید و نمک نشناسی کنید؟
    در ضمن سید از قیافه ات معلومه که خیلی هم سر حال ////// مثل اغلب همفکران و هم لباسیهایت هستید. لابد از دنیای غیره مادی تغدیه شده اید!

     
    • مزدک چرا خودت را به خنگی می زنی؟! علم حصولی اعم از علوم تجربی و انسانی و روش های آنها و داده های آنها محترم و ارجمند است ،چیزی که من گفتم این است که وحی نوعی آگاهی و شعور و علم مرموز و شهودی است غیر از سنخ این علوم حصولی،نتیجه آن ماموریت الهی است تا بیاید دست امثال ترا بگیرد و از آخور طبیعت بالا بکشد،این چه ربطی دارد به ارجمندی علوم حصولی و بهره وری از نتایج و داده های علوم؟! بله من هم ماشین سوار می شوم و می پوشم و غذا می خورم مثل تو که اینکارها را می کنی،اینها چه ربطی دارد به نفس الامریت و واقعیت علم شهودی حاصل از وحی؟! فهمیدی اصلا چه گفتی؟! من توضیح دادم که علم دو قسم است علم حصولی قطع نظر از منشاهای حصول آن در ذهن ،و علم حضوری و شهودی،وقتی با اصطلاح آشنا نیستی سرت بکار خودت باشد.هرکس هم از دسترنج خویش زندگی می کند،اگر بهره مندی مشروع از داده های علم کار منفی است پس بهره مندی تو نیز کار منفی خواهد بود زیرا تو هم هیچ نقشی در علم و فن آوری و تکنولوژی نداری،برای اینکه چند بار پرسیدم شما که دائم دیگران را در مورد دسترنجشان یا بهره مندی شان از دستاوردهای علوم مورد سوال قرار می دهی توضیح بده که حظّ تو از علوم و فنون و تکنولوژی های جدید چیست؟ و دسترنج خود تو از کجا حاصل است و از کجا می خوری و می پوشی؟ بنابر این بقول معروف شنونده باید عاقل باشد،چون اینکه کسی اشاره به دو قسم و دو سنخ از علوم بشری کند بمفهوم نفی یک قسم خاصّ از علوم که هیچ ربطی هم بتو ندارد نیست،مگر علوم و فنون و تکنولوژی های جدید دستاورد تو و نتیجه کوشش توست که با تکیه به آنها به دیگران سرکوفت می زنی؟!

       
  70. درودبیکران بردکترنوریزادعزیزداشتم اززمانی که دبستانی بودم وزمان پادشاه آن مردبزرگ به معنای واقعی وطن پرست بودازاول دبستان تاپنجم بهترین روزهای زندگانی نه تنها من بل همه همشهریان وفامیلهایمان بود هرگاه ازآنزمان یاد میکنیم جزآهی ازته دل وحسرت آن روزها رامیخوریم زمستانمان پربرف را تمام فامیل هرشبی دعوت یکی بودیم دورکرسی مینشستیم ولحاف سنگین روی کرسی را هرکس تا زیرچانه اش میکشیدوهرفامیلی یک شاهنامه خوان داشت که یا شاهنامه میخواند ویا داستان صمنبر دخترقاضی کشمیر ویا امیرارسلان رومی وما چنان درقصه ها فرومیرفتیم انگارخودمان شخص اول داستان بودیم .وتا آتش زیرکرسی سردمیشدمادرمهربانمان تنها کسی بود که تن به سرما میداد ومنقل زیرکرسی را درمی آورد وآتش تازه ای روشن میکرد وهیزم بدون دود ودم رادوباره زیر کرسی میگذاشت مرحوم پدر همیشه این شعرفردوسی راباآوازبلندسرمیداد…سپهدار بایدکهنسال باد…که کودک دهد تخت شاهی بباد.من همیشه فکرمیکردم فردوسی بزرگ سن وسال رامیگویدحال میفهمم که نه نظرفردوسی براصل ونسب خرد وادب بوده است خلاصه زندکی نه تنها ما بل تمام فامیل وهمشهری های ما به خوشی میگذشت تابستان دنبال کشاورزی وگوسفندان وپاییز وزمستان مدرسه وشب نشینی های زمستان ولذت دیگرم بازی با دوستان همسایه غروب جا کردن مر غ وخروسها وشمارش آنها ومنتظرماندن درب خانه که گوسفندان که توسط چوپان به صحرا رفته بودند را به خانه هی کنم .خلاصه سال نکبت 56رسیدکلاس چهارم دبستان بودم معلمی داشتیم بنام محمدصادق فاضلی روزی سرکلاس آمد ویکی ازهمکلاسیهایمان بنام شهریار معتمدی راصدا زد وگفت بیا پای تخته آقای معتمدی پسری مودب وپاکیزه وهمیشه لباسهایش تمیز اوبلندشد وکنارتخته سیاه ایستاداقای فاضلی ازاوفاصله گرفت وگفت اقای معتمدی ازسگ نجس تراست روی نیمکتی که می نشیند ننشینید ازشیراب مدرسه نبایدآب بخوردوهرچه ازدهان ننگینش درآمد به آقای معتمدی گفت پدرمعتمدی تنها خیاط شهرمان بود مافردای آنروزدیگرنه معتمدی رادیدیم نه خیاطیش …من که انموقع بجع بودم ازحرکت ان معلم نفرت انگیز ناراحتم وهنوز جون پتکی برسرم میکوبد…ولی اقای فاضلی هم درهسته گرینش استان چهارمحال بختیاری بود بسیاری ازجوانان ومعلمان باهوش وباسوادرا اخراج ویانگذاشت به دانشگاه بروند ازشرم و روسیاهیش به اصفهان مهاحرت که نه فرارکرد.ولی دکترعزیززندگیمان نابود شد جوانانمان به جوخه ها سپرده شدند دوپسربچه نازنین درشهرمان درطول این یکسال بابازی اعدام بازی خودکشی کردند…بدا به حال مردممان حال بعضی اقایان اصلاح طلب جیب ها راپرکنند وبگویند خوب میشود دردشاهزاده عربستان بخوره تو سرتون

     
  71. بصیرت انقلابی

    آقای نوری زاد
    یک سوال خیلی مهم
    میشه بفرمایید در انتخابات بعد از آیت الله رفسنجانی شما و هم عقیده هایتان به چه کسانی رای داده اید؟؟
    البته من کاری به جواب شما ندارم
    خواستم بگویم که شما که میگویید دیگر جایی برای اصلاح نمانده و کشور به گند کشیده شده
    این گند حاصل چیست…
    حاصل انتخاب افرادی مانند خاتمی وطن فروش که ثروت های ملی را مفت به این و آن داد و اسلام را له کرد…
    حاصل انتخاب افرادی مانند جناب روحانی که دلبسته به ارتباط با حرام زادگان حیثیت و عابروی ایران و ایرانی را برد و پیشرفتهای هسته را بر باد داد….
    و با بازنمودن درهای واردات کشور صنایع داخلی را فلج و کارگران را بیکار….
    حاصل انتخاب نمایندگان ابله و احمقی است که به جای تلاش در جهت قوانین اسلامی و برداشتن دردی از محرومین دنبال سلفی گرفتن با نامحرمان بیگانه و پرکردن جیب خود از بیت المال هستند..
    ⭕️به راستی کدام بیشعوری به اینان رای داده؟؟؟
    جواب بده نوری زاد..
    کدام بی شعور..‌
    کدام بیشعور ملت ایران را به این بدبختی کشانده…
    وقتی ملت خودشان انقدر جاهلند که مانند ملت زمان امام علی ع به جای انتخاب ایشان به ابوبکر ها و عمرها و معاویه ها و یزید ها رای می دهند…
    شما میگویید بیت رهبری؟؟؟
    شما میگویید رهبر مقصر است.‌…
    ⭕️قسم به آنکه جانم در دستان اوست وقتی صحبت های شما را میخوانم به یاد اون عده ابلهی می افتم که وقتی در جنگ قرانها بر سر نیزه ها شد هر علی ع داد زد که این فتنه است و به نبرد ادامه دهید اما جاهلان گفتن ما را با قران جنگی نیست..
    گفتند باید حکم انتخاب کنید
    جاهلان باز گفتند ابوموسی..
    علی ع گفت نه…اون نه…
    جاهلان قبول نکرده و شد انچه شد….
    جاهلان که پی به اشتباه خود بردند
    (حکایت شما..)
    گفتند علی ع اشتباه کرده و باید توبه کند…
    ⭕️این احمقان نادان نگفتند که لعنت بر خودمان و انتخابمان باد نه علی…
    او که مارا راهنمایی کرد ما گوش نکردیم..
    ❇️در زمان انتخاب گذشته مگر مردم ایران ندیند که فساد اقتصادی و ….جامعه ایران را فرا گرفته….
    پس چرا به توصیه های هوشمندانه رهبری در انتخاب اصلح گوش نکرده و اون کاندیدی که شعار مبارزه با همین فساد سر میداد و الحق این کاره هم بود ، رای ندادند.‌
    میدانید جهالت ۱۴۰۰ سال پیش هنوز ادامه دارد..‌
    وای بر شما فردای قیامت…
    وای بر شما با این سطح از جهالت…
    ⭕️هرچند که همو را هم که ادعای مبارزه با فساد داشت جاهلانه و همنوا با آدمکشان و کودک کشان جهان ؛ قاتل خوانده و خرابش کردید…
    پس بنشینید و به جهالت خود ادامه دهید که عاقبت ستمکاران و جهولان جهنم است.

    جناب نوری زاد عزیز؛
    در دعای ندبه جمله:
    احقاد بدریه و خیبریه و حنین….
    به گوشتون خورده؟؟؟
    یعنی یه عده پسر و پدر و خانواده و خلاصه نزدیکانشون تو جنگهای بدر و احد و حنین و خندق با دستان توانا و پرقدرت حضرت علی ع به درک واصل شده بودن…
    ⭕️به قول شما گرچه زورش زیاد بود اما چندصد یا چند هزار نفر بیشتر به جهنم نفرستاد….
    و به همین دلیل یه عده کینه و حقد این حضرت رو برداشته بودن و کار به جایی رسوندن که شد :
    داستان جنایت ابن ملجم
    و شد تیرباران کردن بدن امام حسن
    و شد حادثه کربلا..
    حالا جناب نوری زاد؛
    به خدا سوگند حکایت شما حکایت همین کوردلان و جاهلان ۱۴۰۰ سال پیشه …..
    شما هم با یه مشت کافر و ضد انقلاب هم کاسه شدی برادر….
    توبه کن که عاقبت بدی در پیش داری.

     
    • وقتی ملت خودشان انقدر جاهلند که مانند ملت زمان امام علی ع به جای انتخاب ایشان به ابوبکر ها و عمرها و معاویه ها و یزید ها رای می دهند…
      …………….
      وقتی تو اینقدر جاهلی و نمی فهمی که اگر روایت سنتی از اسلام را قبول کنیم هم ابوبکر و هم عمر و هم عثمان و هم معاویه از علی زیرک تر و مدبرتر و سیاستمدار تر بودند و دعوای حسین و عموزادهایش و //// 1400 سال پیش مشتی//// را به امروز ربط می دهی و درک نمی کنی که در حقیقت مردم عرب آنروز بسیار هوشمندانه عمل کردند دیگر چه تو.قعی از مردمی داری که به خاتمی رای بدهند. تو خودت در جهل مرکبی بعد دیگران را جاهل می نامی؟ حکومت همین اوباش حاکم با اینهمه جنایاتشان از حکومت /// اگر بهتر نبوده بدتر نیست.

       
    • بلی نه تنها رهبر دولت و سپاه مقصرند، بلکه مردم نیز مقصرند، مردمی که مورد هجوم دزدان قرار گرفته اند را می توان سرزنش کرد،که چرا حافظ خود و دارایی خود نبوده اند. اما نباید او راچون دزدان مجرم دانست. ۲۸ سال رهبری خامنه ای با تایید ولایت فقیه و دولتهای دست نشانده حاصلی جز غارت و کشتار نداشته ،فساد حاصل دزدی های اموال کشور بدست عده ای آخوند و لاتهای سپاهیشان است .
      این جاهلان همانها هستند که نوکر رهبرند و از انسان بودن فارغ،این جاهلان همانها هستند که ملت را سرکوب کرده و می کنند.
      این جاهلان ، همان خودفروختگان پامنبریند که خود را وسیله غاصبان کرده اند و آنقدر احمقند که خود را برای آنان قربانی می کنند.
      این جاهلان البته از مردمند ولی مردمی نیستند چون هدفشان الله و اسلامشان است.
      این جاهلان همان داعشی هستند که برای الله اشان شنکنجه و اعدام می کنند. و سر می برند و آدم خرید و فروش می کنند .
      این جاهلان همانها هستند که دردوران خرسواری را می خواهند در عصر ماشین پیاده کنند.
      این جاهلان همانها هستند که می گویند: دین ما، سیاست ماست.

       
  72. درود بر پرچمدار عشق و صلح
    درود بر دکتر نوری زاد عزیز
    کلام زیبای شما را درباره حزب ادب خواندم و شنيدم.
    کلام بسیار تاثیرگذار، نافذ، شیوا و دلنشینی دارید که هر شنونده ای را بخود مجذوب میکند.
    دکتر جان، ما مردم برای ادامه مردگی و نگرانی معکوسی که درباره آینده خود و فرزندانمان داریم ، متاسفانه در سکوتی مرگبار فرو شدیم و ترس از اینها مارا از هر حرکتی بازمیدارد. حال آنکه اگر واقعا نگران آیندگان خود باشیم باید کمر همت ببندیم و به شما بپيونديم.
    حزب ادب بالاترین و موثرترین حزب دوران خواهد بود چراکه پرچمدار و امیرش آزاده ای بسیار باادب و بانزاکت است.
    ما راهم دراين حزب سهیم بدانید.

    از بی ادبی کسی به جایی نرسید
    حقا که ادب وظیفه انسان است

    دوستدارشما و سرباز ایران ؛
    حامد

     
  73. قراین وشواهد نشان از این دارد که رهبر انقد مدرک وگزک دست صادق دزد وسارق داده که وقتی بدستورمستقیمش دکتر خزعلی را ازاد کردند ودکتر هنوز بعلت چندماه اعتصاب قادر بحرکت نبود مجددا صادق دزد دستور بازداشتش را داده ودکترنیز اعتصاب غذانمود وصادق بیشرف واین اجنبی یهودی الاصل دکتررا در اتاقکی دربهداری اوین بدون هیچ امکان گرمایی نگهداشته وحتی درب دستشویی را جوش داده اند وبدکتر گفته اند میتوانی در اتاقت قضای حاجت کنی , از رهبر میخواهیم دستور ازادی مردی را که تنها حق میگوید واکنون بدون محاکمه درحبسی چنین ناجوانمردانه است صادرکند واگر قدرتش را ندارد بفرماید تا مردم خود دکتررا ازاد کنند ,
    تاکی باید فردی چنین رییس قوه قضا باشد واصولا به چه انگیزه این فرد باید منصوب رهبرباشد ,چه عاملی رهبررا مجبور به انتصاب چنین افراد میکند , ایا بهتر نیست رهبر جایش را هم به همین برادران که تا درنجف بودند کفش بپا نداشتند واکنون کفش ازپای تمام مردم با دزدیها وزمینخواریهاشون دراورده اند واگذارکند,
    این چگونه رهبریست که اینهمه ضعف پیش زیردستان خود دارد؟؟
    اقای خامنه ای انکه از جنایات وخیانتها ووطنفروشیهایتان وغارتها وچپاول هایتان ,پورسانتها وحقی که از تمامی معاملات واصولا ازهرچه تولید وواردات وصادرات است میگیرید کسی که مطلع نیست خواجه ای انهم نه حافظ شیرین سخن ماست پس نترسید واین کثافتهای ایرانخواررا که تا درنجف بودند کفش بپا نداشتند واکنون لباس ازتن ایرانیان نیز دراورده واستاد زمین وکوه وجنگل واب خواری ومرشد رباهای میلیاردی خو ری ونیز همه چیز خواری وجاسوسی خانوادگی برای ارباب شده اند.
    دکتر را اگر زورتان به این انگلیسی انوسی میرسد ازاد کنید ,اخر درکدام رژیم انهم اسلامی بامردی چنین بزرگ وپاک چنین میکنند ,ملت جواب هرزگیهای این خاندان راخواهد داد ,اگر شما قدرت ندارید کناربروید.

    لطفا به اقای محسن هاشمی که بخاطر حفظ میلیاردها ثروت خانوادگی قبل انقلاب وانچه بعد انقلاب حق خودش
    ن دونستند وخوردند وبردند ووقتی از پدرمرحوم کشتانیده شده شان درمورد حساب های خارج کشورشون پرسیدند فرمود برای وقتی است که اسلام بخطر بیفتد ومسلما ایشان خودرا اسلام میددانست ناچار قید پیگیری علت مرگ پدررا زد وبا صددسیسه وترفند خودش را به پستی بند کرد ورهبرهم برای اینکه بچه باباشو کشتانیده اند !!!!بگذار لیسکی اب نباتی دستش بدیم تا او مشغول لیسیدن است کاری صورت پذیرد تا چندمثقال ابرو واعتبار ومحبت مردم بپدرش را بدست وزبان وعملکرد ورفتن براهی که ماجلو پایش باز میکنیم نابود وبسرانجامی برسد که با مصادره تمامی ثروتی که اینجا وخارج انباشته ملت جشن بگیرند وشاد شوند ,عجب خوابی محسن جان بخواب داداش بخواب ,بخواب عزیز ولی قبل خواب همیشه عمن یجیب بخونی بدنیست ,ماشالله به زبان شیوایت که هرچه اخوی با بخطر انداختن وجان برسر عقایدش سالهای اخرعمر اندوخت شما با یک فشار به شکم مبارک …..لوث وتباه کردی , اخه مرد چرا قبل رای گیری نفرمودی فتنه رو که ابوی گرامی هم داغش را سالها با رنج بر پیشانی بنامردمی حمل کرد حیف حیف اگر ملت قدر امثال تورا نداند ,مطمنا دیگر اگر نظام بماند جزاعضای خانواده ات بمردان شما کسی رای نخواهد داد ,وقاحت وپاچه خواری ونان به نرخ روز خوردن وچون گل افتابگردان گشتن وچون …تغییریافتن را خوب معنا فرمودین.احسنت..

     
  74. سلام آقای نوری زاد گرامی امیدوارم که من وشما وهمه ایرانیانی که در حال حاضر شاهد ویرانی کشور به دست این اشغال گران دوست نما هستیم روز آزادی ایران را شاهد باشیم … آقای نوری زاد من اکنون ۴۲ ساله هستم ۳۰ سال هست که مشغول کار م بدون هیچ گونه حمایتی از سوی خانواده چون پدرم گارگر بود و توان مالی نداشت ولی در عوض نان زحمت کشیده و همیشه من که تک پسرش بودم را سر کار میبرد وشاهد زحمت فراوان و با سیلی صورت سرخ نگه داشتنش بودم خودم نیز زحمت زیادی کشیدم و حالا نسبت به هم سالان و کسانی که شرایط من را داشتن خوبم شایدم خیلی خوب باشم آن هم چون از پدرم یاد گرفتم که چطور حفظ آبروکنم در گذشته اما بعد از این خلاصه زندگی …. در گذشته همچون پدرومادر که بسیار مذهبی بودن من هم اعتقاد های مذهبی شدیدی داشتم ولی به مرور زمان ّحالا به یوم عنایات دروغگویان و آخوندها هیچ گونه باور مذهبی به هیچ کس ندارم جز خداوند یکتا شعارم این است … که اول وآخر خدا بقیه همه بنده خدا . وهمه درمحزر خداوند یکسانند وارجهیتی نسبت به هم نوع خود ندارند این طرز فکر ثمره ۴۰ ساله این حکومت دینی آخوندها بوده وبس و امسال من بقدری زیاد هست که نیازی به اثبات نیست …. حالا سوالم از مراجع و آخوندها وسپاهان وبسیج ها و دیگر کسانی که بابت این حکومت یقه میدرانندو رگ گردنشان از ترس قطع مواجب باد میکند ومخصوصا مراجع مفت خور که به اندازه ارزنی دیگر اعتبار ندارنند …خدا وکیلی وجدانن اگر در زمان ودوره پهلوی یکی از این اختلاسها و دزدیها و بی لیاقتی ها بود شما این طور ساکت مینشستید وخود را به بی عتنایی میزدید یا خودتان را پاره میکرید دلیلش را من بیسواد ولی کاسب میدانم در گذشته شما فقط مرجع بودید و از جهل مردم نان میخودید ولی حالا اسم تان مرجع عالی قدر شده برای عیاشی و واردات و سهام کارخانه ها و سهم نفت و غیره … به خدا که در تمام زندگیتان یک لقمه نان زحمت کشیده وحلال چون پدرم وتمام کارگران ایرانی نخورده ونخواهید خورد …آقایان وخانم های وابسته چون نان حلال وزحمت کشیده غیرت فراوان می خواهد … به امید روز حساب کارگر زاده ایرانی

     
  75. سلام مرد بزرگ،سنگ صبور،جناب نوریزاد: ایا از نیروهای سازماندهی شده عراقی درایران اطلاع دارید،؟وایا میدانید انها در شهرهای بزرگ کشور چه میکنند؟بسیار ساده،همیشه ودر همه حال وقتی مبارزات مردم به اوج رسیده نیروهای نظامی بدلایل وابستگی ودرجریان بودن اوضاع کشور به مردم پیوسته اند حال این نیروها برای انزمان اموزش میبینند که در غیاب نیروهای داخلی وارد عمل شوند چون راه گریزی ندارند یا باید بجنگند ویا باید کشته شوند به این خاطر حضور انبوه انان درتهران حس میشود شما کافیست در تهران در مترو،اتوبوس وهرجای دیگر کمی دقت کنی به راحتی متوجه حضور انان دربین مردم خواهی شد.اینان تافرصت هست باید در شهر امدورفت کنند تا موقعیتهای جغرافیایی را خوب بشناسند،اگردر محلهای عمومی کمی حساس باشی وان اشخاص در حال پیام فرستادن با موبایلشان باشند به گوشیشان مخفیانه نگاه کنی ادعا اثبات خواهد شد من این کار را کرده ام سپاسگزارم

     
  76. سلام برادربزرگوارم
    حالا که شما آیت اللهی، منم میشم آیت الله دکتر

    جواب به سوالات شرعي:

    من مردي ٦٥ ساله هستم ، و تا كنون با زنهاي زيادي بوده ام
    حدود ٢٥٠ تايي مي شوند
    در تمام اين سالها متاهل بوده و نماز و روزه ام ترك نشده، فقط يادم رفته براي اين زنها صيغه بخوانم ، الان ميخواهم توبه كنم و ديگر سراغ هيچ زني نروم ، ايا بايد رد مظالم بدهم؟

    ايت الله دکتر:
    اولا نزد خوب كسي امده اي //////////////////
    دوما، شما ماشاله تا ٦٥ سالگي نهايت استفاده از زندگيت را كرده اي ، حالا كه ديگه نمي توني ، ميخواي توبه كني ناقلا؟. به تو ميگن مومن زرنگ
    حالا جواب به سوال شرعي شما:
    جنابعالي بايد به ازاء هر زن مبلغي معادل ١٠٠ دلار به حساب اين جانب بريزي كه من بين زنان خياباني پخش كنم
    بعدش حق صيغه خواندن بنده هم ٢٠٪‏ همان مبلغ مي شود كه باز به حساب خودم مي ريزي .
    و در اخر اسم غذاها و داروهايي كه مي خوردي را برايم تلگرام كن!
    اگر اين كارهايي كه گفتم كردي
    كه خوب ، هم گناهان تو پيش خداوند بخشيده مي شود و ميتواني الواتي هايت را در ان دنيا با حورالعين ادامه دهي ، هم كلي زن خياباني را كمك مي كني بيايند توي منزل من و يك شب تا صبح راحت بخوابند،

    و اما اگر كارهايي كه گفتم نكردي
    از روي شماره ات و اسمت خانه ات را پيدا مي كنم و اول از همه صداي ضبط شده ات را براي همسرت مي گذارم
    بعد هم به پليس امنيت گزارشت رامي دهم تا زنهاي مردم را از شر تو حفظ كند.
    و در اخر
    فتواي ٢٥٠ بار زناي محصنه را نيز امضاء كرده و به اوين مي فرستم تا از اين غلطا نكني!!!

    —————-

    درود دکتر گرامی
    من قبول دارم که دایره ی مفاسد بس وسیع تر و عریان تر از این حرفهاست اما من و شما ناگزیریم برخی از خط قرمزهای یک جامعه ی آمیخته به باورهای غلیظ مذهبی را رعایت کنیم.
    سپاس

     
    • دکتر و آیت الله دکتر! اگر در حال عقل و اختیار رسما له محکمه بروید و در مورد حتی یک فقره زنای محصنه اقرار کنید به اعدام محکوم خواهید شد،و در صورت غیر محصنه بودن صد تازیانه شیرین نوش جان خواهید کرد و اگر کسانی را فریب داده اید و به آنها خسارت وارد کرده اید باید خسارت و غرامت و دیه به آنها پرداخت کنید.باقی مطالب شما هم ارزشی برای پاسخ گوئی ندارد،ضمنا اگر جرات دارید بیایید در عالم واقع (نه زیر پوشش های مجازی و پنهانی دکتر و آیت الله دکتر) احکام اسلام را مسخره کنید تا بتشخیص قاضی و بعنوان تادیب و تعزیر، شلاق نوش جان کنید،اما ترسوئید و همه هنرتان همین است که در فضای مجازی و در قالب حزب مودّبان سرو گوش یجنبانید.

       
  77. در شهر هرت
    آنها که دائم جمهوری اسلامی می گویند، تعریف جمهوری را نمی دانند و یا عمدا دروغ می گویند.در ایران،نظام داعشی/طالبانی حکومت می کند، حاکمانش نیز، رهبری، ولایت فقیه، دولت و سپاهند. همه هم عده ای آخوندند که املاک و دارایی های ملت را غاصب شده اند .

     
  78. در شهر هرت
    باید دید فرزندان کدام روحانیون ،در آمریکا و اروپا مشغول تحصیلند و یا تحصیل کرده اند و به همان میزان به غارت منابع ملی ایران بدست آنان پی برد.
    همانها که بیشترین سهم در غارت ایران را داشته اند و چون موشهای تهران چاق و فربه شده اند.
    هر یک کشته در این نظام خونش بگردن همین آقازاده هاست. چطور می شود این آقازادگان بر خون خوردنشان و اعمال پدرانشان معترض نیستند؟!
    در این میان شاید روح الله زم یگانه باشد.
    دوست گرامی ،دنیای کنونی تعارف نمی شناسد، انسان نسبت به خود و دیگری مسئول است .از زمانی که خود را شناخته ام ، سعی کرده ام مستقل باشم و با کار خود زندگیم را بچرخانم، سختی های کارهای مختلف از پمپ بنزین تا کار در مک دونالد و همزمان تحصیل، به من استقلال و به خود متکی بودن و مسولییت را آموخته اند.بنابراین من آقا زاده های سفره مردم خور را نیز دزد و غارتگر وشریک جرم پدرانشان می دانم.

     
  79. جناب آقای نوری زاد آیا این همان آنارشیست هست که به همسر شما گفت چطور نوریزاد را تحمل میکنید ؟ آیا این شخص راست میگوید یا نه ؟ چون خودش این را اعلام کرده ! شما هم لطفا صریحا اعلام کنید که راست میگوید یا خالی بسته ! و الا اگر استنکاف کنید متاسفانه همین جا رسما شما را به نشر اکاذیب !!! متهم میکنم . با احترام و سپاس . مهرداد .

    ————

    مهرداد گرامی،
    من از کجا بدانم یا از کجا می دانستم این شخص، خود آنارشیست هست یانیست؟ یک عکسی فرستاده شده و گفته شده که: این منم.
    بقول حوزویان: العهده علی الراوی. در ضمن جناب آنارشیست این کامنت و این عکس را انکار کرده اند.

    .

     
    • مگر شما این آنارشیست را در مجلس فوت پدر و غیره ندیده بودید!! آنارشیست از زنگنه و … که با محافظهایشان آمده بودند اون مجلس برایمان بسیار نوشته بود!!!!!

      ———–

      من خیلی دیر چهره ای را به خاطر می سپرم
      کهنسالی ست دیگر
      چه می شود کرد؟

      .

       
      • ببینید این مهرداد خودش با این اسم و عنوان های ناشناس و غیر ناشناس ،اقدام به تجسّس و کارهای امنیتی میکنه بعد به دیگران تهمت امنیتی بودن میزنه،بگو بتو چه مربوط که واقعا این عکس عکس آنارشیست هست یا نیست؟ یک کسی (شاید خود این مهرداد) شیطنتی کرده و طرف آمده تکذیب کرده این عکس من نیست و من آن کامنت را نفرستادم،مهرداد میاد وسط هی فضولی میکنه!
        تهران نشین شجاع! وقتی خودش تکذیب کرده دیگر چرا خودت را نخود هر آش می کنی و اقدام به تجسّس می کنی؟ چرا اگر اینقدر شجاعی که می گفتی وقتی نوریزاد را در پاستور کتک زدند داشتم کتمو می کندم بروم کمکش! که دوستانم نگذاشتند!(دیدی سابقتو همه دارند؟!) چرا خودت عکستو نمی گذاری روی کامنت؟! فقط بلدی این و اون را سرزنش کنی یا پلیس بازی در بیاوری؟ ول کن این قضیه رو دیگه! کسی یک شیطنتی کرد تو دست از پوارو بازی بر نمی داری؟!

         
        • آنارشیست یه جورایی شبیه این پاستوریزه ها حرف می زنی به گروه خونیت نمی خوره!!!!!! سید مرتضی شما هم ناراحت نباش این بابا خواسته نشون بده اگه انارشیست شهامت گذاشتن عکسش رو نداشته اون داره!!! آسید فک می کنم تو هم بیشتر از این ناراحت هستی که رودست خوردی و عکست رو روی سایت گذاشتی!!! اما در مورد نظرت راجع به مهرداد:

          به کامنتهای این شخص اگه کاملاً دقت کرده باشی متوجه می شی یه جاهایی شبیه بچه کوچولوها حرف میزنه یه جاهایی شبیه فیلسوفان بزرک و یه جاهایی مثل ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

          با جاسوس بودنش مخالفم و باید بگم مثل خیلی های دیگتون تو این مملکت یه جورایی تاب داره!!!

           
  80. به نقل از روزینامه ابرار: رییس/* جمهور/* دستور داد مشکل تخم مرغ حل شود.
    مش قاسم: خدا وکیلی اینو که خوندم از خنده از صندلی افتادم. ببینین وضعیت مملکت و دولت/* به کجا رسیده که رییس/* جمهور/* کارش رسیده به دددسسستتتتوووورررر دادن واسه تخم مرغ. /// بیش از این در بضاعتش نیست، هنوز یه عده منتظرن که اینا تخم دو زرده بزارن.

    /*: ک

     
  81. بیکار که نمیخواهد دزدی کند

    اقای نوریزاد ترا به جدت قسم میدهم دو کلمه بنویس و راهنمایی کن با توجه به شناختی که از ایران داری ، چگونه میتوانیم قیمتها را برسانیم به موقع قبل از یارانه امام زمانی . باور کن حال دیگر قرار است اول از همه خانواده ام را بکشم بعد خودم را و از این زندگی که هروز میمیریم یکباره راحت شویم.

     
    • جناب بیکار اینهمه ظلمی را که می بینی نتیجه کلفت شدن گردن همین ////// و همفکران اشغالگر ایران است. اینها همچون زالوهایی خون مردم را می مکند بدون هیچگونه کار مثبتی. بنابراین چرا خودکشی عزیز ؟دشمن را بخوبی می شناسی. خود کشی ابلهانه ترین و ساده ترین کاریست که می توانی بکنی. از طرفی زن و بچه تو بتو چی که می خواهی آنها را بکشی؟ خب برو جلو اصطبل اسلامی و اعتراض کن .اعتصاب غذا کن و فریاد بزن و بگو و بنویس چرا اینکار را می کنی.

       
      • مزدک! پسر شجاع! تو که اینقدر شجاعی و دیگران را در داخل کشور به اعتصاب و فریاد و اعتراض دعوت می کنی،چرا خودت از کشور گریخته ای و در پس پرده یک نام مجازی دیگران را به شجاعت و پایداری دعوت می کنی؟!

         
        • من نمیدانم چرا این جناب سید مرتضای بی تشدید بزرگوار قصد دارد با هر ترفند ممکن دریابد که جناب مزدک در خارج از کشور بسر میبرد یا داخل کشور؟
          در نود درصد نوشته هایش به نوعی این خارج نشینی را به مزدک منتسب میکند تا با توجه به واکنش احتمالی مزدک دریابد که او ساکن ایرانست یا مقیم بلاد کفر ، و جالبتر بی توجهی به موضوع در واکنش مزدک است که تاکنون مانع از حصول نتیجه برای شیخ بزرگوار شده است..
          راستی عموزاده گرامی چرا تا این حد برای یافتن جواب پافشاری میکنی؟ چه مطلبی در پس این موضوع است که من هر بار در نوشتارت شاهد این تلاش تو برای یافتن پاسخ ، هستم؟نکند به زعم خود درپی ملحدانی تا احکام شریعت را جاری کنی؟ و یا…..

           
          • اه, سید رضی (لاع ) تو زنده ای هنوز ؟

             
          • جناب سیدرضی(ره) عزیز

            اگر عذری که بیان آن هم هیچ ربطی به من ندارد و در دایرهٔ کنجکاوی بنده جایی‌ ندارد برای غیبت نداشته اید باید بگویم حیف که زیاد غایب بودی و به سهم خود محروم.همین، می‌خوای باور کن میخواهی نه‌ گرامی‌.

             
  82. فائزه هاشمی رفسن جانی: تا صد سال دیگر مثل هاشمی رفسن جانی نمیاید.
    مش قاسم:
    ۱- خدا کنه که دیگه هرگز یه همچو شیادی نیاد.
    ۲- شاید ملت ایران درسشو خوب یاد گرفته باشه که اگه یکی دیگه مثل این آمد تشخیص بده و بفرستدش به نوق.

     
    • باز که به خودت گونی گونی امتیاز دادی مسخره . دست بردار از این شارلاتانی ای بیمصرف . چطور میشه که همه کامنت هایی که قبل و بعد کامنت تو ارسال شده دو , سه امتیاز گرفته اند و کامنت های تو دو ثانیه بعد از گذاشتنشان هفت , هشت امتیاز میگیرند ؟ بیماری لاعلاج داری ؟

       
  83. اخبار: مهدی جهانگیری تحت الحفظ به محل کار خود می‌رود.
    مش قاسم: در مزرعه حیوانات همه مساوی هستن مگر تعدادی که مساویتر میباشند. به حکومت اسلامی کره شمالی مزرعه حیوانات خوش آمدید.

     
  84. یاران جان درود با هپی کریمسس وهپی نیو ییرز ومری کریمسس

    به نور چشمان مسیحی که افتخار هم میهنی شان رادارم. وبعد

    گفته اند تازی(در اینجا مراد سک شکاریست)را که به زور به

    شکار بری در آخرین لحظه رید… میگیرد.نماینده دولت فخیمه را

    گفتند چرا در رای گیری روهینگاهیان نبودی ؟جواب داد ساندیس

    9 دی زیاد نوشیده و هنگام رای گیری مشغول به بولیدن بودم.

    گفتندش چند روزی به 9 دی مانده گفت با پست دیپلماتیک فرستادند

    زود تر رسید .گفتندش در زمان رای چچن وکوزوو هم لابدمی ری…

    درد آن نیس که از مسکو گفتن درد اونجاس که رای 120 تایی تا

    121تایی معنایش آن است که تن فروش دو زاری یا مفتی شدیم.

     
  85. ایرادی که به نوشته ایشان بلحاظ محتوا و بلحاظ غایت و هدف وارد هست که در نوشته دیگری به آن اشارتی کردم،این است که ایشان رویکردها و غایات اخلاقی را با قضایای سیاسی مخلوط کرده اند و خواسته اند از گزاره ها و مفاهیم و رویکردهای اخلاقی دنبال ایده آل ها و مطلوب های سیاسی باشند ،در حالیکه سیاست و کنش های سیاسی و اهداف سیاسی راه و رسم خاص خود را دارد،این جهتی است که بنظر من به نوشته ایشان وارد هست که حزب و تحزّب که چهار چوبه ای سیاسی و تعریف شده دارد نمی تواند با اخلاق و مفاهیم اخلاقی مخلوط شود خصوصا با توجه به این نکته که خود مفهوم “ادب” مفهومی کشدار هست .
    ===================================================================

    آقا سید مرتضی. یک صرب المثلی است که سیاست پدر و مادر ندارد. شما هم که معفتقدیدکه سیاست شما عین دیانتتان است. اگر با این ضرب‌المثل همراه شویم نتیجه این می‌شود که دین هم مثل اینکه پدر و مادر ندارد!
    شما تا گفته شد که قرار است از «ادب» برای زندگی سیاسی استفاده شود برآشفته شدید که ایها الناس بیاید که دارند اخلاق را با سیاست قاطی میکنند ولی از آن طرف فریادت بلند است که ای مردم بیایید که این سکولارهای بی دین میگویند دین را با سیاست قاطی نکنید!..خوب این دین مگر قرار نیست اخلاق را توسعه دهد؟ این بام و دو هوای شما را به کجا ببریم که همه چیز را با قامت رعنای قدرت حاکم تنظیم میکنید؟

    این روحانیون ما که بیان شام خوردن رسول را هم وحیانی کرده‌اند سو استفاده چی هستند یا نوریزاد که میگوید تابع بی ادبی نشویم؟ این آئینی که همه ابعادش به رنج روز افزون مردم منجر می‌شود بی ادبی است یا ادب؟..این شرم آور نیست که یک سیستم سیاسی از طریق با ادب شدن شهروندانش میتواند واژگون شود؟

     
    • دروددوست گرامی
      دین ما سیاست ماست را آسید تایید می کند، اما اخلاق را به سیاست ربطی نمی دهد،
      سید مرتضی:«این است که ایشان رویکردها و غایات اخلاقی را با قضایای سیاسی مخلوط کرده اند و خواسته اند از گزاره ها و مفاهیم و رویکردهای اخلاقی دنبال ایده آل ها و مطلوب های سیاسی باشند ،در حالیکه سیاست و کنش های سیاسی و اهداف سیاسی راه و رسم خاص خود را دارد، »

      ایشان که دائم از دین و اخلاق دم میزند و هر دو را یکی می داند، چطور شد به سیاست که می رسد، مصلحت را جور دیگری میبیند؟!
      ونتیجه سیاست ما دین ماست می شود نظام اسلامی مدل آخوندی، که دین اش قدرت طلبی و سیاستش دزدی و جنگ برافروزی است.
      و اما اخلاق یکی از پایه های علوم انسانی است. چون در سیاست ما با انسان طرفیم نیز یکی از پایه های علم سیاست است..

       
    • علوی گرامی دین اینها همان سیاست آنهاست و سیاست آنها هم جیبهای گشاد آنها برای مفتخوریست. کجای کردار و رفتار و گفتار اینها اخلاقی و دو بام و هوا نبوده ؟ جالبست که دیگران را به علاقه مندی به مادیات و دنیای بی ارز متهم می کنند ولی خود همچون خوک تمام قد به دنیا چسبیده اند و از هیچ جنایت و پستی و پلاشتی برای بهره بردن از همین دنیا روی گردان نیستند! این گدایان بی شرم و چشم گشنه شرف و شرم را خورده وقی کرده اند.

       
      • “ولی خود همچون خوک تمام قد به دنیا چسبیده اند”

        این لابد یکی از اعضای حزب مودّبان است! کسی که بخدای قرآن اعتراض می کند که چرا افرادی مثل او را که عبودیت خدا را نمی پذیرند و خار راه انبیاء هستند را “اولئک کالانعام”می نامد،و آنها را “دگر اندیش” می نامد،اینجا با فرهیختگی و ادب مثال زدنی! دگر اندیش و مخالف خود را “خوک” و جای دیگر آنها را “سگ” می نامد! و سایتی که بناست فضای مجازی برای کنش های حزب مودّبان باشد هم سگ و خوک خواندن مخالف را بدون سانسور انعکاس می دهد! بنازم به اینهمه ادب و فرهیختگی!

         
  86. جناب نوری زاد
    درود

    این کامنت از من نیست.
    این مردک بیشعور و بی هویت خودش را جای من زده. معلوم نیست چی زده!

    من از این پس با یک ایمیل همینجوری کامنتهای خود را امضا میکنم.

    اگر مقدور است این کامنت حذف شود
    با سپاس

     
    • آنارشیست گرامی،دلگیر نشوید،برخی از این ناجوانمردها در این سایت با اسامی مختلف حضور دارند،قبلا هم ناجوانمردی بنام “سیّد رضی”خودش را بجای بنده جا زده بود و مطلبی نوشته بود،خودش هم بعد به این کار اقرار کرد،تا آخر هم از این اقدام ناجوانمردانه اش عذرخواهی نکرد،مدتیست بظاهر با آن اسم غائب است ،چه می دانیم شاید خود او بوده،در هرحال مهم نیست،شما اگر مایل نیستید عکستان را نگذارید و برای تفکیک،یک ایمیل نزد مدیر سایت بگذارید و مطالبتان را بنویسید من هم مدافع حق آزاد نوشتن و اظهار نظر شما هستم،به فضولیها و خودشیرینی های این مهرداد که خودش با چند اسم می نویسد و در این ماجرا هم متّهم احتمالیست توجه نکنید،جالب هست که مهرداد تهران نشین دیگران را سرزنش می کند به ناشناس بودن و عدم شجاعت ،اما خود او جربزه و شجاعت ندارد که با یک نام بنویسد یا عکسی ارسال کند.

       
  87. درست شکل کامنت هاتی آنارشیست . سید تو هم یه عکس از خوت بذار ببینیم تو هم به خوشگلی کامنتهاتی ؟

     
  88. از آنجایی که مردم حقشان را می خواهند و حقوق خود را در امنیت زندگی سالم،امنیت و تضمین تحصیل و کارو بازنشکستگی و بیماری و آزادی، برابری و حقوق شهروندی به درستی می بینند. و ۴۰ سال غارت نظام ناامنی کامل برای ملت ایران و جهان بوده،کمپین پشیما نیستم مقابل پشیمان ام براه انداخته اند.

    بسیج درونی نظام/ بیت ولایت دولت وسپاه را می توان بوضوح دید، وعده و وعیدهای دولت بیشتر شده و همه نظام با هم قاطی شده اند ویک جوری قربون صدقه هم می روند ، سپاه و بسیج از ترسشان ،بپای محله ها شده اند .البته، نه برای محافظت مردم، بلکه برای محافظت نظام و جلوگیری از تجمع مردم .

    همانقدر بودجه ی کشوری صیغه ی رسمی نظام (دولت و بیت ولایت و سپاه )، است ، نمایندگان ظاهری نیز صیغه نظامنند. کشور ومردم معنی و مفهومی در این نظام غارتگر داعشی ندارند در نظام داعشی، فقط ، امت و طلاب بحساب می آیند!

    اما،این توبمیری دیگر از آن تو بمیری ها برای نظام نیست،مردم نه مردم ۵۷ و نه ۸۸ اند، بلکه مردمی فریب خورده، دزدیده و غارت شده ، زیر اذیت و آزارو توسری خورده از طرف نظامند .مردمی که از لالایی دروغ دولتیان و بیت بیدار شده اند و کمپین خود را دارند ،به حقوق آزادی و برابری حقوق شهروندی را واقفند که با وجود این نظام( رهبر و ولایت، سپاه ودولت) غیر ممکن است.

     
  89. به نقل از مقاله حامد آیینه‌وند، پشیمانی از بازی در زمین نظام است نه رأی به حسن/*:
    http://news.gooya.com/2017/12/post-10482.php
    ………………..مخاطبان این یاداشت ممکن است از نگارنده بپرسند اگر خاتمی بخشی از بازی است این محدودیت هایی که برای وی ایجاد می‌کنند چه معنایی دارد؟ محدودیت‌ها برای” چهره نگاه داشتن خاتمی” است تا در موسم انتخابات دوباره مردم و جوانان را وارد بازی نظام کند. اما اگر پشیمانی فراگیر و دلایل آن به درستی تحلیل شوند دیگر کسی به “تکرار می‌کنم” وقعی نخواهد گذاشت. آن وقت بازی شروع می‌شود که مردم، احزاب، رسانه‌ها و جامعه مدنی در آن نقش حیاتی دارند بازی که در انتهای آن از نظم مستقر در ایران نشانی نخواهد ماند.

     
  90. اخبار: حسین شاه‌حسینی در كميته استقبال از آیت‌الله خمینی حضور داشت و در مدرسه علوی مستقر شد.
    مش قاسم: آگاهی آزادی میاورد. اینروزا یه عده نادان دیگه دارن خودشونو میکشن که از این یکی پس مرگش چیزی بسازن که هیچوقت نبود. یکی که یه همچین سابقه ای داشته یه هویی شده مظهر آزادی. نه خودش، نه دوروبریهاش هیچکدومشون هیچ وقت نفهمیدن و نمیخواستن بفهمن که آزادی و آزادگی یعنی چی. یوغ نادانی و نفهمی برگردنشون ، همچون گوسفند به دنبال شبانشون، ای دل غافل که شبانشون هم هیچ نبود غیر از …(سه نقطه از مش قاسم) تشنه خون که میگفت اسلام خون میخواهد. اگه اینا به اندازه یه سر سوزن شرافت داشتن حداقل یکیشون تا بحال خودکشی کرده بود، یا یه معذرت خواهی اصیل و کامل کرده بود از این ملتی که دنبال خودشون کشیدن. نکردن. میگن حسین سردار آزادگی بوده (حالا بودن یا نبودنش رو من کاری ندارم، حد اقل اسطوره ای که براش ساختن اینو میگه)، یارو فامیلشو رو هم گذاشته شاه حسینی، ولکن نه آزادی فهمید نه آزادگی. همچون بز اخفش توی مدرسه علوی (شما بخون مرکز اعدام) نشست و صدای گلوله باران آدمها رو شنید. انگار نه انگار!

    ازش نقل کردن که به ماجرای سالگرد مصدق در قلعه احمدآباد نیز اشاره کرده بوده: “آنجا را قرق كرده بودند سپهبد نصيری و سرهنگ مولوی. تختی سر خاک مصدق جلوی امرای ساواک، شالی كه روی قبر بود را برداشت و سرش را گذاشت روی قبر. بعد بدون اينكه كسی معترضش شود رفت.” ولکن خلخالی رو و ولی فقیه خودش و خلخالی رو دید و شنید چهگونه آدمها رو روی پشتبوم مدرسه علوی روز و شب تیرباران میکردن. حالیش نشد که در چه دریایی از جهالت و کینه و نادانی غوطه میخوره.

    وای که یه عده دوباره میخوان همین …(سه نقطه از مش قاسم) (شما بخون آش) دوباره به سر و کله ما بمالن.

     
  91. سید مرتضی
    8:10 ق.ظ / دسامبر 26, 2017

    دوست عزیز
    این وظیفه را که شما بعنوان موسس حزب مودّبان با مرامنامه واژگونی نظامی که گروهی از جوانان این ملت برای پاسداری از آن در کوههای غرب کشور یخ زدند و غواصّان آن زنده زنده و دست بسته شهید شدند،بخوبی انجام می دهید.

    >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>

    سئوال از سید مرتضی :
    چه زمانی قیام علیه حکومت فعلی مشروع میشود ؟ با تشکر از شما به خاطر پاسختان !

     
    • اگر در مورد این علامت تعجّب جلوی کلمه “پاسختان” توضیح دهید یا اگر قصد تحقیر و تمسخر داشته اید آنرا حذف کنید و عذرخواهی کنید ،پاسخ پرسش شما را خواهم داد

       
  92. بابا ایول آنارشیست پیش سارقین مسلح سپاه، یوسف ثانی هستی اگر چه همچین چنگی بدل نمیزنی ! میگم تو که همه چیز میدانی بگو چرا سردار های سپاه اینقدر کریه المنظر هستند ؟ این چاقو کش ها و زورگیر هایی که دمبدم تو طرح های ارتقاء امنیت ( ارواح عمه شان ) دستگیر میکنند را نکنه میبرند و آب توبه بر سرشان میریزند و بعد در نیروهای انتظامی ازشان استفاده میکنند ؟ آخه تقریبا همه افراد نیروهای انتظامی و سردار های سپاه شکل اینان ! کسی هست که در اینمورد اطلاعی داشته باشه ؟

    ——–

    جناب آنارشیست این عکس را تکذیب کرده اند اما من دلم نیامد حذفش کنم. بماند تا زمانی که همه ی ما با عکس های واقعی مان آشکار شویم و رخ بنماییم.
    با احترام

    .

     
  93. سلام داش محمد، با اجازتون بخش اول مقاله البرز ایرانزاد رو که به مقصد نرسیده بود تقدیم میکنم. زنده باشی جوونمرد

    این روانپریشان خودبزرگ بین

    هنگامیکه شادروان رضا شاه برنامه ارتش نوین ایران را تدوین میکرد موانع بسیاری بر سر راه خود میدید. مهمترین بخش این برنامه اجباری کردن خدمت سربازی و قانونی کردن نظام وظیفه بود. تصویب قانون و تفهیم آن به ارکان دولت و عامه ملت به تدبیر و احتمالا تحمیل ممکن بود ولی شادروان رضا شاه در یک جا برخورد به مانعی کرد که نه تفهیم ممکن بود و نه تحمیل. این مانع مخالفت جماعت به اصطلاح روحانی بود. این دین فروشان از خدا بیخبر با مرکزیت قم مصرانه در برابر این بزرگترین رفرم تاریخ ایران ایستاده بودند و نابخردانه ” نه” میگفتند. واژه رفرم را عمدا بکار گرفته ام ، چون معادل تازی آن مفهوم را نمیرساند و بدبختانه معادل فارسی نیز برای آن نداریم. نظام وظیفه اگر در کشور هائی در عصر حاضر ضرورت نداشته باشد اما در ایران آنروزگار که استعمارگران چون گرگان گرسنه چشم طمع به ایرانزمین دوخته بودند و میهن در محاصره آنان قرار داشت، نیاز و ضرورت حیاتی و غیر قابل انکاری بود. ابتکار پهلوی اول، چه ملهم از فرهنگ دول مترقی بوده باشد و چه استعداد شخصی و نیروی خلاقه خود وی براستی سزاوار تحسین است. انسان ایرانی باشد، میهنپرست باشد و سروده های جاودانه فردوسی را در گوش داشته باشد و سربازشدن برای سرزمین پدری را بجان نخرد خائن است. گمان ندارم که مصوبه های آنزمان بدون توجه به اولویت ها انجام شده باشد. آنجا که مشمول با نقص عضو مختصر و یا قیمومیت و یگانه فرزند ذکور خانواده بودن حق معافیت داشت دیگر جائی برای گله و مجادله نمیماند. بگواه تاریخ،شادروان رضا شاه برنامه را به مراحل نهائی رسانده بود ودرمرحله آخر از فقاهت دین اسلام به عبارتی مذهب شیعه تائید میطلبید ولی فقیهان از تائید خودداری میکردند. چندین نفر از سیاستمداران از جناح های مختلف و با وجهه های متفاوت راهی قم شدند ولی هر بار دست خالی برگشتند. عاقبت کاسه صبر سرباز میهنپرست ایران رضا شاه لبریز شد. مرحوم مخبر السلطنه را طلبیده و او را مامور به مذاکره با این جماعت بیوطن میکند. مرحوم مخبر السلطنه در خاطرات خود نوشته است که رضا شاه زیر بازیم را گرفت و حین رفتن به دفتر کارش گفت هرچه از من ساخته بود انجام دادم تو بروقم ببینم چه می کنی اگر کار درست نشد دیگر مدارا نمیکنم. یاد حرف تیمورتاش افتادم که گفت باید قم را به توپ پست. گفتم آرام باشید من میروم و آنها را متقاعد میکنم. به قم رفتم ، حضور من در جلسه چندان خوشایند اهل مجلس نبود. یکی به نمایندگی حضرات معترضانه گفت میخواهند که عوام با فرزندان اهل علم در یک مرتبه قرار داده شوند !!! پس حرمت علما چه میشود؟؟!! من با استناد به آیات قرآن گفتم حفظ امنیت حدود و ثغور مملکت اسلامی وظیفه عامه مسلمین و تکلیف شرعی است و فرقی میان عالم و عامی نیست. اهل جلسه که پاسخی قانع کننده نداشتند بعضا مبهوت اظهارات مرا تائید وبه قانونمندی لایحه رضایت دادند. ! راستی ما ملت ایران چقدر بدبخت و بی وجهه ایم که قرن ها است آلت دست دین فروشان خدا ناشناسی شده ایم که حتی دانش دینی شان در حد ادراک ظاهری همان کتاب مقدسی که کلام خدا مینامند نیست!!؟ خاندان هدایت به استثنای یکی ، دین بزرگی بگردن ما ایرانیان دارند. راه آهنی که رضا شاه آنهمه برای ایجادش جانفشانی کرد در واقع تحقق آرمان صنیع الدوله بود که پیش و بیش از رضا شاه برای احداثش کوشید. ایران بنیان مخابرات را از مرحوم مخبر الدوله پدر صنیع الدوله دارد. این خاندان بزرگوار نماد راستی ، آزادگی ، جوانمردی ،پاکدامنی، میهندوستی و ایمان اند. عزت و آبروئی که این مردان با ایمان نزد خدا دارند ارباب عمائم که خود را آیت یا نشانه خدا برروی زمین میدانند ندارند. مرحوم مخبر السلطنه تحصیل کرده پروس بود کشوری که باقیمانده آن امروز آلمان نام دارد. کشوری که قانونمندی دولت های جهان متاثر ازمدون قانون اساسی آنهاست. کشوری که پیچیدگی ها ی قوانینش عاطفه انسانی را علیل میکند و روابط اجتماعی ا ش بیش از هر چیز انسان را به مادیات سوق میدهد. دشوار است مسلمان باشی و در امپراتوری فردریک کبیر نشو نما کنی و به دیانت پایبند بمانی. با اینهمه مرحوم مخبر السلطنه نه تنها پایبند میماند که در تئولوژی و دینشناسی به درجه ای میرسد که آیت !! الله!! در برابر دانش اسلامی اش سر تعظیم فرود می آورد. مردی که در دو سلسله قاجار و پهلوی وزیرشش پادشاه بود و خیانتی به ایران و ایرانی نکرد. حقیقت این است که دین فروشان دنیا پرست با خبث ذاتی خود پی به این نکته برده اند که طلبگی آموزشی است برای کسب تخصصی که با کمترین بازده تنی و روانی درآمدی خوب و در بسیاری موارد هنگفت دارد. البته بشرط آنکه جامعه تحت سیطره اش بقدر کافی احمق باشد که به هیچ یک از کردار ناشایستش ایراد نگیرد. وقتی آیت الهی اش تمصاح یزیدی که در جوانی با طلبه نوجوانی نرد عشق میبازد و پس از افشا شدن راز مگویش برای رفع اتهام مبحث مکاونه !!! را فقهی میکند و مباح میشمارد، کنگره و سنای فقیهان هم این حق را بخود میدهد که قانون نظام اجباری وضع کند و جگر گوشه های ملت بدبخت را بدون رعایت هیچ حرمتی بنام سرباز به بیگاری بکشد وبنام سرباز بکام مرگ بفرستد و در عین حال به طلبه جماعت حق معافیت اعطا کند. شما را نه بخدا که به جوانمردی سوگند که آیا این خفت و خواری نیست آنجا که زعیم مذهبی ات صرفا بدلیل خودبزرگ بینی و خودپرستی با قانون نظام وظیفه مخالفت ورزد و استدلال کند این دون شان من فقیه است فرزندم با فرزند یک غیر فقیه در یک سربازخانه باشد؟؟!

     
  94. اخبار: ۳۰ درصد جمعیت ایران در بافت ناکارآمد زندگی می‌کنند.
    قابل توجه منقلابیون ۵۷: اون اولی: هم این دنیاتون رو درست میکنیم هم اون دنیاتون رو (با لهجه نجف). …(سه نقطه از مش قاسم)// به هر دوتاشون. اینا با چه رویی صبح از در خونه میان بیرون؟ رو که نیست سنگ پای قزوینه. نعلت به حداقل هفت جد و آبادشون که چه …(سه نقطه از مش قاسم) پس انداختن.

     
  95. جناب نوری زاد

    این مردک بی هویت و بی شخصیت! داره به نام من کامنت میفرسته. معلوم نیست چی زده؟!

     
  96. اخبار: کوچ خانواده هاشمی رفسن جانی از جماران.
    مش قاسم:
    اکبر/* که میچاپید همه عمر
    دیدی که چهگونه اردنگ خورد پس مرگ

    اکبر/*: سردار چاپندگی

    /*: ک

    —————–

    یه کم داری پیازداغشو زیاد می کنم مش قاسم گرامی
    مراعات کنید لطفا

    .

     
  97. ” تیپ جدیدم را می پسندی؟؟؟؟ ”

    – عزیزم شوخی هم حدی داره ! شوخی میکنم آنارشیست , علف با ید به دهن بزی مزه بده که داد!

     
  98. علم در ستاره ای بنام ثریّا نیست،این تشبیهی بوده است برای کوشش و تلاش ایرانیان در اقتناص و بهره گیری از علم حتی در مسافت های دور ،نظیر نکته تشبیه در روایت نبوی :اطلبوا العلم ولو بالصین که صین یا چین در آن دوران سمبل مسافت ها و امکنه بعید المسافت شناخته شده در آن زمان بوده
    ………………
    ولی سید نمی دانم چرا نظر به اصطلاح نوه اش؟ نظرش تا اینحد با نظر محمد در مورد ایرانیان فرق دارد؟

    ما از تبار قريش هستيم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ايراني‌ها هستند. روشن است که هر عربي از هر ايراني بهتر و بالاتر و هر ايراني از دشمنان ما هم بدتر است. ايراني‌ها را بايد دستگير کرد و به مدينه آورد، زنانشان را بفروش رسانيد و مردانشان را به بردگي و غلامي اعراب گماشت. (حسين بن علي، امام سوم شيعيان، سفينه البحار و مدينه الاحکام و الآثار نوشتة حاج شيخ عباس قمي، صفحة 164، چاپ دو جلدي سنگي)
    ………..
    امام صادق:
    «ما از تبار قريش هستيم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما عجم ها(فارسها) هستند. روشن است که هر عربي از هر عجمی بهتر و بالاتر؛ و هر عجمی از دشمنان ما هم بدتر است؛ عجمها را بايد دستگير کرد و به مدينه آورد؛ زنانشان را به فروش رسانيد و مردانشان را به بردگي و غلامي اعراب گماشت.
    (منبع: سفينه البحار و مدينه الحکم و الاثار ؛ صفحه ۱۶۴، نویسنده: شیخ عباس قمی)»

     
    • این مطلب قبلا هم در این سایت مطرح شده بود

      اصل عبارت عربی اینطور است : بِالْإِسْنَادِ الْمُتَقَدِّمِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ يُوسُفَ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ ضُرَيْسِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ نَحْنُ قُرَيْشٌ وَ شِيعَتُنَا الْعَرَبُ وَ عَدُوُّنَا الْعَجَمُ .

      این عبارت در کتاب معانی الاخبار مرحوم صدوق ص 404 نقل شده و مرحوم مجلسی در بحار 64 ص 177 آنرا از معانی الاخبار نقل کرده است و مرحوم حاج شیخ عباس نیز آنرا در سفینه البحار ص 164 نقل کرده است.

      بنابر این اولا :عبارت :”روشن است که هر عربي از هر ايراني بهتر و بالاتر و هر ايراني از دشمنان ما هم بدتر است. ايراني‌ها را بايد دستگير کرد و به مدينه آورد، زنانشان را بفروش رسانيد و مردانشان را به بردگي و غلامي اعراب گماشت” .
      که دنبال آن در ترجمه فارسی ذکر شده است از شعبده بازی های شعبده بازان و جعّالان اینترنتی است که در این منابع وجود ندارد،و آنرا در ذیل این عبارت جعل کرده اند.

      ثانیا:این روایت مورد بحث از نظر سند دارای روات توثیق نشده است و در عداد احادیث مخدوش السند هست.

      ثالثا:تحلیل داخلی این روایت که به مطالب غیر عینی اشاره می کند نشان می دهد چنین روایتی از امام صادق علیه السلام صادر نشده ،زیرا ظاهر جمله “شیعتنا العرب”یعنی شیعیان ما عرب هستند،گزاره ای غیر واقعی است و امام صادق می داند که نه همه عرب شیعه ایشان بوده اند چون خیلی از اهل از عرب سنی مذهب و غیر شیعه اند،و نه اینکه غیر عرب شیعه ایشان نباشند گزاره درستی است زیرا از زمان خلفاء تا زمان امام صادق و بعد از ایشان موالیان و شیعیان زیادی در غیر عرب وجود داشته و دارند ،بنابر این قهرا باید گفت یا روایت صادر نشده است یا معنایی غیر این اراده شده که بعد اشاره می کنم.

      همینطور عبارت “عدونا العجم”یعنی همه عجم دشمن ما هستند یا دشمنان ما عجم اند ،نیز گزاره ای خلاف عینیت خارجی است و امام صادق بخوبی می دانسته اند که از همان زمان خلفاء عجم یعنی غیر عرب اعم از ایرانیان و غیر ایرانیان زیادی شیعه و محب اهلبیت بوده اند و نمی شود گفت هرچه عجم بوده اند دشمن اهلبیت بوده اند یا هرچه عرب بوده دوست اهلبیت بوده.

      عرض شد که این روایت در کتب معروف و منابع اولیه ما نیست و سندا روایت ضعیفی است،بنابر این فرضا اگر این روایت صادر شده باشد قهرا معنایی خلاف این ظاهر مراد بوده است ،از این جهت مرحوم مجلسی در بحار و مرحوم شیخ عباس قمی در سفینه ،حدیث را بر فرض صدور اینطور تحلیل کرده اند که :
      بيان: و شيعتنا العرب أي العرب الممدوح من كان شيعتنا و إن كان عجما و العجم المذموم من كان عدونا و إن كان عربا.

      یعنی جمله “و شیعتنا العرب” به این معناست که عرب ممدوح و ستایش شده آن است که شیعه و پیرو عترت پیامبر باشد هرچند برحسب نژاد عجم باشد، و عجمی که مذموم است کسی است که دشمن اهلبیت باشد هرچند بر حسب نژاد عرب باشد.
      ——–
      پس با توجه به ضعف سندی روایت و معنای احتمالی آن و اینکه ظاهر آن خلاف واقعیت عینی است،این روایت ضعیف السند که ممکن است جعلی باشد نمی تواند معارض با روایت مستفیض نبوی باشد که مطابق آن قوم فارس- یعنی ایرانیان- مورد مدح پیامبر قرار گرفته اند و موصوف به علم دوستی و علم پوئی شده اند.
      حالا خوب فهمیدی مزدک؟

       
  99. شبیه کاظم افرندنیایی :-))))

     
  100. نظامی که گروهی از جوانان این ملت برای پاسداری از آن در کوههای غرب کشور یخ زدند و غواصّان آن زنده زنده و دست بسته شهید شدند،بخوبی انجام می دهید.
    …………….
    سید من قاتل همه را بدون یک استثناء می شناسم! خمینی و خودت و همفکرانت و تمام کسانیکه از شما حمایت کرده و می کنند.شما بعنوان //////////////////////////////// از خرافات سلاحی برای فریب توده مردم ساخته اید و برای خرافات گستری و سرکوب دگراندیشان و گرفتن قدرت در ایران و رونق دکان /////////////////// تان به تحریک و تشویق صدام پرداختید. و با دخالت در منطقه و پراکندن تخم کینه و دشمنی و دخالت در امور داخلی دیگر کشورها آنها را به پشتیبانی از صدام حسین ترغیب کردید و دوکشور ایران و عراق را بویرانی کشاندید و بیش از یک ملیون انسان را در مدت 8 سال کشتید و سلاخی کردید و چندین ملیون را از زندگی محروم نمودید. این غواصان را هم دست بسته کشتید. کشته شدنشان بیشتر به داستان ساختگی سربازان در جنگ سلاسل شبیه است تا انسانهایی که آزادانه در جنگ شرکت کرده اند. بله سید شما و امامت و تمام دستار بسران و تمام کسانیکه از شماها پشتیبانی کردن و می کنند قاتلان فرزندان ایرانی و نابودی میلیاردها دلار ثروت این آب و خاکند. هیچ ////// در طول تاریخ ایران مثل شما ایران را اینچنین ویران ننموده.

     
    • جدل بیهوده لفظی نکن مزدک،جنگی به جمهوری اسلامی ایران تحمیل شد و مردم ما و جوانان ایران از دین و مملکت خویش در برابر تجاوز دفاع کردند و با فداکاری، متجاوزان را بیرون کردند ،اینجا نمی شود فراریانی مثل شما که کمک نکردید و از کشور گریختید حال نق بزنید و رهبران و فداکاران این دفاع جانانه را قاتل معرفی کنید،نخیر قاتل جوانان این سرزمین صدام بود که از اربابان امریکائی خود که امروز ارباب و قبله شما هستند اطاعت کرد و به ایران حمله کرد .لطفا دروغ نگو مزدک،ای هموطن عزیز فراری از وطن!

       
    • مزدک جان فدای فهم و شعورت بشم , یعنی میگی آن عده از آنها خود دشمن خودشان بودند ؟ آخه وقتی میگویی ” تمام کسانیکه از شما حمایت کرده و…” قا تل آنها هستند , خوب بسیاری از آنها که کشته شدند هم از اینها حمایت میکردند , یعنی در آن زمان اینها را قبول داشتند . یه خورده فکر کن عزیزم , ضرری نداره به ترامپ قسم !

       
  101. آمدنیوز: با فشار مقامات کشور، تحقیقات قضایی از پرونده جاسوسی زهرا لاریجانی آغاز شد

    با فشار مقامات کشور، پس از مدت طولانی روند تحقیقات از «پرونده جاسوسی زهرا لاریجانی» آغاز شد.

    به گزارش «آمدنیوز»، در حالی‌که دادستان کل کشور از ورود اداره متبوع خود به پرونده جاسوسی «زهرا لاریجانی» برای کشور انگلستان ممانعت کرده بود، روند تحقیقات قضایی این پرونده با گردشکار دادستانی ویژه روحانیت آغاز شده است.

    منابع خبری «آمدنیوز» اطلاع داده‌اند که روند تحقیقات پرونده جاسوسی «زهرا لاریجانی» برای انگلستان که پیش‌تر در جلسه‌ی کارشناسان معاونت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات با «محمدجعفر منتظری» دادستان کل کشور با مقاومت و ممانعت وی مواجه شده بود، توسط دادستانی ویژه روحانیت آغاز شده است.

    پیش‌تر «آمدنیوز» از ارجاع این پرونده جاسوسی به «ابراهیم رئیسی» و دادستانی ویژه روحانیت خبر داده بود.

    بنا بر این گزارش، «صادق لاریجانی» به این‌ دلیل که ساختار حفاظتی دادگاه ویژه روحانیت، ساختاری کاملا امنیتی است نتوانسته از روند این پرونده اطلاعات زیادی را کسب کند. هم‌چنین رقابت‌های سیاسی و اداری درون قوه قضائیه و دشمنی پنهان «صادق لاریجانی» و «ابراهیم رئیسی» با یکدیگر، از علل این عدم اطلاع عنوان شده است.

    در آخرین جلسه‌ی شورای امنیت کشور (شاک)، برای نخستین‌بار طی ماه‌های اخیر، سازمان اطلاعات سپاه پاسداران (ساس) و سازمان حفاظت اطلاعات قوه قضائیه (حفا قوه) عنوان کردند که با همکاری یکدیگر، تحقیقات رسمی در خصوص این پرونده را با «دستور قضایی» آغاز کرده‌اند. این در حالی است که این دو سازمان امنیتی، پیش‌تر با مخفی نگه‌ داشتن جاسوسی «زهرا لاریجانی» برای کشور انگلستان، در حال باج‌گیری امنیتی از «صادق لاریجانی» رئیس قوه قضائیه بوده‌اند. این دو نهاد تا پیش از این در تمامی جلسات رسمی، پرونده جاسوسی «زهرا لاریجانی» را «کتمان» و از بیان حقایق پرونده خودداری می‌کردند.

    از آخرین وضعیت «زهرا لاریجانی» گزارش رسیده است که وی هم‌چنان در منزل خود (واقع در غرب تهران) در حبس خانگی قرار دارد. مأموران امنیتی سازمان حفاظت اطلاعات سپاه (ساحفاسا)، تمامی مکالمات و سخنان وی در منزل را کنترل می‌کنند، با این‌حال «زهرا لاریجانی» به هیچ‌وجه از تلفن ثابت، موبایل و ماهواره استفاده نمی‌کند و کلیه‌ی ارتباطات خود با محیط خارج از منزل را قطع کرده است.

    روز چهارشنبه ۱۰ آبان‌ماه، «صادق لاریجانی» در حالی که به برخی مسئولان و تیم حفاظتی خود به دروغ اعلام کرد در سفر غیر رسمی قم به سر می‌برد، به غرب تهران رفت و مخفیانه با «زهرا لاریجانی» در منزلش ملاقات کرد.

    ارتباط «صادق لاریجانی» رئیس قوه قضائیه با بیت رهبری پس از افشای پرونده جاسوسی دخترش، دچار دگرگونی شده است. وی در ملاقات هفتگی سران سه قوه با رهبری حاضر نمی‌شود و به شدت به دنبال دست‌یابی به پرونده‌های فساد مالی نزدیکان رهبری است، به طوری‌که چندی پیش راننده و مباشر پیشین «وحید حقانیان» دستیار ویژه رهبری را به دلایل واهی بازداشت کرد تا بتواند به پرونده‌‌های فساد مالی «وحید حقانیان» دست پیدا کند. برخی منابع نیز از تلاش وی برای کسب پرونده‌های ویژه فساد مالی از فرزندان رهبری خصوصا «سیدمسعود خامنه‌ای» برای باج‌گیری سیاسی از رهبری خبر داده‌اند.

    بر اساس گزارشات متعدد منابع خبری «آمدنیوز»، میزان اعتماد مقامات کشور به «صادق لاریجانی» در پایین‌ترین سطح خود قرار دارد، به طوری‌که چندی قبل وی درخواست کرده بود تا «محمدعلی جعفری» فرمانده کل سپاه برای دیدار و گفت‌وگو در خصوص «خروج نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران از محل زندگی دخترش»، به دفتر کار رئیس قوه قضائیه برود که «محمدعلی جعفری» درخواست وی را رد کرده است.

    چندی قبل «حمید بقایی» و «محمود احمدی‌نژاد» که هنوز نفوذ بالایی در ارکان امنیتی نظام دارند، هر یک به طور جداگانه، در ویدیوهایی به «۶۳ حساب بانکی شخصی رئیس قوه قضائیه» و «جاسوسی زهرا لاریجانی برای انگلستان» اشاره کردند؛ سخنانی که قطعا بدون اطمینان از صحت این پرونده‌ها، امکان مطرح کردن از سوی رئیس‌جمهور سابق و معاون او را نداشته است.

    «حمید بقایی» پس از پایان نخستین جلسه دادگاه غیر علنی خود در برابر دوربین‌های خبری گفته بود: «من نه ۶۳ حساب بانكى شخصى دارم كه بترسم، نه دخترم جاسوس انگليس است.» وی پس از بیان این سخنان مورد حمله‌ی مأموران پایگاه هفتم پلیس امنیت تهران مستقر در میدان ۱۵ خرداد قرار گرفت و مدارکش به سرقت رفت.

    هم‌چنین چندی قبل «محمود احمدی‌نژاد» رئیس‌جمهور سابق نیز در ویدیوی که کانال دولت بهار آن‌ را منتشر کرد اظهار داشت: «مردم، بچه‌هایم جاسوس نیستند! برادرانم زمین‌خوار نیستند! خود من هم ۶۳ حساب شخصی ندارم که هر ماه سودش را بگیرم! هر کس بگوید ‘دزد’ به رئیس قوه قضائیه بر می‌خورد.»

    اشاره اقای احمدی‌نژاد به خبر ۶۳ حساب بانکی شخصی صادق لاریجانی بود که با «بلاصاحب» اعلام کردن بسیاری از اموال مردم، چندین هزار میلیارد تومان را در ۶۳ حساب بانکی شخصی خود بلوکه و ماهیانه مبلغ ۵۰ میلیارد تومان سود بانکی از آن دریافت می‌کند.

    «آمدنیوز» بنا بر اصل «حفاظت از جانِ منابع خبری»، برخی اطلاعات این پرونده را به طور دوره‌ای و با رعایت اصل مهم «حفظ جان افراد» منتشر خواهد کرد و به محض برطرف شدن برخی خطرات، از مدارکی در خصوص این پرونده، رونمایی خواهد کرد.

    http://news.gooya.com/2017/12/post-10470.php

     
  102. سلام داداش آنارشیست! از اینکه بالاخره چهره ات را دیدم خوشحالم،به پاس اینکه رخ نمودی من نیز رخ نمودم،مخلصیم داداش!
    حالا نوبت مهرداد و مزدک و الباقیست!

     
    • آسید خندان ، آشنای قدیمی است که در جلسه ای حضور داشتند!

       
    • قیافه شما بسیار دیدنی است آسید! این شخص به همین سادگی موجب شد عکس خود را لو دهید پس لطف می کنید اسم کامل به انضمام درجه فقاهت و سایر مشخصات از تعداد ابواب جمعی حاضر در دور و بر و تعداد سفرهایی را نیز که به خرج امثال من بخارج از کشور جهت صدور انقلاب اسلامی رفته اید را در اینجا مکتوب نمایید!

       
    • جناب نوری زاد
      من که شک دارم این کامنتهای همراه با عکس متعلق به سید مرتضی باشد!
      این فرد در همین پاسخش به کامنت جعلی در اینجا نشان داده که اصل جنس نیست! البته در دیگر کامنتها تلاش کرده تا از نوع نگارش ایشان تقلید کند ولی من که یقین دارم این طرف سید مرتضی نیست…سید مرتضی تا حالا ندیدم اینگونه بنویسد و خودش را ببازد آنهم یکهویی!
      اصلاً به من چه مربوط! باید سید مرتضی اصلی خودش بیاید و تکذیب کند؛ البته اگر نظر من درست باشد.

      جناب سید مرتضی
      من که باور ندارم این کامنت ها و این عکسها متعلق به شما باشد!

       
      • آنارشیست گرامی
        سلام علیکم
        نظر شما درست نیست،من خودم هستم و اینهم عکس من است ظاهر و باطن و راست و حسینی،تصور من این بود که آن عکس را خود شما فرستادید و ارسال عکس و نوشته من یک حرکت متقابل دوستانه بود،حال اگر آنرا تکذیب می کنید بنده می پذیرم،اما اینرا لطفا به باختن تعبیر نکنید،کامنت های دیگر این صفحه نیز همه از من است چون شناسه من بصورت ایمیل نزد جناب نوریزاد هست،البته من بشما حق می دهم که از شیطنت ناجوانمردانه کسی که اینکار را در حق شما کرد ناراحت باشید و خواهان محو عکس مورد نظر باشید اما اگر عکس و نوشته از شما نیست اهمیتی ندارد،اما بنظرم وظیفه اخلاقی جناب نوریزاد اقتضاء دارد با توجه به تکذیب شما آنرا از صفحه سایت محو کنند.
        ارادتمند

        —————–

        سیدمرتضای گرامی
        نیازی به این نیست که پای هر کامنت عکس خود را نیز بیاورید. یکی دو بار کافی بود.
        سپاس

        .

         
        • چشم!
          ولی شما هم عکس های تکراری در سایت و کانال زیاد دارید!
          گفتم باشم!
          البته شوخی بود.
          با احترام

           
  103. تذکری به بقیه، مثل همیشه در حجاب بمونید!

     
  104. نوریزاد با آفتابه که تولید ملیه نمی شه جمهوری اسلامی رو کله پا کرد گفته باشم! همین حرف رو عیناً گوش کن تا بماند در روزهایی که ما چه می گفتیم و پیش بینی هایی که چکونه درست از آب در اومد!!! بقایی، بابک زنجانی و هزار و هزار مورد دیگه ای که نگی ما پیش بینی نکردیم یا اشتباهی بود! یه چیزی رو هم بد نیست روشن کنیم ملت ایرون در حد و اندازه ای که آنهمه در بوق و کرنا می کنید نیست! نگاهی به عکسهای دوران پیشین در دوران دورتر بیاندازی پی به این نکته می بری! منهای دوران رضا شاه که اصلاحات زیادی انجام شد و کشور رو به ترقی گذاشت آنهم تنها با زور!!!

     
  105. این متن را و این شعر را تقدیم می کنم به دوستان خودم جناب نوری زاد و سید مرتضی و سرکار خانم آنیتا که خبری نداریم از ایشان و باز تقدیم می کنم به اونایی که در این سایت می نویسند حتی اگر مطالبشان خواننده ای نداشته باشه یا نمره منفی بگیره

    من تا الان نمیدونستم مثنوی هفتاد من چیه . . .
    فکر میکردم به خاطر طولانی بودن یا وزین بودن مثنویه !!!
    ولی این شعر مولوی داستان هفتاد من مثنوی را برای شما و من روشن میکنه . . .

    فوق العاده است؛

    مثنوی هفتاد “من” مولوی:

    مَن(۱) اگر با مَن(٢) نباشم میشَوَم تنهاترین

    کیست با مَن(٣) گر شَوَم مَن(۴) باشد از مَن(۵) ماترین

    مَن(۶) نمیدانم کی‌اَم مَن(٧) لیک یک مَن(٨) در مَن(٩) است

    آن که تکلیف مَنَ(١۰) اَش با مَن(١١) مَنِ(١٢) مَن(١٣) روشن است

    مَن(١۴) اگر از مَن(١۵) بپرسم ای مَن(١۶) ای همزاد مَن(١٧)

    ای مَنِ(١٨) غمگین مَن(١٩) در لحظه‌های شاد مَن(٢۰)

    هرچه از مَن(٢١) یا مَنِ(٢٢) مَن(٢٣) در مَنِ(٢۴) مَن(٢۵) دیده‌ای

    مثل مَن(٢۶) وقتی که با مَن(٢٧) میشوی، خندیده‌ای

    هیچ کس با مَن(٢٨) چنان مَن(٢٩) مردم آزاری نکرد

    این مَنِ(٣۰) مَن(٣١) هم نشست و مثل مَن(٣٢) کاری نکرد

    ای مَنِ(٣٣) با مَن(٣۴) که بی مَن(٣۵) مَن(٣۶) تر از مَن(٣٧) میشوی

    هرچه هم مَن(٣٨) مَن(٣٩)کنی، حاشا شوی چون مَن(۴۰) قوی

    مَن(۴١) مَنِ(۴٢) مَن(۴٣) مَن(۴۴) مَنِ(۴۵) بی‌رنگ و بی‌تأثیر نیست

    هیچ کس با مَن(۴۶) مَنِ(۴۷) مَن(۴۸) مثل مَن(۴۹) درگیر نیست

    کیست این مَن(۵۰)؟ این مَنِ(۵۱) با مَن(۵۲) زِ مَن(۵۳) بیگانه‌تر

    این مَنِ(۵۴) مَن(۵۵) مَن(۵۶) کُنِ از مَن(۵۷) کمی دیوانه‌تر ؟

    زیر بارانِ مَن(۵۸) از مَن(۵۹) پُر شدن دشوار نیست

    ورنه مَن(۶۰) مَن (۶۱) کردنِ مَن(۶۲) از مَنِ(۶۳) مَن(۶۴) عار نیست

    راستی . . . این قدر مَن(۶۵) را از کجا آورده‌ام !!؟

    بعد هر مَن(۶۶) بار دیگر مَن(۶۷) چرا آورده‌ام !!؟

    در دهانِ مَن(۶۸) نمیدانم چه شد، افتاد مَن(۶۹)

    مثنوی گفتم که آوردم در آن هفتاد من(۷۰) . . . !!!

     
    • ممنون خلیل گرامی از اینکه از بنده نام بردی و با اینکه ذوق شعری ندارم و حوصله خواندن شعر ندارم،مثنوی هفتاد من معروف را نثار “من”کردی ،البته ظاهرا این مثنوی و شعر زیبا اثر استاد طنز معاصر آقای ناصر فیض است.

       
  106. نوشته هایت آقای نوری زاد شاید آش دهان سوزی نباشد اما همین که دهان بعضی ها را می بندد عشق است.

    آمیرزا آخوندی بسیار سخت گیر بود و در قلمرو مذهبی خود نفوذ کلام بسیار داشت. مردم هم از خشم و غضب او حساب میبردند چرا که هر لغزش ناچیزی را به شدت کیفر میداد.
    (نام کامل آمیرزا را استاد باستانی پاریزی در آسیای هفت سنگ، آقا میرزا بقای بیرجندی ذکر کرده است.)
    معروف است که وقتی به گوش او رساندند که زنان در گرمابه های عمومی از بستن لُنگ طفره میروند و به اعتبار آن که نامحرمی در میان آنها نیست، به یکباره عریان می گردند.
    آخوند بی درنگ فرمانی سخت صادر کرد که از آن پس زنان در گرمابه ها موظف به بستن لنگ هستند و وای بر مومنه ای که بر خلاف این فتوا عمل کند.
    روزی در گرمابه ای زنی را دیدند که لنگی پاره پاره و شره شره بسته بود و از لنگ تنها نامی داشت. زنان از مشاهده ی او به خنده افتادند که: ضعیفه! این دیگر چه صیغه ای است که پیشت از پیشگاهش پیداست و سرینت از پسگاهت؟
    زنک گفت: شاید این جلپاره را لُنگ نتوان گفت، اما آن قدر هست که جلو دهن آمیرزا را ببندد…

    احمد شاملو – کتاب کوچه

     
  107. امروز سالگرد شهادت سهیل روحانی ست که به خاطر بهایی بودن بنیادشهید او را به عنوان شهید قبول نکرد.
    درود آقای نوری زاد

    مگر بهایی هم شهید می‌شود؟

    سهیل روحانی جوان ۲۳ ساله از جمله صدها سرباز بهائی در ایران بود که پس از جنگ ایران و عراق جهت دفاع از کیان کشوری که هم برایش مقدس بود و هم موطن خود، راهی مناطق جنگی شد. او فارغ‌التحصیل دانشکده صدا وسیما بود اما به قصد دفاع از کشور، راهی سربازی با درجه افسری شد. برادر دیگر او نیز با درجه افسری در سقز مشغول به خدمت بود.سهیل روحانی متولد ۱۳۳۸ وقتی جهت اعزام به مناطق جنگی آماده می‌شد به مادر خود خانم مهین روحانی (شیرزادی) می گوید که ” من در این کشور به دنیا آمده‌ام و جهت ادای دین باید بروم و از آن دفاع کنم” .

    سهیل روحانی از جمله نیروهای ایرانی بود که در فتح خرمشهر نیز حضور داشت.گفتگوی زیر در حالی با مادر این جوان بهایی که در جنگ ایران و عراق در راه دفاع از کشور خود کشته شد، انجام گرفته‌است که خانم روحانی در تمام گفتگو با صدای لرزان وگریان در مورد فرزند خود سخن می‌گوید.
    این خانواده بهایی به دلیل فشارهای بسیار مجبور به مهاجرت از ایران شدند و هم اکنون در کشور کانادا سکونت دارند. ارتش جمهوری اسلامی در لوحی که آیت‌الله خامنه‌ای رئیس‌جمهوروقت آن را نیز امضا کرده‌است سهیل روحانی را به عنوان شهید جنگ محسوب کرد اما بنیاد شهید‌جمهوری‌اسلامی وی را به عنوان ایرانی کشته شده با عنوان “شهید جنگ در راه وطن” رد و مخالف آن شد.
    دست کم هفت شهروند بهایی در جنگ ایران وعراق کشته شدند و سه سرباز دیگر( که بهایی بودند) طی سالهای گذشته به صورت مشکوکی در پادگان و یک سرباز بهایی دیگر در ماموریت کشته شده‌است. لازم به یادآوری است که دست کم ۲۲۵ بهایی پس از انقلاب در ایران به دلیل باورمند بودن به دیانت بهایی توسط جمهوری اسلامی ایران اعدام و هزاران بهایی دیگر پس از انقلاب بازداشت و بسیاری از اموال بهائیان مصادره شده‌است. گفتگوی انجام شده با مادر این شهروند بهایی کشته شده در جنگ ،که در خبرگزاری بهایی‌نیوز منتشر‌شده را در زیر بخوانید.

    – فرزند شما چند مدت در جنگ ایران و عراق حضور داشت و چطور ایشان توسط نیروهای عراقی کشته شدند؟
    مهین روحانی (شیرزادی): ممنونم از تماس شما، سهیل در اولین روز، گذشت ۲۳ ماه حضورش در جنگ دقیقا یک ماه مانده به اتمام دوران سربازی در حالی که رانندگی می‌کرد و در حال انتقال نیروها بود ساعت ۵ صبح کشته شد آنطور که شنیدیم فرمانده سهیل با وجود آنکه پسرم گفته بود الان زمان حرکت نیست به اصرار می‌گوید باید حرکت کنید و در حین مسیر کشته می‌شود آن هم درست در تاریخ ۱۳۶۱/۱۰/۳.
    – آیا در مناطق جنگی میدانستند که سهیل بهایی است؟
    مادرسهیل : خیر پس از کشته شدن پسرم در جنگ و کش و قوس جهت دفن وی با مراسم بهایی و عدم انتقال جسد به بهشت زهرا ما در منزل خودمان مراسمی برای او برگزار کردیم و دوستان پسرم تازه در آنجا متوجه شده بودند که سهیل بهایی است و می‌گفتند که تازه متوجه شدیم چرا اینقدر سهیل به دیگر رزمندگان کمک می‌کرد و دائما با روی خوش به همه مهربانی می‌کرد ، سهیل با همه در مناطق جنگی خوب بود و سعی می‌کرد به همه خوبی کند.
    – شما اشاره به کش و قوس جهت دفن فرزندتان در گلستان جاوید کردید مگر مشکلی جهت دفن وی وجود داشت؟
    مادرسهیل : بله مامورانی بودند که اصرار داشتند که سهیل در بهشت زهرا باید دفن شود و ما نیز می‌گفتیم که سهیل بهایی است و باید در همین جایی که ما می‌گوییم دفن کنیم اما آنها اجازه نمی‌دادند که در گلستان جاوید دفن کنیم در نهایت ما توانستیم فرزندمان را دفن کنیم و بدون سرو صدا جنازه را در منزل خواهرم غسل دادیم و نماز میت را خواندیم.
    – آنطور که به صورت عمومی است وقتی فردی در جنگ کشته می‌شود و وی را به عنوان شهید جنگ خطاب می‌کنند نام وی را در بنیاد شهید ثبت می‌شود ایا مشکلی در عنوان شهید جنگ بودن سهیل پیش نیامد؟
    مادرسهیل : فکر می‌کنم از کمیته سپاه بود ویا بنیاد شهید درست یادم نمی‌آید چون سال‌ها از آن روز گذشته، اما در نوشهر به ما گفتند که فرزند شما شهید محسوب نمی‌شود من گفتم که یعنی چی؟ که پس از پیگیری، بنیاد شهید نوشهر به ما گفت که : مگر بهایی هم شهید می‌شود؟ بخاطر همین با برخورد خوبی هم که نداشتند ما رفتیم و اینطور جواب‌مان را گرفتیم البته به ما هیچ زمان امکاناتی هم ندادند که بگوییم که سهمیه شهید جنگ گرفته باشیم آنها اینگونه نه تنها قصد دادن چیزی را نداشتند بلکه می‌گفتند که مگر بهایی هم شهید می شود و این را به حالت مسخره بیان می‌کردند.
    – خانم روحانی پس از این جریانات چه مسایلی پیش آمد که حال شما مجبور به مهاجرت از ایران شدید؟ آیا این اتفاق موجب مشکلاتی برای شما شد؟
    مادرسهیل : بله پدر سهیل که قبلا افسر ارتش بود طی حکمی از سوی ارتش احضار شده بود و حتی به پدرش گفته بودند تا الان هر چقدر حقوق دریافت کرده باید پرداخت کند زیرا بهایی است و این حکم در مورد تمامی بهایی‌های بود که در ارتش خدمت می‌کردند یعنی هر چه تا الان پول گرفته بود می‌بایست برمی‌گرداند.
    اما مشکل از اینجا شروع شد که دادگاه انقلاب اصفهان پدر سهیل را از طریق شهربانی نوشهر که چند سالی بود آنجا سکونت داشتیم احضار کرد ، یعنی چند ماه پس از (کشته شدن) سهیل دادگاه انقلاب پدر سهیل رو خواست. بخاطر همین پدرش مجبور به خروج از کشورشد.من هم به سپاه انقلاب اصفهان رفتم تا ببینم موضوع چیست که سربازی که جلوی در بود گفت که من الان رفتم بالا و پرسیدم. اما بهتر است شما از اینجا بروید چون آنجا می‌گفتند که ” هر کجای دنیا باشند کت بسته به دادگاه می آوریم‌شان ” که این باعث شد ما هم از ایران خارج بشیم زیرا قصد آنها بازداشت ما هم بود .

     
    • کسانی این هموطنان ما را نجس می دانند که خود هیچ کار مفیدی نه برای ایرانی و نه برای بشریت نکرده اند و کوچکترین علاقه ایی هم به ایران و ایرانی ندارند.عشق و علاقه شان و مقدساتشان و هر چه را خوب و پسندیده می دانند مربوط به عرب 1400 سال پیش است. این ////////////////////// جز ویرانی و فقر و رنج و تباهی و روزگار سیاه برای ایرانیان به ارمغان نیاورده اند. ولی همین بهائیان لاقل چندین شهر ایران برایشان مقدس است و پیغمبرشان نیز ایرانیست. این /////////////////////////////////////////////////////// که در شرعشان تجاوز به بچه شیرخواره مجاز است فرزندان این آب و خاک را نجس می دانند در صورتیکه حتی برای رعایت ظاهر هم باشد به خدمت سربازی که در ایران نمی روند!

       
  108. سلام به نوری زاد و دوستان همراهش در این سایت

    نقش حزب توده در تدوین اصل 44 قانون اساسی

    نام حزب توده به سرنوشت سازترین اصل اقتصادی در قانون اساسی ایران گره خورده و هرچه زمان می‌گذرد،ابعاد تازه‌ای از نقش این حزب چپ‌گرا در شکل‌گیری اصل 44 قانون اساسی مشخص می‌شود.
    مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی نشان می‌‌دهد متن اولیه اصل 44، پیش از جلسه رای‌گیری تغییر کرده است. اما چگونه و توسط چه کسی؟
    نخستین بار شائبه تغییر متن اولیه اصل 44 قانون اساسی توسط سید محمد خامنه‌ای در جلسه رای‌گیری اعلام می‌شود. او می‌گوید: «متن آن چیزی که صبح بحث و توافق شد، نیست». مهندس طاهری‌اصفهانی نیز می‌گوید: “متن خوانده شد و رأی آورد و این متن غیر از آن است”.آیت‌الله منتظری هم می‌گوید: «متنی که ما تنظیم کرده بودیم با این فرق دارد». هرچند نمایندگان دیگری این تغییرات را رد می کنند اما توضیحات آقای منتظری پرسش بزرگی در تاریخ ایجاد می کند.
    ایشان می گوید‌: «اول من خودم راجع به این سه بخش متنی تهیه کرده بودم. وقتی برای آقایان خواندم، اصلش مورد موافقت آقایان قرار‌گرفت منتها سرجزئیات اختلافاتی بود و آن‌وقت هم که من خواندم اولش آقای ربانی تشریف نداشتند. بعد هم مطابق آنچه خواندم رای گرفتیم، رای دادند و بعد آقای ربانی آمدند و متنی را از یک کتاب خواندند و بعد آقای دکتر بیت‌اوشانا یک متنی را تهیه کردند یعنی همان را به عبارت دیگری نوشته بودند. آقای ربانی‌املشی آمدند و خواندند و گفتند این بهتر است و دادند به آقای ربانی. آقای مکارم هم آنجا بود. من هم یک مقدارش را بودم و بعد رفتم که اینها با هم آن سه بخش را تنظیم کردند. بعد من دیگر نبودم که آنچه را که تنظیم کردند برای آقایان خواندند یا نه، این را نمی‌دانم… آن را که من اول خواندم و رای گرفتم کمی با این فرق می‌کرد.”
    نام سرگون بیت اوشانا به شائبه تغییر متن اصل 44 قانون اساسی گره خورده است. یعنی متنی که مبنای تصویب اصل 44 قرار گرفت، توسط او پیشنهاد شد.
    بیت اوشانا که بود؟
    سرگون بیت اوشانا نماینده کلیمیان در مجلس اول بوده است. درباره او اطلاعات بسیار کم و پراکنده ای وجود دارد.اما در حالی که هنوز مجلس اول به پایان نرسیده بود،آقای بیت اوشانا به اتهام جاسوسی دستگیر و زندانی می‌شود. آیت الله هاشمی رفسنجانی هم در خاطراتش یادی از بیت اوشانا کرده و نوشته‌است:«شب‌ با مسئولان‌ قضایی‌ و امنیتی‌ و اجرایی‌ در دفتر آيت‌الله خامنه‌ای‌، برای‌ مشخص‌ کردن‌سیاست‌ محاکمه‌ و کیفر توده‌ایها جلسه‌ داشتیم‌. قرار شد، محاکمه‌ علنی‌ باشد و قرار شد [سرگون‌]بیت‌ اوشانا نماینده‌ [مسیحیان‌]آشوری‌ در مجلس‌ را با قید ضمانت‌ آزاد کنند.»
    تا این جا متوجه شدیم که بیت اوشانا به حزب توده نزدیک بوده و در جریان تصویب قانون اساسی هم متهم به دستکاری متن مربوط به اصل 44 قانون اساسی شده است.
    اکنون سند دیگری رو شده که نشان می‌دهد متنی که بیت اوشانا دستکاری کرده،پیشنهاد رسمی حزب توده بوده است.
    رامین فروزنده در شماره 250 هفته نامه تجارت فردا به این سند اشاره کرده است:
    «مرداد ماه 1358، شماره اول دوره چهارم نشریه حزب توده با عنوان «دنیا» منتشر شد. نشریه عنوان بنیان‌گذار آن، دکتر تقی ارانی، را روی جلد داشت و در مطلبی به قلم حمید صفری، به پیشنهاد حزب توده درباره پیش‌نویس قانون اساسی می‌پرداخت. این پیشنهاد، شباهت بسیار زیادی به آن چیزی دارد که بعداً تحت عنوان اصل 44 قانون اساسی به تصویب رسید.»
    پیشنهاد حزب توده چه بود؟
    «حزب توده ایران بر آن است که نظام اقتصادی ایران از نظر شکل مالکیت در مرحله کنونی می‌باید بر سه پایه زیر استوار گردد: مالکیت دولتی یا مالکیت عموم خلق، که بر پایه آن بخش دولتی به وجود می‌آید؛ مالکیت تعاونی یا مالکیت گروهی، که بر پایه آن بخش تعاونی ایجاد می‌گردد؛ مالکیت خصوصی یا مالکیت فردی، که بر پایه آن بخش خصوی تشکیل می‌شود.این پیشنهاد که از جانب حزب توده ایران به هنگام نظرخواهی درباره پیش‌نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی در معرض قضاوت افکار عمومی گذارده شده، در صورت پذیرش آن، دارای اهمیت زیادی در تعیین راه رشد اقتصادی آتی کشور است.»

    @mohsenjalalpour

     
    • جناب جلال پور،مرحوم بیت اوشانا در اصل نماینده اقلیت های مذهبی بوده و اینطور که من دیدم نام او در جریان تدوین و تصویب خیلی از اصول دیگر هم بچشم می خورد که نشان می دهد فرد فعّالی بوده و احتمالا قابلیت هایی در مورد تنظیم و تدوین متن داشته است،اینکه واقعا ایشان بلحاظ ارگانیک عضو حزب توده بوده یا فرضا ارتباطاتی داشته خیلی واضح نیست،حال ما فرض می کنیم ایشان گرایشاتی به حزب توده داشته است،ولی چنین گرایشی لزوما بمعنای تاثیر دهی یا تاثیر داشتن حزب توده یا اهداف آن نبوده است چون ایشان بعنوان نماینده اقلیت های مسیحی یا کلیمی بمجلس رفته است نه نماینده حزب توده،علاوه بر این ،از گزارشات مضبوط در مشروح مذاکرات خبرگان قانون اساسی اینطور بر می آید که پیش نویس مختصر قانون در کمیسیون های چند نفره تخصصی تدوین و ببحث گذاشته می شده و همانجا به رای گذاشته می شده بعد در مجلس عمومی نیز مطرح و بحث و رای گیری می شده و اینطور نبوده که در کمیسیون ها یکنفر فعّال مایشاء بوده باشد،در واقع کار کار جمعی تخصّصی بوده بعد هم رای گیری می شده. گذشته از این،اصلی که مالکیت را به سه بخش خصوصی و دولتی و تعاونیها اختصاص داده است کارشناسی جمعی شده است و در آنجا گروهی از مجتهدانی که برخی از آنان بعد از مراجع تقلید بوده اند بر اینها نظارت داشته اند بنابر این نمی توان با تکیه بر فعالیت های معمول یکی از اعضاء کمیسیون که فرضا بعد متهم به اتهاماتی شده ،این اصل یا اصول دیگر قانون اساسی ایران را که حاصل جمع کار خبرگان بوده به حزب توده نسبت داد.

       
  109. واقعه طبس ودروغ هایی که به خورد ما دادند!
    ‎❎حقیقت واقعه ی طبس

    ‎ باند فرودگاه واقع در صحرای طبس برای چندین سال مورد بهره برداری ارتش آمریکا قرار داشت که از طریق آن کمک های لجستیکی خود را به مجاهدین افغان می رساند که در حال نبرد با ارتش شوروی بودند. روس ها بارها و بارها به شاه اعتراض کردند که چرا باند صحرای طبس را در اختیار آمریکایی ها قرار داده است و حتا چندین بار نیز تلاش کردند که هواپیماهای میگ ۲۵ خود را برای نابودی تدارکات ارتش آمریکا به سوی این پایگاه بفرستند اما با وجود هواپیمای استراتژیک و فوق مدرن آن زمان یعنی اف ۱۴ در نیروی هوایی ایران روس ها نتوانستند هیچ حمله هوایی علیه باند طبس انجام دهند. همانگونه که می دانید هواپیمای اف ۱۴ که در زمان خودش به مدد رادار قوی و موشک های فونیکس یک هواپیمای فوق پیشرفته در دنیا به شمار می آمد تنها در اختیار نیروی دریایی آمریکا و نیروی هوایی ایران قرار داشت و اصولا فلسفه ورود این هواپیما به نیروی هوایی ایران تجاوز میگ های ۲۵ روسی به مرزهای شمالی ایران بود و در آن روزگار میگ ۲۵ با سرعت سرسام آور خود (۳۵۰۰ کیلومتر در ساعت) و سقف پروازی بسیار بالا از دسترس هر نوع جنگنده ای خارج بود اما با ظهور هواپیمای اف ۱۴ میگ ۲۵ نیز آسیب پذیر شد و از زمانی که این هواپیما به نیروی هوایی ایران پیوست هواپیماهای روسی نیز شهامت عبور از نقطه صفر مرزی را از دست دادند.پس از انقلاب بخاطر نبود حکومت مرکزی قوی و منسجم در ایران راه برای هواپیماهای روسی دوباره باز شد و کار بجایی رسید که میگ های روسی حتا تا نزدیکی مشهد هم گشت زنی می کردند. این کار ادامه داشت تا اینکه آمریکایی ها تصمیم گرفتند که این بار از باند صحرای طبس برای انجام عملیات پنجه عقاب استفاده کنند. روسها که تحرکات آمریکایی ها رااز مدت ها پیش در اقیانوس هند و خلیج فارس زیر نظر داشتند متوجه ورود هواپیماها و بالگردهای آنها به درون خاک ایران شده بودند و در یک فرصت مناسب و درست در جایی که سالها انتظار آن را می کشیدند ضربه خود را به ناوگان هوایی آمریکا وارد کردند و درنیمه شب پنجم اردیبهشت ۵۹ باند طبس را بمباران کردند که در همان بمباران اولیه دو بالگرد و یک هواپیمای آمریکایی نابود شد و اینگونه بود که ادامه عملیات لغو شد.جالب است که روز بعد یعنی ششم اردیبهشت نیز هواپیماهای روسی دوباره وارد منطقه طبس شده و اینباردر روشنایی روز دست به بمباران گسترده منطقه زدند و هر آنچه که از شب قبل سالم بجا مانده بود را نابود کردند و جالبتر اینکه سردمداران انقلاب نوپای ایران نیز این بمباران دومی را به نیروی هوایی ایران نسبت دادند که به دستور بنی صدر منطقه را بمباران کرده و در جریان آن شماری از پرسنل سپاه یزد از جمله آقای منتظر القائم فرمانده سپاه یزد که تازه متوجه موضوع شده و به منطقه وارد شده بودند کشته شدند. بیچاره خانواده منتظر القائم که پس از ۳۸ سال هنوز هم بنی صدر را لعن و نفرین میکنند

    و اما چرا همه طرفین درگیر در این عملیات این همه سال سکوت کردند و هیچگاه حاضر به افشای واقعیت نشدند؟ ۱- جیمی کارتر رییس جمهور وقت آمریکا که انجام عملیات پنجه عقاب با دستور و نظارت مستقیم او اجرا شد پس از شکست عملیات سریعا در یک نطق تلویزیونی گناه را به گردن طوفان شن انداخت و با اینکه دقیقن می دانست که کار روس هاست اما برای فرار از اذهان عمومی آمریکا که ممکن بود در آن دوران جنگ سرد آمریکا را به سمت رویارویی مستقیم نظامی با ابرقدرت شرق سوق دهد از گفتن واقعیت به مردمش خودداری کرد ۲- روسها نیز طبق عادت همیشگی شان پنهان کاری کردند و هیچگاه نقش خود را در این ماجرا فاش نکردند چون نمی خواستند که آشکارا بهانه ای دست طرف های غربی بدهند.۳- سردمداران انقلاب نوخاسته ایران نیز که متوجه شده بودند که بستر انقلاب بر روی پایه های خرافات و امداد غیبی مستحکم تر می شود و اذهان عمومی مردم ایران را مساعد پذیرش اینگونه حرف ها می دانستند گفته های جیمی کارتر را تکرار کردند و اعلام نمودند این امداد غیبی از طرف خدا بوده و بمانند ابابیل که بر سر سپاه ابر هه فرود آمده خداوند به ما عنایت فرمود

    سند منتشر شده شماره 3674 ویکیلیکس
    مکاتبات افشا شده پنتاگون
    تاریخ 27 آوریل

     
    • شماره سند با محتوا مطابقت ندارد

       
    • جناب ناشناس، احسن الله عاقبته

      شوروی تقریبا ۹ ماه بعد ازانقلاب بهمن ۱۳۵۷ افغانستان را اشغال کرد. کدام شاه ؟ کدام مجاهد افغان؟
      دلایل دیگری نیزمبنا بربی اساس بودن این نوع شایعات لوس آنجلسی وجود دارد که بنده درپست های قبلی به آنان پرداخته ام. میتوانید بانان رجوع کرده و به مضحک بودن این شایعه بی معنی پی ببرید

      پاینده ایران بزرگ
      رسول

       
    • این متن شایعه ای تکراری است که قبلا به آن پاسخ داده شده است:
      پاسخ شایعه

      1. شایعه فاقد استناد است و به سادگی رد می شود! علاوه بر گزارش شاهدان عینی از محل حادثه، مسئولین محلی نیز بر وقوع و تاثیر طوفان شن تاکید کرده اند.
      http://yon.ir/Tabas1
      http://yon.ir/Tabas2

      2. در روز پس از حادثه نیز طوفان شن شدیدی در همان محل وزیده است!
      http://yon.ir/Tabas3

      3. رئیس جمهور وقت آمریکا، لغو عملیات را بدون درگیری و صرفا یک تصادف خواند و مقامات ارشدی مانند فرمانده عملیات نیز، طوفان شن را عامل اصلی شکست عملیات “پنجه عقاب” دانستند!
      http://yon.ir/Tabas4
      http://yon.ir/Tabas5

      4. افسر ارشد پزشکی عملیات در خاطره ای به صراحت طوفان شن را دلیل شکست گروهش می داند!
      http://yon.ir/Tabas6

      5. در فکت شیت بخش پشتیبانی تاریخی نیروی هوایی آمریکا نیز طوفان گرد و خاک غیر منتظره دلیل حادثه بیان شده است! صفحه 22 بخش عملیات های آب و هوایی دکترین نیروی هوایی آمریکا نیز طوفان شن، تنها دلیل شکست عملیات و بعنوان یکی از درسهای این بخش شناخته شده است!
      http://yon.ir/Tabas7
      http://yon.ir/Tabas8

      6. با فرض پذیرش نقش شوروی، این ماجرا بهترین فرصت تبلیغاتی برای آمریکاییها بود تا خصومت شوروی و مظلومیت خود را تبلیغ کنند و روسها قدرت و دست بالای نظامی خود را در زمان جنگ سرد، به رخ بکشند! اما هیچ کدام اتفاق نیافتاد!

      7. با فرض قبل، چرا جنگنده های پیشرفته روسی فقط موفق به انهدام یک هواپیما و یک هلی کوپتر از مجموع 6 هواپیما و ۶ هلی کوپتر شدند؟! آنهم بدون وجود سامانه مناسب دفاع هوایی نزد آمریکائیها؟!

      8. با توجه به اقرارهای مکرر خود بنی صدر از همان زمان تا کنون، هیچ شکی در گلوله باران محل حادثه به دستور او نیست و ادعای حمله مجدد شوروی تکذیب می شود!
      ——
      http://shayeaat.ir/post/574

       
  110. هموطن

    تمام حقوق مناسب واضافه کاری کارمندان دولتی ادارات بیمارستانها وسازمانها مانند شهرداریها وپاکبانها واضافه حقوق ها وسازمانهای غیردولتی قبل ازپایان ماه وانهم از بودجه دولت پر داخت میشد وهرگز به تعویق نمی افتاد ,حقوق تمامی مسولین از نخست وزیر تا پایین ترین رده شفاف ویکسان بود بیمه ها که مبلغ اندکی بابت ان کسرمیشد قابل پذیرش تمامی متخصصین وبیمارستانها بود وفردی که دربیمارستان دولتی بستری میشد وحتی فاقد بیمه بود تاسلامت کامل حتا بعد از چندماه بستری یک ریال پرداخت نمیکرد وتحصیل تا خاتمه دانشگاه رایگان بود وفقط مبلغ ناچیزی که پول کاغذ کتاب هاهم نمیشد پرداخت میشد وشام ونهار بابهترین مواد ومبلغ ناچیز ۵ریال سرو میشد که هزینه روغن زیتون برادلی روی میز نمیشد اکنون چه چیز است که پولش را چند برابر پیشاپیش نگیرند وه که چه فریبی خورد ملت ایران که اکنون دست ندامت پشت دست میزند وبه زور باید به …..مادر بگوید اق عمو .
    ملت دیده وشاهدند ازروزی که گرانی شروع شد وبا بخور بخور همراه شد هرگز حتا یک روز توقف نکرد فقط نمیتوانند از نفس کشیدمان پولی بگیرند وصد البته بطرق وراه دیگر جبران میکنند .
    این نیز بگذرد ما منتظر انفجار واماده جان سپردن در راه وطن محتضر اما سرافراز خویشیم. پیروزی حق ماست.

     
  111. سلام جناب نوریزاده:تنها ابزاریکه میتوانم صحبتی با اقای جعفرزاده امین ابادی نماینده ومعترض به پایین بودن حقوقش داشته باشم ازطریق سایت شماست از این امکان سپاسگزارم…………………….واما اقای جعفرزاده امین ابادی:::::::::::::چه عجب !مگر تعداد نمایندگان چند نفراست؟ایا درخصوص دیگر امتیازاتی که نمایندگان ملت ازان برخوردارند حرفی نداری؟۵/۵،میلیون حقوق برای شما کم است؟ایا میدانی حقوق یک بازنشسته فرهنگی چقدر ومخارجش چه میزان میباشد؟ایا حقوق یک ملیونی صدها هزار کارگر زیاد نیست تااز انها کم وبه شما اضافه شود؟ایا به عنوان نماینده مردم تا بحال درخصوص حقوق ناچیز کارگران حرفی زده اید؟ایا فرزندان شما باان همه امتیاز با فرزندان کارگران محروم تفاوت دارد؟ایا شماهم مانند یک کارگر شده شرمنده خانواده ات شده باشی؟اصلا میدانی اخر برج یعنی چه؟کرایه خانه یعنی چه؟مسافرت نرفتن را امتحان کرده ای،؟تهیه جهیزیه برای دختر فکرت رامشغول ساخته؟بیکاری فرزندان تحصیلکرده را درک میکنی؟فرزندانت سن ۳۲سالگی راردو هنوز بیکار وازدواج نکرده اند برایت مفهومی دارد؟نامه حضرت علی ع به مالک اشترراخوانده وبه ان عمل کرده ای؟اصلا شده شب بدون غذا مانده وباغذایمانده شب قبل خودت راسیر کنی؟سالی چنددست لباس برای خود وخانواده ات میخری؟،شده سال به سالت مشگلاتت بیشتر شده باشد؟کدام همکارت را برایم مثال میزنی که چه دردوران نمایندگی وچه بعدازان وضعی بسیار عالی نداشته باشد؟به راستی شما وامثال شما خودتان را مانند ما میدانید؟وووووووونه شما تافته جدا بافته ای وما میدانیم،شما همان سواره وما همان پیادها یم ومیدانیم،شمابرتر ازما وما میدانیم،شما مسلمانتر ازما وما میدانیم،شماازما به خدا نزدیکتر وما میدانیم،اصلا شما همانید که هم دنیا رادارید وهم اخرت وماانراهم میدانیم،اما نه،نه شما اینها که گفتم نیستید چرا که خداوند وعده داده بزودی نزد من میایید و به حسابتان رسیدگی خواهم کرد….نه نه ،و اینرا بهتر وبهتر از شما ما میدانیم .با سپاس ،دبیر بازنشسته

     
  112. استاد عزیز شما اگه به اون سمت اعتقادی داشتید اینطور که ما مردم شمارو شناختیم از سر صدق و صفا و مجبت و ایمان شمابوده مثل تمام مردمی که روزی اعتقاد داشتن البته من منتقد نسل پدرانمان هستم که به چیه آن ادبیات و چهره خمینی اعتقاد داشتند و باورش کردند اما شما از جنس دیگری هستید شما از جنس صداقت و پاکی هستید و من حداقل در قلبم به این ایمان دارم و هفته گذشته شما برخودتان در برنامه تفسیر خبر هم کوفتید خودتان را نکوهش کردید و لحن و زبان شما که به خودتان پرخاش میکردید مثل چاقو قلبم را خراش میداد و بسیار برایم غمگین و دردناک بود که چرا شما ، شمایی که از جنس زلالی ها هستید و این برایمان ثابت شده خودتان را میکوبید. شاید هرکسی از نسل شما اینطور برخود میکوفت و خودش را نکوهش میکرد بسیار بسیار از اعترافش لذت میبردم و حسابی کیفور میشدم اما نه از شما که در قلب ماجادارید و صافی و زلالی تان را دیده ایم. شما مظهر آزادگی ایران و ایرانی هستید و تاریخ حتما و باید همیشه بیاد بیاورد که روزهایی که همه در سکوت بودند یا بسیاری در حال تغییر خاکریزهایشان بودند مثل سخنان جدیدفرزند آیت الله هاشمی محسن، شما سرتان را بالا گرفتید و هرچه بسمت شما روانه شد همچنان ایستادید و حرف زدیدو جنگیده اید. و هرچند ما ایرانی ها بسیار از زمانها رفتار و کردارمان بدون فکر است و گاهی بسیار نادان و گاهی هم بی چشم رو میشویم اما سر آخر ملتی هستیم که حق و حقایق را میپذیریم و تاریخ شمارا همیشه سربلند خواهد دانست و رگ های ایران رودخانه ها و کوهستان ها و کویر و جنگل های ایران روزی فریاد خواهند زد محمدنوریزاد درون ماست و تا ابد درون ماخواهد بود و نقشه ایران را نگاه خواهیم کرد و در رشته کوه های ایران نام شمارا خواهیم دید که استوار تا ایران هست میماند

     
  113. بادرودفراوان
    آقای نوریزاد بخشهایی از زندگی نامه دانشمندبرجسته آقای هاوکینگ ونظریات اودرموردخدا وعالم هستی را مروری اجمالی نمودم متوجه شدم که زندگی وافکارکودکانه ما جهان سومیها، تمامش مثل دوران کودکی وطفولیت است که هرقصه و افسانه را چشم بسته وازسر ترس ودرماندگی وعجز باورمیکنیم،یعنی محکوم به باورهستیم. البته این هم خوب است بالاخره دنیای ما را که بنام دین وخدا وآخرت ازماگرفته اند حداقل دلخوش به آخرت باشیم بقول آقای خمینی دلخوش به این دنیانباشیم و به آخرتمان که درحال آبادشدن است بنگریم تاحداقل دلخوش باشیم همین.چون قابل توجیه نیست ونمیتوانم دلیلی دیگربرایش بتراشم پس همون دلخوش باشیم…..اماتازه دارم می فهمم چه کلاه گشادی سراین ملت بیچاره وخودم رفته است وتااین ملت بخواهدبفهمدکه کجای دنیا وتاریخ قرارگرفته ،غرب کائنات را تا گاوماهی تصرف کرده و دیگرچیزی برای ماباقی نمی ماندالبته این سرزمین کافرپرور یک وجه مثبت دارندوآن این است که مردمان دیگرکشورهاراازعلوم خودمحروم نمیکننداماازآنجاکه دانشمندان خرافه گستر و قدیسان نان بتخانه خورهم دراین ممالک کهنه پرست بیکارننشسته اندبه نظرمیرسد پابه پای علم خود دابه روزرسانی میکنندوتازه دانش وعلوم جدیدراهم باهمین نظریات خرافی خودتفسیرمیکنندونمیگذارندمردم ازآنها فاصله بگیرند.به نظرم بایدسایردانشمندان فیزیک وعلوم تجربی مثل هاوکینگ درزمینه های مختلف روشنگری نمایندومیدان به کذابان وخرافه گرایان ندهند تاهر سخن یاوه ای را دراذهان مردم فرونمایند.

     
  114. بازداشت خانم ربابه رضایی همسر رضا شهابی و دهها تن در هجوم نیروی انتظامی سه‌شنبه۵دی +عکس و فیلم

    امروز سه‌شنبه تجمع اعتراضی برای رسیدگی به وضعیت رضا شهابی، مطابق فراخوان انجام شده از ساعات اولیه روز در مقابل ساختمان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در خیابان آزادی برگزار شد.

    بنا به خبرهای رسیده، تجمع کنندگان که بصورت مسالمت آمیز و آرام تجمع نموده و درخواست و مطالبه‌شان پیگیری وضعیت کارگر زندانی بود مورد هجوم نیروهای انتظامی قرار گرفته و نیروی انتظامی در اقدامی زشت و شنیع تعدادی از آن ها و منجمله خانم ربابه رضایی را بازداشت نموده‌است.

    اسامی بازداشت شدگان که تاکنون گزارش شده است عبارتند از : خانم ربابه رضایی (همسر رضا شهابی)، احسان محمدی، یاشار دارالشفا، امیرحسین محمدی فرد، پویا جانی پور، سیاوش امجدی، مهدی توپچی،حسن سعیدی، روناک رضایی، محمد عادلی، فرهاد شیخی، عباس شهرابی، امیرعباس آذرم‌وند، محمد شباهتی، ریحانه انصاری، رومینا محسنی.
    ده ها دانشجو و اکتیویست نیز که برای همراهی ایشان رفته بودند، دستگیر شدند که اسامی آنها در دست نیست.

    برای برخورد، فحاشی، ضرب و شتم و بازداشت گسترده حامیان رضا شهابی، نیروهای لباس شخصی و پلیس به شکلی بسیار گسترده تا حدود ۲ کیلومتر از محل تجمع مستقر شده بودند. این سطح از لشکرکشی برای یک تجمع کوچک حمایتی نشانه ترس شدید از نارضایتی های مردم است.

    وکیل رضا شهابی می‌گوید در حال حاضر اعتراض آنها به روند محکومیت مجدد شهابی در درجه دوم اهمیت قرار دارد و موضوع مهم در حال حاضر حفظ جان زندانی بر اساس آیین‌نامه داخلی زندان است.
    رضا شهابی که مدتی است به جرم فعالیت های صنفی کارگری در زندان به سر می برد طی ماه گذشته دوبار در زندان سکته کرد و وضعیت جسمانی مناسبی ندارد.

    دست‌اندرکاران «سایت ایران کارگر» دستگیری تجمع کنندگان بویژه اهانت به خانم ربابه رضایی ودستگیری ایشان‌را را بشدت محکوم میکند و از همه فعالین مدنی و کارگری می‌خواهد تا صدای اعتراض خود را نسبت به این اعمال زشت و شنیع بلند کنند. خانم رضایی باید بلادرنگ آزاد شود.
    ………………..

    متن کامل خبر + عکس و فیلم در آدرس زیر:

    http://www.irankargar.com/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%85-%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%A8/

     
  115. اطلبوا العلم ولو بالصین که صین یا چین در آن دوران سمبل مسافت ها و امکنه بعید المسافت شناخته شده در آن زمان بوده است،و علم در سخن رسول گرامی ما نیز مطلق ….
    ………
    سید از همین جمله ات معلوم می شود که علم پیغمبرت تا کجا بوده! حالا بیائید و همین معلومات حضرتش را با یک بچه کلاس 2 نه بیشتر مقایسه کنید. علوم بقیه علما اسلامی هم بیش از این نبوده و نیست.

     
    • علم پیامبر که البته از جنس علم حصولی نبوده است،علوم مربوط به نبوت و پیامبری علوم شهودی و الهامی است و ربطی به علوم تجربی متکی بر زوشهای تجربی و آزمون و خطا نیست،از این سنخ در قرآن کریم به “علم لدنّی” شده است که البته دست فکر امثال شما مادّیّین و اهل دنیا که چیزی جز محسوسات و خور و خواب و خشم و شهوت نمی شناسید از درک اینگونه علوم کوتاه است:شما مزدک مصداق این شریفه اید که :
      “يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ”.الروم/7
      نیز چنانکه قبلا اشاره شد تشویق به مطلق علم و تلاش برای تسلّط بر طبیعت که در آیات و روایات فراونی وارد شده است نیازی بذکر ندارد،اما همانطور که اشاره شد تعبیراتی مثل ثریا یا صین=چین تعبیراتی سمبلیک بوده است برای اشاره به مسافت های دور و اینکه طلب علم می سزد که انسان به مسافت های دوری برود حتی اگر مسافت بین اینجا تا چین یا ثریا باشد،حالا خوب فهمیدی مزدک؟

       
      • سید مرتضی:علم پیامبر که البته از جنس علم حصولی نبوده است،علوم مربوط به نبوت و پیامبری علوم شهودی و الهامی است و ربطی به علوم تجربی متکی برروشهای تجربی و آزمون و خطا نیست،از این سنخ در قرآن کریم به “علم لدنّی” شده است که البته دست فکر امثال شما مادّیّین و اهل دنیا که چیزی جز محسوسات و خور و خواب و خشم و شهوت نمی شناسید.

        علم را باید اول تعریف کرد چیست؟ تا به لدنی رسید!
        راستش آسید،علم یا دانش ، به پژوهش ، آزمایش و تجربه متکی است و اگراین سه را بگیریم به فرضیه و حدسیات می رسیم.
        اهل دنیا،از نامش پیداست، اهل این جهان است ،وخورد و خواب و تولید مثل برای ادامه بقای او ست.خشم و مهربانی نیز مربوط به اخلاقند . اما،چرا طلاب ازکلمه شهوت و نه لذت جنسی استفاده می کنند؟ شهوت، غالبا بار منفی در خود دارد ،بصورت غریزه ای که انسان در برابرش ناتوان است معنی می دهد. حال آنکه لذت جنسی با آگاهی و شناخت و اختیاروانتخاب بستگی دارد . این لذت جنسی نامش را به شهوت داده و یک عمل پست شمرده می شود لا اقل در این دنیا، چون در آخرت اولین و برترین جایزه شمرده می شود. این یکی از تضاد احکام اسلامی است.

         
  116. امام/* جمعه از رهبر اطاعت کنید، زلزله نمی‌ آید!
    مش قاسم: این رهبر/* و حکومت/*ش و اون اولی و این آخری و منقلابیون ۵۷ بزرگترین زلزله ای بوده که این مملکت تا بحال برش نازل شده. تعداد کشته شدگان همه زلزله های که در ایران اتفاق افتاده از تعداد ایرانیانی که آخوندا کشتن و به کشتن دادن کمتره. به حکومت اسلامی کره شمالی مزرعه حیوانات خوش آمدید.

    /*: ک

     
  117. اصالت خون در فرهنگ قرون وسطایی ایرانیان:
    نظام جمهوری اسلامی ایران را که خونها بپای آن ریخته شده است
    سید مرتضی
    تنها راه سرنگونی این نظام از دریای خون میگذرد
    دانیال
    همین‌طور گریه می‌کرد و می‌گفت شاه‌حسینی، هزار‌ها نفر از مشروطه تاکنون کشته شدند و خون دادند تا رسید به ما
    سید مرتضی به نقل از آیت الله طالقانی
    به خونخواهی جوانان به خاک و خون کشیده از سوی جلادان حکومت اسلامی، بپا خیزیم
    کبیری

    وقت آن نرسیده خون را به بایگانی بسپاریم:
    تماشای این که یک روز، مردمان با ادبِ کشورمان، داستان رهبر مذهبی و شورای نگهبان مذهبی و مجلس خبرگان مذهبی و سپاه مذهبی و دستگاه قضایی مذهبی و نمایندگان مذهبی را به بایگانیِ حوادث خونین این کشور سپرده اند و مثلاً در یک شکوه انتخاباتی، بانویی چون نسرین ستوده را به ریاست جمهوری ایران برگزیده اند، چه می تواند شوق انگیز باشد
    نوریزاد
    این است حزب با ادبان.

     
    • ساسانم گرامی…هنوز حزب با ادبان تشکیل نشده و هنوز منتظر تکمیل متن پیشنهادی یا اساسنامۀ حزبی آقای نوریزاد هستیم. من نیز هنوز اعلام عضویت در این حزب نکرده ام و بنابراین مختارم نظر خود را بیان کنم. ضمناً در نظر داشته باشید که صف بندی مبارزه را هر دو طرف مبارزه تعیین میکنند. از این رو، حتی اگر حزب پیشنهادی آقای نوریزاد به مبارزۀ با ادبانه اعتقاد داشته و به همان روش بخواهد به مبارزه ادامه دهد، چنانچه طرف مقابل دست به کشت و کشتار و بگیر و به بندهائی در مقیاس وسیع بزند، از آن پس دیگر نمیتوان با ادب و گوسفندوار به چنین مبارزه ای ادامه داد. به سخن واضح تر، این میدان جنگ است که تاکتیک مبارزه را معین میکند و هر رهبری که چنین واقعیتی را انکار کند، شاه سلطان حسین وار خود و نیروهای تحت فرماندهیش را کت بسته تسلیم دشمن کرده است.

       
      • جناب کبیری گرامی
        در ابتدا پوزش می طلبم که نام جناب عالی و چند تن دیگر را در این رابطه مطرح کردم. منظورم فرد یا افراد خاصی نبود. خود من و بیشتر ایرانیان شامل حال این معضل هستیم. بار ها در نظرم مجسم می شود خاطیان در حال گریز از دست مردم خشمگین اند و به التماس افتاده اند عده ای شان خود کشی می کنند و عده ای به دست مردم می افتند….
        صحنه های دلخراشی را می توان متصور شد. خوب که می اندیشم می گویم آیا این مایه آبرو ریزی نیست؟ وانگهی عده زیادی از هم وطنان پاک نهاد ما در این گیر و دار جانشان را از دست می دهند. چرا؟ اگر بتوانیم ماجرا را با آرامش و بخشش پایان دهیم چه زندگی ها که از نابودی نجات خواهند یافت…..
        هدف من جلب توجه دوستان به این گزینه است که می توان از این مرحله تاریخی که در آنیم با متانت و وقار و آبرومندانه عبور کرد. گاندی توانست. ماندلا هم. شرق اروپا نیز. چرا ما نتوانیم؟
        سخن راندن از خون و خون خواهی به ظاهر سهل است ولی متوجه باشیم کلام سرخ اذهان را آلوده می کند و فضا را متشنج می کند و هر دو طرف ماجرا را به کار هایی می کشاند که برای خودمان بعد ها مایه شرمساری می شود. به حرف های خامنه ای و اعوان و انصارش نباید زیاد بها داد. این ها بگذار عربده بکشند. این عربده ها از ترس است. برای ترساندن است. در آن لحظه تاریخی که به طور حتم فرا خواهد رسید هیچ نیرویی توان مقاومت در برابر اراده ملی نخواهد داشت. ما نباید تحت تاثیر ادبیات منحرفانه این ها قرار بگیریم. ادبیات ما فرهنگ لغات ما چیز دیگری است.

        سخن راندن از ادب یک حرکت سیاسی بسیار ظریف و دور اندیشانه است. کیست که نخواهد با جمع با ادبان همراه باشد. سخن راندن از خشونت بسیاری را از دور ما پراکنده می کند. مردم از خشونت خسته اند. در پی آسایش و آرامش اند. سپاهیان و بسیجیان زیادی هستند که وقتی زمانش رسید و خود را در برابر سیلی از مردم با ادب و متین و هوشمند دیدند به جمع ملت خواهند پیوست.
        ایران هرگز سوریه نخواهد شد. این آرزو را خامنه ای و ته مانده پاچه خوارانش به گور خواهند برد.

         
    • ساسان گرامی ،مقصود من از تعبیری که داشتم “اصالت دادن به خون” نبود،اشاره من به این بود که از صدر مشروطه تاکنون،نیز زمان انقلاب و بعد از آن در جنگ تحمیلی ،خونها برای آزادی و استقلال ریخته شده است و این سخن خلاف واقعی نیست،بنابر این شایسته نیست کسانی در داخل یا کسانی با رفتن به خارج از کشور و پزیشن ادب گرفتن ،بجای تلاش برای اصلاح کجی ها ،خواستار واژگونی نظامی که آنهمه فداکاری برای آن شده است باشند.و این یعنی پاسداشت فداکاری ها و از خود گذشتگی ها نه اصالت دادن به خون.ساسانم باز شما مدتی کنار نشستی و بعد همچون عقاب فرود آمده و به جمع بندی های یکطرفه پرداختید؟

       
      • سید مرتضی گرامی

        خیر. سخن شما دقیقا به این معنی است که به پای جمهوری اسلامی خون ریخته شده و همین خون اولا سند حقانیت جمهوری اسلامی است و در ثانی اگر می خواهید سرنگونش کنید شما هم باید خون بدهید و چون سوسول و تیتیش مامانی تشریف دارید و می ترسید هرگز چنین نخواهید کرد و جمهوری اسلامی پا بر جا خواهد ماند……
        مشروطه دوست گرامی مشروطه آخوند خراسانی است نه شیخ فضل الله نوری. صحبت آیت الله طالقانی ناظر به همین قضیه بود که نکند فضل الله نوری ها کار را به دست گیرند که با تاسف شاهدیم همین هم شد.
        حرف من این است که کاری است که شده. خمینی هر دسته گلی به آب داد به آب داد. در نهایت مسولیت آن چه در ایران رخ می دهد با جمیع اهالی ایران و اتباع ایران است. خطایی است که کم و بیش همه ما در آن سهم داشته ایم. حال که جمهوری اسلامی بنا بر قواعد طبیعی هم که شده به بن بست نزدیک و نزدیک تر می شود بیاییم راه چاره مسالمت آمیزی بیابیم تا از نابودی بیش از پیش جان ها و بر باد رفتن زندگی ها جلوگیری کنیم. نگاهی کنیم به تاریخچه پر از تلفات و خسارات جمهوری اسلامی بگوییم بس است. از این به بعد نمی خواهیم یک نفر حتی یک نفر کمترین صدمه ای بخاطر این خطای تاریخی ملت ایران متحمل شود. خون بس است. خسارت بس است. آبرو ریزی بس است.
        ایران ثروتمند است. ترمیم خرابی ها و جبران کوتاهی ها با همت ملی و به سرعت امکان پذیر است.
        به شرطی که ما بلوغ سیاسی نشان دهیم. وگرنه وارد دایره خرابی خواهیم شد که ما را به قعر چاهی خواهد کشاند که پایان ندارد.

         
        • ساسان گرامی من نگفتم شما یا دیگری سوسول یا تیتیش مامانی تشریف دارید،اگر خودتان مایلید از خودتان اینطور تعبیر کنید بکنید،عرض شد که این انقلاب هزینه داشته و هزینه داشتن به این معنا نیست که ما الان از ریخته شدن خون آنها خوشحالیم،این هزینه ای بوده که شاه و اربابانش به مردم ایران تحمیل کردند.علاوه بر این چرا می گویید خون های فداکارانه ای که ریخته شده سند ارزش و حقانیت جمهوری اسلامی نیست؟ البته اساس حقانیت جمهوری اسلامی گرایش و خواست اکثریت قاطع مردم بوده است و همین میزان در دموکراسی است و مادامی که چنین گرایشی (علیرغم کاستی ها و برخی کجی ها) وجود دارد ،خواست یکسویه -بقول شما -عده ای سوسول یا تیتیش مامانی که مایل نیستند در کنار این مردم باشند و در رفع یا کاهش مشکلات همراه باشند،خدشه ای به اصالت و حقانیت این نظام نمی زند.نیز معیار ما در حقانیت و لزوم حفظ این نظام،شیخ فضل الله نوری نیست،مرحوم آخوند خراسانی هم عیرغم بزرگی و فقاهت و آزادگیش،به تاسیس حکومت بر مبنای احکام دین اعتقاد نداشته اند،چنانکه برخی بزرگان دیگر نیز،اما عدم اعتقاد این بزرگان لزوما این نیست که بزرگان و مجتهدان دیگر که خود صاحب رای هستند از ایشان تقلید و تبعیت فقهی کنند.اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران به بن بست رسیده یا به بن بست نزدیک می شود تعبیر و تلقّی شماست،من می گویم معیار مردمند،اگر روزی عموم مردم (نه برخی افراد بقول شما تیتیش مامانی) این نظام را نخواستند آنرا کنار می زنند.بهرحال من در این جهت با شما موافقم که رویکرد اصلاحی صلح آمیز با نقد مصلحانه از قوانین و رویکردها داشته باشیم برای اصلاح و بهسازی نظام ،نه برای واژگونی و نابودی آن،که بلوغ سیاسی این است وگرنه خونریزی و تلاش های گوناگون برای سرنگونی نظام،نشان بلوغ سیاسی نیست.

           
  118. علی اکبر ابراهیمی

    9 دی یعنی فریاد رژیم که آهای مردم دزد اومده داره همه چی تونو می بره. شلوغش کردند تا خودشان دست ببرند به همه چیز مردم. به شانس مردم، جنبش سبز.

     
  119. این سایت شده عینهو این تاکسی ها که نوری زاد رانندشه و یه عده رو سوار می کنه و می بره این ور و اونور و درد دل می کنند و بی هیچ نتیجه ای بر می گردند خونه هاشون! بعد موقع پیاده شدن هم نوری زاد می گه هر چقدر می تونی بده (به مثابه همون کمکهای مالی!!!!!!) و بعد با یه پوزخند می گه غصه نخور صد سال اولش سخته!!!! این جملات دقیقاً جملاتیه که در زمان جنگ توی تاکسی ها بین مردم رد و بدل می شد! یه عده هم بودند فحش خوارو مادر می دانند ولی در مجموع از هیچ کدوم بخاری بلند نمی شد! نوری زاد تو که نه قادری سلاح بدست بگیری و یا حتی یه حرف درست و حسابی بزنی و بقول کامنتها حزب باد ترسوها (مودب الکی ها) رو راه انداختی!! آدم یاد مایلی کلنگ در جام جهانی 98 می افته! اما کسی با مایلی کلنگ به جام جهانی نرفت و کم مانده بود پرآوازه های ان دوران دچار آنچنان پسرفتی بشوند که دایی هم نیومده بره اردبیل گاو و گوسفندش رو بچرونه و نه هرتابرلینی در کار باشه و نه بایرن مونیخ و …در ایران کنونی آدم عاقل کم می بینی یه جورایی بی غیرت و خل و چل تا دلت بخواد دور وبرت ریختند و اگر کسی راستش را بگوید در کمال تعجب این عده فراموشکار او را دیوانه خطاب می کنند!!

     
    • ناشناس بی شناس دیگ زود پز تا بخار به حد کامل وفشار حد اکثر نرسد بخارش بیرون نمیاد بترس از روزی که بخارش از سوپاپ بزن بیرون . زندگبت را بسوزاند

       
      • عجب پوست کلفتی دارید که هنوز بخار این دیگ بیرون نزده!!! پس باید دیگر چکارتان بکنند که بخارتان بیرون بزند!!!! مانند نوری زاد خوش باشید که زندگی بکامتان است هر چند نون بوقلمونی اندک باشد و شاید هم نباشد!!!!

         
  120. در کانالتان جمله ای از مرحوم امام خمینی دیدم که ذیل آن برسم همیشه کنایه ای گذاشته بودید :

    امام خمینی:
    مصدق اگر زنده می ماند به اسلام سیلی می زد لکن سیلی خورد.

    ——
    محمد نوری زاد:
    حضرتش اما زنده ماند و برکلّ پیکر ایران شکوفه بارید و بسیاری را اعدام کرد و ککش نیز نگزید!
    —————-
    چنین جمله ای در مجموعه گفته ها و نوشته های ایشان در صحیفه امام وجود ندارد ،چه خوب است پیش از مبادرت به قبول عبارات و تعجیل در ترتیب اثر و طعن زدن ،ابتدا در اصل صدور یک سخن تدقیق کنیم.

    —————

    من شخصا فیلمش را دیده ام. که اگر یافتم نشانی اش را به شما می دهم.
    با احترام

    .

     
    • این جناب سید تاحالا دو سه باری در مورد حضرت امام سوتی داده که دستش رو شده ولی باز از رو نمی ره.جالب اینه که ادعا می کنه تمام حرفای اون بابا رو از بره!!

       
  121. حاجی راه یافته از رشت به اون طویله: حقوق فعلی کفاف زندگی مان را نمی دهد.
    مش قاسم: خوب مگه مجبوری اونجا بمونی؟ برو دنبال یه شغل آبرومندانه و شرافتمندانه! ای داد و بیداد فراموش کردم، اینا نه آب رو دارند نه شرف. حاجی توی همون طویله بمون.

     
  122. یادگار/* اون اولی: از همین رو امروز باید بخش فقر ستیز و فسادستیز اندیشه …(سه نقطه از مش قاسم) (اون اولی) پررنگ شود.
    مش قاسم: تو نگران کمرنگ وپررنگ شدن اون نباش، چون هرچی بود رنگ بود و شیره!

     
  123. محمود علیزاده طباطبایی:۱۲۱ میلیون دلار در پرونده دکل‌های نفتی از دست رفت.
    مش قاسم: این دیگه چه گدایی بازی در میاره. ۱۲۰۰ میلیارد دلار در حکومت آخوندی از دست رفته این یکی ماتم ۱۲۱ میلیون دلار میگیره. چه چشم تنگن این منقلابیون ۵۷؟

     
  124. خبر ۱: حسین شاه حسینی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران و از یاران نزدیک دکتر مصدق روز یکشنبه، سوم دی‌ماه ۱۳۹۶ در سن ۹۰ سالگی درگذشت.
    خبر ۲: ۳۵۰۰۰ شین آباد و درودزن بالقوه در کشور داریم»؛ این هشدار دکتر محمدجواد فاطمی رئیس جمعیت حمایت از بیماران سوخته است که مسئولیت درمان کودکان شین آباد را نیز عهده‌دار است. او می‌گوید: سوختگی کودکان بین ۴۰ تا ۵۰ درصد موارد کل سوختگی کشور را تشکیل می‌دهد و قابل پیشگیری است.

    مش قاسم: حاج حسین مبارز رفت زیر عبای آخوندها که آزادی و پیشرفت به این مملکت بیاره. از این نسل احمقتر و بی بته تر و بدون اعتقاد به حرفهایی که میزدن نسلی نبوده.

     
  125. آقا سید..کاش همین‌جوری هم در مورد اعدامیهای 67 نظر میدادی که زندگی شیرینتر میشد.
    شما تمام استدلات نقش بر آب است.تمام متن نشان از جناب مرجع دارد. اما یک شانس هم وجود دارد و آن اینکه این سند دروغ و ساختگی باشد.شما هم به جای مخلوط کردن دنیا و آخرت سعی کن برای حفظ خودتان هم که شده این را ثابت کنی.به آن آدرس هم خودت سر بزن و یک تکذیبیه رسمی بگیر و پخش کن.جای پارک یک پراید آن دور و برها است،با اسنپ هم می‌شود رفت.

    خوب تا اینجای کار اگر شاگردش نیستی در صورت عدم اثبات دروغ بودن این سند در وهله اول مداغع فساد و بعد هم همدست آن میشوی.ببخشید سیدجان،یا وارد بحث نشو و یا تبعاتش را بپذیر.بنده دعا میکنم همه‌اش دروغ باشدو شما سربلند از این بحث بیرون بیائی.اینرا برای مردم بیچاره‌ای میگویم که از بالا و پایین بهشان تجاوز می‌شود وعده‌ای با ظاهری مقدس به توجیه آن میپردازند و خاک بر چشم آن‌ها میپاشند..

     
    • عثمان،شما نه ادبیات درست و مودبانه ای داری،نه آشنای با استدلال و فهم درست مطالب هستی،اینرا باصطلاح می گویند جدال و مجادله لفظی و فرافکنی و این شاخه و آن شاخه کردن.اگر عقل -یا احتمالا دین اگر داشته باشی-می گوید یک شانس هم وجود دارد و آن اینکه سند جعلی و دروغ باشد،باقتضای عقل و دین -اگر باشند-به آن اهمیت بده،ضمنا در پاسخ تحلیل ابهام های موجود در مورد این سند،اگر سخن مستدلّی نداشتی،سکوت برایت زیبنده تر بود تا اینگونه فرافکنی ها با این ادبیات عثمان گونه!

       
      • حتما که ادبیات و منطق شما علی گونه است!..استفاده کردیم!!خود خضرت آقا نمیگوید این دروغ است ولی شما ماشالله با آشنائی به استدلال و فهم زحمت ایشان را کم میکنی!..دعای خیر عثمان همراهت..

         
  126. این کامنت از من نیست!

    مزدک1
    12:11 ق.ظ / دسامبر 25, 2017

    سید مرتضی اگر سگ /////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

     
    • ای بابا ما رو باش که فکر کردیم از تویه و به خودمون کلی شادباش گفتیم به خاطر کم هاشور بودن اون . ای بابا بخشکی شانس .

       
    • چه فرقی می کند،مگر کامنت های دیگری که شما می نویسی پر از ادب و ادبیات است؟! این کامنت هم در ردیف کامنت های دیگر شما،حال خود شما نوشته باشی یا یکی دیگر از اعضاء حزب مودّبان در این سایت! بالاخره شماها باید حزب مودّبانی که بناست نظام جمهوری اسلامی ایران را که خونها بپای آن ریخته شده است واژگون کنید را گرمی بخشید،و چنین هدف بزرگی نیازمند نثار کردن این ادب و ادبیات است از ناحیه اعضاء حزب مودّبان،چه فرق می کند کدامتان مخالف خود را سگ بنامید؟! شما معاونان موسّس حزب مودبانید!

      —————-

      سیدمرتضای گرامی
      کاش چند تا از این کنایه های جگر حلا بده را نثار بیت رهبری می فرمودید با پرجمداری آقا مجتبی و کهریزکش و جناب سعید طوسی با تخصص مخصوصِ آمیخته به صوت و لحن قرآنش در جهت صیانت از خون شهدایی که غصه ناکشان هستید.
      بااحترام

      .

       
      • دوست عزیز
        این وظیفه را که شما بعنوان موسس حزب مودّبان با مرامنامه واژگونی نظامی که گروهی از جوانان این ملت برای پاسداری از آن در کوههای غرب کشور یخ زدند و غواصّان آن زنده زنده و دست بسته شهید شدند،بخوبی انجام می دهید.
        با احترام

         
        • خوب تو رو سن ن ن ؟!تو که زمان جنگ به لطف حوزه از جبهه در رفتی الان هم که جز جهاد کیبوردی کار دیگه ای نمی کنی.تو رو چه به کشته شدن جوانان این مرز و بوم؟!!

           
        • درود یاران جان

          فتوا می دهم مبارزه با ظلم واجب کفایی نیست و

          وظیفه تمام آنهایی است که مزدور یا صغیر الفکر

          نیستند.

           
        • جالب است که در منطق علی وار ایشان جوانان این کشور برای تحکیم پایه های فساد و وطن فروشی به شهادت رسیدند!…

           
      • اقای نوریزاد گرامی ابن مطلب ادب را که نوشتید شده دااستان ناصرالدین شاه وحکیم باشی هرکه ازاستدلال وا میماند با ربط وبی ربط پای حزب تشکیل نشده موءدبان را به میان میکشد با احترام

         
  127. استاد بزرگوار درود فراوان برشما .
    استاد خاصیت وجودی آخوند در چیست ؟
    من هرچه فکر میکنم ، بالا و پایین میکنم ، تحقیق میکنم ، مطالعه میکنم ، تاریخ را ورق میزنم .خاصیتی برای این موجود نمیبینم ، نه اختراعی نه اکتشافی نه خدمتی به بشریت و نه کار مفیدی ؟
    بجز حرافی ، دروغ ، ترویج خرافه و حقه بازی ، شهوترانی ، تعدد زوجات و دههامورد از این دست کار کرد دیگه ای نداشته و ندارند .
    اما متاسفانه در طول 1300 سال گذشته از جهل مردم استفاده و خود را روحانی و در ارتباط با خدا جلوه داده و مردم ساده و بی سواد و نا آگاه را با //////////// از جنس بهشت و جهنم و وعده و ترس بر گرده آنها سوار و کیف و حال کرده اند ، حالا هم حکومت کشور را قبضه و دست تاراج و یغما را به همه ثروت و حقوق مردم برده و همانند فاتحانی که کشوری را اشغال میکنند با بیرحمی تمام و با حرص و ولعی سیری ناپذیر در حال غارت هستند !!!
    استاد تا خر نباشد خر سواری نخواهد بود .
    ما ملت ایران این خر را خودمان بالای پشت بام بردیم .
    استاد عزیز این خاک را ما مردم ایران خودمان به سر خودمان ریختیم ، که تماما نتیجه جهل و نادانی و ساده لوحی و غرقه بودنمان در خرافات مذهب تشیع و اسلام بوده و میباشد .
    استاد خود کرده را تدبیر نیست .
    اینها همانند دوالپا دور بدن ما پیچیده و به این راحتی رها نمیکنند .

     
  128. ————–
    دوست روحانی من
    کاش این فراخ نگری و سبک گیری – که برای من بسیار خشنود کننده است – و این همه آرامش و غمض عین در این که: این معامله یک کار معمول و متداول بوده و نه چیز دیگر، آنگاه که هزار هزار فرزندان این مردم را به سینه ی دیوار می سپردند و جنابعالی با رجوع به مفاخر علمی خود همگان را یکسره محارب با خدا و رسول حکم می فرمودید نیز دیده می شد.
    با احترام
    ……………..
    نوریزاد گرامی این مسلمین و بخصوص آخوندا هر جا بنفع خودشون باشد هیچ ابایی ندارند که به هر سخن و تفسیری و قانونی در هرکجا و توسط هر کس گفته و یا نوشته شده بیاویزند بدون هیچ شرمی ! آخوندها واقعا //////////////////////////// بمعنی واقعی کلمه بی وجدانند. اینها اصولا به هیچ ایده و باوری بجز جیب خود باور ندارند و در حقیقت بیان اینکه دین ما سیاست ماست و سیاست ما جیب ماست توصیفی درست و منطقی در مورد این موجودات بی رحم و /////////////////////////////////////////// است. مثال پیش رو همین سید در این سایت است. تا کم می آورد فیلش یاد دمکراسی می کند ولی همین عنصر آخوند از //////////////////////////////////////// ایرانیان و دشمنان حقوق طبیعی مردم و آزادی و هر گفتار و رفتار آزادیخوانه ایی تمام قد دفاع می کند و هیچ ابایی هم از دروغگویی و مغالطه ندارد. اینها از بی اخلاق ترین عناصری هستند که بر روی زمین موجود است و در این 40 سال حکومت شان زیربنای اخلاقی جامعه را نیز به لجن کشیده اند و در حقیقت جامعه و مردم ایران را کپی خود کرده اند.ولی آنچنان دم از اخلاق می زنند که گویی منشا اخلاقند.

     
  129. درود یاران جان وکریمسس برهمه به ویژه هم میهنان مسیحی ام راشادباش میگویم

    گویی دوستان عزیز را در مورد ادب سولاتی است.قال لقمان ادب را از بی ادب آموز

    شما هم که شندید آیت الله چند سال پیش بجای خوب است ما هم انجیل آتش

    بزنیم فرمودند ((خوب است ما هم بگوییم مسیح زنا زاده است)) ادب و سخنوری

    نه تنها در آن است بلکه میزان قبول موارد فوق عقل بشری همچون شق القمر

    براق سواری به آسمان هفتم وقدس *و از سنگ شتر درآمدن را میتوان دریافت.
    ———————————————–
    * القدس لنا از همان نماز پیامبر که تمام سفرش به اندازه ای بوده که آونگی

    از حرکت تناوبی به سکون نرسیده وگرنه اگر به فتح استناد شود خواهند گفت

    شما فتح کردید وما با فتح مجدد پس گرفتیم.

     
  130. یادش دلسوزان گرامی

    وقتی آیت‌الله‌طالقانی پس‌از انقلاب قهر کرد، کجا رفت و چرا به حال خودش گریه کرد؟

    به‌بهانه درگذشت پیرمرد خوش‌نام جبهه ملی ایران، حسین شاه‌حسینی

    حسین‌شاه‌حسینی: یک‌بار طالقانی پس‌از دستگیری پسران‌شان مجتبی و ابوالحسن، توسط نیروهای کمیته و سپاه مرا خبر کرد که خدمت‌شان بروم. گفت جایی که شما هستید، کجاست؟ گفتم استادیوم آزادی.

    من آن زمان رییس سازمان تربیت‌بدنی بودم. گفت: اسمش را تو گذاشتی؟ گفتم بله. بعد گفتند که می‌خواهم دو، سه روز استراحت کنم و می‌خواهم کسی هم نداند. استادیوم آزادی پشتش دریاچه‌ای دارد که آن‌زمان چهار اتاق هم کنارش بود.

    فردای آن روز طالقانی را بردم آنجا. فقط سرایدار می‌دانست که طالقانی آنجاست و من هم چون رییس تربیت‌بدنی بودم. روز اول را پیش طالقانی بودم. بعد طالقانی دو روز آنجا تنها بود. امکانات مورد نیازش را خودم تهیه کردم. تاکید داشت خودت تهیه بکن نه از سازمان تربیت‌بدنی و بیت‌المال. روز سوم صبح زود نان و پنیر گرفتم و یک سرشیر هم از کرج برایم آورده بودند و دو تا نان سنگک و رفتم پیش او و نشستیم به حرف زدن.

    یک‌ باره به گریه افتاد. گفت شاه‌حسینی! تو پسر حاج شیخی؟ گفتم بله. گفت من پسر حاج سید ابوالحسنم. گفت من شدم آیت‌الله. مرید پیدا کردم. شدم آیت‌الله طالقانی. نخست‌وزیر می‌آید پیش من. وزیر می‌آید. آیات می‌آیند پیش من و…. گفت: تو پسر آقا شیخ خالدی بودی؟ گفتم بله. گفت شدی رییس تربیت‌بدنی. جانشین شاپور غلامرضا.

    همین‌طور گریه می‌کرد و می‌گفت شاه‌حسینی، هزار‌ها نفر از مشروطه تاکنون کشته شدند و خون دادند تا رسید به ما و حالا هم کشته می‌شوند و هزار‌ها نفر در زندان هستند برای این‌که ما باشیم. من از تو می‌پرسم که تو چه غلطی کردی برای این کشته‌ها. حالا شدی رییس؟ ماشین زیر پایت است. برو گاوداری‌ات را بکن. حق مردم چطور می‌شود. آیت‌الله یعنی چه؟

    حالا همه جا پر می‌شود از جوان‌ها و آدم‌هایی که ما برایشان حرف بزنیم! ما باید همه‌اش را یکی‌یکی جواب بدهیم. گفت: خاک بر سر من سید کنند. تو هم تکلیف خودت را بدان. برای همه‌اش ما مسوولیم.

    می‌گفت باید به مردم جواب بدهیم. همین جور گریه می‌کرد و می‌گفت. همه این‌ها را من و تو شریکیم. گفت: من که نمی‌توانم! سپس شروع کرد ‌های‌های گریه کردن و گفت یقینا تو هم نمی‌توانی.

    این جمله‌ها روی من خیلی تاثیر می‌گذاشت، صبح تا شب می‌دویدم تا یک قران جابه‌جا نشود و به حقوق مردم تعدی و تجاوز و بی‌احترامی نکنم. هنوز هم که هنوز است این احترامی که در میان مردم دارم حتی شمای روزنامه‌نگار که برای مصاحبه پیش من آمدید، این را مدیون مردم هستم/ ویژه‌نامه نوروزی روزنامه شرق، سال ۹۰.

     
    • یاد دلسوزان گرامی

       
    • سید مرتضی
      سلام علیکم

      تبریک میگویم!
      این به یقین یکی از بهترین کامنت های شماست؛ و بهترین تصویری که میشود از آیت اله طالقانی ترسیم کرد.

      و اینک … این مردمِ فراموش شده و این هم نظام دیکتاتوری آخوندیسم.
      هر چه که از شهرت است، این حاکمان عمامه به سر و نمک نشناس از مردم داشتند و دارند و خود شاهد بودیم که طی این چند دهه چه بلایی سر مردم آوردند؛ کافی بود فقط یک لحظه به این می اندیشیدند و از خود میپرسیدند که ” ما بدون مردم که بودیم و چه بودیم؟ “… یا یک روضه خوان، یا یک منبر برو، یا یک امام جماعت و در بهترین حالت یک آیت اله در حوزه های علمیه… تازه بازهم تمامی این سِمَت ها، همه از صدقه سری کمک مردم و حمایت آنها بوده و هست.

       
      • سلام علیکم
        ممنون از تبریکتان!
        اما در حقیقت انشاء این نوشته از من نبود ،یکی از نزدیکان با توجه به شناختی که از پیشینه عشق و ارادت من به مرحوم آیت الله طالقانی داشت این متن و عکس را که مربوط به کانال تلگرامی یک سایت خبری هست برایم ارسال نمود که با توجه به تازه مرحوم شدن مرحوم شاه حسینی آنرا باشتراک گذاشتم،البته حسّ احترام ویژه من نسبت به مرحوم آقای طالقانی همان صداقت،آزادگی،زجر و رنجدیدگی در زندان های شاه برای تحقق آزادی و پیروزی انقلاب اسلامی ایران و همرزمی و همراهی ایشان با مرحوم شیخنا الاستاد آیت الله منتظری ،نیز بحث های شیرین تفسیر قرآن ایشان بود که شیفته و پیگیر آن بودم،من ایشان را یک همراه و یار دیرین مرحوم امام می دانستم و انتقادهای ایشان را انتقاداتی دلسوزانه و اصلاح طلبانه می دانستم و چیزی که برایم مهم و نمونه بود همین اخلاص و صداقت و درویشی و صراحت انقلابی ایشان بود.

         
    • یاران جان درود

      لابد می خواسته بنویسد((یادش گرامی دلسوزان)) شاید هم

      یادش گرامی دل سوختگان/

      قبل از انقلاب نمیتوان از آن قهر کرد .وقتی اول جمله هم باجملات کوتاه

      همچون وقتی رسیدم…. /وقتی گفتم …. در جملات طویلیه ای نازیباست

      و موارد بسیار دگر

       
      • میشه یه مدت استراحت بکنی و ما را بیش از این عذاب ندهی ؟ مگر فکر میکنی ما تمام وقت به تو فکر میکنیم و منتظر پرت و پلا هایت هستیم ؟ میشه یه وقت یه چیزی بی ارتباط با آنچه سید مرتضی مینویسد بنویسی ؟ به اندازه کافی ما در این سایت انگل های چسبیده به سید مرتضی نداریم که اظهار وجودشان در این جا به وجود او وابسته است ؟ اگر این سید مرتضی که خیلی خوانده ولی اندک عاقل شده روزی به این ها بی اعتنایی کامل بکنه , این ها سال بسال هم چیزی برای نوشتن ندارند , مثل تو .

         
    • سید مرتضی !
      سلام : برای اولین بار ولو اینکه فقط به نقل قول اکتفا کردید از شما تشکر میکنم . ولی خدا وکیلی اگر این خاطره که ای از قول مرحوم شاه حسینی نقل کردید نصب العین همه حوزویان قرار میگرفت اوضاع این مملکت اینچنین نا بسامان میشد ؟ مگر کل مردم خواه موافق و خواه مخالف چیز دیگری جز این سکنات ازروحانیت توقع دارند ؟ به قول سید مصلح که بارها گفته دست ما کوتاه است و مخالف اعمال لاحق آقایان در منصب حکومت است آیا شماهم نظر این مرید خود یعنی سید مصلح را تایید میکنید ؟ و یا نه ! هنوز بنا به گفته شخص شما و سید مصلح بشکه ای بر فرق سرتان ( به مانند نوری زاد گرامی ) نخورده تا به ظلم و ندانم کاری های حکومت روسیه پناه ! اعتراف نمایید ؟

       
      • علیک السلام مهرداد!
        برای من هیچ تفاوتی نمی کند که مرا قم نشین یا شیخ مرتضی یا سید مرتضی یا چیز دیگری بنامی،نوع این رفتارها و رنگ برنگ های شما مربوط به ادب شما و گرایشات درونی شماست،بله برای من مرحوم آیت الله طالقانی یک شخصیت عزیز انقلابی و منصف و اصلاح طلب هست و ایشان هیچ ربطی با ضد انقلابیونی که خواستار واژگونی نظامی که خونها بپای آن ریخته شد ،و برای آن جوانان این مرز و بوم در ارتفاعات غرب کشور یخ زدند و جان دادند یا دست بسته و زنده زنده غرق شدند،ندارد،مرحوم آقای طالقانی یک شخصیت اخلاقی و صادق و انقلابی بود که علیرغم انتقادات و برخی اختلاف سلیقه ها یار و همراه و مرید مرحوم آیت الله خمینی بود و البته نمونه وارستگی و سادگی و مردمی بودن برای همه روحانیون،من به ذوق زدگی شما احترام می گذارم اما مرحوم آیت الله طالقانی از ما انقلابیون است نه از شما ضدّ انقلابیون،ضمنا بنده مرید دوست و برادر اصلاح طلبم آقا سید مصلح هستم نه بالعکس،من امیدوارم یک بشکه هم بر سر امثال شما بخورد و بدانید و بفهمید که باید ضمن پاسداشت این انقلاب و این کشور فقط برای اصلاح کجی ها کوشش کرد و راه درست فقط سیاست ورزی صبورانه اصلاح طلبانه است و کسانی که درصدد واژگونی این نظام مردمی هستند در حقیقت بر خلاف جریان خروشان مردم خود حرکت می کنند و حرکت بر خلاف سیل خروشان و تکروی منجر به شکسته شدن دستها و پاهای خود آنان است نه چیز دیگری ،شما نیازی نیست با ذوق زدگی امثال مرا تشویق کنید ،سعی کنید عاقل باشید و با نقد و انتقاد خردمندانه و سیاست ورزی عاقلانه بدنبال تعالی و حفظ و رشد کشورتان باشید وگرنه با سقوط این نظام هیچ آینده روشنی برای این کشور متصوّر نیست.

         
        • زکریای ناراضی

          آشیخ مرتضی
          تو فقط یه زبون خیلی خیلی دراز داری و همین. دهنتو باز میکنی و هرچه یاوه به زبونت میاد به همه میپرونی. خب بما بگو تو به چه درد این مملکت و مردم میخوری؟ مثلن در همین زلزله کرمانشاه چه خدمتی برای زلزله زده ها انجام دادی؟ تو که همش داری حرف میزنی. میگی دلت برای اون جوانانی که در ارتفاعات یخ زدند، میسوزه. خب اونا اونجا یخ زدند، تو هم میتونی برای کمک به مردم زلزله زده ی کردستان بری ارتفاعات پاطاق و یخ بزنی. پس چرا نمیری؟ از تو ترسوتر خودتی که باوجود /////////////////////// داشتن و لاینقطع از این حکومت هردمبیل دفاع کردن، بازم جرأت نداری حتا اسم واقعیتو اینحا بنویسی. خب /////////////////// برو جمارون خدمت آقا بلکه فرجی بشه. بازم بگم؟

          —————-

          دوست گرامی
          اینجور نوشته های توهین آمیزی که بر کنایه استوارند، جز تخلیه ی نویسنده، و عصبی کردن طرف مقابل فایده ی دیگری ندارند. در این گفتمگفت های پینگ پنگی، نویسنده های هتاک اند که لاجرم فرسوده می شوند. شما کوتاه بیا. باشد؟

          سپاس

          .

           
  131. سلام به نوری زاد و به دوستان
    به پیام رهبر برای درگذشت حائری شیرازی دقت کنید

    ———————————————–
    بسم الله الرّحمن الرّحیم
    با تاسف و تأثر خبر درگذشت عالِم متفکر حضرت حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محیی‌الدین حائری شیرازی رحمةالله علیه را دریافت کردم. ایشان از جمله‌ی عالمان دینی برجسته و موفقی بودند که عمر با برکت را یکسره در خدمت تربیت نفوس و تعالی بخشیدن به روح و دل و فکر و عمل مخاطبان خود قرار دادند. چه پیش از انقلاب در شیراز و قم و چه پس از پیروزی انقلاب در جایگاه امامت جمعه و پایگاههای برجسته‌ی دیگر، ذهن و اندیشه‌ی فعال و کارآمد این روحانی با اخلاص و اهل معرفت و سلوک، همواره نقشی اثرگذار در ترویج معارف اسلامی و قرآنی و انقلابی داشته و به پرورش نفوس پرداخته است. اینجانب فقدان تاثرانگیز این عالم ربانی را به بازماندگان مکرّم و شاگردان و ارادتمندان ایشان و به حوزه‌ی علمیه و عموم مردم عزیز و روحانیون محترم استان فارس تسلیت عرض میکنم و علو درجات ایشان را از خداوند متعال مسألت مینمایم.

    ———————

    این حائری شیرازی هم خودش هم بچه هاش یه پا دزد بودن و هستن در شیراز و کل منطقه فارس. اصلا بخاطر گندکاری های این بابا دیگه تأیید صلاحیتش نکرن واسه مجلس خبرگان و کلا از امام جمعگی هم کنارش گذاشتن. حالا ببین در پیام رهبر یه دزد چطوری توصیف میشه. البته این یه رسمه برا سینه چاکان رهبری که حواستون باشه بعداز شما رهبر اینجوزی از شماها تجلیل می کنه

     
    • چاقو دسته خودش را که نمی برد. تمامی حوزه های طلبه پرور، مرکز لاتها و///////////////////////////////////////////// فساد اند.

       
  132. بعضی از ایرانیان به خرید درخت کاج در ایام کریسمس از دیر باز علاقه داشته‌اند. امروز یاد یکی از کاریکاتورهای توفیق در این ایام افتادم که برای تغییر ذائقه خدمت دوستان عرض میکنم.

    کاریکاتوری بود که در آن یک درخت کاج بزرگ بود با یک نفر روستائی که در دستش یک داس بزرگ داشت که دارد درخت رابه یک مشتری میفروشد و در حالیکه داس را بلند کرده از او سئوال میکند:
    «ببرم یا مسلمونی»!!

    میلاد مبارک حضرت عیسی بر همه مبارک..

     
  133. سلام به نوری زاد و به دوستان
    به پیام رهبر برای درگذشت حائری شیرازی دقت کنید

    ———————————————–
    بسم الله الرّحمن الرّحیم
    با تاسف و تأثر خبر درگذشت عالِم متفکر حضرت حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محیی‌الدین حائری شیرازی رحمةالله علیه را دریافت کردم. ایشان از جمله‌ی عالمان دینی برجسته و موفقی بودند که عمر با برکت را یکسره در خدمت تربیت نفوس و تعالی بخشیدن به روح و دل و فکر و عمل مخاطبان خود قرار دادند. چه پیش از انقلاب در شیراز و قم و چه پس از پیروزی انقلاب در جایگاه امامت جمعه و پایگاههای برجسته‌ی دیگر، ذهن و اندیشه‌ی فعال و کارآمد این روحانی با اخلاص و اهل معرفت و سلوک، همواره نقشی اثرگذار در ترویج معارف اسلامی و قرآنی و انقلابی داشته و به پرورش نفوس پرداخته است. اینجانب فقدان تاثرانگیز این عالم ربانی را به بازماندگان مکرّم و شاگردان و ارادتمندان ایشان و به حوزه‌ی علمیه و عموم مردم عزیز و روحانیون محترم استان فارس تسلیت عرض میکنم و علو درجات ایشان را از خداوند متعال مسألت مینمایم.

    ———————

    این حائری شیرازی هم خودش هم بچه هاش یه پا دزد بودن و هستن در شیراز و کل منطقه فارس. اصلا بخاطر گندکاری های این بابا دیگه تأیید صلاحیتش نکرن واسه مجلس خبرگان و کلا از امام جمعگی هم کنارش گذاشتن. حالا ببین در پیام رهبر یه دزد چطوری توصیف میشه. البته این یه رسمه برا سینه چاکان رهبری که حواستون باشه بعداز شما رهبر اینجوزی از شماها تجلیل می کنه

     
  134. زلزله غرب کشور به ظهور یک پدیده جالب کمک کرد و آن اینکه اگر در زمانهای گذشته روحانیون بعنوان امین مردم بودند امروز خود ایشان در جایگاه متهم و بی اعتمادی هستند و کسانی مورد اطمینان و ملجا مردم هستند که از نظر افکار عمومی هیچ ارتباطی با حاکمیت ندارند. در جوادث اخیر مردم تقریباً به هیچ مرجع تقلید و یا عنصر حکومتی اعتماد نکردند و این اعتماد را متوجه بازیگر فوتبال، فعال مدنی، استاد دانشگاه منتقد و یک گزارشگر فوتبال کردند. به عبارت دیگر برای تقوی و انسانیت روحانیت فاتحه ای هم نخواندند.

    در مسائل اعتقادی هم وضع به همین منوال است. امروز دیگر روحانیون و منابرآنها تعیین کننده سمت و سوی فرهنگی نیستند بلکه این کراواتیها و روشتفکران دانشگاهی هستند که انواع برداشتها از اسلام و انحرافات مربوط به آن را تبیین میکنند. امروزه جوانان ما با نظزیه رؤیاهای رسولانه سروش بیشتر مانوسند تا تفاسیر بی‌انتها و بی استفاده قرائتی و جناب جوادی آملی. به همین ترتیب اسلامی هم که نسل جدید با آن‌ آشنا می‌شود بسیار متفاوت با اسلامی است که به فقه صاحب جواهر معروف است.
    از سوی دیگر، تکنولوژی در کمترین زمان و بالاترین سرعت و دقت تمام مطالب و نظری ها را در خدمت جویندگان قرار میدهند و اکنون این نظر که اسلام فقها و روحانیون از اساس انحراف است و باید در آن تجدید نظر کرد جای خود را بیشتر باز میکند.
    البته حوزه های فریب پول نفت خورده را راه فراری از سقوط حتمی نیست ولی متأسفانه کماکان در رویا بسر میبرند.آیت الله یزدی امروز به طلاب گفته است که حکومت مال آن‌ها است و حواسشان را جمع کنند.
    بنای این نظام را موریانه فساد مدتها است که خورده است و فقط یک بزنگاه آخری لازم است تا با تقدیر خود مواجه شود.

     
  135. جناب نوریزاد بنده هم با شما موافقم که راهی جز سرنگونی این نظام وجود ندارد، اما متاسفانه با این راهها که شما میفرمایید این کار امکانپذیر نیست. اگر چه شاید خوشایند نباشد ولی تنها راه سرنگونی این نظام از دریای خون میگذرد ایران مانند بیماری است که سرطان جمهوری اسلامی رمق او را گرفته و شاید تنها راه نجاتش جراحی پر درد و خطرناکیست که اگر چه ممکن است باعث نابودیش شود ولی تنها احتمال نجاتش نیز همین است

    ————

    مدل سوریه؟

    .

     
  136. این فریاد و فغان مادر ستار بهشتی در غم از دست دادن تنها پسرش است. به خونخواهی جوانان به خاک و خون کشیده از سوی جلادان حکومت اسلامی، بپا خیزیم.

    https://www.facebook.com/akbar.akbari.79025/videos/292165957955654

     
  137. استاد گرامی با درود امروز دوستی برایم این مطلب را فرستاده بود ،چون از خواندنش لذت بردم برای شما هم فرستادم اگر تکراری نیست ان را …..

    دو کلام حرف حساب…

    آقا دو هزار سال پیش ایران یونان رو تصرف کرد.
    حالا اگه به شما بگن مردم یونان واسه کشته شدن سهراب بدست پدرش هرسال عزاداری میکنن،
    نوحه میخونن،
    خودشونو با قمه زخمی میکنن یا در وصف دلاوریهای داریوش و کاوه آهنگر و آرش کمانگیر حرف ها میزنن و نذری برا تولدشون میدن یا حلوا برا وفاتشون و در سال سی چهل روز رو برا این مراسم تعطیل میکنن بدتر از همه زندگیشونو میفروشن میان زیارت آرامگاه کوروش، فکر کنید اگه اینارو
    می شنیدید، چقدر به ریششون میخندیدید و یونانیها رو مسخره میکردید بخاطر حماقتشون!!؟؟
    فقط خواستم بگم اعراب هم همین فکرو نسبت به ما میکنند
    می گویند امام زمان می اید
    همه ادیان این را می گویند
    هزاره هاست کسی می اید
    اما نمی اید
    بدبخت انسانی که منتظر است
    تازه انتظار صواب است و ثواب هم دارد
    او کیست که می آید؟ چرا می آید؟
    کسی که در جنگ جهانی اول نیامد
    جنگ جهانی دوم هم نیامد
    میلیونها تن سلاخی شدند نیامد
    زنانی بی آبرو شدند نیامد
    ازگرسنگی انسانها گربه خوردند نیامد
    به جوانان در بندها تجاوز شد نیامد
    کجاست؟
    کی می اید؟
    می اید که چه کند؟
    جنگ افروزی کند؟
    انتقام یک بانو را بعد از هزاران سال بگیرد؟
    انتقام کشتار عاشورا را از نسلهای بعدی بگیرد؟
    دو سوم مردم جهان را بکشد؟
    چه انتظاری می کشند منتظران؟؟؟

    چطور می گیم مرگ بر اسراییل در حالیکه عراقی ها نزدیک یک میلیون ایرانی را کشته و معیوب کردند تو 8 سال جنگ تحمیلی

    چرا می گیم مرگ بر اسراییل درحالیکه عراقی ها به صورت گروهی به نوامیس ایرانیان تو جنگ تجاوز می کردند!!!

    چرا میگیم مرگ بر اسراییل درحالیکه که ایران تو جنگ با عراق فقط 170 اسیر فلسطینی گرفته بود!!!

    چرا میگیم مرگ بر اسراییل درحالیکه که تازی ها به خلیج پارس می گن خلیج عرب!!! و اونوقت که اسراییل میگه خلیج پارس درسته، دیگه صداتون درنمیاد!!!؟

    چرا مرگ بر اسراییل میگیم درحالیکه که همین بشار الاسد به خلیج عربی رای داد!!!

    وقتی که حسن نصرالله میگه ایران تمدن نداشت و عرب ها تمدن رو بردن ایران!!!!

    بعید میدانم اسراییل تاکنون حتی 4 ایرانی را کشته باشد!!! در حالیکه میلیونها ایرانی از زمان حمله عمر تا صدام به ایران،شهید شده اند.
    اندیشیده ای؟!؟

    همین فلسطینیا تو جنگ ایران و عراق به طرفداری از صدام با ایرانیان می جنگیدند

    کاسه داغ تر از آش یعنی چی ؟؟؟

    بذار برات بگم،….
    کاسه داغ تر از آش یعنی اینکه ورزشکارای ما که یه عمر زحمت کشیدن،
    تو مسابقاتی که میخوان نتیجشو بگیرن، میخورن به یه حریف اسراییلی و در حمایت از مردم مظلوم فلسطین ،
    آینده حرفه ای شون رو باطل میکنن و با حریف بازی نمیکنن و با اشک زمین رو ترک میکنن؛ اونوقت تو تیم ملی فلسطین در جام ملت های آسیا 5 تا بازیکن اسراییلی وجود داره !!!
    بعدشم خود فلسطين با اسرائيل بازى دوستانه ميكنه
    و از همه جالبتر اینه که تیم فوتبال فلسطین بازی دوستانه با تیم ملی مارو رد میکنه…!!!
    کپی نکنین مردم خدای نکرده از جهالت در میان یه وقت ….
    خدایا … خداوندا ….
    باید خون گریه کرد به حال این مردم

     
  138. * زادروز یگانه منجی عالم بشریت ( به اعتقاد مسیحیان )، حضرت عیسی مسیح را تبریک میگویم؛ روز 25 دسامبر که آغازین روز از تعطیلات 12 روزه موسوم به “تعطیلات کریسمس” است.

    این را میدانستید که طبق گفتۀ تاریخ دانان و دین شناسان، زرتشت اولین کسی بود که این “منجی” را، آنهم زمانی که هیچ کس از وجودش خبر نداشت، و برای اولین بار به عالمیان معرفی کرد؟

    منجی آخرالزمان در دین زرتشت : سوشیانس
    منجی آخرالزمان در دین یهود : ماشیح … یا … داوود
    در مورد کلمۀ ماشیح ( کلمهٔ ماشیح به تمام پادشاهان و پیامبران قوم یهود و همچنین به کورش پادشاه ایران یا هرکس که خداوند او را مأمور انجام کار خاصی می‌کرد اشاره داشت )
    منجی آخرالزمان در دین مسیح : عیسی
    منجی آخرالزمان در دین محمد : دجّال از یک سو … و البته … مهدی و عیسی هر دو باهم از دیگر سو … یا … مهدی به تنهایی …
    بالاخره تکلیف ما رو روشن کنید…کی به کیه؟…دو به یک … یا تک به تک؟

    – خوش بحال ارامنه ی ایران و دیگر مسیحیان! … چه حالی میکنن این روزها و شبها!
    یه برف بیاد دیگه شادی تکمیل میشه.
    نوبت ماهم میشه … تعطیلات نوروز.

     
    • ایران دوست واقعی

      دوست گرامی با درود من هم مانند شما شنیده بودم که در دین زرتشت هم منتظر سوشیانس هستند ولی با تحقیقی که کردم متوجه شدم که منظورشان شیوشیانس هایی است که در طی تاریخ میایند مانند کوروش از قدیم تا رضا شاه و حتی کسی که باعث نجات ایران از دست این رژیم شود را سوشیانس میدانند که معنی عرفی ان میشود “نجات دهنده” .پس با انچه که منجی اخرالزمان نامیده میشود فرق دارد .

       
  139. فقیهانی که دیروز نظام وظیفه را حرام و مغایر با اسلام عنوان میکردند، امروز به زور کلاش نی کف روسی، که عوامانه آنرا کلاشینکف مینامند، به اجباری میبرند و گوشت دم توپ میکنند و هیچ کس هم اعتراض نمیکند. وتازه اگر کسی بتواند خود را برهاند نه حق کار دارد و نه حق خروج از کشور.!! شادروان رضا شاه در آن شرایط هراس آور نبود امنیت و در مخاطره بودن وطن این حق را برای ملت قائل شد که یگانه اولاد ذکور را به سبب حق قیمومیت معاف کند ولی آخوند هائی که به زعم خودشان خدمت اجباری مغایر با اسلام است به پدران شصت ساله و ناتوان رحم نمیکنند و امید و عصای دستشان را اجبارا به سربازی میگمارند و اگر از خدمت سر باز زنند حسابشان با دستگاه های امنیتی و قضائی کذائی دولت جا ( جیم الف) است !!؟؟ پرسش این است که فقیهان فتنه گر اینهمه سرباز برای چه میخواهند؟؟! روزگار لشکر کشی به پایان رسیده و تکنولژی بجای انسان میجنگد. این فتنه انگیزان دستاربر سر یادشان رفت که زرادخانه صدام در یک شبانه روز دوازده هزار سرباز ایرانی تیره روز را با شلیک چند موشک حامل بمب ها ی شیمیایی کشت؟؟!! البته آنها یادشان نرفت و صد البته که ککشان هم نگزید ولی ما ملت احمق فراموش کردیم. مگرتلاش معاش گرسنگان و جنون مصرف دولتمندان میگذارد ایرانی اندکی تامل کند و بیندیشد؟! براستی ما ملت ایران خفت بار ترین دوران تاریخ ایران را میگذرانیم. مسلما این روزگار خواری روزی نیز به پایان میرسد ولی آیندگان چه قضاوت خواهند کرد چز اینکه خواهند گفت پدران ما احمق و نالایق بودند.

    البرز ایرانزاد

     
  140. سید مرتضی تو و هم فکرانت زندگی خصوصی ندارید چون دینتان سیاست شماست و همین سیاست و طرز تفکر شما در ایران حاکم است و باعث رنج و بدبختی ایرانیان و ویرانی ایران و کشت و کشتار بی رحمانه شریف ترین فرزندان این آب و خاک شده. شما خزانه ملی و ثروت ملی ایرانیان را به یغما برده اید و انرا خرج اشاعه مشتی خرافات و اباطیل زشت و انسان و ایران و تمدن ستیز می نمائید و بعنوان مجریان ///// اسلامی/شیعی تان نان از دهان فرزندان ایرانی می ربائید و انها را در فقر و رنج و بدبختی قرار می دهید. برای بکرسی نشاندن ///// اسلامی عرب 1400 سال پیش از هیچ جنایتی در حق ایرانیان فروگذار نیستید. بنابراین زندگی شما بعنوان بارداران پیام جهل و مرگ و نیستی و سیاهی نه تنها نمی تواند خصوصی باشد بلکه به تک تک ایرانیان ربط دارد. شما نه تنها نان کار مثبتی برای جامعه را نمی خورید بلکه برعکس ///// هستید که از خزانه ملی برای گمراه کردن مردم و رواج جهل و تعصب و ایران ستیزی و ضدیت با تمدن و علم و پر کردن شکم خود و //////////////////////////می پردازید. منکه بارها از شما خواسته ام تا لاقل سر خط پژوهشهایت را در این سایت بگذارید. شما که از خزانه ملی تغذیه می شوید چرا به من و ملیونها ایرانی را که شما ناجوانمردانه و /////////////////////////////////// از حقوقمان محروم کرده اید جوابی قانع کننده نمی دهید درحالیکه در این سایت در نهایت ////////////////////////////////////// به توجیه جنایات مشتی جنایتکار و دزد ////////////////////////// هم کیشت می پردازید؟

     
    • زکریای ناراضی

      مزدک گرامی
      جاده اسلام یک طرفه است. از طرف ورود ممنوع نمیشه داخل شد. به عبارت دیگه: یا بیا با یزید بیعت کن/ یا برو کندوان زراعت کن

       
      • تقدیم به زکریای ناراضی!
        …….

        اسلام دینی است که با ورود به آن سر آلتت را می برند و چون از آن خارج شوی سر خودت را.اینو عبد ذاکانی در چندین قرن پیش گفته!

         
  141. تصور بنده این است که نیازی به تندی و حمله به جناب نوریزاد در باب انشاء این پست و مطالب آن نیست،چیزی که بنظر روشن می رسد این است که دعوت به گفتمان ادب و مودب بودن و مجتمع شدن بر ادب (حال ادب را روی هر مبنائی هرطور تفسیر کنیم) رویکرد ناهنجار و بدی نیست ،بلکه دعوت به اخلاق و نیکی و انسانیت است و این فی نفسه مشکلی ندارد، برای اینکه چنین فراخوانی و چنین کنش و رویکردی ماهیتی “اخلاقی”دارد،ایرادی که به نوشته ایشان بلحاظ محتوا و بلحاظ غایت و هدف وارد هست که در نوشته دیگری به آن اشارتی کردم،این است که ایشان رویکردها و غایات اخلاقی را با قضایای سیاسی مخلوط کرده اند و خواسته اند از گزاره ها و مفاهیم و رویکردهای اخلاقی دنبال ایده آل ها و مطلوب های سیاسی باشند ،در حالیکه سیاست و کنش های سیاسی و اهداف سیاسی راه و رسم خاص خود را دارد،این جهتی است که بنظر من به نوشته ایشان وارد هست که حزب و تحزّب که چهار چوبه ای سیاسی و تعریف شده دارد نمی تواند با اخلاق و مفاهیم اخلاقی مخلوط شود خصوصا با توجه به این نکته که خود مفهوم “ادب” مفهومی کشدار هست .
    و نکته دیگر و اشکال اساسی دیگر رویکرد ایشان این است که خواسته اند با تکیه بر یک مفهوم اخلاقی ،دو گانه “واژگون کردن یک نظام” که مفهومی پرخاشگرانه و کشدار و ذو مراتب هست را با تکیه بر گزاره های اخلاقی بر “اصلاح متدرّج” ترجیح دهند که خود این بحث یک فاز جدا و مهمی در بحث سیاسی هست که آیا شعار واژگون کردن نظام آنهم با تکیه بر مفاهیم سیاسی مثل حزب و تحزّب و مفاهیم اخلاقی مثل “ادب” شعاری عمل گرایانه و معقول است یا صرفا شعاری مقطعی و زودگذر است؟ بنظر من تصادفا، اصلاح طلبی خالصانه (فارغ از مصداق های خارجی اصلاح طلبی و اسم و عنوان)و تلاش برای اصلاح نظام و اصلاح قوانین و اصلاح مدیریت ها و ساختارها از طریق نقد درست و موثر، با دو مقوله اخلاقی “ادب ورزی” و مقوله سیاسی “دموکراسی واقع گرا” بر تلاش های موهوم و غیر واقعی و شعاری تحت عناوینی مثل براندازی،یا واژگون سازی،رجحان دارد و من امیدوارم ایشان بر اساس نقدهایی که دوستان در اینجا به ایشان وارد کردند چنین روش و خواستی را دنبال نکنند.همین.

     
  142. علوی گرامی

    فقط می گویم،از حدود بحث ها نباید خارج شد،اینکه حضور من و نوشتن من اینجا بنفع من است یا بنفع شما،خارج از حریم گفتگو بود،اینکه من به پرسشهای فرعی شما پاسخ دادم یا ندادم و بحث را متمرکز بر کدام محور از نوشته شده کردم ،هم خارج از حریم بحث بود،اینکه سخنان پیامبر اسلام پیش از بعثت ایشان دارای حجیت هست یا نیست هم خارج از محور بحث من بود و اگر دوباره نوشته مرا بازخوانی کنید در می یابید که دو سه بار قید کردم که سخنان پیامبر بعد از بعثت و بمدت 23 سال نزول وحی در مکه و مدینه محور بحث و پرسش است و در یک کلام باصطلاح منطقی بحث ما در موجبه کلیه و موجبه جزئیه بود،بنده خودم مثالی زدم برای موردی که سخن پیامبر قطعا “سخن معمولی” است ،پس من انکار ندارم که برخی سخنان پیامبر معمولی و برخی سخنان ایشان مربوط به حوزه ماموریت و رسالت الهی است ،و این باصطلاح منطق تسلّم و پذیرش یک موجبه جزئیه است و پافشاری بر اینکه “همه سخنان پیامبر معمولی نیست”،نمونه هایی نیز ارائه شد،در مقابل،سخن شما باصطلاح منطقی ایجاب کلی یا موجبه کلیه بود،اینکه :همه سخنان پیامبر که در قالب احادیث منقوله از ایشان در کتابهای فریقین مضبوط هست “سخن معمولی” است،شما اینرا نگفتید؟ گفتید و تاکید هم کردید که هر سخنی از پیامبر که “وحی آسمانی” است مقبول و مورد حجیت است،اینرا گفتید یا نگفتید؟ گفتید و نوشته شما اینجا هست،عرض بنده این بود که مفهوم این نفی و اثبات این است که :فقط قرآن که “وحی آسمانی” است از نظر شما حجت است و بقیه سخنان پیامبر که وحی آسمانی نیست “سخنان معمولی” است،بعد بنده با اشاره به همان قرآنی که شما وحی آسمانی می دانید و روایت متواتر ثقلین و برخی قرائن دیگر مربوط به نیاز ما به “سنت” و “حدیث” گفتم این سخنان با قرآن که سخن پیامبر را حجت کرده است و برخی لوازم و ملزومات دیگر دین ،هماهنگ نیست بلکه این اسلام شناسی نوینی است که ارتباطی با متن قرآن و سنت و سیره پیامبر ندارد زیرا کاملا مشخص است که موجبه کلیه :همه سخنان پیامبر سخنانی معمولی است” گزاره ای نادرست و کاذب است که دلایل آن در کامنت پیشین ارائه شد،شما اگر مطلبی در این محورها دارید استدلال کنید وگرنه اصالت دادن به خود و دیگری را طفیل خود فرض کردن معنایی جز خود حق پنداری ندارد.
    موفق باشید

     
  143. ” از کجا شروع کنیم؟
    از خودمان. که: با ادب باشیم. و در گام نخست، کینه ها و ناپسندی ها و بد اخلاقی ها و زشت گویی ها را از ذهن و زبانمان دور کنیم. ”
    دوست گرامی بدرستی فرمودید،
    با ادب باشیم ، معنایش این است که احترام به دیگری بگذاریم، حق و حقوق دیگری را محتریم، شماریم.
    انسان دارای حقوقی طبیعی و حقوقی اجتماعی است ، حقوق طبیعی یک انسان آزادی بدون شرط اوست ، هر انسان آزاد است و دارای اختیار است ،”بنی آدم ز یک گوهرند” و این گوهر هستی است.این گوهر هستی برای همه برابر است و هستی حق طبیعی انسان است.

    حقوق اجتماعی حقوقی ، حقوقی شرطی اند ، قانون و اخلاق از جمله آنانند.آنها ربط با حقوق طبیعی دارند، اصل برابری و آزادی در حقوق اجتماعی محدود می شوند چون مرز هر فرد تا دیگری است، زمانی که انسان بافردی دیگر در رابطه است، تا آنجایی آزاد است که به آزادی دیگری لطمه ای وارد نکند، اما، همه چه ربطی به ادب دارند؟
    ادب به معنی چاکرتیم، مخلصتیم، کوچکتیم، نیست. ادب ربط مستقیم به خودشناسی و ارزش گذاشتن به زندگی دارد، بقول ابتهاج؛ زنده اندیشان به زیبایی رسند. انسان کینه توز و حسود یک انسان بی تربیت و نافهم است زیرا خرد/ فهم و دانش را کمتر بکار می برد ، فهم و دانش /خرد نسبت به دیگری به انسان بردباری، متانت، سنجش ، مهربانی وگذشت می دهد .پس باید قبل از هر چیز خرد خود را بکار بریم تا بتوانیم در کنار هم با صلح و آرامش و شادمانی زندگی کنیم .

    شاید در آخر باید گفت ، گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک مثلثی است که هر کدام بهم ربط دارند هر یک بدون آن دیگری ناکاملند وپیوند این سه ، بعهده خرد است.
    بقول حکیم فردوسی; خرد از هر چه گویی به است.
    خرد چشم جانست چون بنگری /تو بی‌چشم شادان جهان نسپری

     
  144. https://www.youtube.com/watch?v=Nc66mFIDxKo
    —————

    رهبر مسيحيان جهان خيال همه را راحت كرد!!!!

    پاپ فرانسيس :
    جهنم ،
    توفان نوح (ع) ،
    طبقات آسمان،
    و داستان آدم (ع) وحوا كلّاً
    افسانه و خيال پردازی های إنجيل هستند!!!!!

    رهبر کاتولیک‌های جهان اعلام کرد:
    کلیسا دیگر به جهنمی که انسانها در آن زجر بکشند اعتقادی ندارد!!!
    به گزارش:
    پاپ فرانسیس- در خطبه‌ای که در آن تعجب همگان را برانگیخت، اعلام کرد: کلیسای کاتولیک دیگر به جهنم معتقد نیست، زیرا این موضوع با :
    (عشق خداوندی تعارض دارد)
    و آدم و حوا،و طوفان نوح،
    و یا طبقات هفتگانه اسمان و ….
    که در انجیل، قرآن، تورات، و بسیاری از کتب مقدس ادیان دیگر امده داستانی بیش نیستند…
    که علم امروزه بشر و تمام دانشمندان بزرگ دنیا با هزاران دلایل صددرصد علمی آنها را قاطعانه مردود و دروغ میدانند.
    پاپ در آخرین خطاب خود تاکید کرد:
    ما با تفکر و دعا فهم جدیدی از برخی عقاید به دست آوردیم؛ کلیسا دیگر به جهنم اعتقادی ندارد، زیرا اعتقاد به این موضوع:

    (عشق الهی را زیر سؤال می‌برد).

    همچنین :
    (خداوند قاضی نیست؛ بلکه دوستدار بشریت است).

    وی در ادامه تصریح کرد: خداوند قصد محکومیت کسی را ندارد، علاوه بر آن داستان آدم وحوا تنها یک اسطوره است و جهنم تنها کنایه‌ای از روح تنها است.
    پاپ فرانسوا با بیان اینکه تمام ادیان در ذهن افراد صحت دارند زیرا از قلب تمام افرادی سرچشمه گرفته‌اند که به وجود خداوند ایمان دارند، تصریح کرد:
    کلیسا و روحانیون ادیان دیگر در گذشته در مورد اکثر مسایل با علوم و کشفیات جدید علمی شدیدا دشمنی و مخالفت میورزیدند .
    ولی امروزه در کشورهای اروپایی و دیگر کشورهای پیشرفته هر جوان دبیرستانی و دانشگاهی میداند که ادم و حوا افسانه ایی بیش نیست که علم زیست شناسی انرا مردود میداند، و یا داستان نوح که علم زمین شناسی و نجوم که چگونگی پیدایش زمین و همه کاینات را تا چهارده میلیارد سال پیش
    (بیگ بنگ)
    بطور کامل کشف کرده اند داستانی کودکانه تلقی میکنند.
    ما و روحانیون دیگر ادیان هنوز هم میتوانیم درصد زیادی از مردم جهان را در جهل و خرافات معتقد و متدین نگهداریم…
    اما امروز به نقش خود به عنوان قاضی پایان داده و آغوش خود را به روی تمام علوم میگشایم.
    وی در ادامه تاکید کرد:
    وقت آن رسیده است که تعصب را کنار بگذاریم و اعلام کنیم که حقیقت دین قابلیت تغییر و پیشرفت دارد، به طوری که حتی بی‌دینان و کافران نیز با دیدن محبت الهی؛ وجود خداوند را به رسمیت بشناسند.
    پاپ فرانسیس با اشاره به این که انجیل کتاب مقدس مسیحیان است؛ بیان کرد:
    با وجود آن‌ که انجیل کتاب زیبایی است، اما در آن
    کلمات و عباراتی وجود دارد که همگان را به تعصب و محاکمه دعوت می‌کند، در حالی که زمان آن رسیده است تا این بخش‌ها مورد بازبینی قرار گیرند…
    وی در ادامه اظهار امیدواری کرد در آینده یک زن به مقام پاپی برسد.

     
  145. بصیرت انقلابی

    یک سوال خیلی مهم
    میشه بفرمایید در انتخابات بعد از آیت الله رفسنجانی شما و هم عقیده هایتان به چه کسانی رای داده اید؟؟
    البته من کاری به جواب شما ندارم
    خواستم بگویم که شما که میگویید دیگر جایی برای اصلاح نمانده و کشور به گند کشیده شده
    این گند حاصل چیست…
    حاصل انتخاب افرادی مانند خاتمی وطن فروش که ثروت های ملی را مفت به این و آن داد و اسلام را له کرد…
    حاصل انتخاب افرادی مانند جناب روحانی که دلبسته به ارتباط با حرام زادگان حیثیت و عابروی ایران و ایرانی را برد و پیشرفتهای هسته را بر باد داد….
    و با بازنمودن درهای واردات کشور صنایع داخلی را فلج و کارگران را بیکار….
    حاصل انتخاب نمایندگان ابله و احمقی است که به جای تلاش در جهت قوانین اسلامی و برداشتن دردی از محرومین دنبال سلفی گرفتن با نامحرمان بیگانه و پرکردن جیب خود از بیت المال هستند..
    ⭕️به راستی کدام بیشعوری به اینان رای داده؟؟؟
    جواب بده نوری زاد..
    کدام بی شعور..‌
    کدام بیشعور ملت ایران را به این بدبختی کشانده…
    وقتی ملت خودشان انقدر جاهلند که مانند ملت زمان امام علی ع به جای انتخاب ایشان به ابوبکر ها و عمرها و معاویه ها و یزید ها رای می دهند…
    شما میگویید بیت رهبری؟؟؟
    شما میگویید رهبر مقصر است.‌…
    ⭕️قسم به آنکه جانم در دستان اوست وقتی صحبت های شما را میخوانم به یاد اون عده ابلهی می افتم که وقتی در جنگ قرانها بر سر نیزه ها شد هر علی ع داد زد که این فتنه است و به نبرد ادامه دهید اما جاهلان گفتن ما را با قران جنگی نیست..
    گفتند باید حکم انتخاب کنید
    جاهلان باز گفتند ابوموسی..
    علی ع گفت نه…اون نه…
    جاهلان قبول نکرده و شد انچه شد….
    جاهلان که پی به اشتباه خود بردند
    (حکایت شما..)
    گفتند علی ع اشتباه کرده و باید توبه کند…
    ⭕️این احمقان نادان نگفتند که لعنت بر خودمان و انتخابمان باد نه علی…
    او که مارا راهنمایی کرد ما گوش نکردیم..
    ❇️در زمان انتخاب گذشته مگر مردم ایران ندیند که فساد اقتصادی و ….جامعه ایران را فرا گرفته….
    پس چرا به توصیه های هوشمندانه رهبری در انتخاب اصلح گوش نکرده و اون کاندیدی که شعار مبارزه با همین فساد سر میداد و الحق این کاره هم بود ، رای ندادند.‌
    میدانید جهالت ۱۴۰۰ سال پیش هنوز ادامه دارد..‌
    وای بر شما فردای قیامت…
    وای بر شما با این سطح از جهالت…
    ⭕️هرچند که همو را هم که ادعای مبارزه با فساد داشت جاهلانه و همنوا با آدمکشان و کودک کشان جهان ؛ قاتل خوانده و خرابش کردید…
    پس بنشینید و به جهالت خود ادامه دهید که عاقبت ستمکاران و جهولان جهنم است.

     
    • فعلا نتیجه بصیرت سالهای 84 و 88 گندش بد جور در اومده. همین انتخاب داهیانه را فعلا خوب مزمزه کنید. به قول شاعر باش تا صبح دولتت بدمد کاین هنوز از نتایج سحر است

       
  146. درود بر مرد بزرگ که حلاج وار سر بر طناب دار گذاشته و خانه به خانه وشهر به شهر فریاد عدالتخواهی سر داده ، بلکه جماعت خفته در خواب جهالت بیدار و به حقوق پایمال شده خود آگاه گردند .

    اما بدان که خواب جهالتمان سنگین است و با این فریادها بیدار نخوهیم شد زیرا خواب ما ریشه ای عمیق دارد و عمر آن به 1400 سال میرسد ، ما آن را از اجدادمان به ارث برده ایم و به این سادگی از این دارایی که حاصل باور نیاکانمان است دست بر نخواهیم داشت .
    ما از نکیر و منکر میترسیم .ما از مارها و اژدهاهاییکه پدرانمان و پدران پدرانمان کنار گهواره مان از کودکی تانوجوانی برایمان در قالب قصه هایی در شبهای دراز و تاریک سالهای سال گفته اند ترسیده ایم .
    مااز تنهایی شب اول قبر که از عملکرد دنیایمان با گرزهای آتشین پرسش میکنند میترسیم !
    مگر نمیدانی که قرار است همگی حتی خود شما از پلی بگذریم که از تار مویی نازکتر و از شمشیری برنده تر و از آتشی سوزنده تر است ؟!
    رهایمان کن و بگذار با همین قصه ها دلخوش باشیم ، ما با کسب کاری نداریم هر که میخواهد بدزدد و هرکه میخواهد ببرد به ما چه ؟
    خدا خودش فردا به حساب آنها خواهد رسید ، پس نکیر و منکر و گرز آتشین شب اول قبر را برای کی گذاشتن ؟
    ای حلاج عزیز مگر این قصه ها را پدرت و پدرانت برایت نگفته اند ؟
    بگذار بخوابیم ، ما خسته ایم ، خسته سالهای طولانی ، سالهایی که شاهد ویرانی کشورمان از خواب جهلمان بوده ایم .

     
  147. با درود. بحث داغ این روزهای زلزله که تقریبا تمام کشور را در بر گرفته و خسارات جانی و مالی بسیار زیادی به مردم عزیزمان وارد اورده. مدتی است که بحث داغ این روزهای کارشناسان زلزله ساخته شدن ساختمانها و برجهای بزرگ بر روی گسل است که همه کارشناسان را درگیر این موضوع کرده.درست است باید نگران این موضوع بود و باید پیگیری کرد ولی نگرانی من بیشتر از انکه از این گسلها باشد نگران مافیای ملک در این حکومت است که مطمینا اقایانی که از ابتدا انقلاب دست به بالا کشیدن املاک مردم به بهانهای ساواکی و ضد انقلاب بودند و تا الان خدا میدانند چه املاکی و چه کارخانهای را به بهانه در طرح بودند و برشکسته بودن از صاحبان انان به چپاول بردند الانم به بهانه های در روی گسل قرار گرفتن برجهای بزرگ و ساختمانهای بزرگ با کمترین قیمت از چنگ صاحبان اصلی در اورده و به کلکسیون دزدهای خود بیفزایند. من مطمینم که اینگونه طرحها در جمهوری اسلامی یا سابقه دیرینه داشته و یا زمان زیادی وقت صرف ان شده.فقط تنها کاری که ملت میتوانند بکنند این است که هوشیار باشند تا فریب این شیاطین را نخورند.

     
  148. محمد نوری زاد

    نگار در دهه شصت در زندان به دنیا آمده است. در آن سالها پدر و مادرش همزمان در زندان بودند. اکنون، هم خودش و هم پدرش: ماشاالله حائری، هر دو در زندان اند.

     
    • دیوارهای زندانهای ضحاک فرو خواهند ریخت !

       
    • همچنانکه در انقلاب فرانسه مردم زندان مخوف باستیل را ویران کردند، مردم ایران نیز پس از پیروزی باید زندانهای مخوف حکومت اسلامی را ویران کنند.

       
  149. درود:
    استاد وپدر مهربانتراز پدرم،یک سوال؟:
    بنظر شما این گفته وخاسته اطرافیانم بمن موزون وپاک وصالح میباشدکه میگویندنم:محمد ول کن این حرفا وکارها رو،همه جا پر شده است ازجاسوس ومخبرو ادم وطن فروش،به فکر زن و بچه ات باش،بفکرآینده شان باش،کمی بفکر خودت وخاهرها ودامادهای معلمت باش که بخاطراین کارا وحرفای تو امکان بسیار دارد همه انها را اخراج کنند از سرکارشان،کمی بفکرپدر ومادر پیرت باش که بخاطرفعالیتها وحرفهای اینچنین تو تنها منبع درامدشان که همین چند هکتار زمین کشاورزی دراصل متعلق به دولت هست یوخت بخاطر تو میبینی زمین شان را میبرندند ومیروند،بهم میگویند ازهمه مهمتر بفکر خودت وکارت باش که تازه امسال برج ۴بعد از ۷سال پیمانکاری بودن تغیرتان دادن به قراردادی وتازه حقوقت بالا رفتع(از۸۰۰به۱۸۰۰)ومیخای بهتر زندگی کنی،بهم میگویند توکه میدانی اینان جایشان محکمه محکمست،پس تو الکی کاسه داغتر از اش نباش واینقد غصه وحسرت کارهایشان،حرف هایشان،دزدیهایشان وایران نابودیهایشان مباش،میگن ما هم همه چیزشان را میدونین ومیبینیم ودلمان خون هس از کارهایشان ولی خو ادم باید یک جو عقل داشته باشد وخانواده وکارش را مفد مفد بخاطر مردمی که همگی یا جاسوسن ومخبر،یاپولدارن وبی غم ،یافقیرن ولی بی زبان وبی عرضه درخطرنابودی و نیستی درنمی اندازد،میگن بهم اقای نوری زاد را برای ما مثال نیاور چراکه اقای نوری زاد اولا ادم معروفیست ودرپایتختست اما تو ادمی بی کس و کار وغیر معروف وپیدا هستی در ناکجا آباد واگر ببرندت چون کسی رو نداری بدنبالت اید ویا پارتی بازی کند برات،باید همانجا بمانی بپوسی وبمیری
    حالا پدر من در جوابشان چه بگویم چه کنم مانده ام در مانده ام
    نه میتوانم بگویم حرف شما اشتباهست چون نیک میدانم هرآن میگویند بنوعی درستست
    نع میتوانم گویم بمن چه،بمن چه زنم بچه ام خاهرم ودامادهایمان وازهمه مهمترپدرومادر پیرم،همه وهمه وحال وروزشان آینده یشان همه بمن چه
    ونع از همه مهمتر میتوانم خودم را این دل آتش گرفتهخودم را راضی کنم به سکوت،راضی کنم به سکوت دربرابرایران نابودی وایرانی کشی ،نمیتوانم سکوت کنم وقتی میبینم ومیشنوم ظالمی ومظلوم کشی این دژخیمان وطنی را
    پدر دلسوز ومهربانم تو بگو تکلیف من کدامست!؟توبگو نیک آنست که گویندم یا اینست که گویمشان؟تو بگو اگرآن کنم فکرم ،دلم رو چه کنم؟توبگو اگر این کنم با خانواده ام ورنجی که از پس من میگیردشان چه کنم؟
    ای کاش نبودم ای کاش ای کاش وبازم ای کاش✋️بدرود.

    —————–

    بله محمد گرامی
    فعلا کاری به هیچی نداشته باش و تلاش کن تا حدودی که برایت ممکن است بی غلط بنویسی. آدمهایی که غلط می نویسند، معمولا کمتر اهل تمرکز و تعمیق اند. بعدش که درست نوشتی، حالا بیا بنشین و زندگی ات را بکن.
    سپاس

    .

     
  150. عجیبتر از این تعبیر این است که کسی که بظاهر خود را مسلمان معرفی می کند بطور مطلق در باره پیامبر خود اینطور تعبیر کند که :”حرفهای معمولی”! مسلمان! مراد از حرفهای معمولی پیامبر چیست؟ فرض کن پیامبر در پاسخ کسی که از ایشان پرسیده:شما الان کجا می روید؟ بفرمایند :الان میروم مثلا شام بخورم و بخوابم. بسیار خوب،قبول،اینرا نامش را بگذاریم “حرفهای معمولی” یا “رفتارهای عادی”،بعد یعنی شما می خواهید بگویید هرچه پیامبر در 23 سال از ایام نزول وحی گفت همه حرفهای معمولی بود؟! عجب اسلام شناسی نوینی! و عجب اسلام و مسلمانی! خوب یکباره بگو من اسلام و پیامبر را قبول ندارم خود را خلاص کن دیگر! یعنی پیامبر هرچه غیر قرآن گفت باستناد اینکه قرآن فرمود :”قل انما انا بشر مثلکم یوحی الیّ” می شود “حرفهای معمولی و رفتارهای عادی”؟! 
    ==============================================================

    آقا سید مرتضی
    با سپاس ..ولی شما به هیچ یک از نکاتی که در یاداشت حقیر بود پاسخ ندادید و ثابت نکردید که عیر این است که عرض شد. همین نقل قول از متن یادداشت شما بقدر کافی گویا است که نمیتوانید یک موضع روشنی اتخاذ کنید. شما خودتان تصریح میکنید که وقتی پیغمبر میگوید «دارم می‌روم شام بخورم» این وحی نیست و حرف معمولی است که یک بشر میزند.بنده هم که همین را گفتم.حالا اعتراض شما به چیست؟..آیا میفرمائید در طول 23 سال پیامبر از این حرفها نزده؟ آیا می فرمائید در چهل سال اول عمر ایشان و قبل از بعثت همه حرفها و اعمال ایشان حجت است؟ شما اصلاً ردی از اعمال و گفتار وی درآن 40 سال دارید؟ آیا اگر داشتید هم آنرا پیروی میکردید؟

    حالا آیا جا ندارد بنده بجای شما اظهار تعجب بکنم که عجب اسلام شناسی؟ عجب عالم دینی؟ عجب حوزه ای؟ شما خودتان میفر مائید اینکه پیامبر می‌رود شام بخورد حرف معمولی است بعد من را مورد سئوال قرار میدهید؟

    شما انقدر عجله در نامسلمان نشان دادن بقیه نداشته باشید. آخر دوست من وقتی خوارج نهروان و یزید کماکان مسلمان قلمداد می‌شوند شما چرا بر بنده حقیر بدلیل این مطلبی که خودتان هم قبول دارید اینگونه میتازید؟

    مردم آن زمان هیچ‌گاه با پیامبر بر سر اعمال و رفتارش مناقشه نداشتند و بر عکس خیلی هم به ایشان علاقه داشتند. اختلاف بر سر مطالب وحیانی شروع شد. به هر حال شما این اظهار نظرها را مثبت بدانید که برای شما هم چالشی جدید بوجود می‌آورد و باعث می‌شود با پرداختن به این بحثها شما از دوستان خود در حوزه فاصله مثبت بگیرید و بتوانید به مباحثی بپردازید که دیگران آمادگی اش و یا جراتش را ندارند.باور کنید خیر است.

     
  151. محسن هاشمی رئیس/* شورای/* شهر تهران ابراز عقیده کرد که آنچه او فتنه” نامید با “بصیرت و راهنمایی‌ رهبر جمهوری اسلامی ایران” سرکوب شد.
    مش قاسم: رادیو اکتیو چه معجزها که نمیکنه!

    /*: ک

     
  152. سلام بر ناظران گرامی
    “شما وقتی می خواهید روی لجبازی سیاسی محیط علمی و تفسیر و تحلیل دین در حوزه های علمیه را ریشخند کنید و علاقمندید پزیشن فضاهای آکادمیک را بگیرید،لطف کنید چیزی نگویید که شما را در همان محیط های روشنفکری و آکادمیک ریشخند کنند.”
    در محیطهای علمی و آکادمیک سخن از علم الحدیث و تفسیر برده شده و دیگران بی دانشی در این زمینه را ریشخند کنند!پارادوکس جالبی است!
    موفق باشید

     
  153. مگر نمی گوئید علی شام شبش را به یتیمان میداد ؟!!
    نهج البلاغه از جنس طلا را برای چه کسی می سارید ؟

    ای تف بر تو ای ….

    مسلمین جهان .

     
    • این دو سطر آخرت نثار خودت باشه هلیا ! ما در این سایت تف انداز چندتایی داریم و به تف انداز جدید نیاز نیست . حالا اگر تو یکی از همون هایی که پلاک عوض کرده ای نمیدانم ولی بفهم که این جا جای این حرفها نیست . کپی میکنی بکن ولی اگر میخواهی نظرخودت را هم بدهی آن را جداگانه در کامنتی دیگر بگذار . با دیدن کامنت دیگران هم اگر تعادل شکننده اعصابت کاملا در هم میریزد اول کمی آب سرد میل بفرما و اگر قرص اعصاب هم داری میل بفرما و بعد مثل یک آدم باتربیت و فهمیده بنویس . اگر باز توهین به ملتی یا ملت هائی
      بکنی تو دهنی حسابی خواهی خورد . از همین دو سطری هم که غلط نوشته ا ی میشود فهمید که سواد درستی هم نداری , پس قبل از تف انداختن به دیگران اول برو کمی سطح سوادت را بالا ببر .

       
      • خوب فهمیدی ، مخاطب دو سطر آخر کیست ، آنقدر ////////////////////////بخور تا سیر شوی ، روزی که شما مزدوران و اجنبی پرستان را به سزای اعمالتان برسانیم دیر نیست ، و این را به یقین بدانید که ما نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم ، کاری مکنیم که فلک و آسمان ایران از صدای ضجه هایتان بر خویش بلرزد و حتی اگر خدایتان از عرش به زیر آید ، شما را گریری و راهی نیست . تو اسمت را عنتر میگذاشتی بهتر از انار نمی بود ، مگر نه این است که برای رهبر چفیه بر دوشت سینه چاک کرده ای ؟

         
  154. با عرض سلام و درود

    جهت اطلاع شفیعی گرامی و سایر دوستان جدید سایت چانچه علاقمند بودید لینک گزیده ای از کامنت های پیشین (سابقا بنام علی) در زیرو به منظور ممانعت از تکرار مطالب و آشنایی با نظرات و تفکرات اینجانب تقدیم میگردد.
    ضمنا از اظهار لطف سید مرتضای گرامی تشکر کرده و ازپیشنهاد ایشان در مورد پرداختن به نقد و بحث پیرامون مسائل و معضلات اقتصاد سیاسی در ابعاد ملی و جهانی در حد بضاعت استقبال میکنم.

    شناخت بهتر مبانی اقتصاد سیاسی غالب جهانی و ملی متکی بر پول ارزی و تحولات ان در طی دوره های خاص قرن بیستم پیش و پس از توافق ارزی “برتون وودز” جهت پذیرش دلار امریکا به عنوان ارز ذخیره یا ملاک پول جهانی در بهبوه جنگ دوم جهانی (سیاست طلا درمقابل دلار )
    و سپس دوره رونق اقتصاد جهانی بین پایان جنگ دوم تا اوج جنگ ویتنام و ورشکستگی اقتصادی و نظامی امریکا و شوک نیکسون در سال ۷۱ و بدنبال ان حذف یک جانبه پشتوانه طلای دلار از سوی ایالات متحده و سپس آوار سازی این ورشکستگی عظیم بر بازار جهانی از طریق ترفند نیکسون-کیسینجر و اختراع دلار های نفتی عمو سام در قبال سیاست تحت الحمایه قرار دادن عربستان و توافق پادشاهی سعودی برای فروش نفت خود با دلار به بهای این چتر حمایت و حفاضت نظامی-امنیتی و سرانجام پیروی سایر کشورهای اوپک از این سیاست اقتصادی به منزله سر آغاز سقوط آزاد دلار بدون پشتوانه طلا ولی متکی به مجتمع صنعتی تسلیحاتی و سیاست ارعاب و تجاوز و تنبیه نظامی در سرتاسر جهان از ان سال تا ورشکستگی عریان نظام بانکی جهانی به سرکردگی بانکهای خیابان گرگها, بانک فدرال, بانک جهانی و صندوق بین المللی و بانک مرکزی انگلیس و بانک مرکزی اروپا در سال ۲۰۰۸ حائز اهمیت فراوان است.
    فقط با شناخت این فرایند تاریخی ارزی-پولی-مالی و ساختارهای جهانی و ملی ان میتوان تحلیلی واقع بینانه و روشن از شرایط اقتصادی , چرخه معیوب رونق و رکود و تولید بدهی و تورم پولی و تولید ثروتمند و فقیر و بیکاری مزمن در سطح جهانی و ملی ارائه داد.
    در مورد جغرافیای سیاسی و اقتصادی ایران مولفه های خاص اقلیمی و توزیع و یا تمرکز منابع طبیعی که در شکل گیری ساختار اقتصاد سیاسی ایران نقش تعیین کننده دارد نیز نقطه نظارتی قبلا بیان شده که میشود عمیقتر مورد نقد و بررسی قرار بگیرد. برای نمونه تمرکزگرایی (میراث رانتخوارا ن قاجاری) ثروت و قدرت و دیوان سالاری کشور در پایتخت ۱۰ الا ۱۵ میلیونی که مستقل از درامد های خام فروشی نفت و گاز و سایر منابع طبیعی کشور خود حتا یک دلار ناقابل عمو سام خروجی ندارد اما عامل خروج بیلیون ها دلار از ثروت کشور به خارج در طی ۱۰۰ سال اخیر بوده. از این خصلت تاریخی اقتصاد ژاپنی یا کره جنوبی که سهل است اقتصاد مالزیایی هم عمل نمیاید .
    “دموکراسی سکولار ضرب العجلی مزدکییان ” خصلت و مناسبات تاریخی مالی تجاری, باج و خراج اجباری ناعادلانه و به زور سر نیزه گرفتن از دهقان و رعیت توسط عمال سلاطین و امیران و مالکین به نقل از امام غزالی در عصر سلطان سنجرو یا به نقل از بیهقی در عصر سلطان محمود به تفسیر و تحلیل احسان طبری از تاریخ ایران را به سخره گرفته “اراجیف” مینامد. این برسی های تاریخی نشان میدهند که ترکیب جغرافیای خشک و سخت و نظامهای مستبد و خشن متکی بر جنگجویی و راهزنی و غصب اموال اقوام و مردم از عوامل اصلی عدم شکل گیری و توسعه طبقه پایدار و متنفذ پیشه ور که پیش نیاز توسعه جامه سرمایه داری و صنعتییست بوده. ما حتا امروزه سیاست های رانت خو اری و مخرب دولت امید را در تخریب وعقیم سازی و نابودی اقتصاد تولیدی نحیف کشور به قیمت بیکاری و بسط فقر در سطح وسیعی و بسط غارت منابع طبیعی و توسعه قاچاق و دلالی و رانت خاری و خروج ثروت از کشوررا به وضوح میبینیم.
    در پایان کامنتی که با چنکک و هاشور پر شده فاقد ادب و اعتبار کلام و اندیشه ایست که قابلیت نقد و تامل داشته باشد.

    سپاس

    http://www.nurizad.info/blog/29201#comment-207857 / “علم” اقتصاد مال خر نیست
    http://www.nurizad.info/blog/29227-comment#209624 /من خودرا به معنی‌ کلمه مارکسیست یا کمونیست نمی‌‌دانم
    http://www.nurizad.info/blog/29259#comment-213015 / اهورا مزدا
    http://www.nurizad.info/blog/29624#comment-219778/ دسپوتیسم (استبداد) شرقی‌ – دیبای خسروانی – ریشه‌ها
    http://www.nurizad.info/blog/29624#comment-220406/ توجیه شرّ
    http://www.nurizad.info/blog/29737#comment-226988/ تجارت نفت از زمان جنگ جهانی‌ دوم تا امروز
    http://www.nurizad.info/blog/29767#comment-227631/ با سلام خدمت سید مرتضی‌ گرامی
    http://www.nurizad.info/blog/29952#comment-243052/ نقدی بر نامهٔ محمد نوریزاد بر پوتین
    http://www.nurizad.info/blog/29952#comment-243756/ جیوهٔ قرمز یا نخود سیاه
    http://www.nurizad.info/blog/29984#comment-247997 /نوریزاد گرامی‌، شما نیز مشکوکید آقا
    http://www.nurizad.info/blog/29988#comment-248480/ با درود به ناشناس گرامی‌
    http://www.nurizad.info/blog/30375#comment-308683/ کَکی که جاستینین اول و قباد دوم را گَزید
    http://www.nurizad.info/blog/31373#comment-312256/ موبد موبدان تنسر‌ابرسام و نمیر‌المبدین ارداویراف
    http://www.nurizad.info/blog/31428#comment-319112/ نظام بانکی جهانی‌ و وطنی را بهتر بشناسیم
    http://www.nurizad.info/blog/32189#comment-402251/ بودجه 97 / بریده های زیر ازدو مقاله کیهان امروز گزیده شده
    http://www.nurizad.info/blog/32268#comment-402612/ جمع کلّ بودجه منظور شده برای چهره‌های برجسته روحانی
    https://en.wikipedia.org/wiki/Nixon_shock

     
  155. ببینید و بر سر بزنید ای ذوب شدگان در جرثومه فساد !

    افشاگری رشوه خواری نزدیکان رهبر – روح الله زم – ۱ دی ۹۶

    https://www.youtube.com/watch?v=JkOQt8G5ZBQ

     
  156. محمد نوری زاد

    محمد نوری زاد:

    لقمه شکری جلوی آیت الله انداخته اند تا وی نیز درعوض، آدمکشی ها و دزدی های بیت رهبری وسپاه را بضرب احادیث نبوی وعلوی توجیه کند. ببین چه برادر برادری براه انداخته اند!

     
    • مسلمان! ممکن است برخی مواضع سیاسی کسی حتّی مرجع تقلیدی مورد نقد باشد،ولی بنا نیست ما که خود را محور ادب و اخلاق و تحزّب ادبی می دانیم برای تخریب افراد و تحکیم اهداف خود یا ابراز شجاعت و چیزهایی از این قبیل، به هر چیزی متشبّث شویم،قضیه قند یا شکر و فردی بنام “مدلّل” بعنوان داماد یک شخص و اسناد چیزهایی به یک شخص، یا یک مرجع تقلید چیزی است که از تک مضراب های دائمی شماست،من چیزی در این مورد نمیدانستم جز در حدّ شایعه،یکوقت بررسی کردم در نت دیدم از سال 91 دفتر ایشان مکرّر تکذیب کرده است که فردی بنام “مدلّل” که تاجر است داماد ایشان باشد یا ارتباطی با ایشان داشته باشد،من در مورد درستی اسناد و انتساب این سند یا نادرستی آن نمی توانم قضاوت جزمی کنم،فرض کنید اصل این سند با اینکه در زمان جعل سند یا حتی جعل صوت و تصویر و بدل سازی مثل آب خوردن است،صحیح باشد،شما الان قاضی هستید و با توجه به معیارهای قضائی ،این سند از نظر شما معیار محکومیت قضائی یک فرد است؟
      خوب محتوای این سند چیست؟ بظاهر این سند سند واگذاری سهمی در یک کارخانه است به یک موسسه ای که تحت نظارت ایشان است،حال آن کارخانه چیست و مربوط به کیست؟ دولتی است؟ خصوصی است؟ مطابق این سند یک معامله صورت گرفته و سهمی خریداری شده که متداول بین مردم و سرمایه داران و صاحبان ملک یا ثروت است،بعد فرض کنید یکطرف در نوع خطاب خود از کلمه برادر استفاده کرده است،از نظر شما تکرار چند کلمه برادر دلالت بر مجرمیت و محکومیت کسی است؟ یا اینکه خریدن سهم و سهام یک شرکت عملی حرام یا بلحاظ قانون عملی مجرمانه است؟ بعد شما از کجا استفاده کردید که اگر کسی مرجعی یا موسسه تحت نظارت و مدیریت مرجعی کار اقتصادی کرد ،سهامی خرید،یا سهامی فروخت،همه اینها در ازاء حمایت از آدمکشی و دزدی کسی یا جایی دیگر است؟ اصلا خود تمسّک شما به چنین اسناد غیر معلوم الصحه با اینگونه محتوا و محور کردن یک تعبیر “برادر”نشان از این دارد که خود شما جزم به وقوع یک جرم ندارید و دستتان کاملا از ارائه سند قابل قبول آنهم به دادگاه صالح نه فضای مجازی و سایت و کانال ،خالیست. گرامی اینها نه نسبتی با ادب انسانی دارد،نه نسبتی با اخلاق دارد،نه نسبتی با قوانین دارد و نه نسبتی با تقوا و مسلمانی،اگر نقدی سیاسی بکسی در هر شان و مقامی داریم منصف باشیم و آنرا با آلودگی کینه و نفرت نیامیزیم.
      با احترام

      ————–

      دوست روحانی من
      کاش این فراخ نگری و سبک گیری – که برای من بسیار خشنود کننده است – و این همه آرامش و غمض عین در این که: این معامله یک کار معمول و متداول بوده و نه چیز دیگر، آنگاه که هزار هزار فرزندان این مردم را به سینه ی دیوار می سپردند و جنابعالی با رجوع به مفاخر علمی خود همگان را یکسره محارب با خدا و رسول حکم می فرمودید نیز دیده می شد.
      با احترام

      .

       
      • آقا سید عزیز
        این سند نشان میدهد که حصرت مرجع محترم اولا کارخانه مصادره ای قند دزفول در اختیارش است و دیگر اینکه خود شخص ایشان در گیر مستقیم معاملات اقتصادی است. همچنین نشان میدهد که دارد سهام آن کارخانه را به دیگران واگذار میکند. یعنی مالک کل این بنگاه اقتصادی در امد زا است.
        خوب با این سند این شایعه که ما در این مورد چیزی نمیدانیم دیگر موردی ندارد. حال آیا ایشان با استفاده از مقام مرجعیت توانسته این شرکت مهم اقتصادی را صاحب شود و یا از طریق مزایده؟ ایشان این کار خانه را چند خریده و پولش را چگونه داده؟ ارزیابی قیمت ان چکونه انجام شده؟ چرا در اختیار وی قرار داده شده؟ آیا ایشان یک نابغه اقتصادی است که این واحد را توسعه دهد؟ آیا این کارخانه که اصلش مال مردم است میباید سهامش چگونه معامله شود؟ گزارشات مالی و حسابرسی آن کجاست؟ مالیات میدهد یا نه؟ و صدها سئوال فنی دیگر…
        همین جناب مکارم برای یک مقاله کم مانده بود دستور قتل دکتر غروی در اصفهان را صادر کند. ایشان صبح تا شب در حال تعیین حرام است. آیا شمای طلبه نباید از وی بخواهید که شفاف باشد. آیا شما بعنوان دوست و شاگرد نباید به وی گوشزد کنید که از مواضع تهمت دوری کن حضرت آقا و ایمان مردم را بباد نده.
        شما ممکن است بگوئی منهم چیزی نمیدانم..بسیار خوب..شما که چیری نمیدانی و جرات سئوال هم نداری اجازه بده که بقیه سئوال بزرگ را طرح کنند . آن مرجع هم بیاید چواب مردم را بدهد..شما هم مساعدت کنید
        خدا را شکر که شما اصلا سیاسی نیستی و هرچه است اخلاق است و اخلاق..

         
        • عثمان گرامی چند چیز را با هم مخلوط کردی،اولا: من نه شاگرد ایشان بوده ام و نه ارتباط و دوستی با ایشان داشته ام.

          ثانیا این جرات نیست که بیایی اینجا با یک اسم مجازی و با اتکاء به یک ورقه که اصالت آن معلوم نیست و سوالات مختلفی متوجه آن هست آبروی اشخاص را بریزید.

          ثالثا:شما بقول معروف اول چیزی را اثبات کن بعد بیا دهها سوال و ابهام کنار آن درست کن،اول اینکه شما از کجا فهمیدی کارخانه قند دزفول یک کارخانه مصادره ای است؟! سندت کو؟ دوم اینکه از کجا برایت معلوم شد که این کارخانه در اختیار این مرجع است؟ سوم اینکه حال فرض کن این کارخانه در تملّک ایشان،کدام قانونی می گوید که خرید و فروش یک کارخانه یا سهام آن بوسیله یک مرجع کاری غیر قانونی است؟ بعد شما هنوز اصل این ماجرا ثابت نشده می روی سراغ اینکه :مزایده اش چطور بود؟! یا کارشناسی قیمتش چگونه بوده؟! یا ایشان نابغه اقتصادی هست یا نیست؟! بعد از کجا فهمیدی اصل این کارخانه مال مردم بوده و ایشان آنرا در اختیار گرفته؟! بعد حال فرض کن ایشان این کارخانه را خریده و مالک شده ،الان بشما چه مربوط است که در مورد حسابرسی یا وضعیت مالیات کارخانه یک شخص سوال و ابهام درست کنید؟ شما مامور اداره دارائی و مالیات هستی؟! واقعا این رویکرد غیر منصفانه و اگر مسلمان باشید خلاف روش و سنت و اخلاق اسلامی شما انسان را بیاد ماجرای “خسن و خسین دختران مغاویه بودند!”می اندازد!
          یک تکه کاغذ که صحت اسنادی آن معلوم نیست مستمسک بی تقوائی و عدم رعایت اخلاق شما می شود،من از آقای نوریزاد مسلمان می پرسم بر فرض اصالت این سند محتوای آن چیست؟ محتوای آن گزارش خرید و فروش یک سهام است،و کجای این خلاف شرع یا قاعده و قانون است؟ ایشان می رود سراغ ماجرای اعدام های سال 67 ! عجب معرکه ایست،قطع نظر از مرجعیت یک شخص آبروی یک انسان و یک مومن را با تکیه بر امور نامعلوم ببرند بعد گریز را بزنند به جای دیگر!

          حالا شما عثمان بمن بگو اصلا “موسسه اقتصادی امام امیر المومنین” با پسوند حوزه علمیه قم پایش بکجا بند است؟! این موسسه اقتصادی کجاست و امتیازش مربوط به کیست؟ و کار آن چیست؟ همینطور هرچه بعنوان یک سر برگ ارائه کردند شما فوری باور می کنی؟ من میدانم که آقای مکارم شیرازی مدرسه ای دارد در قم خیابان صفائیه بعنوان “مدرسه الامام امیر المومنین”که سالها کرسی درس خارج فقه و اصول ایشان آنجا بود،این یک مسجد و مدرسه و حوزه علمی دینی است که مراسم مذهبی هم در آن برگزار می شود،شما تحقیق کن و بگو “موسسه اقتصادی امام امیرالمومنین” با پسوند حوزه علمیه قم چه موسسه ایست،امتیاز آن از کیست و کار اقتصادی این موسسه اقتصادی چیست؟
          بعد “شرکت قند دزفول” چه شرکتی است ،مالک و صاحب امتیاز آن کیست؟ کجاست ؟ کی تاسیس شده؟ هیئت مدیره آن چه کسانی هستند و ارتباط آقای مکارم با این کارخانه چیست؟ بعد لطف کن اگر در تهران هستی این آدرس ذیل این ورقه در تهران را که :”تهران خیابان دکتر فاطمی خیابان هشت بهشت نبش کوچه دوم پلاک 11 طبقه دوم، چک کن ببین ارتباط این آدرس با کارخانه قند دزفول چیست؟ ارتباطش با موسسه اقتصادی امام امیر المومنین (؟در قم؟ در دزفول؟ در تهران؟) چیست؟ اسامی “عزت الله مراد آبادی ،محسن میرزا عبد الله،مجید احمدی،چه کسانی هستند و ارتباظشان با آن موسسه و آن کارخانه چیست؟ آیا هستند واقعا این اسامی یا جعلی اند؟ همینطور نورالله نیازی که مطابق این کاغذ سهامی به او فروخته شده کیست و کجاست؟ تاریخ این سند آیا تاریخ درستی است و با اجزاء دیگر محتوای آن هماهنگ است؟ و….

          اینهمه ابهام در مورد این قطعه کاغذ که اخیرا در تلگرام گذاشته شد مطرح است بعد کسی آنرا بدون تثبّت و تحقیق روی کانال و سایت خود قرار می دهد شما هم همینطور هوائی و روی بدبینی های سیاسی روی آن مانور می دهید و آبروی اشخاص را می برید؟ خوب یکقدری به انسانیت و ادب اخلاقی بها دهید، اگر متشرّع هستید و دین دارید بدانید که ریختن آبروی مومن قطع نظر از اسم و عنوان اجتماعی او حرام و از گناهان سنگین است و اگر دین و ایمان ندارید لااقل انسان آزاده و اخلاقی باشید و با ظنّیّات اثبات نشده آبروی کسی را نریزید.ضمنا من چند لینک تکذیبه برایتان می گذارم،در آنها هم درنگی کنید:

          http://mighatemehr.ir/fa/?p=665
          —-
          http://www.fardanews.com/fa/news/708256/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%AF%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AF-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%85-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D8%B4%DA%A9%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
          —–
          https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=4&lid=0&mid=60303

          http://www.nasr40.blogfa.com/post-10.aspx
          —-
          http://www.ilna.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-3/566520-%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4-%D8%AF%D9%81%D8%AA%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%85-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%AF%D9%87%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9-%D8%B3%D8%B1%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%87

          —————————-

          سید مرتضای گرامی

          گندکاری های شخص آیت الله مکارم شیرازی و پسرانش و بستگانش بسیار فراتر از این است که شما تلاش بکنید برای یک برگه ای که در تلگرام منتشر شده، ابهام بتراشید و از این آیت الله پر مفسده رفع اتهام بفرمایید. داستان فساد در بیت مکارم شیرازی از حنس فساد در بیت رهبری و بیت بسیاری از آیت الله های چاکر مسلک است. مکارم شیرازی تا خرخره در فساد مالی بستگانش فرو رفته و نمی تواند پای خود را از این گند بزرگ بدر ببرد. چرا که بستگانش با اعتنا به نفوذ این آیت الله شکر دوست، به همه ی فرصت های شکرخواری نائل آمده اند. یک چند تایی تقدیم به شما. گرچه ظاهرا از در و دیوار برای شما سند بیاورند مختصری تردید در باور حتمی شما ایجاد نمی شود. که اگر شده بود، تا کنون رخ داده بود. مکارم شیرازی یک منافق بزرگ است. زمانی در مجلس خبرگان بشدت از تمرکز قدرت روحانیان در اصل ولایت فقیه تبری می جوید و بعدها که سبیل شان چرب می شود، جز چاکری برای ولی فقیه دآبی ندارند:

          یک: https://ir.voanews.com/a/last-page-11-20-2015-makarem-shirazi/3068183.html

          دو: https://www.youtube.com/watch?v=1YO4Csiplmw

          سه: https://www.youtube.com/watch?v=bHCR7fZXIeM

          چهار: https://www.youtube.com/watch?v=azjp6qp3YMw

           
          • نوریزاد گرامی
            قبلا هم تصمیم داشتم که دیگر با شما گفتگو نکنم،چون بنظرم گفتگو با شما بیفائده است،الان هم جز ابراز تاسف برای شما و رویکردهای شما چیزی نمی توانم بگویم جز اینکه متاسفانه ذهن شما مشوب شده است و به لوازم گفتار خود نمی اندیشید،وقتی استناد شما در تهمت زدن به اشخاص و توهین به آنها به امثال “وی او ای” و سخنان تکراری و شایعاتی است که دشمنان این نظام می سازند و آنها را وحی منزل فرض می کنید من چیزی جز تاسف برایتان ندارم،من این لینک ها را قبلا دیده ام ،سخنان یک مجری در استودیویی در رادیو امریکا و هوچیگیری های فردی مثل پالیزدار،اینها سند شماست برای متهم کردن و محکوم کردن افراد ،این عبارت های وی او ای شماست :

            “از اوایل انقلاب، تعدادی از کارخانه‌های تولید شکر ایران به افرادی از سوی رأس حکومت و افرادی از خانواده آیت‌الله مکارم شیرازی واگذار شده…”

            “..محمد علی پسر آیت‌الله مکارم که در تهران تاجر است، و دامادش جواد مدلل شکر را ارزان وارد می کردند و تا قبل از روی کار آمدن احمدی نژاد، دولت به تولیدکنندگان داخلی مابه‌التفاوتی می‌پرداخت تا ضرر نکنند…”
            “گفته می‌شود آیت‌الله مکارم و مصباح به دولت فشار آوردند تا پرداخت سوبسید به شکر داخلی را قطع کند…الخ”
            گفته می شود..! دامادش مدلّل ….!و ….
            اینها و امثال آن برگه نوظهور اسناد توهین ها و تهمت های شماست به یک مرجع تقلید شیعه،الان برای همه روشن شده است که فردی بنام “مدلّل”داماد ایشان نیست و ربطی به ایشان نداشته ،همین کافیست که شما را متهم کنند به دروغگوئی و افتراء و نشر اکاذیب،و همین کافیست برای انسان منصف تا برود در خلوت خود استغفار کند از پافشاری بر جهل،دروغ و سخنان دروغ رسانه های معلوم الحال مثل آن مجری وی او ای با آن ادا اطوار تنفر آورش، دوستی شما الان با امثال این مجری و اشباه اوست لذا گمان می کنم بحث با شما بیفائده است،غرضم توهین و جسارت نیست ولی بگمانم ذهن شما آسیب دیده،و شما محصور شده اید بین برخی دگم ها و تشویق های دشمنان این انقلاب. در مورد ابراز نظر در مجلس خبرگان هم اشتباه می کنید،اینکه ولایت فقیه بصورت قانون در قانون اساسی نیاید فقط نظر ایشان نبود،نظر برخی دیگر هم بوده است اینها در متن مذاکرات قانون اساسی هست،پس این را نمی شود نفاق نامید برای اینکه کسی که نظرش را و استدلالش را صریح بگوید و رای خود را بدهد و در عین حال ملتزم به قانون تصویب شده توسط اکثریت شود عقلاء منافق نمی نامند،این التزام بقانون نام دارد که متاسفانه شما اکنون فاقد آن هستید و به رای و نظر عموم مردم ایران احترام نمی گذارید،در واقع مردم ایران از نظر شما همین اقلیتی هستند که از دور و نزدیک برای شما هورا می کشند و شما را قهرمان می خوانند و انسان است دیگر کم کم حتی وقتی یک امر موهومبرای او تکرار و تلقین شود آنرا باور می کند یا بخود می باوراند،و شما در این تعبیرات حقیقتا از ادب خارج می شوید و بافراد توهین می کنید و برای این توهین ها محمل های موهوم و خیالی می بافید و در عین حال شب و روز از ادب و احترام و انسانیت و حزب مودّبان می گویید،من کاملا در یافتم بحث با شما بیفائده است ، شما به برخی امور خو کرده اید، شما کار خود کنید من نیز کار خود.

            ———

            درود دوست گرامی
            همان وی او ای مصاحبه کرده با پسر آقای مکارم شیرازی. ببینید او چه با پیچش های شرعی چگونه واقعیتی به بزرگی گنبدها و گلدسته های قم را کتمان می کند که: ما دامادی به اسم مدلل نداریم. کاش نان از حریت مان می خوردیم. و نه از دین مان.

            .

             
          • ممنون از پاسخ محبّت آمیز و دوستانه شما،از گفتگو با شما دریافتم که :1-امر نان خوردن دائر بین ایندو شقّ است که :نان از خریّت خوردن و نان دین خوردن،و بیقین شما نان دین نمی خورید 2- اینکه جواد مدلّل داماد آقای مکارم است واقعیتی به بزرگی گنبدها و گلدسته های قم است.
            از گفتگو با شما موسّس حزب مودّبان بهره مند شدم
            سپاس

             
      • نوریزاد برادر شما دیگر برای ما آخوند مشو ! “چشمپوشی ” ترکیبی به این زیبایی چه بدی داشت که
        ” غمض عین ” دلت را برد ؟

         
  157. هاشمی شاهرودی (شما بخونین عراقی) برای “تکمیل دوره درمان” به خارج از کشور رفته است.
    مش قاسم: از اون دردهای آخوندی گرفته که فقط توی لندن علاج میشه.

     
  158. سردار/* شکست خورده نقدی**: رابطه با آمریکا به معنای تمام شدن آزادی و مبتلا شدن به فساد است.
    مش قاسم: ای برادر قاچاقچی، برای مبتلا شدن به فساد امثال تو به امریکا احتیاج ندارن.

    /*: ک
    ** اونایی که عقدی بودن چه …(سه نقطه از مش قاسم) بودن که این یکی دیگه نقدی بوده.

     
  159. با درود

    به میمنت و مبارکی بزودی حزب
    ( مؤدبان) با الطاف و عنایات جناب دکتر نوریزاد به فعالیت میپردازد و شافع کل امراض و مسائل و مشکلات ارضی و سماوی و مبتلا به جامعه هزار درده و مجمع الامراض ایران خواهد شد و همه را یکجا لقمه چپ خودش خواهد کرد.
    بیخود نیست که حضرت جلال الممالک
    ( ایرج میرزا) فرموده :

    چون با ادب و تمیز باشی
    نزد همه کس عزیز باشی

    از همین ابتدا هم بخوبی پیداست که حزبی که بتواند همزمان همه کس اعم از شهری و روستایی و کارگر و کارمند و زندانی و زندانبان و سردار و سربار و حاکم و محکوم و حتی بازجویی که تجاوز جنسی به زندانی را وظیفه شرعی خود میداند و برای خشنودی انبیاء و اولیا به آنها تجاوز میکند را زیر پر و بال خود می گیرد تا چه حد محبوب دلها خواهد بود. اگر از خبر تأسیس چنین حزب فخیمه و فانتزی ای مؤسسان حزب ژاکوبنها و بلشویکها هم در گور میلرزند به جهنم، ما را با عالم و آدم کاری نیست. مؤئسس چنین حزبی جناب دکترنوریزاد است، هنر مندی که مادر دهر تنها همین یکی را در چنته امکان خود داشت و خوشبختانه جهت التیام زخمهای ناسور نسلهای سوخته و نیم سوز و تمام سوز به نسل ما هدیه کرد تا همانطور که تابلوهای زیبا ولی بی معنا میکشد، حزبی زیبا و بی معنی هم تأسیس کند و انقلابی بی معنی تر را به پیروز و به سر منزل مقصود برساند . روزی که چنین حزب مؤدب و بدون گرایش طبقاتی و بی معنا و بی هدفی رسماً اقدام به عضو گیری کند معلوم میشود که تمام انقلابیون گذشته کلهم اجمعین راه خطا پیموده اند که احزاب بد، بد و خشن درست کرده و بیخودی اسامی کارگران و کشاورزان و عمله و فعله نتراشیده و نخراشیده شهرستانی و بلانسبت دهاتیهایی که بوی عرق پا و حتی تپاله گاو و گوسفند میدهند و بیشترشان هم لهجه های خنده دار برای مرکزیون داشته و دارند را نام نویسی کرده و آنها را سازمان میداده اند.
    (اعضای حزب باید با ادب باشند، چه معنی دارد بی تربیت هایی که ذره ای آداب معاشرت بلد نبوده و همیشه هم به دنبال جنگ و دعوا با پولدارها و نزولخوارها و کارفرماهای شیک و خوش عطر و لباس بوده و فحشهای بد میداده اند را در حزب نام نویسی کرد؟ ) آری اعضای با ادب حزب« مؤدبان »همچون مؤسس گرامیش چنان مبادی آداب خواهند بود و چنان نیکو سخن خواهند گفت که هر کس بشنود خیال خواهد کرد که آنها از نسل و نوادگان سعدی و حافظ و نظامی و جامی و سنایی و سهراب سپهری و نیما یوشیج و فروغ فرخزاد و پروین اعتصامی و احمد شاملوند که همینجوری ادب از سراپایشان میریزد و میخوانند :

    ما بچه های ناز، نازی
    یواش، یواش میریم بازی
    دست به گلها نمیزنیم
    شاخه ها را نمیشکنیم
    هر کی به گل دست بزنه
    شاپرک نیشش میزنه…..

    ( پیشنهاد میشود که از موسیقیدان مؤدبی بخواهید آهنگی برای همین شعر حماسی که به قول مظفرالدین شاه« ایشاالله رحمان » هنگام ساقط کردن نظام کلیه اعضای
    با ادبها دسته جمعی خواهند خواند بسازد تا چشمش کور شود هر آنکس که نتواند دید. )

    ————-

    درود دوست گرامی
    کاش به سطحی ترین برداشت ممکن از نوشته ی من داخل نمی شدید. گمانم بر این است که این نظام، با همه ی آیت الله هایی که بضرب پول و چماق با خود همراه کرده، یک بی ادب بزرگ است. ادب را – در خود نوشته اشاره کرده ام – به: ما بچه های نازنازی برداشت نکنید. در بی ادبی این نظام، حتی از قرآن و قرآن خوانی، آدمهایی چون سعید طوسی برکشیده می شوند. و سپاه رسما به قاچاق و توزیع مواد مخدر می پردازد. و آخوندها دستشان به خون معترضان و مردم منطقه آغشته می شود. و البته به پول مردم. اینها همه بی ادبی است. حتی برج سازی های سپاه و زمینخواری ها که نه بل ایرانخواری هایش. نیازی نبود بیش تر وابشکافم که منظور من از حزب با ادبان، آدمهای اطو کشیده و لفظ قلم است. بل، با ابزار و اخلاق با ادبی – در همه ی عرصه ها – به مبارزه با بی ادبان رفتن. این ظاهرا نباید به مداقه ی بیشتری احتیاجش بود؟ بود؟ با ادبان، از بدکاری هایی که بی ادبان بدان مشغولند دوری می کنند و خود را با ذات خوبی همطراز می کنند.

    .

     
    • شفیعی گرامی کامنتت تهوع آوره و واقعا می رساند که هیچ درکی از آنچه نوریزاد نوشته نداشته اید. هر چند انتقادهای زیادی به حزب مورد نظر نوریزاد هست. ولی اگر نوشته های نوریزاد را دنبال کرده بودید و شناختی از ایشان داشتید نه این برداشت کودکانه را میکردید و نه این کامنت تهوع آور می نوشتید. جالبه که سنگ کارگر و پرولتر را هم به سینه می زنید.

       
      • با سلام

        مزدک گرامی، آیا دکتر نوریزاد فیلسوف و جامعه شناس هستند و آثاری نگاشته اند و در آن واژه« با ادب »را از منظر جامعه شناختی و جایگاه طبقاتیش تشریح کرده اند؟ همانطور که مارکس تعریف خاصی از پرولتر و لمپن دارد و مردم آنها را به یک معنا میگیرند، اما دکتر نوریزاد گرامی تعریفی ذهنی و مختص به خود از با ادب و بی ادب دارد. فرض کنید این کلمات و این ادبیات را به زبانی غیر از فارسی برگردانیم تا مردمان غیر فارس زبانهم از این معارف بر خوردار شوند، آیا سایر ملل هم این کلمات را به همان معنای ذهنی دکتر نوریزاد میگیرند.
        بنده منکر فضایل دکتر نوریزاد نیستم و حتی بسیاری از خو وخصال ایشان را ستودنی میدانم، ولی ایشان دانش جامعه شناختی ندارد، ایشان در پاسخ به یکی از کامنتهای بنده که آخوندها را جزء لمپنها دانسته ام، نوشته :« دوست گرامی
        این تقسیم بندی های شما – با هر درستی و نادرستی اش – می تواند در کتاب های تئوریِ کمونیستی و سوسیالیستی مدفون باشد. چرا؟ چون در اینجا، – در ایران – همان ها که شما لمپن شان می نامید، بجوری بساط تئوری های شما را در هم می پیچند که هم کارگران و هم کارفرمایان، فی المجلس، آنچنان موضع طبقاتی خود را فراموش کنند که در سایه ی همان لمپن ها برای چشیدنِ یک ذره زندگی به التماس بیفتند. »
        ملاحظه فرمودید! گویی سفاکی و شکنجه اسیران و بندیان، اشخاص سفاک را تا حد یک طبقه اجتماعی ارتقاء میدهد. جامعه شناسی هم مثل هر علمی اصطلاحات خاص خود را دارد و ناگزیر باید همانها را بکار برد تا بار معنایی خود را به ذهن مخاطب منتقل کنند و همه آنها را به یک معنا بگیرند.

        با احترام.

         
    • تف سر بالا

      با سلا م به جناب آقای شفیعی , دوست گرامی شما اگر مخالف پیشنهاد جناب نوریزاد هستید چرا به این شکل چندش آور نارضایتیتان را ابراز کرده اید ؟ چرا به جای تمسخر ایشان با ارائه دلایل قانع کننده بیفایده بودن پیشنهاد ایشان را نشان ندادید و در عوض ایشان را تحقیر کرده اید ؟ خوب نبود که اول راه انتقاد دوستانه و محترمانه را میازمودید و بعد اگر آ ن نتیجه نمیداد شمشیر بر میکشیدید ؟ این کار شما جز آنکه از اعتبار شما بسیار کاست کار دیگری نکرد . کارتان خوب نبود !

       
    • چناب شقیعی گرامی اگر انتقادی به نوشتار اقای نوریزاد هست راهش متلک ومسخره کردن نیست شاید من ودیگران هم نقدی به پیشنهاد ایشان داشته باشیم که من منتظر اتمام نوشته ایشان هستم تا در مورد کل ان بتوانم بحثی داشته باشم واما در مورد طبفات در جامعه طبقه میان کارگروسرمایه دار مشخص نیست درخالیکه تعداد افراد انها کم نیستند لذا باید تکلیف انان نیز روشن باشد امیدوارم نوشته های بعدی شما عاری از تعصب وارامتر باشد با احترام

       
    • جناب شفیعی حالا چه تعجیلی برای نوشتن داری شمایی که از نوشته‌ها و واکنش‌هایت پر پیداست خود را از زحمت اقلی شناخت نسبت به صاحب سایت و سایرین بی‌ نیاز دیده ای؟ تنها با گفته‌ها و مشاهدات و تجارب نیست که،اما اسناد نشان می‌‌دهد قدیمی‌ترین و منسجم‌ترین حزبی که همیشه دربست مطیع اوامر و فرامین روسیه بوده یکی‌ از ماموریت‌های ثابت و بی‌ تنازل رفتار این حزب این بوده تا هر کس و هر نخبه و استعدادی که با اقبال و حمایت مردم مواجه می‌‌شده وی را با توسل به هر شیوهٔ رزیلانهٔ ممکنی از دور خارج کنند و انگ‌ها به وی بچسبانند. اینکه شما دیر آمده‌ای طوری نیست اما رویکرد ضرب المثل به کاهدان زدن را از خود به جای میگذاری،یعنی‌ کاری که دیگری نیز در این سایت انجام می‌‌دهد و بنا به توهمی مزمن دیگران را سر در زیر برف تصور کرده تا خیلی‌ گنده و شاخص دیده شود. خود دانی‌ پا جای پای وی نگذار که دیریست بی‌ اعتبار است و حنایش رنگی‌ ندارد.

       
  160. جناب نوریزاد درود
    حتما سرکارعالی آقای روح الله زم ( آخوند ) اسبق را میشناسید ( سازمان تبلیغات اسلامی ) این اواخر در خارج از کشور صحبت های زیادی کرده که نمونه آن لینک زیر است که پرده از پول شویی جمعی از سران نظام و جریان مافیایی و سرانجام پول های مردم و انتقال آن ها به خارج از کشور پرده بر میدارد نظر آن جناب چیست . با سپاس
    https://ir.voanews.com/a/last-page-4/4175688.html

    —————–

    درود دوست گرامی
    روح الله که از موسسان آمدنیوز است، فرزند حاج آقا زم است. خود روح الله، روحانی نبوده و نیست.

    .

     
  161. چرا احتمال جنگ با ایران بیش از جنگ با کره شمالی است؟

    دلایل متعددی برای این امر وجود دارد. اول اینکه ژاپن و به ویژه کره جنوبی که از متحدان آمریکا هستند ممکن است از این جنگ دچار آسیب شوند. بنابراین احتمالا آمریکا به جای جنگ با کره شمالی به دنبال مذاکره برای رسیدن به توافق باشد. دوم اینکه احتمال دخالت چین در این جنگ نیز وجود دارد و سوم اینکه ممکن است کره شمالی از تسلیحات اتمی خود در مناطق تحت سلطه آمریکا استفاده کند.
    اما این مسئله در مورد ایران کاملا تفاوت دارد. درست است که ایران در مورد قدرت نظامی و به ویژه موشک های بالستیک خود صحبت می کند، اما حقیقت این است که ایران از نظر نظامی به ویژه در نیروی هوایی و سیستم دفاع هوایی ضعیف است. با یک بمباران یک هفته ای، آمریکا می تواند آسیب زیادی به زیرساخت های نظامی و اقتصادی ایران وارد کند.
    …………………..
    از بین بردن ایران درست در زمانی که رهبران عرب به نظر می رسد تمایل دارند که فلسطین را رها کنند، باعث خواهد شد که روند توافق بین فلسطین و اسرائیل سرعت بگیرد. چون ایران تنها کشوری است که حاضر است منافع ملی خودش را قربانی آزادی فلسطین کند.
    این تمایل در بعضی کشورهای عربی مانند عربستان سعودی و امارات و مصر وجود دارد. آنها مدت هاست منتظر حمله آمریکا به ایران هستند. درخواست آخرین پادشاه عربستان سعودی مبنی بر اینکه آمریکا باید “سر این مار را از تنش جدا کند” -که منظور ایران است- شاهدی بر این ادعاست. اخیرا جان کری، وزیر سابق امور خارجه، بیان کرده است که در حالی که آمریکا سعی در رسیدن به توافقی بر سر برنامه اتمی ایران از راه مذاکره را داشت چگونه اسرائیل و مصر و عربستان سعودی برای حمله به ایران، ایالات متحده را تحت فشار قرار داده بودند. این کشور های عربی هنوز دست از خواسته خود برنداشته بلکه مشتاق تر هم شده اند.
    …………….
    http://news.gooya.com/2017/12/post-10402.php

     
    • برخی مدعیان میهن دوستی و ایرانیت و حقوق بشر،هنوز خواب بمباران یک هفته ای کشورشان ایران توسط هواپیماهای عمو سام و بابا ترامپ را می بینند و فرش قرمزی که بدنبال آن برای این مدعیان پهن خواهد شد و به آمال و آرزوهای خویش خواهند رسید! عجب میهن پرستان مودّبی!

       
      • سید مرتضی اگر سگ ///////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

         
        • مزدک ////// و //////// چرا تو //////////۷ به جای حرف درست دائما ///////////////// مگر تو از //////////////// بی ////////////////. از اول هم معلوم بود که تو /////////////// در زمان بچگیت هی ////////////////////// میچرخیدی و //////////////////// نه ما اهلش نیستیم /////////////////////۷. حالا هم که بزرگشده ای آ ن جایت هنوز //////////////////////از ما چرا ؟ //////////////////////////و اما ////////////////////////////. تا کی میخواهی اینطور بنوسی ای ////////////////////////////////تا این که ////////////////////////////////////// . حرفهای تکراریت که به ///////////////////////////// میخورد به چه درد ما میخورد ای ///////////////////////////////////////.

          ——————–

          این حذف ها از من نیست. از خود نویسنده است.

          .

           
  162. جناب نوری زاد
    درود
    مطرح کردن چنین عنوانی برای پست حاضر و همچنین در پی آن نوشتۀ تکمیلی شما مرا بر آن داشت تا نقدی در رد این نوشته بیاورم؛ اینگونه راه حل هایی که شما ارائه میدهید، که احتمالاً ادامه هم دارد، نشان از عدم شناخت شماست.
    حتماً میپرسید چگونه؟
    عرض میکنم:

    مهمترین دلیل من بر رد این راه حل، اینست که شما شناختی از مردم ایران ندارید و یا اینکه این راه حل شما مربوط میشود به حدود 100 سال آینده که آنهم بعید میدانم ایرانی ای که هزاران سال تغییر نکرده چگونه میتواند طی چند سال آینده تغییر کند؟!
    شما میفرمایید که :
    ” از کجا شروع کنیم؟
    از خودمان. که: با ادب باشیم. و در گام نخست، کینه ها و ناپسندی ها و بد اخلاقی ها و زشت گویی ها را از ذهن و زبانمان دور کنیم. ”
    خب عزیز برادر، شما با اینگونه کلی گویی ها و نسخه پیچیدن ها که نمیتوانید منتظر یک معجزه باشید؟ بجای اینگونه فتواهای شعارگونه و خالی از پشتوانۀ عملی، بهتر نیست که راه حل شما با توجه به خصوصیات اخلاقیِ ایرانی امروز باشد؟ اینگونه که شما نسخه پیچیدید که باید ایرانیان ابتدا بدنبال تهذیب و تزکیه بروند و پس از سالها تمرین و تجربه و تازه پس از مؤفقیت در رسیدن به جایگاه ادب مندی، آنگاه تازه میرسند به نقطه سرخط!
    من بارها به شما نقد داشته ام و فشرده شده اش میشود اینکه: شما به نوعی هوایی عمل میکنید و در عوالمی سیر و سیاحت میکنید که با واقعیات زمان در تضّاد است.
    این فرمول شما مرا یاد انقلاب هند می اندازد؛ نمیشود در ایران از فرمول انقلاب هند و شخص گاندی پیروی کرد، چرا که تفاوت فاحشی بین آداب و رسوم و نوع زندگی و عقاید ما ایرانیان با هندی ها وجود دارد. نه ما هندی هستیم و نه رهبری مانند گاندی داریم که صادقانه هدایتمان کند و تغییر را ابتدا از خودش شروع کند و فقط شعار ندهد.
    انقلاب به روش گاندی و با پیروی از “قانون کارما” در ایران جواب نمیدهد.
    در ایران امروز همه از هم دارند سبقت میگیرند در استفاده از ابزار تکنولوژی و چشم و هم چشمی دارد بیداد میکند؛ همه مادی نگر شده اند و هر کس به فکر خودش است، نه انسجامی وجود دارد نه وحدت رویه ای، نه رهبری ثابت قدم و استوار و صادق و نه مردمی که فقر را نه بلای آسمانی که راه رستگاری و رهایی بدانند. مردمی اینگونه مصرف زده را که فقر را ننگ میداند نمیشود تشویق به تحریم همه جانبه با فقر مقدس کرد.
    حال شما در چنین وضعیتی بدنبال ادب هستید؟! کسی که برای رسیدن به خواسته هایش حاضر است همه چیز را زیر پا بگذارد دیگر جایی برای ادب نمیماند.
    اصولاً ایرانی جماعت به هیچ عنوان نمیتواند شبیه هندیها رفتار کند آنهم هندیهای زمان گاندی؛ و این فرمول انقلابی شما که شرط اول را ادب مندی قرار دادی از پای بست ویران است… و از دید آنهایی که به شما سوء ظن دارند؛ مردم را دنبال نخود سیاه فرستادن … خود به خوبی میدانید که شرایط آن زمان هندوستان هم با شرایط امروز ایران بسیار متفاوت است…آنهم از همه نظر… من قصد توضیح بیشتر داشتم ولی همینقدر کفایت میکند.

    سخن من اینست :
    1- نسخه پیچی یک قانون دارد که هم مهمترین قانون است و هم اولین و آخرین قانون و آن اینست که “نسخه را باید با توجه به وضعیت امروز پیچید” و نه اینکه حواله داد به آینده ای دور!
    جناب نوری زاد، شما هم باید ایرانیان را آنگونه که هستند محترم بشمارید با تمامی محسّنات و نواقص؛ و طبق آنچه که امروز هستند نسخه بپیچید و نه اینکه آنها را حواله بدهید به ادب مند شدن، دوری از کینه ورزی و بداخلاقی و زشت گویی.
    اینها که شما اعلام انزجار میکنید در فرهنگ مردم عجین شده و باید با کمک جستن از همین خصوصیات نسخه پیچید.

    2- انقلاب در هر کشور روشی و آداب و رسومی دارد خاص همان منطقه و نمیشود از دیگر انقلابها کپی برداری کرد.
    یک دلیل روشن برای شما بیاورم و آن عدم مؤفقیت دالایی لامای کنونی ( لقب شخص ) با بکار بردن شیوۀ گاندی در تبّت چین است.
    دالایی لاما در مورد گاندی اینچنین میگوید:
    “گاندی پیشگام بود و راه را نشان داد و من او را سرمشق قرار دادم و راه او را دنبال می کنم. وانگهی، بی تردید در عصر ما، در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم، ما چه بسا علمی تر شده ایم و در نگرش خود نرمش بیشتری داریم. اما مهاتما گاندی یک قدیس بود و من انسان کوچکی هستم. با این همه راهبرد من از عدم خشونت متکی بر آموزش ها نیست، بر عقل سلیم تکیه دارد. هرگاه درباره عدم خشونت صحبت می کنم به بودا و یا سنت دینی دیگری ارجاع نمی دهم، فقط از تجربه های مشترک می گویم. خشونت یعنی آزار، صلح و آرامش تنها به معنی نبود درد نیست، بلکه راهی است برای حمایت و حفاظت از شادی. هدف حفظ خویش است از رنج و ترفیع به سرچشمه شادی درونی. این آرامش است، خواه از طریق دستاوردهای علمی به دست آید خواه از تجارب و دریافت های مشترک.”
    خب، پرسش اینجاست که آیا دالایی لاما مؤفق بود و تبّت را از سلطۀ چین آزاد کرد؟ آیا مردم تبت مانند مردم هند از دالایی لاما حمایت کردند؟ آیا دالایی لاما در تبت و در کنار مردم فقیر تبت ماند یا اینکه تبعید شد و بعد فرار کرد؟ او سالها دور خودش چرخید و هیچ کار مفیدی انجام نداد و فقط برای خودش شهرت جهانی کسب کرد، در بهترین اماکن زندگی کرد، جهانگردی کرد، کلی درس اخلاق داد و جایزۀ نوبل گرفت! پس… تبّت چه شد؟
    نکند جناب نوری زاد هم میخواهد مانند دالایی لاما باشد؟! باید مانند گاندی بود…سریع و کوبنده و مؤثر و در عین حال با کمترین خون ریزی. در کنار مردم و با مردم. همچنین در زمان حال و با توجه به شناخت کافی از مردم کشور و اوضاع مملکت نسخه ای ناب پیچید.
    پس، اصلی ترین کار و مهمترین عامل پیروزی در انقلاب آنهم با کمترین خون ریزی و تلفات، استفاده از نبوغ جامعه شناسی و تلفیق درست و بجا، با کنار هم قرار دادن تمامی اجزای مؤثر در پیروزی یک انقلاب است…
    همان روشی که گاندی بکار برد؛
    ( مردم را همانگونه که هستند پذیرفت و راهنمایی کرد و خودش شد اولین نفر و پیشگام … و دیگران هم بدنبال او )

     
  163. تقدیم به جناب شفیعی. جناب شفیعی ما از ایدیولوژی و دین می ترسیم! آخه بدجوری تو پوزمون زدن! خودتون نگاه کنید اگر تا حالا ندیده و یا نه شنیده اید!

    ……….
    خاطرات بازمانده ای ازاردوگاههای کاراجباری”استالين”
    https://www.youtube.com/watch?v=VsTCYOSDudk
    خاطرات بازمانده ای ازاردوگاههای کاراجباری”استالين”(
    2
    https://www.youtube.com/watch?v=Mx8Yj0yGJb8

    خاطرات بازمانده ای ازاردوگاههای کاراجباری”استالين”(
    3
    https://www.youtube.com/watch?v=qhpyR4MVLYI

     
    • با درود

      جناب مزدک1، در جوابیه ای دیگر فهرست کتابهایی که در مورد جنایات مخوف استالین خوانده و بیادم مانده بود را برایتان فرستادم. اما هر چه به متون سر تا پا توهین و فحاشی و پر از هاشور شما نگاه میکنم همان روحیه خود پرستی استالین و هیتلر و پُل پت و صدام را در شما میبینم و باورم نمیشود که شما با داشتن چنین روحیه ای ابداً به دمکراسی و حقوق بشر چه غربی و چه شرقی باور و در عمل التزام داشته باشی. شما که حق نوشتن برای جناب سید مرتضی و جناب کاوش و بنده قائل نیستی و با عصبیتی هیستریک و ادبیاتی خشن و عبوس به باورهای دینی و غیر دینی مخاطبانت توهین میکنی و بجز پنداشتهای خود هیچ سخن و منطق و استدلالی را از هیچ کس نمیپذیری، چطور ممکن است پایبند دمکراسی و حقوق بشر و آزادی و برابری باشی؟ شما بیشتر از هر یک از اعضایی که جز کامنت گذاران این وبسایت هستند روحیاتی دیکتاتور مآبانه و مستبدانه از خود بروز میدهی. وقتی در عرصه فکر و اندیشه در این فضای مجازی برای غیر اندیشه خودت حقی و حرمتی قائل نیستی چگونه در عرصه زندگی اجتماعی و تسهیم و تقسیم عادلانه فرصتها و امکانات
      عمومی رعایت حق و حقوق دیگران میکنی؟ لحظه ای با خودت خلوت و به وجدان خودت رجوع کن، ببین درست شبیه همان کسانی نیستی که با بیزاری بر ضدش قلمفرسایی میکنی؟

       
      • شفیعی گرامی کاملا حق با شماست هیتلر و استالین و سید مرتضی و نوریزاد و تو و من بدون هیچ استثنایی اگر همه قدرت را بگیریم نه به دمکراسی باوری داریم و نه برای حقوق و افکار مردم تره خرد می کنیم. درست بهمین دلیل است که من باور دارم که قدرت نباید در دست فرد و گروه و حزبی خاص قرار گیرد.و تفکیک قوا و رعایت حقوق انسانها و بخصوص اقلیت در جوامع دمکراتیک درست بهمین خاطر است. چون زبان قدرت رابجز با قدرت نمی توان پاسخ داد.بنابراین ادبی که جناب نوریزاد مطرح می کند کافی برای بزیر کشیدن اراذل و اوباش اسلامی در قدرت نیست.

         
        • کافر همه را بکیش خود پندارد! حال،اینکه شما و هیتلر و استالین دارای شکل و شمایل یکسان هستید و برای حقوق و افکار مردم تره هم خرد نمی کنید ،که دلیل این نمی شود که چنین چیزی را به دیگران نسبت دهید! اقرار عقلاء علی انفسهم جایز است نه علی غیرهم!

           
          • ببخشید سید مرتضی این که نوشتی ” قر قره علی فسقلی نه علی غیرتیه ” یعنی چی ؟

             
          • سلام،اشاره من به قاعده حقوقی قضائی “اقرار العقلاء علی انفسهم جائز” است،مضمون این قاعده این است که اگر کسی در حال عقل و اختیار اقراری به چیزی کرد،از نظر حقوقی و قضائی ،مضمون اقرار او فقط در باره خود او جایز و نافذ است و لوازم مختلف بر آن مترتب می شود ،بنابر این اگر مضمون اقرار او چیزی بر علیه دیگری باشد این اقرار از او مسموع نیست ،در واقع اگر کسی در باره کس دیگری چیزی می گوید محتوای آن باز می گردد به شهادت بر ضرر یا نفع او ،یا ایراد اتهام به او ،و در نتیجه این قاعده عقلائی و شرعی، هرکس فقط می تواند در باره قول یا فعل خود اقرار کند و اقرار او در باره دیگران اقرار مسموع نیست و به آن ترتیب اثر داده نمی شود.

            —————-

            درود سیدمرتضای گرامی
            خوشحالیم از تماشای جمال مبارک شما
            جناب آنارشیست، آن عکس را تکذیب کرد. من دقت کردم که این پست و این عکس شما مبادا از جانب دیگری باشد اما به اسم شما. دیدم نخیر، همان سیدمرتضای خودمان است. بهر روی جای خوشبختی ست. امید که این سنت حسنه از طرف دوستان دیگر ادامه یابد.

            .

             
          • سلام و سپاس نوریزاد گرامی

            بله این عکس خود من هست مربوط به سه چهار سال قبل و آن کودک در آغوشم فرزند یکی از برادران من در تهران،از مدتی قبل در فکر این بودم که عکسی کنار کامنت هایم بگذارم تا اینکه به کامنت منتسب به دوستمان آنارشیست برخوردم و تصور کردم آن کامنت و عکس از خود ایشان است،در بنده نیز انگیزه تشدید شد که عکسم را ارسال کنم،البته بعد معلوم شد که باز یکی از شیاطین مودّب این سایت،در حق دوستمان شیطنت و کم لطفی کرده است،بنده بدینوسیله از دوستمان آنارشیست پوزش می خواهم که به آن نوشته و عکس ترتیب اثر دادم و چیزی نوشتم،توصیه ام به شیطان مورد نظر و امثال او این است که از اخلاق و انسانیت خارج نشود و خود را بجای دیگران جا نزند،نیز توصیه ام به آنارشیست گرامی این است که برای تفکیک سره از ناسره، ایمیلی جهت شناسائی و تفکیک نزد شما قرار دهد،کاری که بنده کرده ام و از جعل و شیطنت شیاطین انسان نما مصون مانده ام.
            البته ارسال عکس کنار نوشته اندکی ارسال های مرا دچار مشکل کرده است،شاید بعد فقط متن بفرستم خصوصا با حساسیّت های آلرژیکی که در این سایت نسبت به آخوند و عمامه هست!
            با احترام

             
  164. مصلح آبادی اراکی

    سلام اخبار خفیه ی قبل و جدید را داشته باشید. حجت الاسلام نصرالله پژمان‌فر ریاست جامعة‌المصطفي شهر قم با تاکید بر ريل‌گذاري غلط دولت در فرهنگ، گفته است : با اين لايحه دولت در سال 1397 ، سال آينده در حوزه مديريت فرهنگي کشور اتفاق ناخوشايندي می افتد . بودجه بخش‌هايي که امروز مأموريت فرهنگ‌سازي و اسلامي‌سازي جامعه را بر عهده دارند، افزايشي که متناسب با مأموريت اين بخش‌ها باشد ، ندارد ‌و جامعةالمصطفي وضعيت‌ سخت‌تري دارد ! حجت الاسلام نصرالله پژمان‌فر گفته است که این جامعة‌المصطفي نهادي آموزشي براي گسترش تشيع در ساير کشورها است . چند پژوهشگاه، مجتمع عالي فقه دارد که در قم مستقرند . اما در ۶۰ کشور مسلمان جهان شعبه دارد . آن جا افراد مناسب اسلام را شناسايي و آنها را براي آموزش طلبگي به قم اعزام مي‌کند . آن ها در حوزه علميه قم آموزش ديده و بعد براي صدور انقلاب اسلامي به کشورهاي خود اعزام مي‌شوند . همچنین جامعة‌المصطفي حدود ۴۰ هزار طلبه خارجي و ۴۰ هزار فارغ‌التحصيل دارد .حجت الاسلام نصرالله پژمان‌فر گفته اند : با بودجه‌هاي ريالي دولت برای این جامعه ، بايد با اين وضعيت نابسامان ارزي ، ارز مورد نظر را از بازار آزاد تهيه شود که برای مأموريت‌هاي بين‌المللي مي‌توان گفت با تبديل ريال به دلار، این بودجه ، از بودجه سال قبل نيز کمتر شده و مشکلات عديده‌اي خواهند داشت!!

     
  165. با سلام و درود به نوریزاد گرامی
    کاوش
    8:30 ب.ظ / مارس 1, 2016
    پاسخ به نقد مزدک در پست – من درد مشترکم [یاد آوری پاسخ گذشته به گزافه گویی های تکراری و ملالت آور مزدک به جهت افاضات اخیر در این پست در رابطه با کامنت های شفیعی گرامی]
    مزدک گرامی‌ پریشان گویها و توهم گرایی شدید غالب بر ذهن شما – که در اغلب پست‌های شما و همفکرانتان در این سایت به کرار به چشم می‌خورد –بدون کمترین توجه به محتوای نوشتار و پرسش من از کورس گرامی‌ در مورد نقش فلسفه و وضعیت امروز یونان – ناشی‌ از دلبستگی‌های شدید قلبی و ذهنی‌ شما به عمو سام و حکومتهای وابستهٔ پیشین پهلوی و خاطرات نستالژیک تاریخ گذشته هیچ گونه انطباق معقول عینی با واقعیت‌های تاریخی نه آنزمان و نه این زمان دارد. البته همانطور که قبلا نیز به دوستان همفکر شما در نقد پست‌هایم پاسخ دادم این سلیقه ها و منافع‌های شخصی‌ جایگزین نقد و تحلیل ساختاری نمیگردد هر چند که نزد شما مقبول و دلپسند باشد. دوست گرامی، عمو سام و تاریخ مشعشع و درخشان آن و یا ساختار طبقاتی جامه ما ساخته “ذهن پریشان گوی مارکسیتی” بنده به زعم شما، نیست. اینجنانب با تکیه به واقع بینی‌ و ابزار تحلیل ساختار گرایی و تاریخی به پدیده اجتماعی صرف نظر از علایق و منافع شخصی‌ نظر می‌کنم. بیان یاس و نامیدی و عصبانیت از دین، مذهب، اسلام شیعی، جمهوری اسلامی، مردم‌سالاری دینی، حکومت دینی ایران گرفته تا تروریسم اسلامی، فرهنگ عرب، عرب ستیزی، تنفر از خاور میانه‌ی بحران زده اسلامی، تنفر از جنبش‌های چپ اندر قیچی و متناقض اسلام آمریکایی و اسلام جهادی داعشی تا اسلام لیبرال امریکایی امارتی و ناتو ایی ترکیه، حتا بیان تنفر از روسیه یا چین در پست‌های این سایت و پست‌های شما و دیگر همفکرانتان موج میزند. کلّ کلّ کردن، مسخره کردن، مشاجره و گاهی پرخاشگری با دوستان متدین اینجا در کنار سینه زدن و سینه چاک کردن برای دموکراسی موهوم آتنی یا واشنگتنی موجود دست پخت عمو سام با رفتار و نگرش عقلانی مدنی منطبق با واقعیات جهانی، منطقه و وطنی مناسبتی ندارد. وصل کردن و تشبیه اعتقادی بینش بنده به آقای جنتی و دلبستگی بنده به روسیه و چین نیز ناشی‌ از همین ذهنیت معیوب شما است. برای چندمین بار من صریحاً تکرار می‌کنم که من نه به “دین مارکس” اعتقاد دارم و نه قصدم تبلیغ این دین یا ایدلوزیست. اگر شما سینه چاکان عمو سام در این توهم اید که فقط “پیروان دین مارکس” پرونده مشعشع و درخشان عمو سام را به رخ او میکشند یا منتقد نظام جهانی کاپیتالیسم مالی‌ و سلطهٔ دلار‌های نفتی‌ بدون پشتوانهٔ تولید یا طلا متکی‌ به ساختار زور اتمی‌ مجتمع نظامی تجاوز کار او هستند، در آنصورت این تصور فقط میتواند ناشی‌ از نا آگاهی‌ شما از ماهیت و ساختار نظام سیاسی – اقتصادی – نظامی امپراطوری عمو سام باشد، نه “خصومت دینی ایدولوزیک” منتقدین.
    دوست گرامی‌ در غرب سرمایه سالار نه انسان سالار وقتی‌ شما بیکار یا بی‌ “حقوق” شدید به همان میزان دچار کسر کرامت میشوید؛ اعتبار شخص اینجا به اعتبار بانکی وی متصل است نه کرامات انسانی‌ شخص.
    حضور هرچه بیشتر ماشین آلات در تولید و رها کردن نیروی انسان برای مشغولیت در نو آوری و خلاقیت سایر امور امری مفید و موافق زمانه فرا گشوده است؛ صاحب یک کارخانه صنعتی‌ از رهبر اتحادیه کارگران برای بازدید پیش از افتتاح واحد تولید پیشرفته با روبات دعوت کرده و در طول بازدید به وی میگوید که این روباتها مزایای فراوانی دارند، منهای سرعت و دقت عمل بدون وقفه کار می‌کنند، و سپس با کنایه به وی گفت آنها تقاضای ‌مرخصی، اضافه دست مزد و اعتصاب هم نخواند کرد، رهبر اتحادیه نیز با کنایه به صاحب کارخانه گفت، حتما این روباتها واسه خرید تولیدادت هم بیرون کارخانه صف میبندند.
    توصیه صمیمانه و دوستانه من به شما این است که دیدگاه و خواستگاه اقتصاد – سیاسی خود را حتی المکان مستقل از تاثیر گرانش فریبکارانه و ظالمانهٔ امپراطوری آمریکا تبیین کنید. حقوق بشر و دموکراسی‌ راستین حامی‌ منافع مردمی، ارزش‌های انسانی‌، صلح جهانی‌ در اختیار امپراطوری عمو سام نیست. امپراطوری عمو سام فقط دشمن اکثریت مردم زحمتکش کشورهای دیگر جهان نیست، جنبش وال استریت و پیدایش سیاستمداری همچون برنی سندرز که خواهان کوتاه کردن دست بانکداران غارتگر جهانی‌ و نظامیگری لجام گسیخته است – که خود برخی‌ نمونه‌های تاریخی و عینی آنچه که پستهای اینجانب مورد نظر بوده – امروز در مقابل چشم همهٔ ما هست. اینجانب بر خلاف تصور شما از “بیماری روانی‌ ضدّ آمریکایی” رنج نمی‌برم. ما باید به عنوان شهروندان دهکدهٔ جهانی هر گونه استثمار، و استبداد را نفی کنیم، نه اینکه از استبداد نعلین بیزار باشیم اما استبداد چکمهٔ وطنی یا عمو سام را بپذیریم.
    بر خلاف جناب عالی‌ و دوستان هم فکرتان بنده به مراتب بیشتر ناقد تکنوکراسی رانت خوار خصولتی در کشور هستم تا قشر روحانیت به خاطر نقشی‌ که تکنوکراسی در ایجاد بحرانهای اقتصادی، صنعتی‌، مدیریتی و تخریب محیط زیستی‌ کشور در طی‌ ۳۷ سال گذشته داشته است. شکوفایی تمدن غرب – صرف نظر از تاریخ استعماری و برده داری آن – مرهون کارو و تلاش پر زحمت پیشه وران و مدیریت هوشمند، قانونمند، منضبط، نقاد و نقد پذیر و مبتنی‌ بر شایسته سالاری خلاقیت، نو‌آوری و تولید در طی‌ چند قرن بوده، نه مبتنی بر باج و خراج، رانت خواری و خام فروشی منابع طبیعی یا اجاره دادن سرزمین و نیروی کار؛ صنعتگران اورپای غربی با دگرگونی ساختار و مناسبات زیربنایی و اقتصادی بر حکومت فئودالی متکی بر مسیحیت فائق شدند، نه اینکه با انقلاب سیاسی خود جایگزین روحانیت و فئودالیسم شدند، معکوس این فرایند ممکن نیست؛ اما در ساختار رانتخواری متکی‌ بر خام فروشی منابع طبیعی همان قدر که تکنوکراسی متکی‌ به غرب میتواند حاکم سیاسی فرهنگی‌ شود که تئوکرسی متکی‌ بر اقتدار شریعت و جماعت؛ عمامهٔ شیخ اکبر به تاج شاه شاهان فخر میفروشد؛

     
    • جناب کاوش نقد من به شما و شفیعی بعنوان نمایندگان تفکر چپ در این سایت است نه دشمنی شخصی! تفکر چپ در این دویست و اندی که کم و بیش حاکمیت داشته نه تنها بهتر از تکنوکراتها و تیوکراتها نبوده بلکه حقوق انسانها را بنام حکومت شوراها به بدترین و بی رحمانه ترین شکلی زیر پا گذاشته اند. آزادی انسانها را سلب کرده اند و جامعه را به فقر و بدبختی گرفتار. یادم می آید که زمانی وقتی ما با توده ایها و فدائیان و گروهای چپ بحث میکردیم و نبود آزادی و فقر و فلاکت را در کشور شوراها گوشزد میکردیم ما را به افرادی نا آگاه و یا طرفدار عموسام متهم میکردند. اینست که اتهامات شما در این سایت هموطن آشناست. جالبست که امید خود را به سندرز بسته اید!خب چرا فکر نمی کنید که در یک کشوریکه مردم آزادانه رای می دهند ایشان نتوانست رای بیاورد؟ هموطن آنچه شما می گوئید همان بحثهای قدیمی و بقولی سنتی چپهاست و هیچ تازه گی ندارد. کسانی باید ابله باشند که آزادی و حقوق خود را در چهار چوبی تنگ و محقر گرفتار کنند. من اگر بیشتر از شما غرب را نشناسم فکر نکنم آگاهیم از غرب کمتر از شما باشد.در ضمن غرب نامی است کلی و غیره دوستانه به نزدیک به یک میلیارد مردمیکه مثل همه دنیا با هم اختلافات بسیاری دارند.شما کشورهای اروپایی را هم نمی توانید یکی بدانید تا چه رسد که با عموسام و غیره همه را یکی بگیرید. از طرفی مشکل ما در حال حاضر حاکمیت تفکر اسلامی است که ایران و انسان ستیز است نه آمریکا. پس بهتره بجای برداشتن سنگ بزرگ انترناسیونالیسم ما با همین حرامیان داخلی مبارزه کنیم و کشور و مردم خود را آزاد کنیم و مشکل دیگران را بخود آنها واگذار کنیم. در ضمن من مخالفتی با پارا گراف اخرت ندارم هر چند میدانم که شما چپها فقط شعارش را می دهید و در عمل ثابت کرده اید که به هیچکدام پایند نیستید!

       
  166. با زلزله شوخی کنیم اما کمی دیرتر!

    محمد مطهری

    شاید برخی گمان کنند که وقوع زلزله در محل زندگی ما صرفا حادثه‌ای است در میان حوادث روزمره جهان، با این تفاوت که این بار ما در مرکز حادثه واقع شده‌ایم.‌

    مجالی برای ارائه استدلال تفصیلی نیست ولی از آیات قرآن می‌توان چنین استنباط کرد که پدیده‌هایی که – به ویژه درباره مرگ – به انسان تلنگر می‌زنند «پیام شخصی» برای هر فرد دارند، ولو آن فرد زلزله‌ای را در میان بیست میلیون نفر دیگر احساس کرده باشد. در واقع، چنین زلزله‌ای بیست میلیون پیام هشدارآمیز معنوی و کاملا حساب شده به آدرس شخصی تک‌تک این افراد ارسال کرده است. قرار بوده که یکی در چهارده سال و سه ماهگی این پیام را دریافت کند، دومی در سی و شش سال و دو ماهگی و دیگری در هشتاد سالگی. البته این پیغام برای هر کس معنای ویژه خودش را دارد که خودِ شخص با توجه به سابقه اعمالش بهترین معناکننده محتوای آن است.

    این هشدار در کنار هشدارهای دیگر – مثل مرگ و بیماری سخت دوستان و عزیزان – به عنوان‌ حجت الهی در پرونده فرد ثبت می‌شود تا پس از مرگ از خداوند گله نکند که چرا نشانه‌های هشداردهنده کافی را در زمان زندگی دنیایی برای او ارسال نکرده است.

    قرآن در پاسخ به افرادی که زندگی را به غفلت گذرانده و پس از مرگ تقاضای بازگشت به این دنیا را دارند قاعده روشن و بسیار تأمل‌برانگیزی (البته با یک استثنا) بدین مضمون ارائه می دهد که خداوند عمر هر کس را به اندازه‌ای طولانی می‌کند که در او امید بیدار شدن باشد: وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَوَلَمْ نُعَمِّرْکُم مَّا یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَن تَذَکَّرَ وَجَآءَکُمُ النَّذِیرُ (و آنان در آنجا فرياد بر می‌‏آورند: پروردگارا! ما را از جهنم بيرون بياور تا غير از آنچه می ‌کرديم كار شايسته كنيم. آیا عمر شما را آن قدر طولانی نکردیم كه هر كس كه بايد در آن عبرت گيرد عبرت می‌‌گرفت و آيا براى شما هشداردهنده نيامد؟ فاطر/37).

    دقایق و ساعات اولیه زلزله، لحظات به خود آمدن و توجه به آفریننده و زندگی بی‌انتهای اخروی است و به همین دلیل است که هنگام زلزله نماز آیات، واجب «فوری» است. به شوخی گذراندن این ساعات اولیه، گذشته از ضرر بزرگ معنوی، چه بسا موجب عدم تمرکز مردم و در نتیجه تلفات بیشتر در صورت وقوع پس لرزه های شدید ‌شود.

    در زمان قدیم که مردم با صدای زوزه گرگ می‌خوابیدند، شب‌ها با آسمان پرستاره مأنوس بودند، صدای آبها گوششان را نوازش می‌داد و اموالشان منحصر به گاو و گوسفند و زمین و امثال آن بود از غفلت‌زایی دنیا شکوِه‌ها داشتند. امروز که اسباب غفلت‌ در دنیای واقعی و مجازی از در و دیوار بر ما هجوم آورده است نگذاریم این تلنگرهای استثنایی و کم‌تکرار با شوخیهای زودهنگام بی‌اثر شود.

    شوخی با زلزله امر بدی نیست و در جای خود می تواند آرامش‌بخش باشد ولی نباید جای لحظاتی را پر کند که انسان بیش از هر وقت دیگر آمادگی ارتباط با «تنها آرامش‌دهنده حقیقی قلبها» را دارد.

    بی‌شک مدیران عاقل و متدین شبکه‌های مهم‌‌ خبری و کانالهای پرطرفدار تلگرامی می‌توانند با تاخیر چند ساعته انتشار این مزاحها – که اتفاقا برخی شنیدنی و نشاط آور است – در رشد معنوی جامعه نقش موثری داشته باشند. با زلزله شوخی کنیم اما کمی دیرتر!

     
    • یاران جان درود

      فرموده اند :در زمان(زمانهای)قدیم که مردم با صدای زوزه گرگ می خوابیدند>

      بازهم دروغ مردم با صدای پارس سگان ( اکنون هم در روستا ها موجود

      است) می خوابیدند.وخیالشان جمع است حتا خرس و پلنگ هم جسارت

      نزدیک شدن به روستا را ندارند.تازیان هم بنی کلب یکی از ایل های بسیار

      مشهور ومفتخر به کنیه اشان بوده .تا زمانی که گوش ایستادن وشنیدن

      گفتار خصوصی امت و سریه ها (غارت شبانه)آغاز شد وسگ همکاری

      نمی کرد. روایت :فلان ابن فلان را در جمع هیچ تحویل نگرفتند پرسید چرا

      گفتند : دوش در خانه علیه ما سخن گفته ای جواب داد مادروپدرم

      بفدایتان که این گفت ؟گفتندش ملکی رسانده {{در هر خانه که سگ باشد

      ملک را راه نباشد}}.

      چرا در مورد زلزله وآرام کردن زمین کو از عهده عثمان وعمر وابوسفیان

      بر نیامد وعلی(ص) دستی برزمین زد وفرمود آرام بگیر وگرفت نگفتی.

       
      • یارِ جان، در این مورد گفتیم ،نشنیدید!
        در مورد سگ و بنوکلب و سرایا نیز باید جداگانه نوشت.
        ضمنا یارِ جان بالاخره مدرک آبله روئی علی بن بیطالب را ارائه نکردند،پرسیدیم و نگفتی!

         
        • درود یاران جان

          درود مرتضای دلبند تولد مسیح پیامبر ی که شمشیر وسریه

          غزوات نداشت بل از این لات بازی ها متنفر بود را به شما ودیگر

          همفکرانتان شادباش میگویم .برعکس گفته هایتان که نه در مورد

          خدایی کو کد خداوار قبیله ای راذکر منت مادیات نمود.یا میزان ارثی

          که از امام اول بجا ماند(بهای سهم مالکانه خوزستان بختیاری و..

          ایشان سالانه حدود 6000 کیلو زر سرخ بوده .اگر باغات وزمین های

          شام اضافه شود چه شود.گفتم که ظاهر اشخاص ملاک هیچ نیست

          وموضوع فریب مردم وگفتن فیروزیها بدون شکست هاست نه

          زیبایی ظاهریشما میتوانید به اعتراض نزدیکان که شوکه شده بودند

          پیامبر قبول ازدواج دخترش را مراجعه کنید وحکم عقل هم آنست کسی

          کو همه کارش جنگ وسریه وبیابان وآفتاب… بوده بسیار دور از ذهن

          است صورت بدون جای شمشیر ونیزه و… داشته باشد .

           
  167. ما می خواهیم اراده ملی را حاکم کنیم. هدف این است. حال اگر چیزی سد راه ما شد و در تحقق این امر واژگون شد این از تبعات کار است. جمهوری اسلامی یک مفهوم انتزاعی است. اصالتی ندارد. هر چه که خلاف اراده ملی باشد اصالت ندارد. قانونی نیست. آن چه که اصالت دارد انسان است. حقوق انسان ها و حقوق بشر است. تقسیم انسان ها به خوب و بد هم تنها از عهده خداوند بر می آید. معیار ما قانونمندی است. انسان های قانونمند و انسان های قانون شکن. قانونی که از حقوق بشر و از اراده ملی بر آمده باشد.
    اراده ملی از چه طریقی تحقق می یابد؟
    حقوق انسانی حقوق بشر بهترین ضامن تحقق اراده ملی است. آزادی بیان دمکراسی رعایت حقوق اقلیت تساوی حقوق انسان ها بی توجه به عقیده دین مذهب نژاد زبان ثروت جنسیت کوچکی و بزرگی زشتی و زیبایی. البته انسان ها از لحاظ توانمندی و ظاهر و استعداد متساوی نیستند ولی در حقوق انسانی با یکدیگر برابرند.
    کسی جمهوری خواه باشد یا طرفدار نظام پادشاهی باشد یا کمونیست باشد یا اسلامی به مفهوم سیاسی یا تفکر خود را تبلیغ کند مادامی که معتقد به قواعد دمکراسی باشد و در چهار چوب آرای ملت حرکت کند و به حقوق بشر پایبند باشد آزاد است فکرش را تبلیغ کند.
    حرف ما خیلی ساده است. رفراندم. رفراندم. رفراندم.
    مردم باید در انتشار عقاید خود آزاد باشند. در تشکیل احزاب آزاد باشند. دست کم یک سال فرصت برای تبلیغ احزاب و عقاید در آرامش کامل. گفتمان ملی در باره سرنوشت کشور. رفراندم برای تعین نوع حکومت. انتقال قدرت به ملت به طور مسالمت آمیز و بدون هیچ خونریزی و انتقام کشی و هرج و مرج.

     
  168. در گفت‌وگو با ایلنا مطرح شد؛

    پدر زلزله‌شناسی ایران با اشاره به گسل‌ شمال تهران که گفته می‌شود، دائما در حال ذخیره انرژی است، گفت: گسل شمال تهران توانایی زلزله ۷.۵ ریشتری را دارد و می‌دانیم که اگر زلزله گسل شمال تهران رخ دهد؛ بی‌شک میلیون‌ها نفر جان خود را از دست خواهند داد و بارها این موضوع را به مسئولان و مردم تذکر داده‌ایم.

    بهرام عکاشه در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا در واکنش به خبر منتشره مبنی بر احتمال وقوع زلزله ۷.۵ ریشتری از ۲ تا ۱۶ هفته پیش‌ِرو در صورت گسیخته‌شدن گسل‌های مجاور گسل کرج گفت: زلزله پدیده‌ای نیست که بتوان آن را کوتاه مدت پیش‌بینی کرد و در بازه زمانی روز، ماه و سال در مورد آن اظهار نظر کرد.

    او با اشاره به زمین‌لرزه‌هایی که در این مدت اتفاق افتاده‌است، خاطرنشان کرد: تهران آبستن حوادث است، اما نمی‌توان این زلزله‌ها را پیش‌نشانگری برای وقوع زلزله‌ای با قدرت ۷.۵ ریشتر در نظر گرفت.

    توانایی گسل شمال تهران برای زلزله ۷.۵ ریشتری

    وی با اشاره به گسل‌ شمال تهران که گفته می‌شود، دائما در حال ذخیره انرژی است، گفت: گسل شمال تهران توانایی زلزله ۷.۵ ریشتری را دارد و می‌دانیم که اگر زلزله گسل شمال تهران رخ دهد؛ بی‌شک میلیون‌ها نفر جان خود را از دست خواهند داد و بارها این موضوع را به مسئولان و مردم تذکر داده‌ایم، اما علم نمی‌تواند زمان قطعی برای وقوع زلزله را تعیین کند.
    پدر علم‌زمین‌شناسی ایران خاطرنشان کرد: زلزله ممکن است، امروز یا یک ماه دیگر یا یکسال دیگر یا سال‌ها بعد رخ دهد، اما سست بودن گسل اشتهارد و حرکت گسل جنوب البرز به این معنا نیست که حتما باید گسل شمال منطقه هم حرکت کند، اما نباید فراموش کنیم که زلزله در کنار ما و در بیخ گوش ما وجود دارد.

    حداقل ۱۰ بار جنوب شرق تهران براثر زلزله نابود شده است

    عکاشه با بیان اینکه ۱۸۵ سال پیش در شرق تهران زلزله‌ای رخ داد که ۴۵ هزار نفر در منطقه شمیرانات کشته شدند و بازار تهران نیز تخریب شد، تصریح کرد: در حقیقت تهران زلزله‌خیز است و حداقل ۱۰ بار منطقه جنوب شرق تهران براثر زلزله نابود شده است.

    بی‌شک زلزله تهران را می‌لرزاند

    او با اشاره به محاسبات ریاضی که روی زلزله‌های صورت گرفته در منطقه انجام داده است، گفت: از این محاسبات ریاضی یک ریتم ۲۰۰ ساله به دست آمد که تاکنون ۱۸۵ سال آن گذشته است. تهران زلزله‌خیز است. بی‌شک زلزله خواهد آمد و تهران را نابود خواهد کرد.

    پاسخ به دومینویی بودن زلزله در ایران

    این زمین‌شناس در پاسخ به این سوالی درباره دومینویی بودن زلزله در ایران گفت: دومینو یک فرضیه و مدل است و مدل نمی‌تواند؛ قاعده باشد و اینکه گفته می‌شود، انرژی زلزله اخیر، انرژی گسل شمال تهران را بیشتر کرده است در حد حدس و گمان است و زمین‌شناسی بر پایه حدسیات نیست.

    عکاشه گفت: گسل‌های تهران و اصولا علم زمین‌شناسی چنان پیچیده است که نمی‌توان در آزمایشگاه آن را به وسیله مدل ایجاد کرد و مدل‌های آزمایشگاهی هیچ گاه با مدل‌هایی که در زمین وجود دارد، یکسان نیست و با هم متفاوت هستند.

    مردم و مسئولان باید آماده باشند

    او با تاکید براینکه مهمترین اصل برای مقابله با زلزله آمادگی است، گفت: شهر، مردم و افراد مسئول باید آماده باشند. در ۱۰ سال گذشته برج‌های زیادی در تهران ساخته‌ شده‌اند و باید از مسئولانی که مجوز این ساخت‌ و سازها را داده‌اند، پرسید چرا در شهری که همیشه با خطر زلزله روبرو بوده است مجوز ساخت و ساز چنین برج‌هایی داده شده است؟

    پدر علم زمین‌شناسی ایران با اشاره به جمعیت زیاد تهران خاطرنشان کرد: هر روز زلزله‌های کوچکی از گسل‌های شمال تهران ثبت می‌شود، البته باید بدانیم که زلزله‌شناسی ما در ایران کمتر از ۴۵ سال عمر دارد و فوق‌العاده در این زمینه جوان هستیم، در حالی که در کشورهای دیگر مانند ژاپن به بیش از ۱۰۰ سال می‌رسد.

     
  169. ‘رضا شهابی در زندان دو بار سکته کرده است’

    رضا شهابی چند بار برای فعالیت‌های سندیکایی به زندان افتاده است
    نزدیکان رضا شهابی، فعال کارگری زندانی در ایران، می‌گویند آقای شهابی در زندان سکته مغزی کرده و وضعیت نگران‌کننده‌ای دارد.
    ستار رحمانی، فعال کارگری، به بی‌بی‌سی فارسی گفت خانواده آقای شهابی در ملاقات اخیر با او متوجه شده‌اند که او “تا کنون دو سکته مغزی داشته و قسمت چپ لب کچ شده و موقعی که راه می‌رود می‌‎لنگد.”
    آقای رحمانی گفت: “مجموعه این شرایط نشان می‌دهد که وضعیت رضا شهابی بسیار وخیم است.”
    به گفته این فعال کارگری “رضا شهابی نیاز به دکتر دارد و اگر او را در زندان نگه دارند احتمال خطر مرگ او بیشتر می شود و این برای جامعه کارگری فاجعه است.”
    رضا شهابی در سال ۱۳۸۹ به شش سال زندان محکوم شد و پس از مدتی حبس با مرخصی پزشکی آزاد شد. او تابستان امسال دوباره زندانی شد و به گفته نزدیکانش دادستانی کل مرخصی او را “غیبت” محسوب کرده است.
    رضا شهابی ‘اعتصاب غذایش را شکست’
    تخلیه چشم علیرضا رجایی برای درمان سرطان
    شاهرخ زمانی، فعال کارگری در زندان رجایی‌شهر درگذشت
    هفته گذشته ربابه رضایی، همسر رضا شهابی، به ایلنا گفت در ملاقاتی که با آقای شهابی داشته مطلع شده که او “سکته خفیف ” کرده است.
    امروز هم سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران اعلام کرد که در آخرین ملاقات علائم سکته جدید در او دیده شده است: “پلک چشم چپ بی اراده بسته شده، از چشم چپ بی‌اراده اشک می‌آید، سمت چپ لب هایش کج شده، موقع راه رفتن پای چپ را روی زمین می‌کشد، نیمه چپ صورتش ورم کرده و بی‌حس است و در زیر چشمشش فرو رفتگی ایجاد شده است.”
    به گفته ستار رحمانی، در حالی که پزشکان گفته‌اند رضا شهابی باید در بیمارستان بستری شود، مسئولان زندان اجازه نداده و او را به زندان بازگرداندند.
    چندی پیش رئیس قوه قضاییه ایران رضا شهابی را متهم کرد که “سرپل منافقین در ایران بوده و از منافقین پول دریافت می‌کرده است.”
    مقام‌های ایرانی به سازمان مجاهدین خلق “منافقین” می‌گویند و پیش از این ارتباط با مجاهدین خلق به عنوان اتهامی برای رضا شهابی مطرح نشده بود.
    رضا شهابی یکی از فعالان سندیکای شرکت واحد بود که یکی از معدود تشکل‌های کارگری مستقل از حکومت در ایران است. در سال‌های اخیر بسیاری از فعالان این سندیکا از کار اخراج شده و به زندان افتاده‌اند.
    افشین اسانلو، فعال کارگری و برادر منصور اسانلو (از رهبران سابق سندیکای واحد)، در سال ۱۳۹۲ در زندان درگذشت. علت مرگ آقای اسانلو “سکته قلبی” اعلام شد.
    فعالان حقوق بشر بارها هشدار داده‌اند که مقام‌های ایرانی دسترسی مناسبی به امکانات درمانی را برای زندانیان فراهم نمی‌کنند و این مساله برای زندانیان خطر جانی دارد.

    http://www.bbc.com/persian/iran-42467517

     
  170. جواب _ هم وطن _ که پرسید چه فرقی بین روحانی و ریسی هست و چرا باید رای داد.
    چطور ممکن است بعضی اینقدر سطحی فکر کنند ؟ آیا دیدن فرق ایران خاتمی و احمدی نژاد خیلی هوش می خواهد و یا عده ای با خود قسم خورده اند برای اثبات درستی تفکرات سرنگونی خود( با عواقبی نامشخص و چه بسا فاجعه بار ) سیاه و سفید را یکسان نشان دهند و یا نه اینها خود را هم فریب می دهند ؟
    در ایران انتخابات از انگلیس و آمریکا و کشورهای دموکراتیک مهمتر است چون در این کشورها با انتخابات تغییر محسوسی در زندگی مردم پیش نمی‌آید چون قانون در آنجا می‌گذارد رئیس‌جمهور خیلی از مسیر خاصی منحرف شود ولی در ایران تفاوت کارکرد بین دو رئیس جمهوری می‌تواند تفاوت از زمین تا آسمان باشد یکی مثل محمود تورم شدید، رشد اقتصادی منفی، تحریم های فلج کننده ، اختلاس های کلان، بردن کشور زیر فصل هفته سازمان ملل و ایرانی تهدیدکننده صلح جهانی ایجاد می‌کند و کشور را تا یک قدمی جنگ و تحریم و قحطی دارو و غیره پیش می‌برد ولی روحانی و خاتمی تورم را کنترل، قطعنامه ها را تعلیق، کشور را از ذیل فصل ۷ خارج، رشد اقتصادی مثبت و فضای فرهنگی بهتر ایجاد می‌کنند.
    عدم شرکت در انتخابات یعنی در نهایت رفتن کشور در لبه پرتگاه توسط افرادی مثل محمود، جلیلی و غیره یعنی در نهایت جنگ داخلی یا حمله خارجی ویرانگر، تازه آنهم بعد از کلی تحریم و قحطعی و شاید میلیون‌ها کشته در اثر جنگ های داخلی قومیتی و یا ویرانی کامل کشور در اثر تهاجم خارجی در نهایت شاید تجزیه ایران
    اگر دو سناریوی فوق فرقی ندارد بله رای دادن هم فایده‌ای ندارد، به خصوص برای یک خارج‌نشین شاید مهم نباشد که رئیس جمهور کی باشد ولی برای کسی که داخل ایران است غیر از موارد فوق، ایران روحانی و خاتمی خیلی بهتر از ایران احمدی نژاد و جلیلی و رئیسی و جنگ و تحریم است، اگر هم کسی معتقد است مرگ یکبار شیون یکبار ، جوابش اینست که اگر حاضری خودت هزینه بدهی ، خوب چرا اکنون از پشت کامپیوترت بلند نمی شوی و هزینه بدهی ، نکند هزینه را بقیه باید بدهند ، نه داداش، نسل ما یکبار هزینه اش را داده و تجربه بی گدار به آب زدن را دارد . شما اگر نداری برو تاریخ بخوان ببین همین مخالفین فعلی نظام ، نظام را ضد امپریالیست کردند و این شعارها را در کشور ما جا انداختند وگرنه ، بهشتی و باهنر و مطهری اصلا ضد آمریکایی نبودند

     
    • عالی بود جناب محمد،من امتیاز عالی دادم،نوشته واقع گرای شما در میان انبوهی از تخیّلات،شعارهای پوچ و ایده آلیستی، دگم ها و تندی های بی منطق که در این سایت رایج است،می درخشد.

       
    • “…بهشتی و باهنر و مطهری اصلا ضد آمریکایی نبودند”

      میشود بفرمایید این کشف مهم! بر مبنای کدامین منابع است؟

       
  171. فرارو: آیا دیوانه بازی‌های ترامپ کار دست ایران می‌دهد؟
    مش قاسم: نه، دیوانه بازی‌های آخوندا و برادران قاچاقچی کار دست ایران می‌دهد!

     
  172. با درود به جناب نوری زاد
    http://shariyan.com/detail/113530
    لینک فوق را به طور اتفاقی دیدم وبسیار شایان توجه است که گوشه ای از پندار آخوند جماعت آشکار میشودکه احمد خمینی به آن اعتراف میکند جناب نوری زاد ببینید یک بشر چقدر خود خواه میشود که حتی در لحضات آخر عمرش نوه اش را که خیلی دوست میدارد و حتما نوه ایشان هم خیلی وی را دوست میدارد را نمیگذارد آخرین دیدار را داشته باشد واقعا در حوزه ها چه چیز آموزش میدهند که اینچنین در مغز آن ها رسوخ میکند ! علاقه پدر بزرگ به نوه و بلعکس در بشر از خصوصیات بارزانسانی است که همه نیک میدانند آیا دیدن نوه در آخرین لحضات عمر باعث دور شدن از ذات احدیت میشود و خواسته شیطان است و دستور کشتار بدون محاکمه و جمع کثیری در زندان که محکومیت اعدام نداشتند باعث نزدیکی به خداوند ؟ آخوند جماعت واقعا از خدا چه میداند ؟ موجودی خشک و بی رحم و دگم ؟ مگر همه آخوند ها فکر نمیکنند که به خدا اعتقاد دارند مگر اعتقاد ندارند که خداوند از گذشته و حال و آینده خبر دارد ؟ اینکه دیدن یک عزیزباعث شود که خداوند به علاقه بشر به خود شک کند و منکر شود آیا از ذات احدیت به دور نیست . اینها فکر میکنند که خدا مثل یک بشر است و حسودی میکند اگر بشر به حتی نوه اش هم علاقه داشته باشد . گذشته این بشر را منکر میشود .برای یاد آوری مگر همین خمینی نبود که خانمی در مصاحبه ای با خبر نگار تلویزیون گفته بود الگوی من اوشین (هنرپیشه ) که سریال آن از تلویزیون ج.ا پخش میشد ! است . حکم اعدام آن خانم و کلیه دست اندر کاران پخش این برنامه را صادر کرد و رسما این حکم حکومتی خمینی ( فتوا ) در رسانه ها اعلام شد و با پادرمیانی جمع زیادی از مسئولین خمینی از خر شیطان پایین آمدوجریان اعدام مسکوت ماند البته کارهای دیگر ایشان مثنوی هفتاد من کاغذ است واقعا تدین و دیانت این است ؟ شما بگویید !

     
  173. “حرف پیامبر هم آنجایش بدرد مردم می‌آید که وحی آسمانی باشد! والا حرفهای معمولی و یا رفتارهای عادی که مورد بحث هیچ‌گاه نبوده”!.
    ——
    این هم از آن عجائب حرفها بود که در این سایت دیده شد! حرف پیامبر آنجایش بدرد مردم می آید که وحی آسمانی باشد! خوب اگر حرف پیامبر بخواهد “وحی آسمانی” باشد که این دیگر حدیث نمی شود! می شود قرآن!
    عجیبتر از این تعبیر این است که کسی که بظاهر خود را مسلمان معرفی می کند بطور مطلق در باره پیامبر خود اینطور تعبیر کند که :”حرفهای معمولی”! مسلمان! مراد از حرفهای معمولی پیامبر چیست؟ فرض کن پیامبر در پاسخ کسی که از ایشان پرسیده:شما الان کجا می روید؟ بفرمایند :الان میروم مثلا شام بخورم و بخوابم. بسیار خوب،قبول،اینرا نامش را بگذاریم “حرفهای معمولی” یا “رفتارهای عادی”،بعد یعنی شما می خواهید بگویید هرچه پیامبر در 23 سال از ایام نزول وحی گفت همه حرفهای معمولی بود؟! عجب اسلام شناسی نوینی! و عجب اسلام و مسلمانی! خوب یکباره بگو من اسلام و پیامبر را قبول ندارم خود را خلاص کن دیگر! یعنی پیامبر هرچه غیر قرآن گفت باستناد اینکه قرآن فرمود :”قل انما انا بشر مثلکم یوحی الیّ” می شود “حرفهای معمولی و رفتارهای عادی”؟! پیامبری که شما می گویی پیامبر شماست در طی عمر خود و خصوصا در اوان نزول وحی،بیشمار سخن در موعظه و اخلاق و احکام و توضیح قرآن فرموده است،همه اینها می شود حرفهای معمولی که معنی آن حجت نبودن سخن ایشان است؟! این چه جور مسلمانی می شود دوست عزیز؟ شما در باره سخنان خودت یا دوستان نزدیکت چنین چیزی می گویی که یکسره همه سخنان یک کسی را (آنهم پیامبری که می گویی نزول وحی به او را قبول دارم) به یک چوب رانده و حکم به عدم حجیت آن کنید؟ مگر همه احکام و جزئیات احکام در قرآن وارد شده است؟! در قرآن اشاره به کلیاتی از احکام شده است که بسیاری از آنها از واجبات و تکالیف قطعی غیر قابل تخلّف هست،مثل وجوب نماز،وجوب روزه ،وجوب زکات،وجوب حج و… آیا در قرآن همه جزئیات و کیفیت خواندن نماز،گرفتن روزه،مقدار و موضوع و چگونگی پرداخت زکات،جزئیات و کیفیت حج واجب ووو،آمده است؟! شما بعنوان یک مسلمان چگونه می فهمی که حج را چگونه انجام دهی؟! زکات که اجمالا قرآن فرمود اداء کنید در مورد چه چیزهایی است و مقادیر آنها و کیفیت پرداخت آنها چگونه است؟!
    روزه چه شرائطی دارد؟ نماز را چگونه باید خواند تا تکلیف واجب اداء شود؟ اینها همه در قرآن است؟! نکند اسلام شناسی های نوین بشما اجازه می دهد که بگویید: نماز و روزه و زکات و حج و..اصلا واجب نیستند! اینها به خود انسان مربوط است! در اینصورت باید گفت :علی الاسلام السلام! فاتحه مع الصلوات! خوب اگر ایمان و اسلام شما این است چکار به اسلام دارید؟ بروید به دلبخواه خود عمل کنید.
    علاوه بر این ،الان اینجا وقت تفصیل ندارم که از همان قرآن که می گویید وحی آسمانی است و می گویید از نظر شما حجت است نشان دهم که همان قرآن سخن پیامبر را حجیت داده است، و همان قرآن مگر نیست که پیامبرت را “اسوه” برای شما قرار داد؟ اسوه یعنی چه؟یعنی الگوی رفتاری در قول و فعل، اسوه بودن پیامبر این است که بگویی :آنچه قرآن است برای من حجت است چون وحی آسمانی است و هرچه غیر این از قول و فعل و تقریر پیامبر است همه “حرفهای معمولی”؟! عجب! بنازم به این نبوغ ها در اسلام شناسی! آیا این همان سخن منقول از خلیفه ثانی نیست که :”حسبنا کتاب الله”؟! پس بفرمایید:”اطیعوا الله و اطیعوا الرسول..”در قرآن یعنی چه؟! این آیه قرآن نیست؟! آیه “فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً .الاحزاب/65 ،وحی زمینی است یا وحی آسمانی؟!
    آیه “وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبيناً .الاحزاب/36
    قرآن و وحی آسمانی نیست؟!
    شما وقتی می خواهید روی لجبازی سیاسی محیط علمی و تفسیر و تحلیل دین در حوزه های علمیه را ریشخند کنید و علاقمندید پزیشن فضاهای آکادمیک را بگیرید،لطف کنید چیزی نگویید که شما را در همان محیط های روشنفکری و آکادمیک ریشخند کنند.
    آیه “قل انما انا بشر مثلکم” هم معنای خود را دارد و هیچ ارتباطی به مساله حجیت سخنان پیامبر ندارد،گذشته از اینکه مسلمان بما هو مسلمان مگر می تواند نسبت به حدیث متواتر منقول از فریقین شیعه و سنّی : “انّی تارک فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی” بی تفاوت باشد؟

     
  174. سلام . اقای نوریزاد بنظر بنده این محیط مجازی فقط شده برای یک عده عنادگر که اول و آخر حرفشان توهین به مقدسات و زیر سوال بردن اسلام است . شما به چند کامنت عده ای معاند نیک بنگرید متوجه خواهید شد اصلا کاری به موضوع مورد بحث نداشته و ندارند بلکه موضوع را بهانه ای برای توهین و استهزا دین قرار میدهند . من برادرانه از شیخ مرتضی خواهشمندم با افرادی که مغرضانه دین و مقدسات را به استهزا میگیرند و این محیط را محلی برای تخلیه عقده های فرو خفته خود در برابر دین حنیف قرار داده مجادله ننمایند چرا که این افراد جاهل به قضیه نیستند که شما با مجادله و براهین قصد ارشاد و دفاع از دین داشته باشید بلکه این افراد کسانی هستند که برای متاع دنیا و ژست روشنفکری مشمیز کننده خیالی در انظار جای دوست و دشمن می نمایند . لکم دینکم ولی دین . جناب نوریزاد اگر قرار است این فضا فقط محل جولان ناصبین و ماکثین و بلکه ناکثین روزگار باشد و محل تخلیه آن عده به دین حنیف باشد و شما هم در انتشار این خزعبلات اهتمام داشته باشید بنده و دوستان با کمال احترام به سایر عزیزانی که تا این ساعت از قلم شیوای انان بدون غرض استفاده و حظ برده ایم علیرغم میل باطنی و فقط بخاطر اعتراض به این هتاکیها چنانچه این روال ادامه دار باشد خداحافظی می کنیم .

    —————

    درود حمید گرامی
    قهر کردن و دوری گزیدن کاری شایسته نیست. ما مسلمانان باید بخاطر قرن ها پاسخگو نبودن متولیان مذهبی مان در مواجهه با شقاوت های مذهبی، باید قرن ها پاسخگوی کسانی باشیم که بهر دلیل از ما مسلمانان آسیب دیده اند و اکنون از ما متنفرند. تنها راه کنار آمدن با این مشکل بزرگ، نه این است که روی بگردانیم و برویم. یا اگر قدرت یافتیم دمار از روزگار مخالفان و منتقدان درآوریم. بل باید بمانیم و خون دل بخوریم و با کجی ها ستیز کنیم و خرافه ها را دور اندازیم و بر درستی ها پافشاری کنیم. و آنچه که در این میان می تواند همه ی ما را به آرامش برساند، نه اصول اسلامی بل اصول انسانی ست. صبور باش نازنین

    .

     
    • حمید آقا ، شما توقع دارید سایت ها و روزنامه ها هم مثل پهنه ایران فقط محل تاخت و تاز امثال جنابعالی باشند و هیچکس برخلاف ایدئولوژی و افکار شما حرفی نزند. یعنی همه جا در قرق شماها باشد و ملت هم جرئت انتقاد و جیک زدن نداشته باشند . بله ما معاندیم چون در دنیای متمدن امروز با حبس و شکنجه و اعدام و قطع دست و پا و کورکردن چشم و سلطه جابرانه شهوانی بر زن و صیغه و همه آنچه که در اسلام مجاز است مخالفیم . اگر طاقت نقد اسلام را ندارید بروید به سایتهای برادران مؤمن انقلابی که از ایران زندانی ساخته اند به وسعت مساحت ایران . بفرمائید تشریف ببرید و تهدید هم به خداحافظی نکنید که طاقت دوری شما را نداریم!!!

       
    • جناب حمید هیچ چیزی مقدس نیست و دین هم باوریست که تا زمانیکه مربوط به حریم خصوصی است و محصور درآن حریم می تواند قابل احترام باشد ولی باور اسلامی چون همچون سیاست محمد و پیروانش بوده و هست و از اول هم خود محمد آنران به حریم عمومی و سیاست وارد کرد همانطوریکه سیاست بی پدرو ماد است دینی و باوریکه عین سیاست شد از تقدس افتاده و توسط مردمیکه از چنین باوری ضربه خورده اند و هست و نیستشان به نابودی کشیده شده به لجن کشیده خواهد شد.در حقیقت این شما مسلمین هستید که باور خود را به لجن کشیده اید نه دیگران. شخص محمد با تکیه بر شمشیر باور خود را بدیگران زور آور کرد و بعد از او هم بدون استثناء پیروانش با کشت و کستار و غارت و تجاوز به ابتدایی ترین حقوق انسانها با تکیه بر اسلام تا همین امروز راهش را ادامه دادنده اند. شما جناب حمید اگر کسی بخانه تان هجوم آورده و پدرتان را کشته خواهر و مادرتان را مورد تجاوز قرار داده و خود و برادرتان را با خواهرتان به برده گی جنسی برده و بفروش برساند و چند بیتی هم برایتان زمزمه کرده و بر شما واجب بداند که یا آنها را بخوانید و به آنها ایمان بیاورید و یا کشته خواهید شد. چه ارزشی و تقدسی برای آن چند بیت شعر دارید؟ امروز نظر اکثر ایرانیان نسبت به اسلام مثل نظر شماست. بعد از جنایات و کشت و کشتار و غارت و تجاوز به همه چیز ایرانیان در این 1400 سال اکنون/////////////////////////////////////////////////// سال پیش بر ایرانیان اوار شده اند و با ایرانیان بمراتب بدتر از عرب 1400 سال پیش رفتار می کنند و اسلام پشتوانه ایدیولوژیکی آنها و شمشیر علی به تفنگ و گلوله عموسام (بقول توده ایی سایت) تبدیل شده.خب بفرمائید اگر چنین باوری برای شما و مشتی اراذل و اوباش نان ارد و لی در عوض زندگی ایرانیان را به جهنم تبدیل کرده. اصلا بحث //// از نقد گذشته بلکه به لجن کشیدنش حقوق مسلم هر ایرانیست.

       
      • نسبت نقد با لجن مال

        هیچ انسان متمدّن،منطقی و اخلاقی مقوله نقد را مساوق با “بلجن کشیدن” نمی داند و آنرا به لجن نمی کشد،این فقط از خصوصیات گفتاری و رفتاری کامنت گذاری بنام مزدک است در این سایت که دو گانه “نقد” و “لجن مالی” از نظر او این همانی و اتحاد هویت دارند! و گرنه در جهان متمدن و در عالم فرهنگ و عقلانیت،نقد هیچگاه مساوی و مساوق “لجن مال کردن” نیست،”نقد” اصلا اصطلاحی است مربوط به کسب “صرّافی” ،صرّافی کسبی است که با بده و بستان پول و سکه و اینگونه اعتبارات همراه است و از آنجا که از قدیم ایام تقلّب و غشّ در اینگونه معاملات رایج بوده لازمه شغل صرّافی تدقیق و امعان نظر در مورد سکّه ها و مسکوکات و نقدها و پولها بوده است برای جدا کردن خالص از ناخالص ،لذا کار صراّف نقد کردن و تدقیق کردن در این امور بوده است و ارزش گذاری روی خالص یک سکه،یا وجه نقد و چیزهایی از این قبیل و جدا کردن مغشوش از مغشوش،طبیعتا صرّاف ناقد هم باید تصریح به جهت خلوص و پاکی این اشیاء اعتباری کند و هم تصریح به غشّ و ناخالصی،این نقد است بر حسب شان نزول و اصل لغوی و عرفی. حال در فضای وارسی افکار و آراء و محتوای علوم و عقائد و اعمال و عملکردها نیز نقد آنها به این معناست که سره از ناسره،مغشوش از غیر مغشوش،خوب از بد در عرصه نظر و عمل جدا شوند،این را می گویند نقد افکار و نقد اعمال ،و نقد یک فکر یا یک ایده یا یک عمل هم برحسب همان اصل لغوی این نیست که فقط بدِ او را بگوییم ،نقد یعنی صرافی و تدقیق در خوب و بد یک فکر ،یا خوب و بد یک عمل و کارکرد،یعنی جداسازی بهینه خوبی از بدی برای پاکسازی و آلایش فردی یا اجتماعی،پس ذکر بد و خوب یک تفکر و ذکر بد و خوب یک عمل یا کارکرد از لوازم طبیعی ماهیت نقد است،و مع الاسف اینکه در فضای عمومی مد شده که فقط بدیهای یک نظر و ایده یا بدیهای یک عمل یا کارکرد را ذکر کنند آنهم روی اغراض متفاوتی غیر از اصلاح،این اصلا خلاف اصل طبیعت نقد است،پس نقد یعنی ذکر خوب و بد یک نظر و یک عمل،از این بیان معلوم شد که نه تنها اکتفاء کردن به ذکر بدیها نقد نیست،بلکه بطریق اولی لجن مال کردن افکار یا اعمال که رویکردی غیر اخلاقی و نابهنجار هست هیچ ارتباطی با مقوله “نقد” ندارد و این تعبیر که “حق طبیعی حقوق بشری من این است که هر ایده یا تفکر یا هر شخص محترم نزد انسانهایی را بتوانم بلجن بکشم” نه گزاره ای اخلاقی است ،نه گزاره ای انسانی است و نه منطبق بر بیانیه حقوق بشری که اصول عقائد و غایت آمال برخی افراد هست البته در ادعا.

         
    • حمید گرامی ، بحث های بنده بندرت بحث های ابتدایی است ،من بهرحال اینجا متن و کامنت های سایت را می خوانم ،اگر بحث ها نوعا پیرامون مسائل سیاسی و موضوعات روز باشد کمتر دخالتی دارم ،مگر اینکه کسی پرسشی کند،پس روش من ابتدائا شروع به بحث از مسائل عقیدتی و ایمانی و اینطور مسائل نیست،این برخی کامنت گذاران هستند که مطالبی را بصورت تصریح یا کنایه و گاه با چاشنی اهانت یا ریشخند مطرح می کنند و در غالب موارد یا جاهلانه چیزهایی در مورد دین، متن قرآن ،احادیث و مطالب دیگر می گویند یا متعمّدانه مسائلی را بصورت تبلیغاتی وارونه جلوه می دهند،که من بر حسب وظیفه دینی که برای خود تعریف کرده ام لازم می بینم در فضای عمومی روشنگری کنم،و بحثم بطور ابتدائی توهین و درشتی بکسی نیست مگر اینکه کسی از حدّ خود فراتر رود.البته اینکه در پانوشت گفته شد لازم است بسوالات پاسخ داده شود یا کسانی از کسانی آسیب دیده اند ،توجیه کننده این نیست که برای کسانی توهین یا جسارت یا دروغ بستن به دین مباح باشد،در یک جمله : گفتگو و نفی و اثبات مستدل آری،ولی توهین و هتّاکی و فحّاشی و دروغ و فریب به توجیهات سیاسی و اینکه کسانی در حق کسانی رفتارهایی داشته اند هرگز.

       
      • دهند،که من بر حسب وظیفه دینی که برای خود تعریف کرده ام لازم می بینم در فضای عمومی روشنگری کنم،و بحثم بطور ابتدائی توهین و …
        ………….
        سید بفرمائید از کدام //// میخورید که شب و روز دراین سایت علافید؟ زمانیکه اکثریت مطلق ایرانیان در فقر و بدبختی دست و پا می زنند و تن فروشی به پائین ترین سن ممکن خود در تاریخ ایران رسیده و جامعه هر روز در ماتمی سیاه که دراین 40 سال برای ایرانیان افریده اید دست و پا می زنند شما ساعتها در این سایت علافید.حتما خانواده و چندتا صیغه و حداقل 5 تا 6 فرزند و خانه شیک و ماشین و حتما پول بیمه و خوراکهای خوب و لباسهایی هر چند شرم آور و زشت و بد قواره ولی گران قیمت هم که دارید راستی پول آرایش خانم و حتما لباس و خرج منزل(زنان که آدم حساب نمی شوند با ساختمان نام برده می شوند).راستی این پول از کخا تامین می کنید اگر ورودتان به این سایت مجانیست بفرمائید منبع درآمدیکه این همه وقت آزاد در اختیار شما قرار داده چیست؟آها پژوهشگرید!ولی ما نه پژوهشی از شما دیدیم و نه منبع مالی و پشتوانه پژوهش ات را.

        —————-

        مزدک گرامی
        این پرسش تند و نامناسب شما برای بسیاری از ما نیز هست. که ما زندگی امان از کجا می چرخد. به من و به ما چه که دیگران از کجا می آورند و چه می پوشند و چه می خورند؟ این همه بغض و عصبیتی که شما با خود بدوش می برید، نفرین زندگی را بر تن شما میخ می زند و روانتان را می خراشد. دوست من، هر زخمی نیز اگر از این نظام خورده اید و خورده ایم، دلیل نمی شود از سخن درست و بایسته دور بنشینیم و شیوه ی عربده کشان را بر گزینیم این همه عصبیت، هر سخن درستی را نیز از شما ناشنیدنی می نماید. مرا پیر کردی مرد! من چقدر با صبوری بر درخت تلخ میوه ی شما آب افشاندم تا مگر تماشایی شود. چهره های تلخ، بیش از آنکه دیگران را بترسانند، نشان ازدرون ناآرام و متلاطم و آسیابگون شان دارند که آن تلخیِ بیرونی، از روان خراشیده و فرسوده شان نشان دارد. نشان بده که بعضی وقتها می توان بر چهره ی مزدک، لبخند نیز متصور بود.

        .

         
        • آقای نوریزاد ، در حالیکه 40 سال است نظام جبار ، مردم را به زور شلاق و حبس و تعزیر به اسارت دینی و سیاسی و مالی و فرهنگی خود در آورده چرا من و ما و مزدک نباید تلخ باشیم ؟؟ چرا در حالیکه اینها ایرانی راحتی برای دریافت یارانه ای ناچیزکه در واقع متعلق به خوداوست در زیر نعلین خود به ذلت و التماس و گدائی انداخته اند، نباید خشمگین بود و نباید پرسید مردک نان تو از کجا می رسد و این رفاه و ثروت را از کجا آورده ای که از حلقوم من میزنی و به حلق زن و بچه خودت سرازیر میکنی؟؟؟ مگر اینها به خصوصی ترین گوشه های زندگی مردم سرک نمی کشند ؟؟؟ سؤال از کجا آورده ای یا می آوری ،از آخوند ی که جز خواندن کتب و متون بی فایده و مسموم و دفاع از دار و شکنجه نظام در این سایت و یا در جامعه ، کار و کاسبی دیگری نداشته و دارد، حق طبیعی ماست . مزدک را بیشتر درک کنید !!! ضمنا مزدک بقول شما عربده نمی کشد . او کم و بیش همان چیزهائی را می نویسد که شما می نویسید منتها کمی احساسی تر ….

           
        • این مطالب تکراری البته ارزش پاسخ گفتن ندارد،فقط می گویم اگر در غیر ساعات کاری و در منزل،اینترنت دیدن و مطالعات سیاسی و بحث و گفتگوی تفنّنی،”علّافی” نام دارد پس با اجازه شما و پوزش از همه،باید گفت همه اینهایی که اینجا با اسامی ثابت یا متغیّر می نویسند،از جمله خود شما و مدیریت این سایت،گروهی علّاف هستیم و هستید! اگر نسبت سنجی دقیقتری هم شود معلوم می شود از همه علّافتر،کامنت گذاری است بنام مزدک که بیش از همه می نویسد،و به این و آن می غرّد و از همه نویسندگان این سایت کم تحمّلتر هم هست،من چند بار گفته ام که نان کار و تلاش تحقیقاتی خودم را می خورم و حضور من در اینجا مربوط است به زمان حضور و استراحت در منزل،بشما چه مربوط که زندگی خصوصی افراد چگونه است؟ این حقوق بشری که شما از آن دم می زنید اینقدر بشما تفهیم نکرده که در زندگی خصوصی دیگران و نقد شخصیت آنها وارد نشوید؟ من نه زنان متعدد دارم نه فرزندان زیاد،یک همسر دائم دارم که دختر عمویم هم هست و عزیزتر از جانش می دارم و به او وفادارم و سه فرزند دارم،دختری که ازدواج کرده است و رفته است و دو پسری که یکی مهندس رایانه است و در آستانه ازدواج است و پسر نوجوانی که دانشجوی حقوق است،والسلام نامه تمام! این کل زندگی خصوصی من است از این جهت،یک باب منزل صد متری که آنرا هم پدر خدا بیامرزم برایم خریده است و یک فرغون! بنام پراید که ده سال است آنرا دارم و هدیه رئیس جمهور سابق است بمن از جهت تعویض خودروهای فرسوده و وام آن! باز هم بگم؟! اما می گویم شما از دو جهت لازم است خجالت بکشید:یک اینکه فضولی کردن در زندگی شخصی افراد و نقد شخصیت آنها ،عملی نابهنجار،غیر اخلاقی و غیر انسانیست،دو دیگر اینکه حسادت کردن به کار فنّی و تلاش مومنانه دیگران که سبب عجز و رسوائی شمای شخصی شده است هم عملی غیر انسانی و غیر اخلاقی است،من در باب نوشتن در اینجا نه از کسی و جایی وجهی می گیرم و نه بر خلاف تصور شما وقت زیادی صرف می کنم،باز ممکن است مطالب دیگر دوستانی اهل مطالعه نیازمند مراجعه و مطالعه باشد،اما پاسخ به سخنان سست،و مشحون از فحش و بی منطق امثال تو که برای من وقتی نمی برد،من بجهت تحصیلات حوزوی که داشته ام و اساتید بزرگی که دیده ام و الحمدلله تلاش و استعداد خودم بسیاری از مطالب برایم بدون مراجعه و صرف وقت واضح است،مواردی را هم با تسلط بر رایانه و ابزارهای نوین بسرعت به منابع مراجعه می کنم و مطالب را پردازش می کنم و یافته های خودم را بقدر فهم خودم از منابع عرضه می کنم،اینکه شما بی استعداد یا کم استعداد،بی همت یا کم همت،بی حوصله یا کم حوصله از مراجعه دقیق به منابع هستی موجب این نیست که دیگران هم مثل تو فهم لاک پشتی و حرکت لاک پشتی داشته باشند! یا در اثر کمی استعداد و فقدان ادب و انصاف الفاظ نوشته های آنان مشحون از اغلاط و فحش ها و بی منطقی ها باشد، پس در این سه چهار ساعتی که تا آخر شب قبل از خواب توان جسمانی ام هست مطالب را می بینم،از برخی مطالب بیهوده و بی معنا می گذرم و برخی مطالب مهم را درجه بندی کرده و در باره آن مطالعه گذرا یا مطالعه دقیقتر می کنم و اینها هیچ ربطی به کار روزانه ام هم ندارد،تنها مشکلی که از ابتدای نوشتن در این سایت با آن مواجه بوده و هستم مساله تایپ یک انگشتی است! من تایپیست نیستم،از این جهت تایپ کردن مطالب فقط برای من وقت بر است نه خود درک مطالب و تمهید پاسخ آنها یا مراجعه به منابع،البته بکوری چشم برخی حسودان کم استعداد همین تایپ یک انگشتی بنده سرعت شایانی یافته است! حال شما اگر تنگ نظر نبودید و شخصیت داشتید هیچگاه هرچند بتوهم اشاره به زندگی خصوصی اشخاص نمی کردی،فقط بعنوان خطاب یک انسان به انسان دیگر می گویم:جناب مزدک! اگر منطق درستی در گفتگو داشتی،نه حسادت باطنی را در فضای عمومی ابراز و خود را مفتضح می کردی و نه از خصوصیات زندگی خصوصی اشخاص پرسش می کردی ،کسی که منطق و مطلبی در چنته داشته باشد فقط به محتوا و نقد آن می پردازد.همین!

           
  175. درود مزدک عزیز
    بی هویتی ، ملی نیست، یک ملت همیشه هویت دارد، هویت یک ملت ، لباس نیست که آنرا از تن بسادگی در آورد و عوض کرد، هویت یک ملت را قلب یک ملت باید حساب کرد.
    هویت، فردی است، یک فرد با افکار و اعمالش به خود هویت می بخشد واز میزان ساختاری اجتماعی و آگاهانه هویت فردی می توان به رشد و نمو و یا خمود فرهنگی اجتماعی ملتی پی برد.
    مردم ایران به عقیده من شاید یکی از اولین و قدیمیترین ملتهای دنیاست که همیشه مورد تهاجم بیگانه بوده و اورا به حالت دفاعی منفی تبدیل کرده است، یعنی همرنگ جماعت شو تا از خطر محفوظ باشی.
    خاصیت این نظام و دنیای مدرن امروزی این بود ه که مردم را از حالت دفاع منفی به دفاع مثبت، یعنی مسئولیت پذیری ومسئولیت خواهی تبدیل کرده است.مردم بدنبال هویت شانند و دیگر هویت خود را در دین نمی بینند ، بلکه در اهداف و آرزوها و توانایی اشان ، انسان امروزی یک بعدی نیست، او می داند که توانایی هایش بسیار است. این هویت های فردی همان ساختارهای بنیانیی ملتند.

    دوست گرامی ، اینکه یک عده دزد و شارلاتان حاکمند شکی نیست و اوضاع کلی با آنها بهبودی نخواهد یافت.اینرا اغلب مردم می دانند و تنها قدرت سرکوب نظام است که این نظام/دولت و سپاه و بیت ولایت را سر پا نگاه داشته، و این مسله مهمی است، مردم به فریب این دزدان پی برده اند و دروغهایشان را هو می کنند و می دانند ، آخوندانی که از روز نخست با قتل و کشتار مخالف سر برآورده و مانده اند، با بحث و گفتگو نیز کنار نخواهند رفت.
    من به ملت ایران امیدوارم .

     
  176. یک کلیپ تو سایت http://www.zamanha.com دیدم که یک سگ یه سه تا بچه شیر حملمه میکرد و نمیذاشت اونا غذاشونو بخورن. شدیم حکایت اون کلیپ.

     
  177. با سلام و درود خدمت آقای نوریزاد
    اینجانب سودابه نامدارزنگنه همسر حمید رضا امینی 45 ساله که یک فرد عادی و تعمیر کار موبایل در علاءالدین تهران میباشد و الان حدود یکسال هست که ایشان بیکار میباشد دارای دو پسر بچه یکی 12 و دیگری 8 ساله .
    حدود 23 روز پیش ماموران امنیتی خانه ما ریختن و شوهرم را به جرم توهین علیه حکومت و سران مملکت در فضاهای مجازی به را دستگیر کردند.
    و اکنون در بند دو الف زندان اوین اطللاعات سپاه اوین در باز داشت به سر میبرد از آنجا که پسرانم طاقت دوری پدر را ندارند و مرتب بی قراری و بی تابی میکنند از سازمان حقوق ملل عاجزانه درخواست رسیدگی و کمک و آزادی شوهرم را دارم.
    حمید رضا امینی( آریو برزن ) بی گناه است لطفا آزادش کنید.
    2/10/96 با تشکر

     
    • به این می گن یه آدم ساده!!!!!!!!!! من اطمینان دارم بجز آنارشیست که از سوابق خود گفته و سید مرتضی که چون یک ///////////// است مابقی افراد اعم از مزدک، مش قاسم، آرتین//// و …. همه و همه یه جورایی سر در ///// آخوندی داشته اند و همچون این انسان ساده تصور می کنند با آمدن به اینجا و بزرگ نشان دادن فردی چون نوری زاد خواهند توانست مثلاً به این طریق جوایزی بر بقا خود اگر انقلابی واقع شد فراهم کنند! اما من از همین حالا بگویم انقلابی در کار نیست پس ماهیت اصلی خودرا نشان دهید و مانند آنارشیست ترسی نداشته باشید آنان که باید شما را بشناسند می شناسند منهای این ادم ساده (سودابه نامدار زنگنه) و منهای ادمهای ساده دیگه از این قبیل!!!

       
      • سلام بر ناشناس شجاع!
        می شود بفرمایید شما که خیلی شناس هستید که از آیدیتان معلوم است چقدر شناس هستید چه شخصیتی دارید؟!اگر نمی دانید یا خود را به نادانی زده اید بدانید در همین سایت نام ،تحصیلاتم، فرزندم،خانواده ام و محل سکونتم و برخی موارد دیگر را در کامنتهای مختلف به اشاره آورده ام.چهره بنده هم برای نوریزاد آشناست حداقل در دو سه موردی که با هم دیدار داشته ایم.ایمیلم هم نزد او محفوظ است.حال شما که خیلی شجاع هستید کمی از خود بگویید.آیا شجاعت این است که مانند بزدلان زیر هر کامنتی با نام ناشناس چند متلک بار صاحب سایت کنید و در عین حماقت خود را عاقل نشان دهید؟!چیزی به شما تاکنون نگفته ام چون هر کسی از نوشتارش شناخته می شود و شما به خوبی نشان داده اید که از کوزه همان برون تراود که در اوست ولی اکنون که بی توجهی دیگران را دیده اید پای از گلیم خویش فراتر نهاده اید.هر چند نام بردن از اشخاص و علامتهای تعجب مکرر نشان از فردی شناس و یاوه گو می دهد.اگر چیزی در چنته بحث دارید با نام مشخص وارد گفتگو شوید تا ببینیم چه کسی ناشناس است و کدام فرومایه ای به دیگران چنین نسبتی می دهد.این گوی و این میدان.بسم الله.

        —————

        آرتین گرامی
        نیازی به این همه تندخویی نبود. با آرامش نیز می شد به همین اشارات دست یازید. گاه، تندی یک نوشته را می شود به نرمی پاسخ گفت. این نرمی سخن، کار خودش را می کند. باور کنید.
        سپاس

        .