اگر خدا بنویسد!
سلام به رهبر جمهوری اسلامی ایران
حضرت آیت الله خامنه ای
یک: مهندسان و پزشکان و معلمان و کارگران و چوپانان، هرگز خود را به جای خدا نمی نشانند. چرا که یک چوپان، کارش چرای گوسفندان است و یک معلم، آموزشِ نوباوگان . اما یک روحانی، حتماً سخن از خواست و اراده ی خدا می راند. که یعنی: این که من می گویم، خواستِ خودِ خداست و اگر انجام نشود، موجب خشم او می شود و فرد خاطی به معصیت و گناه و گرفتاری در می افتد. مثل چی؟ مثلِ حجاب، مثل خمس، مثل نجس بودنِ یک کافر. مثل سر فرو بردن به دایره ی پروردگاریِ خودِ خدا و پرسیدنِ یک “چرا” از او، که پیش از آفرینشِ هستی به چه کاری مشغول بوده!
دو: به دور دست های تاریخ که می نگرم، می بینم: خدای ناپیدا، پیدا نبود که گریبان بشر را بگیرد و بگوید: اراده ی من بر این است، پس این بکنید. یا بگوید: من این می پسندم نه آن. از آن روی اما، کار خدا که نباید معطل می ماند. در نبود خدا، جماعتی دست بکار شدند و بارِ بر زمین مانده ی خدا را بدوش بردند و البته با همان بار، بارها بر پشت بشر نهادند به چه سنگینی! چرا نگویم: ” نماینده ی خدا بودن” با خلقِ دین پا گرفت؟ و تاریخ، یک بار، یک بار، یک بار صدای خدا را نشنید که بگوید: آقایان روحانیان، به پیر به پیغمبر، اینها که شما می گویید، سخن من نیست. من کجا برای بشر خط و نشان کشیده ام که عقل را وا نهد و هیاهو را بر گزیند؟ و من – محمد نوری زاد – مظلوم تر از خدا نیافتم در این معرکه. که نمایندگان خدا بر زمین، هم آبرویش بردند و هم صورتِ هستِ زیبایش را به لجنِ فریب آلودند! می شود آیا در خیال، به عرش خدا سفر کرد و شیخ صادق خلخالی را نماینده ی خدا دانست؟ او نه مگر به اسم خدا آدم می کشت و اراده ی خدا را گلوله می کرد و به صورت مخالفانش شلیک می کرد؟
سه: با اطمینان می گویم: سوزناک ترین و غمگنانه ترین رُمان و داستان و سرگذشت و مقاله و دستنوشته و تاریخ، همان است که خدا اگر دست بقلم ببرد و بنویسد از بلایی که روحانیان بر سرش آورده اند. شما اما ای جناب سیدعلی خامنه ای، در خیال، تلاش کنید نوشته ای را بخوانید که خدا برای شخصِ شما نوشته و نازل کرده. بله، به شما که خود را نماینده ی حتمی خدا می دانید. شمایی که سخن خدا را نیک تر از دیگران می فهمید و ترجمه می کنید و برای دیگران خط و نشان می کشید که: این سخن خداست پس همین بکنید!
چهار: معمولاً آدمهایی چون شما، هرگز به وادیِ این خیال داخل نمی شوید. تا نامه ای را بخوانید که خدا برای شما نوشته. چرا؟ چون خدا در این نامه، آینه ای در برابر شما می نشاند: اندرون کاو. این آینه، ذاتِ شما را بر ملا می کند. که آیا شما روحانیان – خدا وکیلی – نماینده ی خدا بوده اید در هر مذهب؟ هراس شما از خواندنِ این نامه به این است که: ای وای اگر با نگاهی به این آینه – که اندرون شما را می کاود و بر ملا می کند – بچشم خود ببینید که نه که نماینده ی خدا نیستید، بل از هر دشمنی برای خدا دشمن ترید. می دانم که شما شهامت واگشودنِ این نامه را ندارید، من اما زحمتِ این واگشایی را برای شما می کشم. دوستی، مگر نه این که همینجور جاها باید بکار آید؟
پنج: نامه ی خدا به سید علی خامنه ای: سلام سیدعلی، ای رهبر مسلمین ایران و جهان. نخست برای منِ خدا بگو این عمامه ی سیاه و این واژه ی” سید” را از کجا آورده ای؟ که اولی را بر سر و دومی را بر پیشانی اسمت نشانده ای؟ من آیا این پیشوندِ اعتباری را به تو و دیگرانی چون تو برگزیده ام؟ منی که همگانِ بشر در پیشگاهم برابر و یکسانند، کجا بر تو بخاطر انتسابت به پیغمبر برتری داده ام؟ در قاموس پروردگاریِ من آیا یک قلم پارتی بازی می بینی؟ من اگر قرار بود یکی را بر دیگری برتری بدهم، نظام هستی ام بهم می ریخت. به این می ماند که من در آفرینش بشر، به خود تبریک گفته باشم و در آفرینش سنجاقک نه. یا با خورشید رفیق باشم و با ماه نه. چرا این هیاهو را به اسم من سند زده اید؟ من که خودِ پیغمبر را با همگان یکی دانسته ام، کجا شما سادات را نورچشمی خود ساخته ام؟ چرا به من دروغ می بندید؟ چرا آبروی مرا می برید تا به شیشه های دکانِ خود برق اندازید؟
شش: در گام دوم، به من بگو این چه بساطی است که به اسم ولیّ فقیه و ولایت فقیه براه انداخته اید؟ حکومتِ فقیهانی که به زور از سوراخ تنگِ فقه به پیشِ پای خود می نگرند، توهین به من، و توهین به کسانی ست که از برجِ بلند خِرد به هستی و به اطراف خود می نگرند. حکومت فقیهان به این می ماند که من در نظام کهکشانیِ خود، کهکشانی را بر دیگر کهکشان ها برتری بدهم و همانجا را کانون تعلقات خود بنامم و همگان را به اطاعتِ از آن وابدارم. این حکومتِ فقیهان را از کجای رسمِ پروردگاریِ من بر کشیده اید؟ چرا اگر به کارِ دنیاویِ خود حریص اید، پای مرا وسط می کشید؟ بروبید و بخورید و بکشید اما به اسم خودتان. خداوکیلی من به شما حریصانِ سیری ناپذیر، چقدرِ دیگر باج بدهم تا پای از گلیم پروردگاری من بِدَر ببرید؟
هفت: به من بگو با چه برآوردِ آماری به این نتیجه رسیده ای که رهبر مسلمینِ جهانی؟ تو که خود را سرور مسلمانان جهان می دانی، و نیزلابد غم مسلمین جهان را باید بخوری، به من بگو در همین ایران، برای سُنیان چه کرده ای و تا چه اندازه در میان آنان، طرفدار داری؟ من کاری به این ندارم که تو خودت را رهبر مسلمین جهان بدانی یا ندانی. مرا چه باک؟ اصلاً بیا خودت را خودِ خدا بدان. من اگر گفتم چرا؟ سخنِ منِ خدا به این است که چرا همه ی این کارها را به اسم من می کنی؟ چرا مُهر مرا پای نامه ها و گفته های خودت می نشانی؟
هشت: به من نشان بده که من کجا به تو گفته ام از میان همه ی ادیان و از میان همه ی مذاهب، تشیع، درست همان است که مطلوب و مقصودِ منِ خداست؟ که تو برای گسترشش، این همه پول از جیبِ مردم برداشته ای و خرجِ خروجِ خودت و دیگرانی چون خودت از دایره ی انسانیت کرده ای و با همان پول مردمِ بی نوای ایران، این همه خون بر زمین ریخته ای؟ اگر قرار بود شیعیان، همانانی باشند که من در مسیرِ پروردگاری ام به دنبالِ کشف آنان بوده ام، پس چرا ازهر مردمی پیامبرانی با زبان همان مردم برگزیدم و همگانِ مردم را فرا خواندم به این که خانه های خود را با گوهرِآگاهی بسازند و نان شان را به عِطرِ عقل بیامیزند و تا می توانند زیرِ بارانِ مهربانی تن بشویند؟ سیدعلی، پیامبرانِ من در میان هر قوم، اصل و اساسِ “خردمندی” بوده است اما شما روحانیان، همین خردمندی را تا توانستید پیش پای خرافه های آیت اللهی تان سر بریدید و تا توانستید مردم را از من دور و دورتر ساختید تا تنور تن پروری و مفتخواریِ خود را گرم نگهدارید.
نه: من کجا به شما روحانیان گفته یا دستخط داده ام که دختران و زنانِ نازنینِ مرا از کانون بایستگی هایشان به دور اندازید و آنان را از اثربخشی های انسانی و از شایستگی های فردی شان کنار گذارید؟ ای وای اگر منِ خدا بنشینم و برای بشراز بلاهایی بنویسم که شما روحانیان و قلچماقان تاریخ، بر سرِاین نازنینان من باریده اید. ای وای اگر بنویسم که شما روحانیان، برای هموار کردنِ سنگلاخِ کیفوری های خودتان، به اسم من، و با امضای من، چه بلاهایی که بر سرِ نسل هایی از دخترکان و زنان نیاورده اید و اکنون نیز همان سنگلاخ را به ضربِ دروغ هایی از تمایلاتِ منِ خدا، برای کیفوری های خودتان هموار نمی کنید. سید علی، می خواهی هزار هزار دختر و زن نشانت بدهم که تو و همه ی ارکان آیت اللهی ات، به گردِ پای شعور و آگاهی و ادب و شایستگی ی فردی و انسانی شان نمی رسید؟
ده: فعلاً با همین چند خطِ خداییِ من مشغول باش. گرچه می دانم بشر در فریب خود، آنقدر مهارت یافته که می تواند به برجِ بلندی که نیست، بگوید: هست. و برجِ بلندی را که هست، نیست کند. و تو – سید علی – در این هست و نیست کردن ها، صاحب شگردی. تو خودت نیک می دانی همین سرداری که در این عکس، بر دستت بوسه می زند، به فرمان شخص تو، بفرمان شخصِ تو، و برای بقای بساطِ ولاییِ تو – که هیچ ربطی به منِ خدا ندارد – چه شکم ها دریده است؟ بیا و پای از گلیمِ پروردگاری من بیرون ببر و خواسته های خودت را به اسم من سند مزن. باشد؟
ایمیل: mnoorizaad@gmail.com
تلگرام: telegram.me/MohammadNoorizad
ادمین تلگرام: mohammadnourizad@
اینستاگرام: mohammadnourizad
توئیتر: twitter.com/mohamadnourizad
محمد نوری زاد
چهارم آذر نود و شش – تهران
نامه ی سی و نهم محمد نوری زاد با صدای نوری زاد
تحلیل هفتگی: هفت آذر نود و شش
اخطار و هشدار به برادران سپاهی برادران ارتشی برادران بسیجی نیروهای امنیتی حراست ادارات نیروهای امنیتی و پلیس و راهنمایی رانندگی
این حکومت در حال سقوط و سرنوگونی است امروز به مردم ملحق شوید والاحکومت تا اخرین لحظه میخواهد از شما قربانی بسازد و قطعا هم می داند وقتی اب سر بالای رفت یه حکمتی در کار است و ندا برای اشخاص فهمیده و خدا پرست که خودشون رو جمع و جور کنن واما انهایی که مثل پیروان قبل موسی و عیسی و محمد خود رو به خریت زدن پیامبری انها را نپذیرفتن خداوند عقوبتشان کرد که من نشانه های فرستادم تو از خریتت ندیدی و نخواستی ببینی حال انروز دو باره در حال تکرار است فردا که این حکومت استفاده کرد و مثل شاه همه شما را ول کرد و خودتون موندین و مردم شما در میان خلق خدا جایگاهی غیر از کنیزی حکومت ندارید و حکومتی هم نیست… به فکر خود باشید و اینکه خود را به این حد رضالت کنیزی عده ای اختلاسگر دزد و غارتگر بیت المال هستند تنزل ندهید به دامن ملت برگردید هیچ عذری از کنیزی به این شکم پرستان برای مردم پذیرفته نیست باز تاکید میکنم برادران سپاهی برادران ارتشی بردران بسیجی نیروهای امنیتی –برادر حراستی –برادر نیروی انتظامی –برادر پلیس و – پلیس راهنمایی رانندگی فردا هیچ عذری به نام خدمت به مردم وطن از این لحظه به بعد از هیچ کسی پذیرفته نیست تنها کسانی که تا اخرین لحظه میخواهند از شما بهره کشی کنند کسانی هستند که تا خرخره دستانشان به خون و جان مال این مردم الوده است و مجبورند که بکشند ولی شما مجبور به کشتن خواهر برادر و همسایه و هموطنت نیستی نگزار از شما بهره کشی کنند البته در تمام این گروه های عزیز که عرض کردم افراد نفوذی و خود فروخته جنایت کارانگشت شمار هستند فریب انها را نخورید که شما را سپربلای خود و برادر کشی کنند …زنده باد ایران ..زنده باد ایرانی … زنده باد وطن پرستان ایرانی … به امید رهایی از دیکتاتوری که دور از دسترس نیست و افق ان به روشنی به لطف الهی پیداست و نشانه های ان هم هر روز بیشتر و روشن تر به همه که خداوند می خواهد خر دنیا و الاخره نباشند و در میان مردمشان باشد راهنماست …..پاینده ایران
تظاهرات اکثر شهر های ایران خامنه ای حیا کن فکری به حال مجتبی کن یا که فلسطین رها کن فکری بحال بیکاری و فقر گرانی بکن
حرج ومرج تر بی قانون تر و بی اعتنا تر به قوانین اسلام و مسلمانی مسئولینی اختلاس گرتر و قانون گریز تر و از رهبری ناتوانتر و ناکارامد تر و بی اعتقاد به قوانین پیامبر و اسلام و قوانینی مدون شده به نفع مجموعه حکومت وبر علیه مردم بد بخت تر فقیر ترگرسنه تر معتاد تر درو بی اعتقاد تر از این مردم به دین و ارزش های انسانی در عین ثروت بی انتهای هدیه خداوندی به این مردم و دیکتاتورتر از این کشور هیچ کشوری را نمی توان نام برد..وهمه اینها از سر دولت فرزندان برومند این کشور که خود را سپاه اسلام و مدافع حقوق مردم در مقابل ظلم طبق فرمان امام رحمت الله علیه استخدام شدند و خودشان هم نمی دانند در مقابل خداوند در روز جزا و اخرت چه جوابی به خداوند برای حمایت از ظالمان را دارند به خدا پیامبرش و علی و حسین ابن علی جوابشان در مقابل این مردم مظلوم چه خواهد بود ودر همین دنیا چه جوابی برای خداوند دارید که وقتی مردم کشور خود گرسنه و مادرانی برای تامین هزینه فرزندانشان تن به هزار کار نمی دادند وووو بودند ما از مسلمانان فلسطین لبنان عراق یمن ووو به بهای فقز فحشا گرسنگی و اعتیاد هموطنان اینها را فدای سیاست و بازیچه بازگران سیاست شدیم حتی یک لحظه هم و یک کار برای مردم کشور نکردیم و افتخار می کنیم که در اوج همه این مطالب منفی شرم اور کشور پشت به مردم کردیم و حتی کسانی که خواهان حقوق همنوعان خود شدند در مقابلشان با اقتدار تفنگ و باتوم جلو یک عده بی سلاح ایستادیم و حتی برخود بالیدیم که ما وقتی حقوقمان تامین است و حکومت هم پشتیبانمان خود را ببر کاغذی و یا حیدر کرار می بینینم کدام یک وقتی در پشت قانون سلاح برمردم جبهه گرفتید این افتخار نیست این ظلم است همان ظلمی که برحسین و خانواده اش بابت حق طلبی رفت ..برادر عزیز پاسدار اسلام اینرا از نظز وجدانی چگونه بر خود قبول می کنی که همرزم تو به نام اینکه ارتشی هست درو هم رزم تو الان در دوران بازنشستگی یا در قهوخانه های شاگردی می کند یا راننده اژانس شده و یا در بهترین حالت با کمترین حقوق در دفتری تلفنچی یا خدمه شده این از نظر شرعی برای شما چه تعریفی دارد و چرا انها هم مثل شما به کشور اسلام وحکومت خدمت کردن در ذلت و حسرت یک ماه در ارامش همراه خانواده بدون دقدقه قسط و یک زندگی شرافتمندانه و شما ها با همان خدمت با همان رتبه با همان کاربا بالاترین حقوق بازنشستگی در بهترین نقطه های کشور مراکز اقامتی و خانواده بدون کنکور با هر شرایط ذهنی فرزندان در دانشگاهها و رشته های دلخواه خود ایا این از نظر دین محمد و ولایت مولا علی حیدر کرار درست و مطابقت می کند و اگر علی از شما بپرسد این همه تفاوت از زمین تا اسمان چرا به چه دلیل شما در کشور تافته جدا بافته نه از ارتش …معلم -کشاورز ..کارمند..ویا نخبه هایی که حتی کل تشکیلات سپاه عاجز از حل یک مسئله اش این تفاوت ها از بابت سکوت و نادین گرفتن ظلم نیست و یا شما ها بنده های خاص خداوند هستید
اقای خامنه ای امروزشماازمظفردین شاه از وضع مردم بی خبرتریدوشاه تروناتوانتر . ولی کو میرزا رضا کرمانی.. البته زیادن ولی متاسفانه امروزبا سیاست روسیه هم انگل درخت از خودشه هم دسته تبرازخودش والا کرمانیها چون با شرفشان کار می کنند ماندگارند و توان مند ترند انهایی که به پول نوکری و کنیزی می کنند زیر چتر بمباران های هوای بیخدا ها فریاد وا پیروزا از جماعتی را سر می دهند که خودشان انها را افریدن اند و مردم عوام جزراه اخبار اطلاعاتی ندارند باور می کنند که داعش از زمین یک شبه سبز شد و مرامش هم فقط کشتن و سر بریدن و جنایت بود فقط به شعور مردم رجوع می کنم اگر جایی را تصرف کردی مثل کوروش ببخشی وبه دینشان احترام بگذاری کمک ات خواهند کرد یا به هر بهانه ای سرشان را ببری و ایجاد رعب و وحشت کنی کدامش منطقی و انسانی است مطمئنن رهبری که داعش رو بخواهد اداره کند از یک ادم معمولی با سواد ترو فهمیده تره و کمی با سواد میاد یکدفعه با تمام دنیا در بیفته مگر نوکر و دست نشانده گروه و سازمانی باشه که بدستور انها و برای اجرای اهداف انها عمل کند اخر کدام عقل سلیمی به غیر احمق ها باور میکنند که در این دنیای اطلاعات که همه مردم دنیا لحظه لحظه زیر نظرسازمان های اطلاعاتی هستند یکدفع راه رو امنی باز بشه و از همه جای دنیا هم بتونن به این سازمان بپیوندند که دنیا ترکیه این راهرو امن رو ایجاد کرد و از رقه و سوریه هم ایران.. باز کدام نظامی اموزش دیده ای قبول میکند به دشمن سه سال فرصت بده تا موقعیت شون رو تثبیت کنند بعد سه سال که استحکامات و تجهیزات شان تکمیل شد یک شهری را ویران کنند تا باز پس بگیرند چه اتفاقی افتاد سردار سلیمانی ان موقع بچه بود صبر کردند تا به سن قانونی برسه ..نه این سردار ها رقاصانی هستند که با ساز امریکا و بیخدا های کمونیست برقصند و پولشان را بگیرند و یک چند پیزوری که قیافه اش تیپ هیکل و طرز ایستادنش هم به یک سردارنمی خوره جز به یک نوکر سر سپرده روسی چون این ها هستند که اینجوری پیت و پیسند والا نیروهای ناتو یا امریکا یک تیپ نظامی منظم را دارنداخرین کلام اینها نوکر عبادین یا مردم نوکرمردم که نیستند چون اگر نوکر مردم بودند مردم را به نام جیش شعبی با کردها درگیر نمی کرد که تا قیامت این مردم کشی و انتقام گیری خواهد بود ولی اگر ارنش بود همون ارتش صدام حد اقل بعد از این مردمی با مردمی قومی با قومی جنگ نداشت اینها دشمن انسان و انسانیتند ایا فردا های طولانی خواهد گذشت دیگر کرد عرب و ترکمن و شیعه و سنی در کنار هم زندگی خواهند کرد چنان تخم کینی در میان کشور بخاطر یک بچه بزاز سوری در عراق نهادینه کردند که تا نسلها از این وقایع خبر داشته باشد ارامشی نخواهد بود مثل قوم اعرابی مثل قاسم سلیمانی و امثال هم که با کشتن و تجاوز به دخترانشان بنام غنیمت و به بردگی بردن مردانشان همین تخم کین هزار ساله را کشتند مگر با از بین رفتن یک قومی این تخم کین تنفرودام برای کشتن رقیب به پایان برسد..و این تخم کین ایجاد شده توسط سرداری که یا داخل سرش چیزی نبوده یا فقط برده اوامر بوده حال کوچه انسانیت کدام ور باشد فرقی برایش ندارد مثل خیلی از امر بگیرانی که فقط برای خوشایند و مدال و درجه چه خوش خدمتی و جنایت های که کردندو در ان زمان خدمت به مافوق اش جانی اش بود ولی حالا تاریخ داغ ننگی ابدی بر حیات گذشته و تاریخ اش زده و انهایی که الان در 90 یا 100 سالگی زنده اند از شرم خیانت انروز به انسانیت شخصا خود را به دادگاه معرفی میکنند حد اقل تلافی جنایت گذشته خود را کرده باشند سخن اخرم با کسانی است که به جای خدمت به مردم به دشمنان مردم بندگی و بردگی می کنند و چشمشان را بر اختلاس بیت المال و هرج و مرج کشور و اقتصاد و جامعه به خاطر مقام پول رضای مافوق را بر رضای خدا ترجیح می هید مطمئن باشید در زمان بازنشستگی فقط کوله باری ازعذاب وجدان درپشت خودخواهید داشت
م.شایدهیچکدوم ازشماها نصف مشکلات منونداشته باشید به روح بابام قسم ک یه هفته پیش توزلزله ازدستش دادم امشب من ومادرم گرسنه خابیدیم الان اومدیم کرمانشاه شایدکاری پیدا کنم بخداحاضرم خیابون جاروکنم امانیست خیلی جاهارفتم که ناامیدشدم خدایامگه مامردم چی میخایم یه زندگی معمولی ک حداقل بتونیم شکممونوسیرکنیم همیشه اعتقادداشتم هیچکی ازگرسنگی نمیمیره اما الان میدونم که میمیره چرا بایدتوکشورثروتمندی باشی وتنها ارزوت پیداکردن یه شغل معمولی باشه که فقط بتونی باهاش شکمتوسیرکنی، اما بازاینم نباشه بخداقسم اگ بخاطرمادرپیرم نبودیساعت خودموزنده نمیذاشتم دلم میسوزه براش ک بعدازداغ شوهروپسربزرگش داغ دیگ نبینه واینکه بعدازمن کجابره وچکارکنه ازخدابدم میاداحساس میکنم خداهم اخونده خیلی بی عدالتیه ک بعضیاماهی یه میلیون پول توجیبی بچشونه امابعضیا توسن30سالگی ارزودارن یه کاری داشته باشن ماهی500 تومنم داشته باشه راضیه اقای نوری زادامیدوارم روزی برسه همه چی برامردم نمایان بشه هرچندمیدونم اونطورروزی نمیادو خدایی اگ باشه اونم اخونده
کاشکی حداقل خودمون.انقدروجدان داشتیم به هم نوع خودمون کمک کنیم اهای اونایی که وضعیتتون خوبه چراکمک نمیکنیدچرا بی غیرت شدین حتی حاضرین شاهداز گرسنگی مردن هموطناتون بشین؟واقعا کسی که داره وکمک نکنه خیلی بی غیرته
اگ همین دوستان همینجانفری50 هزارتومن کمک میکردن مشکل این دوست وخیلیای دیگه رومیشدحل کردبیاین بجای سخنان ادبی گفتن یه خورده مردباشیم کسی که این متنوبخونه ودلش نگیره خیلی بی غیرته یه یاعلی میخادفقط(اقای دکترعزیزلطفا اگ شماره تلفن یا راهی برای ارتباط بااین دوستمون هست منتشرکنیدهنوزم مردوجودداره)
بنی ادم اعضای یکدگرند که درافرینش زیک گوهرن
دوستان لطفا اگ اطلاعاتی از این دوست داریدمنتشرکنید که شماهم وارداین صواب بشید.
برای هزارمین مرتبه این شیخ قم نشین با روده درازیها و پرگوئیهای مختص آخوندا و با استناد به روایتهای اسلامی که هیچ گونه پایه و اساس تاریخی و واقعی نداشته و صرفن مطالبی هستند که ساخته ذهن معیوب مشتی آدم بیکاره و سربار جامعه و منجمله شخص ایشان هستند، اقامه دلیل کرده است. از روباه پرسیدند شاهدت کیه؟ دم اش را نشون داد. شیخ قم نشین می فرماید: تورات با زره موسی و زیر شلواری و بند تنبون یوشع در تابوت ننه ی سلیمان بوده و بخت نصر تابوت را ورداشته و برده یه جائی قایم کرده که هیچ کس جز علامه طباطبائی از محل اختفای اون خبر نداره! بارالها…برای ایشان شفای عاجل طلب می کنیم. می فرمایند: تورات فعلی محرّف است چون میگه سلیمان از خدا برگشته و بی دین شده. اما قرآن محرّف نیست چون میگه نه تنها سلیمان پیغمبر بوده بلکه حضرت محمد شبانه سوار الاغ شده و به آسمون هفتم عروج کرد و پیش نماز ارواح حضرت سلیمان و ابراهیم و موسی و عیسی و…شد. پس علوم فضائی اسلامی مقدم بر علوم ولایات کفر و استکبار است که میخواهند با موشک به آسمان هفتم عروج کنند. بهتراست این کفار بی همه چیز بیایند نزد شیخ قم نشین که پروتوتیپ الاغ پرنده ی فضا پیما را به اونا نشون بده تا درس عبرتی برایشان باشد و از این منبعد زبونشون را در هر چه نه بدترشون بکنند و حرفهای سخیف پشت سر مسلمونا نزنند. بله…در روایات هست که همان حضرتی که با الاغ پرنده شبانه به آسمون هفتم عروج فرمودند، در غدیر خم با دو انگشت دست راست کره ی ماه را به دو نیم فرمودند و از آن پس بود که علمای اسلامی به ما نشان دادند که با انگشت وسطی دست چپ میتوان ماتحت را از فضولات مدفوعه تطهیر نمود. تازه پیشوای ما امام خمینی طاب ثراه در انقلاب اسلامی عکس معظمشان را با یک رفلکتور اسلامی به ماه فرستادند و چند ملیون شاهد مسلمون ایرانی اون را دیدند. این همه نعمت که اکنون نصیب امت همیشه ویلون و سرگردون شده، از دولتی سر آن امام عالی مرتبه و عظیم الشأن نصیب ما شده که هنوز هم قدر این نعمتها را هرگز ندانسته ایم. البته اینها نمونه های کوچکی از پیشرفت علوم راقیه ی اسلامیست. بجز روایات مستند اسلامی، محض نمونه، ما به چنان پیشرفتهای اسلامی دست یافته ایم که برای اولین مرتبه…بله…اشتباه متوجه نشده اید…برای اولین مرتبه مخترعین مسلمان موفق به اختراع آفتابه ی تاشو شدند که زوار محترم میتوانند آنرا به راحتی بر ای قضای حاجت در جیب عبا یا قبایشان جا دهند. تازه اینکه چیزی نیست…رئیس جمهور محترم ما جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد هم سند به مردم نشون دادند که یک طفل…بله یک طفلِ دختربچه ی نیم وجبی شیطون، در مطبخ و دور از جشم مامان جانش موفق شد در یک قابلمه ی روحی اورانیوم غنی کنه. بله…بجز روایات، اینها شمه ای از پیشرفت علوم اسلامیست که غربیها حالا حالاها خیلی مونده به گرد پای ما برسند. پس اظهارات سخیف شما دین ستیزان معنائی جز عقده گشائی نداشته و خرد و انصاف نزد شمایانی که مقهور شهوات و امیال نفسانی شده اید، جائی ندارد.
————
درود دوست گرامی
کاش این نوشته ی خوب را بی کنایه و تلخ گویی به سرانجام می رساندید. نوشته هایی که از کنایه و تلخی آکنده باشد، هزار که مستدل باشد، به دل طرف نمی نشیند و راهی نمی گشاید. سپاس که همراهی می کنید.
.
در پانوشت این نوشته اینطور تعبیر شد که نوشته خوب،من نفهمیدم خوبی این نوشته به چه بود؟ به الفاظ مهوّع و زشت یا به اغلاط محتوائی؟
اما به نویسنده این هزلیات می گویم شما که طرز تفکر و ادبیات ات از فرسنگها داد می زند چه نیازی به تغییر اسم داری؟ بارها اینجا به مساله معراج و براق و مساله شق القمر و دیگر معجزات اشاره ای کرده ای و بارها مرا به عنوان مجرمانه قم نشین متهم کرده ای! خوب گرامی این تلّون و بوقلمون صفتی دیگر برای چیست؟وقتی در مقام گفتگو باکی از فحاشی و طعن و نسبت های ناروا و کینه توزانه نداری چه نیازی به تغییر اسم؟ دیگر اینکه بحث علمی و تاریخی چرا با بیانیه سیاسی و موضعگیری های هاید پارکی خلط می شود؟ الان بحث ما احمدی نژاد و ادعای غنی سازی اورانیوم در زیر زمین بود یا بحث از تابوت و تورات موسی و انقطاع سندی و تحریف تورات؟! بحث ما از معراج پیامبر و چیستی آن و معنای براق بعنوان مرکب پیامبر و معجزه شق القمر بود یا بحث از مدعای شما که تورات حتی پیش از حمله بابلیان به هیکل یهود تحریف شده یا از بین رفته است؟! شما چون در اصل از بحث متمرکز در یک مقوله عاجز و تهیدست هستید باید بحث های مختلف دیگر را در یک کامنت بسوی طرف گفتگو پرتاب کنید؟! مقصود شما از طرح این بحث ها چیست؟ می خواهی بگویی منکر “اعجاز و معجزات انبیاء”هستی؟ می خواهی بگوئی خیلی علمی و اهل علم و ساینتیست و متجدد هستی؟! می خواهی بگویی قرآن کتاب تحریف شده است؟ می خواهی بگویی ایمان به خدا یا قرآن یا معجزات متکی بر قدرت خدا هستی؟! خوب همه اینها را باش ،لکن حرف من این است که اولا چرا زشت گوئی و تلخ گوئی و بی ادبی در گفتار همه برهان و دلیل شماست؟ و ثانیا چرا از بحث متمرکز می گریزی؟ همه این مطالبی که شما در باب معجزاتی مثل معراج و شق القمر و عصای موسی و شفای عیسی و غیر اینها می گویی آیا چیزی جز یک استبعاد و بعید شماری هست؟ و آیا چیزی زائد بر منطق علوم تجربی هست که من این علل را تاکنون شناخته ام و زائد بر این علل طبیعی و زائد بر یافته ها و شناخته های خود چیز دیگری نیافته ام؟! خوب همه منطق علوم که البته ربطی هم بشما ندارد همین است دیگر،این یعنی اعتراف و اذعان به به عدم آگاهی بر غیر آنچه که تاکنون علم یافته است،بسیار خوب،همه شاکر علم و دستاوردهای علوم هستند و به آن احترام می گذارند،اما مگر مدعای علوم این است که به همه ناشناخته ها و زوایای طبیعی و علل و اسباب همه پدیده های همین جهان مادی و طبیعی دست یافته است ،این ممکن است مدعای پرمدعایی مثل شما باشد اما مدعای ذات علم و اهل علوم نیست،در حالیکه در بحث اعجاز بارها عرض شد که ماهیت اعجاز و معجزه خرق علل و اسباب معهود و شناخته شده بشری است،نه خرق و کنار گذاشته شدن اصل قانون علیت و معلولیت که ارتکازی و فطری بشر است،در بحث شق القمر نیز گزارش قرآن و ادعای تاریخی پیامبر اسلام این نبوده و نیست که او بتنهایی و مستقلا با انگشت خود اشاره کرد و ماه دو نیم شد! این بحث اعجاز است و قدرت و علم الهی و سلطه او بر کائنات و بکار گیری علل و اسباب دیگر،در بازگوئی معجزات همه انبیاء هم این تعبیر “باذن الله” است،باذن الله اینجا یک اعتبار و تشریفات نیست ،این اذن اذن تکوینی است از سوی خدایی که خالق و نگهدارنده و تدبیر کننده همه کائنات از آسمانها و زمین و ماه و خورشید و همه اجرام سماوی مشاهد و غیر مشاهد است،مگر گردش ماه گرد زمین و گردش زمین گرد خورشید و حرکت بینهایت اجرام آسمانی و کهکشانهای بی منتهایی که در حال گستردگی هستند حدوثا و بقائا گردش و حرکات خودبخود است که در امر ساده ای همچون شق القمر شک می کنید؟ همه این نظام کیهانی خواه متناهی خواه غیر متناهی،خواه حادث خواه قدیم،بحکم عقل و فطرت انسانی نیازمند علت و حافظ و گرداننده است،و قائلان به اتفاق و بی نیازی جهان از مبدا و حافظ و ناظم حقیقتا کشک می سایند و فطرت خویش را پایمال می کنند،مقصود من اینجا الان نیست که به بیان جدلی مبدا جهان را اثبات کنم ،آن بحث گسترده دیگریست،مقصود این است که در باب چیزهایی مثل معجزات انبیاء از قبیل شفای کور مادر زاد توسط عیسی و عصای شکافنده نیل در دست موسی و شکافته شدن ماه و معراج پیامبر اسلام که مقامات عادی و معمول اولیاء و انبیاء الهی است برای اثبات صداقت در پیامبری و رسالت،شما دنبال توجیهات و محفوظات علمی در محدوده شناخته شده ها نباشید اینها اعجاز است و استناد به قدرت آفریننده و تدبیر کننده هستی،ایراد مکرّر به این که اگر ماه مدت کوتاهی دوپاره شود زلزله ها زمین را فرا می گیرد (من واقعا نمیدانم خود این ادعا تا چه حد مورد تایید علم و اجماع و اتفاق عالمان تجربی است،این مقدار مسلم هست که ماه بمیزان ضعیفی جاذبه بر زمین دارد بطوری که سبب جزر و مدّ دریاها می شود و بر اوضاع نباتی و حیوانی تاثیر فی الجمله دارد اما اینکه دوپاره شدن ماه لزوما سبب زلزله ها در زمین شود ادعایی است که شما می کنید) همه مبتنی بر پیش فرض ها و محاسبات شناخته شده شما یا دیگران است،اینها روی این اساس است که مثلا الان بشر روی روال و مجاری عادی و ابزارهای عادی بخواهد با انفجار یا برش با ابزارهای عادی ماه را دوپاره کند،در حالیکه بحث قرآن این نیست و بحث اعجاز و معجزات این نیست،بحث استناد به خدای جهان و بکار گیری علل و اسباب دیگر است،همینطور بحث از معراج پیامبر و اینکه حدّ دلالت قرآن و روایت در این زمینه چیست موکول به آگاهی دقیق و جمع بندی بین اینهاست ،شما همینجور ناآگاهانه چیزهایی را جایی در سخن دین ستیزانی مثل خودتان می بینید خیال می کنید همه سخن و سخن نهائی آن است درست مثل همین بحث از تورات و تحریف آن که وقتی در گفتگو کم میاورید و چیزی برای گفتن ندارید شروع می کنید به هتاکی و تعبیرات سرکوچه ای ، بنابر این شمااگر فرضا ادعایی هم دارید لطف کنید در هر بحث متمرکز بر همان مطلب احتجاج کنید نه اینکه بحث تاریخی علمی قرآنی سر از زیر زمینی که در آن اورانیوم غنی می شود در آورد!
آقای سید رضی همین طور که میدانیم
طبق روایت پیامبز در معجزه شق القمر نیمی از ماه رو در بالای کوه صفل انداخت و نیمی دیگر بر بالای کوه قیخران که با توجه به حجم ماه که نیمی از اون از کل عربستان بزرگتره غیر ممکنه
نوریزاد گرامی
بر سیه دل چه سود خواندن وعظ/ نرود میخ آهنین در سنگ
سلام بر ناظران گرامی
مستبدین وجوه مشترک بسیاری دارند.وقتی به نحوه اعمال قدرت و سانسور این جماعت می نگریم می بینیم فرق نمی کند استالین باشد یا هیتلر یا ژنرال تیتو یا فیدل کاسترو یا محمدرضا شاه یا خمینی!تمام آنها غیر از خود و امیال خویش هیچگونه مخالفتی را بر نمی تابیدند و به سان حضرت آقا خودی را از غیر خودی متمایز می نمودند.در هر دوره ای می بینیم دگراندیشان مورد تهدید و فشار و ارعاب قرار گرفته و با تغییر سیستم باز همانها دچار همان فشارها و تنگناها بوده گویی چیزی عوض نشده است!طنز قضیه جاییست که اگر نگوییم تمام بل اکثر ایشان با شعارهای آزادیخواهانه آمده کشور خویش را بزرگترین زندان تاریخ کرده اند!نوشته زیر اشارتی کوتاه از سرنوشت دو نویسنده این مرز و بوم دارد که در هر دوره مغضوب حاکمان بوده اند.به قول سیمین بهبهانی:
“وقتی نگاه میکنم میبینم در این حکومت مغضوبم و در آن حکومت هم محبوب نبودم. و همه ما همینطوریم. چه میشود کرد؟”
http://www.bbc.com/persian/arts-42152841
پاینده و پیروز باشید.
یکی از رهیافتگان به اون طویله: رُفتگری یک فوقلیسانس برای مسئولین یک فحش است.
مش قاسم: نگران نباش حاجی، چون تعهد نداشته مسئولین به تخصصش اهمیت ندادن. به حکومت اسلامی کره شمالی خوش آمدید.
بنا بر تورات، ابراهیم و همراهانش شهر اوور را ترک کرده و مسیر بعدی اشان مصر و پس از آن کنعان است. آنچه بعدها روی می دهد در مسیر کنعان است.
حال سنگ بنای کعبه در چه زمانی رخ داده است؟آیا او مسیر دیگری نیز طی کرده است؟ یک برگشتی به شبه جزیره عربستان زده است ؟چرا ذکری نیست؟
دیگر نیز سنهای زیاد توراتی است که مشخص نیست چگونه حساب شده اند!
بنا بر شواهد تاریخی حدمتوسط سنهادر قدیم بسیار پایین بوده است.
ابراهیم دو فرزند دارد یکی اسماییل ازهاجر کنیز مصری،ودیگری اسحاق که از ساره نود ساله بدنیا می آید. آنزمان اسماییل ۱۳ ساله است .که از لحاظ علمی غیر منطقی است. (می بخشید نامها اشتباه شدند.)
ما در این داستان شاهد پدید آمدن دو قوم اسراییلی هستیم، یکی اسماییل و دیگری اسحاق است.
حسن/*: هیچ کدام از وعدههایم را فراموش نکردم
مش قاسم:…..و ادامه داد فقط قصد انجامشون رو نداشتم. چه ساده اهستین شماها!
/*: ک
آخوند زائری از قم ! هم لباس شیخ مرتضی قم نشین !! میگوید : نه به عنوان یک آخوند عمامه به سر، نه به عنوان یک شهروند ایرانی، بلکه به عنوان یک مرد مسلمان متأسفم که این عکس به عنوان سند بلاهت و حماقت هم کیشان او در فهم و تطبیق یک موضوع دینی و یک حکم شرعی باقی خواهد ماند! ( نقل ازسایت تابناک )
این مطلب را زائری در مورد روسری سر کردن مربی زرنگ با شرفی میگوید که تیمش را تنها نگذاشت و حتی با پوشیدن رو سری و به قول معروف لچک به سر همراه تیمش حاضر شد و لکه ننگی برای افکار پوسیده آخودی باقی گذاشت که زدودنی نیست ! شما اگر به تلویزیون ج. ا نگاه بیندازید در کلیه فیلم های آن ور آب بی حجابی آشکار هست و هیچ اشعه ای به قول بنی صدر هم تا کنون از موی بانوان فرنگی و شرقی ساطع نشد که ایران را کن فیکون کند . لکه ننگ برای تارک ج.ا فراوان است ولی این دو لکه ننگ ( اجبار به باخت قهرمان کشتی و لچک به سری مربی خارجی ) ذیگر زدودنی نیست !!!!
آقای دکتر نوریزاد عزیز
سلام و درود
از زبان خدا نوشتید ! از زبان شهدایی مثل باکری هم بنویسید !
بنویسید از قول آن شهیدان با عظمت به ملت ایران :
ای ملت ما تکه پاره شدیم برای اینکه بگوئیم ملت ایران تنها شجاع نیست، ملت ایران ظلم ستیز است و تا پای جان اش با ظلم مبارزه میکند .
طومار کسانی مثل خامنه ای و پسرش ، صادق لاریجانی و برادرانش و کسانی که در زندانها به دختران و خواهران و مادران شما تعرض کردند ، پیچیده و در این راه مماشات و سستی نکنید . از قول رزمندگان و شهیدان ایران زمین به ملت ایران بگوئید ؛ شما باید شرافت خود را بس بگیرید، مبارزه بدون خشونت ، با کسانی که خشونت از اصول اولیه شان برای دزدی و غارت است ، مزخرف ترین عمل است . باید با خشونت و غیرت با مشت های سهمگین بر سر و گردن شان بکوبید و کمرشان را بشکنید . تا درس عبرتی برای هر دیکتاتوری در طول تاریخ ایران باشد .
استاد با سلام
هموطنان
بیاییم از همه بظاهر مسولانمان از رهبر مسلمانان جهان ,از رییس جمهوری که ماهرانه کلید تدبیرکنندگان را که با ان قفل مخهایمان قراربود گشوده شود را نشانمان داد ورای بالا گرفت وسوارخرمرادش !!!شد واز بظاهر نمایندگانمان که اکثرا توسط موکلینشان درمجلس حتی دیده نمیشوند چه رسد به سربرون !آوردن وآوایی سردادن ! بپرسیم که
مگرچند ماه وسال وقرن از قرار یا تعهد سپاه میگذرد که آنرا زیر پانهاده وبازهم شکمش را باداشتن صدها شرکت وهول!دینگ وکارخانه وسهام وبانک وکوفت وحتی دراختیارداشتن اختیارات ماورایی چه رسد به قانونی که جان ومال ونوامیس مردم وطنمان راهم اگر مدتی اندک دگربگذرد سندنشان میدهند که ازخداگرفته اند ,برای درامد ساخت مسکن زلزله زدگانی که بعید نیست روزی محرزگردد خود عامل ان بوده اند صابون زده اند,
مگرقرارنشد درداخل فقط پروژه ها وطرح هایی را.بردارند که بخش خصوصی قادر به انجامش نباشد, آیاواقعا بخش خصوصی قادر به انجامش نیست ؟؟
چرا نمیگذارند چند شرکت خصوصی درشهرهای زلزله زده دست بکارشوند وباساخت خانه ها علاوه بر ایجاد اشتغال برای تعداد زیادی جوانان جویای کار باعث شوند بسیاری ازهمین جوانان با تجربیاتی که بدست می اورند جذب بازار ساخت وساز ومشاغلی همچون گچ کاری وکاسیکاری وبتون ریزی غیره شده وتشکیل خانواده دهند وضمنا مهندسان تحصیل کرده وجوانمان زیر نظر مهندسان مجرب درمدت ساخت تجربیات عملی ارزشمندی حاصل کنند,
چرامسولین با استفاده از آجرهای ضدزلزله که سرعت ساخت راهم بالابرده وجلو ریزش دیوارها را درزلزله مشابه گرفته ومحسنات دیگرهم دارد باعث تشویق جوانان خلاق نمیشوند وچرا درثبت اختراع ارزشمند وی وکمک به تولید انبوه وصادرات ان به خارج نمیکنند؟؟!!
جهان باتوجه به ازدیاد شدید گازهای خطرناک برای بقای حیات نیازمند کنترل جمعیت وتقلیل ان و تبدیل سوخت فسیلی به الکتریکیست و مسولین ما!!(یعنی دراصل سپاه) بجای حرکت دراین مسیر به سازنده ماشین التریکی ولوکس چه میگوییم !!دراولویت مان نیست!!چرا ؟؟!چون تا واردات پرسود ماشینهای ب ام دبلیو وحتما چند برند بزرگ جهانی واسه حضرت اقا وبقیه برای سرداران سیری ناپذیر ادامه داشته دلارازدر ودیوار واسمان ازمنابع ومعادن وحتی فروش خاکمان(ماتنهاکشورثروتمند جهانیم که به لطف رهبر فقط رهبر)آتش به هست ونیست وسرمایه ها وحقوق خود وفرزندانمان زده ومیزنیم وچنان زمین ومنابعش را نابود میکنیم که انگار قراراست دراجرای دستورخداوند زمین رابرای رفتن به بهشت باید نابود کنیم.
بهرحال جای ان دارد که حضرت اقا که مطمنم سپاه با اشاره ایشان پایش را دراین طرح فرو کرده وجناب رییس جمهور تدبیر وامید ونمایندگان (مجلس گاه چندروز اسمادر راس امور است!!) دست بکارشوند واجازه دهند کار مردم وساخت خانه هاشان بدست فرزندان بیکارخودشان انجام شود ,هیچ ایرادی ندارد که بجای بکارگیری سربازان وظیفه تقریبا مفت ورایگان توسط سپاه دراین طرح جوانان بیکارمان بادریافت حقوق ومزایا کارکنند .
امید که همه عزیزان خواهان این طرح باشند.
درود بر شما جناب نوریزاد
دلم طاقت نیورد نیام پی ویتون و این نکته را نگم چون چند روزیه واقعا با برخوردم با مردم متوجه شدم ما بعد از 39 سال هنوز همون مردمیم که دنبال خمینی توی ماه میگشتیم!
عرضم درخصوص کشتی گیرمون علیرضا کریمیه. آخه با چه منطقی میشه ایشون را قهرمان یا پهلوان خطاب کرد وقتیکه خوشحال کردن ملت ایران و قهرمانیو فروخت به چندرغاز پولی که جمهوری اسلامی بهش وعده داده بود که همونم سرش کلاه گذاشتن و بهش ندادن!
چرا ما مردم ایران یه لحظه به این فکر نمیکنیم که این آقا هم اگه بیشتر از مربیش و مسئولای جمهوری اسلامی خیانکار نباشه، کمترم نیست!
اتفاقا خائن اصلی ایشونن که خودشونو فروختن، ملت ایرانو فروختن، وگرنه اگه حرف مربیشو گوش نکرده بود مگه چکارش میکردن، اعدامش میکردن؟؟؟ فوقش از تیم میذاشتنش کنار! مرد باغیرت مسعود شجاعی بود که بعد از اون تصمیم درستش حاضر نشد زیربار عذرخواهی و اظهار ندامت بره و تیم ملی و جام جهانیو از دست داد اما جام جهانی یکی دوماه بعدش فراموش میشه ولی مسعود واسه همیشه تو قلب ملت میمونه.
آقای علیرضا کریمی شما هم برو افتخار کن که سپاه عکست را بعنوان قهرمان ملی زده رو بیلبوردا ولی اون بیلبوردا چند روز دیگه عوض میشن ولی مردم یادشون نمیره که شما بخاطر چنتا سکه حاضر شدی توی چندثانیه با بیغیرتی تمام، کشتیو واگذار کنی به حریفت.
متاسفانه حداقل نصف جمعیت ایران این مسائل را اصلا نمیبینن و بازهم کورکورانه به مسائل نگاه میکنن و ایشون را قهرمان مظلوم خطاب میکنن!
متاسفانه ما ملت ایران عادت کردیم که هر سری یکیو خدا کنیم، یروز خمینی، یروز خاتمی، یروز ظریف، یروز رفسنجانی، یروز روحانی و …. یه لحظه به این فکر نمیکنیم که همین شخصیت های به ظاهر مردمی در خفا به ریش ملت ایران میخندن و همینا حاضرن واسه بقای جمهوری اسلامی و پست و مقام و جیب پرشون از روی جنازه تک تک ملت ایران رد شن.
و این داستان کوته فکری و خامی ملت ما همچنان ادامه داره…
اندکی تامل…
امروز نامه احمدی نژاد به رهبری را خواندم ای کاش من به محمود احمدی نژاد دسترسی داشتم تا به تک تک موارد اشاره شده در این نامه بعنوان یکایرانی پاسخ میدادم اما دسترسی ندارم اما با نوشتن این چند سطر پاسخ همه خرابکاریهایش را میدهم و از او این سؤال را دارم اگر اندکی صداقت دارد با مردانگی صادقانه جواب دهد آقای احمدی نژاد شما به قوه قضاییه و مسؤولین آن قوه اتهام بی عدالتی میزنید این حرف را شما آخرین کسی هستید که میگویید اما در طول هشت سال و حتی قبلتر از آن با کمک همین قوه قضاییه و مجموعه اش بر مسند ریاست جمهوری نشستید وبیش از هشتصد میلیارد دلار پول ملت ایران را به هدر دادید و بر اقتصاد کشور تورمی چهل درصدی تحمیل کردید وبیش از ششمیلیون جوان بیکار روی دست خانواده های فقیر ایران گذاشتید و هزاران گرفتاری و مشکل برای کشور ایجاد کردید که باید بر نکبت ایجاد شده کتابها نوشت آیا قوه قضاییه حالا ظالم شده و یا آنوقت که با تمام وجود کف خیابان چه جوانانی خونشان بوسیله ماموران قوه قضاییه به خاک و خون کشیده شدند ندا آقا سلطان که یادت نرفته ایکاش دادگاهی صالح برگزار میشد و شما را به خاطر آنهمه خیانتی که به ملت با ایجاد بیش از ده قطعنامه بر علیه کشور و ملت کردید وکشور را تا ورطه جنگ و نابودی پیش بردید مصیبتی را که برای کشور ایجاد نمودید محاکمه و مجازات میکرد من همسن توام قبل از دولت نهم و دهم در زمان ریاست آن سید نجیب و بزرگوار زندگی آرام و شادی داشتم نه من که اکثریت ملت اینگونه بودند اما دولت شما کار کشور را بجایی رسانده که ایران از نظر روانی عصبی ترین مردم دنیا هستند کمی خجالت بکش و دست از عوامفریبی بردارید این دنیا نشد بعد از مرگتان باید جوابگوی خون جوانانی باشید که در به قدرت رسیدنت روی زمین ریخته شد
به نقل از روزنامه شرق
قائممقام به روایت عمادالدین باقی
مدارس ایشان، بهخصوص مدرسه تخصصی رسول اکرم(ص) بود که برای اولین بار بود در حوزه که در کنار دروس متعارف حوزه؛ اقتصاد، سیاست، تاریخ، فلسفه و بحثهای جدید را تدریس و استاداني را از دانشگاه تهران و دانشگاههای دیگر دعوت میکردند که تدریس کنند.
ایشان با همین هدف دانشگاه امام صادق(ع) را راه انداخت. دانشگاه امام صادق(ع) درست است که حوزوی نبود، ولی ایشان در واقع میخواست همانطور که یکسری علوم جدید را وارد حوزه میکند، دروس حوزوی را هم وارد دانشگاه کند.
مش قاسم: ای گمراه نادان! فقط یکی که در سوراخ و سنبه های حجره های سیاه کاری قم تعلیمات میگرفته و تعلیمات میداده خیال میکنه دروس حوزوی را هم میشه وارد دانشگاه کرد. این خیال میکرد اون چیزی که توی قم بهش میگن علم، هموزن لغت دانش در دانشگاه میباشد. خدا وکیلی ببینین این منقلابیون ۵۷ چه نادانانی بودن که دنبال …(سه نقطه از مش قاسم)ون این نادانان راه افتادن.
معاون/* بیفرهنگی و نااجتماعی سپاه/* پاسداران اسلامی (شما بخون برادران قاچاقچی) اعلام کرد: منتظر کوچکترین خطا از طرف دشمن هستیم که کار را تمام کنیم به طوری که برای دستیابی به امنیت در منطقه باید اسرائیل و پایگاههای آمریکایی نابود شوند.
مش قاسم: واسه چی منتظر خطا هستی؟ اصلا چکار باید بکنن که تا بحال نکردن؟ اگه میتونی منتظر چه نوع خطایی هستی؟ بگو تا بهشون بگم بکنن که تو بتونی یه …(سه نقطه از مش قاسم) بخوری؟ ای نادان، تو رو گذاشتن اونجا که یه مشت جفنگ بگی و خالیبندی بکنی جلوی یه عده نادان تر از خودت. حداقل به روزینامه نویسهای اسلامی و خبر خوانان بگو این مهملات تو رو گزارش ندن که یه مشت آدم به ریشت نخندن.
/*: ک
تفاوت از زمین تا آسمان است!
به نقل از روزنامه قانون: گفت و گو با ناخدا هوشنگ صمدی، به مناسبت هفتم آذر، روز نیروی دریایی ارتش یک وجب از خاک کشور را ندادیم حالا سیاسیون به وظیفه خود عمل کنند.
مش قاسم: بخونین و ببینین فرق گفتگوی یک فرمانده تحصیل کرده که با دانش و خدماتش به رده ناخدایی رسیده و برادران قاچاقچی که به هدر دادن جان صدها هزار فرزند ایرانزمین به جایی رسیدن. برادران قاچاقچی کارشون رو از همان روزهای اول شروع کردن با پس فرستادن تجهیزات جنگی کارآمد که پولش هم پرداخت شده بود با خریدهای اقلامی از قبیل ار پی جی از قذافی، گرون فروختنشون به ایران و هم زمان پورسانت گرفتن از قذافی برای فروش. و چه فخری هم میفروختن که خدمت میکردن. خدمات کردن ولی به قذافی و امثالهم. تف به اون غیرتی که این منقلابیون ۵۷ نداشن، تف!
اینم قسمتی از گفتگو:
شما اشارهكرديد كه قبل از 31 شهريور ميدانستيد دشمن به دنبال جنگ است. آيا مسئولان سياسي اين گفتار شما را قبول ميكردند؟
متاسفانه قبول نداشتند. آنها ميگفتند كه ما با كسي جنگ نداريم و عراق جرات جنگيدن ندارد. يكي ديگر از نشانههاي بيتوجهي به آمادگي جنگي دشمن اين بود كه ما مهمات و تجهيزاتي كه زمان رژيم پهلوي خريده بوديم را تحويل نگرفتند كه در اين بين ميتوان به موشك هارپون اشاره كرد.موشكهايي كه روي همين ناوچهها سوار ميشد. در سال 58 اين محموله از آمريكا به ايران وارد شد ولي مسئولان آن را تحويل نگرفتند.
هزينه آنها را پرداخت كرده بوديم؟
بله در رژيم پهلوي پرداخت شده بود.
سرنوشت اين موشكها چه شد؟
اين 200 موشك به عربستان رفت و يكي از دلايلي كه اين روزها آلسعود براي ما رجز ميخواند، آن موشكهاست.
به اين اقدام اعتراض نكرديد؟
همواره ميگويم كه چرا دولت موقت اين اقدام را انجام داد؛ اگر به ارتش اعتماد نداشتيد به آينده فكر ميكرديد. شما كه ميدانستيد اين كشور در آينده ارتش ميخواهد، موشكها را در انبار نگه ميداشتيد و در آينده استفاده ميكرديد. من معتقدم اگر اين موشكها اول جنگ در اختيار ما بود، جنگ يك هفته بيشتر طول نميكشيد و 7 مهر بصره، امالقصر و بغداد در اختيار ارتش ايران بود.
آن دوره از اين نوع موشك در اختيار ما بود؟
ما در گذشته 12 فروند از اين نوع موشك داشتيم كه به همراه ناوچهها به ايران آمده بود. يكي از آنها را در آزمايش استفاده كرديم و يكي ديگر نيز اشكال فني داشت. ما آغاز جنگ 10 موشك داشتيم كه نيروي دريايي عراق را به واسطه آنها از بين برديم. شما تصور كنيد اگر 210 فروند داشتيم چه حماسهاي ايجاد ميشد.
دليل اين اقدامات چه بود؟ به ارتش شك داشتند يا به خاطر مشكلات با آمريكا اينگونه برخورد ميكردند؟
هر كدام يك بهانه داشتند و همه اين درد در دل من اين است كه برخي افراد دانسته و نادانسته اين خطاها را انجام ميدادند. برخي از آنها اهدافي داشتند و خودفروخته بودند. ما دشمنان بسياري داشتيم. همان كساني كه به دنبال انحلال ارتش بودند به دنبال اهداف خاصي مي رفتند.
.
.
.
سوالي پيش ميآيد كه چگونه اين نخبگاني كه در جنگ تاثيرگذار بودند با يك هواپيمايي كه به آنشكل بود به تهران فرستادهشدند و سقوط كرد؟ (مش قاسم: برادران قاچاقچی و افرادی همچون هاشمی رفسن جانی، بچه اون اولی و غیره میخواستن از شرشون راحت بشن که بتونن سالیان سال خون این مملکت رو بمکن.)
هواپيما را با موشك پدافند زدند و باعث سقوط آن شدند. (مش قاسم: در آنزمان حکومت/* اسلامی گفت هواپیما به خاطر نقص فنی مجبور به فرود در بیابان شده بود و چرخهای هواپیما آتش گرفتند هواپیما هم آتش گرفت و نابود شد.)
سلام بر جناب نوری زاد عزیز
اقای خامنه ای در دفاع از شیعیان دچار چند اشتباه بزرگ غیر قابل جبران و برگشت شدند که جا دارد هم خودش و هم مشاورانش پاسخگوی تاریخ باشند در تاریخ
مطلب اول
جای هیچ شک و شبهه ای نیست که ایران مقتدر وبا عزت میتواند ضمن اینکه حکومتی سکولار داشته باشد به واسطه اینکه اکثریت مردم ما شیعه هستن در تعاملات منطقه ای و بین الملی حامی مردم شیعه دیگر کشور ها هم میتوانیم باشیم و باید باشیم صمن اینکه تمام مردم سر زمین ما با همه سلایق و اعتقادات باید شهر وند درجه یک محسوب شوند و تبعیضی بین اونها حکومت قاعل نباشد
به قول معروف حکومت باید مثل اب حیات بخش فارغ از هر رنگ و بو و مزه باشد تا بتواند حیات بخش باشد و تمام ذاعقه ها ی مختلف که شهر وندان ایران هستند ان را با شعف دل بیاشامند و تجدید حیات کنند
ادامه دارد
سخنی با سید مرتضی
با سلام به شما , حرفهای شما که به قصد انتقاد از من زده اید همه عالی . از کنایه ها و تمسخر های من که بگذریم میماند هسته , جوهره نوشته من که عبارت است از انتقاد از جناب آنارشیست که عادت دارد با همه قوا و بسیار نامطبوع در ابتدا بتازد و بعد که جواب میگیرد و قوایش ته میکشد بشکل نا مطبوعی هم میدان خالی کند : ” دیگر من بعد، از من پاسخی به تو و آن مردک بی شعور نمیرسد. در خماری بمانید! دیگر از این لطف ها به کسی نمیکنم. لیاقت ندارید ….”
این است آن چیزی که من با تمسخر ؛ که در واقع سزاوار هم بود , در باره این شوالیه ای که قواعد نبرد را رعایت نمیکند نوشتم . در همین پست اخیر او ببینید که ایشان چگونه نوریزاد را تهدید میکند : ” شما علی الحساب افسار و پوزه بند اینچنین حامیان بی شعورت را باز بگذار تا بعد!
اینجا دم از سره و ناسره زدن شما را نشاید. مثل اینکه عینک شما مشکل دارد!
کافیست من یا دیگران نقدی به مطالب شما بنویسند و آنوقت است که این مدافعان بی چاک و دهان پشت سر هم ردیف میشوند.
خیرت قبول نوری زاد! ”
من تعجب نمیکنم اگر روزی بخوانم یا بشنوم که این آدم عصبی , خود شیفته و طلبکار روزی حتی آسیبی جسمی به این بزرگوار رسانده باشد . همین قبیل آدم ها هستند که اسید می پاشند , با زنجیر و قمه به جان مردم میافند و …..
خوب بود که دقیقا در همین جا شما به او تذکر میدادید که برادر عزیز آنارشیست این تهدید تو , تهدید همه ماست چرا تهدید میکنی ؟ ” تا بعد” یعنی چه ؟ شما آنارشیست که بدترین حرفها را تا به حال ده ها بار به نوریزاد زده اید ! قرار است که بیش از این هم بکنید ؟ چه مثلا ؟ شما جناب سید مرتضی آنجا که باید از او انتقاد بکنید نمیکنید و آن جا که انتقاد میکنید , این انتقاد شما با نکردن آن تفاوت چندانی ندارد . حال شاید شما معتقدید که ” دشمن دشمن من دوست من است ” و این نا درست است به نظر من ! خداوند همه ما را از خود پرستی تهی کند ! انشالله !
من گفتم شما مجموعه توهین ها و سابقه رفتارها را ببینید،اگر همه رعایت کنند و از طعن و توهین در گفتار پرهیز کنند کسی واکنش نشان نخواهد داد،البته اختیار هرکس با خود اوست و من نمی توانم از جانب آنارشیست به شما التزامی دهم،اما برداشت من از سابقه رفتاری ایشان این است که هرکس با رعایت اخلاق و ادب و پرهیز از طعن و کنایه ول اینکه سخن او را رد کند یا نپذیرد به او توهین نمی کند،این آقا با من هم بحث کرده با کورس گرامی این سایت هم بحث داشته و با کسان دیگری،چرا به آنها تندی نکرده؟ پس حرف من دفاع از کسی نبود ،نیز ایشان نه دشمن من است نه دشمن دشمن من،این قیاس ها را بگذارید،اینجا هرکس آزاد است با نامی اظهار نظر کند حال شما با نام جدید الاحداث انار ظهور کرده اید بسیار خوب اما بجای نقد شخصیت این و آن تلاش کنید به همین نام انار پایبند باشید و نظراتتان را بنویسید،ضمن اینکه شما که در مورد اخلاق و لزوم احتراز از بد اخلاقی و تهمت سخن می گویید سعی کنید خودتان دیگران را با بقید انشاء الله به خود پرستی متهم نکنید چون این رویکرد و نپذیرفتن نقد خیر خواهانه و چشم پوشی از توهین های افرادی مثل مزدک و مهرداد ،عین خود پرستی است.
نه آقا آنارشیست اینطور که شما میگویید نیست و به اندازه کافی هم مورد هست برای اثبات این ادعای من . شما به درگیری های این جناب با دیگران رجوع کنید و ببینید که ایشان یا در بحث های دیگران , با لحنی بد , دخالت کرده و یا برای این و آن و بیش از همه برای این عزیز ما نوریزاد خط مشی تعین کرده و همه آنها که اعتراض کرده اند را مورد مرحمت خاص خود قرار داده . ایشان به شما هم ارادت قلبی دارد و بار ها در نقش بادیگارد شما ظاهر شده . این که شما از او حمایت میکنید در واقع دینیست که ادا میکنید , نانیست قرض شده که برمیگردانید .
گرامی ،در ارزیابی هایتان محتاط و دقیق باشید،اینجا نه کسی به کسی نان قرض می دهد و نه بادی گارد بودن معنا و مفهومی دارد،بادی گارد مقوله ایست مربوط به عالم واقع خارجی و ربطی به فضای مجازی ندارد،من برای همه شخصیت قائل هستم مگر آنها که توهین و جسارت به انسانها می کنند و می خواهند مانع اظهار نظر دیگران شوند،بنابر این بادی گارد اصلا اینجا مفهومی ندارد،شما فرض کن کسی اینجا بخواهد بقول شما نقش بادی گارد برای کسی ایفاء کند ،آیا بلحاظ واقعی و فیزیکی قادر است مانع از نوشتن کسی بر علیه کسی که بادی گارد او شده است شود؟ نهایت این است که با نوشتن به او بتوپد ،این می شود بادی گارد؟! در این سایت چند نفر هستند که بمن توهین می کنند و هنر دیگری ندارند،آیا بادی گارد بودن فرضی ایشان مانع از عمل آنهاست؟ من نمیدانم شما از اهالی قدیمی این سایت هستید که الان در نقش انار ایفاء وظیفه می کنید که بعد ممکن است از انار بودن بیرون بیایید یا واقعا کاربر جدیدی هستید،به این جهات کاری ندارم اما می گویم بنده با کاربر مورد اشاره شما بحث های گوناگونی داشته ام و اختلاف نظر هم زیاد هست اما در دو نقطه توافق داریم:اینکه اینجا هرکس مجاز به اظهار نظر هست ،و اینکه در اظهار نظرها باید ادب را رعایت کرد و به دیگران توهین نکرد،حال اینکه کسی بکسی توهین می کند و توهین شونده واکنش نشان دهد شاید امری طبیعی باشد،در مواردی هم توهین های زشت و ناموسی ببنده شد که واقعا مشمئز شدم و خداحافظی کردم،در اینطور موارد ایشان از حق حضور و نوشتن من جوانمردانه دفاع کرد و تشکر کردن از احسان کننده جزء فطریات انسانهاست و این ربطی به نان قرض دادن ندارد،این همه ماجراست وگرنه خدای می داند که نه من ایشان را در واقع خارجی می شناسم نه ایشان مرا،بنابر این بحث بادی گارد و قرض نان سخن نادرستی است شما هم اگر مدارتان اخلاق و توصیه اخلاقی است سعی کنید در ارزیابی هایتان از اشخاص، پرهیزگار باشید،و اساسا فرو رفتن در نقد شخصیت اشخاص عمل بیهوده و بی فائده ایست،تلاش کنید در مسائل گوناگون اظهار نظر کنید و از نقد شخصیت بپرهیزید،ما از امروز بانتظار هستیم ببینیم کاربر جدیدی بنام انار که بظاهر تازه به این سایت آمده است در مسائل نظری و عملی و مقولات گوناگون اجتماعی فرهنگی چه دیدگاهی دارد
سپاس
من پاسخی شایسته به تو دادم ولی نوری زاد تمامش را حذف کرد.
تو نمونه ای کمیاب از یک شخصیت چند چهره هستی که در واقع در پس آن نقابهای رنگارنگ تهی از شخصیت است.
با چون تویی بی هویت بیش از این سخن نشاید!
در پاسخ یکم من بهترین تعبیر را از تو کردم ولی کامل حذف شد.
حال هر چه میخواهی بنویس و متلک بنداز و مسخره کن.
جناب انتر. نام مجازی مرا درست بیان کن و احترام خودت را نگهدار.
جا افتاد!
تو در هر نوشته ات “شایستگی” خودت را نشان داده ای و من ندیده میتوانم جواب ” شایسته ات ” را بخوانم . این حرفها دیگر کمکی نمیکند حضرت آقا , تو کاملا در این سایت بی اعتبار شده ای . با نام دیگر و مرامی دیگر بنویس و از گذشته ات درس بگیر .
با عرض سلام خدمت ناراضی سیاسیی اولین بار که یک دانش آموز بودم مصاحبه شما را در صدای آمریکا دیدم و اولین واکنش من این بود که عجب مرد شجاع ونترسی است طوری که با شنیدن سخنرانی شما ضربان قلبم هم بالا میرفت اما گذشت وگذشت تا رسیدم به اینجایی که هستم ودیدم که خیلی بزرگتر از شماها را چطور نیست کردن نمی خواهم بگویم چطور شما را نمیکشند یا امثال این ها چرا که میدانم برایتان تکراری است اما باز هنوز از شما نا امید نبودم و میگفتم که حرف حساب میزند اما به جایی رسیدم که فعال سیاسی برایم معنا پیدا کرد وخب گفتم فعال سیاسی که کانال نمیزند بگوید مردم مشکل معیشتی دارند یا کانال نمیزند که از مردمی که خود مشکل اقتصادی دارند پول جمع کند یا فعال سیاسی که راه نمی افتد چند تا عکس از کولی هایی را نشان دهد که در دل کوه ها بالا میروند یا فعال سیاسی که نمیرود در خانه مردم بنشیند تا برای یک اعدامی از هزاران هزاراعدامی که حتی جرمشان که هیچ اسمشان هم کسی ندانست طلب عفو کندچرا که این ها را روشنگری نمیتوان تعریف کرد این ها برای ایجاد یک حرکت احساسی ونسنجیده خوب است سوالم این است شما چه برنامه ای بلند مدت دارید شما اهدافتان جیست شما از موقع آغاز مبارزه سیاسی خود چه دستاوردی داشته اید اجازه میدهید خود را فعال سیاسی بنامید روشنگری که شما ایجاد کرده ای کدام است کدام امید را در دل جوانان ایجاد کرده اید کدام فشار سیاسی را وارد کرده اید ولی من سیاست موازی سازی را در وجود شما وامثال شمایی که در این خاک ویا بیرون از این خاک هستید را خوب میبینم جریانی که در ظاهر حالتی اعتراضی ولی در اصل منحرف کردن واحساسی کردن یک حرکت بدون ایجاد هیچ گونه روشن گری است. سوالی اصلی که من از شما میپرسم این است فرض کنیم که امروز آخوندها یا حکومت آخوندی که امروز قدرت را در دست دارد اعلام کند که ما اصلا دیگر کاری با قدرت نداریم شما فکر میکنید که وضع مردم ما بهتر میشود نه خیر باز حکومتی می آید که آخرش بدتر از این است چون سطح مردم ما به آن حد نرسیده اینجاست که فعال سیاسی معنی پیدا میکند که امثال شما پشیزی برای این مملکت نفع نداشته اید.
جناب امید، اگر شما ردّ یک کلمه حرف حساب را برای شخص خودت در آنچه نوشتهای پیدا کردی، بگو تا معلوم بشود بالاخره چی میخواستی بفرمایی؟
سرگذشت تورات فعلی
توضیح:پیش از این در این سایت در خصوص دلایل تاریخی محرّف بود عهدین (عهد عتیق و عهد جدید) یا همان تورات و اناجیل مطالبی عرضه شده بود که اجمالا حاکی از عدم پیوستگی سندی این کتابها تا زمان موسی و عیسی علیهما السلام بوده است،از آنجائی که در ذیل یکی از بحث های این صفحه استناد به تورات محرّف فعلی شد لازم دیدم دوباره کلام مرحوم صاحب المیزان را در این مورد نقل کنم ،بعد بطور خاص در مورد ادعاهایی که در سِفر پیدایش در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام و همسر مکرّمه ایشان ساره مطرح شده است و برخی از دین ستیزان فرصت طلب بعنوان ارائه سند به آن تمسّک جستند جداگانه خواهم نوشت.
====
“بنى اسرائيل كه نواده هايى از آل يعقوبند در آغاز يك زندگى بدوى و صحرانشين داشتند و به تدريج فراعنه مصر آنان را از بيابانها به شهر آورده، معامله نوكر و كلفت و برده با آنان كردند، تا در آخر خداى تعالى به وسيله موسى ع از شر فرعون و عمل ناهنجار او نجاتشان داد.
بنى اسرائيل در عصر موسى، و بعد از موسى يوشع ع به رهبرى اين دو بزرگوار زندگى مى كردند و سپس در برهه اى از زمان قاضيانى چون ايهود و جدعون و غير اينها امور بنى اسرائيل را تدبير مى کردند ، بعد از آن دوران حكومت سلطنتى آنان شروع مى شود و اولين كسى كه در بين آنان سلطنت كرد شاؤل بود كه قرآن شريف او را طالوت خوانده و بعد از طالوت داوود و بعد از او سليمان در بين آنان سلطنت كردند.
بعد از دوران سلطنت سليمان مملكتشان قطعه قطعه و قدرت متمركزشان تقسيم شد، ولى در عين حال پادشاهان بسيارى از قبيل رحبعام و ابيام و يربعام و يهوشافاط و يهورام و جمعى ديگر كه روى هم سى و چند پادشاه مى شوند، در بين آنان حكومت كردند.
ولى قدرتشان هم چنان رو به ضعف و انقسام بود تا آنكه پادشاهان “بابل” بر آنان غلبه يافته و حتى در اورشليم كه همان بيت المقدس است، دخل و تصرف كردند و اين واقعه در حدود ششصد سال قبل از مسيح بود، در همين اوان بود كه شخصى به نام” بخت نصّر”” حكومت بابل را به دست گرفت و چون يهود از اطاعت او سر باز زد، لشکر خود را به سركوب آنان فرستاد، او يهود را محاصره و سپس بلاد آنان را فتح كرد و خزينه هاى سلطنتى و خزائن هيكل (مسجد اقصى) را غارت نمود و قريب به ده هزار نفر از ثروتمندان و بزرگان و صنعتگرانشان را با خود به بابل برد و جز عدّه اى از ضعفا و فقرا در آن سرزمين باقى نماندند و بخت نصّر آخرين پادشاه بنى اسرائيل را كه نامش صدقيا بود به عنوان نماينده خود در آن سرزمين به سلطنت منصوب كرد، به شرطى كه از وى اطاعت كند.قريب به ده سال بدين منوال گذشت تا آنكه صدقيا احساس قدرت و شوکت نمود، از سوى ديگر محرمانه با بعضى از فراعنه مصر رابطه برقرار نمود و به تدريج سر از اطاعت بخت نصّر برتافت.
این رفتار صدقیا بخت نصّر را سخت خشمگين ساخت و لشکرى عظيم به سوى بلاد وى گسيل داشت، لشکر او بلاد صدقيا را محاصره نمود، بطوریکه یهود یک سال و نیم در قلعه ها متحصّن شدند و در نتيجه قحطى و وبا در ميان آنان افتاد و بخت نصّر نیز بر محاصره آنان پافشارى نمود، تا اینکه همه قلعه هاى آنان را گشود و اين در سال پانصد و هشتاد قبل از ميلاد مسيح بود، آن گاه دستور داد تمامى یهود را از دم شمشير بگذرانند و خانه های آنان را ويران کنند، حتى خانه خدا را هم خراب كردند و هر علامت و نشانه اى كه از دين در آنجا ديدند از بين بردند و “هيكل” را با خاك يكسان نموده، به صورت تلّى خاك در آوردند، در اين ميان “تورات” و “تابوتى” كه تورات را در آن مى نهادند نابود شد.
این وضع تا حدود پنجاه سال ادامه داشت و آن چند هزار نفر كه در بابل بودند نه از كتابشان عين و اثرى بود و نه از مسجدشان و نه از ديارشان، به جز تلّی از خاك باقى نمانده بود.
پس از آنكه كورش يكى از پادشاهان فارس بر تخت سلطنت تكيه زد و با مردم بابل كرد آنچه را كه كرد، و در آخر بابل را فتح نمود و داخل آن سرزمين گرديد، اسراى بنى اسرائيل را كه تا آن زمان در بابل تحت نظر بودند آزاد كرد و “عزراى” معروف كه از مقرّبين درگاهش بود امير بر اسرائيليان كرد و اجازه داد تا براى آنان كتاب تورات را باز نویسی کند و هيكل را بر ايشان تجديد بنا كند و ايشان را به مرامى كه داشتند برگرداند و عزرا در سال چهار صد و پنجاه و هفت قبل از ميلاد مسيح، بنى اسرائيل را به بيت المقدس برگردانيد و سپس كتب عهد عتيق را برايشان جمع نموده و تصحيح كرد و اين همان توراتى است كه تا به امروز در دست يهود دائر است.
اين همه سرگذشت یهود و تورات فعلی است که از كتاب” قاموس كتاب مقدس” تاليف مستر هاكس آمريكايى همدانى و منابع ديگرى از تواريخ گرفته شده و خواننده عزيز بعد از دقت در اين داستان متوجه مى شود كه قطعا سند توراتى كه امروز در بين يهود دائر است بطور پیوسته به زمان موسى ع متّصل نیست و مدت پنجاه سال بین آن تا قبل از زمان ویرانی مراکز یهود و نابودی اصل تورات فاصله هست و تنها به يك نفر منتهى مى شود بنام “عزرا” كه :
اولا: شخصيتش براى ما مجهول است.
ثانيا: نمى دانيم كيفيت اطلاعش و دقت و تعمّقش چگونه بوده؟
ثالثا :نمى دانيم تا چه اندازه در نقل آن امين بوده؟
رابعا: آنچه به نام “اَسفار”(سِفر بمعناي كتاب) تورات جمع آورده از كجا گرفته؟
خامسا: در تصحيح غلط هاى آن به چه مستندى استناد جسته است؟
البته اين حادثه شوم (هجوم بخت نصّر به مراکز یهود) اثر شوم ديگری ببار آورد و آن اين بود كه باعث شد دانش پژوهان و تاريخنويسان غربى به كلى موسى ع را انكار نموده، هم خود آن جناب هم ماجرايى كه در زمان او رخ داده و معجزاتش را افسانه معرفى كنند و بگويند در تاريخ كسى به نام موسى نبوده! هم چنان كه نظير اين حرف را در باره عيساى مسيح زده اند! ليكن از نظر اسلام هيچ مسلمانى نمى تواند وجود اين دو پيامبر را انكار كند، براى اينكه قرآن شريف تصريح به وجودشان نموده و قسمتهايى از سرگذشتشان را آورده است”.
ترجمه تفسیر المیزان،محمد حسین طباطبائی، ج 3 ص 484-485
جدای از بحث در سندیت تورات که روشن شد سند آن تا زمان موسی علیه السلام پیوسته نیست و با فاصله 50 سال بعد توسط فردی مجهول الحال بازسازی و باز نویسی شده ، در بحث محتوایی و دلالت درونی تورات بنظر ما تناقضاتى كه تورات موجود، تنها در ذكر همین داستان ابراهيم دارد، دليل قاطعى است بر صدق ادعاى قرآن مبنى بر اينكه تورات و آن كتاب مقدسى كه بر موسى (ع) نازل شده، دستخوش تحريف شده و به كلى از سنديت ساقط شده است،همینطور نسبت های ناروایی که به دیگر پیامبران داده شده و تناقضاتی که در هر داستان بین صدر و ذیل وجود دارد شاهد روشنی بر محرّف بودن تورات هست و اینجا باید مفتریانی که به پیامبر اسلام و قرآن افتراء می زنند که پیامبر همه یا بیشتر قصص قرآنی را از یهود و نصاری اخذ کرده است در این نمونه ها بیندیشند و پاسخ دهند در مورد اینهمه تفاوت ها که بین حکایت قرآن در مورد آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و داود و سلیمان با حکایت های متناقض تورات و اناجیل وجود دارد.
حال تناقض گوئی هاى تورات در داستان ابراهیم این است که يك جا مى گويد: ابراهيم به دروغ به فرعون مصر گفت ساره خواهر من است، و به خود ساره هم سفارش كرد كه اين دروغ را تاييد کرده بگويد من خواهر ابراهيم هستم تا بدين وسيله مالى به دست آورده و از خطر كشته شدن هم رهايى يابد. جاى ديگر هم نظير همين جريان را نسبت به ابراهيم (ع) در دربار ابى مالك پادشاه جرار نقل مى كند( رجوع کنید به سِفر پیدایش فصل 20:آیات 1-10) .
جایي هم می گوید كه مقصود ابراهيم (ع) اين بود كه ساره خواهر دينى او است، و در عين حال جاى ديگرمي گوید مقصود ابراهيم اين بود كه ساره خواهر پدرى او بوده و از مادر با او جدا است! (تورات، سِفر پيدايش، باب 20، آيه 11-12).
اینجا باید از تورات پرسید چگونه ابراهيم كه يكى از پيغمبران بزرگ و اولى العزم است با خواهر خود ازدواج كرده؟! و چگونه یک پیامبر اولو العزم و معصوم از گناه حاضر شده است ناموس خود را در اختیار دیگران قرار دهد؟! فی الواقع ابراهيم اگر پيغمبر هم نبود و يك فرد عادى مى بود، چگونه حاضر شد كه ناموس خود را وسيله كسب روزى قرار داده و از او به عنوان يک ابزار استفاده كند، و به خاطر تحصيل پول حاضر شود كه فرعون و يا ابى مالك او را به عنوان همسرى خود به خانه ببرند؟! حاشا به غيرت يك فرد عادى تا چه رسد به يك پيغمبر اولى العزم.
از همه اینها گذشته مگر خود تورات قبل از ذكر اين مطلب نگفته بود كه ساره در آن ايام- و مخصوصا هنگامى كه ابى مالك او را به دربار خود برد- پير زنى بود كه هفتاد سال يا بيشتر از عمرش گذشته بود؟! (آیه 11 از بخش 18 سِفر پیدایش) روشن است که جریان طبيعى اقتضا مى كند كه زن در هنگام پيرى، شادابى جوانى و حسن جمالش از بين برود، و فرعون و يا ابى مالك و يا هر پادشاهى ديگر كجا به چنين پير زنى رغبت مى كنند تا چه رسد به اينكه شيفته جمال و خوبى او شوند؟!
این وضعیت سندی و تناقضات دلالتی و درونی تورات هست فقط در ماجرای ابراهیم،آنگاه عده ای دین ستیز در زمان ما که اغراض سیاسی آنها روشن هست مایلند با استناد به تورات محرّف با چنین تناقضات آشکار و سابقه سندی تاریخی،چیزهایی را به پیامبران اولو العزم الهی نسبت دهند که از ساحت عادی ترین و نازل ترین افراد انسانها بعید است،پیامبرانی که همه همّ و غمّ آنان نفی بت پرستی و شرک و تثبیت توحید و اقامه قسط و عدل بوده است،کسانی که پشیزی برای دنیای فانی قائل نبودند،آنهم ابراهیمی که با میل و عشق و محبت الهی حاضر می شود فرزند خود را بقربانگاه ببرد، اینها استناد و سند آوری دین ستیزان زمان ماست .
دیدم کامنت نویسی که معمولا پنهان می شود و گهگاه برای خودنمائی و اظهار وجود موقع را مناسب می بیند برای نشر افکار ملحدانه و دین ستیزانه خود نوشته است :ابراهیم پیامبر اولو العزم الهی و شیخ الانبیاء با کمال رضایت و برای رسیدن به مطامع دنیوی و مال و منال حاضر می شود هم دروغ بگوید و هم نعوذ بالله ناموس خویش را برای گردآوری اموال،تسلیم غیر خود کند،اف بر شما و بر بی شرمیتان،کار پاکان را قیاس از خود مگیر.
طباطبائی یکی از //////////////شیعه است. مدرک مستند طباطبائی که تورات اصلی در تابوت بوده و بخت النصر آنرا نابود کرده بود، کجاست؟ طباطبائی این رو از کجاش دراورده؟ مدرک ارائه کن شیخ قم نشین که مرتب مشتی دروغ را به عنوان مدرک میخوای به خورد ما بدهی. مدرک مستند تو و مرادت طباطبائی را نشون بده. مدرک مستند و نه روایت و دروغ و مهملبافی.
این تعبیر “شیخ قم نشین”اصطلاح مودبانه مهرداد این سایت نبود؟! بنابر این این نام “زکریای ناراضی” را هم به سیاهه اسامی و بد اخلاقی های این کامنت گذار بی ادب و تلخ گو اضافه کنید، سابقا هم وقتی بنای فحاشی توهین و بی ادبی داشت گاهی تخلّص به “آشنا” هم می کرد! که یکوقتی سوتی باعث رسوائی او شد بنابر این مهرداد= آشنا=زکریای ناراضی! فعلا از گنجعلی و اسامی احتمالی دیگر او می گذریم تا بعد،اینرا اصطلاحا می گویند “تلوّن” چند رنگی و بوقلمون صفتی! خیلی جالب هست که چنین افرادی با این سرشت های اخلاقی مدعی “عدالت” ،”انسانیت”، و ملت ایران هستند،خدا نیاورد روزی را که زمام امور بدست افرادی چنین بداخلاق و غیر متعادل بیفتد،بگو شما با همان نام مهرداد چه درّ و گوهری می باری که گاه برای فحاشی چنگ به اسامی جعلی دیگر می کنی؟ با همان نام معهودت به نفرت پراکنی و فحاشی ادامه بده ببین به کجا می رسی؟
مغلطه نکن، آسید، چند نامی که در نظام مقدس رسم و مد است از دوستان سپاهیت بپرس!
درثانی بوقلمون صفتی به کسی می گویند که هر دم فکر و نظرش را عوض می کند، در کجا آشنا یا ذکریای ناراضی یا مهرداد نظریه اش را تغییر داده و عوض کرده است؟
جناب مهرداد،مقصود از بحث فوق این است که روشن شود بعد از حمله بخت نصّر به یهود و نابودی و ویرانی سرزمین های یهود و قتل عامّ آنان،همه آثار تمدنی آنان از جمله تابوت (صندوقچه چوبین که مادر موسی موسی را در آن نهاده بود و بعد بصورت شی مقدس و نمادین نسل اندر نسل حفظ شده بود) که از زمان موسی علیه السلام حفظ شده بود و موسی تورات و زره و الواح خود را در آن نهاده و به یوشع بن نون وصی خود تحویل داده بود،اینها همه در اثر حمله بابلیان نابود شد،پس یهود بعد از این هجوم دچار انقطاع تاریخی شدند و مضمحل شدند تا زمان کورش کبیر شاه ایرانی که یهود را به سرزمین های خود بازگرداند و به آنها اجازه داد به باز سازی فرهنگی خود و از جمله بازسازی تورات بپردازند،بنابر این بطور اجمال این حمله بخت نصّر حاکی از نوعی انقطاع تاریخی و انقطاع در تسلسل و پیوستگی سندی تورات از زمان موسی علیه السلام تا آن زمان بوده است،یعنی طبیعت قضیه اقتضاء دارد که یهود که از 1200 سال پیش از میلاد مسیح زیست پیوسته ای داشته اند پاسدار این امور از جمله تورات و تابوت و محتویات آن بوده باشند،پس احتجاج بر این متمرکز هست که با فرض عدم تحریف تورات تا زمان حمله بخت نصر ،بعد از حمله و غارت و قتل عام او همه اینها از بین رفت،حال شما مدعی هستید که پیش از حمله بابلیان به یهود هم روشن نیست که توراتی که بر موسی نازل شده است محفوظ بوده باشد؟! بسیار خوب پس شما موید این می شوید که بهرحال ادعای قرآن در مورد تحریف تورات فی الجمله صحیح است! آفرین به تایید شما،منتها خود شما نیز تحت این سوال هستید که شما از کجا یقین کردید برخلاف قوم یهود که پیش از حمله بخت نصر،اصل تورات محفوظ نبوده است؟! بتعبیر خودتان توضیح دهید شما اینرا از کجایتان درآوردید؟! در واقع اگر اهل سند و استناد هستید شما نیز مدرک مستند تان را ارائه کنید،در مورد مرحوم سید طباطبائی نیز سعی کنید مودب باشید و بدانید که فهم سخنان و احتجاجات ایشان کار هرکسی نیست تا چه رسد به شما با این حد از فهم و ادبیات محاوره،کار پاکان را قیاس از خود مگیر.
مرد حسابی…تو ادعا میکونی که طباطبائی گفته تورات اصلی در تابوت بود و بخت النصر آنرا نابود کرد. من از تو مدرک تاریخی خواستم. درمقابل تو از من میخوای مدرک ادعای ترا نشون بدم؟! تو ادعا میکنی، من باید مدرک نشون بدم؟! ها ها ها ها…..
دوستان متوجه هستند که این شیخ قم نشین تا چه اندازه /////////////////////// اینا خیلی خیلی////////////////////////تشریف دارن. اینست وضع این مردم با وجود آخوندای //////////////////////////// و…. در راس امور کشور. آخر و عاقبت ما با وجود اینا به کجا میکشه؟ نمیدونم.
مثلی است معروف که « ////////////////////، تاوانش رو کاشی باید پس بده»
مهرداد،تلاش کن انسان باشی و تلاش کن حقیقت جو باشی و تلاش کن هنگام گفتگو هرچند چنته ات خالی است مودب باشی،این نوشته ها در فضای عمومی می ماند و در معرض قضاوت انسانهای حال و آینده خواهد بود،تعبیراتی مثل “مرد حسابی”، “ها ها ها”،”قم نشین” و چیزهایی که مدیر سایت را وا می دارد زشتی آنها را بپوشاند حکایت از فرادستی در اقامه دلیل و استدلال نیست،بلکه فقط حاکی از فقدان ادب و اخلاق و تهیدستی در گفتگوست،من گفتم تاریخ حاکی از این است که پس از حمله بابلیان به هیکل یهود در سرزمین های آنها و قتل عامّ آنها همه آثار گذشته این قوم نابود شد از جمله تابوت و تورات و چیزهایی که بروایت یهود بازمانده از موسی علیه السلام بوده است،پس فرض بحث این بوده است که تا پیش از حمله بابلیان به یهود آنها بطبع قضیه در پاسداشت و نگهداری کتاب و مواریث موسی مصرّ بوده اند،نیز عرض شد که اگر مدعای شما این است که حتی پیش از حمله بخت نصر به یهود تورات تماما یا بعضا نابود یا تحریف شده بوده است نتیجه این ادعا این است که شما تایید کنند مدعای قرآن در تحریف تورات هستی،و تایید کننده مطالب تاریخی سیذ طباطبائی و بنده هستی،پس مرحبا بناصرنا،مطالبه من از شما این بود که شما ادعا می کنید که حتی پیش از حمله بابلیان به بیت المقدس تورات تماما یا بعضا از بین رفته بود دلیل شما بلحاظ تاریخی بر این مدعا چیست؟ پاسخ به یک پرسش این نیست که نام کاربری خویش را عوض کنی و در آن با کاربرد الفاظ سرکوچه ای بچگانه مثل مرد حسابی و نظائر آن خود را از موونه پاسخ به یک پرسش خلاص کنی.
اقا مرتضی گرامی انچه در تابوت یا صندوق عهد بوده قطعات لوح های ده فرمان بود که پس از اینکه موسی از کوه طور برگشت ودید بهودیها گوساله سامری را پرستش میکنند عصبانی شد والواح را شکست در حقیقت کتاب تورات نبود بلکه ده فرمان خداوند بوده که در تابوت عهد قرار داشته با احترام
امی یا امیر گرامی،اینطور نیست،اگر استناد شما در این برداشت کوتاه به چیزی غیر از قرآن کریم و معارف و روایات مطرح در بستر فرهنگ اسلامی هست خوب طبیعتا لازم است مآخذ و منابع خود را ارائه کنید،اما اگر استناد شما به قرآن و معارف متاخر از قرآن یعنی روایات اسلامی است،برداشت شما مطابق با واقع نیست،چون از معارف قرآنی و روایی اینطور بر نمی آید که موسی بواسطه ناراحتی و خشم از بت پرستی و گوساله پرستی قوم خود در غیاب خود ،الواحی را که به اعجاز و وحی دریافت کرده بود “شکسنه” باشد،این را از قرآن نشان خواهم داد که موسی با عصبانیت آن الواح را بزمین انداخت و بر برادرش هارون که امر امت خود را در غیاب خود به او سپرده بود خشم گرفت بنابر این الواح در آن ماجرای خشم موسی بعد از بازگشت از میقات از بین نرفت.نیز این سخن شما که “الواح تورات نبود” هم درست نیست،بلکه الواح همان تورات نازل بر موسی بوده است که در آیات دیگری از قرآن از آن تعبیر به “کتاب” و “تورات” شده است که می شود این آیات را جمع آوری و ارائه کرد.خدمت شما عرض کنم که بطور کلی در قرآن در سه آیه از “الواح”نام برده شده است :
1- آیه 145 سوره اعراف :”وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها سَأُريكُمْ دارَ الْفاسِقينَ”.
2- آیه 150 سوره اعراف :”وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُوني مِنْ بَعْدي أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُوني وَ كادُوا يَقْتُلُونَني فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْني مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ”.
3- و آیه 154 همین سوره :”وَ لَمَّا سَكَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْواحَ وَ في نُسْخَتِها هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلَّذينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ”.
مضمون آیه 145 که بدنبال میقات موسی هست این است که ما برای موسی نوشتیم در الواح از هر چیزی موعظه ای و تفصیل احکام عملی و به او امر کردیم که بقوّت آنرا بگیر و بقوم خویش نیز بگو بقوّت آنرا بگیرند (
اخذ بقوّت یعنی بجدیت آنرا نگهدارند و عامل به آن باشند).
الواح جمع کلمه لوح است بمعنای چیزی که روی آن کتابت می شود،قرآن از این جهت ساکت است که جنس آن لوح مکتوب چه بود و روایات در این مورد مختلف هستند ،برخی الواح را از جنس سنگ دانسته اند برخی از جنس چوب و چیزهای دیگر، از این جهت استناد به آنها استناد قطعی نیست.
مضمون آیه بعدی این است که موسی وقتی الواح یا همان کتاب و تورات را بوحی دریافت کرد و از میقات بازگشت مواجه با گوساله پرستی قوم خود شد،آیه می گوید موسی از خشم الواح را انداخت (القی یعنی کنار افکند و اساسا ممکن است اصلا القاء بمعنی کنار گذاشتن شی باشد نه لزوما پرتاب کردن یا کوبیدن یا انداختن ملازم با شکستن یا خرد شدن) و نسبت به مدیریت برادر خود هارون در غیاب خود اعتراض و بر او خشم گرفت و هارون نیز عذر خود گفت، پس این آیه هیچ دلالتی بر این ندارد که موسی الواح را شکست یا آنها را نابود کرد.
علاوه بر این،مضمون آیه بعدی یعنی 154 این است که وقتی خشم موسی فرو نشست الواح را برداشت (اخذ الالواح) در حالیکه در نسخه آن الواح، هدایت و رحمت پروردگار بود که این هم نشان می دهد که نه الواح شکسته شد و نه نابود شده بود و گرنه تعبیر به برداشتن در این آیه و تاکید از تبعیت پیروان موسی از آن در آیات دیگر نمی شد.
در مورد تعبیر “ده فرمان”،این تعبیر در قرآن و معارف اسلامی وجود ندارد ،تعبیر ده فرمان باز می گردد به تورات در فصل 20″ سفر خروج ،در آنجا” احكام دهگانه اى ديده مى شود كه به عنوان ده فرمان در ميان يهود معروف شده است كه از جمله دوم شروع مى شود و به جمله هفدهم از آن فصل، پايان مى يابد،بنابر این در واقع ده فرمان بخشی از تورات های باز سازی شده فعلی است که از تورات یا الواح اصلی نازل شده بر موسی علیه السلام گرفته شده است نه همه تورات. نیز بحثی که قبلا ارائه شد این بود که خداى متعال که در چند جاى قرآن كريم موسی و تورات را به اوصافی ستوده،اضافه می کند كه بنى اسرائيل تورات را تحريف كردند، و در آن اختلاف نمودند،که تاريخ هم مؤيد گفتار قرآن است، براى اينكه بعد از آنكه بخت نصر فلسطين را فتح كرد و هيكل (معبد يهود) را ويران ساخت، و تورات را سوزانيد، و در سال پانصد و هشتاد و هشت قبل از ميلاد، يهود را از فلسطين به سوى بابل كوچ داد، در سال پانصد و سى و هشت قبل از میلاد مسيح، يعنى پنجاه سال بعد، كورش پادشاه ایران، بابل را فتح نمود و به يهود اجازه داد تا به سرزمين خود، فلسطين بروند، و در آنجا” عزراى كاهن” تورات را برايشان از بر نوشت و بازنویسی کرد،بنابر این هم تاریخ و گزارش قرآن و هم تناقض های غیر قابل توجیه درونی تورات حاکی از تحریف تورات نازل بر موسی است و اینکه تورات اصلى منقرض شده و آنچه در دست است محفوظات” عزرای”کاهن است.
سپاس
نام سارا در کتاب پیدایش۱۱،۲۹- و۲۳ ، ۱۹ ودر ۱۷، ۱۵ آمده.
ابتدا سارای نامیده می شد ویک سال قبل از تولد اسحاق خداوند نام ابرام را به ابراهیم تغییر می دهد نام سارای نیز تبدیل به عبری שָׂרָהساره به معنای ملکه عوض می شود.
درقسمت پیدایش تورات -۱۲در زمان فرعون اشاره به سن سارا نشده ، تنها سن ابراهیم که ۷۵ سال است ذکر شده است.هنوز اسماعیل بدنیا نیامده است و هاجر کنیزش سارا ده سال بعد از اقامتشان در کنعان صاحب می شود که برده ای مصری بوده است.
از نظر تاریخی ، وصلت خواهر و برادردر دوران قدیم معمول بوده است. دروغ ابراهیم در لاپوشانی ازدواجش با هاجربوده و در ثانی، بنا بر تورات ،ابراهیم صاحب بز و گوسفند و چوپان بوده است.
از نظر تاریخ پژوهی بسیاری از نکات در تورات غیر قابل اثبات و متناقضند و بدین خاطرغیر علمی و منطقی و باطلند و داستانند.
از صفحهی فیسبوک رضا حقیقتنژاد
خامنهای با احمدینژاد چه کند؟ (بخش دوم و پایانی)
با این حال، تحرکات احمدی نژاد این مدل را قطعا ناکام می گذارد. حجم فعالیت گسترده ای که او علیه صادق لاریجانی صورت داده، دقیقا برای جلوگیری از حذف شدن خودش است. او می خواهد مانع از رئیس جمهور شدن علی لاریجانی شود و مخالف رهبر شدن صادق لاریجانی است و با دست گذاشتن بر یکی از تاریک ترین نقاط جمهوری اسلامی یعنی دستگاه قضایی و افشاگری های گاه به گاه خودش و یارانش علیه سایر اجزای نظام کماکان می تواند به حفظ ارتباط خود با بدنه حامی اش امیدوار باشد و خودبخود حذف نمی شوند. در این میان برخی با علم به اینکه از هر طرف لاریجانی و احمدی نژاد که کشته شود، به سود همه است، بدشان نمی آید این جنگ ادامه داشته باشد. ماندن جنگ در سطح لاریجانی – احمدی نژاد به سود خامنه ای هم هست. پشت بلندگو آمدن خامنه ای و نهی و مقابله علنی، جنگ را از دوگانه احمدی نژاد- لاریجانی به احمدی نژاد- خامنه ای تبدیل می کند و نتیجه هرچه شود، تف سربالاست ولی مشکل اینجاست که با توجه به سوابق سرتق بودن احمدی نژاد و شلوغ بازی های رسانه ای اش، مشخص نیست مدل فعلی برخورد با احمدی نژاد یعنی حذف بدنه سیاسی و تنهاکردن او چقدر موثر باشد. به نظر می رسد تنها راه حل ممکن برای حل مسئله احمدی نژاد، دستور حصر و حذف شخص اوست. سفره پر از زخم، چرک، فساد و ریایی که خامنه ای پهن کرد، جز با این روش پرهزینه و پرحاشیه جمع نمی شود، مثل خیلی سفره های دیگر.
از صفحهی فیسبوک رضا حقیقتنژاد
خامنه ای با احمدی نژاد چه کند؟ (بخش نخست)
علیرضا زاکانی، فعال اصولگرا بارها این خاطره را مرور کرده؛ احمدی نژاد به او گفته بود همه همت کنیم استخوان هاشمی را از گلوی انقلاب بکشیم بیرون. حالا خاطره یک فاجعه شده؛ استخوان احمدی نژاد در گلوی خامنه ای گیر کرده. راهی که احمدی نژاد رفته و برخوردی که خامنه ای داشته اما طولانی و پیچیده تر از این خاطره بازی ها بوده:
۱- از اردیبهشت ۸۸ می شود به عنوان یک نقطه مناسب برای الگوی «پشت بلندگو» نام برد. در دعوای احمدی نژاد و ری شهری بر سر سازمان حج و زیارت، احمدی نژاد دوبار به نامه های خامنه ای بی توجهی کرد و به ناچار رهبر نامه علنی جداگانه به ری شهری نوشت که سازمان حج و زیارت به روال سابق اداره شود. خرداد۸۸ هم وقتی خامنه ای رنجش ناطق نوری و هاشمی از اتهامات احمدی نژاد را دید، در خطبه های نماز جمعه علنی از این دو حمایت کرد و گفت به احمدی نژاد هم تذکر داده و می داند که او به این تذکر توجه خواهد کرد. تیرماه ۸۸ وقتی بر سر معاون اول شدن مشایی جنگی در میان اصولگرایان درگرفت، احمدی نژاد به نامه مخفیانه رهبر بی اعتنایی کرد و دفتر خامنه ای از طریق ابوترابی نامه را علنی کرد ولی احمدی نژاد تن نداد و به ناچار مشایی استعفا داد تا جنگ تمام شود. نمونه سوم فروردین۹۰ بود که احمدی نژاد در یک درگیری امنیتی، حیدر مصلحی را از وزارت اطلاعات برکنار کرد، تلاش های مخفیانه خامنه ای برای حل ماجرا فایده نداشت و رهبر به ناچار نامه علنی نوشت به مصلحی که به کارت ادامه بده. بهمن ۹۱ هم وقتی احمدی نژاد در مجلس نوار رشوه خواهی فاضل لاریجانی را پخش کرد، رهبر صادق لاریجانی را از موضع گیری تند و علنی نهی کرد ولی خودش علنی گفت کار احمدی نژاد غیرقانونی و غیرشرعی بوده، اظهاراتی که دل خیلی از احمدی نژادی ها را شکست. مهرماه ۹۵ هم وقتی خامنه ای متوجه شد توصیه اش درباره کاندیدا نشدن احمدی نژاد در انتخابات بی فایده است، از پشت بلندگو او را نهی کرد. کار برای احمدی نژاد تمام نشد ولی برای شورای نگهبان حجت تمام شد که با خیال راحت می تواند او را ردصلاحیت کند. بنابراین یک الگوی مهم برخورد خامنه ای با احمدی نژاد، از پشت بلندگو حرف زدن بوده است. برخورد احمدی نژاد اما با مسئله چطور بوده است؟ در ماجرای سازمان حج و زیارت سکوت کرد و پذیرفت، در ماجرای ناطق و هاشمی توجه ای نکرد، در ماجرای معاون اولی مشایی قصد داشت برود با خامنه ای مذاکره کند ولی استعفای مشایی مانعش شد، در ماجرای برکناری مصلحی خشمگین شد و رفت ۱۱ روز خانه نشینی کرد. قهرش ادامه داشت تا اینکه متوجه شد مجلس مصمم به برکناری اش است، به ناچار به دولت برگشت. در ماجرای افشاگری علیه خانواده لاریجانی وقعی به حرف رهبری ننهاد و مسیرش را رفت و در ماجرای کاندیداتوری هم چنین کرد و کاندیدا شد.
۲- مدل دوم را می توان «سکوت و تماشا» نام نهاد. خرداد ۹۰ هنگامی که امام جمعه کاشان فاش کرد خامنه ای به فرمانده سپاه گفته مشایی را بازداشت نکند ولی دم نیروهای او را بچیند، مشخص شد رهبری به یک مدل دیگر هم برای مهار احمدی نژاد تن داده است. از آن دوران تاکنون، بسیاری از حلقه احمدی نژاد بازداشت و ردصلاحیت و حاشیه نشین شده اند: محمدشریف ملک زاده، اسفندیار رحیم مشایی، حمید بقایی، علی اکبر جوانفکر، محمدرضا رحیمی، سعید مرتضوی، بهمن شریف زاده، عبدالرضا داوری، عباس امیری فر، آزاده اردکانی و …. ابوالقاسم فقیه، مسعود زریبافان و … هم پرونده باز دارند، مانند خود احمدی نژاد. برخی روزنامه نگاران و مدیران پایین دستی هم قربانی شدند. روش معمول خامنه ای در مقابل مجموعه این تحولات معمولا سکوت بوده، یک بار با تلاش شاهرودی ملک زاده از زندان رهایی یافت و بار دیگر با دخالت خامنه ای، بقایی از انفرادی نجات داده شد ولی برآیند کلی رفتار خامنه ای در قبال حذف و لاغرتر شدن شبکه سیاسی احمدی نژاد، سکوت بوده است و رضایت نسبی. برخورد احمدی نژاد با این مدل، از همان ابتدا اعتراض و انتقاد به قوه قضاییه و سازمان اطلاعات سپاه بوده، نامه به خامنه ای هم نوشت، با شاهرودی رایزنی کرد، برای ردصلاحیت مشایی به دیدار خامنه ای هم رفت ولی با بی فایده بودن نامه نگاری ها و دیدارها، شروع کرد به نامه نوشتن به مردم، افشاگری تصویری و تشویق یارانش به اعتراض و بست نشینی.
۳- مدل سوم اما یک مدل محدود است. صدور حکم عضویت احمدی نژاد در مجمع تشخیص در مرداد۹۲ و تمدید این عضویت در مرداد۹۶، تداوم دعوت احمدی نژاد به جلسات و برنامه های دفتر رهبر و حمایت گاه و بیگاه از برخی برنامه های دولت احمدی نژاد و ناتوانی قوه قضاییه در به ثمر رساندن پرونده های شخص محمود احمدی نژاد، نشان می دهد هنوز رشته علاقه ای باقی مانده که نمی خواهد سرانجام دوگانه احمدی نژاد – خامنه ای، دستور حذف و حصر علنی باشد. پای آبروی سیاسی خود خامنه ای هم در میان است. او ۱۴سال پیش از بوی خوش خدمت احمدی نژاد گفت و بالایش کشید. به همین دلیل بود که به تعبیر محمد یزدی، دوسال آخر ریاست جمهوری اش، احمدی نژاد را تحمل کرد؛ مجبور بود. یک ملاحظه مهم دیگر هم هست. متاثر از همان حمایت ها و تعاریف دیرینه خامنه ای، در این سال ها، یک همپوشانی سیاسی سبد رای و حمایت اجتماعی خامنه ای و احمدی نژاد به وجود آمده است. یک تحلیل گر اصولگرل در وب سایت الف به تازگی نوشته: «پایگاه اجتماعی افراد برای رهبری امت بسیار با اهمیت است … احمدی نژاد هنوز فرشته آرمانی هواداران و حامیان بسیاری است. یک شبه و به یک دستور سیاسی حذف نمی شود … به این آدم باید فرصت داد تا بیشتر شناخته شود … هر چقدر دور شود، بیشتر شناخته می شود و پروژه حذف خودبه خودی صورت می گیرد، نه به صورت خشن و فیزیکی.» مشابه همین ایده را هم خامنه ای درباره حصر موسوی و کروبی داشت. حامیان رهبر بارها توضیح داده اند او مخالف دادگاهی شدن موسوی و کروبی بود، می گفت باید توسط مردم محکوم شوند، بدنه را از راس جدا کنیم، خودشان حذف می شوند.
از صفحهی فیس بوک رضا حقیقتنژاد:
«این تعبیر امروز محسنی اژه ای درباره احمدی نژاد، یعنی لات محل، تعبیر مهم، آشنا و دقیقی ست. سوابق هادی غفاری، شجونی، رفیق دوست و … را بخوانید، تاریخ انقلاب پر از لات هایی بوده که سقف کارکردشان سرکوب مخالفان بوده؛ همان استفاده ای که از احمدی نژاد شد. «لات محل» امشب اما نامه ای نومیدانه به [آیتالله] خامنه ای نوشته، اول اعتراف کرده رهبر بهش وقت نمی دهد:
«مردم با این باور که اینجانب به حضرتعالی دسترسی دارم …»،
بعد از یادآوری سوابقش و نق زدن علیه همه، گلایه وار نوشته:
«آیا رفتاری بدتر از این هم قابل تصور است؟».
پاسخ با توجه به سوابق [آیتالله] خامنه ای روشن است: بله، قابل تصور است، به خصوص وقتی لات ماجرا تاریخ مصرفش تمام شده باشد؛ داستان های محله انقلاب.»
سلام استاد
ایران، تنها است
صحنۀ سیاسی ایران، پر از زدوخوردهای جناحی است. غول خشکسالی دهان گشوده است که ایران را مانند لقمهای راحةالحلقوم در کام بکشد. در ایران، نه مسئلۀ دانشگاهها است و نه مسئلۀ حوزه ها و نه رسانهها و نه حتی مسئلۀ روشنفکران. با هیچ کشوری در دنیا دوستی استراتژیک نداریم و اگر روزی بلایی بر سر ایران بیاید، کسی نیست که جنازههای ما را به خاک بسپارد. هیچ کس برای آینده نمیجنگد؛ همه در گذشته ماندهایم و باد در آستین کینههای کهنه میافکنیم. گروهی مهمترین مسئلۀ عالم و آدم را ماجرای سقیفه میدانند و آرزویی جز آزادی قمهزنی ندارند. آرزوی گروهی دیگر نیز بیش از این نیست که از اسلام انتقام بگیرند و روحانیت را در زندان قم به بند بکشند. صدای سنتور و سهتار خاموش است و آواز طبل و شیپور، بلند. هفتم آبان دشمن اربعین شده است و راهپیمایان اربعین میروند تا مرزهای ایران اسلامی را تا بینالنهرین بگسترند. نفت، دشمن آب و قاتل هوا شده است. آسمان نمیبارد، زمین نمیروید، دهانها نمیخندند، مادران افسرده و پدران شرمندهاند. تهران روی گسل زلزله نشسته است و خدا را شکر میکند که از آسمان سنگ نمیبارد. قم نگران چند درویش چرخنده در قونیه و چند بیت نامربوط در مثنوی است. کتابها بیمارند، قلمها پژمردهاند، سلامها سیاسی و شبها رشک روزها شدهاند.
ای ایران، ای سرای نومیدی، از تهران و اصفهان و مشهد و تبریز بگریز و بر قلۀ دماوند بنشین، تا آن روز که فرزندانت بر سر عقل ایند و تو به اغوش انان باز گردی .
ایران تنها نیست، نظام داعشی تنهاست. انسان دنیای مدرن به هم پیوند دارد . آنچه بیان کردید حاصل مردم فریبی و انتخاب مردم است. مگر چند ماه پیش نبود که رفتید و رای دادید؟
می توانید بگویید برای چه رای دادید؟
شا دی عاملی درونی است، انسان برای زندگی به شادی یعنی باور خود وشناخت ارزشهای انسانی احتیاج دارد. در آن صورت هیچگاه خود را عنتر پامنبری نخواهد کرد.ترس آخوندان نیز همین است.
مردم در خرافات و دروغ مانده اند و اجازه می دهند که به آنان دروغ گفته شود. بازی های مسخره و هیاهوهای دروغ نظام را باور می کنند. حال برای سرگرمی ، احمدی نژاد را اعلم کرده است. تا تنهایی و کوچک بودن و شکستهای نظام را کسی نبیند.
چهره واقعی نظام همان دستگیری ها و پرونده سازی ها و شکنجه و اعدام و شلاق در ملا عام و تروریست تربیت کردن حتا کودکان و تجاوز به دختربچه ها است. چرا روزنامه ها از اینها نمی نویسند؟زیرا مردم باید ببازی گرفته شوند تا چهره وحشتناک و منزوی نظام داعشی را نبیند.
این نظام تنها بر باور و اوهام ودروغ بناست، دوستم.
آقای نوری زاد درود
هندوانه زیر بغل دادن به این میگن:
———————–
مجله تایمز در سرمقاله خود می نویسد:
رهبر ۷۸ساله ایران، ۲۸ سال کشوری را در پر تلاطم ترین طوفان ها جوری رهبری کند که امن ترین کشور خاورمیانه باشد.
رهبر ۷۸ساله ايران، سه ساعت برای مردمانش صحبت میکند بدون ذره ای تکرار، آن هم بدون خوردن قطره ای آب!!(در علم سیاست به آن تَکلُّم سه وجهی گویند)
رهبر ایران با۸۰دقیقه تکلم سه وجهي، رکورد تکلم سه وجهی که مربوط به هیتلر و چرچیل، با ۹دقیقه بود را شکسته است.
رهبرِ۷۸ساله ایران درحالي که دروس تخصصی اقتصاد را نخوانده، طرحی چند صَد صفحه ای از مباحث اقتصادی نوین را برای کشورش می نويسد که مورد تحصین اقتصاد دانان بین المللی قرار میگیرد!!!
رهبر۷۸ساله ايران دریک سخنرانی یک ساعته جامعه خویش را آسیب شناسی کرده و نقاط ضعف و قوت جامعه را با ساده ترین کلمات به مردم ميفهماند.
رهبر ۷۸ ساله ایران به مانند یک عضو کم درآمد جامعه زندگی می کند. و از همه جالب تر اينکه فرزندان خود را از مسئولیت های کشور منع کرده است.
رهبر ۷۸ ساله ايران با یک هشدار واولتيماتومش شاه کشوری دیگر را به شدت مرعوب سازد(حادثه منا) تا جایی که فردای سخنرانی اش، تمام وعده های بر زمین مانده عملی میشود!!
رهبر ایران رکورد بیشترین ساعات حضور در مناطق جنگي(هشت سال جنگ) را دارد.
رهبر ۷۸ ساله ايران مسایل بین المللی و آینده سیاسی جهان را بدرستی محاسبه و پیش بینی میکند!(برجام، جنگ يمن، رئیس جمهوری ترامپ و…)
رهبر ۷۸ ساله ايران چنان سیاست مدار قدرتمندی می باشد که بزرگترین جنگ نرم جهانی که توسط تمامی سازمان های جاسوسی دنیا از سالها قبل طراحی شده بود را تنها با یک سخنرانی چند دقیقه ای خنثی میکند.
کجای دنیا دیده اید رهبری که در سن ۷۸ سالگی به تنهایی کوه پیمایی میکند
مجله تايمز دسامبر 2016
اين تعاريف نوعي فريب است كه اميدوارم درست فهميده شود , چند سال قبل يكي از فرماندهان جنگ
تعريف ميكرد كه ما با يك تاكتيك غلط چندين بار دچار شكست شديم و تلفات سنگيني در جنگ داديم
اما مجلات بسيار معتبر نظامي آمريكا با آب و تاب بسيار تاكتيك هاي ما را تحليل ميكردند و نظاميان
عالي رتبه آمريكايي آن را شاهكار مي ناميدند و ما را به خطا مي انداختند و نتيجه اش تكرار يك اشتباه
فاحش بود كه خسارات فراواني ببار آورد .
این نشانی وبسایت مجله تایم (نه تایمز) است:
http://time.com/
تشریف می برید به منوی جستجوی مجله در سمت چپ صفحه (زیر نشان تایم) و کلمات زیر را جستجو می فرمایید:
khamenei
Iran leader
خواهید دید که هیچ اثری از به اصطلاح مقاله نامبرده نیست. به علاوه لحن کلام مخصوصا آن جمله آخر (کجای دنیا دیده اید…) به شدت و حدت “وطنی” است. این اصطلاح ورد زبان ما ایرانی هاست، نه یک روزنامه نگار نیویورکی.
آن قدر من اینجا به تکرار نوشته ام که کیبورد زیر دست من سر به اعتراض برداشته! هموطن، دوست من، عزیز، گرامی، فدات شم، هر چیزی دیدی و خوندی قبل از پذیرش، یک جستجوی دو دقیقه ای درباره اش بکن.
خیلی سال قبل که جوانتر بودم یکی از موضوعات خیلی مورد علاقه ام این بود که ریشه فرق ما با کشورهای پیشرفته در چیه؟ کجا کج رفتیم که اینجوری شد؟ چه عواملی باعث این تفاوت شد؟
سال ها گذشت، هم مطالعاتم بیشتر شد، هم تجربه ام. یک جاهایی را دیدم، با مردم دیگر کشورها هم حشر و نشر کردم. الان اگر از من همین سوال را بپرسند، جواب می دهم که دو تا پاسخ داره: پاسخ بلند و مفصل آکادمیک که در خلاصه ترین حالت، حدودا سه-چهار ساعت توضیح و تعریف لازم داره، یک پاسخ بلند ساده شده و دم دستی یک کلمه ای هم داره: “جوگیری”!
صادقانه و شرافتا عرض می کنم: این میزان جوگیری را جز در مردمان کشورهای همینجوری مثل ایرانیان، همسایگان عرب زبان، همسایگان ترک زبان، هندیان و لاتین های آمریکا من ندیده ام. وضعیت همه این کشورها هم مثل همدیگر است.
ما مردمانی هستیم که با یک مویز گرمیمان می شود و با یک غوره سردیمان. سال 89 که احمدی نژاد کلنجار با برخی آخوندهای دانه درشت حکومتی را آغاز کرد، هنوز یک سال کامل از جنایایی که مرتکب شده بود نمی گذشت ولی من می دیدم آدم هایی را که تا دیروز احمدی نژاد را لعن و نفرین می کردند و با آن اخبار جدید با خوشحالی می گفتند که “نه، داره پرو بال آخوندا رو می چینه”!! ما صبح مصدق گو و شب جاوید شاه خوانیم! ما همان هایی هستیم که عکس هر که را دلمان بخواهد می توانیم در ماه ببینیم! حکومت چماق به سرمان و شیشه نوشابه به پایینمان ببندد، داد می زنیم “اوباما، اوباما، یا با اونا یا با ما” و طرف را دعوت می کنیم لشگر کشی بکند به ایران. چند ماه بعد که آب ها از آسیاب بیافتد، میروی کامنت های ملت همیشه در صحنه را این سو آن سو می خوانی، مصاحبه هایشان را می بینی و متوجه می شوی که همه تا مغز استخوان از جمهوری اسلامی متنفرند، اما اگر آمریکای نابکار قصد تنبیه نظامی جمهوری اسلامی را داشته باشد، ما همه جان بر کف به جبهه می رویم (البته فقط روی کاغذ و توی فیلم) تا به ایران!! کسی چپ نگاه نکند!
این یعنی وقتی ما با غربی ها صحبت می کنیم از تبعیض علیه خودمان شکایت داریم و می گوییم حساب ما مردم ایران را از حکومت ایران جدا کنید. وقتی آن ها با ما صحبت می کنند، برای ما حکومت ایران و کردم و کشور ایران یکی می شود. این یعنی قله دورنگی، حضیص بی هویتی و اوج جوگیری.
با اجازه شما آقای جهانگیر عزیز، من عنوان نوشته شما را این گونه اصلاح می کنم: به این میگن هندوانه زیر بغل جوگیری دادن.
با احترام
باسلام خدمت جناب دکتر نوریزاد عزیز. داشتم یه قصه میخوندم. قصه یه کلاغ که بالای یک درخت آشیانه ساخته بود وقتی تخم میگذاشت وتخمها به جوجه تبدیل می شدند ناگهان یه مار میومد وجوجهای این کلاغو می خورد کلاغ خیلی ناراحت شده بود. قصه خودشو برای یک لاک پشت تعریف کرد. کلاغ گفت تصمیم. گرفتم بانوکم چشمان مار دربیارم. لاک پشت گفت این کاربرای تو بسیار خطر ناک است وکار عاقلانه ای نیست بهتر است به نزدیک مردم بروی وتیکه ای از طلای آنان رابرداری وآهسته پرواز کنی تادیگران تورا به راحتی دنبال کنند. به آرامی درلانه ات بشین مردم عصبانی با دیدن مار اورا خواهند کشت. وتوبه راحتی دشمن خودرا ازبین. می بری. جنگیدن بدون بدون اندیشه وتنها بسیار خطر ناک است. باید تمام مردم مشارکت کنند. فراموش نکنیم مردمی که عکس امام رادرماه باور میکنند.آگاه نمودن چنین افرای کار آسانی نیست
من وشما همه ایرانی هستیم همه مسلمانیم وهمه دراین کشور بدنیا امدیم. ودر این کشور زندگی میکنیم نه بدنبا کشتن مردم هستیم ونه بدنبال تخریب کشور واموال عمومی کشور بلکه به دنبال مدیریت صحیح کشوریم برادران خواهران عزیز. درکشوریکه اولین دارنده ذخایر گاز جهان وداشتن ذخایر عظیم نفت ومعادن فراوانه. شایسته نیست که جوانان بااستعداد وتوانای شما بیکار وهیج امیدی به آینده وحتی تشکیل خانواده ساده نداشته باشند. برادران عزیز سپاهی برادران عزیزارتشی برادران روحانی برادران عزیز صنعتگر کارگران زحمت کش. همه شما میدانید که این وضعیت درکشور برای هیچکس قابل قبول وقابل تحمل نیست وهرگز درشان ملت بزرگ مانیست. این وضعیت برای هیچکس پذیرفته نیست که هرروز آمارطلاق فساد اعتیاد وبی بندوباری افزایش پیداکنه ومنوشما. فقط نظاره گر نابودی کشور بنشینیم. هم وطنان عزیز. امروز دین اسلام درکشور ما به معنای رانت خواری ربا خواری وحقوقهای نجومی معنا شده در کشوریکه قیمت آب باشیر. یکسان شده. چیزی بنام اسلام باقی نمانده که درنگ کنید. تاکی باید صبر کرد ومنتظر ماند تاجوانان مان. به فساد وتباهی کشیده شوند تاکی باید منتظر. فروپاشی خانوادها بود. ما ایرانیها. درطول تاریخ اینهه خار وذلیل نبودیم. پداران ماهرگز درمقابل ظلم وستم زانونزدند. باشرافت. وشجاعت زندگی کردند وهمیشه باافتخار مردند. ماهم فرزندان اونها هستیم. وماهرگز درمقابل ظلم ستم زانو نمی زنیم. هدف ما این هست که ماهم باید بتوانیم مانند کشورهای دیگه دنیا یک زندگی مناسب داشته باشیم. به امید پیروزی ملت بزرگ ایران. نگارنده. یک جوان ایرانی
درودنوریزاد عزیز
بخش خبری ساعت شانزده هفتم آذر رادیوتقریبا تماما به حصر و ممانعت از درمان شیخ عیسی قاسم اخوند مخالف حکومت بحرین اختصاص داشت،
جالب این بود که برای محکوم کردن حکومت بحرین به سازمانهای حقوق بشری استناد میشد و چنان بیانیه های این سازمانها را مستند و دقیق عنوان میکرد که از قضاوت گذشته خود شرمگین شدم،
تا پیش از این خیال میکردم که دو پیرمرد وبانویی سالمند به جرم اعتراض به تقلب در انتخابات سالهاست در حبس و حصر بسر میبرند و نیروهای امنیتی حتی. به حریم خصوصی آنها نیز تجاوز میکنند و تمام سازمانهای حقوق بشری را عامل وجیره خوار دشمنان کشور میدانند و بیانیه های آنان را مغرضانه و خط گرفته از دشمن میدانند،
اما اکنون دانستم که نه تنها چنین نیست که حتی دکتر خزعلی نیز جهت مداوا و بهره مندی از بهترین خدمات درمانی و استفاده از تشک پرقو شخصا خود را به اوین معرفی کرده است،همچنین اتنا دائمی ودیگر فعالین سیاسی و اجتماعی نیز بعد از مشاهده درمان موثر وبدون هزینه علیرضا رجائی به سمت هتل اوین عزیمت کرده اند،
از همینجا اعلام میکنم از افکار ناروای خویش درباره مسئولین خدوم جمهوری اسلامی وشک در نیت انسان دوستانه و خیرخواهانه در برخورد با فعالین اجتماعی عذر تقصیر دارم و همه را ناشی از اقدامات پرپکانی رسانه های معاند میدانم باشد که مورد عفو ورافت اسلامی مسئولین خدمتگذار قرار بگیرم
فریب خورده پرپکانی رسانه های دشمن محسن از شیراز
در شهر هرت
نظام داعشی، طالبانی در ایران حاکم است.دشمنان ایران و ایرانی دست اندرکارند تا ایران را ضعیف و خوار جلوه دهند.
ظهور کودکان در جنگهای تروریستی، ماجرای کشتی گیر ایرانی ، تهدیدهای سپاه برای موشک پرانی تا اروپا، ادعای کمک مستشاری!! به یمن!
زندانی خبرنگاران و فعالان مدنی، پرونده سازی برای مردم، ادامه حد و اعدامها وشلاق و نهی از منکر بطور گسترده در دانشگاهها و ادارجات و امکانات.
همه ظاهر وباطن این نظام است ، بدین صورت که مردم باید خفه شوند تا بهتر کشور غارت شود.
مردم ایران باید ذلیل و توسری خور شوند تا بصورت مهره ای مورد استفاده دزدان کشورقرارگیرند.دانایی و خرد با شجاعت و توانایی همراه است و دشمنان حاکم سعی در ریشه کنی این دو دارند در راس این بلایا آخوندان و ولایت فرمانده ای می کنند.
دعوای رهبری و دولت نه سر اصل نظام بلکه قدرتگیری بیشتر است.مردم باید بدانند، آنانکه به هر صورتی با نظام همراهند، شریک دزد قافله اند و در مقابل مردم قرار دارند.
نجات ایران تنها درصورت خانه تکانی بزرگی است ،بر ضد نظام، ایران باید متحد شود.
سایت سردار/* شکست خورده: آغاز اقدامات دولت برای ریشهکنی فقر مطلق.
مش قاسم: تبریک و تهنیت که دولت/* حکومت/* اسلامی ۴۰ سال بعد از منقلاب اسلامی آغاز اقدام کرده برای ریشهکنی فقر مطلق. ولکن، ای شیادان، فقر مطلق در زمان حکومت/*ی که شماها راه انداختن بوجود آمد. اینا غیر از شیره مالیدن به سر این ملت هیچ کار دیگری ازشون ور نمیاد.
/*: ک
اخبار: سپاه و بنیاد مسکن قزوین و همدان 3470 واحد مسکونی در مناطق زلزلهزده میسازند. ساخت منازل مسکونی زلزلهزدگان به صورت جهادی انجام میشود به نحوی که با همکاری نیروهای سپاه امام سجاد (ع) تا 45 روز دیگر بهسازی و مرمت منازل به پایان میرسد.
مش قاسم: اگه سپاه/* بنیاد/* مسکن سازی ۴۵ روزه همچین کارها میتونن بکنن چرا تا بحال در خرمشهر و آبادان و بم و …….. بعد ۳۰ سال نکردن؟ مگه اونکه رییس/* ساختمان ملاخور شده پلاسکو نگفت ۲ ساله بهترش رو میسازم؟ چی شد؟ همه این حرفها مفته. هیچ کدام از کارها انجام نخواهد شد. تا وقتی که این حکومت/* بر سر کاره نه خانهای زلزله زدگان اخیر ساخته میشه، نه خرمشهر خرم میشه، نه آبادان به آبادانی میرسه، و نه بمی ساخته میشه. هرچه هست و نیست این جماعت شیاد و دزد و آدمکش به نابودی میکشن.
/*: ک
اخبار: سمپوزیوم علمی (شما بخون جفنگیاتیکه توی بیغولهای قم بهش میگن علم) «کنون، ما و شریعتی» با حضور ۲۷ سخنران در روزهای پایانی هفته گذشته (اول و دوم آذر ماه) در تالار مطهری دانشگاه تربیت مدرس با حضور انبوه دانشجویان برگزار شد.
مش قاسم: به اینا میگن گمراهان به تقصیر. اون شیاد که داستان مردنش و خاک کردنش هم با شیادی بود چه گلی به سر این ملت زد که حالا مرده پرستان ابله میخوان دوباره علمش کنن.
در خصوص دزدی ها و غارت های عناصر جمهوری اسلامی :
اون زمانهایی که جوانان این کشور در جبهه بودند ، این حضرات حکومتی که بر مسند قدرت تکیه زده اند و جنایت و خیانت و دزدی می کنند ، گاهی اوقات تشریف می آوردند و با کلاشینکف یک عکسی می انداختند و تشریف کثیف شان را می بردند .
این بچه های مظلوم هم که گوشت دم توپ بودند با شوق بعضی اوقات به دور این حرومزاده ها حلقه می زدند و از ایشان التماس دعا داشتند که ” به امام بگوئید دعا کند تا شهید شویم ”
حالا سر پول و سکه های هدیه داده و گرفته ، سر ویلاهای چپاول شده فرمانیه، سر رشوه های داده شده و گرفته شده و بر سر غارت اموال این مردم بیچاره با یکدیگر مسابقه گذاشته اند و برای جبران باخت و بُردش یکدیگر را به دادگاه کشانده و یا تحدید می کنند .
راستش را بخواهید تا امروز این مردم را تا این حد مفلوک و بیچاره و دربدر و ترسو و بدبخت ندیده بودم .
اگر هر یک از جنایاتی را که این آخوندها///در ایران کرده بودند در هر کجای دنیا شده بود ، هیچ آخوندی در آنجا زنده نبود ! اما هنوز این مردم را می بینم که برای انتخاب بین بد و بدترشان با شوق و ذوق به سمت صندوقهای رای رفته و با لب های خندان باز می گردند !
تاریخ چه ها که ندارد بنویسد از ما ! که چقدر بی مایه بودیم .
سلام جناب نوری زاد بنده جوانی 29 ساله ایرانی هستم وقتی خبر حکم 2 سال این آقای مرتضوی رو خوندم همه ی بدبختیام یه بار دیگه جلوم رژه رفت 8 ساله ازدواج کردم یه روز خوش نداشتم رفتم وام بگیرم ندادن . با هزار بدبختی یه مغازه زدم اومدن و زدن و پلمپ کردن که جواز کسب نداری جواز کسب گرفتم مجبور شدم از یه نفر بخوام سرمایه گذاری کنه تا ورشکست نشم اینقدر سنگ جلوی پام انداختن تا بالاخره بعد از چند سال مغازه داری و تلاش ورشکست شدم حالا 3 ساله که اون بنده خدا پولشو ازم میخواد منم اینقدر بدبختی دارم نمیدونم به کدومش برسم حکم دادگاه اومده بر علیه من و چند روز دیگه ام حکم جلبم میاد و مگه خدا رحم کنه وگرنه تا عمر دارم باید تو زندان بپوسم و زن و دخترم معلوم نیست چه بلائی سرشون بیاد . چرا باید اینجوری باشه چرا باید تو کشوری زندگی کنم که کوچکترین مشکلی برات پیش بیاد در حالی که نه پارتی داری نه پول فاتحه ت خونده س ولی یه عده قتل و جنایت و دزدی بیت المال و عامل بدبختی جوونا و فاحشه شدن زن ها و خیابانی شدن کودکان میشن ولی چون رابطه دارن ضابطه ای برای اونا نیست ؟ الله شاهده که تنها تلاش من تو این 8 سال بردن نان حلال سر سفره ام بوده برای زن و بچه ام . همین .
با کمال احترام ودرود وسپاس از شما
جناب آقای نوری زاد
خوشحال وقدردان شجاعت وایثار امثال شما عزیزانی هستم که در این دیکتاتوری ننگین دینی تمام قد در مقابل استکبار ایستاده وبه نوعی سپر بلاوجور کش ما شدید وامیدوارم ما ودیگران نیز بتوانیم روزی جای در جای پای شما عزیزان بگذاریم
سرور گرامی بنده جانباز وفرزند شهید هستم وبه نوبه خود وهمرزمانم ارادت وهمفکری خومان را تقدیم شما ودیگر عزیزان آزاده ای میکنیم که در مقابل ظلم نه کوتاه آمدند ونه سر خم کردند
واصل موضوع اینکه در گفته ها ونوشته هایتان حتما خانواده های ایثارگر رامدنظر داشته باشید واجازه ندهید جمهوری اسلامی این عزیزان را تمام وکمال از منظر تبلیغی به سیطره خود درآورده وچون چماقی بر فرق این ملت ستمدیده بکوبند که ما هم مورد ستم قرار بگیریم وهم آلت دست اراذل حکومتی
با کمال تشکر
درود ادب بر شما اقای نوری زاد من از فرزندان انقلاب شما هستم . بله انقلابی که شما خواستارش بودید .
انقلابی که ازادی موسیقی برابری مهربانی و شادی حرام شد و حالا دوباره می گویید گناه موسیقی و ازادی و… به گردن من . شما دوران طلایی زندگیتان ازاد بودید و تجربه کردید و حالا میخواهید ما تجربه های خوب شما رو تجربه کنیم چه بسا که گفتن تجربه درست نیست فقط این صحبتهای زیبا را باید بشنویم من مادر دو فرزند هستم نه تنها زندگی ما بچه های انقلاب شما، سوخته بلکه زندگی فرزندان ماهم سوخته است این رو به گردن چه کسی بگذاریم؟ . حتما اینجا ما مقصریم .که نباید به گذشته برگشت و زندگیمان را خودمان اباد کنیم. هر چه سال میگذرد افسوس زندگی ازاد و برابر بر من بیشتر میشود به عنوان جوانی با داشتن تحصیلات عالی اما بیکار و نیز همسرم نیز با تحصیلات عالی هستیم(هر دو فوق لیسانس من با رشته تحصیلی مطالعات زنان که زمانی مخالف بسیار داشت و اجازه ورود دکتری امکان نداشت و درسهایی که احساس و ترس رو ایجاد میکرد سواد و چشم ما زنان به جامعه باز شود را حذف میکردن را خواندم ) و دخترانی دارم بااستعداد در موسیقی و درس (و سپاس گزارم از ایزد یکتا)اما به برکت انقلاب شما دارای حقوق حلال زندگی در حد متوسط( که باز هم به قول خیلی ها و یا شاید شما نباید ناشکری کرد و من نیز ناشکر نیستم. )رو به پایین هستیم مطمنم اگر دوران دیگری بودیم و یا در کشوری که قدر مردمانش را میدانست موجب بالندگی و زندگی بهتر ما میشد
این را بگویم ما تن پرور نیستیم و اهل تلاش و کاریم اما هر چه تلاش میکنیم باز هم سرجای قبل میتوانیم باشیم حداقل به پاینتر پسرفت نکنیم (از نظر رفاه زندگی )در صورتیکه به لطف و برکت انقلاب شما تضاد طبقاتی بیداد میکند واقعا برای من جای زجر دارد که چرا اقازاده ها باید در بهترین امکانات باشن اما فرزندان وخودمان با بالاترین استعداد در بدترین شرایط پس ما کی باید به انچه میخواهیم برسیم چرا قدر فرزندان من و امثال من که گنج این مملکت هستن دونسته نمیشه برای دو دخترم نگرانم هر چه بزرگتر میشون نگرانترم چون اینجا جایگاه بالندگی این دونیست . من نمیخواهم شما رو محکوم کنم اما درد دل میخواهم بکنم که شما و امثال شما روزگار ما را اینچنین کردید و حالا با شعارهای زیبا میخواهید این انقلاب را از سرتان باز کنیدوقتی صحبتهای شما و دوستانتان که به قول خودشان به اشتباهشان که برقرای و کمک در انقلاب بود گوش میدهم می مانم ایا گناه شما فقط انقلاب بود یا سوزاندن نسلهای اینده تان و چطور میتوانید زندگی را به ما بازگردانید .
به هر حال قصد توهین و بی احترامی به شما را ندارم . همسرم میگن حداقل شما و بعضی از دوستانتان شهامت این رو داشتید که اعتراض کنید و بگویید نظامتان مشروعیت ندار
من تا حدودی با کلامتان و کارهای خیرتان اشنا هستم و با وجود حرفهایم به شما اعتماد کردم و کمکهایم به هموطنان کرمانشاهی و هموطن زندانیم اقای افشین ازادی رساندم . متاسفانه وقتی کانال شما رو به دوستانم معرفی کردم همشون متفق القول گفتن شما سوپاپ این نظام هستید .
با این حال امیدوارم در این مورد که شما طرفدار مردم هستید رو اشتباه نکرده باشم .
این حرفها فقط درد دل من بود
از این که وقت گذاشتید سپاس
استاد نوری زاد عزیز سلام
نامه سی و نهم شما به رهبر معظم انقلاب را خواندم
واقعا تحسین برانگیز بود.
در حیرتم از فکر قدرتمند شما که تا دور دست ها سیر می کند و بهترین افکار را در قالب یک متن بلند و پرورده به من مخاطب ارائه میدهد .
شما از دیدگاه من یک نویسنده روشن فکر و یگانه به تمام معنا هستید
شما افتخار این سرزمین هستید.
با احترام
محمد
جناب نوری زاد عزیزم:
اهل منطق و شعور میدانند که : آقای محمود احمدی نژاد یکی از اصیل ترین مسوولین « وهن گو» و سخیف الکلام نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و هست.
هر چند که خوی « وهن گویی» و استعمال الفاظ رکیک و ژاژ و درشت جز طبع لاینفک نظام مقدس است اما حضرت مستطاب محمود خان احمدی نژاد بارها گوی اهانت گویی را از اسلاف خویش ربوده و پرچمدار این عنوان بوده است.
غرض از این مقدمه این است که میخواهم نظر مبارکتان را به یک مشت « گفتار سخیف» و الفاظ مشتمل بر «اهانت »حضرت شیخ اژه ای را که در مقابل دوربین و خبرنگاران رسمی جمهوری اسلامی بر علیه « رفیق» و « رییس» سابقش بر زبان هرزه گویش جاری کرد ارجاع دهم.
درست است محمود خان متصف به اوصاف دریدگی و چاک دهنی و دروغگویی و دروغکرداری و بی انضباطی در کلام و رفتار است اماا ااا این موجب نمیشود که شیخ اژه ای در مقابل دوربین در مقام معاون قوه ی قضاییه( کسی باید مجرمان را تعقیب کند) به واژه های « لات » « گنده گو» « هرزه گو » به شخصی اهانت کند که اولا نظرش به نظر یک بابایی نزدیک بود، ثانیا ایشان یه هشت ، نه سالی «اند »بصیرت بود، ثالثا ۸ سال رییس جمهور (غیر منتخب)بود ، و حالا هم در مقام عضو مجمع تشخیص نظام جز مسولین نظام ولاییست !!!! چطور است که اهانت به اشخاص و مسولین نظام برای مردم جرمه ولی برای اژه ای جرم نیست؟ عایا اژه ای مستثنی شده از قانون در حین نگارش؟ اصلا فرض بفرما محمود خان، یک شهروند عادیست ، چطور شیخ اژه ای در مقام دادستان سابق و معاون اول لاحق شیخ آملی میتواند جلوی دوربین به محمود فحاشی کند و مصون از تحقیق وتعقیب باشد؟ برای ارزیابی عدالت و منطق و صلاحیت و علمی بودن اعمال دستگاه قضایی همین مشت خودش متضمن خروار است .
—————–
درود دوست گرامی
جمعیت ناشناسان در اینجا کم کم افزونی می گیرد. حیفِ نوشته های خوبی چون این نیست که دوست نویسنده ی ما نخواسته یک اسمی برای خود انتخاب کند؟ این همان ترس فرساینده ای است که بسیاری بسیاری از هموطنان ما را در خود مچاله کرده است.
سپاس
.
سلام،
خدا، خدمتکار خوبی است: برای تمام خواسته هامان به درگاهش دعا می کنیم اعم از مالی و جانی تا نانمان دهد و جانمان را سالم نگه دارد.
این خدای خدمتکار اگر نباشد به که دستور دهیم زیر پوشش دعا؟!!
حالا فکر می کنی این خدمتکار یک آقا بالا سر رسمی نمی خواهد که نامش روحانیون یا کشیش یا موبد باشد؟!!
اون خدا حتما به خانه ای هم نیاز دارد.که با دست آخوندان سیاه پوش است !
درود دوست گرامی
حرفهایتان آب خنکی است بر تشنگان،
ای بسا هندو و ترک همزبان/ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگرست/همدلی از همزبانی بهترست
ما مردم باید یاد بگیریم بر خود تکیه کنیم و ارزش خود و هم را بدانیم، راستش من هنوز مردم ایران را نمی فهمم ، با اینکه روزی حداقل سه ساعت صرف آموختن این فرهنگ هستم.با این حال معتقددم این مردم عزیز من، اگر اعتماد به نفس خود را دریابند چیزی جلودارشان نخواهد شد.
بیش از پنجاه میلیون ایرانی خود را تنها ی تنها می دانند ! چرا؟
حال آنکه جملگی سیمرغیند
ورنه
هرگزکس نداند که کی اند.
احمد توکلی، نماینده مجلس نهم، ضمن تهدید به افشای نام دریافتکنندگان وام از مؤسسه مالی ورشکست شده «ثامن الحجج» اعلام کرد که اکثر این افراد قاضیهای باسابقه و فرزندان روحانیون شاخص و شخصیتهای سیاسی هستند.
اینست حکومت مافیای اسلامی دزدهای گردن کلفتِ سرگردنه که مال و هستی مردم بیچاره را بالا کشیده و یک قلپ آب هم روش:
« قاضی های با سابقه…فرزندان روحانیون شاخص…شخصیت های سیاسی… » آیا چنین حکومت تا مغز استخوان فاسد، اصلاح پذیراست؟
حکومتی که در آن قاضی ها به عنوان مدافعان حقوق مردم و روحانیون به عنوان رابط مردم با خدا و سیاستمداران به عنوان مدیران مورد اعتماد مردم، سپرده هائی را که مردم بی نوا با خون دل پس انداز کرده اند، یک جا بالا کشیده و جواب مردم را با گلوله و مسلسل میدهند.
سلام برادر نوری زاد با توجه به دانش جنابعالی ، معمایی را برای بنده حل و فصل نمایید . آیا این تصویری که حسین همدانی دست رهبری را می بوسد و آن را تبرک میکند و از نظر اعتقادی یک نوع پرستش است با آن فرد ” هندویی ” که در هندوستان گاوی را پرستش میکند و گاهی ” سرگین گاو ” را که هنگام دفع آن را بر دو دست خود میگیرد و بعضاً به سر و صورت خود هم میکشد و آن را به نوعی تبرک ” میکند ، تفاوت پرستش دارند ؟ آیا هر نوع پرستش ، پرستش است ؟
————
درود دوست گرامی
دانش من به اندازه ی خود شماست. من و شما دست پدر و مادرمان و معلم و استادمان و دوستان خوبمان را می بوسیم. اما بوسیدن صاحب منصبانی که هیچ قدر و قیمتی جز خسارت نداشته اند و ندارند، به جاهایی مثل بهره مندی های خاص و التفاتات خاص تر راه می برد.
با احترام
.
جناب اراکی حیف گاو نباشد که با مشتی آدم کش و جانی و دروغگوی دزد مقایسه شود.پرستش گاو سپاسگزاری از حیوانی است مفید ولی////////////////جز رنج و درد و بدبختی و آدمکشی و غارتگری و دزدی و دروغ و تجاوز چی در پی می تواند داشته باشد. /////////////////// از اول تا کنون نه تنها نفعی به بشریت نرسانده بلکه باعث رواج رنج و فقر و درد و بدبختی و کشت و کشتار و غارتگری…بوده. شما به همین/////// دروبرا خودتان نگاه کنید.آیا رنج و دردی بالاتر از وجود این ///////////////// هست؟
هر کس خدا را تصوری است ،
تو کجایی تا شوم من چاکرت/چارقت دوزم کنم شانه سرت
و اما،آسید،
آن غريبي خانه مي جست از شتاب
دوستي بردش سوي خانه خراب
گفت او اين را اگر سقفي بدي
پهلوي من مر ترا مسکن شدي
هم عيال تو بياسودي اگر
در ميانه داشتي حجره دگر
گفت آري پهلوي ياران بهست
ليک اي جان در اگر نتوان نشست
اين همه عالم طلب کار خوشند
وز خوش تزوير اندر آتشند
طالب زر گشته جمله پير و خام
ليک قلب از زر نداند چشم عام
پرتوي بر قلب زد خالص ببين
بي محک زر را مکن از ظن گزين
گر محک داري گزين کن ور نه رو
نزد دانا خويشتن را کن گرو
يا محک بايد ميان جان خويش
ور نداني ره مرو تنها تو پيش
بانگ غولان هست بانگ آشنا
آشنايي که کشد سوي فنا
بانگ مي دارد که هان اي کاروان
سوي من آييد نک راه و نشان
نام هر يک مي برد غول اي فلان
تا کند آن خواجه را از آفلان
چون رسد آنجا ببيند گرگ و شير
عمر ضايع راه دور و روز دير
چون بود آن بانگ غول آخر بگو
مال خواهم جاه خواهم و آب رو
از درون خويش اين آوازها
منع کن تا کشف گردد رازها
“مولوی”
در شهر هرت
هر کس ارقامی دیمی می دهد و برای یمن سینه چاک می کند.نه اینکه خییییلییییی دلشان برای مردم یمن سوخته ؟؟
طبق شرکت مردم در انتخابات;
۵۰ میلیون ایرانی محتاج کارند.
۵۰ میلیون ایرانی گرسنه وبی پناهند.
۵۰ میلیون ایرانی غارت شده اند.
۵۰ میلیون ایرانی تامین مالی و جانی ندارند.
۵۰ میلیون ایرانی اسیرند.
نیست امید صلاحی ز فساد ولایت ای مردم!
ورزش به انسان،روحیه آزادگی ،قدرت تصمیم گیری،استقامت، بر پای خود ایستادن ،خود بودن در نهایت آموختن شادمانی می دهد.
آیا هیچکدام را علیرضا کریمی کشتی گیر داراست؟
او نیز یکی از دستآوردهای فاجعه آمیز این نظام است.
این نظام داعشی در از بین بردن انسانها و انسانیت ماهر است.در هر صحنه ما شاهدآنیم. باختن علیرضا کریمی نتیجه بزدلی ،بیفکری و عجز و ناراستی وفریب و دروغ به خود بود.
و این مایه تاسف است که جوانی ،خود و آرزوهایش را برباد می دهد و زیر پا می گذارد. که چه شود؟
دروغ بر خود آغاز بازیچه شدن و آلت دست شدن است.
سلام . دنیای اسلام در دست چه کسانی است ؟ چقدر این حکام احمق کثیف و حیوان صفتِ کشورها در منطقه ی خاورمیانه خود را اسلامی میدانند به نحوی که عده ای فکر می کنند که ” مدافع الحرمین ” هستند و انسانهایی را به نام ” تروریست ها ” در کشورهای عراق و سوریه قتل و عام میکنند و می کشند و شهرها را بر سر مردم بی پناه آوار میکنند و عده ای هم فکر میکنند که ” خادم الحرمین ” هستند و انسانهایی را به نام ” شورشیان ” در منطقه یمن قتل و عام میکنند و می کشند و شهرها را بر سر مردم بی پناه آوار میکنند . ما باید بر اساس متن نوشته شده ی این پست از خداوند بخواهیم که همان ” زلزله های بالای 6 ریشتر ” بر مردم نازل کند که خرابی شهرها و کشتارِ انسانها توسط ” زلزله های 6 ریشتری ” خیلی کمتر از خساراتِ این انسانهای پست فطرت و حیوان صفتِ ” خادم الحرمین ها ” و ” مدافع الحرمین ها ” است که انسانهای شهرها را قتل و عام میکنند !!
بسم الله الرحمن الرحیم
مدت ها پیش داستانی را خواندم که ذکر شده بود این داستان واقعیست. در این داستان پیرمردی مسلمان 6 سکه از یک مرد یهودی قرض می کند و دو سکه از قرض باقی مانده که مرد یهودی مهاجرت می کند و پیرمرد با اینکه قصد پس دادن دین خود را دارد اما نمی تواند او را بیابد. سال ها می گذرد و شبی آن پیرمرد خوابی میبیند و خود را در قیامت و سر پل صراط مشاهده می کند و مرد یهودی با لباسی از آتش، قرض خود را طلب می کند. پیرمرد مسلمان که آهی در بساط جز کفنی سفید ندارد پیشنهاد مرد یهودی را مبنی بر اینکه یهودی در ازای اینکه انگشت آتشین خود را به جای ادای قرض بر سینه پیرمرد بگذارد می پذیرد و ناگهان با درد و سوزش شدیدی از خواب بر میخیزد و مشاهده می کند واقعا سینه اش سوخته و جای آن سوختگی تا آخر عمر همچنان تازه بر سینه پیرمرد میماند. با راست و دروغ بودن این داستان کاری ندارم . حتی اگر غیر واقعی باشد و فقط به عنوان یک تمثیل به آن بنگریم، مثال بسیار خوبیست برای آنکه انسان در مقابل حق الناس و تضییع مال مردم بسیار محتاط و مراقب باشد.کسانی که معتقد به دین هستند حتما باور دارند که اگر در مورد حق الناس در این دنیا جزا نبینند در روز قیامت قطعا سزای خود را خواهند دید.
این داستان را با هدفی طرح کردم که بدان خواهم پرداخت . از این رو که مخاطب من در این متن بزرگوارانیست که معتقد به دین اسلام و مذهب تشیع بوده و همچنین خطاب اصلی من با دلدادگان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی تحت زعامت آقای خامنه ای است برای بیان مقصود اصلی خود باید به شرع رجوع کنم. همگان نیک میدانید که نماز خواندن در مکان غصبی حرام است و آن نماز نه تنها ثوابی ندارد بلکه باید اعاده شود. حال تصور کنید تصادفا در منزل یکی از هموطنان یهودی ما مهمان شده باشید و میزبانتان از همه نظر در پذیرایی از شما کوتاهی نکرده باشد. قصد می کنید که چهار رکعت نماز واجبتان را در منزل آن میزبان یهودی بجا آورید اما در کمال تعجب میزبان شما می گوید که رضایت ندارد که شما در منزلش نماز بخوانید. شما هر چقدر توضیح می دهید که قصد من خیر است،من قصد دارم خدای مشترکمان را عبادت کنم اما میزبان یهودی کوتاه نمی آید. بار دیگر اصرار می کنید که ای میزبان عزیز، شما در مهمان نوازی هیچ کوتاهی نفرموده اید . از غذا و نوشیدنی هر چه را خواسته ام چند برابر آن را فراهم آورده اید. آخر این نماز خواندن من که نه هزینه ای برای شما دارد و نه ضرری را متوجه شما خواهد کرد. فقط چند دقیقه زیر سقف شما با صدای آرام با خدای خود خلوت خواهم کرد. باز هم میزبان قبول نمی کند .در چنین وقتی حکم شرع و دین چیست؟؟ بله دین می گوید تا زمانی که آن میزبان راضی نباشد حتی اگر هزار رکعت نماز بخوانید یک رکعت آن قبول نمی شود . مهم نیست که نیت شما خیر است. مهم نیست که ضرری چه مادی و چه معنوی متوجه میزبان نخواهید کرد،همینکه میزبان ناراضیست نماز شما مقبول درگاه حق نخواهد شد.
بارها و بار ها هزاران نفر چه درنهان و چه در آشکار به رهبر مسلمین جهان که خود باید در اجرای احکام الهی الگو باشد اعتراض کرده اند که شما بیت المال و حق اساسی ملت ایران را بر خلاف میلشان به فلسطین و لبنان فرستاده اید. طبق اعتراف دبیر کل حزب الله لبنان تمام نیاز های این گروه توسط حکومت ایران و بر خلاف میل صاحبان اصلی این حق هزینه می شود. میلیارد ها دلار در سوریه و برای دفاع از رژیم بعثی سوریه از جیب ملت ایران و بر خلاف میلشان هزینه شده است و با فریبی بزرگ تحت نام دفاع از حرم اقدامات غیر مشروع و غیر قانونی خود را توجیه می کنند و جوانان این کشور را تحت تاثیر عقاید مذهبیشان به مسلخگاه می فرستند. میلیارد ها دلاری که در عراق و یمن هزینه شدو میلیون ها نفر از ملت ایران که در ریال به ریال بیت المال سهم داشته و دارند اعتراض کردند و مقام عظمای ولایت اندک عنایتی نیز به این اعتراضات نداشت، ندارد و نخواهد داشت.
حال مقایسه ای می کنیم بین همین عمل رهبر مسلمین جهان با همان حکم شرعی نماز. چگونه است که یک یهودی مشمول دین اسلام می شود و اگر ناراضی باشد نماز خواندن در ملک او بر خلاف میلش حرام است اما غصب مال مسلمانان ایران بر خلاف میلشان شرعی و مباح است؟ در توجیه اهداف سلطه طلبانه خود همیشه نیت خیر را مطرح می کنند که این اقدامات در جهت منافع ایران است . آیا نیت خیر و مصلحت جواز غصب مال را صادر می کند؟ چگونه است که در مسئله نماز نیت خیر بکار نمی آید؟ آیا نیتی خیر تر از عبادت خدا وجود دارد؟ هر چقدر فریاد کنید که ای خدای مهربان من آن چهار رکعت نماز را در منزل آن یهودی به قصد قرب تو و با نیت خیر خواندم چرا آن را نمیپذیری؟ و خدا پاسخ می گوید که نیت خیر کافی نیست تو در مکان غصبی نماز خوانده ای. ای بزرگواران ای مدعیان دین و ولایت فقیه، چگونه است که غصب مال دیگران با نیت خیر برای رهبر شما مشروع و حلال است؟ اگر آن شخص در منزل آن یهودی به اعتراضات آن مرد توجهی نمی کرد و نماز خود را اقامه می کرد درست است که بر خلاف میل میزبان بود . آما هیچ ضرر مادی و معنوی ای را متوجه میزبان نمی کرد. اما مقام معظم رهبری زمانی که مال مردم را به زور از جیبشان درآورده و در سوریه و لبنان فلسطین خرج می کند مستقیما حق و مال آن ها را تضییع می کند.چه بسیار کسانی که اگر سهمشان از همین اموال پرداخته می شد مجبور به فروختن کلیه و خود فروشی و دزدی و گدایی نمی شدند. چگونه است که نماز خواندن در مکان غصبی حتی اگر ضرر مادی متوجه صاحب مکان نکند حرام است اما برای رهبر شما با اینکه ضرر را متوجه میلیون ها نفر می کند حلال است؟ چگونه است که نماز غصبی ناجایز است و دفاع از حرم با مال غصبی جایز؟
شاید باز هم بگویید بعضی ها راضی هستند . عزیزان من این بعضی ها برای جواز شرعی این غصب کافی نیست. بیت المال درهم به درهم و ریال به ریال به طور مساوی به تک تک مردم تعلق دارد و برای مصرف آن باید از یک به یک افراد ملت اجازه و…..
دوست ناشناس گرامی،شما صرف وقت زیادی کردید برای تایپ و تکرار یک قیاس مع الفارق ،قیاس عبادتی مثل نماز که مشروط به عدم غصبی بودن مکان آن است،درست می گویید که نماز در مکان غصبی باطل است حتی اگر نیت مصلّی خیر باشد،اما قیاس مسائل اجتماعی که تحت چهارچوبه های قانونی و وظائف شرعی و انسانی هست و در قوانین اساسی و عادی ما مورد تصریح قرار گرفته است با مساله نماز قیاسی مع الفارق و ناصحیح است،البته این درست هست که باید در کمک های مالی به انسان های دیگر اعم از هم کیش و غیر هم کیش اولویت ها و رعایت اعتدال باید حتما رعایت شود ،اما تخصیص بودجه هایی برای کمک به مظلومان یا آسیب دیدگان اعم از هم کیشان و غیر هم کیشان از محل درآمدهای عمومی کشور تحت عنوان بیت المال را نمی توان به غصب اموال عمومی تعبیر کرد چون چنانکه اشاره شد کمک به محرومان و مستضعفان و ستمدیدگان و آسیب دیدگان در سرتاسر جهان چیزی است که مورد تصریح قانون اساسی ماست و در این مورد برای رهبر و غیر رهبر وظائفی در نظر گرفته شده است ،اینکه این سنخ کمک های بنیادین دینی و انسانی مورد عدم رضایت اقلیت خاصی مثل شما نیست مانع از جواز و مباح بودن آن نیست زیرا که در مسائل عمومی مربوط به اجتماع و کلیت یک نظام میزان و معیار گرایش و تمایل و رای اکثریت آن نظام است،در واقع آنچه مربوط به حق وو حقوق شهروندی خاص شماست می شود مورد مطالبه شما باشد اما بیت المال عمومی کشور ملک خاص شمای خاص نیست ،ضمن اینکه شما بقاعده دموکراسی فقط رای و نظر خود را نمایندگی می کنید و نمی توانید از جانب عموم مردم ایران سخن بگویید چون وقتی عموم و اکثریت مردمی به نظامی و قوانینی و قانون اساسی رای داده اند و بر رای خود استوار هستند این بدین معناست که قانون اساسی به همه ابعاد آن و قوانین دیگر باید اجراء شود ،اینجا یک فرد یا یک اقلیت مخالف نمی توانند در مورد اجرای قانونی که مورد امضاء اکثریت مردم ایران هست سخن بخلاف بگویند یا از جانب عموم مردم سخن بگویند،از باب نمونه می گویم مثلا فرض کنید وقتی مردمی در روهینگیا در برمه مورد ظلم واقع می شوند و نیازمند به کمک انسانی هستند،اگر حکومت ایران بقاعده انسانی و بر اساس اختیارات یا وظائف قانونی مسئولان به آنها کمک مالی کردند اینجا نمی شود شما این مساله را با مساله غصب در مورد نماز در مکان غصبی مقایسه کنید،ضمن اینکه اینگونه کمک ها به مظلومان،مصدومان ،مستضعفان،و آسیب دیدگان از حوادث مساله رایج،عقلائی و انسانی هست،در واقع روی این تصویر و قیاسی که شما می کنید باید همه جای دنیا همه مسئولان و حاکمان که از اموال عمومی کشورشان به نقاط دیگر جهان کمک های گوناگون می کنند را غاصب اموال عمومی نامید و چنین نیست.
شیخ مرتضی قم نشین !////////////// بنا به گفته تو آفتابه دزد محکوم است اما غارت گران اموال عمومی که به ناحق بر مسند قدرت نشسته اند وهرگونه دخل و تصرفی که دل ناپاکشان بخواهد میکنند ! صاحب حق هستند !؟! اینگونه اسلام را میخواهی تعریف و حقنه خلایق کنی ؟؟ وقتی تو را محکوم میکنیم میگویی که من حکومتی نیستم و گوشه ای نشسته ام و مثلا تحقیق میکنم و مزد میگیرم . قبول کن که تو هم با دل و با زبان عمله جور حکام هستی ! که هستی اگر اینچنین است ! که هست ! وای اگر از پس امروز بود فردایی !!
ناشتاس
این شیخک خلاصه کامش این است که (نه یک نفر بل تمام ملت
هم دچار فقر کامل وحتا تن فروشی شوند به نفع اسلام صفوی
است که رهبر بتواند هرجا که خواست هر اندازه کمک کند )
راست هم می گوید از آن اولی واین دومی وخود این شیخک
چند بار ملت عزیز و اسلام عزیز شنیده اید ؟هرگز ملت عزیز
ایران شنیده اید از این وطن فروشان ؟
درود
این مردم کی میخوان دقیق به جملات نگاه کنند اون قبلی می گفت
(من دست شما گارگران که دست خدا بالای آن است را می بوسم)
دس خدا که بالای دس گارگر است بوسیده می شود .یا ما (من ودیگر
شیخک ها )هر چه داریم از اسلام عزیز است .کاملن درست است
برای کسانی که یک دقیقه در عمرشان کاری مفید انجام نداده اند.
با این مقدمه این شیخ مرتضا هم درست می گوید. تمام ثروت روی
زمین و زیر زمین این مملکت طبق قوانین ولایت مطلقه مال شخصی رهبر
است . کاش غنیمت بود که یک از پنجش سهم رهبر ودیگر آخوندک ها میبود.
سلام خواهشاً این سئوالات من را به این کانالهای ماهواره انعکاس دهید؟بعد این خانم علی نژاد که این بحث حجاب اجباری را به راه انداخته بگویید اینکه چادر وروسری برای بانوان ایران سخت هست قبول اما مصرف این همه لوازم آرایش که بنا به گواه خود همین رسانه ها در ایران از بسیاری از کشورهای غربی بیشتر است یعنی چه ؟!یک حقیقت تلخ که من هم دورانی به آن مبتلا بودم اعتیاد به پورن واعتیاد جنسی است که بین بسیاری از مردهها حتی زنهادر ایران رواج دارد وقتی من صحبتهای خانم دکتر مریم محبی ودکتر فوژان را شنیدم هرچه فیلم فحشا داشتم دور انداختم !درست است که حضرات مراجع با آموزش مسائل جنسی در مدارس مخالفت کرده اند !اما این رسانه های مخالف نظام اگر می خواهند برادری خود را به مردم ایران ثابت کنندلطفا این مسایل را درر سانه خود به نوجوانان ایران آموزش دهند تا آنها اسیر این بلای خانه مان سوز نشوند ومثل من سالها پای فیلمها و سایتهای پورنو گرافی ننشیندکه توقعشان برای ازدواج بالا برود!البته برنامه های در این کانالها است بیشترش کنند!!اصلا فیلم پورن فلسفه تهیه آش به این گستردگی یعنی چه جز بد آموزی ناهنجاری واعتیاد؟!
سلام جناب نوریزاد، فردای پس از زلزله من عازم سرپل زهاب شدم برای گزارش، و خیلی فیلم گرفتم که خوشبختانه شب به شب هارد دوربین رو خالی میکردم در لب تابم، روزی که آقا تشریف آوردند، من کلی از سطح شهر فیلم گرفتم، و از مرم زلزله زده که از هم سبقت میگرفتند برای نامه نوشتن به رهبر، و همچنین از ساختمانهای مهر هم از داخل ساختمانها و هم خارج، بعد از ظهر به سمت شاه آباد حرکت کردم، بعد از گردنه پاطاق یک کاروان اتومبیلهای شاستی بلند حدودا سی دستگاه که بین این اتومبیلها یک بنز ضد گلوله هم بود از من سبقت گرفتند، و دوربین من هم داخل اتومبیلم روی سه پایه در حال فیلمبرداری بودم که ناگهان اتومبیل آخری جلوی من پیچید و منو متوقف و هارد دوربین و کارت شناسایی منو گرفتند و گفتند بیاید پلیس امنیت کرمانشاه ما فیلمها رو میبینیم اگر متوجه شدیم که قصد فیلمبرداری از کاروان را نداشته اید هارد را به شما بر میگردانیم، شماره تلفن و آدرس من را هم گرفتند و رفتند، تازه متوجه شدم که این کاروان اسکورت رهبر بوده اند، فردای آنروز به کرمانشاه رفتم و پلیس امنیت ابراز بی اطلاعی میکرد از یک همچین اتفاقی و الان بعد سه روز که از اون روز گذشته متاسفانه هنوز یک زنگی هم به من نزده اند. من مانده ام که چه کنم کلی فیلم گرفته بودم خود رم دوربین هم یک ملیون تمان قیمتشه.کارت شناسایی هم دیگه ندارم. امیدوارم راهنمایی بفرمایید که چکار کنم . به هر حال شما ید طولایی در این موارد دارید، در ضمن اگر نیاز به فیلم داشتید میتونم یک کپی از فیلمهایم را برایتان ارسال کنم، چنو نمونه از فیلمها را که در اینستاگرامم گذاشتم برایتان میفرستم،
جناب ناشناس ! خالی بند !! اگر راست گفته باشی که دوربین تو را گرفته اند که اینجا خودت را لو داده ای و تمام نشانی ها را مو به مو گفته ای چون این مورد کمتر پیش می آید و مدرکی رسیدی هم نداری! دوربینت زا هاپولی کردند . تمام .حالا برو غاز بچران .
آقای مهرداد
با ادب باشید. معمولا افرادی که اینطور بی ادبی می کنند در اینجا از رفقای علی خامنه ای و سایر اوباش مربوط به ایشان هستند. امیدوارم شما از انها نباشید.
آقای نوری زاد عزیز درود برشما
مطلب آقای دکتر اسماعیلی را در رابطه با انتخاب راهی که برگزیده اید خواندم و بیش از پیش به حقانیت تان ایمان آوردم.
او شما را لعنت کرد که عده ای محدود (به عقیده اینجانب همان بچه حزب اللهی ها و نه فرزندان شهدا) که با منش و روش خود تیشه بر دین و حیثیت و عزت ایرانی زدند از راهی که برگزیده اید دلشکسته شده اند و دیگر چه اهمیت دارد که بخش عمده ی این ملت شما را همچون سرداری بزرگ درصف مبارزه با ظلم و فساد در کنارخود می بینند و بر مرام و منش تان رحمت و درود می فرستند, چرا که مهم بچه حزب اللهی ها هستند, آنهایی که یک روز پشت القاب حاجی و سیّد روزگار بر ملت مظلوم سیاه کردند و با انقضای تاریخ مصرف این عناوین, امروز با واژه های پر طمطراق دکتر و مهندس وبا آن ادبیات وقیحشان که نشان از سواد و شخصیت نداشته و پوشالیشان است ,بر خون شهدای وطن جولان میدهند.بدانیم که پشت این واژه های دکتر و مهندس امثال دکتر اسماعیلی علم و ادب و انصافی وجود ندارد و عناوین و مدارکشان به قول آن مراد هشت ساله شان تکه ورق پاره ای بیش نیست که در دفاع از وزیر بی سوادش به مدارک و مدارج علمی دیگرانی تاخته بود که برای کسب آن ورق پاره دود چراغها خورده بودند.
خوشا به حال شما که چون شهید آوینی عاقبت بخیر شده اید.بله عاقبت بخیری برای آوینی چرا که اگر حاضر بود و از آقا سید مرتضی آوینی به دکتر آوینی تغییر نام داده بود و داشت در بساط ولایی برای خودش سفره خونینی جستجو میکرد تا نانش را در آن چرب کند دیگر ایمانی به قلوب خانواده های شهدای وطن باقی نمی ماند.
دیروز میثم مطیعی با تاخت و تاز به این و آن جایگاهی در بساط ولایی برای خودش ساخت و امروز دکتر اسماعیلی با یورش به عزت و شرف و اندیشه شما راه همان مطیعی را میرود تا بلکه برای خودش غنیمتی از این سفره به خون آغشته دست و پاکند و با عناوین کسب شده بر پیکر نیمه جان این وطن خسته و به زانو درآمده تاخت و تاز کند.
شما را چه باک از این هتاکی ها اگر اندیشه نیکی بر سر دارید؟ و شما دکتر اسماعیلی عزیز بتازید تا که شاید صبح دولتتان بدمد اگر در پس این آشفته بازار ولایی صبحی باشد.
جناب نوری زاد عزیز خداوند شما را رحمت کند
یزدان پناهتان
آقای دکتر اسماعیلی
من یک جانباز ۷۰% وزندانی سابق حزب کومله در جهاد سازندگی کردستان بودم
در حال حاضر نیز با نداشتن هر دو پا و
هشت نوع عارضه جنگ کلانجار می روم
نامه سر تا پا پر از مهر و محبتتان را به
دکتر نوریزاد را که رانده بودید خواندم. مسلمان !؟ من قصه پر قصه درمان خود
را که شاید ۱۰ سال بشود خلاصه برای
شما وبرای همه با معرفتها عرض، در
سال ۹۴ به نزد آقای شهیدی معاون
رئیس جمهور با ۵ نفر از جمله نماینده شهرمان رسیدیم، ایشان در مقابل در خواست
درمان من روستائی نهایت لطف واحترام
را نموده پشت میزی که از بابای شهید شما و من جانباز روستائی به او رسیده
یک سکه را به من مرحمت فرموده که من
نیز از گرفتن صدقه همیشه معذور بوده و هستم ،از بابک زنجانی ،خاوری،رضا ضراب،و…گفتن زیره بردن به کرمان است
نتیجه درمانم همانی شد که دربالا نوشتم
فرزند بزرگوار شهید،خیلی در اشتباهی
دکتر،فرزندشهید ،مسلمان،تاختن به یک
نفر اینگونه!!!؟؟؟
شاهد زنده
دود اگر بالا نشیند کسر شائن شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد چونکه او بالاتر است
اقای دکتر اسماعیلی
نامه شما را به جناب اقای نوری زاد خواندم شوکه شدم از این ادبیات تند وتهاجمی گویا همه بد بختی های کشور واحتلاسها ومدیریتهای بی تدبیر و خانمان سازکه فضای کشوررا تیره وتار کرده است گویا مسبب ان اقای نوری زاد است..
همین دیدن وضعیت کشور در زلزله اخیرکه از اوج بیچارگی ودرماندگی مدیریت مدیران مجلل نشین وبی دردوبی تخصص حاکمان ان را دارد دیگر بقیه اش را نگویم..
برگشت برادر بزرگوار واین چهره پر طر فدار به اصل خویش
ودرو شدنش از این حاکمان بی درد شکنحه گر خود سلامت وصداقت درون ایشان است که این همه مشقت وسالهای زندان ودربدری را خریده تا ارامش وجدانی وانسانی خود را از دست ندهد..
شرمنده باید،من وشما باشیم به عنوان خانواده شهید جانباز ورزمنده به انداره نوری زاد در مقابل ظلم کنونی فرباد نزدیم وخون شهیدمان را با سکوت و مماشات معامله کردیم ،برادر عزیزم نوری زاد حر زمان ماست افتخار روزگار ماست اعتبار فریاد ماست..برادر اسماعیلی شما نگران نوری زاد،نباش نگران خودت باش
که سر تعظیم در مقابل اختلاسها وفسادهای درون حکومت که منشا وظهور ان معلوم است کاری نکردین، همان راهی که شهید شما دران مسیر گام نهاد..
براستی عجب دورانی شده است…به جای اینکه ادمها را با حق وعدالت بسنجیم داریم ،حق را با انسانها مقایسه می کنیم..
برادر شما رزمنده دفاع مقدس خانواده شهید وجانباز علی
باسلام خدمت جناب دکتر نوری زاد عزیز. وگرامی. جناب دکتر به نظر من وقت اون رسیده که به مردم بصورت. اعلام وضعیت قر مز اطلاع رسانی بشه. طبق گفته های خود صندوق. باز نشستگی وتایید مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی تا چند ما آینده بیمه تامین اجتماعی کاملا ورشکسته. خواهد شد بنابراین توصیه میشود کسانیکه حق بیمه تامین اجتماعی پرداخت میکنند. هر گز پول خودرا به این سازمان پرداخت نکنند دوم. براساس تحقیقات انجام شده. بانکهای کشور نیزدقیقا همین وضع رادارند. وبه مردم توصیه میشود از سرمایه گذاری دربانکها پرهیز کنند واگر موجودی دارند خارج کرده وبصورت طلا یا ارز تبدیل نمایند ومقداری بصورت پول نقد فقط درمنزل. نگهداری کنند مایحتاج خود. مانند برنج قند روغن وکالاهای. ضروری حداقل به مدت سه ما ذخیره داشته باشید . این پیش بینی کاملا علمی وبراساس اطلاعات کامل انجام شده.و بانکها درآستانه ورشکستگی. کامل هستند. این پیش بینی شامل بورس نیز میشود بنابراین. من به همه عزیزان وهم. میهنان توصیه میکنم. از هرگونه سرمایه گذاری پرهیز نمایند کشور دروضعیت قرمز وکاملا شرایط بحرانی وخطر. قرار داره. این دقیقا روشن کردن. فتیله چاشنی. خواهد بود. وچاشنی منفجر خواهد. خواهد شد بنابراین باید صبور بود تامردم. به همبستگی کامل رسیده باشند. وکاملا خطررو احساس کنند جناب دکتر هرزمان. صلاح دونستید. وضعیت قرمز درکشور را اعلام کنید
درپاسخ آقای دکتر اسماعیلی باید گفت . هم وطن من ( اگر متولد این سرزمین سوخته هستید ) شاید شما و افرادی که همانند شما فکر میکنند . به آن مرحله از معرفت الهی نرسیده اید که فقط به آنچه در اختیار شما است قانع هستید . بلی جنابعالی و سایر هم فکرانتان ازابتدای تولد . ازسفره پهن شده انقلاب همه جوره استفاده کرده اید . بدون اینکه نیم نگاهی به سایر مردم فلک زده ایران داشته باشید . شما نخواستید تبعیض های ناروا بین مردم را باورکنید . شما نخواستید قضاوتهای ظالمانه و من درآوردی را علیه مردم آنهم بنام خداوند و رسول بشنوید . شما نخواستید عدم توضیع صحیح . ثروت . شعل . عدالت . آموزش . وکرامت انسانی را بین مردم ایران ببینید . چشم خود را به همه اینها و خیلی چیز های دیگر بسته اید . و راه چاره را دراین دیدیدکه لعنت خداوند را برای شخصی ( محمد نوری زاد ) طلب کنید بدون اینکه بخود زحمت بدهید و برای درک علت این چرخش تحقیق کنید . آقای دکتر شما باید درک کنید که تغییر رزیم پهلوی به جمهوری . اراده و خواست تک تک مردم ایران . شیعه . سنی . بهائی . مسیحی کلیمی . زردشتی و بی دین ها . بود نه بقول شما خانوده شهدا و بچه حزباللهی ها . بنابراین . ازشما سئوال میکنم سهم آحاد مردم ایران از سفره انقلاب ( غیر از 8سال جنگ ) اداء شده ؟ اگر نشده شما چه جوابی دارید شاید آقای نوری زاد هم قانع شود وبیش از این خون به دل شما نریزد ؟
من هم فرزند شهیدم و منتقد نظام بر اساس حق طبیعی ،قانونی و وجدانی حرف میزنم ،من مخالف حاکمیت روحانیت در جامعه هستم ،من مخالف راهپیمایی ۹ دی و عاشورا و اربعین هستم ،من مخالف حضور پاسداران در اقتصادم ،مخالف حضور نظامی در سوریه و یمن و عراق و لبنان و…من مخالف خرج کردن پول مملکت برای ملت های دیگر هستم ،من هم فرزند شهیدم ،اما میتونم منتقد حکومت باشم بر اساس نهج البلاغه علی بن ابیطالب
جناب نوری زاد عزیز سلام پیام سراسر مملو از توهین و لعنت آقای به اصطلاح دکتر اسماعیلی چه عرض کنم باید گفت صاحب یک تکه کاغذ اخذ شده از دانشگاه بسیج به عنوان دکتر را دیده و خواندم این افراد همانهایی هستند که با بصیرتشان هشت سال معجزه هزار سوم را با کشتن ندا آقا سلطان و ده ها جوان و زندانی کردن بسیاری و به حصر بردن موسوی و کروبی ورهنورد به ملت تحمیل کردند پس از هشت سال صحت کلام این بزرگواران به جامعه و حتی حامیانه تمام قد احمدی نژاد به اثبات رسید و کشور را ویران نمودند و هزاران میلیارد پول کشور و ملت را به باد دادند اینها همانهایی هستند که با تأسی از رهبر بی بصیرتشان که پس از هشت سال نتایج آن بی بصیرتی را اکنون در احمدی نژاد سال ۹۶میبینیم دلخور نشو از این یاوه گویی ها این ها همانهایی هستند که در دفاع از احمدی نژاد قرآن وخدا و پیغمبر و تمام امامان شیعه را فدا کردندو به پای کوتوله متوهمامام زمانی ریختند به قول عوام خدا دیر گیره اما شیر گیره این آغازی است بر پایان چهار دهه ریاکاری وتزویر ونفاق وخوردن مال مردم و ریختن به ناحق خون ملت صبحنزدیک است نادان انکس است که بر استمرار نادانیش پای فشارد نه آنکه نادم از گذشته که اگر چنین بود در کربلا حری نبود من الله توفیق
درود بر شما آقای نوریزاد
همینجا از فرصت استفاده کنم و یک خدا قوت و خسته نباشید خدمت حضرات ولایی عرض کنم که با درخواست باختن علیرضا کریمی در مسابقه با حریف روسش موجبات خوشحالی ملت اسرائیل و روسیه را فراهم نمودند
واقعا بدون مواجب و حقوق(شاید بدون حقوق الله اعلم) حضرات ولایی بزرگترین خدمت را به روسیه و اسرائیل کردند
البته در این سالها از این خوش خدمتی ها زیاد دیدیم
ان چیزی که مسلم هست حضرات ولایی علاوه بر مردم ایران ورزش و غرور ایران را هم به گروگان گرفته اند
شرم بر حضرات ولایی و نظام مقدس
واقعا در این چندساله مخصوصا دولتهای احمدی نژاد خدمات بزرگی به اربابهایشان اسرائیل و روسیه کردند.
در مسابقه کشتی هم کریمی باخت و حریف اسرائیلی طلا گرفت.
جناب نوریزاد صدای مردم و غرور گروگان گرفته شده شان را به گوش نهادهای بین المللی برسانید.
از قرار معلوم حضرات ولایی با عوام فریبی این چندساله بزرگترین خدمات را با لگدمال کردن غرور ایرانیان به اسرائیل کرده اند.
حداقل به حضرات ولایی به خاطر مدال طلای حریف اسرائیلی تبریک بگید
بگید خوش خدمتی تان جواب داد
اربابهایتان راضی شدن
سلام استاد نوری زاد گرامی
حال که در این برهه ی حساس سران نظام ولایی و سرداران تهی مغز سپاه با تکیه بر موشکهای خریداری شده دنیا رو تهدید میکنن و ایران را به سمت جنگی سوق میدن که جز ویرانی و نابودی برای این خاک و مردم ایران نتیجه دیگری ندارد، پیشنهاد میکنم شما و همه نخبگان ایران چه در داخل یا خارج در مخالفت با هرنوع جنگ که ایران درگیر آن باشد، کمپین های متعددی راه اندازی نمایید تا مردم با پیوستن به این کمپین ها نفرت و مخالفت خود با راه اندازی جنگ را به سران نظام و سرداران سپاه نشان بدهند و به ایشان بفهمانند که در هر جنگی ایشان راه بیاندازند مردم نه تنها حمایت نمیکنند بلکه با برافشاندن پرچم صلح به همه جهانیان پیغام بدهند سران رژیم آخوندی و سرداران پوشالی سپاه هرگز پیشتوانه مردمی در هیچ جنگی نخواهند داشت
با تشکر از همه دلسوزان پاک ایران زمین
سعیدمرتضوی بالاخره محکوم به دوسال حبس قطی دررابطه باپرونده کهریزک شدﻭﮐﯿﻞ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﺤﺴﻦ ﺭﻭﺡﺍﻻﻣﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺒﺎﺧﺘﮕﺎﻥ ﻭﻗﺎﯾﻊ ﺳﺎﻝ ۱۳۸۸ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺳﻌﯿﺪ ﻣﺮﺗﻀﻮﯼ ﺩﺍﺩﺳﺘﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑـﻪ ﺟﺮﻡ ﻣﻌﺎﻭﻧﺖ ﺩﺭ ﻗﺘﻞ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﺣﺒﺲ ﻗﻄﻌﯽ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺧﺒﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﺗﺴﻨﯿﻢ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ ۵ ﺁﺫﺭ ﺍﻇﻬﺎﺭﺍﺕ ﻣﯿﺮﻣﺠﯿﺪ ﻃﺎﻫﺮﯼ ﻭﮐﯿﻞ ﺩﺍﺩﮔﺴﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﺩﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺣﮑﻢ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺗﺠﺪﯾﺪﻧﻈﺮ ﺭﺳﯿﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺟﺮﺍﯾﻢ ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺮﺗﻀﻮﯼ ﺻﺎﺩﺭ ﻭ ﺑﺎ ﭘﯿﺎﻣﮏ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺑﻼﻍ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺳﻌﯿﺪ ﻣﺮﺗﻀﻮﯼ ﺩﺭ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﺍﺯ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﻣﻌﺎﻭﻧﺖ ﺩﺭ ﻗﺘﻞ ﺗﺒﺮﺋﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﺤﺴﻦ ﺭﻭﺡ ﺍﻻﻣﯿﻨﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﺍﺷﺖ . ﻣﺤﺴﻦ ﺭﻭﺡﺍﻻﻣﯿﻨﯽ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﻣﻌﺘﺮﺿﺎﻥ ﺑﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﺭﯾﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺳﺎﻝ ۱۳۸۸ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﮕﺎﻩ ﮐﻬﺮﯾﺰﮎ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪﻧﺪ .
ﻃﺒﻖ ﮔﺰﺍﺭﺵﻫﺎﯼ ﺭﺳﻤﯽ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺟﺰ ﻣﺤﺴﻦ ﺭﻭﺡﺍﻻﻣﯿﻨﯽ ﺩﺳﺖﮐﻢ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﻧﺎﻡﻫﺎﯼ ﺍﻣﯿﺮ ﺟﻮﺍﺩﯼﻓﺮ، ﻣﺤﻤﺪ ﮐﺎﻣﺮﺍﻧﯽ ﻭ ﺭﺍﻣﯿﻦ ﺁﻗﺎﺯﺍﺩﻩ ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﯽ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ .
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﺳﻌﯿﺪ ﻣﺮﺗﻀﻮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺘﻬﻤﺎﻥ ﺍﺻﻠﯽ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﺗﻬﺎﻡ « ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﻏﯿﺮﻗﺎﻧﻮﻧﯽ » ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻬﺮﯾﺰﮎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻧﻔﺼﺎﻝ ﺩﺍﺋﻢ ﺍﺯ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﻗﻀﺎﯾﯽ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻝ ﺍﻧﻔﺼﺎﻝ ﺍﺯ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺷﺪ .
ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺻﺪﻭﺭ ﺣﮑﻢ ﺍﻭﻟﯿﻪ، ﺭﺍﯼ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺗﺠﺪﯾﺪ ﻧﻈﺮ ﺳﻌﯿﺪ ﻣﺮﺗﻀﻮﯼ ﺍﻋﻼﻡ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﺗﻬﺎﻡ « ﻣﻌﺎﻭﻧﺖ ﺩﺭ ﻗﺘﻞ » ﺭﺍ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ .
ﻣﯿﺮﻣﺠﯿﺪ ﻃﺎﻫﺮﯼ ﻭﮐﯿﻞ ﺍﻭﻟﯿﺎﯼ ﺩﻡ ﻣﺤﺴﻦ ﺭﻭﺡﺍﻻﻣﯿﻨﯽ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺩﺍﺷﺖ : « ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺗﺠﺪﯾﺪ ﻧﻈﺮ ﻣﺮﺗﻀﻮﯼ ﺭﺍ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺩﺭﺟﻪ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﻪ ۲ ﺳﺎﻝ ﺣﺒﺲ ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﻣﻌﺎﻭﻧﺖ ﺩﺭ ﻗﺘﻞ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺣﮑﻢ ﻗﻄﻌﯽ ﺍﺳﺖ . »
ﺳﻌﯿﺪ ﻣﺮﺗﻀﻮﯼ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪﺍﯼ ﺳﺮﮔﺸﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺟﺎﻧﺒﺎﺧﺘﮕﺎﻥ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﮕﺎﻩ ﮐﻬﺮﯾﺰﮎ
ﻋﺬﺭﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ . ﻭﯼ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﺗﺎﮐﯿﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖﺷﺪﮔﺎﻥ ﻋﻤﺪﯼ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺮﺗﻀﻮﯼ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﻌﻠﯿﻖ ﻗﻀﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺤﻤﻮﺩ ﺍﺣﻤﺪﯼﻧﮋﺍﺩ ﺑﻪ ﺭﯾﺎﺳﺖ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺭﺳﯿﺪ، ﭘﺮﻭﻧﺪﻩﺍﯼ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺍﻗﺪﺍﻣﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺗﻬﺎﻣﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻭﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ، ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻭﺟﻮﻩ ﻏﯿﺮﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺍﺳﺖ .
ﻭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﻝﻫﺎ ﻗﺎﺿﯽ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺣﮑﻢ ﺑﻪ ﺗﻮﻗﯿﻒ ﺩﻩﻫﺎ ﻧﺸﺮﯾﻪ ﻭ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﺷﻤﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ
درپاسخ به دکتراسماعیلی هم که این همه نفرین به شماکرده وگفته نمیدانم کجاخطاکردی که خداتوراعاقبت به خیرنکردمن میگویم جناب دکتراسماعیلی آقای دکترنوریزاد آنجاخطا کردکه متصل به نظام وولایت بودوخدابهش لطف کردوبیدارش کردوبااین بیداری عاقبت به خیرشد.چراکه خوب فهمیدودیدکه حاکمان ماغارتگران ودزدان وقاتلان وشکنجه گران بیرحمی هستندکه آنهاراتالحظه جدایی جوری دیگرتصورمیکرده اماوقتی که ماهییت واقعی حاکمان ونظام ولایی برایش روشن شد از درون این مرداب خودرابیرون کشیدوباحق طلبی شجاعانه ی خویش،پاک و پالایش شدوبرای همیشه درتاریخ بعنوان یک مرد حق طلب،شجاع،روشنگر،روشنفکر،ومدافع حقوق همه جانبه ی مردم و آدمهای مظلوم ومحروم ومنتقدشجاع دزدان،قاتلان،جلادان،اختلاسگران ومستبدان شد.همه ی این دلایل سندمحکمی است براینکه نوریزاددنبال منافع شخصی وجاه طلبی وپست ومقام نبوده ونیست که اگرچنین میبوداعتباروجایگاه وشناخت بالایی که نزدمقامات درجه یک حکومت داشت میتوانست به هرپست ومقام ورانت ومال ومنال حکومتی برسدکمااینکه ایشان ازنظر دانش ،هنر ،تخصص وآگاهی درچندین حوزه ی کلیدی واساسی صاحب نظر ،متخصص،استادو دارای تبحر بالامیباشد.
خط مشی احمدی نژادراهم دنبال کنیدایشان چه درسردارندمردم راآگاه کنیداحمدی نژادجدیدأآزادیخواه شده منتقدشدیدحکومت شده گویاقصدکودتاداره لطفا روشنگری فرماییدکه جریان چیست؟حقیقتش خودمن که احمدی نژادراویرانگرایران میدانم هم ممکن است شیفته اوبشوم چون ماایرانیها زودتسلیم ریا وحیله وجوگیرمیشویم.
سپاس
سلام دمت گرم وخسته نباشی از اینکه مثل شمایی وجود داره وباشجاعت و بدون جارو جنجال های مرسوم هرکاری که در توانشه برای بهتر شدن حال بعضی از مردم خصوصا محکومان دستگاه عریض وطویل بی خاصیت قضایی انجام بدین تشکر میکنم بعضی سوالاتی که از شما پرسیده شده شما باسیاست جوابهای از سر واکنی میدین واین دقیقا عین رفتارهای سخنگوی محترم اعتداله .بگذریم دوست بزرگوار یه سوال برام پیش اومده بنظر شما حالا که دوره وامهای کم بهره کلان به حضراته ومن در نزدیکی خودم دارم کسانی که بخاطر ناتوانی در پرداخت .اقساط و طولانی شدن تاخیردر اقساط برای سه میلیون که از سال ۸۲ گرفته الان ۱۸باید برگردونه بهتر نیست همه مردم با این بانکهای ظالم عین رفتار حضرات بدهکار کلان بانکی داشته باشند وهیچکس بابت هیچ وامی قسط نده ما به بانکها سود میدیم واونها هر روز مثل زالو هی خون مردمو توشیشه میککن.تا اینجور ی حساب کار بیاد دستشون.
با توجه به اینکه همه مردم به نحوی از بانکها وام گرفتند وگرفتار ربا ونزول سیستماتیک حکومتی شدندو علیرغم سود بالایی که به بانکها دادند ومیدهند بانکها همه در شرف ورشکستگی قرار دارند با عدم پرداخت اقساط لااقل تکلیف بدهکاران کلان بانکی بافشاری که به بانکها واردمیشه روشن خواهد شد چون دیگه برگشتی به حساب بانکها نخواهد بود که اولا امورات روزانه را بگذرونند. دوما ،پولی نیست که بخواهند اختلاس کنند وتازه مجبور میشن برن یقه دانه درشتهارو بگیرند سوما یه ضرب شصتی هم نوش جان کردند واگه برای امتحان این آمادگی رو برای اتحاد مردم بوجود بیاریم که پس از سال جدید در ماه اول که همه مردم بی پول شدند شروع به این کار کنند فکر کنم نتیجه بهتری خواهد داشت.
نامی ازتهران
بادرودفراوان به دکترنوریزاد
حکایت سعیدهای گوناگون در نظام ولایی بسی عجیب است.سعیدامامی معتمدشفیق ونورچشمی رهبری عزیزدروزارت اطلاعات باانجام جنایات فجیع قتلهای زنجیره ای که به گواه اعترافات خودش ازقدیسان بزرگ وقدرتمندی که هنوزآزادانه درمیدان قدرت جولان میدهند فتوا و حکم قتل افراد رامیگرفت گرفتارخودنظام شدو باآمپول هوای واجبی(داروی نظافت) میخواست نظافت بکنه که دچار سکته شدودر دم جان باخت،اماسعیددیگری بنام مغزمتفکراصلاحات که من ازشیفتگان وی هستم مظلومانه توسط یک سعیددیگرازعاشقان ولایت وفداییان سیدعلی بنام سعیدعسگرموردهدف گلوله قرارگرفت امابامراقبت ویژه تیم پزشکی موردسفارش خاتمی محبوب آن زمان ومهجوراین زمان بعدازهفت روزکما وماههابستری دربیمارستان سینا باتلاش مستمرپزشکان دلسوز ایرانی بالاخره جان سالم به دربرد وبرادران نورچشمی راهی نیافتندوگرنه اورابا بستن شیراکسیژن حاوی واجبی(داروی نڟافت) خفه میکردنداماضارب وی یعنی سعیدعسگر هرگزگرفتاردربندنشدوهرگزجز ژیلد دست به هیچ ماده ای ازبهرنظافت خویش نزدونمیزندوهمچنان آزاد و مبرا درقیدزندگانیست ونه اسارت.سعیددیگری هم بعدهاپیداشدبنام سعیدحنایی که یازده زن راکشت بااین ادعا که آنهافاسدبوده اندوایشان زمین راازلوث وجودآنهاپاک یانظافت نموده حالا داروی نظافت این سعیدواجبی نبودوچاقو وخفه کردن باروسری وابزاردیگربودکه این سعیدبه حکم قانون وشرع مقدس باواجبی طناب دارمحکوم به اعدام شدوازاوسلب حیات شد.روزگارگذشت وگذشت سعیددیگری سری ازمیان دوگوش درآوردوبه سرعت درمنصب قضاصاحب مناصب رفیع ومقام والاگشت تاآنجاکه رفت تاپیش خودخودخودخامنه ای وازاوحکم نیابت قضایی درتعقیب ودستگیری ومحاکمه ومجازات هرشخص وگروه که اوصلاح بدانددریافت کردو اوروزنانه هابس فراوان توقیف کردوروزنامه نگاران ونویسندگان ونمایندگان مجلس وهراصلاح طلبی که ندای آزادی وحقوق مردم سرمیدادرابه میزمحاکمه ومجازاتهای سخت کشاندوخیل عظیم جوانان جامعه رانیزبه جرم ارازل و اوباش محکوم به اعدام کردتافاجعه ی کهریزک راکلیدزدوآبروازرعیت وارباب وشاه ووزیربرداماهمچنان درقیدحیات بودونه بندعدالت اکنون خبرآمده که بخاطرآن قتلهاونه تجاوزات وشکنجه وسرکوب وکشتارها،دوسالی حبس هدیه گرفته واونیز توسط خودنظام تحقیرشدالبته این همه جرم مرتکب شدامادریغ ازیک گرم واجبی،احتمالا اگرهم به زندانش ببرندازقبل لیزر میکند تاازشر داروی نظافت (واجبی )آسوده خاطرباشدامابه لطف تنهادوعددآپارتمان که مال همسرمکرمه اش به ارزش سه چهارمیلیاردتومان وگرنه خودش که بیچاره اندوخته ای ندارد که بعنوان وثیقه تابحال دردادگاه گذاشته بود همین کفایت میکندکه هرگززندان نرودیااگرهم برود نیم ساعتی دراتاق رییس زندان پیاله ای چای نوش جان نمایدوبرای همیشه به مرخصی،مادام العمربرود.راستی یک سعیدمعروف دیگرازنورچشمی های بیت رهبری عزیز داریم بنام سعیدطوسی استادمعظم قرآن کریم که کلاس درس آموزش وقراعت آیات شریف کلام الله رابه فرزندان خلق الله به طریق اولی …..استغفرالله… می آموخت اونیزبه لطف ولی اعظم الرعایا درقیدحیات آزادانه ومصون از هر واجی همچنان به تدریس خویش ادامه میدهد.تاپیدایش سعیدبعدی سعادتمندباشیم.
نامی ازتهران آذر۹۶
درود و مهر
دکتر نوریزاد گرامی
درکامنت ها پستی دیدم که دکتر اسماعیلی که به ظاهر از دوستان مشترک شما و آقای مرتضی آوینی بودند،شما را لعن کرده اند.
چند سطری در ذهنم نقش بست.
دکتر گرامی در آغاز درود میفرستم بر پدر شهید شما ودیگر شهدای سرزمینمان،دعای سلامت برای جانبازان واسیران هشت سال جنگ نابرابر تحمیلی.
حضرتعالی آقای نوریزاد را به ۱۸۰ درجه تغییر متهم کردید،آورده اید که ایشان را با آقای اوینی میشناسید.اما ظاهرا آقای آوینی را آنطور که خود دوست داشته اید وآنطور که نیاز بوده از دانش و زحمات ایشان به نفع نظام حاکم استفاده شود می شناسید.شما و دوستان همفکرتان هیچگاه اجازه ندادید که کامران آوینی و تحولات فکریش شناخته شود،همانطور که حال تحول فکری محمد نوریزاد را دوست ندارید وبه هر ریسمان سیاه و سفیدی چنگ میزنید تا که صدای او و همینطور نوریزاد ها را خفه کنید.
کامران آوینی دهه چهل با آوینی روایت فتح بسیار تفاوت داشت. ابراهیم حاتمی کیا در یادداشتی در شهروند امروز مینویسد «آیا کسی مرتضای قبل از انقلاب را میشناسد. آنانی که در آن دوران با او حشرونشر داشتهاند از مرتضای تثبیت شده بعد از شهادتش راضیاند؟»؛ و دخترش کوثر در ماهنامه سپیده دانایی به شماره ۱۲معتقد است برای برخی «آوینی خوب، آوینی مردهاست.
زیباتر و شجاعانه تر تعریف مرتضی آوینی از خودش است…که می گوید “تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم. خیر. من از یک «راه طی شده» با شما حرف میزنم. من هم سالهای سال در یکی از دانشکدههای هنری درس خواندهام. به شبهای شعر و گالریهای نقاشی رفتهام. موسیقی کلاسیک گوش دادهام، ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده دربارهٔ چیزهایی که نمیدانستم گذراندهام. من هم سالها با جلوهفروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام، ریش پروفسوری و سبیل نیچه ای گذاشتهام و کتاب «انسان موجود تکساحتی» هربرت مارکوزه را ـ بی آنکه آن زمان خوانده باشماش ـ طوری دست گرفتهام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند”عجب! فلانی چه کتابهایی میخواند، معلوم است که خیلی میفهمد… اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشاندهاست که ناچار شدهام رو دربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمیشود، و حتی از این بالاتر دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمیآید. باید در جستجوی حقیقت بود و این متاعی است که هر کس براستی طالبش باشد، آن را خواهدیافت و در نزد خویش نیز خواهدیافت… و حالا از یک راه طی شده با شما حرف میزنم”
این چند سطر تنها برای معرفی آوینی کافی نیست اما برای نشاندادن چرخش و تحول فکری امروز یک شخص نسبت به دوران فکری دیروزش کافیست.زمانی آوینی نیاز به تحصیل رشته معماری که عاشقش بوده میدیده و زمانی نیاز به دوربین و به تصویر کشیدن صحنه های جنگ تحمیلی و متجاوزانه به خاک کشورمان.این چرخش فکری نمایانگر ان است که،در زمان حال نیز چرخش فکری کسی دور از انتظار نیست.بخصوص مردانی که با جان پای آرمانهای انقلاب گونه ایستادند و پس از سالها شاهد انحراف آرمانهایشان شدن و در زمان کنونی نیاز به ایستادن در برابرانحراف ارمانهای آوینی ها وهمت ها و باکری ها دیدند و نوریزاد و نوریزاد ها نیز از این قاعده استثنا نیستن.
فرزند جانباز عملیاتهای کربلای دو و کربلای پنج
امیر حاجیلویی
نامی ازتهران
بادرودفراوان به دکترنوریزاد
حکایت سعیدهای گوناگون در نظام ولایی بسی عجیب است.سعیدامامی معتمدشفیق ونورچشمی رهبری عزیزدروزارت اطلاعات باانجام جناییات فجیع قتلهای زنجیره ای که به گواه اعترافات خودش ازقدیسان بزرگ وقدرتمندی که هنوزآزادانه درمیدان قدرت جولان میدهند باآمپول هوای واجبی(داروی نڟافت) میخواست نظافت بکنه که دچار سکته شدودر دم جان باخت،اماسعیددیگری بنام مغزمتفکراصلاحات که من ازشیفتگان وی هستم مظلومانه توسط یک سعیددیگرازعاشقان ولایت وفداییان سیدعلی بنام سعیدعسگرموردهدف گلوله قرارگرفت امابامراقبت ویژه تیم پزشکی موردسفارش خاتمی محبوب آن زمان ومهجوراین زمان بعدازهفت روزکما وماههابستری دربیمارستان سینا باتلاش مستمرپزشکان دلسوز ایرانی بالاخره جان سالم به دربرد وبرادران نورچشمی راهی نیافتندوگرنه اورابا بستن شیراکسیژن حاوی واجبی(داروی نڟافت) خفه میکردنداماضارب وی یعنی سعیدعسگر هرگزگرفتاردربندنشدوهرگزجز ژیلد دست به هیچ ماده ای ازبهرنظافت خویش نزدونمیزندوهمچنان آزاد و مبرا درقیدزندگانیست ونه اسارت.سعیددیگری هم بعدهاپیداشدبنام سعیدحنایی که یازده زن راکشت بااین ادعا که آنهافاسدبوده اندوایشان زمین راازلوث وجودآنهاپاک یانظافت نموده حالا داروی نظافت این سعیدواجبی نبودوچاقو وخفه کردن باروسری وابزاردیگربودکه این سعیدبه حکم قانون وشرع مقدس باواجبی طناب دارمحکوم به اعدام شدوازاوسلب حیات شد.روزگارگذشت وگذشت سعیددیگری سری ازمیان دوگوش درآوردوبه سرعت درمنصب قضاصاحب مناصب رفیع ومقام والاگشت تاآنجاکه رفت تاپیش خودخودخودخامنه ای وازاوحکم نیابت قضایی درتعقیب ودستگیری ومحاکمه ومجازات هرشخص وگروه که اوصلاح بدانددریافت کردو اوروزنانه هابس فراوان توقیف کردوروزنامه نگاران ونویسندگان ونمایندگان مجلس وهراصلاح طلبی که ندای آزادی وحقوق مردم سرمیدادرابه میزمحاکمه ومجازاتهای سخت کشاندوخیل عظیم جوانان جامعه رانیزبه جرم ارازل و اوباش محکوم به اعدام کردتافاجعه ی کهریزک راکلیدزدوآبروازرعیت وارباب وشاه ووزیربرداماهمچنان درقیدحیات بودونه بندعدالت اکنون خبرآمده که بخاطرآن قتلهاونه تجاوزات وشکنجه وسرکوب وکشتارها،دوسالی حبس هدیه گرفته واونیزاین همه جرم مرتکب شدامادریغ ازیک گرم واجبی،احتمالا اگرهم به زندانش ببرندازقبل لیزر میکند تاازشر داروی نظافت (واجبی )آسوده خاطرباشدامابه لطف تنهادوعددآپارتمان که مال همسرمکرمه اش به ارزش سه چهارمیلیاردتومان وگرنه خودش که بیچاره اندوخته ای ندارد که بعنوان وثیقه تابحال دردادگاه گذاشته بود همین کفایت میکندکه هرگززندان نرودیااگرهم برود نیم ساعتی دراتاق رییس زندان پیاله ای چای نوش جان نمایدوبرای همیشه به مرخصی،مادام العمربرود.راستی یک سعیدمعروف دیگرازنورچشمی های بیت رهبری عزیز داریم بنام سعیدطوسی استادمعظم قرآن کریم که کلاس درس آموزش وقراعت آیات شریف کلام الله رابه فرزندان خلق الله به طریق اولی …..استغفرالله… می آموخت اونیزبه لطف ولی اعظم الرعایا درقیدحیات آزادانه ومصون از هر واجی همچنان به تدریس خویش ادامه میدهد.تاپیدایش سعیدبعدی سعادتمندباشیم.
نامی ازتهران آذر۹۶
در شهر هرت
هرچه از بدبختی بگوییم کم است.
ای مرده شور اون مربیان و مسئولان ورزشی نظام ولایی ///
“باید ببازی علیرضا؛ دستور مربی به کشتیگیر ایرانی در مسابقات جهانی”
خاک بر سر علیرضا بکند که خودش را فروخت به این نظام لعنتی . اگر مسابقه را میبرد چه اتفاقی می افتاد ایا او را اعدام میکردند ؟ اگر پاداش یکمیلیاردی هم بهش بدهند ایا ارزش بی ابرو شدن را داشت؟باید از خواهر و برادر شطرنج باز که از فدراسیون رفتند خجالت بکشد . حیف …
سلام . چشم تازه داماد عزیزِ و چشم به راه تابوت یعنی جناب احمد جنتی رئیس خفتگان رهبری و رئیس شورای نگهبان از قانون من درآوردی نظام اسلامی روشن که چه یاوه هایی برای احمد نژاد نمی گفت و درباره ی احمد نژاد داستان سرایی میکرد و او را فرستاده ی ” امام زمان ” می دانست و حالا ببیند که دادستان دست نشانده ی خودش در تهران چه صفات و اتهاماتی و جرم هایی را برای آن کوتوله ی فلک زده ی بدبختِ بیچاره سر هم کرده است : ” قهر کردن و ۱۱ روز خانهنشینی کردن و رها کردن دولت ، بوسه بر تابوت یک کافر ملحد زدن ، مادر هوگو چاوز رئیس جمهور مدفونِ ونزوئلا را در بغل گرفتن و بوسه بر گونههایش گذاشتن و اهانت به مراجع تقلید و دروغ گفتن ، جابجایی اعتبارات و بودجهها ، چنین آدمی با شناسنامه این چنینی امروز در عرصه مقابله با قوه قضاییه ، اهانتها و جسارتها و توهینها میکند . این دفاع از حقوق مردم است؟”
این آقا مرتضی از سه جایگاه و وضعیت ارتزاق میکند:1- آخوند بودن که شغل نیست بلکه /// ار جیب مردم فقیر نادان 2- از کلمه تبعیض آمیز سید و 3- مسلما با دارا بودن 1 و2 او در حکومت تشیع آخوندی از کیسه سیاست بی بهره نیست و ازین جهت است که سینه برای اسلام میزند ،اسلام همه چیز به او میدهد برای به بنابودی کشیدن دیگران.
سادات ایران1. عباس جوادی
https://www.radiofarda.com/a/iranian-sayyids/28843557.htm
سادات ایران2
https://www.radiofarda.com/a/iranian-sayyeds-history-2/28856894.html
سادات ایران
https://www.radiofarda.com/a/iranian-sayyeds-history/28877258.htmll
توضیح – با سلام،دوستی بنام “رها” در پست قبل در دنباله بحث از گزارش قرآنی محاجّه حضرت ابراهیم و نمرود پرسش های خوبی مطرح کرده است که اصل پرسش ها را جداگانه و پاسخ تفصیلی آنرا برای دیده شدن بیشتر و احیانا بحث و گفتگوی بیشتر در اینجا درج می کنم.
——-
رها
4:57 ب.ظ / نوامبر 26, 2017
باسلام و سپاس از جناب سید مرتضی بابت وقتی که برای پاسخگویی میگذارند
اینکه در صورت درخواست نمرود از ابراهیم این اتفاق میافتاد یا نه، حقیقتن بر ما پوشیده است؛ چرا که هیچکس نمیتواند ذهن خدا را بخواند؛ اما باید توجه داشت که اعمالی را که ابراهیم به خدای خود نسبت داده است، اعمالی بسیار طبیعی هستند. به دنیا آمدن و مردن و طلوع و غروب خورشید در قاموس طبیعت، یک عمل کاملن طبیعی هستند؛ حتا در صورت آفرینش این نظام به دست یک خدا؛ اما کدام خدا؟ میدانید چقدر تصویر و برداشت از خدا وجود دارد؟ هر کسی با هر اعتقاد و باوری به این نمیدانم که، میتواند این اعمال را به او منتسب کند و اگر طبق قاعدهی ابراهیم حرکت کنیم هیچ کس هم قادر نخواهد بود ادعای او را باطل کند. دقت بفرمایید که اگر من به شما بگویم خدای من است که باران را فرو میفرستد و نه خدای شما، در این صورت چگونه میتوانید ثابت کنید که نه اینگونه نیست؟
یکی از مشکلات بسیار پیچیده و دردسرساز در ساحت دین و مذهب همین است که ما با تصویرهای متعدد از خدا مواجهیم و هیچکس هم نمیتواند ثابت کند که کدام تصویر از خدا به خدای حقیقی (همان که این زمین و چرخ از او آمده پدید) نزدیکتر است؛ مثلن من هنوز نتوانستهام بفهمم که آیا تصویر خدا در ذهن مولانا به خدای حقیقی نزدیکتر است یا تصویر خدا در ذهن غزالی. یا خدای کانت و اسپینوزا یا…
منظورم این است که هیچ معیاری وجود ندارد که به وسیلهی آن بتوانیم ثابت کنیم که مثلن تصویر خدا در ذهن من به آن خدای حقیقی که واقعن وجود دارد و این هستی از او به وجود آمده، نزدیکتر است. اگر اشتباه نکنم همین فکر به حدی ذهن حافظ را درگیر کرده بود که به زیباترین شکل ممکن سرود: چون پرده دار پرده ز رخ برنمیکشد / هرکس حکایتی به تصور چرا کند
سپاس
با سلام و تحیّت
چند نکته در گفتار شما بهم خلط شده و سبب خروج از محل بحث شده است،ببینید ما الان در “تصاویر مختلف” از خدا بحثی نداشتیم،این بحث جدایی است در مباحث فلسفی که بر اساس برهان هایی ما اثبات واجب الوجود یا خدای واحدی می رسیم که امر آفرینش و تدبیر جهان بحکم برهان با اوست،اینرا تعبیر به “اثبات ذات” می کنند یعنی یک هستی که مبدا جهان و هستی موجود و مشاهد ماست اثبات می شود،اینکه ماهیت و حقیقت این هستی اثبات شده چیست یا بتعبیر شما “تصویر”و ماهیت او چیست بحث دیگری است که در فلسفه از آن اینطور تعبیر می شود که “واجب الوجود انّیّت (هستی) او عین ماهیت اوست” و گاهی هم بتعبیر مرحوم شیخ الرئیس اینطور تعبیر می شود که “واجب الوجود انّیّت و وجود محض هست و ماهیت ندارد”حال برهان هایی برای آن هست مثل اینکه اگر خدا یا واجب الوجود ماهیت داشته باشد ترکیب در ذات او پدید می آید و ترکیب فرع نیاز به دو یا چند جزء است و نیازمندی با واجب الوجود هماهنگ نیست،اینها بحث هایی است در جای خود.حال فارغ از این نکات فلسفی،این پلورالیسم معرفتی در درک از خدا که ممکن است در بین انسانها باشد و اینکه اساسا انسان می تواند درک مفهومی تامی از واقعیت و مصداق واجب الوجود که مطابق برهان ،هستی بیکران هست داشته باشد یا از او چگونه تعبیر کند هم باز بحثی به موضوع مورد بحث ما نداشت،اینجا بحث ما از یک گزارش قرآنی بود از مجادله و گفتگوی او بر حسب وظیفه ابلاغ و رسالت با نمرودی که مدعی خدایی یا ربوبیت و تاثیر در آفرینش بود و مطابق این گزارش همین پدیده هایی که شما از آن به “طبیعی”یاد کردید و درست هم هست یعنی “اماته=جان ستاندن از موجود زنده” و “احیاء=یعنی اعطاء حیات و آثار حیات به یک پیکر محسوس انسانی حیوانی نباتی”،یا طلوع و غروب خورشید را به “خود”اسناد داد برخلاف ابراهیم که این پدیده های مستمر طبیعی را به “خدای واحد جهان” که او را به پیامبری مبعوث کرده است نسبت می داد.این نکته را نیز توجه کنید که هیچ تئولوژیست یا انسان الهی منکر قوانین علّی و معلولی یا قانون علّیّت عامّ حاکم بر جهان و سببیت ها و تاثیرهای متقابل اشیاء طبیعی در یکدیگر نیست،یعنی اینکه در همین مثال طلوع و غروب خورشید امروزه برای ما واضح است که طلوع و غروب خورشید معلول مستقیم حرکت وضعی زمین و وضع و محاذات های خاص زمین با خورشید و تغییر در آفاق و دید ساکنان زمین است،که ما از این تعبیر می کنیم به تاثیر و تاثّر طبیعی بین حرکت وضعی زمین و طلوع خورشید از فلان نقطه و غروب آن از فلان نقطه که چون این نظم و پیوستگی در حرکت وضعی ثابت است قهرا نظم و پیوستگی در رویت طلوع خورشید از فلان نقطه و غروب آن از فلان نقطه از افق هم برقرار هست،چیزی که هست این است که جریان طبیعی تاثیر و تاثیر پدیده ها تحت قانون عامّ علیت منافاتی با استناد طولی اینها با ملکوت عالم یا اله و خالق و مدبّر عالم ندارد چنانکه اصل نظام طولی سببیت و مسببیت با اصل قانون علیت عمومی منافاتی ندارد،بنابر این نگوییم که طلوع و غروب خورشید پدیده ای طبیعی و اتومات یا خودبخود است پس نیازی به خدای جهان نداریم بعد هم پلورالیسم در معرفت از خدا را ضمیمه آن کنیم.حال در بحث قرآنی که بود مطلب این بود که ابراهیم بر اساس رسالت الهی بسوی قوم بت پرست خود و نمرودی رفت که ادعای خدایی داشت،و از او و مردم دو مطالبه داشت:1-اینکه ادعای خدایی نمرود ادعایی کاذب است .2-پرستش بت های دست ساز بشر که تاثیری در فعل و انفعالات جهان و در زندگی انسان ندارند،رویکرد باطلی است،صورت این احتجاج این بود که ابراهیم گفت من رسول خدای جهان هستم که آفریننده آن و اداره کننده آن تحت نظام علیت هستم و اینکه امر تدبیر جهان مثل حیات دادن یا میراندن موجودات بدست اوست و تو خدا نیستی،و نمرود این را نپذیرفت و گفت من می می رانم و زنده می کنم،یعنی نگفت من هم جز خدا می میرانم و زنده می کنم،تعبیر قرآن این است که “انا احیی و امیت”من هستم که می میرانم و زنده می کنم و این مدعای او بود در محضر مردم و امت خود، بعد مطابق روایات دو زندانی محکوم به مرگ را گفت آوردند،یکی را آزاد کرد وگفت این احیاء است! و دیگری را بقتل رساند و گفت این “اماته=میراندن”است! پس من خدایی هستم که امر احیاء و اماته موجودات در دست اوست و مدعای تو در مورد خدایت و رسالت ات مدعایی کاذب است.این مغالطه ای بود که نمرود برای فریب عوام انجام داد مغالطه ای ظریف و دقیق برای مردمی که نفوذ کلمه و سیطره و پادشاهی او را می دیدند! با اینکه برای ما الان روشن است که این خلط بین اسناد مجازی و حقیقی است،نه آزاد کردن زندانی عبارت از اعطاء حیات طبیعی به اوست (چون حیات او در اول ولادت او به او اعطاء شده بود) و نه اقدام به قتل زندانی دیگر “اماته و میراندن”حقیقی است،چون قاتل فقط سبیت در خروج نفس مقتول دارد نه اینکه اخراج و خروج نفس بوسیله اوست.این مغالطه نمرود بود،ابراهیم در این فضای یکطرفه و تمویه ومغالطه نمی توانست این توضیح احیاء و اماته مجازی و حقیقی را که عرض شد مطرح کند،برای رفع و دفع این مغالطه چه کرد؟ گفت آنکه امر احیاء و اماته موجودات بدست اوست امر تدبیر همه پدیده های کائنات بدست اوست از جمله طلوع مستمر خورشید از آفاق شرقی و غروب مستمر آن از آفاق غربی زمین،تو اگر خدای واقعی جهانی این امر را معکوس کن،و چون چنین فرایندی بدست نمرود نبود مبهوت شد (فبهت الذی کفر).این اصل بحث ما بود،سوال بعد این بود که آیا اگر نمرود پرسش متقابل می کرد که ای ابراهیم حال که تو پیامبری از خدای جهان بخواه چنین کند چنین امری ممکن بود ،نمرود البته پرسش نکرد چون در احتجاج خود مبهوت شد ولی پاسخ این است که آری فرایند عکس آن برای خدای ابراهیم ممکن بود بلحاظ مساله اعجاز و اینکه ابراهیم فرستاده خدا بود که در حال انجام وظیفه بود،نیز توضیح داده شد که تغییر طلوع و غروب خورشید که معلول تغییر حرکت وضعی زمین خواهد بود امر محالی نیست برای خدایی که پدید آورنده این نظم هست….
نیز قبلا در بحث های توضیح داده شد که اعجاز انبیاء برای اثبات صدق ادعای نبوت و رسالت از سوی آفریدگار و مدبّر جهان،ماهیتا نقض قانون علیت و معلولیت حاکم بر جهان طبیعت بلکه کلّ هستی اعمّ از مجرّد و مادّی نیست،بلکه اعجاز بمفهوم خرق عادت و نقض علیت های معهود و شناخته شده است و چنگ انداختن به علل و اسبابی که برای بشریت شناخته شده نیست ،بنابر این اعجاز انبیاء نقض قانون علیت نیست،و در بحث مورد نظر (تغییر آفاق طلوع و غروب خورشید) چنین تغییری معلول تغییر حرکت وضعیه زمین حول محور خود است و چنین تغییری فی نفسه نه محال است نه مستلزم محال.
اینکه می فرمایید :”اگر من به شما بگویم خدای من است که باران را فرو میفرستد و نه خدای شما، در این صورت چگونه میتوانید ثابت کنید که نه اینگونه نیست؟”.
(پایان)
پاسخ این است که هیچکدام از من و شما راهی برای اثبات مدعای خود نداریم زیرا هیچکدام از من و شما پیامبر صاحب اعجاز و فرستاده خدا نیستیم،بنابر این سوال شما در حقیقت خروج از محلّ نزاع است چون عرض شد که معجزات انبیاء که مکرّر در گذشته اتفاق افتاده است،یکی از ویژگی ها و خصوصیات انبیاء هست که سبب تمایز مدعیان کاذب و مدعیان راستگو در ادعای رسالت هست،البته اصل تاثیر و تاثر بین پدیده های طبیعی و لزوم استناد آنها به خالق و تدبیر کننده جهان را توضیح دادم که امری برهانی هست،اما اینکه من می توانم با اتکاء بر خرق عادت مستقر در نظام جهان تصرّفاتی بکنم نمی تواند سخن همه انسانها باشد و همین مابه الامتیاز بین پیامبر و غیر پیامبر است.و استناد واقعی اشیاء و پدیده ها به مبدا جهان در یک نظام طولی هیچ ربطی به تصویر مولانا یا حافظ یا اسپینوزا یا کانت یا دیگران ندارد ،آن تصاویر هرچه می خواهد باشد تصاویری مفهومی و مشیر به واقعیتی خارجی است که ممکن است هر صاحب تفکری به آن اذعان داشته باشد.بنابر این خواستم عرض کنم که ما (فارغ از بحث های عرفانی و ادعاهای مشاهدات عرفانی که اثبات و تفهیم آن بسیار مشکل و شاید مستحیل باشد) باقتضای بحث های عقلی فلسفی به وجود و هستی یک مبدائی در جهان پیرامون می رسیم که واجد برخی اوصاف لازم هستی همچون “علم” و “قدرت” و “حیات” و “اراده” و هست،اما شناخت کنه این هستی بسیط و فاقد ترکیب برای احدی حتی انبیاء بزرگ الهی نیز ممکن نیست ،پس دست ما از درک واقعیت ذات الهی کوتاه است و برهانا فقط اشاره به هویت مطلقه او می کنیم و برخی اوصاف که فرع هستی و برخی افعال است،در عین حال در باب برخی اوصاف الهی اسامی و اوصافی نیز هست که از طریق وحی انبیاء بما می رسد مثل معرفت های والایی که در برخی آیات قرآن بدست ما رسیده است.
سپاس
این سید مرتضی دروغگوی قهاری است که مدام چنین مهملاتی را در این سایت سر هم میکنه و نوریزاد هم با کمال میل اونها رو چاپ میزنه. خدا نجار نیست، ولی در و تخته را درست با هم جور کرده!
سلام بر ناظران گرامی
در یکی از پستهای پیشین بحثی داشتم با دوست گرامی این سایت ساسانم گرامی و نظرات خویش را صریحا در باب خاندان پهلوی ابراز داشته و امری نیست که بر کسی در این مکان پوشیده باشد لذا این یادداشت در دفاع از خاندان پهلوی نیست.بحثی اخیرا در فضای مجازی گسترده شده که منشا آن اظهارات رییس کمیته امداد نظام دینی مبنی بر کمک یک خیر به میزان 10 ملیارد تومان به مردم زلزله زده بوده که در فضای مجازی این خیر فرح پهلوی عنوان شده است.بنده شخصا تا شخص فرح پهلوی این موضوع را تایید نکند آن را نپذیرفته(که البته این به معنای عدم صحت کلی مطلب نیست که معمولا خیرین ترجیح می دهند بی نشان بمانند)و یا آن را تایید نمی کنم.اما شاهدیم برخی دگر در فضای مجازی باز هم بدون دانش کافی به موضوع حمله کرده و برخی متعصبین آن را دستمایه خویش قرار داده اند.لازم به توضیح است که ذات پژوهشگری و حقیقت جویی نهفته در عدم تعصب به شخص یا گروه بوده و از بدیهیات فطرت پاک آدمیست مگر اینکه در طی زمان برخی موهومات و ناپاکیها آنها را به وارونگی گویی با اغراض سیاسی دچار نماید.در اینجا به منابع مورد اشاره این دوستان اشاره کرده و ایشان را به جای اغراض و دشمنی کور با دیگران دعوت به تقوی الهی می کنیم:
منبع اول:
“http://shayeaat.ir/post/1039”
با مراجعه به این منبع سه لینک دیگر مورد استناد قرار گرفته!این لینکها به ترتیب زیر است:
“http://yon.ir/frh01”
اشاره شده که آخرین پست سایت فرح می باشد و در آن اشاره ای به کمک نشده و عکس پست هم انداخته شده که مربوطه به گردهمایی انسان دوستانه است.سوال اینست که خوب این چه ارتباطی با اینکه شما قطعا بگویید کمکی نشده دارد؟!!
“http://yon.ir/frh02”
باز مستند پست مربوط به تسلیت بابت زلزله غرب ایران است و به دلیل بند قبل دلیلی بر رد مدعا نیست!جالب است که نویسنده با مغالطه تخریب مقابل استناد خود را بر این مبنا قرار داده که چرا در سایت نوشته کردستان نه کرمانشاهان؟!
“http://yon.ir/frh03″
نویسنده که خود چنته خویش را از دلیل تهی یافته گویی راه دیگری برگزیده و اعلام کرده گیریم کمک هم کرده باشد خوب در مقابل آنچه برده کم است.یاللعجب!!خرفتی هم حدی دارد.یا کمک کرده یا نکرده تو خود مدعای خویش گو چرا به چپ و راست می رانی؟!داخل این لینک هم می شویم موضوع جالب تر می شود!گزارش از وطن امروز و به نقل از ایسنا و در ادامه نتیجه گیری ایسنا از مصاحبه ایست که فرح پهلوی با صراحت و صداقت برخلاف حوزویان پرمدعا اعلام کرده که چه میزان خارج شده و بعد در همان مصاحبه هم اعلام کرده بود که بخش وسیعی از آن مبلغ کلاهبردای از ایشان شده است.
در پایان این لینک هم تهی مغز پرمدعا از دیگران خواسته که حق جو و حقیقت طلب باشند!چشم حتما به فرمایش شما عمل می کنیم!ولی شما هم نیم نگاهی به امثال مکارم و محمد یزدی و جنتی و خاوری و مرتضوی و …بیندازی بدک نیست!
منبع دوم:”
http://wikihoax.org/%DA%A9%D9%85%DA%A9-%DB%B1%DB%B0-%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%AD-%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%84%D8%B2%D9%84%D9%87-%D8%B2%D8%AF%DA%AF%D8%A7/”
با باز کردن این لینک به لینک دیگری بر می خوریم با این عنوان”https://farahpahlavi.org”با این توضیح”بر اساس بررسی های انجام شده در منابع معتبر هیچ مطلبی مبنی بر کمک ۱۰ میلیارد تومانی فرح پهلوی به مردم زلزله زده کرمانشاه یافت نشد.”خوب این سایت فرح پهلویست که چه؟لابد چون خودش نگفته کمک کرده حتما نکرده؟!اگر هم فرضا می گفت کرده شما می گفتید اینهمه برده یه ذره برگردونده چیزی نیست؟کما اینکه گفته اید.ضمن اینکه کلی گویی از مغلطات رایج است و وقتی کسی می گوید طبق بررسی در منابع معتبر باید ذکر کند کدام منابع؟البته با کمی دقت در محتوای این سایت می بینیم که گردانندگان آن با منبع اول یکی هستند!
منبع سوم:
“http://www.shahrekhabar.com/analysis/151161444078738”
با بررسی این منبع مشاهده می گردد که گویا یک سایت جستجوگر اخبار هست و اطلاعات دقیقی از آن بدست نیامد.برای اینکه معلوم شود موضع چه بوده با یک سرچ با نام فرح و زلزله زدگان در این موتور جستجوگر عناوینی از کارگر آنلاین و جهان نیوز و فارس نیوز آمد که همگی خبری مشابه را تیتر و منتشر کرده اند با این مضمون که خبر شایعه بوده و با اندکی تعقل(که معلوم نیست کدام کار تحقیقی بدون سند صرفا با تعقل انجام پذیر است؟!)به پوچ بودن آن پی برده و همگی منبع خود را روز پلاس عنوان کرده اند و فارس هم نوشته چون خبر برای ما نیست آن را تایید نمی کنیم(پس چرا نشر کردی چون خوشت آمده؟!)!!با مراجعه به روزپلاس لینک زیر بدون هیچگونه سند و مدرکی جهت این موضوع اختصاص یافته و صرفا گفته دروغ است:
“http://roozplus.com/fa/news/60478/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B2%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%DA%A9-%DB%B1%DB%B0-%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%AD-%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%84%D8%B2%D9%84%D9%87-%D8%B2%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-”
البته با مراجعه به مرام این سایت مشاهده می شود با تمسخر خاندان قبلی نیات خاص سیاسی را دنبال می کند!
سوال اینست حال که برخی قرآن را برای مقاصد خود به بازیچه می گیرند و از فاسق بودن دیگران سخن می رانند آیا هیچ پنداشته اند با اینگونه موارد که به کرات از ایشان مشاهده می گردد ممکن است اطلاق فاسق بر ایشان واقع شود؟!چرا باید صرف دشمنی کور و متعصبانه و شوربختانه با مطلق انگاری خویش برخی چنان گستاخ شوند که هر چه خود بگویند صحیح دانسته و حکم رانند و هر چه دیگری گفت ولو مستند بدون برهان به سخره گیرند؟!کاش همه ما یاد بگیریم کار تحقیقی را با تعصب و خود حق انگاری محض اشتباه نگیریم.
نوریزاد این 5000 کاراکتر شما بدجور روی اعصاب است!!گفته باشم؟!مفهوم؟!
موفق و سلامت باشید
آخرین لینک که توسط این نگارنده آورده شده بصورت زیر است که بدلیل قرار گرفتن داخل نقل قول قابل بازیابی نیست که بدینوسیله اصلاح می گردد:
http://roozplus.com/fa/news/60478/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B2%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%DA%A9-%DB%B1%DB%B0-%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%AD-%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%84%D8%B2%D9%84%D9%87-%D8%B2%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-
جناب نوریزاد
سلام
من با جماعت ٱخوند یا روحانی و به قول اکنونی ها کارشناس مذهبی اسلام محشور بوده ام بسیار می دیدم که برای تبلیغ ماهی سالی می امدند اولین نکته ای که مد نظر داشتند این بود که خانه ای باشد که خود وخانواده شان مقیم شوند هیئت امنا مسجد هم خانه عالم را بدو می دادند کم کم انتظار ها فراتر می رفت پول برق و گاز و اب اضافه میشد و بعد هم مبالغ زیادی پول تلفن قرار این بود که این روحانی بخاطر حلال بودن یا حلیت سکونت لااقل یک وعده نماز در مسجد بخواند اول ۳ وعده بود بعد شد دو و نهایتا به مغرب و عشا اکتفا کردند تا روزی رسید که ایشان به خاطر شغل شریف مدیریت مدرسه به پیشوایی جماعت حاضر نمیشدند از او پرسیده بودند چرا شب که مدرسه ندارید پاسخ فرمودند که من روحانی مدرسه ای هستم نمیرسم بروید یک روحانی مسجدی پیدا کنید خلاصه اندکند ادمهای مقید کافی است لباسی بپوشند تا اخر عمر طلبه اند اگر بپرسی پاسخ میدهند فعلا در حال تحصیل درقم هستم بعضا هم کارشان اخذ وجوهات از چند مرجع دینی است علت اینکه کسی از سر انان سر در نمی اورد اول اینست که کلیه کتب به زبان عربی است دوم مصلخت و سوم حفظ ظاهر است و این راز مگو از طلبه های جوان گرفته تا کهنسالان سربه مهر مانده است
سلام
استاد نوری زادعزیز ٬ به عنوان کسی که دردوران انقلاب 57 دراوج جوانی بودم وهمه شعارها وبسیاری ازوعده وعیدها وسخنرانی های کسانی رو که دراون زمان به عنوان انقلابی می شناختیم ٬ به یاد دارم ٬ این روزها به شدت گیج شدم٬ وشاید بسیاری ازجوانان آن زمان هم مثل من سردرگم وگیج باشند.
که:
واقعا انقلاب یعنی چی وانقلابی کیه ؟ انقلاب می خواست و می خوادچکار کنه وچه چیزایی به ارمغان بیاره و…؟
الآن احمدی نژاد ومشاعی و… انقلابین وراست می گن یا لاریجانی و رئیسی و….؟
نوری زاد ٬ زیبا کلام ٬ خزعلی و….انقلابین وراستگو یا سرداران سپاه وبازجوهای ….؟
رهبرخیرخواه مردم است وبرپادارنده اسلام ناب محمدی ویا مردم ایران که به هزاران زبان مخالفتشون رو با ایشون نشان می دهند ؟
روحانیون درقدرت راست می گن وصادقند یا روحانیون ومراجعی که با بزرگان ظاهری مملکت یا همراه نیستند ویا مخالفند و…؟
بسیاری ازانقلابیون دیروزبا هم اختلافات شدید دردیدگاه وعملکرد دارند ٬ وبسیاری ازاینها خودشان روپیرو اسلام ٬ خط نامفهوم امام وتابع ولایت فقیه می دانند و….
واقعا کدامشون راست می گن وباز به این ملت مظلوم ضربه نخواهند زد ؟؟؟؟
سلام دکتر نوریزاد نازنیم
ضمن عرض گرمترین سپاس وخسته نباشید وخداقوت بمحضرشریفتان
عارضم براینکه اگر مقدورتان باشد
راجع بوضعیت مشقت بار ودرفقر محض نگهداشته شده ی ما معلمان بازنشسته
که اکثریت مان از زور استیصال و درماندگی مالی ارزوی مرگ داریم تاازقید اینهمه تحقیر وشرمساری مدام درنزد زن وفرزندانمان نجات یابیم ((حتاازخرید یک بیسکویت برای نوه ام درمانده وخجلم ))
!!!!!
درحالیکه نوبخت ((سخنگو ورییس برنامه وبودجه بامدرک فوق دیپلم حرفه وفن ))اما باتملقگویی وپشتک ووارو زدن یکشبه شددکتر ؟بادریافتهای نجومی وچه ثروت عظیمی دررشت بهمزده وارقام میلیارد ی دزدیها به دلار اصلا پیگیری نشدونمیشود
ولی اعتراضات چندین ساله ی معلمین بازنشسته ((لیسانسیه باحدار 1600000ت. باید زیربارزندگی کمر خم کندوکسی گوش شنوایی بفریادهای این جماعت عظیم مستاصل حتا باتحسن 4روزه جلو سازمان برنامه وبودجه باحضور صدها معلم از سیستان ویزدوکرمان واصفهان وووو نداشتند وندارند !!
خواهشمندم این مطلب رو بهرنحویکه صلاح میدانید منتشر بفرمایید
تا شاید ؟شاید؟ یکنفر ازاینجماعت برکرسی جهل وفریب وریا و غارت لمیدگان را گزشی حاصل شودو غیرت نداشته شان بجنبش دراید ؟؟؟؟ امین یارب الظالمین
منتگزارمهرتان حمید ازتهران
در شهر هرت
باقوانین و قاضیان هرتی اش:
سعید مرتضوی و قتلهایش و دوسال حکم زندانش همانند دیگر کارهای نظام ، چیزی جز مسخره کردن مردم نیست.
چاقو دسته خودش را که نمی برد. از جنتی دزد تا پورمحمدی و رئیسی و لاریجانی و در راس همه رهبر و سپاه ،همه یک چاقو بر گلوی مردمند؟
==============
سعید طوسی را یادت رفت رفیق!
این دامنه وسیع تر از آن است که بشود با آوردنِ اسم چند نفر که شاخص اند، به سرانجامش رساند.
خدا لعنت کنه تورو نوری زاد که دل تمام بچه حزب اللهی ها ومن فرزند شهید رو شکستی .خداوند ترولعنت کنه که ۱۸۰درجه تغییر کردی وبدجور کم آوردی .خدا ترو لعنت کنه تحمل امتحان خداوند رو با فرزندت نداشتی .خدا لعنت کند ترو که با دشمنان قسم خورده انقلاب یکی شدی وخون به دل مولا ورهبرم نمودی .من ترا با آقا سید مرتضی آوینی شناختم وهمواره برنامه ها وفیلم هایت رو دوست داشتم .می دانم آقا سید مرتضی پلیدی و رذالت ترا می بیند اما خدارا شکر دردنیای امروز که پراز آدمهای جاهل واحمقی چون است نیست .نمی دانم کجا خطا کردی که خداوند ترا عاقبت بخیر نکرد .هنوز که هنوز است درشوک ازدست رفتن تو بی نتیجه مانده ام که چرا وچگونه کسی که متصل به نظام بود ودرمحضر حضرت آیت الله خامنه ای سخن می راند به یکباره این چنین تغییر کند وبه دشمن نظام تبدیل شود .ترا وافکار مزخرفت را به خداوند واگذار می کنم وازتو واندیشه های پلیدت تبرا می جویم .
هنوز مانده ام درپاسخ به یک سوال گیچ کننده که چرا درامتحان الهی مردود شدی .نمی دانم دیگر امکان بازگشتی برای کسی که خودرا به خواب زده است وجود دارد.چقدر ازآیاتی که خداوند می فرماید شما را با اموال وفرزندانتان امتحان می کنیم نگران بودم ونگرانیم درست بود .
درعجبم که حتی ازقهرمانی های سپهبد آقا سید علی ما برآشفته ای ؟وندانستی مالک اشترزمانه ما اجازه نخواهد داد امام ومولای ما تنها بماند وداعشی های زمانه ای چون تو و اربابان طاغوتیت باتدبیرهای حضرت ایشان به مقابله برخیزند .برخلاف تصوراحمقانه تو آقا سید علی خامنه ای را نه تنها ایرانیان که همه جهان دوستش تو اسم چند تا اراذل واوباش وخس وخاشاکی چون خودت را اسمشان را گذاشته ای مردم .خیر اشتباه کرده ای ایرانی اگرایرانی باشد به وطنش ومردمش خیانت نمی کند وآب به آسیاب دشمن نمی ریزد
ولی دکتر جان خدای تو و اربابت خدای کوچکی است که عقده ازار و اذیت مخلوقش را دارد ؛ خیر الماکرین است و قاصم الجبارین و خیلی صفات دبگر که مخلوقاتش هم دارند ؛ این خدا سلطانی است کمی بزرکتر از همان سید علی خودت ؛ خوش بختانه محمد نوریزاد از این خدا گریخته و به خدای کل هستی گرویده ؛خدایی که خدای ۸ ملیارد انسان است و بین هیچکدام فرقی نمی گذارد و برای کشیشان و فقیهان با دیگران امتیازی قایل نیست
سلام دوست گرامی
بنده عادت به خواندن هر مطلبی ندارم ولی چون تیتر زده اید استاد دانشگاه خواندم.اگر زحمتی نیست استاد دانشگاه گرامی این جمله را برای ما معنی کنید.چندین بار خواندم ولی چیزی دستگیرم نشد!:
“برخلاف تصوراحمقانه تو آقا سید علی خامنه ای را نه تنها ایرانیان که همه جهان دوستش تو اسم چند تا اراذل واوباش وخس وخاشاکی چون خودت را اسمشان را گذاشته ای مردم ”
باور کنید از اساتید دانشگاه بیش از این انتظار می رود که یک متن ساده را نتوانند نگارش کنند مگر اینکه از نوع کردانها باشند!
در پناه حق
اگه مردم جهان اینقدر که تومیگی اقا رو دوست دارن، خب اگه آقا جرات داره یه سفر بره خارج.
آقای “دکتر”
من کاری به نوریزاد و عاقبتش ندارم ولی میدانم بزرگترین جنایت مولای شما و اطرافیانش در حق این مملکت اینست که موجودات سفیه و پاچه خواری چون شما را “استاد دانشگاه” و مامور آموزش نسل های آینده ایران کرده اند. در ضمن بد نیست شما بفکر عاقبت خودت هم باشی چون اگر چه امروز با نوشتن چنین اراجیفی و اعلام اسم و تفضیلاتت ممکن است اضافه حقوقی و مقامی عایدت شود ولی بفکر فردای بعد از جمهوری سلامی هم باش !
————
درود دوست گرامی
توهین دیگران را با توهین پاسخ ندهیم.
باشد؟
سپاس
.
آقایدکترمنواحتمالابسیاریازخوانندگاناینسایتمانندمنبسیارکنجکاوشدمکهبدانمجنابعالیدکتردرچهرشتهایهستیازکدامدانشگاهوچگونهپذیرفتهوموفقبهاخذدکتراشدیهماکنونچهمقاموسمتیداریواینمقاموسمتچقدربهداراییهایشماافزوده.؟….وخلاصهاینکهصاحباینسخنانکیستاستنادکردنبهشهیدبزرگوارآوینیکهنمیتوانداکنونمصداقداشتهباشدماازکجابدانیمکهاگراکنونسخنمیگفتدرچهموضعیقرارمیگرفت.؟مانندشمایامانندمحمدنوری زاد.؟ نوریزاددربارهخودبسیارسخنگفتهشماهمدربارهخودکمیبگوتابفهمیماینهمهلعنونفریننثارکردنازچههواییبرمیخزد.
سلام آقاي دكتر
فكر كنم سال تحصيلي آينده رئيس دانشگاه بشويد , مباركتان باشد .
خوب شد این پیشوند استاد دانشگاه را جلو مطالب خود مینویسی تا سندی باشد که یک ذوب در ولایت، هر القاب و عنوانی را هم که یدک بکشد ثابت میکند تا چه اندازه شوت و از مرحله پرت پرت است. آن خدایی که برگه امتحانش از نوریزاد را دسترس چون تویی قرار داده و نمرهٔ مردودی نوریزاد را به رویت تو رسانده اگر به درد لای جرز هم میخورد باز یک جا مفید واقع شده بود. یعنی فلاکت فکری و اوج ذلّت غلام بارگی در پیشگاه جانیان آنهم تا این اندازه، حتی در تصور هم میگنجد که از خویش با این اراجیف به نمایش گذاشته ای؟ تو دیگه کی هستی در زمانهای که فریب خوردگان فوج فوج دارند به خود میآیند و بیدار میشوند؟ تو که از هیچ آثاری از زنده بودن خویش به استناد همین اراجیفی که بافتهای نشانی و خبر نداری، چطور از نظر و قضاوت یک مرده با خبری؟
در شهر هرت ، ایشان استاد حوزه علمیه اند؟
چقدر حسودید؟
اعتياد به غم
نمىخواهیم سعادتمند باشیم
اعتياد به غم و اندوه خوب است،
غم مقدس است،
غم نشانهی رشد است،
غم كلاس دارد،
غم نشانهى وفادارى است،
غم نشانهی همدردى است،
غمو رنج موجب همدردی و بخشودگى مىشود،
رنج موجب جلب توجه است و
…
اینها یافتههای کودکی و
توهمات بزرگی است!
زهر اين اعتياد، در جان و روان هركس وجود دارد.
با هشیاری و انتخاب شادی،
باور به اين ايدههاى مسموم كمرنگ تر و كمرنگ تر و
شهامت ما براى پذيرش مسووليتِ حال خويش، بيشتر مى شود…!
این اعتیاد از کجا شروع شد؟
در دوران كودكى، هرچقدر حال و روزمان بدتر بود، سهم بيشترى از پدر و مادر و بزرگترها بهدست مىآورديم.
واقعيت عميق و تاريک اين است كه تا انتهاى پيرى بر همان آيين مى مانيم!
تقريبا هيچكس از اين بابت خودبهخود بزرگ نمىشود،
تغييراين حالت، به رشد سنى بستگى ندارد و
نياز به تكانهاى شديد درونى دارد.
اغلب بزرگهای امروز
كودکهای دیروز باقی ماندهاند و
بر اين آيين هستند كه
بدبختبودن و
قابل ترحم بودن
راه و رسم امتياز بیشتر بهدستآوردن است…
دختر بچهى قصهى ما
پشت در نشسته و گريه مىكند تا
لطف بزرگترها را بهدست بياورد.
گاهى سرشار از خشم و نفرت مىشود و
گاه سرشار از تاسّف و مظلوميت…
اين داستان ادامه پيدا مىكند،
او بچه و همانجا پشت در مىماند،
گاه مشتی بر زمين مىكوبد و
گاه آه و ناله سر مىدهد.
حالا سالها گذشته و
پدر و مادر هم به ديار باقى رفتهاند،
اما او همانجا پشت در است و
با روشهاى جديدترى گريه مىكند و
ناسزا میگوید و
همچنان منتظر است تا
آن دستهاى بزرگ او را بلند كنند..
حالا او خودش پير شده اما
همچنان احساسش كودک مانده و
از پشت در تكان نمیخورد.
هنوز تلاش مىكند با غم و ناخرسندى،
لطف بزرگترها را بدست آورد.
اكنون ظاهر بزرگترها در زندگی او عوض شده،
خدا،
هستى،
دوستان،
فرزندان و …
بزرگترهای جدید او هستند.
او اینها را برای خود «بزرگ» کرده تا
در زير اين عنوانها
همچنان نياز به پدر و مادر نهفته بماند،
او از این غمو از این اعتیاد لذت میبرد و
به عواقب آن که نابودی و مرگ زندگی،
بدون تجربهی شادی است،
نمیاندیشد.
آيا واقعا ضرورت و سودی دارد كه اين داستان، از نوزادى تا آخرين نفس ادامه پيدا كند؟
طبیعی باشیم!
طبیعت را «خوب» ببینیم.
«رشد» را در دیگر موجودات مشاهده کنیم.
گنجشک سر درخت،
کلاغ لب دیوار،
ماکیان همسایه،
گربهی محله و
در زندگی حیوانات کوه و صحرا دقیق شویم و
فکر کنیم!
جوجه، پیشی، توله، کودک وقتی بزرگ میشود،
فقط تن آنها رشد نمیکند،
شخصیت درونی آنها هم رشد میکند…
هيچچيز از سوى ديگران نمیتواند اين بازى کودکانه را بههم بزند و
در ترک این اعتیاد کمک کند،
تنها «خواست»، «اراده» و «همت» خود ما یاریکننده است.
اما هميشه اين امكان وجود دارد كه كودک،
لحظهاى گريهى خود را متوقف كند،
دماغش را بالا بكشد و
به خودش بگويد:
خودم رو مسخره كردهام؟!
هيچكس که مرا تحويل نمىگيره،
برم فیلم خودم رو ببينم… و
بیخیال و شاد به دنبال
«لذتبردن» از
باقىماندهى فیلمهای زندگى برود.
به سعادت خويش چوب حراج نزنيم.
نه به اين خاطر كه خيلى ارزش دارد،
بيشتر به اين خاطر كه خريدارى ندارد!
فقط بابا و مامان بودند كه
گاه مىخريدند.
حتا پدرومادرهای عاقل هم وقتی بزرگتر شدیم،
نمیخریدند و میگفتند
“پاشو پاشو خجالت بکش…”
نمىخرند جانم، نمى خرند…
دور و برت را نگاه كن،
همه خودشان فروشندهاند!
دماغت رو بالا بگیر،
ابروها را بالا ببر،
افق را نگاه کن،
گوشههای لب را به سمت گوش بکش و
به خودت بيا…
سعادتت رو خودت از روى زمين بردار و
قورتش بده،
به هيچ دردى هم نخورد،
دستكم با آن بخند و
خوش باش!
مىتوانى ببينى که
هيچكس بهخاطر همهى ناخرسندىها،
بىاعصابىها،
غمها و
خشمهاى مهم تو
یک پوف هم نمیکند.
پس كِى قرار است از ناخرسندبودن خسته بشى؟
نمىخواى از پشت در بلند بشى، کارتونها و فیلمها همه داره تموم ميشه ها
سلام ودرود بر نوری زاد عزیز نامه ی سی ونهم شما به رهبر جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت اله خامنه ای را خواندم ، باید بگویم این نامه درنوع خود بسیار بی نظیر وپرمحتوا است وجای بحث فراوان دارد مخصوصا انجایی که خداوند منان از دست حاکمان ظالم وستم کار زمینی اش که لباس پیامبرانش را پوشیدهاند و ادعای جانشینی انان را دارند وخود را نماینده تام الاختیار خدا برروی زمین میدانند چنان بستوه امده که دست بقلم میبرد وبسیار زیرکانه وظریف با اهالی زمین درد دل میکند وانچه که دل تنگش میخواهد میگوید در این نامه خداوند بازبان بی زبانی به مردمان میگوید که نیک واقف است که روحانیون بنام خدا وبا پرچم او چه بلایی بر سر دین خدا ومنش پیامبرانش اوردند وبا کارهایشان انسانیت را لگد مال کردند وبا این کارهایشان چقدر دین وخدا وانسانیت را در روی زمین تضعیف کردند واز اعتبارشان کاستن چنانکه دیگر کسی را چون گذشته مشتاق دینداری ولبیک گویی به روحانیون و ایت اله ها وهیچ رهبر دینی نمی بیند ،باسپاس
با درود به جناب رنوری زاد و ناظرین محترم
لینکی که برایتان میگذارم اثبات میکند که چمهوری /// آخوندی چه بلایی به سر مردم آورده که حتی ورزش کاران این مملکت فلک زده را هم آلوده اغراض /// آخوند ها ساخته https://ir.voanews.com/a/iran-israel-wrestling
سردار/* شکست خورده سلامی: احساس کنیم از سوی اروپا تهدید میشویم، دامنه برد موشکی را افزایش میدهیم.
مش قاسم: اولا، با اون احساسات اتمی به کجا رسیدی که حالا احساس موشکی میکنی دوما، برو از یکی که چیزی در مورد موشک و برد زیاد حالیشه بپرس، موشکی که از ایران برسه به غرب اروپا هیچی نیست غیر از یه فشفشه. سوما، تو با این چارتا فشفشه میخوای به کشورهایی بزنی که کله موشکشون چیزایی داره که تو میخواستی داشته باشی و نشد؟ شکر زیادی میخوری حاجی!
/*: ک
حاج هوشنگ امیر احمدی مصاحبه کرده با انتخاب خبر (http://news.gooya.com/2017/11/post-9582.php)
حاج هوشنگ در اوائل مصاحبه این جمله رو گفته: من انقلاب را تبلیغ نمی کنم و اصلاً آدم غیر انقلابی هستم. همین …(سه نقطه از مش قاسم) چه ها که در طول این ۴۰ سال نکرده در راستای این منقلاب. حال بعد از یه مشت صغرا کبرا چیدن میگه که واسه راهیایی این مملکت این دومی باید خودش کارها رو به دست بگیره. چی شده که اینو میگه؟ ۱- کاسه کوسه این کثافت کاریهای ۴۰ ساله رو بندازه گردن این دومی. ۲- بعد ۴۰ سال فهمیده چه شکری خورده و میخواد خودشو بیگناه نشون بده. وای که چه جونورهایی بودن و هستن این منقلابیهای ۵۷.
قسمتی از مصاحبه:
اکنون زمان آن فرا رسیده است که رهبر ایران از طریق دایره مشاوران قوی و دلسوز متشکل از افراد ملی، وطن سرپرست، متخصص، طرفدار توسعه و استقلال و عدالت و آزادی کنترل اوضاع ایران را به دست گیرند و برنامه ریزی صورت دهند و برنامه ها هم جنبه عملیاتی به خود گیرند. اعتقاد داردم که مسئولیت اساسی کشور و مردم ایران بر دوش آیت الله خامنه ای است. ایشان رهبر انقلاب هستند و باید رهبری کنند و معنای رهبری کردن هم این است که ایشان با صلابت به جلو حرکت کنند و بگویند که چه باید کرد و نظارت کنند که برنامه اش توسط دولت و آن مشاوران عمل و اجرا شود. رهبر انقلاب باید یک برنامه استراتژیک و کلان در چهارچوب اهداف انقلاب طرح ریزی نمایند و از دولت بخواهند که با دقت اجرا شود و هر کس که در راستای این برنامه کار نمی کند حتماً عزل شود.
در این مصاحبه گفته که این دومی چکار باید بکنه که وضع از این بدتر نشه. ولکن، این دومی به هیچ عنوان نه این حرفها رو میفهمه نه میدونه چهگونه اونا رو انجام بده. به حکومت اسلامی کره شمالی خوش آمدید.
محمد رهبر : حالا دیگر احمدینژاد را دلقکی میدانند که توهم زده و در خیالش تودههای مردم را پشتیبان خود میداند. محمد مهاجری از نویسندگان روزنامه کیهان که وجدانش گاهی ادای بیدار بودن در میآورد، تحصن اهل بیتِ احمدینژاد در شاه عبدالعظیم و تاختن رییسجمهوری سابق به رییس قضای فعلی را نمایشی مسخره دانسته و باعث تفریح زوار حرم. و بعد در تاریخ نگاری جوری از پر و بال گرفتن احمدی نژاد و بر آمدن دولتش نوشته انگار که از زیر بته به عمل آمده و حاصل اشتباه کوچکی در شورای شهر تهران بوده است.
کیهاننویس سابق مینویسد:«احمدینژاد در سال ۸۲ در شهرداری جان میگیرد و جریان اصولگرایی به راحتی اجازه میدهد در شهرداری و ریاستجمهوری جا خوش کند، همه این اتفاقات هم مانند یک رویا پیش میآید.»
مضحک و بلکه رذیلانه است که یکی از هواداران احمدینژاد و کسی که روزنامه متبوعش از دست احمدینژاد لقب منتقد دلسوز را گرفت، چنین نعل وارونه میزند. برادر! تاریخی که تو تحریف میکنی و رانتاش را خوردهای، ما به خون دل زیستهایم.
در دوران جمهوری اسلامی پس از روحالله خمینی که تاریخ را به دو قسمت قبل و بعد از انقلاب تقسیم کرد، کسی مثل احمدینژاد تاثیرگذار نبوده و نیست. ظهور احمدینژاد آخرین بارقه امید اصلاح نظام جمهوری اسلامی را بر باد داد و این تحفه، خلاصه جمهوری اسلامی و مصداق آن حرف خمینی است که حفظ نظام -بخوانید قدرت- اوجب واجبات است به هر وسیلهای.
دوران هشتساله ریاست جمهوری، احمدینژاد با هدر دادن آخرین فرصت نفتی و تاراج ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد ارزی و بر جا گذاشتن خزانه خالی و در انداختن طرحهای اسفناکی مثل یارانه نقدی و مسکن مهر و فقر گستری و انهدام مدیریت نیمبند نظام اسلامی و رجزخوانی در فضای بینالملل و در نتیجه تحریم فلجکننده ایران، سرنوشت کشور را به کلی تغییر داد.
اما این احمدینژاد که نیت و عملش سرشار از خیانت و جنایت است، مستظهر به عنایات شخص رهبری بوده و هست و برآمدنش چیزی جز غلیان شهوات قدرتطلبی خامنه ای نبود. اگر احمدینژاد شهردار شد با رضایت خامنهای و اگر رییسجمهور شد با تقلب بیت و حیله رهبری بود.
رهبری با ساختن دو قطبی فقر و ثروت و فرستادن هاشمی و احمدینژاد به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ ، دوست دیرینهاش هاشمی را برای همیشه از قدرت کنار زد و سال ۸۸ هم موسوی و کروبی را با همین مهرهی خبیث از دایره نظام کنار گذاشت
در هشت سال ریاست جمهوری احمدینژاد، رهبر و مجلس و قوه قضاییه و تمام دستگاههای تبلیغی نظام مثل کوه پشت دروغزنی و دغلکاری این مردِ نامرد ایستاده بودند.
هنوز خاطره سال ۸۸ و خونریزی نظام اسلامی در کوچه و خیابان در سینه مردم زخم دیدهای که به سکوت راهپیمایی میکردند، حک و نوایی شیطانی که میگفت به احمدینژاد نزدیکتر است، در تاریخ ثبت شده است. اگر قرار بر محاکمه باشد البته که نباید احمدینژاد و دار و دستهاش را به تنهایی محاکمه کرد و این قوه قضاییه که سر سلسله ظلم است، شایسته برگزاری آن دادگاه نیست.
محمد مهاجری نوشته است که نظام با احمدینژاد مماشات میکند، چون میداند که این بستنشینی ها و پردهدریها تاثیری بر مردم ندارد به زبان دیگر هیچکس مانند هواداران و حامیان احمدینژاد یقین ندارند که دولت هشت ساله محمود، دروغ و تقلب بود و عقبه اجتماعی در کار نبوده است.
حالا در این وانفسایی هزل و پوچ که آدمی نمیداند بخندد یا گریه کند احمدینژاد به دنبال جا کردن خود در میان مردم است وکسب اعتباری که با حمله به لاریجانی و دستگاه قضا احیانا نصیبش میشود و لاریجانی و دستگاه قضاییاش در پی محاکمه رییسجمهوری بدلی هستند تا ثابت کنند عادل و دادگرند.
دست آخر احمدینژاد دستگیر خواهد شد و آن اسرار مگو را هم خواهد گفت و آب از آب تکان نخواهد خورد و ای بدا به حال ما که فرصت زندگی را در این جنگ زرگری از دست دادیم و به قول صائب:
نه دین ما به جا و نه دنیای ما تمام
از حق گذشتهایم و به باطل نمیرسیم .ardeshir
با درود به جناب نوری زاد و ناظرین محترم
بالاخره کوه موش زایید . سعید مرتضوی معروف ! به جرم معاونت در قتل مرحوم روح الامینی به دو سال زندان محکوم گردید . و قوه قضائیه ج.ا را به ننگی دیگر آلوده ساخت افراد حقوقدان مطلع هستند که جرم معاونت در قتل بسیار جرم سنگینی است که اگر هم طراز جرم قتل نباشد کمتر از آن نیست . جناب نوری زاد سرکار که مدت مدیدی هست با کمال پوزش قربان صدقه شیخ مرتضی قم نشین و مصلح پیر و از کار افتاده و دیگر همپالکیهایشان میروید که رینگ بوکس خالی از حریف نباشد ! به شیخ مرتضی که مدعی هست آخوند خیلی مسلمانی هست بفرمایید عمامه اش را کچا میخواهد بر زمین بکوبد ؟ به قول معروف دزد حاظر و بز حاظر این جمهوری مثلا اسلامی که رگ های گردن این شیخ قم نشین را به تورم می آندازد و طومار طومار حدیث و مدرک مثلا اسلامی توی این سایت خالی میکند بپرسید جرم معاونت در قتل چقدر هست این شیخ که مثلا خیلی با وجدان و شرف هست و در مورد زندانیان سیاسی اظهار نظر نمیکند و میگوید پرونده آن ها را ندیده که بداند به چه جرمی باز داشت شده اند حالا اگر کمی شرف برایش باقی مانده بگوید از نظر اسلام معاونت در قتل چقدر جرم دارد که هم پالکی هایش برای سعید مرتضوی بریدند . آیا جرم معاونت در قتل دو سال زندان هست ؟ هر دو شیخ قم نشین که با یک نوحه خوان پنج ریالی ! !! مثلا حضرت عالی را به چالش کشیدند حالا جواب بدهند خفت بار تر و ذلت بار تر این این اعلام جرم تا بحال دیده بودند ؟جناب نوری زاد گرامی میگویند آخوندی که سوار خر بشود پایین بیا نیست یا خره باید بمیره یا آخونده . متاسفانه در مملکت ما خرهای دو پا فراوان هست پس آخوندها باید بمیرند . والا ؟
شما چقدر بی مغز و متعصّبانه مطلب می نویسید و قضاوت می کنید؟ لا اقل پیش از سبک مغزی یک مراجعه ای بقانون بکنید بعد با الفاظ غلط غلوط مطلب بنویسید و کج فهمی های خود را در معرض دید ناظران قرار دهید،قاضی بر اساس قانونی که تعیین شده قضاوت می کند نه بر سلیقه من و تو،یک لفظ معاونت بگوش شما خورده خیال می کنی تا گفتند معاونت در قتل یعنی اینکه معاون در قتل حکم خود قاتل مباشر را دارد،خوب قبل از اینکه تلخ بنویسی و نخوت خود را در قالب الفاظ بروز دهی یک مراجعه ای بقانون مجازات اسلامی بکن تا بفهمی که ما یک “مباشرت در قتل” داریم که کسی کسی را مستقیما بکشد، و یک “مشارکت در قتل” داریم که باز یعنی اینکه دو یا چند نفر با هم بطور مباشری کسی را بقتل برسانند و یک “معاونت در قتل” داریم که کسی با کمک و یاری در مقدمات این فعل باعث شود کسی مباشرتا کسی را بقتل برساند،اینجا تابع سلیقه من و تو نیست،در قانون قصاص برای مباشرت در قتل تعیین شده چه یکنفر و چه بصورت مشارکت،اما معاونت در قتل ،کاری که شخص محکوم مورد نظر کرده یعنی مقتولان را بجایی اعزام کرده که آنجا کسی یا کسانی او را بقتل رسانده باشند،این می شود معاونت در قتل و سببیت در آن که ممکن است شدت و ضعف داشته باشد و سببیت دور یا نزدیک داشته باشد،اینجا قانون گذار برای معاونت در قتل “حبس از یک تا پنج سال” را تعیین کرده است و این غیر از مباشرت در قتل و مشارکت در قتل است و میزان حبس را برحسب تشخیص دادرس است بلحاظ میزان تاثیر در معاونت (قانون مجازات اسلامی، کتاب قصاص،باب اول در قصاص نفس،فصل اول در قتل عمد،تبصره ذیل ماده 208) مفهوم شد؟ همینجور دهنت و قلمت را آلوده می کنی به هرزه نویسی و خودنمائی و انتقام گرفتن از مخالفت،یک قدری خجالت بکش سنّ و سالی از شما گذشته.
ضمنا ده بار عرض شد که “حاظر” غلط است ،”حاضر” درست است.
باز هم که پرت و پلا گفتید حضرت مرتضی ! مفسد فی الارض سعید مرتضوی , لعنت الله علیه , عالما و عامدا , عده ای بیگناه را به مسلخ فرستاد و به خوبی میدانست که چه سر نوشتی در انتظار آنهاست . این یعنی قتل عمد منتها با دست پلید دیگران . همانطورکه سران نازی هم میلیون ها تن بیگناه را به مسلخ فرستادند تا دیگران بکشند و آن ها که به دام افتادند به جرم ارتکاب جنایت علیه بشریت اعدام شدند . این چیز ساده را میفهمید شما ؟ شما شرم نمیکنید که از جنایت دفاع میکنید ؟ کارتان در این سایت همیشه اشاعه خرافات و ماست مالی کردن جنایات دیگران بوده و به خیال خودتان به “وظیفه دینیتان ” عمل میکنید . نه جانم شما به دینتان خدمت نمیکنید همانطور که کل دستگاه “نگهبان” دین هم نکرد و نمیکند . لازم به تکرار مکرر گفته شده ها نیست که شما عمامه به سر ها با پراکنده کردن خرافات بین عوام و تبلیغ شرک نابود کننده دینی که پیامبر آورد بوده اید . این نظام در حال سقوط که بوی حلوایش مدتهاست بلند شده دیگر قا بل دفاع نیست جناب مرتضی , شما کی میخواهید این را بفهمید ؟
مهرداد بی شعور !
مثل آدم بنویس نه مثل عادم!
بی سواد و لمپنی مثل تو که سر از … خر در نمیاره، حالا برای ما شده کاشف الخطایا!
تو و مردک خوب با هم جور شدید، یکی از دیار بنگال و سنگال پاچه میگیرد و یکی از چاله میدان همینجا!
امثال شما نادان های افسرده و بی هویت و بی هدف فقط با ایجاد چالش و درگیری لفظی احساس بودن میکنید؛ با همین روش آدرنالین خونتان بالا میزند و حس افسردگی و بیچارگی و فراموش شدگی را هر چند کوتاه مدت درمان میکنید.
که چه؟ که فکر میکنید با توهین و هتاکی به کسی مثل سید مرتضی و من و یا مصلح و یا دیگران برای خود وجهه کسب میکنید. براستی زندگی تو و مردک فقط خلاصه شده در توهین و هتاکی و پاچه گیری؟ چقدر الاف و بیکاری و وقیح!
خوب تصور کن نه من هستم، نه سید مرتضی و نه مصلح و نه دیگری، آنوقت بدبخت، تو چگونه میخواهی اظهار وجود کنی؟
خاک بر دهانت که جز یاوه گویی هیچ فن بیانی نداری. فقط زمانی که مطلبی را از جای دیگر کپی پیست میکنی نه غلط دارد و نه یاوه است؛ آنوقت است که شبیه آدمیزاد میشوی، در موارد دیگر هیچ نیستی.
یه بی وجود و بی تربیت که نه معنا و مفهوم کلمات را میداند و نه نحوۀ نوشتن آنها را.
امید که پاسخ من قدری به تو نیروی ادامۀ این زندگی نکبت بار را بدهد. بدبخت!
دیگر من بعد، از من پاسخی به تو و آن مردک بی شعور نمیرسد. در خماری بمانید! دیگر از این لطف ها به کسی نمیکنم. لیاقت ندارید و حقّا که نمک نشناسید.
—————–
بدون فحش دادن نمی توانستید همین حرفها را بزنید؟
.
جناب نوری زاد
شما علی الحساب افسار و پوزه بند اینچنین حامیان بی شعورت را باز بگذار تا بعد!
اینجا دم از سره و ناسره زدن شما را نشاید. مثل اینکه عینک شما مشکل دارد!
کافیست من یا دیگران نقدی به مطالب شما بنویسند و آنوقت است که این مدافعان بی چاک و دهان پشت سر هم ردیف میشوند.
خیرت قبول نوری زاد!
در ضمن:
“علاّف” صحیح است و نه “الاّف”
علاّف
علاّف
علاّف
این وسط گناه ما چیه انارشیت ؟ به ما چه که تو از مزدک و این مهرداد خوشت نمیاد ؟ میخواهی که اونا تو خماری بمونند خوب کار دیگه ای بکن ! اگه قراره که همه که با تو لجند رو ,تو, تو خماری بذاری که دیگه هیچوقت ما از مطالب خوب تو نصیبی نخواهیم داشت و این والله ظلمه بالله ظلمه بما , این همه فهم و شعور که تو داری و در نوشته هایت منعکس است حیفه که بی مصرف بمونه . نکن این کارو! میدونی این استیل نوشتن تو رو هیچ کس نداره . غیر از این درست مثل همین سید مرتضی خودمون کلمات تو مثل شمشیر مولا میمونه که دخل آدمهای فهمیده رو میاره . همانطور که حق با مولا بود حق همیشه با تو و سید مرتضی است و بقیه فقط شلغمند . بنویس ! جواب این مزدور ها رو بده ! ما هم تو رو دعا میکنیم که اون چیز هایی که خدا تا به حال از تو دریغ داشته رو به تو عنایت کنه تا هم خودت کمتر رنج ببری و هم مزدک و مهرداد . آ مین !
انار جان،بحث توهینه،نه بحث ایراد و نقد و انتقاد،عیب شما این هست که فقط به برخی واکنش ها توجه می کنید و به اصل کنشی که سبب اینطور واکنش ها شده یا می شود توجه نمی کنید برای اینکه دید شما هم دید ناشی از حبّ و بغض است،حبّ به امثال مزدک و مهرداد و بغض به امثال بنده و مصلح و آنارشیست،هیچ نگاه نمی کنید که مزدک و مهرداد چه نوشتند که باعث شد من تعبیری کنم یا آنارشیست تعبیری کند،این است که می آیید وسط و بدون انصاف در بینش و داوری اقدام بداوری یکسویه می کنید،نگاه کنید من با همین دوستمان آنارشیست ممکن است دهها اختلاف نظر داشته باشم و بارها هم مطرح کرده ایم و بحث کرده ایم بدون نیاز به توهین و اهانت و تحقیر،پس بحث بحث اصل نقد و ایراد نیست بحث لحن و بحث کج خلقی و انتقام است،ببینید همین مهرداد در کامنتی معترض بود به حکم صادر شده در باره سعید مرتضوی،آیا نقد و ایراد و سوال و رفع ابهام نیازمند تلخ گوئی و کنایه و نیش زدن و کاربرد الفاظ تلخ و عبوس است؟ بعد وقتی طرف مقابل اعصابش خرد می شود و کمی تند جواب می دهد امثال شما میایید وسط که بله چرا با مهرداد و مزدک تندی کردیم،این نشان از این دارد که شما هم در داوری منصف و خالی از غرض نیستید برای اینکه اگر بی غرض بودید فقط به یکطرف ماجرا نمی توپیدید،اگر بی ادبی و درشت گوئی و درشت خوئی بد است ،که البته بد است و خلاف اخلاق و انسانیت است،این از هرکس صادر شد بد است هرچند دوست من باشد، و اگر ادب و متانت خوب است این از هرکس خوب است هرچند دشمن من،اینها قواعد طلائی اخلاقند،و اگر کسی خلاف این میزانها داوری کرد مبتلا به حب و بغض است،همان که در روایات ما وارد شده که “حبّ الشی یُعمي و يُصم”يعني محبت انسان به يك چیز یا به یک شخص او را نسبت به عیوب آن کر و کور می کند،عکس این گزاره هم بهمین برهان صادق است یعنی می شود گفت :بغض الشی هم یعمی و یصم،یعنی دشمنی با یک شی یا با یک شخص هم انسان را از دیدن خوبیهای او و درستی های او کر و کور می کند،پس “حبّ” و “بغض”دو حجاب و پرده ای هستند که مشکل ساز برای ارزیابی انسانها هستند ،البته این گرفتاری گرفتاری عمومی است و من نمی خواهم بگویم بنده کمترین از این منزه هستم،ولی فکر می کنم هرکس می تواند با مراقبت و محاسبه نفس اینرا کاهش دهد و خود را کنترل کند ،بنابر این شما اگر واقعا از بی ادبی و خروج از اخلاق انسانی و توهین به انسانها متنفر هستید راهش این است که هرجا چنین رویکردی را از کسی دیدید در برابر آن موضع بگیرید چه برابر کسی که او را دوست می پندارید و چه برابر کسی که او را دشمن و مخالف خود می پندارید.محق بودن در بحث ها هم به پندار من و شما نیست،در این فضای عمومی اگر کسی سخنی دارد آنرا در قالب درست و منطقی مطرح می کند و دیگران نقد می کنند و نظر می دهند و قضاوت و داوری هم بر ناظران فعلی و ناظران همه تاریخ است پس کسی نمی تواند مدعی باشد که من بر حق مطلق هستم ،اما هرکس آزاد است بدون تلاش برای توهین به دیگری سخنی را که درست می پندارد مستدل بیان کند.راه درست این است نه طعن و لعن و تمسخر و ریشخند و تلخ گوئی و عصبیت.
فرمانده/* کل/* سپاه/*: هستههای مقاومت در کشورهای منطقه ایجاده شده.
مش قاسم: پرده رو کنار زد. حالا فهمیدین چرا عربستان سعودی حرف از هیتلر منطقه میزنه، چرا آمریکاییها میگن هر جا نگاه میکنیم دستهای اینا رو میبینیم، چرا فرانسه چرخید، چرا آلمان چرخید، چرا دائم حرف از جنگ و جداله؟ ای منقلابیون ۵۷ شرمتان باد که یه کشور ثروتمند و پر قدرت رو تبدیل کردین به به یه کشور فقیر و جنگ زا.
/*: ک
داش محمد سلام ،بازم که فصل الخطاب نوشتین، زنده باشی داشم اما اینو هم بگم که ما ملت لیاقت اینهمه فداکاری رو نداریم. چن بار گفتمو بازم میگم ملت حربا صفته و هربار به اقتضا رنگ عوض میکنه، خودتو فدای این ناشکرا نکن.
سلام بر ناظران گرامی
خواندن مقاله زیر را به دوستان توصیه می کنم.به نظر بنده خواندنش برای دانستن گوشه ای از سیر اتفاقات رخ داده در ایران دوران پهلوی بد نباشد.
http://kalej.net/صادق-هدایت-و-اسلامگرایی-در-ایران-دهه/
پاینده و پیروز باشید
آقای نوریزاد! ارزش مخالفان جمهوری اسلامی به راستی و درستی است؛ ف. م. سخن
http://news.gooya.com/2017/11/post-9573.php
http://kadivar.com/?p=16276
آن مسائل بالاتر!
اختیارات ولی فقیه همان اختیارات خداوند است، ۱ آذر ۱۳۹۶
دو ماه قبل وقتی دادستان خراسان رضوی گفت «اختیارات دادستان از اختیارات خداوند متعال به اندازه بند انگشت کمتر است» به طنز نوشتم: «اگر اختیارات ولایت مطلقه فقیه و ولی امر مسلمین جهان را بر همین قیاس در نظر بگیریم اختیارات ایشان نمیتواند کمتر از اختیارات خداوند باشد! اصلا جای چانه زدن هم ندارد! یعنی اختیارات مقام معظم رهبری همان اختیارات خداوند است، روی زمین.» (یک بند انگشت کمتر از اختیارت خداوند! ۶ مهر ۱۳۹۶)
دوستی نادیده نشانی اظهارنظری از آقای خمینی به نقل مرحوم حسین راستی کاشانی را برایم فرستاد که مضمون آن این بود که «حدود اختیارات ولی فقیه همان حدود اختیارات خداوند تبارک و تعالی است». باور نکردم. منبع معرفی شده را پیدا کردم. دیدم صحت دارد! و مطابق این مدرک به نظر بنیانگذار جمهوری اسلامی اختیارات ولی فقیه – به جِدّ، نه به طنز – همان اختیارات خداوند است.
درود بر نوریزاد بزرگ
جناب نوریزاد بزرگ خداوند بزرگ را شاکرم که دشمنان شما انقدر حقیر و کوچک هستند که با الفاظی که نشاندهنده وسعت تفکرشان و در حد لیاقت خودشان میباشد شما را مورد خطاب قرار میدهند
و شما انقدر سعه صدر دارید که عیننا مطالبشان را بی کم و کاست انتشار میدهید که بفهمند نوریزاد منصور زمان خویش است و اناالحق گویان مطالب دشمن و دوست در تفکر و ارمان و مسیرش که ختم به حق و حقیقت است خللی وارد نمیکند
فقط از دشمنان نوریزاد یک سوال دارم ایا در میان شما یکنفر فقط یکنفر هست که وسعت نفرت مردم ایران از شما را در صفحات اجتماعی که همگان ببینند منتشر کند
انقدر شهامت دارید که برای یکبار هم که شده بتوانید با واقعیت مواجه شوید و بفهمید منفور ترین ادمهای زمان خویش هستید
انقدر شرف دارید که که یکبار چشمتان را به حقیقت باز کنید و اتفاقاتی که در اطرافتان میافتد را به چشم عقل ببینید و بفهمید مردم ایران برای اینکه نفرت خودشان را از شما نشان بدهند و به شما بگویند بی ارزشتر از ان هستید که حتی یک پتوی ناقابل را به شما بسپارند تا به زلزله زدگان برسانید
البته شماهایی که دنیا را با تفکرات پلیدتان به لجن کشیده اید انقدر نادان نیستید که متوجه رفتار نفرت امیز مردم ایران نسبت به خودتان نشوید اما هیهات که دل کندن از ساندیس و پست و مقام و دزدی و اختلاس های بزرگ و لذت چنگ انداختن بر اموال ملت ایران برایتان انقدر شیرین است که سرتان را زیر برف کرده اید و قلبهایتان انقدر تیره شده که در باطن به یوم الحساب یقین ندارید و تقیه پیشه کرده اید و در خیال خویش مقلد کسانی هستید که فکر میکنید خداوند انقدر کوچک است که به بهانه مقد فلان و بهمان بودن از چنگال عدالت الهی خواهید رست اما هیهات که ذهی خیال باطل
۶۶۶۶ایه قران و چهارده معصوم و هزاران هزار انسان درستکار سرگذشتشان باعث روشنی راهتان نشده و نمیشود چون در مقامی هستید که دل کندن از مال و جیفه دنیا که شما ها بران چنگ انداخته اید انقدر سخت است که پرده تیره ای بر قلوبتان کشیده که توفیق دیدن حق از باطل را از شما گرفته ، انقدر غرق در پست و مقام دنیا شده اید که نمیخواهید بفهمید که نوریزاد اگر میخواست میتوانست الان در جایی باشد که بسیاری از شما ساندیس خورها ارزوی در بانی درب انجا را داشتید
اما به خیال باطل خودتان با توهین و بی احترامی دین خود را ادا کرده اید و فردا سهم بیشتری از غارت و چپاول اموال بیت المال به شما خواهد رسید
شماها هر چقدر زور بزنید به پست و مقامی که احمدی نژاد و یارانش رسیدند نخواهید رسید هشت سال خزانه مملکت را چپاول کردند و هزاران مدرک از جنایات و خیانتهای اربابان شما به دست اوردند که بعدها کسی نتواند متعرض انها بشود و هر روز با دلقک بازی و مظلوم نمایی و دروغ پردازی و شارلاتان بازی میخواند ملتی را فریب دهند که بزرگترین افتخارات تاریخ را رقم زده اند !
از گذشته برادران دزد و متقلب و منفور و فراری و مقتول به دست امثال خودتان درس عبرت بگیرید
دنیا با همه خوبی و بدی روزی به پایان خواهد رسید
دوست دارید در جرگه کورش بزرگ و داریوش و یعقوب لیث صفاری و کریم خان و نادر و امیر کبیر و مصدق و باکری و همت و علی دایی و نوریزاد و جواد خیابانی باشید
یا در صف ضحاک و اقا محمد خان و احمدی نژاد و خاوری
تصمیم با خودتان است من انچه شرط بلاغت بود با شما غاصبان دین و ایین و اموال ملت ایران گفتم خواه پند گیرید خواه ملال
ارزوی سلامتی از درگاه خداوند تبارک و تعالی دارم برای برادر بزرگوارمان نوریزاد عزیز
با درود خدمت شما جناب نوريزاد عزيز
بنده نامه ٣٩ شمارو هم خوندم هم با صداى مخملى شما شنيدم
پيشنهاد بنده به شما
اين مردم ارزش اين همه فداكارى و از خودگذشتگى شما رو ندارن
اينان در تاريخ به كرات به خادمانشان پشت كردن و خود را مثل كبك سر در برف كردن
خودتون رو به خطر نيندازين
كاش اين حجم از آگاهى براى اعراب ١٤٠٠ سال پيش بيان ميشد خيلى بهتر از ما ايرانيان بودن
از ايران و ايرانى فقط اسم به جا مانده نه رسم
درنهايت خدايى را شاكرم كه شهامت از او جاريست و به خاصان خود هديه ميدهد
ممنون از شما و شهامت شما
سلام ودرود بر شما ،جناب نوريزاد،من به عنوان مالك وسهامدارمنابع نفت وگاز از حكومت جمهوري اسلامي شاكي هستم ، چهل سال منابعي كه متعلق به من بوده وهست به حراج گذاردند وبين شركاي دزد خود تقسيم كردندوما درحسرت زندگي باترس دم برنياورديم ، امروز نفت مارا باشتر تعويض ميكنند، تحقق شعار موتور به شتر ، احتمالاً به زودي تعويض پرايد وشتر و به جاي نوشابه هاي حرام ادرار شتر به خوردمان خواهندداد،
عربستان وايران چه راحت جاي خودراعوض كردند؟
اعراب درحال رفورمند وا درحال رفتن به جايگاه اجداد اخوندها .
واي برمن نادان كه چهل سال ازظلم دريوزگان وديوانگان سكوت كردم وستم اين جاهلان را تحمل كردم .
به اميد ازادي ملت از بند حكام فاسدوفاسق .
از بدو پيدايش انسان بر روي كره ي زمين تا كنون تخمين زده ميشود چهل ميليارد نفر شانس زندگي كردن داشته اند، اما تاريخ تنها تعداد اندكي را به ياد دارد.
انسانهاي ازاده اي چون زاپاتا و مارتين لوتركينگ و نهرو و گاندي و دانشمنداني چون انيشتين و خيام وبرادران رايت و اديسون …وفيلسوفاني چون ارسطو و افلاطون و بوعلي سينا وفارابي وهگل و ماركس و…
پيامبراني چون محمد و عيسي و موسي و زرتشت و ابراهيم و…
و شهيداني چون حسين ووفاداراني چون ياران حسين
و سفاكاني چون چنگيز و اقا محمد خان و…وحاكمان مستبد بيشمار
براستي ما در كدام جايگاه قرار داريم؟ ايا در صف بيشمار مستضعفين هستيم كه هيچ اراده اي براي تغيير وضع موجود ندارند كه از سوي خداوند مورد شماتت قرار ميگيرند( كه مگر زمين خدا فراخ نبود؟ براي هجرت) ياانسان هاي بي مسئو ليتي كه جز خور و خواب واستراحت هدفي ندارند؟
ايا هيچ انديشيده ايم كه چه رسالتي بر دوش داريم؟
ايا ما فرصت انسان مسئول بودن را داشته ايم و نيستيم؟
ايا دركي از عدل وظلم داريم و بي تفاوت نشسته ايم؟
ايا براي خود احترام انسان بودن را قائليم؟
ايا در اين رهگذر عمر كوتاه خود توشه اي براي اخرت اندوخته ايم؟كه به نظرمن باقي ماندن نام نيك همان اخرت است.
و هزاران اياي ديگر كه در رديف ارزش هاي انساني قرار دارند.
اما شما برادر در اين برهه از تاريخ ايران زمين كه به گونه اي دهشتناك اسير چنگالهاي خونريز استحمارواستبدادديني گشته است رسالت انساني خود را انجام ميدهيد. اگر در همين مسير باشيد مجاهد في سبيل الله و اگر خونتان ريخته شودشهيد راه حقيقت كه طبق وعده ي الهي همواره زنده و روزي خور نزد الله هستيد.
پيروز باشيد وجاويد
همان گونه که مشت بسته
قادر به دریافت هدیه نیست به همان ترتیب هم اندیشه و ذهن بسته نمی تواند هیچ درسی را بیاموزد…
مردم مذهبی مردمی هستند پاسیو که قدرتی را مسئول دنیا می دانند، بنا بر درجه مذهب خود دستی را در دنیا دخیل می دانند و خود را بیشتر و بیشتر از مسئولیت واقعی دنیا (نه بردگی ادیان) تبرئه می کنند. به همین علت است که در کشورهای مذهبی پیشرفت ها کُند است چرا که جدای آنکه دنیا برای افراد مذهبی ارزش پایینی دارد (بخاطر ایده ی دنیای پس از مرگ) این افراد خود را مسئول نمی دانند که دنیای بهتری بسازند. از دید آنها دنیا زمینه ی امتحان است و زندگی اصلی بعد از مرگ تازه شروع می شود.
من فجایع زیادی را تا به امروز در اینترنت خوانده ام و همیشه کامنت های زیر این پست ها را می خوانم، از زلزله ی بم گرفته تا سقوط هواپیما، تا اسید پاشی ها و اعدام ها هر وقت کامنت های زیر این پست ها را می خوانم اکثر کامنت ها چیزی هستند توی این حدود:
خدا رحمتش کنه
خدا لعنتشون کنه
خدا همتون رو توی جهنم بسوزونه
خدا سرتون در بیاره
خدا روحش را شاد کنه
خدا عاقبت به خیرمون کنه
خدا خودش همه چیز رو درست کنه
خدا بیامرزدش
خدا به مادرش صبر بده
خدا کجایی؟
چه چیزی توی اکثر کامنت های ایرانی ها در زیر این پست ها مشترکه؟ اینکه مسئول یک شخص دیگری است نه ماها، شخصی که قدرتی دارد و قادر است کاری کند و شاید خودش صلاح همه چیز را می داند. اینکه ما می توانیم با تنبلی و دست روی دست گذاشتن و با آسمان حرف زدن تغییری ایجاد کنیم.
خوب حدس بزن چی؟ هیچ تغییری ایجاد نمی شود، با میلیارد ها حرف و کامنت اینگونه، خدای خیالی شما دلش به رحم نمی آید. شما فقط برای تخلیه عذاب وجدانتان اینچنین می کنید وگرنه که اگر ما مسئول نباشیم، اگر مشکلات را خودمان حل نکنیم، تمامی این دعاها و فریاد زدن ها بیهوده است.
در ضمن در دانشگاه هاروارد برای بیماران تست علمی دعا کردن انجام دادند، برای گروهی از بیماران دعا کردند و برای گروهی نکردند، به دسته ای گفتند و به دسته ای نگفتند و بعد نتایج را با هم مقایسه کردند. جواب تمام این آزمایش منفی بود و دعا هیچ تاثیری حتی به اندازه ی سر سوزنی در نتیجه ی دنیا ندارد و دستی در دنیا دخیل نیست.
درود بر آقای نوزیزاد؛الان طبق هرساعت داشتم کانال شمارو چک میکردم که شخص به شما گفته که حنای شما رنگی نداره اولا میخواستم بگم که حنای شما بد جوری سرخی داره پیش ما دوماّ من دیدم که بعضی ها میگن که شما هم از خود اینها هستین کارهای احمقانه زیادی از اینها من دیدم که خیلی خنده داره ولی این چه خودی هست که میگه ملت رای ندین ولایت فقیه قاتل وغارتگرهست ومجتبی دزد هست آقای نوریزاد میترسم بمیرم ولی شرمنده گی این افرادیکه به خامنه ای میگن فرزانه در اون روز ببینم تا ببینیم بازهم میگن فرزانه ؟؟ما خیلی دوستت داریم باورکن امیدواریم برق نگیرت تصادف هم نکنی خودکشی هم نکنی از اونهایی که بلا به نسبت بعضی هادرزندان خوردن نخوری استخر هم که اصلا نری چون بد جوری نیاز بهت داریم
با درود به جناب نعمت گرامی , همه میدانیم که برادران فدایی نظام ولایت بیکار نیستند و شبانه روز تلاش میکنند تا مبادا سرنگون شود . کارشان فقط اسید پاشی و شکنجه دادن و زندانی کردن و چماق کشی و پرونده سازی و دیگر پلیدی ها نیست . در مورد نوریزاد فعلا به همین تخریب حیثیت این عزیز و ایجاد تردید در دوستداران ایشان اکتفاء کرده اند . آ ن ها را به حال خودشان بگذارید تا هر چه میخواهند بگویند و اهمیت ندهید . از این ها گذشته ما حتی دوست میداریم همه ماموران آقا را که افشاء میکنند پلیدی های نظام را و بانیان این فساد ها را . اگر خود آقا هم این کار را بکند ما باز استقبال میکنیم و به او درود میگوییم . همین حالا دار و دسته احمدی نژاد هم به حرف آمده اند . ما این را هم ارج مینهیم و به آنها , که خود از جمله فاسد ترین ها هستند , هم درود میفرستیم و از آنچه که حالا میگویند هم حمایت میکنیم تا پس از جمع شدن بساط استبداد به حساب همه درست رسیدگی کنیم .
باسلام خدمت دوست عزیزم جناب دکتر نوری زاد. گرامی نماد استقامت مردم ایران. این آقایان مغز فندقی فکر میکنند در سوریه پیروز شدند. به نظر شما آیا کشوری پیروز شده که بدون کمترین هزینه یکی از دشمنانش کاملا از بین ببره ویکی دیگر. کاملا ضعیف ودرمانده کنه یکی از نظریه پردازان اعلام کرده بود برای رسیدن به ایران باید اول دستهای اورا قطع کرد. دستهای او یکی از متحدان اصلی اویعنی سوریه. حزب الله وحماس. وعراق. کشورهای غربی خواب نیستند کشور عربستان بی دلیل فرش قرمز برای آمریکا پهن نمیکنه. آمریکا. تنها بانابودی این حکومت. باایران رابطه برقرار خواهد کرد وتحریمهارا لغو خواهد کرد اونها. انفجار پایگاه نظامی خود در لبنان وظهران عربستان وحمایت از بن لادن. در انفجار برجهای دوقولو یادشون نرفته. از همه مهمتر. مردم ایران سالهاست که فهمیدند. هدف از تشکیل جمهوری اسلامی در کشور تنها قدرت وغارت بوده وهست. وضمن اینکه باتمام مشکلاتی که برای مردم بوجود آوردند توان اداره کشور ندارند. ضمن اینکه هیچ کارنامه موفقی در طی این سی ونه ساله نداشتند این زلزله در غرب کشور خیلی چیزهارو نمایان کرد. خانه های مسکن مهر. وقتی تخریب شد وداخل ستونها نمایان شد. داخل این ستونها. از مواد خالص نبود داخل پر از نخاله. مواد زاید بود. پر از تقلب وفریب ودروغ این دقیقا . واقعیتی بود که مدیریت. ونا کار آمدی چنین سیستمی در کشور را برای مردم ایران آشکار کرد. این دقیقا ستونهای این حکومت بود. که نمایان شد ای یک واقعیت انکار ناپذیره ومردم ایران باوردارند. به امید پیروری ملت ایران درود برشما
استاد سلام
من گاهی دیدم بعضی افراد از شما با شک و تردید می پرسند چرا حکومت شما رو نمی گیره؟
من می خواستم بهتون پیشنهاد بدم که بهشون بگین:
شما باید برید از حکومت بپرسید که چرا منو نمی گیره نه اینکه از من این رو بپرسید!
همین!
سلام بابا نوریزادِ جونِ عزیزم
خوب هستین ان شاء الله؟
امید وارم که باشین
تولدتون پیشاپیش مبارک پدر عزیزم ❤️
از خدا میخوام بهتون بازم عمر باعزززت بده
اونقدی بهتون عمربده که باشین و روزای قشنگی رو که توی ذهن ما ترسیم کردین به چشم خودتون ببینین
آمییییییییییین
در پناه یگانه ذاتِ لایتناهیِ کائنات باشید
یه جایی دیدم متولد آذر ماه هستین ولی به روز دقیقش اطمینان نداشتم!
نمیدونستم چطوری تبریک بگم تولدتونو و چی بعنوان کادو بدم…
خییییلی فکر کردم بهش!
راستش من همیشه شما رو تنومند دیدم،همیشه استوار
به نظرم اگه شما یه شئ بودین باید یه درخت میبودین
درختی که اتفاقا داره اکسیژن هوای این روزای ما رو تامین میکنه
تصمیم گرفتم براتون یه درخت بکشم و بفرستم
بعنوان کادوی تولدتون!
کاش آدرستونو داشتم که اصل نقاشی مو میفرستادم
ولی همین راه ارتباطی هم که گذاشتین یه دنیااااس
البته تصمیم اینکه واسه یه نقاشِ به تمام معنا ، نقاشی فرستاد واقعا جرأت میخواست ولی خب،از شما یاد گرفتم آدم جسوری باشم
درختی ریشه دار که در او جنگلی پر اززندگی است.
جناب نوری زاد به داستانی که ظاهرا از عبید زاکانی است برخوردم تقدیم به این نوشته نازنین شما:
يك نفر در زمستان وارد دهی شد و توی برف دنبال منزلی می گشت ولی غريب بود و مردم هم غريبه توی خانههاشان راه نمیدادند .
همينجور كه توی كوچههای روستا می گشت ديد مردم به يك خانه زياد رفت و آمد می كنند . از کسی پرسيد ، اينجا چه خبره ؟
گفت زنی درد زايمان دارد و سه روزه پيچ و تاب ميخوره و تقلا ميكنه ولی نمیزاد . ما دنبال دعا نويس
می گرديم از بخت بد دعانويس هم گير نمياريم .
مرد تا اين حرف را شنيد گفت : بابا دعانويس را خدا براتون رسونده ، من بلدم، هزار جور دعا ميدونم .
فورا مرد مسافر را با عزت فراوان وارد كردند و خرش را به طويله بردند ، خودش را هم زير كرسی نشاندند ، بعد قلم و كاغذ آوردند تا دعا بنويسد . مرد روی کاغد چیزهایی نوشت و به آنها گفت :
اين كاغذ را در آب بشوريد و آب آنرا بدهید زائو بخورد . از قضا تا آب دعا را به زائو دادند زائيد و بچه صحيح و سالم به دنيا آمد .
از طرفی کلی پول و غذا به او دادند و بعد از چند روز که هوا خوب شد راهیش کردند .
بعد از رفتنش یکی از دهاتی ها کاغذ دعا را که کناری گذاشته بودند برداشت و خواند دید نوشته :
خودم بجا ، خرم بجا ، ميخوای بزا ، ميخوای نزا . . . .
در شهر هرت
بعد از سوریه، آقایان سینه چاک یمن شده اند.
پوتین در روز صد سالگی انقلاب کبیر روسیه تاسف خورد که قدرت بزرگ روسیه تزاری با انقلاب سرخ (که کشورهای اسکاندیناوی وکشورهای بسیاری را در بر می گرفت) از دست رفت.
باید دید برای چه از نظامی چون نظام ایران حمایت می کند؟
نظام ولایتی فقها، بی خودسینه چاک یمن نیست. هدف نظام تسلط برتنگه آبی در خلیج عدن است . وسعت مرزهای آبی یمن ۲۴۰۰ کیلومتر است.تنگه باب المندب ، دریای سرخ را با اقیانوس هند پیوند می دهد و از طرفی یمن را به قاره آفریقا نزدیک کرده است و از لحاظ سوق الجیشی برای کشتی ها ی باربری و نفتی مهم است ودر خوابهای شیعه گستری نظام نقش بسزایی دارد.
از طرفی یمن بخاطر ضعف قدرت حاکم سیاسی مرکزی محیطی مناسب برای ناارامی در منطقه و تهدید عربستان از طرف گروههای تروریستی شیعی است .
بدینگونه، روسیه از گروههای تروریستی حامی نظام ولایت بیشترین سود را می برد ، یعنی اعمال فشار و تضعیف کردن آمریکا و حامیانش در منطقه و پیشبرد خواب و خیال خود، یعنی قدرتمند تر شدن است،البته ،با کمک نوکران سپاهی اش.
مورد توجه سید مرتضی و سایر آخوندای بی درد.
وضعیت زلزله زده ها بعد از بارش باران:
https://www.facebook.com/RazmeFadaee/videos/10214542708146524
گر حکم شود که مست گیرند/ درشهر هرآنکه هست گیرند:
https://www.facebook.com/humanhamid.hoshangi/videos/1454968617955009
دزدا برای همدیگه خط و نشون میکشند.
سلام آقای نوریزاد،
من برای ساکنین خانههای مهر پیشنهادی دارم. هیات مدیره های این مجتمعها جمع بشن، و از این شرکتهای مهندسی ساختمانی بیارن و این خونهها رو نظارت کنند، اگر درست بود که پول بانک رو پرداخت کنند، و اگر اشکالی داشت، پول بانک رو ندن، و بابت تعمیرات استفاده کنند، لازم شد وکیل برای خودشون بگیرند.
یک : چقدر ساده بودم
که نفهمیدم
امریکا بخاطر مردمش دسیسه برای کشورهامیکند
روسیه برای قدرتش
عربستان برای چاه نفت (مکه)
اسرائل برای افزایش قدرت یهود و ترس از نابود نشدن دوباره مردمش به ابر قدرتها میچسبد
و ایران( اخوندیسم ) جهان را شیعه میخواهد
خنده دار است تو به فکر کوروشی . هزاران فردوسی هم جلودارش نیست
استاد گرامی با درود ، بلاخره مشخص شد اون خیری که ده میلیارد تومان به زلزله زدگان کرمانشاه کمک کرد کی بود . و علتش رو فهمیدیم که چرا صدا و سیما این خبر رو خیلی مختصر اونم از زبان وزیر مسکن اعلام کرد. او کسی نیست جز شهبانو فرح پهلوی .
استاد گرامی برای من سوالی پیش امده که اگر جوابم یدهید مثل همیشه شرمنده ات میشوم . ما مردم ایران با این خانواده بد رفتاری کردیم چرا او در این برهه از زمان به زلزله زده ها کمک کرد در حالی که دزدان نظام از جمله خاوری در خارج از کشور بگیر تا … در ایران که با انها بهترین رفتارها را داشتیم کمکی نکردند .
ناگفته نماند که من فکر میکردم این پول خود مردم ایران است که با خود برده و حالا به مردم برگردانده ولی وقتی که تحقیق کردم دیدم طرفدارانش در خارج از کشور به حسابش پول میریزند . و پولهایی که این خانواده با خود برده اند 65میلیون دلار بوده که با تقسیم به 6نفر عضو خانواده کمتر از 11میلیون دلار میشود که در این 40سال چیزی نمیماند .
—————–
درود دوست گرامی
خانواده ی شاه – همسر و فرزندانش – به گمان من در هیچ ظلمی و فسادی شریک نبوده اند. کارهای درستی که همسر شاه پی ریزی کرده اکنون نیز از ضروریات است و استفاده می شود چه جور. شخص همسر شاه، به گمان من، از هزار هزار آیت الله و طلبه و روحانی چاکر مسلک و حتی شخص رهبر – که جز خسارت برای این کشور نداشته اند- کارساز تر و ایرانی تر و مفید تر و انسان تر بوده و است. اینها را نه از این روی که گرایشی به نظام سلطنتی و به این خانواده دارم می گویم، نخیر، بل انصاف مرا به بازگفتِ این سخن وا می دارد.
با احترام
.
http://shayeaat.ir/post/1039
—-
http://www.farsnews.com/13960903000826
—-
http://wikihoax.org/%DA%A9%D9%85%DA%A9-%DB%B1%DB%B0-%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%AD-%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%84%D8%B2%D9%84%D9%87-%D8%B2%D8%AF%DA%AF%D8%A7/
—-
http://www.shahrekhabar.com/analysis/151161444078738
—-
1- يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ .الحجرات/6
اى كسانى كه ايمان آورده ايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد، نيك وارسى كنيد، مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد،] از آنچه كرده ايد پشيمان شويد.
2-اگر ایشان بعنوان یک ایرانی به هم میهنان مصیبت دیده خود در ایران کمک کرده بود قطعا عمل نیکی از خود بجای گذاشته بود،اما باید نیک تامّل کرد که سلطنت طلبان و پیروان شاهیسم چگونه در کمین اند تا از هر آب گل آلودی ماهی بگیرند.
الا ای سید مرتضای واعظ غیر متعظ، بما بگو در طول همین یکی دو هفته چه عمل نیکی برای هموطنان مصیبت زده و زلزله زده های کرمانشاه انجام داده ای و چه کار نیکی برای آنها از تو سر زده؟ ///
جناب ایت الله اسید مرتضی من اماده ام بر اساس ایات همین کتاب قرانت که ///محمد عرب او فرستاده از جانب خدا میدانست ثابت کنم که نه تنها فرح پهلوی ادم فاسقی نیست بلکه سگ او شرف دارد به /////////////////////////////؛ من به خدای بزرک هستی ایمان دارم ضمن اینکه قران ////////////////////////////////////خیلی راحت میشود توسط ان ثابت کرد اسید مرتضی مرتد است
شما که از لحن و ادبیاتی که اختیار کرده اید و منجر به سانسور شدن برخی الفاظ شما شده است روشن است که چگونه می توانید با استناد به قرآن کریم اثبات ارتداد بنده را کنید یا ثابت کنید که فرح پهلوی فاسقه نیست،اما من توضیحا عرض کنم که استشهاد من به آن آیه شریفه برای اثبات فسق کسی نبود نه فسق کامنت گذار اول (ایران دوست) و نه فسق فرح پهلوی،بلکه مقصود من توجه بمفاد آیه شریفه بود که می گوید نمی توان به هر گزاره خبری ترتیب اثر داد یا مضمون آنرا بدون بینه و برهان مسلّم فرض کرد،البته فسق و ارتداد در مبانی دینی اعم از قرآن و روایات اولیاء اسلام تعریف دارد و نمی توان بطور سلیقه ای کسی را فاسق یا مرتد دانست یا کسی را بسلیقه از فسق و ارتداد مبرّا دانست که این بحث جای دیگری دارد البته شما چون این بار با این نام (جعفر نوبخت) اقدام به طعن،و تهمت و تحدّی کردی،من آماده هستم ذیل همین نام و عنوانی که برای خودنمائی و اظهار وجود اختیار کنی در باب مفاهیم کلی فسق و ارتداد از دید کتاب و سنت گفتگو کنیم و همینطور در باب چرائی تطبیق یا عدم تطبیق این عناوین بر مصادیق خارجی.
اما در باب اصل موضوع (اینکه خانم فرح پهلوی کمکی بمبلغ ده میلیارد تومان به هم وطنان زلزله زده کرده یا نکرده) همانطور که قبلا اشاره شد و چند لینک خبری از باب نمونه ذکر شد عرض شد که ثبوت و اثبات یک مدعا یا امر حادث بحکم عقل و روش عقلاء نیازمند به بینه و دلیل معتبر بر حدوث است،اینکه ایشان کمک کرده باشند امری محال یا مستحیل نیست،لکن بحث این بود که شایعه ای در فضای مجازی منتشر شد مبنی بر اینکه ایشان خیّری بوده است که چنین کرده است،ایجا هم روش عقلاء و هم حکم قرآن و مبانی دینی این است که تا موضوعی بدلیل روشن احراز و اثبات نشده نمی شود آنرا با شایعه یا لفّاظی یا سخنان فاقد دلیل پذیرفت،عرض بنده این بود که نه هیچ بنگاه خبری معتبری چنین چیزی گزارش کرده است نه خود شخص در خروجی های خبری خود چنین چیزی ادعا کرده است،و نه مسئولان کشور چنین چیزی را تایید کرده اند ،چون بقاعده اگر چنین مبلغ کلانی بنا باشد وارد مرزهای جمهوری اسلامی ایران شود و در آن مناطق هزینه شود باید دیگران از انتقال آن باخبر شوند ،یا فرضا اگر کسی یا کسانی در داخل کشور وکالت و تولیت این امر را در اختیار بگیرند طبیعی است که واریز یا هزینه کرد این مبلغ بلحاظ ورودی و خروجی آن مورد نظارت و اشراف خواهد بود،بنابر این در اینجا ما هستیم و یک شایعه و ادعای اثبات نشده،اینکه دوستداران سلطنت یا خانواده سلطنتی مایل باشند روی مذاق و گرایش خویش چنین ادعا کنند که “مشخص شد” خوب طبیعی است که این سوال عقلائی متوجه آنهاست که شما که می گویید “مشخص شد”بگویید و توضیح دهید از کجا چنین چیزی مشخص شد؟ آیا اینکه صرفا خبری یا شایعه ای باقتضای پیشرفت ها و سرعت رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی در حجم وسیعی منتشر شد صرف انتشار در این فضا و تکثیر آن از سوی کاربران دلیل پذیرش مفاد چنین خبری است؟ اینجا بود که بنده اشاره کردم که قرآن کریم می گوید هرکس هر خبری نزد شما آورد بدون تبیّن و تثبّت آنرا نپذیرید،و این روش البته روش عقلاء نیز هست که بهر خبری ترتیب اثر نمی دهند و پذیرش مفاد یک گزاره خبری عقلا و عقلائیا متوقف بر وثوق به مخبر و خبر دهنده و قرائن داخلی و خارجی صدق مفاد خبر است و در این جهت یک امر اثبات نشده نیازمند جدال های لفظی و برخی خودنمائی ها نیست،زیرا چنانکه مرحوم شیخ الرئیس ابوعلی سینا فرموده است :هرکس سخنی را بدون دلیل نفی یا اثبات کند از فطرت انسانی خویش خارج شده است.
حال فارغ از اصل بحث کمک یا عدم کمک فرح پهلوی، شما (جعفر نوبخت فعلی!) که در اینجا دو ادعا کردید اگر در ادعای خویش جازم هستید لطف کنید با همین نام ایندو گزاره ادعایی را اثبات کنید :1- فرح پهلوی ادم فاسقی نیست بلکه سگ او شرف دارد به ////////////////.
2-من به خدای بزرک هستی ایمان دارم ضمن اینکه قران ////////////////////////////////////خیلی راحت میشود توسط ان ثابت کرد اسید مرتضی مرتد است.
من آماده استماع استدلال های جناب جعفر نوبخت هستم،میکروفون یا محل کامنت نویسی در این سایت در اختیار شما!
جناب اسید مرتضی بنده نه اسمم مستعار است و نه خارج از ایران هستم و نه سلطنت طلب اگر تا کنون مطلبی در این سایت نوشته ام با همین نام واقعی بوده و اگر گفته ام با استناد به ایات قران میشود شما را مرتد نامید سخن گزافی نگفته ام ؛ در طول تاریخ چه تعداد انسان بوسیله همین ایات مرتد و از صحنه هذف شدند ؟راه دور نرویم در همین ۳۸ سال گذشته چند تا ایت الله با حکم همین قران حذف شدند؟ تمام حرف من این است که این کتاب قیچی دو سر است. داعش به استناد قران فرمان قتل میدهد خمینی هم همینطور ؛ یزید با استناد به قران حسین را خارج از دین میداند و همینطور حسین یزید را.
جناب جعفر آقا،من نه گفتم شما خارج کشورید،نه گفتم شما سلطنت طلبید بلکه اشاره من به آورنده خبر مربوط به فرح بود،من دائم این سایت را می بینم تاجایی که بیاد دارم با این نام برخورد نکرده بودم و مطلبی تحت این نام ندیده بودم،حال اسم مهم نیست مدعا مهم است،من گفتم مبادا اسم عوض کنید،شما با همین اسم مدعایتان را اثبات کنید،کاری هم به استنادات داعش و دیگران نداریم،اینجا بحث از ادعا و استناد شماست،استناد نیازمند استدلال و اثبات است نه ادعا و از این شاخه به آن شاخه پریدن،ضمنا شما هم که مثل مهرداد این سایت یکجا کلمه “حذف” را درست می نویسید و یکجا بغلط می نویسید “هذف”! می خواهید این نام را هم بزنیم بحساب مهرداد متلوّن این سایت؟!
حالا اینطوری و با این فارسی نویسی های متناقض و مغلوط می خواهید استناد به کتاب و سنت کنید؟!
اخوند جان چطوری میشود با تو که یک اشتباه تایپی را مضکحه دست میکنی بحث کرد من به این نتیجه رسیده ام که اصلا دوستان در این چرا بحث میکنند
لطفا از ادب خالی نشوید و جا خالی هم ندهید ،کامنت اول شما این بود:
Jafar nobahkt
10:34 ق.ظ / نوامبر 27, 2017
جناب ایت الله اسید مرتضی من اماده ام بر اساس ایات همین کتاب قرانت که ///محمد عرب او فرستاده از جانب خدا میدانست ثابت کنم که نه تنها فرح پهلوی ادم فاسقی نیست بلکه سگ او شرف دارد به /////////////////////////////؛ من به خدای بزرک هستی ایمان دارم ضمن اینکه قران ////////////////////////////////////خیلی راحت میشود توسط ان ثابت کرد اسید مرتضی مرتد است”.
استاد گرامی با درود ، سپاسگزارم که مانند همیشه … . سپاس
اگر روایت سنتی از اسلام را بپذیریم /// از همان اوایل بنای دشمنی و کینه توزی و دگر اندیش ستیزی و دشمنی را با کسانیکه بر خلاف او می اندیشیدند در مکه گذاشت. مردمان مکه که بخاطر حرمت و پایگاه جد محمد ابوطالب به محمد احترام می گذاشتند تنها انتظارشان نگه داشتن حرمت خدایانشان توسط محمد بود و هیچ کاری به تبلیغ محمد برای الله اش نداشتندو.تنها حرفشان این بود که تو به دین خود ما نیز به دین خود! ولی محمد بدون هیچ ملاحظه ایی به توهین و نفرت پراکنی بر ضد باورهای مکیان همت گماشت. سرانجام چنین دشمنی و کینه توزی بیرون انداختن محمد از مکه بعد از مرگ ابوطالب بود. جالب اینست که ابوطالب خود نیز بت پرست از دنیا رفت و اسلام نیاورد! محمد در مدینه به محض اینکه قدرت گرفت بفکر انتقام و غلبه و تسلط بر مکیان و سایر قبایل عرب در سایر نقاط عربستان افتاد. محمد در این راه ////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////// …فرو نگذاشت. درد و رنج و درماندگی و بی پناهی و بی کسی انسانها برای محمد در این دوران به هیچ گرفته شد و ////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////// (محمد 23 زن را در حرم خود نگه داشت و حتی بعد از مرگش با دادن عنوان ام امت آنها را که اغلب جوان بودند از لذت زندگی محروم کرد)/////////////////////////////////////////
حال دوست گرامی نوریزاد عزیز شما چه توقعی از آخوند //////////////////////////////////// تازه بقدرت رسیده و سوار بر خریت مردم دارید؟درد ایران و ایرانی چیزی جز همین////////////////////////////فرصت طلبان و ابن الوقتها و تفکری که چنین افرادی را پرورش می دهد نیست! تفکر اسلامی مربوط به شتر چران های عرب 1400 سال پیش بوده و در تقابل با پیشرفت و دنیای مدرن است و مایه بدبختی و فلاکت و فقر و فحشا و گدایی و نکبت و رنج و درمانده گی ست. ببین آش چقدر شور است که نواده گان همان عرب 1400 سال پیش(ملک سلمان) به این نتیجه رسیده اند که باید تغییراتی در این رسوبات فکری بوجود بیاورند! ما که نه عربیم و نه قبل از این طاعون عربی بدون تمدن بوده ایم!
—————-
دوست گرامی
شما بجوری مارا مطلع می فرمایید که انگار ما چیزی از اسلام و تاریخ اسلام نمی دانیم. من با این الفاظ درشت و تند و ناسزاگون شما که نمی توانم با این جماعت بختک گون در افتم. من اگر مثل شما در خارج از کشور نیز بودم، هرگز از دایره ی ادب خروج نمی کردم. آموخته ام که: به بت های دیگران سنگ نزنم. من راز پرپر زدن های شما را می دانم. من نیز شاید سوزی عمیقتر – از همین جنسی که شما را می سوزاند – در سینه داشته باشم. اما همین سوز سوزنده، هرگز در اندازه ای نیست که مرا به دشنامخواری و دشنام اندازی وا بدارد. خلاصه بگویم: من با پنبه سر نمی برم بل آنقدر می سابم که همانجا سوراخ شود. در ضمن خیلی وقت مرا می گیری رفیق!!
با احترام
.
نوریزاد گرامی گمان من این نیست که شما اسلام را نمی شناسید بلکه شما بیشتر به همان مثل معروف اسلام خوبست ولی مسلمین برداشت شان از اسلام درست نیست مثل اکثریت مسلمین روی می آورید برای مبرا کردن اسلام از زشتی ها و ناراستی ها. در ضمن انچه را شما هاشور زده اید همان کارهایی است که محمد بعنوان بانی اسلام انجام داده و تاریخ خود مسلمین است. بنابراین اگر ناسزا هم باشد از من نیست. در جایی دیگر هم مرا بعد از متهم کردن به ناسزا و فحاشی خواسته اید که برایتان مدرک بیاورم که شما نگفته اید اسلام بدون آخوند می خواهید! ایا برداشت شما از کامنت من این بوده؟ شما چون کامنت های مرا سلاخی می کنید و روی اسامی افرادیکه من می اورم حساس هستید نمی شود برداشت شما را ارزیابی کرد.ولی من چنین منظوری نداشته ام. چون اصولا دین بدون انگلهایش نمی تواند دین باشد.
انگل کسی است که از میهن خود می گریزد و زیست جانبی کنار غربی ها را بر همراهی و همگامی با هم میهنان خویش ترجیح می دهد و بالاتر از این فضاحت اینکه با وقاحت تمام از مورد تاخت و تاز قرار گرفتن وطنش بوسیله دشمنان آن استقبال می کند،حرف دهانت را بفهم.
/// آخوندهائی هستند که سربار جامعه بوده و شرم و خجالت هم سرشون نمیشه. جناب سید شما هم جز این نیستید و از شخصیت یک انسان عاری. در ضمن شما بسیار هم ترسو تشریف دارین. اسم واقعی شما چیست؟ اسمت را بگو تا دیگه از این من بعد نتونی از ترس تمسخر در و همسایه تو کوچه آفتابی بشی. اسمت چیست آقای با شخصیت؟ اسمت واقعی ات چیست؟ من روزی را تجسم میکنم که مردم کارناوال آخوندای آفتابه به گردن راه انداخته و با ساز و دهل تو شهر بگردونندشون.
من معمولا برای افراد بی هویت که از حداقل های ادب در گفتار و شجاعت در رفتار محروم هستند ارزشی برای پاسخگوئی قائل نیستم،اما اینجا به سخن خود ناشناس بدون هویت استناد می کنم ،می گویم اگر ذکر نام و عنوان حقیقی در یک سایت و در مقام کامنت گذاری معیار شجاعت یا ترس هست چرا خود شما در اینجا حتی از اظهار یک نام مجازی استیحاش دارید؟! لااقل اگر ادعایی می کنید که حاکی از یک گرایش است خودتان به این ادعا و گرایش پایبند باشید یعنی اینکه یک نام (هرچند مجازی و غیر واقعی) اختیار کنید و ذیل آن بر مدعاهای خود اقامه دلیل کنید یا سخنان دیگران را ابطال کنید،چیزی که ما آنرا در نوشته شما نمی یابیم باضافه فقدان ادب کافی در مقام محاوره با همنوع.مضاف بر اینکه ذکر یا عدم ذکر نام چه ارتباطی با انسجام یا درستی و عدم انسجام یا نادرستی مطالب اشخاص دارد؟ شما فرض کنید سید مرتضی نام حقیقی یا مجازی بنده است،لااقل سید مرتضی در اینجا با یک شناسه ثابت بضمیمه یک ایمیل که برای مدیر سایت ارسال شده یک هویت ثابت را ابراز می کند و بر مطالب خود اقامه دلیل کرده چیزی را اثبات می کند یا چیزهایی را نفی می کند و با دیگران گفتگو می کند،در این میان شما در خود تفتیش کنید که آیا سخن و گفت و شنود و احتجاج و نفی و اثبات های شما با اسامی و عناوین اشخاص است یا با محتوای سخنان آنها،فرض کنید اینجا و در جهان خارج اعم از مجازی و حقیقی،سید مرتضی یک هیچ محض است هیچ اندر هیچ،یا هر تصویری که شما از او در خیال خود تصویر می کنید،شما ببینید سخن سید مرتضی و دلیل و بینه های او بر مسائل مطرح شده چیست؟ بفرمایش مولی علی علیه السلام :انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال”نگاه کن و نظر کن به آنچه که گفته می شود نه به کسی که چیزی می گوید،این فرمایش در واقع دعوت به اندیشه است و دعوت به تفکّر و داشتن شخصیت و نقد آراء و انظار نه نقد اشخاص و شخصیت ها،چیزی که شما با طرز نوشتن خود فریاد می زنید که فاقد آن هستید.
یکی از ادعاهای مضحک تاریخی از سوی کسانی که سواد و همّت مطالعه دقیق همان روایت سنتی (؟! تاریخ و سیره زندگی پیامبر اسلام که سنتی و غیر سنتی ندارد!) را هم ندارند :
“و هیچ کاری به تبلیغ محمد برای الله اش نداشتندو.تنها حرفشان این بود که تو به دین خود ما نیز به دین خود! ولی محمد بدون هیچ ملاحظه ایی به توهین و نفرت پراکنی بر ضد باورهای مکیان همت گماشت”!!!!!!!
جناب مزدک! اگر حواست بجاست که چه می نویسی لطف کن برای هر ادعایی که مطرح می کنی شاهد و دلیل دقیق بیاور،و اگر موقع نوشتن حواست بجا نیست و هوایت بجاست پس حواست را جمع کن و بدان که در فضای عمومی انسان های عاقل سخن بدون دلیل را از کسی نمی پذیرند.
اگر همّت مطالعه نداری بگو تا دهها شاهد و دلیل و روایت مستند تاریخی بر خلاف ادعایی که کردی ارائه کنم.
نوری زاد گرامی شما بمن نشان دهید که آنچه خمینی و خامنه ایی و داعش و بوکوحرام و القاعده و …انجام داده انده بر ضد اسلام و دستورات اسلام و سنت محمد است!
دوست گرامی یا خدای شما الله محمد نیست و یا شما اسلام را درک نکرده اید. شما با تکیه بر اسلام حریف آخوند نمی شوید. شما دوست ارجمند با کسانی طرف هستید که در تمام عمر خود جز /// نه هدف و آرزویی را دنبال کرده اند و نه اصولا در بند رهایی از این زندان خرافات و اراجیف هستند.
تا نوروز هست و ساز و دهل ایرانیان زنده اند !
https://www.youtube.com/watch?v=qpQuzUJ2aCg
حسن/* و بشار اسد تلفنی گفتگو کردند: تاکید بر توسعه روابط اقتصادی.
ترجمه: بشار اسد جیبش رو واسه پول ملت ایران گشادتر کرده.
مدیر/* عامل/* سازمان تأمین اجتماعی (شما بخون تامین جیب آخوندها)
اخیرا تیتر تعدادی از رسانهها را میدیدم که نوشته بودند سازمان تأمین اجتماعی ورشکسته است. هیچگونه سازمان بیمه اجتماعی که مبتنی بر سهجانبهگرایی باشد در هیچجای دنیا نمیتواند ورشکسته شود چون مشارکت دولت یک مشارکت تضامنی است.
مش قاسم: به این میگن شیره ملی به سر ملت. خود دولت/* ورشکسته این میاد میگه تضمین من دولت/*ه.
مدیر/* عامل/* سازمان تأمین اجتماعی (شما بخون تامین جیب آخوندها):
مشکلات صندوقها یک چالش بینالمللی است. امروز در فرانسه و کانادا و ایالات متحده هم شاهد این مشکلات هستیم.
ترجمه: خدا وکیلی از این حرف مهمل تر شنیده بودین؟ یارو داره پز میده که ما از جهت مشکلات رسیدیم به فرانسه و کانادا و امریکا! به این میگن مدیر/* عامل/* نمونه اسلامی. حاجی، چرا در کارهای سازندگی و بهبود زندگی ملت به پای فرانسه و کانادا و امریکا نرسیدی؟ واسه اینکه نمیتونی، خانه از پایبست ویران است، کل حکومت/* بضاعت عقلی و دانایی واسه سازندگی نداره. در چاپندگی ردیف اول هستن ولی در سازندگی مثل …(سه نقطه از مش قاسم) تو گل گیر کردن.
/*: ک
اندر گفتهای حاجی آدمکش حکومت اسلامی خوش کوشک: http://news.gooya.com/2017/11/post-9553.php
بخش هایی از جلسه خصوصی سران قوا در حضور آیت الله خامنه ای که را منتشر کرده اند که شنبه اول تیرماه ۷۹ برگزار شد. در این جلسه، سران وقت سه قوه (خاتمی، ناطق نوری و محمد یزدی)، هاشمی رفسنجانی (رئيس وقت مجمع تشخیص)، یونسی (وزیر وقت اطلاعات)، نیازی (رئيس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح) و سه نفر از مسئولان پرونده حضور داشته اند. در بخشی از این جلسه، آیت الله خامنه ای گفته: «به نظرم باید تمام نیرو را روی صادق [مهرداد عالیخانی] متمرکز کنیم … صادق نفوذ کرده است. این نفوذی است. یکی از سررشته هایی که می توانید بروید جلو این آقاست و خیلی مهم است. این تیپ کار که انجام داده، جمع آوری کرده، خانه امن و تشکیل نیرو در آلمان داده، این کار یک سرویس است. برای ما که این کارها را نکرده، پس برای یک سرویس کرده که باید بگردید دنبال آن.
مش قاسم: حاجی خوش گوشت یکی از جنایتکاران حکومته. سالیان سال عمرش رو گذاشته واسه اینکه بکشه و نابود کنه چون شبانش بهش گفته انجام بده. در جلسه هفت تا از کله گندهای این حکومت/* وقتی که این دومی میگه برین این رو بگیرین و چوب تو آستینش کنین تا مقر بیاد هیچکدام از اینا که خودشون رو صاحب انواع و اقسام فضیلت میدانند یه کلمه نمیگن که این از خدوم خودمونه، این حاجی تمام عمرشو گذاشته برای کشتن و شکنجه و نابود کردن که یکی مثل تو و ماها بر سر قدرت بمونیم، دلیل و مدرکت کو؟ انگار نه انگار. حالا شما ببینین اینا با یکی که از بچگی عمله ظلمشون بوده چه ها میکنن. از اون بدتر این جمع رو قالب کردن به یه عده به عنوان اصلاح طلب.
حالا میبینین که چرا از دل این حکومت/* اصلاح طلب در نمیاد؟ ولکن، اس…(سه نقطه از مش قاسم)حال طلب تا دلتون بخواد.
/*: ک
دستور ادبی این دومی: خدا را از بیت “میان سینه های زن” حذف کنید!
مش قاسم: اصلا بهش محل نذارین. بزارین وزوز /////////////////////////////////////
این مطلب رو من قبلا هم گذاشته بودم. دیدم بد نیست که دوباره در ذیل نامه آقای نوریزاد به این دومی هم بزارم که هر دو یه مطلبی رو میگن با ادبیاتی جداگانه.
با حکومت اسلامی کره شمالی این مملکت به هیچ عنوان پیشرفت نخواهد کرد. حرف مش قاسم یه لا قبا رو قبول نمیشنفین حرف استاد فیزیک دانشگاه صنعتی رو بشنفین. این استاد دانشگاه که مدرک دکتری خود رو با تحصیل علم دریافت کرده نه با رانت دولتی و ژن خوبش صاف و پوست کنده میگه، در علم (نه جفنگیاتی که توی حجره ها بهش میگن علم) رو در این مملکت بستن، اسلامی کردن علوم حرف یه مشت نادان و ابله میباشد. از دست این دولت هم بیش از این نباید تواقع داشت. خلاصه، تمام مبناهای این حکومت/* رو به چالش کشیده.
گزارش خبرنگار دیده بان علم ایران، دکتر رضا منصوری اینم یه لینکش:
http://news.gooya.com/2017/11/post-9511.php
-کشور بیتاریخ، بیریشه است، اظهار داشت: کشوری که تاریخ خود را نداند و ریشة خود را نشناسد، آیندة خود را نمیتواند بسازد؛ دیگران برایش میسازند!ایران ما درآستانة امتحانی بزرگ در تاریخ است. آیا ما خواهیم توانست آیندة خود را بسازیم؟
-جهان پیچیدة مدرن، قدرت پایدار فقط با علم پایدار تصور پذیر است و علم پایدار بدون جذب نخبگان در فرایندهای اجتماعی ناممکن!
-ما هنوز زبان دنیای مدرن را درک نکردهایم، اظهار داشت: ما بیدارشدگان تاریخایم پس از هشتصد سال و حالا که سودای امپراتوری داریم یا میخواهیم با ایدههایی مستقل در این دنیا زندگی کنیم، با مفاهیم منسوخ به جنگ چالشهای ژئوپلیتیکی و اجتماعی و زیست محیطی میرویم. این جواب نمیدهد! صداقت و جدیت و از جان گذشتگی البته که مفاهیمی بسیار باارزشاند اما آنها را نباید در بافتار مفاهیم و مصداقهای اجتماعی هشتصد سال پیش گنجاند!
-ما باید زبان و مفاهیم دنیای مدرن را درک کنیم. این درک نیازمند آزاد اندیشی و زیرساختهای آن است که از آنها غافلیم.
-ما در دانشگاههایمان از کرسیهای آزاد اندیشی صحبت میکنیم، اما متوجه نیستیم که کار آزاداندیشی را به قول تهرانیها “سنگ” کردهایم؛ یعنی کاری کردهایم که آزاد اندیشی از جامعه رخت بربندد!
-ما معنی آزاد اندیشی را از دست دادهایم و نخبگی علمی را در قید اخلاق میفهمیم. ما مریم میرزاخانی را در قید هنجارهای ظاهری میبینیم. او اگر در ایران مانده بود بیشک در استخدام دانشگاهی مشکل پیدا میکرد؛ نه میتوانستیم از او ریاضیدانی جهانی تربیت کنیم و نه او را به کار میگرفتیم. ما از سرناچاری به بزرگداشت او پرداختیم، چون دیگران به بزرگی او چنان واقف شدند که دیگر نمیشد آن را کتمان کرد؛ ما اسباب متعبد شدن را فراهم کردهایم اما برای تهیة اسباب رشد خلاقیت در کشور کوچکترین گام را برداشتهایم.
-اگر شیخ الاسلامهای صفوی، ملاصدرا و اردستانی را که گام در آزاد اندیشی نهاده بودند تحمل نکردند و تبعید کردند ما هم همه ساله مریمهای بسیاری را تحمل نمیکنیم و آنها هم مهاجرت میکنند.
-درشرایط کنونی، دولتهای ما به دلیل این چندگنی در ساختار فرهنگی و انعکاس آن در مرکز های قدرت توان توجه به نیازهای اساسی برای ماندگاری ایران را ندارند.
-مریم میرزاخانی نشان داد شکوفایی ما ایرانیان ممکن است، اظهار داشت: میرزاخانی در زندگی خود نشان داد زن ایرانی میتواند قبل از هر چیز انسان باشد. بخشی از جامعة فرهگی ما متأسفانه زن را اول زن میبیند بعد انسان؛ در نتیجه زنان ما هم مرد را اول مرد میبینند و بعد انسان. توجه به خرد و خلاقیت به ما خواهد آموخت که مرد و زن ما اول انسان باشند نه مرد و نه زن.
– جوانان ما قبل از این که جوان باشند انساناند. بله کامل نیستند و ادعای کامل بودن ندارند و نمیخواهند کامل باشند قبل از اینکه آرام باشند و آرامش داشته باشند. آنها ناآراماند. ما نمیتوانیم در این جو چندگنی فرهنگی و چالشهای قدرت از بخشهای اقتصادی و فرهنگی دولتی انتظاری بیش از این داشته باشیم.
-دانشگاهیان و جوانان دانشگاهی احتیاج به محیط آرام، خردگرا و صلح اندیش دارند، اظهار داشت: باید بیش از هر چیز این روزها به طبل صلح بکوبیم و بکوشیم شرایط را هر چه بیشتر برای شکوفایی خلاقیت جوانانمان فراهم کنیم.
گزارش خبرنگار دیده بان علم ایران، دکتر رضا منصوری اینم یه لینکش:
http://news.gooya.com/2017/11/post-9511.php
پدر و بانی اسراییل Abram, یا אַבְרָם Avram به معنی پدر منجی است که بعدها معنای جمع ،منجی خلقهای اسراییلی را بخود می گیرد.אַבְרָהָם . ابراهیم به یهودی Awroham خوانده می شود .
حال جریان خانه کعبه که سنگ بنایش را ابراهیم گذاشته را باید تصور کرد و هجوم مسلمانان دوآتشی ضد اسراییلی!! که این بنا راخانه خدا می نامند و طوافی چون اعراب بت پرست دور بتکده می کنند!؟
اسم این اعمال مسلمانان را چه باید گذاشت؟ آخر مگر جزآدم سفیه دلیل اعمالش را نمی داند.
جناب نوریزاد گرامی درود برشما
سالها جمهوری اسلامی تلاش کرد تا بتواند هویت و غیرت و شرافت رو از مردم ایران بگیره و به جاش یک سری اعتقادات پوچ و تو خالی که امثال سعید امامی و برخی سرسپردگان بله قربان گوی بی هویت که دشمن درجه یک هویت ایرانی باشند و تربیت کنه و بتونه کلا از هویت ایرانی جز داستانی غبار الود چیزی باقی نمونه
اما در زلزله کرمانشاه ،جمهوری اسلامی شکستی رو تجربه کرد که دردناکتر از هر شکست دیگری بود
به جمهوری اسلامی بگویید فرزندان کاوه و ارش و کوروش و داریوش اتش زیر خاکستر هستند بترسید از روزی که خلیج فارس رو از خونتون رنگین کنند
ایران هنوز جنایتکارانی مثل شما رو به چشم ندیده اما ظالم و جنایتکار زیاد دیده بالاخره روز مرگ شماها هم خواهد رسید
همین مر دمی که از قلب ایران تا دورافتاده ترین روستاهای کرمانشاه سپر به سپر ماشینهاشون زیباترین ترافیک دنیا رو تشکیل دادند تا هموطنشون احساس بی کسی نکنه اگر فقط یک روز دست از کار بکشند شب نشده دودمانتان را به باد خواهند داد
از طرف خودم به عنوان یک کورد افتخار میکنم هموطن ایرانیان غیور و شرافتمند هستم
دست همه مردم ایران زمین را میبوسم
(هوالروف)باعرض سلام خدمت جناب نوریزاد سنگ صبور. ..ازادگان. اینجانب مهدی باقری..دارای دوفرزند خردسال..وکارگر ساده میباشم .که هر روز صبح ب امیدرزق حلال از خانه به امید کاربیرون میروم..ولی بخاطر اوضاع نابسامان کار ناچار شب دست خالی بخانه برمیگردم.هنوز در راباز نکردم فرزندانم به استقبال پدر می ایند.اما دست های خالی پدر..تنها سوعاتی اش است.از گریه وبهانه بچهابسیار شرمنده وخجل میشوم..حدود سه ماه است اجاره منزلم عقب افتاده ب همین خاطر ناچار از ترس صاحب خانه ب منزل پدرخانمم پناه اوردیم..از صیبر وشکیبایی همسر جوانم بیشتر شرمنده میشوم..اما چه کنم ک دستم بسته است.خدامیداند.برای کار و رزق حلال ذره ای کوتاهی نکردم اماچ کنم ک بازار کار درهم شکسته..وامید کارگران ناامیدشده.خدا میداند ک از شرمندگی وغصه جلوی بچهایم مرا تامرز جنون وخودکشی میبرد.اخر دوطفل معصوم من چ گناهی دارند ک زیر چرخ نداری و فقر له بشوند و از دست من کاری بر نیاید.ای توف ب تو ای دنیا…ک یکی شاه هانه و مست ثروت باشد ویکی نان ندارد گرسنه میخوابد.اما بخاطر ابرویش دم نمیزند..تنها جای ک دل زخمی وبی قرارم ارام میشود پا بوس امام رضا.(ع) ست.چون نگفته سر درون میخواند…بادرو.درد دلی با هموطن دکترنوریزاد
نا کجا آباد هولناک برای ایران!
داعش ، بوکو حرام ، القاعده و جیش العدل ، طالبان و النصره ، سنی های افراطی هستند که با پول نفت اعراب و اسلحه امریکا و اسرائیل با آموزه های مکتبهای آخوند های جاهل سنی در حوزه های عربستان و مصر و پاکستان و افغانستان ، در صحرای افریقا و جنگل های اندونزی کوهای پاکستان و افغانستان و قفقاز انداختن جان شما مثلا شیعه و محب آل علی .
این جنگ و برادر کشی با انهدام بظاهر داعش و کشته شدن ابوبکر بغدادی و ملا عمر و بن لادن ووو بین مسلمانان تمام نخواهد شد چون در قم و تهران چند مرجع و آیت الله زیاده خواه که فکر می کنند نایب امام زمان هستند و باید شیعه عالم گیر شود همچنان شعله ور خواهد ماند.
متاسفانه این برادر کشی به نفع سنی و فروپاشی ایران و انقلاب استمرار دارد .
خدای نا کرده یک پهباد با شلیک یک موشک مثل همانهای که در سوریه و پاکستان فرماندهان طالبان و داعش را می کشد شلیک و سردار فاتح سپاه در سوریه را شهید کند، شعله جنگ تشدید و خون و خونریزی برای چند سالی گریبان ایران و منطقه را همچو چهل سال گذشته گرفته دنیای به اصطلاح مسلمان را از دریای خون به اقیانوس تبدیل خواهد کرد.
در این آشفته بازار ی که یک سویش انقلابیون خود بزرگبین ایران قرار دارند و باعث تحریک وجریح شدن اهل سنت متعصب متکی به قارونهای نفتی عرب تنها اسرائیل است که با کمترین هزینه به مقصد نزدیک و نزدیکتر شده و خواهد شد.
ایران با گزک دادن در یمن و سوریه و عراق و در راس آن لبنان بدست رقیب اتحاد جبهه اسرائیل و اعراب بر علیه خود را باعث شده است . این پیوند شوم نهانی دو روز پیش با اظهارات وزیر صیهونیستها از پشت پرده برون آمد. با این اتحاد شوم ، ایران در مانده از برجام و تحریم و رکود و بیکاری و زلزله و سیل و فساد و اختلاس و بی ندیریتی و بی کفایتی با اتکا به پوتین که یک پایش در اسرائیل و پای دیگرش عربستان است به نا کجا آبادی هولناک در حال سقوط است.
سلام به آقای نوری زاد
این را بخوانید اگر نخواندیدش
——————————-
انگلستان چندی پیش اسناد سوخته سالهای دور ام آی ۶ رو منتشر کرد. جدا از مطالبی که مربوط به کودتا و ساقط کردن دولت مصدق و تاثیر انگلستان بر تمام اقشار ایران و حکومت و … بود یک سند در بین اسناد بود که تا عمر دارم یادم نخواهد رفت
اسم این سند پروژه خریت سنجی مردم ایران بود
طی این سند مامور ام ای ۶ گزارش کرده بود که در سال ۲۸ یک خزینه ای در شوش بوده که بسیار آب کثیف و متعفنی داشته.
مامور انگلیس برای سنجش حماقت مردم ایران خودش رو به کوری میزنه و از آب خزینه میخوره و به چشمهاش میماله و در بین مردم ادعا میکنه که شفا پیدا کرده.
بعد از این واقعه مردم برای تبرک هجوم میارن به خزینه و از اب کثافت خزینه میخورن و به خودشون میمالن.
در انتها این مامور در سند فوق الذکر اشاره میکنه که حماقت مردم ایران هنوز به حدی هست که تا سالها میشه اونهارو بازی داد و سوارشون شد.
سلام ودرود فراوان برشما آقای نوری زاد
می خواهم من هم چند جمله ازسخنان خداوند این بار خطاب به دنباله روان ومقلدین، نه اگر خدابنویسد! که نوشته است، ( البته برگرفته از تفسیرقرآن مهندس بازرگان)به آنهای که چشم وگوش بسته فرمان می برندومحافل برهم می زنندو هرندای حقی رابه زعم خوددرنطفه خفه می کنند، مطرح کنم.
#قرآن_و_تقلید
گرچه کلمه تقلید در قرآن نیامده است، اما مفهوم آن که پیروی بی چون و چرا از اشخاص و سرسپردگی فکری و دینی است، در آیات متعددی مورد توجه قرار گرفته است که از مضمون و محتوای آنها می توان به قضاوت قرآن در این مورد پی برد. از جمله:
۱- مذمت پیروی غیر علمی
در بخشی از فرازهای حکیمانه سوره “اسراء”، خداوند حکمت های را برای هدایت مردم به راه رشد و رستگاری تبیین کرده است. یکی از این حکمت ها که در آیه ۳۶ این سوره توصیه شده چنین است:
لا تَقفُ مالَیسَ لَکَ بِهِ علمٌ اِنَّ السَّمعَ والبَصَرَو الفوأدَ کُلُّ اولئک کانَ عنهُ مسئولاً
“هرگز از آنچه به آن علم نداری دنباله روی مکن، همانا گوش و چشم و دل (فوأد = نیروهای عقلی) تماماً نزد خدا مسئول (پاسخگو) است.”
مفهوم لغوی کلمه “قفو” در هشدار “لاتقفُ”، نوعی دنباله روی و پیوستگی سلسله وار را می رساند، یعنی ندانسته و نشناخته پیرو کسی یا چیزی شدن و شخصیت و هویت مستقل خود را ندیده گرفتن در شریعت ممنوع است.
در آیه فوق، و همچنین آیات بسیاری، خداوند از ابزار شناخت سه گانه ای(سمع و بصر و فواد) که در اختیار آدمی قرار داده یاد کرده است و از بندگان خواسته تا با تفکر و تعقل در تجربیات و اطلاعاتی که این ابزارکسب می کنند، استعدادهای درونی خود را به کار اندازند و آگاهانه و عالمانه راه خود را برگزینند، بارها اعلام کرده است مردم خیلی کم از این وسائل ( که می تواند آنها را از ملائک هم برتر آورد) استفاده بهینه می کنند. (قلیلاً ما تشکرون، قلیلاً ماتذکرون). و شگفت آن که خداوند انسان هایی را که تعقل نمی کنند و کر و لال با مسائل برخورد می نمایند، از چارپایان نیز بدتر شمرده است.
… اِنّ شَرَّ الدّوابِ عِندَاللهِ الصّمُ البُکمُ الذَّینَ لایَعقِلون.
به این ترتیب خداوند با نفی و نهی قاطعانه تقلیدِ کورکورانه، مسلمانان را هشدار داده است از چیزی که علمی بر آن ندارند پیروی نکنند و فهمیدن و دانستن را راه دین بدانند.
۲- راه و سنت رسول بر مسیر بصیرت است
پیروان تقلید، خود را باورمندان به حدیث و روایت و راه رسول تصور می کنند، اما خداوند به پیامبر توصیه کرده است:
قُل هذِهِ سبیلی اَدعوا اِلَی اللهِ اَنَا و مَنِ اَتَّبَعَنی و سبحانَ اللهِ و ما اَنَا مِنَ المشرکین
” بگو این است راه من. (که) با بصیرت (نه کورکورانه) به سوی خدا دعوت می کنم، هم من (چنین شیوه ای دارم) و هم کسانی که از من تبعیت می کنند و خداوند منزه است و من از مشرکین نیستم.” (یوسف ۱۰۸)
انتهای آیه که با هشدار به “شرک” خاتمه یافته، نشان می دهد که اگر بصیرت و آگاهی تعطیل گردد، شخص پرستی و مریدبازی حاکم می گردد و دین توحیدی با انگیزه های سلطه طلبانه بشری به آفت شرک آلوده می شود.
از آنجایی که هیچ انسانی معصوم و مصون از خطا و اشتباه نیست، خداوند تسلیم و تبعیت بندگان را فقط نسبت به خود و رسولش (کتاب و سنت) قرار داده است و هر گونه تعمیم و تسرّی این موضوع به متولیان مذهبی را شرک شمرده است.
عده ای بر این باورند که گویا سپردن سکان کشتی زندگی به ناخدایان مدعی ملوانی؛ آنان را به ساحل مقصود می رساند و خداوند چنین سرسپردگی را امضاء کرده است، اما قرآن از گرفتار شدن چنان ساده لوحانی به عذابِ اعمال جاهلانه شان خبر می دهد که در آن حا ل آرزو می کنند ای کاش (فقط) از خدا و رسول (کتاب و سنت؛ نه نظریات متولیان دین) پیروی می کردند.
آنگاه پاسخ توجیه گرانه آنها را در علت تقلید و پیروی از اشخاص چنین نقل می نماید:
” و گفتند پروردگارا، ما از سادات و بزرگانمان (رؤسای دینی و سیاسی خود) پیروی کردیم، و آنها ما را از راه راست گمراه کردند. پروردگارا (به کیفر این فریب) عذابشان مضاعف کن و لعنتشان کن لعنتی کبیر.”
این اعتراف را خداوند در کتابش به صراحت برای ما بیان کرده است تا فردا کسی نگوید من از مقامات دینی و دولتی پیروی می کردم و مسئولیت من به گردن آنهاست. این سخن که ما عامی و بی خیر از دین هستیم و مجتهدین باید تکلیف ما را روشن کنند و مسئولیت شرعی رفتار ما به عهده مراجع دینی و رهبران مذهبی جامعه است، با توجه به مفاد آیه فوق هرگز مقبول نخواهد بود.
۳- خداوند تقلید از خودش را هم نمی پسندد!
از عناوین و القاب افتخارآمیزی که خداوند برای بندگان شایسته اش انتخاب کرده، یکی هم “عبادالرحمن” است، “عبادالرحمن” بندگانی هستند که با جذب صفت رحمانیت و به چنین اخلاقی آراسته شده اند. خداوند در آیات ۶۳ تا ۷۵ سوره فرقان ده نشانه آنها را به عنوان الگو برای مؤمنین وصف کرده است. یکی از این نشانه
ها، که به بحث مورد نظر یعنی تقلید ارتباط پیدا می کند، این است که عبادالرحمن وقتی به آیات پروردگارشان یادآور می شوند، به حالت کر و کور (مقلدوار و غیرمحققانه) برخورد نمی کنند (بلکه سعی می کنند آن را بفهمند و شناخت علمی پیدا کنند).
وَالَّذین اذا ذُکرَّوا بآیاتِ رَ بِهّم لم یَخِرّوا عَلیها صُمّاً و عُمیاناً ( آیه ۷۳ سوره فرقان)
معنای آیه فوق این است که “ربّ” ما، سرور و صاحب اختیار ما، تقلید کورکورانه، و به اصطلاح امروزی “متعبدانه” از خودش را دوست ندارد و نمی خواهد که ما کر و کور (صماً عمیاناً) بر زمین سجده بیفتیم، بلکه استماع عقلانی و بصیرت آگاهی بخش را درمواجه با “آیات” بر ما می پسندد.
۴- ابراهیم الگوی آزادمنشی
نمونه ممتاز این الگوهای آزادگی و استقلال اندیشه، ابراهیم خلیل (ع) است. او که از همان نوجوانی از تقلید نسبت به عبادت اصنام، ستاره، ماه و خورشید روی برتافته بود و در سیر تکامل اندیشه، پله پله از تقلید نسبت به پدر بت تراش، پیران قوم و پاسداران نظام بت پرستی، و سرانجام از پیروی نسبت به “نمرود” سر باز زده و امتناع کرده بود، اینک آزاد فکری خود را در برابر خالقش نیز به نمایش می گذارد:
ابراهیم که در اسرار خلقت و راز زنده شدن مردگان در شک و تردید بود، از سرِ تحقیق و کنجکاوی از پروردگارش می خواهد به او بنمایاند چگونه مرده را زنده می کند! پروردگار می پرسد، مگر ایمان نیاورده ای؟ پاسخ می دهد، چرا، اما می خواهم دلم آرام گیرد (آرامش یقینی پیدا کنم). آنگاه پروردگار تجربه ای عملی تعلیمش می دهد تا خود در آزمایشی شگفت این راز را درک نماید.
آیا این ماجرا که خداوند از بنده “خلیل”اش برای ما نقل کرده، پیامی برای آزادگی و اصالت عقل و درک بشر ندارد؟ اگر خداوند شک و تردید و ناباوری را برنمی تافت و آن را عیب و نقصی برای بندگان می دانست، با نگاه مثبت و آموزشی آن را در کتاب هدایت نمی آورد. گویا شک محققانه آنقدر مقدس است که مهر تأیید او راهم خورده است.
وقتی او از رازهای درونی ما و ناباوری ها و تردیدهایمان بهتر از خود ما آگاه است، چه جای پرده پوشی و پنهانکاری است؟ و چرا نباید صادقانه و صمیمانه، ابراهیم وار، همه چیز را با خودش در میان گذاشت و از او برای آگاه شدن یاری گرفت؟
برگرفته ازتفسیر قرآن مهندس بازرگان
مانای گرامی امان از این آخوند های کراواتی! اینها با بی شرمی و پر رویی و بی انصافی و ناجوانمردانه آنچه را به اسلام نمی خورد با دروغ و حقه بازی به اسلام چسباندند و آنچه را اسلام /// میکرد با زور به اسلام و در حقیقت ما خورانیدند ! اینها علمی را که هیچ ربطی به باورهای دینی نداشت و اصولا مشکل اش نبود به باورها و اعتقادهای پوچ و بی اساس چسباندند و علم را در پای باورهای خرافی و غیره علمی قربانی کردند و باعث پا گرفتن /// بنام آخوند شدند!
ابراهیم، زنش سارا را بعنوان خواهر معرفی کرده و هدیه به فرعون می دهد. مریضی مردم را فرا می گیرد و فرعون در جستجوی علت ، پی می برد که سارا زن ابراهیم بوده و او را به ابراهیم باز می گرداند.”در قدیم علت مریضی ها را گناه بخصوص گناه حاکمان می دانستند.”
—————-
درود انسان گرامی
سند این داستان از کجاست؟
.
درود دوست گرامی ، ترجمه ها و بخصوص ترجمه های فارسی اغلب کاملا دقیق نیستند. من شما را با این حال به کتاب موسی در فسمت پيدايش 12,1 ارجاع می دهم.
در قدیم مقصر بلایای بزرگ را گناه و بخصوص گناه حاکمان می دانسته اند . از آنجایی که قدرتمندی حاکمان با پشتیبانی خدایان تصور می شد.ما در آثار هزیود و هومر بخوبی مشاهد می کنیم.
براستی بلایی که اکنون بر سر مردم ایران و سوریه و یمن وارد است را چه کسانی باید مقصر دانست؟
آیا مردم باستان داناتر نبودند؟
سند نمی خواهد آقا! چه فرمایشاتی می کنید، سند چیست؟! هدف وسیله را توجیه می کند دیگر! عصر مدرنیته است و پیشرفت و دین ستیزی آلرژیک،هر جمله یا گزاره ای که کمک به هدف (دین ستیزی) بکند باید مطرح شود هرچند آنرا از درون سطل زباله یا زباله دان های تفکّرات دین ستیزانه بیرون آورده باشند،این چون به خواهش و میل نفسانی دین ستیزان نزدیک است و باعث برخی آرامش ها برای آنان می شود انداختن اش در فضای عمومی مباح است هرچند گزاره ای نامستند یا تقلیدی یا اصلا کاذبانه باشد چون در جهت نفی دین و “آخوندان!” هست مباح است! بالاخره “شهر هرتی” گفتند دیگر! کامنت نویسی “هرت” هم یکی از مظاهر “شهر هرت” هست! چون باعث می شود با کاربرد الفاظ “هرتی” برخی انسانها به اهداف سیاسی خودشان برسند.
جناب نوریزاد
این داستان در تورات و انجیل آمده اگر چه با نمک و فلفل بیشتری. طبق متن اصلی حضرت ابراهیم چندان هم ا ز این ماجرا ناراحت نیست چون بخاطر این وصلت فرخنده مال و منال و احشام فراوانی نصیبش میشود. این فرعون کافر است که بدنبال نزول بلا بر ملتش به حقیقت ماجرا پی میبرد و حتی ابراهیم (پیغمبر خدا و گویا معمار خانه کعبه) را ملامت میکند که تو چرا اجازه دادی زنت همخواب من شود! بعد هم او و زنش و تمام ثروتی را که بانها بخشیده به سلامتی روانه راهشان میکند . نتیجه اخلاقی به اعتراف خود کتاب مقدس اینکه شاید هزاران سال پیش کفار از خداشناسان غیرتمند تر بوده و بیشتر پایبند اخلاقیات بوده اند که امروز هم نظایرش را میبینیم .
جناب احمد قدیمی،شما که گاهگاهی باقتضای برخی مطالب تحریک می شوید و برداشت هایی بسلیقه خود را قلمی می کنید گفتید :”این داستان در تورات و انجیل آمده اگر چه با نمک و فلفل بیشتری”.
در مورد تورات بنده بحث هایی تاریخی و محتوائی در این زمینه ارسال کردم،ممکن است لطف کنید مشخص کنید داستان مورد نظر در مورد ابراهیم علیه السلام در کدامیک از اناجیل در دسترس موجود آمده است؟
گذشته از این،نه منطقی و نه اخلاقی است که شما با اتکاء بر تورات محرّف و متناقض مطالبی طعن آلود و دور از اخلاق را به حضرت ابراهیم پیامبر اولو العزم الهی یا به خداشناسان نسبت داده و در فضای عمومی کینه و نفرت خویش را به مومنان به ادیان و مذاهب قلمی کنید و در عین حال از کفر و فرعون کافر تمجید کرده اظهار ابتهاج و خوشی کنید،نیز حضرت ابراهیم مطابق گزارش قرآن و روایات معمار کعبه بوده است خواه خوشایند شما باشد یا خوشایند شما نباشد و بی ایمانی خود را در قالب لفظ گویا اظهار کنید،نیز در حتی در همان گزارش های تورات تحریف شده هم نیست که کسی با ساره همخواب شده باشد و این تعبیر فاقد ادب شما حتی با ظاهر گزارش تورات محرف هماهنگ نیست که می گوید ابراهیم خواهر خویش را به آن پادشاه تزویج کرد،این نتایج اخلاقی را نیز بگذارید درب کوزه آبش را بخورید،ضمن اینکه شمایی که معلوم نیست به قرآن کریم بعنوان آخرین کتاب آسمانی ایمان داشته باشید و معمولا همانند ناباوران دیگر آنرا مقدس نمی دانید،چطور شد اینجا برای نتیجه گیری های مدرن اخلاقی و طعن زدن به باورمندان به ادیان الهی ،تورت ،آنهم تورات محرّف را “مقدّس” معرفی نمودید؟! آیا این همان منطق ماتریالیستی و غیر اخلاقی هدف وسیله را مباح می کند نیست که اینجا بر سر یک طعن و یک خودنمائی در فضای عمومی آنرا بکار بردید؟
پاسخ به سوال نوریزاد:
کتاب عهد عتیق، آفرینش، ابراهیم در مصر: 10-20: 12
ابرام در مصر
10 ولی درآن سرزمين قحطی شد، پس ابرام به مصر
رفت تا در آنجا زندگی کند. 11 و 12 و 13 وقتی به مرز
سرزمين مصر رسيد به سارای گفت: « تو زن
زيبايی هستی و اگر مردم مصر بفهمند که من شوهر
تو هستم، برای تصاحب تو مرا خواهند آُشت ؛ اما
اگر بگويی خواهر من هستی، بخاطر تو با من به
مهربانی رفتار خواهند کرد و جانم در امان خواهد بود.»
14 وقتی وارد مصر شدند، مرد م آنجا ديدند که
سارای زن زيبايی است . 15 عده ای از درباريانِ
فرعون ، سارای را ديدند و در حضور فرعو ن از
زيبايی او بسيار تعريف کردند. فرعون دستور داد تا
او را به قصرش ببرند. 16 آنگاه فرعون بخاطر
سارای، هدايای فراوانی از قبيل گوسفند و گاو و
شتر و الاغ و غلاما ن و کنيزان به ابرام بخشيد.
17 اما خداوند، فرعو ن و تمام افراد قصر او را به
بلای سختی مبتلا کرد، زيرا سارای، زن ابرام را به
قصر خود برده بود. 18 فرعونْ ابرا م را به نزد خود
فرا خواند و به او گفت: اين چه کاری بود ک ه با من
کردی؟ چرا به من نگفتی که سارای زن توست ؟
19 چرا او را خواهر خود معرفی کردی تا او را به
زنی بگيرم ؟ حا ل او را بردار و از اينجا برو.»
20 آنگاه فرعون به مأموران خود دستور داد تا ابرام
و همسر ش را با نوکرا ن و کنيزان و هر آنچه داشتند
روانه کنند.
بیچاره فرعون از همه جا بی خبر و مردم مصر را بخاطر خطای ابراهیم پیغمبر، یهوه مجازات سختی میکنه.
گنه کرد دربلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری!
جالب توجه آنکه بر اساس قرآن، همین حضرت ابراهیم پایه گذار کعبه بوده است. حالا سید مرتضی سر و کله اش پیدا میشه و میگه که کتاب عهد عتیق ادیان یهود و نصارا جعلیست. سوآل من از ایشان آنست که لطفن کتاب عهد عتیق اصلی مورد استنادت را نشان بده تا مقایسه کنیم. شما که تو جیب عبایت پر از مدرک و سند اسلامیست.
در بالای این صفحه مطلبی در مورد سرگذشت تاریخی عهد عتیق یا تورات ارسال شد،آن مطلب را ببینید و نقطه نظر خود را ارسال کنید،از نظر ما بلحاظ سندی کنکاش های تاریخی نشان می دهد که اصل الواح و توراتی که بر حضرت موسی پیامبر اولو العزم الهی علیه السلام نازل شده است در حمله بخت النصر به بابل و مراکز یهود از بین رفته است و این توراتی که در دست هست و قرآن کریم در صدر اسلام بطور فی الجمله آنرا تایید کرد از بین رفته است و بعد از اینکه کورش یهود را آزاد و به سرزمین آنها عودت داد با فاصله زمانی پنجاه ساله بوسیله فردی بنام “عزرای” باز نویسی شد در حالیکه قبلا در حمله بخت النصر همه آثار یهود اعم از تابوت و تورات و تمدن آنها نابود شده بود،بنابر این قهرا بازسازی تورات متکی بر حافظه یا حافظه های شخصی بازماندگان یهود بوده است ،از این جهت همه این تورات همه آنچیزی که بر موسی نازل شده بود نیست اگرچه ممکن است بخشی از محتوای آن هم همان چیزی باشد که بر موسی نازل شد. این از جهت قطع زنجیره اتصال سندی تورات تا موسی علیه السلام. زائد بر این ما در تورات های در دست فعلی مطالب متناقض فراوانی در مورد انبیاء بزرگ الهی می بینیم که هم با گزارش های قرآن کریم ناهماهنگ است،و هم با سنجه های پذیرفته شده نزد عقل نظری و معیارهای بدیهی عرفی ناهماهنگ است،که این باب وسیعی است ،البته در مورد خصوص محل بحث نیز در نوشته جداگانه ای اشاره به تناقضات موجود در داستان حضرت ابراهیم شد،مثل اینکه ساره همسر حضرت ابراهیم که مطابق گزارشات روایات اسلامی دختر خاله ایشان بوده است ،یکجا خواهر تنی ایشان معرفی شده است و جای دیگر خواهر ایمانی! یک جا زنی جوان و زیبا و مطلوب مردان معرفی شده است که مورد طمع پادشاهانی قرار می گیرد و جایی دیگر زنی سالخورده است که به همان سفر مصر و جرار می رود!
از همه اینها گذشته بسیاری از این نسبت ها با مقام عصمت انبیاء هماهنگ نیست ضمن اینکه روایات معتبر اسلامی می گوید که ساره زنی متموّل بود که پس از ازدواج با ابراهیم همه ثروت خود را در اختیار ایشان نهاد،بنابر این ابراهیم نیازی به اموال و متاع دنیوی نداشته است که بر اساس آن آنطور که غایت آمال اهل دنیا هست حتی ناموس خود را در اختیار ظلمه قرار دهد،گذشته از اینکه اموال و امتعه دنیوی خارج از اهداف انبیاء بزرگ الهی است که حتی هستی خود را مصروف اهداف والای خود در بسط توحید و عدل و نفی شرک می کردند تا جایی که همین ابراهیم حتی بگزارش همین تورات محرّف حاضر می شود در آزمایشی الهی فرزند خویش را قربانی خدای خویش کند.بنابر این در اینگونه مطالب تورات محرّف نمی تواند سنجه و معیار ما در ارزیابی انبیاء الهی و از جمله ابراهیم علیه السلام باشد.و در واقع این اظهارات سخیف معنایی ندارد جز عقده گشائی دین ستیزانی که علاوه بر باختن ایمان خویش و خسارت اخروی،شرف و خرد و انصاف خویش را مقهور شهوات و امیال نفسانی خویش کرده اند.
آنچه مسلم است.
آبراهیم مقصدش مصر است.
معمول است که چون فرد بزرگی وارد شهری می شود هدیه ای بر حاکم شهر می برد.
ابراهیم که ریس قوم خود است بدون هدیه و مخفیانه و یاچون هرکس معمولی نمی تواندوارد شهری شود.
قدرت فرعون به حدی است که هر زن را نیزمی تواند کنیزخود کند. اینکه سارا را بزنی بر می گزیند نشانه ارج نهادن به موقعیت ابراهیم بعنوان ریس قومی است.
در این ماجرا ،مهم دروغ بیان شده است و آن کشتن مرد به دست فرعون است حال آنکه فرعون می توانست بعد از دانستن حقیقت ابراهیم را بکشد.
درود جناب نوری زاد
این مطلب را در جایی خواندم اطمینان دارم ازش خوشتون میاد
جاسوسی در میان ماست !………………………………………………..
در یوگسلاوی رسم بود که دانشجویان خارجی پس از فراغت از تحصیل به دیدار رهبر یوگسلاوی برده می شدند و ایشان برایشان سخنرانی می کرد.
مطابق همین رسم تیتو ضمن سخنرانی خاطره ای از دوران انقلاب در یوگسلاوی و پیروزی آن تعریف نمود
تیتو گفت : چندسال پس از پیروزی انقلاب و استقرار دولت از کا گ ب سازمان امنیت شوروی اطلاع دادند که در کابینه من یک جاسوس سیا وجود دارد .وی را شناسایی و دستگیر کنید.
تیتو می گوید : تمام تلفن ها و مکاتبات و رفتار افراد کابینه را تحت کنترل قرار دادیم و پس از مدتی مایوس شدیم هیچ نشانی از جاسوس پیدا نکردیم.
(تیتو با ادعای استقلال از روسیه نمی خواست این جاسوس توسط روس ها شناسایی شود )
پس از مدتی جستجو ، نا امیدانه و عاجزانه درخواست شناسایی و معرفی جاسوس در کابینه را از روسها مخواستار شدم
از “ک گ ب” اطلاع می دهند “معاون اول تو در کابینه جاسوس CIAاست.”
تیتو از این خبر متحیر میشود و پس از اتمام یکی از جلسات کابینه از معاون اول می خواهد بماند. تیتو می گوید :
در یک جلسه دو نفری اسلحه را روی شقیقه معاون اول گذاشتم و از وی سوال کردم آیا تو جاسوس CIAهستی؟
او که متوجه شد قضیه لو رفته است به جاسوسی خود اعتراف نمود .
تیتو از او سوال میکند از چه وقت با سیا همکاری می کنی؟
پاسخ : از زمان دانشجویی قبل ازپیروزی انقلاب در زمان جنگهای چریکی !
س : در این مدت با تمام کنترل های امنیتی ، هیچ ارتباطی با Cia، از تو کشف نشد ؟
ج : الان هیچ ارتباطی با سیا ندارم.
س: چگونه عضوی هستید که ارتباط ندارید ؟
ج: سیا مسئولیتی به من واگذار کرده که وظیفه ام را انجام میدهم
س: مسئولیت تو چیست ؟
ج: به من ماموریت داده شده تا در سپردن پستها به افراد غیر تخصصی عمل کنم و تا کنون هم این گونه عمل کرده ام!
تیتو می گوید : نگاه کردم به افراد کابینه و مدیران ارشد دیدم همین طور است!! هیچ کس سر جای خودش نیست !
مثلن طرف دکترای کشاورزی دارد ولی وزیر نیرو است و یا دیگری برق خوانده اما وزیر مسکن است!
معاون تیتو می گوید :
تحلیل سیا این بود که با این روش ، انقلاب بدون کودتا و حمله خارجی از درون متلاشی می شود
سلام جناب نوريزاد
ديروز يه برنامه از شبكه نشنال جئوگرافيك ديدم در مورد ساخت موشكهاي دور برد زمان نازيها كه سازنده اين موشكها شخصي به نام بروون بود
ايشان طي جنگ صدها موشك ساخت كه به سوي لندن شليك كرد و باعث كشته شدن بيش از ٥٠٠٠ نفر شد
بعد از شكست نازيها ايشون توسط متفقين باز داشت شد و به همراه تعدادي مهندس و مابقيه موشكها به آمريكا فرستاده شد
پس از چند سال اين آقا تونست اولين موشك رو بسازه كه اولين انسان رو به كره ماه برد همون آقاي آرمسترانگ معروف
كه بعدها دولت آمريكا به آقاي بروون مدال افتخار داد
با خودم فكر ميكردم اگه اين آقاي بروون تو ايران بود و سال ٥٧ دست شورشيان خصوصاً دست خلخالي مي افتاد مطمعناً ايشون رو كه تقدير ازش نميكردن ونه اجازه ميدادن كه به تحقيقاتش ادامه بده و موشك بسازه كه انسان رو به كره ماه ببره بلكه همون روز اول طي يه دادگاه فرمايشي روي پشت بام مدرسه فيضيه اعدامش ميكردن همان گونه كه افراد با لياقتي همچون جهانباني خلعتبري ناجي و غيره رو اعدام كردن متاسف هستم از مملكتي كه دست يه مشت آخوند بي سواد افتاده
تاریخ مصرف شما جناب محمد نوری زاد تمام شد ه است
تارخ شما تمام شده بله شما یی که بعد از انتخابات 88 به همراه مهدی خزعلی به عنوان مخالفین نظام دست به انتشار مطالبی زدید، این روزها گویا تاریخ مصرفتان تمام شده است.
جناب نوری زاد آنچه تصور می کردی در بازداشت های مکرر با نامه نگاری به رهبر انقلاب می توانی خودت را بزرگ نشان بدهی و اعتباری برای خودت جمع و جور کند، آن قدر در مطالب خود، آسمان و ریسمان بافی کردی این روزها حتی اندک طرفداران باقیمانده خودت را هم از دست داده اید.
حتی مخالفانت هم برای مخالفت حسابت نمی کنند!
امان از روزی که تاریخ مصرف دار کنی خودت را…
جناب نوری زاد جالبه بدونید شماهمون فردی هستید که در دیدار کارگردانان با رهبر معظم انقلاب، حضرت آقا را با نام مولای ما خطاب میکرد.
ولی باید بدانید حضرت علی (ع) چه زیبا فرمودند که جاهل را نمی بینی مگر در افراط یا تفریط
بله شما برای خدا قدم بر نداشته بودید بلکه فقط نقش بازی میکردید.
که تو دل رهبر جا باز کنید وبه آینده خودتان در عرصه سیاست شیطانی غوطه ور بودید
اما خدای متعال خوب شما را به رهبر وبه مردم شناساند.
واز شما میخواهم در خواست کنم که انقدر دست به قلم نشوید
چون حنا شما رنگی ندارد.
حسادت چیزه خوبی نیست حسادت نکن همین حسادت است که به زمین انداختت، مثلا الان هم به سردار سلیمانی حسادت می کنی
استغفار کنید وتوبه کنید که چقدر پشت سر امام خامنه ای صفحه گذاشتید و غیبت وتهمت زدید
هنوز دیر نشده است راه باز است .
همین الان همین ثانیه رو به خدا کن واستغفار کنید.
خدا توبه کننده گان را دوست میدارد.
یا علی مدد شیهه علی بودنت را نشان بده اگه راست میگویی
در ضمن انقدر بین شیعه وسنی فتنه انگیزی نکنید.
چون دیدید بین شیعه ها تاریخ مصرفت گذشته اختلاف افکنی می کنی بین سنی ها
نکن اینکار را سنی ها هم تو را بشناسند دیگر هیچ چون سنی از شما گذشته است
کینه را ازخودتان دور کنید.
حسادت چیزه خوبی نیست حسادت نکن همین حسادت است که به زمین خوردی مثلا الان هم به سردار سلیمانی حسادت می کنی
فقط پیروی از همان کسی کنید که از سالهای پس از انقلاب آن را آقا ی خودت میدانستی
یعنی سید ومولای زمانه من وتو سید علی خامنه ای امام ورهبر تمام جهان
جانم فدای او باد.
با آخر نوشته ات کاملا موافقم.
“جانم فدای او باد”
آره جانم، برو جانت را فدای او کن، اینجوری هم تو خوشحال میشوی و هم یک ملت رنجور، راحت. بدو تا دیر نشده.
چرا این دوستان اینقدر علاقمندند شما توبه کنید چرا شما را رها نمی کنند مگر نمی گویند تاریخ مصرف تان تمام شده دیگه چکار دارند !
درود یاران جان
افاضات حاج علی را در بالا ملاحظه فرمودید.خوب هر کی جانش مال
خودش است می تواند فدای هرچه یا هرکه خواست بکند اما ولی لاکن
هرگز نباید فداییان هیتلر جان وبغدادی جان و ملاعمر جان وووو فداییان
بسیاری بهتر از ایشان که بمب متحرک بودن را فراموش کنند.علی آقا جان اگه کسی
دیگه رو بادوپینگ هاشمی رهبر میکردن بازم فدایش بودی اونم امام
فلانکس بود دیگه پس خودت رو گول نزن شخص برای شما مهم نیست
فقط وفقط فدایی استبدادی یه خورده در مورد استالین (مرد آهنی)وهیتلر
بخون حالیت میشه خیلی خیلی بزرگتر از پوتین که پوتین کهنه هاش رو به
این بابایی که میخوای فداش بشی برا واکس زدن نمیده بودن ویک تنه با
شیطان بزرگ واروپا وبقیه دنیا بجز یکی دو کشور جنگیدن نه از فاو در برن
وجام زهر یا چه میدونم برجام زهر سر بکشن.
فدایی کسی شو که کس باشه جانم.
باعرض سلام و ادب احترام خدمت آقای دکتر نوری زاد گرامی، من با یک حساب بسیار ساده.سرانگشتی به یک رقم بسیار بزرگ رسیدم که عمق یک فاجعه را بما نشان میدهد فاجعه ای بنام اخوندیسم 400میلیارد دلار خرج جنگ پر خسارت وبی نتیجه ۸ساله ایران وعراق شد 800،میلیارددلار خرج جریان هسته ای شد که نتیجه اش ان همه بتن بود که غربیها برسر تأسیساتش ریختند وتمام ،حال اگر مخارج دخالت حکومت ولایت فقیه در جنگهای سوریه ویمن وفلسطین ولبنان و افغانستان ووو را هم فقط ۴۰۰میلیارد دلار یعنی اندازه جنگ ایران وعراق حساب کنیم وانها را با بودجه هنگفت سپاه ووزارت دفاع وپشتیبانی نیروهای مسلح ومخارج صنایع موشک سازی جمع بزنیم سر به کهکشانها میزند چیزی بالغ بر ۲۰۰۰میلیارد دلار ناقابل. حالا غارت مؤسسات اعتباری وبانکها و اختلاسهای سریالی و غارت صندوق ذخیره دولت و دزدی بودجه های هنگفت ارگانهای بصطلاح انقلابی بکنار، این همه دزدی وبخور بخور در حالی انجام میشود که بیشتر شهروندان ایرانی در گوشه وکنار این کشور مصیبت زده حتی به نام شبشان محتاج هستند و متاسفانه و بدبختانه زنها ودختران فراوانی فقط وفقط برای گذران امور روزمره شان مجبور به تن فروشی هستند باین پولها میشد ایران را دباره از نو ساخت، واقعیتها را باید گفت هرچند تلخ و ناگوار باشند ، باسپاس
سلام جناب نوریزاد
هنوز کسی مدرکی دال بر اختلاس یا دزدی آقای خاوری ارائه نکرده جز اینکه از اولین روزهایی که خبر اختلاس ۳۰۰۰میلیاردی رسانه ای شد نام ایشان بعنوان یکی از سرکردگان این اختلاس اعلام شد بدون اینکه حتی یک سند و مدرک محکمه پسند برای اذهان عمومی پخش بشه.من خودم کارمند همون موسسه ام که ایشان مدیرعاملش بود.باور کنید به اعتقاد اکثر قریب به اتفاق کارکنانی که من دیدم و شنیدم آقای خاوری بهترین مدیرعامل پس از انقلاب بانک ملی بوده و شک نکنید که ایشون هم رکب خورده اتاق فکر این نظام شد خودشون فرستادنش رفت تا همه کاسه کوزه ها رو سرش بشکنن.فراموش نکنید در همین پرونده مجرم دیگری که مدیرعامل وقت بانک معروف دیگه ای بود آقای جهرمی بود که درصد شریک بودنش در اون پرونده از آقای خاوری بیشتر بود ولی چون با آقایون اتصال داشت کمترین نامی ازش برده نشد و بدون گذراندن حتی یکروز محکومیت الان راست راست برای خودش میگرده و سمت دیگه ای داره.خدا میدونه ما کارکنان بانک ملی تا مدتها چه بی احترامیها و تهمتهایی از مردم شنیدیم و خم به ابرو نیاوردیم.آقای خاوری دزد نبود آقای نوریزاد.هیچ مدیر عامل بانک دولتی بدون اجازه وزارت اطلاعات اجازه خروج از کشور نداره چطور به ایشون درست دوسه روز قبل از رسانه ای شدن پرونده اجازه خروج دادن.و ما مردم چقدر راحت تهمت میزنیم به چیزی که مطمئن نیستیم
نامی هستم ازتهران
بادرودفراوان به جناب آقای نوریزاد
من روی سخنم با کسانی است که میگویندچطور آقای محمدنوریزاد تندترین انتقادها وافشاگریها را نسبت به حکومت وحاکمان دزد وقاتل میکند اماآزادانه هم درکشورمیچرخد وکسی با وی کاری ندارد؟اوبایدتاالان کشته میشد؟برخی یک راز رادراین مسئله نهفته میدانندمثلا عناوینی چون سوپاپ اطمینان حکومت وارتباط پشت پرده ی شماباحکومت وبرخی هم علت آن راسیاست خودحکومت میدانندکه باهمه برخوردمیکنداماچندنفرراهم کارنداردتابگویندآزادی بیان درایران هست وشمایکی ازآن چندنفرهستیدالبته باشماهم کم برخوردنشده است امامدتهاست که تعقیبتان نمیکنندیاحداقل دستگیرتان نکرده اند.برای خودمن هم عجیب است چون رویکرداطلاع رسانی وروش نقادانه شمابسیارتندترازافرادی چون دکترخزعلی است که دائمااورادستگیرمیکنندبااینکه ایشان آخوندزاده هم هست وحتی به اسلام وولایت فقیه هم اعتقاددارند.اماچیزی که به ذهن ضعیف من میرسداین است که چه اهمیتی داردکه ما مته روی خشخاش بگذاریم که چرا نوریزادرادستگیرنمیکنند؟چرااوراترور نمیکنند؟اگرنوریزادرادستگیرکردند یاخدای ناکرده کشتندآنوقت معمای پیچیده ومشکل ما که ذهنمان رابه خودمشغول کرده است دیگرحل میشودوازفکروشک وخیالات دراین زمینه راحت میشویم ؟ یعنی مشکل فعلی مااین است یاحاکمیت استبدادگر،اختلاسها،حبس وحصرها،بگیروببندها،ترورهاوشکنجه وتجاوزها،فقروبیکاری واعتیادوترانزیت موادمخدروقاچاق بیست میلیارددلاری توسط نهادهای حکومتی وکشتن بیرحمانه کولبران وتجارت دختران ایرانی به امارات و دوبی وقطر وهزینه های سرسام آورجنگ برای ماندن دیکتاتورهایی چون بشاراسدوتامین هزینه هنگفت حزب الله وحماس وجنگجویان یمنی ومشکل ازدواج وطلاق واشتغال وفقرشدیدمردم ایران ،رشوه خواری وپرونده سازی وزمین خواری وحقوقهای نجومی وفسادریشه ای وسیستماتیک،استبدادخشک حاکمان دینی وقدرت بی حدوحصرروحانیون ونفوذ و رانت آخوندهادر سیستم حکومتی وتجملگرایی ومفتخوری وحسابهای ارزی وریالی بیشمارآنهاوفرزندانشان،ومالکیت برزمینهاواملاک وشرکتهاوعتبات به اصطلاح عالیات پردرآمدوعدم امکان نظارت وسئوال وتوضیح خواستن هرشخص ،گروه ومرجع از تمامی ایندافراد بخصوص بت بزرگ حضرت آیت الله خامنه ای رهبر مملکت که باداشتن حوزه ی اختیارات وسیع وبیکران وباسرمایه های بیشمار وبی حساب وکتاب ولامتناهی که عملا یک امپراطوری قدرتمندغیرقابل دسترس وفراقانونی درکشورایجادنموده وبرمملکت وجان ومال وشرف مردم حاکمیت وتصرف مطلق دارد؟اگرمامعماومعادله ای بس دشوار وعجیب درذهنمان مرور میشودومارابخاطرناتوانی درحل آن به تنگ آورده است بیرون بودن محمدنوریزاد اززندان وعدم دستگیری یا زنده ماندن وی نیست بلکه آزادی حاکمان دزد واختلاسگران بی باک وگردن کلفت ومبلغان مذهبی میلیاردراست که دستشان به خون ومال وناموس این ملت آلوده است وآزادوبی باک درامنیت آهنین باداشتن امکانات وسیع امنیتی ورسانه ای وتبلیغی درکشوروجهان جولان میدهندومیچرخند میچرند ومی کشندوبه هرسوراخ سنبه وحریم خصوصی وهرجایی که میلشان طلب نماید سرک میکشندوهراندازه که دلشان بخواهدازهر کالا ومال ومنال وامکانات وابزار وسرمایه ونیرو وقدرت ولذت مادی بهره مندهستند.این معادله ومعمای عجیبی است که مارا آشفته کرده که چگونه هشتادمیلیون ایرانی باکشوری پهناور وسرشارازسرمایه درچنگال چندصدنفرآخوندوسردارسپاه ومدیردزدواختلاسگر گرفتارآمده وآزادانه بردریای بیکران خطه ی زرخیزایران جولان میدهندوصدا از ما مردم بلندنمیشود.همان ما مردمی که هنگام رانندگی،درکوچه وبازار،درمحل کار،درتاکسی واتوبوس،درمترو،درمراودات خصوصی وعمومی ودربرخوردهای روزانه که باهمدیگرداریم همه عصبانی ،عجول،بی حوصله،مغرور،پرادعا،بی گذشت،سختگیر،ازخودراضی،مدعی نترس بودن وزیربارزورنرفتن،متجاوزبه حقوق شهروندی همدیگر،حق به جانب،تندخو،پرخاشگر،وزورگو و خودبرتربین هستیم امادرمقابل این همه ظلم که حکومت به ماروامیداردخاموش وبی بخاروبی تفاوت،بی تحرک،بی تعصب،رام،منزوی،افسرده،مظلوم،محروم،منفعل،تسلیم وسردوبی خاصیت هستیم
امیدکه معمای من وبرخی شهروندان باخواندن این نوشته ی پرعیب ونقص حل بشود.
نامی2/9/96
در شهر هرت
افراط و تفریط با خود فریبی و دروغ همراه است.
“خامنه ای;هرجا به حضور ما در مقابله با استکبار نیاز باشد کمک خواهیم کرد.”
-چه کسانی و گروههایی به حضور نظام محتاجند؟
-آیا علم و دانش و فراست این نظام تا بحدی است که به “کمکهای مستشاری” او محتاجند؟
– استکبار چیست و برای نظام چه معنی می دهد؟
کارنامه نظام ثابت کرده که گروههای تروریستی چون حزب الله و حشدالشعبی و حوثی و اسد و طالبان و داعش به پول و کمکهای نظامی ، نظام محتاجند، این گروهها در خاک ایران تربیت شده و با سرمایه ی ایرانیان برای مقابله با اسراییل و غرب تجهیز می شوند.
کلمه استکبار را خمینی مد کرد و بقیه آنرا تکرارمی کنند. استفاده از کلمات و جملات عام و نه مشخص و دقیق چون ” استکبار” در سیاست، پوپولیسم خوانده می شود.عوام فریبی یکی از دستاویزهای نظام است، این نظام برای ادامه فجایعی که بانی است احتیاج به عوام فریبی دارد.
اتاق فکرنظام، برایش حفظ نظام مهم است وایجاد و جلوه دادن دو گانگی ” دولت و رهبری “را دامن می زنند تا مردم،از دامن آن یکی “رهبر” به دامن “روحانی” رو بیاورند و بدین سان نظام بماند، مهم حفظ نظام است و بس.
مصلحت نظام این دوگانگی و اختلاف و جلوه دادن را مهم می داند.
پوپولیسم، دست در کار فراوانی است تا ذهنیت مردم ر ا سرگرم و بازیچه خود سازد،برای اینکه قدرت فکر و تصمیم و عمل از ملت گرفته شود. این طایفه قبا پوش هزار دستارند.
حالی درون پرده بسی فتنه میرود
تا آن زمان که پرده برافتد چهها کنند
سلام برآنارشيست مكرم
ديدي سياهدانه بود!
ضمن دستمريزادبه شما جناب آنارشيست وآقاسيدمرتضي “دام عزه” .
اين اسنادآوري شما مرا به يادداستاني انداخت كه دركتاب “مناظره دكتروپير ” شهيدهاشمي نژادديده بودم وآن اين بود:”شخصي مقدار زيادي باروت ازكشوري به كشورديگرحمل كرده بود درمرزگمركي اين را گرفتند ومتوفقش كردند كه حمل باروت ممنوع وداراي جرم است باسين جيم هاي طولاني ؛واين شخص مي گفت اين باروت نيست بلكه سياهدانه است . تااينكه اوراپيش حاكم بردندوماجراراگفتند. حاكم گفت پس اين بارمحموله شماسياهدانه است؟آنشخص گفت بله قزبان.
حاكم گفت سياهدانه كه موادمحترقه نيست ؟اوگفت نخيرقربان . حاكم گفت پس مشتي ازاين بردار ودرمشتت داشته باش من كبريت بكشم وبه اين نزديك كنم ببينيم شما راست مي فرمائيد؟ اوگفت حتما ومشتي برداشت ونگه داشت وآتش كبريت وقتي نزديك مشت اوشد باروت آتش گرفت وسبيل وسقالش هم سوخته ودودشد واوفورا دستهايش را به جمالش كشيد وباروي سياهسوخته گفت :ديدي قربان سياهدانه بود! موجب خنده حضار وتعجب حاكم ازبي شرمي او.”}.
حال قضيه جناب نوري زاد هم مشابه همان حامل باروت است كه عينا سخنان اوراآورده ايد بازهم مي گويد:”به خود من که نمی توانید سخن نانوشته و ناگفته ای را الصاق کنید”.
من نمي دانم الصاق چگونه مي شود سخن خودش ازسايت خودش باآدرس دقيق بازمي گويد سياهدانه بودنه باروت بااينكه ريش وسبيلش هم سوخته است وروسياه گشته است.
خوش بودگرمحك تجربه آيدبه ميان // تاسه روي شودهركه دراوغش باشد.
من مسكين بخاطر همين كارهاي روزمره نوري زاد ديگردراين سايت چيزي نمي نويسم ودراينستا هم به وي بخاطر همين رفتارش درموردي پرخاش كردم ونگاهم به سايتش ماهانه است . افراط وتفريط هردوموجب هلاكت است.والسلام
درخاتمه به جناب نوري زاد گفته باشم كسي كه هرروز يك سخني دارد وسخنانش رافراموش ويا انكارمي كند اورانشايد كه خودرا درجاي خدابنشاند وبه شاهخداي ستمگرعالم نامه بنويسدتوخوددراين ظلم وستم ها شريك وي هستي.
مصلح
پیوند آخوند و نوحه خون جناب مصلح چیز تازه ایی نیست! این معرکه گیره و ان بادنجون دور قاب چی و شاید هم شمع محفل!
جناب نوری زاد
با درود
مثل همیشه وقتی موضوع نقد از نوری زاد باشد آنوقت است که جنابشان افسار و پوزه بند امثال مردک ها را باز میکنند و در مقابل پاسخ دیگران را حذف!
من پاسخی درخور به این مردک دادم و شما کل مطلب را سانسور کردید!
مردک هنوز در پیچ و خم خاطرات کودکی خود است و خوب درک میکند شمع محفل بودن را!
بارها گفتم؛
یا شما باید مطالب توهین آمیز را کامل حذف کنید و یا اینکه اجازۀ دفاع بدیگران بدهید، ولی کو گوش شنوا؟! اگر اینگونه دلت خنک میشود و دیگران آن روی دیگر شما را نمایندگی میکنند؛ دیگر گلایه ای نیست. خوش باشید!
درود دوست عزیز و گرامی
من سلامی بر خامنه ای و ولایت فقیه ندارم.
آه و گریه و درد و رنج انسانهای بیشمار ، که با دستان این نظام بر آسمانها رفته، آرزها و قلبهایی که چون ستار بهشتی در خون غلطیدند، هیچکدام پیام سلامی بر اینان نداشته و ندارند.
من حرفی نیز بر اینان ندارم.
حرف را با انسان می توان زد و آنهم با انسانی عاقل ، با تخته سنگ چه حرفی باقی می ماند.
من به عنوان یک نفریک انسان، اشد مجازات را بر تمامی این صنف خواهانم و آن نوکری بدبخترین مردم این سرزمین به معنای واقعی کلمه است.