سر تیتر خبرها
سخنی با راهپیمایان اربعین

سخنی با راهپیمایان اربعین

یک: عزیزانم، اگر می روید که از امام حسین (ع) بیاموزید تا برهرچه نابخردی و فریبکاری و ویرانگری بر بشورید، غبارپاهای شما بر چشم من. اما نه، اگر می روید تا بگویید و بخندید و تفریحی بکنید و اشکی بریزید و “حال”ی پیدا کنید و بعدش هیچ و پوچ، این سفر، جز خسارت، جز وقت تلف کردن، جز فرو شدن به خیل سیاهی لشگر، جز فریب خوردن، جز پول مملکت را به باد دادن، و جز فرصت فراهم کردن برای حضراتی که از سیاهی لشگر شمایان، برای خود بساط ولایی آراسته اند و سالهاست که به ایرانخواری مشغول اند، از این سفر نصیبی در کف دستتان نخواهد ماند.

دو: من شما را بر سرِ این دو راهیِ آری یا نه، به چالش می کشم. یا بروید تا برای مردمی که هست و نیست و آینده و آبرویشان روفته شده، خشماگین و برآشوبنده و نکبت روب باز آیید، یا در همان پیاده رَویِ با شکوه، با سعید طوسی و سعید مرتضوی و شیخ محسن اژه ای عکس سلفی بگیرید و بخود بقبولانید: این خاصیت امام حسین است که چه آبرودار و چه بی آبرو به پای بوسش می روند. از مادر شهید تا رسایی تا سعید طوسی. که تا اشکی بریزند. و تا همان یک قطره اشک، هم گناهانشان بروبد و هم بهشت را تضمین شان کند.

سه: عزیزان اربعینی ام، اگر بخواهم بهتر بگویم، خود را در صفی تجسم کنید به درازای صد کیلومتر. در ابتدای این صفِ صد کیلومتری، و در کناره ی راه، بانویی و دختری و پسری ایستاده اند و نوشته ای بالا گرفته اند. نوشته این است: ای راهپیمایان اربعین، ما تعدادمان بیشمار است. اگر پول سفرتان را به ما بدهید، ما به تن فروشی روی نخواهیم برد.

چهار: شما یک به یک، این نوشته را می خوانید و بی اعتنا به راه خود می روید. چرا؟ چون در مقابل، امام حسین را می بینید که برایتان آغوش گشوده تا گناهانتان را ببخشاید مثلاً. و حال آنکه اگر بقول رهبر بصیرت می داشتید، بچشم خود می دیدید که یک سرِ آن نوشته را خود امام حسین(ع) بدست دارد. و با صدایی که شما نمی شنوید فریاد می زند: عزیزانم، باز گردید و بر فحشاگستران ولایی بر بشورید و بساط شان بر آب اندازید و لقمه ها را از گلویشان بیرون بکشید و از سفره ی تهیدستان و درماندگان غافل نشوید که مرا مطلقاً مطلقاً مطلقاً به زیارت شما و ضریح و گنبدی که بر مزار من ساخته اید احتیاجی نیست. بدانید و آگاه باشید که این گنبد و گلدسته و ضریح و مضجع، نه برای من و اندیشه و راه من، که جماعتی ابن الوقت، برای فریب شما مردم برساخته اند. راه مرا اگر می جویید بازگردید و از رهبر بپرسید: چرا همینجوری رهبر شده و چرا همینجوری خودش را مادام العمر رهبر کرده و چرا همینجوری به هیچ یک از مستولیت هایش پاسخگو نیست و چرا دست از شیعه گستری و دست از سرِ ما امامان شیعه بر نمی دارد!؟

سایت: nurizad.info
اینستاگرام: mohammadnourizad
تلگرام: telegram.me/MohammadNoorizad
ایمیل: mnoorizaad@gmail.com

محمد نوری زاد
یازدهم آبان نود و شش – تهران


سخنی با راهپیمایان اربعین با صدای محمد نوری زاد

باز آمدن نوری زاد از شیراز و رفتن به آران و بیدگل برای دیدار با محمد مهدویفر

Share This Post

درباره محمد نوری زاد

148 نظر

  1. راهپیمایی اربعین لبیک به امام حسین(ع) و آرمان های امام هستش
    آقای نوری زاد شما و امثال شما همیشه از یک طرف پشت بام میفتید اون زمان که ذوب در ولایت بودی میگفتی خامنه ای سلیمان زمان هستش الان میای از طرف میفتی میای شهادت حضرت زهرا(س) که سند دقیق تاریخی داره رو رد میکنه یا راهمپمایی اربعین که نشان دهنده صلح و دوستی و اسلام رحمانی در مقابل اسلام داعشی هستش رو رد میکنه امثال شما آقای نوری زاد اگر مزدور نباشید در خوش بیینانه ترین حالت همیشه دو سه منزل عقب هستید

     
  2. نقدی به اظهارات اخیر سخنگوی شورای نگهبان

    در مورد تبصره 2 ماده 201 آیین نامه داخلی مجلس درست می گوید من آنرا دیدم که نظارت بر خلاف شرع نبودن قوانین استثناء شده و محدود به زمان نیست منتها چیزی که هست این است که پذیرش این نکته از طرف مجلس خلاف قانون اساسی بوده است چون وقتی قانون نظارت شد و قانون شد و ابلاغ شد کار این شورا مطابق اصل 94 تمام شده چون اصل 94 قانون اساسی مکانیزم نظارت شورا را بیان کرده است و شورا و مجلس نمی توانند تخطی از قانون اساسی کنند ،اصل چهارم هم اشاره کلی دارد به نظارت شورا بر یک یک قوانین که مکانیزم نظارت در اصل 94 تبیین شده است ،حال ما فرض می کنیم در اثر تبدل موضوع و حکم،یک قانونی بعدا خلاف شرع شود،این راهش این است که شورا به مجلس هشدار دهد و مجلس لایحه یا طرح جدید برای تغییر قانون دهد چون قانون گذاری در انحصار مجلس هست.این در باره کلیت کبروی موضوع.

    اما بلحاظ صغروی هنوز این آقایان توضیح نمی دهند آن جهت خلاف شرع بودن اینکه اقلیتی با رای خود مسلمانان به شورای شهر برود چیست؟! موضوع قاعده نفی سبیل هم مساله ولایت و تسلط کفار بر مسلمانان است که بر فرض اینکه کفار بودن اهل کتاب را بپذیریم،این موضوع خیلی واضح نیست که دخالت در امر عمران و آبادی شهر آنهم از طریق اعمال نظر کارشناسی و نهایتا دادن یک رای چگونه مشمول قاعده نفی سبیل است و چگونه به تسلط و ولایت کفار بر مسلمین ختم می شود؟! خوب اگر دادن رای و ارائه نظر کارشناسی منجر به تسلط کفار بر مسلمین هست الکلام الکلام در مجلس شورا هم وقتی نماینده کلیمی ارائه نظر کارشناسی می کند و رای او در رای کلی مجلس موثر است پس قهرا آنجا هم موضوع قاعده نفی سبیل تحقق یافته است! پس چرا قانون اساسی شما اجازه داده است نمایندگان اقلیت ها بمجلس بروند و دخالت در اموری بکنند که عام تر و کلان تر از امور مربوط به شوراهاست؟!

    و نکته مصداقی آخر اینکه این سخنگو می گوید رای مسلمانان به یک اقلیت مذهبی خلاف شرع است و اقلیت ها فقط می توانند در مناطقی که جداگانه شورا برای منطقه خود دارند نماینده انتخاب کنند! خوب ایشان لطف کند بلحاظ مصداقی بگوید مصداق این قانون کجا می شود؟! روشن است که اقلیت های مورد نظر در بین شهرها و روستاهای مختلف منتشر و مستهلک هستند،آیا این استهجان قانون نیست که ما چیزی را قانون کنیم که مصداق خارجی ندارد؟!

    و بالاخره همانطور که آیت الله سیستانی حفظه الله تعالی در اظهار نظری گفتند،بهره گیری از کارآیی یا تخصّص غیر مسلمان در رتق و فتق امور بلامانع است و ارتباطی با قاعده نفی سبیل ندارد.

     
  3. حاجی وزوزیر/* دفاع: بنا نیست هر اتفاقی در منطقه افتاد آمریکا تهران را متهم کند.
    مش قاسم: حاجی! یمنیها از کجا موشک بالستیک آوردن؟ دانشمند موشکی دارن؟ هارخونه موشک سازی داران؟ یه چیزی بگو که بگنجه. دوما، تو و همپلکیات که تقصیر همه اشتباهات و نادونیهای خودتون رو گردان امریکا میندازین، حالا اونا هم از تو و مرشدت یاد گرفتن.

    /*: ک

     
  4. *** زنگ تفریح ***

    به یاد “جان لنون ”
    متن و ترجمۀ ترانۀ معروف و جاودانۀ ” تصور کن ”
    ( ترجمه های مختلفی داره این ترانه، ولی این ترجمه کار خودمه؛ امیدوارم بپسندید. )

    Imagine there’s no heaven
    It’s easy if you try
    No hell below us
    Above us only sky
    Imagine all the people
    … Living for today

    تصور کن بهشتی در کار نیست
    اگر بخواهی و تلاش کنی شدنی ست
    ( تصور کن ) جهنمی زیر پاهایمان نیست
    فقط آسمان بالای سرمان است
    تصور کن همۀ انسان ها فقط برای امروز زندگی می کنند
    ( نه حسرت دیروز را میخورند و نه استرس فردا را دارند )

    Imagine there’s no countries
    It isn’t hard to do
    Nothing to kill or die for
    And no religion, too
    Imagine all the people
    … Living life in peace

    تصور کن هیچ کشوری وجود ندارد
    ( باور کردنش ) کار سختی نیست
    هیچ دلیلی برای کشتن یا کشته شدن وجود ندارد
    و مذهبی هم در کار نیست
    تصور کن همۀ انسان ها
    در صلح و آرامش زندگی می کنند

    You may say I’m a dreamer
    But I’m not the only one
    I hope someday you’ll join us
    And the world will be as one

    شاید بگویی من خیالبافم
    اما تنها من نیستم ( که اینگونه می اندیشم )
    امیدوارم روزی تو هم به ما بپیوندی
    و تمام دنیا متحد و یکپارچه باشد ( بدور از هر نوع اختلافی )

    Imagine no possessions
    I wonder if you can
    No need for greed or hunger
    A brotherhood of man
    Imagine all the people
    Sharing all the world…

    تصور کن که هیچ نوع مالکیتی در کار نباشد
    ببینم می توانی (تجسّم کنی) یا نه
    ( تصور کن ) دیگر نیازی به طمع یا گرسنگی نباشد
    پیوند برادری میان همه برقرار باشد
    تصور کن همۀ انسان ها
    دنیا را با هم شریک شوند

    You may say I’m a dreamer
    But I’m not the only one
    I hope someday you’ll join us
    And the world will live as one

    شاید بگویی من خیالبافم
    اما تنها من نیستم ( که اینگونه می اندیشم )
    امیدوارم روزی تو هم به ما بپیوندی
    و تمام مردم دنیا بسان پیکری واحد زندگی کنند

    * و در پایان داستان عجیب مرگ این اسطورۀ موسیقی از گروه “بیتلز”:
    در روز هشتم دسامبر سال ۱۹۸۰، وی در حالیکه همراه با همسرش به آپارتمان خود باز می‌گشت به دست یکی از طرفداران دو آتشۀ سابقش به ضرب چهار گلوله کشته شد. قاتل پس از دستگیری گفته بود برای اینکه مشهور شود تصمیم به قتل جان لنون گرفت؛ او از آن زمان تا به‌حال در زندان به ‌سر می‌برد.
    در سال‌های دهۀ شصت وقتی خبرنگاری از جان لنون پرسیده بود که مرگش را چگونه تصور می‌کند گفته بود:
    « احتمالاً یه دیوونه ترتیبم رو می‌ده »… و چه پیشگویی عجیبی!

    و یک توصیه : حتماً این آهنگ را دو سه بار گوش کنید

    یادش گرامی باد!

     
  5. دیروز برادران یک موشک تولید مشترک با برادران کره شمالی و یا چینی و یا روسی را کنار سفارت آمریکا علم کردند که بیا و ببین که موشک ما چه ها میکند!..یکقدم اونورتر هم دانش آموزان همیشه در صحنه در جواب “این همه لشگر آمده” میگفتند “به عشق دختر آمده”!! خوب بالاخره انقلاب پویائی دارد!
    اما داشتم فکر میکردم اگر مثلا در آمریکا یک روز مردم آنها مثل ما با دین و اهل ولایت شوند و در همان سالروز 13 آبان بیایند یک موشک قاره پیما کنار دفتر حفاظت منافع ایران بگذارند و یک فحش به زبان خودشان هم بما بدهند و عکس رهبر معظم را آتش بزنند و پرچم ایران را هم ریز ریز کنند چه جوری میشویم یا بهتر بگویم حضرات مراجع و آخوندها و سیاستمداران دستمال یزدی بدست چند روز از ترس به بیرون روی دچار میشوند؟!! قصدم فقط سئوال است ولاغیر!!لطفا بدل نگیرید!

     
  6. ما و دستگاه دروغ ساز روحانیت (۲)

    ۳-چگونه روایت بسازیم

    آیت الله مصباح یزدی را که از یاد نبرده اید همان که گفته بود : «دیشب‌ یکی‌ از دوستان‌ حاضر در جلسه‌ نقل‌ کرد قبل‌ از برگزاری‌ مرحله اول‌ انتخابات‌ به‌ محضر یکی‌ از علمای‌ اهواز رسیدم‌. ایشان‌ گفت‌ نگران‌ نباشید، احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور می‌شود. ایشان‌ گفته‌ بود که‌ شخصی‌ شب‌ بیست‌ و سوم‌ ماه‌ رمضان‌ در حال‌ احیا پیش‌ از نیمه شب‌ به‌ خواب‌ می‌رود. در خواب‌ به‌ او ندا می‌شود که‌ بلند شو برای‌ احمدی‌نژاد دعا کن‌، وجود مقدس‌ ولی‌عصر (عج‌) دارند برای‌ احمدی‌نژاد دعا می‌کنند.”
    این مثال به خوبی روند روایت سازی را نشان میدهد و بدون تردید تقریبا تمام روایات در باره امامان شیعیان هم به همین ترتیب ساخته شده اند . نگاهی به این شگرد بیندازیم .
    ۱- گو ینده روایت راست یا دروغ بودن قصه را خود بر عهده نمیگیرد.
    ۲- روا یت کننده هم کسی نیست که قصه را برای او تعریف کرده است چون به سادگی میشود به سراغ این نفر دومی رفت و ته و توی قضیه را در آورد.
    ۳- نفر سوم یا چهارمی “شاهد اصل ماجرا” بوده که در صداقتش هیچ تردیدی نیست . نماز و روزه اش ترک نمیشود , امین مردم است ., کسی از او دروغی نشنیده و ……
    خلاصه هیچ تردیدی در درستی آنچه میگوید نیست.
    ۴- این آخرین نفر را کسی نمیتواند پیداکند چون در واقع وجود خارجی هرگز نداشته و ساخته و پرداخته نفر دوم یا سوم است .
    ۵- همیشه هم آخرین حلقه این زنجیره به “مقدسین” ( در دین اسلام هیچ بنی بشری مقدس نیست ) وصل است تا کسی , مگر دیوانه از جان خود سیر شده ای , جرات تردید در درستی آن نکند .
    و عده ای شیاد هم البته لازم هست تا این جعلیات را در میان عوام پراکنده کنند . مثل همین دارو دسته مصباح .

    ۵- پایان سخن

    شاید باشند کسانی که معتقد باشند که این جریان امام سازی و روایت بافی تلاش ملتی بوده که غرورش سخت شکست و هیچگاه نتوانست , حتی تا امروز , با این درد کنار آ ید .
    تلاشی برای جا سازی تا حد مقدور اجزایی از دین خود در دین بیگانه ,رسوم خود در آیین های دینی دین جدید , لطیف کردن اسلام , ایرانی کردن اسلام , همین که توسط مفتی های عربستان مجوسی کردن اسلام نامیده میشود. چه این باشد و چه نباشد , آنچه که امروز میبینیم انحطاط همه سویه مردمیست که به این چیزها دلبسته اند و به انواع خفت
    تن در داده اند . جای این است که با همت همه میهندوستان این دستگاه دینفروشی رفته رفته جمع شود و چه نیکو که کسانی در درون همین دستگاه به یاری دیگران بیایند . دفاع از این خرافات و توجیه آنها نه به کار دین میاید و نه به کار مرد م . با سپاس از شما که خواندید .

     
  7. ما و دستگاه دروغ ساز روحانیت (۱)

    ۱- ما و پیامبر و آن سیزده تن

    غیر از پیامبر اسلام سیزده تن در میان انبوه انسانها, از بدو پیدایش , در میان شیعیان سرآمد دیگرانند . چرا ؟ چون کارخانه روایت سازی شیعیان در طول این هزار وچهار صد سال اخیر اینطور خواسته است . هیچکدام از این سیزده تن هم خود هرگز ادعا نکردند که آنها تافته هایی جدا بافته اند و حتی خود محمد پیامبر هم خود را یکی چون دیگر بندگان خدا میدانست با این تفاوت که میگفت به او وحی میشود ولی او این دریافت وحی را هم هرگز دلیل بر برتری خود نشمرد و هرگز درخواست چیزی بیش از دیگران به خاطر پیامبریش نکرد و ازاو هم چیزی مادی قابل اعتناء به وراثش نرسید , پیامبری بود که مزد نخواست و مالی نیندوخت مثل پیامبران دیگر . آن سیزده تن دیگر هم خود را تافته جدا بافته ای نمیشمردند چون دین جدشان جایی برای طرح چنین دعاوی نگذاشته بود . پیام عمده جدشان , آنجا که به ارزش انسانها مربوط میشد این بود که گرامیترین شما پیش خدا باتقواترین شماست و نه از رگ و ریشه من بودنشان . دغلکاران را اما این به دل نمینشست , آنها که کیسه ها دوخته بودند برای سرکیسه کردن خلایق . دستشان از قدرت کوتاه بود و از خوان نعمتی که نصیب مسلمین شده بود بهره زیادی نبرده و از قدرت برکنار بودند و همه اینها را که نداشتند آرزو میکردند . از میان این سیزده تن آ ن ها که با قدرت کنار آمده بودند خوب زندگی کردند و سهم خود خوب گرفتند و دم فروبستند و آن ها که این نتوانسته بودند کیفر دیدند و زندگی به سختی گذراندند . این جور وقایع در همه جای این جهان مدام اتفاق افتاده بود و چیز تازه ای نبود . عده ای به طرفداری از این و عده ای به طرفداری از آن و ستیز این ها با هم ,هم , چیز تازه ای نبود . سالها گذشت و گذشت و دوازدهمین امام هم , که قرار بود همه بشریت را نجات دهد خود از ترس دشمنانش به غیبت کبری رفت و تا امروز هم از خود خبری نداده است . خوش یا ناخوش , خوب یا بد , روزگار بر همه ان سیزده تن و جدشان محمد پیامبر گذشت همانطور که بردیگر آمدگان و رفتگان همین رفته بود . اما چرا پس از گذشت آ ن همه سال کار کشید ه به این جا که میلیونها تن در کشور های خاک برسر مثل همین ایران عزیز خودمان بر سر و روی میزنند و و خود را خوارتر از هر چیز پستی میکنند برای کسانی که دیگر نیستند تا احتمالا ” بهره ای ” از حماقت آ نها ببرند ؟ چه شد که عده ای باور کرده اند که عزت در خواریست ؟ چه کسانی به آنها این “فضیلت ” را باورانده اند ؟

    ۲-روایت سازان دغلکار

    جریان شیعه سازی صفویان را همه میدانید که چگونه با چماق و کشتار فراوان ( به قولی نیمی از سکنه آنروزی ایران در طول صد سال شیعه سازی کشته شدند ) و پلیدی های بسیار , که خواندن شرح جگر سوز آنها کار هر کس نیست , همراه بود و در کنار آ ن جنایات , دستگاه روایت سازی عده ای کلاهبردار انگل به اسم روحانی که از جمل آمل لبنان و عراق و سوریه آورده بودند و آمده بودند تا با قصه سازی در باره آن سیزده تن از آنها سیزده قدیس بسازند . خود آن سیزده تن خود هرگز چنین ادعایی نکرده بودند . در دین جدشان هم همخونی دلیلی بر قداست نبود . جدشان هرگز در هیچ جا نگفته بود که بازماندگان من در نزد خدا بهترو عزیزتر از دیگرانند . ملا ک همان تقوا بود هنوز. دغلکاران را اما با این کاری نبود . آ نها به کل ماجرا بی اعتقاد بودند و آن را تنها سرمایه برای سر کیسه کردن خلق میدانستند که اگر معتقد بودند دینی را که محمد پیامبر آورده بود چنین به شرک آلوده نمیکردند . سر هم کردن سیزده قدیس رقیب برای پیامبر و دائم از آنها گفتن مگر چیزی غیر از در سایه بردن خود پیامبر بود ؟ نسبت دادن توانایی انجام اموری که تنها انجامشان برطبق همان دین جدشان از عهده خدا برمیآمد به انسان زمینی مگر شرک نبود؟ گویا برای در مشت نگاهداشتن امت وجود خدا و پیامبرش دیگر کفایت نمیکرد و یا شاید آنچه خدا و پیمبرش گفته بودند دیگر چندان چنگی به دل خلایق نمیزد . این جا بود که روایت ها ساخته شد و برای سازدگان آنها هم هیچ جای احساس گناه نبود . از آ نچه که از غارت مردم بینوا توسط شاهان و حکام حاصل میشد سهم قابل توجی به گدایان دغلکار دیروزی و حالا دیگر روحانیون ملا ک امروزی میرسید , چیزی که ارزشش را داشت تا با دین خدا معامله اش کنند ( به همین آیت الله های خودمان نگاه کنید که بسیاریشان قارونی شده اند و در تاریخ هم آمده که آیت الله هایی وجود داشتند ثروتمندتر از شاه زمان خودشان )
    …….
    دنباله در زیر

     
    • ناشناس جان، این 13 تن که در شیعیگری اشاره کرده ای، اضافه بر 12 تن رهبران یهودیانیست که در صدر اسلام به حمایت از پیغمبر اسلام به گمان پسر داوود بودن او به وی پیوسته و سپس قبائل آنها هم در رکاب پیغمبر برای ترویج اسلام به کشورگشائی پرداختند. آنها با وارد کردن آموزه های یهودی چنین آش شله قلمکاری را برای آیندگان و کشور ما پختند که حالا حالاها ما و سایر مسلمانان و نامسلمانان باید قلپ قلپ از آن نوش جان کنیم. گفته باشم ها!

       
  8. آقای نوری زاد و دوستان گرامی.
    از این به بعد خودتان به این منبع مراجعه و اخبار را بازدید کنید.خدانگهدار.
    http://www.iranpressnews.com

     
  9. با سلام به سید مرتضی گرامی ,
    من دوست عزیز جواب شما را به سئوال جناب ایوب در رابطه با ” لیلة المبیت ” خواندم ولی صادقانه باید بگویم که آنچه را که شما ” در هرحال اصل این ماجرا بلحاظ تاریخ و منابع اسلامی اعمّ از سنّی و شیعه غیر قابل انکار است ” خوانده اید باور ندارم و به نظرم کاملا غیر منطقی میاید به دلایل زیر :

    ۱- چرا جبرئیل زودتر این خبر را برای رسول نیاورد تا او مجبور نباشد که جان پسر عموی خود را به خطر بیاندازد و بتواند چند روز قبل از انجام توطئه قتل خود را به محل امنی برسناند ؟ مگر خدا دنبال خلق هیجان و داستانهای جنایی برای آیندگان بود ؟

    ۲- این ” حادثه ” را اولین بار چه کسی فاش کرد ؟ حضرت علی نمیتواند این شخص باشد چون او کسی نبود که با تعریف کردن ماجرا در این جا و آن جا بخواهد ترسو بودن پیامبر و غیر قابل اعتماد بودن او را , که حتی حاضر است جان نزدیکترین افراد به خود را به خطر بیاندازد تا جان خود را نجات دهد , جار بزند و از طرف دیگر منتی بر او بگذارد که فداکاری من جان ترا نجات داد .

    ۳- توطئه گران هم نمیتوانند بازگو کننده “ماجرا” باشند چون از عواقب ناشی از فاش شدن ماجرا به خوبی آگاه بودند . انتخاب شب و به خواب رفتن رسول گواه بر بیم آنها از لو رفتن ماجرا و عواقبش میدهد والا آن ها به سادگی میتوانستند رسول را در روز روشن به قتل برسانند .

    ۴- حضرت رسول هم نمیتواند فاش کننده “ماجرا” باشد چون بلافاصله مورد شماتت یاران و استهزاء دشمنان قرار میگرفت و خود میدانید چرا .

    خوب سید گرامی به ما بگو آیا این داستان از اساس ساخته و پرداخته شیعیان نیست ؟ به من نگوئید که این داستان در کتب اهل سنت هم آمده است . آنها هم این داستان جعلی را از همان شیعیان شنیدند و در کتب خود آوردند , به همین سادگی . یک کسی یا کسانی داستان را جعل کردند و پخش کردند مثل فراوان داستانهای جعلی دیگر. اینکه آیه ای از قرآ ن را عده ای دلیل بر وقوع ماجرا بیان میکنند خود دلیلی بر سست بودن ادعای واقعی بودن داستان از طرف سازندگان آن نیست به نظر شما ؟ تازه آنچه که در باره ارتباط آ ن آیه با ماجرا هم گفته شده به هیچ وجه منطقی نیست و به نظر من هیچ نشانه ای از ما جرای “توطئه قتل پیامبر” در این آیه نیست . از طرف دیگر آیا خدا برای علی به اندازه شیعیان هم ارزش قائل نبود که با این لحن , که انگار در باره مردمان معمولی سخن میگوید , سخن گفته که ” و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى ‏فروشد، و خدا نسبت به [اين‏] بندگان مهربان است” ؟
    به نظر من کل ماجرا ساختگیست و دوستی خاله خرسه را به یاد می آورد . اصولا رسول و علی چه نیازی به این داستان داشتند ؟ یعنی اینقدر علی بی اعتبار بود که باید با چنین داستانی به او اعتبار میدادند ؟ از شجاعت علی میخواستند بگویند حتی به قیمت غیر قابل اعتماد نشان دادن رسول ؟ هدف از جعل این داستان چه بود سید ؟ لطفا راز گشایی کنید برای ما . با سلام دوباره به شما .

     
    • با سلام

      درباره واقعه تاریخی مورد اشاره ،به این منابع نیز بنگريد: مناقب خوارزمى، 73؛ مستدرك حاكم، 3/ 133؛ مسند احمد 1/ 321؛ تذكرة الخواص، 34؛ شواهد التنزيل، 1/ 99- 101؛ تاريخ الامم و الملوك، 2/ 100؛ البرهان فى تفسير القرآن، 1/ 207؛ الفصول المهمه، 30؛ خصائص امير المؤمنين (ع) 63؛ مجمع الزوائد، 9/ 120؛ فضائل الخمسه، 1/ 231؛ ذخائر العقبى، 87؛ كفاية الطالب، 190؛ امالى طوسى، 2/ 81؛ ترجمة الامام على (ع) من تاريخ مدينة دمشق، 1/ 186، 190. غاية المرام، 66؛ الرياض النضره، 2/ 203؛ بحار الانوار، 19/ 78، 93.
      در پاسخ به استبعادهای مطرح شده،فقط می گویم که در مورد واقعه ای پرسش شد و در پاسخ به آن منابعی تاریخی ارائه شد و بخشی از این واقعه نیز بر تایید الهی استوار بوده است، البته هرکس در باور یا عدم باور به وحی یا امداد غیبی یا به هر حکایت تاریخی مختار هست،اما واسطه درک و فهم ما از مسائل گذشته،نقل های تاریخی و قرائن و شواهد موجود در آنهاست که نفی و اثبات ها باید بر نقل ها ومنابع تاریخی و قرائن و شواهد استوار باشد،نیز باید توجه کرد که اگر بنای کسی بر انکار و استبعاد در مورد جزئیات هر واقعه تاریخی گذشته باشد،هیچ مصداق تاریخی وجود نخواهد داشت که نتوان در مورد جزئیات آن اما و اگر کرد و این مطلب اختصاصی به فاکت های تاریخی دینی ندارد و اگر روش تحلیل های تاریخی چنین باشد طبعا به هیچ واقعه تاریخی نمی توان اشاره کرد و باید باب نقل تاریخی را بکلّی بست.ضمن اینکه توطئه ها و مخالفت های مشرکان عربستان بر علیه پیامبر و دعوت او در قرآن و روایات و نقل های تاریخی واضح هست،و در این جهت بحث ترس پیامبر یا بحث اعتبار یا عدم اعتبار علی علیه السلام مطرح نیست،بلکه بحث بانجام رساندن و تکمیل یک ماموریت الهی از سوی پیامبری مطرح بوده است که مورد تایید و هدایت و امداد الهی است.

       
      • این منابع که مال 500 تا 800 سال بعد از مرگ پیغمبراست سید خیلی راستگو و راست کردار. پس جواب منصف چی شد؟ بالأخره نگفتی چه کسی واقعه ی علی در رختخواب پیغمبر را گزارش کرد؟ سنگ پای قزوین بدم خدمتتون؟ گفته باشم ها!

         
  10. در فرا رسیدن اربعین حسینی در سرزمین اسلامی همه چی تموم ایرون دیدم تماشای این فیلم خالی از لطف نیست (مثه خیلی از فیلمها که از هلالی و گلستانی و … منتشر شد و +۱۸ بودند این فیلم اونجوری نه تنها +۱۸ نیست بلکه بسیار آموزنده هم هست):

    https://www.youtube.com/watch?v=ho3asB-KydE

     
  11. در این روزها ایرانیانی از گفته های ملک سلمان خوشحال شده اند و در پوست نمی گنجند گویا حضرت ایشان براین باورند که قوانین عربستان و در نهایت قوانین کشورهایی را از آنها پیروی می کنند زیرو رو کرده و حقوق شهروندی را برسمیت شمرده و موضوع برخورد اسلام با سایرین و غیره اسلامیان را در قوانین بشدت عقب مانده و بربریت //// جای دهند!
    این هموطنان ولی از خود نپرسیده اند با کدام پشتوانه و با پذیرش کدام قوانین ایشان می خواهند دست به چنین کاری بزنند.آیا با تکیه بر /// قوانین بربری و و حشت و نفرت پراکن و انسان و زن و کودک ستیز //// می شود دست به چنین رفرمی زد؟ لاقل برای اکثریت ایرانیان این موضوع ثابت شده که مشکلات امروزی ما و منطقه در حقیقت خود اسلام و قوانین /// کینه پراکن و تبعیض آمیز اسلامی است. اینکه مثلا زنان بتوانند راننده گی کنند و یا دستهای خود را ظاهر کنند و بسیاری از آزادیهای دیگر مثل لباس پوشیدن و سفر و … زنان بجز برابری کامل حقوقی در کشور ما با وجود 5 دهه حکومتهای نیمه سکولار پهلوی ها بدست آوردند. ولی همان طوریکه دیدیم با وجود قدرت مشتی آخوند /////////////////////// و خریت عوام ارتزاق می کنند براحتی از بین رفت. دلیل اصلی اش هم دودل بودن و ضعف شخصیت رهبران و ناتوان بودن در مبارزه با جهل مردم و حتی جهل خود و دزدان باور مردم و بیرون نکردن /// و قوانین ضد بشریش از قوانین کشور بود. بنابراین ملک سلمان ها تا زمانیکه با توسل به اسلام بخواهند جامعه و قوانین جامعه را تغییر دهند و با دیگران به مدارا و تسامح برسند بر آنها همان خواهد رفت که بر ما!

     
  12. در شهر هرت
    خطر قرون وسطایی تا زمانی که جهل و بیسوادی و جنگ در جهان است وجود دارد. و می تواند از هر جا سر بلند کند.خطر قدرت گیری آخوندان که مساوی است با عقیده براوهام و دروغ که حاصلش اذهان خاموش و دود گرفته می شود.
    قرون وسطا،تنها قدرت گیری کلیسا بر جان و مال مردم نبود بلکه تهدیدی برعلیه علم و دانش و گسترش اوهام بود، زمانی که خرید توبه نامه ای مردم را از جرم مبرا می کرد، زمانی که کلیسا قانونگذار بود .
    اینکه خدا و مخلوقش احتیاجی به واسطه کلیسا و راهبان ندارندبا بازگشت به اصل و ریشه رفورماتورها سعی در مشخص کردن سره و ناسره در انجام دستورات انجیلی و با مقایسه متون عبری و لاتاین و یونانی انجیل است ،در میان انسان گرایی شکل گرفته و تغییرات و رفورم را استحکام می بخشد.

    بی شرمی را نظام داعشی تا بحدی رسانده که نفی هولوکاست میکند ، همانگونه که شرکت خود در جنگ سوریه را بدروغ نفی می کرد و رسما اعلام می کرد که کی؟ کجا؟من ! اصلا؟ انگار که این جوانان کشته شده اموجودی زنده و ایرانی نبودند؟
    دهه ها گذشتند و ما شاهد کشتار مردم ایران زمین با اعدامها و در جنگ بوده ایم شاهد از بین بردن فرهنگ باستانی ایرانیان با مراسم بیمارگونه ، توسط نظام داعشی ولایتی ایم.این نظام آخوندی بانی ناامنی و جنگ دایم است ، زیرا تنها با جنگ و دروغ باقی خواهد ماند.
    روحانی و رهبر و شورای نگهبان انگشتان یک دستند که گلوی مردم را گرفته اند وفشار می دهند شیشه عمرشان نیز نادیدن مردم در دیدن این دست است. باید گفت از دوران رفورم اروپا پانصد سال گذشته اکنون این مسولیت را تک تک افراد بعهده باید بگیرند.

     
  13. روسیه بطور آشکارا هر روز نقش بیشتری در صحنه سیاسی ایران ایفا میکند و ظاهرا علیرغم افول قدرت آن در سطح جهانی ،رهبر ایران گرفتاردر انزوای شدید بین المللی از مراودات با او بس خرسند است و چرا که نباشد؟ بالاخره پوتین از نتایاهو تا ترامپ را در کنار خود دارد و در سوریه هم اگر نبود کار بشار اسد و حزب الله بسیار متفاوت با اوضاع امروز بود.
    روسیه اما از سوی دیگر با خطراتی هم مواجه است که عمده ترین آن امریکا است. معمولا در سیاست خارجی وقتی یک کشور دست دوم که عمده صادراتش هم بقول خود پوتین و آمارهای موجود نفت و گاز است و حداکثر توانش هم در صنایع نظامی است به عنوان دوست نزدیک میشود باید احتیاط کرد چون چنین حکومتی چیزی به غیر از دردسر ندارد که به شما بدهد.
    تاریخ معلم بسیار صبور و با فهمی است که در کلاس درس خود بسیار مطالب آموختنی دارد و یکی از این درسها مطالعه برخورد شوروی سابق با کره شمالی و جنگ ویرانگر در شبه جزیره کره در سال 1950 است. در آن سال کیم ایل سونگ با چراغ سبز استالین به کره جنوبی حمله کرد و استالین قول حمایت همه جانبه را به او داد. آمریکائیها موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل کشیدند و طی دو قطعنامه بری اولین بار حمله نظامی به کره شمالی بعنوان نیروهای سازمان ملل را ممکن کردند. حال میباید سئوال کنیم که در آنزمان و در هنگام تصویب این قطعنامه که به کشته شده هزاران نفر در هردو کره منجرشد و در نهایت هم به شکست کره شمالی انجامید،روسها کجا بودند؟ چرا قطعنامه را وتو نکردند؟ همان کاری که امروز در رابطه باسوریه براحتی انجام میدهند ولی در مورد تحریمهای ایران هیچکاه حاطر نشدند اقدامی بکنند.
    پاسخ این است که روسها در این جلسه غائب بودند و با راه انداختن نوعی جنگ زرگری در رابطه با چین کمونیست و پذیرش آن در سازمان ملل جلسات شورای امنیت را تحریم کردند و عملا میدان بی منازع در دست امریکا و متحدینش قرار کرفت. روسیه در حالی کره ایها را تشویق به حمله کرد که خودش بنای شرکت در جلسه شورای امنیت را نداشت و کره شمالی با طناب پوسیده رفیقان خود در مسکو به ته جاه هولناکی سقوط کرد. آندره گرومیکو در خاطرات خود از این واقعه به تلخی یاد میکند و میگوید که ما براحتی میتوانتستیم جلوی جنگ کره را بگیریم ولی استالین اجازه شرکت ما در جلسه تصمیم گیری را نداد.
    گفته میشود یکی از دلایل استالین این بود که با راه انداختن جنگ کره ،آمریکا را وارد جنگی پر تلفات و خسارت بار کند و اینرا بنفع شوروی میدانست. بقیه اعضا شورا در آنزمان نیز هر کدام منافع خود را داشتند و برآیند منافع این قدرتها جنگ کره بود بخاطر حماقت محض کیم ایل سونگ در اطمینان به استالین.
    امروز هم پوتین مرتب به رهبری که فقط در ملاقات با او این چنین متبسم است درب باغ سبز نشان مبدهد که ما با شما هستیم و نترس و دلیل مرد عمل بودن ما هم سوریه است. کسانی که در جریان پاره ای از امور هستند نقش روسها را بسیار گسترده تر از این حرفها میدانند. گفته میشود که روسها با وارد آوردن انواع تهمت جاسوسی برای آمریکا به مرحوم نوربخش او را وادار کردند که از مخالفت با پرداخت های نیروگاه بوشهر دست بردارد.
    امروز هم پوتین با حضور خود دارد رهبر را شیر میکند ،درست همانطور که اجداد کمونیستش با کیم ابل سونگ کردند . ما را با امیدوار کردن به اینکه جنگی نخواهد شد و اگر هم بشود ما متحد استراتژیک شما هستیم امیدوار میکند. روسیه ای که اگر فضای ایران نباشد حتی قادر به رسیدن به سوریه هم نیست این چنین قبله آمال درماندگان سیاسی بریده از مردم ما شده است.
    اینکه درگیری ما با امریکا چه منافعی برای روسیه میتواند داشته باشد نمیتواند سر و راز جندان پوشیده ای باشد. به هرحال حتی 2 دلار افزایش قیمت یک بشکه نفت یعنی روزانه میلیاردها دلار پول نفد برای روسها! و یا اینکه آیا برگ ایران و تحریمهای ایران نمیتواند راهی برای فرار روسیه از تحریمهای آمریکا باشد؟ چرا باید او رهبر ما را با حرفهای بی اساس به ادامه پذیرش تحریمها تشویق کند؟
    روسیه زحم خورده و تحریم شده دوستیش برای ما یک سم وخطر واقعی است .کاش جنگ کره و رفتارهای روسها در این چهل سال برای ما هشداری جدی باشد.

     
  14. جناب اقای نوری زاد
    با سلام
    من نه با سوادم و نه کتابخانه عریض و طویلی مثل شما دارم و نه فرهیخته در اشل و الگویی که دارید هستم لذا امیدی ندارم که ان را منتشر کنید
    مجبورم مقدمه ای را عرض کنم وان اینکه مدتهاست که فعالیت ها و مطالب شما را پیگیری میکنم و ان دسته از اقدامات شما که در خصوص ظلم ستیزی بود را تحسین میکردم ولی در خصوص نامه ها به مرور به نتیجه میرسیدم که دارد به سمتی میرود که امروزه ان را شاهد بودیم لذا بعد از نامه به علی علیه السلام را که خواندم از اقای احمدپور به دلیل ارتباط نزدیکی که با شما دارد خواستم در این رابطه تذکر دوستانه ای بدهد که این راه صوابی نیست که دارید در ان گام میزنید و اگراز ایشان سوال کنید دقیقا همین را پیش بینی کرده بودم که نامه بعدی شما به خدا و با چه مضمونی خواهد بود چون طبق تجربه ام حاصل و محصول و نتیجه راهی که میرفتید معلوم و مشهود بود
    اما نقدی که به علت نامه های شما دارم این است که مبنای استدلال شما باطل است چرا که اگر فرضا علی علیه السلام به راه های اسمان اگاه تر باشد و بتواند همه بیماری ها را برایش واکسن تهیه کند و درمان کند ایا در ان مقطع وسیله تزریق و ساخت ان وجود داشت؟ ایا در زمانی که هنوز علت بیماری ها را کسی نمیدانست (میکروب – باکتری – ویروس ) ساخت و ارائه درمانش امکان پذیر بود؟ عین این است که بگوییم چرا علی علیه السلام بلد نبود ماشین اختراع کند تا مجبور نباشند با الاغ تردد کنند ولی فرضا هم این کار هم میکرد ایا سوخت ان هنوز استخراج و استحصال ان وجود داشت که ان را داخل باک ان وسیله نقلیه کنند ؟ در صورتی که قطعا خود شما به این اصل اعتقاد دارید که علم یک امر تدریجی است و هر کدام راه گشا دیگری و مقدمه علم دیگر است مگر انکه همانطور که در این مدت مشخص شده که توقع دارید همه چیز را دیگران درست و اصلاخ کنند و نقصی و اشکالی که هست تقصیر دیگران هست متوقع باشید علی علیه السلام از صفر تا صد هر علمی را کشف و در سینی در اختیار بشر قرار دهد حالا بگذریم کلا برداشت شما از ان کلام علی علیه السلام از اساس اشتباه است و فقط بهانه ای برای پیشبرد انچه در ذهن دارید از ان استفاده میکنید
    اما نکته اصلی این است که شما به مرحله ای از خود درست پنداری رسیده اید که اگر خدا و رسول و امام مطابق نظر شما عمل نکرده و یا نکنند قطعا انها اشکال داشته و اهمال کار هستند !! به نظر میرسد که چون شما در طول این سالها دچار مشکل و مشقت شده اید و هرچه به درگاه انها استغاثه کردید و هیچ نتیجه مطلوب نظرتان را نگرفته اید پس انها یا ناتوانند یا ناکارامد و یا نا عادل و…. ویا هرانچه که در ذهن شما میگذرد هستند عین این است که چون شما معتقدید اقای خامنه ای به حق نیست چرا صاعقه ای از اسمان نمی اید و او را محو نمیکند و یا موقعی که امریکا بمب اتم بر هیروشیما می انداخت چرا خدا جلوی انفجار ان را نگرفت
    جناب نوری زاد لطفا بر راستی بال خود نظر کنید ببینید انچه بر شما و ما رفته از خود شماست چرا که اقای خامنه ای امروز محصول مجیزگویی و مقدس سازی خود شما در ایامی نه چندان دور است و حالا بر اساس قاعده عمل و عکس العمل باید نتیجه کار خود را تحمل کنید حالاا بگذریم که محصول کار شمایان را نه تنها خود شما که کثیری از ملت باید تحمل کند ولی ما از حق خود میگذریم و از شما مطالبه ای نداریم ولی حداقل انتظار داریم به خاطر اشتباه خودتان خدا و رسول و امام را متهم نکنید و توپ را تو حیاط دیگران نیاندازید

     
  15. درود برشما استاد گرامی.درکانال شما دیدم که درراهپیمایی موشک گذاشتن کنار خیابان.یکباره به ذهنم رسید من تابحال ندیدم ارتش امریکا رژه برود درخیابان اما وقتی لازم باشه انچنان قدرتی نشون میده که خدا سر هیچ بنی بشری نیاره .همین نشانگر اینه که ما همه چیزمون نمایشیه وبوقتش انچان فراری میکنیم که خدانیاره

     
  16. معاون/*مطبوعاتی وزوزارت ارشا**…(سه نقطه از مش قاسم): با مساعدت قوه قضاییه قرار شد در رسانه ها دادگاه های حل اختلاف داشته باشیم.
    مش قاسم: اولا، مساعدت قوه غذاییه* چیه؟ گرفتن و بستن و کشتن. دوما، دادگاه های حل اختلاف چیه؟ پاس کاری. از وزوزارت ارشا** بفرستن قوه غذاییه*، از قوه غذاییه* بفرستن وزوزارت ارشا**. سوما، همین روزاست که توی مستراح هم دادگاه بزارن که ببین ملت چهگونه می…(سه نقطه از مش قاسم)زن. چارما، یه دفتر و دستک جدید راه بندازن که یه مشت آخوند مفتخور و بیسفات و یه مشت بیکاره رو بزارن اونجا جیبشون رو پر کنن. شاید هم فکر کردن با این استخدامات نرخ بیکاری میاد پایین، …(سه نقطه از مش قاسم)یت اینا رو دست کم نگیرین. به حکومت اسلامی کره شمالی خوش آمدید.

    /*: ک
    * رییسک قوه غذاییه (همان جایی که در حکومتهای درست و حسابی بهش میگن قوه قضایه، ولکن در حکومتک اسلامی از آنجا که این قوه منبع بخور بخور یه مشت آخوند دزد شده اسمش رو عوض کردیم به قوه غذائیه)
    **: حرف قبل از قاف استعمال شود.

     
  17. حاج رضا علی جانی: آیا روحانی وارد بازی فریبنده بیت شده است؟
    مش قاسم: انگار حاجی هنوز توی غار کحفه؟ ای نادانان منقلابی، یارو ۴۰ ساله مشغول فریبکاریه! ای که این منقلابیون ۵۷ عجب …(سه نقطه از مش قاسم) بودن و هستن. چهل ساله صابون آخوند به تنش خورده هنوز حالیش نشده اینا چه جو…(سه نقطه از مش قاسم) هایی هستن. اینا عاشق گول خوردنن ها!

     
  18. به پیشنهاد حاج علی لاری جانی اقلیت‌ها پس از این تنها به کاندیدای خود رای خواهند داد.
    مش قاسم: ای منقلابیون ۵۷ چشتون روشن! از اینا بدتر ما در تاریخمون نداشتیم. افسوس!

     
  19. وزوزیر/* کشور: در مورد سپنتا نیکنام با قوه قضاییه هم‌نظریم.
    مش قاسم: بازم بگین ای ملت بشتابین به رای دادن به یه شیاد دیگه!

    /*: ک

     
  20. اخبار: سه مامور و پنج سرباز در کمین ‘تروریست‌ها’ کشته شدند‌.
    مش قاسم: حیف از بچههای ایرانزمین که در دستهای بیکفایت این نادانان کشته میشن. تعداد کشته شدگان ایرانی در سوریه و عراق روزی متوسط ۳۰ تاست. این سردار/*ان شکست خورده نمیتونن جون ۸ تا مامور و سرباز رو در مقابل چارتا کلاش بدست یوی ایران حفظ کنن، میخوان برن به جنگ امریکا؟ رو که نیست سنگ پای قزوینه!

    /*: ک

     
  21. از همه ناظرین میخواهم که قضاوت کنند که این مراسم جدید الورود راه پیمایی به کربلا را نیک بیندیشند که چه نفعی برای این مملکت دارد؟ چند هزار میلیارد تومان ناقابل هزینه میشود که آخوند جماعت به مراد دلش برسد و به حکومت سعودی ودیگر مذاهب فخر بفروشد که ما هم یک نوع دیگر حج درست کردیم که بیا و ببین ! خبر ها را اگر خوب دقیق شوید میبینید متاسفانه یک جا اتوبوس واژگون شده و چند نفر دچار قطع اعضا شده اند و یا در سیستان حدود بیست وچند هزار زایر پاکستانی ( تفتان ) گیر افتاده اند و استاندار نیز از آستان قدس گلایه کرده که این زوار به درخواست همین آستان مقدس !!! ازطریق ایران میخواهند به کربلا بروند ولی مخارج آن ها به دوش بیت المال آن سامان افتاده و آستان مقدس !!! هم زیر بار نمیرود و و و . جالب اینکه روز گذشته ولایتی رئیس دانشگاه آزاد فعلی به لبنان رفت و با سعد حریری نخست وزیر لبنان دیدار داشت حال بماند که وی قبلا وزیر خارجه بوده و مناصب بخور ببر زیادی هم داشته ! معلوم نیست چه خواسته ای ازآن بیچاره نخست وزیر آن سامان داشته که وی استعفا کرد و اعلام کرد حکومت آخوندی دیگر شورش را در دخالت آشکار در آن سامان در آورده و هرکجا قدم گذاشته ویرانی و وحشت به بارآورده و وی حریف این جماعت نیست ! دست آورد های مشعشع آخوند جماعت دارد برای همه رو میشود که میخواهند کل منطقه را قبضه کنند آن هم با زدن از گلوی ایرانی جماعت و بیکاری و معضلات متعدد که در جای جای مملکت امام زمان !! همگان مشاهده میکنند و فقط سر تکان میدهند و حکومت رانفرین میکنند . حال تصور کنید اعرابی که عموما بی سواد بودند وفقط به طمع غنیمت و کنیز و برده گیری به ایران و اطراف یورش بردند و کتاب سوزان موهش در هر کجا بجای گذاشتند و اصلا هم حضرت علی را به جانشینی پیغمبر قبول نداشتند و فقط از خلفا راشدین امر میگرفتند کجا محقق داشتند ومورخ داشتند اصولا اعراب خط واحدی نداشتند و این خط عربی را هم ایرانیان برایشان اختراع کردند .و جالب ایتکه هم زمان با غارت و چپاول ایران ائمه هیچ اعتراضی نداشتند اگر اعتراضی بود مورخین باید گوشزد میکردند همین حضرت امام رضا هم برای قبضه کردن جکومت به ایران آمدند که مامون ایشان را از سر راه برداشت . آخوند جماعت برای صحت مدعای زیارت باید نوشته های آن زمان با مثلا خط کوفی را رو کند که نمینواند و استناد به روایاتی میکند که اصلا مکتوب نیست و میگوید فلان کسی نقل میکند که فلان کس از فلان کس شنید که فلان واقعه اتفاق افتاد آن هم در سیصد چهارصد سال بعداز واقعه برای نمونه همین گفتار آقای خمینی مبنی بر آب وبرق مجانی واتوبوس را آخوند جماعت تکذیب میکند ! چون به نفعش نیست که دو رویی مقتدایش ثابت شود پس چه کسانی زیارت کربلا را ثبت و ربط کردند ؟ عمده همه این کار ها را شیخ طوسی و طبرسی و مجلسی و معدودی دیگر صورت دادندکه خلافت را ازچنگ ترک های عثمانی به در آورند. این قصه سر دراز دارد !

     
  22. رسول خدا صلى الله عليه و آله كه چنان ديد بعلى بن ابى طالب عليه السلام فرمود: امشب را تو در بستر من بخواب و همان بُردى را كه من هنگام خوابيدن بخود مى‏ پيچيدم تو بر خود به پيچ و مطمئن باش كه اينان بتو آزارى نخواهند رسانيد.
    …………..
    ـتنها افراد ////// به چنین کاری دست می زنند. وقتی به اصطلاح پیامبری که خود را از طرف خدا برگزیده می داند ////////////////// دینش هم این می شود که ///////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

     
  23. جناب سیدمرتضی
    از تلاش شما در پاسخگویی به پرسشم تشکر می کنم.

     
    • مگه ایشان کار دیگه هم دارند؟ چه منبع درآمدی بی خطر تر و پر برکت تر از پرسه زدن در این سایت و /// نوشتن؟

       
      • مزدک! تو آیا بجز نقد شخصیت و فحاشی و اظهار نفرت چیز دیگری بلد هستی؟! اینجا مطلب نوشته می شود و استدلال می شود،اینکه فلانی کیست و آیا نوشتن او در اینجا مایه درآمد برای اوست،با خطر است یا بی خطر است،اینها همه نقد شخصیت و در مواردی توهین به شخص است که بارها بدروغ گفته ای من بکسی توهین نمی کنم،فحش و الفاظ نفرت که معمولا زیر چنگک قرار می گیرد نیز فقط نشانه جهل، عصبیت،جزمیت،عجز،و خالی بودن چنته از سخن مستدل است،اگر کسی انسان باشد و سخنی در تحلیل و نقد محتوای مطالب دیگران داشته باشد بر این اساس که مهمترین ویژگی انسان بما هو انسان تعقّل و سخن معقول و مستدل است هیچ نیازی به فحاشی،کاربرد الفاظ نفرت،تهمت و نسبت های دروغ دادن ندارد،من اینجا پرسه نمی زنم،شبها که منزل هستم در فضای مجازی اخبار و اطلاعات مختلفی می بینم و به این سایت نیز مراجعه می کنم و اگر لازم ببینم می نویسم،اگر نام این پرسه زدن است و پرسه زدن بد است،پس حضور تو هم اینجا پرسه زدن است و بد است،و خود این تعبیرات و نقد شخصیت و کاربرد الفاظ توهین آمیز چنگکی،نشان از این است که بودن و نوشتن من در اینجا ترا آزار می دهد،اگر دچار چنین آزاری یا حسادتی هستی باش،برای من مهم نیست،مطمئن هم باش که من اگر تشخیصم حضور و نوشتن باشد ابنطور تعبیرات و کنایه ها و فحاشی ها مرا منصرف نمی کند و بودن من در اینجا تابع خوشایند تو و امثال تو نیست،پس زیاد خود را خسته نکن،اگر مطلبی در نقد محتوا داری بدون پرداختن به نقد شخصیت و اینکه من کی هستم تو کی هستی نقدت را بنویس،و اگر مطلبی نداری اینرا بدان که بود و نبود من تابع اینطور بد اخلاقی ها و فحاشی ها و نقد شخصیت ها از سوی تو و امثال تو نیست.

         
  24. تقدیم به جناب نوری زاد

    خطر ” ریز مغز ” ها
    از ” ریزگرد ” ها بیشتر است…!

    ریزگرد به ذرّاتی در اندازه ِ حدود چند میکرون تا چند ده میکرون گفته می شود که تحت تاثیر پدیده های جوی از نقطه به نقطه حرکت کرده و می تواند آثار و نتایج زیان باری برای انسان ، محیط زیست و صنایع ایجاد کند.

    برخلاف ریزگرد که تعریف کوتاه و کاملی دارد ، ریزمغز تعاریف گوناگون و متعدّدی دارد و با یک تعریف نمی توان حقّ مطلب را در مورد آن ادا کرد .

    ریز مغز کسی است که به خاطر کشاورزی در کویر، نخلستان هایی که از دست صدام سالم مانده بودند را یکی پس از دیگری به شوره زار تبدیل می کند!

    ریز مغز کسی است که آب ِ برترین صنایع را در بی آب ترین دشت کشور تاسیس می کند!

    ریز مغز کسی است که علی رغم همه هشدارها، سد گتوند را که غیرکارشناسانه مکان یابی و ساخته شده بود، آبگیری می کند!

    ریز مغز کسی است که هورالعظیم را برای دو یا سه دلار هزینه کمتر به ازای هربشکه نفت می خشکاند!

    ریز مغز کسی است که برای رضایت مافیای سدسازان و آب سالاران یکی پس از دیگری و بدون توجه به محیط زیست و منافع مردم ِ پایین دست، مجوّز سدّسازی و انتقال آب می دهد!

    ریز مغز کسی است که برای نماینده شدن و نماینده ماندن و یا مدیر شدن و مدیر ماندن آنقدر مجوّز چاه می دهد که بزرگترین دریاچه آب شور دنیا را می خشکاند!

    ریز مغز کسی است که زیباترین شهر ایران، نصف جهان را با صنعتی سازی غیر کارشناسی به رتبه اول بسیاری از بیماری های صعب العلاج تبدیل می کند!

    ریز مغز کسی است که با اجرای طرح های کارشناسی نشده ِ کشاورزی، دشت های حاصلخیز مشهد ، ورامین و مرودشت را به کانون های مستعدّ فروچاله تبدیل می کند!

    ریز مغز کسی است که علی رغم آگاهی بر نقش و سهم مهم کانون های داخلی گرد و غبار، تمام منشا ریزگردها را خارجی می داند!

    ریز مغز کسی است که می خواهد حاصل خیزترین دشت ایران را به کویر و بزرگترین کویر ایران را به دشت حاصل خیز کشاورزی تبدیل کند!

    ریز مغز کسی است که تا زمانی که یک مساله به بحرانی فراگیر تبدیل نشود هزینه های لازم برای پایداری شریان های حیاتی یک استان را تامین نمی کند!

    ریز مغز کسی است که …

    تعریف شما از ریز مغز چیست؟!

    حضرت امام فرمودند:
    “من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می‌کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. ”

    کم کم سران نظام و عقلای قوم خواهند پذیرفت که نااهلان و نامحرمان فقط در گروه سیاستمداران تعریف نمی شوند.
    نا اهل ترین ِ نااهلان و نامحرم ترین ِ نامحرمان همین ریزمغزها هستند که سالهاست در مدیریت های میانی و بعضاً ارشد وزارت خانه های مهم مانند… تیشه به ریشه میراث هفت هزار ساله گذشتگان و سرمایه نسل های آینده زده و می زنند.

    فرونشست زمین در فامنین و ورامین و مرودشت و …
    خشک شدن دریاچه های ارومیه و پریشان و…
    خشک شدن تالاب های گاوخونی، جازموریان، هورالعظیم و شادگان و…
    کم آب شدن بیشتر رودخانه هاو خشک شدن بیشتر شاهکارهای مهندسی آب ایرانی یعنی قنات های کشور ،
    آموزش و پرورش و آموزش عالی بی هدف و بی برنامه و…
    نشان می دهد که خطر ریزمغزها برای نظام، انقلاب و تمدن ایران زمین از هر دشمن خارجی از داعش گرفته تا اسراییل و آمریکا بیشتر است.

     
  25. راستی اگر در زمان صدام مردم نمی توانستند به زیارت قبور////////////// بروند اینهمه کربلایی در ایران از کجا آمده؟ تو سر سگ بزنی کربلایی …(از مش قاسم)!
    /////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////// توهین به فرهنگ و تاریخ این سرزمین و باعث حقارت و ذلت ایرانیان است. بر هر ایرانی است که با تحقیر و تمسخر///////////////////////////////////////////////

     
    • تعبیر من این نبود که رفتن به کربلا پیش از انقلاب کلّا منتفی بود،مقصود این بود که سفرها بوفور و با این وسعت صورت نمی گرفت و کسانی که سنّ و سالی از آنها گذشته می دانند که برخی از این سفرها بصورت قاچاقی صورت می گرفت،و در هرحال پس از انقلاب اسلامی ایران بخاطر تیرگی روابط ایران با صدّام،سفر به آنجا از مجرای رسمی و قانونی تقریبا منتفی بود،البته حال که راه باز شده و تمهیدات قانونی میشود وفور و کثرت گذشته و حال کربلائی ها “چشم”برخی را کور کرده است!

       
      • تو و امثال تو مشتی ///. صدام هیچ مشکلی با زوار عادی ایرانی نداشت ولی از تروریست های مسلمان و شیعی مثل ///بخوبی پذیرایی میکرد. در ضمن صدام اصلا در سطحی نبود که بتواند جلو زوار /// ایرانی را بگیرد و رژیم قبلی هم مشکلی با آنها نداشت. تو و همفکرانت /////////////// هستید که برای بکر سی نشاندن دروغها و حیله گریهایتان به هر دروغی دست می زنید. وقتی خمینی علنا بمردم دروغ گفت و بعد گفت خدعه کردم دیگر از /// چه توقعی می توان داشت. شماها مشتی ///////////// در جامعه ایرانید که برای بر قرار بودن /// دین به هر ///////////// دست می زنید و دزدی و آدم کشی و تجاوز به حقوق مردم را براحتی توجیه می کنید. شماها ضد ایران و فرهنگ و تاریخ ایرانید و دوستداران دشمنان ایران و ایرانی اید. بهمین دلیل هیچ ایرانی که دارای عرق ملی و دوستدار ایران و خواهان سربلندی و پیشرفت ایران باشد نمی تواند مسلمان باشد چون منافع ایندو با هم در تضادند.
        هر ابلهی می تواند آمار ابلهانیکه //////////// در عراق و یا هر جای دیگر رفته اند قبل از 57 موجود است و براحتی می توان آنرا بیرون کشید. //////////////// آنچنان است که براحتی تو چشم همه نگاه می کند و دروغ می گوید.

         
        • اینها ادبیات مدّعیان حقوق بشر و کسانی است که دائم از حقوق انسان و آزادی عقیده انسان دم می زنند! مردم چه سابقا و چه لاحقا به زیارت امام و مقتدای خود امام حسین علیه السلام می روند تا منکران و حسودان که اینروزها از ابراز ارادت مردم ایران به اهلبیت پیامبر اسلام در حال ترکیدن و سوختن و گداختن هستند بیش از پیش چشمهایشان کور شود! این خشم ها و این الفاظ نفرت همه حاکی از عجز و بیچارگی و احساس انزواست در حالیکه مردم مسلمان و شیعه ایران پشیزی برای این الفاظ نابخردانه و گویندگان آن ارزش قائل نیستند و گویندگان این لجن ها را بحال خود در لجنزار متعفّنی که هستند می گذارند تا روزی عمر هرزه گردی و لجن پراکنی آنها بسر رسد

           
  26. جناب مکارم در سخنانی که از عمق فکری ایشان که اقیانوسی به عمق یک بند انگشت است خبر میدهد در خواست یک بودجه حسابی برای شهر قم و یک فرودگاه بین المللی بعنوان پرستیژ برای این شهر کرده است. ظاهرا میشود نتیجه گیری کرد که چهل سال بر طبل شهر خون و قیام کوبیدن و رواج انواع روایات در مورد مهم بودن شهر قم در بارگاه الهی و وجود مسجد جمکران مشکوک الهویه و تجمع این همه مراجع و طلاب و صرف هزینهای سنگین از بیت المال هنور نتوانسته پرستیژی به این شهر مجموع اضداد بدهد. شهری مرکزعلم دینی که انواع فساد از سر و کول آن بالا میرود و بعضا هم فسادهای خاص خود را دارد. شهری که بارها توسط وزارت کشور خود این حکومت و در گزارشات درون تشکیلاتی حاکمیت بعنوان فاسد ترین شهر کشور اعلام شده است.
    اما چرا این درخواست آیت الله نشان از نازل بودن درک و شعور او دارد؟ دلیل این مدعا این است که وی در بین انواع گزینه ها برای آبرو دادن و یا بقول ایشان پرستیژ دادن به این شهر، بدترین نمونه را انتخاب کرده است که اولی دادن بودجه حسابی است که نباید مورد اعتراض شهرهای دیگر باشد و دیکری فرودگاه بین المللی است. هر دوی این موارد که بهم وابسته اند در صورتی محقق میشوند که بهمان میزان از بودجه یکجائی و بطور عمده از خدمات سایر شهرها حذف و به شهر قم اضافه شوند. این دقیقا هدف حرف جناب مکارم است. یعنی همه شهرها فدای پرستیژ شهر قم بشوند چون مرکز آخوند پروری و مراجع است.
    آیا برای دادن پرستیژ به شهر قم گزینه دیگری هم است؟ پاسخ بی شک مثبت است و اتفاقا ایشان میتوانست طوری عمل کند که شهر قم دارای پرستیز واقعی بشود. مثلا چه اشکالی دارد اگر با ارزیابی توانایهای قم و اطراف آن مثلا صنعت سوهان پزی آن رشد کند و میلیاردها دلار ارز صادراتی به کشور بیاورد و یا صنایع مدرن و یا با توجه به آفتابی بودن نیروگاههای خورشیدی در آن رشد کنند؟ چه میشد اگر ایشان دنبال سیاستی میرفت که برای رفع معضل فساد و تن فروشی شرعی در قم که مرکز آن برای اقشار کم در امد و از جمله طلاب در گورستانها است اقدامی میشد و یا برای حل معضل اعتیاد در قم نهضتی شروع میشد تا قم اولین شهر بی اعتیاد و فحشا ایران و جهان گردد ؟
    آیا یک فرودگاه بین المللی که با توجه به نزدیکی فرودگاه امام به آن هیچ توجیهی ندارد بهتر است یا تیدیل قم به شهری نمونه از هر نظر؟
    اما درک آیت الله بیش از این نیست که با همین حرف نپخته اولا مردم سایر شهرها را بدشمنی با قمیها بکشاند و دیگر اینکه عوامل نوکر صفت دولت هم برای منویات ایشان دنبال یک فرودگاه بین المللی بی خاصیت بروند و بعد از به باد دادن دارائی مردم در راه اتم و موشک وسوریه و لبنان بقیه را هم صرف فرودگاه پرستیژی قم کنند.
    البته این حرفها برای جمع کردن عوامی که فکر و قدرت تشخیص خود را دیگر از دست داده اند خوب است و میتواند برای ادامه زندگی در قم خیلی هم خوب باشد. در این وانفسای مصیبت در ایران، چه چیزی بهتر از این حرفهای بی حساب و کتاب برای فریب حداقل خود قمیها!
    احمدی نژادی بودن یک خصیصه بنیادی در بین این آقایان است و برای همین هم تمام قد پای او ایستادند..چون در آئینه او خود را میدیدند و میبنند!

     
    • اتفاقاً ایت الله مکار شیرازی حساب روز مبادا رو کرده تا اگه اوضاع قمر در عقرب شد، آیت الله ها و فک و فامیلاشون فوری از فرودگاه بین المملی قم نزد دولت فخیمه رفته و از لندن انقلاب اسلامی دیگری رو زیر نظر MI6 و بی بی سی رهبری کنند. گفته باشم ها!

       
    • سلام بر باصفای گرامی
      گمان دارم در حق آقای مکارم قدری غلو کرده اید آنجا که گفته اید اقیانوسی به عمق یک بند انگشت.بنده هر چه در جمال این فرد و سطح معلوماتش که از بند بند سخنانش هویداست می نگرم اقیانوسی نمی بینم تا عمق آن را اندازه بگیرم.او نهایتا می تواند در فقه و مسایل ریز و درشت آن اظهارنظر کرده و سفره خویش را با مسایل رنگارنگ فقهی بیاراید.او و امثال او یک هزارسال دیرتر به این دنیا آمده اند.
      موفق باشید

       
  27. شنبه، 13 آبان ماه 1396 = 04-11 2017

    ایران؛ دلیل انتشار اسناد ترور کندی و القاعده
    علی اکبر امید مهر دیپلمات ایرانی پناهنده به غرب

    آنچه که امروز در صحنه بین المللی دررابطه با رژیم روی میز قرار دارد .عبارت است از:
    شورش ترامپ علیه مافیای سنتی آمریکا وشرکای بین المللی اش با:
    1- دستور انتشار اسناد ترور کندی بعد از 54 سال،در راستای رفع هر نوع توطئه این مافیا درحذف فیزیکی اش و تضمین ادامه حیات وبه انجام رساندن برنامه ها.
    2-انتشاراسناد همکاری رژیم با القاعده پیش از انتخابات عراق (اوائل سال آینده) مقدمه ای برای انتشار اسناد همکاری نوری المالکی با داعش با هدف تعطیلی دخالت رژیم در عراق و خروج بی شرط و بی هزینه رژیم از هلال شیعه و تعطیلی این پروژه.که زمینه را برای اضمحلال قدرت رژیم از درون تا مرحله ای که بدون تحمیل هزینه ای به مالیات دهندگان آمریکا،با اولین خیزش مردم ایران ،این رژیم سرنگون گردد.
    البته هم از رژیم و هم از کره شمالی جهت حصول به مقاصد اقتصادی سیاسی و ژئوپلتیک و استراتژیک خود در خاورمیانه ،آسیای جنوبی جنوب شرقی ،حداکثر استفاده را می کند.تا روزی که نوبت محو این دو رژیم با یک اجماع جهانی فرا برسد.که این رخداد را در سال (اواخر سال دوم و اوائل سال سوم ریاست جمهری خویش) رقم میزند.که مقدمه ای باشد برای :
    1- بهره مندی اقتصادی ازین دو مسئله (شبیه آنچه که با عربستان ومتحدین اش علیه رژیم انجام داد.)
    2-محو نهایی عوامل شرارت در دنیا (دو رژیم تهران و کره شمالی) داعش ، غیره،قبل از آغاز دوران دوم ریاست جمهوری بمنظور آماده کردن اذهان داخل و خارج از آمریکا مبنی بر این که، وی جهان مطلوب تری را در مقابل حریف(یکی از اعضای برجسته مافیای سنتی به عنوان کاندید ریاست جمهوری این مافیا در آمریکا) ارائه داده است.

    ایران پرس نیوز http://www.iranpressnews.com

     
  28. نوری زاد تنها چیزی که شاید من رو یکم و اونم تنها یکم در مورد تو خوشبین کرد این بود که بعضی هاتون که سنشون هم مثل حضرتعالی آنچنان بالا نبود با وجود زن وبچه، مثل بعضی ها که اینجا میان می گن زن و بچه داریم و از این حرفهای سوسولی میزنند و سلوک اوا خواهری رو در پیش می گیرند، این عده نیومدند اینجور حرفها رو بزنن! در مورد چیزی که در مورد شماها نتونستم هنوز باهاش کنار بیام یه چیزه و اونم اینکه همتون یه جورایی بر سر خوان رژیم که بقول خودتون از برکت خون این ملت بوده تناولها داشته اید… خزعلی از امامش موقع عقد سکه می گیرد و … شک من هم بر سر این است که آیا قطع آن سکه ها و پولهای باد آورده نبوده که حالا شما رو متحول کرده!!!!! هر چند یه عده نیز بر این باورند نقش ستون پنجم در میان شماها کم رنگ نیست!

     
  29. نوشته های من چکنویسند (چرکنویس).بنایراین چون امکان وبرایش نیست نمی توانم کاملشان کنم.
    مثال راکفلر و تراست و آنتی تراست و سلفریج را به این خاطر زدم که بگویم: آیینها مانند شرکت و نهاد هستند و نه یک دولت و حکومت گسترده و همگان پذیرا.برای همین همان گونه که قوانیت ضدتراست از دست درازی شرکتها در همه سوراخ سنبه ها جلوگیری می کنند باید -دولتها و حکومتها از تراست شدن یک آیین در کشور جلوگیری کنند.کاری که ساسانیان نکردند و آیین آرام و ایرانی و نجیب “زرتشت” را همگانی و تراستوار بر کشور ایران تحمیل کردند.
    آیینهای دیگر که غیر ایرانی و انسانی هم هستند- جای خود دارند.

     
  30. در سالهای پایان قرن بیستم-یک سرمایه دار بزرگ در آمریکا بنام دیوید راکفلر انحصار تولید و پخش نفت در آمریکا را بدست داشت.آن زمان- هنوز قانون “ضد تراست” در کنگره آمریکا تصویب نشده بود.راکفلر بسیاری از سرمایه گزاران و زمینداران را به فلاکت کشاند و اموالشان را به مفت صاحب شد زیرا کسی توانایی رقابت با قیمتهای او را نداشت.
    فروشگاههای بزرگ و زنجیره ای از اوایل سده بیستم میلادی در کشورهای غربی آغاز به رشد و شکوفاییدن کردند.حتما همه فیلم “مستر سلفریج”- بنیانگزار فروشگاههای سلفریج را دیده اند.اینها فروشگاههایی بودند که عرصه را بر خرده فروشها تنگ کردند و کالاهای مورد درخواست اجتماع را در یک جا متمرکز، و ارائه کردند.
    پس اجتماع به این نحوه عرضه –نیاز داشت و تقاضا موجب رشد و بالیدن این گونه تاسیسات گشت.پرسش من این است: آیا تا پیش از این مردم نمی توانستند نیازهایشان را برآورده کنند یا این که این فروشگاهها فرصت کمی و کیفی بهتری را برای خرید همگانی بوجود آوردند.
    فروشگاه سلفریج و هروتس جزئی کوچک از بریتانیا هستند و نه همه آن.بریتانیا شهرها و دشتها و قلعه ها و پارکها و جنگلها و جانداران و رودهای بسیاری دارد.فروشگاهها هم جای خود را دارند.
    اکنون فرض کنید دریک شهر، مثلا تهران کسی بیاید و رستورانهای زنجیره ای بنام مثلا “نایب” یا “خوانسالار” یا “شهرزاد” را برای عرضه خوراکهای ایرانی- راه بیندازد.فرض کنیم که سالمترین و خوشمزه ترین خوراکها را به همراه کادر پذیرایی و سرویسده مودب در معرض اقبال عموم قرار دهد.مردم بیایند با رفتار متمدنانه مورد استقبال قرار گیرند و غذاهای خوب بخورند و نوشیدنی های گوارا بنوشند و با منویی منطقی و عادلانه پول غذا را بدهند و بروند.تا اینجا را داشته باشید.
    فرض کنید یک رستوران در تهران افتتاح شود که صاحب آن- الخلیفه بن سلطان ال حجاز باشد.با ساختمان و معماری غیر ایرانی- با لباسهای غیر ایرانی- با کادر غیر ایرانی که بزبان غیر ایرانی صحبت می کنند و غذاهایی غیر ایرانی می فروشند گرچه برخی غذاهایش شاید خوب هم باشند.
    نخست با احترام به رهگذران و مردم با ایما و اشاره بخواهند که وارد رستوران شوند و هنگامی که عدم اقبال و توجه را دریافتند با چند گارد گردن کلفت مردم را به زور به درون بکشند و پس از کتک مفصل- آنها را به انبار و آشپزخانه بکشانند- که “بار ببرند و ظرف بشویند” و اگر مقاومت کردند- در دستگاه چرخ گوشتشان بیندازند و نابودشان کنند.
    شخصا معتقدم این اتفاق در جهان آیینی رخ داده.اسلام این عمل را انجام داده.به زور مردم را در آیین خود- وارد کرده.
    دین نسبت به فرهنگ و آیین و رسوم و غرایز بشری- مانند یک فروشگاه نسبت به یک کشور یا سیاره زمین است.دین همه چیز نیست.یک محل عرضه کالاهای معنوی برای بهتر شدن انسانها می تواند باشد.مثل یک صابون که دست شما را بهتر تمیز کند و یا یک حوله که صورت شما را بهتر خشک کند.اگر شما یک صابون خریدید که دستهایتان را قارچی کرد یا یک حوله که پوستتان را حساس و لکه دار کرد-دیگر چه.
    مثالی بزنم.هنگامی که القاعده و داعش –دریایی از خباثت و جنایت آفریدند، با ذکر آیه های قران و احادیث و تاریخ اسلام انجام دادند ولاغیر.ذات خراب آنها با آیه های خشن و خونالود خیلی جفت و جور آمد.کنیزگیری زنان آزاد در قرن بیست و یکم از کدام چشمه و آبشخور سیراب گردیده بود.جز اسلام؟
    سربریدن وبه نیزه کردن و از ساختمان به پایین انداختن گنهکاران-در قرن بیست و یکم- از کدام چشمه و آبشخور سیراب گردیده بود.جز اسلام؟
    این غارت کبیر و اکبر و عظیم و اعظم در ایران به غنیمت گرفته شده از کدام چشمه و آبشخور سیراب گردیده بود.جز اسلام؟
    یک آیین و دین که باید عرضه گاه معنویت و درستی باشد-همه عرصه ها را بدست گرفته. مثل این که فروشگاه هروتس-کره زمین را اداره کند!
    مانند این است که یک فیزیکدان با فرمول جاذبه عمومی نیوتن بخواهد کل هستی و آفرینش را توضیح دهد.نمی شود برادر.غیر ممکن است.
    من از برخی می شنوم که روحانیون باید به جایگاه واقعیشان ،مساجد برگردند.این گفته ها مرا با این فکر می اندازد که چه می شد متفقین پس از شکست رایش سوم می گفتند:نازیها به سر کارهایشان بر گردند.گمان نکنم این اتفاق روی دهد.این فرقه همواره کمین می کنند و چون دیگر قدرت در دستشان نیست مانند “فاگین دلرحم” می شوند و دوباره فریب و نیرنگ را در نسلهای آینده تزریق- و دوباره در فرصت مناسب- تخریبی دیگر ونابودیی دیگر انجام می دهند.

     
    • در سالهای پایان قرن بیستم-یک سرمایه دار بزرگ در آمریکا بنام دیوید راکفلر …
      قرن نوزدهم درست است.ببخشید .

       
  31. جناب نوری زاد دیگه آخوند مرتضی در پوست نخواهد گنجید !! چون آیت ا… شکر فروش یعنی مکارم شیرازی از دولت بودجه فوف العاده درخواست کرده و گفته هیچ استانی هم حق اعتراض ندارد حالا خدا وکیلی شما بفرمایید خروجی حوزه ها چیست که مردم باید تا ابد الدهر جور کش آخوند جماعت باشند و خم به ابرو نیاورند ؟ این هم لینک خبر http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1396/8/12/795072_121.jpg

     
    • خروجی حوزه ها چیست؟ /////////////////// نادان پرمدعا و فاسد آدمکش دزد و شکنجهگر.

       
      • مش قاسم طاعونو فراموش کردی! /// عین طاعون ست و خروجی اش هم طاعون ست! هیچ جامعه ایی فاسد تر از جوامع مذهبی بخصوص /// نیس زده نیست!

         
  32. فرهنگ امروز ایران ، شبیه پیتزای کباب کوبیده است مردم شتر، گاو پلنگ شدن ….بی هویت شدیم در حالی که به همه چیز و همه جا ناخونک می زنیم …..نه هویت ایرانی مون مشخصه ، نه افکار مذهبی مون روشن و نه حتی بلدیم غربزده باشیم ، شبیه هیچ کجا و هیچ کسی نیستیم در عین اینکه تلاش می کنیم به همه چیز شبیه باشیم ، با تعصب نوروز رو برگزار میکنم و از چهارشنبه سوری جنگ اتمی می سازیم، چنان در مراسم عاشورا به سر و سینه می زنیم که انگار نه هزارو چهار صد و خورده ای سال پیش که همین دیروز بوده . دختری که ماه پیش با چهره‌ای شبیه پورن استارها به نیت شوهر ملاقه در دیگ قیمه نذری می گرداند دیشب به مراسم هالووین نره ارواح خبیث ازش دور نخواهد شد ، هیکل های بدن سازی شده پسرهامون با زیر ابروهای برداشته هم به درد نمایش موقع زنجیر زدن می خوره و هم به درد عکس گرفتن با درخت کریسمس و شاید پاپانوئل شدن سر ولیتاین عده ای باید وام بگیرن برای تعداد هدایای که جهت تعدددددد تنها عشق زندگی شان باید بخرن ، با اسم کوروش یقه جر می دیم برای خلیج فارس دلاورانه لایک جمع می کنیم ، سوار بر اسب لنگ دون کیشوت وار به اسیاب های بادی حمله می کنیم ……..به حامیان حیوانات حمله می کنیم و فریاد سر می دیم که وامصیبتا وامصیبتا چرا به داد کودکان گرسنه نمی رسید و با کمترین تحریک پایین تنه یه کودک دو ساله هم تعرض می کنیم ، و با دیدن کودکان کار سر بر می گردونیم دنیامون قد قاشق چایخوری شده که فقط تو استکان چای نیم خورده ، طوفان به پا میکنه …بی سوادی ، بی شعوری ، زیر خط فقر فرهنگی بودن مغزمون رو تیلیت کرده تا هم دنیا با آبگوشت چربی دارائیمون رو بالا بکشن ، نه فلسفه نوروز می دونیم ، نه خبر از مراسم شگفت انگیز چهارشنبه سوری داریم ، نمی دونیم حسین چرا قیام کرد یا کوروش در زندگی چه کرد ما نمی دونیم هالووین ریشه در چه تفکری داره
    و کریسمس یا شام شکر گذاری برای چیه نمی دونیم سنت والنتیو قدیس لبنیات کی بود و چرا روز مرگش روز عشاق نام گذاری شد در هیچ جای دنیا ، هیچ هندویی درخت کریسمس نمی ذاره ، هیچ کره ای معتقدی مراسم هالووین برگزار نمی کنه ، هیچ اروپایی سفر هفت سین پهن نمی کنه اهل دنیا با وجود جهان وطنی بودن به معنی واقعی کلمه به فرهنگ و ملیت خودشون افتخار می کنن ، مطمئن باشین هیچ ژاپنی تا به حال سوشی قرمه سبزی درست نکرده خودش رو وسط آتش بازی چهارشنبه سوری به هوا نفرستاده ، ایرانی بودن به کلفت کردن رگ گردن برای نام خلیج فارس نیست به هویت ملی ماست

     
    • چرا شتر گاو پلنگ شدیم؟
      توضیحش ساده است. سالهاست که فرهنگ، تاریخ و هویت ایرانی توسط گفتمان رسمی سرکوب می شود و این گفتمان که از باور و گفتمان بیشتر ایرانیان بسیار دور است، بی اعتنا به خواسته مردم معرف آنان در جهان شده است پس مردم که چهره و اعتبار جهانی خود را بسیار مخدوش می بینند و در داخل هم اجازه ابراز نظر ندارند و غرور شان از هر طرف پایمال شده، به دنبال هویت و غرور گمشده، به افتخارات باستانی خود چنگ می اندازند و هر سال بیشتر از سال پیش بر آن پافشاری می کنند تا اینگونه، غرور ملی خود را زنده کنند، صدای خود را بگوش برسانند و فاصله بزرگ خود از گفتمان رسمی را نشان دهند.
      شادی درونزا نایاب است پس مردم تشنه شادی بویژه جوانان، برای اندکی شادی به رسوم شاد بیگانه مانند ولنتاین و هالووین می آویزند. کارناوال و آیین جمعی شاد خیابانی نداریم، پس جوانان که به اقتضای جوانی، تشنه هیجان، شادی و دیده شدن هستند و الزاماً باورهای مذهبی عمیقی هم ندارند از اجتماع مجاز تاسوعا و عاشورا استفاده می کنند و در حاشیه امن آن کارناوال خیابانی خود را برپا کرده، و هر سال جنبه های نمایشی آن را بیشتر می کنند.

      اگر آزاد بودیم که ایرانی باشیم و دلایل غرور ملی و شادی ملی از ما گرفته نشده بود و شادی و آیین های جمعی شاد خیابانی جرم نبود، به جای پافشاری بر گذشته های غرور آفرینِ بسیار دور، امروزمان را غرورآفرین می ساختیم و غرور ملی، شادی ملی را به دنبال می آورد و دیگر با آویختن به رسوم شادِ عاریه ای، شتر گاو پلنگ نمی شدیم.

       
  33. سلام و خسته نباشید

    در شهر من آزادی مساوی است با گناه
    و هر کس که از آزادی دم بزند
    انسان پلیدی است
    در شهر من آخوند ها مقام خدایی دارند
    وهمه از دم بهشتی اند
    در شهر من جبر طبیعی است
    وهیچ کس معنای لااکراه را نمی داند
    در شهر من بی پولی و فقر جزیی از امتحانات الهی اند
    اما خودشان در ویلاهای 2000متری شب را صبح می کنند
    در شهرمن ریش کاربردش از علم بیشتر است
    و قسم و فحش از حقیقت روان تر است
    در شهر من کارگری که دستانش پر از پینه است جایی ندارد
    و هیچ کس برایش دلسوزی نمیکند
    اما جای پینه روی پیشانی
    همه را منقلب میکند
    براستی کدامشان به خدا نزدیک تر است
    در شهر من مسؤلین در جواب اختلاس فقط غذر خواهی میکنند
    غافل از ان که چند نفر شبها گرسنه می خابند
    در شهر من شهید وسیله ایست
    برای پوشش افتضاحات خودشان
    و اشک راه حلی برای حل تمام مشکللات لاینحل کشور
    در این میان زیادنند کسانی که کارشان اشک تمساح ریختن است
    شهر من جاییست که مردمش بویی از مسلمانی نبرده اند
    اما
    هر شب با آرزوی ظهور می خوابند

     
  34. با سلام و آرزوی سلامتی و موفقیت!

    جناب نوری زاد عزیز؛ با توجه به اینکه به لطف خدا و جنود لم یرونهای فضای مجازی، آگاهیهای اجتماعی نسبت به سالیان قبل خیلی بیشتر شده و انتقاد و اعتراض بصورت همه گیر و اپیدمی تبدیل شده، آیا وقت آن نرسیده به جای انتقاد و اعتراض صرف، راهکار و دکترین و مانیفست جایگزین و طرحی نو بر انگیخته شود تا مردم با آلترناتیو و اپوزیسیون منطقی و قوی آشنا شوند و از سردر گمی و انتقاد و نقاقی صرف خارج شوند و بدانند چه میخواهند؟

    بنده ان شاءالله فردا عازم شیرازم. اگر در شیراز شرف حضور دارید عصر فردا در خدمتتان باشم و در این مورد ایده هایم از جمله ‘ولایت قانون’ و’والی بودن بجای ولی بودن’ با توجه به پارادوکس حکومت ناب امام زمان و ادعای کامل بودن سیستم ولایت که نافی انتظار فرج است و همچنین نفی مطلقه بودن ولایت با توجه به آیه50 سوره احزاب و… گفتگو کنیم.

    برای اینکه با افکارم بیشتر آشنا شوید با اجازه جسته هایب از جوابهایم در مورد مسائل حول هفتم آبان را تقدیم میکنم. “تا چه قبول افتد و چه در نظر آید؟”

    زنهار که اگر دلسوزان این مرز و بوم که بفرموده مولا علی(ع) در خطبه شقشقیه خدا از آنان بر ساکت نبودن تعهد گرفته، تعلل کنند باز ‘دوریانی’ پیدا می شود و برای چهل سال دیگرمان نسخه می پیچد.

    قابل حدس بود که این خزعبلات باید چکیده مغز متوهم و کوچک و متحجر انواع سعید قاسمی از ابواب جمعی کاهنان کیهان نشین و سایت عماریون جاسوسان اسرائیل و انصار حزب الشیطان و قصاب کوی دانشگاه و گروههای فشار مادح قدرت و مزدور زر و زور و تزویر باشد!
    عزیزان دل برادر؛ در اوایل سال 58و بعد از پیروزی انقلاب و تحویل جاسوسخانه سفارت اسرائیل به نمایندگان فلسطینیها جلسه مهمی با درخواست مشترک موساد و سیا و اینتلیجنت سرویس و با دعوت از جامعه شناسان و سیاسیون و کارکشته های جاسوسی و استراتژیستهای غربی برای یافتن نقشه راه جدید برای مقابله با موج عظیم ضد استعماری و ضد صهیونیستی که کشورهای منطقه را فرا گرفته بود و قدرت گرفتن صدام از حزب سوسیالیستی بعث طرفدار و مورد حمایت شوروی که با کنار گذاشتن حسن البکر میرفت تا با اتحاد کشورهای عربی نقش جمال عبدالناصر جدید را ایفا کند تشکیل شد و دنبال راهکاری برای این دو خیزش مذهبی در کنار ناسیونالیست لربی بودند. در بین پیشنهادات راهکار مشترک مارتین ایندیک سفیر آمریکا در اسرائیل و دنیس رایس معاون خاورمیانه و عربی وزیر خارمه آمریکا بنام “مهار دوجانبه” در دستور کار قرار میگیرد. یعنی با روبرو قرار دادن پتانسیل مذهبی و انقلاب اسلامی و ناسیونالیست عربی خیال اسرائیل و منافع غرب راحت ود و با خیال راحت بکار خود ادامه دهند. این سیاست در طول هشت سال جنگ تحمیلی کارآیی خود را بخوبی نشان داد و بعنوان راهکار اصلی در منطقه خاورمیانه با توجه به مستعد بودن پذیرش آن انتخاب شد. از آن روز هر روز میبینیم بنام اهل سنت و هلال شیعه و اسلام و آریایی یا بنام عرب و عجم و .. دارند قربانی میگیرند و اسرائیل همچنان بر فلسطین سیطره و سلطه دارد و غربیها هم با تبلیغ ترس و ارعاب ار قدرت ایران و هلال شیعه کارخانه های اسلحه سازیشان پر رونقاست و با سرمایه های ملل مسلمان تجارت و ایجاد اشتغال میکنند.
    پس هر کس با هر گرایش و اسم و رسمی بر این آتش اختلاف ملیت و مذهب و .. بدمد سرباز بی مزد و مواجب دشمن است و نشان از بی بصیرتی و جمود فکری. پس بهوش باشیم ناخواسته زیر علم اسرائیل و سیا قرار نگیریم.
    لیالی و ایام بکام!
    حماقت که کنتور نداره. اگر احمق نبودند در این وانفسای کل کل با ترامپ و وضعیت تفرقه دینی و مذهبی. و بحران جدایی طلبی کردها و…، از کورش میتوان بعنوان یک محور وحدت ملی و قومیتهای ایرانی استفاده کرد. مثلا با ترتیب سخنرانی وزیر ارشاد و اعلام زمان بندی برنامه ها و…
    همچنین دعوت از سران کشورهای حوزه تمدنی ایران باستان و بزرگان طوایف مختلف از بلوچ و پشتون و اردو و ترکمن و کرد و …
    کاری که دوره احمدی نژاد برای عید نوروز کلید خورد اما ادامه نیافت و فکر کنم سه سال بیشتر برگزار نشد.
    هر چیز بجای خویش نیکوست.
    در نهصد سال قبل حکیم طوس، فردوسی بزرگ، ضمن داستان رستم و اسفندیار تقابل ملیت و مذهب را بررسی میکند که در آن رستم، نماد ملیت ایرانی در کنار اعتقاد به خداوند است و اسفندیار نماد تعصب و تحکم مذهبی، و سیمرغ بعنوان نماد عقل و تجربه تاریخی قرار دارد و عقل و تجربه (سیمرغ) هشدار میدهد پیروزی و شکست هر طرف باعث عاقبت به خیری طرف مقابل نمیشود و آن طرف به ظاهر پیروز هم محکوم به نیستی است.
    در این اقدام حتی شائبه ها و بهانه های امنیتی از جمله تفرقه و اختلافات مذهبی و قومیتی هم اثری ندارد چون با وجود و دعوت از سران کشورهای پیرامونی در حوزه تمدنی ایران که اغلب سنی مذهبند شائبه شیعه بودن و هلال شیعه منتفی است و با دعوت از سران عراق، کویت، اردنن، سوریه و لبنان و فلسطین و خاخامهای ضد صهیونیست یهود دیگر شائبه عربی و عجمی هم بی معنی و بلا اثر خواهد بود.
    پس به ملیت و مذهب باید بعنوان پشتوانه و شاکله و ستون فقرات یک تمدن نگریست.
    اینها گوشه هایی از نظرات بنده در مورد مسائل مرتبط و راهکار برای برگزاری این مراسم که شائبه تقابل با اعتقادات مذهبی مردم هم نداشته باشد.
    باید توجه کرد که بعد از زمان هخامنشیان ایران دچار حداقل سه بار یورش بنیانکن اسکندر، اعراب و مغولها بوده. و منطقی وقبول است که متاسفانه

     
  35. عرض سلام و احترام دارم خدمت مرد اخلاق و عمل جناب آقای نوریزاد عزیزم
    حضورانورتان عارضم که قریب به 4 سال است که در این نظام نامیمون و نا مبارک دولت نابخرد و مافیای حاکمیت هزاران نفر از مردم این مرزو بوم را در محبسی قرار دادند که نه راه رفت داریم و نه راه پیش.افرادی که درهمین کشور رشد کردند و تغذیه کردند و انقلاب کردند تا متاسفانه افرادی روی کار بیایندکه امروز میبینید
    نو کیسه های ولایی که مستبدانه به نام دین و به نام دفاع از خلق میزنند و میکشند و به حبس میکشند امروز والیان نظامی هستند که جز ظلم و جور ونکبت چیزی را عایدمان نکردند
    چرا که زمینهای سند داری که با پول نه با رانت با سختی نه با توصیه با بدبختی نه با توسل خریداری شده اینچنین اعلام بی مقداری نموده و با دستهای بارزو آشکار خود چنان نابودشده تلقی میکنند که هزاران بار اسم و رسم اسراییل را شریف تر و نجیب تر از این دژخیمان میدانم و به شرفشان که برای هم مسلکان و هموطنان خود و آسایش و راحتی مردم خود تلاش میکنند درود میفرستم اسراییل اگرچه از دید این جلادان جور ملامت میشود ولی بدانید و به هوش و به گوش باشید که ملاها و آخوندهای ما جیره خواران دستگاه فاسق و فاسد هزاران مرتبه بیشتر و بدتر در گام نهادن به دوایر و نهادهای حکومت فاسد پیشقدم هستند
    زمینهای مردم را میگیرند چرا؟چون به شیوه شعبان بی مخها زور دارند و قلدرند
    آیا این رژیم ماندنیست ؟آیا صداهای مظلوم وار این مردم بیگناه که امروز نجیبانه و نحیفانه زمزمه میکنند روزی به فریادهای رسا تیدیل نخواهد شد
    دوستان من گفته اند تنها راه احقاق حقوق وجود نازنین شما میتواند باشد که راهی قدمی سخنی فریادی را داشته باشید شاید خدا به دل پرمحبتتان نگاه و نظری بیندازد و نا مسلمانان از بروز این فاجعه جلوگیری کنند و دعای این جماعت عظیم 5000 نفری بدرقه راهتان شود
    دردکشیده های زمینهای فاز 6 پردیس منطقه اصطلک چشم امید به حرکت هرچند کوتاه شما دارند
    درپناه خدای عزیز همیشه ایام اوقات به کام

     
  36. هم به جناب نوری زاد درود می فرستم هم به دوستانی که در این سایت می نویسند و من شخصا خیلی از نوشته هایشان سود می برم
    بویژه از جناب سید مرتضی خیلی ممنونم بخاطر این که مردانه در مقام یک عالم شیعی از مواضع خود در این سایت دفاع می کند و بدون واهمه از طعنه های فراوان دیگر دوستان به ذکر مواضع خودش مشغوله که این خیلی خوب است. بقول جناب نوری زاد ما از یک عالم بودایی چه انتظاری داریم جز دفاع از باور خودش؟ یک سئوال از جناب سید مرتضی داشتم در باره لیلة المبیت که ظاهرا در آن شب، امام علی(ع) که جوانی بوده در یک شب سراسر وحشت بجای پیامبر در رختخوابش خوابیده و هراسی از مردان قریش که با شمیشیرهای آخته خیال داشتند پیامبر را از پای در بیارند نداشته. می خواستم بپرسم آیا این ماجرا سندیت حتمی داره یا فقط در باور شیعیان هست و مثلا اهل سنت آن را عمیقاً باور ندارند. یا مثلن ریشه قرآنی دارد؟ در فیلم محمد رسول الله مرحوم مصطفی عقاد هم دیدم این صحنه بود. ممنون می شوم پاسخ داده شود چون من یکجا خواندم که این لیلة المبیت نمی تواند ریشه قرآنی داشته باشد و اصلا یک جعل است.

     
    • سلام بر شما،ماجرای خوابیدن علی علیه السلام در رختخواب پیامبر در شب هجرت پیامبر، شبی که مشرکان قریش توطئه قتل پیامبر را ریخته بودند و با انتخاب جوانانی از قبائل مختلف قصد داشتند خون پیامبر خدا را در این تعدّد افراد لوث کنند،که از آن در کتب تاریخ و حدیث به “لیله الفراش” یا “لیله المبیت”تعبیر می شود،قضیه مشهوری است که در بیشتر منابع تاریخی و حدیثی اسلامی نقل شده است و اختصاصی به منابع شیعی ندارد،از باب مثال ابن هشام در سیره معروف خود می نویسد :
      “خارج شدن رسول خدا صلى الله عليه و آله از خانه و خواباندن على عليه السلام را بجاى خود:
      مشركين مكه بدنبال تصميمى كه گرفته بودند انتظار آمدن شب را ميكشيدند تا از تاريكى استفاده كرده و نقشه خود را عملى كنند، از آن سو جبرئيل بر پيامبر گرامى اسلام نازل شده گفت: شما مأمورى كه امشب در بستر خويش نخوابى.
      چون شب شد مشركين اطراف خانه آن حضرت را گرفته مترصد بودند تا كى ببستر خواب ميرود كه آن هنگام بداخل خانه ريخته و او را در بستر بقتل رسانند.
      رسول خدا صلى الله عليه و آله كه چنان ديد بعلى بن ابى طالب عليه السلام فرمود: امشب را تو در بستر من بخواب و همان بُردى را كه من هنگام خوابيدن بخود مى‏ پيچيدم تو بر خود به پيچ و مطمئن باش كه اينان بتو آزارى نخواهند رسانيد.
      (زندگانی محمد/ترجمه،ج1 ص 315)
      نیز این واقعه را تا جایی که بنده فحص کردم ابن اثیر در الکامل ج2 ص 103،مسعودی در مروج الذهب ج 2 ص 279،طبری در تاریخ ج2 ص 372،و یعقوبی در تاریخ ج1 ص 398 نقل کرده است و منابع دیگری هم هست که قابل بررسی و ارائه هست.و در روایات تاریخی شیعی و در بحث های کلامی نیز این واقعه بعنوان یکی از فضائل و مناقب مولا علی علیه السلام ذکر شده است که می توان آنرا در کتب مناقب که سنّی و شیعه نوشته اند یافت.
      ضمن اینکه مطابق برخی نقل ها در شان نزول آیه شریفه 207 سوره بقره :”وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد”.البقره/207
      ترجمه : و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى ‏فروشد، و خدا نسبت به [اين‏] بندگان مهربان است.
      نزول این آیه در مورد همین ماجرای خوابیدن علی در رختخواب پیامبر بوده است،هرچند در مورد نزول این آیه روایت های دیگری هم در شان برخی اشخاص وجود دارد اما در بین روات عامّه ابن عباس و برخی دیگر نزول این آیه را در شان مولا علی دانسته اند و این در کتب تفسیری مهم اهل سنت هست،این است که مرحوم سید بزرگوار طباطبائی ره،در بحث روایی ذیل این آیه اینطور مرقوم فرموده است که :” قد تكاثرت الروايات من طرق الفريقين أنها نزلت في شأن ليلة الفراش‏”یعنی روایات از طرق فریقین در اینکه این آیه(207 بقره)در شان شب فراش نازل شده است “متکاثر”هست،این تعبیر “تکاثر” در باب تفاعل که در حدیث شناسی هم بکار می رود بمفهوم تکثّر متقابل طرفینی است یعنی هم کثرت نقل در طرق روایی اهل سنت هست و هم در طرق روایی شیعه،و همینطور هم هست اگر کسی مراجعه به تفاسیر روایی مثل تفسیر ثعلبی و الدر المنثور سیوطی و نظائر آن کند و در کتب شیعه هم این قضیه در کتاب شریف الغدیر،و نظائر آن بطرق متعدد نقل شده است.نیز فخر رازی از اعاظم علماء اشعری مذهب اهل سنت در تفسیر خود (مفاتیح الغیب) ضمن روایت روایت های مختلف در شان نزول،در روایت سومی می نویسد:”الرواية الثالثة: نزلت في علي بن أبي طالب بات على فراش رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم ليلة خروجه إلى الغار.
      (تفسیر فخر رازی ج5 ص 350)
      یعنی مطابق برخی روایت این آیه در شان علی بن ابیطالب نازل شده است هنگامی که در شب خروج پیامبر بسوی غار ،در رختخواب ایشان خوابید.
      طبری نیز در تاریخ خود می نویسد:
      “فتفرق القوم على ذلك و هم مجمعون له، فاتى جبريل رسول الله ص، فقال: لا تبت هذه الليلة على فراشك الذى كنت تبيت عليه! قال: فلما كان العتمه من الليل، اجتمعوا على بابه فترصدوه متى ينام، فيثبون عليه فلما راى رسول الله ص مكانهم، قال لعلى بن ابى طالب: نم على فراشي، و اتشح ببردى الحضرمى الأخضر، فنم فانه لا يخلص إليك شي‏ء تكرهه منهم و كان رسول الله ص ينام في برده ذلك إذا نام.
      (تاریخ الطبری ج2 ص 372)
      در هرحال اصل این ماجرا بلحاظ تاریخ و منابع اسلامی اعمّ از سنّی و شیعه غیر قابل انکار است،چنانکه نزول آیه شریفه در این مورد مستظهر به روایات گوناگون در کتب تفسیر و تاریخ و حدیث هست.
      نیز باید دانست که در آیه “وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرين‏.(الانفال/30)
      و [ياد كن‏] هنگامى را كه كافران در باره تو نيرنگ مى‏ كردند تا تو را به بند كَشَند يا بكُشند يا [از مكّه‏] اخراج كنند، و نيرنگ مى ‏زدند، و خدا تدبير مى‏ كرد، و خدا بهترين تدبيركنندگان است.(پایان ترجمه).
      اجمالا اشاره به توطئه قریش در حبس و ترور پیامبر اسلام شده است که هرچند بنده فرصت بررسی پیدا نکردم اما احتمالا در کتب تفسیر و تاریخ در ذیل آن به این واقعه اشاره شده باشد.
      با احترام

       
  37. سید مرتضی گرامی
    شما چرا. جناب عالی که لحن کنایه آمیز مرا می شناسید چرا. قضیه بر سر موشک نیست. ماجرا محدود به از دست رفتن دریای خزر هم نمی شود.
    ما بالاخره نفهمیدیم سید مرتضی شصت ساله است یا چهل ساله؟ آیا دوران قبل از انقلاب را درک کرده است یا خیر؟
    دوران محمد رضا شاه فقید متخصصان شوروی از جمهوری های مختلف از جمله جمهوری آذربایجان می آمدند برای بازدید از تاسیسات صنعتی و مراکز علمی ایران. این ها در گوشی به اساتید و کارشناسان ایرانی می گفنتد عجب زندگی شاهانه ای دارید. ای کاش ما نیز می توانستیم مثل شما مرفه باشیم. ای کاش می توانستیم در ایران بمانیم.
    جناب خمینی تشریف فرما شدند و شروع کردند به هارت و پورت و ادعاهای گزاف. دنیا را از ایران منزجر کردند. جنگ و بدبختی و فقر و فلاکت. همانی که آقای بروجردی استراتژی می نامد.
    شوروی فروپاشید. جمهوری های نو پا یکی بعد از دیگری شکل گرفت. کار ما به جایی رسید که جمهوری آذربایجان علنا خواستار پیوستن آذربایجان ایران به جمهوری آذربایجان شد.همان هایی که دوران شاه فقید حسرت زندگی کردن در ایران را داشتند. می دانید که جمهوری آذربایجان یکی از فقیر ترین جمهوری های شوروی سابق بود. پس از استقلال اموراتشان با تن فروشی می گذشت. اگر انقلاب مملکت را به فلاکت نکشانده بود و شاه همچنان به ساختن کشور ادامه می داد به شما اطمینان می دهم جمهوری آذربایجان داوطلبانه به ایران باز می گشت. ارمنستان نیز همینطور.
    درست است که شوروی فروپاشیده بود و جمهوری هایش مستقل شده بودند لیکن همگی در فقر و بدبختی به سر می بردند و از آینده بسیار بیمناک بودند. هیچ یک از روسیه اطمینان نداشت. هر آن ممکن بود ارتش روسیه کودتا کند و بار دیگر شوروی احیا شود. از این رو دربه در دنبال حامیان قدرتمند می گشتند. اگر شاه بود و پیمان سنتو برقرار بود به طور حتم به این پیمان می پیوستند. میبینید که همگی نامزد عضویت در ناتو شدند چرا که جایگزین مناسبتری نداشتند. منتهی ناتو محدودیت هایی دارد. محدودیت هایی که سنتو نداشت.
    تمامی جمهوری های هم جوار ایران به ایران می پیوستند. ایران به همگی امنیت و آسایش عرضه می کرد و به خصوص شکوفایی اقتصادی. آمریکا هم از این روند حمایت کامل می کرد. کارشناسان ایرانی در کنار مستشاران آمریکایی در منطقه حاضر می شدند و یک بازار پر رونق شرق و غرب آسیا را به هم پیوند می زد. دریای خزر با تمامی منابع و معادن بی کرانش بخشی از این بازار مشترک را تشکیل می داد. فن آوری پیشرفته از آمریکا و حضور سیاسی و امنیتی ایران برای همه رفاه و آسایش به ارمغان می آورد.
    خاطر دوستان است؟ خط آهنی که سردار سازندگی به ترکمنستان زد بعد از مدت کوتاهی نشست کرد. گفته بود تا ریاست جمهوری ام تمام نشده خط آهن باید راه اندازی شود. تا همه ببینند چه امیر کبیری هستم.
    تاجران ایرانی مدتی ایلان ویلان در کشور های آسیای میانه پرسه زدند بعد که معلوم شد چیزی برای عرضه ندارند کاسه کوزه خود را جمع کردند و باز گشتند.
    هنگامی که فردی رهبری کشوری را بر عهده می گیرد باید دست کم از اوضاع و احوال جهان مطلع باشد. همینطور بی گدار حرف مفت زدن و شعار های تو خالی ما با اسراییل اله می کنیم و بله می کنیم سر دادن نتیجه اش می شود ورشکستگی یک کشور بزرگ. کشوری که با سرعت تمام در حال پیشرفت بود.
    ما نفهمیدیم این علی اکبر ولایتی دوران رفسنجانی حرف های دیگری می زد. اولین کسی بود که شنیدم می گفت باید خودمان را برای تعامل با آمریکا آماده کنیم و از شعار زدگی بیرون آییم. یک بار هشدار داد اگر همین طور کله شقی کنیم زمانی خواهد رسید که آمریکا از موضع قدرت با ما سخن خواهد گفت و ما چاره ای به غیر از اطاعت نخواهیم داشت.
    خمینی اگر ایران را صد سال عقب انداخت خامنه ای ما را دویست سال به عقب برد. خامنه ای که آمد تعامل با آمریکا برای همیشه از دستور کار خارج شد. جالب است که پیش گویی ولایتی اکنون تحقق یافته و شاهدیم آمریکا شرایطش را به ما دیکته می کند و جام های زهر است که یکی بعد از دیگری نوش می کنیم. این هم از استراتژی های خارق العاده ای است که جناب بروجردی بر آن پا فشاری می کند.
    بگریم یا بخندم. دلشان را خوش کرده اند به حیدر عبادی حشد الشعبی و بشار اسد. که مثلن امپراطوری شیعی بر پا کرده اند. چه کسی می تواند ویرانه های عراق و سوریه را باز سازی کند؟ خیال می کنید سوریه بخاطر خوشامد رهبر مسلمین جهان خود را در معرض خطر جنگ با اسراییل قرار خواهد داد؟ بچه اید شما. سوریه ای که اکنون بیش از هر چیز نیازمند آرامش و امنیت است تا بتواند خرابی هایش را تعمیر کند. حد اکثر یک باند مافیایی تشکیل داده اید که می تواند از عراق و سوریه باج خواهی کند. اگر عرضه داشتید اول ایران را باز سازی می کردید. باز سازی سوریه و عراق پیشکش.
    این کشور ها اکنون بیش از هر زمانی نیازمند حمایت کشور های پیشرفته صنعتی اند. اگر احمق باشند چین و روسیه را دعوت به باز سازی خواهند کرد. اگر عاقل باشند فن آوری درجه یک در اختیار آلمان و آمریکا و تا حدودی ژاپن است. جمهوری اسلامی تنها نقش یک چاقوکش را ایفا خواهد کرد که حتمن برای خلاصی از آن نقشه کشیده اند و گام به گام پای سردار سلیمانی و شرکا را از کشور خود کوتاه خواهند کرد.

     
    • جناب ساسانم گرامی آخوند مرتضی اعلام کرده متولد سال 1339است . و احتمالا باز نشسته شده حالا من نمیدانم این مدت حق بیمه تامین اجتماعی را پرداخت کرده یا نه البته به گمانم روحانیون ! از پرداخت حق بیمه معاف هستند (( چند مورد میشناسم )) و این جا هم سر بار بیمه شده گان میباشند !!!

       
      • با پوزش ( از قلم افتاد ) نمونه بارز آن آخوند علم الهدا امام جمعه مشهد با سه میلیون و دویست هزار تومان مستمری باز نشسته سازمان تامین اجتماعی شد ولی هنوز امام جمعه مشهد هست . بدون پرداخت حق بیمه !!!!!

         
    • ساسان گرامی،بله شما را می شناسم،شما هماره در کنایه غوطه ورید! چند بار عرض شد که متولد 1339 هستم،در حقیقت، هم سنّ و سال قبله همایونی جنابعالی رضای پهلوی! حال امیدوارم دریابید که سید مرتضی چهل ساله است یا شصت ساله ای که بیست سال زمان شاهنشاه آریامهر و انقلاب سفید او را درک کرده است!
      شما در مورد مرحوم آیت الله خمینی موسّس جمهوری اسلامی که باعث سقوط جقّه همایونی شد تعبیر کردید به هارت و پورت،بحث ما البته در رژیم حقوقی دریای خزر بعد از فروپاشی شوروی سابق بود که دوباره فتح بابی شد برای شما برای ذکر مصیبت برای جقّه همایونی! من زیاد در این مطالب و غیب گوئی هایی که مطرح کردید وارد نمی شوم که اگر شاهنشاه یا خلف صالح ایشان می بودند حتما جمهوری آذربایجان ضمیمه به خاک ایران و آذربایجان ایران می شد! فقط شما را که حتما زمان شاهنشاه را درک کرده اید یاد آور می شوم که لابد یکی از دلایل حتمیّت این غیب گوئی های سلطنتی در مورد آذربایجان و وعده های دیگر،استقلال و جدا شدن بحرین یکی از استان های دیرین و قدیمی ایران از ایران زمان شاهنشاه بوده است!

      “…پس از زمستان ۱۳۴۶ که بریتانیا اعلام کرد تصمیم دارد تا سال ۱۳۵۰ از شرق سوئز نیروهایش را خارج کند در صدد برآمد که با تشکیل کشور امارات متصالحه که بحرین هم جزو آن بود جلو بازگشتنش به ایران را بگیرد. در نهایت انگلیسی‌ها با مذاکره‌های پشت‌پرده با شاه موفق شدند او را عقب بنشانند و در ۱۳۴۷ ناگهان نخستین بار در تاریخ کشور شاه اعلام کرد که حاضر است از حاکمیت بحرین چشم‌پوشی کند. سرانجام با هماهنگی ایران و انگلیس کار به دبیرکل سازمان ملل واگذار شد و نمایندهٔ سیاسی وی به جای همه‌پرسی تنها با یک نظرسنجی سه‌گزینه‌ای از چند قشر مردم بحرین در گزارش خود ادعا کرد که تقریباً همهٔ مردم بحرین خواهان استقلال از کشور ایران و تحت‌الحمایگی انگلیس اند. برخی تاریخ‌نگاران این نظرسنجی را محدود به قشرهای نزدیک به حکومت بحرین و بریتانیا خوانده‌اند”…
      —-
      https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%82%D9%84%D8%A7%D9%84_%D8%A8%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%86

       
  38. در شهر هرت
    انقلاب مشتی نابخرد همان و اسیر شدن در دست دزدان و قاتلان همان. انگشت بر هر جای ایران بگذارید خون میچکد. چرا؟ زیرا که باد آورده را باد می برد.زیرامزد آن نگرفت که کار کرد. زیرا که در میان دزدان شعار من از کی کمترم حاکم است ، یعنی حالا که بچاپ بچاپ است من برتر از همه ام. خمینی دروغ گفت و مردم بیشتر از او دروغ گفتند و عکسش را در ماه دیدند. و دروغ بانی زندگی روزمره اشان شد . چهل سال تمام در انتظار نفت و برق مجانی و بهشت موعود کودکان خود و فردای خود راتجاوز کرده ،فروختند و کشتند و متعجند که چرا به این فلاکت افتاده اند.

    چهره ایران اکنون اسید پاشیده است. از جهل و نادانی و معرکه ای به نام دین و اسلام. این معرکه گیران سهم بسزایی در نابودی ایران دارند و چون موریانه بر جان این کشور صلح طلب افتاده اندو ایران صلح طلب را به جانی خطرناکی تبدیل کرده اند. ایران آزاد ، اکنون برده جهل و خرافات است.

    نظام داعشی طالبانی در تله ای افتاده که خود آنرا ساخته است و آن دروغ است. او می داند نابودی دروغ با نابودی او همراه است. چاره چیست ؟فردای ایران چیست؟
    مردم باید بدانند، تا این قوانین شرعی ضد بشری است، تادر راس امور شورای نگهبان و آخوند ند. در بر پاشنه دروغ و فریب می چرخد . مردم باید بمیرند تا این جماعت بمانند.

     
  39. اینا قرار بود آزادی به این مملکت بیارن؟ وای که منقلابیون ۵۷ چه جو…(سه نقطه از مش قاسم)ورانی بوده و هستند..
    قسمتی از مقاله آقای ایرج مصداقی درباره حاج محسن آرمین: http://news.gooya.com/2017/11/post-8921.php

    حتا نمایندگان مجلس برای تقرب و اثبات وفاداری به خمینی و راهش، برای زدن تیرخلاص در زندان حاضر می‌شدند. گاه افراد خانواده، برای تقرب‌جویی به دستگاه و یافتن جایگاهی برتر، به معرفی بستگان و آشنایان خود دست می‌زدند. برای مثال بازجویانی بودند که افتخار می‌کردند خواهر و یا برادر خود را به جوخه‌ی اعدام سپرده‌اند و یا به زیر کابل برده‌اند. گفته می‌شد محسن آرمین، از رهبران “اصلاح‌طلب”، برادر خویش را شخصاً کابل زده بود. جعفر (اکبر) ذاکری که بعدها کشته شد، در بازجویی‌های مادرش، سکینه محمدی اردهالی که توسط رژیم به جوخه‌ی اعدام سپرده شد و چهار تن از برادرانش محمود، محمد باقر، جواد و جلال و خواهرش حوریه، شرکت می‌کرد و یا مطلع بود. برادر دیگر وی محمدعلی ذاکری، نزدیک به یک ‌دهه پست معاونت وزارت صنایع را به عهده داشت.»

    آرمین از کتاب من و آنچه در مورد خودش نوشته بودم با اطلاع است. کمتر مقام سیاسی و امنیتی رژیم است که کتاب من را نخوانده باشد.

    “آرمین سعی می‌کند به دروغ بگوید موضوع شکنجه‌گر بودن او اتهامی جدید است که توسط من باب شده است. در حالی که ۸ سال پیش حسین فدایی همکار دیروز وی که خود از بازجویان و شکنجه‌گران ۲۰۹ اوین بود و مدتی مدیریت این بخش را نیز به عهده داشت، گفت:‌

    اداره بخش اصلي بند ۲۰۹ زندان كه بند منافقين بود زيرنظر دادستاني و سپاه بود و كارهاي اصلي را بچه‌هاي سازمان بر عهده داشتند من و آقاي آرمين و آقاي ذوالقدر و ديگر بچه‌ها با هم بوديم. افراد ديگري هم دورادور در جريان بودند. آقاي تاج زاده به صورت غيرمستقيم و از دور نقش داشت. آقاي بهزاد نبوي هم بود.

    سید‌حسین موسوی تبریزی و هادی خامنه‌ای و هادی غفاری گرفته تا حجاریان و تاج‌زاده و امین‌زاده و بهزاد نبوی و محسن میردامادی و فریدون وردی نژاد و سید‌حسین مرتضوی و عرب سرخی و نعیمی راد و علی ربیعی و …. (اینا هم همکار حاج محسن بودن)

     
  40. استقلال آمریکا در 4 ژوییه سال 1776 تا کنون که سال 2017 است، 241 سال است. که در طنزی که پیرو نوشته
    مش قاسم در باره تهدیدهای سردار عزیز جعفری در مورد موشک پرانی به خطا 141 سال نوشته شده. ضمن عرض پوزش از اعضای محترم سایت بدینوسیله اصلاح میشود.

    بهادری

     
  41. سلام و درود
    پیرو نکاتی که مش قاسم از سردار عزیز جعفری نقل کرده به شرح زیر :

    « مش قاسم
    8:32 ب.ظ / نوامبر 2, 2017
    حاج ممدعلی ، فرمانده سپاه/* شکست خورده در واکنش به تحریم‌ها علیه ایران گفته است “آمریکایی‌ها مطمئن باشند هر چه فشار اقتصادی و تحریم را بیشتر کنند عزم ملت در توانایی دفاعی بیشتر خواهد شد »
    چند نکته حائز اهمیت است :
    1_آمریکایی ها اولین ملتی بودند که در جنگ از موشک استفاده کردند آنهم هنگام جنگهای استقلالشان از بریتانیای کبیر که در 4 ژوییه سال 1776 یعنی
    141 سال پیش به استقلال رسیدند در سرود ملی شان یک بند گنجانده شده
    که با نقل به مضمون به معنای« استقلال در سایه موشکها و پرچم پر ستاره یا ستاره نشان »لابد چیزی بنام موشک بوده و استفاده از آن در جنگ بقدری اثر داشته که اهمیتش در سرود ملی ثروتمندترین و قدرتمندترین کشور جهان گنجانده شده، ولابد شلیک موفق آن موشکها از چند سال قبل از کسب رسمی استقلال در جنگ مؤثر بوده و لابدتر اینکه چند سال قبل از شلیک اختراع و آزمایش و تولید و سپس برای ارتش استقلال طلبان به تولید انبوه رسیده، اگر این سالهای حدسی را روی هم جمع کنیم به احتمال زیاد 10 سال یا بیش از 10 سال خواهد شد که کل آن سالها را به گل روی سردار همیشه پیروز جناب عزیز جعفری عزیز تخفیف میدهیم( پس هموطن به چه دردی میخورد؟ ) و همان 141 سال از استقلال تا الآن را حساب میکنیم. پس آمریکاییها ضمن اینکه خود مخترع موشکهای جدید بوده اند( گودارد دانشمند و مخترع آمریکایی این سلاح قدیمی چینی را تکمیل و بنام خودش ثبت کرد ) 141 سال است با موشک آشنا هستند و انواعی از آنها از جمله زمین به زمین، زمین به هوا، هوا به زمین، زمین به دریا، دریا به زمین، دریا به دریا، قاره پیما، فضا پیما و حتی دوش پرتاب و انواع زیادی از اژدرهای اتمی و غیر اتمی از آنها ساخته اند، و جالبتر آنکه انواع موشک ضد موشک هم ساخته اند که مدل قدیمی« پاترویت » آنها موشکهای برادر صدام حسین کافر را در اسرائیل و عربستان
    از کار و اثر انداخت و اکثر آنها را در هوا منفجر و منهدم کرد. اکنون هم بزرگترین انبار و انباشت و زراد خانه موشکهای اتمی و غیر اتمی در این کشور انبار شده اند. سابقه آشنایی برادر عزیز جعفری هم با موشک به زمانی بر میگردد که به جای آنکه تربت کربلا شهرهای ایران را کربلایی کند، موشکهای برادر صدام زمین و آسمان و زندگی مردم را بلایی میکردند. بنا بر این ممکن است آمریکاییها هم بترسند و از خیلی چیزها هم بترسند ولی بسیار بعید است که از موشک و آنهم موشکهای غیر اتمی بترسند. بنا بر این توسط جناب مش قاسم که هموطنی امین و خیر است به برادر همیشه پیروز و اصلاً قهرمان مادر آزاد پیغام میدهم که :
    برادر سردار، لطفاً آمریکاییها را از چیز دیگری بترسان! مگر پدیده هزاره سوم نفرمودند همین مردم منطقه 6 تهران کلک آمریکاییها را میکنند؟ یا مگر در بندر عباس نفرمود به همین مردم بندر عباس میگویم همه آمریکاییها را بکشند! تازه آنهم مردمیکه بیشترشان هم با دم پایی ابری راه میروند، وای به روزی که پرزیدنت محمود یا سردار عزیز جعفری حکم جهادشان بدهند و به عنوان تجهیزات لجستیکی یکی یک جفت پوتین تاف هم به آنها بدهند و خود هم برایشان دعای پیروزی بخوانند و بانوانشان هم آش مرگ بر آمریکا بپزند!( چه شود؟ ) خوب شد که تا حالا اذن جهادشان نداده اید و گرنه چیزی بنام باسن سالم و قابل استفاده برای قاری قرن حضرت شیخ اجل سعید طوسی( ع) باقی نمانده بود.
    لذا مش قاسم مدیون است اگر این پیغام فوق محرمانه استراتژیک را به برادر سردار عزیز جعفری نرساند. صغیر کشی و ضعیف کشی در مرام ما ایرانیان نیست، خدا را خوش نمیاد این امپریالیستهای معصوم چه گناهی کرده اند آخر؟

     
  42. من از زمان (ان قلاب اسلامی) تاکنون بارها بعضی از آهنگهای هایده را که از حال و روز ما بو ضوح می گوید را بارها و بارها و بارها گوش می کنم و از مرگش متاسفم! متاسفانه تعابیر خودمانی که از هم صنفی های شما (نوریزاد) بر این عده که قرار است به اصطلاح خودمانی تر با اونها نیز (بظاهر) شوید نیز خوشایند نیست! مثال می زنم مهدی خزعلی آهنگ “علی” هایده را گوش می کند و بعد می گوید: واقعاً برایش آرزوی آمرزش کردم! فرق است میان همدلی با هم دردی! میان صنف ما و صنف شما همدلی دیده نمی شود و از این رو کاری که می کنید بظاهر عبث است مگر آنکه همدلی رخ دهد! رژیم ایران نیز از شما نمی ترسد زیرا این همدلی میان هم صنف شما با گروه مخالف واقعی دیده نمی شود پس این رژیم از چه کسانی می ترسد؟! پاسخ روشن است!

     
  43. جناب نوری زاد
    درود
    اگر قرار است سانسور کنید لطفا بفرمایید خط قرمز شما چیست؟ من متنی کوتاه و ساده در نقد حمایت ایران و دیگر قدرتها از گروههای تروریستی فرستادم به همراه عکسی از خامنه ای و بن لادن…چرا خبری نیست؟!
    خوب اگر ارسال عکس سید علی ( یار دیرین شما )، حتی بدون دستکاری، خط قرمز است، بفرمایید.

    —–
    دوست گرامی
    من با انتشار مطلب تان مشکلی ندارم. خودم نیز بهمین باورم. اما در کنار هم نهادن آن دو عکس، کار مرا به دشواری می کشاند. در بخش مدیریت، گزینه ای برای حذف عکس های ارسالی نیست مگر این که کل مطلب شما را با نوشته و عکس یکجا حذف کنم. من برای خود خط قرمزهایی دارم. بهرحال اینبار عکس ارسالی به طریقی حذف و مطلب شما منتشر شد.
    سپاس

     
    • آنارشیست توکه با سید مرتضی دل میدی وقلوه میگیری , سید مرتضی هم کشته مرده ته ! جنا ی تو یکی برایمان رنگ نداره ! اونوقت میری عکس جور کنی که نعل وارونه بزنی ؟ برو این دام برمرغ دگر نه که عنقا را بلند است آشیانه !

       
      • متأسفم برای امثال چون تویی که افکار انحصار طلبانه و دیکتاتور مأبانه داری؛ فقط هرکسی را که تو را قبول داشت، می پسندی و خودی حساب میکنی و دگر اندیشان را دشمن می پنداری.
        در این سایت هر کسی حق اظهار نظر دارد و عقاید و نظرات همه محترم است و همینطور هر کسی آزاد است از عقاید و نظرات هر کس خواست جانبداری کند و یا بر ضد عقاید و نظرات هر که خواست جبهه بگیرد.
        تو چی میگی این وسط؟
        تا چشم امثال تو کور بشه و نبینید که روزی یک بی دین و آنارشیست مثل من بتونه در کنار یک آخوند مذهبی و دو آتشه با صلح و صفا و صمیمیت زندگی کنه. دنیای فردا دنیای امثال توی کوته بین نیست.
        تو مواظب کلاه خودت باش که باد نبره! من کجا برم از اینجا بهتر! میخوام حنای من برای همچو توی نافهمی هیچگاه رنگ نداشته باشه… من تو را که با نامهای دیگر مینویسی بارها نقره داغ کردم و تعجب نداره از یک کینه جویی مثل تو که هربار با یه اسم و رسم بیاد و تیکه بندازه!… آدم باش!
        خوب توی آشنای در پستو! چه چیزی در چنته داری؟ سخنی، حرفی، مطلبی … که نشان بده کسی هستی …یا میای زر میزنی و یا کپی پیست میکنی که اونم باز همراه متلک و دری وری. امثال تو یک مشت بزدل و ترسو هستند که میان اینجا فقط مثل پیرزنها سخن چینی و دو بهم زنی میکنن و یا مزه می ریزند یا طلبکارند. هنوز به خود باوری نرسیده ای. دنیای امثال تو خیلی کوچک و حقیرِ ….برات متأسفم!

         
  44. آقای نوری زاد سلام
    این محی الدین حائری شیرازی یکی از آخوندهای ام الفساده که دومی نداره. شهرک صدرا شیراز بیا ببین تخم و ترکه ش چی که نکردن از دزدی. بقول خودت رفته معلم اخلاق شده. ملعبه کردن دینو اینا.

     
  45. نوری زاد این نوشته منو خوب خوب بخون
    باشد؟

    ای سرزمين «پسافو» پرور من!

    روايتي خوانده بودم از حکيمي که در افريقا مردي مي زيست « پسافو» نام. اين پسافو را در سر هوای خدايي افتاد. انديشه کرد تا اینکه روزي رفت و از نظرها پنهان شد. چندي گذشت و طوطيان زيادي را گرد آورد به خانه برگشت و به آموزش طوطيان پرداخت.
    به طوطيان تنها اين جمله را ياد داد که بگويند: « پسافو خداست!».
    طوطي‌ها ياد گرفتند که بگويند، پسافو خداست پسافو خداست.
    پسافو در يکي از شب‌هاي تاريک، همه طوطيان را آزاد کرد. طوطيان به دشت‌ها رفتند، به کوهستان‌ها رفتند به بيشه زاران رفتند، به دهکده‌هاي دور رفتند، به باغستان‌ها رفتند، به هرکوي و برزني رفتند و میگفتند : پسافو خداست! در آسمان که پرواز مي کردند مي‌گفتند: پسافو خداست! روي مناره ها نشستند، فراز بام ها نشستند، بر شاخه هاي بلند درختان نشستند و روي آنتن تلويزيون‌ها نشستند، روي امواج راديوها پرواز کردند و به تکرار گفتند: پسافو خداست! پسافو خداست! پسافو خداست. بازتاب صداي شان از دامنه هاي کوهستان ها و از افق هاي دور، از امواج راديوها و تلويزيون‌ها بر مي گشت : پسافو خداست! پسافو خداست! پسافو خداست!
    مردمان ساده دل صداي طوطيان را در آن شب تاريک از همه سو شنيدند، آن را نشانه يي از غيب دانستند و بي آن که چراغ خرد خود را روشن کنند ، همه گان روي بام هاي خود بر آمدند و صدا در صداي طوطيان تکرار کردند: پسافو خداست! پسافو خداست! پسافو خداست!
    چنان بود که دسته دسته راه خانة پسافو که ديوارهاي بلندي داشت پيش گرفتند و در هر گام که بر مي داشتند ، مي گفتنند : پسافو خداست! پسافو خداست! پسافو خداست! صدای طوطيان را از آسمان و کرانه هاي دور مي شنيدند، بيشتر هيجاني مي شدند و بلندتر فرياد مي زدند: پسافو خداست! پسافو خداست! پسافو خداست! و به اين گونه غافل از خود و خداي خود رفتند و به پسافو ايمان آوردند و به بنده‌گي شيادي در آمدند!
    چنين بود که همة شهر به طوطيان پسافو بدل شدند و شهر شهر پسافو شده بود!
    اين روايت از آن آوردم که تا در احوال اين سرزمين مي بينم ، دريغ و دردم بيشتر مي شود که اين جا نه يک پسافو، نه دو پسافو نه سه پسافو؛ بل پسافو هاي رنگارنگ، آمده از هفت اقليم نيرنگ با طوطيان دست آموز شان مردم را، خرد مردم را و زنده‌گي را گروگان گرفته اند، طوطيان پسافوهاي سرزمين ما در همه جا، همان چيزي را تکرار مي کنند که پسافوها ياد شان داده اند. همان چيزي را انجام مي دهند که پسافوها براي شان دستور مي‌دهند. پسافوها فرعوني مي‌کنند، زمين و زمان را شاخ مي زنند؛ اما انبوه طوطيان هر کجا در نيايش آنان منقار باز مي کنند و پژواک سياه صداي شان از هرکرانه‌يي به گوش مي رسد و ما بي آن که چراغ خرد خود را روشن کنيم، آرام آرام به طوطيان پسافو بدل مي شويم!
    شايد شهر ما سال‌هاست که به شهر پسافوهاي روزگار بدل شده است!
    ‌‌چه مي دانم ، در اين روزگار پسافويي، اين سان که پسافو ها و طوطيان دست آموز شان همه جا را فرا گرفته اند ؛ آیا ما را و اين سرزمين تيره بختان« پسافوپرور» را فردايي و خورشيدي در پيش خواهد بود ؟

     
  46. این متن نه به اسلام توهین میکنه نه به عقاید کسی

    دوتاسوال

    میخوام برگردیم به ۱۴۰۰سال پیش؛؛

    تو خونت ، کنار خانوادت هستی که خبر میرسه که به کشورت حمله شده ، و طبق نظر پیامبر و کتاب مقدسشون ، اگه بتونن یه شهر و اشغال کنن ،

    خواهرت و مادرت و همسرت رو میدزدن و تا آخر عمرشان باید به عنوان کنیز به آنها خدمت کنن

    و برادر و پدرت را اگر بدن و دندان سالمی داشته باشد به غلامی و‌بردگی میبرند.

    و هر که مخالفت کند سر از تنش جدا میشود البته به دستور خدا ( در قرآن ).چیزی شبیه داعش

    فکر کن به مردم آذربایجان که مرد هایشان را دسته دسته در زنجیر میکنند و در جلوی چشمان آن ها به همسر و دخترشان تجاوز میکنند و بعد از ار…….شدن ، آن مرد هایی که حاظر به غلامی و بردگی نشدند رو گردن میزنند( تاریخ ایران ج ۳ص ۳۵۹ش۱۹۰)

    به مهربانو های ۱۵ساله ی خراسانی فکر کن که به فاحشه خانه های شام بردنشان ، تا قبل از هر حمله لشکریان خدا برای جهاد ، به آن دخترک ها تجاوز کنند برای گرفتن روحیه( تاریخ طبری ، ج ۴، ش ۲۴ص ۱۴)

    فکر کن اگر شهر را بگیرند و اسیر شوی ، اربابت مشغول نکاح با دختر ۹ساله ایست که معلوم نیست از کدام جهاد فی سبیل الله

    به پاداش گرفته ، و تو باید به اندازه ده گاو کار کنی ، بار بیاوری و ببری وگرنه شلاق میخوری و صد البته آن دنیا به جهنم میروی چون طبق قرآن کنیز و غلام باید مطیع اربابشان باشند ، و وقتی شهوت اربابت بالا زد ، دختران برده را میبرن که با او نکاح کند ، و تو صدای ناله های انها را میشنوی….

    در زیر بدن یک عرب که از صحابه است….‌

    و اون صحابه حتما به بهشت میرود چون جهاد در راه خدا کرده !!

    و خبر هایی میشنوی از اینکه هم وطنت یعنی بابک خرمدین و هفتاد یارش را مسلمین در راه خدا زنده زنده سوزاندند

    یا میشنوی سفید رود را که به خاطر قطع گردن هزاران هم وطنت به رنگ قرمز درامده

    ( تاریخ ۶۳۰۰ساله ایران ؛ رابرتن.ون ص ۲۵۰ /// تاریخ طبری ج۴ص ۳۱۰ )

    حال ۲سوالم را میپرسم ،

    یک :

    اگر ۱۴۰۰سال پیش وجود داشتی ، به جنگ این وحشی ها میرفتی؟

    دو :

    اگر تو از شهیدان یا اسیران در راه دفاع از وطن در مقابل حمله مسلمانان بودی ؛

    آیا باور میکردی ۱۴۰۰سال بعد یک عده بگویند ، ایرانیان با آغوش باز اسلام را پذیرفتند؟؟

    باز هم میتونی خودت را گول بزنی?????اندیشه کنید و دیگران هم به اندیشیدن وادارید لطفاااااااا

    زادروز بابك خرمدين است‌؛

    محل تولد: كليبر بلال ٱباد

    علت مرگ: بريده شدن دست و پايش

    آرامگاه: ندارد

    مليت: ايرانی

    شناخته شده:

    مبارزه برضد اشغال گری اعراب

    پس از حمله ی اعراب به ایران

    جنبش :رهبر انقلابی جنبش سرخ جامگان

    مخالفان :خلیفه عباسی ؛ مامون و معتصم هست

    خلیفه: اگر توبه کنی می بخشمت!

    بابک: گنهکاران توبه می کنند نه وطن پرستان.

    خلیفه: تو اکنون در چنگ ما هستی!

    بابک: جسمم آری ولی روحم نه، دژ آرمان من تسخیر ناپذیر است…

    خلیفه:جلاد قطعه قطعه اش کن تا با زجر بمیرد!جلاد با یک ضربت دست راست بابک را قطع کرد…

    بابک به زمین نشست و با خون کتفش صورتش را غرق خون کرد…

    خلیفه: کافر! این چه بازیست!

    بابک: پیش نامرد باید مردانه مرد…با رفتن خون از تنم رخسارم زرد می شود و تو گمان می کنی از ترس است!اما مرا ترسی از گله ی روباهان نیست…با قطع هر عضوم بابکی در این سرزمین متولد می شود…

    با هر جمله ای که بابک می گفت عضوی از بدنش بر زمین می افتاد…

    خلیفه: جلاااااااااااد ببر صدایش را!

    و شمشیر فرود آمد…

    و سر، سری که پیش هیچ ظالمی خم نشده بود به زمین افتاد…

    به یاد بابک خرمدین؛غیور مرد ایران زمین .

    ﺯﻧﺪﻩ ﺑاد هر شهیدی که به عشق مردم و وطن با جان خویش عشق بازی میکند

    رسانه باشید

    بهتر است اسطوره هایمان را از یاد نبریم.

     
  47. عبدالکریم سروش:

    احمد و محمود و محمّد: نگهبانان تبعیض و تعدّی

    بنده‌ی پیر خراباتم که لطفش دائم است
    ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست

    اگر اندک نیک‌نامی برای شورای نگهبان مانده بود، با قصّه‌ی سپنتا نیکنام، هم‌وطن زرتشتی، پاک برباد رفت! این شورا که نگهبان تبعیض و تعدّی است و هیچ نسبتی با مدنیّت و عدالت ندارد، حکم محکم و نظام‌نواز داده است که بنا بر فتوای آیت‌الله خمینی، شهروندان نامسلمان در شهرهایی که کم‌شمارند و مسلمانان پرشمار، نمی‌توانند به مناصب عالیه دست یابند و «کافرانه» متصدّی امور مسلمین شوند. در کارنامه‌ی این شورا و کارمندانش کژاندیشی و کژرفتاری کم نیست. محمّد مؤمن که فتوا به جواز بهتان به بی‌گناهان داد، و احمد جنّتی که علی‌رضا رجایی را خانه‌نشین کرد تا ناعادل نالایقی را به جای او در خانه‌ی مردم بنشاند، و محمّد یزدی که حکم هجوم حرامیان را به حریم فقیه مظلوم آیت‌الله منتظری امضا کرد، و محمود شاهرودی و صادق لاریجانی که قوّه‌ی قصّابیه را مدیریت معکوس کردند و می‌کنند، این بار سیلی تازه‌ای بر صورت ملّت نواختند و از انبان فرسوده‌ی فقه صفوی‌شان، فتوای فاسدی را بیرون کشیدند، و نشان دادند که نه وفادار به عدالت‌اند، نه پای‌بند به شهروندی و ملّیت.

    اصل اصیل و قاعده زرّین اخلاق که مقبول کافر و مسلمان است، می‌آموزد که آنچه بر خود نمی‌پسندی، بر دیگران مپسند. آیا احمد و محمّد و محمود (که فقط نامی از پیامبر مکرّم بر خود دارند و از خوی او نابرخوردارند) می‌پسندند که در جامعه‌ای چون هند که مسلمانان کم‌شمارتر از هندوان‌اند، هندوان را تفوّق بخشند و مسلمانان را از حقوق شهروندی محروم کنند و بر مناصب دولتی نگمارند؟ فراموش کرده‌اند که در آن کشور پهناور، مولانا ابوالکلام آزاد، مسلمان روشن‌فکر و آزادی‌خواه، وزیر فرهنگ و معارف بود؟ می‌دانم که ابوالکلام و اقبال لاهوری، مقتدای این کژاندیشان نیستند و آیت‌الله خمینی، امام زمان آنان است (و همین فتوا نشان می‌دهد که او هم ملتزم به لوازم اخلاق و مدنیّت نبود و این مقولات در فقاهت او راه نداشتند). امّا اینان حتّی نقش زمان و مکان را هم از امام و مقتدای خود نیاموخته‌اند و درنیافته‌اند که زمانه، زمانه‌ی دولت ـ ملّت (nation- state) و حقوق شهروندی و هویّت ملّی و برابری حقوق شهروندان است.(۱)

    صاحب این قلم که بارها از فقر و رنجوری فقه موجود سخن گفته و ناآشنایی آن را با مقولاتی چون ملّیت و اخلاق و عدالت بازنموده است، اینک قرینه‌ی تازه و روشنی بر رنجوری آن بیمار یافته است که نشان می‌دهد درمان آن درمانده در دست دو داروست: یکی حقّ و دیگری اخلاق.

    فقه تکلیف‌اندیش را باید بر قاعده‌ی حقّ نشاند و خشونت بدوی‌اش را به آب قاعده‌ی زرّینِ اخلاق زدود تا موزون و روزآمد شود و به کمال لایق خود برسد. اما آیا کبر سنّ و خشکی دماغ نگهبانان تبعیض و تعدّی و تکلیف، گوش شنوا و رخصت شنا در آب‌های ناآشنای حقّ و اخلاق را به آنان خواهد داد؟

    من و ملازمت آستان پیر مغان
    که جام می به کف کافر و مسلمان داد

    ******************

    ۱. امروزه عدد مسلمانانِ نشسته بر کرسی‌های رسمیِ دولتی و حکومتی در اروپا و آمریکای شمالی، چندان است که قابل ذکر و احصا نیست.

    http://news.gooya.com/2017/11/post-8913.php

     
  48. نوری زاد یه سوال مهم دارم! اینقدر در این سایت صحبت از اینکه چی میزنی و غیره به طنز یا جدی صحبت شده خواستم بگم من اصلاْ قصد طنز ندارم و دوست دارم جواب این سئوال رو بدونم! بقول یه بابایی جماعت مشنگ رو شاد زدن بسی سزاست! پس برای من جای سئوال است یعنی تمام جماعت مذهبی مشنگ هستند که شاد میزنند یا واقعاً چیزی می زنند؟ اگر چیزی میز نند آن چیز چیست؟ به جرات می تونم بگم پوست کلفت تر و شاد زن تر از جماعت مذهبی تاکنون ندیده ام! یعنی بی کلاس تر و مردم آزار تر از جماعت مذهبی هم ندیده ام! من همیشه معیار مقایسه ام از این نظر درست مشابه معیار مقایسه ام با یک فرد شیشه ای است! جماعت مذهبی را در این همه شاد زدن بسی تعجب است! پول باد آورده (نگین نبوده که اگه نبوده عده ای الان در جایگاهی هستند و حتی در بالای شهر حال می کنند که اصلاً لیاقتش رو نداشته اند و در خواب هم نمی دیده اند) هم اگر مسبب است که بسی در خور توجه است! اینرو هم بگم معیار من از مذهبی بودن حتی در این مقوله که فردی نماز نیز بخواند می تواند قرار بگیرد! واضح تر بگم برای دانستن خوب و بد انسان نیاز به فردی بنام خدا ندارد و به نظر من انسان بطور غریزی این مطالب را می داند پس نگویید وجود چنین فردی مسبب این شاد زدن است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! (یا یک فرد شیشه ای زندگی کنید و بعد با یک فرد مذهبی عیناً زندگی کنید تا وجوه تشابه بسیار را ببینید….)

     
  49. بحث اربعین که هر سال همین مواقع طرح می‌شود و چند سالی هست که موضوع راه پیمائی در عراق هم پیش آمده این سئوال را مطرح میکند که اهمیت اربعین در چیست و در این روز مگر چه حادثه مهمی اتفاق افتاده است؟
    واقعیت ماجرا این است که در اینروز هیچ اتفاقی نیفتاده و دلیل مطرح کردن پررنگ آنهم در ایام حاکمیت جمهوری اسلامی مانند قصیه مرحوم حججی صرفاً سیاسی است و حکومت با انواع روشهای غیر مشروع و عیر اخلاقی صرفاً بدنبال نمایش عمومی توده‌ای است و آنرا به لیست مراسمی که به او مشروعیت میبخشند افزوده است. حسن این مراسم هم در این است که اولاً بیرون خاک ایران است و بر خلاف مراسم عاشورا نه نوحه ناموزونی خوانده می‌شود که طی آن داستان یزید و مشابه این زمانیش مطرح شوند ونه صحبتی از مشخصات حکومت اموی و ظلمهای آن است و نه کسی یا حسین میرحسین میگوید. اربعین برای حکومت نسخه بی اثر عاشورا است که منافع آن را دارد ولی مشکلات آنرا ندارد.
    اما این هدف از طریق مشروع هم شدنی نیست و اولین قربانی این پروژه شهروندان تهرانی هستند که برابر قانونی که معلوم نیست از کجا آمده و بنیانش بر دست درازی رایج به بیت المال است، متقبل پرداخت هزینه‌های عمده این مراسم از طریق شهرداری تهران هستند.
    در این بین طبق معمول تجارتهای مذهبی، زائرین که مشتاق حضور شخصی در کنار مرقد امام هستند تا شاید برای دردهای بی درمان آن‌ها مرحمی یافت شود، امسال ناچار از پرداخت هزینه ای سنگینی هم شده‌اند که نوعی اجحاف در پوشش دینی است.
    از بعد حیثیت ملی نیز قضیه جالب است. چرا باید دولت عراق برای زائرین ایرانی شرط ویزا بگذازد؟آیا بعد از اینهمه سرمایه‌گذاری جانی و مالی و حیثیتی این صحیح است که اتباع ایرانی باید برای رفتن به کربلا ویزا بگیرند ولی برای رفتن به آنتالیا بی دردسر و صف کشی براحتی عازم ترکیه شوند؟ واقعاً وزارت خارجه و دولت ما که قرار بود عزت پاسپورت ما را احیا کند در مقابل این خفت چه دارد بگوید؟
    در اربعین هیچ اتفاق خاصی نیفتاده و از اهل بیت هم کسی بر مزار شهدا حاضر نشده اگر چه حرمت امام شهید برای علاقمندانش محفوظ است ولی همه ما با شناختی که از ماهیت این حاکمیت داریم میدانیم که چه اندازه روحیه حاکمان با‌شخصیت امام در تضاد است.
    مراسم اربعین گرچه همیشه مورد توجه مردم بوده ولی با این شکل و شمایل و با نیت صدر در صد سیاسی، برای تحکیم پایه‌های حکومتی که بغیر از کارهای نمایشی چیزی در چنته ندارد و سعی در پوشاندن بی لیاقتی خود با آبروی بزرگان مورد احترام مردم دارد، هیچ خاصیتی نه تنها ندارد بلکه ضد منافع مردم هست.
    2 میلیون زائر، اگر درست باشد،هر یک 40 دلار فقط به دولت عراق میپردازند که در آمدی معادل 80 میلیون دلار برای آن کشورفقط از بابت ویزا استو اگر هر ایرانی بطور متوسط 500 دلار هم در عراق خرج کند رقمی معادل یک میلیارد دلار نفد وارد اقتصاد عراق شده و به همان میزان از اقتصاد در هم شکسته ایران خارج میشود.
    نمیدانم چرا هر مراسم دینی و هر هدف مقدسی هم که هست، در نهایت جیب ایرانی خالی میشود!

     
  50. این را برای آقا رسول می گذارم که مرا به دقت در درج مطالب روزنامه های ارسالی دعوت کرد.
    The Weather Underground Organization (WUO), commonly known as the Weather Underground, was an American militant radical left-wing organization founded on the Ann Arbor campus of the University of Michigan. Originally called Weatherman, the group became known colloquially as the Weathermen. Weatherman organized in 1969 as a faction of Students for a Democratic Society (SDS)[2] composed for the most part of the national office leadership of SDS and their supporters. Their goal was to create a clandestine revolutionary party to overthrow the U.S. Government.[3]

    With revolutionary positions characterized by black power and opposition to the Vietnam War,[2] the group conducted a campaign of bombings through the mid-1970s and took part in actions such as the jailbreak of Dr. Timothy Leary. The “Days of Rage”, their first public demonstration on October 8, 1969, was a riot in Chicago timed to coincide with the trial of the Chicago Seven. In 1970 the group issued a “Declaration of a State of War” against the United States government, under the name “Weather Underground Organization”.[4]

    منبع:
    https://en.wikipedia.org/wiki/Weather_Underground

     
  51. حاجی صالحی: اتحادیه اروپا قصد دارد ۲۰ میلیون یورو برای ایجاد یک مرکز عالی در زمینه‎ی امنیت هسته‌ای در ایران اختصاص دهد. هر دو طرف امیدوارند در کارگاه آموزشی اصفهان که در ماه جاری برگزار می‌شود، پیشرفتی حاصل کنند.
    مش قاسم: خالی بندی، تبلیغ کشکی. این بیچاره چه ذلیل اخوندا شده.

     
  52. روزینامه جوان: پاسارگاد مقبره کوروش نیست.
    مش قاسم: شیکر زیادی میخوره.

     
  53. سلام بر ناظران گرامی
    حکمت:
    سه اصل سعادت در زندگانی:
    ۱-بیشتر کتاب بخوانید.read more books
    ۲-بیشتر سوال بپرسید.ask more questions
    ۳-با دقت بیشتری گوش کنید.listen more closely
    موفق باشید

     
  54. یکی از اونایی که به اون طویله منسوب شده: اگر مقوله گردشگری جدی گرفته شود و با توجه به موقعیت تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و مذهبی کشورمان برنامه‌ریزی درستی برای این بخش داشته باشیم به راحتی می‌توانیم درآمدهای حوزه گردشگری را جایگزین نفت کنیم.

    مش قاسم: بیخود نیست اینو راه دادن توی اون طویله. آدم که اونجا نمیره! ۱- موقعیت تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و مذهبی؟ غیر از یه مشت مفتخور که از لبنان و کشورهای گدا پرور دیگه میان ایران کی میاد؟ هیچکی. تازه خرج سفر این مفتخورها رو هم از جیب من و شما پرداخت میشه. ۲- برنامه‌ریزی درست؟ این حکومت توی این ۳۸ سال هیچی غیر از بی برنامه گی نداشته که اگه داشتن اوضاع مملکت به این خرابی نبود. اینا اصلا حالیشون نیست برنامه ریزی چیه. برنامه ریزی اینا فقط در حوزه تحمیق این ملته. کارایی که هیچی غیر از جیب ما زدن و خرجی سفر یه مشت …(سه نقطه از مش قاسم) رو به تهمیقستان دادن نیست.

     
  55. جادوگری در فوتبال ایران افشا شد.
    مش قاسم: بعله دیگه………به حکومت اسلامی کره شمالی خوش آمدید.

     
  56. مجتبی احمدی – شبکه رسانه ای بیان

    پس از به اجرا گذاشتن تحریم‌های جدید علیه ایران، برخی مقام‌های ارشد جمهوری اسلامی در مواجه با این مسئله، واکنش‌های عجیبی نشان داده‌اند. جالب ‌توجه‌ترین واکنش مربوط به علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی است که در دیدار دیروز (1 نوامبر) با پوتین، رئیس‌جمهور روسیه گفته است «می‌توانیم تحریم‌های آمریکایی‌ها را با روش‌هایی ازجمله حذف دلار و جایگزین کردن پول ملی در معاملات اقتصادی دو یا چندجانبه، بی‌اثر و آمریکا را منزوی کنیم.»

    تأکید خامنه‌ای بر حذف دلار آمریکا در حالی است که دلار، ارز رسمی مبادلات تجاری بین‌المللی پس از جنگ دوم جهانی در نظر گرفته ‌شده و حذف آن عملاً ناممکن است. البته موضوع حذف دلار از مبادلات اقتصادی، پیش‌ازاین هم بارها مطرح شده بود که به‌جایی نرسید.

    تحریم‌های جدید علیه ایران که به قانون «کاتسا» نیز معروف است نه‌تنها دسترسی ایران را به سیستم مالی آمریکا قطع می‌کند، بلکه هر شخص یا نهادی با هر ارز دیگری غیر از دلار هم با سپاه پاسداران یا وابستگان آن معامله کند، تحت تحریم قرار می‌گیرد؛ بنابراین ادعای علی خامنه‌ای مبنی بر دور زدن تحریم‌های آمریکا با حذف دلار از مبادلات اقتصادی، اساساً نادرست و غیرممکن است.

    محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران نیز در واکنش به تحریم‌ها علیه ایران گفته است «آمریکایی‌ها مطمئن باشند هر چه فشار اقتصادی و تحریم را بیشتر کنند عزم ملت در توانایی دفاعی بیشتر خواهد شد و حجم موشک‌ها انبوه‌تر می‌شود و برد و دقت موشک‌ها نیز بیشتر می‌شود.»

    تحریم‌های جدید که به گفته کارشناسان «ویروسی» است و به هر شخص یا نهادی که با سپاه یا شرکت‌های وابسته به آن ارتباط داشته باشد، سرایت می‌کند، ازنظر فرمانده سپاه با «انبوه‌تر شدن حجم موشک‌ها» برطرف می‌شود!

    جعفری در بخش دیگری از واکنش خود به تحریم کاتسا اظهار داشته است که آمریکا باید به فکر آبروی ریخته خود باشد: «آن‌ها باید منتظر تبعات اقدامات خود باشند و به دنبال جمع‌کردن آبروی ریخته خود در دنیا باشند.»

    رئیس کمیته امداد امام خمینی نیز که در لیست تحریم‌های جدید قرار گرفته است، از این موضوع متعجب شده و ادعا کرده است که تحریم او را مصمم‌تر می‌کند. پرویز فتاح در واکنشی که نشان‌دهنده بهت اوست، گفته است «آن‌ها نگفته‌اند به چه علت در لیست تحریم‌ها قرار گرفته‌ام. برای ما غیرمنتظره بود.ما کار خیریه انجام می‌دهیم و به نیازمندان رسیدگی می‌کنیم و در فضاهای نظامی حضور نداریم.»

    فتاح در بخش دیگری از واکنش خود با غیرقانونی دانستن تحریمش از سوی آمریکا بیان داشته است «به چه دلیل باید مقامی که چند سال است کار خدماتی و حمایتی می‌کند مورد تحریم قرار بگیرد. این اتفاق به استناد کدام بند قانونی در شورای عالی امنیت یا عرف دیپلماسی دنیا صورت گرفته است.»

    اما محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت که هنوز گمان می‌کند تحریم‌های موسوم به کاتسا تفاوتی با تحریم‌های قبلی ندارد در اظهارنظری رسمی گفته است «همه ما فراز و فرود حوزه اقتصادی را در زمان تحریم‌ها تجربه کردیم. زمانی ادعای تحریم‌های هوشمند و فلج‌کننده علیه ایران داشتند که نتیجه‌اش را روی ایران دیدند.»

    ادعای نوبخت بر بی‌اثر بودن تحریم‌های فلج‌کننده در حالی است که همین تحریم‌های فلج‌کننده در دوران باراک اوباما بود که تولید نفت ایران را از 4 میلیون بشکه در روز به کمتر از 800 هزار بشکه رساند تا ایران پای میز مذاکرات هسته‌ای حاضر شود.

    مجموع واکنش‌های مقام‌های ایران تا به این لحظه نشان می‌دهد جمهوری اسلامی نگرانی عمیقی از اجرای قانون کاتسا و تحریم‌های ویروسی دارد. البته اغلب سران حکومت تلاش می‌کنند اثر تحریم‌های جدید را کمرنگ نشان دهند و برخی نیز بر این باوراند که اساساً این تحریم‌ها هیچ تاثیر منفی بر اقتصاد ایران نخواهد داشت.

    کاتسا کمی زمان نیاز دارد تا مانند توفان «کاترینا» اقتصاد ایران را زیر و رو کند. سیاه‌چاله تحریم‌ها که به گفته اقتصاددانان ایرانی «همه‌چیز را با خودش می‌برد» از سوی وزارت خزانه‌داری آمریکا بسیار هوشمندانه طراحی‌ شده است؛ چراکه مانند ویروس سرماخوردگی عمل می‌کند که در خانه‌ای پدیدار می‌شود و گریبان تک‌تک اعضای خانواده را می‌گیرد.

     
  57. سلام ،جناب نوريزاد با اطمينان ميگويم كه ٩٠٪‏كساني كه براي زيارت اربعين ميروند براي طلب بركت،ثروت،وبهتر شدن زندگي ماديشان دخيل ميبندند ،واز معنويات ومذهب هيچ توشه اي با خود نمياورند،ويا به خاطر ارزاني هتل وشربت وغذاي مجاني بين راه ميروند ، راستش من فكر ميكنم خواستن جز از خدا شرك است ومتوسل شدن به غير خدا كفراست، وجماعتي كه دست به دامان حسين ع ميشوند براي رسيدن به ثروت وخانه وماشين ، نااگاهانه مرتكب شرك ميشوند وبار گناهشان سنگينتر ميشود و حكومت هم در بوق وكرنا كه اينان لشكر بسيجي ضد امريكا هستند ،غافل ازاينكه همان امريكاي جنايتكار راه كربلا بر ايرانيان گشودواگرصدام ميماند شايد امروز درگير جنگ ديگري بوديم .
    جناب نوريزاد در مورد ظلمها،بي حرمتي هاوخيانتهايي كه اين وطن فروشان دراين ٣٩سال به ايران وايراني وتمامي بشريت رواداشتند هزاران كتاب ميتوان نوشت،هرچه فكر ميكنم حتي يك عمل نيك يك پندار ياحتي گفتاري كه توهين به مقام انسانيت دران نباشد پيدا نميكنم ،راستي ما براي چه وبه چه هدفي زنده ايم ونفس ميكشيم ، من صغير ونادان ومجنون نيستم ،من اگر درهرروز اززندگي خود كلامي اموخته باشم بعداز پنجاه سالگي براي خودم لااقل علامه خواهم بود ، ويك اخوند با سواد زير پنج كلاس حق صغير شمردن ومقلد ومجنون تلقي كردن مرا نخواهدداشت ،
    اي ملت ٣٩ سال مقلدوصغيرومجنونتان خواندند وانچه از توهين وبي حرمتي بود برشما روا داشتند ، تفنگدارانشان هم براي منافع مادي وشكم سدي بين ما و سبك مغزان فرصت طلب ساختند مبادا منافعشان بريده شود ،تا كي بايد بااين عذاب وفشار روح وتن بردگي كردودم برنياورد ،ايرانمان درحال جان كندن است واينان هنوز به فكر منافع خود واربابانشان ،
    پوتين وترامپ فرقي نميكند انها براي منافع كشورشان حيله ميكنند و حكام مانيز براي انها ، به خداي محمد قسم ،اينان نه مسلمانند،نه انسانند ونه ايرانيند،
    وبه خداي محمد قسم كه مانيز نه مسلمانيم نه انسان ونه ايراني كه اگر يك ازاين سه در وجودمان بود در برابر ظلم چشم برنميبستيم از بيم جان ،كه جان در اسارت ظالم ،كافر نااهل ،عين كفراست وبي ديني ،
    تا زماني كه كافران بيدين برما حكم برانند ومشركين كافرپرست حافظ منافع حكام وما برده وبندگان ان هردو
    ما را از دين وانسانيت وميهن بهره اي نخواهد بود و انتظار مرگ درگور كشيدنمان همين زندگيست كه تنها دران زنده ايم ودربند ، برخيزيد كه عمر كوتاه است وفرزندانمان چشم به اينده اي دوخته اند كه ما به انها تقديم ميكنيم .
    مرگ باعزت بسيار زيباتر از مردگي در ذلت است .

     
  58. یک خاطره از نلسون ماندلا :
    یک روز که ریاست جمهوری آفریقای جنوبی بود برای نهار خوردن با همراهان به یک رستوران میرود روی میز بزرگی که نشسته اند نگاه میکند به گوشه رستوران میبیند یک نفر نشسته و رو از آنها میگیرد.
    به یکی از محافظین میگوید بروید او را به میز ما دعوت کنید.

    طرف‌ می آید با شرمندگی عرض ادب میکند و نهار را با رییس جمهوری صرف میکند.

    پس از آنکه از رستوران خارج میشوند یکی از دوستان به ماندلا اصرار میکند که این شخص کی بود که شما فقط او را دعوت کردید.
    در جواب گفت این نگهبان زندان سلول من بود که هر گاه زیاد تشنه بوده و درخواست آب میکردم ، به جای آب ، شلوار خود را پایین آورده و از پنجره سلول بر من ادرار می کرد.

    آن همراه خیلی عصبانی میشود.
    و میگوید پس چرا او را دعوت کردید ؟ نلسون جواب میدهد دیدم ما وقتی به رستوران وارد شدیم آن شخص بسیار شرمنده و با ترس نشسته و احتمالا” در ذهن خود فکر میکرد حالا که او را دیده ام شاید به فکر انتقام از کارهای گذشته او باشم.
    خواستم به اواطمینان دهم که انقلاب ما به قصد انتقامجویی نیامده.
    این گونه بود که نلسون ماندلا در تاریخ برای همیشه محبوب ماند و هیتلر منفور.

     
  59. سلام آقای نوریزاد من حسین ۴۶ ساله من تو این ۳۸ سال از این نظام فقط ضدیت با هر چه زیبایی دیدم مثل موسیقی دلنشین مثل چهره زیبا مثل ادب مثل فرهنگ مثل تفریح مثل خوشگذرونی شادی ویلیام چیزای دیگه ودر مقابل موافقت با هر نوع زشتی وپلیدی در همه چیز به نظر شما با از بین رفتن نظام ولایت مملکت ما درست میشه.

     
  60. سلام بر آقای نوری زاد عزیز

    به عرض میرسانم که مردم ما قبل از انقلاب همه آزادیهای فردی را داشتند و فقط به خاطر نبودن آزادیهای سیاسی مبارزه کردند چون حکومت دیکتاتوری بود و فقط حزب رستاخیز تنها حزب مجوز دار بود …
    و آقای خمینی بر این موج سوار شد و با دادن وعده حکومت مردمی صاحب همه چیز مردم شد … و اما نه تنها به وعده خود که حذف دیکتاتوری و ارائه حکومت مردمی بود … عمل نکرد … بلکه آزادیهای فردی را هم که قبل از انقلاب موجود بود … بتدریج ممنوع اعلان کرد ….
    پس اگر دنبال مقصر اصلی بدبین کردن مردم به هر چیز هستید … اون فرد یا افراد تمام کسانی هستند که از این انقلاب دفاع کرده و میکنند …… که صد البته در وهله اول همه ما مقصر هستیم …… که صرفا با اعتماد ….. و بدون شناخت ….. به جمهوری اسلامی رای دادیم …..
    هر چند تعدادی از مردم از همان اول انقلاب متوجه این انحراف شده و شروع به اعتراض کردند ، ولی تازگی انقلاب و سپس جنگ عملا باعث نهادینه شدن انحراف فوق شد ، چون به بهانه جنگ هر صدای اعتراضی را سرکوب کردند .
    اما به محض پایان جنگ ذهن مردم برای پیگیری مجدد حقوق از دست رفته خود فعال شد که اینبار هاشمی رفسنجانی با وعده سازندگی از مردم خواست کمی صبر کنند … اما همه میدانیم که انحراف ادامه داشت ( یکی از انحرافات مهم اون دوره قتلهای زنجیره ای بود ) … بطوری که در دور دوم رفسنجانی با نصف رای قبلی رئیس جمهور شد و زمینه ساز پیدایش جنبش اصلاح طلبی به رهبری محمد خاتمی در خرداد 76 شد …
    حکومت خیلی تلاش کرد که مردم را از خاتمی بدبین کند … اما موفق به این کار نشد … و مردم در دور دوم بیشتر از دور اول به او رای دادند …
    اما با توجه به عدم توفیق خاتمی در برگرداندن آزادیهای فردی از دست رفته قبل از انقلاب و رونق توسعه سیاسی … ( بدلیل اشکال ساختاری در قانون اساسی …از یکطرف …. و اسرار حاکمیت بر ادامه روند دیکتاتوری ) … مشتاقان فضای باز سیاسی دلسرد شده ، و تعداد زیادی از آنها در انتخابات بعدی شرکت نکردند که در نتیجه احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران شد !!!
    جالب اینکه احمدی نژاد در رقابت با رفسنجانی پیروز انتخابات شد که همیشه نفر دوم سیاست ایران بوده است … که دلیلش رنجش مردم بابت قتلهای زنجیره ای و عدم توجه به سایر مطالبات اکثریت مردم در زمانهای مختلف تصدی وی در مسئولیتهای مملکتی بود .
    ولی مجموعه عملکرد عجیب و غریب احمدی نژاد و افراطیون مذهبی طرفدار وی در همان دور اول چنان چندش آور بود که باعث تشدید جامعه دو قطبی ایران به حد خیلی خطرناک و خیز مردم برای انتقام در دور دوم وی و در نهایت منجر به ظهور جنبش سبز و ممنوع التصویری محمد خاتمی و حصر خانگی میر حسین موسوی ، زهرا رهنورد و مهدی کروبی شد .
    از آنجا که احمدی نژاد در ادامه اقدامات عجیب و غریبش تلاش خیلی زیادی برای تخریب خانواده رفسنجانی و ناطق نوری کرد … باعث تمایل آنها به جنبش سبز شد و در نتیجه در دور بعد رفسنجانی و خاتمی در حمایتی ویژه و مشترک … از ریاست جمهوری حسن روحانی در مقابل تندروها پشتیبانی کرده … و در نهایت موفق شدند که در نتیجه وی در سال 92 ریاست جمهور ایران شد .
    مهمترین کار در این دوره انجام توافق هسته ای و دور کردن خطر جنگ از کشور عزیزمان ایران بود .
    یک کار مهم دیگر در دور اول ریاست جمهوری روحانی ، انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در سال 94 بود که علی رغم رد صلاحیت های گسترده اصلاح طلبان … شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان … با درایت و حمایت خاتمی و رفسنجانی و لبیک همه مشتاقان اصلاح طلبی … حرکتی به نام گام دوم را آغاز که بخصوص مردم تهران بطور یکجا از لیست 30 نفره مجلس شورای اسلامی و 16 نفره خبرگان رهبری که به لیست امید معروف شد رای داده و مانع ورود حتی افراد تراز اول جناح مقابل به مجلسین فوق شدند .

     
    • سلام بر هموطن گرامی
      تا زمانیکه مردم را دلخوش به رای سلبی کنند که به جای علی خواجه یک خواجه علی بیاید انتظار هیچگونه بهبودی را نداشته باشید.از سویی همانگونه که انتظار می رفت آقای روحانی به حمایت مردمی خود همچون سلفش آقای خمینی خیانت کرد.او که وعده داده بود با بیش از ۵۱ درصد می شود خیلی کارها کرد در گام اول با یک توافق حکومتی قسمتی از رای خود را به حساب رییسی ریخت تا آبروی نظام حفظ شود.در گام بعدی یک کلام سخن از هاشمی رفسنجانی در مراسم تحلیف خود نیاورد تا نشان دهد بی چشم و رویی و نمک نشناسی بخش لاینفک این رژیم است.در اقدامی دیگر سپاه را مردمی خطاب کرد تا باج خود را به این نهاد داده باشد و در گام آخر برای اینکه آب پاکی را بر روی دست حامیان خود بریزد دبیر شورای امنیت نظام(نام ملی برازنده این نهاد نیست)بی شرمانه اعلام کرد اصلا کسی در حصر نیست و روحانی هم با سکوت خود آنرا تایید کرد!در مورد سید خندان هم وضع چندان متفاوت نبود.او هم به حامیان کثیر خود خیانت کرد که بحث در چند و چون اقدامات او مجالی دیگر می طلبد.در وصف او همان بس که زمینه ساز حضور معجزه قرن شد.بی شرمی،دروغگویی،خلف وعده،جنایت و خباثت عضو جدایی ناپذیر این نظام دینی از بدو پیدایش تا کنون بوده است.
      موفق باشید

       
  61. به راستی ،ادب و لبخندِ نوریزادِ تنهای تنها

    برادر، در برابر دشمنیها و نیشِ پلشتِ دشنامهایشان، با پای افزار راستی و صداقت به میدان آمده ای،ادب را سپر کرده ای و نوشِ لبخندت را نشانشان میدهی.
    آزارت میدهند و لبخند میزنی. به سخره ات میگرند و لبخند میزنی.تهمتت میزنند و لبخند میزنی.به مرگ اشاره ات میدهند و لبخند میزنی…
    پندارت چنان از گوهرهای زیبای راستی و ادب و لبخند آکنده است که جاری میشود بر بوم نقاشیت، به رفتار و گفتارت، به نوشته ها و جستارها و تحلیلهایت…
    وجود وزینِ راستی و ادبت، چنان بر هیمنه ی ناراستِ ورم کرده از پوشالشانِ، سنگین و تحمل ناپذیر است که برای چند ساعت نبودنت،ذوق زده ابراز رهایی کرده و لَم دادگی و خستگی در کردنشان را جار میزنند.
    آشکارست پیش از آغاز نبرد با لشگر باطلشان، چنان درون خود را با شستشو در چشمه ی راستی و صداقت و ادب و لبخند، روئینه ساخته ای که در برابر پرتاب اینهمه تهمت و تهدید و دشنام و زشتی ،حتی خللی خُرد هم به راستی و ادبت فرو ننشسته.
    نمیتوانند باورت کنند برادر،چنان کژآیین شده اند که راستی را دروغ میپندارند.باورت نمیکنند ،زیرا در سرزمین ناراستان، هر کس از ستم حاکمان مینالید،خود بعدها حاکمی ستمکاره شد. هر کس با مشتی، مشت مزدورانی را باز میکرد، مزدِ مزدوریِ خود را در مشت دیگرش پنهان کرده بود.هر کس از مستمندان برآمد و از آنان گفت خود بعدها با مال فقرا به اغنیا پیوست و فقیران را به زباله ها و گورهای فراموشی سپرد.در سرزمین ناراستان،هر کس که در نمایشِ خفگی،سرفه هایش را جار میزد،خود بعدها فرمان به خفقان داد و حاکمی خفقان آور شد.هر کس از متانت و ادب به زنان میگفت، در ذهن پلشتش، با رشته های ادب و متانت، توری برای به دام انداختن زنان میگسترْد.هر کس حق مردم را جار زد و آنان را به گرد خود آورد،آنان را به وعده ی سر خرمن،برده وار به ساخت نردبانش گماشت…
    آری برادر،اسلوب باورشان ناراست شده و راستی بر آن نمینشیند و قرار نمیگیرد. نمیتوانند باور کنند، یکی از خود آنان، از فقر و ستم و مردم و خفقان…بگوید و چیزی در پسِ پشت ذهنش نباشد. تو و همانندانِِ اندکِ تو، بر تکه هایِ یک جور و یکسانِ بستر ذهنِ آنان، وصله های ناجورید.
    در سرزمینی که روشنفکرانش ضد ملی و مردم ستیزند و اغنیایش مردم گریزند و چهره هایش مزدورند و دانشگاهیانش فرصت طلبند و فرهیختگانش برج عاج نشین و مغرورندو فعالین سیاسی و مدنی اش سیّاسند و … نمیتوانند بپذیرند که روشنفکر و فرهیخته ای، یا کنشگری سیاسی و مدنی، میتواند از برج عاج فرو بیاید و بر گلیم ساده ی مادران داغدار بنشیند و همراهشان سبزی پاک کند و اندوه شان را بر گوش جانش فرو ریزد. نمیتوانند بپذیرند چهره ای میتواند خود را از اسارت کمک هر قدرتی آزاد کند.نمیتوانند بپذیرند فرهیخته ای میتواند به میان مردم آمده و پای کودکان محروم را ببوسد.نمیتوانند بپذیرند چهره ای تنهای تنها،میتواند زندگی و بودش را،وقف مبارزه ی مدنی کند.نمیتوانند بپذیرند کسی بتواند دستش را آنگونه که از میله ای تفتیده پس میکشد،از موقعیت حکومتی خویش هم، برای مردم پس کشد.نمیتوانند بپذیرند کسی از همراهانِ رانندگانِ قطار بتواند از آن بیرون بجهد و با تنی زخمی خود را به منتظران قطار رسانده و آنان را از بدْ راهیِ قطار و بد کرداریِ رانندگان آن آگاه کند.نمیتوانند بپذیرند منتقدی سیاسی و فعالی مدنی و انسانی فرهیخته برای کمک مادی به انسانها،با آگاهی از بهتانها،میتواند آبروی خود را هم هزینه کند.نمیتوانند بپذیرند،در سرزمین حاکمانِ بیرحمِ سکوت، کسی بتواند حنجره اش را به هر که صدایی فرو خورده دارد، ببخشد.نمیتوانند بپذیرند فرهیخته ای نه تنها ضد ملی نیست بلکه کوه به کوه و راه به بیراه میرود تا همراه مردم به نمادی از هویت ملی تاکید کند…
    و آری نمیتوانند باور کنند که درمیان اینهمه رنجِ جانفرسایش از تکاپوهای سیاسی و مدنی،با وارستگی گوشزدمان هم کند به توجه به زیباییِ برگی خشک و به شگفت انگیزیِ دانه ای انگور.پندمان دهد به سپاس گذاری از درختی سبز واندیشیدن به سترگیِ چکه ای باران.توجهمان دهد به اندوه فرو افتادن درختی تنومند…
    آری برادر، تو و همانندانِ تو،با قواعد نقّاره های سرزمین نا راستان، هم ساز نیستید.

    (در این سرزمین چه آزادیخواهانی که در بقایشان نامهربانی دیدند و در رثایشان، نامهربانان مرثیه خوان شدند.
    با امید به بقای بلندت، کردارت را ستایش میکنم و از بودنت سپاسگذارم.)
    برادر کوچک شما .و.طهماسبی

    جناب نوریزاد اگه چیزی در نامه ی من شمارو ناراحت کرد،اصلن چنین قصدی نداشتم.ببخشید بیان احساساتم بود.

    ————————-
    درود دوست خوبم،

    مرا لیاقت این همه الفاظ ماورایی هست آیا؟
    سپاس از شما.
    اما یک سفارش.
    هرگز کسی را اینهمه در نمد الفاظ ستایشگری ورز نده دوست من . رستم هم اگر باشد، پایش سست می شود. به پاهای سست من رحم کن جوانمرد.

    با احترام

    .

     
  62. حاج ممدعلی ، فرمانده سپاه/* شکست خورده در واکنش به تحریم‌ها علیه ایران گفته است “آمریکایی‌ها مطمئن باشند هر چه فشار اقتصادی و تحریم را بیشتر کنند عزم ملت در توانایی دفاعی بیشتر خواهد شد و حجم موشک‌ها انبوه‌تر می‌شود و برد و دقت موشک‌ها نیز بیشتر می‌شود.
    ترجمه: ای ملت اصلا نگران نون شبتون، خونه زندگی و تحصیل فرزندانتان نباشد. به همتون موشکهای انبوه و با دقت بالا داده میشه که اونا رو بخورین و خرج زندگیتون هم بگذره. سپاه/* خدمتگزار اشماست، هرچی ندارین خیر سر سپاه/*ه که ندارین! خمینی عزیزم بگو تا خون بریزم! به حکومت اسلامی کره شمالی خوش آمدید.

    /*: و

     
  63. درود بر اندیشه‌ی شما جناب نوری‌زاد عزیز
    بعد از خواندن نامه‌ی شما،خطاب به راهپیمایان اربعین،غرق در اندیشه شدم.
    راستش را بخواهید بعد از مدت‌ها حس غرور غیر قابل وصفی سراسر وجودم را گرفت و به این می اندیشدم که چه خوب است سنت آزادی و آزادگی در میان ما مردم منسوخ نشده است.دست گرم شما را که در راه آزادی پینه بسته است می فشارم و به ندای کیست مرا یاری کند شما پاسخ می دهم.
    اما روی دیگر این پیام با عزیزانی است که با شور و شوق در روز اربعین راهی عراق می شوند.
    بزرگواران اگر امام حسین بداند در کشور ما عجمیان کودکانی هستند که برای تامین هزینه‌ های خانواده کار می‌کنند به جای اینکه کودکی کنند،درس بخوانند تا آینده سازان این مرز و بوم باشند،سر چهار‌راه هایی که من و شما بارها و بارها از کنارشان بی تفاوت می‌گذریم و برای نجاتشان کاری نمی کنیم…
    اگر امام حسین بداند مادری برای تامین خوراک فرزندانش راهی جز تن‌فروشی نمی‌یابد…
    اگر امام حسین بداند جوانانی که میبایست آبادگران این سرزمین باشند به سبب نادیده گرفتن استعدادهایشان و بی کاری به فساد کشیده شدن…
    اگر امام حسین بداند هستند کودکانی در این سرای که از تحصیل محرومند یا در بدترین شرایط مشغول به تحصیل هستند…
    اگر امام حسین بداند که در این سرزمین طلا خیز تعداد فقرا روز به روز رو به افزایش است…
    آیا به شما اجازه می داد بی تفاوت از کنار این دردها بگذرید و راهی کربلا شوید….؟!
    بزرگواران وقت آن رسیده قبله را به سوی وطن کج کنیم،چرا اینکه خدای از رگ گردن به ما نزدیکتر است.
    با نهایت احترام حسام

     
  64. اخبار: برای بمباران مواضع داعش در سوریه؛ ۶ بمب‌افکن روسیه از حریم هوایی ایران و عراق عبور کردند.
    مش قاسم: منقلابیون ۵۷، عربده کشیدنتون کجاست؟ از دفتر حاجی پوتین زنگ میزنن ما داریم میاییم، از دفتر دومی میگن قدمتون بر چشم!

     
  65. عدالت برای ایران – در پی شکایت مریم اکبری منفرد، سازمان ملل متحد، دو تن از قربانیان کشتارجمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ را به‌عنوان ناپدیدشده قهری به رسمیت شناخت.

    گروه کاری ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل در نامه‌ای که نسخه‌ای از آن به دست عدالت برای ایران رسیده است، ضمن پذیرش شکایت مریم اکبری منفرد درباره برادرش، عبدالرضا و خواهرش رقیه که از جمله هزاران زندانی سیاسی بودند که در سال ۶۷ اعدام شدند، از دولت ایران خواست تا درباره سرنوشت آن‌ها و محل دفن‌شان توضیح دهد.

    براساس مقررات این نهاد بین‌المللی، تا زمانی که مقامات جمهوری اسلامی دلایل و جزییات اعدام و محل دفن عبدالرضا و رقیه اکبری منفرد را به خانواده‌شان اعلام نکرده‌اند، پرونده آنها به عنوان ناپدیدشده قهری همچنان باز خواهد ماند.

    مریم اکبری منفرد، شاکی این پرونده، خود پس از اعتراضات عاشورای سال ۱۳۸۸ بازداشت شد و اکنون نزدیک به ۸ سال است که بدون حتی یک روز مرخصی، در زندان اوین محبوس است. وی هم اکنون قدیمی‌ترین زندانی سیاسی زن استان تهران به شمار می‌آید.

    مریم اکبری منفرد یک سال پیش با تسلیم شکواییه‌ای رسمی به دادستانی تهران خواستار رسیدگی قضایی به پرونده اعدام غیرقانونی برادر و خواهر خود شد. مقامات قضایی تاکنون از رسیدگی به این شکایت سرباز زده‌اند و اکبری منفرد و خانواده‌اش را به قطع ملاقات، گشایش پرونده جدید و تبعید به زندان زاهدان تهدید کرده‌اند. پس از آن بود که وی از زندان، شکایت خود را به سازمان ملل متحد فرستاد.

    عدالت برای ایران و کمپین حقوق بشر ایران در ویدئو “عدالت اجرانشده”، داستان زندگی و رنج‌های او و خانواده‌اش را به تصویر کشیده‌اند.

    با به‌رسمیت شناخته‌شدن قربانیان کشتار ۶۷ به‌عنوان ناپدیدشده قهری، قوانین بین المللی دولت جمهوری اسلامی ایران را موظف می‌کند که حق خانواده‌های آن‌ها را برای دانستن حقیقت درباره سرنوشت و محل دفن عزیزان‌شان ادا کند و مسئولان آن را تحت تعقیب قرار دهد. از نظر حقوق بین‌الملل، ناپدیدشدگی قهری نقض مداوم حقوق بشر است و تا زمانی که فرد ناپدیدشده پیدا، و یا سرنوشت‌اش به‌طور کامل معلوم نشود، حتی با وجود گذشت چند دهه مشمول مرور زمان نمی‌شود.

     
  66. به نوری زاد و دوستان این سایت درود می گویم
    ولی با پسوند فقیه
    ولی بدون پسوند فقیه
    کسانی که به وقایع تاریخی علاقه دارند و مطالب تاریخی را مطالعه می‌کنند. بخوبی می‌دانند که عمر استعمار و روحانیت بصورت متمرکز و یک صنف تقریبا هم زمان بوده و با ورود استعمار انگلیس به ایران در زمان سلسله صفوی دین رسمی ایران به وسیله شاهان صوفی مذهب (گاها)به زور به دین شیعه تغییر. و نهاد روحانیت متمرکز شد و کم کم مدارس به جای آموزش علوم به آموزش علوم دینی تغییر داده شد و فقه در بین این علوم بیشتر از سایر علوم برجسته شد و بقول کسروی این ملایان خدمات و خیانت هایی داشته اند که خیانت های آنها بیشتر بوده و اقای خمینی یکی از مآثر ترین آنها بوده ایشان با مطرح کردن نظریه ولایت فقیه تاثیر شگرفی بر ایران گذاشت. که نسل ما بیشتر از دیگر نسلها این اثر را احساس کرد. البته این نظریه یک بدعت محسوب میشه چون ایجاد حکومت در شیعه بدون وجود امام معصوم ممکن نبوده و این اختیارات گسترده که برای حاکم در نظر گرفته شده. شخص غیر معصوم را شایسته نیست. البته اگر فقه را یک علم و روحانیت را یک صنف به حساب بیاوریم. انوقت با این پرسش مواجه میشویم که چرا فقط همین علم و همین صنف حق حاکمیت داشته باشند و سایر علوم و سایر صنوف حق حاکمیت نداشته باشند مثلا ولایت پزشکان یا ولایت سیاست مداران و یا سایر صنوف و علوم. این مطلب را داشته باشیم تا برویم سر ولایت فقیه و اختیارات ولی فقیه. آقای خمینی طی نامه ای که از رسانه ها پخش شد و اکثر مردم هم شنیدند و بعد هم زیاد به آن اشاره شده. مرقوم کردند که ولی فقیه میتواند بنا به اقتضا حج را تعطیل کند و یا حتی شرب خمر را واجب اعلام کند. حالا برای کسانی که این مطلب را شنیدند این پرسش پیش میاد که این تعطیل حج و یا وجوب شرب خمر و یا دیگر اختیاراتی که برای حاکم در نظر گرفته شده برای حفظ چه چیزی میتواند اینگونه احکام را صادر کند. برای حفظ چه چیزی میشه اینگونه احکامی را صادر کرد. و اینجا دو چیز به نظر میرسد. یکی حفظ اسلام و یکی حفظ منافع ملت. اگه حفظ اسلام را در نظر بگیریم حالا این پرسش مطرح میشه که مثلا برای حفظ حجاب میشه شرب خمر را واجب اعلام کرد.و یا عقلانی هست که برای حفظ یکی از احکام اسلام سایر احکام را قربانی کرد و اصلا این کار عقلانی هست یا نیست. البته اگر منافع ملت را ملاک تقییر احکام اسلام قرار بدهیم اینکار عقلانی بنظر میرسد. که مثلا برای حفظ منافع جامعه مسلمان مثلا چندتا از اجکام اسلام را تعطیل کنیم یا تغییر بدهیم. به عنوان مثال در زمانی که جان مسلمانان در خطر هست حج تعطیل بشود و بعد از رفع خطر مردم دوباره به حج بروند. یا زمانی که جان یک عده مسلمان در خطر از گرسنگی مردن هستند مثلا گوشت خوک که حرام هست حلال بشود. و مردم با خوردن گوشت خوک جان خود را نجات بدهند. و سایر احکام هم به همین منوال میشه تغییر داد. مثلا وقتی که بخاطر اینکه اکثر کشورهای دنیا شنبه و یکشنبه را تعطیل هفته گی میدانند حتی خیلی از کشورهای مسلمان مثل ترکیه و مالزی و بیشتر دنیا حاکم مسلمانان بیاید و بجای پنج شنبه و جمعه تعطیلات هفتگی را دو روز ببره جلو و حتی نماز جمعه را روز یکشنبه برگذار کنند. و با اینکار باعث پیشرفت جامعه مسلمان بشوند و اگر با این دید به موضوع حاکم و حاکمیت نگاه کنیم و یک ذره از انصاف هم در اعماق وجود خودمان داشته باشیم. اونوقت می‌بینیم که مرحوم رضا شاه با اعلام کشف حجاب و یا گرفتن مالیات از مشروبات الکلی یا گرفتن عدلیه و آموزش و پرورش از دست آخوندها بیشترین خدمت را به جامعه مسلمان کرد و باعث پیشرفت جامعه مسلمان شد و با ایجاد راه آهن و شوسه و ساخت دانشگاه و بیمارستانها جان عده زیادی از مسلمانان را حفظ کرد و اگر با همین نظریه ولایت نگاه کنیم این شاه شایسته ترین ولی برای ولایت ایران بوده و آقای خمینی با عدم شایستگی در مقام ولایت باعث کشته شدن عده زیادی از مسلمانان شده و با ادامه این نا شایستگی به وسیله ولی بعدی باعث گسترش فقر. فساد. فحشا. طلاق. دزدی. اختلاص. و هزاران بلا که جامعه کنونی ما به آن مبتلا است و داریم میبینیم پس اگه فقط شرط فقاهت را از ولایت جدا کنیم رضا شاه رحمت اله شایسته ترین ولی در دوران معاصر و آقایان خمینی و خامنه ای نا شایست ترین ها بوده اند و آمار رفاه جامعه مسلمان در دوران این والیان شاهد مدعای من هست

     
  67. نوری زاد درود
    وصله ناجور
    درقرن بیست ویکم باحکومتی مواجه هستیم که هنوزهم حاکمانش مادام العمرهستند.شاعرومدیحه سرای درباری دارند.کیسه های زردرکنارشان گذاشته اندوبه هرکس که عشقشان بکشدمی بخشند.سیاهچال دارندوگزمه وجلاد.
    مردم رعیتشان هستندواینان مالک جان ومال وناموس رعیت.هنوزمردمان راباقوانین قرنهاپیش حکم میرانندوپاداش وجزابراساس گندم وجویاشتروگوسفنداست!!!
    هنوزحاکمان همان سلاطین افسانه های هزارویک شب هستند.
    ایران ما درقرنهاپیش به دام افتاده وحکومت هنوزهمانگونه رفتارمی کندکه سلاطین قدیم!!
    وشگفتاکه مامردم هم چه خوب عادت کرده ایم به این زندگی درقرون وسطی.
    ازتکنولوژی وصنعت امروزی فقط پوسته وظاهرش را گرفته ایم ودرتوهم بروزبودن سرمی کنیم وغافلیم ازینکه ماهنوزهم همان رعیت افسانه های کهن هستیم.مردمی که بدنیاآمده ایم بخریم بخوریم وبمیریم بی آنکه نقشی دربهترشدن این جهان ایفاکنیم.ماوصله ای ناجورشده ایم برلباس زیبای خلقت!!

     
  68. سلام استاد عزیز. چندوقتی موبایلم خراب بود اما روی گوشی برادرم هرروز کانال شمارو دنبال کردم و روز 7آبان لحظه ای که شما نوشتید بازداشت شدم انگار سطل آب یخی روی سرم ریختند و ضربان قلبم بالا رفت و چنان کینه ای در دلم افتاد که هنوز با اینکه شمارو آزاد کردن قلبم صاف نشده. استاد عزیزم امروز از آینده کشورم خیلی بیشتر از همیشه میترسم چون میدانم فردا من و امثال من که ازین ظلم و تبعیض نه فقط خسته بلکه دیوانه شدیم با اینان حالا با هرلباسی و هرکجایی که بوده باشند چه خواهیم کرد و امروز میترسم از خودم چون میدانم فردایی بسیار نزدیک نه تنها خودشان که خانواده هایشان و حتی فرزندانشان را شکم مادر سلامت که هیچ زنده نخواهم گذاشت و این کینه هرروز بزرگ تر میشود. کینه ای بسیار عمیق و دردناک و کشنده برای خودم و آنها در وجود من و بسیاری همنسلانم شکل گرفته که گرچه خیلی هایمان بیانش نمیکنیم اما در ما وجود دارد و این آتش آنها و خودمان را خواهد سوزاند خصوصا برای آنها که در رده های پایین تر هستند و چنین قلاده شان بدست آقایان است، چون رده های بالا چنان پولها و قدرتی نصیبشان شده که هر کثافتی درین بی قانونی نسبتا منطقی است و انسان وقتی کسی جلویش را نگیرد و اندک شرفی نداشته باشد این اعمالش منطقیست اما این شقاوت و وحشی گری از ماموران نیروی انتظامی و بسیجیان رده پایین با اندک درآمدشان سخت نشان میدهد اینها کمترین بویی از شرف نبرده اند و اینان که برای استخوانی چنین دم تکان میدهند حتما خطر بیشتری از سوی من و افرادی مثل من که پراز کینه اند تهدیدشان خواهد کرد.
    درود به شما که این آقایان نمی دانند که اگر کلام شما برای همچون منی نبود قطعا بسیاریم که جانمان را میدهیم تا جانشان را بگیریم و زندگی را بر خانواده هایشان تلخ کنیم و حتی زندگی را از خانواده هایشان حتی فرزندان در شکم مادرانشان سلب کنیم. درود به محمدنوریزاد که صدایش امید آزادی میدهد و لبخندش رنگ زندگی های سیاهمان را رنگین کمان میکند. استاد خیلی دوستتون دارم و نه به حرف که در عمل جانم را فدای شما میکنم نه آنکه بتی باشید برایم چون خمینی که انسانی هستید که عاشقانه و فرزندانه دوستتان دارم. مخلص و فدای شما فرزان بیرقی

     
  69. سلام عزیزمن من یک بار دیگر پیام داده بودم که دوستتان دارم اما با نوشته هایتان دل محبان اهل بیت را نسوزانید در نوشته هایتان چند مطلبی در باره پیاده گان اربعین نوشتید چند مطلب را به عرض میرسانم البته درس پس میدهم 1به فرمایش اهل بیت صلوات الله اجمعین (به این مضمون )برای تظاهر هم که شده در مجالس عزای امام حسین حالت اندوه و گریه بخود بگیرید 2خداوند برای هر قدمی که برای زیارت سید الشهدا …. 3امام حسین سفینه النجاه است اما. عقل میگه ایا هر کسی سوار این سفینه شد نجات پیدا میکنه، شاید ،ارمی مثل سعید طوسی اگر توبه نصوح کرده باشد بله اما ادمی مثل قاضی مرتضوی نه چون شکمش از مال حرام پر شده مثل اقای رسایی چون تهمت بر مردم فراوان دارد حق الناس بر گردن زیاد دارد شما توقع نداشته باش همه کسانی که به زیارت مولایشان میروند منش مولا را در پیش بگیرند و در واقعه محرم 61خیلی ها امام زمانشان را دیدند اما کم بودند مثل حر بن ریاحی که سعادتمند شدند خواهش میکنم در را مبارزاتی خودتون دین را وسط نیاورد شما نمیتونید کسی را با ائمه مقایسه کنید این حکومت اومده شیعه را از بین ببرد اینها شعار است که میخواهیم شیعه گستری کنیم شما فکر کن الان اربابمان تشریف بیاورند افرادی مثل جنتی و رهبری و شیخ اصلاحات خاتمی و کروبی مطیع اوامر اقا میشوند خیر اولین ضربه را همینها میزنند شما در مسیر پاسارگاد و در قبلش روش خوبی بود کوروش به عنوان نماد ملی و ایران بود و شما هم اینها را خوب عصبانی کردید ما باید از امام حسین صلوات الله مبارزه با ظلم را یاد بگیریم که شما خوب یاد گرفتید و ممنون شما هستیم که مبارزه را یاد مردم دادی اما در مسیر این مبارزه هیچ موقع از نام مبارکشان استفاده نکنید و از اهدافشان نگویید که قیاس مع الفارقی میکنید حکومت اسلامی فقط به دست مبارک امام معصوم انجام میشود و لا غیر امام جعفر صادق صلوات الله فرمودند تا قیام فرزندم و قائم ال محمد صلوات الله گلیم خانه های خود باشید و انقلاب ایران یکی از فتنه های اخر الزمان بود که باید انجام میشد سوریه باید جنگ میشد و خراب میشد عراق باید بعضی نواحی باید خراب شود تا ولی امرمان ظهور بفرمایند اینها باور های ماست و اراده خدا جل جلاله میباشد پر حرفی کردم شرمنده پاینده و موفق باشید

     
  70. نوری زاد گفتگوی حضرتعالی رو با سر تیم بازداشت کننده شنیدم! روزای بسیار بدی رو در این مدت پشت سر گذاشتم اما آنقدر خندیدم و خندیدم بطوریکه حتی نمی تونم غذا بخورم در واقع تا یاد این موضوع می افتم آنقدر می خندم که هر چی تف و لعنت بود نثارت کردم! همین الان هم دستهام از شدت خنده زیاد داره می لرزه و نفسم بند اومده و چشمهام سیاهی میر ه و قلبم اونقدر داره سریع می زنه که کاملاً پس افتادم! حتی دستشویی هم نمی تونم برم! فقط سریع علت خندم رو بگم یکی اینکه گفتی بازداشت شدی! (معنی بازداشت شدن رو هم فهمیدیم) دوم به نحوه گفتکوی خودت هم با اون یارو سرتیم چند بار گوش کن تا منظورم رو بفهمی! من که دیگه نمی تونم گوش کنم سرتاسرش جک بود!

     
  71. ریش سفید با عمامه سیاه / ریش سیاه با عمامه سفید!
    عجیب است؛کشورهایی که بدنبال منافع خود در خاورمیانه هستند همگی یک نقطۀ مشترک دارند و آن حمایت از القاعده، طالبان و داعش، این سه گروه مهم تروریستی است.
    مهمترین این کشورها عبارتند از: آمریکا، روسیه، ایران، پاکستان، عربستان، امارات، قطر، ترکیه
    شاید اگر روزی این سه گروه تروریستی نیست و نابود شوند، آن روز خاورمیانه وضعیت بهتری پیدا کند…شاید!
    به نظر من مهمترین عنصر و یا اصلی ترین ستون موجودیت و بقای گروههای تروریستی، “خیانت” است؛ تا خائن نباشد هیچگاه این گروههای تروریستی راه بجایی نخواهند برد؛ به عبارت دیگر هر کسی که آمادۀ خیانت باشد جذب گروههای تروریستی میشود. البته عوامل دیگری مانند ایمان کور، انتقام، احساس حقارت، بیکاری، هیجان خواهی و فرار از یکنواختی زندگی و … هم در جذب افراد به گروههای تروریستی دخیل هستند… ولی اصلی ترین عامل، همان آمادگی افراد برای خیانت کردن است.
    یک تروریست یعنی یک خائن!

     
  72. https://www.youtube.com/watch?v=C5-5qRxMGPY

    از همه و بخصوص شیخ مرتضی و کلیه حوزویان میخواهم به لینک فوق بروند و تهدید علنی خبرنگار صدا و سیما را که حداقل در این مورد بخصوص دروغ گویی مسئولان و گرفتن بودجه های هنگفت و حیف میل اموال عمومی کشور شرافت خود را لکه دار نکرد تاسف بخورند . راستی شیخ مرتضی تو که پرونده زندانیان سیاسی را مطالعه نکردی که صداقت را انکار کنی ! اگر شرافت و وجدان داری این مورد را مشت نمونه خروار رژیم نمیدانی ؟ به قول نوری زاد گفته باشم !!!

     
  73. سلام بر ناظران گرامی
    سیستم حقوقی هر کشوری بیانگر میزان سلامت آن کشور است.وقتی شهروندان یک کشور سیستم قضایی آن کشور را ملجا مناسبی برای پناه بردن به آن تشخیص دهند دیگر ما شاهد اقدامات غیرقانونی در آن مملکت نخواهیم بود.اخیرا در کشور امریکا هنرپیشه محبوبی به نام کوین اسپیسی مورد اتهام در ارتباط با آزر جنسی قرار گرفته و کار تا بدانجا بالا کشیده که شبکه ای که قرارداد سنگینی با او برای یک سریال پرمخاطب بسته پخش سریال را متوقف نموده است تا نتیجه دادگاه برای او مشخص گردد.یعنی اینکه فارغ از او در چه درجه اجتماعی باشد دادگاه مورد اتهام را رسیدگی کرده حکم صادر می کند.جامعه هم در این میان نسبت به او بی تفاوت نیست ضمن اینکه حکم دادگاه را پذیرا بوده و بدان اطمینان دارد:
    http://www.bbc.com/persian/arts-41836422
    مورد مشابهی چند وقت پیش در ایران داشتیم.شوربختانه او در جایگاهی قرار داشت که مسایل اعتقادی جامعه با آن در ارتباط بود یعنی قاری قرآن بوده و بالتبع حساسیت بیشتری بر این موارد مترتب است.ولی به جای پیگیری و اعمال حساسیت بیشتر ما شاهدیم که سیستم قضا در وهله اول بلافاصله او را تبرئه می کند تا به همگان بگوید به شما چه ربطی دارد!سپس سخنگوی قوه قضا که باید از سیاسی کاری به دور باشد این اتهامات را شانتاژ تبلیغاتی می نامد!و بعد شاکیان را تحت فشار قرار می دهند تا از شکایت خود صرفنظر کنند!افکار عمومی هم که همواره سلیقه ای برخورد کردن دستگاه قضا را دیده هرگز قانع نشده و بحث همچنان مفتوح بوده و بی قانونی که منشا اولیه آن همان دستگاه قضاست جامعه را فرا می گیرد.
    http://fararu.com/fa/news/293449/%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%88%D8%B6%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%B7%D9%88%D8%B3%DB%8C
    حال با این دو برخورد متفاوت در دو کشور مجزا که یکی بر پایه نظام دینی مدعی کرامت انسانیست و علوم انسانی را صرفا از بعد اسلامی می طلبد و دیگری که هیچگونه ادعایی در زمینه تقدس و کرامت انسانی از نوع دینی آن ندارد و صرفا قوانین را از بعد علوم انسانی متکی بر تجربیات حقوقی و حقوق شهروندی بدون خودی و غیر خودی و هم کیش و غیر هم کیش و برادران پاک دینی و نجس و غیرنجس مورد بررسی قرار می دهد پر واضح است که چرا بسیاری از جوامع با گرایش اول گریزان به جوامعی با گرایش دوم هستند ولی مشخص نیست چرا تعدادی از این فراریان از جوامع تحت طرز فکر اولی اقداماتی نظیر زیر گرفتن شهروندان جامعه دوم،بمب گذاری،تیراندازی به شهروندان بی گناه و سایر اعمال شنیع از این دست را مرتکب می شوند؟این سوال پر ابهامیست که جواب به آن نیاز به پژوهشهای جامعه شناختیست.
    پاینده و پیروز باشید

     
  74. در شهر هرت
    بدبختی گاهی چنان پس کله می زند که از آه گفتن انسان باز می ماند. مگر هر روز اکثزیت ایرانیان ،روز اربعین نیست؟
    روز عزا و توسری زدنها، خودکشی ها، قتلها، اعدمها و تعزیرها و اعدامهای انسانهایی که هر یک در جامعه سالم می توانستند انسانی مفید و شریف باشند.مقصر این همه فساد ;”هر ساعت ۴۹ نفر راهی زندان می شوند.”تنها نظام ولایتی اسلامی است.
    جامعه را تربیت کردن برای اینکه ، بجای خود دیدن و توجه ونگاه به حال و آینده ، به گذشته نامعلوم که اساس و مدرکش هم قولی است، چشم بدوزد ، می شود نظام داعشی ولایتی که با پرورش خرافات پروری سعی در بندگی و بردگی آن جامعه دارد.
    فرهنگ زدایی را باید هم در اربعین دید،فرهنگ عزایی که جای فرهنگ شاد زیستی جانشین شده است.

     
  75. تاریخ فراموش نشده

    ﺍﯾﻦ ﻣﺘﻦ ﺭﺍ ﻓﺮﺡ پهلوى ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮐﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ
    ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺶ را به همه توصيه ميكنم :
    ( قابل توجه تهيه كنندگان فيلم معماى شاه)

    ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﻭ ﮔﻮﺵ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﮊﻧﻮ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﺍﻭﺭﺍﻧﯿﻮﻡ ﻭ ﺩﺭﺻﺪ ﻏﻨﯽ ﺳﺎﺯﯼ! ﺗﻮﺍﻓﻖ ﺧﻮﺏ ﯾﺎ ﺑﺪ ﺑﻮﺩ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﻬﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯿﺎﺭﺯﺩ.
    ////////
    //////////
    /////////
    /////////

    —————-

    درود دوست گرامی
    این مطلب بسیار تکراری است. از خودتان بنویسید
    سپاس

    .

     
  76. استاد گرامی با درود ، بنظر شما چگونه میتوان به انهایی که نذر میکنند و یا حتی انهایی که صدقه میدهند اموخت که اگر این پول را خرج یک کودکی کند که مادر یا خواهرش مجبور به خود فروشی نکند ویا یک روستایی که به دلیل نداری مجبور است به کار غیر عرفی روی بیاورد بمراتب ثوابش بیشتر و اسایش بیشتری خواهد داشت .(طریق اموزش را بگویید )

    ———–

    مردم را راحت بگذاریم.
    کارها باید از بالا اصلاح شود.
    مردم با نگاه به بالایی هاست که بی خیال ادب و راستی و درستی می شوند. یا بالعکس.
    به باور مردم احترام بگذاریم. آهنگ کلی کشور که بر خردمندی و راستی باشد، مردم همراه می شوند.
    با احترام

    .

     
  77. اخبار: آیا اجداد خمینی در کشمیر بوده‌اند؟
    مش قاسم: خدا وکیلی به هندیها ///

     
    • ///: هاشورها واسه دوتا لغت فارسی بوده. یکیشون لغتیه که وقتی مثالا به یه آخوند بگی //// اون آخونده میگه به من /// شده. لغت دومی “نکنید” بود.

       
  78. خبرگزاری جوادیه پرس تقدیم میکند:»گزارشی خلاصه از دیدار «پوتین» با مقام معظم رهبری»:
    در این ملاقات که مقام رهبری دنیای اسلام از فرط خوشحالی مدام در حال خندیدن بودبه پوتین گفت: شما خیلی خوش آمدین..صله رحم فرمودید.من از سال 88 تا حالا هیچ‌گاه این حالت شعف را احساس نکرده بودم..من و ولایتی فدای شما!! وبعد مطالب ذیل رد و بدل شد:

    رئیس جمهور روسیه، تکیه بر توان داخلی را سیاست اصلی این کشور در مقابله با تحریم های امریکا اعلام کرد و گفت: برخی تولید کنندگان و صاحبان صنایع روسی دعا می کنند تحریم‌های امریکا پایان نیابد، زیرا موجب شده به ظرفیتهای آنها توجه شود.
    رهبر اسلام:ما هم مثل شما هستیم.. الان یک عده‌ای دعای توسل میخوانند که تحریمها که رفته مجدداً برگردد..آی پول توشه!

    آقای پوتین افزود: از سال 2014 یعنی آغاز تحریم‌های امریکا، منابع مالی را عمدتاً  به پیشرفت علمی و فناوری اختصاص دادیم و در زمینه بیوتکنولوژی، آی‌تی، کشاورزی و صنایع فضایی رشد قابل توجهی داشته ایم.

    رهبر اسلام: ما هم دیدیم که باید مقاومت کنیم پس زدیم تو کار سرمایه‌گذاری رو موشک و اتم و مداح و طلبه و اخوند! الان ما هم آخوند داریم که از رو منبر بی دست شیرجه میزنه و رو هوا هم خودش را کتک میزنه و میافته تو قسمت خانمها!! سال دیگه بیا ببین!

    رئیس جمهور روسیه گفت: اکنون برخلاف نگرانی‌های اولیه فهمیده‌ایم که هرکاری را اراده کنیم، می‌توانیم انجام دهیم.

    رهبر اسلام: نه ..ما که از اول هم نگران نبودیم..مثلا قدیمها دوره شاه میگفتندمگه میشه بی وضو نماز خوند؟ شاه می‌گفت نه!..ولی ما گفتیم می خونیم ببینید میشه یا نمیشه!

    آقای پوتین در پایان تأکید کرد: ما به مواضع اصولی خود پایبندیم و با هرکسی کاری را شروع کنیم، تا پایان ادامه می‌دهیم.

    رهبر اسلام: ما هم همینطور هستیم!..ما فقط وسطش بخاطر نرمش قهرمانانه که دکتر ها میگن برای کمر خوبه،شاید یه قلوپ جام زهر هم بریم بالا!!..باور کن در همین حد!

     
  79. اخبار: محمد درویش مدیرکل مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست استعفا کرده و گفته به سیاست‌های رئیس ‌این سازمان امیدوار نیست.
    مش قاسم: ایشان دو اشتباه بزرگ کرده. ۱- در قلعه حیوانات ر…(سه نقطه از مش قاسم)مون به محیط زیست رو بهش میگن حفظ محیط زیست، مگه آخوند از محیط زیست چیزی حالیشه که اهمیتی به اون بده؟ ۲- اینا سازمان محیط زیست رو جایی میدونن واسه اینکه نوکرهای خودشون رو بفرستن اونجا که بودجه رو بچاپن و سر چندتا آدم حسابی رو گرم کنن و معتادشون کنن به حقوق سازمان که نتونن جیک بزنن. آقای محمد درویش، ای کاش بقیه هم مثل شما از همکاری با اینا دست بردارن.

     
  80. اخبار: میلیون‌ها تن زباله از ۳۰ سال پیش تا کنون میان جنگل‌های سراوان روی هم انباشته شده است. شیرابه حاصل از این زباله‌ها به رودخانه‌ای تبدیل شده که هر چه بر سر راهش است را نابود می‌کند و به رودخانه‌های شهر رشت سرازیر می‌شود.
    مش قاسم: گمانم این خبر طعنه به منقلابیون ۵۷ میباشد.

     
  81. اخبار: عسگراولادی: واردات از روسیه نزدیک چهار برابر صادرات است.
    مش قاسم: ۱- لابد یکی رو دست حاجی بلند شده و سهم بخور بخور حاجی افتاده.
    ۲- هرکسی میگرده خر خودشو پیدا کنه. روسها هم خر خودشون رو اینجا پیدا کردن.
    به حکومت اسلامی کره شمالی خوش آمدید.

     
  82. گز ارش آقای نوریزاد از گفتگویش با تیم وزارت اطلاعات در شیراز بسیار آموزنده است، آنجا که فرد موردنظر از نوریزاد میپرسد که سال دیگر با تداخل اربعین و 7 آبان چه کنیم؟
    خود این پرسش نشان از یک بحران دارد.بحران نداشتن یک استراتژی روشن برای اداره کشور. استراتژی بطور خلاصه در رابطه با گزینشها تعریف میشوند. وقتی ما یک استراتژی خاصی را داریم که گزینه های خاصی را هم اعمال کنیم. برای مثال ما یک کشور صنعتی باید باشیم یا کشاورزی؟ پاسخ این سئوال گزینش ما است. حال بنطر میرسد که جمهوری اسلامی هنوز قادر به تعیین تکلیف خط مش خودش هم نیست که بین دین و ملیت ایرانی باید کدام را انتخاب کند؟ بین اربعین و 7 آبان کدامش را باید سرکوب کرد؟ البته جواب حاکمیت 7 آبان است ولی واقعیتها هم به او اجازه ابراز علنی آنرا نمیدهد لذا باید مرتب با هزینه ای جدید مواجه شود.
    شما فرض کنید رفته‌اید خانه‌ای را بخرید. از نماینده آژانس سئوال میکنید که آیا این خانه روح سرگردان هم دارد؟ به شما خواهند گفت که نه ندارد ولی طرف مقابل از ندانم کاری شما بدلیل این سئوال بیهوده و بی خاصیت به درون فکر شما راه خواهد یافت که تا چه میزان آشفته است.
    یک مملکت با انواع عقاید و آداب و رسوم زندگی میکند و هریک از آن‌ها هم معنا و مفهوم خاصی برای آن مردم دارند. با طرح این سئوال که از بین این رسوم باید کدام را انتخاب کرد در حقیقت نشان از آشفتگی فکر خود میدهیم. مردم هم به اربعین میتوانند علاقه داشته باشند و هم به کوروش. مشکل کار این است که حاکمیت بدون توجه به اینکه این مردم ایرانی هستند و رسوم خاص خود را هم دارنددر صدد تسلط یکی بر دیگری است.
    بعبارت دیگر حکومت میخواهد به مردم بگوبد چه چیزی را انتخاب کنند.این سئوال و یا درخواست نا بخردانه مردم را در بر سر دو راهی قرار میدهد که جالب نیست چون انوقت این سئوال پیش می‌آید که چرا باید اربعین را به 7 آبان ترجیح داد و پاسخ این سئوال قطعاً مورد علاقه رهبری و روحانیون نخواهد بود ولی بخوبی میتواند یک میدان چالش و درگیری با مردم شود.
    در خواست حکومت از نظر مردم میتواند انتخاب بین علم الهدی و رئیسی با کوروش باشد و نه الزاماً انتخاب بین کوروش و امام حسین.
    حال این سئوال اساس مطرح است که چرا باید مردم را بر سر دوراهی «کوروش» و «امام حسین» قرار داد؟ آیا کسی در طرح این سئوالات هیچ نشانه ای از خردورزی می بیند؟! آیا این تقابل بنفع کشور است یا به ضرر آن؟

     
  83. با سلام و درودهاي گرم و پرمهر

    فرخنده حاجي زاده، عضو كانون نويسندگان ايران، در گفتگو با راديو ندا با اشاره به برگزاري باشكوه مراسم بدرقه علي اشرف درويشيان و تشكر از شهناز دارابيان، همسر درويشيان، ” كه سنگ تمام گذاشت” ؛ و با بيان اينكه ” درويشيان مصداق دقيق راستي و درستي بود ” و ” در خاطر مردم مي ماند ” ، گفت : ” درويشيان تكثير شد؛ نه تنها به تعداد خوانندگان آثارش به شمارش كلماتش تكثير شد!”

    https://radio-neda.blogspot.com/2017/11/blog-post.html

     
  84. سارا از فرانکفورت

    سلام می کنم به آقای نوری زاد و دوستان
    آقای نوری زاد من این نوشته شما را خیلی دلنشین یافتم. خیلی راحت و خیلی عاقلانه ثابت کردید که : تا زمانی که ما در داخل نیازمند داریم، جایز نیست پول کشورمان را به جیب خارجی ها بریزیم به اسم زیارت که یک امر مستحبی است و واجب هم نیست. منتها ماها همه مون می فهمیم چرا بر طبل اربعین می زنن. خودشان هم می دانند که ما می دونیم. خیلی دوست داشتم آقای سید مرتضی در باره این نوشته یه چیزی جواب بدهد. مثلا بگوید کجای نوشته آقای نوری زاد اشکال شرعی و عقلی و قانونی داره. من به این نوشته آقای نوری زاد اضافه می کنم و می گویم: اگر ایران عاقلانه می خواست رفتار کنه، بجای ساخت ضریح و گنبد و گلدسته و رواق و شبستان و نیروگاه و بیمارستان و … در عراق، می رفت به اونجایی که از عراق خاک بلند می شود و همین پولها را خرج آنجا می کرد که خاکی بلند نشود باز می گفتیم یه چیزی. اینجور نیست آقای سید مرتضی؟

     
    • نه اینجور نیست،قصد اظهار نظر در مورد پست آقای نوریزاد را نداشتم حال چون شما پرسش کردید و چیزهایی اضافه کردید می گویم هم در نوشته ایشان و هم نوشته شما مطالب نادرست و مغالطه آمیز هست،قبلا هم گفته ام همیشه تاسف می خورم در مورد آقای نوریزاد از زمانیکه ایشان مبارزه سیاسی با جمهوری اسلامی که از نظر ایشان مطلقا نامطلوب هست را با استخدام و بکار گیری مبانی دینی اسلامی یا مذهبی مخلوط کرده اند.الان به یک نکته ای که توجه نمی شود اصل لمّیّت یا باصطلاح چرایی راه پیمائی اربعین امام حسین است،معمولا توجه نمی شود که سالیان طولانی مردم شیعه و عاشق اهلبیت ایران از زیارت عتبات عالیات و از جمله زیارت مزار سید الشهداء محروم بوده اند بجهت وجود رژیم صدام،بعد که صدام از بین رفته و راه زیارت مشتاقان عتبات عالیات باز شده،اشتیاق و ازدحام در این امر امری طبیعی هست با عنایت به عشق و ارادت مردم شیعه ایران به اهلبیت و علی الخصوص امام سوم شیعیان،و ضمیمه کردن بیشمار روایات در فضیلت زیارت امامان شیعه،در مورد خصوص اربعین نیز البته چیزی بعنوان راه پیمائی در روایات زیارت امام حسین نداریم،و اصل راه پیمائی یکی از عادات و رسوم خود عراقی ها از سالیان دور بوده است که خود را از اقصی نقاط عراق به مزار سید الشهداء می رسانده اند،چیزی که در روایات فراوان داریم اصل حضور در اربعین حسین در کربلا و زیارت خاصه اربعین هست که فضل فراوان دارد و در این مورد روایت معتبری در مورد جابر بن عبد الله انصاری صحابی بزرگ پیامبر هست که پیاده بسمت کربلا براه افتاد که در احادیث تاریخی هست که مضمون آن وجود ثواب ها و اجرها در ازای گامهایی است که زوّار حسین بر می دارند برای حضور در اربعین حسین که شاید مبنای همان عرف و رسم عراقیان باشد و شیعیان دیگر،بنابر این این یک بنیاد مذهبی شیعی هست که شیعیان مراعات می کنند،حال اینکه کسانی بیرون از دین اسلام باشند یا شیعه نباشند یا اگر شیعه اند دچار فتور در اعتقاد مذهبی شده باشند مربوط به خود آنان هست،از اینجا معلوم می شود مسخره کردن،انکار داشتن،یا خلط مسائل دیگر اجتماعی با این مقوله اموری نادرست و غیر عقلائی هستند که بنیاد سوال سارا خانم هم همین هاست.بحث من این است که اگر شما مسلمان نیستید یا شیعه نیستید بسیار خوب طبیعتا التزام عملی به چنین مبانی شیعی مثل زیارت و اجر و ثواب ناشی از زیارت نوه پیامبر اسلام ندارید دیگر چه معنایی دارید از این شور و عشق و اشتیاق به چیزهایی نادرست و غیر مربوط تعبیر کنید؟ جناب نوریزاد می نویسند :” اگر می روید تا بگویید و بخندید و تفریحی بکنید و اشکی بریزید و “حال”ی پیدا کنید و بعدش هیچ و پوچ، این سفر..”،کدام زائر حسین هست که بزیارت و عزای اربعین حسین می رود تا بگوید و بخندد؟! شما بروید از نازلترین و کم سواد ترین زائران این ایام بپرسید آیا شما برای “تفریح”به کربلا و اربعین می روید؟! واقعا شما را بسخره خواهند گرفت،خیلی عجیب است این مطالب،اگر یک لادین لا مذهب که به هیچ خدایی یا پیامبری و معادی و ثواب و عقابی قائل نباشد اینرا بگوید جای تعجب نیست،این نوشته کسی است که می گوید من مسلمان شیعه هستم.دنباله این جملات این است :”جز خسارت، جز وقت تلف کردن، جز فرو شدن به خیل سیاهی لشگر، جز فریب خوردن، جز پول مملکت را به باد دادن، و جز فرصت فراهم کردن برای حضراتی که از سیاهی لشگر شمایان، برای خود بساط ولایی آراسته اند”.
      این تعبیرات واقعی است از نظر یک مسلمان شیعه؟چرا خسارت؟ خسارت را شما متحمل می شوید که روی وهمیاتی یا گرایشاتی به یک شاه قدیم ایرانی (خواه ذوالقرنین قرآن باشد خواه نباشد) چند هفته قبل از آن دیگران را تهییج می کنید و دو روز پیش از آن کیلومترها از تهران فاصله می گیرید و به شیراز می روید،خوب ملاک خسارت چیست؟اگر صرف حرکت بسوی یک قبر خسارت است حرکت بسوی قبر کورش نیز خسارت است و شما حقیقتا در تناقض هستید.اگر آن اتلاف وقت است این هم اتلاف وقت،چرا شما اتلاف وقت می کنید؟اگر صرف هزینه برای آن سفر مردود است صرف هزینه برای بنزین اتومبیل و هواپیما و استهلاک ماشین شما هم مردود است.اگر آنها سیاهی لشکر کسانی هستند بزعم شما،شما هم سیاهی لشکر کسان دیگری می شوید.من نمیدانم ایشان چرا هر بنیاد مذهبی را بحکومت ایران نسبت می دهند؟یعنی اگر جمهوری اسلامی نباشد مردم برای عرض ادب به امام خود به کربلا و نجف نمی روند؟ زمان شاه مردم نمی رفتند؟شما اگر دعوایی با حاکمان جمهوری اسلامی دارد با آنها دعوا کنید چکار به اعتقادات مذهبی مردم دارید؟من موافق نیستم البته اگر کسانی برای بازدید آثار باستانی شیراز و قبر کورش می روند ممنوع شوند ،البته در ایام دیگر سال هم همه آزادانه می روند،بحث این است که چند سال است عده ای اینرا بهانه برای شعارهای خود قرار داده اند وگرنه دیدن آثار باستانی که مشکلی ندارد.اینکه طوسی نامی یا رسائی نامی به زیارت کربلا بروند چه دخلی به اصل فضل زیارت امام حسین دارد؟! یا مساله علاج کردن پدیده اجتماعی فحشاء که راه کارهای خاص اجتماعی خود را دارد چه ربطی به اصل زیارت کربلا و اربعین حسین دارد؟ این خانم هم چون خودش اعتقادی به زیارت و فضل و اعتبار زیارت حسین ندارد،بحث قیر پاشی برای جلوگیری از انتشار غبار در فضا را مطرح کرده است! خوب این مقوله ای است که دولتین عراق و ایران به آن مشغولند و برای آن قرار امضاء کرده اند و اعتبار تخصیص داده اند،این چه ربطی به هزینه زیارت حسین یا احترام به قبر او یا ایجاد تسهیلات برای زوار دارد؟! چون شما اعتقاد ندارید همه باید مثل شما فکر کنند؟!(کافر همه را به کیش خود پندارد) .
      “..مرا مطلقاً مطلقاً مطلقاً به زیارت شما و ضریح و گنبدی که بر مزار من ساخته اید احتیاجی نیست…”.
      آری درست هست که حسین نیازی به اینها ندارد،اما این چکار دارد به تکالیف الزامی و غیر الزامی یک مسلمان و یک شیعه؟! حسین نیاز بمن و تو ندارد اما من و شما که نیازمند به حسین هستیم!سالیان سال پیش از جمهوری اسلامی،مردم اهتمام به قبور ائمه خود داشتند…

       
      • و با اتکاء به بیشمار روایات نبوی و غیر نبوی اهتمام به زیارت مشاهد مشرّفه داشتند،این چه ربطی به فریب دارد؟! واقعا شما اشتباه می کنید و مسائل غیر مرتبط را به اینها ربط می دهید،فکر می کنید اگر جمهوری اسلامی چیزی نگوید مردم بزیارت امام حسین نمی روند؟ چنانکه اشاره شد این وفور و هجوم عمومی هم طبیعی است بجهت ممنوعیت سالهای طولانی در عراق حتی برای عراقیون،و هم اساس آن ایمان و باور و اعتقاد به پاداش و ثواب است،بعد کسی همه اینها را نادیده بگیرد و چیزهایی بی ربط ( حضور طوسی و مرتضوی و رسائی و
        غیرهم در مراسم مذهبی… یا فحشاء و معضلات اجتماعی)را مقدمه نفی اعتقادات مذهبی و باورهای مردم قرار دهد،بقول خودتان در پاسخ به یکی از کامنت ها،مردم را آزاد بگذارید در ایمان و عقیده شان و عمل به وظائف الزامی و غیر الزامی دینی شان.
        اما در پاسخ به مطالب خانم سارا می گویم درست می گویید که زیارت امام حسین امری مستحب و غیر الزامی هست،خوب حال چرا شما مزاحم عمل مستحبی مردم ایران می شوید؟ بشما چه مربوط؟! کسی بر طبل اربعین نمی زند،مردم شیعه ایران خودشان مشتاق و عاشق اهلبیتند و می خواهند برود و این وظیفه جمهوری اسلامی است که مقدمات فراهم کند برای این خواسته آنها، ویزا و تسهیلات انتقال فراهم کند،بالاخره یک اجتماع بزرگ دینی آنهم ملازم با انتقال از یک کشور بکشور دیگر مستلزم تمهیدات گوناگون هست،و مردم هزینه سفر خود را می دهند این چه آسیبی بشما می زند در فرانکفورت؟! درمورد محتوای سخن جناب نوریزاد هم نظرم را نوشتم،عرض من این است که مسائل را نباید بهم مخلوط کرد،هزینه های یک امر مستحب هیچ محذور عقلی قانونی شرعی ندارد که صرف امور عام المنفعه یا مستمندان شود،اما صرف هزینه و مشکلات برای زیارت مشاهد مشرفه هم یک ارزش و اعتبار مذهبی است برای باورمندان به آن،شما باور ندارید؟همانجا در کلینیک اتان (اگر در فرانکفورت هست!) بنشینید و بکار خودتان برسید، رکّ بگویم :مردم باورمند نه اعتنایی بشما دارند نه بمطالب نادرست آقای نوریزاد.
        اهتمام و احترام به قبور ائمه شیعه و کارهای عامّ المنفعه و مواسات با برادران دینی نیز بشما ربطی ندارد،اینها ارزشهایی است که ردیف هایی برای آن مقرّر هست ،و هیچ تزاحمی بین این مقولات با مقوله مبارزه با قضیه ریزگردها نیست،این مثل این است که در یک کشور در امر بودجه، روی مصالحی که قانونگذاران و سیاستگزاران در نظر می گیرند برای هر مقوله ای ردیف بودجه ای در نظر می گیرند،بعد کسی بیاید با نظر غیر کارشناسی و پیش خود بگوید آنجا چرا این بودجه هست و چقدر است،اینجا چرا اینقدر است و آنجا چرا آنقدر است ،بگذریم از اینکه کسانی مثل سارا از فرانکفورت یا هرجا، بنیاد مطالب خود را بر ناباوری و عدم ایمان به بنیادهای دینی قرار می دهند…مساله فحشاء هم که البته بلحاظ هنجارهای دینی ممنوع است و با آن مقابله هم می شود امری ذو ابعاد هست و تعبیرات احساسی “حرام اندر حرام” نیز تعبیراتی غیر کارشناسی، تبلیغاتی و نامربوط هست،و قضیه فحشاء فقط بر مسائل مالی و اقتصادی استوار نیست،این معضل و معضلات اجتماعی دیگر را باید در محلّ خود بحث کرد و برای آن علاج یافت،و اساسا تزاحمی بین مبارزه با پدیده روسپیگری و عمل مردم بوظایف دینی وجود ندارد تا کسی چیزی را بزعم خود بهانه فتواهای حرام اندر حرام قرار دهد.

         
        • این شیخ مرتضی که تمام قد از زیارت فبر حسین دفاع میکند و میگوید مردم خودشان صلاح دیدند ! اصلا توجه نمیکند که این مردم که به صورت دو میلیون و سه میلیون نفز اینگونه مشتاقانه به زیارت میروند با تحریک همین آخوند جماعت به زیارت میروند و ساده انگارانه فکر میکنند که امام حسین برای زیارت قبرش شفیع آن ها خواهد شد و دستگیر . ولی این شیخ مرتضی و کلیه آخوند ها اصلا توچه نمیکنند که در مملکت امام زمان ما بسیار معضل داریم که حتما میداند! و خود را به کوچه علی چپ میزند و اینکه چطور میشد اگر یک آیت الله شرافت به خرج دهد و شجاعانه به مردم بگوید که فقط یک سال مخارج صدور ویزا که دولت عراق هم با خباثت از گلوی زوار میزند که مبلغ آن میشود سه میلیون ضربدر یکصدو هفتاد هزار تومان یعنی بیش از پنج هزار میلیارد تومان ناقابل البته مخارج دیگر را اگر حساب کنیم سر به جهنم میزند را خرج ساخت مدارس مخروبه و آزادی زندانیانی که ناخواسته به زندان رفته اند و کودکان کار بکنند و بیکاری وحشتناک عمومی که برای آخوند جماعت اصلا مهم نیست ! حتما مورد قبول خداوند بیشتر واقع میشود این شیخ اصلا برایش مهم نیست که افکار وی و هم لباسانش این مملکت را به این درجه سقوط کشانده که آبرویی باقی نگذاشته اند و ایرانیان فهیم نیک میدانند که به خاطر رقابت با حج که در عربستان سعودی برگذار میشود اینگونه آخوندجماعت وحکومت بر طبل این مراسم میکوبد و در اصل میخواهد جریانی موازی حج درست کند و به اقتدار شیعه را به رخ اعراب سعودی بکشند در ضمن شیخ مرتضی که حتما با زوار به راه پیمایی نرفته تا ببیند چطور با هم بگو وبخند دارند و الا جناب نوریزاد را به خاطر سخنانشان به سخره نمیگرفت . درضمن شیخ مرتضی سارا خانم چگونه مزاحم این فرایضی که من در آوردی آخوند جماعت هست شده که گفتی ؟ ایشان فقط اظهار نظر کرد و بس تو به چه حقی هر کس را که مایل هستی به ریشخند میگیری البته آخوند جماعت کار دیگری بلد نیست و فقط وطن برباد ده هستند از زمان ساسانیان که ایران را برباد دادند و حکومت آن زمان را به نابودی کشاندند و اکنون که با وقاحت به این امر میپردازند و باکی هم ندارند .راستی شیخ مرتضی تو که میگویی به تحقیق میپردازی یکی دو تحقیق که راه گشای حل مشکلاتی که گریبان گیر ایران شده را به ما مینمایی و یا تحقیقاتت فقط برای خاک خوردن هست که خرج اهل وعیال در بیاید و یا کار دیگری هم بلد هستی ؟

           
  85. تقاضای عاجزانه از رهبر
    امکانش است به پوتین بفرمایید ما قرآن فتوکپی نمی خواهیم لطف کند سهم پنجاه درصد ایران از دریای خزر را به رسمیت بشناسد. این سهم طبق معاهده ایران و شوروی ثبت شده و روسیه به عنوان وارث تعهدات بین المللی شوروی سابق خود را موظف کرده به این تعهدات عمل کند. بعد از فروپاشی شوروی کشور های نو بنیاد تنها پنجاه درصد دریای خزر که سهم شوروی بود را به ارث برده اند و می توانند هر طور دوست دارند آن را بین یکدیگر تقسیم کنند ولی لطف کنند دست به سهم پنجاه درصدی ایران نزنند.
    دستور فرمایید مجلس شورای اسلامی محترم این تقاضا را در دستور کار خود قرار دهد. سپاه پاسداران را نیز مطلع کنید که اگر روس ها حق ایران را نادیده گرفتند آن هشت هزار موشک را به سوی مسکو نشانه گیرند. هر چه باشد به گفته آقای بروجردی ما آمریکایی ها را از ایران بیرون کردیم تا مستقل باشیم و نمی توانیم تحمل کنیم روس ها این طور به ما زورگویی کنند. یعنی نمی شود که از این طرف دونالد ترامپ ما را تهدید به محاصره اقتصادی می کند و از آن طرف روس ها آب زیر کاهانه سهم ایران را در دریای خزر نادیده بگیرند.
    خوانده اید تاریخ؟ روس ها به ناصرالدین شاه قاجار اولتیماتوم دادند دریای خزر متعلق به آنان است و ایران حتی حق کشتیرانی در این دریا را ندارد چه رسد به ماهی گیری و بهره برداری از معادن بی کران نفت و گازش. خدای ناکرده شما که مثل ناصرالدین شاه نیستید که گفت بدهید دریای خزر را به این پدر سوخته ها. به جهنم. دریا می خواهیم برای چه.

     
    • ساسانم گرامی،شما همینطور بیرون از گود مسائل را ساده سازی می کنید،رژیم حقوقی دریای خزر بعد از فروپاشی شوروی سابق بهم ریخته و فعلا در خلا قرار دارد و چند کشور که هریک جداگانه مدّعی حقّ مشاع نسبت به این دریاچه هستند بوجود آمده اند، الان اختلاف وجود دارد و کشورهای بوجود آمده هم دنباله رو و تیول کشور روسیه نیستند که هرچه جناب روسیه گفت بگویند سمعا و طاعتا! نمونه اش اختلافاتی است که بین روسیه و اوکراین هست یا اختلافات دیگر،پس الان چند کشور در کنار هم مدعی هستند، این یک وضعیت جدید حقوقی پدید آمده هست که باید آنرا بر اساس قواعد حقوق بین الملل و قواعد عمومی مربوط به دریاها حل کرد و اونهایی که در وزارت خارجه و جاهای مربوطه دنبال حلّ این مساله هستند به این چیزهایی که شما می گویید واقف هستند،این یک رژیم حقوقی هست که باید با گفتگو و چانه زنی و چالش حقوقی حل شود و من نمی گویم ایران کوتاه بیاید یا چانه زنی نکند اما این اختلاف پدید آمده در اثر یک تغییر وضعیت تاریخی و جغرافیائی با سخنان و تعبیرات عوامانه ای مثل اینکه موشکها را بسوی این کشور و آن کشور بگیرید حل شدنی نیست،خوب اگر بحث موشک و تهدید بخواهد جایگزین مسائل حقوقی و اختلافات بشود ،مگر فقط ایران موشک دارد؟روسیه هم دارد خوبترش را هم دارد،همینطور کشورهای دیگر مجاور.

       
  86. انگار اوضاع خیلی خرابه. سر/*ان سه قوه جمعی صحبت از اضطرار اقتصادی میکنن و تهدید در لفافه (جرات تهدید مستقیم هم نداشتن). یکی از سردار/*ان شکست خورده گفته برد ۲۰۰۰ کیلومتری موشکها دستور این دومی بوده (خدا وکیلی تقصیر ما نیست، تقصیر خودشه). به عبارت دیگه شکرخوری رو انداخت به گردن این دومی. وقتی مملکتی آخوند و اونایی که از نظامیگری فقط توی سر و کله زن و بچه مردم تو خیابونای ایران زدن کارشونه معلومه اوضاع ممکلت خراب میشه. اینا خیال میکنن با قلدری و دیکتاتوری اقتصاد راه میفته. اگه اینهارا جواب میداد روسیه شوروی سقت نمیشد. ای سردار/* شکست خورده، برد موشکهای روسیه ۵۰۰۰۰ کیلومتر بود، ببین به کجا رسید ای نادان!!

    /*: ک

     
  87. آینده سپاه پاسداران پس از تحریمهای آمریکا

    منصور امان

    آینده سپاه پاسداران پس از تحریمهای اقتصادی آمریکا

    زمان کوتاهی پیش از اجرایی شدن قانون تحریمهای غیرهسته ای آمریکا، پایوران ارشد نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی آخرین توپهای خود علیه محدود شدن دایره فعالیتهای مُخرب “نظام” را شلیک کردند. هُجوم دسته جمعی کادر رهبری جمهوری اسلامی به تریبونها، بیم و نگرانی همه گیر زیر “خیمه نظام” را پیرامون پیامدهای سیاست جدید آمریکا و پیامدهای آن به نمایش درآورده و همزمان نشان می دهد که این اهرُم در نُقطه دُرُستی کار گذاشته شده است.

    تحریمهای غیر هسته ای دولت آمریکا که در سه محور تروریسم، موشکی و حُقوق بشر، رژیم جمهوری اسلامی را هدف قرار می دهد، سه ماه پیش، از تصویب مجلسهای کُنگره و سنای آمریکا گذشت و پس از امضای رییس جمهور این کشور، صورت قانونی به خود گرفت. این قانون از روز سه شنبه ۳۱ اُکتبر برابر با ۹ آبان به دست اجرا گذاشته شد.

    کانون مرکزی تحریمهای جدید آمریکا را اقدامات مُشخص اقتصادی علیه سپاه پاسداران تشکیل می دهد. براساس تدبیرهای وضع شده، نه فقط مقامها و وابستگان این مجموعه، بلکه تمامی زیر مجموعه های سازمانی آن نیز در لیست سیاه آمریکا قرار خواهند گرفت. به مُوازات آن، اشخاص، موسسات مالی، بانکها و شرکتهایی که با این اُرگان نظامی و امنیتی وارد مُعامله شوند نیز مشمول تحریمهای آمریکا خواهند گردید.

    با توجه به اینکه سپاه پاسداران بخش مُهمی از اقتصاد کشور، منابع داخلی تولید ثروت و بازرگانی خارجی را زیر چنگ خود دارد، تحریمهای آمریکا در عمل مسیر بهره گیری آن از منافع اقتصادی “برجام” را مسدود می کند که این خود می تواند به گونه بالقوه راه را برای مُشارکت بخشهای دیگر فعال در اقتصاد کشور هموار کند.

    فشار از این نُقطه، دستاوردهای سیاسی و اقتصادی داخلی سیاست مُداخله گرایانه و جنگ افروزی حُکومت را برای بازوی اجرایی آن به حداقل کاهش خواهد داد؛ تحوُلی که پروسه محدود شدن نُفوذ آن در سرچشمه های تصمیم گیری را به جریان می اندازد.

    با ورود به این دوره از تحریمها، دستگاه قُدرت جمهوری اسلامی با یک جابجایی اجباری نقش در مُقابله با آن روبرو خواهد شد. اگر تا پیش از “برجام”، وظیفه پُر منفعت “دور زدن” تحریمها را نظامی و امنیتیها در کف داشتند، اکنون این دستگاه های رسمی و در صدر آنها دولت آقای روحانی است که در فهرست وظایف شان اُموری همچون قاچاق، پولشویی، جعل اسناد، حمل و نقل چمدانی پول و جُز آن قرار می گیرد. این تغییر نقش و وابستگی در پی آن نیز به گونه لمس پذیری از وزن سپاه پاسداران در کفه ترازوی قُدرت خواهد کاست.

    از این رو بدیهی به نظر می رسد که از لحظه اجرا شدن موثر و واقعی تحریمها، رویکرد زیرمجموعه نظامی و امنیتی باند ولی فقیه علیه توافُق هسته ای شدت
    و تمرکُز بیشتری بیابد. اگر گروگانگیری از “برجام” به منظور باج گرفتن پاسخ مطلوب در بر نداشته باشد، در انتها فقط شلیک به گروگان باقی می ماند.
    منافع سپاه پاسداران کمترین همپوشانی با منافع جامعه ایران ندارد. برعکس، به همان میزانی که دایره تحرُک و عمل آن محدود شود، به اندازه ای که دست دراز آن از ثروت و منابع ملی کوتاه گردد، هزینه ی گران و خانه خراب کن آن برای جیب و سُفره و آسایش مردُم کمتر خواهد شد.

     
    • پس بگو چرا اینا دو سه روزه کک به تنبونشون افتاده. اون سه تا نوکر از اضطراب اقتصادی میگن و تهدید میکنن و سردار/* شکست خورده شکر خوری موشک ۲۰۰۰ کیلومتری رو میندازه گردن این دومی.

       
  88. ما می توانیم ما باید

    برسدبدست قاصدان آزادی
    سلام برمحمدنوری زاد
    سلام برشخصی که هیچگاه اورا ندیده ام
    اماخودنمیداندکه تعریف حقایق چه تاثیری برمخاطبانش دارد واینگونه است که هرروز بادلی بازوگوشی تیز مشتاق سخنان گرانبهایش هستند

    خوشحال هستم که به تخت جمشیدرفته اید
    چه راحت است نام بردن ازاین مکان تاریخی
    اماتاکسی جغرافیاوتاریخ ومعماری رانخوانده باشد متوجه نمی شود که این تخت جمشیدوآثارش یعنی چه؟
    چه زیباست آنگاه که تاریخ رامرورمی کنی وبه تبسمی پرازمعنابه حال خودگریه میکنی که چه برسرتاریخ ومعلمان تاریخ آورده اندگویامی توان تاریخ راازکتابهازدود
    هیچگاه نمیتوانید تاریخ یک ملت رانابودکنید
    شوربختانه کاوشگران تاریخ هرروز برگی ازتاریخ رانشان می دهند
    بیایید یکبارازمردم عذرخواهی کنید وبگویید مااشتباه کرده ایم مگرچه می شود وخدای به آن بزرگی بنده سرتاپاگناهکارش رامی پذیرد حال که شماهاخدانیستید
    ازآن کاخ دست سازی که درست کرده اید برای یک لحظه نیزشده است به دل مردم بیایید
    این مردم دل صافی دارند همانطورکه تااین لحظه سکوت کرده اند

    بیاییدباتبسمی برلب همدیگررابغل بگیریم

     
  89. جناب استاد نوری زاد، بنده به عنوان یک ترک آذری و یک ایرانی وطن پرست،روز کوروش را گرامی میدارم وبرای هموطنانم آرزوی خوشبختی وشادکامی دارم و آرزو دارم کاش در روز کوروش در پاسارگاد بودم.از طرفی ما روز 7 تیرماه را بعنوان روز تولدبابک خرمدین داریم.متاسفانه چندسال قبل دوسال پی درپی مراسم مخصوص بابک توسط اداره اماکن و ارشاداسلامی برگزار شد ولی بمحض شناسایی چندین نفر که شدیدا ارگ ملی وترکیسم داشتن توسط نیروهای اطلاعاتی دستگیر شدندو از سال بعدش دیگر مراسمی برگزار نشد.امیدوارم از سال آینده هموطنانم همت خرج داده و روز 7 تیرماه را هم بعنوان روز بابک مراسمی درشان آن مرد بزرگ وظلم ستیز برگزار کنیم تا ماهم بتوانیم اسطوره های وطنیمان را پاس بداریم وارزش نهیم.
    موفق وسربلند باشید.

     
  90. جناب نوریزاد سلام

    نامه ای دارم به رهبر معظم کشور ایران
    نامه ای سرتا پا ادب
    بازهم دیر نیست قبل از اینکه شیعیان لبنان در اتش بمباران اسرائیل بسوزند بهتر است حزب الله به یک گروه سیاسی تبدیل شود تا بتواند در یک روند دیپلماتیک از منافع شیعیان دفاع کند
    بازهم دیر نیست قبل از اینکه ناتو بالاخص امریکا سپاه را مورد هجوم قرار دهد خوبست پول هنگفتی از سعودیه یا قطر و امارات مثلا صد میلیارد دلار بگیریم و از سوریه و یمن خارج شویم
    با،هم دیر نیست قبلا از اینکه مملکت به ورشکستگی کامل برسد و تحریم شود ارام بگیریم واز شکست فاو درس بیاموزیم
    بازهم دیر نیست تاسپاه را به سر جایگاه خود برگزدانیم
    باورکنید هنوز هم دیر نشده خود و مملکت را دریابید

     
  91. درودبرجناب نوریزادو هموطنان عزیز
    سال 84وقتی که فقط 20سال داشتم به همراه یکی از دوستان همسن و سالم قاچاقی به کردستان عراق رفتیم
    از رفتار فوق العاده انسان دوستانه پلیس کردستان عراق از لحظه دستگیری تا بازجویی و انتقال موقت به زندان ودرنهایت انتقال به سرمرز و آزادی هرچه بگویم کم گفتم
    موقتا دوهفته در بازداشتگاه اطلاعات و امنیت معروف به آسایش ماندم و یک هفته نیز در زندان اصلی شهر سلیمانیه
    خدابه سرشاهد است برخورد و منششان به حدی انسانی و اسلامی بود که غیرقابل توصیف است
    قابل توجهتان که شهرسلیمانیه زیرنظر حزب دموکرات سکولار و حکومت اقلیم سکولار اداره میشود
    وقتی برخورد انهاراباخاطرات شما و باقی دوستان از بازجویی و زندان حکومت شیعی علوی مقایسه میکنم واقعا می مانم قفل میکنم به معنای واقعی

     
  92. درود می گویم به شما

    سیاست یعنی:

    ۱۶۰میلیارد دلار را با هواپیما بفرستی ایران.
    تا بتونی اسلحه هاتو بفروشی.
    رئیس جمهور بعدی بیاد بگه ؛
    ۱۶۰میلیارد دلار بهت دادیم چیکارش کردی؟؟؟
    اینطوری هم موافقان دولت ایران از آمریکا راضی میشن.
    هم مخالفان.
    هم مخالفان دولت اوباما
    وهم موافقان دولت ترامپ
    .
    فقط یک مشکل وجود داره، اونم اینه که اون دلارها بجای اینکه بابت خرید اسلحه به آمریکا برگرده.
    از روسیه سر درآورده.!!!
    یعنی آمریکا کاشته
    روسیه برداشت کرده.

     
  93. استاد گرامی
    هیچ وقت یادم نمیره وقتی سال 88 رهبرمون تو سخنرانیش به جای اینکه حرفی بزنه که به همدلی و وحدت و نزدیک شدن مردم بیانجامد و مرهمی بر دل ظلم شدگان بگذاره ، دقیقا با استفاده از لفظ خودی و غیر خودی ، بین مردمش فرق گذاشت
    اون روز من هشت سال از امروزم جوانتر بودم ، اما همان موقع لرزیدم از این حرف رهبر، من بوی نفرت انگیز جدایی و تفرقه اندازی رو اون موقع حس کردم
    و از خودم پرسیدم براستی یک رهبر باید اینطور بین مردمش فرق بگذاره؟

    حالا امروز به عینه دو شقه شدن مردم را در رفتن به سمت پاسارگاد و کربلا می بینم…

    پاسارگاد و کربلا امروز روبروی هم ایستادند فقط و فقط بخاطر عدم درایت کسی که خودش رو رهبر می دونه
    دسته ای از مردم رو بدل به بچه های طرد شده از محبت پدری کردند، آزرده، سرخورده، مظلوم و سرکش
    و عده ای را ناز پرورده، لوس و از خود راضی

    می خوام به رهبر بگم خیلی از پدر بودن فاصله داشتی
    تو لایق جایگاه پدری برای ما نبودی
    تاریخ شما را قضاوت خواهد کرد
    اما ما فرزندان دست زیر بال یکدیگر خواهیم کرد، همدیگر را دلداری خواهیم داد و زخمهایمان را به هم نشان خواهیم داد
    تا بگذریم و بگذرد

     
  94. سلام صبح بخير
    اسايش دوگيتي تفسير اين دوحرف است
    بادوستان مدارا بادشمنان مروت
    متاسفانه اين حكومت ملت ايران را نه دوست ونه دشمن خود ميپندارد،كه نه مروتي داشت ونه مدارا كرد دراين چهل سال ، حكومت اسلامي ملت ايران را برده وغلام وخود را مالك جان ومال وناموس ملت ايران ميداند ،گوسفنداني كه غيراز راهي كه چوپان تعيين ميكند رفتنشان به دريده شدن توسط گرگهاي خيالي منتهي ميگردد،
    سرپيچي كنندگان يابه مسلخ ميروند يا به دست سلاخان درانده وجرم برگردن گرگ مي اندازند،راستي كه از ورود اين كفتاران هيچ گرگي ازحوالي اين ابادي عبورنكرده ،كه گرگ قبل از هجوم به زوزه اعلام وجود ميكند و ما هرچه ديديم مرگ بعداز سكوت بوده ، وهيچ نپرسيديم پس زوزه گرگ چه شد،؟ بانگ خروسها راهم بريدند كه بيدارمان نكنند،كه هرچه درخواب باشيم دزدها راحت ترند.

     
  95. سلام
    آقاي نوريزاد دزدي اين دولت و حكومت تمومي نداره چند وقت پيش رفته بودم شمال.اصالتا مشهدي هستم و دانشگاه،دانشگاه محقق اردبيلي بودم و از مسير شمال ميرفتم به اردبيل .براي همين جنگلهاي مسير رو در ياد دارم .هفته گذشته رفتم شمال و با ديدن يغماي جنگلهاي شمال توسط حكومت از زنده بودنم شرمنده شدم،كه چرا اين دزديها را ميبينم و جرأت اعتراض ندارم ،چرا كه فرداي روز همينگونه كه من به پدرم معترضم كه در دوران انقلاب چرا دست روي دست گذاشتيد،آيا فردا همين پرسش را فرزندمن نخواهد كرد چرا هيچ نگفتي؟!

    امروز هم رفته بودم براي درخواست انشعاب برق٣فاز،كه عنوان كردند هزينه انشعاب ٣ فاز٩ ميليون شده و در مدت يك سال ا٤.٥ ميليون تومان به٩ ميليون رسيده واين در حاليست كه نه مصوبه اعلام شده اي وجود دارد و نه اينكه در كشورهاييكه مردم حق دارند ،شركتهاي برق وآب و…انشعاب را رايگان ميدهند و سودشان ازمحل فروش است درحليكه در ايران هم انشعاب را چندميليوني پول ميگيرند و هم اينكه دركشوريكه انرژي خدادادي دارد باقيمت سرسام آوري به مردم ميفروشند.
    به كجاشكايت كنيم از دزد به شاه دزد شكايت بريم؟!

     
  96. سلام جناب نوریزاد گرامی.
    خیلی خیلی دلم گرفته
    دلم گرفته از این همه توهینی که حکومت داره به مردمش میکنه
    من اهل سرپلذهابم کاش بیایین شهر ما و ببینید که چققققدر پارکینگ و استراحتگاه به قول خودشون که عرب زبانند موکب درست کردن
    به درب مغازهامون میان و برای مسافران کربلا و نجف از ما پول میگیرن که موکب درست کنند
    شهرهای سرپلذهاب و قصر شیرین رو اماده پذیرایی از این ادما کردن نمیزارن همه دست فروش ها رو جمع کردن که مبادا خدایی نکرده چیز تاریخ مصرف گذشته ای به دست مسافران عراق داده بشه
    با تمام احترام دارن مردم رو از کشور خارج میکنن و میگن برین پولهاتونو تو عراق خرج کنید
    از طرف دیگر دارم توی فضای مجازی که البته الان دیگه همه واقیتها تو این فضا هستش و دیگه مجازی نیست و فضای واقعی هستش میبینم که پاسارگاد که هویت و تارخ و فرهنگمون هستش رو از هوا و زمین بستن که مردم اونجا نرن
    اقای نوری زاد عزیز دارم از درد میسوزم بغز گلوم رو گرفته بگو چیکار کنم که اروم بشم
    کاملا کاملا از دین اسلا خصوصا مذهب شیعه دل چرکین شدم این حکومت امام زمان دین و مذهبم رو از من گرفته
    اینان نه تنها شیعه گستری نکردن بلکه شیعه ستیزی دارن میکنن
    اینان نه تنها دین ندارن حتی ازاد مرد هم نیستن
    پدر و مادرم بخاطر اینکه من از اسلام و مذهب شیعه خارج شدم با من حرف نمیزنن
    اقای نوری زاد ایا واقعا تمام شیعیان جهان این چنیین ظالمند یا فقط حاکمان شیعه ما ایگونه هستن
    من با چه رویی در این جهان سینه سپر کنم و بگویم من شیعه کسی هستم که دم از ازادی و ازاد مردی میزنه در صورتی که پیروانش راه مردم رو در مملکتش به روی چیزی میبنده که تمام مردم دنیا اونو قبول دارن
    روز کوروش ی روز به ثبت رسیده در جهانه
    همانطور که حسین دی داریم امروز هم کوروش دی هستش پس چرا این روز رو سرکوب میکنید.
    اقای نوری زاد عزیز دل چرکینم از تاریخی که من محکوم به زندگی کردن در انم

     
  97. جناب نوری زاد

    یاد موجودی به نام انگل زبان خوار افتادم. وضعیت امروز کشور ما و بلایی که ج.ا و سپاه سر مردم آورده درست مثل بلایی هست که این انگل سر ماهی میزبان خودش میاره. خواندن این متن شاید جالب باشه برای شما:

    در خلیج کالیفرنیا موجودی به نام سیموثوا یا انگل زبان خوار زندگی می کند که ماهی ها را هدف حمله خود قرار داده و به زبانشان می چسبد.

    این حیوان تا جایی پیش می رود که ارگان یاد شده را مصرف کرده و حتی بدن خود را جایگزین آن می کند و کلیه کارکردها و وظایف زبان ماهی را نیز بر عهده می گیرد و مثلا غذا را در داخل فضای دهان میزبان به حرکت در می آورد.

    در قلمرو انگل ها، این تنها نمونه ای است که جانور، جای یکی از ارگان های بدن میزبان را گرفته و همان کارایی را از خود به نمایش می گذارد.

    این انگل که اختصارا C. exigua نامیده می شود به ماهی های مختلف حمله می کند و با چسبیدن به زبان آنها، خونشان را می کشد اما آنطور که ریک بروسکا زیست شناس دانشگاه آریزونا می گوید، تنها گونه خاصی از ماهی ها (rose snapper) هستند که این انگل به جای زبانشان قرار می گیرد و کاملا کارکردهای آن را بر عهده می گیرد.

    او تأکید می کند، صدها گونه دیگر از انگل هایی که زبان موجودات زنده را می خورند نیز وجود دارند، با این حال تنها C. exigua است که می تواند کلیه کارکردهای زبان میزبان را بر عهده بگیرد.

    اما بگذارید نگاهی داشته باشیم به گونه انگلی C. exigua؛ این موجود در ابتدا با جنسیت نر به بلوغ می رسد و سپس به ماده تبدیل می شوند. این اتفاق زمانی رخ می دهد که بیش از یک عدد از این انگل ها در بدن ماهی میهمان شوند.

    زمانی که نخستین انگل به داخل آبشش ماهی نفوذ می کند، فرایند بلوغ آن به عنوان جنس مذکر آغاز می شود اما پس از آنکه انگل دوم از راه رسید، گونه نخست را برانگیخته و آن را وادار می کند تا جنسیتش را به ماده تغییر دهد و سپس محیط آبشش را رها کرده و از طریق گردن به زبان جانور می رسد و به تدریج فرایند تکثیرش آغاز می شود.

    گونه مونث با استفاده از هفت جفت پایی که دارد (این پاها بافتی کاملا عضله ای دارند و بسیار شبیبه به نیش عقرب به نظر می آیند) خود را به زبان ماهی می چسباند.

    این گونه در تا پایان عمرش در همین قسمت باقی می ماند و به زاد و ولد در آن می پردازد. همینکه انگل ماده رشد می کند، مانند هر بندپای دیگری پوست می اندازد و از خون زبان ماهی تغذیه می کند.

    بروسکا می گوید: «این موجود 5 مجموعه آرواره دارد و هر پنج تای آنها نیز شکلی دشنه مانند دارند و دو تایشان هم مانند نیزه های بلندی هستند که بافت های بدن ماهی میزبان را پاره می کنند.»

    مابقی آرواره ها نیز خون را از زخم هایی که دندان های نیزه مانند انگل روی زبان ماهی به وجود آورده، می مکند.

    با این روش، C. exigua به تدریج جان را از زبان ماهی می گیرد و این ارگان از ابتدا تا انتهایش و به صورت ذره ذره خشک می شود و در نهایت چیزی جز ریشه ماهیچه ای آن باقی نمی ماند.

    در این مرحله، انگل با استفاده از سه یا چهار جفت پای عقبی خود ریشه زبان را می گیرد و به زبان جدید ماهی بدل می شود؛ احتمالا C. exigua به گونه ای پرورش یافته که میزبان خود را زنده نگه دارد.

    اما پس از آنکه زبان از بین رفت، دیگر غذایی هم برای انگل ماده وجود ندارد و به همین دلیل با استفاده از انرژی و منابع ذخیره شده در بدنش به حیات خود ادامه داده و در عین حال فرزند خود را نیز پرورش می دهد.

    دانشمندان هنوز هم نمی دانند که انگل های جوان دقیقا چه زمانی متولد می شوند یا اینکه کی می توانند ماهی میزبان خود را پیدا کنند اما آنطور که بروسکا می گوید، این نوزادان زمانی به بدن ماهی های دیگر منتقل می شوند که میزبان اولیه از ماهی های دیگر برای جدا شدن انگل از دهانش کمک بگیرد و از این طریق مجموعه ای از فرصتی تازه را در اختیار نوزادان انگل قرار خواهد گرفت.

    در مرحله بعدی، انگل ماده که به خاطر بلوغش، توانایی شنا کردن را از دست داده «یا از سوی ماهی میزبان اجازه پیدا می کند که فضای دهان را ترک کند یا اینکه بلعیده می شود، در هر صورت نهایتا اثری از آن نخواهد بود و حالا یک ماهی داریم که زبانش را از دست داده و به همین دلیل دیگر امکان زنده ماندن برایش وجود ندارد. در واقع داستان زندگی این ماهی نیز به خاطر وجود یک انگل در همین نقطه تمام خواهد شد.»

    هنوز مشخص نیست که چرا این انگل تا این اندازه جلو می رود و حتی پس از نابودی کامل زبان موجود میزبان، مسئولیت هایش را بر عهده می گیرد، چراکه دیگر جانوران انگلی هم وجود دارند که صرفا از زبان میزبان تغذیه می کنند و تا این اندازه پیش نمی روند. برخی احتمال می دهند که زبان این نوع ماهی مانند گونه های دیگر، استحکام کافی را ندارد و این می تواند عامل اصلی از دست دادن زبانش باشد.

    اما این شیوه زندگی، مزایای فراوانی برای انگل ماده دارد:از جمله اینکه غذای آن به صورت مستمر تأمین خواهد بود و علاوه بر این، دهان ماهی حکم نوعی پناهگاه امن را برایش دارد که می تواند نوزادانش را در آنجا پرورش دهد.

    مانند هر جانور دیگری، هدف انگل زبان خوار از این نوع لانه گزینی این است که نسل خود را ادامه دهد و پس از اتمام مأموریت از صحنه روزگار محو خواهد شد.

    اما قضیه برای ماهی میزبان کاملا متفاوت است. این جانور نیز همچون بسیاری از قربانیان انگل، غیر از بدبختی چیز دیگری نصیبش نمی شود و در حالی که هنوز عمر کاملش را طی نکرده جان خود را از دست می دهد.

     
    • جناب بهنام . ضمن تشکر از شما به خاطر اطلاعات بیولو ژیکی که دادید .!
      مقاله شما گویا زبان حال ما ایرانیان است که در فرا تر از قرن بیستم و در این برهه گرفتار موجوداتی به نام آخوند و شیخ و محافظین و مدافعین این قشر شده ایم و این ها شده اند زبان گویای ملت و زبان ها را از ملت گرفته اند و جانشین انگل وار زبان مردم شده اند . آیا این چنین نیست ؟

       
  98. درود بر شما، از ایزد توانا ممنون هستیم که دوباره شما را ازاد و سر بلند میبینیم و دشمنان ایران و ایرانی را خوار و ذلیل. بعد از بحرانهای عراق و سوریه و حضور داعش در منطقه و وجود جنگهای که سود ان در جیب بعضی کشورها رفت و ضرر ان نصیب مردم این کشورها و مردم منطقه شد. الان شاهد اختلافات شدید در بین کردهای عراق بعد از اعلام خودمختاری هستیم و مطمینا جبهه جدیدی از درگیری به رهبری ایران و ترکیه و دولت مرکزی عراق و در راس انها روسیه قرار دارد گشوده خواهد شد. سوال من از خودم این بود نقش امریکا در این میان چیست؟ مگر نه امریکا حامی استقلال کردها بوده پس چرا دست از حمایت انها برداشته که الان بارزانی داد این سر بدهد که تنها حامی کردها کوهای کردستان است. برداشت من این است از سیاست امریکا که امریکا چند سالی فقط و فقط در حال حمایت صد در صد از عربستان است زیرا سودهای مادی و معنوی از این ارتباط نصیب امریکا میشود که حاضر است قید همه کشورها را بزند و فقط با عربستان دست دوستی بدهد. جنگ کویت یامان نمیرود که امریکا توان شکست صدام را داشت ولی یکدفعه جورج بوش پدر جنگ را نیمه کاره رها کرد تا تابوی صدام همچنان باشد. امیدوارم این سیاست اشتباه امریکا در اینده کمتر شود اما بعید میدانم. سپاس و پاینده باشید

     
  99. جناب نوری‌زاد عزیز
    چند روز پیش یک آتش سوزی در پالایشگاه تهران باعث کشته شدن دردناک شش نفر از مهندسان جوان و تکنسین های کاربلد این مملکت شد و هیچ پیامی از مسئولین رده بالای کشور شنیده نشد!
    من هم در پالایشگاه کار میکنم.
    پالایشگاه های کشور مانند تهران و اصفهان به ظاهر خصوصی شدن و واحد های پر درآمد را نهاد های دزد و خونخوار خریده اند، حوزه علمیه از کجا آورده که واحد آسفالتین پالایشگاه اصفهان که خیلی درآمد داره رو خریده، سپاه پاسداران از کجا آورده 2.1 میلیارد دلار!
    یک عده مدیر بیسواد رو گذاشتن اینجا که از جو بیکاری جامعه سوءاستفاده میکنن و بهترین مهندس های فارغ‌التحصیل شده رو با قرارداد های پیمانکاری بکار میگیرن در حالی که کارکنان رسمی که اکثرا سفارش شده و قوم خویش خودشونن و بیشترشون جز کپی شناسنامه مدرک و تخصص دیگری ندارند بهترین بیمه و ضرایب حقوقی، تسهیلات، حق سفر و… دارند و ما که درس و تخصص این کارو داریم بعنوان کارمند اوت سایت باید همش در معرض خطرات باشیم و حقوق اداره کاری بگیریم.
    وقتی برای اعتراض به این مدیرای بیسواد که اگه جمهوری اسلامی نبود غاز چرون هم نبودن مراجعه میکنیم مارو تحقیر میکنن که بیرون کار نیست همینم میدیم بهتون لطف میکنیم، عرضه دارین از مملکت برید!
    و کلی حرف تحقیر آمیز…
    و ما هم دنبال رفتنیم، ما لبو فروشی توی غرب رو ترجیح میدیم که فقط بریم.
    سالی ۱۵۰ هزار نفر تحصیل کرده از این کشور میره، از ۱۵۰ ریاضیدان دانشگاه شریف فقط یکی مونده!
    سران غاصب مملکت و مدیران دزد براشون مهم نیست، سر سپاه پاسداران دزد و قاتل سلامت…

     
  100. درود بر شما جناب آقای نوریزاد

    آفای مهدویفر سالیان سال جانش را در کف دستشان قرار دادند و از کشور و مردم این سرزمین مردانه و شجاعانه در مقابل دشمن دفاع کردند .
    همه میدانیم که ایشان در این راه هم به شدت مجروح شدند

    کارشان بسیار بسیار خطرناک و سخت بوده چون اکثر غواص ها جان سالم به در نمیبردند

    حالا چه شده که آن دشمنان دیروز شدند دوست امروز آقایان ؟؟؟؟!!!!!

    و این مرد شجاع و دلسوز شده دشمن !!!!!

    به خدا سوگند که این اتفاقات روان و جان و دل هر انسان حقیقت جو و باوجدانی را به شدت می آزارد .

    در طول تاریخ کجای دنیا دیده شده که حکومتها با سربازان دلیر و شجاعشان اینگونه نا عادلانه و غیر منصفانه برخورد کرده اند ؟!

    به خدا سوگند که اگر جنگی صورت بگیرد من هیچ گاه اجازه نخواهم داد فرزندم وارد این بازی های مسخره شود مگر آنکه از روی جنازه من رد شود .

    باید کسانی بجنگند که هم کشور و امکاناتش در اختیار خود و قوم خوبشاوندانشان است نه من و امثال من که کوچکترین سهمی از این خوان گسترده نداریم
    بلی بجنگیم و آسیب ببینیم سودش را آقایون ببرند و بدبختی و فلاکت و زندانش مال ما باشد
    آقای نوریزاد به نظر شما اگر اگر جنگی دوباره صورت بگیرد آقای مهدویفر اجازه خواهند داد که فرزندانش در آن شرکت کنند ؟

    من که گمان نکنم

     
  101. درود به جناب نوری زاد

    در اثبات بزرگمردی و دادگری و وجاهت جهانی کوروش در تاریخ مکتوب و مشهود خودمان آنقدر دلیل و سند وجود دارد که لازم نباشد دنبال مدرک و سند در کتب و احادیث تازی بگردیم و بخواهیم به زور هم که شده قانعشون کنیم که کوروش همان ذوالقرنین است … البته شواهدی که دال بر ذوالقرنین بودن اسکندر مقدونی باشد بسیار بیشتر از اسناد جدید الاکتشاف چند مفسر در اثبات ذوالقرنین بودن کورش هست… از این جهت کوروش کبیر و ما ایرانیهای فریز شده در هزاره های گذشته چندان احتیاجی به اثبات تاریخمان در کتب دینی مربوط به قدیمی ترین دشمنان فرهنگی و ملی مان نداریم و البته در گردآوری همچین اسنادی چندان هم موفق نبوده ایم… حالا بماند که بخش عمده ی توجه امروزیمان به گذشته ی درخشان مان محصول و واکنشی ست که نسبت به این چهل سال حاکمیت دین تازی و منکوب و تار ومار شدن ارزش های ملی مان در این چند دهه به دست عبا و عمامه پوشان نشان می دهیم. در این برهه به صورت ناخودآگاه داریم واکنش های روانی ناشی از زندان این دین غیر بومی را در آگاهی های روزافزون ناشی از عصر ارتباطات ضرب می کنیم و به یک بازسازی فرهنگی و تمدنی نزدیک می شویم … البته ناگفته نماند که حاکمیت دینی هم دستمان را خوانده و تمام تلاشش را می کند که ما را دوباره به محاق خواب جهل برگرداند ولی چون از روش های غیر فرهنگی و عمدتا سلبی برای مبارزه با این کنش فعال و کاملا فرهنگی و روانشناختی ملی استفاده می کند می توان تلاشش را کاملا مذبوحانه و تا حدی احمقانه خواند … این همان کاریست که طی این چهار دهه انجام داده و نتیجه اش پایمال شدن ارزش های اسلامی مورد ادعایش بوده … نتیجه اش فساد سیستماتیک موجود در ارکان حاکمیت بوده ملی و تفریح می برند … من مانده ام زیر این همه عمامه چیست که حتا منافع میان مدت و بلند مدت جیب خودشان را هم فراموش کرده اند که دارند چهار نعل به سوی نابود کردن خودشان و دین شان و همه ی عوامل کسب و کارشان می تازند و اصلا توجهی به لهیب های مدفون در زیر خاکستر این ملت ندارند …. روز منسوب به کوروش بزرگ گرامی باد…..

     
    • جناب احسان،شما گفتید :”البته شواهدی که دال بر ذوالقرنین بودن اسکندر مقدونی باشد بسیار بیشتر از اسناد جدید الاکتشاف چند مفسر در اثبات ذوالقرنین بودن کورش هست”.
      اگر ممکن هست برخی یا همه شواهدی که می گویید دالّ بر این هست که ذوالقرنین مورد اشاره قرآن همان اسکندور مقدونی است ارائه فرمایید ،اما پیش از ارائه شواهد مورد اشاره خوب است به این نکته توجه کنید که اسکندر مقدونی همان کسی است که به ایران قدیم لشکر کشید و آنرا تسخیر کرد و اینطور که گفته می شود هفت سال بر ایران حکومت کرد و خرابه های بیستون که الان مشاهده می فرمایید یکی از آثار بجا مانده از اوست!

       
  102. دکتر حسن زاده

    سلام دوست عزیز اقای نوریزاد
    کلمه درستی را بکار بردید در رابطه با آخوند و آن این بود.
    “اخوندهای مغز فندقی”
    و اکنون با این سخنرانی من آنرا بهتر درک کردم.
    قبلا من آیه الله بهجت را به نیکی می‌شناختم و حرفهای زیادی در رابطه با ایشان شنیده بودم. ولی متاسفانه ایشان اجازه میداد ازش سو استفاده بشه و تعریفهایی از ایشان در سپاه و بسیج میشود که کاملا گمراه کننده است. و در رابطه با چشم بصیرت هم حرفها متناقض است.
    ولی آنچه در این کلیپ آمده برای من کاملا محرز شد که اگر ایشان عالم جلیل القدر و بزرگ علمای!!! ما هستند پس وای به احوال ما.
    در دنیایی که سیاستمداران، خودشان از هزاران نوع تجربه و علم بهره مندند علاوه بر آن دارای مشاوران بسیار قدر با انواع علوم از دانشگاههای معتبر هستند.
    رهبران مذهبی ما؛ که متاسفانه خواسته یا ناخواسته به سیاست هم شکل میدهند. چقدر عقل و شعورشان کم و به سوی بیراهه است. و اصولا به دانشگاه و علم روز هم بیگانه هستند.
    کیست که نقش یک رهبر که قدرت سیاسی و نظامی و تبلیغاتی را در دست دارد؛ را بتواند با یک شخص عادی در جامعه قابل قیاس بداند؟
    اگر یک ساختمان را در نظر بگیریم مهندس و معمار سازنده که قدرت هر نوع تغییر را دارد با آجر و یا یک کارگر که در ان ساختمان کار میکند آیا قابل مقایسه است؟
    آیا یک آجر و یا یک کارگر میتواند در شکل گیری ساختمانی مجلل نقش داشته باشد؟ هرگز
    و جالب است که آیه الله بهجت که بزرگ اخوندهاست متوجه این موضوع نبیست! بلکه همه آخوندها از صدر تا ذیل یا متوجه نیستند و یا برخی مثل رهبران ما هم اگر متوجه باشند متاسفانه برای از دست ندادن قدرت آنرا بروز نمیدهد.
    آری؛ اینکه اقای بهجت بجای تمرکز روی هدایت و امر به معروف و نهی از منکر روی بزرگان و رهبر مملکت؛ دارد نصیحت به عوام میکند؛ یک آدرس غلط دادن به ملت است. که بله شما بچه هایتان را درست تربیت نکردید و یا خودسازی نکردید و شدند و شدید آدم کش و متقلب.
    نه نه چنین نیست.
    بلکه عیب از خود شماست که رهبر را بحال خود گذاشته و او را نصیحت نکردید و او شد آنچه نباید شود. و اکنون هم باید از همانجا شروع به تصحیح و آبادانی کرد. بچه های ما اگر خوب هم باشند رهبر ما کسانی را جانشین خودش میکند که مثل خودش هستند و آش همان آش و کاسه همان کاسه خواهد بود.
    پس ما باید روند به قدرت رسیدن را تغییر دهیم. رهبر باید زیر نظر ملت باشد و هر از چند سال رای گیری و رفراندمی با ملاکهای انسانی برگزار شود تا رهبر احساس کند باید مردم او را تایید کنند وگرنه باید برود. نه اینکه او کسانی را در مجلس خفتگان بگمارد که هر یک سال بیدار شده و بگویند
    جانم فدای رهبر!!!

    اینگونه کار کردنها موجب مملکتی ورشکسته و اختلاس زده و در واقع یک دزد خانه به تمام معنی خواهد شد. که ایران عزیز ما دچار آن شده است. پس بجای درست کردن مردم باید در فکر ساختن و درست کردن رهبر درست و عاقل، مردم دار و مردم دوست باشیم و این میسر نمیشود مگر با نظارت مردم که در دموکراسی خلاصه میشود.
    التماس تفکر.
    دکتر حسن زاده فرزند شهید و رزمنده دفاع مقدس.

     
  103. درود بر جناب نوریزاد عزیز و خوشامد گویی بخاطر حضورتان در شیراز
    جناب نوریزاد در باره پیشانی پینه بسته اهل ریا یه نکته دارم و اون اینکه پدربزرگ اینجانب حدود 84 سال عمر کرد و سال 91هم فوت شد این بنده خدا از ایام جوانی یعنی قبل از انقلاب57 بقول هم محلی هاش اهل نماز خوندن بوده وهمیشه سحرگاه میرفته رو پشت بام و بدون بلندگو موذن روستاشون بوده،
    پدربزرگم سی سال آخر عمرش رو هم خادم مسجد بود و هر شب حدود دو یا سه ساعت نماز مستحب میخوند،صبح ها هم یک ساعت قبل از اذان نماز میخوند تا وقت نماز صبح، با این وجود جای هیچگونه نشان یا مهری بر پیشانیش نقش نبست
    میخاستم اینو بگم که این پینه های روی پیشانی این هیولاها حاصل گرم کردن مهرها روی شعله گاز و بعد فشار دادن وچسبوندن اون مهر روی پیشانیه و هیچ ربطی به زیاد نماز خوندن و عبادت و سجده طولانی نداره
    با سپاس از شما

     
  104. محمد نوری زاد:

    در راه آران و بیدگل هستم. به شوق دیدار محمد مهدوی فر که همین یکساعت پیش از زندان بخانه رفته است.
    هشت آبان نود و شش

    ويس شما رو مثل هميشه گوش كردم لازم دونستم چند مطلب رو خدمتتون عرض كنم
    اولا حس كردم از رفتار ان مرد در مجلس عزا رنجيده دل و ازرده شدي بغض پنهان در صداي شما بود كه شنيدم جناب نوريزاد در راهي كه شما قدم برداشتي از اين ناملايمات فراوان لطفا صبور باش دوست عزيز بزار بهت بگم كه هيچ ميداني چقدر مردم دوستت دارن
    هيچ ميداني چقدر حرف شما در كوچه و بازار بر سر زبانها افتاده و همه به نيكي ازتون ياد ميكنن
    جناب نوريزاد من يك مرد ٤٣ ساله هستم هم پدرم و هم پسرم توكانال شما هستن و حرفها و دلنوشته هاي شما رو دنبال ميكنن
    البته چند ماه پيش شما رو به شهر خودمون و منزل دعوت كرديم جواب ندادين گذاشتم به حساب اينكه ما رو نميشناسين و خوب البته حق دادم به شما
    در پايان جناب نوريزاد عزيز مردم ايران ـ بدون دعاي خير مردم و ارزوي پيروزي و بهروزي از طرف همه دوستاران شما براي شما هست
    جناب مطمن باش اين محبوبيت براي هر كسي بوجود نخواهد امد شما واقعا واقعا محبوبي پس نگران و ازرده نباش تو در قلب اين مردم هستي
    فداي شما عليرضا

     
  105. در پاسخ به سید مرتضی.
    آقای با فهم حالا همه تو این سایت کج فهم!اولا چرا یکی واست برهان میاره قاط می زنی.خوب پاسخ بده.مگه تو قائل به جدال احسن نیستی؟!نکنه اینم واسه مواقع تقیه به کارتون میاد؟!ثانیا تو به علوی گفتی کی و کجا گفته شده کسی که قائل به ولایت نباشه نجسه و چی؟!عبارت خودتو ببین:
    (هیچ کس تاکنون نگفته است” هرکس ولایت علی بن ابیطالب را قبول نداشته باشد حکم نجس را دارد”)
    خوب علوی آورده که بر خلاف تو که مغلطه می کنی چرا کسانی اتفاقا از بزرگانتون همچین مزخرفاتی رو گفتن ببین:
    (شیخ مفید – رحمه الله – گوید: برای هیچ یک از اهل ایمان (شیعیان) جایز نیست که مخالف با حق در مسأله ولایت را غسل دهد یا بر او نماز گزارد مگر آنکه تقیه ایجاب کند و بدین کار ناچار گردد، که آن‏گاه باید او را به روش اهل خلاف (اهل سنّت) غسل دهد و جریده (ترکه چوبی که در کفن میت می‏گذارند) برای او نگذارد، و در نماز میت که بر او می‏خواند او را لعنت فرستد.( مقنعه / 13.))
    خوب فهمیده عزیز!این همون چیزیکه تو برهان خواستی.حالا به جای اینکه دست از تعصب برداری ضمن حواله دادن یه مشت فحش و نفرت به علوی بدبخت مثل(قبلا گفته ام جمع آوری و فهم کلمات فقهاء و استنتاج مثبت و منفی از آن نیازمند برخی مهارت هاست که امثال شما فاقد آن هستید،و هنر شما تنها کپی برداری از برخی سایت ها و نوشته ها و ترجمه های ناقص یا تحریف شده است) که گویا تنها گناهش اینه که نشون داده تو چندان اهل تحقیق نیستی و فقط دنبال تعصباتی گفتی:
    (مضمون عبارت این است که وجوب شستن اموات مخالفان(اهل سنت) کانّه بدلیل اجماع است،و از کتاب منتهی علامه حلی ظاهر می شود که این مساله محل نزاع نیست،و قول مرحوم مفید حمل شده است بعد دسته خاصّی از اهل سنت که همان”ناصبی ها”هستند یعنی کسانی که نصب دشمنی و عداوت و فحاشی اهلبیت مطهر پیامبر می کنند.بنابر این ملاحظه می کنید حتی همان قول مفید که تک قول خلاف بر این اجماع است محمول بر اراده مطلب دیگریست.و در تذکره الفقهاء علامه حلی آمده است که “وجوب تغسیل میت مسلمان (اعم از شیعه و سنی) مورد اجماع است.و صاحب مفاتیح الشرایع گفته است این مذهب و مرام اکثر فقهاء است)
    خوب اخوی بالاخره تو گفته بودی کی گفته علوی هم گفته.بعدش اومدی ازش خواستی عذرخواهی کنه بابت ادله ای که تو خواستی(آخه نه خودت بابت سوتیهایی که تا حالا دادی خیلی عذرخواهی کردی بایدم طلبکار باشی)و اون ارائه کرده و اینجا هم خودت اومدی گفتی بله یک قول مخالف بوده!!خوب پس واسه چی قاط می زنی اخوی؟!بعدشم اومدی از عصبانیت دستت لرزیده گفتی:
    (و بالاخره در انتهای عبارت می بینید که اشاره به نظر مرحوم مفید و شیخ در تهذیب شده است که آنرا حرام دانسته اند که تاویل آن با توجه به قرائن و کتابهای دیگر ایندو همان بود که عرض شد که نواصب یا ناصبی ها که محکوم بکفر هستند مرداشان بوده است)
    اولا مرداشان نه مرادشان.تا اینجا نوزده می شی.ثانیا وقتی طرف حرفی رو صریح می زنه نمی رن سراغ قرائن و اشارات دیگه.یه مثال بزنم شاید بهتر بفهمی.مثلا ما به یه نفر می گیم دزد.بعد می ریم ازش جنس هم می خریم(البته این از پدر سوختگی ماست بلانسبت علمای شما)بعد یه سید مرتضی ای پیداش می شه در جواب کسایی که می گن بابا فلانی به فلان کسک گفت دزد تو چی می گی؟می گه اگه طرف دزد بود چرا باهاش خرید و فروش کرد؟!مگه مالش دزدی نیود؟!پس منظور فلانی از دزد اون دزد مدنظر شما نبوده یه چیز دیگه بوده و…ما به این می گیم مغلطه یا به قول بچه ها ماله کشی.خوب عزیزم این اشارات و قرائن به قول تو چیزی از نقل قول اولیه کم نمی کنه.بابا این دیگه قرآن نیست که با تفسیر شرحه شرحش کنین.طرف صراحتا حکم به نجاست مخالف ولایت داده یعنی تمام سنیان نه ناصبیان که به فکر تو رسیده که بگی اینا فحاش بودن پس بایدم ما چاک دهن رو باز کنیم بکشیمشون به فحش.مخالفین ولایت کلمه جمع و اشاره به کل است.حالا همه چیز دان عزیز می شه بگی کدوم اهل تسننی به ولایت قائله؟!نجاست هم می دونیم یعنی چی و چه حکمی داره.اونوقت توی عالم بی عمل که به قول خودتون کمر اماماتون رو شکستین(بدبختا چی می کشن از دست شماها) اومدی از طرف طلبکار هم شدی؟!یه خورده بشین.یه لیوان آب خنک بخور.یه خورده فکر کن رو استدلالای پوچت و بعد ببین چرا هر چی می نویسی کسی واسش تره هم خورد نمی کنه.

     
    • من این مطلب رو تو پست قبل نوشتم وخودم اینجا نیاوردم چون اولا روی سخنم فقط و فقط با خودش بود و ثانیا دنبال تایید و غیر تایید بقیه نیستم.یکی از دوستان این سایت به هر دلیلی مطلب رو اینجا اورده!پاسخ سید رو تو همونجا دادم واسه اینکه آینه رو جلوی خودش بگیرم تا یه نگاه دقیق به قواره خودش بندازه و دنبال سوت و هورای کسی نیستم.هرچند مثل همیشه مشت بر سندان و آب در هاون کوبیدیم.متاسفانه این سید مرتضی آنچنان غرق در جهاد کیبوردی شده که نه رعایت ادب رو می کنه،نه شان مباحثه کننده رو حفظ می کنه،نه به شعور مخاطباش احترام می ذاره و نه از حق مطلق بودن بی خیال می شه و می گه درست یا غلط این نظر منه بلکه همیشه حرف خودش و هم قطاراش رو حق مطلق می دونه حالا اگه لازم باشه کلی مطلب رو بپیچونه تا مخاطب عامی نفهمه چه کلاهی سرش رفته باکی نیست!

       
      • اینکه این ناشناس می گوید من ناشناس آنجا برای سیّد نوشتم ولی ناشناس دیگری مطلب منِ ناشناس اولی را بدون هماهنگی با عنوان ناشناس به اینجا منتقل کرد ،یکی از ثمرات و برکات ناشناس نویسی در این سایت هست! و نشان می دهد ناشناس ها فاقد شهامت و مراعات هنجارهای اخلاقی هستند،ملاحظه کنید همین ناشناس که ظاهرا همان ناشناس اولی است چون در محتوای مسائل فقهی مطرح شده چیزی در چنته نداشته هم آنجا و هم اینجا درّ و گوهرهای ادبی وادیبانه در نقد شخصیت مخالف خود ساخته و اقدام به یک توضیح کرده است،محترم! من مدّعی مطلق بودن نیستم،مطالب و برداشت های خودم را می نویسم،شما اگر مطلبی در محتوای مطالب دارید بجای نقد شخصیت و هیاهو ،در خود محتوا استدلال کنید اگر مخاطب عامی نیستید.

         
        • این نوشتتو قاب می گیریم یادگاری داشته باشیم:
          (! من مدّعی مطلق بودن نیستم،مطالب و برداشت های خودم را می نویسم)
          امیدوارم حداقل به این حرفت که مثل اینکه از سر اجبار گفتی پایبند باشی.فقه هم ارزونی خودت و هم قطارات ما به این //// علاقه ای نداریم.

           
          • مانعی نداره جانم،قاب بگیر ازش خوب نگهداری کن،اما در هر بحثی از هر مقوله ای؛اونچه که معیار هست استدلال درست بر مطلب هست و مطلق گرایی یا مطلق انگاری کارآیی نداره،من خیال کردم توضیح اول برایت کافی بود و شیرفهم شدی،بعد دیدم مطالب عجیب غریب دیگری سرهم کردی ،توضیح و جواب دیگری برایت نوشتم ،لطفا مراجعه کن و به این نکته هم خوب توجه کن که چه برای فقه اهمیتی قائل باشی چه نباشی،اما فهم عبارات فقهاء از قبیل روزنامه و تلگرام خواندن و اینجور چیزها نیست،باید در این راه استاد دید ،زحمت کشید و استخوان پوک کرد و بچگانه جدال لفظی نکرد.

            ————

            سلام و درود سید مرتضای گرامی

            نوشته اید: ………مطلق گرایی یا مطلق انگاری کارآیی نداره………
            تنها خواستم بپرسم: خداوکیلی به این جمله ی کوتاه خود باور دارید؟
            همین
            سپاس

            .

             
          • سیدکم.اگر در خانه کس است یک حرف بس است.حالا چرا مثل اسفند بالا و پایین می پری.تو که گفتی ما تو فقه چیزی تو چنته نداریم و مثل همیشه توهم زدی که استدلالت کامل بوده و ….اولا کسی با فقه تو کاری نداره.عبارتم رو که نشونه نظرم به فقه هستش رو دوباره نمیارم چون نمی خوام نوریزاد مجبور شه هاشور بزنه.ما اینجا با فقه تو کاری نداریم مال خودت.ولی به شعور مخاطبات احترام بذار اخوی.وقتی منتظری قتلهای سال ۶۷ رو صریحا جنایت خطاب می کنه و بعد تو می پیچونی می گی منظور شیخنا الاستادنا نحوه جنایت مورد اشکال بوده و از اون بدتر می گی هرکسی حرف استاد رو نمی فهمه!ازت چه انتظاری می شه داشت؟!وقتی بهت تذکر می دن خمینی گفته آب و برق رو مجانی می کنیم تو منکر می شی بعد فیلمشو بهت نشون می دن می گی خوب ببینین چقدر پیشرفته شدیم این دگماتیسم نیست؟!وقتی می گی حرافی امام در مورد جنگ مال بعد از شروع بوده و دیگران رو متهم به دروغ گفتن می کنی بعد که بهت نشون داده می شه که عموجان اتفاقا گفته خوبم گفته می ری یه مشت مزخرف دیگه سرهم می کنی این مطلق انگاری نیست؟!خوب از همچین متعصبی بایدم انتظار داشت وقتی بزرگاشون دیگران غیر از خودشون رو تکفیر کردن صریحم اینکارو کردن دست به ماله ببره و کار اصلیشو شروع کنه.سیدکم یه بار دیگه بهت می گم تو خواه پند گیر و خواه ملال.شرط اصلی تحقیق حقیقت جوییه نه تعصب بر دانسته ها.آقای محقق مجتهد خوب شده بگی من این نظر مفید و خمینی و …که بوی توحش می ده رو قبول ندارم.تازه علوی کم گفت.چیزای بسیار بدتری بزرگاتون بهم بافتن.یا مثلا شده بگی پیش خودتا زبونم لال خدا قهرش می گیره عمومی شما آخوندا به اشتباهتون اعتراف کنین که حالا ما که از سر لج و لجبازی از امام دفاع می کنیم واقعا چرا اون اراجیفو قبل از جنگ به هم بافت؟!یه بارم اومدی مثلا عذرخواهی کنی از صاحب سایت رفتی دنبال تاب و یتوب و واجب و مکروه!جای اینکه یه کلمه شفاها بگی مثل یه انسان معمولی که نوریزاد من از اینکه احترام سنتو نداشتم عذر می خوام!البته با این اعترافی که اجبارا کردی ما همه رو می ذاریم به حساب برداشت شخصی خودت و می گیم این هم قولی بود میون اقوال طرفم قبول داره مطلق نیست ممکنه اشتباه باشه پس بذار بگه چون حداقل شرط اول عقل رو به جا آورده.خوب زیاد واست وقت گذاشتم.امیدوارم خدا هممون رو به راه راست هدایت کنه.من می رم سراغ کار بناییم.تو هم به جهاد کیبوردیت برس.

             
          • سلام و درود بر شما

            بله،مقصود من از این تعبیر این بود که در بحث های نظری در هر عرصه ای: سیاسی،علمی،اعتقادی،تاریخی،و غیر اینها،کافی نیست که مطلبی را بصورت فرموله و بدون ارائه دلیل و مدرک و سند یا در قالب تعبیرات ادبی مختلف،ارائه کنیم و آنرا حقّ مطلق بپنداریم،لذا نوشتم اونچه که معیار هست استدلال درست بر مطلب هست نه لفّاظی و جدل های لفظی.
            با احترام

             
          • در پاسخ به ناشناس کمی شناس!
            بحث ما در موضوع زیر بود،نه لفّاظی های کودکانه،اگر فقه بلد نیستی و کارت بنائی است،بهمون کار اصلی برس و در معقولاتی که از اونها سر در نمی آوری لفّاظی کودکانه نکن و مرد باش و با یک نام ثابت بنویس نه ناشناس بنداز در رو سراغ بنائی!
            پاسخ من این بود، حالا وقتی از بنائی فارغ شدی کمی بهش فکر کن و از مجادلات لفظی ریاکارانه بپرهیز!
            ——
            نه عزیز! عبارت رو چپ اندر قیچی معنا کردی!چطور یک عبارت فارسی رو اینطور تحریف می کنی؟ من که اینجا نشستم با امثال تو بحث می کنم حتی عبارت عربی شیخ مفید توی مشتم هست بعد تو کودکانه در یک عبارت فارسی فقهی جدل می کنی؟! قبل از پرداختن به عبارت دوباره توجه کن که بحث من با علوی در مورد “ادعای نجاست اهل سنت از نظر شیعیان”بود،کجای این عبارت دلالت بر چنین مطلبی دارد؟ در نوشته قبل گفتم این مساله غیر از مساله طهارت و نجاست هست،این مساله در مورد جواز یا عدم جواز شستن و غسل دادن اهل سنت توسط شیعیان است و هیچ ربطی به نجس بودن یا پاک بودن اونها نداره.خوب حواستو جمع کن:عبارت مرحوم مفید (که بی ادبانه از او تعبیر به این بابا کردی) رو تحلیل می کنیم:
            ” برای هیچ یک از اهل ایمان (شیعیان) جایز نیست که مخالف با حق در مسأله ولایت را غسل دهد یا بر او نماز گزارد مگر آنکه تقیه ایجاب کند و بدین کار ناچار گردد، که آن‏گاه باید او را به روش اهل خلاف (اهل سنّت) غسل دهد و جریده (ترکه چوبی که در کفن میت می‏گذارند) برای او نگذارد، و در نماز میت که بر او می‏خواند او را لعنت فرستد”.
            برای هیچ اهل ایمانی(این تعبیر یک اصطلاح فقهی خاص است در برابر مسلم،و برخلاف درک غلطی که شما داشتی مفهوم این تعبیر این نیست که سنّی ایمان به خدا و پیامبر و معاد ندارد،این اشتباه اول شما در تحلیل این عنوان) جایز نیست که مخالف با حق در مسأله ولایت را غسل دهد(مخالف با حق در مساله ولایت یعنی اهل سنت) تا اینجا که روشنه؟!
            جمله “مگر آنکه تقیه ایجاب کند و بدین کار ناچار گردد”
            استثناء از عدم جواز هست،یعنی شستن میت سنّی توسط یک شیعه جایز نیست مگر اینکه آن شیعه در اثر امتناع از این کار بر جان خود بترسد ،دنباله عبارت هم خودش داره توضیح میده که حال تقیه و خوف بر جان یعنی چه؟ یعنی اینکه خلاصه ناچار باشه و اگر اینکارو نکنه او را خواهند کشت.حالا برگرد بعبارت خودت ببین این تعبیر تقیه را چه جور معنا کردی! اینجا تقیه برای مومن یعنی شیعه مورد نظره! این چکار داشت به فریبکاری سنّی؟! و اصلا تقیه فریبکاری نیست بالام!
            دنباله عبارت هم داره توضیح می ده که حالا اگر غسّال جانش در خطر بود بخاطر اصل امتناع کردن،یا اینکه جانش در خطر بود اگر بخواهد بروش خود شیعه آن سنی را غسل دهد،چکار کند؟مرحوم مفید می گوید تقیه اقتضا می کند که او را بروش خود اهل سنت غسل دهد،اینهم روشنه؟! دنباله عبارت هم در باره جریده است،جریده رو که گرفتی؟ جریده یک ترکه چوبی است که روی نظر شیعه مستحب است در کفن میت بگذارند،مرحوم مفید داره توضیح میده حالا که تقیه هست و بناست شیعه غسّال سنی را بروش اهل سنت بشوید،طبعا روی تقیه و اینکه شیعه بودنش آشکار نشه باید از خیر استحباب جریده بگذره و اینکار رو نکنه چون ممکنه کشته بشه! اینهم روشنه؟!بعد هم مساله لعن را مطرح می کند اگر نماز هم بر او می خواند.خوب حالا این نظر شیخ مفید بود،من در عبارتی که از مرحوم علامه حلی نقل کردم این بود :”“و يجب تغسيل كلّ مظهر للشهادتين و إن كان مخالفاً‌”.وقتی فارسی رو اینجور بد می فهمی ناچارم حتما عربی رو برات ترجمه کنم که بقول خودت قاط نزنی! معنی این عبارت علامه این هست که :واجب است شستن مرده هر کسی (دقت کن عبارت میگه “هرکسی)که اظهار شهادتین کرده (احتمالا شهادتین رو دیگه معنایش را میدانی،یعنی شهادت به خدا و وحدانیت او و شهادت به رسالت پیامبر اسلام روشنه؟) این عبارت یعنی اینکه واجب است شستن هر مسلمانی که اذعان به شهادتین کرده است و تو خوب میدانی که اهل سنت نیز اقرار بشهادتین دارند و در این جهت فرقی با شیعه ندارند،در عین حال مرحوم علامه باز در آخر عبارت قید می کند که “وان کان مخالفا” یعنی اگرچه آن اظهار کننده شهادت “مخالف”باشد،که قبلا توضیح دادم که “مخالف”در اصطلاح روایی و فقهی یعنی “غیر شیعه” یعنی “سنی”.روشنه؟بعد هم عبارت مفتاح الکرامه می گفت قول بجواز یا وجوب شستن میت مسلمان (هرچند میت سنی باشه و مومن باصطلاح خاص نباشه) نظر اکثر علماء امامیه هست بلکه اجماعی است و مقصود شیخ مفید از مخالف در این عبارت فقط ناصبی ها هستند.این معنای این عبارت است که ترجمه این عبارت عربی مفید در کتاب “المقنعه”هست :
            “و لا يجوز لأحد من أهل الإيمان أن يغسل مخالفا للحق في الولاء و لا يصلي عليه إلا أن تدعوه ضرورة إلى ذلك من جهة التقية فيغسله تغسيل أهل الخلاف و لا يترك معه جريدة و إذا صلى عليه لعنه في صلاته و لم يدع له فيها”.(المقنعه،شیخ مفید ،ص 85).
            شما لطف کن اگر شکّی در این ترجمه داری این عبارت عربی رو ببر پیش عرب فارسی دانی که قبولش داری!
            بعد این عبارت چی بود که نوشتی:
            “وقتی از اهل ایمان می گیم یعنی غیر اون غیر مومن و دارای حکم یکسانند و وقتی اهل ایمان رو منحصر به شیعیان می کنیم یعنی همه غیر از شیعیان”
            این ناشی از ناآگاهی تو باصطلاح بود،نخیر،در فقه یا روایات شیعی وقتی “مومن”بکار میره این مومن در برابر “مسلم”هست نه مومن در برابر “کافر” و همونطور که عبارت علامه حلی می گفت :مظهر شهادتین یعنی اظهار کننده شهادتین مسلمان هست نه کافر پس حکم اهل سنت حکم کفار نیست .حالا خوب فهمیدی؟
            حالا بمن بگو وقتی بحث من با علوی بحث از طهارت و نجاست هست،این عبارت شیخ مفید در مورد نماز میت خواندن بر سنی چه ربطی به مساله نجاست یا طهارت آنها داشت؟!
            این بحث من بود حالا شما اگر مطلق گرا نیستی و خودت را مطلق نمیدانی اگر مساله رو فهمیدی بگو اشتباه کردی،وگرنه همه می فهمند که شما فقط دنبال جدال لفظی و نقد شخصیت هستی و گرنه هرگز با یک مجتهد،عوامانه جدال لفظی نمی کردی.

             
    • پاسخ این نوشته مشحون از ادب و ادبیات در پست قبل ذیل نوشته مربوط داده شد.

       
  106. زنده باشی جوونمرد. قلمت مث ذوالفقار مولاس. ماجور باشی

     
  107. بخدا بخدا بخدا قسم آرزو به دلم ماند یک روز ببینم فقط یکی بله یک خبرنگار آن هم از نوع خودی میکروفون دستش گرفته و سوالات از پیش تعیین شده از رهبر پاسخگو میپرسد و او هم با ناز و کرشمه یک جوابکی میدهد تا ما امت همیشه در صحنه هم پاسخگویی را یاد میگرفتیم . نمیدونم چطوریه من خودم هم از جواب دادن به مسیولیتم متنفرم و تا حالا کسی بهم یاد نداده که جوابگو باشم و اولین نفری که از من در مورد مسیولیت ناچیزم سوال میکند گویی دشمن پدر کشته ام را می بینم .

     

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

86 queries in 1535 seconds.