سر تیتر خبرها

پزشک ، وضعیت محمد نوری زاد را وخیم اعلام نموده است!

این عفونت به حدی بوده که دندانپزشکان اوین نیز آن را تایید و دستور به درمان فوری داده بودند.با گذشت زمان طولانی و اعتصاب غذای خشک وضعیت وی بسیار بدتر شده است…

محمد نوری زاد بعد از اعتصاب غذا و انتقال از بیمارستان به بند دو الف  منتقل شده است.

محمد نوری زاد بیشتر از سه ماه است که از عفونت فک و دهان رنج می برد.

این عفونت به حدی بوده که دندانپزشکان اوین نیز آن را تایید و دستور به درمان فوری داده بودند.با گذشت زمان طولانی و اعتصاب غذای خشک وضعیت وی بسیار بدتر شده است.

سرانجام بعد از چندین ماه ؛ شنبه دندانپزشک متخصص او را معاینه و وضعیت او را بسیار وخیم اعلام کرد.دندانپزشک متخصص اعلام کرده است که وی نیاز به جراحی فک و صورت دارد و عفونت تمام فک و دهان و صورت وی را فراگرفته است.

خانواده ی محمد نوری زاد همچنان نگران حال وی هستند  و امیدوارند بیشتر از این زمان از دست نرود.

.

:

Share This Post

درباره محمد نوری زاد

با کمی فاصله از تهران، در روستای یوسف آباد صیرفی شهریار به دنیا آمدم. در تهران به تحصیل ادامه دادم. ابتدایی، دبیرستان، دانشگاه. انقلاب فرهنگی که دانشگاهها را به تعطیلی کشاند، ابتدا به آموزش و پرورش رفتم و سپس در سال 1359 به جهاد سازندگی پیوستم. آشنایی من با شهید آوینی از همین سال شروع شد. علاوه بر فعالیت های اصلی ام در جهاد وزارت نیرو، شدم مجری برنامه های تلویزیونی جهاد سازندگی. که به مناطق محروم کشور سفر می کردم و برنامه های تلویزیونی تهیه می کردم. طوری که شدم متخصص استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان. در تابستان سال 1361 تهران را رها کردم و با خانواده ی کوچکم کوچیدم به منطقه ی محروم بشاگرد. به کوهستانی درهم فشرده و داغ و بی آب و علف در آنسوی بندرعباس و میناب. سال 1364 به تهران بازآمدم. درحالی که مجری برنامه های روایت فتح بودم به مناطق جنگی می رفتم و از مناطق عملیاتی گزارش تهیه می کردم. بعد از جنگ به مستند سازی روی بردم. و بعد به داستانی و سینمایی. از میان مستندهای متنوع آن سالهای دور، مجموعه ی “روی خط مرز” و از سریالهای داستانی: پروانه ها می نویسند، چهل سرباز، و از فیلمهای سینمایی: انتظار، شاهزاده ی ایرانی، پرچم های قلعه ی کاوه را می شود نام برد. پانزده جلدی نیز کتاب نوشته ام. عمدتاً داستان و نقد و مقاله های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. حوادث خونین سال 88 بساط فکری مرا درهم کوفت. در آذرماه همان سال بخاطر سه نامه ی انتقادی به رهبر و یک نامه ی انتقادی به رییس قوه ی قضاییه زندانی شدم. یک سال و نیم بعد از زندان آزاد شدم. اکنون ممنوع الخروجم. و نانوشته: برکنار از فعالیت حرفه ای ام.

11 نظر

  1. آنها در زندان آنقدر به این انسان پاک فشار میاورند و آنقدر قهرمان مردم را شکنجه میدهند تا کشته شود و بعد میگویند که در اثر بیماری فوت کرده

    ما همه سبزیم چیزی تا بهار نمانده است

     
  2. سلام برّ جهادگر مخلص که دینش را به دنیا نفروخت

     
  3. دوستدار نوریزاد

    اللهم فک کل اسیر

     
  4. %از فیس بوک%, Katy, Shaybani

    :((((((((((((((((((((((((((((

     
  5. اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست ، رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی غمی
    برادر آن که میدانم و میدانی خود به پشت بام بردی ، خود پایین کن که دیگر کس را یارای آن نباشد

     
  6. کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست
    در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست

     
  7. فردا که گل زخم ها را، عشاق شاهد بگيرند
    واحسرتا نيست اي دل، زخمي گواه من و تو زخم هايت مبارکت باد برادرم

     
  8. واقعا تا كي مي خواي صبر كني خدا؟اين همه ظلم،اين همه دروغ،به خودت قسم ديگه خسته شديم

     
  9. ايشون قرار بود جنازه شان را سر اين و آن بكوبند حالا سفارش متخصص دندانپزشكي مي دهند؟
    احتمالا چند وقت ديگه هم براي عمل زيبايي اقدام مي كند.
    خجالت هم خوب چيزيه

     
  10. خدایا خودت ما رو نجات بده
    این قوم ظالمین که دیگه هیچ احساسی ندارند

     
  11. این عفونت به حدی بوده که دندانپزشکان اوین نیز آن را تایید و دستور به درمان فوری داده بودند.با گذشت زمان طولانی و اعتصاب غذای خشک وضعیت وی بسیار بدتر شده است…

     

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

72 queries in 0916 seconds.