یک: یادم است روزگاری در همین نظام مقدس، واژه ی وطن بشدت منفور و دور انداختنی می نمود. چرا که اسم وطن، فضا را برای اسلامِ حضرات تنگ می فرمود. بویژه در موسیقیِ کلامی. که وطن، تا سالها از کلام شاعران دور می افتاد. رازش آیا در همین تنگنایی نیست که هرکجا اسم ایران به میان آید، راه را بر کج خلقی های ولایی می گشاید؟ راستی چرا باید تراشه هایی از اسم ایران و وطن و تاریخ ایران و شاهنامه و فردوسی و ایران باستان و فرهنگ ایرانی و جشن های اساطیریِ ایرانی نیز بر تن و اندیشه و مرام حضرات اسلامی رعشه اندازد؟ و چرا باید همه ی نگاهها تنها به اسلام و به تاریخ اسلام و مفاهیم اسلامی – و البته از نوع شیعی اش – معطوف و متمایل باشد؟ این حسادت از کجا به جان روحانیان و آیت الله ها و بیت رهبری و شخص رهبر راه یافته؟ ایران مگر چه لقمه ای از دهان اسلام و اسلامیان ربوده است؟ بگویمتان چرا؟ تنها به این خاطر که: اسلامِ این حضرات، سخنی برای گفتن ندارد و بنایی ماندگار برای به رخ کشیدن.
دو: یکی دو سال پیش شخص رهبر در نقطه ی مقابل واژه ای چون توسعه، یک هیاهویی به اسم” الگوی اسلامی – ایرانیِ پیشرفت” بکار انداخت و جمعی از بینوایان دانشگاهی را به سخن پراکنی در همین وادی وا داشت. می پرسم این چه حساسیتی است که هرکجا اگر اسمی از ایران بکار آید، حتماً باید پیش از آن پرچمی از اسلام بر فرقش کوفته شود تا بدان معنا و مقبولیت بخشاید؟ یا مگر در علوم انسانی چه زلزله ای نهفته که همه را در سایه ی علوم اسلامی به قهقرا باید انداخت؟
سه: خیرخواهانه می گویم: روحانیان حتی در مقوله ی تبلیغ نیز که مثلاً رکن محوری و شأن اصلی و اساسیِ صنف شان است، کار نابلد اند. چرا که در عرصه ی تبلیغ، فزون گویی و فزون پراکنی و فزونخواهی، به ناکجای همان شأن محوری کله می کوبد. این افزون طلبی را به خشونتی سراسیمه، و تمامتخواهی مفرطی که در این سال ها از اسلام ولایی برآمده و جز تند خویی و مال مردمخواری و پاسخگو نبودن از آن بر نیامده، بیفزایید. آغشته کردن هر پدیده به اسلام و مفاهیم و متعلقات اسلامی، چیزی جز دلزدگی و حتی چیزی جز نفرت بجای نمی نهد. به این می ماند که یکی را که شیدای زیارت عاشوراست، وا بداری شب و روزش را با همان سر کند. یا یکی را که سخت به یک خوردنی شیفتگی دارد، وا بداری که هر صبح تا به شامش را از همان بخورد.
چهار: اگر ریشه های اخلاقی و تمایلِ ایمانیِ مردم در سالهای پیش از انقلاب، عمیق تر و شایسته تر و باور کردنی تر بود، تنها علتش در” اختیار” بود. که این اختیار، در سالهای پیش از انقلاب، بود و اکنون نیست. جوری که انباشتِ برنامه های صدا و سیما و محتوای کتاب ها و نشریات و در و دیوار شهر ها از شعائر شیعی و حضور فراوان ملایان در هرکجا، جز به روفتنِ همان تمایل پیشین نیانجامیده و جز در سطح به لایه گستری های اسلامی توفیق نیافته است.
پنج: معتقدم اگر “دشمن” تا کنون نتوانسته و یا اگر نتواند اسلام را در ایران به انزوا ببرد، حتماً همین فراوان گویی ملایان حکومتی، و سرک کشیدن های اسلامی شان به هرکجای درون و بیرونِ زندگیِ مردم، اسلام و تشیع را به انزوایی عمیق فرو خواهد فشرد. و این، شاید تقاص، و حق فرو کشته ی وطن و خاک و ایران باشد که به انتقامی سخت سر خواهد کوفت. راستی چرا ملایان حکومتی هر چه آسیب را از هر کجا فرا می خوانند و بجان وطن می اندازند؟ در سخنِ سه پاره ای که در زیر تقدیمتان می شود، من به تعلق نداشته ی حضرات ولایی بویژه شخص رهبر به وطن اشاره کرده ام. شاید شنیدید و به دلتان نشست.
اینستاگرام: mohammadnourizad
تلگرام: telegram.me/MohammadNoorizad
ایمیل جدید: mnoorizaad@gmail.com
تماس با ادمین تلگرام: mohammadnourizadd@
سایت: nurizad.info
محمد نوری زاد
دوازده خرداد نود و شش – تهران
——————-
تحلیل هفتگی:
در باره ی دو حادثه ی تروریستی در تهران
سخن روز:
من در این سخن به :
خمینی که بود؟
چرا محمد مهدوی فر زندانی است؟
پرداخته ام
شباهنگام روز سیزده خرداد رفتم کاشان و از کاشان به آران و بیدگل. به منزل محمد مهدوی فر که اکنون در کاشان زندانی است. صرفا بخاطر این که گفته است: من می فهمم. که البته این جرم بزرگی است برای آنانی که نمی خواهند مردم بفهمند.
موسیقی بشنویم؟
|
در حکومت/* اسلامی توی دفتر رئیس/* جمهور/* یکی حقوق میگیره برای شغل مشاور فرهنگی و امنیتی بودن. تازه اینو که دوباره آوردنش با کیلید شیکستش هی عر و تیز میکرد که من سرهنگی نیستم. آخه توی چه حکومتی یکی رو میزارن که مشاور فرهنگی و امنیتی باشه؟ حکومت شتر گاو پلنگ که شنیدن همینه که میبینین.
با سلام
جناب نوریزاد ، دیروز یه پست رو دیدم که نوشته بود چندسال قبل اتحادیه مهینی کردستان از طریق سایتش اسامی افرادی رو مبلغ افکار بنیادگرایانه و افراطی در روستاهای مناطق غربی کشور بودن رو منتشر کرده که اتفاقا اسم سریاسصادقی هم تو اون لیست بوده!
یه سوال اینجا پیش میاد اینکه چرا نهادهای امنیتی ایران حتی به خودش اجازه یکلحظه تردید و تحقیق درباره این لیست ندادن؟ که امروز و بعد از گذشت چندسال شاهد این عملیاتهای تروریستی باشیم؟
اینجا باید نهادهای امنیتی از جمله وزرات اطلاعات ، سپاه و… جوابگو باشن.
اتفاقا بعد از دیدن این افشاگری سایت اتحادیه میهنی و بیخیالی نهادهای امنیتی ایران در کشف و خنثیسازی حرکتهای ترورستی امثال سریاسصادقی یه نکته به ذهن هرکسی ممکنه خطور کنه که عدم توانایی شناسایی افراد قبل از عملیات تروریستی 18خرداد ممکنه دو دلیل متفاوت وجود داشته باشه
یک ، یا نهادهای امنیتی ایران باوجود اخطار اتحادیه مهینی ، اون رو فقط در حد شایعه تلقی کردن و کار خاصی در جهت تحقیق و راستیآزمایی این لیست انجام ندادن ! که در اینصورت گناه بسیار بزرگ و نابخشودنی مرتکب شدن و امروز باید جوابگوی اهمال و سهلانگاری خودشون باشن.
بنا به یک اصل ، حتی شخص دیوانه درصورت دادن اخطار و احساس خطر ، خودش رو از خطر دور میکنه و یا اقدامی انجام میده! پس چرا نهادهای امنیتی باوجود نشانههایی به این بزرگی ، اقدام خاصی انجام ندادن؟
دو . یا اینکه نهادهای امنیتی ایران از حرکت و رفتار این افراد آگاه بودن و بنا به دلایلی زمان دستگیری و انهدام شبکه رو به تعویق انداختن ، مثلا برای جمعآوری اطلاعات بیشتر و رسیدن به سرشاخهها ، که در یک زمان اون گروهگ تونستن با یک پُلتیک خاص خودشون رو گموگور کنن و از دید نهادهای امنیتی پنهان بشن و امروز عامل این عملیات وحشتناک تروریستی بشن.
که در این صورت هم باز چیزی از گناه سهلانگاری نهادهای امنیتی کم نمیشه و باید جوابگوی این تاخیر وحشتناک در دستگیری این افراد ، باشن.
اتفاقا در خبرها خوندم که نهادهای امنیتی و اطلاعاتی ایران تونستن ظرف یکی دو روز حدود 41 نفر از همدستان این گروهک رو شناسایی و دستگیر کنن که باتوجه به زمان زیاد کاراطلاعاتی قبل از دستگیری ، احتمالا اون چهارپنج نفر انتحار کننده هم در لیست دستگیری بودن ولی افسوس که قبل از حرکت خرابکارانه دستگیر نشدن و این جنایت رو رقم زدن و ما فقط میتونیم افسوس بخوریم…!!!!
رحیمی گرامی شق سومی نیز می توان متصور بود و استفاده یا سوءاستفاده سپاه و بسیج از این گروه برای مقابله با مردم و بوجود اوردن جو خفقان و وحشت!راستی این ترورها بنفع کیست؟
سلام اقای نوریزاد عزیز واقعا تو این اوضاع و احوال مملکت که همه چی در هم شده یه عده تو فضای مجازی سریع همرنگ جماعت میشن و همیشه خدا دنباله رو جریانه جاری میشن یبار از خودشون میپرسن چرا هر دفعه هر بار موضوعی پیش میاد هرکیو میبینی جزو اون جریان هست یا میشه ولی در نهایت متاسفانه در نهایت عذر میخوام مثل گوسپند ها میریم جایی که چوپان میخواد اخه همیشه حتی سوال هاییم که برامون پیش میاد همونیه که جریانه حاکم میخواد پس هنوز میتونم بگم این دموکراسی و ازادی همش برای ما ملت حرفه اخه هرکدوممون یه چیزی رو میخوایم اما در نهایت همه این خواسته ها رو میریزیم تو کاسه رییس جمهور منتصب یا نماینده مجلس رای بگیر در رو. بعد هم میشینیم نگاه میکنیم. تو این زمانه هیچ نهادی هیچ ارگانی سازمانی برای گفتمان هرورزه و یا هفتگی و ماهانه وجود نداره و جالبه ما مردم دیکتاتور مآب هم در باطن دنبالش نیستیم یه رای میدیم فک میکنیم همه چی پیشرفت کرده و خواهد کرد بخدا در دنیای دموکراسی و مدرن ما مثه شترسوار در مقابل ماشین سوار مسیر دموکراسی طی میکنیم وای به حالمون که به شترسواری قانع هستیم و پیاده رو مسخره میکنیم به جای اینکه دسته اونو بگیریمو سوارش کنیم.ما خودخواهیم خودپرست و در بزنگاه های زمانه کسانی رو که همراه و همسو ما نباشن از خودمان میرانیم و جدا میکنیم.بسیجی و سپاهی و سبز و بنفش چیه که پرچم گرفتن و از اکثریت ها حرف میزنن مگر جایی هم وجود داره که تایید مردمی بگیرن بابت کارهاشون.حیف و هزاران حیف یاد گفته زمان استعماری میافتم که تفرقه بیانداز و حکومت کن حال و روز این روزهای وطن عزیزمان.فقط امید میمونه که بگیم به امید روزهای بهتر شاید…
انتقاد از مردم ایران در یک روزنامه ایتالیایی
اين مقاله را روزنامهنگار ایتالیایى «اناکاندا» همزمان با سفر حسن روحانی به ایتالیا در روزنامه پرتیراژ، کوریه دلاسرا، منتشر کرد. انتقاد دوستانهای از مردم ایران
نیتن آناکاندا در مقالهای مینویسد:
ایرانیان نمونه بارز داشتن الگوهای ذهنی مخرب هستند.
آنها در درازای تاریخ ویژگی جالبی از خود نشان دادهاند.
زمانی که کشورشان در مسیر رشد و ثروت قرار میگیرد گویا نمیتوانند بپذیرند که این پیشرفت از آن آنهاست. به هر شکلی دست به تخریب ناخودآگاه آن میزنند.
تقریباً بسیاری از دودمانهای پادشاهی ایران به همین شکل ازمیانرفتهاند. ایرانیان یا خود شورش کردهاند و یا در برابر دشمن بیگانه به مبارزه جانانه دست نزدهاند. حتی پس از رشد اجتماعی و اطلاعاتی معاصر بازهم این ویژگی حفظشده است.
در سال ۱۹۷۹ ایرانیان در حالی شورش کردند که کشورشان در مسیر رشدی بسیار سریع از هر نظر قرار داشت.
رفاه جامعه ایرانی بسیار بالا رفته بود، رشد اقتصادی ایران رکورد جهانی را شکسته بود، رشد هنر و فرهنگ و ورزش ایران در مسابقات جهانی نمایان شده بود، ایران محلی برای گردهمایی توریستها شده بود و این کشور همیشه در صدر اخبار جهان بهعنوان یک کشور کهن اما متمدن بود. بهطوریکه رسانههای مهم جهان هرروز مصاحبههایی با مقامات ایرانی پخش میکردند.
متخصصین این کشور در سازمانهای جهانی دارای پستهای مهمی بودند و سازمانهایی نیز به دست ایران راهاندازی شده بود ازجمله گات (تجارت جهانی امروزی)، اوپک و یا سازمان حمایت از گردشگری که مقر همه این سازمانها قرار بود در ایران باشد که به دلیل انقلاب اتفاق نیفتاد.
طرحهای اقتصادی ایران آنچنان بود که اکنون پس از نزدیک چهل سال هنوز از آنها استفاده میشود. برای نمونه متروی تهران و یا برج مخابراتی میلاد تاور و خیلی از طرحهای دیگر برجایمانده از دوران پیش از ۱۹۷۹ میباشد.
استادیوم ورزشی صدهزارنفری که قرار بود میزبان المپیک ۱۹۸۴ باشد به دلیل تجملی دانستن این بازیها از سوی روحانیون، برای همیشه از برگزاری المپیک محروم شد.
تقریباً میتوان گفت رشد چشمگیر در همه زمینهها وجود داشت. درزمینهٔ سیاست نیز شاه ایران از سال ۱۹۷۷ فضای سیاسی ایران را با آزادی همراه کرد که به شورش مذهبیان انجامید.
آنچه از این اتفاقات برمیآید نشانگر خودکشی دستهجمعی ملتی است که نمیتواند رفاه خود را ببیند. ایرانیان در میان خودشان معتقدند که انگلستان میگوید برای تسلط بر اعراب آنها را سیر نگهدار و برای تسلط بر ایرانیان آنها را گرسنه.
اگر این درست باشد ایرانیان باید بدانند که حکومت فعلی هیچگاه برای آنان رفاهی فراهم نخواهد کرد. چراکه ادامه حاکمیتش به ادامه روند فعلی بستگی دارد
بررسی شرایط ایران در ۳۷ سال گذشته نیز نشان میدهد حکومت هیچ تلاشی برای افزایش سطح رفاه مردم نکرده است. ممکن است فرازهایی در این دوره وجود داشته باشد اما بهطورکلی هیچگاه مردم ایران از مشکلات اقتصادی رها نخواهند شد.
اما آنان هنوز امیدوارند با برداشتن تحریمهای اخیر کشورشان متحول شود.
چیزی که آنان درک نمیکنند این است که حاکمیت نمیخواهد مردمش روی رفاه و خوشبختی را ببینند.
خاتمی اگر ده درصد اوضاع را درست کرد احمدینژاد ۴۰ درصد خراب کرد.
این سیاست حکومتی ست که کشورش را هرروز به شرایط صدر اسلام نزدیکتر کند. فساد در ایران به حدی در حال فوران است که به نظر میرسد واقعاً هیچیک از مسئولان نمیخواهند جلوی آن را بگیرند. اگر در اروپای ما چنین اتفاقاتی میافتاد حکومت بهطور دستهجمعی استعفا میداد و بهگونهای گم میشد که اثری از هیچیک از آنها پیدا نباشد اما مردم ایران برای فسادهای مسئولان کشورشان جوک میسازند و میخندند.
به نظر میرسد مردم ایران پس از چهار دهه هنوز به روحانیون امید دارند.
با این اوصاف به نظر نمیرسد تا دو نسل آینده شرایط جامعه ایرانی بهویژه ازنظر اقتصادی تغییری کند. باید دید نسل کنونی برای آیندگان چه پاسخی در قبال انفعال خود خواهند داشت.
روزنامه دلاسرا.
بخشي از نامه ي حسام الدين مطهري به اقاي خامنه اي:
پنج سال پیش از این درست در شبی مشابه دیشب، در دیدار با دانشجویانِ گزینششده گفتید: «من استالین نیستم که بنشینم یک سری حرف بزنم بعد یک عدهای را بیاورم بنشینند آنها را تئوریزه کنند.» این جمله از میان جملاتِ شما در سایت رسمیتان حذف شد؛ گویی هرگز گفته نشده باشند. اما در خاطرِ من ماند. چون همان زمان از خودم پرسیدم: پس چه؟
برایم سؤال است مگر تا به امروز همین شیوه برقرار نبوده است؟ مثلاً دیدارِ شبِ گذشته با دانشجویان هدفی جز این داشته است که عدهای نکاتِ شما را تئوریزه و اجرا کنند؟ و آیا شده است با دایرهای وسیعتر از دانشجویان و جوانان گفتگو کنید؟ یا حرفِ کسانی که منتقد جدی شما هستند از نزدیک بشنوید و اصلاً وقتی از «کشور» و «ملت» حرف میزنید آنها را هم با همۀ تفاوتها قدر بدانید؟
شب پیش درحالیکه جامعۀ ایران -فارغ از هر نگرش سیاسی- از همدلی برای وطن حرف میزد شما خطاب به دانشجویان پیرو خود گفتید: «گاهی دستگاههای مرکزیِ فکر، فرهنگ و سیاست، دچار اختلال و تعطیلی میشوند که در این وضعیت، باید افسران جنگ نرم، با شناخت وظیفهی خود، به صورت آتش به اختیار، تصمیمگیری و اقدام کنند.»
دشمن کیست آقای خامنهای؟ مردم دشمناند؟ کسی که مثلِ شما فکر نمیکند دشمن است؟ آیا بار معنایی آنچه را گفتید درنظر داشتید؟ عواقبش را چطور؟ بار معنایی کلمۀ «آتش بهاختیار» را چطور؟ میدانید پیروانِ شما بعد از شنیدن این جملات چه رفتارهایی خواهند داشت؟
اندکی پس از سال ۱۳۸۸ در ملاقات با یکی از فعالان فرهنگی نزدیک به شخصِ شما، مبهوت شدم. او با اشاره به چوبلباسی دفتر کارش درحالیکه من از «همدلی ملی» حرف میزدم گفت: این را ببین، اگر اتفاقهای ۸۸ تکرار شود با همین هم شده میروم تا کتک بزنم.
کسی که این جمله را گفته نه یک دانشجو، که یکی از معتمدانِ شما در عرصۀ فرهنگ است. او یکی از کسانیست که شما معتقدید کار فرهنگی را نه دولت که آنها باید انجام بدهند. این موضوع را ۲ سال پیش و با طعنه و کنایه خطاب به وزیر وقت فرهنگ و ارشاد گفتید. حالا تصور کنید امثال او جملۀ دیشب را بهعنوان فرمانی جدید به جا بیاورند.
شبِ گذشته گفتید: «همۀ هستههای فکری و فرهنگی و علمی و جهادی هرکدام کار کنند، مستقل، آتش به اختیار باشند. البته قرارگاه مرکزی دستور میدهد اما چنانچه قرارگاه مرکزی اختلال دارد شما افسران جنگ نرم آنجا آتش به اختیارید.»
«قرارگاه مرکزی» کجاست؟ این تعبیر مبهم به هرکسی اجازه میدهد با تعبیرِ مبهمتر و خطرناکترِ «آتشبهاختیار» هر کاری دلش میخواهد بکند.
این جملات بذرِ کینه میکارند آقای خامنهای. این جملات بذر دشمنی داخلی، بذر اختلاف را آبیاری میکنند. این جملات بیاعتمادی و خصومت را دامن میزنند و انگار جنابعالی ابداً به کلماتی که بر زبان آوردید واقف نبودهاید یا آنکه میدانستید چه میگویید و عامدانه گفتهاید.
این جملات درست در شبی به زبان آورده شده که همه دم از همدلی ملی برابر دشمن میزدند. کسانی که حتی خردهاعتقادی به شما ندارند هم شبِ گذشته نیروهای امنیتی و نظامی کشورشان را ستایش کردند، با داغدیدگان همدردی کردند و برابر تفرقه ایستادند. چرا؟ چون از همین کشورند. اما گویا شما اصرار دارید آنها را نادیده بگیرید. متأسفانه بهتازگی نه تنها نادیدهشان میگیرید بلکه نیش و کنایه میزنید.
وقتی از ملت حرف میزنید انگار منتقدان شما وجود ندارند. وقتی دم از فرهنگ میزنید انگار فقط و فقط آنچه خودتان میپسندید درست است و بقیه هر چه هست باید منزوی و نابود شود.
اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِِ الرَّحِيمِ
ملت شریف ایران،
خانواده های محترم قربانیان ومصدومان اخیر
کشتار سبعانه وشنیع 17 خرداد شهر تهران توسط عده ای افراد اجیر بسیار نفرت انگیز بود.
باابراز ناراحتی از خشونت وترور واین جنایت نابخردانه اذعان میدارد.این اقدام مذبوحانه بسی تاسف باراست. واما بیم ازآن می رود معاندینی تخریب گر آموزهای دین اسلام را باعث وبانی این کشتار بی رحمانه وغیرقابل توجیه بدانند واین عمل مجرمانه رادلیل اثبات مخدوش کردن چهره مسلمانان قلمداد ومدتهایی این رخدادرا بعنوان خوراک تبلیغاتی واستفاده ابزاری برای اسلام هراسی ودین گریزی دستآویز قراردهند. درحالیکه اسلام دین رحمت ومهربانی
ورافت است. درکتاب وسنت نصی که پیروان این مکتب رابه کشتارو خون ریزی تشویق وترغیب نماید وجود ندارد. بلکه میفرماید که هرکسی یا گروهی یا حاکمیتی خون شخصی رابه غیر حق بریزد.مانند این است که تمام انسانها راکشته است، اسلام برای جان انسان اهمیت قائل است وشریعت اسلام حفظ جان رایکی ازضروریات حیات انسان بر می شمارد.
خدای مهربان خطاب به حضرت محمد (ص) میفرماید ماشمارانفرستادیم جز اینکه رحمت باشید، برای عالمیان نه تنها انسان که خیلی ارزشمنداست، بلکه برای تمام مخلوقات مظهر رحمت ومهربانی باشید. خوشبختانه این فرمان الهی در زندگانی پیامبر (ص) وشاگردانش ( خلفای راشدین ) تحقق یافت. درحیات آنان بشریت از نعمت امنیت که یکی ازمهمترین مقاصد دین اسلام است، برخوردار شد. مسلمان تنها به خاطر حفظ جان ومال و ناموسش حق دفاع واستفاده ازادوات جنگی متعارف دارد. واگر تاکنون درلابلای اوراق تاریخ جنگ وجنگ طلبی پیامبر ویارانش را یادآورنموده اند.
بدانید که این تاریخ نویسان بوده اند که باسیاه نمایی چهره این دین صلح طلب وآشتی خواه را مخدوش کرده اند.وحتی درکتب سیره باکمال تاسف جنگ نامه ای رابه ساحت آن اشرف مخلوقات وگروه اول ازشاگردانش نسبت داده اند. به همین خاطر اگر فتنه ها ونقشه های شوم دشمنان(یهود ونصارا ومشرکین) با ترور خلیفه عدالت گستر اسلام حضرت عمر (رض) درمحراب عبادت شکل گرفت، مکروفریبی جزبه چالش کشیدن امنیت ایجادشده وگسترش آن به سایر نقاط دنیا بیش نبود.ضرورت دارد سیره پیامبر رحمت را درکتاب ودرکلام خدا تحقیق کنیم تابدون شائبه ذهنی دریابیم که پیامبر( ص) اسلام به یقین برای همه وهمیشه مهرگستربوده وهستند.لذا اگر بعدازایشان واصحاب وتابعین، مذاهب وقرائت های متفاوتی شکل گرفته ناشی ازغنی بودن فرهنگ دین اسلام است. در صورتی که ادعا نمی شود هرقرائتی عین اسلام حقیقی درک وفهم شده باشد. بااین حال متاسفانه دراین دنیای معاصر قرائت هایی ازدین بستری جنگ طلبانه وخشونت زایی برای پیروانشان ایحاد کرده اند. وبااین ایده اسلام را برای پیشبرد اهدافشان بهانه کرده اند. وجوانان مخلصی رابااین احساسات به دام می اندازند.ودرورای این آموزه های غلط حکام کاسب کار وعوام فریب بلاخص مدعیان دروغین حقوق بشر غربی با سرمایه مالی مزدورانشان در منطقه این گروهای مدعی اسلام خواهی را با انواع سلاح های مخرب تجهیز واین ملت مظلوم، مکلوم راباسرمایه جانی ومالی خود علیه منافع یکدیگر تحریک وسامان دهی میکنند. وازجوان مسلمان متعهد تابویی از دشمن انسان وبشریت می سازند. بااین حال کشت وکشتار انسان باهردین ونژاد وملیتی نافی ارزش های دینی وانسانی واخلاقی می باشد. واین عملیات تروریستی تهران راعملی کور کورانه وبی هدف تلقی کرده وضمن محکوم کردن این این عمل تروریستی همگان رابه آموزه های درست اندیشی پیامبر رحمت وپیش گرفتن قرائت دین وسط واعتدال گرا فرامی خوانم. .وهمچون فردی داغ دیده ابراز همدردی وخودرا شریک غم و تالم این خانوادهای داغدیده میدانم و امیدوارم ملت ایران به عموم واین خانوادهای محترم به خصوص این اقدام خرابکارانه رابه حساب مذهب وقومی خاص تلقی نفرمایند.ماهمه ایرانی هستیم وبا فرهنگ تعامل وتساهل،این گونه حوادث کمترین خللی در روابط مسالمت آمیز ما ایجاد نخواهد کرد.
منصور سبحانی-پاوه- دوریسان 96/3/18
منصور هموطن گرامی! اسلام همین است که داعش و خمینی می گویند.قران خود گواهی بران است.هموطن کرد گرامی بجای اسلام به حقوق انسانی روی بیاور و به انسان بخاطر انسان بودنش احترام بگذار نه بخاطر مسلمان بودنش.من به شما تنها بخاطر انسان بودنت احترام می گذارم و حاضرم همگام با تو برای رسیدن به حقوقت مبارزه کنم.اگر مسلمانی یا هر دین و اعتقاد دیگری داری بگذار مبنا را حقوق بشر قرار دهیم و بخاطر ان و برای رسیدن به ان با هم مبارزه کنیم.
حکم آتش باختیار مرا یاد این بیت مولوی میاندازد
حكم چون در دست گمراهى فتاد
جاه پنداريد در چاهى فتاد
راه نميداند قلاووزى كند
جان زشت او جهان سوزى كند
از دید اکثر ایرانی ها انچه که در تهران روی داد کشته شدن تعدادی ایرانی توسط چند ایرانی دیگر بود و همه کشته شدگان هموطنان ایرانی بودند..
چنین حادثه ای مرا به یاد تظاهرات و اعتراضات خرداد 88 می اندازد ان روزها بنده در تهران بودم و محل کارهم خیابان توحید بود در میان سیل جمعیت مادری هراسان دست دو دخترش را گرفته بود و انها دنبال خود می کشید که از دست نیروهای لباس شخصی و بسیجی ها نجات دهد و بخاطر نزدیک شدن نیروها بسیجی و نماندن نای فرار از من التماس می کرد که اجازه دهم که وارد غرفه کاری من شوند من نیز می ترسیدم که اگر انها را اینجا پیدا کنند دیگر اب خوش از گلوی پایین نمی رود .. انهم کردی مانند من …
اما چهره پریده و اشک های مادر جای برای تامل نگذاشت و من به انها اجازه دادم که وارد غرفه شوند و سپس از پنچره بیرون را نگاه می کردم در ان هنگام یکی از جوانی که سنگ پرتاب می کرد و شعار می داد به من نگاهی کرد و گفت خوشا بحالت چقدر بی خیالی …
من هم گفتم : زمانی این سربازان گمنام امام زمان ما کردها را اعدام و تیرباران می کردند شما تهرانی ها بی خیال بودید و سکوت کردید و نگفتید چرا هموطنان کورد ما را می کشید حال نتیجه این سکوت تان این شد که نوبت شما هم برسد … حالا فرار کن تا نگرفتنت …
امروز انانی که کشته شدن این تعداد ایرانی را ترقه بازی می دانند و دستور ” اتش به اختیار ” را برای ملت خود صادر می کنند و قاسم سلیمانی ها را برای کشتن کودکان سوری روانه می کنند و فرودگاه همدان و سرمایه ایرانی را در اختیار روسیه قرار می دهند که سلاح های شان را بر سر مردم سوریه ازمایش کنند باید خود را مسئول رخدادهاي تهران و خون های ریخته شده بدانند و ملت ايران نیز بايد بداند انچه كه براي چند ساعت در تهران روي داد با فتنه گری و دخالتهای اقایان در سوریه و عراق سالهاست که مردمان ان دیار شب و روز را با ان سپری می کنند و سالهاست در حالی سر به بالین می گذارند که امیدی برای بیدارشدن دوباره ندارند …
ایا انتظار نداریم که اتش فتنه ای که خود بر افروخته ایم دامان ما را نیز بسوزاند…
با سلام . این دستور رهبری جهت ” آتش به اختیار ” مرا یاد داستان پادشاهی میاندازد که کمی مشنگ بوده و تابستان ها را به نخجیر و ییلاق می رفته تا هم استراحتی کرده و هم آب و هوایی خنک خورده باشد و در همین ایام افرادی در اطراف پادشاه حضور مستمر داشته و پادشاه را با موارد گوناگون و متنوع سرگرم کرده و روزگار میگذراندند . مثلاً کسی در حضور تمامی خدمه و حَشَم و قشون شاه برای پادشاه دلقک بازی درآورده و یا کسی خاطره ای تعریف می کرده و یا شاعری در وصف شاه شعری را ( به قول امروزی ها با خالی بندی ) می سروده و …پادشاه هم وقتی از این افعال و کردار این افراد اطراف خود ” ذوق زده ” شده و حظی وافر برده و مسرور می گشته ، وعده ی ” خلعت و انعامی ” به ارزش زیاد به این دلقک ها و شاعرها هنگام بازگشت از نخجیر و ییلاق به موطن و کاخ خود میداده است . جالب آنکه وقتی افراد پس از مراجعت به موطن از پادشاه طلب ” خلعت و انعام ” خود میکردند ، پادشاه از دادنِ وعده خود طفره رفته و به این افراد میگفته است که شما در نخجیر و ییلاق برای سرگرمی من خاطره های خوب و کارهای دلقکی و شاعری کردید که مرا حسابی ” به وجد ” آوردید و من هم در حضور خدم و حشم خود به شما وعده ای دادم که شما را به وجد آورم و خوشحال کنم ! ! در این قیاس آن پادشاه و رهبری نظام ، وقتی افرادی به دور رهبری جمع می شوند و شعار ” هم رهبری هم مرجعی ” و شعار ” صل علی محمد ، بوی خمینی آمد ” و یا شعار ” حزب فقط حزب علی ، رهبر فقط سید علی ” سر میدهند ، رهبری هم ” به وجد ” آمده و به این افراد انعام و خلعتی داده و این افراد کم سن و سالی را که ” حِر ” را از ” بِر ” تشخیص نمیدهند را ” افسران جنگ نرم ” خوانده و به اینان دستورِ ” آتش به اختیار ” هم میدهند تا اینان هم در تلافی از شعار داده شده خود ، خوشحال شده و به وجد آمده باشند .
حاج عباس بالا رونده از تیفال و گروگانگیر درباره فرمان آتش: همه سر و صداها بیخودی است” و دستگاه قضایی ایران با کسانی که “کار غیرقانونی بکنند، برخورد میکند.
مش قاسم: از نسل منقلاب در تاریخ این مرز و بوم نادانتر نداشتیم. اینکه دستگاه غذائیه( همان جایی که در حکومتهای درست و حسابی بهش میگن دستگاه قضایه، ولکن در حکومتک اسلامی از آنجا که این دستگاه منبع بخور بخور یه مشت آخوند دزد شده اسمش رو عوض کردیم به قوه غذائیه) با کسانی که کار غیرقانونی بکنند، برخورد میکند رو برو از همپالکی گروگانگیرت حاج سعید بپرس. وقت نداشتی زنگ بزن به امیر انتظام (همونکه زدی توی گوشش) بپرس. یه نگاه هم به لیست بیگناهانی که این دستگاه انداخته توی زندان بکن. یه عده هنوز خیال میکنن از این امامزاده معجزه در میاد.
حاج عبدالمحمد زاهدی استاندار/* کردستان: داعش هیچ ارتباطى به هیچ قوم و مذهبى و حتى هیچ ارتباطى با اسلام ندارد و در هیچ جای اسلام نداریم كه هر كس با من هم عقیده نیست، باید از بین برود.»
مش قاسم: اگه اینطوره واسه چی این دومی فرمان آتش به اختیار صادر میکنه؟ شاید در یه گوشه دیگه کره زمین یه جائی به اسم کردستان وجود داره و این حاجی استاندار/* اونجاست که کارهای اسلامی-داعش-وطنی رو ندیده و و ۳۸ ساله نشنفته هر كس با من هم عقیده نیست، باید از بین بره.
“چرا آتش به اختیار”؟، علی کشتگر
چرا فرمان به هرج و مرج؟
برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ولی فقیه دو هفته پس از انتخابات علنا نیروهای تحت امر خود را علیه رئیس جمهور تحریک می کند و دست آنان را در اقدامات خودسرانه باز می گذارد.
– ولایت فقیه بیش از پیش به مانع اصلی توسعه اقتصادی، حل مشکل بیکاری، مبارزه با فساد و تبعیض، آشتی ملی و هرگونه تحول و اصلاح سیاسی وساختاری جامعه ایران تبدیل شده است.
– این نهاد بیش از هر زمان به کانون بازسازی فساد سیاسی و اقتصادی و ابزار سرکوب جنبش دموکراسی خواهانه ایرانیان تبدیل شده است.
– گزاره های بالا واقعیاتی بیان می کنند که نه فقط اکثریت عظیم مردم بلکه اکثریت مدیران و مسئوولان و کار به دستان نظام جمهوری اسلامی نیز آن را می دانند.
– کار به جایی رسیده که بسیاری از ارادتمندان و سرسپردگان سرشناس این نهاد نیز با آن درافتاده اند. برای نمونه خواننده را به سخنان صریح احمدی نژاد که خامنه ای را فرعون و شاه کوچولویی می داند که مردم قبولش ندارند، مراجعه می دهم. و یادآوری می کنم که احمدی نژاد نماینده بخش مهمی از کارکنان بدنه جمهوری اسلامی و پایگاه مردمی آن است.
– اگر امروز یک رفراندوم بر سر بودونبود نهاد ولایت فقیه در ایران برگزار شود به جرات می توان گفت که بیش از 90 درصد مردم ایران رای به انحلال این کانون فساد و تباهی می دهند.
– شخص خامنه ای و نزدیکان او هم نبض افکار عمومی را در دست دارند و می دانند در جامعه چه خبر است.
– اما انزوای روز افزون و انباشت بی سابقه نفرت عمومی نسبت به نهاد ولایت فقیه و ارگانهای تحت امر آن نه فقط موجب تعدیل مواضع و عقب نشینی خامنه ای و حلقه اطرافیان وی نشده بلکه آنان را بیش از پیش به دشمنی با خواسته های عمومی کشانده است.
– از روز انتخابات 29 اردیبهشت تا به امروز خامنه ای و مهره های مورد اعتماد او، به حرکات و سخنانی متوسل شده اند که تاکنون در جمهوری اسلامی بی سابقه بوده است:
1- برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی خامنه ای به رئیس جمهور تبریک پیروزی انتخابات نگفت. 2 – برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی برخی از امامان جمعه رای کاندیدای مورد حمایت خامنه ای را “حلال” و “مومنانه” خواندند و بطور ضمنی رای طرف مقابل را حرام قلمداد کردند. یعنی میان چهل میلیون رای دهنده دیوار حلال و حرام کشیدند.
3- برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی رئیس انتصابی و سرکوبگر قوه قضائیه خطاب به رئیس جمهوری که با رای اکثریت قاطع رای دهندگان به پیروزی رسیده صریحا می گوید: “تو چه کاره ای…”
4- برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ولی فقیه دو هفته پس از انتخابات علنا نیروهای تحت امر خود را علیه رئیس جمهور تحریک می کند و دست آنان را در اقدامات خودسرانه باز می گذارد. اگر در گذشته پروژه قتل های زنجیره ای به دور از انظار عمومی کلید می خورد، این بار خامنه ای با فرمان “آتش به اختیار” به نیروهای تحت امر خود فرمان داده است که علیه رئیس جمهور منتخب و حامیان او به هر کاری که صلاح می دانند اقدام کنند.
گویی خامنه ای در پایان دوران زمام داریش چنان از رشد شعور جامعه و انزوای اسلام سیاسی ولایت مدار به تنگ آمده و نومید شده که کنترل خود را از دست داده است.
این که شخص اول نظام جمهوری اسلامی با ادبیات نظامی به نیروهای تحت فرمان خود فرمان دهد که از این پس هر کس آزاد است به صلاح دید خود و بطور خودسرانه به هر اقدامی علیه دولت روحانی متوسل شود، دستور به آشوب و هرج و مرج عمومی است که هیچ زمامدار عاقلی که خود را در موضع قدرت احساس کند، به آن رضایت نمی دهد.
در برابر این حرکات آشوبگرانه خامنه ای شایسته است که همه آنانی که به روحانی رای داده اند و همه مخالفانی که در انتخابات شرکت نکرده اند خود را برای مقاومت و خنثی کردن این تلاشهای نومیدانه و به شدت خطرناک آماده کنند. رای دادن به روحانی در انتخابات 29 اردیبهشت حرکت معنی دار وهوشیارانه ای بود که پافشاری بر مطالبات و حمایت از دولت منتخب شرط تحقق آن است.
فرمان “آتش به اختیار” خامنه ای برای مرعوب کردن مردم و پشیمان کردن آنان به پیگیری مطالبات خویش است. تردید نمی توان کرد که این فرمان از سر نومیدی و استیصال صادر شده است. در زمانهای گذشته فرماندهان مستاصل و شکست خورده، در هنگام عقب نشینی و یا فرار در مقابل لشکر پیروز وقتی احساس می کرده اند که شیرازه امور از دست آنان خارج شده به سربازان خود فرمان “آتش به اختیار” می داده اند.
از این پس هر اتفاق ناگواری که در ایران رخ دهد از اسیدپاشی و ترور مردم گرفته تا انفجار و بمب گذاری و هر اقدام خرابکارانه دیگری به این فرمان آشوبگرانه خامنه ای ربط پیدا می کند.
خامنه ای در صورتی از این فرمان خود نتیجه خواهد گرفت که مردم بترسند و روحانی نیز در برابر وی بطور مطلق عقب نشینی کند. در غیر این صورت او و جناح افراطی بازنده این فرمان آشوب طلبانه اند.
ایران در کانون بحرانی ترین منطقه جهان قرار دارد و روزهای بسیار حساسی را سپری می کند. در این شرایط تحریک مردم به هرج و مرج و آشوب آنهم از جانب شخص اول نظام حاکم بجز دشمنی و لجاجت با آرزوها و خواسته های مردم چه معنای دیگری می تواند داشته باشد؟
جناب نوریزاد، از من هیچوقت عکس و مکس کلمات سخیف به شما فرستاده نشده و نخواهد شد، هرکی میفرسته من نیستم، از اسم من داره استفاده بیجا میکنه. ارادتمند، مش قاسم.
حصار نیوز: بیانیه هشدار جمعی از زندانیان سیاسی در زندانهای سراسر ایران خطاب به سازمان عفو بین الملل در رابطه با تهدید اعدام زندانیان اهل سنت
به گزارش حصار، کانون حمایت از فعالان سیاسی و عقیدتی: زندانیان سیاسی و عقیدتی طی بیانه ای جمعی خطاب به عفو بین الملل و دیگر سازمانهای حقوق بشر در رابطه با شرایط خطیر فعلی در ایران و تهدید اعدام زندانیان سیاسی و عقیدتی اهل سنت هشدار دادند.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر می باشد.
هشدار به سازمان عفو بین الملل
به دنبال اقدامات تروریستی که در مجلس و مصلای خمینی به وجود آمده گویی که مائده ای آسمانی برای حاکمان جور و جنایت در ایران رسیده که همه چیز و همه کس را به آن نسبت دهند و محملی باشد برای مشروع جلوه دادن همه اقدامات جنایتکارانه خود در گذشته، حال و آینده ای نزدیک.
تلویزیون دولتی مستمرا حوادث اخیر را بهانه ای میکند برای توجیه همه کشتارهای قدیم و جدید…
اینکه این اقدامات که منجر به کشته و مجروح شدن تعدادی بیگناه میشود طراحی شده و برنامه ریزی شده توسط خودشان باشد تا فضای پرسشگری امروز جامعه ایران را نسبت به کشتارهای دهه 60 را توجیه و رفع و رجوع کنند و یا این اقدامات اخیر واقعا توسط “متحد خودشان” داعش علیه خودشان صورت گرفته باشد تفاوتی در نتیجه امروز آنچه این روزها تلویزیون، رادیو و روزنامه ها تلاش به “بازسازی” آن دارند نمیکند.
از واکنشها و برنامه های مستمر تلویزیون و رادیوهای دولتی این خطر احساس میشود که اولا: حکومت قصد دارد که این وقایع را محملی سازد برای توجیه جنایات خود در دهه 60 و کشتارهای 67.
ثانیا: هرگونه آزادی خواهی و حق طلبی، آزادی خواهان و غارت شدگانی که مطالبات صنفی_اجتماعی خود را دارند به بهانه چنین اقدامات تروریستی سرکوب و خفه کند.
ثالثا: همه پرسشگری های امروز جامعه و جوانان ایران را تحت شعاع فضای امنیتی خود ساخته کرده و از پاسخگویی سرباز زنند.
رابعا: تعداد اعدامها را افزایش میدهند و با یک دروغ بزرگ که ظاهرا “داعش” (متحد خودشان در سوریه و عراق) هم مسئولیت ان را رسما به عهده گرفته دست به کشتار تعدادی دیگر از برادران اهل سنت بزنند…
لذا ما زندانیان سیاسی زندان اوین، گوهردشت، فشافویه(تهران بزرگ)، زاهدان و اهواز پیشاپیش نسبت به خطری که متوجه این زندانیان و اعدام آنها به بهانه های واهی است به عفو بین الملل، شورای حقوق بشر و همه نهادهای حقوق بشری هشدار میدهیم، چرا که این زندانیان سالها پیش و به اتهامات واهی دیگری دستگیر شده اند از جمله : سید جمال موسوی (بازداشت سال 1388) برزان نصرالله زاده (بازداشت سال 1389) عبدالرحمان سنگانی تایبادی (بازداشت سال 1388) حسن بیات علی ساعدی خالد عبیداوی
زندانیان سیاسی در زندانهای اوین، گوهردشت، فشافویه تهران بزرگ، زاهدان و اهواز
رونوشت به: دبیر کل سازمان ملل متحد
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد
عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه
سریاس صادقی عامل معرفی شده حمله تروریستی در مجلس تکرار مهدی نحوی عامل معرفی شده بمب گذاری حرم امام رضا / میترا باستانی
خرداد ۱۹, ۱۳۹۶ 224 Views تکرار مهدی نحوی عامل معرفی شده بمب گذاری حرم امام رضا, سریاس صادقی عامل معرفی شده تروریستی در مجلس, میترا باستانی
گزارشی در سال ۲۰۱۴ منتشر شده است که بی شباهت به ماجرای مهدی نحوی نیست همان کسی که در تابستان سال ۱۳۷۳چند روزی بود از زندان قم آزاد شده بود اما بعدا او را تحت عنوان عضو مجاهدین خلق به رگبار بستند و به او اتهام زدند که بمب گذاری حرم امام رضا علیه السلام کار او بوده اما چند سال بعد معلوم شد که او فقط قربانی این ماجرا بوده و هرگز در بمب گذاری حرم نقشی نداشته است.مهدی نحوی تحت فشار و شکنجه برای اعتراف به انفجار حرم امام رضا قرار گرفته بود بدیهی است فردی که روح او از ماجرا بیاطلاع بوده به آسانی تن به چنین اعترافی نمیدهد، به ویژه اگر عرق مذهبی داشته باشد و از طرف دیگر میداند با چنین اعترافی حکم مرگ خویش را امضا خواهد کرد. سرانجام پس از ناامید شدن از کسب اعتراف باید سناریو را به گونهای دیگر اجرا کرد.مهدی نحوی با اتومبیل افراد سعید امامی به تهرانپارس در یکی از شلوغترین نقاط که ایستگاه مسافران نیز هست، آورده میشود تا عده زیادی از مردم تهران شاهد باشند. به او یک قبضه کلت کمری خالی از فشنگ داده و چنین فریب داده میشود که میخواهند او را فراری دهند. مهدی نحوی، جوان بیتجربهای که گمان میکند فرشته نجات به سراغ او آمده است با خیالی خام از اتومبیل بیرون فرستاده میشود. او چونان محکومی گریزپا به سوی سرنوشتی نامعلوم –به امید رهایی و بیخبر از سناریوی طراحی شده- شتابان میدود.
چند لحظه بعد ماموران از اتومبیل بیرون آمده و فرمان ایست میدهند. نحوی همچنان شتابان میدود، اما گلولهها امان نمیدهند و او نقش بر زمین میشود و در حالیکه عده زیادی از مردم شاهد بودند که او در حال فرار و ماموران در حال تعقیب بودند و به او ایست دادند اما فرد فراری که اسلحهای هم نزد خود داشت تسلیم نشد و هدف قرار گرفت. شب همان روز در اخبار سراسری صدا و سیما گفته شد که عده زیادی از مردم شاهد این درگیری بودهاند. ماجرا به اندازهای طبیعی بود که هیچکس به ساختگی بودن سناریوی نحوی تردید نمیکند.»
حال هم طبق گزارش های رسیده سریاس صادقی هم ماجرایی همانند مهدی نحوی دارد ، بر اساس مشاهدات مردم پاوه سریاس صادقی که جزو کشته شده گان اتفاق اخیر در تهران است سال قبل توسط اطلاعات منطقه دستگیر می شود و سه ماه در اطلاعات آموزش می بیند وبعد با وثیقه نقدی ۲۰۰ ملیون تومانی آزاد می شود.
نظر اهل محل که او ویارانش را می شناسند این است که، این افراد توسط وزارت اطلاعات وسپاه آموزش دیده اند تا این بازی ها را به عنوان مانور اجرا کنند.یکی از همکاران او گفته است که به آن ها گفته بودند این پروژه یک مانور است و شما نقش تروریست ها را بازی می کنید و پول خوبی هم به آن ها داده بودند.سریاس به یکی دیگر از دوستان خود هم پیشنهاد حضور در این مانور را داده بود تا پول خوبی گیرش بیاید اما جوان نامبرده قبول نکرده بود.
این افراد بی خبر از همه جا فکر می کردند که در یک مانور شرکت می کنند و طراحی انفجار آن ها تحت عنوان انتحاری به گونه ای بوده که حتی آنها را با ریموت کنترل از راه دورمنفجر کرده اند.آن قدر هم نقشه ای که حکومت برای در دام انداختن این افراد طراحی کرده بود نا باورانه بوده که در اتاق های طبقه چهارم قبل از کشته شدن با یکدیگر و با نمایندگان مجلس و محافظان فارسی صحبت می کنند که در یکی از گزارش ها فارسی صحبت کردن آن ها از داخل اتاق در همان طبقه چهارم مجلس منعکس شده است.همین موضوع ماموران کشتار را هم دچار گیجی و سر در گمی کرده بود چون آن ها به دنبال داعش عرب زبان می گشتند و در ابتدا حمله به آن اتاق را انجام نداده و برای کسب تکلیف از مافوق خود و بالا دستی ها پرسش می کنند.به هر حال این افراد بیچاره که در این حادثه کشته شده اند، قربانی شستشوی مغزی و توطئه نهاد های امنیتی حکومت شده اند زیرا که نمایندگان در زمان این مانور در صحن مجلس عکس سلفی شاد می گیرند ، جلسه را ادامه می دهند. رهبری هم آن را فقط ترقه بازی می داند و از سطح کشتار و انفجارها راضی نیست و اصلا احساس نگرانی در هیچ کس قابل مشاهده نیست حتی یک نماینده مجلس هم وسط ماجرا با ماموران جلوی درب ورودی مجلس عکس سلفی می گیرد ، همه این سناریو در حد بسیار مسخره ای حکایت از همان مقصودی است که رهبری دنبال دستیابی به آن بود تا به هواداران خود دستور شلیک و آتش به اختیار بدهد.
از سایت نگام نیوز، والله اعلم.
سلام ای یاور مظلومان
مردم ایران هوشیار و آگاه باشید و بدانید کرد ایرانی نمی کشد کسانی میکشند که ایران وطنشان نیست ولی به وطن حکومت میرانند
فوری ، فوری
داعش با صدورِ بیانیهای، ضمنِ بر عهده گرفتنِ حمله به مجلس و مرقدِ امام، مسئولیتِ کشتارهای سینما رکس آبادان ، بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی که هفتادو دو نفر به هلاکت رسیدند ، بمب گذاری دفتر نخست وزیری که به هلاکت رجائی و باهنر انجامید و مسئولیت کشتارهای دههِ شصت، قتلهای زنجیرهای، قضیهی کوی دانشگاه، ترورِ دانشمندانِ هستهای،مرگ هاشمی رفسنجانی ،آتش سوزی ساختمان پلاسکو و جنایاتِ بعد از انتخاباتِ ۸۸ را بر عهده گرفت.
در حقیقت جناب رهگذر و ناشناس آنقدر بی ارزشید که نمی خواستم بهتون جواب بدم ولی دیدم بسیار پروئی کرده اید و به خوتون زیاد بد و بیراه گفته اید.فقط بگم که آنچه فحش و بد و بیراه گفته اید و از این ببعد هم بگوئید حواله خودتون من به افرادی مثل شماها جواب نمی دهم چون چنین نوشته هائی را عین واق واق سگ می دانم !بسیج و سپاه چه کارهائی که نمی کنند!نمونه اش فرستادن شما به همین سایت!حالا جناب رهگذر خودتو جر بده و از مبارزه و نمی دونم آبدیده شدن و اله و بله حرف بزن.باور کن دم خروس سپاه و بسیج توی کل نوشته هات پیداست!از مبارزات ایشان هیچ کاری برای ///خمینی نکرده! کم لطفی کردی جناب سایبری!
پسر جون این رو بدون، کنایه زدن در برابر ما ضعیفترین سلاحه! هم فکر بودن ایدئولوژیک تو با ما نیز دلیل بر ملاحظات نمی شه! اولین چیزی که در این راه باید یاد بگیری اینه که خط مقدم هدفه نه خونواده و نه تو و نوری زاد بسیجی که نه خونواده هستین و نه هیچکس! دست از زندگی مرفهی که داری بردار و بیرون بیا ببین چه خبره! فکر می کنی رژیم آخوندی که تو دست به دامن یکی مثل نوری زاد از سر دلخوش کنک شدی که برات انقلاب کنه همه چیز رو اطلاع رسانی می کنه؟!؟!؟ دخترونه فکر کردن تو باعث می شه بجایی نرسی جوری که فکر می کنم تو ی این نوشته هات زنت یا مادرت هست که بهت خط میده که اگه اینطوره به اونها بگو ادامه دادنش باعث نمی شه شوهر یا پسر ترسوشون چادرش رو از سرش برداره و به بیرون بیاد! نهایتش اینه که همین جوری مثل خیلی ها باد تو کله اش می افته و بعد کله پا می شه و می دونی تو رژیم آخوندی هم قانون درست درمونی نیست که به دادت برسه!
———
درشت گویی، جوری که طرف چزانده شود، نه آن است که سخن را به انتها برساند. بل آغازی می شود بر درشت گویی ها و چزاندن های بعدی.
سپاس که پسندیده تر می نویسید اگر.
سپاس
چرا اینجا جوابت رو نوشتی ندیدمش! خب دیوونه ای دیگه! دلیلش رو باز بگم!؟!؟ همتون اینجا یجورایی دیوونه می زنین! البته اگه به نوری زاد هم بگن اوضاع چه جوریه مثل اون پاسداره که اسمش یادم نیست می گه در صلح و صفا داریم با هم زندگی می کنیم! این حرفا دیگه کلیشه ای شده اصل مطلب رو بچسب! در ضمن جر دادن واژه منحصر بفردیه که پاسدارا و بسیجی ها زیاد ازش استفاده می کنن و تو هم که ازش استفاده کردی!
مزدک کجایی بابا؟!؟!؟ رهگذر من فکر نمی کنم این حتی هم ایدئولوژیک باشه یه جورایی درست تاب داره ولی تو حکومتی ها هم مگه غیر تاب دار داریم؟! راستی کوروس هم کشف کردم خودتی مزدک بابا!
در شهر هرت
” خدا خواسته” یعنی چه؟
مرگ و مرده پرستی نتیجه اش ااین می شود که این اوضاع را به گردن خدا و شیطان واجنه بیندازند و از مسولیت شانه خالی کنند!
انسان وظیفه اش زیستن و حفظ و نگاهداری هستی است .
گول زدن خود تا کی و چند؟؟
این کشتارهارا فاسدان واحمقان و در راس نظام فاسد عهده دارند؟
هرعملی که غیر طبیعی و ضد هستی است باید سرچشمه اش را چون بیماری جستجو کرد، نه اینکه تقصیر را گردن خدا و شیطان انداخت.
زندگی کردن و حق گرفتن در دنیای کنونی آسان نیست، هر کس باید چراغ خرد و اندیشه را پیشرو قرار دهد.
مردم اروپا نیز تاکنون قرنهای مبارزه سرشاری داشته اند تا به آزادی کنونی رسیده اند.
با تف و نفرین و تقصییر را گردن این و آن انداختن این وضع تغییری نخواهد کرد.
مسئولیت را باید همه بدوش بکشند و بقولی هر کس صلیب خود را حمل می کند .
امروز ايران ١٨ خرداد ،٩٦ صبح كه از چشمانم را گشودم هوايي كه استشمام ميكردم بوي غم ميداد ،ناگهان قفسه سينه ام پر شد از درد ، گلويم پر شد از بغض ، نگاهم پر شد ازاشك ، گويي يادم افتاد روز گذشته چه اتفاقي براي سرزمينم افتاده، چه بر سر هموطنانم امده!!!! انگار از شوكه اتفاقات ديروز بيرون امده بودم، ناگهان قلبم گرفت بغض گلويم ارام تركيد و چشمانم پر شد از اشك
اه سردي كشيدم و تراژدي وقايع ديروز در پرده ذهنم مرور شد !!!!!!!؛
چرااااااااااا ؟؟؟
چگوووووونه ؟؟؟
و به كدامين گناه و اشتباهمان چنين تاوان سنگيني را متحمل ميشويم ؟!؟؟؟
چه افراد بي گناهي ديروز جان دادند تا من تا ما ديشب دوباره تجربه ي يك لذت شيرين خواب را داشته باشيم! خواب شيرين ؟ واقعا نميدانم طعم خوابهايم شيرين است يا تلخ يا بي مزه !! ديگر طعم شيريني براي ما فرق كرده !!!!
خداياااا زندگيي كه به انسانهايت وعده داده بودي چرا اينقدر سخت و دردناك شده ؟؟؟؟
چه ارام مردند كساني كه اميد زندگي داشتند ولي نشد كه بمانندوطعم زندگي را بچشند !!! زندگي منظورم بود نه زنده بودن !؛ گويي بايد ميرفتند ! انان رفتند تا ما بمانيم ! ما كي برويم تا ديگران بمانند ؟؟؟؟؟؟
چه هدف بزرگي داشتند ! زندگي كردن !!!؛ ما ايرانيان ما جهانيان زندگي ميخواهيم نه زنده بودن !!!!!!!!!!؛
پس دنيايت را براي كه ، براي چه ، افريده اي ؟؟؟
اينهمه زيبايي در اين دنياااا براي چيست ؟
چه كساني حق زندگي دارند ؟
چرا حق زنده بودن را از انان گرفتي ؟
چرا حق زندگي را از انان از ما گرفتي ؟
خدايااااااا دلم ميخواد فريااااااد بكشم و ازت بپرسم چرااااااااا؟؟؟؟؟؟
ولي انگار تجربه ي اين سالها بهم اموخته كه بفهمم چرا ! كه جوابه همه ي سوالات گنگ خود را با تجربه ي خود پيدا كنم !!! ولي ميخواهم از خودت جواب بشنوم ، شايد جوابي بشنوم كه مرا قانع كند !! ولي باز سكوت كردي ! دوباره هيچ نگفتي ، دوباره مث سالهايي كه گذشت هيچ صدايي مجهولات ذهنم را پاسخ نداد!!! ؛
بله فهميدم چون تو خواستي پس بايد هيچ نگويم و سكوت كنم !!! ؛
چون خواستت اينگونه باشد پس احترام بگذارم بر امر الهي !!!!؛
خدايا تو خالقه مني مرا خلق كردي پس من ،مخلوقه تو و فرمانبردارت ، ديگر هرگز لب به شكوايه نخواهم گشود و به اجبار به سكوتم ادامه خواهم داد .
و تماميه اوامرت را كه به من ، اشرف مخلوقاتت ،به من ، تنها موجود مختارت ، امر كني، اطاعت خواهم كرد !!!!!؛
ولي نمي توانم احساسم را پنهااااان كنم !!!! ؛
حق نداري احساسم را از من بگيررررري
همه چيزم از توست و براي توست
ولي حسم از ان خودم مي باشد
در شهر هرت
جلوگیری از داعش چنان دشوار نیست ، باید دید این آقایان درباری چقدر “دنیا “را ترجیح می دهند!!
۱- آزادی بیان و عقیده ، شفاف سازی از طریق رسانه ای .
۲- برابری افراد ، زن و مرد و قومی و مذهبی و عقیدتی در برابر قانون.
۳-ارجحیت و اجرای قانون ،با حفظ کرامت انسانی.
۴- اجرای عدالت با قانون
۵- برکناری و محاکمه علنی، تمامی روسا که تخلف کرده اند.
۶- ایجاد امنیت اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی(کار، تحصیل، بهداشت،زندگی، حق هر انسان است.)
متاسفانه با این دم و دستگاه فاسد که راستگویان و آزادگان ، اعدامی ،در زندان و دزدان در راسند ، اوضاع بهتر نخواهد شد.
سلام دوستان . در تصویر زیر افرادی را که ظاهراً در داستان اَلَم شنگه اصطبل بهارستان حضور دارند ، کدام طرفی هستند ؟ داعش اند ؟ برادران ” خود سر ” هستند ؟ در مانور بیمارستانی و زلزله هستند ؟ امنیتی هستند ؟ فکر میکنم اینان از قماش همان کسانی هستند ( افسران جنگ نرم حضرت آقا ) که از بالا دستور گرفته و برای چند نفر ” اصلاح طلبی که در اصطبل بهارستان هستند مانور میدهند . در غیر اینصورت بایستی با کلاه خود و جوراب سیاه چشم سوراخ شده بر صورت در درگیری حضور داشته باشند ! اینطور نیست ؟
جناب مناهی اگر خوب توجه به عکس ها و فیلم ها کنی نبود وفقدان خیلی چیز ها مشهودست درین تصویری که شما ارئه دادها ید تصور میشود شکارچی طعمه ((آهم ویا جیوانی دیگر))را زده و بدنبال یافتن آنست،در جای دیگر نردبانی مخصوص بنایی کنار دیوارست برای بالا رفتن که خیلی مضحک است یعنی وسایلی که مجهز ومطئن برای بالا رفتن داشته باشند نداشتند،مردم در اطراف مجلس می لولند درصورتیکه در یک محدوده چند صد متری کسی جز کارشناسان ونیرو ها نباید باشند،تلفن ها باید قطع شوند راه های خروجی تهران مسدود و بازرسی افراد در خروج انجام شود تا مبادا تروریستی در برود وبه پایگاه خود برسد، رسانه ها از مردم بخواهند از خانه ومحل کار خارج نشوند، واطلاع تا نتیجه قطرهای داده شود ومثلا اگر فردی دستگیر شده نباید قبل از تخلیه کامل دسگیری آن اعلام شود زیرا ممکن است تروریستهای ذخیره یا تدارک دهند با اعلام دستگیری تغییر مسکن بدهند، لباس افراد اسلحه بدست ازهر رنگ ومدل بود واگر چند تروریست با تاخیر نیم ساعت آمده بودند هیچکس نمیدانست کی را نشانه بگیرد و خلاصه خر در الاغ میشد، بیانیه ها زیاد واز هر طرف بود معمولا قوه قضاییه لازم است اعلامیه بدهد، ولی امروز بعد ازچند روزاز این جنایت مردم وافعا از ین ترور اطلاع دقیقی ندارند
جفتک به اختیار
عزیزان دیگه ما گفتنی ها رو گفتیم بهمه هم اتمام حجت دادیم خوب افرادی نمیفهمن ، یعنی قرار هم نیست که بفهمن ، حالا دیگه شما عزیزان تو این چند ساله بخوبی جای دوست و دشمن رو یاد گرفتین و لازم نیست من دستور و فرمان بدم .. دیگه از الان جفتک به اختیاره ..یعنی بزنید همه چی رو داغون کنید به هیچ تیفالی رحم نکنید ..هر چی سد راهتون بود اول یه جفتک نثارش کنید بعد ببینید چی یا کی بوده .. قانون مبارکه هم باید حامی شما باشه ..مسئولین باید بهترین نعل های فولادی و امکانات رو در اختیار شما بگذارن از همین جا شروع کنید ،.. در و دیوار و میز و صندلی ، اتوبوس و تاکسی وزیر و وکیل و رئیس ….. یا الله … …اوهووی الاغ چه میکنی تو !!!!؟ دیگه خودم رو نگفتم که ! نادان.. ، بگیریدش این چموش رو..
دوست گرامی
حال انگار تا به حال غیر از این بود!!
انگار بسیج و سپاه از مردم که هیچ، از آقا هم اجازه می گرفتند؟!
این نظام ، مجموعه ای اند از جفتک پرانان،هر کس هم ساز خودش را می زند . حال که میبینند مردم ناآرام، آگاه به حق خود و ظلمی که بر آنان می رود، ترس برشان داشته و با ترور سعی دارند مردم را خفه کنند ، چون همیشه.
دو خبر از استان اصفهان
دو روز پیش فردیکه آدامس میجویده((نمیدانم آدامس روزه را باطل میکند یانه در رساله قبل از انقلاب خمینی که اینجانب داشتم ذکر شده بود که فرد تریاکی که روزه دارست میتواند ازین مواد درحدی که برایش مفید باشد استفاده کند یعنی خماری آسیبی بهش نرسد)) بوسیله سربازان امام غایب دستگیر شدهاند و این فرد محکوم به کندن سه تا قبر در باغ رضوان شده(( نام قبرستان اصفهان و آنچه مشص نیست بهای این سه قبر به جیب یا صندوق کق وکجا میرود)).
واما فرماندار شهرستان اردستان در استان اصفهان ابلاغیه ای صادر کرده که برادران،هم سایه، جنگ زده وانسان چون ما حق کار درین شهرستان را ندارند ولازم بذکر است که کارهایی که افغان ها انجام میدهند ایرانیان حضر به انجام نیستندفاین هم فرماندار ضد انسانی اردستان.
در شهر هرت
فضای امنیتی
یعنی دزدان و قاتلان در امن و امانندو مردم در اسارت.
یعنی دست آدم ربایان باز است، به نام امنیتی وسرها بر دار.
این داعش چرا در انتخابات حمله نکرد و صبر کرد تا بعد از انتخابات؟
بادرودهای بسیاربه دوستان!
دوستی بنام کامبیز طی نوشته ای بنده رابه پرسش گرفت که چراکوردها به آدم خواران وآدم کشان تروریست داعش گرویده شدند؟ ناچارقدری باهم گفتگو(چت) کردیم!
شماکه تحصیل کرده وامروزی هستی چطور باضمیرجمع این عمل تروریستی رابه کوردهانسبت میدهی؟ میدانی چندسالست که کوردهاباداعش درگیرجنگ مرگ وزندگیند؟میدانی مناطق کوردنشین ازاولین اهدافی بود که این گرگهای خونخوارقصدتصرفش راداشتند؟ میدانی که نکبت داعش ازروزی آغاز شد که کوردهادرکوبانی باذلت وخواری شکستش دادند؟ میدانی تاکنون چندنفرازکوردهااعم ازنظامی ومردم عادی بدست آدمخواران داعش کشته شده اند؟ میدانی که قوم ایزدی کوردوایرانی تبارهستند واهریمن صفتان داعش به قصدنسل کشی به قتل عامشان پرداختندوسایرکوردهای سنی مذهب بافداکاریهای بسیار به نجاتشان از سلطه داعش پرداختند؟ فکرمیکنی آن چندنفریکه مرتکب این جنایت نفرت انگیزشدند چنددرصد، یاچنددرهزار، یاچنددرمیلیون، یاچنددرده میلیون ازمردم کوردبودند؟ اگر آن تروریستهای متعصب وخشک مغز وجنایت پیشه راکوردمیدانی، درقدم بعدی آنهاایرانی هستند! آیامیپسندی درکشوری دیگر تورابه خاطرآنهاسرزنش کنند وتورا هموطن آنهابدانند؟سایرکوردهاهم به اندازه بقیه ایرانیان ازاین عمل جنون آمیز متنفرندوآنرامحکوم میکنند! این خو وخصال عمومی مردم کوردنیست که دست به کشتاربیگناهان وهموطنان خود بزنند، بلکه این میکرب وویروس تعصب کورمذهبی ودینی است که چنین قربانیان ساده لوح متوهم وبی منطقی را، به صورت موجوداتی تک بعدی وخوک صفت درمی آوردتادست به شنیع ترین جنایاتی بزنندکه درمیان کلیه ملل عالم محکوم ومذموم است!
درضمن بدنیست نگاهی هم به آمار زیربیندازی!
………………………………………..
از شروع جنگ با داعش و از سال 2013 تا به امروز نیروهای کُرد عراقی1710 شهید،10011 زخمی،63 مفقود الاثر و کُردهای سوری 5304 شهید ،10هزار زخمی و 100 مفقود الاثر تقدیم کرده اند/ کردپرس
@kermanshahpeople
درود علی گرامی اتفاقا حزب دمکرات کردستان در 93 در سایتش اسم یکی از تروریستها و تعداد دیگری را آورده که در ایران ازادانه در پاوه برای داعش تبلیغ می کرده اند!بنابراین هرچند عده ائی از کردها ویا کلا جوانان سنی به داعش و گروهای سنی تند رو پیوسته اند ولی در کردستان اینها هیچ پایگاهی ندارند.مبارزات مردم کرد مثل تمام مردم ایران برای حقوق انسانی است و داشتن دین و عقیده در جوامع آزاد حق انسانهاست.از طرفی سرکوب و ترور و کشت و کشتار و تحقیر مردم کردستان و بلوچستان و سایر مردم ایران و نبود آزادی و رسانه های ازاد بزرگترین عامل پرورش تروریست است.از طرفی چه فرقی بین ترورهای سپاه و بسیج در وسط تهران با این ترورهاست؟
………….
Friday, Jun 9, 2017
یکی از تروریستهای تهران از سه سال قبل در حال تبلیغ آزادانه برای داعش بود
از صفحه فیس بوک سایت تقاطع: نام “سریاس صادقی” یکی از ۵ عامل ترورهای روز چهارشنبه (۱۷ خرداد-۷ جون) تهران، دو سال و نیم قبل در وبسایت “حزب دمکرات کردستان” (از احزاب اپوزیسیون کرد) به عنوان یکی از افرادی که جوانان شهرستان پاوه در استان کرمانشاه را تشویق به پیوستن به “داعش” میکند، منتشر شده بود.
وبسایت “حزب دمکرات کردستان” در گزارش آذرماه ۱۳۹۳ خود در خصوص فعال شدن وابستگان و اعضای “داعش” در شهرستان “پاوه” نوشته بود: «در ماههای اخیر در مساجد پاوه و روستاهای اطراف، آخوندها تبلیغ بیشتری در مورد توحید و احزاب توحیدی کردهاند و بعد از نماز مغرب، به صورت محرمانه و دور از چشم مردم به تبلیغ داعش میپردازند… در شهر پاوه افرادی اقدام به اعزام جوانان و تشویق جوانان برای پیوستن به گروه داعش کردهاند که اسامی تعدادی از آنها از این قرار است: ۱- احمد صادقی، ۲- سریاس صادقی، ۳-نهادی ویسی، ۴- حافظ ویسی (که اخیرا خودش به داعش پیوسته)، ۵- آزاد کارگر، ۶- مهزاد کارگر، ۷- اقبال صحرایی.»
این وبسایت در ادامه تاکید کرده بود که حکومت ایران با وجود اطلاع از فعالیت تبلیغی این افراد به نفع “داعش”، «کاری به کار آنها ندارد و به صورت علنی از جلسات آنها که در مساجد برگزار میشود جلوگیری نمیکند».
…………..
http://news.gooya.com/2017/06/post-4481.php
جدیدان من دمبی به نام زین الدین پیدا کردم.
خوب اشکالی نارد.
اما مسقل بودن جلوه ای دیگر دارد.
فرهنگ لغات ملی وقتی یک انقلابی رهبر باشه:!!
• سنگ انداختن یک دیوانه………………8 سال جنگ و خونریزی و 400 هزار شهید و میلیاردها دلار خسارت و نابودی 9 استان کشور و آوارگی میلیونها نفر!!
• ترقه بازی……………………….وقتی 17 م
نفر در جا شهید میشن و 40 نفر مجروح و مملکت به هم میریزه!!و از دست رفتن میلیاردها پول و زندگی هزاران انسان در سوریه و عراق برای جلوگیری از تبدیل ترقه بازی به آتیش بازی و شکست در آن!!
• ترکیدن گاز پیک نیکی………….وقتی حمله اتمی بشه!!
• حوادث غیر امنیتی که بمعنای وجود آرامش است…..30 هزار کشته جاده ای!!..چند صد نفر اسید پاشی!!..ریزش معدن!.چپ شدن قطار!!..ریزش خیابان!!طوفان شن بیایان!!شیشه!!بیکاری!!طلاق!!ایدز!!فحشا سن کم!!..ووووو…..!!
• کار فرهنگی……..وقتی بسیجی میشه افسر جنگ نرم و بعد ترفیع درجه میگیره میشه آتش به اختیار جنگ سخت!!
————–
درود دوست گرامی ما
این نوشته ی کوتاه و آغشته به طنز شما، مقاله ای بلند و تحلیلی بس بسیط با خود دارد.
سپاس
.
حاج مم حسین باقری، فرمانده/* ستاد/* مشترک/* كل/* نيروهای مسلح آخوندی، روز پنجشنبه ۱۸ خرداد اعلام كرد: «دنیا در چند روز آينده شاهد بزرگترين و گسترده ترين عمليات قرن در منطقه خاورميانه عليه تروريست های داعش خواهد بود. وی همچنین گفت: در حال حاضر «٧٣ فروند بمب افكن فانتوم و ٤٥ فروند سوخو آماده دستور مقامات نظامی برای آغاز بزرگترين عمليات هوايی جهان در طی ٣٠ سال گذشته هستند.
مش قاسم: اگه از من میشنفین این ستاد/* مشترک/* كل/* نيروهای مسلح آخوندی هیچی توش نیست، هیچ، هیچ! آخه ای فرمانده/*، بزرگترين و گسترده ترين عمليات قرن در منطقه خاورميانه با ۷۳ هواپیمایی که بیش از ۵۰ سال از عمرشون میگذاره؟ با ٤٥ تا سوخو که روسیه هم دیگه ازشون استفاده نمیکنه؟ ناسلامتی حاجی با این //// تو که آبروی هرکی که توی اون ستاد/* بود بردی که! اگه تو با این نفهمیت فرمانده/* هستی زیر دستی تو دیگه چه … (سه نقطه از مش قاسم)؟ ولکن، اینا رو واسه عقل و درایتشون که نبردن اونجا. اینا رو به خاطر توانائی شون برای زدن توی سر و کله زن و بچه مردم توی خیابونای ایران بردنشون اونجا.
/*: ک
————
مش قاسم گرامی
یکی به اسم شما عکس های زشت و ناجور و کلمات سخیف ارسال می کند. اگر شما نیستید که هیچ، وگرنه ما را در جریان بگذارید که چه روی داده که مش قاسم ما به این دگردیسی معکوس دچار شده؟
سپاس
.
این هم یک مش قاسم قلابی!
مش قاسم این طوری بی ملاحت -مطلب نمی نویسد.یک تقلید مزخرف.
حصار نیوز: محکومیت مجدد فعال مدنی نوید خانجانی، هموطن بهایی و تمدید زندان برای مدت یکسال دیگر
به گزارش حصار، کانون حمایت از فعالن سیاسی و عقیدتی: آقای نوید خانجانی فعال مدنی، از هموطنان بهایی که مدت پنج سال محکومیت خود را به پایان رسانده بود و قرار بود آزاد شود، بطور ناگهانی به یک سال حبس مجدد محکوم شد. این ابلاغیه که دیروز به ایشان اعلام شد، زمانی صورت گرفت که خانواده و دوستان وی برای استقبال از وی در بیرون زندان حضور یافته بودند.
لازم به یادآوری است که آقای خانجانی در اسفندماه ۸۸ از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و حدود ۲ ماه در زندانی بود. و بعدا از سوی شعبه ۲۶ دادگاه رژیم به ریاست پیرعباسی به تحمل ۱۲ سال حبس تعزیری و چهارصد هزار تومان جریمه نقدی محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر نیز عینا تایید شده ولی با اعمال ماده ۱۳۴ و “تجمیع احکام” به تحمل ۵ سال حبس تعزیری تقلیل یافت.
.اتهامات این فعال مدنی در پرونده اول که ۵ سال محکومیت آن را به پایان برده، “نشر اکاذیب”، “تشویش اذهان عمومی و تبلیغ علیه نظام به واسطهٔ انتشار اخبار و گزارشها و انجام مصاحبه با تلویزیون و رادیوهای بیگانه”، “عضویت در جمعیت غیرقانونی (تشکلات مختلف حقوق بشری)” عنوان شده بود.
نوید خانجانی، همچنین در شهریور ماه ۹۱ به همراه بیش از ۳۵ نفر از امدادگران داوطلب که جهت کمک به زلزلهزدگان به مناطق زلزهزده رفته بودند، در کمپ سرند تبریز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. هر چند عمده بازداشت شدگان اندکی بعد آزاد شدند اما نوید خانجانی جزو افرادی بود که برای اجرای حکم قبلی زندان خود در بازداشت ماند.
پنجشنبه، 18 خرداد ماه 1396 = 08-06 2017
اقدام اطلاعاتی برای حفظ آبروی تروریستها!
ایرنا: وزارت اطلاعات در پی حادثه تروریستی روز گذشته مجلس شورای اسلامی و حرم امام خمینی (ره) اطلاعیهای منتشر کرد که متن آن به شرح زیر است:
به اطلاع ملت شریف ایران می رساند؛ در پی رصدهای اطلاعاتی صورت گرفته هویت کامل عناصر تروریست تهران ( حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) و مجلس شورای اسلامی ) و همچنین هسته های مرتبط شناسایی گردیدند.
براین اساس تیم عملیاتی داعش که در عملیات تروریستی حرم مطهر و مجلس شورای اسلامی مشارکت داشتند؛ 5 نفر از عناصر تروریست سابقه دار وابسته به گروه های وهابی و تکفیری بودند که پس از جذب به گروهک تروریستی داعش، از کشور خارج گردیده و در جنایات این گروهک تروریستی در موصل و رقه مشارکت داشته اند.
عناصر مذکور در اجرای عملیات تروریستی در مردادماه سال 1395، تحت فرماندهی ابوعایشه از فرماندهان رده بالای داعش وارد کشور شده و قصد اجرای عملیات های تروریستی در شهرهای مذهبی را داشتند که پس از انهدام کامل شبکه و ضربه به نفرات اصلی این کیس ازجمله هلاکت ابوعایشه؛ از کشور متواری گردیده بودند.
بنابر برخی ملاحظات اجتماعی، امنیتی از انتشار نام خانوادگی نامبردگان خودداری گردید
http://www.youtube.com/watch?v=mK07-h1Xx4M
در این کلیپ یکی از مجروحین در بیمارستان به وزیر بهداشت بطور واضح میگوید که داعشی های خودی چطور وارد مجلس شدند
آخونده می گه: غسل جنابت بسیار واجبه!
مش قاسم: ما همیشه تا عکس ////// می بینیم مجبور به انجامش می شیم حتی تو هند!
توضیح: نوری زاد جون می دونم حافظه درست و حسابی نداری و عکس من رو یادت رفته اما اگه گفتی تو این عکس که من وقتی رفته بودم هند گرفتم من کدوم یکی هستم؟
فکر نمی کنم این نوشته از مش قاسم باشد ….
آقای نوریزاد این بی ادب ،مش قاسم خودمان نیست.لطفا در چنین مواقعی یک پسورد یا ایمیلی جعلی که خود مش قاسم اصلی به شما بدهد را بعنوان پسورد -قرار دهید تا توهین به شعور کاربران توسط آتش به اختیاران سایبری در نطفه خفه شود.
کوه البرز جان چیه خودت شهامت گذاشتن عکست رو نداشتی حسودیت می شه؟!؟؟! من برای نوری زاد کلی از عکسهای خودم رو فرستادم اما هیچکدوم رو نمی ذاره تازه برای دوختن یه چیزی توی اون عکسها هم کلی زحمت کشیده بودم! نوری زاد جون اگه اون عکسم هنوز هست لطفاً بذارش چون از روی گوشیم پاک شد و دیگه ندارم! سعی می کنم عکسهای بیشتری برات بفرستم و یه روز تو سرای اهل و ادب فلم با هم ملاقاتی داشته باشیم اونم به صرف نهار چلوکباب سلطانی مهمان شما!
هر کدام هستی!کمی روی زیبایی اندام کار کن.
اگر مستضعفی ديدی ،
ولي از نان امروزت
به او چيزی نبخشيدی ،
به انسان بودنت شک کن!
اگر چادر به سر داری ،
ولي از زير آن چادر
به يک ديوانه خنديدی
به انسان بودنت شک کن!
اگر قاری قرآنی ،
ولي در درکِ آياتش
دچارِ شک و ترديدی ،
به انسان بودنت شک کن!
اگر گفتی خدا ترسي ،
ولي از ترس اموالت
تمام شب نخوابيدي ،
به انسان بودنت شک کن!
اگر هر ساله در حجّي ،
ولي از حال همنوعت
سوالي هم نپرسيدي ،
به انسان بودنت شک کن!
اگر مرگِ کسی ديدي ،
ولي قدرِ سَري سوزن
ز جاي خود نجنبيدي ،
به انسان بودنت شک کن
در شهر هرت
جریان تبریک و تسلیت دیگر چیست؟
کجای کشته شدن تبریک دارد؟
اینهم یکی از مدهای عقلای اسلامی است!؟
مرگ یعنی نابودی وبخصوص کشته شدن افرادی که چه بسا بسیار ثمرمند بودند .
با سلام به دوستان
در مادرید ، درمیدان Plaza de la Puerta del Sol عکسی دیگر برعلیه خشونت بر علیه زنان و جنگ.
با سلام به دوستان
در مادرید ، درمیدان Plaza de la Puerta del Sol مکانی است که در آنجابرعلیه هر نوع خشونت بخصوص بر علیه کودکان و جنگ اختصاص داده شده است.
با سلام به دوستان
در مادرید ،هر روز و بخصوص آخر هفته در Plaza de la Puerta del Sol تظاهراتی به حمایت پلیس و دولت بر پاست.(پلیس از تظاهرکنندگان فقط حفاظت می کند نه دخالت و دستگیری .)
این عکس ، تظاهرات با موزیک نیز برعلیه خشونت بر زنان است.
وب سایت اخبار روز:
درباره ی “سریان صادقی” یکی از اعضای تیم تروریستی داعش در تهران
وزارت اطلاعات به انتشار اسامی کوچک و شاید مستعار مهاجمین روز گذشته در تهران بسنده کرده است. خبرگزاری فارس نوشته است یکی از تروریست ها که به نام «سریاس» معرفی شده، سریاس صادقی است که از سه سال پیش به عنوان یکی از مبلغین داعش در شهرهای مرزی غرب کشور مطرح بود.
سه سال پیش، زمانی است که حزب دموکرات کردستان، از او در گزارشی به نام یکی از عوامل احتمالی داعش نام برده بود. سایت «کردستان و کورد» در تاریخ سوم دسامبر ۲۰۱۴ در گزارشی پیرامون تبلغیات داعش در پاوه و اورامانات نوشته بود:
در ماههای اخیر در مساجد پاوه و روستاهای اطراف آخوندها تبلیغ بیشتری در مورد توحید و احزاب توحیدی کردهاند و بعد از نماز مغرب به صورت محرمانه و دور از چشم مردم به تبلیغ داعش می پردازند. مقر اصلی تبلیغ آنها روستاهای چورژی، دوریسان، بندره، شمشیر، بانهوره و شهر جوانرو می باشد. شهر جوانرو بعنوان مرکز تبلیغ داعش شناخته می شود. در شهر پاوه افرادی اقدام به اعزام جوانان و تشویق جوانان برای پیوستن به گروه داعش کردهاند.
این سایت سپس در ادامه ی گزارش خود نام هفت نفر را می نویسد که نفر دوم آن سریاس صادقی است.
پرسش اینجاست که در همه ی این سال ها در حالی که سپاه به جدیت مشغول مبارزه با نیروهای چپ و دموکرات و ملی در کردستان و نیز قلع و قمع کولبرها بوده است، چطور چنین افرادی چند سال امکان فعالیت و در نهایت دست زدن به اقدامات تروریستی پیدا کرده اند.
نارضایتی جوانان به خاطر
نبودن کار، امنیت اجتماعی و زیستی و تبعیضهای قومی دینی است ، این نظام خود باعث پرورش داعش است.
سلام علیکم . در خیلی سال های قبل که برای اولین بار وارد حوزه علمیه ی یکی از مناطق تهران شده و روز اول درس طلبه شدنم بود ( چند جلسه بیشتر دوام نیاوردم ) ، استاد وارسته ای داشتم که در همان روز اول جلسه ، نکته ای را به حضار میگفتند که تا به امروز که بیش از 4 دهه از آن میگذرد ، فراموش نکرده ام . ایشان به طلاب سفارش اکید میکردند که بدانید در کنار مردم و بخصوص شما طلبه ها ” شیطان هایی ” وجود دارند که دائماً شما را به وسوسه میکنند و مردم را دائماً به نحوی بجان یکدیگر میاندازند و بدانید که ” شیطان ها ” شما را گروه گروه کرده و به هر کدام چیزی را به دروغ می گویند و هر نفر و هر گروه و هر دسته ای را به خباثت به جان هم میاندازند و مردم را از نظر فکری ” شقه شقه ” میکنند و از این کار خود لذت میبرند . مثال جالبی میزد و اینکه یک ” شیطانی ” روزی به مردم یک شهر رجوع و به دروغ به مردم آن شهر میگوید که از شهر مجاور شما عده ای با آلات کشتار به نزد شما میآیند و میخواهند بدون علت و بدون آنکه با شما سخنی بگویند ، شما را از پای درآورند و مردم به آن شخص ( شیطان ) گفتند که ما با مردم شهر مجاور دوست و در صلح هستیم و این سخن شما درست نیست ! شیطان گفت حال شما هم با وسیله کشتار بروید و ببینید که آنها در حال هجوم هستند . بلافاصله ” شیطان ” به شهر مجاور رفت و گفت که ای مردم چه نشسته اید که مردم شهر مجاور شما با آلات قتاله به سوی شما می آیند و بدون اینکه از شما سئوالی کنند و بدون علت میخواهند شما را قتل و عام کنند . شیطان بر اثر آموزه ای که به آنها داده بود مبنی بر اینکه از هر دو سو سئوالی نباید بشود ، مردم دو شهر را علیه یکدیگر برانگیخت و شاهد کشت و کشتار مردم دو شهر شد و مردم هم لام از کام بر نیاوردند و زدند تا شد یکدیگر را کشتند و از پای درآوردند ( مثال این تشبیه را میتوان به نوعی جنگ ایران و عراق دانست ) و نمونه دیگر این بازی خوردن از شیطان را کمی بعد از جنگ ایران و عراق در کشور و زمانی که هر روز و هر لحظه در صدا وسیما نقل گفتار رهبری نظام را تکرار میکردند که : نگذارید مجلس به دست ” فتنه گران و فتنه انگیزان ” بیافتد . به نوعی ایشان به جنگ جناح مقابل که صفت ” فتنه گران و فتنه انگیزان ” را به جناح چپ که آن زمان همان یاران امام خمینی بودند ، میرفتند . اما جنگ جدید رهبری نظام با مردم کشور ، چند روز قبل شروع شد و ظاهراً نوجوانانی که با سهمیه به دانشگاهها را پیدا کرده و ” الف ” را از ” ب” تشخیص نمیدهند و نزد ایشان بودند گفت: اینجا فرمانده دستورِ آتش به اختیار میدهد . خب شما افسرهای جنگ نرمید و قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید و آنجایی که احساس میکنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمی تواند درست مدیریّت کند ، آنجا آتش به اختیارید ، یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید ، پیدا کنید ، حرکت کنید ، اقدام کنید !!! برادر گرامی ام نوری زاد ، با مثال های آورده شده و که گاهی هم در کشور مانند حمله به دانشجویان در تیر ماه سال 1378 عملیاتی می شوند ، جنابعالی فکر میکنید که رهبری نظام ، این جلسه اول طلبه گی مرا در دوران طلبگی اش درک نکرده و یا استادی وارسته ای مانند استاد گرانقدر من در امور ” شیطان شناسی ” نداشته اند که مردم را با شیطنت های خائنانه بجان یکدیگر نیاندازند ؟؟
باسلام . رهبری نظام بالاخره شمشیر را از رو بستند و دستور « آتش به اختیار » را به ” برادران ” صادر فرمودند ! آقای نوری زاد ، اگر بر فرض جنابعالی بر روی سکوی رهبری نشسته بودید و هم عده ای قلیل و هم خودتان ، شأن جایگاهتان را ولایت مطلقه و ولی امر مسلمین جهان تعریف و خطاب میکردند ولی در عوض بیشتر مردم ، تره هم به سخنان شما خرد نمی کردند ، خدا پیغمبری ، شما را به اعتقادات تان قسم ، به وجدان بیدارتان قسم و جان کل خانواده تان قسم ، شما هم عنان و اختیار از دست نمیدادید و دستور « آتش به اختیار » به طرفداران تان صادر نمی کردید ؟
این شمشیر چه وقت زیر بوده که حالا از رو بسته شده باشد؟
دانشگاه ها دست به نافرمانی مدنی زده اند. مصوبات شورای انقلاب را اجرا نمیکنند. استادان سرفصل هایی را که وزارت علوم میفرستد نادیده میگیرند
بادرودهای بسیار به دوستان!
لطفاًمنبع ومستندات خودراهم ارائه دهید!
استاد گرامی با درود
چكيده اى از توييت مردم در فضاى مجازى كه فراگير شده!!
1.چرا انتحاری حرم امام به جای اینکه وسط جمعیت خودشو منفجر کنه، توی حیاط و جای خلوت خودشو منفجر کرده؟
2.دو نفر توی مجلس یک ساعته دارند تیراندازی میکنند و هنوز گلوله دارند،چرا؟
3.ورود به مجلس با چندتا اسلحه بزرگ , مشکوک نيست؟
4.انتحاری حرم امام یک زن بوده؟
5.مجری خبر شبکه شش اعلام کرد بیشتر مصدومان از ناحیه کمر به پایین گلوله خوردند،مگه داعشيا رحم حاليشونه؟
6.عکسی که از ظاهر مهاجم مجلس منتشر شده شباهتی به داعش نداره چرا؟
7.مدل حمله به مدل حمله های داعش نمی خوره، داعشی ها فکرمی کنند که هر چه بیشتر بکشند، تو بهشت بیشتر رستگار می شوند چون از تعداد کافران روی زمین کم کرده است!
——————————————————————————————————————————–
ناگفته ها و جزئیات عملیات تروریستی در #حرم_امام
❌دستگیری تیم تروریستی #5نفره
بر اساس اعلام یک منبع موثق؛
در عملیات تروریستی به حرم امام، برخلاف آنچه اعلام شده،جمعا #7نفر نقش داشته اند.
درساعت 10.30 سه نفر مهاجم شامل #دو_مرد و #یک_زن ،از زیر گذر پارکینگ شمالی به سمت حرم حرکت میکنند،
این افراد ابتدا در محوطه بیرونی حرم که چند آلاچیق و فضای سبز وجود دارد بی هدف به سمت مردم تیر اندازی میکنند که چند نفر را از جمله نگهبان ورودی یکی از شبستانها را زخمی میکنند، سپس وارد داخل حرم شده و باز بی هدف تیراندازی کرده و چند نفر نیز در آنجا مجروح میشود، سپس به محوطه بیرون حرم وفضای باز میروند، در این هنگام نیروهای کلانتری حرم که در داخل محوطه حرم قرار دارد، هرچند با تاخیر متوجه تیراندازی میشوند،
ماموران کلانتری با اسلحه به سمت مهاجمین میروند، که مهاجم زن به سمت آنها شلیک کرده و در اثر غافلگیری 3 مامور کلانتری زخمی میشوند،
در این هنگام یک مامور دیگر کلانتری به سمت این مهاجم زن تیراندازی میکند که موحب زخمی شدن وی میشود،
این زن بلافاصله بعد زخمی شدن، #کمربند_انفجاری خود را منفجر میکند و بطرز فجیعی کشته میشود.
بعد ماموران کلانتری به تعقیب دو مرد مهاجم میپردازند که در اثر شلیک یکی از ماموران تیر به پشت سر #مهاجم_دوم خورده و درجا کشته میشود.
مهاجم سوم، با دیدن این وضعیت در حالی که به سمت مردم بی هدف شلیک میکرده از طریق زیر گذر شمالی حرم به محوطه پارکینگ ها فرار میکند؛
در این هنگام ماموران امنیتی می رسند و با اطلاع از فرار مهاجم سوم، طی یک طرح، کل منطقه محاصره و با تدابیر امنیتی تحت حفاظت و نظارت دقیق قرار میگیرد.
در ساعت 13.30 محل اختفای دیگر اعضای تیم تروریستی که نقش پشتیان را داشته اند در محدوده پارکینگ ها شناسایی میشوند.
در #ساعت14 یعنی حدود سه ساعت بعد از درگیری اول، ، #درگیری_دوم شروع میشود، به اینصورت که نیروهای نوپو به این افراد که در محوطه پارکینگ ضلع شمالی حرم پنهان شده بودند حمله و طی یک درگیری و #تیراندازی که 10 دقیقه طول میکشد، این افراد که #5نفر بوده اند را به همراه مقادیر زیادی موادمنفجره، نارنجک، کمربند انفجاری و اسلحه، #زنده دستگیر میکنند.
مهاجم سوم نیز در بین همین افراد بوده است.
براساس خبر این منبع:
همه این #7نفر مهاجم #حرم_امام و
#4نفر مهاجم تروریستی که به طور همزمان به #مجلس حمله کرده اند #ایرانی و بین 22 تا 27 سال سن داشته اند.
ضمنا عربی صحبت کردن آنها ،صرفا ردگم کنی بوده است.
❌این افراد در #موصل و توسط #داعش آموزش دیده بودند.
بادرودهای بسیار به دوستان!
باعرض تسلیت به خانواده های آسیب دیده وقربانیان حمله تروریستی اخیر!
ترورکفراست وتروریست ها کفرمجسم اند!
حضرت مولانا درتعرف کفر میفرماید:
کفرجهل است وقضای کفرعلم هردوکی،یک،باشدآخرحلم،وخلم؟
وقتی معنای کفرجهل باشدکه هست! پس معنای ایمان، علم ودانش است! وهرکس عالمترباشدمؤمنتروخداشناس ترمحسوب میشود! اصل مطلب اینست که انسانها بر روی هرقله ای ازمعرفت، وهردرجه ای ازدانایی باشندحمد وستایششان نسبت به خداوندکفراست!!!! زیراانسانهانسبت به هم کمی بهتریاکمی پست تر حرف میزنندوخدارا ستایش میکنندودربکارگیری کلمات یکی دوقدم ازهم پستر یاپیشترند!ممکنست افرادی به اندازه کافی باادبیات واستخدام کلمات برای بیان مقصودآشنانباشند اما به شناخت قلبی متعالیتری رسیده باشند وبرای بیان آن شناخت مشکل داشته باشند! ولی نسبت به حقیقت خداوندهمه مثل هم عاجزوناتوان ازستایش حقیقیند.اصلاً درمراحل عالی شناخت زبان ازبیان عاجزمیماند! زیرابرای معرفی همان اندک شناخت ازخداوندکلماتی نیست! کلاًستایشهای مادرواقع ستایش خودماست! زیراباآن کلمات مامیزان دانش وشناخت خودرابه زبان میآوریم وبه اندازه دانش وبینشمان اورا حمدوستایش میکنیم!
.
بازحضرت مولانامیفرماید:
مادح* خورشیدمداح خوداست که دوچشمم روشن ونامرمد*است ذم* خورشیدجهان ذم خوداست که دوچشمم کوروتاریک وبداست!
*مادح=مدح کننده، ستایشگر
*مُرمُد=تراخمی، کم بین، کسی که چشمی ضعیف دارد.
نامرمد=کسی که بیناست وقوه دیدش خوب است!
ذم=مذمت،بدگویی.
یادرجایی از داستان موسی وشبان درخطاب وعتاب به حضرت موسی میفرماید:
حمدتونسبت بدان گربهتراست لیک آن نسبت به حق هم ابتر*است..
*ابتر=نارسا، ناقص
حمدتمام انسانهانسبت به خداوند نارساست! هرگزکسی نمیتواندبه گونه ای اوراحمدوستایش کندکه درخورولایق حضرت حق سبحان باشد.به این معناحرف همه نمازگزاران وستایشگران کفراست زیرا هرکس به اندازه فهم خودش باخداوندصحبت میکند وتصورات ذهنی خود، ازخداوند راباحقیقت خداونداشتباه گرفته!!!
( یعنی بتی ازجنس تخیل وتجسم برای خودتراشیده اند!!!! )ولی این همان چیزیست که پیامبران تبلیغ کرده وگفته اندکه خداوندهمین مقدارراباهمه معایبش ازشمامیپذیرد! .کفرشرعی باکفرحقیقی فرق میکند! مثلااگر کسی حج یایکی ازفروع دین راقبول نداشته باشداز نظرشرعی کافرمحسوب میشوداما کافرحقیقی کسی است که پس از آنکه حق واضح وروشن آشکارشد وهیچ دلیلی برردآن نداشت به خاطرهوای نفس، یامنافع، یاتکبروغرور اوباآن مخالفت کند، وسعی کندکه آن حقیقت رابپوشاند ومخفی کند کافرمحسوب میشود! ,کافربه این معنااگرزمانی وجودداشته الآن یانیست یااگرهم باشد بجز درگروههای آدمکش منحرف، چنین افرادی وجودندارد! همه مادرمقاطعی از زندگی نسبت به بعضی ازاصول و فروع دین شک داشته یاکاملاًبی باوربوده ایم یاهنوزهم هستیم ولی باتحقیق ومطالعه وگاهی مددالهی راهی بسوی خداوندپیداکرده ایم یا ممکنست درآینده پیداکنیم! درحدیثی منسوب به حضرت رسول اکرم(ص)آمده است:
طریق الی الله به عددنفوس خلایق.
( راههای رسیدن به خداوندبه تعداد جان داران است! )
نه تنهاانسانی بلکه هرمخلوقی راهی منحصربه فردوویژه به سوی خداوندداردکه باراه دیگران فرق میکند.اختلاف ودعوای دین داران برسراینست که هرکس راه ومسیرخودرابهترمیداند!! هیچ کس بدرستی نمیداندکه آیاپرستش تنها به یک سبک راخداوندبهترمیپسنددیابه شیوه وروشهای مختلف!ولی ازآنجاکه خداونددر خلقت ازیک نوع گونه های مختلف آفریده، مثلاًهزاران نژادوگونه پروانه یاماهی یاده ها گونه انگور، وچندنژادازبشرراخلق فرموده وبه آنها زبانهاواصطلاحات خاصی بخشیده به نظرمیرسدکه تنوع رابهتر می پسندد!
درعرفان هرکس به هرعلت ودلیلی خودرا برتروبالاترازهرکس وحتی هر موجوددیگری بداندمستکبرمحسوب میشود! بازحضرت مولانا که خود مسلمانی معتقدبوده میفرماید:
هیچ کافررابه خواری منگرید
که مسلمان مردنش باشدامید
چه خبرداری زختم عمراو؟
که بگردانی ازاویکباره رو؟
پس نه تنهاکسی حق نداردبه شخص یا اشخاصی که آنهاراکافرمیداند وحتی مطابق آیینش آنهاکافرمحسوب میشوند، اذیت وآزار برساند! بلکه حق نداردحتی دردرون خود، وپیش وجدان خود هم آنهارابه خواری تماشاو تحقیرکرده، وخودراتکریم کند!این یکی ازرازهاو جاذبه های عرفان مولاناست! که عالمی راشیفته خودکرده است!
حاج بیژن زنگزده: ايران بايد كاهش ٥/١٣ درصدي قیمت گاز صادراتی به ترکیه را به زودي اجرايي كند.
مش قاسم: به این میگن درایت اسلامی.
بادرودهای بسیار به دوستان!
دوست گرامی اگربه سیاستهای وزیر محترم نفت یاهرشخص ومقام دیگری نقدوانتقادداری مدلل ومستندبفرمایید تاهمه بهره مندشویم! چنین ادبیاتی نه درخورشأن اعضای گرامی وبسایت، نه درشأن آقای زنگنه ونه خودشماست! مردم ایران ازقدیم به عنوان مردمانی متمدن، بافرهنگ و مؤدب مطرح وزبانزدبوده اند! حتی بسیاری ازکشورهای خاوردوردین اسلام راازایرانیان فراگرفته اندوهنوزهم در تاریخ وادبیاتشان خاطره های بسیار افتخارآمیزی ازآداب وادب ایرانیان ثبت وضبط شده است! انسانهای فرهیخته و روشنفکربسیاری به مطالب وادبیات این وب سایت توجه دارند! چرامابایدیک وزیر کشورمان، یاهرمقامی یاهریک ازهموطنان وحتی همنوعانمان راخواربشماریم ووهن کنیم؟ آیا خود میپسندیم ومیپذیریم چنین کلمات سخیفی رادرموردمابکارببرند؟ درست است که فضای مجازی نسبتاًآزاد است ولی آیامانبایدخودراشایسته ولایق این آزادی بدانیم؟ حتی بعضی ازدوستان نسبت به دکترنوریزاداسائه ادب میکنند
!!!! اگرمانتوانیم بدون توهین وآزار وآسیب لسانی وقلمی به دیگران به گفتمان خود ادامه دهیم همان بهتر که خاموش بنشینیم!
خدا بیامرزه ایرج میرزا رو که ۱۰۰ سال پیش دستور آتش دومی رو پیش بینی کرد:
حجت الاسلام کتک می زند
بر سر و مغزت دگنگ می زند
گر نرسد بر دگنگ دست او
دست به نعلين و چسک می زند
اين دو سه گر هيچ کدامش نشد
با حنک و تحت حنک می زند
ور بکند پا به ميانی فلک
چوب به پاهای فلک می زند
دستش اگر بر فکلی ها رسد
گوز يکايک به الک می زند
ور الکِ تنها کافی نشد
هم به الک هم به دو لک می زند
منعش اگر کس نکند بی ريا
دست تصرف به فدک می زند
وان جگر نازکش از بهر پول
روزی صد مرتبه لک می زند
قافيه هر چند غلط شد ولی
شيخ به بيکاری سگ می زند.
عرض ادب و احترام
زمانی که تیمی در فوتبال چندین گل خورده و باختش قطعی است و زمان کمی مانده به پایان وقت مربی دستور بازی ازاد می دهد یعنی هر بازی کنی در هر قسمت تیم بازنده که نقش دارد و توپ زیر پایش رسید به طرف دروازه تیم برنده رقیب حمله کند. ا ین دقیقا حال تیم بازنده اقای علی خامنه ای در مقابل تیم برنده ایران را دارد که میگوید” آتش به اختیار” یعنی به عواملش دستور می دهد که ازد هستید هر کاری دلتان خواست بکنید یعنی تشویق به هرج و مرج یعنی یادش رفت که تا دیروز میگفت همه طبق قانون عمل کنند.
مردم ایران بهتر است بهوش باشند و متوجه باشند که استبداد آخوند گلهای زیادی خورده و باختش قطعی شده و زمان زیادی هم تا پایان باز ی ندارد لذا بهتر است که تا دیر نشده و اقای علی خامنه ای و عواملش ایران را کاملا نابود نکرده اند و به هرج و مرج نینداخته اند فکری به حال ایران بکنند و نگذارند تاریخ 1357 تکرار شود و استبدادی به استبداد دیگر نبدیل گردد. بلکه یک تصمیم قاطع بگیرند و ایران را با ایجاد یک سیستم سیاسی سکولار (جدائی دین از حکومت ) مانند کشورهائی چون امریکایا ژاپن یا آلمان یا کره جنوبی یا انگلیس یا فرانسه ویا کشورهای مشابه نجات دهند و استبداد و دیکتاتوری را برای همیشه در گورستان تاریخ چال کنند.
به امید نهادینه شدن فرهنگ عقل و خرد در یکایک ما ایرانیها و جایگزین آن با فرهنگ جهل و خرافات مذهبی و دینی
مهدی از تهران
در شهر هرت
امنیت یعنی آزاد زیستن ، انتخاب کردن، حق تدریس و کار وحمایت برای بر پا ایستادن و مستقل زیستن ، امنیت یعنی برابر بودن همه انسانها در برابر قوانین انسانی با حفظ کرامت انسانی .
نگاهی به زنان و کودکان میزان امنیت ایران را می توان سنجید.
بادرودهای بسیار به اعضای گرام!
یک کف گندم زانباری ببین
فهم کن! کآن جمله باشدهمچنین!
دوست گرامی
معنی زین الدین چیست؟
زین الدین یعنی زیر دین یعنی یا در این دین یه کاسه ای زیر نیم کاسه است یا اینکه زیر دین کسی نرو! در هر صورت این زیر رفتن ها نتیجه حوبی نداره! اولیش به تباهی می کشونه و دومیش بدهکارت می کنه!
———-
زین الدین را به ” زینتِ دین” معنا کنید. اینجوری به درستی نزدیکتر است.
سپاس
.
بیدادستان: اسیدپاشی به ۱۶ نفر در تهران: حادثه تروریستی نیست»
مش قاسم: …. و ادامه داد برادران اسید پاش همین بچه ها دور و وری هستن از این کارا بعضی وقتا میکنن دیگه! از خودمون هستن، کش ندین….
نفع این حملات تروریستی به برادران و بیت رهبری می رسد.بنابراین اگر کار کار برادران هم نباشد خط برادران و تروریستها یکی است!
تحلیل هردمبیلی از حملۀ تروریستی در تهران
صبح روز چهارشنبه 17 خرداد ماه در دو منطقه از تهران، یکی میدان بهارستان و محل مجلس شورا و دیگری بهشت زهرا و محل دفن خمینی، دو تیم تروریستی اقدام به عملیاتی همزمان کردند.
ابتدا به خانوادۀ تمامی کشته شدگان تسلیت میگویم و همچنین آرزوی بهبودی مجروحان حادثه را دارم.
احتمال 1:
(سازماندهی این عملیات توسط اطلاعات سپاه)
دلایل:
1- ناشی بودن، بدون برنامه بودن، عجول بودن و بزدل بودن تروریستها
کافیست به نحوۀ شروع عملیات و در پی آن روند ادامۀ عملیات و خودکشی افراد در نهایت عجز دقت کنید
2- به کاهدان زدن تروریستها
محل هایی که برای حمله انتخاب شدند، زمان عملیات و همچنین بدست آمدن ضعیف ترین نتیجۀ ممکن
3- وضعیت تهران در بعد از انتخابات و انتقادها از سپاه و عملکرد قهری و حذفی نظام چه در داخل و چه در خارج
4- وضعیت ایران در شرایط کنونی منطقه و اتهام حمایت از تروریسم
5- مشکوک شدن کشورها به اینکه چطور ایران تا بحال هدف حملات تروریستی قرار نگرفته و اینکه شاید حکومت ایران با داعش و طالبان و دیگر گروههای تروریست زیر و رو بازی میکند.
6- اعلام اینکه ایران حاضر است رسماً به سوریه نیرو بفرستد، درست چند روز قبل از این حمله.
7- بدست آوردن بهانه برای متهم کردن عربستان و یا دیگر کشورهای متحدش و احتمالاً اعزام نیرو به شکل علنی به سوریه.
8- عکس العمل عجیب و شجاعانۀ! نمایندگان مجلس در ادامۀ روند جلسه با توجه به وضعیت موجود!
9- واکنش رهبر به حمله و ” ترقه بازی ” خواندن آن و نادیده گرفتن خون های ریخته شده و خسارات وارده! و بیان این جملات “این حوادث نشان داد که اگر چنانچه جمهوری اسلامی در آن نقطهای که مرکز اصلی این فتنههاست ایستادگی نمیکرد، ما تا حالا گرفتاریهای زیادی از این ناحیه در داخل کشور داشتیم.”
10- عدم پوشش و ضعف در اطلاع رسانی حادثه و یا هشدار به مردم و کم اهمیت جلوه دادن همۀ ابعاد این حمله، مخصوصاً بی احترامی به کشته شدگان حادثه ( واکنش های بین المللی چشمگیرتر بود! )
مهمتر از همه اینکه چطور تروریستها خودشان را یا در محلی خلوت در فضای بیرون مرقد خمینی منفجر کرده اند و یا در درون اتاقی در بسته و خالی! و اینکه چرا بجای حمله، فرار کرده اند!
بزودی شاهد خواهیم بود که رهبر و سپاه پاسداران بهترین استفاده را از این موضوع میکنند.
عجیب است! سپاه پاسداران همیشه ادعا میکرده که امنیت کنونی ایران بدلیل اعزام نیروها به سوریه و عراق بوده… ولی باید پرسید که چرا درست زمانی که از عملکرد سپاه انتقاد میشود و پس از اینکه رئیسی به ریاست جمهوری نمیرسد این اتفاقات می افتد؟! شاید سپاه با مدیریت پنهان این عملیات خواسته در یک زمان به چندین هدف برسد…پراهمیت جلوه دادن حضورش و لزوم برخوردهای قهری در داخل و خارج، زهرچشم گرفتن از روحانی و مردم تهران، خاموش کردن صدای اعتراضات و انتقادات مردم به سپاه و رهبر و همچنین وضعیت اقتصادی اسفبار موجود، بهانه بدست آوردن برای حضور پر رنگ تر و علنی تر چه در داخل کشور و چه در عراق و سوریه و … با اعزام رسمی نیروی نظامی و تجهیزات، آمادگی برای برخورد با عربستان، امارات و بحرین و …
شاید بپرسید “چگونه ممکن است که سپاه در این عملیات دست داشته باشد؟”
پاسخ اینست که: اطلاعات سپاه پاسداران، مانند تمامی سازمانهای اطلاعاتی، افرادی نفوذی در تمامی گروههای تروریستی دارد، البته از بعضی گروهها علناً حمایت میکند؛ کافیست موضوع عملیات را به رابط نفوذی خود در آن گروه اعلام کند و او دیگر رهبران گروه را ترغیب به حمله بکند. میماند انتخاب چند بخت برگشتۀ آمادۀ انتحار و … اطلاعات سپاه تمام عملیات را تحت کنترل داشته. از نحوۀ عملکرد تروریستها و حضور فرماندۀ نیروی زمینی سپاه در محل میتوان اینگونه استنباط کرد و البته حضور شجاعانۀ نمایندگان در صحن مجلس! ( انگار کسانی به آنها اطمینان دادند که آسیبی به آنها نمی رسد )
اطلاعات سپاه، هم نخواسته تعداد کشته شده ها و خسارات زیاد باشد و هم نخواسته آسیبی به افراد حکومتی برسد که به این مقصود خود رسیده و از نظر آنها عملیات مؤفقیت آمیز بوده! خسارات کم بوده و بیشترین آسیب متوجه مردم عادی بوده… همیشه باید عده ای قربانی شوند تا بتوان به اهداف بزرگ سیاسی و امنیتی رسید…بعد از این فضای تهران و دیگر شهرها هم که امنیتی میشود و به این بهانه بگیر و ببندها افزایش می یابد…برنامۀ اجرایی سپاه در دور دوم خاتمی اینبار بدتر و شدیدتر در دور دوم روحانی تکرار میشود…
احتمال 2:
( این عملیات نوعی تمرین و دست گرمی بوده برای داعش )
با توجه به تمامی ابعاد عملیات، یک احتمال وجود دارد که داعش خواسته وضعیت امنیت در تهران را، که پایتخت است، چک کند و با بررسی واکنش امنیتی، برای عملیاتهای مخرب تر چه در تهران و چه در شهرستانها آماده شود.
من الان نمیگویم چگونه، ولی آنچه واضح است اینست که تروریستها میتوانستند در اماکن دیگری اقدام به حمله کنند که اگر اینچنین میشد نتایج فاجعه بارتری به همراه داشت.
پایان تحلیل هردمبیلی
در شهر هرت
۳۸ سال اعدام و شلاق در ملا عام و حذف زنان از اجتماع و استفاده جنسی از زنان و زندانی وشنکجه افکارآزاد را چرا نباید رفتارطالبان و داعش دانست؟
در شهر هرت
از حمله داعش به درون ساختمان مجلس ، تا دست پروردگان نظام داعشی ودرون خانواده داعشی؛
“مرد ۴۰ ساله با انگیزه اختلاف خانوادگی ۱۶ نفر را قربانی اسید پاشی کرد”.
نظام داعشی ، یعنی حذف زنان از جامعه،
“روز گذشته و در حین مراجعه به سامانه بلیت فروشی رقابت های لیگ جهانی والیبال برای نخستین بازی ایران مقابل بلژیک مشخص شد که گزینهای هم برای خرید بلیت توسط بانوان برای نخستین بار در نظر گرفته شده است. با این حال اندک زمانی پس از آغاز فروش بلیت ها بسیاری از بانوانی که برای خرید بلیط تلاش می کردند با پیامهایی مبنی بر تمام شدن سهمیه زنان روبرو شدند.”
یعنی، ۱۰ سال زندانی برای آزاد اندیشی حسین دانشمند.
یعنی،مردی در اردبیل در پی اختلاف خانوادگی گوش زن خود را برید .
یعنی،صدور دو حکم “اعدام در ملاعام” در گالیکش
یعنی، دبیر قرارگاه امربه معروف و نهی از منکر سپاه سپیدان، از دستگیری ۹۰ دختر و پسر در تور مختلط تفریحی درسپیدان خبرداد.
یعنی،سرعت ابتلای زنان متاهل به ایدز .
یعنی، وجود زندانی سیاسی به خاطر ابراز عقیده با مهر امنیتی.
در شهر هرت
این تیرهای به پا خورده از کی و ازکجا؟نه یک نفر ؟ بلکه حتا پای بساط فروش کنار خیابان؟چگونه؟ مگر تیراندازی در داخل نبود؟ خانم دانشجو در کجای خیابان بود؟
بچه،مگر صد بار نگفتند ترقه بازی نکن ، چشم و چار مردم را کور می کنی!
در شهر هرت
نه پاکستانی ،لبنانی، سوری،یمنی و…. ایرانی آنهم ۵ نفر بوده اند و مجهز !؟
چرا در دو جا و مکان کم جمعییت؟
۱- هدف آنها چه بود؟
۲- آیا نمادین نبود؟
۳- آیا چند ایرانی عاصی از نظام نبودند؟
۴-رابطه ایران و قطر و داعش چیست؟
۵-دستگاه خبری الجزیره و نظام ایران چه نسبتی با هم دارند؟
۶-آیا خودمختاری کردستان مسئله ای نیست؟
۷- این شعار اتحاد برای چیست؟
۸- مگر مردم متحد نیستند؟
۹- اتحاد برای جنگی دیگر و ماندن نظام؟
۱۰- اتحاد برای گور خوابی؟
۱۱-بیشتر شبیه یک سناریو بد نوشته و بی سر وبن نبود؟
۱۲- یا تذکری به کسانی در نظام که باید بدانند؟
۱۳- چه چیز را باید بدانند ؟
۱۴- که ما دم گوش شماییم،خیلی نزدیک ، حواستان باشد ، اگر می خواستیم می توانستیم زیاد از دور خارج نشوید؟
رهبر جمهوری اسلامی در سخنان خود با جمعی دانشجو و بعد از حادثه دردناک تروریستی مطالبی را مطرح کرد که بوضوح نشان از عدم کنترل بر افکار و گفتار است و تو گوئی تعادل درون و بیرون ایشان بشدت بهم ریخته است.
او در حالیکه باید این حادثه عجیب را بزرگ و اصلی بداند و از مسئولان و سپاه سایر ارگانهای امنیتی بخواهد که سریعا تحقیق کنند که چگونه ممکن است به داخل حفاظت شده ترین تاسیسات سیاسی کشور مثل آب خوردن با بمب و سلاح و جلیقه انفجاری نفوذ کرد و فقط بعلت اشتباه گرفتن دو راهرو با هم ، نمایندگان مجلس از یک قتل عام فجیع فرار کنند تا شرمساری بزرگتری برای کشور پیش نیاید، آنرا ترقه بازی نامیده و تمام بحث خود را به سند 2030 یونسکو و پخش ربنای استاد شجریان اختصاص داد و با صدور حکم اینکه دولت و مراکز فرهنگی تعطیل هستند به یک مشت آدم بی اطلاع و احساساتی مجوز داد که آتش به اختیار هستند!
آیا در عقب مانده ترین نظامهای قبیله ای و حتی بدوی هم میشود دید و یا تصور کرد که رهبر بطور واضح مردم را به اعمال خشونت و شورش دعوت کند؟ آیا اگر این آتش به اختیارها مثل سابق به اسید پاشی و چاقو کشی و تجاوز به نوامیس رو کنند جناب ایشان آنها را هم نوعی آب بازی و یا تاب بازی خواهد نامید؟
رهبر در شرایطی دولت و دیگران را متهم به عدم توان درک مسائل اصلی از فرعی میکند که در زمان سخنرانیش هنوز 24 ساعت از فاجعه عمل تروریستی نگذشته است و ایشان قادر به درک این نیست که در این زمان مسئله اصلی چیست؟ آیا ما می توانیم با این رفتار نا بخردانه قضاوت کنیم که دلیل اصلی امکان تحقق چنین اعمالی همان اصلی و فرعی نکردن مسائل از دید ایشان و دستگاههای امنیتی است؟ آیا دستگاهی که تمام فکر و ذکرش دستگیری امثال مهدوی فر نجیب و یا نرگس محمدی با شخصیت است و یا دربند اعتراف گرفتن از آیت الله نکونام است اصلا فرصت پرداختن به سایر تهدیدات را دارد و یا آنها را ترقه بازی میداند؟
رهبر که با کوچکترین خراش به یک عضو حزب الله لبنان آنچنان اعلامیه های طوفانی میدهد، آیا کشته شدگان امروز را اصلا داخل آدم میداند که اولا با انها همدردی کند و بعد از بابت فصور دستگاههای امنیتی و انتظامی که همه زیر دست وی هستند معذرت خواهی کند؟
واقعا چه کسی اصلی و فرعی را نمی فهمد و چه کسی به آرامش و چه کسی به شورش دعوت میکند؟
این نمایش خونین ، طراحی خود نظام بود با شرکت فدائیان ابله نظام و رهبر که به امید بهشت خیالی خود را به کشتن دادند به منظور : تشدید سرکوب و حبس و اعدام مخالفین بخصوص اقلیتهای قومی و مذهبی ، تحریک اذهان عمومی بر علیه اعراب ، هم صدا کردن مردم به نفع نظام و برعلیه عربستان و آمریکا ،توجیه کمک مالی به سوریه و بالابردن وجهه پاسدارانی که تحت نام دفاع از حرم به نفع اسد در سوریه اند ویا کشته می شوند، بالاکشیدن سهم بیشتری از درآمد نفت و دزدی از سفره مردم به نفع سوریه و لبنان و جنگ طلبیهای دیگر، مظلوم نمائی در منظر دنیا که ببینید ماهم قربانی داعشیم . در واقع خامنه ای بعداز معامله سلاح بین عربستان و آمریکا از شدت حسد و عصبانیت ، بحدی تعادل روحی خودرا از دست داده که حتی حواسش نیست حداقل با رفتار و گفتارش مشارکت نظام را دراین کشتار لو ندهد : بعد از این حادثه در ملاقاتی عمومی با عده ای ، برخلاف همیشه که با شنیدن یک جمله کوتاه از اعراب و آمریکا دادو فریاد به پا میکرد،چهره ای آرام و بشاش !! داشت و این ماجرا را با خونسردی به ترقه بازی تشبیه کرد ، بعدپیروزمندانه اظهار کردکه جوانان باید ببینند ترور یعنی چه !! این بار ،طراحی و کار گردانی این ترور بسیار ناشیانه بود اما اینهادر آینده با زیرکی و دقت بیشتر ، آدمهای بیشتری را با ترورهای ساختگی به کشتن خواهند دادتا نه فقط میزان نفرت عمومی از اعراب را بالا ببرند بلکه افکار مردم را از نارضائی های داخلی به ترورها معطوف بکنند . متاسفانه آدمی روان پریش که از خون و شیون و عزا و جنگ و دشمن خوئی با دنیا لذتی سادیسمی میبرد ، سکان کشتی بزرگ ایران را بدست گرفته تا غرق کامل آن ، همچنان که هیتلر با جنگ طلبی و نژاد پرستی ،آلمان را به خاک و خون کشید .
گزارش تحلیلی؛ انفجارهای تهران و چند احتمال
این گزارش از سوی گروهی از دانشجویان در تهران برای سایت ارسال شده است:
انفجارها در جمهوری اسلامی و چند احتمال ؛
اقدام تروریست ها یا مانور نرم مادر ابرتروریسم دولتی
انفجار و اقدامات بی هدف و فکاهی گونه در زیارتگاه آیت الله خمینی و ان هم در یک روز عادی که هیچ جمعیتی و یا هیچ شخصیت خاصی در انجا نیست و همچنین حمله چند عامل انتحاری به مجلس و اقدام به گروگانگیری در ساختمان ملاقات نمایندگان مجلس و عدم حتی کوچکترین آسیب به نمایندگان مجلس شورا همراه با حضور تمامی سران نظامی ایران و مشاهده این نمایش از نزدیک و درست یک هفته بعد از تایید انتخابات ریاست جمهوری و شکست نهادهای حاکمیتی و رهبری در انتخابات در مقابل حسن روحانی نشانه چیست؟
1- این کار داعش یا طالبان و یا القاعده نیست.
حکومت جمهوری اسلامی سالهاست که با نفوذ به ارکان القاعده و داعش و طالبان و با عملیات دوگانه گروگانگیری افراد خانواده مسولان این گروهها و از طرف دیگر با پرداخت باج و پول و سلاح با انها مسالمیت آمیز زندگی می کند و حتی در یک گام جلوتر از انان برای اهداف خود در افغانستان عراق یمن سوریه و … بهره برده و می برد .
در افغانستان طالبان و القاعده و داعش اهرمهای جمهوری اسلامی برای جلوگیری از اقتدار حکومت مستقل افغان و تلاش برای ناکامی تلاشهای جامعه جهانی و ایالات متحده در استقرار صلح در افغانستان بوده و می باشد در عراق داعش با انجام چند قتل و عام و … زمینه ساز حضور حشدالشعبی ایرانی و نظامیان ایران و اشغال تام و کامل عراق شده است داعش حتی یک تیر به سمت کربلا و نجف و ایران شلیک نکرده و چون مرزبان امین حافظ منافع جمهوری اسلامی بوده و می باشد. و…
2- این اقدام مخالفان جمهوری اسلامی هم نیست
مخالفان جمهوری اسلامی و بطور خاص مجاهدین در شرایطی نیستند که اقدامی بکنند و از طرفی اقدام چنینی با سوابقشان سازگار نیست.
3- کار کار خود جمهوری اسلامی است , مانور داخلی با اهداف چندگانه ابرتروریسم دولتی جهانی.
هدف اول : فریب افکار عمومی جهانی
جمهوری اسلامی می خواهد با این اقدام توجه جامعه جهانی را از جنایات متعدد و گسترده تروریسم جمهوری اسلامی در سرتاسر جهان دور کند از کشار صدهها هزانفری در سوریه و عراق و یمن تا انفجارهای غیر مستقیمش در اروپا و … که به قصد ترساندن جهانیان و عقب نشینی آنان در وسوریه و تسلیم کامل سوریه به جمهوری اسلامی انجام می شود.
علاوه بر این جمهوری اسلامی می خواهد با این مانور خود را هدف تروریسم نمایش دهد و نقش محوری ابرتروریسم دولتی اش را از منظر افکار عمومی محو نماید.
هدف دوم: انتقام از حسن روحانی
حاکمیت جمهوری اسلامی ناکام در برابر حسن روحانی می خواهد با این اقدامات کشور را ناامن جلوه داده و از سوی زمینه برای حکومت نظامی را فراهم کند تا در فرصت ناشی از شرایط ویژه نظامی امنیتی کار مهره های حسن روحانی و بازمانده هاشمی را یکسره کند و از دیگر سو او را در نزد مردم ناتوان در تامین امنیت نشان داده وجاهت مردمی اش را بزداید و زمینه برخورد با او را فراهم کند.
هدف سوم: انتقام از مردم
انتقام از بیست و چهارمیلیون ایرانی که به حسن روحانی رای داده اند
آیا
جمهوری اسلامی با این نمایش تروریستی یا بعبارت بهتر مانور داخلی تروریسم دولتی اش به اهدافش خواهد رسید؟
این سوالی است که تدبیر و اقدامات حساب شده حسن روحانی در قبال این اقدامات و رفتار جامعه جهانی در قبال آن زمینه ساز جوابهای ان خواهد بود.
دکتر کپی: انتقام از سی میلیون که به روحانی رای دادند.شش میلیون رای به تاراج رفت.
برای بسیاری روشن شده که می خواستند با تقلب، رئیسی را رئیس جمهور کنند ولی ترس از قیام مردم و ترامپ و عربستان، تعداد تقلب را به شش میلیون رسید.
به یک کودتا احنیاج داشتند که امروز انجام گرفت.آقا گفتند که در فتنه اگر سرکوب نکرده بودیم این جوری شد که امروز شد؟؟؟
خوب امروز چطور شد که امروز شد؟؟؟
کینه 88 اینها را دارد دیوانه می کند گر چه دیوانه هستند.
کشور را دهه شصتی خواهند کرد و مردم و دولت را خرد و خمیر خواهند کرد اگر توسط نیروی نظامی آمریکا مورد تهدید قرار نگیرند.
آمریکا ،اروپا را در دو جنگ جهانی یاری نجاتبخش داد و منجر به شکست آلمان شد و در جنگ بالکان که بوسنی توسط صربها و روسهای به خون کشیده شد و اروپا در حال لاسیدن با روسیه و صربها بودند و سربازان همین آلمان به دختران و زنان بوسنی تجاوز می کردند-این هواپیماهای بی 52 آمریکا بودند که صربستان را کوبیدند و همین آمریکا بود که بوسنی را از دست دشمنانش نجات داد.
ما به کمک آمریکا برای نجات کشور احتیاج داریم.فریب کسانی را نخورید که می گویند تکلیف این رژیم را مردم در خیابانها معین می کنند.
این حکومت مثل سگ از امریکا و قدرت نظامیش می ترسد.روسیه چه خری است؟
دست و پایش ده سال مثل خر در گودال افغانستان فرو رفته بود.
احتمال اینکه جریان تروریستی در مجلس و مزار خمینی از طرف سپاه و نیروهای جنگ طلب باشد زیاد است!
نترس کسی تو رو نمی بره جنگ!
این ترور داعشی ـ داخلی همون قدر با ترور های داعشی تفاوت داشت که این مش قاسم قلابی با مش قاسم خودمون تفاوت داره.
جسارت به مش قاسم خودمون نباشه. مش قاسم کجا داعشی کجا. منظورم از نظر شباهت یک چیز قلابی به اصلشه.مش قاسم،همۀ این سایبری ها مغز هاشون رو روی هم بذارن ، نمی تونند مثل تو حرف بزنند، چون اساساً بی ذوق اند. از طنز بویی نبردن. نقش یکی دیگه بازی کردن یک هنره ولی این مش قاسمکِ حیف نون قلابی از این هنر هیچ نمی دونه. مش قاسمک: مش قاسم آخه تا حالا چند بار زیر نویس نوشته؟ اون هم با این محتوای توخالی و بیمزه که نترس کسی تو رو نمی بره جنگ!! مش قاسم خودمون : به قول خودت اینا فقط بلدند عملۀ ظلم بشند و تو سر بچه های مردم بزنن. مش قاسم مدیونی اگه عقب نشینی کنی.
گزارش تحلیلی؛ انفجارهای تهران و چند احتمال
این گزارش از سوی گروهی از دانشجویان در تهران برای سایت ارسال شده است:
انفجارها در جمهوری اسلامی و چند احتمال ؛
اقدام تروریست ها یا مانور نرم مادر ابرتروریسم دولتی
انفجار و اقدامات بی هدف و فکاهی گونه در زیارتگاه آیت الله خمینی و ان هم در یک روز عادی که هیچ جمعیتی و یا هیچ شخصیت خاصی در انجا نیست و همچنین حمله چند عامل انتحاری به مجلس و اقدام به گروگانگیری در ساختمان ملاقات نمایندگان مجلس و عدم حتی کوچکترین آسیب به نمایندگان مجلس شورا همراه با حضور تمامی سران نظامی ایران و مشاهده این نمایش از نزدیک و درست یک هفته بعد از تایید انتخابات ریاست جمهوری و شکست نهادهای حاکمیتی و رهبری در انتخابات در مقابل حسن روحانی نشانه چیست؟
1- این کار داعش یا طالبان و یا القاعده نیست.
حکومت جمهوری اسلامی سالهاست که با نفوذ به ارکان القاعده و داعش و طالبان و با عملیات دوگانه گروگانگیری افراد خانواده مسولان این گروهها و از طرف دیگر با پرداخت باج و پول و سلاح با انها مسالمیت آمیز زندگی می کند و حتی در یک گام جلوتر از انان برای اهداف خود در افغانستان عراق یمن سوریه و … بهره برده و می برد .
در افغانستان طالبان و القاعده و داعش اهرمهای جمهوری اسلامی برای جلوگیری از اقتدار حکومت مستقل افغان و تلاش برای ناکامی تلاشهای جامعه جهانی و ایالات متحده در استقرار صلح در افغانستان بوده و می باشد در عراق داعش با انجام چند قتل و عام و … زمینه ساز حضور حشدالشعبی ایرانی و نظامیان ایران و اشغال تام و کامل عراق شده است داعش حتی یک تیر به سمت کربلا و نجف و ایران شلیک نکرده و چون مرزبان امین حافظ منافع جمهوری اسلامی بوده و می باشد. و…
2- این اقدام مخالفان جمهوری اسلامی هم نیست
مخالفان جمهوری اسلامی و بطور خاص مجاهدین در شرایطی نیستند که اقدامی بکنند و از طرفی اقدام چنینی با سوابقشان سازگار نیست.
3- کار کار خود جمهوری اسلامی است , مانور داخلی با اهداف چندگانه ابرتروریسم دولتی جهانی.
هدف اول : فریب افکار عمومی جهانی
جمهوری اسلامی می خواهد با این اقدام توجه جامعه جهانی را از جنایات متعدد و گسترده تروریسم جمهوری اسلامی در سرتاسر جهان دور کند از کشار صدهها هزانفری در سوریه و عراق و یمن تا انفجارهای غیر مستقیمش در اروپا و … که به قصد ترساندن جهانیان و عقب نشینی آنان در وسوریه و تسلیم کامل سوریه به جمهوری اسلامی انجام می شود.
علاوه بر این جمهوری اسلامی می خواهد با این مانور خود را هدف تروریسم نمایش دهد و نقش محوری ابرتروریسم دولتی اش را از منظر افکار عمومی محو نماید.
هدف دوم: انتقام از حسن روحانی
حاکمیت جمهوری اسلامی ناکام در برابر حسن روحانی می خواهد با این اقدامات کشور را ناامن جلوه داده و از سوی زمینه برای حکومت نظامی را فراهم کند تا در فرصت ناشی از شرایط ویژه نظامی امنیتی کار مهره های حسن روحانی و بازمانده هاشمی را یکسره کند و از دیگر سو او را در نزد مردم ناتوان در تامین امنیت نشان داده وجاهت مردمی اش را بزداید و زمینه برخورد با او را فراهم کند.
هدف سوم: انتقام از مردم
انتقام از بیست و چهارمیلیون ایرانی که به حسن روحانی رای داده اند
آیا
جمهوری اسلامی با این نمایش تروریستی یا بعبارت بهتر مانور داخلی تروریسم دولتی اش به اهدافش خواهد رسید؟
این سوالی است که تدبیر و اقدامات حساب شده حسن روحانی در قبال این اقدامات و رفتار جامعه جهانی در قبال آن زمینه ساز جوابهای ان خواهد بود
آقای نوریزاد با اهداء سلام.
لطفا این پست را که اضافه است حذف کنید.همان بالایی که نظر خودم هم هست بس است.متشکر از شما.
در شهر هرت
ماهی از سر گنده باشد نه ز دم
این ” ترقه بازی” یا “اول بارش “حاصل ترقه بازی ها در سوریه مگر نیست؟
یک عده ،این” ترقه بازی” را نمایشی ودروغ می دانند.
یک عده، این ” ترقه بازی” را مسخره می دانند.
یک عده، اصلا و کلا ” ترقه بازی” می دانند.
یک عده، خطر ی برای مردم ایران می دانند.
من اصولا مخالف هر نوع ” ترقه بازی” ام در هر کجا چه نمایشی و چه راست یا دروغ.
اما، رهبر حق دارد بگوید :” ترقه بازی”
زیرا تا سر در جنگ لبنان و سوریه درگیر است و در جایی که در یک روز ۱۳۵ شهید حرمین بخاک سپرده می شوند این ” ترقه بازی” ها مسخره اند، ای بی عرضگان داعش .
عجب غوغایی عقلای مسلمان به عنوان دفاع “حزب الله “گبه پا کرده و با هم مشغول بازی و ترقه بازی اند و برای سنگر نیز از جان ناقابل مردم استفاده می کنند.
من فکر می کنم مردم ایران هوشیارند وخود راداخل این بازی ها نمی کنند. اون لولوی ۵۷ را این ۳۸ سال تجربه با خود برد.
دوست عزیز معذرت میخواهم که مصرع شعر شما را کامل کردم.
ماهی از سر گنده گردد نی ز دم //// فتنه از عمامه خیزد هم ز قم
دوست عزیز کاملادرست می فرمایید:)
اگر پنج تروریست بتوانند به همین راحتی تا داخل ساختمان مجلس نفوذ کنند و دفاتر نمایندگان را اشغال کنند و گروگان بگیرند با صد تروریست چه خاکی بر سرتان خواهید کرد؟
ما که نمی دانیم. بعضی می گویند کار خودی ها است. پنج تروریست به همین راحتی غیر ممکن است تا این حد پیش روند مگر این که راه را برایشان باز بگذارند.
سوال اینجاست که چه کسی از امنیتی شدن فضای جامعه سود می برد. فرقی نمی کند کار داعشیون باشد یا هر کس دیگری.
در شهر هرت
بعضی روضه ها را باید قاب گرفت وبر سر در امامزاده ها آویخت :
به گزارش ایسنا، «شرق» در ادامه نوشت: جمله حساسيتبرانگيزي که حجتالاسلام سيدابراهيم حسيني، امام جمعه ساوه بر زبان آورد، اين بود «نماد شال سفيد مانند نماد سبز و بنفش جريان فتنه و مانند پرچم روسپيگري بر در خانههاي روسپيهاي دوران جاهليت است».
این روضه خوان از جاهلیت بخوبی میداند و گزارش می دهد. حال عده ای اعتراض می کنند که پرچم روسپیگری رنگ دیگری داشته ! شما از کجا می دانید؟ شما از جاهلیت خبر دارید؟ یا این ملا؟
با سلام . آقای نوری زاد حدود 10 روز پیش نوشتم ( کامنت قبل را نیز مجدداً در ذیل آوردم ) که تا این لحظه کشور و آرامش نسبی آن به خیر و خوبی گذشته است ولی امروز گفته شده که ظاهراً در تهران در دو نقطه اتفاقاتی افتاده که با تحمل ” برادران ” و پیش بینی بنده فقط 9 روز این مثلاً اَلم شنگه ها و تیر اندازی ها نسبت به 2 خرداد 1376 تأخیر داشته است ( در سال 1376 این اَلم شنگه ها در 12 خرداد 1376 به وقوع پیوست !
مرادعلی
11:13 ب.ظ / می 28, 2017
با سلام . آقای نوری زاد خدا را شکر و چشم شیطان کور ، تا این لحظه کشور و آرامش نسبی آن به خیر و خوبی گذشته است . بنده منتظر آن بودم که همانند انتخابات 2 خرداد 1376 خمپاره ها مجدداً به تهران شلیک شود . با توجه به یک گذشته ی تاریخی 20 سال قبل منتظر آن بودم که در این انتخابات هم مانند 10 روز گذشته از انتخابات 2 خرداد 1376 چنانچه اگر یادتان باشد ، به شهر تهران و در چند ناحیه ی آن ” گلوله ” خمپاره شلیک شد که نظام جمهوری اسلامی پیگیر آن نشد که از کدام پادگانِ سپاه و بسیج بخاطر آنکه آقای ” محمد خاتمی ” ریاست جمهوری را از ناطق برده بود ، برادران ناراحت شده و به شهر تهران خمپاره شلیک کردند !
سلام آقای قوری زاد
نمی دونم چرا هر چی فکر می کنم می بینم تا به این لحظه تو شماها نه یه نفر اعدامی داشتیم نه یه نفری که با خودکشی یا اعتصاب غذاش از بین رفته باشه؟ ممکنه بیشتر توضیح بدین؟
ما منتظر تو بودیم، بفرما، بسم الله
یک وکیل/* مجلس/* از بازداشت مدیر کانال تلگرامی وزوزیر/* اطلاعات خبر داد.
مش قاسم: نوکر آخوند بودن هزینه داره!
اون ولوی کافه های پاریس حاجی اشعه موی زنان بین توی یه مصاحبه گفته خمینی رو شاه آوورد.
مش قاسم: خدا شاهده از این منقلابیون شیادتر و سفسطه گر در تاریخ دنیا وجود نداشته. … (سه نقطه از مش قاسم)، شاه به تو گفت برو اون ///// رو از از بغداد ببر پاریس بشونتش زیر درخت سیب و شروع کن از زبونش دروغ که کمه، هزار روغ گفتن؟ بعد بزارش توی هواپیمای ایر فرانس بفرستش تهرون ……. بقیه قضایا رو همه میدون. همین … (سه نقطه از مش قاسم) و حاج ابرام و حاج ناصادق رسوندانش به اونجایی دست و … (سه نقطه از مش قاسم) هم بوسیدن. این یارو خیال میکنه ما هنوز همون ملت ساده و احمق سال ۵۷ هستیم. حاجی، توی کافه های پاریس نوار نشنیدی و ویدئو ندیدی؟ … (سه نقطه از مش قاسم) بعد ۳۸ سال بالاخره فهمیده چه شیکری خورد و به حلق ملت کرد ولی از اونجا که بچه آخونده و روش کمتر از سنگ پانیست ور میداره یه همچین /// میگه. حاجی، … (سه نقطه از مش قاسم) خودتی، ماها صابون آخوندا زاده و آخوند ۳۸ ساله به تنمون خورده.
با سلام . دو روز قبل رهبری نظام آشکارا از رئیسی حمایت کرد . ظاهراً اینان بعد از انتخابات دیدار خصوصی نیز داشته اند . حمایت رهبری مشخصاً آنجایی شکل گرفت که خود رئیسی و تمامی اطرافیان او از تقلب انتخاباتی بحث کردند و خواستار جابجایی آرای 3 میلیونی شدند و رهبری هم در این جرگه ی موافقین تقلب قرار گرفت . البته برای ما شهروندان کشور زیاد سخت نبود که بدانیم در این انتخابات ” نظر حضرت آقا ” به رئیسی نزدیکتر است . وقلی ما می بینیم که تمامی ” برادران ” و ” خواهران ” بسیجی و به قول معروف مذهبی اصولی خود را برای رئیسی ” جر ” میداند و در تمامی کشور شعار واحد ساخته بودند که ” آخر هفته ، رئیسی رفته ” مشخص بود که دستور و نظر حضرت آقا به کدام طرف نزدیکتر است ! در این موارد ابلهانه اگر طرفداران ساده لوح حضرت آقا و تمامی گروه طرفداران ایشان نگاهی به ” گوش هایشان ” بیاندازند ، حتماً خواهند دید که ” گوش های ” خودشان خیلی دراز است و این مردم فهیم هستند که اندازه ی گوش اشان به انسان می ماند و میدانند که با این خود را به دآب و آتش زدن و ” جر ” دادن برای اینکه رئیسی رأی بیاورد ، نمی توان نظر حضرت آقا را به رئیسی ندانست !
استاد گرامی با درود ، این متن تکراری است ولی خیلی زیبا و پرمعنا است . چگونه میتوانم ان را برای رهبر و امام جمعه ها و حوزه علمیه ها واخوندو اخوندک ها و … برسانم .
یک نوشته بسیار کوتاه و پر معنا از زنده یاد احمد کسروی
فرض را بر این بگذارید که تمامی کارمندان زحمتکش شهرداری از همین امروز به مدت
یک ماه دست از کار بکشند و اعتصاب کنند، چه اتفاقی می افتد؟ تمامی شهرها را زباله و کثافت بر میدارد و…
❌ اگر از همین امروز به مدت یک ماه تمامی پزشکان، جراحان و پرستاران اعتصاب کنند
فاجعه ای انسانی به بار خواهدآمد که حتی تصورش پشت آدمی را به لرزه میاورد
یا حتی ارتشیان اگر بمدت یکماه مرزها را رها کرده و به خانه هایشان بازکردند، نانوا ها، لوله کش ها، سیم کش ها، مخابرات، شرکت نفت، گاز و …
❌حال به این فکر کنید که اگر آخوندها و امام جمعه ها به مدت یکماه که هیچ، یک سال هم کم است ، به صورت مادام العمر دست به اعتصاب بزنند… آیا اتفاقی می افتد!؟
❌ آیا آبی از آب تکان می خورد!!!؟ همین که اعلام اعتصاب کنند و دست از خر کردن خلق خدا بشورند، دیگر از دروغ و نفاق و منبر، شب اول قبر و نکیر و منکر و مهملات و موهومات و غول آسمانی خبری نخواهد بود وآن زمان چقدر دنیا زیبا میشود نفس کشیدن در آن فضا تماشایی خواهد بود!!””
هرچه که نسل مشروطه عاقل بود، این نسل منقلاب ۵۷ نادان! هیهات!
فرماندار چابهار: بیش از ۴۰۰ روستای شهرستان چابهار با تانکر آبرسانی سیار می شوند.
مش قاسم: خدا رو شکر که بعد ۴۰ سال قول آب مجانی برای ۴۰۰ روستای شهرستان چابهار به انجام رسید. به همه دست اندرکاران حکومت اسلامی از هر قماشی که هستن از صمیم قلب تبریک میگم.
سلام . امام جمعه مشهد یعنی عدم الهدی بعد از کار سخیف جناب رئیسی داماد گرام و رئیس آستان قدس سکوت کرده و این بار امام جمعه ساوه دهانش را باز کرده و خود لایقی را نصیب رأی دهندگان 24 میلیونی کرده . مگر جناب تقوی رئیس شورای سیاست گذاری ائمه جمعه در خواب اصحاب کهف هستند که نمی بیند که یکی از زیر دستان اش در ساوه ” اَفسار ” پاره کرده و ” یوغ ” از گردن درآورده و دهانش را پر از کثافات کرده ؟ مملکت آنقدر بی صاحب شده که یکی نیست جلوی این یارو را بگیرد ؟
منبع : سایت ایران پرس نیوز
سیاست تغییر رژیم با آیت الله “مایک”
منابع خبری بامداد شنبه (بوقت ایران) گزارش دادهاند سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، سازمانی جدید را با مأموریت گردآوری و تحلیل اطلاعات مربوط به ایران تشکیل داده است.
به گزارش فارس، روزنامه والاستریتژورنال با نقل این خبر از قول مقامهای آمریکایی این تصمیم را نشان دهنده تصمیم ترامپ برای قرار دادن ایران در اولویتهای اصلی جاسوسان آمریکایی تعبیر کرده است.
سوزان مالونی، مشاور اسبق وزارت خارجه آمریکا پس از خبر تعیین یک مدیر جدید بخش ایران در سیا در صفحه توئیتر خود نوشت: دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا سیاست تغییر نظام ایران را در دستور کار قرار داده است.
پیش تر گفته شده بود که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا فرد جدیدی را به عنوان مدیر بخش عملیاتهای ایران تعیین کرده است.
به گزارش تسنیم، روزنامه نیویورکتایمز گزارش داده سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) فردی به نام «مایکل دی آندرا» را به عنوان مدیر بخش عملیاتهای ایران معرفی کرده است.
بنا به گزارش نیویورکتایمز، سابقه وی در افغانستان و گرویدن به اسلام، لقبهای «شاهزاده تاریکی» و «آیتالله مایک» را برای وی دست و پا کرده است.
نیویورکتایمز انتصاب «آندرا» به عنوان مدیر بخش عملیاتهای ایران را اولین نشانه مهم از تلاش «ترامپ» برای رویکرد سختگیرانه در قبال حکومت ایران دانسته است.
دولت ترامپ جمهوری اسلامی را دولت تروریستی شماره یک میداند.
مقامهای آمریکایی همچنین این انتصاب را یکی از تغییرات درونسازمانی «سیا» دانستهاند که اهمیت فعالیتهای جاسوسی و عملیاتهای مخفیانه در این سازمان در دوران ریاست «مایک پامپئو» را نشان میدهد.
سیا همچنین به تازگی مدیر جدیدی برای واحد مبارزه با تروریسم تعیین کرده که خواستار آزادی عمل بیشتر برای حمله به ترویستها شده است.
نیویورکتایمز مینویسد: «ایران یکی از اهداف سخت برای سیا بوده است. این سازمان به دلیل باز نبودن سفارت آمریکا در ایران، دسترسی به شدت محدودی به این کشور دارد؛ ضمن اینکه دستگاههای اطلاعاتی ایران تقریباً چهار دهه را صرف تلاش برای مقابله با اقدامات جاسوسی و عملیاتهای مخفیانه آمریکا کردهاند.»
«رابرت ایتینگر»، از وکلای سابق سیا که نقش زیادی در برنامه حملات پهپادی این سازمان داشته درباره «دیآندرا» میگوید: «او میتواند برنامهای بسیار جسورانه اداره کند و این کار را هم بسیار هوشمندانه انجام بدهد.»
به گفته برخی نزدیکان، دی آندرا اعتیاد شدیدی به کارش دارد. او در ویرجینیای شمالی و در خانواده ای که پیوندهای نزدیک با سازمان سیا داشت، بزرگ شد. همچنین او با همسرش که یک مسلمان است در یک مأموریت خارجی سازمان سیا آشنا شد.
Iranpressnews
در روزهای اخیر، شادی و شعف رهبر ایران ازسفر ترامپ به منطقه به اوج خود رسیده چه آنکه این سفر به فریاد او رسید تا بتواند توجیهی برای ماجراجویهای بی خردانه خود بیابد. موضوع معامله 110 میلیاردی اسلحه برای او مستمسکی. شد تا سعودیها را گاوان شیر ده بنامد و هر توهینی به آنها بکند . در سخنرانی اخیر 14 خرداد هم با علم کردن مجدد این معامله توجیه کرد که این معامله هزینه سازش و یا رفاقت با آمریکا است و دیگر اینکه هم دوستی با آمریکا هزینه دارد و هم دشمنی!.پس ما به هر حال هزینه را میدهیم و این معامله هم دلیلش!
آقای ظریف سیاستمدار هوشمند و مصدق گونه ما هم با همین تعابیر به مقلبله عربستان رفت و این در حالی است که او باید چهره موقری از خود نشان بدهد که متاسفانه در نظام ولائی بی عقلی در جهت خلاف منافع مردم حدومرزی ندارد.
حال باید دید حال مقام معظم چکونه میشود اگر معلوم شود اصل این خبر دروغ است و هیچ معامله ای صورت نگرفته و صرفا خبر سازی رئیس جمهور نا محبوب آمریکا است تا موقعیتی برای خود پیدا کند؟ آیا پرسش این سئوال که در این معامله بین گاو شیرده و آمریکا، بالاخره چه چیزی فروخته و خریده شده و یا کدام کمپانیها قراداد بسته اند کار سختی است؟ دستیابی به این اطلاعات که زحمتی ندارد.
البته برای دستگاه و کسی که برای توجیه شکستهای خود به هر چیزی آویزان میشود، آویزان شدن به اخبار دروغ توجیه دارد و چه باک که با همبن اخبار دروغ دو کشور به سمت جنگ بشتابند و یا دار و ندار ایرانی جماعت به تاراج برود.
دیروز 5 ماه ژوئن، آقای “بروس رایدل” از کارشناسان امور امنیتی و مدیران ارشد موسسه مطالعات استراتژیک “بروکین” طی مقاله ای در سایت این موسسه اعلام کرد که چنین معامله کلانی از اساس دروغ است و هرگر چنین معامله ای صورت نگرفته و اسناد امظا شده صرفا تعدادی تفاهم نامه بدون هیچ قراردادی هستند. نه سعودیها به چیزی متعهد شده اند و نه شرکتهای آمریکائی قرار دادی برای فروش در دست دارند. بنده لینک این خبر را در انتهای مطلب گذاشته ام که اگر کسی علاقمند بود بتواند به آن رجوع کند.
واقعا باید از سرنوشت مرددم ایران نگران شد وقتی میبینیم در عالیترین سطح کشور . برای تصمیم گیریهای مهم از اوج درماندگی، خبرهای دروغ پایه و مبنای کار قرار میگیرند و این دستگاه عریض طویل حتی قاد ربه بررسی یک خبر معمولی هم نیست.و هر خبر دروغ و خلافی می تواند خط سیاست خارجی و داخلی را ترسیم نماید.
https://www.brookings.edu/blog/markaz/2017/06/05/the-110-billion-arms-deal-to-saudi-arabia-is-fake-news/
یکبار دیگر ورود بانوان به ورزشگاه ممنوع اعلام شد البته نگران نباشید ۴ سال دیگه موقع انتخابات میتوانید به ورزشگاهها بروید فقط !!
من شخصا به اتفاق فرزندان و برادرانم به از حمایت بانوان ایرانزمین حضور در هر ورزشگاهی را بر خود حرام میدانیم
هیچ مردمی مثل مردم ایران دررفتار بازن افکاروکردارشان پرازتناقض نیست.ازطرفی متشرعین حتی از اینکه اسم زنشان رامثل آدمیزاد صدابزنندخودداری میکنندواورامثلا :مادرعلی یامادرلیلا(به شرطی که لیلاهم به سن بلوغ نرسیده باشد)یا ضعیفه یامنزل حتی بُز!!!! وازاین قبیل میخوانند!!!! .دیه وارثش هم نیمی از دیه وارث مرداست,ازطرفی هر پسروهرمردی مادرش راعزیزترین کسش میداندوسوگندسختش قسم به جان مادراست,ازطرف دیگر علاقه به زن وواکنشش نسبت به زن بیحجاب واکنشی هیستریک ونوعی دیوانگیست( این بیماری پس ازانقلاب بروزکردوهمه گیرشد),درادبیات وشعر هم زیباترین ولطیف ترین کلمات را درتوصیف وتعریف جنس زن بکار میبرندگویی که این موجودازجنس بشرنیست ومادینه آدم محسوب نمیشود بلکه موجودی همترازفرشتگان است!!! ,درجک ولطیفه هم مدام او راتحقیرمیکنند,درقوانین هم چنان محدودیتهایی برایش به عنوان موادقانونی تصویب کرده اندکه گویی موجودی مجنون وعاری از عقل وخرداست بطوریکه نه تنها اجازه تنهاسفرکردن ندارد,بلکه بدون اذن مردش خواه پدر,خواه جد,یابرادر,یاشوهراجازه خروج ازخانه وخریدمایحتاجش راهم ندارد,درعین حال هرجامنافع حاکمان وطبقه صاحب ثروت وقدرت اقتضا کندمیتواندکارگروکارمندوپلیس هم بشود,برای عبادت هم نمیتواند حتی پیشنمازشود.این همه تناقض وپیچیدگی ونفاق د رنحوه برخورد بازن ,گاهی مردان راهم دچا ربلا تکلیفی ورفتارهای دیوانه وار میکند.این مجموعه پارادوکس منحصربه امروزوتنها نگاه تبعیض آمیزحاکمیت نیست,دردوره قاجاروضع ازاینهم بدتربوده ودر شعرزنده یادایرج میرزاهم بخوبی منعکس شده است.ازهمه بی معنی تراینست که به آخوندعالم گفته میشود,آیاعالمان ژاپن وآلمان وآمریکا هم اینجوری عالمند؟خوش به سعادت مللی که ازفیض چنین عالمانی محرومند,این جورنداشتنها بزرگترین نعمت است مثل نعمت سرطان نداشتن,مثل فیض جهل وحماقت نداشتن,مثل سعادت مرض نداشتن!!! نعمت های خداوندهمه ازنوع مثبت نیست گاهی نداشتنها نعمت محسوب میشود,نداشتن فقروبدهکاری ونداشتن دروغگوولافزن و عوامفریب ووباوطاعون وراهزن وتروریست ومتعصب …..نیزازجمله نعمات منفی هستند. باری به شعرایرج میرزابرگردیم تا معلوم شود چقدربافرهنگتر شده وچقدرتکامل پیداکرده ایم!
برسردرکاروانسرایی تصویرزنی به گچ کشیدند
ارباب عمایم این خبررا ازمخبرصادقی شنیدند
گفتندکه واشریعتا خلق روی زن بی حجاب دیدند
اسیمه سر از درون مسجد تاسردران سرا دویدند
ایمان و امان به سرعت برق می رفت که مومنین رسیدند
این اب اورد و ان یکی خاک یک پیچه ز گل براوبریدند
ناموس به بادرفته ای را با یک دو سه مشت گل خریدند
چون شرع نبی از این خطر جست رفتند و به خانه ارمیدند
غفلت شده بود خلق وحشی چون شیر درنده می جهیدند
بی پیچه زن گشاده رو را پاچین عفاف می دریدند
لبهای قشنگ خوشگلش را مانند نبات می مکیدند
با لجمله تمام مردم شهر در بحر گناه می تپیدند
درهای بهشت بسته می شد مردم همه می جهنمیدند
می گشت قیامت اشگارا یکباره به صورمی دمیدند
طیر از وکرات و وحش از حجر انجم ز سپهر می رمیدند
این است که پیش خالق و خلق طلاب علوم رو سفیدند
با این علما هنوز مردم از رونق ملک نا امیدند
ياران جان درودي به درازناي رمضان وبلندي وگرمي روزهايش وتشنگي
ما كه علقمان قد نميده اما چيز فهما ميگن هر اصلاحي حتا همان اصلاح به معناي ريش زدن رو از خود خودتون
شروع كنيد واگه لازم بود از ديگرونم بخواين اصلاح كنن تا بشود اصلاحات .از شهردار لندن تا خزعلي وسروش
كديور و.همين گل گلاب خودمون نوري زاد و…….توقع دارن با نام گذاري و معادل سازي كلهم جمعيت دنيا رو
خرحساب نكنن .هيچكي هم نيس بگه والا بجز اسلام رحماني وسراسر محبت كه لازمه اش صرف نظر از نيمي از آيات
وحدود سه چهارم از سيره وو… است رك وپوس كنده فرق ما ها رو با داعش بگين وروش وايسين تا برا
اين حرفا بشه تره خرد كرد …اونا گردن ميزنن ما جرثقيل داريم هر گور دسته جمعي كه از اونا پيدا ميشه از مام پيدا ميشه
هركي سب كنه سب دونشو مينديم و…. بابا مردم دنيا ديگه اونقد علق دارن كه راه زني رواگه بگيم سريه يا
چه ميدونم غزوه و… همان راهزني وگروگان گيري واسير فروشي وتقسيم غنايم بدونن.خوب عده اي وارد اين
معقولات نميشن اما شوما پرفسور هاي ناز نازي سروش كديور خزعلي نوري زاد شوما چرا.اگه خواستين سر سختي
كنين اولش از تفاوت هاي ما با القاعده داعش طالبان واخوان المسلمين شروع كنين بد نيس .
الاحقر كم علق
باسلام وعرض ادب به دوستان!
ازخدامیخواه تازین نکته ها
درنلغزی ورسی درمنتها
زانکه ازقرآن بسی گمره شدند
زان رسن قومی درون چه شدند
مررسن رانیست جرمی ای عنود
چون تراسودای سربالا نبود…….
شماهرگاه پوست بدنت کثیف میشود به حمام میروی وخودت را تمیزمیکنی,ولی اگرکاری برخلاف وجدانت کردی,یعنی روحت کثیف شد,آنوقت چکارمیکنی؟
شرعه یعنی چشمه,که باشریعت هم ریشه است,دین یعنی راه چشمه تا بتوانی احساس گناه وآزردگی وجدان راازروح خودت پاک کنی, یک سری آداب هم هست که به من وشماآموزش داده میشودکه گرفتار عذاب وجدان واحساس گناه نشویم,شمابه احتمال زیادانسان پاکی هستی وبرخلاف وجدانت کاری نکرده ای به همین دلیل کمترمتوجه ارزش دین شده ای! ولی تصورش رابکن که اگرخدای ناکرده مرتکب قتل میشدی وبجزخودت هیچ کس نمیدانست,آنوقت درخلوت وتنهایی خودت مدام میسوختی,بدون آنکه دودی یاشعله ای پیداباشد.بیشتر جنایتکاران پس ازمدتی طاقت نمی آورندوباوجودیکه میدانند,محکوم به حبس ابدیااعدام میشوند,خود را به پلیس وقانون معرفی میکنند.
شمااحتمالأهنوزدچارعذاب وجدان نشده ای تابه ضرورت دین پی ببری.
ایده ئولوژی برداشتی یک سویه از دین وفلسفه درجهت هواهای نفسانی است,چنانچه خمرهای سرخ برای پیشبردکمونیسم دست به برداشتی ایده ئولوژیک ازفلسفه کمونیسم زدندومیلیونهاانسان را کشتند,نازیهاهم دست به برداشتهای خاصی ازرشته نژادشناسی زدند,حکومت اسلامی وداعش هم دین رابه صورت ایده ئولوژیی برای داشتن مجوزجنایت درآورده اند! وهریک به درجاتی خشونت وجنایت راتقدیس وترویج وبه جامعه تحمیل میکنند! ,ایده ئو لوژی برداشتی کاریکاتورگونه از دین وفلسفه است,همانطورکه اگر کسی دماغش بزرگ باشد,درکاریکا تور,به جای دماغ خرطومی بزرگ برایش میکشندوفقط برروی دماغش تمرکز و زوم میکنند,برداشت ایده ئولوژیک هم همین طوراست,فقط نکات دلخواه وگزینش شده ای ازدین,مذهب,فلسفه ونحله های فکری برجسته میشود.
استفاده ازآموزه های دینی وفلسفی بستگی به نیت وسودای بکارگیرنده دارد!
فلسفه یک نگرش کلی به جهان، ونتایج مجموع آموخته های ماوتفسیرکل جهان و فهم وتجزیه وتحلیل روابطی است که بین اجزای آن برقراراست,ولی ایده ئولوژی برداشتی خاص وازپیش گزینش شده ازدین وفلسفه است برای رسیدن به هدف ومنظوری خاص!!! فلسفه مثل سپیده بامدادمیماندکه انسان دیدوسیعی داردومسایل و واقعیات کلی رامیبیند,ولی علم مثل چراغ قوه است ,تنهامحدوده ونقطه کوچکی راروشن میکند,ولی بادقتی بسیاربیشترسپیده بامدادی! ,درفلسفه کلیات کشف ودیده میشوند,درعلم جزییات کشف ودیده میشوند.علم وفلسفه بیشتربه فهم وتفسیر عالم ماده میپردازند,ولی دین به تفسیر ودرک انسان وروابطش باکل وجز وظاهروباطن ودنیاوآخرت ومخلوقات وخالق میپردازد.مخلوط کردن اینهاباهم باعث عدم درک وفهم آنهامیشود.نقش شگرفی که ادیان در تربیت بشرداشته اند انکارناپذیراست!
ازچاقومیشودجهت جراحی، یاآشپزی یاارتکاب جنایت بهره برد! این نیت وسودای ماست که به کارکردچاقو جهت میبخشد! دین هم ابزارکارآمد وبی بدیلی است! سوداونیت مابه آن آموزه ها جهت داده وآنراخوب یابدمیکند! ایده ئولوژیهای ضدبشری وخوی جنایت کاری وخونریزی آفت دین وفلسفه اند! متأسفانه پرهیزازنگاه ونیت اولیه ممکن نیست، هرکاری بکنیم بازهم دین وفلسفه تابع نیت وسوداهای ماست! دین انسان خوب راخوبتر، وانسان بدرابدترمیکند!
باده نی درهرسری شَر میکند
آنچنان را آنچنان تر میکند
گرخورد نیکو، نکوفرمیشود
ورخوردبدخوی بدترمیشود
باده دین وفلسفه فقط آنچنان راآنچنان تر میکنند! به همین دلیل درعلوم تجربی به درستی یانادرستی مسئله وتئوری توجه میکنند! ولی در دین وفلسفه وسیاست به گوینده تئوری وطراح مسئله توجه میکنندکه بداننداوبه چه نیتی و برای رسیدن به چه هدفی مسئله ای را طرح وتئوریی راعنوان میکند؟ اینهامسائلی ابتدایی اندکه مابایدبه موقع میدانستیم ، ولی با تأسف هنوزهم نمیدانیم!!
عکس من چی شد؟ کلی واسه دوختن اون چیز زحمت کشیده بودم!
————-
ظاهرا یکی به اسم مش قاسم عکس های زشت و مطالب توهین آمیز برای ما می فرستد.
شما خود مش قاسم این خدا وکیلی؟
.
جناب نوریزاد، من اهل همچین کارا نیستم و از من ور نمیاد. نکته ای رو که من توجه کردم تعداد افرادی بیشتر از سابق به من رای منفی میدن و اعتراض میکنن، خدا رو شکر که در اینترنت بروی همه بازه. این دو خط رو هم از طرف من لازم نیست بره توی سایت، هر آنچه شما تصمیم بگیرید. ارادتمند، مش قاسم.
مش قاسم ارجمند.درود بر همت والایت.
افزونه ای است در مرورگرهای فایرفاکس و کروم و اپرا بنام No script .اگر آن را از سایت اصلی فایرفاکس و کروم بگیری دیگر جاوااسکریپت بر مرورگرت اجرا نمی شود و در نتیجه از تعداد آرا بد و خوب مطلع نمی شوی که این خودش موجب می شود نظراتت را بدون استرس درج کنی.
کافی است در آدرس بار مرورگر بنویسی No Script Chrome یا No script Mozilla و سپس آن را دانلود کنی اگر امکان دانلود ار کروم نبود از فیلترشکن فریگت استفاده کن تا کروم اجازه دانلود بدهد.
برای بارگذاری افزونه های کروم در اپرا هم یک افزونه را باید در اپرا نصب کنی که بتوانی از افزونه های کروم استفاده منی که با جستجو در اینترنت می توانی آدرس آن را پیدا کنی.
سپاس از تلاشت.
جناب البرز،
خوبی اینترنت به همین باز بودنشه. بزآردی بزارن تا کیلیدهای کمپوترشون ساییده بشه. ماها ۳۸ ساله توی این مملکت هر روز با اینا روبرو هستیم، چارتا منفی دادنشون که دیگه از هیچ هم کمتره.
ببخشید از اشتباه چاپی:استفاده کنی درست است.
مش قاسم گرامی ، سید مرتضی مدتیست غیبش زده اما افرادی با نام های مختلف و حتی ناشناس با همان تند رویها پیدا شده اند که سعی میکنند مخالف و منتقد نظام را با توهین و انتقاد بیجا از نوشتن دراین سایت دلسرد کنند و نه فقط بشما بلکه به همه افرادیکه حرف حساب می زنند .منفی میدهند . انگار مامورند که فقط منفی بزنند و بروند. به این افراد نباید اهمیت داد . کار خودتان را بکنید و برایتان هم تعداد مثبت و منفی مهم نباشد .
بعد از یوم الله 14 خرداد امسال که مردم به یاد قوم بنی اسرائیل سعی کردن ار دست فرعون فرار کنند و به شمال بروند و اگر شد از وسط دریای خزر هم رد بشن و سخنرانی جاودانه رهبر معظم که آب دریای خزر را ریخت رو سر ما، تازه فهمیدیم چرا رهبر باید انقلابی باشه و نه دیپلمات!..چون خدایش فقط از یک انقلابی بر میاد که بگه شهید،یعنی اونی که کشنه شده، جلاده و جلاد، اونی که شهید رو کشته” شهیده!!..شما این شاهکار عقلی رو اگه جائی پیدا کردید به جنتی خبر بدید!
دیگه جونم براتون بگه، اون تیکه هزینه دوستی و دشمنی با آمریکا واقعا زد تو برجک همه!..فقط چون رهبرقربونش برم انقلابیه، نمی تونست بگه هزینه کدومش بیشتره!..اینم نباید از انقلابی توقع اشت!..انقلابی که قرار نیست مثل آدم حسابی ها حرف بزنه!
بعد هم ای نور ولایت بباره سر سید حسن یادگاری!..چقدر این بچّه آیت الله اصلاح طلب کرامت داره!..گفت حکومتی که مورد علاقه مردم نباشه از زاویه دینی مشکل مقبولیت داره!..خدایش ما تا حالا فکر میکنیم همچین حکومتی باید بره غسل میت بکنه!..اصلا کی به این نکته دقیق و ظریف شرعی تا حالا پی برده بود؟!!
بعد قربون جدش و اون لپاش برم، سید حسن یادگار هم رفت سر عوض کردن جای جلاد و شهید و چه حالی داد به رئیسی و هئیت مرگ !!..حقا که هیچ شکی تو مشابهت دی ان ای تو و جّد بزرگوارت نیست!! ..واقعا ولایت شایسته شما اهل بیت است!!
انقلابی کدومه بچۀ جوادیه جان.این عظما که خودش ظریف رو با کنترل از راه دور فرستاد اونور آب برای اجرای نرمش قهرمانانه و آوردن جام برجام ، حالا یه ژستی واسه خودش گرفته تا به چند تا چند تا بسیجی بگه من با ظریف فرق دارم و بالاخره باید یه چیزی بگه که دلواپسی مریدان خودش رو تسکین بده. آخه یعنی چه که: من دیپلمات ( ظریف ) نیستم بلکه انقلابی هستم؟ این هم از اون بیانات گهربار مقام عظماست ها. یعنی مثلاً میخواد بگه که اگه به جای اون بودم یه مشت محکمی می کوبیدم تو پوز جان کری تا بقیۀ 5+1 حالشون جا بیاد. تزویر که شاخ و دم نداره.درثانی دورانی که انقلابی بودن و غرب ستیز بودن و قهرمان و از این حرفها جاذبه ای داشت ، یادش بخیر. معلومه که حضرت آقا یا خیلی از مرحله پرت تشریف دارند،یا طرف خطابشون همون اقلیتی است که هنوز تو احوالات نسل 57 موندند ؛ نسلی که فکر می کرد انقلاب همینه که آدم خودشو به شکل چه گوارا و فیدل کاسترو دربیاره و در زمانی که گربه ها هم دیگه از شاه نمی ترسیدند،مرگ بر شاه بگه و سینما بسوزونه و به سفارت حمله کنه و شب که برمیگرده خونه عمداً سر و وضعش را آشفته و خونالود بکنه و جلو بچه محل ها خربزه زیر بغل راه بره تا بلکه بگند:نگاه کنین. به این میگن انقلابی . بالاخره در فرهنگ مفاهیم سیاسی که معنای واژه ها از روی وقایع تجربه شده نوشته شده ،باید یک فرقی ، فرقکی میان انقلاب و شورش و بلوا و عصیان و ارتجاع و حفظ اوجب واجبات باشه یا نه ؟ انقلابی یعنی : کسی که خواهان تغییر رادیکال وضعیت موجود و براندازی نظام مستقر برای تأسیس نظامی نو در آینده است ؛آن هم معمولاً به صورت قهرآمیز و یکشبه. انقلاب یعنی براندازی وضعیت موجود برای برپا کردن وضعیت مطلوب .حالا تو چه انقلابی ای هستی که اوجب واجباتت حفظ قهرآمیز نظام قدرت گرفتۀ موجوده نه براندازی آن؟ اصلاً حرکتی که به جای پیشروی به سوی آینده ای میخواد برگرده به گذشتۀ 1400 سال پیش کجاش انقلابیه؟ اصلاً مگه دین هم جز در همون آغاز ظهورش دیگه میتونسته انقلابی باشه؟ تا اونجا که لغت معنی سیاسی به ما میگه برگشت به عقب اون هم به عهد بوق حرکتی ارتجاعیه نه انقلابی . آدمی که با مشتی چاقو کش و مداح و شکنجه گر و دزد و فاسد و نادان و متعصب ، با خروارها پول غصب شده از ملت ، با داغ و درفش و زندان و اعدام با هر کس که فکری نو داشته باشه مخالفه عند ضد انقلابه .آدمی که صدای هرکس را که طالب براندازی و تغییر اساسی این نظام سر تا پا فاسد باشه خاموش می کنه ، قهرمان ارتجاعه نه انقلابی . حالا ممکنه کسی از کلمۀ انقلابی خوشش بیاد یا نیاد. برداشت ذهنی هم ریشه ای در واقعیت داره اما صرف نظر از برداشت ذهنی و احساس خوشایندی و ناخوشایندی اشخاص ، انقلاب در فرهنگ سیاسی تعریف داره. مقام عظما یکی از سه ولی امر مسلمین اصلی در حال حاضر است . دومی ولیعهد عربستان و سومی ابوبکر بغدادی است . خرده ولی امرهای دیگه هم وجود دارند. این ولی امرها که در واقع کارشان رونق بخشیدن به کیسۀ بانک های جهانی و اقتصاد از ما بهترونه ظاهراً دعواشون سر اینه که هر کدوم از اونها ادعا میکنه که فقط راه و فرقه و مذهب خودش و امت متعصبش مطابق اسلام اعراب هزار و چهار صد سال پیشه و اسلام بقیه انحرافیه و ناخالصی داره.خب، دژمن هم که دستشون رو خونده ،اون ها را به جون هم میندازه تا برای خالص کردن اسلامشون تا میتونند خون همدیگه رو بریزند. حالا شما بیا و درستش کن.تا وقتی که هر کدوم از این ولی امرها یک امتی داره که به مذهب مادری و شکمی خودش که تو خونش رفته، همچون ملک آبا و اجدادی مقدسی نگاه میکنه ، این ولی امرها هم به قدر کافی آدم برای کشتن و مردن دارند و تا وقتی که این ولی های رنگارنگ چنین امت هایی دارند ، صحنه برای بازیگردان های اصلی خالی نمی ماند و تا وقتی که آگاهی و خروج از تعصب کور و جاهلانه با ظاهر احساسی اشک انگیز و عرفانی اش صحنه را خالی دست بازیگردان های خرپول را توی حنا نگذارند، خاورمیانه هرگز رنگ آرامش به خودش نخواهد دید. ولی امر ها در ظاهر هر سه ادعا می کنند که مأمور الله برای کوبیدن میخ حق بر فرق زمین اند . این ها با این بهانه به جان هم افتاده اند که هر یک اسلام واقعی را نمایندگی می کنند. آن ولی امرهای دیگر دست کم ادعای انقلابی بودن ندارند اما ولی امر ما خیلی دلش می خواهد که عده ای بهش بگند انقلابی . خیلی دلش می خواهد بهش بگند قهرمان هرچند از نوع نرمش باشد. شما هم جناب بچۀ جوادیۀ عزیز: ناامیدش نکنید. خودش به خودش می گوید انقلابی ، شما هم بگو باشه، باشه ، تو انقلابی هستی . اما از شوخی که بگذریم حضرت آقا بد نیست کتاب انقلاب هانا آرنت را تورقی بفرمایند . باشد که دریابند که انقلاب جنبشی مدرن است برای گسستن از گذشته و ساختن آینده ای نو نه بازگشت به گذشته یا حفظ اوجب واجبات به هر قیمتی . باشد که ارتباطکی میان معنا و واژه را ملحوظ فرمایند در سخنرانی های “عظیم الشأن ” شان. باشد که فرقکی میان بعثت و قیام و فتنه و شورش قائل شوند. آدمی که دایم نگران تغییر اساسی دم و دستگاه بیت مکرم و اموال منقول و نامنقول وزین و تحت انحصار اخوی ها و آقا زاده هاست ، آدمی که مالیات های ندادۀ بنیادهای تحت امرش می توانسته گره از مشکلات بسیاری بردارد، آدمی که فردای هر انقلاب و تغییر اساسی ای به معنای فوران اسرار جنایات ، فسادها و لاپوشانی شده هاست ، هر چه باشد انقلابی نمی تواند باشد .آخر در کدام فرهنگ سیاسی به همچین آدمی انقلابی گفته اند. تا تعصب و نا آگاهی هست ، وقاحت و تزویر حد و مرز نمی شناسد.
——————-
سپاس دوست گرامی
برای نگارش این مطلب وقت بسیاری صرف کرده اید. در نوع خود، نوشته ی جامعی است.
سپاس تان می گویم
سپاس
.
مسلما وقتی آخوند باشی بی شرمی و رذالت هیچ مرزی نمی شناسد.شرف در بین این جماعت بی ارزش ترین کالاست!با فتوای پدر بزرگ این اخوند سرخ و مر و فربه که از بس خورده مثل //////// گشته بچه های 14 &15 ساله مردم را کشتند و مورد تجاوز قرار دادند ولی این حرام لقمه ایران ستیز بخاطر اینکه چند روزی دست اش از ناندونی کوتاه نشود دم از عوض شدن جای جلاد و قربانی می زند.مثلا از نظر ایشان این ستار بهشتی بوده که جلاد است و خامنه ائی و یا همین /////// قربانی است!هموطنان ما با موجوداتی سرو کار داریم که با هیچ منطقی که تا بحال بشر به آن دست یافته قابل توصیف و تجزیه و تحلیل نیستند.این اعجوبه های اسلامی&شیعی تخم دروغ و ناراستی و پستی و پلاشتی هستند.اینها خونخوارانی بی احساس و ستمگرانی دد منش اند با مغز /////
انتقاد حسن خمینی از حسن روحانی و دفاع از رئیسی و اعدا مهای دهه شصت
http://news.gooya.com/2017/06/post-4359.php
……….
بچه جان! احساس سوختن به تماشا نمى شود!؛ ف. م. سخن
سيد حسن خمينى در گفت و گوى تلويزيونى اش چنين فرموده:
«…انقلاب يك اتفاق مباركى ست، يك اتفاق بزرگى ست… تحليل اش فهم درستى از شرايط اش رو ميخواد… شما تا درونِ اون شرايط قرار نگيريد، فضاسازى نكنيد، ذهن تون رو به اون نبريد، بعضا ممكنه از دور نگاه بكنيد؛ گفت آتش بگير تا كه بدانى چه مى كشم، احساس سوختن به تماشا نمى شود! بايد توو شرايط اش قرار بگيريد… اين تعبيرى كه امروز هم رهبرى اشاره كردن جاى شهيد و جلاد رو عوض نكنيم تعبير بسيار درستى ست…».
…………..
سيد حسن، امروز با تن تنومند و لپ هاى گل انداخته، در حالى كه هيكل پر از چربى و وجودِ نحس اش را بر مبل صدا و سيما انداخته براى ما از آتش حرف مى زند و از درون آتش بودن. سيد حسنى كه در زمان وقوع انقلاب ٦ ساله بوده و از شصت تا شصت و هفت ٩ تا ١٦ ساله.
بچه جان! تو كه از آتش فقط لفظ اش را شنيده اى، چه مى دانى كه آتش چيست كه از آن حرف مى زنى و از شهيدانى كه در آتش سوختند چه مى فهمى كه به خود اجازه مى دهى از عوض شدن جاى جلاد و شهيد سخن بگويى! به قول خودت «احساس سوختن به تماشا نمى شود!»
…………..
http://news.gooya.com/2017/06/post-4365.php
استاد ارجمند با درود ، ایا این متن واقعیت دارد ؟
ﭼﺮﺍ ﺁﺑﺎﺩﺍﻧﯽﻫﺎ ﺑﻪ ﻻﻑ ﺯﻧﯽ ﻣﻌﺮﻭﻓﻨﺪ ؟ !
ﺷﻬﺮ ﺁﺑﺎﺩﺍﻥ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﺑﻪ ﻭﯾﮋﻩ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﻣﺪﺭﻥ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﯾﻜﺴﺮﯼ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺟﺎﻱ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ ﺣﺘﻲ ﺧﺎﻭﺭﻣﻴﺎﻧﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺖ.
ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﻱ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﺑﺎﺩﺍﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻘﯿﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﻫﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺷﻬﺮﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻭ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ، ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽﮔﻮﻳﻨﺪﻭ ﻻﻑ ﻣﻲﺯﻧﻨﺪ!
ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﺑﯿﻦ ﻣﻠﻠﯽ ﺁﺑﺎﺩﺍﻥ ﺑﻪ ﺍﮐﺜﺮ ﻧﻘﺎﻁ ﺟﻬﺎﻥ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺣتی ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﺟﺎﺭﻩ ﮐﻨﻨﺪ ﺳﯿﻨﻤﺎ ﺗﺎﺝ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺳﯿﻨﻤﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺩﺭ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺑﺎ ﺳﯿﻨﻤﺎﻫﺎﯼ ﭘﺎﺭﯾﺲ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﻭﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺍﮐﺮﺍﻥ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﺷﺪﻩ ﻓﯿﻠﻤﻬﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﺯﺑﺎﻥ ﺯﻧﺪﻩ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﮐﺮﺍﻥ ﻣﯿﺸﺪ ﺁﺑﺎﺩﺍﻥ ﺷﻬﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﻃﺮﺡ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎﯼ ﻣﺴﺎﻓﺮﺑﺮ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﺟﻬﺖ ﺭﻓﺎﻩ ﻣﺮﺩﻣﺶ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﯽ ﻧﻘﺎﻁ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺖ
۱. ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺗﺮﺍﻣﻮﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ
۲ . ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺧﻄﻮﻁ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺭﺍﻧﯽ ﺩﺭﻭﻥ ﺷﻬﺮﯼ
۳. ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﻭ ﺭﺍﺩﯾﻮ ۴. ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺷﺒﮑﻪ ﻓﺎﺿﻼﺏ
۵ . ﺍﻭﻟﯿﻦ ﭘﯿﺘﺰﺍﻓﺮﻭﺷﯽ ﺩﺭ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ( ﭘﯿﺘﺰﺍ ﻣﻮﻧﺘﮑﺎﺭﻟﻮ ﺍﯾﺘﺎﻟﯿﺎﯾﯽ )
۶ . ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺗﯿﻢ ﺭﺳﻤﯽ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺑﺎﺷﮕﺎﻫﻲ
۷ . ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ
۸ . ﺍﻭﻟﯿﻦ ﭘﯿﺴﺖ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺳﻮﺍﺭﯼ ، ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺳﻮﺍﺭﯼ ، ﺍﺳﮑﻮﺍﺵ ، ﮔﻠﻒ ﻭ ﺳﺎﻟﻦ ﺑﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ
۹ . ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺷﻬﺮﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﻬﺎﯾﺶ ﺁﺳﻔﺎﻟﺖ ﺷﺪ
۱۰. ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺍﺩﺍﺭﻩﯼ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﻭﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ
۱۱. ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺳﯿﻨﻤﺎﯼ ﺭﻭﺑﺎﺯ ﻭ ﺩﻭﻣﯿﻦ ﺳﯿﻨﻤﺎﯼ ﺳﺮﭘﻮﺷﯿﺪﻩ
12 ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺁﺏ ﺷﺮﺏ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﻬﻤﺘﺮ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﭘﺎﻻﻳﺸﮕﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﺧﺎﻭﺭﻣﻴﺎﻧﻪ ، داراى چندين باشگاه كه همگى داراى سينماى سرپوشيده و روباز و استخر بودند نام باشگاهها ، گلستان ، نفت ، اروند ، انكس ، ايران ، آبادان ، پيروز ، و علاوه بر استخر باشگاهها ، استخر بريم استخر سه گوش استخر هلال استخربوارده جنوبى واستخر فرحناز در شهر آبادان وجود داشت در آبادان پرسنل شركت نفت هر ١٤ روز يعنى يكهفته در ميان روز چهار شنبه حقوق ميگرفتند در ضمن اول هرماه كالاى اساسى شامل يك كيسه آرد يك كيسه برنج و روغن شكر قند وپنير وكره بصورت رايگان دريافت ميكردند كه به نام رشن reshan معروف بود همچنين وجود هزاران خانه مسكونى كارمندى وكارگرى كه براى سكونت پرسنل نفت در اختيارشان قرار داشت و اولين باشگاه اسب سواري و قايقراني و کافه و کاروانسرا با صداي خوانندگان مطرح ايراني و خارجي
خب معلومه کسی اون موقع این چیزا رو باور نمیکرد …
و ﻻﻑ ﻭ ﺩﺭﻭﻏﻲ ﺩﺭ ﻛﺎﺭ ﻧﺒﻮﺩه وهمش حقیقت داشته…بله اینجوریاست . که برا ابادانی جوک درست کردن … نامردا!
خدا پدر انگلیسیها رو بیامرزه!!
کار گردان یکی ازسریال های تلویزیونی در خاطراتش چنین نوشته :جهت تهیه قسمتی از یک سریال به روستایی رفتیم بخاطر اینکه نخواهیم مسافتی را تا امامزاده های اطراف طی کنیم وبچه ها اذیت نشوند یک اتاقک کوچک شبیه امامزاده بنا کردیم و چند بازیگر نقش های خود را در آن قسمت ایفا کردند بعد از اتمام فیلمبرداری چون یک بنای معمولی بود آن را جهت لانه گزینی پرندگان سالم رها کردیم و رفتیم . بعد حدود دو سال خبردارشدم که امامزاده ساختگیمان تبدیل به زیارتگاه مهمی شده اول باور نکردم جهت حصول اطمینان به آن روستا سفر کردم دیدم واقعیت دارد برای روشنگری بااهالی صحبت کردم وگفتم که این اتاقک را ما بخاطر تهیه فیلم شبیه امامزاده درست کرده ایم اما دیدم مردم خصوصا پیران وبزرگان محل به شدت ناراحت شدند و حرف مرا توهین تلقی کردند و به گونه ای افراطی و احساساتی آن اتاقک را یک امامزاده شفا دهنده می دانند . دیدم اگر بیشتر پافشاری کنم احتمال دارد صدمه ببینم
مصلحت دیدم که با اداره اوقاف آن منطقه صحبت کنم تا از آن طریق مردم را از این جهل برهانم به اداره اوقاف مراجعه کردم و موضوع را بیان کردم که ناگهان مسوول اوقاف برآشفته شد وگفت این حرفها چیست می زنی این امامزاده شجره نامه دارد و بعد شجره نامه اش را به من نشان داد
من هم مات و مبهوت بدون خدا حافظی از آن محل خارج شدم که دم درب یکی از کارکنان اوقاف که آدم منطقی تری بود به من گفت دوست عزیز برای خودت دردسر درست نکن
مردم این بنا را مقدس میدانند حالا هر چه تو می خواهی دست وپا بزن
بعد تازه جهل وخرافات در مردم چقدر عمیق است!.
استاد گرامی با درود ، ایا در ایران کم بضاعت نداریم که پخش غذا و تی شرت به مناسبت سالگرد درگذشت امام خمینی در نیجریه انجام شده .
سلام ودرود فراوان آقای دکتر نوری زاد عزیز زاده نور که با فریادتان خواب شب را آشفته می سازید
عرض می کنم که آخوند خوب وجود ندارد این حدیثی که خودشان درمنبر نقل می کنند که درجامعه پراز عدل و داد همه درستکارند وراستگو مگر آنکه خلافش ثابت شود ونیز درجامعه پراز ظلم وفساد وتبعیض همه دزدودروغگویند مگر آنکه خلافش ثابت شود…..در وضعیتی که ما بسرمی بریم وخروجی آنهمه تبلیغات واسلام اسلام کردنشان گرسنگی وفقر وفحشا وبی اخلاقی وفلاکت وتن فروشی دختران و اعتیاد ونابودی همه زیرساخت های اقتصادی و فرهنگی و منابع طبیعی و انسانی وزیست محیطی و…چگونه می توان آخوند خوب رااز آخوند بد تشخیص داد ؟تازه آخوندی که مدتها فکرمی کردیم خوب است بعدها ماهیتش عریان می شود یکی همان امام موسی صدری که شما شیفته ومفتونش شدی که جهت شناختن ایشان یک صفحه از کتاب رفیق آیت اله جهت ایفاد به حضورتان تقدیم می گردد تنها راه نجات آخوند به اصطلاح خوب اگر می خواهند انگل جامعه نباشند وبه تبع مفتخوریشان اراجیف نبافند ، این است که بر این وضع پیش آمده بشورد وسکوت مصلحت اندیشانه وخائنانه خویش رابشکند و اگر نمی توانند آن عباوردای فریب و نیرنگ را درآورده ومثل مردم عادی به کاری مشغول شوند وپایشان رابیش از گلیم خود درازتر ننمایند واز پذیرفتن مسئولیت حکومتی سرباز بزنند چراکه امکان ندارد که آخوندی وارد این لجنزار فساد وخیانت وفریب ودزدی بشود وسالم وخوب بیرون بیاید اگر کسی برای انسانیت وشرف وپاکی ودرستی وفهم خود ارزشی قائل باشد وباانواع وسوسه ها وخطرها وضررها مبارزه می کند که خوب بماند وارزش وجودی ویوسف درونی خویش رابه کمترین ثمنی نفروشد وآلام ورنجهای مردم برایش مهم بوده باشد نمی تواند وارد جماعت آخوندشود نمی تواند بسیجی وسپاهی وجماعت کفتاران ولاش خورهای حکومتی بشود آن عقاب تیز پروازی که داستانش رامی دانیم یک شب نتوانست با کلاغ سرکند وبه مرده خواری خو کند وچند سال عمر با عزت وپرواز برفراز آسمانها وزندگی شرافتمندانه را برعمر هزارساله ننگین وخفت بار کلاغ گونه ترجیح داد …آقای دکتر نوری زاد نازنین اگر پرنده سفیدی را درمیان تعدادی از کلاغ سیاه قرار بدهیم ممکن است رنگش سیاه نشود ولی قلبش حتما سیاه خواهد شد وخوی وطبیعت سیاه آنها رابه خود خواهد گرفت طبق اصل پراگماتیسم هیچ چیزی هیچ حرفی اعتبار ندارد مگر آنکه به عمل دربیاد مثلا اگر شاعری شعر نگفته باشد اساسا باکسی که بااین مقوله آشنایی ندارد برابر هستند وجمع جبری شان صفر است نتیجتا آخوند خوب سپاهی خوب بسیجی خوب و اطلاعاتی خوب وجود ندارد مگر آنکه با عمل خویش خلافش راثابت کنند اگرتوان انجام کاری را ندارند حداقل خود را از آن وادی وارهانند واز آن لباس ننگین دربیایند به همین سادگی مثل بقیه مردم از نان بازو وعرق جبین خود ارتزاق کنند وبقول سعدی شکم خیره شان رابه نانی بسازند تا کمرشان پیش حاکم دوتا نشود…….به امید فردایی روشن
جایگاه آخونددرجامعه:
هرکشوری ازنظراقتصادی تابع مرحله رشدتاریخی ونحوه مالکیت است. مثلاً تاقبل ازظهوروهمه گیرشدن نظام سرمایه داری اکثرجوامع تابع نظام تولید کشاورزی ومالکیت فئودالهاوخوانین برزمین بودند! زمینهامتعلق به خانها بود ورئیس حکومت که معمولاًپادشاه بود خود یکی ازبزرگترین فئودالهای زمین دار به حساب میآمد. دراین نظام زمین کشاورزی منبع اصلی تولیدثروت جامعه بودکه توسط فئودالها غصب شده و دهقانان رابه کاروامیداشتندوسهمی ازتولیدمحصولات کشاورزی رابه آنهامیدادند، دراین نظام دهقانان نیمه گرسنه وهمیشه نیازمند بودند! رشدابزارتولیدباعث ظهورصنعت وشیوه تولدنظام سرمایه داری شد، سرمایه داران نیازبه نیروی کارکارگران داشتند وبه همین دلیل بافئودالهاکه میخواستند نیروی کاررادرروستاها جهت کاربرروی زمین نگه دارندمخالف بودند( انقلاب کبیرفرانسه درسال1789 میلادی به علت تضادمنافع طبقه نوخاسته سرمایه دارباطبقه فئودالهابود ) درایران انقلاب مشروطیت هم برای این بود که قدرت اقتصادی وسیاسی از طبقه فئودال به طبقه سرمایه دارنوخاسته منتقل شود! چون قدرت تولیدثروت ومالکیت دراختیار صاحبان صنایع درنظام سرمایه داری است آنها خودبخودصاحب قدرت سیاسی( سیاست یعنی مدیریت کلان جامعه )هم هستند! دولت درنظام فئودالی ابزارحاکمیت خانهای زمین دار است تاسلطه آنان رابرطبقه دهقان حفظ کنندواگردهقانان نخواستندزیربارسلطه فئودالهابروندآنهاراسرکوب کنند. درنظام سرمایه داری هم دولت ابزار ووسیله حفظ وتحکیم سلطه سرمایه داران برطبقه کارگراست( دولت یعنی اسلحه وچماق بزرگی که طبقات محکوم رابه سودطبقات حاکم سرکوب وتحت سلطه نگه میدارد). درهرجامعه ای ازجوامع طبقاتی تنهادوطبقه اصلی وجوددارد، مثلاًدرجامعه برده داری طبقات اصلی برده داران وبرده ها، ودر جامعه فئودالی طبقه فئودال وطبقه دهقانان، ودرجامعه سرمایه داری طبقات اصلی سرمایه داران وکارگران هستند! دراین جوامع افرادومشاغلی هم هستند که جزءهیچکدام ازطبقات اصلی نیستند مثلاً یک معلم، یک پزشک، یک سلمانی، و… هم هستندبه این افرادومشاغل قشر گفته میشود!قشرهاهم برای زندگی اجتماعی لازمندونیازی ازنیازهای مردم رابرآورده میکنند. افرادی هم هستندکه از ثروت جامعه استفاده میکنندولی جزءهیچ طبقه ای محسوب نمیشوند،و برخلاف قشرهابرای موجودیت جامعه مضرند!ازتولیداجتماعی میخورندومصرف میکنندولی هیچ نقشی درتولیدثروت ندارند! مثل: دزدان، فاحشه ها،گدایان، قاچاقچیان،و….. که به این قبیل افرادلمپن گفته میشود، لمپن یعنی انگل اجتماع! آخوندهاهم جزءهمین قشرلمپن طبقه بندی میشوند! ولی ضروزیان آنهابسیاربیشترازسایرلمپن هاست! زیرا با گفتارهای ظاهراًمنطقی به تولیدخرافات وانحراف اذهان و توجیه نظام ظالمانه طبقاتی وصدور فتوابرعلیه افرادروشنگر میپردازند! مثلاًآنهادر جوامع برده داری میگفتند:این خواست خدابوده که اکثریت انسانهابرده واقلیتی برده دارباشند!!!! درجامعه فئودالی هم میگفتند:خداونداین زمین رامحض گل روی خانهاوفئودالهاآفریده ورعیت ها و دهقانان بایدشکرگذارخداوندوممنون خانهای زمیندارباشندکه به آنهااجازه میدهند روی زمین کارکنندوزنده بمانند! اکنون درنظام سرمایه داری هم میگویند: مالکیت خصوصی محترم ومقدس است ومرادشان ازمالکیت خصوصی داشتن سرمایه است که ازنظربزرگترین متفکران وجامعه شناسان جوامع سرمایه داری هم سرمایه چیزی نیست جزانباشت حقوق دزدیده شده ازتولیدکنندگان وزحمتکشان!!!!( امام مولاعلی « ع »میفرماید:هیچگاه ثروتی انباشته ندیدم، مگرآنکه درکنارآن حقی از دیگران ضایع شده باشد!) آخوندهاباهزاران جعل ودروغ و سفسطه وسخنان منطق نمادرصددتوجیه وتقدیس این نظام ظالمانه ی پلید وپلشت وغیرانسانی هستند!زیان وخسارت آخوندهاازسایرلمپن هابسیاربیشتراست زیرا لمپن های دیگرفقط خسارت مادی ومالی به جامعه میزنندولی آخوندهاهم زیان وضرر مالی وهم خسارت معنوی میزنند! نفرت از آخونددرحقیقت تنفراز زیانبارترین نمود جامعه طبقاتی است!
جناب نوریزاد بادرود
عجیب است که توقع میداشتید که خمینی شبیه وچون گاندی باشد امکان نداشت،خمینی همین شد که بود و میبایست بشود زیرا تحصیلات روز نداشت و آنچه میدانست خرافات و دروغ های بهم بافته شده در 14 قرن بود، همانطور که بیان کردید از مسافرت بی بهره بود حتی در عراق از شهر دانشگاهی کوفه که نزدیک نجف است دیدن نکرده، آنچه اورا نا ساخته بود تحصیلات حوزویش و بی تحصیلی و مطالعه علوم و مسائل اجتماعی روز بود دشمنی او باشاه هم بخاطر قتل پدرش که از افراد حسین کاشی معروف بود توسط نیرو های تحت فرنماندهی رضا شاه نشئات میگرفت والا او درد وطن وانسانها را نداشت در مقابل گاندی تحصیلات دانشگاهی در بخش حقوق و وکیل زبر دستی بود ودر آفریقا (جنوبی) و اروپا و اسیا زیسته بود واز وضعیت جهان باخبر و با اینکه هندو بود ولی بجهت پشتیبانی از مسلمانان هند بقتل رسید این مقایسه صحیح نیست زیرا قابل فرض هم نبوده ،خمینی قبل از قدرت هم همین بوده ولی قدرت انجام نداشته واطرافیانش هم مثل او بودهاند یا از وحشت وترس حاضر به تعریف و افشایش نبودهاند.
واما علی خامنه ای گوید “جای شهید وجلاد عوض نشود”
حق با اوست چونگه در مدت 38 حکومت نحس اسلامی او رییس جمهور یا به اصطلاح رهبر بوده رهبر یک باند مافیایی پس در تمام جنایات و سرقت ها همدست وشریک ومسئول بوده وهست ونمیگذارد این پرونده ملیون برگ باز شود زیرا با باز شدن کلاسور کشتارهای 67 دیگر کلاسورهای جنایت باز خواهد شد وپایانی نخواهد داشت ،و گشایش این پروند از قتل زنده یاد احمد کسروی، عبدالحسین هژیر، علی رزم آرا، حسن علی منصور سه نخست وزیر شاه، سینما قم،سینما رکس آبادان و تا تا به امروز که بی پایان است ادامه دارد،رهبر عادت بدروغ گویی دارد ونیک میداند تا قبل از 30 خرداد 1360بیش از 70 مجاهد کشته و ناپدید توسط آدمکشان حکومت شده بودندو خمینی در عراق هم قبل از به حکومت رسیدن با مجاهدین دشمنی میکرد و حتی حاضر نشد موسی خیابانی را بپذیرد، باید از حضرت رهبر پرسید فروهر ها که در حریم حصوصیشان تکه تکه شدند جلاد بودند یا شهید؟ علی خان بگوید نویسندگان که اسلحه ای جز قلم نداشتند (مختاری وپوینده و….)جلاد بودند یا شهید؟ اسید علی بس کن ////////////////// ومغلطه بازی را ،مردم شما ها را خوب میشناسند وتصور نکن که بخاطر تتلو به رییسی رای ندادند بلکه مردم میدانند که او آدمکش است و اگر خودت هم کاندید بودی همچون یزدی، مصباح و این آخری رییسی بهمین سرنوشت بی اعتباری محکوم بودی واگر میخواهی بدانی وباور کنی واقعیت امروز ایران را، خود رادر معرض رای مردم قرار بده تا دریابی که از فیلتر مردم ایران عبور نخواهی کرد وتایید نخواهی شد، حتی روح اله خمینی هم اگر زنده بود همین سرنوشت مصباح را داشت مردم از فساد وفریبکاری وجنایات روحانیون بحدی بستوه آمدهاند که کودتای ضد دمکراتیک سپاه را هم ارج خواهند نهاد.
حسین کاشی راهزن و باج گیر وجنایت کاری بود که از قم تا یزد بزور تفنگچیانش از مردم اخاذی میکرد ودست به جنایات گوناکونی داشت و چون حکومت قاجار در اواخر قدرتی برای برقراری امنیت نداشت ودو سوم ایران در دست روس ها و یکسوم در اختیار انگلیس ها بود در هرگوشه ایران یاغیی قانون جنگل خودش را بر قرار میکرد همچنانکه رضا خان جوزدانی در اصفهان واغلب سر دستگان هم از خوانین بودند کمی مثل امروز که بجای خوانین امام جمعه ها تفکر وقوانین خودشان را بمردم با خدعه و زور تزریق میکنند وبالاخره با پایان عهد قاجار با قدرت گرفتن رضا خان میر پنج این خان حکومت خان های دیگر وهرج ومرج را نپذیرفت و یاغیان را یکی بعد از دیگری سرکوب کرد وامنیت برقرار شد.
دوست گرامی جناب علی زین الدین
برداشت من به این خاطر بود که این دم و دستگاه هم دارد به خیالش مهندسی ومدیریت می کند و دائم با مدیریتش در حال کور کردن چشم و چال مردم است.
اگر منظورتان کوری من وندیدن مقصود شماست ،احتیاج به اسپند نیست ، چند دلیل کافی است. در ثانی ، استفاده از ویکی پدیا از کی حرام شد؟ شما استفاده نکنید ،مبادا نوشته دکترای شما لطمه بخورد.
اما، من استفاده می کنم چون دسترسی به منابع فارسی برایم چندان نیست و معمولی می نویسم نه در حد مقام شما. بهتر است اسپند برای خود دود کنید که بدون کمک ویکیپدیا می نویسید.
گذشته از شوخی ، متشکراز نوشته اتان در مورد موسیقی ، جالب بود بجز مواردی که فکر می کردم و بیان کردم.
باسلام وعرض ادب خدمت دوستان گرامی! وعرض خاکساری درمقابل فرهنگ وادب شما دوست بزرگوار که براستی شرمنده شدم. باامیدکه مطایبه بنده سبب خیروتقرب قلبی وروحی به آن برادرارجمندشودوگستاخیم را ببخشاید! بنده براستی ازمیزان دانش وقلم نیرومندومنطق شمابهره هابرده ام جهت نیش طعنه آمیزشمارابه خطا متوجه خوددیدم وحیرت کردم که چگونه امکان دارد، یک فردگمنام وبی دست وبی دوست چون حقیرچطور وبه طمع چه منافع دنیوی یااخروی باید بخواهم ازنت های موسیقی درجهت دیکتاتوری وتمامیت خواهی سؤاستفاده کنم؟ غافل ازآنکه آن برادر گرامی هم باحقیرهمدردوهم داستان است! وتنهاسبک انشاءونگارش سبب این سؤبرداشت شده است! خوشبختانه هنوزهم امیدبخشش ازبزرگان منقطع نشده! طلب بخشش میکنم!
بادرودهای بسیار به دوستان!
دوست ارجمندجناب انسان! حیفم آمدکه این نوشته راتقدیمتان نکنم!
همه ماصداهایی راکه درطبیعت تولید میشودشنیده ایم! این صداها راگاهی منظم وخوشایند، وگاهی گوشخراش ونامنظم وناخوشایندارزیابی وتلقی میکنیم! اگر کل صداهاراباهم دریافت میکردیم آنگاه متوجه سمفونی عظیمی وشگفت آوری که مدام در جریان است میشدیم! حضرت مولانا که یکی ازبزرگترین عارفان تاریخ ومایه فخربنی نوع بشراست منشأاصلی موسیقی راالهی وآسمانی، وناشی ازگردشهای اجرام آسمانی وحضرت حق سبحان رارهبر این ارکسترمیداند! سالهاپیش بنده نگارنده درمقاله ای خواندم که ستاره شناسان متوجه شده اندکه هرگاه ازتوده های غبارهای کیهانی ستاره یاسیاره ای درحال زایش وشکل گیریست ازاوآهنگ های شادمنتشرمیشود! وبالعکس هرگاه ستاره ای به سرخی گراییده ونیروی خودراازدست میدهد درروند فروپاشیش،بسته به وزن وجرم جاذبه وچگالی عناصرتشکیل دهنده اش، ابتدامبدل به غول قرمز شده ، سپس مبدل به کوتوله ای سیاه یا سفیدمیشود،این روندچیزی شبیه به مرگ ستاره است و ازاو آهنگهایی شبیه صدای شیپورو عزامانندونغمه های غمگین تولیدوپخش میشود! جالب است که حضرت مولانا دقیقا ماهیت ومنشأاین موسیقی رادرابیات مختصری بیان کرده است!!!
فیزیک دانان وفضانوردان هم درسالهای اخیرَصداهای کره زمین راضبط کرده ونام درود( دعا)سحرگاهان بدان داده ودراینترنت نشرداده اند! گویی زمین هم یکی ازبیشمارنوازندگان سمفونی عظیم خداوندسبحان است!!!! موسیقی تولیدی مدام وبطورلاینقطع نواخته میشود اما!
نشنودآن نغمه راخود گوش حس
کزستمها گوش حس باشدنجس!
نالهٔ سرنا و تهدید دهل
چیزکی ماند بدان ناقور* کل
پس حکیمان گفتهاند این لحنها*
از دوار چرخ بگرفتیم ما
بانگ گردشهای چرخست این که خلق
میسرایندش به طنبور و به حلق
مؤمنان گویند که آثار بهشت
نغز گردانید هر آواز زشت
ما همه اجزای آدم بودهایم
در بهشت آن لحنها بشنودهایم
گرچه بر ما ریخت آب و گل شکی*
یادمان آمد از آنها چیزکی
لیک چون آمیخت با خاک کرب
کی دهند این زیر و آن بم آن طرب
آب چون آمیخت با بول و کمیز*
گشت ز آمیزش مزاجش تلخ و تیز
چیزکی از آب هستش در جسد
بول گیرش آتشی را میکشد
گر نجس شد آب این طبعش بماند
که آتش غم را به طبع خود نشاند
پس غدای عاشقان آمد سماع
که درو باشد خیال اجتماع
قوتی گیرد خیالات ضمیر
بلک صورت گردد از بانگ و صفیر
…………………..
*ناقور=نقاره زن،( ناقورکل=نقاره زن اصلی، رهبر ارکستر، خداوند! )
لحن ها=آهنگ ها، نغمه ها
شکی=چکی، چکه ای
آب چون آمیخت…. =همانطورکه آب دراثراختلاط باعناصرجسم تبدیل به ادرارمیشود ودیگرخواص آب ندارد، بازهم مثل آب آتش را خاموش میکند واندکی از خاصیت آب دراومیماند! روح علوّی انسان درآمیزش با خاک وعناصرزمین آن پاکی وطهارت قدسی نخستینش را ازدست میدهد، لذاقادربه شنیدن آن موسیقی آسمانی نیست! جزانسانهای عارف و نیک بختی که ازجنس حضرت مولانا هستند!آنان گرچه جسماًدرحبس خاکند! لیک، روحاًبازتیزپرواز وسیمرغ افلاکند! وآن نغمه وآهنگ وموسیقی را میشنوند! بی دلیل نیست که تعالیم عرفانی با موسیقی ورقص صورت میگیرد! و عرفان انس و الفتی دیرینه باموسیقی دارد! امادردنیایی که زندگی میکنیم همانطورکه بدمطلق وجود ندارد، خوب مطلق هم وجودندارد، موسیقی هم از این قاعده کلی مستثنانیست.
پس بدمطلق نباشددرجهان
بدبه نسبت باشداین راهم بدان
زهرمار، آن مارراباشدحیات
نسبتش باآدمی باشدممات
خلق آبی رابود دریا چوباغ
خلق خاکی رابودآن مرگ وداغ……..
ازآنجاکه آموختن ودرک موسیقی نیاز به زحمت ودانش فراوانی داردوهیچ کم ازدشواریهای فهم ریاضیات نیست مراجع تقلیدومفتیان که عادت به زحمت ندارندبا سه کلمه( موسیقی حرام است)خیال خود ومقلدینشان راراحت میکنند!!!!!!
دوست گرامی
موسیقی از قدیم یکی از اسرار می دانسته اند و تعجبی ندارد که در کیهان بزرگ، که همه اجسام در تحرکند صدایی تولید نشود.
اما نواختن با ابتکار و دست و پنجه انسان با نوای مثلا ریزش باران متفاوت است. البته شما خود بهتر می دانید.در کابالا رمزورموزی به ریاضی است. و اصولا هر عدد معنی خاصی در قدیم داشته و به تدریج که حروف وسعت یافتند اعداد مفهوم خود را از دست دادند.
در YouTube کاری تحقیقی در مورد Water است ،البته نمیدونم که بزبان فارسی است یانه،حتما سعی کنید ببینیدش، و این نشان می دهد که ما هنوز چیزی نمی دانیم.
نظریه ای بود که انسان در اول همه چیز را می دانست و کم کم دانش خود را از دست داد! تا چه حد صحیح است نمی دانم ، فقط اینرا می دانم که گذشتگان هم به علمی دست یافته بودند که متاسفانه از بین رفته است.مثلا اعداد و کیهان شناسی وستایش چهار عنصر طبیعی و….
انگار که بشر یک قدم به پیش و ده قدم به عقب بر می گردد.
بادرودهای بسیاربه دوستان! مابامجهولات بسیارزیادی مواجهیم با پاسخگویی به هرمجهول دههامسئله ومعمای جدیدکشف ومطرح میشود! قابل اعتمادترین کشفیات آثار ومیراث معنوی عرفاست!
تعریف انسان ازنگاه ونظرحضرت مولانا:
آدم اصطرلاب اوصاف علوست
وصف آدم مظهرآیات اوست
چون مرادحکم یزدان غفور
بوددرخلقت تجلی ظهور
بی زضدی ضدرانتوان نمود
وان شه بی مثل راضدی نبود
پس خلیفه ساخت صاحب سینه ای
تابودشاهیش راآیینه ای
پس صفات* بی حدودش داداو
وانگه ازظلمت ضدش بنهاداو
……………………………………………….
جسم ماروپوش باشددرجهان
ماچودریازیراین کَه درنهان
ای هزاران جبرئیل اندربشر
ای مسیحای نهان درجوف خر…….
*اگر آن بخش ازآیت مصحف مجیدراکه میفرماید« انالله واناالیه راجعون »موردتوجه قرار دهیم، استنباط میکنیم که آنگاه که انسان نزدخداوندبوده، ازصفات اوهم برخورداربوده، لذا همه چیزرامیدانسته! درپرتو آن نورمطلق هیچ ظلمتی وهیچ مجهولی وجودنداشته! این که بنابه چه حکمتی بشر به این سفرطولانی( ازاو، وبسوی او) محکوم میشود خودبزرگترین مجهول ومعمای تاریخ حیات آدمیست!
بنابه تعریف وتحلیل حضرت مولانا
انسان مخلوطیست ازنورخداوندکه اعلاترین واقعیت وحقیقت ممکن است وچون نورمطلق است درپرتو آن هیچ مجهولی وجودندارد ونمیتواندهم وجودداشته باشد، به اضافه، ظلمت که همه جهل ونادانی ولاجرم ناتوانیست، میباشدوبا آن دوساخته شده است.کلمه انسان یعنی نوسان کننده,یعنی موجودی که بین نورمطلق وظلمت نسبی,بین دانایی مطلق وجهل نسبی درنوسان است. حضرت مولانا باانتخاب اسطرلاب مثال فوق العاده زیبایی زده است !اسطرلاب ازابزارهای ستاره شناسی قدیم بودکه مدل کوچکی ازآسمان محسوب میشد، ودوازده برج فلکی رابرروی یک شئ دایره ای برنجی رسم کرده بودند وباآن آسمان وسلسله بروج رانشان میدادند.نمونه مدرنش افلاک نماست. بنابه گفته حضرت مولانا، انسان مدل کوچکی ازخداونداست ودارای صفات خداییست، چون خداوندنورمطلق است صفاتش هم که جلوه ای ازذاتند نیز نورانی است! ازطرف دیگربه چشم هریک ازاین صفات نورانی که به انسان بخشیده عینکی ازتاریکی ونادانی ومحدودیت نسبی زده شده است زیرابدون این عینک تیره چشم عقل وخردواحساس خیره و موجودیت وتوان واستعداد انسان مختل میشود. (مشاهده شده که یک انسان که عاشق جنس مخالف شده با دیدن همان زیبایی اندک انسانی کارش به شیفتگی وشیدایی ودیوانگی کشیده شده !هیچ انسانی ظرفیت وتوان دیدن ودرک زیبایی مطلق ودانایی مطلق وتوانایی مطلق و….سایرصفات خداوندی راندارد وهرانسانی دراولین نگاه نابودمیشود!درنتیجه خداوندبه گونه ای نسل بشرراآفریده که درمسیرتکاملی خودبه تدریج وبه آهستگی صفات خداوندرادرک میکند وهرنسل بهترازنسل پیشین به شناخت بخشی ازبعضی از صفات اودست مییابد ) بطورکلی انسان گرفتار نفس ظلمانی شده,اگر این صفات نفسانی وظلمانی نبودماقادربه شناخت خداوندنبودیم زیراهرچیزی به ضدش شناخته میشودوخداوندضد نداردمثال:کشتی بایدبرمقاومت آب غلبه کندتابتوانددردریاحرکت کند،امااگرآب ومقاومت آب نباشد کشتی هم حرکت نمیکند! ,هواپیماباید بتواند برمقاومت جاذبه وهواغلبه کندتابتواند پروازکندولی اگراین دومانع نبودند هواپیما هم حرکت نمیکرد!
پس صفات نفسانی وظلمانی انسان نیمی از امکان و ابزارشناختش محسوب میشود.تنها خداوندمطلق است وغیراز اوهمه نسبی اند.به تعبیری جدال وکشمکش
( درحقیقت همکاری ) بین نور مطلق وظلمت نسبی دروجودانسان مدام درجریان است تااوربه مسیر شناخت وسیرالی الله هدایت کنند! دردین وعرفان نورودانایی مظهرخداوند، وجهل وتاریکی نمود شیطان است! دروجودانسان ( نه درهستی وطبیعت! ) پیوسته نیمه خدایی بانیمه شیطانی درجنگ وجدال وکشمکش همیشگیند! چون تنهاخداوندمطلق است، پس شیطان نسبی است! هرچه داناتروتواناترمیشویم نیمه شیطانی ضعیفت ترمیشود، ولی نیمه نورانی قوی ترنمیشود! زیرااوقوی مطلق است وازابتداتانهایت ممکن قوی بوده وقوی هست! ولی گویی ازمیزان تیرگی آن عینک تاریک کاسته میشود! مردم ایران وهرکس که به زبان زیبای فارسی مسلط است بایدقدروقیمت این زبان رابدانند زیرا اثری همچون مثنوی معنوی به این زبان زیباسروده و آفریده شده است.خسران وزیان تنهانصیب کسانی میشودکه به این زبان مسلطند ولی ازاین کتاب بی بدیل استفاده نمیکنند.
بادرودهای بسیار به دوستان!
هرکاروکنش انسانی هدفی راتعقیب میکند، انسان بنابه ماهیت اجتماعی خود ناگزیراهدافی اجتماعی دارد، یک فردنمیتواندبدون برخورداری ازمواهب ودستاوردهای اجتماعی رشد کند وحتی ابتداییترین نیازهای خودراهم تأمین کند! مثلاً:
قابل تصورنیست که یک شخص هرچند لایق و فعال وکاردان هم باشدبتواندازکفش پا تا کلاه سر، ازدبستان تادانشگاه، وازجاده شوسه تافرودگاه وخطوط مترورا برای خودایجادکند! بنابراین هرعمل انسانی ماهیتی اجتماعی داردزیرااساساًانسان موجودیست اجتماعی وبه اجتماع زی! ملل متمدن جهت انجام اموراجتماعی واشتراکی خودنهادی بنام حزب بوجودآورده و بر گزیده اند که تاکنون ازسایر روشهای کشف شده وبرساخته ( ابداعی_اختراعی) جهت هماهنگی ورسیدن به اهداف قانونی واجتماعی بهترپاسخگوی نیازمشترک طبقات واقشاروصنوف مختلف بوده است! احزاب در دوران نظام سرمایه داری پدیدآمدندومحصول جامعه طبقاتی وتولیدصنعتی هستند، چون بسترپیدایش نظام سرمایه داری اروپا بوده است لاجرم احزاب هم درآنجا وجودوکنشی واقعی تردارند، بجز احزاب، که درمقیاسی ده وصدمیلیونی مردم راسازماندهی وجهت انجام تکالیف وسپس برخورداری ازحقوق اجتماعی تربیت میکنند! اتحادیه هایی هم تأسیس شدند که تکلیف وحقوق طبقاتی افراد وطبقات واقشاراجتماع رابه آنان آموزش میدهند! همچنین سندیکا هایی تأسیس شده اندکه همان وظایف وحقوق گروه های کوچکتررادریک نظام صنفی آموزش میدهند! دراین نظامات مردم به تدریج روحیه ای اجتماعی ترپیدامیکنند بطوریکه خوشبختی وکامیابی خودرا درخوشبختی دیگران جستجومیکنند وهرضرروخطری به جامعه راخسران به خودمیدانندونسبت به آن واکنش نشان میدهند. احزاب در شرق بویژه کشورها ی اسلامی تقلید ی و سایه ای ازاحزاب حقیقی اندوازابتداجهت
پاسخگویی به یک نیازضروری تولید کشاورزی یادامی یاصنعتی یاتجاری پدیدنیامده اندوبیشتردرخدمت اهداف فردی وگروهی خاندان حاکم بوده اندوریشه در الزامات اجتماع نداشته اند! لذا باآمدن ورفتن اشخاص وجریاناتی زودگذرپررنگ وکم رنگ وبی رنگ شده اند! امادرجامعه صنعتی هرطبقه وقشروصنف خاص نیاز به تشکیلات ویژه خوددارندتابتوانند ضمن انجام تکالیف، از منافع خوددفاع کنند. بدیهی است که منافع کارگران وسرمایه داران باهم متضادومتناقض است، مسلم است که بین تولیدکنندگان وواردکنندگان کالاهای صنعتی اختلاف منافع وجوددارد، دریک جامعه آوانگارد( پیشرو)صنعتی ضمن اینکه قوانین روابط ووظایف و حقوق هرطبقه وقشرراتعریف میکند احزاب هم جهت نظارت واصلاح واجرای همان قوانین درفعالیتند! بنابراین الزامات تولید صنعتی وواردات وصادرات کالا وموادخام ضرورت وجود احزاب رااقتضا، توجیه وتحمیل میکند!
امادرجوامع تک محصولی متکی به صادرات نفت، یاگاز، یامس، یاکائوچو، یالاستیک، یا…. ایجاد حزب، تقلیدی ازاحزاب واقعی درکشورهای متروپل هستند! وبیشتردرخدمت افرادوخاندانهاو الیگارشی مالی وسیاسی قراردارند! ( تاحدودی هم تشریفاتی وجهت گرفتن ژست وفیگوروتظاهربه رعایت حقوق بشروهمگامی ظاهری باجامعه جهانی تأسیس شده اند!!! ).احزاب دریک جامعه عقب مانده حالتی تصنعی وتاحدودی مضحک وغیرضروردارند.درطول چنددهه اخیر جامعه ایران دستخوش تغییروتحولات بسیارژرفی شده ازجمله طی پنج دهه اخیرجمعیت کشور 2/5برابرشده!کارخانه ها وکارگاه های صنعتی رشد کمی وکیفی قابل توجهی داشته اند، تکنولوژیهای مدرن مشاغل جدیدی پدیدآورده، مشاغلی منسوخ شده، صنوف جدیدی بوجودآمده اند، جمعیت انبوهی ازفارغ التحصیلان ودرحال آموزش، آماده ونیازمند کارند! ساماندهی همه اینهادرنظامی قانونمند ضرورت تأسیس ووجوداحزاب قانونی را ایجاب میکند. احزاب پدیده ای ترسناک نیستند،( کشورسویس به کشوراتحادیه ها معروف است، باجمعیت 8/5میلیون نفروباحدود700سال تاریخ و کمی بیشتراز141000کیلومترمربع مساحت وجغرافیای قطبی)مردم خردمندش ازآن سرزمین خسیس پرازبرف ویخ بهشتی ساخته اندکه ضرب المثل رفاه وتنعم وآرامش وامنیت است بطوریکه بزرگترین ومعتبرترین بانکهای کره زمین درآن بوم زیست قراردارد! مردمان سایرنقاط جهان ثروت، پس اندازوفلزات واشیاءگرانبهای خود رانزدآن مردمان معتبربه امانت گذاشته ومیگذارند!!! ( حال مقایسه کنید باکشورخودمان بایکمیلیون وششصدو چهل وهشت هزار کیلومتر مساحت (1648000)«12برابرسویس»وتاریخی چندهزارساله و80میلیون جمعیت!!!! وجغرافیای چهار فصل کامل وقابلیتهای شگفت آورومعادن ومنابع سرشاروغنی اش! )
اگرحقیقتاًوجوداحزاب اینقدرخطرهول ناکی میبودمردمان متمدن آن بهشت واقعی تن به خطرنمیدادند!!! ومدتها پیش دچارتشتت وتفرقه وتجزیه میشدند! زیراباهمان وسعت کم دارای چندملیت وزبان هم هستند، نظامش نه تنهافدرال بلکه کنفدرال است، !( بنا به تعریف نظام کنفدرالیسم هراستان وهرشهرنه تنهادرامورداخلی خوددارای استقلال است بلکه هرزمان بخواهند از کل اتحادیه جداشوندقانوناًکسی یانهادی حق ممانعت ندارد!!! بااین حال آن مردمان خردمندرمزخوشبختی وامنیت ورفاه خودرادرکنارهم ماندن وباهم همکاری کردن وبه اجتماع زیستن میدانندوتا کنون اهالی هیچ استان یا شهری خواهان جدایی ازاتحادیه نشده اند.
بایدکوشید تا مردم ماهم به ارزش وضرورت وجوداحزاب قانونی پی ببرندوآنهاراتشکیل دهندتادرچهارچوب تعریف شده آنهافعالیتهای اجتماعی و طبقاتی وصنفی و…. داشته باشند.
درکشورمااحزاب قبلی کارنامه قابل قبولی ندارند، زیراوابسته به تفکرات وجریاناتی بوده اندکه ریشه دراجتماع ایران نداشته، وبنابه منافع بیگانگان یاحفظ منافع کشورهایی پدیدآمدندکه دامنه رقابتشان تادرون مرزهای میهن ماهم گسترش یافته بود. وازهمه مهمتراینکه رشد اقتصادی وتولیدی درکشورما بگونه ای نبودکه ضرورت وجودآنهاراتوجیه وتحمیل کند!
کنترل ونظارت براحزاب وگروهای شناسنامه داربسیارآسانتراست ! جمع پاسخگوی اعمال تک، تک اعضا و متقابلاًتک، تک اعضاهم پاسخگوی اعمال جمعند!زندگی اجتماعی به نهادهای قانونی وقدرتمندوکارآمدنیازدارد! تلاش وکوشش انفرادی محکوم به شکست است!
اخبار: حاشیهنشینان کلانشهر شیراز ساکن این منطقه هستند و بیش از چهار سال است که با بیآبی زندگی میکنند. انتقال آب به لولههای منطقه قطع شده و آب وارد لولههای خانهها نمیشود.
مش قاسم: عجبا! مگه امت امام زمون ساکن شیراز آدرس مچت جمکران رو نمیدونه که درخواست شون رو ببرن اونجا بندازن توی چاه؟
این دومی: تخلفاتی در انتخابات انجام شده که باید به طور جدی پیگیری شود/ در مناظرات دستگاههای گوناگون مورد اتهام قرار گرفتند که کار خوبی نبود.
مش قاسم: یکی رو که هیچی از خودش نداشته باشه و بخوان تحقیرش کنن یه همچین سناریویی دربارهش اجرا میکنن: ۱- میزارنش کنار یه قاتل و بهش میگن تو ثابت کن که از این بهتری. ۲- چند ملیون رای هم واسش میخونن و میگن آره تو قبول شدی. ۳- واسش گربه میرقصونن که حاجی تو تخلفاتی هستی و کار خوب نکردی. تازه این از خودیها شون هم هستش ها! به حکومت اسلامی خوش آمدید!
سلام آقای نوری زاد
امروز این دوتا فیلم را از شما در یوتیوپ دیدم خیلی استفاده کردم. بسهم خودم از شما تشکر می کنم. دوستان از دست ندهند ادب و انصاف یعنی این
https://www.youtube.com/watch?v=bZNhEXP8Ums
راستی این فیلم از این بابت دیدن داره که امام جمعه اصفهان رسما به دستور رهبر اشاره می کنه که یعنی اسیدپاشی کار خودشون بوده
https://www.youtube.com/watch?v=XYhux4ieOpI
اگر منظور مش قاسم است که همین از اول بوده است! یکی با این اسم یه چیزایی می نوشته و می نویسه و منم چیزی نمی گم! اما مش قاسم اصلی همین بوده و خواهد بود و الفاظ ناجور رو معنی کنید!
حاجیه معصومه ابتکارش گروگان گیری: در پی تایید خبر مرگ هیرکان، پلنگ ماده رهاسازی شده در پارک ملی گلستان گفت: این موضوع را با جدیت پیگیری میکنیم، قصدی برای پنهان کاری نداریم!
مش قاسم: قربون زبون فارسی و امثال بیمثال این زبون: قسم راست رو از بچه باید قبول کرد!
جناب سفید یا سیاه بین،(…مش قاسم) در این سفید یا سیاه بینی خودت را کجا میبینی؟ خیلی سفید؟ هیچ سیاه نه؟ خیلی کامل؟ قدری ادب و رعایت آن ،تا این اندازه برایت سخت است؟ ببینم در این مملکت کسی هم هست یا پیدا میشود که مورد قبول و پسند شمای مجهول واقع شود؟ پسر جان آرام باش و اندکی ادب را امتحان کن. کسی مادر یاخواهر شما را حاجیه خانم با همان قصد و نیتی که در دل داری از طرف خطاب قرار دادن معصومه ابتکار،صدا کند، خوشت میاید؟ شورش را در آوردهای و هر چی هم هر از گاهی، تو پوزی میخوری باز بر میگردی سر اعتیاد فحاشیهای خود. ننویس آقا اینقدر! مگه کارد زیر گلوت گرفتن که بنویس و زیاد بنویس و فحاشی کن؟
رییس جامعه تورگردانان:
آمریکاییها برای سفر به ایران “ممنوعیتی” ندارند.
مش انسان: بجز هنگام خروج از ایران !!!
از نازنین زاغری بپرسید!
درشهرهرت
نام خمینی با رفتن شاه،و کشتارمردم و زندانی های بیگناه بعد از آمدن اوو جنگ و گروگانگری سفارت آمریکا و ادامه جنگ گره خورده.
آنچه مسلم است مردم از لحاظ اقتصادی خواستار تحول بودند و از لحاظ سیاسی حق شراکت در سیاستهای دولتی را خواستار و از طرفی رشد فکری علمی دانشگاهی نیروی جوان خواستار دمکراسی بود و فضای آزاد و بازی را می طلبید که یگانه حزب رستاخیزموجود پاسگوی افکار قشر روشنفکر نبود واز طرفی نیروهای چپ ،خطری برای سیا بود و بعد از جلسه ای که سران دنیا در خلوت داشتند تصمیم به آمدن خمینی می گیرند و او که زیرسایه ی درخت سیب در انتظار ایستاده بود،بزودی آن را با سایه ی قدرتها عوض کرد.
حال انقلاب چه ربطی با خمینی دارد؟
او توانست با کشتارهای دسته جمعی و وعده های دروغ انقلاب مردم را خاموش کند.
شاه به خیال وعده ی بازگشت و ممانعت از خون ریزی با بازی سیا از دور خارج شد ، ملت چند روزی خوشحال بود که صاحب کشور شده و طاغوت را کنار گذاشته ،غافل از اینکه این باز ادامه داردو… تا به امروز نیز.
خمینی //////////// بود تمامیت خواه /////////////////////////، بطوری که در مقابلش شاه با تمام ضعفهایش روسپید از کار در آمد.
بادرودهای بسیار
چندسال پیش ازانقلاب نویسنده ای آمریکایی بنام پل امیل اردمن کتابی نوشت بنام سقوط۷۹ این کتاب توسط دکترحسین ابوترابیان به فارسی ترجمه شد.محوراصلی این کتاب رمان گونه اختلاف بین ایران وعربستان است که تولید اضافی نفت توسط عربستان که باعث سقوط قیمت نفت میشود بهانه جنگ بین دوکشورمیشود (امری که درآن روزهاکه روابط بسیارعالی وشیوخ خلیج فارس وخانواده سلطنتی عربستان خاک سارانه به شاه ایران احترام میگذاشتند,غیرقابل تصوربود)این اقدام باعث واکنش ایران شده ودر حمله ای برق آساارتش ایران چاه های نفت خاورمیانه راتصرف میکندوبه مصرف کنندگان جهانی نفت اعلام میکندکه نگران نباشندو اگرباایران بامسالمت کناربیایند ,ایران بهترازاعراب باآنهامعامله میکندواگربخواهنددخالت کنند ایران بابمب اتم چاههای نفت را منفجرمیکندتاطوری آلوده رادیو اکتیوشوندکه تابیش ازهزارسال قابل استفاده نباشد.( دراینجاقدری توضیحات فنی راجع به فلزهای واسطه نظیر منیزیم وکبالت درانفجارمیدهد که استفاده ازیکی ازآنهاسبب میشودکه نیمه عمرپرتوزایی عناصر حاصل از انفجارقرنها نفت راغیرقابل مصرف میکند)درنهایت غربی هاکنارنمی آیندوتوافق صورت نمی گیردوایران بمبهای اتمی خودرا آماده پرتاب میکندکه دراین حال توسط بمب افکنهای غربی بمباران شده وایران وکشورهای خاورمیانه نابودمیشوندوکل خاورمیانه آلوده به رادیواکتیو وخالی ازجمعیت نهایتاً به دست اسراییل می افتد.(بخشی از اقدام به تصرف چاههای نفت درجریان جنگ اول خلیج فارس قبلا توسط رژیم بعث عراق با ناکامی صورت گرفت! علیرغم خطر این توسعه طلبی وکشورگشایی برای ایران، این اوج خردمندی ایرانیهادرتن ندادن به بازی کردن نقش طراحی شده برای ایران بود که ظاهراآن اقدام عراق درقیاس بانقشی که ایران بایدبازی کندبازی کودکانه ای محسوب میشود.باتوجه به اینکه پایان جنگ ایران وعراق پایان جنگ ورقابت و کشمکش و اختلافات بااعراب نبوده به نظرمیرسدکه ایران ناگزیراست نقش خودرابازی کندودرحقیقت بازی کردن آن نقش به اوتحمیل میشود)
فضای کلی رمان به صورت بالاست,ولی صرفنظراززمان که دررمان خیلی به سرعت خاتمه مییابد( حدودیکسال)بقیه مسایل و حوادث اتفاق افتاده، یا درحال وقوع است,انگارکه ایران واعراب طبق سناریوی ازپیش تعیین شده ای که درآن کتاب تشریح شده درحال بازی کردن نقش خودهستند,البته تفاوتهای جزیی هم هست که در محاسبات ونگاه استراتژیک قدرت های بزرگ چیزی جزیی است( جنگ طولانی ایران وعراق یکی از این جزییات است.)کسانی که علاقه به پیش بینی وپیش دانی دارند,این کتاب رابخوانندتاریشه وعلت اصلی وقوع انقلاب وجنگ واختلافات کنونی ایران وعربستان رابدانندوباطراحی های قدرتهای حاکم برنظام جهانی آشناشوند.این کتاب ازنوع پیش بینی وپیش گوییهای مبتنی برعرفان ودرویشی نیست بلکه بر اساس محاسبات اقتصادی وبهای نفت و نوسانات نرخ ارزوسهام ,بادقتی ریاضی وار پیش بینی شده ,حتی در کتاب مسایل حادجنسی هم صحنه سازی شده است(منظورآنست که مطلقامسایل روحانی وپیش بینی های شاه نعمت الهی وار,دراین کتاب دخالت نداردوهمه مبتنی بر مسایل اقتصادی وطراحی قدرتهای بزرگ غربی بویژه ایالاتمتحده آمریکا است).
بادرود
از رمانها می توان نیز به آرزوهایی پی برد!
دوست گرامی ، بررسی اقتصادی و روشهای سیاست خارجی هر دولت و کشوری ، می توانند راهبرد باشند و بهترین بهره برای آمریکا ادامه جنگ در خاورمیانه است این منطقه ثروتمند باید از قدرت تهی شود و بهترینها برای او و لابی های جنگی اش نیز در راسند.نظام دزد و قاتل ایران که با کارهایش هم دردرون هم در برون نا امنی و اغتشاش ایجاد کرده و چیزی نمانده ایران را تبدیل به سوریه کند!
رذالت از حماقت بر می خیزد ، هر دو به هم وابسته اند ،و ایران را رهبری می کنند.
عرض ادب و احترام
در فرهنگ اکثر احاد ما ایرانیها به ذلت کشیدن کار سلف خود در هر کاری قرنهاست رواج دارد. بدین معنا که ادامه دادن هر کاری که در اختیار ما قرار می گیرد را با کوبیدن سلف خود شروع میکنیم.
در مدیریت مملکت، هر قشری که تا کنون حاکمیت ایران را در دست گرفته، آن فردی را که آن قشر به کمک اکثر مردم ایران (منظور از کمک پذیرش قشر به حکومت رسیده توسط اکثریت ایرانیها با سکوت خود است) رئیس نموده قداست میدهد. دو نمونه از صده اخیر می اورم: نمونه اول: استبداد چکمه ؛ سلطنت پهلوی روی کار می آید، فردی بنام رضا میر پنج رئیس میشود و او را رضا شاه کبیر و بنیان گذار ایران نوین و چه و چه معرفی گردیده است. نمونه دوم: استبداد نعلین؛ رزیم ولایت مطلقه فقیه حاکم میگردد، فردی بنام روح الله مصطفوی (خمینی) رئیس میشود، او تا حد خالق بزرگ نمائی و قداست داده میشود.
از تلفیق موردی که در خصوص فرهنگ در بالا قید نمودم با مدیریت مملکت می توان نتایج مختلف گرفت که یکی از ان نتایج این میتواند باشد، هر رژیمی که تا کنون در ایران حاکم شده با خائن نمودن سلف خود نسبت به مملکت و عین ثواب معرفی کردن اقدامات خود هر انچه دست اورد مثبتی هم که از سلف خود بجا مانده تخریب کرده که به غیر از بین بردن سرمایه های معنوی و مادی جایگزینی بسیار مخرب تر در ایران بر پا کرده است.
تداوم این نوع بر خورد پس از مدتی به داخل سیستم حاکم تسری پیدا میکند و مدیرهای داخل سیستم سلفهای خود را بدترین و خود را بهترین مدیر معرفی میکنند (با نگاهی به مدبران داخل سیستم سلطنت پهلوی و داخل رژیم ولایت مطلقه فقیه به وضوح این مورد مشاهده میگردد) و پس از مدتی رژیم از داخل متلاشی میگردد و سیستم دیگری حاکم میشود و داستان غم انگیز فرهنگ ضعیف نهادیه شده و به الطبع آن مدیریت عاری از عقل و خرد مملکت ادامه میابد.
آیا میتوان هیچ ثمره ائی به غیر از ضرر رسانی این فرهنگ و این نوع مدیریت مملکت، به ایران و ایرانی ذکر کرد؟
به امید نهادینه شدن فرهنگ عقل و خرد در یکایک ما ایرانیها و جایگزین آن با فرهنگ جهل و خرافات مذهبی و دینی
مهدی از تهران
حضرت آیت الله العظمی نوری زاد دامت برکاة و دامت افاضاة ، سلام علیکم ، ضمن آرزوی تندرستی و سلامتی بر شما انسانِ بصیر ، آزاده ، حکیم ، فرزانه ، شاهد ، بشیر و نذیر . دیروز در مراسم سالگرد امام خمینی در مرقدِ ایشان ، برگزارکنندگان ضمن نشاندن جمعی از وابستگانِ سفارتخانه ها در گوشه ای از مراسم ، هنگام سخنرانی رهبری ، دوربین سیما هم گاهی توجهی خاص به حضور اینان که با تیپِ ” فکل و کراوات ” در مراسم و در روی صندلی های مخصوص حضور داشتند ، میکرد . استفتاء از حضرتعالی اینکه ، آیا این وابستگان سفارتخانه ها هم مانند عده ای از بسیجیان ” تشنه ی ” شنیدن سخنانِ رهبری نظام بوده که در این مراسم با آن ” شکل و شمایل ” حضور داشته اند ؟ الحقر __ مبشّر
————-
درود دوست گرامی
حضور سفرا و نمایندگان سایر کشورها در چنین مراسمی ایرادی ندارد. ایراد از آنجا پا می گیرد که این جماعت را در حد زینت المجالس و برای تحکیم سخنان سست به جایگاهی نازل جلوس می دهند.
با احترام
.
استاد ارجمند با درود خواهش میکنم در صورت امکان این :
*اطلاعیه مردم بلوچ را منتشر كنيد*
*سيستان وبلوچستانيهاى پيرو آرمانهاى حضرت امام خمينى (ره) پول آب و برق را نميپردازند*
هموطنان عزيز، رهبر كبير جمهورى اسلامى ايران حضرت امام خمينى(ره) فرمودند: آب و برق را مجانى ميكنيم!
اما هم اكنون توزيع كننده گان اب و برق استان و ادارات مسئول ظاهرا به دشمنى با حضرت امام خمينى (ره) ميپردازند!!!
ما بلوچهاى پيرو حضرت امام خمينى اجازه نميدهيم كه يك مشت ضد انقلاب اينطور گستاخانه و صريح با فرموده هاى آن والا مقام و ارمانهايشان مبارزه كنند
ما طبق فرموده حضرت امام (ره) نه پول آب را ميپردازيم و نه برق را
ببينيم چه كسى تواناى مقابله با ما فرزندان رشيد انقلاب اسلامى را خواهد داشت؟
آيا شما ميتوانيد اب و برق يك استان پهناور و انقلابى را همزمان قطع كنيد؟
اگر جرأت داريد پس بيائيد قطع كنيد!
از امروز به بعد هيچ بلوچى قبض آب و برق را نخواهد پرداخت، لطفا منتشر كنيد و نگذاريد مشتى ضد انقلاب اينطور وقيحانه با كلام حضرت امام خمينى (ره) مقابله كنند.
همانطور كه توليت آستان قدس رضوى فرمودند: ما از امام دست نوشته داريم كه استان قدس از پرداخت ماليات معاف است، ما هم به شما مرد انقلابى تبريك ميگوييم كه اينطور مسرّانه پاى حرف امام و انقلاب مانديد و دفاع و اطاعت كردين
ما بلوچها و مردم ايران هم از امام خمينى صدا و تصوير داريم كه فرمودند آب و برق را مجانى ميكنيم، پس ما هم نبايد كوتاه بيائيم و قبوض برق ارسال شده توسط اين دستگاه هاى ضد نظام و انقلاب را اتش ميزنيم
الله اكبر
زنده باد ارمانهاى امام خمينى (ره)
پيروزى از آن ماست
رمز پيروزى، همدلى و اتحاد است
ادامه نامه دکتر سازگارا به رهبر جمهوری اسلامی
پیشنهاد اول: رئیس بی کیاست دستگاه قضا را تعویض و عفوعمومی برای تمام مخالفین سیاسی در داخل و خارج از كشور صادر كنید. زندانیان سیاسی و عزیزان در حصر را آزاد كنید. راه آشتی ملی را در پیش بگیرید و بگذارید گروههای مختلف مردم در فضایی سالم و با نشاط در ساختنن ایران باهم همكاری و رقابت كنند. انقلاب تمام شده، بگذارید نسل جوان كشور از “شرایط حساس كنونی” بیرون بیاید و زندگی كند. به جای تكرار واژه دشمن، دوستی را بگذارید و به جای مرگ خواهی و پراكندن نفرت، زندگی خواهی و محبت را به مردم نثار كنید. شادی و امید را به مردم برگردانید.
پیشنهاد دوم: تمام اموال و املاك و ثروت هایی را كه شما و نهادهای زیر نظرتان و سایر رانت خواران نزدیك به نظام از دست و دهان مردم دزدیدهاند، به مردم برگردانید. این ثروت ها را ملی اعلام كنید و دولت را موظف نمایید تا این ثروت انباشته بیش از دویست میلیارد دلار را بهه صاحبانش برگرداند و صرف ایجاد كار برای میلیون ها بیكار در كشور و بهبود زندگی كارگران و معلمان و مزدبگیران نماید. اموال مردم را به مردم برگردانید.
پیشنهاد سوم: نظام ولایت مطلقه فقیه كارآمدی نداشته ودرهمه زمینهها شکست خورده است. قدرت متمركز در دستان یك نفر، جز فساد و عفونت در اطراف این كانون قدرت چیزی تولید نكرده است. قدرت فساد می آورد و قدرت مطلقه، مطلقا فساد می آورد. هنوز نمردهاید كه بحران جانشینیی برسرتصاحب این صندلی خون آلود آغاز شده و خون ریخته است. با اختیاری كه دارید قانون اساسی جمهوری اسلامی را به رفراندوم بگذارید و اگر اكثریت مردم رای مخالف به آن دادند، با انتخاباتی آزاد، نظارت كنید تا مجلس موسسان منتخب مردم قانون اساسی جدیدی بنویسد و قدرت را به مردم برگرداند و این خانه را به صاحب خانه یعنی ملت ایران تحویل دهد. ایران را به ایرانیان برگردانید.
من آنچه شرط بلاغ است باتومی گویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال (سعدی)
محسن سازگارا
خرداد ١٣٩٦
نامه دکتر محسن سازگارا به رهبر جمهوری اسلامی
جناب آقای خامنه ای،
باسلام
از درون حلقه پزشكی شما خبر می دهند كه حالتان مساعد نیست و احتمال میدهند که مرگ شما بسیارنزدیک است. ممكن است درست در نیاید و چند سال دیگر هم زنده بمانید. اما بالاخره دیر یا زود به قول ابوالفضل بیهقی، “فرمان می یابید” و جهان فانی را به سوی دیار باقی ترك می كنید. می خواهم به مصداق حدیث شریف نبوی “حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا وزنوها قبل ان توزنوا” (از خودتان حساب بكشید قبل از آن كه از شما در روز جزاحساب بكشند و اعمال خود را بسنجید قبل از آن كه اعمالتان را در آن روزبسنجند)، به شما در این حساب كشی كمك كنم و آینهای جلوی چشمتان بگذارم تا خود و عملكردتان را در آن ببینید.
دریاب کنون که نعمتت هست به دست
کاین دولت و ملک می رود دست به دست (سعدی)
آقای خامنه ای:
شما ده سال به عنوان عضو شورای انقلاب و رئیس جمهور، دركنار آقای خمینی در ساختن نظام جمهوری اسلامی مسئولیت داشتهاید و ٢٩ سال نیز به عنوان رهبرنظام مستقیما مسئول تمام اتفاقات كشور و دستاوردهای این نظام بودهاید. آن چه اكنون در كشور هست محصول رهبری شما است و خوب وبد آن در دنیا و آخرت به پای شما نوشته می شود. نگاهی به كشور بیاندازید. مردمی خسته، ناامید، گرسنه و خشمگین در كشوری پراز مشكل و نابسامانی دیده میشوند. در عرصه اقتصادی، نزدیك به نیمی از ثروت كشور در تملك شما و نهادهای زیر نظرتان مثل سپاه است. ازقول یکی از مسئولین بانک مرکزی نقل میکنند که بخشی ازدرآمد نفت تحت عنوان سهم رهبری دربانک مرکزی به حساب ویژه شما واریز میشود. به این ترتیب فساد بیسابقهای که در تمام اركان كشور موج می زند از خود شما شروع میشود. تورم وگرانی و بارسنگین مالیات كمرتوده مردم را شكسته و درهمین حال جمع اندكی از ارباب قدرت و اطرافیان شما درمیلیاردها ثروت بادآورده غوطه ورند و نعرههای مستانه میزنند. بیش از صدهزارمیلیارد تومان از موجودی بانك ها كه متعلق به مردم است به غارت رفته و با توقف گردش بانكها، ركودی بی سابقه تمام كشور را در خود فرو برده و چرخ اقتصاد كشور زنگ زده و در واقع نمی چرخد. نخستین نتیجه این ركود هم بیكاری چندین میلیون نفر از جوانان كشور است.
در عرصه اجتماعی بیش از ١١ میلیون نفرحاشیه نشین شهرهای بزرگ هستند. بیش از سه میلیون نفر با دیو اعتیاد سر می كنند. دزدی، رشوه و ارتشاء بیداد میكند. محیط زیست كشور در معرض نابودی است و مردم حتی برای تامین دو عنصر حیاتی زندگی، یعنی آب و هوای سالم با مشكل مواجه هستند.
در عرصه فرهنگی، دانشگاه های كشور در نازل ترین سطوح تاریخ خود قراردارند. وضعیت علمی كشور برخلاف آمارغلطی كه به شما دادهاند و بارها تكرار كردهاید، با هر شاخصی اسفناك است و ایران از دایره چرخش علم و دانش درجهان جدا افتاده است. در عرصه هنر، هنرمندان درفشار وتنگنای سركوب و اختناق و سانسورهستند. جمعی روانه زندان و گروهی آواره غربت شده و آنها كه ماندهاند همچون گل سنگ از درون سنگ خارای فشارهای موجود بازهم گل میدهند، اما به صدها خون دل و جفای روزانه. البته حساب جمعی چاپلوس و شاعرانی انوری پیشه كه به دربارشما راه دارند جدا است كه ریزه خوار خوان قدرت و ثروت شما هستند.
در عرصه سیاست داخلی، در یك كلام هركس غیراز شما می اندیشیده، یا خائن و مزدور اجنبی لقب گرفته و یا احمق و نادان. هزاران نفر در دوره زمامداری شما روانه زندان وحصر شدهاند، صدها نفر به قتل رسیده ویا اعدام شدهاند، تعدادی مفقود و سر به نیست شده و جمعی هم روانه غربت و آوارگی گشتهاند. مردم از امكان تشكل یافتن در نهادهای مدنی محروم شده و پایهای ترین حقوق و آزادی آنها هم دستخوش سركوب و اختناق قرارگرفته است.
در عرصه سیاست خارجی هم جنگ افروزی شما تا كنون در سوریه و یمن و عراق و لبنان و افغانستان صدها هزاركشته و مجروح و آواره به جا گذاشته است. میلیاردها دلارثروت کشور را به باد داده و ایران را در دنیا به انزوایی بی بدیل در تاریخ كشورمان دچار كرده و درعوض دست متجاوز روسیه را در تمام اركان كشور بازگذاشته است.
آن چه نوشتم تنها یك از هزار و ذره ای از خروار است. شرح كامل آن، مثنوی را ازهفتاد من كاغذ افزون میكند. شما قدری از حصار چاپلوسان و سر سلطان به سلامت گویان بیرون بیایید، امكان دارید كه بسیار روشنتر و كاملتر از آن چه توسط آینه امثال من پیش چشمتان گذاشته میشود، درد و رنج ایران و ایرانی را ببینید. به نظرم فهمیدن آن چه ملت میخواهند، دست كم از ورای چندین انتخابات در بیست سال گذشته كار دشواری نیست، اما شما دراین سالیان طولانی زمامداریاتان اصرار داشتهاید كه پیام مردم را نشنوید و به زبان تحکم و تهدید با آنها سخن بگویید.
آقای خامنهای نگویید این دولتهای بر سركار مقصر بودهاند و یا زید و عمر نتوانستهاند و یا لغت محبوب شما، دشمن نگذاشته است. وضعیت فعلی كشور آینه تمام نمای مدیریت و مسئولیت شما است. سی سال در رهبری یك كشور با این اختیارات گسترده، عمركاملی است كه میتوانسته ایران را گلستان كند ویا در وضعیت اسفناك فعلی قرار دهد. کشوردرآستانه سقوط و فروپاشی قرارگرفته است. شما مسئول اصلی وضع موجود هستید.
متاسفانه شخص شما دیگر فرصت و عمر و استعداد ساختن ویرانهها و جبران خسارتهایی كه به این مرز و بوم زدهاید را ندارید. اما برای جبران اندكی از آن چه تباه كردهاید برای این چند صباح عمر باقی ماندهاتان سه پیشنهاد روشن و مشخص برایتان دارم و امیدوارم با توفیق در به كار بستن آنها بتوانید قدری جبران مافات كنید والبته به مصداق آیه شریفه “ما توفیقی الا بالله”، دعامی كنم توفیق الهی هم دراین راه شامل حالتان باشد.
پایان قسمت اول
چرا محسنیاژهای خاوری را فراری داد (1)
ایرج مصداقی – خبرنامه گویا
۹ ماه قبل در مقالهای که راجع به محسنی اژهای نوشتم، از نقش او و شوهرخواهرش در فرار محمود رضا خاوری پرده برداشتم. از آنجایی که در روزهای اخیر اخبار ناقصی در مورد نقش محسنی اژهای در فراری دادن خاوری انتشار یافته، بار دیگر به انتشار آن بخش از مقالهام که مربوط به این موضوع است مبادرت میکنم.
***
یکی دیگر از شعبدهبازیهای قضایی محسنی اژهای مربوط است به پرونده اختلاس ۳۰۰۰ میلیارد تومانی و اعدام مهآفرید خسروی و عدم مجازات متهمان اصلی پرونده همچون محمودرضا خاوری، سیدمحمد جهرمی، سیدحمید پورمحمدی گل سفیدی و دهها نماینده مجلس و مسئول طراز اول دولتی، اطلاعاتی، قضایی و …
محسنی اژهای در مقام دادستان کل کشور قبل از تشکیل پرونده و رسیدگی به اتهامات، به منظور جلوگیری از رو شدن اقدامات خلاف خود، زمینهی فرار محمودرضا خاوری مدیرعامل وقت بانک ملی را فراهم کرد تا پرونده را از مسیر اصلی خارج کند. در آخرین روزهای شهریورماه ۹۰، دادستان اهواز که مسئولیت رسیدگی به پرونده شرکت امیرمنصور آریا و مهآفرید خسروی را بر عهده داشت، خاوری را به عنوان متهم پرونده احضار، و دستور بازداشت او را صادر میکند. در این پرونده، جواد اللهقدمی (۱) شوهر خواهر و کارگزار محسنی اژهای وکالت خاوری را بر عهده داشت.
ggedg1g88k-small.jpgبا تشکیل دولت احمدی نژاد، خاوری که به خاطر داشتن تابعیت کانادا بر اساس قوانین نمیتوانست مدیرعامل بانک ملی شود و صلاحیت او با مشکل مواجه شده بود، برای حل آن به محسنی اژهای در وزارت اطلاعات رجوع میکند و از طریق او با جواد اللهقدمی آشنا میشود.
خاوری که به اهواز احضار شده بود، شب قبل از سفر، به منزل محسنی اژهای میرود. محسنی اژهای به خاطر روابط گستردهی مالی که از طریق جواد اللهقدمی با خاوری داشت به وی اصرار میکند که کشور را ترک کند.
خاوری به خاطر ادارهی یکی از مهمترین بانکهای کشور، ثروتمندان زیادی را میشناخت که به دلایل مختلف دچار مشکلات حقوقی میشدند، او این افراد را به اللهقدمی معرفی میکرد و با کارچاقکنی وی، محسنیاژهای در محاکم سفارش پروندههایشان را میکرد. در صورت زندانی شدن خاوری ممکن بود این پروندهها لو بروند. یک نگاه کلی به لیست موکلین اللهقدمی همه چیز را فاش میکرد.
از طرف دیگر مهدی پسر سیدمحمدجهرمی (۲) رئیس بانک صادرات که متهم دیگر پرونده بود با اللهقدمی کارچاقکنی میکردند و خود جهرمی نیز روابط نزدیکی با محسنی اژهای، و آیتالله جنتی داشت. علاوه بر اینها وی نسبت خانوادگی با ناطق نوری هم دارد. دستگیری و ادامهی بازداشت هر یک از این افراد، پای محسنی اژهای را به میان میکشید. (۳)
فرار خاوری، به مدد جهرمی و پسرش آمده و نگاهها را از آنها نیز پرت میکرد. از طرف دیگر اژهای که توسط احمدینژاد به شکل تحقیرآمیزی از وزارت اطلاعات برکنار شده بود فكر میكرد فرار خاوری ضربه به دولت احمدینژاد خواهد بود.
اژهای و اللهقدمی صحنهی بازپرسی اهواز را چنان طراحی کرده بودند که هر كس جای خاوری بود متواری میشد. قاضی محمدیان فر چند ساعت او را در راهرو منتظر نگه داشت و وقتی بعنوان متهم از او تحقیق به عمل آورد همه میدانستند بطور حتم بازداشت خواهد شد؛ به ویژه که اداره اطلاعات اهواز هم تقاضای بازداشت او را كرده بود. قاضی در پایان بازپرسی، حکم بازداشت و ممنوعالخروجی خاوری را نوشت.
در همان جلسه، اللهقدمی که وکیل مدافع خاوری بود از وی که به شدت ترسیده بود و رنگ به رخسار نداشت تقاضای یک میلیون یورو میکند تا از طریق محسنی اژهای برای رهایی او اقدام شود.
دنباله دارد
(دنباله)
چرا محسنیاژهای خاوری را فراری داد (2)
پس از آن که خاوری پول را از طریق یکی از دوستانش به نام رمضانعلی تهیه میکند، اللهقدمی به موبایل اژهای زنگ زده و او به قاضی دستور لغو حکم را میدهد. قاضی ضمن پاره کردن حکم قبلی به دستور محسنیاژهای به خاوری تأکید میکند که دفعهی دیگر بازداشتات میكنم و به این ترتیب پیام اژهای را به او میرساند و خاوری برخلاف میلاش مجبور به ترک کشور میشود.
محسنی اژهای در طول سالهای گذشته بارها موضوع پیگیری و تلاش برای استرداد خاوری و عدم همکاری دولت کانادا را مطرح کرده است در حالی که دروغی بیش نیست. هیچکس به اندازهی وی نگران بازگشت خاوری نیست.
محسنی اژهای پس از فراریدادن خاوری، کیفرخواست را به گونهای که میپسندد تهیه میکند و ادارهی دادگاه را نیز به ناصر سراج معاون امنیتی خود میسپارد تا بقیهی سناریو را او اجرا کند. در حالی که طبق حکم دادگاه، ۴ نفر به طور نمایشی به اعدام محکوم شده بودند تنها مهآفرید خسروی پس از نوشتن نامه به خامنهای و افشای پشت پردهی پرونده و مسئولان درگیر در آن، به دستور محسنی اژهای بدون طی کردن آیین دادرسی رژیم به جوخهی اعدام سپرده شد. تا صدای آخرین شاهد نیز در گلو خفه شود. (۴)
هوشنگ بوذری یکی از کارمندان عالیرتبه سابق وزارت نفت در شکایتی که علیه مهدی هاشمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، علی فلاحیان، محسنی اژهای به دادگاه کانادا ارائه داد به دستگیری و گروگانگیری خود توسط وزارت اطلاعات در سال ۷۲ اشاره کرد. آن موقع اژهای و خانوادهی هاشمی دست در یک جیب داشتند و هنوز دشمن یکیدگر نشده بودند. بوذری در شکایت خود و در گفتگوها با رسانهها از بازداشت و شکنجهی هفت ماههاش در بازداشتگاه توحید گفت و این که عاقبت همسرش که در زمان یاد شده ساکن ایتالیا بود با پرداخت ۳ میلیون دلار باج موجبات آزادی وی را فراهم کرده است. این مبلغ طی سه فقره چک در وجه محسنی اژهای به حساب ۷۸ وزارت اطلاعات نزد بانک مرکزی پرداخت شده است.
هوشنگ بوذری همچنین اعتراف کرد که محسنی اژهای برای آزاد کردن پاسپورت او، خواستار ۷۵ میلیون تومان پول نقد شده بود. وی مبلغ ۷۵ میلیون تومان را طی ۱۱ بار مراجعه به امور مالی دادستانی انقلاب در زیرزمین این ساختمان واقع در خیابان معلم پرداخت کرده و رسید آن را به علی کریمی رئیس دفتر محسنی اژهای میدهد. اسناد این پولها تماماً به دادگاه کانادا ارائه شده و در دسترس عموم است. (۵)
ایرج مصداقی ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
http://www.irajmesdaghi.com
irajmesdaghi@gmail.com
پانویس:
۱- جواد اللهقدمی، با نام “جواد قدمی” به عنوان بازرس شعبه سوم دادسرای کارکنان دولت و نیز قاضی ویژه «حفظ حقوق بیتالمال» فعالیت میکرده، و رسیدگی به پروندههای مطبوعات تعطیلشدهی کشور، متهمان شرکتهای هرمی، و نمایندگان سابق مجلس همچون بهزاد نبوی، فاطمه حقیقتجو و محسن آرمین را در زمان نمایندگی در مجلس ششم بر عهده داشته است.
۲- جهرمی که در ابتدا راننده خلخالی بود با کسب مدارک جعلی و تغییر نام از علینقی به سید محمد بعنوان وزیر کار و یکی از اعضای اصلی در کابینه احمدی نژاد وارد شد. بخش عمدهی اقدامات غیرکارشناسانهی دولت نهم از جمله پرداخت مبالغ هنگفتی در جریان طرح موسوم به «بنگاههای زود بازده»، انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی و ادغام صندوق تعاون و صندوق مهر رضا و … از جمله طرحهای وی بوده است. فساد بانکی موسوم به اختلا سه هزار میلیاردتومانی توسط ال سی های جعلی بانک صادرات در زمان تصدی وی صورت گرفت و به همین دلیل در اوایل مهر ۱۳۹۰ از ریاست بانک صادرات برکنار شد.
۳- مهدی جهرمی که در ارتباط با این پرونده و دیگر اتهامات مالی به مدت یک هفته بازداشت بود با اقدامات صورت گرفته توسط محسنی اژهای به قید وثیقه آزاد شد و به تکذیب احضار و بازداشت خود پرداخت و منتشرکنندگان اخبار را تهدید به شکایت و پیگیری حقوقی کرد. وی برای اعطای وامهای كلان، از مدیران شركتها و کارخانجات و … پورسانتهای هنگفت می گرفت تا پرونده وامهایشان را جلو بیاندازد! محمد جهرمی در طول دوران مدیریت بر بانك صادرات ایران، هزاران میلیارد تومان وام «اشتغال، تولید، صادرات، دامداری و كشاورزی» به كسانی داد كه فرزندش آنها را معرفی کرده بود.
۴- http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-3fbe765a78.htm
۵- https://www.youtube.com/watch?v=uYO6lGe_19Q
مصداقی از ترفند های سیمای میلی برای وارونه نشان دادن واقعیت .
از قتل دو امریکایی مدافع یک زن محجبه؛ بازخوانی پرونده “شهید حجاب” / حسین علیزاده
خرداد ۱۲, ۱۳۹۶ 265 Views بازخوانی پرونده شهید حجاب, حسین علیزاده, قتل دو امریکایی مدافع یک زن محجبه
روزهای پر التهاب پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸بود. هشت روز پس از انتخابات در خلال ناآرامی های خیابانی در حالی که نیروهای ضربت در حال پراکنده کردن معترضان بودند، زن جوانی به نام ندا آقا سلطان در روز ۳۰ خرداد به ضرب گلوله کشته شد. تصویر کشته شدن او به صورت گسترده در جهان منتشر شد. فشار تبلیغاتی سنگینی بر جمهوری اسلامی آغاز شد و از آن زمان تاکنون هرگز و هرگز موضوع قتل این زن جوان مورد پیگیری قضایی قرار نگرفت.
ندا آقا سلطان به نماد اعمال خشونت عریان جمهوری اسلامی علیه اتباعش و از آن مهم تر سربازدن از پیگرد حقوقی و قضایی این قتل تبدیل شد.
در زیر فشار جهانی که قتل ندا بر جمهوری اسلامی وارد می آورد، در ۱۰ تیر همان سال یک زن جوان مصری به نام مروه شربینی در آلمان به قتل رسید. جمهوری اسلامی قویاً قتل این مصری را مورد پوشش خبری قرار داد. صدا و سیما در یک هفته اول حوادث، ۱۴۰ بار خبر کشته شدن مروه شربینی را پخش کرد. این در حالی بود که صدا و سیما تنها ۳ بار خبر کشته شدن ندا آقاسلطان را پخش کرده بود.
تعمدی آشکار از سوی جمهوری اسلامی در دامن زدن تبلیغات رسانه ای درباره قتل مروه شربینی به چشم می خورد. وزارت خارجه در اعتراض به قتل این تبعه مصری وزیران آلمان و ایتالیا (رییس وقت اتحادیه اروپا) را به وزارت خارجه فراخواند. وزارت خارجه ایران به کلیه سفارتخانه های ایران در اروپا دستور داد که مراتب اعتراض! جمهوری اسلامی را به دولت های اروپایی منعکس کنند. (این مورد اخیر بر اساس خاطره نویسنده این مقاله است که آن زمان در سفارت ایران در هلسینکی مشغول به کار بود)
در نمازجمعه تهران به طور نمادین پیکر شربینی را تشییع کردند.جمعی به نام دانشجویان عدالتخواه به نشانی اعتراض در مقابل سفارت آلمان در تهران تجمع کردند. پُست ایران به نشانی بزرگداشت شربینی تمبر یادبود “شهید حجاب” را در همان سال منتشر کرد و یک سال بعد، دانشگاه تهران از “بورسیه بینالمللی مروه شربینی” برای اعطا به زنان مسلمانی که در اثر رعایت حجاب اسلامی در کشورشان مورد فشار و آزار دولتها قرار میگیرند، خبر داد.
ماجرای قتل شربینی از این قرار بود که در ۱۰ تیر ماه ۸۸، یک زن جوانی مصری (۳۱ ساله، مادر یک پسر خردسال و باردار هنگام مرگ) توسط یک فرد روس تبار با تابعیت آلمانی به نام آلکس دبلیو، در دادگاهی در شهر درسدن در آلمان به ضرب چاقو از پا آمد. پیشتر شربینی از ضارب به جرم توهین به حجابش در دادگاه آلمان شکایت کرده بود. دادگاه شکایت شربینی را پذیرفته و آلکس را محکوم به پرداخت ۷۵۰ یورو کرده بود. آلکس دبلیو این حکم را نپذیرفت و تقاضای تجدید نظر نمود و در روز تجدید نظر شربینی را در ساختمان دادگستری به ضرب چاقو از پا در آورد.
این حادثه واکنش های تندی را در مصر همراه داشت ولی جالب اینکه جمهوری اسلامی خود را سرمدار دفاع از شربینی کرد در حالی که دولت مصر اقدام خاصی در این خصوص انجام نداد. در رسیدگی قضایی به ماجرای این قتل، دادگاه ضارب را به اشد مجازات (حبس ابد) محکوم کرد، درخواست تجدید نظر او را نپذیرفت و در سالگرد قتل شربینی مجسمه ای از او با حضور وزیر دادگستری و شهردار درسدن آلمان در میدانی در این شهر نصب شد.
اما در ایران ، به شرحی که گفته شد، موضوع شدیدا مورد پوشش خبری قرار گرفت. این در حالی بود که نه قاتل ایرانی بود، نه مقتول ایرانی بود، نه محل قتل ایران بود، نه دولت مصر از ایران درخواست حمایت کرده بود و نه منافعی از منافع ایران در معرض خطر قرار گرفته بود. پس این همه جار و جنجال در ایران برای چه بود جز این که با پوشش دادن قتل زن جوان مصری به بهانه “حجاب” ماجرای قتل ندا آقا سلطان در قلب پایتخت ایران و در روز روشن در اعتراضات به “تقلب انتخاباتی” سرپوش نهاده شود.
برای شاهدی بر اینکه این جار و جنجال رسانه ای جمهوری اسلامی از انتشار تمبر گرفته تا تعیین بورسیه به نام شربینی، ریشه دولتی داشت و نه مردمی، کافی است امروز یک نظر سنجی ساده صورت گیرد تا دانسته شود که آیا افکار ایرانیان اصلا کسی به نام مروه شربینی را به یاد می آورد؟ آیا آن مقدار که حکومت نسبت به قتل شهید حجاب حساسیت نشان داد، جامعه ایران نیز از شهید حجاب چیزی در یاد دارد؟ از ندا آقا سلطان چطور؟
قتل دو امریکایی در حمایت از زنان محجبه
شاید گفته شود که این همه جار و جنجال جمهوری اسلامی در آن سال بابت ارج نهادن به حجاب زن مسلمان بود. چنانچه چنین باشد اگر در موردی دیگر فرد نامسلمانی در دفاع از حمله مسلحانه به یک زن محجبه، از خود رشادت به خرج داده و کشته شده نیز باید مورد تقدیر جمهوری اسلامی قرار گیرد. اما آیا چنین شده است؟
به تازگی در شهر پرتلند در ایالت ارگان آمریکا، دو زن محجبه در مترو مورد تعرض یک مرد امریکایی قرار گرفتند که با چاقو قصد حمله به آنان را داشت. در این حادثه سه مرد امریکایی در دفاع از زنان مسلمان برآمدند و در نتیجه درگیری، دو تن از آنان کشته و یک تن شدیدا زخمی شد.در تصاویری که از مادر یکی از مقتولین منتشر شده، او زن مسلمان محجبه را در آغوش گرفته و با کمال محبت آن او را مورد مهر قرار داده است در حالی که این مادر، پسر خود را از دست داده است.
این حادثه هرگز مورد پوشش خبری رسانه های رسمی جمهوری اسلامی قرار نگرفت. اما، فرض را بر این بگیریم که در این حادثه آن زنان محجبه توسط مهاجم امریکایی در خاک امریکا کشته می شدند، آیا آنگاه این خبر به صدر اخبار جمهوری اسلامی منتقل نمی شد؟ آیا دور از انتظار بود که رهبر جمهوری اسلامی سخنرانی تندی کند و “توحش امریکایی” را به باد انتقاد بگیرد؟ آیا تبلیغاتی که برای شربینی به راه انداخته بودند برای این قتل در امریکا به راه نمی انداخت؟
امروز سخنراني 14خرداد انجام شد.سخنران دائمي و ابد مدت گفت: برخي نامزدها (روحاني) جاي شهيد وجلاد را جابجا کردند.
بله. لاجوردي و بقيه زندانبانان زندانهاي دهه شصت شهدا بودند.داشتند در جبهه جنگ عراق با عراقيها مي جنگيدند البته با آتاري ذهني-ولي در زندگي واقعي داشتند عده اي جوان و نوجوان احساساتي و ناپخته را بخاطر پخش اعلاميه و عضويت در گروههاي سياسي با آتش شکنجه و شلاق مي چزاندند و مي پختند تا پخته شوند.
سيد حسن جهان آرا- برادر فرمانده سپاه خرمشهر(محمد جهان آرا که در حادثه مشکوک سقوط فرماندهان نظامي کشته شد) – البته جلاد بود.ثابت هم شد همه اسنادش در ذهن لاجوردي و بقيه بازجوها طبقه بندي و فايل شده.
ما در ايران دولتي داريم که رئيس جمهورش هر 4 سال يک بار عوض مي شود.اين دولت- حکومت نمي کند بلکه حکومت مي شود.از سوي کسي که ابدمدت روي کار مي آيد و از همه دنيا و زمين و زمان طلبکار است.
صبح تا شب در حال توطئه بر عليه مصالح کشور و مردم ايران است.مي خواهد مردم ايران صبح تا شب گريان و لرزان از زندگي و آينده شان باشند.
نهادهايي مزاحم و پرخور و چاهوار که هيچ خاکي پرشان نمي کند جز خاک گور-چون اوقاف و آستان رضوي و سپاه و بسيج و بانک هاي قرض الحسنه مانند قوامين – خون اين مردم را در شيشه کرده اند و دائم در حال لرزاندن تن اين مردمند.
استرس و نگراني اقتصاد و فرهنگ را در حالتي برده که گويا نظام سلامت و ايمني در حالت کماي دائم فرو رفته و در حال مرگ است.
شهرها در حال فروپاشي از شدت تراکم فروشي و جمعيت – روستاها در حال خشک شدن و اضمحلال-طبيعت در حال سوخته شدن و جانداران به مرز انقراض رسيده اند.و منابع آبي…
فضولي و انگولک در منطقه و جهان- البته با کمک حکومت مافيايي روسيه جهشي به جلوست براي ترساندن مردم از قدرت نداشته خود و آموزش کادري فوق جنايتکار و حرفه اي براي سرکوب در درون کشور.مردم بي سلاح و البته جلاد!
جلاد کسي است که بگويد نه- مثل ندا آقاسلطان که جلاد بود و توسط شهداي بسيجي به هلاکت رسيد.
آقاي روحاني گفتند که مردم يک رهبر خواسته اند نه آن که هر شهري يک رهبر داشته باشد و البته منظورش علم الهدي است.آقاي روحاني ، مردم يک رئيس جمهور مي خواهند يا يک شاه مشروطه که اختيارات کامل داشته باشد و نفر نخست مملکت باشد.ايرانيان به رهبر نياز ندارند.
ما مي خواهيم دولتي داشته باشيم که حکومت کند نه آنکه حکومت شود. نه آن که رئيس جمهور برود روي قالي بنشيند و در کنار ساير دشمنان ملت به سخنرانيهاي خسته کننده و ذهن فرسا گوش بسپارد.رئيس جمهور بايد گوش به مشاوران حرفه اي و متخصص در امور خود بسپارد و خدمتگزار مردم باشد نه خدمتگزار کسي که مرتب مردم را آزار مي دهد و مي چزاند.
مردم ديگر اين حکومت را نمي پسندند و نمي خواهند.
باسلام . بالاخره رهبری نظام در چاه ” آیت الله العظمی منتظری ” مرحوم افتاد و این روزها از ته چاه قریاد میزند . امروز در مراسم سالگرد حضرت امام خمینی ایشان مجبور شدند که بگویند : در قضاوتها درباره دهه شصت ” جای شهید و جلاد عوض نشود.” این همان نکته ی مهم قتلهای سالهای 1367 و توصیه به 4 نفر قاتل را که آیت الله العظمی منتظری مطرح کرده بودند ، رهبری امروز خواستند که به نوعی آن ماجرا را به ” نفع رئیسی ” ماست مالی کنند و فکر میکه مردم باور میکنند ! یاللعجب
جناب مراد علی، اگر در مخیلهٔ رهبری درصد ناچیزی هم میگنجید تا پذیرای این واقعیت باشد که در پیشگاه اکثریت مطلق ایرانیان ///////////// است و سالهاست که دستش رو شده و ////////////////// یقین بدانید اینهمه دشمن دشمن دشمن گفتن ////////////////لق لقه زبانش نمی شد، و اینکه در مخیله وی نمیگنجد هم نتیجه و رهاورد سالیان دراز در چنبرهٔ بی چون و چرای روسها اسیر و گرفتار شدن است و لاغیر. اگر ایشان فقط یک روز هوای خروج از //////////////////////////به سرش بزند، روز دیگر سری ندارد و این را فرماندهان ارشد سپاه و امنیتیها خوب میدانند زیرا آنها نیز به وظایف خویش به فرمودهٔ روسها نیک آگاهند و به اینها همه ،جناح روحانی آگاه است.
ولی دیگر خیلی دیر شده است که اوضاع وفق مراد روسها و گماشتگان پلید ضدّ ایران و ایرانی آنها پیش رود و همین انتخابات هم در باد دادن آرزوهای داعشیهای شیعه محبوب روسها نقش کمی بازی نکرد.
اگر خداوند تشخیص می دهد که کدام کشته ای شهید است ، پس بر لبۀ شرک و کفر ایستاده است کسی که از جانب خودش فرت و فرت جواز شهادت صادر می کند. در همۀ جهان کسی که در جنگ علیه دشمن متجاوز عزیزترین دارایی یعنی جانش را با خته جان باخته در راه وطن و درخور بیش ترین احترام است. اما شهید نامیدن او چیزی چز فریبکاری مرگ خواهان نیست. این حکومت شهادت را در حد یک نشان اداری و دیوانسالارانه و مبتذل کرده است . اینجاست که باید مثل خودشان گفت : تو آخر چه کاره ای که به کسی نشان شهادت میدهی ؟ شهید را خدا و مقدسان تشخیص می دهند و اجرشان نیز با خداست. یک چیزی در کلۀ ما فروکرده اند و چهل سال است که تکرارش می کنند. آیا ایرادی هست که یکبار هم که شده دربارۀ آن فکر کنیم؟
در حکومت اسلامی از میازار موری که دانه کش است رسیدیم به بیازار هر کس که با من کج است. چشم منقلابیون ۵۷ روشن.
نوریزاد گرامی درود!واقعا کدام ادم منصف است که با آنچه وزیر خارجه سعودی می گوید همراه نباشد؟حرف ما مگر غیر از این است؟تنها اختلاف ما با سعودیها دراین مورد اینست که ما با کل اسلام و دین بطور کلی بعنوان یک ایدیولوژی و در قدرت مشکل داریم چه در ایران و چه در عربستان و یا در هر کجای دنیا!
دوست گرامی از کورس عزیز خبری نیست!نکند مشکل سلامتی دارد؟
تو عزیز جان همین چند وقت پیش با آنچه ترامپ میگفت” همراه” بودی و حالا با گفته وزیر امور خارجه عربستان ” همراهی” . فردا میخواهی با چه کسی “همراه” باشی خدا میداند .
وطن دوست گرامی من کجا با گفته ترامپ و با چه گفته ائی از ترامپ موافق بودم.هموطن بحث من این بود که هر کسی که با این اراذل و اوباش دشمنست می توانند(توجه کن هموطن می توانند )بنفع مردم و منافع ملی ما باشند. هموطن پریزیدنت ترامپ رئیس جمهور امریکاست نه بر گزیده ما ایشان گفته اند که منافع ملی آمریکا را بهر چیزی ترجیح می دهند.اگرمنافع امریکا ایجاب کند که حرامیان اسلامی را از بین ببرند خب ما نیز سپاسگزاریم.ولی از بد روزگار ثروت باد آورده این سرزمین در دست مشتی جنایتکار ///// و گدا صفت رذل و بی شرف و ایران و انسان ستیز است که برای حفظ سر در ناندانی داشتن از تجاوز بمادر و خواهر و دختر خود نیز اجتناب نخواهند کرد تا چه رسد که با ترامپ از در مدارا درایند!
مزدک گرامی , این فکر ” که هر کسی که با این اراذل و اوباش دشمنست می توانند (توجه کن هموطن می توانند )بنفع مردم و منافع ملی ما باشند” نا درست است به این دلیل که ممکن است این ” متحد ” موقتی ما در پی چیزی بالکل غیر از آن چه که ما بدنبالش هستیم باشد . برای سر نگونی سلطنت پهلوی اسلامیون و گروه های دیگری با اعتقادات و هدفهای گوناگون در انقلاب شرکت کردند . پایان کار آن گروه ها را پس از سرنگونی شاه خود میدانید . پس اینکه خواستاران حکومت اسلامی هم میخواستند شاه سرنگون شود , چیزی که گروه های دیگر هم میخواستند , به نفع آن گروه ها تمام نشد. میگویند که ” از هر متحدی هر چند موقتی و مشروط باید استفاده کرد , ولی او را باید کاملا زیر نظر داشت (که مبادا از پشت خنجر بزند)”اما اگر این متحد موقتی ما امکاناتش بسیار بسیار بیش از ما باشد , این دیگر اوست که ما را زیر نظر خواهد دشت نه ما . اسقاط کردن حکومت فعلی ایران در اتحاد با ” ترامپ” معنایش حمالی مفتی برای ” ترامپ ” است چون بعد از سر نگونی این “ترامپ” است که تصمیم میگیرد چه بشود و چه نشود , نه ما . این که ترامپ چه میخواهد بر همه آشکار است .این که شما فکر میکنید ترامپ به نمایندگی انحصارات عظیم سرمایه داری به دنبال همان چیزی ست که شما میخواهید به نظر من در بهترین حالت خوش خیالی است . سر نگونی استبداد حاکم در ایران باید تنها به دست خودمان انجام شود تا بعدا بتوانیم تحولات کشور را در همان مسیری که میخواهیم هدایت کنیم , فارغ از اینکه ” ترامپ” یا پوتین یا کس دیگری نظیر آن ها چه میخواهد . با آرزوی سلامت برای شما .
در شهر هرت
خمینی هیچکس نبود و بدین خاطر، ایران نیز تبدیل به هیچ شد ، و تاریکترین دوران تاریخ ایران را پایه گذاشت.هیچ احساسی نسبت به او ایرانیان در آینده نخواهند داشت ، زیرا که او نفرت و کینه را کاشت .
بادرودهای بسیار به دوستان!
سیاست درهمه کشورهای متمدن دنیاپیچیده ترین علم محسوب میشود ووروددرسیاست مستلزم فارغ التحصیلی دررشته های خاصی از علوم اجتماعی ومدیریت کلان و ممتازبودن درآن دروس ,سپس سالهازیردست خبرگان کارحزبی کردن وانجام دادن موفق, مدیریت های کوچک ازبخشداری وشهرداری و مدیریت مؤسسات کوچک مختلف باکارتیمی شروع میشود, بازهم تمام اینهابرای سیاستمدار شدن کفایت نمیکندبلکه شخص بایددارای روحیه ای خاص باشدوضمن صبوری وبردباری وبکاربردن ادبیاتی فاخر، تن به مشورت وهمکاری بدهد,خوی استبدادی ودیکتاتوری وانحصارطلبانه نداشته باشد که تمام موفقیتهارابنام خودش ثبت کندوهرگونه شکست وناکامی رابه گردن دیگران بیندازد.تحلیل رفتار اینگونه سیاستمداران براستی دشواراست زیرابایداین سیاستمداران راازهمه ابعادنگاه کردواین گوی مرموزرابه هرطرف چرخاندواز هر زاویه دیدتابشودحرکاتش رافهمید وتشریح کرد.امااین کاردرکشورهای عقب مانده به سادگی آب خوردن است ,اصلأتحلیلگرمسایل سیاسی شدن هیچ آموزش ودرس وتحصیلی نمیخواهد.چرا؟چونکه سیاستمدارشدن نیازی به هیچکدام ازمعیارها ومقدمات کشورهای متمدن ندارد!مثلأدرکشورهای عقب مانده وقتی کسی میگوید:اسلام درخطراست,کافیست این حرف را ۱۸۰درجه بچرخانیم تابفهمیم این شخص درعمل اسلام رابه خطرمی اندازد,اگرگفت همه چیزرا مجانی میکنیم بایداینطورفهمیدکه همه چیز دههابرابرگرانتربدست مصرف کننده میرسد,اگرگفت دانشگاهها ویران وقبرستانهاآبادشده,بایداین گونه تحلیل کردکه خودش دانشگاه هاراویران وقبرستانهاراآبادخواهد کرد,اگرگفت شمارابه مقام انسانیت میرسانیم,بایداینطورفهمیدکه قوانین مدنی ملغا! واختلاس گرودزد واسیدپاش وتروریست وآدمکش ولواط کار وزناکارورباخوار وجنایتکار، ایمن وآزاد وراستگو وراست کاروباسوادوباوجدان وآموزگارودانشجووحقوق دان وحقوق خوان وزن وکودک وناتوان ورهگذروبی آزار، بادلیل وبی دلیل مجازات خواهندشد! و چنان دیوانه خانه ای خواهدساخت که مردم چون حیوانات درنده همدیگر راپاره وحقوق ضعیفان توسط توانگران ستمگرپایمال خواهدشد! وتمام روابط انسانی تعطیل ومردم به چشم طعمه به هم نگاه میکنند,اگرخواست مردم رادین دارکندبایددانست که مردم رابه کفر مطلق ودوران جاهلیت خواهدکشاند. کافیست گفتاروکرداراین سیاستمداران راشنیدودیدوبعدیکصدوهشتاد
درجه چرخاندوآنگاه تحلیلگرمسایل سیاسی شد.
در شهر هرت
محمد مهدوی فر تخریب چی و غواص دفاع مقدس به اتهام سرودن شعري در زندان است.
آ مثل آزادی بر ما شد ارزانی
آ مثل آب و برق شد مفت و مجانی
ب مثل یک باتوم در دست مردی شوم
روزی که می بارد بر ملتی مظلوم
پ پول ایرانی خاکش به سر گشته
در خواب می دیدم شاهی که برگشته
ت چون تجاوزگر در داخل زندان
دیگر نمی گویم از دختر ایران
ث ثبت دوران شد افعال زشت ما
نفرین و لعنت بر محصول کشت ما
ج جنتی زنده پویا و پاینده
ج جنتی جوک شد اسباب هر خنده
چ چاه نفت ما پولش کجا رفته
پول زبان بسته آخر چرا رفته
ح چون حجاب زن از کودکی تا گور
یا با زبان خوش یا با زبان زور
خ مثل خلخالی آدمکشی عالی
با این همه جانی جایش ولی خالی
د اول داعش محصول نادانی
خیلی شبیه ماست او در مسلمانی
ذ اول ذلت بیچاره این ملت
با این همه معتاد کو عامل و علت
ر اول رهبر ر آخر رهبر
ما جملگی یک تن او جمله بر ما سر
ز مثل زن مثل زن های معمولی
گفتم چرا می گفت از درد بی پولی
ژ ژنده پوش شهر یک کودک کار است
این طفلک معصوم کارش به اجبار است
س سایه ستار با عشق می رقصید
روزی بهشتی شد زیر کتک خندید
ش مثل یک شیاد بی رحم و بد رفتار
رحمت هزاران بار بر کرکس و کفتار
ص صورت ناهید زیباتر از خورشید
اما اسید جهل او را ز هم پاشید
ض ضجه ی انسان بر آسمان می رفت
شهریور ژاله مرداد شصت و هفت
ط چون طناب دار بالا و پر باریم
ما رتبه ی اول را در جهان داریم
ظ ظاهرش مثل پیغمبر خاتم
بویی نبرده او از خلقت آدم
ع عین عمامه دور سر طاغوت
فرجام هر طاغوت آخر شود تابوت
غ غزّه را باید با پول ایران ساخت
از پول نفت ما هر دفعه باید باخت
ف فتنه گر یاغی مطرود و بی ایمان
هشتاد و هشت درصد از مردم ایران
ق مثل هر قتلی که جیره ای باشد
چون دانه ی تسبیح زنجیره ای باشد
ک مثل کهریزک یک جای وحشتناک
چندین جوان پاک برده به زیر خاک
گ مثل گورستان «کز خاوران خیزد
فریاد انسان هاست کز نای جان خیزد»
ل مثل لبنانی ارجح به ایرانی
این سفره پر بود از شب های بی نانی
م مثل یک مسئول مسئولِ پاسخگو
پاسخ نمی گوید بر هر که الا هو
ن اول نعلین ن آخر نعلین
هر فتنه هرجا شد زیر سر نعلین
و اول والی والی ولایت داشت
هرکس هرآنچه کاشت او مطلقاً برداشت
ه هسته ای گشته یک ملت خسته
با اندکی نرمش او هسته را بسته
ی یحتمل فردا شاعر غمین باشد
یا در رجایی شهر یا در اوین باشد
درودها بر انسان فرزانه به خاطر خردمندی و آزادگی و شهامتش .
م مثل مهدوی فرکه اکنون زندانی است
شعر الفبایش نیشتر به هر جانی است
نوری زاد!
در مورد این مصاحبه ها ی دلخوشکنکِ شبکه های ماهواره ای با شما، دلم نیامد این مطلب را نگویم که چی:
که اینکه جای بسی تاسف است که این افراد بر امثال شماها دلخوشند که چی:
که اینکه انقلابی بر دستان این مرد بزرگ [نوری زاد] در حال سرانجام است!
میدانی چرا؟!
برای اینکه من با امثال نوعی شما ها که تصور می کنید با بیان اینکه مانند یک آخوندک که توانسته در اجتماع با بیان کلماتی چون بخشش که کلمه ای [در بیان همین جوری] بسیار سئوال برانگیز است در میان عوام برای خود جایگاهی دست و پا کند بارها و بارها سر و کار داشته ام و می دانم در درون درغگوی شما انسانها چه می گذرد!
گردانندگان همان شبکه های ماهواره ای اگر با چنین مصاحبه هایی می دانستند بجای پر کردن برنامه های خود در گفتکو با نوری زاد ها می توانستند با تحلیل همین جوری و ساده خودشان بدور از نوری زادها چه تاثیر بیشتری بر روی افراد اجتماع بگذارند مطمئناً دست به چنین اعمالی نمی زدنند!
پخش یک موزیک ویدئو از معین یا گوگوش که قصه سیاوش یا به هرز رفتن ادیان در مسیر زندگی در چنین اجتماعی را به تصویر می کشد یقیناً پر اثرتر از چنین مصاحبه هایی می توانست باشد!!
برای همین است که بعضاً می بینی افرادی که در این سایت نیز نظر می گذارند افرادی هستند که نه در این مملکت ساکن هستند و نه با نوری زاد ها دیوار به دیوار در این سرزمین زندگی می کنند!
بماند که جسته و گریخته نیز در این سایت با اسامی گوناگون نظراتی را از خودت منتشر کرده و می کنی!
من عباس ام/ در پاسخ بشما که معتقدید کسانی در سایت جناب نوریزاد مطلب میگذارند که در خارج از ایران هستن و مثل شما همسایه نیستند باید بگویم: عزیز جان اینگونه طفره رفتنها از حقیقت بیش از حد نخ نما و پوسیده شده! سخن حق گفتن اولا مرز نداره ـ ثانیا شما هم مثل رژیم آخوندی اعتقاد دارین که باید حتما یک انگ خارجی بودن بدیگرانی که مخالف اند بچسبونید تا تاثیر کلام تا حدودی ضایع بشه! اگه سخن گفتن و دفاع از آزادیهای یک ملت در شبکه ماهواره ای اینقدر آسونه که میفرمایید ، خب بسم الله ! ای جناب شجاع آزادیخواه یکبارم شما با معرفی خود و چهره تان در آن شبکه ها بدفاع از زندانیان سباسی بپردازید!!! ولی اگه نه سواد و نه شجاعت شو داری پس لطفا خاموش باش و قد قواره حقیرت ادعا کن
من عباسم! خب باش! خوشا بحال حضرت عباس که تو پسرشی! بعد ارواح بابات واقعاً اسمت عباسه و فامیلیت واحدیان!!!!! یا مثل خاله زنکها یه اسم واسه خودت جور کردی؟ اتفاقاً من معتقدم امثال تو همونهایی هستند که بقول بعضی ها از این مملکت فرار کرده اند و واسه آدم حسابی نشون دادن خودشون اسمشون رو از فاطمه و سکینه و … به روزیتا، مسیح، آتنا و … تغییر دادن! مگر اینکه بپذیریم واقعاً این عباسه که می گه عباسه واقعاً عباسه! ضمنا اگه ایرونی می تونی شماره تلفن یا آدرسی از خودت اینجا بذاری تا مشکل با من رو حضوری حل کنی!
————-
توهین نکنیم دوست گرامی
باشد؟
سپاس
.
//توهین نکنیم دوست گرامی
باشد؟
سپاس//
نوری زاد در ولایت شما ” قد قواره حقیرت ادعا کن” توهین نیست که به این بدبخت می گی توهین نکنیم؟ شایدم نه شما مثل سایر آخوندکان غربتی فحش خونتون اونقدر بالاست که این چیزا رو توهین نمی دونین و فقط توهین به عباس، حسن و حسین رو توهین می دونین! اما ته دل من می گه همه اینها هم حرفه و فیلمه که دکونی بشه برای مقدس نمایی همتون دوباره!!
ای مردم محنت زده ماه رمضان است
نرخ //// ارزان است
ملا بزند بر سر منبر به سر خویش و گوید
سوگند هر که روزه خورد از فتنه گران است
از کاسه دو چشم مخالف به در آریم
حتی کره ماه اگر رقص کنان است
هان از نظر مکتب اسلام ولایی
شلوار لی دشمن قرآن و اذان است
ماهواره نبینید و نبینید و نبینید
ابلیس در آن جعبه جادویی نهان است
زن را بگذارید که در خانه بماند
او منشاء هر وسوسه در پیر و جوان است
شادی نکنید اشک بهر گوشه نریزید
که خدا هم به خدا دل نگران است
/////////////////////////////////
از خوی بسیجی به دل و دیده نشان است
سر پیچی از امرولی مثل تجاوز
در /////جمهوری اسلامیتان است
این /// پر از جهل و جنون زنده به خون است
هر چند که شالوده آن در نوسان است
بنگر ز ته چاه جا داده شده ////////
در پشت سرش نایب بر حق زمان است
قیمت نان در وطن ما گر چه گران است
نرخ شرف ملاهای ما ارزان تر از ارزان است
———————-
درود دوست گرامی
پیشنهاد می کنم کمی به استخوانبندی شعرتان توجه کنید. یه جوری داره از دست میره.
سپاس
.
هه هه هه هه هه هه هه
////درود دوست گرامی
پیشنهاد می کنم کمی به استخوانبندی شعرتان توجه کنید. یه جوری داره از دست میره.
سپاس/////
حالا مثلاً اینجا اکابر باز کردید یا قرار است کاری به نفع از بین بردن آخوندکان این سرزمین آنان انجام شود؟!؟!؟ آنوقت نوری زاد می گویی آتش بی آتش؟!؟ نفست از جای گرم هنوز بلند می شود که این حرف را می زنی و مهمتر اینکه فکر می کنی قرار است با حرف تو و این اکابر نشینان اوقاتمان را پر کنیم تا روزی نوری زاد ها بتوانند از خوان نعمت قدیمی خود بدون خونریزی بهره مند شوند؟!؟
همانطوری که رادمردان برآمده از سرزمینی که آن را آفتاب نامیده اند گفته اند نه دیگر سفر ه ای پهن می شود و نه امثال تو باید به آن دلخوش باشند! شما به صرف و نحو اشعارتان بپردازید!
راد مرد سرزمین آفتاب
رهگذر جان , والله , بالله نمیفهمیم چه میخواهی بگویی برادر. لطف کن برای یکی که فارسی خوب میداند به اندازه کافی توضیح بده چه میخواهی بگویی و از او خواهش کن که مقصودت را به فارسی, که دیگران هم بفهمند , برگرداند و بعد آن را ارسال کن . برای مثال , که من را به بد نیتی متهم نکنی, این ” کاری به نفع از بین بردن آخوندکان این سرزمین آنان انجام شود ” یعنی چه ؟
من معمولاً هر چند وقتی سری به این سایت می زنم و می بینم نه تنها هیچ تغییری نکردین بدتر هم شدین! بچه جان قدر کوپنت حرف بزن و هی با این اسم غلط زیادی نکن!
برای چی هی اسم رادمردان سرزمین آفتاب رو می نویسی اونم با دست لرزون! وقتی شماها یه قبای سبز انداختین رو دوش خودتون و شدین سبز علی ما نشستیم نگاه کردیم! گوگوش رو هم خر کردین اونم شد سبز علی! پس وقتی ما از این اسم استفاده می کنیم مثه شما بی بخارا که می گفتین هممون سبزیم ما هم هممون می گیم یک رادمرد سرزمین آفتاب هستیم که برای ایرونی ها فقط -نه آخوند جماعت مسلک که فقط فیلمش رو بازی می کنه – مقدسه!!!
من خودم دوره حضوری با اونها ندیده ام و دوره ها م فقط مکاتبه ای بوده که اونهم مشروط به شرایطی بوده و فقط همین و فکر نمی کنم لازم باشه بیشتر بدونی! در ضمن ما ارتباطی با شاه یا طاغوتی که شما ها می گویید اما سگش به صد تای شما ها می ارزید نیز نداریم و مانند شماها که پول باد آورده به جیب زده اید و در و دیوار را نگاه می کنید و به ریش اونها که خر کردین می خندین از این پولها نداشته و نداریم!
تو هم می تونی یک رادمرد این سرزمین باشی مشروط بر اینکه دست از قبای سبزت برداری و از به آتش کشیدن جای جای این سرزمین تا روز موعود که رادمردان سرزمین آفتاب گفته اند ترسی نداشته باشی! همونطوریکه ما نیز از فضای سبز متاثر از قبای سبز شما ها از جنگلها و دنیایی که آخوندها و نوچه های دروه و بر شان چون شما در آن خوش هستید شروع کرده ایم و کارهای زیاد دیگه ای که باز لزومی نمی بینم تو چیز بیشتری بدانی!!
ما برای انجام بسیاری از کارها نیازی به داعش در ورود به مرزهای ایران نداریم چرا که درون همین سرزمین هستیم و تو روز و شب ما را می بینی اما نمی شناسی!!!! ضمناً دلایل این آتش زدنها که گفتم به کنایه بود و در پس هر کاری دلیلی وجود دارد که باز لزومی نمی بینم تو چیزی بدانی!!! اما آسیاب به نوبت!!! همانطوریکه بسیاری از آموزشهای ابتدایی حداقل برای من یکی کارساز بوده است!!
چرا این قدر زود عصبانی میشی رهگذر جان؟ من فقط خواهش کردم که روشنترمنظورت را بیان کنی نه چیز دیگه . این بار ولی تونستم بفهمم چه میگویی . راستش کمی هم وسوسه شده ام که تماسی با راد مردان سرزمین آفتاب بگیرم , اما چه طو ر؟ این طور که تو میگی کار هر کسی نیست و خیلی سخته. خوب حق دارن , با این همه اطلاعتی مزدور مگه میشه کسی تو ایران باشه و جنگل آتیش بزنه و بمب بسازه و دستگیر نشه. میگم نکنه این راد مردان سرزمین آفتاب خود اطلاعتی باشن که برای به دام انداختن آدما این گروه را راه انداخته اند.؟ از این کار ها در همه دنیا این حرامزاده های اطلاعاتی کرده و میکنند. میگم خودت چی, اطلاعتی , مطلاعاتی نیستی؟ از کجا میشه به تو اعتماد کرد؟ اگه بتونی اعتماد منو جلب کنی با کمال میل در آتش زدن جای جای ایران با تو همکاری میکنم. اصلا میدونی چی؟ من از همان بچه گی عاشق آتیش بازی بودم. یادمه مادرم همیشه میگفت” الهی ذلیل شی بچه که آخرش این خونه را به آتیش میکشی و بیچاره مون میکنی”. خدا رحمتش کنه از دستم عا جز بود . نمیدونست کبریت رو کجا قائم کنه. هی راه میرفت و میگفت ” کاش رو تو حامله نمیشدم , کاش بابات اون شب …….” . ولی خوب بابام اون شب اون کارو نکرد و من حالا در خدمت هستم. حالا فکر میکنی چند تا راد مرد داریم ؟ اگه یکی دوتاست که من نیستم . اگه با اونا تماس داری سلام زیاد برسان و بگو که من میخوام با اونا تماس بگیرم و کبریت هم خونه زیاد دارم . قربانت .
رهگذر به اندازه خودت جفنگ بباف!وقتی مثل نوریزاد تو دهن مشتی جنایتکار و اراذل و اوباش و قاتل رفتی و با نام خود دراینجا و یا در سایتی از خودت نوشتی حق داری به نوریزاد بپری.شرو ور نگو.نوریزاد امتحانشو پس داده منو توچی؟من و شما میهمان این سایت هستم بنابراین رعایت حق صاحب خانه مهم است .
مزدک1! اول از همه بگم تو می تونی همین جا یک چادر سرت کنی بشینی اراجیف بنویسی و بعد دلت رو خوش کنی یک بچه آخوندک غربتی مثل نوریزاد به حرف تو پخمه گوش کنه! هر چند دیدم اونم هی به تو تیکه می اندازه که اونجات خنک شد که به محمد فحش دادی! تازه بعد میگی من بچه دارم! بچت تو سرت بخوره که اگه کروه کفار نیز به مشابه گروهی چون داعش از امثال تو پر نبود حال و روزمون بهتر از این بود! اکر من امتحانی پس ندادم و تو اونقدر شجاعی یک شماره تلفن و یا حتی یک عکس بی قابلیت از خود بدبخت ریقوت اینجا بذار! هر چند به نظر می رسه امثال تو یا ایرون نیستن یا ککی چیزی تو تنبودن دارن که ترسو بودن خودشون رو اینجا پنهان کنن! هر چند تو اینکارو نکردی و خواستی ترسو بودن خودت رو به من بچسبونی! اما در مورد ترس من همونی هستم که وقتی دست به هیچکدوم از کارهایی که گفتم نزده بودم و مثل الان تو بودم! حاضر نشدم برای مردن خمینی در زمان سربازی یه قدم بردارم و کلی اضافه خدمت خوردم و تنبیه شدم وای به الان که دیگه گرگ بارون دیده هستم پس وقتی حرف میزنی اون چیزی رو که از دهنت می پره بیرون و بلغور می کنی مزه مزه کن تا یه چیز گنده بارت نشه! اگر هم گفتم گروهی بنام رادمردان وجود داره و آموزشهاش حتی مکاتبه ای منوط به شرایطی است یعنی اینکه باید یکی مثل من باشی و سابقه اینجور کارها از زمانی که دهنت بوی شیر می داده تو کارنامه ات باشه و گرنه آموزشهای عمومیش رو که قبلاً منتشر می کردند و در برای همه باز بود! اونایی که له له می زدنند برای اموزشهای تخصصی بود که اگه تونستی بگرد و پیدا کن!!
این مزدک1 دیوونه هست مثل یه عده دیگه که اسم بردن نداره، جدی نگیر!!! یه مثال ساده بزنم من نمی دونستم این فرد قبلا مزدک بوده بعد اسمش رو گذاشته مزدک1! چرا؟ چون یکی اومده با اسم مزدک مطلب نوشته و اذیتش کرده و بعد دیدم به سایرین توصیه می کنه همین کار رو بکنن!! مثلاً مگه من نمی تونم بیام با اسم جدیدش مطلب بنویسم؟ طبیعیه تئوریهاش برای از بین بردن رژیم هم همینه! این مطالب رو باید در عمل نشون داد وگرنه منِ آخوند هم می آم اینجا می نویسم حکومت آخوندی اله بله جیمبله این که نشد من بشم ضد آخوند در حالیکه هم با آخوندش مماشات می کنم و هم با دور و بریهای دیگه اش! من توی خونواده و فامیل هم پاسدار داریم هم اطلاعاتی درجه 1 ولی معتقدم باید همه اینها رو کشت! کما اینکه چشم یکی از این افراد اطلاعاتی رو سالها پیش که من بچه بودم از کاسه در زمان یه عملیات درآورده بودن بیرون و چشم مصنوعی داشت و تازه رفته بود با یه زن هرزه که به شوهرش خیانت کرده بود ازدواج کرده بود و یه بچه هم از شوهر اولش داشت و بچه هم معتاد حسابی بود و می گفت این معتادم کرده!
راستی ما چرا اینجور هستیم! یه ذره خون داعش در وجود بعضی ها بود این رژیم الان کله پا شده بود با این تفاوت که عالم و آدم اونقدر با این رژیم چپ هستند که نه کسی کمکش می اومد و نه اعزام نیرو از اروپا و آمریکا براشون خبری بود و تازه عربستان و اعراب هم یه طرف! منم با این حرف موافقم که داعش رو حتی خیلی ها از جمله اعضا رژیم تحسین می کنند! ما مغز متفکر بهتر از داعش بمراتب بیشتر داریم اما نیروی داعشی که مثل داعش بجنگه کم داریم و اونها هم که هستند چاره ای جز احتیاط بیشتر ندارند! باز می گم منظور من از داعش این نیست که با داعش موافقم چون من نه اعتقادی به خدا دارم و نه به اونچیزایی که از نظر من همه اش فلسفه بافیه!
راستی من با این حرف مزدک که می گه نوری زاد تو دل ارازل و اوباش و قاتلها رفته موافق نیستم! میدونی چرا؟ تو وقتی از جنس خودشون بوده باشی رفتن تو دلشون و تحمل کردنشون بمراتب ساده تر ه به نوعی می شه گفت همخونی! واسه همین هم هست که نوری زاد خودش حتی با کوهی از گناه همچنان صحبت از بخشش این بی سر و پاها می کنه!
نمیرد هرگز ، او زنده است
که تخم سخن را پراگنده است.
یادش گرامی و جاودان باد حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی (۳۲۹ -۴۱۶).
کنون ای خردمند وصف خرد
بدین جایگه گفتن اندرخورد
کنون تا چه داری بیار از خرد
که گوش نیوشنده زو برخورد
خرد بهتر از هر چه ایزد بداد
ستایش خرد را به از راه داد
خرد رهنمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هر دو سرای
ازو شادمانی وزویت غمیست
وزویت فزونی وزویت کمیست
خرد تیره و مرد روشن روان
نباشد همی شادمان یک زمان
چه گفت آن خردمند مرد خرد
که دانا ز گفتار از برخورد
کسی کو خرد را ندارد ز پیش
دلش گردد از کردهٔ خویش ریش
هشیوار دیوانه خواند ورا
همان خویش بیگانه داند ورا
ازویی به هر دو سرای ارجمند
گسسته خرد پای دارد ببند
خرد چشم جانست چون بنگری
تو بیچشم شادان جهان نسپری
نخست آفرینش خرد را شناس
نگهبان جانست و آن سه پاس
سه پاس تو چشم است وگوش و زبان
کزین سه رسد نیک و بد بیگمان
خرد را و جان را که یارد ستود
و گر من ستایم که یارد شنود
حکیما چو کس نیست گفتن چه سود
ازین پس بگو کآفرینش چه بود
تویی کردهٔ کردگار جهان
ببینی همی آشکار و نهان
به گفتار دانندگان راه جوی
به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
ز هر دانشی چون سخن بشنوی
از آموختن یک زمان نغنوی
چو دیدار یابی به شاخ سخن
بدانی که دانش نیاید به بن
وحکیم بزرگوار قبلا سروده است:
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
از این پرده برتر سخنگاه نیست
ز هستی مر اندیشه را راه نیست
گویی حافظ از امروز ما میداند و از گذشته می گوید :
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند
حافظ این خرقه که داری تو ببینی فردا
که چه زنار ز زیرش به دغا بگشایند
چه زیبامی سراید:
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
نیست امید صلاحی ز فساد ای حافظ
چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم
و جواب خودرا او پیش از این داده است ؛
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
درود های بی پایان برخواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی زاده ۷۲۷ (قمری) یادش همیشه جاودان باد.که تخم هوشیاری وبه خود آیی را پراکنده است.
این مغز فندقی با چه اطمینان و اعتماد به نفسی میگوید، من میفهمم و حقیقت همین فهم من است و دیگر هیچ و هر کس که استدلال و نظر و نتیجه دیگری غیر از آنچه من مغز فندقی میگویم و میفهمم،داشته باشد، نفهم است و خائن. ببینید یک ملت و یک مملکت تاریخی و اساطیری اسیر و گرفتار چه آدمهای جا مانده در فلاکت دوران بربریت و وحشیگری شده است که این یکی علم بدست این قوم خونخوار و غارتگر و متجاوز شده است؟ از کمترین درک و خرد و شعور و شناختی در بیان و تحلیل و نتیجه گیری بهرهای نبرده اما خود را فهم ناب و خبرهای بی همتا معرفی میکند تا روسها و گماشته آنها در ایران را راضی و خوشنود سازد. ایران و ایرانی و سرنوشت آن پیش چشم کور امثال این مغز فندقی یعنی هیچ و پوچ و کشک و نوکری و مزدوری روسها را باش تا چار صبایی دیگر به غارت و جنایت و ایران فروشی ادامه دهیم.
از گفتار این این هیولای مغز فندقی بوی جنگی به فرموده و امیال روسها میآید. بهوش باشیم که گماشته روسها امثال این هیولا را راه انداخته تا بنا به توهم همیشگی و خوی سرسپردگی رسوای خود، عمود لرزان و پوسیده بیت را مگر چند روزی بیشتر سر پا نگهدارد.
https://youtu.be/hgNapLk8KM8
شوخی با دوست قدیمی خودم
حاج مد اقا
خدمت سرور گرام دانشمند محترم وگرانقدر والامقام وعظیم الشان در گوهر غلطان یاقوت زمان
قهرمان عرصه مقاومت وجهاد
صاحب نفس زکیه پاک باخته میدان شجاعت یکتا مرد سخاوت ومروت پوینده راه روشنگران نامور دلیران
حضرت مستطاب اسطوره بی مثال
سلطان ابن سلطان خاقان ابن خاقان سلطان صاحب قران
جولان میدان ایمان
تکنواز دل نیازمندان مددمددکاران
بازوی توانای غیرتمندان تک سوار سربدران
سیاست مدار چرخ گردون
صاحب کمال واندیشه وعرفان
افشائ کننده غارتگران
موج خروشان دریای ایمان
تاج سر دلبران شیرین سخن شیرین گفتار صاحب کرامات
پریشان وادی القاب صاحب بهترین عنوان اماج تیر کلمات وجملات و الفاظ گمشده تعریف و تمجید وتشریفات
شکسته فرمایشات ناب
جناب استاد فرزانه محمد نوریزاد
شنیده ام که بیزارید از تمامی این کلمات ونفرت از این همه القاب ناب
سخن کوتاه که باید اعتراف کنم وبپذیرم که همان محمد اقا یا ممد اقا یا نوریزاد ونوری خودمانی شیرین تر و دلچسب تر از همه است
عزت زیاد
سلام علیگم
اکراین کانال برای شماست ایرادی داشتم
آقای نوری زاد من به سخنان شما
علاقه مندم ودر هر فرصتی که کلیپی از شما باشه میبینم
اما در این کانال دیدم که راجب حج مطلبی گذاشته شده که مبنی براینکه عده ایی حج خود را لغو کرده و پول آن را صرف امور خیریه کرده اند
وشما هم تایید کردید
من هم از حکام دیکتاتوره خاورمیانه آن مفت خوران مزدوره آمریکا آن غارت کران اموال مسلمین خوشم نمیاد اما…
حج برای کسی که ایمان به الله وپیامبرش کتاب هاش وروزه حساب داره واجب میشه وقتی که توان مالی حج رو بدست آورد
وکسی که شخص رو از انجام به واجب خدا بازداره گناه کبیره مرتکب شده
عربستان از پول نفت میلیاردها دلار کسب میکنه
واز مبالغ حج وعمره سوده اصلی جیب ایران میره
وهزینه رفتن به حج از ایران کران تر از کشورهای دیکر است
نیازی نیست که ما مردم را از واجبات منع کنیم مردم میتوانند به حج بروند و پولی که جهت خرید سوغات وجشنی که پس از برکشتن میکیرند صرف امور خیریه کنند
برای امور خیریه شاید دها سال فرصت باشد اما حج فقط یک بار است
آنانی که بیشتر از یک بار میروند آنان میتوانند آن مبلغ را صرف امور خیر کنند
باید بگویم فعلا این اسلامی که میبینیم آن اسلامی نیست که الله ورسولش به ما هدیه دادند
فعلا بنی آدم اعضای یک پیکر نیستیم
هدف اسلام مبارزه با طاغوت ها دیکتاتورها بود اما امروزه اوج اسلامه ما ختم میشود به چند رکعت نمازه بیشتر
محمد صلی الله علیه وآله وصحبه وسلم
بعد از 13سال نماز وروزه را واجب کرد
قبل از اون امت را از زیربنا قوی کرد تا مسلمان بداند هدف از خم وراست شدن در نماز چیست هدف از گشنکی رمضان چیست
اما امروز مسلمان هدف را گم کرده است
وسیله را هدف پنداشته است
السلام علیگم ورحمته الله وبرکاته
——————————-
با سلام و درود
معتقدم: تا زمانی که در داخل کشور یک بانوی فقیر و تن فروش و یک جوان بیکار و معتاد هست پول خرج کردن برای حج حرام اندر حرام است
آیت الله محمد نوری زاد
.
بادرودهای بسیار به دوستان گرامی!
جامعه داردپوسته سنتی خودرا میشکافد,جوانه رنسانس به نهال مبدل شده وبزودی این بلوغ فکری خودرا نشان میدهدواین نهال به درختی تناوروپرازشکوفه وگل شده وبه فرجام به بارمی نشیند! آنهم ,نه ,درمحفل روشنفکران وتحصیل کردگان کافه نشین که مثل چه گواراولنین،وامام موسی صدر یاخسروگلسرخی یا بیژن جزنی خودرا گریم میکنند، بلکه به همان شکل وشمایل واقعی وحقیقی که یک کارگریادهقان یامعلم یاکارمند و…. داردوبه همین دلیل بایدبه آن باورداشت وایمان آورد! سومین سال پیاپی است که حجاج ازرفتن به مکه انصراف میدهند، اشتباه نشودآنان ازحج منصرف نشده اند بلکه به روح ومعنای راستین حج نزدیکترشده اندوهزینه ومخارج رادرجایی صرف میکنندکه اگرخودپیامبراکرم( ص)یاائمه( ع) هم دراین عصر می بودند ابتدابه نیت تقرب به خداوند بی نیاز به رفع فقرونیازازمساکین میپرداختند سپس عازم سفرحج میشدند! ,بلوغی حقیقی روی داده وکمالی راستین درراه است,این رشداجتماعی ومعنوی داردازدرون و بطن ومتن اجتماع ایران میبالدونیرو میگیرد! کمتراز,۱۵الی۲۰سالی طول میکشد تا سایرمسلمانان، درسایرکشورها هم ازایرانیان تبعیت کنند.شگفت آوراست که مردم ایران با همه محافظه کاری همیشه درجهان اسلام پیشروبوده وهستند، ,ازعرفان وآزاداندیشی و گرایشات فلسفی، تادگراندیشی درون دینی گرفته، تا ملی کردن صنعت نفت! اینهانمودزنده بودن وپویایی ایرانیان است که ابتدا حرکتی ازایران آغازوباچنددهه، یاچندسال فاصله به سایرکشورهای اسلامی هم سرایت میکند.انصراف ازرفتن به مکه درسال گذشته، حج حاجیان، یزدی وبختیاری وشیرازی را به ذات حج ومعنای واقعی این عبادت وحج عارفانه بسیار نزدیک کردوسنتی نیکوشدتاامسال حجاج بیشتری درسایرشهرهای کشورباتأسی وپیروی ازآنان به دادگرسنگان وفقیران ودرماندگان هم نوع وهم کیش وهم وطن وهم شهری خودبپردازند.
حضرت مولانادرمثنوی شریف داستان زیارت حج سلطان العارفین بایزیدبسطامی رابه این شکل بیان میکند:
بایزید اندر سفر جستی بسی
تا بیابد خضر وقت خود کسی
دید پیری با قدی همچون هلال
دید در وی فر و گفتار رجال
دیده نابینا و دل چون آفتاب
همچو پیلی دیده هندستان به خواب
چشم بسته خفته بیند صد طرب
چون گشاید آن نبیند ای عجب
پیش او بنشست و میپرسید حال
یافتش درویش و هم صاحبعیال
گفت عزم تو کجا ای بایزید
رخت غربت را کجا خواهی کشید
گفت قصد کعبه دارم از پگه
گفت هین با خود چه داری زاد ره
گفت دارم از درم نقره دویست
نک ببسته سخت بر گوشهٔ ردیست
گفت طوفی کن بگردم هفت بار
وین نکوتر از طواف حج شمار
و آن درمها پیش من نه ای جواد
دان که حج کردی و حاصل شد مراد
عمره کردی عمر باقی یافتی
صاف گشتی بر صفا بشتافتی
حق آن حقی که جانت دیده است
که مرا بر بیت خود بگزیده است
کعبه هرچندی که خانهٔ بر اوست
خلقت من نیز خانهٔ سر اوست
تا بکرد آن خانه را در وی نرفت
واندرین خانه بجز آن حی نرفت
چون مرا دیدی خدا را دیدهای
گرد کعبهٔ صدق بر گردیدهای
خدمت من طاعت و حمد خداست
تا نپنداری که حق از من جداست
بایزید آن نکتهها را هوش داشت
همچو زرین حلقهاش در گوش داشت
آمد از وی بایزید اندر مزید
منتهی در منتها آخر رسید
اکنون حجاج ایرانی پاجای پای سلطان العارفین حضرت بایزیدبسطامی گذارده و براستی فهمیده اندکه :
کعبه مردان نه ازآب وگل است
طالب دل شو! که بیت الله دل است!
بایدبه این عزیزان به معرفت رسیده، وبه کسانیکه ازدیواراوروی گردانده وبه دیداراو رفته اندآفرین وتهنیت گفت! حجاج عزیزبختیاری ویزدی وتبریزی وشیرازی ودریک کلام حجاج ایرانی …. !حجتان مقبول، سفرتان ازگل تادل، وازسفربه سرای خدا، تازیارت مالک بیت و هردوسرا مبارک وخجسته باد!
بایدبه جملات دکترنوریزادبادقت توجه کردکه گفته ونوشته:
معتقدم: تا زمانی که در داخل کشور یک بانوی فقیر و تن فروش و یک جوان بیکار و معتاد هست پول خرج کردن برای حج حرام اندر حرام است
محمد نوری زاد
نمیدونم چرا باور ندارم شما نوری زاد باشید
مثل این میمانه که بگید تا وقتی کوشت کرونه برنج کرونه….
روزه کرفتن حرام است باید اجناس ارزون شه تا ماهم بتونیم بخوریم و روزه بکیریم
حج فریضه اسلامه این فقرو تن فروشی باعثش دولته ماست مکر ما منابع کم داریم الله خاورمیانه را کنج دنیا قرار داده
حالا ما خودمون اجازه دادیم انسان های بد این منابع را بخورن
چه ایرادی به الله هست که ما واجبش را حرام اعلام کنیم
ببینم اون دومیلیون نفری که نوروز رفتن ترکیه آیا نمیتونستن بدن فقرا
اتفافا همون هاهم هستن که همش به طبل تحریم حج میزنن به بهانه کمک به فقرا
خوب شما چرا پولتون رو صرف عیاش خونه های ترکیه وارمنستان وکرجستان میکنید
درصد آدمهایی که حج وعمره میرن چند نفره ودرصد اون هایی که سفرهایی تفریحی میرن چن نفر
کمک به فقرا همیشه هست وکسی که اسلام رو درست شناخته حج هم میره زکات مالشو هم میده به فقبر انفاق وصدقه شم انجام میده که از یک بی ایمان که طبل تحریم حج رو میزنه سرجم کمک های بیشتری به فقر میکنه
من نوری زاد رو در شبکه کلمه شناختم وایشان را مومن به باورهای قران دیدم یا شما نوری زاد نیستید یا من بد شناختم نوری زاد را
امام علین مخترم اولنن شما شنما نباید از نام امام علی استفاده میکردید چون اینکار توهین به امام اول هست دوم انهائی که به ترکیه ارمنستان وگرجستان میروند هم با وجود کودکان کار وکارتون خوابها کار درستی نمیکنند ولی کار انان دلیل درستی کار افرادی که پولشان را به جیب سعودی ها میریزند را توجیه نمیکند خمس وذکات را هم بایدکسانیکه در یافت میکنند برای افراد ی که گرسنه وبی سرپناه هستند هزینه کنند که نمیکنند اقای نوریزاد درست میفرمایند که تا زمانیکه یک کارتون خواب یک تن فروش در کشور هست هزینه کردن برای خج نه شرعیست نه صخیخ با اختراماش
تا قرعه به نامِ دینشان افتاده
داغی به سرِ جَبینشان افتاده
یک تکَّه زمین داشته اند و،از شانس
“ایران”وسطِ زمینشان افتاده
“عباس صادقی”
با عرضِ درود و خسته نباشید خدمت جناب دکتر نوریزاد عزیز.
در بابِ خطابه ی این دوست گرامیمان، نسبتِ به حضراتِ به “اصطلاح اصلاح طلب و روشنفکرِ دینی” که مقوله ی روشنفکر دینی بزرگترین مغلطه ی دنیاست.
خدمت شما عرض میکنم،بنده هم با سخنان این دوستِ فرهیخته ی مان کاملا موافقم
متاسفانه و متاسفانه،در مملکت ما به معنای خاص قحط الرجالِ سیاسی وجود دارد و گرنه شخصیتهایی چون حضرات سالها مسئولیتهای دولتی و پستهای حکومتی در دست نمیگرفتند.
یعنی تا حدودی مردم پُستهای مهمِ اجرایی را بهشان میدادند…
جناب نوریزاد یک مغالطه ی بزرگ در کشورِ ما به نام”اصلاح طلبی” و یا”اصلاح طلبان” که در کنار”روشنفکران دینی “وجود دارد،که به نادرست این عنوان را به این دوستان داده اند…
جناب دکتر در این بیست و اندی سال که اصلاح طلبی شکل گرفته شده است آیا ذره ای و یا کوچکترین قدمی در راستای آبادانی و یا اصلاحات کشور برداشته اند…؟!
آیا در آن هشت سالی که پدرِاصلاحات یعنی آقای “خاتمی” خویش را یک تدارکاتچی خطاب نمیکرد…؟!
آیا مگر نه اینکه در دوره ی اول ریاست جمهوری ایشان امثال “سعید زینالی” کشته و یا دستگیر نشدند…؟!
مگر مکررا ایشان نمی فرمودند که:
ما خواهان تغییر نظام نیستیم…؟!
و باز میفرمودند ما خواهانِ دموکراسی غربی نمیباشیم…؟!
گویی که دموکراسی و سکولاریسم از قالَ:”باقر”و یا قالَ”صادق”به وجود آمده انده…؟!
از ماست که بر ماست…جناب دکتر،از فرطِ نداشتنِ سوادِ سیاسی و فهم اجتماعی به این آقایان که خودشان فرزند این نظام و سوپاپ این حکومتند پَروبال داده ایم وگرنه اینان کجا و اصلاح طلبی کجا…!!!
بعضی از دوستان بر این باورند که شرکت کردن در انتخابات یعنی سهیم بودن در قتل و کشتار و بی عدالتی نظام…
این دوستان اصلاح طلب قاتلان دهه ی شصت نیستند؟!
جناب دکتر انتظارِ ما از این دوستان بیجا و غیرِ خردمندان است و گرنه اینان بارها با زبانِ بی زبانی نظرشان را در موردِ این نظام الهی ابراز داشته اند.
“رایِ ما”
هر آبادی خراب می گردد باز،
بی رایِ تو احتساب می گردد باز.
این کارِ من و تو نیست،کارِ”یارو”ست
“روحانی”انتخاب می گردد باز!
“جلیل مشتاق کرمانشاهی_۱۳۹۶/۲/۲۱”
سلام…
دوستان دقت داشته باشید که؛
هیچ کس نمیتواند منکر نقش ارتش دلاور ایران (زمینی و هوایی و دریایی) در دفاع از وطن بشه…
در ۳۴ روز مقاومت خرمشهر از شروع حمله صدامیان حرامی در ۳۱ شهریور ۵۹ تا ۴ آبان همان سال که خرمشهر سقوط کرد هم نمیشود منکر نقش بزرگ ارتش و تکاوران نیروی دریایی و دیگر عزیزان وطن شد…
البته که در آن ماجرا شهید محمد جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر بود و نیروهای سپاهی و مردمی هم مجاهدتها و جانفشانی ها و ایثارگریها کردند که در تاریخ میباید بعنوان اسطوره از تک تک این عزیزان یاد کرد…
ولی اشتباه نکنیم و این نیروهای مخلص و صالح و دلاور آنزمان را به اشتباه و ندانسته و ناآگاهانه مقابل هم قرار ندهیم…
اگر امروز تلاش بر کمرنگ کردن نقش شهید والامقام محمد جهان آرا در آن ماجرا بیشتر شده، و سرود و نوحه “ممد نبودی” در سوم خرداد امسال سالروز آزادی خرمشهر در سال ۶۱ از صدا و سیمای میلی و ضدمردمی پخش نشد!!
این تلاش توسط عده ایی مزدور برنامه نویسی و طراحی گردیده…؟!
خانواده مظلوم جهان آرا، از مبارزان و مجاهدان قبل انقلاب بودند، یک فرزند خود را زیر شکنجه ساواک حکومت شاه از دست دادن، یک فرزند دیگرشان در خرمشهر مفقودالاثر شد و هیچ اثری از او پیدا نشد، شهید محمد جهان آرا در سانحه سقوط هواپیمای نظامی در مهرماه سال۶۰ همراه فرماندهان دیگر ارتش و سپاه شهیدان فلاحی و کلاهدوز و… بشهادت رسید.
ولی اصل ماجرا اینجاست؛ که تلاش میکنن نقش او را کمرنگ کنند، یک فرزند دیگرشان که دانشجوی پزشکی هم بود توسط حکومت و شخص رئیسی در جنایات تابستان سال ۶۷ اعدام شد!!!
و خاندان شهیدان جهان آرا همواره حامی اصلاح طلبان و میرمظلوم موسوی بودند….
اینها دلایل هجمه های اخیر، حرامیان و نابخردان و از خدا بیخبران علیه این خاندان و خانواده پاک و شریف و مظلوم است؛ این خانواده ۴ شهید نثار ایران کرده اند، نه سه شهید… و واجب الاحترامند.
در طرح موضوعات دقت کرده و جامع الاطراف باشیم….
دکتر کمال.ج
جانباز آزاده و برادر شهید
درود نوری زاد بزرگ…این مسئله مدتها بود ذهنم را مشغول کرده بود تا مقاله ای در این مورد خواندم و تا جایی که می توانستم با خلاصه نویسی و ایجاز در اینجا ان را ذکر کردم…شاید بتوان با بازنشر این مطالب تعدادی از یاران و دوستان و هم وطنان خود را نسبت به این خطر بزرگ مدیران ماکیاولیست آگاه کنیم…
نقش ما ( مردم ) در پیدایش و گرایش مدیران ایرانی به مدیریت ماکیاولی و تبدیل شدن آنان به مدیران ماکیاولی
سالهاست که اصل شایسته سالاری و شایته گزینی در کشور ما در تمام عرصه ها فراموش شده است.به خصوص در انتخاب مدیران بالارده و میان رده…
در این سالها بر اثر غلبه روابط بر تخصص گرائی، مدیران در جایگاههای خود نبودهاند و اصل شایستهسالاری مغفول مانده است و با تعویض دولتها موجی از تعویض مدیران به راه افتاده است،به این صورت است که افرادی به ناشایست و به صورت سلیقهای، باندی، جناحی، فامیلی و حتی قبیلهای وارد عرصه مدیریتی شده و پستی را به ناحق تصاحب میکنند…
و مشکل دقیقاً از اینجا شروع میشود که این افراد ناشایست، پست مدیریتی را اشغال میکنند و برای حفظ آن به شیوههای ماکیاولیستی دست مییازند…
این مدیران به مدیران اقتدارگرائی تبدیل میشوند که به اتکای پست و مقام خود میکوشند با زور گوئی، پرخاش و تحكّم، داد زدن، تحقير و توهين، تهدید به كسر اضافهکاری و مأموریت و…در زیردستان خود ايجاد رعب وحشت کنند. چون این مدیران فاقد صلاحیتهای لازم برای اداره امور میباشند. به اجرای شیوههای نادرست غیر اخلاقی دست میزنند…
آنان غیردمکرات بوده و اعتنای چندانی به نیازها، سلایق، انگیزهها و اهداف کارکنان خود ندارند و به کارکنان خود مجال پیشنهاد و اظهارنظر را نمیدهند…
این مدیران افراد مطیع و چاپلوس را دور خود جمع میکنند، آنان با رواج چاپلوسى و ساير آفات اخلاقى محیطی را شکل میدهند که منزلتها و نقشها آنگونه که شايستهى افراد لایق است، توزيع نشود و باندانم کاریهای خود بودجه، امکانات و منابع سازمانی را به هدر میدهند…
درنتیجه این مدیران سازمانهای دولتی به سمت سازمانهای ناآرام پیش میبرند: اساتيد علم مديريت برخي از ویژگیهای «سازمانهای ناآرام » را چنين برشمردهاند:
1. عدم ثبات شغلي
2. . پايين بودن انگيزش افراد (رواج افسردگي و خمودگي)
3. . مشاركت ضعيف
4. اختلافات زياد
5. تخصص گرائی پايين
6. فرهنگسازمانی منفي (عدم رعايت ارزشهای والاي انساني همچون عزتنفس، صداقت، راستگویی و…)
7. فساد بالاي اداري
8. قانونگریزی
بسیاری از اختلاسها و فسادها که آفت جامعه ما شده و در سالهای گذشته افزایش یافت به دلیل افزایش رویکرد مدیران ایرانی به مدیریت ماکیاولی هست که باید سریعا راه حلی برای این مشکل همه گیر اتخاذ شود…
اما چه باید کرد…؟
1-سازمانها و یا جوامعی به رشد و توسعه دستیافتهاند از سرمایه اثربخش مدیران توسعهگرا برخوردار بودهاند.«شایستهسالاری» زمانی محقق خواهد شد که «شایسته خواهی»، «شایسته شناسی»، «شایسته گزینی» و «شایسته پروری»، مورد ملاحظه قرار گیرد.
2-اگر ما (مردم) در مراجعه به این ادارات روابط ناسالم و حاکمیت روابط بر ضوابط را دیدیم و تشخیص دادیم باید سعی کنیم تا جایی که در توان داریم با این موضوع برخورد کنیم و به مقامات بالتر گزارش داده و حتی دست به شکایت ببریم….مطمئین باشید در درازمدت این شکایت ها و نرضایتی ها افرادی را بیدار خواهند کرد…اما متاسفانه گاهی ما برای راهاندازی کار خود، با دادن رشوه و پارتیبازی میکوشیم یا حق خود را احقاق و یا حق دیگران را پایمال کنیم. چنین است که اعتماد اجتماعی از بین رفته و ناامنی در جامعه حاکم میشود و مدیریت ماکیاولیستی جامعه را به تزویر و ریا و دزدی و اختلاس میکشاند…پس اگر از این دزدی ها و اختلاسها خسته شده اید با این مدیریت ها برخورد کنید…
تو چهکارهای، صدای خرد شدن استخوان جمهوری است. صدای بلند تودهنی به مردم است. تو چهکارهای، مرز جمهوری و استبداد است.
تو چهکارهای یک واژه نیست، یک پتک است، یک بمب است، یک دستور آتش است.
تو چهکارهای؟ راه انهدام امید است.
تو چهکارهای؟ پس از چهل سال، ملت را دچار پرسش جمهوریت در قانون اساسی کرده است. بالاخره ما چهکارهایم؟!
اگر جمهوری است، اگر رای مردم است، چرا منتخب مردم، چرا رئیسجمهوری نمیتواند.
تو چهکارهای؟ نهیب نابودی اراده مردمی است که از مشروطه تاکنون به پا خاستهاند.
تو چهکارهای؟ پرسش نهان و آشکار مردمی است که ماندهاند جمهوری و رای و اراده ملی چیست.
تو چهکارهای؟ تنها یک واژه نیست، تنها یک صوت و صدا نیست، به چالش کشیدن اراده ملت است.
تو چهکارهای؟ از گلوی نظامیان در نیامده است، از گلوی قاضی القضات در آمده است. باید ترسید. باید لرزید.
تو چهکارهای؟ نقطه عطف تاریخ خواهد شد.
مرز تاریخ می شود. اگر به آن فکر شود، آوار می کند ذهن آدمی را.
به منتخب مردمی در نظام جمهوری، چنان تودهنی میزنند که گمان میکنی محمدعلی شاه قجر با کلنل لیاخوف دارد ملت را به توپ می بندند.
تو چهکارهای؟ بر باد دادن همه ی آرمانهای آزادی خواهی و نوگرایی و ترقی خواهی ایرانیان است.
تو چهکارهای؟ گویی از نای لویی چهاردهم به در آمده است.
تو چهکارهای؟ بازگشت به پیش از عصر ناصری است.
تو چهکارهای؟ اساس جمهوریت را پیچانده است.
به آن گوش کنید. صدای پای محمدعلی شاه قجر میآید.
هنوز یک ماه از رای مردم نگذشته است که بنیادی ترین پرسش بر اساس جمهوریت وارد میشود.
تاریخ به یاد ندارد که تاکنون پرسشی چنین به اساس دموکراسی و مردم سالاری، ریشخند کرده باشد.
ملک المتکلمین با لباس خونین دفن شد تا رای مردم گل دهد.
دهان فرخی یزدی دوخته شد تا دهن ملت باز شود.
حسین فهمیده به زیر تانک رفت تا مردم به پای صندوق رای بروند.
مردم رای دادند تا اراده ملی حاکم شود.
اما اینک به آغاز باز گشتهایم.
هیچ پرسشی تاکنون این چنین بنیان برافکن نبوده است.
سلام جناب اقای نوری زاد عزیز و گرامی
خدا قوت مرد خستگی ناپذیر
اقای نوری زاد من نمیخوام کاری برام کنید و نمیخوام دل برای من بسوزانید فقط میخواستم دردودلی کنم با شما و هم وطن های عزیزم
من یه بچه دهاتی هستم از جنوب فارس بچه یک کشاورز خدا زده که پول نون هم نداره
اقای نوری زاد ما هرسال به امید سال دیگه کشاورزی میکنیم و میگم سال دیگه حتما بازار بهار میشه اما هر سال به یاد پارسال
اقای نوری زاد عزیز ما شش ماه پیش با نام و یاد خدا زمین رو شخم زدیم و برز هندوانه کشت کردیم محصولات صیفی جوری هستنند که از بچه نوزاد بیشتر باید بهش رسیدگی کرد هر روز سم هر روز کود هر روز بالای سر مزرعه هرشب بیخوابی
اقای نوری زاد عزیز ما امسال نزدیک به 70 میلیون تومن بخاطر گرفتن همین سم و کودها از مغازه بدهکار شدیم و به امید فصل برداشت بدهی خود رو پرداخت کنیم
الان هندوانه ما رسیده و اماده برداشت هست بهترین باردهی رو داده خیلی راضی هستیم اما متاسفانه الان کنار زمین زانوی غم بغل کردیم نه فقط ما بلکه تمامی مردم اینجات دارن عذاداری میکنن و هیچ کس هیچ امیدی نداره
میدونید چرا ؟؟؟
از فردا تمام میادین میوه و تره بار ها بسته هست بخاطر ارتحال امام خمینی
بخاطر اینکه یک نفر سالگردش برگزار بشه صدها نفر باید بدبخت بشن اینجا ما این تعداد هستیم روستاهای دیگه شهرهای دیگه همه همه باید بخاطر این روز بسوزن
هندوانه جوری هست که اگر سر وقت چیده نشه خود به خود شکاف میخوره یا له میشه و یا از داخل ریشه ای میشه
امسال امام خمینی به ما کمک کرد و من از همینجا براش فاتحه میفرستم
اقای نوری زاد دوست دارم همیشه در قلب مایی
استاد ازدیروز مرتب اشکم سرازیره ودیگه بریدم ارزوی مرگ میکنم واسه داغی که دیدم دختربسیارمهربان وفهمیده ام که فوق لیسانس زبان کتابداری داشت واستخدام کتابخانه دانشگاه تهران وشوهرش مدرس موسسه زبان شکوه بود ارسال قبل ازطریق لاتاری رفت پورتلند امریکاوچون صادقوپرتلاش بود هفت ماه قبل دراتاق کارش روزتعطیل که واسه اضافه کاری میره همکارش که مردی میانسال بوده بمحل کارش میره وبمحض گشودن در وقبل ازاینکه دخترعزیزم بپرسه چی شده پنج گلوله همان پشت میزکارش بهش شلیک میکنه ودوساعتی توخیابونا ول میچرخه تا پلیس وقتی یه جا ایستاده بهش مشکوک میشه وازپشت بماشینش نزدیک میشه یه گلوله هم توسرخودش شلیک میکنه وپرونده باابهام درعلت اینکاربسته میشه وجگرمن هرروز تکه تکه میشه وازدیروز گه متوجه کشتن جوان بیگناه دیاکو هاشمی بجرم ایرانی بودن ونداشتن گناه وعدم وجود پروندهای غارت میلیاردی ونابودی وطن وقتل وغارت چنان شکنجه میشود که جان میدهد واطلاعات کرج پدرش رامجبورمیکند که سکوت کند وفورا اورا درکرج دفن کند وبجایی هم خبرندهد بخدا سوز پاره تنم رافراموش کردم ,اینان فقط بقصد چنان ارعابی میکشند که کسی جرات هیچ سوالی از هیچ مسولی نکند وگسی نپرسد وقتی من نان خوردن ندارم ان خشتهای طلا وان گهواره طلای مزین بجواهرات از گه سگ هم نجس تراست وخودسگ بر ان گنبد وضریح وگهواره شرف دارد ,خدایا مردم مارا ازخوابی خواسته برخیزان تا بدانند امامانیکه خودشان را برای انان جرمیدهند چه قاتلان خونریز ووحشیان گرگ صفت ونمکدان شکنان ومتجاوزان بیشرفی بوده اند ,امین
هرچه بیشتر تاریخ بعدازاسلام را میخوانم بیشتر خونم ازاین دین وایین واولیایش بهم میخورد ,دینی که هدفش نه گسترش اسلام واخلاق وانسانیت بلکه غارت مردم وبه بردگی کشاندن ازادگان وتجاوز به نوامیس ما بوده ولاغیر,ان از پیامبرش وصفیه تا بقیه شان.
درود به تو مرد بزرگ درود بقلمت با نامه ای که به علی نوشتی.درود .دوستت دارم چون جان.
گام یک و نیم
حسین محمدنظامی
انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر و روستای 1396 با همه کاستیها و نواقض آن برگزار شد حال با مرور کاستیها چگونه می توان انتخابات 1400 را شایسته تر برگزار کرد؟
· مهمترین کاستی این انتخابات به مانند سایر دوره ها، نبود یک مکانیزم مشخص در احراز صلاحیت ها بود. این نقصیه وقتی عیان و عریان شد که محمود احمدی نژاد هم رد صلاحیت شد و سوالی که پیشتر توسط نخبگان در مورد افرادی چون مهدی خزعلی، خاتمی، هاشمی، شعله سعدی مطرح می شد، این بار توسط افراد عادی مطرح شد. سوال این بود: “چرا؟”مشکل در تایید صلاحت ها مشکلی است که اگر قوانین مدون و بدون شبهای برای آن لحاظ نشود، دوباره موجب بروز تنش و بی اعتمادی، دلزدگی و تحریم انتخابات در جامعه خواهد شد. در این صورت، متضرر اصلی مردمان ساکن جغرافیای ایران است.
· کاستی دیگر انتخابات، پایین بودن سطح مناظرات و افول اخلاقی در دیالوگهای مابین نامزدها بود. یکی از پر بیننده ترین برنامه های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مملو از افترا و فرافکنی بود. مطمئنا ضمیر ناخودآگاه رای اولیها متاثر از این بداخلاقی ها خواهد بود. البته در این میان میبایست از مهندس هاشمیطبا به نیکی یاد کرد.
· یکی از مهمترین مسائل گریبانگیر جمهوری اسلامی و تمدن ایران، بحران محیط زیست میباشد. در سوالات مناظرهها به اندازه کافی به این مهم پرداخته نشد. بحران محیط زیست از همه مسائل پیش روی ایران و ایرانیان مهمتر است.
اما اگر سری به نتایج انتخابات زده شود، موارد نگران کنندهای نیز به چشم میخورد. حدود 38 درصد رای دهندگان رای به نامزد منتخب ندادهاند. راه همدل شدن دولت و ملت، شناسایی صحیح مخالفین میباشد. با برقرای ارتباط با منتقدین، باید به یک فهم، درک و درد مشترک رسید. راه همسو شدن نیروهای مختلف جامعه انتخاب اهداف و مسیر مشترک است. 38 درصد رای دهندگان یک زنگ خطر جدی برای دولت هستند. مطالبات این افراد چیست؟ نگرانیهایشان چیست؟ این افراد دقیقا کیستند و در چه طیفهایی قرار دارند؟
میتوان این 38 درصد را در چهار دسته کلی تقسیم بندی کرد:
گروه اول: نظامیان، بسیح و طلاب
گروه دوم: فقرای مطلق، مشمولین بهزیستی و کمیته امداد، روستاییان و افراد نیازمند به کمکهای دولتی
گروه سوم: افراد تحت تاثیر قرار گرفته از تبلیغات منفی علیه آقای روحانی(متاثر از صدا و سیما، ائمه جمعه و …)
گروه چهارم: قشر متوسط و تحصیلکرده با دلایل ایدئولوژیک(اکثرا دلایل مذهبی)
از گروههای فوق، وضعیت گروه اول مشخص است که باید جداگانه بطور مبسوط در مورد افراد و فضای این گروه بحث کرد. گروه دوم نیازمند حمایت جدی دولت، سمنها و مردم عادی میباشد. مشکل گروه سوم فقط با شفاف سازی مرتفع خواهد شد. در این زمینه فضای مجازی بسیار موثر است. تیم رسانهای دولت میبایست صریح و شفاف عملکرد خود را برای این گروه پیوسته بیان کند.
اما گروه چهارم! راه همسو شدن افراد گروه چهارم، برقراری ارتباط سازنده میباشد. تنش دائمی میان این افراد با افرادی که ایدئولوژی مخالف این افراد دارند از صد سال پیش وجود داشته است. در اکثر سطوح جامعه(کارگر تا استاد دانشگاه) این برخورد نظری که نمود عملی نیز در رفتار پیدا میکند وجود داشته است. کسانی که به آقای روحانی رای داده اند باید رویکرد اقناع را برای این گروه در پیش بگیرند. پیش نیاز اقناع، دوستی و احترام است.
لازمه اقناع، برقراری ارتباط پایدار است. لازم است تمامی جوانب نظری این گروه شناسایی شود و در یک دیالوگ طرح و بسط شود. همه نگرانیهای این گروه میبایست مطرح شود و از طریق پرسش و پاسخ به اقناع و جمع بندی رسید.
رای دادن فی نفسه مسئولیت زاست. در مورد گروه چهارم، اما وظیفه افرادی که به آقای روحانی رای داده اند سنگینتر و زمان بر است. این افراد باید گروه چهارم را در اطرافیان خود شناسایی کنند. در این مسیر فضای مجازی موثر است اما کافی نیست. بخشی از گروه چهارم دسترسی به فضای مجازی ندارند. برای گروه چهارم باید سعه صدر داشت و پیش نیاز آن افزایش مطالعه است. میبایست در مدتی که گروه چهارم و نگرانیهایشان شناسایی میشود، راهکارهای رفع نگرانی نیز مطالعه شود. لازمه تعامل با این افراد، به دور ماندن از حب و بغض است. میزان اثر بخشی این تعامل، به میزان مطالعه و سعه صدر بستگی دارد. این روش تعامل چند سال طول خواهد کشید ولی نهایتا یکی از تنشهای جدی ایدئولوژیک در جامعه ایران از بین خواهد رفت.
به طور خلاصه:
گام یک،تداوم دولت آقای روحانی برای برقراری آرامش، پرداختن به بحران محیط زیست، رشد اقتصادی و حل معزل بیکاری بود.
گام یک و نیم، برقرای تعامل از طرف رای دهندگان به آقای روحانی با گروه چهارم مخالفین است.
مطالبی که بنده در کانالهای روشنگری با مدیران گروه در میان گذاشتم ،لطفا با مساعدت حضرتعالی جناب نوریزاد عزیز ، هرچه سریعتر بدنبال یک سازو کار و استراتژی کارآمد و جامع باشیم که بتواند باعث تقویت جنبش دموکراسی خواهی و مطالبات مدنی در فضای کنونی جامعه باشد …..مبنای کار فقط زیر ساخت فرهنگی باشد تا از این فضایی که به شدت انباشته از فقر فکری شده ،به تعالی ورشد شعور اجتماعی برسیم ….
مطالبی که دربین مدیران گروه مطرح کردم البته قسمتی از آن :
بیان چند نکته به زعم بنده ضروریست :
دوست عزیز،بایستی محور گفتمان ما در راستای روشنگری و بیداری سیاسی جامعه باشد واین مهم زمانی محقق میشود که بتونیم در یک مسیر مشخص طرح موضوع کنیم و هم اندیشانمان را با یک خط مشی کارآمد در چارچوب یک استراتژی هوشمندانه قرار بدهیم و تحت هیچ شرایطی به باورهای دینی کسی نتازیم ،بگذاریم افرادی که نادانسته در صف حامیان نظام هستندو یا حتی کسانیکه در تمام نقد ها نسبت به نظام با ما همراه هستند و فقط در نتیجه گیری به بیراهه میروند و به ناچار در صحنه ی انتخابات همیشه حضور دارند که غالبا این افراد باورهای مذهبی نیز دارند،به آنها هم مجال شرکت در مباحث مطرح شده داده شود وآنها هم رغبتی به آن داشته باشند ،وقتی فردی سالیان سال با اعتقادات دینی هویت گرفته است ،چطور انتظار داریم اول اورا از هویت تهی کنیم وبعد ترغیب به تعامل و همفکری در مسائل سیاسی؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
پرداختن به باورها مارا از رسالت اصلی دور میکنه ،وبجای اینکه نقاط اشتراکمان را بیشتر کنه موارد افتراق را زیاد میکنه و فاصله ها را بیشتر کرده ،ذهن انسان با هر تغییری احساس ناامنی میکنه ،الخصوص تغییری که در آن ریشه های اعتقادی باشه ،اعتقادات ریشه در احساس افراد دارد ،چگونه میشه با براهین عقلی به جنگ احساس رفت ؟؟؟!!!!! جنس احساس و تعصب با عقل بیگانه است ،بهمین دلیل با عقلانیت هیچگاه نمیشود یک فرد مذهبی را متقاعد کرد،هرچقدر هم دلایل شما مدقن و جامع و مستدل باشد ،چون تعصب دینی یعنی فلج فکری ،شما فقط خودتان را خسته میکنید وراه بجایی نمیبرید
ممکن است شما بگوید که راه روشنگری سیاسی از برائت از دین میگذرد واول بایستی باورهای دینی را هدف قرار داد
پاسخ من اینست که همه ما در چارچوب خانواده از این بحثها زیادکرده ایم ولی هیچگاه نتوانستیم روی پدر ومادرمان و دیگر اعضای خانواده تاثیرگذار باشیم،
اتفاقا من با روشی دیگری با دینداران بحث میکنم ،اینقدر از عدالت علی و ساده زیستی آنها صحبت میکنم و تمام نقاط مثبت آنهارا بزرگتر جلوه میدهم تا سایرین را جذب کنم و سپس در مقام مقایسه با نظام کنونی ،حاکمیت آنها از طریق اسلام مخدوش میکنم،من خیلی خیلی در این کار موفق بوده ام ،روحانیت را معاندان اسلام معرفی میکنم و هرآنکس که حامی اینان باشد بایستی در روز جزا در پیشگاه الهی پاسخگو باشد ،فقط و فقط از طریق اسلام بایستی یک حکومت اسلامی را به زیر کشید ،هرچند میدانم قتل وعام و کشتاری که داعش کرد ،گوشه ی کوچکی از کشتارهای صدر اسلام واقعی بویژه در زمان حمله به ایران بود ،
البته با این نظر هم مخالفم که بایستی به باورهای دیگران احترام گذاشت ،چون هر باوری که شرافت انسانی را مطرود میکند قابل احترام نیست ،اما ما قرار است رسالت سیاسی را به انجام برسانیم ،آن خط مشی سبب ازدست دادن عده ای کثیری از اطرافیانمان میشود،
نمیتوان همزمان تمام موجودیت افراد را گرفت و انتظار تغییر ازآنها داشت ،آرام آرام وبه تدریج و فقط در جهت کنشگری ،
خلاصه کلام اینکه من فقط به دنبال یک استراتژی تغییر در بستر فرهنگ جامعه هستم بایستی برای آنانیکه تصور کرده اند تنها با رای سلبی میتواند از بدتر شدن شرایط ممانعت کنند ،ما بتوانیم یک مدل مشخصی از خط مشی تغییر را در منش مردم ارائه دهیم….وبنده فقط و فقط مسئولیت اوضاع نابسامان جامعه ی امروزمان را به گردن افراد خردگرایی میاندازم که هرگز در این 4 دهه نتونستند یک مدل مشخص از الگوی تغییر رفتار در ساختار فرهنگ جامعه را ایجاد کنند ،و بتوانند مطالبات مدنی را در لایه های مختلف بدنه ی جامعه در بستر زمان سامان دهند ،گام نخست بزعم بنده ،طراحی یک مدل یا الگوریتمی در راستای روشنگری و شعور جامعه را ضروری میدانم ،تا بتوان به تقویت روحیه مطالبه گری و بستری در جهت نافرمانی مدنی رسید، و فضایی را بوجود آورد که وجدان بیدار جامعه با صف آرایی وانسجام مشخص در مسیر خواستهای مدنی قرار بگیرد،و آنزمان هست که در بزنگاه های حساس کشور ،برای کسانیکه علیرغم تائید حاکمیت ،به ناچار در صف حامیان او قرار گرفته اند وباعث وجاهت و ادامه حیات نظام شده اند، نه تنها دیگر بهانه و فرصتی باقی نگذاشته بلکه یک بستر و فضای کارآمد سیاسی را در راستای حقوق مدنی به آنها ارائه خواهیم داد،و ازاین گرداب بد وبدتر رهایی خواهیم یافت ….
من شخصا وقتی وارد این گروه های تلگرامی میشوم بقدری برگرفته از تشتت و پراکندگی موضوعات هست ،و بقدری با مباحث قرانی ودینی در صدد نفی یکدیگرند که عرصه ای برای مباحث روشنگری سیاسی نمیماند ،با توجه به اینکه دوستان و بنده نسبت به شما ابراز ارادت داریم ،خواهشمندم دست بنده را به گرمی بفشارید و بیائیم در این شرایطی که انواع بحرانهای مختلف که گریبان مردم را بزودی خواهد گرفت ،عملا به فکر نجات کشورمون باشیم ،وبا یک انسجام و عزم جدی درپی رسیدن به یک مدل مشخصی از تغییر موثر در ساختار آگاهی مردمون باشیم ….باز هم تکرار میکنم اگر جامعه ی ما به قهقرا رفته ،ما وظیفه ی روشنگری را نتوانستیم با یک متد عملگرایانه تئوریزه کنیم ،واین تصور که مجامع اروپایی چندین قرن برای استقرار دموکراسی تلاش کردند ،نبایستی عزم مارا در رسیدن به آن باز دارد چون بر خلاف گذشته، اکنون فضای باز اطلاعات فراهم است که میتوان سنجیده و هنرمندانه ازآن بهره جست ……باسپاس فراوان ازش
قابل توجه تمام مسولین بانی شعار دلسوزی برای ملت ومملکت
درودخدا برملت بزرگ ایران و درود خدا بر دکتر نوری زاد
همیشه سوالی ذهنم را مشغول کرده بود که چرا بیشتر کشورهای جهان با درامدوسرمایه ای کمتر از ما رشد اقتصادیشان بیشتر از ماست
نتیجه که گرفتم انها اعتقاد و اعتماد بقانون انسان دارند وبر اساس ان تلاش میکنند وبنتیجه میگیرند
اما ما یک اعتقاد مذهبی داریم که بر اساس حلال حرام میشه وحرام حلال میشه گاهی دروغ حرام ودر حد دشمنی با باخدا میشه وگاهی دروغ مصلحتی وجایز وروا میشه وگاهی قتل وویرانی مصلحت میشه
انها متوجه شده اند که قانون و انسانیت اساس کاراست وبا انسانیت ورعایت قانون حق وحقوق انسانی کامل میشود وما فکر میکنیم اعتقادات مذهبی اساس کار است
وطبیعی است اعتقاد وایمانی که هر لحظه دست خوش مصلحت شود پایه واساسی ندارد ونتیجه مطلوبی نمیدهد دیدیم در ایران هر کارخانه داری یا هرسرمایه داری که سودی بدست میاورد بجای انکه سودش برای اموزش تخصص وپیشرفت هزینه نماید برعکس هزینه خمس وزکات میشود درحالی کارگران وخادمانشان نان شب ندارند
ولی انها سود بدست امده خرج علم پیشرفت و خرج نیروی متخصص کار میکنند و گاهن رییس ومسول بصورت نا محسوس وارد جریان تلاش وپیشرفت میشوند خادم را خدمت وخاین را خلع میکنند ولی متاسفانه مسولین ومدیران ما برای بازدید باچنان دبدبه وکب کبه ای وارد میشوند که هزینه تشریفات رفت برگشت خود وهمراهانشان چنان خسارتی وارد میکند که جبرانش سخت است .
آیا میدانید:
آخوندها خودشان را از خدمت مقدس به مملکتشان معاف کرده اند؟! (سربازی)
آيا ميدانيد: آخوندها به راحتى قاضى می شوند، در ادارهها استخدام می شوند، در وزارت ارشاد، گمرک و… کار می کنند؛ اما هیچ آخوندی در کارخانه ها کارگری نمی کند!؟
آنها بیشتر در شرکت نفت، وزارت خارجه، وزارت دادگسترى و وزارت كشور مشغولند، چون در آنجا پول زیاد است.
آيا میدانید شغل اصلی آنان معلمی است، ولی چون در آموزش و پرورش پول هنگفت وجود ندارد حضوری ندارند و این شغل را انتخاب نمی کنند!
آیا میدانید: مردم در این مملکت بابت درس خواندن باید پول پرداخت کنند ولی آخوندها بابت درس خواندنشان حقوق دریافت میکنند!!؟
آیا تا کنون دیدهاید آخوندی برای شفای فرزندش یا خودش خود را به امامزادهها یا صحن امام رضا زنجیر کند؟!
آیا دیدهاید آخوندی از جیب خود نذری درست کرده و بین مردم تقسیم کند؟
آیا دیدهاید دادگاه محاکمه آخوندی پخش بشه؟
چرا دکتر بیکار داریم ولی آخوند بیکار نداریم؟!
– بیایید دسته جمعی آخوند بشویم؛ اینجا دیاری ست ﮐﻪ ﺑﺮﺧﻰ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﺪﻩ ﻫﺎﻯ ﺑﻬﺸﺘﻰ می فرﻭﺷﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎﻯ ﺿﺪ ﮔﻠﻮﻟﻪ می شوﻧﺪ و به بهترین بیمارستان های دنیا می روند ﺗﺎ ﻭﺭﻭﺩﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺣﺪ ﻣﻤﻜﻦ ﺑﻪ ﺗﻌﻮﯾﻖ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻧﺪ…
این مطلب مربوط به پست قبل است و ایجا می گذارم
مش قاسم ضمن پوزش چیزی که شما اینجا به این شکل مینویسید کامنت نیست. شما به همه چیزی و همه کس توهین می کنید اما از خودتان حرف خاصی نمی نویسید. شما اسم مستعاری هم که برای خودتان انتخاب نموده اید نشان می دهد پیشاپیش گفته اید من را زیاد جدی نگیرید چون فرد اهل گفتگو و بحث نیستم. این را از آن حیث عرض گردم که کسی که بخواهد جدی گرفته شود در فضای مجازی به اسم خودش پیشوند “مش” اضافه نمی کند، حالا قاسمش بماند. شما همه چیز را مسخره می کنید و با کسی هم وارد دیالوگ نمی شوید. وقتی به جای انقلاب نه یکبار و دوبار بلکه همیشه می نویسی “منقلاب”، یا به پیشوند اسمها کاف تصغیر اضافه می کنید و با توصیه نوریزاد برای کنار گذاشتن این متد، فقط شیوه اضافه گردن کاف را تغییر می دهید نشان می دهد دوست دارید فقط حرف خودتان را بزنید رد شوید و بروید. یک متکلم وحده. بیزتر از دیالوگ و منطق. عزیز من نگاه کنید در یک صفحه ده بیست درصد کامنتها از آن شماست که نه بار اطلاعرسانی دارد نه خاصیت نقد. این حق جنابعالی است که عصبانی باشید و حق شماست که عصبانیت خودتان را تخلیه کنید ولی وقتی به تکرار و تکرار و تکرار و تکرار افتادید در مخاطب حس دافعه ایجاد می کنید. یک بار با این دید به صدر تا ذیل کامنتهایی که زیر یک پست می گذارید نگاه کنید. این موضوع وقتی انزجاراور می شود که کسی با یک اسم مستعار غیرجدی برای تخلیه هیجان و عصبانیت زوگذر خودش سایت نوریزاد را انتخاب کند آنهم در کشوری که سیستم قضائی اش صاحب سایت را مسئول گامنت های دیگران می داند. کمی جدی تر باشید دوست عزیز. اگر خودتان را زیاد جدی نمی گیرید به احترام نوریزاد و خوانندگان وزین این سایت کمی سنجیده تر و منطقی تر و مودبانه تر بنویسید و سعی کنید موقع کامنت نویسی کمی خودتان را کنترل نمایید همه از لحاظ تعدد کامنتها و هم از لحاظ محتوای توهین آمیز و مسئولیت آور برای صاحب سایت.
الحمدلله آقای نوریزاد خودش زنده و سالمه به وکیل و و صی احتیاج نداره و اختیار سایتش هم دستشه. من عزیز شما نیستم همچین تقاضایی هم نکردم. خوانندگان سایت هم خوندن و نخوندن دست خودشونه به وکیل و وصی احتیاج ندارن. تخلیه هیجان و عصبانیت هم کار برادران قاچاقچیه که هر روز مرگ بر این و مرگ بر اون میگن، زندان و اعدام و شکنجه خونه دارن و به من ربطی نداره.
مش قاسم عزیز ، یادم هست سید مرتضی هم یکی دوبار شبیه چنین متنی را برای شما نوشته بود !! اینکه این ناشناس دریاره پسوند « مش » ایرادگرفته ، بهانه جوئی مسخره ایست برای تاراندن شما از این صفحه. مثل آنکه بگوئیم چرا فلانی اسم مستعار« دخو » یا« گل آقا »را برای خود انتخاب کرده . این حکومتی ها و عوامل و حامیانشان آنقدر ترش و عبوسند که طاقت طنز و شوخی ندارند بخصوص که «ک » تصغیر هم چاشنی این انتقاد یا طنزباشد . اینها که خودشان 39 سال جز تحقیر و ذلت چیزی به مردم ندادند ،چرا خودشان با یک « ک » تصغیر دچار عصبییت می شوند ؟؟؟ در هر صورت حالا که همین نوشته های کوتاه گزنده شما خار قلب بعضی ها شده ، عقب نشینی نکنید . برقرار باشید .
عزیز ناشناس اگر مطلب از خودت داری بنویس والا مانع دیگران نشو. اگه شما به عمق مطالب مش قاسم نمی رسید مشکل شماست خیلی ها برای همین کامنت ها اینجا می آیند نیومده اند که مطالب یک ناشناس مفروض ! را ببینند . یک توصیه هم برای جناب مش قاسم ،همین مسیر را به همین روش ادامه دهید و گوش به یاوه ها نکنید خودتان می دانید که چه اشخاصی دوست دارند شما ننویسید و تا کنون نیزپاسخی به این افراد نداده اید اگر به سنت شریف خودتان که این افراد را نمی بینید ادامه دهید بهتر است. موفق باشید
استاد ارجمند با درود ، راهکار چیست ؟ نخل در زاهدان میسوزد ولی در نجف میروید!!!!
تهران در نجف درخت نخل می کارد!!
مدیرعامل سازمان فضای سبز شهرداري: کاشت درختان نخل در بزرگراه امام خمینی در نجف این هفته آغاز و پیش ازفرارسیدن اربعین به اتمام خواهدرسید!
جهان در حل يك معما عاجز مانده است :
معماي سكوت ملت ايران در مقابل غارت ايران ؟؟؟!!!!!! شهرداری تهران در نجف درخت نخل می کارد!
وزارت مسكن ايران در لبنان و فلسطين شهرك سازي ميكند
وزارت صنايع ايران در كربلا پتروشيمي ميسازد
با پول ايران در نجف بيمارستان 2000 تخت خوابي و بزرگترين هتل خاورميانه ميسازند
ساخت بیمارستان فوق تخصصی درکربلا
ساخت كارخانه سيمان در نجف هم شروع شد جهت خودكفايي كشور عراق
مردم فلسطين و جنوب لبنان زير پوشش تأمين اجتماعي ايران با حقوق ماهيانه قرار گرفت
وهزاران گونه ديگر غارت ايران و ساخت كشورهاي عربي
مدیرعامل سازمان فضای سبز ايران متعهد شد فضاي سبز شهر نجف را كامل بمدت يكسال به اتمام برساند ببینید سفره_انقلاب چقدر وسیعه!!
آنوقت سهم مااقتصادمقاومتیست!! . .
البته فکر نمیکنم .
صدای اعتراض مردم هم در بیاد.
.
استاد گرانقدر با درود
گویند روزی ملا نصرالدین از محلی میگذشت؛ دید فردی را شلاق میزدند، علت را جویا شد، گفتند: شراب خورده. ملا گفت خوب بخورد مگر چه میشود؟ گفتند شراب حرام است. ملا پرسید: برای چه حرامست؟ گفتند: چون به بدن ضرر میرساند و در قرآن آمده هرچه به بدن ضرر زند حرام است. ملا گفت خدا را هزار مرتبه شکر که شلاق نه به بدن ضرر میزند و نه به آبرو…
آقای نوریزاد ، این مردی که در تخت بیماری افتاده کیست ؟؟؟ بیماری و سرنوشتش چیست ؟؟؟ شرحی درباره اش پیدانکردم . . آیا می توانست حرف بزند ؟؟ اگرنمی توانست ، چه بسا که راضی نبود عکس بدن استخوانی برهنه اش را مردم ببینند ؟؟؟؟ فقر هم ، شرم و غروری دارد برای خودش ……….
————
درود نازنین
وی پسر آذربایجانی من است. در حالت کما و بیهوشی مدام است با شش درصد هوشیاری. به دعوت خانواده اش، برای مداوا و برای کمک به خانواده اش رفتم تبریز و از آنجا به بستان آباد تا مگر با کمک مردم کاری بکنم.
سپاس
.
آقای خمینی جمله معروفی دارد به این مضمون که ملّتی که شهادت دارد اسارت ندارد. مخاطب اصلی این حرف ملّت ایران بود که در جنگ و رویاروئی با عراق قرار گرفته بود. به لحاظ منطق شاید با پیش فرضهای وی این کلام صحیحی باشد. یعنی در حقییقت میگوید که شما برای حفظ این نطام به میدان بروید و وقتی که کشته شدید شهید هستید. در نتیجه این فداکاری، جمهوری اسلامی بر قرار می ماند و این نظام برای مردم آزادی و استقلال به ارمغان خواهد داشت.
البته چون این شعارها همیشه یکطرفه بوده و در عین حال حال و هوای حماسی هم دارند، شنوندگان در آن لحظه غرق معنویات شده و در ذهنشان هم خطور نمی کند که این کلام را مورد سئوال قرار دهند. ما به هر حال فکر میکنیم الان که آن شور و شوق خوابیده و خود ما هم قدری عاقلتر شده ایم این سئوالاتی را الان بپرسیم چون اگر آن مرحوم اکنون در جوار حق با صمیری آرام به سر میبرد، طرفداران ایشان که این جملات را صبح و شب بر روح و روان جوانان این ملت شلیک میکندد و احیانا می توانند جوابی عقلانی به آنها بدهند.
1. سئوال اول اینکه آیا هر جنگ و درگیری که ولی فقیه راه بیندازد در راه خدا است که کشته هایش هم شهید باشند؟ آیا بعد از خزمشهر هم نظام در خطر بود که ما برای حفظ آن باید قربانی میشدیم؟
2. در کجای تاریخ سراغ داریم که همیشه شهادت با آزادگی ملتها توام است؟ مثلا آیا سربازان روس که در برابر تجاوز هیتلر جنگیدند و شهید وطن شدند، شوروی را از اسارت فاشیسم استالینی نجات دادند؟آیا پارتیزانهای یوگسلاوی و یا رزمدگان چینی به آزادی رسیدند؟..یادمان باشد که آنها هم به لحاظ مردم خوشان شهید هستند.
3. آیا ما ایرانیان با شهید شدن و حفظ جمهوری اسلامی به آزادی و استقلال رسیدیم؟ آیا برای وضع امروز ایرانیان شما واژه ای بهتر از اسارت مردم در جنگال اهریمنانی که همتشان چپاول و فساد است برای این اوضاع پیدا میکنید؟
4. آیا اگر ما بگوییم که بر خلاف نظر آقای خمینی و پیروان خط امام، شهادت حتما منجر به رهائی از اسارت نشده و بلکه شاید تقویت کننده اسارت هم باشد حرف اشتباهی میزنیم؟
5. اگر در آنزمان ملتی بودیم که به جای هیجانی شدن فکر میکردیم که وی این کلام را در راستای حفظ نظام میگوید و نه برای بهبود حال ما، و نظام او هم ما را از اسارت نمی رهاند، بعد از فتح خرمشهر سرا سیمه برای شهید شدن نمی رفتیم و به او پیغام میدادیم که کشته شدن در هر جنگی که او راه بیندازد، الزاما شهید شدن در راه خدا نیست و ما هم معلوم نیست که در بارگاه الهی وضعمان چه باشد.
6. البته آن مرحوم هم در آخر عمر به بطلان این حرف رای داد و با نوشیدن جام زهر اقرار کرد که همه این تلفات و خسارات نهایتابه وضعی منجر شد که باید زهر را چون شریتی گوارا نوشید و در حقیقت شاید آن اقرار به نوشیدن جام زهر از هر بیان دیگری رسا تر و گویا تر باشد که هر آنچه قبل از آن گفته شد بی اعتبار است.این پیام را اگر جانشین وی گرفته بود امروز وضع ما و او اینطور نبود!
سلام
ضمن عرض قبولی طاعات ،اینجانب مدتهاست به موضوع الیناسیون در روحانیت توجه دارم.روحانیون معمولا باتاریخ عرب بیشتر مانوس می باشند تا تاریخ ایران.معمولا آن بیزاری هایی که عرب نسبت به فارس دارند اینها نیز به نوعی روشنفکر ایرانی و وطن دوست رالعن ونفرین ویا مجازات می کنند.اما همین روحانی وقتی با دید منطق به کشورههای خارجی مثل آلمان یا انگلیس نگاه می کنند ویا در آنجا درس می خوانند دیگر آن حالت غیظ را نسبت به وطن فارس خود ویا فردوسی و…نگاه نمیکند.البته اینجانب به انسانهای شریف ومتفکر بدون لحاظ کردن لباس احترام واعتقاد دارمهمانند حضرتعالی
خواهشمند است بحث های روانکای ورفع ایناشکال روانی بیشتر اقدام شود.
حاج احمد سلامتیان: روحانی توانایی بالایی برای تعامل با راس قدرت دارد.
مش قاسم: شامورتی بازی طبق طبق، منقلابیون به دورش وق و وق!
مش قاسم کنار مسخره کردن کسانی که بهشان مهترض هستید کمی هم به محتوای مطالب و مراعات ادب فکر کنید. شما به عنوان یک شهروند اختیاردار محتوای مطلب از هر زاویه ای که بنویسید هستید چه مخالف و چه موافق اما جایی که در دو خط مطلب شما چیزی جز توهین و تمسخر نیست کسی مثل من به خودش اجازه می دهد از شما بخواهد موجبات وهن این سایت نباشید. شامورتی بازی؟؟ طبق طبق؟؟ منقلابیون؟؟ وق و وق؟؟ یعنی این جمله ها منتهای توانائی شما برای نقد مطالب فوق از احمد سلامتیان است؟؟ بحشی از توهینهای حضرتعالی هم به خوانننده ای مثل من است که چنین مطلبی را به عنوان نقد پای یک سایت وزین می گذارید. مادامیکه جز توهین بی محتوا چیزی نمی نویسید انتظار عکس العمل اعتراض آمیز از خواننده ای مثل من را هم داشته باشید. من حق ندارم به زاویه نگاه شما اعتراض کنم چون نظر شما است و محترم ولی حق دارم به پوچی محتوای کامنتهای مکرر شما اعتراض کنم.
مقاله ای از حاج ناصادق زشتکلام در سایت ایران امروز (http://www.iran-emrooz.net/index.php/think/more/69589/) با عنوان مقدمه کتاب «ما چگونه ما شدیم؟ یه مشت جفنگیات نوشته که چرا ما اینجوری شدیم. ولکن به اینهمه صغرا کبرا احتیاج نبود. گر در شهر کس است یک حرف بس است: یه مشت نادان که خیال میکردن همه چیز میدونن تیشه به ریشه این مملکت زدن با استناد به ///۱۴۰۰ سال پیش واسه یه مشت نادانتر از خودشون توی بیابونی در عربستان گفته شد. همین!
مرتضی ایمانی راد: چرا اقتصاد ایران هوشمند نیست؟ http://www.iran-emrooz.net/index.php/think/more/69632/
مش قاسم: توی مملکتی که برادران قاچاقچی همه کاره اقتصاد و غیره باشند معلومه که از هوش و ذکاوت خبری نیست.
صفایی فراهانی: نظام بانکی ایران معیوب و عقبافتاده است.
مش قاسم: کدوم نظام توی حکومت اسلامی معیوب و عقبافتاده نیست که نظام بانکیش نباشه. همین /// خودش هم توی همه این کثافت کاریا دست داشته. مرده شور خودتون و منقلابتون رو ببرن.
بادرودهای بسیار به دوستان!
تمام گناهان دردین اسلام به دوبخش عمده تقسیم شده اند۱_گناهان صغیره۲_گناهان کبیره! که مطابق شریعت اسلام هریک احکام خاص خودرادارند,امادوگناه هست که شدت وکیفیت آندوخارج از حد ومرزصغیره وکبیره است یعنی به قدری بزرگ وخارج ازابعادکبیره است که تعریف جداگانه دارند ۱_ دروغ :دروغگویی دشمنی باخداونداست,و دروغگوبه واضح ترین شکل بدون تفسیروتأویل دشمن خداوندمعرفی شده است. .۲_ رباخواری: رباخواری مطابق نص صریح مصحف مجید به جنگ خداوپیغمبر رفتن است,آیات مربوط به ربا در قرآن کریم به قدری واضح وبدون ابهام است که نیازی به توجیه وتفسیر نداردوهرفردعادی ومعمولی هم معنا یش رابخوبی وبدون خطادرک میکند.این دومعیار جاودانه رامیشودبرای تجزیه و تحلیل هرجامعه وهرفردی بکاربرد . درجامعه ای که دروغ رواج داشته باشد,آن مردم گرفتارغضب خدا شده اند,درجامعه ای که رباخواری جاافتاده باشد وبه عنوان کنشی اقتصادی قانونی شده باشد راه نجاتی برای آن مردم متصورنیست.هریک ازما به عنوان یک فرد چنان قدرتی نداریم که این بلایارا ازجامعه دورکنیم امابدون شک زورمان به خودمان میرسدوحریف خودمان میشویم.اگراین دوگناه نابخشودنی درجامعه بیمارجا افتاده ونامهای آبرومندانه ای هم به آنهاداده باشند ذره ای ازبارمجازاتشان کم نمیشود! خودرافریب ندهیم,دیریا زود بایدجوابگوباشیم .آنچه درآن ذره ای تردیدنیست مرگ محتوم است که لاجرم ذائقه هرصاحب نفس وجانداری آنرا خواهدچشید!
خبرگزاریهای ایران: ماموران محیط زیست بعد از مرگ یک پلنگ ردیابش را جابجا میکردند.
مش قاسم: وقتی توی یه مملکتی دزدی و شیادی و شامورتی بازی و دوروغ نه بلکه هزارروغ در بالاترین ردهای حکومتی رایج باشه معلومه که رده های پایین هم همچین کارا میکنن. چش منقلابیون ۵۷ روشن.
نظام و ملت
انچه را که میبیم و میشنویم و میخوانیم از عده ای که درون حلقه نظام اخوندی گرد امده اند و با جنگ زرگری که ظاهرا مثل….. به هم میپرند و همدیگر را متهم به انواع دزدیها ، اختلاسهای چند هزار میلیاردی ، رانتهای جنون امیز ، سو مدیریتها ، ووو میکنند(از رهبر گرفته تا سران سه قوه تا سایر مسئولین و اصولگرا و اصلاح طلب و امید و کرامت و ائمه جمعه) که در واقع هم همینطور بوده اما متاسفانه مشت و لگد و زندانی و اعدام و فقر و فحشا و اوارگی و سایر لطمات ناشی از این به هم پریدن را ما ملت غیور و فهیم همیشه در صحنه نوش جان میکنیم و ۳۸سال استکه انها را پابرجا و برقرار حفظ کرده ایم و بار دیگر گول وعده و وعیدهای تو خالی دجالان را میخوریم و با شرکت در انتخابات بقا و مشروعیت انها را تایید میکنیم و به جشن و پایکوبی هم میپردازیم .
پس هر چی سرمون میاد نوش جانمون حتی عزیزان سیاسی در بند که از مردم دعوت به شرکت در انتخابات کردند.
دنیا معترض حقوق بشر در ایران . ملت تا نیمه شب در صف و نظام هم به نحو احسن بهره برداری کرده و انرا به رخ دنیا کشیده و توی دهن مخالفین و منتقدین خود میزند .
یک نمونه اتش بیار معرکه مهدی خزئلی: روشنفکر ؟؟؟
روز اول : راست و چپ این یکی از راست و اون یکی از چپ میخواهد سوار ملت شود به هیچ کدام رای نمیدهیم و روحانی هم هیچ کاری برای مردم نکرد
روز دوم : به کاندیدای مردمی که متعهد به تامین خواسته های ما باشد رای میدهیم
روز سوم: بعد از رد صلاحیت به نشان اعتراض به کاندیدای مطلوبمان که رد صلاحیت شده رای میدهیم و نامه به سازمان ملل و…
روز چهارم : بلاخره ؟؟؟؟؟؟ نفهمیدم چی شد که دوباره روحانی
جناب ” ناشناس ” در پست قبلی در واکنشی به ” انسان – که جویای حال دوستان غایب شده اند “، از من یاد کرده و چند سطر زیر پاسخ من به ایشان:
جناب ناشناس، کامنتهای پیام دیریست است در این سایت هست، بنابراین این که شما گفتهای “اخیراً فردی بنام پیام پیدا شده” ناشی از بی خبری شماست یا از سر به خود و دیگران “دروغ” گفتن. من سید مرتضی نیستم و این یک جمله خبری هست نه اینکه نیازی باشد تا شما را قانع کنم و هر گاه واکنشی داشته ام، در نقد یا مخالفت با سید مرتضی آن را در غیاب یا وقتی سید مرتضی در سایت فعال نبوده ننوشته ام. منظورم برای شما گویا هست؟ این که سید مرتضی کی هست و کارش چیست و این روزها به چه مشغول است، شما اطمینان داری به آنچه نوشته ای؟ اگر داری و نداری با چند پرسش ساده روبرو میشوی که حتماً برایت آموزنده هست. حسین شریعتمداری را میشناسی؟ پنج خط نوشتهای و شش قضاوت قطعی نادرست در بارهٔ من که پیام باشم را معرف حضور و وجود خود کرده ای. اینطور نیست؟ وقتی هیچ تسلطی بر اخلاق و قضاوت خود نداری و با این شش قضاوت ثابت میکنی سیاق حسین بازجو را بازتولید میکنی، چطور از غیب خبر داری و با چه داشته ای، نیت خوانی میکنی جناب ناشناس؟
جناب پیام ، خوش بحال سید مرتضی که مدافعی مثل شما دارد !! دفاع مکرر این سید از اعدامها و حبسهای ظالمانه با استدلال های دینی و استناد او به آیات و خائن نامیدن مخالفان داخلی و خارجی نظام ،معرف شخصییت و اعتقادات اوست و اینکه او هم با گمان بسیاربسیار نزدیک به واقعیت ،بعنوان یک ملای حوزوی در کار قضا و بریدن حکم است . برای شناختن این سید بی رحم لازم نیست علم غیب داشته باشی . ضمنا شیوه های بازجوئی و بی اخلاقی در سرکوب منتقد ، رویه مزدوران رژیم است که تاب به خطر افتادن منافع فردی خود را ندارند، همچنین حسین بازجو ها و آخوندهای امنیتی ، همگی دست پروره نظام محبوب شما هستند اگر انتقادی هست ، نظام رحیم و مدبر و پاک !!! خودتان را در بازتولید این افراد در زندانها و تشکیلات قضائی و اطاقهای شکنجه زیر سئوال ببرید نه فردی را که جز قلم ، سلاحی ندارد ! من کجا و سید مرتضی و شریعتمداری و این تشبیه مسخره کجا ؟؟؟؟؟
باز که شما جناب ناشناس به رسیمان پوسیده قضاوت نادرست نسبت به کسی که اصلا نمیشناسی، چنگ زدی! از کجای کدام نوشته من نتیجه گرفتهای و شدنی است تا نتیجه بگیری که این رژیم محبوب من است؟ برداشت و قضاوت شما در بارهٔ من درست نیست. امروزه مگر دیگر دست اندر کاران رژیم هم در درون خود تردید دارند که سر تا ذیل رژیم زیر سئوال نیست؟ قلمت رسا در افشا و رسوا کردن جنایات و غارتهای این رژیم و توانا تا بر مدار قضاوت نادرست حتی نسبت به دشمنت نلغزد چه رسد به کسی که از این رژیم بیگانه با ایران و ایرانی منزجر است.
سلام به پدرخوبم اقای نوریزادانقدردلم پره که نمیدونم حرفای دلموبه کی بگم ولی اینومیدونم که هرچی میکشیم مربوط به اوضاع مملکتمون هست من زنی ۲۶ ساله هستم که یه بچه پنج ساله دارم کارگرم وشوهرم به خاطراینکه پایان خدمت نداره (کردهستش ) واهل سنت هیچ کجابهش کارنمیدن وخودم باحقوق بخورنمیری زندگیو میگذرونم فقط خواستم بگم دلم خیلی پره ازاینکه چراماایرانی ها بایداینجورزندگی حقیرانه ای داشته باشیم چرابااینهمه منابع درامدزایی که داریم بایداینجورزندگی داشته باشیم چرابایددزدها برما حکومت کنندبه قول شما ایران مثل زندان بزرگی میمونه که هممون توش گیر افتادیم وزندان بان هم هرچی میگه باید انجام بدیم که چی بپوشیم چی نگاه کنیم چی بخوریم یانخوریم. متاسفانه جایی که کارمیکنم نود درصدش گمراهند یااینکه این نظام دوست دارن وحتی بسیارتندروهستند مخصوصا نسبت به اعتقاداتشون که جمهوری اسلامی شستشوی مغذی داده البته من خودمم ازهمه چی بی اطلاع بودم همسرم به من اگاهی داد ولی ای کاش نمیدادومن درهمان نادانی به سرمیبردم ونمیفهمیدم که وطنم داره مثل یه تیکه گوشت تیکه تیکه میشه چه کاری ازدستم برمیاد ایا؟توکارخونه که با کارگرها صحبت میکنم که حداقل کمی اگاه بشن چپ چپ نگام میکنن ویاتهدیدم میکنن که چقدحرفای خطرناک میزنی میان میبرنت.کاش کارخانه ای که توش کارمیکنم قانون کار میدادقانون کارباتمام مزایاش یک ملیون وسیصد میشه که به ما۹۳۰۰۰۰ هزارتومان میدن واصلارعایت نمیکنندچون قانون و نظارت نیست که رعایت کنندونکته قابل توجه اینجاست که همینجایی که من هستم وطبق قانون حقوق نمیده همسرم قبول نمیکنن میگن پایان خدمت نداره و جریمه میشن اگه این افراد به کاربگیرن.درضمن مادرشهر علم الهدی زندگی میکنیم. خوشحالم که کسی رودارم که حرف دلموبهش بگم پدرخوبم جناب نوریزادازشماممنونم
البته اقای نوریزاد عزیز یه راهنمایی ازتون میخوام من باشوهرم مشکلی ندارم وخیلی هم دوسش دارم فقط بعضی اوقات به خاطر بیکاربودنش باهم دعوامیکنیم البته خودم شاهدم که دنبال کارمیره ولی گیرش نمیاد مگر باحقوق کم که اونارو نمیره به نظرشماچیکارکنم سنش هم بالاس برای سربازی دیره۳۵ سالشه نمیدونم چیکارکنم خیلی استعدادداره شمابگین چیکارکنم نمیتونم بیکاربودنشو ببینم
“بسمه تعالی”
جناب آقای دکتر حسن روحانی،
ریاست محترم جمهور،
با سلام و احترام
امروز نه پای کوبیدم، نه شادمانی کردم. شاید وقتی دیگر…
آن قدر غصه داشتم که مجال شادمانیم نداد. نه نسیمی با من رقصید، نه باران رحمتی بر من بارید. امروز تنها گریستم و دعایتان کردم. آرزو کردم چهار سال دیگر بتوانم با کارنامه درخشانی که از خود به جای خواهید گذاشت برقصم.
میخواستم پای بکوبم، برقصم و فریاد بزنم درود بر آزادی…
یاد پدر افتادم که در جوانی بر رویای تحصیلات عالیه اش خاک تعصب ریختند و رویایش را دفن کردند.
میخواستم پای بکوبم، برقصم و فریاد بزنم درود بر آزادی…
آه مادر گلویم را سوزاند، مادری که آرامش کودکیش بخاطر دگراندیشی آشوب شد و علماندوزیش سرکوب گردید.
میخواستم پای بکوبم، برقصم و فریاد بزنم درود بر آزادی…
جسم بیجان پدربزرگ که با ابزار جهل باخاک و سنگ در هم تنیده شده بود، خاطرم را آزرد.
میخواستم پای بکوبم، برقصم و فریاد بزنم درود بر آزادی…
یاد جوانی از دست رفته افتادم و هشت سال قبل که بخاطر دگراندیشی از دانشگاه اخراج شدم و مغازه پدرم و دوستانش که با مَهر تعصب پلمپ شد.
خواستم پای بکوبم، برقصم و فریاد بزنم درود بر آزادی…
یاد عطاءالله رضوانی، آزادمردی که بخاطر اعتقادش همین چند سال قبل کشته شد دستانم را لرزاند و خاطره قتل فرهنگ امیری که عمر خبر قتلش کمتر از دوره ریاست شماست پاهایم را بیرمق ساخت.
خواستم پای بکوبم، برقصم و فریاد بزنم درود بر آزادی…
با بشیر چه کنم؟
بشیر هفت سالهای که پدر و مادرش به جرم کاشتن بذر علم در خاک ایران عزیزمان در زندانند.
با یاد یاران ایران، مدیران سابق جامعه بهائی ایران و زندانیان عقیدتی چه کنم؟
چگونه دوستانی که منتظر حکم خود از دادگاه هستند -زیرا تنها بصورت قانونی خواستار تحصیل علم بودهاند- را فراموش کنم و پای بکوبم؟
چطور می توان هموطنانی که محل کسبشان بیدلیل پلمب شده است را فراموش کرد؟
جناب روحانی، رئیس جمهور عزیزم،
مرا ببخشید که همراهتان نبودم، نرقصیدم، پای نکوبیدم. رمقی در پایم نمانده و جانی در وجودم نیست، ولی امید دارم…
می دانم دولت شما دولت امید است، من به شما امیدوارم، به لبخندهای گرم شما اطمینان دارم و میدانم با تدبیر خود این جوانه امید را در دلم آب می دهید تا درختی بارور شود…
میدانم این جوانه سال ۱۴۰۰ باغیست زیبا از گلهای رنگارنگ.
جناب روحانی،
به تدبیرتان امید دارم و اطمینان دارم چهار سال دیگر، آزادانه با باد میرقصم و در گلستان پرگل ایران آزادانه آواز میسرایم. میدانم از رسالت تاریخیتان آگاهید و بهترین تصمیمها را خواهید گرفت.
من همراهتان هستم، با دستی شکسته، با پایی بی رمق، ولی با دلی پر امید. با مهر دستتان را میفشارم و تا ابد به عنوان کوچکترین عضو خانواده پرگل ایران، برای آبادانی این مرز و بوم از هیچ تلاشی دریغ نمی کنم.
همراه با شما جهت آبادانی ایرانمان…
“دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد”
با مهر
مهرداد داراب
۱۳۹۶/۰۲/۳۰
درود بر جناب نوری زاد
چند روزی است که پرسشی ذهن حقیر را مشغول کرده است شاید شما پاسخی روشن برایش داشته باشید.
پرسش این است که چگونه جناب مهدی خزعلی مدت کوتاهی سختی اعتصاب غذا را تحمل کردند و به شتاب اورا آزاد کردند اما همکار بنده که اکنون بیست و چهار روز است در اعتصاب است اعتنایی به او نمی کنند یا کسان دیگر مانند آتنا و هنگامه و …. آیا این افراد جایگاه موثری در انتخابات نداشتند؟؟؟ یا اینکه با بزرگانی مثل هاشمی و دیگران حشر و نشر نداشته اند ؟؟؟ یا شاید شهروند درجه چندم باشند و غیر خودی ؟؟ به هر حال این وضعیت چند گانه ذهن کوچک بنده را درگیر کرده است . هر چند ما ساکنان این سرزمین در حصار بزرگتری به نام قدرت دینی به سرمی بریم و هر روز حصار جدیدی به آن اضافه می کنند و اجازه نمی دهند این مردم به افقهای دوردست نگاهی هم داشته باشند . اما این دوستان را در زندان کوچکتری محصور کرده اند به جرم عدالت خواهی برای ما امیدوارم که ما مردم قدرت درک و فهم خویش را به اندازه این مبارزان هرچه بیشتر کنیم تا فقط فقط به حق پایمال شده خود آگاهی پیدا کنیم و بتوانیم سایه سنگین جهل دینی را از سر این سرزمین زیبا بر داریم
به یزدان که گر ما خرد داشتیم………
سلام آقای نوری زاد عزیز
احتمالا شنیدین دیروز تروریستهای پژاک دو تن از عزیزان مرز بان را در مرز ازربایجان غربی به شهادت رساندن و چند نفر را هم زخمی کردن درست مثل حادثه ای که در سیستان اتفاق افتاد ولی متاسفانه بر خلاف حادثه سیستان زخمی و شهادت مامورین مرزبان آزربایجانی توسط کردهای تروریست رسانه ای نشد . و ان دسته از روشنفکر نماهایی که برای بیمه قاچاقچیان پژاک سینه چاک میکردن امروز همه لال و کور شدند چرا که همان قاچاقچیان به ماموران مرزی حمله کردن و شهید زخمی کردن . و این همه در راستای سیاست کثیف دولت در کوچ دادن اکراد مهاجر به سرزمین ازربایجان از کشور عراق در گذشته و حال میباشد تا به گمان خود بتواند توطعه پان ترکی را برچیند . ( لازم به توضیح که منظور جمهوری اسلامی و روشنفکر نماهای به ظاهر هم وطن از پان ترک کسی است که خواهان حقوق اولیه و اجرای قانون اساسی مانند آموزش زبان مادری است)
با تشکر از شما
دوم خرداد- دوم خرداد- دوم خرداد-
همه ى ايران و همه ى ايرانى دوستش دارند- نميدانم از چه واژه اى براى نامش استفاده كنم، با كدام ابيات قصار نامى را برايش بستانم، تربيت شده ى كدام مكتبى، يادت هست با امدن چه غوغايى در نهان و قلب يك يك عاشقانت بپا كردى، من اين را انقلاب دوم سال ٥٧ مينامم، من حضورت را انقلاب فرهنگى مينامم’ سيد من، اقاى من، افرين بر تو و افرين بر اموزه هايى كه از خود بجاى گذاشتى
وقتى كه بودى، فقير و غنى/ شهروند درجه يك و دو- ملى و مذهبى/ شيعه و سنى/ مخالف و موافق/ ايران براى همه ايرانيان بود، ارى- هر ٩ روز يك بحران داشتى- خودت را در حد يك تداركاتچى برام مردم ميدانستى، با همه نا امنى ها و با همه ى ترويچ و ترور و خشونت در پاى عهدى كه با مردم بستى- ايستادى، در مقابل متحجرين دينى- با لباس شخصيها- با خودسرها- ديدى ترور تىورسينت را- ديدى تك ستاره ارتشت را كه در خون غلتيد، اين صياد شيرازيت، وازقبل تصوير ، سيرجانى- مختارى- پوينده- سامى- فروهر- پروانه و جلوتر نيز يادگاران بيشمارى از نظام
هنوز اشكى كه از دافع قلبت از چشمانت سرازير گشت را بياد دارم
هنوز افتادن يارانت -به اوين – رجايى شهر- بستن روزنامه ها انهم فله اى را بياد داريم، خنده هاى مستانه ى/ كيهان/ يالثارات/ جبهه/ مرتضوى/ رادان/
٢٠ سال از انروز ميگذرد،ذره اى از عشق و علاقه ى مردم نسبت به شما كم نشد
( شور و شراب عشق سوز
( ان نفسم رود زسر
( كين سر پر هوس شود
( خاك در سراى تو
سيد و اقاى م ن- همه ميدانند، راه سعادت و خوشبختى اين مردم را فقط تو ميدانى
نميدانم چرا عده اى از امدنت و حضورت اينطور ناراحتتند، براى نيامدنت بى شرمانه انگ ها و چه تهمت ها كه نميگويند، دريغ از يك جواب، مدعيان ادب و اخلاق كه انقلاب و نظام و اسلام را براى خود مصادره كرده اند – چنان هتاكى ميكنند، گويى انگار در غرب زندگى ميكنند
من مانده ام- روزى كه تاريخ را مرور ميكنند- چه پاسخى به مردم خواهند داد/ انروز دير نيست٠٠٠
سلام ؛ آقای نوری زاد مدتی که رسانه های اصولگرا در فضای مجازی و بولتن های های خود بعد از شادی مردم در انتخاب مجدد شیخ حسن قفل ساز به ریاست جمهوری از مدافعان حرم می خواهند برگدند و خود را نکوهش می کنند چرا اجازه ندادن داعش پایش به ایران برسد و جهاد نکاح و گردن زدن را راه بیاندازد از بسیجی بودن و در وسط میدان خود پشیمان هستند . به این آقایان باید گفت مگه بجز چند فرمانده و یک سردار سپاه در جنگ سوریه شهید شدند بقیه شهدا جزو کادر سپاه بودند نه خیر آقایان بیایید شهدای خانطومان را ببینید همه اینها فرزندان این و آب خاک بودند . آقایان که ادعا داید موشک های ما موازنه نظامی را در منطقه برقرار کرده من به شما می گوییم نه خیر نه موشک نه هیچ ادوات جنگی شما امنیت را به بار نیاورده است . امنیت را پدران مان و مادران مان با تربیت شیر زنانی چون آتنا دائمی و شیر مردانی چون ستار بهشتی برای مان آورده اند . روزی خانمی در مترو گفت : با این وضعیتی که حکومت برای جامعه درست کرده مردم باید مغز هم را می خوردند ولی باز درصد فرهنگ مان مشابه کشورهای توسعه یافته دنیاست . امروز که مردم از هم می خواهند رفتن به مکه را تحریم کنند و هزینه آن را خرج داخل کشور و به نیازمندان کنند چرا ترستان برداشته .مردم از وقتی مردم خودرو سازان را تحریم کردند و بچگانه این تحریم را شکستید باید می ترسیدید چون امروز که مردم به آگاهی می رسند می ترسید و شروع به ارعاب می کنید که می بندیم و می کوبیم . آقایان از روزی که نواب صفوی زد و کشت تا امروز کسی نتوانسته حرکت مردم را بسوی آزادی بگیرد . آنانی که داد می زنند وا اسلام بیایند جوانان بیکار خوزستان و سیستان و آذربایجان و کردستان را سروسامان دهند . اسلام این جوان بیکار است . اسلام بازنشسته مستاجر است . اسلام زن مطلقه در پی نان است .
سؤالی دست از سرم بر نمی داره،اگه کسی جواب بده خیلی ممنون می شم: جریان چیه که تا ما یاد داریم همیشه امنیت ما در خطر بوده؟
سلام به نوری زاد و دوستانش
مهدی نصیری اقدام به انتشار یک نامه مکتوب در سال 1369 از حجت الاسلام دکتر سیدمحمدخاتمی کرد!
به گزارش مشرق؛ مهدی نصیری درباره نامه سال ۶۹ سید محمد خاتمی در کانالی تلگرامی خود نوشت:
بنده در دوران فعالیت مطبوعاتی ام – چه در کیهان و چه در “صبح” – همیشه با پرداختن بیش از اندازه به موضوع بدحجابی مخالف بودم و پرداختن به این معضل را در مقایسه با معضلاتی چون بی عدالتی و مفاسد اقتصادی دارای اولویت کمتری می دانستم.
ضمن آن که با برخی برخوردهای تند و خشن و خارج از چارچوب فریضه امر به معروف و نهی از منکر هم که گاه با بدحجابان صورت می گرفت، به جد مخالف بودم. بر این اساس بر خلاف برخی روزنامه ها اخبار مربوط به تظاهرات و تجمعات علیه بدحجابی را در حد و اندازه محدود و اندکی پوشش می دادیم.
یک بار در اردیبهشت سال ۶۹ نیروهای حزب الله فراخوان گسترده ای برای تجمع و تظاهرات علیه بدحجابی در میدان ولی عصر تهران دادند و جمعیت انبوهی گرد آمدند و تظاهرات انجام شد اما طبق روال معمول ما در روزنامه کیهان پوشش خبری کمی به این واقعه دادیم در حالی که روزنامه های دیگر اغلب با تصویر در صفحه اولشان منعکس کردند.
به دنبال این امر جناب آقای خاتمی نماینده مقام معظم رهبری در موسسه کیهان در یادداشتی که برای بنده به عنوان مدیر و سردبیر کیهان فرستاد به شدت از نحوه برخورد روزنامه کیهان با این تظاهرات حزب الله و پوشش ضعیف خبری آن انتقاد کرد و آن را ناشی از روشنفکری زدگی، مخالفت با حزب الله و طرفداری از فساد و …. دانست!
متن نامه آقای خاتمی چنین بود:
جناب آقای نصیری
دیروز تظاهراتی با اطلاع و اجازه قبلی علیه بدحجابی و مفاسد اخلاقی انجام گرفت که بعضی خبرها عدد دهها هزار نفر را ذکر کرده است .
تلکس ویژه خبرگزاری از آن با عنوان جمعیتی بزرگ نام برده است و همه مطبوعات کم و بیش به آن پرداخته اند و لا اقل تیتری در صفحه اول داشته اند و مطالب را نیز با حجم در خور توجه منعکس کرده اند اما کیهان در صفحه ۲ در جایی پرت خبری داده است با این طلیعه که گروهی از حزب الله تهران ـ
بنده کار ندارم که ممکن است ندانم کاری اشتباه و حتی بهره برداری نادرست هم از این جریانات شود ولی آیا در حسن نیت حزب الله که اکثریت قریب به اتفاق این جمعیتها است شکی دارید و آیا با اجازه و خساب و کتاب و آرامش هم حزب الله حق ندارد علیه مظاهر فساد اعتراض کند؟
نمی دانم این برخورد زشت و غیر قابل توجیه کیهان را بر چه حمل کنم؟ روشنفکری، مخالفت با حزب الله، طرفداری از فساد !! یا عقل و منطق ؟! قضاوت را به شما و وجدانهای پاک وا میگذرام.
خاتمی ۶۹/۲/۳
درست پدیده روحانیت و اخوند ساخته و پرداخته استعمار است
و چه موشکافانه و دقیق راههای نفوذ را در کشور های عوامزده و عقب مانده مثل ایران پیدا کردند .
با ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان و گسترش ان هم بذر نفاق توسط یهودیت کاشته شد .
بهره های فراوان بردند در طول چهارده قرن گذشته هرگاه موفق شدن این ایده خود را بر مردم حاکم کنند و حکومت باصطلاح اسلامی درست کنند .
از این طرح بهرهای فراوان بردند .اکنون که ما شاهد و ناظر هستیم و حدود چهل سال است در ایران مسایل را پیگیری می کنیم کجای این حکومت به ضرر یهودیت بوده است شما نمونه ای بگویید .
خدایی که باید ارامش قلوب شود . رحمه الواسعه هست ، فقط
اشداء علی الکفارشده است ( تمام مردم دنیا کافرند و داعشیان داخلی و خارجی خدا پرست ) خیلی عجیب است .
ما از روحانیتی تقلید می کنیم که آلت دست یهودیان و استعمارگران است و عامل قتل عام میلیونها نفر است و خود بدون عمل به ایات قران فقط و فقط بر گرده مردم حکمرانی می کند و پول خمس و زکات میگیرد و اکنون که حکومت را تصاحب کردن همه در آمد کشور مال انهاست .
خدا را در کشورهایی باید یافت که برای همه انسانها خارج از اعتقاداتشان ارزش قائلند حتی حیوانات در انجا ارامش و اسایش دارند .
ولی در کشور ما که گرفتار اعتقادات بی پایه و اساس استعماری هستیم جان انسانها هیچ ارزشی ندارند . که هیچ مبلغان دینی فوری حرام را حلال و حلال را حرام می کند !
بسته به منفعت و اربابان یهودی خود.
احمدی نژاد و لاریجانیها از افراد بارز خود فروختگان صهیونیزم یهودیت و مسیحیت هستند و نو مسلمانانی هستند که سفره را پیدا کرده و بدون تعارف بر سر ان نشسته اند و خود آقا و بسیاری از مراجع تقلید هم که در راس هست همینطورند . وبزرگترین خدمت را به اسرائیل و صاحبان زرو زور و قدرت در جهان می کنند و خود هم بر سر سفره و ته مانده ان نشسته و بهره مند هستند . بدا بحال مسئول و یا انسان اگاهی که این موضوع را درک کند و بخواهد ادای وطن پرستی در بیاورد. فوری سر به نیست خواهد شد . یا باید حصر شده و راهی زندان گردد . و اما با تغییر نسل قدیم مقلد به نسل جدید تحصیل کرده و جستجوگر اینبار این صهیونیزم و استعمارگرانند که باید راه جدیدی پیدا کند تا همچنان بتواند سلطه خود را بر جهان و خصوصا بر ایران و گنجهای خاور میانه ادامه دهد . و این سلطه مثل گذشته کار اسانی نیست .
آقای نوری زاد عزیز مشکل بزرگ مردم ما این است که همانطور که بارها گفته اید روحیه مطالبه گری ندارند…یا به تعبیر من حق خود را نمی شناسند و هیچ تلاشی برای احقاق حق خود و دفاعی برای گرفتن حق خود نمی کنند…در چند روزی که در بیمارستان بودم یک اتفاق بسیار جالب و عبرت آموز را به چشم خود دیدم و به خود گفتم حتما برایتان بگویم تا خود قضاوت کنید…
روز دومی که بستری بودم جوان کم سن و سالی در حدودهفده هجده ساله را بستری کردند…همراه این جوان هم جوانی بود تقریبا هم سن و سال خودم شاید کمی کوچکتر…یک جوان عرب زبان و دوست داشتنی و مهربان و البته ساده دل…فردای روزی که این جوان بستری شد خانمی از عوامل بیمارستان به اتاق ما آمد و از همراه آن جوان سوالاتی در مورد نحوه ی خدمات و رضایت آنان از دریافت خدمات و بخش های مختلف میکرد…هر سوالی که پرسیده میشد جوان همراه با لهجه شیرین و غلیظی که داشت اظهار رضایت کامل میکرد و تعریف میکرد…
این موضوع برای من تعجب آور بود به این دلیل که دوسه ساعت قبلش از غذاها شکایت کرده بود و با من در این مورد صحبت کرده بود…ولی در مقابل پرسش های ان خانم اظهار رضایت کامل می کرد از غذا و دیگر خدمات…و در آخر هم در مقابل این سوال که هیچ مشکل و شکایتی ندارید جواب داد که نه و همه چیر خوب بوده است…
قسمت بسیار جالب ماجرا از این جا شروع شد که به محض اینکه ان خانم بیرون رفت جوان همراه رو به من کرد و شروع کرد به شکایت کردن که بله غذاهایشان که اصلا خوب نیست و قابل خوردن نیست،این همه پول میگیرند به اسم بیمارستان خصوصی و یک صابون برای بیمار من نذاشته اند و ….
همینطور می گفت و شکایت میکرد…به آن جوان عزیز گفتم دوست من چرا وقتی آن خانم که شغلش این است و برای همین موضوع با شما صحبت میکرد همین صحبت ها رو نکردی و من دیدم اظهار رضایت می کردی و گفتی هیچ شکایتی ندارم…
با ان لهجه غلیظ و دوست داشتنیش جواب داد ولک خجالت میکشم!!! روم نشد!!!
گفتم آخر عزیز من خجالت می کشم یعنی چه؟این حق تو هست.و هیچکس نمی تواند از تو ناراحت یا دلخور بشود اگر شکایتی داشته باشی از نحوه خدمات یا هر چیزی که برای آن پول زیادی پرداخت کرده ای…
جواب داد آخه اینها الکی هست و اگر هم می گفتم فایده ای نداشت!!!
من دیگر جوابی ندادم ولی به شدت به فکر فرو رفتم که واقعا چرا مردم من نباید بتوانند از حق و حقوق خود دفاع کنند.چرا نمی دانند چطور و چگونه باید حق خود و حقوق خود را مطالبه کنند؟؟؟واقعا متاسفم.
با سلام ، امروز هشتم خرداد ماه شبکه چهار سیمای میلی برنامه ای را با نام راز با حضور حسین دهباشی و طالب زاده پخش میکرد . در باره شخصیت طالب زاده که خود را یک فیلم ساز و مستند ساز میداند ، لازم به توضیح نیست . به نظر من نوری زاد بهتر از هر کسی بیوگرافی طالب زاده را میشناسد . در طول برنامه دهباشیه تاریخ پژوه و مستند ساز ، پشت سر هم برای طالب زاده نوشابه باز میکرد و متقابلا طالب زاده هم برای او سنگ تمام میگذاشت .
در پوپولیست بودن طالب زاده هیچ شکی نیست ، این وسط میماند حسین آقای خودمون . حسین دهباشی در عین حالی که خود را شیفته حزب الله و سرداران و بسیجیان تندرو میداند ، سعی میکند چهره یک اصولگرای نواندیش از خود به نمایش بگذارد . به نظر من بهترین مثال برای معرفی دهباشی شعریست که شاهین نجفی در یکی از ترانه هایش میخواند . گزیده ای از آن شعر این است :
هم در پی تحریک اذهان عمومی ام
هم دشمن مردم هم عامی و پوپولیستم
در شهر یکی کس را هوشیار نمیبینم هم اهل دیالوگ هم گه توطئه میچینم
موسادو ام آی سیکس و ساماوا سیآ ی ای
با عینک گاندی و در فرمت پوتینم ……
در قسمتی از بحث این دو نفر طالب زاده اشاره میکند که ، یادته با هم رفته بودیم نیویورک تا فلان مستند رو بسازیم . دهباشی هم در جواب میگوید ، بله یادمه ، در ادامه عنوان میشود که تمام روسای جمهور امریکا از مصاحبه با خبرنگارها و مستند سازهای ایرانی هراس داشتند و هیچگاه حاضر نشدند که مثلا با ما و یا دیگرانی همچون ما مصاحبه اختصاصی داشته باشند ، از زمانی که انقلاب صورت گرفت تا همین الان هم که ترامپ روی کار آمده هرگز جرات نکردند تا با ما مصاحبه داشته باشند و ما نیز در این باره کوتاهی کردیم . در ادامه عنوان میشود که علت مصاحبه نکردن آنها با ما این است که ، از ما و سئوالهای منطقی ما هراس دارند و خودشان خوب میدانند که اگر با ما مصاحبه کنند در همان ابتدای مصاحبه با اولین پرسش ما آبرویشان میرود و هیچ پاسخ منطقی به سئوالهای ما نمیتوانند داشته باشند .
بگذریم ، سرتان را با چرندیات و توهمات این دو نفر درد نمیاورم ، فقط میخواهم از بیان این توضیحات یک سئوال ساده مطرح کنم و آن پرسش این است :
تا آنجا که ما میدانیم تمام روسای جمهور امریکا ( البته ترامپ تازه کاره ) با تمام رسانه های بین المللی و خبرنگارهای حرفه ای مصاحبه های فراوانی داشته اند ، این وسط تنها رهبری که هرگز با رسانه های داخلی و خارجی مصاحبه نداشته ، رهبر مسلمین جهان ، امام خامنه ای عزیزتان است . شما که لالایی بلد هستید پس چرا خوابتان نمیرود . اگر راست میگویید به رهبر فرزانه خود پیشنهاد بدهید یک مصاحبه با خبرنگار خارجی نه ، با یک خبرنگار داخلی برگزار کند و بدون ترس و واهمه و بدون اینکه به آن خبرنگار صدمه ای وارد شود ، به پرسشهای گوناگون او پاسخ دهد .
راستی همین الان یادم آمد ، شما که مخالف امریکا و رهبرانش هستید وانتظار دارید بعنوان یک فیلم ساز و مستند ساز با رئیس جمهور امریکا مصاحبه اختصاصی داشته باشید ، پس اجازه بدهید آقای نوری زاد هم بعنوان یک فیلم ساز و مستند ساز با رهبر فرزانه شما یک مصاحبه اختصاصی داشته باشد .
منتظر پاسخ شما پوتین صفتان هستم .
عزیز من اینها مغز شان منطقی کار نمی کند، مصاحبه پیش کش، میگویند یادته با هم رفته بودیم نیویورک تا فلان مستند رو بسازیم . آیا اینها اجازه میدهند یک آمریکایی اینجا مستند بسازد.؟
با سلام جناب نوریزاد
در ارتباط با این دوست آذربایجانی، برادر من هم سال گذشته این موقع در اثر تصادف به کما رفت و بعد از سه ماه که از کما در اومد همین شرایط رو داشت که به تصویر کشیده بودید البته مشکلات زخم بستر و اسکار در ایشون خیلی بیشتر هست چراکه عضلات کاملا تحلیل رفته خوشبختانه بعد از یک سال کار همه جانبه از طرف خودش و همه خانواده و با کمک خدا الان شروع کرده به راه رفتن
از نکات قابل توجه اینکه اول از همه در منزل نگه داری
بشه چراکه مراقبت های بیمارستانی اصلا مناسب وضعیت ایشون نیست،دیگه اینکه خانواده اصلا ناامید نباشن اگه از کما برگشته حتی با سطح هشیاری ۶یا۷ بالاخره یه زمیانی به هوش کامل میاد این پلک زدن ها یه واکنش رفلکسی کورتکس مغز هست که البته میتونه یک نشانه مثبت باشه اما لزوما به معنا هوشیاری نیست، نکته مهم ترمیم زخم بستر با استفاده از زینک اکساید و دایم هر سه ساعت پوزیشن رو عوض کردن میباشد البته یا تغذیه مقوی چون سوپ ابگوشت از طریق گاواژ و محلول های مکمل خوراکی چون اینترامیل کم کم عضلات شکل میگیرن که همه این پروسه بسیار هزینه بر میباشد اما با لطف خداوند خوب شدن این پدر دور از دسترس نیست همونطور که برادر من داره مراحل درمان رو به خوبی طی میکنه خداروشکر، غرض از بیان این نکات خدا قوت به شما و خانواده این دوستمون بود و ذکر چند نکته ، در ضمن درصورت صلاحدید بنده میتونم با خانواده ایشون در جهت تسریع در بهبودی و داشتن یک پلان درمانی همکاری کنم
با ارزوی سلامتی برای همه مریضان
دکتر ثاقب دوست – بروکسل
آقای نوریزاد عزیز با سلام و درود به شما… این شعر را تقدیم میکنم به همهی آتناها و همهی کسانی ک مثل او و مثل نرگس محمدی و مثل برادران رجبیان همواره سعی شده صدای حقطلبی و آزادی خواهشان خاموش شود… به امید آزادی همهی زندانیان در بند و تبعید و حصر
سِره را ندیدم؛ چون موجودیّت نداشت
همواره ناسِره را دیدم و شنیدم و لمسش کردم
بارها در ذهن باتلاقیام
تودهی متراکم ناسرهها را از هم شکافتم
روزها به قضاوتِ من
شبها مبتلا به جنون شایع واقعیت…
بعدها در آفتابِ تیر
چشمبسته و دستدرجیب
دستی برای سرهها تکان دادم
و تنها موجودیت آنها دستی بود در پاسخ به من؛
هرچند در شورشهای شبانه دستی بالا نمیرود!
و هنوز هم در اثبات هویت توخالی ناسرهها و دروغها
واقعیت به مسخ محکوم میشود
به نظر، این قحطیِ ابر
این خشکسالی تاریخی به درازا بیانجامد و به تشنگی جاودانه شویم؛
به یادآوردن آن روزها که آبها
پشت دیوار بتونی عقاید با خون تطهیر میشدند
طعنه نیست
دردیست که در همهی فصلهای سال نوبرانه میدهد.
۹۶/۳/۹
عبادت بجز خدمت خلق نیست
جناب آقای نوریزاد
استاد ارجمندم
ایستادگی بر اعتقادات خود حتی به بهای از دست دادن جان بالاترین مرتبه از حضور انسان است خدا محور شدن بدون در نظر گرفتن خود و تنها خدا را دیدن بالاترین پیام قیام حسین (ع) است و شما انسان نیک سیرت و زیبا اندیش نمونه بارز انسانی والا و ارزشمند هستید که خدا به زمین ارزانی داشته.
زبانم قاصر است از وصف صفات خداگونه تان.
استادم جناب آقای دکتر محمدعلی طاهری به من آموخت که چگونه انسان باشم و عاشقانه انسان ها را دوست بدارم به من آموختند که هیچ خدمتی بالاتر از کمک به همنوعان خود وجود ندارد که این خود بالاترین عبادت است زیرا همه وجهی از او هستیم
خوشبحالتان که خداوند این توفیق را نصیبتان کرده تا در خدمت خلقش باشید این را هم خوب میدانم که این موهبت نصیب هرکسی نمیشود پس بخود ببالید که در این مسیر خدایی قدم برمیدارید و من هم به خودم می بالم زیرا در مسیر زندگیم با انسان نیکی چون شما برخورد داشتم.
به عینه در وجود شما بزرگوار خداگونه شدن و انسان والا بودن را دیدم که میشود انسان بود و خدا را دید. وجود نازنینتان نوید بخش این پیام است که زمین هنوز از لبخند خدا خالی نیست
برایتان طلب خیر دارم
خداوند رحمان یار و یاورتان باد
همه روز روزه بودن، همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن
ز مدینه تا به کعبه ، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیّک ، به وظیفه باز کردن
به مساجد و معابد ، همه اعتکاف جستن
ز ملاهی و مناهی ، همه احتراز کردن
شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن
بخدا که هیچ کس را، ثمر آنقدر نباشد
که به روی نا امیدی ، در بسته باز کردن
یاحق
بضاعتم اندک است برای اینکه در این عبادت عملی سهیم باشم مبلغ ناچیزی را بحسابی که فرمودید واریز میکنم
حضرت امام همواره نسبت به دخالت نیروهای نظامی و انتظامی در امور سیاسی هشدار داده اند که منحصر به انتخابات دوره خاصی نبوده است. بلکه به عنوان یک اصل تخطی ناپذیر و دستور العمل و وصیت همیشگی مطرح است. اما همواره نسبت به خطر های عظیم ورود قوای مسلح به مسائل انتخاباتی و مسائل سیاسی جناحی هشدار داده و گروه گرایی نیروهای مسلح و ورود آنها را به احزاب و دستجات سیاسی بر خلاف رسالت آنان که پاسداری از تمامیت ارضی، منافع ملی و کیان کشور است، می داند و معتقد است که با ورود نیروهای مسلح به احزاب، منافع ملی تحت شعاع منافع گروهی و جناحی دسته جات و احزاب قرار می گیرد که جهت تبیین این موضوع سخنان و مواضع امام خمینی را دراین باره که در مقاطع مختلف بیان شده است، مرور می کنیم:
1. من عرض می کنم به همه این قوا و به فرماندهان این قوا که این افراد در هیچ یک از احزاب سیاسی، در هیچ یک از گروه ها وارد نشوند. اگر ارتش یا سپاه پاسدار یا سایر قوای مسلحه در حزب وارد بشود، آن روز باید فاتحه، آن ارتش را خواند، در حزب وارد نشوید، در گروهها وارد نشوید، اصلا تکلیف الهی– شرعی همه شما این است که یا بروید حزب یا بیایید ارتش باشید، مختارید از ارتش کناره گیری کنید بروید در حزب، میل خودتان، اما هم ارتش و هم حزب معنایش این است که ارتشی باید از ارتش اش دست بردارد، بازیهای سیاسی باید توی ارتش هم وارد بشود، در هر گروهی که وارد هستید، باید از آن گروه جدا بشوید. ولو یک گروهی است که بسیار مردم خوبی هم هستند، ولو یک حزبی است که بسیار حزب خوبی هست. لکن اصل وارد شدن در حزب برای ارتش، برای سپاه پاسداران برای قوای نظامی و انتظامی وارد شدنش جایز نیست، به فساد می کشد اینها را و من عرض می کنم که کسانی که در راس ارتش هستند و کسانی که در راس سپاه پاسدارن هستند، موظف هستند که ارتش را و سپاه را و سایر قوای مسلح را از احزاب کنار بزنند و اگر کسی در حزب هست، باید او را از ارتش بگیرید یا در آنجا یا در اینجا و همین طور سپاه پاسدارن و همین طور سایر قوای مسلح باید وارد در جهات سیاسی نشوند تا انسجام پیدا بشود. اگر وارد بشود بالاخره به هم خواهید زد خودتان را و بالاخره در مقابل هم خواهید ایستاد و نظام را به هم خواهید زد و اسلام را تضعیف خواهید کرد، تکلیف همه شما این است که با هم باشید بدون اینکه در یک حزب یا در گروهی وارد شده باشید، هر گروهی می خواهد باشد، باید شما مستقل بدون اینکه پیوند به یک گروهی داشته باشید مستقل باشید و از حزب الله تعالی شانه. (صحیفه امام، جلد 16، ص 110 و 111 )
2. همه دنیا که دنبال این هستند که ارتششان از امور سیاسی کنار باشد آنها یک چیزی می فهمند که می گویند این را؛ ما که می خواهیم که سپاه و ارتش جند الله باشند و دسته بندی نداشته باشند و جهات سیاسی را کنار بگذارند برای اینکه اگر جهات سیاسی و مناقشات سیاسی در سپاه رفت و در ارتش رفت، باید فاتحه این سپاه و ارتش را ما بخوانیم. (صحفه امام، ج 19، ص 11)
3. برای سپاهی ها جایز نیست که وارد بشوند به دسته بندی و آن طرفدار آن یکی، آن یکی طرفدار آن یکی، به شما چه ربط دارد که در مجلس چه می گذرد؟ در امر انتخابات باز هم به من اطلاع دادند که بین سپاهی ها باز صحبت هست، خوب انتخابات در محل خودش دارد می شود، جریانی دارد، به سپاه چه کار دارد که آنها هم اختلاف پیدا بکنند، برای سپاه جایز نیست این، برای ارتش جایز نیست این. سپاهی را از آن تعهدی که دارد، از آن مطلبی که به عهده اوست باز می دارد و همین طور ارتش را. (صحفیه امام، جلد 19، ص 12)
4. باید سعی کنید جهات سیاسی در سپاه وارد نشود،که اگر افکار سیاسی وارد سپاه شود، جهات نظامی آن از بین می رود، همیشه به سپاه سفارش کنید که آنان خودشان را یک جنگنده خدمتگزار مردم بدانند. (صحیفه امام، جلد 18، ص 45)
5. از امور مهمی که باید تمام نیروهای مسلح از آن پیروی کنند و اغماض از آن به هیچ وجه نمی توان کرد و باز هم تذکر داده ام، آن است که هیچ یک از افراد نیروهای مسلح، چه رده های بالا یا پایین در حزب و گروهی با هر اسم و عنوان نباید وارد شوند، هر چند آن حزب و گروه صد در صد و به جمهوری اسلامی وفادار باشند و هر کس در یک حزب و گروه وارد شد باید از ارتش و سپاه و سایر قوای انتظامی و نظامی و قوای مسلح خارج شود. و فرماندهان و مسئولان موظف هستند که هر کس در یکی از احزاب یا گروه های سیاسی یا دینی وارد شد به او تذکر دهند که از حزب و یا گروهها و یا سازمان خارج شود. و اگر تخلف کرد او را از ارتش یا دیگر قوای مسحل اخراج کنند، و همه افراد موظفند چنین اشخاصی را به فرماندهان معرفی نمایند. و باید توجه داشته باشند که ورود قوای مسلح در احزاب وگروهها و سازمانها، پایه قوای مسلح را متزلزل خواهد کرد و غفلت از این امر موجب پیگرد خواهد بود.
سلام
آقای نوریزاد خواهش میکنم به مسئله پارازیت ها بیشتر بپردازید. من نمیدونم تآثیر آن روی افراد متفاوت و سن و سال افراد چگونه است. اما قسم میخورم در مورد خودم از زمانی که پخش پارازیت شدت گرفت من روز به روز حالم بدتر شد. تاثیر آن روی من بدین شکل میباشد که باعث گرفتن و منقبض شدن تمام عضلات بدن من میشود. راه رفتن برام عذاب آور شده و روی زانوهام نمیتونم تکیه کنم. از همان موقع فشار خون من بالا رفت و دچار بیماری قند خون نوع ۲ شدم. کارگاهی دارم بیرون شهر که آن منطقه پارازیت نیست هر زمان که آنجا میرم به طور چشم گیری درد پاهام کمتر میشه. الان مدتیه از زمانی که پازیت ها روی هاتبرد ۲۴ ساعته شده و البته شدت آن هم بسیار بیشتر شده بیشتر اوقات بیرون از شهر هستم. نمیدونم چرا نمیخواهند این مسئله را باور کنند. خواهش میکنم بیشتر به این مسئله بپردازید..باز هم قسم میخورم من کاملا به این مسئله ایمان دارم و کاری هم به مسائل سیاسی ندارم.فقط میدونم سلامت تمام هم میهنان ما در خطر است.
با درود
جناب نوریزاد ظاهرا با اینکه امواج پارازیت برای سلامتی انسان ها بسیار مضر است اما مسولین باورشان نشده و به این موضوع اهمیتی نمیدهند . لااقل اگر ممکنه از طریق سایت و کانال تلگرام خودتان از افرادی که در این زمینه اطلاعاتی دارند بخواهید اگر راهی هست که مردم بتوانند ضرر امواج برای سلامتی را به حد اقل برسانند را برای مردم توضیح دهند. با تشکر
درود به همه دوستان هموطنم و درود
به بزرگمرد فرهیخته و دلسوز وطنم
جناب محمد نوریزاد. دوست من
آنقدر دراین جامعه معغلات و مشکلات
..وووو زیاد هست که بنده چند سال
دنبال شما میگشتم تا ۱۰ روزی هست
از طریق کانالتان شما را پیدا کردم. و
آنقدر دلم از دست این حاکمان و از
جهالت و باورهای خرافی این مردم
خون هست. که دیگه نای برام نمونده
تااز درد و رنج و مشکلات زندگیم برای
شما دوست بزرگوار فرهیخته ام بقلم
بیاروم. نمیدانم باعث این بیرمقی من
از دلسوزی فقر در این جامعه هست. یا اینکه مصوبش اینه با داشتن کار سنگین
در یک خانه شبیه سگ دانی ۲۴ متری
برای آوردن نان درخانه برای ۹ نفر از جمله من و همسرم. پسرم با همسر و دختر ۱/۵ساله اش و یک پسر تحصیل و خدمت در ارتش کرده و تصادفی از کار افتاده.و با یک دختر بیوه با دو فرزند یتیمش را به عهده دارم. باعث خستگیم شده و با داشتن بیماری تب مالت باعثش هست. یا اینکه ترکشهای زمان جنگ که در ناحیه سر و عصب دستم هست و هیچگونه حقوق و درمانی ندارم و مداراک مجروحیتم ناقص هست.باعث بیرمقی و افسره گیم شده و نمی توانم برای شما دوست بزرگوارم بنویسم دوست من
سلام و درود خدمت حضرت آیت الله خامنه ای
جناب آقای خامنه ای رهبر ایران
سوالی برام پیش اومده بود؟
آیا جنگ با دشمنان اسلام خوبه؟
اصلا آیا جنگیدن خوبه؟
درست، شما میگی شهادت بالاترین مقام رو داره
شما و تمام آخوند ها هم در تمام هشت سال در پی شهادت بودید میدونیم
هشت سال شما و تمام آخوند ها هرچه کردید به مقام بزرگ شهادت برسید نشد☹️
یعنی شاید سعادت نداشتید و جوانان عزیز سعادتشو داشتن
خب الان هم که بیست و خورده ای سال از جنگ به اصطلاح تحمیلی گذشت…
حالا هم که دست برنداشتید و جوانان رو به اسم مدافع حرم(دقیقا کجای حرم جنگه من نمیدونم)دارید میفرستید جنگ شهید شن
میگما یه سوال پیش اومدجنگ که خوبهمخصوصا جنگ با دشمن اسلام
چطوره یکی از فرزندان انقلابی خودتونو بفرستید مدافع حرم بشن؟
مگه چی میشه؟مردم هم نگاه میکنن به خانواده انقلابی شما
یاد میگیرنتقلید میکنن
چرا نمیفرستید؟فرزند شما مقام اجرایی داره؟
نکنه فرزندتون بخاطر اون چند هزار میلیارد دلاریه که تو بانک های خارجی و ایرانی داره نمیره
م.ر از اراک
باسلام خدمت استاد عزیز جناب آقای نوری زاد
آنجاییکه شما پروانه وار برای رهایی وطن میسوزید و برای هدف والای خود متحمل هزاران درد و شکنجه میشوید و صرفا با عشق به وطن و هموطنت ، همه آلام رو تحمل میکنید. تنها کسی میتواند درد و دغدغه شما رو بفهمه که عاشق وطن و رهایی اون باشه وگرنه مابقی افراد مانند من تنها از دور شما رو مشاهده میکنیم و انتظار معجزه از شما داریم. حتی بعضی از بظاهر هموطن تهمتهای فراوانی به شما میزنند که شما با بزرگواری بی مانند ، تنها براشون آرزوی رهایی و خوشبختی میکنید. این تنها از باطن یک منجی برمیاد که مثل شما باشه.
بنده بزرگترین افتخارم هموطن بودن با شماست هرچند که عرض ارادت به شما لیاقت میخواهد.
افرادی مثل شما که برای وطن مبسوزید بسیار اندک و انگشت شمارند و تا زاده شدن شخصی مثل شما ، این مملکت باید هزینههای زیادی بپردازه.
بعنوان یک هموطن ، فرزند کوچک و برادر کوچک از شما یه خواهش داشتم : جناب نوری زاد شما تنها متعلق به خود و خانواده ات نیستی و به تک تک ایرانیان متعلق هستی و هیچکسی دلش نمیاد که سرمایه عظیمی مثل شما رو ازدست بده. هرچند حرف من کوچکترین خللی در اراده آهنین شما وارد نخواهد کرد ولی خواهشمندم باتوجه به شرایط کنونی ، یک مقدار محتاطتر عمل نموده که خدایی ناکرده حتی یک مو از سر مبارکت کم نشه ، چه برسد به دستگیری و شکنجه.
هرچند مطمعنم که شما باخدای خود معامله کرده ایی و هیچ چیز باعث عقب نشینی شما نمیشه ، اما همانطور که عرض کردم شما تنها به خودت تعلق نداری و باید در روزها و سالهای آینده روشن وطن حضور داشته باشید.
به امید روزهای خوب درکنار شما.
امیدوارم بنده را بابت نقص در نوشتن و ناتوانی در ارایه منظورم رو ببخشید.
ارادتمند همیشگی حضرتعالی
سلام استاد
دلیر مرد …
در تاریخ ما ایرانیان مردان زیادی آمدندو رفتند
ولی هیچیک از آنها مثل شما مظلوم واقع نشدند
کسی که دارو ندارش را تاراندند و اکنون او برای ملتی در تلاش است
من یک بازنشسته با حقوق زیر خط فقر هستم
کاری که شما در کل ایران انجام میدهید دست گیری از همنوعان
من در فامیلمان انجام میدهم
هر کسی در فامیلمان مشکلی داشته باشد به من مراجعه میکند
وبا افتخار انجام میدم
میدانم چه سختی میکشید
و سختی کار شما هزاران برابر است
برایت آرزوی موفقیت دارم ( ابر مرد)
ارادتمند مهیار
روحانیت که نمیتواند نص صریح قران را ندیده انگارد ویا با وجود اینهمه احادیث و اخبار احکام فقهی را دگرگون سازد ؛ این زنان هستند که چهره جهان را تغییر داده اند وهمه قوانین باید در راستای از میان برداشتن تبعیض حقوق اجتماعی باشند ؛ معنی مهم سکولاریزم یعنی برابری وازادی ورهایی از بند تعبد و زن ستیزی احکام ادیانی که همه انها به شیوه ای زنان را در اسارت دارتد که محکوم به پیوستن به تاریخ اند
بنابراین چون روحانیت در همه ادیان مخالف رفع تبعیص جنسیتی هستند ناگزیر به کنار رانده خواهند شد همچنان که پس از رنسانس اروپا مسیحیت در کلیسا ها به بند کشیده شد ودر چهارچوب خود ماند ؛ از نگاهی دیگر بشر به این هوده رسیده که خودباید سرنوشت اش را رقم زند و به امید معجزه ویا ناجی نباشد ؛ پاهایش را ستون تن کرده برای استواری ؛ دستهارا برای سازندگی و مغز را برای اندیشیدن و راه چاره یافتن برای رویدادهای طبیعی ویا غیر طبیعی که زندگی اش را به خطر می اندازد
گیتی پورفاضل
سلام ودرودخداوندبریگانه ابرمردوابرمنتقدایران زمین که مستبدان داخلی رابستوه آورده اندجناب آقای استاددکترنوریزادعزیزم به خاطردفاع ازحق واستبدادستیزیتان ازبن دندان وصمیم قلب سپاسگزارمتان.بنده هم به تاسی ازحضرتعالی ودیگرمنتقدان غیوربرای نجات ملت ایران ازافتادن دردام دولت قضائی نظامی دومطلب زیررامنتشرکرده بودم امیدوارم حوصله مطالعه آنهاراداشته باشید.ارادتمندتان:خلیل گرانمایه خلیل گرانمایه, [28.05.17 13:50]
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت نجیب وفهیم ایران!
سلام علیکم
خدارابسی شاکرم ازاینکه من هم مثل شمابرای حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وتعامل باجهانیان،رعایت حقوق شهروندی،پایبندی به قانون اساسی وپاسخ به افسارگسیختگان تمامیت خواه وبلاهت هزینه وخسارت آفرینان درروابط بادول همسایه واجانب ،بقاءوتوسعه آزادی بیان وقلم رفع افسردگی ازچهره مردم ،ایجادشوروشعف ،گسترش بساط جشن وسروراقوام مختلف درسایه وحدت وهمدلی ومودت بین آنهاوتبری ازچندرهبری ،حفظ دست آوردهای باستانی واسلامی ایرانیان وپذیرش جهانی وجذب بیشتردوستان بین المللی بیست ونهم اردیبهشت نودوشش بالطوع والرغبه پای صندوق اخذآرای زادگاهم روستای پریخان ازتوابع شهرستان مشگین شهراستان اردبیل شتافته ورای خودراکه سندهویت واقتدارم درتعیین سرنوشت خودوکشورم بودبه نام دکترحسن روحانی واردصندوق کردم تابه پشتوانه رایم شعارهاوبرنامه هایش رادرجهت رفاه حال عموم ملت ورفع تحریم های ظالمانه وبرافراشتن پرچم صلح ایران درتمام کشورهای جهان جزاسرائیل اشغالگرونیزتولیدکارواشتغال برای جوانان درچهارسال آینده عملی سازد.خوشبختانه درسایه لطف بیکران الهی سیل خروشان آرای پاک شماهم به رای پربرکت بنده پیوست ودکترحسن روحانی مدظله العالی رابرمسندکرسی ریاست جمهوری نشاند.
لذاازصمیم قلب وبن دندان این پیروزی بزرگ ماندگاررابه آحادملت ایران وجهان خصوصامقام معظم رهبری اطال الله ظله الشریف که باندای خویش جهت حفظ نظام همه راپای صندوق آراءکشاندندتبریک وتهنیت عرض می نمایم.
وامارئیس جمهورهشتادمیلیون نفری ایران جناب آقای دکترحسن روحانی!
خدارابرآن بنده بخشایش است که خلق ازوجودش درآسایش است
حضرتعالی این پیروزی بزرگ رامدیون ومرهون توجهات الهی وپشتیبانی وحمایت مردم فقیرنودوشش درصدی وعقلاونخبگان کمال اندیش ایران درسایه مردمداری وخوش مشربی وصداقت ورافتمداری دربرخوردهاوانتقادپذیری خویش هستیدبنابراین کرسی ریاست جهموری برشماوکابینه ی تان خوش مرکب بادان شاءالله. اینجانب به رسم ادب ومروت عدم ترکیب برمسندریاست جمهوری رابه رقیب بسیارمحترم ومعززجناب آقای دکترحسن روحانی تسلیت عرض می نمایم امیدوارم همه رقبابه اتفاق حامیانشان باکمال حسن نیت وصمیمانه بارئیس جمهورمنتخب درعمران وآبادانی ورفاه ایران عزیزباانجام کارهای افتخارآفرین درصددجذب قلوب ملت برآیند تا ان شاءالله باپشتوانه وحمایت مردمی دردورآتی برمرکب ریاست جلوس نمایندوازهرگونه سنگ اندازی جلوی چرخ ارابه پیشرفت دولت روحانی امتناع فرمایندکه مصلحت وبقاءعزت نظام برآمده ازخون هزاران شهیدسرافرازوایثاروجانبازی های جوانان غیورورهبری امام خمینی رحمت الله وقیادت مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله است.زنده بادایران ارادتمندنظام وآحادملت ایران: خلیل گرانمایه دبیربازنشسته آموزش وپروش شهرستان مشگین شهر ازهمه مطبوعات ورسانه های حقیقی ومجازی استدعادارم درصورت صلاحدیدبدون تحریف منتشرفرمایند.)
سلام ودرودخداوندبریگانه ابرمردوابرمنتقدایران زمین که مستبدان داخلی رابستوه آورده اندجناب آقای استاددکترنوریزادعزیزم به خاطردفاع ازحق واستبدادستیزیتان ازبن دندان وصمیم قلب سپاسگزارمتان.بنده هم به تاسی ازحضرتعالی ودیگرمنتقدان غیوربرای نجات ملت ایران ازافتادن دردام دولت قضائی نظامی دومطلب زیررامنتشرکرده بودم امیدوارم حوصله مطالعه آنهاراداشته باشید.ارادتمندتان:خلیل گرانمایه
خلیل گرانمایه, [28.05.17 13:50]
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت نجیب وفهیم ایران!
سلام علیکم
خدارابسی شاکرم ازاینکه من هم مثل شمابرای حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وتعامل باجهانیان،رعایت حقوق شهروندی،پایبندی به قانون اساسی وپاسخ به افسارگسیختگان تمامیت خواه وبلاهت هزینه وخسارت آفرینان درروابط بادول همسایه واجانب ،بقاءوتوسعه آزادی بیان وقلم رفع افسردگی ازچهره مردم ،ایجادشوروشعف ،گسترش بساط جشن وسروراقوام مختلف درسایه وحدت وهمدلی ومودت بین آنهاوتبری ازچندرهبری ،حفظ دست آوردهای باستانی واسلامی ایرانیان وپذیرش جهانی وجذب بیشتردوستان بین المللی بیست ونهم اردیبهشت نودوشش بالطوع والرغبه پای صندوق اخذآرای زادگاهم روستای پریخان ازتوابع شهرستان مشگین شهراستان اردبیل شتافته ورای خودراکه سندهویت واقتدارم درتعیین سرنوشت خودوکشورم بودبه نام دکترحسن روحانی واردصندوق کردم تابه پشتوانه رایم شعارهاوبرنامه هایش رادرجهت رفاه حال عموم ملت ورفع تحریم های ظالمانه وبرافراشتن پرچم صلح ایران درتمام کشورهای جهان جزاسرائیل اشغالگرونیزتولیدکارواشتغال برای جوانان درچهارسال آینده عملی سازد.خوشبختانه درسایه لطف بیکران الهی سیل خروشان آرای پاک شماهم به رای پربرکت بنده پیوست ودکترحسن روحانی مدظله العالی رابرمسندکرسی ریاست جمهوری نشاند.
لذاازصمیم قلب وبن دندان این پیروزی بزرگ ماندگاررابه آحادملت ایران وجهان خصوصامقام معظم رهبری اطال الله ظله الشریف که باندای خویش جهت حفظ نظام همه راپای صندوق آراءکشاندندتبریک وتهنیت عرض می نمایم.
وامارئیس جمهورهشتادمیلیون نفری ایران جناب آقای دکترحسن روحانی!
خدارابرآن بنده بخشایش است که خلق ازوجودش درآسایش است
حضرتعالی این پیروزی بزرگ رامدیون ومرهون توجهات الهی وپشتیبانی وحمایت مردم فقیرنودوشش درصدی وعقلاونخبگان کمال اندیش ایران درسایه مردمداری وخوش مشربی وصداقت ورافتمداری دربرخوردهاوانتقادپذیری خویش هستیدبنابراین کرسی ریاست جهموری برشماوکابینه ی تان خوش مرکب بادان شاءالله. اینجانب به رسم ادب ومروت عدم ترکیب برمسندریاست جمهوری رابه رقیب بسیارمحترم ومعززجناب آقای دکترحسن روحانی تسلیت عرض می نمایم امیدوارم همه رقبابه اتفاق حامیانشان باکمال حسن نیت وصمیمانه بارئیس جمهورمنتخب درعمران وآبادانی ورفاه ایران عزیزباانجام کارهای افتخارآفرین درصددجذب قلوب ملت برآیند تا ان شاءالله باپشتوانه وحمایت مردمی دردورآتی برمرکب ریاست جلوس نمایندوازهرگونه سنگ اندازی جلوی چرخ ارابه پیشرفت دولت روحانی امتناع فرمایندکه مصلحت وبقاءعزت نظام برآمده ازخون هزاران شهیدسرافرازوایثاروجانبازی های جوانان غیورورهبری امام خمینی رحمت الله وقیادت مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله است.زنده بادایران ارادتمندنظام وآحادملت ایران: خلیل گرانمایه دبیربازنشسته آموزش وپروش شهرستان مشگین شهر ازهمه مطبوعات ورسانه های حقیقی ومجازی استدعادارم درصورت صلاحدیدبدون تحریف منتشرفرمایند.)
بسمه تعالی درمضاردولت قضائی نظامی سالاری تعاونواعلی البروالتقوی ولاتعاونواعلی الخصم والعدوان
ملت نجیب وشریف ایران !
سلام علیکم
.سرنوشت من وکشورم دربیست ونه اردیبهشت نودوشش باحضورپرشورشمادرپای صندوق آراءرقم خواهدخوردلذابه عنوان یکی ازشماوولی نعمت مسئولان نظام معروض می دارم که:
1-اگرخواهان رعایت حقوق شهروندی وتعامل سازنده بادنیا هستیددولت روحانی راپشتیبانی فرمایید.
2-اگرطالب دولت مردم سالاری دینی هستیددولت دکترحسن روحانی رابرگزینیدوگرنه دولت قضائی نظامی درراه است کالبددولت راقضات وسپاهیان ونیروهای امنیتی تشکیل خواهندداددرهرکشوری که دولت قضائی نظامی سرکارباشد آزادی مردم درآن جامعه تحدیدوسلم وامنیت روحی وروانی مردم به شدت تهدیدخواهدشد.
3-دردولت قضائی ونظامی سالاری هرگونه نقدسازنده وامربه معروف ونهی ازمنکرازسوی مردم، تشویش اذهان عمومی وهمدستی بامعاندان ودشمنان خارجی تلقی ومستوجب کیفرخواهدشد. 4-دردولت قضائی ونظامی سالاری استبدادقوت گرفته وبه تدریج حق رای هم ازمردم سلب خواهدشد. 5-دردولت قضائی نظامی سالاری ،ولع وطمع انحصارواقتدارگرایی اعاده حقوق ملت راناممکن خواهدساخت. 6-دردولت قضایی نظامی مانورقدرت نمایی باتجهیزات جنگی بیشترشده واسباب نفرت وهراس جهانی علیه کشورروبه فزونی خواهدگذاشت.
7-دردولت قضائی نظامی سالاری عرصه برفعالیت مطبوعات وخبرنگاران تنگ خواهدشد.
8-دردولت قضائی نظامی جایگاه ومنزلت قضات ونظامیان نزدمردم به شدت آسیب خواهددید. 9-دردولت قضائی نظامی سالاری حصرخانگی وممنوع التصویری بدون محاکمه علنی ونقض حقوق بشربیدادخواهدکرد. 10-دردولت قضائی نظامی هجمه وحمله دشمنان نظام مقدس جمهوراسلامی برکشورفزونی یافته وانزواوتحریم کشورطافت فرساخواهدشد.
الغرض به نظرخیرخواهانه بنده ائتلاف قوه قضائیه وامنیه برسرتصدی دولت شوم بوده وتالی فاسدخواهدداشت لذابنده به عنوان یک معلم بازنشسته ازعموم ملت نکته سنج وخانواده های معظم شهدای گلگون کفن ،رزمندگان دلاور،ایثارگران،علمای اعلام ،فرهنگیان،دانشگاهیان،زنان عفیفه،دختران وپسران وآحادملت ایران به منظورایمنی وحفظ عزت واقتدارایران عزیزمان استدعادارم بارای دادن به دکترحسن روحانی که پرچمداردولت مردم سالاری دینی است به دولت احتمالی قضائی ونظامی سالاری پاسخ نه بدهنددرپایان بایستی عرض کنم که همه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری نزدبنده محترم هستندوایرادافتراوبهتان هریک ازاینهاوطرفدارانشان راعلیه همدیگرمحکوم می نمایم چراکه انجام اینگونه رفتارهای غیرانسانی وغیراخلاقی زیرسوال بردن شورای محترم نگهبان ونظام مقدس جمهوری اسلامی ایران عزیزمی باشد.پس همه باهم روزجمعه پای صندوق آراءباانتخاب دکترحسن روحانی توطئه های خصمانه دشمنان ایران راخنثی خواهیم نمود.ان شاءالله
به برکت صلوات برمحمدوآل محمد
ارادتمندهمه ملت ایران :خلیل گرانمایه دبیربازنشسته آموزش وپروش مشگین شهر96/2/27
من الان به قید وثیقه از زندان بیرونم تا دادگاه تشکیل بشه. هزاز سند دارم محکمه پسند اما کی هست که به داد من برسه. مثل اسیر تو دست این ها شدم. خانه سازی می کردم برای تنگدستان
سلام آقای نوری زاد
چه بگویم از این بی وطن ها که زندگی ام را سوزاندند. یک ملا برای این که به یک زن بفهماند که می تواند مرا زمین بزند ببینید با من چه کرده. زندگی ام را به آتش کشیدند. زندانی ام کردن. بی انکه ذره ای در کار من خطا باشد. من ارزان سازی می کردم. ساختمان. بجرم ارزان سازی و این که چرا گران نفروختی زندگی ام را بالا کشیدند. در این سند قاضی اول می گوید خودش اقرار کرده بعدش گفته من اصلا وی را ندیده ام.
با سلام ، قبلا هم خدمت شما عرض کردم که وضع مالی آنچنانی ندارم و مثل اکثریت مردم با یک حقوق معمولی گذران زندگی میکنم . به ملاقات دختر کردستانی شما رفتم و در حد و توان خودم کمک ناچیزی کردم . در رابطه با پسر دزفولی شما هم کمک مختصری انجام دادم و الان هم به پسر آذربایجانی شما کمک کردم ، البته در حد و توان خودم . به چند نفر از دوستان خودم هم پیشنهاد کمک دادم و مطمئن هستم آنها هم در این امر خیر و انساندوستانه شرکت خواهند کرد . مقصودم از بیان این حرفها این نیست که خودنمایی کرده باشم و یا خودم را آدم خوبی نشان دهم .
اصلا اینطور نیست . چند ماهی است که پدرم با یک مهمان ناخوانده دست و پنچه نرم میکند ، اوایل فکر میکردیم که یک توده چربی اضافه بیشتر نیست و با یک جراحی ساده همه چیز پایان میابد . ولی با گذشت چند ماه قضیه پیچیده تر شد و دکترها گفتند یک توده بد خیم است . فعلا در نوبت جراحی بسر میبریم و افراد زیادی در نوبت هستند ، با خودم فکر کردم آدم از هر دستی بده با همون دست پس میگیره . در صورت امکان از خانواده پسر آذربایجانی بخواهید برای شفا و بهبودی پدرم دعا کنند . خانواده ما کم جمعیت است ، نه عمو دارم نه عمه ، نه خاله دارم نه دایی ، فقط پدر و مادر و یک خواهر و سه برادر ، از لحاظ روحی و روانی خیلی به یکدیگر وابسته هستیم و بدون یکدیگر تاب و توان ادامه زندگی را نداریم ، گرچه عمر دست خداست و روز و شب در پی هم میآیند و میروند . ولی از خداوند بزرگ آرزو میکنم این روز و شب را برای ما تیره و تار نکند . از شما سپاسگذارم که به درد و دل من گوش فرا میدهید . لطفا پدرم را دعا کنید ،همین و بس .کوچک شما محمد .
سلام جناب نوری زاد
آیا سخاوت و مهربانی در شما مرز جغرافیایی قومی و مذهبی هم دارد؟
اگر ندارد لطفا این متن را مطالعه و پیگیری نمایید.
روزی در خیابان سراج تهران میرفتم و با خود ذکر مولای متقیان میکردم. ناگهان روبروی خویش جوان افغانی دیدم که یک دست و یک پای مخالف را ندارد. شکه شدم که خدایا این افغانی چگونه گذران عمر میکند. کارگری بود که زن و بچه هایش رو در افغانستان رها وبه امید کار به ایران آمده بود. در حین کارگری دچار برق گرفتگی شده و دست و پایش سوخته و قطع شده بود بدون هیچ گونه حمایت و پوششی. شب و روز در خیابان می چرخد و هرکجا افغانی میبیند پیشش غذایی می خورد و سربه آجر سفت بالین کارگران هم ولایتی اش میگذارد.
این روزهای رمضان دائم به فکر او هستم.
ماه رمضان را ماه علی میدانم که در حین ذکرش آن کارگر را دیدم.
او میگوید اگر امکان برخورداری از پای مصنوعی داشته باشد میتواند لااقل با پذیرفته شدن به عنوان نگهبان زندگی کند.
من خداوند را گفته ام که اگر در ماه مبارک نتوانستم کمک به صاحب پا شدن او کنم، اعمالی از من ثبت و قبول نکند چون دینداری اینطوری به پر کاهی نمی ارزد و از مولایم خجل خواهم بود به جهت چنین دینداری بی ثمری
جناب مصطفی لطقا یک تلفن جهت این امر اطلاع رسانی کنید!
آقای نوریزاد من از شما دیگر خواهشی دارم
شما که اینگونه زیبا تحلیل و سخن می گویید خواهش می کنم برای یک بار هم شده در مورد مرگ شخصی بلند پاییه به نام “سعید امامی” حرف بزنید و واقعا توضیح دهید در مورد این اتفاقات دهه 70.
چگونه ترور ها برنامه ریزی شد؟
سعید امامی جاسوس سرویس های انگلستانی بود؟
چگونه شخصی با این مقام در وزارت اطلاعات به این سرنوشتی دچار شد؟
چه کسانی در وزارت اطلاعات نفوذ کردند و این بلا را بر سر سعید امامی آوردند؟
چگونه از دست هیچ کسی کاری بر نیامد؟ دستور از کجا آمده بود؟ از انگستان یا روسیه؟
و نقش آقای محمد خاتمی در این ماجرا چه بوده است؟
با تشکر فراوان از شما
اعتراض گستردهٔ دانشجویان سراسر کشور به محرومیتهای تحصیلی دراویش گنابادی
به گزارش خبرنگار مجذوبان نور؛ جمعی از دانشجویان ایران در پی محرومیت و ممانعت از تحصیل و تدریس دانشجویان و اساتید درویش در دانشگاههای کشور با انتشار و به فراخوان گذاشتن بیانیهی دفاع از حق تحصیل به گسترش سیطره نگاه امنیتی بر دراویش گنابادی اعتراض کرده و محرومیتهای تحصیلی درویشان را محکوم کردهاند و در شبکههای اجتماعی و رسانهها بازتاب گستردهای داشته است.
شایان توجه است، برای نمونه در ماههای گذشته آقایان دکتر شهرام پازوکی و دکتر علیمحمد صابری از اساتید حوزه فلسفه و عرفان از تدریس در دانشگاههای کشور ممنوع شده و مورد محرومیتهای شغلی قرار گرفتهاند و از میان دانشجویان نیز آقایان فرشید یداللهی و مصطفی دانشجو از وکلای دراویش گنابادی که دانشجوی تحصیلات تکمیلی رشته حقوق جزا و جرمشناسی بودند به دلیل باور و اعتقاد به مکتب درویشی از دانشگاه اخراج شدند.
◾️ بیانیه دفاع از حق تحصیل
(در اعتراض به محرومیتهای تحصیلی دراویش نعمتاللهی گنابادی)
حق برخورداری از آموزش، از حقوق اساسی افراد در جامعه بوده که قوانین ایران و حقوق بینالملل به صراحت بر آن تأکید کرده است. بر مبنای این قوانین هر شهروند فارغ از جنسیت، قومیت و مذهب حق برخورداری از امکانات آموزشی را دارد.
اما بعضاً گروههای مختلفی از ایرانیان شاهد نقض این حق اجتماعی خود بودهاند. گروههایی که در مرکز انواع اقدامات تبعیضآمیز تحت فشار قرار میگیرند و گاه بهای عقیده خود را با جانشان پرداخت میکنند؛ و برای فعالین حقوق آنان نیز توسط دستگاههای امنیتی و سیستم قضایی، موانع متعددی ایجاد میشود. از جملهی این گروهها دراویش گنابادی هستند که سیطره نگاه امنیتی بر ایشان در ماههای گذشته سبب محرومیت از تحصیل و ممانعت از تدریس تنی چند از دانشجویان و اساتید درویش در دانشگاههای کشور شده است.
در آخرین نمونه این محرومیتها، مصطفی دانشجو که در رشته حقوق جزا و جرمشناسی دانشگاه آزاد تهران مشغول به تحصیل بود؛ به دلیل باور به مکتب درویشی، روز شنبه ٣۰ اردیبهشت ٩۶ با دستور مستقیم نهادهای امنیتی از دانشگاه اخراج شد.
با تأکید بر حق تحصیل و آموزش بهعنوان حقوق اساسی هر یک از افراد جامعه فارغ از هر عقیده و باوری، میبایست با برداشتن نگاه امنیتی از همه اقشار و اصناف از جمله دراویش گنابادی، و رعایت حقوق آنها، ممنوعیتهای تحصیل ایشان را رفع کرد.
حال که دانشجویی در دانشگاه بخاطر عقایدش از ادامه تحصیل محروم شده است ما جمعی از دانشجویان بر آن شدهایم تا این عمل را محکوم کنیم. این بار دانشجویی درویش از تحصیل محروم شده است و چه بسا روزی دیگر چنانکه شاهد بودهایم؛ فردی دیگر با عقیدهای دیگر از تحصیل، از شغل و از زندگی محروم شود. ما امیدواریم که با تلاشهای بیامان خود و با پذیرش تمام هزینههای پیش رو این محرومیتها را از بین ببریم که روزگار پیش رو روزگاری باشد که بتوانیم با نام انسان در کنار یکدیگر زندگی کنیم.
كانال رسمى سايت مجذوبان نور:
@MajzoobanNoor
اينستاگرام مجذوبان نور:
Majzooban.Noor
درود.در تمامی سخنرانیهای حضرات دقت کرده ام.تمام سعیشان بر این است نامی از ایران نبرند،مگر جائی که نیاز به باد کردن رگ مردم داشته باشند.ولی درد من اینست که اگر ما عشق به میهن داشتیم و بجای خط گرفتن از وزارتی ها،از محیط پیرامونمان شروع به اصلاح میکردیم وضعمان این بود؟چرا بجای اینکه آمار دقیق ایام فلان جشن و عزا را داشته باشیم،اطلاع از اوضاع فرهنگی و ادبی فرزندمان را میداشتیم باز وضعمان این بود؟مگر میشود ما پاک باشیم و یکنفر بتواند مرام غلطش را بما حقنه بکند؟مگر میشود ما فساد نداشته باشیم و فاسد به کثافت کاریش ادامه دهد؟مگر میشود ما بهم عشق بورزیمو طالمان جفا کنند؟ما خواسته و از روی عمد به این فساد آلوده شده ایم.فلان بازاری بجای سود بیست و پنج درصدی،سود دویست درصدی میکند و ازین اوضاع بلوشو برای خود سود میجوید.هر تغییری بوجود میآید سریعا خود را وقف میدهیم و سود خود را میجوئیم.نگاهمان ا نوک دماغمان شده. کدامیک از ما الفبای آداب اجتماعی را به فرزندانمان آموختیم؟کدامیک از ما دغدغه فردای ایران را داشته ایم؟بنظر این حقیر ما خود به این وضع راضی هستیم،چرا که فقط بفکر سود مالی کاذب کوتاه مدت خود هستیم.میوه را میکنیم با ریشه درخت و سپس درخت بعدی….
استاد محترم ما سالوس صفت شده ایم و متأسفانه باید بگویم که چون گذشته و گذشته و گذشته باز رضا خانی باید بیاید.ما جماعتی نیستیم که به بلوغ برسیم.هیچگاه سود خود را در پویائی میهن و هم میهنان ندیدیم.حاضر نیستیم در برکه آب به ماهیان در تولید مثل کمک کنیم و سپس ماهی بگیریم.ماهی های این برکه وسپس برکه بعد و برکه بعد…و هیچزمان به اینکه برکه ها تمام خواهند شد فکر نمیکنیم.آلمانها در جنگ جهانی دوم برای فرار از گشنگی در بام خانه سیب زمینی میکاشتند،ولی ما با خردن ارزن شروع کردیم، با گوشت موش وسگ وگربه ادامه دادیم و به خوردن گوشت انسان مرده و زنده رسیدیم. ما به بلوغ نخواهیم رسید چراکه قادر به تشخیص اولویتها نیستیم.پس محکوم به فنائیم
دوست ارجمند:(سیدرضی) درود بر شما. در کتاب دوم و سوم و دهم پولیتئیا که لاتینی زبان ها آن را به Republica یا همان جمهوری ترجمه کرده اندِ، سقراط یک جامعۀ ایدئال و آرمانی را توصیف می کند. گفتن ندارد که در دیالوگ های افلاتونی که زنده یادان حسن لطفی و زضا کاویانی آنها را تماماً به فارسی برگردانده است، غالباً طرف اصلی گفتگو سقراط است . ما نمی دانیم که این سقراط تا چه حد همان سقراط واقعی و تا چه حد افلاتون است که اندیشه های خود را از زبان سقراط در قالب گفتگوهایی در کوی و برزن و مجالس جشن و مهمانی و مانند این ها به شیوه ای جذاب و جدلی بیان می کند. جمهوری دربرگیرندۀ ده کتاب است که در آن موضوعات چندی چون تعلیم و تربیت ، چیستی عدالت ،فضایل چهارگانه ــ شجاعت ، خویشتنداری ، عدالت و حکمت ــ انواع حکومت ها ــ اریستوکراسی ، تیموکراسی ، الیگارشی ، دموکراسی و تورانی یا استبداد ــ به بحث و جدل نهاده می شود. اطراف مباحثه گلاو کن و آدیمانتوس ( دو برادر افلاتون)و یک سوفسطایی و کسان دیگر اند و طبق معمول هیچکدام حریف استدلال های سقراط و در واقع افلاتون نمی شوند. بطلان و فساد بیش تر این استدلال ها و ترفند های به کار رفته در آنها ــ ناگفته ها و نااندیشیده های آنها برای پیشبرد بحث به هدف نهایی ــ امروزه کمابیش روشن گشته اند. هدف این است که این حکومت های تا کنونی همه ناعادلانه و معیوب معرفی شوند تا سقراط برای طرح حکومت جدید و بی سابقۀ فیلسوف ـ شاهی راه و زمینه را هموار کند. .ما از این متن باستانی دست کم می آموزیم که تا کسی دال های انتزاعی ای چون عدالت ، ظلم، خیر، شر،شجاعت،فلسفه ، و مانند این ها را بر زبان می آورد، سقراط به قول معروف یقه اش را می گیرد و تا در مسیر جدل و گفتگو به تعریفی دقیق و قابل اجماع از آن دال ها نرسند، سقراط دست از مناظره نمی کشد. کی ؟ کمابیش 2500 سال پیش. در سنجش با آن توجه کنید به فریب افزار شدن همین واژه های انتزاعی در تبلیغات انتخاباتی . کم مانده که خلخالی هم از گور در بیاید و فریاد آزادی سر دهد.از افق امروزین عیب بزرگ این سقراط افلاتونی آن است که چون در آن مجلس کسی حریفش نشده است ، پس با نوعی فروتنی ریا کارانه پاسخ های خود را آن قدر مختومه و نهایی و ابدی فرض می کند که دیگر اشکالی نمی بیند که بر اساس آنها نوع حکومت جدید و در حقیقت پولیس یا دولتشهر جدیدی تأسیس کند که در آن کودگان تنها مطابق آنچه افلاتون درست دانسته تربیت و آموزش ( پائیدیا) ببینند و از آموزش هر چه افلاتون نادرست تشخیص داده است بازداشته شوند. بدینسان سقراط طرح شهر آرمانی ای می ریزد که می تون آن را ولایت مطلقۀ فیلسوف نامید که از نظر ساختاری انگارۀ تمامی طرح های حکومتی حکمای خودمان هستند؛ از فارابی و ابن سینا گرفته تا سهروردی و نسفی و دیگران. در ریشه این مطلب را تعلیل و توضیح کرده ام. عدالت در این شهر یعنی اطاعت از قوانینی که فیلسوف ــ شاهان وضع می کنند. این قوانین مفصلند و هدف همۀ آنها این است که هیچ یک از اهالی شهر از حیطۀ کاری که به او واگذار شده خارج نشود و در حیظۀ دیگران نیز تجاوز نکند. ظلم یعنی تجاوز از حیطۀ تعیین شده . ریاضی دان ، هندسه دان ، اهل حرفه ها ، پاسداران و سربازان هر یک از آغاز برای کار و کاست میخکوب شده ای تربیت می شوند . در چند جا افلاتون از زبان سقراط به انتقاد شدید از شعر می پردازد که در یونان تراژدی و کمدی و حماسه را هم در برمی گرفته و چون هدف طرح حکومت آرمانی را برتری خیر جامعه بر خیر فرد می داند و شاعر را گمراه کنندۀ افراد و برآشوبندۀ تن ارگانیک حاکم ، پس حکم شاعران را این می داند که بر سرشان صمغ معطر مرّ بمالند و سپس تاجی از گل بر سرشان بگذارند و با این حالت ظاهراً احترام آمیز از شهر بیرونشان کنند.اصل این مطلب در کتاب سوم جمهوری آمده، و اگر شما ابهام دارید از آن روست که این نوع تبعید خودش ابهام آمیز است. از همین جا تبعید با تاج افتخار مثلی شده برای نوعی کنار نهادن و حذف بی سر و صدا برای ابقای نظام تاکنونی . امیدوارم دراز گویی مرا به بزرگواری خودتان ببخشید. در اهمیت کتاب جمهوری همین بس که آن را نخستین فلسفۀ سیاسی و به دریافت برخی از مفسران نیای سانسور و تمامی خواهی و فاشیسم و حکومت هایی چون پاپ ــ شاهی ، امام ــ شاهی ، انسان کامل ــ شاهی ، فقیه ــ شاهی ، موبد ــ شاهی و مانند این ها دانسته اند که همواره در عمل قسمت اولشان در قسمت دومشان محو شده است و تنها قسمت دومش که قدرت زور و استبداد و فساد و آز یک شاه بوده مانده است و از همین رو سرانجام فروپاشیده اند. امروزه حکومت عقیدتی ــ اعم از دینی و الحادی ــ در همین ماتریکس جای می گیرد.قسمت ایدئولوژیک این حکومت ها به تعبیر کورنلیوس کاستوریادیس نهاد خیالی از پیش زورآور شده ای است در خدمت سرمایه متمرکز مثل بلوک شرق سابق و سرمایه داری های نامتمرکزی که بی سر و صدا اتونومی یا خودآینی فرد و جامعه را که جان دموکراسی راستین است، با تاج گل تبعید می کنند. . مجموعۀ کارهای سترگ این متفکر بزرگ و جامع الاطراف که شوربختانه در دهۀ نود سدۀ گذشته از دنیا رفت، در واقع نوعی آنتی جمهوری است که به جای x شاهی ، اوتونومی یا خودآیینی قرار می دهد. با کمک گیری از او می توان گفت که آرمانشهر می تواند خیال پردازی نباشد، بلکه راه و مسیر رهایی را فرادید ما بگذارد،رهایی از هرآنچه قوۀ ابداع و خلاقیت ما را که سو به آینده دارد در نظام x شاهی به نهاد های خیالی تثبیت شده در گذشته ،واگذار و در این نهادها محو و ادغام کند. دموکراسی راستین یعنی آن وضعیت انسانی که در آن هیچ نیرویی نتواند در خود آیینی فرد و جامعه دخیل گردد؛ فرقی نمی کند که این نیرو پول باشد یا عقیده ای که از بیرون و از بالا زور آور شده است. در ضمن من مطلب بسیار هوشمندانه ای را که شما در بارۀ بزرگنمایی محبوبیت رییسی نوشته بودید با اجازه در مفهوم «عادی سازی شر » چکیده می کنم که اگر دست دهد در وقتی دیگر دربارۀ آن خواهم نوشت. پرتوان و شادمان باشید
از روز اول این دین پایه اش بر نابود کردن هر آنچه که که اسلامی نبود گذاشته شد چیزی از گذاشته مردمان نماند و هرچه مردم میبینند از زمان اینا بوده باشه. به داعش نگاه کنید، روزهای اول اسلام را میبینید. به سالهای اول احکومت داعشی های وطنی نگاه کنید خشونت ذاتی رو میبینین، اون همه اعدام روی پشت بون، شکنجه های جهنمی. اینکه داعشی های وطنی نتونستن قساوت داعشی های غیر وطنی رو در ایران راه بیاندازن وطن پرستی اون پدر و پسر برمیگردد که بهترین دانشگاه های دنیا را در ایران باز کردند و تیشه به ریشه بعضی از مسلمات اسلام زدن. دلیل اصلی دشمنی آخوندا با اون پدر و پسر همین باز کردن دانشگاه بود. اگه اون پدر و پسر پولهایی که خرج دانشگاه کردن میدادن دست آخوندا که حجره باز کنن و مدرسه اینا … (سه نقطه از مش قاسم) شون رو هم میمالیدن. طنز تلخ روزگار اینکه بعضی از اونایی که وارد دانشگاه ها شدن رفتن زیر عبای این متحجران. و شیرینی روزگار اینکه بالاخره یه چیزهایی همین احمق ها در دانشگاه یاد گرفتن که ترمز آخوندها رو بعد ۷-۸ سال کشید. ///حقیقی همینه که داعش میگه، همینه که داعش انجام میده.
اساين مقاله كه بقلم خانم دكتر شاهين نوشته شده شاهكاري است از حقيقت واقعي وضع مملكت ما آفرين باين خانم كه بدون ترس حقيقت واقعي وضع وطن ما را تشريح كرده است
♨️ مقاله ای از خانم دکتر شاهین/تهران
انقلاب نتيجه ناآگاهى بود
جنگ نتيجه انقلاب بود
عقب ماندگي نتيجه جنگ بود
تحريم نتيجه عقب ماندگى شد
و اختلاس و دزدى نتيجه تحريم!
فقر و فلاكت اقتصادى -فرهنگى نتيجه اختلاسها
ايمان و خرافات نتيجه فقر
و ناآگاهى نتيجه خرافات
اين چرخه ٤٠ سال كابوسي است كه با ناآگاهى شكل گرفت و هنوز هم با ناآگاهى ادامه دارد…
ايران کشوريست که توسط مردمش *چهار ميخ* شده..
ميخ اول : جهل
ميخ دوم : خرافات
ميخ سوم : تعصب کور
ميخ چهارم :امامزاده پرستی
ما جماعتی هستيم که ميخ بر دامان خود و کشورمان گذاشته و بر تخته چهارميخ کرديم که نه خود و نه کشور قادر به حرکت رو به جلو نيستيم..
گسستن از اين ميخ کوبها فقط با انديشيدن ممکن است، پس بايد احساس را کنارگذاشت و لحظه ای در تفکر عميق فرو رفت.
آهاي آقاي نسبتا محترم با شمام
وقتی که پوشاندن چندتار مو در محیط اجتماع مهمتر از مقابله با فسادهای درون جامعه بشود…
*نجابت* از بین میرود!
وقتی که کنترل ظاهر و صحبتهای مهماندار هواپیما مهمتر از نظارت فنی پیش از پرواز بشود…
*امنیت* از بین میرود!
وقتی که دلسوزی مسئولین برای کشورهای عربی مهمتر داخلی باشد
*بودجه مملکت* از بین میرود!
وقتی که زیارت سرزمین های عربی مقدس تر از خاک پاک وطنم باشد
*ارزشها* ازبين میرود!
وقتی که جرم اختلاس و رانت خواری نادیده گرفته ميشود و اقساط عقب افتاده یک کارگر ساده توهین آمیز قلمداد میشود
*عدالت* ازبين میرود!
وقتی که هزینه ساخت مسجد و ضریح طلا در کشورهای عربی واجب تر ازساخت بیمارستان و مدرسه در مناطق محروم و جنگ زده وطنم میشه
*ارزش پول* ازبين میرود!
وقتی که پول بادآورده و اضافه حاجی خرج مکه و کربلا رفتن بشه و روز به روز بر شمار گرسنگان و مستضعفان اضافه بشه
*وجدان بیدار* ازبين میرود!
وقتی که ختم قرآن، نماز، عبادت و دعای کمیل و…. به زبان عربی خونده بشه و معنی یک کلمه رو هم متوجه نشی
*اخلاق اجتماعی* از بین میره!
وقتی که خرافات و جهالت در جامعه جزو دستور کار باشه و ملت رو بلانسبت خر حساب کنن *اعتماد* دربين مردم از بین میرود!
وقتی که متن پرچم کشورم عربی ،نوشته های دیوارهای شهرم عربی، اذان و نیایش خداوند به زبان عربی، زبان بهشتيان به عربی عنوان شود
*زبان پارسی* ازبين میرود!
وقتی که بی کفایتی مسئولین باعث گرانی و قحطی و تحریم و نابودی ایران باشد
*درآمد و پس انداز و آرامش و تحکیم خانواده*ازبين میرود!
وقتی مسئولین بزرگترین دزدان سرگردنه هستند و بیانش تخلف باشد
*ایمان* دربين مردم از بین میرود!
وقتی که آدرس بهشت را به من و تو آموزش میدهند و خودشان خطاکارترین و دروغگو ترين باشند
*مذهب و اعتقاد* ازبين میرود!
وقتی که رشادت و پهلوانی اسطوره های وطنم در طول تاریخ نادیده گرفته شود و به جای آن روضه خوانی برای نیاکان اعراب مطرح شود
*ارزش ها* ازبين میرود…
وقتی که تفکیک جنسیتی مهمتر از احترام به حقوق انسان ها و ایجاد فرصت های برابر بشود…
*آزادی* از بین میرود!
وقتی که فیلتر کردن، سانسور و پارازیت انداختن مهمتر از حذف آسیب های اجتماعی بشود…
*شادابی* از بین میرود!
وقتی که فروش و سود بیشتر مهمتر از هزارجور پالم و زهر مار تو مواد غذایی بشود…
*سلامت* از بین میرود!
وقتی که تقلب و کپی کاری مهمتر از اندیشه و ایده پردازی برای پیشرفت بشود…
*خلاقیت* از بین میرود!
وقتی که ساخت و ساز بیشتر، مهمتر از حفظ محیط زیست و درختکاری میشه…
*طبیعت* از بین میرود!
وقتی که دلواپسی عقیدتی دانشجویان مهمتر از دلواپسی های علمی شان بشود…
*دانش* از بین میرود!
وقتی که دروغ و ریاکاری در ارتباطات مهمتر از صداقت و راستی بشود…
*اخلاق* از بین میرود!
وقتی که درآمد عسلویه به تنهایی درآمدی معادل *هفت* کشور معادل ایران باشد که *لارژ* زندگی کنن
سایر منابع نفتی و طلا ومس و فولاد و پسته وزعفران و…..
به کجا میروند!
وقتی که صدای بوق ماشینهای مدل بالا مهمتر از صدای تیشه فرهاد بشود…
*عشق* از بین میرود ،،،،
وقتی که این مطالب توسط من و تو خوانده میشود و سکوت میکنیم و جرات
نشر آنرا نداریم *شهامت* از بین میرود…تاد ارجمند
سلام دکتر جان.
در صورت امکان لطفا این پیام را در کانالتون منتشر کنید.شاید گره ای باز شود.
بنی آدم اعضای یک پیکرند که درافرینش ز یک گوهرند.
هموطنان گرامی هیجانات و جنجالهای سیاسی دوران پیش از انتخابات پس از ان به پایان رسیده و ما مانده ایم و خودمان و دشواری های زندگی.
خدا را شکر بسیاری از ما به قدر توان از پس مصائب زندگی بر میآییم و خدا را هزاران مرتبه شکر بسیاری از ما از سلامت جسم برخورداریم.
امید است به شکرانه ی این سلامت جسم و تن و به پاس قدردانی از خداوند متعال و همچنین دستگیری از هموطنانی که با مشکلات عدیده ای همچون بیماری دست و پنجه نرم میکنند هر کدام از ما مبلغی را برای کمک در نظر بگیریم.
مبالغ ناچیزی که وقتی در کنار هم قرار بگیرند مبلغ بسیار قابل توجهی خواهند شد.
اگر هر کدام از ما که در یک گروه های مختلف عضو هستیم مبلغی را برای کمک به بیماران در نظر بگیریم و این را ترویج کنیم گره بزرگی را باز کرده ایم.
وظیفه ی قانونی ما نیست و حکومتها وظیفه دارند اما وظیفه ی انسانی ما هست و خواهد بود.
سلامتی بزرگترین نعمت خداوند است.
سلمانی از اهواز
ﺗﻮﻃﺌﻪ ﺷﻮﻡ ﻣﺤﻮﺭ ﺿﺪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﮐﺸﻮﺭﻣﺎﻥ !
ﮔﺮﻭﻩ ﺗﺮﻭﺭﯾﺴﺘﯽ ﻭ ﺗﺠﺰﯾﻪ ﻃﻠﺐ ” ﺍﺭﺗﺶ ﺁﺯﺍﺩ ﺍﻫﻮﺍﺯ ” ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺳﻌﻮﺩﯼ ، ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﮐﻼﻧﺘﺮﯼ ۲۲ ﺍﻫﻮﺍﺯ ﻭ کشتن ۲ ﺗﻦ ﺍﺯ ﺍﻓﺴﺮﺍﻥ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﻣﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﻋﻬﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ .
ﺍﺧﯿﺮﺍ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻇﻬﺎﺭﻧﻈﺮﯼ ﺟﻨﺠﺎﻟﯽ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺟﻨﮓ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﮑﺸﺎﻧﯿﻢ ﻭ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺗﯽ ﻧﻈﯿﺮ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﺯﺑﺎﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﺗﺤﺮﮎ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺗﺮﻭﺭﯾﺴﺘﯽ ﺩﺭ ﺍﻫﻮﺍﺯ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﺣﻮﻝ ﺍﯾﻦ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺍﺭﺯﯾﺎﺑﯽ ﮐﺮﺩ .
ﻣﻠﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺗﺎ ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﮐﺸﻮﺭﻣﺎﻥ ﺑﺮﻫﻢ ﻧﺨﻮﺭﺩ . متاسفانه نیروی انتظامی همیشه چه در مرزها و چه در سطح شهر ضعیف عمل کرده و انگونه که باید و شاید نتوانسته امنیت را تامین کند ,و ما مطمینیم این امنیت میسر نخواهد شد مگر با حضور بااقتدار ارتش و سپاه پاسداران ….سعودی هاتصمیم دارند ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻭ ﺍﻗﺴﺎﻡ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﯼ ﺗﺮﻭﺭﯾﺴﺘﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻗﺼﯽ ﻧﻘﺎﻁ ﮐﺸﻮﺭ ﻓﻌﺎﻝ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻣﺪﯾﺎﯼ ﻏﺮﺑﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﯼ ﺗﺮﻭﺭﯾﺴﺘﯽ ﺍﻟﻘﺎﺑﯽ ﭼﻮﻥ ” ﻣﻌﺎﺭﺿﯿﻦ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﺭﻭ ” ﻭ ” ﻣﺨﺎﻟﻔﯿﻦ ﻣﻌﺘﺪﻝ ” ﺑﺪﻫﻨﺪ … ﻫﺪﻑ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ,هدف از پای درآووردن تمامی نیروهای انتظامی ماست ,این را از نطق هایی که داشته اند و دارند می توان فهمید حادثه ی اخیر در سیستان و بلوچستان و درگیری با نیروی انتظامی و کشتن ۱۱تن از نیروهای آن ,,حمله به کلانتری اهواز و درگیری در مرز ارومیه و در ایوان و سایر نقاط دیگر آن هم تنها در مدت کوتاهی نشان از این ماجراست,بازهم تاکید میکنیم هدف نابودی نیروی انتظامی کشور و ضعیف کردن و از زین بردن نیروهای آن و ضربه زدن به امنیت کشور از طریق آل سعود می باشد …
سیستان و بلوچستان به گرمای پنجاه و شش درجه رسیده است.
آب. هامون. درختکاری. چاه نیمه ها. مردم تختک نشین. روستاهای مرزی. زنان و کودکان. باد داغ صد و بیست روزه ….
این استان شده است مایه ی عبرت و علت شکر از خدا برای زندگی در استانهای دیگر!
آخر چرا؟
دیگر در عهد قل قل میرزا زندگی نمی کنیم! دمای شهرها و مناطق مختلف حداقل تا ده درجه با تدابیر محیط زیستی قابل کنترل است!
دولت اگر نمیتواند کاری کند. اگر دستش خالی است هیچ اشکال ندارد.. منشور حقوق شهروندی را در زابل تنظیم کند!. رسما نماینده بفرستد تا چند روزی را با مردم در آن دیار زندگی کند. توی تلویزیون به علت ناتوانایی در حل مشکلات حد اقل از مردم عذر خواهی کند!.
کمی راستش را بگوید و تاوانش را پس بدهد تا مردم متوجه قدرت عظیم #دلالان_آب و #مافیای_آب در ایران بشوند!.
نه اینکه اجازه بدهد سایت های خبری و حتی بعضا هواشناسی بخاطر عدم ایجاد مطالبه عمومی درجه رسمی هوا را هم پایین تر از حد واقعی اعلام کنند!
پنجاه و شش درجه گرما را اصلا می فهمیم یعنی چه؟
سلام به استاد بزرگوار جناب نوریزاد عزیز خدای ایران پشت پناه شما وخسته نباشید
جناب نوریزاد عزیز میخواستم به خانواده برادر بستان ابادی عزیز مژده بدهم که ایشان حتما حتما بهبودی وسلامت خود را باز خواهد یافت بقول شاعر از محبت خارها گل میشود حدود پانزده سال پیش پسر خاله من بنام وحید در یک تصادف شدید به کما رفت وحدود هفت ماه در بیمارستان بستری بود و پزشکهااز ایشون قطع امید کردن وبه خانواده گفته شد که مصدوم شما دچار مرگ مغزی شده وزندگی نباتی دارد میتونید برگه اهدا عضو رو امضا کنید تا زندگی چند نفر رو نجات بدید در غیر اینصورت بیمار رو باید از بیمارستان به هر کجا که دوست دارید منتقل کنید بهر حال وحید که در اون زمان 26ساله بود با صلاحدید خانواده به منزل منتقل شد و با ایثار و از خودگذشتگی وفداکاری پدر و مادر وخواهران و برادران ارام و ارام سطح هوشیاری وسلامتش رو بدست اورد البته این موضوع یه پروسه زمان بر هست از همان روز اول در منزل، روزی پنج ،شش ساعت همه اعضا خانواده در کنار تخت با وجود نداشتن هوشیاری با او صحبت میکردند وبرایش کتاب میخواندند زنده یاد پدر وحید هر روز یکی دوساعت اشعار شاهنامه فردوسی رو میخواند با باز شدن چشمها وبعد حرکتهای محدود بهبودی شروع شد وبا فیزیوتراپی ماهیچه ها و حرکتهای بدنی دوباره از سر گرفته شد گر چه کمی نسبتا کند و اهسته بود وبعد از دوسال ونیم شروع به صحبت کرد و چهار سال پیش وبعد از گذشت ده یازده سال از ان تصادف وحشتناک ازدواج کرد و در حال حاضر دارای یه فرشته دو نیم سال ویه پسری هشت ماهه هست وزندگی شاد وخوشی رو سپری میکنه کسی رو که دکترها پانزده سال پیش محکوم به مرگ و نیستی میدونستند جناب نوریزاد عزیز این تجربه شخصی و شیرین رو نوشتم تا خانواده وعزیزان برادر اذربایجانیم بدونن که تلاششون بیهوده نخواهد بود
به امید سلامتی وبهبود همه بیماران وشادی خانواده های این عزیزان
از 30 گذشته ام . کتاب از بچگی خوراکم بود ، بوف را از پدرم دزدیدم 10 سالم بود ، قدرت استنباطش را 20 سال بعد روزگار ب من چشاند ، 20 سال بعد ک خودم را دار زده بودم ، قرص های حل شده در آب را با پرزهای معده ام نواخته بودم ، در امتحان خویش و ب رسم ادب پا ب پای فلان هم بغض در بند اعتصاب غذا کرده بودم نه یک ماه و دو ماه سه سال …اندکی غذا خورده و باقیش را غصه و دود سیگار (تو این را دروغ و فسانه مدان) …پدرم و پدرش فقر مالی داشتند و دارند و من هم چون دزد زاده نبودم دارم . بیست سال بعد ک تفسیر ماشالله آجودانی و بهاره افشاری را از بوف خواندم ، بیست سال بعد ، یعنی همین چند روز پیش بود ، سیزده نوروز نبود،نه…چند روزی از شعبان گذشته بود ، یک روضه خوان طراز اول ک مادرم تیغش میزند(میگوید سهم نفتم است). قرار شد برایم زن پیدا کند . من اما بوف خوانده ای ، بوف وار زندگی کرده ، بی پول و بی شغل ، مدام از سوی این و آن دختر مسخره شدم . اصلا زنی ک بوف را نخوانده ، زنی ک بوف را نفهمد و هنوز از مجهولی ب اسم سیدالکریم در شهر ری یاری بطلبد با من ک گلدان راغه را و فقط گلدان راغه را اصالت ری میدانم چه سنخیتی دارد ؟؟؟ سرم ازین همه ک جریان دارد درش ، درد میکند . نسرین ستوده ها و تمام آنهایی ک با نوری زاد عکس میاندازند و مانتوهایشان شبیه مانتوی پر از غبار کارگری مامان نیست ، متعلق ب طبقه ی من نیستند . طبقه ی من طبقه ی نساخته ی شور زار ماب و خشک و بیچاره ایست که اعتراضش هم شیک نیست ، رسانه ای نمیشود ، الفاظ را خوب بلد نیست کنار هم بچیند ، عفونت گوش های چک خورده ی پدرم سی ساله شده ، من هم سی سال است ک عفونیم ، مرا زن نمیدهند نوری زاد . دماغم عملی نیست ، لب های متورم ندارم ، صدایم اصلا مهربان نیست ، چهره ام ک ابدا ، دوستی میگفت کافور زیادی را در عرق رازیانه حل کن و ب نوبه بخور تا محتاج خواستگاریه منجر ب تحقیر نباشی . شاید این کنم یا آنکه حسن صباح میکرد . باری ، ب هر جهت گر کلمه ای ازین متن را فسانه دانی مدیون رنج های مادرمی….
« تو چکاره ای» ؟؟؟؟؟!!!!
تو چکاره ای ، صدای شکسته شدن استخوان جمهوری است.صدای بلند تو دهنی به مردم است.تو چکاره ای ،مرز تاریخ بودن جمهوری و استبداد است.
تو چکاره ای یک واژه نیست.یک پتک است .یک بمب است.یک دستور آتش است.
تو چکاره ای ؟ راه و روند انهدام امید است.
تو چکاره ای ؟ پس از نزدیک به چهل سال ،ملت را دچار پرسش جمهوریت در قانون اساسی کرده است.بالاخره ما چه هستیم ؟.
اگر جمهوری است ،اگر رای مردم است ،چرا منتخب مردم ،چرا رئیسجمهوری نمی تواند.
تو چکاره ای ؟نهیب نابودی اراده مردمی است که از مشروطه تاکنون به پا خاسته اند.
تو چکاره ای ؟ پرسش نهان و آشکار مردمی است که مانده اند جمهوری و رای و اراده ملی چیست.
تو چکاره ای ؟ تنها یک واژه نیست ، تنها یک صوت و صدا نیست ، به چالش کشیدن اراده ملت است.
تو چکاره ای ؟از گلوی نظامیان در نیامده است .
از گلوی قاضی القضات در آمده است.باید ترسید .باید لرزید.
تو چکاره ای ؟نقطه عطف تاریخ خواهد شد.
مرز تاریخ می شود.اگر به آن فکر شود ،آوار می کند مخ و ذهن آدمی را.
منتخب مردمی در نظامی جمهوری ،چنان تو دهنی می خورد که گمان می کنی محمدعلی شاه قجر با کلنل لیاخوف دارد ملت را به توپ می بندد.
تو چکاره ای ؟ بر باد دادن همه ی آرمانهای آزادی خواهی و نوگرایی و ترقی خواهی ایرانیان است.
تو چکاره ای ؟ گویی از نای لویی چهاردهم به در آمده است.
تو چکاره ای ؟ بازگشت به پیش از عصر ناصری است.
تو چکاره ای؟ اساس جمهوریت را پیچانده است.
به آن فکر کنید. صدای پای محمدعلی شاه قجر است.
هنوز یک ماه از رای مردم نگذشته است که بنیادی ترین پرسش بر اساس جمهوریت وارد می شود.
تاریخ به یاد ندارد که تاکنون پرسشی چنین به اساس دموکراسی و مردم سالاری ،پوز خندانه ، ریشخند کرده باشد.
ملک المتکلمین با لباس خونین دفن شد تا رای مردم گل دهد.
دهان فرخی یزدی دوخته شد تا دهن ملت باز شود.
حسین فهمیده به زیر تانک رفت تا مردم به پای صندوق رای بروند .
مردم رای دادند تا اراده ملی حاکم شود.
اما اینک به آغاز باز گشته ایم.
هیچ پرسشی تا کنون این چنین بنیان برافکن نبوده است.
به کجا می رویم؟؟؟!!!!!!
یکی از مردم ایران
درود خدا بر استاد گرانقدر عزیز
همین الان که درحال تایپ هستم
مستندشبکه 2سیمارانگاه میکنم
مردم سیستان و بلوچستان رانشان می دهد
که اقرار می کنند
فاقدشناسنامه اند،اقرارمی کنند که دفترچه خدمات درمانی ندارند،اقرار می کنند که کارت یارانه خود رادر گرو مغازه گذاشته اند.تا خورد وخوراک ومایحتاج خود راتامین کنند
اقرار می کنند که دزدی نخواهندکرد وبه همین منوال ادامه خواهند داد
اقرار می کنند که…
من در مناطق کورد نشین کوردستان زندگی می کنم
تلخی زیادی را شاهد هستم
اما استاد عزیز این فاجعه است
راه حل چیست؟؟
وشاید هم حس مطالبه گری را ندارند
همان مثال زیبایی که دررابطه با کرمان واصفهان درقبال استان فارس زدید
استاد عزیز آدم هنگ می کند،مغز آدم می ترکد که این هارا می بیند
به خاطر دارم مطلبی رو خوندم از یک پرستار در ابتدای فاجعه سیاه این انقلاب
این قصه مربوط به یک پرستار زن بود که از غذا به خاطر حسن اخلاق و وجدان کاری جایزه پرستار نمونه را دریافت کرده بود
پس از وقوع فاجعه انقلاب چقدر زیبا حکومت جمهوری اسلامی و مدعی دفاع از حقوق انسانها در اسلام ناب محمدیشان این پرستار نمونه را که باز نشسته هم شده بود را دادگاهی کردند
و در حکم دادگاه ایشان را ملزم به بازگرداندن تمام حقوق و مزایای این ۳۰ سال خدمت کردند
می دانید چرا ؟
نه اشتباه نکنید
جرم این پرستار خیلی بزرگ بود
ایشان دزد نبودند
اختلاص نکرده بودند
از خودرو و سایر وسائل بیت الال برای اهداف شخصی استفاده نکرده بودند
زمین خواری هم نکرده بودند
کانتینرهای مواد مخدر را هم با رمز یا حسین جابجا نکرده بود
حتی استعداد دروغ گفتن هم نداشت
مردم رو فریب نمی داد
بدتر از همه اینکه از کارش نمی دزدید
و …
اما
او یک بهائی بود
و به همین گناهبزرگ دادگاه آقای خمینی اعلام کرد چون در رژیم پادشاهی بوده ما نمیدانیم آیا حقیقتا مفید بود و حقوقی که دریافت کرده حقش بوده یا نه
ببینید چقدر این مذهب تشیع و فقه شیعه قابل پرستش است که فقط به این بهانه که چون نمی دانستند آیا این پرستار مفید بوده یا نه تصمیم گرفتند فکر کنند مفید نبوده و تمام حقوقش را حکم کردند که باید به خزانه بازگرداند
چه بوی تعفنی دارد این تفکر !!!!
در شهر هرت
وطن با مردم معنی می گیرد، یک نگاه به مردم ، گورها ، زندانی ها ، کشته شدگان میتوان نظام داعشی را دید.
این نظام با استفاده از سیستمهای اداری مدرن و ظاهر فریب چون انتخابات انتصابی اش در حال پیشبرد افکار ارتجاعی و ضد مردمی خود است و مردم را فریب می دهد،مردم برای این گروه وسیله ای بیش نیستند.
این شیخان وحاکمان داعشی بی وطنند،یعنی مردم دوست نیستند.تازگی ۱۳۵ کشته حرمین چرا باید به خاک سپرده می شدند؟ این افراد مگر مردم نبودند؟
حق انسان ، آزاد زیستن، حق کار وحق عدالت و برابری در برابر قانون و سالم زیستن است که همه امنیت اجتماعی رامعنا می دهند، که درنظام داعشی غیر ممکن است.
نظام داعشی حاکم بیوطن است از آنجا که ثابت کرده مردم برایش بی اهمیتریند.
جناب نوریزاد سلام _ من مدت ١٠ سال مجبور شدم از طهران به شهرستان پاکدشت در ٢٠ کیلومتری طهران نقل مکان کنم و در مدتی که آنجا بودم شاهد نوعی از زندگی مردم وطنم بودم که دهشتناک بود و انسان تا با چشم خودش نبیند باور نمیکند در پاکدشت شما از هر جای ایران تعداد معتنابهی مهاجر را میابی که از شدت فقر به پاکدشت پناه آورده اند تا بتوانند از نزدیکی به پایتخت بهره جسته و از فقر کمی فاصله بگیرند اما شرایط زندگی شان همچنان نابهنجار و تاسف انگیز است و شگفتا که در میان هیاهوهای سیاسی هر روزه چقدر مظلومانه به دست فراموشی سپرده شده اند _ زمین های پاکدشت کلن موقوفه آستان قدس است و سند ملکی ندارد اما درد آور این است که همین منازل بی سند هم با آنکه ارزان هستند نمیتواند پناهگاه خانواده های فقیر که جمعیتشان زیاد است باشد و آنان ناچار به سمت اجاره نشینی میروند اما قیمت یک واحد آپارتمان بسیار معمولی ١٥ میلیون پول پیش میخواهد و مردم فقیر به علت نداری به سمت ساختمانهای مستهلک و زیر زمین های نمور میروند تا کمتر اجاره بدهند من خودم بالشخصه شاهد بوده ام که خانواده هایی با جمعیت ٥ نفر به بالا که صاحب دختران و پسران جوان هم هستند درین دخمه ها روزگار میگذرانند و متاسفانه از شدت فقر خیلی زود این جوانان در معرض انواع بزه گرفتار میآیند و تاسف برانگیزتر این است که روز به روز بر گستره ی این زاغه ها که فقط شکل و اسم شهر را یدک میکشند افزوده میشود و شمایلی بسیار ناهمگون و زشت را ساخته اند که مملو از جمعیت های متراکم و مهاجر هستند و حومه طهران را به یک محیط بزرگ و ناامن بدل ساخته اند در اینجا اکثریت فقیر سعی شان فقط بر زنده بودن متمرکز است تا زندگی کردن و من به خوبی احساس میکنم که اگر روزی طهران شلوغ شود هجوم این بغض های فروخفته و میلیونی برای نابودی همه چیز کافی ست
با سلام و درودهاي گرم و پرمهر
دو گفتگو :
1 – آتنا دائمي ؛ ايستاده چون كوه استوار، چون موج دريا خروشان ! در گفتگو با حسين دائمي پدر آتنا
http://radio-neda.blogspot.com/2017/06/blog-post.html
2 – گفتگوي راديو ندا با يكي از شهروند كارشناسان در خرم آباد پيرامون پديده ي انتخابات و نفر اول شوراي شهر خرم آباد، ولي الله رستمي نژاد فوق ليسانس دست فروش، و واكاوي اين پديده.
http://radio-neda.blogspot.com/2017/05/blog-post_29.html
با شکایت سعید طوسی، دانشجوی منتقد لواط با کودکان زندانی شده است
دانشجوی رشتهی فیزیک دانشگاه قم که در بهمنماه توسط سازمان اطلاعات سپاه (ساس) در منزلش بازداشت شد، روزگار بدی را در زندان میگذراند.
آقای گریوانی از بهمنماه سال ۹۵ در زندان انفرادی نگهداری میشود. وی ابتدا مدتی را در بند الف سپاه پاسداران تحت بازجویی سخت گذرانده و سپس به بند ۲۴۰ حفاظت اطلاعات قوهی قضائیه منتقل شده است. اتهام وی، طراحی چند پوستر از تجاوز جنسی سعید طوسی قاری محبوب آیتالله علی خامنهای به نوجوانان قرآنی کشور بوده که اکنون با شکایت این قاری متجاوز قرآن در زندان نگهداری میشود.
خانوادهی این جوان دانشجو، تحت فشار شدید نیروهای قرار دارند تا از هرگونه گفتوگو با رسانهها و اطلاعرسانی در خصوص وضعیت جوان زندانیشان خودداری کنند. یک منبع مطلع به خبرنگار «آمدنیوز» اطلاع داده که مادر مهرداد گریوانی هر روز در دادسرای ناحیه ۱۵ خرداد (ارک) حضور مییابد و با گریه و زاری از مسئولین دادسرا میخواهد فرزندش را آزاد کنند، اما گماشتگان صادق لاریجانی از آزادی این جوان زندانی جلوگیری میکنند.
گفتنی است پروندهی سعید طوسی قاری قرآن متجاوز به نوجوانان قرآنی کشور، پس از ۵ سال از تاریخ تشکیل توسط «اسماعیلی» رئیسکل دادگستری استان تهران «رسید» شده و به شعبهی رسیدگی کننده عودت نشده است. این پرونده که توسط «آمدنیوز» برای نخستینبار رسانهای شد و دهها برگ سند رسمی آن در این رسانه منتشر گردید، با دستور بیت رهبری و سیدعلی مقدم، پسرخالهی آیتالله علی خامنهای به صورت مسکوت باقی مانده است. قوهی قضائیه میگوید شرط اجرای حکم مجازات برای سعید طوسی، معرفی ۴ شاهد عادل توسط شاکیان پرونده است که این شاهدان باید در زمان تفخیذ(طبق فتوای خمینی تفخیذ یعنی مالیدن آلت تناسلی بر روی ران طفل شیرخوار برای کامجویی مجاز است) و تجاوز جنسی او به کودکان، شاهد این عمل بوده باشند! این اظهارات مضحک در حالی بیان شده که متجاوز در خیابان به کودکان مردم تجاوز نمیکند و در مکانی خلوت دست به عمل شنیع خود میزند.
پروندهی سعید طوسی یکی از نمونههای بارز اثبات نارسایی فقه حکومتی است که این فقه، مدت زیادی است در دستان برخی روحانیون، مراجع حکومتی اسلامپناه و صادق لاریجانی گرفتار آمده است. در حالیکه مدت پنج سال است چهار خانواده از شکات سعید طوسی در راهروهای دادگاهها در حال تردد بینتیجه برای به مجازات رساندن فرد متجاوز به فرزندان نوجوان خود هستند، سعید طوسی آزادانه در خیابانها تردد میکند، در مجالس قرآنی اسلامپناهان، قرائت قرآن میکند و از جوانان مردم به جرم اعتراض به عمل لواط خود، شکایت رسمی به قوهی خالی از عدالت قضائیه ارائه میدهد و جوانان مردم را زندانی میکند!
باسلام .نميدانم از ڪجا شروع ڪنم .چرا آنهائی ڪه دم از خداو پیغمبر میزنند علنا تو روی مردم دروغ میگن.این حدیث یا روایت را شنیدید ڪه پیامبر اڪرم صلی الله علیه و آله و سلم با اصحابش به سفری میرود ونزدیڪ ظهر برای خوردن غداو نماز می ایستند وبه اصحاب میفرمایند بروید هیزم جمع ڪنید اصحاب هر یڪ برای جمع ڪردن هیزم از طرفی میروند.یڪی از اصحاب بخاطر جمع ڪردن هیزم بیشتر دورتر میرود ایشان از تپه ای بالا میروند وبا منظره باغ و چشمه و شبانی همراه گله گوسفندان روبرو میشود.از تپه پایین میرود. سگ همراه گله روبروی او ایستاده بدون اینڪه پارس ڪنه توله داخل شڪمش پارس میڪند از ان وضع با تعجب میگذرد وبه ڪنار درختان برای جمع ڪردن هیزم میرود.ونگاهش به پرنده ای بسیار زیبا می افتد ڪه از گوشت مرداری تغذیه میڪندوبالای درخت میرودوانچنان صدای قشنگی دارد انسان را شیفته خود میڪند. هیزم را میاورد و خدمت رسول خدا مایدوشرح ماجرا را عرض میڪند.حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم. میفرمایند.ان ان حالاتی ڪه دیدی حڪایت مردم در اخرالزمان است ان سگی ڪه دیدی وتوله داخل شڪمش به تو پارس میڪرد فرزندان دراخرالزمانندڪه حق بزرگی و ڪوچڪی را رعایت نمیڪنندواجازه حرف زدن به پدرومادر رانمیدهند وخود بجای انان نظر میدن.حڪایت آن پرنده بسیار زیبا مبلغان دین اسلام است در اخرالزمان ومردار مردم عادی اینان از خون وگوشت مردم میخورند و بالای منبر میروند وبا چنان قشنگی میخوانند ڪه همه باور میڪنند. آری عزیزم اینان همان مبلغانن ڪه پیامبرمان فرمودند..بسیار زیبا ن این پرندگان