کاش ناگهان از خواب بر می جهیدیم و می دیدیم همه ی آنچه که در این سی و هشت سال بر ما گذشته، یک کابوس بوده. و نشانی از خلخالی و خمینی و خامنه ای و خماری و قاری قرآن نیست. وای که چه نفس عمیقی می کشیدیم آن زمانی که می دانستیم همه ی آن هشت سال جنگ، کابوس بوده و فرزندان و سرمایه های ما همچنان با مایند. کاش از خواب بر می جهیدیم و می دیدیم در جهان آبرو داریم. کاش کشتار سوریه کابوس بود. کاش سپاه و سردارانش تنها یک کابوس تلخ بودند. نیز کاش برنشستنِ ملا بر تخت پادشاهی واقعی نبود. چه کشیده اند مردم بی نوای ما در این وحشت سرای سی و هشت ساله. اما نه، یکی می آید تا به صورتِ تک تکِ ما سیلی بزند که: برخیزید، کابوس بی کابوس. هرچه که دیده اید و می بینید عینِ واقعیت است. بر نشستنِ ملا بر تخت پادشاهی واقعی است. خونی که در زیر پایه های تختش جاری است، واقعی است. و نیز پول هایی که همو بالا می کشد. با این همه اما، دوست دارم همه ی این بلاها کابوس بود. و ما ناگهان از این کابوس بدر می آمدیم و می دیدیم: در دنیا درخشیده ایم. نه بخاطر موشک های شهابِ ولایی مان. که بخاطرِ ادب مان.
اینستاگرام: mohammadnourizad
تلگرام: telegram.me/MohammadNoorizad
ایمیل جدید: mnoorizaad@gmail.com
تماس با ادمین تلگرام: mohammadnourizad@
محمد نوری زاد
بیست و دوم فروردین نود و شش – تهران
مصاحبه رادیو فردا با محمد نوری زاد
سخن روز محمد نوری زاد بیست و یک فروردین نود و شش
چرا رییسی؟
|
خود کرده را تدبیر نیست جناب نوریزاد
درود بر تو ای ناشناس ، که صدایت در گوش من چه آشناست . همانگونه که گفته ای نقش و سهم آنانکه این نکبت و بدبختی را بر ما هموار کردند به یقین خیلی بیشتر از خود این جرثومه گان فساد بوده و هست و به همین خاطر است که فردی مانند نوری زاد های های میگرید ، به پابوسی پسر بهائی میرود و از درگاه ایزد منان طلب بخشش و خود را در پیشگاه ملت شرمسار و خجل می بیند . ما نبایستی تنهاچشم هایمان را باز نگهداریم ، خرد و عقل را بایستی جایگزین هر اندیشه دگری کنیم تا مغلوب دورویان و آنانکه سالیان سال در راه اینگونه گفتارها و رفتارها زحمت کشیده اند و می دانند که از چه بگویند و چگونه عمل نمایند ، تا از میان سیل مخاطبان ، آنانی را که ضعیف ترند ، یعنی از لحاظ دور اندیشی و خرد سست تر و ضعیف ترند در دام پر زرق و برق خویش کشند و سپس با آنان آن کنند که خود میدانید . یک چیز را خرد من نمیپذیرد و آن وقت و زمانی است که مدیر این سایت بر روی آن میگذارد ، با وجود این همه کامنت زیاد که بعضی از آنان هم بسیار بالا و بلند هستند . شما یکبار سعی کنید که تمامی کامنت ها را بخوانید ، ببینید چقدر وقت میبرد . بعد بایستی آنها را اصلاح کنید و یا بقول خود مدیر سایت هاشور بزنند ، برای بعضی ها جواب بگذارند . ایشان یک مسلمان دو آتیشه بوده است ، البته بقول خودشان ، حال از خود میپرسم ،نماز خواندن را که دیگر ایشان ترک نکرده و ساعاتی را هم بایستی برای مناسبات مذهبی ایشان منظور کنیم ، خلاصه بگویم عزیزان ، من گمان ندارم که ایشان به تنهائی آنگونه که خود مدعی آن است ، این سایت را اداره میکند ، این با عقل جور نمی شود و خرد من چیز دیگری را میگوید . و برایتان مثال آخوندی را که در یوتوپ میباشد و از سیمای ایران پخش شده است ، که البته همه آخوندها میگویند و چیز تازه و نوئی هم نیست ، که ادعا می کند که حضرت علی ، شبی سه هزار رکعت نماز میخوانده ، واز طرف دیگر میگویند هیچکس نماز را به مانند علی طولانی تر و با متانت و وقار نمیخواند ، که اگر برای هر رکعت ایشان یک دقیقه منظور شود ، در بیست وچهار ساعت ، ایشان میتوانسته 1440 رکعت نماز بخواند آنهم نه در شب بلکه در 24 ساعت شبانه روز بدون ثانیه ای توقف . غرض آنکه این شخص هم نمیتواند به تنهائی این سایت را اداره کند ، دیدم کامنتهای فردی را حذف کرده است و علت را تهی بودن از بار عنوان کرده است . من کامنتهای این شخص را دنبال کردم ، به صورت طنز مطالبی حقیقی و آموزنده را نشر داده بود که من آن ها را تهی و پوچ نیافتم . باری ای عزیزان هموطن ، نمیخواستم اینقدر بلند و بالا بنویسم ، زیرا که در این کار آزموده و چیره نیستم به مانند مدیر این سایت ، اما هر از گاهی این سایت را هم مینگرم و دلم نیآمد که برای حفظ امنیت شما عزیزان که در آینده ای نه چندان دور خدمتگزار و سازندگان ایران عزیزمان هستید چند جمله ای ننوشته باشم ، به امید آنکه در اینجا بازپخش شود .
با سپاس
———–
درود دوست گرامی
ضمن سپاس از شما می گویم: من به تنهایی – به تنهایی – به کارهای سایت و نوشتن مطالب و منتشر کردن نوشته ها و کامنت ها چه در سایت و چه در فیسبوک و چه در کانال تلگرامی با روزانه حدود یکهزار پیام می پردازم. یکه و تنها. صرفا به این خاطر که نمی خواهم پای دیگری در میان باشد تا مبادا مشکلی برای وی پیش آید. اگر کمی مطالعه ی کامنت ها و اصلاح و انتشار آنها به تأخیر می افتد به تنهاییِ من ببخشایید. البته در میانه ی این کارها، نقاشی نیز می کنم. به بعضی جاها هم سر می زنم. شما وقتی از بیست و چهار ساعت بقدر سی چهل پنجاه ساعت کار بکشید، وقتِ زیادی هم برایتان می ماند.
با احترام
.
سلام . لعنت به این پست و مقام و صندلی که یارو هنوز نیامده دروغ را در لباس پیغمبر شروع کرده ! به دروغ های این داماد ///////////// امام جمعه مشهد عدم الهدی ( ابراهیم رئیسی یکی از قاتلان سال 1367 ) دقت شود که میگوید : علت حضورم برای کاندید ریاست جمهوری ، دعوتهای زیادی از دغدغه مندان کشور بوده که حجت را برایم تمام کرده اند و از جمله اینکه بیشترین مراجعین به من در آستان قدس ، مراجعه بیکاران به اینجانب بوده است و اینکه در اینجا ( در آستان قدس امام رضا ) من می توانم مشکل آنها را حل کنم ! یکی نیست که از این یارو ، مسئول جدیدِ //////// آستان قدس رضوی بپرسد که مگر آستان قدس رضوی ” اداره کاریابی ” و یا اینکه ” وزارت کار ” است ؟ و چرا بیکاران کشور به شما مراجعه می کنند؟ این مشنگ نمی داند که اگر بنا بود آستان قدس معضل بیکاری در کشور را حل کرده باشد ، در این 38 سال از گذشت انقلاب دیگر کسی بیکار نبود و یا حداقل در استان خراسان و در قلمرو عدم الهدی دیگر نه کسی بیکار و نه کسی تن فروش میکرد ! که متأسفانه بیشترین معضلات اجتماعی در همین شهر مشهد و زیرِِ بیخ گوشِ امام جمعه ////////////// اتفاق میافتد .
جناب نوری زاد
با سلام
یاد زیر نویس های شما در پست های قبلی افتادم که یکی از آنها این جمله ها بود:
” از این پس تمامی کامنت ها و نوشته هایی که به لج و لج بازی و توهین های لفظی اصرار داشته باشند حذف می شوند نه چند تا کلمه اش. اصل سخن خود را بگویید و کاری به حاشیه های کنایی اش نداشته باشید که بخواهید طرف خود را بچزانید و حالش را بگیرید.”
فکر کنم بعضی مواقع دچار آلزایمر مصلحتی می شوید! اینطور نیست؟! اگر هر فردی آنچه میگوید و تأکید میکند را عمل نکند، از دیگران نباید انتظار داشت. اینطور نیست؟!
با اجازه یا بدون اجازۀ شما چند پند دوستانه میدهم:
از این پس! یا التیماتوم ندهید و یا اگر التیماتوم دادید بدان عمل کنید. اینطور بهتر نیست؟!
به مجیز گویان سینه چاکتان یک گوشۀ چشمی داشته باشید بد نیست، به آنها دلگرمی میدهید و آنها خوش بحالشان میشود و کمی آرام تر و منطقی تر میشوند. اینگونه دوستان اگر چه یادآور خاله خرسه هستند ولی خوشبختانه هنوز نزدیک شما نیستند تا آن سنگ بزرگ را بر سر مبارک بکوبند، پس یک ایمیل هر از گاهی برایشان بفرستید بد نیست. میدانم چرا تلفن نمی کنید و شما را درک میکنم.
با سلام ،من استدلال آقای دکتر سروش را در مورد شرکت در انتخابات قبول ندارم به دلایل ذیل : 1- در هر دو دوره آقای خاتمی ،ایشان با دادن قول هایی به مردم رئیس جمهور شدند و پس از استقرار در پست ریاست جمهوری ، مقهور قدرتمندان شدند و برای استیفای حق مردم حاضر به فداکاری و برخورد نشدند و حتی یکبار میتینگی در استادیوم آزادی نگذاشتند و مردم که سرد شدند ،قلدران دوباره حاکم شدند و حتی ایشان در پایان دوره ریاست جمهوری ،عرضه نکردند از رای مردم پاسداری کنند و شارلاتانی مثل احمدی نژاد ریاست جمهور شد .و تمام فرصت ها را سوزاندند . خوب آقای دکتر سروش ، اگر رای ندهیم ، کاری دیگری از ما ساخته نیست ،به فرمایش شما برای دزدی که میخواهد از دیوار بالا برود ، بجای تماشا کردن دزد و بی تفاوتی ، کمر خود را خم کنیم ، تا دزد راحت تر ،پا روی کمر ما بگذارد و از دیوار بالا برود و شرکت کردن در انتخابات یعنی کمر خم کردن برای دزد . اگر فرهنگ مردم را بالاتر ببریم و شهرهای بزرگ یکپارچه تحریم کنند ، نتیجه موثرترخواهدبود و تمرینی برای اعتصابات گسترده و کمر شکستن رژیم غاصب میگردد . در این مورد بیشتر مطلب خواهم نوشت .
سلام اقای نوریزاد گرامی
متاسفانه مشکل بخش کثیری از ملت ما بیسوادی سیاسی و کمبود بینش سیاسی است که زود گول میخورند…درست مانند سال ۵۷ که گول وعده های پوچ خمینی را خوردند ، گول فریبکاری احمدی نژاد را هم خوردند و باز دارند گول میخورند !
مایه تعجب و نگرانی اینجاست که یکسری از نامزدی او خوشحال شده اند!
اینکه طرف برای شما نوشته : من تابحال رای ندادم ، ولی اینبار میخوام به جریان احمدی نژاد رای بدم ، دیگه بجز ناامیدی حرفی برای گفتن نمیذاره../.
نمیفهمم چرا مردم به نقطه ای از استیصال رسیدند که بجای تلاش برای آزادی و آرزوهای بزرگ ، همچنان ناکام هستند و درنهایت به این آدم امید میبندند!
امید به کسی که زمانی قاتل و بازجوی اطلاعات و زیردست فلاحیان و قاتلان حکومتی بوده و از لحاظ عقیدتی نیز شاگرد مکتب طالبانی و عقب مانده مصباح یزدی بوده است…کسی که در ابتدای امر برای چاپلوسی اربابش گشت ارشاد را به راه انداخت و ملت را سرکوب کرد و بعداً که با تقلب و شبه کودتا روی کار آمد ، مردم را خس و خاشاک خواند و به کهریزک انداخت و از سرکوب و قتل عامدانه جوانان کوچکترین عذاب وجدانی نداشت…
خودش درپاسخ به خاتمی راست گفت که این مردم حافظه تاریخی خوبی ندارند!
این حکومت آنچنان در حقه بازی و فریبکاری ماهر است که بجز توده مردم ، حتی برخی از رسانه ها و تحلیل گران سیاسی هم گول میخورند و نمیدانند که ممکن است احمدی نژاد هنوز هم نوکر بیت رهبر و جناح حاکم باشد و به فرموده آنها آمده باشد تا فقط بیاید و روحانی را تخریب کند و برود! و یا اینکه نمی گویند اگر بدون هماهنگی نامزد شده ، شاید قصدش فقط معامله کردن با آنها و گرفتن حق سکوت است…
و یا نمی گویند که طرف بخاطر کمبود شخصیتی ، قصد خودنمایی و مطرح شدن در اخبار را دارد!
فقط یک احتمال را بررسی می کنند ؛ که طرف نافرمانی کرده و شجاعت و جسارت زیادی دارد!
نمی گویند بی حیا و بی ادب و بی اخلاق و دریده است !
و اینگونه تحلیل ها باعث سؤتفاهم می شود که این موجود شجاعت دارد ولی خاتمی ترسو است!
دستکم تا زمان تایید صلاحیت هم برای نظردادن صبر نمی کنند!
تحلیل سیاسی می کنند درحالیکه از پشت پرده سیاست بی خبرند و به بازی های سیاسی و پیچیدگی پی نمی برند !
این بسیار تاسف بار است…
سلام.اقای نوری زاد من متولد انقلاب هستم سال پنجاه هفت. از یه پدر مادر معمولی یا از قشر کارگر همیشه پدرم زحمتکش بود اهل دروغ و حروم و ریا نبود من سال هفتاد شش رفتم خدمت سربازی سپاه خدمت میکردم بعد از گذراندن اموزشی اومد تهران محل زندگیم هم تهران بود.رفتار فرمانده ها مسول سپاه با ما خیلی بد و زننده بود.گذشته از این رفتار بد واقعا دزدی میکردن فرماندهان ما همجوره حتی یدفعه پیشنهاد شد که انبارپادگان و خالی کنن که من خودم کشیدم کنار داشت اوضاع بهم منوال میگذشت منم کاری به فرمانده های دزدم نداشتم تنها کاری که ازم بر میومد چون اهل پاچخواری چاپلوسی نامردی نبودم خودم کشیدم کنار یه روز فرمانده من که قسمت فنی مهندسی بودم گفت باید دم کنتور اب پادگان و بکنید از پشت لوله کنتور یه لوله بکشید تا برای پادگان پول اب کمتر بیاد من اعتراض کردم گفتم این که دزدی میشه شما از خودتون هم میدزدید.تقریبا با فرمانده ام در گیر شدم من و انداختن بازداشگاه تو اولین فرصت از پادگان فرار کردم گفتم اینجا جای من نیست.خیلی بلاها سرم اومد با فرار کردنم از پادگان یعنی همه زندگیم به فنا رفت اما خیلی وقتها فک میکنم خوب حالا عوضش شرف دارم اما کی به شرف بها میده.سرتون درد نیارم اینا رو گفتم این و عرض کنم خدمتتون تو نامه هاتون به اقای خامنه ای جایی خوندم که شما از سال هشتاد و هشت به بعد بخودتون اومدید از نظام بریدید اما واقعا باید اتفاقات سال هشتاد و هشت میفتاد.من که یه ادم معمولی بودم نه تحصیلات انچنانی داشتم نه پدر انچنانی پول دار وقتی اوضاع خدمت و دیدم ول کردم اومدم.یعنی شما قبل از سال هشتاد وهشت خلخالی رو ندیدید.یعنی قتلهای زنجیره ای ندیدید.یکم باور کردن شما برام سخته یجا خوندم شما گفتید با خنده هم گفتید اجازه بدید بچه های مارو بگیرن امثال اتنا ها رو بگیرن چه اشکالی داره اینا پاک هستن اما پسر خودتون فراری دادین امریکا.درست هرکسی رو تو قبر خودش میزارن چندجا کامنت نوشتم شما سوپاپ اطمینان هستید.هستید یا نیستید به هیچکس مربوط نیست اینا که گفتم برام سوال پیش اومده بود.اگر مایل بودید جواب قانع کننده داشته اید بدیدمن خیلی سوال ازتون دارم.مطلب من طولانی شد ببخشید اگرم فرصت نشد نخوندید مهم نیست درد دل کردم.عمر ما سوخت نسل ما به فنا رفت امیدوارم حداقل بتونیم برا نسلهای بعد خودمون خاطر خوب بجا بزاریم نه مثل خود من که همیشه میگم این چه اری بود پدر من نداسته به صندوق انداخت.
سلام.اقای نوری زاد من متولد انقلاب هستم سال پنجاه هفت از یه پدر مادر معمولی یا از قشر کارگر همیشه پدرم زحمتکش بود اهل دروغ و حروم و ریا نبود من سال هفتاد شش رفتم خدمت سربازی سپاه خدمت میکردم بعد از گذراندن اموزشی اومد تهران محل زندگیم هم تهران بود.رفتار فرمانده ها مسول سپاه با ما خیلی بد و زننده بود.گذشته از این رفتار بد واقعا دزدی میکردن فرماندهان ما همجوره حتی یدفعه پیشنهاد شد که انبارپادگان و خالی کنن که من خودم کشیدم کنار داشت اوضاع بهم منوال میگذشت منم کاری به فرمانده های دزدم نداشتم تنها کاری که ازم بر میومد چون اهل پاچخواری چاپلوسی نامردی نبودم خودم کشیدم کنار یه روز فرمانده من که قسمت فنی مهندسی بودم گفت باید دم کنتور اب پادگان و بکنید از پشت لوله کنتور یه لوله بکشید تا برای پادگان پول اب کمتر بیاد من اعتراض کردم گفتم این که دزدی میشه شما از خودتون هم میدزدید.تقریبا با فرمانده ام در گیر شدم من و انداختن بازداشگاه تو اولین فرصت از پادگان فرار کردم گفتم اینجا جای من نیست.خیلی بلاها سرم اومد با فرار کردنم از پادگان یعنی همه زندگیم به فنا رفت اما خیلی وقتها فک میکنم خوب حالا عوضش شرف دارم اما کی به شرف بها میده.سرتون درد نیارم اینا رو گفتم این و عرض کنم خدمتتون تو نامه هاتون به اقای خامنه ای جایی خوندم که شما از سال هشتاد و هشت به بعد بخودتون اومدید از نظام بریدید اما واقعا باید اتفاقات سال هشتاد و هشت میفتاد.من که یه ادم معمولی بودم نه تحصیلات انچنانی داشتم نه پدر انچنانی پول دار وقتی اوضاع خدمت و دیدم ول کردم اومدم.یعنی شما قبل از سال هشتاد وهشت خلخالی رو ندیدید.یعنی قتلهای زنجیره ای ندیدید.یکم باور کردن شما برام سخته یجا خوندم شما گفتید با خنده هم گفتید اجازه بدید بچه های مارو بگیرن امثال اتنا ها رو بگیرن چه اشکالی داره اینا پاک هستن اما پسر خودتون فراری دادین امریکا.درست هرکسی رو تو قبر خودش میزارن چندجا کامنت نوشتم شما سوپاپ اطمینان هستید.هستید یا نیستید به هیچکس مربوط نیست اینا که گفتم برام سوال پیش اومده بود.اگر مایل بودید جواب قانع کننده داشته اید بدیدمن خیلی سوال ازتون دارم.مطلب من طولانی شد ببخشید اگرم فرصت نشد نخوندید مهم نیست درد دل کردم.عمر ما سوخت نسل ما به فنا رفت امیدوارم حداقل بتونیم برا نسلهای بعد خودمون خاطر خوب بجا بزاریم نه مثل خود من که همیشه میگم این چه اری بود پدر من نداسته به صندوق انداخت.
سلام اقای متولد انقلاب
بدبینی اگر در حد معمول وبدون زیاده روی باشد وباعث احتیاط و پرهیز ازریسکهای
بدون یا کم منفعت باشد خوب است وگرنه بیماری روحی ای بنام فوبیا(ترس بیخودی)
میشود .اولن کسایی با طرز تفکر این بنده خدا با فرزندان ونزدیکانشان بصورت ولی امری
برخورد نمیکنند که هرچه خواستند فرزند ان کند دومن منافع اوچیست که از موقعیتی که داشته
به انفرادی وتوهین وتحقیر و……..تبدیلش کند.سومن باید یاد بگیری که هیچکی حتا والدین وفرزندانت
مامور به جواب دادن به آن خیلی سوالهای ترا ندارند.پس بگرد وبگرد تا جواب سوالاتتو پیدا کنی.
چهارمن گرفتن شما واتنا و….حتا سخت ترین دشمنان باعث درد است نه شادی وسود.
یه بابایی گفته گرچه میدانم دهنتو بازکنی فحش آبدارم خواهی داد اما حاضرم جانم را بدهم تا
بتوانی آزادانه هرچه دلت خواست رافریاد کنی. آره اولش برا منم سخت سخت بود باور کنم.
الاحقر بی سوات
ده خراب است و کدخدا در خواب
رعیت آشفته, بی خیال ارباب
چشمه خشکیده, آسمان تبدار
خالی از عشق,کوچه ی مهتاب
آنکه دزدید عشق و نان از ما
اهل آبادی است خانه خراب
دَردَم این است,میزند مستی
حد به لبهای برده نام شراب
پشت پرچین باغ می خندند
یک دو کرکس به بند بال عقاب
آنکه مسئول حفظ جنگل هاست
با تبر میکند حساب و کتاب
پنجه در پنجه, گرگ ها آزاد
گردنِ بره هاست زخم طناب
حامی شیر بچه آهو ها
می خورد ظهر و شام جوجه کباب
و عجیب اینکه مرد دنیا دار!!!
می دهد وعده مان بروز حساب
حالمان کهنه,سال نو حرف است
عیدو تعویض آب و رنگ نقاب
ما و تدبیر رنج خود کرده
ای خدا کم کن اندکی ز عذاب
م.زکی زاده
یک اصلاح طلب واقعی به دلایلی عديده که بنده چند تا
از آنها را اینجا ذکر می کنم بایستی از اعلام کاندیداتوری
آقای احمدی نژاد تمجید و حمایت کند نه اینکه تقبیح کند
حالا چه این عمل به تحریک آقای مصباح یزدی براي
شکستن هیمنه و اقتدار رهبری انجام شده باشد یا به
هر دلیل دیگری
1_ یک بار برای همیشه باید تکلیف نزدیکی نطر ایشان به
رهبری یا نظر رهبری به ایشان معلوم و مشخص شود.
2_ هر چه دلسوزان وطن و ملت فریاد زدند که باید
آقای احمدی نژاد محاکمه شود و پاسخگوی حیف و
میلهای سرمایه های ملی و کشت و کشتارها و جنایات و خیانتهای دیگرش باشد یک گوش حکومت در بود و یک گوشش دروازه و هیچ وقعی به سخنان دلسوزان وطن و ملت نگذاشت. حداقل مناظرات فرصتی است برای
محاکمهء ایشان نزد افکار عمومی، مگر اینکه با به رخ کشیدن اسنادی که از وزارت اطلاعات سرقت نموده همهء رقبایش را مجبور به سکوت کند که این موضوع را هم
ملت فهیم به خوبی خواهند فهمید.
3_ در این بین تکلیف ولایت معاشان کاسب تحریم که
وطن و ملت را به خاک سياه نشانده اند معلوم میشود
4_ تکلیف مدعيان راستین و دروغین منافع ملی روشن
میشود.
5_ تکلیف حدود و ثغور گفتار و کردار رهبری معلوم و
مشخص میشود و آن شاءالله شروع خوبی است برای جلوگیری از دخالتهای بی مورد ایشان در امور اجرایی.
و…………
والسلام علی من اتبع الهدی
نمیدانم وسعت روشنفکری تا کجاست.اما وسعت تنهایی را خوب میدانم.با تمام احساسات بد و خاطرات تلخی ک از کودکیم از پدر داشتم،روزش را تبریک گفتم…من سالهاست مینویسم و حرف میزنم و او سالهاست فقط ب سیگار پک میزند و با خود حرف میزند ، تا جایی ک در فاصله ی نیم متری من نشسته باز هم حضور من را تشخیص نمیدهد و هنوز هم تنها مخاطبش خودش است…همین تنهاییش باعث شد روزش را تبریک گفتم…از همان ابتدا ک ب من میگفت تو بچه سره راهی بودی بچه ی یک خانواده ی اعدامی.برو سالهای زندان من و سال تولدت را چک کن خودت میفهمی.از همان سالهای فقر فرهنگی احساس یتیمی با من دوشادوش بزرگ شد…سالهایی ک لواط در آنجا بیداد میکرد و داشتن پوست سفید جرم بود و باید برای شنا با پدرم ب رودخانه میرفتیم…سالهایی ک معلم پرورشی دستهایمان را توی برف بهمن ماه های سرد آن منطقه فرو میکرد تا خوب منجمد شود و بعد با آلتی، کاردستی خودش، ک نامش را هم روی آن حک کرده بود نوک انگشتانمان را سرخ میکرد.مدرسه ی آزادگان.نامی بی شباهت ب محتوا.بیشتر معلمان اعتیاد داشتند.البته زندگی شخصیشان بود اما جنون هم داشتند . گرمای تیر ماه بود، از شنا برمیگشتیم…درب خانه ای مردی با هیبت کشتی گیران بد بدن سیگار لای انگشتش، ب نقطه ای خیره بود…پدرم داد زد سلام عباس…نگاهی دیوانه وار کرد و فحش داد و رفت.بی منظور فحش داد.چون کسی را نمیشناخت.چون دیوانه بود…برادر وسطی اش کنار پدرم زیر شکنجه میمیرد.برادر بزرگ هم اعدام میشود.عباس از زندان میاید.سراغ سعید را میگیرد.وقتی میشنود زیر شکنجه مرده، با یک شوک سالهای بعد را در هپروت طی میکند.امروز ساکن تیمارستان همدان است.و برادرانش در باغ پدر بیرون شهر ب چوب تکفیر خاک شده اند.تابستان67.بعدها فهمیدم پدرم را باید ببخشم…من اگر بودم بدتر هم میکردم.ماهها انفرادی و اعدام های صوری و آب جوش و شک و قرص و کوفت و زهر مار چیزی از یک انسان باقی نمیگذارد.باز دم غیرتش گرم ک زندگی میگرداند.یک همسر است.غیرت دارد.غالبا شر است برای خوانواده اش و نزدیکان تعصب ب خرج میدهد…من اگر بودم شاید این هم نمیشدم…پایش را بوسیدم و نوشتم تا ب تو بگویم یگانه برادرم، امروز روز مرد است.روزت مبارک،ابهام مرگ تختی ها در روشنی افکار تو حل میشود…باش و بنویس ک تا جان در بدن دارم.برایت جان خواهم داد❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️…راستی برادر وکالت گذشته ی من کار سنگینی نیست؟ گذشته ی پدرم چه طور؟ چقدر راحت قضاوتمان میکنند مردم همیشه در صحنه…سپاس از تو نوریزاد.شهامتت ستودنیست.
آقای نوریزاد از نظر زمانی به حساس ترین نقطه عطف داریم نزدیک میشم،به زمانی داریم نزدیک میشم که مابین درگیری ابر قدرتهای شرق و غرب قرار گرفتیم مثل کودکی که وسط درگیری دو پهلوان زیر دست و پاست،روسها به خوبی میدونن که اگه بشار بره اولٲ پایگاه استراتژیکی طرطوس رو از دست میدن چون نیروی دریایی روسیه به خاطر منجمد بودن دریای سرزمینی خودش در شش ماه از سال عملٲ نمیتونه از نیروی دریایی استفاده بکنه پس تنها پایگاه دریایی که همیشه به آبهای گرم راه داره بندر طرطوس سوریه اس،دومٲ روسها میدونن که نابودی بشار که خط مقدم ایران محسوب میشه نظام ایران رو در معرض سقوط قرار میده،هیچ میدونی سقوط جمهوری اسلامی برای روسیه چه معنایی داره؟روس ها از عدم روابط سیاسی ایران با غرب به نحو احسن استفاده کردن تا در غیاب این رقیب انرژی در تصاحب بازارهای گازی اروپا دست بالا رو داشته باشن تا حیات اقتصادیشون تضمین بشه و هم از انرژی به عنوان سلاحی در آستین در مقابل اروپائیها استفاده کنن حالا خودتون فکرشو بکنید که حکومتی کاملا متحد با اروپا و آمریکا در ایران مستقر بشه و ایران رو جایگزین روسیه بکنن چه عاقبتی در انتظار روس هاست.
خواهران اجاره ای یا کرایه ای کیستند ؟!
خیلی کنجکاو بودم بدانم این خواهران کرایه ای دارای چه شخصی هستند ؟
چگونه و توسط چه نهاد ها و سازمانهایی بکار گیری میشوند ؟ چقدر دستمزد میگیرند ؟ از چه قشر و طبقه اجتماعی و اقتصادی هستند ؟
… برای همین به سراغ برادر شوهر خواهرم که در پلیس اطلاعات و امنیت عمومی فاتب ( فرماندهی انتظامی تهران بزرگ ) شاغل است رفتم .
بعد از گپ و گفتگویی کوتاه چند تا از عکسهای این خواهران کرایه ای را ( که در گوشی موبایلم بود ) به ایشان نشان دادم و پرسیدم جریان اینها چیست ؟
یک لبخندی زد و گفت میخواهی ازدواج کنی ؟ گفتم اولا نه در ثانی خدا نکند روزی بخواهم با همچین افرادی ( از نظر شخصیتی ) ازدواج کنم فقط میخواستم بدانم اینها با این سر و وضع چطور در این مراسم ها شرکت میکنند .
و علیرغم تضاهای ظاهری که با حکومت دارند از حکومت طرفداری میکنند ؟ ایشان گفتند ما به اینها میگوییم خواهران پورسانتی یا مامور دو صفر ول !!!
اکثر این زنان و دختران به جرمهایی مثل فرار از خانه . اعتیاد به مواد مخدر و روسپیگری و سرقت و…. دستگیر میشوند و بعد از تشکیل پروند و تحقیقات مقدماتی و سپس دادسرا و صدور حکم در دادگاه به زندان و بندهای مربوط به نسوان ( زنان ) فرستاده میشوند
در زندان از بین این زنان افرادی را که دارای تحصیلات و ضریب هوش بالاتر هستند و یا پیش بینی میشود بعد از آزادی دوباره به کارهای خلاف روی می آورند شناسایی کرده و بهشان پیشنهاد همکاری میشود
که بعد از آزادی از زندان برای آن نهاد مربوطه ( وزارت اطلاعات . اطلاعات سپاه و پلیس آگاهی و پلیس امنیت و … ) کارکنند و اکثر این زنان هم قبول میکنند ( چون هم خانواده و شوهر درست و حسابی ندارند و هم کاری که حقوق مکفی داشته باشد در اختیارشان قرار نمیگیرد )
سپس برادر شوهر خواهرم ادامه داد : مثلا همین اداره ما ( پلیس اطلاعات و امنیت عمومی فاتب ) از این دختران و زنان بعنوان طعمه برای نفوذ به شرکتهای هرمی ( گلد کوئستی ) و خانه ها و باند های فساد و فحشا و شناسایی دختران فراری و معتاد در پارکها و خیابانها و … استفاده میکند
و چون خودشان قیافه آنچنانی دارند کسی بهشان شک نمیکند ولی چون شخصیت سالمی ندارند و بخاطر پول این کارها را میکنند باید دایما تحت کنترل باشند وگرنه زیر آبی میروند و میخواهند ما را دور بزنند .
از ایشان سوال کردم خوب اینهایی که گفتی کارشان جاسوسی و خبر چینی هست چه ربطی دارد که توی مراسم تظاهرات حکومتی شرکت میکنند و عکس خمینی و خامنه ای را بالا میرند و در مصاحبه تلویزیونی حرفهای رژیم را میزنند ؟
ایشان گفت خوب اداره ما از این خواهران ( کرایه ای ) میخواهد که کار خبر چینی و اطلاعاتی انجام بدهند ولی نهادهایی مثل اطلاعات سپاه یا وزارت اطلاعات یا حتی حراست صدا و سیما بنا به اهدافشان میتوانند از این افراد درجهت انجام مقاصد سیاسی و عقیدتی استفاده کنند
کافی هست قبل از مراسم یک برگه نوشته به آنها بدهند و از ایشان بخواهند آن را حفظ کرده و سپس جلوی دوربین صدا و سیما تکرار کند و اینگونه به بیننده القا کنند که زنانی با قیافه های آنچنانی هم طرفدار رژیم هستند .
جناب سروان در ادامه گفت همانطور که بسیج یا سپاه از اراذل و اوباش معروف و شناسنامه دار بعنوان لباس شخصی و چماغدار استفاده میکند از بین این زنان ویژه هم میتواند در جهت مقاصدش استفاده کند و یک موردش هم همان زنی بود که ادعا میکرد زن صیغه ای عطاالله مهاجرانی است و از وی در دادگاه خانواده شکایت کرده بود که بعدا معلوم شد یک پروژه طراحی شده از سوی دستگاه اطلاعات موازی بوده است و عقیم ماند .
در انتها ایشان به من پیشنهاد کرد از اینگونه زنان دوری کنم چون هم خودشان خطرناک هستند و هم معمولا چند لات و لوت بعنوان بادی گارد ( محافظ ) همیشه همراه اینها هستند که مصونیت قضایی هم دارند و از کشتن کسی هم باکی ندارند .
ثبت نام رياست جمهورى يا طغيانِ روانِ بيمارِ جامعه يا تحقير جايگاه رياست جمهورى
ثبت نامِ انتخابات رياست جمهورى آغاز مى گردد. سيل ثبت نام كنندگان با استدلالهاى مختلف به سمت وزارت كشور شكل مى گيرد.
ثبت نام افراد مختلف نشان از آزادى افراد براى ثبت نام دارد و ظرفيت بالاى حاكميت و مردمسالارى را نشان مى دهد. اما به اعتقاد نگارنده، مردم با اين شكل از ثبت نام پيامهاى مختلفى را به سمت حاكميت گسيل مى دارند كه به اهم آنها مى پردازيم:
١- بعد از انتخاب بعضى افراد به عنوان رييس جمهور، بسيارى از مردم احساس كردند وقتى فردى غير متخصص و با ادبياتى غير ديپلماتيك و روحيه اى چاله ميدانى مى تواند جامعه را به قهقرا ببرد آنها مى توانند در جايگاه رياست جمهورى بهتر خدمت كنند و مفيدتر باشند.
٢- برداشت كلى از اين شكل ثبت نام مى تواند از روح جامعه اى پرده بردارد كه سرشار از اقسام اختلالات شخصيتى از جمله “فوبياى خودشيفتگى” مى باشد كه منجر به بروز چنين فضايى مى گردد.
٣- كمبودِ امكانات و فضاهاى سرگرمى و تفريحى باعث مى شود كه افراد از اين فضا نيز براى ايجاد تنوع در زندگى خود استفاده كنند و حتى به شكل دسته جمعى و خانوادگى اقدام به ثبت نام نمايند.
٤- على رغم برگزارى انتخابات متعدد و راى گيرى در ابعاد مختلف، اين رفتار، حكايت از نديده شدن مردم توسط حاكميت و نياز به جلب توجه در افراد دارد.
٥- ثبت نام كودكان توسط بزرگترها نيز پيام جالبى به همراه دارد و گويا به معناى تحقير جايگاه رياست جمهورى است تا آنجا كه برخى اوليا حتى رياست جمهورى را در شأن خود نمى دانند و فقط فرزند خردسال خويش را در اين امر ثبت نام مى كنند.
٦- آخرين مورد و مهمترين پيام و دليل از نگاه نگارنده براى اين امر، نقصان قانون است كه راه را براى ايجاد چنين فضايي باز نگاه مى دارد
درست است كه هر كسى براى ثبت نام آزاد است اما واقعا ثبت نام كودكى كه به لحاظ قانونى و صغر سن و سرپرستى تكليفش روشن است چه توجيهى دارد…؟
دروود جناب نوریزاد گرامی اول شما در مورد رفراندوم هیچ صحبتی نکردین و همچنین الان از مرگ خامنه ایی گفتین ک باید بمونه تا ویرانه هاشو ببینه و اینم نگفتین ک باید بخاطرش محاکمه بشه جواب بده هرچند جوابی جز دستور از بالاسر یعنی اربابش پوتینم نداره و با این جماعتی ک واسه انتخابات فرمایشی دارن کشمکش قدرت میکنند و پشت پرده زدو بند و هیچکی ام کنار نمیاد با دیگری گمان نکنم به سرانجام برسه.بعدم در مورد نبودن بودجه و پول و نفتی ک بیست ساله پیش فروش کردن به سمن بخس هم صحبتی بکنین لطفا.و بگین امسال شماها اینقد گند زدین تو همه جا بیایین مث بچه آدم نزارین به سرنوشت قذافی دچار بشین و مملکت و ویرانه کردین اما جنگ داخلی خدای ناکرده نشه.و همونجور ک احتمالا خبر دارین دوروز قبل انتخابات قراره یه تیمی از مشاوران پریزیدنت ترامپ و اپوزسیون باسواد کشور و همینجور جوان مث آقای فخرآور تو کنگره آمریکا با سناتورها جلسه ای در مورد قانون اساسی جدید ایران ک میخان بعد دوره گذار اجراش کنن بحث کنن و مطمعن باشین این رژیم و عوض میکنن چ بخان چ نخان این آرامش قبل طوفانه و شاهزاده رضا پهلوی هم دعوت کردن ک برن کنگره سخنرانی کنن ک برنامه کلی بزارن و رفراندم و قانون اساسی و غیره خاهشا اینارم بگید و بگید کشور روسیه ارباب اینا چجوری جمهوری اسلامیو به اسراییل فروخت و قدس غربی و پایتختشون بعنوان پایتخت رسمیت داد طوری ک هنوز آمریکاییام ب رسمیت نشناختنش.و اینکه پوتین داره پشت پرده بعد از رفتن تیلرسون وزیر خارجه آمریکا و قانع کردنشون ک یا جمهوری اسلامی و یا کل دنیا خود دانید ببینین چ راحت بفروشه و فروخته مطمعن باشین.و همینجور ک دیدین اس سیصد هاوو اس چهارصدهایی ک روس ها گذاشتن تو سوریه یا عمل نکرده ک اینهمه با دبدبه و کبکبه آوردن از روسیه و یا خاموشش کردن ک خبری ک من دارم اینه ک فقط آمریکاییها ب روسها گفتن میخاییم عملیات کنیم حواستون باشه همین چطور پدافندهاشون عمل نکردن.و اینکه ظاهرا واقعا کدهاشو داده ب اسراییلیا و آمریکاییا تا راحتتر بتونن عملیات کنن.خاهشا هروقت در مورد خامنه ایی صحبت میکنین اینم بگین ک یکسره داره ب روسها اطمینان میکنه چ اینهمه پول بیزبون مارو داده ب روسیه اما تو همه قطعنامه های سازمان ملل تمامشون روس ها پشت ایران در نیومدن با چینی ها ک هیچ رای مثبت هم ب همشون دادن این چ شریک نامردیه ک اینا واسه خودشون انتخاب کردن این وسط فقط ماییم ک بدبختیارو میبینیم و لمس میکنیم.لعنت بر جمهوری مارکسیستی اسلامیستی آخوندیستی ک فقط بله قربان گوی کمونیستهاس و امیدوارم هر چ زودتر شرش از سر ما کم بشه ک میشه مطمعنم.چون دیگه چیزی واس گول زدن مردم نداره و رای بده هم نیستیم فقط رفراندم رفراندم باید حکومت و قانون اساسی مزخرف ولایت مطلقه وقیح عوض بشه تمام.ممنون ازتون تا بعد
سلام،،آقای ..استاد نوریزاد
اگراقتصادکشورهای درحال توسعه رامطالعه فرمائید،،اختلاف فاحش درامد ارزی آنهارا با کشورایران متوجه خواهید،مثلا ترکیه تنها از صادرات پوشاک،آب معدنی،وکفش بیشتر ازنفت ایران درآمد ارزی دارد،،ودبی تنها از توریست،نصف درآمد نفت ایران درآمد ارزی دارد،،متاسفانه سهم این درآمدشان را بیشتر ایرانیها به جیب آنها میریزند،،ما که کشوری با تاریخ تمدن هقت هزار ساله،،با سرمایه نیروی جوان،،نفت ،گاز،معادن،،باطبیعتی چهار فصل،،چرا همه بیکارند،،همه فقیرند،؟ چون زمامداران ما افکار قرون وسطایی دارند،،تفکرات وبرنامه ریزی مغز یاممور آنها پراز احادیث وروایات،هزار چهارصد قبل برنامه ریزی شده آنها نمیتوانند خودشان را باعلم و فرهنگ وتمدن امروز تطبیق دهند،،چون افکار وعقیده آنها با روایات غیر منطقی ماقبل تاریخ تمدنها گره خورده است،،ما گرفتارسیر قهقرایی تاریک فکران وظلمات ظالین وظالمین هستیم ،فقط یک را بیشتر نداریم،،انحلال افکار تاریک زمامداران ازطریق روشنگری جوانان،،ازآنجا که مخاطبین شما جوانان هستند،،ازآنها تقاضامیکنیم،،درحد توان تلاش کنند،،تا با تبلیغ وروشنگری ،وعدم شرکت دربازیهای فرمایشی زمامداران،،تاریک اندیش ،،راه خودرا از اینها جدا وبا تلاش جهت تعامل باجهان،،شاید بتوانیم این سد تاریک فرهنک وتمدن قرون وسطایی رابشکنیم،
باآرزوی پیروزی برآقای نوریزاد،وجوانان وملت ایرن،
،،واحدی،،
جناب نوری زاد محترم سلام
خدمت شما و همراهانتان عارضم که :
از ابتدای انقلاب همواره با رسیدن فصل انتخابات در اپوزیسیون(که البته در اوایل انقلاب بیشتر در خارج فعال بود تا داخل و شاید لااقل اینگونه بنظر میرسید و هرچه سن انقلاب بالاتر رفت با تمام بگیر و ببندها این قضیه تا حدود زیادی برعکس یا در حال برعکس شدن است )این مسئله مطرح بوده که چه بکنیم ؟ و شاید دم دستی ترین راه عدم مشارکت در انتخابات میبود و هست اینک سوالی که مطرح است: آیا با این عدم مشارکت در طول این زمان طولانی و بلند سودی هرچند اندک عاید مردم و یا اپوزیسیون گردید است ؟بعقیده بنده و دوستانمان خیر زیرا اگر فرض را در دست بردن از ما بهتران در صندوقها بدانیم رای دادن و یا ندادن بی اثر بوده و در تبلیغات حضور گسترده مردم وسپس بیرون آمدن فرد مورد نظر حتمی است که نمونه آن مشهود بوده و هست حال اگر قائل به عدم دستبرد به صندوقهای رای بهر شکل و صورتی باشیم اولا با نظارت استصوابی تمامی سلایق صلاحیت دار ، توان حضور در چنین آزمونی را نخواهند داشت که این خود بزرگترین ناقض حقوق ملیست و سپس در این هنگام حتما قضیه بد و بدتر در جامعه ترویج داده شده و مردم برای فرار از …..به ……پناه خواهند برد که برای آن هم شاهد بسیاری در دسترس است البته با دلایل عرض شده این راه هم برای ملتی که قریب چهل سال پشیمان گردیده سودی نخواهد داشت حال با عنایت به مطالب معروضه سوالم از جنابعالی این است که پس چکنیم تا از این قضیه بدرستی بگذریم ؟ آیا بهتر نیست بزرگترهای چون شما که دستی بر آتش دارند با خرد جمعی شعاری ، کلمه ای مثل آزادی ، ایران ، پدر و….انتخاب نموده و ازهمه هم فکران بخواهند در برگه های رای این کلمه ، واژه و یا شعار را مکتوب فرمایند تا در صورت عدم دستبرد به آرای مردم میزان آرای باطله نشاندهنده مخالفین و بشکلی رفراندمی برای همه باشد البته همانطور که عرض کردم در صورتی که تصمیم بر تغیبر آرا و یا صندوقها باشد هر راه حلی مثل شرکت کردن یا نکردن منتفی است زیرا قبل از حضور مردم تعداد آرا و نامزد مورد علاقه انتخاب شده و ما درآن نقشی نداریم بهر حال آیا بغیر از عدم حضور در انتخابات راه حل دیگری دارید؟
با ۳پاس از شما
سال های آخر دهه شصت بود .آنروزها آخرین ورژن تکنولوژی در ( تلوزیون توشیبا چهارده اینچ) خلاصه می شد.صدا و سیما در روز ، 5 ساعت برنامه را از 2 کانال پخش می کرد . هفته ای دو یا سه ساعت کودکی ام را با ورزش و مردم ، سریال الگو ساز اوشین و برنامه کودک می گذراندم .در آن موقع هنوز چشمها به نبرد آیفون هانرفته بودند تا کارایی خود را با ساعتها خیره شدن به صفحه آبی به اثبات برساند پس عده ای نادان با این جمله (بچه، اینقدر جلو تلوزیون بشین تا کور شی ) به خیال خود نصیحت و اندرز می کردند.
اگر خوانواده ای در جنگ کشته ای می داد خون آن شهید ورود ویدیو را به آن خانه حرام می کرد.و متاسفانه دایی من کیلومتر ها را پیموده بود تا برود در فاو عراق ویدئو را بر کل خاندان ما حرام کند.چند ماه پس از اتمام جنگ در یک روز آفتابی در شهر ما یک دفعه شایعه شد که انگلیس ماهواره خود را بر آسمان ایران فرستاده و 2 یا 3 روز دیگر امواج آن از تلوزیون پخش می شود گفته می شد برای دریافت شبکه ها باید یک قابلمه یا ماهی تابه بزرگ به زیر آنتن هوایی تلوزیون وصل کرد.ملت ساده دل که به عمرش دیش و ماهواره ندیده بود، همان عصر بر سر بام ها حاضر شد وهر چه را که تا دیروز در آن آش می پخت به آنتن ها آویزان کرد. پس از آن تحلیل ها بود که هر کس از اتفاق مهمی که می خواست رخ بدهد ارائه میداد.برای من نه تحلیل تئوری توطئه و براندازی نرم پدر مهم بود ، نه جستجوی مادر در رساله برای یافتن آیه و حدیثی جهت حرام اعلام کردن ماهواره.مهم آن بود که یک قابلمه واسطه شده بود که درکنار حلال ملال آور، حرام لذت بخش را هم داشته باشیم.از این که امواج (عشق و حال) بلاخره به منزل ما رسیده بود در پوست خودم نمی گنجیدم. دو روز بعد با شنیدن این خبر که عده ای در فلان شهر مرزی سیگنال دریافت کرده اند امیدواریهایم بیشتر شد .به خصوص که این خبر را بسیجی ها و مذهبی های محل می دادند.یادم می آید که یک روز تعطیل بود که در خانه به صدا درآمد.در را که باز کردم چشم بندی به چشمم خورد و دستبندی به دستانم .چشمانم که باز شد حیاط مسجد را شناختم.عجیب آنجا بود که از اهل محل یکی را دستگیر کرده بودند . یکی از برادرها فریاد می زد که ما شهید دادیم که شما بروید ماهواره نگاه کنید و چند نفر هم به مردم فحش می دادند و می زدند.پیرمردی که طاقت از کف داده بود گفت من خانواده شهید و حزباللهی هستم من را چرا آورده اید ؟.بلافاصله جواب شنید که ما مدرک داریم که خانواده شما به دنبال مفسده است و باید به راه راست هدایت شود.پیرمرد گفت چه مدرکی؟ جواب شنید که مردک هنوز قابلمه ات زیر آنتن تلوزیون آویزان است.پیرمرد که تازه فهمیده بود از کجا خورده، شروع کرد زیر لب فحش دادن به خودش.خلاصه روز تعطیل مسجد تبدیل شد به فیضیه .ما فیض می رساندیم و برادران می بردند. .آنجا بود که با تمام کودکی با خود گفتم مردمی که امواج دلخواه خود را از قابلمه طلب کنند سزاوار لعنت و نفرین هستند.
با درود
استاد عزیز نر از جانم خیلی حالم خرابه تنها دلخوشی من این است هر روز سری به نوشته های شما بزنم بخوانم واز امیدهائی که با مردم.نادان میدهید کمی ارامش پیدا کنم
بابا ما مردم.بدی هستیم بابا نخبگان ما را یا کشتید یا از مملکت نگون بخت فراری دادید بابا 80ملیونی که در ایران زندگی میکنند همگی ضریب هوشی انها زیر 86است این یعنی فاجعه چون اگر متوسط ضریب هوشی یک ملت کمتر از 94 باشد ان کشور دیگر جهان سومی نیست باید برایش جهانی دیگر با نامی دیگر پیدا کرد بابا ما میترسیم بابا ما میترسیم که همین انسانهای انگشت شمارمون که کتابهشون را میخونیم را هم از ما بگیرند بابا ما نباید بگیم تاریخ متمدن 2500ساله داریم بل باید بگیم ما 2500سال پیش متمدن بودیم
بابا ترس جدید من بیماری رهبرمان است
ارزو میکنم اقای خامنه ای هرچه زودتر سلامتیشون را بدست بیاورند میدونید بابا کشورها وممالکی که از ابتدا یک رهبر داشتند همه از ان شخص دستورات را میگرفتند وحداقل یک امنیت نسبی در جامعه حاکم میباشد ولی اگر ان رهبر یا فرد اول ان حکومت از دنیا برود مردم ان دیار اسیبهای زیادی را باید تحمل کنند چون کسی که فصل الخطاب بود دیگر نیست
بابا دیکتاتور تا روزی که هست مشکلات. زیادی را بوجود می اورد و با مرگش ان کشور یا دیار را نابود میکند
بابا لیبی. تونس عراق یمن سودان الجزایر مصر مگه این کشورها نمونه عینی نیستند بابا من نمیخوام کشورم تاراج شود همه کارشناسها میگویند ایران فرق میکند ولی بابا ایران مرکز نابودی است
بابا اگر رهبر کره شمالی امشب بمیرد ان منطقه چه رخ میدهد
بابا حالم بد بود میخواستم باها دعوا کنم وشما هم به پسر نادانت هر چقدر میتونی دعوام کنی بابا من 40سال سن دارم تصویرم کمی پیر شده
جناب نوریزاد موضوع این فیلم و خیمه شب بازی نام نویسی انتخابات چیه آیا شما هم میتونید ثبت نام کنید؟
یعنی شماها این خیمه شب بازی رو باورش میکنید؟ اولا که تو ادارات مهم هر کسی رو راه نمیدن باید نامه یا توصیه یه چیزی داشته باشی و دمِ در که شکل و قیافتو نگاه میکنند و همونجا با سبک سنگین کردن راه نمیدن و تو هر اداره که وارد بشی برای حتی یه کارت شناسایی هم اقدام کنی بایستی کلی خرج و هزینه کنی و دردسر بکشی واسه شرکت در کنکور باید کلی هزینه کنی اونوقت اینها که در فقر مطلق بسر میبرند از شهر و دیار و قریه و ولایتشون بلند میشن و کلی هم هزینه میکنند که دستِ آخر ردِ صلاحیت بشن! و خودشونو مسخره کنند! نه این پروپاگاندا و تبلیغات جمهوری اسلامیست که میخواد بگه که ای مردم شما خودتون ببینید و قضاوت کنید که آیا ما آخوندها حق داریم یا نه که ردِ صلاحیت میکنیم و ما براتون تصمیم میگیریم و ما بیشتر از شماها میفهمیم که ای ملت اینست حد و اندازه فهمِ شماها از سیاست و به ما حق دهید که ردِ صلاحیت کنیم و ما تایین کننده باشیم و از طرفی میخواد به دنیا نشون بدن که چقدر انتخاباتمون آزادست که هر کسی میتونه بیاد ما رو مسخره کنه که این در حالیست که بعد از بقول خودشون انتخابات کسی دیگه حق حرف نداره و جوابشو با سرب داغ میدن .من هرگز جمهوری اسلامی رو درک نکردم و هرگز بهش اعتماد نکردم حتی اگر بگه الان شب است باز هم باور نمیکنم مگر با چشم خودم ببینم. جناب نوریزاد ببخشید که مزاحمتون شدم البته مزاحمتون شدم چون شما رو ســـردار آزادگــــی میدونم و به کس دیگری نمیتونم اعتماد کنم و اعتقاد داشته باشم لطفا در کلیپی یوتیوپی اینو واسه ماها روشن کنید لطفا . من هم سن پسرتون هستم و جای پسرتون
درود بر استاد نوریزاد عزیز
خواستم با زبان عامیانه چند خطی برایت بنویسم ازوضعیت اشتغال دردوران حضور گرام شخصی که بالواقع با حمایت دوستان دوران جاهلیت شما بر مسند قوه مجریه نشست و ویران کرد هر آنچه را که دیگران قبل ازو ساختع بودند من از اولین کسانی بودم که در دوران ابادی عسلویه برای کار به آنجا رفتم وبه واقع کار بود و کار شرکتهای خارجی در کنار ایرانی ها کار می کردن به عنوان پیمانکار و حقوق سرموقع و به دلار وهر شخص از بیسواد تا مهندس کار میکردن
و دوست دوران جاهلیت شما شد همه کاره شرکتهای خارجی رفتن و شرکتهای پیمانکاری ایرانی نیز صورت وضعیتشان پاس نشد تا سپاه سهامشان را به قیمت ناچیز بخرد وهر شرکتی قبول نمیکرد که سهامش را بفروشد ویران میشد تهران جنوب ،تابلیه.؛و…. دیگر نامی ازشان نمانده جز در پروژه های کوچک و شرکتهای سپاه مثل قارچ سربرآوردند و چپاول کردند دارایی مملکت را وحقوق کارگران ومهندسین که از سر تاسر ایران به امیدی آمده بودند رفت درجیب سرداران گشنه سپاه یادت باشد
اگر در دوراول آن معجزه هزاره، شما وامثال شما برطبل یاری او نمینواختید سپاه اینقدر قدرت نمیگرفت من به شخصه از کسانیکه معجزه هزاره را رییس جمهور کردن نخواهم بخشید حتی اگر توبه کنند چون حق الناس برگردنشان هست
درخصوص استفاده ابزاری از زنان و مردانی که لمپن خوانده می شوند جامعه ایران تجربه فراوانی دارد .در کودتای ۲۸ امرداد سال ۳۲ همگان میدانند که لمپنها به کمک نیروهای نظامی آمدند و در ساقط کردن دولت قانونی و ملی دکتر محمدمصدق نقش چشمگیری داشتند .زنان روسپی نیز در تظاهرات علیه دولت ملی نقشی را ایفا نمودند واما در بعداز سالهای ۵۷ نیز تلاش براین بود که سوء استفاده همچنان پایدار بماند.سیستمی که ازتمام ابزارها برای تخریب وجهه مخالفانش بهره می برد و برنامه هویت و چراغ می سازد تا در سیمای میلی نویسندگان و روشنفکران را توطئه گر و جاسوس بخواند و ازانواع تهمت و دشنام و بهتان استفاده می کند و بهر وسیله ای چنگ میزند چرا از زنان روسپی و مردان لمپن استفاده نکند ؟ ..سیستم کاری به پیامدها و عواقب اینکار ندارد مگر برای کدام اقدامشان اینده نگری و پیش بینی درست و اخلاقی دارند ؟ با توجه به برخورد ظاهری و دهن پرکن با بی حجابی و بدحجابی و تشکیل ستادهای به اصطلاح ناهی منکر و تبلیغات شدید علیه بی حجابی چرا شاهد حضور این قبیل زنان ودختران در مراسم ۲۲ بهمن و انتخابات هستیم ؟ طبعا اگر خانمی حجاب را قبول نداشته باشد و با حضرات اختلاف داشته باشد در ایینها و مراسم زوری و اجباری اینها شرکت نمی کند و حتی بی حجابی خودش را نمادی برای مبارزه و مخالفت می داند .چه بسیار زنان فرهیخته و ادیب و دانشگاهی که مخالف پوشش اجباری و فشار و تحمیل بر جامعه هستند ولی جامعه به این زنان به دیده احترام می نگرد و مردم روشن ضمیربه پوشش این زنان کاری ندارند اما وقتی گروهی از خانمها با سرووضع انچنانی علم و کتل حکومت را بر دوش می گیرند و شعار به نفع کسانی می دهند که مخالفت شدید با بی حجابی دارند (درظاهر) این تناقض حل نمی شود مگر با ایجاد یک فرضیه بسیار قوی و قدرتمند و آن اجاره کردن این زنان در خفا و سپردن نقش حامی و تایید کننده در قبال آزادی از زندان و یا حمایت مالی و یا هر امتیاز دیگری که می تواند این قبیل زنها را به خیابان بکشاند ..در قضایای سال ۸۸ در تصاویر و فیلمها افرادی را می بینیم که قمه و کارد و چاقو در دست به مقابله با ملت معترض آمده اند و لباس شخصی پوشیده اند و ظاهر انها نمایانگر لمپن و ولگرد بودن انهاست …بهرحال جامعه باید به درجه ای از روشنایی فکر برسد که تشخیص بدهد زنان مخالف سیستم که مخالف حجاب هستند با زنان موافق حکومت ولی بی حجاب تفاوتهای اساسی دارند و از یک جنس و ریشه نیستند …سیستم برای بقای خود دست به هر کاری میزند و استفاده از این مدل زنان هم یکی دیگر از همین راهکارهاست ….
باسلام
اینان که ظاهرآ دلواپسند ،مشتی اوباش و خارو خسند.
اینان قومی بی فضیلتند که عشق را فرو نهاده و در پی رذیلتند.
این دیو سیرتان مشتی تند خو و زشت رو زشت خویند.
اینان نه بزرگ زاده که کوچک زاده اند نه رسا که نارسایند و نه حسینی که یزیدیند.
اینان سمبل اسلام خوارج و چهره کریه دینند.
خشک مغزانی که اسلام آنها فقط ضرب و زجر و زنجیر و حبس و حصر و شقاوت و رذالت است.
نه وطن پرستی شان به کمال است نه دینداری شان به جمال است.
نه خوب سخن میگویند نه راه شریعت میپویند.
در واقع نه دلواپس دین که دلواپس دنیایند
تا دیروز وکیل الدوله بودند و رطب خورده دولت احمدی حالا هم به ظاهر وکیل المله اند و داعی دولت سرمدی.
برائت میجویم از این قوم که جز بدزبانی بد دهانی و بد عنانی فضیلتی ندارند.
آقای رئیسی به گواهی تاریخ و تصاویر و تفاسیر عمری است که مردم ایران یک لبخند از تو ندیدند جز عبوسی و ترشرویی و تند خویی.
و از تو جز حبس و حصر و زجر و زنجیر و زندان ذره ای رحم و مروت و رافت ندیدند.
تا توانستی دهان ها را دوختی و قلمها را سوختی و دماغ ها را کوفتی و چشمها را بستی و استخوانها را شکستی.
خدای شما و همفکرانت فقط همان خدای قهار ،جبار، مخوف و بی رحم است که غزالی (که به اعتقاد مولوی از عشق بی بهره بود) بدان اعتقاد داشت و کودکان ناقص الخلقه را نشانی از قهر و جباریت خدا میدانست.
اما خدای ما خدای عاشق ، مهربان ، رحمان ، رحیم و خدای مولوی ، سعدی ، حافظ و خرقانی است. که فرمود هر کس که در پیشگاه خداوند به جانی ارزد در پیش ما به نانی ارزد پس نانش دهید و ایمانش نپرسید.
اری آقای رئیسی مردم ایران به نان و جان می ارزند که شما نان نداده خواهان گرفتن جان آنها هستید.
تا دیروز با دستگاه حاکم بودی و علیه مردم محکوم ،حالا به خاطر رآی به یاد مردم محروم و بی نوا افتاده ای ، از جیب آنها برداشته در دستشان میگذاری البته نه در پیشگاه خداوند که در پیشگاه رسانه.
اصولآ در مرام و مسلک و نگاه شما مردم محکومین و تبهکارانی هستند که به محکمه شما برای جزا آورده شده اند. شما را چه به مصدر ریاست و علم سیاست؟
به میدان آمده ای و در میدان بمان تا طعم شکست و مردودی را از مردم بچشی.
صبر کن تا توهمی که به خاطر قدرت و ثروت در تو ایجاد شده فرو بریزد.
ما به تو ثابت خواهیم کرد که از جنس ما نبودی و از ما نبودی.
باش تا روز محکمه انتخابات.
درود بر شما
دوستانی که به دکتر خزعلی عزیز دسترسی دارند به ایشان بفرمایید که دم از دین و دیانت زدن برای مردمی که در شعب ابی طالب زندگی میکنند نان و اب نمیشود
حالا شاید دوستان بفرمایند پس چطور انها که ۱۵۰۰ سال پیش در شعب ابی طالب زندگی کردند توانستند
خدمتتان عارضم انها اگر در شعب هم زندگی نمیکردند و ضعیت زندگی روزمره انها با و ضعیت زندگی در شعب ابی طالب فرقی نداشت مشتی بد بخت بیچاره بودند که به خاطر لقمه نانی دنبال محمد و خدیجه راه افتاده بودند تا اخر هم خدیجه تمام ثروتش را خرج شکم انها کرد
اقای خزعلی عزیز که درود خدا بر تو و دوستداران تو
شما در مملکتی زندگی میکنید که تمامی انچه خداوند به عنوان منابع زیر زمینی در اختیار بشر کره زمین قرار داده ،، جداگانه همان مقدار هم به ایرانی ها بخشیده
اما دریغ و حسرت و اه و افسوس و فغان که ایران و ایرانی از ان بی بهره اند
اقای خزعلی عزیز ایرانی ها چهل سال گول کسانی را خوردند که ندای دین سر دادند
باور کنید برای شکمهای گرسنه دین نان نمیشود البته برای بسیاری نان و اب و اپارتمان و ویلا و سفرهای خارجی و گرین کارت امریکا و هزاران هزار نعمت دیگر شده
ایا شما هم میخواهید به انها برسید
اقای خزعلی به مردم بگویید حکومتی تشکیل خواهید داد که دین کاملا امری شخصی باشد برای مردم اجتماع و باعث تبعیض نگردد
به مردم بگویید حکومت قانون تشکیل خواهید داد نه حکومت دینی
ما را با اعتقاداتمان تنها بگذارید
ما با خدایی که به اسم او دین و دنیا و حتی حیثیت و ابرویمان را به نامش معامله کردند زیاد میانه خوبی نداریم
خدایی که زجر کشیدن هفتاد میلیون ایرانی را دید و دم نزد
خدایی که دختران ایرانی را به جرم گرسنگی در اغوش شیوخ حاشیه خلیج دید و ککش هم نگزید
خدایی که دید طفل ایرانی به جرم نداشتن پول بخیه هایش را میشکافند و با پول همان طفل لبنانی ها در عیش نوشند
خدایی که میبیند جانبازان از جنگ برگشته برای احیای دینش با جفت پای قطع شده در راه رضای او در کنار خیابان سبزی میفروشند اما انهایی که در دو کوهه که سیصد کیلومتر با خط مقدم فاصله داشت عکس یادگاری گرفتند و مدرکی شد برای گرفتن پستهای انچنانی و هزاران فساد و اختلاس و ……
اقای خزعلی عزیز چهل سال به اسم همان خدایی که شما امروز دوباره به اسم او و ایین او میخواهید دوباره داغ این ملت را تازه کنید هر بلایی که در کره خاک سابقه نداشت بر سرمان اوردند
اقای خزعلی یک چیزی امروز به شما میگویم تا قیامت اویزه گوش مبارکتان بکنید
تا زمانی که حکومت قانون از نوع بین المللییش و کاملا دمکراتیک که حقوق تمام انسانها از هر تیره و نژادی با هر نوع گرایش مذهبی و عقیدتی در این مملکت پیاده نشود و یاد نگیریم به انسان و انسانیت احترام بگذاریم البته در عمل نه در شعار شما و هزاران خزعلی دیگر هم که بیایند نمیتوانند قدمی برای این مردم بردارند
البته شاید بتوانید قدمی برای خدایی که دشمن ایرانیهاست و ایران و ایرانی را فدای سوریه و لبنان کرده بردارید اما لطفا به اسم مردم ایران قدم به میدان نگزارید
با تمام احترام قلبی که برای حضرتعالی قائل هستم
تراژدي بحران هويت
گسست های موجود در جامعه ی ایرانی بقدری عمیق است که با هیچ چيز پر نمی شود، خشونت بيداد مي كند ،پرخاشگري هاي خشن فراران شده و امنيت اجتماعي را در حاشيه برده ،دلها گرفته و لبریز از اندوه است و احساسات ماتم زده و در این بین مانده ام که من وکیل دادگستری کجای این سرزمین برهوت قرار دارم و با این همه مصیبت چه کنم ؟ به كدام كتاب رجوع كنم تا كمي آرامش پيدا كنم ؟ كدام شعر و رمان و ….آرام بخش مي شود ؟اما به كتاب خانه ام سر مي روم و به کافکا سر می زنم مرا به صادق هدایت ارجاع می دهد و زمانی برای گریستن است تا بوف کور را باز می کنم كتاب حاج آقا وارد می شود و بخواهم درد دل خود را بگویم كتاب سگ ولگرد او وارد می شود.باز هم بر می گردم به تخت خوابم و به دردها و آلام اجتماعی، تورم و گرانی ، آسیبها و ناهنجاری های اجتماعی می اندیشم و دوباره مرا به این همه گسست می برد و خود را فراموش می کنم .نمی دانم همه فراموش شده اند یا فقط من.اما دوباره کتاب زندگی را ورق می زنم و می بینم که زمانه ی بی رحمی است.سرمایه داری لجام گسیخته لجن وار به همه جا تار و پود انداخته و بسان بختک بر سر همه سنگینی می کند.همگان به سختی نفس می کشند .همه خود را بسان همان سوسک مسخ کافکا می بینند و در تلاشند تا از خواب بیدار شوند اما بختک آنچنان سنگینی می کند که نمی توانم تكان بخورم ، دلم یک لیوان انديشه ي ناب انساني می خواهد که از سوسک بودن نجات پیدا کنم .همه جا را یخ زده ،آلودگی دموکراسی تنفس را از همه گرفته و امروز عصر صدای کنفرانس مطبوعاتی احمدی نژاد به گوش می رسید.تازه فهمیدم سوسک نیستم و می توانم صدای او را بشنوم ، بازهم به سختی می توانستم تکان بخورم آلودگی همه جا را گرفته و اعلام کاندیداتوری ابراهیم ریسی از رادیو بیان شد و دوباره سكوت كردم . به سختی به کنار پنجره می روم .همه سوسک شده اند .هر چه گشتم انسانی نبود.چشمهايم تار و تیره شده این همه سوسک را می بینم .دیگه از سوسکها هم خسته شدم به سختی می خواهم نفس بکشم. باران دارد می بارد و باید این هوا شکسته شود.ابرها بايد بروند،خورشيد خواهد تابيد، آسمان رنگين كمان مي زند،اميد جوانه مي زند و بايد اميدوار بود به آينده،كتاب قانون را بدست مي گيرم و ..
وقتی کوتوله های سیاسی اصلاح طلب باشند
اغلب سایت ها و روزنامه های اصلاح طلب را که نگاه بکنید، افاضات افراد مختلف را در مورد کاندیداتوری جناب “ان” می بینید. و همه بر این پسرک شلوغ و همه جا ریده و کون نشسته تاخته اند که چرا حرف مولا و مقتدایت را گوش ندادی و برای ریدن به صندوقهای رای پیش قدم شده ای.
باور نکردنی است. این حرف را از زبان اصلاح طلبانی میشنویم که فریاد مرگ بر دیکتاتورشان تا چند وقت قبل گوش فلک را پر کرده بود. اصلاح طلبانی که (به درستی) می گفتند در یک نظام جمهوری، حرف از حکم حکومتی بی معناست. اصلاح طلبانی که دخالت نهادهای حکومتی از جمله بیت رهبری را در امور دولتی بر نمیتافتند و بر آن خرده می گرفتند.
اما امروز چه شده است که این اصلاح طلبان دست به دامان احکام حکومتی شده اند و از لزوم تبعیت “ان” از حکم رهبر سخن می رانند
اگر این دیکتاتور کوچک و اسطوره وقاحت و بیشرمی، هزار ایراد داشته باشد، همینکه در این ده سال اخیر بارها و بارها در مقابل نظام حکومتی ایستادگی کرده و بر قدرتمندترین ابزار های حکومت شاشیده، شایسته است که او را نیز اصلاح طلبی بدانیم که از آن طرف بام در حال سقوط است . این تابو شکنی قویترین ساختار حکومت، باید مورد استفاده این “به اصطلاح” اصلاح طلبان پخمه و بی خایه باشد. نه آن که خود به جنگ این تابو شکنی برخیزند. جایی که خاتمی اصلاح طلب، دهها میلیون رای را به پای مصلحت و بی عملگی و بی خایگی قربانی کرد و حتی برای دسشتویی رفتن هم اجازه میگیرد، جناب “ان” ، برای ریدن و غارت بیشتر، در سخنرانی خود نظام دیکتاتوری را مورد خطاب قرار میدهد و قدرتمندترین ساختار حکومتی را به چالش می کشد. آیا در تاریخ این انقلاب چنین چیزی سابقه داشته است؟؟
جامعه مضمحل ایران برای تغییر و تحول، به تابو شکنان احتیاج دارد. تابو شکنانی مثل منتظری، موسوی، کروبی، … و حتی همین “ان”
چه خاتمی باشد چه روحانی و چه “ان”، غارت و چپاول سرمایه های این سرزمین مادر مرده وجود خواهد داشت. مگر سخنرانی بنیانگزار انقلاب را نخواندید؟! او می گوید “اینها غنایم اسلام است.” و غنیمت یعنی اینکه به کشوری حمله کرده اند و صاحب جان و اموال و دارایی آن کشور و افرادش شده اند. فلسفه دهها سازمان و نهاد مانند بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی و … در همین است. این سازمانها کارپرداز و مباشر حاکم بزرگ در مصرف اموال غنیمتی هستند. پس بدون هیچ تردیدی، چه خاتمی باشد چه روحانی و چه “ان”، غارت ادامه خواهد داشت …
اصلاح طلبان باید از تاریخ درس بگیرند. اگر خمینی برای برپا کردن حکومت اسلامی، با ملی گراها و توده ای ها و مجاهدین و … دست همکاری داد، اصلاح طلبان نیز باید از این تابو شکنی بی هزینه، به نفع خود استفاده کنند نه اینکه همصدا با گروههای فاشیستی اصولگرایان، به تنبیه “ان” جهت اجرا نکردن منویات رهبری بپردازند.
“ان” مخفف احمدی نژاد و هیچ بار توهینی به ذهن متبادر نگردد. لطفا در کانال تلگرام جهت اطلاع رسانی
حزب موتلفه اسلامی در ایران هدیه تولد برای رهبر کره شمالی فرستاد.
مش قاسم: این منقلابیون ۵۷ هیچ نبودن غیر از آلت دست سازمانهای اطلاعاتی سوریه، کوبا، لیبی قذافی، آلمان شرقی، و صد البته برادران کره شمالی. بیخود نیست که این دومی هی دم از اقتصاد مقاومتی میزنه. منظورش همینه که در کره شمالی میبینین. بمب اتم سازیش هم در راه تبدیل ایران به کره شمالی بود و صد البته نگه داشتن حکومت در دست خودش و حاج مصطفی بعد خودش. بیخود نیست برادران قاچاقچی خودشون یه روز در میون میرن کره شمالی، مشق حکومتی میکنن اونجا. خدا پدر آمریکا رو بیامرزه که دیگه اونو نذاشت به دستشون برسه. … (سه نقطه از مش قاسم)ها با چارتا تیر و تفنگ و گاز شیمیایی چه آتشی روشن کردن وای به حال اونروزی که بمب اتمی دستشون میومد.
ابو مکارم شیرازی: روند ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری در ایران مایه آبروریزی است.
مش قاسم: حاجی، کل روند انتخابات ریاستجمهوری در ایران مایه آبروریزی است. همه کاره بودن تو و همپلکیات مایه آبروریزی است، قانونک هاتون مایه آبروریزی است. ای کاش که بفهمید و از این خر شیطان پایین بیاین.
عرض ادب
1- برای من جای بس تعجب است که شهروندان بسیاری وارد بازی ریاست جمهوری رژیم ولایت مطلقه فقیه آنهم بعد از 38 سال تجربه میشوند . خوب این کاملاروشن است که پیشاپیش اخوند حسن فریدون (روحانی ) دردور دوم هم به این پست منتصب شده است. این تائتر ثبت نام و شو های کم خردانه را اکثر ملت ایران به خود می باورانند زیرا سالهاست خود را به خواب غفلت کم خردی و فرهنگ فقیر انه و دینی مذهبی زده اند و ظاهرا حالا حالاها هم خیال بیدار شدن ندارند.
2- بیماری اقای علی خامنه ای بدتر شده باشد و یا نشده باشد و حتی اگر همین الان ایشان هم سفر مرگ شود هیچ اثری بر ایرانی نخواهد داشت. با وضع کم سوادی و فرهنگ حاضر در اکثریت جهل و خرافات دینی و مذهبی زده و گریز از عقل و خرد، فرد دیگری در مسند ولایت مطلقه فقیه خواهد نشست و هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد. همیشه بهتر است یادمان باشد که اکثریت ملت ایران در انتظار ناجی می باشند که با اسب سفید از مکانی سر در بیاورد و این اکثریت بی حال و تنبل و اماده خود را زندگی راحت و بی دردسری بخشش کند.
مهدی از تهران
نکته 2309……شناسنامه
به نقل از کتاب همه آدم های شاه – – نوشته استیون کینزر
انگلستان در سال 1329 گروه تحقیقاتی را تشکیل می دهد تا علت و زمینه های بحران در ایران را پیدا کند.
از جمله این پژوهش ها یکی هم، در مورد روانشناسی ایرانیان بوده، که یک دیپلمات انگلیسی آن را انجام داده و بعد ازتحقیق اینگونه ایرانیان را توصیف می کند :
Ø ریا کاری بدون دستپاچگی،
Ø اعتقاد به قضا و قدر،
Ø اهمیت ندادن به زجر کشیدن …
Ø ایرانیان عادی تو خالی و بی اخلاق وهمیشه مشتاق قول دادن در قبال کارهایی اند که قادر به انجام دادنش نیستند ویا اصلاً قصد انجام دادنش را ندارند.
Ø اهل طفره رفتن،
Ø فاقد انرژی و استقامت،اما تابع قدرت و انضباطند.
Ø بالاتر از همه، از توطئه و تبانی لذت می برند
Ø و هر زمان که منافعشان حکم کند، به آسانی از اعمال غیر اخلاقی تبعیت می کنند.
Ø ایرانی دروغگویی ماهر است، اما انتظار دارند که گفته هایش را باور کنند.
Ø ایرانیها در زمینه های فنی به راحتی معلوماتی سطحی کسب می کنند و خود را متقاعد میسازد که به معلوماتی عمیق دست یافته اند.”
ایران من تنها نشسته بی پناه
آوای درد بسته گلویش و نگاه
نه چاره ای
نه یک رهی
دستی که باشد همرهی
در خاموشی
بهتان زده غمگین و سرد
جانش خسته از نبرد
ایران
تویی ناز دلبری
بر پای توست صدها سری
مهرت میترا برکشید
زرتشتر خرد بر تو دید
پایند بودی
پرغرور
آزاده و دهقان به سود
صذها سپاه لشکرت
دیوانیان کشورت
در حفظ تو کوشا بودند
شاهان بر تو جان سپردند
زیرا که راستیت بود مُقام
نیکی بودت شادی و کام
اکنون دروغ چیره شده
چشمت به شب خیره شده
غمگین ، پریشان در خطر
چون می روی ای در نظر؟
لیک تو بباید دیدنت
درد و چرای آشفتنت
ای نیک خو زیبا سرشت
در دست توست سرنوشت
ایران من ای جان و نور
پاینده باشی پر غرور
راستی ره آزادگی است
انسان تنها هرگز نزیست
شادی نشان فرّهی است
ایران ، تنها تو با خرد
یابی دوای رنج و درد
آزاده باش ،کُن فکر رها
دور کن ز خود دروغ ودغا
تنها نیستی ای جاودان
رو کن بسوی مردمان
خود را ببین ، ما را ببین
خوشبختی در ما دارد کمین
قنقوس تویی، سیمرغ راز
باش آزاد در پروازو
همیشه در فراز
در “ما “خفته
خوشبختی ِ ناز.
کسانی که در دوران شاه- دوره کودکی را گذرانده اند حتما یادشان است که در تلویزیون ملی ایران دو سریال پخش می شد.نخست سریال آتش بدون دود و گلن اوجایی که معرف بییندگان بود و دیگری سفرهای حامی و کامی که با آهنگ ما برای بوییدن عطر گل نسترن چه سفرها کرده ایم محمد نوری پایان می پذیرفت -نویسنده فیلمنامه این دو فیلم کسی نبود بجز شادروان نادر ابراهیمی.او پس از انقلاب مغضوب و مطرود واقع شد و کتابهایش اجازه نشر نیافت.می خواهم شما را به حل یک معما دعوت کنم.نادر ابراهیمی کتابی دارد بنام:قصه پيرزني که مي خواست تميزترين خانه دنيا را داشته باشد.این کتاب که به همراه خود تصاویری هم دارد حاوی یک پیام مهم از نادر ابراهیمی برای نسلهای آن روز ایران و همه نسلهای آینده ایران است.این کتاب در اینترنت موجود است آن را دانلود کنید و پس از دقت در نقاشیهای کتاب به من بگویید چه رازی در کتاب نادر ابراهیمی نهفته است به او هزار آفرین طلایی می دهم.
سلام برادر گرامی
مقاله بابک تقوایی پژوهشگر وزارت دفاع اگر بدستتان نرسیده دوباره ارسال میکنم
(حضرت آیت الله نوری زاد بنده حقیر را عفو فرمایید که سئوالات برای حضرتعالی که اَسفار مختلف را طی نموده اید سهل ولی برای حقیر سخت است ) حضرت آیت الله العظمی نوری زاد دامت برکاة و دامت افاضاة ، سلام علیکم ، ضمن آرزوی تندرستی و سلامتی بر شما انسانِ بصیر ، آزاده ، حکیم ، فرزانه ، شاهد ، بشیر و نذیر . هر هفته روزهای پنج شنبه از طریق پیامک مردم تهران را به برگزاری نماز جمعه فرا میخوانند . قبل از انقلاب نماز جمعه در چند شهر ایران فقط ” عبادی ” و بعد انقلاب این ” نمازها ” عبادی و سیاسی ” و اکنون ” کاملاً سیاسی ” و خالی از عبادی بودن آن و بیشتر بخشنامه ای و دارای یک متنِ واحد و فکس شده به تمامی شهر ها می باشد . آیا حضرتعالی ادای فریضه ی این نماز جمعه های بخشنامه شده را برای دنیا و آخرتِ مردم متدین و انقلابی ایران مفید میدانید ؟ الحقر ___ مبشّر
—————
درود دوست گرامی
هر عبادتی که به سمت عادت و تکرار و تکرار و تکرار روی ببرد و در آن “روح”نباشد و خیری از آن به مردم نرسد، به مفت که نمی ارزد، کلی از استعداد ملی مردم را به هدر می دهد. و البته: در درازنای تاریخ، جماعتی ابن الوقت که عمدتا حکومتی بوده اند از این بساط فایده ها برده اند و می برند.
سپاس
.
1-از خانم ها و بیشتر از آقایان تمنا میشود کم وخلاصه بنویسید که فرصت مطالعه نوشتارتان ممکن باشد.
2- لطفا برای نوریزاد زیاد تعارف نکنید وننگارید وبگذارید نوریزاد نوریزاد بماند و پرواز نکند، اگر مردم دست نبوسند طرف هدف بوسه هرگز تقاضا نخواهد کرد،ما مردم هنرمان ذیکتاتور سازی است و وای بفردی که مساعد باشد، به پنج مهمان نوریزادتوجه کنید.
3- سید مرتضی را بحال خودش بگذارید او عوض شدنی نیست واحتمالا سماجتش به شغلش که حرفه شناخته شدی نیست مربوط است، هم فکران او ده ها هزار درایران وجود دارند.
4- کلمه وپیشوند سید وخان که هر دو وارداتی است برایم زجر آورست زیرا تبعیض آمیز است و به همین دلیل از آن باهزینه گزاف صرف نظر کردم و ازین گروگانی آزاد شدم.
سلام . روزی رهبری نظام به هیکل مرحوم هاشمی رفسنجانی خاک کاهو پاشید و گفت نظرم به احمد نژاد نزدیکتر است . همین احمد نژاد روزی حدود 11 روز در خانه به بَست نشست و به ریاست جمهوری نیامد و حرف رهبری را لگدمال کرد . در مهر ماه سال قبل رهبری در یک عمل غیر قانونی گفت احمد نژاد به انتخابات نیاید ! دیروز با کمال پر رویی احمد نژاد برای ریاست جمهوری ثبت نام کرد . حال باید تمامی مقلدان و ذوب در ولایتی ها بیآیند و بنشینند و ببیند که در این چند سال رهبری نظام چگونه همه چیز را برعکس می دیده و عده ای را بی بصیرت، نانجیب ، عوام ، بی حیا و گناهکاران نا بخشودنی نامیده است ، امروز واقعاً در خلوت خود شبانه بجای اینکه بخوابند و خر و پف کنند ، کلاه خود را قاضی کرده و با بصیرت و بی بصیرت ، نجیب و نانجیب ، خواص و عوام و بیحیا با حیا ها، گناهکاران نابخشودنی و… را کشف کرده و یکبار هم که شده در خلوت خود مرور و سپس توبه کنند از این نفاق و دو رویی چندین ساله !.
وزوزیر/* کشور: تعداد داوطبان انتخابات از ۱۰۰۰ نفر گذشت
مش قاسم: همونطور که در سال ۵۷ هرکی از ننش قهر کرد رفت توی منقلاب امسال هم هرکی از ننش قهر کرده رفته تو صف انتصخابات. به حکومت اسلامی خوش آمدید!
/*: ک
سلام به دوستان . بالاخره محمود احمد نژاد ” پیامبر زمان ” آمد و بقیه بروند و سماق بمیکند . آقای محمدرضا رحیمی قروه ای ، معاون اول دست پاک ! احمد نژاد روزی به سوریه رفته بود و در آنجا مردم سوریه دور او را گرفته و به رحیمی گفته بودند که : اگر بنا بود در این زمان پیامبری بیآید ، همین احمد نژاد پیامبر است ! جالب آنکه حوزه های علمیه که کوچکترین کلامی را از افراد مخالف خود ، مغایر دین و آیین و اسلام و پیامبر و امام زمان و … تعبیر میکنند ، در این مورد خفه خون گرفتند و کوچکترین اعتراضی به این چاپلوس و حقه باز و دغل باز نکردند . دلیل آنهم این بود که نظر ” حضرت آقا ” به احمد نژاد نزدیک بود !
یک جورایی امدن احمدی نژاد را باید به فال نیک گرفت .
دو حالت داره
یا بابت حق السکوت صلاحیتش تایید میشه و تف سر بالا برای رهبر و درگیری با اصولگرایان شروع میشه
یا تایید نمیشه و بگم بگم هاش شروع میشه
در هر دو صورت احتمال میدهم حقایق زیادی برملا بشه . البته برای کسانیکه در خواب هستند و یا خوشانرا بخواب زدند.
متاسفانه حالت سومی هم هست که به هر ترفندی شده دهانش را ببندند و شاید خودش به میدان امده تا حق السکوت و کمیسیون درست و حسابی بگیره و تا۴ سال دیگر که مجددا بخدمت مقام معظم برسد .
سلام . برای کشور ما این نامزد ریاست جمهوری بهتره یا جنتی رئیس شورای نگهبان بیت رهبری؟
سلام . این خل و چِل نامزذ ریاست جمهوری بهتره یا جنتی رئیس شورای نگهبان بیت رهبری؟
مصطفی میر سلیم یکی از کاندیدا های ریاست جمهوری میگوید رای گیری احمدی نژاد و انتخاب وی در سال 88 غیر شرعی بود ! اگر وی را نمیشناسید ممکن است بگویید یک شعار تبلیغاتی است . در صورتی که این شخص شخصیتی بسیار پنهان و چند لایه دارد و از ابتدای ریاست جمهوری آقای خامنه ای بهترین یار و مشاور آقا بود وهرکجا که آقای خامنه ای میرفت وی چون سایه با ایشان همراه بود و در زمانی که ایشان با ترفند هاشمی رفسنجانی و ذکر تاریخ که فقط هاشمی ازآن خبر داشت ! گفت نظر آقای خمینی به نظر آقای خامنه ای نزدیک تر است ! ایشان مقام عظمای رهبر شدند و در پی آن بدون دادن امتهان آیت الله هم گردیدند ! که باید اهالی حوزه توضیح دهند ! وی یعنی میر سلیم مقام مشاور اعظم را در زمان ولایت عهده دار بودند ! حال سوال اینجا است که وقتی مشاور اعظم اکنون میگوید انتخابات 88 غیر شرعی بوده چطور رهبر و ولی فقیه تشخیص داد شرعی بوده و آن فلاکت عظما را بر سر ایران آوار کردند واگر همچنان نظر ولی فقیه به احمدی نژاد است چرا توی دهان میر سلیم نمیکوبند ؟ و اگر میر سلیم راست میگوید ! چرا عذر تقصیر به پیشگاه ملت نمی آورند؟ این نیست جز اینکه طبق قانون اسباب بازی ایشان به هیچ کس پاسخ گو نیست ! و رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت هم در دستان ایشان همچون عروسکهای مومی هستند که به هرشکلی که خواستند در می آیند . همین !
شیخ مرتضی امتحان صحیح است نمره بده !! نمره ام چند است ؟
سخنان گهر بار امام خمینی در تحریر الوسیله ، آیا نمی بایستی خون گریه کرد بر جامعه ای که چنین شخصی را الگوی خویش نهاد ، آیا نمیبایستی بر حال و روز همه آنکسانی که ایشان را بر من وشما سوار کردند که مدیر این سایت هم یکی از آنان است ، خون گریه کرد . مردم آگاه شوید ، چشم باز کنید و تفکر را در عقل خویش بر مسند قدرت بنشانید که این تنها ره رهائی شما از همه نکبت هائی است که گریبان گیر شما شده است .
https://www.youtube.com/watch?v=f6D1mfaPNxU
در شهر هرت
زمانی که با بمب شیمیایی ۹۰ انسان در سوریه کشته می شوند و اسد اعلام می کند من نبودم دستم بود. تفاوتش با اعدامهای پی در پی نظام اسلامی ایران در نحوه ی کشتارهاست، هر دو نظام خود را مقصر نمی داند، ابتذال شرّ نه تنها درعادی جلوه دادن اعمال، بلکه در به عهده نگرفتن مسولییت ومقصر دانستن دیگری است، بقولی بزن چشم مردم را کور کُن و بگو تقصیر او بود!
معنی دشمنی را انسان باید در نادانی و نافهمی خود تعبیر کند.انسان، اولین دشمن خود است و همانگونه نیز اولین دوست خود، بدین خاطر می باید با جهل و نادانی خود که بزرگترین دشمن اوست مغابله کند.
مسله مهم این است زمانی که ارزش انسان و هستی بی اهمییت می شود چه یک نفر اعدام و چه ۹۰ نفریا هزارها کشته شوند.
این است حاصل، شمشیرجواب شمشیر در جهان امروزی .
باز هم سخن از انتخابات (انتصابات)
اخیراً آقای خزعلی دو ویدئو به نمایش گذاشته است. در یکی از این ویدئوها وعده داده است خطرحملۀ آمریکا به ایران را کاهش خواهد داد و بر این اساس وعده داده که اگر بر اریکۀ ریاست جمهوری بنشیند، از آن ببعدنه مرگ بر هیچ دولت و کشوری را اجازه خواهد داد و نه خواهد گذاشت که پرچم کشوری (منظور آمریکاست) زیر پا لگدمال شود. در ویدئوی دیگر اظهارداشته است که آزادی دین و مذهب و عدم تبعیض براساس رنگ پوست و قومیت رعایت شده و در پرسشنامه ها از دین و مذهب مردم سوآل نخواهد شد.
درمورد ویدئوی اول باید به ایشان متذکر شد که لگد مال کردن پرچم آمریکا و شعار مرگ بر آن مشکل بسیار کوچکی بین نظام این مملکت و آمریکا است. مشکل بزرگتر آنست که برای سالیان متمادی درظاهرچنین اعمال غیر اصولی از جانب دولتمردان این نظام تشویق میشده و در عمل به منظور دفاع استراتژیک از وجود نظام و درواقع آخوندها، دست اندرکاران عمدۀ آن زیر نظر خامنه ای اقدام به راه انداختن جنگهای نیابتی در ماورای مرزهای کشور نموده و صدها میلیارد دلار هزینه بر مردم و کشور تحمیل کرده اند. اینست اشکال کار و نه پرچم لگدمال کردن و شعار مرده باد دادن. بفرمائید که شما به عنوان رئیس جمهور تدارکاتچی چه قدرتی خواهید داشت تا درمقابل تصمیمات راهبردی نظام مبنی بر زیاده خواهیهای آن و حفظ و صیانت از زندگی چند صد هزار آخوند، ایستاده و ورق را برگردانید؟ اینست مشکل عمده. پرچم و زنده باد و مرده باد گفتن فرع بر راهبرد تمامیت طلبی رهبری نظام و حفظ این همه آخوند که همچون دوال پا بر پشت مردم و مملکت چسبیده و ول کن هم نیستند است.
درمورد ویدئوی دیگر بفرمائید شما چه قدرتی دارید که قانون اساسی این نظام که براساس جهانگیر شدن مذهب شیعه تنظیم شده است را تغییر دهید؟ با وجود شورای ضد مردمی و ضد ملی نگهبان و مجالس فرمایشی خبرگان و شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت نظام که همه شان به دستور خامنه ای و اعوان و انصارش بر کرسی حاکمیت نشسته اند، شما به عنوان یک فرد چه توانائی از نظر قانونی دارید تا قانون اساسی را تغییر دهید؟ اگر چنانچه بی حرف پیش از سرند شورای نگهبان رد شدید و قرار شد که بر تخت ریاست جمهوری تکیه زنید، آیا نباید پیشاپیش سوگند یاد کنید که به عنوان رئیس جمهور از قانون اساسی صیانت خواهید کرد؟ اما هرگز از شما شنیده نشده است که در هیچ موردی مفاد این قانون اساسی ضد مردمی و مدافع حقوق آخوندها را مورد ارزیابی و انتقاد قرار دهید.
مشکل عمدۀ مردم با این نظام اسلامی بر سر حراج کردن منابع کشور به منظور جهانی کردن مذهب شیعه است. در این میان کلیۀ منابع کشور بسیج شده و مردم به قناره کشیده شده اند تا آقایان مذهب شیعه را در ماوراء بحار ترویج کنند و چه چپاول ثروتهای مملکت و چه غارتها و بخور بخورهائی که زیر شعار ترویج مذهب شیعه در سطح جهانی راه انداخته اند. شما چه کاره اید تا بتوانید قانون اساسی را تغییر دهید؟ جز اینکه مجری دستورات بوده و بقول مرشدتان جناب سید محمد خاتمی، یک رئیس جمهور تدارکاتچی باشید و نه چیزی بیشتر.
بازهم تکرار میکنم که این حرکت سیاسی شما بر خلاف منافع مردم و کشور بوده و بر خلاف شعارهای انتخاباتی تان شما قادر به انجام هیچ یک از وعده هایتان نخواهید بود. مردم آگاه هیچگاه تحت تأثیر این بازیها و شعارهای بی پشتوانه و تو خالی شما قرار نخواهند گرفت.
https://iranwire.com/fa/features/21440موسوی خوئینی ها و ابراهیم رئیسی؛ پرونده های ناتمام ! لطفا برای چند بار بخوانید و علی الخصوص شیخ قم نشین شیخ مرتضی بخواند ! پرونده بدم خدمتتون یا شیخ ؟
یکی دیگر از مفاسد عدیده شهرداری ! https://iranwire.com/fa/features/21447
دوستان محترم… اینجانب بدرستی به خیمه شب بازی انتخابات معترضم و معتقدم که نه تنها مردم خواهان ایجاد تغییر این وضع نا بسامان نباید از چنین انتخاباتی استقبال کنند، بلکه آن کسانی که اکنون سالهاست خود را مدافع حقوق مردم به همگان نمایانده و درصدد بوده اند چهره ای ملی و مردمی از خود به نمایش بگذارند نیزنباید درچنین انتخابات رسوائی به عنوان داوطلب نمایندگی برای دست یابی به کاخ ریاست جمهوری یا کرسی نمایندگی مجلس دست نشاندۀ رهبری، خود را کاندیدا نمایند. براین اساس، اینجانب حرکت سیاسی کنونی آقایان خزعلی و شعله سعدی در داوطلبی به قصد رئیس جمهورشدن را حرکتی ضدملی و ضدمنافع مردم و مملکت ارزیابی میکنم. برآقای مطهری حرجی نیست زیرا در معادلۀ قدرت جای ایشان و وابستگیشان به دیگرمنابع قدرت جای سوآلی برای مردم باقی نمیگذارد.
اگر آقای دکترخزعلی و بخصوص جناب دکترشعله سعدی که استاد حقوق و حقوق بین الملل هستند، از قبل به این واقعیت آگاهی دارند که براساس قوانین فعلی و تجربۀ چندین و چند ساله در این جمهوری من درآوردی، از سرند ضد مردمی شورای نگهبان عبورداده نخواهند شد، پس تکراربرنامۀ واضح و شکست خوردۀ این سالیان متمادی برای چند صدمین بار ثابت خواهد کرد که وجود شورای نگهبان سدی درمقابل خواستهای مردم است. خب، اکنون سالهای متمادیست که مردم از چنین واقعیتی بهتراز آقایان خبردارند و بعد از این همه سالها شکی در ضدملی بودن و ضد منافع مردم بودن شورای نگهبان ندارند. حتی اگر بفرض محال این آقایان به اریکۀ ریاست جمهوری دست یابند، طبق قانون ضد ملی و ضد مردمی موجود مگر جز یک رئیس جمهور تدارکاتچی و آلت اجرای منویات رهبری نظام نبوده و مگراین تکرارهمان تجربۀ تلخی نیست که مردم سالهاست بکررات شاهد آن بوده اند؟ پس این آقایان بظاهرمدافعان حقوق ملت بجای قرار گرفتن درجبهۀ مردم، اکنون درجبهۀ مقابل و ضدمنافع ملی و حقوق مردم به ایفای نقش پرداخته و پس از این چیزی جز مهره های سوختۀ سیاسی که درلحظه های بحرانی برای نجات این نظام ورشکسته به میدان آمده و آب به آسیاب آن میریزند، محسوب نخواهند شد.
استاد گرانقدر با درود ، ایا دلیل زلزله مشهد همین است که در عکس میبینیم
دختر دستش را بریده بود اندازه ای که نیاز به بخیه زدن داشت.
باشوهرش آمده بود.
وقتی خواست روی تخت دراز بکشد شوهرش نشست و سرش را روی پاهایش گذاشت.
تمام طول بخیه زدن دستش را گرفت و نازش را کشید و قربان صدقه اش رفت.
وقتی رفتند
هرکسی چیزی گفت
یکی گفت زن ذلیل
یکی گفت لوس،
یکی چندشش شده بود
و دیگری حالش بهم خورده بود!
یادم افتاد به خاطره ای دور روی همان تخت.
خاطره ی زنی با سر شکسته که هرچه گفتم چطور شکست فقط گریه کرد و مردی که می ترسید از پاسخ زن.
زن آنقدر از بخیه زدن ترسیده بود که بازهم دست مرد را طلب می کرد و مرد آنقدر دریغ کرد که من کنارش نشستم و دستش را گرفتم و آرام در گوشش گفتم لیاقت دستانت بیشتر از اوست.
اما وقتی آن ها رفتند کسی چیزی نگفت! هیچکس چندشش نشد و هیچ کس حالش بهم نخورد…
همه چیز عادی بنظر آمد ….
و من فکر کردم ما مردمی هستیم که به ندیدن عشق بیشتر عادت داریم تا دیدن عشق.
اخبار: توطئه جدید اطلاعات سپاه به منظور رد صلاحیت حسن روحانی و بازداشت حسین فریدون.
مش قاسم: شامورتی بازیهای حکومت اسلامی. اینا همه و همه واسه اینه که عده بیشتری رو بکشونن پای صندوق رای از قبل هک شده. تازه برن بگیرنشون، به ما چه؟ قربون زبون فارسی و امثال بی مثال اون، گوشت … (سه نقطه از مش قاسم) و دندون … (سه نقطه از مش قاسم). با عرزض معذرت از خر و سگ، در مثل مناقشه نیست.
جناب دکتر من فکر میکنم که: آقای خامنه ای با جلو انداختنِ رییسی جانی، برای شرکت کردن در انتخابات نشان داد که به هیچ وجه من الوجود خواهان تغییری و یا کوچکترین عقب نشینی نمیباشد…!!! (پایان نقل قول)
——————————————————————-
درود برجناب خلیل کرمانشاهی، دکترنوریزاد و سایر یاران ارجمند
جناب کرمانشاهی با شما در توافق کامل هستم.اجازه بفرمایید مثالی برایتان بزنم.
همه تعجب میکنند که چرا کشور بسیارکوچک و کم جمعت اسرائیل در پایان ۵ جنگ عمده و باراها جنگ موضعی با جندین کشورمتحدعرب همیشه پیروز بوده است؟
جواب روشن هست، برای اینکه اعراب وقتی شکست میخوردند به ممالک خود بازگشته و بزندگی خود ادامه میدادند. درست است که مقداری تسلیحات نظامی و چندین نفر نیرو از دست میدادند معذالک بعد ازمراجعت زندگی ادامه میافت.
این گزینش برای اسرائیل وجود ندارد. شکست نظامی اسرائیل یعنی نابودی موجودیت آن کشوربرای همیشه. برای همین مجبورهست به هرطریق ممکن، با چنگ و دندان، گرفتن کمک های نظامی ومالی از این وآن ازشکست خود جلوگیری کند
جمهوری اسلامی امروزدرهمان وضعیت اسرائیل قرارگرفته است. نظام در یک بن بست، پشت به یک دیوار بتن آرمه و رو در روی مردم قرارگرفته است و ازاین وحشت دارد که کوچکترین عقب نشینی و یا دادن امتیاز په مردم باعث ظهور جرقه ای شود که آتش خشم خانمان سوز مردم که هر لحطه درانتظا رآن است شعله ورگشته وبطرف نظام سرازیرشود و برای همیشه بنیان چنین رژیم نامردمی را ازریشه بیرون کشد. خامنه ای این تهدید وحشت آور را بسیار جدی میگیرد و بارها درسخنرانی های خود درلفافه و چندین بار آشکارا دراین مورد به همپالکی خویش هشدار داده است
پاینده ایران
رسول
با سلام و درودهاي گرم و پرمهر
دكتر محمد ملكي، چهره سياسي نام آشنا، در گفتگو با راديو ندا از خيمه شب بازي انتخابات در نظام ولائي و از سوابق كانديداهاي رياست جمهوري از جمله ابراهيم رئيسي، محمود احمدي نژاد و حسن روحاني سخن مي گويد.
http://radio-neda.blogspot.com/2017/04/blog-post.html
رئیسی رای نمیخواهد
محمد رهبر
در فیلم ارباب حلقهها که بنابر کتابِ حیرتانگیز «تالکین» ساخته شده است، یاران حلقه در مسیر دلهرهآورشان به کوهها و غارهایی میرسند که جایگاه «اُرکها» و عفریتهای دوزخی است.
یاران حلقه در محاصره اُرکها میافتند اما یکباره همه این موجودات خبیث فراری میشوند و یارانِ حلقه نفس راحتی میکشند و غافل از اینکه اهریمنی جهنمی در راه است و به جای اُرکها با نگهبان جهنم رودر رو هستند. این خیال وحشتانگیز اینک در واقعیت پیش روی ماست.
اصولگرایانِ «جمنا» با هم نشستند و شهواتِ خویش در میان گذاشتند و هر کدام بیبنیهای از کشور داری و بلکه با کولهباری از فساد و غارت، حریصانه به میدان آمدند اما یکباره ابراهیم رئیسی پدیدار شد و در این طلیعه وحشت و در قدوم کسی که صاحبِ سبک است در جنایت، خُرده اصولگرایان فراری شده و از دخمهای مداح نگهبان جهنم شدند و هوهو کشیدند و به وحدت رسیدند.
به این می گویند گردش نخبگان در جمهوری اسلامی و ابراهیم رئیسی ، حاصل همین چرخش است. غارت و جنایت قانونی است که بخت ماندگاری در حکومت را بالا میبرد.
هی به همین اصولگرایانِ مشتاق ریاستجمهوری نشان میدهد که چه کسانی پای به قدرت میگذارند.
رستم قاسمی که در دوران دهماهه وزارت نفت، بنیان وزارتخانه را بر کند و به هر سردار و دلالی بشکهای نفت داد، یا آن بیرون از «جمنا»، حمید بقایی که تبلور نوکیسگی و بیاخلاقی است با پشتوانهای از دروغ ناب احمدینژادی و ریای متعفن مشایی.
با این حال ابراهیم رئیسی چیز دیگری است. از دهه سیاه شصت میآید، جلوهای است از خشم خمینی و لابد قهاریت حضرت باری در منظرِ اصولگرایان و سپاهیان.
چند وقتی است که هالهی قدسی، قائممقامی رهبری هم بر فراز سرش چرخان است و زندانبانی امام رضا و تولیت میراث مامونی خراسان هم لابد شیرابهی قدسیت را بر عبای رییسی جاری کرده است.
پیش از اینکه رئیسی از قوه قضاییه به مشهد برود، علمالهدی امام جمعه و پدر زنش، عملا در خراسان خودمختاری اعلام کرده بود و میتوان مطمئن بود که دولت مرکزی در خراسان هیچکاره است و اگر امام جمعه مشهد با پروژهای اقتصادی یا کنسرتی فرهنگی مخالف باشد، آن اتفاق نخواهد افتاد.
ابراهیم رئیسی از آن خودمختاری خراسان، عزم تهران کرده است. از همین الان میتوان مطمئن بود که کسی جرئت ندارد تا در مناظرهها یا در گوشه و کنار روزنامهای، اشارهای کند به جنایت رئیسی در کشتارهای سال ۶۷ .
بیان این رازهای بر ملا شده به صدای بلند، گوینده را با روح خمینی و قضاوت درباره ریشههای جمهوری اسلامی مواجه میکند و نهایتا به برائت از تاریخ سیاه جمهوری اسلامی میرساند و این شجاعت و صداقت در نامزدهای ریاستجمهوری گذر کرده از صافیِ شورای نگهبان نیست.
پس رئیسی را نمیتوان نقد جانانهای کرد و باید پچپچه کرد و در مناظرهها گذرگاه عافیت تنگ است. رئیس بزرگ که از جوانی سابقه کشتار و آدمخوری دارد، حتما از امنیت دم خواهد زد و تمام این امنیت را نه از برجام که ثمره کشتار در سوریه و اعدام و زندان در ایران میداند و در این زمینه هم کسی به او در نخواهد پیچید، به همان دلیل که خط قرمز نظام است.
میتوان حدس زد که ابراهیم رئیسی از این کلاغهای وحشت که با آمدنش در فضای انتخابات قار قار میکنند، خرسند است. پشتیبانان در سایهی رئیسی همین را میخواهند تا رعبی در دلها بیفتد و پس از آن به مرحله بعدی برسند.
رئیسی رای نمیخواهد
ابراهیم رئیسی در یک ماه آینده در نقش بازجو و قاضیای جبار ظاهر میشود. روحانی و دولتش را میکاود و پرونده فساد باز میکند و حتی وعده برخورد با احمدینژاد و فسادهای قبلی را هم میدهد. او از لذت انتقام و کشتن و محو کردن برایمان خواهد گفت و اینکه باید مفسدین مالی را هر چه زودتر خلاص کرد، چنین قاطعیت سوزانی شاید هم برای بخشی از مردم خوشایند باشد با این نفرتی که جمهوری اسلامی سالها در جامعه پراکنده است شاید هم رئیسی موجی از کینهورزی و انتقام راه بیندازد. شاید. اما او چندان در قید و بند رایآوری نیست، برای پیروزی میآید چه رای بیاورد و چه نه .
تقلب متبرک در انتخابات
سادهاندیشانه است که بگوییم پس از تقلب در انتخابات سال ۸۸ دیگر نظام اسلامی دست به تقلب نمیبرد. کارکرد روحانی که مماشات با غرب و دستاوردش برجام بود از نظر نظام، تمام شده و از این پس دوران تازهای رسیده است.
ایران اسلامی پس از وقایع سوریه و انزوای منطقهای در خیمه روسیه است و اصطکاک روسیه با غرب و آمریکا و منافع پوتین در خاورمیانه و ایران، امنیتی ساخته که به نظام اسلامی اطمینان میدهد، خطر حمله آمریکا منتفی است. علی خامنهای آفتاب لب بام است و مجتبی خامنهای و میراث بران سپاهیِ ولایت فقیه، حضور رییسجمهوری که ساز مخالف بزند را در چهار سال آتی تحمل نخواهند کرد.
طبقه سرکوب جمهوری اسلامی در هشت سال پس از ۸۸ قویتر شده و تجربه سوریه نیز ایشان را جریتر کرده است. حجم خونریزی در خاورمیانه و بیتفاوتی جهانی و عادت به اخبار جنگ و مرگ، طبقه سرکوب ایرانی را به این نتیجه رسانده که به فرض شورش پس از تقلب میتوان خشونتِ چشمگیری به کار برد و مطمئن بود که آب از آب تکان نمیخورد.
در چهار سال گذشته نهادهای مدنی شکل نگرفته است و اصلاحطلبان هم که معترضان احتمالی به تقلب هستند، در گوشه رینگاند و هنوز کروبی و موسوی در حصرند و با آن سابقه سال ۸۸ بعید است که کسی جرئت آمدن به خیابان داشته باشد چه اینکه روحانی هم آنقدر دلانگیز نیست که کسی بخواهد رایاش را پس بگیرد.
ادامه در کامنت بعدی
…. ادامه تحلیل محمد رهبر
اینجاست که تعلل روحانی و اهمال در پیگیری وضعیت موسوی و کروبی و شکستهنشدن حصر اشتباهی استراتژیک بود و حالا در آستانه انتخابات، در حصر ماندن معترضان به تقلب بزرگ سال ۸۸ ، نشانه تلخی است که تقلب مکرر محتمل است و نتیجه اعتراض هم هشت سال حصر.
تجربه دولت خاتمی و ناکامیاش در جلوگیری از تقلب، دوباره نیز میتواند در دولت روحانی اتفاق بیفتد. بعید است وزیر کشور روحانی که در جبههی لاریجانیهاست، مانعی برای تقلب باشد. دلخوش نباید بود که شخص روحانی، شجاعت میرحسین را داشته باشد و اعتراضی کند بلکه نهایتا مانند مرادش هاشمی رفسنجانی، شکوه به خداوند خواهد کرد و همین.
این خاتمه تلخ که در ابتدای راه انتخابات میگوییم را می توان چارهای اندیشید با فرض اینکه تقلب را جدی و کاملا ممکن بدانیم. روحانی نباید در رقابت با رئیسی غرق شود، ماجرا رقابت نیست بلکه تقلب است و عزم جدی دولت و اصلاحطلبان باید تدارک عملیات ضد تقلب باشد.
از: زیتون. باز نشر در ملیون
اقا نویزادامروز خبری در رادیو فردا خواندم مبنی بر اینکه کشتی تفریحی ایران که در سوءد ساخته شده و دارای نه طبقه میباشد و400 کابین خصوصی .2500 متر زیر بنای رستوران امروز در جزیره کیش با 200 مسافر به اب انداخته شد نمیدانم در کشوری که اینهمه کارتون خواب.گور خواب .معتاد.کودکان کار وتن فروش با سنین 13.14 سال بچه فروش کلیه فروش ووووو هزینه کردن بزای این کشتی تفریحی چه دردی از این مردم فلک زده دوا خواهد کرد
درود جناب نوری زاد گرامی
یادم هست وقتی نوشته زیر را از شما خواندم سرم را به دیوار زدم شکاف برداشت. خیلی مخلصیم آقا. این روزا خیلی نور بالا می زنی ها مراقب باش
——————-
دخترم، تف کن به صورت من! فرزندم، تو می توانستی دختر محمد نوری زاد باشی. اما نیستی. گر چه نیک که می نگرم هستی عزیزکم. بله، تو دختر منی. در همین یکی دو روزی که عکس برهنه ی تو را در یکی از هتل های مشهد و در محاصره نگاه های هیز و حریص زائران کشورهای همجوار دیده ام، باور کن کم مانده با سر به دیوار خانه ی سردارانی بکوبم که در ظاهر سخن از غیرت می رانند اما در پس پستوهای بی کسیِ مردم، خود بدست خود تو را به آغوش هرزگی در انداخته اند. و اکنون من چه بگویمت؟ این که: شرمسارم؟ تو را از شرمساریِ من چه سود؟ تو می توانستی عروس خانه ای باشی و صدای قهقهه ات به شادی و شادمانی رنگ بیفشاند. یادت هست کودک که بودی، مادرت تو را در آغوش می فشرد و این نغمه را می خواند: دختر نگو طلا بگو/ فرشته ی خدا بگو/ دخترکم بزرگ می شه / حریف صد تا گرگ می شه / هزار تا بوسش می کنم / یه روز عروسش می کنم؟ یا بزرگتر که شدی، پدرت بشوخی این را می خواند: من از همه خوشبخت ترم / یکی یه دونه دخترم / به شاه و شازده نمی دم / به مردم ده نمی دم / دختر یکی یه دونه / پیش باباش می مونه. تو می توانستی دختر سید علی خامنه ای باشی. اما نیستی. نیک نیز که می نگرم، تو دختر وی نیستی. که اگر بودی، با دیدن همین یک عکست، و با دیدن ردیف چشمان هیز زائران کشورهای همجوار، یقه می دراند و نعره سر می داد و در کنجی از گمنامی پناه می گرفت. رهبر را رها کن دخترم. آب دهانی اگر می اندازی، بصورت من بینداز. او کارهای مهم تری دارد. او اکنون سرگرم ستیز با استکبار آمریکاست. او را با شیعه گستری اش وابگذار. وقت او را مگیر دخترم. که تو دختر او نیستی. هیچ دختر و بانوی وامانده و تن فروشی و هیچ پسر جوان و مرد بیکار و معتاد و خلافکاری فرزند وی نیست. او اگر بخواهد بخاطر تن فروشیِ تو یقه بدراند، دیگر نمی تواند پول تو را به لبنانی ها و فلسطینی ها و سوری ها بدهد. تن فروشیِ تو، خروجیِ حتمیِ پول هایی است که بدست رهبر و سردارانش از کشور خارج شده یا بالا کشیده شده. تو دختر هیچیک از آیت الله های تهران و قم و مشهد و اصفهان و شیراز و تبریز نیستی. که اگر بودی، با تماشای همین یک قطعه عکس، عمامه ها از سر می گرفتند و بر زمین می کوفتند و گریبان چاک می زدند و بجای وا اسلاما، ضجه ی وا انسانا سر می دادند و رشته ی سبزی از عاطفه های خراش خورده ی تو را به گردن می بستند و پشتِ در خانه ی پدر و مادرت به التماس و التجاء بست می نشستند.
نوری زاد اینقدر اینجا از خودت نظر نذار!
لطفا خالی بندی ممنوع !! مردحسابی اگر تحت تاثیر قرار گرفتی چرا دیگر خالی میبندی کسی که بطور خود آگاه سرش را بشکند حتما روانپریش است !
سلام و عرض ادب
جناب نوری زاد عزیز،درد دلی دارم فارغ از مغلطه و ریا
اسمم امیره
۳۳سالمه،فارغ التحصیل لیسانس مدیریت از دانشگاه شیراز
از سال ۸۷تا الان دربدره کار سرگردان تو دست شرکتایی هستیم که حتی به اندازه ی حقوق اداره ی کار هم احترام نمیذارن به زحمت آدم
چندین آزمون واسه ارگانهای دولتی دادیم که حتی بعد قبولی ماسمالی کردن و بی جواب ردمون کردن،یکیش آموزش وپرورش بود که تهش سهمیه ی شاهد خواستن ازم!!!بابای پیروکشاورزم نتونست بره جنگ اما داداش بزرگمو فرستاد رفت جنگید اما خوشبختانه یا متاسفانه کشته نشد که یعنی حالا ماهم سهمی داشته باشیم!
موندم تاوان چیو کیو داریم میدیم تو این دوره زمونه,
دقیقا گناهمون چیه!چیکار کردیم که اینجور باید تاوان بدیم و شاهد باشیم چه آدمای بیسواد و مفت خوری پستا ومقامارو واسه خودشون و بچه هاشون درو کردن ومیکنن.ما بچه های روستا جز درس و کار چیزی بلد نبودیم تو اوج گرفتاری و با مشقت درسامونم خوندیم که به جایی برسیم وعصایی باشیم واسه پدرمادری که تو نداریا وبدبختیا زحمتونو کشیدن اما تهش یارو از پشت میز بهمون میگه برو سر راه وایسادی!بد ون هیچ توجهی،نمیدونه این حرفش چطور عمر و زحمت و آینده ی یه نفرو تیره وتار میکنه.واسه فوق لیسانس هزینه هاش کفاف نداد که تمومش کنم و موندم.
مافیای قدرت و سیاست کمرمونو علنا داره خرد میکنه ،ماهایی که نه پارتی داریم نه پشتوانه مالی زحمت کشیدیم و درس خوندیم که به جایی برسیم تو این مملکت.
بخدا از بس به خودم گفتم صبر کن و بازم تلاش کن و ناشکری نکن اما نشده تا الان
تهش این شد که با تمام زرنگ بودنا و سرزنده بودن و فعال بودن تو دوران نوجوانی و جوانی الان بایه مدرک به دردنخور بدون سرمایه و زن و بچه سرگردون ودرمونده ایم
شرمندگی و تنگدستی تمام خواسته ها و آرزوهامون و ازمون گرفته
چطور تو این خفقان و بی عدالتی افسرده و داغون نشیم
از شما توقعی ندارم فقط به عنوان یه پسر که با پدرش درد ودل میکنه خواستم عقده هامو باهاتون درمیون بذارم تااینقد نمونه تو دلم که خفم نکنه
میدونم مثل من خیلی خیلی زیاده تو این مملکت که شاید تا آخر عمرشون زجر بکشن وبسوزن و عده ایم به ناحق و خوش زندگی کنن
خدارو وکیل میگیرم که اگه هست خودی نشون بده چه واسه ماها چه واسه اونا
باتشکرازشمادکتر عزیز و عادل
شیخ مرتضی تحویل بگیر این همون اسلامیه که توسط خیلی مسلمونا داره اجرا میشه و برایش یقه جر میدی !؟! یا بازم میگی مدرک موجود نیست ای برهرچه آدم دروغ گو وشیاد وکذابه لعنت !
گناهتومون چیه؟؟ گناهمون کفر نعمنته! خدا بما یه سردار سپه داد که ما ملت در حال نابودی را نجات داد. در کمتر از ده سال ما را به مرتبه ملل پیشرفته ترقی داد. سلامت و امنیت ما را تامین کرد. حتی دیانت ما را اصلاح کرد. بجای قدردانی و حقشناسی از هیچ اهانت و تهمتی به او و فرزندش و خانواده اش خوداری نکردیم. خداوند برای این کفر نعمت مارا مجازات کرد. تازه پس از سی و چند سال از خواب بیدار شده ایم و میخواهیم معنی نعمتان مجهولتان الصحه والامان را بفهمیم. !! شاید در آینده هم بفهمیم کفر نعمت از کفت بیرون کند. من که با صدای بلند گفته ام ما ملت نه لیاقت داشتن سردار سپه ها را داریم و نه لیاقت داشتن نوریزاد ها. آرزوی من اصابت شهابسنگی است به قطر صد ۱۰۰کیلومتر به خلیج فارس است. بگو آمین
سلام جناب نوریزاد عزیز امیدوارم پاینده و همیشه سلامت و پرانرژی باشید
مطلبی به دستم رسید که به نظرم بسیار عمیق و تاثیر گذار بود اگر صلاح دانستید در کانال قرار بدید .
من یک فاحشه ام؛ سی سال قبل وقتی که ده سالم بود، یادم می آید درحالی که پدرم مرا به یک فاحشه خانه میفروخت از سربازان مست برهنه شنیدم “جنگ تمام شده، بزودی مجلس آزاد مردمی تشکیل خواهد شد…” آن روز جمهوری خواه ها به حکومت رسیدند، و من، فاحشه بودم. چند سال بعد مجلس به دست سوسیال دموکرات ها افتاد، مردم در خیابان ها میرقصیدند و آواز میخواندند و من، یک فاحشه بودم بعد از آن قدرت به دست فاشیست ها افتاد،مردم میگفتند دوران وحشت فرارسیده است…اما من همچنان فقط یک فاحشه بودم بعد از آن انقلاب دیگری شد و از چریک فدایی نیمه لختی که در آغوشم آروغ میزد شنیدم “همه ی آن فاشیست های ازخدا بی خبر را اعدام کرده اند” اما من اعتنایی به حرفهای یک پیرمرد مست نکردم، چراکه بهرحال من فقط یک فاحشه بودم، بعد از آن اصلاح طلب ها حکومت را به دست گرفتند و فاحشه خانه ی ما بسته شد،و من از چند همکار دیگر شنیدم که آن روز هفتصد فاحشه خانه دیگر در شهر تعطیل شده بود… سربازانی که خانه مان را با حکم رسمی مهروموم کرده بودند، مارا به جایی جدید منتقل کردند، و آنجا بود که فهمیدم، من هنوز هم، یک فاحشه ام تا اینکه یک روز صبح از همکاری شنیدم که جمهوری خواه ها باردیگر قدرت را در دست گرفته اند…از امروز به بعد خود مردم کشورشان را اداره خواهند کرد!… امروز در آستانه ی چهل سالگی، من پیروزی هاو شکست های سیاسی متفاوتی را به چشم دیدم، و هنوز فاحشه ام! و حالا، عده ای با یک جعبه ی بزرگ وارد خانه ام شدند، آنها میگویند باید در سرنوشت سیاسی کشورم سهیم باشم، آنها خنده دار ترین آدم هایی هستند که من بعداز چهل سال فاحشگی ملاقات کرده ام! چونکه من بهرحال یک فاحشه ام! و آنها از من میخواهند که بگویم؛ دوست دارم زیر نظر کدام نظام سیاسی، یک فاحشه باشم؟
کورد پاور جیاوازە
درود آقای نوریزاد گرامی، یه خاطره ای از یه دوستی مربوط میشه به سال ۷۸-۷۹، آن تاریخ تازه کم کم خشکسالی داشت خودشو نشون میداد ودر منطقه ما که سردسیره ،اکثر کشاورزهای روستایی گندم دیم کشت میکنند، این دوستم که کارمند اداره بهداشته،میگه یه روز برای بازدید از وضعیت بهداشت و درمان به یه روستائی مامور بودم، موقع ظهر روستاییها و کشاورزان، خسته از کار روزانه و استراحت نیم روزی قبل از صرف نهار،برای ادای نماز به مسجد میآمدند،وما هم که جایی نداشتیم مجبورا مردم را به مسجد دعوت کرده بودیم و توضیحاتی در مورد بهداشت دادیم و در آخر نماز خودمان را هم در ان مسجد خواندیم واستراحتی هم کردیم،وبعضی از این انسانهای پاک و بی آلایش روستایی که واقعا اسوه ساده زیستی وصبرهستند با تن های خسته که کمی هم دیر آمده بودند و مسجد را مامنی برای رازونیاز وعبادت ودرد دل با خدا صحبت میکردند،اتفاقا آن سال،اواخر بهار یا اوایل تابستان بود و موقع برداشت گندم که اتفاقا بارش قریب الوقوع باران که در آن فصل اتفاق افتاده بود،گویا بارشی بی موقع وباعث ضرر و زیان زارعان گندم شده بود، و یکی از این کشاورزان، همچون چوپان زمان حضرت موسی در بین الصلاتین با خداوند صحبت میکرده،که نکته مهم اینجاست! میگفته: پروردگارا در زمستان که بارش برف میخواهیم ! نمیبارانی! در تابستان که ضرر دارد و نمیخواهیم!! میبارانی!؟ نمیدانم چه حکمتی است ، اگر بلد نیستی رها کن برو! شاه با آن عظمتش دید نمیتواند! رفت!! ……….. البنته منظورم از نقل این خاطره این است، آقایان مسئول، خواهشا اگر مدیریت،اقتصاد،فرهنگ،جامعه شناسی، پزشکی،درمانی و هر مقوله ای که برای مملکت داری لازم است و میدانید که نمیدانید و تجربه ۳۸ ساله نمایانگر است،دیگر به ملت اذیت نکنید و سرمایه کشور را به فنا ندهید. کارها و امورات کشور را بدست مدیران لایق بدهید. ارادتمند همه ملت ایران هادی.
په په ! رها کنن برن ؟ کجابرن بهتر ازاین مملکت بی در و پیکر ! تاجایی که میتونن میچاپن بعد میگن الحمدلله خدا خودش داده !
مرد بهاری مانند باران بهاری غیر قابل پیش بینی می نماید ولی در این آشفته بازار سایه الگوهایی هم نمایان است. با آنکه تا اعلام نظر نهایی شورای نگهبان و اعلام لیست نهایی نامزدها گمانه زنی در این باره عجولانه است ولی آدم وسوسه میشود با دلقکهای انتخاباتی : مشایی بقایی و مموتی ، همراه شود.
الف: احمدی نژاد علیرغم سفارش رهبر ثبت نام میکند، بیان میکنند که “یکی باید قربانی شود” ، اشاره میکند سفارش رهبر معطوف به گذشته ، اساسا توصیه و برای فضای دوقطبی است نه دستور . با اخبار احوال خامنه ای می داند که در آینده نزدیک احتمالا کسی برای این از خودگذشتگی عدم شرکت ، تره هم خرد نمیکند و خود باید دست به کار شود و برای آینده سیاسی اش نسخه ای بپیچد.
در فرمت نامه مهر ماه به رهبر نشان میدهد که چقدر عناوین دولتی بخصوص رییس جمهوری را دوست دارد و اساسا سربرگ شخصی را مطابق فرمت دولتی تنظیم کرده و بلافاصله پس از آرم جمهوری اسلامی عنوان رییس دولت نهم و دهم را بالاتر از همه می آورد . از یک سو هنوز در جو فیلم انتظار ظهور است و از سوی دیگر چفیه گردن کوروش می اندازد . خود شیفته ء دوشخصیتی اصول گرایی که خود را ملی گرا نشان میدهد.
در روزی که خالی از هر چهره شاخصی برای ثبت نام است و مردم و روزنامه ها در روز کاری به سر میبرند محمود می تواند تمام صفحه های مجازی و غیرمجازی را پر کند . حتی آن شوی مسخره و بظاهر ناشیانه تلویزیون میلی در نبردن نام بقایی. حالا دو فایل ثانیه به ثانیه دست به دست میشود. فایل جلسه خارج فقه شهریور و مصاحبه محمودخان.
با این حرکت نشان می دهد اساسا برای حال برنامه ای ندارد و قصد دارد خود را به بدنه اپوزوسیون بچسباند. می داند در تداوم وضع فعلی گروههای مختلف برای به دادگاه کشاندنش بدنیال فرصتند و زمینه فرافکنی را می چیند .وی حتی به استقبال حصر خود خواهد رفت . و در چند حرکت دیگر خود را بی تقصیر در حوادث 88 و اختلاسها و …. نشان خواهد داد.
ب: باز همان جمله کلیدی ” یکی باید فدا شود ” . اما چه کسی ؟ احمدی و تیمش برای اصولگرایی یا شخص خامنه ای ؟ اینبار تطهیر خامنه ای از حوادث 88 و اختلاسهای پاکدستان ؟ آیا اینبار خامنه ای خواهد گفت ببینید این فرد چقدر سرکش است و من تحمل کردم بخاطر مصلحت کشور و مردم ؟
آیا خامنه ای دست به مهره شده است ؟ تکنیکی که حاصل آن رویارویی احمدی نژاد و کاندیدای رهبر است . و مردم آنچنان مشغول ایندو شده که از کاندید خود غافل شوند . اینبار کاندید رهبر بگم بگم می کند ؟
چه کسی برای چه کس یا چیزی فدا خواهد شد؟ در جلسه خامنه ای و محمودخان چه چیزی رد و بدل شده است که اعلام بازی در مهر ماه و از پشت بلندگوها کلید خورد.
باید منتظر شد . اگر کاندیداهای بهاری همگی رد صلاحیت شوند انتحار محمودخان پایان عمر سیاسی اوست وگرنه نشان از بازی خطرناکی در راس است و شایعه دستبرد اطلاعاتی احمدی نژاد نیز قوت خواهد گرفت .
باتهدیدی که آقای احمدی نژاددرمورداعلام عدم صلاخیت آقای بقائی توسط شورای نگهبان کردند
به نظرمیرسه آقای احمدی نژاددرحال یک گروکشی سهمگین است،قبلادرموردردصلاحیت آقای بقائی تهدیدکرده بودکوتاه نخواهدآمد،اخیاناممکنه درحال مذاکره پشت پرده نیزباشد!اردصلاخیت آقای بفائی باتوجه به سابقه ایشان چندان مشکل نیست،همانگونه که قبلاآقای مشائی راردصلاحیت کردند!امایاشاخی به نام احمدی نژادچه کارکنند!!؟ردصلاحیت ایشان به سادگی ردصلاحیت مشائی وبقائی تیست!وباتوجه به سابقه وحرف وحدیث های گفته شده ردصلاحیت ایشان هزینه خیلی بالائی خواهدداشت واگرردصلاحیت نشود!ممکنه این دفعه واقعاراست راسکی رای بیاورد!!!یعنی همان کاری کهمردم
امریکاباترامپ کردند،اگرهردونفرراتاییدکنند،آن موقع آقای احمدی نژادکنارمیکشه که هم به قولش عمل کرده باشدوهم هوای بقائی راداشته باشد!!درانتخاباتی که ازبچه شش ساله تاآدمی بالای صدکیلوبادمپائی طبق قانون میتوانند نامزد رئیس جمهوری شوندچنین شیرتوشیری هم بایدانتظارداشت.علی عباس
ف
ا
اسکاروف گرام تا همینجاش هم مشخصه جفتک اندازی های احمدی نژاد ناشی ار نقاط ضعفی است که از خامنه ای و دردانه اش مجتبی اعم از سرقت اطلاعات و اختلاسهای کلان در دست دارد . خامنه ای بد جوری قافیه رو باخته و مجبوره یک رشوه کلان یه این دلقک مرد رند بدهد تا دهنش را ببندد و یا اینکه سرش را زیر اب کند .
سلام آقای نوری زاد
این داستانو خودم نوشتم…
حاکمی بود به غایت جاهل و به واسطه این جهل، مردمش بسیار در رنج و عذاب بودند. جبران این بی مبالاتی و بی کفایتیش را در اجرای مالیاتهای سنگین ، گرفتن عوارض و اجرای زندان، شکنجه، و سانسور میدید که شایدبماند. البته نتیجه این سیاستهایش، فقر و بیکاری وفلاکت مردم بیچاره بود که کم کم امانشان داشت بریده میشد…
حاکم و اطرافیانش متوجه شدند که اگر به همین شکل ادامه دهند ، بزودی شاهد سرنگونی حکومتشان خواهند بود.
ذخایر پولیشان کفاف جاه طلبی ها و زندگی اشرافیشان را نمیداد و از طرفی امکان فشار بیشتر بر مردم نبود.
حاکم مشاورین و اطرافیان مکار و حیله گری داشت…. گفتند چه کنیم؟ داریم به آخر خط میرسیم. پولی برایمان نمانده….
یکی از مشاوران که از همه باهوش تر بود گفت ، برای مهار مردم بهترین کار گرفتن قدرت تفکر از آنان است و برای نیل به این هدف بایدآنقدر تحت فشار باشند که قدرت تفکر به هیچ چیزیو نداشته باشند. پیشنهاد میکنم بیایید مالیاتها را افزایش دهیم.!
همه یکصدا گفتند به نظر پیشنهاد خوبی میاد اما عملیاتی نیست… مردم همینجوری هم توان ندارند که نفس بکشند… اینکار به معنی دست زدن به چاشنی انفجار و قیام مردمه… مشاور با هوش گفت، من برنامه ای دارم که قطعا جواب میدهد… اجازه بدهید پیشنهاد خودم را اجرایی کنم…. اگر دیدید که بعد مدتی مردم ناراضیند، مرا جناب حاکم عزل کنند و بگوید بی اجازه من چنین شده و برگردید به حالت قبل… و اگر هم اوضاع همانطور که من پیش بینی میکنم شد، که ما به خواسته مان رسیده ایم…
حاکم گفت این خوب است…. پایه حکومت ما در امان خواهد بود و رو کرد به مشاور که پیشنهادت چیست؟
مشاور گفت عرض میکنم و آن اینست که این پیشنهاد باید مرحله به مرحله و طی یک دوره چند ساله پیاده، اجرا و سنجیده شود. اگر احساس خطر کردید انوقت مرا عزل کنید و در ضمن اجازه دهید همه موارد اجرا شود… حاکم قبول کرد…
مشاور بعد از چند روز برنامه خود را بدین شکل عنوان کرد که طی این بیانیه از طریق ادارات و ارگانها به همه مردم موارد ذیل را ابلاغ میکنیم…
مردم بدانند و آگاه باشند که…
۱- حاکم نماینده خداست روی زمین و حرف او حرف خداست.
۲- هر کس هر کاری میخواهد بکند باید با موافقت حاکم باشد.
۳- برای حفظ امنیت و پاسداری از مرزها مالیاتها سه برابر میشود تا مبالغ آن صرف موارد فوق شود.
۴- قیمت آب ، برق، گاز، جون آدمیزاد… شیر مرغ سالیانه ۱۰ برابر میشود…
۵- لباس پوشیدن شما مردم از این تاریخ به بعد با نظر ما تعیین میشود که چه بپوشید و چه نپوشید…
۶- برای کشور های دوست و همسایه مان برای رفع فقر و محرومیت زدایی ، راه سازی، خانه سازی، کمک به خانواده های کشته شدگان در جنگ و… ماهیانه سه رقم آخر حساب بانکیتان را خرج موارد گفته شده خواهیم کرد.
۷- برای ساخت مقبره های بزرگان دینیمان و خدایگانهایمان بخشی از هزینه هایش را بر روی قبوض انرژی میآوریم تا باعث خیرو برکت زندگی همه ما شود…
۸ – برای…
۹ – برای…
۱۰ – برای…
۱۱ – برای…
و اما آخرین فرمان…
…..خاراندن بدن به هر فرمش و هر کجایی از بدن که باشد خلاف است و مجازات دارد. هیچ کس در هیچ کجایی حق انجام این کار را ندارد.
همه مشاوران و وزرا در سکوت وبهت بابت این سخنان مانده بودند که چه بگویند.
حاکم به سخن آمد که مردک ما یک خواسته داشتیم که ذخایر پولیمان را بیشتر کنیم تا بشود اموراتمان بهتر بگذرد.
گفتی مالیاتهارا اضافه کنیم، گفتیم راهکارش را بگو ، ولی تو که گویا قصد داری همه را زنده بگور کنی. اینهمه فشار و ظلم از شیطان هم بعیده. تو چطور با اینهمه درایتت به این راهکارهای احمقانه رسیدی؟
خاراندن؟ تومگر دیوانه ای؟ مگر میشود کسی بدنش نخوارد و خود را نخاراند؟
مشاور گفت اگر فرصت بدهید تا خدمتتان عرض کنم.
ابتدا بایدبگویم ، همانطور که همه ما میدانیم مردم ما یک مردم مذهبی و محافظه کاری هستند. با کمک کاهنین اعظم به آنان می قبولانیم که شما نمایند خدا هستید. قطعا بخش مذهبی ما کنترلش آسانتر و حتی جان نثارتر میشوند.
بعد باید عده ای از این جان نثاران را هم سفره خودمان کنیم تا آنان نقش کنترل چی را ایفا کنند و ما مستقیمان وارد عمل نشویم.
سوم اینکه چون این احتمال وجود دارد که در موقع شورش احتمالی ، گاردها و نیروهای نظامی داخلی بعد مدتی با مردم همراهی کنند و یا آنطور که باید برخورد شدید برای سرکوب قیامهای مردمی نکنند، با کمک به کشورهای همسایه و دوستانمان، در مواقع ضروری میتوانیم برای مهار و کنترل وسرکوب اعتراضات از نیروهای آنان استفاده کنیم.
چهارم با ساخت و گسترش بناهای مذهبیمان و خدایگانمان در داخل و اقصی نقاط دنیا ،هم مردم را به معنویان و مذهب مشغولتر میکنیم و هم در صورت از دست دادن کنترل مردم و احساس خطر برای جانمان، میتوانیم آینده درخشانی در این مکانها به عنوان متولیان مذهبی داشته باشیم.
پنجم اینکه شما فقط به افزایش مالیات رضایت دارید، من هم همینطور. انتظار ندارم که به همه این موارد دست پیداکنیم، اما با اعمال سایر موارد به مردم قطعا اعتراضات زیادی خواهد شد و به تناسب موقعیت و زمان، راهکارهایی که میگم را میتوانیم پیاده کنیم. میتوانیم هرباریک بند یا بخشی از آن را تعدیل کنیم.
مثلا اگر دیدیم اعتراضات بالا گرفته، می آییم و افزایش ۱۰۰ درصدی قیمت انرژی را تکذیب میکنیم. قطعا بخشی از مردم آرام میشوند و بعد ازمدتی ۴۰ درصد بدون اطلاع افزایش میدهم. اگر هم پرسیدند شما که تکذیب کردید این افزایش قیمت رو ، میگیم ما ۱۰۰ درصدو تکذیب کردیم،و اینجا ۴۰ درصدافزایش یافته. این یک قیمت معتدل وجهانیست… حتی مقایسه میکنیم قیمت انرژی و سایرموارد را با گرانترین کشورها که مثلا ببینید چقدر از ما آنان گرانتر هزینه انرژی پرداخت میکنند… قطعا کسی آن مموقع حواسش نیست که درآمد و رفاه مرد آنجا چند برابر مردم اینجاست و اگر هم عده ای فهمیدند وگفتند، ما که زندانهایمان جا دارد، آن عده که میفهمند را با سانسور و زندان ساکت میکنیم…
واما نکته آخر که مهم است،
خاراندن!!!
این مطلب اصلا برای ما مهم نیست ولی رمز اصلی موفقیت طرح من است که بعدا علت وجود همچین بندی را خواهم گفت.
و اما سخن آخر اینکه قطعا میدانم اینهمه فشار امکان ندارد که دوام بیاورد، وما در نهایت با حذف و برداشتن همه آنها بجزبند اول تا سوم ، به هدف خود خواهیم رسید.
واما اگر یک درصد هم این طرح من اشتباه باشد، با عزل من، اوضاع به حالت عادی بر میگردد و حاکم نیز در نزد مردم عزیزترمیگردد. چرا که او باعث بر کناری عامل و طراح این فشارهای وارده برمردم شده….
سکوتی همه جا را فرا گرفته بود…. به نا گاه همه مشاوران با هم شروع به دست زدن کردند که احسنت… حقا که مشاور عالی هستی…. حاکم که ازاینهمه نیرنگ گیج شده بود، گفت من که چشمم آب نمیخوره،اما به ریسکش می ارزد… مالیاتها زیاد شود، ما سر جایمان باشیم، بقیش مهم نیست…
مشاور گفت ابتداوقبل از اعلام مواردی که گفتم، برای مدتی، کاهنان به ترویج و تبلیغ بند اول و دوم پیشنهاد من بپردازند و جناب حاکم برای مدتی باید بنده نوازی کنند و کمی از مالیاتها و هزینه های مردم را کم کنند تا رفاه نسبی ایجاد شود.
حاکم پرسید، این دیگر چرا؟
مشاور گفت باید جلوه شما با رحمت همراه شود تا نماینده خدایگانیتان باور پذیر تر گردد. حاکم گفت شروع کنید، ظاهرا تو فکر همه جایش را کردی…
از فردا کاهنان اعظم تبلیغ نماینده خدایگان بودن حاکم را در کشور شروع کردن…. داستانها از کرامات ایشان و سخن گفتنشان در نوزادی و قدرت بی حدشان در شکافتن کوه و کندن سر مار در گهواره و… نقل شد. از رفتار سرشار از لطف و محبت نسبت به همسر ، خانواده واطرافیان به صورت خیلی دقیق و جزیی. تو گویی که انگار کاتبی ۲۴ ساعته رفتار و گفتار ایشان را میدیده، حتی در منزل شخصیشان ، و آنگاه مینوشته… با پیشنهاد کاهن اعظم عده ای مثلا مریض (از همان جان نثاران)با لمس حاکم شفا یافته و مرید اوشدند. در اطراف او از نورهاو لوازم منعکس کننده نور استفاده شد که چهره حاکم نورانی و درخشنده دیده شود و…… در زمان کوتاهی، باور کردنی نبود!! که مردم به پابوسش می آمدند!!!
اجرای مرحله اول، همه حکومتیان را شگفت زده کرده بود. حالا نوبت اجرای مراحل بعد شد.
بلوایی به پا شد. اعتراضات و شورشهای مردمی. جانثاران داخلی و نیروهای نظامی کشورهای دوست و همسایه بسیار عالی نقش خود را ایفا کردند. بگیرو ببندها شدیدتر و تکذبیه های افزایش قیمتها نیز شروع شد.
اما…
امادر این بین، جنبشی بوجود آمد که نامش جنبش خاراندن بود.
مقالات و مطالب متعددی بیرون آمد. حاکم کجاست؟ مگر میشود انسانی تن وبدنش نخاراند؟ هر روز عده بسیاری را به جرم خاراندن دستگیر میشدند و بعداز مدتی یا در تلوزیون و یا در مکانهای عمومی ابراز ندامت میکردند از اینکه خود را خارانده اند و علتش این بوده که یا گول فلان افراد سر کش را خوردند و یا پول از بیگانگان گرفتند تا خودشان را بخارانند و… و خلاصه یاعفو حاکم شامل حالشان میشدو بیرون می امدند و یا…
اما این جنبش خاراندن روز به روز گسترده تر و عجیبتر میشد… دیگه خاراندن یک نوع شجاعت و دهن کجی به حکومت شده بود…در دور همهای دوستانه، چنان با فخر و مباهات میگفتندکه دیشب زیر لحافت تا صبح خودمو ده بار خاروندم که انگار سرزمینی را فتح کردند و یا رهبری جنبشی را انجام دادند. آن یکی میگفت من تو اداره جلوی رئیسم خودمو خاروندم و اونم خندید. معلومه هم ناراضین.
بسیاری از مسئولین وقتی میخواستند به سر کاربیایند، برای جلب حمایت مردم قول میدادند که تلاش کنند تا این قانون خاراندن را تلطیف کنند. مثلا میگفتند داخل خانه مردم حق دارند خود را بخارانند، مشکل مردم که خاراندن نیست، مردم ما انقدر فهیم هستند که خودشان ملاحظه کنند و هر جایی و هر قسمتی از بدنشان را نخارانند.
.. من میدانم که جناب حاکم خودش با اینهمه سخت گیری برای خاراندن مخالف است. وای که اگر کسی وعده میداد که برای نوع پوشش شما مردم نیز تلاش خواهم کرد. مثلا تلاش میکنم تا شما بتوانید رنگش را خودتان انتخاب کنید. دیگر این مسئول حمایت مردم را صد درصد داشت و…
سالها گذشت… مالیاتها بالا و بالاتر شد… همانطور که خواست حاکم و مشارانش بود. اما هیچکس پیش بینی نمیکرد که سایر موارد نیز به وقوع بپیوندد… همه مشاوران و حاکمان راضی بودند که بمانند و عیش و نوششان بر قرار، اما حالا خیلی فراتر از آنچه که میخواستند گیرشان آمده….
دیگر خودشان باور شان شده بود که گویا نماینده خدا یگان هستند و اینها ثمره لطف خدایگان به آنان است.
وکسی هم دیگر دنبال دلیل آن بندآخر را که مشاور عالی خاراندن رادغدغن کرده بود ،از اون نپرسید…
واما مشاور عالی بود که قدر و اهمیت آن بند را درآن دستورات اجرایی میدانست.
ملت همه بلایا را ول کرده بود و سرمست میشد وقتی میدید اجازه یافته که گونه اش را بخاراند و یا رنگ لباسش را خودش انتخاب کند…
درود استاد عزیز
در جواب دوست عزیز علی مجیدی
که اشکال مناسبی به #مقبره_های_مجلل_و_مطلای اهل بیت کردند …
بله متاسفانه درست میفرمایید، این پدیده مورد رضایت اهل بیت و مطابق دستورات و منش اون بزرگواران نیست ، بلکه ساختن چنین مقبره های عظیم و مجلل و مطلای ،،،عقده گشایی های افراد بیشعور است
که با این کار توهین به مقام اهل بیت میکنند
و راه کسب در امد میلیاردی برای مفت خور های آستان اینها ….
یا به #عبارت دیگه چنین کاری از #آخوند_نما حکومتی جمهوری اسلامی برای تحمیق مردم هست
تذکر از یک پدیده خطرناک
✳️ دوستان عزیز امروز میخوام توجهتون بدم به یک پدیده و گروه خطرناک ،،،که همواره در طول تاریخ بودن از زمان خود پیامبر تا الان ،،
کسانیکه ….
یا افراط گرایی داشتن یا تفریط ..
یا تندرو بودن و رادیکال…یا سرد و منفعل …
ولی …طبق تعالیم مجریان حقیقی اسلام یعنی پیامبر و اهل بیت
✅راه نجات، راه میانه روی است ✅
✳️و برنده ترین شمشیر، عقلانیت و منطق و علم و ادب است ✳️
اشاره ای بکنم به سریال زیبای چهل سرباز استاد عزیزم
شما در این سریال و در بتصویر کشیدن دوران پر تلاطم زندگی فردوسی حکیم…
اشاره به گروهی #ترورسیم دارید بنام #اسماعیلیان
که باعث بدنامی اسلام و شیعه شدن ، با اقدامات تروریستی، چهره مذهب شیعه را نیز الوده اند و متهم به قرمطی شدن
دقیقا به همین منوال در هر عصری،هستند گروه های تندرو که لکه ننگی بشوند برای مذهب حقه شیعه ، و باعث بدنامی اسلام و شیعه حقیقی بشند .
❌و اما …. شروع تلخط داستان قرامطه عصر ما …بنظرم با ..
ظهور شخصی بنام #نواب_صفوی بود … کسیکه دوباره تروریسم رابه اسم اسلام و شیعه راه انداخت و باعث بدنامی شد …
بدنامی که تا الان لکه ننگش ادامه داره و .. باعث بدنامی اسلام و شیعه اهل بیت شدن …. با ایجاد بدعت ، با زر و زور و تزویر …. دسته تبری ساختند از دین برای زدن ریشه دین و خالی کردن عقده های خودشون…..
ولی
⛔️ عزیزان ، هشیار باشید ⛔️
جریان تروریسم محور و باطل ، در امروز ما ، همان طور که در طی این ۳۸ سال چهره واقعی خودشو نشون داده ، هیچ صنمی با اسلام و شیعه و دین و قرآن ندارن … و چه بسا برای نابودی دین و به اسم دین ریشه دین را میزنند ، ولی زهی خیال باطل….
بقول خداوند میخواند با فوت دهن ، چراغ الهی رو خاموش کنند …وهرگز نمی توانند ….
با تشکر از همه شما
و مجاهد راه حقیقت و ادب و خرد ، جناب آقای نوری زاد عزیز
“خلیل کرمانشاهی”
درود جناب نوریزاد.
جناب دکتر من فکر میکنم که: آقای خامنه ای با جلو انداختنِ رییسی جانی، برای شرکت کردن در انتخابات نشان داد که به هیچ وجه من الوجود خواهان تغییری و یا کوچکترین عقب نشینی نمیباشد…!!!
و با این انتخاب به اپوزیسیون داخلی نشان داد که:تحمل ِ کوچکترین انتقاد ها را ندارد و تندترین برخوردها را با مخالفینش دارد…
جناب نوریزاد،انتخاب رییسی قاتل برای کاندید شدن حاصلِ اتاق فکرِ نظام است.
یعنی”رهبری”با این آگاهی که چهره ی رییسی در اذهان عمومی کاملا منفور و مَردود میباشد ایشان را دعوتِ به شرکت کردن کرده است.
و ازین پس شنیع ترین و زشت ترین برخورد ها را با فعالان سیاسی و مدنی را دارد …
با این توصیفات تدبیر حضراتِ به اصطلاح اصلاح طلب که تنها هدفشان، رسیدنِ به قدرت و شهرت و ثروت بوده چیست…؟!
اکنون با چه شعارهای پوشالی و آبکی میخواهند مردمِ فلک زده را به پای صندوقها ببرن…؟!
آیا این دوستان،که چندین دهه ست بخاطره رسیدنِ به مقاصدِ شومشان پشتِ این نظامِ “اولیگارشی” ایستاده اند با این انتخاب”رهبری”باز پیرهن خود را جِر میدهند؟!
و باز هم با شعاراصلاحات چَشمهایشان را بر روی سفره های خالی مردم می بندد،و نظارِ گَره خونهای ریخته شدی جوانانِ این مرز و بومند…؟؟؟!!!
آیا دیگر وقته آن نرسیده است که وجدانهای خفته ی خود را بیدار کنند و این کشور را از انحطاط و انهدام نجات دهید…؟؟؟!!!
“آزادی یا مرگ”
تا که ماییم و سکوتی تلخ،از بیدادها
ره بجایی نسپرد فریادها را،دادها
خانه یِ بیدادها را بَر کَند از بیخ و بُن
در پیِ بیدادها باشد اگر،فریادها
پیشِ پا تابوت مرگ و پیشِ رو کابوسِ درد
وین رهِ پرپیچ و خَم،تا ناکجا آبادها
کاشکی موجی به پا خیزد همه جوش و خروش
تا اساسِ ظلم ها برچیند از بنیادها
خنده یِ تلخِ به خون آغشته ای را دید و گفت:
آینه با حیرتش،فریاد از این بیدادها
هم نَوا با جغد و فریادِ سگان در گوشِ شهر
سوگمویه یْ مرگ میخوانند،هرشب بادها
در لباسِ شیخ و زاهد حکمرانی میکنند
مار بر دوشانِ تاریخِ زمان،جلادها
دارها گشت مایه یْ سر فرازی و غرور
تا که بر معراجِ خود دیدند چون”فرزادها”۱
یاد باد از همتِ مَردانِ مَرد آیین مَرد
کز شکوهِ مرگشان مانده است در دل، یادها
کاوه ای پیدا نخواهد شد مگر در بیستون
تیشه ها بر سر زنند از غصه ها فرهادها
(مشتاق کرمانشاهی_ 89/8/21)
۱_ مقصود فرزادکمانگر میباشد که در سال 88 به دست جلادان نظام بدار آویخته شد.
باسلام خدمت آقای نوری زاد و همراهان عزیز در کانال تلگرامی ایشان .
⚠️ به تازگی در تلویزیونِ جمهوری اسلامی تبلیغات وسیعی در مورد استفاده از نرم افزار پیام رسان سروش در حال انجام است .
شاهد این هستیم که برنامه های تلویزیونی در حال تبلیغ و جذب مردم به سمت استفاده از این نرم افزار هستند و نه فقط سیما ؛ بلکه درسایر اُرگانها و نهادها نیز در حال تبلیغ هستند ؛ در حالی که ما یک نرم افزارِ اصلی به نام تلگرام داریم که البته نرم افزار سروش نیز روی همین تلگرام نصب میشود .
نکته جالب اینجاست که صداوسیما میتواند اعلام کند که مردم از طریق تلگرام به کانال ها مرتبط شوند و نیازی نیست که الزاما یک نرم افزار دیگر را روی تلگرام نصب کنند و بعد وارد کانال شوند !!!
پس این موضوع نشان دهنده این است که این پیام رسان برای حکومت بسیار مهم است .
نکته قابل توجه این که این پیام
رسان متعلق به نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و زیر نظر سپاه میباشد .
لذا با نصب این پیام رسان امکانِ تحت نظر قرار گرفتن وجود دارد .
هشدار جدی به دوستان این است که تحت هیچ شرایطی بجز نسخه تلگرامِ اصلی ، هیچ کدام از پیام رسانها را نصب نکنید .
همه اینها مانند ویروسی در تلگرام هستند که اطلاعات شما را در اختیار اغیار قرار میدهند .
ممکن است دوستان موضوعی را طرح کنند که:
تلگرام نیز بعنوان یک نرم افزار خارجی میتواند اطلاعات ما را تحت اختیار افراد خارجی قرار دهد ! پس چه بهتر که به نرم افزار داخلی اعتماد کنیم و عاقبت فرقی برای ما نخواهد داشت !
در مقام پاسخ باید گفت : رعایت این نکته برای دوستان باعث امنیت میباشد ؛ چراکه صاحبانِ تلگرام بابت نگاه سیاسیِ شما قطعا دستگیرتان نمیکنند !
و اینکه بدلیل عدم دسترسی نهادهای امنیتی داخلی به محتوای اطلاعات تلگرام شما ؛ برای حکومت این نکته بسیار مهم است که شما را راضی کند که این نرم افزارهای اضافی را در سیستم خود نصب کنید تا از طریق آن بتواند بر اطلاعات و نظرات شما احاطه کامل داشته باشد .
برای حکومت بسیار مهم است که بداند افرادِ جامعه به چه چیز می اندیشند و گفت و گوها به چه سَمت و سویی در حرکت است .
در ضمن بعید نیست که در صورت استفاده فراگیر از اینگونه پیام رسانها در آینده محدودیت هایی نیز در استفاده از اینترنت و فضای اطلاع رسانی از طریق حکومت اجرا شود ، در این صورت باید در مورد آزادی اطلاعات نگران بود .
قطعا حکومت فعلی در ایران برای رضای خدا این اقدامات را انجام نمیدهد .
در چند سال اخیر رشته کار و احاطه اخبار و اطلاعات از دست حکومت خارج شده ؛ قطعا حکومت نمیتواند مثل سابق مانع رسیدن به اطلاعات و اخبار شود ، اما تلاش دارد آن را کنترل کرده و در مسیر دلخواه قرار دهد و افرادی که مخالف حکومت هستند را نیز به آسانی دستگیر کند .
سلام استاد جمال هستم
در مورد انتخابات و اینکه :
فکر میکنم بعضی از دوستان عزیز،وسعت دید خودشان را نسبت به مسائل و اتفاقات این چند روز کمی باز تر کنند بد نیست.
من و شما و همه،وقتی گرفتار انتخاب از بین بد و بدتر میشیم پس حتما قدرت تحلیل جامع و کاملی نداریم.
وقتی تمام مطالبات یک شهروند فراموش و تمام شعارها در ذهن ما ،ناپدید میشه،وقتی تئورسین های جریان اصلاح به جای تشویق من و شما به حق خواهی و مطالبه گری ،همه من و شما را وارد جنگی بی خاصیت با طرف مقابل میکنن،وقتی این روزها همه حقوق شهروندی مثل برابری زنان و مردان،ازادی مطبوعات،ازادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی،جلو گیری از اعدامهای بی رویه،جلو گیری از احکام سنگین برای زندانیان در بند مثل معلمین،وکلا و … فراموش میشه یعنی همه نا امید میشیم.
وقتی هم نا امید میشیم یک سیرک شروع میشه.سیرکی به نام انتخابات که متاسفانه بزرگان حکومت این رو به نام دموکراسی و ازادی میدونند،شروع میشه.
با یک مهندسی خیلی خیلی ساده،به نام انتخاب از بین بد و بدتر.و همه ما گرفتار همین مدل مهندسی هستیم.
خوب به این رای میدیم به خاطر اینکه اون انتخاب نشه.فقط همین.
حماسه ها خلق کردیم.این بار هم خلق میکنیم.بدون توجه به همه اون شعارها همه حق خواهی ها و همه ظلم هائی شده.
حماسه ای به برکت خون اعدام شدگان ۶۷.
به برکت حضور کسی که دیروز امده ولی میگیم چرا اومده.
حماسه ای به نام برجام به نام مبارزه با رکود و سقوط تورم.
حماسه ای به نام بصیرت گم شده ای که تازه پیداش کردیم.
پس همراه شو عزیز.تا وجدانها بیدار نشد همراه شو.
جناب خالقی درود بر شما
بنده هم سؤالی دارم که تا کنون بیجواب مانده است که چطور ایرانیانی که مخالف این رژیم هستند و به هردلیلی تصمیم گرفته اند دراین انتصابات شریک شعبده بازی های نظام شوند از درک این واقعیت عاجز هستند که ای مردم رأی شما فارق ازاینکه چه چیزی روی آن نوشته اید و یا سفید گذاشته و درصندوق میاندازید پشیزی برای رژیم ارزش ندارد این «وجود شما» در صفوف صندوق های رأی هست که نظام را برای مشروعیت بخشی بخود وادعای دمکراتیک بودن درمقابل جامعه جهانی و مصرف داخلی بهره مند مینماید.
در طول ۳۸ سال گذشته آراء شما اگرتأثیر گذار بودند امروز کشور در وضعیت اسفناک فعلی نبود و استکبارگرایان تا این حد قادر به زورگویی و استبداد نبودند. چرا این دسته از مردم قبول ندارند که وقت آن رسیده است که برای مبارزه از روش دیگری باید استفاده کرد؟
پاینده ایران
رسول
ایکاش چندتا ورزشکار ایرانی هم اینجوری داشتیم نه مثل پروین و رضائی و ….
پیام رونالدو ، بخاطر بمباران شیمیائی اخیر اسد با کمک پوتین و مقام معظم رهبری .
https://www.youtube.com/watch?v=OO58eEu738k
اخبار: حمله شدید اللحن قالیباف به حسن روحانی.
مش قاسم: این هرفا جای خود، حاجی پول ها کجاست؟ زمینهای بالا کشیده شده کجان؟ آپارتمانه رو کی مجانی گرفت و چرا؟ آقا زاده فاسد چرا هنوز پروژه میگیره؟
کاندیداطوری
آقا برو کنار ، داداش بپا نفتی نشی .خواهرنخوره بهت …
…کجا آقا با چرخ لبویی که نمیشه بری تو ..
…داغه لبو ..لبو داغه. . …
… جون داداش بزار تا دم در برم تو همون حیاط میزارم بالا نمیبرم..
… نه نمیشه گلوبندک نیست که بساط کنی و داد بزنی داغه لبو ! عموجان اینجا نخبگان و رجال اومدن برای ثبت نام …
… بساط کدومه سرکار خوو منم اومدم ثبت نام …
..خخخخ !! چی ؟ تو هم میخوای رئیس جمهور بشی؟
خوب چیه مگه ! نوبت بما که رسید آسمون تپید ؟
نه ممنوع نیس اما چرا با چرخ لبو ،؟
.. والله دیدم همه با ابزار وسیله کارشون اومدن مثلا اون یارو مرده شوره با کفن لنگ و کیسه اومده.. ، یکی با پیشبند قصابی ، اون یکی جنگیره با دو تا ازجناش اومده .. اون خواهرمون سبزی خریده و تو حیاط وزارت تا نوبتش بشه داره پاک میکنه و بقیه خواهرا هم کمک میکنن….
یه چندتا تایی هم انگار وسیله کارشون کراوات و دشداشه و قبا و تبرزینه .. خوب ما هم داداش وسیله کار و کسبمون اینه ، مردونگی کن بزار بریم تو، هم از کسبمون نیوفتیم هم ملت اون تو یه لبوی داغ بخورن و گرم بشن … آقا اصلا صلواتیش میکنم همه بخورن حالشو ببرن من که میخوام بعدها که انتخاب شدم طبق وعده سر هرماه لبوی مفت بدم به ملت ، این یه روزم روش ….
.. ای آقا چقدر چونه میزنی گفتم که قانون برای همه یکسانه مملکت قانون داره .. چرخت رو بزار ، برو داخل …
.. دمت گرم سرکار په آقایی کن داداش مواظب این چرخ ما باش تا برمیگردم ، هرکی هم لبو خواست اینجوری قاج کن بده دستش بشقابی دو تومنه هر کی هم نداشت نگیر ازش ، فقط بگو به اصغر لبو رای بده .. آقایی بخدا ..عوضش اسمت رو بگو انتخاب که شدم حضرت عباسی میکنمت وزیر صنایع کشت لبوی خودم ..
.. خیله خوب دیگه بیا برو تو .. موبایلت رو هم بده ممنوعه..
…دهه !! پس بزار یه زنگ بزنم به رفقا…
.. الو الو ابرام قلوه گوش کن من دارم میرم تو … بیبین وسیله مسیله نمیزارن ببری تو ، منقل و سیخات رو نیار .. . ممدعلی رو هم بگو فنر و موتور چاه بازکنی رو نیاره اینجا قانون داره.
رای همه ، فقط آیت الله اختلاسی ، اختلاسی _ بیا
درود بر شما آقای محمد نوریزاد و سایر یاران گرامیتر از جان
روی سخنم با هم میهنان ارجمندی هست که معتقد هستند که اگر رأی ندهند نظام تبهکار ابراهیم رئیسی را بعنوان رئیس جمهوربملت قالب خواهد کرد. به ۲ ذیل این عمل امکان پذیر نیست:
۱- اینکه شما فکرمیکنید خامنه ای نمیداند که اگر او به هرنامزد انتصابات نظرمثبت نشان دهد مردم به طرف مقابل رأی میدهند؟ چه دلیلی دارد روحانی که پرآرامش ترین، بی دردسرترین و بی هیاهوترین ۴ سال سلطنت وی را بارمغان آورده است با شخص دیگری تعویض شود؟ رئیسی قرار است همان نقشی را بازی کند که جلیلی درسال ۹۲ بازی کرد و به رژیم برای انتخاب روحانی بدون دستبرد و تقلب درآرا اطمینان دهد. حتی از دید رژیم هم هیچ دلیل قانع کننده ای وجود ندارد که روحانی ۴ سال دیگر در مسند انتصابی خود باقی نماند
۲- اینکه «آیت الّا قتل عام» درخارج ازکشور پرونده جنائی دارد و اگربه کشوری دیگری (البته منظورم کشورآدم حسابی عضو اینترپُل هست نه امثال بورکینافسو یا جیبوتی) ممکن است دستگیر و دادگاهی شود (این وضعیت همین الان درمورد خود خامنه ای هم صدق میکند). حتی اگر پرونده ای هم درکار نباشد خبرنگاران غربی ایشان را چنان بصلابه خواهند کشید که امکان اینکه جنایات سال ۶۷ و سایرجنایات رژیم سفاک بر سرزبانها افتاده و جامعه آزاد جهانی اقدام بتعقیب و جدی گرفتن موارد شود همانطوری که در مورد چایوشسکو، میلاسویچ و پینوشه اتفاق افتاد. این چه رئیس جمهوری خواهد بود که از رفتن به اجلاس سالیانه سازمان ملل متحد و سایرمسافرت های دیپلماتیک معذور باشد؟ گول سروصداها ونقش بازی کردن های بنیادگرایان را نخورید، این موجودات همین هیاهو را در مورد انتصابات ۹۲ و پعد از برجام راه انداختند و بعد ازآن بسوراخ های خود خزیدند تا دستور بعدی.
پاینده ایران
رسول
حضور روحانیت در تمام عرصههای مدیریتی و اجرایی و حکومتی و نظارتی نشان از بی میلی این قشر خدمتگزار به کسب قدرت و ثروت است
با مرجع بزرگ شیعه اختلاسی کبیر بیعت نموده و در حمایت از او بعنوان رئیس جمهور آقا امام زمان کوشا باشید . اختلاسی بیا
با براه انداختن ستاد خودجوش در محلات تهران و شهرستانها و کانال تلگرامی برا تبلیغ. اختلاسی فقط بیا.
درود بر همه . آیا احمد جنتی در این سند و سال می تواند در شورای نگهبان رهبری بنشیند و تشخیص دهد که برای پست ریاست جمهوری در ایران ، چه کسانی ” رجال سیاسی ” و چه کسانی ” دجّال سیاسی ” هستند ؟ مردم خودِ این دَم خور با عزرائیل را قبول ندارند ، چرا که اگر قبول داشتند در مجلس خبرگان در موقع انتخابات نام ایشان را اول می نوشتند نه آنکه با کَلَک و لاتاری بازی ایشان را نفر آخَر یعنی 15 کنند !
اگر امروز بودجه خوزستان را خرج سوريه نكنيم فردا نمیتوانیم بودجه اصفهان را خرج لبنان كنيم ،
رای ما ، اختلاسی بیا
اسلام در هفتهای که گذشت :روسیه 13،پاکستان 11،عراق 44،سومالی41،نیجریه7،سوئد4،مصر43 و مالی 5کشته…تازه این اسلام واقعی نیست
اختلاسی _بیا ، اختلاس با عزت، با کاندید بد
….. اما من نظرم به نظر اختلاسی نزدیکتر است( مقام معظم رهبری)
من بین اختلاسی و اختلاسی تر به آیتالله اختلاسی رأی میدم، اختلاسی عصاره انقلاب است(امام خمینی)
————-
درود دوست گرامی
در این سایت، ما به کامنت هایی بها می دهیم که “بار”ی داشته باشند. لطفا بی خیال این کامنت های تهی از بار شوید. باشد؟ من کامنت های دیگر شما را حذف کردم.
سپاس
.
درود دوست گرامی
نمی دانستم در سایت شما ، این شما هستید که به کامنت ها بها میدهید و کامنت های اشخاص را به سلیقه خود می سنجید ، یا میگذارید و یا حذفشان میکنید و خوانندگان سایت هم به آنجای مبارکتان حساب نمیشوند ، اگر تشخیص شما این است که کامنتی تهی از بار است ، بهتر نمی بود این دغدغه را به خوانندگان سایت وا میگذاشتید و خود را عقل کل به حساب نمیآوردید . آنگونه که من پست های خودم را دیدم نه تنها تهی از بار نبودند ، بلکه هزار نکته در آنها نهفته است که البته شما هم این نکات را بخوبی گرفته اید ولی از آنجائی که به شما از جائی دیکته میشود ،چنین پست هائی را بر نم تابید . باشد ، دگر از بنده کلامی نخواهید شنید و در انتها از بعضی از خوانندگان سایت شما مثل مزدک و … آنانی که براستی خواهان برچیده شدن ای حکومت جهل و جنون می باشند ، هشدار میدهم که مراقب باشند که در کجا و چه مینویسند ، چرا که میدانم خیلی از آنان در ایران زندگی میکنند و با وجود این همه آدم فروش ، جان عزیزشان را در مخاطره نیندازند و امید است که این نوشته بدون کلمه ای و بدون حرفی برای آخرین بار از من در این سایت منتشر شود و این نوشته را بدون هیچگونه توهین و حرف زشتی به پایان میبرم و امید است که از رهنمودهای سید رضی و امثالهم بیشتر و بیشتر فیض ببرید که من انگونه بزرگ نشده ام تا چاپلوس و خادم کسی باشم.
پاینده ایران و در اهتزاز باد پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان آن .
با سپاس
رهنمودهای سید مرتضی صحیح میباشد.
سلام بعد از 28 سال ، آمارهای رسمی بانک مرکزی نشان از آن داشت که در سال قبل نرخ تورم یک رقمی شده ( 9% ) و این موضوع در این 38 سال گذشتِ انقلاب تنها یکبار آنهم در سال 1369 و بعد از فروکش جنگ تحمیلی معادل 9% بوده است . اما متأسفانه رهبری نظام ظاهراً از این موضوع ناراحت به شکلی که چند روز قبل گفتند که این آمارها روی کاغذ درست است ولی مردم آن را حس نمی کنند نمی دانم که ایشان وقتی همین آمارهای تورم در سال 1391 برابر 30/5 و 1392 برابر 34/7 بود ، هیچ توصیه و مطلبی نمی گفتند . آقای نوری زاد حال از پا منبریان و پاچه خواران ایشان بشنوید : : اما نفر اول ، احمد جنتی منتخب آخر شهر تهران و ریاست دست نشانده ی مجلسِ آیت الله چرتی ها (خبرگان ) که آخر عمری به لطف و مرحمتِ رهبری به صندلی خفتگان دست یافته در افتتاحیه مجلس خبرگان با انتقاد از دولت روحانی گفته : به گفتار و آمار نمیشود تکیه کرد ، بگویند روی زمین چه کارهایی کردند تا مردم خوشحال شوند( جنتی هم مانند رهبری نظام ، خودش را آسمانی میداند و به کسی هم پاسخگو نیست ) اگر عمل نشده ، از مردم عذرخواهی کنند و بگویند دلیلش چیست ( دیگ به دیگ میگه رویت سیاه و سه پایه میگه صلّ اعلی !! اما نفر دوم ، اسدالله ایمانی امام جمعه شیراز هم افاضات مشابه جنتی در خطبههای نماز جمعه گفته : امروز سود ۲۲ درصدی بانکها تولیدکننده را از پا درآورده و دادن آمار روی کاغذ نیز بر سر سفره مردم نان نمیشود و برای این وضعیت نابسامان اقتصادی باید فکری جدی کرد !! آقای نوری زاد به عنوان حداقل یک ” اقتصاد خوانده ” ! میگویم که آمارهای رسمی و مستقلِ بانک مرکزی کشور در طول حیات این بانک حتی در زمان طاغوت تاکنون پاس داشته شده است . آیا بعد از حدود 29 سال از صدارت خامنه ای بر کشور ، چگونه است که امروز می بایست توسط ایشان و نفراتِ یاد شده لگد به بختِ آمار رسمی کشور زده شود ؟ عجیباً اند و غریبا نیست ؟
نتیجه هزینه صدها میلیارد تومان برای پاسداری از زبان پارسی
حجتالاسلام رحمتاله بیگدلی، عضو هیئت علمی دانشگاه و عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی
غلامعلی حدادعادل، رییس فرهنگستان ادب پارسی، در راستای پاسداری از زبان پارسی، پیشنهاد کرده است که بهجای واژه عربی «مثلث»، از واژه پارسی «سه بر» و بهجای مثلث متساویالاضلاع، «سه برِ سه بر برابر» و بهجای مثلث متساویالساقین هم «سه برِ دو بر برابر» استفاده شود!
حال ببینیم کاربران واژههای ابداعی جناب حدادعادل با بهکار بردن واژههای ابداعی وی چه حال و روزی و مخاطبان با شنیدن آن واژهها چه حسی خواهند داشت؟!
در دانش ریاضی یک اصل وجود دارد که میگوید: «اگر دو ضلع نامساوی از یک مثلث متساویالساقین با دو ضلع مثلث دیگر برابر باشد، آن دو مثلث برابرند.»
حال اگر بخواهیم این اصل را با واژههای پیشنهادی جناب حدادعادل بیان کنیم، باید اینگونه بگوییم: «ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺩﻭ ﺑﺮ ﻧﺎﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺳﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﻭﺑﺮ ﻧﺎﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺳﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮﻧﺪ!»
منبع:پژواک ایران
وقتی اسب های توانا اجازه ورود به میدان مسابقه را نداشته باشند، هر الاغی میتواند به خط پایان برسد. «وینستون چرچیل»
http://asranarshism.com/1396/01/24/iranian-presidential/
سلام
نوشته اي ديدم از سايت عصر ايران كه سال 2014 نوشته شده و دلايل ترقي و پيشرفت امارات وبه خصوص شهر دبي را مورد بررسي قرار داده است
هفت درس بزرگ امارات
با مطالعه در تاریخ امارات، می توان گفت که همسایه های جنوبی، خود را به چند اصل برتری بخش آراستند و گوی سبقت را ربودند:
1 – هدفمندی، ایمان به ساختن و تلاش واقعی: «محمد بن راشد آل مكتوم» نخست وزير دولت امارات و حاكم دبي کتابی دارد به نام ” نگرش من” ؛ خاطره ای جالب از او را در این کتاب که به 30 سالگی شیخ مربوط می شود، بخوانید: « در دهه 1980 ، اجلاسی متشکل از برخی مقامات عربی برگزار شده بود. همه درباره جنگ ایران و عراق و بحران فلسطین صحبت می کردند و من ، خواستم فضا را عوض کنم. بنابراین رو به مقامات حاضر در اجلاس کردم و گفتم که چرا به جای این بحث ها، فکری به حال توسعه منطقه نمی کنیم و مثلاً چرا سعی نمی کنیم دوبی را به شهری توریستی تبدیل کنیم که از سراسر دنیا به سویش بیایند؟
واکنش مقامات عربی جالب بود؛ یکی شان که وزیر بود، پاسخ داد: آخر دوبی چه دارد که بتوان آن را به جاذبه توریستی تبدیل کرد؟ چیزی جز صحرای برهوت و خورشید سوزان و شرجی دریا و شن های داغ؟ »
شاید هر کس دیگری جز شیخ محمد بود، با خود می اندیشید که عجب سخن یاوه ای گفتم! راست می گویند، شهر و کشور من چه جاذبه ای برای گردشگران دارد؟
اما شیخ، آن کنایه را نادیده گرفت و حتی به موتور محرکی برای خودش تبدیل کرد تا با عمل به گفته اش ، جواب آن وزیر طعنه گو را بدهد. او به کشورش بازگشت و در حالی که صدای وزیر در گوشش می پیچید که دوبی چه جاذبه ای دارد، با خود گفت: “جاذبه را باید ساخت.” و بدین ترتیب، گام های زیربنایی را برداشت، شرکت هواپیمایی امارات را تأسیس کرد، به جذب سرمایه گذاری های خارجی پرداخت، در دادن امتیازات به سرمایه گذاران، خساست به خرج نداد و دوبی را به بهشت سرمایه گذاران تبدیل کرد، هتل ها یکی پس از دیگری ساخته شدند و آن صحرای برهوت، به زمینی گران قیمت تبدیل شد که تاجران برای متر مترش ، با یکدیگر چانه می زدند، مراکز خرید را به مدرن ترین شکل ممکن ساخت، کوشید تفریحاتی که توریست ها به دنبال آن هستند را در بهترین کیفیت فراهم کند و … سال ها بعد، آن وزیر عربی که سخنان شیخ محمد را مسخره کرده بود، برای گذراندن ایام تعطیلات خود به همراه خانواده به دوبی رفت.
ادامه مطلب را از اين آدرس مطالعه نماييد
http://www.asriran.com/fa/news/370895/هفت-درس-بزرگ-امارات
سلام آقای نوری زاد تمام آنچیزی را که شما فرموده اید در خواب مانند کابوس بوده است . در بیداری است و این کابوس شوم لعنتی دور سر من و شما و دیگر ستم دیدگان می چرخد ولی آقای نوری زاد ، این ” کابوس ” هایی که من و شما چه در خواب و چه در بیداری می بینیم ، برای حکّام و مقامهای کشوری در روز روشن از صدر تا ذیل ” طاووس ” هستند و برای آنها قیافه ای زیبا و مفرّح و دلنیشن و دارند با خیالِ آسوده حال اشان را میبرند ، چون اگر غیر از ” طاووس ” بود ، یکی از رگ های غیرتِ نداشته اشان بیرون میزد و دقایقی بر سر خود میکوفتند که ای ملت : این همه زنان بدکاره و اعتیاد و دزدی و بدبختی و فلاکت برای افرادِ جامعه شهری ما از بی لیاقتتی و بی تدبیری و ندانم کاری های این 38 ساله ما مقاماتِ حقوق از بیت المال گرفته بوده است و ما هم در این 38 سال فقط و فقط به فکر قدرت و میز و صندلی و صدارت در روی آن بوده و در توهّم و خوش خیالی محض کشور را ” طاووس نشان ” دیده ایم !
آقای خامنه ای اخیرا در یکی از سخنرانی های خود هدف انبیا را ایجاد حکومت اعلام کرده است. البته /// بودن این حرف آنقدر آشکار است که نیازی به بحث در مورد آن نیست ولی یک سئوال شاید برای ما مهم باشد و آن اینکه آقای خمینی چرا بعد از سرنگونی رژیم سابق آنقدر شتابان بدنبال ایجاد بنیانهای قانونی یک نظام جدید رفت؟ البته طرفداران او شاید اینرا از تعهد دینی وی بدانند و اقامه حکومت عدل. ما معترض این نظر آقایان نیستیم ولی دوست داریم از زاویه دیگری هم به آن نگاه کنیم.
آقای خمینی یک رهبر کریسما بود و نه بر اساس سنت جاری به رهبری رسید و نه با انتخابات. او رهبر شد چون مردمی باور کردند که او دارای قابلیتهای خاصی است که می تواند با مرجعیت دینی خود در نقش یک رهبر صالح مشکلات مردم را بر طرف کند. خودش هم این ادعا را مرتب تکرار می کرد که نیازی به تکرار وعده ها و ادعاهای وی در این جا نیست.
اما رهبران کریسما با مشکل بعد از پیروزی مواجه هستند. یعنی اگر ما 22 بهمن را روز تثبیت و پیروزی رهبری ایشان بدانیم، او در 23 بهمن اگر بخواهد در قدرت باشد دیگر رهبر یک جنبش نیست بلکه رهبر یک کشور است و لذا در 22 اسفند و 22 ماههای بعد نتیجه رهبری و مدیریت وی را مردم باید ببینند. حال اگر چنین رهبری در عمل نشان بدهد که چیزی در چنته به غیر از همان حرفهای هیجانی ندارد، بتدریج با روی گرداندن مردم مواجه میشود و لذا آقای خمینی علیرغم همه ابهت و تبلیغات به یک شهروند عادی تبدیل میشود و این بسیار برای وی و یارانش حشتناک است.
بهترین راه جلوگیری از این وضعیت محتمل تغییر قوانین بازی است و در اینجا “حکومت” بداد رهبر میرسد. آقای خمینی و یاران وی بسرعت مبادرت به نوشتن قانون اساسی کردند و این سرعت را در تصویب اصل 5 با مدیریت آقای بهشتی میتوان دید. با تصویب قانون اساسی و اصل ولایت فقیه، دیگر امکان بر کناری آقای خمینی غیر ممکن شد و پیروان ایشان به تابعین حکومت در کشور تبدیل شدند و قوانین جزائی انتقاد از وی را دشمنی با خدا و رسول تلقی و اشد مجازات در نظر گرفته شد.
در اینجا قصدی به توضیح بیشتر نیست تا تمرکز بحث حفظ شود و بر این نکته تاکید شود که اصرار آقای خمینی و اصحاب ایشان بر تدوین قانون اساسی همانا تقویت قدرت و موقعیت خود بود و نه پی ریزی نظامی به نفع مردم. نتیجه اجرای این قانون و اعمال بعدی وی و سیاستهائی که بطور آشکارا نقض همان قانون اساسی هم بود و در بین همه این اصول تاکید شبانه روزی بر یک اصل خود دلیل قوی دیکری در اثبات این ادعا است.
بالاخره آمد ! مموتی آمد ! فاروق آمد ! آنقدر ازآمدن این موجود ! به صحنه انتخابات ببخشید انتصابات ! بسیار خوشحال شدم که حد ندارد ! میدانید چرا چون به نظر من وی فاروق زمان ما است و تعداد اراء وی به ما نشان میدهد که چقدر مزدور و بی وطن و ضد انسان در مملکت امام زمان وجود دارد تعداد اراء وی نشان میدهد که چه تعداد بز اخفش که به هیچ صراتی مستقیم نیستند وجود دارد و پس از این همه خیانت آشکار که در این هشت سال جهنمی وی و یارانش بر سر ایران آوار کردند و حتی صدای رفقای اجنه پرست وی را هم در آورد و با کمال بیرحمی داشت ایران را وارد جنگ میکرد و قطع نامه های سازمان ملل را ورق پاره نامید و با کمک و یاری رهبر یک شبه دلار را سه برابر کرد و آب از آب تکان نخورد پول های بی زبان مملکت را به ونزوئلا برای ساخت مسکن انبوه فرستاد و در عوض مادر رهبر آن سامان را به آغوش کشید وزیر امور خارجه اش منوچ متکا را به خاطر تعلل در اجرای ارسال بیشتر پول به لبنان در هواپیما معذول کرد شخصی که با بیشرمی مثال زدنی به خانم ها توصیه میکرد که یارانه را خرج خرید پرده و لباس نکنید ! شخصی که با وقاهت مثال زدنی در آخرین روز های حکومتش از بیت المال چند میلیارد ناقابل برای دانشگاه ایرانیان که مال خودش هست برداشت کرد و با فضاحت مجبور شد که برگرداند .شخصی که دکل دزدی در حکومتش چون آب خوردن شد پسر تیتیش مامانی وزیر فرهنگش محمد علی رامین از بیماران سرطانی و صعب العلاج رسما سرقت کرد که با یک هنر پیشه دست چندم ازدواج کند و حتما از نظر شیخ مرتضی همه این ها حلال زاده هستند و خانم فرام آلمان ! بچه اش حرام زاده ! با تمام این احوال روحانی کسی است که حتما رئیس جمهور بعدی است خیالتان تخت تخت .
لطفا خجالت بکش و اینقدر بی شرافتی و پستی را به نهایت نرسان،من هیچگاه در بحث ها و نوشته هایم نسبت به آن خانم (هرکس باشد چه شخصیتی واقعی در فرانکفورت و چه بازیگری در ایفاء یک نقش) نگفتم که فرزندان احتمالی او حرام زاده هستند،قبلا گفتم الان هم می گویم که ازدواج زن مسلمان با کافر اعمّ از اهل کتاب و غیر اهل کتاب ،بنصّ قرآن و بیشمار روایات و اجماع فقهای اسلام اعم از شیعی و سنّی حرام است تکلیفا و باطل است وضعا (بطلان عقد) واین در صورتی است که علم و عمد در کار باشد،و فرضا اگر کسی آگاه به مساله شرعی نبوده و تعمّد نداشته تکلیفا گناهی متوجّه او نیست و فرزندان او حرام زاده نیستند بلکه نهایتا مولود وطی بشبهه هستند اگر چه عقد انجام شده باطل است .اگر اکنون التزامی به اسلام وجود ندارد و “فرمول خودم” جایگزین تبعیت از نصوص شرعی در کتاب و سنت شده است که بحثی نیست و من در این مورد اصراری به اظهار نظر نکرده ام و این صرفا خود این خانم هست که مکرّر این مساله را بعرصه عمومی می آورد ،لکن اگر التزام به اسلام و ادّعای مسلمانی و التزام به دستورات مسلّم شرعی وجود دارد و معیار “خود فرمولی ” نیست ،راه درست این است که احتیاط کنند به طلاق و مسلمان شدن شوهر و عقد ازدواج جدید. قبلا هم گفته ام من مصرّ به طرح این سنخ مسائل نیستم و خود او و دنبال آن فضولی های فرد فضولی بنام مهرداد در این سایت است که مساله را دوباره مطرح می کند ،بنابر این اگر مساله طرح شد توقّع نباشد که حکم شرعی مورد اجماع مسلمانان مطرح نشود ،مجدّدا به کامنت گذار کم مایه ای که نوشته های دور از ادب او معنایی جز نقد و توهین و تحقیر شخصیت ندارد می گویم :مودّب و انسان باش و تنها فکر و نوشته را نقد کن و بیش از این خود را با این ادبیات بچگانه و کینه توزانه و پر از اغلاط، در مرآی و منظر عمومی خوار و حقیر نکن.
آقای نوری زاد به خداوندی خدا اگر کل نوشته مرا درج نکنید همانطور که نوشته این کذاب را هاشور نزدید و نوشته مرا هاشور بزنید علاوه بر اینکه شبهه این را پیدا میکنم که نظر خاصی به این شیخ دارید در اولین فرصت که حتی با اینکه تا کنون به من حتی تلفن هم نکردید از شما اعلام انزجار میکنم ! جناب نوریزاد با پوزش از اینکه سلام نکردم به شما با تمام وجود سلام عرض میکنم . این شیخ شیاد ترسو که تا کنون وجود ترسویش را حتی نشان نداده به من دم از بیشرافتی زد من با تمام وجود میگویم بیشرافت کسی است که روزروشن دروغ میگوید و ادعای مسلمانی میکند هست پست کسی هست که که با این کلامش پیامبر اسلام را هم زیر سوال برد ! مردک اگر سواد نداری برو و کتاب بخر و بخوان مگر پیامبر اسلام غذای غیر مسلمین ( یهود و نصارا ) ر ا میل نمیکردند ؟ ریحانه زن کنان ربیع رهبر قبیله خیبر بعد ازفوت را به کنیزی نگرفتند و وی به دین یهود ماند از همه پوزش میطلبم با وی نزدیکی نکرد ؟ اگر کودکی از این زوج یعنی پیامبر اسلام و زن یهودیه به هم میرسید آن وقت توی شیخ نادن به فرزند پیامبر هم تهمت حرام زادگی میتوانستی بزنی ؟ آیا پیامبر انسان نا آگاهی بود ؟ یا شما شیخین نادان و نا آگاه هستید ؟ شیخ ترسو خجالت توی قم نشین باید بکشی که حتی ازترس سربازی هم نرفتی و مدعی شدی بر علیه رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای تحریراتی داشتی و من ازتو آدرس آن تحریرات را خواستم که جرئت نکردی اعلام کنی و گفتم که تو یک کذاب هستی حال که رسوایت کردم مرا به این کلمه که در قاموس خودت موجود است متهم کردی آقای نوری زاد در بیشتر موارد به شما هشدار دادم که این دوشیخ بارها به همه نوهین میکنند و شما هیچ نگفتید و با کمال پوزش و اعتذار زیر بال و پرشان را هم گرفتید ( میخواستم جمله دیگری بگویم که توان آن را نداشتم ) حالا به شما ثابت شد ؟ که این دو شیخ شرافت دارند یا ندارند ؟ این کذاب بارهای بار همه را به سخره گرفته و در پنهان به ریش همه خندیده ! حال برای بار دیگر با وی مباهله میکنم ! ای برپدر هرچه دروغ گو هست لعنت ! خدا نیامرزد کسی را که دو رویی میکند کسی که دروغ را هم مباح هم میداند را خداوند کریم لعنت کند! تا بعد !
————–
مهرداد گرامی
برای رنجی که می برید بسیار متاسفم. یک فکری برای این همه عصبیت خود بکنید. سکته های بناگاه از اینجاها بر می خیزند. نازنین، بجای نفرت، نقد کنید.
نقد کنید بجای نفرت و انزجار
نقد کنید بجای توهین
نقد کنید بجای پرخاشگری
نقد کنید
نقد کنید
نقد کنید
سپاس
.
وقتی جهل با تعصب و فقدان ادب در جایی جمع شود چنین نتایجی ببار می آورد:
اولا :موضوع بحث قبل ازدواج زن مسلمان بود با یک کافر ،نه ازدواج مرد مسلمان با کافر! عرض شد که باجماع مسلمین ازدواج زن مسلمان با مرد کافر اعم از کتابی و غیر کتابی حرام است ،و این مطلب از صدر اسلام تاکنون چنین بوده است.
ثانیا:موضوع بحث طهارت یا نجاست اهل کتاب نبود که امر علیحده ایست و امروزه هم بیشتر فقیهان اسلامی اهل کتاب را پاک می دانند ،بنابر این اینکه پیامبر از غذای اهل کتاب تناول کرده باشند دلیلی بر جواز ازدواج زن مسلمان با مرد کافر نیست!
ثالثا :آری ریحانه یکی از همسران پیامبر بوده است البته ریحانه زن زید بن عمرو بن خنافه بود نه زن ربیع.
رابعا:چه کسی گفته است ریحانه بر دین یهودیت باقی ماند؟ الان متن تاریخ را از طبقات ابن سعد یکی از قدیمترین کتب تراجم نقل می کنم تا دیدگان متعصب مهرداد بی تربیت باز شود :
“ريحانة دختر زيد بن عمرو بن خنافة بن سمعون بن زيد از يهود بنى نضير است. او همسر مردى از يهود بنى قريظة به نام حكم بود و بدين سبب برخى از راويان او را از بنى قريظه دانسته اند.
محمد بن عمر واقدى، از عبد اللّه بن جعفر از يزيد بن هاد، از ثعلبة بن ابى مالك ما را خبر داد كه مى گفته است* ريحانه دختر زيد بن عمرو بن خنافة از بنى نضير و همسر مردى از ايشان به نام حكم بود هنگامى كه حكم اسارت براى زنان بنى قريظة مقرر شد رسول خدا او را به اسيرى گرفت و آزاد فرمود و او را به همسرى گرفت و ريحانه پيش از رسول خدا و در خانه ايشان درگذشت.
همو، از عاصم بن عبد اللّه بن حكم از عمر بن حكم ما را خبر داد كه مى گفته است* رسول خدا (ص) ريحانه دختر زيد بن عمرو بن خنافه را آزاد فرمود، او را همسرى بود كه ريحانه را گرامى مى داشت و به او محبت مى ورزيد، ريحانه كه زيبا بود مى گفت هرگز پس از او شوهر نخواهم كرد، خود ريحانه مى گويد چون زنان بنى قريظه اسير شدند و آنان را بر پيامبر ارائه دادند من هم همراه آنان بودم و چون رسول خدا از غنايم حق برگزيدن چيزى را داشتند دستور دادند از ميان اسيران مرا كنار نهادند و خداوند براى من اراده خير فرمود و پيامبر مرا به خانه ام منذر دختر قيس فرستاد، چند روزى آن جا بودم، پس از كشته شدن مردان و پراكنده شدن زنان اسير، آن حضرت پيش من آمدند و من از ايشان سخت آزرم كردم، مرا فرا خواندند و برابر خود نشاندند و فرمودند «اگر خدا و رسولش را برگزينى رسول خدا تو را براى خود برمى گزيند» گفتم آرى كه خدا و پيامبرش را برمى گزينم، همينكه مسلمان شدم مرا آزاد كرد و به همسرى برگزيد و كابين مرا دوازده و نيم وقيه قرار داد همانگونه كه كابين ديگر همسرانش بود، گويد پيامبر در خانه ام منذر با من عروسى كرد و حجاب را بر من مقرر داشت و براى من هم نوبت قرار داد همانگونه كه براى همسران خود قرار داده بود.
(ترجمه الطبقات الكبري ،ج 8 ص 133)
بنابر این روشن شد که ریحانه مسلمان بود و نه کافر ،حال اصلا فرض می کنیم ریحانه کافر یهودیه و پیامبر با یک یهودیه ازدواج کرد ،این چه دلالتی دارد بر جواز نکاح زن مسلمان با مرد کافر؟!
مگر اینکه فرض کنیم سارا از فرانکفورت یک مرد مسلمان بوده است که با یک زن مسیحی ازدواج کرده است! این در حالیست که اگر چشمان کسی لوچ نبوده باشد بارها دیده است که آی دی سارا ا فرانکفورت مدعی است که زنی است در فرانکفورت که با وجود تاکید بر مسلمان بودن (البته با فرمول خاص خود) با یک مرد مسیحی ازدواج کرده است.بنابر این خوب است ابتدا چشمان خود را درست باز کنیم و صورت مساله را درست ببینیم بعد با مغشوش کردن مسائل تاریخی کم سوادی خود را آشکار نکنیم.
این که شد تأیید حرف مهرداد!!
بنام ایزدمنان///درودب همه مردمان شریف ایران زمین،،،همچنین شما جناب نوریزاد،،،،هرروز پیامهای ارسالی مردم را میخوانم، هرکسی دردی دارد،ونالان،ازاوضاع مملکت،،،عاشورای ۸۸،خودحکومت عکس امام خمینی رااتش زدواوباشان خودرابرای حمله ب علم وکتل عاشوراییان بسیج نمود،وبعد دررسانه عمومی،، اشک تمساح معروف ۴۰ساله راریخت،،،انچنان با سوز وگداز ازان واقعه یادکرد که حتی، تن شمر درگور لرزید،،،،،مردم طبق معمول، به رگ غیرتشان برخورد،،، وحماسه ها خلق کردن،،سوال من ازمردم اینه،،،اینهمه قلم میزنید،نوحه سرای دروصف ماوقع زندگی خودمیکنید،،،چرا درمواقع حساس،،،فریب میخورید چرا با یه قطره اشک ازخودبیخود میشوید، وقدرت تصمیم گیری ازشما گرفته میشود،،، رسانه میلی، سررشته امور با نظارت روانشناسان خبره، کارازموده،دانشگاههای،مسکو لندن رگ خواب همه را دردست گرفته اند،،، بیایید با خودمان روراست باشیم،،ما بیرون ازگود پهلوان نامی جهانیم،،،،،درمیدان،مسابقه،چنان ذهنمان مملو ازاحساسات میشود،، که خودمان رافراموش کرده،،وخودرابه دیگری میسپاریم،،،،،بیاید باخودمان روراست باشیم،،،®®®⭕️باتشکرازشما، امیدوارم،،، مملکت ما ازشر دزدان واختلاسگران وایران ستیزان خلاص شود،،،،
سلام جناب آقای نوریزاد عزیز
چندی پیش مقاله ای رو خوندم در مورد اصلاحات و اصلاح طلبان،که خیلی برام جالب بود،نویسنده اصلاح طلبی رو از پیدایش برای اصلاح مردم به نفع حکومت می دونست،نه اصلاح حکومت به نفع مردم،دقیقا به نظرم برداشتش درست بود،فراخوان برای شرکت در راهپیمایی ها،فراخوان برای فلان مسئله حکومتی،پدید آوردندگان این جنبش کوچکترین حرکتی برای اصلاح حکومت انجام ندادند،کما اینکه در زمان اوج این حزب،کلی قتل های زنجیره ای در ریاست و داشتن کرسی مجلس دردست اصلاح طلبان به وقوع پیوست.
حالا هم که از دایره قدرت کنارگذاشته شدند،به انواع و اقسام حرکت ها رو می آورند،آشتی ملی،چشم انداز ۱۴۰۰.
آقای دکتر خزعلی به چه مناسبتی مردم رو تشویق به رأی دادن میکنه؟چرا با اینکه دغدغه ایران و ایرانی دارن،مردم رو ترغیب به این امر میکنن،و روی موج احساسات مردم سوار میشن که در نهایت به نفع حاکمیته؟
سوال من ازایشون اینه که فقط کم مونده مردم رو اصلاح کنید که به نماز جمعه جنتی و احمد خاتمی برن؟تا کی با احساسات مردم بازی کردن برادر؟ باز حکومت داره بازی در میاره تا مردمو بکشونه پای صندوق های رأی،با بازی رئیسی ، روحانی اینبار. این مردم کی میخوان بفهمن که اتفاقا نرن رأی بدن،یه آدمی مثل رئیسی رو بکنن ریس جمهور، انگار خاک رو دودستی میریزن روی سر خودشون حاکمان نظام.و مطمعن باشن مردم، که اونها زرنگ تر ازاونی هستن که با توجه به اتفاقات اخیر بیان همچین کاری بکنن،و تنها دارن بازی درست میکنن تا مردمو بکشونن پای صندوق،کاری که چهار سال پیش کردن،با جلیلی و روحانی،و میشد حدس زد.و وجهه جهانی برای خودشون درست کنن.
که اگه جلیلی میشد،چهارسال زودتر شرحاکمان زور و تزویر از سراین کشور کم میشد.و اینا زرنگ تراز اونی هستن که به این سادگی ثروت های باد آورده رو بگذارن و برن. خواهشا اطلاع رسانی کنید که گول نخورن این ملت عوام، اصلا بگذارن رئیسی بشه،که مطمعنا حاکمیت خواستش این نیست،حاکمیت فقط بازی رو میخواد که مردم بیان،چون میدونن که اگه رئیسی بشه،حیات خودشون به خطر میوفته.
قبول ندارید،رسما مردم شروع کنن به این شعار که رئیسی بیاد،نه چند تا جلف،زیرخواب اطلاعات،جنبش راه بندازن،ببینید حاکمیت چه عکسلعملی نشون میده.
امروز متنی صوتی از آقای دکتر محمود سریع القلم شنیدم که لازم میدانم به نکاتی اشاره کنم :
آقای دکتر شما به در ابتدای سخن پرسیده اید ملتی که اگاه نیستد و رفتار درستی ندارند و دلال مسلک هستند و در صف غذای نذری وحشی بازی در میآورند و شهوت قرار گرفتن مقابل دوربین دارند و زباله در کوچه و خیابان و طبیعت رها میکنند و رتبه نخست جستجوی سکس را دارند ، چرا باید در جستجوی یک زمامدار رویایی باشند ؟ و سپس شانزده پیشنهاد از جنس پیشنهادهای ( دیل کارنگی ) در کتاب ( در جستجوی خوشبختی ) ارائه داده اید ، پیشنهادهایی که ملت ژاپن دهه هاست به آنها رفتار میکند و اکنون سرمشق دیگر ملل است . شما فراموش کرده اید :
۱- مخاطب شما ملتی ست که دهه هاست تحت انواع فشارهای روحی – روانی و مادی قرار دارند و نیز به سبب فقر حاکم بر آنها ( امیدوارم این موضوع را کتمان نکنید ) ، و به سبب اینکه اولویت اولشان ( نان ) است ، هنوز در مرحله حیوانی قرار دارند و ناچارند به ( غذا و امنیت شغلی ) بیندیشند . همچنانکه آگاهید مردمی که دغدغه غذا و امنیت داشته باشند نمیتوانند به اخلاق و هنر و ادبیات و قانون و انسانیت بیندیشند و پیش نیاز همه اینها فراغت از تغذیه و داشتن امنیت است .
۲- بطور ضمنی القا کرده اید کسانی که چنین صفتهایی دارند ، حق ندارند در پی زمامدار رویایی باشند . آقای دکتر ، مردمی که بتوانند همچون جامعه آرمانی فلاسفه ، اگاهانه و اخلاق مدار و انسانی رفتار کنند ، به یقین رهبرانی کاردان و انسان صفت نیز انتخاب خواهند کرد . ( این سخن نه به این معناست که هر چه بر سرمان میاید حقمان است چون چنین رفتارهایی داریم ، بلکه به این معناست که جای رهبران صالح نیز در این جامعه خالی ست ، زیرا کنشهای مردم جوامع سوم دقیقا آیینه کنشهای رهبرانشان است ) .
۳- آیا حق ملتی ناآگاه و فقر زده ( که کنشهایش ناشی از این دو فاکتور است ) ، چنین اوضاع اسفناک و فاجعه باری ست ؟
پس نقش رهبران چیست ؟
۴- جای بسی شگفتی ست که انسان باسواد و آگاهی چون شما رابطه علت و معلولی را در مناسبات اجتماعی – سیاسی نادیده گرفته اید .
۵- براستی آیا شانزده پیشنهاد شما خطاب به من نوعی ست که اسیر پنجه خردکننده فقر هستم ؟
روزی یکبار یا دستکم یک روز در میان حمام بروم ؟ قبل از پرتاب فحش تا بیست بشمارم ؟ هر خانواده روزی یک روزنامه بگیرد ( یا بخواند ؟ ) ، هر فرد هرماه یک کتاب تازه بخواند ؟ و . . . نصایح اخلاقی. مزاح کرده اید ! ؟ شگفتا .
بنده به شما پیشنهاد میکنم بجای این پیشنهادات ابکی به ملت ، تنها یک پیشنهاد خطاب به رهبران این جامعه بلا زده داشته باشید : حقوق انسانی – شهروندی مصروح در قانون اساسی را نسبت به شهروندان رعایت کنند . والسلام .
عبدالله فیض اللهی
اقایفیض الهی گرامی این اقا چون قلمش سریع کار میکنه تا بیاد فکر کنه که چی داره میگه قلمش نوشته . تمام شده حوصله ویرایش هم نداره
حرفهای آقای سریع القلم باید به دور ریخته شود. مطالب ایشان چرند و بی فایده است.
بعضی از حرفهایی که مطرح می کنند حقیقت است ولی ربطی به مشکلات اصلی مملکت ندارند.
سلام اقای نوری زاد عزیز با غیرت
*یارانه 45000 تومانی با ملت ایران چه کرد؟؟:*
نگاهی موشکافانه به ۲۱ کالا و مقایسه و رشد آنها در قبل و بعد یارانه ها *شروع ریاست جمهوری احمدی نژاد 84 و پایان ریاستش 92*
*باورش سخته ولی کاملا واقعیه؛این اتفاقات فقط در ٨ سال ریاست جمهوری استاد احمدی نژاد اتفاق افتاد:*
1-سکه تمام بهار آزادی در سال84: 99هزارتومان بود در حالیکه در سال 92 با بیش از *هزار درصد رشد* به یک میلیون و صدهزار تومان رسید.
2-دلار آمریکا در سال 84 که 902 تومان معامله میشد در سال 92 با 255 درصد رشد؛3200 تومان معامله میشود.
3-تمامی خودروهای داخلی نزدیک به 150 درصد رشد قیمت داشتند.مثلا پراید که در سال 84 به قیمت 6100000 تومان فروخته میشد،در سال 92 با 170 درصد رشد با قیمت 16500000 تومان فروخته میشود.
4-در سال 84 که بنزین در جایگاه های عرضه سوخت لیتری 80 تومان فروخته میشد با رشد 775 درصدی در سال 92 به لیتری 700 تومان رسید.
5-گازوئیل هم که در سال 84 لیتری 16 تومان بود، در سال 92 به قیمت 350 تومان رسید که رشد بیش از دو هزار درصدی را نشان میدهد.
6-برق که در سال 84 کیلو واتی 5/16 تومان بود،در سال 92 و با رشد 161 درصدی به 43 تومان رسید.
7-گاز که در سال 84 متر مکعبی 10تومان بود بارشد 620 درصدی به مترمکعبی 72 تومان رسید.
8-گوشت گوسفند که در سال 84 کیلویی 5010 تومان بود در سال 92 و با رشد 489درصدی به قیمت کیلویی 29528 تومان رسید.
9-گوشت گوساله که در سال 84 کیلویی 4580 تومان بود در سال 92 به قیمت کیلویی 30950 تومان رسید که رشد 576 درصدی رانشان میدهد.
10-گوشت مرغ هم که در سال 84 کیلویی 1350 تومان فروخته میشد در سال 92 و با رشد 379 درصدی به قیمت هر کیلو 6250 تومان فروخته شد.
11-برنج ایرانی درجه یک نیز در سال 84 کیلویی 1400تومان بود که درسال 92 به 7200 تومان رسید که نشان از رشد 413 درصدی است.
12-نان بربری با رشد 667 درصدی از سال 84 از 75 تومان به 500 تومان در سال 92 رسید.
13-نان لواش نیز با رشد 967 درصدی از سال 84 از 15 تومان به 160 تومان در سال 92 رسید.
14-چای خارجی در سال 84 که کیلویی 6200 تومان بود که در سال 92 با رشد 385 درصدی به کیلویی 30100 تومان رسید.
15-روغن مایع در سال 84 لیتری 850 تومان فروخته میشد که در سال 92 و با رشد 440 درصدی به 4600 تومان رسید.
16-پنیر که رشد نزدیک به 2500 درصدی را داشته از 600 تومان در سال 84 به 15560 تومان در سال 92 رسید.
17-تخم مرغ در سال 84 کیلویی 890 تومان بود که در سال 92 به 3930تومان رسید،یعنی رشدی در حدود 340 درصد.
18-گوجه فرنگی در سال 84 که کیلویی 240 تومان بود در سال 92 نزدیک به 740 درصد رشد داشت و به قیمت کیلویی 2350 تومان رسید.
19-قند و شکر در سال 84 کیلویی 560 تومان بود که در سال 92 و با رشد 283 درصدی به قمیت 2350 تومان رسید.
20-ماست وشیر هرکدام به ترتیب در سال 84 کیلویی 580 و 600 تومان بود که با رشد 283درصد و 252 درصد به کیلویی 2250 تومان و 2150 تومان در سال 92 رسید.
21-سیمان در سال 84 پاکتی 3500تومان خرید و فروش میشدکه در سال 92 با رشد 329 درصدی به هر پاکت 15000 تومان رسید.
*و همه این مشکلات بخاطر 45000 تومان يارانه؟؟!!!؟*
جناب پرزیدنت درود بر شما
بخاطر داشته باشید که مسؤل سیاست های کلان کشور اعم از سیاسی، اقتصادی، بین المللی، فرهنگی و امنیتی خود خامنه ای هست. ا.نژاد «امر بری» بیش نبود و این واقعیت شامل همه رئیس جمهورهای حال و گذشته (منهای بنی صدر) میشود. حتی اگر خود ا.نژاد برنامه ای برای اداره کشور در نظرمیگرفت نمیتوانست آنرا بدون مشورت با و صلاحدید رهبر به مرحله اجرا بگزارد
پاینده ایران
رسول
“كابوس يا واقعيت”
هر يك از ما بسهم خود، در چند دهه گذشته با بي تفاوتي و بي توجهي به واقعيات موجود، در برامدن اين
“كابوس واقعي” نقش داشتيم. خصوصاً روشنفكران و اَلودگانِ عالم سياست!
اگرچه ايت الله خميني با خدعه و تقيه و وعده هاي دروغين راه را براي رسيدن به قدرت هموار كرد ولي
هرگز باورها و احساساتِ دروني اش را پنهان نكرد. او هنگام بازگشت به كشور از پاريس، در مقابل
پرسشِ خبرنگاري كه ميپرسد پس از بيست و چند سال دوري، در بازگشت به وطن چه احساسي
داريد؟ بدون هيچ تامل و ترديدي ميگويد، هيچ!! دير زماني نگذشت تا او در عمل، به إثبات رساند كه
اين فقدان احساس، عين واقعيت بوده، نه ادعايي بي پايه. او بدون احساس گناه، با به خاك و خون
كشاندن صدها هزار جوان و نو جوان و معلول كردن هزاران نفر در جنگي كه براي او و
يارانش “نعمت” بود، نشان داد كه در راهِ حفظِ نظام، وجود احساس، محلي از اِعراب ندارد.
ايت الله خميني در نامه اي به محمد رضا شاه پهلوي مندرج در روزنامه كيهان در ١٣٤١/٧/١٦ مينويسد:
“حضور مبارك اعليحضرت همايوني، پس از اهداى تحيت و دعا بطوريكه در روزنامه ها منتشر است،
دولت در انجمن هاي ايالتي و ولايتي، اسلام را در رأي دهندگان و منتخبين شرط نكرده و به
زنها حق رأى داده است و اين امر موجب نگراني علماي اعلام و ساير طبقات مسلمين است.
بر خاطر همايوني مكشوف است كه صلاح مملكت در حفظ احكام دين مبين اسلام و آرامش قلوب
است. مستدعي است امر بفرماييد مطالبي را كه مخالف ديانت مقدس و مذهب رسمي مملكت است،
از برنامه هاي دولتي و حزبي حذف نمايند، تا موجب دعاگويي ملت مسلمان شود.”
الداعي، روح الله الموسوي
ايا بانوان هموطني، كه با عِلمِ به مخالفت خميني با حقِ رأى شان، همچنان از او و نظام اسلاميش
حمايت ميكردند، در برامدن اين “كابوس” نقشي نداشتند؟
يا هموطناني كه هر چهار سال يكبار، با
رفتنِ بپاي صندوق هاي رأى، و گَزيده شدن از سوراخي اشنا و برپا نگاه داشتن چادرهاي سيركي مضحك، در
بر آمدن اين “كابوس” بي تقصيرند؟
اين كُنش هاست كه “ملّا را بر تخت پادشاهي” مينشاند و تا زمانيكه در رفتار و كِردارمان تجديد
نظري نكنيم اين كابوس ادامه خواهد داشت!
با عرض سلام و ادب فراوان
من یکی از افسران نیروی هوایی ارتش هستم
من با درجه گروهبانی استخدام شدم و با گرفتن لیسانس درجه ستواندوم شدم
در اذزماه سال ۹۴ قانونی را مجلس تصویب کرد که قرار شد درجه دارانی که لیسانس گرفتند و افسر شدند ب ازای هرسال خدمت ۴ماه ارشدیت درجه بدهند اما اصلا اجرایی نکردند.
درضمن حقوق اینجانب با۱۴ سال سابقه ۱۶۰۰۰۰۰ تومان با تمام مزایا بیشتر نمیشه وخانه سازمانی که اصلا نمیدند .اعتراضم که میکنیم بجایی نمیرسیم
اکثر همکارانم بعد از ساعت اداری برای در اوردند یه لقمه نان مسافر کشی یا دست فروشی میکنند.
فرمانده پایگاه ما برای منزل سازمانی خودش ۴۰۰میلیون داخلش هزینه کرد اما کسی جرات اعتراض نداشت
فرمانده حفاضت اطلاعات پایگاه ۲۰۰میلیون تومان
این هزینه ها درصورتی شده که محل کار ما در زمستان سرد و در تابستان گرم در حد سونا خشک و وقتی که نسبت به این شرایط اعتراض میکنیم میگویند بودجه نیست
پایگاه من پایگاه یکم شکاری نیروی هوایی ارتش( مهراباد)
فرماندش سرتیپ محمد تسویه چی
تو را خدا بفریادمان برسید در فقر داریم دست وپا میزنیم
نمیدانم چیکار کنم فقط شرمنده خانوادمم از سرکار که میرم خانه ناهار نخورده میرم دنبال شغل دومم مه تقریبا ساعت ۱۱شب میام خانه ومجدد ساعت ۶صبح سرکار میرم
قرار بود حقوقهای ما را در بهمن ماه اضافه کنند که این مبلغ را در اسفندماه اجرا کردند وکلا ۲۰۰ هزارم نشده این اضافه حقوق ایا این مبلغ کفاف هزینه های زندگی ما را میده
برو شکر کن که این اب باریکه را داری . من و امثال من بدبخت چه خاکی به سر کنیم حتی پول خرید ماشین دست چندم هم نداریم که مسافرکشی کنیم . تنها باید خلاف کنیم تا نان برای زن و بچه مان ان هم حرام بدست بیاوریم . البته ناگفته نماند که تویوتا مدل 77 خارجی دارم که از صد ماشین جدید ایرانی بهتر است ولی هر روز توسط پلیس جریمه و توقیف و… که مدتی است استفاده نمیکنم چون باید بیشتر از درامدش به این رژیم پرداخت کنم !!! ؟ بنزین واردات روسی خودشان مشکل دارد و هوا را آلوده میکند انها ماشین های قدیمی را مقصر میدانند . این حکم اسلام است که …
من یک نظریه دارم که حاصل تفکرات شخصی خودمه تحلیگر سیاسی نیستم و نمیخام تحلیل سیاسی در وکنم . اما به میدان امدن رئیسی فردی که یک روز تجربه کار اجرایی ندارد .و بزرگترین افتخارش صدور فرمان قطع ید بقول خودش میباشد و معرفی کابینه کپی مموتی مانند رستم قاسمی وزیر نفت و بذر پاش !! وزیر صنعت و معدن بزرگترین وزارت خانه کشور قالی باف معاون اول و ….. فقط حاصل مهندسی برای یک چیز است .
تحریک آرای خاکستری و خاموش که هر بار تنور انتخابات را همین آرا داغ کرده میباشد . همین آرای خاکستری در انتخاب خاتمی میر حسین و روحانی از ترس انتخاب طرف مخوف مقابل پا به میدان گذاشته و حاصل کار این طیف شرکت گسترده امت شهید پرور در انتخابات نام گرفت و نوعی رفراندم عمومی و مهر تایید برای نظام شد .که آحاد ملت یکپارچه با شرکت در انتخابات رای مثبت خود را به نظام جمهوری اسلامی نیز اعلام کردند .
فکر کنید اینبار نیز رقیب مخوفی در میدان نباشد مخصوصا با چنین کابینه ای که به سرعت تا اعلام رسمی تبلیغات انتخاباتی شروع نشده طرف ما کابینه خود را نیز تعیین و اعلام میکند چه هدفی را دنبال میکند ؟؟؟
فکر کنید اگر روحانی در این انتخابات چنین رقیبی نداشته باشد میزان مشارکت چقدر خواهد بود ؟؟ پس اینجا طبق تجربه دفعات قبلی نیاز به یک محرک قوی برای کشاندن آرای دهها میلیونی به پای صندوقهای رای هست و آن محرک مخوف تر از رئیسی که کابینه خود را نیز قبل از شروع رسمی تبلیغات زیر بغل دارد . نمیتواند باشد .واما این کاندید شدن و چماق ترس برای رئیسی چه حاصلی میتواند داشته باشد ؟؟ یک تیر با دو نشان .اول احتمال انتخاب شدنش هر چند کم باشد .دوم مطرح و معروفیت هر چه بیشتر و تحکیم جایگاه خود برای جانشینی رهبری .
به نظر بنده دو دلیل عمده برای فسادهای گسترده در بین مقامات جمهوری اسلامی هست. یک دلیل که مدیران رژیم بیشتر از سایر مردم عادی از پوسیده بودن پایه های حکومت خبر دارند و چون میدانند که رژیم قابل ابقا نیست. و دارند برای روزگار پسا جمهوری اسلامی اندوخته ای جمع میکنند که در زمانی که رژیم از هم پاشید. اندوخته ای داشته باشند. و دوم دلیل که اکثر مدیران و دست اندرکاران از صدر تا ذیل به دزدیدن از هر جایی که میتوانند هشغول هستند این هست که رفتار این رژیم غیر قابل اتکا هست. مثلا فلان آقا امروز رءیس جمهور هست و فردا میشه یک آواره فراری. یا دیگری امروز قاءم مقام رهبری است و فردا میشه آدم ساده لوحی که سزاوار محاکمه و اعدام هست. یا امروز آقای بابک زنجانی دوست قابل اعتماد حاکمیت هست و فردا تاریخ مصرفش تمام میشه و باید به اعدام محکوم بشه و این مطلب از اونجا ناشی میشه که رفتار رژیم انفعالی و هر لحضه قابل عوض شدن هست. چون رفتار از روی عقل و قانون نیست بخاطر شرایط خاص که پیش میاد بسته به تصمیم یک نفر شرایط جوری عوض میشه که یکی از پایین به بالا سعود میکنه و دیگری در حال سقوط هست. وچون ممکنه بسته به شرایط هر کدام ار مدیران مورد غضب قرار بگیرند میخواهند با اندوخته های خود شرایط را عوض کنند و آینده خود را تامین کنند
عده ای میگن رییسی برای شکست نیومده و اگر بدونه و مطمءن بشه که رییس جمهور نمیشه کنار میکشه.
عده ای هم میگن نظام برای رییسی بدلیل بلند پروازی زیاد دام گذاشته چون در هر صورت با شکست تو انتخابات رویای نفر اول شدن ناممکن میشه
ولی نکته اینجاست که راهی که آقای رییسی واردش شده بی بازگشته و حتی اگر انصراف بده هم به معنی اطمینان از شکسته و بدتر از شکسته
پس ایشون با اطمینان از پیروزی به هرروش و قیمت ،آمده و حتما خیالش رو راحت کردن.
روحانی یا رییسی هر کدام برنده این بازی باشند شانس زیادی برای رهبری آینده خواهند داشت.
امروز همون روزیه که همیشه دعا میکردیم به روز چه کنم چه کنم نیفتیم که افتادیم
رای بدیم نمیشه رای هم ندیم بدتر میشه
واقعا هیچ راهی جز تغییر کامل نظام باقی نگذاشتن و لجوجانه تمام منافذ امید و اصلاح رو بستن
فقط من نمیدونم این وسط آقای خزعلی با چه امیدی کاندید شده و چرا خودش رو در مظان اتهام قرار داده
که یه عده بگن نظام برای رهایی از سقوط مهره هایی مثل مهدی خزعلی رو پرورونده و در صورت لزوم رو میکنه.
لطفا در صورت امکان نظرتون رو در مورد این حرکت آقای خزعلی بفرمایید.
جناب محمد نوریزاد سلام
غریب یکصد سال است که تمام مصیبتهایی که به این مردم و سرزمینشان وارد شده فقط از جانب قانون اساسی مهندسی شده این کشور است
اگر خامنه ای توانسته ۲۹ سال بر این کشور چمبره بزند به این دلیل نیست که او فرد قدرتمندیست یا هوش بالایی دارد که اگر داشت به چنین جایی نمی رسید
استاد بزرگوار درد این مملکت قانون اساسی فاجعه آمیزیست که اجازه داده شخصی بالاتر از قانون باشد تا جایی که حتی چاپلوسان و کاسه لیسان او را فصل الخطاب بنامند
خب شما که درد را می دانید چیست
شما که علت را میدانید چیست
شما بهتر میدانید که خامنه ای و روحانی و احمدی نژاد و رئیسی و مجلس خبرگان و مصلحت نظام و شورای نگهبان و صدها فاجعه دیگر در این کشور معلول علتی به نام قانون اساسی این کشور هستند
چرا بیش از آنکه خامنه ای را خطاب کنیم تاکیدمان را برآگاهی مردم و آشنا کردنشان با این امر مهم است که ای مردم سرزمین ایران اگر می خواهید به تمام این نکبتهای نازل شده چون بلا بر سرتان و بر سرزمینتان پایان بخشید باید قانون اساسی این کشور اساسا و کلا عوض شود
عوض شود نه اصلاح
آقای نوریزاد عزیز ۹۰ درصد این مردم نمی دانند که قانون اساسی ما یک فاجعه تاریخی و بشریست
از شما خواهش می کنم با قلم شیوای خود صدها و هزاران بار بنویسید و مردم را حساس کنید که تاکید اولشان و خواته اول به حقشان تغییر قانون اساسی باشد
اینکه ما پنجره ای یا روزنه ای را باز گذاشته ایم تا دزدی وارد خانه شود گناه دزد نیست
نیش عقرب نه از ره کین است اقتضای طبیعتش این است
جناب نوریزاد صدها کیلومتر پیش از مبارزه با حاکمیت باید شمشیر بر این قانون اساسی کشید
و البته بستن راه نفوذ حرج و مرج طلبان قانون گریز
چرا باید همه در برابر قانون برابر و یکسان باشند به جز شخص خامنه ای
کجای دنیا و در کدام کشور مدرن و مترقی شخصی بالاتر و قدرتمندتر از قانون اساسی آن کشور می بینید ؟؟؟
شاید به جایناسزا گفتن به خامنه ای و …
باید به قانون اساسی ناسزا گفت
پس بیدار کنید مردم را و آگاه از علت اصلی این همه ویرانی در این کشور که صد ها سال است مانع پیشرفت این کشور شده
که هر چقدر بگویید و بنویسید باز هم کم است
آفریدگار هستی سلامتت بدارد و اباذرت را توانمند و پر فروغ ؛چراغ روشنی بخش دلت گرداند ؛ اگر امکانی بود و اجازه ای و نیز حمل بر فضولی نمیشد میخواستم اباذر را بگویم : اباذر جان؛ راه پدر بسپر که در زمان حاضر طریقتی انسان محور و خرد باور است؛ اباذر عزیز زینهار از ورود به درون قلعه های بلند دیوار اندیشه های مطلق گرا ؛ چه ورود همان و بسته شدن درب پشت سر همان و محصور شدن در فضای اندیشه همان چهار دیواری و حق مطلق آنگاشتن تمام اندرونی ان و باطل پنداشتن همه آنچه غیر ساکن در این قلعه میباشد و این درد مزمن انسان در طول تاریخ بوده و خواهد بود ؛ تمام مصلحان و ستم ستیزان در ابتدای شروع نیت خیر داشته اند و صادقانه با ستم و بیدادگری به ستیز بر خاسته اند ولی دریغ و درد که پس از پیروزی بر خصم ؛ خود به بیداد و ستم گرویده اند و علت آن تنها و تنها حق مطلق پنداری اندیشه خویش است ؛ اگر در این میان گاندی و ماندلا به سلامت از گردنه پر خطر ستم ستیزی عبور کردند و در دام دور باطل تسلسل نیفتادند به برکت تبری جستن از اندیشه و ایدئولوژی مطلق گرا است وگر نه سر تا سر تاریخ انباشته از ستم آفرینی و ستم سوزی است ؛ وقتی هستی به این فراخی را محدود ومقید و مطلق به اندیشه های مارکس و انگلس کنیم نهایتش سر از فاجعه استالینیسم در خواهیم اورد که بجای آنکه انسانها را از دام افیون چندین هزار ساله برهاند؛ خود افیون و سم مهلکتری شد؛ چه کسی فکر میکرد پیر مردی که مگس را بسلامت از اتاق خود بیرون میکرد فرمان به قتل هزاران دختر و پسر اسیر بدهد ؛ این موضوع غیر از حق مطلق پنداری اندیشه خود با هیچ فرمولی قابل توجیه نیست و فاجعه آنجاست که اینگونه اندیشه ها در طول تاریخ پروردگار همه هستی را متعلق به خود و اندیشه خود کرده اند
سلام و درود، جناب نوری زاد، من فردای قیامت شهادت وگواهی میدهم که باندآقای خامنه ای«ولایت معاشان» که دیگه همه میفهمندکیاهستند عامدانه نمیذاشتند که روحانی توکاراش موفق باشه، خاطرتون هست که درگرماگرم مذاکرات پنج بعلاوه یک و درست زمانیکه کارداشت به یک سرانجامی میرسید وبوی این میومدکه قراره یه فرجی حاصل بشه ومردم ازاون مخمصه نجات پیداکنند،ایناسراسیمه وهراسان دست بکارشدن وشروع کردندبه موشک پراکنی ومصاحبه های آنچنانی و تندوتیزعلیه اسرائیل و استکبارجهانی وبقولی دراون مقطع حساس استکبارستیزی شون حسابی کل کرده بود، مانمیگیم که کارروحانی وتیمش دراداره مملکت ودرارتباط باسیاست خارجی بیست بیست بوده ولی خداییش درمقام مقایسه بادولت احمدی نژادکه حاکمیت باتمام توان ازش پشتیبانی میکردعملکردش زمین تاآسمون فرق داشته، الان هم اون باندکه تادیروزسرراه پیشرفت مملکت سنگ مینداختن ومانع میتراشیدن شدن دایه دلسوزترازمادر، ومردم ماهم که ازفشارشدیداقتصادی وشرمندگی جلو خانواده واهل عیال حافظه شونو ازدست دادن و حرفای ایناروباورمیکنن که مثلا دولت روحانی ناکارآمدبوده وکاری انجام نداده، بخدادلم بحال خودم وخانواده ام وهمینطورمردم ایران میسوزه ولی چاره چیه ؟ بالاخره یه روزی همه مردم میفهمن وپی به ذات کثیف اینامیبرن ولی میترسم اون روزدیگه دیرشده باشه،من نمیدونم چرا هرکی مردمودوست داره وبه تبع اون مردم هم اونو دوس دارن ایناباهاش دشمنی میکنن واقعابایدبه خداپناه برد
سلام استاد نوریزاد عرض ارادت خاضعانه بنده وخیل کثیری از دوستانم را پذیرا باشید/بدون همه تعارفات مرسوم آنچه در ته قلبم وعمق باطنم هست را عرضه می دارم “جنابتان ودکترخزعلی عزیز در این سالهای خوف و رجا با مواضع شجاعانه وصریحتان باعث دلگرمی وامیدواری جمع کثیری از امثال من بودید.اگر نبود مقاومت میرحسین عزیز وآشیخ مهدی کروبی وشما دوبزرگوارمن خودم یا دیوانه میشدم ویا خودکشی میکردم .ولی دیدن مقاومتهای سرسختانه شما بزرگواران مرا تسکین داد وامیدوارشدم مردانی در این کشور هستند که مقاومت در برابر فساد ودیکتاتوری را ادامه میدهند.واین موضع شما هم آرامشم داد وهم امیدوار به آینده.هرچند که 39سالمه ولی امیدم را از دست نمیدهم واز شما وهمرزمانتان کمال قدردانی را دارم.البته اخراج از کارم (بادخالت فرمانده بسیج سازندگی اردبیل) والانهم کارگری ساختمانی میکنم بازداشت وبازجویی هم شدم ولی راهم را تغییر نخواهم داد.مقاومت مقاومت ومقاومت بهترین راه در مبارزه با دیکتاتوری اقتدارگرایان حاکم هست درسی که از امثال جنابتان یاد گرفتم/یاعلی التماس دعا
سلام استاد ارجمندم
جناب آقای نوریزاد
در خصوص آن دوستی که کلیپی از یک فرزند بی گناه که پدرش در سوریه کشته شده گذاشتند و شما را به داشتن معرفت رهنمون شده اند باید عرض کنم که همه ما نیازمند داشتن معرفت هستیم حتی فرستنده آن ویدئو.
ایکاش ایشان آنقدری معرفت و دانش و مطالعه داشت تا کمی به عقب بر می گشت و نگرانی های آیت اله طالقانی را از روی کار آمدن حکومت مذهبی و تبعات بسیار زیانبار آن می دید
معرفت یعنی شناخت و تشخیص واقعیت ها از میان انبوه سفسطه ها و احساسات و منافع فردی و اباطیل…
ای کاش ایشان معرفت بیشتری داشتند و کمی بیشتر به گذشته بر می گشتند جایی که 1000 سال اروپا چماق حکومت دینی را بر بالای سر خود دید و چقد آشناست حرفها و حرکات کشیشانی که قدرت در دست گرفتند در این روزها
دوست عزیز کسب معرفت ، زیاد کار شاقی نیست کافیست کتابی در خصوص تاریخ مصر باستان تهیه کنید و ببینید چقد دغدغه ها و نگرانی های کاهنان درباری که با دین آن زمان ارتزاق می کردند شبیه نگرانی های دلواپسان امروز ماست
یا اصلا یه کاری بکن زیاد عقب نرو همین تاریخ معاصر دنیا رو یه مطالعه مختصر بکن و ببین گریه ها و تهییج عواطف این کودک معصومی که از الان بی پدر شده ،
قبلا جای دیگه هم نمونه هایش دیده شده و می شود
در آلمان نازی و توسط هیتلر تا با تهییج و تحریک عواطف و احساسات دنیا را به آتش بکشد
این عوام فریبی و توجیه سلطه طلبی و به آتش کشیدن دنیا توسط این دست از فیلمها و صحنه ها در آمریکا و در بحبوحه جنگ ویتنام هم می دیدیم
در کره شمالی هم هر روز تلویزیون را باز کنید کم نخواهید دید از این صحنه ها …. منتهی اونجا حرم زینبی در کار نیست نقش این تابوهای پوپولیستی را رهبر محبوب و عزیزتر از جان کره شمالی ایفا می کند
پس بیاییم معرفت را کسب کنیم معرفتی که فارغ از مادیات و ریا کاری و دنیا پرستی و نان به نرخ روز خوردن باشد
درود جناب نوریزاد
روزی با یکی از دوستان بودیم خاطره ای تعریف می کرد
از باقی پر از میوه که تساحب شده بود از سوی قلدری
و صاحب آن باغ که پیرمردی بود و امکان باز پس گرفتن باغ را نداشت شبانه به باغ میرفت و میوه های باغ را می چید و روی زمین میریخ و درختانش را میشکست
دلیلش را که پرسیدند گفت میدانم که نمی وانم حقم را پس بگیرم پس اجازه نمی دهم تا او به راحتی از این سفره ببرد و به این کار ادامه میدهم تا زمانی که دستی مرا یاری کند تا حقم را باز پس گیرم
و این داستان امروز سرزمین ماست
شاید سرنگونی این حکومت به هر قیمتی بزرگترین آرزوی هر ایرانی شده در بین دوستان و مردم عادی می شونم که می گویند به جهنم که ایران تکه تکه شود اگر قرار است اینان بخوردند نابود شود آوقت می دانیم که آنها هم نمی خورند
ببینید چه فاجعه بزرگی در ذهن جوانان ما ساخته اند
می گویند اگر نابود شود و بانابودیش اینان هم نابود شود امید پارمیم که باز بسازیمش
اما با اینان هرگز امیدی به ساختن نیست
آقای نوریزاد متهم شدید به دلارهای آمریکایی
نووووووش جانتان گوارای وجودتان
اگر هم می گیرید حلال اند حلالا اندر حلال است
همین دلارهای کثیف آمریکایی هزار بار شرف دارد وقتی در اختیار کسی قرار گیرد که با ظلم و ستم و دروغ و جنایت و وطن فروشی بایستد
آقای نوریزاد درود بر شرفتان و اگر دلار کثیف آمریکایی هم می گیرید خداوند رزقتان را یاد کند تا یوروهای کثیف اروپایی هم مثل باران رحمت بر سرتان بریزد
فقط بنویس و بگو و رسوا کن و در هم بکوب بت خانه این دجالان را
نــــــش جانت
نمی گیری که اگر هم می گرفتی شرف تو از خامنه ای هزار هزار بار بیشتر است که ریالهای تمیز ایرانی را به دلارهای کثیف آمریکایی تبدیل می کند تا دنیای اسلام را به ویرانی و نابودی بکشاند و هزاران هزار انسان بی گناه را با همان دلارهای کثیف به خاک و خون بکشد
کدام بهتر است دلار کثیف در دست نوریزاد برای امنیت و صلح و انسانیت و حقوق بشر یا در دستان ولایت مطلقه فخیر برای نابودی و ویرانی دنیا و جنگ و جنایت ؟؟؟
با احترام در جواب آقای مرتضایی که در کانال ایشان به وی توهین کرده
احتراما نمیدانم که از حوالی و اطرافتان چقدر خبر دارید و منطقتان بر کلام استدلال استوار است.
ولی بهتر است نگاهی به شیوهء حکومت کفّار بیاندازید تا دریابید آنان به روش علی حکومت میکنند یا سردمداران ما به سیاق معاویه.
چندی قبل وزیر علوم فنلاند از کار به جرم سو استفاده برکنار شد و جریمه خطای خود را هم به حکم دادگاه پرداخت. ایشان در زمان کار و از محل کار سه تماس بین المللی با همسر خود در هلند گرفته بود که به همین سبب برکنار شد. و هزینهء تماس ها را هم دادگاه کفار از حلقوم نجسش بیرون کشید. در دول کفر و خداناپرستی مالیات اصل اول مملکت داریست. و از راس هرم تا پای ان همه مالیات میدهند و حساب و کتاب پس میدهند. کمی تحقیق کنید آقای مرتضی. هموکه برای نامش گریبان چاک میکنید به دخترش گفت چرا گردنبندی را برای سه روز از بیت المال به امانت گرفتی. دختر گفت کفیل بیت المال ضمانت مرا کرد. علی گفت والله اگر اینچنین نبود دستت را قطع میکردم.
شما که دینداری و بصیر اهل فتنه نیستی
بگو کدام نهاد زیر نظر. رهبری بیلان و حساب کتابش روشن است
به کدام نهاد پاسخگو هستند.
مالیات به کجا میدهند.
بودجه از کجا میگیرند؟
کجا خرج میکنند؟
بهمنی را یادت هست؟
رییس بانک مرکزی دولت فخیمهء دهم.
گفتند طرازت جور نیست.
گفت والا صبح از دفتر… زنگ میزنند میگن یک ملیون دلار بریز به فلان حساب؟
به چه حسابی؟
از جیب کی؟
ظاهرا فقط بر شما روشن است که اینطور قاطع از آخرت همه مطلعی و در نقطه مرگ قرار است نگاه عاقل اندر سفیه بر چهرهء ما بیاندازی.
برما که معلوم نیست!!!
راستی میدانی مقام معظم سروری وقتی به استانی سفر میکند خدم و حشمش چند نفرند و خرجشان چقدر است؟؟؟
میدانی وزیر خارجه دولت امام زمان دکمه سردست ۵۰۰ دلاری به استین میزند؟
خبرداری سفر یک روزهء آقای عبا قشنگ سمنانی به کرج که فی الحال ریاست این جمهوری سراپا اسلامی را عهده دار است بیش از یک ملیارد تومان هزینه داشت و چهارملیون و پانصد هزار تومان فقط هزینهء مسواک و خمیردندانشان شد. تنخواه ها را در روزنامه های موافق و مخالف دیدی؟
یا داشتی ریشت را بزک دوزک میکردی بروی هئیت تا ۱۲ شب باریتم جاز حوسیین حوسیین کنی و دمار از اعصاب ملت دراری؟
من که نمیدانم و مثل شما جرات قضاوت راجع به کسی را هم ندارم.
تاریخ دینت را خوانده ای که علی چطور حکومت کرد. رسول الله چطور بود و سیره اش چه بود.؟
چند حدیث دیدی که نوشته اعرابی بر پیامبر وارد شد و با اصحاب نشسته بودند. و پرسید محمد کدامتان است؟؟؟
میفهمی یعنی چه؟
یعنی معلوم نبود محمد کجا نشسته.
کی تا کی دیدی که رهبر عزیز تر از جانت
بالا یا پایین مجلس بشیند؟
عیسی علیه السلام فرمود
معجزه نیست مرده را زنده کردن.
معجزه آنست که جاهلی را به جهلش آگاه کنی.
از من توقع معجزه نیست
کاش بیدار شویم.
با احترام
حسین
معتقد بودم، فقط کسی که در قم باشد وروحانی،بافضیلت است
اما وقتی در دوره ای که دانشگاه تهران بودم بااشخاص با فضیلت روبه روشدم فهمیدم که درخارج ازقم ودرافراد غیر روحانی افراد ارزشمندوجود دارد،
اما…. !
باز شیعه بودن را شرط اصلی میدانستم،
بعد باسفر به کشورهای عربی فهمیدم که بین سایر فرقه اسلامی هم انسان ارزشمند یافت میشود
پس ازسفربه اروپابه این نکته واقف شدم که دربین سایرادیان نیز انسان ارزشمند هست
ولی در ژاپن حادثه ای برایم رخ داد که فهمیدم فضیلت وانسانیت
به
زبان
ومکان و
نژاد و
مذهب و
رنگ نیست
برای غذا به رستورانی بزرگ وشلوغ درتوكيو رفتم وبه جاهای دیگر سری زدم
چند ساعت بعد ناگهان یادم آمد که ساکم راکه تمام زندگیم داخل آن بود درآن رستوران جا گذاشته ام
با عجله رفتم وبا کمال ناباوری دیدم
ساکم همانجاست و
پیرمردی کنار آن نشسته او گفت:
وقتی دیدم ساکت را فراموش کردی
با اینکه وقت دندانپزشکی داشتم
ماندم تا برگردی،
از او تشکر کردم ولی او “به دین اعتقادی نداشت”……
از دیو و دد ملولم و میرزا رضای کرمانی ام ارزوست . به چند عدد میر زا رضا از نوع غیر وابسته به سید جمال ها نیازمندیم . امیدوارم میرزا رضای ایرانی موعود با تک تیر نیاید ، رگبار چاره همه خیانتها و رذالتها وجنایتها و ….. است .
جا دارد به ملت انقلابی و بخصوص به امام راحل که همین الان هم با ضمیری امیدوار دارد به صحنه انتخابات از آن بالا بالاها نگاه میکند تبریک بگویم که این انقلاب حسینی منجر به ریاست جمهوری شمر دارد میشود و افتخار کند که این انقلاب هیچگاه بدست نا اهلان و نا محرمان نیفتاد و همیشه از همان اول دست ابوسفیان و معاویه و یزید و عمر عاص های وطنی بوده که زمینه ساز ظهور شمر بن ذی الجوشن ولایت دارد میشود…در انخابات شمری جای رئیسی خالی!!
عارفی در خواب دید که امام راحل دارد از غرفه مخصوصش در جنت به بساطی که درست کرده نگاه میکند که نا گاه یک فرشته ای با لهجه کرمانی به او می گوید: نظرت راجع به این گلکاری که کردی چیه؟.چه احساسی داری؟ امام دستی به محاسنش میکشد و میگوید :هیچ چی!!
با درود به نوری زاد و هم میهنان فرهیخته
خجالت هم چیز خوبی است !
خجالت هم چیز خوبی است ! ولی در وجود آخوند جماعت کمتر یافت میشود . زیرا به عینه مشاهده میکنیم که در تاریخ دست برده و واقعیات تاریخی را واژگون به ما نشان میدهند و هیچ ابایی ندارند !
خجالت هم چیز خوبی است ! ولی در وجود آخوند جماعت کمتر یافت میشود . زیرا راس تمامی آن ها خمینی ! در دوران ما به طور علنی مردم را به درباغ سبز راهنمایی کرد و در زمان پاسخ گویی زیر همه آن ها زد و گویا گفت خدعه کردم .
خجالت هم چیز خوبی است ! ولی در وجود آخوند جماعت کمتر یافت میشود . زیرا راس تمامی آن ها خمینی ! در فرانسه که بود گفت در حکومت آینده من به قم خواهم رفت وبه تدریس علوم اسلامیه اشتغال خواهم ورزید و هیچ گاه رهبر نخواهم شد .
خجالت هم چیز خوبی است ! ولی در وجود آخوند جماعت کمتر یافت میشود . زیرا راس تمامی آن ها خمینی ! در نوفل لوشاتو زیر آن درخت سیب ! گفت بانوان در پوشش خود آزاد خواهند بود ! و وقتی به قدرت رسید. با رضایت وی گفتند یا رو سری یا توسری.
خجالت هم چیز خوبی است ! ولی در وجود آخوند جماعت کمتر یافت میشود . زیرا راس تمامی آن ها خمینی ! گفت در حکومت آینده کمونیست ها هم میتوانند به طور آزادانه اظهار نظر کنند . ولی وقتی به قدرت رسید گفت همه احزاب ممنوع ! یک حزب وآن حزب الله حزب مستضعفان !
خجالت هم چیز خوبی است ! ولی در وجود آخوند جماعت کمتر یافت میشود . زیرا راس تمامی آن ها خمینی ! گفت گذشته گان به چه حقی برای آینده گان تصمیم میگیرند و غلط است ! وقتی که به قدرت رسید گفت همه ما موظفیم که این حکومت (جمهوری اسلامی ) را حفظ کنیم تا به دست صاحب اصلیش ( قائم ) برسانیم ! تا کی ؟ تا ابد الدهر !
خجالت هم چیز خوبی است ! ولی در وجود آخوند جماعت کمتر یافت میشود . زیرا راس تمامی آن ها خمینی ! گفت روحانیون حق دخالت در حکوت را ندارند . ولی به محض گرفتن قدرت تمام ارکان این مملکت در اختیار روحانیون قرار گرفت .
خجالت هم چیز خوبی است ! ولی در وجود آخوند جماعت کمتر یافت میشود . زیرا راس تمامی آن ها خمینی ! در جواب دعایی رئیس فعلی موسسه انتشاراتی اطلاعات که سفیر آن زمان در عراق بود و گریان به نزد وی آمد و گفت عراق به ایران حمله کرده و جنگ شروع شده کاری بکن گفت : خیر ! این جنگ مابین ابرقدرت ها واقع شده و خودشان آن را شروع کرده اند و خودشان هم آن را تمام میکنند و ما دخالت نمیکنیم !
خجالت هم چیز خوبی است ! ولی در وجود آخوند جماعت کمتر یافت میشود . زیرا راس تمامی آن ها خمینی ! زمانی که دید موضوع جنگ واقعی هست و شوخی بردار نیست گفت : جنگ جنگ است و عزت و شرف ما در گرو همین جنگ !
خجالت هم چیز خوبی است ! ولی در وجود آخوند جماعت کمتر یافت میشود . زیرا راس تمامی آن ها خمینی ! گفت رفتن به جبهه ها واجب کفایی ! هست ولی فرزند وی احمدخمینی رنگ جبهه ها را ندید.
خجالت هم چیز خوبی است ! ولی در وجود آخوند جماعت کمتر یافت میشود . زیرا راس تمامی آن ها خمینی ! زمانی که یک موشک ایران به بانک ” الرافدین ” در قلب بغداد برخورد کرد گفت این است قدرت اسلام ! . اگر اسلام دست ما را نبسته بود ازبغداد چیزی باقی نمیماند ! ولی در تمام جبهه ها ایران در حال ضعف و سر درگمی بود !
خجالت هم چیز خوبی است ! ولی در وجود آخوند جماعت کمتر یافت میشود . زیرا راس تمامی آن ها خمینی ! در فرانسه که بود گفت بانوان در پوشش خود آزاد هستند ! (و بلطبع در امور دیگر ) ولی وقتی که به قدرت رسید یک خانمی که در مصاحبه تلویزیونی گفت الگوی من اوشین ( هنرپیشه ژاپنی ) هست وی و تمام عوامل دست اند کار این مصاحبه و مدیر پخش این مصاحبه را بدون هیچ محاکمه ای به اعدام محکوم کرد .
خجالت هم چیز خوبی است ! ولی در وجود آخوند جماعت کمتر یافت میشود . زیرا راس تمامی آن ها خمینی ! زمانی که حجاج را آل سعود به آن وضعیت درد ناک مضروب و درو کردند و به بیشتر حجاج زن تجاوز کردند گفت اگر ازصدام و صدامیون بگذریم ! ازآل سعود نخواهیم گذشت ! ولی سال بعد شخص رفسنجانی را برای دست بوسی و عذر تقصیر به پیشگاه آل سعود به ریاض فرستاد .
خجالت هم چیز خوبی است ! ولی در وجود آخوند جماعت کمتر یافت میشود . زیرا راس تمامی آن ها خمینی ! گفت اگر این جنگ بیست سال هم طول بکشد ما ایستاده ایم ! ولی وقتی دید اوضاع خراب تر از خراب است گفت من جام زهر را مینوشم و فطعنامه سازمان ملل را با خفت و خواری پذیرفت !
این بماند تا وقت دگر شیخ مرتضی قم نشین !
——————–
درود دوست گرامی
بارها گفته و نوشته ام که نقدی که با توهین همراه شود به مفت نمی ارزد. تکرار این همه خجالت و خجالت و آخوند و آخوند، نیم نگاه نقادانه ی شما را نیز به زاویه ای دیگر می اندازد که در آن از تعادل خبری نیست. قدر قلم و قدر درون خود را بدانید. مزدک کم بود این یکی هم به میدان آمد!!
با احترام
.
جناب نوریزاد درود لطف بفرمایید موضع خود را کاملا مشخص کنید !! توهین در ایران معمولا به فحش وبدو بیراه گفته میشود . که به دروغ به شخصی الصاق شود مثلا با پوزش مادر فلان و خواهر فلان و این کاره که مادر و خواهر شخص موصوف در تمام عمرشان اهل فسق و فجور نباشند و یا فلانی واقعا اینکاره نباتشد مثلا اگر بنده به سعیدی طوسی بگویم که یا ابا فاعله معنایش را ازقم نشین بپرسید حتما به او توهین است ولی اگر بگویم فاعل ! چون به این کار کثیف مبادرت کرده هیچ توهینی در آن نیست ! سرکار عالی بارها به مجلس ونماینده گان مجلس فرمودید که اسطبل و یا اسطبل نشینان ! لطف بفرمایید این اسم اسطبل را که آورده اید توضیح بفرمایید ! شما که بارهای بار برادران سپاهی را به دزدی و قاچاق چی گری متهم کردید هیچ توهینی در این اسامی نیست ؟ شما که ازصدر تا ذیل این مملکت را به غارت گری توصبف میکنید توهین نیست ؟ شما که شیخ مرتضی قم نشین شما را بارها به بشکه ای بر سزتان خورده متهم کرده احساس نمیکنید که به شما توهین میکند ؟ شما که بابت تنفر ازحکم اعدام و تایید آن توسط گروه لگام بار ها ازاین دوشیخ توهین شنیده ایدببخشید مشاهده کرده اید خیلی مشعوف هستید ؟شما که انواع واقسام توهین را ازشیخ مصلح با پوزش نوش جان کرده اید احساس نمیکنید که به شما توهین شده ؟ و در اینستاگرام همین اواخر به شما توهین کرد و برای توهین بیشتر بازهم به این سایت آمد و شما به وی خو ش آمد هم گفتید ! بر گردیم به مقاله من ! کدام حرفی را که زدم دروغ بوده کدام توهین ناجوانمردانه ای زدم ؟ جناب نوری زاد متاسفانه دیگر دارید کمی دست به عصا میشوید و بنده دلیلش را نمیدانم امید که تجدید نظر بفرمایید .منتظر پاسخ شایسته هستم .با احترام
از نقد شما آقای نوریزاد بر نوشته مهرداد شگفت زده ام.این تکرار البته در جای خودش مستحسن است برای بازگویی فریبهای گفته شده به این مردم همواره در خواب که باید بیست تا تک پک پا بخورند تا از خواب بلند شوند.یک باربه آقا مهرداد عرض کردم که مقدار ادب را در دوستان بالا کشیده اند و در نادوستان -متوسط.اگر کسی زحمت بکشد و مطالبی را گردآوری کند و سپس مورد کم لطفی قرار بگیرد،خوب آخرش پی کار خود می رود همان طور که جناب دانشجو پس از وقفه و درج نشدن مطلبش و درج دوباره پس از توضیح شما برای همیشه از این سایت رفت.یادش بخیر.ضمنا یک کاربر بنام رهگذر جمله های نامربوطی برای شما نوشت. یادم است آقا رهگذری بود که همیشه از من می پرسید که آیا در مجله عصر امروز مطلب می نویسم و من که خبری نداشتم همیشه می نوشتم خیر.برای حفظ نام کاربریش از بدنامی عرض می شود که این رهگذر آن رهگذر شفیق نیست.
برای کامنت گذاری بنام مهرداد متاسفم بجهت کم جنبگی و اصرار بر خروج از ادب ،چنانکه برای شما نیز که برای خود دوستی و نادوستی تصور کرده آنرا عیار ترفیع کسی و تحقیر کسی دیگر می کنید که هردو در حق نوشتن و کامنت گذاشتن در این سایت محقّند و مساوی،شما البته می توانید برای دوستی خودتان با کسانی و همفکرانی در اینجا معیارهایی داشته باشید لکن حقی ندارید برای جناب نوریزاد ضابطه دوستی و نادوستی ترسیم و تعیین کنید ،ایشان می تواند با یک همفکر دوست باشد چنانکه می تواند با یک غیر همفکر نیز،اما در مورد معیار و مقدار ادب،باز ادب و نگاهداشت ادب امری عرفی عقلی است،که مراعات آن برای همه لازم است،مقصود شما از نادوستان در این سایت چه کسی جز بنده است؟ من ابتدائا بکسی بی ادبی کرده ام که شما از ایشان توقع دیگری دارید؟ دوستان شما چطور؟ و فردی که از او نام برده اید چطور ؟ آیا معنویت مدرن و مدیتیشن شما بشما اجازه می دهد مطالب مکرّر او در تحقیر و توهین و نقد شخصیت و کاربرد القاب ناشایست را ببینید یا حبّ الشیء یعمی و یصمّ و بغضه ایضا مجال مراعات و کاربرد انصاف را از شما سلب کرده است؟ بنابر این اگر معنویتی (مدرن یا غیر مدرن) در انسان هست و ایمان به متافیزیک و حساب و کتاب ،چنین عواملی باید مانع از این باشد که بنام، از کسانی که دائم در حقّ مخالف فکری خود در حال خروج از ادب و فرو رفتن به نقد شخصیت هستند حمایت کنید و نقد به فقدان ادب آنان را بر نتابید و معیار ادب در نادوستان را متوسط ارزیابی کنید. به کامنت گذار سرشار از ادب نیز می گویم آن تعبیر بشکه بسر خوردن تعبیری بوده است که از سوی خود ایشان بکار رفته است چه به جدّ و چه به هزل،اما من بعنوان یک دوست منتقد دلسوز آنرا فقط به مزاح و مطایبه با ایشان بکار می برم . دیگر اینکه این کامنت گذار در توضیح بالا خواست بگوید چیزی که اینجا فقط ممنوع است فحش ناموسی و خواهر و مادر است! در واقع مازاد بر این هرکس از جمله خود او هرچه گفت نه بی ادبی است نه تحقیر و نه توهین! عجب ضابطه خردمندانه ای! در حالیکه محمد نوریزاد مکرّر در مکرّر به او گفت کسی را توهین نکنیم و تحقیر نکنیم و نقد شخصیت نکنیم ،اینجا البته کسی به کسی فحش ناموسی نداده و نمی دهد،لکن نزد خردمندان مصداق بی ادبی ،توهین ،تحقیر و بی خردی فقط هتک و توهین ناموسی نیست ،کسی اگر بمطلبی ایرادی دارد نیازی ندارد که بکسی بگوید قم نشین یا تهران نشین ،یا کاربرد القاب زشت و توهین آمیز هدفدار،و علائم تعجب و تحقیر،اینکه کسی تکیه گاه کلامش اینهاست حاکی از این است که سخن معقول و خردمندانه ای با او نیست،با همه اینها من اگر در اوقاتی فرصت داشته باشم و اینجا بنویسم بدانند که ادامه این بی ادبی ها و نقد شخصیت مرا منصرف از حضور نخواهد کرد ،و چیزی که حاصل این رویکرد است فقط سبکی و فاصله گرفتن از خردمندی و اخلاق از سوی مرتکبان آن است.
میگویند چوب را که بر داری! ///////////// حساب دستش میاد ! شیخ /////////////////// تو چرا اینقدر /////////////// ؟ جناب البرزکجا اسم تو را آورد که یهو براق ! شدی بعدشم برای خودت متاسف باش که اگر اون لباس ///////////ت رو ازت بگیرن یک //////////////////نمیتونی در بیاری ! حتی توان کارگری هم نداری میگی نه ؟ نگاه به دستات بندازببین چقدر از بس کار کردن ! نرم و لطیف هستن !؟! من علم غیب ندارم اما همه هم لباسات اینجورین ! تو هم ایزن شیخ ////////////////
هر مکتب و مرامي که پاي از گليم خود درازتر کند و مدعي حکومت گردد بايد پيه انتقاد و سمباده بررسي را بر پيکرش چه بخواهد و چه نخواهد بمالاند.
جا به جا کنعبد و جا به جا کنستعين.در مسائل شخصي، مديتيششن و معنويت گرايي بسيار چيز خوبي است و سرزنش و مسخره کردنش ناشي از ناداني می تواند باشد. ولي همين معنويت اگر سوار احکام مذهبي شود و به تحمير خلق بپردازد صد منش يک غاز نمي ارزد.
اديان حکومتي فناپذيرند.در جهان به اين عظمت و تاريخ 13.5 ميليارد ساله آن- طول زندگي ما حبابي هم نيست،اين زرق و برق ها و جنگ و جدلهاي سر قدرت و حکومت و دین گستری (بخوانید کین گستری)، که ناشي از اين است که انسان هنوز در طفوليت بسر مي برد،جاي خود را به جهاني ديگر از نوعي ديگر خواهد داد.
همان طور که اجدادمان از بالاي درخت و خوردن موز و نارگيل و موش به انسان ارتقا پيدا کردند،انسانها هم در دوره هاي طولاني آينده- به والا انسان وابرانسان ارتقا پيدا مي کنند.آقا مهرداد اينجا چشم نامحرم است که ما را تخطئه و مسخره خواهد کرد وگرنه مي نوشتم که طبق نظر بسياري از روشن بينان و کساني که قادرند به دانشهاي باطني دسترسي داشته باشند جهان در آستانه يک انفجار آگاهي و جهش کوانتومي علمي قرار دارد.
اگر اين نظر صورت واقع نپذيرد،کره زمين در اثر انفجار جمعيت و آلودگي طبيعت و از همه بدتر آلودگي ذهني و فکري بشري، با انقراض همه گونه ها مواجه خواهد شد.همان طور که استفان هاکينگ گفت.خدا همه ما را شفا دهد همان طور که عرفانيان گفت.
این کابوس طولانی را نه فقط به حکام بیرحم و غارتگر نظام مدیونیم ! بلکه هموطنان مزدور و چاپلوس ما نیزبوده و هستند که تخت روان و جاده صاف کن دزدان و چپاولگران و آدمکشها شدند و خواب وطن پرستان را آشفته کردند .همانها که شاه را تا مرتبه خدایگانی و آریامهری بالا بردند و خمینی را تا مقام تقدس ، به رفسنجانی قبای امیر کبیر پوشاندند و خامنه ای را مقام معظم نامیدند و کشته شدگان جنگ و جاه طلبی رژیم را در سوریه و عراق و جاهای دیگر ، فدائی ومطهر نامیدندو روحانی را نماد لبخند و اعتدال .!. کابوس ما در وجود خود ماست ، در ماکه انگار بدون قیم و مولا و چوپانی که شلاق بر پشتمان نکشد، احساس بی پناهی میکنیم ، چه مزدورمان چه بی مزدمان . روز انتخابات نمونه این آدمهای کابوس زده مسخ شده را خواهید دید که هریک ، رام و بنده وار در صف ها می ایستند و باز به دامن ننگین امثال روحانی و بقائی و احمدی نژاد و رئیسی چنگ می زنند . خامنه ای ها بسیارند دراین کشور ، نظیرش رئیسی که هم شقاوت او را دارد ،هم تفرعن و خصلت چپاول و زورگوئی و بی کفایتی اورا . ملتی که نخواهد از ذلت و بندگی خلاص بشود ، خامنه ای ها را دوباره ، تولید و بازسازی میکند. اما با مقاومت مدنی و سرکشی در مقابل خواستهای نظام( عدم شرکت در مراسم دلخواه حکومت اعم از عزا و متینگ و راهپیمائی و انتخابات و غیره ) میتوانیم از ادامه این کابوس جلوگیری کنیم . می توانیم با همبستگی ،نفرت خودرا از اشغال ایران به آنها آشکار کنیم . می توانیم صف خودرا از مزدوران و ترسوها و غلامان حلقه بگوش رژیم جدا کنیم . البته آنها که شجاع ترند، جان برکف برای نجات نسل فعلی و آینده ،راههای دیگری هم رفته اند و هنوز می روند !
درودبر ناشناس و هم وطن گرامی با تمام وجود تایید میکنم سپاس
در شهر هرت
متاسفانه، این ،کابوس بیداری واقعی است، چه خواب رفتگان و چه بیداران همه در آن نقشی را سهم دارند.ایران در درون خود گرگی را به خیال گوسفند پروریده و هستی و وجود و انسان و انسانیت را کشتار می کند.
ایران،اکنون دیگر پر غرور نیست، زیرا که ناتوان است و درک و فهم توانایی خود را ندارد.ایران اکنون ،نتیجه ی بی تفاوتیش نسبت به خود و جامعه اش است.و برای این بی تفاوتی و خود فریبی باید بپردازد.
هر کجای دنیا، زمانی که قاتلی در راس حاکمیت قرار بگیرد و یا کاندیدا شود شورش بپا می شود به جز ایران؟
راستی چه بر سر این مردم آمده که اینگونه بزدل شده اند؟ پس این جنگجویان و سپاهیان فقط زورشان به زنها می رسند ؟ و رگ غیرتشان با دیدن دو تا مو، ور می قلمبد ، سینه و یقه چاک می کنند و ننه من غریبم در می آورند؟
این ملت دچار افیونی است که اختیار فکر و عمل را از آنان سلب کرده است و مردانش را بی غیرت ترین ها کرده است.
۳۸ سال اعدام مردم بعنوان امنیتی و توهین به اسلام ورهبری از یک طرف و اعدام مردم به خاطر مواد مخدر طرف دیگر از این تعداد کم نکرده است، و اکنون به ۵۰۰۰ در صف اعدام رسانده است.
پس صحبت و انتظار از کرامت انسانی در نظام اسلامی خطاست.
نظام داعشی یک شعار نیست، مردم باید واقعییت را درک کنند. حاصل یک حکومت دینی همین است .ورشکستگی و تضاد احکام اسلامی دینی رابا جامعه نوین باید در جامعه ایران مشاهده کرد. جامعه از رشد طبیعی خود باز مانده و قدرت دفاعی خود را از دست داده است.
مقصر کیست؟
مقصر تمام ما هستیم ، و بایدفلسفه ی اخلاق ایرانی دوباره در ما زنده شود:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی«سعدی»
اخلاق تنها در کردار معنی می یابد. بقولی با حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود. ادبیات ما مملو از اخلاقیات است و این نشان دهنده دوران پرشکوه باستان ماست که اسلام با آمیختن بدان توانست بال و پر بگیرد وگرنه در حد مکه و مدینه می ماند. می گویید نه ، تمام تفاسیر و احادیث را ازآن بگیرید ؟
در کشور امام زمان هیچ کس مسوئل نیست الی خود آقا امام زمان !
آیت الله ////
نماینده ولی فقیه در فیسبوک و تویتر
شاگرد علامه //// – همرزم حجه الاسلام //// آبادی
از این پس مایلم شما را در امور جاری مملکت فلاکت زده رهنمود باشم ، باشد که مقبول افتد و با امید آنکه مورد خشم و غضب رئیس محترم سایت واقع نشوم و پستهایم منتشر شود ، که پیشاپیش سپاسگزاری میکنم . البته قول داده میشود که از حرف های زشت و رکیک در این سایت ، نوشته ای نخواهم داشت .
با سپاس از همه خوبان و آزاد زنان و مردان سرزمینم ، آیران همیشه جاوید .
بنده در صورت انتخاب هم مثل آقای روحانی رفع حصر میکنم هم مگر مشکل ما موی جوانان ما است میکنم
اختلاس مقاومتی، تحقیر ملی، ظریف کاری سیاسی…کاندید اصولگرای اصلاح طلب، آیت الله ت///
Ey kash
داعش با فروش نفت، مواد مخدر، مصادره، گروگانگیری و دزدی در آمد زایی میکند درست مثل سپاه پاسداران
شباهت مدل اقتصادی داعش و سپاه پاسداران کاملا اتفاقی است ، اگر به شوخی بگیرید .
اصلاحات توانست در طول ۴ سال جنبش سبز را تبدیل به ریق بنفش کند
زن میتواند همه جای خود را به نامحرم نشان دهد به شرط آنکه انگشتانش مرکبی باشند
یعنی در انتصابات شرکت کرده باشد.
اصلاحات امری زمانبر است الان با شرکت در انتخابات شما امیدوار خواهی بود تا 1700 سال دیگر مصونیت قضایی معلمین قرآن بچه باز لغو شود
اسد برای بقا حاضر است مردم خودش را شیمیایی کند، شما فکر میکنید نظام مقدس اینکار را نخواهد کرد؟
پرسش اگر نظام با تقلب رئیسی را رئیس جمهور کرد چه میشود؟
پاسخ: هیچ ، ۸ سال دیگر یک عده بیغیرت به اسم اصلاحات به جلیلی رای میدهند
کیهان این دومی: آمادهباش کره شمالی برای حمله اتمی به خاک آمریکا.
مش قاسم: از کی کم این اون شده سرباز آقا امام زمون؟
رقابت دمکراتیک است تا مردم بین اختلاسگران معتدل و اختلاسگران اصولگرا یکی را انتخاب کنند
روحانی توانست از حضور زنان در استادیوم جلوگیری کند، امیدواریم دور بعدی هر کس رئیس جمهور شد کلا از حضور زنان در همه جا جلوگیری کند
آمریکای جهانخوار نیروی هوایی سوریه را هدف قرار میدهد؟ اشکالی ندارد با پول مردم خوزستان آنرا بازسازی میکنیم
از هواپیمای مسافربری وجرثقیل گرفته تا وانت وکامیون،مسلمین با هروسیلهای ابزارکشتار دسته جمعی میسازند ولیانرژی هستهای رابرای مصارف صلح آمیزمیخواهند
حاجی ترامپ دیروز گفت اسد یه حیوونه.خدا میدونه به هواداران اسد چی میگه؟
داشتم خبرها را مرور میکردم که به یک خبر جالب برخوردم، حیفم آمد که در اینجا قرار ندهم.
« ۱۳۹۶/۰۱/۲۳- آمد نیوز: یک منبع نزدیک به گروه پزشکی رهبر جمهوری اسلامی با وخیم گزارش کردن وضعیت عمومی آیتالله خامنهای به «آمدنیوز» گفته درمانهای جدید در مداوای سرطان ایشان دیگر جوابگوی روند درمانی وی نیست و به نظر نمیرسد ایشان تا پایان سال جاری بتواند در برابر بیماری سرطان پروستات خود مقاومت کند.
به گزارش «آمدنیوز» این منبع مرتبط با تیم پزشکی بیت رهبری ضمن اعلام خبر فوق افزود: «هر چند که تیم پزشکی دست از تلاش برنداشته ولی سرطان تمام بدن را فرا گرفته و گویا خود اعضای تیم پزشکی نیز اذعان دارند که دیگر تلاش برای جلوگیری از گسترش سرطان بیهوده است.»
هفته گذشته نیز، یک پیشگوی معروف و صاحبنام ساکن قم با نام س.م.تنکابنی در کانال تلگرامی خویش نوشت:« به زودی، از بهار تا تابستان امسال، برخی پادشاهان خاورمیانه عصای شهریاری را به دیگران واگذار خواهند کرد!» این پیشگوی معروف پیش از این نیز در قالب چند پیشگویی در زمان های متعدد، به صورت کنایه وار از فوت شخص رهبری در بهار امسال خبر داده بود.
گفتنیست در اسفند ماه سال ۱۳۹۳ نشریه فرانسوی فیگارو نوشت: «امید به زنده ماندن [آیتالله]خامنهای ۲ سال است». یکی از تحلیلگران سیاسی این روزنامه مشهور در شماره شنبه ۲۸ فوریه خود در طی مطلبی عنوان داشت که « [آیتالله] خامنهای در مرحله چهارم بیماری سرطان پروستات قرار دارد و متاستازها (سلولهای سرطانی) به دیگر نقاط بدن پخش شدهاند و این به معنای آن است که بیماری به دیگر بخشهای بدن او نیز سرایت کرده است» در ادامه این گزارش آمده بود که: «با توجه به اینکه [آیتالله] خامنهای ۷۶ ساله است، از نظر پزشکان امید زنده ماندن او حدود ۲ سال دیگر به پایان میرسد.»
جالب است که فیگارو در پایان این مقاله از «نبرد جانشینی در راس قدرت در ایران، قبل از آن چه انتظار میرود» خبر داده بود. بسیاری از تحلیلگران سیاسی قتل مشکوک آیتالله هاشمی رفسنجانی را شروع این منازعه پشت پرده برای مشخص شدن جانشینی رهبری دانسته اند.
همچنین بنا به اخباری که به دست آمدنیوز رسیده است در ماههای اخیر در چندین مرحله، توافقاتی بر روی چند مورد مختلف برای جانشینی شخص رهبری صورت گرفت اما درکمال ناباوری در هر مرحله، قبل از اتمام کار به علت جنگ شدید قدرت، توافقات صورتگرفته به شکست انجامید.
این منبع خبری همچنین عنوان کرده که بیشترین نگرانی نظام در دوران پساخامنهای، ترس از گروه احمدینژاد-مشایی (جریان انحرافی) و حامیان آن است. بهطوریکه برخی از جریان های قدرت مستقر در بیترهبری براین باورند که جریان انحرافی در دوران پساخامنه ای با توجه به نگرشهای خاص آخرالزمانی قابلیت تبدیل شدن به مدلی شبیه داعش در ایران را داراست.
براساس این تحلیل سران تیم احمدینژاد-مشایی موسوم به جریان انحرافی ممکن است که در صورتی که در انتخابات سال جاری به مقاصد سیاسی خویش دست نیابد با توجه به منابع مالی هنگفتی که در دوران هشتساله صدرات محمود احمدینژاد بهدست آوردهاند، مصمم شوند که پس از مرگ رهبری برای دستیابی به قدرت، از فاز سیاسی وارد فاز نظامی شوند.»
پاسخی به آقای علی کبیری در پست قبل نسبت به واکنش ایشان در باره قاسم شعله سعدی. دوست گرامی من ایشان را خوب میشناسم و از دیر باز. به این کاری ندارم که انسان و خانواده باورمند و مذهبی هستند. ایشان در همان دو دوره نمایندگی مجلس نیز در زمره انگشت شمار نمایندگانی بود که بیشترین جرات و شهامت را در بیان مواضع خود بروز میداد و باز جزو معدود نمایندگانی بود که سواد و رسایی و شفافیت در بیان و کردار داشت. در مورد این شخص شما تا مرز تهمت نادرست پیش رفته اید و اغراق کرده اید. اگر ما در آن زمان ۲۰ شعله سعدی در مجلس میداشتیم یک احمدی نژادی از آستین آن همیشه متوهم درون سیاه شانس بیرون آمدن پیدا نمیکرد.
ناشناس گرامی…از توضیح شما سپاسگزارم. ضمناً به ایشان تهمتی نزده ام. نمونه ارائه کنید ممنون میشوم.
اولاً- از ابتدای هر نوع انتخابات این جمهوری من درآوردی تا برهۀ حاضر هیچ کدام از آنها بدون تقلب نبوده و از همان شروع این حکومت، گردانندگان آن هیچگاه به مردم اجازه نداده اند تا نمایندگان دلخواه خود را انتخاب کنند. حال باید دید که چه عواملی سبب شده که آقای شعله سعدی نه یکبار بلکه دو بار به مجلس راه یافته اند.؟ ثانیاً- سوآل کرده بودم تا دوستانی که نسبت به خدمات گذشتۀ ایشان آگاهی دارند، دوستان ناآگاه را هم با اطلاع سازند. ثالثاً- سیستم حکومتی فعلی و نیز قانون اساسی به هیچ خادمی اجازه نمیدهد و نخواهد داد تا درمقابل حاکمان به مخالفخوانی دست زده و در راستای منافع ملی و منویات مردم عمل کند. رابعاً- شرکت در انتخابات (انتصابات) چیزی جز درمقابل خواستهای بحق مردم ایستادن نیست. شایسته است شما کلاهتان را قاضی کرده و براساس استدلال منطقی ما مخالفین شرکت در انتصابات را قانع کنید که آیا یک شخصیت ملی و مردمی در این اوضاع و احوال که باید موضع ملی اتخاذ کرده و یک نه بزرگ به این بساط خیمه شب بازی و تقلب و نیرنگ بدهد، شرکت اش در انتخابات چگونه تداعی میشود؟ چرا یک تحصیل کردۀ حقوق و متخصص در حقوق بین الملل باید چنین موضع ضد ملی در این برهۀ زمانی اتخاذ کند؟ منِ نوعی حق دارم چنین سوآلهائی را طرح کرده و از ایشان پاسخ منطقی بطلبم. آیا اینها تهمت است؟
با سلام / قدیم ها در شهر شیراز و زمانی که صنعت برق نبود و مردم بیشتر از نور مهتاب در شب استفاده میکردند ، شخصی که برای او ” غسل واجب ” پیش آمده بود ، نزدیکی های اَذان صبح به حمام محل رفته و چون متوجه شد که زمان بیشتری به ادای نمار دارد ، نزد ” دلّاک ” رفته تا کیسه ای کشیده باشد ، حین کیسه کشیدن متوجه شد که ناخن ” دلّاک ” به ناخن ” جن ” میماند و هراسان برخاسته و به سمت کارگرِ ” لیف و صابون ” رفته و شکایت برد که ” دلّاک ” ناخن دارد . در آنجا هم حینِ لیف صابون متوجه ناخن کارگر دوم شد و از دست کارگر دوم که او هم جن بود فرار کرده و از ترس ، غسل نکرده و کون برهنه و لباس زیر بغل به نزد صاحب حمام رفته و شکایت برد که این کارگران شما جن هستند و ناخن دارند . بلافاصله صاحب حمام هم ناخن خود را نشان آن شخص داده و میگوید که کارگران من همچنین ناخنی داشته اند ؟ که شخص متوجه میشود که در حمام چه شکایت های بیهوده ای از ” اَجنه ها ” پیش دیگر ” اَجنه ها ” می برده است ! غرض از تمثیل فوق آنکه دو نفر از قاتلان معروف سال 1367 که یکی مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری است و دیگری هم ابراهیم رئیسی که ثبت نام کرده و میخواهد رئیس جمهور شود . حتماً کسان دیگری هم قاتل هستند که در رتبه های پایین تری از اینان قرار دارند . مثل قاتلان ستار بهشتی ، زهرا کاظمی ، خانواده فروهرها ، خواهر زاده میر حسین موسوی و کاظم سامی و … حال فرضاً این خانواده ها میروند در یکی از شعبِ دادگستری محل و از قاتل ” ستار بهشتی ” شکایت میکنند . خانواده ستار بهشتی چون از رئیس شعبه دادگستری که از رفقای قاتل ستار بهشتی است خیری نمی بیند ، شکایت مجددی از قاتل و رئیس شعبه دادگستری به وزارت دادگستری یعنی مصطفی پور محمدی میبرد و در اینجا نیز چون خود مصطفی پور محمدی قاتل است ، خیری به خانواده ستار بهشتی نمی رساند و خانواده ستار مجدداً شکایت افراد قبلی را بر میدارد و به سمتِ خیابان پاستور ” که ابراهیم رئیسی در آنجا بر مسند ریاست جمهوری نشسته است میبرد و در آنجا است که خانواده ستار بهشتی متوجه میشوند که ای بابا ! ما چقدر در این کشور ساده لوح شده ایم که از قاتلان ، نزد قاتلان شکایت میبریم !
————
درود دوست گرامی
فراز و فرود نوشته ی شما عالی است.
سپاس
.
بهمن
با درود بر دوست عزیزم جناب آقای نوریزاد و گروه لگام و با درود بر سرکار خانم نرگس محمدی
و سایر دوستان
دوستان ، گاهی تاریخ بصورت باورنکردنی سرنوشت ملتی را در بحرانی ترین زمانها بدست یک نفر تغییر میدهد و این امر در طول تاریخ طولانی ما ، بارها و بارها اتفاق افتاده است . تاریخ همیشه تکرار خواهد شد .
آخه شهرستانی غربتی چرا نمی ری تو همون دهات خودت نطق کنی! نکنه تو دهات تو سوژه برای زیرآب زنی پیش آخوندا و نون خوردن بی زور و زحمت سراغ نداری؟؟!؟!
ایکاش حداقل به سطحی از شعور برسیم که اگر کلماتی درافشان از دهان به در می آوریم آن را فقط تقدیم طرف مقابل کنیم.این کامنت ارزش هیچگونه نظر و حتی صرف ثانیه ای وقت برای خواندن ندارد ولی افسوس از این است که چرا ما هنوز چنین هستیم.کل یک منطقه،طبقه،صنف یا …را به ناسزا می کشیم تا فحشی نثار طرف مقابل کنیم؟!من جای این فرد بودم برای تخلیه خود می گفتم از شهر ما گمشو مزدور!!!(با پوزش از نوریزاد)این جمله تمام آنچه او می خواست بگوید در برداشت بدون اینکه مته ای به جان سایرین بزند.آیا این بهتر از اینهمه خزعبلات و توهین گروهی نبود؟!!واقعا کجا ایستاده ایم؟!!بعضا دیدن این گونه تفکرها خستگی به جان آدمی می نشاند که ساعتها کار طاقت فرسا عاجز از تحمیل آن است.
راستی اگه این کامنت ارزش حتی ثانیه ای برای خوندن هم نداشت پس چرا خوندی؟ حالا فهمیدی کرم از خود درخته!
هرکسی با هر مدرک تحصیلی،
شهامت تزریق یک آمپول ساده را به بیماری ندارد چون میداند در صورت خطا باید “پاسخگو” باشد.
هرکسی با هر مدرک تحصیلی ،
حاضر نیست چند آجر را روی هم بچیند ، چون میداند علاوه بر دانش و تجربه باید آجرها درست چیده شوند چون اگر دیوار کج باشد باید “پاسخگو” باشد.
هر کسی با هر مدرک تحصیلی ،
حتی مرتبط حاضر نیست ، نسبت به تنظیم موتور یک اتومبیل اقدام کند ، چون میداند در صورت عدم توانایی و اشتباه کردن باید “پاسخگو” باشد.
هرکسی با هر مدرک تحصیلی ،
حتی مرتبط حاضر نیست ، نسبت به بستن یک کلید معمولی برق اقدام کند ، چون میداند در صورت اتصال و خرابی باید “پاسخگو” باشد .
هرکسی با هر مدرک تحصیلی ،
حاضر نیست دو قطعه فلز را به هم جوش دهد چون میداند در صورت عدم توانایی علاوه بر آسیب زدن به چشم خود باید “پاسخگو” باشد .
هرکسی با هر مدرک تحصیلی ،
حاضر نیست پشت توپ پنالتی بایستد چون میداند در صورت گل نزدن باید “پاسخگو” باشد.
و هرکسی با هر مدرک تحصیلی و….
اما در کشور عزیز ما هرکسی با هر مدرک تحصیلی و با هر میزان تجربه و دانش
” حاضر است ” مسئول ، رییس جمهور، مدیر ، عضو شورا ، نماینده مجلس شود و خدمت کند . چون میدانند قرار نیست ” پاسخگو ” باشد و در بد ترین شرایط نهایتاً از “خدمت کردن” محروم میشود.!!!
دوست گرامی نوری زاد عزیز
اگرها و باید ها بستگی به خواستن و توانایی ما دارند، مهم ،خواستن است بحثی در فلسفه اخلاق است که احساس خوشبختی و آزادی و نکوکاری را به هم وابسته می داند ، بدین معنا که انسان تلاشش برای خوشبختی است و برای خوشبختی احتیاج به فکر و اندیشه ی آزاد دارد و با اینکه انسان در اجتماع تمامن آزاد نیست و وابسته است هر چه تفکرش آزادتر باشد و نکوکاری او به خاطر خود عمل ونه تظاهرباشد احساس خوشبختی او نیز بیشتراست.بدین معنی که فلسفه ی اخلاق تنها تئوری نیست . بلکه در عمل معنی پیدا می کند. بدین خاطر جامعه ای که کردارش نه بر نکو کاری ونه سمت وسوی آزادی باشد خوشبخت نیز نیست.
بحثهای بسیاری بر وابستگی این سه آزادی، خوشبختی ونکوکاری یا «خوبی و بدی» فلاسفه تا تاکنون داشته اند.اخلاق ، تنها در کردار معنی می گیرد و بدین خاطر از فساداخلاقی و و یا شادمانی و سالم بودن جامعه مورد توجه است.
مردم ایران در میان بایدها و نبایدهای بسیار و تحمیل شده از کودکی، توانایی آزادی فکر و اندیشیدن را از دست داده اند، مفهوم نکو کاری که وسیع است و از باستان تا هفت پشت و خاندان و همسایه و دل نشکستن و…… می بود،از یاد برده اند ودچار ترس و در نتیجه دچار بدبختی اند.
مردم ،باید آزادانه بیاندیشند تا احساس توانایی کنند و برای خوشبختی خود بکوشند یعنی قدم به سوی بار مسئولیت و یاوری یکدیگربردارند تا دیگربار خوشبختی خود را باز یابند. برای آزاد اندیشیدن باید دست از خرافات و چرندیات بردارند و خرد پیشه کنند. ملت ایران باید دریابند که خود تنها نجات دهنده خود هستند ، چون سی مرغ غزالی ، همه یکی هستند در یگانگی، قادر به پرواز خواهند بود.خوشبختی همه ی ما وابسته به هم است . چگونگی آزادی و خرد در عمل ، نسلهای ما را به هم پیوند زده است.
ما همه به هم محتاجیم ، برای اینکه خوشبختی را دریابیم. آزاد باشیم و اعمالمان نکو باشد.
فیلم و عکس مستهجن سیاسی
اخیرا عکسها و فیلمهایی زشت و زننده و مسخره ای از کسانی که برای ثبت نام به شورای نکهبان مراجعه کرده اند منتشر شده با چه هدفی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ همین قدر عقل و شعور ندارید که این فیلمها در سراسر دنیا منتشر میشود ؟ چه قضاوت و تصوری از ملت ایران خواهند داشت از اینکه سیاست مداران و مدعیان ریاست جمهوری مملکتی چنین افرادی میباشند .
انقدر رذل هستید که با نشان دادن این تصاویر چه بسا که فرستادگان خودتان باشند میخواهید هم وجود زائد خودتان را توجیه کنید و هم اندسته از افرادی که صلاحیت و قابلیتشان هزاران بار بیشتر از شما میباشد لا بلای این افراد رد صلاحیت کنید.
هزاران مورد هست که مردم باید در مورد شما بدانند لاپوشانی و سانسور میکنید به اینجا که حاصلش تخریب شان و منزلت ملت است اطلاع رسانیتان گل میکند؟
و یا شاید این افراد فکر کرده اند هر چه باشیم به اندازه اخوند جماعت که عقلمان میرسد و یا از احمدی نژاد که بیشتر میفهمیم . ممکنست حق با انها باشد چونکه اخوند جماعت اگر ذره ای عقل میداشت مملکت را در همان وضعیتی که تحویل گرفته بود نگاه میداشت نه پیشرفت و نه پسرفت ولی از انجاکه پسرفت و عقب گرد عظیمی داشته نشان از عاری بودن عقل و شعور و منطق و سیاست و انسانیت حاکمان میباشد و هنر شان فقط و فقط و فقط حرص قدرت ، اختلاس ، رانتها ، چپاول ، جنایت و تخریب مملکت بوده که در این زمینه ها پیشرفتهای شایان و قابل توجهی هم داشته اند
شما ناراحت نباش برو رای بده اینجوری از گروه رذلها خارج می شی!
سلام:امکان دارد کسی پیدا شود،یا خود جنابعالی آقای نوریزاد،از آقای رئیسی بپرسد آیا مقاله ” پوزخند مارمولک،چوب را مگر در م…د ،آوریل 2/217″ را خواندید؟ اگر بلی واکنشتان به آن و مسولیتتان در قبال آن جوان چیست؟ اگر نخواندید بخوانید، و بفرمائید اگر رئیس جمهور شدید با آن مامور با شرف وزارت اطلاعات چه خواهید کرد؟
دکتر ع-ث
جناب نوری زاد
کار از سیلی زدن گذشته.
مردم ایران درست عکس آنچیزی که شما به تصویر کشیدید عمل میکنند. در مواقع حساس و در مواحهه با هر گونه خطری، خود را عمداً به خواب میزنند و به خود تلقین میکنند که اینها همه خواب و کابوس است و واقعیت ندارد. در زمانی هم که در خواب تشریف دارند، همه آنقدر در نقش اول خود در رؤیاها فرو میروند که هرگز نمیخواهند از خواب بیدار شوند و متوجه شوند که تمامش یک رؤیای پوشالی بیش نبوده.
مردمی را که خود را بخواب زده اند نه با سیلی از روبرو که با پس گردنی، اردنگی و یا تو سری هم نمیشود از خواب بیدار کرد. همان بهتر که در خواب باشند و در رؤیاهای شیرین خود غرق شوند که زندگی در بیداری برایشان همواره کابوسی تکراری و دلهره آور بوده.
مردم ایران شاید یگانه مردمی در دنیا باشند که زندگی در خواب را بر زندگی در بیداری ترجیح میدهند؛ این همان روشی ست که یک زندانی برای زودتر سپری شدن دوران تلخ و ناگوار حبس خود به کار میبرد تا گذشت زمان را حس نکند. کسی که در زندگی واقعی احساس بدبختی کند همیشه بدنبال فرار از واقعیت است و چه راهی بهتر از خوابیدن، اگر هم خوابش نبرد با یکی دو قرص حل میشود، تنها چیزی که برایش مهم است به سرعت گذشتن زمان و همینطور بسته شدن دروازۀ تمامی حس های چندگانه اش است. اما کسی که در زندگی واقعی احساس خوشبختی کند همیشه ساعت خوابش کم است و همیشه سحر خیز و با انرژی، او اگر دست خودش باشد هیچگاه نمیخواهد لحظات شاد و لذت بخش زندگی در بیداری را حتی برای چند ساعت در خواب سپری کند.
مردم ایران هم اینک احساس بدبختی میکنند، داشتن حس بدبختی فقط در بی پولی و فقر خلاصه نمیشود و به همین خاطر است که من میتوانم بگویم که تمامی مردم ایران بدون استثناء خود را خوشبخت حس نمیکنند، اگر نگویم همه احساس بدبختی میکنند.
دیگر به این زودیها بخاری از جماعت بلند نمیشود و نباید منتظر معجزه بود که شاید مردم برای احقاق حق خود جمع شوند. بهترین راه برای رسیدن به خوشبختی اینست که تک تک ما مردم ایران نشان دهیم واقعاً بدنبال خوشبختی هستیم.
اگر کمر همت را نبندیم و آستین همت را بالا نزنیم، براستی که لیاقت ما بیش از اینهاست که بر سر ما می آید. باید تک تک اقدام کرد تا شاید این میل فردی تبدیل به هدفی جمعی شود. باید داوطلب ها، نترس ها و افراد شجاع و حق طلب مشخص شوند و گر نه کسی را اگر با سیلی هم بیدار کنید، تا خودش میلی به بیداری نداشته باشد باز دوباره خواب شیرین را ترجیح میدهد.
به قول کرمانی ها : هر قِرونی زیر هزار مَن سنگ است.
ختم کلام
فقط کسی که عاشق زندگی ست از خطر کردن باکی ندارد.
زندگی کردن با زنده بودن یا زنده ماندن تومنی صنّار توفیر داره.
بدلیل بسته شدن پست قبلی، اینجا درخواست خود را تکرار میکنم
یک پرسش دیگر از اندیشمندان در این سایت:
لطفاً متن دقیق و کامل شعر “موسی و شبان ” از حضرت مولانا را هر کسی سراغ دارد لینکش را بگذارد. من شاید بیش از ده نسخه از این شعر را خوانده ام که همه ادعای دقیق و کامل بودن آن را دارند. اگر چه محتوای کلی شعر و بیشتر کلمات یکی ست ولی اندک تفاوتهایی وجود دارد. مایلم بدانم کدام یک از نسخه ها اصل است.
با سپاس از همگی
اگر اينها كابوس نباشد-كه نيست- و تمامش واقعيت باشد-كه هست- ولي يك چيز مسلم است و ان اين است كه ما همه اينها را در خواب مي بينيم و نه در بيداري.
جناب نوري زاد به يقين بدانيد مواردي را كه برشمرديد ما در خواب مي بينيم ولي متاسفانه ما در اين خواب كابوس نمي بينيم بلكه درست عين واقعيت را مي بينيم و تمام مشكل نيز در همين خواب عميق ما و بيدار نشدنمان نهفته است و متاسفانه تا زماني كه إز أين خواب برنخيزيم اين وضعيت تغييري نخواهد كرد وهمچنان در خواب شاهد ان خواهيم بود.
زيرا
أين وضعيت كه بدان اشاره ميكنيد هرچند حقيقي است ليكن أين حقيقت به گونه اَي است كه فقط در خواب ميتوان إنرا ديد وهيچ ملت بيداري اجازه بروز و ظهور چنين وظعيتي را نمي دهد كه بتواند شاهد ان باشد و بنابراين فقط خفتگان قادر به ديدن اين واقعيت هستند و بيداران هيچگاه توان ديدن اين واقعيت را ندارند.
اما خبر خوش اينكه اتمام اين واقعيت در گرو بيداري ماست و به محض بيدار شدن ما ، بلافاصله خود بخود أين وضعيت خاتمه خواهد يافت و من و شما در بيداري به هيچ روي كمترين نشأني إز أين وضعيت نخواهيم ديد. پس به اميد بيداري.
درود بر نوریزاد گرامی!دوست ارجمند اینها نه تنها کابوس نیستند بلکه ایرانیان را نیز به واقعیتهای تلخ این پدیده شوم عادت کرده اند.دوروئی و دروغ و خشونت و فرصت طلبی و پا بر سر دیگری گذاشتن برای بالا رفتن خود …درایران امروز امری عادیست!