ای واعظان شهر
پله پله ، پای برمنبرگذارید .
با هرپله
به صحنه محشر سفر کنید
با هرپله
به قیامت ،
به گذشته ،
به همین حال بنگرید
ای ی ی ی واعظان شهر
پیش از نشستن و نطق و سخنوری
باخود مرور کنید :
این منبر از کی است ؟
این منبر از کجا ست ؟
از دورها ، من سوز صحبت مردی شنیده ام .
گویا پیمبری است . گویا پیمبراست .
این منبر از وی است .
از این پیمبر نازک خیال شوریده
از این پیمبر عالی مقام فهمیده
این جامه را به امانت به تن کنید
این جمله را هزار باره به تاریخ بسپرید:
یک ملک و پادشاهی و یک شهر و سرزمین
با کفر : ماندنی است
با ظلم : رفتنی است