یک: نمایشگاه
زمان: پنجم تا سیزدهم اسفند. ساعت: 16 تا 20
مکان: خیابان کارگر. بالاتر از میدان انقلاب. بالاتر از خیابان نصرت. کوچه ی عبدی نژاد. پلاک هجده. سرای قلم.
نکند نیایید یکوقت؟
ثانیه به ثانیه چشمم به در است که پای بر چشم من بگذارید. بی خیال تابلوها. اطمینان داشته باشید من مشتاق ترم به دیدن روی گل شما.
دو: دیدار با بانو “شهناز اکملی”…
جمعه شب با دکتر محمد ملکی رفتیم دیدن شیر بانوی خوبمان “شهناز اکملی”.
به احترامش که از ما خواست عکسی نگیریم،
در برابر مقام مادری اش سر فرو بردیم و گفتیم: چشم.
خیلی ها آمده بودند؛
از مادر سعید زینالی، تا مادر امیر ارشد تاجمیر،
تا همسر جناب عبدالفتاح سلطانی و دوستانی که هماره همراه اند.
شیر بانوی ما برای ما از شب های
انفرادی و از بازجویان سپاهی و اطلاعاتی اش گفت.
من چه در جمال مبارکش،
و چه در سخنان شکوهمندش، جز راستی
و پایداری و اقتدار و پیروزی ندیده و نشنیدم.
راستی چرا ما نباید پیروز باشیم و مقتدر؟
این اطلاعاتی ها و سپاهی ها و حضرات ولایی اند که باید بترسند و بهراسند. ما چرا بترسیم؟ آنان اند که آدم کشته اند. آنان اند که از دیوار مردم بالا رفته، و میروند، و به خصوصی ترین محافل ما سر فرو می برند. آنان اند که “سعید طوسی” ها و “مرتضوی” ها و “خاوری” ها و شیخ “مصطفی پورمحمدی” قاتل را وارهانده، و “نرگس محمدی” ها و “آتنا دائمی” ها و فرزندان و عزیزان ما را زندانی کرده و می کنند. این پیروزی دم گوش ما نغمه می سراید. کافی است بشنویمش. ما پیروزیم چون نه آدم کشته ایم، و نه دزدی کرده ایم. درست همان کاری که “نظام ولایی” مشغول انجامش است.
محمد نوری زاد
در نمایشگاه یکی دو تا از کارهای هنری ام را که در زندان پدید آورده ام به نمایش می گذارم. این اثر، یکی از 52 اثری است که در زندان بر آورده ام. اسمش؟ باران علی.
همه جور تابلو دارم برای شما. از کوچک تا بزرگ!
یکی از تابلوهای نسبتاً بزرگ که خیلی کار برده تا به این شکل در آمده.
|
بهمن پرسشگر
اقای نوری زاد از تو می پرسد بهمن پرسشگر در گاه بهار که به چه می اندیشی تو در گاه بهار . آیا گمان می برس که ما بیغیم و تی بوق نظام را نمی شناسیم. تظاهر در وجودت نهادینه شده. تو برای صید پلنگان آسمان مبارزه چپ می زنی راست می روی. از اینسوی جهان از ایران نوری زاد پدر تحت لوای بریده از نظام دینی اش دامچاله بر سر راه مبارزان و مخالفان جمهوری اسلامی پهن کرده و از آنسوی جهان آمریکا ابودرش را مامور می کند تا مجری منویات امنیتی های دوسان پدرش شود و میان مجاهدین خلق نفوذ کند و از اینسو نوری زاد پدر از امکانات علنی برای سر و کیسه کردن مشتی فریب خورده را دارا می باشد و بوم های چفنگ رنگی شده را به خورذ کسانی می دهد که فردا که ماسک از چهره نوری زاد فروافتذ تو دانی و من که چه بر سرت نیاورند آن سان که بر سر قذافی آوردند. بهر حال خوش خرامان می چری ای مرد فربه خوش به چر
با سلام درود به نوریزاد گرامی غمخوار ستمدیگان و صدای خاموشان وطن و دوستان گرامی
قسمت اول
تقابل جهانوطنان و میهنپرستان آمریکایی و اروپایی
بساز بفروش بیلیونر رئیس جمهور تازه منتخب ایالت متحده، فرماندهٔ کلّ قوا در صحنهٔ نبرد همه جانبهٔ جهانی با صدای بلند شیپور عقبنشینی میزیند؛ عمو سام در جنگ اقتصادی و حفظ تفوق سیاسی- نظامی- فرهنگی در عرصه جهانی شکست خرده، ورشکست شده؛ میزان نجومی بدهی خارجی عمو سام به مرز ۲۰ تریلیون دلار رسیده؛ ( صرف نظر از تخمین ۵۰۰ تا هزار تریلیون دلار اعتبارات و سایر ابزار “کالای پولی” – در واقع بدهی -ساخته و صادر شده به بازار جهانی پول در بخشهای دولتی و خصوصی کشورها)؛
فرانسیس فوکومایا از بیان بی-پروای افاضات خود در مورد پایان تاریخ، پروژه قرن جدید امریکایی، و احاطهٔ نظام مقدس اقتصادسیاسی لیبرالدمکراسی، و تشویق و پشتیبانی از جنگ افروزیهای نئوکانهای خونآشام و سرانجام پیروزی ظفرمند فرهنگ غرب بر جهان و از ناکارآمدی نظام دموکراسی کلان بنگاهدارن و میلیتاریسم لجام گسیخته و از ایفای نقش ملوک النصایح امپراطوری بودن خویش سخت پشیمان و مأیوس گشته؛
عمو سام جوان قدرتمند و ثروتمند در مسابقهٔ تجارت جهانی بازی را به مائوایستهای بیلیونر نه تنها باخته بلکه بیشترین میزان بدهی را هم نزد آنها بالا آورده؛
کارل پوپر هم در قبر خود میچرخد که رشد و توسعه اقتصادی و جهانگیر شدن زیر سایه سنگین تمامیت خواهی و اقتدار طلبانه تک حزبی آنهم از جنس کمونیستیچینی هرگز امکان پذیر نمینمود؛ البته پاسخ این فلسفه بافی را لشگر زحمت کش و کوشای ۳۰۰ میلیونی چین در دستهای خود دارد؛ مائو یست بیلیونر ژاکما (بنیانگزار شرکت تجاریاینترنتی علی بابا که از مجموعه شرکتهای ای-بائ و آمازون بزرگتر است) با کنایه به بیلیونر رقیب آمریکایی خود ترامپ میگوید آمریکا بهتر میبود که چند تریلیون دلاری را که خرج ویرانی عراق و افغانستان و کشتار مردم آنجا کرد صرف بازسازی و نوسازی خود میکرد.
ریشهی این تقابل در این اصل ساده اقتصادی نهفتست؛ هزینهٔ کمتر به سود بیشتر مینجامد؛ همان تور که ارقام چشمکزن و متغیر تابلوهای کازینوهای بورسهای جهان نمودار میکند هر کالایی به عبارتی از شیر مرغ تا جان آدمیزاد قیمتی کم و بیش جهانی بر مبنای دلارهای بی-پشتوانهٔ عمو سام دارد؛ بغیر از دست مزد نیروی کار ( بگذریم از تضاد نیروی کار و سرمایه)؛
آغاز گاه این تحول تاریخی سیاسی اقتصادی عصر جدید مصادف است با وقوع انقلاب اسلامی در ایران؛ سران حزب کمونیست چین با رهبری دنگ شیئاپینک تصمیم میگیرند که بجای صادرات کالای ایدولوزیک، کالای مصرفی تولید و صادر کند؛ به رهبری این روستا زاده اصلاحات اقتصادی با آزاد سازی زمینهای کشاورزی و تولیدات آن آغاز میشود؛ اقتصاد نیمهفودالی دولتی درهای خود را بتدیج و هشیارانه به روی بازار و تجارت جهانی باز میکند؛ نتیجیه این روند اصلاحات هوشمندانه اقتصادی باز یافت جایگاه رشکآور و برتر جهانی این فرهنگ کهنسال است که سابقه بازرگانی چند هزار سالانه دارد؛ جاده ابریشم گذر گاه قرنها کاروانهای کالاهای ساخته شدهٔ دست پیشوران چینی بود که برای رسیدن به دست مشتریان خود امپراطوریهای ایران و بیزانس و روم را طی میکرده؛
جهان وطنان یا گلوبالیستهای غربی (در واقع جهان خواران، امپریالیستها) بدنبال تحقق اصل مقدس سود بیشتر در طی چند دههٔ اخیر دست به قماری زدند که اکنون با واکنش شدید بازندگان این قمار اقتصادی در کشورهای آمریکا و اروپا مواجه هستند؛
آرای آقای ترامپ را آندسته از اهالی امپراطوری به صندوق انتخابات انداختند که در طی این چهار دهه با انتقال سرمایهها توسط جهان خواران به چین و سایر بازارهای نیروی کار ارزان در خاور دور و سایر نقاط جهان، صنایع و کارخانه و کار و کسب و خانهها و خانواده خود را از دست دادند؛ در این فرایند پایتخت صنایع اتومبیل سازی عمو سام به شهر ارواح و جولانگاه گنگهای مواد مخدر و خشونت و نا امنی تبدیل شد؛ همین پدیده گریبان گیر بسیاری از مراکز شهرهای بزرگ همچون شیکاگو، بالتیمر و واشنگتن شده؛
طیف کارگری سفید پوستان ناراضی از وضعیت ناگوار اقتصادی علت اصلی فقر گسترده و دامنگیر جامعهٔ خود را حضور مهاجرین قانونی و غیر قانونی در سرزمینی که خود و نیکانش هم مهاجر بودند، میبیند؛ تهاجم گسترده و سازمان یافته تمامی رسانهای جریان اصلی تصویری، صوتی، نوشتاری و نژاد پرستانهٔ دست راستی و افراطی، بمباران تبلیغاتی شبانه روزی بر ضدّ خارجی (عمدتاً هیسپانیک – اهالی آمریکای لاتین) و خصوصاً ضدّ اسلامی پس از واقعه یازده سپتامبر و چندین مورد حوادث تروریستی مرتبط با مسلمین بومی یا مهاجر در خاک آمریکا شرایط اجتماعی مناسبی را برای روی کار آمدن رهبری آشنا دارای چهرهٔ تلویزیونی اما کم خرد، ضدّ-خارجی، ضدّ-اسلام، ضدّ سیاسیون دستگاه حاکمه واشنگتن، ضدّ دمکراتها و حتا ضدّ رسانهها و بخشی از جمهوری خواهان و حزب خود و همچنین ضدّ جهان وطنان بیلیونر همطراز خود، فراهم ساخت ؛
او یک کوتولهٔ کم سواد سیاسیست، با دانش لغوی بسیار نازل و داشتن عادت تکرار همین کلمات در جملات کوتاه، خودشیفته، خود رای، با فرهنگی عامیانه؛ مشاور و تدبیراندیش و در واقع آرشیتکت بینش و سیاستهای اصلی وی، فردیست به نام استیو بنون، فارغ تحصیل رشته شهرسازی دانشگاه ویرجینیا، کارشناسی ارشد در مطالعات امنیت ملی از دانشگاه جورج واشنگتن، مدیریت بازرگانی از هاروارد با سابقه خدمت به عنوان افسر فرمانده در نیروی دریایی، بانکداری در گولدمن سککس (بانک سرمایه گذاری که خود و بسیاری معتقدند که گرداندهٔ اصلی اقتصاد جهان است)، و تاسیس شرکت فیلمسازی و سالها فعالیت در این صنعت و هالیوود و هم چنین سابقه شراکت در تاسیس و گرداندن شرکت رسانهٔ دست راستی افراطی دارد؛
قسمت دوم
مرج تقلید ایشان نظریه پردازان ( ویلیام اشتراس و نیل هویی) مورخپیامبران “نظریه نسلها” و گردش چرخهٔ فصولی تاریخ (بمدت ۸۰ الی ۱۲۰ سال) بر مبنای “پیچشها” یا معادل فصول سال مانند بهار (فراز)، تابستان (بیداری)، پائیز (آشکار) و زمستان (بحران)، میباشد؛ استیو سخت شیفتهٔ این جهان بینیست و معتقد است که ایالات متحده آمریکا اکنون در گیر عبور از “پیچش چهارم” چرخه موخر یعنی فصل بحران است؛
استیو علیه جریان اصلی رسانههای آمریکا اعلام جنگ کرده؛ وی آنها را حزب اپوزیسیون میخواند؛ از استیو نقل قول شده در رسانهها که وی خود را نه یک “میهن پرست سفید” که خود را یک “میهن پرست اقتصادی” میخواند؛ وی شدیدا ضدّ تشکیلات و ساختار دستگاه حکومتی جا افتاده در واشنگتن است؛ او میخواهد این دستگاه حکومتی را ساقط کند؛ او خود را از این جهت “لنینیست” مینامد؛
نظریه پردازی اشتراس و هوی علاوه بر چهار فصل تاریخ به چهار شخصیت و چهار فصل نسل بشر نیز متکیست؛ بدین منوال چهار فصل حیات هر نسل از طفولیت، نوجوانی، میانسالی و پیری تشکیل شده؛ چهار شخصیت بر آماده از تاریخ هم بترتیب پیامبر، بدوی (کوچ نشین)، قهرمان و هنرمند هستند؛ پیامبران و قهرمانان شخصیتهای غالب، بدویان و هنرمندان شخصیت مغلوب شمرده میشوند؛ بنون خود را پیامبر میداند که در پایان فصل بحرانها پس از رویدادهای متمادی بحران زا – به زعم نظریه پردازن و استیو – بمانند حملهٔ سپتامر یازده، جنگ صلیبی بر علیه تروریسم اسلامی، تکثیر سلاح هستهای، سقوط مالی شبکه بانکی، گرداب و سیل خأنمان بر انداز کاترینا و نظایر اینها – که نشانهای بروز فصل بحرانی این چرخه تاریخی هستند؛ و او سر بزنگاه به منصهٔ ظهور و تبلیغ پیام خود برای تسخیر عصر میرسد
فصل بحران قبلی مصادف با بحران مالی سال ۱۹۳۳ میلادی و جنگ دوم جهانی تلقی میشود؛ اشتراس و هوی بدین منوال تاریخ ایالت متحده را از آغاز تا کنون با معجونی از گزارههای تاریخی و تفسیر وقایع اجتماعی سیاسی اقتصادی فرهنگی و پیش گوییهای پیامبرانه در دو جلد کتابهای خود بنام نسلها و پیچش چهارمین مورد برسی قرار داده اند؛ استیو بنون و ترامپ و ال گور از مقلدین سینه چاک این مکتب قهریقدری مقدّس هستند.
هجوم امواج مهاجرین کشورهای جنگ زده خاورمیانه و شمال و غرب و شرق آفریقا به علاوه مهاجرین قربانی خشکیده-گی، خشکسالی و قحطی بوم زیست خود عمدتا به سمت کرانهای شمالی حوزه مدیترانه و عمدتاً بسمت کشورهای شمال اروپای غرب ناگزیر امواج نارضایتی عمومی و گرایش به سازمانها و احزاب نژاد پرست ، افراطی و ضدّ خارجی ضدّ اسلامی را نیز بالطبع به دنبال داشته؛
این پدیدهٔ عظیم اجتماعی ناشی از تداخل عوامل نظامیاقلیمیسیاسیفرهنگی به واسطهٔ نقش مخرب و جانب دارانهٔ رسانهای این کشورها در توجیه سیاستهای توسعه گرانه و تجاوز کارانهٔ خارجی دول متبوع خود در مناطق نامبرده و همچنین اقدامات تروریستی کور و تلافی جویانه گوناگون توسط تعدادی انگشت شمار از مهاجرین فعلی یا نسل قبلی و بومی در قالب سلولهای خفته تروریستی یا تک پرانیهای جنون آمیز توسط عناصر بزه کار مهاجر و شناخته شده این کشورها نیز مستمسکی برای لاپوشانی سیاستهای جهانخواری در قالب اتحادیه اروپا یا ایالت متحده اروپا بوده و گرایشات مخرب به سمت احزاب ناسیونالیست و یا راست افراطی نیز روز بروز در این پهنه گسترش پیدا کرده و گرایش عمومی به فروپاشی “پروژهٔ اروپائی” بیشتر میشود، که نتایج آن افزایش بیکاری، فقر، افزایش ناهنجاریهای معمول اجتماعی و نا آرامیها و اعتراضات و زدوخردهای خیابانیست که رفته رفته به روال عادی زندگی در بسیاری از کشورهای اروپای شمالی تبدیل میشود.
ترامپ رسانهای جریان اصلی را دروغ گو و سازندهٔ خبرهای دروغ و کذب میخواند؛ جورج سورش بیلیونر جهان وطن، صهونیست آمریکایی مجار تبار میخواهد سر به تن ترامپ نباشد و برای بر اندازی وی طرح انقلاب رنگی میریزد و این امر سخت موجب خرسندی بردار حسین کیهان است؛ ترامپ نهادهای سیاسی و نظامی مانند سازمان ملل و ناتو را زیر سوال میبرد و آنها را بار سنگین مالی بر دوش عمو سام خسته و شکست خورده و ورشکسته میبییند؛ ترامپ پیمانهای تجارتی بینالمللی را یک طرفه لغو میکند؛
رفتار مغشوش کارگزار عمو سام و خواست و اقدام وی در به هم ریختن ساختارها و پیمان هائیکه خود ساخته و پرداخته نشان از ناخرسندی شدید از وضعیت ناگوار و مقروض وی دارد؛ از این که رویاهای آمریکایی اکثریت اهالی زحمت کش با کابوس بحران مالی-اقتصادی و شکستهای نظامی توام با مخارج هنگفت بر دوش مالیات دهنده آمریکایی و عمدتاً بر دوش شهروندان بیخبر دهکدهٔ جهانی آوار شده
ورشکستگی اقتصادی و بدهیهای نجومی غیر قابل پرداخت تحمیل شده به اکثریت اهالی کشورهای یونان، قبرس، ایرلند، پرتقال، اسپانیا و ایتالیا و سقوط این کشورها به دسته زیرین به قیمت شکوفائی اقتصادی و صعود کشورهای آلمان مقتدر و سویس و هلند و فنلاند و سوئد و انگلیس، نروژ، دانمارک، بلژیک و لوکزامبورگ به مثابه لیگ برتر اروپا نه نشانهٔ وحدت بلکه نشانی تفرقه و تمایز اقتصادیست؛ همین پدیده در ایالات متحده با طیف بسیار گسترده تری و بمانند نموداری از کشورهای فقیر در حال توسعه تا کشورهای پیشرفته تراز جهانی در قالب ایالتهای آن شکل گرفته؛
قسمت سوم
ترامپ و بنون در ایالات متحده آمریکا و احزاب ناسونالیستی افراطی راست در اروپا بر علیه جهان خوارن وطنی خود پرچم افراشته اما مهاجرین جهان سومی و عمدتاً مسلمین اهالی هیسپانیک را عامل نابسامانیهای اقتصادی اجتماعی فرهنگی خود قلمداد میکنند. طیف سرمایههای وطنی در بخشهای منابع انرژی همچون زغال سنگ، نفت و گاز، سنگ آهن و معادن، پولاد و ماشین سازی متکی بر طیف کارگری سفید پوستان اروپایی تبار دو قاره برای حفظ و باز گرداندان مشاغل خود طبیعتا از این سیاستها پستیبانی میکنند، اما مسبب اصلی این تغییر توازن در اقتصاد جهانی نه اهالی تنبل کشورهای مسلمان خاور میانه و نه اهالی هیسپانیک کشورهای آمریکای لاتین و خصوصاً مهاجرین نگون بخت آنها هستند؛ این توازن را لشکر ۳۰۰ میلیونی کار طاقت فرسا در مقابل دستمزدی ناچیز در ساختار سیاسی اقتصادی متناقض مائو ایستی- بازار آزاد بر هم زده؛ در مصاحبه تلویزیونی بیبیسی با یک خانوادهٔ جوان تک فرزندی پدر جوان و بیکار به مصاحبه کننده گفت؛ تنها چیزی که در این خانه ساخت ماست فرزند ماست؛ از بافت قالی به سبک کاشان تا دوخت بیکینی بسبک سواحل برزیلی تا ساخت ویلون به سبک ایتالیایی و پوشاک به سبک فرنسوی تا ساخت قویترین کامپیوتر جهان از کارگاههای پیروان فرهنگ کنفسیوس هم چون ۳ هزاره گذشته کالا به بازارهای جهان صادر میشود؛
دو قولوی مرید و مرادی ترامپ و بنون نسخه آمریکایی محمود و مشاعی یند؛ داعیه مدیریت جهانی در راستای تحقق خواستهای شهروندان خود در قالب شعارهای عوام فریب، شعارهای پیامبر گونه شبه تاریخی در جهت تسخیر جهانی که خارج از اراده و قوهٔ عقل آنها با حضور و بروز مستقل خود محکم پا بر جا و پویاست
با سپاس و پوزش از به درازا کشیدن مطلب
سپاس کاوش گرامی ،از نوشته خوب و تحقیقی شما استفاده کردم
دوست عزیز
تا دلار در راس اقتصاد دنیاست این تفکرات کمونیستی شما جز همان انتهای سال میلادی ۹۰ راهبرد دیگری نخواهد داشت.علی بابا و امثالهم چرا به آمریکا رفته اند.چین چرا بزرگترین سرمایه گذار در کشور آمریکاست.شما به جای خیال بافی یه خورده به این مسایل با دقت تر نگاه کنی فکر کنم به نفع خودت و همفکران اسلامیت باشه.
پاینده باشید دوست گرامی. از این نوع کار های نیکو فراوان بکنید .
آیا مذاهب سامی در زمان خود مترقی بودند؟
…………
تفاوت و تعارض ادعا شده بین یکتاپرستی و چندخدایی چیزی جز بازی زبانی توخالی نیست. در اصل چنین تقسیم بندی غلط است و مذاهب به پرستش یک یا چند خدا تقسیم نمی شوند. یک مقایسه ساده پوچی این تقسیمبندی را نشان خواهد داد. برای مقایسه، چون اطلاعات ما از مذهب یونانیان باستان بیشتر است،
…………
پیروان عامی این مذاهب، نه تنها کوچکترین درکی از مذاهب باستانی به اصطلاح پاگان ندارند، بلکه آنها را به دروغ بت پرست نیز میخوانند. مسلمانان در پافشاری روی این جعل و گزافه گویی پیشتاز هستند. آنها ادعا میکنند که پیروان مذاهب پیشااسلامی یا باستانی (همچنان که در داستان بت شکنی ابراهیم نقل میشود- این داستان در اصل اقتباسی است از داستان کتاب پیدایش صغیر یا book of Jubilees)، بت پرست بودهاند به این معنا که مجسمههایی از سنگ و چوب را به عنوان خدا پرستش میکردند. این یک دروغ بیشرمانه است. هیچ کسی تا کنون مجسمه را با خدا اشتباه نگرفته است. آنها به سادگی برای خدایان خود مجسمه میساختند و در معابد قرار میداده اند با نمادی از خدا باشد. امروزه هیچ بودایی هر قدر هم که احمق باشد، مجسمه بودا در مبعد را با خود بودا اشتباه نمیگیرد،اما به معبد میرود و در مقابل مجسمه تعظیم میکند.در واقع احمق یا شیاد مسلمانان و مسیحیانی هستند که تصور میکنند پیروان مذاهب دیگر بت پرست هستند فقط به این دلیل که آنها برای خدا یا خدایانشان مجسمه میساختند.
……….
در واقع اگر یک وجه تمایز واقعی بین مسیحیت و دین روم باستان باشد، آن استبداد فکری اولی و تساهل و رواداری دومی است.
………..
پیش از ظهور مسیحیت و اقتدار خفقان آور آن، محیط فرهنگی روم و اطراف مانند مصر (به خصوص شهر اسکندریه) غنی بود از نحلههای فلسفی و پیروان ارسطو تنها یکی از آنان در میان شک گرایان، کلبیون، رواقیون، افلاطونیها و اپیکوریها بود. من در اینجا یک مقایسه ساده و مجمل بین تفکر اپیکور در حدود سی صد سال قبل از ظهور مسیحیت با این مذهب و نیز اسلام ارائه میدهم تا یک ذهن بی طرف و بدون تعصب بتواند عمق حمق و خرافات این دو مذهب را دریابد.
…………….
این مقایسه مجمل بین عقاید مسیحی و اسلامی با یکی از فیلسوفان باستانی که سی صد سال قبل از میلاد می زیست، به روشنی نشان میدهد که مسیحیت نه تنها به رشد فکری بشریت کمکی نکرده است بلکه آنرا صدها سال نیز عقبتر برده است. البته مذاهب باستانی نیز مملو از خرافات و مهملات هستند، اما دست کم، آنها در جهت انقیاد فلسفه گام برنمیداشتند. اپیکور یکی از همان به اصطلاح کسانی است که به وجود خدایان اعتقاد دارد و قاعدتا باید عقایدش عقب ماندهتر از یکتاپرستان باشد. در حالیکه در اینجا می بینیم قضیه برعکس است. اپیکور اگرچه از بسیاری جهات فیلسوف منحصر به فردی است اما محیط فرهنگی پیش از مسیحیت مملو بود از متفکرینی با همین سطح از پیچیدگی فکری و عقلانیت.
نتیجه آنکه مسیحیت و اسلام، در زمان خود جنبشهای مذهبی مترقی نبودند و به لحاظ فکری نیز پیشرفته نبودند. همچنانکه نشان دادم ادعای یکتاپرستی آنان نیز به عنوان یک ویژگی برتر مذهبی شان تنها گزافه گویی است.
……..
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=54729#more-54729
بت چه بصورت مستقل مورد پرستش واقع شود و برای آن تاثیری در ایجاد یا تدبیر جهان قائل شوند یا نشوند،یا صرفا سمبل ها و مظاهری از خدای یکتای مبدا جهان تلقی شوند ،چنین گرایش یا تلقی ای ،با وحدانیت خدا و توحید او در امر خلق جهان و اداره و تربیت جهان که از آن به ربوبیت تکوینی تعبیر می شود ،و با جوهره دعوت انبیاء برای منحصر کردن عبودیت (بندگی و کرنش برابر خالق هستی و مدبر آن) ناسازگار است ،همه انبیاء الهی اعم از ابراهیمی و غیر ابراهیمی که نام و حکایت آنها در قرآن کریم بتفصیل بیان نشده اما اشاره اجمالی به کثرت آنها شده است (منهم من قصصنا و منهم من لم نقصص علیک.غافر/78) بسوی بشر فرستاده شدند تا غیر از تلاش برای قسط و عدل و بسط اخلاق انسانی و دوری از زشتی ها و گناهان ،بشریت را بسوی معرفت دقیق توحیدی و کمال در معرفت الله و اینکه خدای جهان خدای واحد است و ربوبیت و تدبیر تکوینی جهان در دست قدرت اوست ،سوق دهند و به او بفهمانند که بحکم عقل و فطرت انسانی ،آنچه که موثر در جهان طبیعت و جهان های موازی دیگر مادی و عوالم مجرد محیط به جهان طبیعت است ،خدای جهان آفرین است و “لا موثر فی الوجود الا الله” و اینکه چنین موجودی شایسته عبودیت و بندگی و ستایش است و هیچ انسان یا هیچ شیء دیگری اعم از بت یا غیر بت موثر در ایجاد جهان یا اداره و تدبیر آن نیست ،روی این جهات پیامبران اولین و مهمترین کاری که در ماموریت خویش داشتند تفهیم و بازداشتن انسان ها از توجه به بت و پرستش بت یا سمبل دانستن آن بوده است ،البته توفیق انبیاء هم مع الاسف در پیشبرد چنین اهدافی ،زیاد یا کامل نبوده است و میل و هوای نفس بشر و اخلاد الی الارض او همچنان بصور گوناگون ادامه داشته و دارد.
عمله نظام ظریف: ترکیهایها قدرناشناساند، شب کودتا تا صبح بیدار بودیم.
مش قاسم: آخیش، طفلکی چه جانفشانیها که نمیکنه.
استاندار خوزستان: سالانه دستکم سه هزار نخبه از خوزستان مهاجرت میکنند…..
مش قاسم: ….. و دستکم سه هزار نخاله از مدارس علمیه قم به خوزستان مهاجرت میکنند.
پیروز شد رژیم
برای خسرو باقرپور
هادی خرسندی
• شلاق را بزن، بزن و بیشتر بزن
در راستای حفظ حقوق بشر بزن
اینقدر فحش خواهر و مادر نده به من
مجرم من ام! فقط به خودم یکنفر بزن …
اخبار روز: http://www.akhbar-rooz.com
شنبه ٣۰ بهمن ۱٣۹۵ – ۱٨ فوريه ۲۰۱۷
برای خسرو باقرپور
——————–
شلاق را بزن، بزن و بیشتر بزن
در راستای حفظ حقوق بشر بزن
اینقدر فحش خواهر و مادر نده به من
مجرم من ام! فقط به خودم یکنفر بزن
جز آنکه طبق گفته ی قران عمل کنی
نهج البلاغه را هم از این جنبه، سر بزن
یکخرده نیز حُلیتهُ المتّقین بخوان
آنگاه مثل مومن صاحبنظر بزن
دقت بکن، شمرده بزن، تنبلی نکن
کمتر به دین ناب محمد ضرر بزن
نذر امام حسین علیه السلام هم
چهل ضربه روز بیست ماه صفر بزن
حرف امام جعفر صادق مبر ز یاد
صد ضربه پشت بند نماز سحر بزن
طوری بزن که جاش بماند به پشت من
با اعتقاد، با دل و جان، با اثر بزن
من انقلاب کردم و تو میوه چین شدی
حالا هلو و خربزه و توت تر بزن
آن عکس های لحظه ی پیروزی ام ببین
انگشت های ویکتوری ام با تبر بزن
حافظ سرود و گوش نکرد آن خدای خر
حالا که گشته است گدا معتبر بزن
افتاده توی روغن بیداد نانِ تان
یکخرده هم به آن سُس خونِ جگر بزن
شلاق را به راه پیمبر، به راه دین
در امتداد باسن و پشت و کمر بزن
پیروز شد رژیم به ماتحت دشمنان!
این تیتر داغ را به سر هر خبر بزن
—————
بهمن ۹۵ – لندن
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=78389
دمکراسی، سکولاریزم، لاییسیته
سکولاریزم، اندیشه ی سیاسی برای رهایی مردم از خودکامگی و استبداد دینمداران، و برپایی دموکراسی «مردم سالاری» است.
لاییسیته، اندیشه ی سیاسی، برای پایان دادن به استبداد دینی و خودکامگی دینمداران ، برپایه جدایی دین از بنیادهای سیاسی کشور (رییس جمهور، مجلس نمایندگان وقوه قضاییه ) است. بر پایه ی این اندیشه ، حاکمیت از آن مردم است.
…………….
دمکراسی «مردم سالاری»
دمکراسی، رژیم سیاسی و در مفهوم وسیع تر مجموعه ی اصول فلسفی ، سیاسی و هم چنین پدیده های برابری اجتماعی است، که در آن حاکمیت برخاسته از اراده ی مردم است، و به همه ی مردم تعلق دارد. «دمکراسی» در زبان یونانی از دو بخش دموس «مردم» و کراتوس «اقتدار، حاکمیت» تشکیل شده، و در هم آمیخته آن «حاکمیت مردم» است.
به گفته ابراهام لینکلن ، «دموکراسی، حکومت مردم ، بر مردم و برای مردم است». دموکراسی، سیستم سیاسی است، که در آن حاکمیت از آن مردم است، و به یکی از شیوه های زیر اعمال می شود :
۱- دمکراسی مستقیم، رژیمی است که در آن مردم قوانین و تصمیمات مهم را اتخاذ می کنند، و مامورین اجرای آن را برمی گزینند.
۲- دمکراسی غیر مستقیم، رژیمی است، که در آن مردم نمایندگان خود را بر می گرینند. این رژیمی است که بر پایه ی دمکراسی غیر مستقیم بنیاد شده است، ولی در مورد پاره یی ازقوانین (بازنگری قانون اساسی و یا تغییر اختیارات بنیاد های سیاسی)، شهروندان از سوی دولت یا به ابتکارمردمی به همه پرسی فرا خوانده می شوند.
اصول دمکراسی
قواعد و اصولی که شیوه ی نظرخواهی مردم را پایه گزاری کرده است، از عناصر بنیادی دمکراسی است. این تعریف دو فرایند دارد :
۱- به وارونه حکومتی که تنی چند حاکمیت را از آن خود کرده اند، «گوهر دمکراسی بر این است، که برگزیدگان مردم برخاسته از میان آنان هستند.»
۲- به وارونه حکومت خودکامه یی که تصمیمات برای سود تنی چند گرفته می شود، در حکومت دمکراسی، تصمیم ها باید، برای مردم و در راستای منافع همگانی اتخاذ شود.
تصمیمی که در راستای منافع همگانی نباشد، مردمی نیست، هم چنین تصمیمی که دولت برای پایندگی خود می گیرد، و شهروندان در آن سودی نداشته باشند، از گوهر دمکراسی برخوردار نیست.
با آن چه گذشت ، تعریف دموکراسی، بافت حکومتی است، که بازگوکننده ی عملکرد دولت ، درراستای حقوق مردم در سازمان های عمومی یا خصوصی، انجمن ها، موسسات، خانواده و… باشد. به هر روی، مفهوم مردم باید به مجموعه اعضای سازمان های اجتماعی به کار رود.
در دمکراسی همه شهروندان دارای حق حاکمیت می باشند، و اراده خود را با رای دادن برپایه ی یک تن، یک رای، بازگو می کنند. از سوی دیگر این اصل می تواند، بنیاد نظری اصل دمکراسی باشد. برای این که کشوری مردمی شناخته شود، باید ویژگی های زیر را داشته باشد :
۱-* در مفهوم وسیع دمکراسی نیمه مستقیم، بر پایه ی برابری شهروندان در برابر قانون است، و مردم حق حاکمیت خود را به نمایندگان خود می دهند. برابر این اصل شایسته آن است، که برگزیدگان «رییس جمهور، نمایندگان مجلس و دیوان عالی» آزادانه برگزیده شوند.*
۲- تضمین جدی برای آزادی های بنیادی به ویژه، آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی اجتماعات ، آزادی انجمن ها ، آزادی رسانه های گروهی (رادیو، تلویزیون و روزنامه ها) و فقدان بازداشت های خودسرانه و…
۳- وجود دادگستری برپایه ی قوانین، که مردم به طورمستقیم و یا نمایندگان آنان قضات آن را برگزیده باشند ، ودولت و مردم بردادگری آنان ارج نهند.
افزوده بر این ویژگی ها، حقوق مشابهی ، چون آزادی احزاب، حق مالکیت ، آزادی باورهای دینی، مبارزه با فساد و ناراستی های کارمندان دولت و برگزیدگان (رئیس جمهور، نمایندگان و دیوان عالی) باید به آن افزوده شود.
در دمکراسی دولت این حقوق را تضمین می کند: اطلاعات درست و روشن، برابری شهروندان دربرابر قانون، آموزش و پرورش و آموزش های دیگر.
۴- قانون اساسی باید ازهرگونه سو استفاده از اختیارات و به ویژه از تمرکز اقتدارات در دست گروه کوچکی جلوگیری کند.
هر دمکراسی بر سه پایه استوار است :
یکم ـ گفتگو، تبادل نظر آزاد میان شهروندان ، در راستای آگاه شدن آنان، برای گرفتن تصمیمات.
دوم ـ سازمان، برای این که مذاکره و تبادل نظر را برای اتخاذ تصمیم ، امکان پذیر سازد.
سوم ـ دادگری، برای این که اجرای تصمیم را با بهترین داد میسر سازد.
…………….
https://www.balatarin.com/permlink/2017/2/23/4443262
دموکراسی با زور و میلیتاریسم و دست گدایی دراز کردن بسوی اجانب علیه وطن و درخواست تسلط آنان و هجوم و کشتار هم میهنان حاصل می شود یا دارای یک پروسه خاص بخود و آگاهی متدرج انسانهاست؟
آگاهی متدرج دیگه چیه؟ هان؟ من نوفهمم
حفظ احترام ناموسی فرد زندانی و خانواده وی,
در طول حیات ننگین حکومت استبداد مذهبی، آزار جنسی و تجاوز به زندانیان سیاسی یک عمل عادی و روند معمولی برای بازجویان بی شرف بوده است.
برای شکستن غرور و شخصیت زندانی بی دفاع سیاسی، بازجویان نامرد و مملو از کثافت به آزار جنسی فرد زندانی و اعضای خانواده وی می پردازند.
در سالهای ابتدای این حکومت عرب پرست و ضد ایرانی، در زندانهای سرتاسر کشور به هزاران دختر جوان اکثرا زیر سن قانونی تجاوز شد.
آن بازجویان بی شرفتر از سربازان مغول, حتی به زنان حامله هم رحم نکردند.
در حال حاضر هم این روند هر چند محدودتر اما همچنان ادامه دارد.
در این نظام ظلم و استبداد آخوندیسم بدون هیچ تردیدی, تجاوز و آزار جنسی یکی از ابزارهای خُرد کردن شخصیت و اعتراف گیری از زندانیان می باشد.
با همه تبلیغات غیر واقعی که بر علیه سازمان امنیتی ساواک صورت پذیرفته اما همه در یک مورد اشتراک نظر دارند. ساواک هرگز به هیچ فرد زندانی و یا خانواده وی بی احترامی ناموسی ( آزار جنسی و تجاوز ) نداشته است.
من از ساواک خوشم نمی آید چون عرضه خفه کردن (سر به نیست کردن) چند ملای دوزاری را نداشت… اما بخاطر این صفت جوانمردانه از همه ساواکیهای بی عرضه سپاسگزارم. آفرین بر شما که در پرونده و کارنامه عملکرد خود هیچ آزار جنسی را به ثبت نرساندید.
مروفایتی: مهندس مهدیس میر قوامی بلافاصله بعد از بیرون آمدن از بازداشتگاه ادارهی اطلاعات کرماشان، به گفتهی یک منبع “به دلیل تجاوز ماموران اطلاعاتی به وی” به زندگی خود پایان داد.
مهدیس میرقوامی روز سهشنبه ٥ بهمن به ادارهی اطلاعات احضار و به مدت دو روز در این اداره در بازداشت بود، که بلافاصله بعد از بیرون آمدن از بازداشگاه اقدام به خودکشی کرد و به زندگی خود پایان داده است.
وبسایت هنگاو نیز ضمن انتشار این گزارش اعلام کرده است که این مهندس جوان با استفاده از قرص برنج اقدام به خودکشی کرده، که بعد از مدت کمی در جانش را از دست داده است.
همزمان با خودکشی مهندس مهدیس میرقوامی نیروهای اطلاعاتی خانوادهی وی را مورد تهدید جدی قرار داده بودند، که از اعلام خبر خودکشی فرزندشان خودداری کنند، که به دلیل تهدیدات وزارت اطلاعات این خبر رسانهای نشده بود.
پیشتر نیز حنانه”شلیر” فرهادی دارای مدرک لیسانس و از اهالی کرماشان که به مدت ٤ ماه در بازداشت نیروهای اطلاعاتی بود، بلافاصله بعد از آزادی از بازداشتگاه اطلاعات کرماشان به زندگی خود پایان داد.
در رابطه با اینکه مأمورین وزارت اطلاعات رژیم ایران به منظور اعترافگیری از متهمین به تجاوز و تهدید به تجاوز متوصل میشوند، تاکنون دهها گزارش از رسانهها و منابع حقوق بشری منتشر شده است.
انتظار میرود انتشار خبر تجاوز مأمورین وزارت اتلاعات به این مهندس جوان کرماشانی، واکنش تند فعالان مدنی و مدافعین حقوق زنان را در پی داشته باشد.
به خداوندی خدا تمام کسانی که از این جباران نامرد دفاع میکنند و خصوصا فردی که خود را سید مرتضی نامیده و مدعی مسلمانی هم هست ! در جرم این جنایت کاران سهیم و شریک است و اگر روزجزایی باشد ! به جرم دفاع و سکوت خفت بار در مقابل این نامردان پست فطرت که تحت لوای اسلام جنایت های بیشمار از جمله همین جنایت رذیلانه تجاوز به این دختر جوان را انجام داده اند به صلابه کشیده خواهد شد . آهای اهالی حوزه ! حالا بروید و برای کشته شده گان 1400 سال قبل گریه کنید آیا شرم در قاموس این حوزویان معنایی دارد ؟ همش تقیه تقیه . ای //// که شرف و آبرو را در ایران بی معنا کرده اید .
چرخ بازیگری در جمهوری اسلامی
امام جمعه ها موعظه می کنند و رهبر سخنرانی. زبان فرماندهان سپاه زبان تهدید موشکی است و زبان فرماندهان انتظامی تهدید مردم در داخل. قوه قضائیه سرگرم یارگیری سیاسی و پیروزی در انتخابات 96 است و صدا و سیما چرخ پنجم درشکه ای که این طیف سوار آن هستند. نیم میلیون الکلی شده اند، اکثریت زنان از کمبود ویتامین d و ندیدن آفتاب گرفتار افسردگی و پوکی استخوان شده اند. شهردار به خواص زمین و بنا داده و پلاسکو را به شورای شهر پاس داده است. دادستان می گوید حصر موسوی یك تصمیم ملی است. مطهری می پرسد این کدام تصمیم ملی است که مردم در آن نقشی نداشته اند؟ احمدی نژاد همچنان راست راست می گردد و به هیچکس پاسخ نمیدهد که با پولهای نفت دوران خود چه کرده است؟ خاتمی می گوید بیائید آشتی ملی کنیم و ایت الله 91 ساله ای که از خر مراد پیاده نمی شود می گوید اهل آشتی نیست. دولت رویای گرفتن مالیات را در سر دارد اما آستانقدس و نهادهای زیر مجموعه رهبری تره هم برای سیستم مالیاتی خرد نمی کنند.رئیس دولت دویده به کویت و عمان تا بلکه جلوی گسترده تر شدن اتحاد نظامی- مذهبی علیه ایران در منطقه را بگیرد و رهبر می گوید اصلا خطر حمله به ایران وجود نداشت و بیهوده رفتیم پای مذاکرات اتمی. و مضحک این که خود وی اخیر گفته که اگر در سوریه وارد جنگ نمی شدیم حالا در سیستان و بلوچستان و خراسان و تهران و شیراز و خوزستان باید می جنگیدیم. مصداق “کچل و موی فرفری!”. نماینده سوم اصفهان را نگذاشتند به مجلس برود و بزودی انتخابات میاندوره ای مجلس همزمان با انتخابات ریاست جمهوری شروع می شود. لابد یکبار دیگر رهبر چند روز قبل از انتخابات از همگان، حتی آنها که مخالف جمهوری اسلامی هستند هم خواهد خواست در انتخابات شرکت کنند! مینو خالقی نه تنها مخالف نبود که موافق جمهوری اسلامی هم بود و صلاحیتش هم تائید شده بود. همه طیف بالا بابت شرکت مردم در راهپیمائی 22 بهمن تشکر کردند و آن را مشتی محکم ارزیابی کردند، و حالا معلوم نیست چرا خزعلی بعنوان تک صدائی که گفته بود در این راهپیمائی شرکت نباید کرد را زندانی کرده اند؟ محمد منتظری بلند پرواز تر از پدرش بود. تند و تیز و انقلابی. با آیت الله بهشتی زاویه پیدا کرده بود زیرا معتقد بود در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی را چنان باز کرده که رهبران موتلفه اسلامی و حزب زحمتکشان بقائی هم وارد آن شده اند. شب حادثه انفجار او را هم تلفنی به جلسه برای آشتی با بهشتی فراخواندند و همه را با هم کشتند. پدرش که پدرخوانده انقلاب 57 بود حصر و طرد شد و حالا فرزند دیگرش “احمد” را به اوین برده اند. چه خوش گفت قائم مقام فراهانی، آن ادیب و سیاستمدار اصلاح طلب مغضوب که هرچه کرد تا فتحعلی شاه به دام جنگ با روسیه نیفتد و گول روحانیون برای فتوای جهاد را نخورد بی فایده شد و شد آنچه نباید می شد و قفقاز با قرارداد ترکمنچای از ایران جدا شد:
روزگار است، آن که گه عزت دهد، گه خوار دارد
چرخ بازیگر، از این بازیچه ها بسیار دارد
خودکشی دختر ۲۶ ساله کرمانشاهی پس از آزادی از زندان اطلاعات
مهدیس میرقوامی مهندس کرمانشاهی پس از آزادی از زندان اطلاعات اقدام به خودکشی کرد.
به گزارش هه نگاو نیوز یک دختر مهندس کرمانشاهی بنام مهدیس میرقوامی ٫در روز سه شنبه ۵ بهمن ماه به اداره اطلاعات احضار و بازداشت شد. وی دو روز بعد در ۷ بهمن آزاد و در روز ۸ بهمن ماه تنها یک روز پس از آزادی از زندان اطلاعات با خوردن قرص برنج اقدام به خودکشی کرد.
از علت دقیق اقدام این مهندس جوان اطلاعی در دست نیست. اما بنا بر همین گزارش ادارە اطلاعات کرمانشاه ٫خانوادە مهدیس میرقوامی را تحت فشار قرار دادە تا از انتشار هرگونە خبری در این رابطە خودداری نمایند.
پیش از این در ۱۵ دی ماه یک زن ۲۳ ساله بنام شلیر فرهادی٫لیسانسیه علوم سیاسی و اهل کوزران پس از آزادی از زندان اطلاعات کرمانشاه با اسلحه به زندگی خود پایان داده بود. این خانم ۲۳ ساله ٫مدت ۴ ماه در زندان اطلاعات کرمانشاه بازداشت بود.
خبرها را از کانال جوانه ها در تلگرام دنبال کنید
……….
http://javanehha.com/1395/12/04/%D8%AE%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1-%DB%B2%DB%B6-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%B2%D8%A7/
امام خمینی: خانه نخرید همه را صاحب خانه خواهیم کرد,… خانه ای که ده سال قبل از انقلاب ساخته شده بود امروز بدون اخطار و اطلاع، صبح زود با لطف و محبت ماموران حکومتی ویران شد. لعنت و نفرین مردم ایران بر حکومت ظلم و ستم باد
https://www.balatarin.com/
این تیتر ارتباطی با موسس جمهوری اسلامی ایران مرحوم آیت الله خمینی نداشته است ،این تیتری بود در یکی از نسخه های کیهان ،که بدنبال مصاحبه مرحوم خسرو شاهی ،توسط کیهان از آن مصاحبه انتزاع شده بود و حتی در سخنان خود خسرو شاهی هم نبود.مطالبی که از مستراح اسرائیلی فضای مجازی یعنی سایت بالاترین استناد می شود معلوم است تا چه حد دارای استحکام و سندیت است! البته طبیعی هم هست که وطن فروشان به چنین سایت هایی استناد کنند!
سید!حرفت دقیقا مشابه هم صنفات تو حکومته که سایت بالاترین رو اسراییلی می دونن.آخه داشمند اسلامی به کدوم زبون باید به شما فهموند که بالاترین یه شبکه اجتماعیه که هر کسی می تونه توش لینک بذاره.مزدورای /////حکومت اسلامی مورد علاقه تو هم اونجا کم لینک نمی ذارن.خدا تو رو و همفکرای تو رو تو حکومت یا شفا بده یا به راه راست هدایت کنه یا /////کم کنه که اینهمه خیالبافی نکنین و بعدش پدر مردمو دربیارین.
آقای نوریزاد من نمی دونم شما چرا حرفای این آخوندو عینا چاپ می کنی بقیه همون حرفا رو می زنن سانسور می کنی که طرف فکر کنه خیلی باادبه بقیه بی ادبن؟طرف به کاربران یک شبکه مجازی گفته مستراح اسراییلی ماهم به امثال این آقا گفتیم مستراح حکومت اسلامی.پارتی بازی دیگه معنی نداره!!
دوستانی که دخالت خارجی را برای سرنگونی رژیم نکوهش میکنند این یعنی بقا نظام . چون شما عزیزان هیچ راهکاری برای نجات ایران ندارید و ااحتمالا جزو اسیب دیدگان وجود این نظام منحوس نیستید که نگران بر هم خوردن ارامشتان هستید نگاهی به شرق و غرب و جنوب ایران بیندازید دچار یک مرگ تدریجی روز افزون هستیم .
شهر خالی خانه خالی سفره خالی دست خالی
ما را متهم به فروشی نکنید ۳۸ سال استکه اموخته ایم بین بد و بدتر بد را اختیار کنیم . ما در حال نابود شدن هستیم چون هیچ چاره ای برای ما نمونده و بدتر از این هم وضعیتی برای ما نمونده پس اجازه بدهید بد را اختیار کنیم بر خلاف شما پایتخت نشینان و خارج نشینان و کسانی که از رفاه نسبی بخوردارند.
به داد هموطنانتان برسید اگر مرحم نیی نیشم چرایی.
خامنه ای اگ سر سوزن وجدان داشت اگر بویی از انسانیت برده بود یکهفته دست زنو بچه های دزدش را میگرفت و میامد بین ما زندگی میکرد تا ببیند ما چه میکشیم.
خامنه ای اگر وجدان داشت امامه بر زمین مکوبید و لگد مال میکرد و دستور میداد تمام سرمایه های بنیادها و کمیته ها وووو که تحت نظر ایشان میباشد و بخش اعظم منابع اقتصادی را که متعلق به این ملت نگون بخت میباشد در اختیار کرفته خرج کشتار مردم بیگناه منطقه نمیکرد و خرج ملیونها ایرانی که مرگ را درجلو چشمان خود وفرزندان بیگناهشان میبینند میکرد. میبینید که نه انسانیتی هست و نه وجدانی . پس
هر عاملی که حتی ۱٪ امید نجات داشته باشیم با اغوش باز از ان استقبال میکنیم. چون بالاتر سیاهی رنگی نیست
هر طرح و راهکاری که حتی ۱٪ باعث بقا این رژیم شود نمکی بر زخم ها و دل ریش ماست .
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند ادمی.
ایکاش پیام این بیت را با تمام وجود درک میکردیم نه فقط معنی انر
نه دوست عزیز , صبر داشته باش . حکومت مستبدین , آدمکشان , دزدان,…… در حال فروپاشی است . احتیاجی به دخالت خارجی نیست . اگر در خارج هستید به هر وسیله ممکن حاکمان فاسد, دروغ گو, دزد , آدمکش , پاسبان موهومات و … را برای دوستان, بستگان خود که در ایرانند با ارسال میل و ….. افشاء کنید. حوادث تعین کننده خیلی سریع تر از آنچه فکر میکنید رخ خواهند داد. رژیم از درون در حال فروپاشی است . به حرف من اعتماد کنید .
نه تنها ما ایرانیان به …افتاده ایم بلکه خارجیانیکه به آوردن تابوت دراکولا با موشها و طاعون به ایران کمک کردند هم!اینست که هر وقت تروری در یکی از کشورهای غربی توسط تروریستهای اسلامی اتفاق می افتد ما باید با یادآوری این خاطرات زشت و کشنده به آنها و با باز گو کردن بدبختیها و فقر و فحشا و جنگ و رنج مردمانمان به آنها نقش آنها را در آوردن دراکولا به ایران و منطقه به آنها گوشزد کنیم.
وکیل آیت الله خمینی درپاریس پس از ۳۸ سال می گوید اشتباه کرده
……………
یکی از مسائل مهم درایران آن زمان این بود که ایرانیان خمینی را به جای “خدا” گرفته بودند و طبیعی است که با خدا نمی شود بحث کرد. وی می گوید: انقلابیون اشتباهات سرنوشت سازی کردند، زیرا برای آن آمادگی نداشتند.
کریستیان بورگه تعریف می کند که پس از مرگ دوستش، صادق قطب زاده، روابط خود را برای همیشه با سیاست درایران گسسته است. وی می افزاید : پس از رویداهای اول انقلاب نمایندگانی از حکومت ایران به دیدار من آمدند وخواستارادامه همکاری شدند، اما من گفتم از حکومت ایران دفاع نخواهم کرد من از ایرانیها دفاع می کنم.
http://news.gooya.com/2017/02/post-1016.php
سید مرتضی باوردارد که وطن فروش خواندن دیگران توهین نیست.خب ما هم می گوئیم دزد و دروغگو و آدمکش و مفتخور و تن پرور و انگل وار زیستن آخوندها را نامیدن توهین نیست.چون این واقعیت زندگی آخوندهاست .حالا چرا جناب نوریزاد این کلمات را توهین می داند ولی وطن فروش نامیدن را نه باید از ایشان پرسید!
ادعاها و عناوین مورد اشاره بطور کلی و بدون استناد و نسبت دادن آن به همه ،عنوانی مجرمانه است و طبعا فحش و ناسزا ،و تفاوت آن با “وطن فروش” این است که این عنوان عنوانی حکایت کننده از چیزی است که خود گوینده به آن “اذعان ،تصریح و پافشاری” کرده است ،دعوت از بیگانگان برای حمله نظامی به ایران ،یا ابراز رضایت و خوشحالی از آن ،و تلاش برای آماده کردن اذهان مخالفان جمهوری اسلامی در داخل و خارج برای چنین فرایندی ،نامی ندارد جز وطن فروشی ،اجنبی پرستی و امید داشتن به بیگانگانی که جز بمنافع عاجل و آجل خویش نمی اندیشند ،و این با “ایرانی بودن” سازگار نیست ،ضمن اینکه “وطن فروش” یک فحش یا ناسزا نیست ،یک عنوان عرفی سیاسی است که بر مصادیق خارجی از جمله “مزدک سایت نوریزاد” تطبیق می شود مگر اینکه پشیمان شود و اذعان بخطا کرده و از هموطنان (اگر وطن او ایران است) خود در داخل و خارج ایران عذرخواهی کند ،در این صورت دیگر کسی حق نخواهد داشت به او اطلاق “وطن فروش” کند.
سید مزتضی..سئوالی برای من پیش آمده و آن اینکه در زمان جنگ با عراق، مجلس اعلا برهبری آیت الله حکیم از ایران برای حمله نظامی به عراق هم دعوت میکرد و هم همکاری..مثل سازمان مجاهدین و صدام..حالا بزعم شما آیا مجلس اعلا . آقای جکیم و شاهرودی هم وطن فروش جساب میشوند یانه؟
مردک شماره یک
1:45 ق.ظ / فوریه 21, 2017
منظور بدی ندارم مزدک , فقط نمیتوانم ارتباط این سه چیز را بفهمم . کمکم کن لطفا! این سه چیز این ها هستند : ناهید خانم , افکار رادیکال چپ و شهبانو فرح . من چند چیز را فقط توانستم حدس بزنم اما نمیدانم کدامشان میتواند درست باشد :
۱- منظور از این خبر بد نام کردن ناهید خانم است چون در باره شهبانو فیلم میسازد .
۲- منظور بد نام کردن شهبانو است چون یه چپی در باره اش فیلم میسازد.
۳- منظور بالا بردن اعتبار شهبانوست چون یه چپی در باره اش فیلم میسازد نه یه سلطنت طلب .
۴- منظور بد نام کردن ناهید است چون آخه کدام چپی میاید در باره شهبانو فیلم بسازد؟
۵- منظور فرصت طلب نشان دادن ناهید خانم است چون اگر چه هیچ اشکالی ندارد که یکی که قبلا چپی آن هم از نوع رادیکالش بوده حالا دیگر چپی نباشد اما او که به هر حال میداند شهبانو کیست او که دیگر عوض نشده.
۶- منظور نشان دادن این واقعیت است که شهبانو دور و برش خالی شده و حالا دیگر چپی های رنگ عوض کرده اند که دور و برش را میگیرند.
۷- منظور کلا بد نام کردن چپی هاست.
گیج شدم مزدک جان کمک کن لطفآ .
……………
مرد شماره 1 گرامی درود. دوست عزیز من مثل آخوند نیت خوانی نمی کنم.من این فیلم را سالها قبل دیده بودم .نظر من درباره خود فیلم با آنچه شما نوشته اید همخوانی ندارد.فیلم جریان یک دختر جوانی است که در دوران جوانی مثل اکثریت ایرانیان شعار دیو چو بیرون رود سردادند و بجای فرشته هیولائی صدها بار بدتر برآنها نازل شد.بعد مجبور بفرار از کشور می شود و بعد از مدتی در کشوری دیگر آرام می گیرد و بیشتر مطالعه می کند و چون گویا در کار فیلم بوده بهر دلیلی می خواهد با فرح دیبا ملاقات کند.خب بسیاری از ما که در آن دوران نوجوانی یا جوانی خود را می گذراندیم در دوران بعدی عده ائی زودتر و عده ائی دیرتر به اشتباه خود پی بردیم.این خانم هم مثل بسیاری از ما.همانطور که من بارها گفته ام رژیم شاه دمکراتیک نبود و جلو ازادیهای سیاسی را می گرفت قانون مشروطه را زیرپا گذاشت و شاه دیکتاتور بود.ولی لاقل تا حدودی سکولار بود و کاری بزندگی خصوصی و اعتقادات افراد نداشت و خدماتی زیادی به کشور کرد. انقلاب 57 غیره ضروری و بقولی یک …ملی بود.ولی کاریست که شده و بقولی خاکی بود که خود بر سر خود ریختیم و نتیجه اش را که سر به نیست شدن هزاران ایرانی و بغارت رفتن میلیاردها دلار از منابع مالی کشور به قیمت فقر و بدبختی و فحشا…می بینیم.آصلا اگر همه نتایج ویرانگر وقایع سال نحس 57 را هم قبول کنیم همینکه مجبوریم مشتی آخوند مفتخور و ایران ستیز و دزد و قاتل را شب و روز جلو چشمان خود ببینیم کافیست تا بر حماقت و تیر بختی ایرانیان افسوس بخوریم.
تشکر از جواب شما.
جناب نوری زاد فکر مینمایید که این آسید مرتضی که مدعی بود استادش آقای منتظری بوده و به گردنش حق دارد به خاطر شادی روح آن مرحوم به دیدار فرزندش که دیروز با حکم قطعی و آن هم به مدت پنج سال به زندان ببخشید ندامت گاه یا اندرزگاه انداخته اند میرود ویا اینکه تقیه مینماید و ایشان را هم مانند روحانیون اسیر در زندان ساحلی قم میداند و جرئت ملاقات با وی و دیگران را ندارد و اصلا برایشان ارزشی قائل نیست فقط من مانده ام که وطن پرستی این جناب سید چطوری است که شش آتشه دم از وطن میزند وخود را منتسب به اعراب میداند.و همه را با ریشخند بی وطن معرفی میکند
وطن پرستی ایشان چطوری است؟ خب، معلومه دیگه، وطن پرستی مصلحتی . اون هم فقط برای بدنام کردن مزدک به جبران بدنامی خودش در دفاع دو آتشه از اسیرکشی سال 67. استادش منتظری میگه اون کشتار بزرگ ترین جنایت و ننگ جمهوری اسلامیه ، ایشون میگه خیر. اونا که اون تو بودن و حکم هم گرفته بودند، همونایی بودند که اون بیرون عملیات جنگی راه انداختند. حالا شما فرض کن استادنا الاعظم ایشون اگه زنده بود چه جوابی به سفسطۀ این شاگرد مصلحتی می داد.مهرداد جان از قدیم گفتند: از دو کس بترس: یکی از آخوند، یکی از کولی
من نمیدونم چرا ما ایرانیها مثل قوم بنی اسرائیل که هی از حضرت موسی سئوال میکردند، هر حرفی که رهبر میگه باید هی سئوال بکنیم!..رهبر باید همه چی رو بگه تا شما به راه راست بیایید؟..شما را سر جدتون ببینید این مردم بی کار چی میگن:
1- آقا جون شما که با کسانی که بسیجی رو لخت کردند و کتکش زدند بدید،چرا با ما قهر کردید؟ شما فرض کن 5 نفر طرف و لخت کنن و سه نفر هم بزنن!بابا بسیجی که فیل نیست بلا نسبت فیل! آخرش 8 نفر بودند دیگه!..جرا با 80 میلیون قهر میکنی؟..فکردل ما رو هم بکن که بی آقا چه جوری شب رو سرکنیم؟!
2- حالا مسئلتون..منظور آقا بلاخره چیه؟ لخت کردن بسیجی کلا اشکال داره یا فقط روز عاشورا؟!..روز تاسوعا مستحبه یا واجب یا احتیاط داره؟ ..اگر لختش کردیم و نزدیم بلا اشکال است؟..اگر لختش نکردیم و زدیم بازهم اشکال داره؟..اگه اون ما رو زد حکمش بهشت و حوریه و برای ما قوریه؟!!
3- حالا یه عده هم گیر دادن به این فاتحه برای شهید مالکم ایکس!!..می گن از سال دیکه قراره دهه مالکمیه بر قرار بشه!!
4- حالا خدایش رهبر ما که آتش نشان چزغاله شده پلاسکو را شهید قبول نداره، چرا فکر میکنه مالکم ایکس شهید شده؟!..شاید قراره به خانوده اش از بنیاد شهید خانه سازمانی تو اهواز بدن و ماهی 10000 دلار حق شهادت؟!!
5- کاشف بعمل اومده که آن مرحوم را دولت امریکا نکشته بلکه خود مسلمونا کشتن!..خیلی بد شد!..درست عین قتلهای زنجیره ای شده!..یعنی اینا هم شهید حساب میشن؟..
6- سئوال آخر هم اینه که رهبر تو چاه جمکران چه جوری عشق بازی میکنه؟!..بابا این دیگه اخرشه که این آقای رحیمی در اورده!!..خاک بچوک!!
ملت بیکار یعنی همین!..هی سئوال داره!..ایشالله سامری بیاد همتونو بخوره!!
فراموش نکنید که این سید مرتضی آخوند است و از مام وطن تنها به ///// بسیار اهمیت می دهد!هر چه باشد ایران خانم است!
نه خیال کنید این سید و سایر آخوندها بخاطر وطن کاری نمی کنند؟سربازی؟ ایشان بجاش برای حسین و علی اکبر و علی اصغر تا تونسته //// زده و دیگرون را گریانده.کار شرافتمند؟چه کاری بهتر از حدیث جمع کردن برای فریب مردم؟آخه اینها همه زحمت داره؟مبارزه با دشمنان اسلام خیلی مهم و بنفع منافع ایرانیان است.حالا این دشمنان اگر همه مردم ایران هم باشند خب بهتر همه را قتل و عام می کنیم و بجاش فلسطینی و لبنانی می آوریم.مگر سال 88 همینها برادران فلسطینی و لبنانی نبودند که مردم را قتل و عام کردند؟
با درود به نوری زاد عزیز و هم میهنان فرهیخته لطفا به خبر زیر توجه کنید
سازمان هوافضانوردی ایالات متحده امروز از سیاره های تازه کشف شده ای در خارج از منظومه شمسی خبر داد.
ناسا در یک نشست خبری از کشف دست کم ۷ سیاره خبر داد که به اندازه زمین هستند و بدور یک خورشید می گردند.
کشف این سیاره ها در خارج از منظومه شمسی برای ستاره شناسان اهمیت زیادی دارد زیرا این سیاره ها نه تنها به اندازه زمین هستند بلکه درجه حرارت ملایمی دارند که می تواند نشان از وجود آب در سطح آن ها و احتمال محیط مناسب حیات داشته باشد.
ستاره شناسان تا اواخر قرن بیستم فقط سیاره های منظومه شمسی را کشف کرده بودند. در سال ۱۹۹۵ ولی این روند تغییر کرد: کشف سیاره ای خارج از منظومه شمسی که بدور خورشید خود می گردد.
۲۰ سال بعد دو هزار سیاره دیگر کشف شد که آن ها نیز به دور سیاره های خود می گردند.
ستاره شناسان بر این باورند که صدها میلیارد سیاره دیگر نیز در کائنات وجود دارند.
در روند این اکتشافات ابتدا سیاره های بزرگتر کشف می شوند. سیاراتی که ترکیبی از گاز های مختلف هستند و سیاراتی که مانند کره ای از آتش هستند یا تمام آن از یخ پوشیده شده اند.
کشف این سیاره ها در خارج از منظومه شمسی به دلیل نور زیاد خورشیدشان به طور غیر مستقیم ممکن نیست و در حال حاضر از طریق قوانین فیزیکی و نجومی انجام می شود.
فناوری های مدرن سازمان هوا فضانوردی ایالات متحده- ناسا- امکان عکس گرفتن از برخی از این سیاره ها را ممکن کرده به این امید که در آینده بتوان در مورد مبدا این سیارات اطلاعاتی را کسب کرد و پاسخ به این پرسش که آیا زمین بی همتاست یا شبیه به ان در کائنات وجود دارد؟
خوب امکان دارد که در آتیه تعداد این سیارات کشف و بسیار زیاد تر بشود و شاید حتی موجودات ذیشعور هم در آن ها یافت شود و حکومت دبی هم اعلام کرده که میخواهد اولین شهرک را در مریخ تاسیس کند به احتمال زیاد مسلمین عزیزاولین سفینه را به سوی آن بیچاره گان اعزام میکنند که یا مسلم شوند وبه آن ها باج ببخشید خمس بدهند و یا آن ها را برده و موالی خواهند کرد البته اگر توسط آن فرا زمینی ها نابود نشوند و اگر هم لشکریان اعزامی نابود شدند ببخشید شهید شدند برایشان نوحه خوانی و سینه زنی خواهند کرد راستی ازاحمدی نژاد که حتما با امام زمان ملاقات داشته در خواست کنید که از ایشان در مورد این فرا زمینی ها اطلاعات گرانبهایی به ما بدهند که در جهل نمانیم و زود تر حق این فرازمینی ها را کف دستشان بگذاریم .
اوهوی مثلا آنارشیست .:
کامنت گذاران خوب دست توی//// را رو کردند و باعث شدند که وجود بی مایه و بیمارخود را رو کنی! در بعضی از گفته ها خودت رو دوست نوری زاد معرفی کردی که حتما تو را میشناسه حالا ما تکلیف توی ////رو مشخص میکنیم ! چون قبلا //// بودی و الان هم حتما هستی واز طرف آخوند جماعت پشتیبان هم داری !! توی نمایشگاه نوری زاد عکس هم میندازن اگر یک جو غیرت و شهامت و شرف در وجودت هست فقط خودت رو در یک کامنت توی عکس مشخص کن که نوری زاد هم تایید کنه ببین چه به روزت میآوریم راستی برو کمی سنجد میل کن که /////// نشه درضمن یک لحظه حکومت شاه به تمام شما شرف داشت و خودش رو در لباس مخالف نشون نمیداد ولی شما ها دیگه آبروی انسانیت رو بردیدو آبرویی برای ایران باقی نگذاشتین ولی به قول نئاندرتال ( احمدی ) اون ممه رو لو لو برد .بچرخ تا بچرخیم .
نوری زاد ظاهرا دیگه سایتت افتاده دست ارازل و هرچی دلشون خواست میگن لطفا این پیغام رو سانسور نکن
کبیری عزیز سیاست شبیه به شطرنج است آری. با شعار نمی شود. انگلیس ها رفتند. دنیا ی صنعتی ضد ما متحد شد. همه می گویند مصدق در دادگاه لاهه پیروز شد! پیروز شد؟ کدام پیروزی؟ شرکت انگلیسی اعلام کرد از هر کس از ایران نفت بخرد شکایت خواهد کرد و خسارت خواهد طلبید! گرداندن صنعت نفت بدون سرمایه هنگفت و فن آوری و نیروی ماهر امکان ندارد. در آنزمان ایران فاقد همه این ها بود. صنعت نفت خوابید. درآمد به صفر رسید. خزانه خالی.
شعار پشت شعار پشت شعار. مردم البته تا مدتی سرشان گرم بود ولی کم کم سر و صدا ها بلند شد. مصدق چرا شرایط قوق العاده اعلام کرد؟ با اختیار تام بدون نیاز به رای مجلس قانون وضع کردن تا کی؟ مجلس حاضر نشد اختیار تام مصدق را تمدید کند. اول گفت فرمانده قوا من هستم بعد اختیار کامل قانو گذاری صنعت نفت خوابیده خزانه خالی…. مجلس را منحل کرد! به چه حقی؟ کجای قانون اساسی چنین حقی را برای نخست وزیر قایل شده بود؟ انحلال مجلس حق شاه بود. قانون اساسی مشروطه را خوانده اید؟ خیلی زیبا تدوین شده. شاه حق انحلال مجلس را داراست ولی به شرطی که انتخابات در اسرع وقت برگزار شود و همان نمایندگان سابق می توانند دوباره انتخاب شوند. شاه می تواند قانونی را رد کند ولی اگر بار دوم انتخابات شد و همان قانون تصویب شد باید بپذیرد. وزرا منصوب شاه هستند ولی مجلس باید به آن ها رای اعتماد دهد. نوعی تعادل قوا در قانون اساسی مشاهده می شود. شاه یک طرف مجلس یک طرف هر یک دیگری را کنترل می کند.
تا این که مصدق با شعار های پوپولیستی کار را خراب کرد. گرمای کاخ شاه را قطع کرد! شاهی که داشت با مجلس کشور را به پیش می برد. مجلسی که داشت نصف نصف با انگلیس کنار می آمد. شرایط بین المللی هم البته مهم است. مشابه این وضع بار ها در آلمان غربی رخ داد. جناح حای چپ فشار می آوردند تا آلمان غربی را به آلمان شرقی بپیوندند. با شعار های عوام پسندانه ضد امپریالیستی منتهی سیاستمداران آلمانی و مردم آلمان هوشیارانه مانع شدند. مانع آمریکا ستیزی شدند. ما فریب خوردیم. فریب شعار های عوام پسندانه قهرمان ملی را خوردیم. شاه طبق اصل چهل و ششم قانون اساسی از حق خود استفاده کرد و مصدق را عزل کرد. مصدق در چنان غروری به سر می برد که باور نمی کرد چنین چیزی امکان داشته باشد. عزل خود را نپذیرفت! یک بار با رفراندم انحلال مجلس و یک بار با عدم قبول فرمان عزل خود قانون اساسی را زیر پا گذاشت. این ها که مورد مناقشه نیست دوستان این ها تاریخ مکتوب معاصر ایران است.
عملیات آژاکس چه بود؟ شعبان بی مخ با چند کامیون ارباب جمعی توانست در برابر دو میلیون جمعیت تهران پیروز شود؟ ارتش که دست مصدق بود. رییس ستاد ارتش را مصدق نصب کرده بود. این هم یک خلاف دیگر از قانون اساسی. فرماندهی ارتش را از آن خود می دانست. آن چه که ماجرا را بر گرداند انتشار دست خط شاه بود که مصدق را عزل کرده. ارتشی ها و مردم که دست خط شاه را می دیدند مصدق را رها کردند و جانب شاه را گرفتند.
مصدق محاکمه و تبعید شد. با این حال رگ روشنفکری ما ایرانی ها نتوانست قبول کند که این بار شاه حق داشت و مصدق اشتباه کرد. روشنفکر های ما فریب شعار های ضد استعماری و ضد امپریالیستی مصدق را خوردند. فضای سیاسی کشور مسموم شد. جبهه ملی ها دست بر نداشتند. گاه و بی گاه کارشکنی. شاه چاره ای ندید به غیر از انحلال همه احزاب. کشور شد تک حزبی. باور نمی کنم شاه این را از روی علاقه انجام داد. اداره کشور با شعار نمی شود. با سیاست تمام آمریکایی ها را آورده و با کمک آن ها پای انگلیس را از کشور کوتاه کرده و دارد می سازد. کشور را سر و سامان می دهد. می دانید صنعت نفت چه زمانی ملی شد؟ به معنای واقعی ملی شد؟ دوره مصدق بازرگان رفت دفتر و دستک را تحویل گرفت ولی صنعت نفت را نتوانست بچرخاند. ملی شدن وقتی است که کنترل کامل با تولید کامل دست ایران باشد. وقتی نفت ما به معنی واقعی ملی شد که شاه اوپک را پایه گذاری کرد. انتقام دورانی را گرفت که شرکت نفتی انگلیس ما را تحریم کرد. اوپک تبدیل شد به کابوس شرکت های نفتی دنیا. آن وقت شمای روشنفکر می فرمایید شاه وطن فروش؟ نمک نشناسی هم حدی دارد…..
خلاصه این که شاه ستیزی شد بخشی از تفکر روشنفکری. شاه برای خلاصی از دست روشنفکر های عوام گرا حزب رستاخیز را بنا کرد که خود زمینه ساز رشد بد بینی در بین عوام شد. بحثش مفصل است. البته سقوط شاه تنها به این دلیل نبود. عامل دیگر رشد اقتصادی سریع کشور بود. شاه نباید به این سرعت کشور را به پیش می برد. سرعت رشد اقتصادی باعث ترک برداشتن جامعه از لحاظ سطح درآمد شد. رشد اقتصادی موجب تورم ناگهانی شد. مجموعه این عوامل مردم را ناراضی کرد. مردمی که تصویر کلی تحولات ایران را در نظر نداشتند. متوجه نبودند که ایران تا دیروز یک کشور کشاورزی فقیر عقب مانده قرون وسطایی با نظام ارباب و رعیتی (بخوانید برده داری) بود و ناگهان به سمت صنعتی شدن خیز برداشت.
همین شعار های عوام فریبانه ضد امپریالیستی شد پایه و اساس انقلاب 57. خمینی راه مصدق را ادامه داد دوستان! زمینه ساز ظهور خمینی مصدق بود! عوام گرایی از پی عوام گرای دیگر.
این هایی که می گویم را زمانی متوجه شدم که تاریخ معاصر آلمان را نگاه کردم. دیدم وضع ما چه تشابهاتی دارد با آلمان بعد از جنگ! دوستانی که توانایی دارند تشریف ببرند تاریخ آلمان بعد از جنگ را مطالعه کنند. بزرگان سیاسی آلمان چگونه توانستند کشوری ویران و تحت اشغال را به جایی برسانند که آمریکا التماسش می کند نقش مهم تری در جامعه جهانی بر عهده گیرد. التماس می کند ارتش آلمان مجهز تر شود و در مناطق بحرانی دنیا بیشتر حضور داشته باشد. با حفظ اتحاد ملی و نرمش سیاسی در برابر قدرت های بزرگ و پرهیز از عوام گرایی و عوام زدگی و پوپولیسم. همانی که شاه در پی اش بود ولی نگذاشتند.
آقا قبول..اصلا مصدق بر علیه شاه کودتا کرد!..ما تسلیم!!..آه..آه!!
دوست محترم ساسان گرامی…همانطور که دوستمان مزدک هم قبلاً تذکر داده، اکنون بحث شاه و مصدق نیست. بلکه ارائۀ برنامه ای جهت نجات کشور و مردم از زیر یوغ این حکومت فاشیسم مذهبی است. درنوشتۀ بالا شما موضوعهای بسیاری را مطرح کرده اید که پرداختن به هرکدام ازآنها به صرف ساعتها وقت و نشان دادن مدارک تاریخی بسیاری دارد که شوربختانه پاسخ به همۀ آنها با توجه به محدودیتهای این سایت ممکن نیست. ولی مایلم نظرم را بطور دوستانه به آگاهی شما برسانم: مقدماتی که ذکرکرده اید براساس شواهد تاریخی موجود نیستند و لذا در نتیجه گیری دچار اشتباه شده اید. فی المثل، پیروزی ایران در دادگاه بین المللی لاهه و دفاع مصدق درمقابل شکایت شرکت نفت انگلیس و ایران، یک موضوع فنی حقوقی یعنی عدم صلاحیت رسیدگی دادگاه بر مبنای عدم انطباق شکایت مربوطه با اساسنامۀ آن بود. اساسنامۀ دادگاه لاهه به صراحت قید کرده بود/است که به دعاوی حقوقی بین کشورها رسیدگی میکند. در حالیکه شکایت شرکت نفت انگلیس و ایران بر علیه کشور ما مربوط به دعوای حقوقی بین یک شرکت و یک کشور بود و چون دکتر مصدق متخصص در حقوق بین الملل بود، در پاسخ به شکایت مربوطه با اشاره به اساسنامۀ دادگاه، دادگاه را دارای صلاحیت رسیدگی به آن دعوا ندانست و قضات دادگاه هم به نفع ایران رأی بر عدم صلاحیت آن دادند که یکی از آن قضات نیز یک قاضی انگلیسی بود که به نفع ایران رأی داد. اشتباه دیگر، مرتبط کردن وقوع منجلاب 57 با جنبش ملی شدن نفت و مصدق است. وقوع این وضع مربوط به ریشۀ 1400 سالۀ اسلام، اختناق و سرکوبهای شدید دوران شاه، عدم وجود احزاب مردمی و حتی عدم وجود دولتمردان ملی کارکشته بود. در این میان، لطفاً به من پاسخ دهید که اگر روزنامۀ اطلاعات در سال 56 نسبت به درج مقالۀ کذائی احمد رشیدی مطلق در توهین به خمینی نمیکرد، آیا شورشی آن چنانی به زعامت خمینی و آخوندها بوقوع می پیوست؟ خمینی از تعصبات مردم و بخصوص از تعصبات دینی مردم سوء استفاده کرد. جشنهای 2500 ساله و جشنهای هرسالۀ هنر شیراز که هنرمندان فرانسوی لخت مادرزاد درمقابل مردم متعصب برنامه اجراء میکردند، پخش تلویزیونی آنها که صدهامیلیون دلار خرج میشد، در حالیکه در چابهار مردم فاقد آب اشامیدنی بودند و حلبی آبادها اطراف شهرها را احاطه کرده بودند، خون مردم متعصب و گرسنه را بجوش میآورد. شاه نه تنها شاه مشروطه نبود، بلکه برخلاف قوانین مشروطه که باید سلطنت میکرد و نه حکومت، بطور مطلق حکومت را دردست گرفته بود. و خیلی از مسائل دیگر بخاطر بی خبر نگاهداشتن مردم از اوضاع کشورهای دیگر و منجمله شوروی را بهشت پرولتاریا گمان کردن از سوی مدافعان حقوق کارگران که بعدها معلوم شد از چهنم هم برای پرولتاریا جهنم تر بود. مصدق خدمت بسیار بزرگی به جنبش ضد استعمار در ایران و جنبشهای ضد امپریالیستی در جهان کرد. اما این واقعیت را هم مد نظر قراردهیم که او یک نفر بود و فقط یک نفر. بزرگترین اشتباه او اعتماد کامل به آمریکا بر علیه روباه پیر انگلیس بود که به آمریکا امکان داد تا کودتای 28 مرداد را به منصۀ ظهور برساند. اشتباه دیگر او هم این بود که با داشتن عرق صد در صد وطن پرستی و اعتقاد به دمکراسی، بطور کامل همه چیز را بدون امتیاز دادن به بیگانگان و بخصوص به انگلیس، برای ایران و ایرانی طلب میکرد. اما باید محیط اطراف او را نیز درنظر بگیریم که مملو از جاسوسان انگلیس بود و عوامل و حقوق بگیران استعمار انگلیس در تمام ارکان مملکت و حتی اطاق خواب شاه هم نفوذ داشتند که خودِ شاه هم از آنها بسیار واهمه داشت. بگذریم…مایل نیستم بیش از این در بحث مربوط به شاه و مصدق وارد شوم چون مشکل امروز ما شاه و مصدق نیست.
ضمناً در مورد این عقیده که میدان مبارزه و نیروها و آرایش آنها بصورت صفحۀ شطرنج باز است، منظورم چنین نیست که هر مبارزه ای همچون صفحۀ شطرنج است. منظور اینست که وضع امروز ما بخاطر جوّ شدید بگیر و به بند و وضعیت پلیسی حاکم، راهی بجز مبارزۀ آشکار با سیاستهای آشکار را نشان نمیدهد. البته به عنوان یک ملی و بدون وابستگی به چپ و راست و استعانت از خارج، به ابراز چنین نظری پرداخته ام: همۀ دستها باز بوده و روی میز است. تا نظر دوستان چه باشد. با سپاس از شما.
متاسفانه ،سوزن دوستمان بدجوری گیر کرده است به دفاع از شاه و سلطنت طلبی و نفی مصدق و آزادیخواهی و تلاش ناکام او برای تثبیت حقوق ملی و طبیعی مردم ایران علی الخصوص مساله استقلال ایران از تسلط اجانب بر منابع نفتی ایران و بتاراج رفتن سرمایه مهم ملت ایران در مساله نفت ،ایشان متاسفانه یکسویه و با تکیه بر اطلاعاتی ناقص ،عوامانه و غیر مستند ،اقدام به نبش قبر بحث های تاریخی می کند که پنبه بسیاری از آنها زده شده است علی الخصوص پس از انتشار اسناد نفوذ و دست اندازی امریکا و انگلیس در مجلس آن روز ایران و دخالت مستقیم و غیر مستقیم آنها در ماجرای کودتای 28 مرداد ،ما هرچه می گوییم نره ساسان می گوید بدوشید! بابا خودشان اسناد اثر گذاری شان بر نمایندگان آنروز مجلس و اکثریت آن را منتشر کرده اند ،خودشان از عملیات آژاکس و استارت در امر کودتا سخن گفته اند و آنرا تشریح کرده اند! آنوقت شما برای تنزیه شاه و دفاع از سلطنتی که می باید تنها سلطنت می بود نه حکومت ،دولت مردمی مصدق را ناقض قانون معرفی می کنید! خودتان می گویید شاه همه احزاب را منحل کرد و نه تنها سلطنت را بحکومت مبدل کرد ،بلکه حکومت را به سیستم تک حزبی استبدادی تبدیل کرد! اینها مطابق قانون اساسی مشروطه بود؟! اینها کارهای شاه بود و آن هم چراغ سبز دادن به کمپانیهای سودجوی اربابان خارجی ،بعد که یک نخست وزیر مردمی مطابق قانون روی کار می آید و تلاش می کند با اتکاء به آراء و حمایت مردم و مساله رفراندوم که روح قانون و دموکراسی بوده و هست ،از نقض قانون های شاه جلوگیری کند و دست اجانب و اربابان شاه و پدر او را از منابع ایران و بیغما بردن آن کوتاه کند می گویید مصدق حق انحلال مجلس را نداشت؟! بله مصدق حق انحلال مجلس را نداشت ،اما حق رفراندوم و نظر خواهی از مردمی که بظاهر آن مجلس را انتخاب کرده بودند و فی الواقع این اجانب و سفارت خانه های آنان بودند که دخیل در کم و کیف انتخابات ایران بودند را که داشت،در واقع مصدق نبود که مجلس را منحل کرد بلکه این مردم بیدار شده توسط مصدق بودند که مجلس دست نشانده شاه و سفارتخانه های خارجی را منحل کردند ،آن مجلس چکار می کرد جز چوب لای چرخ دولت مصدق گذاشتن با “آبستراکسیون ها” و از اکثریت انداختن مجلس بوقتی که لوایحی مطرح می شد که در جهت نفع مردم ایران و منافع ملی و در جهت نفی دست اندازی بیگانگان به منابع کشور بود؟ چنین مجلسی با آن نحوه انتخابات و آن نفوذی که خارجی ها بر چنین نمایندگانی داشتند و امروز اسناد نفوذ آنها نه توسط من و تو و دیگری بلکه توسط خود آنها منتشر شده ،مجلسی مطابق قانون یا روح قانون مشروطه بوده است؟ چی می گید شما با نبش قبر کردن مسائلی که بارها پاسخ آنها داده شده و امروز دیگر از شدت وضوح ،طرح آن بیهوده می نماید ،مگر از کسانی که دلشان برای رضا شاه میرپنج قلدر و محمد رضا شاه بی اراده در برابر خارجی ها لک زده و تنگ شده و دنبال همان مناسبات “سلطنتی” هستند و سلطنت را فر و جلال و جبروت تاریخی مردم ایران معرفی می کنند! آخه عزیزم ،سلطنت طلبی چه نسبتی دارد با دموکراسی و حقوق بشر که شابقا شما از آن دم می زدید؟ بعد ما اگر جوابی بنویسیم دوستان شما می گویند فلانی می خواهد با بحث مصدق در این سایت اذهان را از مسائل اصلی منحرف کند!در حالیکه مصدق و شاه را سید مرتضی مطرح نکرد ،این ساسان بود که گرایش های فر یزدانی و سلطنت طلبانه خود را بروز داد! حالا من مذهبی هیچ ،سخن مرا نپذیر ،دوستان خود شما که الان مخالف سرسخت جمهوری اسلامی هستند هم در این بحث مربوط به مصدق قبول ندارید؟! همه می گویند کودتا و اسناد آن هم در کتابها و مقالات و اسناد منتشر شده خود خارجی ها آمده بازهم سوزن شما گیر کرده در اثبات شاهیسم و سلطنت طلبی و نفی حکومت مردمی کوتاه مدت آزاده ای مثل مصدق؟! من دیگر نمی خواستم این بحث را ادامه دهم اما حال که مساله انحلال مجلس توسط مصدق را مطرح کردی ،چند لینک برای شما ارسال می کنم ببین که پنبه این خرص و تخمین های تاریخی چگونه زده شده است ،شما خیال می کنید این مطالبی که مطرح می کنید اولین بار است مطرح می شود؟ امروز دیگر با انقلاب انفورماتیک زمان یکه سالاری در دادن اطلاعات و لفاظی از بین رفته است ،به این چند لینک توجه کنید بعد هم بروید در این سنخ مطالب با مراجعه به دهها کتاب و مطالب و مقالات تحقیقی اطلاعات خویش را آپ کنید :
جمال صفری: مصدق و کاربرد «اختیارات، رفراندوم و انحلال مجلس» در پیشبرد اهداف نهضت ملی ایران:
http://melliun.org/iran/66438
——
انحلال مجلس در سال ۱۳۳۲، قانونی یا غیر قانونی؟:
http://www.dw.com/fa-ir/%D8%A7%D9%86%D8%AD%D9%84%D8%A7%D9%84-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%DB%B1%DB%B3%DB%B3%DB%B2-%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86%DB%8C-%DB%8C%D8%A7-%D8%BA%DB%8C%D8%B1-%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86%DB%8C/a-17024414
——–
مصدق و انحلال مجلس هفدهم :
http://www.aftabir.com/articles/view/politics/plitical_history/c1_1304237263p1.php/%D9%85%D8%B5%D8%AF%D9%82-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D8%AD%D9%84%D8%A7%D9%84-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3-%D9%87%D9%81%D8%AF%D9%87%D9%85
اقاساسان مثل اینکه حرف حساب مورد قبول شما نیست وقتی سازمان سیا خود اقرار کرده که بر علیه مصدق وارد مبارزه شده و توسط عوامل خود گودتا را راه انداخته وموجب سرنگونی دولت مصدق شده شما بچه دلیل مرتب از مصدق بد گوئی میکنید اگر ایرانی هستید باید حرمت در گذشتگان را داشته باشید واقعن باعث تاسف است
دوست گرامی جناب کبیری
موضوع مهم تر و ریشه ای تر که باید بررسی شود اوضاع آشفته و پریشان سیاسی کشور است. ملتی هستیم در غایت پراکندگی. درد را احساس می کنیم. کودکان کار فقر کارگران بیکار فروش اعضای بدن تن فروشی (طرف تو استانبول میگفت دوران شاه ترکیه معروف به تن فروشی بود الان به برکت حکومت اسلامی ایرانی ها روی دست ما بلند شده اند و استانبول پر است از تن فروشان ایرانی) با همه این ناهنجاری ها متحد نیستیم. چرا؟ راستی چرا؟
دوست عزیز یکی از بیماری هایی که من می بینم خیلی در کشور ریشه دوانده عوام گرایی یا عوام فریبی یا پوپولیسم است. نه این که تنها حاکمان فاشیست پوپولیست باشند ملت هم عوام زده است. روشنفکران هم عوام زده اند. شعار های تو خالی ولی عوام پسند تا اعماق مغز ما نفوذ کرده. فرقی نمی کند موافق یا مخالف حکومت باشی هر دو گروه عوام زده است. یکی از این شعار ها آمریکا ستیزی است. غرب ستیزی است. می گویید خیر؟ نگاهی کنید به نوشته خود! رنگ و بوی آمریکا ستیزی دارد… داستان از این قرار است که آمریکا نه دوست است و نه دشمن. کشوری است که بر اساس قواعد طبیعی مناسبات بین المللی رفتار می کند. اتفاقا از آن جا که سیاست هایش قابل پیش بینی است (ترامپ را خیلی جدی نگیرید سیاست خارجی آمریکا را مجموعه ای از صاحب نظران تدوین می کنند) خطری به حساب نمی آید. حب و بغض در مناسبات بین المللی معنی ندارد. بده و بستان است. داد و ستد است. چه در چنته داری چه امتیازی می دهی متناسبش را می گیری.
سید مرتضی گرامی که بهترین نمونه انشای عوام گرایی و پوپولیسم را اینجا در معرض عموم قرار داده است. کلمه وطن فروش مثل نقل و نبات از قلم ایشان می تراود. البته به خاطر می آورم یک بار ایشان مداخله در سوریه را نادرست تشخیص دادند که انصافا تعجب مرا بر انگیخت ولی تازگی ها اشاره ای به ماجرا نمی کنند.
البته بهتر است از این گونه ترکیب ها مثل وطن فروش و خاین خیلی با احتیاط استفاده کرد ولی اگر پای وطن فروشی در کار باشد کسانی وطن فروش هستند که باعث و بانی مرگ نیم میلیون انسان بی گناه در سوریه شدند. بشار اسد که رفتنی است. احتیاجی نیست روسیه اسد را ببرد یا نه. حد اکثر انتخابات بعدی اسدی در کار نخواهد بود.
سوال اینجاست که با این عوام گرایی و عوام زدگی و پوپولیسم چگونه می توان مقابله کرد؟ این بیماری را چگونه می توان درمان کرد؟ ایرادی دارد اگر بگویم ابتدا باید ریشه این بیماری را یافت؟ چه شد که پوپولیسم بر کشور داری ما حاکم شد؟ بر جامعه روشنفکری؟ در دنیای روشنفکری مدرن قهرمان پروری از مد افتاده و بلکه به یک ضد ارزش تبدیل شده است. نمایشنامه گالیله به زیبایی دست روی معضل قهرمان پروری گذاشت که:”وای به حال ملتی که نیازمند قهرمان باشد.”
حال اگر بگویم قهرمان ملی ما مصدق یک پوپولیست بود همه به من حمله می کنند که تو چنینی و چنانی و وطن فروشی و مصدق وطن پرست بود و …..
دوستان هیچ قصد رنجاندن علاقمندان مصدق را ندارم ولی چاره ای ندارم برای کالبد شکافی اوضاع کنونی کشور باز گردم به ریشه های مصیبت های کنونی مان. داروی تلخی است می دانم ولی قرار شد تابویی در کار نباشد و تقدس را کنار گذاریم. نه این که شاه بی عیب و نقص بود ولی مصدق در یک برهه تاریخی نقش کلیدی ایفا کرد و خطایی نابخشودنی مرتکب شد. یک تاریخ نگار ماجرا را برای من چنین توضیح داد: تا قبل از 28 مرداد شاه دست از پا خطا نکرده بود. همه کار هایش به روال قانونی بود. مجلس ترکیبی از احزاب گوناگون. برای شرایط ایران در آن زمان بسیار خوب و عالی. برای کشوری که در زمینه دمکراسی نوزادی بیش نیست بسیار قابل قبول. قضیه نفت سابقه اش باز می گردد به رضا شاه. اولین کسی که معترض قرار داد های نفتی ایران با انگلیس شد رضا شاه بود. رضا شاه قانون اساسی مشروطه را زیر پا گذاشت حرف بسیار سطحی است دوستان عزیز. مثل این که دارید راجع به سوییس صحبت می کنید. ایران تازه از یک خواب هزار ساله یا بهتر بگوییم یک مرگ هزار ساله سر بر آورده می خواهید قوای کشور مثل اروپا و آمریکا عمل کند؟ همین که دست ملایان را از مسند قضاوت کوتاه کرد و دادگستری مدرن تاسیس کرد بزرگترین خدمت بود. فهرست خدمات رضا شاه البته طولانی است. فرشته هم نبود ولی منصف باشید دوستان.
در دوران محمد رضا شاه مجلس در صدد ملی کردن صنعت نفت بر آمد. قانونش تصویب شد و شاه بلافاصله امضا کرد. انگلیس ها هم با این مخالفتی نداشتند مشکل نحوه اجرای قانون و سهم بندی عایدات بود. شرکت انگلیسی زیر بار نمی رفت با مداخله آمریکا نصف نصف را پذیرفت. چیزی که متداول آن زمان بود. شرکت های آمریکایی هم قرار داد هایشان با عربستان سعودی و دیگران نصف نصف بود. تا اینجا قبول؟ در این ها که مناقشه ای نیست! همه ثبت تاریخ است. مجلس بر این اساس طرحی در دست اجرا داشت برای توسعه اقتصادی کشور. با احتساب درآمد های نفتی برنامه توسعه اقتصادی نوشتند. ناگاه مصدق آمد و فریاد زد که می کشم سر می برم تو اگر نظامی هستی من هم نظامی هستم! خلاصه چیزی شبیه به همین نوشته های عوام پسندانه سید مرتضی این و آن را متهم به وطن فروشی و خیانت کرد و فضای جامعه را ملتهب کرد. آمریکایی ها که می خواستند قضیه فیصله یابد و تمام مدت پشت ایران ایستاده بودند عقب کشیدند. به مصدق مظنون شدند. مثل این که مصدق سر سازش ندارد. مجلس دو دسته شد. یک دسته می گفت ما که نمی توانیم یک کارخانه سیمان اداره کنیم صلاح نیست طرح نصف نصف را نپذیریم چون انگلیس ها خواهند رفت و ما نه سرمایه داریم و نه فن آوری و نه کارشناس کافی و صنعت نفت خواهد خوابید. این ها را مصدق نمی دانست؟ خیلی خوب هم می دانست.
کبیری عزیز سیاست شبیه به شطرنج است آری. با شعار نمی شود. انگلیس ها رفتند. دنیا ی صنعتی ضد ما متحد شد. همه می گویند مصدق در دادگاه لاهه پیروز شد! پیروز شد؟ کدام پیروزی؟ شرکت انگلیسی اعلام کرد از هر کس از ایران نفت بخرد شکایت خواهد کرد و خسارت خواهد طلبید! گرداندن صنعت نفت بدون سرمایه هنگفت و فن آوری و نیروی ماهر
البته خطاب ساسان به علی کبیری است اما در واقع بصورت پوپولیستی هم فحش می دهد به سید مرتضی و هم تهمت می زند و در عین حال نوشته های سید مرتضی را عوامفریبانه قلمداد می کند! دوست عزیز اول اخلاق را مراعات کن و غیبت نکن و تهمت نزن ،بعد اگر روش دفاع شما از سلطنت طلبی روش عوامانه و پوپولیستی نیست ،فقط احتجاج کن و استدلال نه شانتاژ و تبلیغاتی سخن گفتن ،شما هم مرا به غرب ستیزی و امریکائی ستیزی متهم کردی ،هم دوستت کبیری را و هم باز رندانه امریکا و انگلیس را تطهیر کردی! کبیری حق دفاع از نظرات خود را دارد ،اما بحث من بحث امریکا ستیزی نبود ،بقول یکی از دوستان بحث دم تکان دادن وطن فروشان در برابر قدرت هایی بود که بقول شما فقط بمنافع ملی دنیائی خویش می اندیشند و طبیعی هم هست،بحث من این دیدگاه شما بود که هنوز روی این سایت هست که نوشتید: وقتی اربابان امریکائی چیزی را تشخیص دادند و در مورد (منافع ملی ما؟!) ساکت ننشستند و گفتند و دخالت کردند ،ما (یعنی ما ایرانیانی که بکشور و منافع ملی خود قاعدتا باید وفادار و علاقمند باشیم) باید “بدون قید و شرط”! سخن آنان را بپذیریم! این نص عبارت شما در پستهای قبلی بود ،نگفتید؟! حرف من این بود که یک ملت رشید و دارای عقبه تاریخی ،چه زمان شاه باشد و چه زمان حکومت آخوندی(بقول شما) نباید و نمی تواند چنین تز های وطن فروشانه ای را از کسی بپذیرد ،شما می گویید در اطلاق وطن فروش و خاین (خائن) باید محتاط بود ،من انگیزه ندارم همین الان با اینکه صد در صد با افرادی مثل کبیری مخالفم ،او را مادامی که سخنانی مثل شما در فضای عمومی نگفته به وطن فروشی یا خیانت متهم کنم ،من با گرایشات دین شناختی او و مخالفت کلی و یکسویه او با انقلاب مردم ایران مخالفم اما چیزی از حکایت وطن فروشی که در بطن سخنان و احتجاجات ساسان هست در سخن او نمی بینم ،عزیز من من لذت نمی برم از اینکه مخالفم را وطن فروش بنامم ،واکنش من به اظهارات تو و امثال تو مثل مزدک است ،حالا مزدک هم البته به انفعالی که شما نسبت به امریکا و انگلیس دچار هستی مبتلا نیست ،وطن فروشی او ناشی از این است که راضی به حمله خارجی و بمباران هموطنانش توسط امریکاست ،اما شما بنوعی بدترید ،من هیچ انسان عاقل و منطقی را تاکنون در بحث ها ندیده ام که جرات کند تفوه به این جمله کند که :وقتی اربابان امریکایی و انگلیسی (طبیعتا دنبال منافع دنیائی خود هستند) چیزی را مصلحت ما تشخیص دادند ما باید “بدون قید و شرط” حرف آنها را بپذیریم! و شما اینرا تصریح کردی،این یعنی اینکه شما خودت و ملت ایران را در برابر خارجی تحقیر می کنی و مردم ایران را یک گروه صغاری تلقی می کنی که باید همیشه یوغ “شاه و شاه پرستی” را بگردن انداخته و تسلط خارجی و برتری او را بپذیرند! که این خود بنوعی سر از تبعیض نژادی سر در می آورد،من اگر با اینگونه سخن بی منطق شما مخالف باشم من پوپولیست هستم؟! اگر آزادیخواهی و نفی سلطه بیگانه و دفاع از آزادیخواهانی مثل مرحوم مصدق پوپولیسم است باشد من پوپولیستم اما شما توجه می کنید که مغزای گفتار شما سر از تبعیض نژادی و بیگانه پرستی و حقارت ایرانیان برابر اجانب در میاورد؟ توجه دارید که دفاع از شاهیسم و سلطنت طلبی با موازین عقلی و موازین دموکراسی ناسازگار است؟ شما ادعا می کنید انگیزه شما از نبش قبر مسائل تاریخی ،وضع امروز ایران است ،بسیار خوب ،پس چرا مصدقی که نافی سلطه اجنبی بود را محکوم می کنید؟ چرا از شاهیسم و سلطنت طلبی که باطن آن دیکتاتوری است در برابر اندیشه آزاد مصدق حمایت می کنید؟ و چرا بیگانه را برتر از مردم ایران می دانید که باید سخن او را” بی قید و شرط” پذیرفت؟ چرا خلط مبحث می کنید؟ من با روابط آزاد و متدنانه و در چهار چوبه منافع ملی با دیگر کشورها از جمله امریکا و غرب مخالف نیستم ،بحث من امریکا ستیزی نیست ،بحث من سادگی یا وابستگی شما به اجانب است،و اینکه براحتی می گویید امریکا نه دوست است نه دشمن! این سخن شما خلاف گذشته تاریخی امریکا و ایران است ،چه دشمنی بالاتر از اینکه امریکا مقدمات سقوط دولت مردمی مصدق را فراهم کند تا بمنافع خود دست یابد؟ این دوستی است که امریکا نوکر خود محمد رضا شاه را بزور به مردم ایران تحمیل کند تا او قانون اساسی مشروطه را زیر پا گذارد؟ مگر قانون نمی گفت شاه سلطنت کند نه حکومت؟ حکومت یعنی اداره کشور با تکیه بر قوانین پارلمان و توسط نخس وزیر ،و مصدق هم نخست وزیر مردمی و منتخب شاه و مجلس بود ،نبود؟ چرا شاه در حیطه کارهای نخس وزیر دخالت کرد این قانون بود؟ چرا شاه احزاب را منحل کرد ؟ این قانون بود؟ چرا شاه اجازه می داد که خارجی ها و سفارت خانه های خارجی در انتخابات پارلمان که مغز و اساس قانون مشروطه بود دخالت کنند و منفعل بود برابر آنها؟ شما باید اینجا بجای کوبیدن بر فرق شاه بکوبید بر فرق مصدق؟! چرا می گویید قرار داد “نصف نصف” منافع نفت در جهت منافع ملی ایران بوده است؟! غیر از عدم توجیه اقتصادی این مطلب که وظیفه متخصصان اقتصاد است ،چطور ملیت و ایرانیت و عقلانیت شما می پذیرد که صاحبان یک سرمایه ملی (مردم ایران) سهمشان با اجانبی که از ینگه دنیا آمده اند یکسان باشد؟!
ماجرای لاهه هم بهمین سادگی که تحلیل می کنید نیست ،شما ظاهرا نه مطالعه عمیقی در تاریخ دارید نه آشنا با مسائل حقوقی هستید،همینطور عامیانه و بقول خودتان با استناد و احاله فهم مسائل آن دوره به عنوان مبهم “ناظران عینی وقایع” خیال می کنید میشود شاه و اشتباهات تاریخی او را تطهیر کرد و سلطنت و فر ایزدی را دوباره زنده کرد! آخر هر ناظر عینی که سخن و نحوه برداشت او از وقایع دور و بر او حجیت ندارد که! ناظر عینی وظیفه اش قصه گویی مثل شاهنامه خوان های سنتی که نیست! ناظر عینی باید بتواند با تکیه بر فاکت ها دقیق و اسناد نقلی و تحلیلی مطالب تاریخی را تحلیل کند…
دوست گرامی جناب کبیری
چند روزی مانده بودم سخنم را چگونه ادامه دهم دوستان بهترمتوجه شوند که نوشته شما نظرم را جلب کرد. اشاره ای داشتید به شکست مصدق و این که مبارزه سیاسی همچو شطرنج است و شرایط زمانی و مکانی چه ایجاب می کند. دیدم این ها همان نکاتی است که من سعی داشتم مطرح کنم که بنظرم دوستان کمی احساساتی برخورد کردند.
دوست عزیز غیر از این که اشاره کردید نبوده و نخواهد بود و هر کشوری تنها و تنها بر پایه منافع ملی اش اقدام می کند چه آمریکا باشد یا روسیه و چین یا لیختن اشتاین. سیاستمداران هر کشور سعی می کنند حد اکثر سود ممکن را برای کشور متبوع خود کسب کنند. دنیای امروز بر پایه منافع ملی می چرخد و حفظ منافع ملی پایه و اساس روابط بین الملل است. خوب پس چطور است که کشور های کوچک توسط بزرگ تر ها بلعیده نمی شوند؟ ببینید دوستان کشور هایی که اکنون عضو سازمان ملل هستند یک شبه از زیر بوته سبز نشده اند. یک سیر تاریخی بوده کنش ها و واکنش هایی منجر به شکل گیری هر یک از این کشور ها شده تا این که به شکل امروزی در دنیای مدرن در آمده اند و عضو سازمان ملل متحد هستند. قوای سیاسی فرهنگی اجتماعی حتی ویروس ها و بیماری ها و شرایط آب و هوا و جغرافی از جمله منابع طبیعی (کاوش گرامی) و حوادث طبیعی دست به دست هم داده است تا دنیای امروز ما به شکلی که می بینیم در آید. دنیا در یک تعادلی قرار دارد و هر گاه این تعادل بر هم خورد و جایی خلا قدرت ایجاد شود بر اساس قانون کنش و واکنش این خلا توسط دیگران پر می شود. به همین سادگی نیست که تا کشوری قدرت نظامی برتری یافت لشکر کشی کند و همسایگان را فتح کند. به طور مثال آمریکا بیاید مکزیک را اشغال کند یا ایران را اشغال کند. چنین اقدامی واکنش های زنجیره ای به دنبال خواهد داشت و منجر به حوادث غیر قابل پیش بینی خواهد شد مثل سنگ های دومینو معلوم نیست آخر کار به کجا منتهی می شود. دشمن دانا بلندت می کند بر زمینت می زند نادان دوست. دشمن دانا اگر قصد سویی داشته باشد اول حساب و کتاب می کند و بی گدار به آب نمی زند.
به طور مثال افکار عمومی چه در داخل آمریکا و چه در سطح کشور های صنعتی به اصطلاح جامعه بین المللی به مولفه بسیار قدرتمندی تبدیل شده و بدون در نظر گرفتن آن کاری از پیش نمی رود. البته دستگاه های تبلیغاتی تا حدودی می توانند افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهند. در هر حال افکار عمومی جهانی در حال حاضر مخالف حمله نظامی آمریکا به ایران است. مگر آن که جناب رهبر و سپاهیان موشک پران آش را آنقدر شور کنند که صلح جو ترین فرد آمریکایی هم از ایران منزجر شود و آرزوی بمباران ایران را کند و رهبران آمریکا هم سود و زیان را بسنجند و بعد دست به عملیاتی زنند که البته نیم بند نخواهد بود و بسیار گسترده و فراگیر و مخرب و ویران گر با میلیون ها کشته. هر اندازه مقاومت بیشتر باشد تلفات هم بیشتر خواهد بود. حال سید مرتضی بفرمایند وطن فروش کیست آن کس که غولی را تحریک به حمله می کند یا آن کس که نسبت به چنین خطری هشدار می دهد.
اگر چه هر کشوری در پی منافع ملی خود است با این حال کشور ها دارای منافع مشترک نیز هستند. سخنان مزدک اینجا معنی و مفهوم پیدا می کند. فرض کنید یک گروه تروریست مثل داعش عراق را متصرف شود و با سرکوب و تهدید مردم را ساکت کند و به تهدیدی برای همسایگان تبدیل شود. خوب طبیعی است جامعه جهانی دست به کار شود و طرحی برای از میان برداشتن داعش پیاده کند که در این میان عراقی ها هم فعالانه کمک خواهند کرد تا از شر داعش خلاص شوند. پس چنین اتحادی بین جامعه جهانی و مردم عراق ممکن است چه بسا ضروری شود. حال تصور کنید داعشی ها بر ایران مسلط شوند و دیگران را تهدید کنند. اینجا هم وضع به همین منوال است. با این حال جامعه جهانی سبک و سنگین خواهد کرد چه درصدی از ایرانیان حاضرند وارد میدان شوند و آیا مداخله خارجی چه عواقبی در بر خواهد داشت و آیا همان طور که خواسته سید مرتضی است چنین مداخله ای در عمل موجب تقویت داعشیون خواهد شد تحت عنوان امنیت ملی ایرانی ها با هم متحد خواهند شد و قص علیهذا…..
نهایت این که کس نخوارد پشت من جز ناخن انگشت من. برای ما ایرانی ها کسر شان است در انتظار کمک خارجی باشیم با این حال وضعی که ایران دچارش است بسیار خطرناک است. وضع ما شبیه اوضاع آلمان نازی است یعنی یک حکومت فاشیست بر ما حاکم شده و درصدی از جامعه هم از آن حمایت می کند که به تجربه تاریخ ترکیب بسیار خطرناکی است. اگر جنگ جهانی در نگرفته بود چه بسا نازی ها هنوز هم بر آلمان حکومت می کردند که سهل است بخش هایی از اروپا از جمله ایتالیا و بلژیک و هلند هم فاشیست می شدند. البته اگر فرضیه تز و آنتی تز هگل را بپذیریم حکومت های فاشیستی مثل ولایت مطلقه فقیه دیر یا زود آنتی تز خود را تولید خواهند کرد و خود به دست خود نابود خواهند شد. بخصوص فاشیسم قرون وسطایی ولایت فقیه که در دنیای امروز هیچ جایگاهی ندارد و حاصل یک سو تفاهم تاریخی و فریب کاری رهبران آن است.
مداخله ولی فقیه در سوریه و یمن که همان گونه که انتظار می رفت به افتضاح کشیده شده و شاخ و شانه کشیدن برای این و آن از نمونه های آنتی تز است. شما باید موقعیت ولی امر مسلمین را درک کنید که اگر این خالی بندی ها و تهدیدات نباشد بسیجی ها و سپاهی ها کم کم به شک می افتند که پس این نماینده خدا روی زمین دایم خالی بندی می کند و ببر کاغذی بیش نیست و موشک هایش از نوع چهارشنبه سوری است. روزی که متوجه ماجرا شوند که اسد رفتنی است و آن هایی که در راه اسد کشته شده اند شهید نیستند و خونشان به هدر رفته است علی القاعده بایستی یقه رهبر معظم را بگیرند که تو ما را سر کار گذاشته ای و خونمان را به هدر داده ای… سید مرتضی چه خواهد کرد خدا داند….
باز از کبیری عذرخواهی می کنم که ناچارم ذیل این نوشته که بظاهر خطاب به اوست و در واقع خطاب به سید مرتضاست بنویسم ،شما بنظر من بیش از آنکه بیندیشید که سخن خود را چگونه ادامه دهید بهتر است تاملات و بازنگری در خصوص چیزهای نامربوطی که قبلا نوشته اید و حتی دوستان سکولار را بواکنش یا توصیه وادار کردید داشته باشید ،من بخش های ابتدایی سخن شما را توضیح این مطلب بود که شکل سنتی استعمار یا کلنیالیزم متحول شده و نئو کلنیالیزم بوجود آمده را قبول دارم ،کلنیالیزم یا استعمار گری در گذشته های دور تاریخی که خیلی هم البته دور نیست بصورت حمله نظامی دریائی و زمینی و هوائی و اشغال یک خاک و حکومت کردن مستقیم یا نشاندن افراد و حکومت های دست نشانده بر امر حکومت صورت می گرفت ،انگیزه البته در کلنیالیزم و نئو کلنیالیزم انگیزه واحد بوده است :بقو شما نفع طلبی و جذب منافع و توسعه غارت منابع ملت های ضعیف و دست اندازی بر منابع دور دست حتی در جزایر در گوشه های اقیانوس ها یا مناطق سوق الجیشی مهم مثل خاور میانه با منابع عظیم اعم از نفت و غیر نفت و منابع دریائی و زیر زمینی و نظایر آن ،و همه اینها در پوشش تمدن و مبارزه با توحش ،و دوستی و خیر خواهی و نظایر اینها صورت می گرفته است ،این مطلب مطلب درستی است که در واقع شکل استعمارگری و استحمار گری تفاوت کرده است ،البته زیرکی استعماری امروزه بیشتر تلاش می کند که با هزینه انسانی و غیر انسانی کمتر و تاجای ممکن احتراز از برخورد نظامی اقدام به جلب منافع و دست اندازی به منابع پراکنده در نقاط مختلف زمین کنند ،الان تا جایی که می شود سعی می کنند با مدیریت جنگهای نیابتی منطقه ای ،از خواب خرگوشی رهبران جهان سوم استفاده بهینه کنند و در مواردی هم در پوشش دفاع از حقوق بشر و عناوینی چنین ظاهر فریب حتی دخالت مستقیم کنند :مثل دخالت در افغانستان و عراق و کوزوو و اخیرا در سوریه ،بنابر این شکل استعمارگری پیچیده تر و زیرکانه تر و در واقع با رندی و ریاکاری بیشتر صورت می گیرد ،اینها را شما می دانید و قبول هم دارید ،تعجب فقط از شما این است که چرا در موازنه و ارزیابی منافع خارجی ها آنهم منافع دور دست آنها که اصطکاک با منابع و منافع اقلیمی مثلا کشور خود ما می کند ،براحتی و بدون رودربایستی آنها را محق می دانید که اندیشه های نفع طلبانه و سودجویانه خود را بملت و کشور ما تحمیل کنند و ملت ایران نیز (تحت هرحکومتی اعم از شاه یا آخوند) باید بدون “هیچ قید و شرط” بیشرفی و وقاحت و پرروئی استعمار گران جدید و قدیم را توتیای چشم خویش کنند! بحث من در “وطن فروشی” این است ،حال کسی یا کسانی بخود اجازه می دهند انتقاد یا ایراداتی که به نحوه اداره کشور توسط جمهوری اسلامی وارد می دانند و در برخی موارد هم وارد هست را به “وطن فروشی” آنهم نه وطن فروشی یک یا چند نفر بصورت مشخص و مستند بلکه “وطن فروش” دانستن یک نظام مردمی تعبیر کنند ،من اینرا بی شرفی میدانم ،مثل اینکه در بحثی نشان دادم که مساله فروختن خاک حاصلخیز ایران نه مورد تایید نظام است و نه قانون اجازه آنرا داده و نه امر گسترده و دائمی بوده ،مساله قاچاق و سوء استفاده برخی بوده است که برخورد هم شده است ،آنوقت کسی یک کلکسیون انتقاد درست می کند و با بیشرفی یک نظام مردمی منتخب مردم را به “وطن فروشی” متهم می کند ،بحث من این نزاع های صغروی است ،حالا شما اینجا باز همین کار را کردید :ایران در سوریه با توجیهاتی امنیتی یا قانونی که دارد دخالت کرده است در جهت حمایت از حکومت قانونی آنجا ،و نفی گندی که تروریست ها و تروریست پرورهایی مثل آمریکا و ترکیه و عربستان و برخی کشورهای عربی در آنجا بوجود آوردند ،آنوقت شما این را مصداق “وطن فروشی” می نامید ،پس بحث من و شما در زشتی مفهوم وطن فروشی نیست ،بحث مصداقی است ،شما تز”لزوم پذیرش بی قید و شرط امریه های سلطه جویان خارجی” را “وطن فروشی” نمی دانید و من آنرا عین وطن فروشی می دانم ،شما بمباران ایران توسط خارجی ها و رضایت به آنرا وطن فروشی نمی دانید من میدانم ،حال این بحث ها گذشت ،سوال از شما این است که آیا ایران ابتدا رفت سوریه مداخله کرد و داعش و القاعده را دستشان را باز کرد و مثل نقل و نبات تروریست های مختلف را بال و پر داد یا امریکا و متحدان منطقه ای او ترکیه و عربستان و قطر و شیوخ خلیج؟ چرا چشمتان را می بندید و اینها را فاکتور می گیرید ،بعد به خاطر کینه ای که با جمهوری اسلامی بخاطر اسقاط رژیم سلطنتی مورد علاقه شما یعنی رژیم شاه انجام داده ؛حمایت او از یک متحد قدیمی منطقه ای و جلوگیری از سرایت تجاوزات تروریست ها بخاک ایران را “وطن فروشی” تعبیر می کنید؟ این تعریف جدیدی از وطن فروشی است؟! اما مساله ساخت و آزمایش موشک ها که جنبه دفاعی دارد ،بمن بگویید چرا کشورهای دیگر اعم از امریکا و روسیه و قدرت های دیگر دائم نه تنها موشک های اتمی کوتاه برد بلکه موشک های بالیستیک اتمی را آزمایش و به ضراد خانه های خود اضافه می کنند؟ چرا اسرائیل چنین می کند؟ چرا کشورهای اقمار امریکا چنین می کنند؟ چرا اینها مورد اعتراض شما نیست؟ چرا وقتی ایران موشک حتی بالیستیک که قابلیت حمل کلاهک های هسته ای را دارد و هیچ قانون و قطع نامه سازمان ملل متحد را هم نقض نکرده را آزمایش می کند و بر دفاعی بودن آن تاکید می کند ،شما اینرا می بینید و در بوق می کنید؟! این آیا وطن فروشی نیست که یک ایرانی نخواهد بنیه دفاعی کشورش تقویت شود؟ بحث من با این رویکردهای متناقض شماست ،البته روشن است چون شما با جمهوری اسلامی و حکومت منتخب اکثریت مردم ایران مخالفید و حتی گاهی تصریح یا اشاره می کنید که بد نیست امریکا بیاید و ایران را مورد حمله قرار دهد ،طبیعی است که از تقویت بنیه دفاعی یا نظامی ایران ناخشنود باشید یا غرغر کنید.بمن بگویید که آزمایش موشک با کدام قاعده و قانون بین المللی تنافی دارد و اگر تنافی دارد چرا خود آنها دائم چنین می کنند و ضراد خانه های خود و نوکرانشان در منطقه را ارتقاء می بخشند؟
ریاست جمهوری ترامپ با چالشهای متعددی روبرو است و بنظر میرسد که بخصوص رهبری ایران در اتخاذ مواضع خود دچار تردید و سردرگمی فراوان میباشد. نام بردن از وی بعنوان آقای ترامپ توسط صادق لاریجانی و اینکه باید به او فرصت بدهیم به حرفهایش عمل کند و یا مجیز وی را گفتن در نماز جمعه که مراقب خناسان دور و بر خودش باشد تا بتواند به اهداف خود برسد و حرفهای بعدی رهبری و دادو فریادهای سپاهیان و اینکه امریکا در معرض نابودی است و تنها یک تکان ولایتی میخواهد همه ناشی از بی اطلاعی از اوضاع جهان و همه دنیا را در حد روستای محروم فکری خود دیدن است که بقول مولوی “ده مرو ده مرد را احمق کند”..
اما کسان دیگری هستند که اوضاع را جور دیگری می بینندو آنان کسانی هستند که سالها از ده به شهر منطق رفته اند. اینکه چرا ترامپ انتخاب شد دلیل روشنی دارد که حتی زیرکان امریکا مثل اوباما هم متوجه آن نبودند و اینکه با ضعیف شدن طبقه متوسط آمریکا، خشم عمومی مردم از حاکمیت به انفجار رسیده بود . سیستم سرمایه داری این امکان را دارد که برای نجات خود افراد جدیدی را در رهبری بپذیرد و ترامپ با انگشت گذاردن بر همین خشم عمومی انتخابات را برد.محور بحث او هم رشد و بهبود طبقه متوسط آمریکا است و تغییر در سیاستهائی است که بزعم او امریکا را دچار مشکل کرده است.
اگر در ایران ولائی، نظریه پردازان بین المللی ما طائب و موحدی کرمانی و سعید قاسمی و گل سر سبد انها سردار سلیمانی و ظریف هستند، ممالک دیگری مثل کانادا انگلیس و ژاپن، مشاوران بسیار حرفه ای را از بدو کار استخدام کردند که دقیقا بتوانند برای بر خورد با وضع جدید خودر آماده کنند. سایر ممالک هم با تیم ترامپ در تماس نزدیک قرار گرفتند تا هر چه بیشتر از اهداف و نظرات کادر جدید رهبری امریکا مطلع شوند.
تفکرات رهبر ما و امریکا در دو جهت کاملا متضاد هستند. برای ترامپ آنچه مهم است قبل از همه چیز منافع امریکا است بطوریکه طبقه متوسط انرا احساس کنند ولی برای آقای خامنه ای تنها چیزی که اهمیت ندارد اقتصاد ایران است. ترامپ میگوید به شرطی با ناتو همکاری میکند که ناتو بار مالی بر دوش آمریکا نباشد ولی رهبر ما بی قید و شرط از بشار اسد و حزب الله و حوثی و غیر ان حمایت میکند در حالی که تمام آن از جیب ایرانی درمانده است.
همدردی رهبر با خوزستان از آن طنزهای تلخ تاریخ ایران است که ظاهرا ایشان بعد از سالها رشد این مصیبت ناگهان یادشان افتاده که یک اهوازی هم در این مملکت است که به یمن نظام اسلامی دیگر اکسیژن هم برای تنفس ندارد و ایشان در حالی برای آنها غمخواری میکند که حواسش هم هست که کسی به قبلی ها که نوچه های اختلاس گر ایشان هستند نازکتر از گل نگوید. در همان حال دستور درج جدول مرموز 17 بودجه را که واگذاری 100 میلیون دلار نقد به مراکز فرهنگی بی نظارت و کنترل هستند که احتمالا با نسبت 10 به 90 بین انها و بیت تقسیم میشود را صادر میکند و همچنین مجوز تخصیص چندین میلیارد برای کنفرانس فلسطین را که مشتی مفتخور را بیاورند که حضرت آقا عقده های خود را خالی کند و از حساب مردم چک بکشد!..اینجا دیگر خبری از همدردی با خوزستان درمانده نیست.
فرق رهبر ما با ترامپ در همین است..هر دو خود شیفته هستند با این تفاوت که ترامپ به فکر امریکا است و لاغیر و رهبر ما بفکر همه است بغیر از ایران!..
درود به یاران گرامی تر از جان
پدیده ترامپ بخش۲
بیاد داشته باشید ممکن است مردم امریکا هر روز راجع باین موضوع بسیار مهم حرفی نزنند ولی زخمی که این مردم از فجایع ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بر دل خود دارند هنوز التیام نیافته است و روزانه هزاران نفر با قلبی محزون و چشمانی اشکبار از بنای یادبود برجهای دو قلوی تجارت جهانی دیدن میکنند و جهان اسلام را بدلیل بی تفاوتی، و بعضی موقع ها همدلی و سکوت گوشخراش رهبران دینی جامعه اسلامی را درعدم مذمت و نکوهش اعمال جنایتکارانه تروریست های اسلامی هوادار آنان میدانند. و دراین میان ناگهان انجمن اسلامی مانندی در نیویورک اعلام میکند که تصمیم دارد در جوار مجتمع یادبود ۱۱ سپتامبر یک مسجد بسازد. و این موضوع جزعکس العمل خشمناک فراگیرجامعه امزیکا را در برنداشت. همه جوامع امامزاده گاه دارند و این «یکی» متعلق به جامعه امریکاست. شهردار نیویورک در بیانیه ای اعلام کرد اینجا یک کشور آزاد هست و این انجمن زمین مربوطه را خریده و جواز ساختمان را کسب کرده است وما هیچ راه قانونی برای جلوگیری از ساختن این بنا نداریم. مردم به اعتراضات خود ادامه دادند و درجواب آقای شهردار گفتند بابا ما هم میدانیم شما هیچ مانع قانونی دردست ندارید ولی بقول ایرانی ها در دیزی بازه حیای گربه کجا رفته؟ (مثال مزبور از بنده هست) در این میان جناب اوباما کاملا ساکت و بدون هیچ نوع عکس العمل باقی ماند. البته ناگفته نماند طبق قانون ایشان قادر نبود دستور به توقف آن ساختمان بدهد ولی میتوانست بعنوان یک شهروند با نفوذ به آنان پیشنهاد بدهد
جمعیت مسلمانان امریکا ۶. درصد یعنی کمتر از یک دهم درصد کل جمعیت امریکا را تشکیل میدهند، ناگفته نماند که آمار گیران نابخرد یک و نیم ایرانی را بعنوان مسلمان درشمار خود قرار میدهند یعنی اشخاصی مثل مزدک۱ و بنده را نیز مسلمان بحساب میاورند با همه این احوال در طول ریاست اوباما مخصوصا در ترم دوم هزاران مسجد و انجمن های اسلامی و مراکز فرهنگی و مدارس دینی در اینجا بنیاد کرده اند حتی جمهوری اسلامی ایران نیز ده ها مسجد و مراکز تبلیغاتی خود را بنا نهاده است.
وقت گرانبهای شما را با سخن درمورد افطارهای سالیانه و دعوت از سردمداران جوامع اسلامی در ضیافت های کاخ سفید تلف نمیکنم فقط اضافه کنم که تریتا پارسی لابی گر شهیر ج.ا ۳۳ بار در ۸ سال گذشته از کاخ سفید دیدن کرده است
شما حق دارید سؤال کنید که اگر وضیت باین منوال بود پس چرا مردم و یا جراید امریکا دراین مورد سکوت اختیارکرده بودند؟ عرض میکنم حضورتان
اکثریت مردم امریکا انسانهای محجوبی هستند و اگرفکر کنند گفتار آنان دلی را میشکند و یا اقلیتی را سر شکسته میکند ترجیح میدهند سکوت اختیارکنند ولی در محافل خصوصی وجمع دوستان و نزدیکان درد دلهای خود را بیرون میریزند و درمورد نارضایتی های خود صحبت میکنند. اکثریت مردم امریکا معتقد هستند که در جریان تعهدات برجام اوباما بیش از حد لازم بجمهوری اسلامی امتیاز بخشیده است.
اکثریت قاطع جراید امریکا سازمانهای خبری مستقلی هستند و نه از کسی دستور میگیرند و نه رشوه قبول میکنند و با پخش اخبار وگزارش های خود بقول معروف مو را از ماست بیرون میکشند. در سال ۱۹۷۴ دو خبرنگارمعمولی و گمنام با یک گزارش رئیس جمهورقدرتمندی مثل ریچارد نیکسون را از کاخ سفید بیرون کشیدند. روزنامه هایی مثل نیویورک تایمز، واشینگتون پست و یا لوس انجلس تایمز بیدلیل دارای اعتبار جهانی نشده اند ولی در مورد آقای اوباما که از مصونیت ویژه ای که بخاطر رنگ پوستشان بر خوردار بودند تصمیم گرفتند بخاطر اینکه به نژاد پرستی محکوم نشوند زیاد به پروپای ایشان نپیچند وآقای اوباما ازاین موضوع مهم بخوبی آگاه بود و تقریبابدون مانع سیاستهای دلخواه حویش را اعمال میکرد بخصوص درطول ترم اول که هر دو مجلس در اختیار دمکرات ها بود
دونالد ترامپ بخوبی مواردی که عرض شد و مواردی دیگر را بخوبی درک کرده بود و میدانست جامعه (البته نه همه حامعه) چه میخواهد بشنود. «بگذارید آمریکا را دوباره سربلند سازیم» ( Lets make America great again ) و با کمترین خرج تبلیغاتی خود خودش را کاندیدای اصلی حزب جمهوری خواه نمود و مقام ریاست جمهوری را ازآن خود کرد. درپایان توجه شما عزیزان را بدیدن این ویدئو جلب میکنم البته به انگلیسی هست ولی اطمینان دارم همه شما آن را خواهید فهمید
https://www.youtube.com/watch?v=pco9oQNWcso
شاد وپایدارباشید
رسول
ویرایش
یک و نیم ایرانی = یک و نیم میلیون ایرانی
با عرض پوزش
رسول گرامی
به برداشت های شما احترام می گذارم اما نمی توانم به برخی نکاتی که می گویید و آنها را پایه تحلیل خود قرار می دهید اشاره نکنم،در مورد انهدام ساختمان های دوقلو در امریکا ،بیشک فاجعه بزرگی بود و زخم بزرگی بر پیکر مردم امریکا ،شما می گویید جهان اسلام در این مورد بی تفاوت بود ،این برداشت درستی نیست،این ماجرا را تاجایی که بیاد دارم جهان اسلام اعم از کشورهای عربی اسلامی و جمهوری اسلامی قویا محکوم کردند و با آسیب دیدگان آن ابراز همدردی کردند ،البته بیشتر عوامل آن جنایت هم از اتباع کشور عربستان بودند که به القاعده پیوسته بودند ،اما بگمانم عربستان سعودی هم آنرا محکوم کرد ،حال اصلا به سطح کشورها کاری نداریم ،چرا شما می خواهید وانمود کنید “جهان اسلام” با چنین جنایت و زشتی موافق بوده است ،در اسلام اصلا ترور امری قبیح و نادرست تلقی شده است و پیامبر اسلام در کلام معروفی که شیعه و سنی آنرا نقل کرده اند فرموده است :”الاسلام قید الفتک”فتک یعنی کشتن ناگهانی کسی در عفلت او ،و اسلام با چنین چیزی مخالف است.
در مورد احداث مسجد در نیویورک ،بالاخره شما خواستید چه بگویید؟ خودتان می گویید قوانین امریکا اجازه می دهد و دولت و مردم امریکا هم مخالف نیستند ،حال همه صاحبان حق در آنجا موافق ،شما ایرانی مقیم آنجا و میهمان آنها ناموافق؟!
در مورد آمار یک و نیم میلیاردی مسلمانان جهان هم سخن شما نادرست است ،چون اقلیت ناچیزی مثل شما و مزدک ،خود را مسلمان نمیدانید یا از دین اسلام اعراض کرده اید ،باید در کلیت آماری مسلمانان جهان تردید کرد؟ ما بخیل نیستیم شما چند میلیون مرتد مثل خودتان و مزدک را معرفی کنید ،چند میلیون مسلمان پشیمان شده مثل شما چه آسیبی به آمار گسترده یک و نیم میلیاردی یا بیشتر مسلمانان جهان می زند ،و اساسا مگر کسی تکیه بر آمار می کند ،مسلمان مسلمان است خواه نیم میلیارد ،یا کمتر یا بیشتر.
در مورد تعهدات پذیرفته شده در برجام هم سخن شما سخن عموم مردم امریکا نیست،بقول برخی از دوستان من در امریکا ،اصلا برخی امریکائیها نمی دانند کشور ایران کجای نقشه جغرافیائی جهان وجود دارد! شما خیلی مسائل را سهل و ساده با گمانهای خودتان تعمیم می دهید ،ضمن اینکه برجام یک تعهد نامه بین المللی بوده است نه تعهدی بین ایران و امریکا که مثلا امریکا به ایران پوئن و امتیاز کم یا زیاد داده باشد ،البته نقش امریکا نقش مهمی بوده است لکن این قرار داد بین ایران و پنج بعلاوه یک صورت گرفته است و فی الواقع یکطرف ماجرا هم شورای امنیت ملل متحد بوده است و هم آژانس انرژی بعنوان یکی از سازمانهای وابسته به سازمان ملل ،بنابر این بگمانم مردم امریکا که با رسانه های آزاد تماس دارند بخوبی می دانند که مفاد برجام چه بوده است و نقش دولت اوباما بعنوان نماینده امریکا چه بوده است،اضافه بر این تعهدهایی که ایران در این قرار داد داده است کم نبوده،شما چرا تصور می کنید که ایران باید یکسره دست ها را بالا می برد و مثل قذافی همه تجهیزات غنی سازی و علم و صنعت هسته ای خود را بار کشتی کرده به امریکا ارسال می کرد؟! این تعهدنامه مجموعا خوب بوده است و تا حدود زیادی منافع دو طرف را تامین کرده است ،گمان آنها این بوده است که هدف ایران از غنی سازی و توسعه سانتریفیوژ ،تولید بمب بوده است ،خوب اهرمهایی مثل کاهش میزان عنی سازی و کاهش سانتریفیوژها و تقویت نظارت ها بر راکتورها صورت گرفته است ،واینطرف هم ایران با حفظ درصدی از غنی سازی برای مصارف طبی و صنعتی و برق بهدف خود رسیده است و تحریمها و قطع نامه هایی را کنسل کرده است ،این روش متمدنانه از دو طرف بنظر شما بهتر از لجبازی و مواجهه نظامی و آتش افروزی نبوده است؟ در اینجا باید بگویید امریکا بکشور شما ایران امتیاز زیادی داده است؟
در مورد هدف و شعار ترامپ برای تبلور پیدا کردن گریت امریکا ،البته شعارها و خصوصا از نوع پوپو لیستی اش ممکن است سبب پیروزی در انتخابات باشد ،اما بگمانم شخصیت غیر متعادلی که ترامپ از خود نشان می دهد و همین کارهایی که تاکنون کرده است و خود مردم امریکا در تظاهراتی که خودتان شاهد آن هستید و مخالفت هایی که در رسانه های آزاد نسبت به او وجود دارد و ترامپ را وادار به پرخاشگری می کند ،حکایت از عدم تحقق “گریت امریکا” خواهد بود ،و در آینده ایشان با مشکلات داخلی و خارجی عدیده ای روبرو خواهد شد و من از الان تردید دارم که ترامپ اصلا در دور دوم ریاست جمهوری منتخب مردم امریکا باشد! زیاد محاسبات خود را با ترومپت گشاد ترامپ تنظیم نکن دوست من!
حاج محسن چوپون سردار/* شکست خورده: تکلیف شود، نامزد انتخابات ریاست جمهوری میشوم.
مش قاسم: اینا هرجا بخور بخور باشه و دستشون واسه چاپیدن باز باشه بهشون تکلیف میشه. مردم توی این مملکت آخوندزده و اسلام زاده دارن بچهاشون رو میفروشن حاجی عین خیالش نیست و ۳۸ تکلیفی واسش پیش نیومده ولکن کاسه چرب رییسک جمهورک شدن واسش تکلیف ایجاد میکنه. حکومتگر اسلامی همینه دیگه.
خرداد 58 که فقط سه چهار ماه از انقلاب گذشته بود . من که اونموقع 22 سالم بود به اتفاق یکی از دوستام تصمیم گرفتیم سه چهار روزی دو تایی بریم شمال . از جاده چالوس … تا به مرزن آباد رسیدیم . دوستم به من گفت از یکی شنیدم از مرزن آباد یک راهی هست که از توی جنگل کلاردشت میگذره و سر از عباس آباد در میاره که خیلی قشنگه موافقی از اونجا بریم . موافقت کردم با اینکه اون زمان اون جاده خاکی بود و پر از چاله چوله . بعد از بیست دقیقه رانندگی توی جنگل به یک پاسگاه رسیدیم . که فرمانده اون پاسگاه تمام ماشینها رو وارسی میکرد .فرمانده اش یک ملای بیسواد با لباس کماندویی و عمامه ای بر سر که چهار تا تفنگ بدست 16-17 ساله از ارازل همون محله … به اونا فرمان میداد . نوبت ماشین ما شد تا وارسی بشیم تمام ماشینو گشتن چیزی پیدا نکردند . رسید به نوار های کاست جلوی داشبورد . به یکی از همون بچه ها دستور داد همه نوار ها رو جمع کن و بشکون . بهش گفتم حاج آقا این دستور از کجا اومده که نوار ماشینارو جمع کنی . بمن گفت حرف زیادی نزن این دستور اسلامه. زیاد حرف بزنی بازداشتت میکنم . گفتم اینجا روی زمین صد ها کاست شکسته ریخته . معلومه با خیلیها اینکا رو کردی. اینکارت جرمه و قانونی نیست . و من برم تهران به مقامات بالا منعکس میکنم . بمن گفت من خودم قانونم . برو هر کار می خوای بکن . بهر جهت با کلی تهدید و ارعاب کل نوار های کاست ماشین رو. شکست تا حکم اسلام رو اجرا کنه . جالب اینکه بعد از 38 سال از انقلاب در به همون پاشنه میگرده . به این میگن .مملکت حسینقلی خانی…
سالها دلمون به این خوش بود بازم جای شکرش باقی که از دو تا کشور جلو تریم . از عراق و از افغانستان که این آرزو رو هم باید بگور ببریم . چون همین امروز تو اخبار می گفتن ژنرال دوستم تو افغانستان بخاطر جرمی که انجام داده تحت تعقیبه … خاک بر سر ما که از نظام قضایی افغانستان هم عقب افتادیم . معلم میزنه بچه رو ده سانت مداد میره تو کله اش راست و راست میگرده . هیچکس نیست بهش حرف بزنه . تو جنگل های بین نوشهر تا نور 395 پرونده هست که میلیونها متر مربع از زمینهای منابع طبیعی رو مردم محلی بزور تصاحب کردن و درختا شو زدن و منابع طبیعی نوشهر جرات نمی کنه زمینهای ملی رو ازشون یعنی.. محلی ها پس بگیره .
فقط زورشون به تهرونیا میرسه که چرا ده سانت اومدی تو جاده ساختی . باید تخریب کنی !!!!! حالا برید توی اینترنت ببینید مملکت حسینقلی خانی به چی میگن …..؟
حکومت حسینقلی خانی
هرگاه در کشوری بینظمی، غارت، چپاول و یغماگری از ناحیه حاکمان مشاهده شود و قوانین جاریه هم نتواند حقوق مردم را احقاق نمایند چنین حکومت جابرانه را حکومت حسینقلی خانی مینامند. حسینقلی خان که در زمان ناصرالدین شاه قاجار والی پشتکوه لرستان بود، در قلمرو حکومت او هیچکس از خود قدرت و اختیاری نداشت. همه چیز به خان تعلق داشت و سرپیچی کسی از خواستهها و فرامینش به هلاکت و نابودی خود او و خانوادهاش منجر میگردید. در نظام کنونی هم اگر پدیدهای بنام نهاد دولت و حکومت وجود داشته باشد، نمیتوان نامی دیگری جز این را بر آن نهاد.
اغتشاش و هرجومرجی که مردم ایران اکنون بدلیل فقدان نظام مدیریتی در کشور و بهمریزی؟ آرایش درونی قوا در حاکمیت شاهد آنند، این احساس را برای آنان بوجود آورده است، که آیا اصولا نهادی بنام دولت به مفهوم کلاسیک آن در این کشور هنوز موجود است؟
در کمتر تماس تلفنی یا ملاقات با مسافری است که به سئوال شما، که در ایران چه خبراست؟ جوابی جز این داده شود که “نه مردم با حکومت کاری دارند و نه هم حکومت تا آنجا که به بقایش مربوط نگردد با مردم، جناحهای درون نظام برای کسب انحصاری قدرت توی سرهم دیگر میزنند، و مردم هم برای تامین شام شب تو سر خود”. چنین احساسی درمردم بدین خاطر دست داده است، زیرا آنان از یکطرف شاهد وجود باندی در قدرتند، که نه تنها در جهت رفع مشکلات آنان قدمی بر نمیدارد، بلکه خود مشکلزا گردیده و هر روز مشکل تازهای را سبب میگردد. مردم شاهدند که باند حاکم فقط بفکر بقای خویش در قدرت و تامین منافع هم پیمانانش بوده، و هرگونه اعتراضی علیه خود را بشدت سرکوب مینماید.
سلام،
جناب نوری زاد!
اگر از این حاکمیت منزجر و از انزجار خود خسته ایم، به امریکا یا دیگرکشورهای غزبی و شرقی دل بستن راهش نیست. وضع خاورمیانه را می بینیم که مورد حمایت آنهاست، با آقای کبیری موافقم .
خلیل گرامی این رژیم با بحران تا بحال مانده و بدون بحران سازی نمی تواند بماند.احتمال برخورد با غرب بسیار است.شما بفرمائید بعنوان یک ایرانی در کجا قرار گرفته اید.بحث دل بستن به این و اون نیست بحث موضع گیری در یک موقعیت پیش آمده است.آیا زیر علم سید علی سینه می زنید و و مثل 8 سال جنگ و ویرانی شمشیر دزدان و آدمکشان اسلامی برای سرکوب هموطنانت و غارت کشور می شوید یا اینکه همزمان که نیروهای رژیم و پاسداران جهل و جنایت توسط بیگانگان از هم پاشیده می شوند به بسیج مردم خواهی پرداخت و از نیروهای سرکوب در داخل خلع ید می کنید و با گرفتن قدرت برای رهائی کشور و امنیت و جلوگیری از هم پاشیدگیش می جنگید؟این رژیم جهل و جنون در 38 سال نشان داده که تمام سیاستهایش ایران ستیزانه و بر ضد منافع ملی ماست. هر دفاعی از رژیم دزدان و آدمکشان اسلامی برضد منافع ایران است.
از سایت شناسنامه:
خاور میانه…. منطقه ی پیغمبر خیز و بدبختی خیز
گوئی آفتاب تیز مغزها را تکان داده است
ﻣﻦ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﻢ . . .
ﻧﻮﺡ ﺍﯾﻨﺠﺎ ،
ﻣﻮﺳﯽ ﺍﯾﻨﺠﺎ ،
ﻋﯿﺴﯽ ﺍﯾﻨﺠﺎ ،
ﻣﺤﻤﺪ اﯾﻨﺠﺎ ،
ﯾﻮﺳﻒ ﻭ ﯾﻮﻧﺲ ﻭ ﻟﻮﻁ ﻭ ﺍﺳﺤﺎﻕ ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻭ . . . ﻫﻢ ﺍﯾﻨﺠﺎ
ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍ ﯾﺎ ﺑﻠﮋﯾﮏ ﯾﺎ مثلأ ﻧﯿﻮﺯﯾﻠﻨﺪ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﻫﺪﺍیتﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ؟
ﻫﻤﻪ ﺍﺵ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺎﻫﺎﺭﻭ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ؟
۱۲۴۰۰۰
ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻫﻤﺸﻮﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩﻥ جالب تر اینکه طبق گفته کتب آسمانی 7000 سال از خلقت انسان میگذره
1400
سال هست که آخرین پیامبر اومده
–
میشه 5600 سال اگه تعداد پیامبر ها رو بر 5600 تقسیم کنی میشه هر دو هفته یه پیامبر!!!!!!!!!!؟
ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻤﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪﺭﺍﻩ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﻭ ﭘﯿﺪﺍﮐﺮﺩﯾﻢ
ﻭ ﺩﺭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ ﺧﻮﺷﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﻮﻧﻮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ
ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﻏﺮﺏ ﻭﺧﺎﻭﺭ ﺩﻭﺭ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﻭ ﻋﻘﺐ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺧﺎﮎ ﺑﺮ سرن
كمى به عمق كلام كارل پوپر توجه كنيد:
“آنکس که بهشتِ زندگی را برایت جهنم کرده،
مجبور است متقاعدت کند که:
«بهشت جای دیگری است»
ظهور پیامبران؛ اختصاص به منطقه خاصی ندارد و آیات قرآن، دلالت دارد بر این که هر قوم و امتی پیامبری داشته اند. «وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فیها نَذیر: هیچ امّتی نبوده مگر اینکه در آن هشدار دهنده ای گذشته است»، «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت: ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید. و نیز خداوند در سوره اسرا می فرماید: «وَ ما کُنّا مُعَذِّبینَ حَتّی نَبْعَثَ رَسُولاً: ما هرگز (قومی را) مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه پیامبری مبعوث کرده باشیم (تا وظایفشان را بیان کند).
نیز پیامبران اولوالعزم که پنج تن می باشند، رسالتشان جهانی بود و اختصاص به منطقه خاصی نداشت، چنان که پیامبر اسلام به دیگر نقاط، نامه هایی نوشت و آنها را به دین اسلام دعوت نمود، و حضرت عیسی برای تبلیغ هم خودش مسافرت می نمود و هم حواریون را به اطراف و اکناف می فرستاد.
اگر در قرآن مجید، تنها نام عدّه معدودی از پیامبران بزرگ برده شده؛ بدین معنا نیست که تعداد ایشان منحصر به همین افراد بوده است؛ بلکه در خود قرآن تصریح شده است که بسیاری از پیامبران بوده اند که نامی از ایشان در این کتاب شریف به میان نیامده است. «وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیک: و گروهی را برای تو بازگو نکرده ایم
نمی توان گفت که همه پیامبران در یک منطقه خاص بوده اند، بلکه طبق احادیثی که در مورد تعداد آنان رسیده است ( مثلا 124 هزار نفر)، از این تعداد چند پیامبر مشخص مربوط به آسیا و خاورمیانه است. از طرفی نمی توان گفت که در اروپا پیامبری نیامده است؛ مگر این که دلیلی باشد و دلیل قاطعی در این مورد وجود ندارد. دلایل نقلی یاد شده نیز مخالف چنین دیدگاهی است.
بنابراین هر امتی راهنما و پیامبری داشته است تا حجت خداوند بر مردم تمام باشد، هر چند نام بسیاری از پیامبران بر ما نامعلوم است و نیز بعید نیست برخی از بزرگان که در تاریخ نام آنان به چشم می خورد از پیامبران بوده باشند، مثلا برخی گفته اند سقراط نیز پیامبر بوده، که این خود نکته قابل توجهی است.
از نظر عقلی نیز منطقه جغرافیایی پیامبر مهم نیست؛ بلکه آنچه مهم است، تسلیم حقیقت شدن است، چنان که گروندگان به اسلام از نقاط مختلف دنیا بوده و هستند. توجه به این نکته نیز مفید است که در زمان ظهور پیامبران، منطقه مسکونی عمده انسان ها مناطق آسیایی بوده و برخی مناطق مانند آمریکا هنوز کشف نشده بود. همین عدم کشف برخی قاره ها، دلالت بر عدم ارتباط قاره ها با یکدیگر و عدم اطلاع از سرنوشت همدیگر دارد.
خاورمیانه و خصوصاً بین النهرین محل ظهور بسیاری از پیامبران شناخته شده بوده است. دلیل این امر به احتمال قوی ظهور تمدن های مختلف در این منطقه از جهان است. به گفته باستان شناسان و کسانی که در تاریخ تمدن اقوام و ملل مطالعه می کنند اولین نمونه ها در این منطقه شکل گرفته است از این رو ضرورت بعثت پیامبران را در پی داشته است. نکته دیگر این که بسیاری از پیامبران نیز مبعوث شده اند ولی ما نامی از آنها در اختیار نداریم. لذا مطمئنا در بسیاری از مناطق جهان همانند هند، چین و… نیز در گذشته های دور که امکان ارتباط وجود نداشته بر حسب ضرورت پیامبرانی مبعوث شده اند و شواهد تاریخی بشر گواه این معناست. مثلا بودا گر چه نامش را به عنوان پیامبر نمی برند ولی وقتی زندگی او بررسی می شود، بسیاری از خصوصیات پیامبران را در زندگی او و شکل تماس وی با جهان غیب مشاهده می کنیم. از همین رو در برخی از روایات آمده که خداوند 124 هزار پیامبر برای بشریت فرستاده است، حال آن که ما به حدود سی اسم واقف هستیم. از طرفی خود قرآن که بزرگ ترین حجت قاطع الهی است می فرماید: «و لکل قوم هاد: برای هر قومی ازهر ناحیه پروردگار هدایتگری وجود دارد.
با سلام آقای نوری زاد جنابعالی در نوشتارهای قبلی به مردم و علی الخصوص افرادی که منتصب به اصلاح طلبان می باشند ، انتقاد نموده بودید که هیچ سخنِ قابل توجه و تندی علیه حکومت نمی گویند و به نوعی اینان در برابر هر ظلم و پلشتی و خلاف قانون و … عافیت طلبی پیشه کرده و حتی از قول آیت الله وحید خراسانی فرموده بودید که ایشان گفته اند که اگر بدانم عمل و حرف من مقبول می افتد و تأثیری دارد ، من هم قدمی برمیدارم ! آقای نوری زاد در ظرف این 38 سال از گدشت انقلاب ، حاکمان نظام همیشه شبهایی را که صبح کرده اند همواره فکر کرده اند که فردا صبحی را چگونه آغاز و چگونه قانونی بنویسند که تنها و تنها صندلی صدارتِ آنها را حفظ و مردم و بخصوص افراد و گروههای سالم و با تربیت و با شعور را زمین گیر و از مدار نظام و انقلاب و … خارج نمایند ، بطوری که اولین منتقد نظام و قائم مقام امام خمینی یعنی آیت الله العظمی منتظری را با ساده لوح خواندن و دوستِ ضد انقلاب نامیدن از صحنه انقلاب حذف و حتی ایشان را سالها در خانه اشان ” زندان خانگی ” کردند . بعد از آنهام کسانی مانند آیت الله طاهری اصفهانی و نامه معروف او به رهبری و از دست دادن امامت جمعه اصفهان و شیخ عبدالله نوری وزیر کشور آقای خاتمی و زندانی شدن ایشان . بعدها خانم شیرین عبادی تنها دریافت کننده خانمِ جایزه صلح نوبل ، تاج زاده معاون وزیر کشور آقای خاتمی ، به زندان افتاده چریک پیر انقلاب بهزاد نبوی ، به زندان رفتن غلامحسین کرباسچی و زندان رفتن هادی و مرحوم احمد قابل که ایشان نامه های روشن گرایانه ای جهتِ گذشته ی رهبری در شهر مشهد و اینکه ایشان در یک رقابت عقده گشایی مرحوم ” حبیب الله عاشوری ” را بالای دار آویخته شده دیدند و صدایشان برای آن مرحوم در نیامد ، نمی توانند در جایگاه ولایت فقیه و مرجعیت بنشینند ، به رهبری نوشتند و زندان رفتن چند روزه محمد بهشتی فرزند شهید بهشتی و زندان رفتن بسیاری از دانشجویانِ خط امام و غیر خط امام .آزار و اَذیت و تخریب خانه آیت الله العظمی یوسف صانعی و اذیت و آزار آیت الله دستغیب شیرازی . ممنون التصویر و ممنون السفر و ممنون المنبر و … سید محمد خاتمی رئیس جمهور دو دوره بالای 20 میلیون رأی مردم ( که رهبری در خواب ببیند که این تعداد ” انسان ” به ایشان اقبال داشته باشند و خانه نشینی سردار حسین علایی و از صدارت انداختن هاشمی رفسنجانی از امام جمعه ای تهران و ریاست تشخیص و ریاست خبرگان و قس علهذا . . . از این افرادی که نمی شود نام برد و مثنوی هفتاد مَن کاغذ می طلبد !
دوستان خوبم سید مرتضی و انارشیست من و شما امروز به اونوان نوکرهای رهبر مسولیت ختیری در حفص دستاوردهای انقلاب داریم و نبایس اجازه دهیم دشمنان نضام هرضگویی کنند و حسین وار به مولا و اربابمان اغتدا باید بکنیم تا ایشاللهه پس از رفع موانع و گسترش اسلام حتی در امریکا و اسراییل اغسا نقاط جهان و ظهور حضرت قایم روسفید باشیم من شخسن به شما دو نفر ایمان دارم و میدانم که نوکری شما مانند من برای رهبر از سمیم قلبتان میباشد و ریاکاری و تزاهر نمیکنید و همین اجرتان را چندبرابر میکند ایشاللهه که همه عاغبت بخیر شویم.
هموطنان عزیز خوزستانی نگران نباشید چون
رهبر خردمند ما به دولت تدبیر و امید نهیب زده تا مشگل ما را چاره کنند .
اما نفرمودند چگونه؟
حل این مشگل در وحله اول نیاز به متخصصین اگاه و مسئولان دلسوز دارد ک متاسفانه در این نظام وجود خارجی نداشته و نخواهد داشت چون تخصص و تبحر نظام و مسئولین ما اختلاس میباشد در این ۳۸ سال پیشرفتهای شایانی در این خصوص داشته وکماکان در حال پیشرفت هستند اگر غیر از این بود به این حال و روز نمیافتادیم.
دوم نیاز به یک سرمایه کلان دارد که دوستان باید حق بدهند با وجود حزب الله و عراق و سوریه و یمن وووو با ان هزینه میلیارد دلاری و کیسه ها گله گشاد و پر نشدنی اخوندها وعمله های نظام معلومه پولی نمیماند که خرج ابادانی مملکت کنند
و از طرفی هم که میدانید حفظ سوریه از خوزستان واجبتر است
بودجه تبلیغات و بنیادهای جور وا جور و اختلاسها چند ده هزار میلیاردی اما نجات جان ملیونها انسان سی میلیاری!!!!
تا این نظام هست ابی برای ما گرم نمیشود خاک بر سر ما که شده وبه نظر بسیاری از کارشناسان وضع بدتر هم خواهد شد پس فقط در حال زنده بگور شدن منتظر یک امداد غیبی باشیم و شاید خواست نظام استکه که زنده بگور شویم و انها نفت را باخیال اسوده بفروشند و جشن عروسی و پاتختی و ختنه سوری را باهم بگیرند مبارک خودشون وزن و بچه هاشون باشه.
روح اله خمینی در بهشت کبری گفت: من در دهن این دولت میزنم ، که دولت جا خالی داد و محکم خورد در دهن ملت و زخم و آثارش صدسال بر جسم وروح مردم وکشور عیان خواهد بود.
سید علی خامنه روز در پی روز از خانواده،اصحاب ویاران خمینی فاصله گرفت ودر کاشانه خود جایی برایشان نگذاشت و ورود ممنوع هم شدند ولی در اطراف و اطاق فکرخود اصحاب ویاران جدید ودیگری پروراند، خامنه ای و اطرافیانش هیچکدام با خانواده خمینی بهم نپیوستند وازدواج نکردند و حتی با پیرامونیان خمینی در حالیکه از قوم رفسنجانی ومحسن رضایی و ….. با خمینی زاده ها وصلت کردند و آنهم بلطف انقلاب دختران این فامیل مشتریان زیاد خارج از دایره یافتند ولی پسران بگونه ای دیگر، صادق قطب زاده مقتول هم خوستگار بود که نشد ، بلی دورو بر آقا آخوند مرده خوشوقت،خرازیها،گلپایگانی و…. همه فامیل سببی هستند و یکدایره بسته ای در راس قدرت بوجود آوردند، رضا شاه هم اشرف را به ازدواج پسر قوام در اورد و دختر قوام را بهازدواج اسداله علم تا قدرت و حکومت خودش را گسترش دهد ومحکم کند، علی خامنه ای بجای اینکه از ارث وعمل کرد خمینی فاصله بگیرد از اطرافیانش دور شد و مسلما میبایست از هردو دوری میجست، پورمحمدی،اژه ای،طائب،شیخ محمد یزدی(اصفهانی)و جنتی را برای کشتن وتحقیر ملت به ارث برد و تا پایان بهرمند خواهد شد خلاصه از سیستمی دیکتاتوری فاصله گرفت ولی سیستمی در همان مقیاس با سنگ وآجرهای قبلی بنا نهاد و با عمری طولانی تر صدمات برای ملت بیشتر.
نا گفته نماند که نمیشود مملکتی را با صد ها دمکرات و صدتایی روشنفکر نما بسوی دمکراسی سوق داد ،دمکراسی دمکرات میخواهد که در ایران نایاب نیست ولی کم یاب، این نظام عصاره تفکرات ملتی است که نه مطالعه میکند و نه فکر و طوطی وار تقلید.
ملتی که توی کلهش رفته روزی حداقل ۱۸ بار باید تعظیم کرد و خود را بنده و هیچ شمرد بیش از این چیزی در نمیاد.
این سخن خانم یا آقای مش قاسم بخوبی حاکی از این است که مش قاسم اعتقادی به خدای جهان و لزوم عبودیت او ندارد ،چون اگر کسی ایمان به مبدائی برای این جهان گسترده و منظم و خیره کننده که جلوه ای و مظهری از مظاهر فعل حداوند است داشته باشد ،طبیعتا بحکم عقل خود پی به ناچیزی و کوچکی خود و حتی ناچیزی و کوچکی همین عالم ماده با همه گستردگی آن در برابر خالقی و پروردگاری که بوجود آورنده و ناظم و مربی این جهان است خواهد برد و بر اساس این معرفت نه تنها بحکم عقل بلکه بر اساس هدایت های انبیاء الهی ،خضوع و کرنش خواهد کرد ،و چنین انسان واقع گرایی قهرا ،کرنش و تعظیم و عبودیت انسان های دیگر در برابر جلال و جبروت و عظمت بی انتهای پروردگار را تحقیر و ریشخند نخواهد کرد که چنین رویکردی مفهومی جز “ناسپاسی”،”خود بزرگ بینی و تکبر” و از همه بالاتر “فریفته شدن بجهان فانی و دنیا” نخواهد داشت.
آهای آخوند///// دوباره چوب تکفیر را بلند کردی برو ازترس ترامپ یک //////// تهیه کن ببینم چرا اینقدر ///// میکنی و نخود آش میشی ؟ تنت میخاره ؟
ترسوی بزدل! یعنی اینکه پنج شنبه(فردا) نمیای؟!
یه تار موی زائدِ اطراف خشتکِ سید مرتضی می ارزه به کل هیکل بی خاصیت تو و امثال تو!
من یه زمانی جوجه بسیجی بودم. خوب گفتی، و افتخار هم میکنم. آنموقع که بسیجی ها با وجود سن و سال کم، شیر مردانی بودند که از مردم بودند و برای مردم، اون روزها بهترین روزهای زندگی من بود چرا که بیشترین خدمت را به هموطنانم کردم: به سیل زدگان، به کشاورزان، در درمانگاههای خیریه و… خیلی از بهترین دوستانم را هم در جنگ از دست دادم، ولی بعد از جنگ با تغییر راه بسیج به سمت دفاع از نظام، من هم، لباس بسیجی را بوسیدم و به کناری گذاشتم…امروز چقدر خوشحال هستم از انجام آن کار، چرا که شیر مردان بسیجی در سالهای جنگ ،امروز تبدیل شده اند به “دستۀ کفتاری” که ناجوانمردانه در دفاع از نظام، به مردم پشت کرده و به جان آنها افتاده اند…
طرحی که در چند پُست قبلی در این سایت قرار دادم نمایشِ نگاه من به بسیجی در دیروز و امروز است (شیر دیروز و کفتار امروز)
بگو ببینم تو چه بودی و الان چه هستی؟!
تو کی هستی که برای دیگران ارزش گذاری میکنی؟!
تو بیا نمایشگاه! قول پیشاهنگی میدم از گل نازکتر بهت نگم. فقط بیا ببینم مردی یا نه؟! به جان نوری زاد قسم میخورم که کاری باهات نداشته باشم. حتی اگه تویِ بی شخصیت حرکتی کردی پاسخی ندهم.
اول اینکه، احمق جان ما آنجا مهمان نوری زاد هستیم و او صاحب خانه است. مگر اینکه امثال تویِ لُمپن و بی تربیت بخواهید حرمت صاحب خانه را بشکنید.
دوم اینکه، بچه که زدن نداره! نازی! مهرداد! نازی! آخی ی ی ی!
—————
“ادب” یات دوستان ما:
یک تار موی زائدِ اطراف خشتک سید مرتضی!!!
شما برای بکار بردن این ناسزا حتما باید از سیدمرتضی اجازه می گرفتید دوست من.
نباید؟
.
مانعی ندارد جناب نوریزاد! بگذارید یک شوخی دوستانه کنم: من ناراحت نمی شوم ،با این بساط فحش و چیزهای دیگر که شما در این سایت علیه روحانیین علیرغم اشتمال این صنف بر افراد گوناگون براه انداخته اید ،دیگر حواله دادن و ضرب المثل قرار دادن موهای احتمالی خشتک آخوندها امر روتین و معمولی هست! البته در سنت اسلامی مستحب هم هست که انسان موهای اطراف خشتک را چندی یک بار ازاله کند و این به رعایت پاکیزگی و بهداشت نزدیکتر است ،من علیرغم تفاوت عقیده ای که اکنون با این دوست خوب سابق بسیجی مان دارم و از اینجور دوستان و قوم و خویشان بسیجی که معترض به برخی امور هستند زیاد سراغ دارم ،در عین حال یک موی ابروی چنین افراد با معرفت و مرامی را به افرادی مثل مهرداد نمی دهم که دوستی آنها دوستی بقول شما هردمبیل است ،با انسان گفتگو می کنند پرسش می کنند حتی چیز یاد می گیرند بعد ناگهان با توهماتی در احوال شخصیه دیگران فضولی می کنند و وقتی جواب می گیرند ناجوانمرانه شروع می کنند به توهین و تهمت و عربده کشی ،این آقا اگر با سن و سالی که از او گذشته است حرمت خویش نگهدارد و مودبانه با دیگران گفتگو کند دیگران را بخشم نمی آورد تا موهای خشتک دیگران را حواله او کنند.من از کسی کینه ای بدل نمی گیرم اما بدم می آید از کسانی که دائم بجای گفتگوی متمدنانه انسانی دنبال مچ گیری از این و آن و دخالت و فضولی در نحوه تعامل انسانها با یکدیگر هستند ،فعلا من ایشان را شایسته خطاب نمیدانم ،اما اگر روزی بحالت تعادل نفسانی رسید و مودبانه گفتگو کرد بدون کینه با او گفتگو خواهم کرد اما اگر آش همین است و کاسه همین ،بگذارید هرچه می خواهد دل تنگش بگوید ،طبیعتا جواب “های” “هوی” خواهد بود و جواب توهین و فضولی،حواله موهای خشتک!
وطن (پرستی دوستی فروشی) –.اگر بپذیریم که اقشار وسیعی ازجامعه ما ملت ایران ، حالا حداقل همان ده درصد گفته شده یا حدود 8 ملیون امید رفتن به بهشت را داشته باشند و به همین مکتب حاکم بر کشور معتقد باشند دیگر بی انصافی است این عده از هموطنان را با دادن نسبتهائی ناروا برنجانیم . اهرمهای حکومت از قبیل حوزه ها ، امامزاده ها ، حرمها ، مساجد ، امام جمعه ها ،قشر روحانیت، صدا وسیما ،… برای حفظ اعتقاد همین مومنین است. طیف وسیعی از ملت که هنوز در صد سال پیش زندگی میکنند و اکثرا در روستاها و یا شهرهای کوچک هستند و با دنیای جدید آشنائی چندانی ندارند. وطن نهائی برای این مومنین، بهشت وعده داده شده و آن دنیای باقی است . با این اوصاف اگر بین منافع ملی (وطن فانی) و منافع زعمای مکتب (حکومت) تضادی برقرار شود، بنظر میرسد اصل برای معتقدین وطن باقی (بهشت) است بخصوص که در این زمانه هیچگاه به فرد مومن گفته نخواهد شد که چنین تضادی وجود دارد. بعد از شروع جنگ با عراق دیگر هیچ زمانی این گفته ” ملی گرائی خلاف اسلام است ” تکرار نشد. در اروپای قرون وسطی هم که اعتقاد توده های مردم به مسحیت بود حکومت دست کلیسا بود نه ملی گراها. و مضافا برای کسی که از هیج امکانی در وطنش بهره مند نیست و باید شب را درگور بخوابد وطن چه مفهومی دارد به آنها اضافه کنید معتادان ، بخش عظیمی از حاشیه نشینان ، بیکاران و… می بینید اگر بخواهیم شائبه وطنفروشی بالقوه یا بلفعل به هموطنان بدهیم بسیار بسیار بی رحمانه است و کج رفته ابم. ما اقشار مختلف با فرهنگها وافکار و اقوام و مشخصات مختلف که در این سرزمین زندگی میکنیم هموطن هستیم و از ماست که بر ماست حتی عامل و باعث یورش های خارجی مثل اعراب یا مغول را باید در خودمان نیز جستجو و پیگیری کنیم . بدون شک زمینه هائی در ما وجود داشته که آنها حمله کردند و موفق شدند. اکنون با نظامی مواجه هستیم که بهرصورت از طریق باورهای مذهبی در میان هموطنان پایگاهی دارد و از خارج هم پشتیبانی میشود. بنظر نمیرسد در شرایط کنونی که مملکت ما داراست دلیلی برای حمله خارجی وجود داشته باشد مگر در چه حالت دیگری منافع آنها بهتر تامین میشد؟ آیا پولی که از فروش نفت و گاز و معادن و.. در این 38 سال حاصل شد در مسیر قدرت اقتصادی و آبادانی همین مملکت صرف گردید؟ اکنون دیگر چین و روسیه هم بنوعی به سرمایه داری جهانی لجام گسیخته پیوسته اند و این نوع اقتصاد جهانی بحرانزاست و در زمانه کنونی محتاج به بحرانهائی نظیرخاورمیانه است. این خیال خامی است که فکر کنیم دخالت دیگر کشورها کمک به توسعه و پیشرفت کشوری کند. به افغانستان چهل و جند سال پیش و دوره ظاهرشاه نگاه کنیم که از نظر رشد و سطح اقتصادی با ایران آنروز چندان تفاوتی نداشت ولی نیروهای چپ آن رشد بیشتری یافته بودند و نهایتا منجر به روی کار آمدن ترکی ، امین ،.. گردید. دخالتهای آمریکا و عربستان وپاکستان شروع شد و سازمانهای القاعده و طالبان و مجاهدین و..با پول و حمایت آنها پدیدار شدند از آن طرف هم شوروی مسقیما قوا در افغانستان پیاده کرد و شد آنچه اکنون میبینید کشوری فقیر و محروم از بیشتر زیرساختها که رادیکالهای مذهبیشان چنان رشدی داشته اند که بایستی کرزای و اشرف غنی هم ادای مومن بودن درآورند. در این معرکه چه بر سر عراق ، لیبی و سوریه و یمن آمد. ما هم کم صدمه ندیدیم. آیا باید منتظر صدمه بیشتر باشیم ؟ رفتار و منش و برخورد ما ساکنین این سرزمین طوری هست که این وطن برای همه جاذبه داشته و وطنپرستی گسترش یابد.؟ بخصوص اگر بدنبال جدائی حکومت از دین هستیم در اینصورت حتی در تنهائی خودمان هم نباید فراموش کنیم که بیشتر هموطنان مان متدین هستند. و چایگاه رفیع آنها را در سکلاریسم اعلان و اظهار داریم.
دوست گرامى فكر مى كنم برداشت شما از نوشته من درست نبوده است. عين جمله من اين بود:
” پس هوادارانِ نظام و كسانى كه بصورت نظرى در توجيه عملكرد، يا بصورت عملى در استحكام اين نظامِ وطن فروش مى كوشند نيز وطن فروشند، آن هم وطن فروشان بالفعل”
من هرگز هموطنان مؤمن و متدين را وطن فروش نخواندم مگر اينكه شما تصور كنيد همه مردم متدين و معتقدين به اسلام هوادار نظامند كه من چنين فكر نمى كنم.
من نه هموطنان متدين كه پايوران و نظريه پردازان نظام، يعنى كسانى كه يا عملاً درخدمت نظام هستند يا نظريه پردازى براى آن را بعهده دارند. وطن فروش ناميدم.
به نظر من هم برآيند عملكرد نظام در جهت منافع قدرتهاى بزرگ است و دليلى براى حمله خارجى وجود ندارد و رجز خوانى هاى دو طرف مصرف داخلى دارد.
حق با شماست خانم Anita . شما هرگز هموطنان مومن و متدین را وطنفروش نخواندید و منهم برداشت دیگری نداشتم . از مجموعه نوشته های دیگر دوستان خواستم هشدار بدهم که چنین شائبه ای بوچود نیاید. و در این مسیر از “بالفعل و بالقوه” مندرج در نوشته شما استفاده کردم. با اینحال بد نیست دوباره تکرار کنم یخشی هر جند اندک (که معتقدم اندک هستند کمتر از همان ده صد) از معتقدین و متدینین هموطنان ما بهشت خود را در گرو ارادت به همین نظام میدانند اگرچه حتی با شما در انتقاد از رژیم همراهی کنند. بویژه در روستاها و بخش ها و شهرهای کوچک مشاهده میشود که در نمازهای جماعت بخصوص غروبها بخش بزرگی از جمعیت شرکت میکنند و در پایان برای طول عمر نظام و رهبرش دعا میکنند. و این مطلب زیاد هم بی دلیل نیست. روستای آنها قبل از انقلاب هیچ نداشت اما اکنون برق دارد و همراه با آن وسایل برقی ، جاده اسفالته ، در بسیاری از استانها اکثر خانه های گلی آنها خشتی و آجری شده و….اگر چه مدتی است این گشایشها کند و یا متوقف شده و با آمدن همان تلویزیون و ماهواره و بجه های جدید ایمان مومنین هم ترک برداشته.
البته اگر همه هم نه ،اکثریت مردم مومن و مسلمان ایران برخلاف گمان و تبلیغات شما هوادار نظامند ،اما شما بیجا کردید که نظام جمهوری اسلامی ایران را “وطن فروش” قلمداد کردید،وطن فروشی بالفعل تصادفا همین است که به نظر اکثریت یک مردمی در خصوصیات مسائل اجتماعی و نظام مورد علاقه ایشان علیرغم وجود کاستی ها ،توهین کنید و یک نظام مستقل سیاسی را بتوهمات و تبلیغات پوچ و ضد دین”وطن فروش” معرفی کنید ،نظر شما هم در مورد هم جهت بودن عملکرد نظام با منافع قدرت های بزرگ ،ارزانی خودتان ،لطفا در پوشش های گوناگون و سرهم کردن مسائل گوناگون قابل جواب ،در جهت منافع قدرت های بزرگ در سرنگون شدن یک حکومت مردمی حرکت نکنید که این خود مصداق بارز “وطن فروشی بالفعل” است.
این خیال خامی است که فکر کنیم دخالت دیگر کشورها کمک به توسعه و پیشرفت کشوری کند. به افغانستان چهل و جند سال پیش و دوره ظاهرشاه نگاه کنیم که از نظر رشد و سطح اقتصادی با ایران آنروز چندان تفاوتی نداشت ولی نیروهای چپ آن رشد بیشتری یافته بودند و نهایتا منجر به روی کار آمدن ترکی ، امین ،.. گردید.
………..
جلیل گرامی بحث این نیست که کشورهای قدرتمند دخالت می کنند یا نه ! کشورهای بیگانه و قدرتمند کارشان دخالت در امور دیگر کشورها بمقتضای منافع ملی شان هست و محتاج اجازه من و شما و سید علی و دیگران نیستند و احتیاجی هم به آن ندارند. همین الان کشور ما دربست در اختیار روسهاست بنابراین خیال خام دخالت بیگانگان حرف بی پایه ایست.حرف اینست که رژیمی 38 سال مردم ایران را به بدترین روش ممکن سرکوب کرده و کشور را بویرانی کشانده و ایران را بمرز فروپاشی رسانده.این رژیم با بحران سازی این جنایات را انجام داده.اکنون هم منافع ملی قدرتهای غربی ایجاب می کند که این دزدان و آدمکشان ایران ستیز را از منطقه بردارند چون بدرستی آنها را مایه و اصل تمام جنایات و ترور در خاورمیانه می دانند.بنابراین به احتمال زیاد برخورد با این آدمکشان و دزدان ایران ستیز در خواهد گرفت.حال موضع من و شما هموطن بعنوان مخالفان این ایران ستیزان در چنین مواقعی چی خواهد بود.والا در صلح نشستن و حرف از مبارزه مدنی زدن که کاری ندارد.بنابراین بحث من موضع گیری در یک شرایط حساس و بحرانی ایی است که رژیم دزدان و آدمکشان اسلامی زیر ضربات کوبنده خواهد رفت و در مدت کمی سپاه و ارتش و…در هم کوبیده خواهند شد.چنین اتفاقی با همه هارت و پوت رژیم حداکثر چند روزی بیتشر طول نخواهد کشید.هموطن موضع من و شما در چنین موقعی چیست؟با سید علی و باند دزد و آدمکشش یا بر سید علی و باندش؟
موضع من همان موضع در جنگ ایران و عراق است شرکت نکردن درجنگ و ضربه زدن به عوامل سرکوب داخلی برای نجات کشور از دست دزدان و آدمکشان و جنگ افروزان اسلامی اشغالگر ایران!من تمام کسانی را که در جنگ ایران و عراق به خمینی و دارودسته دزد و آدمکشش برای مسلط شدن بر ایران کمک کردند مقصر میدانم و هیچکدام از آنها را شهید راه وطن نمی دانم.آنها در راه اسلام و رژیم دزدان و آدمکشان اسلامی جنگیدند و درحقیقت کارشان بر ضد منافع ملی ایرانیان و کمک به ویرانی ایران و کشت و کشتار و دربدر کردن ایرانیان بود!
آنها ممکن است چنین تمایلی داشته باشند ،مهم این وسط تفاوت یک وطن فروش با یک دوستدار وطن است ،دوستدار وطن قطعا در برابر تسلط و دخالت اجنبی بی تفاوت نیست و آنرا بر نمی تابد ،اما یک وطن فروش نه تنها در برابر هجوم بیگانگان به وطنش بی تفاوت است بلکه بالاتر از آن اگر نصاب وطن فروشی اش از حد وقاحت فراتر رفته باشد ،در دل خود احساس رضایت می کند و البته گاهی آنرا بزبان و قلم آورده و خویشتن وطن فروش خویش را علیرغم ادعاهای غلیظ حقوق بشری و دموکراسی ،لو می دهد و بوی تعفن وطن فروشی خویش را بمشام همه می رساند.کسانی که از حد انسانیت خویش تنزل نکرده اند حتما در برابر بیگانگان دم تکان نمی دهند و اگر ضرورتش باشد جان خویش را فدا می کنند تا گزندی به میهن و کیش و آیین سرزمینشان نرسد.موضعگیری در برابر جنگ ایران و عراق هم که خود وطن فروش آنرا ذکر کرد شاهد دیگری است بر وطن فروشی او ،دشمنی با تحریک بیگانگان به خاک سرزمین او تجاوز کرده ،و برای دفع او بیشمار جوانان و مردم مسلمان و غیر مسلمان وطن دوست بشهادت رسیده و این کشور را حفظ کرده اند ،این جناب با کمال وقاحت و پرروئی می گوید موضع من نسبت به جنگ ایران و عراق بیطرف بود! بیطرفی نسبت به هجوم دیگران بسرزمین او! و فرار به کشورهای دیگر برای خوشگذرانی و عیاشی در دو روزه دنیا ،خوب این همان عنصر وطن فروشی مورد بحث ماست دیگر ،طبیعی است که یک وطن فروش نسبت به تجاوز دیگران به وطنش خواه از سوی کشورهایی با تحریک امریکا و خواه از سوی خود امریکا چنین موضع عافیت طلبانه ای داشته باشد ،اما در مورد روسیه هم او اشتباه کرد ،کی گفته و بکدام استدلال و شواهد ،ایران دربست در اختیار روسیه است؟ ایران چون برخی مناسبات اقتصادی با روسیه دارد یا بجهت برخی منافع مشترک و برای ریشه کردن تروریسم و داعشیسم ،بطور محدود پایگاه در اختیار هواپیماهای روسی قرار می دهد می شود دربست در اختیار روسیه؟! من طرفدار روسیه نیستم و سیاست اصولی جمهوری اسلامی مطابق قانون اساسی ایران هم نفی سلطه شرق و غرب بوده و هست ،اما اکنون در زمان ما اساسا آن قطب بندی های شرق و غرب زمان جنگ سرد از میان رفته است و ایران با روسیه مناسبات دارد چنانکه با اوکراین و آذربایجان و اروپا و جاهای دیگر دارد ،مهم اما استقلال سیاسی است ،من حتی با گفتگو و مناسبات با امریکا هم مخالفتی ندارم و می شود در عین ارتباط با امریکا دیدگاه انتقادی به دخالت ها و سلطه جوئی های امریکا را حفظ کرد ،اما در هر صورت در جهان متمدن ،مناسبات اقتصادی و سیاسی و اشتراکات منطقه ای در جهت منافع با روسیه را بی آنکه روسیه استقلال سیاسی ما را نفی کند ،نمی توان “دربست در اختیار آنها قرار گرفتن” نامید.
شما اشاره به نکات درستی کردید،البته در این نکته که فقط ده درصد مردم ایران با جمهوری اسلامی موافق هستند با شما موافق نیستم ،اینگونه حدسیات ناشی از حس مخالفتی است که اقلیتی در ایران با جمهوری اسلامی در خود احساس می کنند وگرنه هم معیار حقوقی رفراندوم 98 درصدی ابتدای انقلاب 22 بهمن است و هم شواهد واقعی خلاف این تخمین است که اکنون موضوع بحث من نیست ،شما اصلا فرض کنید الان از آن 98 درصدی که 38 سال قبل به سیستم جمهوری اسلامی رای دادند الان ده یا پانزده درصد مخالف آن باشند،با اینکه بنظر من شواهد بر خلاف همین تخمین هم هست اما باز مخالفت ده یا پانزده درصد، معیار نفی سیستمی که اکثریت مردم ایران علیرغم کاستی ها و انتقادها به آن اعتقاد دارند و آنرا بر سیستم های دیگر یا وابستگی به اجانب در شرق و غرب ترجیح می دهندنیست.از این بحث بگذریم ،شما در اثناء سخن درست خود در مورد لزوم وطن دوستی و ترجیح آن بر تسلط اجنبی با قوای قهریه که معیار زور و نافی دموکراسی و اراده آزاد مردم هر سرزمینی است ،اشاره ای کردید به جمله ای نقل شده از مرحوم آیت الله خمینی موسس جمهوری اسلامی به این صورت که :”ملی گرائی خلاف اسلام است”.آری صحیح است چنین سخنی از ایشان صادر شده است که بعد آنرا دقیقتر نقل خواهم کرد ،اما اولا باید خاستگاه این سخن و معنایی که مراد ایشان بوده است را دریافت که منشا آن چه بوده است و چه غرضی دنبال می شده است،و ثانیا اینکه آیا ملی گرایی که در گزاره مورد اشاره مورد نفی ایشان قرار گرفته است ،تنافی و تعارضی با لزوم “وطن دوستی” ،”میهن دوستی” ،”لزوم تصلب و مقاومت در برابر تسلط و تجاوز اجانب” و مفاهیمی از این دست دارد یا ندارد؟ بنظر من با دقت مجموعی در گفتارها و گفتمان آن مرحوم چنین تعارضی وجود ندارد ،برای اینکه اگر کسی بدون پیش ذهن های مفروض یا غرض های معهود و بدون تقطیع های آگاهانه یا نا آگاهانه؛به مجموعه گفتارهای ایشان و جمع آوری کلید واژه هایی مثل “وطن دوستی” ،”میهن دوستی” ،”عزت و استقلال میهن” ،از یکطرف ،و بررسی واژه “ملی گرایی” که معادل “ناسیونالیسم” اصطلاحی در جهان سیاست است ،مراجعه کند بخوبی در می یابد که نفی ملی گرایی بعنوان یک گرایش ایدئولوژیک در برابر ایدئولوژی اسلامی که ایشان طبیعتا جانبدار آن است،هیچ تعارضی با مفاهیمی چون “لزوم وطن دوستی” و “مدافع استقلال سیاسی ” بودن و مقاومت برابر تسلط نظامی سیاسی فرهنگی دشمنان اسلام بر یک کشور اکثریت مسلمان،وجود ندارد و در این مورد هم مثل موارد مشابه، دشمنان اسلام و دشمنان گفتمان ایشان صرفا می خواهند با تقطیع و گزیدن و برجسته کردن الفاظی از مطالب ایشان ،گفتمان اسلامی ایشان را مورد حمله قرار داده و به اغراض سیاسی خویش دست یابند،شما عنایت کنید در همین جمله ای که مورد اشاره قرار دادید،پس و پیش سخن ایشان چیست :
“چند روز پيش از اين در يك نوشتهاى ديدم كه مىگويد كه چرا از ملى مىترسيد شماها؟ چرا نمىگوييد مجلس شوراى ملى؟ من به آن آقا مىگويم، شما چرا از اسلامى مىترسيد؟! ما اين ملى كه مجلس شوراى ملى باشد، حالا بيش از پنجاه سال از آن مىگذرد، و ما يك اثر صحيحى از آن نديديم. هر وقت يك آدم صحيح پيدا مىشد، پنجاه نفر هم از نوكرهاى استعمار پيدا مىشدند و او را مىكوبيدند. من مىگويم به اينها كه ما تابع اين ملت هستيم، اين جمعيت. ما كه خودمان براى خودمان يك كاره نيستيم، ما مىخواهيم ببينيم خواست اين 35 ميليون جمعيت چى است. ما ديديم كه خواست اين 35 ميليون جمعيت اين بود كه ما اسلام را مىخواهيم. در تمام صحبتها از اول تا آخر اين نبود كه ما ملىگرا هستيم. ملى گرايى بر خلاف اسلام است. اسلام آمده است كه همه را يك نحو به آن نظر بكند، همه جوامع را. ملى گرايى اين است كه الآن در امريكا بين سياهها و سفيد دارد واقع مىشود، و اين كارترى كه دعوى اين را مىكند كه من طرفدار بشر هستم، اين سياهان را اين طور مىكشد و اين طور آزار مىدهد. ملى گرايى اين است كه بعضى از اين دولتهاى عربى مىگويند عربيت و نه غير. ملى گرايى اين پانايرانيسم است، اين پانعربيسم است، اين بر خلاف دستور خداست و بر خلاف قرآن مجيد است. ما كه مىگوييم كه جمهورى اسلامى، مجلس شوراى اسلامى، براى اينكه از آن امامزاده ما معجزى نديديم! پنجاه سال است، بيشتر، ما را عقب راندند…”(صحیفه امام ،ج12 ص 324)
می بینید که همه سخن ایشان از تقابل ایدئولوژیک و گفتمانی بین “ناسیونالیسم” و “اسلام سیاسی” است ،و همه سخن،نفی “پان عربیسم” ،”پان ترکیسم” ،”پان ایرانیسم” و سایر “پان” هایی است که بعنوان یک ایدئولوژی در برابر ایدئولوژی اسلام سیاسی در نظر ایشان وجود دارند ،اصلا در این گفتارها،هیچ ارتباط مفهومی یا مصداقی بین “نفی ناسیونالیسم” بعنوان یک ایدئولوژی در برابر اسلام ،و مساله “میهن دوستی” یا “وطن دوستی” و لزوم پاسداشت و محافظت میهن و وطن از سلطه اجانب وجود ندارد ،سر این مطلب هم،هم در همین سخن ایشان و سایر گفتارها وجود دارد و هم در تدقیق در ماهیت ناسیونالیسم ،برای اینکه اينهايى كه ناسيوناليزم را در دنيا ترويج مى كنند- كه البته خود اين كار ريشه سياسى دارد و براى حفظ برخى منافع است كه اين نظريه را ابراز می کنند- مى خواهند بگويند اصلًا فرهنگ بشرى وجود ندارد و فقط فرهنگ ملى وجود دارد؛ و مى خواهند به ملتها بگويند تو اگر مى خواهى باقى بمانى فقط بايد فرهنگ ملى خودت را حفظ كنى و ديگر دنبال يك فرهنگ بشرى نروى ،این لب سخن ناسیونالیست هاست ،و طبیعی است که مرحوم آیت الله خمینی هم بعنوان یک ایدئولوگ مذهبی و یک مرجع تقلید ،و هم بعنوان یک رهبر کاریزما که مورد توجه و حمایت مردم انقلاب کرده بوده است ،برابر ناسیونالیسم و ملی گرایی که می خواهد نفی ایدئولوژی مذهبی کند یا می خواهد شعارهای عمومی و فراگیر اسلامی مردم انقلاب کرده را بنفع ملی گرایی و ملی گراها مصادره کند موضع گیری داشته باشد ،پس این از مفهوم “ملی گرایی” که در سخن ایشان نفی شده،اما شواهد عدم مخالفت ایشان با “وطن دوستی” و…
“میهن دوستی” و این قبیل مفاهیمی که مرتبط است با لزوم استقلال خواهی،حفظ وطن و سرزمین و خانه و ناموس و چیزهایی از این قبیل ،شواهد زیاد است که به برخی از آنها اشاره و ارجاع می دهم ،کافیست کسانی که چنین نسبت های دروغی به آن مرحوم می دهند یک لحظه از فضای ویدئوهای یوتیوبی ،و سایت هایی که شگرد آنها قطعه قطعه کردن سخن دیگران و هو و جنجال است خارج شوند و مثلا واژه هایی مثل “وطن دوستی” ،”میهن دوستی” ،”آب و خاک و سرزمین” را در مجموعه گفتارهای ایشان تحت عنوان صحیفه امام سرچ کنند و آنرا با موارد کلید واژه “ملی گرایی” مقایسه کنند ،به این مواردی که برخی از آنها مکتوبات ایشان و برخی سخنرانی های ایشان بوده است توجه کنید :
” مى دانيم كه قدرتهاى بزرگ چپاولگر در ميان جامعهها افرادى به صورتهاى مختلف از مليگراها و روشنفكران مصنوعى و روحانى نمايان كه اگر مجال يابند از همه پرخطرتر و آسيب رسانترند ذخيره دارند كه گاهى سى- چهل سال با مشى اسلامى و مقدس مآبى يا «پانايرانيسم» و وطنپرستى و حيلههاى ديگر، با صبر و بردبارى در ميان ملتها زيست مىكنند و در موقع مناسب مأموريت خود را انجام مى دهند”(صحیفه امام ،وطن وصیتنامه ،ص 52) ،”هان اى روحانيين اسلامى! اى علماى ربانى! اى دانشمندان ديندار! اى گويندگان آيين دوست! اى دينداران خداخواه! اى خداخواهان حقپرست! اى حقپرستان شرافتمند! اى شرافتمندان وطنخواه! اى وطنخواهان با ناموس! موعظت خداى جهان را بخوانيد..”
—-
“..من اين اعمال چنگيزى و قرون وسطايى را شديداً تقبيح مىكنم؛ و اطمينان دارم كه دانشجويان غيور وطنخواه هر گز عقبنشينى نكرده تسليم نخواهند شد..”
—
“..بسيارى از علماى اعلام، خطباى عظام، محصلين علوم اسلامى و ملت شريف ايران در زندان، تبعيد و تحت شكنجه به سر مى برند، و جوانان غيور وطنخواه، اعدام و تيرباران مى شوند و يا مقدمات محاكمه و اعدام آنها فراهم می شود..”
—–
“..فرصتى است كه بايد مجامع علمى و فرهنگى و رجال وطنخواه و دانشجويان خارج و داخل و انجمنهاى اسلامى در هر جا است بى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپاخيزند..”
—-
“من از ارتش محترم ايران سپاسگزارم كه در راهپيمايى عظيم تهران و ساير شهرستانها به روى مردم وطنخواه خويش، كه از ستمكارى پنجاه ساله دودمان پهلوى به جان آمده اند، آتش نگشودند”.
—-
“..ارتش وطنخواه ايران! شما ديديد كه ملت با شما دوست و شما را گلباران مى كند.”
—-
“.. مرحله دوم، تصفيه كامل وزارتخانهها و ادارات دولتى و مؤسسات دولتى و ملى از اشخاص خائن و استفاده جو و انگلهاست و سپردن كار به كاردانان وطنخواه امين؛ و نيز حذف زوايد شعبهها و كرسيهايى كه كار مفيد براى كشور ندارند..”
—-
موارد زیاد است و ریفرنس ها هم مشخص است ، مقصودم این است که از این تعبیرات فراوان در گفتمان ایشان بصورت سخنرانی یا نوشته وجود دارد که ذکر همه آنها لزومی ندارد ،و نکته مهم این است که نه مقصود ایشان از نفی ناسیونالیسم و ملی گرایی بعنوان یک ایدئولوژی ،نفی وطن دوستی یا علاقه به میهن و مرزهای جغرافیائی و لزوم دفاع از آن در صورت تجاوز دشمنان سلطه گر است ،و نه اساسا در اسلام ،مساله وطن دوستی و مدافعه از سرزمین و مال و ناموس و امور مرتبط با اینها نفی شده است و کسانی که چنین تصور نادرستی از اسلام دارند آشنائی دقیقی با احکام و محتوای ایدئولوژی اسلامی ندارند ،فی المثل توجه نمی کنند که در روایات ما حتی کشته شدن در جهات دفاع از مال مورد غارت قرار گرفته ،در ردیف شهادت و فضل شهادت واقع شده است که :من قتل دون ماله فهو شهید …
موفق باشید
خمینی //// و خامنه ای هم همچنین با کمک اونها به قدرت رسیدند وگرنه چنین موجوداتی با این افکار و ان اخلاق و سابقه چگونه توانایی مبارزه داشتند چگونه؟
چگونه بود که تا کوچکترین اتفاقی آن هم در آن زمان که وسایل ارتباط جمعی وجود نداشتند این خمینی قتوا میداد و میگفت فلان کردند؟
او چگونه میدانست در فلسطین و لبنان و…….. چه خبر است؟
آیا به غیر از این است که از کسانی خط میگرفته است؟
و پوچ بودن حرفای او در عمل نکردن به حرف هایش واضح است
چگونه تشخیص میدهند کسی جاسوس است یا متهمش میکنند؟
////
ما با این ارتباطات هنوز نمیدانیم در مجلس چه میگذرد آیا این عجیب نیست؟
در حکومت و دولت و جاهای دیگر هم نمیدانیم
و بدانید حکومت نقشه ای کشیده در صورت قیام دوباره مردم همه تقصیر ها به گردن دولت بیندازد و از شدت قیام کم کند و خودشان را در حکومت ثابت نگه دارند و خودشان را از مردم نشان دهند و خودتان می توانید این سخنان من را به وضح مشاهده کنید
انها میخواهند تما کینه ها و انتقام ها را که به حق است مدیریت کنند و به سمت قدرت گرفتن و از بین بردن موانع قدرتشان به خدمت بگیرند
پس مواظب باشید
اگر رهبر حکومت انسانی درستکار بود کسی از ما را که هیچ قدرتی نداریم رییس سازمان بازرسی میکرد تا همه دزدان را مجازات کنیم
ما را به قدرت میرساند تا خیانتکاران را مجازات کنیم
آیا انجام میدهد ؟
اگر رهبر حکومت شما از سپاه میترسد ما را مسلح مینمود تا انها را مجازات کنیم
که البته رهبر شما را ما را /// ولی مسلح ننمود
رهبر و حکومت همیشه هر سخنی را این گونه انجام میدهند ما گفتیم ما را مسلح نمایید آنها نمودند ولی مسلخ ننموند
هر حرف و سخنی را که به پیش برد و منافع و قدرت گرفتنشان کمک کند انجام میدهند
———–
گمان من بر این است که این متن توسط یک نرم افزار به فارسی ترجمه شده. گمان نمی برید؟
.
در شهر هرت
«خبرگزاری روس بالت با اشاره به برگزاری کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه مردم فلسطین که روز سه شنبه در تهران آغاز شد، نوشت: آیت الله خامنه ای رهبر عالی ایران در این کنفرانس از مسلمانان جهان خواست برای کمک به آزادی فلسطین از اشغال متحد شوند.وهمچنین خواستار حمایت از گروههای حماس و حزب الله شد .»
یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش
کشوررا به جنگی دیگرکشاندن نتایج این سخن هاست ، این بازی با موشک و اتم و حمایت شیعیان یمنی و عراقی و دخالت درادامه جنگ سوریه و اوضاع لبنان دیگر از اون تو بمیری ها نیست ، برای فلسطین سینه ی دیگری راچاک زدن که هنر نیست ، راست می گی خودت و فک و فامیل و دستگاهت را به خط مقدم بفرست، فلسطین و لبنان و یمن و سوریه و لیبی و …به ملت ایران هیچ ربطی ندارند .
در اینجاست که نقش و حمایت مردم برای اهداف رهبر لازم می آید که باید به این ره بر چرتی گفت: آن ممه را لولو برد !
در شهر هرت
دوستان
۱-وطن فروختن از جانب دولتهاست کسانی که در راس کارنظامها قرار دارند، نه مردم .
عمل فروختن وطن، هر چه باشد ( چون خاک و نفت و گازو مردم ایران ) که به ضرر مردم و برضد آنان بکار آید، تاکنون از طرف نظام و قدرتهای بین المللی در طول تاریخ صورت گرفته(چون باکووقزاقستان ).
۲- جنگ و دخالت خارجی ، آتشی بر دامن مردم و سرزمین خواهد بودکه مهارشدنش آسان نیست.اما عقاید مخالف را نمی توان مثلا با فحش وطن فروش ساکت کرد. مردم بسیاری آرزوی برکناری رژیم را دارند و چون بی قدرتند ،کمک از طرف قدرتها را آرزومندند.
۳- زمانی که میلیونها مردم از سرزمینی سیتماتیک رانده می شوند و آنقدر خوشحالند که پشت سر خود را نگاهی هم نمی اندازند باید به ماهیت مردمی ووطن دوستی نظام ( که خود بارها اعلام کرده اسلام دوست است) شک کرد.
کنت تیمرمن Kenneth R. Timmerman از امریکا در صدای رادیو اسرائیل اعلام کرد که دولت رئیس جمهور دونالد ترامپ از مردم ایران و مبارزات مردم ایران پشتیبانی میکند و اگر ملت ایران برای تشنگی ازادی خود و رهایی خود قیام کنند دولت امریکا و وزارت خارجه امریکا با تمام قوا از مردم آزادیخواه ایران بر ضد جمهوری اسلامی پشتیبانی خواهد کرد.
نام رادیو فردا به رادیو ازادی تبدیل خواهد شد. ما هنوز در وزارت خارجه جا نیافتاده ایم و هنوز همه چیز را در دست نگرفته ایم. دو ماه دیگر طول خواهد کشید و دونالد ترامپ پرچم آزادی ایران و ملت ایران را بر خواهد افراشت. مردم ایران بایستی بدانند که ما گوش باز داریم، همه چیز را میبینیم و به شما گوش می دهیم. ما میدانیم که در جریان انتخابات ایرانیان مقیم امریکا با تمام نیرو از دونالد ترامپ پشتیبانی کردند و به ایشان رای دادند. و ما این را فراموش نخواهیم کرد. ما بوسیله مشاوران ایرانی رئیس جمهور نیز واقف هستیم که مردم ایران چه میخواهند. …… ما می دانیم که سران سپاه و تمامی اعضای جمهوری اسلامی حسابهای بانکی در کشورهایی به مانند سوئیس دارند. ما تمامی آنها را تا آنجا که بتوانیم در سطح جهانی افشا خواهیم کرد و مصادره خواهیم کرد. ….. انجمن هایی تشکیل داده ایم که در تمامی زمینه ها مشغول به کار هستند!
اگر در ماه می آینده انتخابات ریاست جمهوری ایران، مثل سال ۸۸, مردم به خیابانها بیایند، ایالات متحده ازمردم پشتیبانی خواهد کرد
آقای نوریزاد…هنوز بیش از چندسالی نیست که کردهای عراقی براساس قول و قرار محکم جرج هربرت بوش رئیس جمهور آمریکا برعلیه صدام قیام کردند. درمقابل، آمریکا چه کرد؟ براساس اینکه صدام از قیام کردها ترسیده و براه آمده باشد، آمریکا بیش از دو میلیون کرد عراقی را تنها گذاشته و آنها را در سرمای استخوان سوز کوههای کردستان رها کرد. آقای اوباما نه تنها به همراه متحدان اروپائیش به لیبی حملات هوائی کرد، بلکه قول حمایت از ملیون انقلابی لیبی را هم داد. پس از سقوط و کشته شدن قذافی چه شد؟ آنها را درمقابل مرتجعین دسپخت خود و عربستان تنها گذاشت و هنوز که هنوز است مرتجعین مشغول کشت و کشتار ملیون انقلابی لیبی هستند. هم امروز بود که مرتجعین قانون عقب ماندۀ عربستان در مورد ممنوعیت مسافرت زنان بدون همراهی مردان خانواده را قدغن کردند. در الجزائر بر مردم با وعده و وعیدهای آمریکا و فرانسه چه گذشت؟ در مصر چی؟ در سوریه؟ در مراکش؟
پس چگونه است که مردم را به پشتیبانی آمریکا و آن هم آمریکای به رهبری ترامپ مستظهر میکنید؟ همین دو روز پیش بود که سناتور جمهوریخواه مک کین در کنفرانس امنیتی مونیخ و درمقابل صدها دولتمرد از کشورهای جهان گفت که “ترامپ از نظر سیاسی گیج است.” شما ممکنست هنرمند و خطاط و کارگردان سینمائی خوبی باشید، ولی از نظر سیاسی پخته بنظر نمیآئید. حال من این سوآل را درمقابل شما قرارمیدهم: اگر سردمداران حکومت اسلامی با آمریکا و اسرائیل کنارآمدند، آیا آمریکا درمقابل اسب زندۀ حکومت اسلامی بر روی اسب مردۀ مردم به حکومت دست نیافته شرط خواهد بست؟ بر سرِ مردمی که بنا به توصیۀ شما به پشت گرمی آمریکا به میدان آمده اند، چه خواهد آمد؟ حرکت سیاسی نه برمبنای قول یک مقام سرویس جاسوسی اسرائیل که مشخص نیست براساس چه شواهدی چنین قولی را داده است، بلکه در محک به اقدامات عملی آمریکا و اسرائیل و اعراب، برنامه ریزی خواهد شد. اما شما پس از متجاوز از گذشت 50 سال هنوز از ماهیت حکومت اسرائیل بی خبرید. کشور نیم وجبی اسرائیل فقط و فقط با دلارهای آمریکا سرپا ایستاده و برای ادامۀ این کمکهای دلاری نیاز به ایجاد بحران دارد تا بتواند به حیات خود ادامه دهد و آن بحران همین درگیریهای بین اعراب و اسرائیل است که هرروزه شاهدیم. و از شما سوآل دیگری هم دارم: احمد رشیدی مطلق چگونه بطور ناگهانی از زمین سبز شد و علت سبز شدن او و شروع منجلاب اسلامی ایران به رهبری آخوندها بر چه اساسی بود و چرا شاه که همواره محبوب آمریکا بود به یکباره به آن موجود ذلیل بدل شد؟ آیا هرگز اندیشیده اید که آن ولوله و آشوب آشی بود که توسط سازمان جاسوسی موساد اسرائیل برای ما ایرانیان پخته شد؟ و آیا علت چرائی آنرا میدانید؟ علت آن اجازۀ شاه به استفادۀ هواپیماهای باربری روسی از آسمان ایران جهت رساندن مخفیانۀ تجهیزات نظامی به مصر بود که منجر به غافلگیری اسرائیل در سینا با عبور سریع ارتش مصر از رود نیل شد. حال ملاحظه کنید که چرا انورسادات شاه ایران را برادر خطاب کرده و درپایان عمرش بطور شاهانه از وی پذیرائی کرد.
سخن آخر اینکه ملت ایران نمیتوانند به قول هیچ کس اعتماد کنند، مگر اینکه آن قول بطور عملی محک خورده باشد. و آن هم بقول یک مقام سرویس جاسوسی اسرائیل که مشخص نیست برمبنای کدام دستورالعملی چنین حرفهائی را تحویل امثال ما و شما میدهد. تازه اگر ترامپ هم چنین قولی داده باشد، همانطور که تا بحال درعرض یک ماه گذشته دیده ایم درعمل قولش را مطابق با شرائط زمانی و زد وبندهای پنهانی با حکومتگران جمهوری اسلامی، تغییر خواهد داد. لطفاً مواظب باشید که برمردم ما همانی نیآید که بر کردها و لیبیائی ها و سایرین رفت.
محض اطلاع این نکته را هم اضافه کنم که جناب تیمرمن یکی از کسانی بود که از طریق نوشته هایش به دروغ بوجود فعالیتهای اتمی صدام حسین گواهی داده و باعث لشکرکشی آمریکا به عراق شده و از آن طریق یک میلیون و پانصدهزارنفر عراقی کشته شدند و امروز یکی از کسانیست که بطور مرتب از نشانه روی موشکهای جمهوری اسلامی بسوی اسرائیل خبر داده و آمریکا را تشویق به حمله به ایران میکند. ناگفته نماند که ایشان پایه گذار انجمن برقراری دمکراسی درایران هم هستند!!
خواستم به این پیام رسانی فوق ارزشمند رای مثبت دهم دیدم شما می گویید درونتان آنقدر آش ولاش است که حتی حاضر به دست گرفتن یک اسلحه چوبی یا پلاستیکی نیز نیستید!!! حالا این پیام رسانی الکی بود یا واقعی؟!؟!؟؟! گه اگر واقعی بود به نظر می رسد این درون آش ولاش روبه بهبودی است و اگر هم واقعی نبود مگر آزار دارید؟!؟!؟!؟
تگها:
آش ولاش
نوری زاد
آخوند
جان بر کف
پاسدار بسیجی
بسیجی پاسدار
بچه
عاشق
مردم آزار
بیقرار
بچه دوست
تپل مپل
……..
و باز هم یه چیزای دیگه که به علت سانسوریزم اینجا نمی شه گفت!!!
اين نوشته نمى تواند از آقاى نوريزاد باشد.
با سالم به نوریزاد گرامی
حدود دو ماه قبل وقتی نوشتید : ” کاش کشور ما در استعمار انگلیسی ها بود. کاش انگلیسی ها بر ما حاکم بودند. کاش انگلیسی ها هنوز نفت ما را غارت می کردند. کاش انگلیسی ها دارایی های همه جوره ی ما را جارو می کردند. ما همین امروز نتیجه ی سالها غارت نفت کشورمان را در شهرهای گچساران و مسجد سلیمان و آبادان و خرمشهر و امیدیه و هرکجا که انگلیسی ها بوده اند، می بینیم. همین امروز مردم این شهرها آرزویشان این است که به همان سالهای انگلیسی باز گردند. در آن سالها، کارگر، احترام داشت. کارشناس، قدردانسته می شد. ایرانیت مردم، دیده می شد. من حسرت مردم شهرهای جنوبی را بچشم خود دیده ام که با لذت از سالهای استعماری می گویند. اگر انگلیسی ها بر ما حاکم بودند، مردم ایران از انظباطشان درسها می آموختند. برتری و تفوقِ مسخره ی تشیع بر دیگر اعتقادات، به هیچ گرفته می شد. روحانیان شیعه، در نسبت با این روزهای تخمیری، آبرومندتر بودند. اگر انگلیسی ها بر ما حاکم بودند، تنبل ها و مفتخورها فرو می مردند و آدم های کاردان و زیرک، فرصتِ برآمدن پیدا می کردند. اگر انگلیسی ها ما را غارت می کردند، مخالفانِ ایرانیِ استعمار انگلیسیِ ها، فرصت پیدا می کردند برای سخن گفتن و اعتراض کردن. و زندانیان سیاسی، در یک رویه ی ممتد، توسط زندانبانان انگلیسی تحقیر و شکنجه نمی شدند. چرا که گاندی ها در همین بستر استعماری برآمدند. انگلیسی ها هرچه که بودند و هرچه که هستند، به چارچوب هایی مقیدند. درست برخلاف برادران و حضرات اسلامی که به هیچ قاعده ای متقاعد نیستند. ما کجا در اعماق تصورات خود نیز روزی را می دیدیم که حضرات آیت الله ها دیلم بگذارند به زیر مملکتی به اسم ایران و همان ایران را به سمت دهان و معده ی مبارکشان جهت دهند؟ در جزیره ی هرمز، با مردی صحبت می کردم که شیعه بود و یازده نفر از عزیرانش در جنگ با عراق شهید شده بودند. وی با اشاره به غارت خاک هرمز توسط فردی به اسم خزعلی که از بستگان نزدیک آیت الله خزعلی بود، می گفت: صد رحمت به پهلوی! و ادامه داد: این صد رحمت به پهلوی را منی می گوید که یازده نفر از نزدیکترین عزیزانش، مثل برادر و برادر زاده ها و عمو زاده هایش برای وطن شهید شده اند.”
در پاسخ نوشتم : ” البته که ما کاملا مخالف دخالت بیگانگان در امور داخلی خود هستیم و به گذشته هم که نگاه میکنیم , یاد صدماتی که کشور هایی چون انگلیس , امریکا, روسیه, به میهن عزیزمان وارد کردند وجودمان را از نفرت به آنها پر میکند . …….( دوست4:35 ق.ظ / ژانویه 1, 2017 // صد رحمت به انگلیسی ها ) و شما در پاسخ به من نوشتید : ” درود دوست گرامی کاش به پشت سکه ی این نوشته ی من نگاهی می انداختید. این نگرانی هماره ی من است آنگاه که به استعاره می نویسم. که مبادا دوستی به سطح رویین سخن من قلاب بیندازد و به همان اکتفا کند. مثل دو نامه ای که به امام علی و به خدا نوشتم و خیلی ها به همان سطح رویینش چشم گشودند. ”
آن بار من نتوانستم پشت سکه نوشته شما را ببینم . سوال من اکنون این است که آیا این دفعه هم سکه شما دو رو دارد؟ لطفا توضیح دهید . با سپاس پیشاپیش به خاطر جواب شما .
با احترام بسیار , از چند نفر از کسانی که به درج این خبر توسط جناب نوریزاد امتیاز عالی داده اند تمنا میشود که توضیح دهند به چه دلیلی امتیاز عالی به این خبر داده اند ؟ اگر کسی حاضر نشد این کار را بکند من از خود جناب نوریزاد خواهش میکنم توضیح دهند چه منظوری داشته اند . چرا آقای نوریزاد؟ در پست بعدی خود به جای عکس و ….. این را توضیح دهید لطفآ . من واقعا مایلم با چهره های دیگر نوریزاد آشنا بشوم . نوریزاد ستم ستیز است , جان نثار هر کلمه ای که در این ارتباط میگوید . نوریزاد برابری خواه است , جان نثار هر قدمی که در این راه بر میدارد. نوریزاد با جهل و خرافه و جاهل و خرافه پرست میجنگد , ما یکی از سربازان و فدایی های او . نوریزاد دزدان, آدمکشان , دشمنان آزادی , ……حاکم بر کشور را افشاء میکند , تحسین و تکریم ما بر او و ما هم تا آنجا که دانشمان کفایت میکند پا جای پای او میگذا ریم ……….. . اما نوریزاد بعضی اوقات مطالبی مینویسد که هضم آنها برای من خیلی دشوار است. این خبر را اگر جناب زیبا کلام , که من بسیار صداقتش را تحسین میکنم و ایشان را هم بسیار دوست دارم ,اگر چه با سمتگیری کلی سیاسی ایشان مخالفم , هیچ تعجب نمیکردم . اما شما ؟ من فکر میکنم که شما مثل هر کس دیگر چهره های دیگری هم دارید که برای من ناشناخته اند . میتوانید نقاب از آن چهره ها هم بردارید دوست عزیز؟ حرف من را لطفآ منفی برداشت نکنید من واقعا به شما ارادت دارم. با درود به شما و سپاس پیشاپیش به خاطر پاسخ شما .
———–
درود دوست گرامی
من خبری را که دیگران تنظیم کرده اند و به کشورمان ارتباط دارد منتشر کرده ام تا بگویم: از اینجور خبرها هم در اطراف کشورما و آینده اش پرسه می زند. نشر یک خبر نشانه ی این نیست که من با محتوایش موافقم. بل خواسته ام بگویم: ما در محاصره ی اینجور حوادث هستیم. ایرادی دارد دوست من؟
.
آری دوست گرامی ایراد دارد , خیلی هم ایراد دارد ! شما خود سال ها در مطبو عات قلم زده اید و حتما میدانید که درج یک چنین خبری آ ن هم در سایتی که در آ ن مسائل سیاسی و رخداد های مرتبط با
آ ن ها بحث میشوند و به خصوص اکنون که قابل قبول بودن و یا نبودن دخالت خارجی موضوعی داغ است , درج خبر بدون اشاره بر بیطرفی خبرگزار , به معنای موافقت با محتوای خبر است. اینطور نیست دوست عزیز؟ مخصوصا فردی مثل شما , که به قول آن بزرگ مرد ,امیر انتظام , حالا دیگر somebody هستید و نه nobody باید خیلی در گفتار و کردارتان دقیق باشید. با درود بسیار و سپاس از پاسخ قبلی شما.
دوستان گرامی…یاداشت کوتاه زیر را ذیل مصاحبۀ رادیو فردا با دنیس راس دیپلمات کارکشتۀ آمریکائی در بارۀ روابط ایران وآمریکا، قراردادم و دراینجا هم محض اطلاع شما درمعرض دید دوستان قرارمیدهم.
“دوستان و هم میهنان گرامی…همانطور که از فحوای استدلال دنیس راس دیپلمات کارکشته و متمایل به دمکراتها برمیآید، آمریکا فقط و فقط بفکر حفظ منافع خود در منطقه و سایر نقاط جهانست و این یک امر غیر عادی نیست. هرکشوری بجز آمریکا هم چنین عمل میکند. در این میان، دخیل بستن به امامزادۀ آمریکا و غیره…چیزی جز آب درهاون کوبیدن نیست. اینها و حکومتگران فاسد وضد ملی اسلامی درظاهر برای همدیگر خط و نشان میکشند ولی در باطن و پنهان از دیگران با هم پالوده میخورند. اینها نفت و گاز مفتی یا ارزان میخواهند و کسی هم بهتر از رژیم دستاربندان به پیشبرد منافع اینها در منطقه خدمت نمیکند. معیار این ادعا براساس تجربۀ تاریخی گذشتۀ ماست. از این منبعد هم با مرور و تحلیل نظریات و برنامه های پیشنهادی نظردهنده هائی که دراینجا رادیو فردا وعده داده است، ملاحظه خواهید کرد که مکراسی و آزادی مردم ایران و رهائی از قید خشونت و بند و زندان و اسارت از دست آخوندهای خائن مد نظر اینها نیست و همۀ ادعاهائی که دربارۀ نقض حقوق بشر درایران میکنند، فقط و فقط در سطح ادعا به منظور پوئن بیشتر از این حکومت فاسد باقی خواهد ماند. مطمئن باشید روزی که نفت درایران تمام شود، ادای حقوق بشر درآوردن آمریکا و غربیها برای احقاق حقوق مردم ایران نیز بپایان خواهد رسید.
بر نیروی خود اتکاء کنیم و منتظر نباشیم آمریکا و غرب برایمان دمکراسی و آزادی به ارمغان آورند.”
http://www.radiofarda.com/a/b12-iran-us-irandeal-dennis-ross-washington-institue/28323064.html
بدون اینکه مایل به ورود دربحث خائن بودن و نبودن یا خائن نامیدن و خائن ننامیدن هرهم میهنی با هر عقیدۀ متضاد با عقیدۀ ما برمبنای تعریف وطن پرستی باشم، ناگزیر به ذکر این واقعیت هستم که هنر رهبری یک مبارزۀ سیاسی در اتخاذ روشهای خُرد به منظور دستیابی به هدف راهبردی کلان در آنست که مطابق شرائط زمانی و مکانی با برنامۀ مبتنی بر عبور از موانع پیش رو، درجهت رسیدن به هدف مورد نظر، اتخاذ تصمیم نماید. اصولاً خصلت یک رهبری سیاسی کارکشته ایجاب میکند که در راه رسیدن به هدف نه بطور مستقیم بلکه بطور زیگراگ با ریتمهای غیر قابل تشخیص برای حریف، حرکت کند.
الف – خمینی برای رسیدن به هدف برقراری حکومت ولایت فقیه چنین کرد، کاسترو برای برقراری حکومت سوسیالیستی درکوبا چنین کرد و مائو در حصول به برقراری کمونیسم در چین چنین کرد.
ب – مصدق در تداوم ملی کردن صنعت نفت چنین نکرد، سوکارنو در اندونزی چنین نکرد و آلنده در شیلی چنین نکرد.
نتیجه: جنبشهای (الف) به پیروزی رسیدند و جنبشهای (ب) شکست خوردند.
اما درمواجهه با شرائط زمانی و مکانی حاضر درایران باید توجه داشت که به علت استقرار حکومت فاشیسم مذهبی از یک طرف و شرائط جهانی موجود از طرف دیگر، اجرای برنامه های کلاسیک مبارزاتی مبتنی بریک روش شناخته شدۀ معین نمیتواند جواب دهد. به عبارت دیگر، مبارزۀ سیاسی در ایران کنونی همچون صفحۀ شطرنج است: میدان مبارزه معلوم، نیروهای طرفین معلوم و آرایش نیروها نیز معلومند. علت چنین وضعی بخاطر عدم امکان اتحاد و مانوور نیروهای مخالف بجز از طریق اینترنت است. پس بادرنظرگرفتن اینکه طرفین مبارزه در صفحۀ شطرنج باز حضور داشته و ناظر حرکات یکدیگر میباشند، باید مبارزه را با حرکتهای گام بگام تا کیش و مات شدن طرف مقابل، ادامه داد. من چنین مبارزه ای را “مبارزۀ شطرنجی” نامیده و دوستان را به بحث درمورد آن دعوت میکنم.
کبیری گرامی از اینکه مبارزه و سیاست واجتماع میدان شطرنج است شکی نیست.ولی ما مخالفین حکومت ترور و وحشت اسلامیان بعنوان طرف مقابل این بازی بوقت ضروتی مثلا حمله خارجی به ایران بنظر شما چکار باید کنیم؟برویم زیر علم سید علی و سید مرتضی ها برای دفاع از وطنی که بجز نامش همه اش در اشغال ایران ستیزانست یا اینکه با بوجود آوردن گروها و تشکیلات و بسیجیدن توده ها به خلع سلاح عوامل سرکوب دست بزنیم؟حوادث جناب کبیری انچنان زود رخ می دهد که بمن و شما اجازه مانور و حرکتهای گام بگام نمی دهد.هر فردی باید در چنین موقعی براحتی بتواند مسیر خود را انتخاب کند.و الا من نیز همچون شما و بسیاری معتقدم که باید از کوچکترین منفذی برای گشودن جو خفقان سود برد. شناختن دشمن و هدف گرفتن بموقع او در مواقع ضروریست که باعث پیروزی مبارزه خواهد شد.دشمن ما دسته دزدان و آدمکشان /// در ایرانند بنابراین هر حرکتی بنفع دشمن بضرر مردم و مخالف منافع ملی است.
مزدک گرامی…نسخۀ کلی و جامع برای پیشبرد یک مبارزۀ سیاسی استراتژی یا راهبرد نام دارد و استراتژی مبارزۀ سیاسی با استراتژی جنگی تفاوتی ندارد. هر استراتژی (برنامه ریزی جامع) بطور کلی شامل سه بخش است: الف – نیرو، ب – هدف، ج – جهت. اما برای موفقیت هر استراتژی همانطور که سون تسه استراتژیست مشهور چین باستان هم خاطرنشان کرده است، باید کلیۀ منابع دردسترس را بسیج کرد. این تذکر سون تسه براین اساس است که با اتکاء به یک یا چند منبع امکان دستیابی به موفقیت بسیار کم است.
شما در استدلال بالا براساس پیش فرضی نظیر “حملۀ نظامی خارجی” به ایران، به اقدام به بسیج توده ها و خلع سلاح عوامل سرکوب اشاره کرده اید. از طرف دیگر میفرمائید که « حوادث…انچنان زود رخ می دهد که بمن و شما اجازه مانور و حرکتهای گام بگام نمی دهد.» حال سوآل اینست که اگر بقول شما حوادث آنچنان زود رخ میدهد، چگونه قادر خواهیم بود به بسیج توده ها و “خلع سلاح” بپردازیم؟ من به عمد خلع سلاح را داخل دو چنگک قراردادم، زیرا خلع سلاح با بسیج توده ها ارتباط مستقیم و ناگسستنی دارد. بنابراین اگر به علت سرعت وقوع حوادث امکان مانوور وجود نداشته باشد، پس بسیج توده ها در جهت رسیدن به خواستۀ مشخص نیز امکان وقوع نخواهد یافت. یا بنا بر پیش فرض شما، ما دریک وضعیت جنگی که کشور درمعرض هجوم نیروهای متجاوز بیگانه قرار دارد، دو راه حل درپیش داریم: یا تن به اشغال نظامی کشور از سوی دشمن متجاوز دهیم و یا برعلیه اشغالگران متجاوز بجنگیم. اما در اینجا هدف از حملۀ نیروی نظامی اشغالگر را تشریح نکرده ایم که چرا یک نیروی خارجی کشوری را مورد حمله قرارمیدهد؟ آیا علت حمله آوردن دمکراسی و آزادی و برقراری حقوق بشر برای ماست، همانطور که در عراق و لیبی شاهد آن بوده ایم یا هدف از حمله به کشورما اشغال نظامی و به پیرو آن تحمیل شرائطی به نفع نیروی اشغالگر برخلاف منویات ملت و کشور ماست؟ از طرف دیگر شما یک آلترناتیو دیگر را هم درنظر نگرفته اید. آن آلترناتیو اینست که ایا هدف از نیروی اشغالگر تقسیم این کشور به چند کلنی کوچکتر نظیر یوگوسلاوی سابق و از میان برداشتن کشوری بنام ایران و مردمی بنام ایران نیست؟ اما اگر حین حملۀ نظامی حکومتگران با متجاوزین کنار آمدند، آیا مردم ایران سرنوشتی نظیر سرنوشت کردها و شیعیان عراقی که به پشتیبانی و حمایت آمریکا به رهبری جرج هربرت بوش بر علیه صدام بپا خاستند و نه تنها آمریکا از آنها حمایت نکرد بلکه دو میلیون کرد در سرمای استخوان سوز آوارۀ کوهها شده و مردم بسیاری از گرسنگی و سرما تلف شدند یا شیعیان عراقی که گرفتار کشتار فله ای حکومت خو.نخوار صدام گشتند؟ ولی آمریکا کوچکترین حمایتی حتی زبانی هم از آنها نکرد. چرا؟ علت آنست که به تئوری بدون عمل یا قول و قرار دشمن درحالی که حکومت مسلط بر یک سرزمین حاضر به همکاری با آن بود، نمیتوانست ضامن رهائی مردم عراق از قید دیکتاتوری صدام باشد. در آن برهۀ زمانی مردم عراق به قول آمریکا اعتماد کردند و خودشان را سپر بلای حکومت تا دندان مسلح صدام نمودند. در حالیکه نیت اصلی آمریکا در دادن آن قول این بود که صدام را ترسانده و با ایجاد آن ترس او را به نفع مطامع خود مهارکند که چنین نشد.
به هر حال، منظور از این نوشته آنست که ما از همین حالا نمیتوانیم نسخه ای برای یک پیش فرضی که مقصود واقعی نیروهای اشغالگر را مشخص و معلوم نکرده، به پیچیم. اما یک تجربۀ تاریخی را پیش رو داریم: اتحاد کمونیستهای چین به رهبری مائو با دشمن داخلی یعنی کوئومین تانگ به رهبری چیانکایچک درمقابل حملۀ دشمن خارجی ژاپنی به منچوری و متعاقب آن خلع سلاح کردن ارتش اشغالگر ژاپن پس از تسلیم، پیش از اقدام اساسی کوئومین تانگ و درنتیجه دست یابی به اسلحه به منظور ادامۀ جنگ با کوئومین تانگ.
با اینکه در بسیاری از مسائل پایه ای در ارزیابی جهان و انسان و روابط انسانها با یکدیگر ،با علی کبیری مخالف هستم ،لکن از این نوشته مستدل و پرمایه او استفاده کردم و و تقریبا با همه اجزاء آن موافقم ،خود این نوشته و سنخ استدلال کبیری برابر مزدک سایت نوریزاد حاکی از عمق فاجعه طرز تفکر مزدک و صدق اطلاق وطن فروش (دعوت کننده ،تصدیق کننده و راضی به تسلط اجنبی) بر اوست.
ماجرای توضیحات وکیل/* مجلس/* اسلامی در مورد طرح دوفوریتی تأمین امنیت برگزاری مراسم رسمی، عرفی و معمولی مجازات، برای برهم زنندگان اینگونه مراسم:
مهدی موسوینژاد در توضیح امضای خودش گفته «ما اصلا از نخست هیچ طرحی را با عنوان سه فوریتی امضا نکردیم، بلکه طرحی که جلوی ما گذاشته شد و من امضا کردم، طرحی دو فوریتی بود. حتی در موقع امضا به طراحان گفتم که من تنها طرح دو فوریتی را امضا میکنم و آنها به صراحت قبول کردند، اما به نظر میرسد که در پایان طراحان طرح را به صورت سه فوریت به هیأت رئیسه ارائه کردند.» جالب تر این است که امضاگیرنده که کریمی قدوسی بود گفته بود این بیانیه درباره اسرائیل و در محکومیت این جمله که ما اسرائیل را به رسمیت نمیشناسیم، می باشد اما آنچه در این بیانیه آمد فراتر از این موضوع است.
مش قاسم: حالا من اگه بنویسم وکیلک و مجلسک یه عده ناراحت میشن. حاج میتی میگه یه طرحی رو گذاشتن جلوش اونهم امضا کرده. تازه صغرا کبری چیدنش هم واسه دو فوریتی سه فوریتی طرح بوده نه متن طرح. ولکن حاجی نماینده امت اسلامی نمیگه واسه چی نخونده طرح امضا کرده؟ سفات خوندن نوشتن نداره؟ زبونش فارسی نیست؟ اگه سفات خوندن نداری، از کناریت بپرس، خجالت میکشی یکی رو با خودت ببر که واست بخونه و بنویسه! من نمیدونم تو امضا میکنی یا انگشت میزنی؟ خدا وکیلی صفت وکیلک بیشتر بهش نمیخوره؟ مجلسک صفت بهتری اونجایی که اینو راه دادن بیشتر مصداق نداره؟
/*: ک
حضور جناب آقای مرتضی و سایر یاران ارجمند
پدیده ترامپ بخش۱
همانطور که قول داده بودم فرصتی پیش آمد تا در مورد پدیده ترامپ افکار ناقص خود را با شما عزیزان درمیان بگذارم.
پدیده ترامپ دقیقا یک عکس العمل بود و درکل قابل پیش بینی، عکس العمل به ۸ سال ریاست جمهوری نه چندان افتخارآمیز باراک اوباما، مردم آمریکا معمولا رؤسای جمهور خودرا دوست دارند و بوی احترام میگذارند و اینطور تفهیم شده اند که رئیس جمهور امریکا قدرتمندترین شخص روی زمین هست و همواره انتظار دارند که رفتار، کردار و گفتار وی با این مقام جهانی تطابق داشته باشد که البته اعمال اوباما علی الخصوص سیاست های خارجی وی چنین نظری را در افکار عمومی مردم امریکا منعکس نمیکند و دقیقا بهمین دلیل بود گروه ترامپ جمله « اجازه بدهید امریکا را دوباره سربلند سازیم» را بعنوان شعاراصلی کمپین انتخاباتی خود برگزیده بودند
اولین بارکه اوباما به عربستان رفت هنگام دیدار با شاه عربستان در مقابل وی تعظیم کرد و تا زمانیکه شاه دستش را بطرف او دراز کند ایشان سر و شانه های خود را راست نکرد. خیلی از امریکایی ها این عمل اوباما را با ابروهای بالارفته نگاه کرده و این عمل وی را غیرقابل و در شأن رئیس جمهور امریکا ندیدند آنهم در مقابل شاهی که حتی مردم خاورمیانه هم آدم حسابش نمیکنند
سخنرانی سؤال برانگیز وی در میدان تحریرقاهره را (خیلی ازامریکایی ها این عمل اوباما را با سخنرانی رونالد ریگان در برلین مقایسه میکردند که بحالت دستوروار گفت، آقای گورباچف این دیوار را خراب کنید) وپشتیبانی مستقیم او از اخوان المسلمین بعد ازبهارعربی مصر نقطه صعف دیگری از ایشان در مقاپل اسلامیون تلقی گردید.
حتی درجریان تظاهرات مسالمت آمیزایرانیان (با اکثریت جوانان) بعد ازانتخابات سال ۸۸ که لحظات حساس درگیری اوباشان وتک تیراندازان نظام با مردم بی دفاع، خونین و مالین و بخاک و خون کشیده شدن آنان درخیابانها درجرائد بصری و روزنامه های امریکا مرتب منعکس میشدند تا اینکه صحنه جانگداز پرپر شدن زنده یاد بانو نداآقاسلطان پخش شد که دیگر مردم امریکا طاقت نیاورده و درمقابل نرده های جنوبی کاخ سفید به عدم عکس العمل ضروری اوباما ابراز نارضایتی نموده و بطورآشکار بوی اعتراض کردند. البته اوباما بعد ازجان باختن ندا و تجت فشار جامعه امریکا یک سخنرانیی کرد مبنی براینکه، من از جمهوری اسلامی میخواهم که مردم بی دفاع را نکشد واکر لازم هست کمتر بکشد و مردم را کمی یواشترکتک بزند. درحالیکه اوباما قادر بود بدون شلیک حتی یک گلوله ازکشته شدن و حتی کتک خوردن آزادیخواهان توسط چماقداران رژیم جلوگیری کند. به این حادثه تاریخی توجه کنید:
در جریان بحران موشکی کوبا درسال ۱۹۶۳ وقتی سازمانهای اطلاعاتی امریکا جان کندی رئیس جمهور وقت را ازاستقرار موشکهای میانبرد اتمی درخاک کوبا در ۱۵۰ کیلومتری امریکا مطلع کردند ایشان بلافاصله از طریق یک مصاحبه تلویزیونی نخست مردم امریکا را از وجود ان موشکها مطلع کرد و بعد گفت «اگر یکی ازاین موشکها بطرف هرکشوری در نیمکره غربی پرتاب شود این عمل به عنوان اعلام جنگ رسمی از طرف اتحاد جماهیرشوروی برعلیه ایلات متحده آمریکا تلقی شده و عکس العمل لازم را بدنبال خواهد داشت». درعین حال جزیره کوبا را بلوکه دریایی نموده و اجازه نمیدادند که حتی یک کشتی بدون بازرسی نیروی دریایی امریکا وارد آبهای کوبا شود. قصه دراز است، بحران کوپا با دستورآقای خوروشچف به بازگشت ۴ کشتی شوروی در وسط اقیانوس اطلس و برچیدن سامانه ها از کوبا بپایان رسید و مردم دنیا دوباره نفس عمیق در آسودگی کشیدند. البته بنده این تصمیم آقای خروشچف را نقطه ضعف نظامی نمیدانم بلکه بر این باورم که ایشان با درایت وهوشیاری کامل ازجنگی سهمناک که دود آن بر چشم تک تک جهانیان میرفت جلوگیری کرد و نام نیکی از خود بر جای گذاشت.
چه نقطه اشتراکی بین بحران موشکی کوبا و تظاهرات سال ۸۸ ایران هست؟ همانطور که عرض کردم اوباما میتوانست با جمله ای مشابه جمله جان کندی ازادامه کشتار، شکنجه، دستگیری و نتیجتا ازهم پاشی خانواده های بیگناه و مظلوم ایران جلوگیری کند. لازم نبود که ایشان هفت تیرو کفگیر و بمب افکن و قشون وردارند و بیایند ایران و رژیم عوض کنند، من اگر یکی از مشاوران ایشان بودم و پا مشاهده اولین قتل آزادیخواهان غیرمسلح، بایشان توصیه میکردم که دراولین مصاحبه تلویزیونی خود در ارتباط با بحران ایران این جمله را بی الاخص بگوش نظام آدمخوار مستقر درایران و درثانی بسایر جهانیان برساند که «ارتکاب چنین اعمال وحشیانه آنهم از طرف دولتی که خود را عضو سازمان ملل متحد میداند و منشور جهانی حقوق بشر را امضا کرده است و آنهم در قرن بیست ویکم غیرقابل قبول هست ومن بدولت جمهوری اسلامی ابلاغ میکنم که اگر یک نفر دیگر جان خود را بعلت راهپیمایی مسالمت آمیزدر خیابانها از دست بدهد و یا حتی کتک بخورد ایالات متحده امریکا سپاه پاسداران و تمامی شرکت های خصوصی وابسته به آن را تحریم خواهد کرد و اگر بازهم بخاک خون کشیدن مردم بیدفاع ایران ادامه یابد باضاع هرمقتول ایالات متحده یکی از سازمانهای انتفاعی و یا اطلاعاتی وابسته به بیت رهبری را مشمول تحریم کامل خواهد نمود و یا حتی تهدید بحمله موشکی به قرارگاه های فرماندهی سپاه پاسداران و شاخه های نظامی آنان.
رسول
جناب رسول من از شما خواستم در مورد شخصیت ترامپ و حال و هوای حاکم بر امریکا قبل و بعد از انتخاب شدن جنجالی او را توصیف کنید شما اقدام به ارزیابی شخصیت اوباما و جان اف کندی پرداختید! البته از شما سپاسگزارم که زحمت کشیدید ،اما من با ارزیابی های شما در مورد اوباما و برخی مطالب دیگری که ذکر کردید موافق نیستم ،چطور شما در امریکا تنفس می کنید و از میزان محبوبیت اوباما که در رسانه ها منعکس می شد یا در نظر سنجی ها بیخبر هستید؟ تصادفا بنظرم بعد از بوش پسر که یک ابله بتمام معنا بود یکی از معقول ترین روسای جمهوری امریکا که صرفا خوی تکبر امریکایی نداشت باراک اوباما بود و شما با ربط دادن اوباما به مسائل مربوط به انتخابات سال 88 ایران ،کارنامه هشت سال ریاست جمهوری وزین و آگاهانه او را فقط از زاویه نگاه او به وقایع ایران ارزیابی کردید،که البته این از شما غریب نبود برای اینکه شما یک ایرانی اپوزیسیون ساکن در امریکا هستید،همه سخن شما ر این نوشته این بود که اوباما چرا تکبر و زور گوئی امریکائی همراه با دخالت های نامعقول در نقاط مختلف جهان را نداشت و اینکه او مثل جمهوری خواهان و دموکرات های گذشته امریکا متوسل به زور یا زبان زور نشد! طبعا روی این تحلیل شما ارزیابی اتان از رئیس جمهور تاجر منش و پوپولیست فعلی امریکا یعنی دانلد ترامپ هم روشن است! از نظر شما هر رئیس جمهوری در امریکا روی کار بیاید که شاخصه اصلی او اظهار تکبر و جبروت امریکائی برای جهانیان علی الخصوص ایران (کشور شنما) و استفاده از زبان زور و تهدید و احیانا مداخله نظامی در جای جای جهان باشد ،آن رئیس جمهور رئیس جمهور خوب و مطلوبی است! اما رسول جان فراموش کردید که این دیدگاه شما بعنوان یک ایرانی سیتی زن در امریکاست ،آیا اکثریت امریکائیان نیز معیار خوب یا بد بودن رئیس جمهور خود را همین قرار می دهند که شما قرار دادید؟!(یعنی لزوم توسل به زور یا زبان زور در جهان و علی الخصوص ایران!) یعنی معیار نیکی یا بدی یک رئیس جمهور صرفا “لفاظی ” و اظهار جبروت و شعارهای پوپولیستی است؟! از شما توقع چنین تحلیل هایی نبود.حال بگذریم از اینکه مطالبی که پایه تحلیل خود قرار دادید مطالب درستی نبود ،اولا اوباما هم در مورد حوادث بعد از انتخابات ایران موضع گیری حقوق بشری داشت و این الفاظ و عباراتی که شما مستند به او کردید واقعی نبود ،ثانیا یعنی چه که شما از دیگران توقع دخالت در امور داخلی ایران یا دیگر کشورها را دارید؟ مسائل داخلی کشورها بخودشان مربوط است ،در ایران وقایعی اتفاق افتاد که برخی از آنها مطلوب نبود ،اما این مجوز نیست که شما بعنوان یک ایرانی متوقع باشید که روسای جمهور کشورهای دیگر در امور داخلی دیگر کشورها فضولی کنند یا حتی متوقع باشید به فشار یا زور زبانی یا نظامی.
سپاس
ضمنا یادم رفت در مورد این جمله شما بنویسم که گفتید :
“ومن بدولت جمهوری اسلامی ابلاغ میکنم که اگر یک نفر دیگر جان خود را بعلت راهپیمایی مسالمت آمیزدر خیابانها از دست بدهد و یا حتی کتک بخورد ایالات متحده امریکا سپاه پاسداران و تمامی شرکت های خصوصی وابسته به آن را تحریم خواهد کرد و اگر بازهم بخاک خون کشیدن مردم بیدفاع ایران ادامه یابد باضاع (بازاء) هرمقتول ایالات متحده یکی از سازمانهای انتفاعی و یا اطلاعاتی وابسته به بیت رهبری را مشمول تحریم کامل خواهد نمود و یا حتی تهدید بحمله موشکی به قرارگاه های فرماندهی سپاه پاسداران و شاخه های نظامی آنان”.
(پایان)
من گفتم که با تذکر حقوق بشری کشورها نسبت به یکدیگر مخالف نیستم ،اما متوجه نشدم شما این وسط بفکر مردم بیدفاع ایران بودید یا “هر مقتول ایالات متحده”؟ منظورتان از “مقتول ایالات متحده” چه بود؟ اینجا مگر امریکائیها بوضع سابق زندگی می کنند که کشته شوند یا مگر در آن جریانات بعد از انتخابات کسی دنبال امریکائی کشی بود که شما اینها را سرهم کردید؟ علاوه بر این مگر امریکا تا پیش از روی کار آمدن دولت روحانی و فرایند بتصویب رسیدن برجام ،بسیاری از اشخاص یا نهادهای مربوط به جمهوری اسلامی را در زمان همین اوباما که نزد شما مقبول نیست تحریم نکرده بود؟! من از این حرفهای آخر شما بوی همان چیزی که از مزدک این سایت در این سایت بمشام می رسد استشمام کردم ،توجه کردید بعنوان یک ایرانی مقیم امریکا چه نوشتید؟ این همان کیش کیش دادن اجانب بسوی کشور و وطن خودتان نیست؟
سد مرتضی استشمام نکن اعتراف کن ترس تمام وجودت را احاطه کرده آخوند سیاست مدار ! ولی؟؟؟
درود برآقا مرتضی گرامی
بر این باورم که با دیدن بخش دوم توضیحات بنده جواب سؤال خود را دریافت نمایید درغیراین صورت بازهم درخمت هستم
ایام خوش
رسول
اخبار: سرباز اسرائیلی که یک فرد فلسطینی را کشته بود در دادگاه اسرائیلی به ۱۸ ماه حبس در اسرائیل محکوم شد.
مش قاسم: پاسدارا و بسیجیهایی که زن و مرد و بچه ایرانی رو توی خیابونای ایران کشتن یه دست مریزاد هم گرفتن. به جمهوری اسلامی خوش آمدید!
(حضرت آیت الله نوری زاد بنده حقیر را عفو فرمایید که سئوالات برای حضرتعالی که اَسفار مختلف را طی نموده اید سهل ولی برای حقیر سخت است ) حضرت آیت الله العظمی نوری زاد دامت برکاة و دامت افاضاة ، سلام علیکم ، ضمن آرزوی تندرستی و سلامتی بر شما انسانِ بصیر ، آزاده ، حکیم ، فرزانه ، شاهد ، بشیر و نذیر . اخیراً رهبری نظام از لخت شدن یک قرد بسیجی سخن رانده بودند و در 19 بهمن هم از ” دستبند زدن ” یک ” بچه پنج ساله ” در کشور آمریکا و نقص حقوق بشر آمریکایی!! و متعاقب آن یکی از فرماندهان ارشد سپاه از مردم خواستند تا به احترام آن ” بچه پنج ساله ” در امریکا ، با کودکان پنج ساله خود در راهپیمایی 22 بهمن حاضر شوند ! حضرت آیت الله نوری زاد ، این نوع شرح حالِ لخت شدن یک فرد بسیجی و یک ” بچه پنج ساله دستبند شده ” در آمریکا در سخنرانی های عمومی رهبری ، در وهله اول آیا واقعی و موثق بوده و در وهله دوم آیا از روی دلسوزی ، دل نازکی و ریزبین بودن رهبری نظام در امر ” مسائل انسانی ” در ایران و آنطرفِ دنیاست ؟ الحقر ___ مبشّر
———————
درود دوست گرامی
ذهن و زبان رهبر با مخالفت همینجوری از آمریکا عجین شده و کاری اش هم نمی شود کرد. و در نقطه ی مقابل: دوستی با روس ها. بقول دکتر خزعلی که دیشب رفتیم دیدنش: ما اگر طلب داریم از آمریکا، راهش این نیست که قطع رابطه کنیم. بای موی دماغش بشویم و طلب مان را بگیریم. مشکل رهبر، زلفی است که با روسها گره بسته و دشمنی ای است که همینجوری بطرف آمریکا و اسراییل حواله می کند. هیچ سخنش پشتوانه ی درست و معقول ندارد. علتش هیچ نیست الا این که زمان رفته و وی در سالهای دور جامانده و گمانش بر این است که مردم با اینجور حرفها، خاصیت دشمنخواهی اشان اجابت می شود و میزان دشمن هراسی اشان کاستی نمی گیرد. بهمین خاطر، جناب رهبر، جنایت های جاری در نظام ولایی را نمی بیند و دستبند به دست آن کودک را می بیند.
سپاس
.
سید مرتضی گرامی
همانطور که مرکرل صدر اعظم آلمان در کنفرانس امنیت و حفاظت مونیخ بیان کرد ، بحث بر سر امنیت داخلی اروپا با ۲۷ عضو که انگلیس ۲۸ می آن بودو امنیت برون مرزی اروپا و مسئله ناتو و اکراین و مهاجران و ثبات منطقه ای درآ فریقا و خاورمیانه و همه نیز روی صحبت بسوی آمریکا بود که با اتحاد هم بخصوص در خارج از مرزها باهم در تلاشند و باهم موفق خواهند بود.
ناتو ۲ در صد در آمد کشورها را برای تجهیزات و حمایت کشورها طالب است که مسئله ای غیر منطقی و بحث انگیزاز جانب کشورها است چون درآمد کشورها مختلف است و تاکید رشد سریع اقتصادی چین بر بازار بین المللی و رکود اقتصاد آمریکا و اروپا می بود.
در کنار جلسه سه کشور عربستان و ترکیه و اسراییل به نقش مخرب نظام غیر مردمی ایران وایجاد تشنج در منطقه اشاره کردند.البته مایک پنس رسما اهداف ترامپ را بار دیگراعلام کرد.
“در ضمن باید بگویم ، وجود یک نظام باثبات در ایران ،هرچند نظام ،همیار تروریست جهانی و فرضیه های جهان شمولی اش باعث تشنج در منطقه است، یک برگ برنده نظام است و لی ادامه بر تشنج و دخالت در اوضاع منطقه و همیاری تروریستها پاشنه آشیل نظام است .جهان شاهد آفریقای شمالی و خاورمیانه ناثبات بوده است و طالب جنگ دیگری نیست ،اما، جهان قدرت یک دست نیست و پدیده ترامپ مهم و چرخشی در تقسیم قدرت جهانی است که هنوز در حال شکل گیری است ، بدین خاطرهمچنان نظام درون خط قرمز مرزهای سیاسی جهانی حرکت می کند.“
“طبق قرار داد کشورهای عضو ناتودر سال ۲۰۱۴ باید ۲ درصد ازهزینه اقتصادی خود را صرف تجهیزات نظامی ناتو کنند ، تاکید بر سیاست مسالمت آمیز را گروههای آلتررناتیو صلح بین المللی خواستارندآنها بر ضد تجهیزات جنگی ناتو با تظاهرات و مصاحبه ها و انواع تبلیغات بر ضد دولتهای قدرتمند عمل می کنند .“
جناب مرتضی، اعتماد قدرتهای جهانی نسبت به حکومت اسلامی ایران حداقل است زیرا بارها از نظام دروغ شنیده اند. خصلتی که در دولتهای عربی با تمام اختلافات عمده چون نادیده گرفتن حقوق بشردراین کشورهامواجه نبوده اند .
(جناب نوری زاد گرامی ودوستان عزیزمی بخشید از تصحیح مجدد.)
بسیار خوب،شما یک شمای کلی از روند حاکم بر کنفرانس مونیخ را ارائه کردید که البته من از آن بیخبر نبودم چون من هم اگر بیشتر از شما نه،کمتر از شما اخبار و رویدادهای سیاسی داخل و خارج کشور مطالعه نمی کنم.شما در ادامه نوشتید :
“”در کنار جلسه سه کشور عربستان و ترکیه و اسراییل به نقش مخرب نظام غیر مردمی ایران وایجاد تشنج در منطقه اشاره کردند””(پایان)
پاسخ شما این است که این سه کشور بیجا کردند چنین اشاره ای کردند،مگر خود این سه کشور از نظر شما “نقش مخرب و ایجاد تشنج در منطقه” ندارند؟ الان ایران است که ساعت به ساعت دارد مردم و مناطق مسکونی کشور مستقلی بنام یمن را بمباران می کند؟! مگر ترکیه و عربستان در پیدایش داعش و القاعده و ترانزیت تروریست ها به سوریه و عراق نقش نداشتند؟ ایران بود که داعش را بوجود آورد و تجهیز کرد و اجازه داد بخشهایی از خاک عراق و سوریه را اشغال کنند و در مناطق دیگر جهان ترور و آدمکشی کنند و به نوامیس دیگران تجاوز کنند؟نقش ایران در این مناطق جز دفاع از استقلال کشور عراق و سوریه و جلوگیری از داعش و القاعده و تروریست های مورد حمایت امریکا و اقمارش بوده است؟ قدری چشمتان را باز کنید و همینطور روی میل و خواهش نفسانی با بی انصافی علیه ایران ننویسید ،الان هر اتفاق نامطلوبی در هرجای جهان و منطقه واقع شود شما چون با حکومت جمهوری اسلامی مخالف هستید باید ایران را محکوم کنید؟ پس شرم و حیاء و انصاف کجا رفت؟
دیگر اینکه شما تعبیر کردید “نظام غیر مردمی ایران”!این یعنی چه؟ چون شما با نظام جمهوری اسلامی ایران مخالف هستید باید آنرا نظامی غیر مردمی بدانید هرچند اکثریت مردم ایران برخلاف شما این نظام را قبول داشته باشند؟!
در فراز دیگری نوشتید :
“وجود یک نظام باثبات در ایران ،هرچند نظام ،همیار تروریست (تروریسم) جهانی و فرضیه های جهان شمولی اش باعث تشنج در منطقه است..”
اولا: ویرایش کنید،”تروریست جهانی” تعبیر غلطی است ،تروریست یعنی شخص ترور کننده ،این صفت فاعلی است و ما در جهان واقع “تروریست جهانی” نداریم،باید می گفتید :”تروریسم جهانی”، حال بدون اینکه حاشیه بروید لطف کنید توضیح دهید اولا مراد شما از تعبیر “تروریسم جهانی” چیست؟ و ثانیا بگویید ایران چگونه همیار “تروریسم جهانی” است؟ تصادفا اگر کسی همیار تروریزم جهانی هم باشد همان کشورهایی هستند که شما نام بردید و بتعبیر دوست همفکرتان از فرانکفورت، در آن کنفرانس در برابر منطق و گفتار حقوقی منطقی دکتر ظریف، به ایران “لگد پرانی کردند” ،نه ایران که از ابتدای انقلاب مردمی سال 57 قربانی تروریزم مورد حمایت امریکا و قدرت های بزرگ دیگر بوده ،لطفا اول فکر کنید بعد مطلب بنویسید.
جناب
۱- شما درست می فرمایید ، تروریسم جهانی درست است .تروریست ، شامل فرد می شود .
۲-قبل از باز شدن این بحث ،اشاره ای باید داشته باشم که به علت وقت محدودی که این اواخردارم ،سریع می نویسم و غلطها زیاد شده اند ، البته این بهانه نیست فقط یک توضیح است.
۳-در مورد نظام نیز نظام ضد مردمی درست می بود و نه غیر مردمی.
۴-من روی خواهش نفسانی حرف نمی زنم.(خود تعریفی جامع را می طلبد)
۵-در مورد تروریسم جهانی ، شامل جهانشمولی اسلام شیعه است که سخنان اخیررهبر وروحانی نیزتاکیدی بودند. حمایت اسد و دفاع حرمین و …همه یعنی دخالت درامور داخلی کشورهای دیگر با زور و اسلحه .
۶- جواب کاملتان را در فرصتی مناسب خوهم داد.فعلا تا مدتی دیگر.
با احترام
جناب
ممنون از پاسخ تلگرافی شما ،از اینکه اشتباه را تصحیح کردید خوشحالم ،کمبود وقت مجوز غلط نویسی های واضح فارسی نیست ،همه هریک بشکلی دچار مشکلات و کمبود وقت هستند ،نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس قانون اساسی و رای کردم یک نظام مردمی است نه ضد مردمی و نه غیر مردمی ،برای اینکه اصل تاسیس این جمهوری بانتخاب آزاد مردم بوده است و هنوز مردم از آن عدول نکرده اند و در این جهت گرایش یا تبلیغات اقل قلیلی مخالف مثل شما معیار ارزیابی مردمی بودن یا نبودن این نظام نیست،اضافه بر آن همه ارکان این نظام از رهبر گرفته تا سایر ارگانها و افراد متکی بر رای مستقیم یا غیر مستقیم مردم است ،بنابر این نظامی که به رای و انتخاب مردم تاسیس شده و همه ارکان آن از رهبر تا قوای مجریه و مقننه و قضائیه با انتخاب مردم مشروعیت می یابند را نمی توان ضد مردمی یا غیر مردمی نامید . در مورد تروریزم جهانی شما توضیح دهید ،اما در مورد “جهان شمولی اسلام شیعه” من توضیح می دهم :آری اسلام چه در قالب شیعه و چه در قالب مذاهب گوناگون اهل سنت ،دینی جهان شمول است یعنی دعوت آن مطابق منطق قرآن دعوتی عام و مخاطب آن همه بشریت اند ،و اساس آن نیز ترویج و تبلیغ و توضیح مبانی مشترک دین اسلام ،و بطور خاص ترویج و تبلیغ و توضیح حقانیت شیعه و صحت انتساب آن به سخن خود رسول الله است ،و این مطالب ربطی به مساله تروریزم جهانی ندارد،چنانکه مصادیقی که مورد اشاره شما قرار می گیرد مثل حمایت از اسد بعنوان رئیس جمهور قانونی کشوری که متحد استراتژیک ایران هست و دفاع از حریم حرم اهلبییت (تصحیح کنید اصطلاح “حرمین” هم فقط به مسج الحرام در مکه و مسجد النبی در مدینه اطلاق می شود و ربطی به سوریه و اسد نداشت) یا دفاع از ملت مظلوم و رنجدیده و آواره فلسطین ،ارتباطی با تروریزم بلحاظ مفهومی و مصداقی ندارد ،دخالت با زور و اسلحه در کشورهای دیگر چیزی است که شما ادعا می کنید ،از کلی گویی پرهیز کنید و مصداقی بحث کنید ،ضمنا به این سوال من پاسخ دهید که آیا دخالت نظامی امریکا ،روسیه ،عربستان ،ترکیه ،و برخی کشورهای عربی در سوریه و یمن و عراق و مرزهای فلسطین ،از مصادیق انسانیت و حقوق بشر و دفاع از محرومان و مظلومان است ،یا مصداق تعرض و تجاوز و ایجاد و حمایت از تروریزم و گروههای تروریستی است
منتظر جواب کامل شما هستم
سید مرتضی
10:07 ب.ظ / فوریه 15, 2017
تخصص شما همان حوزه جن شناسی و شاخ و برگ های آن است! توصیه میکنم به همان ها مشغول باشید و در معقولاتی که فوق درک و فهم و تخصص جن شناسانه شماست وارد نشوید
———————————————————————————–
جناب سید مرتضی جهت اطلاع جنابعالی لازم است بگویم که من در مقطعی در حوزه رجال را از کتاب کلیات فی علم الرجال سبحانی تبریزی برای طلاب پایه ده تدریس میکردم و ممکن است جنابعای نیز در مجالس درس بنده حضور یافته باشید پس بی حرمتی به استاد روا نیست.
جناب سید رضی سلام علیکم : ظاهرا حضرت عالی هنوز متوجه نشده اید که با چه موجودی ( سید مرتضی ) طرف هستید ؟ ایشان به محض اینکه متوجه شود که طرف سخنش کمی با وی زاویه دارد به تریج عبایش بر میخورد و شروع میکند به امریه صادر کردن شما به بزرگی خود ببخشید و عفو بفرمایید . تا وی بتواند در تک نرم افزار معجزه گون و کتاب های گرد گیری شده خود سیر کند و به سائلین پاسخ دهد در ضمن استدعا میکنم که از اجنه های بزرگوار ! سوال بقرمایید که ظاهرا اینجور که بویش میآید طرفداران احمدی نژاد که همه گی با اجنه هم خانه هستند ! به طور علنی پا به صحنه انتخابات …. ببخشید انتصابات ! میگذارند! بنا به پیش بینی اجنه چه موجودی ریاست جمهور خواهد شد و چه خاکی به سر امت نالان خواهد ریخت .با سپاس
اینکه من تخصص شما را جن شناسی اعلام کردم چیزی نبود که ابتکار من بوده باشد ،این ادعا را خود شما معمولا بدنبال مزخرفاتی که سر هم می کردید اعلام می کردید ،اما در مورد خوانش کتاب کلیات فی الرجال نوشته آقای سبحانی تبریزی،آیا آمادگی اینرا دارید که با ارائه بخشهایی از متن عربی این کتاب ، از باب امتحان صداقت در گفتار ،در مورد محتوای متنی و رجالی آن پرسش هایی را متوجه شما کنم؟
قابل توجه عاشقان دوران طلایی امام راحل
ترکیه در پاسخ به ایران: تهران مسئول بیثباتی در منطقه است
دبی-العربیه.نت فارسی
…………..
حسین مفتیاوغلو، سخنگوی وزارت امور خارجه ترکیه در واکنش به اظهارات بهرام قاسمی، همتای ایرانی خود که گفته بود ترکیه در خیال خام بازگشت به امپراتوری، از گروههای تروریستی حمایت میکند، گفت:«قابل درک یا پذیرش نیست کشوری (ایران) که حتی از فرستادن پناهجویان داخل آن کشور به میدان جنگ دریغ نمی کند، دیگران را به مسئول بودن در ایجاد تنش و بیثباتی در منطقه متهم می کند».
وزارت امور خارجه ایران میگوید که ترکیه «در خیال خام» بازگشت به امپراتوری است و در این راه دست به اقدامهای مداخلهگرایانه، غیرقانونی و غیرمشروع و حمایت از گروههای تروریستی میزند.
………..
به گزارش خبرگزاری آناتولی، سخنگوی وزارت خارجه ترکیه در پاسخ به این اظهارات گفت:« اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه ایران مبنی بر اینکه سیاستهای منطقهای کشورش مورد ستایش قرار می گیرد و عادلانه ارزیابی می شود نیز در تناقض با شکایتها و نگرانیهای ابراز شده نسبت به این کشور در پلتفرمهای بینالمللی از قبیل سازمان ملل متحد و سازمان همکاری اسلامی است. ایران باید به جای متهم کردن کشورهایی که از آن انتقاد می کنند، گامهای سازندهای بردارد و سیاستهای منطقهای خود را مورد بازبینی قرار دهد».
…………..
https://farsi.alarabiya.net/fa/middle-east/2017/02/21/%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84-%D8%A8%DB%8C-%D8%AB%D8%A8%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html
اینهم دزدیهای /// و فامیل از خزانه ملی ایرانیان!
توي فاجعة سيل و ريز گردها و بيكاري و فقر يه مطلب دريافت كرديم كه جالبه
اين پست تلگرامي رو در واقع برامون فرستادن
بدون دخل و تصرف منعكس مي كنيم. ديدن عدد و رقمهاي پس اندازهاي مقامات در كنار زندگي غمبار مردممون نشون از عمق شكاف اجتماعي در ميهنمون ميده، شكافي كه البته با هيچ چيز جز انقلاب بهم نمياد، چه خوشمون بياد چه نياد
اينهم اصل مطلب دريافتي
***
افشاگری : بعد از رویتر بانک های المانی بخشی از غارتگری های خامنه ای وفرزندان وخانواده اشرا منتشر کرد.
لیست دزدی های حکومتیان وهمدستان خامنه ای در بانک های خارجی که همین امروز منتشر شده است.
دزدیﻫﺎﯼ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ وخانواده وهمدستانش
ﺩﺭ ﺑﺎﻧﮏ “ ﺍﺷﭙﺎﺭ ﮐﺎﺳﻪ ” ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻧﮑﻔﻮﺭﺕ ﺁﻟﻤﺎﻥ، ﺑﺸﻤﺎﺭﻩ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﻧﮑﯽ ۲۳۴۰۷۵۶۱۷، ﻣﺒﻠﻎ ۱۱۲ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻭ ﺻﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﺎﺭﮎ ﺍﺯﺳﺎﻝ ۱۹۹۷ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ . ﺩﺭ ﮐﺮﻧﺮ ﺑﺎﻧﮏ ﮊﻧﻮ ﺩﺭﺳﻮﯾﺲ ﺑﺸﻤﺎﺭﻩ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﻧﮑﯽ ۲۱۷۸۲۴، ﻣﺒﻠﻎ ۹۷ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺩﻻﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﺋﯽ ﻭ ﺩﺭ ﮐﺎﻧﺘﻮﻧﺎﻟﻪ ﺑﺎﻧﮏ ﻟﻮﺯﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﻮﯾﺲ ﺑﺸﻤﺎﺭﻩ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﻧﮑﯽ ۷۱۷۱۳، ﻣﺒﻠﻎ ۷۳ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻭ ﺩﻭﯾﺴﺖ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﻻﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﺋﯽ
۳ ﻟﯿﺴﺖ ﺩﺯﺩﯼ ﻫﺎﯼ نزدیکان خامنه ای
در پست زیر لیست منتشر شده به انگلیسی است
ليست /////
//////
http://www.pake-shadi.com/%D8%B9%D9%83%D8%B3-%D8%AA%D9%88%D9%8A-%D9%81%D8%A7%D8%AC%D8%B9%D8%A9-%D8%B3%D9%8A%D9%84-%D9%88-%D8%B1%D9%8A%D8%B2%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%A8-%D9%8A%D9%87-%D9%BE%D8%B3/
—————————-
ما اینقدر هاضمه ی مفهومی مان باید کار بکند که بدانیم بانک های داخلی خودمان هم هرگز دارایی کسی را منتشر نمی کنند چه برسد به بانک هایی در تراز بین المللی.
همینجوری که نمی شود با کله رفت جلو و با چشمان بسته زد به کاسه کوزه ی طرف!!
با احترام
آقای نوری زاد ، از یکی دو سال قبل بدلیل فرار مالیاتی ثروتمندان ، بانکهای اروپائی بخصوص سوئیس ، دیگر حق مخفی نگهداشتن لیست مشتریان خود را ندارند حتی بسیاری از سرمایه داران آلمانی با انتشار لیست ها مجبور به پرداخت مالیات و جریمه شدند .بهمین دلیل پولدارها جاهای دیگری را برای اختفای پولهای خود پیداکرده اند که مالیات نپردازند و یا کسی درباره منبع دارائیها بازخواستشان نکند.از جمله برای عوامل رژیم یکی از این کشورها ونزوئلاست . حالا شاید در ارقام و شماره حسابهای بیت رهبری کم و بیش افراط و تفریط باشد اما در اصل غارت و خروج میلیاردی اموال مردم شکی نیست .درباره دارائی مردم در بانک های ایران هم ، از شروع دولت روحانی بانک مرکزی ، لیست کامل را در اختیار اداره مالیات قرارداده و می دهد و هرکه را بخواهند درازش می کنند . حتی اخیرا حقوق مردم را مستقیما از خزانه داری پرداخت می کنند تا مو به مو بدانند کی ، چقدر دارد : برای حذف یارانه ها ، مسائل مالیاتی و در صورت لزوم باجگیری از مالکین پولهای درشت .
آقای نوریزاد گرامی ، شما هم گاهی همینطوری با کله از این طایفه دفاع میکنید . اینطور نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
“غرور حرفهای و وقاحتِ حرفهایی”
حرص و آز به تنهايي نميتواند عامل اصلي انباشتن ثروت هاي باد اورده در حسابهاي بانكي داخل و
خارج از كشور توسط دزدان ولايت مدار باشد.
در پسِ اين دزديها، اختلاس ها، رشوه گيري ها كلاهبرداريها و سومديريت ها توسط اين حريصان سیری ناپذیر،
كه اقتصاد كشور و زندگي عادي مردم را فلج ساخته است، فقرِ فرهنگي و حقارتِ شخصيتي، نهفته است.
مديراني كه صنعت خودرو سازي كشور را به چنين حال و روزي كشاندند، كالايي را به خريدار عرضه ميكنند
كه نه تنها جان راننده و سرنشينان اتومبيل را، بلكه حتي ميتواند جان اقوام و فرزندان خودِ آن مدير را هم
در خيابان ها و جاده ها بخطر بياندازد!
معمولاً در ميان صنعتگران يك نوع “غرور حرفه” اي حاكم است، به اين معنا كه صنعتگر، به كالايي كه توليد
ميكند، افتخارکرده و از جان و روان خود در آن مایه میگذارد. این غرور حرفهای در میان مدیران و مسئولین
صنعت خودرو سازی کشور، جای خود را به بی شرمی و وقاحتِ حرفهایی داده است.
تجربه اين چهار دهه نشان داده است، كه كيفيت كالاهاي توليدي و امنيت جان و سلامتِ مصرف كننده،
با أنشالله و ماشاالله تأمين نميشود!
در گزارش زير مشاهده ميكنيد كه مديران و مسولين صنعت خودرو سازي كشور چگونه با وقاحت اشكار،
با باند بازي و سو مديريت با جان و سلامتِ صدها هزار از هموطنانمان بازي ميكنند!
https://youtu.be/jndQVjtIAtQ
این دومی: همه جریانهای اسلامی و ملی موظفند در خدمت آرمان فلسطین قرار گیرند.
مش قاسم: موظفند؟؟؟؟؟؟
ترجمه”موظفند” به نقل از احمد علوی اقتصاد دان: با توجه به کسر بودجه دولت، کاهش درامدهای نفتی و محدودیت ذخایر ارزی و بالاخره اتلاف سرمایه در سال های اخیر، سرمایه مستقیم خارجی میتوانست نقش مهمی را در نوسازی و به سازی اقتصاد ایران بازی کند که در اثر آن اشتغال و رونق اقتصادی در ایران افزایش یابد، و در نتیجه بازار ایران رقابتی شود و مصرف بهبود یابد. با توجه با ماجراجویی بین المللی و بیثباتی سیاسی در داخل این فرصت را دست کم در شرایط فعلی باید از دست رفته تلقی کرد مگر اینکه تحولی اساسی صورت گیرد.
مبارزه و تن ندادن به ذلت خصیصه بسیاری از مردم ماست،مردمی که هم اکنون بر سر مخالفت با شما به سرنوشت های غمگینی دچار شده اند!
پدرم که با مدرک دکتری فارغ التحصیل شده بود به کار و زندگی عادی خود ادامه داد تا که سال ٨٨ رسید و بقول شما فتنه آغاز شد!
پدرم همراه چند تن از دوستانش در اعتراضات مردمی شرکت کرد به اتهام اقدام علیه امنیت ملی دستگیر شد و به ٦ سال و ٩ ماه حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد!
مردی که در سالهای جنگ نیمی از بدنش را در راه این مرز و بوم داده بود حال باید تازیانه های حکومت اسلامی شما را بر تن نحیف و رنجورش تحمل کند.
و اینگونه بود که باز سایه شوم حکومت شما بر روی خانواده ی ما افتاد!
بماند که ١٠ ماه بعد به رجایی شهر تبعید شد و در حالی که بیمار بود و نیاز شدید به درمان داشت به مدت یکماه ناپدید شد..!
چه دلهره ها که نکشیدیم که مبادا مامورانتان او را همانند سعید زینالی نابود کنند و بعد موجودیتش را منکر شوند!
نهایتا بعد از یک ماه کابوس و دربه دری مطلع شدیم که پدرم را در سلول های مخوف انفرادی بند ٢٠٩ در حالی که در اعتصاب غذا بود قرنطینه کردند و تحت بازجویی و شکنجه قرارش دادند،سپس به بند عمومی ٣٥٠ زندان اوین منتقل شد و ثمره اش ٥ سال حبس تعلیقی و اینبار تبعید به زندان بندرعباس تنها به دلیل اعتراض!
در تمامی آن سالها که میتوانستم او را تنها ماهی یکبار در آغوش بگیرم،در فضای ملاقاتی ها خانواده های زیادی را میدیدم که محکوم به تبعیض شده بودند یا از نظر عقاید و یا عملکرد. اتهام مشترک تمام آنها عمل و یا تفکر مخالف با شما و حکومتتان بود!من در این سالها با خانواده هایی آشنا شدم که همان عزیزان بسیجی شما ،فرزندانشان را با گلوله در کف خیابان کشتند و یا در همان روز عاشورا با ماشین های نظامی که قرار بود امنیت مردم را فراهم کند از روی عزیزانشان رد شده بودند!
من با مادری آشنا شدم که دختر ١٩ ساله اش به جرم دفاع از ناموس و شرفش بعد از ٧ سال زندان به دار عدالت اسلامی شما آویخته شده بود..
آه که چه داغ هایی داشتند..
دوستان عزیزتر از جانم هر کدام به جرم در دست داشتن قلم و اعتراض به این پیشرفت های دولت اسلامی شما هر کدام به بیش از ١٠ سال زندان محکوم شدند!
راستی این عزیزان در آمار های پیشرفت شما جایی داشتند؟
با وجود تمام این پیشرفت های شما که قلم از نوشتن آنها عاجز است ،نتوانستم در مقابل ظلمی که به من و خانواده و دوستان و کشورم رفت سکوت کنم و به اعتراض برخاستم اما دیری نپایید که خودم را در کنار دوستان وجای پدرم در سلول های مخوف شما با شکنجه های روانی و بازجویی های طولانی مدت دیدم..
عزیزان شما همانگونه که مرحمت فرمودند و پدرم را با مدرک دکتری از حق کار محروم کردند،حال حق تحصیل را هم از فرزندش گرفتند و دیگر اجازه ندادند همانند بسیاری از دوستانم روی دانشگاه را ببینم !
هر چند وقت یکبار به صورت غیرقانونی مرا به دفترهای پیگیری شان که در سراسر تهران شعبه های زیادی دارد احضار میکنند و به بی احترامی و تهدید میهمانم میکنند!
این تنها قسمت کوتاهی از زندگی من بود که برایتان شرح دادم بنگرید که در این ٣٨ سال نظام مقدس شما چه بر من و هموطنانم گذشت!
این مردم #قهرند و #آشتی هم نمیکنند ما هیچگاه سر سازش با ظلم نداشته و نداریم!
آن آمارها و افتخارانتان تنها به درد خودتان و جمعیت پای منبر نشینتان میخورد!
مردم آگاهند, و توصیه ای برایتان دارم:
تا ایران دچار هرج و مرج و جنگ های داخلی نشده با همین #کارنامه_٣٨ساله پر از افتخارتان از قدرت کناره گیری کنید و بستر را برای یک انتخابات آزاد مردمی فراهم کنید تا مردم خودشان سرنوشتشان را رقم بزنند..
ما هم قول میدهیم دادگاه های عادلانه و علنی برای تمامی آنهایی که در این چند دهه بر ایران و ایرانی تاختند برگزار کنیم،این تضمین را به شما میدهیم که در هیچ کجای ایران چوبه ی داری برپا نکنیم و تاریخ ننگین شما را تکرار نکنیم..!
پاینده ایران
شیما بابایی
فرزند ایران
دوم_اسفند_یکهزار و سیصد و نود و پنج
تهران
نامه ى شيما بابايى به على خامنه اى
قسمت اول
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت آقای علی خامنه ای رهبر خود منتسب جمهوری اسلامی!
من شیما بابایی فرزند ابراهیم یکی از مردم ایران هستم
سخنان شما را که شنیدم احساس کردم هیچ گاه در جامعه یی که ادعای رهبری آن را دارید زندگی نکرده و درک درستی از شرایط زندگی در آن را ندارید،لازم دیدم تنها قسمتی از سرگذشت خود را برایتان روایت کنم شاید درک بهتری از شرایط پیرامون به شما بدهم ،هر چند قلم ناتوان است از بازگویی رنجی که در این ۳۸ سال بر من و خانواده ام و این مردم تحمیل شد!
پدر من در سن ۱۷سالگی در اوایل دهه شصت تنها به دلیل نگهداری چند کتاب که در حکومت اسلامی جرم محسوب میشد به مدت یک سال تحت شدید ترین شکنجه های روحی و جسمی در زندان مرکزی شهر ساری محبوس بود!
پس از آزادی از زندان ،کشور درگیر جنگی بود که نظام و رهبر سابق به مردم ایران تحمیل کرده بودند تصمیم گرفت برای دفاع از خاک میهن و هم وطنانش در لباس مقدس سربازی جلوی دشمن بایستد و البته که ایستاد ،اما با پایی که در آن یک ترکش جا خوش کرده بود و اعصابی که دچار موج گرفتگی شد !در نهایت با ٤٥ درصد جانبازی برگشت!
جنگ بالاخره با نوشیدن جام زهری تمام شد ..
اما آنچه از آن روزها به یادگار ماند کشوری ویران با آمار سرسام آور کشته شدگان و جانبازان و اسیران جنگی بود.با خانواده هایی که تا پایان عمر یا داغدار عزیز بودند یا پرستار و یا چشم به راه آزادی و برگشتشان..
پس از جنگ با مادرم ازدواج کرد و برای ادامه تحصیلی که در این سالها از آن بازمانده بود به تهران مهاجرت کرد.
وی در دانشگاه علوم پزشکی تهران قبول شد و شروع به تحصیل کرد..
در حوادث غمگین سال ٧٨ درگیری های کوی دانشگاه در تمام صحنه ها همواره در کنار دوستان و مردمش حضور داشت،به یاد دارم زمانی را که با پدر و مادر و خواهرم در یکی از اعتراضات که برادران ارزشی موتور سوار شما (انصارحذب الله)با قمه و باتوم به جمعیت یورش می بردند، جمعیت دگرگون شد و همگی به سمت خانه ها دویدیم ، درب خانه ها یکی پس از دیگری باز میشد و به مردم پناه می دادند !
هیچوقت فراموش نمیکنم لحظه ای را که من که در آن زمان خردسال بودم به همراه پدرم از مادر و خواهرم ناخواسته جدا شدیم و در خانه ای دیگر پناه گرفتیم از فرط وحشت ضجه میزدم که مبادا عزیزان شما بلایی بر سر مادر و خواهر من که نمیدانستم کجا هستند بیاورند!
بگذریم..
من در جامعه اسلامی رشد کردم که شما و دوستانتان به مردم تحمیل کردید!
در جامعه ام همیشه برخورد ناشایست و تبعیض آمیزی با جنس خود دیدم ! از حق پوشش که ابتدایی ترین حقوق انسانی است تا شخصی ترین احقاق انسانی ام !
ظلم هایی که یا به وسیله ماموران شما یا با پیاده سازی فرهنگی که شما به مردم تحمیل کردید صورت گرفت .
راستی شما چیزی از فقر میدانید؟آیا تابحال فشارهای تحریم را احساس کرده اید؟آیا میدانید شما و دوستنانتان در این ٣٨ سال چه بر سر ایران و ایرانی آورده اید؟
من مردمی را میشناختم که از اقلیت های مذهبی بودند و از اندک امکاناتی که ما داشتیم مثل حق تحصیل و کار هم محروم بودند و ما با تمام این محرومیت ها و محدودیت هایی که به خواست شما و اطرافیانتان به جامعه تحمیل شده بود زندگی کردیم و بزرگ شدیم..
اما هرگز با آن خو نگرفتیم!
با درود به کاربران محترم
از زمانی که بدنبال ابراز تمایل یکی از وطن فروشان این سایت(كه معرف حضور همه هست) به “لزوم” یا “حُسن” حمله ترامپ به کشور جمهوری اسلامی ایران ،مطالبی نوشته شد و به قبح چنین گرایشاتي و بالاتر از أن “وقاحت” تصریح و پافشاری بر آن اشاره شده ،برخی دیگر از وطن فروشان كه آن وقاحت را ندارند یا کسانی که نقش تئوریسین وطن فروشی (به هدف اسقاط جمهوری اسلامی ایران) را ایفاء می کنند،تلاش می کنند با بیان برخی انتقادات یا ایرادات به مدیریت ها یا دامن زدن به بحث های مبنایی در مورد قوانین کشوری یا ذکر مصادیقی که همه قابل بحث و بررسی و پاسخگوئی هستند،هم آن قبح و زشتی و رسوائیِ تمایل به دخالت اجانب را که ناشی از گاف یکی از همفکران و سکولارهای وطنی أنهاست توجيه و تلطیف کنند و هم باز به تبلیغات و شانتاژهای خود علیه جمهوری اسلامی ادامه دهند ،روی این جهت مطالب و مصادیقی را ردیف می کنند تا با شانتاژ و کاربرد الفاظ تبلیغاتی ،کلیت نظام جمهوری اسلامی یا همه مسولان آنرا به وطن فروشی متهم کنند ،که این درواقع همان شگرد تعمیم مفاهیم و توسعه آنها برای پوشاندن افتضاح و گافی است که از چند سکولار وطنی نویسنده در این سایت سر زده است ،مباحث هم همه مخلوط می شوند! گاهی نیش و کنایه به مذهب تشیع و باصطلاح آنها شیعه گستری است ،گاه طعنه بقانون اساسی یا قوانین عادی است ،گاه هم اشاره به مدیریت های ضعیف یا نادرست در برخی مقاطع است که ممکن است در این جهت حق هم با آنها باشد و دوستداران اصل نظام هم با برخی نقدها موافق باشند ،چیزی که هست این مهم است که وطن فروشان که یا در باطن و نهاد خویش بصورت بالقوه بدشان نمی آید دست اجانب بسوی کشور ایران دراز شود تا مطابق اهواء و امیال آنها نظام تاسیس شده از سوی اکثریت مردم ایران ساقط شود ،یا وقاحت برخی از آنها از حد بالقوه گذشته و بفعلیت رسیده و بصراحت می گویند و تصریح می کنند و پافشاری که :مخالفان جمهوری اسلامی در خارج و داخل! متحد شوید که بانگ ترومپت ترامپ پوپولیست بصدا درآمده و عنقریب است که یانکی ها با بمباران چند جا جمهوری اسلامی را ساقط کنند و قدرت را به ما بیچاره های فراری از وطن یا اقلیتی منفعل در داخل کشور واگذار کنند! تا یک نظام سکولار دست نشانده یانکی ها در ایران تاسیس کنیم! چیزی که اینجا مهم است این است که وطن فروشان بصدا در آمده بالفعل! یا تئورسیون های محتاط یا خجول آنها در این سایت تلاش می کنند با سرهم کردن برخی وقایع یا مصادیق یا گزارش های غیر مستند دور و نزدیک خبری ،از باب اصالت تئوری مارکسیستی (هدف وسیله را مباح می کند) هم افتضاح تمایل برخی به ترومپت تهدید ترامپ و گاف مذکور را پوشش دهند و هم با تهمت وطن فروشی به یک نظام مردمی و کلیت مسولان آن اثبات “وطن دوستی” خویش کرده و مفاهیمی مثل “ملیت” یا “میهن دوستی” را متنافی با گرایشات ایدئولوژیک مذهبی جلوه دهند و هم اینگونه مفاهیم را بخود اختصاص دهند! حال چگونه این “اختصاص” با راضی شدن به حمله و بمباران اجانب به خاک وطن و زیر ساخت های آن و هم میهنانشان (اگر که وطنشان ایران است!) قابل جمع است خود حکایتیست که باید در مورد چسب و سریشم آن تامل کرد.بگذریم.حال من فقط به یک مورد خاص در عبارت یکی از نویسندگان هنرمند و چند موتوره! این سایت که باسامی گوناگون خودی نشان می دهد اشاره می کنم:
“”مى بينيم كه اين “نظام”، خاك حاصلخيز ايران را كه هر سانتيمتر آن براى ساخته شدن به صدها سال زمان نياز دارد، سالهاست با كانتينر بار مى زند و به كشورهاى بيگانه ” مى فروشد”.
(پایان)
من خود نیز قبلا بطور جسته گریخته گزارش هایی در مورد “خاک فروشی” در نواحی جنوبی ایران را در بی بی سی و برخی رسانه دیده بودم که بعد لینک های آن را تقدیم می کنم ، اما بعبارت این خانم هنرمند چند اسمی در این سایت توجه کنید،ایشان مدعیست که :نظام (یعنی نظام جمهوری اسلامی ایران بطور رسمی و قانونی) سالهاست خاک حاصلخیز ایران را با کانتینر بار می زند و رسما “می فروشد”! بعد هم با چنین ادعای دروغی طبعا می خواهد داوری کند که :کسانی از همفکران او که از حمله ترامپ و امریکا به ایران مبتهج و شاد می شوند وطن فروش نیستند بلکه “نظام” یا مسولان جمهوری اسلامی هستند که وطن فروشند ،چرا؟ چون ایشان از چند گزارش متناقض و پراکنده بیقین رسیده اند که “خاک حاصلخیز فروشی” نه بعنوان یک پدیده قاچاق ،بلکه بطور قانونی و رسمی مورد تایید نظام جمهوری اسلامی است پس وطن فروش جمهوری اسلامی و مسولان آنند نه کسانی که از احتمال حمله ترامپ بهیجان آمده اند و با وقاحت در مورد آن کف و سوت می زنند!
من با استفاده از گوگل یک بررسی کردم با سرچینگ الفاظی مثل “فروش خاک ایران” ،”خاک سرخ جنوب” و الفاظی نظایر اینها ،در این سرچینگ لینک های زیادی بدست آمد که همه آنها را دیدم ،دو مورد آن مربوط به گزارش هایی ضد و نقیض در سایت بی بی سی بود و مواردی هم در سایت فرارو و سایت هایی داخلی ،از کاربران خواهش می کنم خودشان بروند این لینک ها را ببینند یا اصلا هرگونه لازم می بینند در این موضوع سرچ کنند ،آنچه که در برخی از این گزارش ها هست یا مساله قاچاق برخی اشخاص نفع طلب است ،یا واکنش برخی نمایندگان وقت مجلس به چنین گزارش هایی است ،یا اشاره و تفکیک بحث قوانین است در این حیطه که فروش خاک صنعتی با رعایت محدوده های قانونی بلامانع است ،و در خود این گزارش های بی بی سی و غیر آن بصراحت هست که مطابق قاونین ایران فروش “خاک حاصلخیز کشاورزی ” مطلقا ممنوع است ،اینکه قاچاق در چه حدی بوده و توسط چه کسانی بوده اصلا به شانتاژ کننده ربطی ندارد (چون هدف وسیله را مباح می کند)،آنچه که برای این کامنت گذار چند موتوره مهم است این است که بدروغ القاء کند :”نظام” جمهوری اسلامی از طریق قوانین و در روز روشن خاک کشور را کانتینر کانتینر بفروش رسانده است! از این جهت “نظام دینی ایران” وطن فروش و این نویسنده یک “وطن دوست” آنهم از نوع غلیظ آن است! جا کم آمد ،لینک ها ذیل این نوشته پیوست می شود:
اعتراض به صادرات خاک ایران به کشورهای همسایه:
http://www.bbc.com/persian/iran/2013/05/130514_u08_iran_soil_exported
——
قاچاق یا صادرات؛ خاک سرخ هرمز به کجا میرود؟
http://www.bbc.com/persian/iran-38288299
——
مدیرعامل سیمان ساروج کنگان:صادرات خاک و خام فروشی به خارج از کشور صحت ندارد
http://www.irna.ir/Bushehr/fa/News/82325485/
——-
خاک ایران قاچاق میشود
http://fararu.com/fa/news/185760/%D8%AE%D8%A7%DA%A9-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%A7%DA%86%D8%A7%D9%82-%D9%85%DB%8C%E2%80%8E%D8%B4%D9%88%D8%AF
——
خروج منابع خاکی ازکشور، واقعیتی تلخ؛
حکایت آن ها که حتی خاک میهن را می فروشند:
http://danakhabar.com/fa/news/1154522/%D8%AE%D8%B1%D9%88%D8%AC-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B9-%D8%AE%D8%A7%DA%A9%DB%8C-%D8%A7%D8%B2%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%AA%D9%84%D8%AE
——-
فروش خاک ایران به کشورهای عربی غیر قانونی است / مجلس از هر اهرمی برای جلوگیری فروش خاک استفاده میکند:
http://www.iew.ir/1392/02/22/8851
——
……
همانطور که اشاره شد آنچه که مستفاد از این سنخ گزارش های داخلی و خارجیست،این است که مطابق قوانین ایران فروش و انتقال خاک حاصلخیز کشاورزی از ایران به کشورهای
دیگر ممنوع و قابل پیگرد است و فروش خاک صنعتی در محدوده تعریف شده قانون ممنوع نیست ،و ادعاها و گزارش هایی در مورد سوء استفاده و قاچاق خاک از سوی نفع طلبان مطرح است،و سوء استفاده و قاچاق یا دور زدن قانون هم چیزی است که در همه کشورها وجود داشته و دارد ،آنگاه یک شانتاژ کننده بخود اجازه می دهد با شانتاژ و دروغ و خلط مبحث ،ادعا کند که یک نظام و کلیت آن همه وطن فروشند چون خاک کشور را رسما و قانونا بفروش رسانده اند! بقیه مواردی هم که مطرح می شوند چیزهایی از همین جنس هستند ،اموری ناشی از اختلاف مبانی و ناباوری ایشان به مبانی دینی است ،اموری ناشی از عدم احاطه و اطلاع به آمار و ارقام دقیق و توجیهات قانونی مسولان ،و اموری هم ناشی از دروغ ها و شانتاژهای خبری است که وطن فروشان یا تئوریسین های وطن فروشی را مجال می دهد که در این سایت سفره حقد و کینه و نفرت خویش را از طریق بازی با الفاظ در اسامی گوناگون بگشایند.
برو عمو ! برو. کشکت رو بساب ! تو رو چه به سیاست ! حالا مثلا بلدی لینک بزاری !؟ اگر لینک دونی تو تکمیله چرا لینک جنایات هم لباسانت رو نمیزاری مثلا هنوزبه یقین نرسیدی ؟ خدا وکیلی معنای وقاهت را بلد هستی یا برایت معنا کنم البته میدانم که خیلی … هستی . امیدوارم فهمیده باشی !!!!!!
سید مرتضی انگار خیلی از خودت خوشت میاد . آخه خسته نشدی این همه کلمه وطن فروش و قاقالی لی و چنگک رو تکرار میکنی؟
سید !! تو اول ثابت کن که وطن فروش نیستی و درد وطن داری تو اصلا برای هم وطنان که خانه و کاشانه خود را در سیل از دست داده اند و در چادر زندگی میکنند دل سوزانده ای ؟ برای اهالی خوزستان چه ؟ برای کول بران دل سوزانده ای ؟ برای هم لباسانت که در زندان ساحلی قم درد ورنج میکشند دل سوزانده ای ؟ برای زندانیان عقیدتی چه ؟ برای زندانیان سیاسی چه ؟ برای کودکان کار چه ؟ برای فارغ التحصیلان بی کار چه ؟ برای بیماران نیازمند کلیه و درد مندان بیشمار چه ؟ برای بی کاران انبوه چه ؟ من که تا بحال ندیده ام برایت مهم باشد ! ولی با تبلیغات رژیم برای فلسطین و اهالی آن ها مایه میگذاری آن هم از جیب ملت بدبخت اگر جرئت و شهامت داری برو مدافع حرم !؟! بشو . برو لبنان با اسرائیل که خیلی اطلاعات ازآنجا داری بجنگ من اطمینان دارم که شهامت هیچ کدام را نداری وفقط به کتاب هایت مراجعه میکنی و برای راحتی از نرم افزار ؟ استفاده میکنی که در جواب نمانی ببینم تواصلا کار یدی بلدی ؟ به قول دانایی که گفت اگر از هرکس ثروتش را بگیرند و او باز هم در نماند ! انسان شریفی هست به قول خودت داری در مورد کتب اسلامی تحقیق میکنی واز این راه نان میخوری اگر در آتیه تو را خلع لباس کنند چه کار دیگری که مثمر ثمر باشد بلدی که خانواده ات را نان بدهی .
این کلیپ خرافات آخوند را نشان میدهد
https://www.youtube.com/watch?v=RrQi3Ino0rI
در جواب آنیتا ( گفتگويى بين دوستان در كرفته است در باره وطن فروشى…. )
خشت اول چو نهد معمار کج /// تا ثریا میرود دیوار کج
با اگر و مگر عزیز من کسی در رد گفتار دیگران مطلب نمینویسد. به جای خیال بافی و تعریف خود ساخته از وطن فروشی لازم بود به خودت زحمت بدهی و ببینی مردمان فهمیده وطن فروشی را چگونه تعریف کرده اند. وطنفروشی تعریفش هیچ کدام از آنها که خود بافته ای نیست. من قبلا تعریف درست ان را از “ویکی پدیا” نقل کرده ا م و بر اساس ان تعریف هم نشان دادم که حضرات محترم به کار شریف وطنفروشی مشغولند. نوشته های بعدی آنها هم نشان داد که ان ها بسیار بیش از آنکه من فکرمیکردم وطنفروشند, آگاه و مصمم در وطنفروشی. اینکه بر مبنای تعریف من درآوردی تو یکباره وطنفروشان شده اند وطن دوست و وطن دوستان شده ا ند وطنفروش مضحک بودن کارت را صد چندان کرده است . دائما نظام , نظام کرده ای . کی و کجا حرف از نظام و آخوند ها و سیه گستری و اینجور حرف ها زده است؟ یک مشت مطالب بی اساس را عنوان کرده ای و بر اساس آنها نتایج دلخواهت را گرفته ای . چرا به ان چه که واقعا از طرف وطن دوستان گفته شده استناد نمیکنی و به جایش دروغ میگویی ؟ چه کسی از تبهکاریهای حاکمان فعلی دفاع کرده است؟ سند بیاورید . ان چه که من ” وطن دوست ” تا به حال نوشته ام کجایش دفاع از نظام بوده؟ چرا دروغ سر هم میکنی؟ من با طرح سه سوال از وطنفروشان جدال با وطنفروشان راآغاز کردم . سوال ها این ها بودند:
آیا حاضرید در صورت وقوع جنگ با امریکا :
۱- به ایران برگردید و برای ایران بجنگید؟
۲- اگر نمیخواهید یا نمیتوانید بجنگید , حاضرید در شهر هائیکه به احتمال زیاد هدف بمبارانهای شدید , و احتمالا اتمی, قرار میگیرند ساکن شوید؟
۳- اگر خود را در نقاط گم و گور کشور مخفی کردید و جان سالم به در بردید , حاضرید پس از خاتمه جنگ به نقاط ویران شده بروید و ببیند چه به سر هموطنانتان , که به آ ن ها
اطمینان میدهید که جنگ برایشان آنطور ها هم که میگویند بد نیست , آمده است؟ (وطن دوست //12:22 ق.ظ / فوریه 5, 2017 //سه سوال از همه وطن فروشان فعال در این سایت . لطفا با صداقت به آنها پاسخ بدهید .)
و این سه سوال هم در ارتباط با نوشته یکی از وطنفروشان ممطرح شد که نوشته بود آمریکا با ” طرح مارشال ” آلمان و ژاپن را که در طول جنگ ویران شده بودند را دو باره ساخت و بنا بر این آن ها که مردم را از ویرانی کشور ,را اگر جنگی دیگر در بگیردمیترسانند , مزخرف میگویند چون آمریکا پس از ویران کردن آ ن را دوباره میسازد.
در کجای این سه سوال و نوشته های بعدی من حرفی از نظام و جعلیات دیگر شماست؟ نشان دهید من ” وطن دوست” کجا از نظام دفاع کرده ام ؟ . من نه از سربه قول شما ” غَلَيانِ حسِ وطن دوستى مصلحتىِ ” بلکه از سر دلسوزی برای ان بیچاره هایی که قرار است بمب بر سرشان ببارد مطالبی در نکوهش وطنفروشان نوشتم . نشسته اید در جای امن در امریکا و اروپا و اکثرا علاف و مفت خور و از کیسه خلیفه جان هموطنان خود را میبخشید و کارتان هم شده دروغ گویی و پخش جعلیات. همان شروع مطلبت با دروغ همراه است. نوشته ای : ” دوستانى به جان آمده از ظلم و فساد نظام، به دخالت خارجى براى برانداختن اين نظام راضى شده اند و دوستانى ديگر، رگ گردن بر اورده اند كه هان، ببينيد خائنين و وطن فروشان را، كه بيگانه را به خانه خود فرا مى خوانند و اين كه، اين نظام هر چه باشد، خودى است و برتر از بيگانه ” میپرسی چرا؟
اول این ” دوستان ” شما از ظلم و فساد نظام به جان نیامده اند چون مثل خودت در ایران زندگی نمیکنند. از ظلم و فساد نظام کسانی به جان آمده اند که در داخل زندگی میکنند. دوم صحبت از جنگ و ویرانی و کشتار است نه ” دخالت ” به معنایی که میخواهی القاء کنی. سوم این دوستان راضی به معنایی که میخواهی القاء کنی ( که مثلا سری تکان دهند و بگو یند ” باشه اشکالی نداره دخالت کنید” ) به دخالت خارجی در ایران نیستند بلکه آنها راضی به نابودی ایرانند . چهارم کسی در جایی ننوشته که “اين نظام هر چه باشد، خودى است و برتر از بيگانه ” ( کی و کجا این را نوشته؟) .
بقیه نوشته ات یک مشت حرفهای تکراری ( نمیگویم نادرست) اند که ارزش بحث کردن ندارند.
جناب وطن دوست//// چادرشونو محکم تر از بقیه می گیرند!
با درود
جناب وطن دوست ۳ سوال مبهم را مطرح کرده اند که با اجازه انرا بازتر میکنم
۱- حاضرید به ایران باز گردید و برای ایران بجنگید؟ این سوال به دو صورت قابل طرح است
الف: ایا حاضرید مثل جنگ ایران و عراق ۸سال دیگر بجنگید و بعد از ۱۰۰۰ میلیارد خسارت و یک ملیون کشته و مجروح جنگ خاتمه یابد و برای ۴۰ سال دیگر این رژیم پلید پا بر جا بماند؟
ب:ایا حاضرید برای ایران بجنگید و ایران از دست جلادان خونخوار و دزد و ویرانگر نجات بدهید(یکبار دیگر سوال مکنم صدماتی که از این رژیم بر ما وارد شده ازهر نظر با کدامیک از جنگهای تاریخ میتوانید مقایسه کنید)
۲-حاضرید در شهرهای جنگ زده ساکن شوید؟
مگر بعد از جنگ ۸ ساله همه شهرها و روستاهای جنگ زده را ترک کردند ؟ اما چی دستگیرشان شد؟ چه کسانی بهره مند شدند؟ بهای جنگ ۸ساله را چه کسانی پرداخت کردند؟ ترس برای از دست دادن چه چیزی باید داشته باشیم ؟ پس شما لطفی بکنید چند صباحی را در سیستان و بلوچستان و یا خوزستان و یا…..بگذرانید تا معنای ان زندگی پر عزت و افتخاری که به ما وعده دادند را از نزدیک ببیند (پای گود نشستن و گفتن لنگش کن از دست همه حتی بچه ۵ساله هم برمیاد)
۳-حاضرید بعد از جنگ به نقاط ویران شده بروید ببینید چی بر سر هموطنانمان امده؟
چه کسانی باید سری به مناطق ویران شده بزنند؟ انانیکه دچار بیکاری و فقر و بدبختی هستند یا ان عده معدودی که مثل اختاپوس چنگ بر تمامی منابع ثروت و قدرت این مملکت انداخته اند و تمامی ثروت ملی مارا به سرقت برده و در کشورهای خارجی سرمایه گذاری و یا در بانکها سپرده گذاری کرده اند و مازاد انهم که صرف ناکجا ابادها و ساختن کنبدها و درب های طلا برای حرمین میشود ؟
دوست عزیز ایکاش امکانش را داشتم یکهفته از شما دعوت میکردم و با هم گشتی در نقاطی از همین اب و خاک میزدیم و شما برای من واژه وطن را تعریف میکرید مطمعنا اگر ذره ای نسانیت در وجود شما باشد با من همصدا میشدید که سرمایه های و عزت وشرف و انسانیت ما به تاراج رفته چیزی برایمان نمانده که از ان دفاع کنیم۰
دوست عزیز شرط اول مفهوم وطن اینستکه تا ریال اخر سرمایه و درامد مملکت خرج ابادانی ورفاه ملت شود تا تن فروش و اعضا فروش و کرسنه نداشته باشیم انوقت منهم مثل شما دم از وطن میزدم
اما در شرایط کنونی وقتی دم از حفظ وطن میزنی یعنی حفظ نظام و بر سر کار ماندن این قوم بیخرد و مملکت را به نابودی کامل رساندن.
در حال حاضر وطن اسما متعلق به ۸۰ ملیون ایرانی ولی بکام عده قلیلی دزد و وطن فروش .
در پایان اگر پایان اگر راهکار شما منتهی به حفظ نظام است بحثی ندارم ولی اگر راهکار بهتر و کم هزینه تری برای کم کردن شر نظام از این مرز بوم دارید بفرمایید تا با تمام وجود با شما همصدا شویم. ولی از نوشته شما مشخصه که کرسنگی نکشیدی تا عاشقی یادت بره
موفق باشید
با سلام به ناشناس گرامی
من صد در صد با شما در برشمردن جنایات و دزدی ها , تبعیض ها و……..که از آغاز بر پایی این نظام در میهن ما رخ داده همراهم , تردید نکنید از صمیم قلب میگویم . شما هم یقینا تاریخ میهن بس گرامیان را خوب خوانده اید و میدانید که در این سرزمین به استثنای ایامی کوتاه , همیشه این دزدان , جنایتکاران , زورگویان , … بوده ا ند که بر مردم حکومت کرده اند. بیچاره ایرانی ,بد بخت ایرانی, تحقیر شده ایرانی, غارت شده ایرانی , …… واقعا آدم گریه اش میگیرد وقت به تاریخ این سرزمین و آنچه که بر مردمانش رفته است مینگرد. این مرد م سخت کوش دائما ساختند و کاشتند , و دیگران , چه خودی و چه بیگانه خراب کردند و بردند و حالا ما پس از اینهمه سال و این همه ماجرا که بر ما گذشته است حتی مطمئن نیستیم که فردایی بهتر از امروز نکبت بارمان داشته باشیم . حرف من ساده و کوتاه است دوست من : این مقدار اندکی هم که پس از هزاران سال کوشش مردمان بی پناه این سرزمین , با تحمل سختی های جانسوز , بر جای مانده باید در جنگی وحشتناک بسوزد و دود شود؟ شما به هر کشوری بنگرید از گذشت خود صد ها برابر آنچه که در سرزمین ما بنا از گذشته بر جای مانده , بنا های خوب بر جا مانده دارند . آیا در این سرزمین ما چیزی ساخته نشد؟ در کشور ما کجایند آ ن بناهای با شکوه ای که در روم, یونان, مصر, سوریه, …….به وفور یافت میشوند؟ آیا پدارن ما در این سرزمین چیزی نساختند؟ اگر ساختند که حتما هم ساختند , پس کجایند آ ن بنا ها ؟ این همه حرف من است دوست عزیز. این نظام , نظام مطلوب, من نیست با این حال من کاملا مخالف ماجراجوئی و ویرانی کشورم هستم . مایل نیستم حتی یک برگ درخت کشورم در جنگی بسوزد . ما در این دوران بیرحم , که هر کسی سعی میکند به هر قیمتی لقمه را از دهان دیگری برباید و در دهان خود بگذارد , باید با هوشیاری عمل کنیم . برخی از دوستان فکر میکنند که امریکا و کشور های نظیر آن برای ما دایه های مهربانی هستند . این ها از یاد برده اند که این کشور ها چه بر سر بسیاری از دیگر کشور ها , از جمله خود ما , آورده اند . تا زمانی که جایگزین مطمئنی بوجود نیاورده ایم نباید به سرنگونی نظام مسخره حاکم فکر کنیم . شما با این پراکند گی و حتی دشمنی حا کم بر مخالفین نظام , با فرض سرنگونی نظام فعلی , چگونه میخواهید یک کشور ۸۰ میلیونی را اداره کنید ؟ , آن هم یک کشور مخروبه پس از جنگی دیگر را ؟ همه حرف من این است دوست عزیز. شاد باشید .
هم میهن مبارز و شجاع منصور اصانلو، ما را به همبستگی و اتحاد در مبارزه برعلیه دیکتاتوری و فاشیسم مذهبی، فرا میخواند:
https://www.facebook.com/mansour.osanlou/videos/675931852587229
سید مرتضی گرامی
همانطور که مرکرل صدر اعظم آلمان در کنفرانس امنیت و حفاظت مونیخ بیان کرد ، بحث بر سر امنیت داخلی اروپا با ۲۷ عضو که انگلیس ۲۸ می آن بودو امنیت برون مرزی اروپا و مسئله ناتو و اکراین و مهاجران و ثبات منطقه ای درآ فریقا و خاورمیانه و همه نیز روی صحبت بسوی آمریکا بود که با اتحاد هم بخصوص در خارج از مرزها باهم در تلاشند و باهم موفق خواهند بود.
آمریکا ۲ در صد در آمد کشورها را برای تجهیزات و حمایت کشورها طالب است که مسئله ای غیر منطقی و بحث انگیزاز جانب کشورها است چون درآمد کشورها مختلف است و تاکید رشد سریع اقتصادی چین بر بازار بین المللی و رکود اقتصاد آمریکا و اروپا می بود.
در کنار جلسه سه کشور عربستان و ترکیه و اسراییل به نقش مخرب نظام غیر مردمی ایران وایجاد تشنج در منطقه اشاره کردند.البته مایک پنس رسما اهداف ترامپ را بار دیگراعلام کرد.
(در کنار باید بگویم ، وجود یک نظام باثبات در ایران هرچند همیار تروریست جهانی و فرضیه های جهان شمولی اش،مسله مهمی است، و یک برگ برنده نظام است و لی ادامه بر تشنج در منطقه و همیاری تروریستها پاشنه آشیل نظام است .جهان شاهد آفریقای شمالی و خاورمیانه ناثبات بوده است و طالب جنگ دیگری نیست ،اما، جهان قدرت یک دست نیست و پدیده ترامپ مهم و چرخشی در تقسیم قدرت جهانی است که هنوز در حال شکل گیری است ، بدین خاطرهمچنان نظام درون خط قرمز مرزهای سیاسی جهانی حرکت می کند.)
آیتال … (سه نقطه از مش قاسم) جوادی آملی: تنها اسلام ناب و حقیقی میتواند تمدن حقیقی به وجود بیاورد.
مش قاسم: روز از نو روزی از نو!
سایت فرارو: آیت الله خوشوقت یک عمر چه فریاد کرد؟
مش قاسم: بکشید، ببندید، بخورید!
من کامنت های این سایت را فقط به عشق مش قاسم می خونم. حق مطلب را ادا می کنه.
وزوزارت امور خارجه: ایران را تهدید نکنید.
مش قاسم: به این اون گفتن تو چیکار بکن یا نکن کاری نداره. تو چیکار کردی که کار به تهدید نرسه؟ مگه کار تو این نیست؟ یه مشت مفتخور اونجا نشستن و پول مفت میگیرن و هیچ کار هم نمیکنن.
سلام بر همه کاربران سایت آقای نوری زاد، خصوصاً هموطنان داخل کشور.
نمیتونی ایرانی باشی و کشور و هموطن هاتو در این حال و روزگار ببینی وغمگین نشی.
سالهاست که در کشور دانمارک زندگی میکنم. مدتها پیش یکی از دوستانم این سایت رو بمن
معرفی کرد و من از آن موقع نوشتههای خوب آقای نوری زاد و کامنتهای کاربران رو پی گیری میکنم .
علاوه بر اینکه خیلی چیزها یاد میگیرم، بهتر در جریان اخبار و شرایط ایران هم قرار میگیرم.
از اینکه میبینم هموطنانم در شرایط سخت و دشواری زندگی میکنند و وضع کشور روز بروز
بدتر میشه رنج میبرم. با خودم فکر میکنم که چرا مردم دانمارک با این امکانات کم و منابع
طبیعی محدود نسبت به کشور ما، میتونند در رفاه زندگی کنند و ایرانیها نه؟ چه چیز باعث میشه
که مردم دانمارک به عنوان خوشبختترین مردم دنیا انتخاب بشند؟
تصمیم گرفتم درحد تواناییم کمی از خصوصیات فرهنگی و اتفاقاتی که در این کشور میفته براتون
تو این سایت بنویسم.
البته هدفم این نیست که نشون بدم اینجا بهشت روی زمینه و هیچ مشکلی وجود نداره. اینها
هم مشکلهای خودشون رو دارند ولی جنس مشکلهای اینها با ما فرق میکنه، همینطور نحوهٔ
برخوردشون با این مشکلها. چیزی که خیلی مهمه و موجب میشه مشکلهای جامعه شون حل
بشه و یا حداقل بزرگتر نشه، اینه که هیچ مساله و مشکلی رو هر چند هم که زشت و دردناک
باشه پنهون نمیکنند بلکه در سطح جامعه، تو مطبوعات، توی رادیو و تلویزون مطرح میکنند
کارشناسای مربوطه رو دعوت میکنند و براش راه حلی پیدا میکنند.
بخاطر میارم که در ایران تا چندین سال پیش، مسئولان حاضر نبودن بپذیرند که در کشور، بیماری
ایدز وجود داره و اقدامی برای مقابله با آن نکردند و همین سبب شد که تعداد زیادی به این بیماری
مبتلا بشند.
امروز اینترنت آدمها رو به هم خیلی نزدیک کرده و این باعث میشه که بتوونیم از تجربههای هم
استفاده کنیم.
با اینکه دارم تو این جامعه زندگی میکنم و سالهاست از امکانات و سرویسهای اون بهرمند
میشم ولی باید اقرار کنم که حسادتی رو نسبت به اینها احساس میکنم. حسادت به اینکه چرا
ما نباید بتونیم مثل اینها در رفاه باشیم و با صلح و آرامش و نظافت و پاکیزگی در کنار هم زندگی کنیم؟
این حس حسادت موقعی شدت پیدا میکنه، که وقتی به این نکته فکر میکنم که زمانیکه در کشور ما
فردوسی و سعدی و حافظ در حال خلقِ شاهکارهای ادبی بودند اینها در تاریکی و جهل قرون وسطی
دست و پا میزدند.
نمیدونم قادر هستم اونجوری که باید و شاید مطالب و موضوعات و تجربههای سالها زندگی در این
کشور رو بهتون انتقال بدم یا نه، بدونه اینکه این تصور ایجاد بشه، که یارو جای خوش نشسته و داره
واسه ما نسخه میپیچه. در هر حال سعی خودمو میکنم.
ممنونم از اینکه وقت گذاشتید و این نوشته رو خوندید.
با احترام
بهرنگ از دانمارک
اندر باب وطن پرستی و وطن فروشی و برخورد منافقانه ملا فریب با آن:
1ـ همه شما بارها در تبلیغات حکومت ملاها شنیده اید و بقدری تکرار شده است که حالا خود نیز به آن باور دارید و آنرا تکرار می کنید که مجاهدین خلق در زمان جنگ به عراق رفته اند و بر علیه هموطنانشان جنگیده اند نتیجه اینکه خائن هستند و وطن فروش. چون این تبلیغات را از حفظ هستید من بیش از این تکرار نمی کنم.
2ـ در طرف مقابل یعنی کشور عراق هم همین عمل اتفاق افتاده است یعنی گروهی از عراقی ها به ایران آمده اند و توسط حکومت ایران مسلح و سازماندهی شده اند و بر علیه کشور خودشان جنگیده اند و هموطنان خود را کشته اند ولی آخوندها هیچوقت به آنها وطن فروش نگفته اند بلکه می گویند مجاهدین عراقی!!
3ـ بعنوان یک ناظر و بیطرف به بند 1 و 2 نگاه کنید آیا در ماهیت رفتار این دو گروه تفاوتی می بینید؟ هر دو گرده شیعه هستند هر دو گروه ملقب به مجاهدین هستند هر دو گروه بر علیه کشور خودشان جنگیده اند هر دو گروه هموطنان خودشان را کشته اند هر دو گروه مدعی هستند بر علیه دیکتاتور حاکم بر کشورشان می جنگند پس چرا آخوندها یکی را خائن می نامند و دیگری را خادم؟ یکی را منافق مینامند و دیگری را مجاهد؟
4ـ همه ما شاهد بوده ایم و با چشم خود دیده ایم این آمریکا بود که با نیروی زمینی اش حکومت صدام را سرنگون کرد و بجایش مجاهدین عراقی را حاکم کرد همان مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق به ریاست شاهرودی و سپاه بدر که تماما بوسیله ایران سازماندهی شده اند و هزینه آنها را ایران داده است اکنون در عراق حاکم هستند چطور است که راه باز کردن آمریکا در اینجا خوب است و هیچ سخنی از وطن فروشی و خیانت به میان نمی آید؟
5ـ همین الآن که در حال خواندن این کامنت هستید عملیات غرب موصل شروع شده است سپاه بدر قبلی و حشد الشعبی فعلی و حاکمیت مجلس اعلای عراقی و حوزه علمیه 1000 ساله نجف و حوزه علمیه 100 ساله ایران و قاسم سلیمانی خامنه ای، همه اینها با برنامه ریزی مستشاران نظامی اعزامی آمریکا به عراق بر روی زمین در زیر سایه و حمایت بمب افکنهای آمریکایی تحت فرمان ژنرال ماتیس وزیر دفاع ترامپ در حال اجرای عملیات هماهنگ و متحد برای آزاد سازی موصل هستند اتفاقا شروع عملیات هم با بمب افکنهای آمریکا بوده است که یک بیمارستان خالی از بیمار و مورد استفاده داعش را بمباران کرده اند و از بالا راه را برای شیعیان حاکم باز می کنند تا اینها بتوانند بر روی زمین عملیات انجام دهند!
6ـ وقتی فرمان اجرایی ترامپ برای جلوگیری از اتباع هفت کشور صادر شد دیدید در ایران چه الم شنگه ای آخوندها برای فریب به راه انداختند یکی از این هفت کشور هم عراق مورد حمایت آخوندها بود وقتی از حیدر العبادی نخست وزیر شیعه عراق پرسیدند چه اقدام متقابلی انجام میدهی او گفت هیچ!! دلیل آنرا هم خود گفته است که ما با آمریکا متحدا در داخل عراق بر علیه تروریستها در حال نبرد هستیم.
7ـ آخوند یعنی ////، چگونه میشود که یک پارچه سیاه به دور سرت به پیچی بقول رفیق شفیقش، ملا مصلح، نشانگر این باشد که وطنشان حجاز عربستان است و تمام هم و غمش هم در این مدت فریب مردم باشد که به آداب و رسوم عربستان همچنان پایبند باشند و حال برای کوبیدن یک هموطنی که برای اسارت وطنش می سوزد و می گدازد و تمام تلاشش نیز این باشد که هموطنانش را از اسارت ملا نجات دهد حال ملا فریب شده است وطن پرست!! و هموطن داغ ملا دیده، شده است وطن فروش!! آیا میدانید چگونه میشود روز را شب نشان داد و شب را روز؟ روش آنرا در حوزه ها آموزش میدهند و از ملا بیاموزید دو گروه که در زمان جنگ برعلیه کشورشان جنگیده اند یکی میشود خائن و دیگری میشود مجاهد!وقتی طبق محاسبه خودشان 1000 میلیارد دلار خسارت ایران در جنگ را به عراق بخشیده اند میشود وطن پرستی از نوع ملاگونه آن، این در شرایطی است که کویت عرب تمام خسارتش را تا ریال آخر می گیرد ولی ملای وطن پرست! بجای خسارت، هزاران میلیارد هم در عراق از پول کشور ایران برای مسائل رفاهی و گسترش خرافات خرج می کند و از همه عجیب تر هم اکنون دارد در زیر سایه و حمایت آمریکا در عراق می جنگد و در داخل هم دائم برای فریب شعار مرگ بر آمریکا سر می دهد!! واقعا این ملاها چگونه موجوداتی هستند؟ بجای خواسته کوروش کبیر که اهورا کشور ایران را از خشکسالی و دروغ نجات دهد سرنوشت ملت ایران بجایی رسیده است که باید بگوید اهورا ملت ایران را از آخوند نجات دهد.
آخوند و بیطرفیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی!!!!!!!!!!!!!!؟
چشم براه شما خوبان هستم. تابلوها بهانه اند. چه تابلویی زیباتر از جمال مبارک شما؟
درود دوستان خوبم
از نمایشگاه و فروشگاه مجازی نقاشی های محمد نوری زاد دیدن فرمایید:
https://t.me/nourizadgallery
اخبار: فرو ریختن سقف کلاس درس در میناب.
مش قاسم: قلب این دومی از این خبر مکدر شد، ولکن پول ساخت و تعمیر این مدرسه (ها) فرستاده شد لبنان، سوریه، یمن، عراق و غیره…. به حکومت اسلامی خوش آمدید!
رقابت بین المللی شطرنج جبل الطارق: هولوکاست ارزشها ! نوشته شراگیم زند به نقل از سایت ایران وایر
فاجعه ای بزرگتر از این برای نظام مقدس جمهوری اسلامی نمیتوانست اتفاق بیفتد… یک خواهر و برادر شطرنج باز ایرانی (15 و 13 ساله) با هزینه خودشان و سرخود بلند شده اند و رفته اند در مسابقات بین المللی شطرنج در جبل الطارق شرکت کرده اند و آنجا هست و نیست و آبرو و حیثیت جمهوری اسلامی را به باد داده اند… اینطور که گفته شده شطرنج باز دختر بدون حجاب اسلامی در این مسابقات شرکت کرده و برادر سیزده ساله اش هم در اقدامی موهن مقابل حریفی از رژیم صهیونیستی به میدان رفته و حاضر به ترک غیرتمندانه ی مسابقه نشده است… یعنی اگر فیلم مهمانی خصوصی معظم له لو رفته بود کمتر از این نظام لکه دار میشد… رئیس فدراسیون شطرنج در اولین واکنش به این «فاجعه ملی» و «هولوکاست ارزشها» گفته است که این خواهر و برادر را مادام العمر از شرکت در مسابقات شطرنج محروم خواهد نمود… یعنی این پسر سیزده ساله شصت ساله هم بشود چون در سن سیزده سالگی با شطرنج باز رژیم صهیونیستی مسابقه داده باز حق شرکت در هیچ مسابقه ای را نخواهد داشت و خواهر بی حجابش هم به هکذا… از آن سو نماینده مجلس اعتراض کرده که محروم کردن مادام العمر و عذرخواهی کافی نیست و باید دستگاههای امنیتی وارد عمل شوند و با مساله خیلی جدی برخورد شود… ما مطمئن هستیم با انجام کارهای اطلاعاتی و بازجویی از این خواهر و برادر دستهای پشت پرده این ماجرا مشخص خواهند شد و دیر یا زود ما شاهد اعترافات تلویزیونی این دو نفر مبنی بر ارتباط با شبکه من و تو و سران فتنه و تشکیلات بهایی وابسته به موساد و… خواهیم بود.
واقعا اعصاب ما هم اینجا ریخته است به هم… ما شهید نداده ایم که یک دختر 15 ساله بدون حجاب در خارج از ایران در مسابقات شرکت کند…به کجا رسیده ایم که بچه 13 ساله مان که قبلا زیر تانک میرفت، حالا میرود با شطرنج باز رژیم اشغالگر قدس مسابقه میدهد…؟ أین تذهبون؟؟ درست است که این خواهر و برادر از طرف فدراسیون شطرنج به مسابقات اعزام نشده و خودشان رفته اند و همه هزینه هایشان را هم شامل پول بلیط و هزینه اقامت و خورد و خوراک را خودشان داده اند… اما به هر حال آنجا که ثبت نام کرده اند کشور خود را «ایران» ذکر نموده اند… هرکس که عنوان میکند ایرانی ست، باید حجاب اسلامی اجباری و شعار نابودی اسرائیل را در سرلوحه برنامههایش قرار دهد… خوشتان نمیآید شئونات جمهوری اسلامی را رعایت کنید حق ندارید بگوئید ایرانی هستید… بالاخره ایران «صاحب» دارد… مال پدرتان که نیست!
اصلا مراجع گرانقدر ما از همان اول هم اشتباه کردند که بازی شطرنج را از لیست اعمال حرام بیرون آورده و حلال اعلامش نمودند… آن از ماجرای اعتراض شطرنج بازان زن جهانی به حجاب اجباری در جریان مسابقات جهانی شطرنج در ایران و این هم از این دسته گلی که این خواهر و برادر شطرنج باز به آب داده اند… ورزشی که چنین مفسده برانگیز است همان بهتر که از بیخ حرام اعلام شود… اگر دقت کنید هرجا مراجع گرانقدر ما شل دادند و یک قدم عقب نشستند دشمن دو قدم پیش آمد… همین حجاب را اگر سفت و سخت در حد برقع و روبنده نگه داشته بودند الان بدحجابی فوق فوقش شامل این میشد که کمی سوراخ تعبیه شده بر روی «روبنده» ها برای دیدن گشادتر شده بود… ولی وقتی مراجع به مانتو و مقنعه و روسری به عنوان حجاب اسلامی روی خوش نشان دادند، اوضاع اینچنین شده است که میبینید… حالا الان شطرنج هم شده است قوز بالاقوز و آبرو ریزی پشت آبرو ریزی برای نظام و اسلام به بار میآورد… جلوی ضرر را از هرجا که بشود گرفت منفعت است و دیر حرام اعلام کردن بهتر از هرگز حرام اعلام نکردن است…! با توجه به مسائل پیش آمده مراجع ما حالا باید «انقلابی» برخورد کرده و شطرنج را از بیخ حرام اعلام نمایند… شاید تنها این کار بتواند بعد از این فجایع، مرهمی بر دل رهبری و امت مسلمان و خداجوی ایران بگذارد.
وجه مشترک مراجع دینی با استیون هاوکینگ…
وجه مشترک مراجع دینی با استیون هاوکینگ اینکه هر دوشون فلج هستن:
تفاوتشون این هست که استیون هاوکینک از گردن به پایین فلج شده’ //////////
………..
https://www.balatarin.com/permlink/2017/2/20/4440331
تو واقعا با شعوری مزدک . ازناتوانی جسمی یک فرد سوء استفاده کرده ای تا کینه خود را به آخوند ها نشان دهی . به این شکل تحقیر آمیز که تو از ناتوانی جسمی او یاد کرده ای مرتکب جرم شده ا ی. اگر استیون هاوکینگ فرو مایه ای مثل خودت باشد میتواند از توی با شعور غرامت طلب کند مثلا به خاطر اینکه او با خواندن مزخرفی که نوشته ای دچار ناراحتی روحی شده است. چرا این قدر فرومایه ای ؟ شرم کن //////! آن احمق تر از تو هم که به تو امتیاز عالی داده است در این جرم با تو شریک است.
تو اگر کمی شعور داشتی اولا نگاه میکردی که این نوشته از من نیست.دوما مگر این توهین به هاوکینگ است.او یک نابغه است و نشان داده که انسانها با تمام ضعفهای بدنی به چه درجه ائی می توانند برسند تنها اگر فکر خود را بکار گیرند چیزی که نه افرادی مثل تو و نه آخوند بکار نمی گیرند. هاوکینگ چه احتیاجی به اراجیف انسانهائی مثل تو داره؟برو بجای شور کمی هم شعور یاد بگیر.
پس مال عمه///؟ اسم تو اون بالا نوشته شده , اینو که میتونی دیگه ببینی ,/// که نیستی ؟ اگر هم از جایی طبق معمول سرقت کرده ای چرا اسم آن//// را که سرقت کرده ای ننوشته ای؟ تازه اگر هم اسم ان احمق را بنویسی همان نقل کردن ان به این شکل معنی اش موافق بودن توی با شعو ر است با محتوای آ ن ,مثل همه با شعو ر هایی که امتیاز عا لی به این حماقت داد ه اند. به این ترتیب همه با شعو ر ها میگویند که این حماقت , حماقت ما هم هست. من میدانم که فهم تو در حدی نیست که این جور چیز های بدیهی را بفهمی مزدک. به همان کار وطن فروشیت برس و بیشتر از آن زحمت نده.
تو مریضی اقا برو دکتر!
شاملو: همین بس که
یــــــــــاری اش مدهی، ســــــــــواری اش ندهی
بهتان مگوی
که آفتاب را با ظلمت نبردی در میان است
آفتاب از حضور ظلمت دل تنگ نیست
با ظلمت در جنگ نیست
ظلمت را به نبرد آهنگ نیست
چندان که آفتاب تیـــــــــــغ برکشد
او را مجالِ درنگ نیست
همین بس که یــــــــــاری اش مدهی
ســــــــــواری اش ندهی
یک سوم مساحت ایران در دست کیست: موقوفه خواران
بزرگترین زمین خوار کشورمان، سازمان اوقاف
نماينده رشت در مجلس شورای اسلامی از سازمان اوقاف و امور خيريه به عنوان یک زمین خوار بزرگ نام برد. سازمان اوقاف و امور خيريه بر اساس قانون تشکيل اين سازمان، اداره موقوفات فاقد متولی، امامزاده ها و اماکن مذهبی به استثناء مساجد و مدارس دينی، خيريه های فاقد مدير و گورستان های متروکه را بر عهده دارد.
علی ربيعی، مدير روابط عمومی اين سازمان، ١٣ آبان ١٣٩٠ گفته بود که ١٢٧ هزار موقوفه در ايران وجود دارد و يک سوم مساحت ايران، وقف است. نماينده رشت همچنين سازمان اوقاف و امور خيريه را متهم کرد که زمين های متعلق به منابع ملی را تصرف کرده و راسا مجوز گردشگری میدهد
سازمان اوقاف یک بنگاه بزرگ اقتصادی
نماینده رشت: فکر می کنم اگر اين گونه پيش رود سازمان اوقاف بتواند در آيندهای بسيار نزديک به اندازه یک کشور مستقل زمين در اختيار داشته باشد
http://www.b-arman.com/html/yaddasht_128_zamin-mogufekhara.html
وطن دوست
2:53 ب.ظ / فوریه 19, 2017
در پاسخ به علی۱ گرامی !
………
در یکی از کامنت هایم هم تصریح کردم که هدف من دادن تذ کر بود تا شاید آنها متوجه گناه نابخشودنی خود بشوند. اما آنچه که آنها در این ارتباط بعدا نوشتند همگی حکایت از مصمم بودن آنها در ادامه راه وطن فروشی میکرد.
……….
یارو را
/////////////////////// بسیچی یا آخوندزاده و یا آخوندزده دم از تذکر می زند!.تو بچه جان اول فرق گناه و جرم را یاد بگیر بعد به /////////// اسلامی آخوندیت بچسب.سیاست و قانون را چه ربطی به //////////////// دینی؟
یک بار قبلا وقتی که در باره تاجزاده یاوه گویی کرده بودی به تو نشان دادم که //////////////سرا پا دروغ و ناشی از بی صداقتی تو ست. معمولا اگر در وجود فردی که بی صداقتیش عیان شده است ذره ای شرم باشد چند وقتی خود را از دید دیگران پنهان میکند . تو اما روز بعد انگار نه انگار که //////////// گفته بودی و و تو دهنی ای خورده بودی باز به ////////// گویی پرداختی. در آنجا من نوشتم که تو هر بار که میخواهی نشان دهی چیزی میدانی , نادانی خود را بیش از پیش آشکار میکنی. جرم کلمه ای عربیست و معادل آن به فارسی میشود گناه ( لغاتنامه که دیگر میدانی چیست ؟). در این مورد خاص , شغل شریف تو وطنفروشی, اتفاقا همان کلمه گناه به کار میرود. یک مثال بزنم شاید کمکت کند بفهمی .
فرض کن رفته ای پیش خاله جان و به او میگویی : خاله جان من آرزو میکنم که آمریکا و انگلیس و …به ایران حمله کنند و ما را از شر این آخوند های …….( جای نقطه ها میتوانی فحش هایی را که بلدی بگذاری , هر چه بلد نباشی فحش که خوب بلدی) نجات بدهند. خاله محترمه حتما خواهد گفت : وا ! این چه حرفیه که میزنی مرده شور برده ؟ ( خوب خاله توئه دیگه , فحش میده) این حرفها گناهه ! ( نمیگه جرمه میگه گناهه ) . کدام پدر سوخته ای این حرف ها رو یادت داده؟ (خوب خاله توئه دیگه , فحش میده ). شیر فهم شد ؟ حالا فردا دوباره انگار نه انگار باز شروع کن به وطنفروشی.
برو /////آخوند بلیس که همان تو و اجدات را بس است!
باز نتوانستی جواب بدی سرت را کردی توی لباس زیرت و از اخوی دوقولویت خواهش کردی به جای تو جواب دهد؟ کمی هم خودت باش مزدک (گر چه خودت هم مودب تر از برادر دوقولویت نیستی).
اسمت منو یاد ///// می اندازد که معمولا چادرشونو از بقیه تنگ تر می گیرند تا مثلا مردم خیال بد درباره شون نکنند!
آیا یک بهایی/بهاییزاده میتواند به مسلمانان درس اخلاق بدهد؟
پیرو کامنت مزدک1 عزیز در صفحۀ پیش؛
خانم دکتر مهرک کمالی که بهاییزاده است اظهارات مجید محمدی در خصوص قضیۀ کشتن آن شخص بهایی در شیراز را انکار میکند. ایشان (خانم دکتر کمالی) برخلاف مرسوم ما بیشتر درگیر حقیقت است تا حصول نتیجه (محکوم کردن نظام جنایتکار حاکم). یعنی ایشان روا نمیدارد برای ضربه زدن به نظامی که دستش به خون همکیشانش آلوده، ولو مرگ یک نفر به دروغ جعل شود.
خانم دکتر کمالی زیر پستی در فیسبوک (متعلق به آقای عرفان ثابتی که ابتدا حرف محمدی را پذیرفتهبود) مینویسد:
«موارد جنایت در همان شیراز و جهرم اینقدر هست که نیازی به دروغگویی نباشد»
طنز تلخ قضیه اینکه تا قبل از معلوم شدن بهایی بودن ایشان، مسلمانان ضد نظام، او را بخاطر تشکیک در موضوع به جیره خواری نظام محکوم کردند. البته ایشان اظهار کردهاند که بهاییزاده بوده ولی شخصا پایبند به دین بهایی نیستند.
متأسفانه صفحۀ مذکور عمومی نیست و قادر به ارائۀ لینک نیستم. اما نشانی مطلب مجید محمدی در گویانیوز در کامنت مزدک1 عزیز آمدهاست.
مازیار گرامی فرض را براین بگیرید که این یکی اشتباه شده.ولی ما که خود خرابی خانه های بهائی و بهائی و دگر اندیش کشی و کشت و کشتار و درنده خوئی اراذل و اوباش اسلامی را با چشمان خود دیده ایم.
دوست عزیزمن
آخر چرا گمان میکنید تصحیح یک دروغ به منزلۀ انکار همۀ واقعیات است؟
چطور میشود به طور منطقی از جملۀ «این یک مورد جنایت دروغ است.» به «جمهوری اسلامی هیچ جنایتی نکرده» رسید؟
شخصی که آن مورد را انکار کرده خودش بهایی است و از ترس جانش فرار کرده. بگذارید راست گویی را تمرین کنیم. دیگر کیست که نداند با منطق «رژیم شاه جنایتکار است» هرچه دروغ میشد به آن بستیم تا جایی که خودمان هم باورمان شد. یکی گفت «شاه 15000 نفر را در 15 خرداد کشته» دیگری گفت «خودم دیدم در میدان ژاله (17 شهریور) چند هزار تن کشتهشده» آن یکی فرمود: «شا بیش از 150 هزار زندانی سیاسی دارد» و چنان دروغ را محض ثواب و احتیاط پروردیم که حالا میفهمیم اصولا انقلابی برپایۀ دروغ کردهایم.
پس هر جا هر خبر دروغی شنیدیم باید به آن اعتراض کنیم و برایمان مهم نباشد هدف آن دروغ کی و چیست.
بر اساس آموزهای دینی موضوع “توبه” از مهمترین اتفاقات مثبتی است که در زندگی یک فرد میتواند اتفاق بیفتد ولی بر خلاف آنچه که تصور میشود وقوع “توبه” به خواست خود انسان نیست بلکه اولین کسی که باید توبه کند خود خدای متعال است که باید با برگشت خود امکان برگشت انسان را فراهم کند. بر این اساس وقتی کسی از رفتار زشتی که داشته نمی تواند برگردد بدین جهت است که در دادگاه الهی محکومیتش به تباهی قطعی است و هیچ امکان اصلاح ندارد.
رهبر و بنیان گذار جمهوری اسلامی بر خلاف هر اصلی که فکرش را بکنیم مبادرت به اعدام و حصرو تبعید و حمله به سفارت خانه و گروگانگیری و 8 سال جنگ خانمان بر انداز با توجیه دفاع از اسلام نمود و در تمام دوران حکومتش هم هیچ ارزشی هم برای قانون اساسی و اصلا حقوق مردم فائل نشد. او علیرغم این اعمال ناپسند که بوضوح پایمال کردن حقوق دیگران بود، هیچگاه توبه نکرد و بابت این رفتار خود از کسی عذر خواهی ننمود بلکه بر عکس وقتی وصیت نامه خود را مینوشت معتقد بود با ضمیری روشن و امیدوار به فضل الهی بدیدار خداوند میرود و از این امر که خدای متعال امکان توبه را از او گرفته غافل بود.
رهبر بعدی هم همین سنت پلید پایمال کردن حقوق دیگران را به شایستگی ادامه داد و اگر امام راحل یک جنگ راه انداخت این دیگری چندین جبهه مرگبار برای رفتن به بهشت در مقابل ایرانیان گذارد تا شاید باب شهادت و سعادت اخروی برای ملّت دزد زده و معتادی که انواع پلیدی ها و فقر در بین انها نهادینه شده باز شود. او هم هر نوع شانس توبه و بازگشت و جلب رضایت مردم را به باد داد و شاید هم فکر کرده که وقتی امام راحل با آن بدعتها جایش در بهشت است چرا ایشان باید نگران باشد؟!
متاسفانه مراجع دینی و روحانیونی که به هر قیمتی حاضرند ولو با اشاعه گوساله پرستی این نظام فاسد را تقویت کنند نیز به همان غضب الهی دجار هستند که امکان توبه و بازگشت را از دست داده اند چون برابر انچه تعلیمات اخلاقی دینی بما می اموزد، خداوند آنانرا شایسته تنبیه خود میداند و حاضر نیست کمترین شانسی برای توبه را در اختیار انها قرار دهد.
این سرنوشت شوم کسانی است که حرف خود را بعنوان حرف خدا به مردم باوراندند و ثروتهای مردم را غارت کردندو همچنین آخر و عاقبت مردمی است که با بی فکری بدنبال اراجیف مفسده امیز براه افتادند و به تعبیر قرآن”از چیزی پیروی کرده اند که هیچ از آن نمیدانند”..
در شهر هرت
ایران در محاصره کشورهای باثبات در منطقه چون عربستان ، ترکیه است و تصمیم آمریکا در جلوگیری از جهانگشایی شیعی قطعی است ، بعداز ۳۷ سال نظام ،یاد مردم افتاده نه بخاطر اینکه مردم دوست و خیال آشتی دارد، بلکه به این خاطر که به مردم برای ماندن محتاج است در این تنگنا / Dilemma در کنارتروریست جهانی جای گرفتن ایران که یکی از دستاوردهای نظام بوده و بازی ناجوانمردانه نظام با جان مردم رو به پایان وبنابراین نظام هراسناک است.
در شهر هرت
آفرین به آتنا دائمی عزیز به نام آزادگی
تبرئه این فعال حقوق بشر زندانی در بند زنان (نسوان) زندان اوین درحالی ابلاغ شده که یک منبع آگاه از پرونده به گزارشگر هرانا گفت: “در مورد شکایت خانم دائمی از نهاد نظامی سپاه پاسداران نیز قرار منع تعقیب برای ماموران بازداشت کننده وی بدون هیچگونه رسیدگی حقوقی صادر شده است.” “در همان روز این رای نیز به خانم دائمی ابلاغ شده و ۱۰ روز مهلت اعتراض داشته و وی نسبت به این رای اعتراض کتبی کرده و خواستار رسیدگی مجدد به شکایتش از نهاد سپاه شده است.”
انشای فرفریوس.
واضح و مبرهن است که آدم باید وطنش را دوست داشته باشد.آقابزرگ ما از آخوندی که پای منبرش می نشست شنیده بود که مکرم اسلام فرموده حب الوطن من الایمان.یعنی دوست داشتن وطن{ ناحیه تولد} از ایمان است.
و اما مردم ایران که بی ایمان بودند برای همین وطنشان را حفظ نکردند و به خلیفه الاسلام عمر خطاب واگذار کردند: واگذاری ازناچاری بخاطر قدرت استدلال و برهان شمشیر و دشنه ی نیزه الاسلام و المسلمین.
ما می دانیم که انبان نیزه الاسلام و المسلمین ها حاوی مقادیر معتابهی “مارک سلاح” کافر،منافق،ملحد،زندیق،حربی، و قرن بیست و یکمی آن : فتنه گر،بی بصیرت،وطنفروش.. می باشد.
و اما وطن جایی است که اگر به سن هیجده سالگی رسیدی باید به سربازی بروی و طرفه اینجاست که نیزه الاسلام و اللمسلمین به سربازی نمی رود ولی وطن دوست است.زیرا وطنش حوزه علمیه قم یا مشهد است.
وطن در این دید، جایی است که سهم خودت از خمس و زکات را دریافت کنی وبرای مردم روضه بخوانی.
وطن دریاچه بختگان و دریاچه اورمیه و رود کارون و زاینده رود که ندارد.وطن بقاع متبرکه دارد که زوار در آنجا اسکناس داخل ضریح بریزند و سوالات شرعی بپرسند وتسلیم و راضی باشند.
نیزه الاسلام که حاوی دهانی پر از معلومات وبراهین است،خودش به مدافعان حرم نمی پیوندد و نمی جنگد.مثلا همین رئیس آستان رضوی که نه خودش نه فرزندش نه نوه اش نه پسرخاله اش نه نوه عمه اش پایشان به نبرد سوریه نرسیده ولی مرتب اسکناسهای ضریح را غبارروبی کرده واتو می کشند.سایر ائمه جمعه و جماعات به همراه عموزاده و عمه زاده و خاله زاده و دایی زاده هایشان هم همین طور.
همین سید جلیل حسن خمینی که خودش و برادرانش سربازی نکردند و صاحب بقعه متبرکه و ضریح مطهر هستند در زمان جنگ هشت ساله که حسین فهمیده خودش را زیر تانک می انداخت که فولاد تانک حتی خراش هم بر نمی داشت –پیش پدربزرگشان بودند و از فیض محبت برخوردار بودند،نه آنها و نه هیچیک از طایفه حکومت که همه فامیل و قوم و خویش هم هستند و تا روز قیامت حکومت از چنگشان بیرون نخواهد آمد مگر با حمله فرازمینی ها و مریخی ها ،به فیض شهادت نرسیدند.
نوشته ای از حضرت راحل دیدم که نوشته بود: شهادت هنر مردان خداست.ولی چه جالب که نه خودش نه پسرش نه نوه اش نه پسر خاله ها و عمو زاده هایش و حتی دلاک و آشپزشان هنر این کار را نداشتند.هر هنری هست از همین قماش مردم است.کار نیزه الاسلام فقط پولروبی و آسایش است.
استاد فرفوریوس سلامیوس ،وقتیوس بخیریوس! پس پسوندیوس های “یوس” “یوس” چی شدیوس؟! راستییوس استادیوس فرفوریوس بد نبودیوس که شمایوس هم همسایه یوس آن سه نفریوس (سارا یوس- مش قاسم یوس -آنیتایوس) که اتفاقی در این صفحه یوس همسایه شدندیوس! میشدیدیوس!چون شما فرفوریوس حکیم هستید حتما از قاعده فلسفیوس “السنخیه عله الانضمام” اطلاع دارینیوس!
راستی استادیوس فرفوریوس! از عالیجنابیوس ترامپیوس چه خبریوس؟!
———–
آفرین سیدمرتضی
بابا شما هم در طنزنویسیوس مهارتیوس ها داریدیوس؟
سپاس که ما را خنداندید
.
آقا نوريزاديوس، زئوس را شاکرم که لودگي آقا شما را خنداند.
و اما جواب ما را که نتوانست بدهد.بهتر است بنويسد که خدمت مقدس سربازي را کجا طي کرده است.
در ماموريت دفاع از حرم چند تير به داعش که نسخه خالص طينت آيين خودشان است شليک کرده است.
از من مي پرسد که از ترامپ چه خبر؟ از تريتا پارسي بپرسيد که حقوق از حکومت مي گيرد که الاهي مرگش شود.ما خبري از ترامپ نداريم.
شما چرا اينقدر نگران ترامپ هستي مگر قرار است ترامپ چه کاري انجام دهد که نگران و دلواپس شده اي.مگر پير جمارانيوس نفرمود:آمريکا هيچ غلطيوسي نمي تواند بکنديوس.
اين کباب بره و جوجيوس عجب قدرتي دارد که آقا اينقدر انرژيوس دارد.کاري به کار رژيم حقوقي درياي مازندران و نابودي حق ايران توسط روسيه و شرکا و دزدي گاز ايران توسط قطر حامي طالبان و خشکيده شدن آبها و رودهاي ايران و نابودي محيط زيست و آلودگي هوا ندارد.
عين هم لباسان مکرمش که در زمان فتحعليشاه آن خاقان مغفور را خر کردند، مشغول خر کردن خودشان و ملت هميشه ناآگاه هستند و دنيا را آب ببرد اينها را خواب مي برد.از ترامپ چه خبر؟ فقط فکر حفظ خود از بلايا هستند.باقي مردم به درک.
اميدوارم توفان آگاهي اين کشور را در بر گيرد و خارهاي مغيلان از چشم و ديدگان اين ملت بيرون آيد.بيداري خواهد آمد.
نوريزاديوس اميدوارم سر پل صراطيوس پاهايت را به فلکيوس ببندند و با پر کلاغيوس کف پاهايت را آنقدر قلقلک بدهند تا از فرط خنده ريسه بروي.من خودم حسابتو مي رسم.اين خط و اين نشون.
زئوس، مزدکيوس و آنيتايوس و فرفريوس را به راه سرراست هدايت فرمايد.
———–
سپاسیوس نازنین
.
استاد فرفوریوس! شما که استاد فلسفه هستید چرا غیر از گرایش به وطن فروشی دچار تناقض و بی راه روی شدید؟! اگر از باب طنز چند پسوند “یوس” بسبک زبان یونانی دنبال کلمات آوردن “لودگی” باشد،پس جنابعالی اول لوده این سایت هستید که به دیگران سرمشق آنرا دادید! سوال من این بود که چرا استاد فرفویوس که “یوس یوس” می کرد از آن اعراض کرده بورطه “موس موس” برای اجانب افتاد!من چه سربازی رفته باشم یا نرفته باشم ،به جبهه رفته باشم یا نرفته باشم ،چه دردی از ضدیت شما با دین و جمهوری اسلامی دوا می کند؟ بالاخره آنها هم که می روند جایی بر اساس وظیفه دینی یا قانونی خود خدمت می کنند یا کشته میشود بر اساس مقتضای دین و عقیده و منافع کشورشان می روند ،و آنها شماها نیستید ،پس بشما مربوط نیست که چه کسی جبهه رفته یا می رود ،یا چه کسی به سربازی رفته یا می رود ،شما که اصل ماجرا را قبول ندارید اکتفاء به “یوس یوس” و خیرا “موس موس” خود برای اجانب کنید.
اینکه احوال ترامپ را از شما پرسیدم برای این بود که در نوشته ای مثل همفکر وطن فروشتان ابراز تمایل به حمله اجانب به کشور ایران کرده بودید ،پس باقتضای علاقه به ترامپ و ترومپت گشاد تهدیدش طبعا نمی توانید از حال و احوال ترامپ بی خبر باشید!
ما البته هراسی از امریکا نداریم ،از اول هم گفتیم :امریکا هیچ غلط نظامی در ایران نمی تواند بکند ،حالا هم می گوییم پس باکی نداریم ،سخن ما با وطن فروشانی است که معتقدند امریکا غلطی می تواند بکند یا محتمل است غلطی بکند،حالا این عقیده اقلیتی وطن فروش محترم ،اما محترم بودن عقیده شان ننگ وطن فروشی و تمایل قلبی یا زبانی به آن را بهیچوجه پاک نخواهد کرد،در مورد خر کردن خود و دیگران ،با وجود امثال حضرتعالی نیاز بیشتری وجود ندارد.
آدیوس نازنینیوس!
اختیار داریدیوس نوریزادیوس،منیوس فقطیوس از استادیوس فرفوریوس کپیوس برداریوس کردمیوس! آخیوس هنرمندایوس سایتیوس شمایوس خیلیوس زیادیوس هستندیوس!
با احترامیوس!
استاد فرفیوس و نوریزادیوس ! متوجه شدیدیوس که شیخ مقدسیوس سیدنا و ومرتضی یوس بلد نیس تفنگیوس دست بگیره افتادیوس به فلسفه بافیوس و مو س موس کردیوس که گرفتاریوس نشه البته بلدیوس که از ترسیوس محافظیوس یگیره اون ها بلدندیوس که تفنگیو.س دستیوس بگیرندیوس ولی دیگه شاهنامه یوس آخرش خوشه سیوس
فدای شما آشنایوس.کوتاه و عالیوس نوشتیدیوس.بادیوس.
هه هه هه هه هه هه خخ خخ خخ خخ خخ خخ خخ هه هه هه!!!!!!!!!!! نمیرالمومنین گفته کسی که به مکانهای بد وارد می شود متهم می شود!!!! هم پیاله شدن و خندیدنِ نوری زاد همان و چیزاهای دیگر همان!!!!!! یکبار تجربه نشد باز هم پیاله شدید!!!!! به نظر من پوشیدن پیراهن مشکی برای گالری نقاشی های شما در خور توجه بود بخصوص که همراه اول هم هی زرت زرت اس ام اس می فرسته و میگه ایام فاطمیه تسلیت!!!
تگ ها:
فاطمه
همراه اول
عاشق
بیقرار
نوری زاد
آحوند
نمیرالمومنین
پاسدار بسیجی
بسیجی پاسدار
چشم چران
بچه
گوگولی
گول زنک
بچه دوست
…….
و طبق معمول یه چیزای دیگه که به علت سانسوریزم نمیشه گفت!!!
اخیرا ظاهر شدن یک دختر شطرنج باز ایرانی بدون حجاب در مسابقات خارج از کشور باعث شده تا وجدان،غیرت وشرف نداشته مسئولین ما غلیان کند و حتی نماینده مجلس خواهان برخورد دستگاههای امنیتی شده.
اما اما اما
هزران دختر و زنان جوان ما بخاطر لقمه ای نان ناچار به تن فروشی در داخل و خارج ازکشور شده اند این حضرات سکوت کرده اند . چگونه این برخورد دوگانه را توجیه کنم ؟ لابد از کمسیون دلالی محبت برخودارند
اگر همین دختر (با عرض پوزش از دخترم درسا ی عزیز) که به خاطر برداشتن روسری مرتکب بدرد امدن بیضه های اسلام شده لخت و عور به تختواب مردان غریبه میخزید هیچ منع شرعی و قانونی و امنیتی نداشت و صدایی از دولتمردن ما هم شنیده نشده و نمیشد.
ننگ ونفرین ابدی بر عاملین این سیه روزیها
دعوتنامه
مزدک۱ به علی۱ چنین نوشته:
علی 1 گرامی اولا که خوش آمدید و خوشحالم که دوباره می نویسید. در رابطه با دعوت از ترامپ یا دیگران من در هیچ جائی نه از ترامپ و نه از دیگران برای حمله به ایران دعوت ننموده ام.ولی نوشته ام که برخورد ترامپ ……(12:06 ب.ظ / فوریه 18, 2017 // بـرف می بـارید با انـار + سخن روز) .
حضرتشان در جای دیگری هم مرقوم داشته اند : “دسته دیگری ( منظور وطنفروشانی مثل خود اویند , توضیح از من ) باور دارند که ادامه این رژیم و سرکوب آزادیخواهان و دگراندیشان و زنان و گروهای قومی و …بویرانی و تجزیه کشور خواهد انجامید.با توجه به وضعیت بوجود آمده و پدیده ترامپ بهتر است که حساب خود و مردم را از رژیم فاسد و تروریست و ایران و انسان ستیز اسلامی جداکنند و بهیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند که زیر علم ولایت فقیه سینه بزنند.چون مشکل غرب رژیم فاسد و ضد ایرانی و تروریست پرور اسلامی است نه مردم ایران.بنابراین با بوجود آوردن گروهها و دسته ها و و تشکیلات منسجم و مختلف باید در بین مردم نفوذ کرد تا بتوانند در یک شرایط حاد جنگی که به سرکوب سپاه و نیروهای مسلح رژیم خواهد انجامید در داخل با بسیج مردم نیروهای سرکوبگر مثل بسیج و مزدوران و اراذل و اوباش رزیم…را از کار انداخته و مراکز قدرت را بدست گرفته و از فروپاشی کشورجلوگیری نموده و امنیت را به کشور باز گردانند.مسلما چنین نیروهائی باید از همان اول با نیروهای مهاجم دراینجا ایالات متحده و به احتمال زیاد اروپا درتماس باشند تا بتوانند در صورت حمله انها و از کار افتادن نیروهای سرکوب رژیم برای جلوگیری از فروپاشی کشور هماهنگی کنند.اگر قبول داریم که این ادمکشان و ایران ستیزان به اسانی دست از قدرت نمی کشند روانی بودن ترامپ همچه هم بضرر ما ایرانیان نخواهد بود!” . من واقعا تحت تاثیر این نوشته مزدک۱ قرار گرفتم و به فکرم افتادم که دعوت نامه ای برای سران کشور هایی که پیش از این مردم کشور های یوگسلاوی ,افغانستان, لیبی, عراق, سوریه را نجات داده اند بنویسم تا شاید برای آزاد کردن ما هم اقدام کنند. هر چه فکر کردم دیدم هیچ چیز بهتر از همین نوشته مزدک عزیز نیست . پس با اندک تغیر متن زیر را آماده کردم . از همه کسانی که به سبک مزدک عزیز میخواهند ایران را نجات بدهند امید دارم که از اظهار نظر دریغ نفرمایند.
دعوتنامه
روسای جمهور / نخست وزیران محترم ……….
همانطور که میدانید ” ادامه این رژیم و سرکوب آزادیخواهان و دگراندیشان و زنان و گروهای قومی و …بویرانی و تجزیه کشور خواهد انجامید. .با توجه به وضعیت بوجود آمده وانتخاب جناب ترامپ ما مردم ایران که حساب خود را از رژیم فاسد و تروریست و ایران و انسان ستیز اسلامی جداکرده ا یم و بهیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی حاضر نیستیم که زیر علم ولایت فقیه سینه بزنیم .چون مشکل غرب رژیم فاسد و ضد ایرانی و تروریست پرور اسلامی است نه مردم ایران. بنابراین ما با بوجود آوردن گروهها و دسته ها و و تشکیلات منسجم و مختلف در بین مردم نفوذ کرد ه ایم تا بتوانیم در یک شرایط حاد جنگی که شما سپاه و نیروهای مسلح رژیم را متلاشی و کشور را به ویرانه ای تبدیل کرده اید با بسیج مردم نیروهای سرکوبگر مثل بسیج و مزدوران و اراذل و اوباش رژیم… که از حملات شما جان سالم به در برده اند را قلع وقمع کرده و مراکز قدرت را بدست بگیریم و از فروپاشی کشورمخروبه جلوگیری نموده و امنیت را با کشتار همه مخالفان باقیمانده به کشور باز گردانیم .ما از هم اکنون , پیش از انجام اقدام نهایی شما , با شما , تماس گرفه ایم تا هنگام حمله شما و از کار افتادن نیروهای سرکوب رژیم برای جلوگیری از فروپاشی کشور مخروبه ( ایران سابق) هماهنگی کنیم .دوستان ما همواره یقین داشته ایم که ایران ستیزان به آسانی دست از قدرت نمی کشند و چه نیکو که آدمی روانی چون ترامپ رییس جمهور کشور عزیز ما آمریکا شده است . ما همیشه مطمئن بوده ایم که انتخاب دیوانه ای مثل ترامپ همچه هم بضرر ما ایرانیان نخواهد بود . لطفا در وفاداری ما و در به خدمت گیری ما تردید نکنید ”
ازطرف همه جان نثاران ایرانی در داخل و خارج / مزدک ۱
سلام بر ناظران گرامی
پیرو بحثی که صرفا نه در این سایت که اخیرا مطرح شده بلکه مدتهای مدیدیست حکومت دینی با مستمسک قراردادن آن عده ای از هم میهنان را که با اقدامات نابجای آنان ترک وطن کرده اند مورد نوازش قرار می دهند یعنی بحث وطن و وطن دوستی و وطن فروشی و امثالهم بر خود لازم دیدم برخی مباحث را که گویا از حافظه ما مغفول مانده بیان دارم.در این راستا ابتدا تعریفی کنیم از وطن فروشی و بعد به ذکر مثالهایی تاریخی می پردازیم تا مشخص شود هیاهوی مذهبیون حاکم بر ایران و ادعای گزاف وطن دوستی ایشان تا به چه حد دور از واقعیت است.امید اینکه به جای باد کردن رگهای تعصب گردنهای افراشته ایشان رگهای مغز و خردشان قدری خون بیشتر برای تعقل آنان بدان جاری سازد.لفظ وطن فروشی همانگونه که از عنوان آن پیداست لفظی بالفعل است.یعنی فردی وطن خویش را به مانند کالایی در قبال وجهی فروخته است.پس اگر کسی ولو ادعایی نماید که از آن بوی وطن فروشی استشمام شود تا به فعل در نیاید نمی توان آن را سزاوار عنوان وطن فروش قرار داد.در اینجا به ذکر دو نمونه بارز تاریخی می پردازیم که دست بر قضا هر دو مورد هلهله و هیاهوی مذهبیون مدعی وطن دوستی البته در وقت اقتضای حاجات ایشان است:
1-سلمان فارسی از صحابه حضرت رسول و از ایرانیان زاده شهر اصفهان است.او به مدینه رفته و به اعراب می پیوندد.تا بدین جای کار مشکلی نخواهد بود.ولی همین فرد در حمله تازیان به ایران و کشتار ایرانیان در کنار آنان است.ما هیچ نشانه تاریخی نمی بینیم که سلمان ایرانی از در مقابله و مخالفت با کشتار ایرانیان در آمده یا راه خود را از مهاجمین غارتگر جدا کرده باشد.او البته با فرمانداری فارس از سوی مهاجمین به مزد خویش رسید.جالب است مذهبیون من باب مغالطه می گویند سلمان تقاضای امارتی کرد.اطرافیان برایش خانه ای ساختند که سرش به سقف.پایش هنگام دراز شدن به دیوار روبرو می رسید و او با دیدنش خشنود شددر حالیکه صرفا این داستان برای بیان ساده زیستی سلمان و تشویق مردمان برای پذیرش مهاجمان است.همین سلمان دوست علی ابن ابیطالب است که کارگزاران او در ایران حمام خون به پا کردند!پس سلمان با تعریف یک وطن فروش همخوانی دارد.سوال اینست که آیا برای سلمان در اینجا سخنی به وطن دوست بودن یا نبودن از سوی حوزه های اعتقادی رانده شده؟!پاسخ مشخص است اینجا تعریف دارای پارادوکسی شده و سخن از بی وطن بودن اسلام زده می شود!
2-در دوران مشروطیت ما با فردی حوزوی و دگم اندیش که دست بر قضا بسیار مورد تایید حاکمان انقلاب من جمله رهبر قبلی بوده و در شباهت با آقای خمینی در گفتار و رفتار بی همتاست رو بروییم.نام او شیخ فضل الله نوریست.مرحوم احمد کسروی در کتاب تاریخ مشروطیت ایران که مهمترین و معتبر ترین رفرنس تاریخی این دوران است در هنگامه به توپ بستن مجلس ملی توسط روسها که نماد ملیت مردم ایران است از وجود چادرهایی در اطراف مجلس می گوید که محل استقرار مهاجمین است.در یکی از این چادرها برای این شیخ مسندی بنا شده است.مشخصا شیخ فضل الله نوری از جمله کسانیست که با بیگانگان در ویرانی خانه ملت تبانی کرده است همو که جلال آل احمد روشنفکر دوران انقلاب جنازه او را نماد استیلای غرب بر ایران می داند!عجیب است که این فرد در تهران بزرگراهی به یابود دارد!سوال در اینجا هم اینست که آیا یک شیخ که در راه فروش وطن با بیگانگان همکاری کرده چرا موجب هوچی گری و هلهله مذهبیون حاکم نمی گردد.پس وطن دوستی شما کجا رفته است؟
مثال بسیار است و این 5000کاراکتر اهدایی جناب نوریزاد مجال بیشتر نوشتن نمی دهد.ولی باید پرسید کسانیکه در طی سالیان زیاد بسیاری را با چوب وطن نواخته اند حال آنکه خود به هیچ وجه اعتقادی بر وطن دوستی نداشته اند بر کدام مبنا و سنجه ای نسبت به وطن دوستی افراد اظهارنظر می کنند؟همانها که به دروغ می گویند مردمان ایران در هنگام ورود تازیان به هلهله و خوش آمد پرداخته اند خود نمی دانند یا خویشتن را به نادانی زده اند که با این گفتار کل ملت ایران را وطن فروش کرده اند.پس وطن چیست؟آیا اگر شاهد فقر و فلاکت مردم بم و کردستان و خوزستان در عین رفاه اهدایی به مردم سوریه و لبنان البته از نوع خودی آن هستیم می توان ادعای وطن دوستی اینان را باور کرد؟!آیا اگر برای بتکده هایی در عراق اشک دیده آن کودک بلوچ و آه دل آن طفل شین آبادی و جسد بی جان آن جوان کولبر کردستانی را هزینه می کنیم می توان با گردن افراشته دیگران را به وطن فروشی متهم کرد؟وطن وقتی معنا می یابد که ملیت در میان باشد و ملیت جایی معنا دارد که زمینی باشد.حال اگر آقایون وطن دوستی را به مانند زمین دوستی برای چهارپا می دانند و بی شرمانه آن را در گفتار و رفتار خود به کار می گیرند وطن دیگر کجاست؟دوستان حتی خود فراموش کرده اند که منتظر امام غایبی هستند که عرب تبار است که بیاید و هم میهنان خویش را به دست شمشیر او بسپارند و شگفتا که این را حق می دانند و همراهان سالیان دراز خود را باطل!دعا می کنند و بر سر و صورت می کوبند و می گویند عجل علی ظهورک!آری به کدام ساز ایشان باید رقصید؟وطن شما کجاست که لازم شد آن را بهانه ای برای کوبیدن بر سر مخالف می گیرید و لزومی دیگر آمد به راهی دیگر می روید؟این وطن وطن کردن شما در حالیکه سالیان دراز بیگانگان را برای مردمان بیچاره ایران زمین مقدس کرده اید چه معنی می دهد؟آری سخن بسیار است ولی وقتی ما می بینیم در کشور ما کسانی سخن از وطن و وطن دوستی می زنند که در گفتار و عمل متناقض آن کرده اند جز اینکه انگشت حیرت بر دهان بگیریم چه می توان کرد؟ما فرزندان این مرز و بوم هستیم.عرقی به آن داریم و از آن پاسداری می کنیم با جان و مال خویش.این لازمه وطن دوستیست.پس این نگارنده از حوزویان ایران می پرسد آیا مدعیان حاضرند در طول تاریخ یک بار وطن دوستی خود را به صحنه آورده و از مجلس منتخب خود بخواهند قانونی تصویب کند که ایشان هم به مانند سایر مردمان به خدمت سربازی رفته برای وطن مدعی خود جانفشانی کنند؟
پاینده و پیروز باشید
درود جناب نوریزاد.به مناسبت درگذاشت گوینده باسابقه خبر سرکار خانم ایران شاقول (بالا راست اولی) ، عکسی ارسال کرده ام از مجری های باسابقه و وزین و با سواد و اصیل ایرانی که یا از دنیا رفتند یا گوشه گیری کردند. خواستم به عزیزان نشان دهم تا نسل جوان ما فکر نکند مجری های تلویزیون ما همیشه اینطوربوده اند که الان می بینند که در مقابل دوربین اخبار فیگور بگیرند و اطوار دربیاورند یا ناشیانه میمیک چهره را با خبری که می خوانند تغییر دهند یاشومن هایشان شوخی های زشت کنند که بعدا مجبور به صحنه سازی گردند یا مهمانشان را تحقیر کنند تا خودشان زیادتر دیده شوند. یک زمانی یک برنامه مسابقه هفته ای اجرا می شد که کسی مثل مرحوم نوذری و مرحوم کمال الحق سلامی (دومی از راست، پایین) آن را اجرا می کردند. مرحوم نوذری و هنرش که معرف حضور همه هست. در کنار او بنده هیچوقت تسلط مرحوم سلامی به اجرای مسابقه هفته را در همان دوره کوتاهی که عهده دار اجرا بود از یادنمی برم. یک زمانی برنامه های رادیویی گوینده ای مثل بانو مریم نشیبا داشت (پایین راست اولی) که جدای صدای خاطره انگیزش نماد وقار و وزانت و یک زن اصیل ایرانی بود. یا مرحوم عبدالحسین اسکندری (سومی از راست، پایین)، که سر به زیر و با ادب و باسواد بود و صدای گیرایی هم داشت. یا خانم مهناز شیرازی (دومی از بالا راست) گوینده بی ادعا و مسلط اخبار آن دوران یا قاسم افشار (بالا سومی راست) گوینده اخبار که همراهی اش با مردم از یادها نخواهد رفت. در این لیست حتما بوده اند عزیزانی که بنده سهوا از قلم انداخته ام. رحمت بر رفتگانشان و اروزی توفیق برای زنده گان ، و درود به همه ایرانیانی که در هر وضعیت شغلی که هستند برای آن کار لیاقت و سواد وافی و کافی را دارا هستند.
در شهر هرت
نظام اسلامی را باید یک دست دید با تمام اختلافات ظاهری، بین دولت و رهبر و سپاه همه در نهایت چون سید مرتضی حامی اصل نظامند .
اصل نظام ، بر جهانشمولی اسلام برقرار است ،او خود را کاملترین و آخرین دین می داند غیر خود را باطل دانسته و بر نمی تابد.
نظام اسلامی تاکنون ثابت کرده است هدف خود را همچنان پیش می برد و انسانها برای او وسیله اند.اینکه این تصور ایجاد شود حاکمان نظام با هم در تضادند ،و بدین وسیله جمعی روشنفکر و جهان را سرگرم کنند، یک فریب وحجاب بیشتر نیست.
افرادی که در نظامند ، دستشان با خون ملت آغشته است ، و بدین خاطر چون دسته چاقویی بر فرق ایران عمل می کنند .
متاسفانه،چرخ نظام ۳۷ سال درحرکت است ،چرخی که از پیکر انسانها و بر پیکر انسانها
عبور کرده وهمچنان سعی و تلاش دارد اهداف ضدانسانی خود راپیش ببرد.
آشتی ملی را نیز رهبر اعلام کرد که «بی معنی است» ، زیرا او خود بخوبی می داند با وجود نظام و اهدافی که دارد آشتی از جانب نظام امکان پذیر نیست.
برای نمونه :حل مسایل داخلی با تبعیض و مسایل خارجی با دگر ستیزی ناممکن است در حالی که هر دو پایه و محور و موتور نظامند و همانها را به دره ی نیستی هدایت می کنند.
آقای ظریف درحاشیه کنفرانس مونیخ مصاحبه ای 10 دقیقه ای با کریستین امان پور از سی ان ان داشت که واقعا به اینهمه اعتماد به نفس باید آفرین گفت بخصوص که ظریف خودش میداند که در حال بیان مشتی لاطائلات و در عین حال بضرر امنیت ایران است و بجای کنترل خسارت به حرفهای بی سر وته بپردازد.
او در باره اینکه اگر موشکهای شما دفاعی است چرا بر روی آن یزبان عبری می نویسید ما اسرائیل را نابود میکنیم واقعا به توضیحات نپخته ای پرداخت که فقط از یک آدم منفعل میشد انتظار داشت! ایشان توجه ندارد که همین عمل احمقانه سند تجاوز گری ایران است و او باید از موضعی مسئولانه بنحوی آنرا تضعیف کند و نه اینکه برای آن توجیه بیابد.
همچنین در مقابل اینکه شما به رژیم آدمکش اسد چرا کمک می کنید و کجای اینکار شما دفاع از ایران است که وارد جنگی شده اید که نا کنون 400 هزار کشته داشته و میلیونها نفر را آواره کرده است نیز فقط به بیان داستان پرداخت. وقتی از او پرسیده شد که شما خود قربانی سلاح شیمیائی بوده اید چرابا اسد که گاز شیمیائی بر مردم خودش میزند دست بیکی هستید کاملا درمانده بود.
شرط لازم برای حمله نظامی به یک کشور این است که افکار عمومی جهان در مقابل آن منفعل باشند و خیلی هم بدشان نیاید که چنین حاکمیتی یک گوشمالی ببیند.فرق ما با کره شمالی این است که کره هر کاری میکند در کشور خودش است ولی ایران با تشبثات بی خردانه در تمام خونریزیهای منطقه بطور مستقیم فعال است و تقریبا بود و نبود خود را به همین شیوه های ایرانی برانداز گره زده است و تقریبا لیست کارهای وحشیانه هم طولانی است.
در دنیای سیاست وقتی اردوگاه حریف این چنین در شیپور تنش میدمد، باید از این فرصتها استفاده کرد و با اتخاذ سیاستی درست با همین مصاحبه ها و مذاکرات از تنش ها کاست نه اینکه هی بگویم شما نمی تواتید ما را تهدید بکنی و تجربه جنگ را دیده اید.
بنده از آقای ظریف که در زمان جنگ در نیویورک تشریف داشتند سئوال میکنم برادر عزیز شما خودتان هم جنگ را دیده اید؟ شما میدانی نابودی 9 استان کشور و آوارگی میلیونها نفر چه معنائی دارد؟ شما تا کنون سری به این آسایشگاه های معلولان جنگ زده ای؟ میدانی موجی و قطع نخاع یعنی چه؟شما میدانی چه فجایعی در زندگی معلولان جنگ جریان دارد؟..نه شما که در نیویورک بوده اید چه میدانید این حرفها یعنی چه..شما به برادران خودتان در حماس و فلسطین و سزداز قاسمی که یک روز در میان و نوبتی از شما تعریف می کنند بپردازید…فعلا مونیخ بهتر از تهران است!..موشک هم که سهم امت همیشه در صحنه است!..شما نگران نباش!
یاران عزیز این حضرات مدافعانِ متجاوز و متجاوزانِ مدافع و مظلومان ظالم و ظالمان مظلوم و جمع اضدادند. شما ببین وقتی میخوان به منتقدان دینشون جواب بدند باید ماله بر چه چیزهایی بکشند؛ یا برکشتار اسیران و زندانیان67 ماله می کشند به این بهانه که در آینده دست به جرمی بیش از آنچه حکمش را گرفته بودند می خواستند بزنند، یا مشروع بودن تملک زنی به نام صفیه که چند ساعت پیش عزیزانش را کشته اند و شکنجه داده اند یا از اینکه در بنی قریضه چند تا خرخره بریده اند ، یا از اینکه عرب ها حمام خون راه انداختند تا برای رساندن پیام اسلام رفع موانع کنند، یا از اینکه ریختن پول و اسلحه به پای دیکتاتور بچه کش سوریه برای دفاع از حرمه … خلاصه چی بگم؟ آدم دلش می سوزه که اینا موظفند همه اش از خونریزی ها و مسایل زیر شکمی و تحاوز و این جور چیزهای مهوع دفاع کنن. کم کم به دروغ و دورویی و ماله کشی عادت می کنن وگول ریش پرفسوری شان نباید خورد.این ظریف فرقش با مموتی_ بقایی( ورژن اسلامی پوتین_ مدودوف) فقط در طرز دروغ گفتنشه. اگه مموتی بود سؤال رو با سؤال جواب می داد. این طوری:جواب سؤال اول همراه با یک تیک بر گونۀ راست: شما آدم نکشتی؟ اینجا که نشستی یه زمانی چادر یه سرخپوست نبوده؟ جواب سؤال دوم: بابا کریستسن کَپ کرده و حرف تو دهانش ماسیده ، و دیگه نمی تونه حرف بزنه!!!!!!!!!!
سلام می کنم به همه شما خوبان
نشست امنیتی مونیخ خیلی طوفانی بود. در روز آخر و بعد از ظهرش مثل توپ ایرانو به لگد بسته بودند. ترکیه و ریاض و تل آویو از چپ و راست ایران را به لگد بستند. این خیلی عجیبه . انگار ما داریم وارد یک فاز جدید می شویم که در آن یک جنگ انکار ناپذیر علیه ایران هست. داستان سوریه و داعش میزان قدرت ایران را نشان داد که این همه می زنم می زنم انتهایش چی هست. هرچی آقای ظریف بر روش دیپلماسی تاکید کرد همه می خندیدن که مگر خود ایران در منطقه به روش دیپلماسی عمل کرده. من خیلی ناراحت ام. ایکاش در اینجور محافل بین المللی بجای رییس جمهور یا وزیر امور خارجه یا هر کس دیگه شخص رهبر یا فرمانده سپاه بیایند و گندهای خودشان را جمع و جور کنند. طرف می گه وقتی موشک شلیک می کنی و بر بدنه اش به زبان عبری می نویسی ما اسراییل را از صفحه روزگار محو می کنیم این آیا روش دیپلماسی است؟ خلاصه اگه رهبر و شخص فرمانده سپاه بیایند به اینجور محافل خیلی خوب می شود. مستقیم می روند سر اصل مطلب. نه این که آدمی مثل ظریف خودش را مضحکه بکنه و با سرش کوبیدن به این ور و آن ور بخواهد راه گریزی برای خودش پیدا بکنه. راستی این آقایون برای بهم ریختن اوضاع منطقه در بحرین و یمن و عراق و سوریه و فلسطین و لنبان و حزب الله و نیجریه و کشتن مخالفین در اینجا و آنجا آیا مجوز شرعی داشتن یا نه؟ مرسی آقای سید مرتضی اگه جواب بدهید.
سارا خانم ، لابد می دانید که خامنه ای و سرداران سپاه ، ممنوع السفرند به کشورهای دیگر بخاطر کارنامه درخشان انسانیشان !! رفسنجانی ///// نیز چنین بود تا به سفر آخرت رفت ! بعلاوه ظریف و بقیه همراهان ، بلندگو و آفتابه بردار رهبرند و موبه مو مجری اوامر ////// او ….. رهبری///// که با همه ثروت و قدرت ،داغ سه چیز را با خود ////// میبرد : امپراطوری شیعه به خلافت او ، عذر خواهی محصورین جنبش سبز از او ( گرچه طرفدار اینها نیستم اما تا اینجا خوب داغی بدل ذاشته اند ) ، دیگری سفر به خارج از کشور ،مگر فراراضطراری به سوریه به شرط برقراری اسد . ..سارا خانم نثر و معنا در این نوشته شما تا حدی افول کرده ، بی حوصله اید یا دلزده ؟؟؟؟ به امید نوشته های پر معنا تری از شما …………..
اولا مگر آگاهی پیدا کردن از جریان بحث های مطرح شده در کنفرانس امنیتی مونیخ نیازمند حضور در مونیخ یا فرانکفورت یا اصلا کشور آلمان بود که نیازی به گزارش همراه با پیاز داغ سارا خانم باشد؟! امروزه با اینهمه رسانه های گوناگون صوتی تصویری و شبکه های اجتماعی و ماهواره های مختلف برای رویت و شنیدن و ارزیابی جریان یک کنفرانس و نتایج آن نیازی به گزارش یک متخصص بیهوشی که در فرانکفورت و در یک کلینیک مشغول بیهوش کردن بیماران هست نیست ،و همه مردم دنیا می توانند با استفاده از رسانه های گوناگون صوتی تصویری متنی ماهواره ای چیز بفهمند و ارزیابی داشته باشند.
ثانیا :حالا که شما در فرانکفورت مقیم هستید و پزشک هستید و طبعا تسلط به زبان آلمانی باید داشته باشید لطف کنید بجای گزارش های کلی پیاز داغ شده ،با ارائه نمونه هایی از رسانه های مکتوب آلمانی زبان آنجا و ترجمه و توضیح آنها ،اهالی این سایت را در جریان گزارش ها و تحلیل و تفسیرهای رسانه های مکتوب آلمانی قرار دهید.
ثالثا:تنش های لفظی و تحلیلی بین کشورهایی که میان آنها سوء تفاهم ها یا اصطکاک منافع هایی در زمینه های امنیتی وجود داشته چیزی است که همیشه در کنفرانس امنیتی مونیخ از قبل وجود است و اختصاصی هم به اصطکاک ها بین ایران و یک یا چند کشور دیگر نداشته است.
رابعا:در نظر شمای متمدن تحصیلکرده سابقا ایرانی استدلال حقوقی و واقعی و تکیه بر قوانین و هنجارهای بین الملی مقدم است یا “لگد زدن” و “توپ و تشر” کشورهای متجاوزی مثل اسرائیل غاصب متجاوز به حقوق فلسطینی ها یا رژیم کودک کش و متجاوز به یمن عربستان سعودی؟! عقل و تمدن شما آیا متمایل است به استدلال حقوقی و تکیه بر هنجارهای بین المللی که از سوی وزیر خارجه کشور سابقتان (ایران) یا “لگد زدن” کشورهایی یاغی و افرادی بی ریشه مثل وزیر خارجه عربستان کودک کش یا مسولان اسرائیل غاصب و زیاده خواه و متجاوز؟ حال فرض کنید عده ای عادت به لگد زدن به ایران (کشور سابق شما) داشته باشند ،شما که می گویید در فرانکفورت زندگی می کنید و جایتان امن است بگویید از این لگد زدن ها خوشحالید یا نگران؟ اما در هر صورت نگران نباشید چون امنیت شما که در آنجا تامین است و امنیت و حراست کشور اسلامی ایران هم بعهده هم میهنان سابق شماست پس شما نه بترسید و نه نگران باشید.
خامسا:از نظر شمای متمدن ،طرح استدلال حقوقی و تکیه بر زبان دیپلماسی مضحک است یا لگد زدن غاصبان و زورگویان متجاوزی که هر آن در حال بمباران مردم شهرها و توسعه غصب سرزمین ها در یمن و فلسطین و جاهای دیگر کرده و می کنند؟ الان این ایران است که در یمن حضور نظامی دارد و مردم غیر نظامی را با تجهیزات امریکایی و غیر امریکایی بمباران می کند یا ایران؟ ایران رفته است به اسرائیل تجاوز زمینی و هوایی کرده است یا به فلسطینیانی که همواره مورد ظلم بوده اند کمک کرده است ،یا به شهروندان لبنانی که در قالب حزب الله در لبنان در برابر تجاوز و غصب کشورشان از سوی رژیم “لگد زن” و “غاصب و زیاده خواه” اسرائیل ایستاده اند کمک کرده است؟ آیا از نظر شما دفاع از مظلوم در برابر یاغیان و لگد زنان بین المللی حکومت های بی ریشه ای که اقتضای مسلمانی را کنار گذاشته و با جانیان و لگد زنان همراهی می کنند،امر نامیمون و غیر شرعی است و لگد زدن و کودک کشی و تجاوز به مرزهای کشور مستقل نشان تمدن و پیشرفت و فهم است؟!داستان سوریه چه بوده است؟ من کاری به شخص بشار ندارم ،سخن در این است که آیا این ایران بود که از ابتدا به سوریه لشکر کشید و دنبال تجزیه و ویرانی شهرها و آوارگی مردم سوریه بود یا این لگد زنان بین المللی و نوکران منطقه ای آنها از قبیل ترکیه و عربستان و برخی رژیم های بی ریشه دیگر عربی در منطقه بودند که برای اسقاط یک حکومت قانونی در سوریه ،داعش و انواع و اقسام تروریست ها را ساپورت و ترانزیت به آنجا کردند؟ آیا ایران حوادث سوریه را بوجود آورد؟ آن کشورهایی که تروریست ها را از جاهای مختلف ترانزیت و حمایت کردند کدامشان با اجازه دولت و مردم سوریه آنجا حضور یافتند و رفتارهای آنها مطابق با کدامیک از هنجارها و قواعد بین المللی و حقوق بشری بود؟ آیا ایران بدون اجازه دولت قانونی سوریه آنجا حضور مستشاری یا نظامی پیدا کرد؟ بیندیشید که چه حقد و کینه هایی شما را وا می دارد که از منطق لگد زنی و لگد پرانی و خنده های مستکبرانه در برابر منطق و دیپلماسی دفاع کنید.من از اینکه روی موشک بعبری شعار بنویسند دفاع نمی کنم و با آن موافق نیستم ،اما شما عقلتان را اگر دارید قاضی کنید ،آیا ساخت و آزمایش موشک هایی که جنبه دفاعی دارند و طراحی سیستم های آنها هیچ قانون و قاعده بین المللی را نقض نمی کند و امر متداول در همه دنیاست چرا مورد نقد و مضحکه شما قرار می گیرد اما کاربرد بمب ها و موشک های پیشرفته از سوی همان “لگد زنان بین المللی” مورد نقادی واقع نمی شود؟!
سادسا:شما اصلا به مجوز شرعی چکار دارید؟! مگر اساسا شرع در معادلات تحلیلی و طرز تفکر شما جایی دارد؟!فرض کنید من چند دلیل شرعی برای لزوم دفاع از مظلوم و مغصوب برای شما ذکر کنم شما آیا تبعیتی از شرع دارید یا تبعیت شما از منطق لگد زنان بین المللیست؟ توضیه من بشما این است که شما بجای تفحص از مجوزهای شرعی یا قانونی لطف کنید تفحصی از مجوزهای حقوقی و بین المللی از لگد پرانیهای امثال اسرائیل و عربستان و ترکیه و حامیان بزرگ آنها مثل امریکا و روسیه و دیگران بکنید که چه منطقی و چه حقوق بین المللی به آنها اجازه می دهد بروند داخل مرزهای رسمی کشورها اقدام نظامی و بمباران کرده یا از تروریست ها و داعش حمایت کنند؟
مرسی اگر جواب بدید.
آقا سید مرتضی
ساراخانم دو نکته اساسی را در مطلب کوتاهی که نوشته مطرح میکند.
۱ – بعنوان یک ایرانی نگران منافع ملت ایران میگوید نخود آش آشوبهای فرامرزی شدن و رفتار ابلهانه ای مانند رجز خوانی و شعار نویسی بر بدنه موشک توسط افراد بی مسولیت و پشت پرده راه را برای توهین و تهدید به ایران باز میکند و دیپلمات ارشد مملکت را در مجامع بین المللی در تنگنا قرار میدهد.
۲ – سوال میکند آیا دخالتهای ناصواب آقایان در گوشه و کنار دنیا “مجوز شرعی” دارد , زیرا هیچیک از اینها مبنای حقوقی , قانونی ومنطقی ندارد پس شاید طبق روال مرسوم حاکمان اسلامی اینگونه اعمال با فتوا و مجوز شرعی صورت میگیرد.
حال نگاه کنیم به پاسخ بسیار طولانی شما (پنج برابرطولانیتراز مطلب ایشان) :
۱ – ایشان را “ایرانی سابق” میخوانید و بناحق و با فتوای شخصی خودتان از او سلب تابعیت میکنید.
۲ – در سراسر مطلبتان با طعنه و تمسخر در مورد تحصیلات, تخصص , محل سکونت و حتی میزان “تمدن” ایشان بکرات قلمفرسایی میفرمایید.
۳ – در جواب کسیکه نگران کودکان و آینده ایران است به صحرای کربلا سری میزنید و از غاصبین فلسطین و کودک کشان سعودی حرف میزنید و باومیگویید تو حق نداری نگران ملت ایران باشی (چون مقیم فرانکفورتی) ولی من حق دارم دلسوز همه دنیا باشم و همه جا با ظلم و زورگویی بجنگم جز داخل ایران!
۴ – در نهایت حق به جانبی میپرسید “چه منطقی و چه حقوق بین المللی به آنها اجازه می دهد بروند داخل مرزهای رسمی کشورها اقدام نظامی و بمباران کرده یا از تروریست ها حمایت کنند؟” که این عینا همان سوال ساراست فقط شما به جای “جمهوری اسلامی” اسامی “اسرائیل و عربستان سعودی” را گذاشته اید !
آقای محترم , اولا شما چرا حس میکنید مجبورید که در برابر هر انتقاد و ایرادی حتی از بزرگترین اشتباهات و کجرفتاریهای حاکمان کنونی ایران دفاع کنید ؟ گهگاه سکوت نشانه عقل و درک صحیح است نه بالعکس . ثانیا چرا درهمه این موارد با تظاهر به پاسخگویی بجای پرداختن به موضوع بحث به شخص و شخصیت منتقد حمله میکنید ؟ و بالاخره اینکه باور کنید کلام کلیشه شما که هر وقت در تنگنا قرار میگیرید با اضافه کردن “من با فلان موافق نیستم …اما..” دیگر برای همه خوانندگان مطالب شما خنده آور شده و تکرارآن رنگ متفاوتی به دفاع دائمی شما ازرفتار و گفتار سخیف سردمداران رژیم نمیدهد.
احمد آقای قدیمی،اول به چند نکته حاشیه ای گفتار شما می پردازم بعد به اصل قضیه سیاسی.
اولا: شما اگر از نخود هر آش شدن بدتان می آید چرا خودتان هر از چند گاه بدون اینکه مطلب مستقلی بنویسید نخود آش گفتگوی دیگران شده ،بلکه بالاتر از نخود آش شدن،نقش وکالت اشخاص را بازی می کنید؟ مگر شما وکیل کسی که با من ابتدا بگفتگو کرده و پاسخ گرفته هستید که بمیان کلام می آیید و از او دفاع می کنید و نمی دانید که شخص زنده وکیل و وصی لازم ندارد مگر بانتخاب خود او، و بدتر از آن بجایی که خودتان مستقلا در موضوعی استدلال کنید در مورد انظار دیگران داوری می کنید؟
ثانیا:چشمتان را باز کنید و در انتهای کامنت موکل خود نام مرا ببینید که سوال را متوجه بنده کرده بود و پاسخ من نیز به سوال او بود ،اینکه بنده چطور به سوال کسی پاسخ میدهم به شما چه ارتباطی دارد؟شما اگر مستقلا در مطلبی نظر و استدلالی دارید بیان کنید و در نحوه گفتگوی دیگران دخالت نکنید من بتجربه می دانم با هرکس چگونه گفتگو کنم.
ثالثا:بنده بارها گفته ام اصل جمهوری اسلامی را قبول دارم و از آن دفاع می کنم هرچند باقتضای پذیرش رفورمیسم و اصلاح طلبی به چیزها یا اشخاصی هم انتقاد داشته باشم،شما چشمتان را باز کنید من در این سایت با اینکه عمدتا در مقام پاسخگویی به هجویات و افترائات همفکران شما بوده و هستم گهگاه به مسائلی انتقاد کرده ام و حتی در مواردی بقول یا فعل رهبر قانونی کشور انتقاد وارد کرده ام تا چه رسد به ارکان و مراتب دیگر ،تفاوتم با شمایان تنها در این است که آن حقد و نفرتی که در شما نسبت به اصل جمهوری اسلامی وجود دارد در من نیست و این ناشی از تفاوت مبناست ،اینجا شما و همفکران شما که مخالف اصل حکومت دینی (جمهوری اسلامی) هستید توقعتان این است که هرکس نیش و دهان قلم خود بصورت چاله میدانی باز کند و از صدر تا ذیل را با فحش بنوازد تا شما بپذیرید که او منتقد است! این دید رایج در این سایت است ،شما این دید را اصلاح کنید،بنابر این از کسانی که اصل جمهوری اسلامی را قبول دارند و به روش ها یا تاکتیک ها یا برخی قوانین ایراد دارند متوقع نباشید مثل شما بطور کلیشه ای به زمین و زمان بد بگویند و هیچ استدلالی بر خلاف منطق شما ابراز نکنند،بگذریم از هتاکی ها و اهانت ها و جسارت هایی که به خدا و پیامبر و دین و آیین مردم می کنید ،بنابر این اگر دقت کنید چیزی اگر مضحک و خنده آور باشد روش شما اقلیتی است که نه دین و مرام درستی دارید،نه مطابق ادعاهای دموکراتیک احترامی برای رای و گرایش اکثریت مردم قائلید،بگذریم از برخی همفکران شما که اخیرا در این سایت با وقاحت تمام وطن فروشانه برای حمله اجنبی به خاک کشورتان هورا کشیدند و برخی دیگر آنرا تئوریزه کردند و می کنند.
رابعا:اگر کسی نگران آب و خاک و کودکان و آینده ایران است چطور بادعای خود می رود در یک کشور خوش آب و هوا جاخوش می کند و تخصص خود را در اختیار مردم سرزمین خود قرار نمی دهد؟ و از این مهمتر اینکه چطور است که یک ایران دوست روش عقلانی و دیپلماتیک وزیر خارجه کشورش را مورد تمسخر قرار داده و هیچ اعتراضی به لگد پرانی لگد پراکنان بین المللی نمی کند؟نکته اشاره به تمدن و تخصص (اگر واقعا باشد) نه تمسخر،بلکه مطالبه این است که متمدن متخصص نمی تواند برابرلگد پراکنی لگد پراکنان بی تفاوت بوده و دیپلماسی کشور متبوع خود را تمسخر کند.ایضا همین نکته نکته اشاره به ایرانیت سابق است ،از نظر شما کسانی که با وقاحت برای حمله نظامی بکشورشان کف می زنند یا بدون اشاره به لگد پرانی لگد پراکنان،منطق گفتگو و اشاره به قوانین بین المللی را مورد تمسخر قرار می دهند و در عین حال از نقاط خوش آب و هوای جهان تکان نمی خورند را می توان ایرانی نامید؟!
خامسا:می رسیم به اصل مطلب،یک چیزی مدام در این سایت و نوشته ها تکرار می شود که :امریکا و روسیه و ترکیه و کشورهای غربی ،نیز عربستان و کشورهای اقمار و تابع او مجازند که در هر نقطه از خاورمیانه یا جهان و بانگیزه جذب یا حفظ منافع خود “دخالت” کنند ،هر چند دخالت آنان نقض صریح قوانین بین المللی و قطعنامه های سازمان ملل باشد ،این در همه نوشته ها هست و هیچ نقدی هم به آن نیست ،بعد به ایران و اقتضائات منطقه ای و منافع دور و نزدیک او که می رسند روی حقد و کینه ای که با جمهوری اسلامی دارند شروع می کنند به نق زدن و فریاد کشیدن ،گویا این فقط جمهوری اسلامی است که باید دور خویش را سیم خار دار بکشد یا چشمهای خویش را بروی منافع فعلی یا آتی منطقه ای خویش ببندد و دربست مثل هوچیگران این سایت که صریحا گفتند و نوشتند که :وقتی امریکا چیزی را تشخیص داد باید بدون قید و شرط سخن او را پذیرفت!(اگر نبودید مراجعه کنید به مطالب عمیق سیاسی همفکرتان ساسان در بحث هایی که در مورد مصدق اینجا مطرح کرد).من منکر حضور مستشاری یا نظامی جمهوری اسلامی در سوریه نیستم اما شما بمن بگویید اگر مردم سوریه علیه بشار قیام کردند،به امریکا و اسرائیل و متحدان منطقه ای آنان چه ارتباطی دارد که گروههای نروریستی در آنجا را تسلیح کنند و با پرروئی تمام از سقوط یا اسقاط یک حکومت قانونی در یک مرز جغرافیائی مورد تایید ملل متحد سخن بگویند؟ بشار دیکتاتور و مستبد و آدمکش ،اما آیا بشار اسد قانونا رئیس جمهور آن کشور نبوده؟ شما چطور چشمتان را هم می گذارید و از کمک های نظامی و غیر نظامی عربستان و ترکیه و ترانزیت تروریست های جذب شده داعش از نقاط مختلف اروپا و جاهای دیگر به سوریه سخنی نمی گویید و فقط چشم کینه توزتان دفاع جمهوری اسلامی از یک متحد استراتژیک منطقه ای را می بیند؟! آیا جمهوری اسلامی پیش از فضولی های امریکا و عربستان و ترکیه و حمایت و ترانزیت و صدور تروریست به آنجا ،در آنجا حضور پیدا کرد؟ از نظر شما این رفتارها و در واقع لگد پراکنی های آنها که در مونیخ هم رخ نمود ،مطابق هنجارها و قوانین بین المللی است؟ چقدر حقد و کینه و نفرت نسبت به اصل جمهوری اسلامی چشمهای شما را بر حقایق روشن بسته است؟
جناب نوری زاد این آسید مرتضی متاسفانه با کمال/////یک کذاب شده و این اظهارات را نموده
((( ثالثا:بنده بارها گفته ام اصل جمهوری اسلامی را قبول دارم و از آن دفاع می کنم هرچند باقتضای پذیرش رفورمیسم و اصلاح طلبی به چیزها یا اشخاصی هم انتقاد داشته باشم،شما چشمتان را باز کنید من در این سایت با اینکه عمدتا در مقام پاسخگویی به هجویات و افترائات همفکران شما بوده و هستم گهگاه به مسائلی انتقاد کرده ام و حتی در مواردی بقول یا فعل رهبر قانونی کشور انتقاد وارد کرده ام ))) !!!
ایشان اگر کذاب نیست و یک مسلمان واقعی هست باید ثابت کند که کذب نگفته و همانطور که در بالا سخنانش را کپی کردم گفته به رهبر قانونی ! یعنی حضرت آیت الله عظما امام خامنه ای ( رهبر قانونی ) ! انتقاداتی وارد کرده ایشان ازآن همه انتقاداتی که وارد کرده برای نمونه فقط یک انتقاد را که در سایت شما درج شده با تاریخ و آدرس اعلام کند من دیگر کوتاه می آیم و پوزش هم خواهم خواست ولی اگر ثابت نکرد تمام حرف هایش جفنگ اندر جفنگ است و میشود مطمئن شد که یک کذاب چه شخصیتی دارد . با احترام .
در نظر شمای متمدن تحصیلکرده سابقا ایرانی….
……….
آخوندو می بینی با چه /// تابعیت از کسی سلب می کند؟این /// با بوجود آوردن جو ترور و وحشت و کشت و کشتار و غارت دگراندیشان ایرانیان را از ایران رانده اند و آنها را با ملقب به فراری … نمودن سعی می کنند از تابعییت هم بیندازند.جالب است که همین //// اسلامی برای مشتی فلسطینی که اصلا اسرائیل را ندیده اند نسخه می پیچند که باید به سرزمینهای فلسطینی برگردند!باز هم باید گفت که چنین //// جز از آخوند سر نمی زند!
اینها نقد نیست ،نقد باید دقیق و منطبق بر همه اجزاء گفتاری که مورد نقد قرار گرفته است باشد ،نه تقطیع و قطعه قطعه کردن و جدا کردن یک عبارت و فحش های چنگکی دادن ،البته از وطن فروشانی که برای حمله احتمالی ترامپ غش می کنند و بصورت “من لیدر در غربت” متوهمانه کف می زنند و برای داخل و خارج ایران نسخه می پیچند توقعی جز این نیست.
اما “مشتی فلسطینی که اصلا اسرائیل را ندیده اند”.
البته آوارگان فلسطینی “مشتی فلسطینی” نیستند ،اینها چند میلیون آواره هستند که بدنبال ظلم همان هایی که شما وطن فروشانه از آنها توقع حمله به ایران را دارید ،از خانه و کاشانه خود به مناطق مختلفی آواره شدند ،انسان صرفنظر از هر ایدئولوژی یا عقیده ای اگر ذره ای وجدان انسانی داشته باشد نمی تواند بپذیرد که اقلیتی یهودی و صهیونیست تحت شعارهایی نژاد پرستانه و عوامفریبانه در تمسک به تورات محرف ،صاحبان یک منطقه را آواره کرده و هر روز در صدد توسعه مناطق اشغالی خویش بوده و اقدام به جرم و جنایت علیه صاحبخانه ای کند که به آوارگی و ظلم بخود معترض است ،فلسطینی فلسطینی است خواه در آواره و غربت بدنیا آمده باشد و مناطق اشغال شده سرزمینی خویش را دیده باشد یا ندیده باشد ،بالاخره کودکی فلسطینی که مثلا در سوریه هم متولد شود و وطن را ندیده باشد باعتبار پدران و مادران خود فلسطینی و مورد ظلم است ،فرض کنیم اصلا راه حل صحیح و دموکراتیک این باشد که در آن مناطق همه پرسی عمومی شود و یهود و نصاری و مسلمان فلسطینی در آنجا باشند و حکومت خود را انتخاب کنند ،الان اسرائیل و امریکا و جهان مدعی دموکراسی راضی به چنین راه حلی هست یا صرفا بر آوارگی و تضییع حق یک ملت پای می فشرد؟ جمهوری اسلامی هم بحکم اسلامیت و برداری دینی و انسانی از حقوق آنان سخن می گوید،اما چنانکه گفتم فارغ از ایدئولوژی و مذهب و باید های مذهبی در خصوص لزوم دفاع از مظلومان ،آیا وجدان انسانی کسانی که شب و روز شعار انسان و حقوق انسان می دهند می تواند به چنین وضعی راضی باشد ولو در مورد نسلی از فلسطینیان که در غربت و آوارگی بدنیا آمدند؟ البته طبیعی است که وطن فروشانی که راضی به بمباران و خسارت مردم میهن خود می شوند در باره مسلمانان مظلوم نقاط دیگر جهان بی تفاوت باشند یا حتی در مسیر گفتمان ارباب خود عمو سام سخن بگویند.
سارا خانم :کسیکه ایرانو به لگد بسته همین باند تبهکار ///// است.والا دیگران رژیم /////// اسلامی اشغالگر درایران را به لگد بسته اند نه ایران را.
سر کار سارا خانم لطفا دیگر ازحوزویان و بخصوص آقا مرتضی سوالات تفرقه افکنانه سیاسی ! نفرمایید ! ایشان حتی از چند قدمی منزل خودش که روحانیون وهم لباسانش را به جرم های واهی دستگیر و به زندان ساحلی قم به دستور مراجع گردن کلفت و بی مایه ولی مدعی ! برده اند اصلا خبر ندارد ! و اصلا برایش مهم نیست ! آن وقت شما سرکار علیه چه توقع ها دارید ! شما فقط سوالات شرعی بپرسید و ایشان هم به کتاب ها و نرم افزار حیاتیش مراجعه میکند و جواب میدهد و اگر با عقل هم جور در نیامد نیاید مهم نیست ! تکلیف فقط جواب دادن است و بس . این امام زاده ! یا … سید ! شفا نمیدهد ! از ما گفتن بود !
سردار/* شکست خورده جعفری: نگاه انقلابی و مدیریت جهادی کلید رفع محرومیت و بهبود زندگی مردم است.
مش قاسم: به این شرایط میگن کلید تو کلید و به کسی که این جفنگیات رو میگه میگن … (سه نقطه از مش قاسم) گیجه گرفته! ای سردار/* شکست خورده، قسم حرضت عباس تو باور کنم یا دمب خروس رو؟ یارو خیال میکنه فروردین پنجاه و هشته.
/*: ک
حاج سروش دباغ: بر خانوادهی محترم بازرگان، در دهههای گذشته، کمانهای ملالتِ بسیاری کشیده شده؛ درعین حال، ایشان به سبب آرمانهای بلند و پاک و وسعت نظری که داشته ، این رنج ها را تحمل کرده و با دل خونین، لب خندان آورده و دست از طلب برنداشتهاند. از این منظر، در ایران معاصر، خانوادهی بازرگان از تبارِ خانوادههای شریعتی، سحابی، طالقانی، منتظری… است؛ خانوادههای اصیل و عزیزی که «وارث آب و خرد و روشنیاند» و از امنیت و آسایش و داشتههای خود انفاق کرده و حقیقتِ «برّ» را نصیب بردهاند.
مش قاسم: اینا خیال میکنن همه یه مشت فراموشکار و احمق و نفهم هستن. یه نگاه به لیست اینا: خانوادههای شریعتی، سحابی، طالقانی، منتظری…….. لیست همونایی که این بلا رو ۳۸ سال پیش به سر ما آوردن. یه مشت آخوند کت شلواری خود محور بین، لوس از خود راضی. در /// همین کافی که برای آوردن دموکراسی به ایران دنبال … (سه نقطه از مش قاسم) آخوندا افتادن. یه مشت /// که حالا یه آخوند کت شلواری دیگه که میخواد خودشو با قالب کردن یه گنجیشک رنگ کرده دیگه ما رو … (سه نقطه از مش قاسم) کنه. برو پی کارت حاجی! این دام بر مرغ دگر نه. ما ۳۸ سال صابون آخوند چه عمامه در چه کت شلواری به تنمون خورده. نعلت به ///// منقلاب و کل //نقلابیون!
آشتی و سیاستِ خال بازی به قلم محمد رهبر
استبداد، بیماری واگیری است که در دو سوی مستبد و استبدادپذیر، علائم متنوع دارد. شخص مستبد در فضایی که تنها انعکاس صدای خویش را میشنود، کور و کر و خرفت میشود و در نهایت به مرحله بدخیم و بالینی میرسد و تنها جاندارویِ مرگ، اصلاحش میکند.
در آنسو که استبدادپذیر سر به زیر انداخته و نشسته، نشانهی بیماری، خوشبینی به حضرت مستبد است که گاهی به خودزنی شبیه است و استبدادزدهی بینوا از ظلم به دامنِ ظالم پناه میبرد. از آنجا که هیبت و اقتدار استبداد در پناه سرنیزه ، نفسِ اعتراض را بریده است، به ناچار در غیابِ شجاعت آنچه میماند، توجیه پذیرش ظلم است.
خدایش بیامرزد علامه نائینی را که در رسالهی «تنبیه الامه» در ریشهیابی چگونگی پدیدار شدن استبداد میگوید، ملت ایران شاهپرست هستند و در این شاهپرستی و مُنزه دانستن شاه -به جای شاه بگذارید ولیفقیه هیچ فرقی نمیکند- از خطا و گناه، استبداد دینی و علما و روحانیان هستند که به توجیه و نظریهپردازی مشغولاند و استبداد دینی، یار و یاور استبداد حکومتی است.
در این فضای هولناکِ توجیه و تفسیر که زمانی عدهای از علما و حالا بخشی از اصلاحطلبها ساختهاند، استبدادِ شاه یا ولیفقیه مبدل میشود به ارکانِ نظم و امنیت و بلکه دین و آیین که هر تلنگری بر تاج و عمامه ، همه چیز را بر باد میدهد و اینگونه است که هیچچیز تغییر نمیکند و شجره خبیثه استبداد تناور میشود. از همین است که امام علی، ظالم و مظلوم را مقصر میداند که یکی ستم کرد و دیگری ستمدیده شد و دم بر نیاورد.
از این روایات سنتی در توصیفِ بن بستِ اصلاحِ استبداد در ایران که بگذریم، باید گفت که قدرت را فقط قدرت میتواند مهار بزند. در فقدان قدرتی که افساری بر قدرت حاکمان بزند، نوشتنِ اندرز نامه و دست دوستی دراز کردن و آشتیکنان راه انداختن ، خاله بازی سیاسی است که اعتماد به نفس را از مردم میگیرد و بدتر اینکه اعتماد مردم به مصلحین را بر باد میدهد.
گاندی بازی
سید محمد خاتمی مرد شریفی است. معتقد به آزادی و دلسوز ایران است و بهروزی ملت میخواهد.
در سیاست راه مصالحه و مسالمت میرود و رفتارش از خشونت شسته است و هر چند کسانی او را به گاندی شبیه میبینند اما این سید اهل هزینه و مبارزه نیست و این هم البته حرجی بر او نیست.
محمد خاتمی آدمِ خوب و معمولی است که دچار شرایط غیرمعمولی شده و از قضا به اتفاق رییسجمهور شد و بیاینکه علاقهای به سیاستورزی در هوای طوفانی ایران داشته باشد در گردابی افتاد و لطف خداوند و سیرت نیکویی که داشت، عاقبتش را به خیر کرد.
سید اگر از آشتی میگوید نه از باب سیاستورزی است بلکه آخرین کاری است که میتواند بکند و گرنه آن بزرگوار نه تیری دارد و نه ترکشی و نه حوصله گفتن حرفی جدی .
از همین طبعِ مُردد خاتمی است که وقتی هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری از تغییر قانون اساسی میگویند، ایشان سکوت میکنند که میدانند رفتن به این وادی ، گرفتاری دارد و سری که درد نمیکند، دستمال نمیبندند.
از الطاف الهی به خاتمی یکی هم این است که دست و پا بسته است و ممنوعالتصویر و صدا و همین باعث شده تا سید بسیاری از حرفها که میتوانست بگوید و سرمایه اعتماد ملی که رو به او دارد را بر باد بدهد، نزند و نگوید.
گمان هم نباید برد که سیدِ عزلت نشین در این مقوله آشتی ملی که حرفش را زده، برنامهای داشته و یا مشورتی کرده است. امید هم نباید بست که پس از اینکه خامنهای پشت به سید کرد، حالا خاتمی به فاز دوم میرود و حرف دیگری می زند. همین بود و تمام شد.
اما خیر خواهانه باید گفت، سید بزرگوار، با این خرج بیحساب و کتاب که از سرمایه ملی اعتمادِ مردم میکنی، ترسم که به روز واقعه، دست تهی بمانی و هر چه قدر تکرار کنی ،کسی نشنود و اعتنایی نکند.
آن گنج اعتمادِ ملی که خاتمی به امانت دارد هم نوعی بیت المال است که نباید به هر جویی افکند و به هر کار بیهودهای خرج کرد.
تغییر قانون اساسی چاره کار
پس از هشت سال اصلاحات به مدیریت خاتمی و پس از کودتای انتخاباتی سال ۸۸ و پس از به خاک سیاه نشستن به دوره ویرانی احمدینژادی و پس از زمینگیر شدن دولت روحانی ، میتوان این نتیجه را گرفت که سیاست در جمهوری اسلامی به بنبست رسیده است و اگر گشایشی نشود، بیاینکه نیازی به حمله آمریکا باشد، فساد قدرت و اقتصاد و پاشیدگی اخلاقی جامعه و بحران زیست محیطی ، ایران را تکهتکه خواهد کرد.
تغییر قانون اساسی و مهار زدن به قدرت ولیفقیه-اگر که توان قلم گرفتناش در قانون را نداریم- تنها چاره کار است و گذر از نظام استبدادی به نظام مشروطه است.
هاشمی پیش از مرگ و ناطق نوری در این اواخر عمر از لزوم تغییر قانون اساسی گفتهاند و عجیب اینکه حتی یک نفر از اصلاحطلبان با این دو محافظهکار که اتفاقا از تغییری ریشهای گفته اند، همراه نشد.
تا پیش از تغییر قانون اساسی و محدود کردنِ قدرت رهبری و گرفتن اختیار تعیین رییس قضا از ولیفقیه و دموکراتیککردن نیروهای مسلح ، هر انتخاباتی و تعیین هر رییسجمهوری، آب در هاون کوبیدن و مرگ تدریجی است.
قانون اساسی جمهوری اسلامی مُولِد استبداد است و حتی اجرای کاملش، همین خواهد شد که امروز هست. بنابر همین قانون اساسی، انتخاب اعضای شورای نگهبان، مستقیم و غیرمستقیم با رهبری است و تایید خبرگان ناظر بر رهبری با شورای نگهبان و همین برای ناکارایی قانون کفایت میکند.
راه تغییر قانون اساسی بنابر همین قانون مسدود است و تنها میتوان با جنبشی فراگیر و نافرمانی مدنی راه تغییر را گشود و تازه پس از آن است که میتوان راه و رسم گاندی را پیش گرفت و دست آشتی ملی دراز کرد.
مش قاسم: بر خلاف نظر نویسنده از نظر من حاج ممد رئیس/* جمهورک/* هیچی نیست غیر از /// که خود خواسته در پایه گزاری و استمرار این حکومت نقش کلانی داشته و دارد. میخواد برگرده به مدینة النبی. همان زمانی که حالا داعش شده کپی مطابق اصل.
گفتگويى بين دوستان در كرفته است در باره وطن فروشى.
دوستانى به جان آمده از ظلم و فساد نظام، به دخالت خارجى براى برانداختن اين نظام راضى شده اند و دوستانى ديگر، رگ گردن بر اورده اند كه هان، ببينيد خائنين و وطن فروشان را، كه بيگانه را به خانه خود فرا مى خوانند و اين كه، اين نظام هر چه باشد، خودى است و برتر از بيگانه.
اما راستى وطن فروشى چيست و وطن فروش كيست؟
آيا تعريف وطن “فروشى”، معناى لغوى آن است يعنى “فروختن” آب و خاك وطن؟
يا مفهوم آن است يعنى ترجيح منافع بيگانگان به منافع كشور خود؟
اگر تعريف اول را در نظر بگيريم، مى بينيم كه اين نظام، خاك حاصلخيز ايران را كه هر سانتيمتر آن براى ساخته شدن به صدها سال زمان نياز دارد، سالهاست با كانتينر بار مى زند و به كشورهاى بيگانه ” مى فروشد”، به تقسيم غير قانونى درياى خزر تن مى دهد براى اينكه روسيه در نشست هاى بين المللى اجازه دهد برادران روى زانويش بنشينند و براى بقاى خود و منافع سوريه و عراق با ديگر كشورها چانه زنى كنند، جنگلهاى چند ميليون ساله و باستانى هيركانى را مى تراشد و ” مى فروشد”، منابع، مراتع و ذخيرهء آب ايران را نابود ساخته و ته مانده آب را هم به صورت ميوه هاى آب بَر، چون هندوانه، بدون هيچ توجيه عقلى و اقتصادى، به كشورهاى ديگر ” مى فروشد”
با اين تعريف، نظام حاكم بر ايران به معناى واقعى كلمه (literally)، وطن “فروش” است.
اما درتعريف دوم : آيا براى نظام، ايران و ايرانيان اولويت دارند؟
سران نظام از آغاز بارها گفته اند كه اسلام برايران اولويت دارد و اين گفتهء خود را بارها در عمل نشان داده اند. ملى گرايى همواره در فرهنگ حكومتى يك ناسزا محسوب مى شده است. زمانى كه مقامى امنيتى به صراحت گفت حفظ سوريه براى ما بر حفظ خورستان اولويت دارد، هيچيك از مقامات يا هواداران نظام از اين سخن انتقادى نكرد. فساد سيستماتيك در نظام و نيز سرازير شدن ثروت ايران به سوى كشورهاى ديگر و سرمايه گذارى از پول اين مردم براى بيگانكان، از جمله براى شيعه گسترى، كودكان و جوانان ايرانى را در فقر و يأس ناشى از بى آيندگى رها كرده است، دختران و زنانى كه ازسياستهاى نظام به وادى فقر افتاده اند، سالهاست در كشورهاى بيگانه خود را ” مى فروشند”
در حاليكه اختلاسگران وابسته به نظام، با پولهاى ايرانيان در كانادا برج مى سازند، شهرهاى جنگزده ايران، سالها پس از پايان جنگ، هنوز زخمهاى جنگ را بر چهره دارند.
نظام، از يك سو ثروت ايران را براى برگزارى گستردهء آيين هاى شيعى و ساخت و ساز صحن ها و مجلل ترين ضريح ها به عراق گسيل مى دارد و از سوى ديگر تماميت ارضى ايران را با گسترش فقر، تبعيض و نفرت بين اقوام ايرانى، بويژه در نواحى مرزى، و با شيعه محورى بويژه در مناطق سنى نشين عمداً به خطر افكنده، و از تهديد تجزيه براى بقاى خود سود مى جويد.
با اين تعريف نيز نظام به دليل هزينه كردن از جيب ايرانيان براى شيعه گسترى در منطقه و رونق كشورهاى ديگر، به خطر انداختن تماميت ارضى ايران و ترجيح منافع غير ايرانيان به ايرانيان، وطن فروش است.
پس هوادارانِ نظام و كسانى كه بصورت نظرى در توجيه عملكرد، يا بصورت عملى در استحكام اين نظامِ وطن فروش مى كوشند نيز وطن فروشند، آن هم وطن فروشان بالفعل.
اگر كسانى كه آرزوى بر افتادن اين نظام وطن فروش به قيمت دخالت قدرتهاى خارجى را در دل دارند وطن فروشان بالقوه بدانيم، تنها كسانى حق سرزنش آنان را دارند كه خود وطن فروشان بالفعل نباشند.
اما مى بينيم كسانى وطن فروشان بالقوه را براى “قاقا لى لى” هايى كه هنوز نصيبشان نشده ريشخند مى كنند كه خود از “قاقا لى لى” هاى چرب و شيرين مرحمتى نظام، كه از پول وطن فروشى حاصل شده است، سالهاست خان و مان و غبغب آراسته اند.
غَلَيانِ حسِ وطن دوستى مصلحتىِ اين دوستان كه برخاسته از دستاويز بظاهر موجهى است كه براى كوبيدن گروهى از منتقدانِ نظام يافته اند، باعث شده در نوشته هايشان، واژه هاى ” وطن”، ” وطن دوستى” و ” كشورمان ايران” بسيار پررنگ تر از قبل به چشم بخورد.
اين واژه گزينى، ياد آور روش واژه گزينى در داستان “صفيه” است. در آن نوشته ها هم در تلاش براى تلطيف آنچه بر صفيه رفت، بجاى ” صفيه”، از عنوان ” بانو صفيه همسر گرامى پيامبر” استفاده مى شد.
پررنگ شدن واژه هاى” وطن”، ” وطن دوستى” و ” كشورمان ايران” در نوشتهء وطن فروشان بالفعل، نعل وارونه زدن، و باز هم داستانِ تلخِ غنيمتِ خوشگوارى است كه پس از قتل و قلع و قمع دوستدارانش به اسارت رفته است و تا شيره اى در جان دارد بهره كشى خواهد شد و براى همين، داستانش با واژه گزينى هدفمند تلطيف مى شود تا سوز واقعيت، شنونده را نگدازد و به خود نياورد.
سرکار خانم آنیتا
فقط چند جملۀ کوتاه در پاسخ به شما:
شاید حداکثر جمعیت مردم ایران با نظام مشکل داشته باشند و این نظام جنایتکار ولایت فقیه که با ترکیبی از ایسم های مختلف به نام آخوندیسم بنا شده را قبول نداشته باشند؛ ولی این دلیل نمیشود که به هر وطن فروشی که در خارج از ایران زندگی میکند و اصلاً نمیفهمد که زندگی در ایران یعنی چه؟ و از درک شرایط عینی زندگی و سختیها و مرارتهای آن عاجز است، اجازه بدهیم بیاید و نسخه ای دال بر بی غیرتی و خیانت برای مردم ایران بپیچد و مردم را تشویق به دم تکانی برای بیگانگان کند؛ همان کاری که خودش سالیان درازی ست مشغول به انجام آن است. اینکه عده ای در حد 10 درصد از مردم که وصل به نظام هستند در این 38 سال بار خود را بسته اند و تنها از این عده هم شاید 10 درصد تصمیم گیرنده باشن و بقیه پیروی بی چون و چرا میکنند، آیا درست است که انگ وطن فروشی به آنها زده شود تنها برای ماسمالی کردن چهرۀ اصلی وطن فروشان دست پروردۀ بیگانگان؟ این شما هستید که با وقاهت تمام دارید صورت مسئله را پاک میکنید به بهانۀ همان 10 درصد از کل جمعیت ایران. وطن پرستی در ذات هر انسانی ریشه دارد و هیچ یک از عوامل دیگر نباید منجر به کم رنگ شدن این عشق به وطن شود. یانکی ها و دیگر رفقایشان مترصد فرصتی هستند که با کم رنگ شدن حس وطن پرستی مردم، ضربۀ کاری خود بر پیکر ایران عزیز بزنند. خوب، مثل اینکه جبهۀ شما هم مشخص شد. شما هم جزء همان دسته هستید که به ترامپ دیوانه لبیک گفتند و با او بیعت کردند و حاضرید به قیمت پاره پاره شدن وطن عزیزمان هم که شده از شر آخوندها و دیگر مزدوران حکومتی خلاص شوید. شما اصلاً نمیتوانید تصور کنید که چه خسارات جبران ناپذیری به ایران وارد می شود. در ضمن با نظر من و شما قرار نیست چیزی تغییر کند، مهم مردم هستند و واکنش آنها در مقابل حملۀ بیگانگان.
وقتی کسی وطن فروشان واقعی را خوب و درست و حسابی و مستدل نشانه میرود و آدرس مصداقهای عینی یا به قول سر کار گرامی آنیتا بالفعل وطن فروشان را میدهد، چرا شما آنارشیست بنام وطن دوستی به ایشان میتازی؟ شما به این فکر کن که آنی نیستی که جناب خودتان تصور کردهای موفق شدهای به خواننده القا کنی. در این سایت مو را از ماست میکشند. از طرفی اینکه شما به این فکر کنید که به استناد نوشتههای خود شما، خود را آنطور که هستید به خواننده معرفی کرده اید امیدوارم بجای اینکه موجب آزار و اندوه شما شود، شما را وادارد کند هر چه زودتر بخود آیید.یک جا و دو جا و ده جا هم که از خود ردّ پا جا نگذاشتهای که قادر باشی انکار یا تکذیب کنی. از مردمی باش که از آنها و بنام آنها دم میزنی!!
آنیتای گرامی اینها ////////////////////////////////////// سینه می زنند تا درد وطن را داشته باشند.من حتی گفتار چنین کسانی را ارزش جواب دادن هم نمی دانم تا چه رسد بخواهم وقتم را صرف چنین بحثی انهم از طرف یک آخوند و یک نوحه و چند بسیجی وسایبری.اینها اگر وطنی هم داشته باشند مسلما ایران نمی تواند باشد چون هیچ اجنبی ایی دشمن تر از این /////////////////////////////////////////// با مردم ایران نمی تواند باشد.من قبلا نوشتم که این جماعت بخوبی نشان دادند که به جبهه رفتنشان هم مثل تناردیه برای بیرون کشیدن دندان طلای مردگان بوده نه برای وطن.به سردارهای جنگ بنگرید!چون اگر درد وطن داشتند این خمینی و ///////////////// دور برش بودند که باید هدف گرفته می شد نه صدام افلقی که از طرف خمینی و نوچه هایش تحریک شده بود و از خود دفاع میکرد.
یکی از اسناد وطن فروشی مزدک به اقرار خود او:
“دسته دیگری باور دارند که ادامه این رژیم و سرکوب آزادیخواهان و دگراندیشان و زنان و گروهای قومی و …بویرانی و تجزیه کشور خواهد انجامید.با توجه به وضعیت بوجود آمده و پدیده ترامپ بهتر است که حساب خود و مردم را از رژیم فاسد و تروریست و ایران و انسان ستیز اسلامی جداکنند و بهیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند که زیر علم ولایت فقیه سینه بزنند.چون مشکل غرب رژیم فاسد و ضد ایرانی و تروریست پرور اسلامی است نه مردم ایران.بنابراین با بوجود آوردن گروهها و دسته ها و و تشکیلات منسجم و مختلف باید در بین مردم نفوذ کرد تا بتوانند در یک شرایط حاد جنگی که به سرکوب سپاه و نیروهای مسلح رژیم خواهد انجامید در داخل با بسیج مردم نیروهای سرکوبگر مثل بسیج و مزدوران و اراذل و اوباش رزیم…را از کار انداخته و مراکز قدرت را بدست گرفته و از فروپاشی کشورجلوگیری نموده و امنیت را به کشور باز گردانند.مسلما چنین نیروهائی باید از همان اول با نیروهای مهاجم دراینجا ایالات متحده و به احتمال زیاد اروپا درتماس باشند تا بتوانند در صورت حمله انها و از کار افتادن نیروهای سرکوب رژیم برای جلوگیری از فروپاشی کشور هماهنگی کنند.اگر قبول داریم که این ادمکشان و ایران ستیزان به اسانی دست از قدرت نمی کشند روانی بودن ترامپ همچه هم بضرر ما ایرانیان نخواهد بود!”
(مزدک)
جهت اطلاع دوستان !! ((( ملی گرایی خلاف اسلام است ))) . امام خمینی ! حرف دیگری دارید !
وقتی ایشان بعد از پانزده سال دوری از وطن عزیز ! با هواپیمایی که بازاریان خیلی مسلمان ! دربست برایشان اجاره کرده بودند در همان هواپیما توسط صادق قطب زاده ! ( ریاست اسبق رادیو و تلویزیون ! و اغدام شده و معدوم شده بعدی ) از ایشان سوال شد که بعد از این مدت طولانی که میخواهید به وطن باز گردید چه احساسی دارید ! فرمودند . هیچی . بله هیچی خیلی نا گفته ها درونش بود ! ولی کسی نفهمید ! (ملی گرایی خلاف اسلام است ) ! وطن پرست فقط آخوند هست وبس !
ممنونAita عزیز
این ان درد دلی است تبدیل به بغضی بی امان برایم شده وقدرت بیان و نوشتن انرا ندارم وشما به زیبایی انرا بیان کردید.
وطن واژه زیباییست زیبا اما وقتی میبینم ناموس وشرف وابرو ما به تاراح رفته یک عده دزد بی وجدان بر ما حاکم شده اند به چه چیز این وطن دلخوش باشم وجهت اطلاع دوستان جزو اسیب دیده های ناموسی و اعتیاد و غیره نیستم اما هیچ وقت خدا را شکر نکردم که جزو این افراد نیستم غم وطنم را با ناموس و حیثیت وابروی ان دارم و خیلی باید بی شرف باشم که دم از وطن بزنم اما
معتادی را ببنم و خدا را شکر کنم خانواده و فرزندانم معتاد نیستند
تن فروش ببنم و خدا را شکر کنم که اعضای خانواده من جزو این افراد نیستد
عضو بدن و یا جنین فروشی راببینم و خدا را شکر کنم که برای لقمه ای نان محتاج نشده ام . ووو
هیچ خدایی را شکر نمیکنم که قادر ومتعال باشد و دست روی دست بگذارد و نظاره گر اینهمه بیعدالتی باشد
نه خودم و نه احدی را نمیبخشم که دم از انسان بودن و انسانیت بزند و در مقابل اینهمه ظلمی که بر هم وطنانمان میرود و امکان برداشتن حتی یک قدم از هر نوع داشته باشد و دریغ کند.
هیچ احدی را نمیبخشم که به عنوان سفرهای زیارتی پولشان به جیبب دزدان و غارتگران میریزند ولی بسیاری از موطنان ما که امامزاده های زنده هستند و بر سر سفره خالی نشسته اند و در حسرت لقمه ای نان. میشناسم مردی را که مخفیانه کلیه اش را فروخت تا چند صباحی شکم فرزندانش را سیر کند و در حال حاضر هم دیگر چیزی برای فروش ندارد و مانده با سفره خالی
وطنم را دست دارم ولی با هموطنان شاد و بی نیاز و سر افراز
با سپاس مجدد
پاینده ایران و ایرانی
دوستان محترم…به ویدئوی کوتاه زیر مربوط به یکی از سمینارهای ریاضیات سطوح عالی مریم میرزاخانی دانشمند جوان ایرانی و استاد ریاضی دانشگاه عالی رتبۀ استنفورد آمریکا درحضور استادان ریاضیات جهان، نظری انداخته و از خود سوآل کنید که آیا زنان و دختران ایرانی سزاوارند در زیر سلطۀ مشتی آخوند متحجر و خشک مغز از کمترین و کوچکترین حقوق انسانی برخوردارنباشند؟ این جمع دسیسه باز ارزش زن را فقط و فقط در حجاب وانمودکرده و بالاترین مقامی را که برای زن قائلند چیزی جز وسیلۀ اطفاء شهوات مرد مسلمان بشمار نمیآورند. آیا زن ایرانی فاقد شخصیت و منش بوده و شایستۀ چنین منزلت غیر انسانی است؟؟؟؟؟؟؟؟؟
https://www.facebook.com/Zand.Lotfalikhan/videos/1272675076162908
بيدار شو، بيدار شو، چشمان عقل بگشا
امروز نه روز خوابست، جانا بشو بر پا
سالوس دين چون بختكى بر ما شده نازل
اى هموطن برخيز، بامن بشو همدل
تا شر سالوس بر كنيم از اين سراى ما
راهى بجز جنبش نباشد از براى ما
اهريمن شيخ و فقيه بر هستى ما پنجه افكنده
غارتگران مزدور جانى بريش ما ميخنده
اى هموطن تا كى شويم ما اينهمه تحقير؟
اى هموطن تا كى بجرم دوستى ميهن شويم تكفير؟
تا كى هزاران پير و برنا پايشان در بند؟
تا كى هزاران حيله و خدعه و يا ترفند؟
تا كى براى نان و آزادى سر ما بر سر دارست؟
آيا خداى ما هميشه خفته بوده و هيچگاه بيدارست؟
اى هموطن بر خيز جز تو، جزمن، جز ما،
هيچكس نباشد ناجئى ما را
دشمن بغايت خُرد و ناچيزست به پيش ما
ازخواب خوشبينى بپرهيز و بشو برپا
بر پا….برپا….برپا….
جناب نوری زاد
درود
من به نوبۀ خودم حتماً می آیم. خیلی وقت است که شما را از نزدیک ندیده ام؛ آخرین بار در بیمارستان بود. این فرصت خوبی ست برای دیدار دوبارۀ شما. آیا روز افتتاحیه پنج شنبه 5 اسفند است و آیا جناب مهدی خزعلی هم خواهند آمد؟ من بدلایل کاری و همچنین راحتی آمد و شد ( چون محل نمایشگاه در محدودۀ طرح ترافیک است )، ترجیح میدهم پنج شنبه یا جمعه بیایم، که در این بین روز پنج شنبه ارجحیت دارد. اگر میشد که یکی از تابلوهایی را که تا پایان آخرین روز نمایشگاه از طرف بازدیدکنندگان خریداری نشد و همچنین از ارزش مالی کمتری هم برخوردار بود را به رسم هدیه و یادگاری از طرف خود به من بدهید، به همراه دست خطی و امضایی. چه میشد. یعنی میشه؟! اگر کمکی هم خواستید، در اینجا بفرمایید، من در خدمتم، هر گونه کمکی که باشد.
با درود به جناب نوری زاد : با پوزش از جناب نوریزاد جهت یاد آوری عرض شود که فردی به نام بی نهایت در این سایت قلم میزد و مانند این جناب آنارشیست تند خو بود ودر همین سایت کامنت گذاشت که به بانوی شما حرف هایی زده و من هم به شما هشدار لازم را دادم و حتی دلیل آن را هم به وی در همین سایت گوشزد نمودم امید که به یاد بیاورید ! جهت اطلاع دوستان عرض شود که نمایشگاه جناب نوری زاد در محدوده زوج وفرد قرار دارد و ربطی به طرح ترافیک ندارد علاوه بر آن از ظهر پنج شنبه تا صبح شنبه طرح ترافیک اجرا نمیشود در ثانی از کلیه افرادی که مایلند تابلو جناب نوریزاد را مجانی دریافت کنند و وسع خرید ندارند ! خواهشمندم که در سایت ایشان اعلام نکنند که جناب نوریزاد را در تنگنای اخلاقی و رودربایستی قرار دهند و ازآب کره بگیرند ! !! درخواستشان را با ایمیل هم میتوانند بنمایند جناب نوری زاد آنقدر صعه صدر دارند که از کسی درخواست کمک ننمایند و اگر کسی لازم دید میتواند بعد ازظهر به همان آدرس مراجعه و یا ایمیل جناب نوری زاد تماس بگیرد نه اینکه به گمان خود این بزرگ مرد را در تنگنا قرار دهد و در سایت ایشان جار بزند و هوچی گری کند اگر دوستان که به دیدار جناب نوریزاد رفته باشند خاطرشان هست که جناب نوری زاد آنقدر علاقه مند دارند که بدون هیچ گفت وگویی وبا کمال میل پذیرایی از مهمانان به عمل میآورند که مثال زدنی هست واصلا معلوم نیست که چه کسی چه تحفه ای آورده ! .خدا همه ما را به راه راست هدایت بفزماید !
مهرداد
چرا اینقدر بی شخصیت هستی؟! از سخنان خاله زنَکی و یاوه ای که گفتی شرم نکردی؟!
فقط چند نکته را یادآور میشوم:
1- محل نمایشگاه در ضلع شرقی خیابان کارگر واقع شده و این محدوده، جزء محدودۀ طرح ترافیک است، هر چند که چند متر آنطرف تر یعنی ضلع غربی خیابان کارگر محدودۀ زوج و فرد است. در ضمن مگه نمایشگاه 24 ساعته باز است که میگویی از ظهر پنج شنبه تا صبح شنبه…بنازم به این نکته سنجی! یعنی هیچکس نمیدونست طرح ترافیک در آن ساعات اجرا نمیشود؟! خوب شد یادآوری کردی؟!
2- مگر شما نماینده و سخنگوی نوری زاد هستی که از جانب او صحبت میکنی و برایش تعیین تکلیف میکنی؟! خیلی بدبختی که هشدارهای خاله زنکی میدی و به شعور نوری زاد هم توهین میکنی.
3- یعنی اگر من بضاعت خرید تابلو های نوری زاد را نداشتم، شمای ////// باید بیایی و بی بضاعتی مرا به تمسخر و ریشخند بگیری!؟ بی تربیت! من جار زدم و هوچی گری کردم؟! این یه درخواست ساده بود و به توی ////// ربطی نداشت.
دیدی که نوری زاد اینقدر با مرام بود! که به خودش زحمت نداد یک زیر نویس برای متن من بنویسه و پاسخ پرسش های منو بده. تشکر خشک و خالی بابت تعارف من به کمک، و همچنین دادن تابلو بخاطر آنچه شما قرار گرفتن “در تنگنای اخلاقی و رودر بایستی” تعبیر کردی باشه طلبش! در ثانی یه تذکر خشک و خالی به متن /////////////////////////////، یعنی شخص تو، نداد و سرت هوار نکشید که “تو رو سَنه نه! که بجای نوری زاد سخنرانی میکنی و نظر میدی”. نوری زاد نه تشکر کرد و نه تذکر داد! در تنگنای اخلاقی و رودربایستی هم قرار نگرفت،اون زرنگتر از این حرفهاست!
مهرداد سخن چین! من نمیخوام جای تو را بگیرم. نوری زاد مال خودت باشه. همش مال تو! دست از این خود شیرینی ها و سخن چینی بردار. مرد باش! دلم بحالت میسوزه. خیلی بدبختی و معلومه که زندگی تو سراسر عذاب و خود خوری و کینه توزیه. واقعاً دلم بحالت می سوزه.
نوری زاد هم یقیناً به خودش میبالد از اینکه “لُمپن هایی” مثل تو در اطرافش پرسه میزنند.
جناب نوری زاد:
هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد بیگمان عیب تو پیش دگران خواهد برد
یعنی اینکه به یک سخن چین///////////// هرگز نمیشود اعتماد کرد! خود دانی!
آخر کلام اینکه: به کوری چشم تو/////////////// من به نمایشگاه میرم . مشتاق دیدار تو هم هستم! روز اول، یعنی پنج شنبه بیا، ساعت 4 تا 8، تا از نزدیک ببینم این مهرداد خود شیرین کیه؟!
—————-
درود دوست گرامی
اگر قرار باشد با همین تند خویی پای به نمایشگاه بگذارید، آن یک تکه جا به آتش کشیده می شود. با خودتان یک سبد لبخند بیاورید. باشد؟
.
آنارشیست خیلی دانا ! من پولم زیادی نکرده که دیه یک هوچی گر که گمان کنم دیه را میخواهد به درد زندگیش بزند بپردازم همان بهتر که به پشتیبانی آقایت ! سید مرتضی دلخوش باشی معلومات بسیار گرانبهایت نباید که در مخچه ات بماند آن هارا بیشتر افشا کن فهمیدی جوجه بسیجی ! همانطور که قبلا گفتم کلیه حوزویان ازسیاه و سفید ! و تو کوچکترین ارزشی برای من ندارید .تمام .
—————
خب این چه فرقی با یقه گیری و بر سرِ هم کوفتن در یک دعوای خیابانی دارد مهرداد گرامی؟ قرار بود ماها نمونه ای باشیم از یک همجواری فهیمانه.
واین، نشان می دهد که ما همچنان راه درازی در پیش داریم.
ویعنی: حضرات، خیالتان راحت، ما فعلا یقه ی هم را می درانیم. شماها مشغول باشید!
ویعنی: بازگشت به نقطه ی عزیمت. به صفر.
دریغ
.
ترسوی بزدل! یعنی اینکه پنج شنبه(فردا) نمیای؟!
یه تار موی زائدِ اطراف خشتکِ //////
من یه زمانی جوجه بسیجی بودم. خوب گفتی، و افتخار هم میکنم. آنموقع که بسیجی ها با وجود سن و سال کم، شیر مردانی بودند که از مردم بودند و برای مردم، اون روزها بهترین روزهای زندگی من بود چرا که بیشترین خدمت را به هموطنانم کردم: به سیل زدگان، به کشاورزان، در درمانگاههای خیریه و… خیلی از بهترین دوستانم را هم در جنگ از دست دادم، ولی بعد از جنگ با تغییر راه بسیج به سمت دفاع از نظام، من هم، لباس بسیجی را بوسیدم و به کناری گذاشتم…امروز چقدر خوشحال هستم از انجام آن کار، چرا که شیر مردان بسیجی در سالهای جنگ ،امروز تبدیل شده اند به “دستۀ کفتاری” که ناجوانمردانه در دفاع از نظام، به مردم پشت کرده و به جان آنها افتاده اند…
طرحی که در چند پُست قبلی در این سایت قرار دادم نمایشِ نگاه من به بسیجی در دیروز و امروز است (شیر دیروز و کفتار امروز)
بگو ببینم تو چه بودی و الان چه هستی؟!
تو کی هستی که برای دیگران ارزش گذاری میکنی؟!
تو بیا نمایشگاه! قول پیشاهنگی میدم از گل نازکتر بهت نگم. فقط بیا ببینم مردی یا نه؟! به جان نوری زاد قسم میخورم که کاری باهات نداشته باشم. حتی اگه تویِ ////حرکتی کردی پاسخی ندهم.
اول اینکه، ///// جان ما آنجا مهمان نوری زاد هستیم و او صاحب خانه است. مگر اینکه امثال تویِ //// تربیت بخواهید حرمت صاحب خانه را بشکنید.
دوم اینکه، بچه که زدن نداره! نازی! مهرداد! نازی! آخی ی ی ی!
———-
دوست گرامی
ضمن این که شما را دعوت می کنم به درستگویی و پرهیز از ناسزا گویی، کفتار خواندن بسیجیانِ این روزها را درست نمی دانم. گرچه در میان بسیجیان فعلی هستند افرادی که درنده تر از کفتارند اما حتما در آینده ای نزدیک جمع قابل توجهی از همین بسیجیان فعلی به مردم خواهند پیوست و با مردم همراه خواهند شد.
با احترام
.
با عرض سبلام مجدد به جناب نوری زاد : جناب نوری زاد باز هم جهت یاد آوری عرض شود که بنده اولین نفری بودم که صورت خونین حضرت عالی را در بیت العنکبوت مشاهده کردم و بنا به دلایلی که قبلا گفتم توسط دوستان همراهم که مایل نبودند دخالت کنند و وحشت بیت آن ها راخوفناک کرده بود دخالت نکردم و اولین کسی بودم که چون آن زمان گمان میکردم فرزند گرامی شما هم در اداره سایت مشارکت دارند به اولین کافی نت نزدیک به میدان باغ شاه (حر ) مراجعه کردم و اطلاع رسانی نمودم . بگذریم . جناب نوری زاد بنده گاندی و عیسی نیستم ودر تمام زندگی نگذاشته ام کسی رو در رو به من بی احترامی کندچون همیشه سعی کرده ام احترام بگذارم . من نکات بایسته را گفتم و در آخر هم گفتم تمام یعنی موضوع ازنظر من پایان یافته تلقی میشود حال اگر یک نادان ! آن هم در فضای مجازی قلدرم بلدرم کرد خواستم بگویم گرد وخاک نکند که من کوچکترین ارزشی برایش قایل نیستم و چون ذات درونیش را هم نشان داد حال و حوصله پول خرج کردن اضافی را هم برایش ندارم امید که بر من ببخشایید . با احترام و امید دیدار .
ه سیل زدگان، به کشاورزان، در درمانگاههای خیریه و… خیلی از بهترین دوستانم را هم در جنگ از دست دادم،
…………
مهرداد جان آنارشیست راست میگه همراه با سید مرتضی برای مردم و کشاورزان و سیلزده گان نوحه می خوانده!
خون و خونریزی دیگران چه ارتباطی با شجاعت کسی دیگر دارد؟! نوریزاد کتک خورده و صورتش خونین شده ،یکی دیگر مباهات می کند به اینکه اولین کسی بوده که این وضع را مشاهده کرده! بعد هم بتوصیه دوستانش اولین کسی بوده که از صحنه گریخته!اینها شجاعت است؟!
مزدک نوشته:آره سید مرتضی با آنارشیست برای سیل زدگان و مردم و کشاورزان نوحه می خوانده! والله من تابحال نه روضه خوانده ام و نه بلدم بخوانم ،اما کسی که از ناف اروپا چنین تهمت هایی را متوجه هم میهنان خود در داخل کشور می کند خودش برای سیل زدگان و کشاورزان و مردم ایران چه کرده است؟! لابد آنجا در کاباره ها و دانسینگ ها با کارهای متناسب با وضعیت آنجا برای سیل زدگان ایران جاز می زده! کسی که اینجا با وقاحت در مورد حمله احتمالی اجانب به ایران ابراز رضایت می کند و بصراحت می نویسد روانی بودن ترامپ چندان هم بضرر ما (یعنی وطن فروشان نه مردم ایران) نیست ، اصلابفکر مردم و کشور خود است تا بفکر سیل زدگان و محرومان باشد؟!یکی دیگر از همین تیپ هم آن بالا برای من نوشته است آیا من بفکر سیل زدگان و کولبران و …هستم یا نیستم ،خوب اگر من بنویسم هستم که فورا می گویید دروغ می گویم ،اما بگویید هنر شما در این زمینه ها چیست؟ اینکه اینجا خبر فلان کول بر یا خبر سیل زدگان و چیزهای دیگر را بنویسید می شود همدردی با آنها و دیگران مثل شما نیستند؟دست بردارید از ریا کاری و خودنمائی ،بفکر محرومان بودن نیاز به خودنمائی و ریاکاری ندارد ،درد شما همان مساله جمهوری اسلامی است ،وگرنه چطور کسی بفکر رنج مردم کشورش باشد و راضی به بمباران آنها شود یا با کسانی که چنین وطن فروشی متعفنی را تصریح می کنند آشتی و در صلح باشد؟ خیال می کنید حالا اینجا چند ناسزا بمن بگویید یا بگویید من اولین نفری بودم که صورت خونین نوریزاد را دیدم (عجب شجاعتی!) چه مبارزه و مجاهده عجیبی علیه جمهوری اسلامی راه انداخته اید؟!من می گویم شما نه به دین و ایمان مردم توهین کنید و نه بدنبال اسقاط جمهوری اسلامی باشید ،انتقاد و مخالفت بقصد اصلاح امر نامطلوبی نیست ،اما حد خودتان را بشناسید و بدیگران توهین نکنید.
آنارشیست خیلی چترباز هستی ازیک طرف تابلو مجانی! میخوای ا از یک طرف میگویی برای هر کمکی هم در خدمتی !؟! از این به بعد اسمت را بزار چتر باز انارشیست درضمن اگر خواستی میتونی از تابلو ها عکس بگیری و تفاخرکنی !
معنی قهر همایونی
قربانت گردم.
انس و جّن مسحور به سحر کلامتان ،از آن لب شکرین که امر فرمودید آشتی بی معناست،
مصرع:این همه شهد و شکر زان دهن شیرین بود؟
حسب الامر دسته روضه خوانان اندرونی (امامان معصوم جمعه)بانگ و فغان کردند و چماقی بر سر آقا سید رئیس الوزرا مسبوق که: هیهات با این همه مظلمه در حق حکومت فخیمه دم از آشتی میزنند !!عجالتا این سید نمیداند که رعیت و منور الفکر چقدر تا کنون به قبله عالم ظلم کردهاند خاصه در سنهٔ ماضیه ۱۳۸۸.قربانت گردم چقدر ظلم آخر ظلم هم حدی دارد!!
حوالی تپه پا قاپوق بودیم یکی از جلادان همایونی ساطور به دست سد راهمان شد و عرض کرد:حق با قبله عالم است که آشتی نکند چه اگر زبانم لال آشتی کنند خوف آن میرود کرور کرور از جان نثاران ،از خفیه چی و آجان و عصس و جلاد عدلیه بگیر تا بند و سیاهچال و کهریزک وقشون تاجران چکمه پوش و من حقیر تا توی تلقرافچی چرخ پنجم گاری خواهیم بود،این نانی که به روغن داریم از برکت همین قهر است،
دویّم اینکه تا تلنبه نفت پشت دیوار اندرونی همایونیست قبله عالم چه احتیاجی به رعیت و منور الفکر دارد که با ایشان آشتی کند ؟هر جا هم سنبه اجنبی پر زور بود چیزی از کیسه رعیت به ایشان صله میدهیم ،فیالواقع نانی که در قهر هست در آشتی نیست
فدایت گردم حال معلوم مان شد اگر چه آشتی تان بی معناست عجالتا قهرتان کلی معنا داشت !! حکماً حرف راست را هم باید ازهمان جلاد پا قپوق شنید.
فدوی
تلقرافچی
برايم نقاشي كن
نم نم باران را
تا شوره زار خشك دل تنگي ام
دشتی سرسبز گردد و آشيان شقايق ها
نقاشي كن سايه بان امنيت را
تا در زير آن ببافم فرشی از جنس آرامش
و بنشينم
بنشينم در انتظار تو…
توضیحات: کلمات “نقاشی” ، “سر سبز” ، “امنیت” و ” “در انتظار تو” را لطفاً با رنگ سبز بسیار تیره مطالعه کنید!!
////
یک سئوال:
من ذاتاً مخالف حکومت شاه نبودم و شاید بدلیل یکنواختی در حضور یک چهره تکراری با روشهایی که می تواند تکرای شود آن را نپسندم. پس برای من اگر انتخابی وجود نداشته باشد که شِق دوم (حکومتی غیر شاهنشاهی) را بتوانم انتخاب کنم انتخابم همان حکومت شاهنشاهی است. اما برای تو که شِق اول انتخابت جمهوری اسلامی بوده اگر قادر به انتخاب شِق دومی نباشی انتخابت چیست؟!؟!؟!؟!؟!؟ می دانم جمهوری اسلامی را با جان و دل می پذیری! شعر زیر را که از یاد نبرده ای:
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش
[……اینجا بچه خوب گول می زنی…… ]
تگ ها:
بچه
گول
گول زنک
فریبکار
چشم چران
بچه دوست
آخوند
بسیجی
پاسدار
و یه چیزای دیگه که اینجا بدلیل سانسوریزم از ذکر آن حودداری شده است.