سر تیتر خبرها
یادی از یک نوشته ی دیرین

یادی از یک نوشته ی دیرین

اشاره: من برای بازپس گیری اموال شخصی ام، شش ماه جلوی وزارت اطلاعات قدم زدم. در آن شش ماه، مرا به کلانتری به دادگاه و به اوین بردند و یک بار نیز زدند و خونین و مالینم کردند. در آن شش ماه، من مرتب وقایع روز به روز را می نوشتم و منتشر می کردم. که این خود، برای من حساسیت های بسیاری پدید می آورد. سرانجام پس از شش ماه، من تمامی اموال برده شده ی خود را پس گرفتم و انداختمشان بیرون. نوشته ی زیر شرح یکی از آن روزهاست. من در این نوشته به اعدام غلامرضا خسروی اشاره کرده ام که در همان روزِ نگارش متن رخ می دهد. و به آقای ناصر اشجاری که اکنون در زندان است. راستی، اکنون از این پل عابر پیاده که در عکس دیده می شود خبری نیست. برچیده اندش. این پل، مردم را از آنسوی بزرگراه همت بالا می برد و در اینسوی درست جلوی درِ ورودیِ وزارت اطلاعات پایین می آورد.

خطِ قرمزِ سردار جعفری

شنبه دهم خرداد – روز هشتاد و نهم
یک: هوا گرچه داغ بود اما گذرِ یک نسیمِ مداوم، آن داغیِ سوزنده را می روفت و از گرمایِ تن پوشِ کلفت و پلاستیکی ام می کاست. من بودم و تن پوش سفید و تصویری از گوهرعشقی که عکسی از ستار بهشتی بدست داشت و پرچمی قرمز که باد پیچ و تابش می داد. و این که: پرچمِ بی باد، عجبا که هیچ تماشایی نیست.
دخترِ هفت سینیِ من، که شبِ عیدِ سال گذشته برایم سفره ی هفت سین آورده بود همینجا، خبرآورد که خانم نرگس محمدی باید همین فردا – یکشنبه یازده خرداد ساعت نه صبح – به زندانِ اوین برود. و گفت: خانم گوهر عشقی – مادر ستار بهشتی – از منِ نوری زاد خواسته که جلوی زندان اوین باشیم و نرگس خانم را بدرقه کنیم. دخترِ خوش رویِ هفت سینیِ من، آنچنان عاطفی و غیرت مند و فهیم است که این پنج سال اخیر را دربست کمر به همراهی و همدلی با خانواده های آسیب دیده از کودتای سال 88 بسته و هنوز در این راه سر از پای نمی شناسد. دست بردم و گوشه ی شالی را که بر سرکشیده بود بالا بردم و بر آن بوسه زدم و گفتم: دخترم، تو در این راه، بر نشاطِ جوانی ات پای نهاده ای. به اعتراض عقب کشید که این چه کار است؟ و دست برد و گوشه ی پرچم قرمزِ مرا بالا برد و بر آن بوسه زد به عوض.

دو: انتشار فیلمِ سخنرانی سردار جعفری که بی واهمه از خط قرمزهای حاکمیت در برنیامدنِ دوم خردادی ها می گوید، آنچنان سریع سر به هر سو دوانید که مرا جز این انتظار نبود. دیشب از بی بی سی زنگ زدند که می خواهیم آن را در چند نوبت پخش کنیم اما تاریخِ ایرادِ این سخنرانی را نمی دانیم. گفتم: اواخر سال 88. پرسیدند: این فیلم چگونه به دست شما افتاده؟ گفتم: این فیلم یک سه گانه است که در ادامه اش حجة الاسلامان طائب رییس سازمان اطلاعات سپاه و سعیدی نماینده ی ولی فقیه در سپاه نیز سخن می گویند همگی با همین مضامین کودتاگری. و گفتم: این پکیج را برای توجیهاتِ درون سازمانی به بسیجیان هدیه داده بودند. و گفتم: چرا ما به اشتباه همه ی بسیجیان را وابسته و ناجور و بی فکر و مطیع و شعبون بی مخ می نامیم؟

سه: دوست قدیمی ام این روزها مرا به بهانه ای به سایه ی درختانِ مقابلِ خانه ی مرد ویلیچری می برد. می گوید این چند دقیقه ای که من اینجایم در سایه باش و بعدش برو. دیروز از همایشی گفت که چند سال پیش برای پاسداران بازنشسته پرداخته بودند. پیش از این گفته ام که این دوست قدیمیِ من، یک پاسدارِ حقوق خوانده است که بنا به نگرش متفاوتش امکان فعالیتِ حقوقی به او نداده اند و نمی دهند. وی در سالهای پر آشوبِ جنگ، سالها فرمانده ی سپاه شهرستان میناب – هرمزگان – بوده و چهل ماه در جبهه ها حضور داشته است و برادر شهید است و خلاصه از آن پاسدارانی است که نخواسته از دایره ی انسانیت و خردمندی پای بیرون نهد.

وی دیروز از آن همایش می گفت. این که: نشسته بودیم که یک حاج آقا را برای تلطیفِ ایمانیِ ما آوردند و پشت میکروفن نشاندند. حاج آقا نه گذاشت و نه برداشت و گفت: یک سئوال، چرا امام حسین موفق نشد؟ هریک از ما چیزی گفت و من گفتم: حاج آقا به این خاطر که امام حسین ضرغامی نداشت تا هم برایش دروغ ببافد و هم تبلیغش کند دریک اِشِلّ بین الملی. گفت: حاج آقا به یک پرسش دیگر فرو شد. این که: اگر همین اکنون، امام حسین ندا در دهد ” هَل مِن ناصرٍ ینصُرُنی ” آیا شما به کمکش می شتابید؟ که دوست پهلو دستیِ من گفت: اگر جمهوری اسلامی بر نیامده بود، بله، به کُمکش می شتافتیم اما با بر آمدن این نظام، نه. دوست قدیمی ام گفت: آن روز ما با همین شوخی های جدی، خود را از ناهاری که برایمان تدارک دیده بودند محروم کردیم. عذر ما را خواستند و محترمانه بیرونمان کردند.

به دوست قدیمی ام گفتم: همین حالا که داشتم اینجا قدم می زدم، بخود گفتم: اگر آقای خامنه ای تو را بخواهد و بپرسد مرگت چیست نوری زاد، چه می گویی؟ و به خود پاسخ دادم: به او می گویم شما که خود را علی زمان و نایب امام زمان می دانید، چرا گردش مالی خودتان و دستگاه های تحت امرتان مشخص نیست؟ چرا اجازه نمی دهید از آستان قدس رضوی و بنیاد مستضعفان و ستاد فرمان امام حسابرسی شود؟ و به ایشان می گویم: شما به همین خاطر و بخاطر صدها کارِ غیرقانونیِ دیگر، مدت هاست که از رهبری خلع شده اید. بویژه بخاطر نکبت هسته ای که با مدیریت و اصرار و فرمان شما تأسیسات تریلیاردیِ هسته ای سامان گرفتند و سر آخر به زباله ای از آهن آلاتِ آلوده بدل شدند. و این که چرا هرچه بی ادب و خلافکار و دزد و آدم کش و نابکار است در اطراف شما آرایش گرفته اند؟

چهار: جوان موبورِ شنبه ای آمد با دو بطریِ آب. که هر شنبه با خود قرار بسته به قدمگاه بیاید و یک چند دقیقه ای باشد و برود. دو جوان دیگر نیز آمدند از دوستان فیسبوکی که یکی ساکت و کم حرف بود اما دیگری آتش پاره و اهل بگو و بخند و بقول خودش: مدرس ادبیات فارسی. شدیم چهار نفر. یک مرد جوان چهار شانه و قد بلند و خوش چهره نیز آمد سرشار از اشتیاق با کیسه ای از چند بطری آب و یکی دو تا روسری به رسم یادگاری. شدیم چند نفر؟ بانویی چادر مقنعه ای و با محبت آمد و شدیم شش نفر. بحث از ترسی در گرفت که مقبولیتِ عام پیدا کرده است. و این که: مردم ما به این ترس احتیاج بسته اند و بدونِ آن احساس کمبود می کنند. که اگر ترسی در کار نباشد، جماعتی می درندشان انگار. گفتم: الحق و الانصاف، اطلاعات و سپاه در ترساندنِ مردم موفق بوده اند.

گفتم: با همین ترس، موفق شده اند مردم را در روزمرگی سر در گم کنند. جوری که مردم در این سر درگمی، حاکمیت را نقد می کنند و حتی ناسزایش می گویند و با همین نقد و ناسزا خود را تخلیه می کنند اما فراتر از حرف پا نمی نهند. کدام مردم؟ مردمی که رام و اهل نچ نچ اند و با هر گرانیِ ناگهانی و حتی با هر جنایت و خیانتِ ناگهانی به همزیستی رسیده اند.
بانوی چادری با بوسه ای که من بر گوشه ی چادرش نشاندم رفت و پیرمردِ سیب آور از راه رسید و سیبی به دستم داد و جمع شش نفره ی ما دست نخورده باقی ماند. پیرمرد سیب آور از جناب امیر انتظام گفت. این که در این مدت، دو بار به عیادتش رفته. و این که جناب امیر انتظام شگفت زده بود از آنهمه جمعیتی که به دیدارش رفته بودند و همه نیز از طریق فیسبوک خبردار شده بودند که وی در بیمارستان ایرانمهر بستری است. پیرمرد سیب آور به رسم همیشه کمی ایستاد و خداحافظی کرد و رفت. جوان چهار شانه نیز. دوست قدیمی ام نیز. جوان موبور و دو جوان دیگر اما اصرار که بیا عکس بگیریم. بُردمشان کمی دور از قدمگاه. جایی که در دیدِ سربازان نباشد. عکس گرفتند و رفتند.

پنج: یک موتوری آمد و کلاه ایمنی از سر برداشت و دیده بوسی کرد. در کارِ چاپ بود. سپاهی بود و بازنشسته. گفت: این ماییم که از این جماعت طلبکاریم. و به در ورودیِ اطلاعات اشاره کرد. و ادامه داد: اینها هستند که به حوزه یِ حق ما دخول کرده اند. اینهایند که باید از ما بترسند بخاطر خیانتی که به ماها کرده اند نه ما. وشروع کرد به شمارشِ مشقاتی که پی در پی بر او و بر خاندان انقلابی اش باریده بود.

شش: سه جوانی که عکس گرفته و رفته بودند، باز آمدند. عکس هایشان تار شده بود. گفتم: شما حساسیت اینها را بر می انگیزید بالاخره. رفتیم و دوباره عکس گرفتیم. راهی شان کردم تا بروند. به سمت قدمگاه باز می رفتم که دیدم پژوی 405 اطلاعات شلاقی آمد و از من گذشت و رفت و پیچید سرِ راه سه جوان. یکی از اطلاعاتی ها با خشمی که از صورتش فرو می چکید پایین آمد و مستقیم رفت سراغ جوان موبور و یک کف دستی به سینه ی وی کوفت و با همکاریِ همکارش به دست های او دستبند زد از پشت و او را نشاند بر صندلی عقب اتومبیل.

برگشتم و به سراغشان رفتم و از اطلاعاتی ها خواستم که با جوانها مؤدبانه رفتار کنند. همان اطلاعاتیِ عبوس بر من برافروخت که شما کنار بایست و در کار ما دخالت نکن. جلوی چشم من و همه ی آنانی که از بزرگراه رد می شدند، با دو جوان دیگر مثل سارقانِ مسلح برخورد کردند. دستهایشان را برسقف اتومبیل گذاردند و به ضرب لگد، پاهایشان را از هم واگشودند و به وارسیِ بدنشان دست بردند.

به جوان ها گفتم: نگران نباشید بچه ها. نیم ساعت دیگر خلاص می شوید. اطلاعاتی ها در نخستین قدم، تلفن های این سه جوان را گرفتند تا عکس های گرفته شده را پاک کنند. فاصله گرفتم و برگشتم قدمگاه. اما مدام چشمم به اطلاعاتی ها و جوانها بود. جوان آتش پاره از دور برای من دست بالا برد که یعنی نگران نباش. یک موتوری آمد و سلام و علیکی کرد و رفت و پانزده دقیقه ی بعد با دختری نوجوان نشسته بر ترکِ موتور باز آمد و گفت: زهرا را آورده ام که شما را ببیند و یاد بگیرد فردا چگونه از حق خود دفاع کند. و من، برای زهرای شانزده ساله اش آرزوی خوشبختی و نیکبختی کردم.

هفت: جوانی آمد بسیار خوش تیپ و چهارستون سالم. گفت: از شیراز به عشق شما آمده ام. اشتهایش برای گفتن و شنیدن زیاد بود. من اما نمی خواستم او نیز در گیر اطلاعاتی ها شود. به وی گفتم: آنجا را نگاه کن، اطلاعاتی ها دارند از سه جوان مثل تو بازجویی می کنند. تا این را گفتم، دست داد و مثل برق دوید سمت پله های پل عابر و ناپدید شد. جوانی دیگری آمد. به او نیز گفتم این اطراف شلوغ است. گفت: من که کاری ندارم. آمده ام سلام بگویم. دست داد و رفت و کمی دورتر سوار موتورش شد. اتومبیل 206 اطلاعات پیچید جلویش. جوان دست به کیفش برد و خیلی خونسرد به آنان گفت: کارت شناسایی می خواهید؟ چه باشد خوب است؟ و زیپ کیف کوچکی را گرفت و کشید.

هشت: از دور دیدم که اطلاعاتی ها جوان موبور را از اتومبیل پیاده کردند و دستبندش را واگشودند. کمی که این سه جوان را توجیه و ارشاد کردند، هر سه را رها کردند. سه جوان، به سوی من خیز برداشتند. مشتاقانه به سمتشان رفتم. معلوم بود که به آنان گفته شده بی معطلی باید از آنجا دور شوند. صحبت کوتاهی بین ما رد و بدل شد و سه جوان از پله های پل بالا رفتند. اتومبیل اطلاعاتی ها آمد و از کنار من رد شد. یکی از مأموران برای من دست تکان داد. که یعنی دیدی آزادشان کردیم؟ دو سه قدم جلو رفتم و از آنان بخاطر آزاد کردن آن سه جوان تشکر کردم.

نه: دیشب رفتم منزل یکی از بهاییان. دوستان دیگری نیز بودند. از جوانان کهریزکی گرفته تا آقای ناصر اشجاری و دختر هفت سینی ام. شاید از خود بپرسید چرا انتشار گزارش دیروز قدمگاه تا بدین ساعت به درازا انجامیده. امروز که صبح رفتم زندان اوین برای پیگیری اموالم که سپاه برده و نمی دهد. خانم نرگس محمدی را دیدم با وکیلش و خانم گوهر عشقی مادر ستار بهشتی. عجبا که جوانانی آمده بودند برای بدرقه ی ایشان. در آن جمع، همسر جناب عبدالفتاح سلطانی نیز بود.

داشتیم صحبت می کردیم که همسر آقای دکمه چی آمد و خبر داد که به زندان فراخوانده شده. با جناب دکمه چی، من یک چند وقتی در بند 350 همبند بودم. بعدها دکمه چی را در بیمارستان مدرسِ تهران دیدم که بسیار نحیف شده بود و به پاهایش زنجیر بسته بودند تا مبادا فرار کند. چرا که حکم اعدام گرفته بود و فرار یک اعدامی کم تبعاتی ندارد برای زندانبانان. هفته ی بعدش خبر دادند که دکمه چی از دنیا رفته. و حالا همسر دکمه چی به داخل زندان می رفت تا مبادا سلولی خالی بماند. از حاضرین خواستم برای همسر دکمه چی کف بزنیم. کف زدیم. و بعد، برای همسر جناب عبدالفتاح سلطانی کف زدیم.

روز، روز تولد امام حسین است امروز. این روز، برای هر کاری اگر مناسب باشد، برای اعدام مناسب نیست مطلقاً. همانجا بودیم که خبر آمد صبح زود، غلامرضا خسروی را اعدام کرده اند. به پیشنهاد آقای ناصر اشجاری، یک دقیقه برای وی سکوت کردیم. سه شنبه ای که در راه است، سالروز وفات آیت الله طاهری اصفهانی است. من در آن روز به اصفهان خواهم رفت و در مراسم ترحیم وی شرکت خواهم جست بشرط بقا.

محمد نوری زاد
یازده خرداد نود و سه – تهران

نشانی قدمگاه: بزرگراه همت – غرب به شرق – بعد از خروجی پاسداران – زیر پل عابر پیاده – ساعت چهار بعد ازظهر. پنجشنبه ها و جمعه ها و روزهای تعطیل قدمگاه تعطیل است

Share This Post

 

درباره محمد نوری زاد

284 نظر

  1. در شهر هرت
    یک نگاه به تصویر پایین مناطق جنگی و ناآرام /جنگی ، چون افغانستان و سوریه و مکزیک که در آنها گروههای جهادی ،عقیدتی و مافیایی و نظامهای فاسد را نشان می دهد.
    جنگهای داخلی در گوشه کنار دنیا که عمدتا برخورد گروهکهای مسلحند از یک طرف و دولتهای فاسد که در خود عامل ترور اند در یک طرف قرار دارند، نگاهی به آمارکشته شدگان و جنگها چند نکته را به ما می آموزند.
    ۱- میزان کشته شدگان جنگی افزوده شده،زیرا آنگونه که وسایل و تجهیزات جنگی مخربتر شده اند وضعیت پناه و دفاع بی تغییر مانده است.
    ۲- جنگهای منظم نظامی قدیم ، جایش را به جنگهای پارتیزانی داده است و بدین خاطرجان مردم عادی بیشتری را در بر گرفته است.
    ۳-ترورشکل خاص خود را به کشتار دسته جمعی داده است.
    ۴- دولتهای فاسد خود وسیله ای در دست قدرتها برای ترور مردم خود شده اند .
    ۵- خطرمافیای مواد مخدر آمریکای لاتین و شرق آسیا جای خود را به گروههای عقیدتی اسلامی نظامی چون بوکوحرام و داعش وحزب الله داده اند .
    ۶-جنگ که مسئله ای فنی است و لوازم و کارآیی فنی را می طلبد روز بروز مجهزترو مخربتر و نامریی تر می شود، چون بمبهای شیمیایی و اتمی .
    ۷-در جنگها تا به امروز آنچه تغییر نکرده، کشتار مردم عادی و حفظ و تامین جانی افراد است.
    ۸-درقرن ۲۰ حدود ۱۸۵ میلیون درجنگها کشته شدند.

     
  2. ایران دوست واقعی

    استاد ارجمند خواهش مبکنم نظرتان را راجع به دعوت اقای خاتمی که مردم را به اشتی ملی و شرکت در راهپیمائی 22فجر (زجر )کرده چیست ؟ تا کی میخواهد یا خنده مردم را ….. !!! ایا اگر ایشان مخالف رژیم بود این درخواست را داشت ؟ ایا فکر نمیکنی کروبی و موسوی هم همین درخواست را از مردم دارند ؟ به نظر من اینها با رژیم جنگ زرگری دارند تا این حکومت ننگین را هر طور شده ….

    —————

    درود دوست گرامی
    به گمان من آقای خاتمی به یک هاراکیری به سبک اسلامی دست برده است. ایرادی نیز ندارد. تشخیص ایشان لابد این بوده که پای بر آبروی خویش گذارد و طرفش را خلع سلاح کند به نفع مردم. او هرچه باشد یک روحانی است و داخل نظام. کار دیگری نمی تواند بکند. خروج او از چارچوبهای نظام اول از همه به پروپای خودش می پیچد. نخواهیم همگان مثل ما بیاندیشند. او احساس می کند جمعیت فراوانی با اویند. او برای آن جمعیت آرامش و پرهیز از خشونت می خواهد. و برای ایران، برون رفت از تنگناهای فعلی اما همچنان در چارچوب نظام تااااااااااا زمانی که آقای خامنه ای هست. بعدش اوضاع دگرگون می شود. آقای خاتمی نگران بعد از آقای خامنه ای است. که سرداران فی الفور ترتیبش را می دهند یا لااقل بکلی از ریخت می اندازندش. من دوهفته ی پیش در یک فایل صوتی از وی خواستم که برود خودش را به پای آقای خامنه ای بیاندازد و از وی بخواهد که دست از موشک پرانی و بگومگوهای خش با سران آمریکا بردارد. چرا که اوضاع بسیار ناجور و شکننده است. خیال اینان بر این است که شکوه راهپیمایی همین 22 بهمن تداوم نظام ولایی را تضمین می کند. راستی دوست خوب ما، کلمه ی “خواهشن” که بر روالِ – لطفاً – ساخته شده، غلطی است که اخیرا به زبان جوانان راه یافته. کلمات فارسی “تنوین” نمی پذیرند.
    با احترام

    .

     
  3. ” شورش ۵۷ انقلاب بود یا ضد انقلاب؟ ”
    سر آنتوني پارسونز در کتابی به نام «غرور و سقوط» که بعد از درگذشت شاه فقيد در سال ۱۹۸۴ در لندن منتشر کرده است می نويسد:
    «در تمام کتاب خودم، در اشاره به حوادث سال ۱۹۷۹ ايران، اصطلاح انقلاب را به کار بردم، زيرا وسعت آن زلزله سياسی که در آن زمان در اين کشور روی داد کمتر از انقلاب فرانسه و انقلاب روسيه نبود؛ و با وجود اين، با ارزيابی عميقتری در اين باره، ميتوانم صريحن اظهار عقيده کنم که از چهار قرن پيش تا به امروز تنها يک انقلاب واقعی در ايران صورت گرفته است، و آن انقلابی است که به دست رضا شاه پهلوی آغاز شد و به دست محمدرضا شاه ادامه يافت، زيرا در تعبير من مفهوم يک انقلاب از ميان بردن يک نظم کهنه اجتماعی و برقراری يک نظم تازه و كاملن مخالف با نطام کهنه شده پيشين است، و اين درست همان کاری است که به دست رضا شاه انجام گرفت. در اجرای اين انقلاب، بافت سياسی کهنه ايران تغيير يافت؛ ارتشی بسيار مدرن با معيارهای امروزی به وجود آمد که عنصر اصلی استقرار امنيت و استحکام سازمانهای کشوری بود؛ قدرت ارتجاعی طبقه روحانيون تضعيف شد و يک دولت مرکزی نيرومند با سازمانهای حکومتی دنيای نو به وجود آمد؛ و مهمتر از همه قدمهای نخستين به جانب تبديل سيستم قرون وسطايي اقتصاد بازار به يک سيستم اقتصاد مدرن صنعتی برداشته شد. اين تحول به خصوص در دوران فرزند او، محمدرضا شاه، در ابعادی بسيار وسيعتر و با شتابی بسيار بيشتر ادامه يافت، به طوری که ايران از صورت يک کشور عقب مانده کشاورزی به صورت کشوری با اقتصاد نيرومند و با سرويسهای مصرفی و صنايع بنيادی پيشرفته و در عين حال برخوردار از آموزش عمومی و خدمات فراگير بهداشتی درآمد.
    بر اين اساس، آنچه در سالهای ۱۳۵۶ و۵۷ در ايران انجام گرفت يک انقلاب نبود، بلکه يک ضدانقلاب بود، برای بازگرداندن آن ساختار قرون وسطايي که ۶۰ سال پيش از آن رضا شاه بزرگ با آن به مبارزه برخاسته بود؛ و اين ضدانقلاب توانست چرخ زمان را به مدت دست كم ۶۰ سال به نفع بيگانگان به خصوص انگلستان و کشورهای استعمارگر به عقب برگرداند؛ و بازيگر اين تئاتر سياسی قرن، ملايان و مذهبيون تهي‌مغز و به اصطلاح روشنفکران ملي – مذهبي بوده اند. آنچه در انقلاب سفید دیدید نمادی از يک انقلاب بزرگ و بسیار ارزشمند است که به حق بايستی آن را بزرگترين انقلاب تاريخ ايران به نفع مردم دانست نه آنچه در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ – رخ داد»

     
  4. محمد خاتمی : با آشتی ملی در تظاهرات 22 بهمن شرکت کنید! تهدید خارجی علیه ایران وجود دارد ,تهدیدهای خارجی علیه ایران وجود داره در نتیجه همه گروه های سیاسی باید متحد شده و از اصل نظام و انقلاب دفاع کنند!
    بهمن 1395
    _____________________
    آهای آدمهائی هایی که طرفدار خاتمی هستید جمیعا با همتون هستم بدون رو درواسی مخصوصا خانمهای که طرفدار این آغا هستند
    آزادی هایی که این آقا در دوران خودش به همه ما وعده داد ما ۱۰۰ برابر بیبشترش رو زمان قاجار داشتیم چه برسه به پهلوی!!!
    زمان خاتمی بود که:
    زن سنگسار شد
    دانشجو کشته شد
    قتلهای زنجیره‌ای اتفاق افتاد
    دانشجو از پشت بام پرت شد
    در زندانها به ایرانیان تجاوز شد
    ارزش قانونی زن همچنان نصف مرد بود
    در زندانها همچنان شکنجه رواج داشت
    ارزش جان زن همچنان نصف تخم چپ مرد بود
    به دختر ۱۶ ساله قبل از اعدام تجاوز شد(عاطفه سهاله)
    هی نشستید میگین دست این نبوده یا نتونسته کسی که ۸۵% رای مردم آورده ، قدرت نداشته برای کشورش کاری بکنه؟؟؟ پس رئیس جمهور شده که چه غلتی بکنه؟ مطربی آزاد بکنه؟ مگه ما زمان قاجار مطربی نداشتیم؟ میگین قوه قضاییه به این ربطی نداشته؟ حمله به دانشگاه دست قوه قضایه بوده؟ پرت کردن دانشجو دست قوه قضایه بوده؟ پس این نماینده ما شده که از حق کی دفاع بکنه؟ رهبر؟ یا نظام؟ 80% رای آورده که کنسرت بنیامین آزاد بکنه؟

    حالا هی بیاید از خنده و لباس مسخره و عمامه شیک و حرفای قشنگش دم بزنید این آقا “خانواده” خمینی هست بارها و بارها هم گفته حکومتی غیر جمهوری اسلامی نمیخواد
    جمهوری اسلامی یعنی
    تجاوز
    سنگسار
    اعدام
    شکنجه
    غارت
    جنگ
    اختلاس
    ارزش زن نصف مرد
    ارزش جان مادرتون نصف تخم چپ یک اخوند
    اینا همه تو قوانین اساسی جمهوری اسلامی هست از خودم در نمی آورم
    اگر اینا رو میخواهید ، لایق احترام نیستید و باید همان که لایقش هستید باهاتون رفتار کرد
    خدایا مارو از هر چی نفهم و بی‌سواده نجات بده ، یا بکش ما را تا آرام گیریم یا شر اینان را از سرزمینمان کوتاه کن .
    با درود به شما خوبان

     
    • آقای نوریزاد متاسفانه شما دچار تناقض هستید ،بارها شده است که از آقای خاتمی تجلیل کرده اید ،از دیدارهای گذشته خود با این سید گفته اید و او را از بسیاری از روحانیین متفاوت دانسته اید و بر برخی او را ترجیح داده اید و در همین صفحه چند کامنت بالاتر بصورت پانوشت بطور فی الجمله از روش مدنی و مسالمت آمیز او دفاع کرده اید ،بعد متاسفانه اینجا یک عکس توهین آمیز از این سید را بصورت نماد روباه روی سایت خود می گذارید ،دوست گرامی بنظرم این رفتارها از شما معنایی جز تناقض و دور شدن از اخلاقیات برای اهدافی وهمی ،دنیائی و زود گذر ندارد.
      موفق باشید

       
  5. حاج ممد رییس// جمهور//: ای ملت بدو بدو برین و در راهپیمایی یوم الشیطان ۲۲ بهمن شرکت کنین. باز هم به ما سواری بدین. باز هم به بزارین به سرتون شیره بمالیم……. خلاصه، عشق من عاشقم باش.
    —–
    دوست گرامی این “کاف” را از پایان اسامی بردارید لطفاً.
    سپاس

     
  6. آقای نوریزاد سلام بر شما

    من الان زمانی که پاسخ سوال سارا از فرانکفورت را می نوشتم تلگرامم هم باز بود و دنگ و دنگ پیامها و تصاویر کانال شما برایم می رسید و گاهی حواسم را هم حین نوشتن پرت می کرد! بهر حال الان که مطلب تمام شد و ارسال کردم دیدم یکی از پیامهای شما نقل قولی از مرحوم آیت الله خمینی بود به این صورت که :”پیامبری که اهل شمشیر و اهل کشتن نباشد پیامبر نیست”.
    محمد نوریزاد :تکبیر!!!
    ملت :الله اکبر الله اکبر الله اکبر
    ———
    ممکن است از شما بپرسم مرحوم آقای خمینی این جملات را کجا و در کدام سخنرانی گفته اند و آیا خود شما این جملات را دیده یا شنیده اید؟

    ———–

    درود دوست گرامی
    من این نوشته را پای فیلم کوتاهی نوشته ام که در همان فیلم ایشان همین را می گوید. و خیلی غلیظ ترش را نیز. حتما آن فیلم را ببینید و نظرتان را برای ما بنویسید. ظاهرا احتمال داده اید این نوشته ای بی سند است و با باقی قضایای اسلامی جور در نمی آید. ایشان بسیار محکم می گوید که اگر حضرت عیسی هم فرصت پیدا می کرد مثل موسی خروج می کرد و مسلحانه با ظالمان در می افتاد و …
    با احترام

    .

     
    • سید مرتضی

      صحبتهای خمینی را میتوانید در مطلب جدید به عنوان بیانیه که در بالا آمده را بشنوید.

       
    • سلام دوست گرامی

      خیر اینطور نیست ،باید عرض کنم متاسفانه شما گاهی نسنجیده و مثل جوانان عمل کنید ،باطلاعتان می رسانم همه این موارد (ویدئوها و کلیپ های تقطیع شده در یوتیوب و کلا فضای مجازی) از قبیل همان مورد دروغ شاخدار چند شب پیش در نسبت دادن چیزی به تحریر الوسیله آن مرحوم است ،منتها گاهی که دروغی خیلی شاخدار می شود شما هم نمی توانید براحتی آنرا بپذیرید ،البته بحث همیشه بحث در سند و اسناد یک مطلب نیست ،بحث در دلالت یک متن یا یک سخنرانی بر چیزی است که شیاطین در فضای مجازی آن را تقطیع و کم و زیاد یا قلب می کنند و سر بندگان خدا را شیره مالی می کنند،من در جوانانی که نسل بعدی هستند و مرحوم آقای خمینی را ندیده اند یا نوشته های ایشان در فنون و علوم گوناگون اسلامی اعم از فقه و اصول و فلسفه و عرفان را ندیده اند و آگاه از طراز علمی ایشان نیستند متعجب و متاسف نمی شوم ،تعجب و تاسفم از شماست با اینکه اندکی سن و سالتان از من هم بیشتر است و زمان ایشان را درک کرده اید و اجمالا به طراز علمی و تسلط ایشان بر فنون مختلف علوم اسلامی آگاه هستید باز چنین فریب این حقه بازی ها و دسائس را می خورید،با اینکه میدانید که ایشان سوای از دخالت در سیاست و مسائل روز یک مرجع تقلید طراز اول بوده است و صاحب تالیفات عمیق و سترگ در عرفان و فلسفه و فقه و کلام و اصول دیگر اسلامی ،که بزرگانی از حوزه های علمیه مثل مرحوم شیخنا الاستاد آیت الله منتظری و مرحوم استاد علامه آیت الله مطهری و برخی دیگر از عالمان برجسته افتخار شاگردی ایشان را داشته اند ،شما متاسفانه جوری بصورت یکطرفه تحت تاثیر اینگونه فضاهای گاه احساسی و تبلیغاتی پوچ واقع شده اید که گاه بسیاری از اصول و واقعیات تاریخی و ضوابط گوناگون علمی و اخلاقی را نادیده می گیرید،گویا تصور شما این است که ایشان عالمی در سطح یک واعظ و منبری کم سواد بوده است! اینطور نیست دوست گرامی ،ایشان عالم بزرگ و مهمی بوده است و اقتضای اخلاق و دیانت این است که شما تامل کنید در مغزای گفتارها یا نوشته های ایشان و از اینگونه خفت های جوان پسندانه وهمی و زودگذر احتراز کنید. دوست من ،من همان شب گذشته تیتر این کلیپی که شما اینجا گذاشتید و ذیل آن مطلب سبکی نوشتید را در کتاب صحیفه امام سرچ کردم ،باطلاعتان می رسانم این عبارت که “پیامبری که اهل شمشیر و اهل کشتن نباشد، پیامبر نیست”ابدا در متن سخنرانی ایشان وجود ندارد ،و دشمنان و مخالفان دین و مخالفان ایشان با تقطیع بخشی از مطالب ایشان و حذف ما قبل و ما بعد یک کلام (دقیقا مثل مطلبی که خانم سارا چند سطر پایین تر مورد سوال قرار داد) و تنظیم چنین عبارتهای دروغی در پیشانی یک کلیپ اقدام بفریب کاری و عقده گشائی می کنند ،حال اگر چند نوجوان فریب چنین تکنیک هایی را بخورند موجب تاسف و تعجب نیست ،اینکه شما با این سن و سال و سابقه انقلابی و درک آیت الله خمینی چنین می کنید مایه تعجب است ،اشتباه نکنید من از معصومیت آقای خمینی سخن نمی گویم ،بحثم این است که بقول فیلسوف بزرگ مرحوم حاج مولی هادی سبزواری :هنر نفی و رد سخن مردم نیست ،هنر فهمیدن سخن مردم است ،خصوصا سخن کسی یا کسانی که از بزرگان علم هستند،من نیازی نمی بینم مطالب کامل ایشان در این سخنرانی را برای شما نقل کنم ،شما را ارجاع می دهم به کتاب صحیفه امام ،ج 19 ص 115 سخنرانی 20 آذر 1363 ،مراجعه کنید ببینید آنچه که ایشان در صدر و ذیل مطالب گفه است حاوی این تیتر و برداشتی که شما کردید و آن را تمسخر کردید هست یا نیست،من نمی گویم بزرگان را نمی شود نقد کرد،می گویم اما باید نقد کرد ،نقد منصفانه و با لحاظ دقیق همه کلام و قبل و بعد آن و قرائن داخلی و خارجی آن،آنچه ایشان در این بخش در صدد بیان آن است این است که انبیاء بزرگ الهی در راه هدایت و روشنگری و توجیه مردم به توحید و عبودیت خدا از هیچ کوشش و فداکاری فرو گذار نبودند و حتی گاه با عوامل و موانع بسط و گسترش توحید و عبودیت خدا که مزاحم و مانع رسیدن پیام الهی به مردم بودند مواجهه می کردند و شمشیر هم می کشیدند ،این شمشیر کشیدن البته برابرعوامل مزاحم و طاغوت ها و موانع رسیدن پیام انبیاء به توده مردم بوده است ،نه به این معنا که نفس خود پیام متکی بر شمشیر و زور بوده است که روشن است خود پیام را نمی توان با زور تحمیل کرد ،حرف ایشان این است که همه پیامبران در امر رساندن پیام مصمم بودند و از طاغوت ها و عوامل و موانعی که مزاحم رسیدن پیام به گوش و قلب و دل توده مردم بودند نمی هراسیدند و گاه جنگ و قتال و شمشیر هم داشتند ،و این بخلاف آن تیتر کاذب نه به این معناست که شمشیر از مقومات پیامبری پیامبران باشد،به اصل گفتار مراجعه فرمایید لطفا نه به کلیپ های آمیخته به فریب و آب و رنگ یوتیوب و غیر آن.
      با احترام

      ————-

      درود سید مرتضای گرامی
      ظاهرا این جمله را نمی توانید به آقای خمینی نسبت بدهید. چرا که فرمولهای اسلامی و شیعی تان بهم می ریزد. به این فیلم یک بار دیگر نگاه کنید. می فرمایید این فیلم ساختگی است . من فیلمسازم دوست گرامی. این فیلم مطلقا ساختگی نیست. سخن خود امام است.

      http://news.gooya.com/2017/02/post-519.php

       
      • جناب نوریزاد
        قانع کردن فردی که خودشو به خواب زده کار بیهوده ایه.این آخوند همونه که می گفت امام کی گفت آب و برقو مجانی می کنه بعد که بهش فیلمو نشون دادن به جای عذرخواهی گفت خوب الان ببینین ما از اطرافمون جلوتریم!!!مشکل ایشان از فرستنده نیست از گیرندست.

         
  7. نوری زاد دامه افاضاه لطفا فتوی بفرمایید که، اگر آخوند را با الفاظی چون ب//// و، //// و … در دیرینه شناسی ابواب جمعی اینان در کتب فراوان و در عصر معاصر در سراسر جهان به رسمیت شناحته اند، همانگونه که ننگ شعارهای مرگ بر رژیم جمهوری اسلامی با رنگ پاک نمی شود ؛ ننگ این القاب نیز با آب فراوان بر پیکر اینان پاک نمی شود!!! دلایل مستدل می خواهی سری به خانه ما بزن و ببین که بچه آخوندکی که در طبقه بالای ما ساکن است بدلیل عدم اعتنا به شعار پوشالی آب را هدر ندهید آنقدر بر سر ما آب می ریزد که سقف خانه ما چند بار پایین آمده است. (البته آب انواعی دارد: آب آشامیدنی ، ادارا و … که بدلیل رعایت ادب از ذکر آنها در اینجا خودداری می کنم)… باز هم می گویم با آب فراوان و حتی استفاده از انواع واجبی که در دیرینه شناسی آخوندی نیز بسیار پر کاربرد بوده است ننگ این القاب زدودنی نخواهد بود. لطف دیگری نیز که می فرمایید در این سایت مرقوم نمایید که توجه بر اندام تحتانی و نیمه فوقانی( شکم و زیر شکم) در این اینان از چه روست که جای همگی آنان نیز در نهایت در زیر خاک خواهد بود! تولید نسل کاذب در اینان از برای دارا بودن پول و خورد و خوراک مکفی است که یک جای سقف خانه ما نیز از گزندشان در امان نبوده است! باور نداری؟!؟ بخانه ما سری بزن!!

     
  8. درآستانه انتخابات ، جمهوری اسلامی دایه مهربانتر از مادر می شود.بعد از رای گیری پدر ملت را درمی آورد!

    قابل توجه سبزها ، بنفش ها و سرخ و سفید و آبی آینده ،

    تجربه نشان داده هرزمان که به انتخابات دررژیم نزدیک می شویم لحن سران حکومت هم مهربانانه تر می شود. تو گویی انگار کمتر از گل نباید سخن گفت. یکی می گوید آشتی ملی دیگری می گوید حصر بزودی برداشته می شود تا ملت بروند پای صندوق رای!
    درآستانه انتخابات سرو کله ماله کشان و رای جمع کنها درفضای مجازی و رسانه های فارسی زبان پیدا می شود. عده ای خواهند گفت ترامپ اگر رای ندهید حمله نظامی می کند و اگردرانتخابات شرکت نکنید ایران گلستان نخواهد شد.به خصوص این دوره که دوره دوم روحانی است و طرفدارانش خودشان را جر می دهند تا برای روحانی درصندوقها رای جمع کنند.
    مثل همیشه ایده بد و بدتر مطرح می شود. یک نفر که آدم بدتره است از دستگاه خامنه ای است و دیگری هم که باز از خود رژیم است اگرچه بد است و « گذشته قابل دفاعی ندارد» ازبدتر بهتر است و به همان بد رای باید داد تا ترامپ حمله نکند و ایران کن فیکون نشود.
    درست زمانی که رای گیری تمام شد و جلوی دوربین به دنیا نشان دادند که ببینید چه مردم رام و مطیعی داریم که با اینهمه گرانی و تورم و هوای آلوده می روند پای صندوق رای ، دوباره همان آش و همان کاسه . بگیر و ببندها شروع می شود.اگر باور نمی کنید روزهای آینده صبر کنید تا ببینید چه روی می دهد.

     
  9. سارا از فرانکفورت

    سلام آقای سیدمرتضی گرامی و دانشمند
    سلام دوستان سایت آقای نوری زاد
    امیدوارم همه شما سلامت باشید که سلامتی راست گفتن که بالا ترین نعمت است. من مدتی بیمار بودم و از این که با شما هم سخن نشدم در این مدت بسیار محزون بودم. امروز به مطلبی برخوردم از کتاب((صحیفه نور، ج ۱۵ ص ۱۱۶) که آثار گفتاری و نوشتاری آقای خمینی را در آن جمع آوری کرده اند. خواستم از شما دوستان بپرسم آیا این سخن درست است که برای حفظ منافع مسلمین عده ای جاسوسی کنند و دروغ بگویند و شراب بنوشند؟ خب اگر این امتیاز از فرد تا جمع گسترش پیدا کنه چی؟ اگر طبق این نظر هرکس صلاح امور مسلمین را با تشخیص خودش در این بداند که در فلان مسئله باید دروغ بگوید خب اینجوری سنگ روی سنگ بند نمی شود. مرسی آقای سیدمرتضی اگه جواب بدید.

     
    • سرکار سارا، با درود، سنگ‌هایی‌ از این قبیل از همان آغاز پیدایش این مکتب توسط آورنده آن در چنان چاه‌های ویلی افتاده که همهٔ عاقلان تاریخ از نزدیک شدن به این چاه‌های ویل پرهیز کرده اند و می‌‌کنند و خواهند کرد چون حتی یکی‌ از این سنگ هم بیرون آوردنی نیست. ////// آمد و ///// پرستانی را ذوب خود کرد و با عملکرد خود ثابت کرد اخلاق و ادب و شرف و انسانیت یعنی‌ هیچ و پوچ و قربانیانی برای رسیدن به قدرت و مابقی کشک و روی این کشک فرقی‌ نمی‌‌کند چه نامهای مقدسی گذاشته شود.دنبال سفسطه و مغلطه و بازی با کلمات و توجیهات می‌‌گردی؟ طرف با کامیون میره از انبار باقر مجلسی مطلب میاره.

       
    • شما از کسی جواب می خواهید که در همین کتاب بی ارزش گفته است دروغ بگویید!!!! اما جواب شما: من به شما می گویم که در این موارد شرب خمر که هیچ، زنا، لواط و کارهای دیگر نیز مجاز است!! از محافظین نامحسوس اتباع سیاسی و … که رژیم نام سرباز گمنام را بر روی آنها قرار داده است اعترافات مختلفی در میان بستگانشان شنیده شده است که سینه به سینه توسط همین بستگان به دیگران تا به امروز نقل شده است!! بستگانی که از رگ گردن به انها نزدیکتر بوده اند!!!

       
    • سلام بر شما و با آرزوی تندرستی شما

      مطلب مورد اشاره شما در ریفرنسی که دادید شماره جلد و صفحه آن درست است ولی مربوط به کتاب “صحیفه امام” است که نشر جامع تر و کامل صحیفه نور است.بله این مطلب در سخنان مرحوم آیت الله خمینی هست اما نه به این صورت و حدود و قیودی که شما تلقی می کنید ،قبل از نقل پس و پیش عبارت مورد نظر شما متذکر می شوم که تاریخ این سخنرانی که حضار آن فرماندهان سپاه پاسداران بوده اند و برخی اقشار دیگر بوده اند باز می گردد به سال 60 شمسی که سه سال از انقلاب 22 بهمن می گذشت و احتمالا شما سارا خانم هم آنموقع هنوز در ایران بودید و به فرانکفورت نرفته بودید ،و این زمان زمان اوج توطئه های گوناگون داخلی و خارجی از سوی دشمنان انقلاب اعم از خارجی ها و سلطنت طلبها و گروهک های فاسد انگیخته شده و مسلح شده بوده است و اوج ترورها و انفجارها و درگیری های مختلف و بوجود آمدن خانه های تیمی و…
      این سخنرانی در مقام هشدار و لزوم هوشیاری و وجوب حفظ اسلام و نظام اسلامی و آحاد مسلمانان اعم از مردم و مسولان بوده است ،و اساس آن هم باصطلاح علمی تبیین قاعده “تزاحم اهم و مهم” بوده است که از احکام مورد تصدیق عقل است ،و اجمال آن این است که در تزاحم و دوران امر بین ترجیح دو امری که تنها به یکی از آنها می توان عمل کرد و جمع بین هردو طرف ممکن نیست ،حکم عقل این است که در یک موازنه و ارزیابی بین دو شی یا دو فعلی که امر دائر بین آنهاست و جمع ممکن نیست ،طرفی را که از نظر اهمیت وزن سنگین تری دارد از نظر عقل یا حکم قطعی شارع ،باید برگزید،و این قاعده ای روشن و مسلم است ،در واقع مبنای کلام مرحوم آقای خمینی همین قاعده است در قالب تمثیل های جزئی که بیان داشته اند مثل دوران امر بین حفظ جان یک مسلمان که امر واجبی است و دروغ گفتن که فعل حرام است لکن عقل در موازنه بین ایندو می فهمد که حفظ جان یک انسان مقدم بر پرهیز از دروغ است ،یعنی اگر قضیه این باشد که الان شما اگر راست بگویید بدون تردید فلان انسان کشته خواهد شد ،یا اینکه دروغی بگویید که حفظ جان او کنیذ اینجا دروغ گفتن مقدم است ،این یک مثال ایشان بوده است که مبنای آن همان قاعده عقلی تزاحم بین اهم و مهم است ،یعنی در این مثال پرهیز از دروغ مهم است ،و حفظ جان یک مسلمان اهم (مهم تر) و حفظ جان مسلمان مقدم است بتوضیحی که عرض شد. شراب خوردن در شریعت حرام است و از گناهان کبیره است ،اگر امر دائر شد بین اینکه شرابی بخورید و جان یک انسان را از مرگ حتمی نجات دهید اینجا عقل می گوید خوردن شراب اگرچه بحرمت اولی ذاتی حرام است لکن بعروض عنوان اهم(مهم تر) حفظ جان مسلمان لازمتر است و باید شراب را خورد تا جان آن فرد حفظ شود ،و این حکم عقلی بقاعده ملازمه (هرچیزی که حکم مسلم عقل است همان حکم شرع هم هست)می شود حکم شرع و مورد پسند شرع.مطلب دیگری که ایشان بیان کرده است این است که این قاعده (تزاحم و ترجیح اهم بر مهم در افعال مکلف) در مسائل اجتماعی اهمیت بیشتری می یابد ،در اینجا مساله “جاسوسی” را مطرح کرده اند ،با اینکه در قرآن کریم هست که “ولا تجسسوا” و تجسس در احوال شخصی انسانها حرام است ،لکن اگر امر دائر شد بین حفظ اسلام و احکام اسلام و مملکت اسلامی و حکومت اسلامی ،در این صورت باز همان تزاحم و تقابل و ترجیح ملاک ها ساری و جاری است ،چنانکه گفتم شان نزول این سخنان زمان و وقایعی بوده است که ترورها و بمب گذاری ها و توطئه هایی از سوی گروههای فاسد قانون گریز و دشمنان خارجی در حال وقوع بوده است ،و مبنای این سخنان هشدار دهنده ایشان همان حفظ مملکت اسلامی از شر توطئه های براندازنده بوده است ،و موضوع و محمول این گزاره ها نیز در کلام ایشان روشن است :شراب خوردن امر حرام و مهم است ،لکن در دوران امر بین شراب خوردن و حفظ نظام اسلامی یا حفظ جان حتی یک مسلمان ،دومی مهمتر است ملاکا پس در این فرض شراب خوردن ،نه که جایز می شود بلکه واجب می شود ،در مورد جاسوسی هم البته مقصود ایشان هشدار باش در مورد رفتارهای مشکوک بوده است و این دز گفتار ایشان هست. این کلیت اساس مطلب و تمثیلهای “شراب خوردن” نه شراب خواری ،و “دروغ گفتن موردی” نه دروغگوئی ،و “جاسوسی های موردی و مراقبت در مورد رفتار های مشکوک در سطح اجتماع”نه جاسوسی در همه ابعاد و در همه احوالات خصوصی افراد بوده است ،اکنون با این توضیح عبارت مورد نظر شما از کلام ایشان را مرور می کنیم:
      “اسلام را همه بايد حفظ بكنيم، حتى مخدّراتى (یعنی زنان) كه پشت پرده هستند واجب است بر آنها حفظ؛ واجب است بر همه ما، بر همه شما كه اگر توطئه‏ اى ديديد و اگر رفت و آمد مشكوكى را ديديد، خودتان توجه كنيد و اطلاع بدهيد.يك بيچاره‏اى به من نوشته بود كه شما كه گفتيد كه همه اينها بايد تجسس بكنند يا نظارت بكنند، خوب، در قرآن مى‏فرمايد كه: وَ لا تَجَسَّسُوا. راست است، قرآن فرموده است، مطاع هم هست امر خدا، اما قرآن حفظ نفس آدم را هم فرموده است كه هر كسى بايد “لا تَقْتُلُوا انْفُسَكُمْ” ، اين اشكال را به سيد الشهدا بكنيد! وقتى كه اسلام در خطر است، همه شما موظفيد كه با جاسوسى حفظ بكنيد اسلام را. وقتى كه حفظ دماء مسلمين بر همه واجب باشد، اگر- فرض كنيد كه- حفظ جان يك نفر مسلمانى، حفظ جانش وابسته [به‏] اين است كه شما شرب خمر كنيد، واجب است بر شما، دروغ بگوييد، واجب است بر شما احكام اسلام براى مصلحت مسلمين است، براى مصلحت اسلام است، اگر ما اسلام را در خطر ديديم، همه‏ مان بايد از بين برويم تا حفظش كنيم. اگر دماء مسلمين را در خطر ديديم، ديديم كه يك دسته دارند توطئه مى‏ كنند كه بريزند و يك جمعيت بى‏ گناهى را بكشند، بر همه ما واجب است كه جاسوسى كنيم‏ حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است‏، جاسوسى فاسد خوب نيست‏ اما جاسوسی براى حفظ اسلام و براى حفظ نفوس مسلمين واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شراب خمر هم واجب است‏.
      (صحیفه امام ،ج15 ،ص 116)

       
      • فقط پیرو صحبت مقامات (اعم از مرده و زنده) در جاسوسی، این نکته بسیار مهم را فراموش کردند که بگویند حالا اگر شراب نبود و یه چیز دیگه بود چیکار باید کرد؟؟؟!!! مثلاً اگه کنیاک بود یه بسیجی جان برکف و چشم و گوش بسته (!!!!!!) تحمل خوردنش رو داره؟؟؟؟؟؟؟!!!! دلسوزانه می گم چون کنیاک خیلی قویه و ممکنه یه ضرب جاسوس بیچاره و چشم و گوش بسته رو افقی کنه!!!!!!

         
    • بن لادن هم به اونایی که فرستاده بود امریکا که ۱۱ سپتامبر رو انجام بدن دقیقا همین حرفها رو زده بود.

       
      • بالاخره ما نفهمیدیم که یک طرف گزینه ایشون سفک دماء آدم به طور کلیه یا آدم مسلمانه یا حفظ اسلامه و تازه سؤال پیش میاد که کدام اسلام؟ اسلام اصلاً چی هست؟ فقط متوجه شدیم که انسانیت در این حکم پشیزی ارزش نداره و تو وقتی انسانی که مسلم باشی ، در غیر این صورت بالاترین حقی که به تو از بالا میدهند اینه: همین قدر که زنده ای و به قول هالو می گذاریم نفس بکشی برو کلاهتو بنداز هوا.

         
  10. حاج مصطفی //////:طرح آشتی ملی خاتمی برای نجات آینده ایران است.
    ترجمه: اینا میخون دوباره با همون ریسمون پوسیده ۳۸ سال پیش ماها رو بفرستن ته یه چاه دیگه. طرح آشتی ملی خاتمی برای نجات آینده ایران نیست واسه نجات آینده خودشونه. اینا طرح واسه آینده ایران بنویسن؟ حاج مصطفی … (سه نقطه از مش قاسم) /////!

     
    • توضیح از مش قاسم:
      ////// : همونی که فامیلش توش تاج داره ولکن افکار و اعمالش همش عمامه ////.

       
      • مش قاسم ،همون (سید مصطفی تاجزاده) کسی است که شجاعانه و بطور عمومی حرفها و انتقاداتش را مطرح کرد و پای حرفهایی که زده بود ایستاد و پنج سال زندان را بجان خرید،برخلاف شما که گوشه یک سایت رو انتخاب کرده ای و با شناسه ای مجازی اقدام بدرشت گوئی و دری وری به این و آن و عقائد دینی می کنی و اینرا شجاعت می دانی ،گناه سید مصطفی از نظر امثال شما اینه که اصل این نظام رو قبول داره و برای رفع انحرافات و کجروی های اون صادقانه تلاش میکنه و شما با این شجاعت خارق العاده!(گوشه سایت مثل پیرزنان ضعیف این و اون را مسخره کردن و نفرین کردن) چون برانداز هستی و اصل نظام رو قبول نداری به منتقدان معتقد به اصل نظام نیش و کنایه عاجزانه می زنی.

         
  11. اینجا ایران است

    اینجا ایران است..
    ببخشید پرواز17:45چه ساعتی میشینه؟
    ببخشید اتوبوس 9:30ساعت چند حرکت میکنه؟
    ببخشید کارت شارژ دو تومنی دارید؟چنده؟

    اینجا ایران است..

    مردمش در مقابل تورم
    فقر
    فساد
    بدبختی
    فقط
    سکووووت
    میکنن

    اینجا ایران است

    میری زن بگیری میگن خونه داری؟
    میری مسکن مهر ثبت نام کنی میگه زن داری؟
    حالا اینو گوش کن
    میری دنبال شغل میگن متاهلی.؟
    میری متاهل بشی
    میگن شغلت چیه؟

    اینجا ایران است

    منطق؛تقلید است
    کتاب؛دکور است
    روزنامه تبلیغ است
    ازادی ،میدان است
    جمهوری،خیابان است
    استقلال تیم است
    شعار اسان است
    شعور نایاب است
    پینه های دست *عار*است
    پینه بر پیشانی افتخار است
    دروغ حلال است
    شادی حرام است

    *اینجا ایران است*

    جایی که مایه دار شدن عامل
    بی بند و باری مردهاست

    و بی مایه شدن
    عامل هرزگی زنها….
    تفاوت غوغا میکند ..
    اینجا ایران است.
    مردانش شرافت ها دریده اند
    اما در صف سینه زنی به یاد مظلومیت حسین
    مثلا خون گریه میکنند!!
    .
    .
    .

    زبون:فارسی
    دین:عربی
    نسخه:انگلیسی
    لباسا:ترکیه ای
    ماشینا:کره ای
    جنسا:چیني
    کارگرا:افغاني
    غذاها:ایتالیایی
    کتونی:تایواني
    أصن یه وضي ….
    ﭘﺎﮐﺴﺘﺎﻥ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﻣﺎ …
    ﻋﺮبستان ﻣﺴﺌﻮﻝ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺯﺍﺋﺮ ﻣﺎ …
    ﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﻟﺒﻨﺎﻥ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺕﻫﺎﯼ ﻣﺎ …
    ﭼﯿﻦ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﺟﺎﺩﻩﺍﯼ ﻣﺎ …
    ﺍﺳﺘﺮﺍﻟﯿﺎ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻣﻬﺎﺟﺮﺍﻥ ﻣﺎ …
    ﺍﺳﺮﺍﯾﯿﻞ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺗﺮﻭﺭ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﻣﺎ …
    ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻓﺘﻨﻪ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻣﺎ …
    ﻭ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺑﻘﯿﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻭ ﻏﯿﺮﻃﺒﯿﻌﯽ ﻣﺎ …
    اینجا هم کسی ” ﻣﺴﺌﻮﻝ ” نیست، ﺑﻠﮑﻪ همه ” ﻣﺸﻐﻮﻝ ” اند …
    ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭘﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺟﯿﺐ ﺧﻮﺩ …

    ملت گیج گریان همیشه در صحنه نیز در حال عبادت جهت رفتن به بهشت !!!!

    اینجا ایران ………

     
  12. آقای نوری زاد درود به شرفت
    از شما خواهش می کنم پیام این مرد را که در زندان زابل زندانی است منتشر کن. زابل همونجایی که رفتی به دیدار معلم تبعیدی آقای باغانی. آقای ارژنگ داوودی الآن در زابل زندانی است خواهش می کنم به اینها هم فضا بده و اجازه نده صداشونو خاموش کنن

    ————

    پیام زندانی سیاسی ارژنگ داوودی از زندان زابل به مناسبت ۲۲ بهمن
    تاریخ ایجاد در 19 بهمن 1395

    نومید مردم را معادی مقدرنیستی
    چاووشی امید برانگیز مبارزان
    به لاجرم روزی
    قافله وطن را به آزادی می رساند
    هم میهنان!
    بیست و دو بهمن ماه ۹۵ هم از گرد راه ظلم و ستم دارودسته فقیه فاسد فرارسید و دریغا که نور پرشور چراغ فروزانی که با انقلاب ۲۲ بهمن ۵۷ سراسرِ میهن اهورایی را فراگرفت به دست شبروان آزادی و عدالت، چه زود به خاموشی گرائید. از آن جا که شیادان، دزدان، جنایتکارانِ سابقه دار، فاحشگان، فاحشه داران و سایر گروههای خلافکار پایگاه صوری رژیم بی پایگاه فقیه شدند، این سرگردنه داران بیگانه زاد و بیگانه پرست با کمک همین لمپن ها، شائبه حضور مردم در صحنه و شبهه مشارکت عمومی در قدرت سیاسی را ایجاد کردند ولی علیرغم توجیهات و تقلاهای پیاپی به علت درغلطیدن به ورطه روزمرگی های مزمن، چون نتوانسته اند وضعیت نابسامانی که رقم زده اند را با مضامین تعریف شده ازادی و دمکراسی وفق دهند، با وقاحت تمام مابازاء این همه آشفتگی و تناقض پردازی را مردم سالاری دینی نام نهادند که همانند ترکیب نابهنجار جمهوری اسلامی، حتی کلمات تشکیل دهنده آن نیز یکدیگر را نفی و دفع می کنند.
    هم میهنان !
    پریشان حالی کنونی کشور نه قابل انکار است، نه غیر قابل رمزگشایی و نه فقط حاصل کم کاری و ندانم کاری های باند ۵۰۰ نفره حاکم، بلکه اساسا نتیجه اخراج عامدانه انقلاب ۵۷ از مسیرطبیعی خود و انحراف تمام عیار آن از روندهای دمکراتیک لازم برای نیل به آرمانهای انقلاب بود که خیلی زود با به روی کارآوردن مزدورانی کودن،جیره خوار و فرصت طلب به موازات ایجاد نهادهایی ناسازگار با روح ضد استبدادی انقلاب به منجلاب سقوط همه جانبه پرتاب شد.
    هم میهنان
    در یک حاکمیت دمکراتیک، کلیت سامانه مدیریتی از صدر تا ذیل با توجه به آرمانهای مشخص واهدافی مدون، معطوف به فلسفه غالب در کشور داری مدرن، هماهنگ عمل می کنند.در یک حاکمیت دمکراتیک، مطبوعات و احزاب به عنوان چشم و گوش جامعه، عملکرد کلیه مقامات به ویژه مسؤلان اجرایی را زیرذره بین قرار می دهند و نادرستی ها را جسورانه افشا می کنند.در یک حاکمیت دمکراتیک نه تنها سیاستمداران منتخب و نامنتخب براحتی نمی توانند تخلفات خود را توجیه یا فرافکنی کنند، بلکه افراد فاسد نیزچندان فرصت نمی یابند تا ازخلاء های قانونی سوء استفاده های خرد یا کلان بنمایند.
    هم میهنان!
    در طول انقلاب مشروطه تا به امروز تنها در دولت ۲۸ ماهه رهبر ملی ایران مصدق فقید است که امکان حضور راستین مردم ایران در صحنه و مشارکت درستین عموم در قلمروقدرت سیاسی فراهم آمد. دورانی که اصولا با عملکرد ۴ دیکتاتور قبل و بعد از او نه سنخیتی دارد و نه قابل مقایسه است.
    هم میهنان
    ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن سی و هشتمین سالگرد ترکتازی دزدان انقلاب ۵۷ به صراحت اعلام می نماید که ما هرگونه ارتباط سازمان یافته میان دین و حکومت در ساختار قانون اساسی را در مغایرت تام با نیازهای انسان در عصر حاضر می دانیم و بر این باوریم که برخورداری از مواهب زندگی و زیستن در سایه عشق انسانی تنها با حرکت به سوی دمکراسی، تأمین حقوق و ترویج عدالت همگانی ممکن است که این همه نیز به نوبه خود در گرو بازیابی آزادی و نهادینه سازی آن در کشورمی باشد . پس برای رهایی از شرِ ظلم وستم سرگردنه داری خامنه ای و شرکاء و به منظور به پیروزی رساندن انقلاب سوم یعنی انقلاب دمکراتیک ایرانیان بپاخیزید.

    ارژنگ داوودی – زندان زابل- بهمن 1395

     
  13. استاد سلام
    اغلب نوشته های این سایت دهن کجی است به هم دیگه شایدم اساس مطالب در ذات خودشون یه جور دهن کجی رو دارن که می شه دستمایه قرار داد و به هم دیگه دهن کجی کرد. من عمده مطالب مثلن میان //////////////////// رو دهن کجی می بینم. هرکی حرف خودشو می زنه با بد ترین حالت. ایکاش این جنابان حرف خودشونو می زدن کاری به زشت و زیبای فکر همدیگه نداشتن. داوری رو هم به مردم و خوانندگان این سایت می ذاشتن. خیلی ناراحت می شم از وضعیتی که برا خود شما درست کردن. شما در ایران هستین و این دوستان شرایط شمارو درک نمی کنن که یه مطلب ناجور چقد می تونه برای صاحب سایت گرون تموم بشه. قربونت برم که همه جوره تحمل می کنی زحمت ماهارو

     
  14. سلام استاد گرامي و نور چشم ما
    از اين سنگ قلبها و بي تفاوتي كه گريبانگير مردم بخت برگشته ايران شده من شخصا رنج ميبرم اينجا هم بين بچه هاي ايراني همين قانون حاكمه باور كن جناب نوريزاد چشم ديدن همو نداريم نمي دونم به اين كابوس چطوري بايد پايان بديم ؟بزرگوراري فرمودن با فرهنگ سازي ولي خيلي زمان ميبره سال گذشته برگشتم ايران حس كردم از گرمي اطرافيان انرژي بگيريم!
    اما به كرات شنيدم كه مرا خائن خطاب كردن به خاطر اقامت در امريكا با كوهي غم مجدد برگشتم ولي به عنوان يك ايراني علاقمندم كاري انجام بدم ولي نميدونم از كجا شروع كنم مرسي علي

     
  15. با سلام آقای نوریزاد

    وفات آقای هاشمی انگار صدای شکستن ستونی بود که حضرت آیت الله خمینی پیش از این هشدار داده بود
    اول به کشیده شدن رییسان از پشت میزهای ریاست که به وسیله تند روهای رژیم در قبال آقای هاشمی صدق کلام بود هرچند برای آقای خامنه ای هنوز صدق پیدا نکرده که نیز پیدا خواهد کرد به دو دلیل
    یکی اینکه آیت الله خمینی گفتند نهضت زنده است زیرا هاشمی زنده است و دوم اینکه امروز سخنرانی آقای خامنه ای در روز ۱۹ بهمن امسال برای پرسنل نیروی هوایی را دیدم که آیه ای از قرآن خواندند که مضمون آیه اشاره به ضربه خوردن از مکانی هست که شخص فکرش را نمیکند و در آیه ای دیگر ذکر کردند که از ناکجا بهره ای میرسد که هرگز فکرش را نمیکردیم
    که دلیل این حرفشان بیعت نیروی هوایی و پرسنلش با حضرت آیت الله خمینی که شاه اصلا فکر این حرکت را از نیروی هوایی نمیداشت
    استدلال حقیر در این است که ما در مواردی بسیار محتمل زمان و مکانی را برای حرفی انتخاب میکنیم که خود ما در معرض و حرکت و شرف همون اتفاق قرار داریم ، آیت الله خامنه ای ضربه ای از داخل حکومت خواهد خورد که اصلا انتظارش را ندارد و آن هم دسته آقای احمدی نژاد و اطرافیان آنها است ، بزودی به وسیله نیروهای نظامی (!؟)مجلس را مصادره خواهند کرد و خودشون را بر مسند قدرت خواهند کشید ، رهبری را نقض خواهند کرد و دولتی با محوریت به ظاهر مردمی به مردم تحمیل خواهند کرد زیرا میدانند که اگر رهبری جدید متصدی امور شود از قدرت باز خواهند ماند ، گویا آقای خامنه ای هم به سرنوشت آقای هاشمی دچار خواهند شد و چون نیروهای جدید خود رای و تک تاز هستند جنگ قدرت در خواهد گرفت
    و اما برای برون رفتن از این طوفان فتنه و قدرت طلبی تنها توسل داشتن به یک شخص که ضامن اتحاد هست کار ساز خواهد بود
    آقای نوریزاد ، در جنگ جهانی دوم تنها نقطه قوتی که در مقابل نازیسمها توانست بلاخره ناامیدی را به امید تبدیل کند جنبه توافق جامعه هایی بود که بر سر خاندانهای سلطنتی هر جامعه انجام شد و پراکندگی آنها را به اتحاد تبدیل کرد و اما ضمانتی بود که خاندانهای سلطنتی به مردم خودشون بر مشروطه طلبی به جوامع خودشون دادند ، وقت اون رسیده که اجماع مردم ایران بر سر یک سمبل واحد که بتونه ضامن یکپارچگی کل ایران از هر قشر و قومی و از هر مذهب و جناحی باشه و هیچ کسی برای ایران این سمبل نخواهد بود الا آقای رضا پهلوی ، غرض ورزی باعث پنهان شدن هنرهای وسیع یک شخص خواهد شد و اما اگر بی غرض به سخنرانیهای این مرد نگاه میکنیم میشه به راحتی صداقت و صدق کلام را در چشمانش و کلامش دید و شنید

    هر چند خود او بارها گفته امروز فقط اتحاد ولی تابحال نتونسته بگه بر من اتفاق کنید که از صفات بارز و بزرگ این مرد هست که خلوص در نیتش را نشان میدهد ، امیدوارم در این طوفانی که در شرف شکل گیری آن هست دست این متظاهرین مسلمان که در پستوها همه کثافتی را روا و انجام ان را حق خودشون میدانند از این مملکت و مردم کوتاه بشه
    آمین یا رب العالمین
    موفقیت شما در راه است و شما عزیزان پیروزید
    یا حق

     
  16. سیدابراهیم سجادی

    آقای نوری زاد
    از این عکس خیلی خوشم می آید
    به اتاقم زده ام این عکس را

     
  17. سید ابراهیم سجادی

    به نوری زاد و دوستانش در این سایت سلام و درود دارم
    آقای نوری زاد در تلگرامتان یک فیلم و فایل صوتی هست که من شاید بی اغراق پنج بار در این چند روز دیده ام و شنیده امش. اگر جایز بودم می نوشتم که محشر است. سخنان شما بر سر مزار ستار بهشتی را می گویم. من که زبانم قاصر است از توصیف حال خودم وقتی با تک تک کلمات شما جان می گرفتم و سلول های بدنم از جایشان در رفته و مرا به خیزش دعوت می کردن. خیلی ازتان ممنونم که من مرده را زنده کردین . دیدم دوتا از فیلم ها را در سایت گذاشته اید خواستم تقاضا کنم این را هم بگذارید که ما هر از چند وقتی آن را ببینیم و جانی بگیریم.

     
  18. فرشاد خدایی

    غرق در جهل که بودیم بمانیم که چه؟
    عمر را تا عدد صد برسانیم که چه؟
    ما ندانسته چنین درس بدی پس دادیم!
    باز هم درس بخوانیم و ندانیم که چه؟
    کُلِّ آبادی خود را که به دشمن دادیم
    حال ویران شده اش را بستانیم که چه؟
    اسب دین بی رمق افتاده به دست من و تو
    نا ندارد بِدَوَد هی بدوانیم که چه؟
    غیر از آیین خود آیین همه دنیا را
    با تحکم سرِ جاشان بنشانیم که چه؟
    پانزده قرن گذشت و درِ دین باز نشد
    این طلسم نَشِکن را بِشِکانیم که چه؟
    در مثل هست که خود کرده ندارد تدبیر
    همه تدبیر کنیم و نتوانیم که چه؟
    مرگ چون سایه از اول پیِ ما آمده است
    گیرم از سایه خود جان برهانیم که چه؟
    بار شرمندگی اینهمه نادانی را
    تا تَهِ عمر طبیعی بکشانیم که چه؟
    (در تأیید غزلی از شهریار ملک سخن با نگاهی متفاوت)
    #فرشاد_خدائی

     
  19. دولت جدید آمریکا به دنبال راهی است تا میان ایران و روسیه شکاف ایجاد کند


    trumpheadinelevator_small.jpgکیهان لندن – این تحلیلی است که روزنامه‎ی وال استریت ژورنال از مثلث واشنگتن، مسکو و تهران ارائه کرده و می‌نویسد: «ترامپ با هدف پایان دادن به جنگ سوریه و تقویت مبارزه با داعش، به دنبال راهکارهایی برای شکستن پیوندهای نظامی و دیپلماتیک روسیه با ایران است».
    ………….
    http://news.gooya.com/2017/02/post-544.php

     
  20. سلام جناب آقای نوریزاد عزیز
    از تلاش گرانسنگ شما در عرصه های سیاسی و اجتماعی بی نهایت سپاسگزارم
    و از خدای تبارک و تعالی برای شما و خانواده محترمتان صحت ، مسرت ، عزت و موفقیت های روزافزون مسئلت می نمایم
    مطلبی را نوشتم و با عنایت به هنرشما ، مطمئن هستم که این پیشنهاد را می توانید به بهترین شکل بازطرح فرمایید
    https://www.facebook.com/y.parjak/posts/1207858329279377
    کج راهه ای که پدرانمان بنا نهادند ، به تبعیت از آنان تا امروز ادامه دادیم تا 38 ساله شد . کج راهه ای که در آن بجای استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی تنها یک پروژه آنهم “غارت ملی” کلید خورد تا مفاهیمی مانند رشوه ، اختلاس ، دزدی و ….. دراین سرزمین معنی متفاوتی داشته باشند . ما مردم و حاکمیت همگی گرفتار روزمرگی شده ایم ، به دور خود می چرخیم بدون اینکه نفعی عاید کشور و فرزندانمان گردد . اصلاح طلبی و اصولگرایی را دو روی یک سکه می دانم ، سکه ای بنام ” بدبختی ایران” سکه ای که شیر یا خط یک نتیجه بیشتر ندارد : ” شوربختی و عقب گرد کشور و ملت ایران ” و تنها فرق آن نزول بدبختی است ، توسط یکی کم و دیگری زیاد تجربه 38 ساله نشان داد که همه وجوه حاصل از این “پروژه غارت ملی” به جیب افراد نمی رود ، بیش از نود درصد آن در چارچوب استهلاک ، پوسیدگی ، بلااستفاده ماندن و ….. از دست میروند . مبارزه با فاسد همیشه اولی بر مبارزه با فساد است چون در این کشور منافع بسیاری از افراد صاحب قدرت یک روز از باد کردن امثال امیر منصورها آریاها ، بابک زنجانی ها و …. تامین می شود یک روز از خالی کردن باد آنها مهم شناختن زمان است و مسیر باد برای پایان دادن به کژراهه یک راه عملی سراغ دارم : ” با احترامات فائقه گوشه ای از این کشور خرابه و پهناور مانند مشهد ، قم ، کرمان و …. را به انضمام همه منابع نفت و گاز کشور، تقدیم اعوان و انصار حاکمیت موجود کنیم ، همین کسانیکه عموما با هم رابطه سببی و نسبی دارند و دور همی پست ها و مقامات را اشغال کرده اند و در عوض از آنان بخواهیم بدون خون و خونریزی ، بدون خشونت و خدا نکرده بستر سازی برای تجزیه مام وطن ، کشور ایران و اداره امور آنرا به شایستگان ملت بسپارند .” به عنوان یک پدر اذعان می کنم که برای فرزندانم و دیگر فرزندان ایران ، موشک بالستیک ، انرژی هسته ای ، صدور انقلاب و …. لازم نداریم ، تامین معاش ، امنیت ، سلامتی ، عزت و آزادی آنها برای تحصیل و اندیشه ورزی مهمترین نیاز امروز و فردای آنهاست .
    يوسف پرژك

     
    • جناب یوسف ،فرض کنیم برداشت های شما از وضعیت امروز کشورمان ایران و تعبیر غارت ملی که کردید و تصویری که ارائه می دهید همه درست و غیر قابل خدشه باشد ،توجه دارید که طرح نوظهور یکطرفه ای که ارائه کردید لازمه آن تجزیه کشورمان ایران و شقه شقه کردن آن و اختلاف است؟ مقصود شما این است که با وجود بافت متفاوتی که در ایران وجود دارد از شیعه و سنی و برخی اقلیت های مذهبی گرفته تا اقوام مختلف مثل ترک و لر و بلوچ و گیلکی و نظائر اینها، کشور ایران را مبدل کنیم به یک نظام فدرالی و چندگانه یا مقصودتان این است که برخی شهرها را بکسانی که شما به آنها بدبین هستید واگذار کنیم و بقیه تحت حاکمیت جداگانه دیگری؟ می فهمید آیا که این یعنی تجزیه ایران؟ و آیا می دانید که تجزیه کردن ملل و اقوام همیشه یکی از اهداف استعمارگران بوده است؟ حالا ممکن است از شما که این پیشنهاد عجیب و غریب بذهنتان رسیده است سوال کنم شما آیا در ایران زندگی می کنید و ایرانی هستید یا ایرانی هستید و در کشورهای دیگر جاخوش کرده اید و برای کشور بزرگ ایران و مردم بزرگ ایران نسخه می پیچید؟ و بگویید اساسا شما آیا دموکراسی را معیار برای انتخاب مردم می دانید یا خیر؟ اگر نمیدانید بگویید معیارشما چیست و اگر دموکراسی را معیار اختیار و انتخاب مردم می دانید بگویید حق تجزیه کشور ایران که بذهن شما آمده از کجا ناشی شده است؟ و اصولا شما که اینگونه براحتی نسخه تجزیه کشورمان ایران را می پیچید ،برای مفاهیمی مثل ایران دوستی و وطن دوستی ارزش و بهائی قائل هستید یا خیر ،حال بگذریم از اینکه براحتی رای و نظر اکثریت قاطع مردم مسلمان ایران در انتخاب سیستم جمهوری اسلامی را بمیل و تفسیرهای شخصی کم اهمیت یا بی اهمیت می دانید.

       
  21. محمد نوری زاد

    برای دکتر خزعلی
    دوست خوب ما، می دانیم این تویی را که نیک می شناسیم، ذره ای در برابر فزونخواهی اطلاعاتی ها و سپاهی ها پای پس نخواهد کشید. ما را همراه خود بدان و اطمینان داشته باش همه ی آنانی که در این روزهای حساس چاکر مسلکی را بر حق گویی و حق خواهی ترجیح بسته اند، بچشم خود خواهند دید ما با تحمل همین زندان ها و بد اخلاقی های نظام مقدس، نرم نرم به زیر قلعه ی برقراری حضرات آب خواهیم بست و راه رهایی ایرانیان را خواهیم گشود. در آن روز، حتما ما در برابر تاریخ یخ بسته ی سرزمین مان روسفیدیم. روسیاهی بماند برای آنانی که نان سفره ی خود را به خون عزیزان ما و به گمگشتگی ایرانیان اسیر فرو می برند و چیزکی به اسم زندگی را از دم و دستگاه نظام مقدس گدایی می کنند. باشیم و چرخش این روزهای گذرا را نظاره کنیم.
    محمد نوری زاد
    هجده بهمن نود و پنج – تهران

     
  22. در کشورمن! به تازگی مد شده!!!! برای مزدوران، هیاهوی توئیتری به راه می اندازند و #هشتگ آزادی میزنند….. و به جای حافظان و مرزداران غیور که از خاک و ناموس این مرز و بوم دفاع میکنند و جانشان را نثار میکنند، قاتلانشان قهرمان نامیده میشوند….!!!!!!

    آقای نوریزاد

    در سال 1945سران نظامی آمریکا بعد از بمباران اتمی هیروشیما که بیش از 220هزار انسان بیگناه کشته شدند، کیکی به شکل انفجار اتمی ساختند و سالگرد آن حادثه اسفناک رو جشن گرفتند….. حالا منورالفکرهایی مانند زیبا کلام و شما و خزعلی ها بگید مرگ بر آمریکا چرا؟؟؟

     
  23. در شهر هرت
    این نظام ،دولت و ملت یکی نیستند واین نظام داعشی است ،مگر نه اینکه در همین دولت کلیدی هزاران نفر اعدام و زندانی و کشته حرمین و معلول شده و می شوند.
    نه تنها ملت ،که امت نیز وسیله ی برای اهداف رهبران انند، شعار در راه خدا و برای خدا ،بزرگترین دروغهای رهبران سیاسی است تا بدینوسیله تعدادمغز خامان بیشتری به بردگی کشیده شوند ، زیرا که این رهبران می دانند انسان به طور طبیعی خود خواه است و تنها در مقابل وعده بزرگی حاظر به فروش خود خواهند شد و چه وعده ای بهتر از خدا، در اینجا با گفتن ( در راه خدا و برای خدا ) خود را نیز خداگونه کرده اند! این رهبران خطرناکترین رهبران و بی خداترینند.

     
  24. ایران دوست واقعی

    (مهدی خزعلي):
    حق داریم برای هرکاری که مقامات میکنند؛ کف بزنیم..!
    دیروز…
    جنگ با عراق را که بیش از یک میلیون کشته..!
    و مجروح..!، و معلول..!، و مفقود به بار آورد..!
    و صدها شهر و روستای ایران را ویران کرد….!،
    و بیش از هزار میلیارد دلار خسارت بجا گذاشت!،
    برای ملت… نعمت خواندیم…!!!
    و بعد از نوشیدن جام زهر..!،
    هرگز اقدامی برای دریافت خسارت
    هزار میلیارد دلاری از عراق نکردیم!
    و امروز…
    دست به کاری بزرگتر زدیم…
    تا با انرژی هسته ای کاری کنیم کارستان!
    و به گفته ی: محمد جهرمی
    ( وزیر کار احمدی نژاد )
    سالی 160 میلیارد دلار برای
    پروژه هسته ای خسارت دادیم…!،
    ترمز آنرا کندیم ، و دور انداختیم…..!،
    و بزرگترین تحریمهای جهانی را پذیرفتیم..!،
    تا به قیمت نابودی اقتصاد و امنیت و آبروی کشور..!،
    جشن هسته ای بگیریم..!،
    و فقط ” انرژی هسته ای ” را…
    ” حق مسلم “مردم بیکار، و زیرخط فقر بدانیم!
    و چون…..
    کفگیر به ته دیگ خورد!
    و دیگر رمقی برای ملک و ملت باقی نماند!
    نرمشی کردیم… بس قهرمانانه..!،
    و تافته های پیشین را تعطیل کردیم..!،
    و تمام اورانیوم غنی شده را نابود کردیم..!
    و با طولانی ترین مذاکرات طول تاریخ بشر..!
    به توافق رسیدیم که به نقطه اول باز گردیم…!
    تا مانند گذشته اجازه صادرات نفت و گاز بیابیم.!
    و مانند گذشته؛ حق دریافت دلار و دینار بگیریم..!
    و مانند گذشته؛ حق داد و ستد آزاد کسب کنیم..!
    و از تحریم هائی که نعمت بودند، خلاص شویم.
    تا 150میلیارد دلار پولهای خودمان را، بگیریم!
    و بدهیم به ؛
    حزب الله و بشاراسد و حوثی های یمن!!
    ولی….
    توافق بعمل آمده را آنقدر کش بدهیم!
    تا ایام سوگواری شب های قدر پایان یابد!
    تا جشنی بگیریم.. بزرگتر از جشن هسته ای..!،
    که قبلا…
    و سالهای سال…
    برای غنی سازی اورانیوم 20% میگرفتیم…!!
    حالا چرا…؟
    چون ما باید همیشه…
    برای مدیرانمان کف بزنیم…!!،
    و هرگز نپرسیم ؛ چرا……..؟!!!
    زیرا…
    آنها را ما انتخاب نمی کنیم..!،
    آنها را خبرگان ما کشف میکنند…!!،
    آنها منتخب ما نیستند، که به ما پاسخ بدهند..!!
    ما هیچ حقی نداریم…
    ما فقط تکلیف داریم…..!!،
    ما فقط چهار جا ، صاحب کشورمان میشویم ؛
    پرداختن مالیات….!،
    رفتن به خدمت سربازی….!،
    شرکت در انتخابات، که مقامات میگویند..!!،
    و شرکت در جنگ..!، که حق سوآل نداریم….!!!
    ولی تا دلتان بخواهد…
    حق داریم برای هرکاری که مقامات میکنند؛
    کف بزنیم..!، هورا بکشیم..!، و شادی کنیم!
    چرا نمیگیم مرگ بر عراق…؟!
    چطور می گیم مرگ بر اسراییل در حالیکه عراقی ها نزدیک یک میلیون ایرانی را کشته و معیوب کردند تو 8 سال جنگ…
    چرا می گیم مرگ بر اسراییل وقتی که عراقی ها به صورت گروهی به نوامیس ایرانیان تو جنگ تجاوز می کردند!!!
    چرا میگیم مرگ بر اسراییل وقتی که ایران تو جنگ با عراق فقط 170 اسیر فلسطینی گرفته بود!!!
    چرا میگیم مرگ بر اسراییل وقتی که عرب ها به خلیج پارس می گن خلیج عرب!!! و اونوقت که اسراییل میگه خلیج پارس درسته،دیگه صداتون درنمیاد!!!
    چرا مرگ بر اسراییل میگیم وقتی که همین بشار الاسد به خلیج عربی رای داد!!!
    وقتی که حسن نصرالله میگه ایران تمدن نداشت و عرب ها تمدن رو بردن ایران!!!!
    بعید میدانم اسراییل تاکنون حتی 4 ایرانی را کشته باشد!!! در حالیکه میلیونها ایرانی از زمان حمله عمر تا صدام به ایران،شهید شده اند.
    اندیشیده ای؟!؟
    همین فلسطینیا تو جنگ ایران و عراق به طرفداری از صدام با ایرانیان می جنگیدند…
    کاسه داغ تر از آش یعنی چی ؟
    بزار برات بگم،….
    کاسه داغ تر از آش یعنی اینکه ورزشکارای ما که یه عمر زحمت کشیدن،
    تو مسابقاتی که میخوان نتیجشو بگیرن میخورن به یه حریف اسراییلی و در حمایت از مردم مظلوم فلسطین ،
    آینده حرفه ای شون رو باطل میکنن و با حریف بازی نمیکنن و با اشک زمین رو ترک میکنن؛ اونوقت تو تیم ملی فلسطین تو جام ملت های آسیا 5 تا بازیکن اسراییلی وجود داره !!!
    بعدشم خود فلسطين با اسرائيل بازى دوستانه ميكنه
    و از همه جالبتر اینه که تیم فوتبال فلسطین بازی دوستانه با تیم ملی مارو رد میکنه…!!!

     
  25. آیت الله طالقانی در سال ۱۳۴، به فاصله کمی پس از ساخت پلاسکو: پلاسکو را نه مسلمان ها که یهودیان ساخته اند.
    مش قاسم: این همون پدر طالقانی که گویا قرار بود یکی از آدمهای اینا باشه نیست؟ همون طالقانی که هنوز اینا واسش غش میکنن که کلی مهربون و عالم بود؟ اینا همشون سر و ته یه مشت کرباسچی نادان، کوتاه بین، حسود، نا آگاه، و شیاد بودن و هستن و خواهند بود. ببین این منقلابیون ۵۷ دنبال چه … (سه نقطه از مش قاسم) افتاده بودن.

     
  26. عکس زیر: سلفی گرفتن سردار //// بر ویرانه پلاسکو

    ساختمان پلاسکو را مثل سینما رکس سوزاندند و منهدم کردند بقیمت جان صدها انسان بی گناه. این عکس را یکی از برو بچه های روزنامه نگار در روزهائی گرفته که‌ ایران در سوگ آتش نشانان نشسته بود. سردار //// محمد باقر قالیباف بهمراه نجومی خواران ملکی و محافظان قمه بدستش بر ویرانه های پلاسکو خوشحال و خندان مشغول گرفتن سلفی است.

    فیلم؛ سردار لو داد: تبانی شوم پاسداران و ملایان

    قالیباف حاضر است دست به هر کاری بزند تا ویدئوی زیر از اینترنت حذف شود و مردم آن را نبینند

    https://www.youtube.com/watch?v=5w7E40ea3Ew

     
  27. محمد نوریزاد: شلیک این موشک نابهنگام به توصیه جاسوسان روسیه بود که قپه های سرداری را بر دوش دارند.

    https://www.youtube.com/watch?v=xFtlH3cIjDk#t=115

     
  28. یک مطلب آموزشی!
    گاهاً مشاهده میشود که یک مطلب سراسر فحش و ناسزا یا حاوی مطالب سخیف و بی ارزش، رتبه دهی بالایی کسب میکند! یعنی، هم تعداد رتبه دهی ها بالاست و هم همۀ رتبه هایی که میگیرد عالی ست. ما که حسود و بخیل نیستیم! ولی خدمت دوستان عارضم که بسیاری از این مطالب توسط خود نویسنده رتبه دهی میشود. اگر شما هم خواستید به مطالب خودتان رتبۀ عالی و به تعداد زیاد بدهید، راههایی چند موجود است که من فقط به یکی از آنها می پردازم؛

    در موتور جستجوی گوگل به قسمت setting رفته
    ( کلیک چپ روی قسمت سه نقطۀ گوشۀ راست و بالای صفحه و بعد انتخاب setting )
    به پایین صفحه رفته و نوشتۀ آبی رنگ …Show advanced settings را انتخاب کنید.
    در اولین گزینۀ باز شده، یعنی privacy که شامل دو قسمت است گزینۀ سمت راست یعنی clear browsing data را انتخاب کنید.
    در صفحۀ باز شده کافیست 4 گزینۀ ابتدایی را انتخاب کنید ( تیک بزنید ) و سپس clear browsing data در پایین صفحه و دیگر تمام است. ( انتخاب the beginning of time در خط اول صفحه برای محکم کاری بد نیست )
    صبر کنید تا گوگل رفرش refresh شود.

    لازم به توضیح است برای هر بار رتبۀ عالی دادن به مطالب “درِ پیت” خود، باید این مراحل را طی کنید! اگر تازه کارید، با چند بار تکرار، خیلی سریع راه می افتید و برای هر بار رتبۀ عالی دادن به مطلب خودتان و یا مطالب دیگران و تکرار آن ( اگر حس و حالش را داشتید )، زمانی در حدود 30 ثانیه تا 1 دقیقه را هدر میدهید! و البته از نتایج بدست آمده کیفور میشوید! و خستگی تان بدر میرود.
    البته استفاده از این تکنیک کاربردهای دیگری هم دارد که در این مقوله نمیگنجد.
    امید که مورد توجه واقع شده باشد و خواهش دارم که به این مطلب رتبۀ عالی و در تعداد زیاد ندهید!
    چند تا عالی کفایت میکند.
    البته پس از درج مطلب در اینجا و رؤیت آن، یک عالی و فقط یک عالی خودم به مطلب گران سنگ خودم میدهم!
    قول مردانه

    با سپاس

     
    • سلام و درود دوست ارجمند

      مطلب فنی درخور ستایشی ذکر کردید ،من نیز گاهی چنین چیزی بذهنم می رسید که چطور است که ذیل یک نوشته پر از فحش و زشتی به عقائد یا اشخاص اینهمه کف و سوت بصورت نمره عالی مشاهده می شود! هرچند بارها گفته ام در بنیان های عقیدتی و معارف امتیاز یا تکثیر و تکثر امتیاز هیچ دلالتی بر صدق یا حقانیت محتوای مطالب ندارد این است که خیلی توجهی به این گونه ابراز احساسات نباید کرد ،اما بهرحال من از نوشته شما خرسند شدم که تذکر فنی شما مشت برخی را باز کرد که حسابی روی این امتیاز دهی ها باز می کردند یا باز می کنند ،البته لازم بتوضیح نیست که نکته فنی مورد اشاره شما به امتیازات مثبت هم اختصاص ندارد! در مورد امتیاز دهی منفی نیز چنین است ،مثلا دم خروس خیلی از امتیازات منفی که بمطالب من سید ناقابل در این سایت داده می شود همین است که گاه من حتی اگر سلام و احوالپرسی و عرض ادبی مثلا به دوست روحانی عزیزم جناب آقا مصلح گرامی – که هرجا هست خدا نگهدارش و جایش خالیست-یا شما دوست جوانمرد یا دوستان مذهبی عزیزی مثل برادر عرب ما عبدالله و دوست تاریخ نویس ما مجتبی و دوست بسیار بسیار جلیل و انسان یعنی سید ابوالفضل گرامی همینطور دوست محترمی بنام منصور که ظاهرا در امریکاست ،یا دوستان غیر مذهبی مثل بردیا و عرفانیان و عباس انعامی که حقیقتا دلم برای همه آنها و نوشته هایشان تنگ شده است،می نمودم ، مشاهده می کردم و مشاهده کرده اید که دهها امتیاز منفی به یک سلام و تعارف و احوالپرسی معمولی داده می شد! من حالا این اعداد و موهومات برایم بی اهمیت است اما تعجب می کردم چطور اینهمه افراد و اشخاص نسبت به یک حرکت انسانی معمولی- یعنی سلام و احوالپرسی و دلجویی- حساسند یا کینه دارند؟! حالا با این نکته ای که شما فرمودید بخودم تشر زدم که بابا چرا نسبت به بنده های خدا بدبین بودی! شاید یکی دو نخاله به همین نکات فنی که شما بیان کردید واقف بوده اند و مرا باشتباه انداخته اند! در هر صورت مطلب جالبی نوشتید و بنظرم می رسد دوست عرب غایبمان عبدالله گرامی هم زمانی به این نکته اشاراتکی داشت و من خیلی دقت نکردم.
      البته بنظرم می رسد تعبیر گوگلی که شما کردید مقصودتان همان بروزر گوگل کروم بود نه موتور جستجوگر گوگل که امکان جستجو بما می دهد ،چون خصوصیات و اصطلاحاتی که ذکر کردید بانگلیسی ظاهرا در همه بروزرهای متداول اعم از کروم و فایرفوکس و اکسپلورر و دیگر بروزرها وجود دارد ،درست می گویم دوست ارجمند؟

       
      • درود بر شما دوست خستگی ناپذیر و جهادگر

        بله، شما درست میفرمایید؛ منظور من از “گوگل” همان “گوگل کروم” بود که در اصطلاح عامیانه بیشتر “گوگل” میگوییم تا “گوگل کروم”. چون اکثر مردم از این موتور جستجوگر استفاده میکنند، هم در کامپیوتر و لپتاپ و موبایل، منهم فقط به “گوگل کروم” اشاره کردم. در ضمن عرض کردم که موارد مصرف دیگری دارد که یکی را هم شما اشاره کردید و آن، دادن امتیاز منفی بود. در دیگر موتورهای جستجو هم کمابیش به همین شکل انجام میشود.
        البته یک مورد دیگر هم که شاید بعضی ها بدانند (خصوصاً آنها که خود دستی بر آتش دارند) اینست که در این سایت ممکن است یک نفر با چندین عنوان و به طور همزمان مطلب ارائه دهد ( که به سایت برکت میدهد! و آن را پُربار میکند ) و جالبتر اینکه بعضی از افراد تحت عناوین مختلف مطلب میدهند که شاید کاملاً نگرش این افراد در تضاد با یکدیگر باشد و سپس شروع به درگیر شدن باهم، نقد هم و طرفداری از هم نیز میکنند؛ یعنی یک نفر ممکن است در یک زمان نقش چندین نفر را بازی کند ( که باید به این نبوغ و پشتکار تبریک گفت ) و البته در کنار آن اگر از تکنیک امتیاز دهی، چه مثبت و چه منفی هم استفاده کنند که دیگر باید به این اشخاص از بن جان تبریک گفت!؛ تک و توکی هستند که چندین ماه یا سال است که این رویه را ادامه داده اند و هنوز هم ادامه میدهند.
        من به نوبۀ خود، قسم پیشاهنگی میخورم که از این روشها استفاده نکرده ام !

        شاید اگر روزی ترس از ملاقات جمعی با جناب نوری زاد فروکش کند و همگی افرادی که در این سایت مطلب میدهیم، جسارت آن را پیدا کنیم که با ایشان در یک کافی شاپ یا چه میدانم قهوه خانه و … قرار ملاقات بگذاریم ( که البته ایشان یکبار پیشنهاد داد و فکر کنم فقط من بودم که استقبال کردم )، تعداد کل افرادی که می آیند اگر کمتر از انگشتان دستها بود تعجب نکنیم! چون ممکن است نیمی از آنها که آمده اند هر کدام چندین شخصیت، عنوان یا نام را نمایندگی کنند. افرادی که در خارج از کشور هستند و یا کسانی که در شهرستان هستند و نمیتوانند به تهران بیایند را در نظر نگیریم ( تازه اگر همۀ آنهایی که در تهران و اطرافش هستند بیایند ).

        سپاس از توجه شما

         
      • تشکر که این مطلب آموزشی را آموزانیدید. از این به به بعد به آن عمل می کنیم. چون آموزش برای عمله، تقبل الله بانفسکم و بالسرور و العافیه

         
    • هذیان گفتن نه‌ شاخ دارد و نه‌ دم. شما بارت بار نمیشه جناب آناراشیست اگر هر از گاهی‌ بعد از چند مطلب ارزشمند و به درد خور که مینویسی، یک اراجیفی هم سر هم نکنی‌؟ کی‌ به شما گفته که شما ملاک و معیاری برای تشخیص و درک دیگرانید که به این راحتی یک حکم قضاوت عام را صادر می‌‌کنی‌؟ اگر شما هر از گاهی‌ از جا در نری، چیزی از شما کم میشه؟ کی‌ گفته آنارشیست بودن یعنی‌ خروج از تعادل است؟

       
      • اگه به خدایی اعتقاد دارید، واگذارتان به خدا. بله، این امکان وجود داره ، اما چطور شد که یک آنارشیست و یک ملا فوراً این امکان را به واقعیت تبدیل کردند؟ پای هم پیر شید.

         
    • کافر همه را به کیش خود پندارد

       
  29. رهبری ایران هیچ فرصتی را برای تشدید بحران در وضعیت امنیتی کشور از دست نداد و با علاقمندی و سراسیمگی مثال زدنی با یک رزمایش موشکی گربه را دم حجله کشت و نشان داد که گردش ایام هیچ چیزی را به او نیاموخته الّا هنر بخطر انداختن ایرانیان! و در این بازی به حقیقت مهارتی بی مثال دارد.روند اوضاع ایران از اولین روز استقرار جمهوری اسلامی افزایش تهدید و بی ثباتی در زندگی جامعه است. تو گوئی روزی بدون حرف جنگ و موشک و بمباران در این مملکت متصّور نیست.
    تاریخ جهان بعد از پایان جنگ جهانی دوّم وقوع بیش از 100 جنگ و تخاصم نظامی را بین ملل مختلف نشان میدهد و جالب انکه تمامی آنها هم در جهان سوم بوده است. تاریخ معاصر هیچ ثبتی از درگیری اروپائیان و آمریکائیان با هم را ندارد ولی در بین سایرین اعم از آفریقا، خاور میانه، شبه قاره، شرق آسیا و آمریکای لاتین همه این موارد قابل مشاهده هستند.
    از سوی دیگر معاملات اسلحه تنها بخشی از تجارت هستند که شامل رکود و یا رونق کسب وکار و اقتصاد نیستند بلکه عوامل و لوازم خاص خود را دارند که مهمترین عامل همان وجود “تخاصم” و دشمنی بین کشورهای همسایه است. کوبیدن بر طبل خشونتهای فرقه ای و مذهبی در حقیقت ماده جادوئی دوام کسب و کار تاجران مرگ است.
    کسی که در این میان مدعی دشمنی با آمریکا که بخش عمده تامین کننده سلاح به منطقه است میباشد و در عین حال داعیه آنرا دارد که رهبر کلیه مسلمانان جهان میباشد، باید بسیار زیرکانه به طبل صلح بکوبد و نه جنگ. بزرگتریم ضربه و بدترین آن به اقتصاد امریکا و روسیه، تلاش برای گسترش صلح است تا با رفع شدن تهدیدات، بتوان منابع کشورهای منطقه را به سمت فعالیتهای مفید سوق داد.
    ولی آنچه که ما میبینیم خلاف این است. موشکهای شهاب سپاه بنظر میرسد در قرادادی دائمی با سلاح فروشان آمریکائی هستند. به استناد همین موشک و بزرگ کردن تهدید ان، ایجاد سپر موشکی امکان پذیر شد و هرگاه هم که فدری نسیم آرامش میوزد ناگهان موشکی آزمایش میشود. همه اینها شاید ما را به این نتیجه برساند که درگیری نظامی ایران و امریکا بعید ولی بقول دوستمان باصفا، منافع زیادی هم دارد ،هم برای حکومت ایران که برای پروژه راهپیمائی 22 بهمن سخت به آن نیاز داشت و هم برای ترامپ و شرکایش که در نقش کلانتر محله بیشتر بتازند و قرار دادهای جدیدی را منعقد کنند!..وبازهم بازنده همین ایرانی بخت برگشته است!

     
  30. /////
    /////
    ////
    …………
    آیت‌الله خامنه‌ای گفته است: “از این آقایی که آمده (ترامپ) متشکریم. تشکر به‌خاطر اینکه زحمت ما را کم کرد؛ چهره‌ واقعی آمریکا را نشان داد. آنچه که ما در سی و چندسال می‌گفتیم فساد سیاسی، اقتصادی و اخلاقی و اجتماعی در دستگاه حاکمه آمریکا. این آقا آمد در دوره‌ انتخابات و بعد از انتخابات این را علنی و عریان کرد.”
    ………
    ///// می بینید!اینو کسی میگه که بزنان حامله هم رحم نکردند و اعدامشان کردن درست بعد از وضع حملشان! و به هزاران زن در سیاهچالهایشان تجاوز کردند.الان نرگس محمدی در زندان است و بچه هایش آواره اند!می بینید آخوند ////با چه طرفندی جنایتهایش را می پوشاند؟
    ………..
    رهبر ایران گفته است: “در آمریکا الان هم با این کارهایی که می‌کند، بچه‌ پنج ساله را دستبند می‌زند، نشان می‌دهد حقیقت حقوق بشر آمریکایی یعنی چه.”

    http://www.bbc.com/persian/iran-38893212

     
  31. قسمتی از جنایات اشغالگران ایران در سوریه!

    عفو بین الملل می گوید دولت بشار اسد تا حدود سیزده هزار نفر را در پنج سال اعدام کرده
    1 ساعت پیش
    همرسانی
    عفو بین الملل اعلام کرده که در طول پنج سال منتهی به ۲۰۱۵، بین پنج تا ۱۳ هزار نفر به طور مخفیانه در زندان های دولتی سوریه اعدام شده اند. به گفته این گروه اعدامها با اطلاع بالاترین مقام های دولت سوریه بوده. باران عباسی گزارش می دهد.
    …………..

     
  32. سید مرتضی
    3:25 ب.ظ / فوریه 7, 2017
    مزدک! باشد عیبی ندارد من و کسانی که طرفدار اصل جمهوری اسلامی هستیم نفسهای آخرمان را بکشیم ،و اگر امریکا هم حمله کرد ما کشته شویم
    …………..
    سید چندتا آخوند و آخوند زاده در جنگ ایران و عراق که 8 سال طول کشید و بیش از 200 هزار جوان ایرانی کشته و بیش از یک ملیون زخمی وعلیل و رنجور شدن؟خود تو کجا بودی؟لابد به پژوهش های انچنانی مشغول بودی؟تو و همفکران تو چی مشترک با ایرانیان دارید؟زبانتان ؟مقدساتتان؟ارزو و امالتان؟چی؟38 سال بخوبی نشان داده اید که تا چه اندازه ایرانی هستید.شما ایران را برای ابادی عراق قبور مشتی عرب و سوریه و لبنان جایگاه مشتی تروریست ویرانکردید و ایرانیان را بی ابرو!

     
  33. حاج ممدعلی ابطحی: درباره ی این که چرا انقلاب کردید؟ نوشت: مد شده! کاری نمی شود کرد. مثل همه مدهای دیگر. مگر تا خود چله تابستان می شود چکمه را از پای بعضی خانم ها در آورد؟
    مش قاسم: از این اصلاح طلبان حکومتکی هیچ کی شیاد تر نیست. ای نادان … (سه نقطه از مش قاسم) این سوال که چرا انقلاب کردید یه سوال اساسیه که شما منقلابیون ۵۷ مثل … (سه نقطه از مش قاسم) باهاش توی گل گیر کردین، آبرویی هم واستون باقی نمونده که حتی بتونین باهاش ماست ملی کنین. اگه چیزی مد شده بود اون منقلاب ۵۷ بود که هرکی از مامانش قهر میکرد میرفت توی اون منقلاب همتون خودتون رو در جامه لنین و ماؤو فیدل بگیرین تا قذافی میدیدین و البته امام سیمزدهم. خدا هفت جد و آباد اونی که فکر کرد تا این ملت صابون آخوندی مثل تو به تنش نخورده حالیش نمیشه حکومتک اسلامی منقلابی یعنی چی. ای بیچاره! تو هستی که امروز روزی باید به هر خس و خاشاکی دست بیازی تا بتونی یه مثقال آبروی نداشته واسه خودت و هم پالکیات دست و پا کنی. بیفایده، ۱۴۰۰ سال پیش که نیست که با حرف و حدیث راست و دروغ بشه ملت رو خر کرد برای دهها سال دیگه. هر حرفی، هر نوشتهیی هر عملی ثبت و ضبط شده.

     
  34. حاصل 38 سال انقلاب اسلامی در ایران:

    ⚫️حدود یک میلیون کشته و زخمی در جنگ …

    ⚫️دهها هزار زندانی سیاسی!

    ⚫️ شکنجه وقتل هزاران نفر بخاطر اعتقادات و گرایشات سیاسی و اعتقادی

    ⚫️اولين رتبه #اعدام در دنیا به نسبت جمعيت

    ⚫️بیش از نیمی از جمعیت کشور زیر #خط_فقر !

    ⚫️حدود ۱۲ میلیون حاشیه نشین در کنار شهرها با حداقل امکانات

    ⚫️حدود ۷ تا ۸ میلیون آواره غربت…

    ⚫️از بین بردن تمام آزادی های اجتماعی و فردی در کشور از انتخاب نوع پوشش تا دخالت در انتخاب نوع موسیقی وفیلم.

    ⚫️دستگیری سالانه بیش از یک میلیون دختر فقط به جرم #بدحجابی !

    ⚫️بیشترین آمار #اعتیاد به مواد مخدر در دنیا ( حتی به در بین دانش آموزان نوجوان! ) با بیش از 10میلیون معتاد!

    ⚫️بالاترین آمار درگیری و نزاغ خیابانی منجر به #قتل

    ⚫️بیشترین آمار #فحشا همینطور صادرات دختران ایرانی به کشورهای همسایه!!

    ⚫️بیشترین آمار #کودکان_کار …

    ⚫️بیشترین آمار فروش اعضای بدن از روی #فقر…

    ⚫️رتبه دوم آمار #طلاق در دنیا و فروپاشی خانواده

    ⚫️بیشترین آمار افسردگی در بین جوانان

    ⚫️بیشترین سطح محدودیت و سرکوب جوانان ودستگیری به جرم هایی مانند حضور در مهمانی ها و جشن ها

    ⚫️تنها کشوری که رقص و شادی در آن جرم محسوب میشود!

    ⚫️تنها کشوری در دنیا که در قرن 21جوانان را به جرم شادی و رقص و دوستی با جنس مخالف #شلاق میزنند!

    ⚫️ بیشترین آمار #فساد اداری و کاغذبازی و کم کاری در سازمانهای دولتی

    ⚫️بیشترین آمار و رکورد دار #اختلاس حکومتی در دنیا و تاریخ بشریت!!

    ⚫️بیشترین آمار فرار مغز ها…طبق آمار سازمان ملل

    ⚫️تنها کشور دنیا با قانون #حجاب اجباری برای زنان

    ⚫️تنها کشوری در دنیا که دختران را به جرم بدحجابی دستگیر و مانند قاتلان از آنها عکسبرداری میشود!

    ⚫️دومین رکورد دار توقیف مطبوعات و و سرکوب روزنامه نگاران و نویسندگان و آزاد اندیشان فرهنگی و هنری

    ⚫️بیش از ۹میلیون جوان بیکار…که نیمی از آنها تحصیلات دانشگاهی دارند!(بالاترین آمار بیکاران با تحصیلات دانشگاهی)

    ⚫️بالاترين امار دختر و پسر مجرد!

    ⚫️تبدیل #پاسپورت ایران به یکی از
    بی اعتبارترین پاسپورتها در دنیا

    ⚫️عامل ورود اسم ایران و ایرانی در لیست کشورها و جوامع #تروریست و حامی #تروریسم …

    ⚫️بیشترین ارسال #پارازیت منجر به #سرطان برای #سانسور در جهان

    ⚫️بیشترین آمار و رکورددار تخریب و نابودی اکثر منابع طبیعی و زیر ساخت های طبیعی کشور مانند دریاچه ها و رودها و جنگل ها و مراتع….!

    ⚫️رکورددار #آلودگی_هوا در شهرها و آلودگی ناشی از گرد وغبار و خاک و آلاینده های صنعتی از شهرهای مرزی تا پایتخت که منجر به مرگ دهها هزار نفر در سال میگردد!

    ⚫️بالاترین سطح رباخواری بانکی در دنیا!

    ⚫️تولید کننده بی کیفیت ترین و گرانترین خودرو در جهان که سالانه منجر به مرگ هزاران نفر میگردد!

    ⚫️بالاترین آمار مرگ ومیر ناشی از تصادفات در دنیا(حتی بیشتر از چین!)!

    ⚫️یکی از کشورهای با بیشترین آمار انواع سرقت منزل ، خودرو و زورگیری ( آمار مخفی اعلام نشده)

    ⚫️دومین رتبه #تورم در دنیا!

    ⚫️یکی از ضعیف ترین اقتصادهای دنیا با تعطیلی دهها هزار کارخانه و بیکاری میلیونی در طی پنج سال

    ⚫️بی ارزش ترین پول در جهان در برابر ارز های معتبر جهانی(حتی بی ارزش تر از پول کشورهای افغانستان و عراق و سومالی…)!!

    و….

    آیا ثبت این همه رکورد در دنیا فقط در طول 38 سال افتخار کمی است!!

    #دهه_فجر مبارك

     
    • تکراری! مردیم از این همه مطالب تکراری نوریزاد. خوابی برادر؟ اصلا کامنت ها را خودت میخوانی یا این که این یه روباته که هاشور میزنه؟

      ———

      درود ابراهیم گرامی
      من تک به تک کامنت ها را می خوانم.
      در باره ی تکراری بودن کامنتها من مقصر نیستم. مگر این که تکراری ها را حذف کنم. که باید در این صورت مقیاسی برای تکراری بودن بیابم.
      شما غیرتکراری هایش را بخوانید
      سپاس نازنین

      .

       
      • ابراهیم عزیز
        ۱۴۰۰ سال پیش در کربلا اتفاقی افتاد که منجر به کشته شدن ۷۲ انسان گردید صرف نظر از چرایی ان.
        دوست عزیز شما به من بگو در ۱۴۰۰ساله چندین و چند میلیارد بار این حکایت را در شکلهای مختلف در مدرسه و مساجد و تکیه ها و خیابان و رسانه های تسخیری در سراسر جهان شیعه تکرار کرده اند؟
        چی شده بلایی خانمانسوز و ویرانگری که برسر دهها ملیون هموطن ما در تمام عرصه وارد شده چند بار تکرار ان شما را ناراحت کرده اگر به عمق فاجعه توجه میکردید اگر شما هم غم هموطنانتان را داشتید ترجیح مدادید ملیونها بار بطرق مختلف از کانالهای مختلف تکرار و تکرار کنند تا ظلم و اجحافی که بر ملت ایران وارد شده به گوش تمام انسانهای شریف برسانند و انهایی هم که در خوابند شاید بیدار شوند و بدانند که این بلای خانمانسوز در حال گسترش بوده و بزودی دامان انها ونسلهای بعدشان را هم خواهد گرفت.
        دوست عزیز کسیکه در اتش هولناکی گرفتار شده و میسوزد و کباب میشود و دائم ضجه میزد و سوختم سوختم میکند میتوانی بگویی تکرار نکن و یکبار بکو سوختم کافی است این است همدردی شما؟

         
        • اغراق
          در حقیقتی اگر اغراق شود به یاوه تبدیل میشود . امید گرامی ! هم نقل مکرر آ ن واقعه و هم این هر دو کار را به یاوه گویی و مسخرگی کشانده. در مورد واقعه کربلا خود میدانید که جماعت معتقد و غیر معتقد چه حرکتهای شرم آوری که هنگام عزاداری نمیکنند طوری که اگر آ ن حضرت میتوانست حاضر باشد و ببیند , که انسان هایی خود را غرق در گل کرده چون حیوانات بر زمین میخزند و خود را چنان خوار میکنند که انسان میماند که : این است آنچه خداو ند اشرف مخلوقاتش نامیده , حتما از اندوه سکته میکرد. در مورد دوم هم یاوه گویی کمتراز مورد اول نیست. کار را به آنجا رسانده اند که از دیکتاتوری فاسد که در واقع مقصر اصلی بیچارگی امروز ماست سلب مسئولیت کرده و همه تقصیر را به گردن ملتی ” نمک نشناس”, “احمق” , “فریب خورده” و …..” میاندازند . تعداد کاربران تقریبا دائمی این سایت را من چیزی در حدود سی چه چه نفر میتوانم حدس بزنم. از میان آنها حدود دو , سه نفر کارشان ,به قول یکی از کاربران محترم, اینست که هر روز کامیمون خود را در سایت های گوناگون میگردانند و مطالبی در اثبات خریت مردمی که انقلاب کردند با ر میزنند و در این سایت خالی میکنند به قصد به خورد بیست و چند نفر دیگر دادن . به جناب نوری زاد میگویم جلوی اینکار را بگیر جواب میدهد ” شما تکراری ها را نخوان”. برادر عزیز نوری زاد! من این را برای نجات سایت خودت , که خالی از کاربران فهمیده نشود گفتم ,نه برای خودم. هر با ر هم که با دلیل به آ ن دو سه نفر نشان میدهند که فریب خورده آنها خود هستند باز روز بعد آ ش هما ن آ ش است و کاسه همان کاسه. اصلا چیزی را که دیگران مینویسند نمیفهمند یا نمیخوانند. درست مثل بچه های هفت , هشت ساله با دیدن شناسه “دشمن” یک امتیاز خیلی بد میدهند و مشغول خالی کردن با ر کامیون خود میشوند . باری که هزار بر دیگر هم قبلا خالی کرده اند. به این ترتیب آدم به این نتیچه میرسد که در این جا چیزی که به وفور هست کالای دست دوم بنجل است و آدم دلیلی نمیبیند که دیگر سری به این بازار بزند. موفق باشید عزیز.

           
          • ابراهیم عزیز از یک منظر حق باشماست
            شما منو یاد دوران تحصیل انداختید
            در سر کلاس معلم وقتی مطلبی را توضیح میداد شاگردان زرنگ مثل شما همان بار اول مطلب را میگرفتند اما بودند شاگردانی مثل من که نیاز به توضیح چند باره داشتند تا شاید بخشی از مطلب را درک کنند و همین امر باعث کسالت شاگردان زرنگ میشد .
            حالا به خاطر افراد مثل من که در جامعه کم هم نیستند کمی صبوری کنید.
            فکر میکنید چند درصد جامعه ما در خواب غفلت بسر میبرند؟

             
    • تقاضایی از جناب سید مرتضی که از این نظام حمایت مکنند
      به میمنت دهه فجر در صورت امکان جوابیه فختصری برای تک تک موارد فوق برای ما داشته باشند .
      سکوت شما به معنای دفاع و همدستی با عاملان فجایع فوق میباشد

       
  35. جناب آرتين سلام

    اين افتراوتهمتي است كه به امام باقر-ع-مي زنيد وازامام صادق -ع- خلاف وعكس اين حديث جعلي ازسوي جناب مصلح نقل شد.ومااين روايات افراطي ارغلات كه ماشيعيان اثني عشري روايتشان راقبول نداريم وبه ديوارمي زنيم هرچندكليني نقل كرده باشد.
    ونكته ديگراينكه دراين حديث موردنظرشما ومردودازنظرما، مفهوم حرام زاده درآن نيست بلكه ديگران ولد بغات هستند،مي باشد. پس بروببين معناي بغات چيست وبه ترجمه ديگران اعتنايي نكن.
    ونكته اينست كه دربين مكاتيب انسان دوست ها ومذاهب انسان دوستها اگرمقايسه اي بكنيم بازدرهمين كلام مذهبيون از امام باقروصادق -ع-است كه به انسانيت انسان بدون درنظرگرفتن مذهبش ازاحترام وتكريم برخورداراست وبقيه مكاتب همه شان دادازحزب ومكتب خودمي زنند وازانسانيت خبري نيست ؛مگرهمين دنياي مدرنتان نبودكه ازانسانيت دم مي زدندولي جنگ اول ودوم جهاني راهمينهاراه انداختند.
    ودردنياي انسانيت مذهب مهمترين علامت انسانيت است برخلاف نظروقال الانساني شما كه ازانسانيت دم مي زنيد وازكپي اينجاوآنجا سوئ استفاده مي كنيدبراي مذهب زدائي خويش .
    قبل ازشما وخيلي ازشما باسوادترها وباادبيات عربي هم آشنا بودندخيلي تلاش كردنددرمذهب زدائي ولي تيرشان برسنگ خوردوفقط ريش خودشان سوخت .

    وبه فرمايش خداوند خيلي ها اراده كردند تانورخدارا باپوفشان خاموش كنندولي حسرت دردلشان ماند واين آرزورابه گوربردند وخداوندباسوزاندن ريشه شان نورخودش راكامل كرده ومي كند اگرچه كافران خوششان نيايد. { يريدون ليطفؤا نورالله بأفواههم والله متم نوره ولوكره الكافرون.الصف/8} شماها كه عددي نيستيد ازانسانيت دم بزنيدومذهب زدائي كنيد بخيال خامتان.

     
    • میم-س عزیز، منم با شما موافقم. حماقت 1400 ساله رو که بایکی دو مقاله نمیشه از بین برد. اما بهت قول میدم بیشتر از چهل پنجاه سال طول نکشه. بقول معروف: تا امثال شما درجهانند، آخوند و کشیش و خاخام درنمی مانند.

       
    • سلام جناب م س
      اول خواستم پاسختان را ندهم چون به سان مذهبیون دیگر فاقد ادب در بحث و در عین حال تعصب کور هستید اما دیدم این جفا به خود است که فردی با این معلومات ضعیف چنین سخن بگوید و من سکوت کنم.جناب م س.اولا سخن کلینی صرفا آورده نشد و عینا مطلبی هم از صدوق نقل گردید که نشان می داد این روایت نزد مذهبیون پذیرفته و متواتر است.ضمن اینکه اهل تسنن هم مشابه این حدیث با همین مضمون بسیار دارند.پس با استناد به حدیثی از جعفر ابن محمد خود را به زحمت نیندازید.در اینجا این بحث مطرح است که یا بپذیرید که امامان شما دارای اشتباه در اعمال و گفتار هستند یا نه بپذیرید که امثال کلینی و صدوق و …منحرفین دروغگویی بیش نبوده اند.نمی شود خدا و خرما را با هم داشت.اگر اطلاعات شما جناب میرسجاد کم است یادآور می شوم که کتاب اصول کافی یکی از کتب چهارگانه رفرنس فقه شیعه است که به سان کتب صحیح اهل سنت احادیث آن نزد فقهای شیعی پذیرفته است.در باب این کتاب در دیباچه آن مرقوم شده که مورد تایید امام زمان است!!اگر این کتب در دل خود اراجیفی چون این حدیث دارند ایراد از آرتینها نیست ایراد از شمایان است که چشم خود را بر حقیقت بسته اید و حاضر به پذیرش اشتباه بزرگان خود نیستید.فرموده اید معنی حرامزاده نبوده ولد بغات است.یاللعجب این شیعیان ما چه سان در گمراهی غرقند که برای فرار از واقعیت به مغلطه پناه می برند!اصلا هیچکدام نه محمد ابن علی بگوید ابله،خر،نادان چه می دانم چیز دیگر موضوع اینست که چه کسی به او چنین حقی داده که خود و شیعیان را تافته جدابافته دانسته و دیگران را مورد دشنام قرار دهد؟!اگر نمی دانید بدانید در فرهنگ امروز جهان به چنین تفکر سخیفی فاشیسم می گویند دوست عزیز و معتقدان به آن فاشیست نامیده می شوند.خدا را شکر با این تفکر او خلیفه نشد که مردمان ایران با دیدن عملکردش هر روز بابت حضور رهبری سجده شکر به جای می آوردند.فرمودید که پیش از من بسیاری دیگر بودند که حتی به عربی مسلط بودند و تیرشان به سنگ خورد و ریششان سوخت!!قبلا هم مشابه این سخن را گفته اید.منظورتان جناب میرسجاد یحتمل مرحوم احمد کسروی بزرگ مرد ایران زمین است.درست می فرمایید من گردپای او هم نیستم.نه نبوغ او را دارم نه شهامتش و نه سلیم النفسیش را.اما سرگذشت او چه بود؟او مردی پاک سرشت و سلیم النفس بود که هرگز از موقعیت خود سواستفاده نکرد.به او در مقام مامور دولت پیشنهاد رشوه به انحا مختلف شد.خود می گوید فرشی داشتم که چندان نمی ارزید.خواستم آنرا بفروشم.فردی آمد و گفت ۱۵۰۰تومان آن را می خرم!گفتم از من دورشو که به من پیشنهاد رشوه می دهی؟!این را مقایسه کنید با امثال مکارم شیرازی.محمد یزدی.صادق لاریجانی و هزار فاسد حوزوی و مذهبی دیگر.او بزرگ مردی بود که برخلاف دو دوزه بازانی چون وحید خراسانی از برخورد با ظلم طفره نرفت و رضا شاه را در موقعیت قاضی بودن خود محکوم کرد هر چند این امر به زیانش تمام شد.در باب انصافش به عنوان یک محقق و تاریخ نگار هر چه بگویم کم گفته ام.کسی که با تمام بدیهایی که داور و رضاشاه در حقش کرده بودند با توجه به اقدامات مثبت آنها از ایشان به نیکی یاد می کند.با شیخ محمد خیابانی مشاجره می کند و بعدها خود را ملامت می کند که چرا چنین کرده و…این را هم مقایسه کنید با کینه شتری مقام معظم رهبری و حضرت امام.از حضرت امام گفتم.بروید بخوانید کتاب کشف الاسرار او را که مشخص نیست چه سری را ایشان کشف کرده بودند و در جواب همین کسروی نگاشته بودند تا عمق بی منطقی و سستی استدلال یک مذهبی در برابر یک خرد گرا بر شما عیان گردد. مردی بود که خردگرایی را بنانهاد وخفاشان کوردلی که زیر علم مذهب اجتماع کرده بودند تحمل این را نداشتند که امثال کسروی نوری بر تاریکخانه آنان باشد و به سان کفتاران بر جنازه او سور و سات برپا ساختند.خشک مذهب بی خردی به نام نواب صفوی که از پستوهای حوزه اعتقادی ملبس به قال الصادقها و باقرها خارج شده بود وقتی در مقام بحث خود را در برابر استدلال برتر او خوار شده یافت راه را تهدید به قتل و اجرای آن دید.آری دوست عزیز ما تاریخ این سرزمین را بسیار بهتر از شما می دانیم ولی آنکه ریشش سوخت همان حوزویانی هستند که امروز حنایشان برای ملت نگون بخت ایران رنگی ندارد.شما قلب تاریخ نکنید این تاریخ معاصر است و دیگر ماجرای بنی قریضه و صفیه و امثالهم نیست که مربوط به هزار سال پیش باشد.از جنگ جهانی اول و دوم می گویید.چرا از جنگهای تازیان و کشتار آنان چیزی نمی گویید.چرا از کشتار کارگزاران علی ابن ابیطالب در ایران غارت زده داد سخن نمی دهید.چرا زبان بر جنگهای صلیبی بسته اید.چرا از داعش و بوکوحرام و جمهوری اسلامی چیزی بیان نمی دارید.من کجا و کی از جهان مدرن دفاع کرده ام.ولی چرا از انسانیت گفته ام که ربطی به مدرن و غیر مدرن ندارد.به نظر من انسانیت آن خیاط مسلمان سوری که در کانادا اخیرا لباس پاره شده عروس مسیحی را بصورت رایگان در همسایگی خود در کلیسا دوخت بسیار برتر از امثال خمینیست که جز خون نمی دیدند و دیگران را به تکرار بنی قریضه دعوت می کردند.او بیشتر مبلغ اسلام است تا مدعیانی که قتل چندین هزار زندانی را توجیه می کنند.دوست گرامی اشکال از امثال آرتین نیست اشکال از شماست که تعصب آنچنان کورتان کرده که هیچ حقیقتی را بر نمی تابید و حتی اگر لازم باشد با مغلطه حاضرید حق را به حاشیه برانید.
      یاحق

       
      • احسنت به این کلام زیبا..

         
      • سلام جناب آرتين

        جناب كسروي زاده ولي بي منطق ومغلطه گروحاشيه رو باشِرووِرهايي كه حكايت دردوكينه توزي ازدرك واصل شدن آن جدمنحرفش دارد،اوعليه تشيع قدعلم كرده بودوقلم فرسائي مي كرد مرحوم نواب صفوي ازنجف بلندشدندوبه ايران آمدند وبااوبه مباحثه واحتجاج پرداختند ودريافتندكه اومنافق وملحدمعاندي بيش نيست وازچشمه وهابيت آب مي خورد وخودش را برآنان فروخته است وبعنوان مرتدو صاب الأئمه اورابه درك فرستادند. اين ازشناسنامه جدشما وياهوادار آن نانجيب.

        واما اصل بحث كه به خاطراثبات آن ،اينهمه خزعبلات بافتيد، اگرمردي ونامردنيستي همانندآن منحرف ،يك فتوا ازفقهاي شيعه درطول تاريخ ازكتاب فتوائي شان بياور،كه مخالف شيعه رااعم ازاهل سنت ومجوس ويهودي ومسيحي ويا ازملحدان وزنديقان اعم ازكمونيست وغيرهم راولدزنا ويازنازاده دانسته باشند؟
        اگريك فتواهم كه باشدوازكتاب فتوائي فقيهي باشد،دراين صورت اين ادعايت رااثبات كرده ايدوگرنه دروغ گوودغلبافي بيش نيستيدوهمانست كه گفتم :
        به فرمايش خداوند خيلي ها اراده كردند تانورخدارا با پوفشان خاموش كنندولي حسرت دردلشان ماند واين آرزورابه گوربردند وخداوندباسوزاندن ريشه شان نورخودش راكامل كرده ومي كند اگرچه كافران خوششان نيايد.
        { يريدون ليطفؤا نورالله بأفواههم والله متم نوره ولوكره الكافرون.الصف/8} شماها كه عددي نيستيد ازانسانيت دم بزنيدومذهب زدائي كنيد بخيال خامتان.
        واگرتعصب شمارا كورنكرده ومغلطه نمي بافيددرجواب سؤآل من اگر به چيز ديگربپردازيد ديگرجواب نخواهم نوشت.

         
        • جناب مصلح
          هرگاه یاد گرفتی با نام خودت بنویسی و بعد در متن خودت نگویی مصلح راست گفت و رفت و بدینوسیله به شعور مخاطبان خود توهین کنی من شما را سزاوار هم کلام شدن نمی بینم.جالب است شما با نام میم سین اعتراف کردید که همان مصلحید.بعد نام الف سین را برگزیدید و حال دوباره نادانسته شدید م سین!جناب مصلح یادت می آید به من می گفتی دروغگو!حالا خودت قضاوت کن یک مذهبی متعصب چون شما دروغگوست یا یک انسان گرای خردمدار چون من!می گویند دروغگو کم حافظه است.
          خداوند همه ما را به راه راست هدایت کند

           
    • جناب میم – س، مگر خرد و خرد ورزی و شرف و انسانیت در مقام کردار چه اشکالاتی دارند که همهٔ ارکان باور‌های شما از سر تا ذیل از آنها وحشت دارند و بر عکس شیفتهٔ ترویج خرافات و جهل و جنایت و عقب افتادگی هستند؟ از میلیون‌ها میلیون اکتشاف و اختراع انسان ها، اختراع یک دو چرخه هم سهم ۲۳ درصد جمعیت کرهٔ خاکی که امثال شما باشید نبوده و نیست. نون اینهایی که از آنها نقل قول می‌‌کنی‌ را حتی در زمان حیات خودشان هم، از جیب و کیسه و دسترنج دیگران تامین می‌شده و قادر به ادارهٔ خود هم نبوده اند.

       
  36. سلام
    اين جناب ايراندوست يا كاوه اخيرا با نام بابک زمان با كمپرسى مطالب كپي شده از سايتهاى ديگر را به سایت جناب نورى زاد حمل كرده و تخليه مى كند خجالت هم خوب چيزي است
    مطلب اخير از اين سايتها كپى شده است
    http://www.persian-gulf.net/2016/02/general-huyser-paving-way-4-khomeini-accession.html
    https://www.balatarin.com/permlink/2016/2/4/4090651
    پانزدهم بهمن ماه ۱۳۵۷، روزی که جاده صاف کن انقلاب اسلامی ایران را ترک کرد!

     
  37. وزوزیرک اطلاعات: 180 هزار کانال تلگرام را رصد می‌کنیم.
    مش قاسم: این وزوزیرک به تنهایی میخواد مشکل بیکاری رو حل کنه. صدها هزار نفر استخدام بشن که اینترنت ایرانیها رو رصد کنن. اینا عقلشون همینه دیگه.

     
  38. ﺧﯿﺎﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍﺣﺖ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ . ﺗﺮﺍﻣﭗ ﯾﮏ ﺗﺎﺟﺮ ﻫﺴﺖ ﻭ ﻋﺎﺷﻖ ﺩﻻﺭ ﻭ ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯽ ﻭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ‏( ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻣﺜﻞ ﭘﻮﺗﯿﻦ ‏) . ﺗﺮﺍﻣﭗ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯿﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺣﺮﻑ ﺍﺯ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯽ ﻭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﻧﺰﺩﻩ ﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺷﺎﮐﯽ ﺩﻻﺭﻫﺎﯼ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻩ . ﺍﻭ ﻋﺎﺷﻖ ﺩﻻﺭ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺑﺎﺝ ﮔﯿﺮ ﺑﺎﻟﻔﻄﺮﻩ . ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻫﻢ ﺧﻮﺏ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻫﺒﺮ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺗﻠﻮﯾﺤﺎ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﺗﺮﺍﻣﭗ ﺭﯾﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺷﻮﺩ ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ . ﯾﻌﻨﯽ ﺗﺮﺍﻣﭗ ﺍﻫﻞ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺍﺳﺖ . ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﻫﻢ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﻫﻢ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺩﻭﻟﺖ ﻭ ﻣﻠﺖ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ . ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻋﯿﻦ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺭﻭﯼ ﭘﺮﺩﻩ . ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺩﯾﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺣﮑﻮﻣﺘﻬﺎﯼ ﺍﺳﺘﺒﺪﺍﺩﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﺮ ﭘﺎ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺍﺑﺮﻗﺪﺭﺕ ﺭﻗﯿﺐ ﺭﻭﺱ ﻭ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﺑﺎﺝ ﻣﯿﺪﺍﺩﻧﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﺳﺘﺒﺪﺍﺩﯼ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﻗﯿﺐ ﺭﻭﺱ ﻭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎﺝ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ . ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺑﻪ ﻋﻘﻞ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﭘﺎﯾﻪ ﻭ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺣﻤﻠﻪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﻣﯿﮑﺸﻨﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﮏ ﮐﺮﺩ . ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ . ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ . ﺳﯿﺎﺳﺘﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﺗﺮﺍﻣﭗ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﻧﺴﺒﯽ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ . ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﺭﻗﯿﺐ . ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺜﺎﻝ ﺩﺭ ﻣﻘﯿﺎﺳﯽ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﻝ ﻭ ﺟﻨﻮﺏ ﺑﯿﻦ ﺭﻭﺱ ﻭ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ

     
    • ﺳﯿﺎﺳﺘﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﺗﺮﺍﻣﭗ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﻧﺴﺒﯽ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ . ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﺭﻗﯿﺐ . ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺜﺎﻝ ﺩﺭ ﻣﻘﯿﺎﺳﯽ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﻝ ﻭ ﺟﻨﻮﺏ ﺑﯿﻦ ﺭﻭﺱ ﻭ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ
      …………
      حمید گرامی دیدگاه شما هم نظریست مثل بقیه دیدگاها.ولی انچه تا بحال از روسیه به تجربه تاریخی کسب کرده ایم چیزی جز خیانت و خباثت در مورد ایران و همسایگانش نبوده.با یکنفر ترکمنی صحبت میکردیم بحث روسها شد.گفت این مردم هیچ پرینسیبی ندارند انچه داری ازت می گیرند و از تجاوز بخودت هم نمی گذرند!گفتم اینها همان آخوندهای خودمانند!بنابراین کافیست که غرب گوشه چشمی به روسیه نشان دهد.ترامپ آدم ابلهی نیست.لاف دوستی زدن با پوتین و روسیه نه بخاطر گل روی پوتین بلکه در جهت منافع امریکاست.منافع آمریکا با وجود ////// اسلامی در ایران و منطقه بر ضد منافع امریکا و اسرائیل است.دلیل اصلی اش نه منابع مالیست چون از این لحاظ اتفاقا بیشترین سود را همین حرامیان //// به غرب و امریکا رساندند بلکه بخاطر ضعف خود امریکا در رسیدن هدفش در آسیا و خاور میانه بخاطر قدرت گرفتن چین و روسیه و هند…است.بهمین دلیل ترامپ بخوبی میداند که باید کشورهایی مثل ایران را لاقل از زیر نفوذ روسیه در اورد حتی اگر به کشورهائی نیوترال تبدیل شوند.روسیه از اسلام گرایان ضربه خورده و جو روسیه ضد اسلامی است و ترامپ این واقعیت را بخوبی میداند.با توجه به علاقه روسیه به روابط با غرب و دلخوش نداشتن آنها از اسلامیان و فرصت طلبی روسها ترامپ براحتی می تواند روسیه را با چند امتیاز از ایران جدا کند.فراموش نکنید که همین روسیه که اینهمه پول و امکانات از ایران گرفته به تمام تعهدنامه ها ی سازمان ملل بر ضد ایران رای مثبت داد.بنابراین آنچه شما می گوئید تا حدودی درست است که آدمکشان اشغالگر اسلامی در ایران به همه باج خواهند داد ولی دست امریکا باز تراست و فراموش نکنید که غرب نیز در براندازی اشغالگران ایران منافع بسیاری دارند که کمترین آنها بازگشت نسبی ارامش به خاور میانه و فرو کش کردن موج پناهنده بغرب است.

       
  39. درود بر شما ، اآقای نوریزاد عزیز به گمانم بد نیست چکامه زیر را به مناسبت ( دهه زجر )

    ( جشن بهمن خوش باد )
    باز بیست و دوم بهمن شد
    همچو نماز جمعه که حج ما فقراست
    روز جشن و شادی فقرا فراهم شد
    زندگی نو شد و زیبا شد
    چهره ها بشاش
    لبها به خنده ز هم وا شد .
    باز بیست و دوم بهمن شد
    غم فقر و بیکاری
    ز سر پرید و پنهان شد .
    بقدری شادم و خوشحال
    که غم جهیزیه دختر و
    بیکاری پسرم
    پاک شد فراموشم .
    وای چه روز پر برکتی
    کیک و ساندیس و شیر مجانی
    شهروند عزیز شدن و احترام زیاد
    چه غم از پاک شدن ذهنیت تاریخی
    جشن بهمن خوش باد .
    ز شادی به پوست نمی گنجم
    چرا که باز بیست و دوم بهمن شد
    اتوبوس واحد و مترو
    رایگان چو وعده و شعار دادن شد .

    عبدالله فیض اللهی ( کاسینی

    پیروز باشید

     
  40. پانزدهم بهمن ماه ۱۳۵۷، روزی که جاده صاف کن انقلاب اسلامی ایران را ترک کرد!

    پس از کنفرانس گوادلوپ (جزیره ای در کارائیب، تحت اشغال فرانسه) و تصمیم گیری برای پایان دادن به نظام شاهنشاهی و بر سرکار آوردن جمهوری اسلامی، دولت آمریکا ژنرال رابرت هایزر (هویزر) فرمانده نیروهای ناتو در آلمان را پنهانی برای واپسین زمینه سازی ها و هموار ساختن راه برای ورود السیّد روح الله الموسوی الخمینی به ایران و قبضه کردن قدرت در ایران فرستاد. پیشنهاد فروپاشی نظام پیشین و برسرکار آوردن خمینی و نیز متقاعد ساختن و فشار به سه کشور آمریکا، آلمان و فرانسه توسط بریتانیا انجام شده بود.

    — انگیزه فرستان ژنرال هایزر به ایران و وظایف او:

    – الف – نخستین وظیفه هایزر، وادار ساختن شاه به ترک ایران بود.
    سپهبد خلبان امیرحسین ربیعی، فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی در این باره می نویسد: “پنج، شش روز مانده بود که شاه برود، سر و کله‌ هایزر پیدا شد. قره‌باغی گفت، بیایید جلسه داریم… هایزر آمد و گفت: من آمده‌ام که به شما بگویم، شاه باید برود. به همین سادگی! به مقدسات عالم در زندگی من، بزرگترین ضربه بود … درست مثل این که دم یک موش را بگیرند و بیاندازند بیرون.”

    – ب – اعلام بیطرفی ارتش، جلوگیری از هرگونه کودتایی بر علیه مزود خود، روح الله خمینی و فرمانبرداری از نظام جدید!
    – پروفسور واررن زیمرمن در خاطرات خود می نویسد: “ژنرال هایزر اطمینان دارد که او رای سران ارتش ایران را از کودتا زده است. آنان در زمان [فروپاشی نظام] بیطرف و آرام خواهند ماند” . . . “دولت من بر این باور است، که نیاز اساسی اینست که نمایندگان ِ آیت‌الله خمینی با سران ارتش دیدار کنند و به توافق برسند… این حرکت بسیار مهم و و حالت ضرورتی و فوری دارد.”

    – پ – ایجاد یک پیوند میان ارتش خمینی: هایزر به ارتشبد قره‌باغی دستور داد تا با بازرگان، بهشتی، نمایندگان جبهه مخالفین و خمینی ملاقات کند.
    کنفرانس گوادلوپ و سفر و دیدار پنهانی هایزر باسران ارتش ایران بدون آگاهی شاه و نخست وزیر وقت دکتر شاپور بختیار انجام شده بود، که در حقیقت واپسین گلوله بر جان نظام شاهنشاهی بود. یکهفته پس از خروج هایزر از ایران، در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ سامانه شاهنشاهی در ایران پس از ۲۵۰۰ سال، توسط دولت های بریتانیا، آمریکا، فرانسه و آلمان برچیده شد.

    البته بایستی اذعان داشت که اشتباهات نظام پیشین، زمینه را برای رشد ویروسی بنام ملایان، آماده و راه برای سواستفاده بیگانگان باز گذاشت تا از آن بهره وری کرده و ثبات و آرامش را در ایران متزلزل سازند!

    شاه فقید، که بدون هیچ گمانی یک شخص میهنپرستی بود، که بهترین ها را برای کشور و مردمش می خواست، ولی برخلاف پدرش، رضاشاه بزرگ که ایران نوین را بنا گذاشت، مردی ضعیف النفس و غرق در ابرخودستایی، خودفریبی بود، که بدور از واقیعت ها و جدا از جامعه زندگی می کرد و فراموش کرده بود، که ایران بسیار تندتر از جامعه سنتی ایرانی در حال پیشرفت است، که در کتاب “پاسخ به تاریخ” نیز بدان اشاره کرده است.

    از دیگر خطاهای بزرگی که او مرتکب شد، از هراس کمونسیم، ایران ِ “رضاشاهی-سکولار” را به یک “ایران-نیمه-مذهبی” مبدل ساخت، که آنهم ریشه در روحیه مذهبی-خرافاتی او داشت. او نیز، با زیر پا گذاشتن قانون اساسی کشور و دردست گرفتن قدرت، خود را آماج تیز دوست و دشمن ساخت، که سرانجام هم بهایش را با از دست دادن تاج و تخت، آوارگیش و خودکشی دو فرزندش، و به نکبت انداختن یک ملت پرداخت!

    البته، “اقلیت خائن”، از جمله سران باصطلاح انقلاب و خیانت فرماندهان ارتش، و “اکثریت نادان” که گوسپندوار مشت گره کرده و خمینی را در ماه دیده و آینده خود را در بی بی سی فارسی جویا شدند، نیز در این جنایت نقش بسزایی، به اندازه نظام و شاه ایفا کرده و سهیم در قلم زدن این سناریوری مرگبار بوده اند؛ که تا به امروز همچنان نقش خود را نگاه داشتن این نظام ضد ایرانی و وطنفروش در قدرت همچنان بازی کرده و تا نابودی کامل خود و کشور همچنان ایفا خواهند کرد!

    بهر روی، بیگمان از عقل و خرد دور نیست، که روز پانزدهم بهمن را روز پایه گذاری جمهوری اسلامی بنامیم – نه بیست و دوم بهمن؛ زیرا که نهال مرگباری که دولت های غربی، بویژه بریتانیا در سال ۱۳۴۲ کاشت و سالها آبیاری کرده بود، سرانجام مبدل به درختی گشت و میوه ی تلخ و مرگبارش به بار نشست، و ایران و ایرانی را به خاک سیاه نشاند که امروز شاهدش هستیم.

     
  41. مزدک گرامی
    حرف منطق احتیاج به فحش و بد و بیراه گفتن و شخصی شدن ندارد، شما با توهین کردن خود را زیر سوال می برید، دوست عزیز حرف راست و واقعی ،خود از صد فحش گاهی بدتر است.

     
    • نگو از خدیجه آموخته چون درآن صورت ///// شما مسلمین در مورد امی بودن محمد رسوا می شود.در جوانی هم که ایشان همش در جنگ و ستیز و کشت و کشتار بوده و در 4/5 سال حکومتش هم که از کشته پشته ساخته و لحظه ائئی آرام و قرار نداشته.نکند مثل دکتر سردار سبزعلی(محسن خان) و سایر سرداران //// در جبهه جنگ
      ………………
      انسان گرامی بنظر شما دو کلمه ایکه دراین نوشته من سانسور شده اند چه می توانند باشند؟
      1.ادعای2.دزد یا قاچاقچی.آیا نیستند؟

       
  42. بعضی از خوانندگان سایت خواسته اند که دیگر ننویسم و پستی را نگذارم و چنانچه مدیر سایت هم این خواست را داشته باشد با کمال ادب و خوش روئی ، محفلتان را ترک و در جائی دیگر خواهم نوشت ، کما اینکه مینویسم و انتشار می دهم ، من نه قلم شیوای نوری زاد را دارم و نه کلام به ظاهر آموزنده ولی سراسر ////// سید مرتضی که به تعبیر من کلام ////// است و همان کلام و منشی است که تمامی روحانیون دنباله رو و از آن پیروی می کنند ، برای مثال وقتی روحانی از کرامت انسانی سخن میگوید و این کلمه کرامت را بر زبان جاری میکند ، حالت تهوع به من دست میدهد ، به شما چطور ؟
    آری بر خود بودن خود میبالم و به الگو احتیاجی ندارم و همیشه این شعر را برای خود زمزمه میکنم که ،

    خودت باش
    دیوانه و دلبسته ی ، اقبال خودت باش
    سرگرم خودت ، عاشق احوال خودت باش
    یک لحظه نخور ، حسرت آن را که نداری
    راضی به همین ، چند قلم مال خودت باش
    دنبال کسی باش ، که دنبال تو باشد
    اینگونه اگر نیست ، به دنبال خودت باش
    پرواز قشنگ است ، ولی بی غم و منت
    منت نکش از غیر ، پر و بال خودت باش
    صد سال اگر زنده بمانی ، گذرانی
    پس شاکر ، هر لحظه و هر سال خودت باش
    با درود به خوبان

    ————

    درود بابک گرامی
    همین نوشته ی شما اگر این چند ناسزا در آن نمی بود، از صد مطلب کپی پیستی بهتر بود و است. من برای شما نوشتم که: ما از مطالب کپی پیستی استقبال نمی کنیم. وگرنه شما اگر با قلم خود بنویسید من خود بر چشم می نهم. ما را مگذارید و مروید.
    باشد؟
    سپاس

    .

     
    • جناب babak zaman
      لطف کن و ” خودت باش ” و اگر این نقد مرا هم آماج حملات سهمگین قرار نمیدهی، باید بگویم که، از این مطلب شما و دیگر مطالبی که در این پست قرار دادی و نوشته های خودت بود، میشود تا حدود زیادی به شخصیت مهاجم و نقد ناپذیر شما پی برد. از ” ادب ” نام بردی و ادعای آن را داری که مبادی آدابی، ولی در همین نوشته 6 یا 7 خطی فقط در حد تعارفات معمول و خطاب به جناب نوری زاد بود ولی در جملات بعد خبری از ادب نبود.
      در همین پست و خطاب به شما نقدی داشتم و همینطور خواسته ای، که پاسخی نیامد ولی با اینحال در اینجا نشان دادی روبات هوشمند نیستی و انسانی هوشمند هستی، پس بجای بهانه تراشیدن و فرار را بر قرار ترجیح دادن یا با نامی جدید شروعی دوباره داشتن، بهتر نیست نشان بدهی که ” بر خود بودن خود میبالی ” و نه تنها به الگو احتیاجی نداری بلکه میتوانی الگوی دیگران هم باشی.
      کپی پیست کردن هنر نیست، اگر هر آنچه کپی پیست میکردی نمایش شخصیت شما باشد که دیگر عرضی نیست، ولی اگر هنوز خود واقعی ات را نشان نداده ای، من به نوبۀ خود مشتاقم تا ببینم این خود واقعی شما چگونه خودی ست.
      ادب را، نقد پذیری را و اندیشیدن و تفکر را نشان ما بده تا ما هم استفاده کنیم.

       
    • نوری زاد گرامی ،
      نوشته اید که اگر در همین نوشته کوتاه که دو جای آنرا هاشور زده اید چنانچه ناسزا نمی بود …………. برای دوستان در سایت یکبار دیگر متن را میآورم ،

      بعضی از خوانندگان سایت خواسته اند که دیگر ننویسم و پستی را نگذارم و چنانچه مدیر سایت هم این خواست را داشته باشد با کمال ادب و خوش روئی ، محفلتان را ترک و در جائی دیگر خواهم نوشت ، کما اینکه مینویسم و انتشار می دهم ، من نه قلم شیوای نوری زاد را دارم و نه کلام به ظاهر آموزنده ولی سراسر ////// سید مرتضی که به تعبیر من کلام ////// است و همان کلام و منشی است که تمامی روحانیون دنباله رو و از آن پیروی می کنند ، برای مثال وقتی روحانی از کرامت انسانی سخن میگوید و این کلمه کرامت را بر زبان جاری میکند ، حالت تهوع به من دست میدهد ، به شما چطور ؟

      این دو مورد را که هاشور کرده اید آیا 1. دروغ و یا افترا ، 2. تازیان و یا مکاران نبوده اند ؟

      آیا کلمات دروغ ،افترا ، تازیان ، مکاران .کلمات ناسزا و فحش است
      شما با هاشور کردن این کلمات ، چه را خواسته اید که در ذهن خوانندگان سایت القا کنید .
      با سپاس

      ———

      بابک گرامی
      جمع بسیاری از عزیزان ما صرفا بخاطر گفتن و نوشتن همین ها در زندان اند و طومار زندگی شان در هم پیچیده. من مطالب یا کلماتی را که هم به باورمندان یک عقیده توهین تلقی می شود حذف می کنم و هم کلمات تند و ناسزا گون. و این یعنی ای همه ی عزیزانی که در اینجا می نویسید: کمی اگر خود را و قلم خود را مهار کنید هیچ نقطه ای حتی از نوشته های شما حذف نمی شود. مثلا شما در یکی از کامنت های خود به سرداری “خبیث” اطلاق کرده بودید. من این خبیث را حذف کردم. چرا که روح نوشته ی شما در همان مسیر خباثت بود و نیازی به این تندی آشکار نبود.
      .

       
  43. خاتمی با اشاره به تهدیدهای ترامپ خواستار آشتی ملی در ایران شد

    محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران به تهدیدهای دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا علیه ایران اشاره کرده و گفته “معتقدم الان بهترین موقعیتی است که می توان فضای آشتی ملی را در کشور حکم‌فرما کرد”.

    سخنرانی او در میان “جمعی از ایثارگران، جانبازان و آزادگان” در دفتر کارش در تهران به مناسبت سالگرد انقلاب ۵۷ انجام شده و وب سایت رسمی او امروز متن آن را منتشر کرده است.

    آقای خاتمی دونالد ترامپ را فردی با “پندار بسیار افراطی و تند و ستیزه‌جو” خوانده و گفته “خطر این است که در مورد ایران، ادعاهایی دارد و مسائلی را دنبال می‌کند که جمهوری‌خواهان هم با آن موافق‌اند. این هم‌سویی حزب حاکم با تندروی‌های رئیس جمهوری که به تازگی حکومت را به دست گرفته ممکن است مسائل و خطراتی را برای ما ایجاد کند”.

    چند جمله از سخنرانی اخیر محمد خاتمی

    منظور این نیست که کسی نباید به قانون اساسی انتقاد داشته باشد، بلکه هرکس که حاضر است در چارچوب قانون اساسی عمل کند باید آزادی فعالیت داشته باشد و از همه آزادی‌های یک شهروند و حقوق شهروندی برخوردار باشد.

    انقلاب ما پدیده‌ای اگر نگویم بی‌نظیر، کم‌نظیر در دوران اخیر ایران و در تاریخ بشری بوده است. کار بزرگی که معتقدم از آغاز نهضت، با هدف انقلاب و سرنگون کردن حکومت نیامده بود، بلکه هدف اصلاح داشت. نخست با نصیحت شروع شد… اما وقتی که حکومت گوش نداد و جواب را با سرنیزه و سرکوب و اعدام و کشتار داد خود به خود این انقلاب پدید آمد. کسی نقشه نکشیده بود و شاید اگر آنها واقعاً گوش داده بودند، مسائل به شکل دیگری پیش می رفت. آنها نصیحت هاو خیرخواهی و اصلاح طلبی رهبران جامعه و مردم را گوش ندادند.

    هنوز بسیاری از جمهوری خواهان و دموکرات ها و تقریبا بخش عمده افکار عمومی دنیا از ماجراجویی‌هایی که این آقا (اشاره به دونالد ترامپ) آغاز نموده، ناراضی هستند و نباید واکنشی نشان داد که خدای ناکرده افکار عمومی به نفع تندروی‌های آنان تغییر کند.

    در اظهاراتی که به نظر می‌رسد اشاره به میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی رهبران معترض به نتایج انتخابات سال ۸۸ باشد، آقای خاتمی گفته “کسانی که در حصر و زندان هستند هم در این زمینه دلشان برای انقلاب و کشور می‌سوزد و نسبت به تهدیدهایی خارجی موضع دارند و بی‌شک بیشتر از خیلی از کسانی که در جامعه، مدعی انقلابی‌گری هستند دلشان به درد آمده است. باید از این فرصت حسن استفاده کنیم و زمینه آشتی ملی را فراهم آوریم و از این مرحله با درایت به سوی دفاع از اصل اسلام و انقلاب و کشور و منافع مردم حرکت کنیم”.

    آقای خاتمی گفت “به آشتی ملی و تحقق بیش از پیش همبستگی درونی امیدوارم که البته زمینه آن باید از سوی حاکمان فراهم شود”.

    به نظر می رسد که اشاره رئیس جمهور پیشین ایران به آیت الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران است که گفته می شود حصر خانگی رهبران معترض به نتایج انتخابات ۸۸ و اعمال محدودیت ها علیه فعالیت‌های آقای خاتمی با تایید و اصرار او انجام شده است.

    پانوشت : حال بایستی دید که مردم ایران کدام را میپذیرند ، دوباره بازیچه خاتمی و روحانی ، سبز و بنفش میشوند و با اصلاحات دیگری سازش میکنند و یا میگذارند ترامپ طومار جهل و جنون جمهوری اسلامی را به کمک ملت ایران و نه امت همیشه در صحنه برای همیشه به زباله دان تاریخ بسپارد .

     
  44. سید مرتضی
    5:31 ب.ظ / فوریه 6, 2017
    كشف قرآن با خط امام على (ع) در يمن‏…
    ….
    راستی سید، علی کی و کجا درس خوانده بود که بتواند با خط خودش قرآن بنویسد وقتی کتاب منتسب به همین اقا را دیگری نوشته؟علی که فقیر زاده ائی بوده و با محمد بی سواد بزرگ شده.نگو از خدیجه آموخته چون درآن صورت ///// شما مسلمین در مورد امی بودن محمد رسوا می شود.در جوانی هم که ایشان همش در جنگ و ستیز و کشت و کشتار بوده و در 4/5 سال حکومتش هم که از کشته پشته ساخته و لحظه ائئی آرام و قرار نداشته.نکند مثل دکتر سردار سبزعلی(محسن خان) و سایر سرداران //// در جبهه جنگ دکترا گرفته؟یا سوادش هم مثل همان فقیر نوازیش بوده؟

     
  45. در شهر هرت

    بدنبال حذف کردن ترامپ ، حدسها و گمانهای بسیاری زده می شود . مشکل اساسی غرب در چیست؟
    مشکل اساسی تمام غرب ،هجوم مهاجران و بخصوص مسلمانان است.انگلیس از طریق رفراندم!!با بریکست خود را از اروپا جدا کرد و آمریکا با رای دادن به ترامپ .
    سرو صداها در مورد جنگ ، مسله ای را نادیده گرفته اند که جنگ داخلی دراین هفت کشور سالهاست که ادامه دارد و درمورد ایران ، دخالت نیروهای سپاه درسوریه و یمن و عراق وناحیه است.

    نظام کنونی ایران آتش بیار معرکه است و علاوه بر آزمایشات موشکی و هسته ای اش دایم نمک بر زخم خاورمیانه و مردم خودش می پاشد. مشکل ،بال و پر گرفتن نظام عقیدتی داعشی نظام است که غیر خود را مرعوب و منکوب می خواهد و این نظام داعشی شیعی آتش بیار معرکه است.
    مگر چند سال پیش نبود که قسم می خوردند ما آدم به سوریه نمی فرستیم این مردان در هواپیما برای زیارت بوده اند تا بالاخره مجبور به اعتراف شدند .

    این نظام ، ثابت کرده که نه مردم، نه کشور برایش اهمیت دارد و تنها حفظ نظام شیعی داعشی هدف اوست. ترامپ دربه اجرا آوردن مفاد امضا شده اش ، جعبه ی پاندورای ناسیونالیسم مدرن را گشوده که به سادگی بسته نخواهد شد.
    نقش مردم خاورمیانه امروز بسیار مهم است، مردم تضعیف و بیمارشده توسط نظامهای عقیدتی راهی به جز فرار برای خود نمی بینند و به اصطلاح سیاست زده شده اند و این در حالی است که باید هر کس به استقبال سیاست رفته و تکلیف خودش را به دیگری واگذار نکند ، هر کس موظف است نقش فعال در سیاست برعهده گیرد.

    جنگ هیچگاه حلال مشکلات نیست ، و در هر کجا خطاست . اما، جنگ روش های مختلف دارد ، مگر نه اینکه این نظام با برنامه اتمی اش باعث تحریم و با کشتن افراد به جرم عقیدتی و سیاسی و با فرستادن نیرو و کمک حزب الله جنگی درونی و برونی را پیش می برد که به انهدام ایران انجامیده ، تنها برای اینکه عقیده ی شیعی داعشی او وسعت یابد؟! زهی خیال باطل!

     
  46. اگر این پست را میگذارم دلیلش وجود افرادی در این سایت است که خود جز چرندیات که/// فارسی مینویسند و///در میان جملاتشان از کلمات عربی و تازی مینویسند و خود را هم ایرانی میدانند ،بایستی بگویم که نوشته های من و پست های را که بعنوان کپی منتشر کرده ام ، منظور نه تخریب سایت و نه اشاعه دروغ پراکنی بوده و هست ، بلکه تنها اطلاع رسانی و آنچه که به شخصه به درستی و حقیقتش آگاهم را باز نشر کرده ام اگر به عزیز دردانه آقای نوری زاد سید مرتضی جوابی نمیدهم نه از روی ضعف که او را در فهم ایرانی نمیدانم و در مورد پست خزعلی که گذاشته بودم منظور این بود که چگونه حکومتیان حتی عزیز دردانه های سابق خود را به اسارت میکشند و دیر نیست روزی که نوبت هم به تک تک شماها برسد ، دگر از هاشمی که عزیز دردانه تر نیستید ، دیدید که چگونه به چشم بر هم زنی بیت او را به مریدش ملحق کرد ، این دستورات از بالای بالا میآید و شما در درک آن گویا درجا میزنید ، حتی علی خامنه ای و کل بیت رهبری را آنها میگردانند و هر موقع که تاریخ مصرفشان بگذرد ، آنها را به همان جائی می فرستند که خود ، دیگران را طبق دستور می فرستادند .
    من میگویم یکی از اساسی ترین شعار های انقلاب اسلامی مگر این نبود

    نه شرقی ، نه غربی ، جمهوری اسلامی
    اگر جرات دارید ، در تظاهراتتان که بالواقع تظاهر است ، یکبار شعار مرگ بر روسیه به جای مرگ بر امریکا بگوئید ، هرچند که خود بر این باورم که اصلا این شعار مرگ از بن و پایه غلط و نابخردانه است و جز تخم نفاق پراکنی و از هم پاشیدن دوستی ها چیز دیگری به ارمغان نمیآورد ، فقط خواستم محض روشن شدن افکارتان گفته باشم که بدانید از کجا دیکته میشود ، در یک کلام بگویم ، نه رهبرتان ، نه سرداران سپاهتان و نه امت همیشه در صحنه اتان ، زمانی که تاریخ مصرفشان بگذرد ، کاری نتوانند کرد ، اینگونه که ترامپ پیش میرود و از سوئی با روابط خوبش با پوتین ، احتمال فرو پاشی جمهوری اسلامی دور از حقیقت نمی باشد .

     
    • جناب babak zaman
      نوشته های شما مرا یاد چند نفری در این سایت می اندازد که …بماند.
      در مورد خزعلی پاسخی دادی در توجیه مطلب، ولی در مورد آن اسکناسهای 1000 تومانی اهدایی رضا شاه به مدرس که در پستهای قبلی، من مورد نقد قرار دادم چیزی نگفتی؟! آیا نقد مرا به آن مطلب ندیدی و یا زیر سبیلی رد کردی.
      شما در همین جملات بالا، آیا از کلمات عربی و یا تازی، به قول خودت، استفاده نکردی؟
      بد جوری تو فاز شعار دادن هستی و خیلی هم زود داغ میکنی. فیتیله رو کمی بکش پایین. این موارد حذف خودی ها در همه جای دنیا هست و مختص به نظام جمهوری اسلامی نیست. این بالای بالا که گفتی منظورت چقدر بالا بود؟ و چه کسانی بودند؟ و …
      انتظاراتی که از شما داشتم تا حدودی برآورده شد و دیگر مصدع اوقات شریف نمیشوم.
      نوشته های عالی مستدام!

       
      • آنارشیست ، چرا شما مثل سرهنگان پیر بازنشسته مرتب به «بابک زمان » غر می زنید ودستور بر جا و برپا می دهید ؟؟؟ شما چه حق دارید که برای نوشته های دیگران چهار چوب تعیین کنید ؟؟ به او می نویسید « انتظاراتی که از شما داشتم تا حدی برآورده شد » !! این صفحه جای خالی کردن عقده های سرکوفته شما در تمایل به اطاعت و امر ونهی نیست . لحن پادگانی شما چقدر شبیه آخوند مرتضاست !! به شما چه مربوط که یک نفر کپی می فرستد ؟؟ شما مدیر سایتی ؟؟؟ دیکتاتورهای حقیر ،بعضی وقتها چه جولانی می دهند در این صفحه ! آقا همان دیکتاتوری حکومت مارا بس ، حوصله شماها را نداریم. افرادی انگار مامورند با حمله به منتقدان و مخالفان ، آنها را از نوشتن در این سایت منصرف کنندو زبان و قلمشان را ببندند. امیدوارم آقای نوریزاد متوجه این رندی ها و زیر آب زدن ها باشند .

         
  47. سلام سید مرتضی. رفتم و آمدم منتظر که ببینم مطلبی هم پای کامنت بنده زیر پست سنباده می گذارید یا خیر. دیدم خیر. اولش گفتم شاید پست قبلی را ندیده اید، ولیکن دیدم به یک کامنت بالاتر که مخاطبش شما هم نبودید را جواب داده اید. گفتم شاید وقت نداشته اید دیدم کامنت های مطولی در جواب دوستان نوشته اید. شما دوستان این سایت را به وطن فروشی متهم نموده اید. در وطن فورشی فرضی مزدک پولی جابجا نمی شود اما من باگذاشتن لینکی نشان دادم میلیاردها پول این مردم بی حساب و کتاب دارد جابجا می شود و صدای شما حوزویان هم در نمی آید. اگر طرفداری از ترامپ اسمش وطن فروشی است زمینه سازی و بهانه دادن به دیوانه ای به اسم ترامپ بوسیله پرتاب موشک اسمش چیست؟ پرداخت پول به ملت لبنان و قاچاق از اسکلله های مرزی اسمش چیست؟ تراشیدن میلیاردها هزینه هسته ای و بعد بتون ریختن روی آنها اسمش چیست؟شما که با اسم “دزدی مدرن” مشکل دارید بفرمایید پس تعریفتان از این اقدامات چیست؟ اگر با این اقدامات موافقت دارید و آنها را موجه و شرعی می دانید که بنده دیگر اصولا حرفی برای گفتن ندارم اما اگر مخالفت دارید پس خودتان اعتراض نمی کنید و یا چرا به نوریزاد می فرمایید بی سند حرف می زند؟ چرا شما از بنده طلب مستندات کردید و وقتی چیزی که جلوی چشم همه است را بُلد کرده و خدمتتان عرضه کردم سکوت کردید؟ چطور می شود جنابعالی از رعبت یک زن به ازدواج با سپاهی که شوهرش را کشته مطلع هستید و خیال ما را از نگه داشته شدن عده او راحت می کنید لکن اینهمه عدد و رقم ریز و درشت فسادهای اخلاقی و اجتماعی را کلیات می دانید و می فرمایید لا ادری؟ شما آیا حاضر هستید باعثان و بانی های قاچاق و فرارهای مالیاتی را هم مثل مزدک وطن فروش بنامید و مثلا بفرمایید هر نهادی که از دادن مالیات در نظام اسلامی خودداری می کند وطن فروش ااست؟ دوست عزیز بنده بخت خودم را قبلا برای گرفتن جواب چنین سوالاتی از حوزویان آزموده ام و ناامید شدم و اصلا قصدی نداشتم دومرتبه آنرا اینجا با شما و در سایت نوریزاد تجربه کنم. دو سه بار در خیابان با ملایانی که مشغول عبور و مرور بودند گفتگو کرده ام. عینا برخوردشان مثل شما بود. یکبار خدمتتان عرض کردم که من با طرح بحث های صدر اسلامی در این سایت مخالفت دارم و آن را موجب اتلاف وقت می دانم. حالا دلیل دیگری هم برای مخالفت با طرح موضوعات اینچنینی پیدا کردم و آن این است که به شما مجوز میدهد سوالات اساسی را در مورد علل سکوت قشر حوزی به ستم و فلاکت در کشور خودتان مسکوت بگذارید و به بحث های تاریخ اسلامی خودتان بپردازید و در پایان هم برای لشگر اشقیا و ضد اسلام و ضد انقلاب ابراز تاسف بنمایید. مزدک اگر صحبت من را می خواند می فهمید که من دقیقا می خواهم این موضوع را به او تفهیم کنم که وقتی فحش می دهد نه تنها مخاطب عامش را از دست می دهد بلکه به شما هم به عنوان مخاطب خاص فرصت گریز و حاشیه روی و این اواخر فحاشی متقابل می دهد و موضوع بحث را به جاهای خسته کننده هدایت می کند. اینجاست که مزدک به روحانی ها می گوید مفتخور و مرتضی که مدعی است مبلغ دین خدا و سنت رسول است به او می گوید زوزه می کشی و جناب نوریزاد باید نقش مبصر را ایفا کند. فرض می کنم سوال پست قبلی بنده را شما ندیده اید پس دومرتبه خدمتان عرضه می کنم: مرتضی از نظر شما اسم فرار از مالیات به دولت (بیت المال)، بخشیدن از بیت المال به مردم کشورهای دیگر، ترک مناقصه، تاسیس بانک و موسسات غیرمجاز و تهدید رئیس بانک، اداره کردن اسکله های غیرمحاز و واردات غیرمحاز چیست؟ استدعا می کنم نفرمایید اینها سندیت ندارد و تهمت است که بنده لینک اخبار مرتبط را مجددا خدمتتان عرضه خواهم کرد و باز هم استدعا دارم نفرمایید به من طلبه ساده اینها چه ارتباطی دارد که آنوقت همگی جواب میدهیم ارتباط دارد به همان دلیل که نوشته های مزدک به شما ارتباط دارد و به همان دلیل که حجاب زنان و امر به معروف و سب النبی و تایید اعدامهای 67 به شما ارتباط دارد. بنده عطف به تجربه قبلی ام شما را برای جواب ندادن اختیاردار می دانم و اطمینان دارم برای جواب دادن به این سوالات و اظهار نظر درباره عملکرد رهبر و سپاه دچار سختی و عذر تقصیرمی گردید اما اگر این یکی دو سه یاد داشتهای بنده فقط و فقط موجب گردد شما دیگر نوریزاد را به کلی گویی و تهمت زنی متهم ننمایید کفایت مطلوب می کند. البته بنده همیجا کفایت بحث با شما را هم اعلام می کنم. شما می دانید و با یک روحانی که از این موضوعات اطلاعی ندارد فرق دارید اما دوست ندارید این موضوعات با شما طرح شود یا حتی گوشتان را می گیرید و مدام می گویید دروغ است دروغ است تهمت است کلیات است خلط بحث است. شما نمی خواهید آرامش شما و خانواده محترمتان به هم بخورد . اما بدانید در همین لباسی که شما پوشیده اید و اسمش لباس عافیت طلبی است بوده اند کسانی که حرف زده اند و اعتراض کرده اند و هزینه داده اند. نمونه هایش را چونکه خودتان مستحضر هستید ذکر نمی کنم. این را می گویم و از حضورتان مرخص می شوم که این لباس روحانیت به جز مجوزی برای وعظ مردم و صدور فتواوای حلال و حرام و دعوت به زندگی اخروی و و و مسئولیت های اجتماعی و تکلیفی هم دارد برادر من که شما از آنها غفلت می ورزید آگاهانه و یا ناآگاهانه اش هم مهم نیست. بدرود.

     
    • جناب امضا محفوظ من نه مثل سید به کسی توهین می کنم و نه فحاشی.من دزدان و متجاوزین به حقوق و ناموس مردم را دزد و متجاوز می نامم و اراذل و اوباش را نیز هم بنام خودشان و کسانی را که زندگی انگلی دارند انگل می نامم.بیشتر کلماتیکه نوریزاد گرامی هاشوراجین می کنند نامهای اشخاص تاریخی و اسلامی است و یا مثلا کلمه اسلام و سایر نامها.ولی جناب نوریزاد تمام توهینهای شخصی ائی را که سید مرتضی به افراد حقیقی می کند بدون هاشور در سایت می گذارند.
      دلیل اینکه من موضوعات اسلامی را مطرح می کنم ریشه یابی کردن اعمال کنونی آخوندها و مسلمین است./////////////////////////////////////////////////////////.بنابراین نشان دادن آن بنظر من مهم است.یکی از دلایل دیگر اینکار هم مقابله با آخوندهای کراواتی و ترفندهای جدیدشان در جهت زرورق پیچ کردن خرافات دینی است.هموطن ارجمند دراین سایت و در سایتهای دیگر به اندازه کافی نمونه های جنایات و دزدیها و خیانت و تجاوزات این قوم ضد انسان و ایران ستیز مطرح شده و می شود.ریشه تمام ایران ستیزی این جماعت اشغالگر///////////////////// نه چیز دیگری.نه شما و نه هیچ کس دیگری نمی نید اینرا انکار کنید بنابراین بنظر من مهم است که برای بزانو دراوردن این جماعت اشغالگر بریشه بزنیم.مسلما این نظر من است و با نظر شما و دیگرانیکه با فاکت آوردن از گفتارهائی که به مشتی عرب منتسب داده اند سعی در براه اوردن این حضرات دارید فرق دارد. چون من بخوبی میدانم که این جماعت خود بخوبی به خرافات و مزخرف بودن چنین نقل و قولهائی واقفند.ولی دکان دین آنچنان ناندانی ایی برای این جماعت شده که به هیچوجه از آن دست نخواهند کشید.تنها راه از تقدس انداختن /////////// دینی در نزد مردم است که باعث از رونق افتادن دکان دین و از نان انداختن این جماعت مفتخور و بیکاره است.شما بفرمائید این جماعتی که حداقل در همین 500 سال کذشته تا کنون خروارها جوهر و کاغذ را حرام کرده اند چه نفعی از اینهمه نوشته برای ما ایرانیان و یا جامعه بشری داشته اند؟ولی ای کاش این جماعت فقط نفعی نمی داشتند اینها با برافروختن کینه و دشمنی و دامن زدن به اختلافات با توسل بمشتی مزخرات و دروغ باعث برافروختن آتش کینه و دشمنی و جنگ و جدالهای حیدر نعمتی بین مردم شده اند.شما یک جوان شیعی زاده را در نظر بگیرید که بدون اینکه یک یهودی یا بهائی یا سنی …را بشناسد با او نه تنها دشمن است بلکه حاضراست او را براحتی بکشد.حتی به اکراه حاضر است حتی در صورت اجبار به صورت آنها نگاه کند تا چه رسد به اینکه مثلا با او بنشید و غذا بخورد!خب این دیدگاه ریشه اش قرآن و سنت محمد و عربهای دیگر است.آنچه شما مطرح می کنید درعین درستی اش ولی ریشه را برملا نمی کند و حتی با آوردن فلان گفتار منتسب به فلان عرب آنها را در همان پیله تقدس نگه می دارد و این بنفع جامعه ایکه افسون مشتی درغگو و جاعل گشته اند نیست.زیرا راه را برای شیادان بعدی در لباس نو باز می گذارد.بله اگر این حکومت حکومتی سکولار بود شما می توانستید بدون برخورد با مثلا اسلام موضوعات را مطرح کنید.ولی با جماعتیکه نان دین و فریب و دروغ و زور را میخورند اینکار شما باز به تنهائی و بدون به ریشه زدن باعث باز شدن راهای فرار برای این جماعت شیاد می شود.چون مقدسات دست نخورده و همچنان مقدس می مانند تا باز جوانه زنند و با پوسته ائی نو و سفت تر ببازار اورده شوند.ولی با پاک سازی فضای عمومی از مقدسات که تنها با انتقاد مستقیم از مقدسین بدون هیچ احترام و ملاحظه ائی می توان به آنها رسید می توان مانع سربراوردن دوباره آنها شد.

       
  48. کورس گرامی…در رابطه با مقالۀ شما درمورد یورشهای تازیان به خوزستان از منابع غیر اسلامی، لطفاً به منابع اینترنتی زیر مراجعه کنید.

    1- ترجمۀ انگلیسی یورش تازیان به خوزستان، برگردان چیس رابینسون:

    https://ia800300.us.archive.org/4/items/TheConquestOfKhuzistan/RobinsonTheConquestOfKhuzistan.pdf

    https://archive.org/stream/TheConquestOfKhuzistan/RobinsonTheConquestOfKhuzistan_djvu.txt

    2- اصل مدرک سریانی، رونویسی شده توسط ایگناسیوگیدی با توضیح به لاتین:
    https://archive.org/download/chronicaminorapa00guid/chronicaminorapa00guid_bw.pdf

     
  49. با درود متقابل خدمت استاد کورس گرامی،

    تاریخچۀ تئوفیلوس ادسائی (Theophilus of Edessa’s Chronicle) از سوی رابرت هویلند (Robert Hoyland)، استاد تاریخ اسلام در آکسفورد تألیف شده است. هویلند درمقدمه ای براین کتاب توضیح داده است که چگونه مطالب آنرا جمع آوری کرده ودرآن به شش منبع زیر اشاره نموده و مطالب آنها رادر برابرشواهد تاریخی دیگر مورد نقد وبررسی قرار داده وبا اشاره به اقرارنویسندگان مذکور، هرشش منبع را برگرفته از یادداشتهای تئوفیلوس میداند. ازاین رو آنرا تحت عنوان تاریخچۀ تئوفیلوس ادسائی عرضه نموده و اضافه کرده است با وجود آنکه هر شش گزارشگر منبع اطلاعات خودشان را از تئوفیلوس اقتباس کرده اند، ولی از یادداشتهای شخص تئوفیلوس اثری موجود نیست. همانطور که مطلعید، تئوفیلوس درسال 695 میلادی درشهرادسا واقع درشمال سوریۀ کنونی متولد شده و از سال 775 تا 785 در دربار مهدی خلیفۀ عباسی انجام وظیفه کرده بود. تصادفاً، مرگ تئوفیلوس کم و زیاد مقارن با مرگ مهدی است. شش گزارشگر نامبرده بشرح زیر آمده اند:

    1- گزارش تئوفانس معترف به یونانی زیر عنوان (The Chronicle of Theophanes): همانطور که شما اشاره کرده اید، بخشی از نوشتۀ تنوفانس در مورد پیغمبر اسلام برگرفته از نوشته های ابن هشام است. ولی گزارشهای مربوط به بعد از مرگ محمّد ودرخارج از شبه جزیرۀ عربستان دیگر نمیتوانند ازابن هشام گرفته شده باشند.

    2- دیونیسیوس (Dionysius of Telmahre): این شخص درسال 845 میلادی مرده و گزارشش به سریانی دردست است. وی به درخواست ژان متصدی ادارۀ شهر دارا به جمع آوری وقایع مربوط به تازیان پرداخته است. براساس گزارش وقایع نویسان پس از او، نوشته های او در دو بخش و 16 کتاب که شامل یک دورۀ 260 ساله است، تنظیم شده بود. توضیح آنکه پالمر در قسمتی از ترجمۀ وقایع قرن هفتم میلادی به گزارشهای دیونیسیوس هم اشاره کرده است (The Seventh Century in the West Syria Chronicles).

    3- دست نویس آگاپیوس کشیش منبیج متعلق به سال 940 میباشد که بسیار از وقایع مربوط به یورشهای تازیان فاصله دارد. ولی به علت تطبیق وقایع مندرج در نوشته های آگاپیوس وگواهی وی درمورد بهره بردن از گزارش تئوفیلوس، درجزء جزء نوشته ها هویلند به آن هم اشاره کرده است. درواقع، با این کار هویلند خواسته است همۀ گزارشها را از منبع تئوفیلوس مستند کند. ضمناً هرجا که جمله ها شبیه به هم هستند، ازتذکرکپی کاری خودداری نکرده است.

    4- (Chronicle of Siirt) به عربی.

    5- (The Byzantine-Arab Chronicler 741) به لاتین.

    6- (Chronicle of 1234) به سریانی.

    در سایرموارد مربوط به صرع، مقدمه ای برآن نوشته ام که نیازبه بررسی کارشناسانه و مفصلتری دارد که باید ازطریق جمع آوری گزارشهای کسانی که درمحضرپیغمبر اسلام بوده وبه این واقعه شهادت داده اند و نیزگواهی مجتهدان و مفتیان اسلامی وتطبیق کارشناسانۀ آنها توسط روانشناسان و پزشکان، گزارش داده شود.

    نظر به اینکه فرمودید به منابع تاریخی غیر اسلامی دسترسی ندارید، با کمال میل در اینترنت جستجو کرده و تاآنجائی که ممکنست آن منابع را در همین سایت به نظرتان خواهم رساند. با تقدیم احترام دوستانه.

     
    • جناب کبیری ارجمند، واقعاً نمی دانم چطور از این زحمت شما سپاسگزاری کنم. هم توضیحات و هم نشانی های شما بسیار ارزنده است و در ازای این راهنمایی شما چیزی جز آرزوی توفیق برای شما و هر انسان جوینده ای ندارم؛ توفیق در نزدیک شدن به واقعیت های تاریک مانده و روشنی افکندن بر آنها،و مسؤولیت ما در قبال آرزوهایمان. سپاس، سپاس، سپاس

       
      • کورس عزیز…اگر بنا به سپاسگزاری باشد، همۀ ما که شاهد ده ها نوشته خردمندانه و پژوهشگرانه از شما در مورد ایران بوده ایم، خیلی خیلی بیشتر به شما مدیونیم. آن همه تلاش شما در شناساندن تاریخ و فرهنگ ناگفته و نامکشوف ایران دارای چنان ارج و منزلتی است که زبان از شکر آن قاصر میباشد. درواقع، شما مرا با این همه بزرگواریتان در تقدیر از این کار ناچیز بسیار بسیار شرمنده کرده اید که این درمقابل کار عظیم شما چون قطره ای در برابر اقیانوس است. از لطف و مرحمت شما بزرگوار بی نهایت سپاسگزارم.

         
    • مرض صرع مرضی است که شخص طی آن بیهوش شده و از خود بیخود می شود و بعد هم که بهوش می آید چیزی بیاد نمی آورد یا چیزهایی بیاد میاورد یا ابراز می کند ناهماهنگ و فاقد انسجام ،در مورد پیامبر اسلام که درود خدا بر او باد ،این چگونه صرع یا غشوه ایست که مبدا پیدایش آنهمه معارف قرآنی منسجم با وجوه مختلفی از اعجاز مثل اخبارهای غیبی و حکایات انبیاء گذشته و معارف والای توحیدی و مبدا شناسی و معاد شناسی و انسان شناسی و احکام گوناگون و… می شود؟ این قرآنی است که فرآورده آن غشوه های وحیانی است که در دست بشر است تا قیامت و بشریت را انگشت بدهان و متحیر از اتیان بمثل آن کرده است ،این قرآن با آنهمه ابعاد گوناگون حاصل پیدایش یک صرع بعنوان یک بیماریست؟

       
    • کورس گرامی … نوشتۀ “اسلام از دید دیگران” یا (SEEING ISLAM AS OTHERS SAW IT ) تألیف رابرت هویلند درنشانی زیر قابل دسترسی است:

      https://archive.org/details/SeeingIslamAsOthersSawItASurveyAndEvaluationOfChristianJewishAndZoroastrianWritingsOnEarlyIslam

      درنوشتۀ بالا که بطور خلاصه تنظیم شده و منابع تقریباً دست اول هم درآن ذکر شده، از نظر پژوهشی قابل توجه است.

      دوستان حتماً توجه خواهند کرد که معرفی منابع درمورد اسلام فقط به منظور همکاری دردسترس قراردادن منابع پژوهشی غیرقابل دسترسی در ایران است.

      ضمناً خانم پروانه پورشریعتی استادیار دانشگاه نیویورک نیز کتابی در ارتباط با برخوردهای جنگی بین ساسانیان و تازیان و علل شکست ایرانیان نوشته که بیشتر از منابعی چون طبری و شاهنامۀ فردوسی استفاده کرده است. باتوجه به اینکه شاهنامه یک کتاب حماسی بوده و در کاربرد اشعار آن در پژوهشهای تاریخی صدر اسلام و تازیان باید بسیار با احتیاط استفاده کرد و نیز اتکاء به تاریخ طبری که منابع آن نامشخص هستند، اینجانب فقط از این نظر با نوشتۀ ایشان موافقت دارم که برخلاف کریستن سن دریچۀ تازه ای را در مطالعۀ تاریخ آن برهۀ زمانی در مقابل دیدگان ما گشوده است. ایشان شکست ساسانیان از تازیان را با پژوهش و موشکافی خاصی برمبنای شواهد تاریخی، به اختلاف بین بزرگان و فرماندهان پارسهای ساسانی و پَهلَوها (Pahlav) ی بازماندۀ پارتها ربط داده است که نکتۀ جالبی است. منتها همانطور که آقای تورج دریائی استاد تاریخ اسلام در دانشگاه ارواین کالیفرنیا در نقدی به نوشتۀ ایشان متذکر شده است، چنین اختلافی یکی از علل آن شکستها بود. علل دیگری را آقای دریائی برشمرده است که مطالعۀ آنها خالی از ارزش نیست. عنوان کتاب خانم پورشریعتی:

      Decline and Fall of the Sasanian Empire: The Sasanian-Parthian Confederacy

      این کتاب را میتوان از نشانی زیر بدست آورد:

      http://www.victoriaazad.com/pdf/Decline_and_Fall_of_the_Sasanian_Empire.pdf

      نقد دریائی به آن درسایت زیر قابل دسترسی است:

      http://tourajdaryaee.com/wp-content/uploads/docs/daryaee-article-DaryaeeReviewOfPourshariati.pdf

      با سپاس

       
  50. سید مرتضی نمیدونه با دست چپش بنویسه و یا راستش! حسابی هول کرده! ببم ، آرام ، آرام.

     
  51. سلام جناب نوریزاد ظاهرا به جی میل خود سری نمیزنید ! چند وقت پیش سوالی ازحظورتان داشتم که تا کنون بی پاسخ مانده لطف بفرمایید پاسخ شایسته مرقوم فرمایید . با سپاس

    ———

    درود گرامی
    بارها نوشته ام که ایمیل قبلی من از دست رفته و من با نشانی جدید ایمیلی واگشوده ام.
    پوزش

    .

     
  52. خطاب به babak zaman
    شما که در این اواخر بسیار فعال شده اید و پشت سر هم و رگباری لینک میدهید و به کپی پیست یا انتقال مطالب دیگران و دیگر سایتها در این سایت می پردازید، آیا منیّت انسانی و متفکر دارید و یا همانند ربات هوشمند اینترنتی فقط یک سری اطلاعات درهم ( درست یا غلط ) به خورد خوانندگان میدهید و تمام.
    اگر صاحب اندیشه هستید و یک انسان متفکر، لطف کنید به پرسشها و نقدها پاسخ دهید و یا میخواهید پیشنهاد بدهم به جناب نوری زاد که برای ورود به این سایت یک پرسشنامه قرار دهد برای تشخیص انسان از ربات هوشمند.
    نمیشود که در اینجا بیایید و با کمپرسی مطالبی خالی کنید و بروید.
    به اندازۀ کافی در اینجا افرادی هستند که به کار کپی کردن اشتغال دارند، پاسخ نقدها را بدهید ببینیم خود شما چه در چنته دارید.
    جناب بابک زمان فارس اینگلیش
    آیا هر کسی که ساز مخالف با این حکومت بزند، نزد شما عزیز است. حال میخواهد یک آتئیست باشد و یا فرزند یک آیت آله ( خزعلی ) با خرمنی از اندیشه های پوسیده و عهد عتیق؟ همین که کسی بر ضد نظام حرف زد مورد تأیید شماست و کاری به دیگر خصوصیات آن فرد ندارید؟ در مورد مطالبی که کپی پیست میکنید، بهتر نیست قبل از آن، کمی هم در مورد صحت و سقم مطلب، تحقیق کنید و به مغز خود فشار بیاورید؟

     
  53. در شهر هرت
    اعلامیهٔ استقلال ایالات متحدهٔ آمریکا ، که عمدتاً توسط توماس جفرسون نگاشته شده بود،بیانیه‌ای بود که در ۴ ژوئیهٔ ۱۷۷۶ به تصویب کنگرهٔ قاره‌ای رسید. اعلام استقلال سیزده مین، مستعمره‌نشین ، آمریکا از امپراتوری بریتانیا بود . این اعلامیه بر اساس بر سه اعتقاد از دوران آنتیک بشرتا کنون به جاست و آن “Life, Liberty and the pursuit of Happiness” بر اساس زندگی، آزادی ، و تلاش برای خوشبختی است.

    تلاش بشر برای آزادی وخوشیختی ،تا کنون قربانی های بسیارهمراه خود داشته ،زیرا که انسان از تولد تا مرگ وابسته به دیگران است،اوبر طبق طبیعت خود، خودخواه است و تنها با خرد(فکر پویا و پژوهشی) می تواند به خوشبختی دست یابد و آنرا نگاه دارد. مسله ای که از قدیم فکر او را مشغول کرده است و او از همان دوران آنتیک می داند که الهه خوشبختی و سرنوشت (رومی) Fortuna چشمانش بسته است .

    آنچه مسلم است ، انسان آرزومند ، همیشه در پی خوشبختی کورخود روان است و با تاریخی که بنیان گذارش است همچنان معنی هستی را گم کرده است .
    ما ایرانیان در حال تجربه تاریخ و سرنوشت خویشیم ، و چرخه ی تاریخ ،ساینده و زاینده است و همچنان بر ما سنباده می کشد و بدین خاطر بی توجهی و نابخردی به اکنون ، از دست دادن Fortuna است.

     
  54. نظر اکثریت مردم ایران در باره رژیم اراذل و اوباش اشغالگران ایران هم همین است!
    …………….

    مشاور امنیت ملی آمریکا: ایران از داعش خطرناک‌تر است
    …………

    دبی-العربیه.نت فارسی
    ژنرال مایکل تی فلین، که اخیرا از سوی دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری جدید آمریکا برای تصدی پست مشاور امنیت ملی این کشور برگزیده شد، در مصاحبه‌ای که در ماه مارچ 2015 با تلویزیون “فاکس نیوز” داشت، تاکید کرد که ایران از داعش «خطرناک‌تر» است. او این سخنان را چندین ماه پیش از پیروزی ترامپ بر زبان جاری ساخته و اینک در سمت بسیار مهمی در کاخ سفید حضور دارد لذا نگرش دوباره به مواضع او از اهمیت بسیاری برخوردار است.
    …………
    «ایران بزرگترین خطر برای منطقه است»
    فلین در مصاحبه با فاکس نیوز گفته بود: «به نظر من ایران از میان همه خطر‌ها و چالش‌های موجود در منطقه خطرناکترین آنها است، به ویژه این که خطر این کشور با ساختن موشک‌های بالستیک نه تنها برای منطقه خاورمیانه خطرساز است بلکه برای جهان نیز تهدیدی جدی به شمار می‌رود.
    مشاور امنیت ملی آمریکا هفته گذشته ایران را به خاطر آزمایش موشک‌های بالیستیکی محکوم کرد و گفت: «اقدام ایران نوعی دهن‌کجی به شورای امنیت و عدم پایبندی به قطعنامه‌های این شورا است.»
    …………
    «ایران باید از عراق خارج شود»
    ایران با توجه به امکاناتی که در اختیار دارد به عنوان بزرگترین حامی تروریسم در منطقه است، ما به دنبال جلوگیری از گسترش تروریسم هستیم و ایران یکی از حامیان اصلی تروریسم است، بنابرین آنچه ما مصرانه از ایران می‌خواهیم این است که از عراق خارج شود تا منطقه روی آرامش را ببیند و این کشور به ثبات برسد، این همان چیزی است که ما به دنبال آن هستیم.
    وی افزود: «تاکنون رهبران ایران به گونه‌ای رفتار می‌کنند که گویی فرماندهان میدانی برخی از نبردها در عراق هستند و خود را مسئول این عملیات می‌دانند».
    ……………
    «اگر ایران بر عراق مسلط شود، مشکل از داعش بزرگتر خواهد بود»
    فلین در پاسخ به این سوال که اگر ایران بر عراق مسلط شود چه خواهد شد، گفت: «این را به یقین می‌گویم، اگر ایران بر عراق مسلط شود، مشکل منطقه از مشکل داعش بزرگتر خواهد شد».
    وی افزود : «ایران خواهان تسلط کامل بر منطقه است و حکومت این کشور بر این باور است که اسلام آنها می‌بایست در سراسر جهان سلامی را فراگیر شود. ایران ثبات منطقه و امنیت آمریکا را تهدید می‌کند».
    …………..
    https://farsi.alarabiya.net/fa/middle-east/2017/02/06/-%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4-%D8%AE%D8%B7%D8%B1%D9%86%D8%A7%DA%A9-%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html

     
    • شما از کجا نظر اکثریت مردم ایران را بدست آوردید؟ لابد توی کاباره ها و سینماها و دانسینگ ها و کوچه پس کوچه های اروپا از اکثریت مردم ایران نظر خواهی کردید بله؟!

       
  55. قدام به چاپلوسی و منحرف کردن بحث می کنی؟
    ….
    سید تو آخوندی و حرف شرافت و انسانیت و وطن دوستی و انساندوستی و جوانمردی و…را شما فقط در کتابها خوانده اید. شما اگر شرف داشتید که کاری پیدا میکردید و دست از مفتخوری////////////
    //////////
    —————–
    کاش ما را شرمی بود
    کاش

    .

     
  56. سلام
    جناب نوري زاد
    فكرى به حال اين سايت يكنيد عزيز من در بازى فوتبال داور داريم كه ابتدا به بازيكنان خاطى تذكر مى دهد بعد كارت زرد و بعد از آن كارت قرمز
    دو سه نفر در سايت جنابعالى مطالبى سخيف و بى ارز ش و غالبا تكرارى مى نويسند و همه عزيزان آنها را مى شناسند

    نمونه اى از مطالب تكرارى و کپی پیست کردن از سايتهاى بى محتوى وبى ارزش

    8:24 ب.ظ / ژانویه 19, 2017

    سی و چند سال پیش بود که شاه گریه کرد و رفت…!
    مردم ریختن تو خیابون و شادمانه شیرینی و شکلات پخش میکردن…
    چند تا بچه داد میزدن شاه فراری شده سوار گاری شده…!

    http://www.nurizad.info/blog/30313

     
  57. ببینید که ایران دست چه مفسدانی است.مفتخورانیکه بدون یک کار مفید برای این کشور دست روی تمام امکانات این سرزمین گذاشته اند و فرزندان این آب و خاک را یا سر نه نیست کرده اند و یا در بدر و یا در داخل کشور به فقر و بدبختی و فحشا و اعتیاد …کشانده اند.این برنامه در باره آقازاده ها (آخوند زادها) است!

    http://ir.voanews.com/a/3685048.html

     
  58. ایران شده فلوریدا، ////// بیا!

    سلام ترامپ
    خوبی؟ خوش اخلاقی؟ هنوز لحاف رو موهات می‌کشی؟
    ببین! من تصمیم گرفتم تا روزی که رئیس جمهوری هر هفته برات یک نامه بنویسم. یعنی دهنت سرویسه. توی هر نامه هم یک عکس از ایران برات می‌فرستم که قشنگ متوجه تغییرات باشی. امیدوارم دوره ریاست جمهوریت خیلی طول بکشه که من هی برات نامه بنویسم.
    از دیوار چه خبر؟ کشیدی؟ کشیدنت؟ من می‌گم پول دیوارو از مکزیکی‌ها بگیر ولی نکش. بخدا. ایران که این‌جوریه، هیچ مشکلی هم تا حالا پیش نیومده.
    راستی شنیدم اون قاضی‌نمای امریکائی‌نما کیخ کرد تو دستور لغو ویزات. اینقدر ناراحت شدم که نگو. آخه شما یک دموکراسی عجیب غریبی دارین. من هرچی با خودم فکر کردم تو کدوم دموکراسی دنیا رئیس جمهور می‌تونه همچی غلطی بکنه که یک‌شبه بگه دیگه کسیو راه ندین هیچ نتیجه‌ای نگرفتم. تو اگه گرفتی بگو.
    برای اون قاضی هم یک پرونده سعید طوسی طور بساز ما هم پزشکی قانونی آشنا داریم یه زوال عقل براش می‌گیریم می‌فرستیمش خونه. والا. اینجا که اینجوریه. هیچکی هم مشکلی نداره. یا اگه داره زندانه و الآن مشکلات مهمتری داره.
    راستی تو هیچ‌وقت ایران اومدی؟ من می‌گم با یکی از همین بوئینگ‌هائی که تا ته بما فروع الدین کردین پاشو بیا. ببین! اینجا جلو در دانشگاه پرچم امریکا پهنه که ملت از روش رد بشن ولی همچی رد که شدی رفتی تو، انگار کن رفتی تو خود امریکا. اصلاً یه جوری می‌شه یادت می‌ره از رو پرچم کشور خودت رد شدی رفتی تو شیکم امریکا.
    به حرفای حکومت ما هم واقعاً توجه کن. ما هفتصد سال قبل از اینکه این حکومت سر کار بیاد شاعرمون گفته “اگر با دیگرانش بود میلی، چرا ظرف مرا بشکست لیلی”. فکر کن! چرا هیچکی ظرف جاهای دیگه رو نمی‌شکنه؟ ما سی و هشت ساله با ظروف شما قرارداد داریم ولی الآن ته کعبه آمال یه مقام مسئول اینه که با شکستن ظرفای شما خرج سفرش دربیاد بتونه کاسه کوزه‌شو جمع کنه بیاد امریکا. خب کاسه کوزه هم ظرفه دیگه. شکسته، حالا می‌خواد بیاد بذاره سر جاش. بده؟
    مشکل اینه که تو تا حالا ایران نیومدی. تا حالا شده تو یک روز این دست مملکتت مردم به جای هوا خاک نفس بکشن اون دست رو سیل ببره، از بالا همه برن زیر برف، از پائین رو کاپوت پراید نیمرو درست کنن، اون وسط هم یه عده فکر آزمایش موشکی باشن؟ بخدا تو همون لحظه همه دارن به امریکا فکر می‌کنن. یعنی یا می‌گن کار امریکائه یا می‌گن ایشالا جور شه زودتر بریم امریکا از این چیزا خلاص بشیم.
    ببین ۲۳ درصد مردم ایران از ۹۸ درصد مردم امریکا بیشتر از اوضاع امریکا خبر دارن. شما اصلاً چرا کشورتون اینجوریه؟ مردم ایران صبح به صبح که بیدار می‌شن رادیو فردا و صدای امریکا گوش می‌کنن که پول هر دوشو داری تو می‌دی. تو خود امریکا همه ترانه درخواستی گوش می‌کنن فقط.
    بیا ایران، فقط وقتی داری میای ایران زنتو نیار. حالا یه سفر هم تنها بری طوری نمی‌شه. اینجا هم هیچ‌کدوم از سیاستمدارا کسی زناشونو نمی‌بینه. دارنا، ولی دیده نمی‌شن. اینه که یه وقت فکر نکن رفتی سوئیس اگه زنت نباشه بده. اینجا اگه زنت باشه بدتره. یا اگه آوردیش دورش دیوار بکش پولشو از خودش بگیر!

     
  59. من حاکم یک کشور هستم
    من به نحوی انتخاب شده ام که عملا مادام العمر حاکم هستم
    تمام دو نیروی نظامی کشور زیر نطر من اداره می شوند و روسای ان را من انتخاب می کنم
    حکم نیروی نظم دهنده ی شهرها هم را هم من امضا میکنم
    ساختار سیاسی کشور شامل یک قوه تصمیم گیرنده ، یک قوه قضاوت کننده و یک قوه اجرا کننده هست
    رئیس قوه قضاوت کننده را من تعیین میکنم و او معاونانش را منصوب می کند
    در قوه قضاوت برای هم لباسانم یک دادگاه جداگانه ترتیب داده ایم.
    رئیس قوه اجرا کننده را مردم انتخاب می کنند اما نامزدهای انتخابات را 12 نفر که شش نفرشان را من تعیین میکنم و 6 نفر دیگرشان را رئیس قوه قضاوت کننده از طریق پیشنهاد به قوه تصمیم گیرنده تعیین میکند
    اعضای قوه تصمیم گیرنده را هم مردم انتخاب می کنند اما باز هم نامزدهای انتخابات را همان 12 نفر و گروه های زیرمجموعه آن 12 تعیین می کنند
    البته برای محکم کاری مصوبات این قوه هم باید با تایید همین 12 نفر برسد.
    البته من برای مواردی شوراهایی تصمیم گیرنده ای منصوب کرده ام که می توانند قانونگذاری کنند و نیازی به تایید اعضای قوه تصمیم گیرنده ندارند. اسمشان را شوراهای عالی گذاشته ام.
    در زمینه ی اطلاع رسانی، رئیس تنها مرکز رادیو و تلوزیونی کشوررا من تعیین می کنم. و حق عزل او را هم دارم. هچنین در هر شهر چند نماینده دارم که به صورت هفتگی سیاست های من را به مردم اطلاع میدهند.
    در زمینه اقتصادی چندین بنگاه اقتصادی بزرگ کشور از جمله یکی که نان هایش خیلی معروف است و دیگری که در صنعت دارو بسیار فعال است زیر نظر من کار می کنند. یک بنگاه دیگر هم داریم زیر نظر یکی از نیروهای نظامی کشور کار میکند که تعدادی از اسکله های کشور دست اوست.
    در زمینه ی سیاست خارجی تقریبا هر هفته سخنرانی دارم و مسئولین قوه اجرایی حداقل در ملأ عام نمی توانند خطر قرمزهای من را زیر پا بگذارند. یکیشان اخیرا گفته بود فلان چیز طبق متن قرارداد نقض قرارداد نیست اما طبق نظر حاکم (که من باشم) نقض قرارداد است.
    هنگام استخدام افراد در قوه اجرا کننده یا قوه قضاوت کننده یکی از اصلی ترین چیزهایی که باید قبول داشته باشند، قبول نظریه ای است که من طبق آن حاکم شده ام.
    مدیر مسئول تعدادی از پر پشتوانه ترین روزنامه ها از نظر مالی را من تعیین میکنم و در مورد روزنامه های دیگر اگر مطلبی علیه من چاپ شود روزنامه نگار را دستگیر میکنند و روزنامه را می بندند.
    برای تعیین سیاست های اصلی کشور، شورایی وجود دارد که همه منصوبین من هستند. اخیرا این منصوبین سیاست های اصلی کشور در زمینه انتخابات را نوشته بودند که من دیدم چند جایی از پیشنهاد خوب نیست که باشند، خطشان زدم.
    طبق قانونی که شورایی نوشته است که اکثرشان هم لباسان من بوده اند، برای تغییر قوانین اصلی کشور، من هستم که باید شورایی منصوب کنم و هیچ کس دیگری به جز منصوبان من در این شورا راه نخواهند داشت.
    و در آخر اینکه، من مسئول مشکلات کشور نیستم.
    و من الله توفیق

    —————

    دوست گرامی
    در این سایت ما از مطالب کپی پیستی استقبال نمی کنیم مگر این که چه مطلب نابی باشد. بقول یکی از دوستان، ما از خالی کردن کمپرسی وار مطالب در اینجا استقبال نمی کنیم.
    سپاس که مراعات می کنید
    بقلم خودتان بنویسید

    .

     
  60. در رابطه با ظلمی که به هم نسلی‌های ما شده بود در گروه چند وقت پیش چیزی نوشتم که در بین نوشتها و هم دردی‌های دوستان یک نوشته نظر منو خیلی به خودش جلب کرد و خالی‌ از لطف ندیدم که برای دیگر عزیزان مخصوصا جوانان زیر ۳۰ سال این قسمت به اشتراک بگذارم به جرات می‌تونم بگم بعد ۳۸ سال این اولین باری بود که یک نفر میددیدم که شجاعانه از اشتباه خودش میگه و نه خودشو قایم میکنه نه بهانه الکی‌ برای توجیه خیانتی که به ایران رفته میکنه ,‌ای کاش همه اون افرادی که در شورش یا انقلاب ۱۳۵۷ شرکت کردند شرف و غیرت این دوست عزیز رو داشتند و به دنبال ماله کشیدن به روی اشتباهت و توجیه خطاهای که در گذشته کردند نبودند.
    **************************************
    این نوشته من هست
    بابک ایران بان:
    زمان بچگی که زبان نداشتیم تا آمدیم حرف بزیم گفتن زشته مواظب حرف زدنت باش, رفتیم مدرسه دیدیم بد تر شد تو مدرسه میگن صدات در نیاد, یک ذره بزرگتر شدیم حرف که هیچ حتی حق انتخاب و نظر هم نداشتیم , همچین پا به سنّ که گذاشتیم حالا این جوانهای نسل جدید به ما میگن شماها خواهشا نظر ندید ما نفهمیدیم چیکار کردیم که یک عمر صدامون در نیامد حالا هم به عالم آدم بدهکارم هستیم
    ****************************************
    و این جواب این عزیز:
    دقیقا حق با اوناست من شاید مسن تر از شما باشم با ۶۳ سال شاید هم نه به هرحال حق با این طفلکی هاست کیا بودند که شکماشون سیر بود جفتک انداختند غیر از نسل ما کیا بودند که هر ما ه یکبار میرفتند آلمان ماشین بی‌ام و میاوردند با ۵۰۰۰ تومان هم پول مسافتشون در میامد و عیش و نوششون من با ۲ تا بچه هام رفتیم مشهد در یک هتل درجه یک جا گرفتیم بمدت یک هفته صبحانه ناهار شام هم در هتل خوردیم موقع حساب شده بود ۲۳۵ تا تک تومان !
    حقوق من چقدر بود ۳۰۰۰ تومان تازه زن منم همین مقدار حقوقش بود دیگه چی مرگ میخوایی برو بورکینا فاسو اگه ویزا بهت بدن!!!

    شکما سیر کت وشلوار و کروات و….خوش تیپ عیال هم مینی ژوپ دایی من در اراک به نه نه‌ام فحش میداد که اینا هر روز بعد از ظهر راه میفتند تو خیابونا با اون سر و وضع خلاصه عشق میکردیم
    سیگار وینستون ۴ خط ساخت اسراییل که فقط برای ایرانی‌ها میساخت گوشه لب قیمتش ۲۸ ریال با کارتن میگرفتیم ارزان تر دراد ابجو فقط شمس لنگه نداشت عرق اسمیرینوف روسی به سگ میدادی میشد انیشتن

    بعد یواش یواش جفتک اندازیمان شروع شد در کون دکتر علی شریعتی در حسینیه ارشاد اونم من که اصلا مذهبی نبودم فقط از حب علی بود و بغض معاویه دیگه از شاه با اون غرورش که فکر میکردیم مردم آدم حساب نمیکرد بدمون امده بود میگفتیم این بره برای بعدیش یه فکری میکنیم همه مون این جوری بودیم لا اقل طیف روشنفکر اون موقع این جوری بود دلمان لک میزد برای تظاهرات مثل کشور‌های اروپایی ما هم تظاهرات میخواستیم که بگیم مرگ بر یکی حالا هرکی باشه عقده شده بود سر دلمان گیر کرده بود بعدش همان شد که باید میشد در طول تاریخ هم در این مملکت همین جوری بوده

    بنابراین من و همسن‌های من حق نداریم به نسل امروز کوچکترین بی‌احترامی را بکنیم همینکه کاری بکارمان ندارند باید شاکر باشیم بحقش بری باید چوب تو چیزمان بکنند از بچه‌های خودمان تا بقیه

    محمد حسین نخعی راد

    آقای نخعی راد درود به شرف شما

     
  61. روسیه ایران را حامی تروریست نمیداند.
    به روباه گفتند کو شاهدت گفت دمم.
    هموطن عزیز در این ۳۸ساله اگر ایران تحریم بوده یا نبوده یا بوده برداشته شده تاثیری بحال ملت نداشته و سهم ما از این ثروت عظیم مثل احساس خمینی هیچ است .
    روسیه و چین وسوریه و حزب اله وووووو تا روزیکه ثروت بی حساب و کتاب این مملکت به جیبهای نا مبارکشان سرازیر میشود نباید این نظام را حامی تروریست بدانند و در صورت تحریم انها هستند که نگران میشوند .
    پس حالا که سهم ملت از این سرمایه ملی هیچ است پس دعا کنیم تحریمها بشدت تمام اعمال شود . دیگی که برای ایرانی نجوشد بگذارید کله سگ بجوشد.
    حسن دیگر تحریم ها :
    همانطور که واقف هستید در تحریم های هسته ای این نظام به سقوط نزدیک شده بود که اوباما نا جوانمردانه حقوق ملت ایران را زیر پا گذاشت و نجاتشان داد چون همه دنیا میدانستند که این پولهای بلوکه شده در صورت ازاد شدن به جییب روسیه و خرج اهداف شومشان در سوریه و یمن و غیره میشود نه ملت ایران.
    هموطن اگر یکبار دیگر این تحریم ها با شدت هر چه بیشتر اعمال شود احتمال سقوط نظام بیشتر از هر راهکار دیگر میباشد و با بلوکه شدن پولها و سایر دارایها مطمئنا برای ملت ایران حفظ خواهد و قطعا با روی کار امدن یک حکومت قدرتمند که از پشتوانه مردمی بر خوردار باشد تماما به نفع ملت ازاد خواهد شد .
    چه کسانی از همه بیشتر نگران تحریم ها هستند
    ۱- نظام برای بقا خودش
    ۲-روسیه نگران پولهای یا مفتی که به جیب میزند و تا زمانیکه این پول باد اورده نصیبش میشود در حفظ این نظام خواهد کوشید.
    ۳- چین با همدستی نابخردان جنایتکار داخلی برای فروش اجناس بنجل
    ۴-اسد که با پول و نفت و تجهیرات نظامی مجانی از جیب ملت ایران که منجر به نابودی کشور زیبای سوریه وکشته شدن صدها هزار و اوارگی ملیونها تن مردم سوری شده تا اسد بعنوان نوکر دست به سینه خامنه ای حفظ شود و در تمام مدت جنگ سوزیه به اسم داعش و دفاع از حرمین فقط هدفشان نابودی مخالفین اسد در حلب بوده.
    ۵- حسن نصراله و مفتخورهای تروریستش .
    ۶- حوثی ها ووووو
    پاینده ایزان وایرانی
    نابود باد دشمنان داخلی (هر کسیکه به هر نحوی ولو به اندازه سر سوزن به جان و مال ملت ایران اسیب میرساند)
    نابود باد دشمنان خارجی (کسانی که با دشمنان داخلی همدست شده و کمر به نابودی ایران و ایرانی به خاطر مقاصد شوم و پلیدشان بسته اند.
    نابود باد دشمن اصلی ما همانا سر منشا جهل و خرافات حاکم بر ایران که عامل قدرت گرفتن دو دشمن قبلی میباشند.

     
  62. » روایت نرگس محمدی از یک روز بند زنان زندان اوین؛ چهارشنبه، روز خاص مادران زندانی و کودکان خردسال
    دوشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۳۹۵

    چکیده : بعضی روزهای هفته برای زنان زندان اوین روزهای خاصی است. از ۳۱ زن زندانی، هشت نفر کودکان خردسال دارند. طبق مجوز زندان، کودکان خردسال روزهای چهارشنبه و از ساعت یک تا دو، با مادرانشان حق ملاقات دارند. ملاقات‌ها در سالن ملاقات و با حضور مأموران این سالن و بند زنان و همچنین با وجود پنج دوربین انجام می‌شود. بچه‌ها تا دم در زندان با خانواده‌ها می‌آیند و بعد از آن تحویل مأموران زندان می‌شوند تا به سالن ملاقات آورده شوند و حدود ۱ساعت با مادرانشان ملاقات داشته باشند

    نرگس محمدی زندانی سبز محبوس در زندان اوین از روزهای ملاقات مادران زندانی با فرزندان خردسالشان روایت کرده است. او که خود به دلیل دوری فرزندانش از ملاقات آنان محروم است درباره روزهای چهارشنبه، روز ملاقات مادران و حال و هوای بند زنان چنین نوشته است:

    بعضی روزهای هفته برای زنان زندان اوین روزهای خاصی است. از ۳۱ زن زندانی، هشت نفر یعنی مریم اکبری‌منفرد، لیلا جماعت، نیگارا افشارزاده، نرگس محمدی، زهرا ذهتابچی، فاطمه مثنا، آزیتا رفیع‌زاده و نازنین زاغری، کودکان خردسال دارند.

    طبق مجوز زندان، کودکان خردسال روزهای چهارشنبه و از ساعت یک تا دو، با مادرانشان حق ملاقات دارند. ملاقات‌ها در سالن ملاقات و با حضور مأموران این سالن و بند زنان و همچنین با وجود پنج دوربین انجام می‌شود. بچه‌ها تا دم در زندان با خانواده‌ها می‌آیند و بعد از آن تحویل مأموران زندان می‌شوند تا به سالن ملاقات آورده شوند و حدود ۱ساعت با مادرانشان ملاقات داشته باشند.

    روزهای چهارشنبه تمام خانم‌های بند، مشتاق دیدار مادرها با کودکان‌شان هستند. آزیتا به محض ورود به بند، شروع به تعریف کردن ازکارهای بشیر می‌کند. بشیر، شش ساله است و رفتار و گفتار کودکانه‌اش برای همه شیرین است. بشیر برای دیدار پدر زندانی‌اش به رجایی شهر و برای دیدار مادر دربندش به اوین می‌آید. جان کوچکش توان طی کردن راه‌های طولانی، دیدارهای کوتاه و حسرت و محرومیت‌های سنگین را ندارد، اما ملاقاتش برای آزیتا امید آفرین است.

    مریم که سارا را از سن سه و نیم سالگی ترک کرده و به زندان آمده، تجربه زیادی از رابطه مادر و دختری با او ندارد. اما همین ملاقات‌های کوتاه، فرصتی است برای گپ‌وگفت مادر و دختر کوچک. دختری که حس مادری را نه از مریم بلکه از دو خواهر بزرگترش گرفته و مریم برای او نامی مادرانه است تا حسی مادرانه.

    فرزندان لیلا دیر به‌ دیر به دیدن مادر می‌آیند. چون شرایط رفت‌ و آمد آنها دشوار است. لیلا با کارهای آراد هشت ساله و آرمیتای شش ساله اش خانم‎های بند را نصف روز سرگرم می‌کند. اما این اتفاق دیر به دیر می‌افتد.

    نیگارا افشارزاده، زن جوان و شهروند ترکمنستان است. او یک سال و نیم در سلول‌های انفرادی ۲۰۹ در حبس بوده و حدود شش ماه است که به بند زنان اوین منتقل شده است. پسرش الدار، هشت ساله و دخترش میرانا، ده ساله هستند. نیگارا دو سال است که فرزندانش را ندیده و بیتاب دیدارشان است. ۲۷ دی ماه، تولد الدار در بند زنان جشن گرفته شد.

    نازنین زاغری نه ماه در سلول‌های انفرادی کرمان و ۲- الف اوین بوده و حدود یک ماه است که به بند زنان اوین منتقل شده است. گیسوی کوچک، ۲۲ماهه بوده که نازنین بازداشت شده است. گیسو هنوز ملاقات‌های مرتب با مادرش ندارد. این روزها نازنین برای دختر کوچکش کت می بافد و مرجان کلاه. پدر گیسو در انگلستان است و دختر کوچک ده ماه است که از وجود پدر و مادر محروم است.

    زهرا زنی بسیار آرام و صبور است. صبرش باور نکردنی است. مینای کوچکش چهارشنبه‌ها به دیدار مادر می‌آید. از مدرسه به سرعت خودش را به زندان می‌رساند تا به ملاقات مادر بیاید.

    فاطمه خیلی تنهاست. همسرش حسن آقا در زندان رجایی شهر است و مریم و ایمان یک هفته برای دیدار پدر به رجایی شهر و یک هفته برای ملاقات مادر به اوین می‌آیند. مریم هم خیلی تنهاست. برادرش ایمان که باید به امور خانه، زندان پدر و زندان مادر پرداخته و بار سنگینی را بر دوش بکشد، ۲۱ساله است. ایمان، مریم را برای ملاقات می‌آورد و خود پشت دیوار سنگی زندان به انتظار می‌نشیند.

    دو قلوهای نرگس، کیانا وعلی در پاریس و کنار پدرشان هستند. روز چهارشنبه برای او روز خوبی است به جهت شادی دیدار مادرها و فرزندان، و روز سختی است به جهت محرومیت خود از دیدار فرزندانش.

    چهارشنبه شب دیدار و خاطره‌هایش تمام می‌شود، گویی همه یک حس مشترک دارند، حس محرومیت از بودن در کنار کودکان.

    پی‌نوشت:

    نازنین زاغری، ۳۸ساله و محکوم به ۵سال حبس است.
    زهرا ذهتابچی، ۴۹ساله و محکوم به تحمل ۱۲سال حبس است.
    فاطمه مثنی، ۴۸ ساله و محکوم به تحمل ۱۵سال حبس است.
    مریم اکبری‌منفرد، ۴۰ساله و محکوم به تحمل ۱۵سال حبس است.
    آزیتا رفیع‌زاده، ۳۴ساله و محکوم به تحمل ۴سال حبس است.
    نیگارا افشارزاده، ۳۹ساله، تبعه ترکمنستان و محکوم به ۵سال حبس است.
    لیلا جماعت، ۳۶ ساله و محکوم به تحمل ۲سال حبس است.
    نرگس محمدی، ۴۴ساله و محکومیت در دوپرونده یکی ۶ سال و دومی ۱۶سال است.

    منبع: کانون مدافعان حقوق بشر

     
  63. ده اند: “همدستی با دشمن یا وطن‌فروشی عمل همکاری فرد یا افراد متعلق به یک کشور یا گروه با دشمن و دسته متهاجم است. این عمل خیانت به کشور یا قوم و ملت به شمار می‌آید.” ( همان منبع )
    …………
    دشمن مردم ایران و ایران زمین حکومت اراذل و اوباش////////////////////////////////////////////////////

    امریکا تهدید به حمله میکند و شما به مردم میگوید ” نگران نباشد امریکا کشورتان را مثل آلمان و ژاپن خراب میکند ولی بعد بهتر از آنرا برایتان میسازد”
    ………..
    من نه چنین /////// را که شما نوشته اید در نوشته هایم اورده ام و نه به آن معتقد هستم.من موضع دولت جدید امریکا را چون بر ضد حکومت اراذل و اوباش در ایران است برای مبارزات با این ددمنشان مثبت می دانم و در تمام نوشته هایم هم بمردم یاد آوری کرده ام که اگر می خواهید دیگری کار را برای ما انجام ندهد بهتر است خود بر خیزیم.ولی من هیچگاه حاضر نیستم زیر علم جنایتکاران و دزدان و قاتلان هموطنانم بنام دفاع از مینهنم سینه بزنم و سیاهی لشکر جنایتکاران شوم.مگر نتیجه جنگ 8 ساله را فراموش کرده ایم؟مگر نه اینکه بیش از 200 هزار کشته و بیش از یک ملیون زخمی و موجی از بهترین جوانانمان ///////////

     
    • “استاد فرفریوس” در پاسخ به پرسش های من از وطن فروشان نوشت :
      “پاسخ شماره 3 این است که آمریکا ژاپن و آلمان نابود شده را با طرح مارشال آباد کرد و حکومت آبکی زیرجلکی هنوز آبادان و خرمشهر و اهواز را نتوانسته به وضع چهل سال پیش برگرداند.هنوز مردم این شهرها آب سالم برای نوشیدن ندارند.”
      و تو در تایید و تشویق او نوشتی : ” استاد فرفریوس عزیز بگذار ///// عوعو کنند!من یکی که //// را هم به این اراذل و اوباش //// ” این یعنی که تو با همه مزخرفات استاد عزیزت موافقی. خطاب من کلی و به همه وطنفروشان فعال در این سایت است و جزئیات گفته ها اهمیتی ندارند. اینکه وطنفروشی بگوید : این را من نگفته ام بلکه وطن فروش دیگری بود اهمیتی ندار. به کل سپاه وطن فروشان نگاه کنید. اینکه یکی کوتوله و دیگری چاق است اهمیتی ندارد.

       
    • شما در چند نوشته در پست قبل و همین پست بصراحت در مورد حمله دولت امریکا به ایران ابراز رضایت کردی،ما گفتیم هرچند در ایران یک حکومت استبدادی سرکار باشد ،این گرایش معنایی جز وطن فروشی ندارد و این ناسزا هم نیست چون موضع شماست ،من گفتم اگر بگویی اشتباه کردم دیگر چیزی در این مورد نخواهم نوشت ،اما شما همچنان شرم نمی کنید و همان موضع را تکرار می کنید ،یعنی صحه بر سیاست تهدید یک دولت پوپولیست در امریکا می گذارید و این یعنی وطن فروشی و شما یک وطن فروش هستید زیرا راضی شده ای که امریکا بیاید اینجا هم خاک ایران را اشغال کند و هم بمب و موشک بر سر مردم ایران بریزد ،و طبیعی است که چنین رویکردی قهرا خسارات جانی و اقتصادی برای کشور شما (اگر کشورت ایران است و وطنت را دوست داری) خواهد داشت ،من گفتم این وطن فروشی است ،اما اینکه به مردم ایران توصیه می کنید بپا خیزند ،من اینرا ایراد نمی کنم و آنرا وطن فروشی نمی دانم ،اما در اینصورت باز هم شما در تناقض هستی و آن سوال نوریزاد و دیگران متوجه تست :اینکه اگر نگران حال ایران هستی و توصیه ات به مردم ایران بپاخاستن است چرا خودت در کاباره ها و دانسینگ های غرب در حال عیاشی و عرق خواری هستی و مردانه در میان مردمی که صلاح حال آنان را بپاخاستن می بینی حضور نداری؟!می بینی که چه راضی به حمله اجانب به ایران باشی و چه خواستار بپا خاستن هموطنان باشی در هردو صورت در تناقض هستی چون در میان مردم ایران نیستی و این خط بطلان بر صداقتت می کشد.از این نوشته ات هم بر نمی آید که از حمله امریکا به ایران ناخشنود باشی ،برای اینکه هم نوشتی :”من موضع دولت جدید امریکا را چون بر ضد حکومت اراذل و اوباش در ایران است برای مبارزات با این ددمنشان مثبت می دانم”.
      یعنی موضع تهدید و طبعا حمله امریکا به ایران را مثبت ارزیابی کردی ،و هم در جمله دیگری در توصیه بمردم ایران مساله “اگر می خواهید دیگری برای ما کار انجام ندهد” را مطرح کردی که باز این هم ابراز رضایت از حمله دیگری به وطنت است اگر ملت ایران بپا نخیزد! بعبارت دیگر توی فراری از ناف اروپا با توهم خود لیدر پنداری برای ملت ایران امریه صادر می کنی و برای آنها تعیین تکلیف می کنی! تو گویی حالا آنها در ایران نشسته اند گوش خودشان را تیز کرده اند که شما خائن فراری از وطن چه دستوری برای آنها داری! یا بپا خیزید یا اگر بپا نخیزید من ترامپ را تشویق خواهم کرد که شما را بمباران کند! ما اینرا می گوییم “وطن فروشی” و میل به تسلط اجانب بر کشور ایران ،در حالیکه راه درست این است که اگر طالب خیر و کمال ایران هستی یا در ایران باشی و فعالیت سیاسی کنی و بمردم بگویی بپاخیزند ،یا اگر می خواهی آنجا سخنت موثر باشد وطن فروش نباشی و فقط به آنها توصیه بپا خاستن کنی ،یا اگر نمی توانی از عیاشی در ناف اروپا دست بکشی و در ایران باشی و ترسو هستی لااقل دهانت را ببندی و از هجوم بیگانگان به کشورت ابراز خوشحالی نکنی چون در این صورت وطن فروشی!

       
      • سید مرتضی
        3:07 ب.ظ / فوریه 7, 2017
        شما در چند نوشته در پست قبل و همین پست بصراحت در مورد حمله دولت امریکا به ایران ابراز رضایت کردی،ما گفتیم
        ………..
        سید کار تو و امثال تو مزخرف ////
        /////
        ////
        ////
        ////

         
  64. حشمت الله طبرزدی

    به فرض که 30 تن با برجام مخالفت کنند که البته نکردند،ایا حق چنین ابراز نظری را ندارند؟

    جناح استمرارطلب تدبیری،به خوبی اگاه است که حنای انها نیز رنگی نداشته و 8 سال و 4 سال فحش به احمدی نژاد،برای مردم نان و ازادی و مسکن نیاورد.اینک مردم فقیر و گرسنه و سرکوب شده به حرکت در امده و بعید است، به روضه خوانی های روحانی و رفستجانی نیز دلخوش کنند.
    حال این جناح شکست خورده تلاش می کند با متهم ساختن مخالفین کلیت رژیم،مثلا راه مفری برای خودش پیدا کند و با مظلوم نمایی،به بخشی از عوام، القا کند که مخالفین رژیم، مشتی جنگ طلب،وطن فروش و خائن هستند، پس به انها اعتماد نکنید و همچنان به ما گوش بدهید و جز ما، نیرویی وجود ندارد تا شما را از این منجلاب 40 ساله نجات بدهد. منجلابی که خود عامل ان بوده اند.

    این تبلیغات دروغین نزدیک به 40 سال است که از تریبون های رسمی و غیر رسمی رژیم،مطرح شده و به مرور رنگ می بازد.البته هنوز در جنگ قدرت جناح های حاکم، خواهان تقویت این جناح از قدرت افتاده در برابر جناح تمامیت خواه حاکم هستیم اما، این نه از حب علی که از بغض معاویه است. در انتظار فرصت تاریخی هستیم تا بساط ستم،درغگویی و ریاکاری و تبعیض از این کشور زخم خورده بر چیده شود.

    ان روز دیر نیست اما اصلاحی-تدبیری ها،اینک که در استانه ی شکست دیگری قرار گرفته اند،از تاریخ درس اموخته و به اخلاق سیاسی،اجتماعی اقتدارگرایانه پایان دهند. خط امام در حال ترک برداشتن است و دوران طلایی ، دوران مس و مفرغ بوده است و طلایش بدلی بوده است.درود بر منتظری که این بدلی بودن را حتا برای پیروان خط امام اشکار ساخت.کمی از تاریخ بیاموزند.
    پایان

     
    • با سلام , من بعید میدانم که خود جناب طبرزدی این مطلب را اینجا گذشته باشد. اگر حدس من درست باشد , استفاده از نام ایشان به عنوان شناسه کار درستی نیست چون این شبهه را ایجاد میکند که ایشان هم در این سایت فعال است. لطفا توضیح دهید.

       
      • آقا ابراهیم این نوشته از آقای طبرزدی است ولی من آن را در اینجا گذاشتم.چون آقای نوریزاد از کپی پیست خوشش نمی آید، پس سالی یک بار شاید یک کپی از من صادر شود و این رفت تا سال آینده.

         
        • نا شناس گرامی , کپی پست اگر تکراری نباشد و در آ ن چیزی باشد که ارزش خواندن داشته باشد به نظر من خیلی هم خوب است . گذاشتن آ ن در این جا باید با ذکر منبع , نام نویسده , تاریخ انتشار , و صد البته اجازه نویسنده باشد ( شاید مثلا آقای طبرزدی ما یل نباشند که مطلبی از ایشان در سایت آقای نوریزاد گذاشته شود) و همچنین با ذکر شناسه خود گذارنده پست ( که به این ترتیب مسئولیت پست گذاری را بر عهده میگیرد.). شاد باشید.

           
  65. حشمت الله طبرزدی

    مدتی است که سیاسی ننوشته ام و تلاش می کنم به سکوت اجباری،ادامه دهم تا به نقطه ی روشن از تصمیم های مهم ملی و بدون امکان برگشت پذیری برسیم تا امکان شکستن ان فراهم شود.

    اما هجوم های پی در پی جناح چپ به ویژه چپ اسلامی که اینک ،اصلاح طلب و تدبیر و امیدی ،خوانده می شود به 30 تن از هم میهنان که وجه مشترک انها ازادیخواه بودن و اگاه بودن و مخالف بودن انها است، بر انم داشت تا چند جمله ای را قلمی کنم.

    یادم هست 4 سال پیش که حسن روحانی را به عنوان رییس جمهوری اورده و لقب دادند، چند تن از زندانیان سیاسی اصلاح طلب که در راس انها اقای میردامادی قرار داشت، در نامه ای مشابه، از پرزیدنت امریکا درخواست کردند که حال که روحانی امده، لطفا همه ی تحریم ها را بردارید و اشتی، اشتی.معنای ان نامه این بود که اگر تا دیروز تحریم نیاز بود به این دلیل بود که احمدی نژاد بر سر کار بود،اما امروز که ما اصلاح طلب ها بر سرقدرت برگشته ایم،دیگر نیازی نیست!

    من ان زمان ان نامه را نقد کرده و ان را بسیار ساده اندیشانه تلقی کردم اما بر خلاف مخالفین نامه ی 30 تن، به هیچ وجه،به نگارندگان ان ،توهین و فحاشی نکرده و انها را خائن،وطن فروش، پناه بردن به بیگانه،دریوزگی برای استکبار و امپریالیزم، قدرت طلب و فرصت طلب،ننامیدم. به قول خود اصلاحی طلبان یا به بیان درست تر، استمرار طلبان،این ادبیات را کیهانی دانسته و برای ان، زیبنده دانستم.اما پیام ان نامه این بود که تحریم زمانی خوب بود که ما بر سر قدرت نبودیم. زیرا تا پیش از روی کار امدن روحانی،همین جناح با لابی های قدرتمند در پی تحریم بیشتر و بلکه از اوباما انتظار حمایت از انها در برابر جناح حاکم را داشت.

    حال اما با امدن ترامپ،گروه دیگری از هم میهنان سیاست های ترامپ را بهتر از اوباما در برخورد با قدرت حاکم در ایران می دانند،به او نامه نوشته و خواهان اعمال تحریم های هوشمندانه تر از دوره ی اوباما،علیه قدرت حاکم در ایران هستند.انها خواسته اند که تحریم ها نه مردم ایران که سپاه و دستگاه رهبری حاکم در ایران را نشانه رفته و امکان بازدارندگی در برابر سرکوب مردم و دخالت در منطقه را داشته باشد که حرف درستی است.

    شخصا به یاد ندارم جز در مورد مسئله ی حقوق بشر و عدم هماهنگی امریکا با رژیم حاکم بر ایران،بر سر نقض سیستماتیک حقوق بشر،نامه ای به پرزیدنت امریکا نوشته و از او در مورد کم و زیاد کردن تحریم،حرفی زده باشم.به همین دلیل، و به عنوان طرفدار حقوق بشر و دموکراسی،همواره خواهان عدم همکاری و به رسمیت شناختن رژیم حاکم بر ایران،توسط دولت امریکا از طریق هر گونه حمایت مالی یا سیاسی بوده ام و طبیعی است که با ان بخش هایی از نامه ی 30 تن که با این دیدگاه من سازگاری دارد،قطعا موافق هستم.

    این حق ازادیخواهان و مخالفان یک رژیم است که از سایر قدرت ها بخواهند که به قدرت سرکوبگر حاکم، کمک نکرده و به ان مشروعیت ندهد. شخص ایت اله خمینی حد اقل دوبار به پرزیدنت های وقت امریکا نامه نوشت یا پیام ارسال کرد و حتا در سال 57 با کمک امریکا،ارتش شاهنشاهی را در دست گرفت.

    اما برای من بسیار اموزنده بود که جناحی که خودش را اصلاح طلب و تدبیری می نامد،از طریق دو تریبون قدرتمند جماران و کلمه که البته هر دو به مثابه ی رسانه های متصل به قدرت جناحی از رژیم،همواره از بودجه های همین کشور منتفع بوده اند،این حق را به خود می دهد تا هر گونه فحش و هتاکی از جنس به قول خودشان کیهانی اش را نثار این 30 تن کند که چرا به ترامپ نامه نوشته و نظرات خود را بیان کرده اند!؟انها را خائن،وطن فروش!ضد ملی،بازیچه ی استکبار و…نامیدند.انها را متهم کردند که خواهان دخالت نظامی امریکا در ایران ،پاره کردن برجام و تحریم ملت ایران شده اند!

    به راستی که این جناحی که امروز از قدرت افتاده و مظلوم نمایی کرده و ظاهرا با طرفداران ازادی، همنوایی می کند و مثلا با رفتار و ادبیات دهه ی 60 و 70 فاصله گرفته ،در برابر نظر 30 تن از ایرانیان دگر اندیش و مخالف رژیم،چنین بی تحملی و سرکوبگرانه برخورد می کند،چنانچه فردا دوباره قدرت به سمت او شیفت شده و به جای رقیب در جایگاه رهبر و خبرگان و…قرار بگیرد،چه خواهد کرد!؟

    هستند بسیاری از روشنفکران و حتا تودهها که بر این باورند که در دوره ی گذار از وضعیت کنونی به یک جمهوری ازاد،دموکراتیک ،سکولار و غیر تمرکز گرا،این اصلاح طلبان هستند که صلاحیت نیروی جایگزین را خواهند داشت،اما من همواره و به دلیل اشنایی نزدیک با ماهیت این جناح،با این امر مخالفت داشته ام.

    نیرویی که اینک که در موضع اپوزسیون جناح رقیب حاکم است،در روز روشن به مخالفین حکومت اتهام دروغ زده و در عوامفریبی اشکار،حرف انها در نامه به ترامپ را تحریف می کند و انها را جنگ طلب،ضد ملی،و طرفدار تحریم ملت ایران قلمداد می کند،در فردای قدرت، ممکن است از جناح تمامیت خواه حاکم فعلی هزار بار بدتر عمل کند.اینها را ازموده ایم.
    به فرض که 30 تن با برجام مخالفت کنند که البته نکردند،ایا حق چنین ابراز نظری را ندارند؟
    حشمت الله طبرزدی

     
  66. استاد فرفریوس

    امريکا تهديد به حمله ميکند و شما به مردم ميگويد ” نگران نباشد امريکا کشورتان را مثل آلمان و ژاپن خراب ميکند ولي بعد بهتر از آنرا برايتان ميسازد” اين يعني آماده سازي روحي مردم براي اينکه مقابل دشمن مقاومت نکنند و اين در تطابق کامل با معني وطنفروشي است. ميبينيد من نه از سر دشمني با شما بلکه از راه ترحم به شما گوشزد کردم که
    وطن فروشي ميکنيد شايد به خود بياييد. بقيه مطالبي که نوشته اي ارزش بحث کردن ندارند.
    ضمنا اگر وطنفروشي تان قابل دفاع است چرا از نام ” واقعي ” خود ( مثلا مش بوقلمون” ) استفاده نکردي؟

    فرفريوس چه وقت و چه موقع نوشته است : نگران نباشد امريکا کشورتان را مثل آلمان و ژاپن خراب ميکند ولي بعد بهتر از آنرا برايتان ميسازد. خدا چشمتان را باز کند تا ببينيد و گوشتان را باز کند تا بشنويد.
    ديدگان و گوشان را بتن آرمه تعصب کرده ايد.وطنت هم بايد کربلا و نجف و مدينه باشد نه ايران. ترحمت را هم لازم ندارم .
    رحمت شما همان باران رحمت از اسيد سولفوريک مذاب است.اندک ترحمت را هم براي موطن اصليت نگهدار.
    حکومتي که با ذات بشر، با غريزه هاي انسان، با سنت ها و آييين هاي اقوام ،دشمن و ناسازگار است،ايران را کانون تضاد و خصومت و فساد کرده، تمام راهها را براي تنفس بسته و تغيير در آن ممکن نيست. راي مردم را مي دزدد همان گونه که خاک کشور را به توبره مي کشد و به امارات صادر مي کند. در زمان اوباما لشکري از گدايان و نوکيسگان را براي اقامت در آمريکا و گرفتن گرين کارت و لابيگري گسيل مي کند، جاي شگفتي ندارد که تو را براي انگ زدن و گلمالي سراغ سايت نوريزاد بفرستد.
    پيداست از احتمال حمله آمريکا هراسناک شده ايد.نترسيد فرشتگان بدر به کمکتان مي آيند و به امريکا هجمه مي کنند و شما را در پخمه کردن ساير جهان ياري مي رسانند انشاالله.
    ما بيدارشدگان از خواب ايدئولوژي و ناداني، بزرگترين خطر براي ايران و جهان را اين حکومت مي دانيم .آدرس درست دشمن را مي دانيم.آمريکا دشمن نيست .دشمن همين جا در اذهان و باورهاي کهن لانه دارد. دشمن ما استبداد است و استبداد است و استبداد است.

     
    • من در جواب وطن فروشان شناسنامه دار این سایت نوشتم: ” ببینیم وطن فروشی یعنی چه و آیا آنچه که تو از آن فهمیده ای درست است یا نه. وطن فروشی را اینطور تعریف کرده اند: “همدستی با دشمن یا وطن‌فروشی عمل همکاری فرد یا افراد متعلق به یک کشور یا گروه با دشمن و دسته متهاجم است. این عمل خیانت به کشور یا قوم و ملت به شمار می‌آید.” ( ویکی پدیا ) امریکا تهدید به حمله میکند و شما به مردم میگویید ” نگران نباشید امریکا کشورتان را مثل آلمان و ژاپن خراب میکند ولی بعد بهتر از آنرا برایتان میسازد” این یعنی آماده سازی روحی مردم برای اینکه مقابل دشمن مقاومت نکنند و این در تطابق کامل با معنی وطنفروشی است. میبینید من نه از سر دشمنی با شما بلکه از راه ترحم به شما گوشزد کردم که وطن فروشی میکنید شاید به خود بیایید” انتظار من این بود که یکی از مردمان شریف وطن فروش خود در رد گفته های من چیزی بنویسد . از طرف بزرگوار “مزدک ۱” چیزی جز فحش نیامد و من هم ازطرف “بابک زمان” که هنوز به سن بلوغ نرسیده انتظار پاسخی نداشتم .در عوض شما بانقاب جدید ” فرفريوس” از جانب سپاه وطن فروشان به میدان آمدید. کسی که برای دفاع از وطن فروشان به میدان میاید در وطنفروشی آنها شریک میشود این را که دیگر میفهمی ؟ به عبارت ساده تر( که تو هم به فهمی ) اگر آنها میگویند که : ” نگران نباشید امریکا کشورتان را مثل آلمان و ژاپن خراب میکند ولی بعد بهتر از آنرا برایتان میسازد” و تو از آنها دفاع میکنی این به این معناست که تو هم همین را معتقدی , مگر آنکه تصریح کنی که با این قسمت از گفته آنها موافق نیستی , چیزی که تو نکرده ای. نوشته ای ” ما بيدارشدگان از خواب ايدئولوژي و ناداني، بزرگترين خطر براي ايران و جهان را اين حکومت مي دانيم .آدرس درست دشمن را مي دانيم.آمريکا دشمن نيست .دشمن همين جا در اذهان و باورهاي کهن لانه دارد. دشمن ما استبداد است و استبداد است و استبداد است ” از غلط های فراوان نهفته در همین جمله کوتاهت که بگذریم , من با تو در اینکه ,در حال حاضر, مبارزه با استبداد حاکم باید هدف همه وطن دوستان باشد هم نظرم اما تفاوت ما در این است که تو این کاررا به قیمت خرابی وطنت توسط ( به کمک) امریکا و شرکاء میخواهی ولی من نه . اینکه آ یا امریکا واقعا مخالف استبداد است یا نه داستان دیگریست که فعلا جای گفتن آن نیست. بقیه مطالبی که نوشته ای ارزش بحث کردن ندارند .

       
  67. مردی از مشهد

    من خودم ادم بسیار مذهبی بودم حتی تا جایی اعتقاد داشتم که اب وضو مثلا نباید در چاه فاضلاب بریزد. اما یک روز که رفتم مرقد امام رضا ناگهان دختر بچه ای 9 ساله را دیدم که در سرمای سخت زمستان در اوایل شب التماس میکرد که از او گل بخرم. بی اختیار اشک در چشمانم حلقه زد. ناگهان به فکر فرو رفتم و با خود گفتم پس امام رضا چرا به این کودک رحم نمیکند؟ چرا انهایی که تند و تند به ضریح پول می انداختند حتی حاضر نمیشدند لحظه ای لبخندی به این کودک بزنند و حتی از او دوری می جستند. انجا من خدای واقعی (از دیدگاه خودم) را شناختم بله به راستی او تمام مدت در کنار ما هست و من خودم متاسفانه در جاهای دیگر دنبال او میگشتم از ان روز به بعد نگرش من به ادیان به طور کلی عوض شد و بنا بر مطالعه حقیقت و استفاده ازدریای ژرف اینترنت (که به اعتقاد پدرم همین امام زمان هست) گذاشته و به این نتیجه رسیدم که برای انسانیت نیاز نیست که دیندار باشیم. در واقع این انسانیت و مهربانیت هست که همیشه مقدمتر و جلوتر از دین بوده و هست و خواهد بود. اگر اینگونه نبود هیچوقت دانشمندان تمامی تلاش خود را صرف بهبود زندگی بشر نکرده اند. در پایان یک رباعی از خیام را نقل میکنم که خود گویای همه چیز هست:

    ای صاحب فتوا زتو پر کارتریم/ با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
    تو خون کسان خوری و ما خون رزان/ انصاف بـده کـدام خونخوار تریم؟

     
    • یره ” مشهدی یک پدرزن وداماد تو مشهد دارین که یک عالمه پول مردم بدبخت دستشان است و اصلا وابدا به فکر بیچاره گان نیستند تازه سید اولاد پیغمبر هم هستن داماده که متولی حرم آقاتان ! هست فکر میکنم که ازآقاتان ! مجوز ندارد که به درد دلسوختگان فقر و فلاکت برسد فقط بلداست سالی یکی دوبار پول های مردم فلک زده گرفتار که توی جرم آقاتان ریخته اند را با هم پالکیهایش پارو کرده دسته دسته تا کند و بریزد توی خندق بلا !! ببخشید حساب های مطهر وقتی خوب اسکونت !! ببخشید سود !!! ببخشید بهره !!! ببخشید !! کارمزد حلال وطیب و طاهر آن سر به جهنم زد توی پروژه های نان وآب دار سرمایه گذاری کند که آقاتان دلخوش شود که مال حرام به حرم راه پیدا نمیکند ! پدر زن که نگو یک پارچه آقا ماه ماه فقط سالی چند بار خط ونشان میکشد که خراسان سرزمین مقدسی است که نباید در آن کنسرت بر گذار شود ولی امکان ندارد روزی به پایان برسد و چند قتل و سرقت وفحشا و تجاوز به نوامیس مردم صورت نگیرد اگر شما توانستید یک روز فقط یکروز این گونه اخبار رادر مشهد مقدس !! روئیت نکنید اطمینان داشته باشید که امام زمان ظهور کرده و گرگ ومیش در یک آبشخور آب خواهند نوشید فقط من نمیدانم گرگه علف میخورد یا نه !! انشاالله که مفهوم بود !!

       
  68. سید مرتضی تو و همفکرانتان نفسهای آخرتنو می کشید.همانطوریکه میدانید آدمی در نفسهای اخر اراجیف/////////////////////////////////////////////

    رئیس جمهوری آمریکا: ایران ‘گستاخ‌تر’ شده است

    دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا می‌گوید ایران هیچ احترامی برای ما قائل نیست و توافقی که با این کشور صورت گرفته بدترین توافقی است که تا حالا امضا شده است.
    او دولت ایران را متهم کرد که بعد از امضای این توافق “گستاخ‌تر” شده است.
    آقای ترامپ که با بیل اورایلی، همکار شبکه فاکس‌نیوز مصاحبه می‌کرد توافق هسته‌ای ایران و پنج قدرت جهانی را توافق دولت اوباما با ایران خواند و با انتقاد از آن گفت این توافق “شرم‌آور” است و دلیلی برای امضای آن وجود نداشته است.
    آقای ترامپ گفت: “اگر قرار بود با ایران توافقی شود باید معامله خوبی انجام می‌شد.”
    دونالد ترامپ در این مصاحبه تاکید کرد که دولت آمریکا در نتیجه توافق هسته‌ای با ایران دستاوردی نداشته است: “ما یک میلیارد و هفتصد میلیون دلار نقد به آنها دادیم و هیچ چیز به جای آن نگرفتیم.” به گفته او ایران پس از انجام توافق هسته‌ای “گستاخ‌تر” شده است.
    …………
    http://www.bbc.com/persian/38875905

     
    • مزدک! باشد عیبی ندارد من و کسانی که طرفدار اصل جمهوری اسلامی هستیم نفسهای آخرمان را بکشیم ،و اگر امریکا هم حمله کرد ما کشته شویم،ایرادی ندارد ،اما ما اگر کشته شویم بدست دشمنان ایران کشته شده ایم ولی دشمن و اجنبی را برای حمله به ایران کیش کیش نداده ایم! پس ما وطن فروش نیستیم ،اما شما و هرکس که موضع شما را دارد وقتی از حمله اجنبی به خاک ایران خوشحال می شوید یا آنها را تحریک می کنید در حالیکه خودتان هم در عافیت و سلامت در ناف اروپا یا امریکا در کاباره ها و شراب فروشی ها در حال عیاشی هستید این یعنی اینکه شما با عافیت طلبی راضی شده ای که در ایران مردان و زنان و کودکان خردسال زیر بمب ها و موشک ها جان بسپارند و بنیان های اقتصادی نظامی کشورت (اگر ایران کشور تست) تخریب شوند ،به هر دائره المعارف سیاسی اگر مراجعه کنی اینرا می گویند وطن فروشی! و من اضافه می کنم این از لحاظ اخلاقی انسانی هم یعنی :رذالت ،پستی ،بیشرمی و….
      بعد نگو من نگفتم امریکا به ایران حمله کند ،قبلا که در چند نوشته بصراحت ابراز رضایت کردی ،اما الان در اثر انتقادهایی که از سوی من و نوریزاد و دوستان دیگر بتو وارد شد ،دیگر صریح نمی گوئی ،اما در لفافه می گویی هنوز! همین که می گویی :سید مرتضی نفس های آخرت هست ،دلیل این است که حمله امریکا را قریب الوقوع می بینی! دیدی باطنت آشکار است! آن کمون و بطون که گفتم و بی ادبی کردی یعنی این! حالا فرض کن امریکا اینجا را بمباران کند و همه آخوندها و از جمله من کشته شویم ،من باکی از مرگ ندارم ،برای اینکه توسط تجاوز و بمباران اجانب و دشمنان ایران کشته می شوم ،اما فرق من با تو این است که من (قطع نظر از کشته شدن خودم) هرگز رضایت به بمباران و کشته شدن هم میهنانم اعم از مسلمان و غیر مسلمان نمی شوم ولی شما راضی هستی و این یعنی :وطن فروشی!

       
  69. دکتر خزعلی بازداشت شد

    مهدی خزعلی روز چهارشنبه ۱۳ بهمن‌ماه در نشست سرای اهل قلم از مردم خواسته بود «به راهپیمایی۲۲ بهمن نروند و به نشانه اعتراض در خانه بمانند».

    او در بیانیه‌ای اعلام کرده بود که «۲۲ بهمن از خانه‌های‌مان بیرون نمی‌آییم و سیاهی لشگر اعدا نخواهیم شد! به خیابان نمی‌آییم تا قتل و غارت، جرم و جنایت، جهل و حماقت و حبس و اسارت را تأیید کنیم».

    آقای خزعلی در این بیانیه افزوده بود، «۲۲ بهمن به احترام آزادی و دموکراسی در خانه می‌مانیم تا خودکامگان و انحصارطلبان، غارتگران و چپاولگران، دزدان و اختلاسگران در خیابان تنها بمانند».

     
  70. میدونید چرا حکومت ایران اینقدر قانون منع صدور ویزا توسط امریکا بهش برخورده!؟؟

    چون نود درصد کسایی که مدام در حال رفت و امد به امریکا هستند آقا و آقازادهای حکومت ضد امریکایی خودمون!!! ﻫﺴﺘﻦ!!

    امریکا مرگ گفتنش واسه ماست،عشق و حالش واسه اقا و اقازاده هاس!

    امریکا جاییه که سالانه کلی اخوند و اقا زاده برای درمان سرطان و بیماریشون میرن اونجا و در عوض شما را میفرستن امام زاده داود تا شفا بگیرید!!

    برای مردم بدبخت ایران که فرقی نداره در ورودی آمریکا باز باشه یا بسته

    من نگران دختر حداد عادل و تابعیت آمریکایی داماد آقای حداد

    پسر ولایتی

    زایمان دختر دستجردی

    و سایر حضرات هستم وگرنه ما تا همین شمال خودمون هم نمی تونیم بریم

    خدا روشكر!!!
    دقت کردین این نخستین تحریم آمریکاست که رو مسولین اثر میگذاره!!!
    بچه هاشون دیگه نمیتونن با پول مردم برن اونجا شاهانه زندگی کنن، يا به ناحق بورسیه تحصیلی بگیرن، یا دختراشون بچه هاشون رو اونجا به دنیا بیارن که بتونن براش هویت آمریکایی بگیرن
    بخاطر همينه كه خيلي كفري شدن
    اقاي ترامپ قربون دستت در اين زمينه يه كم تحريماشو بيشتر كن

     
  71. آقای نوریزاد ، آخوند سید مرتضی که شما گوشه چشمی به اودارید چراکه نه هاشور میگیرد و نه تذکر ونه با او تند می شوید مثل سایرین ، مدتی قهر کرد و رفت ، ازبس که شما و یکی دونفر نازش را کشیدیدکم کم خودش هم باورکرد که نبودش یکنوع خسران علمی و فرهنگی برای این سایت است . بهر حال دوباره برگشت اما این بار/////////////////و طلبکارتر از گذشته. این بار امیددارد که با هوچی گری اسلامی انقلابی حوزوی !! و زدن برچسب خائن و وطن فروش به ایرانیان خارج از کشور ؛ بالاخره سانسور حکومتی در این سایت هم اجرا بشود . البته که ما ایرانی وطن فروش در خارج از ایران داریم اما او بداند که آنها از خودشانند و لابی و مزد بگیر رژیمند و کلامی برخلاف اسلام و رژیم نمی نویسند . بهرحال یک نفر از این ملا بپرسد جنابعالی که درایران مانده ای چه خدمتی به کشور و مردم کرده ای ؟؟ جز سکوت و تائید هزاران ستم و جنایتی که برایرانی رفته و میرود ؟؟ جز /////////// از سفره ملتی گرسنه و چپاول شده ؟؟؟ جز آموزش و آموختن یک مشت//////////// فقهی و کتابها و رساله ها ی مضر خرافه آمیزی که آنها را باید دسته دسته به چاه /////////////// ؟؟؟ شما حداقل چند نمونه از خدماتت را به این مردم بدبخت اسیر برای ما نقل کن تا بفهمیم که شما خادمی ، نه وطن فروش . این آخوند بداند که با توهین و بد دهنی به کسانی که از جهنم ایران رفته اند نه می تواند کسی را مرعوب کند یا فراری بدهد از سایت و نه می توانددر این جا هم سانسور آخوندی برقرار کند و اگر خیلی ها جوابش را نمی دهند اول بدلیل آنست که بعضی ها مطالب اورا نمی خوانند و بعضی هم آنقدر از آخوندها بیزارشده اند که حوصله دهن به دهن شدن با او را ندارند . خودمن باورکنید که از هر چهار مطلب او یکی را می خوانم آنهم تا نیمه و رهایش می کنم ، چون می بینم فایده ندارد ؛ این آدم نا امیدکننده است . دیوار است ،نه ظلم را می بیند و نه میخواهد انسانی فکربکند . اگر آخوند بخواهد انسانی و مردمی بشود باید عبا و عمامه اش را از شرم 37 سال جنایت آتش بزند و برود نانش را خودش در بیاورد که اینهم با عادت به تن پروری 37 ساله شدنی نیست !!

     
  72. سی و چند سال پیش بود که شاه گریه کرد و رفت…

    مردم ریختن تو خیابون و شادمانه شیرینی و شکلات پخش میکردن…
    چند تا بچه داد میزدن شاه فراری شده سوار گاری شده…!
    یه شیرین عقل دیگه‌ای هم داد میزد مَمَد دِماغ دَر رَفت…!
    بدون اینکه بدانند چه چیزی را جانشینش می کنند
    بدون اینکه بدانند چه هیولایی می آید و برایشان چه نقشه هایی دارد
    مردم جلوی ماشین‌ها رو میگرفتن و تا راننده رو پیاده نمیکردن که برقصه نمیذاشتن بره…!
    عکس شاه رو از روی اسکناس‌ها رو درآورده بودن و با خوشحالی بههم نشون میدادن و
    .
    نمیدونستن عکس شاه اعتبار اون کاغذ‌ها بود…!
    تا اون روز هر دلار هفت تا یک تومانی بود …!
    تا اون روز هر تومان کلی ریال با ارزش…!
    تا اون روز ایران ما قدرت پنجم نظامی جهان بود
    تا اون روزحجاب آزاد و حق مادرامون با ما یکی بود
    تا اون روز سپاه دانش بود
    تا اون روز پیش آهنگی داشتیم
    تا اون روز تغذیه رایگان بود !
    تا اون روز برای ادامه تحصیل بورسیه از طرف دولت بهت داده میشد!
    تا اون روز ورود ما به همه جای کره خاکی آزاد و بدون دردسر بود!
    تا اون روز مسلمان در مسجد و عرق خور در میخانه بود!
    تا اون روز مادری در انتظار بازگشت فرزندش از جنگ نبود!
    تا اون روز پدری بر سر مزار پسر شهیدش نبود
    تا اون روز خیابانها رنگی بود !
    تا اون روز خواهرامون تو خیابانها امنیت داشتند!
    تا اون روز ورزشکارامون مجبور نبودن آبمیوه بفروشن!
    تا اون روز روی کسی اسید نپاشیده بودن
    تا اون روز به دختری قبل از اعدام تجاوز نکرده بودن!
    تا اون روز بچه ۱۷ ساله اعدام نکرده بودن!
    تا اون روز پول نفت خرج لبنان و فلسطین و سوریه و عراق نکرده بودن!
    تا اون روز ایرانی اعتبار و احترام و اقتدار داشت!
    .
    و سالها گذشت از اون روز….
    .
    دیگه مردم از شاه بعنوان مَمَد دِماغ یاد نمیکنن
    بلکه آه میکشن و میگن خدا بیامرزدش…!
    نور به قبرش بباره ایشالله…!
    دیگه جان بی‌ارزش شد!
    پولها بی‌ارزش شد…!
    دلار افسار بريد
    برکت هم رفت…!
    آب و برقی مجانی نشد!
    معنویاتمان هم بر باد رفت…!
    رقصیدن جُرم شد…!
    زیابیی جُرم شد…!
    گردش جُرم شد…!
    تفریح جُرم شد…!
    لباس جُرم شد…!
    آرایش جُرم شد…!
    مهمانی جُرم شد…!
    خوردن جُرم شد…!
    نوشیدن جُرم شد…!
    نگاه کرد جُرم شد…!
    عشق جُرم شد…!
    اعتراض جُرم شد…!
    ورزش جُرم شد…!
    خنده جُرم شد…!
    .
    سر در گریبونیم ما خود کرده‌های بي تدبير..
    .
    37 سال دستاورد انقلاب اسلامي :

    ۹٠٠٠ پزشك بيكار ،٧ ميليون جوان بيكار ، ۸ میلیون آواره دنیا
    ازهر١٠ ازدواج ٦طلاق ،٦ ميليون معتاد. ٦٨% افسردگي ،رسيدن سن فحشا به ١۳ سالگي ، فروش سالانه ١٣ هزار كليه ،٤٢% زير خط فقر
    و در اخر ارزش جان مادرمان هم شد نصف بیضه چپ یک آخوند!!
    .
    ای ای آزادی، اگر روزی به سرزمین ما رسیدی
    در قالب پیرمردی سیاه پوش، با ریشی سپید و عبای سیاه
    با لهجه ای غریب و فرهنگ عرب و چشمانی سرد نیا
    برایمان از مرگ نگو ، به گورستان نرو
    گورستان پایان است، نباید آغاز باشد
    این بار توی دهان هیچ کس نزن ، وعده ی تو خالی نده
    نفت را بر سر سفره ها نیار، نان مان را بر سر سفره هایمان باقی بگذار
    از آب و برق مجانی نگو ، از تلاش انسانی بگو
    از سازندگی و آبادانی بگو، از تعهد کور نگو
    از تخصص و دانش و شور بگو ، آی ای آزادی ، آی ای آزادی
    اگر روزی به سرزمین ما رسیدی، با شادی بیا ، با شادی بیا
    با چادر سیاه و تحجر و ریش نیا ، با آواز و موسیقی و رنگ بیا
    با تفنگ های بزرگ در دست کودکان کوچک نیا، با گل و بوسه و کتاب بیا
    از تقوا و جنگ و شهادت نگو، از انسانیت و صلح و شهامت بگو
    بهای تو سنگین ترین بهای دنیاست ، پس این بار با آگاهی بیا با آگاهی بیا

     
    • بابک عزیز
      در انروزها شعری را زمززمه میکردند ….دیو چو بیرون رود فزشته دراید
      اما افسوس که برای ما وارونه اتفاق افتاد
      فرشته چو بیرون رود /// دراید
      فرشته خرد و ابادانی و شادی رفت
      /// جهل و خرافات و نا اگاهی ویرانگر درامد

       
  73. مهدی خزعلی توسط مأموران وزارت اطلاعات بازداشت شد

    خبرگزاری قاصدان آزادی: به گزارش خبرنگار «آمدنیوز»، مهدی خزعلی در برابر دفترش توسط مأموران سپاه پاسداران بازداشت شد.وی اعلام کرده که از لحظه بازداشت از خوردن آب و غذا امتناع و اعتصاب غذای خشک خواهد کرد.

    خزعلی روز چهارشنبه ۱۳ بهمن‌ماه در بیانیه‌ای اعلام کرد: «۲۲ بهمن از خانه‌های‌مان بیرون نمی‌آییم و سیاهی لشگر اعداء نخواهیم شد! به خیابان نمی‌آییم تا قتل و غارت، جرم و جنایت، جهل و حماقت و حبس و اسارت را تایید کنیم. ۲۲ بهمن به احترام آزادی و دموکراسی در خانه می‌مانیم تا خودکامگان و انحصارطلبان، غارتگران و چپاولگران، دزدان و اختلاسگران در خیابان تنها بمانند. تا مردم هیئت مرتزقه – که بر خوان گسترده انقلاب نشسته و «حتی اذا بلغت الحقوم» خورده‌اند – را بشناسند.»
    در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: «سالها است که حضور مردم را مصادره به مطلوب کرده‌اند، با هزار ترفند مردم را به خیابان کشانده و سپس همه را به نفع خویش مصادره کردند و نام این حضور را تأیید و بیعت گذاشتند! از عروسک‌های خیمه شب بازی، نمایش عروسکی، نمایش خیابانی و هنرپیشه‌ها استفاده ابزاری کردند تا مردم را به خیابان کشند و سپس همه را یک‌جا مصادره کنند!»

     
    • بیچاره خزعلی حالش واقعا بد میشود اگر مطلع شود که یک وطن فروش دستگیریش را به اطلاع دیگران رسانده . آخر آن بیچاره وطنش را خیلی دوست دارد و از وطن فروش خیلی متنفر است . کار خوبی نکردی “بابک زمان” جان (راستی واقعا آن قدر مایه در تو هست که این نام را بر خود گذشته ای؟) . میبینی هر کاری میکنی یه جاش میلنگه . عزیزم یه مدت
      ول کن این کامنت گذاریها را و به جایش تحقیق کن . آخه آن بزرگ مرد بابک از دانایی بسیار شمشیر به دست گرفت و آگر نادانی مثل تو بود به همان کلنگی که در دست داشت قانع میشد.

       
      • جواب بنده خاموشی است ، اگر قانع نشدید ، جلوی آئینه ای بایستید ،جواب خود را دریافت خواهید کرد .

         
  74. بقول سعدی به اراذل و اوباش //// …
    حتما این داستان سعدی را خوانده اید که..سالی از بلخ بامیانم سفر بود و جوانی به بدرقه همراه من!…

    حالا این حکایت اراذل و اوباش ///// است که مثل گرازهای وحشی به مردم بی دفاع حمله می کنند و هر روزی مثل سگ پاچه این و انو می گیرند.حالا سید علی //// آمده و هل من مبارز می طلبه.بفرما و..
    بیار انچه داری زمردی و زور …که دشمن بپای خود آمد بگور!
    هر چند ما بخوبی می دانیم که شما ////////// را جز کشتن مردمان بی دفاع انهم به ناجوانمردانه ترین وضعی هنری نیست. ولی ما وظیفه داریم که به شما نامردمان یاد اوری کنیم که دشمن به میدان امده.

    ولی روی سخن من با وطن دوستان ایرانیست.هموطن دشمن این آب و خاک آخوند و رژیم ایرانستیز //////////// است.قبل از اینکه دیگران ایران را بخاطر بحران سازان ضد ایرانی به خاک و خون بکشند وظیفه ماست که کار را تمام کنیم.من اطمینان دارم که دنیای ازاد اینبار به کمک ما خواهد آمد.گول شعارهای دروغین این جنایتکاران را نباید خورد.اینها همان ضحاک زمانند. حتی منتظری که خود از هم فکران همینها بود اینها را جائر خواند.بنابراین هیچ بهانه ائی برای هیچ فرد وطن پرستی نیست که بر ضد این جنایتکاران بر نخیزد.
    …………
    معاون رئیس‌جمهور آمریکا: بهتر است ایران عزم و اراده ترامپ را محک نزند.
    مایک پنس، معاون رئیس جمهور آمریکا گفته است: “بهتر است که ایران عزم و اراده رئیس جمهور جدید را محک نزند.”
    آقای پنس که با شبکه خبری ای بی سی صحبت می‌کرد، گفت: “ایران باید قبل از ادامه دادن به اقدامات خصمانه و ستیزه‌جویانه بیشتر فکر کند.”
    معاون رئیس جمهور آمریکا در پاسخ به این سوال که چه اقداماتی از سوی ایران، به معنای محک زدن عزم و اراده دونالد ترامپ است، گفت: “آزمایش‌های موشکی ایران و حمایت از شورشیان حوثی در یمن.”
    آقای پنس در این مورد که چگونه به اقدامات تحریک آمیز ایران پاسخ داده خواهد شد، گفت : “همانطور که رئیس جمهور گفته تمام گزینه‌ها روی میز است، از جمله اقدام نظامی.”
    ………….
    http://www.bbc.com/persian/iran-38873768

     
  75. ایران دوست واقعی

    یک کارگر ساختمانی به نام قدیر که برای دقایقی از داربست مرتفعی آویزان شده بود، سقوط کرد و جان خود را از دست داد، و صحنه مرگش مردم را متأثر نمود. اما مسئولین و چهره‌های شناخته شده دیدگاه‌های متفاوتی داشتند

    – شهردار تهران: ما پنجاه و پنج بار به ایشون گفتیم ول کن حالا نرو بالا، ولی رفت. آیا می‌شد کار دیگری کرد؟

    رییس اورژانس: ما از همان ساعات اولیه که آویزان بود اینجا مستقر بودیم تا بلافاصله پس از اصابت با آسفالت علائم حیاتی‌اش را چک کنیم.

    سخنگوی آتشنشانی: داربست خیلی بلند بود اما متأسفانه چون مردم تجمع کردند نردبان ما به آن ارتفاع نرسید. آن چیزی هم که الان در ذهن‌تان است و می‌خواهید بگویید هم قطعا شایعه‌ست.

    عباس جدیدی: اصلا کسی که دو پرده گوشت به تنش ندارد چرا رفته آن بالا؟

    کارشناس صداسیما: متأسفانه در فضای مجازی گفتند از داربست آویزان شده بوده ولی دروغ است. در علم معماری به این‌ها چوب‌بست می‌گویند.

    رییس بنیاد مستضعفان: کارگرهای جدیدی پیدا کرده‌ایم و ازین به بعد خواهیم فرستاد بالا که می‌توانند ۴۵ دقیقه آویزان بمانند.

    برادر قربانی در گزارش خبری: قدیر همیشه می‌گفت دلم می‌خواهد از یکی از ساختمان‌های سوریه پرت شوم پایین.

    ر هبر انقلاب: بیش ازین دنبال نکنید این رو. حالا یک چیزی که البته ندیدم، اینطور که گفتند، افتاده تمام شده رفته

    صادق لاریجانی: در فضای مجازی بلوا کردند و گفتند چرا کمربند نداشته این آقا. خب من هم ندارم، چرا نمی‌افتم؟

    دادستان تهران: برای کسانی که دلشان برای قدیر سوخته قرار تعقیب صادر خواهد شد.

    کامران نجف‌زاده: دقیقا در همین خیابان نیویورک که من توش ایستام هفته‌ای پنج نفر از طبقات بالای ساختمان‌ها می‌افتند پایین.

    صادق نیکو: خیلی موذیانه حتی اسم این فرد هم طوری انتخاب کردن که شبیه غدیر باشه و مردم رو از عید ولایت زده کنند.

    نادر قاضی‌پور: اگر اسم این کارگر افشین بود نمی‌گذاشتند بیفتد. دیدند قدیر است گفتند افتاد هم افتاد.

    محسنی‌ اژه‌ای: خب زندگی خرج دارد، و برای کسب درآمد هم باید خطر کرد. نمی‌شود که به کارگر گفت دنبال تأمین معاشت نباش.

    رییس پلیس: در مورد تخلفات ناظر فنی ساختمان تا الان یک زن رهگذر را دستگیر کرده‌ایم و تحقیقات ادامه داد.

    یک میمون درختی: عده‌ای در فضای مجازی با این که تخصص ندارند اظهار نظر می‌کنند ولی در ویدئو هیچ چیز غیرعادی در نحوه تاب خوردن بدن قدیر دیده نمی‌شود

    خبرنگار همشهری: هم‌اکنون در تهران سه هزار کارگر دیگر خیلی محکم بر روی داربست‌ها ایستاده‌اند و دارند کار می‌کنند و نیفتاده‌اند. آیا رسانه‌ها این دستاوردها را هم پوشش می‌دهند؟

    علیزاده: این چند وقتی که در بی‌بی‌سی کار می‌کنم فهمیدم که هیچکس در ایران سقوط نمی‌کند، همه عروج می‌کنند.

    یک روانشناس در گزارش پزشکی اخبار ساعت ۱۴: مردم عکس کارگرهای در حال پرت شدن را به هم نفرستند. چون صدمات روحی ایجاد می‌کند در جامعه. به جایش عکس اعدام‌های علنی را بفرستند. چون در آن‌ها فرد اعدام شده با طناب محکم بسته شده و خطری ندارد.‌

     
  76. وقایع این روزهای آمریکا یک سئوال مهم را برای همه طرح کرده و اینکه آیا مسلمانی ما هم به اندازه نا مسلمانی یک آمریکائی برای مردم دارای منفعت و فایده است یا نه؟ ما در قرآن هم میبینیم که تصریح شده برای اینکه پدیده ای بر حق باشد باید برای مردمان دارای “منافع” باشد و غیر آن باطل است.
    خیزش عمومی آمریکائیها علیرغم همه تبلیغات رایج ما که آمریکائیها را مردمانی مستضعف و اسیر هالیود و فحشا معرفی میکند، نشان داد که در این ابر قدرت دنیای امروز، هنوز روح حاکمیت مردم و قانون در بین آحاد مردمان آن زنده است و در حالی که به آمریکا عشق میورزند یک برتری بزرگ هم دارند آن اینکه دارای معرفت و رحمت جهانی هم هستند.حمایت بیدریغ از مردمی که در کشورشان به پرچم آنها شبانه روز اهانت میشود و انواع دشنامهای دینی و غیر دینی بر آنها نثار می کنند، نشان از روح بزرگی است که به این زودیها نمی توان حتی در ایران اسلامی به آن فکر کرد و بنده حتی تصور خطور آن بر ذهن هر یک از علمای دین را هم بعید میدانم.
    آنچه که در آمریکا در این 2 هفته اخیر گذشته به تمام معنا نتیجه اش به نفع همه مردم در سراسر جهان بود. همه دنیا با ماهیت دموکراسی آمریکا آشنا شدند و برای اولین بار قدرت کنترل دولت خودکامه به رای العین دیده شد. قضات زن بر دهان قدرتمندی خودکامه کوبیندند و دادیستان کل آمریکا که اوهم یک زن بود علیرغم از دست دادن شغل خود رسما اعلام کرد که رئیس جمهور بر خطا رفته است. عکس یک نوزاد ایرانی بیمار دنیا را بر سر کاخ سفید خراب کردو همه اینها برای مردمان نفع داشت. برای اقتصاد جهانی و برای زندگی میلیاردها انسان مفید بود. برای انسانیت مفید بود.
    اما در ایران شیعه چه چیزی برای مردم تا بحال مفید بوده است؟ کدام فقه ما نفعی برای مسلمان و غیرمسلمان داشته است؟ کدام فریاد و عربده ما برای کسی به غیر از فاسدها نفعی داشته است؟ آیاامروز با این شجاعت قضات زن نمی توان گفت که فقه شیعه ایرانیان را از نعمت قضات زن محروم کرده است؟ آیا نمی توان این حکم را به تجربه واقعی باطل دانست؟ اما سئوال اساسی تر این است که آیاعلمای ما هم جرات و جسارت 250 روحانی یهودی برجسته انگلیسی را، که در نامه ای به نخست وزیر انگلیس از او خواسته اند به رئیس جمهور آمریکا تفهیم کند که آنها پای حقوق انسانی ” عموزادگان مسلمان ” خود ایستاده اند، دارند که بگویند ما پای حق و حقوق برادران شیعه اثنی عشری خود اسیر در دست حاکم افسار گسیخته ایران ایستاده ایم؟ آیا شیعیان ایرانی اصلا در زوایای ذهن خود جرات تصور حمایت از اهل سنت هموطن خود را دارند؟ آیا ما جرات حمایت از دروایش را داریم؟ آیا ما جرات دفاع از یک مادر زندانی،یک کلیه فروش،یک تن فروش و.. را داریم؟
    همه ما میدانیم که نداریم برای اینکه این حقی که فکر میکنیم به آن رسیده ایم و با آن سر به آسمان میسایم، به تصریح قرآن هیج نفعی برای کسی ندارد و همه اش سم است. دین و باور ما همه اش سم است. فرهنگی که با آن بزرگ شده ایم مسموم است. اگر مردمانی سم زده نبودیم با اولین تخلف پیر جماران ، سقف حسینه جماران را بر سرش خراب میکردیم. وقتی دستور جنگ نا بخردانه را میداد و هر روز در محله ما جوان پرپر شده ای را از جبهه می آوردند به جای تسلیت و تبریک ابلهانه به پدر و مادر داغدار، می رفتیم و بر علیه فرمانده کل قوائی که تنها هنرش قتل عام نیروهای خودش است به جائی شکایت میکردیم. نکردیم و هنوز هم نمی کنیم چون افکار ما و باورهای ما ضامن هیچ منفعتی برای کسی نیست.
    اگر انسانیت این است که ما امروز در آمریکا میبینیم، آنگاه به یک سئوال بزرگ باید جواب دهیم و اینکه آیا من مسلمان شیعه ایرانی هم شایسته نام انسان هستم یا نه؟

     
    • جناب آقاي باصفا سلام

      شما دراين مقال توبيخي تان خيلي تندرفته ايد اولا اين اقليتي كه درامريكا اظهار همدردي بامسلمانان كردنديك عده قليل بودند وآن دادستان زن كه فرمان ترامپ رالغو كرد ازپشتوانه عقلا برخورخورداربودوبه دموكراسي نيم بندي كه درآنجاهست تضمين حكم دادستان است ولي درايران ما يك نفر هواپرست تصميم گيرنده است وديگران حق ابرازنظرندارندواگنظري ابرازكنندجايشان يازندان است وياحصر ويااعدام بعداز آبروريزي . پس جرأت دفاع هست اما عواقب پس ازجردت رايك نفر وياچندنفر نمي تواندتحمل كند مگربه ندرت وآن نادرها هم كم نيستند كه سربه نيست شده اند وياحبس وحصر وبايكوت . علاج واقعه ديكتاتوري بايدعمومي وبه حداكثري حاضر درميدان باشند كه بگويندمااين روش ظالمانه رانمي خواهيم وبه نحواعلام عمومي ورفراندوم گونه باشد .وگرنه هركسي درهرگوشه اي مثل شما ومن بنويسند وكم هم نيستند نويسندگان معترض بروضعيت كنوني يكي ازاينان دكترمهدي خزعلي بود ديروز گرفتندوبردندبه بند350 اوين ،آيا كسي پشتيباني اش كرد؟قضيه ماملت اسير اين ديكتاتورشده است قضيه آن گله گوسفندان -بلانسبت همه ملت ايران -:هردم ازاين گله مي بردآن گرگ خونخوار ،گوسفندان دگرخيره به اومي نگرند. تاچندي كه خيزش عمومي نباشد اصلاح امورايران فعلا بااين وضعيت مشگل به نظرمي رسد. شمامقايسه دادستان امريكاراباقوه قضاي نزولخوارمانكنيد چون اين منصوب همان حاكم است ولي آن منصوب رئيسجمهورامريكانيست.
      بله بايدازانسانيت دفاع كرد اماآيا انسانهاي يمن وفلسطين وسوريه وعراق هم انسان نيستند مگر ؟ آيااين داعش را كدام امپرياليست است كه تجهيز كرده است ومي كندكه چندسال است دراين كشورها نسل كشي راه انداخته اند؟
      آياهمين امريكائي ها واروپائي هانيستند كه شما آنان راعموزاده خويش خوانديد؟
      اگربگوئي نه آنها نيستند كه تجهيزكننده داعش وپشتيبان آنان باشند. واقعيات ملموس راانكارمي كنيد. واگرواقعيات رافبول كنيد ،اين دلسوزي اقليت ناچيزدايه هاي دلسوزترازمادر انسانيت را هم نبايدقبول كنيدوصحه بگذاريد بلكه دراين دلسوزي هامنافع خودشان درنظرشان است نه دلسوزي به ملت اين هفت كشور مسلمان ممنوع ازسفربه امريكا.ماناباشيد بااحترام

       
    • سلام بر ناظران گرامی

      قال الانسان:مذهب مهم نیست آنچه مهم است حقوق انسانیست که اگر از قسمتی از بشر امروز ساقط گردد فردا نوبت ماست!
      قال الباقر(کلینی):دیگران حرامزاده هستند غیر از ما و اطرافیان!!

      تفاوت ره از کجا تا به کجاست؟!!
      موفق باشید

       
    • ما تا حالا هر چی از مسلمین چه شیعه و چه سنی دیده ایم جنون آدمکشی و شهوت و پاچه خواری و مردم آزاری بوده.

       
  77. مهدی از تهران

    عرض ادب و احترام
    مدتی دل و دماغ یاد داشت گذاری در سایت جناب نوری زاد را نداشتم.
    1- همانطور که دوستان با خبرند جناب دونالد ترامپی نژاد از زمانیکه سوگند ریاست جمهوری را یاد کرده ظاهرا به ایران گیر داده است. ولایت مطلقه فقیه هم از این طرف پاسخ رجزخانیهای ترامپی نژاد را با موشک هوا کردن و چند گفته نرم می دهد. در میان هم وطنان که میروی پاره ای در این خصوص جک می گویند و عده ای نگران نشان میدهند اما اکثر آن تعداد که من دیدم با خوشحالی ترامپی نژاد را دعوت به در گیری نظامی میکنند.
    متاسفانه تعداد کمی گفته های عاقلانه بر زبان می اورند.
    2- جناب مهدی خزعلی را هم امروز گرفتند و ایشان هم از بدو ورود به زندان اقای علی خامنه ای اعتصاب خشک را شروع کرده.(اینجور که رسانه های مبگویند) . حال ببینیم چند همشهری و هم وطن با ایشان همراهی میکند و اعتراض خواهد کرد!!؟؟
    3- مدیریت مملکت داری آقای علی خامنه ای همچنان در خط روبه افول بیشتر بردن ایران و ایرانی است.
    4- آقای اکبر هاشمی بهرمانی (رفسنجانی) یار غار ولایت مطلقه فقیه و از پایه گذاران استبداد نعلین که از سال 1388 (سال کودتای انتخاباتی) خیلی سعی بر نشان د ادن خود مبنی بر مردمی شدن بود که متاسفانه بنا بر خصلتش به چپ و راست میزد و همچنان عقب عقب می رفت، با عزراعیئل هم سفر شد.
    حداقل یادی که از او میتوان کرد رفتار غیر انسانی او با مرحوم ایه الله منتظری (خدایش بیامرزد) و نهضت آزادی میباشد ( در یک خطبه نماز حکومتی جمعه گفت “”نکبت آزادی””” و بطور کلی میتوان از او یاد کرد که ایشان یکی از عوامل اصلی وضعیت نکبت بار امروز ایران است.
    5- حال اقای علی خامنه ای باید این اخر عمری با اقای دونالد ترامپی نژاد کل کل کنه. تا چه پیش اید

    به امید نهادینه شدن عقل و خرد در فرهنگ ما ایرانیها و به امید حذف کامل فرهنگ جهل و خرافی دینی و مذهبی از ایران
    مهدی از تهران

     
  78. جناب نوری زاد
    فکر می کنم الان فوری ترین و ضروری ترین اقدام شما رروشنفکرنماهای این سایت تهیه و ذخیره پوشک برای یوم الموشک هست
    لااقل از اقای ترامپ این درس بیزینسی رو یاد بگیرید که قبل از شروع رجزخوانی کور، یه انبار پوشک برای خودش ذخیره کرده
    براتون آرزوی خشکی لباس های زیرتون رو دارم

     
    • بسیجی جان, این جا جای گردن کلفت و بازوی ستبر و چشم های خون گرفته نیست عزیزم. عوضی آمده ای . کجا به تو گفتند برو؟ تو هنوز به اندازه کافی بزرگ نشده ای که تنهایی جایی بری عزیزم. ” ذخیره پوشک /برای یوم الموشک ” چه زیباست شعری که یاد گرفته ای عزیزم . دیگه چه شعری بلدی قربون اون هوشت بره مامان. ” درس بیزنسی دیگه چیه ؟ این حرف ها را کی یادت داده؟ عزیزم برگرد برو خونه مامانت دلواپس نشه. برو عزیزم برو.

       
    • رفتم بخرم، گفتن یه بسیجی اومد و همه رو خرید و برد.

       
  79. بله چیزی نیست جز “وطن فروشی”!…
    ……………
    سید شما درست می فرمائید!
    من و امثال من وطن فروشیم چون منابع کشور را غارت می کنیم و برای قبور مشتی عرب خرج می کنیم و میلیاردها دلار از خزانه عمومی را به جیب مشتی عرب ///// اسلامی برای بدنام کردن ایران می ریزیم.

    من و امثال من وطن فروشیم چون هموطنانمان را از زندگی کردن محروم می کنیم و نان دهان و پیراهن تنشان را به مشتی تروریست عراقی و لبنانی و سوریه ائی می دهیم.
    من و امثال من وطن فروشیم چون نان ایرانی را می خوریم ولی فرزندانشان را دسته دسته در شکنجه گاها و زیر زمینهای تاریک و نمناک زیر شکنجه می کشیم.و برای مشتی عرب بدوی سینه می زنیم.و در مرگ اعرابی که یا در جنگ قدرت با هم قبیله ائی و قوم و خویش اش مرده و یا از پرخوری ترکیده عزا می گیریم و زندگان را در رنج و بدبختی قرار می دهیم و زندگیشان را برایشان جهنم می کنیم.و با چس ناله ها و زوزها و عربدهایمان بنام نماز و ندبه و دعا برای مشتی غارتگر وحشی زندگی را بر انها تباه می کنیم.
    من و امثال من وطن فروشیم چون با بحران افرینی و جنگ افروزی هزارا جوان ایرانی را یا به کشتن دادیم و یا به مردگان زنده تبدیل کردیم.و میلیارها دلار از خزانه عمومی را به جیب سازندگان اسلحه و قدرتهای بیگانه سرازیر کردیم و در عین حال دم از مبارزه با ظلم و ستم زدیم ولی در خفا بگدائی از همان شیطان بزرگ مشغول بودیم.
    من و امثال من وطن فروشیم چون نه خدایمان ایرانی است و نه مقدستاتمان بلکه خدایمان بتی عربی و مقدستامان مشتی عربیکه حتی در بین قبایل وحشی خود هم ///// بودند نمونه اش///// که حکومت ترور و وحشت 4/5 ساله اش با ترور خودش بدست قوم و خویش نزدیکش و هم قبیله اش به پایان رسید.
    من و امثال من وطن فروشیم چون در طول تاریخ هیچوقت دلی در گرو ایران نداشتیم و تنها برای چاپیدنش انرا خواستیم و مردمانش را همیشه بدیده بیگانه نگریستم چون در نظر ما عرب بر عجم سروری دارد.

    سید از شرف و جوانمردی حرف زده ایی!اینها موضوعاتی هستند که/////مسلمین را درکی از ان نیست.چون دین و ائین شما با ////////////// بی وجدانی اغشته است.//////شما در این کارها پیشتاز بوده و ////////////// شما پراز چنین اعمالیست.کسیکه تجاوز ////////////////// به زنی را که تمام قبیله اش را کشته و غارت کرده رابطه ائی عاشقانه بداند معلوم است که شرف و جوانمردی و غیرت و وطن پرستی …را چگونه معنی خواهد کرد!
    راجع به رؤیائی بودن نوشته اید.شما ////////////////////که بنظر من هردوئید.راستی چرا اربابت ////////////////؟سید این عوعو سگان شما نیز بگذرد.و خواهی دید که بهمین زودیها پایان //////////شما نیز فرا خواهد رسید و دوران /////////// شما نیز به ////// تاریخ ریخته خواهد شد.ما ایرانیان مردمانی صبور هستیم!من شخصا امدن ترامپ را در خط منافع ملی ایرانیان میدانم و پایانی بر حکومت جهل و جنایت مشتی ادمکش و دزد اسلامی !

     
    • مزدک! شما درست می گویی ،وطن فروشی یعنی همین جمله که در انتهای نوشته ات نوشتی :
      “من شخصا امدن ترامپ را در خط منافع ملی ایرانیان میدانم…”
      این همان قاقا لی لی ترامپی است که چند بار برایت گوشزد کردم ،خیر آمدن ترامپ ربطی به منافع ملی ایرانیان که در ایران زندگی می کنند ندارد ،آمدن ترامپ در خط منافع توهمی رویایی معدودی وطن فروش مثل توست که قاقا لی لی های پوپولیستی و رویایی ترامپی آنها را لو داد! دیگر اگر این نجاست را با هفت دریا هم بشویی از لوث آن پاک نخواهی شد! مگر آنکه همانطور که در فضای عمومی وطن فروشی خود را لو دادی و صریحا گفتی حمله اجنبی به خاک وطنت امر مطلوبی است ،در همین فضا اقرار باشتباه خود کنی و بگویی من اشتباه کردم و از حمله اجنبی به خاک وطنم خوشحال نخواهم بود،والا مگر توی خائن فراری لیدر در غربت این مردم هستی که در سوراخی در اروپا نشسته ای و ترامپ را علیه خاک وطنت (اگر داشته باشی ،چون آنرا به قاقا لی لی ترامپی فروختی!)تحریک می کنی ،و مردم را بقیام علیه خودشان تحریک می کنی؟!

       
      • شما آخوندها خیلی وطن پرست هستید !؟! میگویند سالی که نکوست ازبهارش پیداست ! اگر به گفتار خمینی در هوا پیما نگاهی بیفکنید و او پس از پانزده سال دوری ازوطن احساسش “” هیچی “” است
        هیچی کلمه ای است که متاسفانه ایرانی جماعت نفهمید ولی طی روزگار دمار از روزگارمان در آورد

         
  80. از صفحه فیسبوک نوشابه امیری

    روزی که پیر شدم[۳۹]
    این بار هم آدرس، یک جایی در حول و حوش کرج بود.در راه، فکر اینکه روزگاری برای دیدن سد کرج و خوردن چلوکباب به این شهر می رفتیم، حال ام را خراب می کرد. چه کردیم که «تفریح» گاه ، «بازداشت»گاه شد ؟ کجای راه را اشتباه رفتیم؟از میان دیگر ماشین هایی که به همان راه می رفتند، کدام شان، در کناره سدکرج، فیروزه ای ترین آب ها را دیده بودند؟
    می رفتیم و نمی رسیدیم،اشتباه می رفتیم، بر می گشتیم، دور خود می چرخیدیم و باز نهیبی به خویش و ادامه راه.به قول مادر، پرسان پرسان رفتیم تا عاقبت به خرابه ای رسیدیم که انگار زمین خوارانی سیری ناپذیر، در میانه آن، ساختمانی آجری ساخته بودند و هر روز هم اتاقکی به ان اضافه کرده بودند برای مستاجری تازه.
    آن سوتر، در تکه زمینی سنگلاخی، باز زن و بچه و پیر و جوان، گله به گله، روی زمین گل آلود و تکه سنگ ها نشسته بودند. رو به روی آن زمین ، دفتر و دستک زندانبان بود، با سه چهارپله کج و کوله و پنجره ای که قرار بود پاسخگوی زندانیان این سوی دیوار باشد. در آن سوی دیوار که سوالی در کار نبود.
    در صف ایستادم؛صفی که یک نفره نبود و عرض اش بیش از طول آن.مادر و پدر و عروس و برادر و خواهر و بچه و…صدا به صدا نمی رسید اما کسی پنجره را باز نمی کرد.نیم ساعتی که گذشت صدای مردم بالا گرفت؛مردمانی که دیگر چیزی نمی خواستند جز اینکه کسی در پاسخ التماس های آنان، تنها شماره ای بدهد برای ملاقات.
    صداها که بالاتررفت، ناگهان دری باز شد و غول پیکری با همان صندل های اتافوکو و زیر پیراهنی چرک روی شلوار، بیرون آمد و داد زد : خفه!!!
    پیرمردی که معلوم بود، هیچ چاره ای برایش نمانده در برابر زندانبان خونخوار، به التماس گفت:برادر!!کی شماره می دهید؟
    برادر چرک ، نه خطاب به او که به همگی پاسخ داد: هر وقت صدایتان را بریدید!!!
    پسر جوانی که پیرمرد به او تکیه داده بود، با خشمی در نگاه اما با صدایی نرم، گفت:
    حاج آقا، در پنجره را که باز کنید، مردم ساکت می شوند…
    هنوز حرف اش تمام نشده بود که برادر چرک، در حالیکه با انگشت به پنجره می زد، به سمت او هجوم برد که:
    تووکیل وصی مردمی؟!!
    جوان هنوز دهان به پاسخ باز نکرده بود که دو برادر چرک دیگر از در بیرون آمدند و انگار منتظر علامت باشند، یقه آن جوان را گرفتند و کشان کشان به داخل بردند.
    و ما، هیچ نکردیم جز باز کردن راه برای برادران!دستی به یاری دراز نشد، صدایی به حمایت برنخاست. و من، یکی از همان«ما»،همدست تحقیرکنندگانی شدم که لحظاتی بعد،در داخل اتاقک، بر تن رنجور آن جوان می کوبیدند.انگار او را به در و دیوار می کوبیدند که لرزش دیوار، به جان ما هم می افتاد.
    جوان که بیرون آمد،با آن سر و روی آشفته، به پرنده ای می مانست که بال و پرش را چیده بودند.پدر گریه می کرد و بقیه تمرین که هیچ نگویند تا برادران چرک،بر آشفته نشوند.
    وقتی عاقبت پنجره باز شدو دادن شماره آغاز، دیدن قیافه هایی که به صورت گدایان می مانست در وقت گدایی و شنیدن«دست ات درد نکند برادر» ویران ام کرد….

     
  81. سپاه را از اراذل و اوباش پاکسازی کنید!

    سپاه با اقدامات خود پس از جنگ هشت ساله , که در آ ن بهترین هایش جان نثار میهن کردند یا در آتش جنگ سوختند اما خدا آنها را برایمان زنده نگهداشت تا شهادت دهند که در آ ن جنگ بر قهرمانان وطن چه رفت , نشان داد که اراذ ل و اوباش لانه کرده در آ نند که حرف آخر را میزنند. همانها که به هیچ دین و آ یینی نیستند و کارشان شده ایجاد بحران , پرونده سازی , شکنجه و زندانی کردن دلسوزان انقلاب , صحنه سازی برای وانمود کردن اهمیت وجود سپاه , …… .واقیت اما چیز دیگری میگوید و آ ن این است: سپاه بزرگترین خطر برای موجودیت کشور است. سپاه پشتوانه مرد می ندارد . همین اخیرا ” پس از بیان گلایه‌های حسن روحانی به رهبری انقلاب در خصوص شدت یافتن حملات رسانه‌های منتسب به نهادهای زیر نظر بیت رهبری، آیت‌الله خامنه‌ای با تبسم و گشاده‌رویی به حسن روحانی گفتند: «این حملات که اشکالی ندارد، باعث می‌شود شما در انتخابات رأی بیاورید.» http://news.gooya.com/2017/02/post-445.php . خوب سازمانی که پشتوانه مردمی ندارد و انباشته از اراذ ل و اوباشی مثل سعید قاسمی است ( بخوانید نامه سر گشاده جواد امام را در http://www.kaleme.com/1395/11/14/klm-257991/ که به درخواست همسر یکی از قهرمانا ن شهید جنگ میهنی نوشته شده ) را برای چه روزی نگاهداشته اید؟ تاریخ نشان داده است که این اراذ ل و اوباش با حذف عناصر سالم و در شرایط بحرانی که حکومت ناتوان است هر یک در راس گروهی و در گوشه ای از کشور بلایی میشوند به جان مردم . همین فردا , خدای نا کرده ,اگر آقای خامنه ای دیگر نباشند ( البته ما از خدا میخواهیم که ایشان سال ها زنده باشند تا بیشتر به این مملکت آسیب برسانند با کارهای ناپخته خود که بی شک هدایت شده از سوی همین اراذ ل و اوباش درون سپاه است ) چه اتفاقی میافتد؟ هیچ چیز مملکت معلوم نیست, دولت فعلی حتی توانایی نگهداری خود را بدون کمک رهبری ندارد , کسی که دیگران برایش اعتباری باقی گذشته باشند نمانده که بتواند سکان هدایت مملکت را در دست بگیرد , سازمانهایی که باید حافظ مردم باشند پر است از آدم هایی که خود مرعو ب گروه های فشارند , یا همدست این گروههایند , فساد از سر و کول مملکت بالا میرود , تهدید جنگی دیگر و نابودی کشور, اوضاع اقتصادی فاجعه بار و ……. خوب تکلیف مردم چیست آقای خامنه ای؟ بعد از شما با این همه مشکلات مردم چه بکنند ؟ مردم از رهبری میخواهند که به این سئوال ها جواب بدهند. این وظیفه ماست که بپرسیم و این وظیفه شماست که جواب بدهید. منتظر جواب شماییم آقای خامنه ای . با تشکر پیشاپیش از جواب شما.

     
  82. همانطور که میبینید ما مدت سی و هشت سالست مدام در حال رکود زدن هستیم, اعدام صدها هزار, مصادره اموال, شکنجه ها, زندانیان سیاسی و میلیون ها رکوردها ی جبران ناپذیر. در تاریخ نمونه است. خدا را شکر کسی در این سقوط پلاسکو عمه اش زیرش نبود که ابستن شود و شاید بعدا شفافسازی گردد.

    —————-

    درود بابک گرامی
    من بعید می دانم این مسئله ای که تصویرش را شاهد آورده اید در تحریرالوسیله باشد
    اما اگر جناب سیدمرتضی ما را در این خصوص آگاه فرمایند سپاس مند خواهیم بود.
    با احترام

    .

     
    • نوریزاد گرامی چی را بعید می دانید زنده یاد فریدون فرخ زاد را برای گفتن همین کارد آجین کردن.ولی بنازم به کمر و رؤیاهای و حرص و جنون شهوانی اقایون!زندگی و دین این جماعت شکم و زیر شکم است!

      …………………
      https://www.youtube.com/watch?v=w_j31bwjzW8

      از دقیقه 6 به بعد در باره همین حکم شرعی امام است.

       
      • سلام بر مزدک گرامی
        بنده این کلیپ را قبلا دیده ام ولی یک ذهن کنجکاو،منصف و محقق هر حرفی را بلا سند نمی پذیرد.در اینگونه مواقع باید طلب سند کرد وگرنه کلی گویی از هر سویی کاری سهل است.مشخص نیست فرخزاد این مطالب را از کجا آورده و در صورت صحت این سخنان منتسب به چه کسی و در چه سطحیست.فغان ما از آخوند جماعت به هواست که بدون سند و بصورت کلی حرفی می زنند و می روند آنوقت خود ما که بدتر عمل می کنیم.باید به حال ملتی افسوس خورد که در پی آزادیست ولی هنوز نتوانسته ذهن خود را از قید و بندهای پیش ذهنیتهای مورد علاقه خود آزاد کند.یک بار با لجن پراکنی انقلابیون شاه را تنها عامل مشکلات معرفی کردند و امروز ما با انداختن تمام تقصیرات بر گردن خمینی و غفلت از این ضعفهای فرهنگی خود معلوم نیست خود را به آغوش کدام جرثومه دیگری خواهیم انداخت.
        موفق باشید

         
    • این آقا یکی از وطنفروش هاست که کارش مزخرف نویسی است. کامنت های او را یک بار دیگر بخوانید , یک کلمه که ارزنی بیارزد در حرف هایش نیست. چرا آ ن ها را در سایت خود می آورید؟ سیاهی لشگر لازم دارید؟ حالا فرض کنیم خمینی واقعا چنین فتوایی داده باشد. صحبت در باره ان چه دردی را دوا میکند ؟ این ها یک مشت علافند که کارشان مسخره گیست .شما با بستن در سایت خود بر آنها دو کار خوب میکنید : اول سطح مندرجات سایت را بالا میبرید و دوم به این علاف ها یک شانس میدهید که به دنبال کار مفیدی بروند. امثال این شخص شخیص هم یکی دوتا نیست . برادر شروع کن به نظافت سایتت

       
      • برو ///// آخوند لیس!

        ———————-

        کاش برای شرم هم فرصتی قائل می شدید.
        .

         
        • میبینی ؟ تا یه تلنگر کوچک به تو زده میشه لجن های انباشته در تو میاد بالا. یه دفعه آن ظاهر آراسته محو و یه موجود مفلوک نمایان میشه . قابل ترحمید واقعا .

           
        • آقای نوریزاد ،این فرد اگر شرم و حیا حالیش بود که در فضای عمومی و بصراحت از حمله اجانب به کشور و وطن سابقش ابراز خوشحالی نمی کرد و از قاقا لی لی های موهوم ترامپی به هیجان نمی آمد ،شرم نیست برای اینکه هیچ وطن دوست صادقی حتی اگر بر مملکتش دهها دیکتاتور و ظالم حکومت کند ،راضی به حمله اجانب به خاک سرزمینش و بخاک و خون کشیده شدن همه میهنانش و فناء و زوال بنیان های اقتصادی نظامی مملکتش نخواهد بود ،امثال این بیچاره را چه نسبتی با شرم و آزرم؟! بگردید در تاریخ سیاسی ایران ببینید تاکنون کدام آزادیخواه مخالف استبدادی در طول تاریخ راضی به هجوم اجانب به مملکتش شده است در حالیکه خود در سوراخی مخفی شده باشد؟! نگاه کنید حتی رضا پهلوی فرزند شاه گذشته ایران نیز نامه به ترامپ می نویسد و ضمن دفاع از دموکراسی و مردم ایران ،ترامپ پوپولیست را از اندیشه تجاوز به خاک ایران باز می دارد! امثال این وطن فروش که نوبر در تاریخ سیاسی ایران هستند حتی از شاهزاده فراری رضا پهلوی هم کمترند! چون با بی شرمی کاسه لیسی خود نسبت به اجنبی را ابراز می کنند!

           
    • سلام برناظران گرامی
      من با اینکه یقین داشتم چنین چیزی در تحریرالوسیله نیست(زیرا مشخص است که هیچ فقیهی از هیچیک از مذاهب اسلامی حکم به شکستن چنین حرمتی نمی دهد ضمن اینکه تحریرالوسیله کتابیست که به ابواب مختلف تقسیم شده و در هر باب تعدادی مساله است و اصلا هیچکدام به شماره ۲۴۰۱ نمی رسد!!)لذا مراجعه کرده و اصل روایت را آوردم که با توجه به شماره آن مربوط به توضیح المسایل آقای خمینیست نه تحریرالوسیله که کتابی تخصصی مورد استناد فقیهان حوزویست و آن روایت به شرح زیر است:
      “2401 اگر زنی را برای خود عقد کند و بعد معلوم شود که در عده بوده، چنانچه هیچکدام نمی دانسته اند زن در عده است و نمی دانسته اند که عقد کردن زن در عده حرام است، در صورتی که مرد با او نزدیکی کرده باشد آن زن بر او حرام می شود.”
      همانگونه که می بینند هیچ ربطی به موضوع گفته شده ندارد.متاسفانه امثال این دوست ما یا مغرضند یا جاهل.مغرض از این لحاظ که بهانه بدست طرفداران حکومت می دهند که مخالفین را بی منطق و دروغگو جلوه دهند(اگر خود جزیی از سپاه سایبری نباشند) یا جاهلند که بدون بررسی صرفا از یک سایت مطلبی را کپی پیست می کنند و در هر دو صورت مضرند. اینگونه اظهارات بی منطق و بی خردانه هیچ کمکی به آگاهی بخشی جامعه ما نکرده و صرفا دستاویز طرفداران نظام اسلامی می گردد.نوریزاد گرامی آقای خمینی نقشی به سزا در ویرانیهای امروز جامعه ما دارد ولی از شما انتظار می رود وقتی چنین اراجیفی مطرح می گردد از نشر آن جلوگیری کنید.
      موفق باشید

       
    • جناب نوریزاد،این همان ماجرای طنازی مورد اشاره است،که می شود گفت مصداق همان ضرب المثل معروف است که یكی گفت: خسن و خسین هر سه دختران مغاویه بودند كه در مدینه آنان را گرگ درید!
      گفتند: خسن و خسین نبود، حسن و حسین بود. هر سه نبود، هر دو بود. دختر نبود، پسر بود. مغاویه نبود معاویه بود. معاویه هم نبود علی(ع) بود. در مدینه گرگ آنها را پاره نكرد بلكه امام حسن را زنش زهر داد، امام حسین را هم شمر ملعون تو صحرای كربلا شهید كرد. آن كسی را هم كه گرگ خورد حضرت یوسف بود آن هم در مدینه نبود در راه كنعان به مصر بود آن هم نخورد بلكه برادرهاش گفتند خورد كه از اصل دروغ بود!
      حالا ماجرا این است که اصلا کتاب تحریر الوسیله مرحوم آقای خمینی یک کتاب بزبان عربی است نه کتاب فارسی! ،و شماره مسائل آن هم در هر باب فقهی دوباره از یک شروع می شود و شماره مسلسل ندارد! ،پس اصلا مساله ای با شماره 2401 نداریم!
      و از همه مهمتر اینکه اصلا چنین فرضی وقوع آن عادتا ممتنع است ،که کسی در ساختمانی باشد و زلزله بیاید و تصادفا عمه یا خاله او هم زیر همان اطاق خوابیده باشد و در آن شرائط حاد زلزله و تخریب آنی ساختمان فرد در حال نعوظ هم باشد! و وضع و محاذات او با عمه یا خاله اش طوری باشد که آن اتفاق بیفتد! حالا فرض کنید چنین حالتی از سقوط اتفاف بیفتد ،آیا اصلا اینجا فرض می شود یک امر اختیاری یا غیر اختیاری؟! آنچه که مربوط به عالم اختیار انسان مکلف است این است که حرام است با عمه و خاله و سایر ارحام خود نکاح کند ،و آنچه که مربوط به عالم خروج از اختیار انسان باشد که اصلا مناط و معیار تکلیف نیست،و فرضا چنین اتفاق نادر الوقوعی اتفاق بیفتد تصادفا تکلیف مکلف اخراج شی مورد نظر است نه ابقاء آن ،بنابر این چنانکه عرض شد اینگونه مزخرفات تولیدات افکار منحرف عده ای بیکار است که با چنین لوس بازی هایی عقده های روانی خویش نسبت به دین و احکام شریعت را بیرون می ریزند، و از این طنزتر آن است که بیکاره های دیگری که اخیرا از شدت عجز به ورطه وطن فروشی افتاده اند از چنین مزخرفاتی استقبال می کند!
      با احترام

      ————-

      سپاس دوست گرامی
      سپاس

      /

       
    • آقای نوریزاد در ایران این امکان را دارند که اگر مایل بودند زحمت بکشند و تحریرالوسیله را تهیه کنند تا موضوع روشن بشود (ازقم یا کتابفروشی های اسلامی یا موسسه نشر آثار امام و ……) بهرحال ازاین قبیل افاضات که از یک عقل و شعور سالم بعید است ،در رساله توضیح المسائل فراوان است ازجمله :
      مسئله 1586- اگر شک کند که به اندازه ختنه گاه داخل شده یا نه ، روزه او صحیح است و کسی هم که آلتش را بریده انداگر شک کند که دخول شده یا نه روزه او صحیح است . !!!!!

       
      • کجای این مساله با عقل و شعور سالم منافات دارد؟ روزه از احکام شریعت اسلام است و چیزهایی شرعا روزه را باطل می کند از جمله مساله مباشرت با زنان که معیار جنابت و بطلان روزه از نظر شریعت داخل شدن باندازه ختنه گاه است ،اینها احکام شرعی مترتب بر روزه است که از واجبات اسلامی است ،اینکه شما شریعت اسلام را قبول نداشته باشید معیار این می شود که فلان حکم با “عقل وشعور سالم” متنافی باشد؟ شما که عقل و شعور سالم دارید توضیح دهید که احکام مترتب بر شک بر وقوع یکی از مبطلات روزه که از واجبات شرعی است به چه جهت با “عقل و شعور سالم” که در شما هست و در دیگران نیست منافات دارد؟

         
    • نوری زاد گرامی ،
      راستش را بخواهید بقول ضرب المثلی قدیمی که میگوید آنکس که نمیداند خواجه حافظ شیرازی است ، فکر نمیکردم که شما این مسئله را نمیدانید ، هر چه باشد مدت های زیادی از مریدان و پیروان خمینی بوده اید و فرق است بین شما و یک جوان یا پیر سالخورده ای که بدون آگاهی از کتب ونگارش های او ، مرید و شیفته او شود و بقولی فرق است مابین فهم و نفهمی ، وگرنه همه انسانها از نظر درک و فهم به یکسان میبودند و فراموش نکنیم که هنرمند آزایخواه ایران ، زنده یاد فریدون فرخزاد را برای افشای همین فتوا های خمینی سلاخی کردند و زبانش را از حلقوم و قلبش را از سینه بدر آوردند . مزدک گرامی در بالا لینکی را در اینمورد گذاشته اند که در انتها دوباره خواهم آورد و چنانچه وطن دوست و ارتین آنرا نقد میکنند ، بدانند که دوران تفتیش عقاید و تهمت و ارعاب گذشته است و نسل جوان ایران آگاه تر از آن است که من و شما بدان می اندیشیم و دیر یا زود رود خروشان توده های ملت سیلی خواهد شد که این حکومت را با تمام شاخ و برگ هایش به زباله دان تاریخ خواهد سپرد ، بدا بحال آنان که مست قدرت شده اند و سرانجام هم از این کاروان عقب خواهند ماند ، با سپاس از شما خوبان

      https://www.youtube.com/watch?v=w_j31bwjzW8

      ————

      درود بابک گرامی
      من می گویم بعید است یک چنین مطلب سخیفی در رساله آمده باشد شما مرا به سخنان زنده یاد فریدون فرخزاد احاله می دهید؟ شما که مدعی این هستید که در تحریرالوسیله یک چنین فتوایی هست – که نیست – باید سندش را بیاورید. وگرنه باقی سخنان تان نیز مخدوش می شود.
      سپاس

      .

       
      • مگر فریدون فرخزاد هر مزخرفی بزبان آورد صحیح است؟ خود شما عقل و قدرت مراجعه به منابع و مصادر اصلی گفتارها ندارید؟ البته بگمانم ندارید چون سیره و روش شما در این سایت این را آشکار کرده است برای مخالف و موافق ، مگر باقی مطالب دیگری که بابک زمان اینجا کپی پیست می کند پایش بجایی بند است؟ آنها را هم اگر کسی دنبال کند رد پایش را در سایت های دین ستیزان و در شبکه های اجتماعی خواهد یافت ،آنچه که مهم است این است که امثال بابک زمان فاقد خلاقیت و ابتکار و نوشتن برخاسته از اندیشه خویش هستند ،و اینقدر در اوهام خویش غرقند که حتی وقتی مخالف و موافق بطور مستند نوشته او را موهوم می دانند قدرت تفکر و عذرخواهی و بازگشت به خویشتن انسانی خویش ندارند.

         
        • جناب سید مرتضی به قول شما !! فرخزاد مزخرف گفته چرا ماموران حکومت دلخواه شما به خانه اش به عنوان پناهنده و مهمان ! رفتند و شبانگاه تکه تکه اش کردن رذالت این ماموران ////هم حتما مورد تاییدتان هست . حتما در بهشت حوریان بیشتری نصیبشان خواهد شد وی که فقط و فقط یک خواننده بود و جرئت دست به اسلحه بردن را نداشت را چرا قطعه قطعه کردند ظاهرا اکبر خوش گوش را میشناسید و یا شما که یک محقق تمام وقت هستید این اسم را نشنیده اید .؟

           
          • خیر نام اکبر خوش کوش را شنیده ام ،اما اینکه این کار حتما توسط مامورانی از جمهوری اسلامی صورت گرفته باشد بر من معلوم نیست ،برای شما از کجا معلوم است؟ آنها آیا در تحقیقات قضائی ایران روشن شد که مجرم بوده اند یا در تحقیقات پلیسی قضائی کشور فرانسه؟ در این مورد توضیح دهید ،اما من خیالتان را راحت کنم من شخصا با چنین کارهایی مخالفم فرق نمی کند از سوی گروههای خودسر یا متعصبی صورت گرفته باشد یا از سوی ماموران ،بنظر من فریدون فرخزاد فرد پلید و زشت کاری بوده است که در شوهای خود به مقدسات یا اشخاص مورد احترام ملت مسلمان ایران توهین و ریشخند می کرده است ،اما در صورتی که او در محدوده قضائی جمهوری اسلامی ایران قرار می گرفت می باید در دادگاه صالحه محاکمه و مطابق قوانین مجازات می شد ،و قدر مسلم او بجهت اهانت به مرحوم آیت الله خمینی مستحق قتل نبوده است ،البته من از جرایم احتمالی دیگر او بی خبرم ،در هر صورت من آن قتل فجیع را محکوم می دانم بدست هرکسی صورت گرفته باشد.

             
    • آقای نوریزاد اینم مقداری مسئله ازجلد چهارم تحریرالوسیله دخول:

      مساءله 21 – اگر زنى شوهردار زنا بدهد بر شوهرش حرام نمى شود، و واجب نيست بر شوهر كه او را طلاق دهد هر چند كه زن اصرار بر آن كار زشت داشته باشد.
      مساءله 22 – كسيكه با زنى شوهردار زنا كند چه شوهرش دائمى باشد و چه متعه آن زن براى هميشه بر او حرام مى شود، چه اينكه آن زن مسلمان باشد و چه غير مسلمان ، شوهرش به او دخول كرده باشد يا نكرده باشد، پس بعد از مرگ شوهرش و يا زوال عقد زناشوئيش بوسيله طلاق و امثال آن ، شخص زناكار نمى تواند با او ازدواج كند، و على الظاهر فرقى نيست بين اينكه زانى عالم باشد باينكه زن شوهر دارد و يا اينكه جاهل باشد، و اما اگر مرد را وادار كرده باشند به ارتكاب زنا آيا باز هم ازدواج او با آن زن براى دائم حرام مى شود يا نه ؟ محل اشكال است .
      مساءله 23 – اگر با زنى كه در عده طلاق رجعى است زنا كند مانند زن شوهردار بر او حرام ابدى مى شود، و اما اگر طلاقش بائن بوده و يا زن در عده وفات بوده باشد حرام ابدى نمى شود، و همچنين اگر بداند كه زن در عده طلاق است ولى نداند آيا طلاقش رجعى بوده يا بائن حرام ابدى نمى شود، بله اگر بداند طلاقش رجعى بوده لكن شك داشته باشد در اينكه آيا عده اش تمام شده يا نه ؟ على الظاهر حرام ابدى مى شود.
      مساءله 24 – اگر با پسرى لواط كند و دخول كند هر چند به قسمتى از حشفه باشد براى ابد مادر آن پسر و مادر مادرش ‍ هر چه بالاتر برود و دختر آن پسر و دختر دخترش هر چه پائين رود و خواهرش بر او حرام ابدى مى شود، بدون فرق بين اينكه فاعل و مفعول هر دو صغير باشند يا هر دو كبير و يا مختلف ، ولى بنابر اقوى بر مفعول مادر و دختر و خواهر فاعل حرامى نمى شوند، و مادر و دختر و خواهر رضاعى مفعول نيز حكم مادر و دختر و خواهر نسبى او را دارند.
      مساءله 25 – لواط وقتى حرمت هاى ابدى را مى آورد كه سابق بر نكاح باشد، و اما اگر بعد ازدواج با مادر يا دختر يا خواهر كسى شوهر يكى از آنها با پسر همسرش و يا پدر او يا برادر او لواط كند نه باعث حرمت ابدى مى شود و نه باعث بطلان نكاح ، لكن احتياط مستحبى ترك نشود (يعنى ترك آميزش با زنان نامبرده بهتر است .)
      مساءله 26 – اگر شك كند كه آيا در حين بازى با آن پسر يا بعد از آن دخولى واقع شده يا نه بنا را مى گذارد بر اينكه واقع نشده

       
  83. ماجرای پلاسکو چون کمر به پایین نیست مراجع در موردش نظر خاصی ندارن.

     
    • جناب نوریزاد

      با سلام به شما ،همینطور که برخی دوستان بدرستی تذکر دادند ،واقعا انعکاس دادن شما اینگونه مزخرفات بی اساس و لوس را ،مصداق آزادی و آزاد اندیشی و احترام به انظار و کامنت نویسی کامنت گذاران سایت شماست؟ بواقع من گمان می کنم چنین نیست ،و انعکاس اینگونه مطالب سخیف منجر به چیزی جز تنزل سطح معرفتی و فرهنگی سایت شما نخواهد بود ،و از آنطرف اگر فرضا شما اینگونه مطالب بیهوده را که مصداق لغو گوئی و سخنان بیهوده و هرزه است اگر کلا حذف کنید ابدا مصداق سانسور نخواهد بود ،برای اینکه فارغ از معیارهای دینی که من و شما به آن اعتقاد داریم و آن لزوم پرهیز مومن از “لغو” (وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لا نَبْتَغِي الْجاهِلين‏.القصص/55 ،وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون‏.المومنون/3) در گفتار و کردار است ،از نظر انسانی و اخلاق انسانی نیز اندیشیدن و گفتن و شنیدن و دیدن چنین امور سخیفی ،شایسته مقام انسانیت انسانها نیست ،بنابر این بنظر اگر روش شما اصلا حذف کلی این گونه مطالب و حرکتها باشد یا لااقل نام کاربری اینگونه افراد را ذکر کنید و ذیلش را سفید گذاشته و به آنان اخطار دهید ،هم کمک به حکیم وزانت سایت شماست و هم خود را از اتلاف وقت بیهوده در تهذیب و هاشور زنی اینگونه مزخرفات قرار نداده اید.البته اختیار با خود شماست
      با احترام

       
      • چرا این آیات سید مرتضی هرگز کمکی به شما نکرده اند تا جانیان و غارتگران و زورگویان و شکجنه گران و اراذل و اوباش را در هر مقام و لباسی، محکوم کنید و بیزاری خود را از آنها ابراز کنید و حداقل اینکه از آنها حمایت نکنید؟

        ————–
        این اراذل و اوباش تان خیلی شبیه اراذل و اوباش مکرر جناب مزدک است. نیست؟
        /

         
        • جناب نوریزاد عزیز، با بهترین و صمیمانه‌ترین درود ها، از شما پوزش می‌‌خواهم چون مطلبی که نوشتم رسا نیست آنطور که منظورم بود. باید می‌‌نوشتم جناب سید مرتضی چرا این آیات هرگز کمکی به شما نکرده اند …تا آخر مطالب. و کاربرد اراذل و اوباش هم باور شخصی من است که چنین طیفی واقعا در بافت این نظام وجود خارجی دارند. من ناشناسم و مزدک نیستم به شرفم سوگند.

           
      • جمیله یکه سوار

        وا سید مرتضی، نوریزاد با دروغهای شما چیکار کنه؟ هان سید اولاد پیغمبر؟
        از شما یه خواهش خواهرانه دارم: اجازه بده نوریزاد نام کاربری شما را هم منتشر کنه.
        اوا……مرگ خوبه ولی واسه همسایه؟ دروغ که استخون نیس تو گلو گیر کنه.

         
        • اوا جمیله خانم! شما باز وسط دعوا نرخ تعیین فرمودید؟! فارغ از شوخی، من نگفتم آقای نوریزاد نام واقعی کسی را منتشر کنند ،چون بگمانم اصلا ایشان نام واقعی کاربران اینجا را در اختیار ندارند ،حرف من این بود که اگر کسی مطلبی به سخافت مطلبی که شما بالای همین نوشته از کاربری بنام بابک زمان می بینید نوشت ،آقای نوریزاد خود را برای هاشور آن بزحمت نیندازد ،یا اصلا آنرا منعکس نکند ،یا برای اخطار و هشدار ،همین نامهای کاربری (مثل بابک زمان) در این سایت که شاید همه آنها نام های مجازی یا غیر واقعی هستند را ذکر کنند اما ذیل آن نام را خالی و سفید بگذارند ،این یعنی اینکه این نام کاربری مطلبی سخیف ،فحش یا بیفائده نوشته و نوشته او منتشر نشده و این یعنی یک اخطار یا کارت زرد ،حرف من این بود جمیله خانم اگر شما خانم هستید.ضمنا شما در مواردی با همین ریتم و نام در مورد نوشته های من ایرادهایی مطرح کرده بودید که من با توجه به لحن طعن آلود و تمسخر آمیز آن پاسخ شما را نداده ام وگرنه من از سوال و ایراد و اشکال مودبانه ناراحت نمی شوم ،اما مسخره کردن و ریشخند را بی پاسخ می گذارم.
          موفق باشید

           
          • جناب سید مرتضی گمانتان بسیار غلط است من اطمینان دارم نام های بسیاری از کامنت گذاران را جناب نوری زاد دارند و رو در رو ملاقات هم داشته اند از جمله بنده ! فقط گمان کنم که شما جرئت و حال ندارید به تهران تشریف بیاورید ودر جلسات ایشان حظور به هم برسانیم البته برای درد دندانتان به تهران می آیید ! ولی افسوس . روی ماه خود را از ما پنهان میفرمایید .

             
      • سید مرتضی گرامی ،بفرمائید از آقای نوری زاد عزیز تقاضا تقاضای دریافت ایمل و مشخصات کامل این کامنت گزاران را بکنید ، که با خیال آسوده شر این گونه افراد را از ریشه بخشکانید و چنانچه بدان ها دسترسی پیدا نمودید با آنها همان کنید که با امثال فرخزادها نمودید ، برای افکار پوسیده شما حتی تاسف خوردن حیف است ، زیرا آنهم هرچند اندک زمان می برد و حیف از اتلاف وقت که برای شما قائل شد . با سپاس از خوبان این سایت

         
        • بابک گرامی

          بنظرم سخن من را درست دریافت نکردید ،درست مثل مطلبی که خانم یا آقای جمیله یک سوار بالای نوشته شما نوشته که من پاسخ توضیحی به ایشان دادم ،آن پاسخ پاسخ توهم شما هم هست ،اینرا اضافه کنم من امنیتی نیستم ،اگر امنیتی بودم اینهمه خودم را برای نوشتن مطالب گوناگون تاریخی ،علمی ،فلسفی ،فقهی ،تفسیری و پاسخگوئی به شبهات و از جمله کمپرسی از کپی پیست ها که مثل شما در این سایت خالی می کنند بزحمت نم انداختم ،من دنبال نام واقعی کسی نیستم و کاری هم به شخصیت واقعی کسی ندارم ،بلکه فقط در زمینه مسائل دینی و شبهاتی که در فضای عمومی به دین اسلام وارد می شود در نفس خودم احساس وظیفه می کنم ،کارم هم کار فردی و بسلیقه و علاقه خودم است و اینکه مطالعه و بحث را دوست دارم ،بنابر این شما دنبال اینگونه هوک چپ زدن ها نباش عزیزم ،ایراد بشما همان ایرادی است که من قبلا گفتم و دوستی بنام آنارشیست هم در بالای این صفحه خطاب بشما نوشته است ،شما متاسفانه از حقیقت انسانی خویش و قوه عقل و تفکر و خلاقیت انسانی اتان استفاده نمی کنید ،شما دقیقا مثل یک روبوت برنامه ریزی شده و مکانیکی عمل می کنید: شما چیزهایی را که همه ماها در شبکه های اجتماعی و در برخی سایت ها می بینیم را بصورت کپی پیست اینجا مثل یک کامیون خالی می کنید بی آنکه زحمت بررسی و تعقل و صحت محتوای آنها را بخود بدهید ،و این شایسته مقام انسانی شما و اخلاق و تفکر انسانی نیست ،فرق من با شما در همین است که من در غیر ساعاتی که در برخی موسسات پژوهشی برای امرار معاش کار تحقیقاتی و در زمینه آماده سازی کتاب می کنم ،در اوقات فراغتم در منزل که در اینترنت مطالعه آزاد می کنم و از جمله در این سایت که چند سال است به این شناخته شده ام ،در مورد هر مطلب یا سوال و شبهه ای یا در مقام نقد مطالب یک دوست باضافه زحمت تایپ مطالب ،شاید چند ساعت از وقت خودم تا پیش از خواب را اختصاص بمطالعه در کتابها و منابع اسلامی و نرم افزارها می دهم ،تا مثلا آن بار کمپرسی شما را که شاید در عرض چند ثانیه از یک سایت یا از یک شبکه کپی اند پیست می کنید را بررسی و پاسخ دهم ،تفاوت اینجاست ،بنابر این اصلا سنخ کار من سنخ کار امنیتی نیست ،امنیتی یا در پوشش تعقیب می کند یا طرف را باشتباه می اندازد این وظیفه اوست البته می دانید که اگر بحث امنیتی مطرح باشد برای آنها بلحاظ فنی فرق نمی کند آی دی من و تو واقعی باشد یا غیر واقعی ،آنها با ابزارهایی که دارند می توانند براحتی آی پی و محل استقرار شما را بیابند ،اینها واضح است و نیاز بتوضیح ندارد ،اما اینرا نه از باب تحقیر می گویم بلکه از باب واقع گویی می گویم: بگمانم اینجا یا هرجا امثال شماها را که گاهی توهین به ادیان یا شخصیت های دینی می کنید یا مخالفت خود را با جمهوری اسلامی ابراز می کنید خیلی مهم نمی دانند که روی شما زوم کنند،بله اگر یک خطر امنیتی برای کشور اگر مطرح باشد ممکن است دنبال کنند ،اما فرض کنید اینجا فردی مثل مزدک که ظاهرا در ناف اروپاست دائم فلان و بیسار کند و مشتی فلان و مشتی بیسار بگوید ،یا کسی بنام سید با تشدید رضی اینجا مزخرفاتی خالی کند یا شما هی کمپرسی مطالب بی ارزش و لغو و غلط یا دروغ خالی کنید،برای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی شماها اهمیتی ندارید که بیایند صرف وقت کنند و روی شما زوم کنند،شما خیالتان راحت اینقدر مهم نیستید که مورد توجه امنیتی قرار گیرید ،من که البته اصل جمهوری اسلامی و مرحوم آیت الله خمینی را قبول دارم و از آن دفاع می کنم و هیچ کتمان هم نکرده و نمی کنم ،اما توصیه ام بشماها این است که مخالفت با دین یک مخالفت فرهنگی است ،این مانع ندارد مخالف باشید اما مخالفت باید نقادانه و فرهنگی و منطقی باشد ،وگرنه سبکی و عرضه متاع بی محتوا را عقلاء نقد نمی گویند ،شاید بشود به آن تفنن یا تفریح یا در مواردی عقده گشائی و تخلیه روانی و انتقام عاجزانه گفت و این بنظرم درست نیست ،چون معمولا شماها مدعی عقلانیت و انسانیت و بتر فهمی هستید ،در واقع نوشتن باید هدفمند و استوار و دارای منطق باشد و خود انسان هم فکر کند بنویسد مثل برخی دوستان این سایت مثل دوستمان کورس که علیرغم اینکه من نوع مطالب ایشان را نادرست می دانم اما برای تامل و تفکر و زحمات ایشان ارزش قائل هستم ،این مقام انسانی لایق انسان است ،وگرنه شما چون مثلا آیت الله خمینی را قبول ندارید یا کینه او را به دل دارید بروید یک دروغ شاخدار که هرگز در هیچ نوشته ایشان نیست بسازید یا بطور تقلیدی و تفکر آنرا کپی کنید و اینجا پیست کنید ،این نه مبارزه سیاسی است نه مبارزه فرهنگی است و نه فائده ای بر آن مترتب است جز باز شدن مشت شما و اینکه همه بفهمند شما اهل تامل و تحقیق نیستید ،برای اینکه در وضع قعلی دهکده جهانی هم موتورهای جستجوگر گوگل هست و با چند کلیک مطالب دریافت می شوند و هم کتاب های الکترونیک هست و هم دسترسی به انواع و اقسام کتابخانه ها در داخل و خارج هست و هم نرم افزارها هست ،کسی اگر اشتباه کند البته معذور است اگر باشتباه خود پی برد و اذعان کرد نشانه شخصیت اوست ،اما اگر تعمد در دروغ پراکنی و جهل و نادرستی باشد ،هیچ ثمری ندارد جز اینکه بگویند شما از خود هیچ ندارید و فقط مثل یک روبات عمل می کنید که صرفا یک برنامه تعیین شده است بی آنکه خود از آن باخبر باشد ،اگر چه اینجا شما نامتنان مجازی است ولی تصویر ذهنی اهالی این سایت از بابک زمان این است که مطالب او فاقد ارزش است چون قلم او نیست و فقط کپی پیست است،از این جهت ممکن است دیگران اصلا صرف وقت برای نوشته شما نکنند و قرقره موس بچرخد و رد شود.
          موفق باشید

           
        • ضمنا من فراموش کردم به ان جملات ذیل نوشته کوتاه شما اشاره کنم ،خوشحال میشوم اگر شما افکار مرا کلا یا بعضا پوسیده می دانید ذیل مطالب من بدون فحش یا استهزاء یا طعن ،اگر نقدی دارید ارائه کنید تا مشخص شود که بابک زمان غیر از هنر کپی پیست کردن آیا قدرت نقد مطالب دارد یا خیر و اینکه عیار و وزن نوشته های او از جهت ادبی و فارسی نویسی چیست.

           
      • سید مرتضی
        9:53 ب.ظ / فوریه 5, 2017
        جناب نوریزاد

        با سلام به شما ،همینطور که برخی دوستان بدرستی تذکر دادند ،واقعا انعکاس دادن شما اینگونه مزخرفات بی اساس و لوس را ،….
        جناب سید کل اسلام شما همین مزخرفات////
        /////
        ////

        —————
        من توهین ها و فحش ها را حذف می کنم
        یک بار تصمیم گرفتم بی خیال حذف و سانسور نوشته های شخص شوم. دیدم ظرفیت این گشایش را ندارید و اصلا ملاحظه ی شرایط مرا نکردید.
        پس از من دلگیر مشوید

        /

         
        • سلام نوریزاد گرامی
          اجازه بدهید مزاحی با شما بکنم.می گویم چه شد شما که می گفتیدمستانه می رقصم(البته همان موقع هم بنده نگران حضور گشت ارشاد بودم)از داشتن شماها و برویم دربند و دور یک میز من این طرف و آن یکی آن طرف و همگی دورا دور بنشینیم و بگوییم و بخندیم! و فال حافظ بگیریم و چه و چه!حال این سخنان چیست که می گویید؟!شما که از عدم درک شرایط در دنیای مجازی گله مندید در دنیای حقیقی چه می کنید؟!بنده به عنوان برادر کوچک شما که به نهاد پاکتان ایمان دارم نقدی بر شما دارم و ان اینکه هرگز هرگز هرگز بدون در نظر گرفتن واقعیات محیط پیرامون احساساتی نشوید.بنده دوستی پاک سیرت دارم که بسیار این رفتار شما مشابه اوست ولی چون در دنیای واقعی با هم هستیم در برخی موارد اجازه نداده ام که نادانسته به خود آسیبی بزند.گمان دارم که از سن من و شما گذشته است که احساسات را دخیل در زندگی روزمره خود کنیم.این ضعف را در چند جا از شما مشاهده کرده ام.شاید دلیل آن قلب رئوفتان باشد.نمی دانم.الله اعلم.
          با آرزوی تندرستی شما

           
  84. با سلام خدمت آقای نوریزاد و دوستان سایت.تقدیم به شما می شود:

    متن فارسي اسناد ويکي ليکس :

    نقشه اپوزيسيون براي عزل شاه ( طرحي که ميناچي به سفير انگليس داد )

    آتش سوزي سينما رکس با اجاز? حکومت بود ( اطلاعاتي که منبع آگاه در اپوزيسيون داد )

    شايعاتي درباره شاه : از بيماري سرطان تا ترور در شمال ( طوفانيان درباره ملاقات با شاه چه گفت؟ )

    ارتش از دولت براي مقابله با تظاهرات ناراضي است ( گزارش سفير آمريکا از کشتار ?? شهريور )

    پيشنهاد نهضت آزادي براي آيند? شاه ( راه حلي که اپوزيسيون به آمريکايي ها داد )

    مردم به زودي جذب آيت الله خميني خواهند شد ( پيش بيني سفير آمريکا دربار? نظام پهلوي )

    از لینک زیر دانلود کنید.

    http://www.parsbook.com/ناگفته-هاي-سال-57-روايت-اسناد-ويکي-ليکس

     
  85. چهارشنبه, فوریه 1, 2017 – 20:31
    محمدرضا عالی پیام-هالو
    نه مهندس بود و نه معمار بود؛
    قپه ها بر شانه اش، سردار بود؛
    پول صندوقی که مال شهر بود؛
    خرج هیئت‌های عاشورا نمود

    ماجرایی بشنوید از شهردار
    آن که باشد بر خر مسند سوار
    نه مهندس بود و نه معمار بود
    قپه ها بر شانه اش، سردار بود
    خواست تا بالا و بالاتر رود
    خیز بردارد سوی صد از نود
    در به تخته خورده اون جوری شود
    تا رئیس کل جمهوری شود
    شد درآمدهای قاطی پاتی اش
    مصرف اهداف تبلیغاتی اش
    هی بنر زد این سر و آن سوی شهر
    تف به آمریکا، همان شیطان دهر
    هر کسی هر جا بساطی گسترید
    زور او تنها به آن‌ها می رسید
    خرت و پرت او به زیر پا تباه
    چوب بر فرق و ملاج و گیجگاه
    هر کسی بدبخت تر بی یال و دمب
    کرکره پایین و دکانش پلمب
    یا بهایی های بی نام و نشان
    کسب شان تعطیل و تخته کارشان
    جای تجهیزات اطفاء حریق
    نردبان و چرخ بال و منجنیق
    پول صندوقی که مال شهر بود
    خرج هیئت‌های عاشورا نمود
    مسجد و تکیه، زیارتگاه ها
    بهره مند از پول و ایوالله ها
    خرج شد میلیاردها پول زمین
    راهپیمایی روز اربعین
    آنچه در شرح وظیفه داشته
    جمله را شوخی و جوک پنداشته
    فی المثل امنیت این شهر را
    کرده دست آیت الکرسی رها
    تا که روزی اتفاقی روی داد
    آتشی در شهر تهران اوفتاد
    آن مدیر هر چه را بحران، سوار
    شد به بحران مدیریت دچار
    دسته ی آتش‌نشان تا پیش شد
    «هر نی یی شمع مزار خویش شد»
    محمد رضا عالی پیام ( هالو)
    …………
    http://www.iranglobal.info/node/58702

     
  86. درود هموطن
    با نزدیک شدن انتخابات و امدن ترامپ و همراهان ضد رژیم ایران یکبار دیگر به ملت ایران و هندوانه هایی که برای ما اماده کرده اند.
    اما این دفعه رو کور خوندید بقول احمدی نژاد اون ممه رو لولو برد.
    اگر فکر میکنید که مثل زمان جنگ عراق جانمان را در کف دست گرفته و برای نجات ایران و ناموسمان به جبهه ها هجوم میبریم تا مملکت را نجات بدهیم ودو دستی تقدیم شما دزدان بی وجدان کنیم و بیش از نیمی از مردم به فقر و فلاکت و اعتیاد و برای لقمه ای نان به تن فروشی و فروش اعضای و جنین تن در دهند سخت در اشتباهید .
    اگر نوبتی هم باشد این بار نوبت کسانیکه در این مدت مملکت را باتمام امکاناتش بالا کشیدند و در کاخها و ویلاهایشان جا خوش کرده و درکشورهای خارجی برای اتیه خود و اقا زاده هایشان سرمایه گذاری کرده اند میباشد .
    ما فراموش نکرده ایم که جوانان وحتی نوجوانان ما را از پشت میز مدارس بدون هیچ گونه اموزشی و تجربه ای به جبهه ها فرستادید و گوشت دم توپها کردید و روی میدانهای مین فرستادید و از انها سنگر گوشتی برای خودتان ساختید.
    ما فراموش نکرده ایم جوانان ما در جبهه ها هزار هزار پرپر میشدند شما پشت جبهه خانه های امن وگرمتان مشغول تقسیم پستهای دولتی و اموال مملکت بودید.
    ما فراموش نکرده ایم مردمی که جان بر کف ااین مملکت را چه در جبهه ها و پشت جبهه ها مخلصانه حفظ کردند و میبایست صاحبان اصلی مملکت باشند ولی در حال حاضر محتاج لقمه ای نان ولی اقازاده ها ماشین میلیاردی سوار شوند و یا در کشورها اروپایی و امریکا با بهترین امکانات به خوشگذرنی و تحصیل بپردازند و پوزش را به ولی نعمت های خود بدهند.
    ما فرموش نکرده ایم در زمان شاه فقید اکثریت مردم از رفاه نسبی برخوردار بودند انقلاب کردند به امید بهتر شدن وضعیت اما دریغ که هزاران برابر نکبت و بد بختی بر ما باریده شد .
    هموطن انچه بر ما گذشته حدیث هفتاد من کاغذه پس بیاییم دست در هم دهیم و گول دروغها و تبلیغات کذب این رژیم و دولتمردان پلیدش را نخوریم .
    ۱- در هیچ انتخاباتی شرکت نکنیم.
    ۲- اگر جنگی در پیش باشد میبایست اول اخوندها ،دولتمردان و سران سپاه و اقا زاده هایشان که در این ۳۸ ساله خورده اند و چریده اند و برده اند باید در خط مقدم باشند.
    پاینده ایران وایرانی.

     
  87. درود به نوری زاد و دوستان همراه

    در یکجا خواندم: بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد:

    حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه استانداردهای بین المللی برخوردار بود. این زندان همه امکاناتی که باید یک زندان طبق قوانین بین المللی برای رفاه زندانیان داشته باشد را دارا بود.

    این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود و حتی امکان فرار نیز تا حدی وجود داشت.

    آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد.

    در آن از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد، اما…

    اما بیشترین آمار مرگ زندانیان
    در این اردوگاه گزارش شده بود.

    عجیب اینکه زندانیان به مرگ طبیعی میمردند.

    با این که حتی امکانات فرار وجود داشت
    اما زندانیان فرار نمیکردند

    بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند.

    آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خودشان و نسبت به هموطنان خودشان که مافوق آنها بودند رعایت نمیکردند،

    و در عوض عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند.

    دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت
    و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:

    در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بود را به دست زندانیان میرساندند و نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشد.

    هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خودخیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردند را تعریف کنند.

    هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت.
    اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود و معلوم شده بود خلافی کرده هیچ نوع تنبیهی نمیشد.

    در این شرایط همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند.

    تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است، چرا که:
    — با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت.

    — با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.

    — با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت.

    و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.
    این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.

    نتيجه :
    اگر این روزها نا خود آگاه به روابط عمومی کانالهای مملکته و آمد نیوز و … تبدیل شده اید، اگر احساس می کنید در بدترین کشور دنیا و تحت شدید ترین خفقان ممکن زندگی می کنید، بدانید تنها نیستید، مردم شوروی سابق هم چنین تجربیاتی داشتند، تجربیاتی که منجر به فروپاشی کشورشان شد و سالها شکنجه و فقر و تباهی شدیدی را تجربه کردند تا آمریکایی ها برایشان بهشت بیاورند، آمریکایی هایی که توانسته بودند به کمک رادیوهای اروپای آزاد (همین رادیو فردای فعلی) و صدای آمریکا به مردم شوروی بفهمانند در یک جهنم تمام عیار زندگی می کرده اند، اما بعد از فروپاشی و وقتی که روبلی که پیش تر ها بیش از یک دلار می ارزید ارزشش چند هزارم یک دلار شد فهمیدند جهنم واقعی چه می تواند باشد.

    زمانی که دخترهای اروپای شرقی راهی برای سیر کردن شکم جز تن فروشی و سیر کردن زیر شکم اروپای غربی ها نمی یافتند و ده ها میلیون نفر زیر خط فقر قرار گرفتند.

    مملکته همیشه و در تمام پیام هایش یک حرف دارد، مملکته ما داریم؟ جهنم هم از اینجا بهتر است.

    ما هم استقبال میکنیم …
    دلار گران شده …
    طلا گران شده …
    کار نیست …
    مدرسه ای آتش گرفت …
    تجاوز…
    اختلاس…
    کشتار و شایعه و …

    این روزها همه مخاطبان کانال های اینچنین شبیه زندانیان جنگ آمریکا و کره منتظر مرگ خاموش هستند٬ شما چطور؟
    بیاییم از خواندن و شنیدن و فوروارد کردن زهر نا امیدیفاصله بگیریم و تا میتوانیم به خود و اطرافیانمان امید بدهیم، و فعالانه و سازنده بجنگیم برای دنیا و آخرتی بهتر

    قطعا حتی اگر در جهنمی واقعی در حال زندگی هستیم، بزرگترین مانع برای نابودی این جهنم نا امیدی و ایجاد نفرت ها و شکاف ها و برچسب زدن هاست.

     
  88. حضرت آیت الله العظمی نوری زاد دامت برکاة و دامت افاضاة ، سلام علیکم ، ضمن آرزوی تندرستی و سلامتی بر شما انسانِ بصیر ، آزاده ، حکیم ، فرزانه ، شاهد ، بشیر و نذیر . استفتاء کاملاً اسلامی ، قرآنی و مذهبی و آنکه میسونرهای مذهبی و مبلغانِ دین اسلام می بایست افراد یک جامعه اسلامی را با ” خطابه و وعظ ” ارشاد و راهنمایی نمایند یا با ” مداحی ” و به سبک امروزی آن یعنی ” باد در گلو انداختن ” که متداول شده است ؟ الحقر __ مبشّر

    ———–

    درود دوست گرامی
    وعظ و خطابه منفعتش محدود به همان اجرتش است اما مداحی کارکردش تا هرکجا که شما بفرمایید ادامه می یابد. بویژه تا طبقات هفت گانه ی آسمان
    با احترام

    .

     
  89. متیس: ایران بزرگترین حامی تروریسم در جهان است

    وزیر دفاع جدید آمریکا روز شنبه ۱۶ بهمن گفت: «تا آنجا که به موضوع ایران مربوط است [باید بگویم که] به‌راستی بزرگ‌ترین دولت حامی تروریسم در جهان است.»
    ……..
    به گزارش خبرگزاری‌ها، ژنرال جیمز متیس شنبه شانزدهم بهمن در یک نشست خبری در کنار همتای ژاپنی خود، در سفر به توکیو، این سخنان را بیان کرد.
    ژنرال متیس در مورد آنچه «حمایت ایران از تروریسم» نامید، افزود: «نادیده گرفتنش سودی ندارد. به حال خود گذاشتن هم سودی ندارد و در عین حال نیازی هم برای افزودن بر تعداد نیروهایی که در حال حاضر در خاورمیانه داریم نمی‌بینم.»
    ………….
    ژنرال مایکل فلین مشاور امنیت ملی آمریکا نیز جمعه پانزدهم بهمن گفته بود که «اقدامات تخاصمی» ایران «دیگر تحمل نخواهد شد».

    ژنرال فلین دو روز پیش نیز به ایران اخطار داده بود که «در مدار رصد آمریکا قرار گرفته است».

    شان اسپایسر، سخنگوی کاخ سفید، نیز جمعه گفت که آمریکا در برخورد با ایران جدی است و همان‌گونه که رئیس جمهوری گفته است «هیچ گزینه‌ای منتفی نیست».

    دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا پس از آنکه گفت، «هیچ گزینه‌ای در مورد ایران حذف نشده است»، روز جمعه نیز در یک پیام توئیتری نوشت: «ایران با آتش بازی می‌کند».

    این اظهارات در حالی بیان می‌شود که آمریکا روز جمعه نیز ناو یواس‌اس کول را به سوی آب‌های منطقه باب‌المندب در جنوب غربی یمن اعزام کرد تا از مسیرهای دریایی منطقه حفاظت کند.
    ………….
    http://www.radiofarda.com/a/f12-mattis-on-iran-and-middle-east/28279077.html

     
  90. یک زمان
    یکی بود یکی نبود
    هفت برادر بودند که یهودی بودند
    اولین پاساژ (پلاسكو ) و بلندترین برج آسانسور دار و تمام اسکلت فلزی را برای ایران ساختند
    دهها کارخانه برای ایران ساختند و هزاران ایرانی را مشغول به کار کردند
    به کمک ثابت پاساژ میزان واردات و صادرات ایران را چنان بالا کشیدند که ارزش ارز ایران از دلار آمریکا بالاتر کشید
    در اخر بجرم مفسد فى الارض اعدامش كردند چون كناهى نداشت

    یک زمان دیگر
    یکی بود یکی نبود
    پنج برادر بودند
    مسلمان بودند ، ریش داشتند ، کراوات نداشتند ، ولی ایرانی نبودند عراقی بودند
    بیش از ده میلیون متر مربع از زمینهای ایران را خوردند
    دهها هزار جوان ایرانی را بالای چوبه دار کشیدند
    ارز ایران را برابر با آب دهان سگ قرار دادند

     
  91. حالا که نوریزاد گرامی جواب مرا به سید هاشوراجین کرد با اجازه ناشناس گرامی من این جوابش را به سید دوباره پخش می کنم!البته من اونو اینطور می بینم که > سید شما و همفکرانتان مصداق کامل اخلاق دینی هستید!
    ………….
    ناشناس
    5:31 ق.ظ / فوریه 5, 2017
    تف ///////تو مصداق کاملی هستی از جدایی اخلاق از دین.
    ……………

     
  92. سلام جناب نوری زاد
    پس از مدتها باز هم سلام، به نظر میرسد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سازمان مجاهدین خلق با همدیگر هم پیمان شده‌اند تا کشورمان ایران رو به ورطه سقوط و ویرانی بکشند. یکی میخواهد قدرت داشته را کسب کند و دیگری در صدد کسب قدرت نداشته است. وظیفه ما مردم در این برهه حساس زمانی چیست ؟ دیگر هیچ کس به انتقال مسالمت آمیز قدرت فکر نمیکند . کجایند مردان و زنان وطن پرست ایرانی تا یکشبه طومار این رژیم پلید رو در هم بپیچند و دولتی ملی و میهنی بپا دارند تا هیچ احدی را جرات نگاه چپ به مام میهن نباشد. غیور مردان و زنان ایرانی. ایران ما دارد از هر طرف چه از بیرون و چه از درون مورد آماج و تهاجم نیروهای پلید قرار میگیرد. دریغا که این وطن به ویرانه‌ای مثل عراق و لیبی و سوریه تبدیل شود ….

     
  93. با سپاس از كورس گرامى براى نوشته هاى ارزشمندشان.

    قضاوت در باره آغازگاه فرهنگ و تمدن اسلامى در هزار و چهارصد سال پيش، بسيار مناقشه برانگيز است و هر دو ديدگاه ” استقبال ايرانيان از سپاه اسلام با آغوش باز” و ” تازش خونبار تازيان با شمشير آخته”، به دليل تاريخ نگاريهاى مغشوش، غبارآلود و پر ابهام يا جهت دار، استناد ها و باورمندانى دارند.

    شايد چاره اين باشد كه براى دريافت حقيقت به زمان نزديكتر آمد و تا نسلى كه شاهد انقلاب بوده زنده است، آنچه را از تازش “معاصر “سپاه اسلام بر ايران به چشم ديده قضاوت كند تا ببيند آغازگاه فرهنگ/ نظام اسلامى حاكم بر ايرانِ امروز، تا چه حد از دو عنصر شريرانهء فريب و تبهكارى بهره برده است.
    فرهنگى كه براى فراگير كردن انقلاب، حربه هايى فريبكارانه/ تبهكارانه، از جمله قفل كردن درهاى سينما و سوزاندن چهارصد انسان بيگناه، و پس از استقرار، براى يكدست كردن نظام وحذف رقباى داخلى، اصرار بر ادامه جنگ به قيمت قربانى شدن ميليونها انسان و ويرانى كشور را بكار گيرد آيا مى تواند در ادامه، به مسيرى درست بر گردد و فرهنگى انسانى و خردمندانه را حاكم كند؟

    مردمى كه به اوضاع فاجعه بار امروز ايران نگاه مى كنند و با تأسف از نتايج انقلاب مى گويند ” چه مى خواستيم و چه شد”، بايد بدانند نظامى كه با حربه هايى شريرانه مستقر شود، نمى تواند جز به نتايجى شريرانه چون فساد و سركوب فراگير، قتل هاى زنجيره اى، اسيد پاشى و زير آب كردن سر برادرانِ سابق بيانجامد.

    از امام اول شيعيان آورده اند: “الغالب بالشر مغلوب”. يعنى پيروزى با ترفندهاى شريرانه، شكست است. اين سخن از هر كه باشد، دوست داشتنى و زيباست.
    اما اين سخن اتوپيايى است. درعالم واقع، چه روايتهاى گذشته هاى دور و چه تاريخ مدون معاصر، نشان مى دهد نه تنها پيروان آن امام براى پيروزى شرارت را دستمايه خود قرار داده اند، آغاز گاه تمدن غرب هم فريب و قتل عام شريرانهء بوميان و رنج بى نهايت بردگان بوده است.
    اما از كورس مى توان آموخت كه تفاوت غرب امروز با كشورهاى اسلامى امروز در پويه هاى فرهنگى اين دو است.

    پويه هاى فرهنگ غرب توانست با “واكنشى زيبا به زشتى هاى آغازگاه “، در ادامه، دستكم در قلمرو خود، رويكردى انسانى و خردمندانه بيابد اما در كشورهاى اسلامى، پويه هاى فرهنگى با “پافشارى در بازگشت به آغازگاه ” در حال تكرار تاريخند.
    اين تكرار تاريخ اگرچه اسفبار است و دستاوردهاى قرنها تجربه ها گرانبهاى بشريت را به باد مى دهد اما عبرت آموز نيز هست زيرا مى توان بجاى كوشش در يافتن اسناد تاريخىِ تازش هاى قرنها پيش، آنها را در زمان خود به چشم ديد. چه مانند نظام اسلامى ايران به اين “بازگشت”، لباس نصفه نيمه اى از تقيه و مصلحت پوشانده شده باشد چه چون داعش عريان باشد.

    از اين ديدگاه مى توان گفت داعش خدمت بزرگى به انسانيت كرده است؛ از تاريخ پرابهام و پر مناقشه، ابهام زدايى كرده و آنچه در قرنها پيش رخ داده، در پيش چشمان بشريت بازسازى كرده است. اگرچه به بهايى بسيار سنگين.
    بهايش را بايد از دختران ايزدى پرسيد.

     
  94. با سلام به جناب سید مرتضی : در پست قبل در مورد قتل های زنجیره ای ازشما سوال کردم و خصوصا در مورد روسای سازمان فخیمه اطلاعات که در زمان این قتل ها مسئولیت تام داشتند که شما فرمودید آقای دری نجف آبادی استعفا کرد و بنده خدا !! هیچ اطلاعی از جنایات همکاران تحت امرش نداشت ! خوب در مورد خسرو خوبان یا روح الله حسینیان جرا نظر صریح تان را ابراز نفرمودید همو که جناب نوری زاد بارهای بار وی را به چهره شاخص و مطلع اصلی و حتما یکی از آمران این قتل ها اعلام و افشا نمود نفرمودید وبه صحرای کربلا زدید ! مگر جمله معروف ایشان را یادتان رفته که :
    (( والله ما خودمان یک روز قاتل بودیم آدم میکشتیم ))
    که با کمال صراحت در مصاحبه اعلام کرد در جریان انقلاب یکی از قضات شرع بوده و افتخار میکند که دستور قتل داده و شاید چند گلوله ای هم شلیک کرده ! البته در مورد آن مهماندار هوا پیما !و قتل وی بعدا صحبت خواهیم کرد . چرا ایشان را از قلم مبارک انداختید شما آیا اطلاع ندارید که ایشان اکنون رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی است آیا ازایشان به علت نداشتن اطلاع از جنایات معاون اولشان سعید اسلامی یا امامی و همکاران جنایت کارش تجلیل به عمل آمد ؟ که یک چنین پستی به ایشان دادند و یا شما هم چون هم لباستان هست ایشان را مانند یک طفل پاک وبری از گناه میدانید جناب سید مرتضی جناب عالی روزانه پنج مرتبه به درگاه الهی نماز میبرید آیا از اینکه چنین خود را به تجاهل میزنید نگران نیستید؟ آیا شما هم مثل آیت الله وحید فکر میکنید دینتان در خطر می افتد ؟ اگر جنین است که حاشا به غیرتتان ! ولی من گمان نمیکنم که چنین باشد وامیدوارم که حق همیشه در نظرتان باشد .تا بعد و با احترام .

     
    • مهرداد گرامی

      من آخر شب گذشته که فرصت کردم صفحه قبل را مرور کنم ،در این مورد توضیحی نوشتم ،مراجعه کنید،ضمنا فراموش نکنید که در مورد مسائل گوناگون فقط گفتگو و بحث و استدلال و پرسش کنید،و از سکوت طرف مقابل استنتاج از پیش خود نکنید.
      تابعد و با احترام

       
      • با سلام به سید مرتضی نه ! نه ! مثل اینکه خیال ندارید از آن دایره تنگی که در آن قرار دارید خارج شوید . جناب سید من دارم در مورد روح الله حسینیان که از نام اصلیش ننگ داشته که آن را عوض کرده البته مثل اینکه در حوزه این موارد بسیار است مانند اکبر بهرمانی و یا حسن فریدون و حتما دیگران که همگی دنبال یک اسم پر ابهت البته از منظر حوزه ها و مردم عوام هستند که نکند نام ایرانی خدشه ای به شخصیتشان وارد کند و حتما باید نام عربی داشته باشند . بماند ! من ازشما سوال کلی کردم که این جناب خسرو خوبان که شما هم تصدیق کردید شخص منفوری هست را چرا محاکمه نکردند و وی پاداش هم دادند شما بازبه صحرای کربلا زدید . جناب سید به گمان من در حوزه ها علاوه بر تدریس به قول شما علوم اسلامی آموزش دیگری هم البته بصورت نهفته و عملی فرا میگیرید و آن نیست جزتقیه و فرار به جلو و رد گم کردن . من بارها در مورد زندانیان ازشما سوال کردم که فرمودید به پرونده آنان دسترسی ندارید و نمیتوانید ازچرایی زندانی شدنشان دفاعی و یا انزجاری بکنید ولی این جناب خسرو خوبان که هم لباستان هست را اعلام میکنید که مورد پسندتان نیست جناب سید من دارم راجع به کلیت نظام و حق کشی ناجوانمردانه حکومت ازشما سوال میکنم شما باز هم حرف خودتان را میزنید جناب سید برخی البته بسیار اندک از هم لباسان شریفی دارید که در زندان ساحلی قم دارند زیر انواع فشار جان میسپارندو میپوسند و من تا کنون به عنوان نمونه نتوانستم یک مورد حتی یک مورد اعتراض نوشتاری ازشما در مورد این بنده گان خدا مشاهده کنم البته بفرموده شما فقط و فقط دارید در مورد متون اسلامی تحقیق میکنید و متولد سال 39 و یا چهل هستید و آیت الله هم هستید و در زمان های فراغت به سایت نوری زاد می آیید من آنچه را که باید می آموختم آموختم و از این پس در مورد مسائل سیاسی !!! دیگر از شما سوال نمیکنم و به همان مسائل شرعی و صدر اسلام بسنده خواهم کرد و البته ازیاد نخواهم برد زنی که همسر رئیس قلعه خیبر بوده و شوی و همه اقوامش در جنگ با مسلمین کشته شده اند چنان عاشق و بیقرار حضرت محمد قلمداد نمودید که گویا وی ازشوی اولینش نفرت داشته و به قول شما حضرت داغ داغ و همان شب با وی وصلت نفرمودند . و صبر فرمودند تا علاقه وی کامل شود و وی را به تزویج و یا کنیز بودن مخیر فرمودند که ریحانه به همان کنیزبودن قناعت کرد تا بعد و با احترام .

         
        • سلام مهردادگرامی

          کمی شلوغ کردید!ولی تبریک می گویم که برای اولین بار بی غلط و منظم نوشتید.
          ببینید لطفا هیاهو نکنید ،من نظرم را در مورد خط سیاسی فرد مورد نظر گفتم ،شما بحث نام و تغییر نام می کنید!واقعا بحث نام یا تغییر نام چه اهمیتی دارد از نظر شما که آنرا جزء مقومات بحث های دیگر می کنید؟ شما مهرداد من مرتضی او حسن فلانی حسین آن دیگری کامبیز،اسم علامت است و از خصوصیات و آزادی های فردی است پس لطفا گریز به کربلا نزنید.
          من گفتم در مورد روحانی مورد نظر تاجایی که بیاد دارم نام او اصلا بعنوان متهم قتل های زنجیره ای مطرح نبود،شما می گویید چرا او را محاکمه نکرده اند؟! خوب شما اگر اتهامی متوجه او میدانید و سندی مدرکی دارید بروید شکایت کنید ،علاوه اینکه اینجا الان در یک سایت که محکمه نیست که شما بخواهید مسائل قضائی را در آن فیصله دهید ،من گفتم چیزی که او در برنامه چراغ گفت و معمولا از او نقل می شود را باید دید مراد چه بوده و احتمال دادم مقصود او این بوده که چون سابقا مقام قضائی بوده و کسی یا کسانی را حکم اعدام داده اکنون خود را بطنز قاتل می داند ،من دفاعی از او نکردم و دفاعی هم نمی کنم چنانکه در مورد هیچکس بدون ادله روشن و سند و مدرک یا بدون محکومیت در دادگاه نمی توانم حکم محکومیت یا برائت دهم ،اگر شما اینطورید خوب از پیش خود روی ظنون و شایعات هرکس را می خواهید محکوم کنید خوب بحثتان با من چیست؟! من قبلا بشما گفته بودم که مشکل شما این است که بطور مبنایی جمهوری اسلامی و نظام دینی را قبول ندارید و بر این اساس در هر مورد مظنونی حکم می رانید من گفتم هیچ جا این روند پسندیده نیست،خود شما هم مادامی که جرم محرزی مرتکب نشده اید و دلایل اثباتی یا اقاریر در مورد شما وجود نداشته باشد اصل بر برائت شماست و این مطلب عام است ،قبلا هم گفته ام من در مورد پرونده های قضائی اشخاص نمی توانم قضاوت و ارزیابی داشته باشم ،شما ظاهرا می خواهید همه کس مثل شما در هر موردی نظام دینی را محکوم کند تا مقبول شما افتد،شما از اینگونه مطالب می خواهید چه نتیجه ای بگیرید؟ اینکه اثبات کنید من بعنوان یک شهروند رای داده بجمهوری اسلامی طرفدار آنم؟ خوب اینرا که من بارها گفته ام ،در موردی هم که سوال کردید پاسخ دادم روح الله حسینیان تا جایی که من بیاد دارم دخیل یا متهم قتل های زنجیره ای نبوده است شما می خواهید از هرکس خوشتان نیامد او را همینطور در اینگونه فضاها محکوم کنید؟ اگر رد پایی یا سندی بر دخالت او دارید خوب ارائه کنید آنهم نه بمن بلکه به دستگاه قضائی ،این طرفداری یا اعتقاد من به منش و گفتار و تحلیل آن شخص نیست اینها را لطفا از هم جدا کنید.
          در مورد مساله تاریخی یکی از همسران پیامبر هم قبلا اینجا بحث تاریخی بصورت مستند بیان شد ،شما یا باید بحث تاریخی نکنید یا وقتی بحث تاریخی می کنید باید بپذیرید که واسطه فهم و تحلیل ما از وقایع گذشته دور همین تاریخ مکتوب است و جمع آوری و برداشت های ما ،اینجا نمی شود بظن و گمان بی پایه قناعت کرد و مساله را یکطرفه کرد من در آن مساله بر اساس ادله تاریخی و متنی به پرسش ها پاسخ دادم ،یا مراجعه کنید یا مطالب را با استناد و تحلیل مطرح کنید و از هو کردن بپرهیزید.حالا بحث شما در قتل های زنجیره ای بود چطور شد سر از مساله تاریخی درآورد من نمیدانم!
          با احترام

          ———

          سید مرتضای گرامی
          پوزش اگر در میان بحث شما و مهرداد وارد می شوم. شما نوشته اید: اگر سندی و مدرکی از روح الله حسینیان دارید بروید شکایت کنید. این حرف شما به این می ماند که یکی به روی آدم شیشکی ببندد در حد اتمسفر. زده اند و ده تا ده تا و صد تا صدتا بچه های مردم را کشته اند و به آنها تجاوز کرده اند و از قاتل و متجاوز شکایت هم کرده اند و جز فرسودگی بجایی نرسیده اند. به کشته های 88 به بعد و قبلش کاری ندارم. به سعید طوسی هم کاری ندارم. به گلوله ای که جلال الدین فارسی به سینه ی یک روستایی شلیک کرد و او را کشت می پردازم که شکایت بالا گرفت و حتی فارسی اعتراف کرد که مستقیم زده به سینه ی طرف اما بعدا به توصیه ی مشاورین حرفش را پس گرفت و شد آنچه که نباید می شد. خون طرف دود شد رفت هوا با دو بچه ی صغیر که من با همان بچه ی شیرخواره ی مقتول که در دادگاه در آغوش مادرش بود، در زندان همبند بودم. فارسی را تبرئه کردند بدون پرداخت یک ریال دیه. برویم شکایت کنیم؟ من خودم از حسین طائب رییس سازمان اطلاعات سپاه به دادگاه ویژه ی روحانیت شکایت بردم با سند. نامه آمد در خانه که: منع تعقیب. برای که؟ برای جناب طائب.
          با احترام

          .

           
          • جناب نوریزاد

            شما هم مثل همین دوستمان مهرداد،مسائل را بهم مخلوط می کنید و از مغالطه تکثیر مثالها و کنار هم آوردن آنها استفاده می کنید ،موضوع بحث ما این بود که روح الله حسینیان در قتل های زنجیره ای دخالت داشت یا نداشت؟ من در برابر اصرار مهرداد گفتم من نمیدانم داشت یا نداشت و چیزی هم در اخبار قضائی مربوط به آن نشنیدم ،بعد شما میایید می گویید دادگاه جلال الدین فارسی را بعد از تحقیقات قضائی تبرئه کرد ،یا برای طائب منع تعقیب صادر کرد و سعید طوسی که بود و چه کرد! خوب فرض کنید مثالهای شما درست است و دستگاه قضائی خطا کرد یا تعمد به حق کشی کرد ،آیا اینها دلیل این می شود که نام کسی را (هرچند منفور) بیاوریم و بگوییم او هم آمر یا فاعل قتل های زنجیره ای بوده است؟!
            حالا بگذریم از اینکه مواردی هم که ذکر می کنید درست می گویید یا درست نمی گویید ،سندی که ارائه کرده اید سندیت داشته است یا نداشته است ،اینطور که شما تحلیل می کنید مفهومش این است که همه قوانین و موازین قضائی و تحقیقات قضائی باد هواست و این برداشت و فهم شماست که حق ثابت لایتغیر است! خوب اگر این است که دیگر محکمه و تشکیلات و ادارات قضائی و آیین دادرسی و تحقیق قاضی و استناد او بقوانین یعنی چه؟ حضرتعالی یک دکه القضاء جایی احداث کنید بروید بنشینید بقضاوت! حالا خودتان قضاوت کنید اینها که جنابعالی می فرمایید شیشکی در حد اتمسفر است یا چیزی که من می گویم؟! ظاهرا من اینجا هم باید با پنجاه نفر انواع و اقسام بحث را دنبال کنم هم با مدیریت سایت!

            ———

            جناب سیدمرتضی گرامی
            به مهرداد عزیز فرموده بودید اگر سندی دارند بروند شکایت کنند. من نیز نوشتم به کجا بروند شکایت بکنند؟ مگر سابقا جمعی نرفتند و شکایت نکردند و نتیجه نگرفتند؟ و عجبا که این نکته را که من در ابتدای نوشته ی خود آوردم ندیده یا دیده روی برگردانده اید. من از این که شما یک تنه با پنجاه نفر جدل می کنید هم خوشحالم هم سپاسمندم. خلاصه من هم یکی از آن پنجاه نفر. من هم داخل صف هستم. نباشم یعنی؟

            .

             
          • جهت اطلاع جناب نوری زاد و آقا سیدمرتضی ی ی ی! .اتفاقا یکی از همان کودک های خرد سال پدر مرده که اکنون بزرگ شده و دانشجو هم هست از سال قبل پی گیر قتل پدرش میشود و حکومت بسیار بسیار مقدس وی را هم بازداشت میکند جناب نوری زاد لطفا پیگیری فرمایید تا صحت عرایضم دستگیرتان شود .

             
          • با پوزش از جناب نوری زاد فرد مقتول از ماموران حفاظت محیط زیست بوده و جلال الدین فارسی وی را در حین انجام ماموریت به قتل میرساند .

             
  95. در گفت‌وگو با فارس-صالحی: مراحل مختلف کار احداث بیمارستان هسته‌ای در جریان است.
    مش قاسم: خدا وکیلی این یکی قرار بوده جزو آدمهای این حکومت باشه. حاجی! بیمارستان هسته‌ای دیگه چه صیغه ای؟
    ر

     
  96. حاج علیرضا زاکانی در مسجد الزهرا(س) خانی‌آباد: دعوا با دنیا هیچ گاه دستور کار انقلاب نبوده است.
    مش قاسم: این … (سه نقطه) توی این ۳۸ سال کجا بوده؟

     
  97. سایت حاجی چوپون (با عرض معذرت به همه آنهایی که به شغل شریف چوپانی مشغول هستن) سردارک شکست خورده: بی‌تفاوتی در برابر قالب کردن گوشت مرغ رنگ‌شده به جای گوشت قرمز.
    مش قاسم: خیال میکنین اونایی که حکومت ماقبل قرون وسطی رو به اسم اصل مترقی ولایت فقیه بر ما وارد کردن گوشت مرغ رنگ‌شده به جای گوشت قرمز به ما نمیفروشن؟ … (سه نقطه از مش قاسم) اصلاح طلبان حکومتی اون شیاد رو به اسم حقوق بشر به ما قالب کردن، گوشت مرغ رنگ‌شده به جای گوشت قرمز به ما قالب نمیکنن؟ به حکومت ناب اسلامی خوش آمدید!

     
  98. سایت فرارو: سازمان مدیریت بحران کجاست؟
    مش قاسم: شوخی میفرمایید! کل سازمان حکومتک اسلامی بر ایجاد بحران گذاشته شده.

     
  99. حاج حسن بهشتی‌پور تحلیلگر مسائل بین الملل: به عقیده من بهترین کاری که می‌توان در چنین شرایطی انجام دهیم این است که مسئولان ما خونسردی خود را حفظ کنند و برخلاف ترامپ که غیر منطقی و به ضرر منافع کشورش و همچنین خلاف قانون اساسی آمریکا و به اسم تامین امنیت، اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون وین را نقض می‌کند، منطقی و اصولی رفتار کنیم. ما نباید مانند رئیس جمهور آمریکا رفتار کنیم. زیرا اگر آنگونه عمل کنیم چه تفاوتی میان ما و دولت ایالات متحده آمریکا است؟ اما این حق را داریم که عمل متقابل انجام دهیم.
    مش قاسم: در میگم دیوار تو بشنو!

     
  100. //// دمتو بذار رو کولت!ایرانیان وطن پرست برای جلوگیری از هم نپاشیدن ایران بعد از بیرون کردن این اراذل و اوباش ویران کننده ایران متحد شوید!

    “هماهنگی‌هایی برای یک درگیری منطقه‌ای با ایران صورت گرفته است”
    …………….

    یک کارشناس که نخواست نامش فاش شود به دویچه ‌وله فارسی گفت، روندی که آمریکا در مقابل ایران در پیش گرفته شباهت زیادی به مسیری دارد که به جنگ این کشور با عراق منجر شد.
    او با اشاره به تحریم‌های جدید آمریکا علیه ایران افزود: «این تحریم‌ها به خودی خود مهم نیستند، اما می‌توانند پیش‌در‌آمد تحریم‌های فراگیر و حتی جنگ باشند، مانند آن‌چه در سال‌های آخر دهه نود در عراق شاهدش بودیم. آمریکا در سال‌های ۱۹۹۶/۹۷ هم با تحریم گروهی از افسران ارشد ارتش عراق و چند تن از دانشمندان پروژه‌های موشکی این کشور شروع کرد. این تحریم‌ها ظرف دو سال فراگیر شد و عراق را فلج کرد. سپس عراق وارد یک درگیری منطقه‌ای شد و به دنبال آن آمریکا به میدان آمد.»
    او اضافه کرد: «شبیه چنین سناریویی ظاهرا برای ایران تدارک دیده شده است. برنامه این است که هم‌زمان با اعمال مجدد تحریم‌ها، اگر تنشی در منطقه شروع شد، آمریکا آمادگی داشته باشد که برای حمایت از برخی یا یکی از کشورهایی که به اصطلاح مورد تعرض ایران قرار گرفته، وارد عمل شود.»
    ………………
    او با اشاره به این که آمریکا در مورد ایران زمان زیادی وقت صرف نخواهد کرد گفت: «هم‌اکنون تیمی مشغول بررسی این مسئله است که آیا آزمایش‌های موشکی ایران که با شعارنویسی بر روی موشک‌ها علیه اسرائیل همراه بوده و یا سخنان تهدیدآمیز فرماندهان سپاه علیه برخی کشورهای منطقه، می‌تواند نقض برجام باشد یا خیر.»
    …………..
    «روشی که آمریکا در تحریم‌های جدید علیه ایران در پیش گرفته بی‌شباهت به همان روشی نیست که پیش‌تر در عراق آزمایش شد و به قطعنامه ۶۶۱ و تحریم‌های فراگیر انجامید. یعنی اول آمدند و گروهی را در فهرست تحریم قرار دادند و گفتند این‌ها افراد مهمی در برنامه موشکی عراق هستند. آمریکا این افراد را یک‌طرفه تحریم کرد. بعد از آن روی پروژه موشکی عراق دست گذاشتند و گفتند این پروژه بالستیک است و بعد آن را به شورای امنیت بردند. این پروسه‌‌ای بود که فروش نفت عراق را ابتدا به سالی ۲۵ میلیارد دلار، بعد به ۱۱ میلیارد و درنهایت به کم‌تر از ۵،۵ میلیارد دلار کاهش دادند که تنها برای خرید غذا و دارو کفایت می‌کرد.»
    او احتمال می‌دهد که حرکتی که آمریکا شروع کرده، با سرعت بسیار بیشتری به ضرر ایران به پیش برده شود.
    ………….
    مهرداد عمادی می‌گوید: «قطعنامه ۶۶۱ چهار بار ارائه شد و از سوی روسیه و فرانسه رد شد، ولی بعد از یک سری صحبت‌های پشت پرده آن‌ها هم همراهی کردند. وقتی قطعنامه ۶۶۱ تصویب شد، عراق مجبور شد برای جلوگیری از این که محاصره کامل نشود، به خاطر اتهام به پروژه موشکی، در تمام مکان‌های پژوهشی، علمی کشور و زیرساخت‌های عراق را باز کند. آمریکا با این روش عملا عراق را فلج کرد. سناریویی که در مورد لیبی هم اجرا شد.»
    “آمریکا روی اقدامات تلافی‌جویانه ایران حساب باز کرده است”
    …………
    کدام کشورها از ایران حمایت خواهند کرد؟
    حتی اگر برخلاف همه هشدارها، هیچ درگیری منطقه‌ای امنیت ایران را به خطر نیاندازد، اما آن طور که کارشناسان می‌گویند این احتمال وجود دارد که یک بار دیگر تحریم‌هایی گسترده علیه ایران اعمال شوند. بریتانیا، فرانسه و حتی آلمان نسبت به آزمایش‌های موشکی ایران روی خوش نشان نداده و یک صدا آن را “نقض برجام” دانسته‌اند. در این صورت ایران روی کدام متحد می‌تواند حساب باز کند؟ آیا بجز چین، کشور مقتدر دیگری هم پشت این کشور قرار خواهد گرفت؟ پاسخ مهرداد عمادی منفی است. او می‌گوید: «چین احتمالا هیچ همراهی با آمریکا علیه ایران نخواهد کرد و گرچه ایران را متحد استراتژیک خود در منطقه می‌داند، ولی حمایت چین نمی‌تواند ایران را از پیامدهای سنگین تحریم‌های گسترده‌تر نجات دهد.»
    ………….
    در صورت اعمال تحریم‌های گسترده علیه ایران یک تفاوت مهم با دور قبلی وجود دارد. مهرداد عمادی می‌گوید: «تفاوت این دور از تحریم‌ها با گذشته وجود واسطه‌ها و شبکه‌ دلالی بود که ایران در دوره قبل داشت. این شبکه اکنون به دلیل برنامه سازمان ملل علیه پولشویی شناسایی شده و کاربرد آن‌ها خیلی کم شده است. اکنون هم سخن برسر ۲۵ نفر یا شرکت نیست. در افق، اتفاق‌های بدتری احتمالا در شرف تکوین است. نباید این تحریم‌ها را کوچک به شمار آوریم. این سرآغاز یک فصل بزرگ است و می‌تواند هم برای اقتصاد و هم امنیت ایران پیامدهای خطرناکی داشته باشد.»
    …………….
    http://www.dw.com/fa-ir/%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B5%D9%88%D8%B1%D8%AA-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/a-37413926

     
  101. این هم از روسیه ائی که میلیاردها دلار از ثروت مردم محروم ایران را بطرق مختلف ربوده!همیشه سر بزنگاه خیانت کرده! همانطوریکه قبلا گفته ام روسیه و هر کشور دیگری بدنبال منافع ملی خود هستند بجز این بی وطنان و ایران ستیزان و اشغالگران ایران.
    ////بای بای و یا بقول لرها دمتو بذار رو کولت!
    …………….
    درپی اقدام متقابل جمهوری اسلامی ایران و صادر نشدن ویزا برای تیم ملی کشتی آزاد آمریکا، احتمال دارد اتحادیه جهانی کشتی میزبانی جام جهانی کشتی آزاد را از ایران بگیرد.

    به‌ گزارش ‌ایسنا، پس از این که ویزای حضور در ایران برای تیم‌ ‌ملی کشتی آزاد آمریکا صادر نشد، اتحادیه جهانی کشتی اعلام کرد که به دنبال راه حلی سریع برای این موضوع است؛ پس از این اتفاقات روسیه برای میزبانی جام جهانی اعلام آمادگی کرده است و با توجه به این که یکی از شرایط میزبانی رقابت‌های جام جهانی صدور ویزا برای تمام تیم‌های شرکت کننده است، این احتمال وجود دارد که میزبانی از ایران گرفته شود.
    …………..
    حمید بنی تمیم، نایب رییس فدراسیون کشتی در این رابطه گفت‌: روسیه پیش از این نیز خواستار برگزاری جام جهانی کشتی آزاد بود که پس از انصراف آن‌ها، میزبانی جام جهانی به ایران داده شد، اما حالا این کشور اعلام کرده است که اگر مشکلی در برگزاری این رقابت‌ها وجود دارد حاضر هستند میزبانی جام جهانی 2017 را بر عهده بگیرند.
    ………
    قرار است جام جهانی کشتی آزاد اواخر بهمن‌ماه بین هشت تیم برتر جهان در کرمانشاه برگزار شود.

    وزارت خارجه ایران با ورود تیم ملی کشتی آمریکا مخالفت کرد
    …………..
    http://news.gooya.com/2017/02/post-412.php

     
    • از زمانی که ترامپ رئیس جمهور پوپولیست ایالات متحده امریکا بر مسند قدرت نشسته و با روش های عوامانه و پوپولیستی اقدام به تولید هو و جنجال در داخل و خارج امریکا نموده ،خوانندگان این سایت شاهد هستند که در نفس و جان مزدک1 این سایت چه شور و نشاط و هیجانی پیدا شده! بتعبیر دیگر:ذوق زدگی و امیدواری به آرزوهای دیرین و کهنه چهل ساله! بر این اساس مزدک سایت نوریزاد از شدت هیجان هم وزانت و ادب گفتاری خویش را (که سابقا هم کم داشت) از دست داده است ،هم مثل نوباوگانی که تا بابای آنها دست توی جیب خود می کنند رویای قاقا لی لی را بکام خود نزدیک می بینند ،چست و چابک به جست و خیز می پردازد! می دانید که الان بابای مزدک که دست توی جیب کرده و رویای قاقالی لی را بکام مزدک نزدیک کرده کیست؟! روشن است :رئیس جمهور پوپولیست امریکا :دانلد ترامپ! از این جهت است که می بینید این نوباوه سایت ما هر بار که ترامپ و اطرافیانش باقتضای تازه کاری و پوپولیسم ،دستی در جیب می کنند و صوتی رها می کنند ،مزدک ما بهیجان آمده اخبار آنرا نقل و لینک گذاری می کند ،در پست قبل هم که قابل مراجعه است ناظران عرصه عمومی ملاحظه کردند که نوباوه 50-60 ساله سایت ،تصریح کرد که عنقریب ترامپ و پوپولیست های اطراف او به ایران حمله خواهند کرد و بعد هم حکومت دینی و منتخب مردم ایران را ساقط خواهند کرد و این کودک 60 ساله ما به قاقا لی لی خویش خواهد رسید! می دانید این گرایش و آمال و آرزو در جهان سیاست چه نام دارد؟ بله چیزی نیست جز “وطن فروشی”! من واقعا با روزنامه کیهان مخالفم و از اینکه نویسندگان آن هر چند یکبار گروهی از نویسندگان و اصلاح طلبان ایران دوست یا متدین را “وطن فروش” می نامد واقعا رنج می برم و آنرا نادرست و تاسف بار می دانم ،اما اینجا با توجه به نکاتی که عرض شد باکی نیست که بدون تردید، عالیجناب مزدک دین ستیز پرخاشگر و ناسزاگو را “وطن فروش” بدانم و بنامم ،مگر وطن فروشی چیزی جز این است که پستی و دنیا طلبی انسان او را وادارد که بجای فعالیت مدنی حقوق بشری و سیاسی مردانه و صبورانه ،در نفس خود خود را قانع و راضی کند که یک ابرقدرت و یک دولت خارجی بیاید به وطن و میهن او حمله کند تا او به آرزوهای پوشالی و قاقا لی لی های رویایی خود نزدیکتر شود؟! شما مطالعه ای در تاریخ سیاسی این مملکت کنید ببینید آیا در میان فعالان سیاسی و متفکران سکولار و غیر سکولار این کشور سابقه داشته است که (هرچند برای مبارزه با استبداد و رویای آزادی که غایت آمال آنهاست) بخود جرات دهند حتی تخیل اینرا بکنند که کشورشان ،و میهن شان توسط یک قدرت اجنبی مورد حمله و هجوم و اشغال قرار گیرد تا او بتواند به رویاهایی که از ابتدای فرار خائنانه خود از کشورش داشته است دست یابد؟ بله این بی سابقه است ،اما می بینید که بی وجدانی ،بی شرفی ،بی خدائی ،و در یک کلام بی اخلاقی و هوای نفس ،چگونه انسان را به منجلاب عفن و زشت می کشاند که :آرزو کند دولت تازه کار امریکا به وطن او و هم میهنان او و امکانات و بنیان های اقتصادی و نظامی کشور او حمله کند و خیال خام و رویای قاقا لی لی وطن فروشانه او را تحقق بخشد ،آری بلاشک این رویکرد مصداق بارز بی وطنی ،عجز ،توهم ،و “وطن فروشی” است ،بعد هم که باطن عفن خود را در نوشته هایی صریح بروز می دهد و مچ او را می گیرند شروع می کند به فحاشی و زشت گوئی و پشتگرمی به سخنان زشت و دور از اخلاق ناشناس هایی مثل خود یا بدتر از خود ،آری بدون شک همینطور است که کسانی که جایگاهی در ملت ایران ندارند و خائفانه و ذلیلانه به سوراخ ها در کشورهای دیگر پناه برده اند و شهامت حضور در بین مردم خود و مبارزه سیاسی مدنی شجاعانه ندارند ،و بامید حمله اجانب به کشور و وطن خود نشسته اند نه وطن دوستند ،نه وطن پرستند ،نه ناسیونالیست اند و نه چیزی از این عناوین ،بلکه :وطن فروشان مطرود ملک و ملت ایرانند.

       
  102. اینهم اظهار نظر ملیجک خامنه ائی در امریکا در مورد ترامپ !بگذارید ابلهانی مخالفان برانداز اراذل و اوباش //// را هر چه که خود هستند بنامند!
    ////

    هوشنگ امیراحمدی: ترامپ دربارۀ ایران بلوف نمی‌زند
    ……….

    خطا است اگر رهبران تهران تصور کنند که دونالد ترامپ بلوف می زند. او می افزاید : خطر بسیار جدی است و رهبران ایران باید در پی راه حل حقیقی باشند…
    ……….
    http://news.gooya.com/2017/02/post-433.php

     
  103. اخبار: لایحه شکایت ایران از آمریکا به ثبت رسید. لایحه ای که به دیوان بین المللی ارائه گردید در مدتی کمتر از 7 ماه توسط تیمی متشکل از حقوقدانان و اساتید ایرانی و خارجی حقوق بین الملل و مجرب و متخصص در دعاوی بین المللی……..
    ترجمه: یه مشت پول ریختیم توی جیب وکیلهای ایرانی و خارجی.

    وقتی که فیلم فارگو در اومد مبلغ سه ملیون دلار به زن کارلوس تروریست که در ضمن وکیلش هم بوده پرداخت شد که بره از هالیوود شکایت کنه. حال چند ده ملیون دلار به وکیلهای ایرانی و خارجی اینجا پرداخت شده خدا میدونه. شکایت از هالیوود به کجا رسید که شکایت از دولت آمریکا برسه.

    اینا همونایی هستن که با گروگان گیری به قرارداد الجزیره رسیدن، با 8 سال ادامه جنگ بیخودی به جام زهر رسیدن، با ۱۵ سال تنش به برجام بیفرجام. توی همه این … (سه نقطه از مش قاسم) کاریشون صدها ملیون دلار به جیب وکلا ریختن که هیچ افاقه ای واسه ملت ایران نکرد. فقط جیب دلالهای داخلی و خارجی و وکیلها رو پر کرد. مخارج این دیوونه بازیهاشون سر به صدها میلیارد دلار میزنه. ای که مرده شور اون منقلاب و منقلابیون ۵۷ رو ببرن.

     
  104. دلشونو به چند موشک دست چندم روسی خوش کرده اند!آدمهائی که ایزوله شده اند دنیا را در همان حوالی خود می بینند بقول عربی در پشت آبادان دنیائی نیست !
    ……….
    به ادعای سپاه پاسداران، در رزمایش نیروهای هوافضای این نهاد نظامی، سامانه‌های راداری «بومی» برای نخستین بار به آزمایش درآمدند. این رادارها می‌توانند بمب‌های رهاشده و موشک‌های زمین به زمین را ردیابی کنند. این سامانه‌ها شامل سامانه‌های راداری دوربرد «قدیر»، برد متوسط «مطلع الفجر» و نیز «رعد و کاوش» هستند.

    ادعا می شود که در مانور برگزارشده، سامانه راداری توانست با موفقیت بمب‌های رهاشده از جنگنده‌های سوخو و موشک‌های زمین به زمین را ردگیری کنند. همچنین سامانه‌های موشکی «بومی» نیز در این مانور آزمایش می‌شوند. این سامانه‌ها که به گزارش فارس شامل سامانه‌های موشکی «سوم خرداد»، «طبس» و «صیاد ۲» می‌شوند می‌توانند به انواع مختلفی از اهداف هوایی حمله کنند.
    ……….
    http://www.rojikurd.net/fa/2017/02/04/%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%B2%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%85/

     
  105. عدو شود سبب خیر…خود این اراذل و اوباش با پای خود کشور را به طرف جنگ و نابودی می کشند بعد عده ائی ابله به مخالفان می پرند!

    سپاه پاسداران رزمایشی را علیه “تحریم و تهدید” آغاز نمود

    روژی کورد: تنش بر سر برنامه‌های موشکی ایران بالا گرفته‌است. دولت جدید دونالد ترامپ گفته که تحریم‌ها نخستین گام برای مقابله با «تهدیدهای ایران» و به دنبال طراحی استراتژی طولانی‌مدت‌تری برای محدودساختن ایران است اما جمهوری اسلامی نیز از دیگر سو و بویژه با افزایش نیروهای امریکا در خاورمیانه، اقدام به برگزاری رزمایش نموده است، این در حالی است که روز گذشته و در پی آزمایش‌های موشکی ایران، دولت ایالات متحده آمریکا تحریم‌های جدیدی را علیه این بخش از نیروهای سپاه اعمال کرد.
    ………….

    ………….

     
  106. سه سوال از همه وطن فروشان فعال در این سایت . لطفا با صداقت به آنها پاسخ بدهید .

    آیا حاضرید در صورت وقوع جنگ با امریکا :
    ۱- به ایران برگردید و برای ایران بجنگید؟
    ۲- اگر نمیخواهید یا نمیتوانید بجنگید , حاضرید در شهر هائیکه به احتمال زیاد هدف بمبارانهای شدید , و احتمالا اتمی, قرار میگیرند ساکن شوید؟
    ۳- اگر خود را در نقاط گم و گور کشور مخفی کردید و جان سالم به درد بردید . حاضرید پس از خاتمه جنگ به نقاط ویران شده بروید و ببیند چه به سر هموطنانتان , که به آ ن ها اطمینان میدهید که جنگ برایشان آنطور ها هم که میگویند بد نیست , آمده است؟

     
    • استاد فرفریوس

      سه سوال از همه وطن فروشان فعال در این سایت . لطفا با صداقت به آنها پاسخ بدهید .

      آیا حاضرید در صورت وقوع جنگ با امریکا :
      ۱- به ایران برگردید و برای ایران بجنگید؟
      ۲- اگر نمیخواهید یا نمیتوانید بجنگید , حاضرید در شهر هائیکه به احتمال زیاد هدف بمبارانهای شدید , و احتمالا اتمی, قرار میگیرند ساکن شوید؟
      ۳- اگر خود را در نقاط گم و گور کشور مخفی کردید و جان سالم به درد بردید . حاضرید پس از خاتمه جنگ به نقاط ویران شده بروید و ببیند چه به سر هموطنانتان , که به آ ن ها اطمینان میدهید که جنگ برایشان آنطور ها هم که میگویند بد نیست , آمده است؟

      پاسخ فرفریوس این است که جنگی را که آخوندیوس و پاسداریوس افروخته را خودشان باید تحمل کنند و برای منافعش بجنگند تا شربت حوض شهادت را لاجرعه بنوشند.انشاالله.

      در پاسخ به پرسش 2 فرفریوس عرض می نماید که هوای آلوده از اگزوزهای ماشینهای آشغال ساخت ولایت و امواج مایکروویویوس سرطانزا و تحمل این حکومت جنون آور،به اندازه همان بمباران اتمی ولی با سرعت کمتر در حال نابودی ماست.

      پاسخ شماره 3 این است که آمریکا ژاپن و آلمان نابود شده را با طرح مارشال آباد کرد و حکومت آبکی زیرجلکی هنوز آبادان و خرمشهر و اهواز را نتوانسته به وضع چهل سال پیش برگرداند.هنوز مردم این شهرها آب سالم برای نوشیدن ندارند.

      اگر این حکومت برود همه چیزها تازه به نقطه -40 می رسد سالها نیاز است که بوضعیت صفر برسیم.
      ضمنا وطن فروختن پیشه کسانی است که وطن در دستشان است نفت و گاز و معادن و بنیاد و کارخانه و آستانهای مقدسه دارند. کسی که چیزی ندارد چه چیز را می تواند بفروشد.
      کارتر اینها را آورد و امید است دیگری کمک کند که اینها بروند.فقط از ملت ایران حمایت کنند و سپاه را بر سر جایش بنشانند.

       
      • استاد فرفریوس عزیز بگذار ///// عوعو کنند!من یکی که //// را هم به این اراذل و اوباش ////

         
      • طرح مارشال (به انگلیسی: Marshall Plan) عنوان موفقیت آمیزترین پروژه سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا پس از جنگ جهانی دوم است، این طرح به بسیاری از کشورهای اروپای غربی کمک کرد تا اقتصاد خود را پس از جنگ بازسازی کنند.ایالات متحده و تیم سیاست خارجی جرج مارشال در مسیر خلق جهان پس از جنگ درصدد حذف عوامل بروز دو جنگ جهانی و معضلات اقتصادی ناشی از آن بودند، به عبارت دیگر آن‌ها معتقد بودند در همه جای دنیا، انسان مرفه، یا دست کم امیدوار به زندگی در رفاه، به سوی تمامیت خواهی جذب نمی‌شود.[۱][۲]
        در عین حال این طرح یک برنامه ریزی بلند مدت برای خلق یک بازار توانمند برای خرید محصولات آمریکایی بود که عملاً از تسلط کمونیسم در اروپا جلوگیری می‌کرد.[۳] در مقابل این طرح در اروپای غربی اتحاد جماهیر شوروی که عملاً مانع بهره‌مندی بلوک شرق از این کمک‌ها شده بود دست به ابتکار عمل زد و در سال ۱۹۴۷ سازمانی بین‌المللی را تحت عنوان کمکان با هدف مبارزه با طرح مارشال تشکیل داد.[۱] (از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد)
        همانطور که میبینی طرح مارشال برای جلوگیری از تسلط کمونیسم در اروپا و برای خلق یک بازار توانمند برای خرید محصولات آمریکایی بود ( هیچ صحبت از دلسوزی و کمک و این حرف ها در اجرای آن طرح نبود). نه از کمونیسم خبریست امروز و نه آمریکا دیگر میتواند چنین بازاری را آرزو کند ( این را که دیگر میفهمی چرا؟). بنابر این تکرار آن چیزی که تو اسمش را کمک گذاشته ای ( از شدت شیفتگی به امریکا) محال است چون فاقد سود برای آمریکاست.( به عراق و افغانستان و لیبی و کمک مارشال کذایی نگاه کن ). این را محض اطلاعتان نوشتم , برویم سراصل مطلب که همان وطن فروشی تان است.
        ببینیم وطن فروشی یعنی چه و آیا آنچه که تو از آن فهمیده ای درست است یا نه. وطن فروشی را اینطور تعریف کرده اند: “همدستی با دشمن یا وطن‌فروشی عمل همکاری فرد یا افراد متعلق به یک کشور یا گروه با دشمن و دسته متهاجم است. این عمل خیانت به کشور یا قوم و ملت به شمار می‌آید.” ( همان منبع )
        امریکا تهدید به حمله میکند و شما به مردم میگوید ” نگران نباشد امریکا کشورتان را مثل آلمان و ژاپن خراب میکند ولی بعد بهتر از آنرا برایتان میسازد” این یعنی آماده سازی روحی مردم برای اینکه مقابل دشمن مقاومت نکنند و این در تطابق کامل با معنی وطنفروشی است. میبینید من نه از سر دشمنی با شما بلکه از راه ترحم به شما گوشزد کردم که
        وطن فروشی میکنید شاید به خود بیایید. بقیه مطالبی که نوشته ای ارزش بحث کردن ندارند.
        ضمنا اگر وطنفروشی تان قابل دفاع است چرا از نام ” واقعی ” خود ( مثلا مش بوقلمون” ) استفاده نکردی؟

         
      • استاد فرفوریوس،از این افاضیوس شمایوس که :” امید است دیگری کمک کند که اینها بروند “معلومیوس شدیوس که جنابعالیوس هم از جمله وطن فروشیوس های این سایتیوس هستیدیوس و طبعا از حواریونیوس مزدکیوس وطنیوس فروشیوس این سایتیوس.
        مرحبا به ترامپیوس پوپولیستیوس که با آمدنشیوس اینگونه برخی از سکولاریوس های وطنیوس را معرفیوس کردیوس!

         
    • آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. امام خمینی.

      از قدیم گفتند کسی که خربزه می خوره پای لرزش هم میشینه.
      حالا هی برو تو خیابون بگو مرگ بر آمریکا مرگ بر آمریکا مرگ بر آمریکا.
      بعد هم میلیون میلیون برین تشییع جنازه آدم کش که مثلا مخالفتتونو با رهبر نشون بدین
      قبلش هم برو لانه جاسوسی رو تسخیر کن و قبل ترش هم به عالم و آدم فحاشی کن و به دنیا نشون بده که یک قوم وحشی هستی به این امید که خمینی گفته آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.

      ببین ایران دوست عزیز یک اتفاقاتی هست در تاریخ که هر کاریش کنی از زیرش نمی تونی در ری
      مردم دو راه دارند: منتظر بنشینند تا دیر یا زود بمبارون بشند یا این که خودشون دست به کار بشند و آخوند ها رو بریزند زباله دان تاریخ. هر دو هزینه داره البته. خودتون می دونین.
      البته یک راه سومی هم هست که ملا ها با آمریکا معامله کنند و در ازای دادن امتیاز و خیانت بیش از پیش به وطن اجازه داشته باشند سر کار بمونند که این به معنی ادامه مرگ تدریجی کنونی است.

      یک نکته ای بگم جهت اطلاع ملت ایران. این جناب ترامپ تاجره. هر کاری که می کنه باید سود آور باشه. اشتباه نکنید دست کم نگیریدش. تجربه جورج بوش پدر و پسر رو هم داره. یعنی اگر این بار حمله ای در کار باشه تا آخرین قرون هزینه اش رو از جیب ملت ایران در خواهد آورد. دلش به حال هیچ کسی نسوخته. بد جوری تحت فشار رای دهندگان آمریکایی است تا وضع اقتصادیشون رو بهبود بده. وضع یک جورایی شبیه قبل از جنگ جهانی اوله. نگاه نکنید چهار تا پلاکاد به دست مخالف ترامپ تو خیابونا راه افتادند. اکثریت مردم آمریکا دنبال بهبود وضع اقتصادیشون هستند و حمله به ایران میتونه برای آمریکا خیلی سود آور باشه و خزانه رو حسابی راست و ریست کنه. ایران کشور بسیار ثروتمندی است. نسل ها بعد از نسل هزینه حمله آمریکا به ایران رو خواهند پرداخت. حالا خودتون میدونید. بنشینید تو خونه ها تا بمبارون بشید بعد هم خرج سربازای آمریکایی رو از جیب مبارک پرداخت کنید یا این که خودتون رو از شر ملا های نفهم بی شعور خلاص کنید و بهانه حمله به ایران رو از آمریکا بگیرید. ببینید کدومش خرجش کمتره.
      متاسفم که کار ایران به اینجا رسیده متاسفم.
      آهای محمد خاتمی خیانتکار که بیست میلیون رای داشتی و هیچ گهی نخوردی گفتی تحمل ندارم هزینه اش رو بپردازم. حالا خر بیار و باقالی بار کن. حالا هزینه ای روی دوش ایران انداختی که اون سرش ناپیداست.
      امیدوارم اولین بمب ها تو سر اصلاح طلب ها بخوره که بزرگترین خیانتکاران به ملت شماهایید و با وعده های سر خرمن بیخودی عمر رژیم آخوندی رو طولانی کردید و فقط به فکر جیب خودتون بودید. لعنت بر شما.

       
      • پدر بزرگ ساسان! شما هم خودتان را لو دادید، مردم البته نزدیک چهل سال است امثال شماها را به زباله دانی تاریخ (منظورم زباله دانی های اروپا و امریکا) فرستاده اند و صدای شما و وطن فروشانی مثل مزدک و استاد فرفوریوس صدای آشنائی از ته آن زباله دانهاست ،امیدوارم وطن فروشان دیگر،خودشان را مثل شماها لو ندهند که چطور عشق به هموطنان خود دارند و ارادت آنها به مام وطن از نسخه پیچی های این چنینی آشکار است :پذیرش بمباران ،یا ساقط کردن نظامی که خودشان آنرا پی ریختند نه شما و بشما مربوط نیست چون شما در میان ملت نیستید ،شما در همان زباله دان های اروپا و امریکائید ،حالا شما از ته آن زباله دان نگفتید که مایل به کدامیک از شقوق ثلاثه هستید؟ بگمان من شما هم مثل وطن فروشانی همچون مزدک و استاد فرفوریوس شق اول (بمباران ملک و ملت ایران توسط همان ها که در زباله دانی های آنها زیست می کنید) پسندتان است ،برای اینکه از شق سوم اظهار کراهت فرمودید ،و از شق دوم هم کاملا ناامید هستید ،و قرینه اش هم همین است که در میان مردم نیستید و در زباله دان های اروپا و امریکا احساس من لیدر در غربت می کنید که با عافیت طلبی و رندی برای آنها نسخه می پیچید ،والا اگر مرد بودید از آن سوراخ هایی که در آنها هستید بمیان هموطنان خود میامدید تا بعد ببینیم نسخه بمباران شدن وطن و مردم خویش را می پیچید یا نسخه ساقط کردن جمهوری اسلامی را ،بنابر این شما مصداق ضرب المثل آواز دهل شنیدن از دور خوش است هستید ،آواز دهل های حقوق بشری و دموکراسی و رفورم اتان با ریاکاری نواخته می شود اما زمانی که ترامپیسم=پوپولیسم=هیتلریسم جایی سر بر میاورد همچون مزدکیوس و استاد فرفوریوس ،ساسانیوس دموکراتیوس هم خویشتن حقیقی خویش را لو داده و متمایل به بمباران میهن خویش می شود(البته در لفافه به تحلیلی که گذشت).
        شما ضمنا جوری خود لیدر پندارانه خطاب به مردم ایران می نویسید که گویا همه ملت ایران گوششان را تیز کرده اند تا ببینند پدر بزرگ ساسان کی اطلاع رسانی می کند و اشاره به تاجر بودن ترامپ می کند! آخی! عجب اطلاع رسانی بموقعی! اما باطلاعتان می رسد که این فقط ترامپ نیست که تاجر و تاجر مآب است ،اصلا اساس سرمایه داری غرب بر تاجر مآبی استوار است ،و شماها هم که به زباله دانی های این نظام پناه برده اید نیز قهرا مثل آنها تاجر مآبید ،ملت و میهن خویش را تنها گذاشته اید و در غرب به خوشگذرانی و عیش و نوش مشغولید ،گاهی هم که بزنگاههایی مثل ترامپ و ترامپیسم پیش می آید دوان دوان پشت رایانه می آیید و تاجر مآبانه اطلاع رسانی می کنید ،نسخه شما هم با وطن فروش مزدک هم یکیست :یا بمباران شوید(باید بشوید و خوب هم هست بشوید) یا برای فرار از بمباران نظام جمهوری اسلامی را ساقط کنید و ما را از زباله دان های غرب و از لگدمال غربیها بودن نجات دهید ،می بینید که منطق شما هیچ تفاوت ماهوی با وطن فروشانی مثل مزدک ندارد،هیچکدامتان هم جربزه نداشته اید و ندارید که عیاشی های در غرب را رها کنید و اینجا بین مردم باشید و بعد نسخه بپیچید که :بمباران شوید یا انقلاب کنید! چون تعبیرزشتی در خصوص یکی از فرزندان محبوب این ملت کردید همان تعبیر را بخورد خودتان می دهم و آن اینکه :مطمئن باشید نه شما هیچ گهی می توانید بخورید و غلطی بکنید و نه امریکا و ترامپ می تواند گهی بخورد و غلطی بکند ،و شما وطن فروش ها همچنان در خواب خرگوشی خویش خرخر می کنید و از ته زباله دانی های غربی غرغر،ما خیلی وقت هست باقالی را برای شما بار کرده ایم.
        “امیداوارم اولین بمب ها…” آخی! یاد ننه بزرگ های عاجز و ضعیف افتادم که وقتی هیچ کاری از دستشان ساخته نیست ،مشت به سینه خود می کوبند و این و آن را نفرین می کنند! در پایان می گویم پدر بزرگ هروقت حالت خوش نبود اصلا پشت رایانه و کی برد نیا و عصبانی نشو ،و اگر هم آمدی بنشین با غیرت و فهم تاریخ سیاسی ایران رو مطالعه کن و احساس خود لیدر پنداری از ته زباله دانی های اروپا و امریکا را از خودت دور کن!
        دوباره دم دستم نیا وطن فروش وگرنه بیشتر نوازشت خواهم کرد.

        ————

        دوست ما
        ما از شما عصبیت و تندخویی و تند نویسی نمی خواهیم. باور کنید شما اگر همین نوشته را از عصبیت تهی کنید، ضربه ی کاری تری بر مخالفان خود خواهید زد.
        ما از شما صبوری و کظم غیظ انتظار داریم
        باشد؟

        .

         
        • حضرت آیت الله آخه چرا فحش میدی؟

           
        • دوست گرامی جناب نوریزاد

          من به باشد شما باشد می گویم دوست عزیز ،اما شما که زحمت منعکس کردن نظرات را می کشید وقتی بنوشته من عنوان عصبیت می دهید لطف کنید بازگردید دوباره نوشته ای که مخاطب من بوده است را بازخوانی کنید ،من مطمئنم و از نوشته ها و گرایشات شما نسبت به جناب آقای سید محمد خاتمی آگاهم ،بنظر شما نویسنده ای که قلم بدست می گیرد و بخاطر عصبانیت و نفرتی که در خود احساس می کند به یکی از شخصیت های مهم و محبوب مردم ایران که تصادفا یک انسان آرام درویش و انسان و مودب است هتاکی کرده اینگونه تعبیر می کند که :”آهای محمد خاتمی خیانتکار که بیست میلیون رای داشتی و هیچ گهی نخوردی.. “.و شمای مدیر این سایت نیز آنرا براحتی منعکس می کنید ،او را نوازش کنم و به او دستخوش گویم؟ من چیزی نگفتم الا آنکه خود او بکار برد در مورد کسی که اینجا حضور ندارد تا از خود دفاع کند ،شگفتی من ابتدا از خود شما مدیر سایت است که تعبیرات هرزه و زشت این فردی که خود را متمدن می داند و باصطلاح در میان جوامع متمدن زندگی می کند را منعکس می کنید بعد که دیگری توی دهان هتاک او می زند از او گله می کنید و سخن او را بعصبیت تعبیر می کنید ،الان سید محمد خاتمی در جامعه ما کم مورد هتاکی و بی اعتنایی قرار می گیرد که شما هم در سایت اتان اجازه می دهید هتاکی از جایی به او با تعبیر زشت و بی ادبانه خطاب کند که “محمد خاتمی ….خوردی یا نخوردی”؟ من نمی گویم کسی محمد خاتمی را نقد نکند ،حرف من این است که کسی بجای نقد آنچه خود لایق آن است را در مورد فردی که اینجا نیست بکار می برد ،شما چطور شد نه سخن زشت و تند این فرد بی ادب را نه هاشور کردید و نه به او تذکر دادید؟ من شما را آدم بی انصافی نمی دانم اما این دوگانگی و قصور را حمل بر خستگی شما می کنم ،سابقا هم در مورد توهین بمن را منعکس کردید اما واکنش و جواب مرا مورد انتقاد قرار دادید ،و این بنظر می رسد یا ناشی از ضعف مدیریت شماست یا ناشی از خستگی شما و من اینرا حمل بر تعمد نمی کنم.در موارد دیگر هم چنین است اگر کسی توهینی نکند من بحثی ندارم ،اما اگر توهین زشت را منعکس کردید شما مسوول هستید ،یا اصلا منعکس نکنید یا اگر پاسخ درخوری به توهین کننده داده شد اعتراض نکنید ،الان هم می گویم این آقا اگر عذرخواهی کند و اذعان باشتباه کند من نیز عذرخواهی خواهم کرد و مثل سابق با او دوست خواهم بود لکن اگر زشت گوئی کرد و به عقاید ما یا اشخاص محبوب ما توهین کرد متوقع نباشد پاسخ نگیرد.این پاسخ من به ناشناس هم هست ،ناشناس اگر سخن مرا فحش می بیند چشم خود را باز کند و نوشته بالادستی را هم نگاه کند ببیند آن فحش هست یا نیست ،اگر آن فحش نیست سخن من نیز فحش نیست ،اگر فحش هست چرا به او اعتراض نمی کند که ابتدا به فحاشی کرد؟ ضمنا توجه نمی کنید که نوشته من در دفاع از خودم نبود ،من از توهین هایی که متوجه شخص من می شود می گذرم ،اینجا سخن از فحاشی و بی ادبی نسبت به یک روحانی مظلوم بود که اینجا حضور نداشت.

          ————

          درود دوست گرامی
          من آن ناسزا به آقای خاتمی را ندیدم وگرنه حذفش می کردم. کما این که این ناسزا به هر کس دیگر نیز اگر بود حذفش می کردم. بله در این خصوص کوتاهی از من است.
          پوزش

          .

           
  107. من نمیدانم این دشمن بی پدر ومادر کی می خواد سر عقل بیاد و بالاخره قبول کنه که “رهبر هم چیزی سرش میشه”!..آقا میشه بالله که میشه و اصلا هم // نیست!
    مقام رهبر در دیدار با شیخ حسن مظلوم که رفته ببینه کاندید دوره بعد بشه یا نه؟ گفته: بشو ! حسن که دیده آقا جوابشو داده ذوق زده شده که آقا جونم، این صدا وسیما خیلی انگشت آزاری می کنه!..آقا جون رهبر هم گفته:بچه ای حسن! ..نمی گیری!..هر چی بهت فحش بدن بیشتر رای میاری!..برو انقدر خون بدل من نکن!..رایت کم بود، خودم میام میدون چند تا نفوذی و خائن و مزدور بارت میکنم که 30 میلیون رای تضمین شده داشته باشی!..برو کوچولو!

     
  108. درود اقای نوریزاد

    چند روز پیش یکی از همشریان و دوستان دل بسته ولایت فقیه را دیدم و مثل
    همیشه شروع کردیم به بحث و جدل های سیاسی،،
    اتفاقا بحثمان راجع به شما بود و ایشان به یکباره شروع کرد به نفرین
    ،توهین ، افترا و کلمات رکیک حواله ی شما کردن،،
    بنده گفتم هر نظری و عقیده ای داری محترم ، اما دشنام نداریم،
    ایشان در جواب گفت من کار خاصی نمی کنم فقط دارم همان کلمات و جملاتی
    که ایشان نصیب رهبری و اشخاص و نهادهای دیگر می کند ، به خودش احاله می
    دهم،
    بنده که تا کنون
    بجز چند نوشته دست به دست شده در فضای مجازی ، چیزی از شما نخوانده بودم
    و در انها نیز کمتر نشانی از توهین بود،
    به یکباره شدیدا تحریک و تهییج شدم که سری به سایت اینترنتیتان بزنم که
    از جانب همین دوستم معرفی شد..
    خاک بر سر،سارق و دزد،قاتل ،ابله،مغز فندقی (چقدر این کلمه می تواند روح
    ادم را جریحه دار کند)،عتیقه، جاهل و نادان ،غارتگر ،تروریست،بی ادب (اخر
    به کدامین حکم عقلی و اخلاقی انگ بی ادبی را به هزاران اخوند می زنید) و
    نیز ده ها کلمه و اصطلاح توهین امیز دیگر که در نقدنامه های شما رایج است
    و شما به حریف و یا دشمن خطاب می کنید،
    چرا فقط خاتمی رو به عنوان الگوی اخلاق به مخالفین معرفی کنیم و اما خود؟
    اگر انتظار دارید با این ادبیات که خشم و انزجارش از ادب اخلاقیش بسیار
    پر رنگ تر است، اگاهی بخشی کنید و مبارز و کنشگر سیاسی باشید،
    به عنوان یک هموطن دوستدار شما ، باید بگویم که معلوم است شرایط و زمینه
    و کانتکس را نمیشناسید و یا از ان غافل هستید،
    عزیز من ، گرامی ، دوران فعل و انفعالات ایدئولوژیکی سیاه و سفید بسر
    امده، واله بسر امده، تا کی ما باید از تجارب مهلک پیشین ایدئولوژیک
    اندیشی درس نگیریم،،
    و نیز دوست بنده به ابتنای قاعده زرین اخلاق (هر انچه را برای خود نمی
    پسندی برای دیگران هم نپسند)
    همان اصطلاحات را نثار شما می کرد،
    من اصلا به بحث های سیاسی و اینکه حق با کیست کار ندارم،
    اما مگر به فرض نابکار بودن حریف ، جهت نقد می بایست توهین و نفرین را
    چاشنی کلام کرد؟
    نقد مدلل و مستدلل چه نیاز که توام به زشتی ، پلشتی،توهین و افترا شود؟
    هر که نداند شمای نوری زاد به نیکی می دانید که این عده ،پیروان و
    مریدانی دارند که بخشی از هموطنان ما هستند و چه بسا از نزدیکان ما و
    شاید پدر و مادر ما، همانگونه که خود زمانی جزء انها بوده اید، چگونه
    انتظار دارید پیروان و مریدان حضرات ،توهین و افتراهای شما را برتابند؟
    با خود فکر می کردم ،بی جهت نیست که فرهنگ توهین،لعن و نفرین که خود به
    اندازه کافی در این کشور توجیه تاریخی و الهیاتی دارد، هر روز بیش از دی
    در این کشور رواج می یابد،
    حتم به یقین ناقد لعن و نفرین به خلفای تسنن هم هستید و چگونه است که خود
    در جای دیگری اقدام به توهین و لعن می کنید؟
    تا انجا که همه می دانیم چه در فرهنگ ملی و چه دینی ، توهین و نفرین به
    انحاء گوناگون ، حتی در برابر دشمن هم نکوهش و خوار شمرده شده است..
    عاشقان و مریدان و پیروان حضرت عالی چه دلیلی دارند که چون شما به
    مخالفان خود توهین و نفرین نکنند و مخالفین شما نیز چه باک از توهین به
    شما و هم مسلکان به دلیل پیروی از همان منطق شما..
    کلمات و واژگان یارای ابراز و اظهار صدها و هزاران حیف و افسوس بر این
    فرهنگ منحط را ندارد،
    ترجیح میدهد چون گذشته و با چشمانی اشکبار به دنبال کورسو های امید در
    ذیل معرفت و اندیشه روان باشم…

     
    • جناب اندیشه شما مثلا چی‌ خواستید بگید و پیام شما چی‌ بود؟ میخواهید بگویید آقای نوریزاد آدم ناشناخته‌ای هست و از سایت ایشان کسانی خبر ندارند؟ چه بهتر که آن بیخبران کسانی باشند که حرف خودشان را بنام دوستی‌ خیالی بیان نکنند تا دق دل خالی‌ کنند.

       
    • برادر محترم , قطعا شماهم میدانید که دزد را دزد نامیدن , قاتل را قاتل نامیدن و به تروریست نسبت ترور دادن نه توهین است و نه نفرین بلکه معرفی فرد مورد نظر است . اگرنوریزاد هم دزد و قاتل باشد شما و دوستتان باید بدون هیچ ملاحظه ای او را بهمان اسم صدا کنیدولی اگرایشان دزد نیست و شما نسبت دزدی به او میدهید این توهین و افتراست .

       
    • حرف راست را باید شنید:
      سارق و دزد،قاتل ،ابله،مغز فندقی ،عتیقه، جاهل و نادان ،غارتگر ،تروریست،بی ادب و…. می تواند ملت و ملتهایی را به نابودی کشد که این نظام همه ی این خصوصیتها را داراست.

       
    • اقای اندیشه شما در کدام کشور بودید که تازه تشریف اوردید وخبر از فحشها ونا سزاها که از اول انقلاب تا کنون از طرف نهادها وگروه های مذهبی نثار همه منتقدان و دگر اندیشان شده است بی خبرید

       
  109. درود برهموطن گرامی استادنوریزاد.پیرو دستور اقای ترامپ بنظرم رسید تاثیرش برمن چیست.راستش اگر هم الان بگویند ویزای افتخاری برایم صادر شده پول بلیط راهم امریکا میدهد من پول رفتن به فرودگاه راهم ندارم.دیروزدیدم خانمی درماهواره ناراحت بود که چرا درفرودگاه امریکا ازو پرسیده اند چرااینهمه پول همراه داری.مهربان نوریزاد این خانم به اصطلاح دانشو از کجا اینهمه پول اورده.من ۴۵ سالمه هنوز دنبال کار میگردم.راستی اقای ریس جمهور هم اعتراض کرده.به ایشان بگویید شما چندسال است درمرز افغانستان دیوار کشیده اید؟شما چندسال است در فضای مجازی دیوار کشیده اید .اقاکمی انصاف.به اقای ترامپ میگویم اگر همه دنیامارا ممنوع ورودکند ککمان نمیگزد چون مادر کشورمان درون دیواریم.

     
  110. سلام خدمت نوریزاد عزیز…

    جناب نوریزاد عزیز چون کم و بیش به حسن نیت و مهربانی های شما اگاهم،
    قلبا برای شما احترام خاصی قائلم، اما این روش به اصطلاح مبارزاتی
    حضرتعالی جز اتلاف سرمایه های معرفتی و معنوی جوانان و مردم چیزی به
    همراه نخواهد داشت..
    پوزسیون می گوید حفظ نظام اوجب واجبات است و شما در مقام اپوزسیون قریب
    به یقین می گویید اضمحلال این نظام اوجب واجبات است، شما می فرمایید
    دموکراسی و حقوق بشر ، طرف مقابل نیز می گوید همه اینها در ذات و منطوی
    اسلام وجود دارد،
    مخلص کلام اگر چه فعالیت های حضرتعالی در تضاد با ایدئولوژی نظام است ولی
    در همان پارادایم و نگرش ایدئولوژیکی خوب و بد در جریان است،
    به نظر حضرت عالی از این فعالیت های به اصطلاح مبارزاتی و کنشگری و نه
    معرفتی حضرتعالی خیری می زید و اندیشه ای می روید؟..
    به زبان ساده می گویم شما می گویید نظام بد است و انها در جواب می گویند
    ما خوبیم و خودت بدی،
    اگر شما یک دلیل مبنی بر ادعای خویش می اوری ،
    طرف مقابل هزار دلیل،
    ماهیت استدلال و تحلیل هم که در فرهنگ پرسش ناپذیر و متعصب فعلی ما هم مشخص است،
    مصداق همان جدل های بیهوده و بی سرانجام ایدئولوژیکی می باشد،
    اقای نوریزاد عزیز عدم خوداگاهی حضرت عالی و در کل اغلب ما ایرانیان به
    زمینه و زمانه حاضر،
    ایرانی که اکنون به شدت متاثر از عالم مدرن و بهتر بگویم مترسکی از دنیای
    مدرن شده و به شدت مصرف گرا و نهیلیسیتک گشته،
    ایا مجالی برای درک و فهم اتوپیا و رویای مدینه فاضله حضرت عالی دارد؟
    هر گاه نوشته های شما را می خوانم با تمام وجود شکاف میان دنیای شما و
    جوانان دیارمان را درک می کنم و متعجب از عدم التفاف حضرت عالی بدان،،،،
    اقای نوریزاد اجازه دهید کمی با خود و شما رو راستر باشم..
    فرض کنید این نظام متاثر از فعالیت های مبارزاتی شما و امثال شما ورافتد
    و حکومت ایده ال جایگزین شود ،
    ساده اندیشانه و خامی است اگر تصور شود پس از ان ،این جامعه دچار تحول گردد ،
    امری که تا کنون در هیچ جای تاریخ به وقوع نپیوسته است،
    اقای نوری زاد گرامی ، این هستی و بودگی ماست (مردم )که تحول می افریند و
    نه نوع و چگونگی حکومت.
    چرا بسیاری از متفکران اصیل دیگر بر فعالیت هایی مبارزاتی و کنشگری وقعی
    نمی نهند و و از سویی برای فعالیت های فکر و معرفتی جامعه شناسان ،
    روانشناسان، عالمان اخلاق و تعقل که در مسیر استحاله فرهنگی احاد مردم در
    تلاشند ارج و ارزش بی نهایت قائلند؟،
    نه اینکه مبارزات و کنشگری ها بی اثر باشند اما بدون شک تا مادامی که
    فرهنگ جامعه ای رشد نیابد ،
    پیشرفت و استعلا نیز یک توهم است،،
    نگاهی به پیشینه انقلاب ها ما را بدین نکته مهم متفطن می کند که اگر هم
    توفیقی در برخی از این انقلاب ها حاصل شده نه در ذات خود انقلاب بلکه
    انرا باید در چگونگی و نحوه ی تحقق هستی و بودگی ان جامعه جست،
    ما در سال 57 انقلاب کردیم و عده ی بسیاری این سوال را می پرسند که چرا
    دیکتاتوری پهلوی سرنگون گشت و در مقابل ما بجای استقرار حکومتی دموکرات ،
    حکومتی مستبد دینی را جایگزین کردیم؟
    ایا از مردمی که حتی در شرایط فعلی تصویر روشن از دموکراسی و ازادی
    ندارند چه رسد به سی و هشت سال پیش ، انتظار انتخاب و استقرار حکومتی
    دموکرات معقولانه و منطقیست؟
    اقای نوریزاد عزیز ،در جامعه امروز ما ارمان و اتوپیا دیگر نقش ایفا نمی
    کند و بدتر از ان حرکت از ارمان به واقعیت خطای مهلکی که متاسفانه عده ای
    چون حضرت عالی بدان دچارند و همانطور که عرض کردم جز اتلاف سرمایه های
    معرفتی و معنوی متاسفانه حاصلی ندارد،
    امروز جامعه ما بیش از هر چیز دیگری نیازمند تفکر و پرسش گریست،
    و متاسفانه به دلیل انحطاطمان ،
    این دو مقوله فرهنگ ساز را مسکوت گذاشته ایم و نهایتا پتانسیل و توانایی
    های ما بیشتر و بیشتر مصروف دعواهای ایدئولوژیکی چپ و راستی است که مدت
    مددیست بر این جامعه سایه افکنده و مسیر پیشرفت فرهنگی و معرفتی ما را
    مسدود کرده است،
    جامعه ما اکنون بیش از هر چیز دیگری محتاج خوداگاهی تاریخیست ،
    متاسفانه به دلیل سیاست زدگی و مناسبات تئولوژیکی و ایدئولوژیکی از هویت
    تاریخی خویش منفصل شده و نیز به علت ناکارا قلمداد کردن دستگاه حاکم و
    نفرت از ان ،تمام علل پسرفت را مربوط به پیشینه تاریخی حکومت دانسته و
    بدین طریق از سنت تاریخی خویش منفصل گشتیم ،
    و شما بهتر می دانید که استعلا ی جامعه ی بدون سنت و پیشینه فرهنگی به
    مسیری جز قهقرا نمی انجامد،
    فرهنگ در دل سنت می روید و چه سرنوشت شومی دارد جامعه بدون سنت و فرهنگ.
    امروزه کجاست ان ایده و تفکری که منبعث از سنت ستبر ایرانی اسلامی ، بار
    دیگر ما را به حقیقت تاریخی خویش متفطن کند و بسان جرعه ای اب در دل
    این سرزمین خشک و بی اب و علف عمل نماید. …

    اقای نوری زاد عزیز

    باز بر رفته و آینده نظر باید کرد

    هله برخیز که اندیشه دگر باید کرد

    عشق بر ناقهٔ ایام کشد محمل خویش

    عاشقی؟ راحله از شام و سحر باید کرد

    پیر ما گفت جهان بر روشی محکم نیست

    از خوش و ناخوش او قطع نظر باید کرد

    تو اگر ترک جهان کرده سر او داری

    پس نخستین ز سر خویش گذر باید کرد

    گفتمش در دل من لات و منات است بسی

    گفت این بتکده را زیر و زبر باید کرد

    اقبال لاهوری

    با تشکر بی حد و حصر

     
    • جناب اندیشه
      اگر چه من با قسمتهایی از این نوشته و نتیجه گیریهای شما مخالفم، ولی با این چند جمله کاملاً موافقم که نوشتید:

      ” اقای نوری زاد گرامی ، این هستی و بودگی ماست (مردم )که تحول می افریند و نه نوع و چگونگی حکومت.”
      ” نه اینکه مبارزات و کنشگری ها بی اثر باشند اما بدون شک تا مادامی که فرهنگ جامعه ای رشد نیابد ، پیشرفت و استعلا نیز یک توهم است”

      و مخالفت اصلی من با این جملۀ شما که طبق روال معمول آخوندها در پایان هر سخنرانی و نقد، از اسلام، دفاعی جانانه میکنند :

      “فرهنگ در دل سنت می روید و چه سرنوشت شومی دارد جامعه بدون سنت و فرهنگ. امروزه کجاست ان ایده و تفکری که منبعث از سنت ستبر ایرانی اسلامی ، بار دیگر ما را به حقیقت تاریخی خویش متفطن کند و بسان جرعه ای اب در دل
      این سرزمین خشک و بی اب و علف عمل نماید. …”

      در پایان،
      جناب اندیشه لطف کنید بفرمایید که منظور شما از “سنت ستبر ایرانی اسلامی” که اشاره کردید، چه بود؟
      حقیقت تاریخی ما آیا وابستگی تام به اسلام دارد؟ و اگر این اسلام و یا به طور کل ” دین “، مردم ایران را به حال خود رها کند و به آنها اختیار انتخاب آزاد بدهد، از نظر شما مغایرت دارد با دموکراسی مورد اشارۀ شما؟ آیا شما به دموکراسی در انتخاب دین هم اعتقاد دارید یا این دموکراسی و آزادی خواهی مورد نظر شما شامل همه چیز است منهای دین؟
      میشود بفرمایید این “سنت ستبر ایرانی اسلامی” در این سالهای پس از “انقلاب اسلامی” با توجه به این مطلب که حاکمان تمامی قوای اسلامی را دراختیار داشتند، چه کمکی به ایرانیان کرده که حالا ما بیاییم و دوباره به دفاع از آن بپردازیم و یا آن را احیاء کنیم؟ این اسلام مورد نظر شما، نسخه و ورژنی جدید است که ما بی اطلاعیم و یا از قبل بوده و جاری نشده؟ یعنی ” جمهوری اسلامی” را قبول ندارید؟ یک مثال میتوانید از جایی یا کشوری بزنید که این سنت ستبر اسلامی در آن تحول ایجاد کرده؟
      بفرمایید که از نگاه شما چه ارتباطی بین فرهنگ ایرانی با سنت اسلامی وجود دارد؟ و آیا فرهنگ ایرانی بدون سنت اسلامی از نگاه شما بی ارزش است؟ از نظر شما با توجه به وجود سنت “ستبر” اسلامی آیا جایی برای نقد و یا ظهور و بلوغ دموکراسی و آزادی خواهی و آزاد اندیشی باقی می ماند؟ کدام کشور اسلامی را سراغ دارید که در آن دموکراسی وجود داشته باشد؟ آیا این سنت ستبر اسلام مختص به ایران است و یا به کشورهای دیگر هم تعلق دارد؟
      اگر تمایل داشتید، پاسخی کوتاه به پرسشهای من بدهید.
      با سپاس

       
      • با سلام خدمت انارشیست عزیز

        ممنونم از اینکه وجیزه ی این حقیر را به دقت مطالعه فرمودید،
        1.در سیر دیالکتیک دو نکته مهم و ذو مراتب ،بسیار ارجح می باشد،
        ابتدا فهم و سپس نقد،
        مطمئنا تا فهم عالمانه ای از متن صورت نگیرد نهایتا نقد دچار ضعف خواهد شد و بالندگی مورد انتظار را نخواهد داشت.
        2.در دیالوگ عالمانه، متفطن بودن به دو نکته مهم بر رونق دیالوگ می افزاید،
        اینکه حقیقت همواره سهل الوصول نیست یا به اعتباری به طور کامل دست نیافتنیست لذا در گام نخست دیالوگ چنانچه طرفین به گزاره ذیل پایبند باشند دیالوگ مسیر واقعی خود را می پیماید،
        “حقیقت دست نیافتنیست”
        این پیش فرض به معنای این نیست که حقیقتی وجود ندارد بلکه به عنوان پیش فرض، ما را در مسیر و تکاپو محققانه جهت رخ نمودن حقیقت هدایت می کند،
        و دوم اینکه تا مادامی که نقطه اشتراکی در گفتگو یافت نشود ، گفتگو در ندفه خفه خواهد شد،لذا وجود نقاط مشترک یعنی استمرار گفتگو، همان حقیقتی که در نگرش افلاطونی موج می زد،
        دیالوگ یا دیالکتیک مستمر.
        نتیجتا با توجه به این مقدمه کوتاه و منبعث از تفکر تاریخی،انضمامی و پدیدارشناسانه می توان نگرش ایدئولوژیکی و الهیاتی دگم(تئولوژیک) موجود در کشورمان را از مهمترین موانع فهم دیالکتیکی و به تبع ان تفکر اصیل نامید،
        دوست عزیز،
        کمی به متون موجود در این سایت و علی الخصوص فضای سیاسی موجود بنگرید،
        تقریبا اکثر متون در نتیجه انزجا از روحانیت و ایدئولوژی حکومت، در جریان هست،(البته مشروط به اینکه باز منبعث از نگرش ایدئولوژیکی انگ نوکری و چاکری بر من زده نشود)
        تا مادامی که اذهان ما منبعث از انزجار از ایدئولوژی حاکم در جریان است و به نحوی تمامی افکار را حول چپ و راست دسته بندی می کند ، نهایتا به نحوی خود اسیر دوگانه اندیشی و نهایتا ایدئولوگ زده خواهیم شد، همان ثنویت اندیشی که تفکر را بر سایر مسیرها مسدود می کند.
        خوشحالم که با نظر این حقیر که به نحوی منبعث از بزرگان است موافقید،
        “این هستی و بودگی ماست که مسیر پیشرفتمان را تعیین می کند و نه نوع حکومت،”
        اما خوشحالی من نه از بابت این است که نظرم را نیک شمرده اید بلکه از ان باب است که بدلیل وجود نقطه ای مشترک ، ادامه گفتگو میسر میشود ، (طبق نکته موجود در مقدمه)
        اما مابقی جملاتی که حضرت عالی با انها مخالفت نمودید به نحوی در توضیح و تایید همان جمله ی مورد تاییدمان بود، و شاید در این باب من چندان کامیاب نبودم،
        من با همه ی متن شما کم وبیش موافقم اما به شرط اینکه بنده بدنبال برکشیدن و اثبات حقیقت ستبر ایرانی اسلامی در دل نظام جمهوری اسلامی باشم !!!
        اما نکته مورد تاکید بنده دقیقا همین جاست،
        بنده از حقیقتی سخن می گویم که روزگاری تمدن ایران را افرید و سپس از چنان پتانسیلی برخوردار بود که وقتی این تمدن به گل نشست توانست در دل خویش تمدن دیگری( اسلامی) را رقم زند،
        (اگر واژه ی تمدن به مزاجتان خوش نمی اید واژه ای دیگر جایگزینش کنید، چون تحول،دگرگونی،پیشرفت)
        اگر سخنانم وجه ی ایدئولوژیکی و تئولوژیکی به خود نگیرد باید بگویم همان حقیقتی که از قرن هفت و هشت قمری تا به امروز به انحاء گوناگون و فراوان به افول رفت و ما را هر روز بیش از پیش منحط تر کرد،
        همان حقیقتی که در نظام جمهوری اسلامی تا سر حد ممکن مغفول و مسکوت ماند،
        واقعا باتمام وجود در رعب و وحشتم که نکند از این سخنان مقولات و مفاهیم ایدئولوژیکی و تئولوژیکی مراد شود،
        به پدیده ها باید پدیدارشناسانه نگریست تا حقیقت پدیده حتی المقدور عیان شود،
        ان حقیقت چه بود؟
        ناگزیر می بایست با تاریخ و تفکر اصیل پدیدارشناسانه اشتی کنیم تا بلکه پاسخ این پرسش را بیابیم.

        با سپاس بی کران از حسن التفات شما .

         
  111. سردارک شکست خورده حاجی‌زاده : ما بر قدرت لایزال الهی تکیه داریم در حالی که آمریکایی‌ها اتکا به تجهیزات و قدرت مادی دارند و در این شرایط هر اتفاقی رقم بخورد به طور قطع ما پیروز میدان خواهیم بود.
    مش قاسم: این … (سه نقطه از مش قاسم) خیال میکنن سال ۵۷-۶۸ توی این مملکت. ای سردارک شکست خورده، این قدرت لایزال الهی چرا در جنگ با صدام به کمکت نیومد که اون اولی به جام زهر خوردن نیفته؟ هان؟

     
  112. با تشکر از زحمتی که کشیده اید , لطفا منبع و احتمالا لینک مربوطه را هم ذکر کنید.

     
  113. جناب آقای روحانی، ریاست محترم جمهور، تصویب حقوق شهروندی کار بسیار خوبی است ولی ضروری ترین کار حفظ محیط زیست انسانی است. مطابق شواهد علمی، امواج پارازیت ارسالی زندگی آینده مردم این سرزمین را با خطر مواجه کرده است. ارسال پارازیتی که تنها در ایران انجام می شود. در متن زیر که ترجمه یکی از سایتهای معروف آمریکایی است به برخی از مضرات این امواج اشاره می نماید که با تحقیقات علمی تایید شده اند.
    “قرار گرفتن در معرض امواج مایکروویو ممکن است به نواقص بیولوژیکی جدی منجر گردد. این امواج در بدن نفوذ می کنند و مولکولهای تحت تاثیر را به حرکت وامی دارند که باعث برخورد آنها با یکدیگر شده که منجر به ایجاد اصطکاک و درنتیجه گرما می گردد که این پدیده به اثر گرمایی معروف است. درصورتیکه، امواج بقدر کافی قدرت داشته باشند بافت یا پوست، گرم شده یا می سوزد. این اثر گرمایی امکان دارد برگشت پذیر باشد یا نباشد و این امر به عواملی نظیر بافت تحت تاثیر، شدت اشعه، فرکانس و دوره زمانی تابش، درجه حرارت و رطوبت محیط و کارایی بدن در دفع گرما بستگی دارد.
    در حال حاضر، حجم قال توجهی از یافته های علمی، تاثیرات منفی امواج مایکروویو را بر بدن تایید می نمایند. برای نمونه، تحقیقات نشان داده که این امواج ممکن است به خرابی چشم و بیضه منجر گردد. این ارگانها نسبت به تابش امواج رادیویی بسیار حساس می باشند زیرا رگهای خونی کمی دارند و بخاطر جریان کمتر خون امکان دفع گرمای تولیدی بوسیله امواج را کمتر از سایر ارگانها دارند. در این مورد، تحقیقات نشان داده گرمای حاصل از تابش امواج مایکروویو باعث بروز ضایعه آب مروارید در چشم انسانها و حیوانات گردیده است. همچنین، دانشمندان اثبات نموده اند که قرار داشتن در معرض امواج مایکروویو ممکن است به عقیمی جزئی یا دائم مردان منجر گردد. برخی از شواهد علمی هم تاثیر این امواج بر ناباروری در زنان را نیز تایید نموده است. بعلاوه، شواهد علمی رابطه بین قرار گرفتن در معرض این امواج را با بیماریهای مادرزادی نظیر مونگولیسم و اختلال سیستم عصبی مرکزی اثبات نموده است.”

     
  114. جناب آقای روحانی، ریاست محترم جمهور، تصویب حقوق شهروندی کار بسیار خوبی است ولی ضروری ترین کار حفظ محیط زیست انسانی است. مطابق شواهد علمی، امواج پارازیت ارسالی زندگی آینده مردم این سرزمین را با خطر مواجه کرده است. ارسال پارازیتی که تنها در ایران انجام می شود. در متن زیر که ترجمه یکی از سایتهای معروف آمریکایی است به برخی از مضرات این امواج اشاره می نماید که با تحقیقات علمی تایید شده اند.
    “قرار گرفتن در معرض امواج مایکروویو ممکن است به نواقص بیولوژیکی جدی منجر گردد. این امواج در بدن نفوذ می کنند و مولکولهای تحت تاثیر را به حرکت وامی دارند که باعث برخورد آنها با یکدیگر شده که منجر به ایجاد اصطکاک و درنتیجه گرما می گردد که این پدیده به اثر گرمایی معروف است. درصورتیکه، امواج بقدر کافی قدرت داشته باشند بافت یا پوست، گرم شده یا می سوزد. این اثر گرمایی امکان دارد برگشت پذیر باشد یا نباشد و این امر به عواملی نظیر بافت تحت تاثیر، شدت اشعه، فرکانس و دوره زمانی تابش، درجه حرارت و رطوبت محیط و کارایی بدن در دفع گرما بستگی دارد.
    در حال حاضر، حجم قال توجهی از یافته های علمی، تاثیرات منفی امواج مایکروویو را بر بدن تایید می نمایند. برای نمونه، تحقیقات نشان داده که این امواج ممکن است به خرابی چشم و بیضه منجر گردد. این ارگانها نسبت به تابش امواج رادیویی بسیار حساس می باشند زیرا رگهای خونی کمی دارند و بخاطر جریان کمتر خون امکان دفع گرمای تولیدی بوسیله امواج را کمتر از سایر ارگانها دارند. در این مورد، تحقیقات نشان داده گرمای حاصل از تابش امواج مایکروویو باعث بروز ضایعه آب مروارید در چشم انسانها و حیوانات گردیده است. همچنین، دانشمندان اثبات نموده اند که قرار داشتن در معرض امواج مایکروویو ممکن است به عقیمی جزئی یا دائم مردان منجر گردد. برخی از شواهد علمی هم تاثیر این امواج بر ناباروری در زنان را نیز تایید نموده است. بعلاوه، شواهد علمی رابطه بین قرار گرفتن در معرض این امواج را با بیماریهای مادرزادی نظیر مونگولیسم و اختلال سیستم عصبی مرکزی اثبات نموده است.”

     
  115. این امیر کبیر،آن امیر کبیر!!

    قربانت گردم.
    آقا منور الفکر دقتور خزعلی به نطقی آتشین در جمع گروهی دیگر از منور الفکر که هنوز ایشان را به کسوت مرتدی مفتخر ننموده است فوت آقا شیخ بهرمانی رضی‌ الله عنه را به کشته شدن میرزا تقی‌ خان امیر نظام منتسب نموده.
    ایشان سخت مکدر شده اند که چرا میّت را پیش از آنکه علت فوت مکشوف شود دفن کردید؟و زنهار داده اند که بعد از ایشان نوبت قبله عالم است.

    بیت: تو چنان ظن می‌بری‌ای هیچ کس
    قصه را آن شیخ افتاد است و بس؟.

    پنداشتی ایشان بار اولشان است که با چنین دوسییه‌هایی‌ بر میخورند حیف که ابوی گرامیشان مرحوم شده اند الا به
    ایشان می‌گفتند که جان نثاران سالهاست که مثل نقل و نبات حکم تکفیر بین رعیت پخش کرده اند و چه سر‌ها که به این نمط زیر آب نرفته است،ایشان هم که دست به حکم تکفیر دادنشان‌ بد نیست، عجالتا خودشان حکم تکفیر آقا میرزا منور الفکر محمد نوری‌زاد عزیز الرعایا را پیشتر صادر فرمودند.حال ردّ پای که میجویند و سر نخ چه میجویند؟؟؟

    دقتور میرفندرسکی از اطبای لاله‌زار اینبار در بهارستان گریبان مان را چسبید و عرض کرد:قبله عالم دل‌ قوی داشته باشند امروز دیگر خیاط به کوزه نخواهد افتاد، چه ، اگر میرزا تقی‌ خان امیر نظام آقا شیخ بهرمانی باشد لابد سید جمال هم آقا سید حسن خمینی یا سید محمد خاتمی ‌ست و میرزا رضا کرمانی هم آقا سعید مرتضوی یا آقا سعید طوسی باید باشد.عجالتا قبله عالم هم که شاه عبد العظیم برو نیستند.
    فدایت گردم این دقتور هم هذیان گفت.

    خاک پای ذات اقدس همایونی.
    تلقرافچی

     
    • با درود بسیار بر جناب آقای محمد نوری زاد .
      تلقرافچیِ عزیز را درودها.
      از حاشیه ها گذشته٫داشتن زندگیِ آرام و در نهایت مرگ مشخص و بدون ابهام از حقوق اولیّه هر شهروند است.
      ۱- در مورد اتهام بی پایه ای که دکتر به جناب نوری زاد روا داشت٫ کم و بیش نوشته و کفته شد وسر انجام این متهم بود که با سعّهٔ صدر و بزرگواری گذشت یا چشم پوشی فرمودند.
      ۲-افشاگریهای دکتر خزعلی در مورد ترورهای حکومتی از لاهوتی٫ احمد٫ زنده یادان سیرجانی٫ فروهرها و سایرین٫
      افشای جنایات مکرر رژیم اسلامی است که از هر زبان که میشنویم نامکرر است٫ هر چند که تکرار مکرّرات باشد. در ضمن بُرد کلام ایشان بسیار فرا تر از ما میباشد.
      ۳- ایشان پزشگ است٫ همانگونه که من در بیماری به دکتر اعتماد کرده و با مراجعه و معاینه٫ مثل امامزاده عقب عقب خارج و دستوراتش را اجرا میکنم٫ به نظرات ایشان هم در مورد این چندگانه گویی ها و ابهامات که حاکی از ترور میباشد٫ باور دارم.
      ۴- کیست که از جنایات رفسنجانی با خبر نباشد و اورا یکی از دو نفر شریک جرم در تمامی قتلها و دودمان به باد دادن ها نداند٫ ولی من ترور و اعدام را محکوم میکنم حتیٰ اگر ترورِ قبلهٔ عالم ذات اقدس سلطانی باشد.
      ۴- حال ایشان زندانیِ جباران و در اعتصاب غذای خشک است٫ بمانند: آرش عزیز و هسر گرامی ایشان٫ بانوان محترم نقابی و محمدی و صدها زندانیِ بیگناه دیگر از کرد٫ فارس٫ ترک٫بهایی٫ سنّی و سایرِ ایرانیانِ آزاده٫ باید بهر طریقِ ممکن خواستار آزادیِ عزیزانِ دربند و سرفرازمان باشیم.
      حرمت پیر خرابات نگهداشتنی است.
      همگی تندرست و بهروز باشید.

       
  116. سخنی با خوبان سپاهی، بسیجی، و روحانیت

    متن سخن محمد نوری زاد با سپاهیان خوب، بسیجیان خوب، و روحانیون خوب از فایل صوتی ای که امروز شانزده بهمن نود و پنج در کانال تلگرام نوری زاد منتشر شده.

    ——
    امروز می خواهم با بسیجیان خوب صحبت کنم
    با روحانیان خوب،
    با سپاهیان خوب.

    من همیشه حساب قلچماقان و نامردان و دزدان و آدمکشان این سه طایفه را جدا کرده و گفته و نوشته ام که در میان سپاهیان، انسان های شایسته فراوانند. در میان سرداران سپاه درستکاران و شایستگان و وارستگان فراوانند، همنیطور در میان بسیجیان و روحانیان. من خود ارادت ویژه ای به آیت الله صانعی و بیات زنجانی دارم و در میان روحانیان دوستان خوبی دارم که به دوستی با آنها غرور می ورزم چرا که به سلامت و درستی شان ایمان و اعتماد دارم. در میان سرداران سپاه هم عزیزانی هستند که به انسانیت و پاکدستی شان اعتماد کامل دارم.

    اعتقاد دارم در میان این سه طایفه آنهایی که نامرد و آدمکش و پلیدند سررشته و امضا و اختیار دار هستند اما روی سخن امروز من با پاکان این طیف هاست که: عزیزانم نمی شود که شما دردل سپاه باشید، در میان روحانیان باشید، در میان بسیجیان باشید، و نامردان و دزدان و آدمکشان در اطراف شما و در دل آن تشکیلات به مردم جفا کنند و شما ساکت باشید. قصد من دعوت شما به خروج یا بروز رفتار پرتنش نیست. همینکه حساس و مراقبید و حساب خود را از اینها جدا کرده اید و دلتان با مردم است و رنج می برید که سپاه با آن گذشته ناب به این ریخت در آمده، که از دست سرداران نامردش خون می چکد و همان دستان خونچکان به گلوی مردم رفته، ارزشمند است. این خود ارزشمند است که شما سرزنده اید در کنار مردم ید و غم آنها را غم خود می دانید و از آسیبی که بر مردم می رود رنج می برید.

    اما سخن دیگر من نیز این است که آمدیم روزی از سرانجام فرامین روحانیان و بسیجیان سررشته دار آتش بر سر مردم باریده و شما که خوبان ما هستید تماشا کرده اید و نشسته اید و بارش فاجعه را به چشم خود دیده اید و هیچ عکس العملی نشان نداده اید.

    عزیزان من این روزها روزهای حساسی است. روزهایی است که از هر طرف کشور در معرض آسیب است. مردم در دل آسیب زندگی می کنند و فرصت های غارتگری و پرواری در اختیار جماعتی از سرداران و آخوندها و بسیحیانی است که از اسم این طایفه به نفع خود استفاده می کنند و جز خسارت بر سر مردم نمی بارند.

    خوبان بسیجی، خوبان روحانی، خوبان سپاه
    عزیزانم
    این روزها روزهای حساسی است.
    ما قبول نداریم که روزی سر بلند کرده ببینیم فاجعه رخ داده،
    ما قبول نداریم که شمایان در آن میانه باشید و یکباره سر بلند کنیم و ببینیم سرزمین ما در دل یک آشوب فرورفته بخاطر بی کیاسیتی و بی لیاقتی جماعتی که در دل شمایند و بر سر شما آوار،
    ما قبول نداریم که شما در میانه این جمع باشید و و یکباره ببینیم کشور ما متلاشی شده و آسیب دیده و چندپاره شده.

    دوستان خوبم، عزیزانم
    نگاه کنید به چهره مردم، به رنج مردم، و به فرصت هایی که از این مردم دریغ شده،
    می توانید بفهمید آنها به کدام سو می روند و شما به کدام سو.
    از خود بپرسید مگر می شود در دل سپاه بود و شاهد همه این فاجعه ها که به دست سپاه رقم می خورد بود، و بعد همچنان خوب بود و در آسایش و آرامش زندگی کرد؟
    به چهره مردم نگاه کنید،
    به چهره دختران تن فروش نگاه کنید،
    به آسیبی که مردم دیده اند، به نفرتی که مردم از دین پیدا کرده اند، به رغبتی که بسیاری دیگر به شعائر دینی ندارند، و ببینید چه عواملی دست به دست هم داده اند و مردم به این روز در آمده اند.

    دوستان بسیجی ام، عزیزانم
    این نیست که من بسیجی باشم اما چشم و گوشم بسته باشد.
    آیات قرآن نیز ما را دعوت به تعقل می کنند

    این نیست که اطاعت از یک فرد، از یک فرمانده این باشد که من در ظلمی که او می کند سهیم باشم صرفا بخاطر اینکه او بر من ولایت دارد. این حرف بسیار غلطی است که اگر فرمانده ای فرمان زدن و کشتن و بهم ریختن داد، من چنین کنم چون تابع اویم. این نهایت جهالت است. این نهایت جهالت است که ما روحانی باشیم و ببینیم که مراجع به هر چیزی که از او فساد بر می خیزد بی توجه و خموش و سربزیر و ترسیده اند اما مثلا نسبت به تار موی بانوان و حجاب آنان حساسند. به نغمه سر دادن و آواز بانوان حساسند.

    دینی که مراجع از آن به این شکل اسم می برند دین نیست، دستمالی است برای سائیدن غبار از دکانی که برای خود آراسته اند.

    مگر می شود من از فرمان زدن و کشتن فرمانده ای که مدعی پیروی از قرآن و ائمه است و از شهیدان جنگ مایه می گذارد چشم و گوش بسته اطاعت کنم و بعد بگویم در پیشکاه تاریخ سرفرازم که : مامور بوده ام و معذور؟

    من اطمینان دارم شما خوبان می دانید چه بار مسئولیتی بر دوشهای شماست،
    به چهره ایران در مجامع جهانی نظر بیفکنید، که جز نفرت با ما نیست.
    همه اینها بخاطر این است که در میان بسیجیان و روحانیان و سپاهیان و آیت الله ها عده ای هستند که چنین هیبتی از ما در مجامع جهانی آراسته اند و ما را در مدار نفرت مردمان جهان قرار داده اند.

    عزیزانم شما حتما و حتما مسئولید،
    و مامور و معذور بودن این مسئولیت را از شانه شما بر نمی دارد.
    چشم تاریخ و فرزندان ما به شماست.
    مجسم کنید در همین جنگ ابلهانه سوریه چه تعداد از عزیزان ما رفتند و از پا در آمدند و چه مقدار از نقدینگی ما و سلاح های رفت صرفا به این دلیل که حضرت رهبر تمایلشان به این بود که چون سید حسن نصراللهی بر مسند باشد. تک تک جرمها و جنایت ها و خرابیهایی که در سوریه رخ داده با امضای همه ما بوده و مردمان سوریه فردا حتما از ما طلب غرامت خواهند کرد و شما که در دل این دستگاه ها هستید، سربزیرتر از همه ما خواهید بود.

    عزیزانم خودتان را مهیا کنید برای روزهای حساس. چشم امید ما به شماست.
    دوستتان داریم و اطمینان داشته باشید ما همیشه حساب شما را از آدمکشان سپاهی و بسیجی های مطیع و با آیت الله های خموده و ترسیده جدا کرده ایم.

     
  117. نامه ھایی برای محمد پیامبر
    پژوھشی بر ریشه ھای قرآن

    امین قضایی

    گروه انتشارات آزاد ایران
    ………..
    ما چهار فرضیه ممکن را درباره آیات مکی از نظر گذراندیم. با توجه به متن قرآن، متوجه شدیم که فرضیه چهارم قوي تر است و نه
    محمد میتوانسته نویسنده متن باشد و نه این متن از یک مکالمه حضوري بین دو انسان یا انسان و فرشته حاصل آمده است. آیات
    بسیاري به وضوح اشاره میکنند که محمد باید از روي کتاب یاصحیفه ذکري را بخواند. بنابراین متن قرآن حاصل یک مکاتبه است
    و نه مکالمه. همچنین این پیش فرض اشتباه را کنار گذاشتیم که کلماتی مانند کتاب مبین، قرآن مبین، قرآن مجید و…را همگی به
    متنی که در دست ماست اشاره دارند. مترجمین و مفسرین همه اینها را نامهایی براي قرآن میدانند. در برخی از آیات به وضوح به
    موضوعاتی اشاره میشود که محمد باید آنها را ذکر کند اما در خودقرآن نیست (مانند داستان ادریس در سوره 19 .(با کنار گذاردن
    این پیش فرض گمراه کننده، به این نتیجه رسیدیم که کتاب وقرآن نه متن مذکور بلکه ملحقاتی است خارج از متن. بنابراین متن
    را باید به چشم نامه اي دید که همراه با آن برگزیدههایی از کتاب از زبان آرامی به عربی ترجمه و ارسال میشده است
    در نظر گرفتن متن به عنوان یک نامه همراه با ملحقات، معناي آیات اولیه بسیاري از سورهها و نیز حروف مقطعه را روشن میسازد.
    کلمات مبین، حکیم، فجر، عظیم، کریم و مجید تنها صفاتی نیستندکه به کتاب یا قرآن داده میشوند بلکه نوع متن ارسال شده را
    مشخص میسازند.این نظریه لحن خطابی متن به محمد و اشاره به برخی از مسائل
    شخصی را مشخص میکند. در واقع قرار نبوده که متن نامهها به عنوان قرآن خط به خط موعظه شود. برخی از این آیات مختص
    محمد بوده و براي اطلاع وي نوشته شده است.با این حال، این گفته بدین معنا نیست که نویسنده یانویسندگان به محمد کمک کردهاند تا وي بتواند کلامی را براي خدا جعل کند. هم نویسندگان و هم محمد بر این باور بودند که آنچه ارسال و موعظه میشود کلام خداست اما نه به این معنا که مستقیما از طریق فرشته اي بر محمد نازل میشود. اگرچه متن از فعل “نزل” براي ارسال متن استفاده میکنند، اما به نظر میرسد
    آنها فعل ارسل را براي فرستادن انسان مختص کردهاند درحالیکه براي اشاره به ارسال صحیفهها از فعل نزل استفاده میکنند. این
    کلمه را نباید به معناي فرو فرستادن از آسمان به زمین تعبیر کردبلکه بیشتر به معناي ارسال از جایگاه بالاي یک فرد مقتدر از یک
    فرقه مذهبی به سوي یک میسیونر مذهبی خودشان است.بنابراین محمد بر این باور بوده که کلام خدا را بر زبان جاري
    میکند با این حال رسالت مذهبی وي ایجاب میکرده است که وجود نویسندگان فرقه مذکور را کتمان کند و مستقیما ادعا کند
    که فرشته اي بر او ظاهر میشود. اما وي مدعی نبوده است که علم غیب میداند.
    ……………صفحات 158 تا 160

    http://www.eslam.nu/wp-content/uploads/2016/06/nameh_haee_baraye_mohamad_payambar_a-1.pdf

     
    • ” بنابر این متن را باید به چشم نامه اي دید که همراه با آن برگزیدههایی از کتاب از زبان آرامی به عربی ترجمه و ارسال میشده است”.
      (پایان)

      شما که این مطالب مخدوش را اینجا کپی پیست می کنید آیا اگر ایرادهایی به این تحلیل های مخدوش و سرتاسر قابل بحث بشود قدرت تحلیل و دفاع تحلیلی از آنها را دارید؟ مثلا من یک ایراد به این جهت می کنم که :آری زبان آرامی یکی از کهن ترین زبانهای رایج بین بشر بوده است که زبان برخی از کتب پیامبران هم بوده است ،خوب حال که چه؟ فرض کنید زبور داود علیه السلام بزبان آرامی بوده است در چند هزار سال قبل ،این چه ارتباطی پیدا می کند با زبان عربی مبین قرآن کریم که چند هزار سال بعد بزبان یک پیامبر امی عرب زبان به اعجاز جاری شده است؟! شما می گویید قرآن نامه ای بوده است که بصورت برگزیده از مکتوبات آرامی و سریانی ترجمه می شده و ارائه می شده است! تامل نمی کنید که این نظریه بر دو پایه استوار است؟
      یکی اینکه در یک تحقیق مقایسه ای و با در دست داشتن اصل آن مکتوبات سریانی و آرامی ،کسانی که چنین تحلیل های من در آوردی را ارائه می کنند لازم است فقره فقره آیات قرآن را در مکتوبات سریانی و آرامی نشان دهند ،بتوانند فقره بفقره همین تورات و اناجیل مخدوش را با قرآن مقایسه کنند و نشان دهند کدام بخش از کدام بخش اقتباس شده است ،و این چیزی است که ممکن نیست برای اینکه نه همه آن مکتوبات سریانی و آرامی در دست است ،و نه صاحبان چنین نظریه هایی دست به چنین مقایسه های دقیقی زده اند ،اینها صرفا یک احتمالات و تخمین هایی است که ارائه می شود ،مهم آن است که شواهد چیست ،شما وقتی ادعا می کنید قرآن ترجمه مجموعی متنی یا متن هایی سریانی یا آرامی است منطق استدلال اقتضا دارد که آن متن ها را بمیدان بیاورید و یک به یک با آیات قرآن مقایسه تحلیلی و واژه به واژه کنید،و شما عاجزید از چنین مقایسه هایی بدلیلی که ذکر شد ،ملاحظه کنید یک ادعای پوچی که همیشه می شود تطابق طابق النعل بالنعل قرآن در قصص و احکام و معارف مبدا و معاد و اخلاقیات با تورات و اناجیل محرف فعلی است! خوب این صرفا یک ادعاست ،قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین، خوب از همین قصص و سرگذشت انبیاء گذشته در قرآن و تورات و اناجیل شروع کنید ،هرکس مقایسه کند به دهها و صدها تفاوت در همین یک زمینه می رسد ،کجا قرآن اقتباس یا ترجمه تورات و انجیل است با اینهمه تفاوت؟
      و مطلب مهمتر اینکه شما که می گویید قرآن ترجمه آن مکتوبات سریانی و آرامی است ،بر شماست که روشن کنید که چه کسی یا چه کسانی قرآنی را که متدرجا بر قلب و زبان مبارک محمد رسول الله جاری می شده است به عربی ترجمه کرده است؟! بقول شما ترنسلیتورهای پیامبر چه کسانی بودند؟! خود پیامبر اسلام که از ضرورات تاریخ است که امی (سواد خواندن نوشتن نیاموخته) بود ،خود پیامبر رفته بود متون سریانی را خوانده و ترجمه کرده بود؟! اعراب نوعا بیسواد اطراف او چنین کرده بودند؟! پیامبر هم که تاریخ زندگیش مشخص است که بیش از دو سفر تجاری به نواحی شامات در قالب کاروان تجارتی نداشته است و عده ای همراه او بوده اند ،بگویید پیامبر چه متنی یا چه متن هایی از چه کسانی گرفته بود؟ پیامبری که بمکتب نرفته بود و خط ننوشته بود چطور آن متن ها را دید و خواند و پسندید و ترجمه کرد؟! اگر او ترجمه نکرد بگویید کدام متن از کجا آمد و توسط چه کسانی ترجمه شد؟! همینطور صرفا بجهت اشتراک تعلیمات انبیاء در برخی خطوط کلی توحیدی و معارف باید بگوییم قرآن ترجمه متون سریانی و آرامی است؟ مگر نظریه و ادعا بدون برهان چیزی اثبات می کند؟
      علاوه بر این توجه ندارید و ندارند که قرآن چیزی نبوده است که دفعتا بر پیامبر نازل شده باشد! قرآن در عرض 23 سال در مکه و مدینه و برخی اطراف شبه جزیره بر محمد رسول الله نازل شده است ،بسیاری از آیات بتناسب وقایع پیش آمده از قبیل جنگها ،خبر غیبی ها ،پاسخ به سوالات مطرح شده از سوی کفار و مسلمانان بوده است ،چطور می شود که قرآنی که بتناسب زمانها و وقایع زمانی بر پیامبر وحی می شده است در متونی بقدمت چند هزار سال قبل وجود داشته باشد؟! نزول وحی هم جز در موارد معدودی دقیقا بمرآی و منظر مردم یا اهل و خانواده پیامبر بود ،نامه و ترجمه و این مزخرفات بی سند و مدرک چیست؟ پیامبر در میدان جنگ است ناگهان حالت نزول وحی به او دست می دهد در بین دوستان و یاران خود در مسجد است وحی به او نازل میشود ،و همان جا هم جزء به جزء توسط کاتبان وحی در حضور پیامبر و دیگران مکتوب می شده است و بحافظه اشخاص سپرده می شده است و بصورت متعدد روی پوست ها یا سعاف درختان نوشته می شده است و خوانده می شده است و هیچکس قدرت کمی زیاده و کم در آنها نداشته است ،چطور قرآنی که متدرجا و بتناسب در 23 سال نازل شده است و حتی خود پیامبر هم از آیات بعد بی اطلاع بوده است می شود ترجمه کتابهای پیشین سریانی یا آرامی باشد؟ شما که فقط احتمال مطرح می کنید به این سوالات هم پاسخ دهید که این کتابها در کجای مدینه و مکه نگهداری می شده است؟ چه کسانی آنرا در اختیار محمد قرار می دادند؟ و اینکه خود پیامبر که مشخص است امی بود و خواندن و نوشتن نمیدانست ،چطور این ترجمه ها را ناگهان با نزول وحی تلقی و بیان می کرد؟ نیز مشخص کنید مترجمانی که آن کتابها را دیده بودند و ترجمه آن مفاهیم را به پیامبر القاء می کردند چه کسانی بودند؟ می بینید که نظریه و ابداء احتمال کافی نیست وقتی که سوالات و ابهامات فراوان تاریخی و مفهومی و متنی متوجه پایه های اینگونه نظریات است.

       
  118. با درود خدمت همه هموطنان عزیز و گرامی
    عزیزان گول تبلیغات و دروغهای رژیم را نخورید .
    اگر ما در سوریه با داعش نجنگیم باید در خیابانهای تهران بجنگیم . این یک دوغ کثیف و بی اساسه چون در تمام این مدت فقط با اپوزسین سوریه برای بقا اسد و رسیدن به اهداف شومشان همانا حلال شیعی بوده میجنگیدند نه داعش و میبینید چقدر مردم بیگناه اواره و به خاک و خون کشیده شدند.
    اگر امریکا حمله کند به وضعیت عراق دچار میشویم این هم یک دروغ است چونکه وضعیت فعلی عراق فقط ناشی از دخالتهای بی جای این رژیم میباشد با رفتن این رژیم منطقه روی ارامش بخود خواهد دید .
    در سال ۵۷ فریب خوردیم به هیچکدام از حرفها ، وعده ها و تهدیدهای رژیم اعتماد نکنید سز تا پا دروغ و نیرنگ وفریبه
    پاینده ایران وایرانی

     
    • من از شما و همه وطن فروشان دیگر فعال در این سایت سه سوال میکنم و خواهش میکنم با صداقت به آنها پاسخ بدهید . آیا حاضرید در صورت وقوع جنگ :
      ۱- به ایران برگردید و برای ایران بجنگید؟
      ۲- اگر نمیخواهید یا نمیتوانید بجنگید , حاضرید در شهر هائیکه به احتمال زیاد هدف بمبارانهای شدید , و احتمالا اتمی, قرار میگیرند ساکن شوید؟
      ۳- اگر خود را در نقاط گم و گور کشور مخفی کردید و جان سالم به درد بردید . حاضرید پس از خاتمه جنگ به نقاط ویران شده بروید و ببیند چه به سر هموطنانتان , که به آ ن ها اطمینان میدهید که جنگ برایشان آنطور ها هم که میگویند بد نیست , آمده است؟
      مرد و مردانه جواب بدهید والا لطفا ساکت شوید.

       
      • تو و امثال بهتره همو که//// آخوند ///// جناب وطن دشمن! تنها آخونده که کچلو زلفعلی می نامد و گنجشکو بجای قناری بمردم قالب می کند.والا همه می دانند که دشمن اصلی ایرانیان جز ////کسی نیست!

         
        • خوب چرا وقتی حرف حساب می شنوی زوزه می کشی؟ شما بعنوان کسی که مدعی ایران دوستی و میهن دوستی هستی مورد سوال قرار گرفته اید ،پاسخ شما برابر این سوالات فحاشی است چون منطقی در وجود شما نیست.

          ————-

          زوزه؟

          زوزه؟

          .

           
          • من فحاش، تو چرا فحش میدی نشانۀ خدا؟

             
          • سید شجاع!همین سوالو از خودت می کنم که نه خدمت رفتی نه جبهه؟نه از مرزی دفاع کردی و نه هزینه ای دادی!!هرکول اینترنتی اگه جنگ بشه حاضری سنت شکنی کرده قدم رنجه فرموده یه تیرکی به دشمن در کنی یا میری تو حوزه به مردم فرمان حمله می دی خودتم مفاتیح رو باز می کنی دعای ندبه بلغور می کنی؟!خدا لعنت کنه سازنده دنیای مجازی رو که کلی هرکول اینترنتی رو کرد.

             
  119. با درود فراوان خدمت جناب نوریزاد
    در خصوص مصاحبه ای که اخیرا انجام داده اید
    ایا بالاتر سیاهی هم رنگی هست؟
    اقای نوریزاد چی برای ما مونده که باید نگرانش باشیم .
    سرمایه ،عزت ، ابرو ، و اعتبار مملکت که به باد رفت از اینها مهمتر جوانان ما را که را کشتند و در گورهای دسته جمعی دفن کردند و ۳۸ سال است که کماکان بهترین جوانان مارا اواره و یادر رندانها شکنجه و سر به نیست کرده اند و میکنند
    اما اقای نوریزاد ازاینها باز مهمتر که یک مرد ایرانی حاضره همه دار و ندارش را فدا کند حتی جانش را تا کسی به ناموسش تجاوز که سهله نگاه چپ هم نکنه .
    حالا شما نگران چی هستی چی برای ما مونده مهمترینش ناموس ما دختران نازنین ما هستند که در کشورهای عربی حراج میشوند و از طرفی با این وضعییت کنونی سر سوزنی هم امید نجات نیست چه باید بکنیم ؟
    اقای نوریزاد مضرات استبداد هزاران بزابر بیشتر از اسکتبار است بخصوص بخصوص استبداد کثیف و بی رحم مذهبی .
    پس استاد عزیز من معتقد هستم مرگ یکبار شیون هم یکبار هر حرکتی منجر به نابودی این رژیم خونخوار و سفاک شود از ان استقبال کنیم مطمئا هستم وضع از این بدتر نمیشود.
    پاینده ایران و ایرانی

     
  120. ده:شب هنگام به سایت خود سر زدم.دیدم سید مرتضی آمده و آنچنان دفاعی کرده که هر چه دیدم و شنیدم فراموش کردم و فهمیدم ایران با وجود این حاکمان و طرفدارانی چون سید گلستانیست و ما بی خبریم.از بودن امام و مقام معظم رهبری سجده شکر به جا آوردم.فردا قرار گذاشتم به جای جلوی وزارت اطلاعات بروم دربند یه دیزی مشتی بزنم به سلامتی این ایران گل و بلبل و سید عزیز اولاد پیغمبر!

     
  121. نویسندگان قرآن چه کسانی هستند ؟

    حتما این سوال بارها و بارها به ذهنتان خطور کرده که نویسنده یا نویسندگان قرآن چه کسانی بوده اند.
    در قرآن و در اول برخی از سوره‌ها حروف متقاطع مانند *ا ل م آمده که تاکنون هیچ کسی در طول تاریخ به درستی پاسخی به اینکه این حروف نشانه چه هستند و به چه معنایی هستند نداده است.
    در پاسخ به تمامی این پرسشها کتابی توسط جناب امین قضایی محقق جوان ایرانی نوشته شده که در مقدمه این کتاب به تحقیقات فراوان ایشان در مورد موارد بالا اشاره کرده و با استفاده از نتایج تحقیقات دانشمندانی که بر روی کتاب قرآنی که در سال ۱۹۷۵ در شهر صنعا پایتخت یمن پیدا شد, انجام داده‌اند و بنابر همین ادعا قدیمیترین کتاب قرآن یافت شده است, به نتایج بسیار شگفت انگیزی رسیده است که خواندن آنها برای هر شخصی جالب و شگفت انگیز میباشد.
    در واقع با خواندن این کتاب خیلی از نکات تاریک و سوالات مبهمی که در مورد چگونگی نوشتن قرآن در ذهن خیلی از انسانهای خردمند بوده را پاسخ داده است.
    البته از دید من این کتاب هنوز نقص‌های زیادی دارد و به طور کامل نتوانسته خیلی از موضوعات را روشن کند که امیدوارم نویسنده در ویرایش دوم این کتاب این نقص‌ها را برطرف کند.
    حجم این کتاب زیاد نیست و میشود آنرا برای درک بیشتر چندین بار خواند. ما برای دسترسی آسان شما عزیزان این کتاب را در بخش کتابخانه همین سایت قرار داده ایم که به وسیله این لینک میتوانید این کتاب را به صورت آنلاین بخوانید و با دوستانتان نیز به اشتراک بگذارید.
    …………
    http://www.eslam.nu/2017/01/11/mhmd-namh/

     
    • اولا:نوشته های یافت شده در صنعاء قدیمی ترین نسخه ای قرآن نیست ،برای اینکه بعد نسخه قرآنی ناقصی که در کتابخانه دانشگاه بیرمنگام انگلیس یافت شد با تحقیقات علمی معلوم شد که قدیمی تر از نسخه های یافت شده در مسجد جامع صنعاء است ،این روند نسخه قدیمی تر یافت شدن هم توقف پذیر نیست و ممکن است هرچند وقت یکبار در مناطق اسلامی یا کتابخانه هایی از کشورهای دیگر که محل گردآوری نسخه های مختلف کتب قدیمی هستند نسخه ای قدیمی تر یافت شود ،آنچه که مهم است این است که در بررسی های تحقیقی روشن شود که تفاوت این نسخه ها با آنچه که نسخه مشترک رایج بین بیش از یک میلیارد مسلمان در جهان است چیست و تا کجاست ،بنابر این صرفا هیاهوی هر چند وقت یکبار نسخه یافت شد و تحقیقات کربنی یا اشعه فرابنفش چه می گوید و این نوع تعبیرات تنها باز می گردد به مساله تعیین قدمت کاغذی نسخه هایی که یافت می شود ،و معمولا مفتریان به قرآن در بین اینگونه نقل قولها دعاوی و افتراء های قبلی خویش را فراموش می کنند که مثلا:قرآن چهارصد سال پس از تاریخ صدر اسلام نوشته شده! و اینجاها دروغگو کم حافظه است که وقتی تحقیقات علمی کربنی و ماوراء بنفش وقتی قدمت نسخه قرآنی را یکصد سال پس از صد اسلام تخمین زد دیگر افتراء چهار صد ساله قبلی رفت پی کار خودش!

      ثانیا:بارها اینجا عرض شد که تاریخ تدوین قرآن تاریخ کاملا روشنی است و روی همین جهت است که امروزه در همه جهان با وجود زیست بیش از یک و نیم میلیارد مسلمان ،و ملل و مذاهب مختلف ،هیچکدام در مورد متن واحد مشترک قرآن در مورد بود و نبود حتی یک واو در قرآن اختلافی ندارند و این خود امر محیر العقولی است که حاکی از تواتر اسنادی قرآن و تاریخ روشن تدوین قرآن است ،بارها عرض شد که انگیزه ها در حفظ و قرائت و نگهداری قرآن از صدر اسلام و با وجود خود پیامبر قوی و غیر قابل خدشه بوده است ،و در همان زمان خود ایشان سوره های قرآنی بطور مشخص شناخته شده بوده است ،و بطور علنی در نمازها و غیر نمازها قرائت و واگویه می شده است ،برای خواندن فلان سوره فلان فضیلت و ثواب است یا فلان سوره را در فلان نماز بخوانید ،و اینها یعنی جمع آوری قرآن و نامگذاری سوره ها و اینکه فلان آیه را در فلان سوره قرار دهید تحت اشراف خود نبی مکرم اسلام بوده است ،و آیات بمحض نزول توسط نویسندگان تعیین شده ای از سوی پیامبر و مردم عادی روی استخوان شترها و سعف نخل ها ثبت و ضبط و قرائت و بازخوانی می شده است در مجالس و عبادات و اعمال ،بنابر این قرآن با اشراف خود پیامبر بصورت سوره های مشخص نوشته می شده است هرچند مصحف و نسخه واحدی یکجا در زمان ایشان جمع نشد اما سوره ها و اینکه کدام آیه در کدام سوره است مشخص بوده و در این زمینه دهها و صدها روایت تاریخی مورد اتفاق وجود دارد،بعد از رحلت پیامبر اسلام هم علی علیه السلام که از قدرت کنار گذاشته شده بودند بمدت ششماه در منزل نشستند و همه این قرآن را و سوره های مشخص را به ترتیب نزول زمانی و شان نزول جمع آوری کردند ،که مورد تایید آن جمع قرار نگرفت بلحاظ ترتیبی که حضرت مراعات کرده بود.اما مهم این است که قرآن دوبار در زمان خلیفه اول و خلیفه سوم باز تدوین شد ،بار اول از این جهت که در جنگ یمامه که بیش از هفتاد نفر از قراء قرآن کشته شدند و خوف این پیش آمد که بقیه قراء نیز کشته شوند ،از این جهت با وجود اینکه اصل قرآن بصورت سوره های مشخص در ذهن و حافظه حافظان و در روی الواح و پوست ها و استخوان شتران نزد همه بود بصورت واحد ،لکن خلیفه اول حکم کرد که بر اساس همین وحدتی که بین قراء و مردم در مورد قرآن وجود داشت همه قرآن را در مصحف واحدی مجموعا گرد آورند و چنین کردند و اصل قرآن بدون کم یا زیادی در این تدوین حفظ شد.بعد در عصر خلیفه سوم عثمان بجهت اختلافی که در قرائات و الحان در بلاد مختلف پیدا شده بود (با اینکه در اصل و اسکلت الفاظ قرآن اختلف نبود)باز از احتمال تحریف و تفاوت هراسان شدند و مقام خلافت براى جلوگيرى از اين خطر دستور داد كه مصحفى را كه براى اولين بار به امر خليفه اول نوشته شده بود و پيش حفصه زوجه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و دختر خليفه دوم بود به امانت گرفتند و پنج نفر از قراء صحابه را كه يكى از ايشان با زيدبن ثابت متصدى جمع‏ آورى مصحف اول بود مأموريت داد كه نسخه ‏هايى از آن بردارند كه اصل ساير نسخ قرار گيرد و دستور داد كه قرآن‏هايى كه در ولايات در دست مردم است جمع‏ آورى شده به مدينه فرستاده شود، از اين قرآن‏ها هر چه به مدينه مى‏ رسيد به امر خليفه مى‏ سوزانيدند (يا به قول برخى از مورخين مى‏ جوشانيدند).بالأخره نسخ چندى نوشته شد كه يكى از آنها را در مدينه نگهداشتند و يكى از آنها را به مكه و يكى به شام و يكى به كوفه و يكى به بصره فرستادند و گفته مى‏ شود كه غير از اين پنج نسخه يك نسخه نيز به يمن و يك نسخه به بحرين فرستاده ‏اند و اين نسخه‏ هاست كه مصحف امام ناميده مى‏ شوند و اصل ساير نسخه‏ ها مى‏ باشند.
      این تاریخ روشن تدوین قرآن است که بعد از آن بصورت جمعی و متواتر در بین همه طوائف مسلمانان حفظ و تکثیر و استنساخ شده است ،حال اینکه هرچند وقت یکبار یک نسخه ناقصی از قرآن جایی پیدا شود و تعیین قدمت آن بشود با اینکه در همین ها هم تفاوت قابل اعتنایی وجود ندارد صدمه ای به اصل محفوظ قرآنی از صدر اسلام ندارد. من در کامنت دیگری در دنباله این کامنت بخش هایی از یک تحقیق علمی در مورد همین نسخه های یافت شده در مسجد جامع صنعاء را نقل و لینک آنرا ارائه خواهم کرد تا روشن شود که این نسخه ها و پاپیروس های ناقص یافته شده در صنعاء نیز تفاوت مهمی با قرآن مشترک بین المللی امروز ندارد و دور نیست که این نوشته ها بازگردد به همان ایام مربوط به تدوین اول و دوم قرآن در عصر خلیفه اول و خلیفه سوم.

       
      • نتایج نشان داد که نسخه قدیمی و زیرین قرآن صنعا تفاوت چندانی با قرآن امروزی مورد نظر مسلمانان ندارد، بلکه فقط قدیمی‌تر هستند و تنها دلیل محتمل آن این است که در گذشته به علت در دسترس نبودن کاغذ و نیز کمرنگ شدن مرکب خطوط پس از گذشت چندین سال، به ناچار همان پاپیروس‌ها را می‌شستند و مجددا بر روی آن‌ها می‌نوشتند.
        (این عصاره تحقیقات علمی در مورد قرآن های قدیمی در صنعاء است)
        ——————-
        گرد پوین و پروژه قرآن‌های قدیمی در صنعا

        گروه اندیشه: گرد پوین، محقق آلمانی در زمینه صحیح‌نویسی تاریخی قرآن و نسخه‌های خطی قدیمی فعال است، وی مطالعات گسترده‌ای را بر روی نسخ قدیمی صنعا داشته است.
        گرد پوین(۱) متولد ۱۹۴۰ کوینسبرگ(۲) است. زمینه حرفه‌ای او صحیح‌نویسی تاریخی قرآن و مطالعه و تفسیر علمی نسخه‌های خطی قدیمی است. همچنین در کتابت و کشف و شناسایی رسم‌الخط قدیمی تخصص دارد و مدتی نیز مدرس زبان عربی در دانشگاه زارلند(۳)، در زاربروکن(۴) آلمان بوده است.
        حفاظت و تعمیر قرآن‌های قدیمی در یمن
        گرد پوپن، مسئول پروژه بررسی قرآن صنعا بود. در ۱۹۷۲ به هنگام تعمیر یکی از مساجد قدیمی صنعا انبوهی از پاپیروس‌های قدیمی پیدا شد. کاغذهای باستانی به موزه ملی یمن منتقل شد و دولت یمن ماموریت حفاظت و تعمیر آن‌ها را بر عهده تیم باستان‌شناسی از آلمان و به سرپرستی گرد پوین سپرده شد.
        بیش از پانزده هزار کاغذ پاپیروس متعلق به حدود هزار نسخه از قرآن جمع‌آوری شد. تمامی صفحات به صورت مجزا شماره‌گذاری و نمونه‌برداری و تبدیل به میکروفیلم شد. رسم الخط قرآن‌ها عمدتا خط حجازی بود، خطی شبیه به خط کوفی اما قدیمی‌تر. در همان بررسی‌های نخست مشخص شد که احتمالا این نسخه‌ها قدیمی‌ترین نسخه‌های پیدا شده از قرآن و مربوط به قرن اول هجری است. تمامی نسخه‌ها فاقد اعراب‌گذاری بودند. توبی لستر(۵) دستیار پوین اعلام کرد که موارد مختلفی از تغییرات خفیف در متون، املاهای متفاوت لغات مشابه، سبک‌های از خط و تزیین هنری و توالی متفاوت و غیر معمول زمانی در نسخه‌ها مشاهده شده است.
        پوین در این زمینه گفته است: «قرآن ترکیبی است از متون مختلف که چه بسا معانی بسیاری از آنها همان زمان هم به درستی درک نشده بود. حتی در درون متون سنتی اسلام هم مجموعه عظیمی از اطلاعات متضاد و متفاوت از فرهنگ‌ها و ادیان مختلف، مخصوصا متون مسیحی، به چشم می‌خورد، که با کنار هم گذاشتن آنها می‌توان بخش عظیمی از ضدتاریخ-شبه تاریخ (anti history) اسلام را استخراج کرد. به این جهت است که این تضاد تاریخی حول بحث چگونگی ترجمه قرآن شکل گرفته است. اگر قرآن غیرقابل درک باشد، و حتی به زبان عربی قابل فهم نباشد، طبعا به زبان‌های دیگر هم قابل ترجمه نخواهد بود». او برای اثبات مدعای خود دلیل دیگری هم داشت، در زیر نسخه‌های خطی حاضر نسخه‌های دیگری وجود داشت و در واقع متون جدید بر روی متون قدیمی بازنویسی شده بودند.
        با این فرض پوین ابتدا به این نتیجه رسید که: «قرآن نیز مانند هر کتاب دیگری دارای یک تاریخچه است و یافته‌ها این عقیده را که قرآن در طول قرن‌ها صددرصد بدون تغییر مانده است، تایید نمی‌کند، و این کتاب احتمالا در گذر زمان تکامل پیدا کرده است». البته بررسی‌های بیشتر پوین را تا حدودی ناامید کرد.
        عکاسی با اشعه فرابنفش جزئیات بیشتری از متون زیرین را آشکار کرد. در سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ دکتر الیزابت پوین(۶) بخشی از عکس‌ها را به همراه تجزیه و تحلیل‌های دقیق‌تر در اختیار عموم قرار داد. نتایج نشان داد که نسخه قدیمی و زیرین قرآن صنعا تفاوت چندانی با قرآن امروزی مورد نظر مسلمانان ندارد، بلکه فقط قدیمی‌تر هستند و تنها دلیل محتمل آن این است که در گذشته به علت در دسترس نبودن کاغذ و نیز کمرنگ شدن مرکب خطوط پس از گذشت چندین سال، به ناچار همان پاپیروس‌ها را می‌شستند و مجددا بر روی آن‌ها می‌نوشتند.
        به هر حال مجموعه متون صنعا نشان داد که قرآن‌های نخستین قرن اول بعد از اسلام تفاوتی با قرآن‌های امروز ندارند و به گفته پروفسور خلیدی(۷) استاد دانشگاه کمبریج «تصور سنتی مسلمانان از چگونگی حفظ و نگهداری از قرآن هنوز همچنان پابرجاست، و در متن صنعا چیزی ندیدم که نظر من را به شدت تغییر دهد». تاکنون به جز موارد محدود هیچکدام از نتایج مربوط به بررسی نسخه‌های قدیمی قرآن پیدا شده در مسجد صنعا به طور رسمی منتشر نشده است.
        ——–
        http://iqna.ir/fa/news/3471900/

         
        • كشف قرآن با خط امام على (ع) در يمن‏
          يك نسخه از قرآن كريم كه در خزانه مسجد جامع بزرگ شهر صنعا پايتخت يمن كشف شده و به خط مبارك حضرت على (ع) است. همچنين دو نسخه قرآن ديگر با خط سلمان فارسى و زيد بن ثابت صحابه پيامبر كشف شد كه تاريخ آنها به سال 30 هجرى قمرى برمى‏ گردد. «2»
          ______________________________
          (1). به نقل از مجله دعوة الحق، چاپ مغرب.
          (2). مجله الازهر، مجمع البحوث الاسلامية مصر، رمضان 1419.
          باستان‏شناسى و جغرافياى تاريخى قصص قرآن، متن، ص: 467

          شناسنامه قرآن با خط امام على (ع)
          در شناسنامه اين قرآن آمده كه به خط كوفى قديم توسط حضرت على (ع) نوشته شده و زيد بن ثابت و سلمان فارسى نيز در كتابت آن به امام على كمك كرده‏اند.
          اين قرآن بسيار نفيس از سوره بقره آغاز شده و پايان آن سوره كهف است. و نيمه دوم اين مصحف با قلم قاضى عبد الله بن احمد حجرى و علامه على بن حسين مغربى و علامه عبد الله بن على يمانى، تكميل شده است.
          وزارت امور دينى يمن از اين قرآن به تعداد قابل توجهى نسخه بردارى كرده تا آن را براى مراكز و مؤسسات اسلامى جهان ارسال دارد. بعضى از عكاسان خبرگزارى جمهورى اسلامى از اين قرآن عكسبردارى نموده‏ اند. «1»
          ______________________________
          (1). روزنامه ايران، سال چهارم، شماره 1135، يكشنبه 13 دى ماه 1377، ص 1.
          ———————————–
          ملاحظه شود برخلاف ادعاهای افتراء آمیز دین ستیزان غیر محقق ،این نسخه ای که بخط علی علیه السلام است بر اساس همین تحقیق های کربنی و ماوراء بنفش اینان مربوط است به سی سال بعد از هجرت پیامبر اسلام ،در حالیکه مدعاهای گوناگون و متناقض آنان این بوده است که قرآن صد سال ،یا بیشتر بعد از قرآن نوشته شد!

           
  122. دونالد ترامپ دستور داده كه شهروندان 7 كشور از جمله ايران حق ورود به خاک آمريكا را ندارند
    در رسانه های رسمی ما مانند صدا و سیما ، کشورهایی مانند آمریکا متهم به این می شوند که در آنها نژاد پرستی وجود دارد ولی وجود این مشکل در جامعه ایران، آن طور که باید و شاید مورد توجه و انتقاد قرار نمی گیرد.
    سال گذشته در موسم حج در عرفات اتفاق تلخى افتاد و صدها نفر از حجاج بيت الله الحرام از كشورهاى مختلف از جمله ايران جان خود را از دست دادند به دنبال آن 2 نفر از بازيگران سينما و تلویزیون ایران، اظهاراتی را علیه مردم عرب زبان بیان کردند و بعد از بروز اعتراضاتی، ضمن عذرخواهی گفتند که منظورشان عرب های ایرانی نبوده است.

    این که منظور این دو بازیگر ، اهانت به هموطنان نبوده و از بابت سوء تفاهم به وجود آمده عذرخواهی کرده اند، نکته مثبت این ماجراست اما واقعیت این است که موضوع فراتر از این سخنان و فراتر از این دو بازیگر است.

    باید به تلخی پذیرفت که افکار نژاد پرستانه در جامعه ایران وجود دارد و البته این بدان معنا نیست فراگیر و همگانی است اما متأسفانه کم هم نیست. همین دو بازیگر نیز بعد از آن حرف های نژاد پرستانه، تنها چیزی که گفتند این بود که منظورشان عرب های ایرانی نبوده است و جامعه هم از آنها پذیرفت.
    این بدان معناست که اهانت های نژادی شان علیه عرب های سایر نقاط دنیا پابرجا و مقبول است!
    نگاه نژاد پرستانه در میان برخی ایرانیان، فقط متوجه عرب ها نیست بلکه درباره همسایه دیگرمان افغانستان نیز چنین نگاهی در میان برخی مردمان ایران وجود دارد و بسیاری از ما ، دچار این تصور هستیم که برتر از افغانستانی هاییم. حال آن که اگر امروز افغانستان دچار وضعیت کنونی است، از قضای روزگار است و امکان دارد در گذر تاریخ، روزی وضع ما بدتر از حال کنونی افغانستان شود و ما مجبور باشیم برای کارگری به افغانستان برویم. آیا در چنان وضعیتی – که خدا نکند هرگز پیش بیاید – دوست خواهیم داشت کلمه “ایرانی” ، ناسزا تلقی شود یا افغان ها با رویکردی نژادپرستانه، خود را برتر از ایرانی ها بدانند؟!

     
  123. در شهر هرت

    [ علی لاریجانی ضمن بیان اینکه همواره طی 38 سال گذشته پس از انقلاب اسلامی مشکلات زیادی از جمله جنگ، تحریم‌ها و مسائل مختلف را بر کشورمان تحمیل کردند اما نظام اسلامی کشورمان از پختگی در رفتار سیاسی برخوردار است و در منطقه و مسائل بین‌المللی با اندیشه و تفکر تصمیم می‌گیرد، ملت، دولت و حکومت را به وحدت ملی دعوت می‌کند. اما سوال اینجاست که وحدت ملی چگونه میسر می‌شود و با چه تدبیری ‌می‌توان مقابل افراد و گروه‌هایی ایستاد که با تندروی‌های خود بهانه به دست دشمن می‌دهند؟ آیا بحث اشتی ملی چاره ساز است؟]

    مغلطه پشت مغلطه،
    اولا.چه کسانی تندرواند ؟
    دوما.معنی ملت و دولت و حکومت را باید معنی کنید؟
    سوما.چرا بحث آشتی ملی مطرح است؟

    رفتار گذشته و اکنون دولت و حکومت در نظام با تمام اختلافات ظاهری همگون و یکسانند و چه در قوانین و اجرا در مقابل ملت قرار گرفته وبدون توجه به خواسته های ملت ، حامی امت خود بوده و عمل می کند.اواز ابتدا میان خود و مردم خط کشیده و خودی و ناخودی و تبعیض ایجاد کرده است.
    بحث آشتی ملی نشان دهنده شکست این نظام برای حفظ نظام است ،و فریبی بیش نیست.ملت هیچگاه امت نخواهد شد .اما ،نکته ای را باید تصدیق کرد، وحدت ملی با امت ،حکومت ، دولت اسلامی امکان پذیر نیست .
    آشتی را نمی توان با اعمال قهر که در راس آن قوه ی قهریه ی فاسد حکومت قرار دارد ، ایجاد کردو ملت نیز از وعده و وعید سیر شده اند.
    چاره چیست؟
    جدایی مطلق دین و سیاست و حکومت !
    آیا ایران و ملت برای آقایان مهم است ، یا حفظ قدرت و حکومت به هر نحوی؟

     
  124. قاضی یک دادگاه فدرال در ایالت واشینگتن آمریکا موقتا دستور اجرایی رئیس جمهور آمریکا دایر برمنع موقت شهروندان هفت کشور از جمله ایران را در سراسر آمریکا متوقف کرده است.

    به گزارش رویترز حکم این قاضی فدرال مهم‌ترین چالشی است که تاکنون در برابر دستور اجرایی رییس جمهوری آمریکا مطرح شده است، این در حالی است كه دولت دونالد ترامپ با شکایت به دادگاه تجدید نظر می تواند باعث اجرای این دستور اجرایی شود.

    قاضی فدرال جیمز روبارت،یک قاضی که در دولت جرج بوش منصوب شده، حکم داده است که دستور اجرایی رییس جمهوری برای منع ورود شهروندان هفت کشور موقتا متوقف شود.

    باب فرگوسن، دادستان کل ایالت واشینگتن، گفته است: این حکم هم اینک دستور اجرایی رییس جمهوری را متوقف می کند.

    فرگوسن تاکید کرده است، امروز ، روز غلبه قانون اساسی است. هیچ کس بالاتر از قانون اساسی نیست، حتی رییس جمهور.

     
  125. نامه رضا پهلوی به ترامپ: حساب مردم ایران را از جمهوری اسلامی جدا کنید
    ……………..

    رضا پهلوی پس از انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا نیز در نامه‌ای به او، خواستار «همکاری» رئیس جمهور منتخب آمریکا با «نیروهای سکولار دموکرات» ایران برای «شکست اسلام سیاسی» به جای «جنگ» شده بود.

    در نامه جدید فرزند آخرین پادشاه ایران به رئیس جمهور آمریکا نیز یک بار دیگر تکرار شده که «نبرد علیه اسلام رادیکال و نظامی با آسانگیری یا جنگ پیروز نمی‌شود» و بر «حمایت و تقویت جامعه مدنی ایران» تاکید شده است.

    آقای پهلوی در پایان نامه‌اش به رئیس جمهور آمریکا، با ابراز امیدواری درباره «ایفای نقش کلیدی آمریکا و دیگر کشورهای دموکراتیک جهان در حمایت از مردم شجاع ایران» تاکید کرده است: «ما قویا باور داریم که یک ایران سکولار و دموکرات، صلح و ثبات را برای منطقه به ارمغان می‌آورد».
    …..
    http://news.gooya.com/2017/02/post-432.php

     
  126. سى ان ان: ترامپ با تهديد كردن ايران به دنبال چيست؟
    …………
    فلین افزود: علاوه بر این، شلیک این موشک بالیستیک نادیده گرفتن قطعنامه 2231شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز محسوب می شود که از ایران می خواهد از هر نوع فعالیتی در رابطه با موشکهای بالیستیک قادر به حمل کلاهک هسته ای، و آزمایش چنین موشکهایی، اجتناب کند. دولت اوباما از واکنش مناسب به اقدامات تحریک آمیز ایران باز ماند. اقداماتی از قبیل انتقال سلاح، حمایت از تروریسم و نقض عرفهای بین المللی. دولت ترامپ این اقدامات ایران را که امنیت، شکوفایی و ثبات منطقه و ورای آن را تهدید می کند و جان آمریکاییان را در معرض تهدید قرار می دهد را محکوم می کند. فلین خاطرنشان کرد: ترامپ شدیدا منتقد توافقنامه هایی است که بین دولت اوباما و ایران منعقد شده و همچنین از سازمان ملل متحد به خاطر آنچه وی ضعف و بی تاثیری آن در برابر ایران نامید انتقاد کرد و با لحنی گستاخانه مدعی شد: ایران به جای قدردانی از آمریکا به خاطر آن توافقها، گستاخ‌تر شده است. از امروز، ما (اقدامات) ایران را رسما ً تحت نظر قرار می دهیم.
    …………….
    مقامات کاخ سفید با احتیاط در مورد رویکرد های جدید در مقابل ایران صحبت میکنند و از سخن گفتن در مورد لغو توافق هسته ای خودداری کرده اند. اما بیانیه اخیر نشانه های روشنی از تمایلات جدید کاخ سفید برای تغییرات جدی در رویکرد های سابق اوباما و اقدام فعالانه تر برای مقابله با برنامه های قدرت ایران که باور دارند موجب تهدید متحدان آنها در منطقه میشود را به نمایش گذاشته اند.

    چند ساعت بعد از سخنرانی فلین سه تن از مقامات دولتی آمریکا در مورد سیاست های جدید آمریکا صحبت کردند و ماهیت تهدید فلین را تا حدی روشن کردند.

    یکی از این مقامات که خواسته نامش برده نشود گفته: گزینه های مختلفی پیش روی دولت است و ما داریم بر روی اقدام مناسب کار میکنیم. من هیچ اطلاعات بیشتری در این مورد نمیتوانم بدهم.
    ………
    او گفت مساله مهم این است که ما در مورد اینکه رفتار های ایران نیاز به تجدید نظر توسط تهران دارد در ارتباطیم و این اقدامات را باعث نا امنی منطقه و تهدید برای متخدانمان می دانیم.

    این مقام آمریکایی گفت دولت جدید چنین رفتارهایی را از زاویه دیگری مشاهده میکند. یک مقام رسمی دیگر هشدار داد که تیم ترامپ از پاسخ مقتضی به ایران نمی ترسد و از دادن چنین پاسخی خجالت نمیکشد.
    …………
    باب کورکر رییس جمهوی خواه کمینه روابط خارجی سنای آمریکا روز چهارشنبه با فلین دیدار داشته و از اظهارات اخیر او حمایت کرده است.

    او گفته «من با جدیت ترامپ تشویق شده ام . ترامپ قرار است در مقابل همه طبف های تهدید آمیز ایران برای منافع آمریکایی مبارزه کند . این روشن است که ایران بیش از این به این مسیر اصرار نخواهد کرد و به زودی نسبت به رفتارهای تهاجمی اش پاسخ گو خواهد بود.»
    …………
    http://news.gooya.com/2017/02/post-396.php

     
  127. سید مرتضی
    10:12 ب.ظ / فوریه 3, 2017
    جناب وطن پرست دو آتشه! وطن دوستی و عشق و علاقه شما به کشورتان همین است؟!
    اینکه یک دولت خارجی به کشور شما اولتیماتوم دهد و بعد به کشور شما حمله نظامی شود محبوب دل و قلب وطن پرست دو آتشه ای مثل شماست؟! حالا فرض کن ترامپ غیر متعادل به ایران حمله کرد ،آیا حمله یک دولت اجنبی به کشور تو سبب سقوط یک حکومت و آزادی هموطنانت است؟ …امثال توی خائن فراری را با سلام و صلوات میاورند و بکرسی می نشانند؟! …نوشته ها آن کمون و بطون فاسدتان را نشان می دهید و در عین حال بی عرضگی و عجز و چشم بدست بیگانگان داشتن ،ارجاعت می دهم به سخن متین و منطقی دوست کامنت گذاری بنام وطن دوست در بالای همین صفحه ،خطاب او به امثال مزدک هاست!
    ……………
    سید مگر از کمون و بطون ما تناول فرموده اید که به فاسد بودنش پی برده اید؟

    //////////////
    ///////////

    //////////
    //////////
    ———————————————————–

    نوشته ی شما بخاطر سرشار بودن از توهین حذف شد.
    پوزش

    .

     
  128. با سلام و درودهاي گرم و پرمهر
    وضعيت زندگي و كار كارگران شركتهاي كشت و صنعت نيشكر در خوزستان
    يك كارگر با سابقه مجتمع كشت و صنعت نيشكر ميان آب در گفتگو با راديو ندا از وضعيت زندگي و كارش، و از اعتصاب و اعتراض بازنشستگان و كارگران شركت نيشكر هفت تپه مي گويد.

    http://radio-neda.blogspot.com/2017/02/blog-post.html

     
  129. در شهر هرت

    در نظام داعشی غیر انسانی و مرتجع ایران!!
    [خبرگزاری هرانا ـ دادگاه کیفری ۱ استان لرستان یک زن و مرد متهم به رابطه نامشروع را در پرونده موسوم به “کلیپ گراب” به سنگسار (رجم) محکوم کرد. صدور این حکم که بعنوان یک مجازات غیرانسانی دسته بندی میشود در حالی است که در دوره ریاست پیشین قوه قضائیه دستورالعملی برای عدم اجرای احکام رجم صادر شده بود.]

     
  130. کورس گرامی…درمقابل منابعی که شما به آنها اشاره کرده اید، منابع موثق تری هم وجود دارند که زرینکوب در دوقرن سکوت به علت عدم دسترسی به آنها یا عدم اطلاع، از منابع مورخان اسلامی استفاده کرده است. بخصوص در مورد یورش تازیان به جنوب ایران کنونی مدرک دست نویسی به زبان سریانی وجود دارد که با وصف اینکه قسمتهای ابتدائی و انتهائی آن از بین رفته اند، مع الوصف تصویر گویا و روشنی از اوضاع مردم و شهرهائی که مورد تجاوز قرارگرفته بودند، بدست میدهد. کاشف این مدرک تاریخی ایگناسیو گیدی است که آنرا به لاتین ترجمه کرده و برای اولین باردر 1889 میلادی در کنگرۀ بین المللی خاور شناسی به شرکت کنندگان، عرضه کرد. رونویسی مدرک نامبرده به زبان اصلی سریانی زیر عنوان (Chronica Minora) در40 صفحه است. دانشنامۀ ایرانیکا به زبان انگلیسی، تحت عنوان (Guidi’s Chronicle) به اختصار به آن پرداخته است. چیس رابینسون استاد تاریخ آکسفورد آنرا تحت عنوان (The Conquest of Khuzistan, a Historical Reassessment) به انگلیسی ترجمه کرده و با ارزیابی نوشته های دیگران به آن پرداخته است. این مدرک متعلق به قرن هفتم میلادی بوده و از سلطنت هرمز چهارم شروع شده وبه شرح نسبتاً گویائی از یورش تازیان به شهرهای خوزستان وجنگها و باج خواهیهای آنها و خونریزیهای مربوطه میپردازد. هم اکنون این سند تاریخی بنام تاریخ یا تاریخچۀ خوزستان درکتابخانه های آمریکا و چند کشور اروپائی دردسترس میباشد. به هرحال، دردوقرن سکوت هیچ گونه اشاره ای به این مدرک متعلق به کلیسای نسطوری شرق که گزارش دهنده هم زمان شخصاً شاهد و ناظریورش های تازیان بوده، نشده است.

    مدرک تاریخی دیگری که فشرده ای ازوقایع آن روزگار بوده وشامل گزارشهای دست نویس متعددی از سوی گزارش دهنده های مسیحی از یورشها و قتل و غارتها و به اسیری گرفتن مردم و باجگیری تازیان درمقابل آزادی اسیرانی که قادر به تأدیۀ باج بودند بدست میدهد، تحت عنوان (Theophilus of Edessa’s Chronicle) از انتشارات دانشگاه آکسفورد است. اسناد دست نویس تاریخی دیگری هم (Sebeo’s History) از جانب یک مورخ ارمنی وغیره وجود دارند که گزارش دهنده ها هم زمان ناظر و شاهد وقایع آن روزگار بوده اند. اگر گرفتاریها اجازه دادند، شاید این اسناد تاریخی را که هنوز در دسترس هم میهنان نیستند، ترجمه و در اختیار دوستان قراردهم.

     
    • کبیری عزیز: درودی از بن جان : من مشتاقانه و با دقت این سند را مطالعه خواهم کرد. زرین کوب ، تنها به اعتبار اینکه ارجاعاتش درست است، گاه مورد استناد من است و آن وقتی است که منبع اصلی در دسترسم نیست . به طور کلی منابع من همان تاریخ ها و سیره ها و نسب نامه ها و تاریخ های محلی از جمله تاریخ مکه و تاریخ قم و تاریخ سیستان و فارسنامه ابن بلخی و نیز دو منبع بسیار مفید به نام الاموال است ؛ یکی از ابن زنجویه و دیگری از عبید القاسم بن سلام. نام های تاریخ های عمومی هم خودتان بهتر می دانید؛ طبری، یعقوبی، ابن اثیر ، دینوری و غیره که مستقیماً به آنها رجوع می کنم. دو کتابی که با عنوان الاموال ذکر شد در مقولۀ احکام راجع به اموال و غنایم و اسیران می گنجند ، اما چون ملاکشان برای احکام رفتار بزرگان دین و وقایع راجع به آنهاست، هم ما را به شیوۀ قانون گذاری هدایت می کنند و هم به رخدادها. نکته مهم این است که رخدادهای مکرر تر و کثیرتر چه ها بوده اند . اینکه مثلاً در غزوۀ بنی قریظه چند نفر گردن زده شدند یا همان سان که در حکم های 348 تا 350 الاموال عبیدالله آمده برای تمیز کودکان از مردان به رشد مو در زیر بغل و جاهای دیگر نگاه می کردند، گرهی نمی گشاید. اما این نکته که تقریباً همۀ مورخان به غارت و کشتار و جزیه گیری و مانند این ها در نقاط مختلف در طول قریباً سه دهه اشاره کرده اند، روش کلی و ساختاری گسترش اولیه اسلام را نشان می دهد. این چیزی است که در چنتۀ من است. ادعا هم ندارم که حرف آخر است. سپاس از توجه و راهنمایی شما.

       
      • کورس گرامی…با سپاس از پاسخ شما و زحماتی که در آگاه کردن هم میهنان ما متحمل شده و میشوید. مدت زمانیست به این نتیجه رسیده ام که لازمست تاریخ صدر اسلام و نیز کشورگشائیهای تازیان از راه تطبیق منابع اسلامی با منابع غیراسلامی، برای ایرانیان بازنویسی شود. منتها منابع غیر اسلامی بیشتر شامل گزارشهای پراکنده ای به زبانهای سریانی، آرامی، حبشی، لاتین، یونانی و حتی عربی هستند که به تدریج ازسوی پژوهشگران از مکانهای مختلف جمع آوری شده و به صورت تزهای دانشگاهی یا نوشته هائی توسط استادان تاریخ اسلام در دانشگاههای غرب نوشته و منتشر میشوند. قابل توجه اینکه کشفیات باستانشناسی در نقاط مختلف شبه جزیرۀ عربستان نیز مدتهاست که بر تاریخ نویسی عربستان قبل از اسلام و نیز صدر اسلام سایه افکنده و نظریه های قدیمی را به چالش کشیده اند. این چالشها بجائی رسیده که خانم اجواد الفاسی استاد دانشگاه سعودی که مدعیست نسب اش به پیغمبر اسلام میرسد نیز درمقابل مفتی های عربستان اقدام به انتشار اثر پژوهشی “زنان نبطی در عربستان پیش از اسلام” نموده و با ارائۀ اسناد و مدارک و آثار باستانی باقیمانده در عربستان، آیه های قرآن و اسلام و در واقع جد خود را بطور غیر مستقیم مورد چالش و انتقاد قرار داده است. هنگامی که نوشتۀ وی را از نظر گذراندم، نگران سلامتی این بانو شدم. چون در جوّ بشدت ارتجاعی عربستان کنونی، همچه مدعیاتی به منزلۀ حکم قتل خود را صادرکردن است. یا مطابقت تنها یک پاراگراف کوچک از اثر بجاماندۀ عبدالرزاق و مطابقت آن با کتیبۀ بجا مانده از ابرهه در یمن به اضافۀ پژوهشهای زمین شناسی عربستان درمورد انقراض نسل فیل در آنجا، بطور کلی سورۀ الفیل قرآن و رساندن قدمت ساختمان کعبه به زمان ابراهیم یا حضرت آدم را مورد سوآل قرار میدهد. به هر حال براین عقیده ام که زمان آن رسیده تا از طریق تطبیق منابع اسلامی با آثار باستانشناسی و زمین شناسی و غیره در عربستان و حتی فلسطین و مصر و سوریه و کشورهای شمال آفریقا، میتوان روش علمی جدیدی در بازشناسی قرآن و اسلام بوجود آورده و نوری بر تاریکخانۀ تاریخ صدر اسلام تابانید. انجام چنین کاری مستلزم کاری دسته جمعی است و امیدوارم دوستان و هم میهنان علاقمند با کار گروهی به این مهم جامۀ عمل بپوشانند. با پوزش از درازای سخن.

         
  131. در شهر هرت

    از کی تا حالا؟!
    [ظریف: امنیتمان را از ملت خود می گیریم.]

    پس بسیج و سپاه چی شدند؟
    تا بار دیگر عوام(مردم)، قربانی ماندن خواص (آقازادگان) شوند، ملت ، ملت ،به زبان آقازادگان افتاده؟!

     
    • انسان گرامی اینها تا بوی کباب میاد و می تونند بچاپند مردن ایران را آدم حساب نمی کنند و به دفاع از لبنان و فلسطین و عراق و حرم این عرب و ان عربی که معلوم نیست اصلا کی بوده اند می پردازند. ولی بمحض خطر و احتیاج به گوشت دم توپ سراغ ملت و مردم ایران را می گیرند.ولی هدف در هر صورت حفظ نظام جهل و جنون و جنایت و مشتی دزد و ادمکش اسلامی و دکان مفتخوری است.الان براستی ترس ورشون برداشته و پدیده ترامپ را که ناشیانه تقدیر میکردند خود بلای جانشان شده.حتی اگر ترامپ هیچ عملی هم انجام ندهد از نظر روانی برای ایرانیان بسیار مهم است.چون اگر ایرانیان اینبار بر خیزند ترامپ اوباما نخواهد بود و او با ماست!این سیاست باند ترامپ است و سرنگونی این اراذل و اوباش در دستور کارشان است مسلما نه بخاطر ما بلکه منافع آمریکا واسرائیل چنین ایجاب می کند.و این در خط منافع ملی ما نیز هست!

       
      • چون اگر ایرانیان اینبار بر خیزند (فرضا ایرانیان در داخل ایران برخیزند به توی فراری ترسویی که داخل ایرانیان نیستی چه مربوط؟!).

        ترامپ اوباما نخواهد بود و او با ماست!(با ماست! یعنی با ما وطن فروشان فراری از وطن است! البته ما فراریان ترسو هم با ترامپ هستیم بمقتضای وطن فروشی و این رابطه دو طرفه است!).

        این سیاست باند ترامپ است (که یعنی به شما متوهمان قاقا لی لی داده و شما وطن فروشان را به میهن بازگرداند و بقدرت برساند؟!).

        و سرنگونی این اراذل و اوباش در دستور کارشان است (حیال می کنی! این ترامپ پوپولیست بگمان من حتی در اداره و تمشیت امور داخلی امریکا هم موفق نخواهد بود،می بینی که با دستگاه قضائی امریکا هم درافتاده! تا چه رسد به تنظیم درست روابط با خارج! با اروپا هم درخواهد افتاد و پیش بینی من این است که دوره دومی برای او نخواهد بود بیخود به عربده های توخالی او و قاقا لی لی های او دل نبند!).

        مسلما نه بخاطر ما بلکه منافع آمریکا واسرائیل چنین ایجاب می کند.و این در خط منافع ملی ما نیز هست!(نگفتم وطن فروش هستی؟! کسی که منافع ملی ایران نزد او در راستای منافع ملی امریکا و اسرائیل است ،نامی ندارد جز “وطن فروش”!).

        ———–

        سیدمرتضای گرامی
        ناسزا را با ناسزا پاسخ نگوییم.
        اگر که به درستی خود باور داریم
        درستان، ناسزا را با ناسزا پاسخ نمی گویند
        سپاس

        .

         
        • نوریزاد گرامی

          بسیار خوب اگر چیزهایی که من برابر ناسزای ناسزاگویان بعنوان نقد بر ناسزاگویی و وطن فروشی آنان می نویسم از دید شما ناسزاست ،شما هم لطف کنید لختی بیندیشید که چرا ناسزاها در سایت شما منتشر می شوند؟ شما ناسزا را منتشر نکنید تا ناسزاگویان جری تر نشوند.
          سپاس

           
    • علی کبیری گرامی درود بر شما:
      امکانات من برای دسترس به منابع در حد آثار منتشر شده در ایران یا دسترس پذیر از اینترنت در فرمت pdf است و البته برخی از کتاب ها را هم دوستان کمک می کنند که به دستم برسد از جمله ترجمۀ انگلیسی و دو زبانۀ اعلام النبوه یا برخی منابع مستشرقین آلمانی زبان و انگلیسی زبان. دوست عربی دارم که مشکلات ترجمه از عربی را از او کمک می گیرم. هنوز به منابعی که معرفی کردید، دست نیافتم ، اما به جای کرونیکل تئوفیلوس به کرونیکل تئوفانس دست یافتم که گویا به شیوۀ مورخان اسلامی مطالب مورخان قبلی مسیحی و به ویژه تئوفیلوس را تکرار کرده است. در یک مقاله نقدی از کرونیکل دوم خواندم از این قرار: بخش عمده ای از این نوشته های مورخان مسیحی در قلمرو بیزانس ظاهراً از سیرۀ ابن هشام اقتباس شده است. بخش های جدید آنها اما این پتانسیل را دارند که به تبلیغات ضد اسلامی در قلمرو بیزانس نسبت داده شوند به ویژه که در تاریخ های دیگر نیامده اند.برای مثال کاذب بودن نبوت پیامبر اسلام، تأثیرات یتیم بودن ایشان بر رویکردهای بزرگسالی ، سواد داشتن، سفرهای تجاری برای خدیجه ، فراگیری مضامین تورات و انجیل از یهودیان و مسیحیان در این سفرها ، مصروع بودن ایشان،اعتقاد عمومی به شیطان زدگی مصروعان به رغم نظر جالینوس در مورد طبیعی بودن صرع، ، وانمود پیامبر به الهام الهی حین حملات صرع و مانند این ها از نظر منتقد یاد شده مطالب تازه و برگرفته از همان کرونیکل تئوفیلوس هستند. طور دیگری بگویم: ما می خواهیم رأساً و شخصاً بدون هیچ حب و بغض قبلی به شیوۀ اولیه گسترش اسلام پی ببریم . این مطالب روایت مسیحیان قلمرو بیزانس است که در هیچ تاریخ اسلامی نیامده اند. نویسنده مقاله بر آن است که چنین ایستاری گویای قصد سوبژکتیو نویسنده به منظور دروغین نشان دادن نبوت محمد است نه توصیف ابژکتیو. وی می پرسد که این اطلاعات را تئوفانوس با توجه به بعد مکانی و زمانی از کجا آورده و حین این استدلال به نکته ای اشاره می کند که من هم شخصاً دریافته ام و آن این که لحن مورخان اسلامی panegyric ( خطابی ، ستایش آمیز، مدیحه وار ) است یعنی برعکس مورخان غیر اسلامی.مثلاً وقتی ابن اثیر گردن فرازانه می گوید مسلمانان در استخر تا آنجا که خدا می خواست کشتند، به چکیده ترین بیان هم شیوۀ اسلام گستری با قهر را نشان می دهد و هم این کشتار را به عنوان خواست خدا نهانی می ستاید. این دو ویژگی در اکثر تاریخ های اسلامی دیده می شوند. ابن بلخی در فارسنامه دو اصطلاح دارد: به قهر ستدن وبه صلح ستدن. منظور تصریح شده اش از صلح نیز صلحی است که یا از ترس کشتار یا در پی کشتار بر قرار می شود در ازای به خواری جزیه دادن و کشته نشدن. خب، این بیان مورخی است که جانبدار اسلام بوده است .بنابر این استناد به آن پذیرفتنی تر است اما در مورد انتقاد به روایت تئوفانس دست کم من پاسخی ندارم ، به ویژه وقتی اسلام دوستان آن را مصادره به مطلوب می کنند. آیا شما پاسخی دارید؟
      منبع:
      Studio CERANIA2,2012,p.96-111
      Blazeej Cecota(lodz)
      Islamic.The Arabs and Umayyah Rulers According to Theophanes
      کبیری گرامی: ببخشید که نقل مضمونی من با دریافت های شخصی ام در هم آمیختند.در ضمن مطالب شما را مشتاقانه دنبال می کنم .با سپاس بسیار .

       
  132. در شهر هرت
    روندی را نظام در پیش گرفته که جای بازگشتی نیست .

    ترس ، اول از همه برای حفظ جان است ، و زمانی که انسان به مانعی بر می خورد که حواسش قابل
    توضیحش نیست ، ترس شکل می گیرد چون گم شدن در تاریکی مطلق.اما، ادامه آن دچار بی حسی بیشتر و یا مرگ می شود.
    ترس ،ریشه در نادانی دارد ، تاریکی بدین خاطر ثمبلش است که همه چیز در آن ناپیدا است و فردی که در تاریکی قدم بر می دارد محتاط است ، زیرا که باید به قوای حسی خود تکیه کند و همه به اندازه چشم به فکر وابسته نیستند و بنابراین خطا پذیرتر .

    ترس نشانه نادانی راجع به پدیده هاست و جرات ، همان قدم برداشتن با دیدی روشن در روز است و ترس هم فردی و جمعی می تواند باشد .اصولا ترس حجاب و چادری در برابردیدگان می کشد که مانع کامل دیدن و فکر است و همین اولین زندان بشر بوده و است .
    آنجایی که آزادی با اندیشیدن و زیستن و هستی یکسان می شود، دیگر ترس جایی ندارد.

    ترس ملت پریشان ما ،مدتهاست برای از دست دادن هستی است وبدین خاطر نیزمردم ما هستی بر بادند.زیرا که ترس در هر موردی باعث اسارت ،نیاندیشیدن وفراندیدن می شود.تنها با کوشش برای اندیشیدن و خردورزی است که خورشید پنهان شده در لابلای ترس ،پدیدار و باعث دیدار می شود.
    و ملت ما ترسی را در خوددر قبال این نظام احساس می کند ، این ترس ،باعث مختل شدن اندیشیدن و در نهایت آزادی او شده است ، نظام با قوانین مرتجع و داعشی اش سعی بر دامن زدن این ترس دارد.

    آقای نوری زاد عزیزو گرامی، اگر مردم نه به جای فرار، چون شما با کفن به خیابانها ریخته بودند ، و گرفتن حق دیگران برایشاان بی تفاوت نبود ، گورستانها اینقدر آباد نبود.
    از چه راه می توان این مردم بی حس و در کما را بیدار کرد؟
    کاوه ای پیدا نخواهد شد امید
    کاشکی ، اسکندری پیدا شود(اخوان ثالث)

     
  133. سید مرتضی. من با اسم امضا محفوظ هفت هشت ماهی است در سایت نوریزاد می نویسم و شناسه هم دارم. آنجایی که مزدک را دعوت به ملایمت و منطق کردم اما با اسم ناشمناس می نوشتم گفتید با بنده موافقت دارید ولی اینجا که مستنداتی برای شخص شما می آورم نوریزاد را مسخره می کنید و احتمالا فکر می کنید مطلب من را خود او نوشته. نه برادر من. شما در خواب هستید و خیال بیدار شدن هم ندارید چون خودتان را به خواب زده اید. دفاع شما از این نظام و دفاع مصلح از آیت لله ها تبدیل به یک موضوع صنفی شده است برادر من. بودجه های حوزه ها را مقایسه کنید با بودجه آتش نشانی به عنوان موضوع روز تا ببینید چرا با این نظام مخالفتی ندارید. این نظام که برود و حوزه ها در بهترین حالت خودگردان گردد شما شاید و تازه شاید لب به انتقاد باز کنید اما مادامیکه خوزه ها از بیت المال تغذیه می کنند نمی توان انتظار تحرکی از حوزه ها را به نفع مردم داشت. آن مستنداتی که نوشتم مال من بود و علت اینکه اینجا نیاوردم این بود که خصوصی به حضور جناب نوریزاد عرضه کردم و ایشان صلاح را در انتشار آن دید. بروید در بخش تماس با من سایت نوریزاد ببینید که نظر من آنجا ثبت شده. شما چطور است که برای توجیه ازدواج پیغمبر با یک بیوه جنگی به مستنداتی رجوع می کنید که یک شخص ثالثی نوشته و حتی با استناد به آن مستندات می فرمایید آن زن با میل و رضایت خودش ازدواج کرده اما اینجا وقتی من به نقل قول احمدینزاد از “برادران قاچاقچی” و یا موضوع اسکله های قاچاق که کروبی در دوره مجلس ششم به آن اشاره نمود استناد می کنم می گویید کلیات؟ شما همه چیز را انکار می کنید و تا به حال به ذکر این نکته که با بعضی سیاست ها مخالفت دارید خودتان را کنار کشیده اید و از ساحل امن و ارامش کسب رزق و روزی می کنید و به کسانی که نقدی به این شرایط دارند انگ می زنید. تا به حال یک بار ندیده ام نه از شخص رهبر نه از قوه قضائیه نه از سپاه نه از هیچ نهاد پرقدرتی که جان و مال و بیت المال مردم در دستشان است نه اسمی ببرید نه انتقادی بکنید اما برای آوردن یک فکت از یک کتاب تاریخی می روید ساعتها وقت می گذارید و وقتی به شما معترض می شوند می گویید من یک طلبه ساده هستم که هیچ مسئولیت اجرایی ندارم. دوستان ما می پرسند ستار را کشتند می گویید یک مامور خاطی کرده و با او برخورد هم شد ما می گوییم چرا اعتراض نمی کنید می گویید به پرونده اش دسترسی ندارم. می پرسیم اعدامهای 67 نقض حقوق بشر بوده می فرمایید اینها محارب بودند و حقشان بوده حتی اگر “شیخکم الاستاد” منتظری بخاطر آن حصر شده باشد. مستندمی آوریم که نهادهای خاص بانک تاسیس کرده اند و بنیادها و استان قدس ها از مالیات معافند می فرمایید کلی گویی می کنید. سید این بحث با شما بی فایده است. شما این انقلاب را دوست دارید و در نبود آن احساس ناامنی می کنید و حب الشی یعمی و یصم. این احساس ناامنی هم که می گویم نه بخاطر نگرانی از دین مردم است که همین حالا هم باید فهمیده باشید که چقدر دین گریزی بخاطر فقر و گسترش فساد زیاد شده و شما لب از لب وا نکرده اید . نه. نگرانی شما از آینده روحانیت است. اگر مطلبی که من با اسم برای جناب نوریزاد نوشتم را یکبار دیگر بدون تعصب بخوانی می بینی که به صورت گذرا به مستندات اشاره کرده ام. اگر بخواهی لینک موثق آنها را هم ضمیمه می کنم. اما می دانم از این مورد طفره خواهید رفت. اما مرتضی یک پیشنهاد برای شما دارم. یک روز از قم تشریف بیاور به تهران و مستقیم برو به میدان ونک و دیدن بچه های کار. می دانم از خودت و روحانیت سلب مسئولیت خواهی کرد و خواهی گفت این معضلات همه جای دنیا هست و یا اینکه شما یک طلبه ساده هستی و کاره ای نیستی. حرف من چیز دیگری است. به سیره پیغمبر اسلام، بیا و به جای آوردن توجیهات درباره رضایت قلبی یک زن بیوه جنگی که به عقد مردی درامد و دادن اطمینان به ما که وی ایام عده اش هم سپری شده بود، عبا و عمامه ات را کناری بگذار و دست این بچه ها را بگیر و در محیط میدان ونک با آنها بازی کن و دل آنها را شاد کن. این هم یک اعتراض مسالمت آمیز به وضعیت چند ملیون بچه معصوم و قربانی است و هم محبوبیت از دست رفته روحانیت را احیا می کند و هم اینکه به خدا قسم رضایت خداو و پیغمبر در همین است. شنیده ام گاهی پیامبر هم با کودکان یتیم بازی می کرد. چرا شما نکنید؟

     
    • بر سیه دل چه سود خواندن وعظ/ نرود میخ آهنین در سنگ

       
    • شنیده ام گاهی پیامبر هم با کودکان یتیم بازی می کرد. چرا شما نکنید؟
      ………….
      راستی این محمد ///////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

       
      • نوریزاد گرامی آیا پرسیدن درباره کودکانیکه سپاه محمد نه تنها بی پدر و مادرشان کرد بلکه پدرنشانرا کشتند و مادرانشان را به بردهای جنسی وادار کردند و خود آنها را به برده گی و سوء استفاده جنسی واداشتند هم خط قرمز شماست؟این که از افتخارات مسلمین است و نص صریح قرآن است!خب بزرگوار بر پای کودک بهائی به چه مناسبتی بوسه زدید.مگر همین پیروان صدیق محمد با ما ایرانیان دراین 38 سال بدتر از اینها را نکرده اند؟

         
  134. مسلمانان به درون استخر تاختند و تا آنجا که خدا خواست کشتار کردند( ابن اثیر، کامل ،ج4، ص1542)
    زمینه و زمانه رازی : سال صفر ایران
    1– تازش تازیان از نگاهی دیگر:
    زر، زیتون، نخل، انگور، دختران باکره، گنجینه وعلوفه،باغ ها و چشمه سارها، شمشیروگردن، تن و تازیانه، کشتار،غارت،غنیمت گیری ،اسیرگیری ،اسیر کشی و بهره کشی از تن و دسترنج کشاورزان و تقسیم اموال مسروقه پس از قتل عام صاحبانشان،این ها بر رخدادها و پدیدارهای واقعی دلالت دارند. اگراین پدیدارها و رخداد ها ایدونی( اینجایی و اکنونی) باشند، آنجا پیش چشم ما هستند یا رخ می دهند. اگر در جا و گاهی دیگر بوده باشند، پیش چشم مردمان همان گاه و همان جا در آن بیرون بوده اند یا رخ داده اند. رخداد، فارغ از دیدگاه ایئولوژیک و معرفت ذهنی، واقعیتی بیرونی دارد. واکنش هیچ قومی در برابر رخدادهایی از این دست که خودِ مورخان مسلمان گزارش کرده اند،نمی تواند خوشامد گویی باشد. نگرۀ خوشامدگویی– اگر بتوان نگره اش نامید– تنها به گونه ای مابعدی به ویژه در دهه های اخیر باب شده است.صدای مردم که نه فقط در دو قرن پس از تازش بل در تمامی تاریخ ها گم و خاموش است،دقیقاً به سبب همین خاموشی و دسترس ناپذیری اش ، مجال جولانِ پنداشت هایی از این دست بوده است:« اما اسلام چون به آبادی های میان دجله و فرات رسید اسلام شد. و پیش از آن بدویت و جاهلیت اعراب بود، هرگز به خون ریزی برنخاسته بود…. به هر جهت سلام اسلامی صلح جویانه ترین شعاری است که دینی در عالم داشته. گذشته از این اسلام پیش از آنکه به مقابلۀ ما بیاید، این ما بودیم که دعوتش کردیم. بگذریم که رستم فرخزادی بود که از فروسیت ساسانی و سنت متحجر زرتشتی دفاعی مذبوحانه کرد. اما اهل مدائن تیسفون نان و خرما به دست درکوچه ها به پیشواز اعرابی ایستاده بودند که به غارت کاخ شاهی و فرش بهارستان می رفتند…. به این طریق گمان نمی کنم بتوان اسلام را جهان گشا دانست…. مگر ساده تر ازقولوا لاالله الاالله تفلحوا هم می شود مذهبی را تبلیغ کرد.»(جلال آل احمد، غربزدگی). اینکه آل احمد در خودْ زندگینامۀ پسامرگش با عنوان «سنگی بر گوری»که واپسین اثرش نیز هست، با لحن یک نیهیلیست( نیست انگار) خط قرمزی بر افکارِ توده ای- سوسیالیستی- اگزیستانسیالیستی- نیروی سومی- شیعیِ خود می کشد، اینکه من–راوی سنگی بر گوری به هیچ وجه همساز با نویسندۀ « در خدمت و خیانت روشنفکران» که دفاعی دو آتشه از شیخ فضل الله و به قول خودش شیخ شهید می کند، نمی تواند بود، اینکه آرامش دوستدار از قول اومی گوید که او زیر تهدید تکفیر و زورگویی پدر و خانوادۀ متشرعش ناچار به نوشتن این مطالب و حتی سفر حج شده بود ( قسمت دوم مصاحبۀ دوستدار با سایت نیلگون به تاریخ جولای 2006 با عنوان گقتار غرب زدگی..)، و اینکه او خود خستو شده است که به عمد و به دروغ چو انداخته که غرق شدن صمد بهرنگی کار ساواک بوده و اینکه این نماد برجستۀ روشنفکری دهه های چهل و پنجاه همهنگام نماد آشفتگی فکری و کم سوادی و پر مدعایی یا هرچه بوده یا نبوده است،اصلاً مسائلی نیستند که ما خود را در درگیری با آنها بفرساییم. شخص را باید کنار نهاد. نگره یا به بیانی درست تر پنداره ای در میان است که می گوید ایرانیان با آغوش باز به تازیان خوشامد گفته اند و این پنداره هیچ همسازی با رخدادهایی ندارد که خودِ مورخان نقل کرده اند، و این تقصیر ما نیست خواه دین ستیز باشیم خواه متدین. تا آنجا که من خوانده ام مورخان که کمابیش از دوسده پس از تازش تازیان دست به سیره نویسی و تاریخ نگاری زده اند، به رغم جانبداری شان از اسلام چنین نظری در بارۀ ایرانیان نداده اند. اگر دست دهد به استناد متون مورخان اسلامی روشن خواهم ساخت که تسخیر ایران توسط مسلمانان به هیچ وجه بدون مقاومت نبوده است؛نه فقط مقاومت اولیۀ سپهسالارانی چون رستم فرخزاد و هرمزان بل اشکال گونه گون مقاومت های مردمان بی سلاح . در این بخش از ریشه ها که تازش تازیان موضوع سخن است ، بایسته است به همین مقطع تاریخی چشم بدوزیم و اگرامکان داشت بیست چشم دیگر نیز قرض می کردیم تا نخست پدیدارها و رخداد ها را آن سان که در عالم واقع بوده و رخ داده اند ، فرادیده آوریم و سپس برای آنچه فراهم چینی و مجموعۀ رخدادها نشان می دهد اسمی متناسب با مسما بیابیم ؛ دار الاسلام یا دارالحرب؟ اندیشه و کلمه یا دشنه و قمه؟معنویت یا غارت؟ تمدن یا توحش؟ دفاع یا حمله؟.یا هر اسم دیگری که بناست بر رخدادی بگذاریم لازم می آورد که نخست بگذاریم تا رخداد خود را از جانب خود نشان دهد ، بدون دخالت پندارهای از پیش بافته، بدون دخالت امواج مدهایی که به ویژه در جهان بی در و پیکر مجازی برای بدست گرفتن لگام ذهن ها گویی با هم کورْس بسته اند، بدون راه دادن به دلخواسته های ایدئالیستی و تمایلات دینی و ضد دینی. خوشبختانه شیوۀ بیش تر مورخان اسلامی نیز نقل ریز به ریز رخدادها و گفتار ها بوده است. هرآنچه این تازش تا به همین امروز در پی داشته است، از غزا های سلطان محمود غازی و خونریزی های قزلباشان گرفته تا تمامی عناصرِ آنچه فرهنگ اسلامی – ایرانی نامیده می شود، این حق را به ما نمی دهد که بنیاد آغازین این همه را به فراموشی سپریم. حقیقتی نااندیشیده در این گزارۀ آل احمد نهفته است که « اسلام چون به آبادی های میان دجله و فرات رسید اسلام شد». این حقیقت پروایِ آغاز داشتن است. گرچه یا از کوبش امیال درونی یا از فرط نخوانده عالمی و کمداشت آگاهی تاریخی، این نماد روشنفکری یک دوران ، آغازینه را وارونه دیده است، دست کم از این نگر نقشی به غلط نزده است که بدون این تازش اسلام چه بسا در زادگاهش به فراموشی سپرده می شد یا دست کم امروزه صدای منتقدانِ اسلام درغوغای شمار میلیاردی باورمندان که عدد را نشانۀ حقانیت می گیرند خاموش نمی گشت.

     
    • مسلمانان به درون استخر تاختند و تا آنجا که خدا خواست کشتار کردند( ابن اثیر، کامل ،ج4، ص1542)

      ظاهرا این عبارت به ترجمه کامل ابن اثیر نسبت داده شده است در حالیکه در فحصی که من کردم چنین عبارتی در کامل ابن اثیر وجود ندارد.

       
      • درود بر شما:
        نشانی دقیق و جملات پس و پیش از این قرار است:
        «عثمان بن ابی العاص ثقفی آهنگ استخر کرد. وی در گور با مردم استخر دیدار کرد. در میانه جنگ افتاد. و ایرانیان شکست یافتند و مسلمانان گور را گشودند و سپس به درون استخر تاختند و تا آنجا که خدا خواست، کشتار کردند»
        ابن اثیر، عزالدین،تاریخ کامل،برگردان سید حسین روحانی،جلد چهارم،انتشارات اساطیر،چ3، ص1548،نسخۀ pdf از سایت:
        http://www.PDF.Tarichema.ir
        بدون نقطه چین باید می نوشتم :« سپس یه درون استخر تاختند و تا آنجا که خدا خواست ،کشتار کردند»، چون جمله بدون فاعل می شد ، فاعل را به قرینۀ « مسلمانان گور را گشودند» افزودم.فقط باید پس از واژۀ «مسلمانان »نقطه چین می نهادم. احتمالا این سهو_ننهادن نقطه چین _باعث زحمت شما در یافتن جمله شده و اگر شما را از این بابت به زحمت انداختم، پوزش می خواهم.

         
      • جناب سید مرتضی : ضمن درود دگربار اصل عربی جملات همراه با نشانی ییشکش می شود:
        فقصد عثمان بن آبی العاص ثقفی هو و اهل اصطخربجور فأقتتلوا و انهزم الفرس و فتح المسلمون جور، ثم اصطخر و قتلوا ماشاء الله.
        الکامل فی التاریخ،تحقیق عبدالله قاضی، المجلد الثانی، دار الکتب العلمیه ،بیروت_ لبنان،الطبع الاولی،1407 ه_1987ذم،ص439 : ذیل عنوان:ذکر فتح اصطخر و جور و غیرهما

         
        • سلام بر شما

          ممنون از زحمتی که برای اسناد کشیدید ،ظاهرا چاپ این نسخه ای از کتاب کامل ابن الاثیر که من در نرم افزار در اختیار دارم با چاپی که شما ارائه کردید متفاوت است ،آری من عبارت عربی را یافتم :
          “و قصد عثمان بن أبي العاص الثقفي لإصطخر فالتقى هو و أهل إصطخر بجور فاقتتلوا و انهزم الفرس و فتح المسلمون جور ثمّ إصطخر و قتلوا ما شاء الله، ثمّ فرّ منهم من فرّ، فدعاهم عثمان إلى الجزية و الذمّة، فأجابه الهربذ إليها، فتراجعوا..
          (الکامل ،ج3 ص 40)
          مشخصات کتابی که از طریق نرم افزار در اختیار من است اینطور است :
          مشخصات نشر: الكامل في التاريخ ، عز الدين أبو الحسن على بن ابى الكرم المعروف بابن الأثير (م 630)، بيروت، دار صادر – دار بيروت، 1385/1965
          —-
          بسیار خوب در مورد اصل اسناد و متن بحثی نیست ،مهم تبیین عبارت متن است،این عبارت می گوید عثمان بن ابی العاص بسوی اصطخر (استخر) رفت و در ناحیه جور (گور) با اهالی اصطخر التقاء (برخورد) کرد ،عبارت نقل شده شما ناقص است و کلمه “فالتقی” از آن سقط شده است ،البته معنای بقرینه مشخص است ،پس بجنگ پرداختند و پارسیان شکست خوردند و مسلمانان جور (گور) را فتح کردند و بدنبال آن اصطخر را گشودند و بسیاری از ایرانیان را بخاک هلاکت افکندند (این قسمت اخر ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی است که مشترکا کتاب را ترجمه کرده اند و تعبیر قتلوا ماشاء الله تقریبا تعبیری اصطلاحی از کثرت کشتگان است).
          این جهات بنظرم مورد اتفاق است و بحثی در آن نیست ،بحث در نوع استفاده ایست که در تحلیل هایی نظیر انگاره شما می شود ،بنظر شما آنجا که می گوید عثمان با اهل اصطخر مواجه شد (فالتقی) اهل اصطخر یعنی مردم عادی و زنان و کودکان و کهن سالان؟ یا اهل اصطخر یعنی نظامیان مربوط به آن شهر؟ دقیقا بحث در همین دلالت ها و برداشت هایی است که از آن می شود ،شهری در جنگ واقع می شود و نیروهای نظامی طرفین بجنگ می پردازند اینجا وقتی جنگ می شود دو طرف یکدیگر را می کشند ،یعنی نظامیان ،در این صورت وقتی سپاه منهزم می شود و بداخل شهر می گریزد و شهر گشوده می شود معنا ندارد بگوییم قتلوا ماشاء الله یعنی کشتند هر آنکه در آن شهر بود از مردم عادی و زنان و کودکان و کهنسالان ،برای اینکه اگر چنین است اینکه در دنباله می گوید عده ی فرار کردند و عثمان از آنها (اهالی شهر) جزیه و قرار داد ذمه خواست و آنها اجابت کردند ،معنا پیدا نمی کند! اگر بتلقی رایج تحلیل هایی مثل شما، مردم عادی شهر را از دم تیغ گذراندند پس با چه کسانی قرار داد ذمه و جزیه بستند؟! با درب و دیوار؟! روشن است که این تعبیرات حکایت از مقاتله نظامیان دو طرف است و انهزام پارسیان و فرار آنها و تعقیب شدن آنها و تلفات آنها ،و شهر نیز تصرف می شود و قرار ذمه و جزیه تنظیم می شود ،مقصود من این نیست که محال است و بهیچوجه تخلفی در سپاه اعراب در جریان این جنگها واقع نشده ،بحث من این است که معمولا تحلیل گرانی مثل شما که بدنبال توضیح تازش تازیان هستند چنین تعبیراتی را اینگونه مصادره می کنند که آنها غالب شدند و همه مردم عادی را از دم تیغ گذراندند ،در حالیکه این عبارات ناظر به التقاء و برخورد قوای نظامی و کشته شدن و کشتن در میدان جنگ است و الا سپاهی که جایی را گشوده و فتح کرده چه انگیزه ای برای از دم تیغ گذراندن مردمی دارد که در صحنه قتال نبوده اند.
          من بزحمتی نیفتادم چون الفاظ عبارات قبلی شما را در نرم افزار سرچ کرده بودم و نیافتم که اکنون یافتم.
          سپاس از شما

           
          • امثال این سید مرتضی ///// هستند که هرآنچه همۀ مورخین و حتی مورخین اسلامی از خونریزیها و قتل و غارتها و تجاوزهای تازیان به صراحت ذکر کرده باشند، باز با تفسیرهای مضحک و//// میخواهند گزارشهای مورخان را بنفع افکار نخ نمای خود مصادره کنند.

            حال نوریزاد گرامی که کوشش در براه راست آوردن این جماعت کژ اندیش ///// داری، آیا هنوز به این نتیجه نرسیده ای که اصل بد نیکو نگردد آنکه بنیادش بداست یا
            درختی که تلخست ویرا سرشت/ گرش برنشانی بباغ بهشت
            سرانجام گوهر ببار آورد/ همان میوۀ تلخ بارآورد.

             
    • (زر، زیتون، نخل، انگور، دختران باکره، گنجینه وعلوفه،باغ ها و چشمه سارها، شمشیروگردن، تن و تازیانه، کشتار،غارت….).
      این امور از لوازم لاینفک و غایات رایج جنگ های قدیم بوده است و اختصاصی به لشکریان اسلام نداشته است ،جنگهای روم و ایران ،حملات روم به ایران و بالعکس همه بر اساس همین فرایندها صورت می گرفته است ،آنچه که مهم است این است که بررسی کنیم خاستگاه ها و اسباب جنگها در قدیم چه بوده است ،اینکه با پیش فرضهایی یکطرف را مقصر مطلق و متجاوز مطلق بپنداریم مشکلی تاریخی را حل نخواهد کرد.
      —–
      (ایدونی( اینجایی و اکنونی) باشند) چرا در تعابیر خود از الفاظ نامانوس و غیر متداول فارسی استفاده کنیم تا مجبور شویم آنها را به پرانتز بذهن نزدیک کنیم؟! همان اینجایی و کنونی را از اول بکار ببریم بهتر نیست؟
      —-
      (“واکنش هیچ قومی در برابر رخدادهایی از این دست که خودِ مورخان مسلمان گزارش کرده اند،نمی تواند خوشامد گویی باشد”).
      این مغالطه، قرار دادن واکنش اقوام به رخدادهای متداول در جنگهاست بجای واکنش تلقی و قبول فرهنگ ،بله جنگ و برخورد نظامی بین قوای دو قوم ناخوشایند و نامطبوع است چون جنگ از هردو طرف چیزی جز کشتار و اسارت و غارت در پی ندارد ،البته باید در تحلیل جنگ ها اسباب واقعی آنها را درست تحلیل کرد ،چیزی که در مورد خوشامدگوئی و استقبال در برخورد ایران و اعراب بیان می شود باز می گردد به خوشامد گوئی تدریجی به فرهنگ اسلام و پذیرش آن که این یک پروسه طولانی بوده است ،البته قبل از حمله اعراب هم صیت اسلام و مسلمانی به ایران رسیده بود ،لکن خوشامد و استقبال به فرهنگ و هضم شدن در آن و هضم کردن در آن بدین معنا نبوده است که هنگام جنگ و برخورد ،ایرانیان غیر نظامی با تابلوی یو آر ولکام تو ایران آنجا خوشامد می گفتند! بلکه واقع این است که تعبیر درست این است که آنها بتدریج پشت به فرهنگ ظلم و تبعیض و تعدی ساسانی می کردند که قهرا خوشامد تدریجی بفرهنگ جدید بوده است ،تاریخ خدمات متقابل اسلام و ایران گواه درستی این تصویر است.
      از این بیان روشن شد سستی این نگره که :(” تنها به گونه ای مابعدی به ویژه در دهه های اخیر باب شده است”).
      ——
      (صدای مردم که نه فقط در دو قرن پس از تازش بل در تمامی تاریخ ها گم و خاموش است،دقیقاً به سبب همین خاموشی و دسترس ناپذیری اش ، مجال جولانِ پنداشت هایی از این دست بوده است).
      اگر نگره شما در مورد تاریخ مکتوب اقوام و ملل و ادیان چنین است بنابر این شما نیز حق هیچ تحلیل و قضاوت تاریخی نخواهید داشت ،زیرا اگر صدای مردم در تمامی تاریخ ها گم و خاموش است چه وجه ترجیحی وجود دارد پنداشت های شما جولان پذیر و مقبول باشد؟!ببیان دیگر چطور شما محق هستید که تاریخ مکتوب را آنجاها که خلاف پندارهای شماست رفض کنید و کنار گذارید و صدای گم و خاموش مردم را تحلیل و تفسیر کنید؟ اگر منشا جولان پنداشت ها و پندارها “سکوت و خاموشی”مردم است ،این سکوت و خاموشی عام است چه برای شما و چه برای آنان که برخلاف شما به خوشامد فرهنگی معتقدند ،البته اینطور هم که می گویید خاموشی و گمی وجود ندارد و تاریخ امتزاج و خدمات متقابل ایران و اسلام حاکی از نادرستی پنداشت شماست.
      —-
      (اما اسلام چون به آبادی های میان دجله و فرات رسید اسلام شد. و پیش از آن بدویت و جاهلیت اعراب بود….)
      این برداشت جلال آل احمد است که اسلام چون بمیان دجله و فرات رسید اسلام شد ،خیر اینطور نیست اسلام اسلام بود از همان صدر وجود رسول الله و تشکیل حکومت در مدینه و پی ریزی بنیادها و آیین های فرهنگی و دیوانی بصورت ساده اولیه ،اگر مقصود این بوده است که این بنیادها و آیین ها و دیوان ها بعد از امتزاج با فرهنگ اقوام و ملل دیگر پیچیده تر و رشد یافته تر شد ،سخن درستی است ،اما اینکه اسلام پس از دجله و فرات اسلام شد سخن تحقیقی نیست و ناشی از نا آشنائی به منابع اصیل اسلام و بنیادها و اصول مدینه نبوی است.
      همینطور که گفتید مطالب مربوط به جلال و صمد و دوستدار دخلی به مقومات بحثی که در آنید نداشت و خوب بود اصلا اشاره نمی کردید و فقط بقول شما نگره جلال ارزیابی می شد.
      —-
      (می گوید ایرانیان با آغوش باز به تازیان خوشامد گفته اند و این پنداره هیچ همسازی با رخدادهایی ندارد که خودِ مورخان نقل کرده اند، و این تقصیر ما نیست خواه دین ستیز باشیم خواه متدین..)
      دین ستیز بودن یا نبودن شما موضوع گفتار نیست،شما بارها ماهرانه ادعا کرده اید موضوع ابحاث شما فرهنگ دینی است نه ذات دین ،ولی کیست که نداند و نفهمد که پرداخت به فرهنگ دینی از پرداخت به ذات دین نمی تواند جدا باشد ،من بانگیزه شما در این تقیه کاری ندارم،اما بنظرم می رسد لزومی به چنین تقیه ای نیست چون پرداخت به فرهنگ دینی مسیر قهری پرداختن به ذات دین است که اگر در مباحث شعر و عرفان و تاریخ هم خود را نشان ندهد در مباحثی نشان خواهد داد،بهرحال دین ستیز بودن یا نبودن محور بحث نیست ،مساله پیش فرض نفی دین محور بحث است که خود را در بحث ها نشان می دهد.اما چنانکه عرض شد مساله خوشامد گفتن به فرهنگ غیر از مساله خوش آمد گفتن به سپاه است که جلال بنادرستی آنرا تصویر کرد که سرکوچه ها نان و خرما بدست به پیشواز سپاه ایستاده بودند ،این معنا مراد کسانی که مستند، از قبول فرهنگ و خدمات متقابل ایران و اسلام می گویند نیست ،اینجا در واقع مغالطه یا خطایی که صورت گرفته است این است که با تکیه بر یک نگره یا عبارت (عبارت جلال) در صدد نفی نگره پذیرش فرهنگی و خدمات متقابل اسلام و ایران بر آمده اید،چنانکه بارها اشاره شد رخدادها هم باید بصورت دقیق و مجموعی در تاریخ مکتوب وارسی و جمع بندی سندی و متنی شود و هم باید دانست که باید رخدادهای مربوط به تقابل قوای نظامی با یکدیگر را تحت قانون جنگ های قدیم دید و آنرا از تلقی و پذیرش وجدانی یک فرهنگ آنهم بصورت تدریجی جدا کرد کاری که معمولا شما و تحلیل گران منتقد دیگر آنرا از هم جدا نکرده و نمی کنند.
      ——-

       
      • (تا آنجا که من خوانده ام مورخان که کمابیش از دوسده پس از تازش تازیان دست به سیره نویسی و تاریخ نگاری زده اند، به رغم جانبداری شان از اسلام چنین نظری در بارۀ ایرانیان نداده اند).
        تا آنجا که من خوانده ام غیر از ادعای جزمی است ،اینکه چرا پس از دو صده اقدام به سیره نویسی زده اند موضوع این گفتارها نیست و بنظر نمی رسد ارتباط ساختاری با مدعایی که شما در پی آنید داشته باشد،اما خود این مطلب محل تامل است ،این موکول به این است که تواریخ و سیر تماما و دقیقا بررسی شوند ،می شود اینرا در محتوای سخنان کسانی که معتقد به خوشامد فرهنگی تدریجی ایرانیان هستند و بخدمات متقابل اسلام و ایران باور دارند دید و استنادها را بررسی کرد،اما چنانکه عرض شد همینطور جزمی نمی توان این ادعا را پذیرفت که سیره ها و تواریخ چنین حکایتی ندارند مگر آنکه بروش مرضی شما از سکوت ها تحلیل ها بسازیم!.
        —-
        (اگر دست دهد به استناد متون مورخان اسلامی روشن خواهم ساخت که تسخیر ایران توسط مسلمانان به هیچ وجه بدون مقاومت نبوده است؛نه فقط مقاومت اولیۀ سپهسالارانی چون رستم فرخزاد و هرمزان بل اشکال گونه گون مقاومت های مردمان بی سلاح..)
        شما اینرا نشان دهید ،اما از نظر تاریخی روشن است که عمده برخوردها از همان حیره و قادسیه و قبل و بعد آن تقابل قوای نظامی دو حکومت بوده است ، اینکه مقاومت های مردمی با چه عِده و عُده ای بوده و انگیزه مقاومت ها چه بوده و در برابر چه کسانی بوده چیزی است که باید مقاطع هریک را در تاریخ بررسی کرد اگر نخواهیم باز تاریخ مکتوب را دور بریزیم و به سکوت مردمی استناد کنیم!
        —-
        (دار الاسلام یا دارالحرب؟ اندیشه و کلمه یا دشنه و قمه؟معنویت یا غارت؟ تمدن یا توحش؟ دفاع یا حمله؟)
        چنین تعبیرات و القائاتی بوضوح حکایت از پیش فرض های ذهنی شما در بررسی تاریخ مکتوب یا سکوت مردم است ،مساله اندیشه و کلمه ربطی به مساله دشنه و قمه ندارد ،دشنه و قمه مربوط است به عرصه کارزار و تقابل قوای نظامی و اندیشه مربوط به غیر صحنه کارزار ،همینطور تقابل معنویت با غارت تقابلی من در آوردی است ،اینها که حالا تعبیرات القائی است ،باید در جزئیات اینها بحث کرد.
        —-
        ( بدون دخالت پندارهای از پیش بافته، بدون دخالت امواج مدهایی که به ویژه در جهان بی در و پیکر مجازی برای بدست گرفتن لگام ذهن ها گویی با هم کورْس بسته اند…..)
        با این فقرات مخالفتی ندارم ،این فقرات و محتوای آن هم اختصاصی به قائلین به خوشامد فرهنگی تدریجی ندارد ،کسانی هم که بدنبال توضیحات خاص خود از جنگ های قدیم و از تازش تازیان هستند نیز کمابیش به چنین بلایایی گرفتارند ،اینها یکطرفه نیست…
        —–
        (حقیقتی نااندیشیده در این گزارۀ آل احمد نهفته است که « اسلام چون به آبادی های میان دجله و فرات رسید اسلام شد»).
        چنانکه قبلا اشاره شد من حقیقتی در این گزاره نمی بینم تا برای اندیشیده یا نااندیشیده آن حسابی باز کنم ،ظاهرا شما حسابی روی نگره نادرست جلال باز کرده اید ،باز کنید مانعی ندارد اما این سخن نه سخنی تحقیقی است و نه منطبق بر تاریخ حدوث و صدور و بالندگی اسلام است ،این فقط تلقی نادرست جلال است..
        تا بررسی قسمت دوم
        موفق باشید

         
        • (دست کم از این نگر نقشی به غلط نزده است که بدون این تازش اسلام چه بسا در زادگاهش به فراموشی سپرده می شد یا دست کم امروزه صدای منتقدانِ اسلام درغوغای شمار میلیاردی باورمندان که عدد را نشانۀ حقانیت می گیرند خاموش نمی گشت.)

          فراموش کردم این نقطه آخر بخش اول را بررسی کنم ،خیر اینطور نیست ،شما اشتباه می کنید یا تغافل ،تصادفا در فرهنگ اسلامی و منطق قرآن “عدد” نشانه حقانیت نیست ،این نسبتی است که شما می دهید ،تصادفا پیام موحدانه قرآن و منطق وحی این است که :اکثرهم لایعقلون ،و مع الاسف انبیاء بطور کامل موفق نبودند و موفق نشدند این دوپا را از هوای نفس و تمایلات دنیا طلبانه محض باز دارند ،اینکه کثرت مومنان به وحی احساس ناخوشایندی در منکران شریعت ایجاد کند مربوط خود آنان است،لکن چنین نبوده است که گسترش فرهنگ اسلام متوقف بر تازش ها بتعبیر شما باشد ،اسلام از همان نقطه آغازین و در شبه جزیره عربستان فراگیر شد و سوای از برخوردهای نظامی گوناگونی که بین اقوام اعم از ایرانیان و رومیان و حبشیان و مصریان و اقوام دیگر با اسباب و علل خود وجود داشته است و شما از آن به تازش تعبیر می کنید ،و همچنان رو به رشد و اعتلا بوده است ،تامل کنید هم اکنون در عصر ما هم رشد و گسترش کمی اسلام متوقف بر تازش تازیان و غیر تازیان بوده است؟البته سخن منتقدان هم خاموش نیست ،شما مگر خودتان منتقد اسلام نیستید؟!

           
  135. ریشه ها408قسمت2
    رهیافت به واقعیت تازش تازیان چرا اهمیت دارد؟ مورخان تاریخ تمدن ها آغازگاه فرهنگ ها و تمدن ها را از آن رو مهم شمرده اند که همۀ پویه ها در درازنای عمر و تاریخ یک فرهنگ تداوم تشعشعات رخدادِ بزرگی هستند که فرهنگ از آن آغاز گشته است؛ خواه این پویه ها واکنشی زیبا به زشتی های آغازگاه باشند ،خواه اشکالی از مقاومت و خواه پافشاری بر بازگشت به آغازگاه. هم از این روست که کمابیش تمامی پویه های فرهنگ ما پس از تازش تازیان کسوتی اسلامی می پوشند حتی آنجا که صورت آغازین را دگردیس ساخته اند. تازش تازیان برای شناخت فرهنگ اسلامی همان قدر اهمیت دارد که خشت اول و آغازگاه هر فرهنگ و تمدنی . به همان سیاقی که کشف سوژۀ ترافرازنده و خودآیین در فلسفۀ کانت را با بهره گیری اصطلاحی از علوم طبیعت،انقلاب کوپرنیکیِ فلسفی نامیده اند، آغازگاه هر فرهنگی را می توان مهبانگ فرهنگی نامید. مهبانگ بسیاری از فرهنگ ها همان سان که اشپنگلر در هبوط غرب مستند می کند همچون انحطاط آنها همراه با رخدادهایی بوده است چون جنگ و کشتار ، آشفتگی ها و بحران های هویتی و رخدادهایی که امثال اشپنگلر و هگل شرِّ آنها را توجیه می کنند،اما اخلاقی که از همدردی انسانی برآمده باشد،در آنها جز شرنمی بیند. گذرانه و شتابزده می توان به تحلیل های برخی از اندیشمندان غرب پس از جنگ جهانی دوم اشاره کرد که نگرۀ این توجیه کنندگان شر را پروتو فاشیسم شمردند و این مناقشه هنوزهم ادامه دارد. تازش تازیان آغازگاه یک فرهنگ است.مدرن ستیزان و شیفتگانِ فرهنگ اسلامی در زمان آل احمد نمی خواستند در آغازگاه این فرهنگ نشانی از شر ببینند. پندار جلال در فضای شعارپراکن و بیفکرانۀ روزگارش پسندآمدِ عوام بود. در عین این حال ، این پنداره واکنشی بود در تقابل با جریان های دیگری که شیفتۀ ایران باستان،عربی زدایی از نثر پارسی و گرایش به زیست مدرن بودند. آل احمد اصطلاح غربزدگی را از احمد فردید گرفته بود که ابن سینا و حکمای ارسطویی را نیز غربزده می دانست منتها به قول خودش غربزدۀ مستحسن یا نیکو. فردید مشروطیت را زندقه می خواند و دموکراسی را کفر جلی .می شود گفت که آتش بیار تمامی مدرن ستییزی ها، نقل محفل امیر حسین جهانبگلو ، یا همین فردید بود.اگر کسروی ایرانیان را به یک حکومت آخوندی بدهکار می دانست، فردید آرزومند تکرار تازش تازیان بود. در این فضای آکنده از پندارهای جنون آمیز مارکسیسم نیز که خوب یا بد از اندیشۀ مدرن اروپایی و به طور خاص از دوران پر شور و شر پساهگلی در میانۀ سدۀ نوزده سر بر آورده بود ، در ایران مبدل شد به آمیزه ای از خوی استبداد شرقی و کمونیسم روسی که در کشور مسیحی و فئودالی و عقب ماندۀ روسیۀ تزاری بالیده بود. در دورانی که بیش از هر زمان ایرانیان نیازمند مبارزه با استبداد و گشایش فضای سیاسی و دموکراسی بودند، از مونوپولی های به اصطلاح روشنفکری پنداره هایی صادر می شدند که ،یا به شیوۀ ضد امپریالیستی چپ یا با نقش خیال آرمانشهر دینی و جامعۀ بی طبقۀ عدل و مساوات، در غرب ستیزی همداستان بودند. گفتار زمانه ، واژه های دیرینه را معنای نو می بخشد. سخن بر سر زمانه ای است که در آن تروریست قهرمان شمرده می شد و لیبرالیسم فحش بود.دورانی که جهان شاهد پدیدۀ نو ظهورِ دیکتاتورهای قهرمان بود. تصاویر جوانان مذهبی که تیپ خود را به شکل کاسترو و چه گوارا در می آوردند، فراوردۀ پندارهای آرمانشهری و انقلابی گری چپ بود. تفکر که اول شرطش فردیت و خودسالاری اندیشیدن است ، نه ارزشی شمرده می شد و نه اساساً ممکن بود. خودباختگی در یک جماعت و سازمان و گله همان سان که گزارش هانا آرنت در کتاب « آیشمن در اورشلیم یا ابتذال شر» نشان می دهد، می تواند زمینه سازِفاشیسم و تمام خواهی سیاسی باشد. گزاف نیست اگر بگوییم که این نوع خودباختگی و سرسپردگی به یک رهبر یا سازمان افتخاری شمرده می شد. بدینسان واژۀ امپریالیسم شد استکبار و پرولتاریا شد مستضعفین و انقلاب سوسیالیستی شد انقلاب اسلامی . بی سببی نیست که جلال آل احمد تازش تازیان را با نقش خیال خود شبیه ورود چه گورا و کاسترو به کوبا می پندارد: « اما اهل مدائن تیسفون نان و خرما به دست درکوچه ها به پیشواز اعرابی ایستاده بودند که به غارت کاخ شاهی و فرش بهارستان می رفتند…». تاریخ ها البته از ناخرسندی مردم مناطق مرزی و جور و ستم ساسانیان بر اهالی پیرامون فرات و خیانت برخی از ایرانیان گواهی داده اند ، اما این استثناها را نمی توان برسه دهه تازش و غارت و کشتار تعمیم داد و هیچ تاریخی نیز ننوشته است که مردم تیسفون به پیشباز تازیانی رفتند که نهایت رفق آنها نکشتن در ازای جزیه بود. سعد چون به تیسفون درآمد ، آن را خالی از سکنه یافت.« سعد با اعراب خویش در کوچه های خلوت و متروک شهری آرام و بی دفاع درآمد»( زرین کوب، دو قرن سکوت،ص70).زمان پریشی آفت تاریخ نگاری است. به زودی با کمک گیری از مورخان قدیم و جدید به اوضاع ایران در اواخر دوران ساسانیان خواهم پرداخت ؛ اما خرابی این اوضاع و از جمله شیوع طاعون برای آن خوشامدی که جلال از روی استقبال مردم جهان سوم از انقلابیون و رهبران سوسیالیست و ناسیونالیست کپیه برداری کرده است دلیلی کافی نمی تواند بود. از همۀ اسناد مکتوب که بگذریم ، چند بیت شعری که به خط پهلوی در سدۀ اخیر بر پوست پاره ای در اطراف سلیمانیه یافت شده و در موزۀ سلیمانیه نگه داری می شود ،گویاتر از صدها کتاب می رساند که رخداد از نگر ایرانیان یک فاجعه بوده است نه دروازۀ بهشت. برگردان فارسی این نوشتۀ هورامی که کاملاً با روح متون تاریخی نیز همساز است ، چنین است:« پرستشگاه های هرمزد ویران شدند. آتش ها خاموش گشتند. بزرگان خود را پنهان کردند. عرب زور گو( زورکار ارب) روستاها و شهرهای ما را تا شهرزور(شاره زور) با خاک یکسان کردند.زنان و دختران را به اسیری بردند. دلیرمردان به خاک و خون غلتیدند.روش و آیین زرتشت بی یاور ماند. . هرمزد رحمت نیاورد». با سپاس بسیار از بردباری شما

     
    • با تشکر از زحمتی که کشیده اید , لطفا منبع و احتمالا لینک مربوطه را هم ذکر کنید.

       
      • درود بر بهروز ارجمند: چشم، می دانم که ارجاعات داخل پرانتز به رسم دایرة المعارف ها کامل نیست و قبلا نوشته ام که در پایان این قسمت یک شماره را به کتابشناسی اختصاص خواهم دادو واقعاً اگر بخواهم در هر ارجاعی نشانی کامل در دل خود متن بدهم دیگر جا برای خود متن نمی ماند. امیدوارم توصیح من قانع کننده بوده باشد. شاد و سرفراز باشید.

         
      • (هم از این روست که کمابیش تمامی پویه های فرهنگ ما پس از تازش تازیان کسوتی اسلامی می پوشند).
        شما مسائل را قلب و مخلوط می کنید ،قبلا بعرض رسید که پیش از بقول شما تازش تازیان است تاریخ حاکیست از اینکه اسلام بطور محدود بین ایرانیان وارد شده بود و امر ناشناخته مطلق نبود ،شکی نیست که بعد از تازش تازیان بقول شما و فرو ریختن بنای حکومت ساسانیان زمینه برای گسترش وسیع اسلام در سرتاسر ایران بیشتر فراهم شد ،و این نه بمعنای این است که تازش تازیان بقول شما علت العلل پیدایش فرهنگ اسلامی ایرانی و پویه های فرهنگی اسلامی است ،در واقع سقوط نظام ساسانی و گستردگی آشنائی مردم ایران با اسلام سبب حدوث این پویه شده است ،اشتباه برداشت شما این است که رابطه بین جنگ و برخورد قوای نظامی با حدوث تدریجی فرهنگ و پویه بقول شما و خوشامد تدریجی ایرانیان را یک رابطه علت و معلولی مستقیم و بدون انفصال می گیرید درست مثل چیزی که در فلسفه اثبات می شود که الشی ما لم یجب لم یوجد و اینکه با تحقق علت تامه تحقق معلول تفکیک ناپذیر است غافل از اینکه علت تامه خصوصا در مسائل اجتماعی فرهنگی مشتمل بر اجزاء متعدد علل ناقصه است.
        —-
        من در این بخش مطلب قابل تامل دیگری نیافتم جز اینکه شواهد مختلفی را برای تحکیم بنیان اهمیت بررسی تازش تازیان در حدوث فرهنگ اسلامی ایرانی و پویه اسلامی ذکر کرده بودید ،حال قطع نظر از صحت و سقم فی نفسه خود این شواهد ،نقطه اصلی اشتباه تحلیلی شما یکی این است که روی بقول شما نگره جلال آل احمد حساب خیلی مهمی باز کرده اید و دیگر اینکه چنانکه در چند سط بالاتر ذکر شد تلقی شما از رابطه تازش تازیان با حدوث و گسترش و خوش آمد تدریجی فرهنگ اسلامی ایرانی تلقی نادرستی است چون همه تحلیل خود را بر این استوار کرده اید که تازش تازیان علت العلل پیدایش یک فرهنگ است بی آنکه عنایتی به مایه های داخلی فرهنگ اسلامی کنید چیزی که عبدالحسین زرین کوب بخلاف شما در بامداد اسلام و کارنامه اسلام و حتی در بخشی از دو قرن سکوت بدان بتفصیل پرداخته است و شما از آن تغافل می کنید که نشانه اش تعبیراتی از این دست است که :” بدون این تازش اسلام چه بسا در زادگاهش به فراموشی سپرده می شد”. که این یعنی تغافل از عناصر و مایه های فرهنگ اسلامی که بسیار اثر گذار در حدوث فرهنگ اسلامی ایرانی بوده است و تعبیراتی از این دست.پیشنهادم این است که شما که ظاهرا زرین کوب را قبول دارید در دو کتاب پیش گفته ایشان در تبیین امتزاج فرهنگی و داد و ستد آن و خدمات متقابل بیشتر تامل کنید و اینقدر مساله تازش تازیان را پیاز داغ نکنید
        موفق باشید

         
    • کورس گرامی وقتی زنی را که تمام اقوام و مردمان قبیله اش از جمله پدر و برادرانش و نزدیکترین عزیزانش را از دم تیغ گذرانده اند و زنان و کودکانشان را به کنیزی و برده گی گرفته اند و در همان شب به او توسط محمد تجاوز شده در همین سایت آخوندی که توجیه گر جنایاتیست که در چند دهه قبل توسط همفکرانش و با همکاری خودش رخ داده و داغدیدگانشان هنوز زنده اند ادعا دارد که چنین زنی عاشق قاتل اقوام و کل قبیله اش بوده چه انتظاری از مسلمین برای تحریف نکردن تاریخ دارید؟دوست بزرگوار ما با درنده گانی طرفیم که بوئی از انسانیت نبرده اند.برای این افراد تنها دکان تزویرشان مهم است و نان مفتی که از قبل بی شعوری و نا آگاهی مردمان مفت و بدون هیچ زحمتی بدست می آورند.کافیست که نگاهی به مقدسات و اعتقادات این عناصر ایران و انسان ستیز بیندازید.که بطور مسلم بیش از من از آن اگاهید.حالا برای ما دم از وطن پرستی و ایران دوستی هم می زنند!ایا ضربات ویرانگرانه ائی که این اراذل و اوباش به ایران زده اند و رفتار تحقیر امیز و جنایتکارانه ائی که با ایرانی کرده اند بیش از ضرباتی نیست که یک کشور استعمار گر و یا اشغالگر با کشور تسخیر شده نموده؟میلیاردها ثروت مردمی را که خود در فقر و بدبختی بین مرگ و زندگی گرفتار شده اند خرج مشتی تروریست و قبور مشتی عربی که بهوای قدرت یکدیگر را دریده اند نموده اند.این عناصر نه دلی در گرو ایران دارند و نه فقر و بدبختی و رنج مردم ایران برایشان اهمیت دارد.اینها برای غارت و چپاول ایران آمده اند و شما بخوبی انرا نشان داده اید!ما را چاره ائی جز سرنگونی این قبیله ادمخوار نیست و الان موقعیت ان فرا رسیده.قبل از اینکه ترامپ و همکارانش ایران را محل تاخت و تاز قرار دهند که به احتمال زیاد چنین خواهد شد ایرانیان باید خود به چنین کاری دست بزنند.باور من با شناختی که از ترامپ پیدا کرده ام اینست که اگر ترامپ سال 88 رئیس جمهور بود حکومت این قبیله آدمکش و دزد و اشغالگر سقوط میکرد.دشمن اصلی مردم ایران و ایران زمین همین قبیله مکار و دزد و آدمکش ضد ایرانی است.دشمنان این عناصر فاسد دوست ایرانی و در خط منافع ملی ماست.

      ———–

      مزدک گرامی
      اینجور که شما بی تاب قیام مردم اید و پیش از اقدام و عمل ترامپ خواستار قیام مردم اید، لازمه اش این است که خود شما در گام نخست از پس پرده برون آیید و چهره بنمایید و رخ عیان کنید. وگرنه از پس دیوار فحش دادن و سنگ پراندن هنر هر بی هنری می تواند باشد.
      با احترام

      .

       
      • نوری زاد نامرد میخواهی مزدک بیچاره را هم مانند آنهایی که به امید تو خود را نشان دادند و همکاران اطلاعاتیت آن ها را شناسایی و دستگیر کردند باز داشت کنند که دلت خوش شود ؟ که به تعداد زندانیان سیاسی افزوده شده !
        نامرد ها این کامنت را انتشار نمیدهند ! ببینم چقدر مرد هستی !

         
        • نه جناب ناظر حرف نوریزاد کاملا درست است و نوریزاد نه تنها مرد بزرگ و شجاعیست بلکه چنین نیتی ندارد.در ضمن ناظر گرامی کسیکه ادعائی دارد باید بها دهد.نوریزاد خود سمبل مقاومت و شجاعت و صفا و راستی است.شما با چه مدرکی ایشان را اطلاعاتی می نامید؟ از کامنتهای قبلی شما بر نمی اید که دل برای من و امثال من بسوزانید حالا چی شده که برای دفاع از من؟به کوبیدن نوریزاد روی اورده اید؟نوریزاد شرف ایران و ایرانی است و برای من بسیار عزیزاست.

           
          • پسر شجاع وطن فروش ،چرا بجای پاسخ به اشکال و سوال نوریزاد ،اقدام به چاپلوسی و منحرف کردن بحث می کنی؟ من تابحال برایت شخصیت قائل بودم و می گفتم او تنها یک دین ستیز منحرف است که عاشق ملت و مملکت خویش است و مدافع حقوق بشر و حقوق مردم ایران ،نمیدانستم این پسر شجاع اینقدر وازده و وطن فروش است که فورا به لفاظی های پوپولیست احمقی مثل ترامپ دل می بندد و دنبال قاقا لی لی های رویایی او می افتد!
            شما گفتی قبل از اینکه ترامپ قاقا لی لی برایمان بیاورد خود مردم ایران بیایند وسط و حکومتی را که خودشان آنرا انتخاب کرده اند سرنگون کنند؟! چند روز دیگر در 22 بهمن بندای تو پسر شجاع لبیک خواهند گفت! همچنین به قاقا لی لی های پوپولیستی مثل ترامپ که به لفاظی های او دل بستی و خود را لو داده و از هول حلیم در دیگ افتادی! نه سر شجاع ترامپ پوپولیست را خود ملت امریکا و سازمان و ساختار حکومتی امریکا آرام خواهند کرد اما خوشحالم که پوپولیسم ترامپی امثال توی خائن وطن فروش را که در لفافه حقوق بشر و ملیت انسانیت خودتان را پنهان می کردید از خود بی خود کرد و لو داد! سوال و ایراد نوریزاد این بود :که شما که ملت ایران را پیش از گه خوری ترامپ دعوت به سرنگونی جمهوری اسلامی کردی، پس چرا خودت مرد عمل نیستی و در سوراخ سمبه های اروپا یا جاهای دیگر خودت را مخفی کرده ای؟! پاسخ تو به این ایراد بجا این بود که مجیز نوریزاد را بگویی و چاپلوسی کنی چون اینجا فضایی برایت تدارک دیده که پشت رایانه و از داخل آن سوراخی که در آن پنهان شده ای رجز بخوانی و رویای قاقا لی لی ترامپ را در سر بپرورانی و خود را لیدر در غربت ملت ایران بدانی؟! باید بگویم دیگر تشت رسوائیت از بام بزمین خورد! و من از ترامپ پوپولیست از این جهت متشکرم که امثال شما وطن فروش را لو داد! دیگر حنایت رنگی ندارد و حتی دوستان وطن خواه سکولارت فهمیدند پس پرده آن زمختی ها و درشت گوئی ها چه بود!

             

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

87 queries in 1916 seconds.