سر تیتر خبرها
سنباده

سنباده

یک: سالروز پیروزی انقلاب اسلامی از راه رسید و هیاهوهای حکومتی در گرفت و مارش ها و سرودها و بگو مگوهای انقلابی دوباره احیاء شد. منتها گیرِ کار در این است که از متولیان و برگزارکنندگان این مراسم گرفته تا دانش آموزانی که به ضرب و زور باید دهه ی فجر را جشن بگیرند، می دانند که در پس این دیوار پُر تَرَک، چیزی جز خون و دروغ و دزدی و ناجوانمردی و تباهی نیست. من یک بار به یکی از دو آتشه های ولایی گفتم: یک هفته به شما فرصت می دهم که بگردید و دو تا – نه بیشتر – دوتا کار مفید آیت الله ها و دم و دستگاه رهبر و دولت و مجلس و سپاه و قوه ی قضاییه را اسم ببرید. درجا گفت: تأسیس دانشگاه آزاد. گفتم: خب خیلی درشت تر و علمی تر و پایه دارترش که دانشگاه تهران و شریف و پلی تکنیک و علم و صنعت و دانشگاههای کشوری باشد از پیش بوده و هست. شما بر چیزی انگشت بگذار که نشانی ازش نبوده و حالا هست. یا بوده و حالا نیست. مثلا در فلانجا فقر بوده حالا نیست. تن فروشی بوده حالا نیست. یا بگو ایرانِ پیش از انقلاب در مجامع جهانی اعتبار نداشته حالا به مدد اسلام ولایی دارد. فی الفور گفت: موشک های شهاب. که قبلا نداشتیم و حالا داریم. گفتم: در هشت سال جنگ ابلهانه، آنچه که کشور را سرپا نگه داشت، هواپیماهای جنگی و توپ ها و اسلحه ها و زاغه های مهمات شاه بود. وگرنه شما هزار هزار بسیجی را با دست تهی بفرست جلو که تن پوش همه شان آیه های قرآن است. این دوست ما رفته که بعد از یک هفته دو تا – نه بیشتر – دو تا کار شایسته ی نظام ولایی را سند بیاورد.

دو: در همین هشت بهمن، جمعی از طلاب بحرینی به دیدار جناب آیت الله سبحانی می روند. وی در این دیدار افاضاتی فرموده که شنیدنی و خواندنی است. علمای شیعه و البته آدم های زبل همیشه با “اگر” الفتی عمیق داشته اند و دارند. که: اگر این می شد من آن می کردم. یا: اگر می دانستم نتیجه فلان می شود من بهمان می کردم. من – محمد نوری زاد – یک روز که از زندان به مرخصی دو روزه آمدم، رفتم قم به دیدار جناب آیت الله وحید خراسانی. به ایشان گفتم: شما چرا با دیدن اینهمه فساد و ظلم و آدمکشی و دزدی و ناهنجاری، عمامه از سر بر نمی گیرید و بر زمین نمی کوبید و “خروج” نمی کنید؟ پاسخ داد: “اگر” بر من مسجّل شود که از خروجم نتیجه می گیرم و به دینم لطمه وارد نمی شود، همین فردا خروج می کنم. حالا حکایت جناب آیت الله سبحانی است که بگوید: “اگر” در بحرین بودم، در برابر منزل شیخ عیسی قاسم تحصن می کردم.

سه: خب، به حضرت آیت الله می گویم: این “اگرِ” ناقلا فعلا شما را از حضور در بحرین باز داشته است. ما بهانه ی اگر را از میان بر می داریم و راه خروج شما و حضور شما را در بحرین می گشاییم تا شما به آرزوی خود برسید. در این حالت احتمالا می فرمایید: اگر سن و سال من اجازه می داد، یا اگر حالم خوش بود و بیمار نبودم، یا اگر می دانستم تحصنم به نفع شیخ است، و از اینجور دست بدست کردن ها. شما همین اکنون در داخل کشور بهانه های بسیاری دم دست تان است برای تحصن. حتی در همان قم. کاش جناب آیت الله می دانست، و می فهمید، و حس می کرد، که تن فروشیِ یعنی چه؟ و کلیه فروشی و فرزند فروشیِ ناشی از فقر یعنی چه؟ و یا در مرتبه ای بالاتر می فهمید و می دانست و درک می کرد: مردم خمیر شده و تحقیر شده و تحمیق شده یعنی چه؟ و می رفت و درجایی تحصن می کرد قربةً الی الله.

چهار: بقول یکی که در هر سخنش، سوگند به فرق شکافته ی حضرت عباس را سند می آورد، می گویم: این حضرات آیت الله ها به اباالفضل العباس اگر مختصری از جلد آیت اللهی خود خروج می کردند و گذشته و امروز ما را سبک سنگین می کردند، می دانستند که ما چه بودیم و باید در کجاها می بودیم و اکنون در کجاییم و به چه رسیده ایم، می رفتند و دم در انقلاب اسلامی تحصن می کردند و خود را به زنجیر می کشیدند. یا نه یقه می درانیدند و سر به کوه می نهادند و در خرابه ای و دخمه ای و غاری ضجه می زدند از انباشت جنایت هایی که با برآمدن این انقلاب اسلامی پوست از تن هویتِ مردم دریده و بر تن شان سنباده ی اسلامی کشیده.

اینستاگرام: mohammadnourizad
تلگرام: telegram.me/MohammadNoorizad
ایمیل جدید: mnoorizad@gmail.com
تماس با ادمین تلگرام: mohammadnourizad@

محمد نوری زاد
سیزده بهمن نود و پنج

Share This Post

 

درباره محمد نوری زاد

212 نظر

  1. سلام نوري زاد عزيز انقلاب چهارده سالم بود در اوين هيفده ساله شدم بعداز تجربه هزاران بار مرگ اسمان ابي را كه ديدم بيست وچهارسالم شده بود ميدوني چرا نوشم؟اخه بدجوري دلتنگ بودم براي اولين باربود كه سايت شمارا مرور كردم البته با اجازه شما انگاري تموم دلتنگيهام راهي شدند باديدن نوشته هاي جوانان عزيزي كه با ادب ومعرفت حرفهاي خودشون را ميزنند واقعا دلم وا شد به همه اون سختيها وعذابها مي ارزه تموم خستگي ودلتنگيهام رخت بربستند ورفتندموافق ومخالف اگر روزي بتونند همديگر راتحمل كنند همانروز دوباره من نوعي چهارده ساله خواهيم شديقين داشته باشيدجوانان ايران كه سحر نزديك است باارزوي ديدار سحر

     
  2. پیروی کردن از رهبر حکومت ایران حرام است چون اعمالش بر خلاف گفتار خداست و اگر یارانش خون کسی را به ناحق بریزند کشتنش حلال است و از تحت پیگرد قرار گرفتن نترسید و از خدا بترسید اگر مومن هستید
    این سخص سیاست های روسیه را پیگیری میکند و از پیروی کردن امریکا بر حذر میدارد
    این شخص ممکن است در سازمان کا گ ب در شوروی آموزش دیده باشد و سپاه را از روی سازمان چکا در زمان کودتای روسیه به رهبری لنین ساخته اند و کمیته های انقلاب نیز همین گونه ساخته شده اند
    پس از کشتن امثال مرتضوی و کسانیکه که به ناحق خون عزیزانتان را در خیایبان ها را ریخته اند نترسید و بکشیدشان
    همان گونه که خود در زمان شاه و بعد از ان انسان های بی گناه را میکشتند
    و عوامل خود را نیز پس از رسیدن به ارزو های خود میکشتند

    ——–

    درود دوست قهرمان ما
    حالا ما با این فرمان یکسویه ی شما چه بکنیم؟ از کجا شروع کنیم. شما را کجا زیارت کنیم در کنار خود؟
    راهنمایی می فرمایید؟

    .

     
  3. سلام آقای نوری زاد عزیز. جسارتا دو مطلب زبان فارسی را حضورتان متذکر می شوم صرفا از باب ارادت. یکم احتمالا خودتان تصدیق می کنید که لفظ “سمباده” صحیح تر است و دوم هم استفاده از کلمه طناز که یکی دو بار در متون شما دیدم به عنوان طنز پرداز استفاده شده بود که صحیح نیست و البته یک غلط مصطلح و کاملا رایج است. “طنازی” یک لغت فارسی بمعنی لوندی و عشوه گری است که ارتباطی با طنز و شوخی ندارد. این دو مورد بهانه ای شد کسب احوال و طلب خیر کنم برایتان و بنویسم اخیرا شما کمی عصبانی به نظر می رسید که کمی با نوری زاد مهربان قبلی فرق کرده است و این چیزی است که شنیدن فایل های صوتی شما به ذهن متبادر می کند. امید که من اشتباه می کنم و هر چه هست خیر باشد اما خوهش می کنم تلاش کنید هیچوقت حشمگین نشوید. به قول خودتان اینها حالاحالاها بر سر ما آوار هستند ولی ما بنا نیست خودمان را از بین ببریم. خشمگین شدن سوای آسیب فیزیکی روح و روان را هم خسته و فرسایشی می کند. برداشت من این است که سرتان از وقتی به تلگرام رفته اید خیلی شلوغ تر و خودتان هم خیلی خسته تر هستید. شخصا با تلگرام به همین خاطر میانه ای ندارم و اگر کانال شما نبود عطایش را به لقایش می بخشیدم. کمی از وقتی که در تلگرام هستید را به خودتان اختصاص دهید. می دانم احساس مسئولیت زیادی برای آگاهی رسانی به مردم می کنید و می خواهید از این دریچه بدون سانسور با مردم ارتباط برقرار کنید اما اینکه بخواهید بار را یک تنه به دوش بکشید و بخش زیادی از وقت خودتان را به تلگرام هم اختصاص بدهید شاید شما را خسته تر کند. در طول روز یکی دو مطلب در تلگرام بگذارید و کمی بیشتر به سلامت خود اهمیت بدهید. خوشحالم که نقاشی هایتان روز به روز پیشرفت می کند.
    ارادتمند شما

     
    • با اجازه آقای نوریزاد

      من با توصیه های ناشناس به جناب نوریزاد در مورد تعادل در رفتار و گفتار و لزوم استراحت و پرهیز از اعتیاد به تلگرام و اهمیت دادن به سایت کاملا موافقم ،اما دو ایراد لغوی که ناشناس کرد بی وجه است ،برای اینکه لغت “طناز” به تشدید نون صفت فاعلی و صفت مشبهه برای مبالغه است از ریشه لغوی طنز یطنز طنزا ،که بمعنی مسخرگی و ریشخند است ،و در لغت عربی طناز در این مورد بکار رفته است که در کتابهای اصیل و مهم لغت عربی می توان آنرا دید ،و در هر حال از باب تداخل و پیوستگی دیرین دو زبان عربی و پارسی این لغت بهمین معنای مسخره کننده و طنز گوینده در زبان فارسی هم بکار می رود ،البته این که ناشناس گفت طناز در لغت پارسی بمعنی عشوه گر هم بکار می رود مطلب درستی است.
      در مورد لغت “سنباده” هم باز مطلب اشتباه بود ،تصادفا اگر به لغت نامه دهخدا که یک لغت نامه جمعی است رجوع شود ملاحظه می شود که استعمال رایج تر همین است که در متن آقای نوریزاد آمده است ،من عبارت دهخدا را از سایت او بعینه نقل می کنم :

      “سنباده
      لغت‌نامه دهخدا
      سنباده . [ سُم ْ دَ / دِ ] (اِ)سنگی است که بدان کارد و شمشیر و امثال آن تیز کنندو نگین را با آن بتراشند و جلا دهند و در دواها نیز بکار برند. گویند: معدن آن سنگ در جزائر دریای چین است و معرب آن سنباذج است . (برهان ) (آنندراج ) (الفاظ الادویه ). و مأخذ این لغت همان سنبیدن یعنی سوراخ کردن است . (آنندراج ). سمباده ، سنبادج معرب آن است . (فرهنگ فارسی معین ) : و از او [ ناحیت قامرون بهندوستان ] سنباده و عود تر خیزد. (حدود العالم ).
      باده ای دید بدان جام درافتاده
      که بن جام همی سفت چو سنباده .
      منوچهری .

      در آن که بسی کان سنباده بود
      هم الماس و یاقوت بیجاده بود.””.

      می بینید که ضبط “سنباده” هم صحیح تر است هم رایج تر ،اگرچه “سمباده” هم صحیح است.
      https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D8%B3%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%AF%D9%87

      ————

      سپاس دوست گرامی
      من گرچه خود هیچ از ریشه ی سنباده و طناز چیزی نمی دانستم و اکنون آن را از شما آموختم اما در لغت هایی چون شنبه، دنبه، و… می دانستم بخاطر ادغامی که در نون و میم پی در پی صورت می پذیرد، اغلب می گوییم: شمبه، دمبه و… بهمین خاطر احتمال می دادم که سنباده باید درست باشد و نه سمباده.
      سپاس

      .

       
  4. سید مرتضی. من با اسم امضا محفوظ هفت هشت ماهی است در سایت نوریزاد می نویسم و شناسه هم دارم. آنجایی که مزدک را دعوت به ملایمت و منطق کردم اما با اسم ناشمناس می نوشتم گفتید با بنده موافقت دارید ولی اینجا که مستنداتی برای شخص شما می آورم نوریزاد را مسخره می کنید و احتمالا فکر می کنید مطلب من را خود او نوشته. نه برادر من. شما در خواب هستید و خیال بیدار شدن هم ندارید چون خودتان را به خواب زده اید. دفاع شما از این نظام و دفاع مصلح از آیت لله ها تبدیل به یک موضوع صنفی شده است برادر من. بودجه های حوزه ها را مقایسه کنید با بودجه آتش نشانی به عنوان موضوع روز تا ببینید چرا با این نظام مخالفتی ندارید. این نظام که برود و حوزه ها در بهترین حالت خودگردان گردد شما شاید و تازه شاید لب به انتقاد باز کنید اما مادامیکه خوزه ها از بیت المال تغذیه می کنند نمی توان انتظار تحرکی از حوزه ها را به نفع مردم داشت. آن مستنداتی که نوشتم مال من بود و علت اینکه اینجا نیاوردم این بود که خصوصی به حضور جناب نوریزاد عرضه کردم و ایشان صلاح را در انتشار آن دید. بروید در بخش تماس با من سایت نوریزاد ببینید که نظر من آنجا ثبت شده. شما چطور است که برای توجیه ازدواج پیغمبر با یک بیوه جنگی به مستنداتی رجوع می کنید که یک شخص ثالثی نوشته و حتی با استناد به آن مستندات می فرمایید آن زن با میل و رضایت خودش ازدواج کرده اما اینجا وقتی من به نقل قول احمدینزاد از “برادران قاچاقچی” و یا موضوع اسکله های قاچاق که کروبی در دوره مجلس ششم به آن اشاره نمود استناد می کنم می گویید کلیات؟ شما همه چیز را انکار می کنید و تا به حال به ذکر این نکته که با بعضی سیاست ها مخالفت دارید خودتان را کنار کشیده اید و از ساحل امن و ارامش کسب رزق و روزی می کنید و به کسانی که نقدی به این شرایط دارند انگ می زنید. تا به حال یک بار ندیده ام نه از شخص رهبر نه از قوه قضائیه نه از سپاه نه از هیچ نهاد پرقدرتی که جان و مال و بیت المال مردم در دستشان است نه اسمی ببرید نه انتقادی بکنید اما برای آوردن یک فکت از یک کتاب تاریخی می روید ساعتها وقت می گذارید و وقتی به شما معترض می شوند می گویید من یک طلبه ساده هستم که هیچ مسئولیت اجرایی ندارم. دوستان ما می پرسند ستار را کشتند می گویید یک مامور خاطی کرده و با او برخورد هم شد ما می گوییم چرا اعتراض نمی کنید می گویید به پرونده اش دسترسی ندارم. می پرسیم اعدامهای 67 نقض حقوق بشر بوده می فرمایید اینها محارب بودند و حقشان بوده حتی اگر “شیخکم الاستاد” منتظری بخاطر آن حصر شده باشد. مستندمی آوریم که نهادهای خاص بانک تاسیس کرده اند و بنیادها و استان قدس ها از مالیات معافند می فرمایید کلی گویی می کنید. سید این بحث با شما بی فایده است. شما این انقلاب را دوست دارید و در نبود آن احساس ناامنی می کنید و حب الشی یعمی و یصم. این احساس ناامنی هم که می گویم نه بخاطر نگرانی از دین مردم است که همین حالا هم باید فهمیده باشید که چقدر دین گریزی بخاطر فقر و گسترش فساد زیاد شده و شما لب از لب وا نکرده اید . نه. نگرانی شما از آینده روحانیت است. اگر مطلبی که من با اسم برای جناب نوریزاد نوشتم را یکبار دیگر بدون تعصب بخوانی می بینی که به صورت گذرا به مستندات اشاره کرده ام. اگر بخواهی لینک موثق آنها را هم ضمیمه می کنم. اما می دانم از این مورد طفره خواهید رفت. اما مرتضی یک پیشنهاد برای شما دارم. یک روز از قم تشریف بیاور به تهران و مستقیم برو به میدان ونک و دیدن بچه های کار. می دانم از خودت و روحانیت سلب مسئولیت خواهی کرد و خواهی گفت این معضلات همه جای دنیا هست و یا اینکه شما یک طلبه ساده هستی و کاره ای نیستی. حرف من چیز دیگری است. به سیره پیغمبر اسلام، بیا و به جای آوردن توجیهات درباره رضایت قلبی یک زن بیوه جنگی که به عقد مردی درامد و دادن اطمینان به ما که وی ایام عده اش هم سپری شده بود، عبا و عمامه ات را کناری بگذار و دست این بچه ها را بگیر و در محیط میدان ونک با آنها بازی کن و دل آنها را شاد کن. این هم یک اعتراض مسالمت آمیز به وضعیت چند ملیون بچه معصوم و قربانی است و هم محبوبیت از دست رفته روحانیت را احیا می کند و هم اینکه به خدا قسم رضایت خداو و پیغمبر در همین است. شنیده ام گاهی پیامبر هم با کودکان یتیم بازی می کرد. چرا شما نکنید؟

     
    • جناب نوریزاد سلام بر شما

      بنای من بر این است که با کسانی که حداقلی از ادب را مراعات نمی کنند و برای تحقیر مخاطب متوسل به ضمایر و خطابهای مفرد می شوند و در عین حال خائفند و امضاء محفوظ می نویسند ،مخاطبه نکنم ، البته برخلاف پندار این ناشناس محفوف به امضاء محفوظ در مخیله ام هم این نگذشت که خود شما نوشته ای در پوشش امضاء محفوظ نوشته باشید چون سیره و روش صادقانه شما را می شناسم ،اما خیلی خوشحالم که ناشناس بالاخره موتورش را روشن کرد ،حال چون خطابم با شماست نه ناشناس شناس امضاء محفوظ ،از طرفی ناشناس شناس امضاء محفوظ مدعی شد که اسناد دعاوی مورد بحث را بصورت پیوست برای شما ارسال کرده است ،از شما می خواهم که در صورت امکان و صلاحدید ،پیوست های مورد ادعای ایشان را روی سایت بگذارید و ملاحظه ای نداشته باشید چون این پیوست ها از ناشناس شناس امضاء محفوظ که موتورشان روشن شده است ،نه از شما ،والا اینگونه کلی نویسی های طعن آلود شناخته شده از شناس ناشناس امضاء محفوظ برای من معهود است و در مورد جزئیات اینگونه مسائل بارها در سایت شما بحث شده است (مثل همان مورد داغ داغ و همان شب و …که تکیه کلام امضاء محفوظ است) و متاسفانه در اینگونه بحث های ادعایی در سایت جنابعالی همه هنر خود شما و اینگونه شناس ها و ناشناس ها و امضاء محفوظ ها،ابراز ادعاها و بعد تحاشی کردن از استناد است تحت انواع و اقسام عناوین و ترفندها ،حال ترفند این شناس ناشناس امضاء محفوظ که شما در مقام استناد برای مسائلی جزئی به کلی گوئی های او متوسل شدید و در اینگونه استنادها بقول خودتان غلتیدید و غلتان شدید، اینجا این بوده است که ایشان اسناد آن دو ادعای مورد سوال از شما را بپیوست برای شما ارسال نموده اند ،لطفا آن اسناد را که ایشان اینجا ادعا کرد حاضر است ارائه کند ارائه کنید چون هم اسناد مال شما نیست و هم متعلق به شناس ناشناس امضاء محفوظ است که غیبت شان طولانی شده بود ولی با عمل به توصیه شما موتورشان را روشن فرموده اند ،اما نمیدانم چرا این بار موتورشان بصورت امضاء محفوظ ناشناس روشن شده است؟!
      با احترام به شما

      ————

      درود دوست گرامی
      ایشان سندی برای من ارسال نکرده است.
      با احترام

      .

       
      • برا سید مرتضی هیچ فرق نمیکنه که کی‌ چی‌ بنویسه، چون جواب ایشان تکراری از بازی با کلمات و مغالطاتی هست که همهٔ عمر بعنوان تنها وظیفه یعنی‌ پاسدار اوجب الواجبات بودن ،بعهده وی گذاشته اند و هیچ راه گریزی از آن ندارد. حیف ثانیه‌ای وقت.

         
      • سید وجدانا خودت فهمیدی چی گفتی؟!همش سوزنت گیر کرده که ناشناس شتاس امضا محفوظ!!به نظرم یه خورده به خودت استراحت بده از بس ابه خودت در راه دفاع از رهبر فشار آوردی سیمات به هم ریخته.

         
      • ناشناس ترسو!!

        این آخوند مثل همه هم صنفاش کم که میاره سریع شروع به توهین به طرف مقابل و هوچی گری می کنه.این بابا فکر کرده اینجا منبر عاشوراست اونم رفته بالا هرچی می خواد دل تنگش بگه!این بنده خدا به مزدک که انتقاد می کنه گل از گل سید می شکفه اونجا هم اصلا مهم نیست که طرفش یه ناشناس ترسو هستش که جرات نوشتن یه آیدی رو هم نداره!ولی وقتی به خودش نقدی وارد می شه مثل حضرت امام و بقیه اعوان و انصار شروع به توهین و فحش و ناسزا می کنه.(این مثل کار آخوندای حاکمه که به وقتش مثلا اگه فلان روزنامه غربی به ترامپ یا سیستم حکومتی غرب حمله کنه می شه معتبر ترین روزنامه دنیا و اگه به آقایون بند کنه می شه روزنامه صهیونیستی که از پول اسراییل تغذیه می شه)حضرت امام هم همینجور بود.قدرت که نداشت به شاه می گفت اعلی حضرت همایونی یه خورده باد که شد خدا رو هم بنده نبود و مدعی بود حفظ نظام اوجب الواجباته.این آخوند ملبس به //// غم دین نداره غم نون داره.دروغ هم که حناق نیست راه به راه ملعبه دست ایناست.

         
    • سید مرتضی سلام. من اسم مستعاری که برای خودم در این سایت برای نوشتن انتخاب کرده ام، امضاء محفوظ است، به جز یکی دو بار که به اسم هور اما با همین آدرس ایمیل نوشته بودم. در آن کامنت ناشناس نوشتم چون دعوتی بود از دوست نادیده ام علی 1 برای بازگشت او اما ناخواسته حرفم با مزدک با همان اسم ناشناس تداوم پیدا کرد. من نه تنها تا به حال به احدی از اهالی این سایت توهین نکرده ام بلکه مزدک را هم از توهین بر حذر داشته ام. دقیقا متوجه نشدم شما از کدام صحبت بنده برداشت توهین فرموده ایدو بنده را “خائف” دانسته اید؟ چون به جای یک اسم خاص، یک اسم عام انتخاب کرده ام؟ من لقب خائف را با افتخار قبول می کنم اگر قبل از بنده آیت الله هایی که به هشتاد سال سن در مقابل این همه مفسده ریز و درشت سکوت کرده اند هم این لقب را بپذیریند. سید مرتضی شما ینده را با یکی از نویسنده های سایت اشنباه گرفته اید چون او از شما سوالی درباره ازدواج پیغمبر با بیوه یکی از اسیران جنگی کرده بود. باور بفرمایید من آن پرسشگر نبودم و حتی با طرح این موضوعات در سایت نوریزاد عمیقا مخالفم و آنرا موجب اتلاف انرژی و اختلاف انگیز می دانم اما همانجا سوال شد برایم که شما چطور از رضایت یک بیوه اسیر جنگی به صرف اقوال تاریخی اطمینان دارید و آن را موثق می دانید اما این همه اخبار ریز و درشت از اوضاع جاری کشور را کلیات و ناکافی می دانید و حتی اعترافات مکتوب سعید امامی معاصر را هم مبنی بر داشتن حجت شرعی برای سلاخی ها مسموع نمی دانید. چطور است شما یک کلمه بنا بر وظیفه شرعی جاری کردن کلمه حق، به نظامی که فرزند شیخ منتظری را صرفا بخاطر بازنشر نوار صوتی وی بازداشت و به حبس محکوم نموده اعتراضی نمی کنید؟ چیزی که بنده بر نوشته جنابعالی و روحانیت آوردم اسمش نقد بود. اینکه شما از اینکه من از وابستکی حوزه به بیت المال حرف زدم برداشت توهین آمیز بودن کرده اید چیزی نیست که من بخاطرش عذرخواهی کنم اما اگر غیر از این توهینی ناخواسته از نوشته های من برداشت کرده اید تمام قد و در حضور همه عذرخواهی و طلب بخشش و ابراز تواضع می کنم. اما غیر از این باز هم تکرار می کنم که حوزه ها به بودجه های دولتی وصلند (اولین رفرنس شرق در ادامه را ببینید) و قبل از اینکه این موضوع بخواهد صدای اعتراض مردم را درآورد این خود حوزویان هستند که باید دست به کار شوند و کانال ارتزاق از دولت را مسدود نمایند و سرشان را جلوی مردم بلند کنند.

      اما از مستندات خواسته بودید. اگر فکر می کنید بنده به اسناد طبقه بندی شده دسترسی دارم و بقول معروف “بگم بگم” راه انداخته ام در اشتباه هستید. من کجا گفتم اسناد را به پیوست ارسال کرده ام؟ من چیزی جز آنچیزهاییکه در مطبوعات می بینیم ودر اختیار ندارم و طبق وعده در ادامه می اورم. فرموده اید درباره این موضوعات به تفصیل بحث کرده اید. شما در باره کدام موضوع روز و این همه مفسده کشور بحث کرده اید؟ اگر منظورتان بحث ازدواج بپیغمبر با یک کنیز است که بنده تصدیق می کنم و اتفاقا حرفم این بود که ساعتها برای موضوعات اینچینینی وقت صرف می فرمایید اما به این همه مفسده جاریه کشور بی تفاوتید واقعا چرا؟من همانطور که برای دعوت مزدک به عدم توهین، به طور مستند و با یک عکس از یک سایت به وی توضیح دادم که چرا باید با ادب و موجه نقد کرد تا حرفها مسموع باشد، مستنداتی به نقل از مطبوعات برای شما می آورم و مشتاقم واکنش شما را درباره آنها بدانم و از شما بپرسم از نظر شما اسم فرار از مالیات به دولت (بیت المال)، بخشیدن از بیت المال به مردم کشورهای دیگر، ترک مناقصه، تاسیس بانک و موسسات غیرمجاز و تهدید رئیس بانک، اداره کردن اسکله های غیرمحاز و واردات غیرمحاز چیست؟ من از جناب نوریزاد دعوت کرده بودم در نوشته هایش به این موارد اشاره کند تا مخاطب مدعی نشود وی بی سند حرف می زند و تهمت می زند.

      —–
      بودجه فرهنگی کشور کجا هزینه می شود (روزنامه شرق، 29 فروزدین 1395)

      فروش مخابرات به یک هشتادم قیمت واقعی (روزنامه شرق، 20 مهر 1394)

      حمیدرضا صالحی عضو اتاق بازرگانی: مالیات نهادها و بنیادها در ‌سال گذشته کمتراز ١ /٠‌درصد بوده ….مثلاً برخی نهادها که زمانی برای امور خیریه و حمایت از اقشار محروم ایجاد شدند، هم‌اکنون وارد فعالیت‌های اقتصادی گسترده شده‌اند ولی کماکان معاف هستند…. در حالی که شرکت‌های پیمانکاری بخش خصوصی مالیات‌های سنگین می‌پردازند، قرارگاه‌های زیرمجموعه نهادهای نظامی یا شرکت‌های جهادی برای فعالیت‌های مشابه مالیاتی نمی‌دهند. (اقتصاد آنلاین 6 بهمن 95)

      بخش گسترده‌یی از فعالیت‌های اقتصادی در کشور را کسانی انجام می‌دهند که در قالب نهادهای خاص خود را معاف از مالیات می‌دانند. این نهادها با وجود انجام فعالیت‌های اقتصادی مختلف، هیچ درآمد مالیاتی را عاید دولت نمی‌کنند (منبع: اقتصاد آنلاین 28 آبان 94)

      در 10 سال اخير فعاليت اقتصادي بنياد مستضعفان، كميته امداد، بنياد شهيد، بنياد 15 خرداد، سازمان تبليغات اسلامي و بنيادهاي تعاون نيروهاي مسلح مشمول پرداخت ماليات و از معافيت خارج شدند. با اين وجود تا امروز نهادهاي بزرگي مانند سازمان تامين اجتماعي، موسسه‌هاي جهاد (نصر و استقلال و غيره)، قرارگاه‌هاي سازندگي و آستان قدس رضوي معاف از پرداخت ماليات باقي مانده‌اند. حال چرا بايد چتر ماليات را بر سر اين نهادها نيز كشيد؟ منطق يك معافيت مالياتي عادلانه چيست؟ (منبع: سالت الف، 21 آذر 91)
      واگذاری دو پروژه جدید میلیارد دلاری به قرارگاه خاتم سپاه بدون مناقصه (منبع سایت کلمه 26 فوریه 2011)

      منظور احمدی نژاد از برادران قاچاقچی و اتصال شبکه های قاچاق به صاحبان قدرت و نفوذ چه بود؟ (منبع: سایت انتخاب، 12 تیر 1390)

      جهانگیری: خاتم الانبیا رقیب بخش خصوصی نباشد (فرارو، 1 تیر 1394)

      سفیر ایران در لبنان: ایران به خانواده هر شهید فلسطینی 7 هزار دلار کمک می کند (عصر ایران اسفند 94)

      عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، از اقدام وزارت نفت در واگذاری قرارداد طرح توسعه دو میدان گازی با ترک تشریفات مناقصه به قرارگاه خاتم‏الانبیاء انتقاد و تأکید کرد: باید تشریفات قانونی برای واگذاری مناقصه‏های نفتی انجام شود. (آفتاب نیوز، 11 اردیبهشت 90)

      رئیس کل بانک مرکزی درباره ساماندهی موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز تهدید شده و حتی این مساله را رسانه‌ای کرده اما آب از آب تکان نخورده است؛ ماجرای که قطعا از رازها و پشت پرده‌ها حکایت دارد. تقریبا مشابه همین روایت را رئیس سابق کل بانک مرکزی هم مطرح کرده بود. (تابناک 13 آبان 1394)

      شرکت سرمایه گذاری مهر اقتصاد ایرانیان (وابسته به سازمان بسیج مستضعفان) یکی از شرکت‌های زیر مجموعه موسسه مالی و اعتباری مهر و از جمله بازیگران اصلی بازار های پول و سرمایه بشمار می رود. این شرکت از جمله مالکان حقوقی شرکت های بورسی چون تایدواتر، ایرالکو، فولادمبارکه، توسعه معادن روی، توس‌گستر، بانک پارسیان ، تراکتورسازی و غیره است. این مجموعه دارای ارزش 5 هزار میلیارد تومانی است (فارس 26 آبان 91)

       
  5. شلیک موشک ها را متوقف کنید

    خلاصه فایل صوتی محمد نوری زاد منتشر شده در کانال تلگرام

    ——

    ایکاش آقای خاتمی و روحانی و نمایندگان مجلس درِ خانه رهبر بسط می نشستند به التماس از وی تا به عنوان فرمانده کل قوا شلیکهای بی دلیل و بی موقع موشک ها را متوقف کند و از در صلح و آشتی با دنیا درآید. اینطور که قضایا بر می آید، ترامپ مثل اوباما موافق مذاکره و نرمش نیست. ما از از فرصت اوباما استفاده نکردیم. گفتگوهای هسته ای اگر ترمپ بر سر کار می بود مطلقا انجام نمی شد. اینکه ترامپ می گوید ایران در معرض فروپاشی بود که گفتگوهای برجام او را نجات داد واقعیتی است. مذاکرات هسته ای که در دوران اوباما انجام شد فرصت تنفسی به ایران داد.

    اکنون چه خوب و چه بد، ترامث امده با دیالوگی دیگر. وی هرگز موافق نرمش نیست. اینجا هوشمندی ایجاب می کند تصمیمی درست بگیرید: که اگر موافق جنگ و درگیری هستید بسم الله حریف به میدان آمده، اما اگر مشتاق جاری شدن زندگی در ایران هستید نرمش نشان دهید که این نه نشانه ترس، که اتفاقا نشانه سیاست است.

    نگاهی به اینروزهای کشور کنید. به جز هیاهوهای حکومتی، چه نشانی از جشن و شادمانی می بینید؟ جسارتی نیست که کسی بیاید و دو دستاورد محقق شده در سالهای بعد از انقلاب را برای مردم نمونه بیاورد اما برآمدن این انقلاب به فساد و بدبختی و اضطراب و نا آرامی در میان مردم انجامید. مشکلات داخلی آیا بس نیست که نگرانی از ترامپ نیز باید به آن افزوده شود؟ از یکسو عربده های ترامپ شنیده شود و از سوی دیگر شما به پشتگرمی روسیه کاسبگر سوی دیگر این مسئله قرار بگیرید؟

    شلیک موشک ها در این بازه زمانی نشانه هوشمندی و غیرتمندی نیست. اتفاقا هوشمندی در استفاده کردن از فرصت ها به نفع مردم است، که از قضا بخت و اقبال خود شما نیز در همین است وگرنه در صورت اتفاق افتادن جنگی در این کشور، جایی در این دنیا، حتی روسیه و کشورهای منطقه در اختیار شما قرار داده نخواهد شد تا برای داشتن آرامش به آنجا پناه ببرید و پناهنده شوید. تنها جایی که شما در اختیار دارید همین کشور است پس برای منافع شخصی و آرامش خانواده خود هم که شده خردمندی پیشه کنید.

    ترامپ مرد قلچماقی است و شلیک چند موشک تهدیدی برای اسرائیل یا منافع آمریکا نخواهد بود، که اگر بخواهند خیمه این بساط را به ساعتی بر می چینند، چنانکه با عراق کردند. به جای یقه درانی، از کوچکترین فرصت ها برای ایجاد آرامش در کشور استفاده کنید.

    از آقای خاتمی، روحانی، نمایندگان مجلس و سرشناسان دعوت به بسط نشینی و التماس به رهبر می کنم و می پرسم اینان دیگر کی قرار است از وجود و سرمایه و دارایی خود به نفع این مردم استفاده کنند اگر در این روزهای حساس از آنان بهره نگیرند؟

    ————–

    سپاس دوست گرامی
    از این که زحمت کشیده و آن گفته ی مرا پیاده و مکتوب کرده اید سپاس تان می گویم.
    سپاس

    .

     
  6. نوریزاد عزیز..این قصه “اگر” هم خود حکایتی است. بر حسب اتفاق این نظر جناب مولوی را در مثنوی دیدم و چه زیبا به روایتی از پیامبر اسلام اشاره میکند که “اگر” گو را منافق نامیده!:

    کز اگر گفتن رسول با وفاق
    منع کرد و گفت آن هست از نفاق‏
    کان منافق در اگر گفتن بمرد
    وز اگر گفتن بجز حسرت نبرد

    ———–

    درود باران گرامی
    چه شعر مناسب و بهنگامی
    من در همان یک دیداری که با جناب وحید خراسانی داشتم، به ایشان گفتم مگر نه این که قرآن در آیه ی کونوا قوامین بالقسط از ما می خواهد که طرفدار و بپادارنده ی عدل و انصاف و درستی باشیم و در هنگامه ی شهادت و گواهی دادن راستی پیشه کنیم اگر چه به زیان خودمان و پدر و مادر و خویشانمان تمام شود؟ و از ایشان خواستم که برای برپایی عدل و انصاف که در کشور سقوط کرده، بپای خیزد. که جناب آیت الله فی الفور فرمود: اگر به زیان دینم تمام شد چه؟ در همین یک جمله ی کوتاه، ایشان باز بسراغ همان “اگر” رفت و بعد: پای دینش را وسط کشید. انگار که دین یک جعبه ای است آسمانی که نباید بدان خراش افتد. به وی گفتم: دین را در میان مردم بجویید. بگذریم.
    سپاس بابت یافتن این شعر مناسب
    سپاس

    .

     
    • اين اگرگفتن درمرحله اول نفاق توي نوري زادرا آشكارمي كند زيرا خواسته توچنين است :اگرآية الله برمفاسدكشوراعتراض كند، اوضاع امورفساداصلاح خواهدشد.
      وهمين اگردرخواسته بابالگونه توخوابيده وروشن است .پس اولين منافق توئيي. باورنداري ازعقلا بپرس.

       
  7. با سلام خدمت محمد نوریزاد بزرگوار من داریوش //// هستم چندی پیش به شما پیام دادم که مطلب مهمی دارم و میخاهم با شما در میان بگذارم و به همین دلیل باید شما را از نزدیک ملاقات کنم اما متاسفانه بنا به دلایلی نمیتوانم خدمت شما بیایم یکی از این دلایل هزینه سفر است که من و مادرم و آن پدر شهید که خدمتتان عرض کردم هزینه ما به پانصدهزار تومان میرسد به همین دلیل تصمیم گرفتم کل مطلب را برایتان ارسال کنم و به امید خدا در فرصتی دیگر اگر گذرمان به تهران افتاد خدمت شما خواهیم آمد ،

    آقای نوریزاد ما مقداری زمین کشاورزی ارثیه اجدادیمان در استان چهارمحال بختیاری داشتیم که بنا به دلایلی ٨۰ سال سمت این زمینها نرفتیم یکی از این دلایل مرگ پدربزرگم وبرادرش در یک سال بود وپس از آن پدرم و پسرعمویش که یک و دو ساله بودند را به اهواز فرستادند تا نزد عمه شان بزرگ شوند ودیگر هیچ وارثی در منطقه وجود نداشت ودلیل دوم نبود اسناد مربوط به املاک مذکور بود تا اینکه در سال ۱۳٨۰ موفق شدیم اسناد مذکور را بدست آوریم پس از آن در چند نوبت به محل رفتیم وبا متصرفان صحبت کردیم ولی آنها منکر مالکیت ما می شدند تا اینکه مجبور شدیم به دادگاه کوهرنگ رفته وشکایت کنیم ،این روند رسیدگی شش سال طول کشید وتمام آرا ونظرات دادگاه کم وبیش به سود ما بود تا اینکه در آخرین رای متصرفان تقاضای تجدید نظر کردند ودر عین تعجب به ما اعلام کردند که شکایت شما بنا به دلایلی که در نظر کارشناسی ذکر شده منتفی میباشد و شما باید دوباره طرح شکایت کنید یکی ‌از آن دلایل این بود که ادعا کردند اسامی تمام وارثان ومتصرفان در شکایت ذکر نشده و دوم اینکه اثبات مالکیت نشده بود سوال من اینجاست اگر اثبات مالکیت نشده بود شما چطور شش سال دادگاه تشکیل دادید و شش سال ما را از خوزستان تا چهارمحال کشاندید در این جاده های خطرناک و این همه ما را مستلزم مخارج زیاد کردید شما باید روز اول به نواقص پرونده پی می بردید نه بعد از شش سال ،واین در حالیست که متصرفان بی هیچ ترسی وبا افتخار کری میخوانند وادعا میکنند که رشوه داده اند تا روند رسیدگی را مختل کنند

    آقای نوریزاد عزیز شرکت در دادگاههای جمهوری اسلامی به مثابه شرکت در یک مزایده است هر کس مبلغ بیشتری بدهد برنده این مزایده است مهم نیست چقدر حق با شماست و اسناد شما چقدر معتبر است ،آقای نوریزاد درطول این بیدادرسی صحنه هایی دیدم که باورتان نمیشود همه شما را به چشم طعمه می بینند وبدون هیچ ترسی به شما پیشنهاد رشوه برای پیشبرد کارتان می دهند از کارشناس ، منشی دادگاه ، کارمندادارات وهر کسی که در مسیر شما قرار دارد گویی که مجوز این کار برایشان صادر شده اما جناب آقای نوریزاد اصل ماجرا هنوز شروع نشده پس از این رای دادگاه ما نزد چند وکیل رفتیم تا برای پیشبرد کارمان مشورت بگیریم در نهایت تعجب همه متفق القول گفتند بهترین راه برای حل این مشکل راه زور است شما به زور زمینتان را شخم بزنید واگر دراین مسیر درگیری بشود بهتر است و بسود شماست هر چه درگیری بزرگتر نتیجه بهتر وما نیز سه سال این کار را انجام دادیم ولی خوشبختانه هیچ درگیری پیش نیامد آنها چون میدانستند سند معتبری ندارند جلو نمی آمدند ولی به محض رسیدن محصول یا آن را خراب میکردند یا محصول را می دزدیدند ،

    نکته مهم این مسئله این است آقای نوریزاد بزرگوار این زمین علاوه به ما متعلق به یک پدر شهید بنام اسفندیار ویسی شیخ رباط است که فرزند ارشدش سی سال است مفقودالاثر است و او همچنان منتظریک پیام یا یک تکه استخوان یا پلاک از فرزندش است وفرزند دومش مجروح جنگی است و فرزند سومش یک سال است که بعد از ۳۰ سال خدمت در سپاه بازنشسته شده یعنی تمام زندگیش را برای بقای حکومت داده و حکومت چگونه پاسخ گذشتهایش را داده در سن ٨۰ سالگی یک چوب بدستش داده وبه او گفته ما که سرگرم دزدی واختلاس ورشوه خواری و قتل وغارت هستیم ووقت نداریم تا به مشکل تو فکر کنیم تو اگر می خواهی حقت را بگیری خودت برو شاید که در این مسیر یکی دیگر از فرزندانت را از دست دادی واین مزد خدمت او به نظام جمهوری اسلامیست ،باید مشتی آدم فرومایه وبی ارزش چون پول دارند و میتوانند رشوه بدهند اینگونه حق این پدر داغدیده را پایمال کنند آقای نوریزاد ما آنچنان ناامید از سیستم قضایی کشور شدیم که تصمیم گرفتیم تا تغییر در این سیستم هیچ اقدامی نکنیم منظور تغییر کلی است حتا اگر سالها طول بکشد منتظر رفتنشان می مانیم ، ارزش این املاک چندین میلیارد است وما در فقر بدبختی به سر میبریم خانه ای از خودمان نداریم وهر سال به گوشه ای آواره ایم ،جناب آقای نوریزاد عزیز سپاسگزارم که به صحبت های بنده توجه کردید به امید دیدار شما از نزدیک وبه امید تغییر

     
  8. با افزایش مشکلات ترامپ در آمریکا با افکار عمومی و مخالفین که در حال ازدیاد هستند، احتمال حمله و یا در پیری نظامی با ایران که با بی فکری رهبری ایران و سپاه زمینه اش فراهم شده بیشتر میشود. سخنگوی کاخ سفید در دروغی آشکار در جهت جو سازی در مقابل تمامی خبرنگاران گفت ایران به کشتی نظامی آمریکا حمله کرده است. آزمایش موشکی که فقط ناشی از نادانی و یا خباثت مفرط مشتی وطن فروش می تواند باشد هدیه ای آسمانی برای نجات ترامپ بود. امروزیکی از سیاستمداران اروپائی بطور ناشناس گفته است گه این کار ایران یا به در خواست روسیه بوده است یا برای خوش خدمتی به ترامپ و نجات او از بحران!.

     
    • سخنگوی کاخ سفید در دروغی آشکار در جهت جو سازی در مقابل تمامی خبرنگاران گفت ایران به کشتی نظامی آمریکا حمله کرده است.
      ………
      علوی گرامی ایشان گفتند که حوثی های طرفدار ایران به کشتی عربستان صعودی همپیمان ما حمله کرده نه به کشتی امریکا!ولی در مورد وطن فروشی این اراذل و اوباش با شما موافقم.

       
      • مزدک گرامی..خبر اول را ایشان بهمان نحو در کنفرانس مطبوعاتی گفت و نمایتده وزارت دفاع اصلاح کرد و در همه خبرها هم آمده..به هر حال ایران و یمن و آمریکا و سعودی را مخلوط کرده اند..بعضی ها اینرا ترفند خبری میدانند که با مهارت اسم ایران را دوبار در دو روز بر سر زبانها انداختند..خود ترامپ در توئیتر نوشته که ایران دارد با آتش بازی میکند و بطور شفاهی هم گفت همه گزینه ها قابل بررسی است!..البته برابر تماس با دوستی در آمریکا، ایرانیان با خشم از این رفتار بی شعورانه حاکمیت یاد میکنند که هم بضرر ایرانی های گرفتار در ماجرای ویزا است و هم کسانی که در آمریکا هستند. ..بنظر میرسد می خواهند چند قایق تند رو را روی آب بگبرند و همانطور که قهرمانان ولائی با آنها رفتار کردند بیارندشان جلوی دوربینها و با خفت و خواری در همه جا پخش کنند و نمایش بدهند..بالاخره این داغ گروگانگیری احمقانه و خانمان برانداز هنوز رنده است و حالا حالاها ادامه دارد!

         
  9. بخش دوم

    هنر:
    █████
    اوريانا فالاچي در مصاحبه با امام خميني (متن كامل سخنراني در كتاب مصاحبه با تاريخ نوشته فالاچي- البته اگه كتاب رو تو دست دوم فروشي ها پيدا كردين)

    “سوال: شما موسيقي را عامل فساد و شهوتراني دانسته ايد. ولي آيا آثار موسيقي كساني چون باخ و موتسارت و بتهون و وردي را نيز با اين همه معنويت آنها عامل فساد ميدانيد؟

    امام خميني: من اينهايي را كه اسم برديد نميشناسم ولي اگر مارش جنگي ساخته باشند كارشان خوب است. در غير اينصورت كارشان قابل قبول نيست. ”
    █████
    سياست:
    █████
    “اسلام به كاخ كرملين هم كشيده شده، به كاخ سفيد هم كشيده شده. به آمريكاي لاتين هم رفته. به افريقا هم رفته، به مصر هم رفته. ملزم كرده است همه آنها را كه از اسلام اطاعت كنند. ”
    ديدار با رئيس جمهور و مقامات كشور، جماران، 18 مرداد 1363

    “يكي از راههاي ايجاد اختلاف در يك ملت وجود احزاب است… اساساً احزاب از اول براي اين درست شده اند كه مردم با هم متجمع نشوند. چون دولتها از اجتماع توده ها ميترسند احزاب سياسي را درست كرده اند.”
    ████████████████████
    اسلام سياسي يا غير سياسي؟
    ████████████████████
    “روحاني نبايد كار ديگري غير از روحانيت يعني بسط توحيد و تقوي و پخش و تعليم قانون هاي آسماني و تهذيب اخلاق بپردازد”
    كشف الاسرار نوشته امام خميني، صفحه 208

    “اين را بدانيد كه تنها روحانيت ميتواند در اين مملكت كارها را از پيش ببرد. فكر نكنيد كه بخواهيد كنار بگذاريد روحانيت را”
    ديدار با نمايندگان مجلس، جماران 6 خرداد 1360

    ██████████
    دانشگاه كجاست؟
    ██████████
    “ريشه تمام مصيبتهايي كه تاكنون براي بشر پيش آمده از دانشگاهها بوده است… همه مصيبتهايي كه در دنيا پيدا شده از متفكرين و متخصصين دانشگاهي است… اگر به اسلام علاقه داريد بدانيد كه خطر دانشگاه از خطر بمب خوشه اي بالاتر است”
    ديدار با اعضاي دفتر تحكيم وحدت حوزه و دانشگاه، 27 آذر 1359

    ” ما هرچه ميكشيم از اين طبقه اي است كه ادعا ميكند دانشگاه رفته ايم و روشنفكريم و حقوقدانيم. هرچه ميكشيم از اينها است.”
    قم، 1 مرداد 1358
    █████
    فرار مغزها
    █████
    “منافقين هي ميگويند مغزها دارند فرار ميكنند . به جهنم كه فرار ميكنند. اين دانشگاه رفته ها، اينها كه همه اش دم از علم و تمدن غرب ميزنند بگذاريد بروند. ما اين علم و دانش غرب را نميخواهيم . اگر شما هم ميدانيد كه اينجا جايتان نيست فرار كنيد. راهتان باز است.”
    جماران، 8 آبان 1358
    █████
    صادرات انقلاب؟
    █████
    “ما بايد به هر قيمت شده باشد انقلاب خودمان را به تمام ممالك اسلامي و تمام جهان صادر كنيم.”
    پيام به ملت، 22 بهمن 1358

    “بايد در صدور انقلابمان به تمام جهان كوشش كنيم”
    پيام نوروزي به ملت، اول فروردين 1359
    ████████████████████
    پس از اعتراض کشورهاي جهان:
    ████████████████████
    “ما قصد صدور انقلاب اسلامي را نداريم. اينها حرفهاي دشمنان اسلام است”
    ديدار با مسئولان صدا و سيما، 16 مرداد 1361
    █████
    جاسوسي؟
    █████
    “هيچكس حق ندارد براي كشف جرم و گناه جاسوسي ديگران را بكند زيرا اين خلاف مقررات اسلام است.”
    ماده6 از فرمان8 ماده اي امام خميني به ملت، جماران، 1 مرداد 1361

    “دانش آموزان بايد با كمال دقت اعمال و كردار دبيران و معلمين خود را زير نظر بگيرند و اگر خداي نكرده در يكي از آنها انحرافي ببينند بلافاصله به مقامات مسئول گزارش نمايند… اين كار را به صورت مخفي انجام دهند”
    پيام به دانشجويان، دانش آموزان، استادان و دبيران، بازگشايي مدارس در سال تحصيلي 61-62 ، 1 مهر 1361
    ██████████
    حكم مواد مخدر؟
    ██████████
    “تعجب ميكنم كه اين دولت(شاه) چگونه فكر ميكند…در نظر دارند قاچاقچيان هروئين را اعدام كنند. اين موضوع نه تنها خلاف اسلام است. خلاف انسانيت هم هست”
    كتاب ولايت فقيه نوشته امام خميني، نجف 1355

    “اينهايي كه مواد مخدر ميفروشند شرعاً مستوجب اعدامند و بايد بدون هيچ تاخيري اعدام شوند. هيچ ترحمي هم در مورد آنها جايز نيست”
    30 ارديبهشت 1359
    ██████████
    بني صدر كي بود ؟
    ██████████

    “جناب آقاي بني صدر را همين مردم كوچه و بازار از پاريس آوردند اينجا و رئيس جمهور كردند، براي اينكه مردي مسلمان است، مومن است ، خدمتگزار است”
    ديدار با استانداهاي كشور، جماران، 18 آذر 1359
    “اين آدم از اول ادعا ميكرد كه مسلمان است و براي اسلام كار ميكند و كذا. من هم از اول فهميدم دروغ ميگويد ”
    ديدار با افسران و درجه داران، جماران، 3 شهريور 1360

    پیدا کنید پرتقال فروش را

     
  10. این دو بخش

    بخش اول

    قابل توجه ابلهان و کسانی‌ که 38 سال پیش انقلاب کردندو کشور مارو به این روز انداختند و قابل توجه جوانان و عزیزانی که در زمان انقلاب به دنیا نیامده بودند به سخنان گوهر بار رهبر کبیر انقلاب توجه بفرمائید این همان سخنانی هست که تا ۱۰ سال بعد از انقلاب گفته میشد و ملت همیشه در صحنه انقلابی ما گوسفندوار تائید میکردن حالا شما بگویید این انقلاب به دست چه جور افرادی انجام شد؟ این همان الگو و امام راحل موسوی و خاتمی و کروبی و احمدی نژاد و خامنه ای و هر چی طرفدار جمهوری اسلامیست
    قابل توجه جوانان عزیز و اصلاح طلبان
    قضاوت به عهده شماست
    فرمايشات امام خميني
    █████
    رياضي:
    █████
    “شما ياوه گويان با زندگاني معنوي و سعادت اجتماعي يك گروه انبوه صدها هزار ميليون نفري بازي ميكنيد.”

    كشف الاسرار نوشته امام خميني، صفح ه 74

    * صد هزار ميليون ميشود صد ميليارد نفر، صدها هزار ميليون را خودتون حساب كنيد. جمعيت جهان چند نفره؟

    “ميليونها ميليون سلاطين و بزرگان و فلاسفه در عالم آمدند.”

    كشف الاسرار نوشته امام خميني، صفحه 176

    “اسلام ميليونها حكم دارد.”
    كشف الاسرار نوشته امام خميني، صفحه 55

    █████
    فلسفه:
    █████

    “فيثاغورث حكيم در زمان سليمان بود و حكمت را از او اخذ كرد.”
    كشف الاسرار نوشته امام خميني، صفحه 32

    * فيثاغورث در قرن پنجم پيش از ميلاد در يونان زندگي ميكرد و حضرت سليمان در قرن 10 قبل از ميلاد در اورشليم زندگي ميكرد. بين اين دو نفر پنج قرن اختلاف هست.

    “انبذقلس فيلسوف بزرگ در زمان داوود نبي بود و حكمت را از او و از لقمان حكيم اتخاذ كرد.”
    كشف الاسرار نوشته امام خميني، صفحه 33

    *انبذقلس – Empedocles – فيلسوف بزرگ يوناني در قرن پنجم پيش از ميلاد و حضرت داوود در قرن دهم پيش از ميلاد زندگي ميكردند.

    ” از حكما و فلاسفه بزرگ ديگر اسكندر است”
    كشف الاسرار نوشته امام خميني، صفحه 35
    █████
    تاريخ:
    █████
    “اين موضوع مربوط به امروز و ديروز نيست. دو هزار سال است كه آمريكا ما را استعمار كرده است”
    ديدار با دانشجويان خط امام پس از گروگانگيري اعضاي سفارت آمريكا، جماران، 19 آبان 1358

    █████
    پزشكي:
    █████
    “امروز بر دكترهاي كشور ثابت شده كه براي علاج ناخوشيهايي مثل تيفوس و تيفوئيد (حصبه) چاره اي جز عمل كردن به طبق دستورات يوناني نيست و علاجهاي اروپايي نميتوانند كاري به اينگونه مرضها بكنند”
    كشف الاسرار نوشته امام خميني، صفحه 280

     
  11. آقا بنده به جای سوال نوریزاد از سید مرتضی سوال دیگه ای از ایشان می کنم چون این چندوقته بنده دیدم این بنده خدا هی می گه من اصلاح طلبم و باز از صدتا فدایی رهبر فدایی تره.سید می شه به جای دو تحول مثبت دو نکته منفی رژیم ایران رو بگی که به نظر شما قابل اصلاحه.والله ما تا حالا جز به به و چه چه چیزی از شما ندیدیم.

     
    • داش حسین…مگه چاقو دستۀ خودشو میبره؟ توقع داری این بابا دونکتۀ منفی دربارۀ رژیم ملاها بگه و فلانشو با شاخ گاو در بندازه؟ بعدش چی داشم؟ قول بده اگه با هفت سر عائله و کور و کچل تو کوچه پس کوچه های قم //// و شنیدی که میخونه: “علی اکبر جوان نا امیدم…بزرگت کردم و خیرت ندیدم” از دادن شله زرد بهش دریغ نکنی. چلوکباب سلطانی با سماق تبریز پیش کش.

       
  12. حاج مم جفات وزوزیرک خارجکی: ما امنیت را از شهروندانمان می‌گیریم.
    ترجمه: حاج مم جفات با این جمله ترامپ رو تهدید کرده. منظورش این بوده که حاج آقا ترامپ! ما ۳۸ ساله امنیت را از شهروندانمان گرفتیم. از این حرفها بزنی میاییم امنیت تو رو هم میگیریم.
    مش قاسم: برو بگیر!
    پرانتز: اینا فارسی صحبت کردن واسهشون سخته.

     
  13. سردارک شکست خورده: آقاى ترامپ! ملك سلمان و نتانياهو زير پاى شما پوست خربزه نيندازند!
    مش قاسم: این سردارک شکست خورده در این مورد میدونه چی میگه. خودش ۶ سال آزگار پوست خربزه گذاشت زیر پای اون اولی تا به جام زهر خوردن افتاد.

     
  14. https://www.youtube.com/watch?v=5s7lFxQU0LQ

    صادق هدایت در مورد ایران و اسلام

     
  15. کتاب صوتی البعثه الاسلامیه الی بلاد الافرنجیه نوشته صادق هدایت با صدای ناصر زراعتی

    https://www.youtube.com/watch?v=kCVZu8uaTHs

     
  16. کتاب صوتی شیعی‌گری نوشته احمد کسروی با صدای ناصر زراعتی بخش اول

    https://www.youtube.com/watch?v=SRyG7WnqibA

    https://www.youtube.com/watch?v=5W-siOuRyTQ
    https://www.youtube.com/watch?v=5W-siOuRyTQ

     
  17. انشاالله آه نركس محمدي و تمام زنداني هاي سياسي دامن خامنه اَي و ظالمان را بكيرد و نركس محمدي همين روزها، به بجه هايش ملحق شود . حالا كه فعلا خامنه اي از ترس///////، مرك يكبار شيون هم يكبار ، ٣٨ ساله تنمون روي ويبره است و مرتب هم از جانب حكومت تهديد ميشيم هم از جانب همه دنيا خسته شديم .

     
  18. دهه زجر رسید!! پس جناب نوریزاد همچون سالهای گذشته که در آیین های مربوط به آن و آیین های دیگری چون روز قدس، مراسم تشییع فلان و بهمانی و … شرکت می نمودی در این مراسم نیز شرکت کن و تعجب بیشتر اینکه از کجا و به چه صورت الفاظ ساندیس خور و مانند آن از دهان آقایانی چون خربزه (خزعلی)، قوری زاد (نوری زاد) و … سر برآورده است!!

    پیشنهاد می کنم نگاهی به اطراف خود دقیقتر بیاندازی و بدانی که از ماست که بر ماست!!! توضیح بیشتری نمی دهم اما بارها به این موضوع فکر کرده ام که آینده ایران در دستان فردی چون رضا شاه است که باید از نو سر و سامان بگیرد و بس و گرنه هر آنچه که بگویی و بنویسی از هیچ است به هیچ!! امتحان کنید و ببینید اما خود نیز بهتر می دانی که ترک عادت نیز موجب مرض است! اما دوست دارم اگر هم می نویسی از این منظر نیز بنویسی که چه شد که آیین های چند هزار ساله این مرز و بوم به یکباره در در سی و اندی سال به یکباره با بروز پدیده آخوندیسم به هیچ گرایید و مردم را بی فرهنگ نمود و بسوی آیین های بدوی سوق داد که فرهنگ ستیزی هر کدام را نیز خود به “اجازات شرعی” تعبیر نمودی! تو بعنوان فردی که بسیار به این گروه نزدیک بودی و نان و نمشان را خورده ای(!) بر این موضوع واقف تری!!!

     
  19. شفاف سازی حساسیت جنین/////

    https://www.youtube.com/watch?v=2UPY-bIXBhY

    بعد بگين چرا ترامپ ايراني ها رو راه نميده امريكا، با اون صورتاشون.. حتما گوش كنيد:)
    https://www.youtube.com/watch?v=muxjYc_UvBA

     
  20. ایران دوست واقعی

    خلاصه نامه‌ی آخوند خراسانی (بزرگ‌ترین مرجع وقتِ خودش) به آیة الله نائینی، در 100 سال پیش، درباره مضراتِ حکومت اسلامی (بسیار خواندنی‌ست):

    1. دیگر ادیان هم ترغیب می‌شوند حکومتِ متعصب دینی تشکیل دهند و نزاع دینی شکل می‌گیرد.
    2. وقتی روحانیون پا به حکومت بگذارند، دیگر نمی‌توانند عیوب خود را ببینند و توجیه می‌کنند و فسادها را نادیده می‌گیرند.
    3. مسند روحانیت، مسندِ مبارزه با فساد است؛ و مسندِ حاکمان، همواره توأم با فساد. با این کار، هم مسند مبارزه با فساد را از دست می‌دهیم و هم روحانیت را مفسد می‌کنیم. وای به روزی که بگندد نمک / حتی اگر فاسد نشویم همه مفاسد را به گردن روحانیت می‌نویسند و دین نابود می‌شود.
    4. علم حکومت‌داری و سیاست، یک علم و فن است؛ و روحانیون از این علم، حداقل تا الان کاملاً تهی هستند. ورود بدون علم و تجربه و فن به این حوزه بدون طی مراحل آن باعث آبروریزی برای روحانیون می‌شود. صرف این‌که روحانیون انسان‌های خوبی هستند که دلیل نمی شود هر علمی و هر فنی را بلد باشند.
    5. آمال و آرزوی ما تبعیت حکومت از دین است در حالی‌که اگر حکومت را در دست گیریم، به تبعیتِ دین از حکومت دچار خواهیم شد.
    6. چون مردم، ما را نایبان امام_زمان می‌دانند، انتظار دارند حکومت دینی هم، همان شرایط را ایجاد کند. و وقتی نتوانیم در آن سطح، عدالت را برقرار کنیم، نسبت به امام زمان و دین، سست عقیده می‌شوند.
    7. اکنون که مناصب حکومتی نداریم ، این‌همه اختلاف نظر وجود دارد. اگر به حکومت برسیم، این اختلاف نظر، باعثِ چندپاره‌گیِ دین و ایجاد فرقه‌های جدید و آسیب به دین می‌شود
    8. ما فقط سواد فقهی داریم. و چون فقیهِ خوبی هستیم (که تازه، همه‌‌ی ابوابِ فقه را هم نمی‌دانیم)، دلیل نمی‌شود که به علوم دیگر مانند مدیریت و … هم تسلط داشته باشیم. علم فقه، یک علم است با مسائل خودش؛ و ربطی به اداره‌ی جامعه و مسائل آن ندارد.
    9. اسلام را در طول چندین قرن، حکومت اسلامی نگه نداشته است بل‌که حوزه های علمیه نگه داشته‌اند.
    10. اکنون که دست ما به حکومت نرسیده است، اطرافیان ما چه کارها که نمی‌کنند! … وای به روزی که دست‌مان به حکومت برسد! بستگان ما، در صورت حکومت، از موقعیت استفاده خواهند کرد و باعث آبروریزی برای مرجعیت و دین اسلام خواهند شد و مردم آن‌ها را به پای ما می‌نویسند.
    11. کسانى که مناصب حکومتى را در اختیار دارند، فریب‌کارى و ناراستى و دروغ‌گویى، از لوازم اولیه‌ی کار و شغل خود مى‌دانند؛ و شاید هم در پاره‌یى از موارد، امور آن‌ها بدون دروغ نمى‌گذرد؛ زیرا محتمل است که در پاره یى جاها به دلیلِ مصالحِ مهم‌ترى، دروغ گفتن براى آن‌ها مجاز باشد. اما به همین دلیل که اشغال این مناصب، با پرهیز از دروغ، منافات دارد (خوب و بد و درست و نادرست‌ش به کنار) علماى دین باید از این مناصب بپرهیزند؛ زیرا اگر بخواهند پابند راستى و صداقت باشند، امورشان نمى‌گذرد؛ و اگر هم بخواهند مثل بقیه سیاستمداران، هرجا که صلاح دیدند دروغ بگویند، این کار دو خطر بزرگ دارد؛ یکى این‌که خرده خرده، قبح دروغ در نظرشان از بین مى‌رود و تقید آنان به صداقت، در موارد دیگر متزلزل مى‌شود؛ و این امر، گرچه براى همه بد است ولى براى عالِمِ دین، از همه بدتر و خطرناک‌تر است. دیگر این که عامه مردم وقتى ببینند علماى دین (با هر عذرى، و لو موجه) در موارد متعدد دروغ مى‌گویند، کم کم این شبهه برای‌شان پیش مى‌آید که پس نکند در موارد دیگر، از جمله در احکام الهى و اعتقادات دینى و مذهبى نیز علماى دین به دلیل عذرهاى ولو موجه دروغ می‌گویند و آنگاه ایجاد چنین تصورى در اذهان عامه مردم، بسیار خطرناک است و بالمآل موجب بى اعتقادى آنان به مبادى و آداب دینى خواهد شد.

    از کتاب«دیدگاه‌های آخوند خراسانی و شاگردانش»، نوشته آقای اکبر ثبوت، فصل اول، صفحه 18 به بعد.

     
  21. در شهر هرت
    روحانی: ترامپ تازه کار است.
    انسان: اما، ناسا و سیا، کهنه کار. دلتوزیاد خوش نکن .

     
    • اخه این یارو چون میدونه تازه کارها چه … (سه نقطه از مش قاسم) کاریهایی میتونن بکنن اینو گفته. شاید هم مثال تازه کار چو تازه کار ببیند خوشش آید.

       
  22. آقای نوری زاد
    این خانم بخاطر بدحجابی به این ریخت در آمده. در نظام اسلامی تکلیف چیه؟ با امام جمعه ای که مردمو تحریک کرده چه بایدکرد؟ با مأمورانی که بقول یکی پشه را در هوا نعل می زنند و بی خیال تعقیب مقصرین هستن چه باید کرد؟ با رهبری که اصلا نه انگار این حادثه در کشور رخ داده؟ با نظام قضایی؟
    لطفا سیدمرتضی جواب بده

     
    • رضای گرامی

      تصویر مشخص نیست ،اما بنظر می رسد کسی در مورد این خانم اقدام به اسید پاشی کرده است ،خود شما اگر ممکن است نام و مشخصات این خانم را بنویسد و ماجرایش را توضیح دهید ،اما قطع نظر از اینکه ماجرای این خانم چه بوده است ،آیا مساله خواستگاری و رد آن مطرح بوده یا غرض دیگری در کار بوده ،در چنین مواردی حکم فاعل مباشر این جنایات زشت و غیر انسانی از نظر اسلام و قوانین این کشور مشخص است که قصاص است ،اگر ضارب یا فاعل مباشر این عمل مشخص است می توانند تقاضای قصاص عین فعل را کنند یا تقاضای دیه کنند ،هم شکایت خصوصی امکان دارد و هم مدعی العموم از ناحیه حکومت می تواند اقدام کند ،اما آمر و محرک در این موارد حکم قصاص ندارد و در صورت احراز انتساب تحریک یا آمریت مجازات های دیگری در قانون برای آمران یا محرکان تعیین شده است که می توان در این مورد به قانون مجازات اسلامی مراجعه کرد ،قصور یا تقصیر ماموران نیز نیازمند کارشناسی در مورد حیطه وظایف آنهاست ،اما در مورد وقوع هر جرم یا بزهی در سطح جامعه نمی توان پلیس یا رهبر یا کسان دیگری که در صحنه وقوع جرم حضور ندارند را مواخذه کرد ،شما سعی کنید در خصوص مسائل حقوقی و قضائی با عینک سیاسی مسائل را بهم مخلوط نکنید.

       
      • جناب آقاي سيد مرتضي
        مرقوم فرموده ايد آمر و محرك كننده حكم قصاص ندارد , اما در دادگاه انقلاب و به حكم قاضي شرع
        تمامي فرماندهان ارتش شاه تيرباران شدند در حالي كه حتي يك سيلي به گوش كسي نزده بودند
        جرم آنها دستور كشتار مردم بود , اين تناقض را چگونه توجيه ميفرمائيد ؟

         
      • به سید مرتضی
        این حرفها چیه میزنی؟ مگر محمد رضا شاه در فقر یا بازداشت یا محکمه یا حتی اعدام مخالفان در صحنه وقوع جرم حضور داشته که اینهمه مستحق فحش و ناسزا است ولی رهبر در صحنه وقوع جرم نبوده و مبرا از مسأله است. حالت خوبه؟

         
      • سید مرتضی گرامی شما همان بهتر که در باره ائین مستراح رفتن مثلا با پای چپ و یا راست به مستراح رفتن حرف بزنید.این موضوعات برای شما غیره قابل هضم است!

         
      • تف به این زندگی که برای یه لقمه نون و بوقلمون آدم مجبور بشه همچین حرفهایی بزنه و چنین ننگی رو به خودش بخره. مرتضی، تو مصداق کاملی هستی از جدایی اخلاق از دین.

         
  23. سلام جناب نوری زاد عزیز

    چند روز پیش با برادرم که چند سال از عمرش رو در سال های هفده_هجده تا بیست و چند سالگی در جبهه بوده و مجروح و یک بار هم شیمیایی شده صحبت کردم تا خاطراتش را از جنگ بنویسم.
    لازم به ذکر هست که برادر من درس و تحصیلش را رها کرد و به جبهه رفت و بعدها هم با توجه به وضعیت روحی که برایش پیش آمد، تحصیل را ادامه نداد.

    از برادرم خواستم مروری بر خاطراتش کند و به صورت نت برداری، تداوم و تاریخی برای آن ها مشخص کند تا به مرور و با کمک هم بتوانیم آن ها را به نگارش دربیاریم.
    من می دانستم برادرم سال هاست درگیر عواقب جنگ و خاطرات تلخ و کشتار جنگ هست اما هیچ وقت در باره این عواقب صحبت نمی کرد و فقط گاهی در گفتگو با یکی دو نفر از نزدیکان، از سروصداهایی که در سرش می پیچد و صداهای انفجار و صحنه های کشتار، گفته بود و من با دانستن این ها، خواستم با نوشتن این خاطرات به دو هدف برسم:

    یکی این که باعث شوم برادرم درباره ی این خاطرات صحبت کند و دوم این که بتوانم این ماجراها را نوشته و تدوین کنم و به دست نسل جوان بسپارم..

    بعد از دو روز برادرم جواب داده:

    “سلام
    من ۲ شب نشستم و در ذهنم خاطرات گذشته رو مرور کردم و از اول بر روی قلم و کاغذ مقدار کمی از خاطراتم رو نوشتم ولی هر دو شب تا نیمه های شب خوابم نبرد و موقعی هم که خوابم برد دچار آشفتگی شدید در خواب شدم؛ گویی بازگشت به گذشته و مرور خاطرات و یاد دوستانی که دربین ما بودند والان دیگر نیستند، بشدت تلخ وآزار دهنده است. خاطراتی که به تنهایی نبوده و برای برگشت به گذشته و مرور آن حتما باید یادی از تمامی آنهایی که باهم بودیم بشود، که تعدادکثیری از آنهادر عالم دیگرند و همین باعث افسوس و ناراحتی شد. نمیدونم اگر بتونم مروری به خاطرات تلخ و شیرین گذشته داشته باشم طوری که فکرم بهم نریزه و یاد دوستان از دست رفته آسایش فکری را از من نگیره حتما این کارو میکنم فعلا چندروزی صبر…”

    می بیند برادر گرامی؟
    می بینید جنگ چه به روز بچه های این مملکت آورده؟
    می بینید هم چنان عده ای به هشت سال جنگ افتخار می کنند و جنگ رو نعمتی برای این کشور می دانند؟
    شما بهتر از من می دانید که عده ای از نظامیان و سران کشور ما به هر شکلی در حال دخالت در کار کشورهای منطقه و غیر منطقه هستند و شاید شروع جنگی دیگر، آرزوی آنان باشد.
    اما تحقق این آرزو به چه قیمتی خواهد بود؟
    کوبندگان بر طبل جنگ که خود کاسبان جنگند و بدون تردید هدف های زیادی از برپایی جنگ دارند، به چه می اندیشند؟
    همان طور که در جنگ هشت ساله با عراق، عده ی زیادی به پول و قدرت و موقعیت، دست پیدا کردند و همه ی این ها به چه قیمتی؟

    از زمانی که برادرم “که کلا شخصیت آرامی دارد و خیلی اهل صحبت کردن نیست” این نوشته را برای من فرستاده، به قول معروف یک چشمم اشک هست و یکی خون…

    آقایان…
    بزرگان نظام..
    سران سپاه…
    همه ی کسانی که از پیکر جوانان ما پشته ساختید و افتخار هر کدام از شما فرماندهان “به نقل یاران خودتان” این بود که در هر نبرد و هر حمله شهید بیشتری بدهید، چه کردید با این جوانان؟
    چه کردید با این مردم؟
    هر کدام از این جوانان سابق که از جنگ جان سالم و نیمه سالم به در بردند، کوهی از درد و غصه و رنج هستند که با وجود درمان های بسیار و روان درمانی و مشاوره و…، همچنان یادآوری خاطرات آن ها را به این روز می اندازد…
    هر سال که جشن سالگرد جنگ می گیرید، هزاران خانواده به عزیزانشان می اندیشند که جنگ آن ها را گرفت ..
    هزاران خانواده اسیری داشتند که پس از سال ها آمد و او هم بیمار بود و سال هاست که با جنگ اعصاب زندگی می کند..
    هزاران خانواده هم مثل خانواده ی ما، عزیزی در ظاهر زنده دارند که روح و روان و وجودش در سال های جنگ به شدت صدمه دیده و زندگی پر از سختی و رنج و آسیب های جسمی و روحی بسیار را تجربه می کند…

    وقتی وضعیت را چنین می بینم می گویم خوشا به حال آنان که رفتند و مجبور نیستند با چنین عوارضی روبرو شوند و شاید هم برخی فرماندهان جنگ چون می دانستند زنده از جنگ برگشته ها، سرنوشت بسیار بدتری دارند، سعی در فرستادن این عزیزان به دل آتش و شهید کردن بیشتر آنان داشتند…

    من نمی دانم با نوع روش و رفتار جنگ افروزان در این نظام و از طرفی ظهور نیروهای جنگ طلب در آمریکا، چه اتفاقی خواهد افتاد و آیا جنگی درخواهد گرفت یا خیر اما این را خوب می دانم که در صورت بروز جنگ، به هر شکل ممکن، مانع دوستان و عزیزانی خواهم شد که مشمول رفتن به جنگ دست ساز برادران خواهند شد…

     
    • عاطفه گرامی قاتل فرزندان ایران آخوندها هستند!هراتفاقی هم در در ایران بیفتد و هر جنگ و درگیری هم که بشود مقصر اصلی آن آخوندها هستند.برخورد ترامپ با دزدان اسلامی اجتناب ناپذیراست.ترامپ درپی باز گرداندن قدرت و جایگاه جهانی آمریکاست. در سخنرانی خود ضمن انتقاد از حمله عراق که در 19 سال پیش داشته و انرا محکوم کرده می گوید ما بیش از دو تریلیون در عراق خرج کردیم و هزاران قربانی دادیم ولی ایران الان عراق را تسخیر کرده!مسلما ما ایرانیان از بودن این اراذل و اوباش در ایران در عراق نظر دیگری داریم ولی ترامپ و بسیاری از مردم امریکا انرا نوعی عقب نشینی و شکست پرستیز امریکا در جهان می دانند.بهمین جهت آمدن ترامپ دوست پوتین اگر اتفاقی بوده آوردن وزیر خارجه دوست پوتین اتفاقی نمی تواند باشد بلکه کاملا هدفمند است.ترامپ بمعنی واقعی ادمی لات و قلدراست ( بیوگرافی ترامپ را نگاه کنید!)و زبان آخوندو بخوبی می فهمد!ترامپ مثل آدمهای شر خر دنبال بهانه ائی است که درس درست و حسابی به اراذل و اوباش اسلامی بدهد و این با وجود چنین اراذلی در ایران اجتناب ناپذیراست.اولا تمام لابی های اراذل و اوباش//// را بیرون کرده و ارشدترین مشاور ایرانیش هم از براندازان حکومت دزدان و ادم کشان //// است.اینست که تنها کاری که ایرانیان وطن پرست می توانند انجام دهند اتحاد و تشکیل تشکلها و گروهای مقاومت و مبارزه با آدمخواران //// است.چون حتی اگر جنگی هم بین ایران و امریکا در گیرد ارتش و سپاه با همه هارت و پورتشان در عرض حداکثر یکی دو روز از میدان خارج خواهند شد.بهمین جهت نیروهای مردمی باید از چنان انسجامی برخوردار باشند که بتوانند اراذل و اوباش //// را از قدرت بزیر کشند و با برکشیدن پرچم صلح و دوستی با دنیا کشور را از هم پاشیدن و ویران شدن نجات دهند.

       
  24. در شهر هرت
    دوستان، لطفا به ارقام توجه فرمایید!

    [لاریجانی : امروز در مقایسه آمارها نسبت دانشجویان از ۱۵۰ هزار دانشجو در اوایل انقلاب به بیش از۴ میلیون و نسبت اساتید از هشت هزار نفر به حدود ۶۰ هزار نفر رسیده ایم.]

    آلمان که فاقد نفت و منابع طبیعی ویک پنجم ایران وتعداد مردمش تقریبا چون ایران است برای نمونه:
    آمار در آلمان : تعداد پروفسورمرد در سال ۲۰۱۵ حدود ۳۵۸۰۹ نفر و پرفسور زن حدود۱۰۵۳۵ نفر و در سال ۲۰۱۶ تعداد دانشجویان۲۸۰۶۰۶۳ میلیون اند.

    چطور شدارقام ایران دو برابرشد؟
    رو که نیست ،این نظام به دروغگویی عادت کرده ، عدد است دیگر مالیات ندارد ، هرچه بزرگتر باور کردنش هم بیشتر می شود، لابد !

     
    • انسان گرامی از کجا می دانید که این بابا دروغ میگه؟. او فقط شیادی و کلاشی می کنه. در سیستم آموزشی و اکادمیک آلمان برای استاد شدن باید هفت خوان طی کرد و این طور نیست که یک مداح با سفارش احمدی نژاد بشود استاد یا الله کرم، که در جوانی اش چماقدار بوده، با زدن عینک و چند کلمه قلمبه مثل گفتمان و دستاورد یک شبه از چماقدار تبدیل شود به استاد یا فرنگی کار دیروز مطالعات فرهنگی امروز بشود رشتۀ هر دم بیل تدریسش . این بابا فقط به کمیت کار داره و ظواهر هم حاکی از افزایش بی سابقۀ استاد و دانشجوست . در ثانی ، در آلمان جوان در سن 18 سالگی رفتن به دانشگاه و گرفتن مدرک بی فایده را ضروری نمی داند. اداره ای هست که هزار و دویست فرصت شغلی جلوش می گذارد از شیشه شوری تا تعمیر شوفاژ و تلویزیون تا پرستاری سالمندان . پس از یک دورۀ کوتاه آموزشی می رود سر کار. این ظور نیست که دارندۀ مدرک دکترا کرایه کشی و دستفروشی کند. اگر هم مهاجر و پناهنده باشی ، دورۀ زبان آلمانی برات می گذارند. جوان سوری بوده که با همت خودش ظرف یکسال در آلمان دارای شغل و زندگی شده. خلاصه همین طور فرت و فرت بورسیه دادن و مدرک دادن نشانۀ پیشرفت نیست. این بابا یه حرفی زده برای گول زدن مردم ساده و احتمالاً خودش هم تو دل خودش به ریش خودش و اون مردم زودباور میخنده. اینا یک جو شرف ندارند. پول مفت نفت بی غیرتشون کرده . موفق باشید. خیلی نوشته های خوبی می نویسید.

       
  25. مشکل افرادی مثل سیدمرتضی در این است که باید بار کج و ناجوانمردی ها و دزدی ها و دروغ های هم صنفانشان را بدوش بکشند.

     
    • جناب سید مرتضی حتما توجه دارد که کامنت بالا از من , منصف , نمیتواند باشد. این حلال زاده که اسم مرا , برای لجن پراکنی به شما, سرقت کرده صحبت از ” بار کج و ناجوانمردی ها و دزدی ها و دروغ ها.. ” هم میکند . می بینید سر و کار ما با چه کسانیست؟ من بسیار خوشحالم که به این انسانهای شریف این امکان داده شده که خود را آنطور که واقعا هستند نشان دهند. نه از سر احساسات بلکه با اعتقاد کامل میگویم که سگ هم صنفی های شما شرف دارد بر این ها.

       
      • بله منصف گرامی ممنون از توضیح شما،خوب البته برخی دلخوش به چنین شایعات و افترائاتی هستند و احتمالا اگر حرکت آنها آگاهانه باشد با چنین رویکردهایی اندکی آرامش می یابند یا خود را مطرح می کنند ،اما در پاسخ به منصف قلابی عرض می شود که در سایت شایعات دات آی آر در توضیح این افتراء و نسبت دروغ چنین آمده است :

        متن شایعه

        “آیت الله خمینی: خانه نخرید، همه را صاحبخانه می کنیم !!!! روزنامه کیهان ۲۱ آذر ۵۸ ”

        پاسخ شایعه

        1. عبارت “خانه نخرید، همه را صاحب خانه می کنیم” از امام خمینی نیست بلکه برگرفته از مصاحبه آیت الله خسروشاهی، رئیس هیئت امنای وقت بنیاد مسکن است!

        2. این تیتر ژورنالیستی و جنجالی روزنامه کیهان ۲۱ آذر ۱۳۵۸ در سخنان آیت الله خسروشاهی هم وجود ندارد و توسط خود روزنامه درج شده است!

        3. اصل جملات ایشان در صفحه دوم این روزنامه: “…همانطور که قبلا وعده داده بودم با تشکیل بانک مسکن، مشکل مسکن در سرتاسر کشور حل شده تلقی می شود. کسانیکه پول زیاد برای خرید خانه ندارند، در خرید خانه عجله بخرج ندهند.”

        4. در این مصاحبه پیش بینی شده بود با ایجاد بانک مسکن، متقاضیان طی اقساط صد ماهه یا با ۲۰ درصد پیش پرداخت و تقسیط مابقی مبلغ، صاحب منزل شوند.

        5. در کنار بحرانهای سیاسی و امنیتی که نهال نوپای انقلاب را تهدید می کردند، جنگ تحمیلی با خسارتی معادل ۴۴ درصد کل درآمد نفتی ۳۲ سال اخیر کشور، عامل مهمی در تغییر طرحهای اقتصادی اولیه انقلاب بود!

         
      • جناب منصف: پوزش میخوام که دخالت می کنم. ممکنه این طور که شما میگید نبوده باشه. نه اینکه شما اسم مجازی منصف را انتخاب کرده ایدِ، فرض بگیرید که یک نفر دیگه به عنوان واکنش خواسته است بگوید اگه شما نطر خودتان را منصفانه میدونید ، من هم با همان عنوان منصف نظری می دم تا معلوم شود کدام یک از ما منصف تریم. محال هم نیست که یک نفر تصادفاً همان عنوان منصف را بر خودش نهاده باشد با یا بدون اطلاع از حضور یک منصف دیگر در سایت نوری زاد. من هم خواستم با استفاده از امکانات اینترنتی برای رفع کدورت شما شوخی کنم و عنوان منصف 3را روی خودم بگذارم.البته نه محتوای نظرات شما منظور من است و نه محتوای نظر ایشان. منظورم این است که خواندن نیت از راه دور آسان نیست ، و احتمالات بسیار اند ، پس بهتر است حمل به احتمال بهتری بکنیم . من که این طور می فهمم.

         
  26. با سلام خدمت همه
    جناب نوری زاد یک سوال داشتم از خدمتتان .چرا تمام روشنفکران و درسخوانده هایی که سواد این را داشتند و میدانستند که انقلاب ها چه صدماتی حداقل برای نسل های زمان خود می آورد در زمان انقلاب خاموش شدند. ؟
    چرا امسال دکتر شریعتی ها که حتی در فرانسه درس خوانده بودند و می دانستند امثال روبس پیر چطور مثل خلخالی اعدام خواهد کرد مملکت را به سمت انقلاب پیش بردند؟
    چه سرنوشت نزدیک داشتند روبس پیر و خلخالی.
    http://www.zamanha.com

    ——————–

    دوست گرامی
    هیجانی همه ی ما را در بر گرفته بود و همگی از رژیم شاه بخاطر نقایصش متنفر بودیم. انقلاب کردیم که آن نقایص برطرف شود. اما شد آنچه که نباید می شد. مغزهای ما را انگار از گچ پر کرده بودند.

    .

     
    • جناب نوریزاد گرامی

      اجازه دهید بحکم دوستی یک مزاح کوچولو با شما داشته باشم ،و آن مزاح کوچولو این است که اخلاقا شما مجاز نیستید که برخی اسنادها و نسبت های شخصی را بدون اذن سایر روشنفکران تعمیم و توسعه داده از زبان جمع سخن بگویید.

      با احترام

       
    • سلام بر دوست گرامی
      چه کسی گفته که روشنفکران زمان انقلاب چنین آگاهی داشتند که می دانستند انقلاب چنین لطماتی با خود به همراه دارد.امثال علی شریعتی و جلال آل احمد و…شده بودند روشنفکران زمان انقلاب.علی شریعتی که آنچنان اطلاعات پراکنده و کمی در موضوعات مختلف داشت که طفلک خود درک نکرد چه گفته ولی آنچه از آنهمه شور حسینی گفتن و اسلام بی روحانیت کردن و فاطمه فاطمه است گفتنها منتج شد تئوری امام و امت بود که خاک را با توبره بر سر ملت ایران خالی کرد.جلال آل احمد هم که بیچاره بالاخره خود نفهمید کمونیست است مذهبیست چیست؟از یک طرف بر نعل مارکسیست می کوفت و از سوی دیگر به حج می رفت!!تنها هنری هم که به خرج داد نوشتن کتابی در مقابله با به زعم خود غربزدگی بود که تنها ثمره این کتاب پیوند نا میمون اسلام و انقلاب بود.تکلیف امثال مطهری هم روشن بود.امثال ابراهیم یزدی هم تنها هنری که به خرج دادند آموختن تعدادی جملات قلمبه سلمبه به آقای خمینی بود که این آیت الله نه به آنها اعتقاد داشت و نه اصولا نام آنها را شنیده بود.شاید نوادری مانند مرحوم بختیار را در آن زمان بتوان روشنفکر واقعی نام نهد که زودتر از بسیاری از به خواب رفتگان همراه خود صدای استبداد نعلین را شنید و با آن مقابله کرد و شوربختانه بسیار دیر شده بود.با این روشنفکرها ما اگر روشنفکر نداشتیم به گمانم وضعمان بهتر بود.
      موفق باشید

       
      • آرتین گرامی‌، شریعتی‌ و ال احمد فقط استعداد‌های هیجاناتی نارس و ناپخته و توسعه نیافته‌ای بودند و نه‌ بیش که با نسلی ابله می‌‌زیستند.

         
  27. استاد یک سوال دارم ممنون میشم اگر که جواب بدین
    چرا از وقتی که ترامپ به روی صندلی نشسته هیچ کانال خبری از داعش هیچ حرفی یا خبری نمیدهند

     
  28. ///
    https://www.youtube.com/watch?v=wF8h7H-gNAc

    دستپاچگی و سردرگمی مافیاهای رژیم برای حفظ اصل نظام/کورش عرفانی

    https://www.youtube.com/watch?v=Mca5RE_P76k
    ……………….
    اینهم معاون ارشد ایرانی ترامپ جهت سرنگونی حکومت راهزنان و آدمخواران و ایران ستیزان و اشغالگران ایرانی.

    https://www.youtube.com/watch?v=50NdgxlBZzk
    سیاست های جدید پرزیدنت ترامپ در گفتگویی با دکتر حمزه پور و دکتر بهمن جلدی

    https://www.youtube.com/watch?v=tUCeWhBfjcE
    وعده سرنگونی جمهوری اسلامی، گفتگویی میان دکتر جلدی و دکتر حمزه پور ارشدترین مشاور ایرانی ترامپ

    https://www.youtube.com/watch?v=LUtPqeg6YK0
    وعده سرنگونی جمهوری اسلامی، گفتگویی میان دکتر جلدی و دکتر حمزه پور مشاور ایرانی ترامپ – قسمت دوم

     
  29. محمد نوری زاد

    سمت راستی همین چمران خودمونه در شورای شهر. و سمت چپی هم شهید چمران معروفست.

    البته ما به ریش کسی کاری نداریم. که قبلا نداشته و اکنون درازش را دارد. مهم ریشه است. من معتقدم و سند می آورم که بسیاری از مفاسد شهرداری تهران زیر سر همین آقای بی ریش دیروز و ریش دار امروز است. سندش؟ سهیم بودن تک تک اعضای شورای شهر در همه ی دزدی هایی که در شهرداری تهران و با مدیریت شخص قالیباف صورت پذیرفته و می پذیرد. رأی ندادن به تحقیق در باره ی مقصر ساختمان پلاسکو. انتخاب غیرقانونی قالیباف برای سومین بار بعنوان شهردار تهران. بی کیاستی و بی لیاقتی اعضای شورای شهر. مسئولیت ناپذیری شخص چمران و دیگر اعضای شورای شهر و به تبعش شخص قالیباف.

     
  30. سردار شیمیائی 1350 رشته علوم سیاسی و تمام دوران جنگ در جبهه بوده و شیمیائی و موجی شده و بعد از 88 بعلت انتقاد و نوشتن نامه به خامنه ائی و سردار جعفری از کشتار مردم و سوزاندن حسینیه ها و مساجد برای برانگیختن احساسات توده مردم بازنشسته شده و حقوق اش هم قطع شده.

    تلاش سردار پیشین سپاه برای براندازی نظام اسلامی

    https://www.youtube.com/watch?v=pRT3l1LKgoA

     
  31. دورد،این آیت الله ها چه کتاب هائی خوانده وچگونه علمی آموخته اند تا آیت الله شده اند؟
    چرا ایت الله ها ریش شان بلند تر از ریش شیخ ها وحجت الاسلام هاو….است.
    حاصل تحصیل این آیت الله ها درطول بیش از هزارسال گذشته به مردم ایران وسایر…..
    تا حال چی بوده وچی است ؟

     
    • اردشیر گرامی…آیت الله کسی است که ریش اش از ریش حجت الاسلام دراز تره و مقلد کسی است که گوش اش از ریش آیت الله هم درازتره.

      ———–

      توهین نکنیم دوست گرامی
      سپاس که مراعات می فرمایید

      .

       
  32. سید مرتضی گرامی
    جوابتان به فرزند ایران را تصدیق می کنم، روی صحبت من به کسانی است که دایم در رفت و آمد میان برزخ و بهشتند و وطن یعنی هموطنانشان را نادیده و به چشم تحقیر می نگرند . اما ،آخر جمله اتان برای من نامفهوم است :«چقدر عالی بود که اگر شما مهاجر اقتصادی نبودید و نیستید و هیچ جرم و جنایتی هم مرتکب نشده اید ،در میان هم میهنان خویش فرزند ایران باشید و بقول خودتان برای آزادی و رفاه ایران و مردم ایران بکوشید.»

    آیا سیاسی بودن را جرم و جنایت می دانید ؟

     
    • انسان گرامی

      خیر، سیاسی بودن اگر بمفهوم توجه به مسائل سیاسی و مطالعه مقولات سیاسی ، انتقاد محترمانه به مدیریت ها یا قوانین و نقش آفرینی های سیاسی تحت قوانین رایج در جامعه باشد نه تنها جرم و جنایت نیست ،بلکه کنش طبیعی انسان مختار و آزاد و مسولیت پذیر است ،مقصود من این بود که اگر کسی مرتکب جرم و جنایتی که از نظر قوانین کشور ،جرم و جنایت است نشده باشد بهیچوجه نه نیازمند به کوچ اجباری مملکت است ،و نه اگر خارج از کشور است مانعی برای بازگشت او وجود دارد.

       
      • نتیجه گیری از فتوای نغز سید مرتضی:

        پس این 5 میلیون ایرانی که به اجبار ترک وطن کرده اند، همه شان جرم و جنایت مرتکب شده اند!

        خرج که از کیسۀ مردم بود/ پرت و پلا گوئی چه آسان بود

        40 سال آزگار است که حکومت اسلامی با تخصیص بودجه های کلان برای تربیت آخوند درمقابل به پیسی انداختن مردم و مملکت، چنین نوابغی را تحویل جامعه داده است.

         
  33. مسلمانان به درون استخر تاختند و تا آنجا که خدا خواست کشتار کردند( ابن اثیر، کامل ،ج4، ص1542)
    زمینه و زمانه رازی : سال صفر ایران
    1– تازش تازیان از نگاهی دیگر:
    زر، زیتون، نخل، انگور، دختران باکره، گنجینه وعلوفه،باغ ها و چشمه سارها، شمشیروگردن، تن و تازیانه، کشتار،غارت،غنیمت گیری ،اسیرگیری ،اسیر کشی و بهره کشی از تن و دسترنج کشاورزان و تقسیم اموال مسروقه پس از قتل عام صاحبانشان،این ها بر رخدادها و پدیدارهای واقعی دلالت دارند. اگراین پدیدارها و رخداد ها ایدونی( اینجایی و اکنونی) باشند، آنجا پیش چشم ما هستند یا رخ می دهند. اگر در جا و گاهی دیگر بوده باشند، پیش چشم مردمان همان گاه و همان جا در آن بیرون بوده اند یا رخ داده اند. رخداد، فارغ از دیدگاه ایئولوژیک و معرفت ذهنی، واقعیتی بیرونی دارد. واکنش هیچ قومی در برابر رخدادهایی از این دست که خودِ مورخان مسلمان گزارش کرده اند،نمی تواند خوشامد گویی باشد. نگرۀ خوشامدگویی– اگر بتوان نگره اش نامید– تنها به گونه ای مابعدی به ویژه در دهه های اخیر باب شده است.صدای مردم که نه فقط در دو قرن پس از تازش بل در تمامی تاریخ ها گم و خاموش است،دقیقاً به سبب همین خاموشی و دسترس ناپذیری اش ، مجال جولانِ پنداشت هایی از این دست بوده است:« اما اسلام چون به آبادی های میان دجله و فرات رسید اسلام شد. و پیش از آن بدویت و جاهلیت اعراب بود، هرگز به خون ریزی برنخاسته بود…. به هر جهت سلام اسلامی صلح جویانه ترین شعاری است که دینی در عالم داشته. گذشته از این اسلام پیش از آنکه به مقابلۀ ما بیاید، این ما بودیم که دعوتش کردیم. بگذریم که رستم فرخزادی بود که از فروسیت ساسانی و سنت متحجر زرتشتی دفاعی مذبوحانه کرد. اما اهل مدائن تیسفون نان و خرما به دست درکوچه ها به پیشواز اعرابی ایستاده بودند که به غارت کاخ شاهی و فرش بهارستان می رفتند…. به این طریق گمان نمی کنم بتوان اسلام را جهان گشا دانست…. مگر ساده تر ازقولوا لاالله الاالله تفلحوا هم می شود مذهبی را تبلیغ کرد.»(جلال آل احمد، غربزدگی). اینکه آل احمد در خودْ زندگینامۀ پسامرگش با عنوان «سنگی بر گوری»که واپسین اثرش نیز هست، با لحن یک نیهیلیست( نیست انگار) خط قرمزی بر افکارِ توده ای- سوسیالیستی- اگزیستانسیالیستی- نیروی سومی- شیعیِ خود می کشد، اینکه من–راوی سنگی بر گوری به هیچ وجه همساز با نویسندۀ « در خدمت و خیانت روشنفکران» که دفاعی دو آتشه از شیخ فضل الله و به قول خودش شیخ شهید می کند، نمی تواند بود، اینکه آرامش دوستدار از قول اومی گوید که او زیر تهدید تکفیر و زورگویی پدر و خانوادۀ متشرعش ناچار به نوشتن این مطالب و حتی سفر حج شده بود ( قسمت دوم مصاحبۀ دوستدار با سایت نیلگون به تاریخ جولای 2006 با عنوان گقتار غرب زدگی..)، و اینکه او خود خستو شده است که به عمد و به دروغ چو انداخته که غرق شدن صمد بهرنگی کار ساواک بوده و اینکه این نماد برجستۀ روشنفکری دهه های چهل و پنجاه همهنگام نماد آشفتگی فکری و کم سوادی و پر مدعایی یا هرچه بوده یا نبوده است،اصلاً مسائلی نیستند که ما خود را در درگیری با آنها بفرساییم. شخص را باید کنار نهاد. نگره یا به بیانی درست تر پنداره ای در میان است که می گوید ایرانیان با آغوش باز به تازیان خوشامد گفته اند و این پنداره هیچ همسازی با رخدادهایی ندارد که خودِ مورخان نقل کرده اند، و این تقصیر ما نیست خواه دین ستیز باشیم خواه متدین. تا آنجا که من خوانده ام مورخان که کمابیش از دوسده پس از تازش تازیان دست به سیره نویسی و تاریخ نگاری زده اند، به رغم جانبداری شان از اسلام چنین نظری در بارۀ ایرانیان نداده اند. اگر دست دهد به استناد متون مورخان اسلامی روشن خواهم ساخت که تسخیر ایران توسط مسلمانان به هیچ وجه بدون مقاومت نبوده است؛نه فقط مقاومت اولیۀ سپهسالارانی چون رستم فرخزاد و هرمزان بل اشکال گونه گون مقاومت های مردمان بی سلاح . در این بخش از ریشه ها که تازش تازیان موضوع سخن است ، بایسته است به همین مقطع تاریخی چشم بدوزیم و اگرامکان داشت بیست چشم دیگر نیز قرض می کردیم تا نخست پدیدارها و رخداد ها را آن سان که در عالم واقع بوده و رخ داده اند ، فرادیده آوریم و سپس برای آنچه فراهم چینی و مجموعۀ رخدادها نشان می دهد اسمی متناسب با مسما بیابیم ؛ دار الاسلام یا دارالحرب؟ اندیشه و کلمه یا دشنه و قمه؟معنویت یا غارت؟ تمدن یا توحش؟ دفاع یا حمله؟.یا هر اسم دیگری که بناست بر رخدادی بگذاریم لازم می آورد که نخست بگذاریم تا رخداد خود را از جانب خود نشان دهد ، بدون دخالت پندارهای از پیش بافته، بدون دخالت امواج مدهایی که به ویژه در جهان بی در و پیکر مجازی برای بدست گرفتن لگام ذهن ها گویی با هم کورْس بسته اند، بدون راه دادن به دلخواسته های ایدئالیستی و تمایلات دینی و ضد دینی. خوشبختانه شیوۀ بیش تر مورخان اسلامی نیز نقل ریز به ریز رخدادها و گفتار ها بوده است. هرآنچه این تازش تا به همین امروز در پی داشته است، از غزا های سلطان محمود غازی و خونریزی های قزلباشان گرفته تا تمامی عناصرِ آنچه فرهنگ اسلامی – ایرانی نامیده می شود، این حق را به ما نمی دهد که بنیاد آغازین این همه را به فراموشی سپریم. حقیقتی نااندیشیده در این گزارۀ آل احمد نهفته است که « اسلام چون به آبادی های میان دجله و فرات رسید اسلام شد». این حقیقت پروایِ آغاز داشتن است. گرچه یا از کوبش امیال درونی یا از فرط نخوانده عالمی و کمداشت آگاهی تاریخی، این نماد روشنفکری یک دوران ، آغازینه را وارونه دیده است، دست کم از این نگر نقشی به غلط نزده است که بدون این تازش اسلام چه بسا در زادگاهش به فراموشی سپرده می شد یا دست کم امروزه صدای منتقدانِ اسلام درغوغای شمار میلیاردی باورمندان که عدد را نشانۀ حقانیت می گیرند خاموش نمی گشت.

     
  34. ریشه ها408قسمت2
    رهیافت به واقعیت تازش تازیان چرا اهمیت دارد؟ مورخان تاریخ تمدن ها آغازگاه فرهنگ ها و تمدن ها را از آن رو مهم شمرده اند که همۀ پویه ها در درازنای عمر و تاریخ یک فرهنگ تداوم تشعشعات رخدادِ بزرگی هستند که فرهنگ از آن آغاز گشته است؛ خواه این پویه ها واکنشی زیبا به زشتی های آغازگاه باشند ،خواه اشکالی از مقاومت و خواه پافشاری بر بازگشت به آغازگاه. هم از این روست که کمابیش تمامی پویه های فرهنگ ما پس از تازش تازیان کسوتی اسلامی می پوشند حتی آنجا که صورت آغازین را دگردیس ساخته اند. تازش تازیان برای شناخت فرهنگ اسلامی همان قدر اهمیت دارد که خشت اول و آغازگاه هر فرهنگ و تمدنی . به همان سیاقی که کشف سوژۀ ترافرازنده و خودآیین در فلسفۀ کانت را با بهره گیری اصطلاحی از علوم طبیعت،انقلاب کوپرنیکیِ فلسفی نامیده اند، آغازگاه هر فرهنگی را می توان مهبانگ فرهنگی نامید. مهبانگ بسیاری از فرهنگ ها همان سان که اشپنگلر در هبوط غرب مستند می کند همچون انحطاط آنها همراه با رخدادهایی بوده است چون جنگ و کشتار ، آشفتگی ها و بحران های هویتی و رخدادهایی که امثال اشپنگلر و هگل شرِّ آنها را توجیه می کنند،اما اخلاقی که از همدردی انسانی برآمده باشد،در آنها جز شرنمی بیند. گذرانه و شتابزده می توان به تحلیل های برخی از اندیشمندان غرب پس از جنگ جهانی دوم اشاره کرد که نگرۀ این توجیه کنندگان شر را پروتو فاشیسم شمردند و این مناقشه هنوزهم ادامه دارد. تازش تازیان آغازگاه یک فرهنگ است.مدرن ستیزان و شیفتگانِ فرهنگ اسلامی در زمان آل احمد نمی خواستند در آغازگاه این فرهنگ نشانی از شر ببینند. پندار جلال در فضای شعارپراکن و بیفکرانۀ روزگارش پسندآمدِ عوام بود. در عین این حال ، این پنداره واکنشی بود در تقابل با جریان های دیگری که شیفتۀ ایران باستان،عربی زدایی از نثر پارسی و گرایش به زیست مدرن بودند. آل احمد اصطلاح غربزدگی را از احمد فردید گرفته بود که ابن سینا و حکمای ارسطویی را نیز غربزده می دانست منتها به قول خودش غربزدۀ مستحسن یا نیکو. فردید مشروطیت را زندقه می خواند و دموکراسی را کفر جلی .می شود گفت که آتش بیار تمامی مدرن ستییزی ها، نقل محفل امیر حسین جهانبگلو ، یا همین فردید بود.اگر کسروی ایرانیان را به یک حکومت آخوندی بدهکار می دانست، فردید آرزومند تکرار تازش تازیان بود. در این فضای آکنده از پندارهای جنون آمیز مارکسیسم نیز که خوب یا بد از اندیشۀ مدرن اروپایی و به طور خاص از دوران پر شور و شر پساهگلی در میانۀ سدۀ نوزده سر بر آورده بود ، در ایران مبدل شد به آمیزه ای از خوی استبداد شرقی و کمونیسم روسی که در کشور مسیحی و فئودالی و عقب ماندۀ روسیۀ تزاری بالیده بود. در دورانی که بیش از هر زمان ایرانیان نیازمند مبارزه با استبداد و گشایش فضای سیاسی و دموکراسی بودند، از مونوپولی های به اصطلاح روشنفکری پنداره هایی صادر می شدند که ،یا به شیوۀ ضد امپریالیستی چپ یا با نقش خیال آرمانشهر دینی و جامعۀ بی طبقۀ عدل و مساوات، در غرب ستیزی همداستان بودند. گفتار زمانه ، واژه های دیرینه را معنای نو می بخشد. سخن بر سر زمانه ای است که در آن تروریست قهرمان شمرده می شد و لیبرالیسم فحش بود.دورانی که جهان شاهد پدیدۀ نو ظهورِ دیکتاتورهای قهرمان بود. تصاویر جوانان مذهبی که تیپ خود را به شکل کاسترو و چه گوارا در می آوردند، فراوردۀ پندارهای آرمانشهری و انقلابی گری چپ بود. تفکر که اول شرطش فردیت و خودسالاری اندیشیدن است ، نه ارزشی شمرده می شد و نه اساساً ممکن بود. خودباختگی در یک جماعت و سازمان و گله همان سان که گزارش هانا آرنت در کتاب « آیشمن در اورشلیم یا ابتذال شر» نشان می دهد، می تواند زمینه سازِفاشیسم و تمام خواهی سیاسی باشد. گزاف نیست اگر بگوییم که این نوع خودباختگی و سرسپردگی به یک رهبر یا سازمان افتخاری شمرده می شد. بدینسان واژۀ امپریالیسم شد استکبار و پرولتاریا شد مستضعفین و انقلاب سوسیالیستی شد انقلاب اسلامی . بی سببی نیست که جلال آل احمد تازش تازیان را با نقش خیال خود شبیه ورود چه گورا و کاسترو به کوبا می پندارد: « اما اهل مدائن تیسفون نان و خرما به دست درکوچه ها به پیشواز اعرابی ایستاده بودند که به غارت کاخ شاهی و فرش بهارستان می رفتند…». تاریخ ها البته از ناخرسندی مردم مناطق مرزی و جور و ستم ساسانیان بر اهالی پیرامون فرات و خیانت برخی از ایرانیان گواهی داده اند ، اما این استثناها را نمی توان برسه دهه تازش و غارت و کشتار تعمیم داد و هیچ تاریخی نیز ننوشته است که مردم تیسفون به پیشباز تازیانی رفتند که نهایت رفق آنها نکشتن در ازای جزیه بود. سعد چون به تیسفون درآمد ، آن را خالی از سکنه یافت.« سعد با اعراب خویش در کوچه های خلوت و متروک شهری آرام و بی دفاع درآمد»( زرین کوب، دو قرن سکوت،ص70).زمان پریشی آفت تاریخ نگاری است. به زودی با کمک گیری از مورخان قدیم و جدید به اوضاع ایران در اواخر دوران ساسانیان خواهم پرداخت ؛ اما خرابی این اوضاع و از جمله شیوع طاعون برای آن خوشامدی که جلال از روی استقبال مردم جهان سوم از انقلابیون و رهبران سوسیالیست و ناسیونالیست کپیه برداری کرده است دلیلی کافی نمی تواند بود. از همۀ اسناد مکتوب که بگذریم ، چند بیت شعری که به خط پهلوی در سدۀ اخیر بر پوست پاره ای در اطراف سلیمانیه یافت شده و در موزۀ سلیمانیه نگه داری می شود ،گویاتر از صدها کتاب می رساند که رخداد از نگر ایرانیان یک فاجعه بوده است نه دروازۀ بهشت. برگردان فارسی این نوشتۀ هورامی که کاملاً با روح متون تاریخی نیز همساز است ، چنین است:« پرستشگاه های هرمزد ویران شدند. آتش ها خاموش گشتند. بزرگان خود را پنهان کردند. عرب زور گو( زورکار ارب) روستاها و شهرهای ما را تا شهرزور(شاره زور) با خاک یکسان کردند.زنان و دختران را به اسیری بردند. دلیرمردان به خاک و خون غلتیدند.روش و آیین زرتشت بی یاور ماند. . هرمزد رحمت نیاورد». با سپاس بسیار از بردباری شما

     
  35. حاج علی خرم در گفتگو با فرارو تحلیل کرد: ترامپ در حال باتلاق سازی برای آمریکا است/ ایران باید اجازه دهد جهان به حساب ترامپ برسد
    مش قاسم: اولا این یارو کیه که تحلیلگر شده و از کجا خدا میدونه. دوما، گیرم ترامپ در حال باتلاق سازی برای آمریکا باشه به تو چه. مگه تو آقا بالاسر آمریکا هستی یا اصلا تو کجا کاره چی هستی؟ سوما، تشکر از اینکه چشم ما رو باز کردی به این صف طویلی از همه کشورهای دنیا که پشت دفتر این دومی راه افتاده منتظر اجازه که حساب ترامپ رو برسن. خدا وکیلی بیخود نیست که این مملکت به این حال و روز افتاده. یه همچین … (سه نقطه از مش قاسم) شدن تحلیلگر.

     
  36. سید مرتضی انقد فاکت فاکت نکن باو
    کهیرزدیم بخدا!!!
    تو که ید طولایی در مغالطه سفسطه و اسمون ریسمون داری و از نرم افزار فاکت!! میاری یه واژه انگلیسی دیگه رو (برا اینکه نشون بدی خیلی میدونی و با ادبیات فرنگ هم اشنایی داری)انتخاب کن
    ,infect,epidemy,culture.disasterمثلا

    راستی ببخشی دیگه ادبیاتم سخیف بود

     
  37. سلام کاش این حضرات آیت الله ها برای یکبار هم که شده به اباالفضل العباس سوگندی جدی میخوردند و مختصری از جلد آیت اللهی خود خروج می کردند و یک روز در مقابل وزارت اطلاعات تحصن میکردند و از جنایتی هولناک و قتل یک شهروند در خیابان پاسداران در سال 1376 سئوال میکردند و از یافتن قاتل و یا قاتلین ایشان مطلع می شدند و می پرسیدند که چرا پس از 19 سال هنوز قاتل و یا قاتلین یافت نشده اند ! مگر نه این است که حتماً قاتل و یا قاتلین از خود ” سرنخی ” در محل قتل برجای میگذارند ؟ همان خانم فاطمه قائم‌مقامی که در هواپیمایی آسمان به عنوان سر مهماندار مشغول بکار بود و جسد وی 10 دی ماه 1376 در مقابل مجتمع تجاری گلستان در خیابان پاسداران تهران در حالیکه روی صندلی اتومبیل پراید خود به ضرب گلوله ای که به سرش خورده و کشته شده بود ، در مکانی نه‌ چندان دورتر از یکی از مراکز وزارت اطلاعات و کوی مدیران آن وزارتخانه یافت شد .

     
  38. مصلح آبادی اراکی

    باسلام . پول های به زور گرفته شده از مردم شهر تهران بابت ” تراکم فروشی ” و یا آسمان تهران را فروختن را ببینید که خرج چه پوسترها و پرچم هایی در راهپیماییهای آخرین جمعه رمضان ، تحت عنوان روز ” قدس ” می نمایند !

     
  39. مصلح آبادی اراکی

    باسلام . جناب استاد اعظم ” سید مرتضی ” به آقای نوری زاد نوشته اند : یعنی چه که هشت سال جنگ ابلهانه ؟ جنگ مورد اشاره شما به تحریک صدام از سوی ابر قدرتها و خصوصا ” امریکای جهانخوار ” آغاز شد ، الان دیگر اسناد تحریک آنها نسبت به صدام از اسناد روتین دستگاههای دیپلماسی خود آنهاست که منتشر هم شده است ! من از جناب استاد اعظم ” سید مرتضی ” سئوال دارم و اینکه چرا شما کلمه ” امریکای جهانخوار ” را بکار میبرید ولی از جنایت و اسلحه هایی که روسیه دربِ زرادخانه خویش را باز گذارده بود و به صدم حسن داده و صدام حسین مردم کشور ما را چه در مکان جبهه ها و جنگ و چه در مکان شهرهای مختلف ایران به شهادت رساندند ، حرفی نمی زیند ؟ استاد اعظم ” سید مرتضی ” چرا یک جستجو نمی کنید که ببینید که در هر کوی برزن تعدادی بیشمار شهید با همان اسلحه های روسی به شهادت رسیده اند و صدام حسین نابکار یک سوسیالیست عفلقی نوکر روسیه بود . مردم ایران با هواپیمای بمب افکن ” سوخو ” و ” میگ ” و تانک های ” T55″ و ” T65 ” و اسلحه های “کلاشینکوف ” و ” بی بی کلاش ” و ” گرینوف ” و دیگر تسلیحاتِ روسیه جهانخوار به شهادت رسیدند . استاد اعظم ” سید مرتضی ” چه شده است که ما با این روسیه جهانخوار دوستِ حمام و گلستان شده ایم و از اینور دنیا به آن ور دنیا ، ” اَلکی ” داریم هارت و پورت میکنیم ؟

     
    • علیکم السلام مصلح آبادی گرامی

      اولا: من استاد اعظم نیستم ،فقط سید مرتضی هستم ،بنابر این اگر در موردی سوال و شبهه ای برایتان پیش میاید و در مقام استدلال در مورد آن هستید نکات غیر مرتبط را داخل در محتوای استدلالتان نکنید.

      ثانیا:آنچه که من در مقام توضیح آن بودم مساله تحریک یا تشویق صدام حسین برای حمله به خاک کشورمان بود ،و تا جایی که من مطالعه دارم تاکنون سند مشخص و معتبری در مورد تحریک شوروی سابق یا روسیه فعلی در این مورد وجود ندارد ،شما اگر در این مورد به سند معتبری دست یافته اید آنرا ارائه کنید تا بررسی کنم ،و اگر این مطلب باثبات رسید روسیه را هم در این مورد محکوم کنم.

      ثالثا:بله من شما را تصدیق می کنم در این جهت که متاسفانه شوروی سابق و روسیه فعلی در جنگ ایران و عراق به صدام حسین سلاح فروخته است ،و از این جهت در گناهکاری با امریکا و متحدانش مثل فرانسه و انگلیس و برخی کشورهای دیگر سهیم است و محکوم ،و در آن مقطع نیز که روسیه به صدام حسین سلاح می فروخت مورد انتقاد دستگاه دیپلماسی ایران بود ،و می دانید که شوروی سابق یا روسیه فعلی به ایران هم تاکنون سلاح فروخته و می فروشد ،و از این جهت نمی توان روسیه را محرک جنگ صدام بر علیه ایران دانست ،و موضوعی که مورد بحث ما بود همین مساله محرکیت ابتدائی بوده است ،و ما اگر بنا باشد خرید و فروش سلاح بین کشورها و قرار دادهای مبادله سلاح بین آنان را بمعنای تحریک آنان به یک جنگ مشخص بگیریم قهرا باید یقه همه کشورها از جمله فرانسه و کانادا و جاهای دیگر را هم بگیریم و از آنها هم نام ببریم که میدانید این موضوع بحث من نبود.

      رابعا: در مورد تعبیر “جهانخوار” یا باصطلاح امپریالیست که معمولا به امریکا بخاطر نقش وسیع و دخالت های گوناگون نظامی و اقتصادی و غیر اینها در اقصی نقاط جهان داشته و دارد اطلاق می شود ،من باکی ندارم که آنرا برای دلخوشی شما به روسیه هم اطلاق کنیم ،در این جهت هم شکی ندارم که اتحاد جماهیر شوروی سابق باقتضای همسایگی با ما ظلم ها و تعدیات زیادی در مورد کشور ما اعمال کرده است که محکوم است ،منتها توجه کنید بحث ما الان یک بحث تاریخی و ارزیابی گذشته های دور کشورها نیست ،شما الان بررسی کنید یا به کارشناسان سیاسی مراجعه کنید ببینید لااقل در پنجاه سال گذشته جهان دست اندازی و دخالت امریکا در سایر قاره های جهان بیشتر بوده است یا روسیه تزاری و باصطلاح اتحاد جماهیر شوروی سابق ،الان هم من از روسیه دفاع نمی کنم ،روسیه هم بهرحال در زمان جنگ سرد در شرق اروپا و جاهای دیگر متحدان و اقماری داشته است ،که اگر آنها را بتوانیم جهان خواری تلقی کنیم با شما همراهم در این جهت که روسیه را محکوم کنیم یا آنرا جهان خوار بنامیم ،منتها می دانید که بحث ما متمرکز بود در مساله شروع کننده جنگ بین ایران و عراق و من در مقام بیان این خصوصیاتی که شما مطرح کردید نبودم ،همینطور می دانید که قضایا و وقایع سیاسی متغیر و تابع مصالح و منافع کشورهاست ،اگر فرضا امروز روسیه با ما رابطه داشته باشد و به ما آسیب نزند چه محذوری دارد که ما در چهار چوبه منافع عمومی کشورمان با او رابطه اقتصادی ،سیاسی ،علمی و روابط دیگر داشته باشیم؟ منظورم این بود که در طرح مسائل مختلف باید به حیثیات مورد نظر در بحث ها توجه دقیق کرد.ضمنا من با هارت و پورت کردن در سیاست خارجی موافق نیستم ،و معتقدم مدار روابط خارجی کشور اسلامی باید منافع ملی و هنجارها و بایسته های مسلم دینی ما باشد.

      موفق باشید

       
      • امریکا هیچ کشوری را ضمیمه خاک خود نکرده، چین را آمریکا از حملات ژاپن نجات داده، کشورهای فیلیپین تا استرالیا را همینطور، فرانسه و بخش زیادی از اروپا را امریکا از چنگ نازی ها نجات داده، افغانستان و عراق را از چنگ طالبان و صدام نجات داده و … طبیعی است که در اینهمه جنگ خطاهایی رخ می دهد اما قابل مقایسه با بقیه کشورها که در طول تاربخ کشورگشایی کرده اند نیست.

         
  40. سردارک حسین سلامی: این جنگل موشکی ایران، هر روز پر از درخت‌های تناور خواهد شد.
    مش قاسم: میگن به حرف زدن یکی گوش کنین تا بفهمین طرف چی حالیشه. یکی که به شغل شریف چوپونی در جنگلها مشغول بوده شده سردارک، لابد این در اون جمع از بهترینشون در سخن گفتن بوده که گذاشتنش سخنگو. قرار بوده راجع به موشک هوایی بگه زده به جنگل و درخت. به حکومت اسلامی خوش آمدید!

     
  41. کشور مارو اینها دارن اداره میکنند اینها همون نماینده هایی هستن که تو 4 سال یک دفعه میری بهشون رای بدی که مبادا یکی بدتر نیاد تو مجلس
    باور کن شعور اینها از تویی که به اینها رای میدی بیشتره !

     
  42. آیا نظام فقیه سالار جایی برای استقلال قضایی باقی می گذارد؟– اکبر گنجی
    مش قاسم: ای نادانان، از اینکه بعد ۳۸ سال به اینجا رسیدید که این سوال رو بپرسید بهتون تبریک میگیم. ولکن، هنوز هم یه مشت … (سه نقطه از مش قاسم) ق هستین که از اون خنزری پنزری امید به معجزه دارین.

     
  43. وزوزیرک بی راهی: قرارداد بوئینگ با فرمان ترامپ لغو نمی‌شود.
    مش قاسم: لکن با فرمان یبنعلی بقال لغو می‌شود.

     
  44. سلام ودرود برجنا بان آرتين وميم -روستائي گراميان

    حرف ونظرمن همانست كه عرض كرده ام . اين نوري زادچرندمي گويدوياوه مي بافد وبه مراجع وعلما توهين مي كندوتوقع محال ازايشان دارد.و به تمام ملت ايران توهين مي كندكه همگان باجان ومال ازجنگ تحميلي دفاع جانانه كردند ودليرانه جنگيدند وازخاك وناموس وهستي خويش دفاع كردند؛آن دفاع راابلهانه مي پندارد.

    ونمي داندكه داداشش آقاصمد جانباز اين حرف هارا بشنود محمدنوري زادياوه گوراابله واحمق درجه يك معرفي مي كند وهمه جانبازان ديگرنيزاوراابله واحمق وديوانه تلقي مي كنند.

    واماجناب آرتين گرامي اينكه سخن حق درمقابل حاكم جائر ،جهاد است. درست است.اماشماكه اين سخنان علي واولادمعصومش را -ع-بالكل مزخرفات معرفي كرديد . پس حداقل شما نبايدبه اين سخنان استنادكنيد.بله اين جهاددرجائي رواهست وبايدگفته شود كه تاثيري هم داشته باشد ولوباشهادت گوينده. امادراوضاع كنوني چنين نيست .

    ومقايسه قيام امام حسين -ع- دراين مورد قياس مع الفارق است زيرااوسبط پيامبراسلام بودوازشهرت خاصي بهره مندبود وكوفيان هم اورادعوت كردندواواجابت كردهرچندخيلي هابي وفائي كردندوبرخي هم ايثاروفداكاري كردندوآياشما وجناب ميم -روستائي حاضرهستيد درحمايت ازمراجع معترض همانندعابس ومسلم بن عوسجه وحبيب بن مظاهرجانفشاني كنيددرراه استقلال وطن واصلاح امورآن؟

    جوابتان معلوم است كه منفي است به صدتادليل من درآوردي وبازهم رجز خواني.
    پس بايك گل بهارنمي شودبايدعموم مردم تصميم بگيرند.

    ودرثاني شماخودتان ازمعترضان جنبش سبزبوديدوكتكش راهم خورده ايد؛حالا چراعقب نشيني كرده ايدوخزيده ايددرگوشه اين سايت ورجزعليه علماومراجع سازكرده ايد؟
    مگررهبرجنبش سبز يكي اش آية الله كروبي نبودندكه الآن درحصرمي گذرانند؟
    چراازاودفاع نمي كنيدوازحصرش آزادنمي كنيد؟
    لابدمي گوئيددفاع من وامثال من ها مؤثرنيست.

    مگرديگري آيةالله هاشمي رفسنجاني نبودند كه هيچ يك ازعلما كارآئي وتاثير گذاري اورانداشتند تاكه ازجنبش واعتراض مردم دفاع كرد،اوراساكت فتنه لقب دادندوهرآنچه مي توانستنددراين هشت سال اوراكوبيدندحتي اورافتنه اكبر لقب دادندودرآخرسرش رابه زيرآب كردند؛آيا اين اعتراض هاتاثيرداشت؟

    چقدرتاثيرداشت ؟من نمي گويم هيچ تاثيرنداشتندبلكه تاثيرشان درحداطلاع رساني بود كه دولت يازدهم راسركارآورد.

    اعتراض مراجع به اندازه اعتراض اين دوآية الله هم تاثيرگذاري نخواهدداشت مسلما، مگراينكه بااتحاد ودسته جمعي حداقل پنج تامرجع متحدااعلاميه اعتراضي بدهند وپشتش رابگيرندوپي گيري ومطالبه اصلاح شوندهمانندنامه سرگشاده دائي اين بت بزرگ ومردم هم به صحنه بيايند نه مثل شماازكتك هابترسند ودراين سايت رجزخواني كنند.

    نوشتارقبلي من خطاب به نوري زادبودنه به شما،حال شما معلوم است در88 كتك جانانه خورده ايدوبگوشه اي خزيده ايدومعارف اهلبيت -ع-راهم مزخرفات تلقي مي كنيدوبراين هم افتخارمي كنيد. اما بدانيدهزاران امثال شماها ونوري زادهابه گردپاي سيداحمد كسروي منحرف نمي توانيدبرسيد،اوباسوادبودوكژ راهي انتخاب كرد هماننددزدباچراغ آمده ؛اماشماها كلادرتاريكي به سرمي بريد وازسايت هاي ملحدان وزنديقان گاهي يك جمله پيدامي كنيدودراينجاكپي مي كنيد ولي اواز شيطنت خويش استفاده مي كرد.

     
    • آقا جون من بی دین، کافر، دنیا پرست و هر چی که شما بگی. اما اون آیت اللهی که معتقده با مرگ به جهان خیلی بهتری وارد میشه که این دنیا با همۀ نعمت هایش در مقابلش هیچه، چرا باید از مرگ بترسه و هشت دستی به دنیا بچسبه؟ شما رو به مقدساتت قسم میدم یه کم بدون تعصب فکر کن. چرا برای همدیگه آرزوی عمر دراز میکنن؟ مگه نمی گند این دنیا و زندگی متاع فریبنده هستش؟ حالا فرض کن او اعتراض کرد و من بی دین هم پشتش نایستادم. خب، خدا که هست، اجر آخرت که هست. ورود به بهشت و حوری و غلمان که هست. البته به اعتقاد خودشون. چرا خودت رو مجبور می بینی که حتماً به هر کی با شما مخالفه جواب کوبنده بدی. آخه یه کم گوش کن ببین منظور نوری زاد چیه، فقط گوش کن. بعد محتویات همیشگی ذهنت را تکرار کن

       
    • سلام بر الف سین گرامی
      نوع نگارش شما بسیار آشناست ولی به هر حال از آنجا که ترجیح داده اید با این نام بنویسید و بنده هم کلا با تفتیش عقاید و جیمزباند بازی مانند برخی دوستان مخالفم به همین نام پاسختان را می دهم.دوست گرامی سخن من هم در مورد آنچه گفته ام از امامان شما همان است که گفته ام نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم و شما حتی یک کلمه هم در آن توهین نمی یابید مگر اینکه با عینک تعصب بدان بنگرید.اگر به پاسخ من توجه فرمایید من امثال جناب وحید را دعوت کرده ام به آنچه خود گفته اند نه آنچه من می گویم عمل نمایند.این دوگانه گویی در شان کسانیکه خود را قوم برتر می نامند نیست.وگرنه بنده در کلیت کار اصولا به احادیث اعتقادی ندارم تا آن را ملاک گفتار خویش بگیرم و اگر گاهی بدان تمسک می جویم از باب احتجاج به گفتار مورد تایید طرف مقابل است.جالب است مذهبیون ما در مورد نامه ۶ نهج البلاغه که علی ابن ابیطالب صراحتا خلفای قبلی خود راتایید می کند با مغلطه این را از باب احتجاج به معاویه می گویند اما من آرتین حی و حاضر وقتی فی الواقع چنین می کنم می شود عقیده خودم؟!اما فرموده اید چند نفر بیایند مثلا پنج نفر حمایت کنند از جناب وحید و …جانا سخن از زبان ما می گویی.من هم همین را می گویم.چگونه است که در سال ۴۱ آقایون اجماع می کنند بر مساله حق رای زنان و نامه نگاری می کنند و …که هیهات که اسلام بر خطر رفت و صغیر و کبیر حوزه اعتقادی پشت این نامه گرد می آیند حالا سکوت کرده اند بر اینهمه مظالم که چه؟!!دلیل همان است که گفتم بالاخره حکومت دینیست و ماهم جزیی از آن.اما سخن از کتک خوردن و خزیدن امثال من گفته اید.اولا لفظ خزیدن در شان یک انسان نیست.ثانیا مطمئن باشید بازهم شرایط ایجاب کند از همین کتکها خواهم خورد زیرا حق ماست که چنین کتکهایی بخوریم تا جاییکه آسوده گردیم فرزندانمان خزعبلاتی را نخواهند نیوشید که ما نیوشیدیم و در جهانی زندگی خواهند کرد که قال الانسان حرف آن باشد نه قال الصادق و الباقر!و در این راه فعلا مبارزه را در این دیدم که محیط پیرامون خود را در این موارد آگاه کنم که به حمدالله وضعیت بد هم نبوده است.راستی دوست عزیز عکسی را دیدم که پدر و پسری یهودی در آمریکا برای حمایت از پدر و دختری یهودی آمده و تظاهرات می کنند.اگر خواستید معنی قال الانسان را بدانید آن عکس را ببینید زیرا این تصاویر در قال الصادق و الباقر یافت نخواهد شد.
      موفق باشید

       
  45. هیچ چیز چون بی تفاوتی نسبت به غیراز خود باعث نابودی ملتی نمی شود، اغلب فراموش می کنیم که در جامعه زندگی می کنیم و این جامعه از وجود تک تک ما تشکیل شده و چون اسبی سرکش است که باید مهارش نه در دست جباران بلکه مردم باشد، جامعه از میکرو یعنی خانواده آغاز و به ماکرو ،ملت ادامه می یابد،جامعه سالم در تکاپو و پویا ست ، یعنی نسبت به حرکتها و تنش ها و جریانات درونی و برونی فعالانه عکس العمل انجام میدهد، هوشیار است و بی تفاوت نیست . چنین جامعه ای شفاف است زیرا که هر پدیده و حرکت در آن قابل بررسی و نقد است .

    اغلب مردم فکر می کنند که نباید داخل سیاست شد چون سیاست کثیف است حال آنکه سیاست عمیقا با جامعه گره خورده است از هوای آلوده ، بی آبی ، گرانی و تورم تا غذا و پوشاک گرفته ، هر یک تحمیلی مستقیم یا غیرمستقیم برفرد اند و دقیقان بی تفاوتی افراد نسبت به جامعه باعث کثیفی و فساد جوامع است .

    سیاست امروز ،جهات و اشکال متفاوت به خود گرفته و غالبا چون ریسمان نیمه پاره ای بین دو یا چند گروه است و با آگاهی وفعالیت بیشتر مردم این ریسمان محکمتر ، یعنی سیاست نقش مثبتر ایفا و با بی تفاوتی ریسمان بین افراد پاره می شود.

    سیاست را اگر مردم در دست نگیرند افسارش را جباران بر ضد مردم در دست خواهند گرفت .دنیای کنونی رویدادهایش شدت بیشتر گرفته و بدین خاطر مسولیت پذیری واگاهی و عکس العمل را می طلبد وگرنه بی تفاوتان اولین قربانیانند.
    در بزرگراه رفت و آمد زندگی ، بی تفاوتان همان کورانند که قدم می زنند و باعث تصادف و سوانح می شوند .

     
  46. وطن فروشی
    امریکا به ایران پس از آزمایش موشکی اخیر اخطار رسمی داده است . احتمال حمله نظامی امریکا به ایران افزایش یافته و این در خیمه وطن فروشان بهانه برای برپایی جشن آغاز سرنگونی نظام حا کم شده. با این کار ندارند که چه تعدادی کشته و زخمی میشوند, چه تعدادی بی خانمان میشوند, چه تعدادی آ ن تکه نان خشک را هم از دست میدهند , کشور چند پاره میشود, اینها مهم نیست آنچه که مهم است تسکین داغ دل پر نفرت ان هاست. اکثر قریب به اتفاق آنها هم در خارج از ایران به مصداق ” گر از نیستی دیگری شد هلاک / ترا هست بط را ز توفان چه با ک” با پول “مرحمتی ” زندگی میکنند ( نگاه کنید به عده ای از آنها که در ساعات کاری , کارشان کامنت گذاشتن است و بس و این نشان میدهد که از کار و این حرف ها خبری نیست ). خوب آقایان بسیار محترم مفت خور که در جای امن لمیده اید , اگر جنگ برای کشورتان , که میگویید دوستش دارد, جز بد بختی ندارد چرا از وقوع احتمالی آ ن خوشحالید؟ لابد به محض شروع آن هم به خیابان ها سرازیر میشوید با جعبه های شیرنی در دست. اسم شما را میشود گذاشت انسان؟ میشود به شما گفت با شرف؟ میشود به شما گفت ایرانی؟ خودتان بگوید شما را چه میشود نامید ؟ اگر روزی از دم تیغ گذرانده شوید آیا انتظار دارد که مردم ناراحت بشوند یا کسی از نبودنتان احساس دلتنگی بکند؟ میگویید وطن پرستید ولی وطن میفروشید, میگویید آزادیخواهید ولی همه آنان که مثل شما نیستند را در بند میخواهید , میگویید سربلندی و آبادی ایران را میخواهید ولی آرزو میکنید آمریکا ان را ویران کند . شما در نوشته های خود آخوند هارا غیر ایرانی مینامید ولی غیر ایرانی تر از خود شما کسی نیست. برای عده ای از شما شما ایران مرد آنروز که بساط سلطنت جمع شد و برای عده ای دیگر هم آن روز که وطن فروشی تان جواب نداد. در ایران که دیگر کسی را ندارید, در ایران که دیگر چیزی ندارید , پس به مصداق ” دیگی که برای من نمیجوشد, بگذار سر سگ در آن بجوشد ” برایتان فرق نمیکند که در جنگی دیگر همین یک ذ ره هم که باقیمانده از دست برود. اما در ایران غیر از اوباش و اراذ ل لانه کرده در سپاه ,که عرصه جهانی را با کوچه و محله خودشان یکی تصور میکنند و خیال میکنند با عربده کشی و عر و تیز کار پیش میرود, هستند مردمانی وطنپرست و هوشیار که نخواهند گذاشت کار به آنجا بکشد.

     
  47. وزوزیرک دفاع از حکومت آخوندی: «تست اخیر در راستای برنامه‌ها‌ی‌مان بوده و اجازه دخالت هیچ بیگانه‌ای را در امور دفاعی مان را نمی‌دهیم».
    مش قاسم: وقتی که یکی که حتی نمیتونست سرجوخه بشه توی یه ارتش درست و حسابی رو بکنن وزوزیرک یه همچین جفنگیاتی ازش در میره. نمیتونه که بیاد و دلیل بیاره که نیازهای دفاعی ایران چیه و چرا، حرفهای احساسی اجازه و دخالت و بیگانه‌ای میزنه. همون حرفهایی که همه نوکران ظلم حکومتکها در طول تاریخ زدن.

     
  48. به خدا قسم شماها که انقلاب کردین رو باید بست به گاو آهن و کویر لوت رو با کمک شماها چمن کرد دهه فجرتون مبارک باشه

     
    • متوسط حقوق قبل از انقلاب ماهی 300 تومن یعنی 60 ماه حقوق برای خرید یک پیکان
      متوسط حقوق حالا ماهی یک میلیون و پانصد هزارتومان یعنی 10 ماه حقوق برای خرید یک پیکان
      این ایرادهای عوامفریبانه دوره اش گذشته
      یک فکر دیگه ای برای مخالف خونی بکنید

       
      • درسته که حقوق به نسبت تورم تقریبا بالا رفته اما خود تورم افسار گسیخته مشکل سازه و مثلا در مورد وام و سودش و بیمه و … محاسبات رو به هم میزنه

         
  49. نزدیک به 38 سال پیش همچین روزهای داعش اسلامی به کشور ما حمله کرد و همچین روزهایی در خیابنها مردم به آتش کشیده میشدن با جعبه های نوشابه در انظار عمومی افرادی بدون دادگاه و حکم بدست این جنایتکاران اعدام میشدن و از همه اینها بدتر امرزو جماعتی نادان از این قاتلین و جنایتکاران قهرمان ملی میسازند!
    تاریخ مردم دوره ما را فراموش نخواهد کرد و نسلهای که باعث این فاجعه ملی شدن در تاریخ به عنوان ننگ ایران نامگزاری خواهند شد
    بیایید ننگ ایران نباشید!

     
  50. دلار شد ۳۷۰۰ فدای سرت!!!
    سکه شده یک و نیم میلیون به درک!!
    نون نداریم بخوریم به اسفل و سافلین!
    کشور به تاراج رفت فدای سرت!
    همه اینا رو ول کن….
    بوی گل و سوسن و یاسمن آمـــــــد

    البته تو این 38 سال ما بویی جز لجن و عرق و کثافت از این جماعت ندیدیم

     
  51. “روستایی فقیری که از تنگدستی و سختی معیشت جانش به لب رسیده بود، نزد آخوند ده رفت و گفت: آملا، فشار زندگی آنقدر مرا در تنگنا قرار داده که به فکر خودکشی افتاده ام. از روی زن و بچه هایم خجالت می کشم، زیرا حتی قادر به تامین نان خالی برای آنان نیستم. با زن، شش فرزند قد و نیم قد، مادر و خواهرم در یک اتاق کوچک مخروبه زندگی می کنیم، که با هر نم باران آب به داخل آن چکه می کند. این اتاق آنقدر کوچک است که شب وقتی چسبیده به هم در آن می خوابیم، پای یکی دو نفرمان از درگاه بیرون می ماند. دیگر ادامه این وضع برایم قابل تحمل نیست… پیش تو، که مقرب درگاه خدا هستی، آمده ام تا نزد او شفاعت کنی که گشایشی در وضع من و خانواده ام حاصل شود.
    آخوند پرسید:
    از مال دنیا چه داری؟
    روستایی گفت:
    همه دار و ندارم یک گاو، یک خر، دو بز، سه گوسفند، چهار مرغ و یک خروس است.
    آخوند گفت:
    من به یک شرط به تو کمک می کنم و آن این است که قول بدهی هرچه گفتم انجام بدهی.
    روستایی که چاره ای نداشت، ناگزیر شرط را پذیرفت و قول داد.
    آخوند گفت:
    امشب وقتی خواستید بخوابید باید گاو را هم به داخل اتاق ببری. روستایی برآشفت که: آملا، من به تو گفتم که اتاق آنقدر کوچک است که حتی من و خانواده ام نیز در آن جا نمی گیریم. تو چگونه می خواهی که گاو را هم به اتاق ببرم؟!
    آخوند گفت: فراموش نکن که قول داده ای هر چه گفتم انجام دهی وگرنه نباید از من انتظار کمک داشته باشی.
    صبح روز بعد، روستایی پریشان و نزار نزد آخوند رفت و گفت: دیشب هیچ یک از ما نتوانستیم بخوابیم. سر و صدا و لگداندازی گاو خواب را به چشم همه ما حرام کرد.
    آخوند یکبار دیگر قول روستایی را به او یادآوری کرد و گفت:
    امشب علاوه بر گاو، باید خر را نیز به داخل اتاق ببری.
    چند روز به این ترتیب گذشت و هر بار که روستایی برای شکایت از وضع خود نزد آخوند می رفت، او دستور می داد که یکی دیگر از حیوانات را نیز به داخل اتاق ببرد تا این که همه حیوانات هم خانه روستایی و خانواده اش شدند! روز آخر روستایی با چشمانی گود افتاده، سراپای زخمی و لباس پاره نزد آخوند رفت و گفت که واقعا ادامه این وضع برایش امکان پذیر نیست!
    آخوند دستی به ریش خود کشید و گفت: دوره سختی ها به پایان رسیده و به زودی گشایشی که می خواستی حاصل خواهد شد. پس از آن به روستایی گفت که شب گاو را از اتاق بیرون بگذارد!
    ماجرا در جهت معکوس تکرار شد و هر روز که روستایی نزد آخوند می رفت، این یک به او می گفت که یکی دیگر از حیوانات را از اتاق خارج کند تا این که آخرین حیوان، خروس نیز بیرون گذاشته شد.
    روز بعد وقتی روستایی نزد آخوند رفت، آخوند از وضع او سئوال کرد و روستایی گفت: خدا عمرت را دراز کند آملا، پس از مدتها، دیشب خواب راحتی کردیم. به راستی نمی دانم به چه زبانی از تو تشکر کنم. آه که چه راحت شدیم”!

    این داستتان دقیقا مثل این داستان اصلاح طلبها در زندگی ماست کاری کردن با ما که به اینا قانع شدیم

    دهه زجر بر ایرانیان رای دهنده و سبز و بنفش خجسته باد

     
  52. ژیلا بنی یعقوب

    حالا که این همه علیه سیاست های تبعیض نژادی ترامپ مطلب می نویسیم، بد نیست یک نگاهی هم به فهرست شهرهایی در ایران بیندازیم که ورود مهاجران بویژه افغان ها و عراقی ها به آن ممنوع است.ممنوعیت ورود مهاجران افغانستانی و عراقی و بقیه به این همه شهر اگر نژادپرستی نیست، چیست؟ما هم به اندازه کافی سیاست های تبعیض امیز را در ایران نسبت به مهاجران اجرا کرده ایم، ما هم به اندازه کافی نژاد پرست هستیم….به رفتار ترامپ اعتراض می کنیم، به اجرای سیاست های مشابه در کشور خودمان هم اعتراض کنیم.اعتراضی هرچند کوچک…
    اسامی شهرها و محدودیت ها را در جدول زیر ببینید

     
    • خانم بنی یعقوب…منظورتان از “ما هم نژاد پرست هستیم” چیست؟ آیا این قوانین و مقررات غیر انسانی را “ما” درست کرده ایم یا زمامداران این حکومت تمامیت خواه اسلامی؟ شما و من و بقیه چه قدرتی داشته ایم تا چنین قوانین و مقرراتی را بوجود آورده و اجراء کنیم؟
      حکومتی که شهروندانش را بر اساس تبعیضهای قومی و دینی و مذهبی به خودی و ناخودی تقسیم کرده، مسلماً در مورد سنی های افغانی و عراقی نیز جز این نمیکند. اما شما در این میان فراموش کرده اید که این حکومت مال و زندگی مردم ایران را مصادره کرده و تحویل سوریها و لبنانی ها و شیعیان عراقی بنام “معاودین” داده است. بازار اجناس قاچاق دست چه کسانیست؟ این حکومت همچون خلفای راشدین که چند صد هزار یمنی را به ایران کوچ داده و بافت جمعیتی ایران را تغییر دادند، عمل میکند. اینها بافت جمعیتی ایران را دارند تغییر میدهند تا عرق ملی را در مملکت بکل نابود کنند. اینها دارند به ایران و ایرانی خیانت میکنند و ما هنوز در خواب غفلت هستیم. کجای کاری هم میهن گرامی؟!
      پس در نوشتن و انتخاب واژه ها بیشتر دقت کنیم.

       
  53. قضاوت را به آقا سیدمرتضی واگذارمی کنیم
    حضرت آقا قضاوت بفرمایید
    اکنون چه؟

     
    • آقای جمالی پور این عکس ریز است و جزئیات آن مشخص نیست ،تیتر می گوید 12 نفر از عوامل سانسور و شکنجه و کشتار (ظاهرا در رژیم شاه) تیر باران شده اند ،ممکن است کمی توضیح دهید که این 12 نفر چه کسانی بودند؟

       
      • گویا سید مرتضی در زمان اعدام این بنده خداها در ایران تشریف نداشته و اصلا روزنامه نمیخوانده و رادیو گوش نمیکرده واصلا اطلاع ندارد یکی از آن آن ها ( نفر آخر ) سید هم بوده ! جناب سید لطفا تجاهل العارفین نفرمایید کافی است عکس را بزرگ کنید اسامی کاملا مشخص است در گوگل سرچ بفرمایید تا شغل و کارهای اعدام شده گان مشخص شود جناب سید آیا اطلاع ندارید که همه روزه اسامی انبوهی ارتشیان که توسط شما آخوندها در دادگاه های یکی دو دقیقه ای بدون داشتن وکیل به اعدام محکوم وحکم بلافاصله اجرا و در رادیو فقط یک بار اغلام میشد گویا فراموش کرده اید که هم لباسانتان اصولاا به وکیل اعتقاد نداشتند و هرچه در پرونده بود راست یا دروغ ملاک اعدام انقلابیشان بود ؟ و اصولا دادگستری تا مدت مدیدی هیچ کاره بود فقط حکام شرع هرچه خواستند کردند ! واقعا که !

         
  54. برای ما ایرانی ها ترامپیسم چیز عجیبی نیست و سالهاست سیاستهای تبعیض آمیز و غیرمسئولانه را در حوزه سیاست ایران تجربه میکنیم: یک روز ناگهان اعلام میشود که بنا به فرموده دیگر وازکتومی مردان انجام نمیشود و بودجه آن قطع شده، روز بعد اعلام میشود که افغان ها حق ورود به چندین شهر و استان کشور را ندارند، فردایش اعلام می شود که چندین رشته علوم انسانی بنا به منویات مقام معظم از دانشگاهها حذف گردید، روز دیگر اعلام می شود فرد تندرویی مانند جنتی رییس ستاد امر به معروف و نهی از منکر شده، یک روز صبح می گویند سازمان برنامه و بودجه منحل شد و روز بعد می گویند که فلان مقام نظامی گفته تا چند سال دیگر کشوری به نام اسراییل بر روی نقشه وجود نخواهد داشت، فردایش خبر می دهند که تعداد زیادی از زندانیان سنی مذهب بدون دادرسی نهایی اعدام شدند و بعد از آن اعلام می شود برای فعالان فیس بوکی حکم دهها سال زندان داده شده و چند روز بعد خبر می رسد فلان قاضی به دلیل تبرئه چند فعال مدنی از کار برکنار شده است و این اخبار را وقفه ای و پایانی نیست. شنیدن این گونه اخبار و بحرانهای پیاپی بخشی از زندگی روزمره ایرانیان شده است و برای آنها که سیاست ورزی نظام مقدس را میشناسند، پدیده آشنایی است.
    اما انتظار اینگونه سیاست ورزی و حکمرانی از سوی رییس جمهور یک کشور دموکراتیک و مسئول که بیشترین قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی را در جهان دارد، پدیده عجیب و غیرقابل انتظاری است.
    ظهور پدیده ترامپ را شاید بتوان نمونه واقعی پیاده سازی مدل حکومتداری نظام مقدس در سطح جهانی دانست؛ صدور دکترین حکومت بر مبنای بحران آفرینی پیاپی. حکومت بر مبنای “بحرانی باید یافت یا بحرانی باید ساخت” برای مشغول نگه داشتن افکار عمومی و گیج کردن و خسته کردن و منصرف ساختن آنها از درگیر شدن در امر سیاسی. باید منتظر بود و دید آیا استفاده از این دکترین میتواند دیگر نهادهای سیاسی و مدنی آمریکا را که کارویژه نظارت بر دولت را برعهده دارند فلج کند یا اینکه مکانیزمهای کنترلی میتوانند لگامی بر غول سرکش ترامپیزم در آمریکا بزنند.
    در این میان آنچه اما برای ما ایرانیان مهم است، خطری است که کشور و مردم ایران را تهدید میکند. نظام مقدس کارخانه بحران سازی است؛ نظام نه تنها برای مصارف داخلی بحران میسازد بلکه توانایی ساخت بحرانهای بین المللی را هم دارد. از قضا این بار کسی به کاخ سفید راه پیدا کرده که مشتری بحرانهای نظام مقدس است و چشم انتظار بحرانی است که نظام مقدس آغازگر آن باشد.
    نظام مقدس در بحران آفرینی بی مبالات است و تجربه بحران گروگان گیری/جنگ/هسته ای/سوریه نشان داد که نظام ابایی ندارد با ماجراجویی خود سخت ترین فشارها و محرومیتها به مردم وارد شود. در این شرایط بحران سازی های دوباره از جنس آزمایش موشک بالستیک/ ماجراجویی قایقها در خلیج فارس/ارسال پنهانی سلاح به کشورها/ خرید مخفیانه تجهیزات مشکوک می تواند بهانه ای برای آغاز یک جنگ ویرانگر شود و صدمه های جبران ناپذیری به ایران و مردم وارد کند.
    دولت جدید آمریکا نشان داده که مانند نظام مقدس ترمزها را کنده و از هر بحرانی استقبال می کند. اگر صدای اعتراض به ماجراجویی هسته ای بسیار دیر بلند شد و اصرار بر امر بیهوده و تحریک آمیز غنی سازی با غلظت بالا ایران را گرفتار تحریمهای کمرشکن کرد، این بار برای ممانعت از یک جنگ ویرانگر باید از ابتدا به نظام مقدس گفت که به ماجراجویی های تحریک آمیز پایان دهد و بهانه به دست جنگ طلبان ندهد و ایران را بیش از پیش به ویرانی و تباهی نکشاند …

     
  55. جابر عابدینی ٫فرزند یکی از کشته شدگان جنگ ۸ ساله ایران و عراق که هم اکنون در زندان رجایی شهر با اتهامات سیاسی زندانی است٫در نامه ای که به دست کانون حقوق بشری نه به زندان نه به اعدام رسیده است٫این زندانی سیاسی به دخالت ایران در سوریه ٫ بازنده بیرون آمدن ایران از بحران سوریه پرداخته و می نویسد:

    ایران بازنده بزرگ بحران سوریه

    رژیم حاکم بر ایران بعد از انقلاب سلطنتی در سال 57، سیاست خارجی خود را بر مبنای نه شرقی نه غربی پایه ریزی کرده و مدعی اعمال سیاست مستقل در خصوص روابط فیما بین با کشورهای دیگر بوده است. خمینی خصوصا به خاطر ستیز بیشتر با غرب از آمریکا به عنوان دشمن درجه یک رژیم نام برده و مدعی بود که هیچگونه همکاری و رابطه با آمریکا نخواهد داشت. ولی اولین دروغ رژیم در همان اوایل روی کار آمدن و جنگ 8 ساله ایران و عراق آشکار و آن ماجرای سفر مک فارلین به ایران و خرید سلاح از امریکا و اسرائیل بوده است.
    شعار سران رژیم از 47 سال پیش عدم اعتماد به امریکا به عنوان یک کشور صاحب نفوذ در صحنه بین الملل بوده و سعی کرده با جایگزینی کشورهای دیگر و دادن امتیازات نفتی و مالی فراوان، برای خود در عرصه جهانی شرکایی را انتخاب کند که از جمله این کشورها در زمان تحریم های رژیم به خاطر برنامه هسته ای روسیه و چین بوده است.

    این دو کشور با توجه به تحریم کشورهای غربی در قبال موضوعاتی از قبیل تروریسم، برنامه هسته ای، حقوق بشر و … تا توانسته اند از ایران امتیازات فراوانی بگیرند. در منطق سران رژیم ایالت متحده به دلیل حمایت از رژیم سلطنتی و همچنین تبلیغات فراوان صدا و سیمای رژیم در خصوص چپاول ثروت های کشور از طرف امریکا، کشوری غیرقابل اعتماد جلوه می کند؛ ولی همین کشور چین در زمان تحریم ها نفت ایران را به بهای اندک خریداری و در قبال پول، کالاهای مصرفی بی کیفیت را روانه بازارهای ایران می کرد یا کشور روسیه که از زمان سلطنت قاجارها ، ایران را صحنه تاخت و تاز خود قرار داده و عهدنامه های ننگین گلستان و ترکمنچای را بر ملت ایران تحمیل و مناطق زیادی از کشور از منطقه قفقاز جنوبی که از ایروان تا باکو را شامل می شود را از پیکره وطن جدا نموده و در جنگ جهانی دوم شمال ایران را تصرف و جنایتهای بیشماری را مرتکب گردیدند. ولی رژیم آخوندی با توجه به منطق پوچ مبارزه با غرب، مجددا با روسیه متحد که امتیازات فراوانی از ایران اخذ کرده و نیروگاه اتمی بوشهر را بعد از ده ها سال ناقص تحویل ایران داده و به هیچ قراردادی نیز متعهد نبوده است و بر مبنای منافع خود در صحنه جهانی بازی می کند.

    در جریان بحران سوریه با توجه به ادعای سران رژیم که اگر سوریه از دست برود باید در خیابانهای تهران جنگ نماید در اوایل با کمکهای مستشاری و در اواخر با دخالتهای نظامی مستقیم وارد جنگ سوریه گردید و پس از مدتی با توجه به پیشروی های نیروهای معارض سوری و سقوط غریب الوقوع رژیم اسد، پای روسیه را نیز به معرکه سوریه باز و جنایتهای بیشماری را در قبال مردم سوریه مرتکب گردیدند. تحلیل سران رژیم این بوده که نیروهای معارض سوری شکست خورده و اسد بر سر قدرت باقی می ماند و سوریه حیات خلوت رژیم مثل عراق می شود و به این دلیل چشم خود را بر بد عهدی های روسیه در مسائل تاریخی که در قبال منافع خود حتی دوستان قدیمی را نیز فراموش می کند در نادرترین اقدام 37 سال اخیر حتی پایگاه هوایی همدان را هم در اختیار روسیه قرار داد.

    جنگ سوریه حدود 5 سال طول کشیده و رژیم آخوندی صدها میلیارد دلار از پول مملکت که باید صرف عمران و آبادی، اشتغال، مبارزه با اعتیاد و فقر، مبارزه با کارتن خوابی و گورخوابی، آموزش کودکان محروم از تحصیل و … در سوریه هزینه کرده و حدود 15 هزار نفر از جوانان کشور و اتباع افغانستان و پاکستان را تحت عنوان مدافع حرم و در واقع برای ارضاء حس قدرت طلبی به کشتن دادند. روسیه پس از کسب امتیاز بین المللی که در بحران شبه جزیره کریمه خدشه دار شده بود با مشارکت در جنگ سوریه و کشور ترکیه از اوایل بحران سوریه با رژیم آخوندی در مسئله بشار اسد اختلاف پیدا کرده بود در یک بازی سیاسی و کنفرانس سه جانبه که رژیم ایران در آن عروسکی بیش نبود تصمیم به ایجاد آتش بس در سوریه و خروج مخالفان از حلب گرفته و در کنفرانس آستانه قزاقستان نیز، روسیه و ترکیه بدون بازی دادن رژیم آخوندی و علیرغم صرف هزینه های مادی و انسانی فراوان و ایجاد ذهنیت و دشمنی مردم منطقه نسبت به ایران، در واقع ایران بازمانده ای بزرگ در بحران سوریه محسوب می گردد.

     
    • رژیم آخوندی
      …………

      رژیم آخوندی نه برادر مجاهد.این رزیم نه تنها اسلامی است بلکه تمام اعمال و رفتار و کردار سران /// منطبق بر نص صریح قرآن و سنت محمد و پیشوایان شیعی است.دیگر دوران دروغ و دغل و مکاری گذشته.اسلام همین است که هم داعشیان شیعی و هم داعشیان سنی معرفی می کنند.شما یک نمونه از اعمال و رفتار و گفتار این جنایت پیشه گان را برای نمونه بیاورید که مخالف قرآن و سنت محمد و چهار خلیفه بعد از محمد باشد.

      ————

      اسیدپاشی!

      .

       
      • آقای نوریزاد عزیز ، اسید پاشی هم ریشه در تعصب و فرهنگ اسلامی و آیات قرآن دارد که زن را در پرده و پوشش و بی زینت و فقط برای مردش می خواهد . همچنان که در افغانستان و پاکستان و مسلمانان هند هم این اتفاق می افتد ؛منتها در این کشورها حکومت نقشی در این فجایع ندارد .چرا مردان ادیان دیگر به روی زنان اسید نمی پاشند ؟؟؟؟؟

         
  56. نوریزاد در پاسخ به سید مرتضی نوشته:
    “..شما زحمت می کشید این دو تا کار ناب نظام مقدس را برای ما شماره بفرمایید؟”
    من به خواست شما نوریزاد پاسخ میگویم.
    انقلابی بزرگ که از اهداف خود منحرف شده و این انحراف شده زخمی جانکاه بر روح و روان آنها که همه چیز خود را خالصانه در پای آ ن نهادند. اصلا قرار بر این نبود که وضع ما این طور باشد که هست. در این انحراف نیروهای داخلی وخارجی هر دو دخیل بوده اند. اما دلایل انحراف انقلاب از هدفهای اولیه خود آ ن چیزی نیست که من میخواهم در باره آنها بنویسم بلکه من میخواهم بنا بر در خواست جناب نوریزاد “دو تا از کارهای بایسته و ناب و شایسته و بکر و حساس و نافذ و چشمگیر نظام مقدس” را مثال بیاورم. قبل از آن بگویم که این مثال ها نمونه هایی از موفقیت های انقلابند و اگر شمامیخواهید میتوانید ان ها را به حساب نظام ” مقدس ” بگذارید ولی من ترجیح میدهم ان را به حساب انقلاب بگذارم چون همانطور که میدانید برای پیروزی این انقلاب کسان بسیاری جانفشانی کردند که اصلا سر و کاری با دین و خدا و “مقدسات” نداشتند . برویم سر اصل مطلب: دستاورد های موجود انقلاب ( یا بگفته شما کار های بایسته نظام “مقدس”).
    اولین و مهمترین دستاورد انقلاب , باوجود کاستی های جدی آن , بر قراری نظام جمهوریست. این که مردم با رای خود برای مدت زمان معینی کسی را انتخاب میکنند و اینکه میشود از فرد انتخاب شده انتقاد کرد و او را به مجلس کشاند ( همین جا بگویم که به نظر من در اینکار بسی اوقات زیاده روی های شرم آوری میشود. من فکر نمیکنم در هیچ جا مثل ایران نسبت به منتخب مردم چنین بی حرمتی هایی بشود. شاید دلیلش از چشم انداختن هدفمند همه است برای اینکه رهبری به سادگی بتواند هر کسی را میخواهد از سر راه خود بردارد. اینکه میشود رییس جمهور را عزل کرد , اینها چیز هایی هستند که کسی در نظام قبل خوابش را هم نمی توانست ببیند. مردم به حساب میایند و این برای آنها بسیار با ارزش است .( نگویید که مردم در فلان جا و فلان جا به حساب نیامدند و در سال ۸۸ با مردم آن کردند که حتی دشمنان غالب هم با مغلوبین نمیکنند, اینها را من بهتر از شما میدانم با این وجود و در همین حد هم تفاوت از زمین تا آسمان است وقتی مقایسه کنیم با نظام سابق که انتخابی در کار نبود. همینکه مردم ساعتها در صف می ایستند , هفته ها برای کاندید مورد نظر خود فعالیت میکنند به مردم احساس خوشی میدهد: احساس دیده شدن ,احساس بودن , احساس وجود داشتن.
    دومین دستاورد بزرگ انقلاب آزادی بیان ,هر چند در جهاتی محدود شده , است . تقریبا میشود از همه کس انتقاد کرد . بحث هایی که در مورد مسائل گوناگون در مطبوعات , رادیو و تلویزیون , اجتماعات مختلف , انجمن های گوناگون و نظایر اینها میشود چیزیست که در نظام سابق نبود. .همین چند وقت پیش بود که من ویدیوکلیپی دیدم که در آن یکی از مجریان تلویزیون از برادر آقای خامنه ای میپرسد ” درست است که آقای خامنه ای در مسکو تحصیل کرده است؟” ( اشاره به ادعای ورشکستگان بالاتقصیر که میگویند آقای خامنه ای دست پرورده شوروی ها بوده). خوب شما تصور کن در زمان شاه کسی در تلویزیون از یکی از برادرهای شاه بپرسد : ” میگویند که اعلاحضرت مامور آمریکاست ” . نه امکان نداشت. همین شما جناب نوریزاد نه دندان سالمی در دهان داشتید و نه ناخنی بر انگشت باقی اگر یک هزارم آنچه که تا به حال گفته اید درآ ن زمان میگفتید. شاید هم ,همان در آغاز, سر به نیست میشدید.
    دستاورد سوم استقلال به معنی اتخاذ تصمیم در داخل ( در حد امکانات واقعی موجود) برای تعامل با دیگر کشورهاست . شاه تاج و تخت خود را مدیون کسانی بود که در کودتای ۲۸ مرداد به او کمک کردند از جمله امریکا و انگلیس . این دین به اشکال گوناگون میبایست پرداخت میشد. یکی از آنها حرکت در چارچوبی بود که آنها مشخص میکردند. ( به عنوان مثال اعزام نیرو به ظفار). هستند کسانی که میگویند ایران حالا توسط مسکو (پوتین) هدایت میشود پس مستقل نیست. برای اثبات این ادعا دلیلی نیست بر عکس در موارد بسیاری سیاست های مسکو کاملامخالف سیاست های اتخاذ شده از طرف حاکمیت ایران بوده است. ایران به هیچ صورتی وامدار روسیه نبوده که به خاطر آن ناچار به تبعیت از آن باشد و تابع آن هم نیست اما ایران تابع آمریکا بود. خوب این ها سه شعار اصلی انقلاب بودند که ما کم و بیش به آنها رسیده ا یم ولی تا اندازه مطلوب هنوز فاصله داریم. در زمینه آزادی کار بسیار باید صورت بگیردو به نظر من مهمترین آنها تشکیل احزاب و سازمانهای صنفی واقعی است. حاکمان ایران اشتباه مرگ آوری مرتکب میشوند که نمیگذارند احزاب و سازمانها پا بگیرند. بدون این احزاب و سازمانها کشور بسیار آسیب پذیر است. از این طریق است که میتوان ساده تر به نتیجه مشترک رسید و کشور را با شرکت دادن همه آباد کرد. کوتاه کردن دست دزدان و قانون شکنان وظیفه درنگ ناپذیر همه دلسوزان انقلاب است. اصلاح قانون اساسی , حذف شورای نگهبان , حذف پست ولایت فقیه وضمایمش , اصلاح اساسی قوه قضایه و اصلاح قوانین ناکارآ مد , انحلال سپاه پاسداران و ادغام عناصر سالم آن در ارتش , تصفیه سازمانهای اطلاعا تی و انتظامی از اوباش و اراذل لانه کرده در آ نها و نضایر اینها از جمله کارهایی اند که باید انجام شوند اگر میخواهیم این کشور بتواند در این دنیای هولناک به حیات خود ادامه بدهد. مساله بودن و یا محو شدن است آقایان محترمی که فعلا قدرت در دستتان است. به خود بیاید تا دیر نشده. امااگر منظور عزیز ما نوریزاد دستاورد های مادی ” نظام مقدس” است خوب من فکر میکنم ما در مجموع , با وجود موانع بسیار داخلی و خارجی, به پیش رفته ایم. خود نوریزاد عزیز میتواند چندین” چیز نو” را که در این زمان ساخته شده و در قبل نبود را مثال بیاورد و من نمیخواهم گفتگو را تا این سطح پایین بیاورم. برای نوریزاد عزیز سلامتی آرزو میکنم و صبر بسیار تا هم خود را کمتر عذاب دهد و هم دوستانش را کمتر بیازارد.

     
    • سلام دوست عزیز
      با مطلب طویلی که مرقوم فرمودید یک چند لحظه ای احساس کردم در سوئد و سوییس زندگی می کنیم.واقعا از توصیف شما سپاسگزارم.راستی در چهارچوب آزادی بیان به نظرم ستاربهشتی هم از موهبت آن در ایران در بهشت تعریفها خواهد کرد و نیز تعریفی می کند از سیستم قضایی ایران که به دفاع از او پرداخت و نیز بسیار خواهد گفت از عمانه بر زمین کوبیدن رهبری در این فاجعه و …از سویی به گمانم داستانها خواهند گفت تبعیدیان از ایران از دموکراسی پیشرفته ایرانی که رهبر آن می گوید حتی مخالفین هم رای بدهند و به فاصله کوتاهی می گوید البته این به آن معنا نیست که کاندید شوند!!!راستی در کجای دنیا منصف خودخوانده عزیز چنین طنزی می بینید؟به هر حال خوشحالم که به ما سویس ایران را نمایاندید.
      سپاس

       
    • جناب منصف ضربانمثل گاو نه من شیر را حتمن شنیده و خوانده اید بله ان سه مورد نصفه نیمه ائی از دستاورد انقلاب ذکر نمودید با اجازه ندادن به تشکیل احزاب دود شده به هوا رفته با احترام

       
    • منصف گرامی

      ضمن تشکر از شما و تصدیق به اینکه مطالب واقع بینانه شما در توضیح سه عنصر اساسی انقلاب اسلامی که متکی بر شعارهای عمومی مردم مسلمان ایران در رفراندوم ها و راه پیمایی های بزرگ و کوچک در شهرهای بزرگ و کوچک ایران مطالب درست و مفیدی بود و در واقع نوعی تکمله و تتمیم اظهارات من خطاب بجناب نوریزاد بود ،عرض می کنم که من توجه به این سه عنصر یعنی عنصر استقلال سیاسی و آزادی عقیده و بیان و جمهوریت تعبیه شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی داشتم ،منتها تذکر چنین مطالب بدیهی را با توجه به آگاهی و سابقه مخاطب محترم خود لازم ندیدم ،البته اینها مسائل مهمی هم هست که نباید از کنار آن براحتی گذشت و اکتفاء به شعار مطالبه تابلویی مسائل علی الخصوص در عرصه اقتصاد و توابع آن کرد و من نخواستم در این جهات با ایشان جدل کنم ،بگمان من این مطالب برای امثال آقای نوریزاد و حتی دگم ترین مخالفان جمهوری اسلامی روشن است که کشور ما از بعد از انقلاب اسلامی سال 57 دارای استقلال سیاسی روشن و عدم وابستگی سیاسی به بلوک های متداول شرق و غرب بوده و هست ،و همانطور که شما توضیح دادید ،مناسبات استراتژیک و گاه تاکتیکی با شرق مثل چین و روسیه یا برخی کشورهای امریکای لاتین بمفهوم وابستگی سیاسی به آنها نیست ،چیزی که برخی مخالفان در مورد آن مبالغه و مغلطه می کنند و گمان می کنند استقلال سیاسی از بلوک های قدرت در شرق و غرب بمعنای عدم ارتباط با آنهاست ،بنظر من حتی در این زمینه به ارتباط متداول و در عین حال انتقادی با کشور امریکا نیز می توان فکر کرد و در این جهت من با ایده های مرحوم آیت الله رفسنجانی موافق هستم ،این دستاورد بسیار مهمی هست ،و کسانی که سن و سالی دارند یا تاریخ حکومت پهلوی را با جامع نگری مطالعه می کنند بخوبی واقفند که پهلوی پدر و پسر چه موضع انفعالی و وابسته ای به امریکا و اقمار سابق آن مثل انگلیس داشتند ،فراموش نکرده ایم که لیست منتخبان مردم در مجلس زمان شاه چگونه از سفارت امریکا القاء می شد یا لااقل با آنها چک می شد.پس این یک دستاورد مهم انقلاب بهمن 57 بود.
      در مورد آزادی هم با شما موافقم ،در این مورد بنظرم آزادی بیان و عقیده وجود دارد ،هرچند گاه افراط وتفریط ها هم از ناحیه منتقدان و مخالفان و هم از ناحیه حاکمیت ما را از آن کمال مطلوب و وعده های بزرگان انقلاب مثل مرحوم آقای خمینی و مطهری و بهشتی و منتظری دور داشته است اما باز همینطور که شما گفتید آزادی نسبی فی الجمله وجود دارد ،و آزادی مطلق هم هیچ جا نه معقول و مطلوب است و نه شدنی ،و انسان بوصف یک موجود اجتماعی بهرحال نمی تواند و نباید آزاد مطلق باشد یا محدود به قوانین متناسب با هر منطقه یا فرهنگ یا قوانین مورد توافق مردم نباشد،همین جاست که بسیاری سوء استفاده یا مغالطه می کنند ،آزادی نه بمعنای بی بند و باری و شکستن هنجارهای عرفی و دینی و عقلی است و نه بمعنای آزادی در تولید جرم و تهمت و افتراء و عناوین مجرمانه است ،اینها آسیب زننده به زندگی اجتماعی انسان است ،من گمان نمی کنم کسی اگر از صدر تا ذیل اشخاص یا قوانین را محترمانه و بدون تولید یا کاربرد عناوین مجرمانه مورد انتقاد قرار دهد ،قانونی از قوانین اساسی یا عادی کشور ما متعرض او باشد ،اگر باشد باز یا با نقض قانون است یا دور زدن قانون یا تفسیر غلط موسع یا مضیق از قانون ،منتها متاسفانه ما ایرانی ها یک خوی فردی یا اجتماعی نادرستی که داریم این است که یاد نگرفته ایم بدور از توهین و افتراء و الحان خشن و آزار دهنده از آزادی استفاده کنیم و این نکته مهمی است در جامعه ایران که کارشناسان روان شناس و جامعه شناس باید روی آن کار کنند،گویا باید ما همیشه همان چوب تر یا چوب الف بالای سرمان باشد تا قول و فعل خویش را بر مدار قانون تنظیم کنیم ،نمونه اش را خود شما در نوشته های همین سایت و گاه حتی در اظهارات دوست محترممان نوریزاد ببینید ،در همین نوشته بالا ببینید ایشان بر اساس برداشت های خاص خود و بدون توجه به احتمال دید و برداشت دیگران ،به بی عملی گروهی از مراجع سیاسی و غیر سیاسی منتقدند و در این راستا بخود اجازه می دهند هر نحوه تعبیری در مورد یک عالم دینی خواستند ابراز کنند ،شخص دیگری انتقاداتی دارد بخود اجازه می دهد براحتی از الفاظ زشت ،دروغ،اهانت آمیز و حتی گاهی تهمت و افتراء استفاده کند ،بنظرم اینها همان بیماری عمومی عدم ظرفیت در استفاده درست از آزادی است ،شما وقتی بجای انتقاد از قول و فعل رهبر یا هر مدیر قانونی دیگر کشور اقدام به فحاشی و افتراء و تندی بکنید طبیعی است که قانون رادع و مانع شماست ،بعد که برخورد می شود فریاد وا آزادیا بهوا می رود ،در همین صفحه ببینید افرادی می روند درست یا نادرست ،کامل یا ناقص ،بریده شده یا بریده نشده ،کلماتی از مصاحبه های پاریس رهبر سابق انقلاب اسلامی گزینش می کنند بعد بخیال خودشان ریشخند می کنند و نسبت خدعه و نیرنگ و فریب و دروغ به یک پیرمرد عارف و مرجع تقلید کثیری از مردم ایران می دهند ،کسی نوشته است آقای خمینی گفت آزادی حجاب! آقای خمینی فتواهایش در مورد حجاب و حد پوشش ،از پیش از انقلاب ایران در کتب و رسائل فتوائی شان موجود است ،آیا ایشان در پاریس گفت زنان آزادند در یک کشور اسلامی که اکثریت قاطع مردم بر مدار بودن قوانین شرع صحه گذاشته اند که لخت و عور یا هرجور خواستند در جامعه ظاهر شوند؟! مسلما نه! آنچه ایشان و مراجع فتوایی دیگر گفته اند بیان حد پوشش زن مسلمان در یک جامعه اسلامی است ،و اینکه پوشش لزوما چادر نیست ،زنان آزاد هستند بهر شکلی پوشش واجب شرعی را مراعات کنند.ایشان گفته است آزادی! آزادی آیا یعنی خروج از قوانین شرع و زیر پا گذاشتن آن؟!مسلما نه! بنابر این باید ما دیدمان را تصحیح کنیم و بیجا هیاهو نکنیم.
      در باب جمهوریت هم شما درست گفتید ،در جمهوری اسلامی از رهبر گرفته تا همه ارکان کشور باید بهر شکل بازگردد به انتخاب مردم ،اگرچه در اینجا هم باز نقدهایی وجود دارد که باید جدا گانه بررسی شود.
      سپاس از شما

       
  57. سلام آقای نوریزاد

    این هلیکوپترهای روسی میل ۱۷ سپاه همان وسیله هایی است که در روز آتش سوزی پلاسکو میبایست تانکر های مملو از آب یا مواد اطفا حریق را از بالای برج به روی آتش میریخت.اما به دلیل وجود منطقه پرواز ممنوع نتوانست.

    حال امروز در مراسم شهدا پرواز میکرده و مسیر را گلباران میکرد و مردم را هم میترساند.

    چند موضوع را لازم دیدم خدمتتان عارض شوم تا بتوانید شما به اطلاع افکار عمومی برسانید تا کمی در مورد آنها تفکر و تامل شود:

    1.شاید تا کنون کسی به این موضوع توجه نکرده باشد که شهرداری منطقه-فرای مسئولیت شهرداری تهران- مهمترین عنصر مفقود شده در حل معادله چند مجهولی بی کفایتی حادثه دلخراش پلاسکو است.منطقه ای که با وجود انسانهای باتجربه و تحصیلکرده در بهترین دانشگاههای دنیا به آقای عابد ملکی سپرده شده است.جوانی که هرچقدر هم بتوان به مدیریت خوب او-به فرض محالی که محال نیست- اشاره کرد، نمیتوان از کم تجربه گی او در سن 35 سالگی چشم پوشی کرد.این هم از هدایایی است که جناب کپتین دکتر خلبان به کسانی عنایت فرموده است که مطمئنا گزینه های بهتری نیز برای این انتخاب وجود داشته، اما به علت خارج بودن اشخاص باتجربه و تحصیلکرده از حلقه نزدیکان آقای شهردار و صد البته علاقه شهرداری به جوانان هم فکر و هم طیف خود با وجود بی تجربگی این مسئولیت را به آقای عابد ملکی سپرده است.

    2.رشادت آتشنشانان در این حادثه بر هیچ کس پوشیده نیست و مطمئنا جای خالی شهدای آتشنشانی برای همه ما خالی بوده و جایشان در سینه ما سبز خواهد ماند.اما با توجه به پوستر های چاپ شده شهدا من -و شاید خیلی های دیگر-متعجبانه به پیش وند قبل از کلمه شهید نگاه کرده و باز یادمان آمد که شهدا را دارند به نفع جریاناتی مصادره میکنند.هر چند که این شهدا ممکن است برای ترفیع و خیلی چیزهای دیگر عضو بسیج شهرداری یا محلات خودشان بوده باشند اما میشد به جای بسیجی شهید از عناوین زیبا و چشم نواز دیگر استفاده کرد. مثلا شهید سرفراز، شهید دلاور،…..،

    با تشکر

    امیر سلامت

     
  58. موضوع انشاء یک دانش آموز،
    چگونه میشود آمریکا را نابود کرد.

    به نام خدا

    اول،يك گروه جاسوس كه از دستورات ما پيروي كنند در كشور #آمريكا مستقر ميكنيم.
    سپس آنها را در راس امور قرار ميدهيم و با كمك آنها به پنج دستورالعمل زير عمل مي‌كنيم،

    1-دخترها و پسرها را از همان كودكستان از هم جدا ميكنيم تا از همان زمان،همگي آنها تبديل به انسانهاي بیماری شوند و تا سطح كمي كمتر از ديوانگي به پيش روند.
    مثلا پسرها فكر كنند دخترها چقدر جاذبه دارند،چقدر متفاوتند، گچقدر فرشته‌اند،ولي غير قابل دستيابيند،نمي‌توانم با آنها حرف يا قدم بزنم
    و همين افكار را هم دخترها نسبت به پسرها پيدا خواهند كرد.
    بعد كه همه را تا آخر عمر بیمار جنسی كرديم تا به چیزی جز جنس مخالف نیاندیشند كليه ثروت مادي و معنويشان را غارت ميكنيم.

    2-علوم‌انساني را بي‌حيثيت مي‌كنيم.
    كاري ميكنيم تا آمريكاييها،رشته‌هاي علوم‌انساني را مسخره كنند.و بی ارزش بشمارند.
    دستور ميدهيم،به فارغ التحصيلان رشته‌هاي:فلسفه،مديريت،جامعه‌شناسي،اقتصاد،روانشناسي،حقوق،قضاوت و … ،كار ندهند و بيشترشان،سالها دنبال كار بگردند.
    در عوض،رشته‌هاي فني‌مهندسي،پزشكي و دندان‌پزشكي را خيلي پررونق و پولساز ميكنيم.
    ميگوييم علوم‌انساني مربوط به انسانهاي خنگ و لات است.
    سپس،مغزها را ميبريم رشته‌هاي مهندسي،پزشكي و دندان‌پزشكي.
    به دليل اينكه بچه‌هاي علوم‌انساني از استعدادهاي متوسط به پايين انتخاب شده‌اند توانايي حل مشكلات مديريتي و اجتماعي را نخواهند داشت،
    بنابراين آمريكاييان مجبور ميشوند بااستعدادتر‌ها كه درس اين كار را نخوانده‌اند مثل مهندس‌ها و دندان‌پزشكها را بگذارند كار مديريت بكنند.
    تمام كارهاي مديريتي كشور به جاي اينكه دست مديران بيفتد،به مهندسان و پزشكان و دندان‌پزشكان سپرده ميشود.
    فيلسوفي وجود نخواهد داشت كه تئوريهاي عقلاني را به جامعه عرضه كند.
    جامعه‌شناس قوي براي حل مشكلات جامعه به وجود نخواهد آمد.
    يك وكيل و حقوق‌دان باهوش و خبره نخواهند داشت و تا آخر،در نتيجه كشور درست اداره نشده و همه ارگانها و سازمانهايش از هم مي‌پاشد.
    سپس ما ايرانيان وارد عمل مي شويم و تمام آن استعدادهاي آمريكا كه در رشته‌هاي مهندسي مثل:فيزيك،فضا،نانو،مكانيك،برق و …تحصيل كرده‌اند را دعوت‌نامه مي‌زنيم تا بيايند كشور ما،مفت و مجاني شروع به كار كنند.
    روزي 15 ساعت از آنها،كار خرحمالي مي كشيم و گاهي هم توي سرشان ميزنيم كه اگر به كار زيادت اعتراض كني،مجوز اقامتت را مي‌گيريم و تو مجبور ميشوي به همان ديوانه‌خانه‌ي آمريكا باز گردي.
    آنوقت است كه وي مثل اسب،شروع به كار ميكند و دم نميزند تا روز مرگ.

    3- موسيقي را كلا از مدارس حذف ميكنيم.
    اولا ً،وقتي موسيقي خوب،از كشورشان حذف مي‌شود،جاي آنرا افسردگي و دلمردگي خواهد گرفت.
    دوما ً همگي نسبت به موسيقي،بيسواد ميشوند و فرق ماما ي گاو و موسيقي بتهوون را نخواهند فهميد و همين موضوع به ما كمك ميكند تا بهتر بتوانيم آنها را نسبت به خواننده‌هاي خودمان علاقمند و عاشق كنيم.
    تا مثلا وقتي نام يكي از خواننده‌هاي ما را مي‌شنوند از حس حقارت،حتي نتوانند حرف بزنند.
    آنوقت است كه عاشق كشور ما،موسيقي ما،فرهنگ ما،فيلمهاي ما و كلا عاشق ما ميشوند و ما تا ميتوانيم،از اين قضيه سوءاستفاده کنیم.

    4_اجازه نمیدهیم که تاریخ گذشته خود را بدانند به این روش آنها کم کم بی هویت شده و نسبت به کشورشان هیچ عشق و علاقه ای نخواهند داشت و واژه ملیت برایشان ناشناخته میگردد.

    5_برای سرگرمی جوونهاشون هم انواع مواد مخدر ارزان وفراوان در اختیارشون میذاریم تا اینجوری نسل جوونشون هیچ خواسته ای نداشته باشن و کم کم نابود بشن.
    به اين صورت است كه شما مي توانيد آمريكا را ظرف 30 سال نابود كنيد.
    اين بود انشاي من براي نابود كردن آمريكا…
    معلم زیر برگه ام نوشته:
    انشاء خیلی خوبی بود.
    البته اشاره نکردید بهشان یاد میدهیم بی مورد و بدون درک و فهم شعار دهند.
    نمره شما ۱۹
    “خوشه”

     
  59. آقای نوری زاد
    جسارتا یه سوال داشتم .
    روحانیان چرا از این قدرتشون جهت پایان جنگ هشت ساله ، جلوگیری از دریافت امواج ماهواره ای ( به جای ارسال امواج سرطانزای پارازیت ) ، بهتر کردن وضع مملکت و ملت ، ساختن بمب اتمی ، نابودی رژیم آل خلیفه ، تثبیت رژیم بشار اسد و …. استفاده نمیکنند ؟؟؟؟!

     
  60. آقا نوری زاد بخونه
    سیدمرتضی هم می تونه بخونه
    بقیه هم می تونن بخونن

    زمان انقلاب شاه جنایات زیادی رو مرتکب شد…

    الکی مثلا ما نمیدونیم ک در جریان سال88 حدود825 نفر قطع نخاع شدن
    پرچم ما همیشه سرفرازه

    الکی مثلا ما نمیدونیم که پرچم ایران تنها پرچمیه که نوشته هاش به زبون رسمی خودش نیس

    شاه ثروت ما رو به امریکا تقدیم میکرد

    الکی مثلا ما نمیدونیم ک حق ما رو به لبنان و فلسطین و عراق میدن و توی لبنان هر سال جشنواره مدلینگ لباس های زنانه انجام میشه..

    اقتدار ما از رژیم پهلوی خیلی بیشتر شده

    الکی مثلا ما نمیدونیم که نام خلیج فارس توی همه ی سایت های معتبر به اسم خلیج عربی نوشته شده

    ما با اعراب برادریم

    الکی مثلا ما نمیدونیم که عراقیا پرچم ما رو اتیش زدن و فلسطینیا مرده هاشونو با پرچم داعش تشییع میکنن

    غزه و فلسطین مظلومه

    الکی مثلا ما نمیدونیم که اونا حتی حاضر نشدن با ما یه مسابقه ورزشی دوستانه انجام بدن:

    حکومت ما بر پایه عدالت است

    الکی مثلا ما نمیدونیم که اگه همه پول های اختلاس شده به خزانه برگرده به هر ایرانی سیصد میلیون تومن میرسه ﺩﻗﺖ ﮐﺮﺩﯾﻦ ﮐﻪ ﺧﻮﻥ ﺷﻬﯿﺪﺍﻥ فقط ﺑﻪ ﺣﺠﺎﺏ ﺧﺎﻧﻮﻣﺎ ﺣﺴاسه

    می دﻭﻧﺴﺘﯿﺪ ﭘﺴﺮ ﺧﻤﯿﻨﯽ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻮﺳاﯽ ﺻﺪﺭ ﻟﺒﻨﺎﻧﯽ ﻫﺴﺖ؟ !ﻧﻮﻩ ﺧﻤﯿﻨﯽ ﻋﺮﻭﺱ ﺳﯿﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺖ ﺗﻮ ﻧﺠﻒ؟ !ﺣﺴﻦ ﺧﻤﯿﻨﯽ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﺑﺠﻨﻮﺭﺩﯼ ﻫﺴﺖ ؟ !ﻻﺭﯾﺠﺎﻧﯽ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﻣﻄﻬﺮﯼ ﻫﺴﺖ ؟ !ﻣﻄﻬﺮﯼ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ؟ !ﺗﺎﺟﺰﺍﺩﻩ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﻣﺤﺘﺸﻤﯽ ﭘﻮﺭ ﻫﺴﺖ؟ !ﻣﺤﺘﺸﻤﯽ ﭘﻮﺭ ﺑﺎﺟﻨﺎﻕ ﺧﺎﺗﻤﯽ؟ !ﻫﻤﺴﺮ ﺳﯿﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺧﺎﺗﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺯﺍﺩﻩ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻮﺳﯽ ﺻﺪﺭﻫﺴﺖ؟ !ﺧﻮﺍﻫﺮﺯﺍﺩﻩ ﻣﺤﻤﺪ ﺧﺎﺗﻤﯽ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﺭﻓﺴﻨﺠﺎﻧﯽ ﻫﺴﺖ؟ … ؟ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺧﺎﺗﻤﯽ ﻫﻤﺴﺮ ﺯﻫﺮﺍ ﺍﺷﺮﺍﻗﯽ ﻧﻮﻩ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺧﻤﯿﻨﯽﻫﺴﺖ ؟ !ﻣﻬﺎﺟﺮﺍﻧﯽ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﮐﺪﯾﻮﺭ ﻫﺴﺖ؟ !ﮐﺪﯾﻮﺭ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﻧﺎﻃﻖ ﻧﻮﺭﻯ ﻫﺴﺖ؟ !ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎﯼ ﻻﻫﻮﺗﯽ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﺭﻓﺴﻨﺠﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ؟ !ﺭﯼ ﺷﻬﺮﯼ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﻣﺸﮑﯿﻨﯽ ﻫﺴﺖ ﻭ … ؟ … ؟ !35 ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻤﻠﮑﺘﻮ ﯾﮏ ﻃﺎﯾﻔﻪ ﺑﻪ ﻫﻢ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺩﺍﺭﻩﻣﯿﮑﻨﻪ .ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﯿﻦ ﺩﯾﮕﻪ!!!
    سی و چند سال پیش بود که شاه گریه کرد و رفت…!
    مردم ریختن تو خیابون و شادمانه شیرینی و شکلات پخش میکردن…
    چند تا بچه داد میزدن شاه فراری شده سوار گاری شده…!
    یه شیرین عقل دیگه ای هم داد میزد مَمَد دِماغ دَر رَفت…!
    مَمَد دِماغ دَر رَفت…!
    مردم جلوی ماشین ها رو میگرفتن و تا راننده رو پیاده نمیکردن که برقصه نمیذاشتن بره…!
    بیچاره ها نمیدونستن که این آخرین رقص عمرشونه…!
    عکس شاه رو از روی اسکناس ها رو درآورده بودن و با خوشحالی بههم نشون میدادن و نمیدونستن عکس شاه اعتبار اون کاغذ ها بود…!
    هر دلار هفت تومان بود…!
    و هر تومان کلی ریال با ارزش…!
    یک عکس بزرگ از شاه رو در محل خانه آیت الله شیرازی نصب کرده بودن که یک جفت شاخ داشت و از دندانهای دراکولایی اش خون میچکید…!
    خون جوانان وطن بود به اصطلاح…!
    و سالها گذشت از اون روز….
    و سالها گذشت…!
    دیگه مردم از شاه بعنوان مَمَد دِماغ یاد نمیکنن
    دیگه کسی نمیگه شاه فراری شده سوار گاری شده…!
    بلکه آه میکشن و میگن خدا بیامرزدش…!
    نور به قبرش بباره ایشالله…!
    دیگه رقصیدن جُرم شد…!
    پولها بی ارزش شد…!
    دلار افسار برید…!
    نفت که سر سفره نیامد که بماند نان هم پرکشید…
    برکت هم رفت…!
    نه آب و برقی مجانی شد و نه اتوبوسی…!
    ارزان شدن پیشکش ….
    کمر شکست این قبض های لعنتی….!
    معنویاتمان هم بر باد رفت…!
    سر در گریبونیم ما خود کرده های بی تدبیر…ر
    در پی لقمه ای نان که روزی قوت مسکینان بود …!
    35 سال دستاورد انقلاب اسلامي :
    ٨٠٠٠ پزشك بيكار ،
    ٧ ميليون جوان بيكار ،
    ازهر١٠ ازدواج ٦طلاق ،
    ٦ ميليون معتاد ،
    ٦٨% افسردگي ،
    رسيدن سن فحشا به ١٤ سالگي ،
    فروش سالانه ١٣ هزار كليه ،
    ٤٢% زير خط فقر ،

     
    • شایان توجه سید مرتضی که از خواب گران بیدارشود !! ترامپ به کل این حکومت مردمی !؟!؟ افسار خواهد زد خواهید دید !!!!

       
  61. جناب نوری زاد
    می دانم که سیستان و بلوچستان زیاد رفته اید
    به مناطق محروم نیز
    به این عکس و به این نوشته توجه کنید:

    عکسی که تورا به مبارزه می طلبد:
    باور کردنی نیست، این عکس و عنوانش:
    «كنكور در ولايتی دوردست در افغانستان»
    انگار پرفورمنسی معاصر است در برهوتی از کرۀ زمین؛
    انگار نمایی از روز محشر است که انسان‌ها را در حال رسیدگی به کارنامۀ اعمال‌شان نشان می‌دهد؛
    انگار مشتی بازیگرند که دقایقی، برای اجرا گرد هم آمده‌اند و کمی بعد به زندگی عادی خود باز می‌گردند؛
    اما … اما این تصاویر هرچه هست بازنمایی رنجی‌ست که این مردمان می‌برند و دلیلی‌ست محکم برای ستایش مبارزۀ آنها و تسلیم‌ناپذیری‌شان در برابر موانع و دشواری‌ها.

     
  62. سلام استاد گرامی
    انشالله که خوب هستید.داشتم مطالب گوشیم را چک میکردم به مطلب جالبی برخوردم.نظریه وزیر تبلیغات رژیم نازی هیتلری در 70 سال قبل.وقتی مطلب را دقیق خواندم دیدم انگار گوبلز این نسخه را برای رژیم فعلی ما تجویز کرده.و چقدر هم درست و دقیق.عین مطلب را خدمتتان ارسال میکنم.موفق باشید.

    یوزف گوبلز، در ۱۸۹۷ به دنیا آمد. او به علت ناتوانی جسمی از شرکت در جنگ جهانی اول معاف بود.
    وی به تحصیل در رشته‌های تاریخ و ادبیات پرداخت و در سال ۱۹۲۲ به حزب نازی پیوست.

    در سال ۱۹۳۳، گوبلز به مقام وزارت پروپاگاندا (تبلیغات و روشن گری) در رایش سوم رسید، و این سمت را تا هنگام خودکشی، در سال ۱۹۴۵، به مدت دوازده سال در اختیار داشت.

    در هنگام وزارت، او با در اختیار گرفتن همه ی رسانه‌های عمومی و شاخه های مختلف هنر، تمام سعی خود را برای جمع کردن مردم، پشت سر هیتلر و دولت او به کار بست.

    در هنگام جنگ جهانی دوم، وقتی که تبلیغات برای نازیسم از اهمیتی دو چندان برخوردار بود، کار گوبلز نیز، اهمیت بیشتری یافت.

    از تئوری های معروف او این است که می گفت: “دروغ را باید آن چنان بزرگ گفت که شنونده، در بزرگی آن فرو رفته و آن را به راحتی باور کند”.

    او حتا وقتی شکست آلمان در جنگ قطعی شده بود، به هیتلر وفادار ماند، و در نهایت، پس از ورود ارتش سرخ به برلین، در ۱ مه ۱۹۴۵، به همراه همسر و شش فرزندش، در سن ۴۸ سالگی، دست به خودکشی زد.

    گوبلز می گفت:
    “ما نه به دوست، بلکه نیاز به دشمن داریم”.

    او معتقد بود که وقتی یک حکومت دچار ضعف مدیریتی، فساد، ناکارآمدی، و فلاکت اقتصادی شود، و وقتی نتواند نیازهای ابتدایی مردم اش، از قبیل نان، کار، رفاه، امنیت، اعتبار، و آسایش شان را تامین کند، با موجی از نارضایتی، خشم و اعتراض عمومی مواجه می شود، و در این حال، کشور به سوی انقلاب و سقوط حکومت پیش می رود.

    گوبلز می گفت:
    “در چنین حالتی، حکومت باید اذهان عمومی را به سوی یک موضوع فرعی، اما بزرگ، منحرف کند.
    – باید وارد یک جنگ شد.
    – حکومت باید برای ملت دشمن بتراشد.
    – دشمنان خارجی،
    – دشمنان داخلی.
    – ولی اگر دشمن واقعی پیدا نشد، حتا دشمن خیالی…
    – باید دایم از توطئه ها گفت.
    – از نقشه هایی که دشمنان برای ما می کشند.
    – باید از هر فرصت و حادثه ای، برای راه انداختن یک جنگ تبلیغاتی استفاده کرد.
    – باید همیشه درگیر بود.
    – درگیر جنگ،
    – درگیر تبلیغات علیه همسایگان،
    – علیه کشورهای قدرتمند،
    – علیه سازمان های جهانی،
    – باید بحران ساخت…”

    وی معتقد بود:
    “رمز موفقیت و ماندگاری حکومت های ضعیف، در وضعیت جنگی و بحران ها است.
    در جنگ ها و بحران ها است که مردم، بدبختی های مالی، شغلی، شخصی، و معیشتی شان را فراموش کرده، و با حکومت همدل می شوند.

    و این بهترین فرصت برای سرکوب منتقدین داخلی است.

    کشور که آرام شود، مردم طلبکار حکومت می شوند”.

    توصیه ی او این بود که:
    – باید کشور را دایم در حالت جنگی نگه داشت.

     
  63. سلام آقای نوری زاد.
    در تأیید نوشته شما یکی میشه به من بگه پس بعد از انقلاب این آقایان چه چیز تازه ای برایمان آوردند ؟؟

    ساخت راه‌آهن سراسری به دستور رضاشاه
    رضاشاه چه در جایگاه پادشاه و چه در جایگاه نخست‌وزیر و وزیر جنگ، کارهایی کرد که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:[۵۵]
    • ساخت راه‌آهن سراسری ایران (از دریای خزر تا خلیج فارس)[۵۶]
    • بنیان‌گذاری دانشگاه تهران[۵۷]
    • ساخت جاده مخصوص پهلوی (خیابان ولی‌عصر کنونی در تهران)[۵۸]
    • متحدالشکل کردن لباس مردان، دستور به سر گذاشتن کلاه پهلوی به جای دستار و فینه و اجباری کردن کت و شلوار و کفش مردانه به جای لباس‌های سنتی در سال ۱۳۰۳ خورشیدی (در پست نخست‌وزیری)[۵۹]
    • کشف حجاب اجباری (تغییر لباس زنان از پیچه و روبند به لباس و کلاه فرنگی و بازکردن صورت)[۶۰]
    • تهیه و تصویب نخستین قانون مدنی ایران[۶۱]
    • بنیان‌گذاری ثبت اسناد[۶۲]
    • بنیان‌گذاری ثبت احوال و اجباری کردن برگزیدن نام خانوادگی و صدور شناسنامه[۶۳][۶۴]
    • لغو کاپیتولاسیون[۶۵]
    • ملی‌کردن جنگل‌ها و مراتع ایران[۶۶]
    • براندازی سیستم خان‌سالاری (ملوک الطوایفی)
    • راهسازی سراسری در کل کشور
    • ابداع دادگستری در ایران
    • ساختن بزرگترین پالایشگاه جهان (آبادان)
    • ایجاد شهربانی
    • ایجاد اولین شرکت بیمه ملی
    • متحدکردن نیروهای نظامی و تشکیل ارتش ایران و تصویب قانون نظام وظیفه عمومی[۶۷]
    • بنیان‌گذاری بانک سپه[۶۸]
    • بنیان‌گذاری بانک ملی ایران[۶۹]
    • بنیان‌گذاری بانک فلاحتی (بانک کشاورزی کنونی)[۷۰]
    • بنیان‌گذاری بیمه ایران[۷۱]
    • گسترش صنایع ماشین سازی
    • بنیان‌گذاری رادیو ایران[۷۲]
    • بنیان‌گذاری خبرگزاری پارس[۷۳] (خبرگزاری ایرنا کنونی)
    • بنیان‌گذاری فرهنگستان ایران[۷۴]
    • تغییر تقویم رسمی ایران از تقویم هجری قمری به تقویم خورشیدی جلالی (تغییر ماه‌های برجی مانند عقرب و سرطان به ماه‌های اوستایی مانند فروردین و اردیبهشت)
    • تغییر نام رسمی کشور در زبان‌های خارجی و مجامع بین‌المللی از «پرشیا» به «ایران» در سال ۱۳۱۴. (در خود ایران نام کشور از زمان ساسانیان به همین نام ایران گفته می‌شد).[۷۵]
    • دستور به حفظ، بازسازی و مرمت آثار تاریخی ایران[۷۶]
    • تأسیس نخستین موزه ایران با نام موزه ایران باستان
    • حفظ یک‌پارچگی و تمامیت ارضی ایران با سرکوب وابستگان به قدرت‌های خارجی، هم‌چون شیخ خزعل،[۷۷] اسماعیل سیمیتقو،[۷۸] میرزاکوچک خان، دوست محمد خان و…
    • موافقت با سفر یک هیئت بریتانیایی به ریاست سر اورل اشتین به ایران جهت کشف آثار باستانی در شهرهای ایران.[۷۹]
    • بازسازی مکان‌های تاریخی ایران از جمله آرامگاه فردوسی و آرامگاه خیام
    • ایجاد رادیو ایران
    • تأسیس موزه ملی ایران
    • ساخت اولین فرودگاه مهم ایران (فرودگاه مهرآباد)

     
    • معمولا در اینگونه تبلیغات کلیشه ای در سایت ها و شبکه های اجتماعی به یک نکته توجه نمی شود و آن اینکه در تغییر و تحولات سیاسی در یک جامعه ،خواه در قالب انقلاب و تغییر دفعی یک سیستم حکومتی ،و خواه در چهار چوب رفورم و اصلاح ساختار سیاسی یک نظام ،و خواه در چهارچوب تغییرات و جابجایی قدرت در سطح قوای اجرایی و مقننه و قضائیه ،وقتی تغییر ایجاد می شود و مثلا یک سیستم حکومتی از سلطنتی به جمهوری تغییر می یابد ،یا فرضا یک دولت جابجا می شود و دولت دیگری روی کار می آید ،مقصود از تحول سیستماتیک یا تحول دولت ها و حکومت ها این نبوده و نیست که یک نظام یا یک دولت ،دست به اختراع و کشف امور جدید مرتبط با اهرم های اداره جامع بزند،این نکته ایست که معمولا از آن غفلت می شود و من حتی در متن های جناب نوریزاد یا مجادلاتی که ایشان با من در این صفحه داشتند آنرا می بینم ،خیال می شود مثلا اگر در فرانسه انقلابی واقع شد یا در روسیه یا در ایران یا در جاهای دیگر لزوما نظام یا دولت جدید باید حتما بیاید همه پدیده ها و اهرم های قبلی قدرت را نابود کرده و دست به کشف و اختراع عناصر دیگری بزند! برای اینکه مطلب روشن شود من به همین لیست های کلیشه ای اشاره می کنم ،مثلا در این لیست اشاره می شود که رضا شاه میر پنج برای اولین بار در ایران راه آهن سراسری (سراسر ایران را رضاه شاه راه آهن کشید؟ حالا به این جهت کاری نداریم و تسامح می کنیم)کشید ،خوب بارک الله! دستش درد نکند ،اینرا واقعا می گویم دستش درد نکند ،هرکس کار مثبتی کرد انسانیت و اخلاق اقتضاء دارد از او تقدیر شود ،حالا حساب کنیم ،وقتی با ذکر این نکته تلاش می شود بر سر نظام اسلامی منتخب مردم ایران کوبیده شود ،آیا مقصود این است که مثبت بودن حکومت دینی در گرو این است که این حکومت بیاید راه آهن را کنار بگذارد و یک پدیده جدید بجای آن بگذارد تا شما در مورد آن ارزیابی مثبت داشته باشید؟! خوب اگر رضا شاه هم نبود و حاکم دیگری در آن مقطع بود و امکانات تغییر ماشین دودی به راه آهن برایش وجود داشت آنرا ایجاد می کرد ،حالا رضا شاه این کار را آنزمان کرده الان شما می گویید حکومت دینی می بایست چکار می کرد؟ خوب حکومت دینی هم آمده همان راه آهن سراسری را (که اختراع رضا شاه هم نبوده بلکه اختراع خارجی ها بوده) تعمیم داده ،و در مناطق دیگری از کشور که رضاشاه موفق به احداث ریل و گردش قطار نشده راه آهن احداث کرده ،یا آنرا مدرن تر کرده و قطارهای جدید را جایگزین کرده ،در اینجا چون رضا شاه برای اولین بار این کار را کرده باید خدمات بعدی تکمیلی حکومت ها و دولت های دیگر را نادیده گرفت؟! این یک مغالطه!
      علاوه بر این ،خوب در زمان رضاشاه هنوز صنعت هواپیمایی و احداث فرودگاه ها هم پا نگرفته بوده است ،بعد مثلا پسرش در یک حدودی متناسب با زمان و امکانات صنعت هواپیمایی را رونق داده است ،بعد حکومت اسلامی هم آمده فرودگاههای دیگری احداث کرده و هواپیماهای جدید خریده ،حالا باید گفت حکومت اسلامی اصلا هیچ کاری در این زمینه نکرده است چون اول بار محمد رضا شاه آن کار را کرد؟! یا حتما باید حکومت دینی بیاید یک فرایند جدیدی مثل شاتل سواری و امکانات آن ایجاد کند تا شما بگویید حکومت اسلامی هم کاری کرد؟! نه بابا هر حکومت و نظامی باشد بتناسب زمان همین فرایندهای رایج مربوط به رفاه مردم را بقدر امکانات بسط و توسعه می دهد.
      رضا شاه اول بار دانشگاه را به ایران آورد ،بسیار خوب ،گلی بجمال رضا شاه! حالا منظورتان چیست؟ آیا باید حکومت اسلامی میامد یک سیستم جدید آموزشی را برای اولین بار جایگزین می کرد تا چشم شما را پر کند؟! خوب حکومت دینی هم ،هم دانشگاههای دولتی را بسط و توسعه داده است هم بتناسب زمان امکانات نرم افزاری و سخت افزاری در امر آموزش عالی را بسط کمی و کیفی داده است ،هم دانشگاه آزاد احداث کرده است..
      اینجا در سنجش و مقایسه بین حکومت رضا شاه بدون توجه به شاخصه های مثبت یا منفی دیگر حکومت استبدادی و سلطنت موروثی رضا شاه و حکومت دینی منتخب مردم ،باید چون رضا شاه اول بار دانشگاه تهران را مثلا بارمغان آورد باید توی سر حکومت دینی زد و چشم ها را هم گذاشت و رشد کمی و کیفی دانشگاهها و امکانات را که بعد از انقلاب بوجود آمده نادیده گرفت؟!این هم یک مغالطه.
      رضا شاه لباس های مردان را متحد الشکل کرد!
      عجب! متحد الشکل کردن لباس ها که مرتبط با آزادی های فردی و سلایق انسانهاست می شود کمالی برای رضا شاه و سنجه برای کوبیدن حکومت دینی منتخب مردم؟!
      امروزه همه مردم می فهمند که انتخاب نوع و شخص لباس مربوط است به حوزه زندگی خصوصی اشخاص ،کی گفته باید لباس های مردان یا زنان باید متحد الشکل شود؟! اتفاقا نویسندگان این کلیشه ها اگر کلاه عقل خود را قاضی کنند و کلاه پهلوی معبود آنها نباشد باید بفهمند که این مورد حتی از سیئات و کارهای زشت و استبدادی رضاشاه بوده است.
      ساخت جاده پهلوی (ولی عصر)!
      رضا شاه جاده ساخته؟! خوب بارک الله دستش درد نکند ،اما مگر بعدیها که آمدند اینهمه جاده های شهری و روستائی و آسفالت ها که رضا شاه نکرده بود را احداث نکردند؟ الان بعد از انقلاب هیچ جاده ای بین شهرهای بزرگ و کوچک و روستاها احداث نشده؟ یا هیچ جاده ای مرمت نشده یا توسعه نیافته؟!اینهم یک مغالطه.
      کشف حجاب اجباری! اینکه از سیئات و از مظاهر دیکتاتوری او در یک جامعه اکثریت مسلمان بوده! رضا شاه غلط کرده و بگور پدرش خندیده که بزور چادر از سر زنان مسلمان کشیده، این عمل غلط و بی ناموسی و خلاف مسلمانی از نظر شما کمال برای رضا شاه است؟
      اولین قانون مدنی در ایران ،اولا قانون را قانون گذاران و حقوق دانان زحمتش را کشیدند نه رضا شاه ،ثانیا بسیار خوب، رضا شاه بانی قانون مدنی شد ،گلی بجمالش! این یعنی بعدیها در مورد تاسیس و تکمیل قوانین مدنی و حقوق خانواده و…هیچ کاری نکردند؟! و این یعنی میزان رجحان حکومت رضا شاه بر حکومت دینی منتخب مردم؟!
      این هم یک مغالطه! و …..فرصت بررسی بیشتر نیست :فقس علی هذا….

       
  64. ما به او بد کردیم

    به پادشاهی که عاشق ایران و صلح ودوستی بود ، ما متاسفانه ،ایرانیان و جهانیا ن ، قدر و منزلت او را نشناختند و به او بد کردیم .

    ما بد کردیم وقتی در سال ۱۳۵۷ فریاذ زدیم ازادی ،استقلال ،جمهوری اسلامی .
    چرا که نه مفهوم روشن ودرستی از ازادی در نظر داشتیم ونه مستعمره کشوری بودیم که بخواهیم استقلال خود را بدست اوریم و نه می دانستیم جمهوری اسلامی چه نظامی است.

    ما بد کردیم که کوچکترین کنجکاوی نکردیم تا ببینیم خمینی در ۱۳۴۲ برای چه علم اعتراض برداشت . ما بد کردیم که نخواستیم بدانیم خمینی در ان سال با حقوق زنان و با اصلاحات ارضی مخالف بود و با شوراهای ایالتی و ولایتی .

    ما بد کردیم که نخواستیم بدانیم خمینی در باره ی (احیا ی کاپیتولاسیون ) دروغ میگفت و هم عوام را فریب میداد و هم روشنفکران را .

    ما از روستایی و فرنگ رفته بد کردیم بی جای آنکه کتاب ولایت فقیه او را بخوانیم یا بپرسیم که در ان چه نوشته است ، به اصرار ، چشمان خود را فریب دادیم تا عکس او را در ماه ببینیم .

    ان روستایی بیرون امده از نظام برده داری یا همان ارباب و رعیتی و آن عشایر ازاد شده از ظلم خان ها در دوران محمد رضا شاه پهلوی بد کردند که فریاد زدند مرگ بر شاه . اما روستا زاده ی هم ولایتی که مهندسی اش را از دانشگاه اریا مهر گرفت با تکرار این شعار بدتر کرد .

    ان حقوقدان سرشناس مراغه ای بد کرد که گفت و نوشت با درامد یک روز نفت ایران میشود چندبار دور زمین را با اسکناس های ۵ تومانی دور زد و این همه را شاه از ملت می دزد .

    ما بد کردیم به دروغ گفتیم صمد بهرنگی را ساواک کشت و نگفتیم که صمد شنا بلد نبود و غرق شد .

    ما بدکردیم که گفتیم شاه خونخوار است ، جلاد است ، یزید زمان است اما در ان روزها نخواستیم بدانیم محمد رضا شاه پهلوی برای ماندن درسلطنت حاضر نبود حتی خون یک ایرانی ریخته شود .

    ما که از دانشگاهای در زمان پهلوی ها فارغ التحصیل شده بودیم بد کردیم ادعای خمینی را باور کردیم که میگفت این پدر و پسر دشمن علم بودند ، دشمن دانش وترقی بودند

    ان استاد سیاست بین الملل و کارشناس امور نفتی بد کردند که در هم صدا شدن با خمینی ومسکو ، گفتند که شاه نوکر شرکتهای نفتی است اما میدانستند و نگفتند محمد رضا شاه پهلوی در ستیز با شرکتهای نفتی برای منافع ایران است که هدف توفان انقلاب قرار گرفته است .

    ان استاد جامعه شناس و آن استاد اقتصاد بد کردند که به طمع وکالت و صدارت در جمهوری اسلامی خمینی ، که در راه بود ، به دروغ گفتند و نوشتند ، ایرانیها در دوران شاه روز به روز فقیرتر شده اند اما به این پرسش پاسخ ندادند که اگر چنین است ، چرا هیچ یک از شعارهای دوره ی انقلاب نشات گرفته از خواسته های اقتصادی نیست ؟

    ما بد کردیم که تحول جامعه ی ایرانی از جامعه ی روستایی به جامعه ایی شهر نشین را ، در هم صدایی با خمینی ، اجرای دستور استعمار برای نابودی ملت مسلمان ایران خواندیم و نوشتیم ، و نگفتیم و ننوشتیم در دوران پهلوی هاست که ایران وایرانی معاصر ، همراه با کشورهای در حال پیشرفت جهان شده است .

    ما بد کردیم که با خمینی همصدا شدیم و گفتیم و نوشتیم این انقلاب سفید شاه ایران را ذلیل و ویران کرد .

    ما بد کردیم که میدانستیم سپاه دانش بسیار مفید است ، سپاه بهداشت و سپاه ترویج وابادانی نیز ، اما نگفتیم.

    ما بد کردیم که با خمینی همصدا شدیم وگفتیم این برنامه تنظیم خانواده هم یک توطئه ی است برای انکه نفوس مسلمین را کاهش بدهند .

    ان زن ودختر ایرانی که در دوره پهلوی ها از کنیزی دوره قاجار و سلطه ی اخوندی بدر امده بودند و قانونا به عنوان انسان شناخته شدند و به مقام و منزلتی شایسته رسیدند ، بد کردند که در دوره انقلاب چادر چاقچور به سر کردند و دنبال اخوندها راه افتادند .

    بد کردند انها که برای ادامه تحصیل به خارج فرستاده شده بودند رفتند در اردوگاههای فلسطینی آموختند چگونه میشود پاسبان کشت و به پاسگاه ژاندارمری حمله کرد و در راه ازادی خلق بانک دزدید و وقتی گرفتار شدند داد و فریاد بر اوردند که مسلمانی نیست .

    آن پزشکان که جای حکیم و دعا نویس های دوران قاجار را گرفته بودند بد کردند که نگفتند تا پیش از محمد رضا شاه ، بسیاری از ایرانی ها از بیماری هایی مثل مالاریا و حصبه می مردند اما در دوران او و پیش از او ، در دوران رضا شاه ، نه تنها این بیماریها ریشه کن شدند بلکه چندین هزار بیمارستان ، درمانگاه و مطب در کشور ساخته شد .

    بد کردند این را نگفتند و رفتند دنبال خمینی که می گفت اسلام خون میخواهد .

    فرهنگیان ما بد کردند که نگفتند تغذیه ی رایگان در مدارس برنامه ی بسیار مفید وخوبی است اما در عوض رفتند دنبال سخنگوی خمینی ،حجت الاسلام غفاری که گفت این شیری که به دستور امریکا در مدرسه به بچه ها میدن برای اونه که از همون بچه گی بی غیرت بار بیان .

     
  65. کاش آیت الله های ما هم اینجور زیر بار زندگی می رفتند. کاش رهبر هم. کاش سرداران هم. اینا همه شون پاسخگوی مسئولیت هاشون نیستند. اما این کولبر پاسخگوست. او فقط بار می برد. جنسش مال یکی دیگه ست. کاش رهبر می دانست بار سنگین یعنی چی.

     
  66. مسلمان ، همسایه ای کافر داشت …!!!

    هر روز و هر شب ، همسایه ی کافر را لعن و نفرین می کرد …!

    خدایا … جان این همسایه ی کافر مرا بگیر و مرگش را نزدیک کن …!

    طوری که مرد کافر می شنید …!!!

    زمان گذشت و آن فرد مسلمانی که نفرین میکرد ، خودش بیمار شد …!!! دیگر نمی توانست غذا درست کند …! ولی غذایش در کمال تعجب سر موقع در خانه اش حاضر می شد …!

    مسلمان سر نماز می گفت : خدایا ممنونم که بنده ات را فراموش نکردی ، غذای مرا در خانه ام حاضر و ظاهر میکنی و لعنت بر آن کافر خدانشناس که تو را نمی شناسد …!!!

    روزی از روزها که می خواست برود و غذا را بردارد ، دید این همسایه ی کافر است که برایش غذا می آورد …!!!

    از آن شب به بعد مرد مسلمان قصه ديگری سر نماز می گفت …! خدایا … ممنونم که این مرتیکه ی شیطان را وسیله کردی که برای من غذا بیاورد …! من تازه حکمت تو را فهمیدم که چرا جانش را نگرفتی …!!!

    جهل امری ذاتی است که با هیچ صراطی ، راهش تغییر نمی کند …!!!

     
    • جناب سعید واقعا استفاده کردم سپاس .سپاس(( جهل امری ذاتی است که با هیچ صراطی ، راهش تغییر نمی کند )) باز هم سپاس !

       
    • بله خیال پردازی و رمان های تخیلی هم جهالت ذاتی دیگری است که بر اساس آن برخی اقدام به ارزش گذاری و مقایسه و نتیجه گیری می کنند! و از این جهالت غلیظ تر آن است که خیال پردازان دیگری از جهت کوتاه دستی و تحیر و عجز، دلشان را به اینگونه خیال پردازی ها خوش کرده و برای آن هورا می کشند!

       
  67. بعدازاینکه رئیس جمهور گفت: برای دیدن نتائج برجام عینک بزنید، نرخ عینک به صورت نجومی بالا رفت. بطوریکه قیمت یک عینک تامرز ۱۰میلیون تومان هم رسید

    امروزصبح من وقتی برای خرید عینک به عینک فروشی رفته وسفارش عینک دادم،عینک فروش گفت عینک برجامی میخوای؟
    گفتم آره.
    عینک را زدم وبیرون آمدم.
    درمسیرم به یک قصابی رسیدم . درکمال ناباوری دیدم که گوشت زده کیلوئی ۵۰۰۰تومان.
    کمی جلوتردیدم مرغ زده کیلوئی ۳۰۰۰تومان.
    به خیابان که نگاه کردم تاکسی ها همه به شکل ایرباس بودند حتی روی آنها نوشته بود ـتاکسی ایـر ـــ

    به مغاره ای رفتم تا مقداری قندوشکر وحبوبات بخرم.
    گفتم آقا لطفا ۱۰هزارتومان عدس میخوام . دیدم مغازه داریک گونی عدس گذاشت بیرون وگفت بفرمائید . گفتم آقا ! گفت:چیه ؟ بروآقا شکرکن ودعا به برجام کن.

    اینجابود که خداراشکر کردم و تازه به اهمیت این جمله رئیس جمهور که هرکس برکات ونتایج برجام را نمی تواند ببیند برود عینک بزند پی بردم…

    آقا شما هم اینهمه غرنزن خب بروعینک بزن . اٍاٍه ناشکرا

     
  68. نوریزاد گرامی با درود و سپاس از شما بخاطر

    روشنگریتان ؛ در رابطه با آقای رفسنجانی احتمالا

    فراموش کردیدبگوبید که بعد از فتح خرمشهر وقتی

    آقای منتظری مظلوم در جمع سران اُظهار میدارد

    که : از طرف کشورهای عربی پشنهاد صلح و پرداخت

    غرامت شده بهتر است صلح کنیم

    آقای رفسنجانی با تمسخر و تحقیر میگوید: اقای منتظری بوی دلار به مشامش رسیده!!

    ضمنا جنابعالی بهتر از هرکس دیگر میدانید که دعوای اصلاح طلبآن و اصولگرایان جنگی است بین برادران بر سر میراث پدر و لاغیر و باز خوب میدانیم که سر دسته اصلاح طلبان که آقای خاتمی و کروبی و موسوی باشند خود را میراث دار امام راحل میدانند و امام راحل هم فرمودند حفظ نظام از اوجب واجبات است و معنی عملی این حرف این است که برای حفظ نظام هر کاری مشروع است؛ با این تفاصیل من نمیدانم چرا ما از اصلاح طلبان توقع بیجا داریم و سالهاست به وعده های آنان دلخوشیم و منتظریم که این اقایان برایمان

    دموکراسی و آزادی به ارمغان بیا و ند ؛مگر تا سال ۸۴ مملکت در تیک

    دموکراسی و آزادی به ارمغان بیاورند؛مگر تا سال ۸۴ مملکت در تیول این حضرات نبود؟ جناب نوریزاد این مسئله که حفظ نظام از اوجب واجبات است نزد ولایت باوران بار فقهی و شرعی دارد و معنای آن اینست که اگر حفظ نظام مشروط بر به آتش کشیدن همه عالم باشد باید دنیا را به آتش کشید و نیز اگر حفظ نظام با غارت و اختلاس و قتل و جنایت میسر است از انجام ان نباید رویگردان بود ؛زیرا حفظ نظام به چاکران جان نثار نیاز دارد و دست اینان باید برای هر عملی حتی دزدی باز باشد؛؛ با این حال ایا با دموکراسی بازی و حرکات گاندی وار میتوان مملکت را نجات داد؟ ایا چیزی غیر از الماس میتواند الماس را ببرد؟

     
    • ظاهرا انتساب این مطلب که آقای منتظری بوی دلار بمشامش خورده به مرحوم آقای هاشمی مسلم نیست ،من عبارت مرحوم استاد در خاطرات را نگاه کردم ،عبارت ایشان این بود :
      “بالاخره من همان موقع كه خرمشهر فتح شد به مسئولين پيغام دادم كه اگر مي‎خواهيد صلح كنيد و يا معامله كنيد و پول و غرامت بگيريد الان وقت آن است، شنيدم بعضي گفته بودند: “فلاني بوي دلار به مشامش خورده است”.
      (خاطرات آیت الله منتظری ،ج1 ص 590)
      می بینید که عبارت ایشان این است که “بعضی گفته بودند” و از عبارت ایشان مشخص نیست که مرحوم هاشمی رفسنجانی چنین چیزی را گفته باشد.

       
  69. اگه گفتین این عکس مربوط به کدوم دولته تو دنیا که اینطوری توی زمین و آسمون گیر کرده ؟ ………

     
  70. ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ…!!!

    ﻧﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮﻡ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻣﯿﺸﻮﺩ…!

    ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺣﺮﻓﯽ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ…!

    ﻧﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ…!

    ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺧﻄﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ …!

    ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺳﭙﯿﺪﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ…!!!

    ﻭ ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺗﺮ …!!!

    ﺍﻗﻮﺍﻣﻤﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ …!!!

    ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐﺒﺎﺏ
    ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻮﺩ …!

    ﺭﺍﺳﺘﯽ ، ﻋﺸﻖ ﻗﺪﯾﻤﻢ ﺭﺍ ﺑﮕﻮ…!

    ﻫِـــــــــــــــــﻪ ……!

    ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺶ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺩﯾﮕﺮﯼ، ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ می برﺩ…!

    ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﻮﺭﮐﻨﯽ ﺭﺍ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ…!

    ﻭ ﻣﺪﺍﺣﯽ ﮐﻪ ﺍﻟﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ
    ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ …!!!
    ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ
    ﻣﻦ می مانم ﻭ ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮏ
    ﻭ ﻏﻢ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﻢ می ماند…!!!

    زنده یاد ” حسین پناهی “

     
  71. اگر نسل جدید می خواهد بداند چطور انقلابیون در سال 57 رهبری خمینی را پذیرفته و شاه را سرنگون کردند، متن ذیل را بخوانند و بیاندیشند اگر جای آنها بودند و این سخنان را از یک مرجع تقلید می شنییدند چه عکس العملی از خود نشان می دادند.

    سخنان امام خمینی در نوفل لوشاتو فرانسه در 37 سال پیش:

    «بشر در اظهار نظر خودش آزاد ا ست.»

    «اولین چیزی که برای انسان هست آزادی بیان است.»

    «مطبوعات در نشر همه‌ حقایق و واقعیات آزادند.»

    «در جمهوری اسلامی کمونیست‌ها نیز در بیان عقاید خود آزادند.»

    «در حکومت اسلامی اگر کسی از شخص اول مملکت شکایتی داشته باشد، پیش قاضی می‌رود و قاضی او را احضار می‌کند و او هم حاضر می‌شود.»

    «یکی از بنیان‌های اسلام آزادی است… بنیاد دیگر اسلام اصل استقلال ملی است.»

    «حکومت اسلامی یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی است.»

    «دولت اسلامی یک دولت دمکراتیک به معنای واقعی است و اما من هیچ فعالیت در داخل دولت ندارم و به همین نحو که الآن هستم، وقتی دولت اسلامی تشکیل شود، نقش هدایت را دارم.»

    «اما شكل حكومت ما جمهوری است، جمهوری به معنای اینكه متكی به آرای اكثریت است.»

    «حکومت جمهوری است مثل سایر جمهوری‌ها و احکام اسلام هم احکام مترقی و مبتنی بر دموکراسی و پیشرفته و با همۀ مظاهر تمدن موافق.»

    «ولایت با جمهور مردم است.»

    «عزل مقامات جمهوری اسلامی به دست مردم است. برخلاف نظام سلطنتی مقامات مادام‌العمر نیست، طول مسئولیت هر یك از مقامات محدود و موقت است. یعنی مقامات ادواری است، هر چند سال عوض می‌شود. اگر هم هر مقامی یكی از شرایطش را از دست داد، ساقط می‌شود.»

    «رژیم ایران به یک نظام دمکراسی‌ تبدیل خواهد شد که موجب ثبات منطقه می‌گردد.»

    «اختیارات شاه را نخواهم داشت.»

    «من هیچ سمت دولتی را نخواهم پذیرفت.»

    «من در آینده (پس از پیروزی انقلاب) همین نقشی که الآن دارم خواهم داشت. نقش هدایت و راهنمایی، و در صورتی که مصلحتی در کار باشد اعلام می‌کنم… لکن من در خود دولت نقشی ندارم.»

    «علما خود حكومت نخواهند كرد. آنان ناظر و هادی مجریان امور می‌باشند.این حكومت در همه‌مراتب خود متكی به آرای مردم و تحتِ نظارت و ارزیابی و انتقاد عمومی خواهد بود.»

    «من نمی‌خواهم ریاست دولت را داشته باشم. طرز حكومت، حكومت جمهوری است و تكیه بر آرای ملت»

    «من چنین چیزی نگفته‌ام كه روحانیون متكفل حكومت خواهند شد. روحانیون شغل شان چیز دیگری است.»

    «من و سایر روحانیون در حكومت پستی را اشغال نمی‌كنیم. وظیفۀ روحانیون ارشاد دولت‌ها است. من در حكومت آینده نقش هدایت را دارم.»

    «قانون این است. عقل این است. حقوق بشر این است که سرنوشت هر آدمی باید به دست خودش باشد.»

    «باید اختیارات دست مردم باشد. این یك مسئله عقلی است. هر عاقلی این مطلب را قبول دارد كه مقدرات هركسی باید دست خودش باشد.»

    «حكومت اسلامی بر حقوقِ بشر و ملاحظه‌ آن است. هیچ سازمانی و حكومتی به‌اندازه‌ اسلام ملاحظه‌ حقوق بشر را نكرده است. آزادی و دموكراسی به‌تمام معنا در حكومت اسلامی است، شخص اوّل حكومت اسلامی با آخرین فرد مساوی است در امور.»

    «اسلام، هم حقوق بشر را محترم می شمارد و هم عمل می كند. حقّى را از هیچ‌كس نمی گیرد. حق آزادى را از هیچ‌كس نمی گیرد. اجازه نمی دهد كه كسانى بر او سلطه پیدا كنند كه حقّ آزادى را به اسم آزادى از آنها سلب كند.»

    «ما که می‌‌گوییم حکومت اسلامی می‌خواهیم جلوی این هرزه‌ها گرفته شود، نه‌اینکه برگردیم به 1400 سال پیش. ما می‌خواهیم به عدالت 1400 سال پیشش برگردیم. همۀ مظاهر تمدن را هم با آغوش باز قبول داریم.»

    «دولت استبدادی را نمی‌توان حکومت اسلامی خواند… رژیم اسلامی با استبداد جمع نمی‌شود.»

    «ما حکومتی را می‌خواهیم که برای اینکه یک دسته می‌گویند مرگ بر فلان کس، آنها را نکشند.»

    «حکومتی که ما می‌خواهیم مصداقش یکی حکومت پیغمبر است که حاکم بود. یکی علی و یکی هم عمر.»

    «تمام اقلیت‌های مذهبی در حکومت اسلامی می‌توانند به کلیه فرائض مذهبی خود آزادانه عمل نمایند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنها به بهترین وجه دفاع کند.»

    «جامعۀ آیندۀ ما جامعۀ آزادی خواهد بود. همۀ نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت.»

    «ما یک حاکمی می‌خواهیم که توی مسجد وقتی آمد نشست بیایند دورش بنشینند و با او صحبت کنند و اشکال‌هایشان را بگویند. نه اینکه از سایه او هم بترسند.»

    «زنان در انتخاب، فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازین اسلامی آزادند.»

    «زن‌ها در حكومتِ اسلامی آزادند حقوق آنان مثل حقوق مردها. اسلام زن را از اسارت مردها بیرون آورد و آنها را هم ردیف مردها قرار داده است، تبلیغاتی كه علیه ما می‌شود برای انحراف مردم است. اسلام همۀ حقوق و امور بشر را تضمین كرده است.»

    رأی ملت متَّبع است، ولو به ضرر خودشان باشد..
    میزان رای ملت است ولاغیر!!!!!

     
    • خانم زهرا

      شما یک لطفی بکنید بجای کپی پیست کردن متن های موجود در سایت ها یا شبکه های اجتماعی ،زحمتی بکشید ابتدا انتساب قطعی یک یک این عبارات به مرحوم آیت الله خمینی را با ریفرنس دقیق از کتاب صحیفه امام مشخص کنید ،بعد که انتساب جملات بهمین شکلی که نقل کرده اید روشن شد من آماده ام در مورد تک تک فقرات گفتار ایشان و مراد و مقصود ایشان با هم گفتگو کنیم.

      سپاس

       
  72. يه روز احمدی نژاد راه افتاد
    هلک و هلک رفت آمريكا!

    وضعيت اونجا رو كه ديد
    توي دلش گفت: عجب پيشرفتی!
    عجب كشوري
    چه رفاهی
    چه نظمی
    چه سيستم اداري منظمی
    چه تشكيلاتی……
    آخ ؛ راستی
    مرگ بر امریکا

    بعد رفت پيش اوباما و ازش پرسيد:
    بابا دمتون گرم!
    شما چكار كردين كه اينقدر پيشرفت كردين؟ البته مرگ بر آمريكا!

    اوباما گفت:
    ببين!
    كارهاي ما مثل كارهاي شما هرتی پرتی نيست!
    ما وقتی مي خوايم وزير انتخاب كنيم
    از همشون تست هوش می گيريم
    باهوش ترين و به درد بخورترين اونها رو انتخاب می كنيم
    نه هر ننه قمری رو بياريم بكنيم وزير!
    الان برات تست می كنم حالشو ببر

    اوباما زنگ زد به هيلاری كلينتون گفت:
    هيلاری جان!
    عزيزم يه نوک پا بيا دفتر من، كارت دارم

    از اونجا كه اوباما مثل احمدی نژاد نبود
    هيلاری با آرامش و سر فرصت رفت پيش اوباما

    نه اينكه هول كنه و آب دستشه بذاره زمين!

    اوباما به هيلاری گفت:
    يه سوال ازت می پرسم ، 30 ثانيه زمان داری كه جواب بدی؟

    اون كيه كه زاده ي پدر و مادرته، اما برادرو خواهرت نيست؟!!

    احمدی نژاد خودش هم هنگ كرد
    و توی جواب موند
    كه يهو هيلاری گفت:
    خوب معلومه؛ خودمم ديگه!

    احمدی نژاد كف كرد و سريع برگشت ايران
    و مرگ برآمریکا گویان زنگ زد به متكی وزير خارجه
    و گفت: آب دستته بذار زمين بيا اينجا كارت دارم!

    وقتی متكی اومد احمدی نژاد كلی داد و هوار راه انداخت و حنجره پاره كرد كه:
    خاك بر سرت!

    آخه اين چه وضع مملكته؟
    اين چه وضعيه!؟
    مثلا تو وزير امور خارجه اي؟!
    خجالت بكش!
    يه سوال ازت می پرسم
    سه روز فرصت داری جواب بدي
    وگرنه می فرستمت سنگال!!

    بعد پرسيد :
    اون كيه كه زاده ی پدر و مادرت هست، اما برادر و خواهرت نيست؟

    متكی عزا گرفت كه عجب سوال خفنی!
    خلاصه رفت و هر چی فكر كرد چيزی به ذهنش نرسيد

    يهو يادش افتاد بره پيش حجاريان
    از نخبه هايی كه چند سال قبل بازنشسته اش كردن!!
    و از اون بپرسه

    وقتی حجاريان رو ديد گفت:
    ای بدبخت غربزده
    بگو ببينم
    اون كيه كه زاده ی پدر و مادرت هست، اما خواهر و برادرت نيست؟

    حجاريان سريع گفت: خوب معلومه، خودمم ديگه!

    متكی كلی حال كرد
    و از ذوقش سريع رفت پيش احمدی نژاد
    و گفت: كجايي محمود من كه جواب رو پيدا كردم

    احمدی نژاد گفت: خوب بگو ببينم اون كيه كه زاده ی پدر و مادرت هست، اما خواهر و برادرت نيست؟

    وزير خارجه گفت: خوب معلومه
    اون حجاريانه ديگه!!!!

    احمدی نژاد عصبانی شد و داد زد:
    نه احمقِ خاک برسر!!
    نه گيجعلی منگل!!

    اون هيلاری كلينتونه!!!!

    هيلاری كلينتون!!!!

    آره خلاصه
    این بود وضعیت مملکت ما و هنوز هم هست

     
  73. دوستان ولایی
    سی و هشت سال از انقلاب بزرگ مردم ایران گذشت..
    یک عده کولبر شدند و عده دیگر پولبر

     
  74. درود
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
    سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱﴾
    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿۲﴾
    كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿۳﴾
    به نام خداوند رحمتگر مهربان
    آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است به تسبيح خدا مى ‏پردازند و اوست ارجمند حكيم (۱)
    اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد چرا چيزى مى‏ گوييد كه انجام نمى‏ دهيد (۲)
    نزد خدا سخت ناپسند است كه چيزى را بگوييد و انجام ندهيد (۳)
    مؤمن هرگز دروغ نمی گوید حديثى از امام رضا عليه السلام
    گزیده اي از کلمات قصار ثبت شده در تاریخ از آيت الله خمينى
    قبل از انقلاب
    در جمهوري اسلامی کمونیستها هم در بیان عقیده خود آزاد خواهند بود (مصاحبه با سازمان عفو بين الملل ,نوفل لوشاتو,10 نوامبر 1978
    ما آزادي به همه مسالک و عقاید می دهیم گفتگو با سه شخصیت آمریکایی ، صحیفه امام ، ج 5 / صفحه 533 و534
    بشر در اظهار نظر خودش آزاد است
    جامعه آينده ما جامعه آزادى خواهد بود
    بعد از انقلاب
    من نصیحت می کنم به اصحاب قلم. لکن همیشه اینطور نیست كه من بنشينم و نصيحت بكنم اگر من احساس خطر بکنم براي اسلام ، جمهوري اسلامی ، همه را قلع و قمع خواهم کرد
    یک زبان یا قلم زیانش از صد چماق بیشتر است …..چرا با این مطبوعات برخورد نمی کنید؟ می خواهید من برخورد کنم؟
    این طبقه روشنفکر باید خودش را اصلاح کند. ما هرچه می کشیم از این طبقه است من به اين روشنفكرها هشدار می دهم که اگر دست از فضولی برندارند ، قلم هایشان را می شکنم و تمامشان ظرف چند ساعت به زباله هاي فنا ریخته خواهند شد. لکن اینها آدم بشو نیستند
    آنهایی که صحبت از دموکراسی می کنند از افراد طایفه بنی قریظه هم بدترند، باید همه آنها اعدام شوند… ما به اذن خدا همه را سرکوب می کنیم

     
    • مسلم گرامی

      بنظر می رسد شما مسلمان هستید چون هم نام خود را مسلم گذاشتید و هم تمسک به آیه قرآن و روایت کردید ،من در بررسی که کردم این جملاتی را که شما در ذیل عنوان “بعد از انقلاب” به مرحوم آیت الله خمینی نسبت دادید و خواستید ایشان را به دروغ گویی متهم کنید را در کتاب صحیفه امام ایشان که مجموعه سخنرانی ها و نوشته های ایشان پیش و پس از انقلاب است نیافتم ،لطفی کنید ابتدا بطور دقیق (همانطور که در مورد مطالب ایشان پیش از انقلاب ریفرنس دادید) مشخص کنید که این جملاتی که ذیل عنوان “بعد از انقلاب” به ایشان نسبت دادید مربوط به کدامیک از سخنرانی های ایشان است و تاریخ و عنوان سخنرانی چیست.
      منتظر پاسخ و ارجاعات شما هستم ،اما یک توضیح مختصری عرض کنم در مورد همین دو جمله ،بله ایشان گفتند کمونیستها در بیان عقیده خود آزادند،اما عقاید کمونیست ها چیست؟ عقاید کمونیست ها این است که مثلا اگر مارکسیست هستند کتاب و مقاله بنویسند یا در مجامع علمی و دانشگاهها بحث و مناظره بگذارند با کارشناسان و نقادان مخالف آنها در زمینه اصول مارکسیسم ،ماتریالیسم تاریخی ،تز و آنتی تز و سنتز و چیزهایی از این قبیل که باز می گردد به اصول تئوریک مارکسیسم یا کمونیزم ،یا اگر کسی مائوئیست است مثلا اصول تئوریک مائویسم را توضیح دهد بنویسد با دیگران بحث کند ،کتاب کاپیتال مارکس را تدریس کنند توضیح دهند و ببحث بگذارند،اینها می شود بحث آزادی عقیده و دیالوگ های مربوط به بحث های تئوریک ،اگر سن شما هم اقتضاء داشته باشد بیاد دارید که حتی در این زمینه مناظراتی در خود تلویزیون جمهوری اسلامی بین متفکران انجام شد ،مرحوم دکتر بهشتی ،آقایان مصباح یزدی ،دکتر سروش ،دکتر بنی صدر و برخی دیگر با گروههای چپی مثل توده ایها امثال آقایان احسان طبری و فرخ نگهدار و افراد دیگری از آن گروهها که بیاد ندارم مناظراتی داشتند و در محیطی آزاد براحتی در این موضوعات بحث می کردند،معنای آن جمله آیت الله خمینی این بود و منطق هم همین را می گوید ،شما بمن بگویید اما بعد برخوردهایی که با چریک های فدائی خلق اعم از اکثریت و اقلیت و انشعاب های آنان و توده ایها و اینطور چپی ها شد بخاطر طرح اینگونه مسائل تئوریک بود یا بخاطر جاسوسی و خیانت و سم پاشی های عملی در محیط های دانشگاهی و توطئه برای سقوط نظام دینی منتخب مردم؟! اگر یک گروه چپ مارکسیستی مسلح شد و بزور متوسل شد و خواست خواسته خویش را بزور بمردم و حکومت تحمی کند و به تناسب عمل خود آنها با آنها برخورد قهر آمیز شد باید گفت آقای خمینی چیزی گفت و در عمل سخن خود را نقض کرد؟ بنظر شما آیا در تهران و شهرهای دیگر و از جمله کردستان ،مسلح شدن گروه هی چپی و منافقین و ترور و آدمکشی و تهدید حکومت منتخب مردم ،مصداق استفاده از آزادی بیان و عقیده بود؟! آیا اینها تا پیش از آنکه مسلح شوند و عمل مسلحانه انجام دهند در جامعه و در فضای دانشگاه حرف خود را نمی زدند؟ مجله و نشریه و کتابهای خود را جلوی دانشگاه و جلوی حسینیه ارشاد در تهران عرضه نمی کردند؟ آری چنین بود ،بنابر این نه آقای خمینی در پاریس دروغ گفته بود و نه در تهران و بعد از پیروزی انقلاب سخن خود را نقض کرد ،شما در این میان مطالعه کنید در عملکرد خود آن گروهها و اینکه آنها نفهمیدند که آزادی بیان و عقیده ربطی به “توطئه” “جاسوسی” برای شوروی ، و “قیام مسلحانه برای تثبیت خود در قدرت” نداشت و ندارد ،و در این جهات تفاوتی هم بین این چپیهای مارکسیست و کمونیست و گروه مجاهدین خلق که التقاطی از مارکسیسم و اسلام بود وجود نداشت ،آیا اینکه سازمان مجاهدین خلق ایران بصراحت بیانیه دهد و اعلام قیام مسلحانه کرده و دست به ترور و آدمکشی مسولان و مردم بزند و در یک فقره 72 نفر از مسولان عالی منتخب مردم را ترور کند ،مصداق آزادی بیان و عقیده است؟! در کجای دنیا آزادی بیان و عقیده اینطور تعریف می شود که شما سخنان آیت الله خمینی را برابر برخورد قاطعانه و قانونی با متخلفان در جامعه قرار می دهید و با تهمت و افتراء نسبت های ناروا به ایشان می دهید؟
      بله بشر در اظهار عقیده آزاد است ،اما بگویید در همین جوامع متمدن اگر همین بشر خواست با اعمال زور و کاربرد اسلحه و قلچماقی خود را بمردم و حکومت تحمیل کنند به او می گویند:آفرین تو بشری و آزادی با اسلحه کشیدن اظهار عقیده کنی؟!

      منتظر ریفرنس های شما از گفتارهایی که در ذیل نوشته اتان به آیت الله خمینی نسبت دادید هستم.
      سپاس

       
  75. با درود به نوری زاد و هم میهنان فرهیخته کجناب نوری زاد سوال دارم که امیدوارم شما و سید مرتضی پاسخ دهید ! این رژیم جهل و جنون خون که نام خود را اسلامی نهاده البته با خدعه جناب روح الله خمنی که با احساسات مردم مسلمان ایران بازی کرد و در باغ های سبزی نشان داد که حتی هیئت نیکاراگوایی که کمونیست هم بودند با توضیحات آیت الله بهشتی اعلام کردند که اگر اسلام این است که همه ما مسلمان هستیم و متاسفانه جناب سید مرتضی بارها اعلام کردند که این حکومت خواسته عموم مردم بوده جناب سید مگر آقای خمینی نگفت کمونیست ها آزادند مگر نگفت آقای ارتشی نمیخواهی آقای خودت باشی و زنان در حجاب آزادند من در حکومت دخالت نمیکنم و آخوند جماعت حق ندارد رییس جمهور شود و وعده پشت وعده که مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد عموم مردم کجا خبر داشتند که ایشان به طرفت العینی رای خود را عوض میکند کجای دنیا شما یک رهبر سراغ دارید که با کمال پر رویی بگوید اگر همه ملت بگویند آری من میگویم نه ! جناب سید مرتضی ایشان مردم را گول زدند و به قول معروف خدعه کردند پس لطفا دیگر نفرمایید که این حکومت مردمی است بفزمایید حکومت آخوندی است که صحیح میباشد . جناب نوری زاد ایشان سوابق انقلابی شما را به رخ میکشد که مثلا شما را نمک گیر فرماید از ایشان سوال کنید که خدا وکیلی در کدام عملیات شرکت داشته و اصلا سربازی رفته یا نه در ضمن مگر آقای دعایی که درزمان شروع حمله سفیر ایران در عراق بود اعلام نکرد که به نزد آقای خمینی رفته و شروع جنگ را اعلام کرده که آقای خمینی این جمله معروف را گفت که ((( خیر ! این جنگ را ابرقدرت ها راه انداخته اند و خودشان هم آن را تمام میکنند ))) و هرچه آقای دعایی گریه و زاری کرد ایشان محل ندادند مگر حسن نزیه وزیر نفت چهارماه قبل از شروع جنگ رسما اعلام نکرد که حکومت عراق به منطقه بیطرف تجاوز کرده و دارد توسط چاه های انحرافی نفت ایران را به یغما میبرد ولی آقای خمینی سرگرم دادن اعلامیه بر علیه حکومت عراق بود که ای سربازان عراقی بپا خیزید و رژیم بعث را سرنگون کنید ما با شما هستیم و پشتیبان شما که همین آقای دعایی را صدام فراخواند و اعلامیه های آقای خمینی را به وی تسلیم کرد و وی رامامور کرد که این پیغام را به آقای خمینی بدهد که ما ملت عراق اولین دولتی بودیم که رژیم اسلامی ایران را به رسمیت شناختیم ودر زمانی که در عراق ساکن بودید از هرگونه همکاری برخوردار شدید این بود مزد دست ما حالا سربازان ما را تحریک میکنید .. جناب نوری زاد نظر خود را در ذیل همین کامنت اعلام کنید و منتظر پاسخ سید مرتضی هستم . با سپاس .

     
  76. درود سیدمرتضای گرامی
    ! راستی آن دوست ولایی ما رفت که دو تا از کارهای بایسته و ناب و شایسته و بکر و حساس و نافذ و چشمگیر نظام مقدس را سند بیاورد و بر نگشت که بر نگشت. شما زحمت می کشید این دو تا کار ناب نظام مقدس را برای ما شماره بفرمایید؟
    با احترام
    سلام برادر سید مرتضی گرامی بخداوندی خدا به دور از هر اغراض بنده همیشه این سوالی که نوری زاد از شما پرسیده دغدغه فکری بنده بوده ولی جوابی مستدل منطقی و به دور از تعصب تا بحال نشنیده ام . عاجزانه از شما برادر دینی تقاضامندم بعنوان یک تکلیف دینی جهت روشن شدن افکار بنده و شبهه این سوال نوری زاد و بنده و بندگان را توضیح دهید شاید که رفع شبهه گردد . ( سوال اقای نوری زاد ضمیمه است )

     
    • سلام حمید گرامی

      خوب من اتفاقا تمام پنجشنبه و جمعه ام را صرف مطالب این صفحه کردم که سمت و سوی آن همین مطلبی است که شما به آن اشاره می کنید ،بگمانم اگر همه نوشته های من منتشر شود و آنها را ببینید پاسخ سوالتان را بیابید ،من تلاش کردم بجهت محدودیت جای نوشتن و لزوم پرهیز از طولانی نویسی ،در پاسخ و گفتگو با هریک از کامنت گذاران ،بخشی از این شبهه را جواب دهم ،لذا لزومی بتکرار نمی بینم ،اشاره می کنم بخشی از پاسخ این پرسش را دوست کامنت گذاری بنام منصف در نوشته خود در مورد اصول کلی جمهوری اسلامی منتخب مردم یعنی استقلال سیاسی و آزادی بیان و عقیده و مساله جمهوریت و نقش انتخاب مردم در همه ارکان مدیریتی و اجرایی کشور بیان کرد و من هم توضیحی نوشتم ،در پاسخ بخود آقای نوریزاد هم چیزهای مختصری نوشتم ،همینطور در پاسخ به نوشته های مغالطه آمیزی که مثلا خدمات رضاشاه را لیست می کنند بعد چشمشان را هم می گذارند و می گویند جمهوری اسلامی چه کرد؟! که بتناسب در مورد هریک از اینها توضیح داده ام و مجموعا ملاحظه می کنید ،اجمالا بنظرم اینکه اشخاص بجهت انگیزه های خاص و متفاوت مبنایی ،چشم خودشان را هم بگذارند و یک انقلاب عظیم مردمی را که حاصل جانفشانیهای شهداء بزرگواری پیش از انقلاب و حبس و زجر و شکنجه بسیاری از آزادیخواهان از همه گروههای مسلمان و غیر مسلمان بوده است و اسقاط یک نظام سلطنتی موروثی مبتنی بر زور و تبعیض را نادیده بگیرند ،امر غیر منصفانه ایست ،بهر حال بعد از انقلاب با مساله جنگ و خیانت ها و گروههای معارض هم روبرو بوده ایم ،خرابیها و کمبودها هم در سرتاسر کشور آنقدر بوده است که نیازمند کار و عزم طولانی بوده و هست ،در عین حال در همه زمینه های رفاهی مردم مثل آب و برق و احداث راهها و سده و چیزهایی از این قبیل در همه دولت های بعد از انقلاب کارهایی صورت گرفته است علیرغم یک جنگ سنگین 8 ساله و توطئه ها و فشارها و تحریمهای دشمنان ،من اینها را در نوشته های مختلف توضیح دادم و بنظرم می رسد منصفانه نیست که کسی همه کوششها و جهادهای مردم و مسولان در سالهای پس از انقلاب را نادیده گرفته و با اتکا بروش های تبلیغاتی هاید پارکی تابلو بالا ببرد که دو تا یا چند تا از خدمات و اختراعات!جمهوری اسلامی را در برابر اختراعات! و خدمات امثال رضا شاه نام ببرید! البته من نمی گویم کشور الان گلستان است یا دزدی ها و سوء استفاده های فردی یا گروهی واقع نشده ،یا اصلا نباید به روند مدیریت ها یا قوانین انتقاد کرد ،نه سخن من این نیست ،من خود واقفم که در اثر اشتباهات فاجعه آمیز مسولان در این دهه اخیر بسیاری از آرمانهای انقلاب اسلامی خصوصا در باب آزادی بیان و مساله جمهوریت زیر سوال رفت ،اما برخلاف برخی ،من معتقد به اصلاح و رفورم تدریجی و نقد و انتقاد مصلحانه برای بهسازی کشور و قوانین و مدیریت ها هستم نه یاس و نا امیدی و نق زدن های بی منطق و گاه تلاش های کور برای براندازی ،و بنظر من منطق اصلاحات و رفورم در جامعه و روند دموکراتیزاسیون که بجهات متعدد بر انقلاب و تغییر دفعی رجحان دارد ،سیر طبیعی خود را با پیشرفت و کمال جهشی رسانه ها و وسائل ارتباط جمعی طی می کند و با تغییرات نسلی و رشد آگاهی ها و ارتباطات مردم و کنش های آنها در امور اجتماعی و انتخابات ها ،بتدریج خود را تحکیم می کند و همانطور که مرحوم هاشمی رفسنجانی درک می کرد و می گفت و درست هم می گفت ،با رشد رسانه ها و آگاهی ها دیگر عصر عصر شفافیت و صداقت در گفتارها و عملکردهاست و دیگر نمی توان مردم را عقب نگه داشت یا با آنها شفاف نبود.من این روند را بسیار بهتر از ادبیات نق زدن و توهین کردن یا افتراء بستن و توسل به کنش های غیر اخلاقی یا توهین به دین و مذهب مردم می دانم و می بینم ،این درواقع امر گریز ناپذیر تحول نسلها و رشد آگاهی های اجتماعی و سیاسی و زایش دهکده جهانی است ،البته برخی افراد معدود هم روی انگیزه های دین ستیزانه و کور خود متاسفانه هنوز در خواب خرگوشی هستند و گمان می کنند با توهین و افتراء و حمله به دین و آیین مردم کاری از پیش می برند ،اینها بنظر من عرض خود را می برند و زحمت دیگران را.
      موفق باشید

       
  77. خزعلی: اینجانب حضور در خیابان [۲۲ بهمن] را خیانت به انقلاب، مردم، شهدا، اسراء، زندانیان سیاسی، محصورین، غواصان، آتشنشانان و همه قربانیان جهل و خشونت می‌دانم دکترمهدی خزعلی: ۲۲ بهمن از خانه هایمان بیرون نمی آییم و سیاهی لشگر اعداء نخواهیم شد

    https://www.balatarin.com/

     
  78. باش تا صبح دولتت بدم سید علی!

    ترامپ: به ایران اخطار رسمی داده شده.
    ………….
    دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، می‌گوید به ایران برای آزمایش موشکی اخیر “اخطار رسمی” داده شده است.
    آقای ترامپ در توییتر خود نوشته است: “به ایران برای شلیک یک موشک بالستیک به طور رسمی اخطار داده شده است. باید برای توافق افتضاحی که آمریکا با آنها کرد ممنون می‌بودند!”
    “ایران نفس‌های آخرش را می‌کشید و در آستانه فروپاشی بود، تا اینکه آمریکا به میان آمد و با توافق هسته‌ای به این کشور زندگی دوباره‌ای به آنها بخشید: ۱۵۰ میلیارد دلار”
    چند روز پیش منابع آمریکایی اعلام کردند که ایران روز یکشنبه آزمایش موشکی ناموفقی انجام داده است. وزیر دفاع ایران امروز گفته است که این آزمایش موشکی موفق بوده است.
    ……….
    http://www.bbc.com/persian/iran-38840207

     
    • جناب وطن پرست دو آتشه! وطن دوستی و عشق و علاقه شما به کشورتان همین است؟!
      اینکه یک دولت خارجی به کشور شما اولتیماتوم دهد و بعد به کشور شما حمله نظامی شود محبوب دل و قلب وطن پرست دو آتشه ای مثل شماست؟! حالا فرض کن ترامپ غیر متعادل به ایران حمله کرد ،آیا حمله یک دولت اجنبی به کشور تو سبب سقوط یک حکومت و آزادی هموطنانت است؟ خوب خودتان را در اینگونه بزنگاهها لو می دهید و در عین ضعف و عجز و ناامیدی و استیصال خودت را نمایش می دهی آقای وطن پرست حامی حقوق بشر! حمله امریکا به ایران مطلوب تست ولو اینکه به قتل و آوارگی و بیچارگی عده زیادی از هموطنانت منجر شود؟! حالا فرض کن امریکا آمد اینجا یک دولت دست نشانده ایجاد کرد فکر می کنی مردم ایران امثال توی خائن فراری را با سلام و صلوات میاورند و بکرسی می نشانند؟! بیش از این نمی نویسم چون بخوبی با اینگونه نوشته ها آن کمون و بطون فاسدتان را نشان می دهید و در عین حال بی عرضگی و عجز و چشم بدست بیگانگان داشتن ،ارجاعت می دهم به سخن متین و منطقی دوست کامنت گذاری بنام وطن دوست در بالای همین صفحه ،خطاب او به امثال مزدک هاست!

       
  79. اولین تجلیل رسمی جشن ‘سده’ در تاجیکستان
    …………
    طبق روایات تاریخی، این جشن که گاه “جشن آتش” هم نامیده می‌شود، به اسطوره کشف آتش از سوی هوشنگ، از پادشاهان افسانه‌ای پیشدادی ایران زمین ربط داده می‌شود که این اسطوره در شاهنامه بازتاب یافته است:
    یکی روز شاه جهان سوی کوه، گذر کرد با چند کس هم گروه
    پدید آمد از دور چیز دراز، سیه رنگ و تیره تن و تیزتاز
    دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون، ز دود دهانش جهان تیره گون
    نگه کرد هوشنگ باهوش و سنگ، گرفتش یکی سنگ و شد پیشچنگ
    به زور کیانی بیازید دست، جهان سوز مار از جهانجو بجست
    برآمد به سنگ گران سنگ خرد، هم آن و هم این سنگ بشکست خرد
    فروغی پدید آمد از هردو سنگ، دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
    نشد مار کشته، ولیکن ز راز، پدید آمد آتش از آن سنگ باز
    طبق این روایت، هوشنگ پس از آن جشنی برپا کرده و آن را “سده” نام کرده است و آیین محترم داشتن آتش نزد ایرانیان باستان هم گویا از آن دوران منشاء می‌گیرد.
    یکی جشن کرد آن شب و باده خورد، “سده” نام آن جشن فرخنده کرد
    ز هوشنگ ماند این “سده” یادگار، بسی باد چون او دگر شهریار
    جشن سده در ادب پارسی
    http://www.bbc.com/persian/world-features-38812033

     
  80. مصلح آبادی اراکی

    سلام / برادر نوری زاد این داستان ” اگر ” واقعاً برای خیلی از افراد جادو و معجزه و شگرد آنان است . بشنوید که مردِ فقیر بدبخت و بیچاره ای هر وقت در منزل دو طبقه ای را میزد ، خانم صاحبخانه که در طبقه اول بود بلافاصله میگفت ” اگر ” طبقه دوم بودم شما را کمک میکردم و در روز بعد اگر خانم در طبقه دوم بود و صدای مرد فقیر را جهت کمک می شنید ، بلافاصله میگفت ” اگر ” در طبقه اول بودم شما را کمک میکردم . این داستان ادامه داشت تا روزی مردفقیر و بدبخت در جوابِ مکرر ” اگر ” های خانم صاحبخانه گفت : ای خانم من در این چند مدت ، هم بالای شما را دیدم و هم پایین شما را !

     
  81. اصل حدیث:
    براى هر پیامبرى در بهشت، نهرى است که به خاطر کثرت وارد شوندگان بر حوضشان بر یکدیگر مباهات می‌کنند، لکن من امیدوارم که وارد شوندگان بر حوضم بیشتر از سایرین باشد.
    منبع:
    المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ج 8، ص 353؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق و تعلیق: شاکر، أحمد محمد، عبد الباقی، محمد فؤاد، ج 4، ص 628، مصر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی، چاپ دوم، 1395ق

     
  82. و دیگر //// بشاش و سرزنده نبود ، بیچاره از غصه وناراحتی بقدر صدسال پیر شد و از ان زمان به بعد دیگر نه با کسی مصاحبت کرد و نه از بارگاهش خارج شد و دیکر از ان //// که هر روز با شوق و اشتیاق در بهشت قدم میزد و از دیدن بندگانش در حال استفاده از نعمت هایی که برایشان فراهم کرده بود غرق در شادی و شعف میشد ، اثری نبود. انها دل خدا را شکستند انهم برای استفاده همزمان از چند لذت کوفتی که همان لذت ها را هم خود خداوند با خون دل خوردن برایشان فراهم کرده بود- برای داشتن همزمان چندتا لذت بی ارزش /// را مجبور کردند غرورش را لگدمال کرده و برود التماس چندتا دانشمند کافر جهنمی را بکند تا انها هم پس از هزار جور فیس و افاده و منت گذاشتن ////بیایند برای این تن لشها “سیستم تکاثر” اختراع کنند …… در همین اثنا چند نوجوان که در حال تخمه شکستن بودند و پوسته های انرا کف بهشت میریختند از انجا رد می شدند که فرشته رفتگر جلوی انها را گرفت و بگو مگویشان سر اینکه چرا پوست تخمه ها را کف بهشت می ریزند اغاز شد. من نیز در حال که هنوز به سیستم تکاثر می اندیشیدم از انجا دورشدم و همینطور که دور میشدم شنیدم که فرشته رفتگر///////////
    ///////////
    //////////

    ——————-

    دوست گرامی
    طنز بنویسید و نه هجو
    باشد؟

    .

     
    • جناب نوریزاد گرامی حتما رعایت خواهم کرد- ولی اینرا بگویم که من نه قصد طنز نوشتن دارم و نه در پی هجو دیگرانم و اساسا من نه با اصول و قواعد و فنون نویسندگی اشنا هستم و نه دارای اطلاعات لازم به منظور تمیز و تفکیک طنز از هجو می باشم و هیچگاه نیز با نوشتن درپی تمسخر و یا توهین به هیچ شخص و عقیده ای نبوده و نیستم لیکن گاهی به احادیثی برمی خورم که برایم خنده دار است -که ان نیز شاید بقول سید مرتضی بجهت ظاهربینی و عدم توانایی بنده در درک معانی واقعی ان احادیث باشد-و انچه را نیز می نویسم اندکی به جهت مشارکت دادن دوستان در این خنده و شادی است و مقداربیشتری نیز به منظور تقدس زدایی از نقل قول هایی است که استناد به انها گاها مجوزی شرعی بوده برای ارتکاب شنیع ترین جنایات در این مملکت ، ان هم با نیت قربت الی الله -زیرا بنظر من مادامی که این سخنان خنده اور بار قدسی خود را از دست ندهند ، کاربرد انها نیز بعنوان مستنداتی اسمانی در توجیه هولناک ترین جنایات ، همچنان حفظ خواهد شد و ما شاهد جنایاتی خواهیم بود که ریشه در این متون کهنه و پوسیده هزار ساله دارند و از روایات جا خوش کرده در لابلای این متون مدام ریشه ها ی درخت جنایات مقدس تغذیه کرده و لاجرم هر روز برگ و بار بیشتر و تازه تری به ثمر خواهد اورد.

      ———-

      دوست گرامی
      شما هر چه حدیث خنده دار و عجیب غریب سند بیاورید، من منتشر می کنم. بشرط این که نشانی کتابش را بدهید. خود همین حدیث های خنده دار خود بخود موجب مزاح و خنده اند. نیازی به داستانسرایی طنازانه نیست.
      سپاس

      .

       
  83. سلام خدمت جملگی
    من سابقا و در شرح خاطراتم از سفر به بارگاه کبریایی خدمت دوستان عرض کردم که در طول گشت و گذار یک روزه ام در بهشت وقتی بی هدف و پرسه زنان مشغول اتلاف وقت بودم به یکی از محلات بهشت بنام “محله حوض خانه” وارد شدم و در انجا حوض های متعددی را مشاهده کردم که همانگونه که در متن حدیث مربوطه در کتاب —–جلد—-صفحه —-امده هریک از این حوض ها متعلق به یکی از پیامبران بود که که پیروان هر پیامبر گرد حوض پیامبر خود گرد امذه بودند و درست همانگونه که که در متن حدیث امده هر پیامبر به جهت کثرت واردین بر حوض خود(یعنی به جهت زیاد بودن پیروان خود) بر سایر پیامبران مباهات میکرد و به انها فخر می فروخت و بدیهی بود که این فخرفروشی ها گاه سبب ایجاد تنش هایی نیز مابین انها می شد که سریعا فروکش میکرد لیکن در ان میان تنش بین دو پیامبر که حوض های انها همجوار بود- و بنده از ذکر نامشان معذور هستم-//////////////
    /////////////
    //////////////////

    //////////

    ——————-

    دوست گرامی
    طنز بنویسیم و نه هجو.
    باشد؟
    سپاس که مراعات می کنید.
    وضع من – نوری زاد – را دریابید
    سپاس

    .

     
  84. بابک دلنواز

    با درود اقای نوری زاد گرامی . در مورد قانون آقای ترامپ دوست داشتم مطلبی را به دوستان بگویم . هموطنان نازنین . مسله و راه چاره انتقاد به فرمان اجرای آقای ترامپ نیست ! راه چاره انتقاد به حکم حکومتی ولی فقیه جنایتکار و دزد و غارتگر و ایران ویران ساز است . راه چاره کنار زدن حکومتی است که در شان فرهنگ بزرگ ایران زمین نیست . مشکل ما ۳۷ سال است که این رژیم است . من جوانی و سلامتم را برای کشورم دادم وقتی به ارتش و خدمت سربازی و جنگ رفتم دقیقا ۱۸ ساله بودم وقتی از ایران بیرون آمدم ۲۱ ساله بودم و جانباز شیمیایی و ترکشی الان دقیقا سی ۳۰ سال است که در آلمان زندگی ( روز مرگی ) میکنم تحت درمان هستم فقط بیش از ۲۰ سال است که پاسپورت آلمانی دارم در کنارش پاسپورت ایرانی هم صد البته داشتم و میتوانستم داشته باشم . چون حتی یک روز هم به عنوان پناهنده سیاسی در اینجا زندگی نکردم با اینکه بدلایل سکوت نکردنم شرایطش را هم داشتم ولی خوب نیاز نشد که از پناهندگی سیاسی استفاده کنم و نکردم . تا پانزده سال پیش می توانستم آزادنه به ایران رفت و آمد کنم . البته در قبال سکوت.!! بروم و بیایم . خودم و نسلم هم میتواند در آلمان زندگی کنند و تابعیت این کشور را داشته باشند و از تمامی منافع و امتیازهای آلمان برخوردار باشند . من هم میتوانستم سکوت کنم .بگویم . به من چه .آیا کم درد و بدبختی کشیدم ؟؟ من دین خودم را نسبت به کشورم در خدمت سربازی و جنگ در ارتش ایران و سی سال درد و رنج جانباز شیمیایی و ترکشی بودن ادعا کردم . پس نسبت به سیاستهای مخرب و غارتگرانه ولی فقیه و ریس جمهور منتخبش یعنی خاتمی و احمدی نژاد و حسن فریدون (روحانی ) سکوت کنم و انتقاد نکنم و دنبال منفعت شخصی باشم !! نه ولی این کار نکردم . هر وقت که به ایران رفتم از اینکه من پول دارم و از تمامی امکانات رفاهی برخوردارم درخارج ولی اکثریت مطلق ایرانیان در ایران با وجود این همه ثروت ملی زیر خط فقر زندگی میکنند . احساس شرمندگی میکردم . بخاطر همین سکوت نکردم و رفتن به ایران و دیدن آخرین ودا از پدر مادرم و دیدن ایران عزیزتر از جانم را برخودم حرام کردم و کلی خطر کردم .بسیار از لحاظ مالی ضرر و زیان کردم ولی نسبت به سیاستهای و استعماری و غارتگرانه این رژیم سکوت نکردم . از خودم شروع کردم . نگفتم به من چه من که کشورم و مردم کشورم در آتش جهل و جنون و منفعت طلبی برخی میسوزند . نه هموطن سکوت من تو و انتقاد کردن به دونالد ترامپ یعنی بال و پر دادن به رژیم و شدن نماینده و پادویی مجانی رژیم . اگر ناراضی هستیم در خارج از کشور به رژیم ولایت فقیه و دزادنش انتقاد کنیم . و سعی کنیم با هم رژیم را عوض کنیم ( برای یک ایران آزاد و دمکراتیک و سکولاریستی ) و نه آقای ترامپ را !!. و سعی کنیم احساس مسولیت برای کشوری که سنگش را به سینه میکوبیم کنیم .مگر غیر این است که بسیاری از فرزندان و اکثر کارگزاران این رژیم یا گیرین کارت و حتی تابعیت دوگانه دارند ؟؟ مگر نه اینکه لابی رژیم در آمریکا فعال است ؟ مگر نه اینکه رژیمی که بر کشور ما بزور بر سر قدرت است مادر تروریست دولتی و جهانی است ؟؟ مگر دادگاه میکنوس و هزاران مورد دیگر و دها هزار بمبگذاری در سراسر جهان در ۳۷ سال گذشته این را ثابت نکرده مگر کم سرباز آمریکایی با بمبهای کنار جادهای در عراق کشته شدند وامروز مگر سوریه وعراق و یمن. حزب الله لبنان و.حماس و جهاد اسلامی و …… را نمی بینید ؟؟ !!!!

     
    • بابک دلنواز گرامی درود
      ضمن تایید شما،همه تقصیرها را نباید بر دیگری انداخت، اصلا ترامپ یک هیولا، و هر چه می گوید ضد انسانی است و یکی از بی منطقی ترین حرفهایش همین ساختن دیوار مکزیک برای منع مهاجر است و او یک نژادپرست و .. است!
      مگر نه اینکه او شعار کار و رفاه مردمش را می دهد؟ سیستم نفتا و تی تی پی و ناتو و وووسیستمهای کارتلی هستند که خواهان آنند چند نفر در دنیا حکومت کنند . یکی از ترفه ها هم جنگ در دنیا ست تا کارگران کارخانه های اسلحه سازی و سربازان بیکار نشوند .

      پدیده ترامپ ،تناقض در تناقض و محکوم بر شکست است، اما او واقعیتی را عریان کرده است و آن مسله پناهندگان و مهاجرانند، انگلیس با بریکست مخالف پذیرش مهاجر، در اروپا ، جناح های دست راستی روزبروز قوی تر می شوند،زمانی که با مردم آنها صحبت می کنی به تو می گویند : ترس از نابودی فرهنگ وآداب و رسوم ملتشان دارند!

      مشکل جنگ و آوارگی دیگر ملتها، اگر چه از کشورهای پیشرفته سرچشمه گرفته وباید جوابگو باشند ، ولی نقش ما در این وسط چه می شود؟ من از شش میلیون ایرانی در خارج می گویم،از آنهایی که وطن را جدا از مردمش می دانند، اگر حتی یک میلیون همصدا بودند و از خواب غفلت و خودخواهی گذشته ، ما وضعیت دیگری داشتیم!

      ملت ایران اهل تامل و صلح است واز بس بلا بسرش آمده، فرار را برقرار ترجیح می دهد ، و این را سپاه بخوبی می داند و از طرفی این نظامِ ،سرباری بی عقل ،بی دانش، شکم پرست ، مال دوست و دروغگوست و اگر کمی می اندیشید ، می گذاشت که مردم نفسی بکشند وآزاد باشند تا بدون ترس در کشورشان سرمایه گذری و کار کنند که متاسفانه اینگونه نیست.

      امروزه در هر جا و کشوری به چینی ها و ژاپنی ها بر می خوری که اغلب برای تحصیلات بالاتر و تجربه اندوزی کاری چند سالی اجازه اقامت دارند و با تمام زیاد بودن و تفاوت ظاهری اشان چندان به چشم نمی آیند، براستی چرا ؟
      مثلی غربی است ، جایی که رفاه است خاطری برای خدا هم است و یا شکم گرسنه دین و ایمون سرش نمی شود و متاسفانه هنوز نظام این را یاد نگرفته!این نظام هنوز پی نبرده که ثروت یک کشور مردمش است ؟

       
    • ای کاش تمام رهبران جهان مثل ترامپ چنین فرمانی را لاقل در مورد ایرانیان صادر میکردند!خیال می کنید چه کسانی از فرمان ترامپ زیان می کنند؟اغلب بین 80/90%کسانیکه در آمریکا و خارج زندگی می کنندهم از اخور میخورند و هم از توبره.با جنایت پیشه گان ///// لاس میزنند و به ایرانیان بیچاره داخل پز می دهند و در امن و امنیت در خارج هم بکار و زندگی خود سرگرمند.عده ائی نیز از ثروتهای بغارت برده برای خود حال می کنند.تنها معدود کسانی هستند که واقعا تبعیدی هستند و جان خود را برداشته اند و فرار کرده اند.درست همان گروه هم هستند که در خارج به فعالیت علیه آدمخواران ///// می پردازند و از همه طرف هم زیر ضربه هستند.

       
  85. میم. روستائی

    سلام و تحیت حضور جناب نوریزاد گرامی. از پیروزی انقلاب اسلامی کمتر از دو سال می گذشت که کشورمان درگیر یک جنگ ناعادلا نه شده که جدا از حسارتهای جانی و مالی و از دست رفتن بهترین سرمایه های انسانی این مرز و بوم میراث خواران آن تا خود امروز از آن برای خود و خانواده هایشان بهره برداری کرده اند و هر چیزی که مخالف منافع آنها باشد را موجبات پایمال شدن خون شهیدان می دانند. بنده نمی دانم این روایت عبدالعلی بازرگان را از اطلاع داشتن آقای خمینی از تصمیم عراق برای حمله خوانده اید یا خیر اما بی مناسبت ندیدم آن را با شما و دوستان در میان بگذارم:

    بازرگان می گوید: “خبر حمله قریب الوقوع عراق به ایران چیزی نبود که فقط تاریخ نگار آمریکائی به اطلاع مسئولان رسانده باشد، این خبر را آقای محمود دعائی اولین سفیرجمهوری اسلامی در عراق، پیش از آن داده بود؛ ابتدا آنرا با رئیس دولت موقت و وزیر خارجه وقت مطرح کرد، به پیشنهاد دولت، این گزارش به شورای انقلاب نیز داده شد و به درخواست آنها در جلسه عمومی مشترکی با رهبر انقلاب این هشدارمورد بحث واقع گردید. آقای دعائی که از شدت ناراحتی و نگرانی به گریه افتاده بود، گفت دو بار صدام مرا احضار کرده و با ذکر اینکه ما اولین کشوری بودیم که انقلاب شما را به رسمیت شناخته و از آن استقبال کرده ایم، چرا اینقدر در رادیوهای انقلابی شما برای خارج کشوردر جهت براندازی نظام ما و صدور انقلابتان تبلیغ می کنید و ساخت کوکتل مولوتف و وسائل تخریبی تبلیغ می گردد؟ اگر بخواهید این تعرضات را تکرار کنید، ما ساکت نمی نشینیم و جواب شما را با نیروی نظامی خواهیم داد. رهبر انقلاب که سالها در عراق بوده و ظاهرا شناختی از شخصیت او داشتند، با شنیدن گزارش آقای دعائی با خونسردی گفتند: اعتنائی به حرفهایش نکنید، من با تهدیدات او آشنایم، برخی دیگرسخنان آقای دعائی را پی گرفتند ولی بازهم تکرار کردند: گفتم که به حرفهای او اعتنا نکنید. آقای دعائی گفت: من نمی توانم به عراق برگردم و چون پاسخی برای حرف های او ندارم، مجبورم استعفا دهم، گفتند: تکلیف شرعی داری به سرکار خود برگردی”.

    این نقل قول آقای عبدالعلی بازرگان را از سایت jamaran برداشته ام و بعید می دانم روایت خلاف واقعی از او باشد. بله جناب نوریزاد هماطور که خود شما هم بارها به این موضوع اشاره فرموده اید خیلی از خسارت هائیکه به این مملکت وارد شد حاصل بی اطلاعی مسئولان وقت ما از فنون کشوداری بوده که تاوانش را نه تنها ما و جوانان امروز بلکه نسلهای بعدی و بعدی هم خواهند پرداخت.
    با احترام و ارادت

     
    • https://m.youtube.com/watch?v=5BWlVBoZpQ0

      اقاي منتظري به صراحت مي كويد ما صدام را تحريك كرديم و اين يعني خميني جنك را شروع كرد و به اين خاطر كه خميني ٨ سال جنك را طول داد ايران نتوانست از عراق خسارت جنك را بكيرد ، و خميني ميليون ها شيعه از هر دو كشور و كودكان و جوانان مخلص و برناي إيراني را جلوي كلوله فرستاد و خودش و فرزندان و نواده كانش در برج و باروي جماران با خيال خوش مي خوابيدند

       
      • من یک توضیحی در مورد این ویدئو می دهم در مورد بخشی که مربوط به سخنان استاد بزرگوار مرحوم آیت الله منتظری است و توضیحی در مورد فقره ای که نقل سخن مرحوم آیت الله خمینی است و توضیحی در مورد مغالطه ای که صورت گرفته است ،بنظر من سخن مرحوم استاد در مورد فرستادن هیئت های حسن نیت و ارتباط با دول عربی سخن درستی بوده است حال این عمل انجام شده یا نشده مساله دیگری است ،اما اینکه مثلا نفرستادن هیئت حسن نیت به عراق و سایر کشورهای عربی مجوز این باشد که آنها به ایران حمله کنند ،یا علت تامه حمله صدام به ایران باشد چیزی است که قابل بحث است ،یک سوال منطقی در برابر کسانی که مدعی هستند شعارهای انقلابی یا نفرستادن هیئت های حسن نیت سبب اصلی هجوم صدام به ایران بوده است این است که :خوب چرا کشورهای دیگر غیر عراق اعلان جنگ با ایران نکردند و فقط صدام اقدام به حمله کرد؟! جدای از این سوال ،اساسا مگر باید هر مناقشه لفظی بین حکومت ها و همسایه منتج به وقوع جنگ شود؟ فرض کنید مناقشه لفظی در مورد شط العرب و قرار داد الجزایر و صدور انقلاب به خارج از ایران وجود داشته است ،آیا ایران قصد حمله به عراق داشته است که عراق پیشدستی کند؟! مناقشه لفظی نوعا در عرصه دیپلماتیک وجود داشته و دارد و صرف مناقشه ،مجوز حمله به یک کشور نیست ،بنابر این نه حکومت نوپای ایران و نه مرحوم آیت الله خمینی هیچ قصدی در مورد جنگ نداشته اند ،و این خود صدام معدوم بود که قرار داد الجزابر را رسما پاره کرد و اعلان جنگ به ایران داد،اما جدای از این مساله من با پیشنهاد مرحوم شیخنا الاستاد در مورد ارسال هیئت های حسن نیت موافق هستم ،از این جهت اگر این کار نشده کوتاهی شده است.
        در مورد بخشی از ویدئو که حاوی بخشی از سخنان مرحوم آقای خمینی است ،و تیتری از روزنامه کیهان را نشان میدهد که بخشی از همین سخنرانی ایشان را نقل کرده است ،مغالطه گران دروغگو نشان نمی دهند تاریخ نشر آن صفحه کیهان چیست؟!بله مرحوم آقای خمینی در این بخش در حال ارسال پیام برای ارتش عراق و ملت عراق است اما کی؟ در تاریخ 31 شهریور سال 1359 در حالیکه صدام اعلان جنگ با ایران کرده است و به بخش هایی از ایران تجاوز کرده است! در حالیکه مغالطه گران دروغگوی سازنده این ویدئو در سایت یوتیوب با گذاشتن آن تصویر کیهان که نشان دهنده تیتری است که در این سخنرانی هست ذیل آن نوشته اند کیهان پنج ماه قبل از جنگ ایران و عراق این عبارت را منتشر کرده است ،در حالیکه خوانندگان ملاحظه کنند عنوان و سر تیتر این سخنرانی در کتاب صحیفه امام چیست:
        پيام راديو- تلويزيونى [به ملت ايران در آغاز سال تحصيلى (حمله صدام به ايران)]
        زمان: ساعت 7 بعد از ظهر 31 شهريور 1359/ 12 ذى القعدة 1400
        مكان: تهران، جماران‏
        موضوع: حمله صدام به ايران با تحريك امريكا
        مناسبت: آغاز سال تحصيلى‏
        مخاطب: ملت ايران‏
        —-
        این سخنرانی با این تاریخ و در ساعت 7 بعد از ظهر در زمانی است که در همان روز صدام بتحریک امریکا حمله به ایران را آغاز کرده است ،بعد مغالطه گران و تحریف کنندگان دروغگوی تاریخ با چنین ویدئوهایی سفارشی که بخورد نسل بعد از آن مقطع می دهند در صدد خدعه ،نیرنگ و فریب دیگران هستند ، پس این فقره ای از پیام مرحوم آیت الله خمینی که در این ویدئو با این جمله آغاز می شود :” بايد ملت عراق بداند كه اين آدم، آدم خطرناكى است‏…”نه مربوط به پنج ماه پیش از جنگ ایران و عراق ،بلکه مربوط به شامگاه روزی است که صدام عملا به میهن اسلامی ما ایران حمله بالفعل کرده است ،به فقرات ابتدایی این پیام پیش از آن جمله توجه کنید :
        “من يك صحبت دارم براى ملت ايران و براى ملت عراق و ارتش عراق هم يك صحبت. براى ملت ايران اين صحبت را دارم كه گمان نكند ملت ايران كه ارتش ايران نمى‏ تواند جلوى اينها را بگيرد. خير..”
        “ملت ايران نبايد خيال بكنند كه جنگى شروع شده است و حالا فرض كنيد كه دست و پاى خودمان را گم كنيم. نه، اين حرفها نيست. يك چيزى آوردند و يك بمبى اينجا انداختند و فرار كردند، رفتند…”
        “من به ملت ايران سفارش مى ‏كنم كه چند جهت را ملاحظه كنند: يك جهت اينكه خونسردى خودشان را حفظ كنند..”
        ” امروز هم آقاى رئيس جمهور و آقاى نخست وزير آمدند اينجا و گزارش دادند اينجا و من هر روزى كه محتاج به اين بشود كه بسيجى بكنم، خواهم كرد و ان شاء اللَّه، نيايد آن روز كه يك همچو امرى واقع بشود.
        “و يك حرفى [هم‏] كه با ارتش عراق دارم اين است كه ارتش عراق با كى جنگ مى‏ خواهد بكند؟ طرفدار كى هست و مخالف كى؟ طرفدار صدام است كه اشتراكى است و كافر است؟!…”
        “وظيفه ملت عراق در قيام عليه صدام‏
        ملت عراق بايد بدانند كه اين جرثومه فساد همان طورى دارد با شما عمل مى‏كند كه محمد رضا با ايران عمل مى‏ كرد. ما محمد رضا را بيرون كرديم و شما هم بايد اين شخص را بيرون بكنيد از عراق. تا قيام نكنيد و تا مقابله نكنيد با اين جرثومه فساد، اين مى ‏خواهد اسلام را از بين ببرد و مى ‏خواهد عربيّت را به خيال خودش- آن هم نه اينكه واقعاً عقيده دارد به او- مى‏ خواهد او را جانشين كند…”
        (صحیفه امام ،ج 13 ص 221- 225)
        بنابر این ملاحظه کنید که سخنانی که از سوی دشمنان فریبکار جمهوری اسلامی به “تحریک عراق و تحریک ارتش عراق” تعبیر می شود و تاریخ آن به پنج ماه پیش از 31 شهریور 59 عقب برده می شود! سخنانی است که در غروب روزی ادا شده است که صدام حسین بتحریک امریکا و انگلیس مناطقی از کشور ما را بمباران و مورد حملات توپخانه ای قرار داده است و بدنبال آن هم در روز های بعد از عدم آمادگی ارتش ایران استفاده کرده و بخش هایی از شهرهای مرزی ایران را اشغال می کند.
        متاسفانه یکی از آسیب های فعلی فضای مجازی همین تقطیع ها و برش زدن ها از نوشته ها و سخنان دیگران است بقصد فریبکاری و مغالطه و پیشبرد اغراض سیاسی برای فریب نسل فعلی با تحریف تاریخ و دروغگوئی.

         
    • میم روستائی گرامی

      شما مطالب منسوب به عبدالعلی بازرگان را نقل کرده اید اما از کنار تکذیبیه های متاخر سید محمود دعائی توجه نکرده اید ،من در همین صفحه چند لینک را در مورد این تکذیبیه ها ارائه کردم که یکی از آنها از سایت انتخاب بود و دیگری بنظرم از همین سایت جماران ،آقای دعائی هم توضیح داده است که در آن مقطع اصلا او دیگر سفیر ایران نبوده و علاوه بر آن چنین ملاقاتی با صدام نداشته و آن مطالب همه کذب و بی ماخذ است و تصادفا مرحوم آقای خمینی پیش از جنگ و حمله صدام به ایران ،مساله مذاکرات فیما بین را احاله به بعد از انتخابات و اتمام کار دولت موقت کرده است نه چیزهایی که به ایشان اسناد داده شده.
      به آن نوشته و لینک ها مراجعه کنید.

       
  86. ویزای هر کشوري منجمله آمریکا یک حق نیست یک امتیاز است که دولت آمریکا می تواند طبق قانون به هر کسی بدهد. من ماندم ایرانی ها سی و هشت ساله خصوصا اونهایی که در آمریکا هستند این همه ظلم و حقارت را می بینند ولی هیچ اعتراضی نمی کنند بعد با پرچم جمهوری اسلامی تو آمریکا راهپیمایی میکنن میگن چرا کشوری که سفارتش را اشغال کردیم و در ایران سفارت ندارد به ما ویزا نمیده. !!

     
  87. استاد ارجمند با درود خواهش میکنم در صورت امکان اموزش دهید که چگونه میتوان عکس را هم با مطلب و یا جداگانه فرستاد . پیشاپیش ازتان سپاسگزاری مبکنم.

    ———-

    درود نازنین
    در پایین محلی که کامنت می گذارید، پنجره ی کوچکی است(choose file) که می توانید عکس خود را از هرکجا که ذخیره کرده اید انتخاب و کل مطلب و عکس را یکجا درج کنید.
    با احترام

    .

     
    • استاد ارجمند ازت سپاسگزارم و امیدوارم همواره شاد و تندرست یاشی .برایت بهترین ها را آرزو دارم .

       
  88. با سلام و درودهاي گرم و پرمهر
    حقايقي از مرگ چهار كولبر در زير بهمن از زبان يكي از شهروندان
    گفتگوي راديو ندا با يكي از شهروندان در سردشت پيرامون كولبران گرفتار بهمن. و حقايقي تلخ از مرگ آنها و همت بلند مردم سردشت در ياري كولبران از زبان اين شهروند.

    http://radio-neda.blogspot.com/2017/01/blog-post_31.html

     
  89. ای به دو دست بریده ابوالفضل قسم ، ای به فرق شکافته علی اکبر قسم، ای به گلو ی بریده علی اضغر قسم دانشگاه آزاد اندیشه و ابتکار و فرمان شادروان محمد رضا شاه بود و بنا بد دستور همایونی شرط دارا بودن دیپلم دبیرستان برای شرکت در آزمون ورودی حذف شده بود و بیز محدویت سنی نداشت. اکبر بهرمانی معروف به هاشمی رفسنجانی با تصرف عدوانی دانشگاه را به تملک خود و جناب روح الله مصطفوی //// معروف به خمینی درآورد. خدا نبخشد منوچهر اقبال را که با حذف دو شرط یاد شده به مخالفت برخاست که اگر فرمان شآه فقید اجرا میشد در آموزش عالی ایران انقلابی بزرگ رخ میداد. از ایرانیانی که به اسرار بیشتری در این زمینه واقف اند انتظار دارم که سکوت نکرده حقایق بیشتری را افشا کنند.
    ای محمد رضا شاه ، خوش بحالت که مظلوم از دنیا رفتی.

     
  90. به نظر نوري زادوآرتين خان

    اگر آية الله وحيدخراساني عمامه اش را بعنوان اعتراض براين مظالم ومفاسدرژيم حاكم ظالم ،برزمين بزند چه اتفاقي خواهدافتاد؟

    آيارژيم بااين اعتراض اصلاح خواهدشد؟ ويا آيةالله بعنوان مخالفت باولي فقيه مسلمين جهان زندان ويامحصور ويااعدام مي شوند؟

    آنهم بايك هفته تبليغ دربوق وكرناي رژيم توسط همين همپياله ها وهمكاران نه چندان قديمي جناب نوري زاد ياوه باف؛ قلمبه سلمبه گوي ،موقعيت ناشناس وازعلم سياست هيچ الفبائي هم ندانسته، وچشمش را به موقعيت بت بزرگي كه خودش وهمپياله هايش ساخته وپرداخته اند؛چرندياتي ازاگرهاومگرها مي بافند.
    آية الله رايادرزندان حبس ويادرخانه اش حصر وياعدام مي كنند.
    آيانوري زاداين رانمي داند؟ واگرنداند خيلي عقب مانده تشريف دارند.

    اگرتوي نوري زاد، اعتراض آية الله هارا مؤثرمي دانيد ؛ آياخودشان واقف به ماجرا نيستند؟
    وآياخودشان نمي دانندكه اعتراضشان هيچ اثري براي بهبودي واصلاح وضع كنوني ندارد؟
    چراچرندمي گوئيد ؟ اگرآرتين نميدانداوضاع ازچه قراراست توي نوري زادكه مي دانيد چه بت بزرگي پرورش داده ايدوباچه امكاناتي اوراقدرقدرت كرده ايدباهمه يال وكوپالش.

    مگراولين معترض آية الله شريعتمداري مرحوم به قانون اساسي وبه اصل ولايت فقيه – تازه مطلقه هم نبود-نبودند ؟ چه سودي كردبراصلاح امور غيرازديقه مرگ كردن اوورحلت غريبانه ودفن وكفن او؟
    وهمچنين اعتراض آية الله منتظري مرحوم برديكتاتوري همين بت بزرگ شما؛ چه فايده اي داشت غير ازغارت چندين مرتبه خانه ودفترش وآن حتاكي هاي سپاه وبسيج وديگرمتملقان وچاپلوساني ازقبيل خودشما وهم پياله هايتان ازقبيل كيهانيان ؟
    ديگربيش ازاين چرندنگوئيد بس است اين آشي استكه خودتان پخته ايدوبايدبخوريد اگرچه بدمزه وتلخ باشد.

    مگراينكه دست انتقام خداوند ازآستين توده ملت برآيدوامسال براي راهپيمائي 22بهمن نروند وروزبعدش به خيابانها بريزند وبگويند مااين حكومت ظالم وجائر وآدمكش وغارتگرودزدودغل واختلاسگرونزولخواررا نمي خواهيم ديگربس است.
    راه علاج بريدن ريشه سرطان ظلم وستم همين است دريك كلام وبس.

    وچرنديات ديگرياوه گوئي است ومهمل بافي وحاشيه رفتن وعقده خالي كردن بي مورداست وبلااثر.
    مگرهمين الآن چندين آية الله درزندان وحبس وحصرنيستند بخاطراعتراضشان؟
    آيت الله نكونام وبروجردي وكروبي وغيرهم چه تاثيري داشته است؟غيرازفروريختن زندگي خودشان وخانواده شان وبستگانشان وهوادارانشان.

    اگرراست مي گوئيد همانند ديگراصلاحطلبان – نه اصطلاحي- بلكه اصلاح طلب حقيقي همانندمحمدجواداكبرين وابراهيم نبوي وتاج زاده ومهاجراني وغيرهم مقالاتي ازمفاسداين بت بزرگ ونوچه هاي بي شمارش بامستند ومعتبر بنويسيد وگرنه اينگونه گفتاربي پايه ات هيچگونه دراصلاح امور كارسازنخواهدبود.

     
    • سلام بر الف-سین گرامی
      حیف که برخی فایلها را بنده در آن واحد در اختیار ندارم وگرنه بعضی سخنرانیها مربوط به آقای وحید خراسانی بود در دفاع از حق علی و حمله به خلفا و امثالهم ارائه می کردم تا ببینیم که ایشان به وقتش کم داغ دین ندارد ولی در سایر موارد با بیان مطالبی از زیر آن طفره می رود.علی ایحال بنده مهم نیست که در جریان باشم یا خیر ولی آنچه می بینم با مقایسه با سایر شواهد ارزیابی نموده و نتیجه گیری خود را می نمایم.آقای وحید خراسانی در اسلام بزرگترین جهادی را که باید انجام می داده نداده لذا از همین شریعتی که مدعی آنست خروج کرده است.بزرگترین جهاد کلمه حقی است که در مقابل سلطان جائر زده شود.یا باید ایشان جهاد کند یا سکوت کرده دیگر چنین نصایحی نفرمایند تا مصداق بارز نفاق قرار نگیرند.راه سومی نداریم.گمان دارم شما بهتر از من با این مفاهیم آشنایی دارید.پس فردی که زعیم حوزه اعتقادی قم شده و در حال حاضر اعلم فقهاست حق تخطی از این حدیث صحیح را با دلایلی نظیر اینکه اگر من چنین کنم چنان شود یا اگر بگویم کسی گوش ندهد و… ندارد مگر اینکه اول به آنچه خود به مردمان طی سالیان دراز دیکته کرده پایبند بوده و پس از آن مدعی گردد.دوست گرامی من با وحید خراسانی و امثالهم نه عداوتی دارم و نه اصولا وقت خود را صرف پرداختن به این حضرات می کنم ولی وقتی می بینم این افراد مصداق دوصد گفته چون نیم کردار نیست هستند و همچنان به دیگران امر و نهی می کنند ولی خود بدان توجهی نداشته و باز خود را دیندار واقعی و امت برگزیده خدا می دانند در شگفتم. ناگفته نماند که بنده قبلا در این سایت گفته ام که همینقدر که آقای وحید خراسانی به دیدار آقای خامنه ای به سان امثال جوادی آملی نرفت امری پسندیده است وگرنه جوادی آملی را که باید نمونه آن دو دسته ای نامید که خودشان می گویند در آخر زمان کمر مهدی را شکسته است!
      موفق باشید

       
    • میم. روستائی

      درود و تحیت دوست عزیز. سوالی که برای بنده درمورد شما طرح می شود این است که شما چطور هم طرفدار مرحوم شریعتمداری هستید و هم طرفدار مرحوم منتظری و هم طرفدار مرحوم خمینی و هم طرفدار اعدام های 67 و هم طرفدار آیت ا.. جوادی آملی. این را از این منظر پرسیدم که اینها در کنار هم جمع نمی گردند و با هم منافات ساختاری دارند. مرحوم شریعتمداری قبل انقلاب با مرجع اعلام کردن مرحوم خمینی او را از اعدام توسط ماموران شاه نجات داد ولیکن بعد انقلاب به صف منتقدان نظام پیوست و همانطور که شما اشاره فرمودید دق مرگ شد و حتی مراسم درخوری هم برای وی نگرفتند. اول اینکه خب مداخله ایشان قبل انقلاب به نجات جان آقای خمینی انجامید که اگر غیر این بود و وی ساکت می ماند انقلاب بدون آقای خمینی به سوی دیگری می رفت. شما از طرفی طرفدار آقای منتظری هستید که با اعدام های 67 مخالفت اساسی نمود و آن را غیرشرعی دانست. اینکه می گوئید مخالفت چه فایده ای دارد جوابش اینستکه خب مسلما جان خیلی ها را نجات داد و منتظری را سربلند کرد. از طرفی شما هم با مرحوم منتظری موافقت دارید هم با آقای خمینی درحالیکه منتظری بخاطر مخالفت با اعدامها از قائم مقامی توسط مرحوم خمینی خلع شد. باز از طرف دیگر هم شما با آیت ا.. جوادی آملی موافقت دارید که به عیادت کسی می رود که شما او را بت بزرگ خطاب می فرمایید. جسارتا بنده برداشتم اینستکه موافقت و مخالفت شما با روحانیت معاصر تا جایی است که منافع شخص شما و یا جامعه روحانیون را در معرض خطر قرار ندهد. در ثانی، اگر بخواهید به بی فایده بودن اعتراضها رای بدهید خب همین فرمایش شما را کوفیان هم می توانستند به امام حسین بگویند. دوست عزیز، اعتراض نشانه زنده بودن یک اجتماع است. خاصه جماعت روحانی که به پیشوائی مثل حسین (ع) متصل هستند و فرهنگ شهادت در راه بیان حق را در دین خود تبلیغ می کنند اگر بگویند اعتراض جز زندانی شدن و دقمرگ شدن چه نتیجه ای دارد جدا واجد تاسف است. خود اقای خمینی هم برای پیروزی انقلاب که شما طرفدارش هستید سالها تبعید را تحمل کرد چطور می فرمایید اعتراض بی فایده است؟. سوالی که اینجا به ذهن میرسد این است که اگر اعتراض بیفایده است پس شرط شجاعت مرجعیت چه می شود؟ بفرض از شما که از هواداران آیت ا… جوادی آملی هستید سوال می پرسم که ایشان اینهمه سال که منبر داشته اند د ر کدام مورد بخصوص شجاعت یک مرجع را نشان داده و فی المثل کدام آسیب بزرگ اجتماعی را مورد بحث و فحص قرار داده و دردی از این مردم را طرح کرده؟! اگر حرف جنابعالی این است که اعتراض فایده ندارد و طرف فقط از زندگی ساقط می شود بیایید و یکباره بفرمایید امام حسین (ع) هم اشتباه کرد و تکلیف همه کسانی که چشمشان به جماعت روحانی است روشن بفرمایید.

       
  91. عقل از مذهب شیعه رخت بر بسته.

     
    • خیر عقل از مذهب شیعه رخت بر نبسته ،عقل یکی از منابع محکم بنیان های فقهی کلامی شیعه است ،باید گفت عقل از وجود مش قاسم سایت نوریزاد رخت بر بسته که تراوشات فکر و قلم او در کنج یک سایت چیزی نیست جز سخافت و بکار گیری الفاظ درشت و متکبرانه و زشت و نقطه چین های رسوائی که برای خواننده آشکار است و نیازی به نقطه چین کردن آنها نیست و تصغیر و تحقیر ارزش ها و شخصیت های مورد انتخاب و احترام مردم ،که این رویکردها نه نسبت و قرابتی با “عقل” دارد و نه نسبت و قرابتی با “شجاعت” ،اینکه نسبتی با عقل ندارد برای اینکه هیچ عقلی حتی در فضای مبارزه سیاسی بخود اجازه نمی دهد که کنش سیاسی خویش را بجای نقد و انتقاد منطقی و مستدل ،منحصر کند در “درشت گوئی” و “زشت گوئی” و “نقطه چین های تهوع آور” و “تصغیر و تحقیر منتخبان ملت”.
      و نسبتی با “شجاعت و شهامت” ندارد برای اینکه درشت گوئی و زشت گوئی و نقطه چین های مهوع و تحقیر دیگران در کنج یک سایت ،و در عین حال توصیه مردم به عدم حضور در فرایندهای ملی مثل انتخابات و چیزهای دیگر ،شجاعت نیست ،شجاعت آن است و آن بود که مش قاسم ها با این انگیزه ها و دگم های غیر قابل بازگشت لا اقل در فراخوان آشغال جمع کردن و حضور جلوی اوین و اطلاعات و جاهای دیگر با فراخوان دهنده سایتی که با این حرارت در کنج آن می نویسند همراهی کنند ،و این کنش ها البته نسبتی با مش قاسم ها ندارد زیرا مش قاسم ها نسبتی با عقل و شجاعت ندارند.

       
    • مش قاسم شما هم آره؟ عقل و مذهب و دین؟از کی تا حالا مذهب عقل داشته که حالا ازش رخت بربسته باشد؟

       
  92. کارل مارکس ازآلمان به انگلستان تبعیدشد,آن زمان انگستان مرکز ونقطه ثقل ورهبری دنیای سرمایه داری ونظام کاپیتالیستی رادردست داشت,امادولت ,جامعه واحزاب انگلستان نه تنهاکوچکترین مزاحمتی برای مارکس ایجادنکردند بلکه پلیس انگلیس کاملاامنیتش راحفظ کرد,چاپخانه هاکتابهایش راچاپ کردند,امکان انتشارروزنامه وتأسیس حزب داشت , ورهبری جریانهای انقلابی ضدنظام سرمایه داری رابه عهده گرفته بود,اماچون درآن کشورقانون ورعایت حقوق بشروتأمین آزادی وامنیت فردی و اجتماعی شهروندان,حتی مهاجرین وتبعیدشدگان(مارکس مهاجری یهودی وتبعه آلمان و تبعیدی وضدنظام حاکم کشورمیزبان بود)رعایت میشد ورعایت حقوق فردی واجتماعی ازبدیهیات یک جامعه مدنی متکثر برخوردارازقانون بود,هرگز کوچکترین مزاحمتی برایش فراهم نکردندوامنیت وحقوقش راحفظ کردند.امادرکشورمصیبت زده ما, چاقوی کندی به دست مأموران وزرات اطلاعات می افتددههانویسنده ومترجم وروزنامه نگاروشاعروحتی پیرمرد وپیرزن بی آزار بازنشسته وخانه نشینی چون فروهرهاراکاردآجین میکنند,ابر قدرتهاوکشورهای عضوسازمان ملل متحد وشورای امنیت ,احمق نیستندوفکرمیکنندکه اگر بمب اتم به دست این قبیل افراد بیفتدچه به روزبشریت می آورند؟
    بماندکه چه ارقام نجومی ای برای صنعت هسته ای به هدررفت,اما ازروی همین رفتارانگلیسیهابا کارل مارکس ومقایسه اش بافتوا واجرای قتل آنهمه نویسنده,شاعر,مترجم، سیاستمداربازنشسته، روزنامه نگار، وانسانهای مظلوم وبی آزارووطن دوست, که قانونأوشرعأبایستی دستگاههای امنیتی وانتظامی, امنیت وآزادیشان راتأمین میکردند, نشان میدهدکشورومردم وطرزتفکر ورواداری ماچه فاصله ای با انگلستان مستعمره چی قرن نوزدهم وحتی قرن هیجدهم دارد!! آیاتکثرگرایی وتنوع قومی،نژادی ودینی برای کشورهای دیگر سبب تضعیف امنیت ملیشان شده؟ آیاهنگام آن نرسیده خردمندان بانگاهی نوبه حقایق وواقعیات اجتماعی بنگرند؟ آیازمانش نرسیده که مسئولان و مردم مابه تکثر دراعتقادات وملیاتها به چشم یک فرصت وموهبت الهی بنگرند؟ وروح ونیازهای این عصررادرک کنند و رفتارخودراباآن متناسب کنند؟

     
    • کارد آجین کردن مرحوم فروهر و همسرش و دیگر قتل های موسوم به قتل های زنجیره ای ،ربطی به کلیت جمهوری اسلامی ندارد ،شما با مغالطه مسائل را بهم مخلوط نکنید ،چند نفر بصورت یک باند خودسر اقدامات نادرست و قبیح و محکومی کردند که بعد شناسائی شدند و از کلیت وزارت اطلاعات اخراج شدند و محبوس و مجازات شدند ،روشن است که حرکت یک باند خودسر روی برداشت ها و اشتباهات فکری آنان را نمی توان به کلیت یک حکومت مردمی نسبت داد ،شما فراموش کردید که این وقایع زمان دولت آقای سید محمد خاتمی اتفاق افتاد و در پی آن وزیر اطلاعات بجهت کوتاهی و قصور در اشراف بر وظایف خود استعفا کرد ،فرد خودسری بنام سعید امامی خودکشی کرد و بقیه هم بتناسب جرم های خود به قصاص و حبس محکوم شدند؟ بنابر این لطفا با تحلیل های آبکی و شعار گونه مسائل را تحلیل نکنید.

       
      • بابا تو دیگه کی هستی؟ اونا همه شون فتوا داشتند. خود سر کدام است؟ کلیت نظام کدام است؟ یک باند آدم کش در سال 67 زد بدون محاکمه و رعایت اصول قانون اساسی خودشون چند هزار زندانی را قتل عام کرد وبعد با بزدلی و یواشکی تو قبر دسته جمعی دفنشون کرد. اینا یک سینما را با چند صد نفر مردم بیگناه آتش زدند. اینا در کهریزک به جوانانی که بدون سلاح تظاهرات کرده بودن تجاوز کردند. اینا در این سی و اندی سال تلویزیون و رادیو و روزنامه ها و همه چیز را ارث پدرشون می دونند. پول نفت هشتاد درصدش را بیت و سپاه ارث باباشون میدونند و هر جور خواستند مصرفش می کنند. دیگه چی باید بشه تا اون کلیت نظام فاسد باشه؟ هر چی میشه میگن به کلیت نظام ربطی نداره. غده سرطانی در بدن سالمه. بابا این بدن تمامش غده است. ای اون کلیت نظامت غلفتی تو حلقم!

         
      • جناب سید مرتضی من اطمینان دارم که شما انسان //// نیستید ولی این مغلطه های شما دیگر شورش را در آورده ! برایتان مثالی میزنم تا شاید کمی به فکر فرو روید در خبر ها آمده بود که دو پسر عمو که یکی ازدواج کره بود و دیگری نامزد هم داشت در مجالس اکس پارتی تصمیم گرفتند ( با اینکه وضع مالیشان بسیار خوب بود! ( پدر یکی فرش فروش است و مادرش هم سر پرستار بیمارستانی در ” مشهد مقدس “) به هر حال این دو نفر تصمیم گرفتند که مانند به قول شما ! غربی ها هیجانی داشته باشند و در مشهد مقدس ! اسلحه وینجستر تهیه میکنند وبه یک طلا فروشی دستبرد میزنند و چون خود را در محاصره مامورین میبینند به صورت کور اقدام به شلیک به جمعیت کرده و چند نفر را لت و پار میکنند که پس ازدستگیری به سزای عملشان ( دو یا سه روز پیش ) که اعدام است میرسند خوب جناب سید مرتضی فکر میفرمایید والدین این دو جوان دیگر روی آرامش خواهند یافت مطمئنا خیر و حد اقل باید ازشهر ودیار خود کوچ کنند تا زخم زبان در وهمسایه را نبینند جناب سید شما که میفرمایید جمعی خود سر! واقعا مرغ پخته خنده اش میگیرد ! کدام خود سر ! مگر همه این ها تحت امر وزارت فخیمه اطلاعات نبودند ؟ که مدعی هستند پشه را روی هوا نعل میکنند ؟ مگر این ها فتوا نداشتند ؟ این سعیدامامی مگر معاون اطلاعات و عملیات نبود ؟ که وزیر از کار او اطلاع نداشته باشد ؟ روح الله حسینیان که نام اصلیش ( خسرو خوبان ) هست دچار چه عقوبتی شد ؟ دری نجف آبادی دچار چه عقوبتی شد ؟ این جناب خسرو خوبان که تغییر پست داد وشد رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی که هر دخل و تصرفی که دلش خواست بکند مگر وکلای خانواده مقتولان قتل های زنجیره ای هر روز با دردسر تازه ای سر وکله نمیزنند ؟ کدام آبرویی از مسئولین این نا جوانمرد ها ریخت ؟ کجا به جرم ندیدن و یا همکاری و یا آمریت و به قول شما اقدامات خود سر! افراد تحت امر خود به صلابه کشیده شدند ؟ به قول شما آخوند جماعت امام حسین در کربلا فرمود ..گر شما را به جهان دینی و ایمانی نیست لا اقل مردم آزاد به دنیا باشید . مفهوم بود ؟ تا بعد .

         
        • جناب نوری زاد من واقعا توقع نداشتم !! جملاتی را که هاشور زده اید هیچ کدام توهین نبود ولی هرکس که هاشور را نخواند فکر میکند گه من گفته ام که ” شما انسان نیستید ” جناب نوریزاد لطف بفرمایید عین جملاتی را که من نوشته ام درج فرمایید من واقعا متاسفم که هاشور های شما منظور من را صدوهشتاد درجه تغییر داد جناب نوری زاد لطفا عین جملات مرا بازگو فرمایید تا هرگونه شکی برطرف شود . من منتظرم !

           
        • نه مهرداد گرامی مفهوم نبود چون همه ماست را بدروازه ربط دادید و هم عصبانی شدید و چنگکی نوشتید و هم ادعاهای فاقد دلیل را تکرار کردید ،بقول خودتان:!!! ،اما ماست بدروازه ،برای اینکه بقول شما دو نفر سرقت مسلحانه کردند در ملا عام که خود سرقت مسلحانه از مصادیق عنوان محارب است ،سرقت کردند و مردم را ترساندند بعد هم بقول شما چند نفر را لت و پار کردند و بعد هم مطابق قانون مجازات شدند ،خوب این تمثیل چه ارتباطی داشت با یک عملیات سری محدود به یک گروه خودسر؟! (مگر روی مبنای ماست و دروازه در منطق مهرداد).
          می پردازم به اصل مطلب ،سوالهایی کردید :
          “مگر همه این ها تحت امر وزارت فخیمه اطلاعات نبودند؟”
          بله تحت امر و پرسنل در خدمت وزارت اطلاعات بودند مگر ما منکر شدیم؟ اما باز چرا ماست و دروازه می کنید؟ نمی شود چند نفر عضو سازمانی جایی باشند بعد از امکانات سوء استفاده کنند و کارهای خودسرانه خارج از حیطه وظایف خود انجام دهند؟!این محال عقلی یا ممتنع وقوعی است که استبعاد کردید؟شما اگر با چند نفر مثلا عضو و پرسنل جایی باشید که امکاناتی دارد نمی توانید فارغ از چهارچوبه های وظایف و بطور پنهانی سوء استفاده های گوناگون کنید؟
          “مگر این ها فتوا نداشتند؟”
          نه نداشتند ،شما سندی دارید که کارهای خودسرانه آنها متکی بر فتوای کسی بوده؟ اگر سند ارائه نکنید شما مفتری هستید و قابل تعقیب،یا اینکه آنها اقرار کردند که رفتند سراغ صاحبان فتوا و فتوای مشخص گرفتند که بروید مرحوم فروهر و همسرش را بکشید؟ اگر سندی در مورد اینگونه اقرار از آنها دارید ارائه کنید ،آنچه که در گفتارها و اقاریر سعید امامی و برخی دیگر بوده این بوده که ما از فلان سخنرانی یا فلان نوشته احساس تکلیف کردیم این همه چیزی است که وجود دارد و آنها هیچگاه هم نگفتند که نکشتند و هیچگاه نگفتند که تحت یک فرمان سازمانی متعلق بوزارت اطلاعات دست به چنین اقدامی زده اند ،علاوه بر این اگر عمل این چند نفر عمل سازمانی وزارت اطلاعات بود چه انگیزه ای بود که در زمان آقای خاتمی کشف و افشاء شود و با آنها برخورد شوند و وزیر اطلاعات استعفا دهد؟ پس این اگر عمل سازمانی تشکیلاتی اطلاعات بود لزومی نداشت افشاء شود آنها هم سرکار خود می بودند! پس اتفاقا بهترین حجت بر علیه حدس و تخمین های امثال شما مخالفان جمهوری اسلامی این است که این ماجرا کشف و علنی شد و از ادامه ماجرا جلوگیری و با آن خودسرها برخورد شد و شما حجتی جز تخمین و تهمت غرض ورزانه ندارید.
          “این سعیدامامی مگر معاون اطلاعات و عملیات نبود ؟ که وزیر از کار او اطلاع نداشته باشد؟”
          عجب استدلال موجه و در عین حال خنده داری! چون او معاون اطلاعات و عملیات وزیر بوده است پس حتما باید وزیر از همه کارهای پیدا و پنهان او با خبر باشد؟! این ملازمه از کجا؟ می شود کسی معاون کسی باشد و در عین حال برخی کارهای خودسرانه را بدون اطلاع وزیر عملیاتی کند این از نظر شما محال ذاتی یا وقوعی است؟! و اساسا وادار شدن وزیر به استعفا باز می گردد به همین ضعف و عدم نظارت و اطلاع اگر دقت کنید.
          “دری نجف آبادی دچار چه عقوبتی شد ؟ ”
          دری نجف آبادی مگر مجرم یا آمر این کارها بود که مجازات شود؟ او وزیر بود و پرسنل او سوء استفاده کردند بنابر این همین ضعف او باعث لزوم استعفای او بوده است.
          چنانکه قبلا هم گفتم و همه می دانند آنهایی که مباشر این کار بودند قصاص شدند و بقیه هم بتناسب جرمشان حبس و تعلیق شدند ،منتها شما چون در هر صورت مخالف نظام هستید هرچه بشود باز دو قورت و نیم اتان باقی است بهمین دلیل شما ربطی به آزادگی ندارید تا دیگران را به آن موعظه کنید.
          تابعد.

           
          • سید گرامی: تکلبف خسرو خوبان را چرا مشخص نکردید و به صحرای کربلا زدید . اینطور که شما میگویید تمام مسئولین تبرئه هستند و به آن ها از گل نازک تر نمیتوان گفت گاهی فکر میکنم که ماست مالی و مزدوری چیز خوبی هست ولی دیگر دارد تمام میشود . منتظر باشید !

             
          • مهرداد گرامی

            اولا: قواعد در نوشتن را مراعات کنید ،وقتی دو نقطه جلوی یک نام می گذارند علامت این است که عبارت های بعد از دو نقطه از صاحب آن نام است.
            ثانیا:من علیرغم اختلاف فکری و سیاسی با شما ،شما را فرد مودبی می دانستم و اینکه از ادب در گفتار خارج نمی شدید ،در این صفحه متاسفانه چند جا از دائره ادب خارج شدید با این حال من پاسخ شما را دادم وگرنه مرا با بی ادبان کاری نیست ،اینجا هم مرا به ماست مالی و مزدوری متهم کردید ،در مورد ماست مالی خوب هردو نفری که با هم گفتگو می کنند وقتی سخن طرف مقابل را قبول ندارند می توانند او را به ماست مالیزاسیون متهم کنند ،حالا من شما را به ماست مالی متهم نکردم اما فقط اتهام ماست مالی زدن کفایت نمی کند بلکه باید مستدل سخن گفت ،در مورد مزدور هم خوب شما قبول نکنید اما خدای من می داند که من آقای خودم و فهم خودم و مطالعات خودم هستم و از عقائد خودم بعنوان یک شهروند معتقد به جمهوری اسلامی دفاع می کنم و مزدور کسی نیستم.
            ثالثا:خیر من نمی گویم به مسولان نمی شود انتقاد کرد یا نازک تر از گل گفت یا آنها معصومند یا خطایی نکرده اند ،سخن من این است که در هر مورد باید منصف بود و بدور از تعصب و افتراء و سخن فاقد استناد ،انتقاد کرد و از تهمت بدون دلیل و صرفا متکی بر شایعات خودداری کرد.
            رابعا:در مورد روحانی که از او نام بردید ،بر خلاف تصور شما اتفاقا من از او و موضعگیری های سیاسی و تند او بسیار بدم می آید و نفرت دارم ،و از مطالب او و توهین های او به آقای خاتمی و اصلاح طلبان و آن مطالبی که ظاهرا در برنامه ای بنام چراغ داشت بیزار هستم ،اما تا جایی که بیاد دارم در پرونده قتل های زنجیره ای برخی عناصر خودسر وزارت اطلاعات در زمان آقای خاتمی ،نام او مطرح نبود و اتهامی نداشت ،حال اگر من اشتباه می کنم شما اگر دلیل و مدرک و مطلبی دارید بگویید ،چیزی هم که معمولا در این سایت جناب نوریزاد از او نقل می کند همان جمله :ما خودمان روزی قاتل بودیم است ،من در صدد دفاع از او نیستم ،اما بنظرم باید در مورد همین جمله هم تامل کرد ،آیا مقصود او شوخی بوده؟ قبل و بعد کلامش را باید دید ،آیا باعتبار اینکه سابقه قضاوت و کارهای قضائی داشته و احیانا برای کسی حکم اعدام داده اینرا گفته؟ اینرا باید دید و جملاتش را در آن برنامه پیدا کرد ،اما اینکه بگوییم او واقعا خودش قتل بناحق مرتکب شده یا بی دلیل فتوا بقتل داده یا بی جهت حکم اعدام برای کسی صادر کرده ،بگمانم هیچ فرد عاقلی نمی آید اینطور بر علیه خود اقرار کند ،گفتم من از او بدم می آید و در مقام دفاع از او نیستم امابیشتر بنظر می آید که این جمله را بصورت طنز ادا کرده است.
            حالا در آخر بشما می گویم چیزی که طنزش خنده دارتر است این است که امثال شما برای محکوم کردن یک نظام مورد انتخاب مردم یا اسناد قتل های زنجیره ای خودسرانه به یک نظام ،تمسک به چنین طنزها و مسخرگی های امثال خسرو خوبان می کنید.

             
  93. والضاااااااالین

    بدون شرح

     
  94. آقای نوری زاد ما راه درازی در پیش داریم تا جای علقه هامونو عوض کنیم. خرافه رو باید به عقل تبدیل کنیم. این هم زیاد کار می بره برای این که حاکمیت بر آتش خرافه پف می کنه و ما ها باید از معبر شیشه خورده رد بشیم.
    به عکس زیر دقت کنید:
    فرشی برای امام حسین به مساحت ۹۹متر مربع كه طی دو سال بافته شد
    و به عراق هدیه شد”مبارکشون باشه”

    مدرسه ای در حاشیه کشور ایران
    و استفاده از دَر بجای تخته سیاه

     
  95. شهناز کیست؟
    شهناز اکملی مادر جانباخته عاشورای 88 از روز چهارشنبه در محل کارش دستگیر شده
    شهناز بعد از مصطفیش مادر آرش صادقی شد که با هجوم ماموران به خانه آرش مادرش جان خود را از دست داد
    شهناز زن و مادری که برای همه فعالیت می کرد بعد از مصطفیش هر جا ظلمی بر کسی روا داشته می شد شهناز آنجا حضور داشت

    او با نگاه و صدای مهربانش توانست مرحمی باشد بر دلهای شکسته و داغدار
    حال او چند روزی است که اسیر شده و تنها جرمش همراهی با دل شکستگان بوده و هست
    اکنون وظیفه همه ماست که برای آزادی او تلاش،کنیم
    او را دریابیم زنی که از خود گذشت از مصطفیش گذشت و این روزها مریم با یاد چشمهای سیاه مصطفی و یاد دستهای گرم و.پرتوان مادر روزگار می گذراند
    او از خون مصطفیش فقط به یک شرط می گذرد که زندانی سیاسی نباشد و حال خود او زندانی همان زندان سیاسی شد

     
  96. سخنان آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو فرانسه پیش از پیروزی انقلاب فرمودند:
    بدون شرح!!!!!
    بشر در اظهار نظر خود آزاد است.
    اولین چیزی که برای انسان هست آزادی بیان است.
    مطبوعات در نشر همه‌ حقایق و واقعیات آزادند.
    در جمهوری اسلامی کمونیست‌ها نیز در بیان عقاید خود آزادند.
    در حکومت اسلامی اگر کسی از شخص اول مملکت شکایتی داشته باشد، پیش قاضی می‌رود و قاضی او را احضار می‌کند و او هم حاضر می‌شود.
    یکی از بنیان‌های اسلام آزادی است… بنیاد دیگر اسلام اصل استقلال ملی است.
    حکومت اسلامی یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی است.
    دولت اسلامی یک دولت دمکراتیک به معنای واقعی است و اما من هیچ فعالیت در داخل دولت ندارم و به همین نحو که الآن هستم، وقتی دولت اسلامی تشکیل شود، نقش هدایت را دارم.
    اما شكل حكومت ما جمهوری است، جمهوری به معنای اینكه متكی به آرای اكثریت است.
    حکومت جمهوری است مثل سایر جمهوری‌ها و احکام اسلام هم احکام مترقی و مبتنی بر دموکراسی و پیشرفته و با همۀ مظاهر تمدن موافق.
    ولایت با جمهور مردم است.
    عزل مقامات جمهوری اسلامی به دست مردم است. برخلاف نظام سلطنتی مقامات مادام‌العمر نیست، طول مسئولیت هر یك از مقامات محدود و موقت است. یعنی مقامات ادواری است، هر چند سال عوض می‌شود. اگر هم هر مقامی یكی از شرایطش را از دست داد، ساقط می‌شود.
    رژیم ایران به یک نظام دمکراسی‌ تبدیل خواهد شد که موجب ثبات منطقه می‌گردد.
    اختیارات شاه را نخواهم داشت.
    من هیچ سمت دولتی را نخواهم پذیرفت.
    «من در آینده (پس از پیروزی انقلاب) همین نقشی که الآن دارم خواهم داشت. نقش هدایت و راهنمایی، و در صورتی که مصلحتی در کار باشد اعلام می‌کنم… لکن من در خود دولت نقشی ندارم.
    علما خود حكومت نخواهند كرد. آنان ناظر و هادی مجریان امور می‌باشند. این حكومت در همه‌مراتب خود متكی به آرای مردم و تحتِ نظارت و ارزیابی و انتقاد عمومی خواهد بود.
    من نمی‌خواهم ریاست دولت را داشته باشم. طرز حكومت، حكومت جمهوری است و تكیه بر آرای ملت
    من چنین چیزی نگفته‌ام كه روحانیون متكفل حكومت خواهند شد. روحانیون شغل شان چیز دیگری است.
    من و سایر روحانیون در حكومت پستی را اشغال نمی‌كنیم. وظیفۀ روحانیون ارشاد دولت‌ها است. من در حكومت آینده نقش هدایت را دارم.
    قانون این است. عقل این است. حقوق بشر این است که سرنوشت هر آدمی باید به دست خودش باشد.
    باید اختیارات دست مردم باشد. این یك مسئله عقلی است. هر عاقلی این مطلب را قبول دارد كه مقدرات هركسی باید دست خودش باشد.
    حكومت اسلامی بر حقوقِ بشر و ملاحظه‌ آن است. هیچ سازمانی و حكومتی به‌اندازه‌ اسلام ملاحظه‌ حقوق بشر را نكرده است. آزادی و دموكراسی به‌تمام معنا در حكومت اسلامی است، شخص اوّل حكومت اسلامی با آخرین فرد مساوی است در امور.
    اسلام، هم حقوق بشر را محترم می شمارد و هم عمل می كند. حقّى را از هیچ‌كس نمی گیرد. حق آزادى را از هیچ‌كس نمی گیرد. اجازه نمی دهد كه كسانى بر او سلطه پیدا كنند كه حقّ آزادى را به اسم آزادى از آنها سلب كند.
    ما که می‌‌گوییم حکومت اسلامی می‌خواهیم جلوی این هرزه‌ها گرفته شود، نه‌اینکه برگردیم به 1400 سال پیش. ما می‌خواهیم به عدالت 1400 سال پیشش برگردیم. همۀ مظاهر تمدن را هم با آغوش باز قبول داریم.
    دولت استبدادی را نمی‌توان حکومت اسلامی خواند… رژیم اسلامی با استبداد جمع نمی‌شود.
    ما حکومتی را می‌خواهیم که برای اینکه یک دسته می‌گویند مرگ بر فلان کس، آنها را نکشند.
    حکومتی که ما می‌خواهیم مصداقش یکی حکومت پیغمبر است که حاکم بود. یکی علی و یکی هم عمر.
    تمام اقلیت‌های مذهبی در حکومت اسلامی می‌توانند به کلیه فرائض مذهبی خود آزادانه عمل نمایند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنها به بهترین وجه دفاع کند.
    جامعۀ آیندۀ ما جامعۀ آزادی خواهد بود. همۀ نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت.
    ما یک حاکمی می‌خواهیم که توی مسجد وقتی آمد نشست بیایند دورش بنشینند و با او صحبت کنند و اشکال‌هایشان را بگویند. نه اینکه از سایه او هم بترسند.
    زنان در انتخاب، فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازین اسلامی آزادند.
    زن‌ها در حكومتِ اسلامی آزادند حقوق آنان مثل حقوق مردها. اسلام زن را از اسارت مردها بیرون آورد و آنها را هم ردیف مردها قرار داده است، تبلیغاتی كه علیه ما می‌شود برای انحراف مردم است. اسلام همۀ حقوق و امور بشر را تضمین كرده است.
    رأی ملت متَّبع است، ولو به ضرر خودشان باشد..
    “میزان رای ملت است”
    ولاغیر!

     
    • ما ایرانی ها درگفتن ضرب المثل بی همتا هستیم !
      بگذار خودم رو جا کنم ! … بعدا ببین چه ها کنم !!!
      ایشان در دروغ “خدعه” و نیرنگ را برای ایرانی جماعت گشود که دیگر بسته نخواهد شد ! مگر ؟؟؟؟؟

       
      • مهرداد گرامی

        این مطالب بارها اینجا تکرار شده است ،و هیچ ثمری برای تکرار کنندگان آن وجود ندارد ،مرحوم آیت الله خمینی هیچ نیازی به این نداشته است خود را جا کند ،اینکه در قلب شما اقلیتی ناچیز جا نداشته یا ندارد مانع از این نبوده است که در قلوب اکثریت قاطع مردم ایران جا داشته باشد ،ایشان پیش از انقلاب اسلامی سال 57 یکی از برجستگان و مراجع تقلید در قم و نجف بوده است و در مساله تعارض با شاه و رهبری قیام مردم بر علیه حکومت شاه نیز ،رهبریت تعینی ایشان و جا داشتن ایشان در قلوب عموم مردم ایران باز می گردد به قیام سال 1341 ،در کوران انقلاب اسلامی سال 57 هم که دنباله قیام سال 41 و بدنبال تحمل حبس و زجر و شکنجه آزادیخواهان در زندان های شاه بوده است ،رهبری ایشان یک رهبری تعینی از ناحیه مردم و مجموعه روحانیت شیعه بوده است ،بدیهی است که آن روحانیتی که عافیت طلب بودند و به مبارزه با رژیم سفاک شاه اعتقادی نداشتند نه وارد مبارزه شوند و نه از آن حمایت کنند اما می دانید که آن مراجعی هم که خودشان بطور مستقیم در متن مبارزه حضور نداشتند رهبری مرحوم آیت الله خمینی را تایید کردند و مردم نیز بارها در اجتماعات و راه پیمائی های بزرگ در شهرهای بزرگ بر رهبریت ایشان صحه گذاشتند ،اینها تاریخ غیر قابل انکار انقلاب اسلامی ایران است. بنابر این ایشان کمبودی از این جهات پرستیژی و کاریزما که مورد توجه شما دنیا طلبان است نداشتند که متوسل به خدعه و فریب و نیرنگ شوند ،اینها اسباب و وسائل شما دنیا طلبان است که تاریخ را تحریف می کنید و بدنبال آرزوهای خویش هستید. مرحوم آقای خمینی پیش و پس از قانون اساسی جمهوری اسلامی در قلوب اکثریت مردم ایران بوده است که رای آنها در قالب 99 درصد مردم ایران متجلی شد ،بنابر اقلیت اندکی مثل شما معیار نیستید تا بگویید گفتار و رفتار ایشان برای جا باز کردن در قلوب مردم بوده است. این کلماتی هم که نقل می شود از ایشان و ذیل آن تحریف می شود ،همینطور که مشاهده می کنید باید با همه قیود کلام مورد تحلیل واقع شوند ، بله ایشان از آزادی سخن گفته است لکن آزادی در محدوده قوانین شرع که مورد تایید اکثریت ملت بود ،آزادی زنان در صحنه اجتماع نیز بنص کلام ایشان در محدوده موازین شرع بوده است ،سخن ایشان این نبوده است که آزادی بمفهوم لیبرالیستی رایج در غرب مورد وعده است ،اگر با این نگرش که همه گفتارهای ایشان را با حدود و قیود دقیق آن ملاحظه کنید می بینید که مزخرفات مفهومی مثل خدعه و فریب یا انگیزه هایی مثل جا واکردن در قلوب جایی در آن ندارد ،مگر البته در تفکر و گفتار اقلیت ناچیزی که یحرفون الکلم عن مواضعه و خودشان به این اوصاف سزاوارتر هستند.

         
        • سید بیدار شو الان سال ۵۷ نیست سال ۹۵ اخوی.الان هر چی لعن و نفرین بار اون بابا تو هر مکانی می شه.به نظرت الان اگه بیاد جز شما //////کسی واسش تره هم خرد می کنه؟

           
          • نوریزاد گرامی
            چطوریه که سید می گه اقلیت ناچیز و اینو از باب تحقیر و سفسطه می گه شما هاشور نمی زنی ولی من جوابشو عینا با همون لغت می دم هاشور می زنی؟!پارتی بازی داشتیم؟!

             
    • اکبر گرامی امام آنموقع دوران مکی خود را می گذرانده!

       
  97. آقای نوری زاد یه دیالوگ بنویس برا این عکس.
    سبحانی: چایی ش خوش طعمه آقا؟
    رهبر: بدک نیست. دارم می چشمش.
    سبحانی: در شرع مقدس در باره چایی چیزی گفته نشده.
    رهبر: راجع به شراب و آب که گفته
    سبحانی: اگه همه آب های جهان چایی می شد چه خوب می شد
    رهبر: دندون همه سیاه می شد
    سبحانی: عیبی نداره. برا دندون سیاه مردم هم حدیث پیدا می کردیم.

    ———————-

    درود دوست گرامی
    از نگارش و ارسال مطالب سطحی پرهیز کنیم.
    سپاس که مراعات می فرمایید.

    .

     
    • جناب نوریزاد گرامی

      با سلام به شما و با پوزش عرض می کنم: شما خودتان مطلبی سطحی حاوی فاکت هایی سطحی و مخلوط از حق و باطل می نویسید و باصطلاح بانی خیر که چه عرض کنم بانی شر می شوید بعد که کامنت گذاران مخاطب شما از داخل و خارج که غالبا افراد ناراضی سیاسی و مخالفان اصل جمهوری اسلامی هستم مطالبی سطحی،کنایه آمیز ،توهین آمیز و مشحون از غرض ورزی می نویسند آنگاه خود را در مقام نصیحت و تعلیم دیده به آنها توصیه می کنید که سطحی ننویسند! عزیز من شما وقتی با کمال بی انصافی هشت سال جانفشانی مردم ایران و جوانان این مملکت و کشته شدن ها و اسارت ها و آسیب دیدگی ها را موصوف به وصف “ابلهانه” می کنید انتظار دارید مخاطبان شما زبان بهداشتی در نقد و اعتراضات سیاسی خود داشته باشند؟ یعنی چه که هشت سال جنگ ابلهانه؟ جنگ مورد اشاره شما به تحریک صدام از سوی ابر قدرتها و خصوصا امریکای جهانخوار آغاز شد ،الان دیگر اسناد تحریک آنها نسبت به صدام از اسناد روتین دستگاههای دیپلماسی خود آنهاست که منتشر هم شده است ،شما جوری تعبیر می کنید که گویا ایران و جمهوری اسلامی آغازگر این جنگ بوده است ،چنین نیست عزیز ،این جنگ به ایران تحمیل شد و مردم ایران علی الخصوص جوانهای غیور و رشید این ملت جانانه از دین و شرف و ناموس و کشور خویش دفاع کردند ،چرا اینطور غیر منصفانه تعبیر می کنید؟ من بحث نقد استراتژی جنگ یا تاکتیک های مدیریتی آن یا در مقطعی تسامح در قبول قطعنامه و صلح را از اصل مساله جنگ جدا می کنم ،این جهات البته قابل نقد هست ،اصلا ممکن است بگوییم مرحوم آیت الله خمینی بهر مشورتی در مورد ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر اشتباه کرد ،اما اشتباه تاکتیکی غیر از مساله خیانت است و غیر از مساله بلاهت است ،این طبیعی است که در هر عرصه ای مدیریت ها نقد شود و اشتباه هم وجود داشته باشد و دیکته نانوشته البته مغلوط نیز نخواهد بود ،اما اینکه از یک دفاع حماسه آمیز و از یک رشادت و از یک دفاع قهرمانانه از جان و مال و ناموس و کشور تعبیر به “هشت سال ابلهانه” بکنیم ،گمان نمی کنم تعبیر خردمندانه ای باشد حتی از یک فرد بی دین یا دین ستیزی که از اول و از اساس با حکومت دینی منتخب مردم مخالف باشد خردمندانه نیستتا چه رسد به شمایی که خودتان سابقه انقلابی و جهادی داشته اید و در صحنه جنگ سالها شاهد جانفشانیهای دوستان و آشنایان و برادران خود بوده اید ، عزیز من این چه تعبیری است که می کنید هشت سال جنگ ابلهانه؟ من اگر بخواهم به همه جزئیات نوشته شما بپردازم مثنوی هفتاد من کاغذ شود ،شما می گویید :ایران و حکومت ایران و در واقع مردم ایران در جنگ هشت ساله از ابزارهای جنگی بجا مانده از زمان شاه استفاده کردند! خوب این یعنی چه؟ این اشکالی دارد که مردم و حکومت ایران در مقام دفاع از امکانات موجودشان استفاده کنند؟! یعنی می فرمایید وقتی صدام معدوم ملعون به مرزهای کشور ما تجاوز کرد و شهرها را مورد هجوم قرار داد یا اقدام به بمباران شهرها و رزمندگان و به توپ بستن آنها کرد ایرانیان بنشینند او را تماشا کنند یا بگویند این سلاح های بجا مانده در ارتش ایران از زمان شاه مربوط به امریکا و شاه بوده و از آن استفاده نکنیم؟! شما که اینها را می نویسید و بلوازم منطقی گفتارتان توجه نمی فرمایید چطور مخاطبانتان را که ده تا روی اصل سخن شما می گذارند و اینجا به دین و آیین و همه شخصیت های تاثیر گذار و مورد علاقه عموم مردم توهین می کنند،موعظه می کنید که مطالب سطحی ننویسند؟!
      شما خودتان قلم بدست می گیرید می نویسید:”چیزی جز خون و دروغ و دزدی و ناجوانمردی و تباهی نیست”. من نمی گویم اینجا هیچ خونی بناحق ریخته نشده ،یا هیچ دروغ و دزدی و ناجوانمردی در کشور ما وجود ندارد ،این امور هم فی الجمله در همه جای دنیا کم و بیش وجود داشته و دارد ،اما لحن تعبیر شما لحن و لسان حصر و انحصار است ،آیا اینکه با یک زبان حصری و انحصاری بگوییم در این کشور چیزی جز “خون” چیزی جز “دروغ” چیزی جز “دزدی” چیزی جز “ناجوانمردی” و چیزی جز “تباهی” وجود ندارد ،این ارزیابی از نظر شما یک ارزیابی منطقی و واقع نمایانه است یا یک ارزیابی سطحی و غیر منصفانه؟ من بشما نمی گویم انتقاد نباید کرد یا مدیریت ها و قوانین را نباید نقد کرد اما می گویم در مقام نقد و اعتراض نباید بنیان کار را بر دروغگوئی و مبالغات غیر واقعی و زبان تبلیغاتی استوار کرد ،شما را چه شده است عزیز من ،من هم مثل شما ازماجراهای بعد از سال 88 ناراحت و غمگینم ،بتعبیر خودتان این چه بشکه مهیبی بوده است که بر سر مبارک خورده است که شما همه چیز را از اساس می خواهید وارونه ببینید؟! این بشکه باید اینطور باشد که شما مقصر و آغاز کننده یک جنگ را بتصریح خود سازمان ملل متحد فراموش کنید و دفاع یک ملت مظلوم و مورد تجاوز قرار گرفته را به ابلهانه تعبیر کنید؟ بنابر این می خواهید بگویید همه دوستان و برادران شما که فداکارانه به جبهه ها رفتند و از جان و مال و ناموس من و شما و دیگران دفاع کردند ،کشته شدند ،آسیب ها دیدند و اسارت ها دیدند ،و همه اینها را با عشق ،معرفت و روی اعتقاد کردند ،همه اینها ابله بودند و شما خردمند؟ چه کسی با فحشاء موافق است که اینها را دائم تکرار می کنید؟ مساله روسپیگری و فحشاء یک واقعیت و آسیب اجتماعی است که وجود دارد و معلول عوامل متعدد است و نه لزوما معلول فقر ،شما جوری تعبیر می کنید که گویا حکومت ایران یا مراجع و علمای دین با این پدیده موافقند و مشوق آنند و فقط این شما هستید که مدافع حقوق اسیب دیدگان در این زمینه هستید ،بنابر این لطفا در تعبیراتتان دقیقتر باشید و در نقدها جامع نگر باشد و جانب انصاف را رعایت کنید ،در این صورت است که توانید به مخاطب خود بگویید :از سطحی نویسی خودداری کنید.

      با احترام

      ————–

      درود سیدمرتضای گرامی
      سپاس از شما و توصیه های شما. و از این که این همه برای من ارزش قائل شده اید و این همه نوشته اید برای من. در باره ی جنگ، من هماره نوشته و گفته ام که اگر شروع جنگ ناگزیر و بناچار بوده، تداومش حتما ابلهانه بوده. این را همه حتی محسن رضایی و کارشناسان جنگی می گویند. البته اصرار بر تداوم جنگ، نابخردیِ همه جانبه ای بوده که سران نظام مقدس بر طبلش کوفتند و از قِبَلش مقدرات متزلزل خود را چقت و بست دادند. گرچه هم خود در جنگ بوده ام و هم زحمت مردم و بسیجیان و جانبازان و شهدا را قدر دانسته و سر در برابرشان به تعظیم فرود می برم. در باره ی خون و دروغ و دزدی، یکبار آقای قرائتی حرف خوبی می زد. می گفت: در توصیف یک محل که در سال سه چهار پنج بار در آن دزدی می شود می گویند: دزد بازار. در محلی که نسبت به دیگر محلات در سال چند چاقو کشی و آدمکشی بیشتر در آن صورت می گیرد می گویند: محله ی چاقوکش ها. و حال آنکه این دزدی و چاقو کشی و دروغ پردازی و فریبکاری و تجاوز، هر روزه نیست بل هرازگاهی، اما پیوسته و مداوم است. مثل نظام مقدس. ردّ پشت بام مدرسه ی رفاه را بگیرید و برسید به همین اکنون تا ببینید از رحل قرآن جناب سعید طوسی چه به مشام می رسد؟! راستی آن دوست ولایی ما رفت که دو تا از کارهای بایسته و ناب و شایسته و بکر و حساس و نافذ و چشمگیر نظام مقدس را سند بیاورد و بر نگشت که بر نگشت. شما زحمت می کشید این دو تا کار ناب نظام مقدس را برای ما شماره بفرمایید؟
      با احترام

      .

       
      • جناب نوریزاد گرامی

        متاسفانه شما فقط مطالبتان را تکرار می کنید ،من گفتم شما بطور کلی تعبیر کردید به “ابلهانه” بودن جنگ هشت ساله ،این بطور کنائی یعنی اینکه حاکمان ایران طالب جنگ بودند و جنگ را آغاز کردند و هشت سال آنرا تداوم بخشیدند ،وقتی مورد اعتراض واقع می شوید و از شما خواسته می شود که دقیق تعبیر کنید و بصورت تبلیغاتی سخن نگویید ،می گویید تداومش حتما ابلهانه بوده است ،چرا؟ تداوم جنگ از نظر شما از کدام مقطع ابلهانه بوده است؟ من گفتم بعد از فتح خرمشهر دو طرز تفکر در مدیریت جنگ وجود داشته است و بحث و جدل و کارشناسی شده است و تصمیم بر تعقیب و عقب راندن صدام گرفته شده است ،شما فرض کنید یک تصمیم مدیریتی در آن فضای تصمیم گیری ،بعد معلوم شود اشتباه بوده است ،این خطای در استراتژی و تاکتیک ارتباطی ندارد که ما الان بنشینیم بعد از سالها روی انگیزه های جدیدی که پیدا کرده ایم و برای خوش باش گروهی ضد انقلاب ،از یک حماسه دفاع هشت ساله به “ابلهانه” بودن تعبیر کنیم ،حرف من این بود و متاسفانه شما بجای اصلاح تعبیر و اذعان به اشتباه فقط جدل می کنید ،محسن رضائی و برخی دیگر از فرماندهان هم بخشی از این حماسه ای بودند که شما آنرا ابلهانه می دانید ،آنجا بحث و نظر و کارشناسی شده است و تصمیم گرفته شده است ،اما بهر حال خطاهای تاکتیکی یا اذعان فعلی به اینکه فلان کنش در آن مقطع بهتر از فلان کنش بوده است ،مجوز این نیست که ما حماسه دفاع در برابر تجاوز را به “بلاهت” تعبیر کرده و از معبر آن بخواهیم مدیران جنگ و بالاتر از آن رهبریت جامعه را ابله دانسته و به فرزندان این کشور که در راه دفاع از دین و آیین و کشور و ناموس و جان مردم در خون خود غلتیدند یا باسارت رفتند ،یا مفقود شدند یا آسیب های روحی و جسمی دیدند نیز نسبت بلاهت دهیم ،من گفتم این از ساحت شما بعید است.
        آقای قرائتی هر سخنی گفته باشد گفته است و مسولیت آن با خود اوست ،چطور است که شما در غالب اظهاراتتان همه روحانیت شیعه و مراجع تقلید مورد احترام همین آقای قرائتی را می نوازید و اینجا استشهاد به گفتار قرائتی می کنید؟!حرف من این بود که در نقدها مراقب تعبیراتمان باشیم ،عیب شما این است که برای جلب توجه بیشتر از روش مبالغه و اغراق استفاده می کنید ، من به لسان تعبیر شما که لسان حصر بود ایراد وارد کردم ،من گفتم از انحراف یا پایمال شدن حقوق یا ریخته شدن بناحق هیچ خوانی دفاع نمی کنم ،اما در منطق اصلاح و انتقاد به امور شایسته نیست که بطور حصر و انحصار بگوییم در این کشور جز خون ریزی و جز دزدی و جز … نیست ،اینها دروغ است ،و غالب مسائل هم تاویلی و قابل بحث است مثل همان مورد مجازات گروههای محارب مسلح ،کسانی خون صدها و هزاران نفر از افراد این ملت را ریختند و به آغوش دشمن غدار کشور یعنی صدام گریختند به آنها اطلاعات دادند و خیانت ها کردند بعد هم عملا قصد مرکزیت جمهوری اسلامی منتخب مردم را کردند ،شما اینجا مجازات این خونریزها را محکوم می کنید و چیزهایی می گویید و می نویسید ،بحث من این است که اینها دید شماست ،شما از وقایع حال و گذشته برداشت هایی می کنید و بر اساس مثلا اعدام یک جاسوس ،یک محارب ،یک خائن ،یا اعدام قصاصی یک قاتل را به “خونریزی جمهوری اسلامی” تعبیر می کنید ،و از این مهمتر اینکه بر اساس برداشت هایی که از مسائل اجتماعی دارید مراجع و بزرگانی را که دید و نگرش شما بمسائل را ندارند مورد هتک و توهین و خطاب قرار می دهید،مرجعی در دفاع از مظلومی در یک کشور همسایه چیزی گفته است ،شما او را ریشخند می کنید ،شما اگر تمکن اینرا دارید که مرجعی را بکشور ببحرین ببرید ،آولین سوال این است که پس چرا خودتان بدفاع از آن مظلوم نمی روید یا نمی نویسید؟! علاوه اینکه این تعبیرات تعبیرات کنائی در یک موضعگیری است که دهها موردش را خود شما در نوشته ها و گفتارها بکار می برید. در پشت بام مدرسه رفاه هم هرچه گذشته باشد شما بگویید آیا با مجازات شکنجه گرهای قهار ساواک که سالها مبارزان را را شکنجه کردند و کشتند و آسیب زدند مخالفید یا با عملکرد آنان در زمان شاه موافقت دارید؟ مقصود شما دفاع از حواریون شاه و جانیان و دزدان اطراف اوست؟ اینجا دیگر مفاهیمی مثل دزدی و خیانت و شکنجه و چیزهای دیگر در قاموس تحلیل شما را ندارد؟!
        من به آن فرد ولائی کاری ندارم ،اما می گویم اداره یک مملکتی که شهرهای کوچک و روستاهای آن سالیان سال در محرومیت ها قرار داشته اند و اداره اقتصاد و معیشت مردم آنهم در شرائط هجوم دشمنان به مرزهای کشور ،تابع شعار دادن و تابلوی این کار و آن کار انجام شده نیست ،بعد از انقلاب با آنهمه هجوم از بیرون مرز و خیانت گروههای مسلح و مزاحمت آنها ،تا جایی که امکانات بوده است به روستاها و شهرهای کوچک رسیدگی شده است ،شما بجای بالا رفتن از کوه و تپه در سفرهایتان و عکس گرفتن ،بروید وضعیت روستاها را از حیث آب رسانی و برق رسانی و بهداشت و چیزهایی دیگر قبل و بعد از انقلاب مقایسه کنید ،شما که جهادی هم بوده اید ،من نمی گویم الان در روستاها کمبود نیست یا همه جا گلستان است لکن الان عادت شما بعد از بشکه بسر خوردن بر این استقرار یافته که فقط بر نقاط ضعف تکیه کنید ،هر دولتی پس از انقلاب روی کار آمده است بقدر وسع و امکانات و برنامه ریزی ها در امور عامه اجتماع که ابعاد وسیعی هم دارد تلاش کرده است ،کمبود و نارسائی هم همه جا هست ،به همین جامعه امریکا بنگرید آنجا اصلا فقر و فحشاء و تبعیض و ظلم و کارتن خوابی وجود ندارد؟ مگر جامعه و حکومت امریکا در راس جامعه سرمایه داری واقع نشده است با آنهمه پیشرفت های علمی و تکنولوژیک خارق العاده؟ تفاوت این است که فعال مدنی مخالف آنجا مثل شما فقط یک عینک تیره بچشم نگذاشته است که فقط انگشت روی ضعف ها بگذارد و بیرون از گود بنشیند بگوید لنگش کن ،دوست عزیز من ،مسائل اجتماعی ذو ابعاد است و اداره یک جامعه بزرگ با بافت های متنوع امر سهلی نیست.

        ————–

        درود سیدمرتضای گرامی
        تنها و تنها به این بیندیشید که: اگر پول های بالا کشیده شده در نظام ولایی، خرج مردم می شد، (با در نظر گرفتن همه ی لطمه ها و آسیب های داخلی و خارجی مثل جنگ و…) ایران و تمامی روستاهایش شاید دویست باره از ورطه ی فقر رهیده بود. نرهیده بود؟ به میزان ریالی دزدی هایی که به حواریون بیت رهبری ربط داشته و دارد نیک نظر بیندازید. باور کنید من با تمامی ذرات وجودم طالب مملکتی آباد و آزادم. کیست که این آرزو با وی نباشد؟ مگر این که ایرانی نباشد. اما وقتی می بینم سد بزرگ این نیکبختی، روحانیان و آیت الله ها و سپاه و بیت رهبری اند، شما بفرمایید من به چه کسانی معترض باشم؟
        سپاس

        .
        با احترام

         
        • جناب نوریزاد
          به جای این جواب کاش به این سید می گفتی تو که از ادامه جنگ اینطوری تعبیر می کنی چرا جبهه و کلا خدمت نرفتی؟!!نکنه مرگ خوب بود واسه مردم؟هم صنفای نادون شما یه خورده فکر می کنن که عمده جانبازای شیمیایی برای سال آخر جنگن؟حالا این شد که دو گروه بودن و تصمیم گروه غالب ادامه جنگ بود و بعدا معلوم شد اشتباهه و چی…همین!!با این دو دوزه بازیه که تمام اشتباهات این چهل ساله رو توجیه می کنین.خوب می رفتی جنگ عزیز من نه اینکه بری پشت دیوارهای حوزه واسه بقیه نسخه بپیچی. یا الان هرکول اینترنتی بشی عزیز من.تا وقتی امثال شما خدمت نرفتن زبان در کام بگیرن بهتره.

           
        • سلام به نوریزاد گرامی

          من در خیر خواهی شما و طلب آزادی و آبادی برای این کشور شکی یا بحثی ندارم ،بحثم در نوع برداشت های شما و نوع تعبیرات مبالغه آمیز شماست ،خواهش می کنم در بحث با من از کلی گویی خودداری کنید ،الان شما دو تعبیر کردید که مورد سوال من است ،می گویید :”پول های بالا کشیده شده در نظام ولایی، خرج مردم می شد”.
          لطفا بطور مشخص و مصداقی بگویید اشاره شما به کدام پولهای بالا کشیده شده است؟ و چه کسی کدام پول را بالا کشیده است و مقدار آن چقدر بوده است و سند شما در این ادعاها چیست؟
          می گویید :”به میزان ریالی دزدی هایی که به حواریون بیت رهبری ربط داشته و دارد نیک نظر بیندازید”.
          لطفا بطور مشخص و مصداقی بگویید مقصودتان از دزدی های حواریون بیت رهبری کدام دزدی هاست؟ و مشخص کنید این حواریون چه کسانی هستند و دزدی های آنان کدام است و اسناد شما بر این اعداها کدام است؟ فقط خواهش می کنم مثل موارد قبلی بحث ها به افشاگری های سایت ویکی لیکس استناد نفرمایید.
          با احترام

          ————

          درود و سلام جناب سیدمرتضای گرامی
          پاسخ شما را به نوشته ی دوستمان جناب “امضاءمحفوظ” وا می نهم. همه ی اینها دزدی و بالا کشیدن پول مردم است:

          سلام جناب نوریزاد عزیز و گرامی. درخواستی از حضور شما سرور گرامی داشتم. از آنجا که شما مخاطب های مختلفی دارید که با درجات مختلفی از آگاهی در سایت و تلگرام و فیسبوک حضور دارند درخواست دارم به طور مشخص و روشنتر و با وسواس بیشتری در مورد استفاده از کلمات دقت بفرمایید. کسانی مثل بنده که از اوضاع روز اطلاع دارم با شما قطعا همعقیده هستم اما یک مخاطب عادی شاید به سادگی اصطلاحی مثل “دزدی” را از شما قبول نکند. مثلا شما وقتی از دزدی های حکومت از بیت المال حرف می زنید کسی مثل بنده به خوبی تعبیر آن را فهم می کند اما بهتر است برای مخاطب عامتر مصداق های این دزدی های مدرن را هم ذکر کنید. به عنوان مثال فرار مالیاتی نهادهای زیر نظر بیت رهبری اعم از بنیادها و آستان قدسها که بارها مورد تصدیق معاون اول رییس جمهور هم بوده یک مورد آشکار دزدی مدرن است. یا مثلا اوضاع قاچاقهای ملیاردی و اسکله های غیر مجازکه احمدی نژاد رسما از “برادران قاچاقچی” اسم برد و قبل از آن هم مهدی کروبی در دوره مجلس ششم به اسکله های قاچاق سپاه اشاره نموده بود، یا فرضا داستان واریز سود حاصل از حساب های میلیاردی قوه قضاییه به یک حساب شخصی که اسمش دزدی مدرن از بیت المال است یا پرداخت نفری چندهزار دلار به مردم لبنان که چند وقت پیش یکی از دوستان لینک آن را در سایت شما از قول سفیر ایران در لبنان گذاشته بود یا مثلا عدم برگزاری مناقصات در پروژه هایی که به سپاه واگذار می شود یک دزدی آشکار و نقض حقوق بخش خصوصی است یا حتی مشخص نشدن عوامل اصلی حامی بابک زنجانی اعم از بیت رهبری یا وزرای وقت دوره احمدی نزاد. وقتی شما به کلمه کلی “دزدی” بسنده می کنید مخاطب می گوید تهمت است و مثال بیاور اما اگر مصداق های ملموس اینجنینی را قید نمایید جواب مخاطب را هم در دل خودش خواهد داشت. یا مثلا وقتی از آدم کشی ها می گویید به اعترافات مکتوب سعید امامی هم اشاره بفرماییدکه گفته بود برای همه کارهایش حکم شرعی داشته منجمله از خوشوقت مرحوم و فلاحیان و نجف ابادی وزیر وقت اطلاعات که دوستان با افتخار او را راهی خبرگان هم کردند و چشمشان را بروی منویات و امضاهای شرعی او در سلاخی دگراندیشان بستند و با گفتن اینکه اینها یک عده خودسر بوده اند وجدان خودشان را راضی نمودند تا بتوانند به زندگی آرام و بی دغدغه خودشان ادامه بدهند. بدبختی این است که اینها صرفا مطالبی است که علی رغم این هم سانسور رسانه ای پایش به مطبوعات باز شده شما ببینید چقدر مطلب طبقه بندی شده و محرمانه از موارد دیگر در پستوها و بایگانیها به اسم مصلحت نظام وجود دارد .لذا خواهشمندم چنانچه صلاح میدانید مستندات موجود را که گفته های شما را تایید می کند صرفا در حد مواردی که در فوق عرض کردم گاها بیان کنید تا جای شک و شبهه برای کسانی که یا خوابند یا خودشان را به خواب زده اند باقی نماند. بنده به استناد مواردی که در فوق عرض کردم اسم دزدی هایی که امروز در نظام اسلامی می شود را می گذارم دزدی مدرن و به قول شما “آذین بسته”.
          این موضوع را از باب دوستی و ارادت عمیق خدمت شما عرض کردم و اگر صلاح می دانید لحاظ و منتشر بفرمایید.
          با تجدید ارادت

          ——–
          محمد نوری زاد
          سپاس دوست گرامی
          از نقطه ی صفر انقلاب اسلامی، هر پولی که بدون اجازه ی مردم به کشورهای دیگر و اخیرا به سوریه و لبنان و فلسطین و عراق و نیجریه و بحرین و یمن وووو بخشیده شده نیز در مدار دزدی های نظام مقدس ردیف می خورد.
          سپاس که برخی از دزدی های نظام مقدس را بر شمردید
          سپاس

          .

           
          • جناب نوریزاد
            متاسفانه شما از حریم بحث و سوال و جواب خارج شدید ،نه به ادعای سابق پرداختید، و نه به سوال من پاسخ دادید،شما صرفا از یک نوشته عوامانه و فاقد منطق حقوقی و استنادات برای کناره گیری از بحث و سوال مدد گرفتید ،نوشته ای که خود، مشتمل بر دعاوی غیر مستندی است که این دعاوی را مستندات نامیده است! در واقع منطق شما و مخاطبان این چنینی شما همین داد و ستدهای های غیر حقوقی و دلخوشی به الفاظ تبلیغاتی و ظاهر فریب است :دزدی مدرن! ،آدمکشی یعنی اعترافات مکتوب سعید امامی! و ….امضاء محفوظ!
            برای شما آرزوی توفیق دارم

            ————–

            سیدمرتضای گرامی
            مستنداتی که شما در پی آنید، دم دستتان است. چشم وا کنید و نیک ببینید. کل کشور و ریخت ناجورش، سند است. بیکاری ها و تن فروشی ها سند است. اختلاس ها و املاک نجومی و حقوق های نجومی و سعید طوسی ها و سعید مرتضوی ها و سرداران سپاه و اسکله های قاچاق و ورود سرداران به هست و نیست مملکت همه اش سند است. ماها هرچه که نداشته باشیم دستمان از سند پر است. باور بفرمایید وسط انبوه سند غلت می زنیم شب و روز.
            با احترام

            .

             
      • سید مرتضی زیرکانه مثل همیشه مغالطه می کند.چون مرغ ایشان مثل مرغ همه آخوندها همیشه یک پا دارد.هر کسیکه کمی در جو دوران بعد از 57 و حتی قبل از آن گفته ها و نوشته های انقلابیون بوده بخوبی می فهمد که درست زمان پیروزی انقلابیون چگونه هر آخوندی بر هر معبر و منبری با بیانات نسنجیده و ابلهانه باعث ترس همسایگان بخصوص کشورهای حوزه خلیج فارس و عراق شدند.این آخوند شعار گرفتن بحرین میداد آن یکی در هر برنامه ائی از رادیو تلویزیون به تحریک مسلمانان در کشورهای دیگر و دخالت در آنها می پرداخت و بخصوص با کینه توزی نسبت به آل سعود و صدام حسین به تحریک شیعیان و تحقیر حاکمان می پرداختند.حتی وقتی که دعائی سفیر عراق به خمینی پیام صدام حسین را برای مداخله نکردن در عراق و دست برداشتن از تحریک شیعیان توسط خمینی و نوچه هایش می دهد خمینی نه تنها به این پیام صلح امیز وقعی نمی گذارد بلکه به تشدید تحریک مردم و دخالت در کشورهای دیگر می پردازند. بنابراین اینکه به همین راحتی تقصیر جنگ را به گردن صدام بیندازیم چیزی جز نا آگاهی ولی در مورد سید و سایر آخوندها جز مغالطه و دروغ و فریب نیست.صدام اگر دیکتاتور هم بود یکبار به ایران حمله کرده بود و مجبور به نوشتن قرار داد الجرایر شده بود و از اینکه شاه برداشته شده بود خوشحال هم بود و عراق هم اولین کشوری بود که حکومت جدید ایران را برسمیت شناخت و ابراز همدردی و درخواست همکاری و روابط دوستانه و صلح آمیز با ایران شد.بنابراین مقصر جنگ ابلهانه هشت ساله که نتیجه اش به باد دادن میلیاردها دلار ثروت دو کشور ایران و عراق و نزدیک 2 ملیون کشته و بیش از 10 ملیون زخمی و موجی و روانی و تحقیر شده و شکست خورده و رنجور و نابودی تمام زیر بناهای اقتصادی و مدنی دو کشور بود کسی غیر از خمینی و آخوندهای کینه توز ///// نمی تواند باشد. خمینی و دستیارانش //// همچون هاشمی و بهشتی و اراذل و اوباش دور و برشان باعث بوجود آمدن این مصیبت دردناک بر دو کشور همسایه شدند. هدف آنها هم چیزی جز گرفتن قدرت در ایران و عراق و کشورهای خلیج فارس نبود.تمام کسانیکه سالهای 57 تا 59 را بیاد می آورند بخوبی می دانند که هر چند خمینی در اوایل کاریزمائی در بین مردم داشت ولی در همان اوایل 58 با آگاهی بیشتر مردم از تفکر و عمل روحانیون مردم بتدریج از روحانیون و تفکر ارتجاعی و ضد مدرنیته آنها فاصله گرفتند.دلیل اش هم وجود جامعه ائی جوان و مدرن و متوسط در ایران بود.درست بهمین دلیل روحانیون آزمند و قدرت و شهوت پرست برای سروری بر چنین مردمی نمی توانستند که به نظامی دمکراتیک گردن نهند.چون در چنین نظامی آخوند هیچگونه شانسی برای بردن و رهبری نداشت.بنابراین بهترین راه برای رسیدن بقدرت سرکوب نیروهای مترقی و دلسوز و وطن پرست بود و برای چنین عمل پست و غیره انسانی و ضد ملی بهترین راه انحراف دیدها به خارج از مرزها بود.درست بهمین دلیل هم تحریکات شبانه روزی بر علیه همسایگان که در حقیقت شبیخونی ناجوانمردانه به ایران و ایرانیان توسط خمینی و همراهانش بود صورت گرفت.بنابراین جناب سید مرتضی، قاتل همان فرزندانیکه رشادتها و دلاوریها و از جان گذشتگیها نمودند شما آخوندهای ایران ستیزیید نه صدام افلقی!

        حرف نوریزاد گرامی که امروزه حرف اکثریت مطلق ایرانیان در مورد ابلهانه خواندن جنگ است برای چنین جنگی خانمانسوز و ایران ویران کن کم است.این جنگ شبیخون شما کینه توزان بی رحم و نمک نشناتس ضد ایرانی و تجاوزتان به ایرانیان بود.این تجاوز شما به ایران و ایرانی بدین سبب بود که قدرت مقابله فکری با آنها را نداشتید.چون در میدان تفکر خرافات //// دینی شما کاربردی ندارد و براحتی مشتریان خود را یا از دست میدهد و یا اگر کسانی هم پیداشوند آنها حتی برای پرکردن شکم خود در عذابند تا چه رسد که بتوانند شکم آخوندها//// را پر کنند.بنابراین مقصر اصلی نه تنها شروع جنگ بلکه ادامه جنگ خمینی و آخوندها و اسلامیان بودند.

        در پایان دوستان احتمال برخورد دولت ترامپ با اراذل و اوباش اسلامی حاکم در ایران اجتناب ناپذیراست.کافیست که کوچکترین حرکتی از سوی سپاه و یا عناصر دیگر ی مثل نزدیک شدن قایقهای سپاه به ناوهای امریکا…چون درانصورت پاسخ امریکائیها کوبنده خواهد بود.بهمین جهت من شخصا احتمال اینکه انجام کاری را که جرج بوش می خواست ولی نتوانست انجام دهد توسط ترامپ می دهم.اینست که نیروهای وطن پرست و ایراندوست باید با موضع گیریهای درست و در ضدیت با اراذل و اوباش اسلامی ولی در جهت منافع ملی و یکپارچه گی و استقلال و آزادی ایران و ایرانیان و دوری از حاکمیت مشتی دزد و آدمخوار اسلامی بوحدت برسند.ما باید دراین 4 دهه به بلوغ فکری رسیده باشیم که اصولا تعلیمات اسلام و پرورندگان اسلامی چه شیعه و چه سنی و چه آخوند و چه متدینین کراواتی نه دلی در گرو ایران و ایرانی دارند و اصولا وجه مشترکی با ما ایرانیان دارند.هر کمکی چه زبانی و چه عملی به این //// که باعث بقایشان در قدرت باشد بر ضد منافع ملی ماست.ما اگر هم با متجاوزان به کشور بجنگیم نباید زیر علم این بیگانه پرستان و ایران ستیزان قرار گیریم!چون دشمنان ما آمریکا و روس و انگلیس و اسرائیل وعرب و ترک …نیست دشمنان ما همین اراذل و اوباشیست که 4 دهه سرزمین مارا بغارت برده اند و مردانش را قتل و عام کرده و دخترکانش را به فاحشه گی واداشته و جز فقر و فلاکت و فحشا و رنج و بدبختی بر ما آور نکرده اند.

         
        • دروغگو و مغالطه گر کسانی هستند که استناد به مصاحبه ها و خاطرات جعلی می کنند ،اولا شعار صدور انقلاب اسلامی بمعنای دخالت در کشورهای دیگر نبوده است،اصلا فرض کنید آخوندها بقول شما شعارهایی داده باشند ،شعار و بحث لفظی مجوز حمله نظامی به یک کشور مستقل است؟!
          ثانیا:خاطره مورد اشاره،در چند مصاحبه اکیدا از سوی سید محمود دعائی تکذیب شد:
          روزنامه انتخاب :”‌خاطره‌ای مجددا در فضای رسانه‌ای درحال بازنشر است. مبنی بر جلسه سه‌جانبه‌ای با حضور مرحوم آیت‌الله بهشتی، آقای ابراهیم یزدی و شما در محضر امام. ظاهرا گفته می‌شود که همگی نسبت به خطر جنگ و لزوم مذاکره با صدام صحبت کرده‌اید و البته شما گفته‌اید صدام شخصا درخواست مذاکره داده و امام قبول نمی‌کنند. شما قبلا هم این ماجرا و این روایت را که ظاهرا آقای عبدالعلی بازرگان طرح کرده‌‌اند، تکذیب کرده‌اید.

          سید محمود دعائی :سناریو را جوری طراحی کرده‌‌اند که از جوانب مختلفی مخدوش است. یکی اینکه در سال ٥٩ مدعی شده‌‌اند که من از عراق آمده‌ام و حامل پیامی از طرف صدام هستم. من سال ٥٩ دیگر مسئولتی نداشتم؛ اواخر سال ٥٨ فراخوانده شدم و مسئولیتم تمام شد. در آن زمان مسئولیت روزنامه اطلاعات را عهده‌دار شده بودم. بعد هم مدعی شدند که صدام من را احضار کرده است. درحالی‌که گفتم من با صدام ملاقاتی نداشتم و در همان حد تشریفاتی بوده است و ملاقات شخصی با صدام نداشتم و صدام پیغامی را توسط من نفرستاده بود که من بخواهم آن را در خدمت بزرگان به امام منتقل کنم. تنها موردی که آنها برای مذاکره پیشنهاد کرده بودند، آن هم به دنبال اعتراضاتی بود که ما نسبت به تحرکات آنها داشتیم و اینکه چرا نسبت به حسن نیت ما بی‌اعتنا هستند، این بود که نماینده تام‌الاختیاری از طرف ایران برای مذاکره بیاید. این پیشنهاد را هم سعدالحمادی، وزیر خارجه وقت، مطرح کرده بود. به غیر از آن، پیغام و پیشنهاد دیگری نبود. البته امام هم به این پیشنهاد پاسخ باتدبیری دادند. امام گفتند که من ترجیح می‌دهم که نماینده‌ای مذاکره کند که از طرف منتخبین مردم باشد و رسمیت داشته باشد. ما انتخاباتی در پیش داریم، که قرار است مجلس و ریاست جمهوری در آن انتخاب شوند، من ترجیح می‌دهم که مذاکره‌کننده رسمی مقامی باشد که مسئولیت سیاسی رسمی در کشور داشته باشد و اگر شما حسن نیت دارید؛ تا زمانی که این مقامات تشکیل می‌شود، شرایط را شرایط آرامی انتخاب کنید که امکان مذاکره وجود داشته باشد. در این زمینه البته کسی که دغدغه میهنی و انقلاب دارد، در جریان همین شایعات مورد اشاره شما قرار گرفت و از من توضیحاتی خواست که آن را در اختیار شما قرار دادم”.
          http://www.entekhab.ir/fa/news/240956
          —-
          کذب محض است؛ توضیح دعایی درباره روایت عبدالعلی بازرگان درباره بی توجهی امام به هشدارهای دعایی درباره احتمال حمله عراق و گریه کردن او در حضور امام
          http://www.jamaran.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-14/25154-%DA%A9%D8%B0%D8%A8-%D9%85%D8%AD%D8%B6-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AA%D9%88%D8%B6%DB%8C%D8%AD-%D8%AF%D8%B9%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D9%87%D8%B4%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%B9%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%84-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82-%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%A7%D9%88-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85

           
          • عجب مغلطه ای سید.صدور انقلاب به معنی دخالت در سایر کشورها نیست.پس لابد راه قدس از کربلا می گذرد و .. هم یه مشت حرف هینجوری بوده.ممنون از پاسخ مستدل شما!!

             
  98. سلام دوستان نوری زاد
    سلام نوری زاد
    آقایون عزا می گیرن برا امام حسین. کاش عزا می گرفتن برا یه جو آزادگی

     
  99. نوری زاد درود
    کاش آیت الله سبحانی را مجبور می کردند روزی سیصد بار بنویسد : فقر که آمد ایمان می رود. فقر که آمد، غیرت می رود. فقر که آمد، انصاف و عدالت و مردانگی و بزرگواری و وطن دوستی و ادب و علم جایش را به دوزار پول می دهد
    کاش آیت الله ها را مجبور می کردند بخاطر شام و ناهارشان فرغون جابجا کنند.

     
  100. دوستدار کورس و علی1

    سلام برنوری زاد

    درود بر گرانمایگان کورس و علی1

    ایا برای خواندن مطالب کورس عزیز و گرامی باید حسرت به دل بمانیم؟همچنین برای بازگشت علی 1؟.

    کورس عزیز و علی1عزیز مارا محروم نکنید از حضورتان که تشنه اموختن از شما بزرگواران هستیم.

    اقای نوری زاد لطفا شماهم واسطه شوید و خبری بدهید،حرکت ارمانخواهی شما با “ریشه ها”جوانه می زند.

     
  101. با درود بسیار بر جناب آقای محمد نوری زاد.
    «م. آزرم»٫ شاعر خراسانی شعری در هجو جشنهای دوهزارو پانصدمین سال شاهنشاهی ایران که فقط برای یکبار و آنهم با بودجهِ دولتیِ ۱۶ ملیون دلاری٫ باضافه ۷ میلیون دلار کمکهای بخش خصوصی یعنی کار آفرینانِ بر جسته ای چون خیامی ها٫ وهّاب زاده٫ کاشانی ٫ ایروانی٫ الغانیان و برادران خسرو شاهی بر گزار گردید٫ سروده که بدرستی شایستهٔ ایام الله دههٔ زجرِ ملتِ مظلوم ایران است که همه ساله از دی ماه تا آخر بهمن ماه رسانه های رژیم وقاحت را به اوج میرسانند و صد ها میلیون دلار خرج آن میکنند تا مفت خواران خارجی از جابلقا تا جابلسا را نونوار کنند. سروده چنین است:
    شب بد؛ شب دد؛ شب اهرمن – وقاحت به شادي دريده دهن
    شب نورباران؛ شب شعبده – شب خيمه شب بازي اهرمن
    شب گرگ در پوستين شبان – شب كاروان داري راهزن
    شب سالروز جلوس دروغ – شب يادبود بلوغ لجن
    شب كوي و برزن چراغان شده – فضاحت ز شيپورها نعره زن
    شب شبچراني به فرمان ديو – شب سور اهريمن و سوك من .

     
    • جناب رفیع افرادی مثل همین م.آزرم (مواعتماد زاده از سران حزب خائن توده) آنچنان بی ازرم بودند که میلیاردها دلار ی را که حکومت رفقای کمونیستش در کشورشوراها هر سال برای سالروز انقلاب اکتبریکه روسیه را به نابودی کشاند و آنهم ببهای به فقر و فحشاد و درماندگی کشاندن مردمان روسیه و بلوک شرق و آنهمه درندگی و دیو سیرتی را بر مردمانش آوار کرد خرج می شدنه تنها نادیده می گرفتند که درست مثل همین درندگان اسلامی که میلیاردها دلار از ثروت ایرانیان را به لبنان و سوریه و عراق و خرج مشتی خرافات اسلامی کرده و می کنند واجب می دانستند.در صورتیکه با وجود همه انتقادی که می توان به جشن 2500 ساله گرفت از نظر مطرح کردن ایران در جهان اثرش بسیار مثبت بود.امروزه کشورها میلیاردها دلار خرج می کنند تا مثلا بازیهای المپیک در کشورشان انجام شود. جالبست که با وجود قیمت بالای آن بین کشورها رقابت است! رفیع گرامی ما در تاریخ خونبارمان همیشه از این مزدوران قلم بدست و ایدیولوژیک چه از نوع خداپرستش و چه لادیکش ضربه خورده ایم.

       
      • با درود بسیار بر جناب آقای محمد نوری زاد.
        جناب مزدک عزیز توجه بفرمایید و مطلب را درست بخوانید. نوشته ام : « م. آزرم » شاعر خراسانی.شما ایشان را با محمود اعتماد زاده مترجمِ دُنِ آرام که به « م. الف. به آذین » شهرت داشت اشتباه گرفته اید. امید وارم که رفع ابهام شده باشد. در ضمن به سروده و ۲۲ بهمن عنایت بفرمایید.
        جباب نوری زاد عزیز٫ دوستان خوب درین سایت شریف و جنابعالی مانا و تندرست باشید.

         
  102. ایران اوغلو

    اقای ترامپ چرادر مرز مکزیک می خواهند دیوار احداث کنند؟برای فرامین واقدامات ترامپ می شود انتقاد نمود. اما ایشان می گویند با این اقدامات جلوی نفوذ تروریست هارا خواهیم گرفت.ایا ما ایرانی ها باید انتظار داشته باشیم ترامپ یا نخست وزیر اسراییل و شاه سعودی به نفع ما حرف بزنند یا تصمیم بگیرند؟مخالفت با تصمیمات سران دیگر کشورها دخالت در امورات داخلی انها بحساب نمی اید؟ترامپ می گوید به خاطر منافع امریکا ای کارهارا انجام میدهم.من چرا با کارهای ایشان مخالفت می کنم؟ایا مخالفت من و امثال من به نفع منافع ملی می باشد؟

     
    • ایران اغلو گرامی دشمنان ترامپ بجز قشر روشنفکر و کسانیکه واقعا به حقوق بشر پایبند بقیه یا مشتی سیاستمدار پوپلیستند و یا تروریستهای اسلامی و جنایتکارانی هستند که نه تنها نمایندگان مردمشان نیستند بلکه خود دشمنان مردم خود بوده و هیچگونه ارزشی برای جان انسانها قائل نیستند.ترامپ نتیجه رای مردمی است که از سیاسیتهای سیاسیتمداران دروغگو و شارلاتانیکه حرف و عملشان یکی نیست مسلما این بدین معنی نیست که ترامپ پوپولیست و شارلاتان نیست.اتفاقا سیاستهای ترامپ درست بنفع منافع آمریکاست.و مردم آمریکا هم انتظاری غیر از این از هبران خود ندارند.حالا سیاستهای ترامپ را با دزدان و آدمخواران ضد ایرانی در ایران مقایسه کنید!
      من شخصا احتمال برخورد ترامپ با دزدان و اشغالگران ایران را می دهم چون بنظر می رسد که از نظر جمهوریخواهان و بسیاری از دمکراتها منافع آمریکا در تضاد با قدرت دزدان و اشغالگران در ایران است.به احتمال زیاد ترامپ با دست دوستی دادن به پوتین و حکومت روسیه در صدد خالی کردن پشت حکومت دزدان و اشغالگران درایرانست تا بتواند ضربه نهائی را فرود آورد.

       
  103. با درود و خوشآمد گویی به جناب نوری زاد : جناب نوری زاد مطلبی در مورد اول (دانشگاه آزاد ) باید به عرض همگی برسانم که این مورد را هم رژیم آخوندی از حکومت اسبق سرقت کرد به اینصورت که در سال پنجاه و پنج ابلاقیه ای از شخص شاه به وزارت علوم ارسال کردند که نظر به اینکه اقشار مختلف جویای علم هستند دانشگاهی به نام دانشکده آزاد تشکیل شود که علوم مختلف را به دانش اندوزان بیاموزد و حتی ثبت نام در این دانشگاه آزاد احتیاج به داشتن دیپلم نداشت و صرفا به خاطر کسب دانش این دانشگاه ایجاد شد و به همین دلیل مدرک فوق دیپلم لیسانس و فوق لیسانس نمیدادند و فقط به خاطر علم آموزی همگانی بود و اولین واحد این دانشگاه در تقاطع خیابان کاخ (فلسطین ) و شاهرضا (انقلاب) واقع شده بود . و رژیم سراپا اسلامی که دید یک چنین سیب رسیده ای موجود است نام آن را به دانشگاه آزاد اسلامی تبدیل کرد و مدرک هم داد و پول های باد آورده را پارو کرد

     
    • ابلاغیه صحیح است ! تا جناب سید مرتضی ملا لغطی بازی در نیاورده خودم بگویم !!

       
      • ملا نقطی

         
      • مهرداد گرامی متاسفانه عملکرد شما در این سایت در امر نوشتن مصداق ضرب المثل:آمد ابرو را درست کند چشمش را کور کرد است! شما از اول وقتی می خواهید چیزی بنویسید بهتر است که کمی فکر کنید بعد لغات متناسب انتخاب کنید ،بعد هم که چیزی از این سنخ مسائل تکراری نوشتید دوباره آنرا چک کنید تا مبادا اینطور غلط نویسی کنید که ابلاغیه را اول با قاف بنویسید بعد که می خواهید آنرا تصحیح کنید و غلطی را رفع کنید بمصداق اینکه “آمد ابرو را درست کند زد چشم طرف را کور کرد” دو باره اقدام بغلط نویسی دیگر نکنید ،حالا من که قصد غلط گیری نداشتم چون همه میدانند شما بیشتر الفاظ زبان بیچاره فارسی را به دیکته غلط می نویسید و یادم هست استدلالتان در بحثی با بینهایت این بود که حالا چه فرق می کند لغتی را مثلا با حرف قاف را با غین بنویسیم یا برعکس! چون بالاخره تلفظ هردو نزدیک است! مثلا بنویسیم ملاقه یا ملاغه! این صورت استدلال ادیبانه حضرتعالی بود که همه اساتید فن ادبیات را مبهوت کرد ،اما چون خودتان ابتدا غلط نوشتید (ولو سهوا) بعد خواستید با طعنه به من بی تقصیر و در عین حال از نظر شما سراپا تقصیر، غلط خود را تصحیح کنید متاسفانه غلط سابق را با غلط لاحق دیگری تصحیح کردید! غافل از اینکه همانطور که خون را با خون نتوان شست ،غلط را نیز با غلط دیگر نتوان تصحیح کرد! حضور شما عرض شود که :اولا تعبیر صحیح مثل رایج مورد اشاره :ملا نقطی است ،اما اگر ملا لغتی هم می خواستید بنویسید نمی باید می نوشتید :”ملا لغطی”بلکه باید می نوشتید :ملا لغتی ،چون دیکته صحیح این کلمه “لغت” است نه “لغط”که لفظ غلط کلمه لغت است! ضمنا بنده با شما هیچ گونه بازی از جمله ملانقطی بازی ندارم ،شما مطالبتان را بفارسی صحیح بنویسید ما بروی چشم می گذاریم و در محتوای آن می نگریم.

         
  104. منع ورود ، تصمیم ترامپ
    تصمیمی شتابزده ،نسنجیده، تبعیضی و ضدانسانیست، این هفت کشور وشهروندانش هرچند تشابهاتی باهم دارند ولی همسان ویکسان نیستند اکثریتشان تروریست زده اند ولی صادر کنند آن نیستند ،اگثرشان جنگ زده اند و جنگ ها پروژه ابرقدرت هاست که دستشان برای تغییر رزیم ها وبه اصطلاح بهار عربی در کار بوده، پدر تروریست اسلامی اتازونی ومادرش عربستان،قطر،امارات وترکیه هستند،مگر القاعده، طالبان، داعش را آمریکا وعربستان بوجود نیاوردند؟ مگر حماس را اسزاییل برای مقابله با الفتح وعرفات درست نکرد ودر شروع از احمد یاسین حمایت کرد و در ادامه اورا کشت؟ اسلحه وآموزش از آمریکا و نفرات وپول از عربستان!
    تصور میکردند پروژه در همه کشورهای عربی همانند تونس در چند روز ودر جند هفته به نتیجه برسد و رزیم سقوط کند ولی در برخی چون لیبی و سوریه تغییر بدرازا کشید و مبارزین دیروز فرستاده شده تروریستهای امروز شدند و کشورهای هدف به نابودی انسانی، اقتصادی واجتماعی نزول کردند.
    تصور کنم که ترامپ نداند که امروز ایرانیان البته نه رژیمیان بین چکش آمریکا وسندان نظام اسلامی نوازش میشوند زیرا تاکنون ایرانیان هیچگونه عمل تروریستی در آمریکا آنجام نداده اند ودر اروپا هم فقط ایرانیان را ترور کردهاند حتی شهروندان شش کشور دیگر جنگ زده مورد تنفر ترامپ ودر اروپا هم این یکی دوساله اغلب شهروندان اروپا بودهاند واصلا مراکشی وتونسی که اعمال تروریستی انجام داده اند.
    نکته دیگر افرادی که در ایران بدنیا آمده اند وبیش از سی سال در جاهای دنیا جز ایران آوراه بوده و زیسته اند وهرگز به ایران نرفته اند وایران برایشان فقط خاطرات گذشته هست وهیچ مدرکی چون کارت شناسایی و پاسپورت ایرانی ندارند واثری هم از آنها در ثبت احوال ومدنی ایران نیست ولی این دسته هم شامل بی لطفی دونالد ترامپ نا آگاه شدهاند.
    متاسفانه ایرانیان در اعتراص به این تصمیم گردهمایی مسالمت آمیزی نداشته اند زیرا رژیم هم شاید ازین تصمیم ناراضی نباشد، مرگ و تشییع جنازه رفسنجانی با آن سابقه درخشان چند صد هزار نفر را با هیاهوی رسانه جذب کرد ولی این تحقیر وبیعدالتی با بی تفاوتی بسوی فراموشی میرود.
    ما با این فرمان های موشی وار ترامپ مخالفیم واز 7 کشور که خود قربانی و ویکتیم استعمارگران قدیم وجدیدند حمایت میکنیم وگمان میکنیم که ترامپ هم مثل بوش نا آگاه ازجغرافیا وفرهنگ جهان است وتعجب میکنیم چطور درین ناهنجاری عربستان،پاکستان،افغانستان وترکیه را فراموش کرده وبه این لیست در نیانداخته یعنی در بیعدالتی هم میتواند تبعیض وجود داشته باشد؟

     
  105. آخه اینم شد حرف نوریزاد عزیز که :” گفتم: در هشت سال جنگ ابلهانه، آنچه که کشور را سرپا نگه داشت، هواپیماهای جنگی و توپ ها و اسلحه ها و زاغه های مهمات شاه بود”؟ آدم اگر ندونه فکر میکنه که شاه آن قدر به فکر مردم خود بود که با علم بر اینکه او را سرنگون میکنند برایشان تا میتوانست اسلحه انبار کرد تا پس از سرنگون کردن او و شروع جنگ دست خالی نمانند. شما اگر حرف درستی داری که بزنی لطفا آن را با نادرست مخلوط نکن.

     
  106. یادداشت های یک آدم ساده لوح

    فرمانده ناجا فرموده اند با افرادی که شئونات اسلامی را داخل خودرو مراعات نمی نمایند برخورد خواهد شد.

    این فرمایش ایشان یکی از پیچیده ترین معماهای ذهن بنده حل کرد. این سوال همیشه ذهن من را به خودش مشغول می کرد که چرا با این همه اختلاس و دزدی و احتکار و قاچاق و حقوق نجومی و مافیای آب و دارو و اسکله غیرمجاز و دلالی ارز مبارزه نمی شود خوب آخه مگر اینها ناقض شئونات اسلامی نیستند؟ با این فرمایش فرمانده ناجا جوابم را گرفتم: چون این منکرات داخل خودرو انجام نمی شود. در این مملکت فقط با منکرات داخل خودرویی برخورد می شود.

    خدا خیرتان بدهد که یکی از سوالات اساسی من و یکی از بزرگترین معضلات خانمانسوز کشور یعنی اعمال خلاف شئونات اسلامی در داخل خودرو همین امروز حل شد.

     
    • ….
      این همه اختلاس و دزدی و احتکار و قاچاق و حقوق نجومی و مافیای آب و دارو و اسکله غیرمجاز و دلالی ارز مبارزه نمی شود خوب آخه مگر اینها ناقض شئونات اسلامی نیستند؟
      …………
      اتفاقا اینها همه درست طبق نص صریح قرآن مبینند!مگر ////// غیر از این می کردند؟تفاوت تنها دراینست که آنموقع بجای اسکله کاروان شتر بوده .مگر دزدی وغارت شاخ و دم داره عزیز.طبق ایات پیاپی قران مسلمانان می توانند غیره مسلمانان را کشته و اموال و زن و فرزندشان را هم بربایند.خب این ///// اسلامی هم ایرانیان را از خود نمی دانند و با آنها همان را می کنند که //// و یارانش با دگراندیشان می کردند.

       
  107. سلام بر نوریزاد گرامی
    در مورد سخنی که از زعیم حوزه اعتقادی قم یعنی آقای وحید خراسانی نقل کردید باید بگویم ایشان از مغلطه به کوچه علی چپ زدن استفاده فرمودند.چگونه است که برای نمایش چهره عباس ابن علی در یک سریال که معلوم نیست این فرد چه نفعی برای ایرانیان جز گرم کردن منابر آقایان داشته عمامه بر زمین می کوبند و فغان سر می دهند ولی اینگونه جاها نگران لطمه دیدن دین خود هستند.نه عزیز برادر.این جماعت از هر قشر آن نگران یک چیزند و آن اینکه اگر این حکومت برود دگر چه کسی به ما روی خواهد آورد و به قول برخی از ایشان نظیر شیخ انصاری اگر این حکومت برود دیگر هرگز قدرت به دست ما نخواهد افتاد!آری برای جماعت حوزوی آنچه فاقد اهمیت است حق الناس است که اگر چنین بود مصلحت و خودی و غیر خودی و مسلمان و غیر مسلمان نمی کردند.
    موفق و موید باشید

     
  108. سخن نوری زاد درباره قانون ترامپ

    خلاصه سخن محمد نوریزاد درباره فرمان ترامپ مبنی بر منع ورود شهروندان هفت کشور به امریکا
    —-
    واقعیت این است که شمار بسیاری از ایرانیانی هم هستند که مشتاق بازگشت به وطن خویشند، و چه بسیار کسانی که دوست دارند بازگردند و در وطن خودشان بمیرند اما از بازگشت و تبعات زندانی شدن احتمالی یا مصادره اموالشان هراس دارند. در همین مملکت هزار جور قانون ترامپی از این دست وجود دارد که مانع بازگشت این عزیزان به وطن خودشان می شود. شما آقایان حکومتی که به فرمان ترامپ معترض شده اید، آیا نه این خود شما بوده اید که برای ایرانیانی که به بازگشت به وطن می اندیشند مشکل ایجاد کرده اید؟ چه تعداد ایرانی اکنون پشت مرزها هستند و قلچماقان مانع بازگشتشان شده اند؟ ما باید مسیر اعتراضمان را خوب تشخیص دهیم. الان با تبلیغات حکومتی این تصمیم ترامپ در مدار نفرت هر یک از ما قرار گرفته در صورتیکه اگر قرار باشد ما از ترامپ بخاطر وضع این قانون تنفر داشته باشیم، باید احساس مشابه ولی غلیظتری هم به این آقایان که ایرانیان را از ورود به وطن خودشان بازداشته اند داشته باشیم. چه زیبا که یک بانوی دادستان آمریکا در مقام قضاوت قانون ترامپ را لغو کرده است. جا داشت قضاوتگران و آیت الله های ایران –که در فرمولشان این بانو حق قضاوت نمی داشت– در مقابل وی که در امریکا در مسند قضاوت نشسته و فرمان ناعادلانه رئیس جمهور را لغو می کند زانو بزنند، زانو زدن در برابر فهم، انسانیت، انصاف و ادب.

     
    • با درود بسیار بر جناب آقای محمد نوری زاد.
      ورود برهرکشوری اجازه و امتیازی است که میزبان به واردین میدهد٫ خواه بصورت دادن روادید و یا بدون آن٫ که بر اساس روابط دوستانه بین میزبان و کشوری که حامل پاسپورت تابعیت آن را داراست. برای مثال اتباع کشورهای انگلستان٫ آمریکا٫ اسکاندیناوی٫آلمان ٫فرانسه و برخی از کشورهای جهان آزاد ودمکرات به بیش از ۱۷۰ کشور بدون داشتن روادید حق ورود دارند و کسب این امتیازِ اتباع آنها مدیون و مرهون روابط سالم و مسالمت جوی دولتمردان و مردم آنها ست که از خود دررابطه با دیگر ملّتها ارایه میدهند. هم اکنون رتبه پاسپورت ایران ملّا زده در ردیف ۱۳۱ از ۱۷۱است که ما میتوانیم به معدود و محدود کشورهایی سفر کنیم. در صورتیکه همانگونه که بدرستی اشاره فرموده اید٫ بسیاری از شهروندان ایرانی در پشت مرزها منتظرِ ورود به خانهٔ پدری هستند تا لا اقل درین آخر عمری در کشور خود بمیرند ولی از ترس آدمخواران سپاه و اطلاعات جرأت اینکار را ندارند.
      در سال ۱۳۶۷ پس از پذیرش جام زهر به ساقیگریِ رفسنجانی٫ اولین کاری که صدام حسین دیکتاتور مصلح عراق انجام داد اعلام عفو عمومی برای عراقیان ساکن در خارج از کشوربود.
      میگویند که در مثل مناقشه نیست٫ شاید هم باشد. مَثل اینستکه « نسبت به گراز بز قشنگ است ». هزاران ترامپ در کشور وجود دارند و بعضی سوراخ دعا را گم کرده اند. بمانند غربالی که به قلیان میگوید تو دارای دو سوراخ هستی.
      تندرست و مانا باشید.

       

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

85 queries in 1676 seconds.