سر تیتر خبرها
چه باید کرد؟

چه باید کرد؟

خیلی ها به من که بر می خورند، می پرسند: آینده چه می شود؟ بعدش می پرسند: ما چه باید بکنیم؟ و این که: آیا این آخوندها با زبان خوش می روند یا نه باید به زور متوسل شد؟ من در این دو فایل صوتی به این مهم، پرداخته ام. هر آنچه که می شنوید، دریافت شخصیِ من است در پاسخ به “چه باید کرد؟”. دیگران ای بسا به این چه پرسشِ بنیادین، بگونه ای دیگر پاسخ بدهند:

اینستاگرام: mohammadnourizad
تلگرام: telegram.me/MohammadNoorizad
ایمیل جدید: mnoorizad@gmail.com
تماس با ادمین تلگرام: mohammadnourizad@

محمد نوری زاد
ششم دیماه نود و پنج – تهرانShare This Post

 

درباره محمد نوری زاد

171 نظر

  1. چرا جوانان امروز ما مثل مردم بحرین که جرات کردن به زندان حمله کنند و زندانی ها رو ازاد کنند حمله نکردند و مزدوران این حکومت رو نمیکشن
    راهی به جز این نیست
    کسی که میگه نمیخوام اصلاح بشم عاشق قدرتم و میخوام همیشه سرور همه باششم
    به جز مرگه؟
    حتی آیه ای هست که میگه منافقینی که در مسند قدرت هستند و ظلم میکنند و ربا میخورند و ادم میکشند و هر جوری که خودشون میخوان و دوست دارن احکام رو اجرا میکنند و دستاویزی برای خدا قرار میدهند اینها باید کشته بشند و حکمشون قصاص چه با قانون چه تو خیابون و هر جایی که ما بکشیمش

     
  2. با سلام آقای نوری زاد آیا شما تمام راهکارهای مبارزات مدنی را بررسی کرده اید که از بایگانی خشم نهفته تا ابراز آن در زمان مقتضی صحبت به میان می آورید؟ برای تغییر یک نظام دیکتاتور فاسد ابزار لازم چیست ؟ رسانه؟ ثروت؟ داشتن حزب یا رهبر توانا ؟ شما کدامش را ندارید ؟ آقای گاندی انگسیها را چطوری از کشور هند بیرون کرد.؟ با جنگ یا اعتصابات مدنی ؟ چطوری تصور کرده اید که در آینده با نگهداری خشم میتوان نظامی را تغییر داد؟

     
  3. 1-إِنَّ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقينَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرينَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعينَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمينَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاكِرينَ اللَّهَ كَثيراً وَ الذَّاكِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيما.(الاحزاب/35)
    ترجمه :مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان با ايمان، و مردان و زنان عبادت‏ پيشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شكيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه‏ دهنده، و مردان و زنان روزه ‏دار، و مردان و زنان پاكدامن، و مردان و زنانى كه خدا را فراوان ياد مى ‏كنند، خدا براى [همه‏] آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است‏.
    ………………..
    تعجب من از اینست که اینهمه نعمت را اگر مؤمنین و مؤمنات باور دارند چرا دودستی به جیفه دنیا چسبیده اند و بخاطرش اینهمه جنایت می کنند؟ولی سید در مورد مؤمنات از جوانان رشید و خوش تیبپ و قوی هیکل 170 متری نه تنها دسته دسته بلکه یکی یکی هم خبری نیست.چنین گمان می رود که مؤمنات جزء همان باکره شدها یی می گرددند که دسته دسته به مؤمنان عرضه می شود!

     
  4. به نقل از ایران وایر رضا حقیقت‌نژاد
    حسن روحانی، در واکنش به نامه «اصغر فرهادی»، فیلم ساز مشهور درباره تصاویر منتشر شده از معتادانی که در قبرستان می خوابند، ژست همراهی با «بغض نشسته در گلو»ی فرهادی و مردم گرفت، اظهار تاسف شدید کرد و گفت: «کارتن خواب دیده بودیم ولی گورخواب ندیده بودیم.» این ژست رییس جمهوری ایران چه قدر واقعی بود؟

    بگذارید برگردیم به آذرماه ۹۴، زمانی که «علی مطهری»، نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون فرهنگی در دوره قبل مجلس شورای اسلامی خبر داد رهبر جمهوری اسلامی پس از دریافت گزارشی درباره آسیب های اجتماعی، اشک ریخته است: «گفتند خودشان مسوولند.»
    مطهری گفته که آیت الله خامنه ای شش ساعت برای این گزارش وقت گذاشته است.
    به گفته وی، موضوع این گزارش «مایوس کننده»، افزایش طلاق، اعتیاد و حاشیه نشینی شهرها بوده است.
    «مسعود ده نمکی» نیز خرداد ۹۵ خبر داد مستندی درباره آسیب های اجتماعی تهیه شده و به نظر مسوولان کشور رسیده است: «۱۵۰ تا از مسوولین کشور در جلسه ای این مستند را دیدند و متاثر شدند و گریه کردند.»

    به گزارش سایت «جهان نیوز»، این گزارش را برخی نمایندگان مجلس نهم در پاییز سال ۹۴ تهیه و به خامنه ای داده بودند.

    به گفته «محمدرضا مخبر دزفولی»، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، خامنه ای بعد از این ماجرا، در جلساتی با حضور سران قوا، دستور ریشه یابی آسیب های اجتماعی را داده است.

    «عبدالرضا رحمانی فضلی»، وزیر کشور ایران با تایید این ماجرا، اعلام کرد حدفاصل زمستان ۹۴ تا بهار ۹۵، رهبر جمهوری اسلامی سه جلسه مفصل خصوصی با حضور سران قوا و تمام مسوولان حوزه اجتماعی برگزار کرده و گفته است: «نسبت به مسایل آسیب های اجتماعی ۲۰ سال عقب هستیم.»

    بر اساس گزارش نشریه «خط حزب الله»، وابسته به وب سایت علی خامنه ای، در این جلسه ها، رهبر نظام گفته است مسوولان مردم را عائله خودشان بدانند و با آسیب های اجتماعی طوری برخورد کنند که انگار در داخل خانه خودشان رخ داده است: «اگر کسی در خانه یک دختر فراری از خانه داشته باشد، چه حالی دارد؟‌…ما باید همان احساس را به خودمان تلقین کنیم.»

    در این جلسات که دو مورد آن ۱۱ و ۲۵ اردیبهشت ۹۵ برگزار شده، مقرر شده است «شورای انقلاب فرهنگی» در سطح عملیاتی، در قالب «شورای فرهنگی-اجتماعی» فعالیت کند، رییس جمهوری به عنوان رییس این شورا منصوب ومعاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت کشور تبدیل به یک سازمان مامور در این زمینه شد و دولت باید بودجه سالانه اختصاصی برای حل مشکلات این حوزه تخصیص دهد. در این جلسه ها، به ترتیب مواد مخدر، حاشیه نشینی، طلاق، بزه‎کاری و مناطق بحرانی به عنوان اولویت های سیاست‎گذاری و اجرایی تعیین شدند.

    نخستین گزارش کار شورای اجتماعی وزارت کشور که به صورت ماهانه موضوع را پی گیری می کند و یک بودجه ۴۰۰ میلیارد تومانی به این امر اختصاص داده است، آبان ماه سال جاری به رهبر ایران ارایه شد.

    در دو گزارش منتشر شده از سوی وزیر کشور و «مرتضی میرباقری»، قائم مقام وی که گفته می شود به خامنه ای هم ارایه کرده اند، آمده است: «بی‌کاری در برخی از شهرهای ایران به ۷۰ درصد می رسد… در برخی شهرستان ها به ازای هر ۱۰۰ مورد ازدواج، ۵۶ طلاق داریم… عامل ۵۰ درصد طلاق ها، اعتیاد است… سالانه بیش از ۷۰۰ هزار نفر به مراکز ترک اعتیاد مراجعه می کنند که تنها ۱۰درصدشان بهبود پیدا می کنند… ۱۰ میلیون حاشیه نشین در کشور داریم و پنج میلیون نفر در بافت های فرسوده زندگی می کنند.»

    در خلال تهیه این گزارش ها و جلسات، یکی از تصمیم های مهم، جمع آوری متعادان متجاهر بوده که به گفته مقام های دولت روحانی، گورخواب ها هم از این گروه از معتادان بوده اند.

    به گفته «اسدالله هادی نژاد»، معاون مقابله با عرضه ستاد مبارزه با مواد مخدر بر اساس خروجی همان سه جلسه مسوولان با خامنه ای، تا آبان ۹۵، شش هزار معتاد متجاهر جمع آوری شده اند و تحت درمان هستند. این افراد در یک نوبت سه ماهه تحت درمان قرار می گیرند و چنان‎چه درمان موفقیت آمیز نباشد، این نوبت ها تا رهایی کامل آن ها ادامه پیدا می کنند.
    بحث متعادان متجاهر تازگی ندارد و از سال ۸۹ که قانون مبارزه با مواد مخدر اصلاح شد، در دستور کار دولت های ایران قرار گرفته است. گفته می شود هم اکنون در تهران ۱۱هزار متعاد متجاهر وجود دارد که تصویر چند نفرشان که گورخوابی می کردند، در روزهای اخیر واکنش منفی همه را برانگیخت.

    با توجه به این موارد، آیا حسن روحانی فیلم چند ساعته درباره آسیب های اجتماعی که یک سال پیش تهیه شده را ندیده است؟‌ اگر دیده و در این فیلم خبری از گورخوابی و وضعیت معتادان متجاهر نبوده، پس درباره چه بوده است؟

    به گفته برخی معتادان، این افراد هشت سال است در گورها می خوابند. قبلا گزارش هایی درباره گورخوابی در شرق ایران هم منتشر شده بود. مقام های دولت روحانی نیز از موفقیت بی نظیرشان در جمع آوری این افراد خبر می دهند. آیا گزارش موفقیت ها را به رییس جمهوری ایران نداده اند؟‌ حسن روحانی که ظاهرا از دیدن تصاویر گورخواب ها شوکه شده است، می تواند از وزیر کشور بخواهد توضیح دهد در طول ماه های گذشته، بودجه ۴۰۰میلیارد تومانی که بحث مواد مخدر هم اولویت نخست مصرف آن بوده، چه شده است؟

    شهریور ۹۵ برخی نمایندگان مجلس در تهران شب گردی کردند تا وضعیت شهر، از جمله وضعیت معتادان متجاهر را بررسی کنند. آن ها شبانه به کدام بخش تهران رفته بودند که گورخواب ها را ندیده اند؟‌

    وزیر کشور هم چنین گفته است این افراد معتادان فراری بوده اند و این مسایل در همه جای جهان وجود دارد و نباید به نقطه ضعف نظام تبدیل شود. آیا الگوی رفتاری وزیر کشور در برخورد با آسیب های اجتماعی در سایر حوزه ها همین است؟‌

    به نظر می رسد پاسخ دادن و توجه حسن روحانی به این نمونه پرسش ها، مهم تر از این باشد که خواب در چشم ترش بشکند و طوری وانمود کند که انگار نخستین بار است چنین چیزی را می شنود؛ که اگر هم باشد، عذر بدتر از گناه است.

     
    • سلام بر مش قاسم گرامی
      این کی بود کی بودها در حکومت دینی سابقه ای طولانی دارد.همین آقای خامنه ای هرگاه سوریه و یمن هزار چیز دیگر را رها کرد و فکری به حال معشیت مردمان کرد شرط است.ایشان از ۲۰ سال عقب ماندن می گوید ما از هزارسال!همین حضرت مگر نبود که می گفت علوم انسانی یعنی چه؟!حال کدام دانش است که باید حلال معضلات اجتماعی باشید.لابد راه حل اینها هم در قال الصادق و باقر است؟!وقتی هیچ چیزی سرجای خود نباشد اینگونه شلم شورباها رخ می نماید.همین حضرات پاسخ دهند که چرا از کمبود مساجد می گویند درحالیکه در هر محله شهرهای ایران چندین مسجد خالی وجود دارد ولی از کمبود پناهگاه برای بی پناهان سخن نمی گویند. بزرگترین و اشرافی ترین گور دنیا را که در مجاورت همین بیچارگان با صرف ملیاردها تومان ساخته شده به اینان اختصاص دهند تا دیگر نیازی به اشک تمساح نباشد.نمی دانم خیلی کارها می شود کرد مشروط بر اینکه این سیاست بازان دیندار نما بگذارند.
      موفق باشید

       
  5. 317 فعال سیاسی مدنی ، اغلب اصلاح طلب !! در نامه ای پر از خشم و عصبانیت ، مکاتبه 30 نفر ایرانی به ترامپ را در تحریم سپاه و محدود کردن لفت و لیس رهبری « عملی ضد ملی و شرمگینانه و سخیف » نامیده اند . تاسف بار اینکه خانم پروین فهیمی ، مادر سهراب اعرابی که در سال 88 بدست فدائیان رهبر و آدمکش های رژیم کشته شد از امضا کنندگان این اعتراض است !!!!!!!!! واقعا نمیدانم چه باید گفت به اینهمه فراموشی و تلو تلو خوردن بین انتخاب ظلم و عدالت ، بین دیو و فرشته ، بین صلاح کشور و امید واهی به اصلاح نظامی جبار ؟؟؟؟؟؟ آیا استخوانهای سهراب از امضای مادرش ،در گور نلرزید ؟؟؟؟؟؟ یعنی برای هیچ کشته شدند سهراب ها ؟؟؟؟گویا حالا فقط امضای مادر ستار بهشتی را پای این نامه کم داریم تا خون بگرییم بحال این ملت .. ملتی که ناجی اش موجود دمدمی کج و معوجیست بنام اصلاح طلب ، موجودی که احساسات متضاد و بیمار گونه ای نسبت به نظام دارد ، از یک طرف میخواهد سر به تنش نباشد ، از طرفی هرحرکت و ندای اعتراضی را به بخصوص اگر خارج از دایره رفقای اصلاح طلب باشد، به بهانه خطر جنگ داخلی و یا بر چسب بیگانه پرستی ،بدنام می کند ….رهبر معظم !!!!! چه عشقی میکند با این رعایای وفادار که هم خونشان را کف خیابان و زندان می ریزد ،هم تاب رنج و محرومیت او را ندارند …..

     
  6. Azadeh Amini najaf abadi

    حسین کروبی همچنین کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران، را متهم کرد که
    پیش از انقلاب ۵۷ در مدرسه حقانی عکس‌های آیت‌الله خمینی را پاره می‌کرد
    و به جای آن‌ها، عکس آیت‌الله شریعتمداری را نصب می‌کرد.

    سخنان کروبی بخشی از گفت‌وگوی او با روزنامه الترونیکی امید ایرانیان است که منتشر نشده است.
    صبا شعردوست، روزنامه‌نگار، در صفحه فیس‌بوک خود نوشت که «به واسطه محدودیت در رسانه» امکان انتشار بخشی از این مصاحبه وجود نداشته و به همین دلیل برای «اطلاع» بخش حذف شده را منتشر کرد.

    حسین کروبی در این گفت‌وگو به خاطرات غلام‌حسین کرباسچی استناد کرد و به نقل از او گفت:
    «ما در مدرسه حقانی درس می‌خواندیم و حجره‌مان کنار آقای صدیقی بود.
    کار ما این بود که عکس امام را قاب می‌کردیم و به درب حجره‌ها می‌زدیم.
    کار آقای صدیقی این بود که هر روز صبح عکس امام را پاره می‌کرد و به جایش عکس آقای مرحوم شریعتمداری را می‌زد.
    کل کار انقلابی آقای صدیقی این بوده است که در مدرسه حقانی عکس امام را پاره می‌کرد.»

    فرزند مهدی کروبی همچنین گفت که
    «دو قطعه زمین بزرگ در شمیران» در اختیار کاظم صدیقی قرار داده‌اند
    و «زمین‌هایی که باغ گیلاس بوده، خراب شده
    و با بودجه بیت المال مدرسه علمیه برای ایشان می‌سازند.»

     
  7. در شهر هرت
    حکومت ،مرتب جای دشمن را نشان می دهد و مردم جای دوست را.
    عده ای دردمند، نامه ای از سر درد برای ترامپ نوشته و خواستار کمک آمریکا برای نجات ایران شده اند ونامه نگاری حق هر کس است، البته نه در شهر هرت.
    بنا بر دید روشن آنان ، این حکومت دو روی سکه ی اسلام افراطی و بنیادی است و شاهد هم کارنامه اوست، و ربطی هم به ملی گرایی ندارد، چرا ؟ چون جهان به هم وابسته است .

     
  8. در هیچ نقطه از این جهان مردم بی خانمان درگور نمیخوابند. رادیو تلویزیونهای جهان و خبرگزاریهای دنیا اخبار گورخوابهای بی خانمان ایرانی را با ویدئو و عکس و تفصیلات منتشر کرده و این اخبار غم انگیز مردم جهان را به حسرت و شگفتی انداخته است. آیا دست اندرکاران جمهوری اسلامی از این همه ظلم و جوری که به مردم بی پناه این مملکت با این ذخائر عظیم نفت و گاز میشود، شرم نمیکنند؟ ننگ و نفرت بر شما…خجالت… خجالت… خجالت… نگاه کنید:

    http://www.cbsnews.com/news/pictures-homeless-sleeping-in-empty-graves-tehran-shocks-iran

    http://www.dailymail.co.uk/news/article-4074032/Photographs-homeless-grave-dwellers-shock-Iranians.html

    http://www.hindustantimes.com/world-news/the-graves-of-the-living-images-of-homeless-sleeping-in-cemetery-shocks-iran/story-2bSK8GubyuQjo9cxv9Sz7H.html

    http://www.express.co.uk/news/world/748164/Homeless-living-in-cemetery-sleeping-graves-Iran-poverty

    http://www.euronews.com/2016/12/27/in-pictures-homeless-iranians-find-shelter-from-cold-in-empty-graves

     
  9. یکی از مشکلات بنیادین جمهوری اسلامی اسیر شدنش در شبکه دروغ است. موضوع 9 دی هم در دنباله زنجیره دروغهای 40 ساله این حکومت معنا پبدا میکند. اما مشکل اینجاست که نظام ولایت فقیه با این تلاشها هر چه بیشتر در شبکه دروغی که، همان نفی واقعیت و زندگی در توهم است ، غرق میشود.
    آیا حاکمیت وافعا بدنبال این است که همه مردم دروغهای او را باور کنند؟ آیا وقتی اختلاس و فساد سازمان یافته و یا وقتی که پدیده اعتیاد و فحشا وکارتن خوابی و گور خوابی و تاراج بردن اموال مردم را نفی می کند، واقعا انتظار دارد که مردم آن را باور و آنچه را که خود میبینند و لمس میکنند، نفی کنند؟
    بیشک انتظار این میزان سفاهت از عقل بدور است. نظام حاکم آنچه می خواهد و آرزویش میباشد این است که مردم نه اینکه این دروغها را باور کنند، بلکه با آنها کنار بیایند و در سایه و در جوار همین شبکه دروغ بزرگ به زندگی خود ادامه دهند.حتی افشای دروغ هم برای این شبکه خبیث مشکلی نیست چه انکه هر دروغی هم تا ابد پوشیده نمی ماند و اگر علیرغم درک و افشای دروغ، مردم بازهم به زندگی خود ادامه دهند و فوقش جوکی هم برای آن بسازند چه اشکالی دارد؟
    شاخکها و چنگگهای حکومت هنگامی به لرزش می افتند و آماده پاره کردن میشوند که فردی از آحاد مردم حاضر بزندگی در سایه دروغ نشود و بدیگران هم بیاموزد که نباید با دروغ کنار بیا یند.
    دلیل خشم و دوستی ولی امر و یارانش با بقّیه را در همین فرمول بیابید. به همی دلیل گروهی با حصر و حبس و محرومیت مواجه اند و گروهی نه! …نامه اصغر فرهادی مگر چه اشکالی دارد مادامی که او حاضر است با دروغ حکومت زندگی کند؟ هم روحانی تائید میکند و هم قالیباف!

     
  10. چه باید کرد؟
    2- فضای همگانی(Öffentlichkeit/ public sphere/αγορα)حتی در معنای لفظی اش جایگاه آشکار و فاش شدن قدرت همگان است.فضای عمومی نه هر جایی است که در آن جماعتی ناچار به همزیستی شوند. ما هنوز در ترجمۀ واژه های مترادفی که در پرانتز می بینید کوته دستیم. مسمایِ این اسمها در تاریخ فرهنگ و سیاست ما به تمامی وقوع خارجی نداشته اند تا خود با واژه های پارسی آنها را بنامیم. حافط جهان پیرامونش را زندان سکندر،خراب آباد و دشت مشوش و ناایمن می یافت. در تاریخ های قدیم ما به عنوان یک قاعدۀ کلی مردم غایب اند. مردم که اکثریت باشندگان ایرانی بوده اند، همچون خمیری یک دست و بی ارزش شمرده شده اند. مردم فرومایگان،خامل ذکران،عوام وهمج الرعاع نامیده شده اند. اگر از زبان شاعران حال مردمان گذشتۀ ایران را جویا شویم ، بهتر به نتیجه می رسیم . تاریخی که اجتماع از آن حذف شده باشد تاریخ یکسویه است. زندان و اردوگاه نیز محل همزیستی جمعی است،اما درست برخلاف اگورا یا فضای عمومی است.همزیستی ناگزیر در زندان و اردوگاه از اصل برای آن است که قدرت محصوران مهار و در حد امکان نازا و سترون گردد. فضای عمومی صرفاً مکان همزیستی ناگزیر و بعضاً یکدگرخوارانۀ یک جمعیت نیست. جمعیتی که دیگران از بیرون و از بالا تن و جانش را مهار وعقیم از نقشمندی در سرنوشت خودشان کنند ، فضایی ندارند که در آن نخست همچون شوژه ای خودسالار از نو زاده شوند و سپس در مشارکت و همیاری با دیگر سوژه ها جامعه خودآیین ( autonomous)را قوام بخشند. تبلیغات حکومت خودکامه ، با اتکا بر نادانی و ناپرسایی و بی اطلاعی جماعت، ایدئولوگ هایی پرورانده است که با تصرف غاصبانه رسانه ها و تریبون های پرمخاطب می کوشند autonomy را به خودکامگی و هوای نفس و انانیت تفسیر کنند و با این کژخوانیِ دانسته یا ندانسته از تبدیل جماعت بندگان به جامعۀ خودآیین که گام نخست در رهایی ما از استبداد است،جلوگیری کنند. این کژخوانی خود بخشی از ساختار ذهنی گسترده تری است که بر مدار مدرن ستیزی می چرخد. این ساختار معجونی از آش شله قلمکاری است که در آن هر چیزی می تواند به هرچیز دیگری وصله شود. لیبرالیسم به سرمایه داری ، سرمایه داری به دموکراسی ، صهیونیسم به سکولاریسم ، سکولاریسم به فراماسونری،علوم انسانی به استعمار، استعمار به مردم سالاری، اومانیسم به زندقه ، خردگرایی به خودپرستی ، مولانا به هگل، ملاصدرا به هیدگر و جامعۀ مدنی به امت مدنیة النبی .ضدیت با فضای عمومی خود جزیی از این معجونی است که هر چند وقت یکی که زمانی بازجو بوده است، با ژست بحرالعلومان ،در میدان بی رقیب و تهی از نقد و گفتگو رسالت معرفی آن از صدا و سیما را به عهده می گیرد. واژه هایی که در اثر قحطی معنا و از چارۀ ناچاری به فضای عمومی ترجمه شان می کنیم این دلالت ها را در خود نهفته دارند: فضایی که مجال به علنی شدن، گشودگی ، و اظهار نظرها در باب آنچه به همگان مربوط است بدهد. مهم نیست که ایدۀ این فضا از ذهن شرقی برآمده یا از جهان غربی.مهم آن است که این فضا آزمون خود را در عمل پس داده است وخود، تنقیح مناط یا سنجۀ تعمیم آن به هر جامعۀ دموکراتیکی است. در باب جامعه ای که بتواند تمامی توانش های خود را در پولیتئیا( گرداندن امور شهر و کشور) بدون هراس فعلیت بخشد، ما می توانیم از هانا آرنت و کورنلیوس کاستوریادیس جزئیات بیش تری بیاموزیم. اما این مطالعات اگر به وضعیت ایدونی ( اینجایی و اکنونی) خودمان پیوند نخورد، به درد پاسخ به پرسش بالا نخواهند خورد. پولیتئیا نیز، حتی بنا به معنای لفظی اش، بر پویش و فعالیت دایمی مردم در تعیین امورهمگانی دلالت دارد که خود لوازمی دارد ، از جمله همه پرسی .آن کس که می گوید هر ساعت که نمی شود همه پرسی کرد، بی هیچ تردیدی ، دانسته یا ندانسته ، از دوام و بقای حاکمیت دفاع می کند. آنچه همه پرسی را لازم می آورد، اهمیت و عمومیت یک امر است نه مدت زمان. برای نمونه ، لشکرکشی به سوریه و یمن و خرج درصد هنگفتی از ثروت ملی در سرزمین های دیگر یا پروژۀ هسته ای بدون اجازۀ صاحبان اصلی کشور ستمکاری است. تصمیماتی که بر سرنوشت نسل کنونی و نسل های آینده تأثیر می گذارند، نیاز به همه پرسی دارند. این ملت است که باید تعیین کند که پولش چگونه ، کجا و برای چه هدفی خرج شود.گمانه توان زد که چپ گرایان و ایدئولوگ های حکومت اسلامی که در بسیاری از موارد ساختارانه همصدا هستند،همان ساز همیشگی خود را خواهند زد:” امپریالیسم و استکبارجهلنی از فضای عمومی و از همۀ آزادی های فردی و اجتماعی برخوردارند و هم خود در داخل گرفتار نابرابری اقتصادی اند و هم این نابرابری را به سود مراکز انباشت پول های کار نکرده وبرای یک در صد علیه نود و نه در صد، صادر می کنند”. آسان ترین راه افکندن تقصیر همۀ ستم هایی که همین جا و هم اکنون بر ما می رود به امور جهانی و دسترس ناپذیر یا به ساحت غیبی است که معلوم نیست کجاست و این روحیۀ دینی به طرز نهفته ای مشترک است میان مارکسیسم و اسلام سیاسی. بی شک، امور جهانی نیز در سرنوشت ما دخیل اند، اما چرا نباید اصلاح امور را از اموری که همین جا و هم اکنون درگیرشان هستیم آغاز کنیم.فضای عمومی حلال تمامی مشکلات نیست لیک هیچ مشکلی نیز بدون آن به گونه ای ریشه ای حل نمی شود. دزدی های نجومی را مطبوعات باید افشا کنند. فضای عمومی باید فضای فاش سازی باشد. کار ما بدان رسیده است که دزدان بالاسری افشاگر دزدی های یکدگر شده اند. این نوع افشاگری دزدی را از بین نمی برد، بل صرفاً دزد کوچک تررا به سود دزد بزرگ تر از سر راه برمی دارد. در جهان پولمدار ما بیعدالتی بسیار است ، اما کافی است تصور کنید که مثلاً بدون فضای عمومی چگونه دونالد ترامپ تا حد احمدی نژاد شدن لگام می گسلید. فضای عمومی آغازِ پایانِ استبدادِ خانگی، دیرینه، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی ماست. اگر مشکل خانگی مان را نبینیم ، چگونه می توانیم بر مشکل جهانی چیره شویم؟ به قول سعدی:
    تو بر اوج فلک چه دانی چیست
    که ندانی که در سرایت کیست

     
    • درود بر کورس عزیز
      با سپاس از توضیحتان،همه پرسی و یارفراندم یکی از مشخصات دمکراسی است که بصورت نظرخواهی مردم در هر زمینه ای در کشورهای دمکراتیک جریان دارد و کشورهای توتالیتر آنرا بر نمی تابند .

       
  11. یکی از این اسلامی چیا: همانند اداره جنگ،کشور هم باید توسط انقلابی ها اداره شود.
    مش قاسم: اولا مگه تا به حال دست کس دیگری بوده؟ تمام این کثافت کاریها به دست همین منقلابیووون انجام شده که به اینجا رسیدیم. دیما، اون اولی فهمید چه افتضاحی انقلابی ها در جنگ کردن که به جام زهر خوردن افتاد. حالا این یارو چی میگه؟ اینا ملت ایران رو یه مشت احمق و نفهم و فراموشکار حساب میکنن که به هر راهی که میخوان میتونن بروننشون.

     
  12. هاشمی رفسن جانی: روحاني رقیبی ندارد.
    ترجمه: رسیدیم به ته بساط!

     
  13. اعلام موجوديت هيتلر و هيتلرچه ها در جمهورى اسلامى!؛ ف. م. سخن
    چند سال پيش، در يكى از تلويزيون هاى آلمان، دو دختر خانم جوان، با خنده و شادى مشغول اجراى برنامه بودند كه ناگهان يكى از دختر خانم هاى مجرى، اين جمله را به كار برد: كار، انسان را آزاد مى كند! مجرى ديگر، به يكباره، خنده از چهره اش محو شد. دقايقى بعد كه مجرى ها به صحنه بازگشتند، صورت خندان دختركى كه جمله را گفته بود، پر از تاثر و اندوه بود. او به خاطر اين كه نفهميده و نسنجيده، اين جمله را بر دهان آورده، از بينندگان و مسوولان تلويزيون عذر خواهى كرد و گفت كه نمى دانسته اين جمله را نازى ها به كار مى برده اند. چندى بعد، خبر رسيد كه دخترك ديگر اجازه كار به عنوان مجرى نخواهد داشت…شعار كار، آزاد مى كند، بر سر دروازه هاى اردوگاه هاى كار اجبارى و مرگ، مثل آشويتس و داخائو و زندان مخوف گشتاپو نصب شده بود. اين شعار هيتلرى، مثل هر شعار هيتلرى ديگر، نفرت انگيز است و بوى مرگ مى دهد؛ بوى حاكميت نژاد «برتر» و آدم حساب نكردن و از بين بردن نژاد «پست» مى دهد. در جهان امروز، لازم نيست تا كارى نژاد پرستانه بكنى كه از چشم مردم آزاديخواه بيفتى؛ همين كه جملات نژادپرستانه را به كار ببرى، اگر هم گير قانون نيفتى، از چشم مردم آزاده بدون ترديد خواهى افتاد…
    در اين چند روزه كه بحث گورخواب ها مطرح شده، و همدردى بخش بزرگى از جامعه ى اهل فرهنگ ايران را به دنبال داشته، عده اى از روشنفكرانِ تازه از تخم در آمده، براى حل مساله، افكار هيتلرى به سرشان زده و توصيه هاى هيتلرى مطرح كرده اند. يكى از آن ها خانمى ست به نام سيما حق شناس كه گويا حامى سگ ها هم هست و همسر يكى از كاريكاتوريست هاى شناخته شده. اين خانم نامحترم در صفحه اينستاگرام خود نوشته است:
    «…نمیشه که اینا [كارتن خواب ها] تولید مثل کنند و بعد دولت با سرمایه مردم، تولیداتِ اینا رو سیر کنه. تنها راه حل واقعی کنترل کردن جمعیت کارتن‌خواب‌ها و حاشیه‌نشین‌ها، عقیم کردن اجباریه…».

    ما تصور كرديم اين خانم نادان و جاهل، بچگى كرده و چنين راه حل وحشتناكى به ذهن اش خطور كرده و بدون اين كه بداند اين راه را سال ها پيش هيتلريان پيموده اند و نزديك به چهارصد هزار انسانِ از نگاهِ آنان معيوب را عقيم كرده اند، چنين دُر افشانى يى فرموده است و وقتى بفهمد چنين راه هايى، به دره هاى مهيب انسان كشى و نسل كشى ختم مى شود، شايد زشتى حرف اش را بفهمد و اگر هم عذرخواهى نمى كند دستكم دهان اش را ببندد و در گوشه اى، به زندگى سگ ها رسيدگى كند. ولى طبق معمول كه ما ايرانيان نمى توانيم به خطاى خود اقرار كنيم و سر و ته ماجرا را با يك عذرخواهى به هم آوريم، بعد از اعتراض خوانندگانِ اين خانم، همسر كاريكاتوريست ايشان كه متاسفانه او هم از انسانيت بويى نبرده، به حمايت از خانم، وارد ميدان شد و چنين فرمود:
    «به جای احساسات خرج کردن‌هایی که راه را به ناکجا می‌کشاند، به جای حرف‌های سطحی و بدون دانش… باید فکر بکری کرد. باید در این روزگار تلخ، سنگینی تحمل‌ناپذیر هستی را از کول و دوش بچه‌هایی که سرگردان، ضعیف… مریض و با کوله باری از بیماری و درد وارد این جهان می‌شوند برداشت. باید با توضیح ماجرا و محبت و آگاه سازی از سرنوشت بچه‌هایشان، عقیم‌سازی این کارتن‌خواب‌ها و آشفتگان بی جا و مکان از تولید کارتن خواب‌های آ‌ینده جلوگیری کرد.» بزرگمهر حسين پور، شايد از كاريكاتور كشيدن چيزى بداند، ولى از تاريخ و آدمكشى هاى هيتلر قطعا چيزى نمى داند. بنده ى خدا فكر مى كند كه فكر او و همسرش، فكر بكر است! نه آقاى حسين پور! اين فكر، در طول تاريخ بشر وجود داشته و صاحبان تر و تميز قدرت، هميشه فكر مى كرده اند كه با نابود كردن و بر انداختن نسل كثيف و ضعيف، به آن ها و به بشريت خدمت مى كنند كه نتيجه ى عملى آن را در دوران حكومت هيتلر ديديم. باز گفتيم از كنار گفتار احمقانه و جاهلانه ى اين دو جوجه روشنفكر بگذريم و بگذاريم زمان و تاريخ به آن ها درس انسانيت بياموزد، كه ناگهان سخنان معاون حسن روحانى، يعنى شهيندخت مولاوردى در روزنامه ها منتشر شد. اين زن نادانِ سياه انديش، -كه اگر دولت، دولت باشد و دستكم خود را از جنايت هاى علنى فاشيستى و نژادى برى بداند بايد او را بدون معطلى از كار بركنار كند و به عنوان يك فرد با عقايد خطرناك ترتيب ايزوله شدن و دور از جامعه ماندن او را بدهد،- دهان باز كرده و گفته است: «…باید به طور تخصصی و کارشناسی این طرح [طرح عقيم سازى] بررسی شود و بر اساس رضایت زنان کارتن خواب، عقیم شدن صورت بگیرد. قطعا این طرح به دلیل هزینه‌ها و تولدهای نوزادان معتاد که بار مالی برای نظام و کشور خواهد داشت و به لحاظ معنوی و اقتصادی و هزینه های اجتماعی نیازمند بررسی کارشناسی است و مطلوب این است که ریشه ها قطع شود تا آماری از متولد شدن نوزادان معتاد نداشته باشیم…»ممكن است گفته شود چرا بر سر اين موضوع بحث نمى كنيم و مستقيما حكم صادر مى كنيم. قبلا نوشتيم كه بر سر بعضى مسائل، كه نوع بشر، بر اساس تجربيات تلخ و كشتارهاى دهشتناك، به زشتى و كراهت و نادرستى آن ها پى برده، بحث كردن موضوعيت ندارد. آيا مى توانيم بپذيريم كه دولت لايحه اى به مجلس ببرد كه در آن خواسته شود جمجمه ى كارتن خواب ها اندازه گيرى شود و نوع ماده ى مغز آن ها مورد آزمايش قرار گيرد تا ببينيم آيا مغز اين ها با مغز انسان هاى عادى تفاوت دارد يا نه؟ آنان كه تاريخ خوانده اند مى دانند كه چنين كارى نه تنها بايد ممنوع شود، بلكه پيشنهاد كننده ى آن هم از كار دولتى بركنار شود. صور نكنيم كه هيتلر و هيتلريان نمى توانستند براى اعمال جنايتكارانه و ضد بشرى خود دليل بتراشند. آن ها هم براى جنايتى كه مى كردند، دليل علمى و اجتماعى داشتند. بزرگترين دانشمندان، در خدمت نظام او بودند و بزرگترين انديشمندان، به افكار حكومتى او شكل مى دادند. تصور نكنيم كه ما تافته ى جدا بافته ايم و مثل هيتلر نيستيم و فكر «بكر» ما، چيزى متفاوت از افكار هيتلر است. اميدواريم دولت روحانى، د

     
    • مش قاسم گرامی
      کار انسان را آزاد می کند درست است. از دید علمی ،برای رفاه باید کار و دستمزد میزان و در تناسب باشد ودر نهایت کار ایجاد رفاه و رفاه ، ایجاد آزادی می می کند.
      این مثال نامتناسب ،هیچ ربطی به اعمال شنیع دیگرهیتلر و اوضاع کنونی ایران ندارد.
      با درود بر شما

       
    • اگر کار دست این گونه افراد باشد، راه حلشان برای جمعیتی که زیر فقر زندگی می کنند هم چیزی غیر از این نخواهد بود. این همان بالا بردن معنویات و رساندن به مقام والای انسانیتی بود که وعده اش را دادند.

      به گزارش ایسنا، محمدجواد لاریجانی صبح امروز (پنج‌شنبه) در ساختمان کل دادگستری استان اصفهان، اظهار کرد: سیستم قضایی ایران مبتنی بر منطق اهل بیت (ع) و فقه جعفری است و حقوق بشر هم باید بر همین اساس باشد. باید حقوق بشر مبتنی بر اهل بیت را به جهان معرفی کنیم.
      ایشان مشخص نکردند که منظورشان از اهل بیت، اهل بیت خودشان است یا اهل بیت اقا و یا همسران پیامبر که ایه تطهیر در باره انها نازل شد؟

       
  14. بیانیه ۳۱۷ فعال سیاسی: نامه ۳۰ نفره به ترامپ «ضدملی» است.
    مش قاسم: ضدملی شماها هستین. چی شد که لغت ضد اسلامی استفاده نکردن؟ این … (سه نقطه از مش قاسم) همهشون در تمام اعمال و رفتار ضدملی این حکومت غدار از روز اول شریک بودن. اینا حالا انک ضدملی میزنن؟ جنگ رو همینا راه انداختن، گروگان گیری رو همینا راه انداختن، گور خوابی رو همینه پایه گذاشتن. بیشرمانه امروز انک ضدملی به بقیه میزنن. اینا هیچی نیستن غیر از یه مشت دزد، آدمکش، شکنجه گر، نادان، از خود راضی، خود محور بین و تنگ نظر. همونایی که فردوسی ازشون به ما زنهار داد.

     
  15. مصلح آبادی اراکی

    باسلام . به غیر از شیعیان و مسیحیان که به قبر و سنگ قبوی اهمیت وافری نشان میدهند ، در کره ی زمین و خاکی ما یک میلیارد مسلمانان اهل سنت و ادیان دیگر در شرق کره زمین اهمیت چندانی به قبر و سنگ قبر بازی نمی دهند . جدیداً پس از مردنِ رئیس دیکتاتور و خون ریز کشور کوبا برای مرده این شخص تدابیر جالبی اندیشیده شده ، توجه شود : اعضای مجمع ملی و پارلمان کوبا طی هماهنگی ، با صدور مصوبه‌ای ، نصب مجسمه فیدل کاسترو ، رهبر سابق کوبا، و نامگذاری خیابان‌ها، ساختمان‌ها و سایر اماکن عمومی به نام او را ممنوع کرده‌اند ! به گفته مقامات دولتی ، این مصوبه منعکس کننده خواست فیدل کاسترو است که نگران آن بود که پس از مرگ اش ، کسانی در صدد “ایجاد کیش شخصیت” و ستایش مبالغه‌آمیز از او برآیند حال در کشور ایران با توجه به اینکه فرهنگی برآمده که خدا ناکرده و اصلاً و ابداً مرده ی ” بد ” وجود ندارد و همه مردگان ” خوب ” بوده اند ، هر نوع بزرگداشت گرانقیمت و سنگ فبر تزیینی و تکریمی بیش از زندگان را بر مردگان خود انجام می دهیم !

     
  16. درودی چون نسیم صبحگاهان برگیاهان

    اگه نخوایم دوباره چرخو اختراع کنیم(تا امروز سرسختانه مشغول بوده ایم) خیلی خیلی راحت میشه بساط دزدی و

    رانت خواری وغیره رو برچید.میشه مث کشورای دیگه هرکی باعث رو کردن خلافی شد بجای زندونی کردن یکی دو

    دهم درسد بهش جایزه داد.چه اشکالی داره کسی که سند رو کنه دویست میلیارد دلارو مموتی کجا برده بهش چل

    هزار دلار جایزه داد علی وکیل کپی قاب گرفته چک جایزه رو عینهو مدرک دکترا میشه رو دیفال نشوند و پز داد.ما خودمون

    فکر می کردیم اقاهه که هی تو اوین میزد ومی کشت راس راسی پاک پاکه اخه بعد اخراجش با دوچرخه رفته بود بازار

    تیمچه نمیدونم چی چی دکه اش باز کرده بود که کشتنش خدا میدونه کیا کشتن .اما اینو داشته باش گل پسر این مرحوم

    سوار بر اتول میلیاردی با اتول میلیاردی فلان کسک تو فرمانیه بهم خوردن وپسره یقه ای چاک کرد که نگو .جونم برات بگه

    ایشالله که پشت سر مرده غیبت نباشه اما این پسره ازکجا اورده نمیدونم.روده درازی نکنم میشه از هرکی هرچی رو داره

    پرسید از کجا اورده وگاوش چن من شیر داده .همین بنده خدا صاحاب این سایته با دوساش میدونی جایزشون چه قدی

    میشد .ماکه میگیم همون دو دهم در سد لابد سد میلیاردی میشد دو قد یارو پولدار رکورد دار امریکایی که تو کار

    کامپیوتره میگی نه بشین قیمت کارخونه ولاستیک و….. حساب کن تا زبونم لال سرت گیج بره بشی مث من .

    خدا نگهدار نازنین وجودتان باد

     
  17. نوریزادعزیزسلام گفته های شماراشنیدم اینکه شمانمی توانید به مردم راهکاری نشان دهیدبدلیل هزینه ای که برای مردم خواهدداشت منطقی وقابل درک است ولی درشرایط حاضرکه چندماهی بیشتربانتخابات ریاست جمهوری نمانده ایا بعنوان یک راهکارنمیشه ازمردم خواست شرکت درانتخابات راتحریم کنندوبدین وسیله خشم خودراازاین نظام بدنیا اعلام کرده تاافکارعمومی دنیافریب تبلیغات انتخاباتی نظام رانخورده وبافشاربردولتهای خودازحمایت منفعت طلبانه انان کاسته شود.ضمن اینکه تاریخ مصرف باصطلاح اصلاح طلبان درون حکومت هم بپایان خواهدرسیدوفکرمیکنم این توصیه وراهکاربدون هزینه خواهد بودامیداست.بافکرباین پیشنهادازهم اکنون شماودوستانتان وهمه طرفداران استقلال وآزادی ایران دست بکارشده وبزودی شاهدپیروزی باشیم
    .شادوپیروزباشید

     
  18. در شهر هرت
    هم خواستن ، توانستن است ، عاشق ،خواستنش زنجیر بر گردن اوست ، که او را می کشاند.
    خواستنِ چیزی ،باعث برانگیختن فکر و چاره جویی و کشف توانایی ها است .
    خواستن مردم ایران برای تغییر اوضاع ، در توانایی درک و بینششان نسبت به خود و محیط بستگی دارد و مردم باید واقع بینانه دریابند که نظام ولایتی ماندن خودش مطرح است و این ولایت ،مردم راتنها وسیله ی خود می داند.

     
    • عاشق زنجیر به گردن با توانایی و درک و بینش و واقع بینی جور در نمی ایند. گیر کار هم در همین است. اگر این دومیها را دیدید به ماها هم خبر دهید.

       
  19. جناب آنارشیست

    گذشته از ادبیات آخوندیتان ، یک مورد درست است و شاه باید نمی رفت .
    در ضمن خمینی هم مهره ای بود که به جای زیاده طلبی های شاه نشانده شد.
    مردم ایران چه در مشروطیت و چه در سال۵۷ ،بازیچه رهبران (سیاسی)چه روحانی و غیر روحانی خودفروش شده اند و نقش مهم و پایه ای و مسولیت خود رافراموش کرده اند .

    دوران حمایت دولتها ،دیگر به پایان رسیده و این را حتی ترامپ دریافته ، اکنون دورا حمایت مردم و ملتهاست .
    شناخت حقوق بشر و قانونگرایی بین المللی راهی تازه و دنیایی جدید را برای ارزش گذاری انسان گشوده است .
    سیاست اخلاق محور جای خود را به قانون محور داده است و اخلاق جزوی از قانون شده است و در راس قانون نیز انسان(وجدان و اختیار و کرامت) قرار دارد . سیاست جهان با اقتصاد گره خورده و اقتصاد نیز از هر طرف بنگریم چه تولید و تولید کننده وسود و سرمایه در راس انسان قرار گرفته و میزان پیشرفت اقتصادی ،نه در تجمع ثروت در گوشه ای بلکه برمیزان تولیدات کشوری و قدرت خرید افراد بستگی دارد که ملت ایران از آن دور است و خود باید به این نابسامانی خاتمه دهد . نظام ولایتی مشغول تجمع ثروت برای خویش است وخواستار اینکه مردم به او چون گدایان توصل کنند.

    مردمسالاری با نظام دینی غیر ممکن است و تنها نجات ایران ،کنده شدن کنه ی دین از حاکمیت و قانون است !

     
    • شکر و شیرینی بدم خدمتتان!
      خوب، به نظر شما “شاه نباید می رفت” یا اینکه “شاه باید نمی رفت”… ولی گذشته از این، نطق زیبایی کردید.
      راستی بفرمایید، ادبیات خود را خودتان چه مینامید؟ من میدانم، ولی میسپارم به شما.
      “ترامپ” چه چیزی را دریافته که خود متوجه نشده و شما فهمیدید؟ مگر چند درصد آرای مردم آمریکا را به خود اختصاص داده بود؟ در صورتی که خود مردم آمریکا هم از رئیس جمهور شدنش شوکه شده اند! و شایع شده که با کمک روسها به قدرت رسیده.
      در ضمن راهکار شما برای آیندۀ ایران چیست؟ منظور شما از مردم سالاری چیست؟ مردم سالاری در ایران و نه در ینگه دنیا و اروپا! مردمی که دین از لحظۀ تولد تا مرگ همراه آنهاست و در تمامی لحظات همراه آنها، مگر میشود در قانون و حکومت اثری از دین نباشد؟! حالا اگر این مردم باز هم خواستند در قوانین و حاکمیت، “دین” حضور پر رنگ داشته باشد، آیا از نظر شما مردم سالاری نیست؟ مردم سالاری از نگاه شما باید عاری از عنصر “دین” باشد؟
      “دین” نه جاندار است و نه به قول شما “کَنه”، بلکه این ما انسانها هستیم که به آن جان میدهیم و از آن استفادۀ ابزاری میکنیم. دین قسمتی جدا نشدنی از هستی و زندگی انسانهاست، اما اینکه چگونه و به چه شکل از آن آموزه ها استفاده شود، همه برمیگردد به خود ما انسانها. آیا دین بر اخلاق ترجیح دارد یا بالعکس؟
      این ما انسانها هستیم که تصمیم گیرنده هستیم و نه دین. اخلاق منشأ انسانی دارد و دین منشأ آسمانی و انتخاب اینکه کدام میتواند بر قوانین جاری بر زندگی انسانها تأثیر گذار باشد فقط و فقط به خود ما بستگی دارد.
      خوب اگر خواستید و توانستید به تک تک پرسشهای من پاسخ دهید و از کلی گویی و نطق های زیبا خودداری کنید.

       
      • جناب آنارشیست

        اولا.ترامپ به خواسته های مردم توجه کرد و از چهارچوب شعارهای حزبی پافراتر نهاد،او این را به مردم تلقین کرد که برای آمریکای قوی باید ایجاد کار کرد و چون خود یک سرمایه دار است می داند که بدون توازن کاروبازار آزاد و تولید و رفاه چرخه دولت عقب خواهدماند .
        ترامپ را سفیدپوستان انتخاب کردند و افرادی که از نظر اجتماعی در خط فقر بسر می بردند افرادی که در انتخابات قبلی درصف دمکراتها بودند. این تغییر جهت مردم آمریکاچیزی شبیه به (Brexit ) ۱. دلیل اقتصادی۲. ترس از تروریسم۳.هجوم مهاجرین دارد که هر یک بحثی مفصل است.
        حال این کمک روس بود یا نبود فقط( در پرده ابهام و در تئوری توطئه)میتوان فعلا حدس زد، اما واقعییات، نارضایتی مردم را نمی پوشاند.

        دوما. مردم سالاری به عنوان حکومت دمکراتیک یعنی حکومتی که قانون و نه قوانین دینی و شرعی حاکم است .
        مردم می توانند و آزادند که هر دین و مسلک را داشته باشند ولی آزادی حق انتخاب دیگری را مانع نباشند، نمونه اش ایران کنونی.
        راهکار برای دست یافتن به جامعه باز و دمکراتیک اعتراضات و تشکلهای مدنی و خبررسانی رسانه ای وحمایت از تجمع های خودجوش معترض از جمله اند .
        راهکار اعتراضی چه فردی و اجتماعی را مردم خودتعیین می کنند ، با توجه به اینکه در مقابل با سپاهی تا دندان مسلح و ضد مردمی و حاکمانی فرصت طلب و منفعت جو و فاسدمواجه اند.

        سوما. در مورد اخلاق (که ربطی به دین ندارد):چون شما به رونالد دروکین اشاره کردید، نظر او را بیان می کنم ،که در ورای قانون ،انسان قرار دارد که می تواند با دلیل و منطق خود قانون را زیر سوال برده و تقاضای دادرسی مجدد داشته باشد حتی اگر دیوان عالی بر علیه او رای داده باشد. و همین زیر سوال بردن قانون با اصول یک قل دوقل (شریعت مطلق) دینی همخوانی نمی کند.

        چهارما ، چگونه است که یک آنارشیست اینقدر سنگ دین مرم را به سر خود می زند! ؟

         
        • گذشته از صحبتهای بی ربطی که در پاسخ به من داشتید و تکرار همان کلی گویی ها بود، من به خط آخر پاسخ میدهم:
          شما فردی متوهّم و ایدئالیست هستید و من فردی رئالیست و واقع گرا، شما به توهمّات اصالت میدهید و من به واقعیات و این مهمترین تفاوت بین ماست. همچنین شما بدنبال یک انقلاب عقیدتی هستید آنهم پس از هزاران سال که دین در ایران نقش داشته و مختص به پس از اسلام نیست و من بدنبال اینکه این مردم هستند که در نهایت انتخاب میکنند چگونه حکومتی و قانونی داشته باشند. هر قانون و هر نوع حکومتی باید با مردم و خواسته های آنها همراه باشد. شما به همان نسخه پیچیدن های خود بپردازید و نطق های آتشین شعار گونه را نشخوار کنید که هرآنچه می سرایید نمایانگر اینست که هنوز نه ایران را می شناسید، نه تاریخ ایران را خواندید و نه میدانید مردم سالاری یعنی چه؟
          من یک آنارشیست هستم و برای خودم هستم و نباید آنچه هستم را به دیگران تحمیل کنم. هر کس میتواند هر آنچه میخواهد باشد.
          مردم ایران از نگاه شما یعنی کمتر از 5 درصد مردم که در مناطق شمال شهر تهران و یا اعیان نشین دیگر شهرها زندگی میکنند. همین ثروتمندان ایران اولین کسانی هستند که از یک حکومت دینی حمایت میکنند چرا که برای آنها نان دارد، ولی خودشان بواقع پیرو هیچ دین و آئینی نیستند.
          در تاریخ ایران هرم قدرت تقریباً در تمامی حکومتها و دوران ها اینگونه بوده:
          شاهان – روحانیان – ارتشیان و نظامیان – کارکنان حکومت، ادیبان و بازرگانان – پیشه وران و صنعتگران – کشاورزان
          متوجه هستید که روحانیون همیشه در کنار شاهان بوده اند و پس از شاهان بیشترین قدرت را داشته اند، یعنی دین در این کشور همیشه همراه با قدرت و حکومت بوده. چطور میشود که حماقت و عادت چند هزار سالۀ مردم را یک روزه و با نسخه های مردم سالاری شما به عقلانیت و درایت تبدیل کرد؟!
          اگر به من باشد که تمام مسجدها را آتش میزنم و بجایش مدرسه بنا میکنم ولی اینجا صحبت از میل من و شما نیست. صحبت از واقعیتهای موجود و حقیقت ایران است.
          من سنگ دین مردم را به سر خود نمیزنم و اگر سنگی بیابم ابتدا به سر روشنفکر نماهای هزیان گو مانند شما میزنم که خطر امثال شما کمتر از آخوندهای تمامیت خواه امروز نیست. شما هم یک تمامیت خواه هستید و دیکتاتوری در لباس یک مترقی با شعار مردم سالاری آنهم از نوع ضد دینش. همین آمریکا هم دارای یک نظام لائیک نیست که شما ادعای کپی پیست از آن را دارید و سنگ آن را به سینه میزنید.
          شما را با تخیلات و توهمّات زیبایتان تنها میگذارم.

           
        • انسان
          11:18 ق.ظ / دسامبر 30, 2016
          جناب آنارشیست

          اولا.ترامپ به خواسته های مردم توجه کرد و از چهارچوب شعارهای حزبی پافراتر نهاد،او این را به مردم تلقین کرد که برای آمریکای قوی باید ایجاد کار کرد و چون خود یک سرمایه دار است می داند که بدون توازن کاروبازار آزاد و تولید و رفاه چرخه دولت عقب خواهدماند .
          ترامپ را سفیدپوستان انتخاب کردند و افرادی که از نظر اجتماعی در خط فقر بسر می بردند افرادی که در انتخابات قبلی درصف دمکراتها بودند. این تغییر جهت مردم آمریکاچیزی شبیه به (Brexit ) ۱. دلیل اقتصادی۲. ترس از تروریسم۳.هجوم مهاجرین دارد که هر یک بحثی مفصل است.
          حال این کمک روس بود یا نبود فقط( در پرده ابهام و در تئوری توطئه)میتوان فعلا حدس زد، اما واقعییات، نارضایتی مردم را نمی پوشاند.

          دوما. مردم سالاری به عنوان حکومت دمکراتیک یعنی حکومتی که قانون و نه قوانین دینی و شرعی حاکم است .
          مردم می توانند و آزادند که هر دین و مسلک را داشته باشند ولی آزادی حق انتخاب دیگری را مانع نباشند، نمونه اش ایران کنونی.
          راهکار برای دست یافتن به جامعه باز و دمکراتیک اعتراضات و تشکلهای مدنی و خبررسانی رسانه ای وحمایت از تجمع های خودجوش معترض از جمله اند .
          راهکار اعتراضی چه فردی و اجتماعی را مردم خودتعیین می کنند ، با توجه به اینکه در مقابل با سپاهی تا دندان مسلح و ضد مردمی و حاکمانی فرصت طلب و منفعت جو و فاسدمواجه اند.

          سوما. در مورد اخلاق (که ربطی به دین ندارد):چون شما به رونالد دروکین اشاره کردید، نظر او را بیان می کنم ،که در ورای قانون ،انسان قرار دارد که می تواند با دلیل و منطق خود قانون را زیر سوال برده و تقاضای دادرسی مجدد داشته باشد حتی اگر دیوان عالی بر علیه او رای داده باشد. و همین زیر سوال بردن قانون با اصول یک قل دوقل (شریعت مطلق) دینی همخوانی نمی کند.

          چهارما ، چگونه است که یک آنارشیست اینقدر سنگ دین مرم را به سر خود می زند! ؟

           
  20. من فکر می کنم مادامیکه بین این مردم با هر انگیزه و مرامی الفت و اخوت برقرار نشود، آینده ای برای ایران متصور نیست. کامنتهایی که مردم پای پست اخیر اینستاگرام آقای نوریزاد درباره لزوم برابری اجتماعی روحانی ها با مردم عادی گذاشته اند مایه شرمساری و سرافکندگی است. مردمی که (با هر خطایی که که از روحانی های غیرحکومتی سر زده باشد) اینقدر بی ادب باشند، اراده ای برای ساختن آینده جامعه ایران نخواهند داشت. حمل توام نفرت و لودگی تا این درجه و میل به انتقامجویی همانقدر برای آتیه ایران خطرناک است که گسترش خرافه و تنپروری توسط جماعت بزرگی از قشر روحانیت. خرده گیری جماعتی از مردم به عبور دادن هواداران آقای طاهری از زیر قرآن توسط آقای نوری زاد و ملکی هم به همین اندازه خطرناک است چون نشان داد دشمنی این گروه با دین آنقدر شدید و غلیظ است که آنها را از درک حرکت بزرگ شاگردان آقای طاهری محروم کرد. بزرگترین مشکل ما در این برهه، تفرقه و چند دستگی است، که نمونه اش را نه فقط در بین مردم عادی، که در بین تحول خواهان هم می بینیم. تحول خواهانی که روزی زیر پرچم جنبش سبز آزادی و آبادی ایران را می خواستند امروز به هر بهانه ای از هم ابراز انزجار و دوری می کنند. یکی دیگری را به ارتداد متهم می کند و راهش را از او جدا می کند، یکی دیگری را بخاطر نامه ای که حداکثر می توانست یک اشتباه باشد، خائن به وطن می خواند، آنیکی دیگری را بخاطر تیریک آزادی حلب مزدور می نامد، و خیلی از این موارد دیگر. من مسیر اعتدال آقای نوری زاد را می پسندم، اعتقاد به همه باورها و عقیده های مذهبی تاجاییکه در حریم خصوصی افراد هستند، تاکید بر اشتراکات، و پرهیز از وارد شدن به بحض های حاشیه ای که اپوزیسیون داخل و خارج از کشور را چند شقه کرده و از هم پاشانده. سرنوشت فروپاشیدن حزب اعتماد ملی نمونه عینی بلایی است که تداوم این اختلافات می تواند بر پیکره رو به احتضار تحول خواهی در ایران وارد کند. (مقاله چند سال پیش آقای علیجانی با عنوان اطلاعات بیخ گوش اپوزیسیون داخلی را باید یک بار و چندبار خواند)

     
  21. نوریزاد عزیز:درور بر شما و همۀ دوستان:
    چه باید کرد؟ چشم اسفندیار هر نظام دیکتاتوری و قلب تپندۀ هر نظام دموکراتیک فضای عمومی است؛ خواست شرایط امن ، بی بیم ،برابر و آزادانۀ گفتگو در فضای همگانی خواستی انسانی و بحق است و در عین حال ، همان خواستی است که حکومت نمی خواهد، از همین رو، حتی یک اجتماع نامسلح بیست نفره را تحمل نمی کند مگر از خودش باشد. این خواست باید هر دم از نو از هر طریق ممکن اعلام گردد و بر اعلام آن پافشاری شود.حکومت فعلی اگر به قول خودش دموکراتیک است باید آن را برآورده سازد و اگر برآورده نسازد لاجرم دیکتاتور بودن خود را جار زده است هر چند سالی ده بار نمایش انتخابات و صندوق رأی بدهد. ارگان ها و پارساز های فضای عمومی از این قرار اند: مطبوعات کاملاً ناوابسته، رسانه های دیداری و شنیداری ملی و مردمی ، احزاب مستقل،نهادهای مدنی و صنفی و سیاسی و فرهنگیِ خارج از نفوذ رانت و زور و پشتوانه های جکومتی، قلم های آزاد و رها از هرگونه سانسور ، آزادی تجمعات و راه پیمایی های غیر حکومتی. شرایط امکان این فضا از این قرار است:رفع سانسور و شکنجه و نطارت استصوابی یکبار برای همیشه ، تفکیک قوا و استقلال کامل قوۀ مقننه و قضائیه ، حکومت قانون و حاکمیت قانونمندی بدون دخالت اراده های زورمندان و دادرسی برابر و عادلانۀ هر نوع اتهامی دربارۀ هر شخصی فارغ از مقام و نفوذ و ثروت و قدرت. هیچ حکومتی حق ندارد دفاع از عقیدۀ دینی و غیر دینی خاصی را با این عنوان که آن را حق می داند متکی به سلاح و رسانه وبودجه های تبلیغاتی هنگفت کند و همزمان به مصداق نه دی پیام رسانی های مغایر را با ارعاب و بهتان و مردم فریبی و سرکوب خاموش کند. تعیین حق و ناحق محلی دارد که در آن کلمه با کلمه و اندیشه با اندیشه پاسخ داده می شود.من این نکته را برای برخی از جوانان بسیجی هم که اندک انصافی داشته اند،تشریح کرده ام و حق را به من داده اند. چنین فضایی خواستی کاملاً بر حق برای هر ملتی است و در ضمن همپون حق حیات حقی انسانی است که حتی رأی اکثریت نیز اخلاقاً مجاز نیست ،آن را ملغا کند. امنیت که اینهمه از آن دم می زنند یعنی امنیت درونی افراد و به قول حماسه سرای بزرگمان فردوسی: بی بیمی. مردمی که افق آینده شان نا امن و تهی از امید است ، امنیت ندارند. آنجا که همه از ترس خفقان گرفته اند، امنیتی اگر هست برای قلدرها، اوباش ، دزدها، جانیان، مزدوران و بادمجان دور قاپچین هاو ناشایستگان است. البته حکومت این خواست را برآورده نمی کند. ما باید آن را بر حکومت زورآور کنیم. چگونه؟با ترس زدایی و فریب زدایی پی گیر، نستوه و فزاینده. حکومت نیز اگر هنوز اثری از خرد در مغزش مانده باشد باید ترسش از آتش زیر خاکستر را با چماق زور و سرکوب فرانیافکند ، بلکه به گشایش فضا کمک کند. اگر کند تلفاتش کم تر است و اگر نکند دیر یا زود باید منتظر شعله های آتش باشد که دود دل گوهر عشقی ها، نرگس محمدی ها ،آرش صادقی ها ، و همۀ مردم جان به سر شده بپا خواهند کرد.

     
  22. کاوه ای دیگرم

    ‍ بیشتر آدم ها در نوعی بی خبری همیشگی زندگی می کنند.آنها همیشه امیدوارند که چیزی اتفاق بیفتد و زندگیشان را دگرگون کند،حادثه ای،برخوردهای اتفاقی،بلیت برنده بخت آزمایی،تغییر سیاست حکومت.
    آنها هرگز نمی دانند که همه چیز از خودشان آغاز میشود و این خودشان هستند که مسئول زندگی خود هستند.ایده هایی که در ذهن دارند سرانجام رهنمون زندگیشان خواهد شد.آنچه در درون داریم سرانجام در بیرون خود را نشان خواهد داد.هر چیزی ذهن انسان به آن برسد و آن را باور کند،حتما تحقق خواهد یافت.

     
  23. از اصلاح طلب پرسیدند از چه رو هنوز دل به حکومت اسلامی داری؟ جواب بداد:
    ما برای گنج بردن آمدیم نی برای رنج بردن آمدیم

     
    • چو پرده دار به شمشیر می‌زند همه را کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
      اصلاح طلبان از گروه ها و افراد گوناگونی تشکیل شده اند . در میان آنها شیر مردانی چون مصطفی تاجزاده ,احمد زیدآبادی , ابوالفضل قدیانی ,….. هست تا افرادی که در واقع اصلاح طلب نه که منفعت طلبند و سهمی گرفته اند و کنار کشیده اند.راندن همه به یک چوب , آب در آسیاب استبداد ریختن است دوست عزیز. بی شک برادران امنیتی که نوشته شما را میخوانند سپاسگزارتان هستند . یادم میاید که خیلی وقت پیش ها , جایی, خواندم که بازجوها به کسی که گرفتارشان بود گفته بودند که ” آزادت میکنیم , برو هر چه دلت میخواهد بنویس , به هرکه دلت میخواهد بد و بیراه بگو , ولی فلان “چیز” را هم بگو . ا گرمیخواهیم کاری واقعا جدی بکنیم , باید مواظب باشیم که دوستان را در صف خود نگه داریم نه آنکه تا یکی کمترین کاری کرد ,که ما نمی بسندیم , فورا طردش کنیم. اینطور کارمان پیش نخواهد رفت.
      غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند

       
      • حاج مصطفی ,حاج احمد, حاج ابوالفضل ,….. همهشون در این افتضاح دست داشتن. اینا هیچی نیستن غیر از یه مشت دزد، آدمکش، شکنجه گر، نادان، از خود راضی، خود محور بین و تنگ نظر. همونایی که فردوسی ازشون به ما زنهار داد. این همون حاج مصطفی هست که میگه دوباره برین به این شیاد آخری رای بدین. شیادی که در تمام جنایات رژیم در طول این ۳۹ سال دست داشته، همونی که همین دیروز رسم نوکریش رو واسه این دومی بجا آورد. حاج احمد همونه که گفت حاج بهزاد که زندان شخصی راه انداخته بود و ضد انقلاب میزد و میبست از بهترین آدمهای دنیاست که باهاش کار کرده (حالا چهکار کرده خدا میدونه ولکن حتما ظلم و جوری توش بوده). حاج ابوالفضل زندانبان، بازجوی شکنجه گر…… اینا دوست ما نیستن، نوکر جهل و خرافات هستن. یه دفعه از اینا شنیدن یه معذرت خواهی خشک و خالی از این ملتی که به خاک سیاه نشوندنشون بدون هزار اما و اگر زیر آبی رفتن کرده باشن؟ ما به همچین دوستهایی احتیاج نداریم.

         
        • افرادی که من, به عنوان نمونه, نام برده ام همه فاقد صفاتی هستند که شما انسان فهیم و بزرگوار , به آنها نسبت داده اید. با کمی حوصله ( وقت که البته زیاد دارید) و جستجو میتوانید با سوابق این افراد آشنا شوید. خواهید دید که هیچکدام آن ها , آن نیستند که گفته اید. اتهامات دیگرتان , مثل زندان شخصی و .. , را هم , برای روشن کردن ذهن بنده, لطفا مستند کنید. من در این که شما میهن خود را دوست دارد و عظمت ان را میخواهید تردید ندارم .حدس میزنم که شما اصولا انقلاب را محکوم میکنید . اگر چنین است ,بحث ما چیز دیگری میشود . پس اگر چنین است , حاشیه نرویم و بجایش بحث اصلی را شروع کنیم با عنوان “انقلاب بهمن درست یا خطا” ؟ من به آقای نوریزاد پیشنهاد میکنم یکبار هم که شده بحثی را با این عنوان شروع کنند .اگر چه نمیتوان یک انقلاب را از “منظر درست یا نادرست “بودن بررسی کرد ولی از آنجا که موضوع ,معمولا, به این شکل مطرح میشود , اشکالی ندارد که ما هم چنین عنوانی را به بحث بدهیم. نظرتان چیست؟

           
  24. خمینی به شاه گفته بود:
    یا از فساد مسئولین آگاهید و سکوت کرده اید،
    یا از وضعیت بی خبرید؟

    که در هر دو صورت بی‌کفایت هستید!!

    چه وضعیت آشنایی!

     
  25. درودی از بن جان
    حضرات ایات نوریزاد وایضن صید مرتضا وعلی 1

    ایا بیرون اوردن انسانی از گوری که خوابیده مصداق کامل نبش قبر نیست ؟
    اگر این اشخاص هر شب را در گوری جدید

    بخوابند مصداقیت گور بگوری برانان مطابق است یا فحاشی بعمل امده است.

    ایا به مسیولی که تا حال نمی دانسته وباید میدانست (گور باباش)بگوییم مصداق فحاشیست یا حقشان .

    الاحقر سایل

     
    • بسمه تعالی

      اگر شخصی اعم از بیکس یا غیر بیکس مرده باشد و به جسد بیروحی تبدیل شده باشد و او را در گورستان دفن کرده باشند، چنانچه بیکس یا غیر بیکس را در حالیکه یک جسد است از گور خود خارج کنند ،اینکار مصداق نبش قبر است که حرام و توهین به میت اعم از بیکس و غیر بیکس است.اما اگر بیکس یا غیر بیکس در قید حیات باشد و به گوری پناه برده باشد و او را از گور غصبی خارج کنند ،این مصداق نبش قبر حرام نیست.
      اگر بیکس یا غیر بیکس هر شب از گوری به گور دیگر پناه برد این مصداق گور بگور شدن است که کار شایسته ای نیست و البته این مصداق فحاشی نیست چون گور بگور شدن بیکس و غیر بیکس ارتباطی با فحش نداشت!
      البته مسوولی که میدانسته و بوظیفه قانونی خود عمل نکرده ،یا مسوولی که نمیدانسته و قاعدتا باید می دانسته را می توان مورد نکوهش و نقد قرار داد ،اما اگر در بیکس یا غیر بیکس در مقام نقد و بجای آن به مسوولی بگوید:گور باباش ،این مصداق فحاشی و توهین است و مسوولی که به او توهین شده می تواند از بیکس و غیر بیکس شکایت کرده و بیکس یا غیر بیکس مصداق مجازات حبس و تعزیر است ،و تعزیر یعنی اینکه مطابق رای قاضی بیکس یا غیر بیکس مقداری کتک و تازیانه نوش جان کند تا از این پس بی تربیتی نکند.

       
      • باز که هنوز نیومده اراجیف سر هم کردی سید مرتضی؟ حالا مثلا چی‌ می‌‌خواستی بگی که خیال کرده‌ای خیلی‌ هم با نمکی؟ اینقدر هم تعزیر تعزیر تعزیر این یادگار انسان‌های بدوی و وحشی را در قرن ۲۱ به رخ کسی‌ نکش. از ما که در گوش شما خواندن تا چی‌ شود.

         
      • خدایت پدرت بیامرزد که از نبش قبر زندگان لغو تحریم کردی و خیالمان را اسوده. اما این ملحدان غربی و غرب زدگان فلک زده هنوز که هنوز است و در همین قرن بیست و چندم تعزیر و شلاق و تازیانه و مثله کردن و سنگسار کردن و خلاصه در یک کلام اجرای حدود شرعی را شکنجه می دانند و گهگاه به پر و پایمان می پیچند. رفع این معظل هم مزید امتنان و اسودگی خیال اهل بیت خواهد بود.
        با احترام غلامعلی حقوقدان بیت.

         
        • بنام مردمان که خدایی ساختند و بر اسمان گماشتند

          دردانه در صیدمرتضا :باشد که رضای خدای برساخته ات رابشرط نیازردن وشلاق نزدن مردمان

          داشته باشی.چنین باد.

          حفیر سراپا تقصیر اگر بدانستی چنین طنز کم مایه ای چنان کلفت شعفی در طرفت العینی

          در اعماق بطن مبارکتان ادخال مینماید که در دو نیم خط بیست وچهار بیکس مرحمت مینمایید

          بیکس به واق مبدل نمودمی تاکلام مبارک و اهنگینان در دستگاه مربوطه بگوش دگر یاران دلبندم

          برسد.

          انگه که نقد جانی بهایش جانی است وشیفتگان ذوب شده نعره مستانه زنان مردان وزنان

          غیرتمند بخاک افکنند و حوزه گیان در توجیهشان جهدی جوغانه*دارند چه جای نقد است .

          مگر شمایی که لاف گفتگو داری تهدید تعزیر وشلاق نفرمودید.

          ای مدعیان عدل وانصاف /الطاف شما مزید بادا

          گر معنی عدل وداد اینست/حق با پدر یزید بادا

          خرم ودیر زی باشید بهین یاران

           
  26. یاران درود

    از همون اولم من گفتم به کلید ساز و کلید دار اطمینون کردن راس کار نیس.بابا اگه این بابا راس میگه د بگه سر اون
    هیجده ونیم میلیارد دلاره که برادران اتراک ما تو گمرک گرفتنو وتو هیت دولت ومجلس هی نماز شکر خوندن چی اومد.یکی از بروبچ که ریاضی تک نشده میگفت با اون پول میشه هفتصدوپنجاه هزار خانواررو بهرکدوم صد میلیون داد اپارتمان پنجاه شست
    متری بخرن میدونی اگه خونواری دو سه بچه داشته باشندمیشن پنج نفره وحدود چهار میلیون قبر خواب وکارتنخواب و….
    صاحاب خونه شدن.اقا کلید دار اگه راس میگی مردم حق دارن بدونن بگو با همون حروف اول اسم هم باشه عیب نداره
    دنیا که میدوته بچه کی میتونه اینقذه پول داشته باشه اما شوما بگی صفایی دیگه داره.بجنب بی بی سکینه ات هم نگه
    بقیه تو ماهواره میگن زودی بگو تا بازم بت رای بدیم نجنبی کلی ضرره.

     
  27. حضرت آیت الله العظمی نوری زاد دامت برکاة و دامت افاضاة ، سلام علیکم ، ضمن آرزوی تندرستی و سلامتی بر شما انسانِ بصیر ، آزاده ، حکیم ، فرزانه ، شاهد ، بشیر و نذیر . در سال 1368 ابتدا آیت الله العظمی منتظری از پست قائم مقامی رهبری حذف و سپس به یکباره تصاویر ایشان در تمام سطوح کشور بدست افراد جمع آوری شد و توهین و تحقیر هم برقرار و به قول معروف آب هم از آب تکان نخورد! به مرور برای حضرات آیت الله یوسف صانعی ، سید جلال الدین طاهری ، علی محمد دستغیب و …مهدی کروبی رئیس مجلس ششم و میر حسین موسوی نخست وزیر محبوسان در خانه ، این اتفاقات افتاد و هنوز بزرگان و عقلا در این کشور مانده اند که ” چه باید کرد ” . حضرت آیت الله نوری زاد آیا کلیه آحاد مردم ایران به جهت دوری جستن از هر گونه گزند ، بلا ، آسیب اجتماعی و خانوادگی ، می بایست تفکر ، رفتار ، عقاید و نوع زندگی خود را با ” درجه و متر و شاقول ” رهبری تنظیم نمایند تا در اَمان باشند ؟ چند درصد انسانها در کشور با ” درجه و متر و شاقول ” رهبری تنظیم هستند ؟ در این صورت آیا این نوع رفتار ، اسلامی ، انسانی و عقلانی است ؟ الحقر ___ مبشّر

    ————

    درود مبشر گرامی
    روزی را تصور کنید که تک به تک مردم ایران و جهان، تک به تک مردم ایران و جهان، آقای خامنه ای را ظالم و غاصب می دانند. باور می کنید خودِ ایشان همچنان گرفتار “دشمن”ی است که تک به تک مردم را علیه وی بر شورانده؟
    با احترام

     
  28. درودی بیکران بریاران جان
    اصحاب القبور:

    حتی زرتم المقابر واخرج المواطن وضرب البواسن 1 ثم قالو ری بیلد2 الشام احسن السابق.

    یا مکتسب النفط فی اعماق المستور انت مصدر المنفور فی صدر الملت الغیور.////صدقالعاموم

    1=جمع مکسرباسن

    2=دوباره ساختن

    ———————

    درود دوست گرامی
    به شوخی گرفتن و هجو کردنِ هر آنچیزی که برای جمعیتی از مردم محترم است، پسندیده نیست. در اینجا ما بارها و بارها نقد برخی از آیه های قرآن را قلم به قلم کرده ایم. چه ایراد؟ هجو اما، کار شایسته ای نیست. بویژه از شما دوستی که آثار قلمی خوبی در اینجا به یادگار نهاده اید.
    سپاس که مراعات می کنید
    سپاس

     
  29. سلام به نوری زاد

    ما دچار مرگ دستجمعی یکباره شدیم بیخود خودت را عذاب نده. ما دیگر هرگز به یک انقلاب دیگر فکر نمی کنیم از جنگ داخلی می ترسیم و از اینکه فاتحین جدید تصمیم بگیرند که خون چه کسی را به پای انقلابشان بریزند هراس داریم.
    بیخود زور نزن ما می ترسیم.

     
  30. سلام آقای نورزاد عزیز امیدوارم که حالتان خوب باشد من در یکی از استان های غربی کشور ساکن هستم در شهر ما و در محله ما یکی از ارگانهای سپاه نبی اکرم مستقر هستن که یک تلویزیون بزرگ روی سر درش نصب کردن و مدام در حال پخش کردن برنامه های نهم دی هستن و صحنه ساختگی اعدام محصوران را پخش میکنن واقعا از انصاف به دوره خواستم شما هم از این موضوع با خبر شوید.

     
  31. مهدی از تهران

    عرض ادب و احترام
    1- مرحوم علی شریعتی می نوشت و شاید هم می گفت “” آخوندها پای هیچ سند خیانتی را امضاء نکرده اند”” ولی نمیگفت آخوند حکومتی دستش نبوده که امتحان پس دهد. حال بعد از 38 سال گذشتن از حکومت آخوند ها در ایران متوجه هستیم که اگر فرض رو بر این بگذاریم که گفته فوق الذکر مرحوم علی شرعتی تا کنون هم صداقت داشته باشد، فقط امضاء سند خیانت نیست که ایران را به فلاکت میبرد بلکه مدیرت ارتجاعی و خود کامگی و متصل کردن آن به مافوق بشر هم می تواند مملکتی را به روز سیاه بیندازد که می بینیم امروز ایران افتاده است.
    2- آقای حسن فریدون (روحانی) ابراز ناراحتی شدید کرده از شنیدن گور خوابی. من به ایشان و رئیسش اقای علی خامنه ای و مابقی عناصر رژیم ولایت فقیه می گویم که یعنی شما نمیدانید چه اوضاعی در ایران بر اکثر مردم می گذرد!!!
    3- اکثر خارج نشینانی که به نحوی خود را ایرانی می دانند و ادعای مخالفت با رژیم ولایت مطلقه فقیه دارند از روی کار آمدن ترامپ در آمریکا چنان ذوق زده شده اند که فرقه سلطنت طلبها فکر می کنند با کمک اقای ترامپ شاه باز ی رو تو ایران راه خواهند انداخت و فرقه کمونیستهای آمریکا و غرب نشین تو این فکرند که اقای ترامپ برای انها سیستم جمهوری در ایران راه می اندازد. اینجانب خدمتتشان عرض کنم که حاکمیتهای اجنبی چه صاحب قدرتشان وچه کشورهای ضعیف فرق نمی کند، با هر رژیمی که در ایران سر کار باشد و مانع منافعشان نباشد تعامل دارد.
    4- ب نظر اینجانب در پاسخ به چه باید کرد از قرار ذیل است:
    همانطور که قبلا هم در این سایت جناب نوری زاد نوشتم، رژیم ولایت مطلقه فقیه سوار بر موج فرهنگ دینی و مذهبی اکثر ما ایرانیان موج سواری میکند و نسلها طول خواهد کشید تا بر چیده گردد. اگر روزی دیدید که در ازدواج کلمات عربی مربوط به دین و مذهب نبود و یا مرده را در قبر با ذکر کلمات عربی تکان تکان نمیدهیم بدانید که شروع تغییر وشروع پیشرفت ایران است.
    به امید نهادینه شدن عقل و خرد در فرهنگ ما ایرانیها و به امید حذف کامل فرهنگ جهل و خرافی دینی و مذهبی از ایران
    مهدی از تهران

     
    • مرحوم علی شریعتی؟///بر خودش و هفت جد و آبادش و اینده گانش که این لق رو در دهن مردم انداخت و هزاران جوان رو گمراه کرد. مرحوم؟

       
  32. در شهر هرت

    انسان چون مقدس نیست ، گورخواب میشود.
    طبیعت چون مقدس نیست ، ازبین می رود.
    هستی چون مقدس نیست، مرگ حکمروایی می کند.

    در نظام هردمبیلی ولایتی، حرمها و گورهای مردگان ، مرگ،دروغ، تهمت ، دزدی ، قتل ، وفساد ، مقدسند.

    از همه مهمتر، رهبری با پزی خداگونه آنچنان مقدس است که به خاطرش، دوستی، راستی، آزادگی ، برابری وانسانیت در زیر شکنجه ، شلاق ، زندانی و اعدام می شوند ، هر دم.

     
  33. پلیس خوب
    پلیس بد
    داستان ما با این حکومت به همین سادگی است
    روحانی پلیس خوب است
    //// پلیس بد
    این یکی وعده و وعید بزک نمیر بهار میاد میده
    اون یکی تهدید به خون می کنه (اسلام یعنی خون …) و با تانک از روی مردم رد شدن و عاشورایی عمل کردن (نمردیم و معنی واقعی عاشورا رو از نماینده امام زمان ببخشید نماینده خدا روی زمین شنیدیم!)

    ////
    خلاصه دست هر دو شون تو دست همدیگس و دارند دخل شما مردم ساده لوح رو میارند و حقتون همینه.
    نمی دونم کسانی که هنوز دوزاریشون نیافتاده و امید به امید بسته اند. ایشالله گربس.
    شاه طهماسب دست به محاسنش می کشید میگفت نه هنوز از یک وجب بلند تر نشده!
    اشرف افغان پشت دروازه های اصفهان رسید سلطان! نه. تا یک وجب نشه خطری نیست….
    وقتی تو تاریخ می خوندیم مسخرش میکردیم میگفتیم عجب احمقی!
    حالا شما مردم بنشینید و دست بر محاسن بکشید که خیر خطری نیست ایشالله گربس….
    حالا بیشینید و نامه براش بنویسید
    واسه آبدارچی دارید نامه می نویسید. صد رحمت به آبدارچی!
    خودتون هم می دونین. یک جور هایی به روی مبارک نمی آرید.
    اون خبرنگار شیرین عقلی که از مردم سوال کرده روحانی رییس جمهور خوبیه یا نه……. چه می دونم راضی ترید… انگار همه تقصیر ها گردن رییس جمهوره. حتی رهبر هم دلش از رییس جمهور خونه که چرا ما قبر خواب داریم.

     
  34. نامه سرگشاده گروهی از ایرانیان مخالف حکومت به دانلد ترامپ
    ……………
    سی‌وهفت سال بی‌اعتنایی و چشم فروبستن نزدیک‌بینانه دنیای آزاد بر بنیادگرایی مسلح و انتحاری اسلامی، به طوفانی بزرگ انجامیده و وقایع تاسف‌باری چون شارلی اِبدو، باتاکلان، ترورهای پاریس، بروکسل، اورلاندو و سن‌برناردینو را در دو سال گذشته به بار آورده است. ۳۴ سال قبل زمانی که “احمد قصیر” جوان ۱۸ساله لبنانی با دستور رهبران جمهوری اسلامی ایران و حزب‌الله، نخستین بمب‌گذاری انتحاری قرن بیستم را با قتل خود و ده‌ها انسان دیگر به اجرا درآورد، هنوز خبری از القاعده و داعش نبود. قتل‌عام نویسندگان “شارلی ابدو” را نیز می‌بایست تنها حلقه دیگر زنجیره‌ای دانست که با فتوای قتل سلمان رشدی، نویسنده بریتانیایی توسط آیت‌الله خمینی آغاز شد و امروز جایزه دولتی تعیین‌شده برای آن به میلیون‌ها دلار رسیده است. تقسیم تروریست‌ها به خوب و بد و مذاکره و امضای قرارداد با حکومتی که از گروه‌های تروریستی نظیر حماس و حزب‌الله -که هزاران سرباز شجاع امریکایی را در عراق و لبنان به قتل رسانیده‌اند- پشتیبانی می‌کند و هنوز بر جایزه قتل نویسندگان و روزنامه‌نگاران در کشورهای دیگر اصرار دارد، فقط و فقط به تقویت رژیم اسلامی تهران منجر خواهد شد و زمینه‌ساز فجایعی به مراتب دردناک‌تر خواهد بود.

    داعش و حکومت اسلامی ایران، دو روی سکه‌‌ی تروریسم بنیادگرانه اسلامی هستند. کابوس جهانی تروریسم بنیادگرای اسلامی تنها زمانی پایان خواهد یافت که خلافت اسلامی (داعش) و حکومت اسلامی در ایران جای خود را به نظام‌های منتخب مردمی طرفدار صلح و رفاه دهند.
    ……………
    http://taghato.net/article/30849

     
    • بیخود به ترامپ امید دارن، اون هیچ کاری برای مردم نمیکنه جز افزایش تحریم که چوبشو مردم میخورن.

       
  35. چند روز پیش کامنتی ارسال کردم و در آن به «از زیر قرآن رد کردن هواداران آقای طاهری توسط شما و دکتر ملکی» انتقاد کردم. زحمت کشیده بودید و انشاگونه و پامبری وار، مطالبی را توشیح فرموده بودید.
    باری… از نظر من گذشت و موضوع را فراموش کردم، تا اینکه دیروز با یکی از دوستانم در مورد شما بحث شد. چون دوستم مرا هم به هواداری و دوستداریِ شما متهم کرد، و مرا نیز در خیانتِ شما به نسلِ جوان این مرز و بوم شریک دانست. لذا لازم دیدم مطالبی را مجددا” بسمع و نظر تان برسانم.

    کامنت پیشین را با نام مستعارِ همیشگی ام( کاوه) ارسال کرده بودم و یادآور شده بودم؛ این مطلب برای تذکر بخودتان است و شما در انتشار یا عدم انتشار آن – مثل همیشه – مختارید و شما نیز بهر دلیلی که برایم محترم است آنرا با نام دیگری(یک دوست) منتشر کردید و الخ….

    مقدمتا” ؛
    شما کشوری لائیک و بیدین را از نظر جمعیتی(هشتاد میلیون نفر) در نظر بگیرید مثل ایرانِ «اسلامی» خودمان، با اعتقاد به قرآن و این باور که اگر عزیزان خود را در مراسمی از زیر قرآن عبور دهند، صاحب قرآن نگهدارشان خواهد بود و الخ…

    حال شما تعداد قربانیانِ سالیانۀ همان کشور«هشتاد ملیونی»، در اثرِ تصادفات جاده ایش را مقایسه کنید با تعداد قربانیان جاده ای سالیانۀ کشور اسلامی«هشتاد ملیونی» خودمان که – مثلا” * – مسلمانند و اعتقاد دارند اگر عزیزانشان را مثلا” بهنگام مسافرت از زیر قرآن رد کنند، بسلامت باز خواهند گشت و الخ…

    دوست و سرور ارجمندم مطمئنم شما نیز بر این باورید؛ که تعداد کشتگان و مصدومان ما مسلمانان بمراتب بیشتر از تعدادِ کشتگان و مصدومان کشورهای غیر مسلمان و لائیک است…! که نه قرآنی دارند و نه از زیر قرآن گذشتنی! حال شمای نوری زاد، که علم مبارزه با حکومتی مذهبی و جائر را بر دوش میکشید – درحالیکه که – خود مدام فریاد میزنید؛ سران و بزرگان رژیم با تکیه بر همان اعتقادات موهوم و جاهلانه بر گردۀ این مردم و سرزمین آوار شده اند و از همان موهومات هم ارتزاق میکنند و نیرو میگیرند، چگونه و بر چه اساسی به همراه دکتر ملکی – تحصیکرده و رئیس دانشگاه – که نزدیک سی سال در انفرادی های این رژیمِ سراسر جهل و نادانی اسارت کشیده، یک قشر خاصی را از زیر قرآن عبور میدهید؟!

    گیرم که زیر گلوی ایشان در آن موقع خاص شمشیر هم گذاشته باشند و اجبارشان کرده باشند، شما چرا آن را تکرار(انتشار و تبلیغ) میکنید؟؟؟
    شما که داعیۀ روشنگری و خرافه ستیزی دارید آیا نمی اندیشید؛ اینکار شما عین ترویج خرافه و جهالت است؟!
    آیا رژیم با توسل و تکیه بر همین اعتقادات مسموم و موهوم جوانان را راهی میدانهای جنگ دفاع از حرمین نمیکند؟!
    آیا شما با اینکار بنوعی آتش بیار معرکۀ آقایان و شریک جرم این حضرات نمی شوید؟!

    یقین بدانید نوری زاد عزیز همین الان در میانِ جبهۀ مخالف شما (اغلبِ بسیجیان کم سن و سال و ناآگاه) که در برابر شما صف آرائی کرده اند چه بسا کسانی هم باشند که چند سال پیش(قبل از سال 88) به تاسی از همین نوع حرکت های ناآگاهانۀ شما، و با پیروی و دنباله روی از دخیل بستن های شما به آقای خامنه ای و ائمه و تشیع و جوشن کبیر و نظام و غیرهم، با ماشین از روی جنازۀ منتقدین و معتریضین عبور میکنند و به روی آنان تیر می گشایند…! نیست…؟!
    عزیز گرامی شما و امثال شما با این قبیل حرکات یا حمایت از آنها به آنها مشروعیت میدهید.
    روزانه انسانهای زیادی سرگرم رد کردن عزیزان و دوستانشان از زیر قرآن و حرکاتی از این دست هستند و هیچ اتفاقی هم نمیافتد و شاید من خودم هم برای دلجویی از مثلا” خواهرم که پسرش به سربازی میرود، قرآن را بالا بگیرم تا بچۀ خواهرم از زیرش عبور کند، ولی حرکت من و شما قابل قیاس نیست جناب نوری زاد.
    شما الان چه بخواهید و چه نخواهید در کانون توجه عده ای از جوانان این مرز و بوم قرار گرفته اید که مشعل مبارزه با جهل و خرافه را در دست گرفته است. جوانی که چشم به شما دوخته است وقتی قرآن را در دستان شما می بیند که مورد احترام و تقدس قرار میدهید، با قرآنی که به سر سرنیزه زده شده، یا با قرآنی که پور محمدی و شیخ فلاحیان به زیر بغل زده است و احکام قرآنی را جاری می کند، برای او یکی است و فرقی نمی کند!
    ———————–

    * – اینکه میگویم مثلا” مسلمان! لطفا” در اشارات بعدی وقتی می گویید بیش از یک میلیارد مسلمان معتقد به قرآن داریم و نمی شود اعتقادات آنها را نادیده گرفت. امیدوارم بر روی این ادعا تامل و امعان نظر بیشتری بفرمایید.
    مسلمانان همانطور که شما بهتر از من می دانید بر دو دسته اند؛ شیعه و سنی
    اهل تسنن شامل همۀ گروه های تکفیری هم میشود. و یا بعنوان مثال؛ خوانندگان زنِ مسلمانِ – که البته در میان همینها شیعیان هم کم نیستند – مشهور ترک(ترکیه) را در نظر بگیرید که با اینکه مسمان هستند ولی خیلی از شعائر و واجبات مسلمانی را در نظر نمیگیرند ولی در عداد مسلمانان جای می گیرند…!

    در مورد شیعیان هم، مثلا” همین شیعیان ایران خودمان را در نظر بگیرید با شیعیان خاص خودش از نوع پور محمدی و شیخ فلاحیان و قاضی مقیسه و قاضی القضات دزد و قاطع الطریق در روزِ روشنش…! اینها که بماند….
    بیاییم سراغ همین خودمان از نوری زادِ نامه میرزا بنویسش به خدا و علی، و کاوه ی در شناسنامه اهل تشیع اش… و دیگر هرهری مذهبان هم بکنار…. طلبه ها و ملاها و مراجع و آیت الفسادهایشان که همه و بی استثناء دین و تشیع را برای مقاصدی غیر از خدا دنبال میکنند؛ من جمله؛ دزدی و فریب و مفتخوری و قتل و جنایت و …. نان … اینها هم بکنار…
    [اینکه میگویم بی استثناء دلیلش اینست که یک نفر شان تا الان صدایش در نیامده و همه لال مونی یا خفه خون گرفته اند همان شریعتمداری یا منتظری اگر گفته ها را درست بگیریم چرا در همان زمان حیاتشان، که هر کدام بیش از هزاران مرید و سینه چاک داشتند، اعتراض نکردند و اگر کردند چرا علنی نکردند و اگر علنی کردند چرا بهمراه مریدهایشان بپا نخاستند تا محبوبشان الله و شهادت نصیب شان گردد.؟

     
    • با عرض پوزش در کامنت فبلی فراموش کردم و عرض ادب نکردم که در همینجا ضمن پوزش، درودها و احترام خاضعانه ام را تقدیم شما و دیگر خوانندگان محترم – البته در صورت انتشتار – می کنم. و کماکان عرض میکنم در انتشار یا عدم انتشار کامنت قبلی و همین کامنت الحاقی مختار هستید.
      ______________________________________

      ادامۀ کامنت قبلی:

      شایان ذکر است؛ همین حرکت آقای احمد منتظری فرزند برومند پدرِ مظلومشان قابلِ تقدیر است و یا اعتراض خود مرحوم منتظری در مقایسه با سایر هم سنخانشان، که در مقابل اینهمه جور و فساد خفگان و خفه خون گرفته اند، قابل ستایش است ولی انتظار ملت و سرزمینی از مرحوم منتظری بالاتر از یک تذکر و اعتراض خشک و خالی بود…! چون اگر این آقا ملاحظه کاری و مصلحت اندیشی برای بقای نظام نمیکرد، چه بسا سرنوشت این ملت مفلوک و کشور به توبره کشیده شده، غیر از این می بود قطعا” و بلاشک.

      و اما در مورد همین مسلمانی و شیعیان خودمان داشتم میگفتم، البته اجازه میخواهم در مورد برادران اهل تسنن اضافه کنم؛ که خوشبختانه این عزیزان برای هیچکدام از خلفا و معصومین تقدسی آسمانی قائل نیستند و بطریق اولی کسی باسم امام را که دستش در دست خداست و خدا یک تار موی آنها را با کل کهکشانها هم عوض نمی کند، قبول ندارند. و لذا اغلب خرافات و جعلیات مال شیعیان جعفری است و الخ…
      در جایی دیدم که به نقل از یک تاجر چینی نوشته بود؛ مسلمانان از من می خواهند بزرگترین برندهای جهان را برایشان کپی کنم، آنوقت از غذاهای ما نمیخورند و میگویند؛ حلال گوشت نیستند یا حلال ذبح نشده اند….!
      واقعا” و بقول مامسلمانان – اغلب دزد – ؛ بینی و بین الله، اگر بر طبق آداب و شعائر دین اسلام بخواهیم مسلمانان واقعی را از غیر واقعی که فقط اسمی از اسلام و مسلمانی یدک می کشند، جدا کنیم و به صف کنیم و شماره کنیم، از این یک میلیارد و اندی مسلمان، چند نفرشان را میتوان در صف مسلمان واقعی قرار داد…؟!

      جهت یادآوری خدمت بانوان مسلمان گرامی باید عرض کنم؛ که طبق آموزه های ناب اسلامی، بانوانی که یک تار – آری فقط – موی سرشان در معرض دید نامحرم قرار بگیرد یا خانمی که بی اذن شوهر از خانه بیرون رود یا صدای خنده یا بوی عطرش را نامحرم بشنود، و صدها امر و نهی دیگر، در جرگۀ مسلمانان نیست…!
      البته مجبورم با کمال تاسف عرض کنم برای بانوان مسلمان هیچ حق و حقوقی و پاداشی در آخرت در نظر گرفته نشده است شما یک آیه در قرآن پیدا نمی کنید که برای زنان(مومنه و مومنات) پاداشی در بهشت موهوم در نظر گرفته شده باشد. حتی قلمان ها(نوجوانان و جوانان زیبا روی بهشتی) هم برای مردان(مومن و مومنان) است و همگان دیدند یا شنیدند که قاری بزرگ و مخصوص بیت مکرم چگونه قبل از رفتن به بهشت مشق …… میکرده است…!
      امیدوارم با اینهمه روده درازی توانسته باشم اندکی از سئوال اساسی شما را پاسخ داده باشم؛ “چه باید کرد؟”

      با سپاس برقرار و بردوام بمانید.

       
      • “البته مجبورم با کمال تاسف عرض کنم برای بانوان مسلمان هیچ حق و حقوقی و پاداشی در آخرت در نظر گرفته نشده است شما یک آیه در قرآن پیدا نمی کنید که برای زنان(مومنه و مومنات) پاداشی در بهشت موهوم در نظر گرفته شده باشد”
        (پایان)

        1-إِنَّ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقينَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرينَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعينَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمينَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاكِرينَ اللَّهَ كَثيراً وَ الذَّاكِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيما.(الاحزاب/35)
        ترجمه :مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان با ايمان، و مردان و زنان عبادت‏ پيشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شكيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه‏ دهنده، و مردان و زنان روزه ‏دار، و مردان و زنان پاكدامن، و مردان و زنانى كه خدا را فراوان ياد مى ‏كنند، خدا براى [همه‏] آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است‏.

        2-“وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ.(التوبه/72)
        خداوند به مردان و زنان با ايمان باغهايى وعده داده است كه از زير [درختان‏] آن نهرها جارى است. در آن جاودانه خواهند بود، و [نيز] سراهايى پاكيزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است‏] و خشنودى خدا بزرگتر است. اين است همان كاميابى بزرگ‏.

        3-“لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ كانَ ذلِكَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزاً عَظيما”.(الفتح/5)
        تا مردان و زنانى را كه ايمان آورده ‏اند در باغهايى كه از زير [درختان‏] آن جويبارها روان است، درآوَرَد و در آن جاويدان بدارد، و بديهايشان را از آنان بزدايد؛ و اين [فرجام نيك‏] در پيشگاه خدا كاميابى بزرگى است‏.

        4-“يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى‏ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ”.(الحدید/12)
        آن روز كه مردان و زنان مؤمن را مى‏ بينى كه نورشان پيشاپيششان و به جانب راستشان دوان است. [به آنان گويند:] «امروز شما را مژده باد به باغهايى كه از زير [درختان‏] آن نهرها روان است؛ در آنها جاودانيد. اين است همان كاميابى بزرگ‏.

        5-“مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُون‏”.(النحل/97)
        هر كس -از مرد يا زن- كار شايسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكيزه ‏اى، حياتِ [حقيقى‏] بخشيم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏ دادند پاداش خواهيم داد.
        ———-
        “که طبق آموزه های ناب اسلامی، بانوانی که یک تار – آری فقط – موی سرشان در معرض دید نامحرم قرار بگیرد یا خانمی که بی اذن شوهر از خانه بیرون رود یا صدای خنده یا بوی عطرش را نامحرم بشنود، و صدها امر و نهی دیگر، در جرگۀ مسلمانان نیست…!”.
        (پایان)

        چنین حکم و فتوائی در فتاوای هیچیک از مذاهب اسلامی اعم از شیعه و سنی وجود ندارد که گناهان مورد اشاره سبب این شود که شخص از جرگه مسلمانی خارج باشد ،البته اصرار بر ارتکاب گناهان صغیره و کبیره سبب فسق و خروج از عدالت هست اما سبب خروج از جرگه مسلمانی نیست زیرا قوام مسلمانی به اعتقاد به مبدا و معاد و نبوت و باور اجمالی به احکام شریعت است.

         
  36. این زندان در سراشیبی جنگل‌های جنوب نروژ و در زمینی به مساحت 30 هکتار ساخته شده است.

    به گزارش باشگاه خبرنگاران، تصور ما از زندان همیشه مکانی پر از آشوب و دلهره بوده اما در نروژ شما زندانی را مشاهده می‌کنید که هیچ شباهتی به مکانی برای حبس مجرمین ندارد. نام این زندان هالدن است.

    این زندان مدرن توسط گروه طراح معماری اریک مولر ساخته شده است. از امکانات این زندان میتوان به کارگاه‌های مدرن و به‌روز، اتاق های بازی، سالن‌های ورزشی و امکانی برای آشپزی، اجرای موسیقی، مطالعه تحقیق و یادگیری مهارت های فنی و اجتماعی اشاره کرد.

    در این زندان 252 نفری هیچ زندانبان مسلحی وجود ندارد و دلیل آن کمتر کردن فاصله میان زندانی و زندان‌بان است.

     
  37. رضا شاه با مالیات بر قند و شکر راه آهن سراسری راه انداخت. حکومت آخوندی با میلیاردها دلار فروش نفت مردم رو گور خواب کرد. تف به اون غیرتی که این حکومت اسلامی چیا ندارن چه اصلاح طلب چه غیره.

     
  38. نامه اى كه سى ايرانى خطاب به رييس جمهور جديد امريكا نوشتند، نورافكن هايى را كه مدت ها خاموش بودند دوباره روشن كرد و زشتى هايى را كه هميشه وجود داشت، از زاويه اى ديگر و با درخشش و جلايى بيشتر نشان داد.

    براى شخص من به عنوان يك ايرانى، و به عنوان يك انسان داراى نظر مستقل، اصولا نامه نويسى به اصحاب قدرت موضوعيت ندارد. دلايل خاصى هم براى نظر خود دارم كه شايد براى خواننده اهميتى نداشته باشد. اما اين حق هر كسى ست كه هر نامه اى مى خواهد، با هر محتوايى كه مى خواهد، براى هر كس كه مى خواهد، و به هر صورت كه مى خواهد بنويسد، بفرستد، و منتشر كند. نهايتِ كارِ مخالف و موافق اين است كه بر آن نامه نقد بنويسند، نه بيشتر!

    يكى از زشتى هايى كه اين نامه نويسى به ما نشان داد، دادن ابعادى حيرت انگيز به اثرات اين نامه از سوى منتقدان و مخالفان آن است
    اين حرف ها چيست؟! اين هياهو راه انداختن به سبك خانه ى قمر خانم چيست؟! در گذشته، پيش مى آمد كه در وسط دعواى خيابانى، سر يكى از افراد درگير كمى زخم مى شد. اين فرد، كه متخصص جنگ روانى بود(!)، طورى كه كسى نبيند، خون مختصرى كه به پيشانى داشت روى سر و صورت اش پخش مى كرد طورى كه مقدار خونريزى چند برابر جلوه كند. اگر هم كاردى، چاقويى، تيزى يى در اختيار داشت، با آن، زخم كوچكى به خود مى زد و بعد شروع مى كرد به هوار زدن كه آى مردم بياييد، مرا كشتند! طبيعتا مردم هم باور مى كردند و به يارى او و گروهش مى شتافتند.

    هياهويى كه برخى از اصلاح طلبان حكومتى مستقر در خارج از كشور بر سر نامه به ترامپ به راه انداخته اند، چيزى شبيه به هياهوى متخصص جنگ روانى براى محق نشان دادن خود و از دور خارج كردن رقيب و افزايش محبوبيت نزد حاكميت ايران است؛ حاكميتى كه برخى اصلاح طلبان حكومتى همچنان اميدوار به گشوده شدن درهاى رحمت اش به روى خودشان هستند.

    نكته ى دوم دروغگويى برخى منتقدان و مخالفان نامه ى نوشته شده به ترامپ است. با هر كس از امضا كنندگان صحبت مى شود و در مورد مفاد نامه سوال مى شود، به روشنى مى گويند برداشت اصلاح طلبان منتقد از مفاد نامه اشتباه است و تفسير آن ها غلط و مغرضانه است و موضوع فلان و بهمان است كه اصلا نه ربطى به حمله ى نظامى دارد، نه تحريم «مردم ايران».

    امضا كننده، به صراحت مى گويد برداشت شما، مخالفِ محترم نامه، غلط است، و كلمات نوشته شده هم، بدون تفسير و بار كردن معنى بر آن، حاكى از اين اشتباه است، آن وقت شما مخالف محترم دو پايت را در يك كفش مى كنى كه «نخير! تفسير من نه تنها غلط نيست بلكه خيلى هم درست است! منِ مفسّر بهتر مى فهمم يا شما كه اين نامه را خوانده اى و امضا كرده اى و شايد هم در نوشتن آن دستى داشته اى؟!»

    امضا كننده كه از دست اصرار مخالف سمج، مستاصل شده به عنوان سخن آخر در پاسخ او مى گويد: «آقا، گيرم اصلا تفسير شما درست است و منِ امضاكننده همين نظر را داشته ام كه شما مى گوييد؛ اما آقاى ترامپ كه تفسيرِ شما را نمى خواند بلكه همين كلمات روشن و شفاف را مى خواند. پس بهتر نيست منتظر بمانيم ببينيم فهم او از نامه چه خواهد بود؟!…»

    زشتى هاى ديگرى هم هست كه اگر بخواهم همه ى آن ها را بر شمرم، مطلب طولانى مى شود ولى در اين جا زشت ترين زشتى ها را توضيح مى دهم و مطلب را به پايان مى رسانم:
    زشت ترين زشتى يى كه در جريان خائنانه خواندن نامه ى سى نفر و خائن ناميدن امضاكنندگان آن ديدم، اين بود كه منتقدان نامه، بر پايه ى فرضى نا درست، و تفسيرى نادرست از فرضى نا درست، و دركى نادرست از تفسيرى نادرست از فرضى نا درست، به طرف آغوش حكومت اسلامى و رهبر و سپاه پاسداران غش كرده اند!
    در بحث هاى داغى كه مطرح شده است، اصلا نمى توان فهميد كه آقايان دارند براى «مردم ايران» سينه چاك مى دهند، يا براى «جمهورى اسلامى و رهبر معظم و سپاه پاسداران و دستگاه سركوب»؟ آقايان مخالف نامه به ترامپ كه در فن پلميك يد طولايى دارند و مى توانند به روز روشن، بگويند شب، و شب بودن روز را با بيانى به ظاهر مستدل ثابت كنند، -مثلا با بيان اين كه جمهورى اسلامى مثل داعش نيست-، به شستن و آب كشيدن دست هاى خون آلود جمهورى اسلامى مى پردازند، انگار نه انگار كه مردمْ خودْ ناظر جنايت هاى جمهورى اسلامى هستند. مشخص است كه جمهورى اسلامى داعش نيست، و مشخص است كه نظام فاشيستى هيتلر، نظام توتاليتر استالين نيست، و مشخص است كه عربستان، امارات نيست، و مشخص است كه اندونزى، مالزى نيست… حتى مشخص است كه داعش همان طالبان نيست و طالبان بوكوحرام نيست و بوكوحرام حزب الله لبنان نيست و حزب الله لبنان حوثى يمنى نيست… خب كه چه؟!

    يعنى چون اين سر نمى بُرَّد ولى دست مى برد، بهتر است؟ يا زندانى خود را در آتش نمى سوزاند ولى آن قدر در يك سلول قبر مانند نگه مى دارد كه زندانى دچار جنون مى شود و دست به خودكشى مى زند متمدن تر است؟ يا چون او در حالت حمله و جنگى يى كه دارد مثلا ابعاد جنايتش صد و هزار است، و اين يكى كه كشتنى ها را كشته و نسق را گرفته و فعلا در وضع «نهادى» قرار دارد و جناياتش ابعاد كوچكترى دارد، اصلا جنايات اش ارزش بيان كردن ندارد و هر دولت انقلابى يى از اين مسائل دارد؟

    اين گونه وعظ و خطابه ها و اين گونه آب توبه بر سر تبهكارترين و آلوده ترين و جنايتكارترين حكومت ها به بهانه نامه نويسى به ترامپ ريختن و حكومت خشن مذهبى ايران را به بهانه شبيه داعش نبودن، حكومتِ نسبتا رحمانى جلوه دادن، زشت ترين كارى ست كه مى توان در جهت تحميق مردم كرد به اين اميد كه براى جلوگيرى از انتخاب تندروهاى مذهبى، به امثال «غير تندروهايى» (!) چون رى شهرى و درى و پورمحمدى راى بدهند تا با برداشته شدن تحريم ها، ميلياردها دلار به جيب سپاه پاسداران و بيت رهبرى واريز شود و مردم ايران به سعادت و خوشبختى برسند! در اين ميان چند هواپيماى نو به مردم جايزه داده خواهد شد و اصلاح طلبان رانده شده از قدرت هم به سرِ كار و زندگى خود در ايران باز خواهند گشت!

    تمام درد مخالفان نامه به ترامپ همين است و بيش از اين نيست.

     
  39. روابط خونگی وزوزارت امور خارجهکی:همه کسانی که با وزوزیر امور خارجهکی از نزدیک کار می‌نمایند………. می‌دانند که یکی از معدود نظرات کارشناسی واقع‌بینانه و دقیق دربارهٔ انتخابات آمریکا از سوی ایشان (حاج مم جفات) ارائه شده که پیروزی آقای ترامپ در انتخابات……. را بسیار محتمل می‌دانستند، موضوعی که برای دیگران نه در ایران، بلکه در سایر نقاط جهان چندان قابل پیش‌بینی نبود.
    مش قاسم: اینا اگه همچین مغزهایی دارن واسه چی دوستشون توی دنیا یکی کره شمالیه یکی هم بشار اسد؟ مملکتی که توش با روابط به جای ضوابط میشه وزوزیرک شد یه همچین تبلیغاتی هم باید بکنن که یارو رو جا بندازن.

     
  40. ما ها اگر بگیم میگن کفر گفتی. فقط اخوند باید بگه. بفرما اینم اخوند. فکر میکنید خیلی طول می کشه تا مد عوض کنند؟ اینا نشون میده که جهت باد داره عوض میشه. همین امروز و فرداست که سرو کله پسر عموها و پسر داییهای فتنه ای هم پیدا بشه و حسابی اصلاحات کنند.

    http://news.gooya.com/didaniha/archives/2016/12/221880.php

    در ضمن حسن اقا حقوقدان هم هنوز دنبال پولها می گرده و میگه چرا نمیگین چه کسانی پشت پرده اختلاسهایند؟ امت مونده اند که کی باید بگه؟ کار کلید دار که نیست.
    چون ایشون هم داره ای دزد ای دزد میکنه.

     
  41. سلام بر ناظران گرامی
    لعنت بر کسانیکه با دروغ و نیرنگ و با سواستفاده از ساده لوحی مردم مذهبی ایران بر گرده آنان سوار گشته اند.این مردک گمان برده در دوره کلینی و مجلسی زندگی می کند که چنین بی پروا دروغ می گوید و آن جوانک مجری ازو نمی پرسد که حضرت آقا این چه اتفاق عجیبی بوده که هیچ خبرگزاری در عصر ارتباطات آنرا مخابره نکرده؟!ما همچنان منتظر علم درایه و رجال آقایان حوزوی هستیم.وقتی در بیخ گوش ما چنین سهل دروغ می گویند چگونه می توان به دروغگویان ۱۰۰۰سال پیش اعتنا کرد؟!!
    https://youtu.be/PVyTWGCnHd0
    موفق باشید

     
  42. سلام جناب آرتين متدين غيرمذهبي گرامي

    زدودن اعتقاداتي كه شما مخالف آن هستيد،اولا محال است ،ثانيا بفرض تحقق هيچ كارآيي ندارددراصلاح امورفعلي كه مبتلا هستيم .
    بايدقانون اساسي اصلاح شودوعلل اين مفاسد كه ازتك صدايي نشات گرفته است. اين تك صدايي سوزانده شود،همين وبس.
    واما مرادعوت به استغفار كرده ايد وگفتارمرا كفروشرك دانسته ايد،هيچ ربطي به اعتقادات ندارد وازاصول دين نيست وعدم اعتقادشما برآن مسأله كه علي-ع-راخداوند برتارك هستي نشانده است،بردين شماضرري ندارد،ولي خرافات هم نيست خداوندجنودولشگري براي تدبير امورش دارد كه سردسته اين لشگرمحمدوعلي -ع- هستندچون اول ماخلق الله هستند.في امان الله
    مصلح

     
    • مسلح درود

      اخه یه ذره به فکر ت نمیاد خدایی که به جنود برای تدبیرش محتاج است خیلی خیلی از خدایی که بی جنود وفرماندهانش امورات را تدبیر میکندبیچاره تر است . بزرگانتون که میگن خدا چنان است که نمیتوان بالاترش رو فکرم کرد.یه خورده فک کردن بد نیست.تازه یه بار دوره قران هم با دید منتقد نه شیفته ومفتون خوبه بویژه اگه بتونی حساب خدا ومحمد از هم سوا کنی
      نمیتونی چون هردو یکین برو وببین.

       
    • سلام بر مصلح گرامی
      دلیل بیاورید که علی و محمد از بدو خلقت بوده اند.با حدیث و این گفته و آن گفته امروزه حتی کودکی قانع نمی شود.لطفا دلیل.این سخنان غلو آمیز برگرفته از همان کتب ضاله نام برده است.
      موفق باشید

       
  43. شهریاران – زندگی در گور

    شهر یاران بود و خاک مهربانی این دیار**********مهربانی یکی سر آمد شهر یاران را چه شد

    دوزخیان زمینی‌ عصر مسافرت عمو سام به مریخ متکی‌ به فلسفه ی علم و “پایان تاریخ” و “فقر تاریخ” نه تاریخ و پایان فقر، و اقتصاد خوصولتی مبتنی‌ بر مونتریسم و دلارهای نفتی‌، غافلند که گورهای حفاری شده در بیابانهای خشک دور افتاده فلات ایران بر کرهٔ خاکی حاصل همین دلارهای نفتی‌ عمو سام متکی‌ بر قلدری جهانی‌ اوست، و باید با تحمل ضرب شتم و زخمی شدن بدن رنجور فقر خود توسط عمله “حکومت قسط الهی”، این گورهای پیش فروش شده در قبال پول کاغذی عمو سام را تخلیه کنند؛ هیچ چیز مجانی‌ نیست، حتا گور خالی‌!!

    ابوالفضل بیهقی به دوزخیان عصر خود توصیه نه بلکه امر می‌کند:

    “بدان که خدای تعالی قوتی به پیغمبران صلوات الله علیهم اجمعین داده است و قوت دیگر به پادشاهان؛ و بر خلق روی زمین واجب کرده است که بدان دو قوت بباید گروید و بدان، راه راست ایزدی بدان است؛ و هرکس که آن‌ دو را از فلک و کواکب و بروج داند، آفریدگار را از میا‌‌ن بردارد و معتزلی و زندیق و دهری باشد و جای او دوزخ بود.”

    در عصر ما بیهقی‌ایسم – اطاعت بی‌ چون و چرا و پرداخت باج و خراج مال و جان را -جان مینارد کینز ا‌نگلیسی، کارل پوپر اتریشی‌ و میلتون فریدمن آمریکایی خدمت گذاران و دبیران خداوندان قدرت و ثروت آنگلو ساکسون‌های حاکم بر نظام بانکی‌ جهانی‌، خیابان گرگها، بانک جهانی‌، صندوق بین مللی پول، و شبکه کازینو‌های جهانی‌ بورس که همگی در تکاپوی بی‌ وقفه برای کسب دلارهای چاپ خزانه داری / بانک فدرال عمو سام هستند، ایفای نقش تاریخی این زمانی‌ می‌کنند. عمو سام بر گردهٔ دوزخیان زمین نزدیک ۲۰ تریلیون دلار بدهکار است، و کسی‌را قوت این مطالبات نیست؛

    و هم زمان تهران پایتخت امل القرای اسلام شیعه تحت زمامت رهبر با تدبیر و بصیرت، پایتخت اختلاصگران بانکها، شرکتهای خوصولتی و صندوق‌های پس انداز امت شهید پرور و همیشه ی تاریخ حاضر و شاهد در صحنهٔ فریب و دقلکاری و دزدی و غارت خزانه‌داران و سالاران و دبیران و دیوانداران حکومت “عدل الهی” ایست. قاضی القضات متشرع رانت خوار و نزول خور و حرام خوار را چه گونه میشور انتظار داشت که اختلاصگران خصولتی یقه‌ ایستاده، جای مهر بر پیشانی، چفیه بر گردان و گذرنامه کانادایی بر کفّ و آمادهٔ فرار را در دست تفحص و تجسس و تعقیب قانون سپرده و محاکمه کرد تا فعالین حقوق کودک و زنان و زحمتکشان و محرومان دم دست اند و تازیانه حاضر ؟؟

    می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب*******چون نیک بنگری همه ریا میکند

    ولی‌ دوزخیان زمینی‌ شهر یاران را شب پناگاهی حتا در گور خالی‌ زندگان کم دغدغه نیست.

     
  44. بادرود
    رهبر مستضعفین از سفر آید دیو چو بیرون رود فرشته در آید

    دیدیم وشنیدیم که درین مدت بزودی 38 مستضعف بیچاره تر شد و طبقه متوشط بفقر فرو رفت، فرشته و فرشتگان هم جنایات جانی و مالیشان بر همگان هویداست،جناب رهبر در فیلمی ذیل دومی مردم وکشور ایران را بامصر که ثروت ودخایر معدنی و نفت چندانی ندارد مقایسه میکند وشاید در چند سال آینده با سومالی مقایسه نماید! البته آنها هم انسان و ما هم برایشان غمگین، مصریان اینقدر بینشان خودگذشتی وجود دارد که صد ها هزار نفر بر پشت بام خانه های قاهره زندگی میکنند و جامعه این فقر را قبول کرده ولی همان ها در تولید مثل خود تغییر وتحولی ایجاد نکرده اندو همچنان حتی بر پشت بام ها نوزادن پشت بامی بدنیا می آیند، محمود خان احمدی نژاد مردم را به تولید مثل تشویق میکرد ورهبر حمایت بی چون وچرا برای تولیدبدون هیچ پیش بینی برای آینده،مدرسه را به اصطلاح خیرین میسازند ولی ثروت مردم برای ساخت ومصارف وحیف ومیل بسوی مسجد میرود
    http://basirat.ir/fa/news/266850/%D8%A8%D9%88%D8%AF%D8%AC%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%AC%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%86%D9%82%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

    این هم آدرس گور خوابان: که رهبر هم بله

    http://www.bbc.com/persian/iran-38447186

    واما پریدیم به شاخه دیگر زیرا همه ما حق سئوال و اعتراض داریم واینجا در باب اعدام یا قتل بابک زنجانیست و لازمست یک صدا اعذام هرکس را محکوم کنیم و خواستار محاکمه ای قانونی و از جایگاهی بیطرف باشیم واین بعهده آقای نوریزاد است که بنگارد و فریاد بر آورد، اعدام زنجانی به اصطلاح فیوز جریانیست که ثروت مردم را بلعیده و با سوزاندن فیوز واعدام او ثروت های غارت شده در بانک های خارجی و صاحبان آن در ایران نفسی خواهند کشید، داوری قضات بقول نوریزاد همینجوری در نیست کردن بابک است تا اینکه شبکه بر ملا نشود،خامنه ای خوب میدانداگر بابک به سخن بیاید باید اول در خانه خود را جارو کند .

     
  45. سلام آقای نوری زاد و خداقوت.
    توجه شما و دوستان فرهیخته ای همچون مازیار وطن پرست و علی 1 و آرتین و سایر عزیزان علاقمند به مباحث درون دینی را به مقاله ای که آقای محمد مجتهد شبستری درباب مناظره ای که وی از مراجع تقلید درخواست نمود و آنها از حضور در آن اعراض کردند جلب می کنم. مجتهد شبستری در قسمتی از این مقاله مینویسد که وی می خواست در آن مناظره از مراجع تقلید مجوعه سوالاتی را طرح کند منجمله:

    “شما دلسوزان و رهبران دیانت و ایمان مردم چرا در برابر صدها حادثه زیانبار که در صحنه سیاست و اقتصاد و فرهنگ کشور ما اتفاق می‌افتد و ایمان و دین مردم خصوصا نسل جوان را بر باد می‌دهد سکوت پیشه می‌کنید و فقط گهگاهی چگونگی لباس بانوان توجه شما را جلب می‌کند که مبادا درهای جهنم باز شود!”

    آقای شبستری سپس توضیح میدهد که چرا مراجع تقلید از آمدن در آن جلسه امتناع کردند. نوشته ی قابل تامل و ارزشمندی است لینک و اسم مقاله را برایتان اینجا قرار می دهم:

    چرا مراجع تقلید را به مناظره طلبیدم و چرا آنان نیامدند؟
    http://mohammadmojtahedshabestari.com/

     
  46. پا در کفش رسانه ها

    رییس‌جمهوری: “باید برای مردم روشن شود از چه طریق نفت و اختیارات کشور در اختیار فردی گذاشته شد که امروز محکوم به اعدام است.”
    برای مردم روشن است. منتها باید برای رسوایی عاملان قدمی برداشته شود که شوربختانه اراده ای در شما نیست.

    روزنامه ها: “در واکنش به اعتراضات مردم کره به فساد مالی در ریاست جمهوری، نمایندگان پارلمان این کشور رئیس جمهور را برکنار کردند.”
    عوضش در ایران در واکنش به انتشار اخباری مبنی بر فساد در حساب های قوه قضائیه، 210 نماینده مردم با حمایت از رئیس قوه به مردم اعلام کردند که از این لوس بازی ها در ایران نداریم. بله.

    احمد توکلی: “هشدار به مواضع فسادزی وزیر صنعت”
    اگر منتظرید در ادامه این تیتر، کلمه ای از این نماینده سابق درباره قاچاق برادران و معافیت های مالیاتی نهادهای امنیتی و و بنیادها و … بشنوید، در اشتباهید. اینجا، یعنی افشاگری بر علیه وزیر صنعت، حد یقف آقای توکلی در افشاگری فسادهای مالی است.

    رئیس ستاد بزرگداشت حماسه ۹ دی: “۹دی روز محاکمه فتنه گران بود.”
    البته فقط آن روز، روز محاکمه نبود. عنایت بفرمایید که الباقی فتنه گران هم در کهریزک و اوین و رجایی شهر محاکمه شدند و به خاطر ضیق جا، از خجالت بعضی ها هم در کف خیابان و با گلوله در امده شد.

    زنگنه وزیر نفت: “ارزان فروشی خوراک به پتروشیمی‌ها ۱۶ میلیارد دلار بار مالی دارد”
    این بارهای مالی ارقام خرد است. ما در دوره احمدی نژاد 800 میلیارد هزینه مالی از سر گذراندیم. 16 میلیارد شوخی است. بچه می ترسانی؟

    وزیر اقتصاد: “از رتبه کسب و کار کشور در دنیا راضی نیستیم.”
    از آمار فساد و قاچاق و فرار مغزها و آلودگی هوا و بیکاری چطور؟ راضی هستید؟

    تسنیم نیوز: “صهیونیستها طی سه سال گذشته چند خانه فلسطینی را تخریب کرده اند؟”
    والا بنده اطلاعی ندارم. اما از آمار خانه خراب شدن تولید کننده های داخلی بخاطر قاچاق کالا آمار بدهم خدمتتان؟

     
  47. ۲۱۰ نماینده مجلس: حساب‌های قوه قضائیه، «شرعی» و «قانونی» است.
    مش قاسم: چیزی غیر از این از اینا انتظار داشتین؟ بازم بریم رای بدیم. میگن انیشتن گفته یکی از یکی از نشانهای دیوونگی اینه که یه کار اشتباه رو تکرار کنی ولی انتظار نتیجه بهتر داشته باشی.

     
  48. درود اقای نوریزاد
    ما فقط میتونیم. برای خودمان متاسف باشیم که این همه مدت را ساکت مانده ایم. زمانی که پدر مادر و برادر من در سال ۶۶،۷۶اعدام شدند. از ان پس سکوت کردم و گفتم دیگر سیاست به من ربطی ندارد اعتراض نخواهم کرد. و فقط زندگی خواهم کرد. امروز در کمال ناباوری همسرم نیز که یک استاد دانشگاه است ۱۷روز است در بازداشت است. و دلیل ان فقط عمل کردن به وظیفه خود بوده است.
    با خودم فکر میکنم علاوه بر اینکه نباید حرف بزنم. به وظیفه خودم نیز عمل نکنم بهتر هست..
    چون فردی که مسئول به خودش و جامعه اش باشه جایش در زندان هست.

     
  49. برادر عزیز و فداکارم جناب اقای نوری زاد
    با ابلاغ سلام و تحیات
    من بعنوان یک ایرانی به شهامت و شجاعت شما افتخار میکنم من طی 13 سال خدمت در دادگستری متوجه شدم کسانی که اهل رشوه چاپلوسی کلاشی هستند در نظر قضات و مدیران عزیزتر هستن.و افتخار میکنم طی 37 سال انقلاب اشتباهی مردم مظلوم ایران در هیچ مراسمی شرکت نکردم و الان هم به این کارم افتخار میکنم اقای نوری زاد در کشور ما یک مسئول پیدا کن که در مصاحبه چندبار نگوید طبق توصیه رهبر طبق رهنمود اقا طبق فرمایش ولی امر مسلمین من سوگند یاد میکنم این اقایان فقط به فکر منافع شخصی هستن اونها کلا ملت رو نمیبینند.به امید روزی که چهر واقعی این خائنین برای ملت عزیز ایران هویدا شود.

     
  50. درود جناب نوری زاد
    با این سخن گاندی موافق نیستین؟

    بهترین و بدترین آدمها را در بین دینداران دیدم،
    بهترین آنها کسانی بودند
    که میخواستند خودشان به بهشت بروند و چقدر بی آلایش و پاک بودند، سرشان به کار خودشان بود و بی آزار بودند و بهترین مشوق من به دین بودند،

    و بدترین آنها کسانی بودند
    که میخواستند غیر از خودشان بقیه را هم به بهشت ببرند، چقدر وحشتناک بود برخورد با آنها، تظاهر و ریا و خشونت در بین آنها موج میزد.

    گاندی

     
  51. سلام آقای نوری زاد
    با دیدن تصاویر بی خانمانهایی که برای فرار از سرما به گور پناه برده بودند، دنیا با تمام عظمتش به یکباره در پیش چشمم فرو ریخت و خودم را در محاصره ظلمتی بی پایان دیدم. به قلم پناه بردم و این متن را برایتان نوشتم:

    «زخمی بر شرافت انسان»

    روزگاری بر این مُلک رفت که یگانه دوران است. واعظان دریده دهن و فراخ شکم از منبرها فرود آمدند و بر مسند قدرت نشستند، تا بنا به وعدهای آنچنانی ما را به مدینه فاضله نبوی و عدالت علوی راهبری کنند.

    این سخنان برایتان آشنا نیست:
    «ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را می‌خواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را هم می‌خواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها.
    دلخوش نباشید که مسکن فقط می‌سازیم، آب و برق را مجانی می‌کنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی می‌کنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید.
    معنویات شما را، روحیات شما را عظمت می‌دهیم؛ شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم.»
    “صحیفه امام خمینی- جلد ۶ – صفحه ۲۷۳”

    و ما چه خوش باور بودیم که در کمال سادگی و بلاهتی وصف نشدنی، مجنون وار رسیدن به آغوش لیلای خیالی خویش را، از دست جماعت خدعه و فریب طلب میکردیم؟!
    عدالت، برابری، آزادی، لیلایی بود که پیش از آنکه به حریم حجله مجنون وارد شود، بدست ناکسان این مُلک ذبح شرعی شد!

    آن بت عیار، چه خوش وعده های خویش را عملی کرد. چه معنویت و روحانیتی در ما اوج گرفت، به چه عظمت و انسانیت والایی رسیدیم؟!
    نه تنها زندگی مادی مان را به آتش کشیده و به تاراج بردند، بلکه شرافت و انسانیتمان را هم بی عصمت و لکه دار کردند!
    تبدیل به موجوداتی شدیم که حتی با دیدن صحنه های دردناک زندگی بی خانمانهای در گور خفته هم، وجدان خفته مان بیدار نمی شود! و باز منتظریم که فردایی بهتر فرا رسد؟!!

    باری؛
    دلخوش به این مقدار نباشید.
    معنویات شما را، روحیات شما را عظمت می‌دهیم؛
    شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم.

    سر ساقی سلامت! که سرداران و غارتگران و مفتخواران، در کمال امنیت از ریزه های خوان نعمت ولایت بهره میبرند و سرمست از این همه، روزگار میگذرانند!

    چه کسی گفت المُلک یبقی مع الکفر، و لا یبقی مع الظلم؟
    ظالمان که سر بر سجاده و پینه بر پیشانی و تسبیح به دست دارند. در این معرکه وانفسا، عفریت بازیگردان است و خدا هم نظاره گر؟!
    باری، بس کنم دیگر…

    راهی نیست،
    چاره ای هم نیست.
    خود ما باید درمانگر زخمهای جهل و بلاهتمان باشیم، وگرنه بساط مکاری و دیّاثی این جماعت را پایانی نیست.

    بقول مرحوم اخوان ثالث:
    هر که آمد بار خود را بست و رفت
    ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب.
    زان چه حاصل، جز دروغ و جز دروغ؟
    زین چه حاصل، جز فریب و جز فریب؟

    باز می گویند: فردای دگر
    صبر کن تا دیگری پیدا شود.
    کاوه ای پیدا نخواهد شد، امید!
    کاشکی اسکندری پیدا شود.

    با سپاس- سیاوش

     
  52. عده ای اصلاح طلب و طرفداران خائنشان ، از نوشتن نامه به ترامپ برای تحریم و تحدید سپاه و خامنه ا ی چنان به وحشت و یاوه گوئی افتاده اند که نویسندگان نامه را به خیانت و اجنبی پرستی متهم کرده اند . آیا با چنین هموطنان خود فروخته ای امثال آرش صادقی نباید خون بالا بیاورند ؟؟؟؟ این اصلاح طلبان که معلوم نیست در گنداب این نظام چه چیز را می خواهند اصلاح و معطر کنند ، آنچنان ترس از ادامه تحریم ها و احتمال سرنگونی نظام حالشان را خراب کرده که چپ و راست ، تعدادی آدم دلسوز را به باد اتهام گرفته اند . اصلاح طلبها که در گذشته ای نه چندان دور، در جنایات و بیعدالتی های رژیم سهیم بوده اند و در حال حاضر هم با سکوت و بی طرفی نظاره گر ستم و سرکوب نظامند ، از روزی می ترسند که نه فقط ماسک اصلاح طلبی از چهره کریه آنها می افتد، بلکه در دادگا ههای ویژه باید پاسخگوی همدستی با رژیم هم باشند .

     
  53. دوست گرامی نوریزاد عزیز
    چه باید بکنم ؟سالهاست که ورد ذهن من است ، ملت ایران چه چیزکمتر از دیگران دارند که باید اینقدر توسری خور باشند ، مگر کودکان و نوجوانان ما چه گناهی کرده اند که نباید دوران رشد طبیعی بلوغ و باروری اشانی را نگذرانند ؟و زنان ما چرا باید از اجتماع حذف شوند ؟ زمانی که مجددا به فرا گرفتن اوضاع ایران و ایرانی گرفتم برای هفته ها می گریستم !

    چه باید کرد ؟ می شود بی خیال شد،می شود قهرکرد، می شود برای مدتی فراموش کرد اما نمی توان دل کند و من دلم مردمی آزاد وسالم و شاد وقوی می خواهد زیرا که به هوش و استعداد و توانایی ایرانی اعتقاد دارم .

    اما، این نظام به فریب مردم مشغول است و امیدی به او نیست زیرا که درد این نظام مردم نیست ، درد او ماندن و ماندن و ماندن است و راهکار او نیز سرکوب وسرکوب و سرکوب مردم در خفا و علنی است، این نظام ،نوعی نظام داعشی است وباید مردم بدانند و خواستار باشند که تنها چاره ، جدایی کامل دین از قانون و حکومت است .

    وبرای دست یافتن به این آرمان شاید باید از گور خوابها شروع کرد چرا که ارزشگذاری حکومتیان و نظام به ایرانی را باید در حواشی فقر زده جستجو کرد و این روزها درمیان گور خفتگان! مگر گورستان اولین دیدار خمینی نبود!!؟

     
  54. مردی از پس فردا

    جناب سید مرتضی! گرچه میدونم که سؤال منو خوندی! اما باز از شما می پرسم:
    جناب سید مرتضی ، ای وکیل مدافع اسلام و پیغمبر. من سوالی ازت دارم که امیدوارم جواب بدی. در آمریکای جهانخوار!! اگر مرد بالغ یا زن بالغی ، با دختر یا پسر غیر بالغ ( زیر ۱۸ سال) رابطه جنسی برقرار کنه ( چه تجاوز و چه به صورت فریب دادن) بلایی به سر اون آدم میارن که جدش رو هرروز به یاد بیاره. چنان از جامعه و انسانها طردش میکنن که هرروز آرزوی مرگ کنه.این آدمها که اینجا بهشون میگن سکس آفندر، درهرجا که زندگی کنن همیشه زیر نظر پلیس هستن .اگه کسی بخواد خونه ای در جایی در آمریکا بخره و به فرض اینکه بچه ای داشته باشه و در اطراف اون خونه یکی از این آدمها (سکس آفندرها) زندگی کنه، اداره پلیس به خریدار اطلاع میده که در مثلا در چند صد متری اون خونه یکی از این آدمها زندگی میکنه.همین کنترل پلیس روی این آدمها باعث شده که خیلی از اینها در جنگل و در شرایط بسیار سخت زندگی میکنن.فقط هم به این دلیل که فقط یکبار یک اشتباه کردن و از یک جوان زیر ۱۸ سال سوء استفاده کردن. تازه این فقط یکی از مجازاتهای این آدمهاست.آقای سید مرتضی ، سو‌ٔال من از شما اینه: بیا فقط فرض، آره فقط فرض کنیم که پیغمبر اسلام در آمریکا و در سال ۲۰۱۶ زندگی میکرد و بارها هم با عایشه ۹ ساله خوابیده بود. چه اتفاقی می افتاد؟ کاش مرد باشی و جواب منو بدی.

     
  55. با سلام . آقای نوری زاد امروز سه شنبه از کانال 5 تلویزیون جمهوری اسلامی ایران خبری با تصاویر و فیلم از افرادی به نام ” گور خواب ” که تا به امروز کلمه گور خواب را نشنیده و یا افراد به این صفت را ندیده بودم ! آن را ندیدم ! این فیلم و خبر از اطراف شهر تهران و منطقه ” نصیر آباد ” که از بخش شهر شهریار و از منطقه زادگاه و پدری شما می باشد به سمع و نظر مردم ایران رساندند ! آیا شما همچنین افرادی را تاکنون دیده بودید که در گور یا قبر بخوابند ، آنهم در نزدیکی زادگاه شما ؟

    ————-

    درود مناهی گرامی
    نخیر دوست من.

    .

     
  56. این کوزه و آن تکاوران، هادی خرسندی
    رزمایش‭ ‬نیروی‭ ‬دریایی‭ ‬است‭ ‬و‭ ‬یک‭ ‬کوزه‭ ‬که‭ ‬قرار‭ ‬بوده‭ ‬با‭ ‬ضربه‭ ‬ی‭ ‬کاراته‭ ‬ی‭ ‬برادران‭ ‬تکاور‭ ‬مثل‭ ‬خیارتر‭ ‬به‭ ‬دو‭ ‬نیم‭ ‬شود،‭ ‬سماجت‭ ‬میکند‭ ‬و‭ ‬در‭ ‬مقابل‭ ‬مشت‭ ‬و‭ ‬لگد‭ ‬برادران‭ ‬جانباز‭ ‬مقاومت‭ ‬به‭ ‬خرج‭ ‬میدهد‭.‬

    مراسم‭ ‬با‭ ‬کنفی‭ ‬تمام،‭ ‬تمام‭ ‬میشود. ‬هنوز‭ ‬خبری‭ ‬از‭ ‬دستگیری‭ ‬کوزه‭ ‬گر‭ ‬مربوطه‭ ‬منتشر‭ ‬نشده‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬اتهام‭ ‬توهین‭ ‬به‭ ‬رهبری‭ ‬و‭ ‬اقدام‭ ‬علیه‭ ‬تمامیت‭ ‬ارضی‭ ‬و‭ ‬انداختن‭ ‬کوزه‭ ‬ی‭ ‬نشکن‭ ‬به‭ ‬نیروی‭ ‬دریایی‭ ‬جمهوری‭ ‬اسلامی،‭ ‬به‭ ‬شدت‭ ‬با‭ ‬او‭ ‬برخورد‭ ‬شود‭!‬

    علی‭ ‬ایحال،‭ ‬خوب‭ ‬است‭ ‬قارئین‭ ‬محترم‭ ‬این‭ ‬رباعیات‬،‭ ‬قبلن‭ ‬کلیپ‭ ‬ویديويی‭ ‬مربوطه‭ ‬را‭ ‬دیده‭ ‬باشند‭ ‬تا‭ ‬رباعی‭ ‬ها‭ ‬حکم‭ ‬گزارش‭ ‬لحظه‭ ‬به‭ ‬لحظه‭ ‬ی‭ ‬مراسم‭ ‬را‭ ‬پیدا‭ ‬کند‭.‬

    این‭ ‬کوزه‭ ……‬


    این‭ ‬کوزه‭ ‬نماد‭ ‬خَلق‭ ‬یک‭ ‬دنده‭ ‬ی‭ ‬ماست
    رسوا‭ ‬کن‭ ‬دشمنان‭ ‬شرمنده‭ ‬ی‭ ‬ماست
    با‭ ‬مشت‭ ‬و‭ ‬لگد‭ ‬به‭ ‬ناکسان‭ ‬وا‭ ‬ندهیم
    این‭ ‬سابقه‭ ‬از‭ ‬ازل‭ ‬به‭ ‬پرونده‭ ‬ی‭ ‬ماست

    این‭ ‬کوزه‭ ‬ز‭ ‬خاک‭ ‬خاوران‭ ‬آمده‭ ‬است
    بر‭ ‬فرق‭ ‬سر‭ ‬تکاوران‭ ‬آمده‭ ‬است
    تا‭ ‬روی‭ ‬شما‭ ‬سپاهیان‭ ‬کم‭ ‬بکند
    از‭ ‬جانب‭ ‬خسته‭ ‬مادران،‭ ‬آمده‭ ‬است

    در‭ ‬محضر‭ ‬کوزه‭ ‬با‭ ‬ادب‭ ‬باید‭ ‬رفت
    با‭ ‬خیز‭ ‬نشد،‭ ‬وجب‭ ‬وجب‭ ‬باید‭ ‬رفت
    وقتی‭ ‬که‭ ‬حریف‭ ‬کوزه‭ ‬ی‭ ‬ما‭ ‬نشدی
    از‭ ‬خدمت‭ ‬او‭ ‬عقب‭ ‬عقب‭ ‬باید‭ ‬رفت

    با‭ ‬عربده‭ ‬و‭ ‬مشت‭ ‬و‭ ‬لگد‭ ‬بود‭ ‬طرف
    شیر‭ ‬و‭ ‬صِم‭ ‬و‭ ‬حیدر‭ ‬و‭ ‬اسد‭ ‬بود‭ ‬طرف
    بعد‭ ‬از‭ ‬دو‭ ‬سه‭ ‬تا‭ ‬مشت‭ ‬که‭ ‬زد‭ ‬بر‭ ‬کوزه
    افتاده‭ ‬زمین‭ ‬مثل‭ ‬جسد‭ ‬بود‭ ‬طرف

    افسرده‭ ‬شده‭ ‬سپهبدان‭ ‬خاطرشان
    چون‭ ‬داده‭ ‬یکی‭ ‬کوزه‭ ‬ی‭ ‬ساده‭ ‬جرشان
    ای‭ ‬داد‭ ‬که‭ ‬آبرویشان‭ ‬رفت‭ ‬به‭ ‬باد
    ای‭ ‬وای‭ ‬شهیدِ‭ ‬کوزه‭ ‬شد‭ ‬رنجرشان

    ارتش‭ ‬اگر‭ ‬از‭ ‬برای‭ ‬مردم‭ ‬باشد
    باید‭ ‬که‭ ‬منادی‭ ‬تفاهم‭ ‬باشد
    صد‭ ‬کوزه‭ ‬ی‭ ‬تف‭ ‬به‭ ‬روی‭ ‬آن‭ ‬فرمانده
    وقتی‭ ‬که‭ ‬غلام‭ ‬حوزه‭ ‬ی‭ ‬قم‭ ‬باشد

    هر کس‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬دشمنان‭ ‬ما‭ ‬ملحق‭ ‬شد
    استحکامش‭ ‬مقابل‭ ‬ما‭ ‬کم‭ ‬شد
    خوشخدمتی‭ ‬رژیم‭ ‬را‭ ‬هر کس‭ ‬کرد
    کوبید‭ ‬به‭ ‬ما‭ ‬مشتی‭ ‬و‭ ‬گوزمعلق‭ ‬شد

    آنسو‭ ‬دو‭ ‬نفر‭ ‬کوزه‭ ‬به‭ ‬دستند‭ ‬و‭ ‬به‭ ‬سر
    اینسو‭ ‬دو‭ ‬نفر‭ ‬تکاورِ‭ ‬بسته‭ ‬کمر‭ ‬
    از‭ ‬اوج‭ ‬بلند‭ ‬کوزه‭ ‬ی‭ ‬سالم‭ ‬ما
    خندید‭ ‬که‭ ‬من‭ ‬یکی،‭ ‬شما‭ ‬چند‭ ‬نفر؟

    ای‭ ‬خَلقکُشی‭ ‬وظیفه‭ ‬ی‭ ‬ارتشتان
    این‭ ‬است‭ ‬تمام‭ ‬قدرت‭ ‬و‭ ‬ارزشتان
    از‭ ‬کوزه‭ ‬حذر‭ ‬نموده‭ ‬و‭ ‬بعد‭ ‬از‭ ‬این
    آفتابه‭ ‬بیارید‭ ‬به‭ ‬رزمایشتان

    ترساندن‭ ‬خلق‭ ‬ما‭ ‬همه‭ ‬نیت‭ ‬تان
    بد‭ ‬بود‭ ‬چگونگی‭ ‬و‭ ‬کیفیت‭ ‬تان
    باید‭ ‬بروید‭ ‬و‭ ‬خاک‭ ‬بر‭ ‬سر‭ ‬بکنید
    اینسان‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬باد‭ ‬رفته‭ ‬حیثیت‭ ‬تان

    خواهید‭ ‬اگر‭ ‬به‭ ‬راه‭ ‬ما‭ ‬سدّ‭ ‬بشوید
    باید‭ ‬که‭ ‬شدیدتر‭ ‬مشددّ‭ ‬بشوید
    با‭ ‬ضربه‭ ‬حریف‭ ‬کوزه‭ ‬ی‭ ‬ما‭ ‬نشدید
    با‭ ‬جیپ‭ ‬مگر‭ ‬ز‭ ‬روی‭ ‬ما‭ ‬ردّ‭ ‬بشوید

    بدجور‭ ‬مسلطتید‭ ‬بر‭ ‬میهن‭ ‬ما
    برمیآیید‭ ‬از‭ ‬پس‭ ‬مرد‭ ‬و‭ ‬زن‭ ‬ما
    خوردید‭ ‬شکست‭ ‬از‭ ‬یکی‭ ‬کوزه‭ ‬ی‭ ‬گل
    مانده‭ ‬ست‭ ‬فقط‭ ‬اراده‭ ‬ی‭ ‬آهن‭ ‬ما

    اول‭ ‬خیلی‭ ‬ز‭ ‬ژستتان‭ ‬ترسیدیم
    بعدش‭ ‬کلی‭ ‬به‭ ‬کارتان‭ ‬خندیدیم
    رزمایشتان‭ ‬حماسه‭ ‬بود‭ ‬از‭ ‬اینکه
    با‭ ‬کوزه‭ ‬کتک‭ ‬کاریتان‭ ‬را‭ ‬دیدیم

    رزمایش‭ ‬این‭ ‬مرتبه‭ ‬شان‭ ‬تاپ‭ ‬نبود
    شایسته‭ ‬برای‭ ‬بردن‭ ‬کاپ‭ ‬نبود
    میشد‭ ‬البته‭ ‬بهتر‭ ‬از‭ ‬این‭ ‬باشد
    افسوس‭ ‬که‭ ‬فرصت‭ ‬فتوشاپ‭ ‬نبود

     
  57. زکریای رازی آمد و رفت!
    انیشتین آمد و رفت!
    فروید آمد و رفت !
    استیو جابز که به نوعی پدر تکنولوژی نوین بود هم آمد و رفت!
    بیل گیتس هم درحال رفتن است!
    اما هنوز در خانواده وهمسایگی ما:
    مادری اسپند دود می کندتاچشم نخورد !
    پدری گوسفند می کشد ونذری می دهدتاظلم اش بخشیده شود!
    مادربزرگ درانتظارمعجزه است تامشکلش حل شود!
    دایی ام برای پاک کردن مال خود، بخشی از دارایی خودرابه شیخ محل میدهد ولی بچه اش 3دندان پوسیده دارد!
    عمویم وصیت کرده تاتنهادارایی خود که یک منزل 100متری کهنه ساخت است رابفروشندوبرای او نماز و روزه بخرنددرحالیکه پسر 30 ساله ودختر35ساله اومجرد هستند و برای شهریه دانشگاه مجبوربه 2 شیفت کارمی باشند.
    خاله ی بی سوادم هرروز هزار تومان به صندوق صدقات واریز می کند تا جهنم ناشی ازظلم به عروس وبچه هایش بخشیده شود.

    پدربزرگ برای درمان آرتروزبه دعا نویس ورمال متوسل می شود!
    پسری پشت ماشینش می نویسد: بیمه قمر بنی هاشم !وبه دختران متلک می گوید!
    هنوز برای ازدواج وتصمیم گیریهای مهم استخاره می کنند !
    علت خشکسالی رابه بدحجابی نسبت می دهیم!
    از اعدام یک بچه یتیم ۱۷ ساله ذوق می کنند !
    دردانشگاههاپایان نامه خرید و فروش می شود،بچه های زیر 15 سال ازدواج می کنند

    وزیر یا مدیر دولتی پاسی ازشب در اداره در جلسه است وبا این جلسه زدگی عوامفریبی میکند زیرا انحصار طلب است وتفویض اختیار نمیکند!
    به تاریخ مان می بالیم ولی برای امروزمان پاسخگونیستیم!
    مرده هارامی ستائیم وزنده ها را به دق می آوریم!
    زمان برای ما بی ارزش ترین مقوله است!

    «بزرگترین دشمن دانایی، نادانی نیست، بلکه توهم دانایی است..»

     
  58. به نقل از رادیو فردا:
    http://www.bbc.com/persian/iran-features-38439342

    از موارد اصلی اختلاف، سود یا زیان تحریم علیه سپاه برای مردم بود. ابراهیم نبوی گفت “موضوع تحریم هوشمند (علیه سپاه) بی‌معنی است” و بنا بر سوابق، تاوان تحریم‌هایی که اسمشان تحریم سپاه بوده را مردم داده‌اند در حالی که “گردن فرماندهان سپاه کلفت‌تر شد” و با اسامی مختلف به سرمایه‌گذاریشان ادامه دادند.

    از نظر آرش سبحانی، “برجام بد بسته شد” و اوباما دست سپاه را برای دخالت در خارج از مرزهای ایران باز گذاشت تا جایی که “مردم منطقه امروز از ایرانیان متنفرند”. در پاسخ به توییت یکی از مخاطبان که گفته بود کسانی که در ایران نیستند نباید درباره تحریم یا جنگ اظهار نظر کنند، آرش سبحانی گفت بسیاری از شخصیت‌های بزرگ ایران، از جمله خود آقای نبوی، به خارج رانده شده‌اند.

    دعوای منتقدان و طرفداران نامه جنجال برانگیز به دونالد ترامپ در شبکه‌های اجتماعی هم همچنان ادامه دارد و دو طرف اغلب به طور متقابل همدیگر را به صفات و القاب مشابهی متهم می‌کنند. اگر یک گروه، انگ #کاسبین_تحریم می‌خورند، گروه دیگر #کاسبین_تثبیت_نظام لقب گرفته‌اند.

    یکی از برچسب‌های آشنا، واژه “خارج‌نشین” است. گروهی در توییتر عکسی را که گفته می‌شود از حلب است منتشر کرده‌اند. عکس از دیواری که رویش به عربی نوشته شده است: “وطن هتل نیست که وقتی خدماتش خوب نبود ترکش کنیم. ما اینجا خواهیم ماند.” کنایه از این که نویسندگان نامه خودشان در ایران نیستند که عواقب تحریم یا حتی حمله نظامی را بچشند.

    از سوی دیگر، مدافعان نامه یادآوری می‌کنند که جمهوری اسلامی هم در خارج از ایران طرفدار کم ندارد. بحث مدیران دوتابعیتی و آقازاده‌ها بحث تازه‌ای نیست. آیت‌الله تناسلی می‌نویسد: “نامه‌ای در محکومیت سپاه و امپراطوری مالی خامنه‌ای به ترامپ نوشته شده. کاسبین تثبیت نظام و پاتریشیا سادات‌های تورنتو و نیویورک بدجور مکدر شده‌اند.”

    احمد باطبی، از امضا کنندگان نامه، هم در دفاع از “تحريم هوشمندانه منافع اقتصادى سپاه” می‌نویسد: “سپاه ديگر آن نهاد فداكار جنگ هشت ساله نيست. مافيايى است كه به اسم خون شهدا و منافع ملى تعيين تكليف می‌كند، سهم خواهى ميكند و باج می‌گيرد و حذف ميكند. و اين در حالى است كه خانواده و فرزندان آنها شهروند اروپايى و آمريكايى هستند و تنها براى برداشت (از) حساب‌هاى بانكى سرى به وطن می‌زنند.”
    Image copyright Getty Images

    درباره همین سود یا زیان تحریم سپاه هم دو دیدگاه متضاد وجود دارد: بسیاری مانند رضا حقیقت‌نژاد، روزنامه‌نگار مقیم استانبول، معتقدند فعالیتهای سپاه به حدی گسترده است که تحریم کردنش همه را متضرر می‌کند: “۵۰۰۰ پیمانکار که اغلب بخش خصوصی هستند و با خاتم الانبیا کار می‌کنند، تحت فشار بیشتری قرار می‌گیرند. این نمونه ساده نشان می‌دهد اکنون بازنده تحریم همه هستند، نه صرفا حکومت.”

    در پاسخ با این استدلال، سعید قاسمی‌نژاد، پژوهشگر بنیاد دفاع از دمکراسیها در واشنگتن، می‌نویسد: “لابی جمهوری اسلامی و دلالانشان مدعی‌اند که تجارت با ایران موجب تقویت بخش خصوصی می‌شود ولی همزمان از تحریم شرکتهای سپاه و خامنه‌ای ناراحت می‌شوند چون مدعی هستند کل اقتصاد دست سپاه و خامنه‌ای است و تحریم آنها یعنی نابودی کل اقتصاد کشور. خب اگر کل اقتصاد دست این دو نهاد است تجارت با ایران چطور موجب رشد بخش خصوصی می‌شود؟ قاعدتا موجب رشد این دو نهاد سرکوبگر می‌شود.”

    در پاسخ به کسانی که برجام را دستاوردی بزرگ برای مردم ایران می‌دانند که تحریمهای جدید به خطرش خواهند انداخت، دیگران یادآوری می‌کنند که خود برجام محصول تحریم بود.

    عده‌ای تقاضای کمک از آمریکا را مایه ننگ و خفت می‌دانند و می‌گویند مشکلات ایران را ایرانیان باید به تنهایی حل کنند. اما ساسان در توییتر می پرسد: “بابک خرمدین میهن پرست بود که به امپراتور بیزانس نامه زد (که) به خلیفه حمله کنه یا افشین که بابک رو دستگیر کرد و تحویل خلیفه داد؟” گروهی هم می‌پرسند چرا ایران خودش دارد در امور سوریه مداخله نظامی می‌کند.

    و بالاخره، کیوان حسینی از رادیو فردا می‌نویسد در بین امضا کنندگان نامه، به جز مجید محمدی، هیچکس نیست که “در رسانه‌های فارسی که آزادانه فعالیت می‌کنند، به عنوان تحلیلگر مسائل ایران یا صاحب‌نظر روابط بین‌الملل با او به طور مرتب مصاحبه شود.” در پاسخ او گروهی نوشته‌اند این رسانه‌ها تحلیلگرانشان را بر اساس خط مشی مدیرانشان انتخاب می‌کنند و این که رادیو فردا، بی بی سی و صدای آمریکا با کسی مرتب مصاحبه نکنند موجب سلب صلاحیت او نمی‌شود. احمد باطبی می‌نویسد: “در دستگاهی که شما کار می‌کنید، من هم هم چند سالی کار کردم و می دانم برای ماندن در آنجا باید چه شرایطی را پذیرفت (…). دلایلی که من به خاطر آن استعفا دادم.”

     
  59. احمد باطبی: از امضا کنندگان نامه، هم در دفاع از “تحريم هوشمندانه منافع اقتصادى سپاه” می‌نویسد: “سپاه ديگر آن نهاد فداكار جنگ هشت ساله نيست. مافيايى است كه به اسم خون شهدا و منافع ملى تعيين تكليف می‌كند، سهم خواهى ميكند و باج می‌گيرد و حذف ميكند. و اين در حالى است كه خانواده و فرزندان آنها شهروند اروپايى و آمريكايى هستند و تنها براى برداشت (از) حساب‌هاى بانكى سرى به وطن می‌زنند.”

     
  60. نوری زاد من مونده ام جماعتی که همسوی تو (مثلا”) فکر می کنند در مورد تو چه فکر کرده اند؟!؟!؟ عده ای از نظرها در سرتاسر سایت (از زمان تاسیس) آنقدر خنده دار است که جماعت آخوند هم تا همین الان بر پایه همین نظرات حکومت خوشان را پیش برده اند؟ که اگر نظری هم نباشد باز با قلدری کارشان را انجام خواهند داد!

    تعجب نکن اگه روزی از تو بخواهند و بگویند “استاد ارجمند فرهیخته دانشمند بزرگوار رنج کشیده درد مند (سه نقطه الی آخر) که دلار گران شده است لطفی کن ترتیبش رو بده که ارزان شود! یا “استاد ارجمند فرهیخته دانشمند بزرگوار رنج کشیده درد مند (سه نقطه الی آخر) دستور فرما کلیه زندانیان سیاسی آزاد شوند!… بعد هم فرت فرت نوری زاد نسخه می پیچد با یه مقاله که دست کمی از مثنوی هفتاد من ندارد می نویسد که “آزادش کنید!” … “فوراً آزادش کنید”… بعد هم که خودت بهتر می دانی!!!!

    چرا تاکنون از حقایق بازجویی ها و پشت پرده اونها چیزی نگفته ای؟!؟!؟ چرا نمی گویی به تو تذکر داده اند مبادا از گفتگوهایمان به کسی چیزی بگویی؟ چرا نمی گویی صحبت جاسوسی و حبر چینی و قرار مدار گذاشتن ها در پشت همه بازجویی های حتی خودمانی وجود داشته است؟!؟

    اینها را من می گویم چون خودم تجربه بازجویی های حفاظت اطلاعات (کدوم حفاظت اطلاعات؟ بماند!) را داشته ام! این داستان ادامه پیدا می کند تا فیلمی از تو منتشر می شود که در یکی از این بازجویی های خودمانی حضرت آقا را یه چیز دیگر میدونی؟ آنهم برای استاد ارجمند فرهیخته دانشمند بزرگوار رنج کشیده درد مند (سه نقطه الی آخر) نوری زاد که حاضر است مرگ را در آغوش بکشد!!! در ادامه تنها چیزی که از تو در پاسخ مشاهده می شود که اینها توطئه رژیم است و بدون هیچ توضیح اضافی!!!

    راه رهایی نه در این نسخه پیچی های بی تاثیر بلکه تنها در جنگ مسلحانه با آخوندها ست که جز به سه شکل امکان پذیر نیست! یا ارتش دست به کودتا بزند، که ارتش کنونی بدلیل سود جویی های سیستم فاشیستی سپاه قدرت پیشین خود را ندارد و ارتشیان نیز خود می دانند در میان خود جاسوسهای فاشیست تعلیم یافته آخوندی کم نیستند! راه دوم قیام مسلحانه مردمی است که بدلیل فقدان تجربه عملیاتی می تواند تلفات زیادی بدنبال داشته باشد اما اجتناب ناپذیر است که حتی همان خدای نادیده تو نیز بارها گفته است سرنوشت قومی تغییر نمی کند مگر بدست خودش! راه سومی هم وجود دارد که حمله نظامی به ایران است! همانگونه که می بینی در هر حال این سلاح است که حرف آخر را در برابر زورگوی زبان نفهم تازه به دوران رسیده می زند!

     
    • راه چهارمی هم وجود داره، اینکه ناشناس ترسو که حتی اسمشم جرات نداره بنویسه اما از قیام مسلحانه حرف میزنه و جربزشو نداره و خائنانه و بزدلانه میره سراغ گزینه حمله نظامی اجنبی ها بکشورش ،راه چهارم اینه که ناشناس خفه خون بگیره و چون خودش از عهده دو گزینه اول برنمیاد با خفه خون گرفتن منتظر گزینه چهارم بشه

       
  61. وزوزیر ملک اسلام: سالانه ۶۰۰ هزار ایرانی زندانی می‌شوند و ایران با مشکلاتی چون حاشیه‌نشینی ۱۱ میلیون تن، بیکاری سه و نیم میلیون شهروند و اعتیاد یک و نیم میلیون تن دست و پنجه نرم می‌کند.
    مش قاسم: اولا که این اعداد و ارقام خیلی بیشتر از اینست که این بیکاره گفته. کدوم حرف اینا راست و دقیق بوده که این دومیش باشه؟ سه و نیم میلیون شهروند بیکار؟ لابد این نادان خیال میکنه توی خیابون بیهدف راه رفتن هم خودش کاریه. دوما، تا حکومت اسلامی برقرار است اش همین اش و کاسه همین کاسه. چشم منقلابیون ۵۷ روشن که همهشون خسر الدنیا ولآخرت شدن.

     
  62. وقتیکه چند نفر در کف خیابانها به نفع خامنه ای شعار بدهند این حادثه ای بی نطیر نام دارد و باید هر ساله بزرگداشت شود. اما اگر میلیونها نفر به کف خیابانها بیایند و خواستار رسیدگی به سلامت در انتخابات باشند خام ان ای فریاد میکشد مگر کشور قانون ندارد که به کف خیابان آمدید. بعد هم اعلام میکند هر کس از فردا به کف خیابان بیاید جانش پای خودش است. اگر این گفته او تبیض و اعلام حکومت نظامی نیست پس چه نام دارد؟

     
  63. “عُمرِ طولاني رهبر”

    پادشاهي خواب ميبينه همه دندونهاش افتادند. ترس وَرِش ميداره، از تعبير كننده هاي خواب

    ميخاد كه خواب رو واسش تعبير كنند.
    .
    أولي ميگه، پادشاه مرگِ همه بستگانش رو بچشم ميبينه. شاه عصباني ميشه و ميگه، گردنِ

    اين مرتيكه رو بزنيد!

    دومي كه ديد هوا پَسه ميگه، عُمرِ پادشاه از عمر همه بستگانش طولاني تَر ميشه .

    پادشاه خوشحال ميشه و يه حالي بهش ميده.

    دوتاشون، یه پیام رو به دو شکل متفاوت به زبون آوردند یکی‌ سرِ شو باد داد، یکی‌ با جیب پر رفت خونه.

    نتیجه اخلاقی‌ :

    واسه یک دیکتاتور و رهبرِ خودکامه، دونستنِ واقعیت خیلی‌ مهم نیست

    فقط خبرها رو یجوری بهش برسونن که خاطرِ مبارک آزرده نشه !!

    ⭐️ ⭐️ ⭐️

    ما هم ارزو ميكنيم كه عُمرِ رهبر طولاني تَر از عُمرِ همه بستگانشون بشه، تا بچشم خودشون

    شاهد روزي باشند كه این مردم برای پاسخگو نبودنشان به مسؤليت هاي بیشمارشون در اين

    سالها و به ویرانی کشیدن کشور، بر خلاف سنتِ بيتِ شان، نه نشسته روی زمین به زانو، که

    ایستاده به صف، در مقابل بيتِ شون به فریاد ایستاده اند !

     
  64. دوستان هم ميهنان گرامي بدانيد و باور كنيد بزودي از همان نقطه اي كه رژيم فكرش را هم نمي كند حركتهاي خزنده اي خود را به رخ خواهد كشيد. به دنبال راه حلهاي دور از ذهن و غيرعملي نباشيم يكبار هم كه شده از بازيهاي حكومت فاصله بگيريم مثلا در 22 بهمن همه شروع به ارسال جوك در زمينه اين روز بنمايند و همه در خانه بمانند يا همه در پاركها گردش كنند .

     
  65. ایران دوست واقعی

    درود بر اصغر فرهادی ، ای کاش رهبر هم همین نامه را بخواند و به جای اباد کردن لبنان و فلسطین و ووو کمی هم بفکر اباد کردن و وووو کشور خودمان بیفتد ….

    آقای دکتر حسن روحانی، رئیس‌جمهور محترم

    سلام

    امروز گزارش تکان‌دهنده زندگی مردان، زنان و کودکانی را که در گورهای یکی از قبرستان‌های اطراف تهران شب‌های سرد را به صبح می‌رسانند خواندم و اکنون سراسر وجودم شرم است و بغض. به بهانه این نامه به شما، قصد دارم همه آنانکه در این سرزمین و در این سی و چند سال مسئولیتی داشته و دارند را سهیم این شرمساری کنم.

    می‌دانم که عده‌ای سیاست‌باز اینگونه گزارش‌ها و خبرها را دستاویزی خواهند کرد برای گرم کردن تنور بازی‌های فرساینده سیاسی و انتخاباتی اما افسوس که گرمای این تنور، تن رنجور کودکان، زنان و مردانی را که شب‌ها در گوشه قبرها، لابه‌لای درختان پارک‌ها و زیر پل‌ها به خواب می‌روند گرم نخواهد کرد.

    در این گزارش نام یکی از کسانی که شب های سرد استخوان‌سوز را در گوشه گوری نشسته به صبح می‌رساند و به تعبیر تلخ گزارشگر مرگ را زندگی می‌کند، «آرمان» است. این نام مرا رها نمی‌کند. «آرمان» گم شده‌ای که در گور پیدایش کرده‌اند. شرم بر ما.

    در تاریخ خوانده‌ایم که گاهی حاکمان با لباس مبدل به میان مردمان می‌رفته‌اند تا به دور از محافظان و ملازمان و متملقان گوشه‌ای از درد و رنج مردم را بی‌واسطه درک کنند. پیشنهاد می‌دهم لااقل برای تنوع در نگارش تاریخ امروز که آیندگان بهت‌زده خواهند خواند، گاهی صاحب منصبان بی‌همراه و ناشناس به میان مردم بروند. به روستاها و شهرهای دور افتاده. اگر ناشدنی‌ست به همین حوالی، محله‌های حاشیه تهران تا ببینند صورت‌های سرخ از سیلی آبرومندان بی‌بضاعتی که بیش از هر صاحب قدرتی جان و جوانی‌شان را برای این سرزمین قربانی داده‌اند. اگر باز ناشدنی‌ست یک روز به اورژانس شهر سری بزنند و مخفیانه سوار بر آمبولانسی شوند که قرار است بیماری بی‌رمق را به بیمارستانی برساند و از نزدیک شاهد باشند چگونه در مسیر، به جای راه باز کردن برای نجات جان یک بیمار، مسابقه‌ای تلخ بین دیگران است برای پیشی گرفتن از هم که پشت آمبولانس حامل یک هموطن رو به مرگ جای بگیرند و از این موقعیت برای زودتر رسیدن به مقصد نهایت استفاده را ببرند. این مثالی ساده، تلخ و تکراری‌ست اما خلاصه‌ای‌ست از وضعیت امروز ما. چه کسی پاسخگوی این بی‌رحمی پنهان است؟ ما چرا و کی چنین شدیم؟ ما مردمانی که دیگر دوست داشتن هم‌وطن را از یاد برده‌ایم، ما که خشونت‌های پنهان و ریز در رفتار و گفتار روزمره‌مان ابزاری شده است برای بیرون کشیدن گلیم فردی‌مان از اجتماع. ما که دروغ را به عنوان مهارتی برای زیستن دوگانه در بیرون و درون خانه می‌آموزیم و به کودکانمان می‌آموزانیم.

    ما که تنها نظاره‌گر و شنونده فراموشکار رنج‌هائیم. چه کسی امروز از آن پدری که خود را از پل عابر پیاده خیابان میرداماد به دار کشید و در یادداشتی که از جیب خالی‌اش پیدا شد نوشت «هزینه درمان بیماری چشم‌هایم را نداشتم» سخنی می گوید؟ آن اندک کسانی نیز که دلسوزانه می‌گویند با انگ سیاه‌نمایی مورد هجمه‌اند. انگ سیاه‌نمایی فراری‌ست رو به جلو از سوی مسئولان برای عدم پذیرش مسئولیت سیاهی‌ها.

    این است شهر نوید داده شده؟ این است شهر آرمان‌ها؟

    اصغر فرهادی

    7 دی ماه 1395

     
    • با سپاس از ایران دوست جهت تکرار نامه جناب فرهادی : ((( ملی گرایی خلاف اسلام است ))) امام خمینی !!! این جمله کوتاه که نظر واقعی خمینی بود مد نظر کلیه مسئولین طراز اول ج.ا هست و خواهد بود زمانی که مسئولین این جمله را آویزه گوش خود کرده باشند دیگر چه جای وطن پرستی ؟ این حاکمان انگار شرم وحیا از وجود شان رخت بسته و به قول معروف زیر سیبیلی رد میکنند اگر به گزارش هایی که بعدا از کارتن خواب ها میرسد توجه کنید میگویند همین قبور را هم از آن ها با ضرب و شتم گرفته اند و آواره خیابانها و بیغوله ها شده اند این یعنی پاک کردن صورت مسئله این یعنی به قول وزیر اسبق ارشاد هفتاد وپنج هزار مسجد و هشتصد امام جمعه یعنی کشک این یعنی بهره کشی از ضعفا و اولویت قرار دادن منویات رهبر که نگاه به کدام سو دارد خلاصه کنم تا متملقان و چاپلوسان درگاه همایونی رهبرمکرم ومعظم وفرزانه بر سر کار هستند از این بد تر را شاهد خواهیم بود .

       
  66. ایران دوست واقعی

    گویند:مردی در امامزاده ای اختیار ادرارش را از کف داد ودر صحن امامزاده ادرار کرد…
    مردم خشمگین شدند وبه سمت او هجوم بردند وخواستند که اورا بکشند…
    مرد که هوش وفراستی بسیار داشت گفت:
    ایهاالناس!من قادر به ادرارکردن نبودم امامزاده مرا شفا داد…
    به یکباره مردم ادرار او را به عنوان تبرک به سروصورت خود مالیدند….
    مردم ما اینگونه اند وبس…

    (شادروان دهخدا)

     
  67. جمهوری اسلامی نظام ترس است و وحشت اما نه آنطور که ما فکر میکنیم که مردمی از حاکمیت وحشی می ترسند. بلکه بر عکس این نظامی است که حاکمیت بشدت از محکومان هراس دارد. من ادعا میکنم که این دستگاه وحشت ولابت و برادران طادب و سرداران است که از هرس مردم روز و شب ندارند.
    نظام فعلی از مصوبه کنگره و سنای آمریکا که هیچ قدرت اجرائی ندارد آن چنان بوخشت افتاده که به کمیسی.ن برجام شکایت کرده. مسولین درمانده وزارت خارجه صریح میگویند به لحاظ توافق تخلفی صورت نگرفته ولی از نظر رهبر این تخلف است! اما این فقط برجام نیست که موجب ترس شده، یک استاد دانشکاه معترض به نژاد پرستی هم ترس دارد. یک کنسرت هم ترس دارد. یک نمایشکاه ایراتی در برلین هم ترس دارد. یک مجسمه گچی برای نمایش لباس هم ترس دارد.یک زن دستفروش هم ترس دارد. یک گور خواب هم ترس دارد.خلاصه همه چیز ترسناک است درست مثل بیماران روانی که از ترس به دیکران خمله می کنند حاکمیت هم از ترس به همه حمله میکند.
    جانیان محصول زندکی مصیبت بار و محیط آلوده ای هستند که در آن رشد کرده اند.جاکمان ایران نیز نوعا در چنین بستری هم زندگی شخصی داشته اند و هم سیاسی. ترس بازگشت به زندگی قبل و از دست دادن آن چه بدست آمده و باز شدن پرونده اعمالی که انجام داده اند، تمام خواب و خیال آنانرا به جهنمی مبدل کرده است.هیچ زمینه وفاقی بین یک درنده و یک قربانی نیست.
    در انجیل فرازی عجیب وجود دارد که بیان حال و روز حاکمان اسلامی است. “آنکه با عشق مانوس نیست لاجرم با مرگ و نابودی همنشین است”.بشهادت آنچه میبینیم، این دستگاه متمسک بدین را با عشق به ایران و ایرانی کاری نیست و لاجرم محصول این وضع بدبختی و فلاکت است و بس.
    جنایتکار همیشه در وحشت است چون میداند فقط کافی است قزبانی دیگر بی تفاوت نباشد و فقط کافی است فریادی بکشد..راز این بگیر و ببندهاو عربده کشی ها در همین است!

     
  68. قانون- بازهم به‌جاي حل مسئله صورت مسئله را پاك كردند، پس از انتشار گزارشي در روزنامه شهروند درباره گورخواب‌هاي شهرنصير‌آباد شهرستان شهريار، مسئولان اين شهرستان دريك طرح ضربتي صبح امروز با ضرب و شتم اين كارتن‌خواب‌ها اقدام به بيرون راندن آنها از اين گورستان كردند. نكته جالب توجه اينجاست شهرباغستان كه گورستان نصيرآباد در آن واقع شده است؛ داراي بيشترين كمپ‌هاي ترك اعتياد در استان تهران است.
    به‌گزارش خبرنگار قانون، صبح امروز بسياري از خبرنگاران و انجمن‌هاي خيريه براي رسيدگي به‌وضعيت اين كارتن‌خواب‌ها به گورستان نصيرآباد مراجعه كردند كه با گورستاني خالي مواجه شدند. پس از جست‌وجو‌هاي فراوان تنها يكي از اين كارتن‌خواب‌ها را پيدا كردند كه او نيز با ترس و دلهره به خبرنگاران و انجمن‌هاي خيريه گفت:« تنهايمان بگذاريد صبح زود يكسري از مسئولان آمدند و ما را با كتك بيرون كردند، الان همين گور را براي خوابيدن نداريم.»
    اين كارتن‌خواب‌ها پس بيرون رانده شدن از گورستان به خانه‌ نيمه‌كاره‌اي در همان حوالي پناه برده‌اند.

     
  69. نامه اصغر فرهادی به حسن روحانی: سراسر وجودم شرم است و بغض

    اصغر فرهادی کارگردان نامی سینمای ایران در واکنش به گزارش گورخوابی روزنامه شهروند نامه‌ای خطاب به حسن روحانی رییس جمهور ایران منتشر کرده است. در بخشی از این نامه آمده است:

    “امروز گزارش تکان‌دهنده زندگی مردان، زنان و کودکانی را که در گورهای یکی از قبرستان‌های اطراف تهران شب‌های سرد را به صبح می‌رسانند خواندم و اکنون سراسر وجودم شرم است و بغض. به بهانه این نامه به شما، قصد دارم همه آنان که در این سرزمین و در این سی و چند سال مسئولیتی داشته و دارند را سهیم این شرمساری کنم.”

    “می‌دانم که عده‌ای سیاست‌باز اینگونه گزارش‌ها و خبر‌ها را دستاویزی خواهند کرد برای گرم کردن تنور بازی‌های فرساینده سیاسی و انتخاباتی اما افسوس که گرمای این تنور، تن رنجور کودکان، زنان و مردانی را که شب‌ها در گوشه قبر‌ها، لابه‌لای درختان پارک‌ها و زیر پل‌ها به خواب می‌روند گرم نخواهد کرد.”

     
  70. https://www.youtube.com/watch?v=tE4AcCe6rx8

    نوری زاد گرامی ، خود میدانید که امثال دو لینکی صوتی که خود شما در بالا آورده اید بسیارند ، اما تقاضا دارم لینک بالائی را که گذاشته ام را بگذارید، تا ببینند که دروغ را تا به کجا میتوان رساند و بقول معروف حناق که نیست ولی من به شخصه ایرادی به این جور گفتن های این افراد ندارم زیرا میدانم دکانی را باز کرده اند و از آن راه نانشان را میخورند و آن هم چه نانی ، ایراد من به شنوندگان و پای منبریان آنهاست ، اینان گوسفندند یا انسان نمیدانم ،انسان تا به چه حد میتواند تهی مغز باشد و چنین اراجیفی را بشنود و سخنی بر ضد آن نگوید بل بلعکس زاری و شیون کند و بر سر خود هم بکوبد . در یکجا یکی از آنان میگوید حتی خاتم انبیا یعنی حضرت محمد هم به بهشت نمی رود مگر برگه ای در دست داشته باشد که علی او را تائید کرده باشد . نمیدانم چه بگویم ، خود ببینید و قضاوت کنید . پایدار و استوار باشید .

     
    • با سلام و ارادت دوباره ، منظور از دو لینک بالای شما مربوط میشود به مالیخولیا + فیلم میباشد ، با سپاس

       
  71. ایران دوست واقعی

    استاد گرامی به نظر من این مشکل اصلی است :

    شیخک به چرت بود که زبیده اش وارد شد به تعجیل, بگفتا; شیخکا چه نشستی که آش شله قلمکار دهند اندر هیئت ابوالفضلی!

    پس شیخک به عبا و عمامه شد و دیگ, سمت دروازه, پیش گرفت.

    چون رسید کوی هیئت را, خیل خلق بدید در آشوب و هیاهو! در اندیشه شد که نوبتش نیاید و اشکم در حسرت بماند!
    ره ز میان صف گشوده, بالای دیگ برسید. دیگ آش, نیمه یافت. پس آشپز را بگفت; دست نگاهدار, که نذری را اشکالی ست شرعی!

    آشپز بگفت; از چه روی ای شیخک؟
    خلق نیز به گوش شدند.

    شیخک بگفت; قصاب بدیدم به بازار که گوسپند, تازه ذبح بکرده, سر به کناری نهاده بود. چون ز سر بگذشتم, حیوان به ناله و اشک شد که قصاب, آب نداده, هلاکم نمود…, هم از این روی, حرام باشد آن گوشت و این شله!

    مردم را ولوله افتاد و آشپز را پرسش که; حال که کار ز کار بگذشته, چه باید کرد شیخکا؟

    شیخک بخاراند ریش را و بگفتا; خمس آش به امام دهید, حلال شود!
    پس خلق بگفتند آشپز را که; خمس دهی, حلال شود, به ز آنست که کل آن حرام شود!

    پس آشپز, دیگ ز شیخک بستاند و آش اندر بکرد!
    خلق, شادمان شده, شیخک را درود گفته, صلوات بفرستادند.

    خشتمال, که ترش روی, حکایت بدید و بشنید, شیخک را جلو گرفته, بگفتا; این چه داستان بود که کردی؟ چه کس دیده که گوسپند سر بریده سخن گوید, ای فریبکار؟
    شیخک بگفت; مهم شله است, که به دیگ شد! الباقی, نه گناه من است, که خلق را اگر میل به خریت است, همه کس را حلال باشد به سواری!

     
  72. ﺍﯾﺮﺍﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﻬﺎ ﻧﮑﺸﺖ ﺗﺎ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﭘﯿﺮﻭﺯ ﻧﺸﻮﺩ ….

    ﻣﺎ ﺍﺯ ﺷﺎﻫﯽ ﺳﺨﻦ ﻣﯿﮕﻮﺋﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩ، ﺁﺩﻡ ﮐﺶ ﻧﺒﻮﺩ .
    ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻘﺎﯼ ﺳﻠﻄﻨﺘﺶ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺟﻨﺎﺯهﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﺶ ﺭﺍﻩ ﻧﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﮐﺎﺥ ﻧﺸﯿﻦ ﺑﺎﺷﺪ .
    ﺍﻭ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﻣﻦ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺘﯽ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻡ ﻫﺴﺖ، ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ . ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﻣﯿﮑﺸﺖ ﺗﺎ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ، ﺁﯾﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯿﻢ ” ﮐﺎﺵ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺁﻥ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺎﻣﺮﺯ ” ؟؟ !
    ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﻤﯿﻨﯽ ﺑﺘﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ کسی ﺑﻪ ﮔﺮﺩ ﭘﺎﯾﺶ ﻧﻤﯿﺮﺳﯿﺪ !! ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ . ﻗﺮﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﯾﮏ ﺗﺤﻮﻝ ﺑﻮﺩﯾﻢ . 400 ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﺧﻮﻧﺪﻫﺎ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻗﺪﺭﺕ ﺑﻮﺩﻧﺪ .
    .
    ﮊﻧﺮﺍﻟﻬﺎﯾﺶ، ﺧﺴﺮﻭﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺪﺭﻩ ﺍﯼ، ﺩﺭ ﮐﺎﺥ ﻧﯿﺎﻭﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺶ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ ﮐﻪ ” ﺍﻋﻼﺣﻀﺮﺕ، ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﺪﻫﯿﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ . ﺷﺎﻩ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ” ﺑﻪ ﭼﻪ ﻗﯿﻤﺘﯽ؟! ﻣﺮﮒ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ؟! ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﻧﺮﺳﯿﺪﻡ “….
    ﺷﺎﻩ ﻓﻘﯿﺪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﮐﻨﺪ . ﺍﻭ ﺁﺭﺯﻭﯾﺶ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﺪﻭﻥ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻭ ﺩﯾﮑﺘﺎﺗﻮﺭﯼ . ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﯾﺶ ﺑﺮﺳﺪ، ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﺎ ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ . ﺍﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﯼ ﻣﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ . ﺍﻭﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﮑﺮﺩ، ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﻮﺩ .

    ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﯾﮏ ﻣﻠﺖ ﻧﯿﺴﺖ .

    ﮔﻨﺎﻩ ﻣﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺷﺎﻩ ﻓﻘﯿﺪ ﻧﯿﻨﺪﺍﺯﯾﻢ . ﺍﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ملت ایران ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺭﺍﻫﯽ ﮔﺎﻡ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭیم . ما ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩیم . ﺍﻭ ﻣﻘﺼﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ما ﻧﯿﺴﺖ . ﺣﺎﻝ ﺗﻮﺩﻩ ﺍﯼ ﭼﻪ ﮔﻔﺖ، ﻣﺼﺪﻗﯽ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﺪﺍﺋﯽ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﺮﺩ، ﺷﺎﻩ ﻣﻘﺼﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ما ﻧﯿﺴﺖ . ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻭ
    ﺩﻩ ﻫﺎ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ما ﮔﻔﺖ ” ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﺭ ﺳﺮﺥ ﻭ ﺳﯿﺎﻩ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺍﻧﺪ، ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ “..
    ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯼ ما ﻧﺸﻨﯿﺪ …
    ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺑﻌﺪ 37 ﺳﺎﻝ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﺮﺩ . ﺷﺎﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻘﺎﯼ ﺳﻠﻄﻨﺘﺶ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺟﻨﺎﺯﻩ ما ﺭﺩ ﻧﺸﺪ، ﻣﻦ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﮐﺮﺩﻡ

    شاه_رفت_ایران_رفت

     
    • سپاس بزرگوا

       
    • شاه
      نه آمدنش دست خودش بود، نه ماندنش و نه رفتنش؛
      طوری میگویی که انگار پدران تو شاه را انتخاب کردند و همانها خواستند که بماند و یا همانها خواستند که برود!
      شاه را انگلیسی ها با رضایت طرف آمریکایی آوردند و تا دهۀ پنجاه هیچ مشکلی نبود ولی پس از آنکه شاه دُم درآورد و به قدرت نداشته اش غّره شد و هم برای مردم خودش و هم برای چشم آبی ها خط و نشان کشید، درست همان موقع بود که فاتحۀ شاه ایران و در پی آن مردم ایران خوانده شد.
      همچین شاه شاه میکنید که هر کسی نداند فکر میکند مملکت در زمان او هیچ مشکلی نداشت.
      شاه شما گفت: “حزب فقط حزب رستاخیز” ( مثل این آخوندها که میگن حزب فقط جزب الله )
      شاه شما با کمک ساواک و دیگر ارگانهای امنیتی شروع به شکنجه،کشتار و حبس دگر اندیشان کرد و همزمان برای انگلیسیها و آمریکائیها نیز خط و نشان کشید.
      هر چی بدبختی الان داریم 90 درصد تقصیر اوست و 10 درصد هم مردم مقصرند، البته او که احمق بود و شعور سیاسی نداشت، ولی اگه چهار تا مشاور درست حسابی و با شرف داشت، بی شک او را کنترل میکردند تا آنگونه دست به حماقتهای پی در پی نزند و افسار پاره نکند.
      شاه نه از داخل کشور حمایت میشد و نه از خارج کشور. بعد از فرار خفت بارش حتی آمریکا و انگلیس هم به او پناهندگی ندادند و در بدر شد.
      شاه شما غلط کرد که فرار کرد… درست مثل پدرش که برای مردم خودش در حکم یک دیکتاتور بود و برای خارجیها دائم مشغول دم تکان دادن و دائم در حال تقلید از دیگران و گرفتن ژستهای مترقی.
      ( برای اینکه بدانید رضا شاه که بود، یک نمونۀ کوچک تاریخی می آورم )
      یک موی گندیدۀ “آتا ترک” می ارزد به کل هیکل رضا شاه، آتا ترک پس از رشادتهای زیادی که در نبردی تمام عیار بنام “چاناخ قلعه” یا “گالیپولی” در تنگۀ داردانل و مقابل قوای متفقین در سال 1915 و یا 1294 بخرج داد، شد آتا ترک و شعارش این بود که ” چاناخ قلعه غیر قابل عبور است”و همینطور هم شد.
      درست در همان زمان و در ایران، رضا شاه با درجۀ یاوری یا همان سرگردی در تمام کشور مشغول تار و مار نیروهای انقلابی و مخالف حکومت بود، او برای طی کردن پله های قدرت، با کشتن هموطنان خود و ساختن پلکان و نردبان از آنها، برای قاجار و انگلیسیها مشغول خوش رقصی و خود شیرینی بود، رفتاری همانند یک سگ وفادار و دست آموز که از کسی جز صاحبش فرمان نمیبرد. پایان کار هر دو نظامی نشان دهندۀ این است که چه کسی واقعاً به کشور خود خدمت کرد.

      شاه شما اگر یک جو غیرت و مردانگی داشت باید میماند و در کشور خودش به درک واصل میشد.
      شاه شما اگر چه کم کشتار نکرد ولی بیش از آن را اجازه نداشت، او هیچ غلطی نتوانست بکند، دلیلش این بود که اجازه نداشت! او باید میرفت، درست مثل پدرش!
      خائن همیشه ترسوست و وقتی قافیه تنگ آید یا فوری تسلیم میشود و یا فرار میکند. درست مثل آن پدر و پسر.
      اگر پدر و پسر به ایران خدمت کردند و باور داشتند که خدمت کرده اند، پس چرا بزدلانه تسلیم شدند یا فرار کردند؟ میماندند و مردانه پاسخگوی اعمال خود میشدند تا تاریخ در مورد آنها قضاوت کند. مگر ” حسنی مبارک ” در مصر نماند و محاکمه نشد؟
      خدمات خاندان پهلوی به مردم ایران از طرف دیگران دیکته میشد و بیشتر جنبۀ “پُز و فیگور” داشت. مهمترین خصلتهایی که در این خاندان وجود نداشت و وجود ندارد “شعور سیاسی” و “وطن پرستی”بود. الان به فرزند محمد رضا شاه یا نوۀ رضا شاه نگاه کنید تا متوجه شوید چه میگویم.
      با تمام اینها میگویم که آنها خدمات زیادی به کشور کردند (خود خواسته یا از روی اجبار) و اگر نمیترسیدند و یا فرار نمیکردند بی شک ایران امروز به این شکل نبود. آنها هیچگاه روی قدرت مردم حساب نمیکردند و این یک اشتباه بود که هر دو تکرار کردند. ولی آخوندها به قدرت مخرب مردم ایمان داشتند و محصولی را که کاشته بودن به بهترین شکل برداشت میکنند، 38 سال برداشت میکنند ولی تمام شدنی نیست.
      ما مردم ایران “گُل” کاشتیم ولی “گُه” برداشت کردیم، مقصّر هم همان پدر و پسر بودند، همان شاهان پهلوی، که حرکتهای مردمی در زمان خود را با کمک اربابانشان به خاک و خون کشیدند بجای خط دادن و مدیریت حرکتها.

       
      • با درود ٍ آنارشیست گرامی بقول قدیمی ها “تو که راست میگی !!! لعنت بر دروغگو ” خجالت بکش و اگر از خدا نمیترسی حداقل از فرزندانت ، همسایه هایت و … بترس و خجالت بکش !!! اگر شاه به اندازه جمهوری اسلامی با امریکا و انگلیس ووو کنار امده بود الان داشت حکومت میکرد .

         
        • جناب ایران دوست
          اگر نقدی داری هر آنچه من گفتم را نقد کن و از توهین به من پرهیز کن چرا که من در مقابل توهین دیگران بدترین پاسخ ها را در آستین دارم. شما بیا و نشان بده چقدر مطالعه داری. هر جمله ای که من بر ضد خاندان پهلوی گفتم، همه حاصل مطالعۀ کتب گوناگون بود. میدانم درد شما سلطنت طلبها از کجاست. ایندفعه بخاطر نام “ایران دوست” از پاسخ به توهین های شما صرفه نظر کردم. برو کمی مطالعه کن. برات خوبه. شاهِ شما اگر سر تا پا حُسن بود، تنها چند عیب اساسی داشت: یکی اینکه “مردم” را آدم حساب نمیکرد و خود را صاحب اختیار آنها میدانست. دوم اینکه ایران را ملک شخصی خود میپنداشت که از پدرش به ارث برده بود، همانند دیگر شاهان. سوم اینکه ترسو بود. چهارم اینکه شعور سیاسی نداشت… همینجوری بشمارم میرسه به 20 تا.
          راستی چرا پدر معنوی شما یعنی جناب ” هویدا ” ماند و فرار نکرد؟ چرا شاه او را به زندان فرستاد آنهم پس از 13 سال ریاست دولت و خدمت به نظام شاهنشاهی و کشور؟ چرا هویدا تنها مسئول عالی رتبه بود که از کشور فرار نکرد؟ شاید او اعتقاد داشت که به کشور خدمت کرده… شاه شما یک بزدل و ترسو بود، او هر زمان عرصه را بر خود تنگ میدید دیگران را قربانی میکرد… برو کمی مطالعه کن و ادب داشته باش!

           
          • آنارشیست گرامی با درود من کوچکتر از انی هستم گه بخواهم به کسی توهین کنم و اگر بد نوشته ام از بیسوادی ام بوده که ازت پوزش میخواهم . من میخواستم بگویم که شما که درست گفته و نوشته ای لعنت بر کسی باد که دانسته و به دروغ مینویسد و عمدا واقعیت ها را پنهان میکند !!!!! شاه از بهشتی روان هویدا خواسته ایران را ترک کند ولی چون اعتقاد داشته که بجز خدمت کاری نکرده ایران را ترک نکرده و برای آرام شدن مملکت ایشان به زندان رفتند ووووو کاش روزنامه و مجلات روزهای انقلاب را هم همه مطالعه میکردیم .(همان روزنامه هایی که ” اب و برق مجانی میشود / همه صاحب خانه میشوند / همه گرده ها میتوانند فعالیت کنند / اخوند نمیتواند …..”)

             
      • جناب آنارشیست، شاه با همهٔ بدی‌هایی‌ که برایش قطار کرده ای، نتیجه حکومتش آن ایران بود و آن وجهه ایرانی از نظر اعتبار در منظر دید و احترام جهانیان و این جمهوری اسلامی نتیجه قریب به چهل سال رواج جهل و خرافه و کشت و کشتار و غارت و فسادی که سر تا پای رژیم را گرفته جز بدنامی و بی‌ اعتباری و اشاعه فقر و فلاکت و ناامنی‌ و ترس و وحشت مگر ارمغان دیگری برای ایران و ایرانی داشته است؟ چقدر از این تسلط جهنمی که روسها بر راس هرم حکومت فعلی دارند را آمریکا و انگلیس بر شخص شاه داشتند؟ چرا بی‌ بی‌ سی‌ به اعتراف همهٔ منقلابیون ( به قول مش قاسم) منصف، هدایت اصلی‌ و رسمی‌ شورش ۵۷ را بعهده داشته است؟ نسلی ابله با هدایت بی‌ بی‌ سی‌ چه گلی کاشته؟ آن دومی را که گفته‌ای کاشته اند و تعفن آن را برداشت کرده اند و در معرض دید ایرانیان و جهانیان قرار داده اند تا حاکمان و حامیان مصداق کامل آن باشند .

         
      • انارشیست گرامی اول بگویم که شاه چوب مقاومتی را خورد که در مقابل دکتر مصدق ایستاد و گودتا کرد دکتر مصدق به دلیل باز گذاشتن دست خزب توده واعمال تندو بی رویه دکتر فاطمی وسازش گروه دکتر بقائی با شاه سرنگون شد ولی در مورد رضا شاه بی انصافی کردید درست است که با دست انگلیس سر کار امد اما به کشور خدمت کرد و حگومت متمرکزی را بنیان گذاشت شایسته است که قدری منصف باشیم

         
  73. واما جوابي براي جناب آرتين گرامي
    باسلام ودرود برايشان وهمگان ؛ ايشان يك مطلب ومساله دروغ و ثابت نشده اي را مسلم گرفته اند وبرعقايدشيعه تاخته اند واين كمال بي انصافي است وبدور ازمنطق عقلاني كه بنده درپست هاي پيشين جوابش را گفتم.
    والآن هم عرض مي كنم اولا چنين رواياتي ازامام صادق وياباقر-ع-صادرنشده است كه غيرشيعه را زنازاده تلقي كرده باشند؛ وماقبول داريم كه دسايسي ازسوي غلات براحاديث وارده ازاهلبيت –ع- شده است وبفرض هم كه چنين روايت ضعيف وبي سندي ميان روايات منقول باشد كه مخالف قرآن وعقل است ،بگفته خودپيامبر-ص- ماچنين روايات رابرديوارمي زنيم وبرمفادش اعتنا نمي كنيم. وجناب ايشان برعلماي شيعه چنين لغزي هم سروده است:

    ” سخن در اینست که کتبی موجود است و مطابق آن هر جنبده ای به غیر از باورمندان حرامزاده هستند.در تحقیر باورمندان هم به جایی رسیده اند که آنها را طفیلی خلقت می نامند که خود مستقلا فاقد ارزشند و بدین سبب عزت نفس آن بیچارگان را ربوده اند.بحث ما در اینجا راجع به احادیثیست که از بزرگان تشیع رسیده و هریک قادر است ملتی را به فلاکت برساند و حوزویان نه تنها آنها را نهی نکرده اند بل به کار بسته اند.ما مدعی این هستیم که علم رجالتان چه شد؟!آن خردی که مغلطه وار دم از آن می زنید در گفتن این مهملات کجاست؟!”””

    دركجاي اين كتب چنين چيزي گفته انداولا؟

    واگربرفرض محال اگر باشد، آن راشماهم برديواربزنيد واعتنانكنيد. بله براساس باورما كه مفادش احاديث قدسي است ديگرمخلوقات طفيلي وجود پنج تن آل عبا ي طاهرومطهر واول مخلوق هستند وواسطه فيض رباني مي باشند، وشمااگرباورنداريددليل ردآن رابياوريد چرالغزخواني مي كنيد؟

    وچنين اعتقادي هيچ ملتي را به هلاكت نكشانده ونمي كشاند بلكه مي گويد اينان الگو واسوه هستند شما بندگان خداوانسانها ي روزگاربه اينان اقتداكنيدودرعمل وباورچنين باشيد همانندسلمان محمدي. چناكه قرآن هم گفته است :لقدكان لكم في رسول الله اسوة حسنة لمن كان يرجوا الله واليوم الآخر… 21/احزاب} چنانكه درآيه 4و6 سوره ممتحنه حضرت ابراهيم –ع- رااسوه والگومعرفي كرده است.
    مااهل مغلطه نيستيم بلكه عكسش ثابت شد وعلم رجال كاربردخودش رادارد وبلكه شماسرجدال عنادورزانه داريد.

    جناب آرتين مفيدوطوسي وحلي ها آن روايات كه مربوط به احكام وعقايد واخلاق است ازغير صحيح وباطل جداكرده اند ومته به خشخاش گذاشته اندوازباطل تنزيه كرده اند ومرحوم مفيد كتابي بنام اعتقادات نوشته است وبعدي ها نيز تاجناب خواجه نصيرطوسي تجريدالاعتقادراوديگران نيز وكتب اخلاقي هم فروان درهرعصري نوشته شده است .
    وبراي بقيه حرف هايت محملي غيرازعقده گشايي چيز ديگري نمي بينم . والسلام علي من اتبع الهدي
    مصلح

     
    • سلام بر مصلح گرامی
      تمنا دارم در لفظ دروغگویی که مدام به بنده نسبت می دهید قدری تامل فرمایید.متاسفانه بدلیل ضیق وقت خود نمی توانم به بحثهای فی مابین(البته به جدل از سوی شما بیشتر شبیه است) رسیده و از آن رفرنس بیاورم.اما اجمالا ببینیم که چه گفته و شنیده ایم.بنده روایتی را از معتبر ترین کتب شیعی یعنی اصول من الکافی آوردم.جنابعالی رفرنس خواستید.ارائه شد.اول فرمودید فحشا معانی گوناگون دارد.جالب است نمی دانستیم فحشا مثلا نام بیمارستان یا زایشگاهیست که غیرشیعیان در آن متولد شده و به معنی زنا و امثالهم نیست.بعد که خود هم از این جواب قانع نشدید فرمودید این یک دروغ است و من نیافتم عربی ارائه کن!ضمنا اصول کافی چهارجلدیست چگونه می گویی جلد هشتم که البته نشان می دهد که شما نمی دانید که نشرهای مختلف ممکن است تعداد یک اثر را کم یا زیاد کنند و به مغلطه ابهام زایی روی می آورید و همین اصول کافی چهارجلدی و شش جلدی و هشت جلدی دارد!بدلیل اینکه جوابی مورد اعتنا بدهم بلافاصله از یکی از سایتهای شیعیان که با هیاهو بسیار مدعیست با ارائه لینک مربوطه پاسختان را دادم.رفتید و گشتید و آمدید گفتید ای بی سواد این از کتاب اصول کافی نیست از روضه الکافیست!!بنده بنا نداشتم ادامه جدل بدهم گفتم شما راست می گویید و خلاص.اما سوال اینست مصلح عزیز.شخصی به نام آرتین کتابی سه جلدی دارد به نام الاصول من الآرتین و شامل سه بخش اصول آرتین،فروع آرتین و روضه الآرتین است.در روضه الآرتین او افاضه کرده همگان فلانند جز ما!!حال مصلح نامی می آید و می گوید آرتین چنین گفته و از بد روزگار بدلیل توانایی در سرعت بالای تایپ به جای الاصول من الآرتین نوشته اصول الارتین یا مثلا به جای اصول من الکافی سه بخشی قید کرده اصول کافی.به نظر شمای باسواد اهل تحقیق این به معنی بی سوادی یا دروغگویی آرتین است؟!آقاجان برو خفت منحرفی به نام کلینی را بگیر و بگو چرا چنین گفته ای مگر آرتین دروغ گفته بود؟!جالب است شخص دیگری هم از فرصت بوجود آمده استفاده می کند و بدون توجه به اینگونه مغالطه در بحث و صرفا بدلیل هم عقیده ای به یکباره می گوید فلانی درست گفته!جای تاسف دارد!مصلح عزیز کجا را دروغ گفته ام!بگو تا رسوا شود هرکه دروغگوست.اینکه ابلهی می گوید شیعیان از گل وجود محمد ابن علی و امثالهم ساخته شده اند؟!آیا با قبول این یاوه سرایی می توان از باورمندی انتظار داشت که در جهت آبادی ایران بکوشد و بپذیرد که از محمد ابن علی که متعلق به هزار و چهارصد سال پیش با همان تفکر بدویست برتر است و نیازی به او برای تفکر ندارد و اصولا چرا برتر نباشد؟!برادر عزیز شما که تا بدین حد اهل تحقیق هستید چرا به هم لباسان خود مانند عسگری که کلا حدیث کسا را به زیر سوال برد حداقل اعتنا نمی کنید.شمایان از سیف ابن عمر تمیمی می گویید که اول بار همین عسگری در دو جلد کتاب مفصل بدان پرداخت ولی وقتی همو حدیث کسا را مردود می داند بد روزگار می گردد؟!آیا من جز این گفته ام که حوزویان یک بام و دو هوا کارند و خون دلی که مغالطه آمیز مدعی آنند فریبی بیش نیست و عمل ایشان موید این موضوعست و شما نتوانستید یا نخواستید جز حمله به شخص من ادله ای دیگر بیاورید در حالیکه متقابلا به حرمت بزرگتری شما علی رغم بی پایه بودن استدلالتان(اگر این نام صحیح باشد)به شما جز بزرگوار نگفتم که آنهم به شما برخورد.مصلح گرامی.دروغ گفتم که این بزرگ نمایان برای خود تاییدیه آوردند که امام زمان ما را تایید کرده!و من گفتم اول وجودش را ازا ابهام در بیاور بعد مدعی باش.مگر امروزه اگر کسی چنین مهملاتی بگوید با او هزار برخورد نمی شود چه شده که آن دروغگویان مقدس شده اند؟!دروغ گفتم اگر که گفتم امروزه با پیشرفت دانش بشری این هذیان گوییها برملا شده و اگر کسی از یاعلی گفتن علی خامنه ای یا امثالهم در حین تولد بگوید به دید یک متملق دروغزن در او نگریسته می شود حال آنکه کتب امثال کلینی و مجلسی مملو از اینگونه اراجیف و مزخرفات است و شما آنان را شیخ می نامید.دوست عزیز شما مذهبی باش و آنوقت بگو خداوند سبحان کائنات را برای چهار بنده ضعیف خود که البته خودشان هم مدعی نبودند آفریده.شما مذهبی باش و حتی به سخن خود پیامبر هم که می گوید ماه گرفتگی و …از نشانه های الهیست و برای فردی ظهور و بروز نمی کند اعتنا نکن.شما مذهبی باش و به هر چه لاطائلات بزرگان تشیع به خوردتان داده اند معتقد باش ولی با شنیدن صدای مخالف دروغگو دروغگو به راه نینداز.شما مذهبی باش و بگذار منهم دیندار باشم.
      با آرزوی سلامتی شما

       
      • سلام جناب آرتين گرامي
        چشممان روشن كه شماهم شناسنامه خودرا بافحاشي نشان داديدوبه گفته خودتان هم عمل نمي كنيدكه به جناب مزدك نصيحت كرده بوديدفحاشي خوب نيست همه انسان هستند.
        جناب ،من آن حديث راباذيلش آوردم وتوضيح دادم وعرض كردم سندش مخدوش است وقابل اعتنا نيست؛وبرفرض صحت صدورش ازامام ،آياكلمه “فحشا” درآن روايت است؟ كه شما ازاين كلمه برآشفته ايد!ولغزپراكني نموده ايد؟ وياسخن مترجم است كه شمارا پريشان وعصباني كرده است ؟
        همه اهل مطالعه كتب ديني مي دانند كه كليني سه كتابش معروف است :”اصول كافي ،فروع كافي وروضه كافي” است واين حديث درروضه كافي است وسندش مخدوش وقابل اعتنانيست.
        اگرريگي درتفكروانديشه ات نيست چرا حديث امام صادق –ع- را كه درمقابل آن حديث است باورنمي كنيد؟ كه يكي از همراهانش به غلامش زنازاده خطاب كرده بود،امام –ع- گفت :ديگربامن همراهي نكن وچراغلام را زنازاده خطاب كرديد؟ وگفت هرقومي نكاهي وعقدوپيمان زناشويي دارند وحلال زاده اند ،توچرابه مادراوتهمت زنازديد؟
        من اين روايت راباسندش ازهمان اصول كافي آوردم وآدرس هم دادم. چرابه اين روايت تمسك نمي كنيد كه باآن روايت درتعارض است وآن رامردودمي شمارد؟
        همانطوركه من حدس زدم جنابعالي تحقيقا شخصي عقده اي وكينه توزنسبت به پيامبرواهلبيتش-ع- هستيد وعصمتشان رامنكرهستيد درحالي كه عصمت آنان ثابت به نص آيه تطهير33/33 ؛ وازهرآلايش ظاهري وباطني را خداوندازآنان به اراده خودش دوركرده است.
        وچه نيكوفرموده است پيامبرگرامي درخطاب به اميرمؤمنان-ع-: ياعلي اگرتونبودي مؤمن ازمنافق شناخته نمي شد،تورادوست نداردمگرمؤمن وتورامبغوض نداردمگرمنافق “ونيرنگ باز”.
        واين روايت را هردوفريقين دركتبشان به تواتر ازپيامبرنقل كرده اند.
        اصرارشمابرمحتواي مخدوش اين روايت مجهول السند ومخدوش الصدور درمقابل حديث صحيح ازامام صادق-ع- كه هرقومي نكاحي وعقدوپيمان زناشويي دارند وهمه حلال زاده هستند مگرخلافش ثابت شود؛اين اصرارشما حدس مراثابت مي كند.
        واما آن ذوات مقدس كه اولين صادر ازهستي بخش هستند وهمه عالم طفيل وجودآنهااست؛ فهم اين مسأله براي شما خيلي سنگين است زيراكه بايدعمري طويل درتحقيق اين مساله درنزداستادي توانا سپري كنيد وبعدش آيابفهميد ويانفهميدونتوانيدهضم كنيد،هنوزهم جاي سؤال هست. زيرا باران كه درلطافت طبعش ملال نيست اما درباغ لاله رويد ودرشوره زار خس.
        بيش ازاين تصديع نكنم امابدان كه بعدازاين ازكناركامنت هاي شما چنان عبور مي كنم كه ازكامنت برخي هاعبور مي كنم وديگرجوابي ازمن نخواهي ديد.
        والسلام علي من اتبع الهدي
        مصلح

         
        • سلام بر مصلح گرامی
          به جای فرافکنی در تمام گفتار یک جمله بیاورید که فحاشی به شما یا کس دیگریسست یا اصولا معنای فحاشی می دهد.در غیر اینصورت دیگر طرف بحث من نخواهید بود.جالب است امثال شمایان هر چه می خواهید می گویید تا کس دیگر سخنی می گوید به تند و تیز گویی و فحاشی متهم می شود.مصلح گرامی همانگونه که شما و همفکرانتان به کرات می گویید در مسائل دین(بخوانید مذهب)با کسی تعارف ندارید بنده و امثال من هم با اینگونه لغز گوییها مراعات کسی را نخواهیم کرد چه شما خوشتان بیاید چه نیاید البته که این با توهین به اشخاص متفاوت است که شمایان مراعات آنرا هم نمی کنید.
          به امید دیدار در همین سایت

           
  74. جواب جناب مصلح آبادي اراكي سلمه الله من آفات الدهر
    بادرودوسلام برهمگان ؛
    باصرف نظرازتوهينهاي جنابعالي كه درغيبت من نثارم كرده ايدوآنهارانوش جان مي كنم واما به بهتانهايتان بايدجوابگوباشيد.
    شما اگرآشنا به قرآن وتفسيرآن هستيدلطفامراجعه كنيدبه تفسيرذيل آيه 33ازسوره احزاب بشماره33 كه آيه تطهيرنام داردوچنين آمده است:

    {…انمايريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا}وبه تفاسيرعلماي سني وشيعه نگاه كنيد كه ببينيدمقصوداز اهلبيت دراين آيه چه كساني هستند؟ اگربه تفسيرزمخشري سني مذهب نگاه كنيددرآنجا مقصودازاهلبيت را محمدوعلي وفاطمه وحسن وحسين –ع-را اسم برده است.
    وفخررازي درتفسيرش گفته است اگرديگران درشمول اهلبيت مشكوك باشند درشمول برپنج تن آل عبا هيچ شكي نيست.
    بامفاداين آيه، عصمت آل عبا ثابت است كه ازهررجس وپليدي ظاهري وباطني-اعتقادي- به اراده تكويني خداوندمبراومنزه هستند وهمانندديگران مكلف به تكاليف شرعي هستند.
    ونام نبردن ازاين ذوات مقدس دلايلي دارددرجاي خودمحفوظ. وآيات ديگري هم درشأن اهلبيت آمده است كه درآنجاهم نامي ازاينها برده نشده است ولي درشآن نزول ها گفته اند،به تفسيرحسكاني نگاه كنيد اوهم سني مذهب است . درمتون ادبيات فاخراسم نبردن ازاشخاص براي تعظيم شأن آنان است وبه دلايل ديگرنيز.

    به وفوراحاديث قدسي ازپيامبر-ص-واوازخداوندمتعال چنين مستفاداست كه خداونداين هستي را به طفيل وجوداين پنج تن آل عباآفريده است كه اينان از بندگان عابدترين وعارفترين ومطيع ترين نسبت به خداي ذوالجلال هستند؛ اگرشما وامثال شما به اين مساله باورنداريد،ماتحميلگر اين باوربرشمايان نيستيم بلكه خودتان اهل تحقيق باشيد ودرردويااثبات آن دليل بياوريد ؛همچنين كراماتي كه ازاين اولياي دين صادرشده است همانندآمدن ثعبان ياماربزرگي كه ازاجنه بوده است درمسجدكوفه وسؤآل وجواب ازاميرمؤمنان –ع-هيچگونه بعدعقلي نداردوباب ثعبان هنوز هم درآنجا معروف است وياكرامات بسياري ديگركه هيچ كدام باعقل منافاتي ندارد.
    پس برپيشاني هستي نشاندن علي بن ابي طالب-ع- كه ولي وحجت خداونداست ،ازسوي خداوند وبه اراده تكويني اش كه اول ماخلق الله هستند نيز هيچ منافاتي باعقل سالم وانديشمند واقعي ندارند چنانكه اكثرعرفاي بالله براين مساله معترف ومصرهستند.
    مصلح

     
  75. مقاله ای خواندنی در سایت ” کلمه” با عنوان : ماجرای «دستمال کثیف» و فساد نهادینه پس از سال ۸۸

    http://www.kaleme.com/1395/10/05/klm-255901/

     
  76. سلام
    ایران دوست واقعی
    4:53 ق.ظ / دسامبر 26, 2016

    فرق ایران و امریکا این است

    امریکا به کشورهای دیگر ظلم میکند تا مردم خودش راحت باشند

    ولی ایران به مردم خودش ظلم میکند تا کشور های دیگر(عرب)در رفاه باشند

    اين جناب ايراندوست مثل اينكه در غار زندگى مى كنه و از اخبار جهان حاضر كاملا بى اطلاعه
    الآن اوضاع سوريه و بحرين و يمن ووو را كدام كشور بهم ريخته و آيا مردم اين كشورها را به خاک سياه ننشانده است

    50000 نفر از مردم حلب را آواره كردند و همين تعداد را كشتند عجب آسايش و رفاهي كشور يمن هم كاملا ويران شد
    به علت دخالت و حمايت ايران از شورشيهای حوثى و شيعيان بحرين راهم بدبخت كردند بازهم بگم

     
    • ایران دوست واقعی

      آنتى ويروس !! گرامی با درود من در غار زندگی نمیکنم . من از شما میپرسم چرا ایران در کشورهایی که نام بردی دخالت میکند ؟ به نظر من به همان دلیلی است که جنگ را 8 سال ادامه دادند و جوانان این مرز و بوم را به گشتن داد ند تا حکومت ننگینشان را باثبات تر کنند !!!!
      به نظر شما پولی که برای ابادی فلسطین و لبنان و …. خرج کرده و میکند اگر در ایران خرج میشد ما گور خواب داشتیم ؟(دلیل نوشتن متن من)
      عاجزانه ازت خواهش میکنم شما دلیل ان را برایم توضیح دهید ….

       
  77. آقای نوری زاد سلام؛

    ما ملتی ترسو هستیم در ان شکی نیست ما ملتی مقلدیم و ما را اینجوری با این دین توسط روابط اجتماعی مخصوصا نفوذ بسیار مخرب این آخوند ها و این دین شکل داده اند . ما تحت حکومت های دیکتاتوری نظامی و آموزه های دینی توسط آخوند ها, هوویت و استقلال فکریمان را از دست داده ایم . سر کوب های قرون متمادی در این مملکت فقط ما را سرباز های کوکی ساخته که سیاه لشکر سرکوب گر دیکتاتوری دیگر از بین خودمان باشیم انقدر اورا مجیز گوییم که به یک ضحاک دیگر تبدیل کنیم. نگاه کنید. به تاریخ این مملکت. از زمان ضحاک تا همین الان همگی بهمان نتیجه ای رسیده که الان قرار داریم همه حرکت های تغییر تاریخی که مردم به میدان آمده اند را میتوان دید که همان مسیر را طی میکنند.. این کارنامه اجتماعی و گروهی ماست. ما در کار های انفرادی و شخصی در سرتاسر دنیا موفق هستیم (و نوری زاد یک نمونه اش) چون منافع شخصی خود را خوب تشخیص میدهیم اما در کار گروهی به هیچ کس اعتماد نداریم و تا آنجا همراه میشویم که منافع ما اجازه میدهد و این یک حقیقت است . اگر فردا نوری زاد نباشد میگردیم تا یکی شبیه او بیابیم در حمایت از نوریزاد ها کاری نخواهیم کرد و اگر پایش را کج بگذارد در مقابلش هیچ اقدام اصلاحی نمی کنیم چون هیچ وقت وارد گود نشدیم که درست با او برخورد کنیم یا اصلا بلد باشیم با او برخورد کنیم و با او حرکت کنیم که او هم در ابتکار عمل ها جرات حرکت یا ابتکار دلگرم به حمایتی عملی باشد. مثل اشغال جمع کردن از سطح شهر. اگر چه که انهم اشکال عدم گستردگی و غافل ساختن نیرو ها سرکوب گر را داشت. این ملت باید مثل یک بچه درست برای پیشرفت این مملکت در خانواده ها بزرگ شود شخصیت داده شود, تحصیل کند و کار بلد باشد و ازدواج کند با افکار خوب شرکت کند با گروه های خوب هم فکرش و یاد بگیرد در جامعه برای حذف نخاله های بسیجی و سپاهی و فاسد تا در بزنگاه جماعت فاسد حکومت را کنار بگذارد . قطعانوری زاد و نوریزاد ها به تنهایی نمیتواند کاری کند مگر همه خود سازی کنند و با هماهنگی این گروه های بازاری و فاسد سیستم تحت فشار عمومی قدم به قدم عقب نشینی کند.. نوریزاد ها ها باید حمایت شوند اما آنها را نباید ضحاک کرد.

     
  78. زنده باشید جناب نوری زاد
    و اینچنین شد هموطن …]
    اینکه قدرت و سرمایه ملی یک کشور توسط تعدادی از خود آن ملت به بهانه مخالفت با حاکمان و رژیم آن کشور به سخره گرفته شود ، نهایت کم شعوری و دون بودن ادعای وطن دوستی آن افراد است !

    چند روزی است که ویدئویی در فضای مجازی می چرخد و حاوی تصاویری است که در آن به ظاهر در یک مانور نیروهای ارتش ، تعدادی از سربازان و یا شاید کادر رسمی پائین دستی ارتش ، موفق به شکستن یک کوزه سفالی با حرکات رزمی نمی شوند و این دستاویزی می شود تا تعدادی از افراد مخالف رژیم خواسته و ناخواسته ، در کنار برخی سایتهای خبری ضد ایرانی قرار گیرند و به تمسخر بخشی از نیروی نظامی ایران و ارتش بپردازند .

    فراموش نمیکنم که چند سال پیش که یکی از به ظاهر سپاهیان فراری از ایران که بعنوان پناهنده خود را معرفی می کرد و سعی در نفوذ به حلقه مبارزین راستین را داشت ، در وبلاگ خود به تشریح جزئیات سیستم دفاعی نیروگاه بوشهر پرداخت و من شدیدا از این فرد انتقاد کردم و عمل این فرد را بر ضد منافع ملی ( و نه حکومتی ) بیان نمودم و البته این زمینه دشمنی ای شد که این فرد معلوم الحال بارها در مصاحبه های تلویزیونی و یا ویدئوهای خود ساخته به ترور شخصیتی من بپردازد .

    جای بسی تعجب است همراهی برخی افراد مدعی میهن دوستی و مبارزه با دشمنان ایران ، که با این حرکتها و کوته بینی ها ، نیروی نظامی کشور و بخصوص ارتش را که نماد حفاظت از تمامیت ارضی کشور است به سخره بگیرند .

    ارتش یک کشور ، جدای از حاکمان و رژیم حاکم بر آن کشور ، برخواسته از ملت و مردمان آن سرزمین است و وظیفه اصلی آن نیز دفاع از میهن و تمامیت ارضی آن است و نه مانند سپاه پاسداران جمهوری اسلامی که بر اساس تعریف سلسله وظایفش ، مسئول دفاع از نظام و آرمانهای انقلاب اسلامی است .

    جای دارد تک تک مدعیان مبارزه با جمهوری اسلامی و نیز مخالفین رژیم در عرصه هزار رنگ اپوزیسیون به این مهم توجه داشته باشند که :

    ارتش برای ملت است و ایران
    و نه برای رژیم نامشروع جمهوری اسلامی

    همایون ///
    ۶ دی ماه ۲۵۷۵ ایرانی
    یک جای دور از میهن

     
    • جناب همایون نیروی نظامی که تهدیدی برای مردمش باشد از نیروهای خارجی بدتراست.سپاه و بسیج که قدرت اصلی در حکومتند خود بازوهای زور و قدرت حاکمینند و ضد مردمند.مثلا اگر عراقیها ایران را گرفته بودند بنظر شما چقدر بیشتر از آنچه سپاه و بسیج از مردم ایران قتل و عام کرده قتل و عام میکردند؟سپاه و بسیج خود عامل نا امنی و تجاوز و کشتار مردم در 38 سال بوده.و همه این جنایات بخاطر حفظ قدرت اسلامیان حاکم بوده.اینها نیروی ایدیولوژیک هستند و بهمین جهت هم در مقابل مردم ایستاده اند.همینها هستند که بازوی و عوامل سرکوب رزیمند و با آتش افروزی و جنگ افروز و بحران سازی منطقه را بر ما شورانده اند.خوبه که بجای برخوردهای ناسیونالیستی نا معقول کمی فکر کنید که راستی جنگ ویرانگر ایران و عراق و کشت و کشتار مردم و اینهمه بحران در این 38 سال چه هدفی داشته؟

       
    • آقای همایون ، مطلبی که بسیار احساسی و دور از واقعیات فعلی نوشته اید ، آرزو و رویائی شیرین است برای همه وطن پرستان . ارتش فعلی مثل سایر قوای نظامی زیر فرمان و نگین انگشتر خامنه ای ، فرمانده کل نیروهای مسلح است و آنجا که پای مصالح نظام در میان باشد، در کنار سایر نیروها ، جنبنده ای را زنده نخواهد گذاشت . اگر نظام حس کند که ارتش دست پرورده اش ، گرایش های مردمی دارد ؛ بطور یقین آنرا منحل میکرد . البته که چه بسا درنده خوئی و توحش سپاه را نداشته باشد اما این بمعنای مردمی بودنش نیست .

       
  79. آینده چه میشود؟
    هر آنچه مردم ایران بخواهند همان میشود. تغییرات مسالمت آمیز و یا خونبار که هر دوی اینها بستگی به مردم دارد.
    ما چه باید بکنیم؟
    (برای تغییر نظام)
    1- مبارزات مدنی و بدون خون ریزی با استفاده از حق قانونی شامل:
    – شرکت نکردن مردم در هیچ یک از انواع انتخابات و رأی گیری حکومتی که میتواند نقطۀ شروع آن “انتخابات ریاست جمهوری” پیش رو باشد. در مرحلۀ بعد مردم میتوانند برای شرکت در انتخابات شروطی بگذارند که مهمترین آن میتواند “عدم نظارت استصوابی شورای نگهبان” و “عدم فیلترینگ افراد دگر اندیش” باشد و همچنین “وجود ناظران بین المللی” برای اطمینان از صحت شمارش آراء.
    – شرکت نکردن مردم در هیچ یک از فراخوان های حکومتی مانند راهپیمایی 22 بهمن، مراسم روز جهانی قدس و یا دیگر مراسم و اعیاد مذهبی مانند نماز عید فطر و قربان؛ چون این مراسم در ابعاد ملی برگزار میشوند لذا عدم شرکت مردم در اینگونه مراسم میتواند بسیار تأثیر گذار باشد؛ انسجام و یکپارچگی مردم در داخل و دلگرمی آنها به ادامۀ اینگونه حرکات اعتراضی، و جلب کردن توجه عموم مردم جهان.
    – عدم مشارکت و همکاری مردم در طرح های حکومتی که تا امروز بی ثمر بوده مانند “سرشماری نفوس و مسکن” و یا عدم پرداخت مالیات و …
    2- “نافرمانی در فضای مجازی” یا “نافرمانی مدنیِ الکترونیکی”
    اینترنت، تلفن و یا موبایل فضای مناسبی را برای اطلاع رسانی و یا نافرمانی نسبت به رفتار ها و یا قوانین نا عادلانه و غیر انسانی به وجود آورده است. سایت های خبری، گروه های ایمیل، و یا پیام های کوتاه موبایل که هر روزه در حال گسترش است توانسته است اعتراضات بخش کوچکی از جامعه را به گوش هزاران نفر در دورترین نقاط جهان برساند. از سوی دیگر رسانۀ جدید امکانی را برای انتقال تجمعات و تحصّن های عمومی و یا قانون شکنی های فیزیکی مردم به اینترنت و دنیای مجازی را ایجاد می کند و بدین ترتیب مفهوم جدیدی در عمل مستقیم بدون خشونت تحت عنوان “نافرمانی مدنیِ الکترونیکی” متولد می شود.
    استفاده از اینترنت به عنوان رسانه ای بدون مرکز، علاوه بر آنکه می تواند امنیت معترضین و هویت آنها را به نحو خوبی پوشیده نگاه دارد در کنار آن می تواند اقدامات کم هزینه ولی مؤثری را در جهت مبارزات اجتماعی بکارگیرد.
    فرمان ولی فقیه نظام با عنوان “مبارزه با نفوذ” بیانگر اهمیت حرکتهای اعتراضی در فضای مجازیست.

    3- نافرمانی مدنی جمعی یا اعتصابات و اعتراضات گروهی که احتمال درگیری و بازداشت افراد وجود دارد ولی اگر پی در پی و مسلسل وار باشد حاکمان را مستأصل و در نهایت تسلیم خواهد کرد.
    رونالد دروکین مدرس فلسفۀ حقوق در دانشگاه آکسفورد و نیویورک، نافرمانی مدنی را بر پایۀ انگیزه معترضین به سه دسته تقسیم میکند: نافرمانی سیاست بنیاد، نافرمانی عدالت بنیاد و نافرمانی اخلاق بنیاد
    در هر سه دسته، هدف معترضین از نافرمانی مدنی، یکی آگاه کردن و جلب توجه مردم کشور و یا جهان،‌ نسبت به رفتار غیرعقلانی، غیرعادلانه و یا غیرانسانی حکومت و ترغیب حاکمیت به ترک رفتارهایش (نافرمانی ترغیبی) و دیگری تحت فشار قرار دادن حاکمیت و مستأصل کردن آن تا جایی که مجبور به توقف رفتارهایش شود، می باشد. روش های قدیمی نافرمانی مدنی،‌ شامل تحصّن، تجمع های گروهی که منجر به اخلال در نظم عمومی و یا ترافیک شهری شده و یا اعتصاب و عدم مشارکت عمومی که منجر به آسیب رسیدن به نظام اداری یک حکومت می شود روش هایی هستند که باعث می شوند تا علاوه بر آنکه توجه سایر مردم نسبت به موضوع مورد اعتراض نافرمانان جلب شود، بلکه حکومت نیز برای پایان دادن به بی نظمی و یا اختلال در نظام خود با خواست معترضین موافقت کند (که البته لزوماً به سرعت چنین هدفی میسر نمی شود و گاه ممکن است حکومت به جای پاسخگویی به خواسته های نافرمانان، اقدام به سرکوبی، بازداشت و شکنجۀ آن ها کند که البته این خود نیز به نحوی می تواند هزینه های بین المللی برای حکومت ها به همراه داشته باشد).

    4- انقلابی تمام عیار به همراه تمامی مقدمات و لوازم شروع آن تا رسیدن به نتیجۀ دلخواه.

    (برای تأیید نظام)
    بدون شرح!

    در پایان، نگاهی گذرا به دلایل عدم مؤفقیت و شکست اعتراضات مردمی در سال 88 به بهانۀ تقلب در انتخابات ریاست جمهوری که با نام “جنبش سبز” می شناسیم:
    نتایج بدست آمده خود به روشنی بیانگر شکاف جدی بین خواسته های رهبران این اعتراضات و مردم بود؛ توضیح این نکته را ضروری میدانم که از نگاه من آنچه مردم را از خيابان به خانه ها کشاند نه فقط بازداشت ها و تهديدها و کشتار مردم ، که شعارها و مطالبات رهبرانی بود که خواستشان با مردم دارای شکافی عميق بود؛ مردم حاضر نبودند که برای “اجرای بی تنازل قانون اساسی” و يا “بازگشت به دوران طلايی امام خمینی” يا هر گونه ادعاهای بزک شده ای به خيابان بيايند. مردم نيازمند بازتوليد اعتماد بودند که در آن برهه عملیاتی نشد، نيازی که همچنان به قوت خود باقيست .
    این روزها در تمامی خیابانها، میادین و بزرگراه ها شاهدیم که به بهانۀ روز 9 دی سال 88، حاکمان با نصب انواع پلاکاردها و بنرها، از آن حرکت به عنوان “فتنۀ بزرگ” یاد میکنند و خوشحال از اینکه اعتراضات را به خاک و خون کشیدند. هر سال هم بر غلظت شعارها و توهین و فحاشی به مردم معترض و رهبران آن حرکت افزوده میشود، تو گویی معترضان همه گروهی خارجی و یا خائن متصل به حکومتهای بیگانه بودند و نه همین مردم کوچه و بازار.
    امروز ولی فقیه نظام و دیگر افراد در رأس حکومت نشان دادند که نه تنها هیچ تغییری در رفتارشان مشاهده نمیشود بلکه با سماجت و رذالت هر چه تمامتر و با اطمینان خاطر از عدم تکرار چنان وقایعی به حرکت خود در جهت رسیدن به اهداف متوهمانۀ از پیش تعیین شده ادامه میدهند و اگر مردم ایران آن کنند که حاکمان میخواهند (ترس از تکرار اعتراضات جمعی، خانه نشینی و بی تفاوتی)، آیندۀ روشنی نمیتوان برای ایران عزیز پیش بینی کرد.

    ( با پوزش، به جهت محدودیت تا سقف 5000 کاراکتر، من مجبور به قیچی کردن نصف مطلب شدم )

     
  80. با سلام و درودهاي گرم و پرمهر
    مادر آتنا دائمي، معصومه نعمتي، از وضعيت آتنا، گلرخ و آرش مي گويد!
    معصومه نعمتي، مادر آتنا دائمي، در گفتگو با راديو ندا از وضعيت آتنا و روحيه عالي او، از وضعيت گلرخ ابراهيمي و دلنگراني هاي او، از وضعيت نگران كننده آرش صادقي در شصت و سومين روز اعتصاب غدايش و از همدلي هاي خانواده ها مي گويد.

    http://radio-neda.blogspot.com/2016/12/blog-post_25.html

     
  81. http://melliun.org/iran/110984

    درود به شرافت و شیر پاکی که خورده ای نوری زاد عزیز ، ممنون که نقاب از چهره ملیجکی که خود را با امیرکبیر یکسان دیده بود برداشتید ، گریه او مرا به یاد گریه های رهبری در عزای حسین بن علی می اندازد . لینک بالا سخنان شیرین شما در این مورد است . سلامت و پایدار باشید .

     
  82. در شهر هرت

    «آتنا دائمی :روز دوشنبه ۲۹ آذر ۹۵ به دادسرای اوین احضار شدم. سپاه ثارالله مجددا به سرعت در عرض ۲۴ روز پرونده ای جدید برایم تشکیل داده با ۵ اتهام: توهین به رهبری، نشر اکاذیب، توهین به مسئولان نظام، ممانعت از اجرای حکم قضایی و ضرب و شتم مامور در حین انجام وظیفه……..(نامه سرگشاده آتنا دائمی از زندان اوین؛ در باب پرونده سازی جدید )»

    آنقدر این نظام منزه و پاک و روحانی و ملکوتی است که هر توهین !؟ (حال آن چه باشد؟) رسما زندانی دارد ، تازه باید خدا را هم شکر کرد که زبانها بریده نشده ویا هزار بلای دیگراز این قانونمندان باتربیت و با خدا و ایمان و مسلمان نمازخوان و روضه گیر و روحانی دچارش نشده و هنوز نفس می کشد .

    نظام هردمبیلی ایران نه تنها در فساد ، بلکه دربا تربیتی در راس جدول قرار دارد، چه می شود کرد شهر هرت است دیگر!

     
  83. جناب آقای نوری زاد برادر عزیز و ارجمند

    پیرو فایل صوتی امروز شما چند نکته رو خواستم خدمت شما یادآور شوم.

    اول اینکه جامعه امروز ما در غیاب قهرمانانی چون کروبی و موسوی، قبل از هر چیز نیازمند دو دارایی مهم است.

    اول از همه امید است که همانند تجمیع کننده، جهت دهنده و موتور محرک هر حرکت اجتماعی و سیاسی است. جامعه باید بداند که قدرت اصلی در دست او است و اکنون در مقابل دیکتاتوری نادانی ایستاده است که نه عِده و نه عُده او قابل مقایسه با ابرقدرت شکست خورده ای چون شوروی نیست و قدرت اصلی پیروزی حتمی حتما از آن اوست.

    دومین ابراز مهم یک راهبر است. کسی که به مردم راه درست را نشان دهد و آنان را از آینده‌ای نا معلوم که در غیاب دیکتاتوری جمهوری اسلامی برای خود به تصویر کشیده و از آن می‌هراسند نجات دهد. رهبری که قبل از امید، شعله مبارزه را در دل مردم زنده نگه دارد. من با علم به پتانسیل بزرگ آقای خاتمی، ایشان را در قامت چنین ردایی نمی‌بینم و معتقدم این نقش باید بر عهده نمادهای مردمی و هسته های مبارزات سیاسی و صنفی مانند شما باشد.

    نکته دیگر این که باید برای خواسته های مردم سقف و کف قائل شد. نمی‌توان یک بار دیگر مردم را وارد معرکه ای کرد که میدانند چه نمی‌خواهند ولی نمی‌دانند چه می‌خواهند. تعریف دقیق چنین خواسته ای علاوه بر جهت دهی به مبارزات، ترس آنان را از تبدیل شدن ایران به سوریه دوم یا بازگشت به اول انقلاب ننگین اسلامی به امید و انگیزه تبدیل خواهد کرد.

    من کاری به افراطی گری و انقلابی گری ندارم چون آنرا غلط می‌پندارم ولی در حال حاضر اصلاح طلبان به چند دسته تقسیم می‌شوند، گروهی که دنبال بوی کباب هستند و در صدد سازش‌کاری و سوار شدن بر موج این نارضایتی عمومی هستند. دسته دیگر افرادی که معتقد به حداقل هزینه برای رسیدن به کف مطالبات هستند. بر باور این دسته همین که رهبری و ولایت فقیه مقام تشریفاتی مانند ملکه انگلیس داشته باشد و سپاه به پادگان‌ها برگردد، تمام خواسته شان محقق می‌شود؛ که البته من مشی این گروه را به واقعیت نزدیک تر می‌بینم و در صورت تحقق چنین هدفی علاوه به حفظ امنیت و تمامیت ارزی کشور، بیش از نود درصد از خواسته های اجتماعی و سیاسی مردم محقق خواهد شد که صد البته قرار نیست ما تمام راه پس رفت صد ساله را یک شبه طی کنیم و بار دیگر با افراط و ندانم کاری تباهی بیشتری به نسل بعدی وارد کنیم و لعن و نفرین فرزندانمان را برای خود بخریم.

    نا گفته پیداست که گروههای رادیکال اصلاح طلب علیرغم وعده های فریبنده، علاوه بر ایجاد مقاومت در درون نظام علیه هر حرکت اصلاح طلبانه، ممکن است این خطر بزرگ را برای آینده کشور به ارمغان بیاورند.

    موفق باشید
    علی

     
    • آقا…بسیار جای تأسف است که شما کروبی و موسوی را قهرمان می نامید. اما این دو قهرمان سالها جزئی از بدنۀ این حکومت بوده و دارای مقامهای عالی داشته و از جیک وبوک همه چیز باخبر بوده اند. تازه، ایندو تن مگر چه میخواهند و درپی جه برنامه ای هستند؟ هیچ…فقط به دنبال برگرداندن اوضاع به زمان امامشان هستند. آیا غیر ازاینست؟ خودشان بارها اقرار کرده اند. درمورد این دو تن میتوان دو نظریه داد: واضح است که این دو جزئی از این حکومت بوده اند واحتمال زیادی میرود که هنوز هم مهره های نظام باشند. پس از این منبعد یا حکومت با محصور کردن آنها درخانه هایشان، آنها را به مردم مظلوم جلوه میدهد تا در ر وز مبادا که همۀ راهها به بن بست رسید، آنها را وارد صحنه کرده و بازی را به نحو دیگری ادامه دهد. یا اینکه این دو مخالف گرداندن امور با وضع فعلی هستند و اگر روزی دری به تخته خورد و دوباره به اریکۀ قدرت رسیدند، میخواهند اوضاع مملکت را به دوران امام برگردانند. خودشان که بارها اقرارکرده اند که میخواهند اوضاع را به زمان امام برگردانند! اوضاع زمان امام هم که معرف حضور خاص و عام است. نتیجه اینکه این دو نه تنها قهرمان نیستند، بلکه روی دیگر سکۀ نظام حاکمند. کشتی بان را سیاستی دگر باید.

       
  84. یاران گرامی
    ضمن تایید شما در مورد امنیت،
    امنیت ، شامل بهداشت و سوادآموزی وامکان رشد و حفظ زندگی انسانهاست، اینکه کودک در محیط سالم پرورش یابد و استعدادهایش پشتیبانی و بارورشود احتیاج به پشتیبانی قانون وحمایت جامعه دارد ، در یک جامعه ،رشته های مختلف اقتصاد و قانون ودیگرعلوم به هم متصل و مکمل همند وهر یک احتیاج به مشارکت و نظارت مردم دارند.

    تنها با مشارکت و نظارت فعال مردم در حکومت ، می توان مانع فساد شد و امنیت تامین کرد.
    امنیت از خانه شروع و به کشور و جهان ادامه می یابد و بنا بر فساد گسترده حکومتی و فقر عظیم توده ها، امنیتی در ایران نیست، مردمی که برای گرفتن حقوق چندین ماهه خود شلاق خورده و زندانی میشوند چگونه امنیت دارند؟

     
  85. انگار فراموش کردم که لینک مطلب زیر را اضافه کنم:

    نگاهی به دو اعلامیه: اعلامیۀ جهانی حقوق بشر و اعلامیه اسلامی حقوق بشر

    http://ir.voanews.com/a/islamic-hr-2011-12-08-135261428/156775.html

    کدام انسان خود و دیگران را در چنین چارچوبی محدود می کند و راه هر گونه تجاوز و سرکوب را بر خود و دیگران می گشاید؟

     
  86. آشها تازه در حال پختنند.

    نگاهی به دو اعلامیه: اعلامیۀ جهانی حقوق بشر و اعلامیه اسلامی حقوق بشر.

    چهل و دو سال پس از تصویب «اعلامیه جهانی حقوق بشر» در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سی ماده، (پیوست 1 )، اجلاس وزیران امور خارجه کشورهای اسلامی در قاهره، در پانزدهم مرداد سال ۱۳۶۹ پنجم اوت ۱۹۹۰، «اعلامیۀ اسلامی حقوق بشر» را به تصویب رساند.(پیوست ۲)، این اعلامیه، به دلایل مختلف، هرگز در رسانه های ایرانی بازتاب چندانی نیافت.
    …..
    تعریفی که ایشان از «حقوق بشر» ارائه می دهند، در واقع «تکالیف»ی است که به زعم آنان بشر درقبال خداوند و نمایندگان او بر روی زمین دارد؛ در حالی که اعلامیۀ جهانی حقوق بشر، حقوق انسان را در برابر حکومت برخاسته از اجماع انسانها مطمح نظر قرار می دهد.
    ……

    اعلامیۀ اسلامی حقوق بشر بی توجه به «حق الناس»، «حق الله» را محور برداشتها و تعریفهایش از «حقوق بشر» قرار داده، و لذا «تکلیف» را به جای «حق» نشانده است.
    …..
    در مقدمۀ «اعلامیۀ اسلامی حقوق بشر»، تاکید شده است که خداوند امت اسلامی را به عنوان «بهترین امت» برگزیده است. روشن نیست اگر امت اسلامی بهترین امت و برگزیده است، پس چگونه می توان آنها را با دیگر افراد بشر، احیاناً دارای حقوق مساوی یا حتی مشابه دانست؟
    ….
    ساکنان این جوامع «تبعه» یعنی تابع حاکم یا سلطانی است که بر جامعه حکم می راند و از این جهت بر او «تکالیفی» مقرر است، بدون آن که از حقوق – یا دست کم حقوقی روشن – برخوردار باشد. در این موازین «تکالیف» همه روشن، دقیق، و شفاف است، ولی «حقوق»، همگی نسبی، مشروط، ناروشن، نادقیق، و غیرشفاف اند.
    ….
    مادۀ اول اعلامیۀ جهانی حقوق بشر تمام افراد بشر را «آزاد» و از «لحاظ حیثیت و حقوق» برابر دانسته است. در حالی که بند الف از نخستین مادۀ «اعلامیۀ اسلامی حقوق بشر»؛ اصل آزاد بودن انسان را در بوتۀ اجمال گذاشته و انسان را فقط در «تکلیف و مسؤولیت» (در برابر خداوند یا جامعه، روشن نیست) برابر دانسته است. در ضمن این ماده، علاوه بر مسکوت گذاردن اصل آزاد بودن انسان، «عقیدۀ صحیح» را یگانه تضمین برای رشد و تکامل انسان دانسته است.
    ….
    اصل آزاد بودن انسان در مادۀ یازدهم «اعلامیۀ اسلامی حقوق بشر» مطرح می شود و در آن می آید «انسان آزاد متولد مي شود و هيچ احدي حق به بردگي کشيدن يا ذليل کردن يا مقهور کردن يا بهره کشيدن يا به بندگي کشيدن او را ندارد، مگر خداي تعالي.» اما روشن نیست که خدای تعالی اگر قصد بهره کشی یا به بندگی کشاندن انسانی را کرد، این قصد خود را از چه طریقی اجرایی می کند؟
    …..
    مادۀ سوم اعلامیۀ جهانی حقوق بشر می گوید: «هر کس حق حیات و زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد»، در حالی که «اعلامیۀ اسلامی حقوق بشر»، اگرچه زندگی را موهبتی الهی می شناسد، اما حق زندگی را در سایۀ «مجوز شرعی» به رسمیت می شناسد، زیرا کشتن افراد بدون مجوز شرعی «جایز نیست» (مادۀ دوم، بند الف). اما در عوض بر حرمت جنازه انسان تاکید می کند،
    …..
    «برابری» در «اعلامیۀ اسلامی حقوق بشر» تنها مربوط به «تکالیف» بشر است، یعنی همه آحاد بشر در مقابل تکلیفی که درقبال خداوند [و جانشینانش بر روی زمین] دارند با هم برابرند، بدون این که حرفی از حقوق برابر ایشان در میان باشد.
    ….
    «اعلامیۀ اسلامی حقوق بشر» نه تنها هیچ گونه تضمینی برای حق آزادی مذهب یا تغییر آن قائل نمی شود، بلکه در مادۀ دهم، فقط تغییر دین و مذهب از اسلام به دینی دیگر را منع می کند. مادۀ دهم می گوید: « اسلام دين فطرت است ، و بکار گرفتن هر گونه اکراه نسبت به انسان يا بهره برداري از فقر يا جهل انسان جهت تغيير اين دين به ديني ديگر يا به الحاد جايز نمي باشد .»
    پیوست 1: http://www.aihrc.org.af/media/files/Laws/Elamia%20ha/Elamiya%20huquqe%20bashar.pdf

    یا: http://www.humanrights-iran.ir/news.aspx?id=16591

    پیوست 2: http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4518/5509/53710/%D8%A7%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%B4%D8%B1

     
  87. باور کنید تمام هارت و پورت این حکومتگران اسلامی همین است.زور اینها فقط در مقابل مردم بی دفاع است!

    شکست تکاوران ارتش جمهوری اسلامی از یک کوزه!

    ……………
    http://news.gooya.com/didaniha/archives/2016/12/221817.php

     
  88. سید مرتضی
    10:33 ب.ظ / دسامبر 24, 2016
    اینکه گفتاری حاوی روایتی ضعیف و نادرست باشد یا بیان گوینده ای قاصر از توضیح یک مطلب باشد مساله جداگانه است که در خود آن می شود جداگانه گفتگو کرد………….
    ……….
    سید محترم بفرمائید شما یک روایت یا استدلال ویا نشانه منطقی و قابل قبول و مستند برای اهل تفکر بیاورید تا ما همه مرید شما شویم.سید قال الباقر و صادق و آمنه و عایشه و الفرج و کل مهدی …نه تنها علمی و قابل اعتماد نیستند بلکه یاوه اند.شما در دنیای امروز با اینهمه اسباب و وسایل ارتباطی و فلم و… نمی توانید به سخنانی و یا رفتاری و گفتاری بیش از 80تا 85% اعتماد درستی داشته باشید بعد شما 1400 سال اتفاقی معلو م نیست که افتاده و یا نه (چون الان پژوهشهائی دال براین دارند که اصلا محمدی در کار نبوده و کل تاریخ اسلام جعلی است همانطور قبلا تاریخ مسیح و شخص مسیح و تاریخ یهود و موسی زیر سؤال برده شده) را با جزئیات بیان می کنید گویا در احد بوده اید و یا در غدیر برای مثلا برای سی ان ان خبر تهیه میکرده اید و یا در رکاب عمر در جلولا بوده اید و یا در خانه علی تشریف داشته اید و مشغول نهار بوده اید که عمر از راه رسیده و بعد از سلام و علیک با شما در پیش چشم شما در را به پهلوی فاطمه زده!سید قرانی که شما مقدسش می دانید 200 سال پس از مرگ محمد نامیکه شما پیغمبرش می دانید توسط گروهی نوشته شده!حالا بقیه نوشته های دینی بخصوص اباطیل شیعی که مربوط به همین 200/ 300 سالست و یا بهتر بگویم همین صد سال پیش توسط انگلیسهاست!روایت روایت است داستان و متل است ضعیف و قوی ندارد.سید جان بگو نان من و همفکران من را این روایات و نادانی باورمندان به انها می پذند والسلام!

     
  89. منشور حقوق شهروندان رییس جمهور حقوقدان وقتی اهمیت پیدا می کند که دنیا تصمیم بگیرد که بر مبنای آن و دیگر قوانینمان با ما معامله و برخورد کند. و این در دنیایی که در حال فاصله گرفتن از نوعی جهانی شدن و رویکرد به بلوکه بندی شدن است قابل تامل بیشتری است.
    در منشور شهروندی ایشان، شکنجه منع نشده است (بر خلاف ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر)، از ماده 9 خبری نیست، ماده 18 و …

    خوب است برخی مواد اعلامیه جهانی را با منشور ایشان مقایسه کنیم:

    ماده چهارم : هیچ کس را نمیتوان دربرده گی نگاه داشت وداد وستد برده گان به هرشکلی که باشد ممنوع
    است

    ماده پنجم : هیچ کس را نمیتوان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاري قرار داد که ظالمانه ویا برخلاف انسانیت وشئون بشري یا موهن باشد .

    ماده نهم : هیچ احدی نباید مورد توقیف، حبس یا تبعید خودسرانه قرار گیرد.

    ماده دوازدهم:احدي درزنده گی خصوصی، امور خانواده گی، اقامتگاه یا مکاتبات خود نباید مورد مداخله هاي خود سرانه واقع شود وشرافت واسم و رسمش نباید مورد حمله قرار گیرد، هرکس حق دارد که درمقابل این گونه مداخلات وحملات، مورد حمایت قانون قرار گیرد

    ماده شانزده هم :
    1. هر ز ن ومرد بالغی حق دارد بدون هیچ گونه محدودیت ازنظر نژاد،ملیت،تابعیت،یا مذهب باهمدیگر زناشویی کنند و تشکیل خانواده دهند. درتمام مدت زناشویی و هنگام انحلال آن، زن وشوهر درکلیه امور مربوط به ازدواج، داراي حقوق مساوي میباشند. .2
    2. ازدواج باید با رضایت کامل و آزادانه زن ومرد واقع شود
    3. خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماع است و حق دارد ازحمایت جامعه و دولت بهره مند شود.

    ماده هژده هم: هرکس حق دارد که ازآزادي فکر، وجدان ومذهب بهره مند شود. این حق متضمن تغییر مذهب یا عقیده و همچنین متضمن آزادي اظهار عقیده و ایمان میباشد ونیز شامل تعلیمات مذهبی و اجراي مراسم دینی است. هرکس میتواند ازاین حقوق منفرداً یا جمعاً به طور خصوصی یا به طور عمومی برخوردارباشد .

    ماده نوزده هم: هر کس حق آزادي عقید ه وبیان دارد و حق مزبور شامل آن است که ازداشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و درکسب اطلاعات و افکار و دراخذ و انتشار آن با تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزي، آزاد باشد.

    ماده بیست ونهم:
    1. هرکس درمقابل آن جامعه یی وظیفه دارد که رشد آزاد وکامل شخصیت او را میسر سازد .
    2 . هرکس دراجراي حقوق واستفاده ازآزادیهاي خود، فقط تابع محدودیتهایی است که به وسیله قانون،منحصراً به منظور تامین شناسایی و مراعات حقوق وآزادیهاي دیگران و براي مقتضیات صحیح اخلاقی ونظم عمومی ورفاه همه گانی،درشرایط یک جامعه، دموکراتیک وضع گردیده است
    3. این حقوق و آزادیها، درهیچ موردي نمیتواند برخلاف مقاصد واصول ملل متحد اجرا گردد.

    لینک اعلامیه 32 ماده ای چهانی. http://www.aihrc.org.af/media/files/Laws/Elamia%20ha/Elamiya%20huquqe%20bashar.pdf

    لینک منشور حقوق شهروندی: http://dolat.ir/detail/286714

     
  90. بر دیوار سوپری محله ما تابلوی بسیار زیبائی با خط و رنگ بسیار شکیلی خودنمائی میکند. متن این تابلوی شکیل این است:” پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به این مملکت نرسد”.امام خمینی
    چرا باید این تابلو بر دیوار سوپری محل ما باشد؟ آیا ضاحب آن واقعا به این حرف اعتقاد دارد؟ پاسخ نامبرده که از دوستان قدیم هم است به این سئوال منفی است.او نه تنها به آن اعتقادی ندارد بلکه بشدت هم از آن متنفر است. او میگوید چنین تابلوئی نوعی بیمه نامه برای کار بی دردسرش است. از سوی دیگر مردمی هم که به مغازه او می آیند نیز به این تابلو در حالی نگاه میکنند که خشمی سنگین از گوینده آن دارند ولی آنها نیز به آرامی میروند. تابلوی مذکور به تمام مشتریان نیز پیغام میدهد که راه زندگی بی دردسر در این جامعه همیجوری است یعنی با دروغ و تزویر و راضی کردن حاکمین به اینکه طرفدار دارند. مشتریان نیز هر کدام بنحوی به این نوع تظاهر مزورانه گرایش دارند.آنها تابلویشان ریش، جای مهر، تسبیح و بقیه چیزهائی است که میدانیم!
    این افتدار در حد موشک شهاب 3 بر مقام عظمای ولایت و علمای اسلام مبارک باد!

     
  91. با سلام
    طرح مصايب و مشكلات و درخواست راه كار از عموم مردم به يقين طوفانى از انديشه هايى ناب را به راه مى اندازد كه از ان ميان حتما راههايى عملى براى جابجايى حكومت با كمترين هزينه و با دولتمندانى توانمند را باعث خواهد شد كه اين امر سراغاز دمكراسى است آنجا كه روشنفكران غافل مغلوب خرد جمعى مى شوند. درد ما ايرانيان از تك گويى و نخبه پرورى است حال انكه درمان درد در خرد جمعى است . ببينيد در ورزشهاى فردى مدال اوريم ودر ورزشهاى گروهى چگونه ايم؟ به قول سهراب ايران سرزمينى با روشنفكران بد است.

     
  92. باعرض سلام
    به نظر اين حقير اولين گام براى ازادى نگارش قانون اساسى مبتنى بر برابرى مرد و زن، احترام به اقوام و مذاهب و برگرفته ازاصول بين المللى حقوق بشراست و انگاه دعوت ايرانيان به بيعت با اين قانون اساسى است. بى گمان اجابت دعوت از طرف هر گروه، تشكل ، سازمان و اقوام ايران و فرد فرد ايرانيان زمينه ساز اتحاد و همدلى و طرح يك الترناتيو مردمى در برابر اين رژيم سفاك در سطح بين الملل و داخل ايران است. يك پرچم شير و خورشيد نشان و يك قانون اساسى جامع و فراگير سره را از ناسره جدا مى كند و ديگر ملت فريب به اصطلاح اصلاح طلبان كاسه ليس را نخواهند خورد. زنده باد ازادى

     
  93. براندازی نظام فعلی نمیتواند موضوع روز باشد مادام که براندازان نتوانند نظامی بهتر , که مورد قبول اکثریت مردم باشد, را جانشین کنند . من فکرنمیکنم کسانی که طرفدار سرنگونی نظام فعلی هستند, در حال حاضر, جسارت در دست گرفتن قدرت را داشته باشند و اگر هم زمانی قدرت را در دست بگیرند , بتوانند کشور را ,آنطور که وعده داده اند ,اداره کنند .آ ن ها هم دیر یا زود مجبور میشدند بجان ناراضیان بیفتند . اگر پس از سرنگونی رژیم شاه , مثلا چپ ها برسر کار میامدند فکر میکنید کار به سرکوب مخالفان نمیکشید؟ شاید حتی بدتر از سرکوبیی که تا به حال صورت گرفته؟ به نظر من ما در حال حاضر, به نوعی , رسیده ایم به همانجا که اجداد ما ,در گذشته قبل از پیروزی انقلاب مشروطه , رسیده بودند : محدود و مقید کردن قدرت به قانون . از اهداف انقلاب بهمن ۵۷ این نبود که شاه برود و شاهی دیگر به جای آن بنشیند و مجلس دو باره بشود مجری منویات شاهانه , دستگاه قضایی بشود آلت دست یه مشت اطلاعاتی بیمقدار و رییس جمهور منتخب مردم هم بشود تو سری خور مقام معظم رهبری ( بخوان اعلاحضرت همایونی). استبداد در شرایط بی خبر نگاه داشتن مردم امکان پذیر است , چیزی که در شرایط امروز جهان عملی نیست . آقایان مستبد قانون شکن حاکم بیهوده مشت بر سندان میکوبند. مردم بی تفاوت و ترسیده نیستند , آنها میخواهند از طریقی مسالمت آمیز کار را فیصله دهند , چیزی که بسیار عاقلانه است. ایران بضاعت انقلابی دیگر, لااقل حالا ,را ندارد. باید به این هم فکر کنیم که مردم ,چه مسئول و چه غیر مسئول ,مشغول تمرین دموکراسی , چیزی که ما در ان تجربه زیادی نداریم, هستند. بسیاری از کسانی که فعلا درخدمت استبدادند ترک مستبد خواهند کرد. نمونه زیاد داریم.باید صبر داشت و صبر.کار ما یک شبه خراب نشد که یک شبه هم درست شود. در میان کسانی که به دستشان تفنگ و چماق داده اند ناراضی فراوان است که دل با غیر مستبد دارند. باید از راه های مسالمت آمیز با استبداد مبارزه کرد . باید راه های جدید را آزمود. تجمعات مسلمت آمیز اعتراضی , کاری که مثلا دانشجوان, کارگران و ….میکنند بسیار خوب است. باید از این معترضین به هر شکل ممکن , مثلا پیوستن به تجمع اعتراضی آنها, انعکاس اخبار مربوطه , نوشتن طومار حمایتی , فشار به مسولین از طریق ارسال ای میل , زدن تلفن , تماس با نمایندگان مجلس و……. حمایت کرد. اما, مقدم بر هر چیز افشاگری است. مستبدان , آدمکشان , غارتگران , شکنجه گران , مقامات فاسد از هر گونه اش , و ……… نباید در امان باشند .در کنار همه این ها باید از همه کسانی که با استبداد , به هر شکل, مبارزه میکنند حمایت کرد. کسی نباید خود را به خا طر مبارزه با استبداد بازنده حس کند. این حمایت ,ازحمایت منعوی تا حمایت مادی در صورت لزوم, باید بشود تا زمانی که لازم است. نباید به گفتن آفرین و بارک الله بسنده کرد. پس از مستبد حاضر , اگر کشور به هرج و مرج کشیده نشود و هرسرداری به حاکمی مستقل در گوشه ای تبدیل نشود, امکان اینکه کشور در مسیری بهتر قرار بگیرد کم نیست. بیشک صداهای اعتراضی بیشتری علیه استبداد بلند خواهد شد و افراد بیشتری جبهه استبداد را ترک خواهند کرد . ماه های آخرین رژیم سابق را که یادتان هست؟

     
  94. آقای نوری زاد عزیز و گرامی
    با سپاس از خرد و دیدگاه روشن شما، استاد گرامی من به شما ب ه عنوان یک انسان آزاده افتخار می کنم ، چه زیبا بیان کردید که نمی شود نسخه پیچید، اما ، راهنمایی و روشنگری یکی از راهکارهاست .
    نظام فاسد ،ریشه های خود را خود از بین می برد. جهان ،شاهد قدرت گیری اسلام گراها بوده و بدین خاطر نظام ایران روی پاشنه های لرزان قرار دارد، شاید اگر نظام ولایت خود را منحل کرده و دین و دولت را جدا می کرد ، و حکومت را به مردم واگذار می کرد ،هنوز راه نجاتی برای ملایان بود ، اما ، فریب ، همان قدرت است و زمانی که صبر مردم به نقطه ی اوج برسد دیگر فرصتی برای اما و اگرها نخواهد بود.
    چه باید کرد را هر کس باید از خود بپرسد وهمانطور که فرمودید: تبدیل به «چه می توانم بکنم ؟» بکند.

     
  95. اگرمسیح امروز به دنیا بیاید مسیحیت رانمی شناسد!
    پیام او اینچنین پرحجم نبود، دین سا زان حرفه ای از پیام ساده او طوماری برای به حماقت کشیدن انسان ساختن
    این طومار در عمر کوتاه او وجود نداشت نزدیک دو هزارسال صرف نوشتن
    آن شده است!
    سالروز تولد نیوتن آن پیام آور راستین پیامهای کیهانی مبارک باد
    اولین پیام او به انسان رهایی از چنگال دین سازان ودین فروشان بود.

     
  96. https://www.youtube.com/watch?v=iQLl_gt_c60

    اعترافات قبل از انقلاب خود انقلابیون خودیها را می کشتند تا مردم بر علیه نظام شاهنشاهی بشورانند

     
  97. خدا قوت استاد

    دو موش سر تقسیم پنیری دچار اختلاف شدند و نزد گربه ای رفتند تا با استفاده از ترازویی که داشت، پنیر را به طور مساوی بین آنها تقسیم کند.گربه پنیر را به نحوی تقسیم کرد که یک تکه سنگین تر از تکه بعدی شد.پس از تکه سنگین مقداری جدا کرد و خورد.این بار تکه بعدی سنگین گردید .گربه دوباره از آن مقداری جدا کرد و خورد باز هم یکی از دو تکه پنیر از دیگری سنگین ترشد .گربه آنقدر این عمل را تکرار کرد تا تنها تکه ای کوچکی باقی ماند .پس گربه آخرین تکه را به موشها نشان داد و گفت : این هم مزد کارم است و آن را بر دهان گذاشت و خورد و دو موش گرسنه با شکم گرسنه بازگشتند !
    این حکایت – حکایت یارانه ماست.اول گفتند .یارانه عادلانه نیست و برخی افراد ثروتمند چندین اتومبیل دارند و از بنزین یارانه ای استفاده می کنند و برخی افراد فقیر اصلا ماشینی ندارند که از یارانه استفاده کنند پس بابد یارانه را هدفمند کنند.پس به آن بهانه برق ،گاز، آب، بنزین و نان و … را گران کردند.بعد یارانه را نصف کردند و نصف آن را خوردند و نصف دیگر را هر ماهه به مردم دادند .بعد گفتند یارانه به برخی افراد تعلق نمی گیرد و بدین سان نصف نصف را باز خوردند و به مابقی یارانه را از اول ماه به آخر ماه کشاندند (بگذریم که در تمام این سالها مبلغ یارانه همان 45 تومان ماند و قبض ها هر سال افزایش یافتند) !
    و حالا جناب آقای نوبخت اعلان کردند که پرداخت یارانه به شکل نقدی برای دولت میسر نیست و این پول باید صرف اشتغال شود…
    و این همان آخرین تکه پنیر است .

     
  98. آقای نوریزاد ، اقدامات شما و دوستانتان تاکنون در واقع نوعی « مخالفت » با شیوه اداره کشور بوده و هست که هرچند با ارزش و قابل تقدیر است اما متاسفانه می بینیم که حرکات مسالمت جویانه نه فقط ذره ای از توحش و بیرحمی نظام نکاسته بلکه اینها از ترس گسترش نارضائی ها و تکه پاره شدن بدست مردم غارت شده ، بر سرکوبها افزوده اند . حال میماند یک راه : « سرنگونی » آنهم نه ازراه مسالمت ؛ بلکه بااقدام قهر آمیز خشونت بار .. مگر آخوندها با خشونت و ارعاب و اعدام نیامدند و رازبقایشان هم بر این منوال نبوده ؟؟؟ اما ایستادن در مقابل این وحشیان مسلح ، شهامت و از جان گذشتگی بی نظیر و وحدت میخواهد . یعنی باید به معنای واقعی از سلامت و جان گذشت . حتی آنها که خارجند بایدبه ایران بروند و از جان خود مایه بگذارندنه انکه از رادور فرمایشات بکنند . .فقط باید پرسید آنها که حاضرند از هستی خود بگذرند و با جانبازی در مقابل آخوندها بایستند چه تعدادند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ راه دوم ،مخالفت مدنی با دستورات و شیوه های دستوری زندگی از سوی رژیم و اعتصابات سراسریست .
    یهر حال را ه نجات ایران و ایرانی در سرنگونیست نه در مخالفت ملایم و نق زدن و انتقاد ؟؟؟ اما چگونه و چطور ؟ آیا همگی حاضریم بهای آنرا بپردازیم ؟؟ اگر حاضریم،در آینده ای نه چندان دورهمگی باید آماده بشویم؛ بدون جرزدن و تقلب و فرار و عذر و بهانه !!

     
  99. آقای نوری زاد درود بر شما و راه شما
    امیر ارشد تاجمیر را که می شناسید؟، ۲۵ ساله، همان جوانی بود که فیلم به زیر گرفته شدن او توسط ماشین نیروی انتظامی در تظاهرات روز عاشورای سال ۱۳۸۸ (۶ دی) در میدان ولیعصر تهران جهانی شد و تاثر بسیاری از مردم را برانگیخت. این فیلم مدت ها دست به دست می شد اما هویت فرد کشته شده نامعلوم مانده بود، تا اینکه مادر این جوان، شهین مهین‌فر، مجری باسابقه رادیو و تلویزیون ایران، در مصاحبه با سایت روزآنلاین کشته شدن فرزندش را آشکار کرد. او گفت: «امیرارشد همان جوانی است که برای نجات دو هموطنش رفت اما جانش را گرفتند. دو دختر را گرفته بودند و به شدت می زدند. بعدها یکی از دختران آمد سرخاک امیر ارشد و همه را برای من تعریف کرد. آنها را می زدند و مردم هو میکردند. امیرارشد فریاد زده که هو کردن شما دردی دوا نمی کند نجاتشان بدهید و خود جلو میرود و یکی از ماموران را هل میدهد مردم هم می آیند که کمک کنند و نجات دهند اما ماموران می ریزند. نمیدانم بچه من چقدر باتوم خورد. نمیدانم چقدر کتک خورد، اما از پشت، ماشین نیروی انتظامی با سرعت به او می زند و او را می اندازد و همان موقع یک ماشین دیگر که آن هم مال نیروی انتظامی بود و همان جا پارک کرده بود می آید و از روی امیرارشد من سه بار رد می شود.»

    خانم مهین‌فر افزود: «به امیر گفتم نرو، گفت به خاطر وطنم میروم. گفتم تو وطن من هستی، گفت خودخواه نباش مادر، وطن تو امیر است اما وطن من ۷۰ میلیون ایرانی است و برای آنها میروم. او با این حرفش مرا شرمنده کرد و رفت و دیگر بازنگشت.»

    وقایع روز عاشورا از جمله خونین ترین اعتراضهای مردمی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ بود. حکومت ایران معترضان را به شدت سرکوب کرد و دست کم ۹ نفر کشته شدند.

     
    • درود بر نسترن گرامی!هموطن وقایع 88 را اصلاح طلبان بخصوص موسوی و کروبی به شکست رساندند و هموطنان شجاع ما را به مسلخگاه فرستادند.جنبش توان براندازی حکومت جهل و جنون را داشت و بر عکس تصور نوریزاد گرامی و سایرین جو بخوبی برای رهانیدن وطن و مردم از دست اسلامیان آماده گی داشت و همین الان هم دارد.ولی افسوس که نفوذ یاران دیروز جنایت پیشه گان و حاکم که هنوز در توهم دوران طلائی مردی بودند که جز خدعه و فریب و ویرانی برای ایران هدیه ائی نداشت خود را با فریب به جنبش قالب کردند.اینان یار و یاور کسانی بودند که سرچشمه همه بدبختیها بودند.خود غرق در لجنزاری بودند که برای ما بوجود آورده بودند.ما باختیم چون عنان امور را به اسلامیانی سپردیم که خود جزئی از مشکل بودند!تحلیل نوریزاد گرامی با همه صداقت و درستی اش نیز شاید بدرد اینده بخورد ولی اکنون دردی را از مردم دوا نخواهد کرد و بنفع حاکمان است تا مردم!این دوستان با پراکندن ترس از سوریه و عراق شدن ایران و تجزیه ایران اب به آسیاب حاکمان اسلامی می ریزند و باعث رخوت و سستی در مردم می شوند.آنچه نوریزاد گرامی می گوید درباره الیت جامعه درست و بجاست که باید با فرو بردن و کنترل خشم و عصبیت خود به راه حلهای منطقی و برنامه ها و تاکتیکهای مبارزاتی سنجیده روی اورند.ولی نوریزاد عزیز از این موضوع غافلست که مردم عادی مبارزینی تمام وقت نیستند و خشم توده درست بهمان نحوی که با جرقه ائی شعله ور می شود بهمان سرعت نیز تخلیه میگردد.اتفاقا هنر مبارزه آماده گی روشنفکران و رهبران سیاسی اپوزیسیون استفاده درست و به موقع از همین فراز و فرودهاست نه تشویق توده مردم به رخوت و سستی هر چند من از گفتار نوریزاد عزیز چنین دریافتی ندارم ولی راهی را که ایشان به توده مردم پیشنهاد می کنند با روانشناسی تودها همخوانی ندارد.بله چنین پیشنهادها و راه حلهائی به الیت جامعه درست و بجاست ولی بدرد تودها نمی خورد.و الیت جامعه بدون توده مردم نمی توانند کاری از پیش ببرند.امروز توده مردم متنفر از آخوند و جماعتی که بنام دین پست ترین و وحشیانه ترین رفتارها را با مردمی کرده اند که آنها را بقدرت رسانده اند.این تنفر را نمی توان با نصایحی چون کانالیزه کردن آنها توسط صاحبان این خشمها و نفرتها توقع داشت.الیت جامعه وظیفه اش گشودن خروجی ایی برای این نفرتها و فریادهاست.آنچه نوریزاد عزیز می گویند وظیفه الیت جامعه است نه توده مردم.الیت جامعه باید بهر ترتیبی که می تواند این نفرتها را دامن بزند تا به جنبشی آنچنان خانمانسوز تبدیل شود که خوب و بد این جنایتکاران را بسوزاند تا عاملان جهل و جنایت و خون را توان مقابله با آن نباشد.والا نتیجه هر جنبشی و حرکتی بدتر از 88 خواهد شد چون حاکمان از 88 تنها سرکوب آنهمه فداکاری را نیاموخته اند بلکه با تجزیه و تحلیل نتایخ آن برای جنبش های اینده نیز برنامه ریزی کرده اند.

       
      • سلام بر مزدک گرامی
        بنده در لحظه لحظه آن وقایع بودم.اینکه می گویید موسوی یا کروبی یا کس دیگری مقصر فروکش کردن این وقایع بود صحیح نیست.واقع امر این بود که کسی در آن مقطع قصد براندازی نداشت.حکومت منحوس دینی ما این اعتراضات مسالمت آمیز را به سمت خشونت کشاند.عمده معترضان که جوان بودند در این دام کثیف افتادند و اعتراضات به سمت خشونت رفته لاجرم هزینه افزا شد و بسیاری که اصولا رای داده بودند اگر قرار بود هزینه بدهند رای هم نمی دادند پس پا پس کشیدند چون گمان نمی رفت مذهبیون تا بدین حد کریه المنظر باشند.آری چهره آنان در سطح عمومی عیان شده بود.ریزشهای شدیدی صورت گرفت و سرکوبهای بزرگی بوقوع پیوست.بنده مطمئن هستم حکومتی که اصلاح ناپذیر باشد راه انحطاط را پیش خواهد گرفت و شوربختانه اصل ثابت شده تاریخ اینست که دیکتاتورها ویرانی را تنها در زمان خود نمی آفرینند بلکه مردمان آنها پس از ایشان هم درگیر آوارهای موجود هستند.
        موفق باشید

         
        • دوستان محترم مزدک و آرتین…تا آنجا که حافظه ام یاری میدهد، درسال 88 فقط مردم پایتخت به پشتیبانی موسوی و کروبی به میدان آمدند. درشهرستانها و بخصوص در استانهای آذربایجان و کردستان و حتی خوزستان و دوخراسان و کرمان و غیره، مردم از آن حمایت نکردند. چرا؟

           
          • سلام بر کبیری گرامی
            چه کسی چنین چیزی را گفته که شما فرمودید؟!بنده یادداشتهای روزانه آن دوران را جمع کرده ام که شاید روزی بصورت مدون دست به انتشار آن زدم.مردم در بدو امر مانند همیشه از تهران اعراض کردند.به اعتراضات مردم اصفهان و مشهد پیوستند.مردم تبریز با قدری تاخیر معترض شدند و جاهایی نظیر یزد هم در اعتراضات حضور داشت.حتما فیلم زیر گرفتن یک شهروند معترض یزدی را در یوتیوب دیده اید.در مورد شهرهای کوچک هیچگاه در طول تاریخ پیشگام و حتی همراه اعتراض نبوده اند.دلیل آن هم کوچک بودن مکان و امکان شناسایی سریع و دور بودن از مسایل روز سیاسیست.در گذشته هم چنین بوده.به شما توصیه می کنم کتاب حیات یحی به نویسندگی میزا یحیی دولت آبادی یا تاریخ مشروطیت به نویسندگی مرحوم کسروی را مطالعه فرمایید که از بی عملی مردم شهرستانها در زمان مشروطیت و زنده بودن پایتخت در این زمینه سخن گفته اند مطالعه فرمایید.مگر در همین انقلاب 57 شهرهای کوچک معترض شدند؟!
            موفق باشید

             
  100. متن فایل صوتیِ اظهارات جواد ظریف در نشستِ خصوصی مجلس توسط دلواپسان منتشر شد و جشن راه انداختند که سرانجام حرف رهبری درست از آب درآمد و طبق اعتراف ظریف، برجام از اول اشتباه بود! خواندن متن کامل حرف‌های ظریف نشان می‌دهد «مثل همیشه» دروغ گفتند.

    یک: از قضا ظریف نکته‌ای کلیدی و بسیار مهم در این فایل گفته: «من در نامه‌ای که سپتامبر برای خانم موگرینی نوشتم، نوشتم که این کار [تمدید تحریم‌های قدیمیِ غیرمرتبط با مسائل هسته‌ای] نباید بشود…تمدیدش نقض برجام است؛ در صورتی که توی متن برجام نیست‌ها، این برداشت ماست». این مدل حرف زدن روشی‌ست زیرکانه برای دور زدن مزاحمان! مثل اولین باری که آقای خامنه‌ای می‌خواست درستیِ پیش‌بینی‌اش را علیه برجام اثبات کند و تحریم‌های موشکی را بهانه کرد عباس عراقچی زیرکانه گفت: «نقض برجام است چرا که اصل برای ما فرمایشات مقام معظم رهبری است، ولی از دید خودِ برجام تحریم‌های موشکی نقض برجام نیست». (چهاردهم فروردین‌ماه امسال)

    دو: بر اساس همین متن منتشر شده در خبرگزاری فارس، ظریف مطلقا نگفته ما در برجام اشتباه کردیم؛ بلکه گفته یکی از موضع‌گیری‌هایش اشتباه بوده؛ منظورش صحبتی‌ست در بیست‌‌وسوم خردادماه امسال که از پایان تحریم‌های [سه‌دهه پیشِ] ایران در پایان امسالِ میلادی سخن گفته بود؛ ظریف می‌گوید: «قولی که آقای کری داد ما آمدیم یک موضع علنی گرفتیم، من اشتباه کردم». و راست می‌گوید چون توقع زیادی بود؛ زیرا وقتی آقای خامنه‌ای احساس کرد مذاکرات ممکن است شامل اختلافات قدیمی‌تر هم بشود برآشفت و گفت: «مذاکره‌ی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، یعنی نفوذ؛آنها میخواهند راه را برای تحمیل باز کنند».(پانزدهم مهرماهِ نودوچهار) پیش از تمدید تحریم‌ها هم سپاه موشکی را «با دوهزار کیلومتر بُرد و دارای سری شدیدالانفجار با وزن ششصدوپنجاه کیلوگرم» آزمایش کرد که روی بدنه‌‌اش به عبری نوشته بود: «اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود». (نوزدهم اسفندماهِ پارسال) علاوه بر بهانه‌هایی از این دست برای ناقضانِ برجام، وقتی رهبر مملکت مذاکره را مساویِ نفوذ بداند و اجازه ندهد شامل اختلافات قدیمی‌تر هم بشود طبیعی‌ست که تحریم‌های قدیمی‌تر هم برداشته نمی‌شود.

    سه: ظریف در این فایل می‌گوید: «این حرفهایی که می‌زنیم بیرون گفتنی نیست برای خودمان هست» اما دلواپسان منتشرش کردند آن‌هم در مملکتی که قوه قضائیه‌اش برای انتشار فایل صوتی آیت‌الله منتظری، فرزندش را به بیست‌ویک‌سال زندان محکوم می‌کند در حالی که هرگز حکم محرمانه‌ای درباره‌ی آن فایل وجود نداشت.
    محمدجواد اکبرین

     
  101. زکریای رازی آمد و رفت!
    انیشتین آمد و رفت!
    فروید آمد و رفت !
    استیو جابز که به نوعی پدر تکنولوژی نوین بود هم آمد و رفت!
    بیل گیتس هم درحال رفتن است!
    اما هنوز در خانواده وهمسایگی ما:
    مادری اسپند دود می کندتاچشم نخورد !
    پدری گوسفند می کشد ونذری می دهدتاظلم اش بخشیده شود!
    مادربزرگ درانتظارمعجزه است تامشکلش حل شود!
    دایی ام برای پاک کردن مال خود، بخشی از دارایی خودرابه شیخ محل میدهد ولی بچه اش 3دندان پوسیده دارد!
    عمویم وصیت کرده تاتنهادارایی خود که یک منزل 100متری کهنه ساخت است رابفروشندوبرای او نماز و روزه بخرنددرحالیکه پسر 30 ساله ودختر35ساله اومجرد هستند و برای شهریه دانشگاه مجبوربه 2 شیفت کارمی باشند.
    خاله ی بی سوادم هرروز هزار تومان به صندوق صدقات واریز می کند تا جهنم ناشی ازظلم به عروس وبچه هایش بخشیده شود.

    پدربزرگ برای درمان آرتروزبه دعا نویس ورمال متوسل می شود!
    پسری پشت ماشینش می نویسد: بیمه قمر بنی هاشم !وبه دختران متلک می گوید!
    هنوز برای ازدواج وتصمیم گیریهای مهم استخاره می کنند !
    علت خشکسالی رابه بدحجابی نسبت می دهیم!
    از اعدام یک بچه یتیم ۱۷ ساله ذوق می کنند !
    دردانشگاههاپایان نامه خرید و فروش می شود،بچه های زیر 15 سال ازدواج می کنند

    وزیر یا مدیر دولتی پاسی ازشب در اداره در جلسه است وبا این جلسه زدگی عوامفریبی میکند زیرا انحصار طلب است وتفویض اختیار نمیکند!
    به تاریخ مان می بالیم ولی برای امروزمان پاسخگونیستیم!
    مرده هارامی ستائیم وزنده ها را به دق می آوریم!
    زمان برای ما بی ارزش ترین مقوله است!

    «بزرگترین دشمن دانایی، نادانی نیست، بلکه توهم دانایی است..»

     
  102. سلام آقای نوری زاد
    با آرزوی سلامتی برای شما؛
    مطلبی راجع به اشکهای آیت الله برایتان نوشتم.

    «روزگار معزولی»

    “شیخ نجم الدین کبری” عالم و عارف میانه قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری در باب حاکمان نکته قابل تأملی دارد:
    حاکمان در زمان معزولی
    همه شبلی و بایزید شوند

    باز چون بر سر عمل آیند
    همه چون شمر و چون یزید شوند!

    امروز با نگاهی منصفانه به نتایج دوره انقلاب و بررسی کارنامه افراد و جریانهای سیاسی، میتوان سهم و نقش هر کدامشان را در رساندن کشور ایران به حضیض ذلت و منتهای فلاکت، به وضوح مشاهده کرد.

    چندی پیش عکسی از آقای رفسنجانی با چشمانی اشکبار منتشر شد و بنابر گفته خودش در حال مطالعه کتاب امیرکبیر بوده و سرنوشت غم بار امیر بوده که باعث انقلاب روحی در وی شده است.

    جدا از ماجرای گریه آقای رفسنجانی در این مورد، قبلا هم در جمعی گفته بود که:«امیرکبیر ناصرالدین شاه را به سلطنت رساند ولی او نمک نشناسی کرد و امیر را کشت!». غیر مستقیم خواسته بود این را قیاسی بگیرد برای خودش که با وی هم دارد چنین رفتاری میشود!

    مردم ما داستانهای فراوانی از امیرکبیر و قهرمانی که قدرش به شایستگی دانسته نشد، شنیده اند و چنان که شایع است آقای هاشمی رفسنجانی هم دلبستگی خاصی به امیرکبیر دارد و شاید بتوان گفت که ایشان بهتر از هر فرد عادی به جنبه های شخصیتی و اقدامات امیرکبیر آگاه است و ممکن نیست نداند که وی چه مرام و منشی داشته است؟!
    امیرکبیر تمام تلاش و همتش برای مستقل کردن ایران از نفوذ قدرتهای خارجی روس و انگلیس بود. در پی رشد علمی و اقتصادی، تقویت صنعت، مبارزه با فساد سیاسی و مالی، و بیرون کشیدن ایران و ایرانی از یک دوره انحطاط و عقب ماندگی تاریخی بود، که قضا مهلتش نداد و داغ این بزرگ مرد را بر دل سرزمین و مردم ایران نهاد!
    اینگونه بود که امیرکبیر، امیر و فاتح قلبهای ملت ستم دیده ایران شد و برای همیشه در حافظه تاریخی ثبت شد.

    سخنم درباره آقای هاشمی رفسنجانی و سهم ایشان در اتفاقات و رخدادهای دوره ایست که به نحوی یکی از ارکان قدرت محسوب میشد.

    این نقد نوشته، برای این نیست که اقدامات و خدمات مثبتی که ایشان روزگاری برای پیشرفت این مملکت انجام دادند و یا مقاومتی که امروز در برابر استبداد حاکم میکند، زیر پا نهاده شود و حقی ناحق شود، هرگز چنین نیست.

    با نگاه به مجموعه عملکرد و نقش پر رنگ آقای هاشمی در معادله قدرت و همچنین با دنبال کردن خط سیر برخی رویدادها از قبیل: حذف نیروهای ملی گرا و لیبرال و چپ از عرصه سیاسی، ادامه جنگ، کشتار دهه شصت، به حاشیه راندن مرحوم منتظری، معامله بر سر قدرت و بر کشیدن رهبر بعد از خمینی، طرح تعدیل اقتصادی، باز کردن دست سپاه در عرصه اقتصاد و… چیزی نیست که بتوان بسادگی از کنار آن گذشت.

    متأسفانه آنچه که در رفتار و کردار حاکمان ایران دیده نمی شود پاسخگو بودن و پذیرفتن مسئولیت کارهایی است که قبلا انجام داده یا دارند انجام میدهند است.
    در پاسخ به تاریخ هم بیش از آنکه بخواهند نقدی بر رفتار خود داشته و یا در صدد جبران مافات باشند، با مصلحت اندیشی و محافظه کاری به توجیه اعمال و رفتارشان می پردازند!

    اینکه گفته شود اقدامات آقای هاشمی در گذشته، بخاطر بی تجربگی و جاه طلبی خاص دروه جوانی اش بوده سخنی غیر واقع است. چون در بیشتر مواردی که ایشان علم و تجربه نداشتند، افراد دلسوز و علاقمند به سرنوشت کشور و حتی کسانی که توسط خود همین سیستم برکنار شده بودند، مدام هشدار و مشورتهای لازم را برای رفتار عاقلانه و بدور از افراط گری میدادند، ولی گوشی برای شنیدن وجود نداشت!
    چون خط فکری و آرمان و مأموریت مقدسی که هاشمی و دیگر انقلابیون تازه به دوران رسیده مذهبی برای خودشان متصور بوده و در پیش گرفته بودند، جاده یک طرفه ای بود که آنها را از این مشورتها بی نیاز میکرد!
    اینان بدنبال تجربه ای بودند که اکثر رژیمهای انقلابی آنرا آزموده بودند و به قهقرا رفتند!

    حال دلیل اشکهای آیت الله برای چیست؟!

    نقل قولی از امیرکبیر بعد از دوره معزولی به یادگار مانده که گفته بود: «من ابتدا فكر می كردم كه مملكت، وزیر دانا می خواهد؛
    و مدتی بعد به ایـن نتیجه رسیدم كه مملكت، شاهِ دانا می خواهد؛
    اما اكنون می فهمم كه مملكت، ملتِ دانا می خواهد»

    شاید آقای رفسنجانی هم با طی کردن مراحل مختلف از وزیری گرفته تا گماشتن رهبر، امروز به این نتیجه رسیده باشد که کشور بیش از همه اینها به ملت دانا نیازمند بود! و یک ملت داناست که تضمین کننده پیشرفت و ترقی در همه سطوح است.
    بی شک رشد ملت دانا هم در گرو آزادی و برخوردار شدن از یک سطح زندگی شرافتمندانه است. چیزی که عملا در نظام مقدس رخ نداده!
    شاید یکی از دلایل گریه اش، برای همین غفلت تاریخی و طی نکردن این مسیر است! که با گرفتار شدن در شرایطی که نتیجه عملکرد گذشته خودش است، دیگر قادر به بیرون آمدن از این باتلاق نیست.
    و اگر امروز آقای هاشمی بدنبال احقاق حق مردم است، دیگر قدرتی برایش باقی نمانده که بتواند خطاهای گذشته را جبران کند!
    دیروز که میتوانست، کاری نکرد و امروز که می داند، دیگر نمی تواند!

    چیزی که تا امروز ما از نیروهای سیاسی شاهد بودیم این است که نزاع و درگیریشان بجای آنکه “بر سر حقوق مردم و دفاع از آن” باشد، معطوف به این است که سهم بیشتری از قدرت بدست آورند!
    یک گروه میخواهد نقش تعیین کننده را داشته باشد، گروه دیگر نمیخواهد این نقش را از دست بدهد!
    یک جریان(طیف هاشمی و مجموعه اصلاح طلبان) با جدا کردن خود از میراث فکری خمینی خواهان رابطه با غرب است. جریانی دیگر(طیف رهبری و جریان راست افراطی و برادران قاچاقچی) با تفکرات ارتجاعی بدنبال رابطه عمیقتر با اربابان شرقی اند!
    در این میان، استقلال و حقوق ملی کشور است که قربانی مطامع گروهها و جریانهای سیاسی حاکم میشود!
    شاید هم بتوان گفت یکی دیگر از دلایل گریه هاشمی، برکنار شدنش از قدرتی باشد که روزگاری خودش آنرا سامان داده بود و اکنون با بیرون افتادن از گود قدرت، تنها نظاره گری بیش نیست؟!

    با این همه، حتی اگر هاشمی بخواهد تغییری در شرایط اسفبار ایران ایجاد کند بهتر از این مورد آخر نیست. ایشان و آقای سید محمد خاتمی در سال 92 با حمایتشان از آقای روحانی، جامعه را به سمت پروژه بیت رهبری هدایت کردند. روحانی هم با دادن امتیاز به طرفهای غربی و به سرانجام رساندن برجام توانست زمان بیشتری برای حیات حاکمیت بخرد! و علیرغم شعارهای جذاب انتخاباتی، باز چیزی که مغفول ماند حق مردم ایران بود!

    چنان که سعدی شیرین سخن هم بیان داشته:«بنیاد ظلم در جهان، اوّل اندکی بوده است. هر که آمد برو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده»

    باری، رفتار دیروز کسانی که دستی بر قدرت داشتند بود که ما را به سرنوشت امروز سوق داد!

    دلیل گریه های آیت الله هرچه که باشد، دیگر نمی تواند زخم هایی که در طول چند دهه بر تن مردم این سرزمین وارد شده است را درمان کند!!

    با سپاس- سیاوش

     
  103. یکی از دلایلی که باعث انزال دین در روستاها می شود و تبار روستایی تفکر دینی را نشان می دهد این است که روستاییان از حدود مهرماه تا فروردین کاملا بیکارند و شب های بلند زمستان کنار اجاق اتش می نشینند و یاوه های مذهبی نشخوار می کنند و می بافند تا سرگرم شوند چون هیچ فکر و فرهنگ دیگری بجز دین در روستاها نیست و سرگرمی دوران شش ماهه بیکاری روستاییان دین می شود. ولی در شهرها بخاطر اشتغال دوازده ماه تا حدود عصر دیگر شب ها شهریان فرصتی برای یاوه سرایی های مذهبی ندارند و پس ازخوردن مختصر غذایی خسته به بستر می روند و نشخوار شبانه دینی ندارند.

    هومن

     
    • هومن عزیز اتفاقا اکثریت مردم روستا مخالف دگرگونی و بر سر کار امدن آخونها دراین کشور بودند و این مردم شهرها بودند که سینه چاک دین و امام این مزخرفات شدند و کشور را بدست مشتی قالتاق و دزد و آدمکش دادند!

       
    • جناب هومن، ضمن درود. اتفاقا مردم روستا ثمرات اصلاحات عرضی را چشیده بودند و امنیت را با بهتر از شهر نشینان با گوشت و پوست خود لمس کرده بودند. در روستا‌ها دانشگاهی نبود که چند جوان بیست و چند ساله با خواندن چند کتاب سازمانی تشکیل دهند و پًز فهم و درک سیاسی از خود بروز دهند و بی‌ هیچ تجربه و دانش سیاسی و جهان شناسی ادای روشنفکری هرگز نداشته، در بیاورند. در هیچ روستایی هیچ برج عاجی چون حسینیه ارشاد نبود که نبوغ‌های نارس و هرگز توسعه نیافته‌ای چون علی‌ شریعتی‌ با ادبیاتی سحرگونه فوران شور و احساسات و هیجانات و التهاب‌های غرق در رؤیا ی خود را بجای حقیقتی که هرگز در هیچ برهه‌ای از تاریخ هیچ واقعیت خارجی نداشته به خورد نسلی ابله بدهند تا بدنبال سراب، ملت و مملکتی را در تیر رس شیادی کمین کرده گرفتار کنند که کردند. خلاصه اینکه تحمیل این جانیان و غارتگران و فاسدان حاصل بی‌ شعوری و بی‌ سوادی و بلاهت قشری بود که توهم روشنفکری و چیز فهمی‌ داشتند و بیش از ۹۰ در صد آنها از جوامع شهری بر خواسته بودند.

       
  104. جناب نوری زاد ، با سلام

    پیشنهاد میکنم چنانچه برای شما مقدور است، امکان کامنت گذاری را همچون بعضی سایتها مانند ” گویا نیوز” از طریق فیس بوکِ کامنت گذاران فراهم بیاورید تا هم اصلاح و ادیت کامنت ها میسر باشد و نیز برای اصلاح، منتظر درج کامنت نمانند و هم دیگر مزیت بسیار مهم آنکه اگر پاسخی برای کامنت ها نهاده شد ، فیس بوک آنرا به اطلاع کامنت گذار رسانده تا بیخبر نماند . البته با این روش نیز، قابل رویت ساختن کامنت ها همچنان میتواند تحت اختیار شما باقی بماند. ( امیدوارم به لحاظ تکنیکی موضوع را درست بیان کرده باشم)
    متشکرم

    —————

    درود دوست گرامی
    بلحاظ فنی چه باید بکنم؟ من بلد نیستم
    سپاس

    .

     
    • درود برشما

      متاسفانه من نیز نمیدانم

      کاش دیگر دوستان مطلع در این زمینه راهنمایی کنند

       
    • درود بر شما

      متاسفانه من نیز نمیدانم

      کاش دوستان مطلع در این زمینه راهنمایی کنند

       
    • جناب نوری زاد گرامی ، با درود مجدد

      جهت روشن شدن پیشنهادم ،به عنوان نمونه نگاهی بیفکنید به نحوه و امکان کامنت گذاری در این دو سایت:

      http://news.gooya.com/sports/archives/221833.php

      http://www.iran-emrooz.net/index.php/think/more/66725/

       
    • جناب نوری زاد ، با سلام

      دوست عزیزی (yahya ) لطف کرده اند و لینک ” آموزش کامنت گذاری از طریق فیس بوک در سایت “را قرار داده اند. با تشکر از ایشان
      لطفا ملاحظه بفرمایید.
      https://www.youtube.com/watch?v=uOOHpZtgHrE
      چنانچه این روش کامنت گذاری را اتخاذ فرمایید، امکانات خوب و گوناگونی در اختیار کامنت گذاران قرار میگیرد

      با سپاس

      ————-

      درود دوست گرامی
      دیدم. این برای فیسبوک است و نه برای سایت
      مگر ما در اینجا مشکلی برای کامنت گذاری داریم؟
      سپاس

      .

       
      • درود جناب نوری زاد

        من نیز دیدم . به احتمال قریب به یقین همان روش مورد نظر یعنی آموزش کامنت گذاری از طریق فیس بوک در ” سایت” است . عنوان انگلیسی کلیپ نیز به وضوح مویّدِ این است :
        How to add Facebook comment box to your website – HD Tutorial _ 2016

        باری ، من مزایای آن روش کامنت گذاری پیشنهادی ام را ( در صورت امکان و مقدور بودن ) ، در قیاس با این نوع موجود برشمردم . مقصود دیگری در کار نبود .

        با پوزش و سپاس

         
  105. جهنمی
    11:46 ق.ظ / دسامبر 25, 2016
    آقای مزدک به چه جهت و چرا توهین میکنی توهینهای شما فقط رو به سید مرتضی محترم ندارد که اگر چنین بود بازهم خیلی بد بود. من نمیدانم پدر و پدربزرگ و اجداد شما چه دینی داشته اند که اگر هرچه بوده محترم اما بسیاری از پدران ما در این مرز وبوم مسلمان بوده اند و در این فرهنگ و تمدن اسلامی به دنیا آمدند و رشد کردند و مردند و آثاری از حودشان بجای گذاشتند که باعث افتخار بشریت بوده. امروزه دنیا بزرگانی مانند ابن سینا ، خوارزمی ، ذکریای رازی (حتی بقولی بیدین) ، خیام و…را متعلق به فرهنگ و تمدن اسلام قلمداد میکنند. یکی از بزرگترین و موثرترین مراحل در تکامل بشریت (که به اقوالی مهد آن اکنون در غرب است ) قرون دوم و سوم تا هفتم و هشتم خورشیدی تمدن اسلام بوده است. ملیونها انسان در طی قرون در این هوا و فضای اسلام نفس کشیدند و بر آن افزودند و مردند این ساده انگاری است که اکنون چنین مشابه شما به پنداریم و به معتقدین و پویندگان آن که کم هم نیستند توهین کنیم.
    ……………..
    جهنمی گرامی در حقیقت منظور شما از توهین به اجداد شما و یا سید مرتضی را درک نمی کنم.من بارها نوشته ام که با سید مرتضی بعنوان یک جریان فکری و نه یک فرد برخورد دارم.خرافات نامیدن باورهائی که هیچگونه مدک مستند و قابل اعتمادی بجز قال باقر و صادق برایشان نیست چه ربطی به توهین به اجداد شما و من و دیگران و یا شخص سید مرتضی دارد؟خب بفرمائید هموطن گرامی که ما هم بخاطر اینکه به عبای دیگران بر نخورد آنچه را که نتایح زیان بار 1400 سال باور اسلامیان بر ایرانیان آوار شده بدون تفکری قبول کنیم و حرفی نزنیم چون توهین به دیگرانست!دوست ارجمند اسلام بعنوان یک باوری همچون تیغی در دست زنگیان مست(با پوزش از سیاه پوستان بهتر بود بنویسم مردمانی بد مست تا به مستان بی ازار هم توهینی نشده باشد)در فضای عمومی دمار از روزگار مردم دراورده و خود شما بخوبی به چنین وضعی که اسلامیان پیش آورده اند اگاهید.تاریخ ما پر از جنایت اسلامیان است و درست همان کسانیکه شما نام برده اید اغلبشان از دست همین اسلامیان یا سلاخی شده اند و یا ایزوله و در فقر و بدبختی جان سپرده اند و یا از ترس قلم در قلمدان گذاشته و یا آثارشان چون با باور اسلامیان مخالف بوده نابود شده.آیا چون اروپائیان آنها را دانشمندان اسلامی نامیده اند ما که حقایق را با پوست و گوشت عزیزانمان دریافته ایم هم به چنین توهمی دامن بزنیم؟شما از فرهنگ اسلامی چنان حرف می زنید که گویا تمام مردمیکه از شمشیر تازیان گذشتند خود نه فرهنگی داشته اند و نه کتابی نوشته اند و همه مشتی بربر بوده اند و تازیان بقول خمینی آمدند و آنها را آدم کردند!مسلما نظر سید مرتضی و همفکرانش همین است!راستی پرسش من اینست که چرا خود این عربیکه اینهمه با فرهنگ بودند برای خود کاری نکردند؟اسلام که چنین قدرتی در فرهنگ سازی داشته چرا همین امروز که در دست داعشیان شیعی و سنی است کاری از دستش بجز کشت و کشتار و ویرانی ….بر نمی آید؟چرا کشورهای اسلامی ایهمه عقب افتاده و ویرانند؟دلیل اصلی اش بنظر من اسلام و باورهای اسلامی است.شما یک آیه از قران بیاورید که انسانها را به کاری مثبت و مفید بحال جامعه و مردم رهنمون می کند؟ولی تا دلت بخواهد ایات قتال و تجاوز دراین کتاب موجود است.آیا براستی شما باور دارید که باور اسلامی باعث بوجود آمدن تمدنی در سرزمینهای اسلام زده بوده؟و خیامها و رازیها و پورسیناها و هزاران دانشمند ایرانی در محدوده امپراطوری اسلام زده از برکت باور اسلامی بوده؟شما دوست گرامی سده هائی را که اسلامیان بنام اسلام بغارت برده اند را تمدن اسلامی می نامید.ولی تازیان اولیه که هسته اصلی اسلام و نزدیکترین گروه به محمد بوده اند از هیچ فرهنگی بجز فرهنگ خشونت و غارت و تجاوز و دزدی بر خوردار نبوده اند و هر جا هم پا گذاشته اند جز ویرانی و کشت و کشتار و به برده گی و کنیزی گرفتن ملل مغلوب کاری نکرده اند.خوبست که این تاریخ خود اسلامیان است و نه دیگران. بنابراین سده های نامبرده را که اروپا گرفتار در چنگال مسیحیان و خرافات مسیحی بودند و ملل زیر سلطه اسلامیان با تدبیر و زیرکی و اندیشمندی توانسته اند با تفسیرهای گوناگون از متون اسلامی اسلامیان را در بعضی موارد به عقب نشینی واداشته و یا روزگار بعد از کشت و کشتارهای اولیه و احتیاج و ضرورت اسلامیان را وادار به پذیرفتن بعضی واقعیات نموده تمدن اسلامی نمی توان نامید.چون اسلام مثل تمام ادیان اصولا با علم و روشنگری و خرد ورزی مخالف است و قرون وسطی و حکومت کاتولیکها که در حقیقت کپی همین اسلامیان است و حتی کشتارها و ویرانیهای بقیه مسیحیان بعد از سقوط کاتولیکها همه در پیش روست.کشتار مردمان بی دفاع فلسطین و اسرائیل توسط یهودیان و مسلمین و جنگهای ویرانگر ایرلند شمالی و جنوبی و هم اکنون جنگهای مذهبی و ویرانگر در سراسر جهان و و جود گروهای جهادی و بدتر از همه ویرانی 38 ساله سرزمین ابا اجدادی من و شما بدست اسلامیان معتقد به اسلام و مهر نماز بر پیشانی ایا توجیهی بجز بی خردی و باور به خرافاتی موروثی دارد؟ایا یهود که خود را مردمان برگزیده از طرف موجودی موهوم میداند و آنرا محمد نامی هم برای توجیه باورهای خود پذیرفته و سرزمینی را که میلیاردها سال پیش بوجود آمده و کل کره زمین خود خشخاشی است در میان میلیاردها ستاره و بیلیاردها سیاره که تازه 4% کل هستی شناخته شده توسط بشر امروزیست اگر خرافات نیست بفرمائید شما آنرا ثابت کنید!شما یک سند قابل اعتماد و علمی ارایه دهید که چیزی بعنوان وحی می تواند وجود داشته باشد؟تازه اگر توانستید آنرا ثابت کنید بفرمائید الله کیست و کجاست و چرا فقط به مردم عرب پیام داده و آنها را مامور کرده که با کشت و کشتار و غارت و دزدی و تجاوز دیگران را مسلمان کنند؟ثابت کنید که می شود با الاغی در اسمان در یک شب به کهکشانها رفت و یا ماه را می شود با شمشیر شقه کرد؟

     
    • جناب مزدک مگر آدمها همان باورهایشان نبستند. شما وقتی به یک جریان فکری ( که شامل کل ادیان میشد) توهین آمیز برخورد میکنید باورمندان آن جریان فکری نسبت به جنابعالی و مواضعتان چه موضعی خواهند داشت ؟ قبول که نیت شما توهین به افراد نیست اما آیا به باورهای ملیونها نفر تحت نام ادیان و مذاهب توهین نمیکنید. امروزه در غرب و اکثر کشورها قوانین و شریعت ادیان هیچگونه دخالت یا تحکمی بر قوانین و راه و رسم دولتها و حکومتها ندارد (سکولاریسم) و مفررات جوامع فوق از هر چه رنگ و بوی مذهبی است مبرا است امری که ماهم لزوم آنرا با تمام وجودمان خواهانیم اما در همان غرب آیا قوانین از کلیساها ، مساجد یا معابد محافظت نمیکند ؟ این بجز از احترام به عقاید باورمندان چه معنی میدهد ؟ همین چند روز پیش که پاپ اعظم سخنرانی داشت آیا ملیونها نفر مستمع مشتاق نداشت ؟ قبول که ملیونها هم و خیلی هم بیشتر غیرمشتاق داشت اما آیا از طرف غیرمشتاقین برنامه ای ، توهینی ، چیزی دیده شد ؟ اینکه گفته شود ” در غرب حکومتها مانند حکومت ما دینی تیستند و از دین برای حکومت سوء استفاده نمیکنند” درست است ولی دلیلی برای توهین به جریانهای فکری دینی مردم نیست. اگر ما حرف همدیگر را قبول نداریم و نمیپذیریم بالاخره حرف بزرگان را که باید محور و محک قرار داد . کناب کوچکی است از ماکس بلانک واضع فیزیک کوانتم بنام “علم بکجا میرود” این کتاب به فارسی ترجمه شده است و در حدود صدو ده بیست صفحه بیشتر نداشت . متاسفانه اکنون ندارم دادم به دوستان پس ندادند. در حدود 30 صفحه کتاب مقدمه ای است از آلبرت اینشتاین که در مورد علیت و ادیان صحبت میکند ایشان میفرمایند “بسیار ساده انگاره است که بخواهیم دینی را که طی صدها سال و توسط صدها هزار نفر تکوین یافته است رد یا نفی کنیم” شما همین شیعه و حضرت علی را در نظر بگیرید. فردوسی ایرانی سنی پاکنهاد اشعاری در مدح پیغمبر و عمر و ابوبکر و عثمان میگوید نوبت به علی که میرسد شعرش اوج میگیرد حماسی میشود از جنس دیگری میشود هزار سال میگذرد و حالا شهریار میسراید .”علی ای همای رحمت…” این هزار سال علی در میان ما زنده بوده بزرگ شده اسطوره شده و اتفاقا کارکردش هم بیشتر مخالفت بقول شما با تازیان بوده . البته که ربطی به علی 1400 سال پیش ندارد و البته که با این جایگاه وسیعی که در میان ملیونها دوستدارانش پیدا کرده آخوندی پیدا میشود که برای بیشتر رخ کردن و وجهه شدن و احیانا عوامفریبی بالای منبر بگوید علی ازلی است و پیش از پیغمبران بوده و آنها را در نتگناها نجات میداده و بسیار لاطائلات دیگر که گفته میشود و اذهان ساده اندیشان را مسموم میکند. و نظام هم که ماشااله خودش سم است لابد پاداش هم میدهد. اما اینظرف قضیه هم وجود دارد که اگر زیاد جلو برود شاید بشود برایش از نظام پاداش گرفت کسی که به باورها و مقدسات میلیونها نفر توهین کند و یا حتی زیر سئوال ببرد. همین امسال ملیونها نفر به کربلا رفتند پدران و مادران بسیاری از اینها و حتی مرتدان فعلی با عاشوری و تاسوعا و.. بزرگ شدند بقول خمینی و “ارتین” محرمها و صفرهاست که آخوند را زنده نگهداشته ولی زنده نگهداشته الان هم وجود دارند. پایگاه اصلی نظام هم در میان همین مومنین است ولی این بدین معنا نیست که تمام این باورمندان در جبهه نظام باشند و با سکولاریسم مخالفتی داشته باشند. اما مایل هم نیستند با کسانی همراه شوند که با باورهای آنها برحورد توهین آمیز کند. جنین کسانی برای مومنین جاذبه که هیچ دافعه دارند.

       
  106. سلام و تحیت. اخیرا حسب اتفاق مصاحبه یک روحانی عضو کمیسیون فرهنگی مجلس را دیدم که در یک برنامه قرانی از کمبود بودجه اختصاصی به برنامه های قرانی از دولت روحانی شکایت می کرد و می گفت آقای روحانی مسئله قران را شوخی گرفته (عین عبارت). مجری برنامه هم در تایید بیانات آن نماینده مجلس می گفت بله آقا همیشه قران در تاریخ مظلوم بوده. جناب نوریزاد این را از باب مقدمه عرض کردم تا برسم به فرمایش شما درباره راهکاری که مردم از شما می خواهند یا مثلا می گویند شما چرا راهکار عملی ارائه نمی کنید. آن نماینده مجلس خودش می داند که ده ها سازمان عریض و طویل شبه دولتی با گردش مالی میلیاردی هستند که با اهداف غیرانتفاعی تشکیل شدند اما امروزه صد در صد انتفاعی عمل نموده و حتی بانک و موسسه مالی هم تاسیس کرده اند اما دست بر قضا از مالیات هم معاف هستند. آن فرد نماینده به جای اینکه مثلا یقه ان نهادها را بگیرد و همین حالا که در گیر و دار تایید بودجه سال بعد هستند طرحی ارائه نماید برای وادار نمودن این نهادهای قلدر به پرداخت مالیات، می اید یقه دولت را میگیرد که چرا از پول نفت بیشتر و بیشتر به قرآن اختصاص نمی دهی؟!. این آقااگر نیتش خیر بود همین حالا طرحی ارائه می کرد مثلا به این مضمون که نهادهای عمومی می تواننند از مالیاتم معاف گردند به شرطی که یک درصد از درامد سالانه خودشان را به فلان موسسه قرانی تخصیص دهند. عرض من این است که جناب نوریزاد، امروز در این جامعه همه چیز بر محور فریب می چرخد و موتور محرک این فریبکاری هم دست گذاشتن روی اعتقادات شیعی-مذهبی مردم است. وقتی نماینده مجلس می گوید دولت مسئله قرآن را شوخی گرفته خودش دقیقا می داند که چه می گوید و خوب می داند همین بودجه ای که حالا به مجامع مذهبی ارائه می شود معلوم نیست صرف چه می شود. اما اینجا قرآن می شود ابزار زدن دولت روحانی. جای دیگر همینها با استناد به آیات قرآن مبارزه در سوریه را به مثابه ی جهاد در راه خدا و مردم را نشویق به حضور در آنسوی مرزها می کنند. بنده از کسانی که جناب نوریزاد را به رفتارهای خشن تشویق می کنند تعجب می کنم که چطور است حاکمیت فهمیده که برای تداوم بساطش احتیاج به ابزار فریب نامحسوس و سو استفاده از اعتقادات مردم دارد اما اینها متوجه حقیقت نشده دنبال راه های میانبر عملی هستند و حوصله شان سر رفته و هیجان می خواهند. بخدا قسم بزرگترهای کسانی که ساز نگرانی از دین و قرآن وشیعه گری و غیرو را دارند ذره ای به این مسائل اعتقاد ندارند و دین فقط وسیله ای برای انتفاع شخصی-تشکیلاتی اشان است وگرنه باید پرسید چرا دولت باید برای قرانخوان مردم بودجه بدهد وقتی کشور فقیر و گرسنه و بیکار دارد و وضع حمل و نقل عمومی و آب و هوایش آن گونه است. این است که بنده تاکید دارم راه جناب نوریزاد راه درستی است. یعنی رمزگشایی از این فریبکاری ها در عین میانه روی و پرهیز از خشونت.

     
  107. سعید شیرزاد در ۱۸ خرداد سال ۱۳۹۳ بازداشت شد و بیش از دو ماه را در انفرادی گذراند. او شهریور ماه سال ۱۳۹۴ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی محاکمه و به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» که مصداق‌های آن عمدتاً مربوط به فعالیت‌های مدنی او بود، به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد.

    متن نامه سعید شیرزاد که از داخل زندان در پاسخ به نامه مادران خاوران نوشته شده، به شرح زیر است:

    «از درون شب تار
    می‌شکوفد گل صبح
    خنده بر لب
    گل خورشید کند
    جلوه بر کوه بلند
    نیست تردید زمستان گذرد
    وز پی‌اش پیک بهار
    با هزاران گل سرخ
    بی گمان می‌آید

    پیغام پر از مهرتان رسید، پیغامی از جنس تا آخر ایستادن در این راه سخت که هر اسمش معنای آزادیست: پیغامی از فروغ و پوران‌دخت و فریبا تا گوهر و اکرم و شهناز و سیمین عزیز که نام عزیز در بندش نوبد فردای‌مان است.

    عزیزان عزیزتر از جان که نام‌تان را بی هیچ پیشوند و پسوندی نوشتم تا که همگان بدانند آن‌چنان دوست‌تان می‌دارم که کلمات قادر به فاصله گذاشتنش نیستند.

    از روز ۱۷ آذرماه اعتصابم را شروع کرده‌ام (اعتصابی که در برابر رنج شما عزیزان هیچ است و هیچ)، اعتصابی که به هیچ عنوان برای طلب آزادی و یا مرخصی برای خودم نبوده و نیست.

    گرسنگی را به تن خریدم همچون میلیون‌ها انسان گرسنه در این قرنِ ارزانی انسان و سوزن بر لبهایم فرو بردم همچو ذره‌ای سلول‌وار از دردهای مادران خاوران و مادر بهکیش عزیزتر از جانِ پر کشیده‌ام که ۶ عزیزش در خاوران آرمیدند.

    سوگند که این فرزند ناخلف و کمتر از هیچ‌تان برای خویش لب ندوخته و اعتراضی نکرده‌ام، این کرده‌ام برای عزیزانی که جانشان این روزها در خطر است و صدایشان به جایی نمی‌رسد، صدای ضرب و شتم‌ها، تحقیرها، توهین‌ها، سرکوب و مرگ‌های خاموش در زندان.

    چند روز است که شرم بر جبین مانده‌ام که به پاس محبت و دل نگرایتان چه بنویسم جز این‌که خواهش کنم بگذارید برای صدای بی‌صدایان در بنده شده تا ۳۰ روز این اعتصاب را پیش ببرم شاید که این گرسنگی بهانه‌ای شود برای رسیدن صدای دردهای دربندانی که صدایشان را فریادی نیست.

    به شما اطمینان می‌دهم که حالم خوب خوب است و بهتر از همیشه. قول می‌دهم در پس این سی‌ روز، به حرمت نامه‌تان، دوباره برایتان بنویسم و ببینم اگر صدایی برای بی‌صدایان نمانده باشد، اعتصابم را خشک کنم یا محدود به آب و اگر جز این بود، اعتصابم را بشکنم. من به شما خواهم نوشت.

    سعید شیرزاد
    زندان گوهردشت»
    http://news.gooya.com/politics/archives/2016/12/221799.php#more

     
  108. ما توده عوام با سواد اندک و بیشی که داریم و فهم اندک و بیشی نسبت به اوضاع جامعه و سیاست داریم رسیدیم به ماههای نزدیک انتخابات سال 92. گرانی بیداد میکند ، اختناق بیداد میکند (نه حزبی نه روزنامه آزادی) اعتیاد بیداد میکند ، فساد و اختلاس بیداد میکند ، قوه قضائیه از هم پاشیده است و رشوه در آن بیداد میکند . در این شرایط یکی با کلید پیش میآید و میگوید عمده مشکلات از تحریمهاست و من کلید مشکلات هستم بخش بزرگی از ما توده عوام به این حرف دل میبندیم (الغریق یتشبث بالحشیش ) و یک ذره سرمایه رای خود را (بعد از غارت شورای نگهبان) تقدیمش میکنیم . حال نزدیک سال 96 است گرانی بیدادتر میکند ، اختناق بیدادتر میکند( آنموقع کمتر ما را در زندان نگهمیداشتند و میکشتند) ، اعتیاد جهشی رشد کرده است ، اختلاس هم که حتی شامل اعوان و انصار خود کلیددار و راس قوه قضائیه و همه و همه شده است. حال ما توده عوام مانده ایم که ” چه باید کرد؟ ” کلید دار میگوید آنها نمیگذارند (از آنها ما عوام منظورش را میفهمیم) اما ما عوام مانده ایم که اگر آنها (“آنها”) نمیگذارند پس تو جرا میخواهی باز 4 سال دیگر رئیس جمهور شوی؟ نکند بقول بعضیها دستتان در یک کاسه است. در این میان بعضی از بزرگان بگویم ما عوام مثل دکتر مهدی خزعلی میگوید اینها (منظورش کلید دار و اعوان وانصارش است ) از آنها هم بدترند و اسمی از علی مطهری برای ریاست جمهوری میبرد. حالا باز ما توده عوام مانده ایم
    چه باید کرد ؟ از خودمان که نمیگذارند کسانی را پیدا کنیم (یعنی حزبی و ساختاری هم نداریم که پیدا کنیم (راستی بیا آقای نوریزاد یک حزب تشکیل بده من میآیم) ) اصلا ما را آدم حساب نمیکنند و به حساب نمی آورند برای خودشان دسته بندی درست کرده اند. غریبه راه نمیدهند. خودی و غیرخودی درست کرده اند. هرکس بخواهد خودی شود نخست باید کلی خزعبلات باورمند شود و یا ادای باورمند بودن را درآورد و بعد از آنهم گاها کارهائی بکند که از یک انسان به دور است مثل آتش زدن کتابخانه در لندن که بشود وزیر علوم (کتاب و علم !) و یا ترور ، قتل آنهم هزاران که بشود وزیر دادگستری ( قتل و داد !) . چه باید کرد ؟ ما توده عوام چه باید بکنیم ؟ من مطمئن هستم که اگر نوریزاد شخصی و یا امثالهم حزبی و یا کمتر از آن دسته ای بخواهند بصورت آشکار تشکیل دهند آنها و اینها مانع خواهند شد. پول دارند. پول نفت دارند. هزینه میکنند برای کنترل ما. بخشی از این پول را چماق میکنند تا بر سرمان بزنند و بخشی را بودجه میگذارند تا ترویج خزعبلاتی کنند که فرزندانمان را نیز از رشد طبیعی بازدارند. ما توده عوام چه باید بکنیم ؟ آن نثطه بزنگاه که میگوئی کجاست ؟ ما را فاسد کرده اند همه دزد شدیم معتاد شدیم خصائل انسانی را از دست داده ایم نسبت به سرتوشت هم بیگانه شدیم صادقی دارد میمرد ما کجا هستیم. ما چه میکنیم ؟ آیا باید آرزوی تحریمهای بیشتر برای سرنگونی اینها را داشته باشیم یا آرزوی حمله نظامی آمریکا را داشته باشیم ؟

     
  109. سلام بر نوریزاد گرامی
    آخوندها به معنای متداول پیش از آنکه از جامعه برچیده شوند می بایست از ذهن مردمان ایران زمین زدوده شوند.شاید برخی بگویند که این چه سخنیست در زمانیکه این جماعت تا بدین حد در جامعه ایران منفور هستند.بنده صرفا حوزویان را در چهارچوب وجود خارجی در زمان حال نمی بینم.آقای خمینی سخن معروفی داشت که می گفت محرم و صفر است که اسلام را زنده نگهداشته است.من این جمله را بدینصورت تغییر می دهم که محرمها و صفرهاست که آخوند را زنده نگهداشته است.هرگاه جامعه ایران پذیرای این شد که در وقایع گذشته نه حضور داشته نه مداخله ای کرده و نه می بایست آنرا با چنین غلظتی به روزگار کنون وصل نماید آنگاه است که باید پرسید که چه می باید می کردیم که نکردیم.اشتباه نکنید.قصد بنده تاختن به اعتقادات مردمی اگر این نام صحیح باشد نیست.بحث من زدودن این فرهنگهای اشتباه از دخالت در زندگی روزمره آنانست.به اطراف خود بنگرید.هر که می خواهد مثالی بزند یا سخنی بگوید یا استدلالی کند سریعا به سراغ تمثیل از داستان معاویه و عمروعاص و علی ابن ابیطالب و …می رودو هرکه چنین نکند گویی به زبان دیگری با ایشان سخن می گوید و باید به زبان اصلی آنان بازگردد.این مظاهر کهن که سنخیتی با فرهنگ ایشان ندارد می بایست از زندگی مردمان ایران زمین زدوده شده و مفاهیمی متناسب با روزگار حال بدان وارد گردد.ما مردمی هستیم که در گذشته مانده ایم.هر گاه خواستیم بدانیم که چه باید بکنیم در بدو امر می باید به زمان حال بیاییم و بعد آنجاست که این سوال مفهوم خواهد یافت و گرنه سوال همچنان اینست که چه باید می کردیم؟!
    با آروزی تندرستی شما

     
    • ارتین گرامی مگر در اروپا ذهن مردم از مسیح و حواریونش زدود شد و بعد حکومتهای سکولار بوجود آمدند؟نه دوست گرامی روشنفکران جامعه با افشاگریها و نشان دادن ضعف مسیحیت و دروغگوئی و فریب کشیشان و سیاستمداران و گروهای اجتماعی با گرفتن نهادهای بنیادی و بیرون راندن نقش کلیسا و کشیشان از قدرت توده مردم را وادار به پذیرش سیستم سکولار و دمکراتیک نمودند.شما خیال می کنید الان در غرب سکولار انسانهای خرافی کمند؟نه دوست ارجمند.اینها نه تنها کم نیستند بلکه خواهان برقراری حکومت دینی و بازگشت به دوران طلائی مسیح اند!مثل همین موسوی و کروبی و اصلاح طلبان خودمان!ولی الیت جامعه با پس راندن و مهار آنها و تصویب قوانین سکولار و لائیک آنها را به چهارمیخ کشیده اند.همانطور که سایر قدرت طلبان و مستبدین را در برابر قانون به کرنش واداشته اند.دوست ارجمند اگاه شدن و دوری از خرافه عموم مردم نه تنها ممکنست بلکه خواستی غیره واقعیست.تا انسان هست خرافات نیز خواهد بود!الیت جامعه باید سعی در ترغیب مردم و از قدرت انداختن اسلامیان حاکم باشد.مسلما دراین بین سختیهای زیادیست ولی بدبختی ایرانیان نه نا آگاهی اکثریت بلکه عدم توافق الیت جامعه است.دوست من نتفر توده مردم را الیت جامعه توانائی به عمل کشیدن ندارد و مشکل ما اینجاست!

       
      • انانی که در اروپا بودند و تحولات رقم زدند یکیشان هم در تمامی خاور میانه نیست. اینجا فقط تقلید است و انهم ندانسته. کو ان متفکران؟ در انگلیس زمان معرفی استاندارد طلا نیوتن مسیول تنظیم پول و ضرب سکه بود. در معاهده جنگ جهانی دوم بین روزولت و چرچیل و استالین، کینز پایه گذار سیاستهای پولی در اقتصاد، به عنوان مشاور در کشتی حضور داشت.
        مقایسه اینها مع الفارق است. شاید بتوان از انها یاد گرفت ولی نه به این سادگی.

        ما فعلا درگیر ضرب ضربو و صیغه مبالغه ایم و اینده مان هم قتل قتلو است.

         
      • سلام بر مزدک گرامی
        من سخن از زدودن نمی زنم که همانگونه که گفتم قصد اهانت به اعتقادات را ندارم.بحث من زدودن این مظاهر از دخالت در زندگی ایرانیان است.به یاد می آورم در عاشورای ۸۸ که جنایات بسیاری از حکومت دینی شاهد بودیم دوستی که نهاد پاکی دارد به من گفت خوب مردم در عاشورا کف زده بودند…هنوز زخم این سخن هنگام بیان آن در دلم است.
        موفق باشید

         
  110. “گوشِ ناشنوای ملّت”

    ” پسر من، میر احمد درس بخواند. باید همیشه یک عاِلمی در خانواده ما باشد، ولی‌ نانِ

    ملأئی نخورد. نانِ ملأئی شِرک است! ”

    این آخرین کلامیست که از دهان حاجی میر قاسم، پدر احمد کسروی در بستر مرگ بیرون میاید!

    چرا شخصی‌ که اجدادش در چندین نسلِ پیاپی عنوانِ ملأئی و پیشوأیی داشته‌اند و پدرش

    آقا میر احمد، یکی‌ از علمای نام آور منطقه بوده و مسجدی به نامش بنا کرده بودند و خود

    یکی‌ از متدّین ترین، امین‌ترین و صادق‌ترین فرد، نزد مردم بوده با ذکر چنین وصیتی چشم از

    جهان فرو می‌بندد؟!!

    چرا خودِ احمد کسروی که در محیطی‌ شدیداً مذهبی‌ و سنتی‌ تربیت گشته و دوران طلبگی را پشت

    سر گذارده و پیشنمازی مسجد اجدادی را بر عهده داشته و بر خلاف عمده آخوندها و آیت الله ها،

    بر زبان عربی‌ اشراف کامل داشته و به همین واسطه قرآن و متون اسلامی را بهتر از ملّا های

    بی‌ سواد می‌‌فهمیده، با چنان جدّیت و پافشاری به جایگاه روحانیت و مذهب شیعه می‌‌تاخته است؟

    آیا جز از این است که او از درون، با ذات و ماهیتِ حقیقی‌ این قشر، که قرن‌ها بر حفظ و ترویجِ خرافات

    و سنت‌های کهنه پای میفشردند و کوچکترین نقشِ تولیدی در جامعه نداشته اند، بهتر از هر کسی‌

    آشنا و آگاه بوده است؟

    چرا نگرانیها و تلاش‌های بی‌ وقفه‌اش برای آگاهی و بیداری مردم نسبت به ارتجاع و عوامفریبی

    روحانیت شیعه، گوشی شنوا نداشت؟! حتی قتل فجیح و داعش گونه‌اش در محضر دادگاه بدست

    فدأییان اسلام، زنگ خطری را که در انتظار کشور بود بصدا در نیاورد!!

    شوربختانه یکایک هشدارها و دل‌ نگرانیهای کسروی، از آنکه اگر امور کشور بدست ملّاها بیفتد

    چه بر سر ما خواهد آمد، به واقعیت پیوسته است!

    * * *

    فتوای روز دو شبه آیت الله ملیجک :

    خواندن کتاب‌های “زندگانی من” و “شیعیگری” به قلم احمد کسروی بر هر ایرانی‌ و

    مسلمان شیعه‌ای واجبِ شرعیست !!

     
    • “ملیجک”
      5:50 ق.ظ / دسامبر 26, 2016
      “گوشِ ناشنوای ملّت”

      ” پسر من، میر احمد درس بخواند. باید همیشه یک عاِلمی در خانواده ما باشد، ولی‌ نانِ

      ملأئی نخورد. نانِ ملأئی شِرک است!
      ………..
      ملیجک عزیز درود! تمام آنچه این مرد بزرگ در دوران آیه الهی اش دریافت را در همین جمله که به آیه شریفه می توان ملقب کرد خردمندانه گنجانده !نان!نمی دانم گفته ایست که بعضی از چپولها آنرا به لنین منتسب کرده اند که می گوید .نگاه کنید که طرف از کجا تغذیه می شود نوشته ها و گفته هایش را نیز بر همان مبنا بسنجید!آخوند از خرافات و باورهای خرافی مردم تغذیه می کند.می گویند که خون دل می خورند و علم دین !فرا می گیرند!ولی کسی نیست بگوید که آنچه شما فرا می گیرید نه تنها نفعی برای مردم در پی ندارد بلکه روش فریب و راهزنی ایست.چون با قبول استدلال این جماعت می توان راهزنان را نیز تبرئه کرد!خب مگر کسیکه برای دزدی می رود زحمت نمی کشد؟

       
  111. ایران دوست واقعی

    فرق ایران و امریکا این است

    امریکا به کشورهای دیگر ظلم میکند تا مردم خودش راحت باشند

    ولی ایران به مردم خودش ظلم میکند تا کشور های دیگر(عرب)در رفاه باشند،

     
    • ایراندوست گرامی علتش بیگانه بودن حاکمان اسلامی بر ایران و اختلاف منافع آنها با منافع ملی ایرانیان است! اسلامیان درایران بیگانه اند چون نه دینشان و نه زبانشان و نه لباسشان و نه مقدساتشان و نه امال وآرزوهایشان با مردم ایران همخوانی ندارد.بهمین جهت اسلامیان حاکم با غارت ایرانیان و کشت و کشتار انها به ابادی قبور تازیانی می پردازند که با ایرانیان نه تنها بیگانه اند بلکه قاتلان اجداد ایران بوده اند!سالیانه نزدیک به 5 میلیارد از ارز کشور را فقط به جیب مشتی سعودی فاسد می ریزند در صورتیکه ملیونها انسان ایرانی در فقر و بدبختی و نکبت و فحشا دست و پا می زنند.تازه این کسری از میلیاردها دلاریست که این بیگانگان و ایران ستیزان خرج قبور مشتی عرب گمنامی می کنند که طبق نوشته های خود آنها بدست هموطنان و اقوام خود یا کشته شده اند و یا مسموl و یا بطریقی خوار و ذلیل شده اند!اینها به بهای در فقر و بدبختی نگه داشتن فرزندان ایرانی به فربه کردن لبنانی و عراقی و سوری و …ایی می پردازند که برای حکومت ننگینشان بر ایرانیان بموقع ضرورت می تازند و بی رحمانه از کشته ها پشته می سازند.سرکوب جنبش 88 توسط عوامل لبنانی سوری عراقی و افغانی نتیجه این بذل و بخششها از خزانه ملی بود.دوست ارجمند ایا تا بحال به این فکر کرده اید که چرا آخوند و مسلمین خزانه ملی را بیت المال می نامند؟بیت یعنی خانه و بیت امام و بیت خمینی و خامنه ائی و مراجع بی خود افریده نشده اند.پشت اینها منافع خوابیده.چرا بیت من و شما و یا مردم عادی نداریم؟چون بیت المال این جماعت مفتخور بیکاره مضر و موذی اصلا بما تعلقی ندارد بلکه مخصوص همین آخوندهاست!

       

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

85 queries in 1654 seconds.