سر تیتر خبرها
کله ی دزدیده شده و رنج برادران

کله ی دزدیده شده و رنج برادران

یک: با دوستان دور هم جمع شدیم و قرار گذاشتیم برای سالروز تولد دکتر محمد ملکی تندیسی از سرِ وی را بسازیم و به وی تقدیم کنیم. این سر، ساخته شد و در یک نشست با دوستان، نقاط قوت و ضعفش مطرح شد و قرار شد امروز که مثلاً قالب گیری می شود، فردا در روز تولد، تندیس را به دکتر تقدیم کنیم. تندیسِ آماده شده رفت برای قالب گیری. دم غروب تحویل مان می دادند و فردایش بسته بندی اش می کردیم و در خانه ی دکتر بازش می کردیم و کف و دست و هورا و چند تا عکس دستجمعی و از اینجور کارهای رایج و متداول. که یعنی: پیرمرد، ما قدر تو را و قدر فکر تو را می دانیم و می دانیم کیستی و چه کرده ای و از کجا به اینجا رسیده ای. این از این طرف، حالا بشنوید از آن طرف. از کجا؟ از داخل وزارت مکرمه ی اطلاعات و اداره ای از ادارات تابعه اش. برادران مکرم پشت یک میز دایره ای شکل گوش تا گوش نشسته اند و خبر را تکثیر کرده اند و جلوی هر نفر برگه هایی گذارده اند که: نتیجه ی کمین کردن ها و زاغ سیاه ها را چوق زدن به اینجا رسید که دانستیم عده ای از اهالی فتنه قرار گذاشته اند همین فردا پس فردا کله ی دکتر ملکی را قالب گیری کنند و تقدیمش کنند. آقایی که از همه برادر تر است مأموریتِ دیگر برادران را مشخص می کند و قرار می شود از جماعت اهل فتنه “حال” گیری کنند و داغِ کله ی دکتر ملکی را بر دل شان بگذارند. عملیات با رمز یا فلان و یا بهمان آغاز می شود و برادران پنج نفری می ریزند به کارگاه قالب گیری و کله ی دکتر ملکی و قالب های آن را ضبط و ثبت و بار ماشین شان می کنند و در راه بازگشت با آقایی که از همه برادرتر است تماس می گیرند که: عملیات با موفقیت کامل انجام شد و کله ی دکترملکی همین اکنون در صندوق عقب ماشین اداره است خیال تان راحت.

امروز با دکتر ملکی و دوستان لگامی جلسه داشتیم. دکتر را که به منزلش می رساندم به وی گفتم: می دانی در چه فکرم دکتر؟ پرسید: در چه فکری؟ گفتم: دارم آن کله ی سپید شما را تجسم می کنم که در گوشه ای از زندان اوین افتاده اما در هر نگاه برادران را می آزارد. دکتر گفت: واقعاً چه در کله ی اینها بود که آمدند و این تندیس را بار کردند و بردند؟ گفتم: وقتی اراده ها و اختیارها بدست بچه ها بیفتد، کینه ها و سوزهای کودکانه در کارهایشان نمود پیدا می کند. اکنون که این چند خط را برای شما می نویسم، کله ی دکتر ملکی در زندان اوین است و آن برادری که از همه برادرتر است در گزارش کارش برای برادرهای برتر از خودش نوشته که: حال شان را گرفتیم بد جور. چشمان دکتر ملکی در آن تندیس سپید رنگِ داخل زندان اوین، بجایی دور خیره مانده. آن جای دور، می تواند کودتای دیشب ترکیه باشد. یا جنازه ی جوانان مدافع حرم. یا حتی پول هایی که جناب رهبر در قمار هسته ای دود کرد و فرستاد هوا. اما همان کله ی میان تهیِ سپید رنگ به برادری که از همه برادر تر است می گوید: دوست من، آن کله ای که شما را می آزارد، اکنون سرجایش است. و تا آن کله سرجایش است، رنج شما تمامی ندارد. حالا هی پول بی زبان این مردم را به جیبِ حوثی هایی بریزید که یک جورهایی شیعه هستند همینجوری در یمن.

دو: جناب حضرت حجة الاسلام والمسلمین طائب، رییس سازمان اطلاعات سپاه، این بار اخم اسلامی اش را نثار فیش های نجومی کرده و افاضه فرموده: ما به داستان فیش ها ورود می کنیم و مدیران خاطی را سرجایشان می نشانیم. در اسلام این جناب آدمکش، آنقدر خرده شیشه هست که هرگز به فیش های حقوق سرداران سپاه نمی پردازد و اساساً به مفسده های اقتصادی سپاه داخل نمی شود و از باب مثال اشاره ای نیز به اسکله های قاچاق برادران و سرداران سپاه نمی کند. چرا که در سپاهِ اسلامیِ برادران آنقدر مفسده بر مفسده لمیده که بیرون کشیدن یک آجر از بنای بلندش، هم بوی بدش را بر می جهاند و هم کمرِ اسلام خاصش را بر زمین می نشاند.

محمد نوری زاد
بیست و شش تیرماه نود و پنج – تهران
Share This Post

 

درباره محمد نوری زاد

40 نظر

  1. با درود به استاد نوزیزاد و همرزمان از جان گذشته ایشان

    شب گذشته C.N.N در گزارشي که روي سايت اين شبکه قرار دارد، اعلام داشت که توسط يکي از کارکنان ايراني بانک هاي کشور مالزي در جريان ليستي از پس انداز مسئولين ايراني در خارج از کشور دست يافته است.

    به گزارش مشرق به نقل از صراط، اين شبکه تلويزيوني که متعلق به يک صهيونيست آمريکايي تبار مي باشد ، در اقدامي مضحک مدعي شد که کارمند ايراني بانک هاي مالزي بدليل علاقه اي که به جنبش سبز در ايران دارد، اين ليست را براي انتشار در اختيار C.N.N گذاشته است. البته مشخص نشد که اين کارمند ايراني بانک هاي مالزي چگونه به اين ليست که بيشتر شبيه طنز را دارد و مربوط به حسابهاي متنوع بانکهاي کشورهاي مختلف است دست پيدا کرده؟!
    گفتني است در طول تمام سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي همواره يکي از حربه هاي رسانه اي دشمنان انقلاب، ميلياردر معرفي کردن شخصيتهاي انقلابي بوده است! اين رسانه ها به اميد اينکه مسئولان ساده زيست انقلاب را از چشم مردم بياندازند پيش از اين با همين شيوه به ترور شخصيت بزرگاني چون شهيدان بهشتي، رجايي، باهنر، مقام معظم رهبري و حتي حجه الاسلام هاشمي رفسنجاني (البته در سالهايي که وجود آقاي هاشمي به ضرر جريان فتنه تلقي مي شد) اقدام کرده بودند.
    البته شبکه سي ان ان از انتشار مشخصات فرد افشاگر خودداري کرده است!
    در اين ليست ميزان دارايي 67 نفر منتشر شده بود که از اين ميان تنها به انتشار جالبترين آنها از قبيل غلامحسين الهام، مهدي احمدي نژاد، علي لاريجاني، محسن و ياسر هاشمي، احمدرضا رادان، حميد رسايي، حسين شريعتمداري، داوود احمدي نژاد، اسفنديار مشايي و مجتبي ثمره هاشمي مي پردازيم .
    با هم اين ليست جالب را در زير مي خوانيم .

    1- دارايي غلام حسين الهام: 25 ميليون دلار در دبي،13 ميليون دلار در ترکيه، 17 ميليون دلار درسوئيس،0.7 ميليون دلار در بيروت

    2- مهدي احمدي نژاد:18 ميليون يورو در بلژيک،45 ميليون يورو در سوئيس،44 ميليون دلار دربانک اسلامي شريعت
    3- علي لاريجاني:185 ميليون ايورو در استراليا،16 ميليون ايورو در امارات متحده عربي، 112 ميليون ايورو در مالزي

    4 – محسن هاشمي بهراماني: 35 ميليون دلار در ايالات متحده عربي، 56 ميليون دلار در بلژيک

    5 – احمد رضا رادان: 98 ميليون دلار در ايالات متحده عربي، 65 ميليون دلار در کويت، 121 ميليون دلار در افريقاي جنوبي

    6- حميد رسائي: 62 ميليون دلار در مجارستان،32 ميليون يورو در آلمان، 18 ميليون پوند در انگليس، 14 ميليون دلار در امارات متحده عربي

    7- حسين شريعتمداري: 225 ميليون دلار در ايالات متحده عربي،54 ميليون دلاردرآلاناخل کمپاني، 65 ميليون يورو در«ح.س. ب. س» بانک انگليس

    8- داوود احمدي نژاد: 55 ميليون دلار در ايالات متحده عربي،48 ميليون يورو در ايالات متحده عربي، 8 ميليون دلار در بانک پترزبورگ روسيه

    9- ياسر هاشمي بهرماني: 22 ميليون ايورو در آلمان، 12 ميليون ايورو در استراليا، 14 ميليون دلار در ايالات متحده عربي
    10- اسفنديار رحيم مشايي: 5.2 ميليون دلار در آلمان، 32 ميليون دلار درايتاليا، 41 ميليون دلار دردوبي

    11- ـ مجتبي هاشمي ثمره:28 ميليون دلار در اسپانيا، 76 ميليون دلار در ايالات متحده عربي، 124 ميليون دلار در مالزي

    جالب اينجاست که در اين ليست مضحک ميزان دارايي محسن و ياسر هاشمي و مشايي جزء کمترين ها و حسين شريعتمداري و علي لاريجاني جزء پولدارترين ها هستند .
    اين نشان مي دهد که جريان رسانه اي غرب به دنبال تطهير کداميک از چهره هاي مورد وثوق خود است .

    گفتني است غلامحسين الهام وزير دادگستري دولت نهم که يکي از ساده زيست ترين کارگزاران دولتي طي سالهاي پس از پيروزي انقلاب بوده در پايان فعاليت خود ليست تمام اموال و دارائي اش را در نامه اي خطاب به قوه قضائيه (که مورد تاييد کارشناسان قرار گرفته) اينگونه منتشر کرد :

    • سه دانگ منزل مسکوني واقع در شهرک آزادي

    • يک دستگاه اتومبيل پرايد مدل 1386
    • يک خط تلفن ثابت
    • يک خط تلفن همراه
    • حساب‌هاي بانکي به شماره‌هاي اعلام شده قبلي بانک ملي ”

    در ادامه اين نامه الهام با يادآوري اينکه منزل مسکوني اينجانب در زمان وزارت، مورد بازسازي قرار گرفته است و به سقف زيربناي آن يک پارکينگ اضافه شده است؛ هزينه بازسازي از سهم‌الارث يک واحد آپارتمان پدري همسرم خانم فاطمه رجبي ، مقداري استقراض (که تاکنون باز پرداخت شده ) و پس انداز شخصي و فروش برخي اقلام تامين شده است.
    این جناب الهام که نام طاغوتی شان عصا بدست و پسر یک کاسب بنام نظام عصابدست میباشد اهل یکی از روستاهای خوزستان است که اهالی اش به فسق مشهورند. ضمنا افراد دیگری در لیست از قلم افتاده اند که دیگر دوستان میتوانند اطلاعرسانی کنند.

    —————–

    شب گذشته CNN؟

     
  2. با درود
    من حرف زیادی برای گفتن ندارم و نیز بی احترامی هم به کسی نمی کنم؛فقط یک توصیه دوستانه: خواهش می کنم کتاب “وضعیت آخر” نوشته توماس هریس با ترجمه بی نطیر زنده یاد اسماعیل فصیح را چند بار به دقت بخوانید. با سپاس

     
  3. آخر انصاف هم خوب چیزی است !

    رئیس جمهوردر کرمانشاه : مگر کسی پیدا می‌شود که از قطع شدن دست متجاوزان به حقوق ملت، تثبیت حق هسته‌ای و از بین رفتن تحریم‌ها ناراحت باشد؟

    آخر با انصاف ،این پایگاههای اتمی بی مصرف و گرانقیمت از مریخ که نیامدند ؟ نه کار انگلیس و نه آمریکا بوده ، خودتان بر دوش ملت کاشتید و هی شعار مرگ بر این و آن سر دادید تا دنیا خرفهم شد که چه قصدی دارید و کشور را تحریم کرد، و آخرش روشن نشد این متجاوزان به حقوق ملت دیگر چه کسانیند!؟ تعارف و پشت پرده بازی را بگذارید کنار و یک بار بگویید ، های ملت ،تحریمها تقصییر ما بود و غلط کردیم ، حال اگر نمی گویید ، خطاها را تکرار نکنید .

     
  4. استاد دانشگاهم

    با درود به جناب نوری زاد
    من این روزها درگیر یکی از نوشته های اخیر شما هستم. هم از جهت نگارش و هم محتوا. این نوشته از یک جهت دیگر نیز حائز اهمیت است. و آن نشانه روی یا برون رفتی است که می نمایاند. دوست دارم همه دوستان در لذت من سهیم باشند و این نوشته را چند باره مطالعه کنند و آرایه ها و جاذبه های ظاهری و باطنی اش را – بقول فرنگی ها – آنالیز کنند:

    ————-

    رسمِ رسانه ها

    یک: رسانه ها مثل اتومبیل اند. سواری می دهند بشرطی که رسمشان شناخته آید. وگرنه با همه ی سر و صدایشان از جا تکان نمی خورند. یا اگر به راه افتند، کج می روند. یا به سنگ و کوه می زنند و به گودال و دره ای در می افتند. رسمِ رسانه ای، به یک شگرد و شیوه ی بشدت علمی احتیاج بسته است. که اگر ظرائفِ علمی اش رعایت نشود و متخصصان بر کارکردش نظر نیفکنند، به هرکجا سر می کوبد و از هرکجا سر در می آورد اما به مقصد نمی رسد. و حتی به جاده ای مخالف داخل می شود و پس از بلعیدنِ هزار هزینه، سکه های سودش را به جیب مخالفان می اندازد.

    دو: رسانه که می گویم، شما تصور کنید: پدر، مادر، معلم، نویسنده، شاعر، هنرمند، پفک، مُد، فیلم، مدیر، مسئول، رهبر. ویا: منبر. ویا: رادیو، تلویزیون، روزنامه، و یا شبکه های مجازی از هر شکلش. اینها هرکدام در قاعده ی رسانه می گنجند با همان ظرائفی که با خود دارند. محصول کارشان اسب سرکشی است که رام نمی شود و راه نمی رود و به مقصد نمی رسد مگر سوارکارش به رسم رسانه آشنا باشد. رسانه اگر خریدنی باشد، رسمش و به کارانداختنش، و بهره بردن ازش حتماً “علم” است. درست مثل چمدان های بمب هسته ای. که جور بجورش را می شود از دلالان هسته ای خرید و در جایی انبار کرد. اما اگر کارکردش را ندانیم، ناگهان منطقه ای و شهری را به هوا می فرستیم و حالا هی باید بدویم و به یک جوری مشکل شرعی اش را حل بکنیم که: برای گسترش اسلام ناب محمدی، هزینه ها باید داد. جان آدمها چه قابل؟

    سه: از رسانه ی فردی که بگذریم، رسانه ی منبر را شاید از قدیمی ترین رسانه ها بدانیم. با همه ی احترامی که برای روحانیانِ آزاده قائل بوده و هستم، این بگویم که: ما ناگزیر از آسیب شناسیِ تاریخیِ نقش روحانیان در معبرِ تاریخیِ شان هستیم. منبر، رسانه ای است که بیش از هر رسانه ی دیگر در آدابِ زیستی و فکریِ مردمان ما سهم و نقش داشته است. و چون خروجی اش، یکسویه بر مخاطب آوار می شده، به یکجور بی تربیتیِ تاریخی دست یازیده. در این بی تربیتیِ تاریخی، من سودِ سخن پراکنانِ نشسته بر منبر را اگر بر بتابم، خسارتِ تربیتیِ مخاطبان را چرا نبینم و پای رسم رسانه را به میان نیاورم؟

    چهار: منبرها در چرخه ی کارکردشان، هماره مخاطب را به سکوت فراخوانده اند تا جز شنودن و پذیرفتن و متنبه شدن و سر خم کردن و ترسیدن و پول دادن کارشان نباشد. این کجروی یا این بمباران یکسویه، به کج تابیِ باور و رسمِ زیستیِ مردم ما منجر شده است. مردم ما در یک گذار تاریخی آموختند که بنشینند و سخن بشنوند و هیچ نپرسند. روحانیان در این گذارِ مطولِ تاریخی، به گسترش و به پروار کردنِ دو آسیب بزرگ آستین بالا زدند. یکی: رضایت به نفهمی و بی سوادیِ هر چه بیشترِ مردم. تا در وسعتِ نفهمیِ مردم، سوادِ آنان بدرخشد و احتیاج مردمِ بی سواد و نادان به آنان همیشگی و تضمین شده باشد. و دیگری: انجمادِ رسالت شان در حلال است ها و حرام است ها و جایز است ها و جایز نیست ها، و مراقبتِ هماره یِ آنان از دینِ مردم – اگرچه آمیخته با خرافه – و نه به خردِ مردم.

    پنج: اکنون اما ورق برگشته و دامانِ اندیشه ورزی از هزارتوی یکسویگی بدر کشیده شده. اکنون در این زمان، مخاطب، سخنِ یکسویه را نمی پذیرد. یا اگر به هر دلیل سکوت کند و دم بر نیاورد، در رسانه های دم دست – که سابق بر این از آنها بی بهره بوده – پاسخِ چراهای خویش را می کاود. ظهورِ پرسشگری و پی جوییِ چراهای پی در پی، منبرنشینان را با پدیده ای به اسم ” گذر و جاماندگی” مواجه کرده. که: زمان و مردم انگار بسوی آینده و ضروریاتش آغوش گشوده و از گذشته در گذر اند، اما روحانیان، با دانسته های کهن شان در دور دست های دلبستگی جا مانده اند.

    شش: این روزها با جاری شدنِ “چرا؟ ” های تمام نشدنی، بساط سخنورِ منبری بهم ریخته و نظامِ کهنِ منبرنشینان دچار ارتعاش و دگرکونی شده است. البته جز برای مخاطبانِ سنتی و همینجوریِ منبریان که چون و چرا و پرسش های احتمالی شان جز به تحکیمِ همان داشته های سابق شان نمی انجامد. یکبار نیز گفته و نوشته ام که اگر تا دیروز سواد روحانیان بر سواد غیر روحانیان می چربیده، اکنون اما این نامعادله به نفع غیر روحانیان جهت گرفته. راستی چرا ناگهان می شنویم که آقای مکارم شیرازی بر حرام بودن اینترنتِ پرسرعت فتوا می دهد؟ برای این که می بیند ریز و درشتِ مردم، با شتاب، و بی آنکه مثل سابق دست های کودکانه ی خود را برسم اجازه بالا بگیرند، فرسنگها از وی و از مرام وی فاصله گرفته اند و وی را با همه ی بافته ها و باورهایش جا نهاده اند. او با صدور فتوای حرام بودن اینترنت پر سرعت علناً فریاد می زند: آهای مردم، شما نباید از من جلو بزنید. بایستید و خود را با شتاب پاهای فرسوده ی من هماهنگ کنید.

    هفت: رسم رسانه ایِ منبر – که یک علم است – از همان دیر باز به سخنوران می گفته: برای چراهای مخاطب، شأن قائل شوید و برای پرسش های احتمالی اش فرصت فراهم آورید. ظاهراً صلاح و سودِ منبریان در این بوده که مردم نه بپرسند و نه اعتراض کنند و نه “نه” ای بر زبان آورند. بل مطیع و خاموش و رام و بی تپش باشند و به خامخواری هر چه که از زبان منبری بیرون می ریزد حریص شوند.

    هشت: مدیران صدا و سیمای ما هیچ از علم و رسم رسانه ها یشان خبر ندارند. وگرنه هم اوقاتِ طلاییِ شبکه های رادیویی را و هم شبکه های تلویزیونی را به ذکر مصیبت و دعا و قرآن و سخنرانی های تمام نشدنیِ روحانیانِ کم سواد اختصاص نمی دادند. علم رسانه ای به آنان می گوید: بارشِ مدام و یکجانبه و کم جان و غلطِ مفاهیمِ دینی بر ذهن مردم، آنان را از هر چه مفهوم دینی است متنفر می کند و کار دین و مردان صاحب نامش را به طنزِ میدانیِ مردم می کشاند و رغبتِ دیرینه ی آنان را به وادیِ نفرت یا نهایتاٌ به تفریح و بی تفاوتی می لغزاند و جوک ها و لطیفه های درون دینی و برون دینی را از اختفا بدر می آورد و دهان بدهان می کند.

    نه: رسم رسانه عجبا که به چهره ی مبلغان و به کیفیتِ موضوعِ تبلیغشان سخت تأکید می ورزد. رسانه ی تلویزیون می گوید: یک آدم زشت روی، بر ناخودآگاهِ مردم تـأثیری ناجور می نهد. این نه از یک شعار و نه از یک بداخلاقیِ رسانه ای بل از محتوای علمِ رسانه بر می خیزد. مگر، مگر این که این زشت رویِ نیکو سخن، به نیک رفتاری و صداقت و نوعدوستی و درستکاری شهره باشد. که پهنای باندِ این دومی به مدد زشتیِ صورت وی می آید و به همان ناخود آگاه مردم می گوید: به کارش بنگر و نه به رویش. مثل کی؟ مثل آبراهام لینکلن که ظاهراً مردی بوده نچندان نیکو صورت. اما آنچه را که مردم آمریکا از وی ندیده اند، رخ نازیبای وی بوده است. با توجه به رسمِ رسانه، انتخاب که نه، برکشیدنِ آقای احمدی نژاد – اگر با تقلبش کاری نداشته باشیم – یک اشتباه علمی بوده است. مگر این که همان پهنای باند به مددش می آمد. حالا، با آمیختگیِ این هر دو نازیبایی، رهبر ببیند با ناخودآگاه مردم و با روانِ نسل های برنیامده ی ما و مردم جهان چه کرده با این عتیقه ی دو وجهی اش!

    نه: نیز رهبر اگر از علم رسانه خبر داشت، اینهمه صحبت نمی کرد. و می دانست: حرف زدن های زیاد و سطحی، ریختِ رهبر را به ریختِ مردانِ همینجوری فرو می کاهد. چند روز پیش جناب رهبر در دیدار با فرهنگیان، به نقد صدا و سیما پرداخت. جالب است که رسانه ی رهبر از رسانه ی صدا و سیما انتقاد می کرد. بی آنکه رهبر به خود بگوید: ببین، این مردمی که در مقابل تو نشسته اند، می فهمند. هر چه که ندانند این را می دانند که شما خودت فرمانده ی کل قوایی و نصابِ مدیران کلان کشوری. و این که: شگردِ خزیدن به صفِ منتقدانِ همیشگی، کارکردش یک بار است و دوبار. نه مدام و نافرسودنی. رهبر اگر از رسمِ سخنوری خبر داشت، بیش از آنکه به آرایه ها و به جمله بندیِ سخنانِ همینجوری و مطولش وسواس بخرج دهد، به فهم مخاطبانش خیره می شد و بخود می گفت: اینها که در برابر تو چهار زانو نشسته اند، گله ی گوسفند نیستند که ندانند در ریز و درشتِ نگونبختی ها و نابسامانی های این کشورِ هدر شده و پرپر زده، اثر انگشتِ خود شما پیداست. در پایان این مقال می گویم: رسانه های وِلو و در اختیار، اگر چه فرصتی شگفت و کم نظیر اند، همین رسانه ها اما به مدیران و صاحبان بی سوادشان می گویند: شما هر چه در ما بریزید ما منتشر می کنیم. اما نه که قدر ما را نمی دانید و رسم ما را نمی شناسید، ما نیز به رسم رسالتی که از ما به حاشیه می برید، دست بکار می شویم و با پول و ابزار خودتان آدمک های گنده و برفیِ شما را آب می کنیم.

    محمد نوری زاد
    هفدهم اردیبهشت نود و پنج – تهران

     
  5. من هم چیز هایی برای جناب نوریزاد فرستاده ام که درجش نمی کنه احتمال میدهم که سطح نوشته های من اینقدردر مقایسه با این همه فرزانگان نازل است که صلاح نداسته انها درج کندنوشته من در مورد جناب دکتر ملکی که البته یادت نرود خیلی جو گیر شده بودند ولی انهاکه اوارد کار شدند ونقشی موثر داشتند مساله دیگری است

     
  6. مش قاسم درود به شرفت چه انسان بزرگ وقدر شناسی هستی به قول جناب نوری زاد نازنین وبزرگ سپاس سپاس

     
  7. مازیار وطن‌پرست

    دولت قانونی ترکیه که در انتخابات آزاد و شفاف و چند حزبی به قدرت رسیده و نماینده‌ی اقشار و شهرهای کوچک و کمتر توسعه یافته‌ی ترکیه است اگر توسط کودتای ارتش (که یک قرن دقیقا معادل سپاه پاسداران ایران بوده) سرنگون بشه، چه حسن و خوبی‌ای داره؟

    تا زمانیکه اردوغان به اساس لائیک قانون اساسی ترکیه دست نزده هر چه هم اشتباه داشته باشد انتخاب و سلیقه‌ی اکثریت ترکیه است و برای مردم محترم. کما اینکه احزاب نزدیک به کردها در بیانیه‌شان گفتند: «تاریخ نشان داده کودتا همواره بر علیه کردها تمام می‌شود» و طرفداران آتاتورک (هر دو از مخالفان حزب حاکم) هم کودتا را محکوم کردند. ملتی به کودتا نه گفته آنوقت ما بدون هیچ آگاهی به انتخاب این ملت توهین می‌کنیم. عده‌ای هم حاضر و آماده وجود دارند که این اشتباهات را به حساب ضدترک بودن مردم ایران گذاشته و آتش فتنه‌های شیطانی‌شان را برمی‌افروزند.

    جامعه‌ی مدنی ترکیه باید همدل شود و در برابر اشتباهات اردوغان بایستد و او را ناچار به اعتدال کند. کودتا به معنای بدور ریختن همه‌ی زحمات 30 سال اخیر ترکیه است.

     
    • خدا رو شكر
      اميدوار شدم هنوز هموطناني هستند كه از روي خرد و منطق حرف ميزنند.
      طي دو روز گذشته هر كامنتي در صفحات مجازي منتسب به ايراني ها مي خوندم همه بالاتفاق نوشته بودن : دم ارتش تركيه گرم و هواداري و جانبداري از اين كودتا و معتقد بودن كه ارتش ميخواد تركيه رو از منجلاب ديني نجات بده
      برام جالبه كه نصف بيشتر ايراني ها و حتي اروپايي ها اولين مكانش ون براي سفر و گردشگري يكي از شهرهاي توريستي تركيه است
      اگر اونجا منجلاب ديني هست پس چطوري اين ايراني ها به اونجا سفر ميكنن تا براحتي بتونن ابجو بخورن ، ديسكو برن و كنار دريا با لباس دو تيكه تفريح كنن؟!!!!

      با اين طرز فكري كه اغلب ايراني ها مخصوصا اونهايي كه به سمت غرب فرار كردن ، جامعه ايراني ما حالا حالاها درست بشو نيست.
      اين عده حتي نمي دونن كه تركيه تو ده سال گذشته چقدر پيشرفت داشته و ناامني و بي ثباتي اون در منطقه بلاخيز خاور ميانه جز بدبختي بيشتر براي ملت هاي همسايه هيچ چيز نخواهد بود

      و در اخر بازهم بگمانم ملت تركيه فهميده تر از ملت ايران است

       
      • مازیار وطن‌پرست

        دور از وطن عزیز

        آزمون دشواری بر سر راه مردم ترکیه قرارگرفته‌است. اردوغان ظرف دو روز گذشته رفتاری بدتر از کودتاچیان در پیش گرفته‌است. امیدوارم آن 48% مخالفان اردوغان بتوانند با فشارهای مدنی و آرای خود جلوی تندروی‌های اردوغان را بگیرند. وگرنه اردوغان نردبان دموکراسی را بالاخواهد کشیده و این آخرین کورسوی سکولاریسم در خاورمیانه را به نام دموکراسی خاموش خواهد کرد.

        یادمان نرفته که هم حزب نازی و هم حکومت جمهوری اسلامی، چگونه ابتدا از نردبان دموکراسی بر مسند قدرت نشسته و سپس آن نردبان را تنها در انحصار خویش گرفتند.

         
  8. آقای نوری زاد و دکتر ملکی عزیز سالم و پایدار باشید،
    این کار شما خلاف مرده پرستی است ، بدین خاطر ربوده شدن تندیس جای تعجبی ندارد جایی که انسانهای کامل را هر دم میدزدند و ارزش زندگانش از گورهایش پایین تر است .

     
  9. یکی همت کنه و خبری رو که سی ان ان منتشر کرده به اینجا منتقل کنه. این خبر مهم افشای حسابهای میلیون و میلیارد دلاری سران ا خدا بیخبر حاکمیت و بستگا نشون تو بانک های خارجیه

     
  10. یک روز تندیس کامل دکتر ملکی را در وسط دانشگاه تهران. و تندیس دکتر مصدق را در وسط میدان تجریش قرار خواهیم داد.

     
    • ناشناس گرامی دکتر مصدق در زمان حیاتش گفته که از وی تندیسی ساخته نشود باید به گفتار اشخاص احترام گذاشت بهترین راه برای زنده ماندن یاد این مرد وطن پرست کتابهائی است که سرهنگ نجاتی در موردش نوشته وتاوان گرانی هم بابتش پرداخته باید این کتابها تکثیر وبه توعی در دسترس جوانان قرار داده شود

       
  11. فرماندهک نیرویک دریایی سپاهک گفته که اگر ایران اراده کند می‌تواند رژیم آل سعود را به خاک سیاه بنشاند. او در عین حال تأکید کرد دشمن ما رژیم سعودی نیست بلکه آمریکا است.
    ترجمه: من اینور جوب، تو اونور جوب، فحش فحش دعوا دعوا.

     
  12. حاجیه شیرین عبادی: حقوق بشر اسلامی، تجربه‌ای شکست خورده!
    مش قاسم: ۱۰-۱۲ سال پیش حاجیه داد سخن میداد که اسلام هیچ منافاتی با حقوق بشر نداره. انگار این دستار به سر بندان اهمیتی میدادن که این ضعیفه (به قول اونا-نه من) اصلا چی میگه. بعدش هم نه ورداشت و نه گذاشت و گفت پدر حقوق بشر در ایران آخوندک منتظریه، نه اون کسی که زنا رو از قید لچک آزاد کرد و بهشون حق رای داد، و قانون گذروند که زنان هم تراز با مردانند، زنان هم میتوانند قاضی بشن و شدند، اون نه، ولی اونی که با منقلابش دوباره زنا رو مجبور کرد لچک سر کنن حقوق زنان و مردان رو با هم … (سه نقطه از مش قاسم) توش و زنان رو هم از در دادگستری انداخت بیرون اون شد پدر حقوق بشر ایران؟

    خدا وکیلی توی کله این نسل ملعون منقلابی چی میگذشت و میگذره؟ مثلا همین حاجی ملکی که تندیسش رو هم برادران سابق منقلابیش دزدیدن، با قول سه چهار روز رییس دانشگاه تهران شدن یه مشت دانشجوی بیسواد رو انداخت دنبال … (سه نقطه از مش قاسم) آخوندا. چپ و راست هم فحش میداد به رضا شاه، همونی که کلنگ دانشگاه تهران رو زد که یکی مثل این بعد ۵۰ سال بیاد بهش دری وری بگه، بیسواد خطابش کنه. آخه ای نادان، رضا شاهی رو که تو بی سواد خطابش میکردی این سواد رو داشت که فهمید این مملکت دانشگاه احتیاج داره نه مدرسه معقول و منقول. تو که به رضا شاه میگفتی بیسواد، لابد خود … (سه نقطه از مش قاسم) رو کلی صاحب عقل میدونستی که دانشگاه رو دو دستی دادی به آخوندا؟ ای بخشکی شانس که روشنفکران ما همچین … (سه نقطه از مش قاسم) از کار در اومدن که سه نسل رو تا به حال نابود کردن. تف به اون غیرتی که نداشتن.

     
  13. وقتی که رهبر کشور میگوید اقتصاد مقاومتی باید داشته باشیم تا نجات پیدا کنیم معنایش این است که اقتصادی که در حال حاضر است فاسد است. این حرف که اقتصاد ما ناکارآ و فاسد است حرف مشترک همه جناحها و تقریبا همه کسانی است که میتوان به حرفشان گوش داد. از وفادار به حکومت تا مخالف آن همه به عمق فساد و فربیکاری که بر ضد منافع ملی است معترفند. وقتی رهبر و مخالفان و موافقانش همه با هم یک چیز را میگویند دیگر تردید و یا انکار چنین امری نا بخردانه است.
    اما در مورد دلایل این وضعیت شاید به این میزان وحدت نظر نباشد و پاسخهای گوناگونی که اکثر آنها بر مبنای تخیلات جناحی است راه گشا نیستند.اولا موضوعی که باید روی آن تفاهم کنیم درک این مطلب است که واقعا اقتصاد چیست که فاسد است؟ ما در زدگی اجتماعی با بازارهای مختلف سرکار داریم که در هر بخش و یا بازار نیازمندی وجود دارد و تامین کننده ای. تعامل این بخشهای متعدد با هم که الزاما هماهنگ و هم سو هم نیستند پدیده اقتصاد را ملموس میکنند.
    با این درک از اقتصاد امکان اینکه اقتصاد در کلیت خود قادر به ایجاد فساد باشد غیر محتمل است ولی این فساد میتواند از بخشهای تشکیل دهنده آن شروع شده و شیوع یابد. رمز توسعه فساد هم محدویت ایجاد کردن در رقابت است.
    روحانیون و مراجع از همان ابتدا این حق طبیعی را که همه مردم میتوانند در سرنوشت خود سهیم باشند با منافع خود تعریف کردند. ارتباط دانش فقهی با رهبری جامعه که از دو جنس مختلف هستند اولین محدویت را ایجاد کرد. بدنبال آن وجود مجلس خبرگان و شورای نگهبان و تمهدیدات گوناگون در قالب قانون برای اینکه کسی نتواند در حوزه رهبری جامعه وارد شود بتدریج و در عین حال بطور گسترده سندیکائی از صاحبان قدرت را تشکیل داد که عضویت آن تابع شرایط مختلفی بود که قطعا راه را بر غیر روحانیون حوزه ای حکومت را میبندد.
    گرچه این بحث را میتوان بسیار دقیقتر هم ادامه داد ولی وضعیت روحانیون و سندیکای قدرت اولین سنگ بنای فساد در ایران است که با قانون اساسی و قوانین دیگر بدون اینکه استدلال منطقی پشت این روش حکومت باشد وجاهت قانونی پیدا کرد.
    در یک جمله وقتی در صحنه اجتماعی حقوق مشروع انسانها دچار محدویت های گوناگون میشود باید به فساد خیر مقدم بگوییم. متاسفانه این پدیده از همان اول هسته اش کاشته شد و امروز میوه های سمی اش به بطون مردم راه یافته!

     
  14. سلام بر همگی
    اکنون که جناب نوریزاد اجازه نمی دهند تا بنده سفرنامه ام به بارگاه کبریایی را منتشر کنم و مشاهداتم از ان دنیا را به اطلاع شما برسانم تا شما نیز با امادگی کامل پای بدان جهان گذارید لذا به موضوع سابق که در تخصص من نیز هست برمی گردم و موضوع اجنه می پردازم و بدین منظور در این قسمت نگاهی اجمالی به موضوعاتی همچون دین و مذهب اجنه وشکل و ماهیت انها و نیز اجنه در ادبیات فارسی خواهیم داشت.
    در خصوص دین و مذهب اجنه بیان شده که اجنه نیز مانند ادمیان دارای ادیان و مذاهب مختلف می باشند و تنها تفاوتی که در این زمینه بین اجنه و انسانها وجود دارد انست که گرچه اجنه نیز ادیان و مذاهب مختلف دارند ولیکن هیچ جنی که به مذهب اهل تسنن باشد وجود ندارد و بعبارتی هیچ جنی سنی نیست و تمامی اجنه مسلمان بدون استثنا به مذهب شیعه می باشند. در کتاب هزار و یک کلمه تالیف ایت الله حسن زاده املی جلد2 صفحه 301 و 302 اینگونه امده:
    از آیت الله سید علی قاضی طباطبایی نقل شده که کسی از جنی پرسیده است: طایفه جن به چه مذهب‌اند؟ آن جن در جواب گفت: طایفه جن مانند انسانها دارای مذاهب گوناگون‌اند، جز این که سُنی ندارند، برای آن که در میان ما کسانی هستند که در واقعه غدیر خم حضور داشته و شاهد ماجرا بوده‌اند.
    ((اما نتیجه ای که از مطلب فوق میتوان گرفت انست که: چون چند جن در واقعه غدیر خم حضور داشته اند و برای سایر اجنه مشاهداتشان را گفته اند همه اجنه به مذهب تشیع مشرف شده اند و هیچ جنی سنی نشده و بر مبنای همین برداشت میتوان نتیجه گرفت که در واقعه غدیر خم هیچ انسانی حاضر نبوده زیرا اگر چند انسان انجا شاهد بودند می بایست سایر انسانها نیز با شنیدن مشاهدات انها همگی به دین شیعه متشرف می شدند و چون اجنه هیچ انسانی سنی نمیشد فلذا وجود انسانهای سنی مذهب بر اساس استدلال جناب ایت الله املی و نیز قاضی طباطبایی حاکی از عدم وجود هیچ انسانی در مراسم غدیر خم می باشد.))

    درباره مجرد یا جسمانی بودن جنّ، و به طور کلی ماهیت جنّ، میان متکلمان و فیلسوفان اختلاف است: گروهی جنّ را جسم ندانسته و آن را موجودی مجرّد می‌دانند و مجرّد بودن آنها را مانع علم آنها به اخبار و قدرت آنها بر انجام دادن کارهای خارق العاده تلقی نمی‌کنند و گروهی دیگر جنّ را جسم می‌دانند، اما با هم اختلاف نظر دارند. عده‌ای از آنان، جنّ را جسم لطیف یا عِلوی و عده‌ای دیگر، آن را جسم کثیف یا سِفلی به شمار آورده‌اند.صدرالدین شیرازی در کتاب شواهدالربوبیه چنین اورده : از عبارات فیلسوفان و متکلمان برمی‌آید که گروه اول، میان جنّ و ملک و شیطان تفاوت جوهری قائل نیستند و هر سه را از حیث جوهر یکی می‌دانند؛ با این بیان که اگر پاک و نورانی و نیک خواه باشند، ملائکه‌اند و همانهایند که «صالحان جنّ» نامیده می‌شوند و اگر ناپاک و تیره و شرور باشند، شیاطین‌اند.
    همچنین سایر علما و دانشمندان هریک در خصوص جن تعریف مستقلی دارند بعنوان مثال:

    ابن سینا در تعریف جنّ گفته: که جنّ حیوانی از جنس هوا، ناطق و دارای جرم شفاف است و به اشکال گوناگون در می‌آید. میرداماد جنّیان را موجوداتی مجرد، نه جسمانی دانسته، اما لاهیجی آنها را اجسامی لطیف و دارای حیات عَرَضی، که قادرند به اشکال گوناگون درآیند، دانسته است و نیز دَمیری جنّ را جسم هوایی، که عقل و فهم دارد و قادر است کارهای سخت انجام دهد، معرفی کرده است.
    علاوه بر انچه بیان شد جن در ادبیات کلاسیک ایران نیز حضوری پر رنگ دارد بعنوان نمونه در شاهنامه امده :وقتی فردوسی میخواهد به جنگ رستم برود در میانه راه به جایی می رسد که انجا هفت خوان نام داشته و محل زندگی اجنه بوده و فردوسی در انجا اجنه را بر علیه رستم تحریک میکند و انها را بجنگ رستم میفرستد و خودش به توران برمی گردد.
    هچنین لازم به ذکر است که جن به اشکال مختلف حیوانات میتواند در اید
    برخی از حیواناتی که جنّیان می‌توانند به صورت آنها ظاهر شوند، عبارت‌اند از: مار، بُز، غزال، پازَن کوهی، گاونر، کبوتر، گربه (مخصوصا گربه سیاه)، سگ، اسب و گورخر ، ممکن است جنّیان به صورت اژدها و دیگر موجودات نیز ظاهر شوند. هنگامی که جنّها به صورت حیوانات شکاری در می‌آیند، در بعضی از نقاط ایران آنها را «شکار ابوجهل» می‌نامند تا از حیوانات معمولی شکاری، که «شکار ابراهیم» نامیده می‌شوند، مجزا باشند . عمر بن بحر جاحظ در کتاب الحیوان میگوید: عربهای قدیم گاه آهوان را گله‌های جنّ می‌دانستند. اعراب، موش و سوسمار و خارپشت و شترمرغ و غزال را از اول شب شکار نمی‌کردند، زیرا معتقد بودند که آنها مَرکب جنّیان‌اند اما، جنّیان، خرگوش و کفتار را مَرکب نمی‌گیرند.

     
  15. جناب نوری زاد درود!
    بزرگانی همانند دکتر ملکی بی نیاز از تندیس و تمثالند زیرا در دل مردم و بر تارک تاریخ این مملکت جای دارند. دیکتاتورها و مستبدینی همچون استالین و ///// نیازمند آنند که در حکومتهای پوشالی اشان جایگاه خدایی برای خود ترویج کنند. در 1984 ارول، /////// باید در خلوت و جلوت تقدیس شود چون جایگاه مردمی ندارد. دیر نیست روزی که شوکت ظاهری آنها مثل مجسمه های لنین و صدام سرنگون شود هرچند سالهاست حتی نام ننگین اینان(و نه ظلم آنان) از دل مردم رخت بربسته است.

    گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام

    و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهایتان زخم دار است

    با ریشه چه می کنید؟

    گیرم که بر سر این باغ بنشسته در کمین پرنده اید

    پرواز را علامت ممنوع می زنید

    با جوجه های نشسته در آشیان چه می کنید؟

    گیرم که می کشید

    گیرم که می برید

    گیرم که می زنید

    با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید؟
    “گلسرخی”

     
  16. یک منبع نزدیک به رئیسک جمهورک اسبق ایران می‌گوید مجید انصاری پیغام اعتراض حاج محمد فریبا را نسبت به عملکرد مدعیان اعتدال در انتخاب هیاتک رئیسک به حاج حسن کلیددار رسانده بود.
    مش قاسم: اینا همه شامورتی بازیه واسه شیره مالیدن به سر ملت. میخوان یه مدتی سر ملت رو با این دعوای حیدری نعمتی گرم کنن.

     
    • مش قاسم نازنین
      نمی شود این پسوندک حاج محمد فریبا را تغییرش دهید ، انگار که به من فحش می دهید 🙂

       
  17. ناشناس
    3:30 ب.ظ / جولای 16, 2016
    جناب کورس
    من واقعا از کم سوادی جنابعالی و رو داری در طرح دعاوی متعدد در ضمن این همه طولانی نویسی تعجب می کنم. نظریه یا تئوری پیشینه ای به دازای تاریخ علم و فلسفه علم دارد و متأخرترین تفاسیر درباره نظریه در تفاسیر فلسفه علم یک قرن اخیر از پوزیتویست ها تا پوپر و لاکاتوش و دیگران مطرح شده است. بسیار بی معناست که جنابعالی با پشت سر هم آوردن چند لفظ و واژگان، به این گونه مباحث تخصصی و عمیق بپردازید و دست آخر چند اسم از فلاسفه یونان و اسلامی نظیر ارسطو و فارابی در کنار هم ردیف نموده و اظهار فضل فرمایید.
    جناب کورس! واقعا شما از این گونه بازی با مباحث دقیق و عمیق تخصصی، دچار هیچ گونه خجالت و شرمساری نمی شوید؟! بجای مرور سرسری بر کتاب ها و ردیف کردن اسامی مؤلفان و دادن نسبت های بی معنا و نادرست به آنان، مرد و مردانه نزد چند استاد فن زانو بزنید و چیزی از آنها بیاموزید. این را هم بدانید که تنها بازی ای که با شروع آن بلافاصله مشت بازیگران نابجا و آماتور باز می شود، بازی با علوم بنیادین و پایه نظیر فلسفه و ریاضیات است.
    جناب! این عرصه جولانگاه شما نیست. از شما خواهش مصرانه دارم با پرهیز از مطلب بافی های بی ریشه، اعصاب اهل علم و تحقیق در این سایت را به هم نریزید و امکان استفاده از مطالب نوری زاد را از ما نگیرید.
    ………………………………………………………………
    دوستان این جناب ناشناس را که معلوم هم نیست کدام ناشناس این سایت است را بگیرید که خیلی حالیشه!معلومه یک اعجوبه ایست که باید مواظبش باشیم!همهش زیر سر انگلیس پدر سوخته است!

     
  18. فرشید
    4:03 ب.ظ / جولای 15, 2016
    درود.
    درطول زمامداری آقای خمینی نه اسمی ازکوتوله ها بود و نه خبری که آنها رو خبرساز کنه.
    هرچنددر آن دوران هم کاستی های فراوانی بود ولی هرکوتوله ای از گوشه وکنار باحرفهای بی ربط اوضاع مملکت رو قمردرعقرب نمیکرد.درآن دوران به اصطلاح طلایی اینطورنبودکه آقای میرحسین موسوی بعنوان رئیس دولت تصمیمی بگیره یا با کشورثالثی توافقی میکرد یه بسیجی بدون تخصص سیاسی مثل کدخدا قاسم سلیمانی هم وارد گودبشه واظهار نظرکنه.
    اصلا در دوره آقای خمینی کدوم نظامی جرات اظهارنظردرامور سیاسی مملکت روداشت کدوم کوتوله مثل علم الهدی اجازه اظهارنظر وتوهین به دولت روداشت.کدوم کوتوله مثل احمدخاتمی خودنمایی میکرد اصلا احمدخاتمی کجابود کی احمدخاتمی رومیشناخت البته این آقا بواسطه اسم فامیلش و ادعای فامیلی نزدیک باسیدمحمدخاتمی اقبال انتخاب شدن درخبرگان رو بدست آورد البته درخراسان.راستی در زمان آقای خمینی اسم بیت رهبری و معاونت رویت هلال ماه و رئیس دفتر بازرسی و مشاور بین المللی رهبر و …و…. اینقدربگوش همگان آشنا بود؟
    علم الهدی کجا بود؟ اصلا سردار نقدی شناسنامه گرفته بود؟هاشمی نجفی )شاهرودی( جرات عرض اندام داشت چه برسه به تصمیم گیری وتائید کاندیداهای ایرانی اونم در مملکت خودشون نه درعراق.چون اگه نامزدهای مجلس وخبرگان درعراق توسط ایشان ردصلاحیت میشدن خوب میشدگفت که شاهرودی نجفی حق داره.
    راستی آقای جنتی چرا اینقدر دادوبیداد وااسلاما نمیکرد.
    از مصباح یزدی نشانی دردست نبود از شجونی خبری هم اگه میشد همه میگفتن شجونی دیگه کیه.
    آری ورق برگشت و دور به دور کوتوله ها مبدل شد لاریجانی شد آملی لاریجانی وقاضی القضات مملکت نجفی عراقی شدهاشمی شاهرودی وسرباز نقدی شدسردار نقدی فیروزآبادی شد سردار سرلشگر و مدرسی یزدی ظهور کرد و رئیسی شد همه کاره و صندوق دار آستان قدس واین واون از راه رسیدن و سهمی از قدرت رو از ارباب قدرت دریافت کردن.
    براستی وقتی بهش فکر میکنی همه این اتفاقات از نظر زمانی چقدر طول کشید مثل یه خواب یکشبه بودواین هم میگذره و خواب فردا شب و فرداشبها هنوز مونده باید نشست ونظاره گربود که همونطور بیت آقای خمینی به اینروز افتاد و هاشمی رفسنجانی که زمانی تنها میدان دار وسخنران و فرمانده کل عرصه ها بود واکنون درگوشه ای سوت وکور گذرعمر رو شاهده بعدازاین نوبت کدوم یکی و کدوم گروهه که دوران طلایی امروز رو و عرصه یکه تازی هاشونو مرور کنه و اونم گذر آخرین روزا و هفته های عمرش رو نظاره کنه
    باری فعلا عمرباما یار بوده که دو دوره رو فقط شاهد بودیم و تجربه های زمامداری آقایان رو شاهدبودیم.
    خداوندا مملکت کوروش کبیر را از دروغ و ظلم نجات بده. فرشید.
    …………………………………………………………………………………………………………………
    فرشید گرامی می دانی چرا در زمان خمینی خبری از دیگران نبود؟چون اولا خمینی همجون /////// اجازه سر براوردن کسی غیر از خود را نداشت و درثانی این ////// که نام برده اید به خواب هم نمی دیدند که زمانی قدرت دستشان بیفتد.در ضمن در همان زمان مگر کشت و کشتار دگراندیشان با یا بدون آگاهی خمینی جاری نبود؟خب مگر خمینی چیزی جز نابودی دگراندیشان و ویرانی ایران می خواست؟خمینی با گفتن هیچ تاریخی خود در کمال خونسردی بما ایرانیان می خواست بفهماند که شخص خمینی بطور اخص و آخوند بطور عام نه تنها دلی در گرو ابادی و سربلندی این مرزو بوم ندارد بلکه آمده تا آنرا ویران و مردمانش را برده و بنده مشتی عرب ///// که اصلا معلوم نیست کی هستند( چون خود اعراب مقدسین این قوم ///////// را برسمیت نمی شمارند) نمایند.درد خمینی و آخوند اسلام بود و هست نه رفاه و سربلندی مردم و ایران و رعایت حقوق انسانها.

     
  19. سردیس درست تره

     
  20. نوریزاد گرامی سپاس!استاد ملکی ارجمند است و جایگاهی چون سیمرغ دارد بگذار ////// ولایت هر چه در توان دارند ////// کنند!بقول مولوی
    …………………….
    ازقضاسرکنگبین،صفرا فزود
    روغن بادام،خشکی می نمود
    ازهلیله قبض شد،اطلاق رفت
    آب آتش رامددشد همچو نفت
    سستی دل شدفزون وخواب کم
    سوزش چشم ودل پردردوغم

     
  21. ببخشید- در مطلب به کدام نهاد ها کوله کشی شده آخرین سطر عصر ایران است که ایرانش افتاده – یک ایران جلوی عصر بگذارید . با تشکر

     
  22. پول های نجومی
    به کدام نهادها لوله کشی ش

    اگر فلان مدیر به خاطر 300 – 200 میلیون تومانی که در یک سال گرفته است و باید پس دهد و حتی عزل شود، جا دارد که دهها موسسه و بنیاد و نهاد که چند هزار میلیارد تومان تحت عنوان فعالیت های فرهنگی دریافت می کنند و کارنامه و بازدهی شان نیز برای مردم ناشناخته است، باید به این پرسش پاسخ دهند که با میلیاردها تومانی که می گیرند چه می کنند و خروجی شان برای جامعه چیست؟
    به عنوان مثال مردم حق دارند بپرسند مرکز موضوع شناسی احکام چیست و کجاست که سالانه باید قریب به 2 میلیارد تومان بودجه بگیرد؟

    جامعه المصطفی العالمیه سالانه 256 میلیارد تومان می گیرد، حلّال کدام بخش از مشکلات جامعه است؟

    موسسه آموزشی امام خمینی (مصباح یزدی) در قم، چرا باید 28 میلیارد تومان در سال بگیرد؟

    بنیاد حکمت اسلامی صدرا، دقیقاً چه می کند که سالی 4 میلیارد و 300 میلیون تومان پول می خواهد؟

    نشر آثار امام خمینی چقدر خرج دارد که هر سال باید بیشتر از 16 میلیارد تومان به موسسه ای تحت این عنوان بدهند؟

    موسسات و بنیادهائی مانند بصیرت، مرکز نشر معارف اسلامی در جهان، مهدی موعود، امام رضا، تسنیم نور، دارالحدیث، پرتو ثقلین، سعدی، دعبل خزاعی و … دقیقاً چه عملکردی دارند که باید میلیاردها تومان به آنها داده شود؟

    هیأت رزمندگان اسلام چرا باید 1 میلیارد و 155 میلیون تومان بودجه بگیرد؟

    آنها در برابر این پول های میلیاردی که می گیرند چه می کنند؟ نگاهی به عملکرد برخی از این موسسات نشان می دهد که به جز کارهایی مانند برگزاری همایش و انتشار کتاب، کار خاص دیگری نمی کنند .

    چرا هر شخص متنفذی می تواند موسسه ای درست کند و بعد با تعریف اهداف بزرگ و پرطمطراق و ای بسا استفاده از عناوین مقدسه، در بودجه عمومی کشور سهیم شود و سال به سال نیز پول بیشتری بگیرد؟

    بودجه ای که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت می کند، تنها یک ششم کل بودجه فرهنگی کشور که 6 هزار میلیارد تومان است را دریافت می کند.

    همان‌گونه که بعد از ماجرای فیش های حقوقی، برخی مدیران اقدام به انتشار فیش های خود کردند، از نهادها، موسسات و بنیادهایی که به اسم فعالیت های فرهنگی، میلیاردها تومان پول از بیت المال می گیرند، باید خواست تا به طور شفاف و صریح، هم نام موسسان و مدیران شان را اعلام کنند و هم محل هزینه‌کرد بودجه هایشان را در رسانه ها اعلام کنند و پاسخگو باشند.

    طبق اعلام مقامات رسمی، تعداد مدیرانی که حقوق های بالای 15 میلیون تومانی می گرفته اند، 950 نفر است که مجموع دریافتی همه این مدیران، یک بیستم کل پول هایی نیست که همه ساله به اسم فرهنگ بین دستگاه ها و نهادها و موسسات مختلف پخش می شود. (خلاصه و نقل شده از عصر )

    اینها به آن معنا نیست که حقوق ناحق مدیران را که از حقوق ملت گرسنه و کارمندان و کارگران بی حقوق برداشته شده بدست فراموشی و بخشش بسپاریم.

     
  23. خواهش جنابتا ن را خرج مهره های سوخته نکن
    این تشریفات حضرت را به عهده داشت از مردم عذر خواهی کنه
    پ

     
  24. شما و آقای ملکی عزیز زنده و پایدار باشید ، کلی خندیدم .

     
  25. با پوزش از آوردن این متن در این بخش که شاید ارتباطی به موضوع تندریس سر دکتر ملکی و حضرت طائب نداشته باشد اما چون موضوع روز است باید بنویسم . دیشب حدود 2000 از نظامیان جوان ترکیه در طول 24 ساعت زندگی خود را برای سعادت ملت در حال غرق شدن خود از بین بردند. اما
    بسیاری از کشورهای مسلمان هنوز لیاقت آزادی را ندارند . جوانان مسلمان ترکیه نشان دادند که بردگی اسلام را بیشتر از رهایی و آزادی انسانی و واقعی میخواهند . درود به افسران و سربازان فداکاری که میخواستند روان آتاتورک را به جسم بردگان اردوغان برگردانند و شوربختانه از سوی مردم تسلیم شده به اسلام پشتیبانی نشدند وامروزاین سربازان و رهبر جوان آنها همه در دست اردوغان اسیر شده اند و زندگی خود را فدای مردمی کردند که لیاقت آنها را نداشتند . پرسش این است اگر روزی این اتفاق در ایران بیفتد جوانان و مردم ما هم مانند مردم ترکیه عمل خواهند کرد یا نه؟ مردم جهان برای کشته شدن 84 قرانسوی که ناخواسته جان خود را در روز جشن باستیل از دست دادند عزادار است ، آیا برای زندگی از دست رفته این سربازان دلاور ترکیه که آگاهانه به این کار دست زدند کسی غصه دار شده است؟

     
    • از خواندن این کامنت شگفت زده شدم.شماهانشدید؟
      این اقا مثل اینکه تو فازدیگری هستند.اقای محترم عده ای ازنظامیان شبانه وبا طرح کودتا درصدد بودند دولت قانونی که از طریق رفراندمی با رعایت شرایط دموکراسی برگزیده شده را با زور ساقط بکنند که مردم انها را ناکام گذاشتند.حالا این وسط فکرمیکنم شما تنها فردی دردنیا باشید که نظرتون به گونه ای وحشتناک دیگرگون ست.راستی حالتون خوبه؟یا موادی چیزی زدی؟
      نظام ترکیه درسالهای قبلتر دردست نظامیان بود.ونظامیان وژنرالها قدرت را دردست داشتند.اینان بارها از طریق کودتاها دولت را دردست گرفتند.البته ترکیب جمعیتی ترکیه شامل کردها وترک هاست.وبین اینها اختلاف های عمیقی وجود دارد.با گذشت زمان مردم ترکیه با تمرین دموکراسی مدرن ،نظامی انتخابی ودولتی لاییک را طی رفراندمی باشرکت احزاب مختلف ،حزب عدالت وتوسعه را برگزیدند.
      باتغییرنسل و ورود نسل جدید تقاضا برای ورود به اتحادیه اروپا داده شد.اما مشکلات کردها و برخی مسائل که اتفاقا رنگ دینی هم دارد مانع این امرشده وترکیه تاکنون نتوانسته به این اتحادیه بپیوندد.اما مردم وجوانان ترکیه با ادامه روندکنونی یعنی جدایی دین وسیاست ورواج زندگی مدرن و دولت لاییک مطمئنا موفق خواهندشد.البته مشکلات عدیده ای دارند.حضوردرمنطقه بلازده خاورمیانه و تاثیر دین اسلام وبرخی تندرویهاو خصوصامسئله کردها مشکلات مهم اینها هستند.
      به هرحال چطوراین اقا عده ای کودتاچی را شهید فرض کرده ازاون حرفهاست.بهتر است جناب مرتضی قضیه را بیشترتوضیح بدهیدتامنظورتان را بفهمیم.البته احتمال میدهم رواج مناطق گردشگری همچون مناطق زیبای استانبول وانتالیا ودیگرسواحل ترکیه که درامدهای هنگهفتی عاید انها میکندجنابعالی را ناراحت کرده وجنابتان سخت درپی این هستید که چادرومقنعه برسر بانوان ترکیه کرده حکومت شیعی دیگری به زعامت رهبرمسلمین جهان درانجا شکل بدهید.که به گفته شاعر:شتردرخواب بیند…

       
    • شمايي كه اين متن اينجا اورديد بايد توي برلين مي بوديد و مي ديديد تركهايي كه تو قلب اروپا و ازادي دارن زندگي ميكنن اما حاضر نشدن مملكت شون با يك كودتاي غربي به باد بره و از دولتش ون حمايت كردن

      متاسفانه ما تاريخ مطالعه نميكنيم و فكر ميكنيم همه ازادي يعني هم ن چيزي كه تو غرب برقراره

      امروز متوجه شدم تنها مردمي كه به شدت به خارجي ها از نوع اروپايي و امريكاييش خيليييي علاقمندند و تا حدودي خودفروخته ايراني ها هستند .
      با خودم فكر كردم احتمالا ٣٨ سال پيش هم روشنفكران مون همين اندازه خودفروخته و شيفته غرب بودند

       
    • آقا مرتضی

      منطق شما منطق عجیبی است ،شما بجهت تضاد و تعارضی که با اسلام دارید ،در عین اینکه از مقولاتی مثل “آزادی” و “دموکراسی” سخن می گویید ،بطور ناخواسته از یک حرکت کودتائی دفاع می کنید ، لطفا توضیح دهید :مقولاتی مثل آزادی و دموکراسی و کودتای نظامی چگونه قابل جمع هستند؟! گروهی از بدنه یک ارتش علیه یک دولت و حکومت دموکراتیک منتخب مردم ،دست به اقدام نظامی زده اند و خون بیگناهانی در این بین ریخته شده است ،و مردم ترکیه هم با حضور در صحنه ،یک کودتای نظامی را عقیم گذاشته اند ،آنگاه شما گروهی کودتاچی معارض با یک دولت قانونی را “مدافعان دلاور آزادی” معرفی می کنید؟ از نظر شما کودتای نظامی بر علیه رای و خواست مردم ترکیه می شود “سعادت ملت ترکیه”؟! بردگی اسلام یعنی چه؟ اولا که نظام حکومتی ترکیه یک نظام لائیک است ،هرچند منتخبان مردم ترکیه افراد یا احزاب مسلمان باشند ،ثانیا اینکه طرز تلقی شما از دین این است که آنرا اسارت برای انسان می دانید ،مجوز این است که مسلمان بودن یا اختیار یک ملت را به “اسارت” تعبیر کنید؟
      ثالثا شما چطور از آزادی ملت ها دفاع می کنید که گرایش آنان به دین و مذهب را اسارت می نامید و آزادی آنان را منوط و موکول به “کودتای نظامی” می کنید؟ واقعا شما صلاح و سعادت مردم ترکیه یا هر ملتی را از خود آنان بهتر درک می کنید؟
      در کجا و کدام دموکراسی و آزادی و کدام سکولاریسم که شما مدافع آن هستید گفته اند کودتای نظامی پل و معبر رسیدن به آزادی است؟ شما نمی خواهد برای مردم ترکیه دلسوزی کنید ،مردم ترکیه هرچند مسلمان و متدین به اسلام باشند ،هم حق و آزادی انتخاب مذهب و عقیده را دارند و هم بلحاظ سیاسی، حکومت ها و دولت های خود را بروش قانونی و دموکراتیک انتخاب می کنند و هیچ نیازی به اینگونه ترحم ها و دلسوزی های بی منطق ندارند ،شما چطور از آزادی و دموکراسی سخن می گویید در حالیکه دنبال همین کودتای برخی از بدنه ارتش ترکیه ،مردم ترکیه برخلاف تصور شما آزادانه بخیابانها آمدند و کودتاچیان غیر دموکرات را ناکام گذاشتند؟ می بینید که منطق شما منطق دموکراسی و آزادی خواهی نیست ،و شما تنها از نهاد تمایلات خاص ضد دینی مسائل داخلی و خارجی را تحلیل می کنید.
      از این تناقض عجیبتر اینکه ،ماجرای کودتای نظامی نافرجام در یک کشور لائیک و در عین حال مسلمان ،را با ماجرای دردناک و زشت تروریستی در نیس فرانسه مقایسه می کنید که قیاسی است مع الفارق ،این ماجرا چه ربطی به آن ماجرا دارد؟ در فرانسه تروریست یا تروریست هایی گروهی از مردم بیگناه فرانسه را به خاک و خون کشیدند که وجدان هر انسان آزاده ای را متاثر و متالم می کند ،و همانطور که خودتان گفتید مردم جهان از این حادثه زشت متاثرند و آنرا محکوم می کنند ،در حالیکه در ماجرای کودتای نظامی در ترکیه هم باز همه آزادی خواهان و دموکراسی خواهان جهان از آن بخلاف شما ابراز انزجار می کنند ،ممکن است نمونه ای ذکر کنید که در جهان متمدن فرد یا گروه دیگری غیر از شما از این کودتای نظامی حمایت کرده باشد؟

       
    • دوست محترم…روزی که اکثریت مردم ما فهمیدند که دین باید از حکومت جدا شود، آن روز را باید جشن گرفت. این کارِ نظامی و ختائی و بهمنی و فشاری نیست. نگاه کنید که چگونه مجاهدین از نوکری صدام به چاکری شیخ سلمان خادم الحرمین رسیده اند تا بدانوسیله زیر پرچمی که برآن نوشته شده است ” فضل الله المجاهدین والقائدین اجراً عظیما” برای مردم ایران حکومت اسلامی دیگری را به ارمغان آورند. اما “اجراً عظیما” ی آن از محل ذخیرۀ پترودلارهای عربستان فقط و فقط به جیبهای گشاد رهبران مجاهدین سرازیر میشود تا برای ملت ایران آن نوع اسلام اختراعی مجاهدین را به ارمغان آورند که تفسیر آن بجای روایات و احادیث ملاها، براساس ماتریالیسم دیالکتیک باشد!! ولی آیا این مرتجع ترین و فاسدترین حکومت اسلامی جهان مدافع راستین به حکومت رساندن کسانیست که اسلام را با مارکسیسم پیوند زده اند؟ اگر چنین است، پس چرا پیش از همه چنین ایده ای را در کشور خود به راه نمیاندازند که در آنجا جوانی را بخاطر سخن از آزادی در اینترنت و نه تبلیغ مارکسیسم، ابتداء به مرگ محکوم کرده و پس از اعتراضهای مجامع حقوق بشر جهانی وی را به حبس ابد و هزار ضربۀ شلاق محکوم میکنند؟! اینها کی میخواهند از گذشته پند بگیرند؟ پس این داستانِ نظامی و ختائی نیست. اولین شرط شهروندی دارا بودن ملاتی منسجم از وفاداری به موطن و در غم هم میهنان دربند بودن است.

       
    • واقعا از دیدن صحنه های کتک خوردن دلاوران ارتش ترکیه متاسف شدم.همچنین از بعضی اظهارنظرهای بی خردانه برخی از هموطنان نون به نرخ روز خور!!!!!

       
    • پس هميشه راي مردم ملاك نيست و نظر شما معيار است .

       
    • این کودتا گران ظاهرن میخواتسه اند یک روحانی ////// مثل خمینی را سر کار بیاورند و ارتباطی با آزادی و آتا ترک نداشته است.

       
    • لطفا دلیل فهرمان بودن و میهن پرست بودن سربازان و ارتشیان نرکیه را برای ما بگوئید. ممنون

       
    • خوشحالم از اینکه نوشته من مورد توجه هم میهنان گرامی قرار گرفت بویژه آنها که با تعدادزیاد رای عالی به آن دادند. از آن تک وتوک مخالفین هم سپاسگزارم که زحمت اعتراض بخود دادند و از نوشته من نگران یک کودتا در کشور خود ماهستند . جهان را جانبازان و پیشگامان و مردم دوستان بجلو میبرند نه طرفداران حکومت ها که به منافع شخصی فکر می کنند. دوستان گرامی دیکتاتوری حکومتها باعث کودتا ها میشود، وگرنه انسانها آنهم در تعداد زیاد دیوانه نیستند که زندگی خود را بی جهت بخطر بیندازند . اردوغان یک دیکتاتور است که در پی احیای خلیفه گری عثمانی است . درتاریخ ترکیه همواره نظامی های میهن دوست در بزنگاههای ضروری کشور خود را از دست دیکتاتورها نجات داده اند و این بار هم ضرورت چنین حرکتی را نظامی های با شرف و دلیر احساس کردند اما به دلایل گوناگون و اشتباهاتی که داشتند اینبار موفق نشدند و کار اعمال جلوگیری از قدرت یابی یک خلیفه دیکتاتور به تعویق افتاد. کاری که ژنرال السیسی در مصر انجام داد و کشور را از دست اخوان المسلین و مرسی نجات داد باید در کشورهای دیکتاتور زده بدست نظامیان مردم دوست و میهن پرست انجام شود. مردم خود به تنهایی قادر به سرنگون کردن حکومتهایی مانند ترکیه و سوریه و ایران و عربستان نیستند . سربازان با شرف این وظیفه را به عهده دارند چه بخواهیم چه نخواهیم . از افتخارات ارتش ترکیه همین بس که تا کنون چندین بار کشور خود را نجات داده اند. میگویند اردوغان بطور دموکراتیک انتخاب شده و نباید برعلیه او اقدام کرد! مگر آقای خمینی با رای 99درسدی به قدرت نرسید؟ امروز وضع سیاسی مردم ما به کجا رسیده است؟ نفس کسی از ترس دیکتاتوری در می آید. اردوغان برای ماندگاری خود و خاندانش نقشه ها ی فراوانی در سر داشت و این خطر را تنها اطرافیان او مانند فرماندهان نظامی بخوبی میدیدند که اقدامی برای جلوگیری از گسترش این قدرت خطرناک انجام دادند اگرچه کار تمام نشد میهن پرستان در ارتش را نمی شود تا ابد کشت یا در زندانها نگه داشت . بدون شک در میان پاسداران و نظامیان کشور ماهم هستند کسانی که از فسادهای حکومتی در رنچ اند و روزی خواهد رسید که آنها هم از جان بگذرند و مردم تحت فشار ایران را از این بدبختی نجات دهند . دوستان گرامی جانبداری شما از قدرت کار انسانی نیست در همه حال باید طرفداری از مردم کوتاه دست بکنید . پیروزباشید

       
    • جناب مرتضی اشتباه شما اینست که حکومت ایران را با ترکیه مقایسه کرده اید.اردوغان و حزبش درست که اسلامی هستند و سعی هم در اسلامی کردن قوانین ترکیه دارند ولی قوانین ترکیه سکولار است و مردم ترکیه چنین اجازه ایی را به اردوغان و حزبش نمی دهند.ولی این کودتا نا بخردانه ترین کاری بود که بر ضد دمکراسی و قدرت مردم و بنفع اردوغان تمام شد.حتی مساجد را برای پیام رسانی بمردم فعال و بنوعی وارد سیاست کرد.مصاحبه ایی دیم که با شهروندان ترک انجام شده بود زنی بدون روسری حرفی بسیار مهم زد…خبر نگار ازش پرسید وقتی از مسجد ترغیب شدید که به خیابان بریزید چکار کردیگفت از این لونه ها هر چی بیرون آید جز مردم را بجون هم انداختن بیرون نمی آید!ولی همان خانم با کودتا مخالف بود.

       
  26. مازیار وطن‌پرست

    آقای نوریزاد
    بیشتر مراقب سلامت خودت باش. از دوباره نوشتنت خوشحال می‌شویم اما از سلامت دوباره‌ات امید و نیرو می‌گیریم.
    راستی:
    1- استاد طاهری در میان تدابیر شدید امنیتی در مراسم عقد دخترش حضور یافت.
    2- بانوی آزاده و نستوه نرگس محمدی با فرزندانش تماس تلفنی گرفت و به اعتصاب غذایش با موفقیت پایان داد.

     

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

81 queries in 0940 seconds.