سر تیتر خبرها
یک مملکت بند انگشتی

یک مملکت بند انگشتی

پیشنهاد می کنم خط و نشان های سردار سلیمانی را که رو به سران بحرین افاضه فرموده، جدی نگیرید. در هر ذره ای از قپه های روی دوش سردارانی مثل سلیمانی، خون صدها و هزارها جوان نازنین ما فرو خفته است. سلیمانی ها در آن جنگ ابلهانه و هشت ساله با عراق تا توانستند با به کشتن دادنِ جوانان مظلوم و ساده ی ما برای خود موقعیت و مرتبه آراستند. با جرآت می گویم: این سرداران حتی از فنون مرسوم و جاریِ نظامی نیز بی بهره اند. و مثلا نمی دانند در تاریخِ جنگ های بی خردانه ی تاریخ، گاه سخن مفتِ یک آدم حاشیه ای، آغازگرِ آشوبی ملی و منطقه ای شده. وگرنه مگر یک نظامی آنهم در شرایط بحرانی جامعه اش به چنین وادی حساس و خائنانه ای – مثل تشر زدن به سران بحرین – داخل می شود؟ بحرینی که پشت سرش عربستان ایستاده مثل شاخ شمشاد و رهبر و سرداران همینجوری سپاه را خمیر کرده در یمن و سوریه و فلسطین و بحرین و هرکجا. شما قپه های سلیمانی را از روی دوشش بردارید و بفرستیدش به بیرون مرزها، مگر وی را به ماشین شویی بپذیرند. اطلاعات سوخته ی وی و سایر سرداران، دور ریز دستگاه های امنیتی اسراییل و روس است. پیش از انقلاب کارِ سابقِ جناب سلیمانی مگر چه بوده؟ یا لوله کش و آهنگری بوده یا با موتور سیکلتش مسافری جابجا می کرده و یا جنسی احیاناً در کویر کرمان. سپاه اکنون، و وزارت اطلاعات سابقاً، مگر رسماً به جابجایی مواد مخدر مشغول نبوده اند؟ سردار سلیمانی ها را نه سوادی بوده نه درسی نه دانشگاهی و نه هوش و ذکاوتی و نه حتی وطن پرستیِ خردمندانه ای. بل خون جوانان ساده ی ما و جهالت ملی او را تا بدین مرتبه بالا برده.

راز عربده های این سردار به سران بحرین در این است که می بیند: آمریکایی ها و اسراییلی ها و ترک ها و سعودی ها و روس ها بعد از مکیدن دارایی های نقد ما، دانه دانه ریش و ریشه ی اقتدار پوک سران و سرداران نظام را کندند و به زیر پا انداختند. درکجاها مثلا؟ در جنگ، در اشغال سفارت آمریکا، در فروش سلاح های دور ریختنی شان به ایران، در داستان هسته ای و پولهای گزافی که دود شد و بهوا رفت، در بیرون کشیدن قلب رآکتور هسته ای اراک و ریختن بتن جایش، در ترغیب سران و سرداران ایران به جنگ در سوریه، و ترغیب شان به جنگ دریمن، و بی نتیجه بودنِ عربده های منطقه ایِ سرداران و رهبر و بی فایده بودنِ هیاهوی شیعیان بحرین و دود شدنِ کل سرمایه های سران و سرداران در رواج و گسترش شیعه ی مطلوبشان. بله، سردار سلیمانی ها می بینند: این روزها روزهای سرشکستگی شان است. انگار از درون، رگ و ریشه هایشان را بیرون کشیده و پوسته ی پوکی از آنان بجای نهاده اند. نیک که بنگرید می بینید زیرک ترها تمامیِ کُرک و پرِ سرداران و سران نظام را ریخته اند و هیچ دستاوردی برایشان بجای ننهاده اند تا بدانها ببالند و هراز گاه و به مناسبتی رگِ غیرتی بجنبانند.

در همین اوضاع و احوال می شنویم و می خوانیم: یک سردارِ همینجوری وقتی می بیند درست در گردونه ای که همه ی گنده ها در این سالهای خفت برای نظام مقدس شاخ و شانه کشیده و بارشان را بسته اند و دار و ندار ما را بالا کشیده اند، بر می آشوبد از این که یک مملکت بند انگشتی به اسم بحرین دارد سر می جنباند که: اینجا مملکت خودم است به شما چه مربوط؟ اطمینان داشته باشید عربده ی سردار سلیمانی، نه برای ترساندن سران عربستان، و نه برای ترساندن سران بحرین، و نه برای بازگرداندن فلان شیخ شیعه ی بحرینی به بحرین، بل بخاطر روحیه دادن به خودِ کُرک و پر ریخته اش و روحیه دادن به بسیجیانِ پژمرده اش و روحیه دادن به ملاهای خسارت بارِ رهبری است و لاغیر! بی آنکه بداند و بفهمد که این عربده، مثل به آتش کشیدن سفارت عربستان بدست لاشخورهای اسلامی، به آتشی بینجامد که کل کشور را بسوزد و کل مملکت را پاره پاره کند. خیالِ راحتِ آخوندهای رهبری و سردارانِ همینجوری سپاه از آنجا بر می خیزد که یک ریال از خسارت های عظمایی را که اینان بدست مبارک شان در کاسه ی روزانه ی مردم می اندازند، از جیب مبارک نمی پردازند. و البته آنقدر دزدیده و بالا کشیده اند که نگران حادثه های در کمین نیز نیستند.

فیس بوک: facebook.com/m.nourizad
اینستاگرام: mohammadnourizad
تلگرام: telegram.me/MohammadNoorizad
ایمیل: mnourizaad@gmail.com
محمد نوری زاد
چهارم تیرماه نود و پنج – تهرانShare This Post

 

درباره محمد نوری زاد

215 نظر

  1. جناب حاج محمد آقای نوریزاد

    با سلام

    از طریق کانال تلگرامی شما، از کسالت شما باخبر و از این جهت نگران و محزون شدم ،در عین حال خبر ترخیص از بیمارستان و سلامتی تان سبب خرسندی شد ،امیدوارم سلامت و بهبودی کامل خود را بدست آورید و با بازگشت به مدیریت سایت و کارهای روزانه ، فعالیت های شخصی و سایت تان پر رونق تر باشد.

    دوستدار همیشگی شما سید مرتضی

     
  2. آقای نوریزاد چرا در مورد اینکه حسن نصر الله گفته همه مخارج حزب الله حتی خورد و خوراک آنها از طرف ایران تامین میشه و موشک‌های آنها را هم ایران می‌فرسته اظهار نظری نکردید؟

     
    • بنظرم آقای نوریزاد هنوز بیمارستان باشد که چیزی نمی نویسد و چیزی نمی گوید . امید وارم سکوت او به موضوع نوشته آخرش -ما مشکوکیم آقا -یا آنچه راجع به پاسدار سلیمانی نوشته بود نباشد و بیماری اش به خیر رفع شود

       
  3. دبی- العربیه فارسی
    روزنامه کویتی “الجریده” گزارش داده است: یک متهم داعشی به نام “علی عمر” ملقب به “ابوتراب” که در کویت زندانی است، از روابط نزدیک گروه تروریستی داعش با ایران و سوریه خبر داده است. ابوتراب گفته که شخصا در جلسات هماهنگی میان داعش و نمایندگانی از رژیم دمشق و نیروهای امنیتی ایران حاضر بوده است.
    الجریده در ادامه گزارش خود، به نقل از مقامات امنیتی بلندپایه گفته است که ابوتراب یک “شکار ارزشمند” است و این متهم داعشی فهرستی از مشخصات فرماندهان میدانی، تابعیت، روش‌های کار و تماس‌های این فرماندهان با سازمان‌های اطلاعاتی را در اختیار آنها گذاشته است. این مقام امنیتی، ابوتراب را یک “گنج اطلاعاتی” توصیف کرده است. او که به همراه مادرش “حصه محمد” دستگیر شده، با مجموعه‌ اطلاعات ارزشمندی که در اختیار فرماندهی ائتلاف بین‌المللی نظامی بر علیه داعش، قرار داده، موجبات شگفتی آنها را فراهم کرده است. کویت یکی از اعضای بارز این ائتلاف است.

     
  4. اقای نوریزا د بعد از امدن از زابل این بیماری را پیدا کرد. باید در فاضل اب انجا بدنبال علت بیماری بگردند. ویروس ها و باکتری ها و قارچ ها همراه ریز گرد ها تا 100 کیلومتر میتوانند سفر کنن و بیماری ها را منتقل کنند.

     
  5. اخبار: معاونک اول رئیس جمهور با تاکید بر عزم دولت برای برخورد جدی با دریافت‌کنندگان حقوق‌های نجومی از این گونه افراد خواست خودشان استعفا دهند.
    ترجمه: کش ندین!

     
  6. اخبار: شهرداری تهران در حال حاضر اختلاف‌های دیگری هم با برخی سازمان‌ها٬ نهاد‌ها و افراد بر سر مالکیت برخی زمین‌ها و ساختمان‌ها دارد که در مواردی منجر به بروز درگیری شده است.
    مش قاسم: … (سه نقطه اس مش قاسم) زاده حاجی گازانبر مشغول مشق حکومت چی شدن در حکومت اسلامی. به حکومت اسلامی ایران خوش آمدید!

     
  7. از اینستاگرام محمد نوری زاد

    یک: بازهم جنتی ماند و یکی دیگر از نخبگان سرزمینمان پر کشید و رفت. برای عباس کیارستمی آرامش ابدی آرزو می کنم. علت دوام عمر آدمهایی مثل جنتی در ایران، تهی شدن کشور از نخبگی است. شاید هیچ کشوری بقدر ایران از نبود نخبگی در رنج نیست. برای ملاها، هر چه کیارستمی ها و شجریانها و مریم میرزاخانی ها و مغزهای متفکر و خلاق و زاینده و مولد در خاک و در دوردستها، به! رنج ملاهای حاکمیت از نخبگان در این بوده است که همیشه از قد کوتاه خود – در مقایسه با آنان – عذاب می کشیده اند. جنتی ها افقی نیز برای کشور جز یک روند ” همینجوری” قائل نبوده اند. کشوری همینجوری را چه به نخبه؟

    دو: بیماری من هنوز ناشناخته مانده. و جمعی از دوستان را بر این گمان رفته که: مبادا تو را چیز خور کرده باشند برادران! که می گویم: چه مرا چیز خور کرده باشند و چه نه، من در این سالهای پس از هشتاد و هشت، تکلیف خود را با خود و با دیگران روشن کرده ام. از بام ناصادقانه ی اصول گرایی و اصلاح طلبی، بر پهنه ی درخشان انسان گرایی و اسان طلبی فرود آمده ام و در همین پهنه به سمت افق های وسیع انسانی خیز برداشته ام و بقدر خود در ترسیم این افق مطلوب و معرفی سرابهای دروغین تلاش کرده ام. مرا همین بس. بقول جوونا: دیگه مگه چی می خوایم از زندگی؟

     
    • زنده باشی جوونمرد چه قلمی داری که مث ذوالفقاره. دلم روشنه که بزودی سلامتیت رو بدس میاری. چش دشمنات کورو تنشون رنجور.

       
  8. مازیار وطن‌پرست

    با توجه به اهمیت سخنان “اکرم نقابی” مادر “سعید زینالی” و با علم به علاقه و توجه آقای نوریزاد به وضعیت ویژه‌ی این خانواده، از رویه‌ی متعارف خود در “نقل مختصر مطالب غیر تألیفی” عدول کرده و متن کامل و نسبتا بلند این مادر داغدار و نستوه را عینا به محضر دوستان و خوانندگان این سایت شریف تقدیم می‌کنم:

    لطفا اين نامه رو بخونيد،بابت بلند بودن متن معذرت ميخوام و از اينكه وقت ميزاريد مطالعه ميكنيد سپاسگزارم.
    “متهم”

    ١٧سالِ تمام از بازداشت سعيدم ميگذرد و بازگويىِ ماجراى بازداشتش و تلاشها و پيگيريهاى نافرجام من در طول اين هفده سال تكرار مكررات است كه به آن نخواهم پرداخت.٢٣سال براى به ثمر نشستن ميوه باغ زندگيم تلاش كردم و ١٧سال براى گرفتن جوابِ تنها يك سؤال”سعيد من كجاست؟!!”چهل سالِ تمام از زندگىِ ٥٨ ساله ام را خون دل خوردم بدون هيچ نتيجه اى.و امروز تنها يك متهم هستم…
    هفدهمين سال فقدان سعيد بر من سخت گذشت،خيلى سخت.

    طىِ سال گذشته شاهد اولين واكنش رسمى و علنىِ مسئولان به ماجراى سعيد بودم كه پاسخ غيرمنطقىِ معاون اول قوه قضايه” كه بازداشت سعيد را كتمان كردند و ادعا كردند سعيد را كه به همراهِ دوستش شهرام زنجانى بازداشت شد،مفقود شده اند و مثل هزاران نفر كه روزانه در اين مملكت مفقود ميشوند،لزومأ سياسى نبوده و نمى توان گفت توسط حكومت دستگير شده اند”سخت دلگير و متعجبم كرد…حتى اگر تماسهاى مسئولان از زندان اوين و تماس خود سعيد را هم در نظر نگيريم!!!نه فقط من و خانواده ام،كه بعضى همسايه ها هم شاهدِ بازداشت سعيد به همراه دوستش بوده اند.اصلأ منطقى نيست كه دو جوان در يك زمان هردو باهم توسط مامورانِ حكومتى دستگير شوند و هر دو باهم مفقود!!!

    آقاى اژه اى از من سند و مدرك خواستند براى اثبات دستگيرىِ سعيد.براى من هيچ سند و مدركى مستدل تر از آنچه به دو چشم خود ديده ام نيست.

    آقايان براى زخم زدن به دلِ پاره پاره من فقط به اين موضوع بسنده نكردند.

    طىِ سال گذشته از بازداشتى هاى سياسى كسانى بودند كه بعد از آزادى حامل پيامهايى براى من بودند كه شنيدنشان داغ روى داغِ ١٧ساله ام گذاشت.فيلمهايى به دوستان نشان داده بودند از جريانِ بازجويى هاى همسرم كه توأم با انواع فشار و تهديد به دستگيرى افراد خانواده و غيره بوده است كه به گفته ى دوستان بطور بريده بريده و گزينشى از صحبتهاى همسرم بوده است و همچنين فيلمهاى متعددى از ملاقاتهاى من و پدر سعيد با مامورين سپاه در بازداشتگاه ٢/الف كه همه در زمانها و مكانهاى متفاوت بمنظور دلجويى و رسيدگى به پرونده ى سعيد ترتيب داده شده بود.كه نميدانم شايد روشِ دلجويىِ آقايان فيلمبردارى مخفيانه از صحبتهاى ما بوده است!!!نميدانم اين فيلمها كه دوستان تعدادِ كمى از بسيارش را ديده اند به چه منظورى گرفته شده است ولى هر دليلى داشته باشد اصلأ اخلاقى و انسانى نيست…
    بزرگترين دليلى كه دلم را شكست و مرا واداشت به نوشتنِ اين دردنامه اين بود كه بعد از ١٧سال مسئوليت ناپذيرى،امروز آقايان مرا متهم كرده اند به دروغگويى!!!از دوستان شنيدم كه گفته اند خانواده ى زينالى دروغگويند.سعيد اصلأ دانشجو نبوده و با توجه به كارتٍ پايان خدمتش آخرين مدرك تحصيلى اش سوم راهنمايى بوده است.

    اگر كمى جانب انصاف را نگه داشته باشيم مى پذيريم كه حتى همين حالا هم هستند والدينى كه كوچكترين اطلاعى از وضعيت تحصيلىِ فرزندشان ندارند چه رسد به قريب به دو دهه ى پيش كه اين مقوله امرى عادى و همگانى تر بود.آن سالها من حتى نميدانستم كه سعيد درگير سياست شده است.فقط اوراق مكاتبه اى اش با دانشگاه را ديده بودم،كه به لطف آقايان امروز مثل خيلى از وسايل و مدارك سعيد و حتى خودش مفقود شده اند.دليلِ اينكه من گفته ام سعيد دانشجو بوده،نه فقط اين،كه شهادت برخى از دوستانى كه آنروزها براى ابراز همدردى و دلجويى به ما سر ميزدند و از خاطرات و قرار ملاقاتهاى مكررشان باسعيد در دانشگاه برايم ميگفتند هم بوده است.حتى يكى از اساتيد دانشگاه ميگفت كه سعيد يكى از دوست داشتنى ترين بچه هاى كلاسِ من بود.مهمتر از تمامِ اين دلايل براى من صحبتهاى آقاى خوئينى ها،نماينده ى وقتِ مجلس بود كه بعد از گرفتن وكالتنامه از من گفتند كه دانشجويانِ بازداشتى در زندانِ توحيد بودند و حالا مدتيست كه به زندانِ اوين منتقل شده اند.اسمِ پسر شما هم جزوِ اين ليست هست،ما قرار است از زندان ديدن كنيم،موضوعِ شما را هم پيگيرى خواهيم كرد.

    حق ميدهم كه آقايان مثلِ خودِ من از سرِ درمانگى به هر ريسمانى چنگ بياندازند.ولى دروغگو خواندنِ من با اين دلايلِ پيش پا افتاده و بى اهميت،كه چيزى نيست جز خط زدن صورتِ مسئله،بشدت از انصاف بدور است.كه نميدانم اصلأ آقايان دارند يا نه!!!

    دوستى ميگفت براى اثباتِ اين امر به وزارت علوم مراجعه كنم و ببينم كه اسم سعيد به عنوانِ دانشجو در كدام دانشگاه ثبت شده است.
    متأسفانه همانطور كه اگر همين الان هم قبرى به من بدهند و بگويند سعيد را آنجا دفن كرده اند،به دليلِ عدمِ اعتمادم به اين حكومت،شك دارم كه جسمِ سعيد من در آنجا مدفون باشد.به همان دليل به وزارت علوم هم اعتماد نخواهم كرد.زيرا تمام اين ارگان ها تحتِ لواى اين حكومت مشغول به خدمت هستند.

    جواب اين سوال كه سعيد دانشجو بوده يا نه را فقط يك نفر ميتواند بدهد.آن هم خودِ سعيد است.سعيدم را به من برگردانيد تا بپرسم دانشجو بوده يا من به درستى متهم شده ام به دروغگويى.

    در اين ١٧سال صبر و تحمل را بخوبى آموخته ام.من يك مادرم و با اتكا به قدرت مادرانه ام در اين راه از پا نخواهم نشست و تا احقاقِ حقم خاموش نخواهم شد.

    اكرم نقابى
    تيرماه ٩٥

    http://www.radiopars.org/?p=6702

     
    • مازیار عزیز تشکر از درج این مطلب.
      گیریم سعید زینالی اصلا دانشجو نبوده و به فرض محال همه چیز درباره اش دروغ بوده.
      درباره “عزت ایراهیم نژآد” چه می گویند؟
      او یکی از کشته‌شدگان حادثه‌ی 78 بود که دیگر در دانشجو بودنش هم شک نمی شود کرد.
      قاتلانش هیچوقت محاکمه نشدند.
      اخیرا خانواده اش نامه سرگشاده ای منتشر کرده اند.
      فیس بوک Tavaana این نامه را منتشر کرده.

       
  9. مازیار وطن‌پرست

    من حرف‌های سیامک را نمی‌خوانم. جز همان کامنت اولین. از پاسخ‌های دوستان کم و بیش به فحوای کلام شرم آورش آگاه شدم. اشتباه از دوستان عزیز است که جدی می‌گیرند و از آن بدتر هنگام دفاع از آقای نوریزاد در زمین دلخواه و با ادبیات خود سیامک بازی می‌کنند.

    این ترفند همه‌ی متشرعان است که از سویی اخلاق شخصی (طبق معیارهای خودشان) را ملاک ارزیابی مخافان و منتقدان دانسته، از سوی دیگر هیچ ناروای اخلاقی (آن هم با معیارهای خودشان را) نسبت به دوستان خویش نمی‌پذیرند.

    اصلا آقای X آدمی شهوت ران، دو جنس گرا، قمارباز و عرق خور است. وقتی آقای X می‌گوید حاکم کشور نباید بی‌اجازه‌ی ما و نمایندگان ما حق کودکان ما را خرج اسد و حسن نصرالله بکند، حق ندارد بی‌جلب رضایت من، پول صرف خرید خشت طلا برای فلان مقبره در کشور خویش یا بیگانه بکند؛ حرف حق زده یا خیر؟
    اگر قرآن خوانید، و “گر تائبید و پاک و مسلمان خدای را” قرآن رعایت حق‌الناس را واجب دانسته یا رعایت حق‌المؤمن؟

    از سوی دیگر اگر کسی بگوید مدرک و فیلم و عکس دارم که فلسفی و شجونی با زن متأهل (به خیال خودشان) خوابیده‌اند، همه وا اسلام گویان عمامه تحت‌الحنک کرده و حکم جهاد با بهایی و بابی سرمی‌دهند.

    دوستان فقط امتیاز بدهند و نادیده بگیرند این بی‌آبروها و بی‌اخلاق‌ها را.

     
    • مازیار وطن‌پرست

      مغالطه‌ی تشنیعی: بجای آنکه محتوای یک سخن را نقد کنید به شخص گوینده‌ی آن سخن فحش دهید.

       
    • مازیار جان برای برگشتن سیامک و خواندن کامنتهای شرم آورش احتمالا باید تا اولین روز کاری هفته بعد، یعنی روز شنبه صبر کنیم تا بعد از کار چند کلمه ای بین ساعت 4 تا 6 به روال هر روزش و قربه الی الله بنویسد و برود تا روز بعد. مازیار عزیز، شما فرموده اید:
      “اگر قرآن خوانید، و اگر تائبید و پاک و مسلمان خدای را قرآن رعایت حق‌الناس را واجب دانسته یا رعایت حق‌المؤمن؟”

      خواستم به شما دوست فرهیخته بگویم که شوربختانه اینان تفسیر خاص خود از قزآن را دارند، همانطور که داعش دارد. دوستمان عرفانیان یکبار مطلبی نوشت از اینکه به وضعیتی دچاریم که هم آنکسی که تیغ می کشد و هم آنکسی که به تیغ سپرده می شود هر دو الله اکبر می گویند.
      بگذارید آیه ای از قرآن کریم در سوره بقره را یاداوری کنم با این مضمون که این کتاب همانقدر که کتاب هدایت است کتاب ضلالت هم هست. اینان که چنین بی پروا نوشته های مسموم را پراکنده می کنند مطمئن باشید به خدا و پیغمبر هم اعتقاد دارند و شبهای قدر قرآن بر سر هم گرفتند. اما تعریفشان از حق و باطل متفاوت است. اینها به راحتی تهمت می زنند، آبرو می برند، زندان می کنند، و به وقتش فریاد الهی العفو سر می دهند. داشتم مستند داغ ساخته محمد نوری زاد درباره سعید زینالی را می دیدم و در جائی آیت الله جنتی به صدایی بغض گرفته می گوید شبها از دیدن کودکان سومالیایی که می گویند غذا و آب و دارو می خواهند خواب ندارد. این همان آیت الله جنتی است که صدای کودکان گرسنه ایران را نمی شنود یا نمی خواهد بشنود. اوضاع اسفبارتر از این است که من و شما بخواهیم با یاداوری حق الناس، این جماعت را از خواب غفلت بیدار کنیم. از نوشته های خوبتان تشکر می کنم.

       
  10. اینجانب پزشک هستم و نظریه ام را راجع پارکی لوله حالب هنرمند عزیز کشورمان عباس کیا رستمی اعلام مینمایم . لوله حالب توسط سنگ انسداد پیدا می کند و بندرت یک در میلیون امکان خود بخودی پارگی دارد . مگر اینکه جراح بی احتیاطی کرده و موجب پارگی لوله شده باشد که پس از دوختن باعث عفونت شده و بیمار را به کشتن می دهد .(بیماریهای حالب :
    اترزي حالب : نتيجه آن فقدان يا مولتي كستيك شدن كليه اگر يكطرفه باشد ايجاد HTN ، عفونت و ريفلاكس طرف مقابل شده و انجام VCUG ضروري ميشود . برخي پزشكان بدليل خطر كم بدخيمي نفروكتومي را نيز پيشنهاد ميكنند .
    دوپليكاسيون حالب : در مونث شايعتر و AD . حالب كوتاه توليد ريفلاكس و افزایش شيوع عفونتهاي راجعه و مداوم شده و انجام VCUG ضروري است . IVP يورتروسل را نشان ميدهد . ريفلاكس با درجات پايين را با دارو ولي درجات بالا را ، جراحي ميكنيم . انسداد سگمان فوقاني يا وجود اكتوپي را نيز با جراحي درمان ميكنيم .) بنظر اینجانب هم پزشک و هم پرستاران در رسیدگی به بیمار کوتاهی کرده و می بایست مراقبت بیشتر می کرده اند. نه اینکه پزشک پس از عمل به مسافرت نوروزی رود و بیمار را بخدا بسپارد .

     
  11. در این سال پر برکت 1395 از زحمات بی دریغ اصغر قاتل که در سالهای 1300- 1313 که به دین مبین اسلام خدمات بسیار کرده و بی گناه اعدام شده قدر دانی و طلب آمرزش آن مرحوم می کنیم. در ضمن آنمرحوم در طول زندگی خود هیچوقت به کار سخیف فیلمسازی ( مثل امثال کیا رستمی ) فعالیت نداشته و از جایزه های جشنواره صیهونیستی کن و اسکار هیچگونه نصیبی تا الان نبرده است

     
  12. جای زنان در کجاست؟
    «مخالفت نماینده ولی فقیه با حضور بانوان در ورزشگاه؛ علم الهدی: برگزاری کنسرت در مشهد ابتذال و جسارت است.او حضور بانوان در ورزشگاهها را متهم به منحرف کردن مسیر اسلام خواند که به گفته او جایشان در “جهنم” خواهد بود.»

    حاجی می خواست بگوید :
    جای زنان در مطبخ و در رختخواب است ، زن که آدم نیست ، و عقلش هم نارس است .
    و من می گویم : زن نیمه آدم ،تو را بدنیا آورد و شیر داد ، عجب طبیعت بی عقلی و نیمه کاملی ؟

     
  13. درود بر همه دوستان ارجمند و دوستدار نوری زاد
    چند روز پیش به عیادت نوری زاد رفتم. همسر بسیار محترم ایشان و یکی از خویشان ایشان که خود پزشک هستند در کنار ایشان بودند. آقای اسماعیل مفتی زاده هم از راه رسیدند. نوری زاد ضعیف شده بود، زیر سرم بود،اما کاملا هشیار و هوشمندانه صحبت می کرد، با سرفه های گه گاهی. به قدری هشیار بودند که من حین صحبت با اطرافیان ایشان یک اشتباه لپی کردم و فقط نوری زاد متوجه شد و اشتباهم را یادآوری کرد. ایشان از اوضاع سایت بی خبر بودند . گفتم سایت دارد می گردد. گفتند به یکی سپرده ام که در غیاب من کامنت ها را درج کند و فقط فحش ها را حذف کند. به رغم ضعف بنیه، برای سخن گفتن و سخن شنیدن اشتیاق زیادی داشتند. به خویشاوند ایشان که شخص بسیار محترمی بودند پرسیدم که آیا از ایشان آزمایش سم شناسی شده یا نه. فرمودند تشخیص دکترها تا کنون پنومونی بوده است. گفتم، گمان کنم این بیماری کاملا قابل درمان باشد. گفتند، به شرطی که عامل آن تشخیص داده شود و آنتی بیوتیک متناسب با آن عامل تجویز شود. این بیماری عوامل زیادی دارد،قارچ، باکتری، میکروب، ویروس، و حتی مواد شیمیایی. نمونه ها را به آزمایشگاه های مختلف داده ایم و به زودی نتیجه معلوم می شود. من چون فکر می کنم شرایط ایشان طوری نیست که بار دیگر مزاحم شوم، ایمیلی به نشانی ایشان زدم و جویای نتایج آزمایش ها شدم. البته می دانم که خود ایشان ایمیل ها را چک نمی کنند اما احتمال دادم که شاید همسر و دختر محترم ایشان جوابی بدهند. هنوز جوابی دریافت نکرده ام و همین جا خواهش می کنم که حتی اگر شده به صورت یک کامنت در همین سایت از حال ایشان خبری بدهند. یا دوستانی که از هر طریق اطلاعی دارند ، در این سایت از حال ایشان بنویسند. حتما کسان زیادی هستند که دلنگران حال این مرد بزرگ اند.من هیچ اتهامی به هیچ کس نمی زنم و هیچ اطمینانی ندارم که آیا گزندی به ایشان رسانده اند یا بیماری ایشان طبیعی است . همسر محترمشان فرمودند که نوریزاد قبلا هم سابقه سرفه های خشک داشته اند اما اگر اشتباه نکرده باشم روز شنبه در یکی از این سایت های حکومتی و شبه حکومتی به نام امپراطوری دروغ علیه نوریزاد مطلب تهمت آلودی نوشته بودند با همان کلیشه های رایج مثل فتنه و عامل بیگانه و امثالهم. و اشاره کرده بودند که فعلا به بیماری نا علاجی در بیمارستان آتیه بستری است. فردای آن روز یعنی یکشنبه دیدم کلمه ناعلاج را حذف کرده اند و امروز دیدم درباره بیوترور مطلبی نوشته اند و افزده اند که ضد انقلاب می خواهد بیماری نوری زاد را ترور بیولوژیک جا بزند. جز یک کامنت در این سایت من هیچ جا ندیدم که فرد یاسایتی از اپوزیسیون چنین ادعایی کرده باشد. باز هم می گویم من فقط بد گمانم و شاید اشتباه کنم. اما به چه دلیل یک سایت پیش پیش از چنین چیزی می گوید. نوری زاد، گفت، انتطار نداشتم زحمت بکشید. بیمارستان بود و محضر همسری همرزم و پشتیبان که کارش کم از کارستان نوریزاد نبوده است. در این شرایط نمی توانستم فریاد بزنم ،پس با فریادی خفه گفتم: این مرد شیر دل از این سر به آن سر ایران رفته است،تا با ستمدیدگان از نزدیک دیدار کند. حالا من چطور دلم قرار می گیرد که به ملاقات او نروم. آخرین سخن نوری زاد قبل از خدا حافظی من این بود: شکستش می دهم. بیماری را می گفت. دوستان ارجمند : امید به بهبود هرچه زودتر نوریزاد دارم، اما بسیاری از دوستداران وجدان بیدار ایران دلنگران اند. عاجزانه خواهش می کنم هر کس از آخرین وضعیت ایشان اطلاعی دارد، دوستان ایشان را بی خبر نگذارد. سپاسمند همگی دوستانم.

     
  14. آقای کبیری باسلام.
    در مقاله شما این عبارت بنظرم درست نباشد: اعراب شبه جزیره برای سالهای متمادی با دادن خراج به پادشاهان ساسانی و نیز امپراتوران روم، از طریق شیوخ به رسمیت شناخته شده ازجانب آنان، با دو امپراتوری پیش گفته در تماس بوده اند.
    نخست این که عربستان یک شهر مهم داشته که مکه بوده و محل تجمع اعراب در مراسم آیینی حج بوده است .در این آیین عربی- تبادل کالا و منسوجات و غیره هم انجام می شده .هم چنین یک خط تبادل بازرگانی ترانزیتی بین یمن و شامات هم بوده که اعراب مکی هم با وجود اشرافیت قریش به این داد و ستد کمک می کرده اند.
    اما امپراتوری شاهنشاهی ایران که بارها با یونان و روم جنگید حتی یک بار هم نظری به این گوشه پایینی نینداخت زیرا چیزی در چنته و چنگ نمی آمد.من نمی دانم مدرک شما در مورد خراج دادن عربهای شبه جزیره کجاست.این بدبخت ها برای سیر کردن شکمهایشان چیزی نداشتند چه برسد باج دان به امپراتوری بزرگ و محتشم ساسانی.
    دوم این که ماریه قبطیه دختری بوده که توسط حاکم مصر به پیامبر اسلام اهدا شده بوده(در آن نامه پراکنی ها برای فرمانروایان ایران و روم و حبشه و مصر- با این هدف که تخت و تاجشان را دو دستی تقدیم کنندو مسلمان شوند). در تاریخ های اسلامی از او به عنوان ضد انسانی “کنیز”نام برده شده.
    به نظرمن کسی که با خدا مواجه می شود در اثر این مواجهه تا مدتها نمی تواند به شهوت جنسی -حتی اندیشه کند.بگذریم!
    حال آقای نوری زاد چطور است هیچ خبری از او نداریم.لطفا اگر آقا اباذر اداره سایت را در دست دارند به اطلاع ما برسانند.خدا شفایش دهد.باز هم فردا شب ساعت بیست و چهار، همه به او دعا می کنیم.باید دعاهایمان مانند ذره بین متمرکز شود.برای محمد نوری زاد که شرفش را معامله نکرد.

     
    • البرز گرامی از آنجایی که تا بازگشت سلامتی آقای نوریزاد عزیز که امیدوارم به زودی حاصل آید پست های جدیدی در سایت گذاشته نمی شود از شما و جناب کبیری گرامی درخواست می کنم بحث درباره اعراب شبه جزیره را سایت خود جناب کبیری پیگیری بفرمایید و از اختصاص بخش کامنتهای این سایت به مباحث تاریخی در این برهه خودداری بفرمایید. خیلی از کسانیکه اینروزها به این سایت می آیند بیشتر برای خواندن کامنتهای مرتبط و اطلاع از وضع سلامت نوریزاد عزیز اینجا هستند. ضمن اینکه بالا رفتن تعداد کامنتها معمولا load شدن صفحه را برای کابران ایرانی با مشکل مواجه می کند. با تشکر

       
      • من راضی به دیر لود شدن صفحه نیستم لطفا پاسخ من به آقای کبیری را پاک کنید.این خواسته من است.سپاسگزارم.

         
    • جناب البرز گرامی،

      با سلام متقابل خدمت آن دوست گرامی و سپاس ازطرح سوآلات باازرش شما، لازمست درمورد شبه جزیرۀ عربستان مقارن ظهوراسلام وقبل ازآن ونیز سایر سوآلات مطروحه، واقعیاتی را درنطربگیریم.

      اولاً- درآن دوران وقتی از شبه جزیرۀ عربستان سخن به میان میآوریم، شامل قسمتهای هم جوار دریای سرخ و باب المندب و اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس و خلیج عقبه وحتی خلیج سوئزمیشوند. بدین معنی که جنوبی ترین قسمت آن یعنی کشور یمن و شمالی ترین بخش آن یعنی شام یا سوریه وفلسطین و لبنان کنونی وحتی صحرای سینا است. درداخل این شبه جزیره نیزشهرهای آباد وحتی امیرنشین هائی از قبیل نبطیه، تیماء، قریة الفاء، یثرب، خیبر، حیره، حرا، ثاج، ظفار، مأرب، طائف، دِدان، مدائن صالح کنونی وغیره…نیز وجودداشته اند. اصولاً هنگامی که راجع به جزیرة العرب در اوان ظهور اسلام وقبل از آن میخواهیم مطالعه کنیم، باید شرائط جغرافیائی وآب وهوائی آنرا نیز درنظر بگیریم. شهرهای قدیم به علت عدم وجود تکنیکهای مدرن نظیرتأمین برق و آب، حتماً میبایستی در محلهائی قرارمیداشتند که آب کافی در سطح زمین داشته باشند. چون ازطریق حفرچاه برای دسترسی به آب، جهت برقراری امکان کشاورزی و گله داری درسطح وسیع بسیارکم بود.

      ثانیاً- باتوجه به وسعت شبه جزیرۀ عربستان، امیرنشینهای شمالی آن که رو در رو با شاهنشاهی ساسانیان یا امپراتوری روم بودند، بسته به اینکه مناطق آنها تحت نفوذ کدامیک از امپراتوریهای فوق بودند، برای حفظ مناطق خود نه تنها به دو امپراتوری فوق باج وخراج میدادند، بلکه به هنگام بروز جنگها هم با تأمین نفرات جنگی به کمک آنها میآمدند. چنین باج وخراجها و تأمین نفرات جنگی را از طریق کنترلی که برداخل مناطق جزیرة العرب داشتند، برآورده میکردند. متقابلاً براساس اخباریتاریخی که به عصر مارسیده اند، دوامپراتوری نامبرده نه نیازی به نفوذ به داخل شبه جزیره داشتند، نه اوضاع جغرافیائی واقلیمی داخل عربستان را مناسب برای اعزام قوا به داخل آن تشخیص میدادند ونه نفعی در چنان اقدامات نظامی میدیدند. چنین بود که هنگام فراگیرشدن اسلام در جزیرة العرب، ازتغییرات اوضاع آن تاحدود زیادی بی خبر بودند ویا اهمیتی به آن نمیدادند. از این رو، وقتی که اعراب شبه جزیره پس از مرگ محمّد به مناطق خارج از آن وبخصوص هجوم به سرزمینهای تحت تسلط ساسانیان و رومیان، این دو امپراتوری غافلگیرشدند. اما درمورد یمن به علت تسلیم ساتراپی آن به نومسلمانان وگرویدنش به اسلام و نیزدوربودنش از تیسفون، باید موارد دیگری راهم مد نظرقرارداد.

      ثالثاً- یمن بخصوص در اوان ظهور اسلام، به علت پیشرفتهای فوق العاده در امور کشاورزی (شالیکاری) و تولید منسوجاتی که درجاهای دیگر هوا خواهان بسیارداشت، محصولات کشاورزی وحتی کندر که درتمام سرزمینهای امپراتوری روم وشاهنشاهی ساسانی و حتی هند و ماوراء آن بازار مهمی داشت، قسمتهائی زیر تسلط حکمرانان یهودی و قسمتهای دیگرآن زیر نفوذ حکمرانان مسیحی بود. درحاشیۀ خلیج فارس حکمرانان مسیحی حکومت میکردند که بقایای کلیساهای آنها اکنون کشف شده اند. در نبطیه و دِدان ومدائن صالح زنان نه تنها حکومت میکردند، بلکه به شغل کهانت نیز اشتغال داشتند. درپالمیرا شاهد حکمرانی ملکه زنوبیا و اعلام جنگ او به امپراتوری روم هستیم.
      اما از قرن پنجم میلادی دیگر حمل ونقل کالاها از جنوب به شمال وبالعکس به نحو قابل ملاحظه ای از راه زمینی کاسته شد. این موضوع به علت پیشرفت رومیان دردریانوردی وکشتی سازی بود که راههای دریائی راهم مقرون به صرفه تر وهم سریعتر وکم خطرترنسبت به راههای زمینی کرده بود.

      رابعاً- درمورد مکّه بسیارازجانب مورخین ومجتهدین اسلامی اغراق شده است. قبلاً در این مورد چند مقالۀ پژوهشی برای مطالعۀ دوستان علاقمند ارائه داده ام که براساس آنها میتوانید ملاحظه کنید که چرا مکّه به عنوان شهرنمیتواند محسوب شود. دراین مورد لطفاً به نوشته های “دیشب ماه هم ازخشم وخجالت سرخ شد،” “چاه زمزم وآب نامقدس” ونیز “آیا آن اطاقک سنگی خانۀ خداست” در لینکهای زیر مراجعه فرمائید:
      http://sokhan-rooz.blogspot.com/2015/09/blog-post_28.html
      http://sokhan-rooz.blogspot.com/2015/11/1400.html
      http://sokhan-rooz.blogspot.com/2016/06/blog-post.html

      خامساً- درمورد ماریۀ قبطیه، زینب، دختران فامیل وغیره به نوشته های اینجانب در سایتهای زیرمراجعه کنید:
      http://sokhan-rooz.blogspot.com/2015/10/blog-post_25.html
      http://sokhan-rooz.blogspot.com/2016/07/blog-post.html

      با سپاس مجدد از توجه شما.

       
  15. آقای نوری زاد عزیز
    جای شما در سایت خالی است ،هر چند دوستان عزیز زحمت می کشند ، با امید بر بهبودی کاملتان .
    فعلا که این حاکمیت چهل تیکه از بریدن و دوختنهای زیاد دارد به هزار می رسد ، والله که ما بخیل نیستیم ، ملت صدقه نمی خواهد ،ملت فقط حقش را می خواهد و به آن دست خواهد یافت، اگر امروز نه ، فرداها بسیارند.

     
  16. ” به بهانه در گذشت عباس كيا رستمي”

    ستاره اي ديگر در آسمانِ هنر سرزمینِ اسلام زده مان خاموش گشت و مرده پرستان وطني دوباره به تكاپو در آمدند.
    تا در حيات بود، از هيچ تعرض و توهين و تهديدي در أمان نبود. او را كافر، هرزه و وقيح خواندند!
    اگر ديگر كشورها براي موفقيت در جشنواره هاي بين المللي و روبودن جوايز پر ارزش ان، سر و دست ميشكنند،
    واكنش جامعه ما، پس از دريافت جايزه نخل طلائي توسط كيا رستمي، از زبان خودش چنين است :
    ” وقتي نخل طلا را گرفتم كسي(دست اندركاران) به من تبريك نگفت. حتي زماني كه وارد فرودگاه شدم،
    پاسپورتم را كه مهر كردند، گفتند از در پشتي برو، عده اي جمع شده اند و قصد دارند كتكت بزنند ”

    * * *

    ا ز ٣٩ فيلمي كه كيارستمي ساخت، تنها ٦ فيلمش مجوز اكران در ايران را دريافت كرد !!
    و حالا پس از مرگش، ريس جمهور و ريس شوراي امنيت ملي كشور، از زحماتش قدرداني ميكند!!
    بي شرمي در اين ولايت اسلامي حد و مرزي نميشناسد!
    از حكومتي كه با به اتش كشيدن سينما بر سر كار امد، انتظار حمايت بيشتري از دنياي سينما و هنر نمي توان داشت!
    هنرمندان و نخبگان و انان كه تاب و تحمل ذلت و خواري فرهنگ اين سرزمين را ندارند، در زير بار سنگين غم و اندوه،
    يك به يك كمر خم ميكنند و رجاله ها، كأسه ليسان و پاچه خواران به حيات پارازيتي خود ادامه داده و در نابودي
    فرهنگ و ايين اين ديار كهن، لحظه اي أرام نميگيرند!!

    به ارزو نرسيديم و نيك دانستيم
    كه راه درازتر از عمر ارزومند است

    يادش گرامي و جاودان باد!

     
  17. شماره تلفن دکتر احمد میر معالج سهل انگار عباس کیا رستمی در خیابان جم 8830/// لطفا یک پیغام تشکر !!! براش بگذارید

     
  18. سفری به بارگاه کبریایی
    سفرنامه سیدرضی-قسمت شصت و چندم))
    در یکی از روزهای سفرم به بارگاه کبریایی تصمیم گرفتم سری به بهشت بزنم و از چند و چون ان با خبر شوم -البته لازم است اینرا بگویم که وقتی من سخن از -یک روز- بر زبان می رانم دوستان تصور نکنند که روزهای ان جهان هم مانند این جهان است و با طلوع خورشید اغاز و با غروب ان پایان می یابد زیرا خورشید متعلق به منظومه شمسی است و حال اینکه بارگاه کبریایی در مکانی فارغ از این مادیات چون ستاره ها و سیاره ها واقع شده و نیز اینکه در روز قیامت انگونه که روایت شده ابتدا خورشید گداخته و سپس نابود میشود و لذا مبنای تعیین روز ان جهانی حساب و کتاب دیگری دارد که در فرصتی بدان خواهم پرداخت لیکن عجالتا همین قدر بگویم که من در عجبم که خداوند چگونه قبل از خلق خورشید یعنی قبل از انکه روز و شب ایجاد شود جهان را در -شش روز- افریده یعنی اینکه قبل از خلق خورشید ایشان چگونه روزها را محاسبه می کرده اند؟ و ثانیا مگر ایشان از روی کره زمین مشغول خلق جهان بوده که روز و شب برایش معنا پیدا میکرده ؟ چون میدانیم که روز و شب برای ساکنین کره زمین بر مبنای حرکت زمین به دور خودش معنا پیدا میکند و کسی که ماورای کره زمین است دیگر روز و شب برایش معنایی ندارد….بگذریم- خلاصه انروز با هدف مشاهده بهشت و ساکنینش خود را به به بهشت رساندم ولی دربان ان از ورودم ممانعت کرد زیرا در ان جهان باید در نوبت حسابرسی قرار بگیرد و پس از انکه به حسابش رسیدگی شد انگاه یا روانه دوزخ شود و یا راهی بهشت و من حتی برای حسابرسی ثبت نام هم نکرده بودم چه رسد به اینکه…..اما من دست بردار نبودم و اصرار پشست اصرار که: ایهاالدربان اعطینی فرصت الاحقر لی فی مشاهده الجنت (زیرا گفتیم که زبان رایج در بهشت عربی است) تا اینکه دست اخر دربان به این شرط که طرف حوری و غلمات های بهشتی نروم اجازه داد گشتی در بهشت بزنم وارد بهشت شدم و این شرح کامل مشاهدات من از بهشت است:
    درست همانگونه که در روایات و ایات امده باغی با درختانی که شاخه یشان با یکدیگر در امیخته باشد(از ان نوع باغ هایی که در محدوده شبه جزیره عربستان نمیتوان مشابه انرا یافت لیکن در ایران خودمان به وفور یافت میشود) و چندین گونه جوی -دقیقا همان نوع جوی هایی که در احادیث و ایات امده-زیر درختان روان بود که عبارت بودند از:
    1-جوی شیر، //////////
    /////////////////////////

     
    • دوستان سلامی مجدد
      فقط همینقدر بگویم که هدف من از نگارش متن فوق شرح مشاهداتم از بهشت بود که درست همان قسمتی که وصف بهشت امده مجددا بنا به دلایلی که بر من مجهول است سانسور شده چه اینکه این قسمت فقط شرح و توصیف جوی های چندگانه بهشت شامل جوی شیر و جوی عسل و جوی می بود و نه حاوی توهینی بود و نه مطلب خلاف ادبی لیکن نمیدانم چرا سانسور شده و این مطلب بنده نیز چون سایر مطالبم به متنی بی سروتهتبدیل شده – شاید برای اثبات لودگی بنده باشد- بنابراین شما دوستان عزیز به بنده حق بدهید که دیگر مطلبی ننویسم و به مطالعه متن های شما دوستان اکتفا کنم تا حداقل موجبات زحمت سانسور را برای نوریزاد عزیز و یا همکار گرامیش فراهم نکنم/پاینده باشید و فارغ از وبال اجنه.

       
      • رضي گرامي بنده از منش جنابعالي سخت متعجب هستم که علارغم تذکرهاي ده باره شخص جناب نوريزاد بر عدم تمايلشان به درج مطالب اينچنيني شما به اين روند خود ادامه مي دهيد و هميشه هم از درج نشدن مطالب شکايت مي فرماييد و بعد هم مي نويسيد ديگر در اين سايت چيزي نخواهيد نوشت. کمي تکراري نشده اين رفتار؟ البته بنده بخاطر دارم دو سه سال پيش يکبار پيشنهاد نوشتن مطالب طنز در اين سايت را مرقوم فرموديد که مورد استقبال قرار نگرفت. کمي وقت سنجي و مراعات موقعيت مکاني و زماني بد نيست دوست من.

         
        • سلام بر سید مرتضی گرامی
          دوست عزیز من چند سال قبل چنین پیشنهادی که گفته اید مطرح نکردم و اساسا بنده طنز نویس نیستم و مطالبم نیز کاملا جدی و بدور از طنز است-اگرچه شاید بنظر جنابعالی طنز بیاید لیکن برای خودم کاملا جدی است. سید مرتضی موفق باشید و همیشه حاوی اجنه.

           
      • من عاشق مطالب شما هستم جناب سید رضی با تمنای هرجه سریعتربهبودی جناب استاد نوری زاد محتشم

         
  19. خدا به داد تک تک ما ملت برسد . شما نگاه کن ببین کیا رستمی با اینکه اینهمه برای ایران و ایرانی افتخار آفرید و یک ملت رو تو دنیا سربلند کرد . تو بیمارستان جم یک همچین سهل انگاری با هاش بکنند . که طرف ناچار بشه از دست دکترا فرار کنه برای ادامه معالجش بره فرانسه ….وای بحال ما ملت که نه اونقدر معروفیم . و نه کسی رو داریم … آقای (دکتر میر ) تو که بزرگترین هنر مند سینمای کشورت رو نمی شناسی باید بری بمیری . هم خودت هم اون پسرت.!!!!

     
  20. از شفافیت گفتید، ازحقوق مداح ، طلبه ، مجتهد و آخوند هم بگویید، درآمد آستان قدس رضوی و حرمهای امامان چه می شوند؟ راستی این نفت ،آخرش به کی تعلق دارد ؟ سپاه ، حزب الله و یاملت ؟هزینه اتم را که روسیه به جیب می زند و زمین ها و ساخت و سازش را سپاه ؟
    شفافا به شما می گویم ، تا هر حرکت اقتصادی مشخص و معین و تحت پو شش قوانین نظارت ، انجمن های آزاد صنفی رسما پذیرفته و تعریف جامه ا ی از کار و حقوق نشود ، آنچه چون تا به حال فراموش خواهد شد ملت ایران است و چون قبل نیزسهم مردم فقر و مریضی و بدبختی و مرگ خواهد بود.
    ملت ایران حقش شرایط کار وزندگی آزاد وسالم است .و حق ملت ایران است که از حاکمان بازخواست کند ،و حاکمان باید به ملت شفاف جواب گو باشند !

     
  21. اخبار: ماهواره جونو بعد از ۵ سال پریروز به کره مشتری رسید.
    اخبار: آخوندا دیروز توی کوه و بیابون میدویدن که ماه رو رویت کنن.
    تفسیر: ندارد.

     
  22. نمیدونم چرا هروقت حرف سردارک شکست خورده گازانبری قالیباف میشه یاد برادر سرهنگک قذافی میفتم.

     
  23. ///، وَحی، جبرئیل: پیش درآمد پیغمبری محمّد
    درنشانی زیر منتشر شد:

    http://sokhan-rooz.blogspot.com/2016/07/blog-post.html

     
  24. ناطق نوری بگفتا قهقرائی میرویم!
    سید علی گفته که ما دنده هوائی میرویم!
    صادق قاضی بگفته ما به جنت میرویم!
    از برای حکم شرع توی جهنم میرویم!
    آن امام راحل ماگفته بود دنده جلوئی میرویم!
    با عقب کاری نداریم ما که شرعی میرویم!
    ما نمیدانیم که اینجا یا که آنجا یا کجا ها میرویم!
    در عجب زان قهقرا و این هوا و آن جلو که میرویم!
    ما که ماموم امامیم و همینجور هر کجا شد میرویم!
    جملگی مسلمین سوی آخوندا قهقرائی میرویم!!

     
  25. اخبار: حاج کاظم (فامیلش مهم نیست اینا همه سر و ته یه کرباسچی هستن)
    برخی از دستگاه‌های اجرایی و سازمان‌های تابعه آنها مانند وزارت امور اقتصادی و دارایی به ویژه در حوزه بانک‌ها و بیمه‌ها و شرکت های دولتی، وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و شرکت ملی نفت ایران و صندوق توسعه ملی، وضعیت نابسامانی از نظر پرداخت حقوق و مزایا و اعطای تسهیلات بانکی وجود دارد که باید به صورت قاطع در کوتاه‌مدت اقدامات لازم درباره آنها معمول گردد و در بلندمدت نیز ضوابط قانونی و مقررات لازم و نظامات نظارتی را به گونه‌ای طراحی کرد که امکان بروز این معضلات به حداقل برسد( ترجمه: همه دزدن). به این نکته باید اذعان کرد که اکثریت مدیران زحمتکش کشور با درک درست از مسئولیت های خویش در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و علیرغم تلاش های وافر، در محدوده قوانین و مقررات جاری کشور حقوق خود را دریافت کرده‌اند و نباید این تخلفات را به اکثریت قریب به اتفاق مدیران پاکدست و خدوم کشور سرایت داد (ترجمه: ماله کشی، جفنگیات انقلابی).

    مش قاسم: قربون زبون فارسی و ضرب المثلهای این زبون: حاجی، قسم حرضت عباس رو باور کنم یا دمب خروس رو.

     
  26. اﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ” ﻣﻐﻠﻄﻪ ﺍﯼ ﺑﯿﺶ ﻧﯿﺴﺖ .
    ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺎﺭ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ ” ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ ” ﯾﺎ ” ﺑﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﻫﺎﯼ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ .” ﻫﻤﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﻫﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ . ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﺎﻭﺭ ﻫﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺷﻤﺮﺩ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺳﻮ ﺑﺎ ﺍﺻﻮﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻭ ﺁﺯﺍﺩ ﺯﯾﺴﺘﯽ ﺑﺸﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ﻫﺮ ﻣﻌﺘﻘﺪﯼ، ﺑﺎﻭﺭ ﻭ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ . ﺍﻣﺎ ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟ ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺳﻨﮕﺴﺎﺭ ﻭ ﻗﻄﻊ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﻭ ﮐﻮﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟ ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻗﺒﺎﯾﻞ ﺁﺩﻣﺨﻮﺍﺭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟ ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻧﺴﻞ ﮐﺸﯽ ﺭﺍ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟ ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺑﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻭﯼ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺍﺳﯿﺪ ﭘﺎﺷﯿﺪ , ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟ ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻗﺒﯿﻠﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎﮐﺮﻩ ﺭﺍ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟ ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺩﺭﺍﺭ ﮔﺎﻭ ﺭﺍ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﻮﺷﯿﺪﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺠﻮﯾﺰ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟ ” ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺮ ﭘﺎﯾﻪ ﺍﺻﻮﻝ ﺯﯾﺴﺘﯽ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻫﺎﯼ ﺑﺸﺮﯼ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﻠﮑﻪ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺑﻪ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺍﺳﺖ. خب حالا چند سوال کلیدی که هر انسان دیندار مي بایست قبل از مرگ از خودشون بپرسند:
    ١- آیا دین و مذهبی که من دارم به انتخاب خودم بوده یا میراث پدرم؟
    ٢- آیا دین و مذهبی که پدرم دارد انتخاب خودش بوده یا میراث اجداد ما ؟
    ٣- آیا اگر در کشوری دیگر به دنیا می آمدم باز هم همین دین و مذهب من می بود
    ٤- مگر نه اینکه اصول دین تحقیقی است نه تقلیدی، پس چرا از بدو تولد توحید، نبوت، و قیامت را به خورد من می دهند
    ٥- اگر اصول دین تحقیقی است و من تحقیق کردم و خدایی نیافتم، چرا مرا می کُشند
    ٦- چرا قرآن یکی ست ولی اسلام ٢٢ شاخه شده؟ کدام مذهب به بهشت می رود
    ٧- چرا تمام پیروان ٢٦ دین موجود در جهان با حدود ٢٠٠ مذهب گوناگون با قاطعیت ایمان دارند که مذهب آنها بهترین مذهب است و فقط آنها به بهشت می روند
    ٨ – چرا علی فقط به خواب شیعیان می آید، عمر فقط به خواب سنی ها، و مریم فقط به خواب مسیحیان
    ٩- چرا در قاره آمریکا و استرالیا هیچ اثری از دین و پیامبر نبوده و چرا خدا ١٢٤ هزار پیامبر را فقط در منطقه کوچک خاورمیانه فرستاده است؟
    10-چرا با وجود اعزام همه پیامبران الهی به خاورمیانه، از ابتدا تا اکنون نا امن ترین،جاهل ترین،جنایت کار ترین،بدبخت ترین، مرتجع ترین و…..منطقه و مردمان، خاورمیانه است؟
    …..و هزاران چرای دیگر!!!

    افسون اتئیست ایرانی
    https://www.balatarin.com/permlink/2016/7/4/4232117

     
  27. اخبار: حاج حسنک رییسک دولتک: دولت(ک) با کسی “عهد اخوت” نبسته.
    مش قاسم: ولکن دولتک با دومی عهد نوکری بسته.

     
  28. سلام. سيامكم. من اگر يك عكس از آلبوم خانوادگي آقاي نوري‌زاد و يا مثلا يك عكس كه با دوربين مخفي از ايشان در يك جاي مخفي گرفته شده بود را منتشر كرده بودم و بعد سوال مي‌كردم كه آقاي نوري‌زاد در چه حالي و چه كاري است، و شما عكس و مطلب مرا به دليل دخالت در امور شخصي ايشان سانسور مي‌كرديد، باز اشكالي نداشت. اما لامروتها، اين كه عكسي است كه خود ايشان در سايت خودش به صورت كاملا علني و آشكار منتشر كرده است و ديگر نه شبهه دخالت در حريم خصوصي ايشان را دارد و نه اتهام كار اطلاعاتي و امنيتي به آن مي‌چسبد. پس ديگر چرا سانسورم مي‌كنيد؟
    خب من برايم اين سؤال پيش آمده است كه آقاي نوري‌زاد – كه خدا شفاي جسمي و روحي به ايشان عطا كند انشاءالله – در اين عكس متعلق به مطلب «با چارده روايت قرآني» دارد به كي و چي و كجا نگاه مي‌كند و چرا؟ همين!
    البته مي‌دانم كه شما در ضمير آگاه و پنهان خود چه پاسخي به اين سؤال من داده‌ايد. يعني قشنگ معلوم است كه چه پاسخي داده‌ايد ولي من مي‌گويم شايد شما اشتباه كرده‌ايد و نوري‌زاد واقعا ندارد آنجايي را كه شما پيش خودتان فرض كرده‌ايد نگاه كند، شايد فقط همين‌طوري سرش را كج كرده است آنوري، ولي فكرش يك ور ديگر است. ها؟
    به هر حال ما مي‌توانيم خيلي آزادانديشانه و متمدانه اين عكس و اين سؤال را به نظر خواهي جمع دوستانمان در اين سايت و يا حتي ديگر سايتها بگذاريم و نظراتشان را جمع‌آوري كنيم و در آخر، موضوع را به خود آقاي نوري‌زاد منتقل نماييم تا ببينيم اصلا نظر خود ايشان چيست و چه توضيحي دارند. اين طور بهتر نيست؟

    ——–

    سیامک گرامی
    آرزوی قبولی عبادات شما به درگاه خدای خوبی ها در لحظات پایانی ماه رمضان
    امید که هر یک به فراخور وسعمان توان بهره گیری از برکات ماه پرهیزکاری را پیدا کرده توانسته باشیم بخشی از دیو نفس را به زنجیر بکشیم.
    شما از دایره ادب و انصاف و جوانمردی خارج شده اید، گویی ذرات نفرت آنچنان به درون شما رخنه کرده و تکثیر یافته که تسلایی جز برچسب زنی و تهمت افکنی و دیگرآزاری برایش نمی یابید.
    امید که از هر آنچیزی که اینچنین درون شما را نا آرام کرده برهید و از محنتی که بدان درافتاده اید به آرامش کوچ کنید.

     
    • جناب سیامک، جداً فکری به حال خود کن. این را صادقانه به شما می‌‌گویم و هیچ قصد طعنه یا کنایه‌ای ندارم. شما با یک چیزی بنام گوهر شرافت در ذات و سرشت خود طرف و روبرو هستی‌. اگر آنرا با نوشته‌هایی‌ از این دست که می‌‌نویسی در خود خنثی و بی‌ اثر کنی‌ و نادیده بگیری، چه انتظاری از دیگران داری که آنرا در شما ببینند؟ کسانی که شما را نمی‌‌شناسند، هیچ کینه و کدورتی هم نسبت به شما ندارند، جز اینکه به استناد آنچه می‌‌نویسی به شما امتیاز منفی‌ می‌‌دهند. پس از مدتی همین ارزش گذاری قبول زحمت خواندن و دادن رای منفی‌ هم از شما دریغ می‌‌شود اگر به همین منوال ادامه بدهید. اگر آیین یا آداب یا مسلک یا مرام یا دین یا باور یا اعتقاد یا مذهبی‌ در این کره خاکی باشد که با “کوچ کردن انسان به دنیای انسانیت ” چنانچه مورد نظر و شاخص کردار آقای نوریزاد گرامی‌ هست، سر ستیز و مخالفت داشته باشد، میتوان پشیزی ارزش برای آن قائل شد یا برای کسی‌ که مبادی به یکی‌ از آنها باشد؟ امید که مطالب سودمندی از شما بخوانیم چرا که توان و استعداد آنرا دارید.

       
    • جناب سیامک
      در آن عکس نه تنها جناب نوری زاد که شخص دیگری که نشسته هم دارد به آنطرف نگاه میکند. منطقی ترین پاسخ اینست که آن دو دارند به سمت شخصی که چیزی میگوید نگاه میکنند یا به آن خانم و یا به آن آقایی که نفر آخر است.
      تو از کجا اینقدر مطمئنی که قضیه همان است که تو فکر میکنی؟
      من به احترام جناب نوری زاد و پاسخی که به تو داد به تو چیزی نمیگویم. از نگاه من تو چند مریضی روحی داری که به آنها سوءظن، حسادت و بُخل میگویند. امراضی که بدلیل توهّمات بیمارگونه هم خودت، خودت را آزار میدهی و هم عزیزانت را که در کنارت زندگی میکنند(اگر کسی هم مانده باشد در کنارت). خدا به فریاد کسی برسد که با همچو تویی زندگی میکند. افرادی مانند تو افرادی فرومایه و تنها هستند. توصیه من به تو اینست که به روانپزشک مراجعه کنی برای معالجه.
      در ضمن مگر این مطلب از تو نیست ؟
      5:23 ب.ظ / جولای 2, 2016
      سلام. سيامكم. بنده هم از اين كه آقاي نوري‌زاد را در حالت بيماري مي‌بينم متاسفم و اميدوارم هرچه زودتر شفاي جسمي و روحي شامل حال ايشان بشود. انشاءالله.
      با توجه به وضعيت جسمي آقاي نوري‌زاد، مطلب ديگري را تا هنگام سلامتي ايشان نخواهم نگاشت و از اين بابت از تمامي دوستان و هموندان گرامي عذر خواهي مي‌كنم. تنها چيزي كه در پايان اين نوشتار شما را به آن توجه مي‌دهم اين است كه به عكس كار گذاشته شده در مطلب «با چارده روايت قرآني» خوب توجه فرماييد. واقعا خوب توجه فرماييد. حالا با دقت و بدون عصبانيت بگوييد نگاه و توجه آقاي نوري‌زاد به كجاست؟ چرا به روبرو نگاه نمي‌كند؟ و چرا در آن حال به جاي ديگري دارد نگاه مي‌كند؟ اميدوارم اين سؤال مرا دخالت در حريم خصوصي آقاي نوري‌زاد تلقي نفرماييد.
      از توجهي كه به اين مطلب مي‌نماييد بسيار متشكرم.”

      مرام کثیفی هم داری و آن ناجوانمردی ست که به آنچه که گفته بودی هم عمل نکردی. فقط چون تو را یک مریض کم حافظه میدانم اینگونه پاسخ دادم در غیر اینصورت مگر نوری زاد دفعۀ بعد سخنانم خطاب به تو را سانسور کند.
      اگر بازهم به چرندیاتت ادامه دهی طوری پاسخت را میدهم که …
      در اینجا هم چون دیدم وقاحت را به حد اعلای آن رساندی برایت چند خط نوشتم تا مگر کمی به آنچه هستی بیندیشی.

       
    • آقای سیامک
      مملکت بدست یک مشت تازی زاده وطن فروش غارتگر در حال نابودی کامل است و شما بفکر نگاه کج آقای نوریزاد در یک عکس هستید ؟ اصلا حرف حساب شما چیست ؟ اثبات اینکه آقای نوریزاد بدنام و دروغگوست ، آیانظام خونریز و دیکتاتور شما را از بی آبروئی تبرئه میکند ؟؟؟؟ ضمنا اغلب آنقدر پرت و پلا می نویسید که برای نجات از این روان پریشی بد نیست سری به یک روانکاو بزنید !

       
    • از آنجاييکه همه کامنتهاي شما بعد از ساعات اداري نوشته ميشود خواستم بپرسم آيا بابت وقتيکه صرف نوشتن اين مطالب ميکنيد(که به طور معمول بايد نيمساعتي وقت بگيرد) اضافه کار هم دريافت مي فرماييد يا خير اول کارت مي زنيدو بعد نيم ساعتي وقت براي نوشتن اينها صرف مي فرماييد؟ اينرا از اين حيث نوشتم که قبلا با استفاده از اصطلاح “لعبتکان بهايي” نشان داديد فرد مذهبي هستيد و لابد به حلال و حرام اعتقادي داريد. کسانيکه به ماموريت فروهرها رفته بودند اعتراف کردند براي کارشان مشمول دريافت اضافه کاري هم شده بودند. شما بابت این نوشته ها مشابها مزایا میگیرید؟
      شما تهيدستانانه جواب دگرانديشان را يا با تيغ مي دهيد يا با جملات اشمئزاز آميز.
      ضمنا وقتي بازديدکنندگان سايت را دوست خود خطاب مي کنيد حس ناخوشايندي دست مي دهد. ما هرچه هستيم دوستان شما نيستيم و به اين مرزبندي مفتخريم. يکي از موارد بيشمار افتراق ما و شما اين است که در جاهايي شما براي اينکه حرفتان برش داشته باشد خود را ضد حکومتي و ولائي جا ميرنيد ولي ما با بحمدالله نيازي به اين ماسکها نداريم.
      ضمنا شيوه معرفي حضرتعالي در اول کامنتها نشان ميدهد قصد عصبي کردن صاحب و مهمانان اينجا را داريد و براي اينکار آموزش ديده ايد و بنده از برخي دوستان تعجب ميکنم که دنبال دادن جواب ار زوي منطق به همچو کسي هستند.

       
    • سیامک..ضرب المثلی هست که میگه:‌
      “کافر همه را به کیش خود پندارد”
      شما اگر کمی افکارتان را ازمسایل زیرشکمی دور کنید هم وضوتان باطل نخواهد شد و هم بصیرت شما کم سو نخواهد شد.
      «دست» علی در شبهای تنهایی به همراهتان
      و من اا.. توف ییق

       
    • شما هم كپي برابر اصل همون صادق هستي كه باصطلاح رفته سوريه كنار سردارش مردم مظلوم بكشه

      شما يك بيمار رواني هستيد !

       
  29. شهردارک تهران: ۴ دهه از انقلاب می‌گذرد و کارنامه قالیباف و امثال قالیباف در هر جایگاهی که باشند، مشخص است.
    مش قاسم: کارنامه: تا اونجایی که میتونسته خورده و … (سه نقطه از مش قاسم) زادهها هم به همین کارنامه موسوم و مرسوم.
    جایگاه: نوک گاز انبر.

     
  30. یکی به اسم حاج حسین رویوران کارشناس مسائل خاورمیانه(خدا میدونه این یکی دیگه که و از کجا کارشناس شده): شیخ عیسی قاسم و جمعیت وفاق جریانی است که به دنبال حل مسالمت آمیز بحران و اصلاح ساختار سیاسی در بحرین است.
    مش قاسم: جریانی است که به دنبال حل مسالمت آمیز بحران و اصلاح ساختار سیاسی در بحرین است؟ گمان نکنم. ولکن، این یکی میخواسته همین شری که حکومت اسلامی در ایران به وجود آورده در بحرین راه بندازه. گرفتنش. این حکومت اسلامی چیا خیال میکنن بقیه هم یه مشت احمق نفهم هستن، ولکن دستشون رو شده. اگه از من میپرسین حکومت اسلامی ایران شده واکسنی که کشورهای دیگه ازش استفادم میکنن برای واکسینه کردن مملکت خودشون.

     
  31. اژه‌ای: در ارسال پیامک‌های هشداردهنده به روزنامه‌نگاران اشکالی نمی‌بینم.
    مش قاسم: دیگه از این بهتر میشد گفت چرا این یکی رو وزوزیر و قاضیو غیره کردن؟ آدمکشی، تهدید، زندان انداختن از هنرهای ذاتی این یکی میباشد، کلیه توانمندیهای یه دولت دزد حکومت اسلامی در این یه نفر جمع میباشد.

     
  32. سلام. سيامكم. واقعا كه نوري‌زاد اگر دو تا دوست مثل شماها داشته باشد ديگر دشمن مي‌خواهد چه كار؟ اف بر شما كه اين طور در مورد او قضاوت كرديد. اف بر شما كه او الان روي تخت بيمارستان است و شما فكر كرديد كه جهت و مسير نگاهش در آن عكس متعلق به مطلب «با چارده روايت قرآني» متوجه جاي خاصي است. اف بر شما با اين طرز تفكرتان نسبت به ممدجان.
    واقعا شما ممد جان ما را چه انگاشته‌ايد؟ يك چشم دريده؟ يك حيز چشم؟ حاشا و كلا كه اين طور چيزي باشد ممدجان ما! اف بر شما كه اين طور در باره او قضاوت كرديد و چقدر بد قضاوت كرديد.
    انكار نكنيد! انكار نكنيد! قشنگ معلوم است كه چه چيزي درباره او در آن عكس فكر كرده‌ايد كه مطلب مرا به زير تيغ سانسور برديد و چاپ نكرديد. مگر من چه پرسيده بودم؟ جز اين بود كه گفته بودم ممدجان در آن عكس نگاهش به كجاست؟ اين چيز بدي بود؟ هرگز! اما شما بد برداشت كرديد. يعني خوب كه به مسير نگاه ممدجان توجه كرده بوديد به نظرتان رسيده بود كه دارد به جاي خاصي نگاه مي‌كند. بنابراين مطلب مرا سانسور كرديد تا ديگران نخوانند و به آن عكس دقت نكنند و مسير نگاه ممدجان در آن عكس را رديابي ننمايند.
    اما اين همه به ذهن بيمار شما باز مي‌گردد و نه آنچه در فكر و ذهن ممدجان مي‌گذشته است. او هرگز فكر بدي نداشته است ولو اين كه جهت نگاهش به جاي خاصي بوده باشد.
    واقعا كه اف بر شما كه اين طور قضاوت كرديد. تا زود است توبه كنيد و از ممدجان به خاطر اين قضاوت نادرست خود، طلب حلاليت بكنيد.
    ضمنا تا دير نشده مطلب و سؤال مرا هم درج كنيد تا متوجه شويد كه ديگران مثل شما فكر نمي‌كنند. مسلما اگر ديگر هموندان عزيز آن عكس را خوب ملاحظه كنند، تعابير و تفاسير بسيار مثبت و خوبي از مسير نگاه ممدجان خواهند داشت و حتي چه بسا با فلسفه بودا و يا آيين وشنو و ماداجيكار نيز پيوند بزنند كه البته يقينا هم همينطور است.
    در پايان از شما استدعا دارم سلام مرا به ممدجان برسانيد و به او بگوييد سيامك سؤال كرده است كه جان من راستش را بگو! در آن عكس به كجا و چي خيره شده‌اي؟

     
  33. سلام
    عاقبت ایرانیان
    اگر تعارف را کنار بگذاریم ‘ خون غیر مسلمانان هیچ ارزشی ندارد
    اگر هم داشته باشد ‘ نرخش را آخوند جماعت تعین میکند
    تعریف مسلمان هم بر عهده آخوند جماعت است ‘ بین آخوند جماعت هم اختلاف است ‘
    پس دعا کنید که اگر آخوند جماعت حاکم شود یکی مثل مرتضی و یا مصلح باشد ‘ البته مصلحی که هنوز به قدرت نرسیده ‘ مرتضایی که هنوز به قدرت نرسیده ‘
    این وضعیت واقعی ماست
    مسخره نیست
    خدا همه ما را شفا دهد

     
  34. عضوک هیئتک رئیسهک شورایک شهر تهران گفت: قالیباف ماهانه در مجموع ۱۴ میلیون تومان دریافت می‌کند.
    مش قاسم: آره جون … (سه نقطه از مش قاسم). حاجی قالیباف صبح تا ظهر این پول توجیبیشه. ماست مالی، خاکپاشی. … (سه نقطه از مش قاسم) زاده چه مبلغ بابت ساخت و ساز از صبح از ظهر در میره و چند ماه چند ماه کارمزد کارگراشو توی بانک میخابونه بهره ۲۰%. به حکومت اسلامی خوش آمدید.

     
  35. مهدی از تهران

    عرض ادب و احترام
    جناب علی خامنه ای میگوید””در مورد فتنه (همان کودتای انتخاباتی و کشتار سال 1388) حساس میباشد.
    من به اقای علی خامنه ای میگویم چه حساس باشید چه حساس نباشید ، در تاریخ ایران جنایت و کشتار کودتای انتخاباتی سال 1388 به پای شما در تاریخ نوشته شد. همانگونه که حمله تازیان و مغول و چنگیز و اسکندر و وو و وبه ایران از تتاریخ ننگ ایران شده است.
    باز هم به اقای خامنه ای میگویم ، جناب کمی هم در خصوص به ذلت و فلاکت و انحطاط کشیدن ایران از لحاظ اجتماعی، اخلاقی ، فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و ترویج فساد ، ، از بین بردن دین اسلام و مذهب شیعه توسط رژیم ولایت مطلقه فقیه حساس شوید. که اگر جزئی حساس شوید باید بلافاصله تا دیر نشده خود و رژیمیتان را در اختیار دادگاه مردم ایران قرار دهید.
    به امید روزی که فرهنگ عقل و خرد جایگزین فرهنگ جهل و خرافات دینی و مذهبی در ایران ما بگردد
    مهدی از تهران

     
    • البته ملایان بویژه خامنه ای و عواملش بخصوص احمدی نژاد، خدمت بزرگی به ایران کردند، کاری که مرحوم کسروی نتوانست به انجام برساند اینها براحتی به نتیجه رساندند: بی اعتباری دین و مذهب و دین خواری، و متاسفانه نابودی ایران!

       
  36. جناب آقای نوریزاد عزیز و گرامی‌ با بهترین درود‌ها و آرزوها در راستای بهبودی کامل و فوری شما.آقای نوریزاد شما دیگر دیریست امانتی و سرمایه‌ای و امیدی برای این مملکت غمزده و ملت رنج دیده و دنیای انسانیت به تاراج رفته از شّر حاکمانی بی‌ خرد و غریق باتلاق فساد و تباهی، هستید. نیاز ما و زمان ما و ندای بیدار وجدان‌های شریف به حفظ و مواظبت و تداوم سلامتی شما و چون شمایانی سخت نیازمند است. سخت و همین! دریغ نفرمایید. یقین دارم خود بیش از هر کسی به این مهم اشراف کامل دارید، گفتم تا گفته باشم به سهم خود قدر شناس شمایم و بهترین‌ها را برایتان آرزو می‌‌کنم.

     
  37. جناب نوری زاد درود!
    تنت به ناز طبیبان نیاز مباد

     
    • اقای همراه سلام این مصرع از شعر را باید قبل از بستری شدن اقای نوریزاد که امیدواریم هرچه زودتر سلامت خود را باز یابد برایشان ارزو میکردی ضمنن اگر طبیب ها نازی هم بکنند که اکثریتشان چنیین نیستند در مورد اقای نوریزاد ناز نخواهند کرد وباز امیدوارم که اقای نوریزاد پس از بهبودی کمتر در سایتشان فعال شوند وتا انجا که میتوانند از کارهای اظطراب اور بهکاهند

       
    • چند روزی است میزبان در بستر افتاده و میهمانان ناخوانده ای فرصت را مغتنم شمرده و در غیاب پیرمردجوان! جولان هتاکی و فتنه گری میدهند و ما را وادار به واکنش های احساسی و نتیجتا دور شدن از هدف. همراهان! انتظار می رود حداقل نتیجه رنجهای سالیان اخیر نوری زاد، اتحاد ما باشد در گسترش عقلانیت و ادب، بنابراین پیشنهاد می کنم بیایید بسان نوری زاد موضوعات روز را رصد کرده و با تمرکز بر موضوعی واحد و تحلیل آن، نگذاریم عدم حضور او حس شود.
      بعنوان یک پیشنهاد بنده مسئله خودساخته داعش را که این روزها مورد سوءاستفاده حکومت اسلامی ایران قرار گرفته، برای بحث پیشنهاد میکنم. بنظر بنده هرگاه این حکومت در داخل و خارج گرفتار مسائل و تنگناهایی شده، به بحران آفرینی متوسل شده، نمونه آن جنگ 8 ساله، کشتار67، 18تیر کوی دانشگاه، ترورهای داخلی و خارجی متفکران و نویسندگان، سرکوب88و کهریزک، و… . تئوریسن های داخلی و خارجی آنها روشهای منسوخ روسها و امثال سعید امامی را دوباره در دستور کار قرار داده اند، بزعم آنها حال که جامعه در آستانه فروپاشی است بهتر است حرکتهایی نظیر بمب گذاری در حرم امام هشتم و ایجاد ترس از داعش بوجود آید تا روشهای سرکوب داخلی قابل توجیه شده و مردم از ترس ناامنی از اژدها به مار پناه برند! نکته ای ظریف که پیش از این در کامنت ها آمده بود اینکه در طول 38 سال گذشته، حکومت ولایت مطلقه فقیه، یک مورد رفتار غیرمشابه با اسلام ناب محمدی(داعش) بیاورد. اینکه در این سالها حکومت ولایت مطلقه فقیه تبدیل به طالبان و القاعده و داعش نشده ناشی از همت زنان و مردان بزرگی است که با هستی خود به مقابله با آنها برخواستند.
      بنابراین خطر اصلی برای تمامیت ایران و مردم آن، همین حکومت ولایت مطلقه فقیه است، پس دشمن! در خانه کمین کرده است!
      با آرزوی سلامت برای نوری زاد عزیز

       
    • انتقاد شدید دختر ناطق‌نوری از صادق لاریجانی: نظامی با این رئیس قوه قضائیه الگوی مناسبی برای سایر کشورهاست؟

      سوده ناطق نوری دختر علی اکبر ناطق نوری، سخنان رییس قوه قضاییه علیه پدرش را «غیراخلاقی و غیرمسوولانه» و یادآور «خاطره تلخ اظهارات عوام فریبانه و غیراخلاقی» محمود احمدی‌نژاد رییس جمهوری سابق ایران خواند. سوده ناطق نوری روز دوشنبه ۱۴ تیر در مطلبی در وبلاگ شخصی خود که در برخی سایت‌ها از جمله خبرگزاری ایسنا بازنشر شده است، «بیان نامناسب» صادق آملی لاریجانی، رییس قوه قضاییه ایران، را یادآور «خاطره تلخ اظهارات عوام فریبانه و غیراخلاقی» محمود احمدی‌نژاد رییس جمهوری سابق ایران در مناظره‌های انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ دانست. وی با اشاره به اتهام صادق لاریجانی مبنی بر فساد اقتصادی «آقازاده‌های» ناطق نوری نوشت که به فرض درست بودن این سخنان، «آیا این خود موید ضعف سیستم تحت مدیریت شما نیست که هنوز به این رفتارهای خلاف قانون رسیدگی نشده و این افراد مورد بازخواست و مجازات واقع نشده‌اند؟» خانم ناطق نوری اضافه کرد: «یا سیستم تحت مدیریت شما از توان کافی در برخورد با بی‌قانونی بهره‌مند نیست… یا اتهامات وارد شده از سوی شما… محلی از اعراب قانونی ندارد و تکرار‌‌ همان روش‌های عوام‌فریبانه و سخیف است، که این خود جای بسی تأسف است». به گزارش رادیو فردا، رییس قوه قضاییه روز هفتم تیرماه بدون ذکر نام، به اظهارات علی‌اکبر ناطق نوری، رییس دفتر بازرسی رهبر ایران، واکنش نشان داده و او را «اپوزیسیون» و مرتبط با «سرمایه‌‌های مفسد» خوانده بود. آقای ناطق نوری یک روز پیش از آن گفته بود: «روزی یک‌نفر در دفتر بازرسی نزد من آمد و گفت من هیچ توقعی از شما ندارم و فقط می‌خواهم که از دادگاه بخواهید به پرونده من عادلانه رسیدگی شود؛ چرا باید تن مردم این گونه بلرزد و مردم به این اجماع برسند که همه اینها خرابند؟» وی تاکید کرده بود که «در ٣٧ سال گذشته در بسیاری از مسائل سیر قهقرایی داشته‌ایم و با این وضعیت نمی‌توانیم ادعا کنیم که برای دیگران الگو هستیم». دختر آقای ناطق نوری در مطلب خود نوشت است: «آیا نظامی که در آن بالا‌ترین مقام قضایی‌اش، به این راحتی و بدون هیچ دغدغه… مرتکب عملی می‌شود که قابلیت تفسیر در چارچوب… نشر اکاذیب را دارد، الگوی مناسبی برای سایر کشورهاست؟»

      ادامه: http://www.radiofarda.com/a/f4_nateqnouri_daugther_slam_amoli_larijani/27837757.html

       
    • دو اعتراف رهبر جمهوری اسلامی
      مرتضی کاظمیان
      آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار اخیرش با گروهی از دانشجویان دو اعتراف مهم داشته است: نخست، اذعان وی به «حساسیت»اش نسبت جنبش سبز، و دیگری، اذعان صریح به خودکامگی مستقر در رأس نظام سیاسی. اعتراف نخست؛ در دیدار مزبور، رهبر جمهوری اسلامی در واکنش به پرسش و نقدی، تصریح می‌کند که «مواضع من درباره‌ی فتنه‌ی سال ۸۸ کاملاً صریح است و بر روی این موضوع حساس هستم و ملاک هم، عدم حمایت از کسانی است که سردمدار فتنه بودند و یا از آن سوءاستفاده کردند و تاکنون نیز اعلام تبری نکرده‌اند.» یادکرد آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی‌ها و اظهارنظرهایش از جنبش سبز در تمام هفت سال گذشته، امری عادی شده است؛ اما این‌بار او نه فقط از «حساس» بودن خود در این موضوع به‌صراحت سخن می‌گوید، بلکه ایستادگی رهبران محصور جنبش سبز بر مواضع‌شان را نیز مورد تاکید قرار می‌دهد. آن‌هم درحالی‌که افزون بر ۱۹۶۱ روز از بازداشت غیرقانونی موسوی و کروبی و رهنورد گذشته، و محدودیت‌های غیرقانونی و فشار غیرانسانی غریبی متوجه آنان شده است. با اطمینان می‌توان گفت، رهبر جمهوری اسلامی از جمله کسانی است که به‌خوبی گستره و اهمیت جنبش اعتراضی زیر پوست جامعه ایران را فهم کرده و به موقعیت و پتانسیل تغییر آن اشراف دارد. چنین است که با وجود سپری شدن هفت سال از برآمدن جنبش سبز، او همچنان با برآشفتگی از جنبش مدنی مردم ایران یاد می‌کند، نسبت به همراه‌ شدن موسوی و کروبی با اعتراض شهروندان، غضب‌ناک نشان می‌دهد، و عمق حساسیت و خشم خود به موضوع جنبش سبز را آشکار می‌کند. اگر بپذیریم که شخص اول نظام به‌قدر لازم از داده‌های گردآوری شده توسط نظرسنجی‌های پنهان و منابع امنیتی ـ اطلاعاتی برخوردار است، آنگاه نه تنها واکنش جدید و چندباره‌ی وی به جنبش سبز قابل تأمل می‌شود که اعتراف او به حساسیت‌اش نسبت به جنبش سبز و رهبرانش نیز بسیار مهم و قابل اعتناست. به دیگر سخن، رأس هرم نظام سیاسی نه تنها بی‌پشتوانگی دموکراتیک هسته اصلی قدرت را عریان می‌کند که بر پتانسیل جنبش اعتراضی و تغییرخواه زنده در متن جامعه ایران مهر تأیید می‌زند.

      ادامه: http://goo.gl/yW1TEU

       
    • نظرات چند نفر از مردم عادی ایران در مورد دستگیری عوامل داعش:
      -ای مردم .به خدا به پیر به پیغمبر این پور سوخته ها دروغ میگن .اینها میخوان شما را بترسونن که از ترس داعش به همین دزدها وادمکشها قانع باشید .یادتان هست که دانشمندان هسته ای راخودشان کشتند وعده ای را با هماهنگی به تلویزیون اوردند وانها اعتراف کردند که دانشمندان را ترور کرده اند .پس اریکی دوماه از این اعتراف گیری دروغین همه انها را ازاد کردند.اینها کارشان ترسوندن مردم وسناریو سازیست اصولا بمب گذاری در ایران در دستور کار داعش نیست چون جمهوری اسلامی دربی ثبات کردن منطقه در راستای اهداف داعش حرکت میکند .هیچ دلیلی وجود ندارد که داعش بخواهد چنین عملیاتی را درایران انجام دهد .شما میدانید که سازمانهای امنیتی اروپا قدرتمندترین سازمانهای امنیتی ست ولی به علت پراکنده بودن هواداران داعش وعدم تمرکز عملیات به صورت گروهی .
      تا کنون نتوانسته اند از عملیات تروریستی داعش جلوگیری کنند حالا حساب کنید مشتی اخوند دزد وفاسد که حتی از تامین امنیت روزمره مردم ناتوانند یک مرتبه ادعا میکنند که نه یکی نه دوتا بلکه چند نفررا دستگیر کرده اند.اگر راست میگویید این دستگیر شدگان را برای تخلیه اطلاعاتی تحویل اروپا بدهید وسپس از انها تحویل بگیرید تا هم قدرت اطلاعاتی خود را به رخ استکبار بکشید وهم درراست گویی شما جای تردید باقی نماند .من یکی که میگم خرخودتونید.
      -کار آخوندها دروغگویی و سپس پردازش آن است لذا هر شو ی جدیدی که در سیمای خود اجرا کنند کسی باور نخواهد کرد. هدف پلیدشان ترساندن و در حال اضطراب نگهداشتن مردم است.
      -مثل همیشه قابل باور نیست . داعش به مرزهای غربی بسیارنزدیکه . این مرزها همیشه محل عبور مردم دوطرف مرزکه حتی بعضا خویشاوندند هست . داعش برای بمب گذاری بسیار راحت میتونه وارد کشور بشه . مگر انکه داعش جمهوری اسلامی و داعش عراق و سوریه روابط ویژه ای داشته باشندکه دارند

       
  38. -حاج مصطفی کواکبیان، وکیلک مجلسک از وزوزیر ارتباطات پرسید: دربارهٔ پیامکی که برای ۷۰۰ خبرنگار با موضوع هشدار نسبت به همکاری با رسانه‌های معاند ارسال شده از وزارت اطلاعات، پلیس فتا و وزارت ارشاد سؤال کردیم اما همه دربارهٔ منشأ این پیامک اظهار بی‌اطلاعی کردند و اعلام کردند که چنین پیامکی ارسال نکردند.

    مش قاسم: میگن هر وقت جایی دزدی میشه اول میرن سراغ دزدهای سابقه دار. وزوزارت اطلاعات، پلیسک فتا و وزوزارت ارشاد مصداق دزدهای سابقه دار.

    -وی گفت: تهدید روزنامه‌نگارها به این شکل صحیح نیست.

    ترجمه: برین از راههای قدیمی برای تهدید روزنامه‌نگارها استفاده کنید. مثلا اووبوس شون رو بندازین ته دره، یا چندتاشون رو بکشین و جسدشون رو بندازین توی بیابون.

     
  39. انتقاد شدید یک دانشجو از نهادهای تحت نظر رهبر ایران و حصر رهبران معترضان در حضور خامنه‌ای

    یکی از دانشجویان دکترای رشته حقوق جزایی دانشگاه تهران، شنبه ۲ جولای، با سخنرانی در حضور علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران، به شدت از عملکرد نهادهای تحت نظر او و همچنین حصر رهبران معترضان، انتقاد کرد.
    به گزارش «عصر دانشجو»، این دانشجو که محمد علی کامفیروزی نام دارد، فرزند یکی از کشته‌شدگان ایرانی در جنگ هشت ساله با عراق است.
    او با بیان این‌که پدرش و همراهانش، جان خود را برای «امنیت، استقلال، آزادی و عدالت در سایه تفسیری از اسلام» فدا کردند، از وجود «مخاطراتی» در مسیر این راه سخن گفت و تاکید کرد که قصد دارد انتقادهای خود را «صمیمانه» در محضر رهبر جمهوری اسلامی، بیان کند.
    حقوق قانونی افراد
    کامفیروزی با بیان این‌که «دفاع از حقوق افراد، لزوما به معنای دفاع از گفتان و رفتار ایشان نیست، اما ضرورتی انکار نشدنی است»، از حقوق مندرج در قانون اساسی ایران سخن گفت که عبارتند از:«برخورداری از شغل و مصونیت حقوق‏ اشخاص از هرگونه تعرض غیرقانونی، برابری تمام افراد ملت در مقابل قانون، مصونیت از تجسس، تأسیس و مشارکت آزادانه در احزاب‏، انجمن‏ های‏ سیاسی‏ و صنفی‏، تشکیل‏ اجتماعات‏، برخورداری از آموزش رایگان و بهره‌مندی برابر از فرصت‌های آموزشی، حق انتخاب آزادانه وکیل، دفاع در برابر اتهامات، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن آزادانه و حق برخورداری از دادرسی منصفانه. هم چنین نظام قانونی کشور ما بر اساس اصول مهمی مانند اصل برائت، اصل قانونی بودن جرم و مجازات، اصل ممنوعیت هتک حرمت و حیثیت تمامی اشخاص (ولو اینکه حتی محکوم شده باشند) و…».
    برخوردها با نشریات
    این دانشجوی دکترای رشته حقوق جزای دانشگاه تهران، از وجود «تفسیرهای ناصواب» از این اصول، آن هم ۳۷ سال پس از انقلاب ایران، سخن گفته و نمونه‌هایی از برخوردها با نشریه‌ها را یادآور شد.
    او در این باره خطاب به خامنه‌ای گفت:‌« برای نمونه بعضا انتقاد از وضعیت برخی نهادهای تحت نظر جنابعالی یا پرسش از برخی نظرات حضرتعالی منجر به برخورد با نشریات شده و مدیرمسئول و سردبیر و نویسنده را راهی راهروهای پرپیچ و خم دادسرا و دادگاه می‌کند. تحلیل علمی و کار‌شناسانه آسیب‌های اجتماعی، مصداق سیاه نمایی دانسته شده و منجر به برخورد با نشریات می‌گردد».
    قضاتی که در جایگاه قانونگزار نشسته‌اند
    ادامه:
    http://goo.gl/RcVmjo

     
    • یرانیان هرگز در تاریخ دست از مبارزه در مقابل فرهنگ های اشغال گر بر نداشته اند. فرهنگ خود را بصورت های مختلف در خفا حفظ کرده اند. به این علت است که مانا مانده ا ند.هیچ حکومتی به اندازه شاه هر گونه فکر محالفی را سرکوب نکرد. حکومت فعلی هم ادامه حکومت قبل است از همان روش ها استفاده میکند. شاید جوان های ما ندانند که در حکومت قبلی مردم میترسیدند در تاکسی و کوچه بازار با افراد ناشناس درد دل کنند. ولی هم کنون این آزادی بدست امده است. فعالیت های اقای نوریزاد بسیار اهمیت دارد و در تاریخ ما میماند. که حکومت نوعی عزت نفس برای ما را رعایت کند. راه حل نهایی این است که ما همگی با هم در همه جا خود را اشکار سازیم. جامعه ما بسرعت در حال تغییر است. باید انچه را در دهن داریم در مقابل کارگزاران حکومت بیان کنیم.

       
  40. نامه سرگشاده یک کشاورز ورشکسته به مراجع

    با تقدیم سلام محضر جنابان ایت الله مکارم شیرازی،نوری همدانی.علوی گرگانی،وحید خراسانی و سایر مراجع عظیم الشان

    هرچند شما بزرگواران طعم کشاورزی و شالیکاری رانچشیده اید،وتجسم درو کردن در افتاب سوزان کاشت زراعت در سرمای پاییز با پاهای برهنه در اب سرد رانچشیده اید و الحمدولله درد بی آبی رودخانه و خشک شدن چاه اب را ندارید.

    همسرتان مجبور به درو کردن وشالیکاری نیست
    بدهکاربانک ها نیستید….
    سقف منزلتان چکه نمیکند..
    فرزندتان گرسنه نیست..
    درامدهای چند ده و بعضا صد میلیاردی از موسسات و وجوهات شرعی آینده فرزندان و نوه و نتیجه و…تضمین نموده
    سفره تان مثل سفره اب زیر زمینی ته نکشیده..
    تعاونی روستایی ها با باسکول های دستکاری و افت غیر مفید زحمت یکساله تان را بالا نکشیده اند….
    لیکن استدعا دارم اگه شرکت یا تعاونی روستایی و …میشناشید که گندم را2000تومان و برنج را 15000میخرد حد اقل لطف کنید به ما آدرس بدهید..
    چون قیمت تضمینی گندم 1270 انهم اگر افت مفید و غیر مفید کلاهبرداران تعاونی روستایی ها نخورد به کشاورز بیچاره که سم و کود و …را با قیمتهای انچنانی تهیه میکند می پردازند…برنج هم 3100 الی3600ازما میخرند
    آری مراجع مردمی عزیز هرچند شما برای هیچ چیز پول نمی پردازید…حداقل یکی را بفرستید بازار قیمت بگیرد..
    بعد مبلغ کفاره و فطریه اعلام کنید..
    تاما بیچارگان به کمیته امداد بپردازیم که انهابرای خرید بنز جهت خودشان..
    وهمچنین جشن ابجو فلسطین…
    و سواحل لبنان..
    وخوشگذرانی جناب بشار اسد..
    و هزینه سید حسن نصرالله…
    وجنبش های بحرین و عراق بفرستند..
    لطفا هم مبلغ را عادلانه و هم دستور بدهید در تقسیم بین آنها عادلانه رفتارشود که سفارش اسلام رعایت عدل است..
    نگران فرزندان ما نباشید چون یکی از آنها پلاستیک کهنه جمع میکند..یکی هم مرغ مش حسن را از گرسنگی دزدیده اکنون در زندان بسر میبرد قرار است انگشتش راقطع کنند چون دزدی کرده آنهم در کشور اسلامی….
    پایدار باشید کشاورز ورشکسته .س.ک

     
    • ناشناس عزیز!
      شما سالهاست که ناشناس نیستید زیرا نه تنها استثنا و اقلیت نیستید بلکه نمادی از اکثریت مردم فلک زده ایرانید! طنزتان بسیار زیبا و دلنشین بود امیدوارم در آینده بیشتر ما را بهره مند کنید. اما یک نکته با شما کشاورز زحمتکش و آن اینکه پس از جمع آوری محصولتان سعی کنید در مقابل پررویی ملایان مفتخور(به بهانه جمع آوری زکوه و خمس!) و طمع خودتان(وعده بهشت نسیه!) مقاومت کنید، و اگر تصمیم گرفتید عواطف انسانیتان را در کمک به همنوع عرضه کنید، اینکار را بدون واسطه خدا و نماینده اش بر روی زمین(ملایان) و مستقیم انجام دهید

       
  41. آنارشيست گرامى سپاسگزاريم كه ما را با خودتان به عيادت اين بزرگ مرد ايران برديد. اگر آقاى نورى زاد آنگونه كه گفتيد داراى علأئم گوارشى نيز هستند، وجود اين علائم همزمان با علائم شديد تنفسى، حدس به لژيونلا پنوموفيلا را تقويت مى كند. كاش شما يا مهرداد گرامى اين موضوع را به افاى نورى زاد مى گفتيد تا با پزشك معالجشان در ميان بكذارند.

     
  42. سلام بر همگی
    امروز بنا دارم در باره تفاوتهای ساختاری و هژمونیک روح با جن مطالبی را به عرض شما دوستان برسانم لیکن قبل از ان به مطلب دیگری اشاره میکنم: حتما اکثر شما در سخنان روحانیان شنیده اید و یا در احادیث خوانده اید که زبان رایج در بهشت عربی است و زبان جهنم فارسی است. اکنون میخواهیم علت این موضوع را دریابیم . می دانیم که خداوند حکیم است و بالتبع حکیم نیز کار عبث و بدون دلیل موجه انجام نمی دهد لذا با این وصف چرا خداوند زبان عربی را برای بهشت و فارسی را برای جهنم مقرر کرده؟ برای یافتن پاسخ لازم است بدانیم که هر زبان با توجه به ویژگی های ساختاری قابلیت هایی را دارد که بر این اساس بعضی زبانها دارای قابلیت زیاد برای واژه سازی بوده و می توانند همپای پیشرفت تکنلوژی و اختراعات و اکتشافات جلو بروند و با توجه به ویژگی و قابلیتهایشان برای هر اختراع و اکتشاف جدید و هر معنایی که در علم ایجاد و یا خلق میشود واژه ای در خور و مناسب بسازند و بنابراین این دسته زبانها در زمینه های علمی جوابگو بوده و به عبارت دیگر از این زبانها میتوان در تشریح علم بهره برد و تمامی علوم را با بهره گیری از این دسته زبانها تشریح و تحریر نمود لیکن در مقابل برخی زبانها نیز هستند که قابلیست محدودی در واژه سازی دارند و به جهت این محدودیت به هیچ وجه نمی توانند همپای پیشرفت علوم حرکت کنند و بعبارت دیگراین دسته از زبانها در خلق واژه برای معانی و موضوعات جدید ابتر و عقیم می باشند. اکنون باید دید وضعیت زبان عربی و فارسی چگونه است و کدامیک از این دو زبان عقیم و ناقص است و کدامیک دارای قابلیت پیشرفت؟

    http://www.fareiran.com/?content=DetailsArticle&id=381

    بنابراین علت اینکه زبان فارسی توسط خداوند برای جهنم انتخاب شده احتمالا به این دلیل است که در جهنم قرار است علوم همچان مورد تحقیق بررسی و تدرسیس قرار گیرند و اهل جهنم با تحقیق و توسعه علوم محتاج به زبانی هستند که امکان بهره گیری از ان در زمینه تشریح علوم و معانی جدید وجود داشته باشد که این خبر خوبی است برای اهالی جهنم. در عوض چون اهالی بهشت تمام هم و غمشان و نیز تمام فعالیتشان محدود میشود در مصرف انواع ماکولات بهشتی و نیز سرو کله زدن با حوریان و یا غلمانهای بهشتی لذا همان زبان محدود عربی برای بیان این چند معنا کفایت میکند و نیازی به زبان دیگری نیست. با توجه به طولانی شدن مطلب بحث تفاوتهای ساختاری و هژمونیک اجنه با ارواح را به فرصتی دیگر موکول میکنم- پاینده و سربلند باشید.

     
    • لینکی که در بین مطلب بالا امده مربوط است به مقاله ای از پرفسور محمود حسابی در همین زمینه که طی ان به نحو علمی و مستدل اثبات میکند که زبان عربی در واژه سازی برای معانی جدید کاملا محدود و ناقص است و در مقابل زبان فارسی هیچ محدودیتی در این زمینه نداشته و از این جهت زبانیست کامل و پویا که خواندن انرا به دوستان پیشنهاد میدهم.

       
  43. در این حکومت خوب و بد وجود نداره ..همه از سر و ته یک کرباس هستند.
    حالا شما هی پای صندوقهای رای بروید و به این حکومت اعتبار بینالمللی بدهید.
    این هم سند خیانتهای جبهه اصلاح طلبها و بزرگانشان …اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس
    مهدی کروبی نایب‌رئیس مجلس علیه عبدالمجید شرع‌پسند صحبت کرد.
    >>
    کمتر از یک ماه پس از درگذشت آیت الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی در ایران و معرفی آیت الله علی خامنه ای به عنوان رهبر جدید، یک نماینده مجلس به دلیل اظهارات اش در نطق پیش از دستور جلسه علنی مجلس مورد حمله قرار گرفت، بازداشت و محروم شد، علیه او تظاهرات و به منزل مسکونی اش حمله کردند و کرسی نمایندگی را از او گرفتند
    منبع:
    http://www.bbc.com/persian/iran/2016/07/160702_l10_fgh_sharpasand

     
  44. حاج محسن رفیق‌دوست (سردارک رانندگی)، اولین وزوزیکر سپاهک در گفت‌وگویی در پاسخ به این سوال که آیا حاضر هست، فیش حقوقی خود را منتشر کند، گفت: بنده به مدت 6 سال است که نه از سپاه و نه از بنیاد حقوقی دریافت نمی‌کنم زیرا احتیاجی ندارم.
    مش قاسم: احتیاجی نداره. ۳۲ سال تا میتونسته خورده و برده و به ریش ملت ایران خندیده.

     
  45. اخبار: فهرست یارانه ١٢ میلیارد تومانی مطبوعات منتشر شد. بالاترین میزان دریافتی را روزنامه دنیای اقتصاد با 559 میلیون و 827 هزار و 450 تومان و 2 روزنامه وابسته به موسسه خبر در رتبه‌های دوم و سوم قرار دارند که خبر جنوب 470 میلیون و 338 هزار و 407 تومان و خبر ورزشی 234 میلیون و 650 هزار و 297 تومان دریافتی داشتند. در رتبه چهارم روزنامه شرق با دریافتی 161 میلیون و 730 هزار و 399 تومان، در رتبه پنجم روزنامه اعتماد با 113 میلیون و 173 هزار و 670 تومان و در رتبه ششم هفته نامه سیب سبز با دریافتی 104 میلیون و 741 هزار و 910 تومان قرار گرفته‌اند.
    مش قاسم: مطبوعاتی که دست گدایی شون جلوی حکومت اسلامی دراز باشه میان از حقوق ملت حرف بزنن؟ میان از فساد حرف بزنن؟ میان از استبداد ولایت فقیه چیز بنویسن؟ … (سه نقطه از مش قاسم) خودتونین.

     
  46. اخبار: میزگرد سالروز درگذشت دکتر* علی شریعتی با حضور شاخص‌ترین چهره‌های سیاسی، فکری و دانشگاهی اصلاح‌طلب برگزار شد.
    مش قاسم: ترجمه شاخص‌ترین چهره‌های سیاسی، فکری و دانشگاهی اصلاح‌طلب. یعنی همونایی که افتضاح ۵۷ رو راه انداختن، امام امام کردن، از دیوار سفارت بالا رفتن، جنگ به راه انداختن، دوران وحشت بزرگ دهه ۶۰ رو راه انداختن، دولت اخته اصلاحات کردن، اتم کردن رو شروع کردن، حقوقهای نجومی به خودشن دادن، انواع و اقسام رانت حکومتی در دوران جنگ و دوران رفسن جانی و حاج ممد فریبا بهشون رسید، دور هم جمع شدن که حرفهای اون شیاد و شامورتی باز بی همتا رو قرقره کنن. این … (سه نقطه از مش قاسم) حتی ///////عوض نشده، ولکن جیبها پر از ریال، و یورو و دلار.

    * مدرک دکتری این یارو هم از جنس مدرک حاج حسنک میباشد. دکتر متینی شرح کامل و جامعی از مدرکک این /////چندین سال پیش منتشر کرد. این اصلاح طلبان حتی در مرگ اون یارو هم شیادی کردند.

     
  47. سلام آقای نوری زاد

    ممنون از متن زیبایتان

    چرا در نقد دولت حاضر چیزی نمی نویسید. همین فیش های حقوقی و جدیدا هم رو شدن دهها شغل بودن مدیران کشوری … این دولت هم هر چه فساد دارد می اندازد گردن دولت قبل. تا ننویسیم و نقد نکنیم اصلاح صورت نمی پذیرد. این دولت آخرین امید ماست به اصلاح.

    جالب است امروز در سایت گویا یک بنده خدایی نامه ای نوشته و نوشته که جناب مشاور وزیر ارشاد (غلامرضا خلیل ارجمندی) دارای دهها شغل است. فقط 3 شغل را خود آقای جنتی به ایشان واگذار کرده است. تازه مدرک تحصیلی اش فوق لیسانس اش هم از دانشگاه هاوایی است. و جالب آنکه دکترایی هم ارائه نکرده ولی همه وی را دکتر خطاب می کنند.

    http://news.gooya.com/politics/archives/2016/07/214367.php

    من واقعا ماندم چرا این دولت نیز فقط ادعای پاکدستی دارد.

     
  48. تشکر ا پرسنل بیمارستانی که تلاش میکنن داش محمد مجات پیدا کنه.

     
  49. ای وای داش محمد آخرش خودتو فدای ما ملت بی لیاقت کردی. من شرمنده تو وهمرزمای شرافتمندو باغیرتتم. بهبودی و تندرستیت رو ا خدا میخوام

     
  50. به نقل از ایران وایر http://iranwire.com/blogs/8356/8249/
    چند متن پیشنهادی برای بنرهای آگاهی بخش شهرداری!

    از آنجا که شهرداری تهران در سطح شهر اقدام به نصب بنرهایی با مضمون ” آیا میدانستید که آمریکا فلان و بهمان است…” نموده که شهروندان عزیز با مقایسه وضعیت اسفبار آمریکا با وضعیت گل و بلبل جمهوری اسلامی قدر زندگی و قدر مسئولین مملکتی خودمان را بیشتر بدانند، ما نیز در جهت همفکری و همراهی با این حرکت زیبا و آگاهی بخش که به راستی “جهاد بنری” اسمی زیبنده برای آن است، متن چند بنر دیگر را خدمت دست اندرکاران شهرداری تهران پیشنهاد میدهیم بلکه با نصب آن در اماکن عمومی عده ی بیشتری به حال آمریکا افسوس خورده و قدر جمهوری اسلامی خودمان را بیشتر بدانند:

    آیا می دانستید بیش از نیمی از ثروت آمریکا تنها در دست سه درصد از مردم آمریکاست؟ حالا باز شما چشمتون به همین چندرغاز حقوق مسئولین و درآمد سپاهیان خدمتگزار باشه!

    آیا میدانستید بیش از 71 درصد از مردم آمریکا دچار اضافه وزن هستند در حالی که با سیاستهای مدبرانه ی اقتصاد مقاومتی این آمار در ایران خیلی پائین تر از این حرفهاست؟

    آیا میدانستید بین سالهای 1920 تا 1933 تولید، خرید، فروش و مصرف نوشیدنی های الکلی در آمریکا ممنوع بوده و بر اثر این ممنوعیت شخصیتهای بزرگی مانند مالکوم ایکس و مارتین لوترکینگ در همین دوره به دنیا آمدند؟

    آیا میدانستید چهل درصد از نوزادان آمریکایی از مادران مجرد (ازدواج نکرده) متولد میشوند؟ پس خواهرم اگر میخواهی سایه پدر بالای سر خودت و بچه ات باشد، حجابت را…!

    آیا میدانستید آنجلیناجولی هنرپیشه ی آمریکایی بعد از اینکه مرحوم فرج الله سلحشور او را فاحشه خواند دیگر در هیچ فیلمی برهنه ظاهر نشد و پوشش مناسبی اختیار کرد؟ … خواهرم نگذار به اونجاها برسیم…!

    آیا میدانستید حدود 27 درصد آمریکائیها هنوز معتقدند که پیاده شدن نیل آرمسترانگ فضانورد کشورشان بر سطح ماه ساختگی و دروغ بوده در حالی که در کشور اسلامی ما هیچ شکی در اینکه تصویر امام خمینی ارواحنا فداه در ماه افتاده است وجود ندارد؟

    آیا میدانستید بعد از انقلاب بیشتر فرار مغزهای صورت گرفته که به مقصد آمریکا بوده مربوط به مغزهای «ولنگار» بوده و مغزهای ارزشی اگر هم فرار کرده اند به سمت سوریه، لبنان، ونزوئلا و روسیه رفته اند؟

    آیا می دانستید قانون حمل سلاح در آمریکا این امکان را به همه داده است که در هر زمان دست به تیراندازی، قتل و خشونت بزنند، در حالی که در کشور عزیزمان تنها نیروهای بسیج، لباس شخصی ها و مداحان عزیز چنین امکانی در اختیار دارند؟

    آیا میدانستید در انتخابات آمریکا ترامپ را آورده اند که مردم به خاطر ترس از رای اوردن ترامپ بروند به هیلاری کلینتون رای بدهند که این شیوه ی افزایش مشارکت، کپی رایتش متعلق به جمهوری اسلامی بوده که مدعیان قانونمداری و آزادی آن را رعایت نکرده اند؟

    آیا میدانستید چه تعداد بی خانمان در آمریکا در وضعیت بسیار اسف انگیزی زندگی میکنند که زندگی کارتن خوابهای ایرانی در برابرشان خیلی لوکس و مجلل محسوب میشود؟

    آیا می دانستید که اگر میدانستید آمریکائی ها واقعا چقدر بدبخت و بیچاره اند و با سیلی صورت خود را سرخ نگاه میدارند، قدر زندگی در جمهوری اسلامی را دانسته و مسئولین کشورتان را روی سر گذاشته و حلوا حلوا میکردید؟

     
  51. -سردار سپاه از صدهزار موشک آماده پرتاب به اسرائيل خبر داد.
    -مش قاسم از صدها هزار چک نجومی در وجه سردارکان سپاهک خبر داد.

     
  52. سلام. سيامكم. بنده هم از اين كه آقاي نوري‌زاد را در حالت بيماري مي‌بينم متاسفم و اميدوارم هرچه زودتر شفاي جسمي و روحي شامل حال ايشان بشود. انشاءالله.
    با توجه به وضعيت جسمي آقاي نوري‌زاد، مطلب ديگري را تا هنگام سلامتي ايشان نخواهم نگاشت و از اين بابت از تمامي دوستان و هموندان گرامي عذر خواهي مي‌كنم. تنها چيزي كه در پايان اين نوشتار شما را به آن توجه مي‌دهم اين است كه به عكس كار گذاشته شده در مطلب «با چارده روايت قرآني» خوب توجه فرماييد. واقعا خوب توجه فرماييد. حالا با دقت و بدون عصبانيت بگوييد نگاه و توجه آقاي نوري‌زاد به كجاست؟ چرا به روبرو نگاه نمي‌كند؟ و چرا در آن حال به جاي ديگري دارد نگاه مي‌كند؟ اميدوارم اين سؤال مرا دخالت در حريم خصوصي آقاي نوري‌زاد تلقي نفرماييد.
    از توجهي كه به اين مطلب مي‌نماييد بسيار متشكرم.

     
  53. از دوستان با محبتی که قبول زحمت کردند و به دیدار جناب نوری زاد رفتند بویژه آنارشیست عزیز بسیار متشکریم که حرفهای ارزشمندی از جمعشان منتشر فرمودند. ولی من شیوه جناب اشجاری در رسانه ای کردن بیمارستان آقای نوریزاد را نمی پسندم. همانطور که ایشان در تلگرامشان فرمودند و در اینستاگرامشان هم نوشتند حرف زدن برایشان دشوار است و در شرایط ایزوله هم قرار دارند و این ملاقات ها هرچند به لحاظ معنوی و روحی ارزشمند است ولی برای کسی در شرایط بیماری آقای نوریزاد موجب زحمت می شود. ایشان بارها درخواست فرموده اند به ملاقاتشان نرویم اما متاسفانه ما ایرانی ها بنا به فرهنگ تعارفمان این را هم حمل بر تعارف می گذاریم. باز هم از جناب اشجاری در رسانه ای نمودن این قضیه گله گذاری می کنم. لااقل باید از جناب نوریزاد بابت این قضیه اجازه می گرفتند.

     
  54. جناب سیامک
    کاش هر فرد چون آقای نوری زاد بود.
    من به شخصه نه جرات ، حوصله و صبر او را در مقابل فحش وتهمت های ناروا دارم و نه دلرحمی و صمیمت او را، این از من.

    یک فرد فعال و کنشگر اجتماعی ، یک فرد است و بس ، و با یک فرد مسئول ،کارمند حقوق بگیردولتی فرق دارد، او تا آنجا که دید و توانش است سعی می کند ضعفها را نشان داده و انتقاد کند و چون انسان مسئولی است نسبت به ناروا ها و ستم ها بی تفاوت نیست و کنش او هم در حد رسانه ای برای شفاف سازی می باشد.

    حال شما دم از سانسور می زنید، اما چرا این مسئله را با روزنامه جات دولتی مطرح نمیکنید که در برابرظلم و ستمی که به مردم وارد می شود اغلب ساکتنند و برای برطرف شدن اوضاع نابسامان جامعه ورود نمی کنند؟!

    آیا وقتش نرسیده دیگر بار حقوق زنان، کودکان، کارگران و آزادی ها بررسی و تجدید نظر شوند؟
    اما همانطور که میبینم ،این سرو صداها هم جز هارت و پورتی نخواهد بود و در همچنان روی پاشنه قبلی می چرخد، در حالی که افراد به جرم عقیده زندانی و اعدام می شوند ، دزدان و جانیان در حکومت ، به جای کیفرو بازخواست در پستهایشان جابجا می شوند ؟! وکسی جرات نمی کند حداقل در روزنامه ای احمدی نجات رابرای نمونه به محاکمه بکشد و از او بازخواست کند؟ آیا خاموشی رسانه های دولتی سانسور نیستند ؟ و باید دید این خاموشی حامی چه منافعی و اشخاصی است ؟
    مسلما نه ملت ایران.

     
  55. «ترورهای بیولوژیک»
    ترور بیولوژیک ناظر به کشتن افراد با استفاده از مواد سمی، میکروبی، ویروسی، شیمیایی و هسته‌ای یا حتی تماس با دیگران باشد که منجر به آسیب‌های جسمی کوتاه مدت و بلندمدت و در ‌‌نهایت مرگ فرد مبتلا، در اثر عوارض این مواد می‌شود.

    Mohammed, you need to ask for a medical doctor with “Toxicology” background. You also need to think about the past a few months the routines you have been following , specially around your eating and drinking habits! .. it is very likely you have been gradually poisoned. This is a way of getting rid of you without any trouble. ———–Aghrab .

     
  56. این عربده هاییکه ازبدمستی میکشی صدقه سرامنیتی که سردار سلیمانیها برات به ارمغان اوردن والا اگه سردار نبود الان باید عربده های زن وبچتو زیر داعشیها میشنیدی ومثل سگ ///// میلیسیدی

     
    • سلام برادر.
      خداوند آیه ای در قرآن دارد که می فرماید شیطان اعمالشان را برایشان زینت داد. داستان شماست و کسانیکه از آنها دفاع می کنید به قیمت ویرانی های سوریه و غارت ثروتهای ایران و اسمش را می گذارید تلاش برای تامین امنیت ایران. مطمئنم روزی پرده های حقیقت کنار خواهد رفت و عارتگران و ستمگران رسوا خواهند شد.

      اگر دفاع برای امنیت ماست:
      چرا اسم کشته شدگان را “مدافعان حرم” گذاشته اید؟ چرا از احساسات مذهبی مردم برای توجیه حضور در کشوری که حتی با ما مرز مشترک ندارد استفاده می کنید؟
      چرا وقتی کسی یک “چرا” ی ساده درباره حرفهای نسنحیده یک سردار در مداخله در امور داخلی یک کشور دیگر می پرسد غرق فحشهای ناموسی اش می کنید و می گویید اگر نجنگیم داعش با ناموسمان چه ها که نمی کند؟
      ارتباط حرفهای اخیر سردار در تهدید جنگی کشور بحرین (بخاطر سلب تابعیت یک شیخ) با تامین امنیت ما در ایران چیست؟
      چرا وقتی طالبان در افغانستان جنایت می کرد در آنجا نجنگیدیم؟ مگر جز اینست که با این کشور مرز مشترک هم داشتیم و خطر بیخ گوشمان بود؟
      و یک پرسش ساده دیگر: چرا همگی اینهمه با کلمات جنسی مانوس هستید؟ چرا نام و نام خانوادگی را پای این کلمات رکیک ثبت و به آن افتخار نمی کنید؟

       
    • كارى نيست كه داعشى ها بخواهند بكنند با ناموس مردم كه شما ها جلوتر نكرده باشيد.

       
      • هم ناموس ،هم جسم ،هم روح ،هم مال و اموال، هم روان مردم . نه فقط ناموس .
        جوانها رو هم که معتاد و بی غیرت کردن و نخبه ها رو هم فراری

         
  57. عیادت نامه

    چند روز بود که قصد داشتم به ملاقات نوری زاد برم تا اینکه سرانجام روز جمعه ساعت دو و نیم بعدالظهر زدم به جاده و رفتم به سمت بیمارستان آتیه، ساعت سه بعدالظهر بود که رسیدم. از آنجایی که نمیدونستم کجا بستری شده با دادن اسم و فامیل از پذیرش خواستم راهنمایی کنه و پذیرش گفت طبقه 5 اتاق 523.

    رفتم به سمت آسانسورها و یکراست رفتم طبقه پنجم، برای پیدا کردن اتاق مورد نظر کمی سردرگم شدم چون راهروهای پیچ در پیچی داشت ولی سرانجام اتاق را یافتم. روی در اتاق یه تابلو بود که نوشته بود “ایزوله” و روی اون نوشته یه پاکت با تعداد زیادی ماسک یکبار مصرف بود. من اول در اتاق رو کمی باز کردم به حالت داّلی کردن تا ببینم کسی داخل هست یانه، بعد با زدن ماسک روی صورتم وارد اتاق شدم. با برداشتن یکی دو قدم دیدم بله اون کسی که روی تخت خوابیده نوری زاد عزیز هست و چند نفر خانم و آقا در اطرافش حلقه زدن، یه سلام علیک با صدای بلند و رفتم به سمت تخت و دست چپ نوری زاد را گرفتم و بعد دستی به گوشه سرش کشیدم و حال و احوالی. نوری زاد پرسید خودتون رو معرفی میکنید؟ و من گفتم بهتره خودمو معرفی نکنم. شاید اگه ماسک نداشتم من رو بجا میآورد چون یکبار دیگه هم همدیگه رو ملاقات کرده بودیم و گپی هم زده بودیم. بهر حال با افراد داخل اطاق هم احوالپرسی کردم و بعد آب میوه و شیر را که برده بودم برای ایشان گذاشتم داخل کمد کنار یخچال. ( شیر بردم چون برای سینه و سرفه بهترین غذاست، البته وقتی که اتاق رو ترک میکردم نوری زاد گفت که دکتر خوردن شیر را منع کرده بدلیل مشکل گوارشی که دارن )

    روبروی نوری زاد درست کنار تلویزیون ایستادم و تا یکی دو دقیقه فقط صدای سرفه های نوری زاد بود که سکوت داخل اتاق را می شکست، سرفه هایی که تمام درد و رنج نوری زاد را بازگو میکرد. بعد از آن سرفه ها بود که کمی آرام شد و شروع کرد به حرف زدن، شروع سخن از آنجا آغاز شد که یکی از همکاران جهادی ایشان از در وارد شد و نوری زاد پس از معرفی ایشان بهانه ای پیدا کرد که یه سر بزنه به “بشاگرد” و دورانی که به عنوان یک فرد جهادی برای خدمت به آنجا رفته بود. از میر حسین موسوی گفت که آنزمان برای نوری زاد نامه داده بود و نظرش را برای تأسیس یک حوزۀ علمیه در بشاگرد جویا شده بود و اینکه نوری زاد در پاسخ به او نوشته بود که “در بشاگرد مردم نیازمند آب سالم، برق ، مسکن، خورد و خوراک، بهداشت، راه، مدرسه و امکانات اولیۀ زندگی هستند و نه حوزۀ علمیه، هرکسی خواست در حوزه تحصیل کند برود میناب”…و اینگونه شد که میر حسین موسوی بر مبنای نظر نوری زاد، پروژۀ نان آور و پول آور نمایندگان شهر، رؤسای سپاه و بسیج را برای تأسیس حوزۀ علمیه ملغی اعلام کرد و بعد از آن بود که تمامی آن افراد تشنه به خون نوری زاد شدند حتی امام جمعه هم در نماز جمعه او را غیر مستقیم مورد خطاب و عتاب قرار داده بود… به همین ترتیب بود که صحبتها ادامه پیدا کرد…همسر وکیل زندانی “عبدالفتاح سلطانی” از در وارد شد و نوری زاد بعد از معرفی او و شوهر ایشان که چه رنجها در راه حمایت از زندانیان سیاسی و قبول وکالت آنها کشیده و بدتر از همه، زندان طولانی مدتی را که به جان خریده، همچنین یادی کرد از آن شب سردی که با نرگس محمدی رفته بودند جلوی زندان رجایی شهر، در کنار بستگان افرادی که قرار بود آن شب اعدام شوند و تلاشی هر چند ناموفق برای جلوگیری از اعدام آن افراد و اینکه تا 4 صبح تلاش کردند و با بسیاری از شبکه های خبری مصاحبه و حتی سخنانی که خطاب به سید علی با التماس و خواهش فراوان گفته بود تا اینکه آن افراد اعدام نشوند ولی نشد که نشد.همینطور صحبتها گُل انداخت و از هر دری گفت …از مأمور اطلاعاتی یا سپاهی ای که پس از کتک زدن وی با مقعد خود روی صورت ایشان نشسته بود.( این عبارت “مقعد” برایم جالب بود که ایشان برای تأکید و انزجار خود از عبارت “باسن” استفاده نکردند) و اینکه آن مأمور میگفت و تهدید میکرد که ” اگر فردا ( 14 اسفند ) هم بروی مزار دکتر مصدق، خودم میام و باز همین بلاها را سرت میآورم”…نوری زاد ولی پُر روتر از این حرفها بود و رفته بود مزار دکتر مصدق، ولی آن مأمور نیامده بود تا دوباره با “مقعدش” بر سر نوری زاد خراب شود.

    استاندار سابق تهران (اگر اشتباه نکنم ) و چند نفر دیگرهم بودند از مدیران که نوری زاد آنها را معرفی و سپس از محاسن آنها تعریف و تمجید کرد. خانمی هم بود که نوری زاد خطاب به جمع، ایشان را خواهر سید علی خامنه ای و همسر شیخ علی تهرانی معرفی کرد و در ادامه گفت که اینها که از نزدیکترین افراد به رهبر بودند، ( یکی خواهرش و دیگری داماد و استادش ) سالها قبل متوجه شدند خامنه ای کیست و ما آن روزها درک نکردیم … خواهر و همسر نوری زاد هم بودند و نوری زاد از فداکاری های خواهر خود چند جمله گفت و اینکه خواهر ایشان از همسرش که مدت زیادیست که بیمار است به نحو احسن نگهداری و مراقبت میکند و با توجه به مشکلاتی که دارد بازهم برای ملاقات برادر آمده. نوری زاد از فداکاریهای همسر خود هم در قضیۀ “بشاگرد” سخن ها گفته بود که چگونه او و فرزندانش را به آن برهوت و بیابان برده بود برای اینکه چند ماهه تمامی مشکلات آن دیار را حل و فصل کند ولی آنگونه او را همراهی کرده بودند که ذکرش در جملات بالا آورده شد و باز نشد که نشد…

    هر آنچه نوری زاد گفت، همه و همه نمایشی از ناکامی هایش بود از گذشته های دور جهاد سازندگی تا جلوی در زندان. در تمامی آن جملاتی که گفت فقط یکبار او مؤفق شده بود و آن زمانی بود که موبایلش را از مأمورانی که ضبطش کرده بودند، پس گرفت و این سخنان در همراهی با یکی از خانم ها در داخل اتاق بود که گفت موبایل او را مأموران گرفتند و پس ندادند و نوری زاد گفت که من ولی پس گرفتم..و در ادامه گفت که کاش من شما را همراهی میکردم و یا شما من را همراهی میکردید تا همگی موبایلهای خود را میگرفتیم از آن حرام خوارانِ بی مروّت.
    البته رو به سمت من هم کرد و حال و احوالی که اوضاع چگونه است و من در پاسخ گفتم ” شُکر، میگذره”.

    وقت خداحافظی شد و نوری زاد از همه تشکر کرد و یکی یکی افراد خارج شدند. منهم رفتم نزدیکش و باز دستی دادم به دست چپش ( دست راست او درگیر چندین سرم و آنتی بیوتیک بود ) و دستی بر گوشۀ سرش کشیدم و به او گفتم بیشتر مراقب خود باشد و زیاد حرف نزند که برایش ضرر دارد و انرژی و توانش را میگیرد و با او وداع کردم.

    نوری زاد در لابلای جملاتش گفت که دکترها مشکوک هستند که وی مبتلا به “سِل” ، “آنفلانزا” و یا نوعی عفونت پیش روندۀ ریه شده اند و البته هنوز کاملاً مشخص نشده تا زمانی که از او آزمایشهای مختلفی گرفته شود.

    نوری زاد عزیز! اینهمه سال با اینهمه بلایا مقابله کردی و بقول خودت که گفتی هنوز وقت رفتن نیست و هنوز خیلی ها مانده اند که باید آنها را دق مرگ کنی. پس بمان و بجنگ، همانگونه که تا امروز ماندی و جنگیدی.
    من از آن زمان که با تو آشنا شدم به اینهمه تلاش و کوشش خستگی ناپذیرت غبطه می خوردم و تو برایم سمبل استقامت بودی و همچنان هستی. پس باید باشی و باید بمانی و اینبار هم در میدان جنگ با این بیماری، سر خم نکرده و تسلیم نشوی.
    امیدوارم که هر چه زودتر قامت سرو گونه ات را ایستاده ببینم و نه بر روی تخت بیمارستان.
    بازم میام به دیدنت پیرمرد!
    بدرود ای مظهر استقامت و شکیبایی. بدرود
    ( اگر این صفحه بسته شد سپاسگزار میشم که این نوشته را در پست جدید هم قرار بدهید تا بیشتر افراد آن را بخوانند )

     
    • درود و سپاس از شما و مهردادعزیز و دیگر دوستان گرامی که به دیدار آقای نوری زاد رفته اند.

       
  58. مازیار وطن‌پرست

    «ما مردم یک تصور عمومی و مسلم داشتیم: کسی مثل آقای خمینی که مظهر تقواست و مظهر دین است و مرجع دین است و اسم خدا از زبان‌اش نمی‌افتد و اهل عرفان است و اهل فلسفه است و اهل وجد و حال و نماز شب است همان کسی است که می‌توان حکومت را به دست او سپرد. و سپردیم. با خیال راحت. از صمیم قلب. و او را در هر کاری که کرد و موضعی که گرفت پشتیبانی کردیم ولو برایمان سخت و دشوار بود.
    نتیجه چه شد؟

    آقای خمینی فروپاشید. چند سالی قبل از مرگ‌اش شروع شده بود. گروه‌هایی از ما که به او ایمان داشتیم دیگر منتظر مرگ‌اش بودیم. وقتی رفت هم باشکوه رفت. اما برای همیشه رفت. دولت اقبال‌اش مستعجل بود.

    آقای خمینی برآمدنی سریع داشت. از زمانی که کسی او را نمی‌شناخت تا رهبر شدن اش دو سه سال بیشتر فاصله نبود. و بعد تا فرو افتادن‌اش یک دهه گذشت. اما همین.

    ولی آقای خمینی یک تاثیر پایدار و دردناک داشت. او اسطوره رهبر برگزیده و اخلاقی و شبه معصوم را شکست. ما دانستیم که رهبر هر قدر هم اخلاقی باشد و معلم اخلاق و عرفان باشد و متقی و متدین و مرجع دینی باشد باز خطاهای هولناک می‌تواند بکند. از منظر سکولار شدن و غیرروحانی شدن سیاست این دستاورد مهمی بود. اما از نظری دیگری باعث پریشانی عمیقی شد.

    اگر خمینی با آن همه فضل و علم و تقوی و مقام دینی نتوانست از خطاهای درشت اش پرهیز کند و دور بماند و آُسیب‌های بزرگ جنگ و اشغال سفارت خارجی و قتل عام زندانیان و ترور دگراندیشان در خارج از ایران و حمایت از گروگانگیری در لبنان و صدور فتوا بر ضد نویسنده یک رمان و از این دست امور بر مردم و اعتبار ایران وارد آورد پس چه کس دیگری می‌تواند محل اعتبار و اعتماد باشد؟

    آقای خمینی فروریخت و با فروریختن خود اساس باور به مهذب بودن رهبر را هم فروریزاند. این دو خسارت بزرگ وارد آورد که چیزی از خسارت جنگ و قتل و خشونت سیستماتیک کم ندارد. یکی اینکه ارزش مهذب بودن را به ارزشی درجه دوم یا دهم تبدیل کرد و دیگر این‌که مهار را از دیگر مسئولان باز کرد و هر کس به خود مشغول شد و از فکر مردم غافل شد. ذکر مردم به لقلقه زبان تبدیل شد و بس. و نتیجه آشکارش و اوج اش در دوره آخرالزمان ولایی پدیدار شد در صورت سفیهی به نام احمدی‌نژاد که ته مانده آبرو و اعتبار “مردم” و “ایران” را به باد داد.

    همه این تحولات باعث شد که گروهی از روشنفکران دینی دست به بازخوانی و بازنگری دینی بزنند. مجموعه گفتارهای آنان که بتدریج یک زاویه ۱۸۰ درجه‌ای با توجیهات دینی و شرعی حکومت پیدا کرد به آشفتگی‌های فکری افزود. فقط می‌توان تصور کرد که برای کسی مثل مجتهد شبستری چه مسیر دردناکی طی شده تا به این نتیجه برسد که باید باب اجتهاد را بست و فقه را تعطیل کرد.

    اما به همین نسبت برای هر مسلمان نواندیش و جدی که هنوز به شریعت و فقه فکر می‌کند درک و هضم مجتهد شبستری دشوار خواهد بود و او را دچار گرفتاری‌های ذهنی بسیار خواهد کرد. ممکن است این تحولات یک دهه بعد صورت روشنتری یافته باشد اما نتیجه امروز و تا امروز آن در هر صورت پریشانی بوده است (نمونه‌های متعدد از این پریشانی را خاصه در حوزه‌های علمیه هر یک از ما می‌شناسیم. طلبه‌هایی که نمی‌دانند چه باید کرد. چیزی که به سینما هم راه یافته است: “زیر نور ماه”، ساخته ۱۳۷۹).

    به این ترتیب سیاست و خاصه سیاست انقلابی و خاصه‌تر سیاست متکی به شریعت و ولایت فقیه همه جامعه ایران را به هم ریخته است. شاید انقلاب واقعی همین جا اتفاق افتاده باشد و ما با نتایج سحری آن روبرو هستیم. اما اگر از درخت این تحولات سیب‌های سرخ بتوان چید – و این بستگی تام به هوشمندی نخبگان ما دارد – از آسیب‌های داغ و آتشین آن نیز بی‌نصیب نیستیم. و این مراقبت‌های خاص خود را می‌خواهد. مساله این است که چقدر برای این مراقبت و گذار به جامعه‌ای بازگشته به اخلاق مشترک، و احیای پیمان‌های عام اجتماعی که همدلی بیفزاید، و ما را به جامعه “مشترک المنافع” نزدیک کند و از تجزیه و گسیختگی بازدارد، آمادگی داریم.»

    متن کامل مقاله‌ی ارزشمند مهدی جامی با نام “اخلاق و سیاست در ایران امروز” را اینجا بخوانید:
    http://mihan.net/1395/03/28/725/

     
  59. بندرجاسکی(بلوچ)

    باسلام
    در این ایام .شبهای بزرگ برای بهبودی مجاهد نستوه و انسان باشرف استاد محمد نوریزاد حفظه الله خالصانه دعا کنید

     
  60. می گویند بُخُور دم کرده گل با بونه + مقداری نمک در داخل مایع ( حتما با دستگاه یا وسیله بخور) می تواند در بهبود بیماری های ریه مؤثر باشد ( بشرط تکرار عمل طی روز های پیاپی ) .با آن داروهای بی فایده ایران ، این نسخه خانگی را هم امتحان کنید شاید حداقل در تسکین سرفه ها بی اثر نباشد ………….

     
  61. ایرانیان هرگز در تاریخ دست از مبارزه در مقابل فرهنگ های اشغال گر بر نداشته اند. فرهنگ خود را بصورت های مختلف در خفا حفظ کرده اند. به این علت است که مانا مانده ا ند.هیچ حکومتی به اندازه شاه هر گونه فکر محالفی را سرکوب نکرد. حکومت فعلی هم ادامه حکومت قبل است از همان روش ها استفاده میکند. شاید جوان های ما ندانند که در حکومت قبلی مردم میترسیدند در تاکسی و کوچه بازار با افراد ناشناس درد دل کنند. ولی هم کنون این آزادی بدست امده است. فعالیت های اقای نوریزاد بسیار اهمیت دارد و در تاریخ ما میماند. که حکومت نوعی عزت نفس برای ما را رعایت کند. راه حل نهایی این است که ما همگی با هم در همه جا خود را اشکار سازیم. جامعه ما بسرعت در حال تغییر است. باید انچه را در دهن داریم در مقابل کارگزاران حکومت بیان کنیم.

     
  62. کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.
    دشمن دانا به از دوست نادان است.
    یک سوزن بخود، یک جوال دوز بر دیگری.
    مشک آن است که ببوید ، نه آنکه عطار بگوید.
    ضرب المثلهای فارسی که از اجدادمان و تجربه هایشان می گویند ،بسیارند، اما ، ما چون فرزندان ناخلف ، هم دیگری و هم گذشتگان را خوار دیده و قدر هم را نمیدانیم .

    دستگاه امنیتی خود عامل ناامنی است و هنوز نمی داند که امنییت را جامعه و افراد تعیین می کنند، آزادی بیان و فعالیتهای مدنی ضعف های جامعه را برطرف می کنند ، و باید نفوذی ها را نه بین مردم که در دستگاهها جستجو کنند .
    خانم نرگس محمدی و بهاییان چه نفوذی در دستگاهها دارند که باید امنیتی با آنها برخورد شود؟ این روشی که تا به حال دستگاه امنیتی و قضایی پیش گرفته ، جز ضربه به ملت ونظام و خود نیست.

    ما در جهان بسته زندگی نمیکنیم ،اکنون پیشرفت تکنیک دنیا را به هم مرتبط کرده است ، منطق و واقعییات موجود اثبات میکنند که چه بخواهیم و چه نخواهیم جزوی از این دهکده جهانی می باشیم و با آن در رابطه ایم ، و باید توانایی های خود را قوی کنیم و اعتماد به ملت واحترام به اختیار و آزادیها و عقاید پشتیبانی ملت را همراه خواهد داشت، و باید پرسید چه کسانی از فشارو اختناق و دشمن پروری بین ملت بهره می برند ؟ مسلما نه ملت ایران و در نهایت نیزنه نظام حاکم!!

     
  63. اخبار: دعوت دوباره حسن(ک) برای بازگشت نخبه‌ها به کشور.
    مش قاسم: منظور حسنک رییسک جمهورک این بوده که ای نخبه‌ها برگردید که ماها شماها رو به مهمانی سوییت در اوین ببریم و از شماها به عنوان گروگان استفاده کنیم.

    ولکن،من موندم توی این مملکت که نخبه‌ها همه میخوان فرار کنن این نخبه‌ها کیا هستند که برگشتن و یا میخوان برگردن؟ عرضم به حضور شما به احتمال زیاد اینا تخم و ترکه های همین دولت دزدان حکومت اسلامی هستن. اینا نه نخبه‌ها هستن نه فارغ التحصل دانشگاههای معتبر. اینهم یه شعبده بازی دیگر دولت دزدان حکومت اسلامیه که تخم و ترکه های خودشون رو به اسم نخبه به ماها قالب کنن، شامورتی بازی. مدرک همهشون هم مثل خود حاج حسنک قانون ندون صادره از موسساتی که پول میگیرن و مدرک چاپ میکنن. حاج حسنک وارده!

     
    • مش قاسم گرامی
      اینها فکر کردند :با حلوا،حلوا گفتن ، دهان شیرین می شود.پیشرفت علم ودانش وتحقیقات احتیاج به فضای آزاد و تابو شکنی دارد، فرق قرون وسطا و دوران مدرن هم همین است.

       
  64. محسن ایمانی

    دورود برشما استاد گرامی جناب نوریزاد این عزیزان نوکران دست به شینه اسرائیل و امریکا . روسیه هستند و سالهاست نفهمترین ادم ها هم فهمیده اند که اینها به غیر از گذاشت فقرو فلاکت و گرفتاری و فحشا به دامن این مردم چیز دیگری به ارمغان نیاوردند و در طی این 38 سال از عربده کشیدن های این ها بجز سودی که به کشور های اروپا و امریکا اید شده چیز دیگری نبوده نوکردست به سینه انگلیس از اول باز هر نفهمی فهمیده که تفره بینداز و حکومت کن اینها هستند که خاورمیانه بدبخت را به اتش کشیدن تا سلاح های روسی و امریکایی و اروپایی توسط عربها خریداری شود و پاداش خوش خدمتی اینها هم سدار شدن یک عده بیسواد و کج فهم و کم فهم شده ولاغیر و اما از جهتی خوش به حال ما شده چرا با این کار ها من سالهاست می گویم که این کار ها برای روحانیت یک خود زنی بی نیست و این خود زنی و خونیرزی هایشان روزی چنان نهیفشان کند که الان با کمتر ستون توانستند این حکومت را بزور سر پا نگه دارند ان زمان دیگر هیچ مهندس و ارشیتکسی نتواند یک اسکلتی را که در 1400 سال به اینجا رسیده بود وبه این راحتی تخریب شده را دوباره سرهم کند این هم لطف خدای ایران بوده که بوسیله خود اینها چنان کشیده ای براینها زد که تا دنیا دنیاست از سر گیجه ندانند شرق و غرب کدام طرف است به ظر من این لطف خداوند بود بر ایران و ایرانی والا هیچ قدرتی و هیچ مقدار پولی نمی توانست چهره واقعی اینها را به مردم دنیا نشان دهد و از تاریخ چنان خط شان بزند که اینده گان اصلا ندانند که یک چنین گروهی هم به این دنیا پا گذاشته و تا زمانی هم که اینها اینجوری عریان به دنیا معرفی نمی شدند می توانستند باز از گذشته تا کنون شریک جان و مال و ناموس این مردم افت زده باشند

     
  65. نوریزاد گرامی درود بر شما انسان شرافتمند و راستکردار و نیک اندیش.امیدوارم که هر چه زودتر شفا یافته و از بیمارستان مرخص شوید.

     
  66. با سلام خدمت آقای نوریزاد عزیز و آرزوی سلامتی برای و خانواده محترمشان
    یکی از دوستان موضوعی را مطرح کرده بود ‘
    در مورد دو خانمی که در یکی از نمایشگاههای نقاشی شما شرکت کرده بودند ‘ و ظاهری ( از نظر ایشان ) زننده داشته‌اند.
    در آخر موضوع عیال شما را مطرح کرده بودند و نتیجه هایی هم گرفته بودند ”””””
    این دوست ما باید توجه داشته باشد که این موضوع ‘ در اصل بحث حد و حدود است و اینکه چه کسی حد و حدود را تعین میکند
    از نظر صالبانی ها حجاب زن برقه است و کمتر از آن فاحشه گیست
    در اصل تمام بحثها بحث های حد و حدود است ‘ این حد و حدودی که امروز از نظر مراجع ما مقبول است ‘ برای شیخ صدوق و آخوندهای دوران قاجار فاحشه گیست ‘
    اگر شما آخوند دوران قاجار را با ماشین خیالی زمان به امروز منتقل کنید ‘ به طور حتم فتوای کفر جمهوری اسلامی ایران را صادر خواهد کرد ‘ این به این معناست که شرایط زمانی و مکانی در صدور احکام آیت‌الله های ما صد در صد دخیل هستند و اگر آنها شرایط زمانی و مکانی را درست محاسبه نکنند و به علت دنیا ندیده بودن ‘ محاسبه‌ای نامعقول و ناشدنی به عمل آورند ‘ نتیجه‌ای جز شر نخواهد داشت
    در ضمن بحث گناه هم بحث حدود و ارزشگذاریست ‘
    زن فاحشه ای که برای گذران زندگی تن فروشی میکند ‘ شرف دارد به آخوند بی خیالی که میداند منشاء نود درصد گناهان فقر است و او دم فرو برده
    مشکل ما در ایران این است که آخوند جماعت خودش نرخ گناه را تعین میکند ‘
    خود میگوید و خود میخندد و خیال میکند در دایره اطاعت است ‘
    در ضمن
    در مورد این سردار هم زیاد جوش نخورید
    بنده مجبورم به مناسبت این مقاله آقای نوریزاد داستان سرخپوستان را برای چندمین بار تعریف کنم
    زمانی که سفید پوستان به آمریکا مهاجرت کردند ‘ جنگ های زیادی میان آنان در گرفت ‘ سرخپوستان که مردمی بسیار شجاع و مغرور بودند به زودی متوجه شدند که توان مقابله با سفیدپوستان و اسلحه های مدرن آنان را ندارند ‘
    بلآخره رئیس قبیله آپاچی متوجه شد که عربده کشی و هیاهو نتیجه‌ای جز کشته شدن نداره ‘ و بلآخره آنها به صلحی ناعادلانه رضایت دادند ‘ بعد از مدتی تازه واردهایی که از اروپا آمده بودند به قدیمیها خرده گرفتند ‘ که چرا قسمتی از زمینهای مرغوب شمال را با سرخپوستان وحشی بی دین تقسیم کرده‌اند ‘ ولی سفیدپوستان قدیمی تر که ثروتی هم به هم زده بودند ترجیح میدادند جنگی در نگیرد
    بلآخره تازه واردان سفیدپوست توانستند با یک نقشه بچه خر کن ‘ سرداران مغرور سرخپوستان را تحریک و به جنگی که از همان ابتدا بازنده آن معلوم بود ‘ وادار کنند .
    سفیدپوستان تازه وارد توانستند با رابطین خود تعدادی اسلحه به گاگول های سرخپوست که هنری جز مغرور بودن نداشتند ‘ بفروشند
    و این گاگول ها هم دقیقاً در آن دام گرفتار آمدند
    این جوانان خام اول بقیه را بر علیه رئیس قبیله شوراندند و صلح او را خیانت نامیدند ‘ و به بهانه نجات سرزمین پدران هزاران سرخپوست را به کشتن دادند و در آخر .و بقیه داستان را به راحتی میتوان حدس زد .
    این قصه ‘قصه ماست ‘
    خدا همه ما را شفا دهد

     
  67. متن نامه «محمد مهدوی‌فر» تخریب‌چی و غواص دفاع مقدس را با هم می‌خوانیم:

    جناب آقای سیدحسن نصرالله
    دبیرکل محترم حزب‌الله لبنان
    سلام علیکم

    سال‌های زیادی بود از مسئولین ایران می‌شنیدیم که «حزب‌الله لبنان از حمایت‌های معنوی ایران برخوردار است.» برداشت ما همواره از این حرف آن بود که ایران به خاطر دشمنی با اسرائیل و به خاطر اشتراکات مذهبی و وظایف انقلابی، در مجامع بین‌المللی، جانب حزب‌الله را می‌گیرد. هر چند در همان زمان نیز قرائنی مبنی بر پرداخت کمک‌های مالی و تسلیحاتی از سوی ایران به حزب‌الله وجود داشت ولی سیاست آن روزهای جمهوری اسلامی سعی بر مخفی داشتن این‌گونه کمک‌ها بود. احتمالاً حساسیت مردم ایران به ذخائر ملی خود و یا ترس مسئولین از تشدید فشارها بر ایران، مانع اصلی آشکار کردن این کمک‌ها در آن زمان بوده ‌است.

    جناب آقای حسن نصرالله، شما در تاریخ چهارم تیرماه نود و پنج، در مراسم چهلم مصطفی بدرالدین گفته‌اید: «تحریم‌ها و محدودیت‌های بانکی و مالی آمریکا هیچ تأثیری بر فعالیت این گروه ندارد چون بودجه حزب‌الله به طور کامل از طریق ایران تأمین می‌شود. همه نیازهای خودمان را از خوراک و پوشاک تا موشک و راکت به طور مستقیم از جمهوری اسلامی دریافت می‌کنیم. بودجه حزب‌الله از ایران می‌رسد و هیچ طرفی ارتباطی با این موضوع ندارد. پول از ایران می‌رسد، مانند موشک‌هایی که با آن اسرائیل را تهدید می‌کنیم. از حضرت امام خامنه‌ای، دولت ایران و رئیس‌جمهور آن به خاطر حمایت بی‌دریغ از ما در سالهای گذشته تشکر می‌کنیم. ما حقوق‌ها را می‌پردازیم و مشکلی در این زمینه نداریم. تا زمانی که ایران پول دارد ما هم پول داریم.»

    آقای حسن نصرالله، مدتهاست پول ما تمام شده است. من تعجب می‌کنم چطور شما اطلاع ندارید؟ مگر همین چند روز پیش مراتب شرمندگی عمیق امام خامنه‌ای را در سخنرانی ایشان به خاطر بیکاری و بی‌پولی جوانان مشاهده نکردید؟ آیا شما تحمل می‌کنید که امام شما نزد مردم خودش شرمنده و سر به زیر باشد؟ آقای حسن نصرالله من تردیدی ندارم که شما با این اظهارات می‌خواستید داغی بر دل آمریکایی‌ها بگذارید که اخیراً شما را به عنوان یک گروهک تروریستی، تحریم بانکی کرده‌اند ولی به تصور من اگر از این سخنان داغی بر دل آمریکایی‌ها ننهاده باشید، حتماً بر دل ما ایرانی‌ها نهاده‌اید و بر زخم نداری ما نمک پاشیده‌اید، سوای از اینکه بعید می‌دانم در بعد بین‌المللی این سخنان برای دولت و ملت ایران بدون هزینه باشد!

    آقای حسن نصرالله، چرا باید مردم ما گرسنگی بکشند؟ بیمار بشوند هزینه دارو و درمان نداشته باشند؟ فرزندان با استعداد داشته باشند ولی فرزندانشان از تحصیل و پیشرفت محروم باشند، تحصیل هم که بکنند بیکار باشند؟ عده‌ای کارگر کار بکنند ولی حقوق نگیرند. اعتراض هم که بکنند شلاق بخورند. آن وقت با پول این مردم همه‌ی مخارج زندگی شما را تأمین کنند تا شاید با پول آنها، شما روزی به امر مقدس جهاد بپردازید؟ آیا عدل و انصاف این‌گونه حکم می‌کند؟

    آقای حسن نصرالله، من از شما به عنوان یک عالم دینی، این سؤال را مطرح می‌کنم که اگر مردم ایران از تقدیم این پول از خزانه بیت‌المال به شما راضی نباشند، آیا شرعاً مجاز به دریافت این پول هستید؟ اگر شما بدانید به این میلیاردها دلار پولی که به شما داده می‌شود، میلیون‌ها ایرانی مستحق و گرفتار چشم دارند، آیا باز هم به گرفتن آن نزد جهانیان افتخار خواهید کرد؟

    آقای حسن نصرالله، اگر شما می‌خواهید نظر مردم ایران را درباره‌ی پول‌هایی که سخاوتمندانه از ایران برای شما سرازیر می‌شود بدانید، من به شما توصیه می‌کنم فارسی را سلیس بیاموزید و چند روزی با لباس مبدل در ایران به میان کوچه و بازار بروید و با اتوبوس و تاکسی و مترو سفر کنید، در جمع بازنشسته‌ها و مستمری‌بگیران و معلمین و ارتشی‌ها بنشینید تا نظر صاحبان این پول‌ها را در باره‌ی خود بدانید.

    آقای حسن نصرالله، شما چرا سعی نمی‌کنید از طریق کشاورزی و صنعت‌گری و سایر اشتغالات حلال پول پیدا کنید که هم بتوانید با آن امرار معاش کنید و هم قدری از آن پول را برای امر مقدس جهاد ذخیره کنید؟

    آقای حسن نصرالله، ما حتی رقم این پول‌هایی را که به شما می‌دهند، نمی‌دانیم. ما که نمی‌دانیم هیچ، مجلس هم نمی‌داند. دولت هم بعید است بداند. مقدار این پول‌ها را هیچ‌کس به ما نمی‌گوید! آیا شما حاضرید به ما بگویید؟ آیا این حق ما نیست که بدانیم؟

    آقای حسن نصرالله، آیا می‌دانید اعتراض به این موضوع در ایران جزء ده‌ها خطوط قرمز نظام است و برای اعتراض‌کننده به اتهاماتی مانند مزدوری آمریکا و اسرائیل و فعالیت علیه نظام، مجازات سخت در پی دارد؟

    آقای حسن نصرالله، آیا اسلامی که شما لباس نمادین آن را بر تن کرده‌اید همین‌گونه حکم می‌کند؟!!

    محمد مهدوی فر
    تخریب‌چی و غواص دفاع مقدس
    هشتم تیرماه نود و پنج

     
    • من هم می خواستم یک تشکر مامان از سید نصرالله بکنم که اگه ممکنه به عنوان پیام یک شهروند یک لاقبای ایرانی و یکی از مالباختگان به نامه ای که به مقصد نمی رسد الصاق بفرمایید.
      جناب سید نصرالله زحمتکش و حلال خور و انقلابی و حامی مستضعفان و چند تا لقب الکی دیگر: مدت هاست که در ایران بسیاری از مردم و حتی مقامات می پرسیدند_ به ماضی بودن فعل توجه بفرمایید_ چه شد اون هفتصد میلیاردی که زمان مموتی غیب شد؟ چه کسی این پول قلمبه را از جیب ملت ایران کش رفته؟ البته عده ای حین انتقال این پول ناخنکی زده بودند از قرار چند میلیارد که امام شما فرمودند: گژش ندیدو کشش ندادند. ولی کش رونده مابقی بر ما شناخته نبود . کمال امتنان دارم که این کش رونده را معرفی فرمودید. خیالمان را راحت کردید. په نه په پول غیب شده از تو عمامه شما در آمده.
      ما رو بگو که فکر میکردیم کار عمو سامه. حالا شما میشه با همون عربده های دلنوازت که واسه بعضی از بسیجی ها مثل شامپاین میمونه بگی با این پول چیکار کردی ؟ البته استغفرالله ، روم به دیفال، زبونم لال ، منظورم این نیست که شما سارق هستی ها ؟ !!!!!!!!منظورم اینه که شما از ان فال میخوری. یاسیدی گردنت کلفت تر و شکمت گنده تر باد.
      ترجمه مختصر شده:
      یا سید نصرالله،شکرا کثیرا. لنا ملت الایران سوال فی اسنوات الخیره. من سرق 700 میلیارد فی الزمان الریاست الرییس القلابی المموتی متخلص به سبورجیان من اسلاف الیهود؟ انت اجوبت بسووالنا جوابا دقیقا. تشکر یا سید السارقین

       
  68. ناشناس)
    10:56 ق.ظ / ژوئن 28, 2016

    جناب کاوش

    با این بیانهٔ‌ای که شما صادر کرده اید، ……………………….

    ——————————————————————————————————————————————————
    جناب ناشناس جدید با پرانتز

    نوشتهای تند و تیز و خشم الود شما نماینگر افکار آشفته و ذهنی‌ پریشان است که از عارضه “روسیماتیسم” کهنه رنج میبرد.

    طبق گفته آقای اوبا‌ما -نیست رئیس جمور ایالت متحده ۱۰۰ الی‌ ۱۵۰ میلیارد دلار ناقابل دارایهای نقدی ارزی کشور در شبکه بانکی پولی‌ غرب تحت سلطه عمو سام مصادره شده. بعد از گذشت ۲ سال مذاکرات نافرجام برجام نه تنها اموال مصادره آزاد نگشته که حتا شبکه سویفت ما‌ها پس از پایان مذاکرات هنوز برای انجام نقل و انتقال پولی‌ بین بانکی با بانک‌های اروپایی نیز قابل دسترسی‌ برای شبکه بانکی کشور نیست. و این اموال همچنان در پنجه خونین ‌عقاب عمو سام گرفتار است.

    یک قلم ۲ میلیارد دلار بابت خسارت مالی‌ و جانی وارد آمده به وابستگان و شهروندان عمو سام جهت پرداخت به شاکیان از مرتکبین حوادث گوناگون در نقاط مختلف جهان توسط گروهایکه عمو سام آنها را تروریست مینامد، به واسطهٔ نادانی‌ و طمع ورزی دولتمردان و رانتخواران دلار‌های نفتی‌ وطنی توسط عمو سام و خزانه دار و قاضی القضاتش هپلو شده؛ اخیرا گویا یک قلم ۲۰ میلیاردی هم جهت خرید هواپیما‌های بوئینگ گروگان گرفته شده، برای مابقی نیز به مرور طرح و نقشه خواهند ریخت.

    در این معاملات پشت پرده هم عمو سام سود اقتصادی و سیاسی میبرد هم دولتمردان و دیوان سالاران شمیرانات نشین و هم شمیرانات نشینان ایرانی‌- آمریکایی- کانادایی- اروپائی- استرالیایی؛ فقط بیصبرانه منتظر آنروزند که بشود مستقیم از تهران راهی‌ واشنگتن و لوس آنجلس شد، بجای پرواز از طریق دوبی‌. ترجیحا هم با هلی‌کوپتر به فرودگاه منتقل شوند تا آلودگی و شلوغی ترافیک شهر خاطر نازکشان را نرانجاند.

    حالی‌ درون پرده بسی‌ فتنه میرود ***** تا آنزمان که پرده در افتاد چه‌ها کنند

    و اما همچنان فرزندان روستا‌های نا کجا آباد غرب و شرق جهت تامین قوت لایموت خود و خانواده یخچال ۲ دره (ساید- بائ‌- ساید) چینی‌-کره ی را بر کول طناب پیچ کرده پیاده از مرز کشور تا نزدیکترین روستای امن کیلومتر‌ها در بیابان‌های خشک و بی‌ آب و کوهساران سخت و نا هموار عرق ریزان در سرما و گرما به امید رسیدن به مقصد بدون اینکه هدف گلولهٔ قاچاق چیان یا نیروهای مرزی یا اشرار مسلح شوند، طی‌ طریق می‌کنند. قطعا چیزی از این معاملات چرب و شیرین عمو سام و دولتمردان در محدودهٔ ذهنشان نمی‌گنجد، آنها فرزندان ایران/تهران/شیمیرانات نیستند؛ انها فرزندان فقرند.

    حال غیاث کنید با خرید موشک‌های اس‌-۳۰۰ از عمو پوتین که حتا کار به شکایت در داد گاه لاهه کشید چون که بنا بر ملاحظات استراتژیک خود در تقابل با عمو سام و ناتو مردد بود که بفروشد یا نفروشد، و پس از فریبی که بابت استقرار سپر موشکی ناتو به بهانهٔ دفع موشک‌های دور برد ایران و در واقع برای تضعیف سیستم دفاعی موشک‌های روسیه خورد، جهت ایجاد توازن به فروش موشک‌های اس‌-۳۰۰ تن داد؛ جهت اطلاع شما اینجانب هیچ گونه حق دلالی، هواداری یا کمسیون دریافت نکردم.

    بیانات شما به مضمون فرا خواندن و دعوت ملل منطقه به قیام بر علیه عمو سام توسط اینجانب که انگار ارواح چگوارا، گاندی، ماندلا و خمینی یکجا در کالبد بنده جای شده و یا گلو پاره کردن اینجانب به زعم شما برای یک قدرت مجهول جهنمی به وضوح نماینگر پریشان ذهنی شماست، آنهم برای گنجشکی که اینجا فقط گاهی جییک جییک (توییت) می‌کند، عقابی که از جییک جییک گنجشک بهراسد نوبر است.

    فقط برای چند لحظه هم که شده کلاه خود را منصفانه قاضی کنید (بنده به هیچ وجه خام نیستم) که نقش عمو سام و عمو پوتین در این مکاره بازار تحریمات همه جانبه، مصادرهٔ مالی‌، گروگانگیری پولی‌، مکر و فریب و دغل کاری و دلالی و بده بستان و ضرر و زیان میلیاردی خرید و فروش تسلیحات و تجهیزات معکوس می‌بود، آنوقت کامنتهای شعله ور شما صفحه‌هات کامپوترها را هم می‌سوزاند. دوست گرامی بیماری “روسیماتیسم” شما و بسیاری هم کیشان شما را درمانی نیست، حتا اگر تمام خاک روسیه از نقشه جهان محو شود.

    مسبب اصلی‌ وضعیت کنونی ما گذشته و اکنون خود ماست. نقش عوامل خارجی‌ موثر است اما ما خود سرنوشت خود را رقم می‌زنیم. نقد‌های من بر عمو سام بر مبنای جایگاه تاریخی و نقش جهانی و تاثیر گذاری آن به مثابهٔ امپراطوری رو به افول عصر ماست. تاریخ معاصر ما از نقش مهم عمو سام و شرکا در سرنوشت سیاسی ما و کشورهای منطقه نشان فراوان دارد.

     
    • جناب کاوش،

      شما که یک جا در کنار همهٔ تخصص‌هایی‌ که به رخ می‌‌کشید با یک خروجی ثابتی از سر جمع این تخصص‌ها که خلاصه شده در دو واژه عمو سام و امپریالیسم، مواجه هستید و همهٔ کپی پیست‌های شما نیز تنها یک رسالت و وظیفه را برای شما رقم می‌‌زنند که تا ابدالدهر فراتر از عموسام و امریالیسم نروید، گویا مدعی دارا بودن تخصص‌های دیگری هم هستید که فی‌ الفور از راه دور بیماری کسی‌ چون من را نیز تشخیص می‌‌دهید، آیا وقت آن نرسیده که بی‌ درنگ که به متخصصی خبره، مبرز و حاذق مراجعه کنی‌؟

       
      • جناب ناشناس)،

        پر واضح است که شما توجهی‌ به نقد‌های اینجانب بر ساختار اقتصاد‌سیاسی کشور نکردید. در واقع این شما و دوستان هم فکر خود هستید که قدرت‌های خارجی‌ را مسبب وضعیت کنونی کشور می‌بینید، که به زعم شما سرنوشت کشور را خوب یا بد تعیین می‌کند. شمائید که تصور می‌کنید در زیر سایه سلطهٔ فرهنگی و کرم عمو سام به پیشرفت و دموکراسی و تامین حقوق بشر نایل شده و یا در مراودات سیاسی و تجاری دغل کارانه با عمو پوتین جاسوس پیشه به قهقرا در افتادیم. تا زمانیکه نقش و مسئولیت تاریخی خود را در سرنوشت خود در نیابیم همواره به هذیان گویی و مقصر دانستن دیگران در ناکامیهای خود مشغولیم.

        مسبب اصلی‌ وضعیت کنونی ما گذشته و اکنون خود ماست. نقش عوامل خارجی‌ موثر است اما ما خود سرنوشت خود را رقم می‌زنیم. نقد‌های من بر عمو سام بر مبنای جایگاه تاریخی و نقش جهانی و تاثیر گذاری آن به مثابهٔ امپراطوری رو به افول عصر ماست. تاریخ معاصر ما از نقش مهم عمو سام و شرکا در سرنوشت سیاسی ما و کشورهای منطقه نشان فراوان دارد.

         
    • آقای کاوش

      خوب شد اعتراف کردی که ” یک قلم ۲ میلیارد دلار بابت خسارت مالی‌ و جانی وارد آمده به وابستگان و شهروندان عمو سام جهت پرداخت به شاکیان از مرتکبین حوادث گوناگون در نقاط مختلف جهان توسط گروهایکه عمو سام آنها را تروریست مینامد، به واسطهٔ نادانی‌ و طمع ورزی دولتمردان و رانتخواران دلار‌های نفتی‌ وطنی توسط عمو سام و خزانه دار و قاضی القضاتش هپلو شده؛ ” . مگر جز این است که همین نادانان و طمع ورزان و رانت خواران وطنی به سرکردگی فرزانهٔ بصیرت از گماشتگان روس‌ها هستند تا این حال و روز ملت و مملکت باشد که نکبت حاکمان و پلیدی‌های روسها از سر و روی آن می‌‌بارد؟

       
  69. سلام. سيامكم. از اظهار لطلف و مرحمت دوستان عزيزم بسيار ممنونم.
    اما دوستان! عزيزان! همراهان! هموندان! چرا به اصل صحبت بنده توجه لازم را مبذول نمي‌فرماييد. بنده در اين كامنت و كامنت قبلي از آقاي نوري‌زاد خواسته‌ام تا به سؤالاتي كه از ايشان درباره سانسور چهار مطلب بنده كرده‌ام پاسخ دهد. همچنين از ايشان پرسيده‌ام كه چه كسي به شما حق داده است كه خود را مرجع تشخيص مناسب يا نامناسب بودن مطالب ديگران بدانيد و طبق نظر خود عمل كنيد؟ آيا همين كه شما در اين جامعه مجازي، صاحب قدرت و جاه و مقام هستيد براي اين منظور كافي است؟ اگر اين موضوع را بپذيريم،‌ آيا در يك مقياس بزرگتر لاجرم به اين نكته نخواهيم رسيد كه پس ديگراني هم كه مطالب امثال بنده و شما را سانسور مي‌كنند، كاملا حق دارند و اشكالي به كار آنها وارد نيست؟
    در حقيقت بنده در اينجا يك مسأله اساسي در حوزه سياست و حكومت و اجتماع را مطرح كرده‌ام. لطفا به اين موضوع توجه فرماييد و همگي با هم از آقاي نوري‌زاد بخواهيد و بخواهيم كه به اين سؤال پاسخ دهد.
    بنده معتقدم ايشان با روشي كه در پيش گرفته است، خودش در آن واحد،‌هم قوه مقننه است هم قوه قضائيه و هم قوه مجريه. هم قانون وضع مي‌كند، هم خودش تشخيص مي‌دهد چه كسي در چارچوب آن قانون عمل مي‌كند و چه كسي خلافكار است و هم حكم صادره را اجرا مي‌كند. اين كه شد همان ديكتاتوري و توتاليتاريسم و فاشيسم و نازيسم و غيره و غيره. وجدانا اين طور نيست؟
    از طرفي، ايشان وقتي در جايگاه رياست و قدرت قرار مي‌گيرد، لاجرم بايد پاسخگو باشد. پاسخگويي در مقابل هر سؤالي كه از ايشان مي‌شود. نمي‌تواند بگويد من به اين دسته سؤالات پاسخ نمي‌دهم و به آن دسته پاسخ مي‌‌دهم. مگر ايشان مي‌تواند براي ديگران تعيين تكليف كند كه چه چيزي بپرسيد و چه چيزي نپرسيد؟ اگر بخواهد اين طور باشد كه پس چه فرقي با ديگران دارد؟ بنابراين فرق است ميان من به عنوان يك عضو عادي اين جامعه با ايشان به عنوان حاكم و زمامدار. گفت: يا مكن با پيل‌بانان دوستي يا جواب سؤالات را بده!

     
    • اگر دنبال ریشه های مشکلات فعلی کشور هستیم، اعم از اخلاقی و اقتصادی، لازم نیست دنبال تحلیل های آکادمیک پیچیده و … باشید. کافی است نگاهی بیندازید به سوالی که جناب نوریزاد در این پست مطرح فرمووده اند، با جوابهایی که مخالفان ایشان در اینجا و در فیسبوک نوشته اند. بنده معتقدم مشکل اساسی جامعه ما جهل است و عده ای عامدانه از این موج جهل سواری می گیرند. کسی که به حیطه خصوصی یک فعال مدنی ورود می کند یا کسیکه تفکرات نوریزاد دهه 80 را به رخش می کشد از طرح سوالات نوریزاد در رنج است و می خواهد چهره او را تخریب کند. در این بین یکی از مخاطبان آیا می پرسد چطور اگر ما در سوریه نبودیم داعش الان در خیابان های تهران حضور داشت؟

      نوریزاد در این پست می پرسد:” مگر یک نظامی آنهم در شرایط بحرانی جامعه اش به چنین وادی حساس و خائنانه ای – مثل تشر زدن به سران بحرین – داخل می شود؟ ”

      جوابها را بنگرید:

      سیامک: سلام. سيامكم. آقاي نوري‌زاد! آيا به خاطر داريد مدتها پيش هنگام برگزاري نمايشگاه كارهاي هنري‌تان دو خانمي بود كه با آرايش و وضعيت خاص روبروي شما قرار داشتند و دسته گلي هم به شما تقديم داشته بودند كه در دستتان قرار داشت و با چهره‌اي سرشار از مهر و محبت به يكديگر مي‌نگريستيد.

      امید: ببند فکتو خود فروخته اجنبی پرست چه قدر از این ملخ خورها گرفتی تا اینطوری درباره سردار قلم بزنی توی حروم زاده لیا قت زندگی کردن در ایران رو نداری

      احمد: میدونی جناب حقوق بشر،اینقدر زورم میاد یک آدم چپ و چوتی مثل تو بیاد راجع به سردار سلیمانی حرف بزنه. اون که اگر نبود الان ناموست زیر داعشیا داشت خفه میشد

      صادق (با حدود 40 سال اختلاف سنی با نوریزاد): عمو نوریزاد!!!!!!تا یه خورده بهت امیدوار می شم یهو یه طوریت می شه که ناامیدم می کنی!!!!آآخه اگه سردار سلیمانی نبود که تو و همپالگی هات تو این سایت باید از اعضا داعش تو خونه هاتون پذیرایی می کردین!!!!

      مرتضی: آقای ظلمت زاد! مستند ساز مطرودی که شهید آوینی به خاطر تفکرات گروهکی طردش کرد! اسم نوری زاد با خاطره نا خوش فیلم چهل سرباز برایم اجین شد! همان فیلم حال به هم زن بی بیننده سه میلیاردی (ان هم در سال ۸۵)… گر امثال سلیمانی ها نبودند که افراد نامتعادلی چون شما مملکت را به باد می دادید

      حسین: نوری زاد بدبخت با این کارات چی را میخوای ثابت کنی میخوای رژیم را عوض کنی که ایران دیگه همه زن ها سرلخت بیان بیرون بهایی ها حکومت دست بگیرن بدبخت بخدا این اخوندها امنیتی که الان در ایران برای مردم درست کردن هیج جای دنیا وجود ندا

      جیمی: كاش بعضى انسانها مانند اقاى نورى زاد به جاى وق وق كردن از دور خود به معركه مى امدند تا ببينيم چه در استين دارند وگرنه حرف زدن بى عمل با عرض معذرت گه زيادى خوردن است…

      مهران: تو برای خود شیرینی دست به هر کاری میزنی و پای این و اون رو میبوسی و تو خیابون های امن تهران آشغال جمع میکنی٬ این سردار داره برای حفظ امنیت تو با وحوش داعش میجنگه. بی شرمی هم حدی داره

      حمید: لطفا برای این مملکت تصمیم نگیر … این مملکت صاحب داره و صاحبشم شمو نیستی پس خفو شو …

      حمید: مطالبى كه مى نويسى استمناء نوشتارى اى بيش نيست. باگوگوش و مهستى محشور خواهى شد اين را من نمى نويسم پروانه ها مى نويسند

      مهدی: چقد زر میزنی تو

      مملی: ببین اشکول پریود مغز بحرین یکی از استانهای ایران هست پس خفه

       
      • ناشناس گرامی فقط یک رفراندوم با حضور ناظران بین المللی میتونه روشن کنه که آیا اکثریت جامعه ما از این تیپ گاوچاله دهان ها هستند یا نه؟ فعلا زور و پول و اسلحه و رسانه و همه تریبون ها دست اون هاست و با وجود این در برابر اظهار نظر یک فعال مدنی این طور به قول خودشون زورشون میاد و به ولوله می افتند.تشکر بسیار از شما لازم است که با قرار دادن جملات این ها در کنار هم کمک کردین تا بفهمیم همه اونا اصلا منطق ندارند و هیچ آرامشی در روانشون نیست و هیچ گوش شنوایی ندارند و درست مثل بازجوها می خواهند در ازای مزدی که میگیرن طرف خود را با تحقیر و لحن زننده و بی چاک و دهنی و لجن مالی عصبانی کنند و در هم بشکنند. این روش برخورد جاهلانه و سادیستی دقیقا حرف نوری زاد رو اثبات می کنه. من اگه شکی در درستی این پست نوریزاد داشتم با خواندن این فحشنامه ها شکم به یقین تبدیل شد. زیر قبه این سردار ها خون هزاران جوان بیگناهه. از اوین 67 رسیدند به کهریزک88. تو این مملکت دزدی ها شد، مردم بسیاری به نان شب محتاج اند، بیکاری و اعتیاد و فحشا و کلیه فروشی بیداد میکنه، جوان ها از برکت این قماش آدمها روز بروز بیش تر از دین زده میشن. کارگران به خاطر احقاق حقشون تازیانه میخورن. به شریف ترین انسان های این جامعه در کهریزک تجاوز کردند . اینها صداشون که در نیومد هیچ، همکاری هم کردند. این مظلوم ها در مملکت خودمون بودند. اینا یک کلمه به خاطر این مظلوم ها اعتراض نکردند. میدونی چرا؟ چون اونا پول و قدرت و پاگون و قبه نداشتند، چون بی یاور بودند. حالا توقع دارند ما باور کنیم که این سردار های بلف زن دارند با ظلم می جنگند. ظالم هرگز نمیتونه با یه ظالم دیگه به خاطر ظلمش بجنگه.

         
    • جناب سیامک
      اول، شما به زندگی خصوصی و دید شخصی افراد چکار دارید، زمانی که با همکارتان برخورد می کنید ، حال زنش را اول می پرسید و می خواهید بدانید با زنش در چه حال و احوالی است ؟!
      شما نظر شخصی خود را در هر جا بیان می کنید ؟! مثلا به دوستتان می گویید چه زن زشتی دارد ؟ در جایی هر فرد از ما نظر خود را سانسور می کنیم یا با غرض و یا از روی احترم متقابل به شخصیت انسانی.

      دوم ، شما این سایت را خانه ی آقای نوری زاد تلقی کن ، او می تواند هر کس را بخواهد مهمان کند و با هر کس که مایل است مراوده کند .
      سوم ، تمام نویسندگان سایت را اگر همکاران یک بخش اداری تصور کنید ، هر کس فکر و روش و سلیقه ای دارد که منفرد و خاص اوست ، حتما نباید همه مانند شما و حزب الله ایها دیدن زنان را بد و ناپاک بدانند ،سعی آقای نوری زاد نیز برای روشن کردن اذهان گیج و درمانده در تاریکی خرافات و حماقتهاست که تا کنون جز ضرر به ایران و انسانها چیزی نداشته است.

      چهارم، این سایت مدنی ،سیاسی است ، چون مربوط به انسانها و جامعه و حاکمان و روابط و رفتارشان می شود ، و وجود سایت به باز شدن محیط آزاد کمک می کند.
      پنجم. ما باید یاد بگیریم که هر کس مخالف نظر ما بود ، دشمن نیست ، علم جدید پیشرفتش بر مبنای انتقادات است چون وجود انتقاد یعنی کمبود و بر همین مبنا علم می کوشد ، ما باید این ذهنیت دشمن پرستی را کنار بگذاریم ، وبه دیگران چون دوست بنگریم ، و یا یک فرد معمولی که چون من نیست . در این جهان هر چیز فردیت خود را دارد٫ خاص و یگانه است وشگفتی آن هم در چندگانگی اوست و چون تاریکی شب خاموش نیست.

      ششم، دو دوست نزدیک که معاشرت خانوادگی دارند با دو آشنای هم محله و یا همکار فرق دارند، وبدین خاطر احترام به دیگری ایجاب می کند ، به مسایل شخصی نپرداخته و خاله زنک بازی ها را کنار گذارایم ویاد بگیریم تحمل کنیم بپذیریم هر کس می تواند ، آنگونه که مایل است باشد .

       
    • آقای به اصطلاح سیامک! افسر جنگ نرم! نوری زاد یک شهروند عادی است که وظیفه شهروندی اش را ایفا می کند و مسئول در مقابل حقوق شهروندی خود و دیگر شهروندان است، لطفا از “آقایت” که سالهاست مسئولیت ام القرای جهان اسلام را بر عهده دارد بپرس، پس از این همه سال چه بر سر دین، مردم و مملکت ایران که هیچ بر سر مردم دنیا آورده ای؟ شما نه تنها دنیای موعود که آخرت خیالی اشان را هم نابود کردید!

       
    • اقا سیامک خواستم به عرض شما برسونم من این اقای نوریزاد دیکتاتور.توتالیتاریسم.فاشیست.تازیست ووو را وجدانا دوست دارم و ای کاش هر 3 قوه در بست در اختیار ایشون بود حالا میخواد جواب بده یا نده سانسور ی باشه یا نباشه این اقا خیلی وقته که امتحانشو پس داده خیلی وقته و دیگه این حرفا معنی نداره زنده باد نوری زاد قهرمان .زنده باد همه دیکتاتورهای که مثل نوریزاد ما هستند .امیدوارم هر چه زودتر سلامتیش رو بدست بیاره و این دیکتاتور عزیز و دوست داشتنیمون برگرده و اولین نفری رو که بخواد سانسور کنه من باشم فقط بیا که خیلی منتظرتیم ای یار با وفا.

       
  70. زندانیان سیاسی را آزاد کنید!
    اعتصاب غذا از آخرین تصمیماتی است که یک انسان مورد ستم و آزار گرفته و به ناحق زندانی شده دست به آن می زند!

    خبرگزاری هرانا – وضعیت جسمی جعفر عظیم‌زاده کارگر زندانی در شصت‌وچهارمین روز اعتصاب غذا وخیم گزارش می‌شود. با ادامه خونریزی روده‌ها، معده وی نیز دچار مشکلات جدی شده است. پزشک وی درپی وخامت حالش روز جاری اعلام کرده در صورت تداوم اعتصاب غذا وی به کما رفته و خطر مرگ وجود دارد. این درحالی است که مسئولین قضایی هنوز هیچ اقدامی در راستای تحقق خواسته های او انجام نداده اند.

     
  71. مازیار وطن‌پرست

    پیام ویدئویی آقای نوریزاد از بیمارستان:

    https://www.facebook.com/nasser.a/posts/10154012826916130

     
  72. پیشنهاد می کنم امشب پنجشنبه دهم تیر همگی برای سلامتی نوریزاد عزیز به درگاه پروردگار دعا و نیایش کنیم.ساعت دوازده شب.

     
  73. محمد نوریزاد را با سم مسموم کردن و به احتمال زیاد ازسم ارسنیک استفاده شده.
    این سم به مقدار کم ولی به مدت تولانی وارد بدن میشود وبه تدرج نارسایهایی را در بدن تولیید میکند. از جمله بیماری شبیه به برنشیت. محمد را باید یک پزشک متخصص سم شناسی معاینه کنه اگر هنوز دیر نشده.
    عوارض مسمومیت با ارسنیک:
    The association between chronic arsenic exposure and cancer is strongest for skin, lung, and bladder cancer. Liver (angiosarcoma), kidney, and other cancers have limited strength of association [IARC 2004; NRC 2000]

    منبع
    https://www.atsdr.cdc.gov/csem/csem.asp?csem=1&po=11

     
  74. آیت‌الله خامنه‌ای عصر امروز (چهارشنبه) در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضاییه از چشم بستن سازمان ملل بر جنایت جاری و کودک کشی در یمن گفتند.

    آیا ازدواج دختران ۱۰-۱۲ ساله تجاوز و قتل انسانیت نیست؟
    آیا اعتیاد و بیماری ها و کارتون خوابی وطلاق و کار و بی سرپرستی کودکان ایرانی نشان فساد و جنایات بر کودکان نیستند ؟
    در روزنامه های سراپا گنده گو، بی محتوا و یک دست ، چه انتقاد و راهکاری ارایه می شوند ؟ زنان و کودکان و کارگران و مردم در کجای این اخبار جای دارند؟اما حرف از پستها و مقامها و گنده گویی ها راجع به مفتخوران و دله دزدان و نسیه قرض دادنها به این و یا آن جناح و فرد و افراد روی سپید کاغذها را سیاه کرده اند.

    آیت الله آملی لاریجانی، حجم خدمات قوه قضائیه را گسترده خواند و در این خصوص به رسیدگی به بیش از ۱۴ میلیون پرونده به دادگستری‌ها و شوراهای حل اختلاف و ارائه بیش از ۷۰ میلیون خدمات ثبتی در سال گذشته اشاره کرد.
    …..
    فقط دادن این آمار، نشانه جامعه ی ناثبات و بیمار نیست ؟ که در آن خود حاکمان با قوانینشان دست دارند ؟ صحبت فیش حقوقی و دله دزدی وزمین خواری و رانت خواری به یک هفته نکشیدو چون حقوق کارگران وزنان و کودکان به فراموشی رفت .
    مردم ایران را درگیر هجویات کرده اید ، آنها را برای شهید شدن و وعده بهشت به جنگ می فرستید ، و آزادی خواهان را زندانی و به جرم امنیتی زندانی می کنید .

    شما خود بزرگترین دشمن مردمید و دم از دشمن بزرگ آمریکا می زنید ،دزدی هایتان برای جنگ پروراندن در سوریه و لبنان و فلسطین و از دهان گرسنگان ایرانی گرفته به حلقوم مردم دیگر ریختن را چگونه توجیه می کنید ؟
    کجا آمریکا شبانه به خانه مردم عادی ریخته و مردم را بجرم شادی شکنجه شلاق و زندانی کرده و یا این اجازه قانونی را داده که حق کودکی گرفته شود و یا کرامت انسانی افراد با گرفتن حق آزادی بیان و نداشتن زندگی سالم زیر پا گذاشته شود؟
    دوران انقلابی شما مدتهاست با قدرت و زورگویی و ستم بر مردم بسر رسیده و اگر انقلابی هم باید ، مردم ستم دیده و غارت شده ی ایرانند ، نه شما.

     
  75. وزوزیرک بیکاری همه و رفاه دولت دزدان، حاجی برادر عباد: در چارچوب برخورد دولت با دریافت‌کنندگان حقوق‌های غیرمتعارف مدیرعامل بانک رفاه برکنار شد.
    مش قاسم: طبق سنت رایج حکومت اسلامی میخوان موضوع رو درز بگیرن و محدود کنن به یه آقا دزده. برادر عباد، حقوق و مزایای خودت توی این ۳۸ سال چند بوده؟ مبلغی که بابت تفریح و تحصیل و غیره حاجی زادهگان بهت پرداخت شده چند بوده؟ بقیه وزوزیرکان و معاونانکان و مدیرکان و مدیر عاملکان و از ما بهتران انتسابی و شبه انتخابی چی؟

     
  76. با درود بيكران به نوری زاد گرامی و آرزوی سلامت وجود نازنینش.
    دوستان، ياران! مرد بزرگ و شريف در بستر بيماری است؛ تنهايش نگذاريم. هر كسی به هر شكل ممكن. خصوصا ً پزشكان شريف ياری كنند.
    چشم اميد خيل مشتاقان به اوست. او را سلامت و سرزنده ميخواهيم.

     
  77. با سلام:
    در باب آنچه در سایت شما اکثر بازدید کنندگان نگارش فرموده اند در باره مقاله ای یکی از بازدیدکنندگان ارجاع داده بودند نظرم را برای شما میفرستم اگر صلاح میدانید آنرا در اختیار ایشان و دیگران قرار دهید . لینک و موضوع را اول آوردم که خواننده های مطلب, سر در گم نماند.
    هزینه‌های حزب‌الله برای ایران
    http://zeitoons.com/12097
    خبر جدیدی نیست و ملت ایران در سال ۸۸ به انواع مختلف از این مطلب در خیزش سال ۱۳۸۸ آگاهی خود و مخالفت با آنرا اعلام کردند . تمامی دنیا مخصوصا اسرائیل از ان با خبر است. به لینک زیر مراجعه کنید .
    http://www.bbc.com/persian/iran/2016/06/160628_l03_hezbollah_iran_funding_us
    قطعا سران حکومت در تضادی آشکار این مطلب را علنی کرده اند تا آنچه را ملت ایران در جنبش خود در سال ۱۳۸۸ با صدای بلند مخالفت کرد را برای تقابل با مردم و و مانور های سیاسی دیگری امتیاز هایی را برای ترساندن و عقب نشینی مردم و تسخیر مناسب قدرت و سرکوب بیشتر مردم بکار برد.
    انتظار ملت از روشنفکران و آنهایی که به تفسیر خبر میپردازند ارایه راه حل برای محدود کردن تمامی جناح های سیاسی علیه مردم ارزش مند است نه ترساندن مردم.
    انتظار مردم از روشنفکران و تفسیر نویسان باز کردن روش مقابله با حیله های تمامی جناح های حکومتی علیه مردم است و اگر از این زاویه چیزی در چنته کسی نیست ننوشتن بهتر از تکرار مکررات است. تحلیل باید راه کار ارایه دهد که هنوز در میان جمع روشنفکران ما از ان خبری نیست.

     
  78. از نقطه نظرحکومت اسلامی انسانها رو به سه طبقه تقسیم میکنن:
    ۱- گوسفندان درجه یک. اینا گوسفندان گوش به فرمان میباشند. ولکن اینا به دو گروه تقسیم میشن. یه گروه هرانچه که چوپون گفت اجرا میکنن*. اینا گاز میگیرن، لگدمال میکنن، و اگه چوپون بهشون امر کرد گوسفندان دیگر رو میکشن، از هر سه طبقه. یه گروه دیگه از این طبقه وانمود میکنن که زیاد به حرف چوپون گوش نمیکنن، در حقیقت اینا وظیفهشون کلاه گذاری بر سر طبقه دوم میباشد. کل این طبقه رو میبرن به بهترین چراگاه برای چریدن و بهترین اغل برای شب به صبح سر کردن.
    ۲- گوسفندان درجه دو. اینا گوسفندان سر به زیر میباشند. واسه خودشون توی هر چراگاهی که چوپون گفت میچرن، شب هم توی هر سوراخی که چوپون گفت به صبح میکنن. گوسفندان درجه دو همه چی رو میبینن ولی سرشون رو میندازن پایین و بع بع میکنن.
    ۳- گوسفندان درجه سه. اینها گوسفندان چموش میباشند. این طبقه رو چوپون از هر دو گروه گوسفندان درجه یک استفاده میکنه برای کنترل کردنشان. این گروه رو چوپون به دست گوسفندان درجه یک هر بلایی که دلش خواست به روزشون میاره.
    * میخواستم از صفت سگ برای اینا استفاده کنم (طبقه یک ها) ولی دیدم به سگها توهین میشه.

     
  79. آورین همان آفرین است با یک گویش ویژه:

    گفتمش شعری سرودم چشمگیر
    پر ز ایهام و مراعات النظیر
    جان به کف با کله ی خر، قلب شیر
    تا بخوانم نزد آن سلطان پیر
    بلکه گیرد پند آن شیخ ////
    بند بردارد از این خلق اسیر
    ریش خود خاراند گفتا:آورین
    @@@@@
    گفتم ای سرچشمه ی ایمان ما
    ای بدستت اختیار جان ما
    رفته از تو بر فلک افغان ما
    ای خبردار از غم پنهان ما
    تا شدی ناخوانده تو مهمان ما
    رفت بر باد فنا ایران ما
    چانه را جنباند گفتا آورین
    @@@@@
    گفتم از آمار قتل و اعتیاد
    از طلاق و دزدی و فقر و فساد
    از رواج کینه و خشم و عناد
    از فسون دشمنان بد نهاد
    یا که آقا زاده های بی سواد
    ناله کردم رفته ایرانم به باد
    روی برگرداند گفتا آورین
    @@@@@
    گفتم از روحانیان نانجیب
    از شیوخ فاسد مردم فریب
    از قضاوت ها و احکام عجیب
    ضجه ی مظلوم و محبوس و غریب
    تیر آه مردمان بی نصیب
    ناله ی همراه با ام من یجیب
    سبحه را چرخاند گفتا آورین
    @@@@@
    گفتمش مجلس نشینانت ////
    //////
    آبروی کشورم را می برند
    ان یکادی خواند گفتا آورین
    @@@@@
    گفتمش بنگر دکل ها گم شدند
    مصرف رجاله های قم شدند
    سفره ها بیگانه با گندم شدند
    مثل هم روز و شب مردم شدند
    مارها هم سفره ی کژدم شدند
    راس کشور صاحبان سم شدند
    شانه را لرزاند گفتا آورین
    @@@@@
    جان به کف بنهاده و رفتم به پیش
    با سوالی ختم کردم شعر خویش
    گفتم ای دارنده ی انبوه ریش
    ای ورای منطق و قانون و کیش
    متصل بر تخت قدرت ////
    عمر تو باشد زعمر نوح بیش؟
    در جوابش ماند گفتا آورین
    @@@@@
    یک نفر آمد کنار من نشست
    دست بندی داشت دستم را که بست
    گفت ای مولایم از روز الست
    گر کنی امضا بر این حکمی که هست
    شاعر گردنکش مغرور پست
    می شود اعدام بعد از قطع دست
    خامه را چرخاند گفتا آورین

     
  80. وضعيت آقاى نورى زاد بحرانى است. اگر كسانى از دوستداران ايشان داراى تخصص ريه و عفونى هستند لطفاً هر چه در توان دارند براى كمك به تشخيص بيمارى ايشان انجام دهند. ايشان با صدايى بسيار بى رمق در كانال تلگرامشان اعلام كردند كه عليرغم مصرف آنتى بيوتيك، تب و لرزشان باز شروع شده و پزشكان هنوز عامل بيمارى ايشان را تشخيص نداده اند.
    با توجه به تب، لرز و سرفه، حال عمومى بد و پاسخ ندادن به آنتى بيوتيك هاى وسيع الطيف آيا بيمارى ايشان مى تواند از انواع پنومونى هاى آتيپيكال مانند لژيونلا باشد؟ اگر هر چه زودتر تشخيص درست داده نشود و آنتى بيوتيك مناسب شروع نشود عواقب وخيمى رخ خواهد داد.
    ايشان تنها هستند در برابر يك سيستم مخوف بعلاوهء تجربه هاى وسيع يك ابرقدرت سابق در از سر راه برداشتن مخالفين.
    دوستانى كه مى توانند از كمك فكرى و عملى دريغ نكنند.

     
  81. مازیار وطن‌پرست

    اگر هم شکی به شارلاتانیسم و بی‌سروپایی سیاسی امیر عباس فخرآور نویسنده‌ی کتاب “رفیق آیت‌الله” داشتم برطرف شد. ایشان از همان چند خط اشاره‌ی آقای نوریزاد به کتابش سود جسته و آن را به مثابه تأیید مطالب کتاب خویش دانسته‌است:
    https://www.youtube.com/watch?v=1LR3zpchXZI

    مناظره‌ی آقای ایرج مصداقی با فخرآور در برنامه‌ی افق‌نو بسیار روشنگر است:
    https://www.youtube.com/watch?v=sdPV1pRrUTA

     
  82. سلام. سيامكم. دوستان و همراهان گرامي، همانطور كه شاهديد آقاي نوري‌زاد در قبال سؤالاتي كه از ايشان مي‌كنم، پاسخي ندارد و دم فرو بسته است. البته ممكن است ايشان بهانه‌هاي مختلفي را براي اين سكوت خود عنوان دارد اما واقعيت آن است كه پاسخ ندادن ايشان از بي‌پاسخي است ولاغير.
    به عنوان نمونه بنده در اينجا سؤالي را مطرح مي‌كنم و انتظار دارم كه ايشان پاسخگو باشد، كه سخت به پاسخ ايشان نيازمندم.
    آقاي نوري‌زاد! آيا به خاطر داريد مدتها پيش هنگام برگزاري نمايشگاه كارهاي هنري‌تان، بازديد كنندگان مختلفي به آنجا مي‌آمدند. شما در آن دوره عكس‌هاي بسياري از اين بازديدكنندگان را در حال ملاقات و گفتگو با خودتان روي سايت قرار مي‌داديد. يكي از اين عكس‌ها متعلق به دو خانمي بود كه با آرايش و وضعيت خاص روبروي شما قرار داشتند و دسته گلي هم به شما تقديم داشته بودند كه در دستتان قرار داشت و با چهره‌اي سرشار از مهر و محبت به يكديگر مي‌نگريستيد. البته اين كه در آن هنگام چه چيزي به هم مي‌گفتيد را نمي‌دانم اما شما در زير آن عكس اين مطلب را نوشته بوديد:
    «این دو بانوی خوب با دسته گلی به نمایشگاه آمدند و تا مدتی ماندند و رفتند. من در گذشته چه گریزان بودم از این چهره ها. اکنون اما احساس می کنم اینها دختران خود من اند. پاره های تن من اند. و من، چه غافل بوده ام از پاره های تن خویش سالیان دراز.»
    اين كه شما خود نوشته‌ايد «من در گذشته چه گريزان بودم از اين چهره‌ها» بخوبي بيانگر همان چيزي است كه بنده عرض كردم يعني «اين دو بانوي خوب» با آرايش و وضعيت خاص بودند. البته بنده در ذهنم سؤالات متعددي در اين باره دارم كه به خاطر پرهيز از سانسور شدن مطلبم تحت عنوان ورود به حريم خصوصي، از طرح آنها خودداري مي‌كنم و فقط به طرح يك سؤال مي‌پردازم:
    جناب آقاي نوري‌زاد عزيز و مبارز و آزاديخواه و غيره و غيره، ممكن است توضيح بفرماييد كه چطور است كه جنابعالي اين دو خانم با اين سر وضع را «دو بانوي خوب» و «پاره‌هاي تن خود» توصيف مي‌كنيد اما در پاسخ به اين كه چرا همسر محترم جنابعالي در هيچيك از اين مراسم در كنار شما قرار ندارد، پاسخ مي‌دهيد كه ايشان در خانه مانده است تا برايم غذا درست كند و به اين ترتيب، ايشان را در حد آشپزخانه منزل خود تصوير و توصيف مي‌نماييد؟ چطور شد خانم‌هايي كه در گذشته از آنها گريزان بوده‌ايد، امروز تبديل شده‌اند به دو بانوي خوب و پاره‌هاي تن، اما همسر گرامي و زحمتكش و محترم شما كه عمري را صبورانه با بد و خوبتان گذرانده است، امروز حداكثر نقشي كه در زندگي شما دارد، همان آشپزي است؟
    آيا اين نحو نگاه و تحليل و توصيف شما، ظالمانه و خودخواهانه نيست؟ آيا بهتر نيست به جاي اين كه از غفلت و بي‌توجهي نسبت به اين تيپ خانم‌ها اظهار تأسف كنيد و به جبران مافات از آن همه بي‌توجهي‌ها و غفلت‌ها در اين زمينه بپردازيد، نگاهي دوباره به نحوه رفتار و كردار خود در ارتباط با همسر محترمتان بياندازيد و از غفلت‌ها و كوتاهي‌ها در اين زمينه به درآييد؟

     
    • با سلام. دوستان شاید داستان دو مرد متقی ای را شنیده باشندکه در راهی صعب به زنی جوان و جذاب برخورد می کنند که قادر نبود از عرض رودی عبور کند. مرد اول می گوید من با دست زدن به این زن برای عبور دادنش از عرض رودخانه به گناهی دچار می شوم پس از خیر کمک به وی می گذرم. دومی اما بی معطلی آن زن را روی کولش می گیرد و از عرض رودخانه عبور می دهد و سپس دو مرد به راه خود ادامه می دهند. ساعت ها می گذرد و این دو ساکت طی مسیر می کردند تا اینکه اولی به دومی که زن را روی دوشش حمل کرده بود می گوید تو نباید به آن زن حوان و جذاب کمک می کردی و با این کار به گناه آلوده شدی. پاسخ مرد دوم شنیدنی بود. او گفت من در آن لحظه آن زن را از عرض رودخانه عبور دادم و پرونده اش در ذهن من بسته شد اما تو با اینکه خود راکنار کشیدی ساعت هاست ذهنت درگیر آن زن و جذابیت هایش است. نمی دانم چرا یاد این حکایت افتادم وقتی خواندم تصویر دو زن جوان با “آرایش و وضعیت خاص” در نمایشگاه های یکی دو سال پیش آقای نوری زاد هنوز ذهن بعضیها را درگیر خودش کرده.

       
      • این عزیز هم مانند عالمانی که از انان تقلید میکند زن را مساوی با جماع میدانند و با قیاس به نفس برای آنان قابل تصور نیست که مردی با زنی روبرو یا همکلام شود و قصد جماع نداشته باشد . در دوران بزعم اقایان فاسد ستم شاهی دختران و پسران دانشجو در ارتباط با یکدیگر در دانشگاه غالبا توجه نداشتند که طرف صحبت دختر است یا پسر ، دو انسان با یکدیگر معاشرت و گفتگو میکردند (البته استثنا هم داشت ) در ریاست دکتر گنجی بر دانشکده حقوق دانشگاه تهران یک روز دانشچویان دیدند که دارند نیمکت های یکی از کلاسها در طبقه همکف را جمع میکنند ، کاشف به عمل امد که دکتر گنجی میخواهد آنجا را تبدیل به سالن رقص کند ، دانشجویان دست به اعتصاب زدند و پس از چند روز آنجا تبدیل به اطاق شطرنج و پینگ پنگ شد .

         
    • اقا سیامک میخواستم از شما بپرسم ایا شما ازدواج کردید؟ اگر اری نظر همسر شما در مورد امدن به این سایت چیه؟ایا با اقای نوریزاد موافقه یا مخالف؟ایا شما همین که برای اقای نوریزاد وقت میگذارید برای ایشون هم میگذارید؟دفعه اخری که شما ایشان را شام بیرون بردید کی بود؟ایا ایشون هم مثل شما وقتش را با کامپیوتر میگذراند اگر اری چه سایتهای میروند ایا شما اطلاعی دارید ؟ افای سیامک این سوالها را جواب بدهید .در ضمن ایا بهتر نیست به جای این سوالاتی که از نوریزاد میکنید وقت بیشتری با همسرتان باشید.این بی توجهی ها وغفلت ها کار دستتون خواهد داد به امید روزی که به زندگی خصوصی افراد وارد نشویم.

       
    • آقای سیامک ، شما که تا این حد برای زنان ارزش قائلید و مُصر به همراهی آنان باشوهر ، چرا از رهبر و رئیس جمهورتان نمی پرسید چطور است که خانم هایشان در مراسم رسمی همراهشان نیستند ؟؟ این خانم ها که همه سراپا پوشیده اند و حجابشان حتی فراتر از حجاب اسلامیست .. ضمنا چقدر شیوه پرسش شما مثل بازجوهاست !!! در فیلمی ( یوتیوب ) بازجوی زن سعید امامی او را تهدید میکند به اعتراف روابط نامشروع و یا تحمل ضربات شلاق ،از این فرد گذشته بسیاری از زندانیان سیاسی را قبل از کشتن وادار به اعترافات ناموسی کرده و می کنند آدمهائی مثل شما …………….در ایران هرروز زن را مثل پارچه کثیفی لگدمال قوانین ضد بشری میکنند ،چطور است که مردانگی شما درمورد یک خانم, بخصوص اینهمه گل کرده ؟؟؟؟؟؟؟؟عجیب است که صدها زن آزادیخواه دور از فرزندانشان در زندانها ی ضد بشری شما ( نه در پستوی آشپزخانه !!) دارند ذره ذره می میرند و شما عین خیالتان نیست اما آرایش و وضع دوزن خیالتان را آشفته کرده !!!!!!!!!!!!

       
    • جناب نوری زاد درود!
      ظاهرا “افسران جنگ نرم” بفرموده حضور فعالی در قلمرو شما یافته اند، متاسفم از اینکه حتی این خلوت اکثریت خاموش را هم برنمی تابند! آقای ظاهرا” سیامک، بقول “آقایت” یک لحظه فکر کن بلانسبت نوری زاد همان شیخ عیسی قاسم بحرینی است که بجای اسلحه، منطق را به ملت ایران هدیه داده، آخه بلاهت هم حدی داره اگر تکلیف و وظیفه شرعی شما بگذارد!

       
    • وقتي کامنتهايي از اين دست را ميخوانم بيشتر به حال خودمان و مملکتمان تاسف ميخورم که يک اقليت تماميتخواه چطور ضمن تسلطش همهجانبه بر جان و مال مردم به اين روشهاي نخ نما شده براي تخريب وجهه منتقدان چنگ ميزنند. مثالهايي از اين دست قبلا بوده و بعد از اين هم خواهد بود. مذهبيوني که با قرائت خاص خود از دين، مردم را صغير مي انگارند و حتي وقتي ژست انسادوستانه و دفاع از حقوق زنان به خود ميگيرند يادشان مي رود که همين حالا تحت سيطره حاکميت اسلامي اشان يک زن بخاطر عدم دسترسي به تلفن در اوين دست به اعتصاب غذا زده است. سمپاشيهايي از اين دست قبل از اينکه چهره نوريزاد را نزد هوادارانش مخدوش نمايد، مشت خالي و درون پر از اعوجاج فکري اين عده را هويدا می نمايد

       
      • ناشناس عزیز، خیلی هم نمیشه اینا رو مذهبی دونست . اینا ذاتا شرور ند. حرف زدنشون گواهی میده که توخالی هستند، نیاز به یه کیسه بوکس دارن تا عقده هاشون رو سر اون خالی کنند. منطقشون فحش و چماقه. نمونه این آدما تو هر کشوری وجود داره،اما در یه کشوری مثل آلمان که تجربه نازیسم دارن ، به این آدما اجازه قدرت گرفتن نمی دند.بدبختی ما اینه که تو مملکتمون این /// سادیست نفرت پراکن حکومت رو قبضه کردن.از مذهب دل خوشی ندارم، ولی اینا مذهب هم نباشه، یه چیز دیگه ای برای خالی کردن شرارتشون پیدا میکنن. مذهب کاری که میکنه اینه که شرارت و امیال وحشیانه این آدمها رو در نظرشون زیبا میکنه.مذهب از ////درونشون گندزدایی میکنه

         
  83. ببند فکتو خود فروخته اجنبی پرست چه قدر از این ملخ خورها گرفتی تا اینطوری درباره سردار قلم بزنی توی حروم زاده لیا قت زندگی کردن در ایران رو نداری وباید بری پیش همون اربابانت عربستان و اسراییل .حالا که کمر هم پالگیهای داعشیت توی عراق و سوریه به همت مدافعین حرم و هوش همین سرداران وطن پرست شکسته بدجوری اتیش گرفتی که شروع به خزعبل بافتن کردی .ما هرچی هم که با دولت وسیستم به دلیل بی عدالتی هایی که ناشی از نفوذ خود فروخته های مثل تو درسیستم است مشکل داشته باشیم ولی وطن فروش نیستیم .

     
    • سلام دوست گرامي. ابتدا بر خودم واجب مي دانم از اينکه جواب جناب نوريزاد را با استدلال هاي محکم و بدور از توهين و فحاشي داديد از شما تشکر نمايم. در اين پست چناب نوريزاد مي فرمايند که چه هزينه هايي ناشي از حرفهاي اين سردار بر ملت ايران مترتب است و شما به آهستگي و کاملا مستدل بحث فرموده ايد که نخير چنين حرفهايي اتفاقا در بلند مدت به سود مردم ايران است و باعث سرازير شدن سرمايه هاي خارجي به ايران و رونق کشور و افزايش احترام ايران نزد دولت ها و ملت هاي منطقه مي شود. شما در اين بحث از هرگونه عقايد نژاد پرستانه هم دوري گزيده ايد و نمي دانم عبارت “ملخ خور” را کدام بي انصافي براي القاي بي ادب بودن طرفداران نظام به ميان صحبت هاي شما دوانده. به شخصه از اين همه منطق و ادب و سرزندگي شما استفاده نمودم و اميدوارم خداي منان بر شمار عزيزان مودب و منطقي همچون شما و جناب احمد بيفزاند. شما همچنين در مطالب گهربارتان به خوبي بحث فرموده ايد که چرا اظهار نظر درباره شيخ بحريني دخالت در امور داخلي آنها نيست ولي تقاضاي دولت هاي خارجي براي رفع حصر مداخله در امور داخلي ماست.

      قبل از شما دوستي به نام چاوش استدلال فرموده بودند که چرا جناب نوريزاد به خاطر طرح اين ابهامات مستحق ناميده شدن “کوتوله” هستند، و جناب احمد هم ضمن مراعات ادب جناب نوريزاد را “چپ و چوت” خوانده بودند که حتما معناي خاص و بلندي در ادبيات سياسي دارد که امثال بنده از درک آن عاجزيم. عزيز ديگري که در جرگه دوستان شما بودند مطالب جناب نوريزاد را “استمناي ذهني” خوانده بودند که من فکر مي کنم حتما بايد از معناي بي ادبانه ظاهري آن عبور نمود همانطور که منظور آن عالم بزرگوار از “ديوث سياسي” بي ادبي نبوده و اصولا بايد با ريشه هاي کلمات کار داشت. همانطور که عزيز ديگري ايشان را با لفظ مودبانه “خفه شو” نواخته بودند که حتما بايد وارد ريشه هاي خفگي شد وگرنه شما را به فحاشي و بي منطقي هيچ مناسبتي نيست. از اين همه استدلال و منطق و ادب بايد آموخت و آموخت و قدر بزرگواراني چون شما را دانست. ابهامات من با الفاظ آميخته با ادب و متانت شما کاملا برطرف شد و به صف طرفداران شما پيوستم. با تجديد احترام و ادب

       
      • جناب ناشناس
        لابد ادب و منطق الفاظ نوری زاد است که همه را دزد و بی سواد و لوله کش و مجلس مملکت را اصطبل می نامد و در مورد احمدی نژاد گفت که دو پایش را باز کرد و بر ملت بارید!!!
        بنازم به این همه ادب! به لطف خدا همه مؤدب های مملکت در این سایت جمع هستند.

         
        • برای کسی که دزدی کرده نمی شود اصطلاح مودبانه ای بکار برد، نهایتا بشود گفت فلانی سرقت فرموده است. بی سوادی را هم همینطور گرچه به خودی خود عیبی نیست لکن اگر کسی در جان و مال مردم متصرف باشد و سواد کافی نداشته باشد، جرم که هیچ جنایت کرده است. لوله کشی و مسافرکشی هم عیب نیست کما اینکه خود جناب نوریزاد سالهایی که در همین استان محروم سیستان داوطلبانه کار می کرد از هیچ فعالیت شرافتمندانه ای اعم از بنایی و لوله کشی دریغ نمی فرمود. در مورد احمدی نژآد، مسئله ضعف زبان فارسی است برای یافتن کلمه ای که بشود آنچه وی با این مملکت کرده را توصیف نمود و حمل بر بی ادبی هم نباشد. وی از ثروت این مملکت تغذیه فرمود و زباله هایی بر سر کشور بارید. و اینکه: اسب حیوان نجیبی است.

          خدا کند بلایی بر سر نوریزاد ما نیاورده باشید.

           
    • اینجا نه چاله میدونه،نه کهریزک. سرداری که طرفداراش این قدر بی منطق و بی چاک دهن باشند،معلوم چیه .

       
  84. جناب نوریزاد عزیز… آگاهی از بیماری شما سخت مایه ناراحتی و دل نگرانی بنده گردید. آرزوی تندرستی و سلامتی شما، یگانه خواست پاکان و آزادگان و روشن بینان است.
    به امید کامروایی و شادکامی شما و نیز بهره مندی از گفتار و نوشتار نیکتان.
    دوستدارتان؛ کالان

     
  85. با درو.د به نوری زاد و آرزوی سلامت وجود نازنینش : چند وقت است که سبک وسیاق این سایت شریف توسط جمعی به اصطلاح حزب الهی بطور سخیفی به چالش کشیده شده و متاسفانه با ادبیاتی که مسبوق به سابقه نزد این قوم هست که هل من مبارز هم میطلبند . دوستان هرجور که صلاح بود به جواب گویی پرداختند ولی زیاد مورد توجه این قوم واقع نشد تا اینکه مسئله سردار سلیمانی ( که دارد منویات ج ا را اجرا میکند ) پیش آمد و داد ازرشادت و علوم تخصصی ایشان و اینکه ایشان یک تنه مقابل داعش ایستاده و به قول چند نادان اگر ایشان نبود تا بحال ایران چه شده بود . من از قوم سوال میکنم آیا در این مملکت دیگر شخص با شرفی نیست که ازمردم دفاع کند ؟ فقط یک نفر در مقابل دشمنان ایستاده ؟ به ماجرایی میپردازم که شاید کمی سر عقل بیایند : بختکی ! آیا این نام را به خاطر دارید ؟ این سروان بختکی که در آگاهی درجه سروانی داشت و فرد ورزیده ای هم بود و پرونده دستگیری چندین اراذل و اوباش را هم در کارنامه خود داشت را میگویم که شده بود ( رمبوی ) ایرانی را یادتان هست ؟ حالا ایشان کجاست ؟ کسی از ایشان سراغی دارد ؟ البته در مورد ایشان شایعاتی مبنی بر ضرب و جرح ایشان توسط بعضی خواص به گوش رسید که صحت و سقم آن را من نمیدانم ولی میدانم که ایشان همانطور که ظهور کرد ناپدید شد . حال بدون ایشان امنیت از جامعه رخت بسته و دیگر همکاران با شرف ایشان خفته اند ؟ خیر ! لطفا رمبو سازی ممنوع ! ایران توسط جوانمردانش هرگز تسلیم نخواهد شد ولی توسط جمعی مزدور و نادان و جوگیر ضربه خواهد خورد ولی تسلیم هرگز! واین نیست مگر توسط رشید مردان و دل آور زنان مبارزش . همین .

     
  86. با سلام
    اخیرا در جریان حمله به فلوجه که سردار سلیمانی فوق الذکر به همراه شیعیان حشد الشعبی (بسیجیان عراقی) بعد از سه روز حملات هوایی آمریکا به محض ورود جنایاتی را مرتکب شدند از جمله سربریدن بچه های کوچک و بازی کردن با سرهای بریده و جنایاتی که روی داعشیها را سفید کرده اند البته ایشان به هوای این هستند که از داعشیها کم نیاورند( فیلم و عکسها به قول جناب نوری زاد با اشاره حضرات اسراییل و روسیه جهت منافع آینده استخراج خواهند شد) ، و به گفته آقای خمینی : ما همه شما را به مقام انسانیت میرسانیم روحت شاد خمینی ای امام کبیر و صغیر

     
  87. با سلام و درودهاي گرم و پرمهر و با آرزوي بهبودي و سلامتي
    گفتگوي راديو ندا با اسماعيل عبدي پيرامون آخرين وضعيت جعفر عظيم زاده
    اسماعيل عبدي، دبيركل كانون صنفي معلمان ايران، در گفتگو با راديو ندا با بيان اينكه نماينده دادستان گفته است ” نظام پاي هزينه جان آقاي عظيم زاده ايستاده ” گفت : ” جعفر تصميم گرفته است كه در صورت ادامه بي توجهي مسئولين قضائي، دست به اعتصاب غذاي خشك خواهد زد.”
    http://radio-neda.blogspot.com/2016/06/blog-post_26.html

     
  88. مازیار وطن‌پرست

    چطور دوستان جنبه‌ی طنز کامنت آقای عرفانیان را درک نکردند و به آن امتیاز منفی دادند؟

    آقای عرفانیان دست مریزاد! در این هجوم غم و خبرهای بد چقدر خندیدم! زنده باشی.

     
  89. با درود به نوریزاد عزیز و آرزوی سلامتی و بهبود حال آن گرامی : دوستان گرامی من روز سه شنبه برای ملاقات عزیز دل جناب نوریزاد به بیمارستان رفتم وگمان میکردم که با عزیز دل کمی صحبت خواهم کرد ولی متاسفانه حال ایشان در آن زمان مساعد نبود و فقط پدر گرامیشان و مادر درد کشیده را بر بالین فرزند برومند ولی نالان ونیمه بیهوش مشاهده کردم که بعد از تزریق دارو و احتمالا مسکن ایشان به خواب رفتند و حدس میزنم سایت این جوانمرد توسط یکی از معتمدین آپ دیت میشود که از ایشان هم تشکر وافر دارم فقط از همه درخواست میکنم جهت سلامت این بزرگ مرد از دعا دریغ نفرمایند با احترام . مهرداد .

     
    • مهرداد ارجمند: دلم ریش ریش شده، دلنگرانی بدی دارم. باید کاری کرد. نمی دونم چه کاری . از ما چه کاری ساخته است. فکر می کنم دست کم باید اطلاع رسانی اینترنتی کنیم.
      با درود و سپاس بر شما و همه دوستان ارجمند
      کورس

       
  90. اخبار: حاج علی صدقی برکنار شده و ادعا شد که ۲۴۰ میلیون توان از حقوق و مزایای خود پس داده است. با این حال آقای صدقی، هم خبر برکناری‌اش و هم فیش حقوقی‌اش را تکذیب کرده است.
    ترجمه: به این میگن پشتک و وارو زدن برای خاکپاشی بر ۳۸ سال فساد فقط یه نفر. از اینا توی حکومت اسلامی زیاده، همهشون هم سرباز ولایت.

     
  91. مشرق: شکست مفتضحانه‌ای که اصلاح‌طلبان صدایش را درنمی‌آورند.
    مش قاسم: نظام … (سه نقطه از مش قاسم) به سر تا پای همه. اگه کسی بیش از این انتظار داشت یا در رویا زندگی میکنه یا در عالم هپروت.

     
  92. نوریزاد عزیز ،

    ۱-تازه باور کن‌ اول درد سر هاست، جنگ سوریه شده چوب دور سری طلای معروف!

    تصور کن‌ دولت سوریه پیروز شه، اونوقت هزینه بازسازی کل سوریه هم باید بدیم!

    واقعا آدم حیران میمونه از این بی‌ تدبیری و حماقت اینا!

    ۲-البته نون سردار سپاه به جنگ افروزیست! جنگی نباشد باید همان موتورش نون رو از کفّ خیابون جمع میکرد!

     
  93. سلام برنوري زادگرامي باآرزوي شفاي هرچه زودترشما

    وسلام ودرودبركاوش گرامي روشنفكر واقعي وواقعيت نگر

    جناب نوري زادشما دراين پست چنين نگاشته ايد بافريادهاي آسمان خراشتان:
    «در همین اوضاع و احوال می شنویم و می خوانیم: یک سردارِ همینجوری وقتی می بیند درست در گردونه ای که همه ی گنده ها در این سالهای خفت برای نظام مقدس شاخ و شانه کشیده و بارشان را بسته اند و دار و ندار ما را بالا کشیده اند، بر می آشوبد از این که یک مملکت بند انگشتی به اسم بحرین دارد سر می جنباند که: اینجا مملکت خودم است به شما چه مربوط؟»}
    خوب جناب بااين منطق شماكه بحرين باپشتوانه عربستان وغيرهم مي گويد:
    ” اینجا مملکت خودم است به شما چه مربوط؟»”
    برهمه ايرادات خودبراين حكومت ظالم ايران خط بطلان كشيده ايد زيرا اوهم مي گويداينجامملكت خودمن است ومنتخب ملت هستم وسردارمن هم ازدخالت بيگانگان بركشورهاي اسلامي كه همجوار من است حق داردبه بحريني كه ازيك مبارز وطني آزادانديش سلب تابعيت كرده است به اوتشربزند وبگويداگرازحدخودت تجاوزكنيد شهرتان راباخاك يكسان مي كنيم. چون دنيا دنياي زوراست ماهم اين زورراداريم كه ازمظلومي دفاع كنيم، زيرا ظالم هميشه كارش ظلم كردن نيست بعضي اوقات ازمظلومي هم دفاع مي كند.
    شما باچه منطقي اين همه تحقير وتوهين رابرسراين سردار كارآمدحداقل دراين مورد ورشادت هاوشجاعت هايش درمقابله باداعش وجنگ هشت ساله،آواركرده ايد؟
    بنازم جناب كاوش روشنفكرواقعيت نگري را كه خط بطلاني برافكاراين روشنفكرنمايان سكولار وبرافكار منحرف شده شماي نوري زادرا،دراين پست كشيده است وبااستدلال قوي سياست استكبار جهانخواري عموسام رابرملا كرده است وصلابت وشجاعت سردارسليماني وشمخاني وغيرهم راستوده است.
    هرچندمن هشداروتشر سردارسليماني رابرحكومت بحرين ناصواب مي دانم زيرااين كاربايستي ازطريق وزارتخارجه انجام مي گرفت اما اين وزارتخانه به وظيفه اش عمل نكرده بود ويا به تاخيرانداخته بود ولذا تشر سرداربجابود. حالا فرض كن نابجابود اماتوهين وسرزنش هاي شما بيشترنابجا بود.
    مگرخودتان نگفته ايد:” همه ی گنده ها در این سالهای خفت برای نظام مقدس شاخ و شانه کشیده و بارشان را بسته اند و دار و ندار ما را بالا کشیده اند،”}.پايان
    آيانبايد درمقابل اين گنده لاطهاي جهانخوار ونوچه هايشان درمنطقه كه براي ماشاخ وشانه مي كشندوكشيده اند باتمام قوه وقدرت ايستاد تابقيه دارايي وحيثيت مارا بالا نكشندوپايمال نكنند؟
    شما راچه شده است كه ازاون وربام افتاده ايد؟
    وقت آنست كه بشكه اي برسرت بيفتدتاازاين پريشانگويي رهايي يابيد وواقيعيت هارادريابيد.
    بنازم جناب كاوش هوشمند وتحليلگرانديشمندوواقع بين وحقيقت نگرراكه برپريشانگويي شما چنين تاخته است وهشدارداده است:
    ” حال با توجه به شرایط موجود تاریخی و وضعیت فعلی‌ خاور میانه آیا این قاسم سلیمانی است که میبایست مورد استهزا و طعنه شما قرار بگیرد؟ یا اینکه لبه تیز نقد میبایست سلطه جویی عمو سام و شرکا و اربابان صهیونیست را نشانه رود؟ }پايان كلام كاوش عزيز.
    آيا اين گنده لاط ونوچه هايش وبه تعبيرجناب كاوش گرامي اين سلطه جويي عموسام وشركايش مستحق نقدتيغ تيز هستند ياسردارسليماني كه باسياست عموسام ونوچه هايش داردمبارزه مي كند؟
    بازهم بنازم جناب كاوش كاوشگر دورانديش را كه به شما وبه سكولارانديشان هشدارداده اند وخواسته اندكه ازاين خواب گران برخيزيد وبخودآئيد كه چنين نواخته اند:
    ” شما وی را با تحقیر فاقد سواد و دانش و هوش و ذکاوت و حتا وطن پرستی‌ خردورزانه میدانید، خوب به نظر شما فردی تحصیل کرده ی فرنگ از تبار خانی، سکولار و دوستدار غرب همچون دکتر شاپور بختیار “وطن پارست” یا دکتر بنی صدر نوه‌ی آیات الله می‌توانست جای گزینی مشروع و مطلوب باشد؟ دکتر نوربخش یا دکتر نوبخت یا دکتر ظریف چطور؟ آن‌ها میتوانستند جاگزین سرداران روستایی رعیت زاده همچون رضائی و سلیمانی و شمع خانی شوند در هنگامهٔ شعلهای جنگ خانمان سوز ۸ ساله یا در پناه آغوش گرم غرب همچون حقیر مشغول تحصیلات درخشان جهت کسب مناسب عالی‌ دیوان سالاری ‌بودند ؟
    آقا زاده‌های بازرگانان محترم و زمین خواران شمیرانت نشین و صاحب مدارک دکترای اقتصاد و سیاست از غرب در جبهه‌‌های نبرد خود تا کنون چه دستاوردهای درخشانی کسب نمودند که موجب شرمگینی سرداران “پخمه و بی‌سواد و سادهٔ روستا‌های تفتیدهٔ جنوب” باشند، که آنها نیز به پیروی از سیاستهای مماشات گرانه و تسلیم و کرنش دوستانه در مقابل عمو سام در راستای منافع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی رانت خواران و غرب‌شیفته گان شمیرانت در مقابل زیاده خواهی‌ عمو سام فضولی نکرده، کرنش کنند تا سهم دلار‌های نفتی‌ آنها هم در چهار چوب قرداد‌های مرسوم مجتمع صنایع نظامی عمو سام در آینده تامین گردد؟} پايان
    آيابه اين سؤالهاي هوشمندانه ايشان چه جوابي داريد شما ي نيمه متدين وشيعه سلاخي شده واين سكولارهاي پاچه ورپريده وپريشان احوال راه گم كرده كه دراين سايت قلم فرسائي مي كنند وبهمديگر به به وچه چه مي كنندوهورامي كشند؟
    جناب كاوش عزيزوگرامي ومتواضع، فروتنانه براي خودش هم سهمي درخدمت به اين كشوروملت درمقابل خدمت بي دريغ اين سرداران رشيد وشجاع روستائي زاده قائل نشده است وچنين متذكر شده اند:
    ” …آن‌ها میتوانستند جاگزین سرداران روستایی رعیت زاده همچون رضائی و سلیمانی و شمع خانی شوند در هنگامهٔ شعلهای جنگ خانمان سوز ۸ ساله یا در پناه آغوش گرم غرب همچون حقیر مشغول تحصیلات درخشان جهت کسب مناسب عالی‌ دیوان سالاری ‌بودند ؟}پايان
    وبنده هم عرض مي كنم آيا اين سكولارهاي كوتوله معدودوقليل وپريشان احوال غرب زده وبوئي ازآزادي درغرب راشنيده اماجنايات وسلطه جوئي برديگرملل و ضدحقوق بشريش را درداخل خودشان به اوج رسانده اند،اين آقايان اين جنايت هارالاپوشاني ومستترمي كنند ؛ مي تواننديامي توانستند جايگزين اين سرداران روستائي زاده باشند؟
    چه درآن سالهاي جنگ 8ساله وچه حالادركدام آغوش گرم غرب ياشرق ويادركنج وطن آرميده بودندوياالآن آرميده اند ؟وازپشت كامپيوتر هيركول مانند پرگوئي مي كنند ونسخه سكولاريسم مي پيچنددركجاآرميده اند؟
    جناب كاوش تيز هوش وانديشمندعميق نگر درآخرين كلامش شماواين سكولارهارا چنين مورد خطاب قرارداده وبه واقعيت هاي سياست جهاني عموسام درجهان ومنطقه هشدارداده اند وبه خيال پردازيهاي ذهن پريشان و بدورازواقعيت نگري تاريخي شماها اشاره كرده اند:
    ” آیا در ذهن شما جایی برای برسی‌ و تامل در مقوله نبرد سیاسی و نظامی و کسب قدرت و توازن قوا در عرصه اجتماعی و حقایق تاریخی هست، صرف نظر از اینکه نتایج مطلوب ما هست یا خیر؟ در غیر این صورت آنچه شما تحلیل و تفسیر سیاسی می‌بینید غیر از خیال پردازیهای ذهنی‌ پریشان نیست که ناچارا زمین و زمان را به هم دوخته و آن‌ها را مسبب وضع پیچیده و بغرنجی می‌بیند که ناتوان در درک و تفکیک ارکان و نقشبندی انها در صفحهٔ شطرنج سیاست جهانی‌ و منطقه ایست. شما متعصبانه بر اساس داده‌های پراکنده و ناهنجار و آگاهی از مظالمی را که شخصاً و دیگران متحمل شده‌اند سیاستهای متناقض و نا موفق نظام را ملاک سنجش و تفسیر و تبیین سیاست کلی‌ حاکم بر کشور و منطقه قرار میدهید و به نتایجی نا منسجم و ناسازگار می‌رسید.}پايان
    البته گروهي ازسپاهيان كه نقش فاسدوافسادواخلالگرانه درسياست واقتصادكشوربعدازجنگ تحميلي داشته اند،وتحميل احمدي نژادبرسرنوشت كشورداشته اندودارند جاي بحث وانكارنيست امانقش دلاورانه ومدافعانه وشجاعانه سرداراني همانندسليماني وشمخاني وغيرهم حالا،وشهيدهمت وجهان آرا وباكري ها وغيرهم –رحمت الله عليهم – درزمان جنگ تحميلي جاي بسي تقدير وتشكروسپاس هست وگرنه نمك نشناسي بتمام معنا است.
    درخاتمه ازسعي وكوشش جناب كاوش گرامي درتحليل واقع گرايانه تاريخ سياست جهاني حال وروز قرن حاضر جداتقديروتشكرمي كنم –باهمه تفاوت اعتقادي كه باهم داريم- واميدوارم درتداوم اين نقش موفق وكوشاباشندتاموجب رفع خواب وكسالت وعدم پريشانگوئي جناب نوري زادوديگرافرادباشند.
    ممكن است من ديگر مجال ديدن اين سايت ونوشتن درآن نباشم بخاطر مسافرت براي جمع آوري محصول كشاورزي ام ومخالفان ديدگاه بنده وجناب كاوش عزيزوتقريضي كه بنده برمقاله ايشان نوشتم اگربرمن هرچه نثار كردندنوش جان خودشانست وگواراي وجودشان باد.
    دوستدار همه خردورزان ونيك انديشان
    مصلح

     
    • شیخ مصلح: خودمونیم ها، اختلاف عقیدتی شما با آقا کاوش کم اختلافی نیست.
      شما خالق جهان را خدا میدونی و ایشون کربن. مگه شما نبودی که مدتی جار و

      جنجال به پا کردی و به کورس گفتی میمون زاده. حالا نپس چه شده که با کربن زاده دل میدی و قلوه میستونی ؟ اگه این سردارا آدم بودند و جیگرش رو داشتن

      فقط یک بار به تجاوز به زندونی بی پناه تو کهریزک و اوین اعتراض میکردن.ظلم از این واضح تر؟ظلم از این کثیف تر؟ظلم از این شنیع تر؟آهای لقد کرمنا بنی آدم! یه

      ظرف گنده و گل و گشاد ساختین به اسم استکبار جهانی، امپریالیسم ، صهیونیسم تا هر چه جنایت و کثافت این نظام بی شرمه بریزین توش،بریزین توش، بریزین توش.
      سی و هفت سال وقت داشتین، از خاوران رسیدین به کهریزک.نوریزاد کارش خیلی درسته، داره میره این ور و اون ور تا به تو نشون بده ظلم رو اینجا روی مزار شلر و

      ستار بهشتی و مادر سعید زینالی و هزاران مورد از دزدی و فساد و جنایت با آدرس

      و نشونی مشخص ببین. ظالم نمی تونه با ظالم بجنگه . دروغ میگن تا توی ساده

      دل رو مخ شوری کنن. اینا و همه کمونیستا امتحانشون رو در پس دادن. هر

      کدومشون یه پرونده قتل و فساد و جنایت تو چنته دارن .فقط آدم باید کور و متعصب

      و کلی باف باش تا این ها رو زیر سبیلی رد کنه و آدرس آمریکا و اسراییل بده .گیرم

      که اونا ظالم.این دزد های از اونا ظالم تر میخوان باهاشون بجنگند؟زکی. تعصب دینی خردت رو کور کرده .اینا از جنگ

      و اقتصاد جنگی فقط جیب خودشون رو پر میکنن.

       
      • “کربن خالق جهان!!!!!!” جلل خالق!!!!!!!
        جناب ناشناس کربن نیز یکی از عناصر جدول مندلیف است؛ توصیه می‌کنم دوباره جمله رو بخونید تا شاید مفهوم درک شود؛ اگر بازم متوجه نشدید آنوقت توضیح میدم.

         
        • همچان که راز هستی‌ تا آنجا که امروز به آن پی‌ برده ایم در این فرمول ساده انیشتین نهفتست ، هستی‌ از جنس انرژیست و انرژی‌ هستی‌ بخش است، از حضرت آدم تا خاتمت از افلاطون تا هگل، از مهیب مهبانگ (بیگ بنگ) تا اذان موذن زاده، از امپراتوری فارس تا امپراتوری آمریکا و از ظلمات تا نور، تا خنده و گریه نوزاد
          یدایش و تکامل تاریخی‌ خود‌آگاهی‌ ناشی‌ از حیات محصول عنصریست (کربن) که خشت بنای ساختمان حیاتیست که در این کره خاکی می‌شناسیم و این خود زاییدهٔ انفجارت مراحل پایانی (غولهای سرخ) عمر ستارگان است. شگفتا که کیهان بیجان و ناخود آگاه در کوره ستارگان برای نمون و عرضهٔ نا خود آگاه و فائق خود بذر خود‌آگاهی‌ و حیرت میکارد
          کاوش
          ____________________________________
          جناب کاوش اولا اعتراض من به شما نبود و دوما بنده اهل تفتیش عقیده نیستم . از زبان یه آخوند مفهوم اینکه حیات از عنصر کربن است همان است که عرض کردم. زیرا او اعتقاد داره که حیات از دمیدن روح خدا در گل به وجود آمده، حالا بنده گفتم خالق جهان . می کنمش خالق حیات،به وجود آورنده حیات. از نظر آدم مذهبی نتیجه یکسانه.خودم هم در این مورد با شما موافقم و زیست شناسی خوندم. ولی یه آدم مذهبی که تفتیش عقاید می کنه، برا من عجیبه که چطورس اینجا با شما دل میده و قلوه میستونه.همین. اصل مطلب که فرق نمی کنه. پیوند حضرت آدم با کربن مبارک.

           
    • پیش پیش میدونه که هر جوابی بهش داده بشه باطله!!!جل الخالق. این درجه از حق بجانبی اگه به قدرت برسه چی میشه !!! .این هم از آخوند خوبمون .

       
    • با درود به مصلح گرامی

      و با آرزوی قبول عبادات و طاعات شما دوست گرامی و دور، همچنین آرزوی خرمنی پر بار برای شما و سایر عزیزان کشاورز زحمتکش وطن که قوت حیات مردم را تامین می‌کنند. تساویری از غروب آفتاب در افق خرمنگاه شما میتواند زینت بخش یکی از پست‌های نوریزاد گرامی باشد. در اینجا برای نوریزاد عزیز آرزوی بهبود و سلامتی کامل و سریع دارم و امید است که ایشان همان طور که خودشان قبلا اظهار علاقه برای حضور در این ایّام را با شما داشته بتواند با نشاط و سلامتی در کنار شما حضور یابد. در خاتمه از همراهی و اظهار لطف نسبت به نقد بنده تشکر فراوان دارم.

      ما نگویم بد و میل به ناحق نکنیم ******* جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم

      خرمنتان پر بار باد

       
  94. آقای نوری زاد ناخوشی از شما دورباد.امیدوارم که تنتان از آفات و بیماریها مصون بماند.
    کارل گوستاو یونگ روانکاو ارشد سوئیسی می گوید:اگر مراجعی به مطبم بیاید که بیش از سی و پنج سال داشته باشد و مشکلش معنوی نباشد عذرش را می خواهم.
    مدتی است که می خواهم کتابهایی را برای خواندن به شما توصیه کنم.فقط شما.
    این کتابها در قفسه های کتب متافیزیکی و فراروانشناسی(New Age) جای می گیرد و برخی هم روانشناسی هستند.اگر دوست دارید مطالعه کنید.
    بهشت برین حقیقت دارد دکتر ایبن الکساندر ترجمه محمود دانایی
    دورنمای بهشت برین دکتر ایبن الکساندر ترجمه محمود دانایی

    ادراکات لحظات نزدیک مرگ و تحولات روحی آن (اصل عنوان کتاب تحول یافته توسط نور می باشد ) دکتر ملوین مورس ترجمه دکتر رضا جمالیان انتشارات اطلاعات.
    غرق در نور بتی جین ایدی ترجمه زهره زاهدی

    فقط عشق حقیقت دارد دکتر برایان وایس
    استادان بی شمار راهنمایان بی شمار دکتر برایان وایس

    پیشگویی آسمانی جیمز ردفیلد
    سفر روح دکتر مایکل نیوتن ترجمه دکتر محمود دانایی

    فراسوی خشونت کریشنا مورتی ترجمه محمد جعفر مصفا
    عشق و تنهایی کریشنا مورتی ترجمه محمد جعفر مصفا
    پرواز عقاب کریشنا مورتی

    انسان شفابخش خوزه سیلوا ترجمه مجید پزشکی
    و یک کتاب که ظاهر یک رمان را دارد اما در بطنش پر است از معجزات و مکانیسم معجزات. با آن که غلطهای چاپی عدیده دارد اما یکی از قدرتمندترین کتابهایی است که در عمرم خوانده ام:معبد سکوت نوشته برد بی اسپالدینگ.
    و در پایان کتاب:علائم ستاره ای لیندا گودمن.
    حتما بخوانید.
    نزدیک بود یادم برود.کارونش یک موسیقیدان آلمانی است که تصادف کرد و با آن که امیدی به نجاتش نبود، به گونه ای معجزه آسا شفا یافت .پس از آن شیفته فرهنک و تمدن هند شد و آهنگهایی با ریتم مدیتیشن وآرامبخش ساخت من شخصا آلبوم Zen Breakfast را توصیه می کنم گوش دهید.شگفت آور است.

    http://p30download.com/fa/entry/52526/ دانلود آلبومهاي کارونش

    به امید بهبودی همه بیماران، به ویژه آقای نوریزاد نستوه.

     
  95. آقای نوری زاد عزیز
    با آرزوی بهبودیتان ، کمی بخندید و از همین جا شروع کنید !؟

    آملی‌لاریجانی در همایش سراسری قوه قضاییه: افرادی با استدلال‌های سخیف علیه قوه قضاییه سخن می‌گویند.
    ….عده ای می‌گویند افرادی را به صورت پنهانی و نامحسوس برای ارزیابی کار مسئولین قضایی به مراجع قضایی بگمارید ولی ما می‌گوییم که دو سال است که به صورت پنهانی در شعبات بین مردم نظارت می‌کنیم و این کار را قبلا پیگیری کرده ایم که این امر نتایج خوبی هم داشته است و برخوردهای قاطعی را هم داشته ایم.
    ……….. جمهوری اسلامی در بحث مواد مخدر ایثار می‌کند. ماموران اطلاعاتی، ماموران انتظامی در این مورد ایثار می‌کنند تا این مواد مخدر در دنیا پخش نشود.

    اصلا همه را بخوانید ، خنده سلامتی آور است.

     
  96. سلام. سيامكم. ممدجان مطلبي را برايت نوشته بودم و پاسخ خواسته بودم كه لب فرو بستي و هيچ نگفتي. لابد جوابي نداشتي و گرنه پاسخ مفصلي مي‌دادي.
    اما بعد: نوشته بودي كه من دو نوع مطلب را حذف مي‌كنم. يكي آن كه توهين باشد و ديگري آن كه به حريم خصوصي وارد شده باشد. البته در يادداشت قبلي پاسخ اين گفته شما را دادم اما آنچه در اينجا مي‌خواهم توجه همگان را به آن جلب كنم اين كه آقاي نوري‌زاد اعتراف كرده است كه بالاخره ايشان هم در كار حذف و سانسور قدم برمي‌دارد. اين خود اعتراف بزرگ و مهمي است.
    بله، شما ادعا داريد كه مطالب نامناسب را حذف مي‌كنيد اما چه كسي به شما اين حق را داده است كه تشخيص دهيد كدام مطلب نامناسب است و كدام مطلب مناسب؟ شما دو ملاك را تعيين كرده‌اي و بعد هم براحتي قادري تا هر مطلبي را كه مناسب تشخيص ندادي، مصداق اين دو ملاك عنوان كني و بعد هم با خيال راحت آنها را حذف كني!
    از شما سؤال مي‌كنم آيا ديگراني هم كه دست به سانسور و حذف مطالب نامطلوب خود مي‌زنند مگر غير از اين روش را در پيش مي‌گيرند؟ آنها هم مي‌گويند مطالب منطبق بر فلان و فلان شرايط، اجازه نشر ندارند. بعد تا به خود بيايي مي‌بيني مطلب شما را حذف كرده‌اند. مي‌پرسي آخر چرا؟ مي‌گويند چون مصداق فلان و فلان بود. مي‌گويي چه كسي تشخيص داد كه مطلب من مصداق فلان و فلان بود. مي‌گويند ما خودمان تشخيص داديم. مي‌پرسيم شما بر چه اساسي به خودت حق دادي كه عامل تعيين اين مصاديق باشي؟ مي‌گويد بر اساس زور و قدرتي كه دارم.
    حالا ممدجان حكايت جنابعالي است. اگر من بگويم چهار مطلب مرا به چه جرمي سانسور كرده‌اي؟ بلافاصله جواب مي‌دهي كه مصداق فلان و فلان بود. مي‌پرسم چه كسي اين موضوع را تشخيص داد؟ مي‌گويي خودم. مي‌پرسم چه كسي به شما اين حق را داد كه مرجع تشخيص باشي؟ مي‌گويي خودم. مي‌پرسم خودت اين حق را از كجا آوردي؟ مي‌گويي از آنجا كه در اين جامعه مجازي فعلا خودم قدرقدرت و قوي شوكتم، زور دارم پس تشخيص مي‌دهم و سپس سانسور مي‌كنم.
    به اين مي‌گويند منطق زور، كه يكي از قاطع‌ترين منطق‌هاست و خوشبختانه جنابعالي به حد وفور از آن برخودار هستي. با چنين منطقي معلوم است كه حرفهاي امروز جنابعالي چقدر ارزش دارد و اگر روزي قدرت را در يك جامعه بزرگ به دست بگيري چه بلايي بر سر اهالي آن جامعه در خواهي آورد.
    ممدجان، شعار آزاديخواهي دادن چقدر ساده و راحت است و عمل به آن چقدر مشكل و طاقت‌فرسا. واقعاً درست گفته‌اند كه: كار هر بز نيست خرمن كوفتن!

     
  97. میخواستم از دانشمندان محترم بپرسم ایا در بهشت کتابخانه هم وجود دارد. مرا اگر در یک جزیره دور افتاده بگذارند بیست و چهار ساعت کتاب بهم نرسد خود کشی میکنم. از آن حوری ها و قلمان ها هم حالم بهم میخورد.

     
  98. انفجار های هماهنگ در یمن ۳۸ کشته برجای گذاش

    ۱۳۹۵/۰۴/۰۸

    مقامهای امنیتی و بیمارستانی یمن می‌گویند، روز دوشنبه در سه انفجار هماهنگ علیه نیروهای دولتی در شهر ساحلی مُکلا در جنوب یمن، دست کم ۳۸ تن کشته شدند.

    به گزارش رویترز، در این انفجار‌ها که غروب و به هنگام افطار رخ دادند، دستکم ۲۴ نفر نیز زخمی شده‌اند.

    شبکه خبر «اعماق» خبر داده است که گروه خلافت اسلامی(داعش) مسوولیت این انفجار‌ها را به عهده گرفته است.

    گزارش‌ها حاکی است که نخستین انفجار توسط یک عملیات انتحاری در نزدیک یک پست ایست و بازرسی در غرب شهر مکلا رخ داده است. سپس یک خودروی بمبگذاری شده در نزدیکی در دفتر اطلاعات نظامی نیروهای دولتی منفجر شده است. انفجار سوم نیز یک بمب دست ساز بود که هنگام افطار سربازان منفجر شد.

    مُکلا مرکز استان حضر موت ابتدا سال گذشته به تصرف گروه موسوم «القاعده شبه جزیره عرب» در آمد، اما نیروهای وفادار به عبدربه منصور هادی، رئیس جمهوری یمن و با حمایت ائتلاف عربی تحت رهبری عربستان سعودی در اواخر ماه اوریل این شهر را به تصرف خود در آوردند.

    گروه حکومت اسلامی در ۲۳ ماه «مه» سال جاری در یک عملیات انتحاری دستکم ۴۰ سرباز نیروی دولتی را کشت.

    تحلیل دم خروس از این خبر:

    طبق ادعای آخوندها و خامنه ای، داعش را عربستان و آمریکا برای نابودی ایران به وجود آورده اند! اگر این خبر فوق را با ادعای آخوندها منطبق کنیم نتیجه این میشود داعش دست ساخته عربستان در یمن بر علیه نیروهای عبدربه منصور هادی مورد حمایت عربستان دارند می جنگند!! آیا دروغ و دم خروسی از این واضحتر می شود نمایان شود!؟ مگر ممکن است در یمن عربستان بر علیه عربستان بجنگد آنهم بدون هیچ آسیبی به حوثی های مورد حمایت ایران!؟ سوال این است چرا این داعش در یمن برعلیه حوثی ها هیچ عملیاتی انجام نمیدهد!؟ اگر ادعای آخوندها صحیح باشد باید داعش عربستانی با نیروهای منصور هادی مورد حمایت عربستان با هم متحد باشند بر علیه حوثی ها، نه اینکه داعش در کنار حوثی ها بر علیه ائتلاف عربستان!!

    نگاه به محاسن لولو خوره داعش در یک نگاه کلی تر:

    1ـ در جنگ سوریه با تبلیغات وسیع و نشان دادن جنایات داعش به ائتلاف جهانی بر علیه داعش می گویند اگر بشار اسد برکنار شود داعش جنایتکار بر سر کار می آید و این برای منافع شما خوب نیست!

    2ـ در داخل سوریه با تبلیغات وسیع و نشان دادن جنایات داعش به مردم سوریه می گویند اگر بشار اسد کنار برود داعش بر شما حاکم خواهد شد با اثر کردن این تبلیغات است که ایران طرفدار انتخابات با حضور بشار اسد است چون می داند مردم از ترس حاکمیت داعش مجددا به اسد رای خواهند داد!

    3ـ در داخل ایران با تبلیغات وسیع مردم ایران را می ترسانند که اگر در سوریه با داعش نجنگیم باید در داخل ایران با داعش بجنگیم و از طرفی مخالفین این حکومت را می ترسانند که اگر به مخالفتتان ادامه دهید ایران هم مثل سوریه میشود!

    ملاحظه می فرمائید کارکرد و نتیجه لولو خورخوره داعش در سه جبهه فوق این میشود ائتلاف جهانی با حکومت اسد مدارا کند بهتر است و مردم سوریه حاکم بودن اسد را تحمل کنند بهتر است و مردم ایران هم حاکمیت آخوند را تحمل کنند بهتر است تا سوریه ای شدن ایران!!

    حالا شما به من بگوئید داعشی که این همه منافع برای آخوندها دارد را عربستان برای چه منظوری باید بسازد!؟
    اگر کشته شدن ملا منصور رهبر طالبان به دست آمریکا را بعد از 2 ماه حضور مخفیانه در ایران و نیز محافظت از زن و بچه بن لادن رهبر القاعده بوسیله ایران را در کنار فوائد ساخته شدن داعش بگذارید ذات هزار چهره آخوندها را به دست خواهید آورد.

     
  99. نه واقعا میخوام بدونم چند درصد مردم اخبار این مزدوران رو باور میکنن البته که ما هنوز نمیدونیم با خودمون چند چندیم اما ملتی که جاهلند و بی خرد پس ظلم بر اونها نه تنها حلاله بلکه واجبه.
    http://www.empireoflies.ir

     
  100. آملی لاریجانی با تاکید بر اینکه رعایت اخلاق حرفه ای در دستگاه قضایی مسأله بسیار مهمی است، تصریح کرد: در همه امور اخلاق حرفه ای واجب است. اخلاق پزشکی، اخلاق تجاری، در دستگاه قضایی هم اخلاق حرفه ای بسیار مهم است.
    ————–
    حال بنشینیم و اخلاق حرفه ای راتعریف کنیم!؟!؟
    من نمی دانم چرا این آخوندان از گفتن نام انسان ترس دارند ؟
    شاید بایداخلاق انسانی را تعریف کنند که راستی ،مهر ،وفا ،نیکویی،دوستی ،برابری ، احترام ووجدان مسولیت پذیری و تفکر وآزادی را در بر می گیرد و یک چنین انسانی آزاده است و هر صحبت پامنبری راچشم بسته قورت نخواهد دادو خود تفکر و جستجو می کند ؟!

     
  101. داعش سر می برد و زنده می سوزاند.
    حکومت اسلامی ایران در ملاء عام به دار می کشد ، قصاص می کند و شکنجه شلاق اجرا می کند.

    بنازم کرامت انسانی اسلامی تان را !!!

     
  102. خانه از پای بست ویران است
    خواجه در بند نقش ایوان است

    در ماده ۱۳۱ قانون میخوانیم :«در اجرای اصل ۲۶ قانون اساسی ج ا ایران و به منظور حفظ حقوق و منافع مشروع و قانونی و بهبود وضع کارگران و کارفرمایان ،که خود متضمن حفظ منافع جامعه باشد ، کارگران مشمول قانون کا و کارفرمایان یک حرفه یا صنعت می توانند مبادرت به تشکیل انجمن های صنفی نمایند .»
    در تبصره ی ۴ همین ماده آمده ، « کارگران یک واحد فقط می توانند یکی از سه مورد شورای اسلامی کار، انجمن صنفی یا نماینده ی کارگران را داشته باشند.»

    سوال این است ، چگونه کارگران می توانند برای دفاع منافع خویش با دخالتهای مراجع دولتی آزادانه نمایندگان خود را انتخاب و تشکل های کارگری را تاسیس کنند؟ در صورتی که فقط اجازهی یک تشکل را دارندو آن حکومتی است ؟
    اخراج ودستمزدکم تا ندادن دستمزدها و دستگیری ها و شکنجه ی شلاق نشان دهنده ی پایه های غیر انسانی و ناعدل و پر ستم حکومت اسلامی در ایرانند .

    نه تنها اجرای قانون بلکه خود قانون را باید زیر سوال برد ، ترمیم قانون به نفع بشریت تنها چاره است ، اما آیا حکومت از زیر سایه ی سنگین خودش عبور خواهد کرد؟ منافع و خودبزرگ بینی بیش از حد ،پست و کوچک بینی دیگران نشان دهنده ی نفی ارزش های انسانی حکومت اسلامی تا کنون بوده است.

     
  103. و شما چه میدانید از شیعه؟
    من یک جوون هستم
    29 سالم هست و ماهی 700 درآمد دارم
    اما میدونی جناب حقوق بشر،اینقدر زورم میاد یک آدم چپ و چوتی مثل تو بیاد راجع به سردار سلیمانی حرف بزنه
    اون که اگر نبود الان ناموست زیر داعشیا داشت خفه میشد
    اگر نباشه همین حکام عرب با اون شکمشون روی تو داشتن ترتیبتو از پشت میدادن
    اما تو هرچی دلت میخواد بگو
    من اگر از گرسنگی بمیرم پای این کارای کشورم هستم
    تو زورت اومده از این بشکه ها چیزی نصیبت نشده
    باور کن اگر ماهی چند تا بشکه نفت گیرت میومد این مقالرو حذف میکردی
    تو اصلا ی تعریف از حقوق بشر بیار؟
    ای کاش مادرت ///////
    ای کاش خواهرت ///// تا خودت حمله میکردی به سفارت
    اینا با نظام اسلامی مشکل دارن
    من که دارم حال میکنم
    فعلا که حکام بحرین پاپیون کردن همه کارارو عقب انداختن
    بشین ببین نظام به کجا میرسه اون موقع سکته میزنی
    ها ها ها ها

     
    • جز براز تاسف برای این سطح نازل ادب و آگاهی و ضعف استدلال هیچ نتوان گفت. من از کامنت های مخالف چه در اینجا و چه در فیس بوک، چیزی به جز فحاشی و تکرار اینکه اگر سردار نبود الان داعش در یک متری تو نشسته بود چیزی نخواندم.

      مملکت آیا برای اظهار نظرهای چنین حساس و خطرناکی وزیر خارجه ندارد؟ آیا این اظهارات یک نیروی نظامی تلاش برای ابتر کردن برجام و تلاش برای ناامن جلوه دادن کشور برای خارجی ها نیست؟ کجای دنیا نیروهای نظامی حق دارند وزیر خارجه را دور بزنند؟ کجای دنیا وقتی قرار است خارجی ها را دعوت به سرمایه گذاری کنند یک درجه دار نظامی کشور دیگری را تهدید به جنگ می کند؟

      این جمله را بخوانید که وزیر نفت چندی قبل در مصاحبه با یک هفته نامه می گوید:

      “عده‌ای به‌دنبال مساله القای بی‌ثباتی سیاست‌ها هستند. ما می‌گوییم سیاست‌های کشور باثبات است. بعد آنها به دیگران و خارجی‌ها با سخن و عمل‌شان می‌گویند خیر بی‌ثبات است، همه چیز ممکن است تغییر کند. این مساله خیلی بد است. این، در جهت منافع ملی نیست.”

      “به نظرم مقاصد سیاسی دارند و نمی‌توانند منافع ملی را بفهمند. این عده درک درستی از فرق بین منافع درازمدت ملی با دعواهای کوتاه‌مدت سیاسی ندارند.”

       
      • گفته های اخیر سید حسن نصرالله هم ‍کار ناتموم این ژنرال بی تخصص تموم ‍کرد.

        اقای سلیمانی به ایران تعلقی ندارد.

         
    • حداقل حقوق حلال 800 تومنه چیکار می کنی که 700 می گیری؟!!!!

       
    • اگر سردار سلیمانی نبود داعش هم نبود. اختلاف افکنی های او بین شیعه و سنی باعث بوجود امدن داعش شد.

       
    • شما اگر برای خودتان به اندازه یک حیوان ارزش قائل بودید میدانستید. که شما حق دارید هم مورد تجاوز داعش قرار نگیرید هم عرب ها و هم بازجو های ج.ا.

       
      • ناشناس گرامی ، چشم این ها فقط یه چیز می بینه و نسبت به هر چیز دیگه کوره. تجاوز به هموطن بی دفاع در زندان از اوین 67 تا کهریزک 88 از نظر اینا ظلم نیست چه اگر بود

        دست کم یه بار جیگرش داشتن تا به این همه ظلم و

        جنایت که از خواجه حافظ شیرازی هم پنهون نمونده اعتراض

        کنند، ولی نمی کنند و نخواهند کرد. می دونی چرا؟ چون

        اون مظلوم بی پناه بوده، قدرت و زور و پول و تفنگ نداشته ،

        اینا فقط وقتی جرات دارن که دمبشون به قدرت وصل

        باشه. یه آقا ، یه دون کور لیونه ، یه قلدر پشتشون باشه. تنها ولشون کنی هیچ اند . خودشون رو تو هفت سوراخ قایم می کنند. اصلا تحمل تنهایی رو ندارن. چون ممکنه وجدانشون رو بالا بیارن.
        من یکی از صمیم قلب با امپریالیسم و استکبار و

        آمریکا و اسراییل مخالفم. من نوعی میگم.من میخوام علیه

        ظالم های دنیا بجنگم .اما هرگز ،هرگز، هرگز اون قدر خر

        نیستم که باور کنم کسی که تو مملکت خودش همه جور

        ظلم میکنه، میتونه از صمیم قلب با ظالم های گنده تر از

        خودش به خاطر ظلمشون مبارزه کنه. فکر می کنم فهمش

        ساده باشه. ، شما بگو من چطور باور کنم که کسی که رحم به هموطن خودش نداره ، میتونه غمخوار بچه
        های فلسطین باشه؟

         
      • نخیر قربون. بازجوهای جمهوری اسلامی اولا از نظر زمانی هم باشه بر تجاوزگران بشار اسد قاتل بچه کش و داعشی ها فضل تقدم دارند و شان اوستادی . دوما بازجوهای جمهوری اسلامی با تجاوز به دختران باکره فتوای آخوند هایی داشتند که این کار رو جهاد فی سبیل الله می دونستن !!!!!!!

         
    • من فقط توجه این آقای فحاش رو به تهدید عربستان توسط سردار جزایری در قضیه ارسال کشتی کمک رسانی به مردم یمن جلب می کنم. تهدیدی که جز خفت و تحقیر برای ما چیزی به ارمغان نداشت و با عدم اجازه عربستان به کشتی، تهدیدهای عزیزان هم به فراموشی سپرده شد.

       
    • مردم ما این ادبیات و وجه عملی آن را در سال 88 از نزدیک درخیابانها دیده اند. چیز عجیبی نیست. متاسفانه این افراد ذهنشان کلا حول این مسائل می چرخد و وقتی که به قدرت برسند این افکار را عملی می کنند. خب دیگه، یکی در خداشناسی می شود شیخ ابوالحسن خرقانی و ایت الله بهجت، یک عده هم ریش می گذارند و یقه ها را می بندند و بر پیشانی جای مهر دارند ولی اگر مغزشان را به مانیتور وصل کرده و محتوای فکریشان را ببینی از فاحشه خانه های ممالک غرب و شرق فاسدتر است. اینها میخواهند 313 نفر باشند. نمی دانند طبق همان فقه شیعه خودشان حتی به زبان آ؟وردن این حرفها مجازات شلاق دارد….عجب

       
    • فکر میکنید نظام به کجا میرسد. 35 گروه متخاصم منطقه تا آخرین قطره نفت خود را اسلحه میخرند و یکدیگر را میکشند. اخر سر منطقه تقسیم میشود به کشور های کوچک با مردمانی فقیر و فرو مانده شده در جهل. 700 تو هم میشود 70 با ذلت و خواری میگردی در کشور های عیر شیعی و غیر سنی برای یک لغمه نان آیا بهت بدهن آیا ندهند.

       
  104. با سلام،

    از دوستان خبر رسیده که جناب محمد نوری‌زاد عزیز سه روز است که بر اثر عفونت ریوی در بیمارستان اتیه تهران در شهرک غرب بستری هستند. در این سه روز ایشان تحت درمان مداوم با سرم آنتی‌بیوتیک قوی بوده‌اند و این امر هنوز ادامه دارد. بیماری ایشان بعد از بازگشت از سفر زابل و کرمانشاه تشدید شده است. لطفا برای سلامتی‌ هر چه زودتر ایشان دعا کنید.

    مجید

     
  105. با سلام
    جناب نوریزاد با عرض خسته نباشید و آرزوی بهبود و سلامتی برای جنابعالی و سپاس از مطلب کاملی که در مورد بحرین و حماقت های بی پایان سرداران اسلام نگاشتید.
    البته این سرداران شغل شریفشان جنگ افروزی است و بدیهی است که چنین بیانات مشعشعی بفرمایند ، ایشان در ابتدای جنگ راننده لودر در جبهه بوده اند وسریعا درجات ترقی طی کرده اند حالا به قول دوست عزیزی که از ایشان دفاع میکرد شبح ایرانی لفب گرفته اند ولی ایکاش دوست ما به صحبتهای مقامات امریکا در مورد صدام و معمر قذافی بن لادن و. …….. هم توجه میکردند که چگونه آنها را باد کردند تا در موقع لزوم برای ترکاندنشان بهانه ای داشته باشد! !!!!!!!
    غرض از این نوشته اینکه اقوامی در بحرین دارم که میگویند در کتابی که پیشگوییهای حضرت علی است آمده که حکومت بحرین مرجع شیعیان بحرین را کفن پوش در دریا غرق میکند و جنگ شیعه و سنی آغاز میگردد و بحرین بقدری ویران میشود که حتی پرندگان بر درختان این جزیره نمی نشینند.
    من مطمین هستم بزودی این پیشگویی بوقوع میپیوندد بدست کسانی که از این جنگ نفع ها میبرند و صحبتهای سردار هم در همین رابطه است.
    فقط نمیدانم این کتاب پیشگویی را چه کسی نوشته و چگونه است که هر سه مذهب به دنبال تحقق این پیشگوییها هستند مخصوصا جنگ آخرالزمان آن!!!!!!!!!!
    بهر حال همه این جنگ و ویرانی در خاورمیانه خواهد بود و شاید بتوان گفت که : ز هر طرف کشته شوند به سود رندهای عالم است.
    با سپاس

     
  106. این هم سروده دیگری در وصف رشادت سردار!

    آن شنیدستی که با حکم ولی
    این سلیمانی بشد سردار دین؟
    تا رهاند قدس را از اشقیا
    پس دهد انرا به آخوند بلا!
    ای سلیمانی ،توکرمانی نسب
    ای فدای تو همه شهر حلب!
    من فدای غمزهایت با بوئینگ
    من فدای عشوهایت با “پوتین”گ!
    لوله دین ،ازبیت تا قدس و دمشق
    نشت کرده چون ندارد بوی عشق!
    رحم کن بر حال وروز این شیوخ
    ای کلام تو خشن ،کارت بشوخ!
    بیخیال شیخ بحرینی بشو
    درد دارالختلاس را چاره شو!

     
  107. عمو نوریزاد!تا میام تو حال و هوای شبهای قدر باشم همینکه یه نظر به سایتت می کنم از یاد خدا غافل می شم !!!!!تا یه خورده بهت امیدوار می شم یهو یه طوریت می شه که ناامیدم می کنی!!!!آخه اگه سردار سلیمانی نبود که تو و همپالگی هات تو این سایت باید از اعضا داعش تو خونه هاتون پذیرایی می کردین!!!!ما که از قبل گفتیم کل منطقه واسه ماست!!!!پس سردار حق داره راجع به بحرین یا هر کشور دیگه حرف بزنه!!!!لابد می خواستی مثل این سکولار مکولارا که فقط زر زدن رو بلدن باشه!!!!!الان ابهت سردار سلیمانی تن آمریکا رو هم می لرزونه اونوقت نمی دونم این خزعبلات چیه شماها می گین!!!!!عیب نداره آرزو بر جوانان عیب نیست هی بسوزین و هی مزخرف بگین شاید یه صدسال دیگه فرجی شد!!!!!!البت بهت گفته باشم اگه تا اون موقع امام زمان ارواحنافداه ظهور نکرده باشه تا حکومت رو بهش تحویل بدیم!!!!یاد آوینی بخیر نبود این بشکه هایی رو که تو سر نارفیقاش خورده بود رو ببینه!!!!!به چندتا نا صادق آشغال هم که جای من می نویسن بگو که این نوشته هم تنها نوشته من تو این پسته!!!!!!بی خودی خودشون رو خسته نکنن!!!برن کنار بذارن باد بیاد!!!!!!

     
    • باز خوبه ما فقط زر می زنیم آزاری به کسی نمی رسونیم شماها که مثل زالو به جون ملت افتادین چی؟!!!

       
    • جناب آقای عقل کل ظهور و وجود داعش و طرفدارانشان زاده ی و مرهون سیاست و اعمال سلیمانیها و اربابان ایشان است..

       
    • جناب صادق،پیشنهاد می کنم برای اینکه از حال و هوای شبهای قدر خارج! نشوی این شب قدر باقیمانده را برو کنار زیارتگاه ساخته شده از نشیمنگاه آغا برگزار کن مطمئن باش از حال وهوای شب قدر خارج نخواهی شد!

      این حقه آخوندها را مجددا تکرار کرده ای که اگر سلیمانی نبود باید در خانه هایمان از داعش پذیرایی می کردیم! کافر همه را به کیش خود می پندارد همه مثل شما انصار آخوند نیستند از آخوندها در خانه های خود پذیرایی کنند!

      گفته ای که ابهت سلیمانی تن آمریکا را می لرزاند! یعنی آخوندها چشمانت را اینقدر نابینا کرده اند که هم پذیرایی از آنها در خانه ات را نمی بینی و هم صحنه واقعی جنگ در عراق که پیش چشم همه نمایان است را نمی بینی!؟ آنچه همه دیدند این آمریکا بود که اول فرمانده داعش در فلوجه را با هواپیمای بدون سرنشینش کشت و بعد هم با هواپیماهایش به داعش حمله کرد و در زیر سایه هواپیماهایش سردار سلیمانی آغا و حشد الشعبی و همه یال و کوپال او را هدایت کرد تا از ترس داعش نلرزند! اگر حمایت و تسلیح و حمله هوایی آمریکا و ایجاد سایه در زیر هواپیماهایش برای گرمازده نشدن سلیمانی نبود حالا حالا ها باید در حسرت فلوجه می ماندند آنوقت شما این ننگ همدستی آغا با آمریکا در عراق را که مثل روز روشن است را وارونه می فهمی زهی بقول آغایت قدری بصیرت!! هی هی هی!!

       
  108. مازیار وطن‌پرست

    آقای نوریزاد

    حالت چطور است؟ شنیدم چند روزی بستری بودی و گمان به بیماری سخت می‌رفت؟ امیدوارم بهبود کامل حاصل شده باشد.

     
  109. جناب نوری زاد درود!
    ما اگر نقدی بر اندیشه ، گفتار و کردار حاکمان داشته باشیم در مقابل دستگاه گوبلزی آنان کمتر ره بجایی می بریم اما با کمک گرفتن از استنادات خودشان زحمت توجیه آنان را را برای باورمندانشان بیشتر می کنیم. لذا دو نکته پیشین را بر همین اساس نقل قول کردم.

     
  110. جناب مازیار وطن پرست گرامی و عزیز
    ممنون از شما لیکن هرقدر تلاش کردم موفق به دانلود کتاب معرفی شده توسط جنابعالی نشدم ، اگر شما لینک سهل الدانلودی در اختیار دارید و به بنده معرفی کنید سپاس من از شما نه دوچندان بل دو صدچندان خواهد بود/ موفق باشید و روزگارانتان عاری از جن.

     
    • مازیار وطن‌پرست

      متأسفانه لینک سهل‌الدانلود را انگار حذف کرده‌اند. الآن لینکی دیدم که نوشته‌بود: برای خرید نسخه الکترونیک محافظت شده این کتاب در ایران مبلغ ۱۰٫۰۰۰ تومان به یک موسسه خیریه پرداخت و کپی فیش واریز را به ایمیل ناشر ارسال کنید. ketab@hands.media

      http://www.hands.media/books/?book=craposyncrasies

      قبلا نسخه برای دانلود عموم رایگان بود. اما اگر حال و حوصله داشته‌باشید، 10000 تومان بهای زیادی نیست برای کتابی که ابراهیم نبوی درموردش نوشته:

      «راستش را بخواهید از زمانی که فرخ سرآمد مرا در دهه شصت خنداند و آمبروز بیرس در دهه هفتاد به خنده‌ام آورد، خیلی نوشته‌ای نمی‌خوانم که بتواند در تنهایی آدم را بخنداند. سروش با آدم این کار را می کند و عجیب است که شوخی‌هایش انگار با اجازه خود خداوند صورت گرفته است. یک‌جوری شوخی می‌کند که انگار یکی از کارکنان بارگاه الهی است. سال‌ها مثل مجسمه‌ی تفکر نشسته و دست بر سر گذاشته و بِرّوبِر به رفتارهای خداوند و اعوان و انصار بارگاه او نگاه کرده و گاهی دلش را گرفته از خنده و گاهی هم که میکائیل به او براق شده که «واسه چی داری می خندی؟» گفته: «چیزی نیست، یاد یک ماجرایی افتادم!»»

       
  111. مرتضی بیرانوند

    سلام بر عریضه نویس نامتعادل ؛ نوری زاد
    حال دلش خوب نیست شب قدر برایش امن یجیب میخوانیم !

    شاید این توهین ملی از عهده یک نفر برآید ان هم داستان فرسایی نوری زاد و هم کیشانش
    او که به راحتی ملتی را در عریضه خویش٬ جاهل خطاب کرده است
    (جهالت ملی او را تا بدین مرتبه بالا برده!!)
    خوشوقتیم از این ملیت که جاهل است

    به سراغ حافظه تاریخی مان میرویم

    مستند ساز مطرودی که شهید آوینی به خاطر تفکرات گروهکی طردش کرد! آن هم نه یکبار بلکه دو بار
    اسم نوری زاد با خاطره نا خوش فیلم چهل سرباز برایم اجین شد! همان فیلم حال به هم زن بی بیننده سه میلیاردی (ان هم در سال ۸۵) که رستم و داستان علی را به طرز وحشتناکی به هم پیوند داد!
    و حال هم قصد دارد با چشم زاغ غربی ها بنگرد (به قول نوری زاد) از ارزش سرداران جان بر کف این مرز و بوم بکاهد. همان سردارانی که روزگاری نوری زاد در رسای ایشان مستند و روایت فتح ها میساخت! زهی خیال باطل

    شاید هم آن روزگاران برای چرب زبانی و گرفتن بودجه برای فیلم های به درد نخورش سرداران را می ستود
    اگر امثال سلیمانی ها نبودند که افراد نامتعادلی چون شما مملکت را به باد می دادید
    و حال قبه های سرداران بی ادعا را به هیچ نمی انگاشتی
    همان سرداری که رهبری به ایشان لقب شهید زنده داده اند
    شاید هم عدم تعادل نوری زاد به خاطر حقوق ۵ میلیونی در سال ۸۰ باشد! شکم پری تعادل ندارد و از اعتدال خارج !

    عدم تعادل در این جمله بیشتر به چشم میخورد که در سال ۷۶ تمام قد از رهبری دفاع کرده و به کاندیداها هشدار میدهد:

    (از همه بالاتر زبانمان لال (اگر) سایه‌ی ولایت فقیه را از سراین مملکت بردارید، دو روزه آمریکایی‌ها تهران را فتح می‌کنند. شما از این راز نورانی غافلید. با چشم زاغ غربی‌ها به ایران نگاه نکنید … این را هم بدانید که جوان تازه داماد هرگز خودش را برای شعارهای شما فنا نمی‌کند اما به هر اشاره‌ی ولی فقیه‌اش به یک طوفان زیر و رو کننده بدل می‌شود.)

    ولی اکنون ظاهرا شیطان سایه ولایت فقیه را در نظرش کوچک جلوه داده. همان کس؛ که روزگاری او را(رهبری را ) راز نورانی میدانست.

    روزگاری هم از ملا ها دفاع میکرد (علامه مصباح یزدی) ولی اکنون تقبیح!

    اما بعد
    باید متذکر شد کسی چون تویی( نوری زاد) که حتی در حیطه به ظاهر تخصصی خود در صنعت سینما و تلویزیون که کارنامه خوبی ندارد ناکار آمدی خود را اثبات کرده حق ندارد در حیطه های دیگر همچون علوم نظامی اظهار فضل کند. و با جرات بگوید! جراتت را هر جایی هزینه نکن!!
    آیا کسی که عمر خود را در جبهه های داخلی و خارجی صرف کرده ؛ برابرند با نشستگان در ساحل نجات؟ هرگز
    آن هم سرداری که نام او را غربی ها شبح ایرانی نام نهاده اند
    آن هم بدون قبه؛ جناب نوری زاد!
    کسی که رسانه ها که هیچ٬ اهل فن و ژنرال های آمریکایی او را ستوده اند٬ و در جایی اوباما نقل شده که :” او دشمن من است ولی من برای او احترام ویژه ای قایل هستم”
    بعضی از رسانه های غربی اورا الهه انتقام و عدالت خواندند
    و حتی در نقل قول کری به ظریف اینطور امده است که اگر برای یکبارهم شده مایل است او را ببیند.

    آقای ظلمت زاد!
    شبح ایرانی یک آدم حاشیه ای نیست. او همان کسی است که میزبانان جنگ منطقه ای از او تقاضای کمک کرده اند. همان کسانی که دایما قدردان زحمات او هستند. حاکمان و مردمان عراق و سوریه و لبنان!
    همان کسی و کسانی که اگر نبود و نبودند اکنون مرزهای منطقه تغییر یافته بود.
    حال چه شده که از عربستان ملعون به شاخ شمشاد یاد میکنید؟ همان عربستانی که ملت ایران از او و اعوانش بیزار است
    نکند خدایی ناکرده در تحولی نوین و چرخشی به عربستان متعادلید؟؟!!
    مگر همین عربستانتان نبود که پس از تشر رهبری کلیه درگذشتگان منا را با دست پاچگی به میهن بازگرداند؟
    البته سوختن تو نه برای دفاع از ملت است نه کشف حقیقت٬ و نه برای چهره ای به ظاهر منتقد! و نه برای رضای خدا ! بلکه برای رسانه ای شدن ٬
    مثل گربه ای که برای نجات خویش به هرچیزی متمسک میشود و چنگ می اندازد
    و اینک (ظلمت زاد) هم برای خروج از رکود روانی درونی خویش دست به قلم شده بلکه اندکی از انزوای رسانه ای خارج شود٬ آخر او روزگاری فیلم ساز و مستند ساز به نام کشور بوده است!

    این هم جمله ای از خودش برای خودش !! شاید تذکری باشد برای حال نزارش

    (آدم ها ممکن است امروز در قله باشند و فردا در کف دره. این به خودشان مربوط است. اما آن چه که تغییر نمی‌کند، حقیقت است».)

    Mortezabeyran@yahoo.com

     
    • فقط یک مورد رو بگم
      در سنای امریکا تصاویر هامرهای منهدم شده ارتش امریکا در فلوجه رو به کری نشون دادن و گفتن بمب های کنار جاده ای رو سلیمانی به شورشیان فلوجه می رسوند.
      اون شورشیان فلوجه رو کیهان در اون زمان، مجاهدین عراقی مینامید!
      و جالب اینکه همونها بعدا شدن داعش
      اونها بقایای بعثی ها بودن که با امریکایی ها در فلوجه و تکریت و رمادی می جنگیدن و شما براشون اسلحه میفرستادین، و حالا شدن داعش.

       
    • یعنی شما دوستان دونقطه حزب الهی هیچ فنی جز زیر سوال بردن منتقد و اشارات راست و دروغ به گذشته او بلد نیستید!
      پاسخ نوشته ایشان این نیست که بگویید سریال چهل سرباز «حال به هم زن» بود! پاسخ باید مثلا شامل چنین چیزی باشد: «آقای نوریزاد چرا سرداررررر را بیسواد و ابله و بی تخصص میخوانید؟ ایشان از معتبرترین دانشکده های نظامی فارغ التحصیل شده است! این هم مدرکش. (میگویم فردا منتشر کنند)». یا مثلا باید توضیح دهید که چرا جنگی که در خرداد سال 60 میتوانست با عقب نشینی عراق و پرداخت غرامت تمام شود هشت سال طول کشید! این که بگویید تو همان همستی که فلان کس با تو قهر کرد هم شد جواب؟!
      راستش نمیدانم شما دوستان آیا واقعا اینقدر /// و /// هستید که نحوه ی استدلالتان به این صورت است یا سری که در /// دارید اجازه ی دیدن حقایق را به شما نمیدهد؟

       
    • خداوکیلی درباره ایران صحبت کردی؟ حالا نوریزاد به کنار ولی دیگه پوتین قرآن هدیه آورد دو هفته نشده با نتانیاهو دست داد و سر یه میز نشست… شیعیان ریختن تو عراق مجلس شوراشون را تصرف کردن از داخلش مرگ بر سلیمانی در اومد! این همه سال برا هسته ای زندگی مردم مختل شد به صالحی گفتن پس هزینه ها چی میشه گفت تو نظام بحثی از هزینه و فایده نبوده!!! حماس بعد از سالیان مکیدن خون و سرمیایه این مملکت برای هیچ و پوچ بر سر قضیه بشار اسد گفت که در کنار برادران عرب خود می ایستیم بشار اسد باید برود!!! عزیزم از توهم بیا بیرون زیان انگیلیسی خوب نیست برند بد است خیلی بدمان می آید مردم یواشکی میروند ترکیه عشق و حال یا شب دیر میخوابند غلط است دیگر اما غلط تر و بدتر به باد دادن مملکتی است که روزگاری با آرزوی بهشت انقلاب کرد و خون داد نظر شما را خواندم فهمیدم رهبر بی جهت به گرده این مردم سوار نیست حالا حالاها می تواند سواری بگیرد!!!

       
    • آنچه تغییر نمیکند حقیقت است

      و آن حقیقت نزد من است .
      خدا همه ما را شفا دهد .

       
    • بنده قصد پاسخ به توهین های این شخص (مرتضی بیرانوند)را ندارم بلکه فقط یک تذکر لازم دارم. اولا این اسم برای بنده کاملا آشناست زیرا نام مستعار یکی از افراطی های اطلاعات سپاه است. ثانیا به عمد خود را منتسب به یکی از طوایف آزاده این استان کرده است. ثالثا وظیفه اداری و تکلیفش را انجام داده است. بنابراین حرفهای او را جدی نگیرید!

       
    • ظالم ممکن نیست با یه ظالم دیگه به خاطر ظلمش بجنگه . نمیشه کسی در داخل کشور خودش صداش در برابر این همه ظلم در نیاد، اون وقت سینه چاک بدهد برای مظلومان آن سر دنیا .

       
    • آقای بیرانوند، آینه بذار جلو خودت در خلوت. اون وقت از خودت
      بپرس آیا تو کشور خودت در این سی و هفت سال چقدر ظلمو تجاوز و فساد و بگیر و ببند و ارعاب و سرکوب و سانسور بوده و امثال تو همه رو زیر سبیلی نادیده گرفتین و حتی یه بار اعتراض نکردین و خودتون هم عمله ظلم بودین. . حالا توقع داری باور کنیم که نسبت به ظلم به قربانیان داعش حساس شدید؟ اصلا قیافه امثال شما به هرچی ممکنه بخوره الا به طرفدار مظلوم.

       
    • {مگر همین عربستانتان نبود که پس از تشر رهبری کلیه درگذشتگان منا را با دست پاچگی به میهن بازگرداند؟
      البته سوختن تو نه برای دفاع از ملت است نه کشف حقیقت٬ و نه برای چهره ای به ظاهر منتقد! و نه برای رضای خدا ! بلکه برای رسانه ای شدن}
      مطمئنی؟!!!عربستان اگر اینقدر دستپاچه شد که شما توهم کردید خوب رضایت می داد نمایندگانی که با خفت رفتن اونجا تا شیخهای عرب بلکه گوشه چشمی کنند و سهمیه حج به ما بدهند ناامید برنگردند.بابا تو رو خدا ول کنین این توهمات قدرت آقا رو!قدرت آقا فقط بوسیله یه مشت اراذل اونم رو سر زن و بچه مردمه.تخصص آقای شما اول به کشتن دادن مردم و بعد برگردوندن جنازشونه.مرحبا به این آقا و اقتدارش!!اون شاه بود که قدرت همچین تشرهایی رو داشت شما اشتباهی گرفتی!اللهم اشف کل مریض.

       
    • سوختن تو نه برای دفاع از ملت است نه کشف حقیقت٬ و نه برای چهره ای به ظاهر منتقد! و نه برای رضای خدا ! بلکه برای رسانه ای شدن ٬
      مثل گربه ای که برای نجات خویش به هرچیزی متمسک میشود و چنگ می اندازد

       
  112. به گزارش ایسنا، حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر ناطق نوری طی سخنانی در مراسم احیای شب بیست‌ویکم ماه رمضان در حرم امام : در ٣٧ سال گذشته در بسیاری از مسائل سیر قهقهرایی داشته‌ایم و با این وضعیت نمی‌توانیم ادعا کنیم که برای دیگران الگو هستیم و امروز نیز شاهدیم که مدام این گروه علیه آن گروه حرف می‌زند و آن گروه علیه این گروه، با چنین شرایطی مردم می‌گویند همه اینها خرابند.

     
  113. سلام آقای نوریزاد از اطلاع رسانی عریان شما و تلاش خستگی ناپزیرتان جهت رفع و زودودن جهالت ملی که مادر همه بدبختیها حقارت وشکستهای ملت ایران است تشکر میکنم و دست و قلم نویسندگی شما را می بوسم .اما مطلبیست که میخواهم بگویم مدتی است که ذهن من را به خود مشغول داشته و آن هم از بین رفتن اثر گفتن در پی ازدیاد گفتن مطلب نزد شنونده و خواننده می باشد که با یک مثال فکاهی سعی در بهتر رساندن موضوع دارم . {شخصی بوده که به کلمه قرومساق حساسیت عجیبی داشته به طوری این حساسیت شدید بوده که با شنیدنش برای چندین ساعت بیهوش می شده یک روز که در مترو برای رفتن به جایی بوده با شخص دیگری درگیری لفظی پیدا میکنه که طرف درگیر همینکه بهش میگه مرتیکه قرومساق یکهو می یوفته زمین و بیهوش میشه مردم که جمع شده بودن علت را می پرسند که با این بدبخت چکار کردی که بیهوش شده که طرف درگیر بعد از قسم خوردن که حتی دستش را هم به این شخص نزده میگوید من فقط بهش گفتم مرتیکه قرمساق که قش کرد و از حال رفت یکی از میان جمعیت که دور این مرد بیهوش حلقه زده بودند بیرون میاد و میگه من میتونم بهوشش بیارم چونکه تلاش دیگران برای بهوش آوردنش بدون نتیجه بوده بلافاصله می پذیرند. این شخص کنار سر مصدوم میشیند و آهسته کلماتی را در گوشش میگوید که بعد از چند دقیقه گفتن در گوشی جمعیت حاضر و متعجب میبینند که شخص بیهوش در کمال صحت وسلامت بهوش آمد از آن شخص میپرسند چه چیزی در گوشش مدام میگفتی که خوب شد؟ پاسخ داد من همان کلمه ای را که به آن حساس بود و به آن حساسیت نشان آنقدر در گوشش تکرار کردم تا الینه شد و حساسییتش از بین رفت} حالا آقای نوری زاد ما ایرانیها خیلی وقته که به کلماتی مثل اختلاس دکل دزدی بالا کشیدن بیت لمال غارت و چپاول ملی اسید پاشی حکومتی کشتار ملی اغفال ملی ….. دیگر حساسیت نداریم که هیچ خنده مان هم میگیرد راه درمانمان را نمیدانم اما میدانم گفتنها دیگر برابمان بی اثر شده بابت گفتن بی پرده احساسم من را ببخشید هدفم بی اثر کردن قلم توانای شما نیست که خودم را هدایت شده توست قلم شما میبینم. شاید فقط به دنبال راهکار دیگری هستم.

     
    • جناب محمد با درود بشما. سخن شما منطقی است ، البته برای یک ملت منطقی ، و برای یک ملتی که فراموشکار نیست . و برای مردمی که هر روز رنگ عوض نمی کند و مرتبا تحت تاثیرحرفها و تبلغات این و آن قرار نمی گیرد. ایکا ش میشد برای ما ملت ، کم و گزیده گفت و یکبار شنیدن کافی بود. شما فکر می کنید داستان کشته شدن امام حسین را یک انسان چند بار باید بشنود تا دیگر فراموشش نشود . آخوندها میدانند تکرار داستان مرگ امام حسین برای بقای خودشان از نان شب ضروری تر است که سال دوازده ماه درسر منابر این داستان را تکرار و تکرار و تکرار میکنند. در هیچ جای دنیا حتا در میان خود اعراب این داستان و داستانهای مشابه را این همه تکرار نمی کنند . حالب است ما ملت همیشه در صحنه روزی ده بار هم این داستان را بشنویم باز هم هر بار میزنیم زیر گریه!! ببینید برای ما یکبار و ده بار و سدبار گفتن کافی نیست باید هر روز و هر ساعت زیر گوشمان این یاسین ها را بخوانند و گرنه خیلی زود فراموششان میکنیم و همه چیز لوث میشود . نوریزاد این را خوب میداند و میخواهد در کوتاهترین مدت بیشترین بار فکری را تحویل جامعه بدهد . باز هم بگویم سخن شما درست و منطقی است اما نه برای ما ملت روضه خو و روضه دوست .

       
  114. پاراگراف آخر نوشته تان را باید طلا گرفت جناب نوری زاد.

     
  115. اشتباه شاه این بود که از مردم بحرین همه پرسی کرد که میخواهند از ایران جدا شوند.مثل این است که قشم بوسیله دزدان دریایی اشغال شود بعد از دزدان دریایی سوال گنند میخواهند قشم را برای خود شان نگه دارند یا نه. حال هم باید از مردم ایران همهپرسی شود که ایا میخواهند بحرین بخاک اصلی خود ایران برگردد. به شیخ صادق هم باید پاسپورت ایرانی بدهند همچنین به همه آنها که در بحرین هستند.

     
  116. با درود به نوری‌زاد گرامی‌،

    “آهای مردم افغانستان، عراق، سوریه، یمن، جنوب لبنان و فلسطین شما به چه حقی‌ به خود جرات داده در مقابل نظام بین الملل متمدن، دموکرات، صلح جو و حامی‌ حقوق بشر مثلث عمو سام، ناتو و صهیونیسم که سرزمین و شهرهایتان را هدف بمباران جنگنده‌ها و پهباد‌ها و موشک‌های کروز پیشرفته قرار داده قد علم کرده و زن و بچه‌هایتان را سپر بلای خود می‌کنید؟
    شما به چه جراتی از اشغال سرزمین خود و حضور پایگا‌ها و نظامیان صلیبی سکولار عمو سام و شرکا ناراضی‌ و مراتب اعتراض، مخالفت و تنفر و انزجار خود را در اشکال گوناگون مقاومت در مقابل جبهه ما “جامه بین الملل” نشان میدهید؟ شما چه گونه به خود جرات داده تقسیمات و نظم و ثبات و امنیت و سلطهٔ منطقه ی را که ما نزدیک به ۱۰۰ سال بر روی آن سرمایه گذاری و کار کرده با اغتشاشات مذهبی‌ و قرون وسطایی خود زیر سئوال برده، تخطئه یا چالش کرده در مقابل ما به نبرد و مقاومت دست میزنید؟و خواهان بر چیده شدن پایگاهای نظامی ما از مرزها یا سرزمین‌های خود هستید؟
    ذخایر انرژی نهفته در بیابان‌های شما به ما تعلق دارد زیرا که من آنها را کشف و استحصال می‌کنیم، همین که در مقابل آن کاغذ پاره‌های بی‌ ارزش سبز رنگ به شما میدهیم میبایست که بسیار شاکر باشید از الطاف متمدنانهٔ ما، در غیر این صورت هر گونه مخالفت یا مقاومت شما با بمباران متمدّنانه و دموکراتیک و حقوق بشری ما مواجه خواهد شد.”
    جناب نوری‌زاد الصاق قاسم سلیمانی به “در خور پیشه‌وری آهنگر بودن” توسط شما کاملا درست است او نیز از سلالهٔ کاوه و یعقوب لیث است، همه فرزندان رنج و پولاد و نبرد؛ حضور او در این میدان گستردهٔ جنگ و نبرد واکنشی تاریخی در قبال حضور و تهاجم گسترده و همه جانبهٔ عمو سام و شرکاست که سرزمین کشورهای نامبرده از جمله ایران را ملک طلق خود می‌خواند. قاسم سلیمانی محصول فرهنگ و تاریخ و اقلیم و شرایط خاص سیاسی زمانه خود است، در فقدان چنینن شرایطی بله ممکن بود که ایشان فردی گمنام با پیشهٔ آهنگری یا کشاورزی به زندگی سادهٔ خود مشغول بود. برای سپاه سالار شدن نیازی به تبار اشرافی یا خانی داشتن همچون تیمسار بختیار شدن در تاریخ کشور ما نیست، رضا میرپنج نیز بنا بر حکم تاریخ و قابلیت‌های خود سپسالار و سپس شاه میشود
    سبکتکین نیز غلامی ترک تبار بود که سلسلهٔ غزنویان را بر پا کرد. پس تبار فرد ملاک گوهر وجودی و قابلیتها و از آن مهمتر تعیین کنندهٔ قرعه‌ تاریخ نیست.
    همان گونه که چهره‌های نامبرده از نام و نشان تاریخی و دوستداری و دشمنداری مردمان عصر خود کم و بیش بهره بردند، قاسم سلیمانی نیز بنا به قابلیت‌ها و نقش و جایگاه در صحنهٔ تاریخ سیاسی و نظامی امروز ایران و قرعه اقبال تاریخ خود از این قاعده مستثنی نیست، و همچنان این نقش در حال بازیست، و تاریخ حکم خود را در مورد وی نیز صادر خواهد کرد
    قاسم سلیمانی از سنخ ارتشبد فریدون جم نیست که مقهور و مطیع عمو سام و شاه دست نشانده باشد، همان طور که یعقوب مرعوب معتصم خلیفهٔ بغداد نبود. او همزمان میراث دار رستم فرخزاد و ابو مسلم است، برای حسین نیز سینه میزند. وی محصول فرهنگ و تاریخ دو گانهٔ ایران است، و آینهٔ فرهنگ و تاریخ جنگاوری دو گانهٔ ایرانیست. چشم داشت او به بحرین یا عراق با هدف سلطهٔ اقتصادی جهت استثمار و استمحار آنگونه که هدف عمو سام و دیک شینی و شرکاست، نیست. او می‌خواهد پرچم ساسانیان شیعه شده را در منطقهٔ خاور میانه تا مرزهای شرقی‌ مدیترانه بر افرازد.
    اینجابب با هرگونه جنگ و خون ریزی و مناقشات خشونت بار ارضی اصولا مخالف بوده و معتقدم که خسارت جانی و مالی‌ این گونه مناقشات در همهٔ جهان که مسبب آنها معمولان حکومتها هستند متوجه مردم و خصوصاً اقشار فرو دست شده که کاملا بر خلاف منافع و مصالح آنها یعنی‌ حفظ صلح، و گسترش مراودات تجاری و فرهنگی و دوستی بین ملت هاست. ضمنا هیچ گونه تمایل شخصی‌-سیاسی- بینشی به امپراطوری سازی یا زیر سلطه گرفتن یا حتا قیم دانستن یک کشور کوچک توسط قدرتهای محلی یا جهانی‌ ندارم. اینجانب همان گونه که به آزادی فردی و اجتماعی آحاد و اقوام و نژادها باور دارم و آنرا محترم میدارم ، حق آزادی و استقلال، و خود گردانی را برای کوچکترین کشورها یا جزایر جهان نیز محترم میدارم. من معتقدم در جهانی که آزادی و استقلال همهٔ ملل محترم شمرده میشود قیم و برادر بزرگتر برای برادر کوچکتر نیاز نیست.
    حال با توجه به شرایط موجود تاریخی و وضعیت فعلی‌ خاور میانه آیا این قاسم سلیمانیست که میبایست مورد استهزا و طعنه شما قرار بگیرد؟ یا اینکه لبه تیز نقد میبایست سلطه جویی عمو سام و شرکا و اربابان صهیونیست را نشانه رود؟
    شما وی را با تحقیر فاقد سواد و دانش و هوش و ذکاوت و حتا وطن پرستی‌ خردورزانه میدانید، خوب به نظر شما فردی تحصیل کرده ی فرنگ از تبار خانی، سکولار و دوستدار غرب همچون دکتر شاپور بختیار “وطن پارست” یا دکتر بنی صدر نوه‌ی آیات الله می‌توانست جای گزینی مشروع و مطلوب باشد؟ دکتر نوربخش یا دکتر نوبخت یا دکتر ظریف چطور؟ آن‌ها میتوانستند جاگزین سرداران روستایی رعیت زاده همچون رضائی و سلیمانی و شمع خانی شوند در هنگامهٔ شعلهای جنگ خانمان سوز ۸ ساله یا در پناه آغوش گرم غرب همچون حقیر مشغول تحصیلات درخشان جهت کسب مناسب عالی‌ دیوان سالاری ‌بودند ؟
    آقا زاده‌های بازرگانان محترم و زمین خواران شمیرانت نشین و صاحب مدارک دکترای اقتصاد و سیاست از غرب در جبهه‌‌های نبرد خود تا کنون چه دستاوردهای درخشانی کسب نمودند که موجب شرمگینی سرداران “پخمه و بی‌سواد و سادهٔ روستا‌های تفتیدهٔ جنوب” باشند، که آنها نیز به پیروی از سیاستهای مماشات گرانه و تسلیم و کرنش دوستانه در مقابل عمو سام در راستای منافع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی رانت خواران و غرب‌شیفته گان شمیرانت در مقابل زیاده خواهی‌ عمو سام فضولی نکرده، کرنش کنند تا سهم دلار‌های نفتی‌ آنها هم در چهار چوب قرداد‌های مرسوم مجتمع صنایع نظامی عمو سام در آینده تامین گردد؟
    آیا در ذهن شما جایی برای برسی‌ و تامل در مقوله نبرد سیاسی و نظامی و کسب قدرت و توازن قوا در عرصه اجتماعی و حقایق تاریخی هست، صرف نظر از اینکه نتایج مطلوب ما هست یا خیر؟ در غیر این صورت آنچه شما تحلیل و تفسیر سیاسی می‌بینید غیر از خیال پردازیهای ذهنی‌ پریشان نیست که ناچارا زمین و زمان را به هم دوخته و آن‌ها را مسبب وضع پیچیده و بغرنجی می‌بیند که ناتوان در درک و تفکیک ارکان و نقشبندی انها در صفحهٔ شطرنج سیاست جهانی‌ و منطقه ایست. شما متعصبانه بر اساس داده‌های پراکنده و ناهنجار و آگاهی از مظالمی را که شخصاً و دیگران متحمل شده‌اند سیاستهای متناقض و نا موفق نظام را ملاک سنجش و تفسیر و تبیین سیاست کلی‌ حاکم بر کشور و منطقه قرار میدهید و به نتایجی نا منسجم و ناسازگار می‌رسید
    نقش دیوان سالاری تسخیر شده توسط خویشاوند گرا‌های برمکیان و بهرمانیان و خاتمیان و موسویان و خودمانیان چفیه پوش و یقه ایستاده سفید پوش با ریشای مانیکور شده اسلامی و پاپیون و فراگ پوش‌های غربی که دستگاهای تصمیم ساز و منابع مالی‌ پولی‌ از بانک مرکزی گرفته تا سایر بانک‌ها و اتاق بازرگانی و از شرکت‌های رنگ برنگ خوصولتی گرفته تا مناطق آزاد تجاری و وزیر صاحب صنایع ایران و بدهکاران و اختلاصگران چند هزار میلیارد تومانی در “سالهای خفتی که دار و ندار ملت را بالا کشیدند” کجای تحلیل‌های شما قرار میگیرند؟
    صرف نظر از اهداف هر یک بازیگران محلی، قدرتهای منطقه‌ای و جهانی‌ در ایجاد یا تقویت مناقشات سیاسی نظامی و ارضی همواره فرصتها، منابع و توانش اکثریت مردم محروم و فرودست بجای آنکه در جهت بهبود کیفیت معیشت و زندگی اجتماعی آنها بکار گرفته شود به
    اشکال گوناگون در جهت اهداف این ماجراجویها هدر رفته موجب خسران عظیم برای مردم گشته، و توسعه مدنی به تعویق می‌افتد.

    سالم و تندرست باشید

     
    • دوست عزیز کاوش گرامی
      با پوزش
      ابتدای نوشتار جناب عالی با انتهایش متناقض است. بنده کمی سر در گم شده ام. مطلب را درست دریافت نکرده ام.
      فرمودید:
      “او می‌خواهد پرچم ساسانیان شیعه شده را در منطقهٔ خاور میانه تا مرزهای شرقی‌ مدیترانه بر افرازد.”
      خوب این که یعنی طرف روانپریش است. شما با این جمله می خواستید ایشان را تمجید کنید یا تحقیر؟
      امکان دارد روشنگری کنید؟

       
      • دوست گرامی تحلیل من بر مبنای شواهد و روند تاریخی استوار است، اما شما در نقش زیگموند فروید کلاه روان شناسی‌ به سر کرده سلیقه شخصی‌ خود را در مورد مسائل سیاسی- نظامی ایران مطرح می‌کنید. در این صورت و بر اساس نظر “روانشناسانه” شخصی‌ شما نه برسی‌ “تاریخی” میشود استدلال کرد که کلیه جنگاوارن تاریخ “روان پریش” بودند و هستند، و لاجرم حقیقت “روان شناسی‌” نه “تاریخی” تعدادی انگشت شمار از این “روان پریش ها” را بر سرنوشت میلیون‌ها انسان در طول حیاتشان مستولی کرده و اوقاتشان را “پریشان” ساخته. و اینهم میشود اسمش را گذاشت “نظریه روانشناسانه تاریخ جنگاوری”.
        ————————————————————————————————————————————
        http://www.nurizad.info/blog/29984#comment-247997
        فقط یک مرور سطحی و گذرا بر تاریخ منطقه میا‌‌ن رودان، بین النهریین (مزوپتیمیا) که در مرکز حلال حاصل خیز – مهد تمدن بشری – از زمان پیدایش و حضور “آدم” در باغ “عدن” تا کنون بیندازیم، ما حضور و تردد تمدنهای بیشماری را در این منطقه خواهیم دید؛ اقوام و ملتهای گوناگونی که با ادیان مختلف در این منطقه بشکل بومی ساکن، مهاجر و یا مهاجم حضور داشتند. بابلیها، سومریها، سامیها، مادها، پارتها، هخامنشیان، یونانیها (سلوکیان)، اشکانیان، ساسانیان، رومیان، اعراب حجاز و شام، ترکها، مغولها، تیموریان، صفویان، عثمانیان و سپس در طی‌ یک صد سال اخیر در عصر مدرن این منطقه محل تاخت و تاز و حوزه نفوذ سیاسی نظامی و اقتصادی بریتانیا و ایالت متحده خصوصاً پس از جنگ جهانی‌ اول و دوم بوده. با کمی‌ اغراق میشود گفت تنها اقوامی که پایشان به این خاک نگون بخت نرسیده اقوام بومی آمریکای لاتین و شمالی‌ به انضمام اسکیمو‌ها هستند. تقریباً تمامی ادیان و مذاهب شناخته شده پیش و پسا ابراهیمی بعلاوهٔ ایدولوژیهای سیاسی اقتصادی کاپیتالیسم و لیبرالیسم و کمونیسم نیز اینجا بساط خود را پهن کرده اند. از ادیان چند خدائی، سنگ و بت پرستی‌ گرفته تا ادیان سامی و هندو، یهودیت، مسیهیت، زردشتی، مانوی، اسلام همگی اینجا حضور پر رنگ داشته و در تطور تاریخی این منطقه و شکل گیری تمدنهای فرا آماده در صلح و جنگ نقش هدایت شونده یا گمراه شونده و انحراف بازی کرده اند.
        بنابرین با توجه به واقعیت تاریخی مختصر برشمرده در بالا کاربرد “نظریه توطئه” و نتیجه گیری شما از ماجراجویی و دخالتهای “هدایت شده” یا خودمختار سیاسی‌نظامی نظام اسلامی کنونی ما نشان دهندهٔ اغماض غیر قابل پذیرش دستگاه بینش شما از این تاریخ غنی‌، پر تلاطم و شیفته کننده است که جنگ آورانی همچون کورش، اسکندر، فرهاد، مهرداد، مارکوس کراسوس، رستم فرخزاد، یزدگرد، ابومسلم، عمر، هارون، چنگیز، تیمور، اسماعیل، سلیم، فخری پاشا، لورنس، فیصل، آلن بی‌، عبدالکریم قاسم، صدام، شوارزکف، تامی‌ فرنکس، ابو بکر بغدادی و سلیمان قاسمی را از عصر باستان تا کنون در این میدان و تئاتر تاریخ تردد و جنگ و تجاوز و خون ریزی به خود دیده. این حضور و ورود و خروج متنوع تمدنها، ادیان و نقش آفرینی جنگاواران نمایانگر جنگخویی نوع بشر است نه نوع فرهنگ یا مذهب یا ایدئولوژی منتسب به آنها انسان حیوانی‌ “ارضی” ایست. تجاوز چنگیز و تیمور و عمر و شاپور و خشایار ماهیتاً هم جنس تجاوز اسکندر و ناپلئون و نیکسون و بوش است. مقصود تسخیر سرزمین، استحصال منابع طبیعی و استثمار نیروی انسانی‌، ایجاد و حفظ بازار فروش کالا و پایگاه نظامی برای حفظ سلطه و گسترش نفوذ بیشتربا توجه به مقتضیات زمانه.
        آنچه که ما امروز مشاهده می‌کنیم ارواح سرگردان نیاکان ساسانی و صفوی ما در کالبد ایرانیان شیعه شده امروز برای بازیافت و باز سازی تمدن از دست رفته اما اکنون شیعه شدهٔ ما ایرانیان است، در غیر این صورت اظهارات توام با غرور و مطالبه گرانهٔ صریح نه در لفاف لغزش زبانی‌-فرویدی امثال برادر حسین در مورد قفقاز و بحرین، و شیخ یونسی در مورد مدائن که اینها در گذشته‌ای دور و نزدیک به ما تعلق داشته و اشارات برادران سپاهی در مورد گسترش نفوذ خود به شرق مدیترانه چه معنایی میتواند داشت باشد؟

         
    • جناب کاوش

      با این بیانهٔ‌ای که شما صادر کرده اید، باید گفت‌ صد رحمت به اطلأعیه‌ها و بیانیّه‌های جریانات چپ بعد از انقلاب که برای امام خمینی ضدّ امپریالیسم و خلخالی انقلابی به اصطلاح دشمن ضد انقلاب سر و دست می‌‌شکستند. اگر به آنچه می‌‌گویی سر سوزنی باور داری چرا نمی‌‌روی در رکاب سردار سلیمانی،این اسوه و الگوی عزیزت با امپریالیسم بجنگی؟ چی‌ میگی‌ آقا شما؟ حال مبارک خوبه؟ هر جنایتکار و دزد و فاسد و بی‌ رحم و بی‌ لیاقتی که فریاد ضدّ امپریالیسی سر دهد وصلش می‌‌کنی‌ به جنگاوران اشغالگر ستیز تاریخ؟ باز داد و هوار و فریاد عمو سام سر دادی تا به خیالی ذهن من ایرانی از جنایات و چپاول و سرشت اشغالگری و جانی پروری روسها و عوامل آنها منحرف شود؟ شما برای کی‌ و برای منافع و حفظ سلطهٔ جهنمی کدام قدرت و نظام اینهمه گٔلو پاره می‌‌کنی‌؟ شما با چه فانتزی و قدرت و صلاحیتی ملت‌ها را به شورش علیه عمو سام فرا می‌‌خوانی تا به آن ایدئولوژی که فقط در دو واژهٔ عموم سام و امپریالیسم آن ذوب شده‌ای،لبیک گفته باشی‌؟ آقا این مملکت توسط روس‌ها و عوامل آنها پاک جارو شده و اهریمن دروغ و ریا و غارت و بگیر و ببند و تجاوز و فقر و فحشا سایه سیاه و پلید خود را در گسترهٔ ایران مسلط کرده و شما بفکر تدارک لشکریانی از ملل مورد خطابت هستی‌ تا به قلب سپاه عمو سام حمله ور شوند تا در رویاهای ” کیم‌ جونگ اون” گونه ننگ‌ بشری به ندای ایدئولوژی فوق افراطی خود اقتدا کرده باشی‌؟ جناب کاوه نوک پیکان حمله من ایرانی متوجه روسیه جنایتکاری است که از طریق گمشتگان بی‌ واسطه و با واسطه خود هست و نیست کشور ما را غارت کرده و مملکت را به لبه پرتگاه کشانده، شما هر چی‌ میخوایی داد و هوار عمو سام عمو سام سر بده.مگر ایران وطن شما نیست و این مردم هم وطنان شما نیستند؟ چراغی که به خانه رواست در مسجد حرام هست، فعلا روس‌ها و عوامل وطن فروش آنها چنین روزگار سیاهی را برای ما رقم زده اند، چرا شما از روس‌ها و عوامل آنها چیزی نمی‌‌نویسی؟ به ایدئولوژیت بر می خوره؟ چه مانعی داری که از روس‌ها بگویی؟

       
      • جناب ناشناس جدید

        نوشتهای تند و تیز و خشم الود شما نماینگر افکار آشفته و ذهنی‌ پریشان است که از عارضه “روسیماتیسم” کهنه رنج میبرد.

        طبق گفته آقای اوبا‌ما -نیست رئیس جمور ایالت متحده ۱۰۰ الی‌ ۱۵۰ میلیارد دلار ناقابل دارایهای نقدی ارزی کشور در شبکه بانکی پولی‌ غرب تحت سلطه عمو سام مصادره شده. بعد از گذشت ۲ سال مذاکرات نافرجام برجام نه تنها اموال مصادره آزاد نگشته که حتا شبکه سویفت ما‌ها پس از پایان مذاکرات هنوز برای انجام نقل و انتقال پولی‌ بین بانکی با بانک‌های اروپایی نیز قابل دسترسی‌ برای شبکه بانکی کشور نیست. و این اموال همچنان در پنجه خونین ‌عقاب عمو سام گرفتار است.

        یک قلم ۲ میلیارد دلار بابت خسارت مالی‌ و جانی وارد آمده به وابستگان و شهروندان عمو سام جهت پرداخت به شاکیان از مرتکبین حوادث گوناگون در نقاط مختلف جهان توسط گروهایکه عمو سام آنها را تروریست مینامد، به واسطهٔ نادانی‌ و طمع ورزی دولتمردان و رانتخواران دلار‌های نفتی‌ وطنی توسط عمو سام و خزانه دار و قاضی القضاتش هپلو شده؛ اخیرا گویا یک قلم ۲۰ میلیاردی هم جهت خرید هواپیما‌های بوئینگ گروگان گرفته شده، برای مابقی نیز به مرور طرح و نقشه خواهند ریخت.

        در این معاملات پشت پرده هم عمو سام سود اقتصادی و سیاسی میبرد هم دولتمردان و دیوان سالاران شمیرانات نشین و هم شمیرانات نشینان ایرانی‌- آمریکایی- کانادایی- اروپائی- استرالیایی؛ فقط بیصبرانه منتظر آنروزند که بشود مستقیم از تهران راهی‌ واشنگتن و لوس آنجلس شد، بجای پرواز از طریق دوبی‌. ترجیحا هم با هلی‌کوپتر به فرودگاه منتقل شوند تا آلودگی و شلوغی ترافیک شهر خاطر نازکشان را نرانجاند.

        حالی‌ درون پرده بسی‌ فتنه میرود ***** تا آنزمان که پرده در افتاد چه‌ها کنند

        و اما همچنان فرزندان روستا‌های نا کجا آباد غرب و شرق جهت تامین قوت لایموت خود و خانواده یخچال ۲ دره (ساید- بائ‌- ساید) چینی‌-کره ی را بر کول طناب پیچ کرده پیاده از مرز کشور تا نزدیکترین روستای امن کیلومتر‌ها در بیابان‌های خشک و بی‌ آب و کوهساران سخت و نا هموار عرق ریزان در سرما و گرما به امید رسیدن به مقصد بدون اینکه هدف گلولهٔ قاچاق چیان یا نیروهای مرزی یا اشرار مسلح شوند، طی‌ طریق می‌کنند. قطعا چیزی از این معاملات چرب و شیرین عمو سام و دولتمردان در محدودهٔ ذهنشان نمی‌گنجد، آنها فرزندان ایران/تهران/شیمیرانات نیستند؛ انها فرزندان فقرند.

        حال غیاث کنید با خرید موشک‌های اس‌-۳۰۰ از عمو پوتین که حتا کار به شکایت در داد گاه لاهه کشید چون که بنا بر ملاحظات استراتژیک خود در تقابل با عمو سام و ناتو مردد بود که بفروشد یا نفروشد، و پس از فریبی که بابت استقرار سپر موشکی ناتو به بهانهٔ دفع موشک‌های دور برد ایران و در واقع برای تضعیف سیستم دفاعی موشک‌های روسیه خورد، جهت ایجاد توازن به فروش موشک‌های اس‌-۳۰۰ تن داد؛ جهت اطلاع شما اینجانب هیچ گونه حق دلالی، هواداری یا کمسیون دریافت نکردم.

        بیانات شما به مضمون فرا خواندن و دعوت ملل منطقه به قیام بر علیه عمو سام توسط اینجانب که انگار ارواح چگوارا، گاندی، ماندلا و خمینی یکجا در کالبد بنده جای شده و یا گلو پاره کردن اینجانب به زعم شما برای یک قدرت مجهول جهنمی به وضوح نماینگر پریشان ذهنی شماست، آنهم برای گنجشکی که اینجا فقط گاهی جییک جییک (توییت) می‌کند، عقابی که از جییک جییک گنجشک بهراسد نوبر است.

        فقط برای چند لحظه هم که شده کلاه خود را منصفانه قاضی کنید (بنده به هیچ وجه خام نیستم) که نقش عمو سام و عمو پوتین در این مکاره بازار تحریمات همه جانبه، مصادرهٔ مالی‌، گروگانگیری پولی‌، مکر و فریب و دغل کاری و دلالی و بده بستان و ضرر و زیان میلیاردی خرید و فروش تسلیحات و تجهیزات معکوس می‌بود، آنوقت کامنتهای شعله ور شما صفحه‌هات کامپوترها را هم می‌سوزاند. دوست گرامی بیماری “روسیماتیسم” شما و بسیاری هم کیشان شما را درمانی نیست، حتا اگر تمام خاک روسیه از نقشه جهان محو شود.

        مسبب اصلی‌ وضعیت کنونی ما گذشته و اکنون خود ماست. نقش عوامل خارجی‌ موثر است اما ما خود سرنوشت خود را رقم می‌زنیم. نقد‌های من بر عمو سام بر مبنای جایگاه تاریخی و نقش جهانی و تاثیر گذاری آن به مثابهٔ امپراطوری رو به افول عصر ماست. تاریخ معاصر ما از نقش مهم عمو سام و شرکا در سرنوشت سیاسی ما و کشورهای منطقه نشان فراوان دارد.

         
    • کاوش گرامی
      تکبر آقای نوری‌ زاد در اعمال و نوشته های او پیداست. موتوری در صورتی محترمه که همیشه موتوری بمونه.
      در ویدئویی زنی از هواداران نوری زاد فریاد می کشه: ما پیش از انقلاب کلفت فیلیپینی داشتیم!
      خیلی از دوستان نوری زاد (حتی عده ای از کامنت گذاران این جا) طوری که پیداست از این دست هستند. انقلاب ۵۷ هر چه بود توانست عده ای متکبر که لیاقت کلفتی را هم نداشتند و ندارند از صندلی هاشون پایین بکشه.
      به شما هم توصیه می کنم وقت خودتان را این‌جا تلف نکنید. و مزاحم خوشگذرانی آیت الله نوری زاد و رفقا نشوید.

       
  117. حاج ناطق تاریکی: در بسیاری از مسائل سیر قهقرایی داشته‌ایم.
    مش قاسم: ساعت خواب حاجی!

     
  118. سرداری به جای اینکه جای خود را در میان کشورش بیابد و برای آبادی و استقرار صلح درکشورو منطقه بکوشد ، خود را درگیر مجیز گویان فرصت طلب کرده است .اینکه او پشتیبان حزب الله و اسد است یک مسله است و اینکه از نظر فنی و تجربه در کار خود وارد ،مسله دیگر.
    این سردار،نمونه ونشانی از وسیله ساختن دین و در نهایت ابزار سازی انسانها است .
    زمانی که سپاه و دستگاه امنیت به جای مانع گشتن فساد دستگاههای کشوری ، درگیر حجاب و قهر و آشتی هاو بگیر و ببندهای بی معنی، وخود عامل و مجری فسادند ،برداشتن چند نفر مدیر عامل هم، دردی را دوا نخواهد کرد.
    متاسفانه ،همانطور که آ قای نوری زاد می فرمایند،کشور هردمبیلی یعنی ایران کنونی.

     
  119. سلام نوری زاد عزیز. با اصل نوشته شما صد در صد موافقم البته گویا خیلی عصبانی بودید وقتی مینوشتید. خواهش میکنم که نذارید عصبانیتان کنند که سیره رفتاری سما بدور است.
    هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
    ثبت است بر جریده عالم دوام ما

     
  120. حضرت آیت الله العظمی نوری زاد دامت برکاة و دامت افاضاة، سلام علیکم ، ضمن آرزوی تندرستی و سلامتی بر شما انسانِ بصیر ، آزاده ، حکیم ، فرزانه ، بشیر و نذیر . حضرتعالی بارها از افکارِ مسئولان نظام کشورمان که به دنبال توسعه ” هلال شیعی ” در دنیا بوده سخن رانده و اطلاق و دخالت بیشترش را در کشورهای فلسطین و علی الخصوص ” غزه ” ، یمن ، سوریه ، عراق ، چچن و بحرین و شرق عربستان و بوسنی هرزگوین و … عنوان نموده اید . البته در گذشته هم در جوامعی افرادی مانند چنگیزخان مغول ، موسولینی ، هیتلر و یا به نوعی دیگر ، اِرنستو چگوارا و فیدل کاسترو با افکارِ نارسیسمی خود بوده اند که با اعتقاد به ” جهان وطنی ، کشورهایی را نا امن و به آشوب کشیده و قتل و عام های بشری راه انداخته اند . اِستفتاء سیاسی و اجتماعی از حضرتعالی آنکه با توجه به کمک مالی ، تسلیحاتی و لجستیک به این کشورها ، به چه ” میزان و تعداد ” از مردم کشورهای فوق که مسئولان نظام کشورمان بدنبال ” هلال شیعی ” در آنجا بوده اند ، به مرام و مسلک شیعی مورد تأیید و نظر رهبری گرویده اند ؟ الحقر __مبشّر

     
  121. این سردار بی عقل و مغرور چنان خدمتی به اسرائیل کرده که هزار ژنرال باهوش اسرائیلی نتوانستند همچنین خدمتی بکنندکشته شدن ۴۰۰۰ نیروی حزب الله… و ۱۵۰۰ نیروی سپاه و حدود ۲۰ میلیارد دلار خسارت روی دست ملت ایران تنها بخش قابل محاسبه دست گل این سردار یه شبه است.

     
  122. اگر آخوند ها باهوش بودند. دین را اینگونه لخت و عور جلو چشم همگان نمایش نمیدادند. اینگونه همه جایش را به همه کس نشان نمیدادند. ماهیت دین این است که فقط در پستو خانه های تاریک در هاله ای از تعصب و قداست و پارتی بازی مستقیم خدا زنده میماند. نباید دین را به عرصه تفکر میاوردند.به عرصه سیاست اقتصاد که همه گونه سوال در آن میشود میاوردند.
    حال انها مجبورند در مقابل سوالات اساسی سکوت کنند. و این همان جاییی است که به اصل دین ضربه زده میشود. تا جایی که سروش فیلسوف اول اسلامی میگوید ایات قران نتیجه تصورات محمد در خواب بوده است. این گفته سلمان رشدی نیست گفته کسی است که اولین رییس انقلاب فرهنگی دانشگاه ها بوده است.
    کسروی راست میگفت گه ما یک حکومت به آخوند ها بده کاریم بیاند و همه جایشان را به همه کس نشان دهند. بعد از آن ما آزاد میشویم از هر چه خرافه دین است و از هر چه دین است..
    ایران به وضوح هم اکنون بی دین ترین کشور منطقه است.

     
  123. نوریزاد جان کوتوله که هیچوقت هیچی نشدی! با هزاران بار تحقیر سردار سلیمانی هم ، از حقارت کوتولگی ت خلاص نخواهی شد.

     
  124. ريشه ها ٣٩٢( قسمت ٣٩١ ذيل پست قبلى )
    فرهنگ < فرهنگ دينى <عرفان <…

    زمين و آسمان حافظ
    ٢٨-فرضيه عارف بودن حافظ : قسمت ب: چندين قرن خرد سوزى : مدينه سازان افلاتونى
    يك مناظره شگفت انگيز :رازى از نگرِ ديگران: :
    حى ابن يقظان از ابن طفيل و رابينسون كروزو از دانيل دفو همچون دو آينه اند كه دو گونه فكرِ كاملاً متفاوت را بازمى تابانند؛ يكى فكرى كه كل هستى را چون متنى الهياتى بازمى خواند و ديگرى فكرى كه در عمل درگير وضعيت انسانى است و نه خوانش عالم بالا و فراحسى. اما دست كم ، راويان در هر دو قصه قهرمانان خود را در جهانى بيگانه وارد كرده اند كه براى ورود به آن قهرمان در آغاز تنهاست . يك وجه از دلالت تنهايى ، در اينجا همان جداافتادگى از اجتماع ديگر انسان هاست . در تنهايى رابينسون و حى ابن يقظان فقط دو چيز مانده است ؛ يكى جهان درون خودشان و دو ديگر جهان برون . جدايى درون و برون ، نفس و جسم ، من و تن البته امروزه ديگر قطعى شمرده نمى شود ، ليك بحث ما به دورانى برمى گردد كه دكارت براى يافتن غده يا رشته اى كه دو گوهر مستقل جسمانى و نفسانى را در انسان به هم وصل كرده است ، سخت كنجكاو بود . به زبان آن دوران ، حى ابن يقظان جهان درون را مى كاود و رابينسون جهان برون را. در همه روايت ها ، براى شخصيتِ شرقى ، حى ابن يقظان ، در نهايت ، جهان تازه آنسويى و فراطبيعى است و براى ورود به آن است كه بايد از جهان اينسويى و طبيعى و محسوس فراگذشت . در مرحله اين فراگذار، حى ابن يقظان با جزيره اى كه از آغاز تولد در آن افتاده است ، تماسى دارد تا حدى همخواند با وضعيت انسانى اش . آهويى كه به او شير داده است ، مى ميرد ، پس از تشريح بدن آهو ، او درمى يابد كه چيزى از قلب آهو خارج شده است كه مجزا از جسم اوست ." پس با خود گفت : آن چيست و چگونه است و چگونه بدين بدن مربوط بوده و اكنون كجا رفته است و آيا به اختيار از اين بدن هجرت كرده يا به اجبار رفته است ؟"( حى ابن يقظان ، همان نشانى ، ص ٥٩). دفن لاشه گنديده آهو را از كلاغ ها مى آموزد ، همچون تماشاگرى به حركت حيوانات پيرامونش مى نگرد ، دو پرسش برايش پيش مى آيد : يكى در باره عامل حركت اين جانوران و دو ديگر درباره تفاوت خودش با آنها . روزى مى بيند كه نيستان آتش گرفته ، قسمتى از نى هاى شعله ور را به مسكن خود مى برد و مى كوشد هميشه افروخته نگاهشان دارد . در عين آموزش پختن غذا ، مسئله اى مهم تر ذهنش را مشغول مى كند : چون اتش ميل به صعود دارد ، آن را از جوهر هاى علوى و سماوى مى پنداشت ( همان، ص ٦٠). معلوممان نمى شود كه تصور اين جوهر ها از كجا به ذهن تعليم نديده اش آمده اند ؟ تهيه پوشش ، نعلين ، ابزار شكار و مطالعاتى كه وى در مورد اشتعال و تشريح و اجسام و جنس هاى موجودات انجام مى دهد ،و حتى كشف قانون اينرسى و حركت ، از آنجا كه منشأ در تجربه دارند ،بعيد نمى نمايند اگر چه همخوانى شگفتى با آموخته هاى خودِ ابن طفيل به عنوان يك طبيب در سده ششم در اندلس دارند ، اما اينكه پس از اين مطالعات حركت ذهنى او به سوى محرك اوليه و سرانجام مشاهده حضورى حق و حالت فنا و تجلى نور خدا و به قول خودِ ابن طفيل به حكمت المشرقيه ابن سينا و عالم غيب مى رسد ، اين پرسش را پيش مى اندازد كه آيا هر انسانى در اين حالت طبيعى به همين مسير سوق داده مى شود ؟دست كم در آنچه از بوميان بدوى استراليا مى دانيم ، از اين حكمت المشرقيه كه ابن طفيل آن را راز صوفيان مى داند ، هيچ نشانى نمى يابيم . اين پرسش شايد طنزآلود بنمايد ، اما اين طنز بيش تر متوجهِ مفسران غربى است ، نه ابن طفيل ؛ مفسرانى كه حى ابن يقظان را با انسان طبيعى به مفهوم غربى مشتبه كرده اند و اين بر نيروى سانسور كننده فرهنگ گواهى مى دهد. قصه هاى رمزى در زير تيغ استبداد خدا شاهى چه بسا سبكى براى نجات جان راوى بوده باشند. ابن طفيل خود در مقدمه مى گويد كه حكمت المشرقيه همان رازى را فاش مى كند كه در اناالحق حلاج و سبحانى ما اعظم شأنى ( منزه ام و از مقام من مقامى بالاتر نيست )،در سخن كفرگونهِ بايزيد، بيان شده است . حاكم مى تواند سرِ چنين عارفى را به اتهام حلول كف دستش نهد . اتهام هاى كليشه اى كه در فرهنگ دينى مى توانستند اقتدار شريعت ، جماعت و حكومت را عليه متهم همدست و همداستان كنند ، اكثراً جانمايه اى دينى داشتند ؛ زنديق ، مرتد ، باطنى ، گبر ، قرمطى ، رافضى ، مبتدع ، بد دين ، شعوبى ، دهرى ، ملحد ، مشرك و كافر از آن جمله اند. اتهام درونى كردن الوهيت يا حلول بنا به سابقه در فرهنگ اسلامى به مراتب خطير تر از فرهنگ مسيحى بوده است . در مسيحيت عيسى خود گاه خدا معرفى مى شود و اساساً ملكوت خدا را در درون مى داند.
    جهان تازه و بيگانهِ رابينسون جزيره اى واقعى است كه بخواهد يا نخواهد بايد با آن درگير شود تا زنده مانَد و زندگى اش را منظم و ايمن سازد . جهان ديگر براى رابينسون همان قدر اهميت دارد كه او را در اين سامان بخشى گيتيانه يارى رساند . آنچه براى شرقى اصل است براى غربى فرع است و بالعكس . رابينسون از چشم غربى به جهان مى نگرد ؛ آن هم از چشم غربىِ مدرن نه از ديدگاهِ غربىِ باستانى و قرون وسطايى ، نه از ديد هومر و نه از چشم آخيلوس و هزيود . رابينسون قهرمان يك رمان است ؛ ژانر ادبى كاملاً مدرنى متفاوت از رمانس هاى شواليه اى قرون وسطى و قصه هاى تمثيلى و و رمزى و افسانه اى شرق . در قرون وسطى زبان پاكيزه ، شسته و رفته ، و مزين به آرايه هاى دلفريب ، افشاى زشتى ها را كتمان مى كرد. رمان آينهِ فضاى علنى و همگانى است كه از بيم زنگار واقعيت را كتمان نمى كند. رمان ساحت افشاى راز است در خطاب به فضاى علنى و عمومى . اين است كه در شاهكارى از استاندال در سده نوزدهم آنجا كه عشق دوشيزه اى مغرور و اشرافى كارش به تباهى ارزش هاى آيينى مى كشد ،راوى از بيم جنجال متقى نمايان نهيب مى زند كه :" آى موسيو ،رمان آينه اى است كه در در جاده اى بزرگ به گردش در مى آيد؛ گاه آسمان هاى لاجوردى را پيش چشمتان بازمى تاباند ، گاه منجلابى را پيش پايتان . آن وقت شما آن كس را متهم به بى اخلاقى مى كنيد كه اين آينه را بر كولبارش حمل مى كند! آينه منجلاب نشانت مى دهد و تو آينه را نكوهش مى كنى ! آن به كه جاده اى را نكوهش كنى كه منجلاب پيش پايت نهاده و زان بهتر كه راهدارى را نكوهش كنى كه كه باعث تجمع آب و تشكيل منجلاب شده است "( سرخ و سياه ، ج٢، فصل١٩). اين خود تأمل انگيز است كه چرا در سده نوزدهم رمان به اوج شكوفايى خود مى رسد. در قرون وسطى آيا زنبارگى ، فحشاء ، خيانت ، شاهدبازى ، غلامبارگى ، دسيسه و نيرنگ ، فساد مالى ، غارت و رهزنى ، كشتار با وجدانى آسوده ، ستم جانفرسا در نظام فئودالى و انواع زشتكارى ها در كار نبوده است ؟ آيا قتل متهمان به اتهامات مذهبى حتى براى نخبگان طبيعى نمى نموده ؟ پاسخش را بايد از رمان نام گل سرخ از امبرتو اكو بگيريد. آيا زاهدان و شيوخ در خلوت آن كار ديگر نمى كرده اند ؟ پاسخش را از عبيد و حافظ بايد پرسيد، اما به زبانى كلى تر و انتزاعى تر ./ ز كوى ميكده دوشش به دوش مى بردند __ امام شهر كه سجاده مى كشيد به دوش/. دگرديسى لكاته به زن اثيرى در بوف كور زيباسازى همه زشتى هاى تاريخ ما را چكيده كرده است . رمان پرده از چهره اى برمى دارد كه چهرهِ واقعىِ انسانى است با همه شهوات ، شرارت ها ، ناتوانى ها ، و نقش هاى وانمودين دروغين اش . خطايى از اين كوته فكرانه تر نيست كه بگوييم واقعيت زندگى در قرون وسطى همان قدر پاك و اثيرى بوده است كه ادبياتش . يا برعكس ، عصر مدرن سراپا فاسد است چون هنرمندانش انسان را همچون روحى مجرد و نازمينى نشان نمى دهند بل نهانى ترين شهواتش را علنى مى كنند . در لغت نيز علن و آشكارگى يكى از معانى public انگليسى و Öffentlichkeit آلمانى است كه اصطلاحاً فضاى عمومى معنا مى دهند . ريا و تزويرى كه برخى از قدما و در صدر همه آنها حافظ بر آن گواهى داده اند ، تنها يك صفت ممكن از صفات بى شمار نيست ، بل سرشتنماىِ محتوم فرهنگى است كه منجلاب هايش را زير پوششى ضخيم و چند لايه از جامه هاى تقوى ، نهان مى كرده است. نشانه جماعتى از اين دست ، دقيقاً آن است كه در آن در باره ارزش هاى اخلاقى و مقدس تا دلتان بخواهد جملات زيبا و فاخر و پاكيزه و هوشربا مى شنويد ، ليك در واقعيت به تعبير حافظ "كران تا به كران لشكر ظلم " مى بيند و در همه جا و همه چيز جز تباهى ، دروغ ، تزوير ، پنهانكارى ،خودكامى ، ستيزه و فساد نمى يابيد . حافظ شاهدى است بر رابطه زمين و آسمان ما در تمامى تاريخِ پيش و پس از خودش. او مثل همه دردمندان قرون وسطى راهى جز اندرز براى تحول فرهنگى نمى شناخته است . تا آنجا كه من مى دانم سختگو ترين نصيحت الملوك نويسان قديم نيز بر اصل بندگى رعيت كمينه خدشه اى وارد نكرده اند. رمان پديدار مدرنى است كه ضد حماسه و تغزل و زبانِ منظوم است . رمان بازنماىِ نثر جهان است.اوليس اثر جيمز جويس كه سرنمون رمان و به نظر بسيارى از منتقدان بهترين رمان سده بيستم است ، دقيقاً نظيره و نقيضه اى است بر اديسه اثر هومر حماسه سراى بزرگ يونان باستان. فصل به فصل اوليس جيمز جويس با عنوان هاى فصول اديسه نامگذارى شده است . اوليس(اوديسئوس) افسانه اى كه با نيرنگِ اسب تروا يونانيان را پيروز كرد و با تاراج معبد پوزئيدون به خواست خدايان ده سال آواره درياها و نبرد با غولان يك چشم و ديگر ماجراها شد ، هيچ مانندگى به اشخاص درگير در مسائل ذهنى و عينى در رمان اوليس جيمز جويس ندارد مگر در جهت معكوس. تمامى رمان در يك روز (١٦ ژوئن ١٩٠٤) مى گذرد. در اين زمانِ ضدحماسى كه ايرلندى ها هر ساله يادمانى براى آن برگزار مى كنند، كاراكترهاى جويس درگير عادى ترين مسائل انسانى اند. رمان ضد حماسه و افسانه است . رمان تاريخ زندگينامه فرد و اجتماعى است كه از نگرِ مورخان قديم اصلاً درخورِ گزارش نبودند . تاريخ ها از زبان فاتحان و فرادستان نوشته مى شدند. فرد عادى و مردم در تاريخ هاى گذشته حضورى نداشتند مگر همچون توده يكدستى كه گاه قتل عام مى شدند و گاه مشمول مراحم قدرقدرتان . در ساختار غيردموكراتيك و استبدادى ، عدالت و آزادى اساساً خيال محال است . چه ستمى شدادتر و سيستماتيك تر از بنده شمردن مردم ، خواه اين بنده بهره مند از مهر ارباب بوده باشد ، خواه شرحه شرحه از تازيانه هاى قهر او . نظام خواجگى ـ بندگى ساختارانه نظامى ستمگر است . رمان ژانر مدرنى است كه از تاريخ انتقام مى گيرد. مدرنيته را هرگز عميقاً درك نخواهيم كرد اگر آن را صرفاً در آثار چند فيلسوف فروچكانيم و خود را از درك موسيقى ، نقاشى ، پيكرتراشى ، شعر و ادبيات مدرن مرخص كند . رمان يكى از جلوه هاى برجسته مدرنيته است و نه چنان است كه همسنجى رابينسون كروزو و حى ابن يقظان دست نهادن بر استثناهايى گزيده شده باشد. اين همسنجى ، فارغ از ارزشگذارى ، ما را به دو تيپ رهنمون مى شود ؛ يكى متعلق به فرهنگ قدسى و ديگرى متعلق به فرهنگ مدرن . دانيل دفو ،بنا به مقاله ياد شده در قسمت پيش ،نقيضه اى بر حى ابن يقظان ابن طفيل نوشته است.
    برخلاف برخى از تفسيرهاى غربى كه در قسمت پيش به آنها اشارت رفت ، شخصيت حى ابن يقظان بدون رهنمودِ پسينىِ يك پير يا عقل هدايت يا هدهد سبا يا نور الهى نمى تواند طى طريق كند . البته اين نور رهنما ، به ويژه در روايتِ " جزيره اى "(insular) ابن طفيل چون نور نهفته در فطرت پاك و تعليم نديدهِ خودِ انسان نموده مى آيد كه قصه آن را به صورتى نمادين بيرونى و عينى كرده است .سهروردى اين شيوه رمزپردازى را در چند قصه به كار مى گيرد ، از جمله : آواز پر جبرئيل ، عقل سرخ و لغت موران . شرح ها نيز غالباً رمزها را به آنچه در درونِ آينه سان جلوه گر مى شود ، برگردانده اند . همين درونى بودن است كه برخى از مفسران غربى را به گمان همانندى حى ابن يقظان و انسان طبيعى انداخته است و باز همين درونى شدن يا درونى گرداندنِ امور ماورايى است كه گاه سرِ عارفان را ،به فرمان شارعان و حاكمانِ وقت ، بر باد داده است . اصل در اسلام بر تعالى محض خداست. اين خدا متعالى ترين خداست. صمد و نفوذناپذير و در مقام استغناست ، پس وقتى عين القضات شب اول قبر و معاد و دوزخ و بهشت و طريق الله را به احوال درونى عارف تقليل مى دهد، (بنگر به تمهيدات ، همان نشانى پيش، صص ١٠٠'٢٩٠-٧٣، ٧٢) ، متشرع نه از باب قتل اين عارف بل از نظر ناهمساز دانستن خداى او با خداىِ متعال قرآن راه دور نمى رود. انا الحق حلاج در تمهيدات در قالب " الصوفى هوالله " تكرار مى شود( همان، صص ٣٠٠-٢٩٩). هنوز سيصد سال از هجرت پيامبر اسلام نگذشته بود ، كه خليفه عباسى المقتدر بالله ، در دستگاه خداشاهى خود ١١٠٠٠ غلام خصى ( اخته) و خزانه اى آكنده از ميليون ها دينار طلا و كوهى از جواهرات و هزاران زن به غنيمت گرفته شده و يك نظام ماليات گيرى متكى به سرنيزه و به شدت ظالمانه داشت . ( بنگر به : على مير فطروس ، حلاج ، فصل "اوضاع اقتصادى ـ اجتماعى زمان حلاج "). در ابن هنگام ، هنگامهِ شورش هاى دهقانى به نقطه بحرانى مى رسد . پذيرفتن اين ادعا كه انا الحق گويىِ جوانمرد بيضاء در برابر كاخ خليفة الله و نايب خدا صرفاً مسئله اى نظرى در حوزه فراتاريخىِ حقيقت جويى بوده است ، بسى دشوار است . پذيرفتن اين ادعا كه حكومت دينى اموى و عباسى نه از سر قدرت طلبى بل از سرِ دردِ دين ، حلول و اتحاد را چماق سركوب عارفان مى كرد ، آسان نيست. اهل حلول ( درونى كردن الوهيت ) رافضى شمرده مى شدند و رافضى بودن جرمى بود مستحق قتل . قانونى كه اين كيفر را مجاز مى داشت ، درست يا نادرست ، مشروعيت خود را از قول خدا و نبى كسب مى كرد و نه از هيچ ميثاق اجتماعى .تا صد سال پس از حلاج ، هيچ عارفى جرآت نمى كرد در علن از وى دفاع كند يا سخنى گويد كه بوى حلول دهد . يكى از نصيحت الملوك نويس ها خواجه نظام الملك در سياست نامه امثال بابك خرمدين و حلاج را " زنا زاده ، بد دين ، راهزن و ديوانه" مى خواند. ( نقل شده در حلاج ، همان نشانى ،ص١٣). بايسته است ما امروز از ديدى بى تعصب سياست نامه ( سيرالملوك) خواجه نظام الملك را بخوانيم ، تا نه از قول من بل از قول متنى كه بناست سلطان سلجوقى را به عدل هدايت كند ، معلوممان گردد كه حق الهى سلطان ، بندگى و سرسپردگى بى چون و چراى رعايا ، كشتنِ فورى و بيدرنگِ رافضى و باطنى و وارثان مردانى چون بابك و مازيار و حلاج و " بد مذهبان ، و بد دينان " و "گبران " اهل ديلم و عراق از جمله مصاديقِ چون و چرا ناپذيرِ اين عدالت بوده اند ، به همان سان كه هيتلر پاك كردن جهان از نژاد يهود را عين عدالت مى دانست با اين تفاوت كه قاضى القضات آلب ارسلان ،درست يا نادرست ، به استناد قرآن و گفتار پيامبرحكم مى داده است ( براى نمونه بنگريد به : خواجه نظام الملك ،سير الملوك يا سياستنامه، بنگاه ترجمه و نشر كتاب ،چ٢،تهران ، ١٣٤٧، صص ٢٢٣-٢١٦ و به طور كلى فصل چهل و يكم ). در اين تنگجاى جز دادن سرنخ كار ديگرى نمى توانم كرد . براى آنكه از " سنگ ناله خيزد " و كس بگذارد تا " چون ابر در بهاران " بگرييم ، وداع ياران پيشكش سعدى باد. ما به نقد تاريخ خود بيش از مباهات يا لعنت نياز داريم . فرهنگ يك مجموعه يكدست كه مطلق گرايانه و آسان طلبانه به يك انديشه نظرى فروكاستنى باشد نيست . هم حلاج و بابك و مازيار و يعقوب ليث به اين فرهنگ تعلق دارند و هم آلب ارسلان و خواجه نظام الملك و تيمور و غازان خان . بايد كمر همت سفت كنيم براى نگاهى نو ، بى تعارف ، بدور از معبد پرستى و سخت نقاد و پرسشگر . بايد بپرسيم دقيقاً و در متن واقعيت قرون وسطى ، چرا حلول و اتحادى كه خدا و حق را درونى مى كند ، تا اين حد براى حاكمان جبار خطرناك بوده است ؟ آيا از آن رو كه اين آدمكشانِ غرقه در ثروت و عشرت و خون به حقيقت مقدس يا نامقدسى التزام داشته اند يا قضيه چيز ديگرى بوده است ؟ چيزى چون اين خطر كه عارف يك لاقبايى ، خليفة اللهى ، يا پايهِ مشروعيت حاكم ، را به لرزه در آورد و اين مقام را ، به مثابهِ فطرتى تعليم نديده و ناآلوده به اقتدار هاى سه گانه شريعت و جماعت و حكومت ، در هر انسانى درونى كند؟ گيرم كه ذهن آن عارف يك لاقبا بيرون از افق سياست بوده باشد ، سخن و متن او ، به ويژه به هنگام تأثيرگذارى ، وارد افق سياست شده است. تنها از اين جهت مى توانيم قتل برخى از عارفان در دوران عباسيان _ يا به تعبير على مير فطروس دوران تصوفِ طغيان – را توجيه كنيم . مير فطروس سه دوره تصوف را به تصوف توكل ( در عصر اموى)، تصوف طغيان ( در عصر عباسى ) و تصوف تقيه( از زمان حمله مغولان ) تقسيم مى كند .( بنگر به حلاج ، همان نشانى ، صص٢٠-١٨).
    حى ابن يقظان ابن طفيل درست است كه در سده ششم در اسپانيا نوشته شده است ، ليك به اذعان خود نويسنده او ملهم از حكمت المشرقيه ناتمام مانده ابن سينا ست كه همان روح عرفان حلاج و بايزيد را بازمى گويد . ( حى ابن يقظان ، همان نشانى ، صص ٥٢-٥١). حى ابن يقظان همان عارف يك لاقباست كه با اتكا به نداى فطرى خود ،خدا را همچون حلاج در درون خودش مى يابد نه در حيطه حكومت و شريعت و جماعت . بار ديگر به عنوان يك ترجمه آلمانى ( در سال ١٧٢٦ به دست گئورگ پريتيوس )كه در قسمت پيش به آن اشاره شد ، توجه كنيد :
    Der von sich selbst gelehrte Weltweise
    آنكه از خود حكمت جهان را آموخته است .
    ترجمه ديگر Naturmensch( انسان طبيعى) را جزء عنوان خود دارد .حال آنكه عنوان اصلى قصه ابن طفيل چنين است :
    رسالة حى بن يقظان فى اسرار الحكمت المشرقيه استخلصها من دُرَر جواهر الفاظ الرئيس ابوعلى سينا
    ما هيچ نمى دانيم كه آيا منبع ابن طفيل فقط حى ابن يقظان ابن سينا بوده است يا به بخش هايى از حكمت مشرقى ابن سينا نيز دسترس داشته است . ابن طفيل در مقدمه خطاب به دوستى مى نويسد:" از من خواهش كردى كه اسرار حكمت مشرقى را كه شيخ الرئيس ابو على سينا از آن ياد كرده است تا بدانجا كه افشاء و اظهار آن روا باشد براى تو بيان كنم ، اينك گوش دار "( همان ، ص ٥١). پرسش پيش مى آيد كه چرا راوى از حد مجاز سخن مى گويد. اين رازى كه عارفان پس از حلاج از افشاى آن مى پرهيختند ، چه بود ؟ بنا به گفته ابن طفيل راز همان است كه ديگران بيانش كرده اند با گفته هايى از اين دست : خدا در جبه من است ، من از الله اكبرتر هستم ، من حقم ، صوفى الله است . اين گفته ها چنانكه در داستانى در مثنوى درباره بايزيد آمده است ، كفر آشكارند . "خب، باشند ، مگر چه اشكالى دارد" ؟ اين گفته اى است امروزى ، مدرن ، متعلق به نظامى دموكراتيك كه در آن خداباور و بيخدا در كانال پرمخاطب تلويزيونى در شرايط امن ، برابر و آزاد _ آزاد در بيان انديشه _ با هم گفتگو مى كنند. اين عالى ترين ثمره مدرنيته آسان بدست نيامده است . ما داريم از فرهنگ دينى در استبداد خداشاهى سخن مى گوييم . يك تكه از سياست نامه شاهد مى آورم :" سلطان گفت: اى مردك، تو باطنى اى و مى گويى خليفه خدا حق نيست . گفت: اى خداوند، بنده باطنى نيست . بنده شاعى[ شيعه] است يعنى رافضى . سلطان [ آلب ارسلان] گفت: اى روسپىِ زنْ مذهب، روافض چنان نيكو مذهبى است كه او را سپر مذهب باطنى كردى ؟ اين بد است و آن از بد بتر. چاووشان را فرمود تا چوب در آن مردك نهادند و نيم مرده او را از سراى بيرون كردند "( خواجه نظام…، همان نشانى ، ص ٢١٧). گمان مى رود ، همين تكه براى نشان دادن "عدل و مرحمت سلطان !"در حق يك رعيت بى ارزش كافى است تا بعداً با قهر و شمشير به حساب سركردگان اصلى برسد ، همين نكته بر مردسالارى فجيع و خوارداشت بى حد زنان گواهى مى دهد . همين تكه و مطالب بعد از آن مى رساند كه راوى خواجه نظام الملك كم ترين اعتراضى به اين ستمكارى وقيحانه ندارد ، سهل است ، كشتن بد دين و بى دين و مبتدع (بدعت گذار) را عين عدالت مى داند ؛ آن هم فى الفور و بيدرنگ ، و به استناد قول قرآن و نبى ( همان، ص ٢١٩). بنابراين پيدا و هويداست كه اهل گنوستيك ايرانى افشاى راز نمى كردند تا سرشان همچون سر حلاج و عين القضات و سهروردى بالاى دار نرود . قبلاً اشاره شد كه در زمان چند خليفه اول عباسى به دلايل سياسى كوته زمانى فضاى بازى بر حكومت زورآور شد ، علتش شايد كثرت زنديقان ( مزدكيان ، مانويان ، ملحدان ، دهريان و غيره) و هواداران و تجمعات انبوه در مجالس درس و مناظره در شهرهاى رونق گرفته بود . آقاى مير فطروس در فصل " زنادقه و متفكران مادى " از كتاب حلاج كوشيده است شرحى مفصل و مستند از اين جريان ها عرضه كند . ميرفطروس از ابن ابى العوجا كه منكر صانع و دين بوده است ، همسو با ديدگاه ماترياليستى خود همچون قهرمانى در عالم انديشه ياد مى كند . لحن جانبدارانه شايد به وجهه علمى تحقيق لطمه بزند ، اما در هر حال ، خواننده مى تواند از گزارش وى اطلاعاتى بدست آورد ، به ويژه در اين باره كه خلفاى وقت در حق اين ديگر كيش ها هيچ رحم و مدارايى نداشته و در سركوب و شكنجه و كشتار آنها و نابود كردن آثارشان هيچ كوتاهى نكرده اند .
    بنابراين، مى توان گمانه زد كه يادآورى عبرت انگيز يك گذشته خونبار در پسِ پشتِ اين راز پوشى و حد مجازِ ابن طفيل نهفته باشد. چرخه حكمت مشرقى ( گنوستيكى و عرفانى ) از حلاج و بايزيد تا ابن سينا و ابو سعيد در حكمت اشراق سهروردى به نقطه بحرانى مى رسد . اين چرخه از نگر سياسى ، همهنگام همچون چرخ گوشتى عمل كرده است، پس رازپوشى هراس از يك چرخ گوشت انسانى بوده است و راز همان درونى شدن الوهيتى بوده است كه انگ حلول و اتحاد مى خورده است . سخن به درازا كشيد ، ناچارم كوته كنم : اين درونى شدن نور الهى در مسيحيت به اقتضاى انگاره تجسد خدا در مسيحِ مصلوب بدون هيچ مانع سرسختى در رساله هاى مارتين لوتر به ايمان شخصى و لغو خليفة اللهى پاپ انجاميد. خداى مسيحى به زمين مى آيد و قالب جسمانى مى گيرد و به سادگى انسانخدا مى شود . خداى اسلام ذاتاً متعالى از زمين ، انسانيت و محيط بر كائنات است . اين البته بخش الهياتىِ ماجراست . اينكه حاكمانِ به غايت مستبد شرقى اتصال به خدا را در انحصار مى گيرند ، روى ديگر ماجراست . حى ابن يقظان در حد مجاز اين خليفة اللهى را به انسانى اعطا مى كند كه هيچكس و هيچ چيز جز خودش ندارد . مفسران غربى به سابقه مفهوم مسيحى نور طبيعى ( lume naturale) و سپس انديشه هاى اومانيستى و روشنگرانه در باره انسان طبيعى ، اين قصه شرقى را از آن فرهنگ خود مى كنند تا آنگاه كه دانيل دفو با نوشتن يك رمان واقعى بى ارتباطى حى ابن يقظان با انسان طبيعى را فاش مى سازد .
    با سپاس بسيار از بردبارى شما

     
  125. استاد گرامی با درود ، شوربختاته چند روز این سایت کار نمی کرد خیلی نگرانت شدم که شاید بلایی سر خودت هم اورده اند .خدا را شکر که سالم هستی . امیدوارم تندرست و دلشاد باشی هرچند که فکر کنم 98درصد مردم خیلی وقت است که شادی را خود ندیده اند.

     
  126. آقایی بنام حسین فلاح ، در پاسخ مقاله آقای نوریزاد که در مورد سردار سلیمانی نوشته ، چنین ابراز محبت کرده بود .

    حسین فلاح: نوری زاد بدبخت با این کارات چی را میخوای ثابت کنی میخوای رژیم را عوض کنی که ایران دیگه همه زن ها سرلخت بیان بیرون بهایی ها حکومت دست بگیرن بدبخت بخدا این اخوندها امنیتی که الان در ایران برای مردم درست کردن هیج جای دنیا وجود نداره

    در پاسخی کوتاه به جناب حسین فلاح باید بگویم

    آقای فلاح ، امنیت یعنی مردم در کشور خودشان آزاد باشند، آزاد باشند چه بپوشند چه بخورند ، بیشتر از این چیزی نمی گویم همین دو قلم جنس شخصی و اولیه را هم آخوندها از دست مردم ایران گرفته اند این چه امنیتی است که شما به آن افتخار میکنی؟ مگر مردم ایران بچه اند که لباس و غذایشان را پدرو مادرشان انتخاب کنند . این را نپوش ، این را نخور ننگی است که یقه ملت ما را گرفته است ، این ملت کوچکترین اختیاری ندارد . امنیت تنها از حمله خارجی نیست ، در حمله خارجی هم ، ملت بدبخت تاوانش را میدهد و از جوانانش پشته ها از کشته میدهد و بچه آخوند ها که به جنگ نمیروند .امنیت یعنی نبودن بیکاری، نبودن اعتیاد ، نبودن فحشا، نبودن فقر، نبودن کارتن خواب …… نوریزاد اتفاقا نمی خواهد رژیم را عوض کند میخواهد شما را و من را به حقوق مان به وظایف مان آشنا کند . و مانع درست شدن این کشور متعصبینی مانند شما هم میهن عزیز من هستی که به علت نا آگاهی خوب و بد خود را تشخیص نمیدهی . شما میگویی آخوندها برای ایران امنیت آورده اند ، این اولین وظیفه هر حکومت است که برای مردم کشورش امنیت ایجاد کند ، کار فوق العاده ای نکرده است از 180 کشور دنیا درکمتراز ده تایش امنیت ندارند مانند عراق و سوریه که آنجا را هم اتفاقا همین حکومت محترم ما بهم ریخته و امنیتشان را بباد داده است بقیه کشور های جهان همه در امنیت کامل بسر میبرند . دست از تعصب بردارید و بجای پشتیبانی از ظالمان طرفدار حق و حقیقت و حرف حساب باشیم .تندرست باشی .

     
    • اگر اهمیت آخوند ها به برقراری امنیته،خب، چه مرگشون بود که انقلاب کردند؟ زمان شاه که مملکت هزار بار امن تر بود. زمان شاه عراق با وجودی که دشمن ایران بود، جرات نطق کشیدن نداشت. این چه امنیتیه که مردم را به مرده متحرک تبدیل کرده؟این جناب حسین فلاح خفقون را با امنیت قاطی کرده. خدا عقلش بده. اگه امنیت اینه،پس امن ترین جای دنیا قبرستونه

       

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

83 queries in 1533 seconds.