اگر زنده ماندم، همین امشب خبری را با شما در میان خواهم نهاد. گوش به زنگ باشید. باشد؟
سایت: nurizad.info
اینستاگرام: mohammadnourizad
تلگرام: telegram.me/MohammadNoorizad
ایمیل: mnourizaad@gmail.com
محمد نوری زاد
بیست و هشتم بهمن نود و چهار – تهران
|
سلام بر حر زمانه .دعا گویی شما در نمازهام هستم.آزاد در دنیا و سعادتمنددر آخرت باشید.
سلام
اگر بتوانیم طرحی ایده ای را حتی اگر خیلی ساده باشد٬فکر کنیم ٬عملی کنیم اجرا کنیم ٬ و ملت ایران یکدست و سراسر به پاخیزند:
مثل دیوار مهربانی
دیوار فریاد ضد تحقیر
دیوار ضد جهل و خود خواهی ٬
دیوار ملی ٬ دیوار سربلندی سزمین ٬
تاشکستن دیوارهای دیگر
دیوار ۱۴۰۰ سال خرافات ٬
دیوارهای اوردن ذلیل های خوب برای عقب ماندن ذهن ……
دیوارهای باور ترس و عقب ماندگی
دیوارهای تلف کردن عمر ها و ادم ها با خیالها و و عده ها
روی سر زالوها خراب شود…..و زیر پای مردم له شوند ….
اگر بتوانیم فکری کنیم ؟؟؟
اگر همگی فکر کنیم ٬
اگر فکرمان را همگی کنیم؟
کسی هست ؟ با یک فکر ساده ؟///
……….
چه خبری بهترازفرارسیدن زمان مرگ //////.
جناب نوری زاد
امید وارم دست به کار های محیر العقول نزنید
احساس می کنم مردم ایران در شرایط روحی خاصی قرار دارند از جمله شخص شما.
در این شرایط ممکن است تصمیم های عجیب و غریب بگیرند. در گفت و گو ها برای من معلوم شده که مسایل بدیهی و ابتدایی برای مردم غریب و نا مانوس شده اند. در چنین شرایطی کاری نمی توان کرد به غیر از صبر. آری صبر. هر تصمیم غیر عادی نتایج غیر عادی و نا مطلوب به بار خواهد آورد.
فقط مردم ناراضی نیستند که در شرایط روحی خاص قرار گرفته اند.
یک نوع ندانم کاری گریبان گیر خامنه ای و سپاه و مابقی طایفه ایشان را نیز فرا گرفته.
زمانی شعار سیاست خارجی ما نه شرقی و نه غربی بود ببینید اکنون به چه فضاحتی افتاده ایم.
روسیه آمده و شیشه عمر ما را در دست گرفته و خدا می داند از این شرایط چه سو استفاده ها که برای منافع خود نخواهد کرد.
آخه سپاهی ها!
اون چند تایی که هنوز عقلشون سر جاشه با اون ها هستم!
شما تو سوریه چه الم شنگه ای راه انداختید اصلا حالیتون هست؟
الان که صد در صد وابسته به روسیه هستید و بدون روسیه دخل همگی اومده فکرش رو نکردید فردای روزگار چه کسی حرف اول رو تو سوریه خواهد زد؟ از این بساط چه کسی بهره خواهد برد و چه کسی نوکر فرمان بردار خواهد بود؟
گویی پیشگویی خروشچف که ایران مثل سیب گندیده به دامان شوروی خواهد افتاد تحقق پیدا کرد با کمک شما ابلهان جهان…..
هر لحظه روس ها اراده کنند و هواپیماهاشون رو از سوریه جمع کنند شما چه غلطی می خواهید بکنید؟ روسیه خیلی دلش به حال ملت ایران سوخته؟ کافیه دستورات کاخ کرملین رو اطاعت نکنید…. روس ها فقط اگه تهدید کنند آره فقط اگه تهدید کنند که پشت شما ها رو خالی می کنند همتون ریدید تو تنبون هاتون. بنده خدا ها توهم ابر قدرتی برداشتتشون…..
عزیز من ابر قدرتی حساب و کتاب داره شما اول باید اقتصاد مملکت رو سر و سامون می دادید که ریدید توش
بعد باید صنایع پیشرفته و تولید انبوه راه می انداختید که من خبری ازش نمی بینم.
باید خود کفا می شدید که نشدید که هرچه آدم با سواد بود رو فراری دادید که. ابر قدرتی یعنی فن آوری پیشرفته و به روز شده. موشک یک سال قبل امروز از رده خارج شده. اس 300 از رده خارج شده برید تو یو تیوب روش انهدام پایگاه های اس 300 رو نگاه کنید. روس ها الان اس 400 دارند که حاضر به فروش به ایران نیستند تازه این هم قابل زدن است. بدون پوشش هوایی پایگاه های اس 300 و اس 400 به راحتی قابل زدن است.
باید صنایع نظامی به روز جت های جنگنده فوق مدرن تولید داخل اون هم تولید انبوه داشته باشیم. اون از ناو گروه جماران که رفت یمن آبرو ریزی کرد و برگشت.
واقعا نمی دونم چه بگم. یعنی من یک لا قبا باید این ها رو به شما ها بگم؟ این بدیهیات رو رهبرتون نمی فهمه؟ خوب می دونم که نمی فهمه…. چه می دونم شاید هم بفهمه ولی ………. زبونم لال…..
تو این بلبشو امیدوارم دولت بتونه سیاست موازنه قوای منفی دوران شاه رو دوباره احیا کنه وگرنه به جای نه شرقی و نه غربی باید هم به شرق باج بدیم و هم به غرب که داریم می دیم که با محاصره و برجام و خرید های تسلیحاتی و خطوط هوایی و …….. خدا خفتون کنه انشا الله…….
از جیب خودتون که نیست این ملت بد بخت است که هزینه اش رو باید پرداخت کنه ….. مثل جنگ با عراق …..
آره نوری زاد عزیز
ببین خیلی ساده و روشن بهت بگم خیلی خودت رو به زحمت نیانداز.
این ملت تا با سر به دیوار بتنی بن بست نخورند آدم بشو نیستند.
نوعی ترس و وحشت مخفی و درونی ملت رو در بر گرفته که البته حق هم دارند مثل جنینی در رحم مادر رفته اند یک دنیای تخیلی برا خودشون بافته اند شب های جمعه می روند دعا و مناجات خیال می کنند با این دعا ها نجات پیدا می کنند. حاضر هم نیستند این دنیای تخیلی رو ترک کنند و با واقعیات رو در رو شوند. شنیدم نوزاد که به دنیا می آد اصلا خوشحال نیست. دلش می خواد برگرده تو رحم مادر. اصلا دلش نمی خواد به دنیا بیاد………
شریعتمداری متوهم رفته یکی از خودش متوهم تر رو آورده اون روس رو می گم که باد امپراطوری روسیه تزاری به خود گرفته و با زبون بی زبونی به شریعتمداری حالی می کنه که شما ها نوچه های این امپراطوری هستید بنده خدا شریعتمداری که یا حالیش نیست یا این که …. لعنت بر شیطون… زبونم لال …….
این همون اوضاعی هست که در زمان ممد علی شاه قاجار پیش اومد. در اون زمان مردان و زنان میهن پرستی بودند که جلوی ممد علی واستادن. امروز روزی رفسن جانی میگه ای ملت بیاین به ریشهری و دری نجفآبادی رای بدین که وضعتون از ین بد تر نشه. به این میگن تحقیر یه ملت.
با سلام
امیدوارم که خبر از رسیدن صبح باشد الیس الصبح بقریب
و اتمام دوره ولی مطلقه .
حضرت آیتالله خامنهای با بیان اینکه من از گفتن حقیقت خسته نخواهم شد.
شاهد:ما مردم ایران و دنیا از شنیدن این همه دروغ درین سالهاخسته شده ایم.
بعداز اینهمه سدو فیلتر و صافی چگونه دشمن میخواهند در انتخابات نفوذ کند،اگر سخن رهبر حقیقت دارد و اطلاع از نفوذ دارد که طبیعتا وقتی بیان میکند به آن دسترسی دارد چرا این دشمن و نفوذ وسوراخ آنرا آشکار نمیکند وبایک کلمه شعاری را نشر وپخش میکند، درباره کلماتی مثل نفوذ و فتنه وقتی تنها بکار برده میشوند میتوان کتابها نوشت.
ما معنی خبرگان رهبری را متوجه شدیم یعنی خبرگان متعلق به رهبر و آنان را که تعیینشان میکند متعلق بخود داند مانند اتومبیل نوریزاده که خودش انتخاب و خریدارش بوده،رهبر فقط زهبر یک گروه هست و بیطرف هم نیست همچنانکه شورای نگهبان مستقل وبیطرف نبود و نیست آنها که خود کاندید هستند تایید صلاحیت هم میکردند کمی مضحک نیست؟؟؟؟
چرا رهبر از گروه خود و بیت ساخته حمایت میکند ؟؟؟
بخاطر آنکه نیک میداند که در نظر اکثریت مردم ایران وگروه های دیگر اعتباری ندارد و مردم خسته از تماشا ی او وشنیدن سخنان نفرت انگیز اوهستند.
آقای خامنه ای به تازگی فرموده اند که . خوب این هم یک کد جدید از رهبر ایران که به فرض که طرفداران اصلاحات موفق شوند و احمدجنتی رای نیاورد به فرموده آقا اقداماتی برای در آوردن اسم ایشان از صندوق مجاز میشود و چه بسا خود جنتی دست بکار شود و حوزه هایی را باطل اعلام کند تا اسم خود و صادق لاریجانی و مصباح یزدی را از صندوق درآورد. سوال اینجاست که دولت روحانی که در مساله رد صلاحیتها چنین ضعبف عمل کرده آیا در آن شرایط مقابل اوامر رهبر خواهد ایستاد یا مانند سلف خود آقای خاتمی اصلاح طلب عمل خواهد کرد که مهر تایید بر انتخابات توام با تقلب و فساد مجلس هفتم زد و علی رغم آگاهی از تقلب آقا مجتبی و سپاه در دور اول انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ مهر سکوت به لب زد و مرحله دم انتخابات را برگزار کرد تا جوانان وطن با خون خود در سال ۸۸ عمله ظلم را رسوا کنند.
سید مرتضی گرامی
درود بر شما انسان فرهیخته
خواستم یک بار دیگر سپاسگزاری کنم بابت حضور شما در این سایت و به ویژه نقدهای بسیار دوستانه، موشکافانه و باارزش شما بر نوشته های کورس گرامی. من که در این پرسش ها و پاسخ ها خیلی چیز یاد گرفتم و بیان این پرسش ها هم باعث گشودگی فکری خوانندگان خواهد شد. درست است که در پاسخ ها و متن های هر دو بزرگوار اختلاف (دگرسان، به قول کورس) های ریشه ای فکری به چشم میخورد اما امیدوارم که به نقد ریشه ها ادامه بدهید و حتی کورس اگر پاسخ نداد برای ماها که بسیار آموزنده خواهد بود. برخی از پرسش های زیبای شما (که کورس نرسیده پاسخ بده ظاهرا) همش ذهن من رو درگیر کرده و به دنبال پاسخ آنها میگردم. من در این نقدها یادگیری و فهم و درک بیشتری داشته ام چون پاسخ به یک پرسش مشخص هست و فهم آن راحت هست. ما همه میدانیم که شما دو بزرگوار به یک نقطه اشتراک نخواهید رسید ولی خواهشی که دارم ان هست که ما را از نقدهای خودتان بی بهره نگذارید چون من در شما هدفی بالاتر از روشنگری در آمدن به این سایت نمیبینم.
من هم با شما موافقم که کورس با این که بارها گفته که نقد حق شماست و از این جور حرفها، جملاتی هم داشته که بوی گلایه از نقد شما را میدهد. عبارت هایی همانند “من برای خودم مینویسم و شما برای خودت بنویس” یا “اختلاف ها ما بنیادی هست” که به نظرم نیازی به این جور جمله ها نیست. نفدهای شما را که میخوانم از نگاه من هم بسیار منطقی به نظر میرسند و نیاز به پاسخ هست برایشان. اما خوب کورس هم اگر بخواهد به همه پرسش های شما پاسخ بدهد باید ریشه ها را کنار گذاشته و تنها به پاسخ های شما بپردازد. به نظرم بد نیست تمرکز رو بیشتر روی کلیدی ترین بخش های ریشه ها بگذارید و مثلا بحث سر معادل ها فارسی و عربی به نظر من میشد به میان نیاد و به جاش بحث عقلانی کردن دین رو بهش پرداخت. پیشنهاد من به شما مرتضی گرامی اینه که از حجم پرسش ها و تنوع آن بکاهید و جایی رو بیشتر نقد کنید که مطمئن هستید که کورس در اشتباه هست. مثلا جایی که شما فکر میکنید جای تامل دارد و به قطعیتی خود شما هم نرسیدید، از نقد آن بپرهیزید. اینا برای این میگم که هم ریشه ها ادامه داشته باشد با سرعت خوب و هم ما و خود کورس هم از نقدهای شما نهایت استفاده رو ببرند. همانجور که خودتون در این سال ها متوجه شدید کورس بنا به دلایلی قادر به فرستادن متن های زیاد به این سایت نیست برعکس شما سید مرتضی که تریلی تریلی مطلب هر هفته بدرون سایت میفرستید. (اینم یک شوخی با استاد ارجمند سید مرتضی)
با آرزوی تندرستی
سلام به حامد گرامی
از نوشته نقادانه وتشویقی شما متشکرم ،مطالب شما را قبول دارم ،البته اخیرا مشغله های کاری فرصت بیشتر نوشتن را از من گرفته است ،من با جناب کورس دوست هستم و ایشان را انسانی اندیشمند ،دلسوز و درویش مسلک می دانم ،تمام تلاش من این است که مبادا نقدهای مقطعی من سبب این توهم برای ایشان و دیگران شود که قصد من مانع ایجاد کردن در برابر نوشتن های ایشان است ،شاید در موارد زیادی امتناع من از نقد و پیگیری بحث، همین نکته باشد ،البته مشکلات و کمی وقت نیز سببیت داشته است ،تلاش من در نقدها هم این است که هم قالب و اسلوب بیان ایشان کاملتر و جامع تر و به روزتر باشد و هم محتواها مورد نقد واقع شود ،همینطور که گفتید اختلاف ما و ایشان اساسی است،فارغ از مساله اعتقاد یا عدم اعتقاد به خدا و خالق جهان ،ایشان به مساله بعثت انبیاء و رسالت پیامبران و مذهب اعتقادی ندارند و این هم مورد تصریح ایشان بوده و هم ظاهر از فحوای گفتار است این است که بنظر من اختلاف اساسی ما ایشان مساله نبوت عامه انبیاء و نبوت خاصه پیامبر اسلام است و شایسته است بحث ها ابتدا در این جهت باشد وگرنه بحث های دیگر بقول ما طلبه های میشود بنائی نه مبنائی ،و رتبه بحث در مبناها مقدم بر بحث در بناهاست ،معمولا ایشان اظهار می کنند که از نقد متن و محتوای دین دور هستند و در صدد نقد ریشه های فرهنگ دینی هستند نه نقد خود دین ،البته این نظر مقبول من نیست ،و نقد فرهنگ دینی نمی تواند از نقد متن و محتوای دین جدا باشد برای اینکه نقد فرهنگ دینی نقد فرهنگ مضاف است نه نقد اصل فرهنگ ،پس لابد در گفتارهای ایشان عناصری ازنقد دین نیز وجود دارد ،حال بحث های فلسفی بخشی از بحث های فرهنگ دینی است ،و ایراد ها و نقد های من به مطالب ایشان فقط ایرادهای فلسفی نیست ،در تحلیل مسائل تاریخی و ارائه فاکت های تاریخی و ارتباط دادن آنها به هم و استنتاج ها در این عرصه نیز تفاوت ها فراوان است منتها چنانکه بارها عرض کرده ام عادت نوشتاری ایشان ارسال مطالب پر حجم کمی است ،گویا ایشان شتاب و عجله فراوانی در بیان مطالب دارند! ،احتمالا از بسیم آخر زدن های آقای نوریزاد و تعطیلی سایت و فقدان فرصت ارائه مطالب خوف دارند! از این جهت پرداختن تفصیلی به همه مطالب ایشان برای من میسر نیست ،پراکندگی و به روز شدن صفحات سایت در اثر به سیم آخر زدن های گوناگون جناب نوریزاد هم پیگیری منظم بحث ها را مختل می کند،و مهمتر اینکه نقد تفصیلی و مشغول کردن ذهن جناب کورس به پاسخ ها شاید فرصت مطالعه و نوشتن منظم را از ایشان بگیرد و من مایل نیستم سبب این توهم شود که من بدنبال ایجاد مانع در برابر نوشتن ایشان هستم ،شما اجازه دهید ایشان مطالب خود را منظم بنویسند ،حق نوشتن ایشان محفوظ است و حق نقد هم برای من و شما و دیگران نیز محفوظ است ،چرا شما تصور می کنید فقط بنده باید مطالب ایشان را بنقد کشم؟ خود شما و دیگران نیز اجزاء گفتار ایشان را بنقد و پرسش بکشید و مطالب اساسی فرهنگی تاریخی مذهبی فلسفی و عقیدتی را به تقلید یا حسن ظن به اشخاص برگزار نکنید ،و اینجا را مبدل به یک کلاس صمیمانه دانشگاهی کنید ،در کلاس دانشگاه می دانید که مساله فقط مونولوگ استاد و شنیدن شاگردان نیست ،و اساسا تقلید و حسن ظن و حق پنداشتن متن و گفتار هرکسی بصرف اشتراک در اهداف سیاسی اجتماعی امر معقول و خردمندانه ای نیست ،همانطور که سوء ظن و یکسره باطل دانستن متن ها و گفته های اشخاص بصرف اختلاف در روش ها و اهداف امر معقولی نیست ،پس نقد باید متوجه همه متنی و هرکسی باشد ،و نقد، اختصاصی به شخص خاصی هم ندارد ،البته لازم است تفاوت یا دگرسان نقد و پرسشگری با توهین و ناروایی را همیشه مد نظر داشت ،برخی خیال می کنند نقد یعنی توهین،و مقدس ندانستن چیزی بمعنای جواز عقلی توهین و تحقیر به آن است ،یعنی اصلا توجه آنها به محتوا نیست ،پیشداوری ها و پیش ذهن هایی دارند و بر اساس آنها خود نقد و پرسش گری و در موارد توهین و تحقیر را موضوعیت داده و آنرا بهدف تبدیل می کنند ،در حالیکه “نقد” و “پرسش گری” خود یک هدف نیست ،نقد، روش یا ابزاری برای ارتقاء و تکامل اندیشه خود و دیگران است ،و نقد غیر از تبلیغ له یا علیه است ،چه نقد به مذهب و چه نقد به غیر آن از مقولات دیگر ،و متاسفانه برخی نقد مذهب را با تبلیغ علیه مذهب اشتباه می گیرند و حتی آنرا به مرحله توهین و تمسخر و تحقیر می رسانند.
در هر حال من امیدوارم و مایلم جناب کورس تجربیات و نتایج مطالعات خود را باشتراک بگذارند ،و با مختصر نویسی و فشرده کردن مطالب و کوتاه کردن آنها، بهمه مجال نقد و پرسش گری بدهند و روی برخی عنوان های خاص درنگ های طولانی همراه با تکرارها نکنند ،نقد فرهنگ دینی ابعاد و عناوین وسیعی دارد که باید کلیات آنها را ارائه کرد و در هر مورد به شواهد تجربی و حسی و برهانی پرداخت و به مطالب دیگر پرش کرد،نقد فرهنگ اعم از فرهنگ دینی و غیر دینی بمعنای تطویل مطالب آنهم در مجال کامنت نویسی نیست ،اینطور تفصیلی نوشتن مجال های چند ساله و طولانی می طلبد ،و برخی مطالب شایسته مقاله نویسی ها و کتاب نوشتن ها و تشکیل کلاس های درس و کنفرانس های علمی است نه کامنت نویسی ،من قبلا اینها را به ایشان تذکر دوستانه داده ام ،ایشان در آن اوایل طرح ریشه ها وعده بسط تفکر مدرن را هم داده اند که من نمیدانم با این تفصیل در نقد فرهنگ دینی و از باب مثال ماندن در این مقوله که آیا حافظ عارف بود یا نبود کی مجال طرح اندیشه مدرن و طرح و نقد تفکرات جدید پیدا می کنند؟
از این جهت در پاسخ به شوخی دوستانه شما باید عرض کنم که حامد گرامی! در تریلی تریلی وصف کردن نوشته های گاه و بی گاه من بخطا رفتی،اگر نوشته ای باید موصوف به صفت تریلی تریلی شود ریشه های دوستمان جناب کورس است! نه نوشته های من که معمولا پاسخ به پرسش ها و نقدها و طعنه ها و گاه تحقیر و توهین های تفصیلی دهها کامنت گذار همفکر و هم نظر با شماست که سایت آزاد نوریزاد را مجالی برای بمباران کردن طرز تفکر دینی می دانند ،حالا این شوخی من ، شوخی و مزاحی دوستانه با شما و کورس بود در جواب شوخی تریلی گونه شما.
موفق باشید
————————–
سلام و سپاس سید مرتضای گرامی
حضور شما حتی در هرازگاهِ این سایت، به وزن و نشاط نوشته ها می افزاید. ما را قابل بدانید و از نوشته های خود ما را بی نصیب مگذارید
سپاس
.
10 ملاحظه برای دو انتخابات۹۴
۱. انتخابات در جمهوری اسلامی در فاصلهای معنادار با استانداردها و لوازم انتخابات آزاد، سالم و عادلانه است.
۲. انتخابات در نظام مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه، با کیفیت و سامانی که دارد، قرار نیست ـ و نمیتواند ـ موجب گذار به دموکراسی شود.
.
.
.
9. شرکت هدفمند و بازیگری هوشمندانه در دو انتخابات آتی، در مقام حمایت از نامزدهای همسو با مطالبات جامعه مدنی و علیه نامزدهای متعلق به اردوگاه صلحستیزی و گفتوگوگریزی و اقتدارگرایی، قابل فهم و موثر است.
۱۰. انتخابات تنها یک فرصت برای کنش سیاسی موثر زیر سایهی اقتدارگرایی و خودکامگی است، و نه تنها راه و امکان.
گذار به دموکراسی بدون تکیه بر جنبش اجتماعی و نیروی برآمده از افکار عمومی حامی گذار دموکراتیک، ممکن نخواهد شد.
منبع: صفحهی فیسبوک مرتضی کاظمیان
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=925685980884930&set=a.110369622416574.13145.100003306098559&type=3
مردی – مرحبا – آفرین به غیرتت – دست مادری که تو را پرورش داده میبوسم سلام به همه یاران برسان دست همه شما درد نکند
مردی – مرحبا – درود بر تو – آفرین به غیرتت
با سلام به استاد بزرگوار
باشد استاد منتظریم
انتظرو ینتظران
اقای نوری زاد سلام روزگار سختی رو می گذرونیم خدا باعث وبانی شو لعنت کنه به نظر من روسها تو تمام ارکان نظام نفوذ کردند و کشور رو توسط مهره هاشون فلج کردند و خوابای بدی برامون دیدند.الانم موقع انتخابات شده و روسها حسابی فعالند.
خوش خبر باش ای نسیم شمال
که بما میرسد زمان وصال
دشمنت بمیره داش محمد. تو همیشه پاینده و سرفرازی.
امیدوارم خوش خبر باشید البته خوب و بدش فرقی نمیکنه هر چه از دوست رسد نیکوست
آقا ما کم دلشوره داشتیم, داستان شما هم افزوده شد ! شما را به سر جدتان بی عقلی نکنید آقا یک موقع ! آنچه که این نظام هردمیل بر سر ملت می آورد, نوعی آموزش است و تجربه. باور بفرمایید, نه شاه و نه پدر جد شاه هر چه می کردند و حنجره می دریدند که اخوند را چه به کشور داری, عموم ملت ایران نمی پذیرفتند. بایسته بود تا به چشم خود نظام آخوندسالار را ببینند و تجربه کنند تا شیر فهم شوند. چند صد سال ازگار آخوندها مدعی بودند که مملکت باید به دست توانایی ایشان که نمایندگان امام غایب روی زمین هستند اداره شود و پادشاهان ایران این حق قطعی را از آنها سلب کرده اند. خوب حالا این شرایط برایشان فراهم آمده است. ملت باید ببینند که مدعای آقایان تا چه اندازه مقرون به صحت است. جناب نوریزاد, برای من و شما که عمر انسانی داریم یک قرن و دو قرن مدت بلندی است البته, اما در تاریخ عمر ملت و کشوری دیرینه مثل ایران چند نسل, زمانی است بس کوتاه. این چند نسل, که آن ما را هم در بر می گیرد, هزینه ای است که ایران باید بپردازد. چاره ایی هم نیست.
پژمان
با درود خدمت شما و خانواده گرامتان.
تندرست و پایدار باشید.
برگرفته از صفحه تلگرام نوری زاد:
من این فیلم دستبوسی را بارها دیده ام. در تحلیلِ این فیلم کوتاه، شما شاید به یک “بی خردیِ” تاریخی بسنده کنید. من اما به یک “فاجعه”ی بشری اشاره دارم. نه در ایران بل در هر کجا، جماعتی که از دستبوسیِ یکی مثل خودشان، تبرک می جویند، آدمهای بی خردی نیستند. ابلهانی هستند که اتفاقا در بلاهت خود صادق اند. بزرگترین سنگ های پیش پای بشرِ تاریخ، همین ابلهان صادق بوده اند. بلاهت و صداقت اگر با هم بیامیزند، ملاتی می پردازند که هیچ بمبی نمی تواند متلاشی اش سازد. حالا در این فیلم، من آخوندی را که دودستی دستِ طرف را گرفته تا دیگران به نوبت ببوسندش، در کدامین کفه جای دهم؟ بلاهت و صداقت را اگر برای دستبوسان وانهم، برای این بابا و افرادی چون وی جز “شارلاتان” چه صفتی می توان پرداخت؟ بقول جوونا: درسهایی که خوندی تو حلقم!
—————————————————————
—————————————————————
نوری زاد عزیز
با تمام احترامی که برایتان قائلم – و خود نیک میدانید – و با تمام نیک اندیشی و تیز بینی که در شما سراغ دارم، در این مورد باید بگویم سخت در اشتباهید، همچنانکه اگر یادتان باشد یکبار از شما سئوال کردم آیا شما فکر میکنید آقای خامنه ای به الله و روز جزا و قیامت واقعا” ایمان دارند، شما در پاسخ با قطعیت فرمودید بله.
نه آقای نوری زاد، مطمئن باشید آقای خامنه ای و اعوان و انصارش و خمینی، نه به الله و نه به هیچ کدام از آموزه های اسلامی که مدام از آنها دم می زنند و در بوق و کرنا می کنند، اعتقاد ندارند. همه و همه برای تحمیق و استحمار توده عوام همانند من و شماست، [ببخشید، من و شما گفتم که به ساحت ناظرین و مخاطبین سایت شریف تان اسائه ادبی نکرده باشم] در همین فقه اسلامی مورد نظر آقایان، بنابه نصوص صریح روایی بوسیدن دست حرام است. اگر این آقایانی که دست آقای خمینی را میبوسند، هم، نمی دانند که اینکار حرام است، خود آقای خمینی که می داند و نیاید اجازه ی این کار را بدهد!
وانگهی گیرم اینها همه، احمق اندر احمق( جاهل اندر جاهل! و یا گیریم تجاهل العارف!)، بوسیدن دست شاه و فرح توسط همین علمای اعلام و آیات عظام، [که این القاب تو سرشان بخورد] را کجای دلم بزارم؟!
امکان دارد شما یا بعضی از همین آقایان بگویند بنابر فلان حدیث و بهمان روایت – ِ جعلی – بوسیدن دستِ علما و عرفا برای ادای ادب خالی از اشکال است! ولی جناب نوری زاد بوسیدن دست یک خانمِ نامحرم( فرح ) که حرام است، نیست؟!
[فبلا” ایمیلی برایتان ارسال کردم که حضرت نوح علیه السلام(جنتی) و چند تن دیگر از حضرات در حال بوسیدن دست فرح پهلوی بودند، جا دارد همان عکس را، هم، در تلگرام منتشر فرمایید]
پس نتیجه می گیریم اینها برای تبرک دست آقا را نمی بوسند بلکه برای جاه و مقام دنیا اینکار را میکنند و باز نتیجه میگیریم این حضرات و در راس شان آقای خامنه ای و امثالهم، هیچکدام به دین، الله و پیغمبر و آخرت اعتقاد و اعتنایی ندارند.
با سپاس از تلاشهای خستگی ناپذیرتان، دست های پر توانتان را می بوسم، بر خودتان محرز و مسلم است، تملق و اغراق نمی کنم، اینکار را با افتخار کرده ام و هزار بار هم بکنم باز افتخاریست برای من. بامید آزادی ایران و ایرانی از اسارت آخوندهای جنایتکار…
شایان ذکر است در سالهایی که شریعتمداری زنده بود و پدرم تازه از نزدش آمده بود،[قبلا” گفته ام پدرم نماینده شریعمتمداری در شهرمان بود] تعریف میکرد یک مسئله ای پیش آمده بود که خمینی ناراحت گردیده و آمده بود در جماران روی صندلی مخصوص و مقابل نرده ها، که همه ی دور و بری هاش باید میامدند و برای عرض ارادت و خاکساری دست شان را میبوسیدند و مثلا” غلط خوری میکردند که دلِ آقا را بدرد آورده اند…آن موقع من نوجوانی بیش نبودم و چیزی هم نمی فهمیدم، سالها گذشت و شریعتمداری هم مرد و یک شب تلویزیون همان دستبوسی را نشان میداد که پدرم گفت این همان صحنه ای است که شریعتمداری به آن اشاره کرده بود و شریعتمداری هم نرفته بود برای بوسیدن دست خمینی و همان شد که شریعتمداری مغضوب آغا واقع گردیدند…
2/3 سال پیش هم صدای آمریکا همان صحنه را نشان داد که اغا با چه غیض و خشمی بر صندلی جلوس فرموده اند و جان نثاران از ترس یکی یکی میایند و بر دستانش بوسه میزنند اگر از اقای فلاحتی در صدای آمریکا بخواهید، قطعا” فیلم را در آرشیو دارند و برایتان ارسال خواهند کرد.
هیچ نص بخصوصی در این مورد وجود ندارد که بوسیدن دست کسی حرام است ،کارهایی مثل مصافحه و دست دادن و بوسیدن دست مثلا پدر و مادر برای رعایت احترام و ادب است ،در مورد بوسیدن دست یا پیشانی یا گونه روایاتی در آداب معاشرت وجود دارد ،اما کسی از فقهاء نگفته است بوسیدن دست کسی حرام است و روایتی بر حرمت وجود ندارد.
بوسیدن دست شاه و فرح نیز امر نادرستی بوده است ،شما بگویید بغیر از برخی آخوندهای درباری کی و کجا عالمان و فقیهان بزرگ حوزه و روحانیت دست شاه یا فرح را بوسیده اند.
نویسنده این کامنت در جایی بادعای توخالی سخن از حرمت دست بوسیدن می کند و آنرا امر نامطبوع و نادرست یا حرام می داند در عین حال چند سطر پایین تر بوسیدن دست نوریزاد را امر پسندیده ای دانسته و به آن افتخار می کند! خوب اگر بوسیدن دست دیگر انسانها امر چاپلوسانه و بدی است همه جا بد است ،و اگر این عمل حرام نیست و در مواردی اظهار ادب و احترام است پس دیگرانی هم که دست کسانی را می بوسند لابد همین توجیه افتخار آمیز شما در ذهن شان است ،پس یا باید رومی روم بود یا زنگی زنگ ،و نومن ببعض و نکفر ببعض مصداق کوسه است و ریش پهن.
در مورد بوسیدن دست مرحوم آیت الله خمینی ،مطلبی که در مورد مرحوم آیت الله شریعتمداری گفته شد مطلب دروغ و بی اساسی است ،هیچگاه متداول نبوده و نیست که مراجع تقلید دست یکدیگر را ببوسند ،و هیچگاه مرحوم آیت الله خمینی نگفته بود دست مرا ببوسید وگرنه مورد غضب واقع می شوید ،اینها توهمات و خیالات دروغ کامنت گذار است ،مرحوم آقای خمینی در همان اوان ورود به قم پس از پیروزی انقلاب ملاقاتی با مراجع ثلاث قم یعنی مرحومین آیت الله گلپایگانی و شریعتمداری و مرعشی داشتند ،که عکس های آن دیدار هم هست ،خیلی محترمانه نشسته اند و تبادل نظر می کنند ،علماء و مراجع وقتی با یکدیگر دیدار می کنند با هم مصافحه می کنند ،نهایت اینکه غیر سادات پیشانی سادات را بعنوان احترام می بوسند ،مراجع پیش گفته هم همه از سادات بودند ،چه کسی گفته مرحوم آیت الله خمینی چون رهبریت انقلاب را داشت باید مراجع دیگر دست ایشان را ببوسند و هیچگاه هم چنین اتفاقی واقع نشد ،شما سعی کنید اگر نقد و ایرادی هم به چیزی یا کسی دارید آنرا با وهمیات و امور موهوم و خیالی مخلوط نکنید ،و بتعبیر دیگر یکی از موازین نقد رعایت انصاف و پرهیز از تبعیت از هوای نفس است.
خوش خبر باشی ای نسیم شمال