همه ی ما می رویم و این دنیا را به دیگرانی وا می نهیم که آنان نیز خواهند رفت یک به یک. اما دریغ از تو که بروی و “جنتی” بماند. تو بروی و عتیقه هایی چون علم الهدی و خاتمی، و قاتلانی چون شیخ علی فلاحیان و شیخ مصطفی پورمحمدی و شیخ روح الله حسینیان بمانند. دریغ از ادب و فهم که بروند و جایشان را ناسزا و جهل بگیرد. با اطمینان می گویم: تو حتی اگر به مرگی طبیعی بمیری، تو را کشته اند پیشاپیش. تو باید – آری باید – طعم این “دوران” را می چشیدی. تا دیگر از دوران طلایی امام مگویی. تا بدانی پنبه ی این تاری که بدست و پای مردم تنیده اند، در همان دوران طلایی رشته شده است. ما می دانیم که همین اکنون اگر تو را رها کنند، هرگز سراغی از دوران طلایی امام نخواهی گرفت. که دوران طلاییِ تو همین اکنونِ توست. چه خوب که پرده ها را پس رفت و چهره ها عریان شد. وگرنه ما و تو همچنان از مناقبِ مقام عظمای ولایت می گفتیم و به همان می نازیدیم. بمان و مرگ را بتاران. بمان و مرگ آوران را دق مرگ کن. بمان و برای ما از دوران طلایی ات بگو. تو تا تازه از جنس مردم شده ای. کجا بروی؟
محمد نوری زاد
هجدهم دیماه نود و چهار – تهران
|
باسلام خدمت دوستان گرامی احتملا از سخن من بسیاری رنجیده خاطر خواهند شد اما چه کنم که این فکر از هنگامه اعتراضات جنبش سبز در من قوت یافت که تمامی این اعتراضها با نقشه حکومت وبازیگری میر حسین وکروبی انجام پذیرفته تاهم نظام قدرت خود را به جهانیان اثبات کند وهم نیروهایی که مستعد انجام حرکتهای اعتراضی هستند شناسایی وبه بدترین شکل ممکن سرکوب شوند چنانکه فرمانده سپاه افاضات فرمود انقلاب تا سی سال دیگر بیمه شد.بدرستی که در سال 88 حکومت هم رسما حرف خود را به کرسی نشاند هم مخالفین خود را قلع وقم نمود بنظر من تمام اتفاقات ازسوی حکومت مهندسی شده وهدایت شد از این دو چهره دو قهرمان ساخت تا در روزهای پیش رو واتفاقات پیش بینی نشده بعدی حداکثر استفاده را از این مهره های در اب نمک خوابیده خود نهایت بهره را خواهذ برد
درود بر ایستادگی میرحسین
NOORZAD Aziz ba hamehyee aghlo aehsas man doostet dareim PAYENDAH BASHI KE AZADEGI va AZAD ANDISHEI ra targoman hasti NOOR HEDAYET TOU garmei bakhsh delhye mast
جناب نوری زاد میدونم احتمالا اینو هم میزنید به هزاران حسابی که برای مثل منهایی که این حرفها رو میزنن ساختید. ولی برادر عزیز سعی کن خودت رو اصلاح کنی. شما برای فیلم ساختن یا حتی نوشتن ساخته نشدی. مصنوعیه کارات. چه زمانی که برای جمهوری اسلامی مینوشتی چه زمانی که برای جمهوری غیر اسلامی مینویسی. توصیه من بعنوان یه برادر کوچکتر به شما اینه که قلم و دوربین رو بزار کنار و بجاش کتاب بگیر دست و فقط بخون . فقط فیلم ببین.
دو کلمه هم از مادر ……..بشنویم .
بقول رییس جمهور محبوب و پرکارتون؛آب رو بریز اونجات که میسوزه.آخه مرد حسابی مثلا داری میگی خیلی خونسردی؟نوریزاد کیهان رو نمیسناسم چیزی که الان دارم میشناسم ^حر زمان^ماست اونم بین ما کوفیان عهد شکن با میر سبزمان
شاهكار بود نوريزاد! دست مريزاد.
جناب نوریزاد گل گفتی دوران طلایی امام هم در برهمین پاشنه میچرخید ولی میر حسین و شما وخیلی دیگر بر روی تشک و صحنه عصر طلایی بودید نه تماشاگر چون من و نه زیر تیغ چون دیگران و حتی با عینک هم نمیتوانستید رویت کنید که چه بر دانشگاه ودانشجویان میرود و بر خانواده های آنها آنچه امروز مشاهده میکنید قطرهایی در مقایسه بادریاست ،قربانیان از لحظه نخست تا به امروز وجود داشته اند، خوشا بحال شما که متوجه شدید دوران طلایی حقا دوره سیاهی از تاریخ ما وبشریت بوده، ظلم وجنایت بحدی بوده که لازم است هر ایرانی کتابی از زندگی خود درین 37 سال بنویسد تا حد اقل ایندگان دریابند که افرادی بر مملکت فرمانروایی کردهاند، اشخاصی که مملکت داری را با اداره مسجد اشتباه گرفتهاند.
با سلام خدمت شما دوستان همراز و همراه ایران زمین اگر تمایل داشتید به ترانه زیبا یی که جناب عقیلی خوانده اند گوش دل بدهیم
https://www.youtube.com/watch?v=6uJozkyfrLo
https://www.youtube.com/watch?v=B2X6T3jDW7w
درد آور است براي معظم كه با شنيدن ” يا حسين” ناخودآگاه به ياد مير حسين عزيز مي افتيم و خلوص او ولي با ” يا علي” پسوند سيد علي كه نمي آيد هيچ بلكه //////// هم نصيب ” سيد علي ” مشهور نصيب مي كنند چرا كه نام وي ظلم رفته بر ملت را ياد مي آورد.
با سلام و درودهاي گرم و پرمهر
اداي احترام به زنده ياد مادر بهكيش ، مادر شش خورشيد !
هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جريده عالم دوام ما
اداي احترام و پيام تسليت مادران پارك لاله ايران، كانون نويسندگان ايران و حاميان مادران پارك لاله ايران- دورتموند آلمان به مناسبت درگذشت مادر بهكيش (نيره جلالي مهاجر) كه پنج فرزند و دامادش در دهه شصت اعدام شدند.
http://radio-neda.blogspot.com/2016/01/blog-post_8.html
بقول علی نصیریان در فیلم هالو..سفر انسان را با تجربه می کند!جناب نوریزاد زندگی تمرین است و سفر.آنهایی که صداقتی داشته باشند وخود را به پستی و ردالت نیالایند مسلما تجربیاتی مثبت دارند و در راه درست پای می گذارند هر چند که دراین راه سر دهند.مسلما نام نیک شان خواهد ماند .وآنهایی که برای بالا کشیدن خود به هر جنایتی دست می یازند هم نامی از خود با قی می گذارند ولی ان بدنامی است.انسانها هر چه از مرکز قدرت و یا فکری ودینی و یا ایدیولوزیی دورتر شوند ازادتر و با دیدی باز تر به قدرت و یا ان فکر و دین یا ایدیولوزی می نگرند.چون آنها مجبور برعایت خط قرمزهایی نیستند.
درود اقای نوریزاد اتفاقی افتاده با این متن خیلی نگران و دلگیر شدیم
——————
درود علی گرامی
نخیر، شاید پاسخی بود به شایعات این روزها. کسالت ایشان اما واقعی است و انکار ناپذیر. مهم اما پایداری و ایستادگی ایشان است.
سپاس
.
پاینده باد وسربلند رئیس جمهورموسوی.
” شغل موقت”
جوانی جهت خواستگاری بمنزل دخترِ مورد نظرش مراجعه میکند.
پدرِ دختر ضمن گفتگو با جوانِ خواستگار، از وضعیت شغلی او میپرسد.
جوان در پاسخ میگوید :
مدتی ست بطور موقت، در شرکتی مشغول بکار شده ام.
پدر زنِ آینده، میگوید:
در این روز و روزگار، میخواهی با شغلی موقت، تشکیل خانواده دهی؟
جوان در جواب میگوید:
آیت الله امامی کاشانی، پس از چهل سال، هنوز امام جمعه “موقت” است، شما
انتظارتان از ما جوانها خیلی زیاد است !
پدر دختر که انتظار چنین پاسخی را نداشت، گفت:
امامی کاشانی اگر امام جمعه”موقت” است ولی دُم اش بطور “دائم” به جاهای دیگر، بند است!
جوان که ول کنِ معامله نبود جواب داد :
حالا شما ما رو ردّ صلاحیت نکن، من هم قول میدم دُمم رو تو همین خونه به جای مناسبی بند کنم ! 🙂
با سلام
هنگام ارسال پست فوق، “شغل موقت” نام “ملیجک” از قلم افتاده با
عنوان “ناشناس” انعکاس یافت.
با پوزش از هم عزیزان لازم به تذکر میدانم که اگرچه بابِ توبه همچنان
باز است، لکن اینجانب همچنان به پیشه ملیجکی خود ادامه داده، باشد که
بقولِ سّیدی آشنا : ” خداوند همه ما را آدم کند” 🙂
سلام و درود خداوند بر تمام آزاد مردان جهان .
چه حال خوبی دارم از اینکه … در این مدت کوتاه زندگیم با شما آشنا شدم …
در این سالها درد های بسیاری از مصایب شما کشیدم …ولی آنرا را با تمام خوشی های دنیا عوض نمی کنم
نوری زاد… میر حسین …لطفا همیشه حسینی بمانید…
آقای نوری زاد درود بر شما . جنابعالی در یکی از پست های قبلی گفته بودید که در انتخابات هیچگونه نظری ندارید و تحلیل بجا فرموده بودید که رئیس جمهورها ( سید محمد خانمی که خالصا” و مخاصا” گفت : ما یک تدارکات چی هستیم و آقای روحانی هم میگوید که کلید تحریم دست گرفته که کلید دست دیگری است ) و اصطبل نشین بهارستان و … هر که باشد ، در کشور هیچگونه تفاوتی ایجاد نمی کند ، چرا که اینان سرِ ” نخ ” اشان دست رهبری است و اینان از خودشان هیچ اراده ای ندارند و فقط دوست دارند که حضرت آقا حضرت آقا بکنند . با توجه به هم نظری تقریبی بنده و جنابعالی در این باب ، اما اینجانب نظری دیگر دارم و آنکه چگونه است که رهبری گاهی انتخابات! را به شکلی هدایت میکند که از یکطرف ، هم به نوعی مخالفین خود را راضی و قانع کرده باشد و از طرف دیگر هم خرابکاری های رئیس جمهور قبلی مانند دولت ” مشنگ سالار ” و ” شنگول پرور ” را مثلاً به دولت روحانی ارتباط دهد . مثلاً این نوع گناهان دولت ” مشنگ سالار ” و ” شنگول پرور ” احمد نژاد را که رهبری به خاطر نزدیکی نظرش به احمد نژاد ، باعث آن بوده ، حال میخواهد با اهداف خودخواهانه خود ، مثلاً به حسن روحانی نسبت دهد . این نوع رفتار مرا یاد شخصی انداخت که دوست داشت در تمامی جلسات هیئت و روضه خوانی ها حضور داشته باشد ولی نوعی بیماری داشت که بی اختیار از خود در جمع هیئتی ها ، باد صدا دار و بی صدا تولید میکرد و برای گول زدن هیئتی ها ، همیشه پسر بچه اش را به هیئت می آورد و جلوی خود می نشاند و هر وقت بی اختیار باد صدا دار و بی صدا تولید میکرد ، برای اینکه هیئتی ها را به اشتباه بیاندازد ، محکم بر سرِ طفل معصوم بیچاره می کوبید و به بچه تشر میزد : چرا خودت را نگه نمی داری و باد صدا دار تولید میکنی ! تا اینکه شخص فهیمی به بیماری ناجور این شخص و کتک خوردن طفل معصوم پی برد و شخص بیمار را رسوا نمود .
این را از جناب بنی صدر نقل میکنم که میگوید ” شرکت در انتخابات حق نیست بلکه وسیله ایست برای “اعمال حق حاکمیت ملت ” . زمانی که حاکمیت ولی فقیه جایی برای حق حاکمیت ملت باقی نگذاشته است ، شرکت در انتخابات چیزی جز تتائید این سلب حق حاکمیت ملت نیست ” . درست هم میگوید . پس پیش به سوی تحریم انتخابات .
امیدوارم ایشان سالم و سلامت از حصر بیرون بیان و آزادی مردم را با هم جشن بگیریم. البته حاکمان ظالم اینقدر کینه دارن که ممکن است قبل رفتن خود , وی را سر بنیست کنن. حال ممکن است طبیعی هم جلوه کند.
ولی مردم خوب میدانند و از آن مهم تر این است که از هیچ کس بت نسازیم. تا حرف حق میزند و انسان است با او باشیم و پشت او و به محض عبور از شعایر انسانی به او پشت کنیم. خواه میرحسین باشد یا رهیر فرزانه یا نوریزاد یا خود من حقیر. اگر به رهبر فرزانه همون دوران طلایی پشت میکردیم الان وضع این نمیشد اما گذشته گذشته… از تاریخ باید عبرت گرفت.
خدا هم یک عمری به من بدهد تا پایان ریاست جمهوری آقای حسن رو ببینم حال دو سال دیگه یا 6 سال دیگه که در این حکومت مندرآوردی چه خفیف اش کنن چه جور . بوی اش همین الان داره میاد. البته اگه این حکومت مندآوردی تا اون موقع سره پا بمونه.
“از بین اعضای سازمان ملل تاکنون تنها پنج کشور ایران، سومالی، سودان، سودان جنوبی و تونگا به کنوانسیون منع تبعیض علیه زنان ملحق نشدهاند”
اسلام یعنی این!
اسلام یعنی
الرجال قوامون علی النسا!
اسلام یعنی مرد حق دارد 4 تا دایم و هزار تا غیر دایمی زن بگیرد
ولی زن حق ندارد دو تا شوهر داشته باشد.
اسلام یعنی
زن= فرج=واژن!
مسلمان یعنی باورمند به این معنا.
اسلام یعنی این!
اسلام یعنی نامه مرجوم ایت الله خمینی به شاه :
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور مبارک اعلیحضرت همایونی
پس از اهداء تحیت و دعا، به طوری که در روزنامه ها منتشر است، دولت در انجمنهای ایالتی و ولایتی اسلام را در رای دهندگان و منتخبین شرط نکرده و به زنها حق رای داده است و این امر موجب نگرانی علماء اعلام و سایر طبقات مسلمین است.
بر خاطر همایونی مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام و آرامش قلوب است.
مستدعی است امر فرمائید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامههای دولتی و حزبی حذف نمایند تا موجب دعاگوئی ملت مسلمان شود.
الداعی روح الله الموسوی
تلگراف خمینی به شاه ۱۷ مهر ۱۳۴۱ـ صحیفه نور، جلد اول صفحه ۷۸
اقای نوریزاد اگر هزار بار شما را بخاطر این مطلب زیبا و بیان حقیقت محظ شما را تحسین کنم باز هم نتوانسته ام احساس قلبی خودم را بیان کنم درود بر شما . استاد عزیز چنانچه فکر میکنید مطالب ذیل بی اساس و یا قبلا مطرح شده ومن نشنیدم و باعث پایین امدن کیفییت سایتتان میشود انرا پخش نکنید.ممنون ایا میشود چگونگی پیدایش جانداران را این گونه توجیح کرد؟ ۱-کسانیکه مثل من در روستا زندگی کرده بانشند متوجه این اتفاق شده اند که باصطلاح یک تپاله گاو دو روز در روی زمین ورمعرض نور خورشید قرار میگیرد بر اثر تغییراتی کرمهای تک سلولی بوجود میایند و تا زماانیکه شرایط محیطی وغذایی برایشان فراهم باشد به حیاط خود ادامه میدهند. ۲-شهرنشینان این اتفاق را در فاسد شدن گوشت وسایر مواد غذایی ملاحظه فرموده اند . ۳-این موضوع را فقط شنیده ام . قدیمیها مگفتند وقتی چاه فاضلابشان پر میشد یک یا دو جگر سفید گاو را در درون چاه می اندااخنند بعد از چند روز کرمهایی بوجود میامدند وشروع به خوردن فضولات وبعد از اتمام شروع به خوردن یکدیگر میکردند به این ترتیب سطح فضولات چاه پایین میرفت
۴-چگونگی بوجود امدن کرم ابریشم :به محض اینکه تخم ابریشم در محیط مناسب قرار میکیرد اول کرم بوجود میاید ودر نهایت تبدیل به پروانه میشود که فکر چند سلولی باشد .
پس میبنیم که هر گاه شرایط لازم فراهم باشد امکان زایش وجود دارذ.
با توجه به مثالهایی که برایتان زدم مطلب ذیل را که فقط یک حدس میباشد بعرضتان میرسانم .
چند روز پیش که فیلمی درباره چکونگی پیدایش زمین در نشنال جغرافی دیدم البته به زبان انگلیسی بود ومن متوجه توضیحات گوینده نمیشدم ولی فکر میکنم هیچ توضیحی در باره چگونگی پیدایش جانوران نداشت فقط نشان میداد در چه مقطعی چه جانورانی وجود داشته اند . با تماشای این فیلم ذهنیتی که سالها در من وجودداشت مجددا تقویت وباعث شد
با شما در میان بکذارم .
بعد از انفجارات بیگ بنگ وانفجارهای هسته ای وسپس شکل گیری کره زمین که بتدریح دمای خود را از دست داده به مرحله ای میرسیم که کره زمین را خشکیها اقیانوسها وحوضچه های فراوانی که حاوی تمامی عناصر شیمیایی میباشند. فرا میگیرد
به مرور زمان بعلت فعل انفعالت شیمیایی بسیاری از عناصرجذب هم شده وتشکیل ماده داده اند منجمله این مواد میتوانسته بذر
گیاهان و نطفه حشرات وحتی جانوران که در حوضچه هایی که رفته رفته غبارهای معلق جذب ان شده وغلظت پیدا کرده و حکم رحم طبیعت ومادر و تغذیه کننده فرزندان خود را داشته جانوران ونباتات و در اقیانوسها هم به همینشکل ابزییان بوحود امدند.
در این مقطع چندین ده و یا صد سال بطول میانجامد و سراسر زمین را انبوه گیاهان وجانداران فرامیگیرد و از طرفی شرایط جوی ومحیطی دایما درحال تغییر است وبخش اعظم انها بخاطر عدم تحمل شرایط جدید و کامل نبودن ساختمان بدن وعدم تکثیر دچار مرگ انبوه شده که احتمالا تشکیل دهنده همان سوختهای فسیلی باشند.
و این روند کماکان ادامه داشته ودر اخرین تغییر تحولات گیاهان وجانورانی بوجود امدند که بعد از ان زمین به شکل فعلی درامده
امکان زایش خودرا از دست داده وجانورران وگیاهانی که با شراط جدید کنار امدند وامکان تکثیر داشتند به راه خود ادامه دادند.
در این نوشته به هیچ وجه قصد انکار وجود خدا را ندارم اکر هزاران انفجار بیک بنگ حلوتر بریم نمیتوان وجود این عناصر و این قونین حاکم بر جهان تصور کنم از هیچ بوجود امده باشد الا خالقی توانا .
در ادامه مطلب توضیحی در خصوص چرایی رنگ پوستها خصوصییات زنتیک وحتی اخلاقی داشت که بخاطر طولانی و گرفته نشدن وقت گرانبهاتان خلاصه کردم .پایدار باشید
درود بر استاد گرامی
آتش سوار گرامی
از اینکه پیشنهاد قهر دادید به مصلح گرامی یکم دلگیر شدم. من نزدیک ۳ سالی هست تو این سایت هستم و به نظرم دوستان مذهبی ما در این سایت همانند مصلح و سید مرتضی گرامی لجاجتی و عمدی در کارشان نیست و تا آنجا که توانستنه اند پاسخ پرسش های دیگران رو داده اند با وجود اینکه با نوشتارها و ادبیات های بسیار نازیبا و پر از توهین روبرو شده اند. من با اینکه مذهبی نیستم اما وجود این بزرگواران در اینجا خیلی به کیفیت این سایت افزوده است.
در متنی هم که جناب مصلح در خطاب به کورس نوشتند و جدل شما و مصلح از آنجا شروع شد، از نگاه من مصلح توهینی نکرده بود و به تحلیل هم پرداخته بود با توجه به بینش و دانش خود و من هم برداشت خودم از متن کورس این هست که انسان از نسل میمون هست و همان برداشتی که مصلح کرده بود، اگرچه کورس عنوان کرد که منظورش قطعی این نبوده که از نسل میمون هستیم. متن شما با وجود اینکه واژه ای زشت درش نبود (به جز یکی که هاشور خورده بود) ولی به تحقیر و کوچک شمردن مصلح اشاره داشت و به نظرم شما عصبانی بودید در زمان نوشتن آن.
اینکه مصلح گاهی از واژه هایی توهین آمیز استفاده میکند خب مورد پسند من هم نیست و در این سال ها از ایشان دیده شده و امیدوارم از بکارگیری آنان خودداری کنند و همه ما میدانیم.
در همین گفتگوی شما دو نفر که کار به قهر هم کشید چه مطالب ارزشمند و مفیدی رد و بدل شد و من خودم خیلی چیز یاد گرفتم. مصلح و آتش سوار گرامی همین نقدها به این نوشته هاست که باعث رشد هم شخص نویسنده و هم مخاطبان میشود. این ها رو نوشتم که به نقد یکدیگر ادامه بدید و حداقل بگذارید ما بهره ببریم.
برای هر دو بزرگوار آرزوی تندرستی دارم
سلام جناب نوري زاد
خيال مي كنيد كه توخودت -نوري زاد- هم ازجنس مردم شده ايد؟
هرگز چنين خبرهائي نيست او يعني ميرما ميرحسين وآيت الله كروبي دراعتقادات ديني وسياسي خودشان كه همان بت شكني بود راست قامت ايستاده اند واين تابوي ولايت كه درزيرپرچمش توسينه مي زدي وهرمنتقدي راباقلم وبيانت لت وپاره مي كردي اراده وايستادگي آن بزرگ مردان شكستن آن تابوبود.
كارنيكان راقياس ازخودمگير /// گرچه باشد درنوشتن شير،شير.
خيلي وقت بودپشت پرده هابراين بزرگان مكشوف بودشمادرخواب بودي ازمناقب ولايت مطلقه وبي چون چراي مقام عظماي ولايت سينه چاك نموده وگلوپاره مي كردي وكاشفان پرده تزوير را پرده مي دريدي .آن بزرگان درحبس وحصرشان ودرمريضي وبيماري شان راست قامت دراعتقادديني وسياسي شان ايستاده اند.
اماسايت شما جولانگاه ملحدان وضددينان ودين ستيزان ودزدان عقايدجوانان مردم ودشمنان خداواهلبيت عصمت وطهارت -ع-شده است وبراين هم افتخارمي كنيدومي نازيد وجواب جناب حميدوفائي را آن چنان مي دهيد وازآنهم دلخوشيدوسرمست ولاف عشق وعشق ورزي هم مي زنيد.
والعاقبةلاهل التقوي واليقين
مصلح
سلام بر ناظران گرامی
آقا مصلح برادر عزیزم قدری آهسته تر.شما فرض را بر این بگیر کلا اعتقادات شما درست است و می خواهی دیگران را ازاشتباه به دربیاوری.به نظر شما دوست ارجمندم آیا با اینگونه سخن گفتن کسی حرف شما را می پذیرد.در قرآن که یقینا بهتر از من با آن آشنایی دارید در جواب کفار به پیامبر توصیه شده که به آنها بگو دین شما برای شما و دین منهم برای خودم تمام.دیگر دشنام و فحاشی و …توصیه نشده است.دیگر از این بالاتر دستور می خواهید؟با اینگونه برآشفتن مانده ام که چگونه می خواهید از اعتقادات خود دفاع کنید؟بنده برای تمامی این اسامی و ناسزاها که ردیف فرموده اید یک نام سراغ دارم.دگر اندیش.الله اعلم!
جمع کن این بساط خودستایی ات را
نماز تو جز بر غرورت نمی افزاید
قربونت کجات میسوزه؟اینکه نوریزاد کاخ رهبرت رو ول کرده و اومده توی سیاه چادر ما؟لازمم نیست برای زدن نوریزاد از میرحسین دفاع کنی.خودتی
با همه عقل و احساس مان دوستت داریم نوریزاد عزیز
تو هم برای ما بمان که سخت محتاج انسانیت و آزادگیت هستیم
شخصیت بی ادعا وتعلق ناپذیرت بسی زیبا و گیراست
پاینده باشی که آزادگی را ترجمان هستی
با درود به هموطنان اگاه و ازاداندیش!
چند نکته:
1. ای دی مرتضی نوشته: http://www.nurizad.info/blog/29734#comment-226924
اینجا یک سایت فارسی زبان است ،از مطالب واکنشی که نسبت به برخی مطالب می نویسید روشن است که شما فارسی را خوب می فهمید و طبعا می توانید بفارسی بنویسید ،بنابر این لطف کنید اگر مطلبی می نویسید حتی اگر فحش و ناسزا هم باشد که دور از رسم ادب است ،آنرا بفارسی بنویسید
***
جالب انکه وقتی اقایان/خانمهای تیم مرتضی مطالبی به بزبان خشن و بیابانی عربی مینویسند هیچ اشکالی ندارد ولی اگر کسی بزبان انگلیسی که زبانی علمی و بین المللیست مطلب بنویسد این تیم شاکی میشوند.
میگویم تیم مرتضی چون بنظر میرسد چندین نفر پشت این ای دی هستند و وظیفه دارند به هر کامنتی جواب دهند و در واقع عین زبل خان همه جا هستند.
زبل خان اینجا
زبل خان اونجا
زبل خان همه جا!
2. جای دیگری تیم فوق نوشته اند: http://www.nurizad.info/blog/29734#comment-226929
این فرد هتاک و بی شرم با بدفهمی خود در حال توهین به عقائد و بنیان های اسلامی و توهین به اشخاص محترم در این سایت است ،و شما گرامی مطالب او را منعکس می کنید ،جنابعالی اولا بعنوان میزبان یک سایت فارسی زبان داخلی خود و دیگران را مقید کنید که اگر مطلبی در ذهن دارند بفارسی بنویسند ،ما قبلا کامنت گذاری بنام عقرب داشتیم که روش او چنین بود ،با اینکه یک فارسی زبان ایرانی بود ، برای خودنمایی ابتدا مطالب دین ستیزانه و توهین آمیز خود را بزبان انگلیسی می نوشت ،بعد که دوستان مسلط به زبانی مثل دوست غایب ما بی نهایت با او کلنجار رفتند که اینجا سایت فارسی زبان است و بفارسی بنویس ،شروع کرد به فینگلیش نویسی تا نهایتا بفارسی نوشت ،وقتی بفارسی شروع بنوشتن کرد و مطالبی نوشت و پاسخ گرفت همه فهمیدند که مطالب او تا چه حد سطحی و دور از واقع و بی پایه است ،حال حکایت این کامنت گذاری است که خود را سید معرفی می کند در عین حال به اهلبیت و اولاد پیامبر اسلام جسارت و زبان درازی می کند ،از جناب شما انتظار می رود مادام که او بانگلیسی می نویسد و هتاکی می کند مطالب او را منعکس نکنید ،اگر فارسی نوشت و حرفی در چنته داشت بنده برای گفتگو با او آماده ام ،نگاه کنید چقدر مضحک است که مطالبی سطحی را از جاهایی بفارسی کپی پیست می کند بعد به انگلیسی بفحاشی و هتاکی می پردازد.
***
جالب است مسلمانانی احرف از توهین و فحاشی میزنند که///////////////////
///////////////
//////////////
جناب نوریزاد تمام مطلبی که نوشتم را سانسور کردی.
میدانی چرا هیچ کسی ادعاهای ازادیخواهی و فیگورهای دمکراتیک بودن و ظلم ستیزی تو را جدی نمیگیرد و جز طرفداران محمد علی طاهری که به خرافات و موهومات معتقدند- جز ده بیست نفر حاضر نیستند در کنار تو بایستند؟
چون بوی تعفن دروغ و دورنگی و موس موس کردن تو را برای خود نمایی ، استشمام میکنند.
فکر کن که چرا در فراخوان
میر حسین با انکه از دوران طلایی امام حرف زده بود فقط در تهران سه میلیون نفر به خیابان امدند.
چون صداقت را در کلام و کردار او دیدند.
وقتی مدافع جمهوری اسلامی مصلح و سید مرتضی است مخالف ان هم باید چون تویی باشد.
با سلام به ناظران گرامی
ملاحظه کردید؟ جناب سید علی در عین آگاهی از زبان فارسی ،از انگلیسی نویسی توهین آمیز آغاز کرد و بظاهر برای مدیریت سایت هم احترام قائل بود ،بعد که به او در مورد انگلیسی نویسی در یک سایت فارسی زبان ،و به نحوه گفتار توهین آمیز به عقاید و اشخاص اعتراض شد ،اینگونه بازگشت به زبان مادری کرد که هم توهین به مدیریت سایت کند و هم توهین به کامنت گذاران ،برای من از ابتدای نگارش انگلیسی او روشن بود که حضور او برای گفتگوی محترمانه و مراعات احترام به دیگران و از جمله مدیریت سایت مطرح نیست و هدف او تنها سوء استفاده و ابزار قرار دادن سایت محترم نوریزاد برای توهین به عقائد و اشخاص بود.
نه قربونت اشتباه میکنی البته راست میگی افراد اطراف نوریزاد زیاد نیستن میدونی چرا؟چون مث نوریزاد از زندگیمون نمیتونیم بزنیم.چون از اسم اطلاعات میترسیم چه برسه به اینکه بخوایم باهاش دربیوفتیم،چون جراتشو نداریم با سپاه کل کل کنیم.دلیلش اینه وگرنه همه نوریزاد رو تحسین میکنیم ولی…
سید علی گرامی
شما کاملا در توهم هستید ،من یک فرد هستم نه یک تیم ،ادبیات نوشتاری من و محتوای گفتارهای من و اهداف شخصی ام در دفاع از بنیان های اعتقادی اسلامی و کوشش برای اصلاح انحرافات در جامعه اسلامی برای عموم خوانندگان سایت روشن است و من در این جهات چیزی را پنهان نمی کنم ،در مورد احساسات نژاد پرستانه ای که به قوم عرب و زبان آنها نشان دادی:
اولا: نژاد پرستی در هر شکلی محکوم و خلاف بنیان های حقوق بشری است ،این تعبیر که زبان عرب بیابانی….ناشی از دیدگاهی نژاد پرستانه و دور از ادب انسانی است ،و انسان های مودب و با شخصیت به همه اجناس و اقسام انسانها با همه گویش ها و رنگ ها و تفاوت مناطق جغرافیائی احترام می گذارند.
ثانیا:من یک ایرانی مسلمان هستم نه یک فرد عرب ،اگر بستگی به اسلام دارم بستگی فرهنگی است نه بستگی نژادی به قوم عرب ،البته زبان فرهنگ وحی که وحی به آن نازل شده است زبان عربی است ،ممکن است پیامبر در هر نقطه دیگر از جهان ظاهر می شد ،مهم اینجا زبان نیست ،مهم محتوای پیام وحی است ،ما اینجا بعنوان باورمندان به پیامبری پیامبر و وحی ،بزبان عربی سخن نمی گوییم ،ما ایرانی مسلمان هستیم و زبان مادری ما نیز فارسی است ،پس فارسی را پاس می داریم ،و اگر تمسک به آیات قرآن یا روایات پیامبر و عترت او می کنیم ،این در مقام تفهیم و تبیین مطلب است که آنرا بفارسی توضیح می دهیم .
ثالثا:شما اگر خیلی ناسیونالیست تشریف دارید قاعدتا نمی بایستی در یک سایت فارسی زبان که همه کامنت گذاران اعم از کسانی که به زبان های دیگر مسلطند و کسانی که مسلط نیستند ،بفارسی می نویسند ،اقدام به خود نمائی در ارسال پیام های توهین آمیز به زبان انگلیسی کنید ،زبان انگلیسی زبان بین المللی و بقول شما زبان علمی هست ،لکن اینجا سایتی فارسی زبان است ،در این سایت دوستانی مثل جناب کورس هستند که ظاهرا به زبان های انگلیسی و آلمانی و فرانسوی و احیانا یونانی آشنا هستند یا بر برخی از آنها تسلط دارند ،اما در عین حال مطالب محتوائی خود را بزبان مادری خود می نویسند و بکسی هم توهین نمی کنند.
تجارت نفت از زمان جنگ جهانی دوم تا امروز…. و آیندهٔ آن
ارز تجارت جهانی نفت در طی ۷۰ سال گذشته با چالشی مواجه شده. برای اولین بار از سال ۱۹۷۳، رویه که طبق آن نفت معامله میشود میرود که بشکل بنیادین در چند سال آینده تغییر پیدا کند. توافق “دلار عوض طلا” زیربنای سیستم مالی جهانی از سال ۱۹۴۴ تا اوایل سال ۱۹۷۳ بود. از سال ۱۹۷۳ سیتم یا ترفند ” دلار عوض نفت” بر بازار جهانی معاملات نفت حاکم شد. کاهش ارزش دلار آمریکا از اوایل سال ۲۰۰۰ توام با جابجایی تقاضا از غرب به سمت شرق تقریبا در طی این دوران، سلطهٔ دلار امریکارا بر بازار جهانی نفت نامعلوم و نامطمئن ساخته است.
در آغاز سال ۲۰۰۹ گزارشاتی به بیرون درز کرد که چندین کشور تولید کنندی نفت شامل چین و کشورهای اعضای شورای همکاری خلیج مباحثی را در مورد خلق یک محک جدید برای نفت شروع کرده که سلطهٔ دلار آمریکا را چالش کند. همین تابستان گذاشته چین خلق قریب الوقوع یک محک جدید مبتنی بر یوان را اعلام کرد. قرداد مستقر در شانگهای در بازارهای آتی نفت رقابت خواهد کرد، اقدامی که مستقیماً نقش ۴۰-سالهٔ آمریکا را در بازار جهانی نفت تهدید میکند.
چین ضرورتاً میخواهد که کشورهای تولید کندهٔ منابع انرژی برای تسویه خرید نفت با چین یوان بپذیرند و سرانجام یوان را در سبد ذخیرهٔ منابع ارز خارجی خود بگنجانند. چین در سال ۲۰۱۱ بزرگترین مصرف کننده جهانی انرژی شد، و در حال حاضر دومین مصرف کنندهٔ نفت بعد از آمریکا در جهان است. چین برای اولین بار در ماه جولای جواز واردات نفت را به پالایشگاهای مستقل خود داد.
گشایش بخش پایینسری (نفت تصفیه شده و مشتقات آن) هم چنین فشار بر شرکتهای دولتی وارد کرده که میتواند زیربنای قرداد نفتی مبتنی بر یوان را مستقر و در بازار داخلی تثبیت سازد. پیش از ماه جولای ، واردات نفت خام فقط توسط شرکتهای دولتی مثل cpnc و opecsin و cnooc انجام میگرفت. حال که چین به عنوان یک قدرت بزرگ در بازار فیزیکی برای نفت خام حضور پیدا کرده، بسیاری پیدایش قرردادهای آتیه را بمانند قدم منطقی بعدی برای این کشور مینگرنند.
در این پست، نقاط عطف کلیدی تاریخی و اقتصادی مرتبط با تجارت جهانی نفت از سال ۱۹۴۴ مورد تفحّص قرار میگیرد. اینجا توجه خاصی به این نکته خواهد شد که چه گونه ریچارد نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا و دوستان – تصمیم به بکار گیری ترفند “دلارهای نفتی” در اواسط دههٔ ۷۰ کردند، که پایانی بود بر توافق انجام شده در Bretton Woods, و لاجرم تغییر زئوپلیتک جهانی و شطرنج تجارت نفت. در پایان، بعضی تحولات جدید که میتواند جایگاه مسلط آمریکا را در تجارت نفت تغییر دهد، پیشبینی شده و مورد مداقه قرار میگیرد.
در Bretton Woods واحد ارزی ایالت متحده ابر قدرت جهانی ارز غالب جهانی میشود .در جولای ۱۹۴۴، تقریبا یکسال به پایان جنگ جهانی دوم مانده بود. هیتلر در شرف آغاز نبردی در Ardens (منطقهٔ جنگلی بین بلژیک، فرانسه و دانماک) بود، آخرین اقدام رهبر نازی برای شکستن پیشروی نیروهای متفقین به سمت پیروزی بود، ظلمات جنگ و هولوکاست برای جهانیان روشن، و یک جنگ جهانی سرد بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده مشتعل خواهد شد که تا اواخر غار ۲۰ ادامه پیدا میکند.
جولای ۱۹۴۴ همچنین ماهی بود که سیستم بینالمللی مالی نیز بطور بنیادی تغییر کرد. ۷۳۰ نماینده از ۴۴ کشور عضو اتحاد متفقین در هتل Mont Washington در Bretton Woods در یالت New Hamshire گرد هم آمدند، برای انجام وظیفهای مبنی بر تنظیم نظام مالی و پولی جهانی برای بعد از اتمام جنگ.
به عنوان یکی از نتایج این کنفرانس محوری، دلار آمریکا به طلا متصل شد، و هر چیز دیگری ضرورتاً به آن وصل یا شناور بر مبنای دلار شد. این شامل نفت نیز میشد. در سال ۱۹۴۴ از قبل آشکار بود که ایالات متحده به عنوان ابر قدرت اقتصادی جهانی در پایان جنگ قدم به عرصهٔ جهانی خواهد گذاشت، [به عبارتی مصادف با غروب خروشید امپراطوری بریتانیا که برای بیش از ۲ قرن تصور میکرد هیچوقت آفتابش غروب نمیکند]. Bretton Woods استاندارد پولی متکی بر طلا را که سنگین به دلار آمریکا متکی بود فراروی جهانیان قرداد. سپس تجارت نفت با دلار [دلارهای نفتی یا Petrodolars] در همان گهوارهای بدنیا آمد که نظام اقتصادی پساجنگ.
۴۴ کشور عضو نمایندگی شده در Breton Woods ملزم شدن که برابری ارز محلی یا ملی خود را بر حسب دلار تعیین و نرخ تبدیلیشان را در محدودهٔ بعلاوه یا منهای ۱% برابر سازند. بریتانیا امپراتوری خود را در پایان جنگ از دست رفته میدید، و ایالت متحده به عنوان امپراتوری جدید و جوان قدرت بلا منازع اقتصادی جهان پا به منصهٔ ظهور میگذاشت. بنابرین، قدرت اقتصادی ایالات متحده علت اصلی این امر بود که ۴۳ کشور دیگر عضو متفقین در آن ماه سرنوشت ساز پذیرفتند که واحد پولی خود را به دلار آمریکا میخ کنند. مضافاً، در همان زمان یک رابطه مستقیم بین دلار آمریکا و قیمت طلا به مبلغ ۳۵ دلار در هر انس (۲۸ گرم) بود، و دولت ایالت متحده تعهد کرده بود که دلار خود را به آن قیمت به طلا تبدیل کند. ضمن اینکه دلار انعطاف پذیر تر از طلا بود و هم اینکه به آن بهره بانکی تعلق میگرفت.
برآمد شوک نیکسون
از سال ۱۹۴۴ تا اوایل ۱۹۷۰، فروشندگان نفت درامدهای خود از حاصل فروش نفت را برای خرید کالا و خدمات از ملل صنعتی و سرمایه گذاری بکار میگیرند. در سال ۱۹۷۰، قردادهای نفت بر حسب دلار تعیین میشد، و سایر ارزهای دیگر [طبق توافقات Breton Woods] میخ شده به دلار ایالت متحده و در رابطه با طلا بودند.
با تورم نسبتا پایین در آنزمان و رابطههای نسبتا پایدار بین ارزهای دیگر، قیمت واقعی کالا میتوانست سنجیده شود صرف نظر از این که از کجا خریداری میشد. بنابرین، کالا یا ارزی که بر حسب آن قیمت نفت اعلام میشد توفیری در این میان نداشت. قبل از جنگ دوم [و قبل از Breton Woods] قردادهای نفتی بر حسب پوند استرلینگ یا طلا اعلام میشد. اگر آن رویه تا اوایل ۱۹۷۰ ادامه پیدا میکرد، خیلی توفیری نه برای خریدار داشت نه برای فروشندهٔ نفت. اما تغییرات بسیاری اتفاق افتاد.
از ۱۹۴۴ تا اوایل ۱۹۷۰، تجارت نفت بر حسب دلار ایالات متحده انجام میشد، همانطور که بالا اشاره شد، هیچ چیزی مانع تسفویه حساب به ارز محلی یا ملی نمیشد. اما در میانهی ۱۹۶۰ سیاستهای داخلی و خارجی آمریکا شروع به بازدهی پیامدهای مالی و اقتصادی نامطلوبی کرد که اطمینان خاطری را که سایر قدرتهای جهانی در سال ۱۹۴۴ به ایالت متحده داشتند، تضعیف کرد. یکی از ملموسترین این پیامدها ولخرجیهای رفاهی گستاخانهٔ لیندن جانسون تحت عنوان برنامه “جامعه کبیر”، هم زمان جنگ ویرانگر ویتنام و مخارج سنگین آن، بگونهی شد که سنگینی پشتوانهٔ طلا برای دلار آمریکا دیگر قابل تحمل نبود و این بار کمر آمریکا را خم کرد.
[ بعدها نسخه ایرانی شدهٔ آن را محمّد رضا شاه تحت عنوان دروازهٔ تمدن بزرگ به مردم وعده داد و چند سالیست هم تحت عنوان تمدن بزرگ اسلامی باز تعریف شده آنرا میشنویم. آقای دوید کمرون نخست وزیر انگلیس نیز با شعار “جامعه بزرگ” در انتخابت سال ۲۰۱۵ انگلیس پیروز شد، شاگردان مکتب سرمایه داری خوصلتی همگی از روی کتابهای جان مینارد کینز انگلیسی جزوه برداشته اند و از میلتون فرییدمن شارلاتان و اساتید مکتب اقتصاد شیکاگو در خدمت مافیای بانکی جهانی درس گرفتند؛ از دکتر جمشید آموزگار گرفته تا دکتر نور بخش و بهمنی و طبیب نیا]
رئیس جمهور لیندن جانسون طرح “جامعه کبیر” خود را در دانشگاه میشیگان در تاریخ ۲۲ ماه می ۱۹۶۴ معرفی کرد. بسیاری در عرصهٔ جهانی شروع کردند به زیر سوال بردن اساسی که توافق Bretton Woods بر آن قرار داشت؛ یعنی سلامت اقتصاد آمریکا و متقابلاً قدرت دلار ایالات متحده را. تا آنزمان یعنی ۱۹۷۱، مخارج داخلی آمریکا سر به آسمان کشیده بود و کسری تجاری به این کشورها که سخت به آمریکا وابسته شده بودند هشدار میداد، و موجب این شد که احتیاط حفظ وابستگی به اقتصاد آمریکا را زیر سوال ببرند. معهذا، اساسا شکاف روز افززن بین ذخایر طلا و میزان بدهی آمریکا بود که موجب ضایعش نگرانیهای فزاینده در جامعه اقتصاد جهانی میشد.
بطور خلاصه، ایالات متحده بدهی بسیار سنگینی به بار آورده بود و منابع مالی لازم برای باز پرداخت این بدهیها را نداشت. آنچه این وضع مسئله ساز را وخیمتر میساخت این بود که در واقع ذخایر طلا ی امریکا به پایین تر میزان خود رسیده بود، و هم زمان کشورها تقاضای دریافت طلا در مقابل موجودیهای دلاری خود داشتند. در اوایل ۱۹۷۰، سیاست یا حقهٔ “دلار عوض طلا” دیگر پایدار نبود [حنای عمو سام رنگ باخته بود، ولی ویتنام همچنان با بمهای خوشهٔ و ناپالم میسوخت و سلاطین نفت و تسلیحات بعد از ترور کندی که مزاحم سوداگری خونین و جنون آمیزشان بود با رو کار آوردن لیندن جانسون بدون مانع به جنایت خود ادامه دادند]؛ نا توازنیهای اقتصاد جهانی خلق شده بواسطه کسری شدید موازنهٔ پرداخت ایلات متحده باعث متشنج کردن نظام اقتصاد جهانی شد.
۱۹۷۱ – تکانه ( شوک) نیکسون
در امتداد غلتیدن سنگ زمان از ۱۹۷۰ به ۱۹۷۱، تقاضای خارجی برای طلای آمریکا تداوم رو به افزایش داشت. بانکهای مرکزی چندین کشور قدرتمند جهانی دلارهای اضافی خود را برای قابلیت اطمینان با طلا نقد کردند. مللی که شروع کرده بودند به شک به توان آمریکا برای مهار بند کیسه خود، گزینهٔ قابلیت اطمینان به طلا را به دلار آمریکا ارجح دانستند.
در تاریخ ۱۵ آگوست ۱۹۷۱، رسما فاتحه توافق برتن وودز و نظام اقتصاد جهانی مبتنی بر آن توسط ریس جمهور وقت آمریکا خوانده شد. نیکسون، در این سخنرانی، که بعدها به “شوک نیکسون” شهرت یافت تبدیل پذیری بین المللی دلارهای [گران و بی پشتوانهٔ عمو سام] را به طلا پایان داد، و دلار ایالات متحده رسما استاندارد طلا را ترک کرد. نیکسون در واقع “پنجرهٔ طلا را بست”، و عمو سام را از شر آخرین بازماندههای استاندارد بین المللی خلاص کرد. ترفند “دلار عوض طلا” دفن شد.
همان طور که تجارت نفت با دلار در همان گهوارهای به دنیا آمد که نظام نوین اقتصاد جهانی، همان طور دلارهای نفتی در گهوارهای به دنیا آمد که توافق برتن وودز در آن ساقط شد. نیکسون به خوبی آگاه بود که حذف استاندارد طلا موجب کاهش تقاضای مصنوعی جهانی برای دلار ایالات متحده خواهد شد. حفظ این تقاضا برای ادامهٔ افزایش مخارج داخلی و نظامی اساسی و ضروری بود. بنابرین، در اقدامی جهت حفظ سلطهٔ جهانی اقتصاد و حفاظت تقاضای افزایندهٔ برای دلار ، رهبران ایالات متحده مصمم به پی ریزی طرحی شدند برای جبران کاهش تقاضای دلار بدنبال فروپاشی توافق برتن، و اینکه برتن وودز را با مکانیزم دیگری جایگزین کنند. این سازوکار جدید “دلارهای نفتی” بود.
ظهور دلارهای نفتی
در سال ۱۹۷۳ یک سری ملاقات هایی بین وزیر امور خارجه آمریکا- هنری کیسینجر- و خانوادهٔ سعود انجام شد. بدنبال این گفتگوها توافقی انجام شد که سعودیها موافقت کردند که تمام نفت خود را فقط منحصراً با دلار قیمت گذاری کنند. این به معنای آن بود که سعودیها از پذیرفتن هر ارز دیگری برای صادرات نفت خود امتناع میکردند. از آن گذاشته این توافق شرطی هم منظور کرد که طبق آن سعودیها مازاد درامد نفتی خود را در “وثیقههای بدهی/ اوراق قرضه” دولت ایالت متحده سرمایه گذاری کنند. بدین ترتیب “دلارهای نفتی” زاده شدند. در عوض، ایالات متحده حفاظت نظامی میادین نفتی و تامینات تسحیلاتی سعودیها را برای دفاع از خود در مقابل تهاجم تضمین کرد.
این توافق یک اثر دومینو بدنبال داشت، بدین صورت که تا آغاز سال ۱۹۷۵ سایر کشورهای منطقه توافق کردند که نفت خود را به دلار قیمت گذاری کنند و مازاد درامد نفتی خود را به صورت اوراق قرضه دولت ایالت متحده نگه دارند. هنری کیسینجر بر این ترفند “بازچرخش دلارهای نفتی” نام نهاد. نتیجهٔ ترفند دلارهای نفتی این بود که یک تقاضای فوری مصنوعی برای دلار ایالات متحده در جهان پیدا شد. کشورهای وارد کنندهٔ نفت ذخایر دلارهای خود را افزایش داده تا بتوانند نفت مورد نیاز خود را بخرند. همانطور که مصرف نفت در دههٔ ۸۰ میلادی افزایش پیدا میکرد، تقاضا برای دلار هم متعاقباً افزایش میافت.
الزامات اقتصادی ترفند جدید “دلار برای نفت” خیلی کمتر سخت گیرانه بود نسبت به الزامات “دلار برای طلا”. در غیاب قیود تحمیلی مرتبط با استاندارد طلا، ترفند دلارهای نفتی رشد پایه پولی را با نرخهای تصاعدی تسهیل میکرد. ایالات متحده مراقب بود که با ایجاد انگیزه برای کشورهای صادر کننده به منظور فروش نفت خود به دلار، تقاضای فزاینده برای دلار فراهم میگردد. به موازات افزایش وابستگی جهانی به نفت ، ترفند دلارهای نفتی بطور مرتب تقاضا برای دلار ایجاد میکرد. [با احتساب نفت بشکه ی ۵۰$، تقاضایی معادل درآمد ناخالص (GDP) کشور آلمان یعنی ۳/۶۵ تریلیون دلار در طی۲/۵ سال]
مقامات ایالت متحده از همان اوایل ۱۹۷۰ بخوبی آگاه بودند که تقاضا برای دلار به مرور زمان بشدت افزایش پیدا خواهد کرد. بنابرین، دلار ایالات متحده را به گونهی جأ انداختند که برای همهٔ معاملات جهانی نفت مورد استفاده قرار گیرد.
تقاضای نفت به سمت شرق جابجا میشود
برای بیش از یک قرن، داستان نفت این بود – رشد و افزایش تولید و تامین بازار غربمحور. بواسطهٔ ترفند دلارهای نفتی، ارزش دلار بین سالهای ۱۹۷۰ تا اوایل ۲۰۰۰ صعود کرد. از آنموقع تا کنون، معهذا، تقاضا برای نفت در بین اقتصادهای غیر OECD افزاینده بوده و تقریبا بی تغییر در سایر مناطق. در اوایل سال ۲۰۱۴ چین به عنوان بزرگترین وارد کنندهٔ نفت خام ایالت متحده را پشت سر گذاشت. سازمان بین لمللی انرژی (IEA) پیشبینی میکند که چین در سال ۲۰۱۹ بیش از ۷ میلیون بشکه نفت در روز وارد خواهد کرد، و عمدهٔ این رشد از تجارت در خاور میانه نشآت میگیرد. این جابجایی مرکز قیمت گذاری و تجارت را به سمت شرق در آسیا منتقل میکند.
حرفهای جایگزینی ملاک
اوایل امسال گزارشاتی بیرون آمد که نشان میداد چین قصد دارد ملاک نفت خود را در تلاشی به منظور تامین نقش موثر در بازار جهانی نفت ارائه دهد. اما این حرفها که بعضی کشورها در فکر این حرکت بودند به گذشتهٔ نه چندان دور یعنی بحران مالی ۲۰۰۸-۲۰۰۹ بر میگردد که قیمت نفت کاهش فاحشی را تجربه کرد.
در سال ۲۰۰۹، گزارشاتی بیرون درز کرد که کشورهای عرب خلیج فارس، همینطور چین و ژاپن و فرانسه و روس ملاقاتهای پنهانی بر گذار کرده و پیرامون حذف دلار و جایگزین کردن آن توسط سبدی از ارزهای دیگری مباحثاتی داشته اند. در آن موقع، طبق گزارش روزنامهٔ ایندپندنت انگلیس، ارزهای جایگزین مطرح شده در این نشستها یوان چین، ین ژاپن، طلا، یورو و یک ارز جدید متحد برای اعضای شورای همکاری خلیج بوده.
افول اقتصادی ایالات متحده مرتبط با بحران مالی توسط رئیس بانک جهانی وقت – روبرت زولیک- بطور ضمنی مورد تصدیق واقع شده. روزنامهٔ ایندپندنت از او نقل قول میکند که “یکی از میراثهای این بحران شاید تصدیق تغییر امر روابط قدرت اقتصادیست”- ترجمهٔ این ادبیات محافظه کارانه اینست که توازن قدرت اقتصادی از غرب به شرق تغییر یافته. “او اضافه میکند که قدرت فرا- آمدهٔ اقتصادی چین، بعلاوهٔ، نگرانی شدید قابل حس بین کشورهای تولید کننده و مصرف کننده نسبت به دخالتهای آشکار ایالت متحده در سیستم مالی جهانی ، که موجب مباحثات شورای همکاری خلیج در سال ۲۰۰۹ شد، از زمرهٔ این میراث هاست.
در طی سقوط اخیر قیمت نفت، حرفا و حدیثهای مربوط به ملاک جایگزین این بار با شدت و تواتر بیشتری دوباره رشد کرده. اما این بار یک کشور قدمهای سنگین و جدی برای تبدیل این حرفها به واقعیت، بر داشته.
چین ارز مبتنی بر یوان را پیشنهاد میکند
در ماه سپتامبر، گزارش شد چین قصد دارد که ملاک نفتی خود را به بازار ارائه دهد. قردادهای چین بر حسب یوان قیمت گذاری خواهد شد نه دلار ایالت متحده، طبق منابع خبری، قرارداد شانگهای در بازار آتیه نفت رقابت خواهد کرد، این امر سلطهٔ ۴۰ سالهٔ بر بازار جهانی نفت ایالات متهده را تهدید میکند.
در ماه آگوست، بازار بورس انرژی شانگهای (SIEE) بر اساس گزارشاتی پیشنویس قردادهای آتیهٔ نفت را به بازیگران بازار ارسال کرد. این حرکات زمانی انجام میگیرد که دومین قدرت اقتصادی جهان در پی آن است که اعمال مهار بیشتری بر روی قیمت گذاری منبع اصلی انرژی جهان داشته باشد.
چین ضرورتاً میخواهد که کشورهای تولید کنندی انرژی در مقابل خرید نفت یوان بپذیرند و سرانجام در سبد ذخیرهٔ ارزی خود جائی برای یوان باز کنند، یعنی به عبارتی “آوای خوش” ۱۹۷۳ ایالت متحده را این بار از دهان چین بشنوند. بنابرین، چین با چشم و هم چشمی قصد دارد سلطهٔ دلارهای نفتی ایالت متحده را بشکند و بازاری رقیب برای قیمت گذاری نفت با یوان مستقر سازد. افتتاح قراداد چینی [گزارش اخیر بیبیسی] بنابرین بازتاب نفوذ فزایندهٔ این دولت آسیایی در بازارهای جهانی انرژی و سایر اجناس است. چین در سال ۲۰۱۱ بزرگترین مصرف کنندهٔ انرژی در جهان شد و در حال حاضر دومین مصرف کنندهٔ نفت بعد از ایالات متحده است. برای مثال، رشد مصرف نفت چین تقریبا ۴۳% افزایش مصرف جهانی نفت در سال گذاشته به حساب میاید.
گرچه نفت آتیه اولین قراداد چین برای پذیرش شرکت سرمایه گذاران خارجیست، اما این اولین قدم برای باز کردن بازار نفت در چین نیست؛ در ماه جولای، چین برای اولین بار اجازه داد که پالایشگاهای مستقل در کشور به واردات نفت دسترسی پیدا کنند. چین تا اوایل سال ۱۹۹۰ صادر کنندهٔ خالص نفت بود، ولی در پایان سال ۲۰۰۹ عنوان دومین وارد کنندهٔ خالص نفت خام و فرآوردههای نفتی را صاحب شد.
از ۱۹۴۴ تا امروز
از برتن وودز تا به امروز، روایت تجارت نفت بشکل ناگسستنی به دلار ایالات متحده وصل بوده.
توافق “دلار برای طلا” شالودهٔ سیستم مالی جهانی از سال ۱۹۴۴ تا اوایل ۱۹۷۰ بود. بعد از ۱۹۷۳، ترفند “دلار برای نفت” تجارت جهانی را زیر سلطه گرفت. اما افت ارزش دلار از اوایل ۲۰۰۰ جفت شده با جابجایی تقاضا از غرب به شرق، در طی همین دوران تقریبی موضع مرکزی و بلامنازع دلار ایالت متحده را در بازار جهانی نفت نامعلوم و سست کرده است.
آیا صدای زنگ پایان سلطهٔ “نفت برای دلارهای سوراخ شدهٔ” عمو سام بگوش میرسد؟ ما باید همچنان گوش بزنگ بازار جهانی نفت باشیم و ببینیم که آیا این نیز بگذرد؟؟
نقش استاندارد طلا نه فقط در قیمت گذاری نفت و بازار جهانی آن بلکه در کّل ارکان اقتصاد جهانی اهمیّت بنیادین دارد. حضور بازیگران جدید در بازار جهانی نفت با ارز چالش کنندهٔ دلار اگر چه با ایجاد رقابت و حذف انحصار دلار ایالات متحده برای مصرف کننده نهایی کالاهای انرژی ظاهرا مفید مینماید، اما همچنان خود به معنای پذیرش قواعد بازی در نظام اقتصادی پول کاغذی (FIAT CURRENCY) هست. و چون این خود توسط بانکهای مرکزی همهٔ کشورهای جهان مورد دستبرد قرار میگیرد مصرف کنندگان یا در واقع زحمتکشان دستمزد و حقوق بگیر جهان همگی ظلم مضاعف پول غالب جهانی و سپس پول ملی خود را در ساختار اقتصادی مبتنی بر کاپیتالیسم پولی (Finance Capitalism) یعنی “اقتصاد تورم مستدام پولی” تجربه میکنند.
طلا حاصل ساحری کیماگر هستیست و در انفجارت کیهانی ابر نواختران (سوپرنوا) زاده میشود. دگرگونی جیوه (mercury Hg-۱۹۷) توسط بمبارن نوترونی در راکتورهای هسته ی و همچنین “شتاب دهندههای ذرات” توانمندی کیماگران زمینی عصر اتم را نیز در تبدیل آزمایشگاهی- نه اقصادی مرغون به صرفه – این فلز سیال و ارزانتر را به طلا نشان داده است. اما طلائی که از دل زمین کشف و استخراج میشود آن ثمره زحمت طاقت فرسای انسان زحمتکش است، که قابل کپی سازی و جا انداختن به عوض فلز جلب نیست (همان گونه که ارشمیدس فریاد بر آورد یافتم). همهٔ سردمدارن و نظریه پردازان و مبلغین مکتب اقتصاد نئوکلاسیک شیکا گو همچون میلتون فریدمن شارلتان در جادگری مونیتریسم خود محدود شمشهای طلا ذخیره شده در انبارهای بانک فدرال ایلات متحده را به مردم نشان میدادند، اما پترو دلارهای بپشتوانه چاپ و راونه بازار میکردندو میکنند.
به سپاس از وقت و تجوه تان
زمانی پرانتز ج. ا در تاریخ ما بسته خواهد شد. این دوران را چه میتوانیم بنامیم: اشکار شدن همه کثافات و چرک هایی است که فرن هاست در پس زمینه اذهان تلمبار شده است. ما را ازار داده است و ما نمیدانسته ایم چه چیز ما را ازار میدهد. بتدریج چرک ها خارج میشود و سرانجام یک روز بیمار درمان خواهد شد و ارزش های بزرگ انسانی ما آشکار خواهد شد. و ما خواهبم توانست . تمدن ایرانی خود را استوار سازیم . مصلح براستی مصلح جامعه ماست که این کثافات و چرک ها را بما مینماید. ما هرگز نمیدانسته ایم در کتاب های مذهبی ما چه نوشته بوده است. اموزه های مذهبی ما چه بوده است. انها که وجدان جوامع ما را میسازد. آنها که هم اکنون در منطفه جنگ های خانمان سوز را بر انگیخته است. هز چه زود تر این دوران را پشت سز بگذاریم بهتر است شاید فطره ای نفت برای نسل های اینده باقی بماند.
اطلاعاتی که مصلح و سید مرتضی میدهند یسیار ارزشمند است. مثل سحنان بیماری هیپنوتیزم شده بر تخت روانکاو است. و انگاه کورس عریز اینجاست که دارو های لازم را بما بنماید. و نوریزاذ عزیز و دکتر ملکی گرامی که شهامت تغییر یافتن را بما بیاموزند. اینجا شفا خانه نوریزاد و دانشگاه دکتر ملکی است.
احسنت. یکی از موجزترین و منصفانه ترین نوشته هایی که از شما خواندم جناب نوری زاد. جای آقای موسوی که کم کم توسط رفقای اطلاح طلب عافیت طلبش هم داشت فراموش می شد در مطالب شما خالی بود.متشکریم.