سر تیتر خبرها

همه فرزندان نظامی من !

معمولا مردمی را که به رشد نرسیده اند ، می سپارند به دست کسانی که بلدند چه بکنند . هم بلدند مردم رشد نایافته را به کجا ببرند و هم بلدند چگونه از پس شان برآیند و  با چه شیوه هایی متقاعدشان کنند . عمده  طعم و جاذبه ای را که نظامیان ، برای مسئولان برتر یک کشور – از جمله کشور ما – دارند ، در دو خصلت می توان چشید :

–    یک این که : به دلیل سالها ممارست با خوی نظامیگری ، نظامیان به مرتبه ای رسیده اند که بلحاظ روانی حتی ، مطیع شرطی شده اند . برای مسئولان برترما ، هیچ خاصیتی به اندازه بله قربان ، اطاعت ، به دیده منت ، به روی چشم ، امرامر شماست ، حتما ، نگران نباشید ، خودم درستش می کنم ، همین فردا ، الان یکی رو می فرستم دنبالش ، چی ؟ فرمودید نمیشه ؟ ، ما بلدیم چکارش کنیم ، ماتوکارمون خبره ایم ، خیالتون راحت باشه ، و از اینجور تکیه کلامهای بی تردید و فی الحال !

–    دواین که : نظامیان نه که اهل سلسله مراتبند ، فقط به بالاتری های خودشان پاسخ می دهند . یعنی اگر دراین میان ، یکی ، از یک جایگاه مسئولیتی برتر و مرتبط اما خارج از آن سلسله مراتب ، بخواهد از چند و چون کارشان سردربیاورد و مثلا یک نظارتی بکند ، طرف را تا فرصتی مناسب سرکار می گذارند تا هماهنگی های لازم صورت پذیرد و همه پرونده ها رفت و روب و مرتب شوند .

البته مسئولان نظامی ما ممکن است بگویند : به این دوتا که در جای خود موجب افتخار نیز هست ، نظم نظامی و پرهیز از پراکنده کاری و پراکنده گویی و دقت در امور و اینجور قضایا را نیز بیفزایید . ماهم می گوییم چشم . این ها را نیز محض روی گل شما به آن دوخصلت پیشین اضافه می کنیم .

اما ناگفته نماناد که یک خصلت سوم در این میان سوسو می زند. طوری که چه بسا از آن دوخصلت محوری جلوبزند . و آن : جاذبه کارهای تخصصی و بسیار حیاتی برای نظامیان بی تخصص است . اگر چه این مشکل را هم اخیرا با اهدای یک دکتراهایی  دارند رفع و رجوع می کنند که شکل آکادمیک قضیه هم سروسامان پذیرد .

حالا نوبت به ما که مردمیم می رسد . این که از دست ما چه برمی آید ؟ ما می توانیم از کنار این مسئله مثل خیلی از مسائل همسان گذر کنیم و بگوییم : مفت چنگشان ، بگذار یک مدت هم کارها به کام اینان باشد . بله ، اما این بی تفاوت گذرکردن از کنار یک چنین گودالی ، ممکن است عواقبی برای همه ما داشته باشد که ترمیم آنها به سادگی میسر نباشد . این عواقب را با نگاه به هیمنه همان مسئولیت هایی که نظامیان ما با هزار اما و اگر و استخاره پذیرفته اند می شود دریافت . اگر چشم باطن بین داشتیم و می توانستیم به ریخت و قیافه آن مسئولیت هدر شده  نگاه کنیم ، می دیدیم که زار می زند و بازبان بی زبانی به همه ما التماس می کند که به داد من برسید . مگر به دنبال رشد و توسعه و ترمیم و تخصص و قرار گرفتن بر برج بلند ترقی و انسانیت نیستید ؟ چرا مرا سپرده اید به کسانی که خوبند اما کار بلد نیستند . خوبند اما به رفاقت هایشان بیش از مردم و نیاز مردم و آینده مردم بها می دهند .

من نویسنده ، به سلامت نظامیان فراوانی معترفم که شریف و پاک و مردمی و کارآمدند اما شخصا در افرادی که نظامی هستند و مسئولیت های غیر مرتبط را قبول می کنند یا به آنان تکلیف می شود که آن مسئولیت ها را بپذیرند ، یک حلاوت شخصیتی می بینم که آنان را همیشه خدا نگران بیت المال و حجت شرعی و سربازبودن و الفاظ دستمالی شده اینچنینی  می کند .

یا وقتی می بینم مثلا امثال آقای ضرغامی مجاهدت می کند و همه مسئولیت های نظامی خود را کنار می گذارد و به کارهای فرهنگی علاقه مند می شود و از معاونت سینمایی به تلویزیون کوچ می کند و می شود رییس یک رسانه ملی که لابد بعنوان یک رسانه تخصصی برای خود مختصاتی دارد ، یا آقای دکتر علی لاریجانی از منصب نظامیگری به وزارت ارشاد و از آنجا  به صداسیما می رود و از جایی چون شورای امنیت ملی که اتفاقا جای مناسبی برای روحیات ایشان است به مجلس و میز ریاست مجلس تغییر مکان می دهند ، یا آقای قالیباف از ریاست جمهور بودن فعلا به شهردار شدن رضایت می دهد ، یا این آقای محصولی و امثالهم و بخصوص وزیر ارشاد سابق که درکار فرهنگ مملکت چه تحولاتی که به کار نبستند ، یا فردی چون سردار نجار که کت و شلوار سرمه ای را بر لباس مدرج نظامی ترجیح داده ، وقتی اینها را می بینم باور کنید اول چیزی که به ذهنم خطور می کند این است که : شاید درمملکت ما کس دیگری ممتاز تر از اینان نبوده که بزرگان ما به این بنده های خدا متوسل شده اند .

اخیرا با ورود نظامیانی که عمدتا از عزیزان سپاهی ما هستند به عرصه مراودات سیاسی و یخصوص اقتصادی ، این شائبه قوت یافته است که بدلیل نفوذ نظامیان در بخش های مختلف  سیاسی اقتصادی ، و ترسی که سایر مدیران از مواجهه با اینان دارند ، چه بسا  کشور در آینده ای نچندان دور با چالشهای زیرساختی  سیاسی – اقتصادی – که مبتنی برعدم اطمینان است ، روبرو شود . ظاهرا همین دیروز ، نظامیان ما به بیش از نیمی از سهام شرکت مخابرات دست یافته اند . این همه نقدینگی ای که دراین فعل و انفعالات دست به دست شده ، اگر چه تحت هرعنوان قانونی صورت گرفته باشد – مثل تعاونی هایی که سپاه دارد – این سئوال را در جان جامعه می دواند که : خصوصی سازی ای که از دست دولت بدرآید و بدست سپاه بیفتد که دیگر خصوصی سازی نیست. وبعد این سئوال پیش می آید که :  مردم  را در کجای این معادلات باید جست؟

باز یاد این جمله خودم می افتم : بزرگان مملکتی که نظامیان را – فارغ از تخصصی که ندارند – برکارها می گمارند ، اول از همه به مردم درس خوانده و متخصص و کارآمدشان گوشه چشمی نشان می دهند ، و سپس ، به کل تاریخ مملکتشان از کمبوجیه تا کمبودهای بشری عصر حاضر . که دراین تاریخ ، می شود رد پای گذشته و حال و آینده و نسل های چشم به راه را ، و حسرتهایشان را تماشا کرد که در ویترین منظر نظامیان آنچنانی ما به تبسمی نیز نمی ارزند .

یک پیشنهاد خودمانی :

البته غیر از عبور بی سروصدا از کنار این مهم ، کار دیگری هم می توانیم انجام بدهیم . این کار علاوه برفواید اجتماعی و حقوقی اش ، یکجور سرگرمی نیز بشمار می رود . شاید بخشی از اوقات فراغتمان که در پرکردنش به چه کنم گرفتار شده ایم ، بدین نحو سامان پیدا کند . من می گویم : نظامیان ما ، بویژه آنانی که از صافی سالهای سخت دفاع مقدس عبور کرده اند ، انسانهای درست و دوست داشتنی و از خود گذشته اند . این مطلب هرگز اسائه ادب به محضر این عزیزان نیست . مثلا جناب آقای قالیباف فردی از خانواده شهدا و زحمت کش و بسیار درستکار است . اما این که آیا ایشان برای تصدی شهرداری تهران از هر گزینه غیرنظامی مناسب تر بوده است یا خیر سئوالی است که ما به دنبال کشف آنیم . من هرگز بدنبال امنیتی کردن این مطلب نیستم . تنها می خواهم بگویم : اغلب نظامیان امروز ما که بر سرمسئولیت  های کلیدی و تخصصی قرار گرفته اند ، اگر برسرکارهای نظامی خود باقی می ماندند ، حتما برای انقلاب و نظام مطلوب تر می بودند . پیشنهاد من این است که : بیاییم یک نگاهی به چهار اطراف خودمان بیندازیم ونام دوستان نظامی ای را که در مصادر امورند  بخاطر بسپریم . این دوستان به دلیل این که پراکنده اند زیاد به چشم نمی آیند و حق مطلب درباره آنان ادا نمی شود . من خودم چند نفری را که می شناسم از باب افتتاح این فهرست نام می برم . شما هم همت کنید و از سر صدق و درستی و نه شوخی و خدای نکرده نادرستی ، هر که را که به نظامی بودن وی اطمینان دارید برای من ارسال فرمایید . تهیه این لیست حداقل امتیازش این است که نگاه ما و مسئولین برتر ما را یکجا به جامعه مدیریتی کشورمان می گشاید . درعین حال که معتقدم : حضور یک نظامی متخصص و فهیم و درستکار برسر یک مسئولیت گاه از حضور صد شخصیت غیرنظامی کاراتر است . یاعلی مدد :

1 – آقای علی لاریجانی – رییس مجلس و رییس سابق شورای امنیت ملی و رییس سابق صدا وسیما
2 – آقای عزت الله ضرغامی – معاون سینمایی اسبق تر وزارت ارشاد و رییس صداوسیما
3 – آقای محمد باقر قالیباف – شهردار فعلی تهران
4 – آقای محسن رضایی – دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام
5 – آقای محمد حسین صفار هرندی – وزیر سابق ارشاد اسلامی
6 – آقای محمد کوثری – نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی
7 – آقای علیرضا افشار – معاون سابق وزیر کشور در امور اجتماعی
8 – آقای صادق محصولی – وزیر سابق کشور

10 – سردار طلایی خودمان که اسم کوچکش را فراموش کردم – عضو شورای شهر تهران
11 – (بقیه را شما با اطمینانی که از صحت نظامی بودن فرد و مسئولیت فعلی یا قدیم او دارید برای من ارسال فرمایید )
9 – آقای محمد نجار – وزیر فعلی کشور
……………………………………………………………………………

سایر اسامی :

اسامی عزیزانی که امروز یا دیروز برسرکار بوده و هستند ، و نظامی نیز بوده و هستند از باب شناخت و آشنایی بیشتر توسط دوستان برای من ارسال شده است . من بازهم تکرار می کنم که قصد ما از فراهم آوردن یک چنین شمارگانی از نظامیان ، تنها پرداخت یک چشم انداز و یک تابلوی فراگیر از حضور تعدادی (ونه همه) از نظامیانی است که در برسرکار بوده و هستند . ما به چشم خیرخواهی مداوم خویش ، این رویکرد را به مبارکی و درستی و از سر نیاز کشور و مردم رصد می کنیم و این فرایند را  به هیچ آداب نامبارکی نیز مودب نمی آلاییم . اما این احتمال راهم می دهیم که برخی از عزیزان سپاهی ، اگر درهمان فضای تخصصی خود می ماندند و عرصه را برای سایر فرزندان این ملک فراخ می نمودند  چه بسا برای کشور و مردم و رشدی که همه ما در پی آن هستیم پسندیده تر و کارا تر می بود . توضیح این که : این اسامی را دوستان برای من ارسال داشته اند و احتمال اشتباه در آنها قوی است و می توانیم موارد اشتباه  را اصلاح کنیم:

……………………………………………………………………….

– آقای فروزنده : رییس سابق بنیاد مستضعفان ( که یک بخش کاملا اقتصادی بوده است وحتما خارج از تخصص ایشان )
– سردار علی عبداللهی : استاندار سابق گیلان و استاندار فعلی سمنان
– آقای مهندس رضا تقی پور : وزیر مخابرات
– سردار محمد کرمی راد : از فرماندهان قرارگاه رمضان ، درحال حاضر با عنوان دکتر محمد کرمی راد ، نماینده کرمانشاه و نایب رییس کمیسیون امنیت ملی
– سردار آجرلو : رییس باشگاه پاس سابق و مسئول ورزش همگانی فعلی در شهرداری تهران
– دکتر توکل : نماینده مجلس
– سردار رویانیان : رییس راهنمایی و رانندگی سابق تهران ، مشاور رییس جمهور و رییس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت در دولت دهم .
– آقای رجبی معمار : مدیر شبکه پنج سیما (شبکه تهران)
– سردار بهروز مرادی ، فرمانده سابق لشگر 19 فجر ، درحال حاضر باعنوان دکتر بهروز مرادی : استاندار فعلی همدان
– دکتر حسین دهقان : رییس سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران
– آقای دکتر علی زاکانی : نماینده مجلس و فرمانده سابق بسیج دانشجویی
– اقای دهقان : نماینده مجلس و جانشین آقای ذاکانی
– آقای شفیع زاده : مدیر عامل موسسه مالی اعتباری مهر
– آقای عیسی رضایی : مدیر عامل شرکت سرمایه گذاری مهر اقتصاد ایرانیان
– آقای رئوفی نژاد : استاندار فعلی زنجان
– آقای طاهری مطلق : رییس سازمان بنادر و دریانوردی
– دوستی نوشته : کلیه مدیران باشگاههای ورزشی و اکثر مدیران کارخانجات از جمله خودروسازی و مواد غذایی
–  آقای احمد وحید دستجردی : نایب رییس هیات مدیره شرکت سایپا و عضو هیات مدیره گروه خودروسازی بهمن (متعلق به بنیاد تعاون سپاه) ظاهرا ایشان اخوی سرکارخانم وحید دستجردی وزیر فعلی بهداشت و درمان هستند .

– سردار فتاح : وزیر سابق نیرو در دولت نهم
– سردار محمد باقر ذوالقدر : معاون وزیر کشور در دولت نهم
– سردار محتاج : معاون وزیر کشور در دولت نهم
– آقای رضازاده : استاندار فارس
– آقای عزیزی : فرماندار شیراز
– سردار صلاحی ، مشاور سابق آقای احمدی نژاد درمناطق آزاد و ویژه اقتصادی و : استاندار فعلی خراسان رضوی
– (سردار؟) مقداد نجف نژاد : نماینده فعلی مجلس از بابلسر و محمود آباد و فرمانده سابق سپاه در منطقه
– آقای عطار زاده : معاون فعلی آب و فاضلاب وزارت نیرو
– آقای الماسوندی : معاون فعلی طرح و توسعه شرکت مدیریت منابع آب ایران
– آقای مظفر شمس  : مدیر عامل شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران
– سردار آقا زاده فرمانده سابق سپاه گیلان : نماینده فعلی شهرستان رشت
– آقای میرکاظمی : وزیر سابق بازرگانی و وزیر نفت فعلی از فعالان نظامی
– آقای سید مهدی هاشمی : سرپرست سابق وزارت کشور و نامزد وزارت رفاه در دولت نهم
– سردار عزیز محمدی : رییس سازمان لیگ برتر
– آقای پرویز سروری : نماینده فعلی مجلس و فرمانده سابق بسیج ادارات
– سردار مهدی محمدی فر : معاون پارلمانی سابق ناجا و معاون پارلمانی فعلی وزارت کشور
– آقای تاج : فدراسیون فوتبال
– آقای بنی هاشمی : مدیرکل امور رایانه ای وزارتخارجه
– آقای منطقی : مدیرعامل سابق ایران خودرو
– آقای جواد منصوری : سفیر فعلی در چین (عضو شورای مرکزی سژاه)
– آقای امیر منصور برقعی : قایم مقام جدید وزارت خارجه
– سردار فلاح زاده : استاندار یزد
– سردار عظیمی نیا : فرماندار یزد
– سردار فرهنگ دوست : رییس بنیاد شهید یزد
– سردار دشتی : مشاور عالی استانداریزد
– سردار فقیه خراسانی : رییس فولاد آلیاژی یزد
– سر دار حجازی : استاندار خوزستان
– آقای فدعمی : فرماندار اهواز
– آقای غلامرضا سبزعلی : عضوشورای اسلامی شهر اهواز
-آقای منصور حقیقت پور : استاندار اردبیل – مسئول سابق بازسازی عتبات و از فرماندهان سپاه
– آقای جواد صبور : نماینده مردم اردبیل درمجلس هشتم – فرماندار دوره استانداری آقای احمدی نژاد دراردبیل
– سردار محمدابراهیم فروزنده : مدیرعامل شرکت توسعه معادن روی
– سردار کریمی : نماینده مشهد
– آقای سعید میربها : فرماندار قزوین
– سردار سیروس صابری : معاون امنیتی سیاسی استانداری قزوین
– سرهنگ دکتر حیاتی : مدیرعامل هلال احمرقزوین
– سردار احمد زاده : معاون رییس جمهور و رییس سازمان محیط زیست . استاندار سابق خراسان (؟)
– آقای قائم محمدی : رییس روابط عمومی استانداری یزد
– آقای محمد حسن اصفری : فرماندار اراک
– آقای نادر قربانی : مشاور ارشد استاندار اردبیل دکتر حقیقت پور
– آقای فیروز احمدی : بنیان گزار سپاه اردبیل : معاون سیاسی امنیتی استانداری اردبیل
-آقای صفارهرندی : جدیدا مشاور آقای عزیز جعفری شده اند .
– آقای زریبافان : رییس جدید بنیاد شهید
– سردار اصغر زارعی : نماینده تهران (کاندید برای وزارت نفت)
– آقای گرانمایه پور : نماینده کاشان
– آقای حسینعلی حاجی : فرماندار کاشان – فرمانده نیروی مقاومت بسیج منطقه اصفهان
– آقای حاجیان : فرماندار اصفهان – فرمانده سپاه منطقه اصفهان
Share This Post

 

درباره محمد نوری زاد

با کمی فاصله از تهران، در روستای یوسف آباد صیرفی شهریار به دنیا آمدم. در تهران به تحصیل ادامه دادم. ابتدایی، دبیرستان، دانشگاه. انقلاب فرهنگی که دانشگاهها را به تعطیلی کشاند، ابتدا به آموزش و پرورش رفتم و سپس در سال 1359 به جهاد سازندگی پیوستم. آشنایی من با شهید آوینی از همین سال شروع شد. علاوه بر فعالیت های اصلی ام در جهاد وزارت نیرو، شدم مجری برنامه های تلویزیونی جهاد سازندگی. که به مناطق محروم کشور سفر می کردم و برنامه های تلویزیونی تهیه می کردم. طوری که شدم متخصص استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان. در تابستان سال 1361 تهران را رها کردم و با خانواده ی کوچکم کوچیدم به منطقه ی محروم بشاگرد. به کوهستانی درهم فشرده و داغ و بی آب و علف در آنسوی بندرعباس و میناب. سال 1364 به تهران بازآمدم. درحالی که مجری برنامه های روایت فتح بودم به مناطق جنگی می رفتم و از مناطق عملیاتی گزارش تهیه می کردم. بعد از جنگ به مستند سازی روی بردم. و بعد به داستانی و سینمایی. از میان مستندهای متنوع آن سالهای دور، مجموعه ی “روی خط مرز” و از سریالهای داستانی: پروانه ها می نویسند، چهل سرباز، و از فیلمهای سینمایی: انتظار، شاهزاده ی ایرانی، پرچم های قلعه ی کاوه را می شود نام برد. پانزده جلدی نیز کتاب نوشته ام. عمدتاً داستان و نقد و مقاله های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. حوادث خونین سال 88 بساط فکری مرا درهم کوفت. در آذرماه همان سال بخاطر سه نامه ی انتقادی به رهبر و یک نامه ی انتقادی به رییس قوه ی قضاییه زندانی شدم. یک سال و نیم بعد از زندان آزاد شدم. اکنون ممنوع الخروجم. و نانوشته: برکنار از فعالیت حرفه ای ام.

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

69 queries in 0839 seconds.