سر تیتر خبرها

یک پیشنهاد مشفقانه !

یکی از مراجع معزز ما فرموده اند که : دوری مردم  از علما موجب ضلالت و گمراهی آنان می شود .  شاید منظور این بزرگوار این بوده باشد که مردمی که راه خود را از علمای دین جدا می کنند و به راهی می روند که در آن شاخصه های دینی  نیست  یا از مشخصه های مطمئنی برخوردار نیست ، لاجرم  به قهقرا  در می افتند و از مسیر درست الهی  دور می شوند . این سخن در عین درستی ، مخاطرات فراوانی نیز دارد . نه برای مردم ، که برای خود علما .

مردم ایران به برکتی از حضور علمای فراوان دینی در فراز و فرود زندگی شان متبرکند . اما سئوال این که : فراتر از  ایران ما چه ؟ مردمی که در فلان کشور دور زیست می کنند و بهره ای از علمای دینی ما ندارند چه ؟! شاید بگوییم برآنان که دورند و صدای اسلام به آنان نرسیده ، جرم و حرجی نیست . بله ، برآنان حرجی نیست . اما برعلمای ما چرا . علمای ما در قبال مردم دنیا مسئولند . مردمی که به هزار طریق معقول و غیر معقول  از جاذبه های دینی دور افتاده اند .  

من پیشنهاد خیرخواهانه ای برای علما دارم . هم برای مراجع عزیز مان  هم برای سایر علما در هر مرتبه ای که هستند . بخصوص در این خیرخواهی ، مراجع مان را در پیشانی پیشنهاد خود قرار می دهم . امیدوارم این پیشنهاد خیرخواهانه به عارضه نوشته های پیشین من مبتلا نشوند . من از همین اکنون اعلام می دارم : به همه مقدسات قسم ، نیت این قلم جز سرفرازی برای اسلام عزیز نیست . سرفرازی ای که  تلالو  آن  را باید از علما و مراجع انتظار داشت و درخشش آن را از مردم و مخاطبین علما .  

من می گویم : بخشی از سخنان و فتاوای علمای ما از آن روی که با جهان امروز همخوانی و مناسبت ذاتی ندارند ، به کارکردی کاربردی منجر نمی شوند . یعنی می بینیم از ناحیه علما ، سخنی و فتوایی صادر می شود اما به جان جامعه رسوخ نمی کند . آسیب شناسی این مهم ، اگر چه می تواند در یک سمپوزیوم تمام نشدنی به محاجه گذارده شود ، اما چه ایرادی دارد که خود ما از همین ساحت کوچک اینترنتی ، مبدع یک چنین فرایندی شویم که نتایجش می تواند درخشان و قابل فهم برای همگان باشد .

پیشنهاد می کنم به هزینه جمهوری اسلامی ایران ، مراجع عزیز مان را  – هرچند نفری که هستند – و تعدادی از علمای گرانقدرمان را به یک جهانگردی بزرگ و با برنامه ببریم . با برنامه که می گویم ، یعنی این که در این جهانگردی بزرگ ، تنها به سیر و سیاحت – که آن نیز ارزنده است – بسنده نشود . بلکه در این سفر موثر ، از مجامع و محافل فرهنگی و قضایی و صنعتی و اجتماعی و دینی کشورهای گوناگون دیدن شود .

تنها فایده این سفر که اطمینان دارم تا ابدالدهر می تواند منشا اثر باشد ، این است که مراجع عزیز ما و علمای خوب ما ،  با مردمان جهان از نزدیک خواهند آمیخت و از باور ها و خواست ها و داشته های آنان آگاهی بی واسطه خواهند یافت . این مهم آنگاه به برکت می انجامد که خواهیم دانست : آنسوتر از ما ، هستند مردمانی که با دینی که ندارند ، با اسلامی که ندارند ، با علی و حسین و عاشورایی که ندارند ،  بهشتی اند . بله : بهشتی ! طبق نص صریح قرآن ! من می گویم :  اگر تا دیروز در خانه ماندن علما و مراجعه مکرر مردم به آنان یک امر بدیهی می نمود ، امروز ، این در خانه ماندن ، دو آسیب همزمان را بر اندیشه و فتاوای علمای ما تحمیل می کند . یک این که : مراجع ما از جهان بینی ملموس و متدوال بی بهره خواهند بود ، و دو آنکه : فتاوایشان نسبت کمتری با حاجت های مردم خواهد داشت .

شرمنده ام که بگویم ما   در مناسبات فقهی و حتی قانونی خود ، مردمان خوب جهان و دستاوردهای فکری و اجتماعی و قضایی خوب  آنان را به هیچ گرفته ایم .  چه ایرادی دارد که از نزدیک ببینیم  مثلا در بانکهای ژاپن و آمریکا ، مختصات اقتصادی اسلام بهتر از خودما در جریان است . یا در حوزه وسیعی از محاکم قضایی سوییس ، انصاف و عدل و حق ، بسیار زیباتر از دادسراهای ما دست بکار است؟ یا النظافه من الایمانی که در احادیث ما می درخشد ، در ممالک دیگری که مسلمان نیستند ، نمایان تر و عملی تر است .  از نزدیک ببینیم چه عواملی دست به دست هم داده اند که مردمی که مسلمان نیستند ، به هم دروغ نمی گویند . همین مردم نامسلمان ، مسئولین خطاکارشان را به راحتی به زیر می کشند . مجالس قانونگذاری شان مردمی و مستقل است و کسی به آنان امری را دیکته نمی کند .  دولتها به ازای مالیاتی که از مردم می گیرند ، جانانه به مردم خدمت می کنند و این خدمات را به رخ شان نمی کشند . در دانشگاه هایشان ، علم ، به معنی واقعی جولان می دهد و نمره گرفتن و مدرک گرایی در آنجا یا نیست یا بسیار ناچیز است .

این سفر هنوز برکات فراوانی خواهد داشت که  می شود آن ها  را در   تفاوت فتاوای بعد از سفر مراجع  رصد کرد. مراجع ما را نمی شود با نشان دادن فیلمی از لندن ، به آن آگاهی ضروری رساند . یا  مراجع ما نمی توانند با مطالعه مقاله ای در باره اقتصاد و علوم اجتماعی غربیان ،  به دستاوردهای آنان  دست یابند  . این سخن که : مراجع ما یا  نباید در کارها دخالت کنند یا اگر دخالت می کنند باید مسئولیت این مداخله خود  را بپذیرند ، به رهیافتی قانونی راه می برد  که از ذات همین سفرها می شود به آن رسید .  مسئله امر به معروف ونهی از منکر مراد نویسنده نیست .

در سیره  عملی مرجع  صاحبنامی چون علامه حلی خوانده ایم که از

Share This Post

 

درباره محمد نوری زاد

با کمی فاصله از تهران، در روستای یوسف آباد صیرفی شهریار به دنیا آمدم. در تهران به تحصیل ادامه دادم. ابتدایی، دبیرستان، دانشگاه. انقلاب فرهنگی که دانشگاهها را به تعطیلی کشاند، ابتدا به آموزش و پرورش رفتم و سپس در سال 1359 به جهاد سازندگی پیوستم. آشنایی من با شهید آوینی از همین سال شروع شد. علاوه بر فعالیت های اصلی ام در جهاد وزارت نیرو، شدم مجری برنامه های تلویزیونی جهاد سازندگی. که به مناطق محروم کشور سفر می کردم و برنامه های تلویزیونی تهیه می کردم. طوری که شدم متخصص استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان. در تابستان سال 1361 تهران را رها کردم و با خانواده ی کوچکم کوچیدم به منطقه ی محروم بشاگرد. به کوهستانی درهم فشرده و داغ و بی آب و علف در آنسوی بندرعباس و میناب. سال 1364 به تهران بازآمدم. درحالی که مجری برنامه های روایت فتح بودم به مناطق جنگی می رفتم و از مناطق عملیاتی گزارش تهیه می کردم. بعد از جنگ به مستند سازی روی بردم. و بعد به داستانی و سینمایی. از میان مستندهای متنوع آن سالهای دور، مجموعه ی “روی خط مرز” و از سریالهای داستانی: پروانه ها می نویسند، چهل سرباز، و از فیلمهای سینمایی: انتظار، شاهزاده ی ایرانی، پرچم های قلعه ی کاوه را می شود نام برد. پانزده جلدی نیز کتاب نوشته ام. عمدتاً داستان و نقد و مقاله های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. حوادث خونین سال 88 بساط فکری مرا درهم کوفت. در آذرماه همان سال بخاطر سه نامه ی انتقادی به رهبر و یک نامه ی انتقادی به رییس قوه ی قضاییه زندانی شدم. یک سال و نیم بعد از زندان آزاد شدم. اکنون ممنوع الخروجم. و نانوشته: برکنار از فعالیت حرفه ای ام.

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

69 queries in 0858 seconds.