سر تیتر خبرها

برای ضرغامی و صداوسیمایش

صداوسیمای آقای ضرغامی ، این روزها ، روزهای سختی را گذران می کند . رسانه ای که مردم نداشته باشد مثل گل کاغذی ، از واقعیت واقعی اش به شمایلی بسنده کرده که تنها می شود او را از دور تماشا کرد و هرگز نیز باورش نکرد .

رسانه امروز آقای ضرغامی ، به غصه ای مبتلا شده که این غصه را با تزریق پول و نمایش مکرر فیلم و فوتبال  نمی توان دوا کرد . بله ، رسانه آقای ضرغامی ، مردم ندارد . یعنی همان خونی که رسانه ها را حیات می بخشد و سرپا نگهشان می دارد . و کیست که نداند رسانه ای که مردم نداشته باشد ، مثل ساختمان بی ستون ، از  همه هیبتش ، تنها آوار او را می توان جدی گرفت .

صمیمانه می گویم که بدنه مدیریتی  این رسانه حجیم و پرجمعیت و پرهزینه ،  از راهیابی به نخبگی متعارفی که شایسته او بود و هست ، عاجز مانده . این نخبگی که حتما به خصلت های درست و منصفانه و هوشمندانه راه می برد ، در کشاکش انتخابات اخیر ریاست جمهوری و  حوادث بعد از آن ، به سطحی ترین سطح خود تنزل کرد و با شتاب  از چشم مردم افتاد .

بهر حال نمی شود این رسانه را با هر رویکرد و سابقه ای که دارد نادیده گرفت . حالا که قرار است جناب آقای ضرغامی برای پنج سال آینده نیز این رسانه  را همچنان اداره کند ، مشفقانه مختصات یک رسانه دینی و شیعی و انسانی را برای ایشان برمی شمرم :
۱ – یک رسانه شیعی ، رسانه متاثر از سیره امام جعفر صادق (ع)  است . صادق یعنی کسی که برجسته ترین جوهره شخصیتی اش ، صداقت اوست . درسیره امام صادق ، مشرکان و پیروان  ادیان دیگر ، دارای ارزش و شان بوده اند . صداقت از شئون متعالی انسانی است که هرچه به روح و روان مذهبی می آمیزد ، حیثیت نافذتری پیدا می کند . همان صداقتی که هم از جامعه مدیریتی ما ، وهم رسانه ای ما رخت بربسته .  اگر آقای ضرغامی بتواند این صدق گمشده را به صداوسیما بازگرداند ، می تواند بخش قابل توجهی از هویت مخدوش رسانه اش را ترمیم کند . اگر چه می دانم این مهم به این سادگی ها میسر نمی شود  . وقتی از فلان نهاد ، فیلمی و خبری و تحلیلی و بیانیه ای را به تو دیکته می کنند که پخشش کن ، مگر می توانی پخشش نکنی ؟

۲ – یک رسانه ملی ، مکلف است ملت را با هر ترکیب فکری و جمعیتی تغذیه کند . اگر آقای ضرغامی بتواند تنها به گروه خاصی از مردم بسنده نکند و از کنار جمعیتی کثیر ، بی توجه عبور نکند و متعمدانه نگوید که من شما ها را ندیده و نمی بینم ، می تواند اعتماد زخمی این بخش ازمردم را احیا کند . اگر چه می دانم این مهم نیز به این سادگی ها میسر نمی شود . وقتی به تو دیکته می کنند که فقط در تحلیل ها و فیلم ها و خبرها و گزارش ها تنها و تنها این جمعیت خاص را ببین و باور کن ، مگر می شود تو که از جانب همان جمعیت خاص ماموریت یافته ای ، فراتر از چارچوب های مشخص شده ، سربگردانی و مردم فراوانی  را که تاکنون ندیده ای و مرتب به هیچشان گرفته ای ، ببینی و پای صحبتشان بنشینی ؟

۳ – یک رسانه انسانی ، رسانه ای هوشمند است . و این هوشمندی را نه برای  فریب مردم ، که برای آراستگی  همان آزادگی ای که حضرت سیدالشهدا در کربلا مخاطبش قرار داد و پاسخی نگرفت ، باور دارد و با روح هویتی خویش تطبیق می دهد . اگر آقای ضرغامی بتواند در کنار همه خواسته های غلیظ مذهبی خاص خود ، به یک چنین ریسمانی نیز دست ببرد ، می تواند در مقیاسی وسیع به دل مردم راه یابد .  سخن همه ضعیفان و نخبگان فراموش شده چیست مگر ؟ جز رعایت آزادگی ؟  اگر چه می دانم این مهم نیز  به این سادگی ها میسر نمی شود . وقتی به تو می گویند : اینگونه  باش که ما می گوییم ، تو خود به خود  توجیه می کنی  که  در این اینگونه بودن  ، آزادگی مورد نظر سیدالشهدا ، در کف کار تو قرار می گیرد .

درعین حال به آقای ضرغامی پیشنهاد می کنم برای مذهبی کردن فضای صداوسیما ، استعداد این رسانه را از حضور روحانیان و چهره های کم سواد حکومتی و مداحان گدازشگر ، بویژه در اعیاد  و وفیات دینی ، لبریز نکند . این امری آشکار است که حضور فراوان این جماعت  درصداو سیما ، و تزریق غیرکارشناسانه مواد مذهبی و دینی ، تاکنون نتیجه عکس داده و بعد از این نیز خواهد داد . بخصوص که مردم ، بخش قابل توجهی از  نابسامانی های اجتماعی و کشوری را به چهره های دینی و به خود دین منتسب می کنند که دراین انتساب ، تا حدودی  نیز باید به آنان حق داد . حضور روحانیان در صداوسیما ، متعمدانه می گویم : در سیما ، باید با گزینشی  در بالاترین سطح کیفی  ، هم بلحاظ محتوایی و هم فنی ، همراه باشد . انباشت برنامه های صداوسیما از سینه زنی و نوحه سرایی و سخنرانی های سطحی مذهبی ، ممکن است بیلان کار مدیران را اجابت کند  ، اما دین و سازوکار دینی را از کارکردهای ناب جهانی باز می دارد . و از دین ، چهره ای نحیف ، و عاجز از مواجهه با سایر نحله های فکری می پردازد . اگر چه این مهم نیز می دانم به این سادگی ها میسر نمی شود . دلیلش را همه می دانیم . همه !

من بجز این سه نکته ای که در بالا بدان اشاره کردم ، حرف دیگری با آقای ضرغامی ندارم . این سه محور اساسی را به ایشان هدیه می دهم و برای وی در این پنج سال آینده ، بهترین های الهی را آرزو می کنم . اگر چه می دانم آقای ضرغامی  به راهی درافتاده است  که بازگشت از آن به این سادگی ها میسر نیست . اما همه ما به امید زنده ایم . از آقای ضرغامی می خواهیم که در ساحت رسانه ای اش ، آن باشد که خدا می خواهد . و این ، می دانم  رویایی است بس شریف و شیرین! و شما نیک تر می دانید که ایستادن بر مرز رویا و واقعیت ، برای درک این حلاوت عاریتی ، خود تمنای دیگری است که : بماند !Share This Post

 

درباره محمد نوری زاد

با کمی فاصله از تهران، در روستای یوسف آباد صیرفی شهریار به دنیا آمدم. در تهران به تحصیل ادامه دادم. ابتدایی، دبیرستان، دانشگاه. انقلاب فرهنگی که دانشگاهها را به تعطیلی کشاند، ابتدا به آموزش و پرورش رفتم و سپس در سال 1359 به جهاد سازندگی پیوستم. آشنایی من با شهید آوینی از همین سال شروع شد. علاوه بر فعالیت های اصلی ام در جهاد وزارت نیرو، شدم مجری برنامه های تلویزیونی جهاد سازندگی. که به مناطق محروم کشور سفر می کردم و برنامه های تلویزیونی تهیه می کردم. طوری که شدم متخصص استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان. در تابستان سال 1361 تهران را رها کردم و با خانواده ی کوچکم کوچیدم به منطقه ی محروم بشاگرد. به کوهستانی درهم فشرده و داغ و بی آب و علف در آنسوی بندرعباس و میناب. سال 1364 به تهران بازآمدم. درحالی که مجری برنامه های روایت فتح بودم به مناطق جنگی می رفتم و از مناطق عملیاتی گزارش تهیه می کردم. بعد از جنگ به مستند سازی روی بردم. و بعد به داستانی و سینمایی. از میان مستندهای متنوع آن سالهای دور، مجموعه ی “روی خط مرز” و از سریالهای داستانی: پروانه ها می نویسند، چهل سرباز، و از فیلمهای سینمایی: انتظار، شاهزاده ی ایرانی، پرچم های قلعه ی کاوه را می شود نام برد. پانزده جلدی نیز کتاب نوشته ام. عمدتاً داستان و نقد و مقاله های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. حوادث خونین سال 88 بساط فکری مرا درهم کوفت. در آذرماه همان سال بخاطر سه نامه ی انتقادی به رهبر و یک نامه ی انتقادی به رییس قوه ی قضاییه زندانی شدم. یک سال و نیم بعد از زندان آزاد شدم. اکنون ممنوع الخروجم. و نانوشته: برکنار از فعالیت حرفه ای ام.

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

69 queries in 0878 seconds.