یک: بلافاصله پس از پیروزیِ انقلاب اسلامی، تسخیر سفارت آمریکا در تهران، سیاهچاله ای بود که ” دیگران” پیش پای ما پخمگانِ اسلامی واگشودند تا سراسیمگانِ انقلاب کرده درست بر ریلی پای نهند که انتهایش به آغوش همان دیگران ختم می شد.
دو: جنگ هشت ساله، سیاهچاله ای بود که ” دیگران” دو کشور اسلامی ایران و عراق را به درونش کشیدند برای روفتنِ ذخایر پولی و انسانی، و اعتبارات ملی و بین المللی شان.
سه: در کشاکش همین جنگِ کودنانه، آنجا که حلبچه ی عراق توسط ایرانیان فتح شد، صدام با بمباران شیمیاییِ حلبچه، هم از کردهای عراق انتقام گرفت و هم به ایرانیان فهماند از این پیروزی چیزی نصیبشان نمی شود. بی آنکه همین صدام بداند با بمباران شیمیایی حلبچه، درست بر ریلی حرکت کرد که دیگران پیش پایش تعبیه کرده بودند.
چهار: ظهور ناگهانیِ خونخوارانی به اسم طالبان اسلامی در افغانستان و نفرت غلیظی که نسبت به شیعیان ایران داشته و دارند، سیاهچاله ای بود که باید خیلی ها را به درون می کشاند ازجمله ایران را. و اساساً اسلام را.
پنج: با تلنبار نفرت ها در ایران و فورانش در سال 88، سران اسلامیِ ایران به تأسی از چینی ها – که میدانِ ” تیان آن من” شهر پکن را با کشته های دانشجویان معترض پر کردند – قمه ها و کلت ها را بیرون کشیدند و با کشتن هفتاد هشتاد نفر و تخریب اموال مردم و زندانی کردن نخبگان سیاسی و ترساندن همگانِ مردم، به گمان خود بر خیزش خشم مردم فائق آمدند و قائله ی معترضین را فرو نشاندند. بی آنکه خود بدانند درست بر ریلی پای نهادند که متر به متر، آنها را به سیاهچاله ای مخوف نزدیک و نزدیکتر می کند.
پنج: وقتی مردم سوریه از تنگ نظری ها و خیانت ها و خاصه پروری های بشار اسد و پدرش به تنگ آمدند و به اعتراضی مدنی روی بردند، جمهوری اسلامی پای پیش نهاد و شعبه ای از ریل خود را پیش پای بشار اسد نگونبخت احداث کرد. که چه؟ که تو نیز مثل ما بزن و بکش و تخریب کن و قائله را ختمش کن. بشار اسد فریب خورد و این ریل چیده شد و کشور آباد و آرام سوریه به همان دامی در افتاد که باید می افتاد. سوریه با پول و اسلحه ی ایران شخم خورد، و مردم سوریه با پول ایران قتل عام شدند. بی آنکه مردمِ ایران را در این حضورِ جبارانه سهمی و نقشی بوده باشد. ریل ها، آخوندهای حاکم بر ما را به همانجایی بردند که باید.
کاری که بشار اسد به کمک سران جمهوری اسلامی ایران با سوریه کرد، همان است که صدام با حلبچه کرد. این که: سرزمینی که برای من نباشد، همان بهتر که نباشد! اسراییل را بگو که در این میان راحت نشسته بود و غش غش به حماقت احمق ها می خندید. بی آنکه یک فشنگ از آنهمه زاغه ی مهماتِ جنگی به سمت او شلیک شده باشد. عجبا که آخوندها و سرداران حاکم بر ایران، رد پای این ” دیگران” را در اندرونیِ خود نیز متوجه نشدند و دقیقاً آن کرده و می کنند که اسراییل می خواهد.
شش: این بار معترضان سوری و عراقی و طالبان و القاعده دست به دست هم دادند و با قطاری که ریل هایش قبلاً کار گذاشته شده بود، مستقیم آمدند به سمت کانون شیعه تا بقول خودشان سرِ فتنه را به سنگِ غضب بکوبند. می گویم: در این سیاهچاله ی مخوف، آخوندها و سرداران حاکم بر ایران را چاره ای نیست جز این که آخرین قدمِ خود را به همانجایی بگذارند که پیشاپیش جایش توسط دیگران مشخص شده است.
ایران برای صیانت از مرزهای خود و یا بهتر بگویم: برای راندن مهاجمین از اطراف شهرهای مذهبی عراق، پای به نقطه ای می گذارد که قبلاً در آن نقطه سیاهچاله ای برای بلعیدن و تجزیه اش حفر شده است. همانگونه که عراق را در این سیاهچاله جز تجزیه و کشتاری وسیع و ویرانیِ اماکن مذهبی چاره ای و راهی نیست. اسراییل را بگو که در این میان راحت نشسته و پا روی پا انداخته و غش غش به حماقت حاکمان ما می خندد و متر به متر قدم های بعدی آنان و سرداران بی کفایتشان را نشانشان می دهد. قدم هایی که به سیاهچاله های مخوف تجزیه و جنگ داخلی راه می برند. مباد آن روز البته!
هفت: تنها چاره ای که در میان است، دلجویی از مردم ایران است و بس. مردمی که هریک به طریقی از حاکمیت زخم خورده اند. به هر خانواده که شما بنگرید، به گونه ای با مشقات معیشتی و هویتی و اعتقادی و سیاسی درگیر است. خاموش کردنِ این همه معترض بالقوه، نه کاری است که از هر رژیم سفاک بر آید. چرا که این معترضانِ بالقوه در بزنگاهی حساس رسماً ریسمان عاطفی و ملی خود را از حاکمیت مرکزی می برند و راه بر ریلی می گذارند که پیشاپیش پیش پایشان احداث شده است.
هشت: ما را چاره ای نیست که به برآمدنِ درستی و انصاف و حق و قانون اصرار ورزیم. ایران را به دست با کفایت ایرانیان بسپاریم از هر تیره و طایفه. اگر چه خود ما را در این میان سهمی و نصیبی نباشد. کجای عقل ما را به گزینش یک شیعه ی بی کفایت اما نماز شب خوان ترغیب می کند در حالی که یک قدم آن سوتر، یک سنی متخصص و یک بهایی کارفهم و یک مسیحی شایسته و یک زرتشتی کارآزموده و یک یهودی دانشمند و یک کمونیست مدبّر که همگی ایرانیانی وطن پرست و مردمی و منصف و کارآگاه اند، بی کار باشند و برکنار؟ این تنها راه برون رفت از آن ریلی است که ما را با شتاب به سمت سیاهچاله ای مخوف می برد. سیاهچاله ای که از ما هیچ بجای نمی نهد الا خاطره ای محو از مردمانی اسیر در چنگِ پخمگانِ پُر ادعا.
محمد نوری زاد
بیست و پنجم خرداد نود و سه – تهران
|
با کمال تاسف پیش بینی ها ی تلخ در باره شما به دلیل غرور و نصیحت ناپذیری بهمراه اطلاعات غلط از جمله در باره سوریه محقق شد وشما به صحنه تحلیل کودکانه در باره دنیا بشکل دیگری فرو افتادید درست مثل اخوندهای نادان خود خواه که درکی از سیاست و تدبیر ندارند ولی ادعای ان میکنند. مارا با تو دیگر کاری نیست . خدا حافظ جوانان بیپناهی باشد که به دست شما و یا اخوندها ی بیسواد کانالیزه میشوند.
جناب نوری زاد عزیز
جسارتا تحلیل شما اندکی آغشته به تئوری توطئه است. اگرچه نمی توان از توطئه دشمنان غافل بود ولی تمام تباهکاریها را هم از پیش ریل گذاری شده فرض کردن کمی تا قسمتی غیر واقعی به نظر می رسد. ببنید نکته ساده است. کشورهای غربی سالها است که بر اساس خرد جمعی اداره می شود، این خرد جمعی حاکمان را به سوی حفاظت حد اکثری از منافع ملی سوق می دهد. این حاکمان هم تا آنجا که مورد اعتراض مردمشان واقع نشود سعی می کنند از دیگر کشورها سوء استفاده و یا حتی بهره کشی کنند. در همان جهت جنگ هم ممکن است راه بیندازند. ولی همه اینها اگر 10 درصد قضیه را تشکیل دهد، 90 درصد به حماقت حاکمین و مردم کشورهای استبدادی جهان سوم وابسته است. به عبارت ساده تر کشورهای غربی بر روی هر موجی چنان سوار می شوند که بیشترین منفعت را عاید مردمشان کنند. نه دنبال نقشه راه برای ظهور امام زمان می گردند و نه برای رضای خدا یک سنت خرج لاطائلات مذهبی می کنند.
آقای نوری زاد سلام، نوشته ایدکه:«چاره ای نیست که به برآمدنِ درستی و انصاف و حق و قانون اصرار ورزیم» و……..ولی برای احمق ها قانونی نوشته نشده.مهران
//// (//// هم درست است)!!!!
معنی اش رو بلدی؟
اگر بلد نیستی از یه آذری بپرس.
در مقابل لاطائلات تو ج این نمی شه پاسخی داد.
ريشه ها ١١٣( دنباله)
در داستان فرود ايرانى كارى انيرانًى مى كند .اين مرز جغرافيايي يا جنم بيولوژيكى نيست كه خير را از شر جدا مى كند .در داستان فرود كارى كه ايرانيان با پسر سياوش مى كنند از ريختن خون سياوش به دست گرو تورانى بيدادگرانه تر است .بهرام كه نقشش در داستان فرود عجيب شباهتى به نقش هوراشيو در هملت دارد در پايان فاجعه ،نگران بر پشته كشته ها و دژ سوخته چنين گويد :
به ايرانيان گفت كين از پدر
بسى خوارتر مرد و هم زارتر
كشنده سياوحش چاكر نبود
به بالينش بركشته مادر نبود
به گردش همه كاخ افروخته
همه خان و مان كنده و سوخته
ز رهام و از بيژن تيز مغز
نيايد به گيتى يكى كار نغز
آرى ،از اين دو ايرانى كار نغز برنمى آيد ،پس چگونه است كه هنر زان ايرانيان است و بس ؟ ايندتعارض تنها با نظر به مؤلفه هاى پايه اى حكمت فردوسى حل مى شود و پايه اى ترين ركن اين حكمت اخلاق است ؛آرى ،اخلاق .فردوسى يك حماسه سراست و چنين نيست كه داستان هاى او مبتدى به ساكن خلق شده باشند .مثلا حتما كيخسرو در متون يا ادبيات شفاهى مردم خراسان مدلى داشته است .بنا بهترتيب تاريخى سه هزاره تقريبى از پيشداديان تا كيخسرو پيش از ظهور زر تشت است .اما خود فردوسى پس از زرتشت مى زيسته و به احتمال قوى از روايت زرتشتى خبر داشته است .بنا به اين روايت كيخسرو از بيمرگان مقدسى است كه در آخر زمان در كنار منجى ( سوشيانس) مبارزه مى كند .اما در شاهنامه همه شاخ و برگ هاى زرتشتى حذف شده است .كيخسرو دور از هر چشمى به سادگى ناپديد مى شود و هيچ كس هم نمى ماند تا چون يوحنا و مرقس و لوقا و متى ديده هاى خود را براى ديگران حكايت كند .فردوسى ممكن است شخصا به چنين چيزى باورمند بوده يا نبوده باشد ،اما در هر دو صورت د ر مقام ناقل حماسه ها و اساطير ايرانى بايد چنين چيزى را نقل مى كرده است .آنچه مسلم است وى اين ماجرا را بيرون از جهان زندگى و سياست دفن كرده است .مسلمات ديگر خستو ( معترف ) شدن به هستى ايزد و محدوديت انديشه و خرد در شناخت هر امر متافيزيكى است .اما شاهنامه سراسر نبد خير و شر است .داستان فرود تنها يك مورد از مواردى است كه نشا ن مى دهد مرز خير و شر نه مطلق است و نه وابسته نژاد و جغرافيا .
ما در دنيايي زندگى مى كنيم كه سياست جهانى شونده آن قدرت را بر اخلاق غالب كرده است .منافع و پول بر خرد و حقيقت غالب گشته است .اين جهان اگر اخلاقى بود حتى يك روز هم مردمانش تحمل وجود زراد خانه هاى هسته اى را نمى كردند .تحمل وجود شكنجه ،سركوب آزادى ،و غارت منابع طبيعى و ذخاير زير زمينى و جنگ هاى فرقه اى نمى كردند .حتى در جوامع دموكراتيك كه در داخل مرزها پايبندى به قانون مانع از شر دولتمردان در داخل مى شود ،شر را به بيرون صادر مى كنند .واى به آن حكومتى كه هم در داخل و هم به خارج شر صادر كند .اخلاق در شاهنامه تخته بند خرد است .همين پرده هايي كه آقاى نوريزاد به شيوايي بر شمرده اند كى ممكن بود رخ بدهند اگر به جاى تعصب تفكر داشتيم و تشويش اكونوميك در حد ممكن به مدد داد گسترى كاهش يافته بود ؟كدام خردى به ما مى گويد فرقه و اعتقادت را به زبان گلوله و قمه و بمب و ترور بيان كن ؟ از هر طرف كه رويم اخلاقى شدن سياست تنها آرمانى مى تواند باشد كه سكونت گاه مشترك انسان ها را از بيداد و دروغ و تباهى و فساد و تجاوز انسان به حقوق انسان رهايي بخشد .به اين معنا فردوسى و حتى حافظ تنها شاعران گذشته نيستند .آنها به آينده تعلق دارند
مباش در پى آزار و هرچه خواهى كن
كه در طريقت ما غير از اين گناهى نيست
اصلاحيه
ايند تعارض ( نادرست)…………….اين تعارض( درست)
بنابهترتيب ( نادرست)……………….بنا به ترتيب ( درست)
نبد خير و شر ( نادرست)……………نبرد خير و شر ( درست)
با پوزش
دیگی که برای ما نجوشد همان به که سر سگ داخلش بجوشد…
این سرنوشتی که که شما در بند شش پیش بینی کرده اید و بعدش” هم نوشته اید مباد انروز”سرنوشت محتوم این مملکت که چه عرض کنم این خراب شده است.
پس چه بهتر که زودتر ابن اتفاق بیافتد که لا اقل دو منفعت دارد:
1-به هر حال در این بلبشو میتوان سلاحی در دست گرفت و مسببین این سر نوشت را به سزای اعمالشان رساند .
2-دیگر نسلی بدین گونه بقول شما پخمه از ما پا نخواهد گرفت که این فجایع را بوجود آورد و یا این فجایع برایش پیش بیاید و لا اقل سر نوشت ما عبرتی برای بعدی ها (البته اگر وجود داشته باشند) خواهد شد.
اگر هم میگویید “ایران”که من یکی مدتهاست فاتحه این خراب شده را خواندم “ایران”زمانی حرمت وارزش دارد که “ایرانی” ارزش داشته باشد وقتی “ایرانی”اینقدر از انسان بودن دور شده یک تکه زمین هیچ حرمتی ندارد و همان به که زیر و رو شود.
خدا رو شکراز این قوم کسانیکه انسان بودند به هر بد بختی بود رفتند تا خودشان و نسلشان را نجات دهند امید وارم این سرنوشت محتوم هر چه زودتر برای ما رقم بخورد تا لا اقل این بخت وخاصیت را داشته باشیم که عبرت دیگران شویم ما را همین بس که بتوانیم این دردندگان را بشیوه خودشان بدریم و در نهایت خودمان هم بمیریم
ريشه ها ١١٣( قسمت هاى ١١١ و ١١٢ ذيل پست قبلي)
افزوده اى به شرح داستان كيخسرو
١٣- نخست بايد بى دقتى خود را در مورد شرح چگونگى مرگ فرود اصلاح كنم .فرود پس از آنكه خود را در برابر سپاه عظيم توس تنها مى بيند سواره به سوى دژ مى تازد .رهام و بيژن كه سر راه او كمين كرده اند از پيش و پش با گرز و تيغ بر سر و دست فرود ضرباتى كارى مى زنند . فرود با تن زخمى و يكدستى به سوى دژ مى تازد .دم در دژ بيژن به او مى رسد ،اما فرود اسب بيژن را مى زند و خود وارد دژ مى شود و بيژن بيدرنگ با در بسته دژ مواجه مى شود .اطرافيان فرود را بر تخت عاج مى خوابانند اما فرود پس از اداى چند در جان مى دهد .واپسين كلامش آن است كه قاتل من بيژن است .اما فردوسى با اين بيان زمخت ختم مقال نمى كند .فرود مى گويد :كسى كه جان پاك مرا از من سلب كرده و در عنفوان جوانى زمان ( اجل )من شده بيژن است
كه برنده پاك جان من اوست
به روز جوانى زمان من اوست
اين گاه است كه جريره مادر فرود گنج هاى دژ را به إتش مى كشد و سپس شكم خود را مى درد و رخ به رخ فرزندش ،فرود ،پسر سياوش و برادر كيخسرو ، جان مى دهد .اين اصلاحيه را وامدار تذكر آقاى بى كنش ارجمند هستم
اما نكته اى ديگر نيز بر وجدانم سنگينى مى كند و آن چكيده شتابزده اى است كه عرضه كردم و حق يكى از درخشان ترين داستان هاى تراژيك شاهنامه را ضايع كردم .اما چه كنم كه مجال تنگ است و امكانات پيام رسانى اندك و مختل .
بيژن و چهار پهلوان ديگر كه در پايان داستان كيخسرو در برف مدفون مى شوند ،همدستان و همداستان در اين فاجعه درد ناك و ناجوانمردانه اند .فردوسى از آغاز داستان نسبت به پايان جانگداز داستان پيش آگهى مى دهد
جهانجوى چون شد سرافراز و گرد
سپهرا به دشمن نبايد سپرد
سرشك اندر آرد به مژگان زرشك
سرشكى كه درمان نداند پزشك
فردوسى پس از مرگ فرود شير دل نيز بار دگر از بازى چرخ شكوه مىكند
به بازيگرى ماند اين چرخ مست
كه بازى بر آيد به هفتاد دست
زمانى به باد و زمانى به ميغ
زمانى به خنجر زمانى به تيغ
اين واژه ميغ ( ابر) در ذهن چشمك مى زند چرا كه ياد آور ابر تيره اى است كه با زايش برف سنگين همين بيژن و آن ديگران را دفن مى كند
در اين تراژدى پرمايه معانى نهفته بسيار است .بهرام كه هم از آغاز به پاس عهد مودت و دوستى قديم با سياوش همه تلاش خود را براى پيش گيرى از اين نبرد عبث و بدفرجام به كار بسته است بار دگر پس از خودكشى جانگداز مادر دگر بار از چرخ و سپهر شكوه مى كند اين چرخ و سپهر در بدى دستى دراز دارد اما بيدادگرى با مهر پاسخ نمى گيرد .
به بد بس درازست دست سپهر
به بيدادگر بر نگردد به مهر
دست كم براى من مبهم است كه سپهر پاسخ بيداد گر را مى دهد يا يزدان يا بى خردى خود بيدادگر .حماسه تئاتر نيست و مى دانيم كه ارسطو تراژدى را در مورد نمايش نامه به كار برده است .اما اين خود بحثى جدا مى طلبد كه چرا از ادبيات كلاسيك ما رمان و تئاتر بيرون نيامده است .در هر حال داستان فرود تئاترى است ساخته شده از كلمات كه ويژگى هاى تراژدى دارد .قهرمان تراژدى محتشم و بزرگزاده اى است كه با همت خود كارى بزرگ مى كند اما تقدير او را از پا در مى آورد .اما اين تقدير در يك واقعيت انسانى مجسم مى شود :يك نقطه ضعف (hamartia) در خود قهرمان كه قهرمان از آن خبر ندارد يا پس از فاجعه متوجه آن مى شود ..فردوسى خود موضوع داستان رابد خويي مى خواند.اما بد خويي ضعف دشمنان فرود است .ضعف فرود چه بوده است ؟فرود به جاى پيروى از خرد پاك خودش به مشورت تخواره بدمنش گوش كرده است .ضعف كيخسرو اما اعتماد به پيمان دارى توس است كه از آغاز با پادشاهى او مخالف بوده است .
در داستان فرود ايرانيان به سبب نژادشان خردمند و نيك نمى شوند .اساسا نژاد در نظر راوى شاهنامه همواره به هنر و فضيلت بر مى گردد .اگر نژاد جنبه بيولوژيكى داشت سياوش و فرود و كيخسرو كه پاك ترين چهره هاى شاهنامه اند بايد بد نژاد باشند چون خون تورانى در رگ دارند .رستم ،پهلوان ملى و مردمى بايد بد نژاد ترين باشد .پيران و فرنگيس و جريره بايد آدم هاى بدى باشند چون نژاد تورانى دارند و حال آنكه برعكس است .ادامه دارد
اقاى نورى زاد
بدان جنگ عامل اصلى حفظ انقلاب بوده وهست مگر سپاه در زير سايه همين جنگ سپاه نشد؟ داعش هم كار سپاه است يك روشى است براى جنگ شيعه و سنى كه قبلا با تبليغ افزايش زاد و ولد رهبر شروع كردند و حالا ءبصورت عملى مى گويند صد در صد داعش كار سپاه است متاسفانه روزى كه افشا شود ابروى ايران مى رود
جناب مصلح
به ايه تطهير استناد كرده ايى وايه ايى كه شيعيان مرتب به ان استناد ميكنند كه اگر يك ذره دقت داشتند ميدانستند استناد به اين ايه هم مثل بقيه مستنداتشان هيچ اعتبارى ندارد مگر براى خود فريبى
اولا در فرهنگ عرب داماد وفرزندانش اهل بيت محسوب نميشوند ثانيا ايه تطهير دنباله چند ايه هست كه در ان خطاب به زنان پيغمبر ميگويد اى زنان رسول مانند زمان جاهليت خود را ارايش نكنيد واز خانه بيرون نرويد وسپس ميگويد زيرا خداوند اراده كرده شما اهل بيت را تطهير كند قرنهاست كه اخوندها با حقه بازى ميگويند اين ايه خطاب به على وخانواده وبخصوص حسن وحسين است اگر اينگونه است پس
خداوند خطاب به على وحسن وحسين گفته مانند زمان جاهليت خود را ارايش نكنيد ودر خانه بمانيد نتيجه بايد گرفت كه
اولا على وحسن وحسين در زمان جاهليت خود را ارايش ميكردند وبيرون ميرفتند ودوما بعد از نزول اين ايه هم به ان اهميت نداده وهمچنان از خانه بيرون ميرفتند.
جناب محمدایزدی بادرودبرشما
جنابعالی به چندتفسیر قرآن ازعلمای اهل سنت مراجعه بفرمائید لطفا ،ازجمله “الکشاف “زمخشری،و”ثعلبی”و” حسکانی “تاملاحظه بفرمائید شان نزول آیه تطهیر درشان علی وفاطمه وحسن وحسین-ع-است ؛وهیچ مفسری ادعا نکرده است که آیه تطهیردرشان زنان پیامبراست؛هرچندآیه مزبور درجمع آوری قرآن ویک نسخه کردن آن ،درذیل آیات مربوط به زنان پیامبرقرارگرفته است.
وحدیث ثقلین که اشاره کردم پرازکتابهای علمای سنی است باعبارتهای مختلف وبایک مضمون ومحتوای واحد موئید اینست که آیه تطهیردرشان آن بزرگوارانست وبس، و”عترت” درحدیث ثقلین ،همان “اهلبیت “پیامبراست که درآیه قرآن ذکرشده است.
وامااین بدبینی راکناربگذاریدوبه آخوند ها متلک نپرانید وتهمت دروغگوئی نزنید که درشان یک انسان دموکراتیک وآزادمنش نیست بلکه باید باسند واستدلال منطقی ومستند به تفسیرقرآنی حرف بزنید نه باهوچیگری وغیرمستند.
ودیگراینکه فرزندان یک انسان اهلبیت او قرارداشته باشند؛درهرملیتی اولی ترازاینستکه زنانش اهل بیت اوباشند.
ودیگراینکه دامادی که پسرعموی پیامبراست وآن جان نثاریهائی که درراه دعوت اونموده است ،قهرا اززنانش به اونزدیکتراست.
که کتب احادیث شیعه وسنی پرازفضائل وجان نثاریهای علی بن ابی طالب-ع- است ،ازجمله حدیث :من شهرعلمم وعلی درب آن شهر است. وعلی نسبت بمن بمانندهارون بموسی است. وعلی مع الحق والحق مع علی یدورحیث مادار.ومهمترین جاننثریش ،بیتوته وخوابیدن اودررختخواب پیامبر است درشب هجرت پیامبر ازمکه بمدینه که آیه {ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاه الله والله رئوف بالعباد. بقره /207} دراین مورد ودرشان امیرالمومنان است ،بگواهی همه مفسران علمای اهل سنت وشیعه .
بیش ازاین موارد بفضائل علی-ع- اشاره نمی کنم وغرضم این بود که بلی داماد این چنینی وفرزندانی مثل فاطمه وحسن وحسین -ع- محترم تر وگرامی تراست اززنان پیامبردرنزدش ونزدخدا،بخصوص برخی اززنان او که طوری حرکت اجتماعی داشتند که خداوند ازآن نهی صریح دارد که شماهم به آن اشاره داشتید.پس آیه تطهیرنمی تواند درموردزنانش باشد،بخصوص که برخی اززنهایش موردتهدید به طلاق شده اند درقرآن ،وبرخی به افشای رازپیامبر به دیگران وخداوند ازاین افشاگری سر پیامبربوسیله برخی اززنانش خبرداد.
امیداست منصانه اهل مطالعه باشی ومثل نوری زاد وعباس انعامی هردمبیل حرف نزنید .
دوستدارشما
مصلح
جناب مصلح ارجمند شما با استدلال به ایات قران اراده کرده ای اقای محمد ایزدی را به اعتقاد خود متقاعد کنی و از هتاکی بازداری .خیلی ارزنده است دل بستن و امید به بیدار کردن کسی که خود را به خواب زده است .نیت شما را تحسین می کنم.یک متخصص قلب برای تهیه نقشه ساختمان خود به کارشناس معماری وبرای مشکل چشم و دندان و گوش و لوله کشی ساختمان و حفر چاه و تعمیر اتومبیل خود به کاردان مربوطه مراجعه می کند.اما یک نااگاه برای درمان بیماری خود از نسخه دارو فروش های غیر مجاز چهار راه ناصر خسرو وبرای تهیه نقشه ساختمان به بنای محله و برای ختنه کردن فرزندش و معالجه وکشیدن دندانش به سلمانی همسایه مراجعه می کند.مثل این سایت . که شده مرکز و کانون تخصصی ترین مسایل فکری و اعتقادی وحقوقی و کشورداری مانند همان دارو فروش چهار راه ناصر خسرو وسلمانی محله وووووووو.طرح داستان شیخ بها و اغذیه فروش اینجا خالی از لطف نیست .که گفت کیش مرغ ها از داخل دیگ خورش پریدند افرادی که انجا بودند مقابل شیخ به سجده افتادند.شیخ دید اوضاع خراب است همانجا شلوارش کشید پایین ادرار کرد افراد سر از سجده برداشتند گفتند این دیوانه است شیخ بها گفت کسانی که با یک کیش بیایند با یک فیش (شاشیدن)هم می روند.
جناب مصلح ارجمند شما با استدلال به ایات قران اراده کرده ای اقای محمد ایزدی را به اعتقاد خود متقاعد کنی و از هتاکی بازداری .خیلی ارزنده است دل بستن و امید به بیدار کردن کسی که خود را به خواب زده است .نیت شما را تحسین می کنم.یک متخصص قلب برای تهیه نقشه ساختمان خود به کارشناس معماری وبرای مشکل چشم و دندان و گوش و لوله کشی ساختمان و حفر چاه و تعمیر اتومبیل خود به کاردان مربوطه مراجعه می کند.اما یک نااگاه برای درمان بیماری خود از نسخه دارو فروش های غیر مجاز چهار راه ناصر خسرو وبرای تهیه نقشه ساختمان به بنای محله و برای ختنه کردن فرزندش و معالجه وکشیدن دندانش به سلمانی همسایه مراجعه می کند.مثل این سایت هم که شده مرکز و کانون تخصصی ترین مسایل فکری و اعتقادی وحقوقی و کشورداری مانند همان دارو فروش چهار راه ناصر خسرو وسلمانی محله وووووووو.داستان شیخ بها و اغذیه فروش اینجا خالی از لطف نیست .که گفت کیش مرغ ها از داخل دیگ خورش پریدند افرادی که انجا بودند مقابل شیخ به سجده افتادند.شیخ دید اوضاع خراب است همانجا شلوارش کشید پایین ادرار کرد افراد سر از سجده برداشتند گفتند این دیوانه است شیخ بها گفت کسانی که با یک کیش بیایند با یک فیش (شاشیدن)هم می روند.
سلام آقای نوری زاد،
مدتیست از شما بی خبریم و سخت جویای احوالتان، که حضورتان در قدمگاه با همه اضطراب و تشویشی که برایمان داشت، دست کم بهانه ای بود تا هر روز نوشته ای و عکسی از شما ببینیم و انرژی بگیریم.
طبق قانونی نانوشته، شادی های ما ایرانی ها عمر کوتاهی دارند و معمولا بلافاصله جای خود را به نگرانی و دلهره ای می دهند که بعدش قرار است چه بشود. مثل شادی قبولی دانشگاه که زود جایش را به نگرانی از آینده شغلی می دهد، یا شادی تولد فرزند که در چشم به هم زدنی، جایش را به نگرانی از آینده او در این سرزمین ولنگار می دهد. شادی نتیجه گرفتن شما از حضورتان در قدمگاه هم از این قاعده مستثنا نیست، که خیلی زود برایمان تبدیل شد به نگرانی از برنامه بعدی تان.
من خوب می دانم که برای برچیدن بساط بیداد، مدتهاست که ترس را از خود دور کردید، ولو به قیمت بردن دست در لانه مخوف اطلاعات سپاه. اما از شما خواهشی دارم.
شاید این از عظیم ترین شوربختی های کشور ما، و از استثناهای این روزگار باشد که نظامیانی که تصمیماتشان بر محور سرکوب و خشونت، به جای منطق و حسابگری، استوار است، مستقیما در معادلات و تصمیم گیری های کلیدی قدرت نقش دارند. تجربه سرکوب های سال 88 نشان داد که سپاه برای تضمین بقایش، از هیچ جنایت و قساوتی ابا ندارد، و مهم تر آنکه ذره ای هم به پیامدهای آن نمی اندیشد. تحمل شما در مقابل ساختمان اطلاعات نشان داد که هنوز در رده های بالای تصمیم گیری آن وزارتخانه، ردی ولو کمرنگ از عقل محاسبه گر وجود داشته که مضرات سرکوب این حرکت را از منافع آن بیشتر دید. من اما اطمینان دارم که هیچ نشانی از این محاسبه گری و چرتکه اندازی در تشکیلات سپاه وجود ندارد، که اگر داشت این همه از جان و مال مردم و آبروی کشور برای بقای شخص بی ارزش و سبکی چون احمدی نژاد هزینه نمی کرد.
من در جایگاه توصیه به عزیزی چون شما قرار ندارم که می دانم در این باره فراوان شنیده اید و خوانده اید. اما متواضعانه از شما می خواهم در تصمیم خود برای رودر رو شدن با این مجسمه بلاهت محض تجدید نظر کنید. مردم ایران راه درازی برای تغییر اقبال شوم و احیای کرامت از دست رفته خود در پیش رو داشته، و به فردی پیشرو، هوشمند و نیک سابقه چون شما نیاز دارد. نگاهی به سایت خودتان بیندازید که به دانشگاهی تبدیل شده با آدم هایی که عاشقانه و دردمندانه در آن می نویسند، درد دل می کنند، و راه حل ارائه می دهند. شما خود به درستی گفته اید که آگاهی، گمشده جامعه امروز ماست. بسیار خوب. با ما بمانید و در افشاگری و آگاهی گستری کمکمان باشید. اطمینان، ایمان و علاقه ای که ما به شما و راهتان پیدا کرده ایم، یک شبه به دست نیامده که سپاهیان زبون و حقیر، آن را یک شبه نابود کنند و ما را باز با خودمان تنها بگذارند.
یک سر ریسمان اطمینان امثال من، امروز در دست شماست، که حاضر به سپردن آن در دستان دیگری نیستیم. راه های برچیدن بساط دروغ و دزدی و فساد و استبداد، بی شمار است، اما می شود با پیمودن راهی که ضمن استمرار، خطر کمتری متوجه شخص شما کند، زمینه را برای تربیت مصلحانی همطراز شما در گذر زمان فراهم کرد. با ما بمانید و در آگاهی گستری و غلبه بر ترس مستولی شده بر جامعه کمکمان کنید.
استاد خوبم، با همه اینها، تصمیم شما، هر چه که باشد، برای ما حجت است، و من مثل همیشه، شما را در همه حال به همان خدایی می سپارم که تاکنون شما را از شر ظلمت پوشان جهل گستر حفظ کرده است.
برقرار و پاینده باشید.
ارادتمند شما.
اندیشمندی قرآن پژوه و مبارزی خستگی ناپذیر – قسمت اول
کلمه – سید مسیحا موسوی:
در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی و در بحبوحه شرایط متلاطم سالهای ۵۷ و ۵۸ نام دو زن مبارز و انقلابی بیش از سایرین در رسانه ها و افکار عمومی مطرح بود: یکی اعظم طالقانی و دیگری زهره کاظمی معروف به زهرا رهنورد. البته زنان مبارز دیگری هم در آن شرایط مطرح بودند ولی این دو در مقایسه با دیگران به مراتب معروف تر و مشهورتر بودند. گوهرالشریعه دستغیب (اولین و تنها نماینده زن در مجلس خبرگان)، صدیقه رجایی (همسر شهید رجایی و نماینده مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای ملی بعد از انقلاب اسلامی)، مرضیه حدیدچی دباغ و مریم بهروزی از جمله زنانی بودند که در عرصه سیاست و اجتماع فعالیت داشته و در سطح ملی و در رسانه های ارتباط جمعی از آنها نام برده می شد. نام زهرا مصطفوی و فاطمه طباطبایی نیز تا حدودی در آن مقطع و بیشتر در مقاطع بعدی در عرصه اجتماع مطرح بود که با وجود داشتن پاره ای ویژگی ها و توانایی های خاص، به نظر می رسد مطرح شدن نام آنها در این عرصه بیشتر بخاطر انتساب نسبی یا سببی شان به امام خمینی بود. از سوی دیگر، از طیف چپ و از میان مارکسیست ها نیز نام و آوازه اشرف دهقان بیش از سایرین به گوش می رسید که سابقه زندانی بودن او در رژیم طاغوت و ماجراهای زندان و پس از زندان از وی چهره ای چریکی به نمایش می گذاشت و جسارت و تکاپوی سیاسی او زبانزد بود. همچنین، در طیف لیبرالی و از میان هواداران بنی صدر نیز می توان به نام سودابه صدیفی اشاره کرد که فعال تر از بقیه بوده و در مطبوعات حضوری پررنگ داشت. اسم مریم رجوی نیز بعدها به این فهرست اضافه شد که در سالیان اخیر اخبار مربوط به سخنرانی ها و فعالیت های سیاسی – تشکیلاتی او در ماهواره ها و رسانه های بیگانه بیش از دیگران منعکس می شود.
————–
سلام مرتضای گرامی
اگر اجازه بدهبد، علاقمندان را برای پیگیری ادامه ی این مقاله، به لینک زیر دعوت کنیم.
سپاس از شما
http://www.kaleme.com/1393/03/25/klm-187994/?theme=fast
سلام آقای نوریزاد
اوکی اگر اینگونه خبر رسانی مورد اعتراض دوستان یا نامطلوب است من آنرا ادامه نمی دهم.غرض فقط اطلاع رسانی است.
سایت متعلق به شماست و حتی اگر همه مطالب مرا منعکس نکنید من ناراحت نخواهم شد.
متشکرم
نظر دهندگان محترم
مسئول بوجود آمدن حکومت استبدادی و دیکتاتور ی مردم میباشند.
1-اگر آخوند این حرفهای اقای محمد نوری زاد را می فهمید که آخوند نمیشد، میرفت دنبال کاری که به نفع مملکت و مردم باشد و نه /// و ترویج چاخان و فریب و جهل و خرافات از نوع یا علی گفتن فلانی هنگام تولد و و و و و. البته اکثر ما ملت هم دربوجود آمدن آخوند با خود را به خواب غفلت جهل و خرافات دینی و مذهبی زدن مقصریم . از قدیم گفتن مستمع صاحب سخن را بر سر شوق آورد.
2 – همانطور که مکررا در سایت جناب نوری زاد نوشتم، این اقای علی خامنه ای را بیماری خاصی در بر گرفته که رژیم ولایت مطلقه فقیه را بر آن واداشته همانند زمانی که آقای روح الله مصطفوی (خمینی ) در بستر مرگ آن جام زهر را سر کشید، این بار هم گالن سمی (توافق با 5+1) که ار چند ماه پیش در حال سر کشیدن هست را تا مدتی کوتاهی دیگر تا به اخر نوش جان بکند.
3 – ماملت بهتر است یادمان نرود غالب کردن ولایت مطلقه فقیهی دیگر با چنتا ایه و حدیث و خواب نما شدن و دیدن قامت در تلویزیون و نقل قولهای چاخان در این زمانی که وحوش دینی و مذهبی بنام داعش و مذکره با 5+1 و فوتبال و اقتصاد ویران و از این دست سر گرمیهای تمام نشدنی که در جریان است. برای ما ملت ایران مسئله ولایت مطلقه فقیه مهمترین چالش باید باشد زیرا سر چشمه وقتی گل آلود باشد دیگر اب سالم و پاک در جریان را نمیتوان انتظار داشت.
به امید روزی که عقل و خرد و اندیشه در همه ما ایرانیان به حد اعلا برسد تا فرهنگ سکولاری (جدائی دین از دولت) – شروع تاسیس دموکراسی و ازادی- در فرهنگمان نهادینه شود و دولتی منتخب مردم و برای مردم و پاسخگو به مردم را برپا کنیم.
مهدی
با سلام و درود خدمت آقای نوریزاد،
درک آنچه این روزها در عراق میگذرد در داخل ایران و تحت تأثیر تبلیغات سنگین و زهراگین بلند گوهای خبری جمهوری اسلامی و شرکای بینالمللی اش (به ویژه آمریکا و انگلستان) کار اسانی نیست. در سال ۲۰۰۳ میلادی، طراحان سیاست جهانی، با بهانه قرار دادن ماجرای ۱۱ سپتامبر، با حمله و اشغال عراق، که با هماهنگی و همکاری کامل سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی انجام شد، با سنگینترین بمبارانها و موشک باران بی سابقه و کشتار و شکنجه و آواره کردن صدها هزار زن و مرد و کودک عراقی، عراق را در سینی طلایی تقدیم حکومت شیعه – اسلامی ایران کردند تا پایههای قدرت آخوندی را در امتداد تشکیل هلال استعماری شیعه در برابر قطب سنّی مذهب تقویت کنند.
مدت زیادی طول نکشید تا در زیر چشم “آمریکای جهانخوار” سرداران سپاه در عراق به رتبه ژنرالی رسانده شدند به طوریکه امروزه نام “ژنرال قسم سلیمانی” با آب و تاب در مطبوعات غربی به عنوان “مرد قدرتمند عراق” و به مثابه سمبل قدرت جمهوری اسلامی در منطقه برجسته میشود.
بیش از هشت سال پیش آمریکا و جمهوری اسلامی برای روی کار آوردن هیولایی به نام نوری مالکی، از طریق نمایشات انتخاباتی به سبک جمهوری اسلامی خودمان در عراق، به توافق رسیدند. در این هشت سال مالکی در قتل و کشتار و سرکوب گستردهٔ مردم و احزاب و گروههای سیاسی عراقی، از تجارب وسیع ضّد مردمی جمهوری اسلامی بهره گرفت و در سبعیت و کشتار و شکنجه و خدمت گذاری به اهداف و منویات جمهوری اسلامی و آمریکا چیزی کم نگذاشت. آمریکا هم پاداش مالکی را در این سالها با آموزش و تجهیز ارتش و نیروهای امنیتی مالکی به ابزار و ادوات پیشرفته به خوبی داد.
چند ماه پیش مالکی به واشنگتن رفت تا حمایت تیم امنیتی اوباما را برای دور سوم نخست وزیری، بر خلاف نص صریح قانون اساسی عراق، به دست بیاورد. مالکی در این کار موفق شد و در یک انتخابات نمایشی دیگر خود را دوباره به نخست وزیری منسوب کرد. ناا گفته نماند که مالکی سالهاست که در سرپیچی از توافقت قبلی برای تقسیم قدرت با سنّیها و کردها، خود به تنهایی هم نخست وزیر، هم وزیر دفاع، هم رئیس امنیت خانه و هم در راس سمتهای دیگر است.
در تمام طول این سالیان، مبارزه و مقاومت مردم عراق بر علیه اشغالگری آمریکا و دولت دست نشاندهٔ مالکی به اشکال مختلف ادامه داشته است. آنچه در یک هفتهٔ اخیر و با فتح چند شهر مهم عراق در جریان است در واقع دنباله و اوج گیری این جنبش مردم به ستوه آمده از ظلم و ستم و کشتار و بمباران مالکی است. تبلیغات زهر آگین منابع غربی و جمهوری اسلامی در نسبت دادن این جنبش مردمی به تروریستهای موسوم به داعش چیزی بیش از فریب و دروغ بزرگ برای لاپوشانی کردن واقعیات نیست. داعش و دیگر فرقههای افراطی همه دست ساز استعمار هستند. اینکه چطور یک گروهی که سر تا تهاش در عراق و سوریه ۴ یا ۵ هزار نفر بیش نیست و در میان مردم شیعه و سنّی و کرد عراق هیچ پایگاهی ندارد میتواند دومین شهر بزرگ عراق را که توسط هشت لشکر ارتش عراق و نیروهای دیگر کنترل میشود یک شبه تصرّف کند سوالی است که باید از آمریکا و انگلیس و جمهوری اسلامی پرسید.
با قیام مردم عراق، نقشه استعماری آمریکا – انگلیس – جمهوری اسلامی ترک برداشته و این هر سه راا به تکاپو واداشته است. نام ژنرال سلیمانی بار دیگر به عنوان مرد قدرت مندی که تروریستهای داعش را سرکوب خواهد کرد و امنیت را به عراق باز خواهد گرداند در صدر اخبار غربی میدرخشد. آمریکای جهانخوار چراغ سبز سرکوب در عراق را به برادران جمهوری اسلامی داده است. جمهوری اسلامی هم دخالت نظامی اعلام نشده خود در عراق را با بهانهی “صیانت از مرزها” آغاز کرده است. شکل جدیدی از جنگ پوچ و ویرانگر ۸ ساله این بار به بهانهٔ جدیدی در مراحل اولیه تکوین و شکل گیری است. این ریسک دوباره به وجود آمده که جان و مال و ناموس مردم ایران دوباره در خدمت اهداف ویرانگر استعماری توسط جمهوری اسلامی در یک جنگ دیگر به هدر داده شود. خدا به مردم ایران و عراق رحم کند. دخالت نظامی در عراق در حقیقت دنبالهٔ جنگ ویرانگر ۸ ساله و نیز جنگ استعماری آمریکایی – انگلیسی در عراق است. لولو خور خورهای به نام داعش هم بهانهی این جنگ جدید است.
گرامی باد جنبش سبز
صدیقه وسمقی
واژه های زرد را بگذار و بگذر / اشتیاق گفت و گوی سبز دارم
آرزوی سبز
بس که در دل آرزوی سبز دارم
شعر سبز و خلق و خوی سبز دارم
مثل یک سروم که حتی در زمستان
فکر سبز و رنگ و روی سبز دارم
تا بمانم سبز در این فصل غربت
هم شراب و هم سبوی سبز دارم
واژه های زرد را بگذار و بگذر
اشتیاق گفت و گوی سبز دارم
تا مبادا گم شوم در این بیابان
حس ناب جستجوی سبز دارم
می تراود عطر روئیدن زجانم
چون گیاه خیس بوی سبز دارم
سبز می مانم همی کز زندگانی
من فقط یک آبروی سبز دارم
صدیقه وسمقی
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
درود دوست گرامی، عطا خان،
دوست من بزرگترین اشتباهه یک نفر در جریان مسابقه یا حتا جنگ دست کم شمردن حریفه. اینجوریا که شما و خیلی وقتا دوستان دیگر میفرمایند، حریف پخمه نیست، آدمهای بسیار با سود بینشون زیاده، ولی شما اکثر مواقع فقط کسایی مثل علم الهدا رو میبینید، این یه جور تاکتیک که حریف برای رد گم کردن میزانه. حریفو دست کم نگیریم. آدمای فهمیده بینشون زیاده، هر کدوم به دلیلی دارند آب به اسیبشون میریزند، یکی چون واقعا اعتقاد داره، یکی به خاطره زن و بچه هاش و زندگیش، و بیشترشون چون نونشون با این حکومت توی روغنه. لطفا فکر نکنید که حریف پخمه هست، فکر کنید که حریف خیلی زرنگه، و در واقع اینطور هم هست. با قوی دانستن حریف ما هم خودمونو برای حریف زرنگ آماده میکنیم و این بهترین کاره.
ﺩاﻋﺶ ﻧﻌﻤﺘﻴﺴﺖ ﺑﺮاﻱ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ‘ اﻟﺒﺘﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﺼﻴﺮﺕ ﺩاﺭﻧﺪ
ﻓﻴﻠﻤﻬﺎﻱ ﻏﺮﻳﺒﻲ اﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻳﻮﺗﻴﻮﺏ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺩﺭﺁﻣﺪﻩ ‘ ﺳﺮ ﻣﺮﺩﻱ ﺭا اﺯ ﺗﻨﺶ ﺟﺪا ﻛﺮﺩﻩاﻧﺪ و ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺑﺎﺯﻱ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ‘ اﻟﺒﺘﻪ ﺫﻛﺮ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﺘﺶ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﺎﺯﻱﻫﺎﻱ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺟﻬﺎﻧﻴﺴﺖ ‘
ﺁﻳﺎ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮﻙ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩ ‘ ﺯﻧﺎ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻧﻤﺎﺯ و ﺭﻭﺯﻩ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻧﻤﻲﺁﻭﺭﺩ ﺷﺮﻑ ﻧﺪاﺭﺩ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻫﻴﻮﻻﻫﺎﻱ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻴﺨﻮاﻧﻨﺪ ‘اﺣﻜﺎﻡ ﺷﺮﻳﻌﺖ ﺭا ﻣﻮ ﺑﻪ ﻣﻮ اﺟﺮا ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ‘ ﺟﺎﻥ ﺑﺮ ﻛﻔﻨﺪ و اﺯ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﺜﻞ ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻣﻴﮕﺬﺭﻧﺪ و ﻫﻤﻴﻦ ﺭا ﺩﻟﻴﻞ ﺣﻘﺎﻧﻴﻴﺖ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻴﺂﻭﺭﻧﺪ
اﻳﻨﻬﺎ ﺩﺭﺱ ﻋﺒﺮﺗﻴﺴﺖ ﺑﺮاﻱ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ اﺯ ﻫﻤﻮﻃﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻛﻪ اﺻﻠﻴﺘﺮﻳﻦ ﺩﻻﻳﻠﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﺣﻘﺎﻧﻴﻴﺖ ﺧﻮﺩ ﺭا ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻮاﺭﺩ ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﻣﻴﺪاﻧﻨﺪ ‘اﻳﻨﻬﺎ ﻋﺒﺮﺗﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﺮاﻱ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺗﻌﻘﻞ ﻛﻨﻨﺪ و ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﻴﻨﺪﻳﺸﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻴﺘﻮاﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮاﻧﺪ و ﻛﺜﻴﻔﺘﺮﻳﻦ اﻋﻤﺎﻝ ﺭا ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪا و ﺭﺳﻮﻝ اﻧﺠﺎﻡ ﺩاﺩ
ﺧﺪا ﺑﻪ ﻫﺰاﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻪ اﺳﺖ ‘ﺁﻳﺎ اﮔﺮ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪاي اﻛﺜﺮﻳﺖ ﺩاﻧﺶﺁﻣﻮﺯاﻥ ﻣﺮﺩﻭﺩ ﺷﻮﻧﺪ ﻧﻤﻴﺘﻮان ﻣﺪﻳﺮ و ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺭا ﻣﺴﻮﻝ اﻳﻦ ﺿﺎﻳﻌﻪ ﺩاﻧﺴﺖ ‘ ﺑﻪ ﺧﺪا ﻗﺴﻢ ﻛﻪ ﮔﻤﺮاﻩﺗﺮﻳﻦ اﻓﺮاﺩ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺎ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﻼﻫﺎ و ﻣﻌﻠﻤﻴﻦ اﺧﻼﻕ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ‘ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﻪ اﺩﻋﺎﻫﺎﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﻗﺒﻞ اﺯ اﻧﻘﻼﺏ ‘ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻭﺭﺷﻜﺴﺘﻪ اﻳﺮاﻥ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﻱ ﺷﺎﻫﺎن ﻛﻪ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻛﺮﺩﻩاﻧﺪ و ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻣﻘﺮﺑﺘﺮﻳﻦ اﻓﺮاﺩ ﺑﻮﺩﻩاﻧﺪ ‘ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﻳﺦ اﻳﺮاﻥ ‘ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﺤﻤﻮﺩ اﻓﻐﺎﻥ ‘ و ﻧﻘﺶ اﻳﻦ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻣﻨﺤﺮﻑ ‘ ﺩﺭ ﺑﻪ ﺧﺮاﻓﺎﺕ اﻧﺪاﺧﺘﻦ ﺷﺎﻩ و ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ‘ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﮔﻨﺪﻩﮔﻮﻱ ﭘﺮ ﻣﺪﻋﺎ ﻛﻪ ﻣﻨﻜﺮ ﺭﻭﺯ ﺭﻭﺷﻨﻨﺪ ‘ و ﺧﻔﺖ و ﺧﻮاﺭﻱ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺭا ﻛﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻋﻴﺎﻥ ﻣﻴﺒﻴﻨﻴﻢ ﺭا ﻣﻨﻜﺮﻧﺪ و ﺩﻡ اﺯ ﻋﺰﺕ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﻣﻴﺰﻧﻨﺪ ‘ ﻣﺴﻠﻤﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﺑﻨﺪ ﺗﻮﻣﺎﻧﺸﺎﻥ ﻫﻢ اﺯ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﻲﺁﻳﺪ
ﻭاﻗﻌﺎ ﺗﺎ ﻛﻲ ﻣﻴﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺟﻤﺎﻋﺘﻲ ﺭا ﺑﺮ ﻋﺮﺵ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪ و ﺑﺎ اﻟﻘﺎﺑﻲ ﭼﻮﻥ ﺳﺮﺑﺎﺯ اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﻭﻋﺪﻩﻫﺎﻱ ﭘﻮﭺ ﺩﻟﺨﻮﺵ ﻛﻨﻨﺪ ‘ ﺗﺎ ﻛﻲ ﻣﻴﺨﻮاﻫﻨﺪ ﻓﻬﻢ ﺧﻮﺩ اﺯ اﺳﻼﻡ ﺭا اﺳﻼﻡ ﺑﻨﺎﻣﻨﺪ و ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﻋﻤﻞ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺭﻭﺯﻱ اﻓﺘﺎﺩﻩاﻳﻢ ﺭا ﺑﭙﻮﺷﺎﻧﻨﺪ ﺩاﻋﺶ ﻧﻌﻤﺘﻴﺴﺖ ﺑﺮاﻱ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ‘ اﻟﺒﺘﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﺼﻴﺮﺕ ﺩاﺭﻧﺪ
درود بر شما
دوست من هوشمندانه به نکته قابل تاملی اشاره کردی به نظرم مشکل مسلمانان این است که قرآن را نمی خوانند و فقط آن را می بوسند ! نوشته های قران از اول تا آخر همه تهدید است و تکلیف ! و هیچ حقی برای انسان در انتخاب راه قابل تصور نیست ! معلوم نیست نفش عقل انسانی کجای این داستان است ! نتیجه آن همه تهدید به هلاکت دگراندیشان همین وحشی گری است که امروز با بانگ الله اکبر شاهد آن هستیم ! توجیه جنایت با الله اکبر دلیل اثبات این ادعا است .
سلام آقای نوری زاد عزیزوگرامی
خسته نباشید!
******از داخل ایران جنگ شیعه و سنی تبلیغ می شود******
بهترین ابزار برای رسیدن به حدف وجلوگیری ازافتادن درچاله های حفر شده داخلی وخارجی آگاهی واطلاعات است. اطلاع ازآنچه که روزانه روی میدهد وآگاهی از برنامه ها ی قدرتمندان برای ما. واین بدست نمی آید مگر بامطالعه های بسیارازمنابع مختلف.
دو خبر کوتاه ویک مقاله ازسایت پیک نت درارتباط با موضوع “داعش” در زیرمی آید.
http://www.pyknet.net
پیک نت نوشت:
– – – – – – – – – – – – – – – –
مصاحبه سرلشگرشمخانی
افسران ارتش صدام حسین فرماندهان “داعش” اند!
سرلشگر (دریادار) علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی روز گذشته درباره آخرین تحولات عراق گفت: آمریکا در چارچوب اجرای سیاست ایجاد ارتشهای باز، بستر شکلگیری و رشد گروههای مسلح تررویستی مشابه داعش را فراهم کرده است. همکاریهای مالی، اطلاعاتی و لجستیکی برخی متحدان آمریکا در اجرای این سیاست مشخص است. ایجاد رعب، بیثباتی و مقابله مسلحانه و خشن با خواست و اراده مردم که در قالب انتخابات آزاد برای تعیین سرنوشت کشورها رقم میخورد از اهداف اصلی آمریکا در پیگیری سیاست ارتشهای باز است. هدایت عملیات داعش را فرماندهان ارتش صدام حسین دراختیار دارند. استفاده از افراط گرایان خشن برای اعمال اراده آمریکا در برابر خواست و اراده مردم عراق و سوریه ضمن آن که چهرهای خشن و غیرانسانی از اسلام ارائه میکند خطر بازگشت تروریستها به کشورهای مجری سیاستهای آمریکا را کاهش میدهد.
به طور قطع نباید از عوامل پشت صحنه ایجاد کننده تهدیدات و ناامنی در کشور عراق انتظار مساعدت و کمک داشت.
ما همانگونه که اعلام کردهایم در صورت درخواست رسمی دولت عراق، کمک در چارچوب مقررات بیناللملی را بررسی خواهیم کرد و این روند کاملا دوجانبه بوده و به کشور ثالثی (شایعه همکاری با امریکا) ارتباط پیدا نمیکند.
پیک نت 26 خرداد
– – – – – – – – – – – – – – – –
از داخل ایران جنگ شیعه و سنی تبلیغ می شود
سایت های وابسته به اطلاعات سپاه، دفتر سیاسی سپاه و آن باصطلاح خبرگزاری هائی که دست کیهان پشتشان است، بی وقفه در حال انتشار عکس هائی هستند که عمدتا شبکه تلویزیونی الجزیره و سایت های وابسته به اسرائیل پخش می کنند و در آنها شیعه کشی نشان داده می شود. چه این تصاویر واقعیت باشد و چه نباشد، آنها که از داخل ایران سعی می کنند اینگونه احساسات مردم را تحریک کرده و آب به آسیاب جنگ شیعه و سنی بریزند، هدفشان ایجاد فضای جنگی در داخل کشور و بازگشت به قدرت است و باز گرداندن آب رفته به جوی است. و آنها که در خارج از کشور (از جمله سایت های اقماری اسرائیل و شبکه های تلویزیونی مانند تلویزیون الجزیره) این تصاویر را پخش می کنند نیز هدفشان تشدید فضای جنگی در منطقه و بویژه کشاندن پای ایران به جنگ در داخل عراق و سپس تبدیل ایران به یک سر ماجرای جنگ شیعه و سنی و توجیه دخالت نظامی در ایران است. بدین ترتیب است که دو دست از داخل و خارج کشور یکدیگر را می شویند. اگرچه امکان قطع کردن دست خارج از کشور در توان دولت و بخش آگاه حاکمیت نیست، اما دست داخل کشور را می تواند و باید پیش از آن که آب از آسیاب بگذرد قطع کرد. ما برای نشان دادن گوشه ای از این توطئه و همسوئی داخل و خارج هیچ چاره ای نداشتیم جز انتشار عکس بالا و سپس انتشار لینک یکی از سایت های داخلی که این نوع عکس ها را منتشر می کند (اینجا) تا حداقل دست های داخل کشور را بشناسیم!
http://www.shomanews.com/News/?Id=32001
پیک نت 26 خرداد
– – – – – – – – – – – – – – – –
زمزمه بازگشت به دوران جنگ دوم جهانی
ترجمه و تنظیم- شیرین مرادی
وبسایت یا صفحه اینترنتی “تایمز ژاپن” مقاله ای با عنوان “كیگان و تخریب ایده ها” منتشر کرده است. پیش از ترجمه خلاصه ای از این مقاله باید یاد آور شد كه “رابرت كِیگان” یكی از مشاوران سیاست خارجی مؤسسه “بروكینگز” است. او از بنیانگذاران “استراتژی قرن جدید آمریكا” است که در حقیقت میتوان آن را موسسه تنظیم مانیفست “نو محافظه كاران” آمریكایی دانست.
نویسنده مقاله وبسایت “تایمز ژاپن”، كتاب “جهانی كه آمریكا ساخت” را که نوشته “كیگان” است نقد کرده است. این کتاب ٢٦ ماه مه گذشته بصورت خلاصه در مجله “The New Republic” چاپ شده است، اما انتقاد نویسنده مقاله به ایده های مخرب و خطرناکی که کیگان مطرح کرده، فراتر از تنها یک کتاب اوست. کیگان جنگ سوم جهانی را تئوریزه کرده است و این همان نقطه مرکزی است که مقاله منتشر شده در تایمز ژاپن بدان پرداخته است. از جمله آخرین توصیه های او برای اشغال خلیج فارس توسط امریکا و بدست گرفتن نفت منطقه. وحشت و یا بهانه حکومت ها از شکل گیری “داعش” های نو به نو در کشورهای نفت خیز خلیج فارس، گامی است در جهت تحقق ایده های کیگان. این کشورهای کوچک به همین بهانه (داعش های نو به نو) می توانند پیش دچار شدن به سرنوشت عراق، امریکا و ناتو را به منطقه فرا بخوانند و این آغاز همان سلطه ایست که کیگان آن را تئوریزه کرده است. طبیعی است که استقرار ناتو و امریکا در خلیج فارس و تبدیل کشورهای نفت خیز به مستعمره های عصر نوین، گام آخر نخواهد بود. چنان که کودتا در اوکرائین و بر سر کار آوردن دولتی مرکب از فاشیست ها و وابستگان به امریکا و سپردن ارتش اوکرائین به ژنرال های امریکا و کارشناسان سازمان اطلاعات مرکزی امریکا گام آخر نیست. با توجه به همین نکات است که مقاله انتقادی تایمژ ژاپن دارای چنان اهمیتی هست که آگاهی از بخش هائی و یا خلاصه ای از آن مفید باشد. (وعده انتشار ترجمه این مقاله را در شماره روز گذشته پیک نت داده بودیم)
نویسنده مقاله انتقادی در “تایمز ژاپن” می نویسد:
توصیه”كیگان” بازگشت به سیاست خارجی “ریگان” است كه شكست كمونیسم شوروی از طریق تحمیل هزینه تولید جنگ افزارها در جنگ سرد بود. امروز، “كیگان” بدنبال شكست روسیه “ولادیمر پوتین” از طریق محاصره روسیه با نیروهای ناتو و استقرار آنها در كشورهای جدید، و تحمیل تحریم های اقتصادی است. اکنون جهان شاهد جنگ ها و درگیری هائی است که ایده کیگان را تحقق می بخشد. توصیه “كیگان”، علاوه بر روسیه، مقابله با چین و دولت ها و كشورهای به اصطلاح “سركش” است. بهانه نیز مانند همیشه حقوق بشر، و مقابله با “تروریست های عرب”. این چالش ها می خواهد بصورت دستورالعمل، نظم نوین جهانی را به رهبری امریکا به همگان تحمیل کند.
کیگان آشکارا غرق ایده های جنگ جهانی دوم و تقلید مدرن از آنهاست و بی جهت نیست که از “فرانكلین روزولت” نقل قول می کند كه در نظم جهانی لیبرال، صلح باید با زور حفظ شود. و ادامه می دهد كه این تعهد به مداخله برای حفظ صلح جهانی یك انقلاب واقعی در سیاست خارجی آمریكاست. مسؤولیتی كه متحدان امریکا باید بدانند از منافع آنها مهم تر و بزرگترست. این تفكری، پس از پایان جنگ دوم جهانی و از سال ١٩٤٥ قوت گرفت و به دنبال آن مؤسسات سیاسی، اقتصادی و امنیتی اروپای غربی تحت حمایت ایالات متحده قرار گرفتند. و بدین ترتیب بود كه جنگ سرد آغاز شد.
“كیگان” ادعا می كند كه تلاش آمریكا برای برقراری نظم جهانی، بدنبال جنگ كره، جنگ ویتنام، و حمله به كامبوج موفقیت آمیز بود، اما در حال حاضر برای همه روشن است كه سوء تعبیر آمریكا از ملی گرایی آسیایی پسا-استعماری، برای محدود کردن کمونیسم فاجعه تولید كرد. فاجعه ای كه ادامه آن، پیشرفت كشورها را برای یك نسل به تعویق انداخت و در خود ایالات متحده هم بحران هایی داخلی ایجاد كرد.
پس از آن، شیرجه آمریكا به درون خاورمیانه و اشتباهی موازی. اینبار برای انتقام از انقلاب ایران. این اتفاق با عزم اسرائیل برای غلبه بر كشورهای اسلامی توسعه یافته یا در حال توسعه و تمایل ایالات متحده برای تقویت و حمایت از این اشتباه عمیق گسترش یافت.
ابتدا، جنگ خلیج فارس و تصمیم برای برقراری یك پایگاه هوایی آمریكایی در عربستان سعودی، با وجود هشدار افراد آگاه و مطلع، كه موجب تحریك القاعده شد. و سپس حمله به افغانستان و عراق با دلایل جعلی كه عواقب مخرب آن هم دامن خود ایالات متحده را گرفت و هم طرف های مخالف اسلامی اش را. مسلماً عوارض جانبی به راه انداختن و ادامه این “جنگ تمدن ها” تهدیدی است هم برای منطقه و هم برای غرب.
با استفاده از این شواهد، باور “كیگان” كه جهان در انتظار سلطه خیرخواهانه آمریكا است و از آن سود خواهد برد، رویائی است خطرناک.
آیا تا به حال كسی برای دیدن آثار مخربی كه تحقق چنین ایده هایی بوجود آورده، نگاهی به پشت سر انداخته است؟
http://www.japantimes.co.jp/opinion/2014/06/13/commentary/world-commentary/kagan-and-the-ruin-of-ideas/#.U51-xxbtUZZ
پیک نت 26 خرداد
جنایتکارانی بنام داعش!
دل هر آدم آزاده از دیدن فیلمها و جنایات داعش در عراق به درد میآید. ولی این همه داستان نیست. افرادی هستند در همین ایران خودمان که همدست همین جنایتکاران هستند. همان افرادی که بر طبل جدایی شیعه و سنی میزنند و یا هرطوری که بتوانند در پی آزار مسیحی و یهودی و زرتشتی و بهائی هستند.این ستیز با غیر شیعه توسط این جاهلان در ایران، ثمرش همین شیعه کشی در عراق یا پاکستان توسط تروریستها میباشد.
اینها در به زندان انداختن، اعدام، مصادره اموال، توهین و آزار و اذیت بسیاری از هموطنان غیر شیعه و سایر مذاهب لحظهای تردید نمیکنند. اینها داعش ایرانی هستند ! امثال طائب، سران قوه قضائیه، فلاحیان، مکارم شیرازی، مصباح یزدی، نقدی،رسایی، شریعتمداری، خود علی خامنهای و سایر کله پوکان این حکومت ولایت فقیه هستند.
داعش تاکنون هزاران نفر را در عراق کشته کرده است و داعش ایرانی نیز(به لیست اسامی گفته شده مراجعه شود)، مسول کشتن، بیخانمانی میلیونها نفر و ورشکستگی مملکت عزیزمان ایران هستند . پس اینها از داعش نیز بدترند.
خداوندا کشورم را از دروغ ودشمن وخشکسالی در امان نگهدار .اروپای ویران بعد از جنگ دوم جهانی با هیجده میلیارد دلار طرح مارشال امریکا ساخته شد هشتصد میلیارد دلار هشت سال احمدی نزاد کجا رفت وچه شد شما بگین اقای نوریزاد
درد پنهان اقتصاد ایران
iran-emrooz.net | Sun, 15.06.2014, 15:38
یک استاد دانشگاه گفت: «پولشویی ممکن است فرار مالیاتی در کشور را گسترش دهد و موجب توسعه رشوه خواری در کشور شود؛ چون کسانی که قصد پولشویی دارند، افرادی را شناسایی می کنند تا اقدام غیرقانونی آنها را انجام دهد؛ لذا انحرافات اجتماعی در جامعه افزایش می یابد.»
به گزارش فرارو، طی هشتسال گذشته ایران همواره جزو یکچهارم مجموعه کشورهای جهان بوده است که در بدترین مجموعه فساد مالی قرار داشته است. بر اساس محاسبههای گروه کاری اقدام مالی- که مهمترین سازمان بینالمللی مبارزه با پولشویی است – 32 کشور جهان در محدوده قرمز پولشویی قرار دارند که از دیدگاه آنها ایران جزء آنهاست.
گزارش وضعیت اقتصاد ایران در فاصله سالهای ۸۲ تا ۹۲ که توسط سازمان برنامه سابق منتشر شد وجه دیگری از این موضوع را نشان میدهد. بر اساس این گزارش سهم فعالیتهای واسطهای و دلالی از کل تسهیلات اعطایی بهطور متوسط بین دو تا سه برابر سهم بخش کشاورزی و 1.5 تا دو برابر سهم صنعت و معدن بوده است.
پدیده پولشویی چیست و چه آثار و پیامدهایی بر اقتصاد کشور می گذارد؟
دکتر آلبرت بغزیان استاد اقتصاد دانشگاه تهران در گفتگو با فرارو گفت: «هر نوع فعالیتی که طی آن درآمدهای ناشی از یک فعالیت غیرقانونی به نحوی قانونی می شود پولشویی نام دارد. به عبارت دیگر پولشویی عملی است که طی آن هویت درآمدهای نامشروع تبدیل به عایدی مشروع می شود.»
این استاد دانشگاه درباره آثار و پیامدهای پولشویی در اقتصاد کشور گفت: «وقتی مردم شاهد پولشویی در یک جامعه هستند نسبت به نظام مالی بی اعتماد می شوند؛ چراکه پولشویی موجب بی ثباتی و اخلال در بازارهای مالی می شود.»
وی ادامه داد: «پولشویی همچنین بخش خصوصی و مولد اقتصاد کشور را تضعیف می کند و باعث رواج فعالیت های کاذب در اقتصاد می شود و دیگر کسی دنبال تولید نمی رود.»
وی افزود: «پولشویی ممکن است فرار مالیاتی در کشور را گسترش دهد و موجب توسعه رشوه خواری در کشور شود؛ چون کسانی که قصد پولشویی دارند، افرادی را شناسایی می کنند تا اقدام غیرقانونی آنها را انجام دهد؛ لذا انحرافات اجتماعی در جامعه افزایش می یابد.»
این کارشناس مسائل اقتصادی اظهار کرد: «این اقدام همچنین موجب افزایش نابرابری در توزیع درآمد می شود؛ چراکه برخی افراد (پولشوها) از پرداخت مالیات طفره می روند و از این طریق بر درآمد و ثروت خود می افزایند.»
وی ادامه داد: «پولشویی همچنین موجب اخلال در سیاست های اقتصادی دولت می شود؛ چراکه مثلا اگر دولت بخواهد نقدینگی را کاهش یا تولید را گسترش دهد، پولشوها با ورود به بخش های دلالی یا بازرگانی موجب رکود در بازارهای تولیدی می شوند و لذا سیاست های اقتصادی دولت کم اثر می شود.»
بغزیان درباره راهکارهای مقابله با رواج پولشویی در کشور گفت: «اگر پولشویی در کشور جرم شناخته شود خود یک گام مثبت برای مبارزه با آن است که خوشبختانه در ایران پولشویی جرم شناخته شده است.»
وی ادامه داد: «منتهی برای مقابله با پولشویی باید کاملا جدی بود. یعنی حسابرس می تواند حساب هایی که مشکوک است را گزارش دهد. لذا وقتی عنوان می شود ایران بهشت پولشوهاست به این معنا است که مقابله با پولشوها جدی نیست.»
وی افزود: «یکی از اقدامات اساسی برای مقابله با پولشویی شناسایی مشاغلی است که ممکن است از سوی پولشوها مورد سوء استفاده قرار بگیرد. به طور مثال سیستم بانکی، صرافی ها و بنگاهای خیریه از جاهایی است که می تواند مورد سوءاستفاده پولشوها قرار بگیرد. لذا این موارد باید مورد توجه دولت قرار بگیرد.»
درود به آقای محمد(کاوه)نوری زاد
و همکاران با وفا و استوارتان ، از نوشتار هایتان مشخص می شود که دلهایتان برای مردم استبداد زده آخوندی می سوزد.
بدرستی خلاصه و چکیده ای از وقایع تاریخی ایران از آغاز انقلاب تا به امروز را نوشته و بررسی نموده اید.
فکر نمی کنید ، زمان آن رسیده باشد که از علل و معلول و ریشه های این نارسائی ها ارزیابی نمود و از این عقب افتادگی ، مشگلات ، معضلات ، مصیبت ها ، ناراحتی ها وو.. که برای مردم شریف ایران و خاورمیانه سالهاست بوجود آمده است را بی پروا و صادقانه و بدون وهم و پیشداوری وبا شناختی شجاعانه روشنگری نمود که آنها معلول چه عواملی هستند واز کی و از کجا سر چشمه گرفته اند ؟
اگر خط خطی نمی کنید در یک کلام : شروع وهم ، خشنوت ، اعمال زور ، خون ریزی استبدادی تک جهان بینی اسلام ناب محمدی و سایر ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی و قربانی فرزندان وخون ریزی در راه خدا.
وبطور کلی از تک ایده لوژی و استبدادی و اشاعه جهالت وخرافات و اوهامات.
واین رشته سر دراز دارد و آب از سرچشمه گل آلود است.
مراجعه به تاریخ جلیل طبری ، مغازی محمد بن عمر واقعدی و تاریخ جنگ قادسیه ،حمله اعراب بیابان گرد به ایران و 23 سال علی دشتی حقایق را بهتر و روشن تر بیان می کنند.
تنها رسیدن به آزادی بیان (سخن ، نگارش ، هنر نقاشی و فیلم و تئاتر و موسیقی و رقص ، تجسس وتحقیق وو..) انسان را به سر منزل کمال می رساند.
با آرزوی تندرستی وموفیت
ومتشکر برای امکان ودرج دیدگاه دگری در وب سایتتان
درود بر استاد گرامی
از دوستان گرامی سوالی داشتم.
اصلاح طلبان در ایران به دنبال تشکیل چه نوع حکومتی هستند؟
آیا خواستار حفظ ولایت فقیه و جانشین نمودن شخص دیگری همچون نوه خمینی جای خامنه ای هستند؟
اصلاح، اصلاح طلبان را یکی توضیح دهد؟
سپاس از همه
مفهوم اصلاح طلبی توسط آقای خاتمی اولین بار باب شد.در واقع از آنجا که انقلابها در اثر یک شوک و هیجان ایجاد میشوند پس از مدتی به همان شکل اولیه قبل از انقلاب بر میگردند و فقط ظواهر تغییر میکند. مثلا در انقلاب ایران شاه رفت و جای آنرا ولی فقیه گرفت در واقع هیچ چیزی عوض نشد فقط تاج رفت و امامه آمد.
ایده اصلاحات مربوط به کسانی است که معتقدند این انقلاب و نظام و قانون اساسی خوب است فقط می بایست به تدریج و در گذر زمان با ایجاد بستر اجتماعی مناسب تغییرات دموکراتیک بوجود بیاید. اصلاح طلبان ایران لیبرال نیستند و دموکراسی را در یک بستر دینی می خواهند. از آنجا که حکومت بطور انحصاری در دست بیت آقای خامنه ای است هیچکسی نمی تواند در مورد جانشی آقای خامنه ای اظهار نظری بکند ولی من فکر می کنم اصلاح طلبان بدنبال انحصار قدرت رهبری در دست یک نفر نیستند و تا زمانی که اختیارات رهبری طبق قانون اساسی فعلی نا محدود است آنها ترجیح خواهند داد یک شورای رهبری جایگزین رهبر فعلی شود.
البته متاسفانه آن ایده شورای رهبری را هم در بازنگری قانون اساسی حذف کردند ،الان بر اساس قانون اساسی بازنگری شده ،مجلس خبرگان رهبری تنها می تواند یک رهبر معرفی کند و بس.
در نهایت اگه کار به جائی برسه که نتونن یک نفر رو دوباره غالب کنن از طریق مجمع تشخیص یک کار فرا قانونی باصطلاح موقتی میکنن تا بتونن قانون اساسی رو تغییر بدن البته این یه خورده بعیده ولی اینکه بتونن یک نفر رو پیدا کنن در این شرایط که همه قبول داشته باشن هم بعیده.
خیر دوست عزیز
اینطور نیست ،دستور کار مجمع تشخیص مصلحت این نیست ،آنها مطابق قانون اساسی ،سه جور کار دارند:
یکی بررسی موارد اختلاف بین شورای نگهبان و مجلس شورا- دیگری بررسی سیاست های کلی نظام-و دیگری حل معضلات و مشکلاتی که از طرق عادی قابل حل نیست و رهبر آن را به مجمع ارجاع دهد.یعنی وقتی قانون اساسی فقط تک رهبری را تجویز می کند ،مجمع تشخیص نظام نمی تواند خلاف قانون اساسی چیزی را تصویب کند که خود شما هم اشاره به مستبعد بودن آن کردید ،من بنظرم می رسد یکی از اشتباهات بزرگ آن بازنگری همین حذف شورای رهبری بود ،در حالیکه ایجاد شورای رهبری به عقلانیت جمعی نزدیکتر و از استبداد و یکه تازی فردی دورتر بود.
دوست كرامي، إصلاح طلبان هم يك روي ديكر إز سكه نظام مقدس هستند، خدمتي كه ٨ سال إصلاحات به اين نظام نامقدس كرد، هفت جد و آباد احمدي نزاد نكرد، ماهها قبل يك نامه به خود اقاي نوريزاد نوشتم، كه إصلاح طلبان به دنبال جه مي كردند، أيا اين احمقانه نيست كه انقلابي بكني بر ضد استبداد و بعد اين حركت ازادي خواهي توسط إفرادي كه إصلاح طلبان نيمي إز أنان بودند؟ حالا بعد إز دو يا سه دهه بعد إز ان سرقت حركت مردمي به فكر إصلاح ان باشي؟ اكر بنا به إصلاح بود كه همان نظام كه بسيار اسانتر و راحتر إصلاح مي شد، و اينقدر هزينه و خسارت مال و معنوي اين كشور و مردم و كل منطقه برداخت نمي كردند. اين است كه هر كس إز اين نظام و اين ولايت دم مي زند يا به قول خودشان در فكر إصلاح بعضي إز نقطه ضعفهاي ان هستند، شارلاتان هايي كمتر إز احمد خاتمي و علم الهدا و مصباح يزدي نيستند، جالب اين است كه بعد ان در سايتي خواندم كه اقاي سعيد حجاريان تيوريسين إصلاحات هم إذعان كرده بود كه نظام شاهنشاهي قبلي قابل إصلاح بود.
چکار باید کرد؟
بشینیم 35 سال دیگه بزنیم توی سر خودمون که انقلاب ضد استبدادی رو مصادره کردن؟ حد اقل اصلاح طلبها یک کاری دارن میکنن.
باید راه حل ارائه داد نه اینکه در گذشته گیر کنیم و براش اشک بریزیم.
منم جمهوری اسلامی رو نمی خوام ولی راهش چیه؟ اینکه بزنیم همه چیو نابود کنیم یه انقلاب دیگه و بعد چی یکیو بیاریم که دوباره سوارمون بشه؟
جمهوری اسلامی یک حقیقت تلخ بر آمده از فرهنگ من و شماست. خودمونو گول نزنیم.
اینائی که در رأس کارن از کف کف فرهنگ خودمون هستند که وقتی این دیگو بهم زدن تهش اومد بالا و الآن همه چی در دست اوناست و سیر بشو هم نیستن.
اقلا اصلاح طلبها یک کاری میکنن هرچند کوچولو ولی حد اقل یکی از المانهای دموکراسی که انتخابات هست رو با چنگ و دندون نگه داشتن.
دوست گرامی جناب مانی از آلمان
با سلام
نوشته های شما را مرتب می بینم ،مجموعا نقطه نظرهای انتقادی خوبی دارید اگرچه با برخی از آنها موافق نیستم ،اما این تعبیر که “اصلاح طلبان هم شارلاتانهایی هستند…”را نمی پسندم ،زیبنده شما که معتقد به دمکراسی و آزادی عقیده و بیان هستید ،نیست که مخالفین عقیدتی خود را به شارلاتانیسم متهم کنید،زیرا شارلاتان کسی است که دنبال فریب دیگران است ،و اصلاح طلبان اینطور نیستند ،مثلا اگر آقای سید محمد خاتمی معتقد به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی است ،و اینرا صریحا می گوید ،نمی شود شما که به جمهوری اسلامی و قانون اساسی فعلی معتقد نیستید ،ایشان را به شارلاتانیسم متهم کنید ،برای اینکه این عقیده اوست .
البته انتقاد و ایراد به اصلاح طلبی و اصلاح طلبان اقتضای دمکراسی و آزادی بیان است ،اما اگر باب اتهام زدن باز شود ،همه می توانند به هم اتهام بزنند ،و این خلاف دمکراسی و خلاف اخلاق عمومی است.
با احترام
دوست ارجمند، شايد باور نكنيد كه خود من نه بحث أمروز بأشد، همان موقعي كه جواني تازه اشنا به مسايل سياسي بودم، سعي مي كردم، حد الممكن نظرات و روزنامه هاي مخالف عقيده ام را بخوانم، حتي روزنامه مردم أركان حزب هميشه خاين توده، شخصا سلام و درود مي فرستم، به انتقاد سازنده و منطقي، هيج فرد يا سازمان و نهادي إمكان ندارد، بدون انتقاد بأشد يا بتواند بدون ان در رفع نقايصش برائد، البته اكر إز وجدان و أنصاف به اندازه كافي بهره برده بأشد، وقتي كه أيشان به قول شما به قانون اساسي معتقد است و همين قانون اساسي طبق اصل ٥٧ هر سه قوه اجرايي و بارلماني و قضائي را دو دستي تحويل ولايت مطلقه مي كند، ديكر كجا اين اصل را مي تواند يا مي خواهد إصلاح كند؟ يا من و شما تقريبا هر كور و كري مي داند، كه يكي إز معضلات اين سيستم كه دمار إز روزكار مردم و اقتصاد و توليد وووو دراورده! فساد و غارت است. وجدانا شنيديد يك مفسده غارتكر كه الحمدالله و رب العالمين در اين ٣٥ سال كم نبودند و نيستند، محاكمه يا حد اقل به مردم معرفي شود؟ حتما مكوييد فاضل خداد و شهرام جزايري انها هم إز بي كسي راهشان به زندان و دار اعدام رسيد، و كر نه رفيق دوست و برادرش كه مقدم تر بودند!! يا يك نمونه كوجك!! مي بينم و مي شنوم كه اين بنياد باران هر سال دور هم جمع مي شوند، ٢ يا ٣ سال قبل به زيادي نبودند، سال كذشته به محض اينكه شنيدند اين احتمال است كه نيرويي غير إز اصول كرايات تندرو به قدرت برسند، حتما ديديد!! در سالن و حياط ان مكان كه ديكر جا نبود كوجه هاي اطراف هم مملو إز كركسان و حاضري بخورها شده بود، همه با لباسهاي يكرنك شكمها برامده و ريشها انكارد كرده،
دوست عزیز
سپاس از توضیحات شما
صحبت بر سر رفورمیسم و رویکرد اصلاح طلبانه بود ،برخی مطالب که میفرمایید مسائل حاشیه ای است و ممکن است من با شما موافق باشم ،مثل مساله فساد هایی که بوده و هست ،این موارد را باید در جای خود از بعد رسایی یا نارسائی قوانین ،و از بعد چگونگی عمل به قانون مورد آسیب شناسی قرار داد.
و مثل مساله تناقضات یا نارسائی های که احیانا در قانون اساسی بوده ،یا با بازنگری آن تناقض تشدید شده ،اینهم قابل بررسی است ،که مثلا ساختاری که در قانون اساسی در تصویر رابطه و تعامل ولایت فقیه با قوای سه گانه هست چگونه است ،آیا ساختاری متناقض است؟ و اینکه این تناقضاتی که به آن اشاره می کنید تماما ناشی از متن قانون است ،یا ناشی از عملکرد مصداق خارجی ولی فقیه؟
یا چند در صد ناشی از نفس قانون است و چند در صد ناشی از مصداق خارجی ولایت فقیه؟ ،اینها بحثهایی قابل بررسی است.
اما بحثی که بدنبال آن سوال دوستمان حامد پدید آمد این بود که رفورم و رفورمیسم در محدوده داخل نظام باید چگونه ارزیابی شود ،سخن من این بود که اصلاح طلبان داخل نظام بحکم اینکه نظرا معتقد به کلیت قانون اساسی و سیستم جمهوری اسلامی هستند،آیا سزاوار است به دید شما که بیرون از مدار سیستم جمهوری اسلامی می اندیشید ،موصوف به شارلاتانیسم شوند یا خیر؟
بنظر من سوای از بحثهای اخلاقی و انسانی ،متصف کردن رفورمیستی که کلیت قانون اساسی و جمهوری اسلامی را قبول دارد ،و نهایتا رفورمهای مد نظر او ناظر به شیوه های مدیریتی در اجراء یا شیوه های قانون گذاری در عرصه تقنین است ،یا حتی ممکن است نقدهایی بر بخشهایی از قانون اساسی داشته باشد ،منصفانه و منطبق بر قواعد دمکراتیک نیست که کلیت “اصلاح طلبی و رفورمیسم داخل نظام جمهوری اسلامی” را به شارلاتانیسم متهم کنیم ،بحث من این بود.
البته میدانید که در هر جریان یا صنف اجتماعی افراد ناباب و ناخالص و سوء استفاده چی بوده و هستند ،بحث من بحث دفاع از همه افراد و مصادیق نیست ،که این منطقی هم نیست ،اما مثلا اگر از جناب سید محمد خاتمی بعنوان یک رفورمیست و اصلاح طلب شاخص صحبت می کنیم ،نمی شود بگوییم او در آنچه که می گوید شارلاتان و فریبکار است ،این منصفانه نیست ،زیرا اگر چنین بود که همین آقای خاتمی اینطور تحت فشارهای گوناگون قرار نمی گرفت! ،که این خود عیار صداقت اوست ،شما کارنامه اشخاص یا جریانها را می توانید ارزیابی و نقد کنید ،همانطور که دیگران نیز می توانند کارنامه شخص شما یا جریان متبوع شما را ارزیابی کنند ،اما دوست من ،در مباحث مبنائی متهم کردن مخالف به شارلاتانیسم ،تنها به سبب آنکه به مبنایی معتقد است که من آن مبنا را قبول ندارم ،خلاف انصاف ،اخلاق ،و قواعد دمکراسی و لیبرالیستی است که شما از آن سخن می گویید.
با احترام
درود بر شما
دوست من اصلاح طلبان بدنبال اصلاح سهم حود از قدرت و ثروت هستند البته با حفظ چهار چوب نظام ! چهار چوب نظام یعنی چه ؟ یعنی چهار چوبی که در آن برای در قدرت بودن شایستگی ها و بایستگی ها ملاک نیست بل ملاک ذوب شدن و انقلابی بودن و نماز شب خواندن است هر چند بیسواد و بی لیاقت ! و برای رسیدن به این منظور مردم را بازی میدهند این در صورتی است که خواست آنها هیچ ربطی به مردم ندارد ! البته در میان حجت السلام رفسنجانی که خودش یکی از عوامل اصلی بدبختی کشور است خوب میداند که بدون حمایت مردمی نظام رو به سقوط است و ایشان هم نگران از هم پاشیدن همان چهار چوبی است که از آن قدرت گرفته که اگر این چهار جوب حفظ نشود به اتفاق آقاشون باید برگردند به مسجد و اذان بگویند .
خلاصه کنم همین که اصلاح طلبان کلیت نظام و جایگاه همایونی را فبول دارند یعنی ادامه نکبت یعنی اصلاح سر کچل !
درود بر شما
تحلیل خوبی است کو گوش شنوا !
فعلا که با رهنمودهای حجت السلام خامنه ای چهار نعل می تازیم به سوی بدبختی !
بهتره بفرمایید حکومت اسلامی و سیاهچاله هایش . جمهوری بی معنی است !
ضرب المثل هاى بدرد نخور
فرهنگستان زبان فارسى نهاد بسيار مهمى است اگرنه مثلاً ما به جاى غذاى فورى و بٓرگٓك، فست فود و چيپس مى خورديم.
براى همين، ازفرهنگستان زبان پارسى در خواست دارم به جز وظيفه مهم شان در تصويب واژه هاى اكثراً عربى براى جايگزينى واژه هاى غربى، يك پالايشى هم در ضرب المثل هاى پارسى داشته باشند و ضرب المثل هايى كه در دوران درخشان حكومت اسلامى بلاموضوع شده اند را از زبان حذف نمايند تا مردم با شنيدن آنها داغشان تازه نشود.
براى نمونه، ضرب المثل هاى زير به كلى از رده خارجند:
بار كج به منزل نمى رسد
( به منزل كه سهل است به اتاوا هم مى رسد)
نا برده رنج گنج ميسر نمى شود
( چه جور هم مى شود. مى گوييد نه؟ از آقا زاده ها بپرسيد)
بالا تر از سياهى رنگى نيست
( ما هم همين را مى گفتيم اماهر سال، يك رنگ بالا تر ديديم )
باد آورده را باد مى برد
( باد آورده ها را طوفان هم نمى برد چه رسد به باد)
آدم زنده، زندگى مى خواد
( اين مسأله آنقدر كه براى عقلاء عالم بديهى است، براى مسؤلين مملكت ما بديهى نمى باشد)
آرزو بر جوانان عيب نيست
( البته اگر اگر منظور از جوانان، آقاى جنتى باشد)
چرا عاقل كند كارى كه باز آرد پشيمانى
( براى آنكه فكر كرد انتخاب بين بد و بدتر نشانهء عقل است )
آفتاب لب بام
( نچ نچ نچ. نفرماييد. علماء اسلام در نود تازه سالگى سُر مى خورند بر مى گردند وسط بام )
عيسى به دين خود موسى به دين خود
( عيسى و موسى به دين برادر حسين )
كار را به كاردان بايد سپرد
( حيف كه همه كاردان ها بى بصيرتند)
اول چاه بكن، بعد مناره بدزد
( سخت نگيريد،مناره هاى دزديده شده، دراز به دراز روى زمين در ملاء عام هستند و آب از آب تكان نخورده است)
با سلام
یادداشت محمد مطهری خطاب به حسین شریعتمداری:
تا کسی را جاسوس و همجنسباز ننامید روزتان شب نمیشود/هیچکس مانند جنابعالی در گسترش افکار سکولاریستی و روشنفکرمآبانه غربی در میان جوانان ایرانی مؤثر نبوده/ خوشحال باشید که به سبب خبرتان، نام کیهان، در عرصه بین الملل مطرح شده است!
http://www.entekhab.ir/fa/news/167008
سلام بر نوری زاد گرامی!
همه این سیاهچاله ها به علت حاکمیت “دین” به جای حاکمیت “خرد” ایجاد شده است
هنگامیکه یک “معتقد” باشی نه یک “جستجوگر” نمیتوانی با حرکت سریع و توقف ناپذیر
چرخ پیشرفتهای دنیا هماهنگ باشی و هرچه فاجعه و سیاهچاله هست از این جاماندگی است!
به کار بردن افراد صاحبنظر و کارشناس با خرد و نه با دین و گماردن مدیران تصمیم گیرنده و اجرائی خلاق
و حاکمیت قوانینی که دائماً پایش میشوند تا کاستیهایشان برطرف شود راه برون رفت از این سیاهچاله هاست
و شما فکر میکنید با حاکمیت آخوندها و پاسداران چند سال دیگر باید انتظار کشید که چنین شرایطی فراهم شود؟!!
آخوند کلید ساز اطلاعی نداشت از این سیاهچاله ها آیا که آنهمه وعده و کلید و 100 روز را حواله ساده لوحان کرد؟!
به ژاپن نگاه کنید! با چراغ خاموش و بدون جنجال و هیاهو با رشد اقتصادی عالی و تورم پائین به پیش می رود
توکیو اولین پایتخت ثروتمند دنیاست و شهری در امریکا دومین شهر ثروتمند! مردمانش با فهم و انسانیتشان
در جریان فاجعه اتمی اخیر جهان را متحیر کردند! برخوردش ژاپن با فاجعه هیروشیما چه بود؟! سیاهچاله ای
سیاه تر از آن میتوانست وجود داشته باشد؟ اما آنها چه کردند؟ با برنامه ریزی طولانی مدت و سیاست درست
و با حاکمیت شایسته سالاری با کارتهای بازی خود در صحنه سیاسی امتیاز گیری کردند و به جای انتقام گیری
بر اقتصاد خود متمرکز شدند نه آخوند داشتند که عربده بکشد و نه پاسدار که با آدم کشی انتقامجوئی کند!!
در گوگل سرچ کنید که مردم ژاپن چه دین و اعتقاداتی دارند!
هر ملتی باید به اصل و تاریخ خود رجوع کند و سیر تکاملی طبیعی نسلهای گذشته خود را در پیش گیرد
تمدن آریائی از هجوم اعراب به ایران آغاز نشده است ما ایرانی ها باید بدون غرور کاذب تاریخ گذشته مان
را واکاوی کنیم و بفهمیم که چه بودیم و کجا بودیم و چه کردیم و چه نکردیم تا بفهمیم که اکنون چه باید بکنیم!
رمز موفقیت ژاپنی ها در همین بوده است احترام به تاریخ گذشته خود! آنها ضمن احترام به رسوم و ارزشها و
سنتها و جشنها و حتی صنایع دستی و هنری بسیار قدیمی خود دائماً در حال نوسازی و بازسازی آنها هستند
و این آشنائی و احترام و حفظ ارزشهای ملی را از سنین پائین به کودکان ژاپنی آموزش میدهند!
همین است که ژاپنی ها گاو صندوق پر از پول بانکها را که در جریان سونامی پیدا کرده اند به دولت تحویل میدهند
اما در ایران مردم از فرط فقر و نیاز مالی با قمه زورگیری میکنند چرا که دولت نمود حاکمیت ارزشها در جامعه است
***************************
مدتهاست که از سید ابوالفضل اصلاح طلب خبری نیست. امیدوارم هر کجا هست حالش خوب باشد و
بالاخره تصمیم درست را گرفته باشد و از گروه ورشکسته و خیانت پیشه اصلاح طلبان خروج کرده باشد
حتی اگر هنوز هم به گروه سرنگونی خواهان نپیوسته باشد چه این هم قدمی است اساسی و قابل تقدیر!
سرکار خانم هیچکس
سلام بر شما
از این که به یاد من بودید سپاسگزارم . به دلیل مشغله ی زیاد نمی توانم در بحث ها شرکت کنم . راستش را بخواهید بحث کردن با برخی افراد که تنها “می گویند” و اصلا استعداد “شنیدن” ندارند ، را خیلی مفید نمی دانم . کسانی که خودشان را به خواب زده اند .
در ضمن هم چنان اصلاح طلب هستم و به آن افتخار می کنم .بهتر از اصلاح طلبی راه دیگری نمی شناسم . شعارهای توخالی و هیاهو ، راه به جایی نخواهد برد . راه ما اصلاح مداوم ، بی وقفه و آگاهانه است .
در ضمن پیوسته مطالب سایت را می خوانم و از آن بهره مند می شوم .
ارادتمند
سید ابوالفضل
آسید ابوالفضل عزیز
سلام بر شما
بسیار خوشحال شدم از دیدن نوشته کوتاه شما ،و اطمینان از سلامت شما ،من شخصا که دلتنگ فقدان شما بوده و هستم ،همانطور که گفتید شما مصلح و اصلاح طلبید ،و راه ما اصلاح مداوم و بی وقفه و آگاهانه است،سید جان! لازمه چنین ایده ای تداوم حضور و گفتگو و مباحثه و جدال باحسن و استقامت بر آن است.
می دانید که اندر حضور و اندیشیدن و نوشتن و گفتن ،فوائدی است که در خواندن و شنیدن تنها نیست.
“فاستقم کما امرت”
“ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه ، وجادلهم بالتی هی احسن ،ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین”.
صدق الله العلی العظیم
مرتضای عزیز
سلام بر شما
من نیز ارادتمند و علاقه مند به شما و اندیشه های زلال و شفافتان هستم . بی اغراق بگویم یکی از دلایل عمده ی من برای خواندن سایت ، دیدن نوشته های خوب ، مستدل و اندیشمندانه ی شماست . از حوصله و مداومت شما در پاسخ گویی به شبهات نیز ، درس آموخته ام . وجود نازنین شما در میان این انبوه “دین داران” دنیا پرست ، سرمایه ای است برای ما ، که با انگشت اشاره نشانتان دهیم و بگوییم : “هان ببینید . این آقا مرتضای ماست که لباس دین پوشیده و سرش به دنیا بند نیست و غم مردم و دنیایشان را دارد” . با این عشق معنوی که به شما دارم قطعا نمی توانم توصیه ی شما را نادیده بگیرم . سفارشتان را بردیده می گذارم و علی رغم گرفتاری و مشغله ی زیاد ، سعی می کنم در کنار شما باشم و از این سایت و نظردهندگان و میزبانش بهره مند شوم و درحد توانم ، به غنای آن بیفزایم .
ارادتمند
سید ابوالفضل
سيد ابوالفضل عزيز
با سلام و تشكر از ابراز لطف و محبتتان نسبت به اين كمترين،من نيز مشتاق نوشته هاي شيوا و واقع بينانه شما در باب دردهاي اجتماعي كشور عزيزمان ايران هستم.
موفقيت روزافزون شما را از خداي متعال خواستارم
ارادتمند مرتضي
درود بر سید ابوالفضل
شما کجایید رفیق، جایتان خیلی خالی است. کاش شما که به اسلام رحمانی معتقد و پایبند هستید عرصه را خالی نکنید. چرا که در این صورت راه را برای بروز و ظهور اسلام خشونت ورز مهیا می کنید.
بردیای نازنین
سلام بر شما
من هم دلتنگ مصاحبت شما هستم . بر دیده منت . در خدمتتان خواهم بود .
ارادتمند
سید ابوالفضل
درتاریخ بشریت دین همزاد انسان بوده.وتجربه تاریخی نشان داده دین وقتی درحوزه شخصی بوده درانسانها تاثیرمثبتی داشته(البته دین وتعلق به ماورا ناشی از ضعف انسان وامیدبه منبعی ناشناخته است.وبقول معروف به تعدادانسانها راه برای رسیدن بخدامتفاوت است)منتهی ان چیزی که مادرطول تاریخ دیده ایم دخالت دادن دین درامورجامعه است که نتایج وحشتناکی دربرداشته.یعنی نه تنها گرهی از مشکل بشریت رو بازنکردکه خودمسبب مشکلات زیادی شد.ووقتی دردوره رنسانس دین روازجامعه کنارگذاشته وروی به عقل ومنطق اوردن علم روزنه های جدیدی به روی بشریت گشودکه اغلب بادین متضادبودوزندگی انسانهاروتحت تاثیرقرارداده وتمدن جدیدوباشکوهی به انسانها هدیه داد.با این مقدمه می خام به دوستانی که علاقمندبه فرقه شیعه ازمذهب اسلام هستن نکاتی رو یاداوری کنم.اغلب روایاتی که شیعه با اتکابدانها بصورت امروزی دراومده هیچگونه سندیت واعتبارتاریخی ندارند.وساخته پرداخته عده ای همچون کلینی-شیخ صدوق-شیخ مفید-ودرادامه علامه حلی ومجلسی و…دیگران بوده.وروح امامان شیعه ازانهاخبرندارد.به اختصارعارض می شوم که بعداز پیامبرمسلمانان ودرانتخاب خلیفه برای مسلمین اغلب قریش وانصارامام علی را قبول نداشتند.قریش بخاطر چشم هم چشمیهای قبیله ای نمیتوانستندعلی را انتخاب کنندچرا؟چون نمی خواستندرسالت وخلافت دربنی هاشم جمع شود(دقت کنیدمسئله خلافت است واسمی از امامت درمیان نیست)وابوبکرهم چون ازقبیله مطرحی نبودبرای بنوامیه ودیگران خیلی بهتر ازعلی بودکه ازبنی هاشم بود.مسئله دیگردرمیان قریش امتیازسنی افرادبودوشیخ قبیله ازمیان مسن ترین افرادانتخاب میشدوابوبکرشصت وچندساله با ان همه فضیلت برعلی ارجح بود.این ازقریش.انصارچه؟قبل از انتخاب ابوبکرانصاربرسعدابن عباده نظرداشتند.وی ازخزرج بود.دشمن تاریخی و خونی اوس.واین دوشاخه اصلی انصار.برای این دوقبیله هرکس انتخاب می شدبهتربودازاینکه یکی ازانها انتخاب شود.ومی بینیم اولین فردی که با ابوبکربیعت کردند(بعدازعمر وابوعبیده جراح)اوس بودندوگفتندابوبکربهتراست ازاینکه تن به ریاست خزرجی هابدیم.عده معدودی از قبایل یمن که علی مدتی پیش درمیان انها به سربرده بودمایل به علی بودند.یمنی ها قائل به تقدس مقام ریاست بودندوسلطنت وروحانیت را ازیک سرچشمه میدانستند.وبه تبع قائل به این بودن بعداز پیامبر خلافت بطور ارثی بایست به نواده اوبرسد.اما عده اشان خیلی کم بود وادعایی هم نکردند.وخودامام علی بااینکه دوست داشت خلیفه باشد اما نتوانست.کوچکترین نارضایتی هم در دوران ابوبکروعمر ونیمه اول خلافت عثمان نبود.وسیره پیامبرهمچون صدراسلام جاری بودواسلام دوران باشکوه خودرا میگذراندوقدم در وادی قیصر وکسری نهاده بود.درصورت علاقه دوستان بقیه مطلب را بطورخلاصه خواهم نگاشت.
جناب عباس انعامی باسلام
شماچنین گفته اید:
“با این مقدمه می خام به دوستانی که علاقمندبه فرقه شیعه ازمذهب اسلام هستن نکاتی رو یاداوری کنم.اغلب روایاتی که شیعه با اتکابدانها بصورت امروزی دراومده هیچگونه سندیت واعتبارتاریخی ندارند.وساخته پرداخته عده ای همچون کلینی-شیخ صدوق-شیخ مفید-ودرادامه علامه حلی ومجلسی و…دیگران بوده.وروح امامان شیعه ازانهاخبرندارد.” پایان کلام شما.
اگراین جملات شما صحیح باشد که همه روایات مورداتکای شیعه ساخته وپرداخته کلینی وشیخ صدوق وشیخ مفید وعلامه حلی ومجلسی ووو…باشد وروح امامان شیعه ازآن خبرندارند”ویانداشته باشند.
اولا ازنظرعلمی کلام وادعای شمابسیاروبسیار مخدوش وازچندجهات قابل رد وحرفتان مردوداست به ادله وسندهای مستند.
اما بنده فقط به تناقض آشکاری که درکلام خودتان هست فقط به آن اشاره می کنم وآن اینکه اخبار حوادث واتفاقاتی که بعدازپیامبر-ص-برای جانشینی او اتفاق افتاد؛ازکدام منبع خبری وتاریخی به آن استنادکرده اید؟
1-آیااحتمال نمی دهید که این خبرها وتواریخ ساخته وپرداخته دروغین آن خبرنگار ومورخی دروغگو باشد که شما ازآن نقل کرده اید ؟
پس این یک تناقض آشکاردرکلام شما، چون اذا جاءالاحتمال بطل الاستدلال،یعنی اگراحتمال خطا وبطلان درکلام شما راه یافت،استدلال چوبین شما ازپایه واساس فرومی ریزد وباطل می شود.
2-اگرحرف شمارا بطورصحیح تلقی کنیم -بفرض محال البته- بایدهمه تواریخ مورخین وگزارش گزارشگران وواقعه نگاران وحدیث نگاران را چه سنی وچه شیعه باید بالکل بدوربریزیم ،وآن وقت شما دیگرهیچ استنادی برای نقل خبرتان ندارید که بگوئید بعدازپیامبر-ص-چه اتفاقی افتاد.
3-دیگراینکه ا حادیث منقول ازپیامبر-ص- ویاصحابه ،درکتب صحاح سته هایتان همگی باید ملتزم شوید که حباءا منثورا است ،یعنی خودتان خط بطلان کشیدید واستنادتان به آنها بی مورداست ودروغ پردازی بیش نیست ،چون ازکجا معلوم که بقول شما ساخته وپرداخته دروغگویان ودروغ نگاران نباشد؛پس فقط می ماند قرآن کتاب خدا بااعجازهمین الآنی خودش.
ودراینجا ما شیعیان برای اثبات مذهب خویش به استناد آیات قرآن می توانیم استنادواتکاکنیم واما سرشما بی کلاه می ماند ؛
وبرای اثبات مذهب ما شیعیان آیات صریح قرآن فراوان است ولیکن خلاصه کنم فقط آیه 33سوره احزاب دراینجا کافی است”انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت لیطهرکم تطهیرا}واهل بیت پیامبر-ص- هم معلوم است علی وفاطمه وحسن وحسین -ع- است که به نص این آیه شریفه این بزرگواران پاک وپاکیزه ازهرپلیدی وخرافی هستند یعنی دارای عصمت ومصون ازخطا هستند.
وآدم عاقل هیچوقت شخص معصوم را نمی گذارد ازدیگری پیروی نماید وبرای خویش امام ومقتدا قراردهد؛”افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع ام من لایهدی الاان یهدی… یونس/35 ” =آیا آنکس که به سوی حق رهنمون می کند سزاوارتراست ازاوپیروی شود ؟یاآنکس که خودش راه نمی یابدو هم هدایت نشده است مگراینکه راهنمائی شود ؟؟؟شماراچه شده است ،چگونه حکم می کنید؟؟؟
کدام سزاوارتراست؟؟؟ شما ویاناظران محترم بگویند وحکم کنند؟
اماشما چه استنادی برای مذهب غیر شیعی تان دارید بفرمائید؟
البته گفتارتان مثل کامنت فوق هردمبیل ومتناقض نباشد.
دعاگوی همه منصفان
مصلح
جناب مصلح عزیز
با سلام
تا زمانی که ما در این هزار توی دین گیر افتاده ایم و چون عالمان دین (همانگونه دکتر شریعتی می گوید به آخوندها نباید گفت روحانی بلکه باید گفت عالمان دین چون واژه ی مقابل روحانی، جسمانی است و با روحانی نامیدن آخوندها، مابقی مردم در گروه جسمانی قرار می گیرند!!!) روزمان را با قال الباقر و قال الصادق به شب برسانیم، و دین را مجاز به دخالت در عرصه های اجتماعی بدانیم، هیچ نتیجه ای جز اتلاف وقت نخواهد داشت. قطعاً مالکوم ایکس را می شناسید، زمانی که تازه مسلمان شده بود جزو تندروها بود. اما پس از کسب تجربه و تفکر به این نتیجه رسید که دین و مذهب امری فردی است و نه اجتماعی و نهایتاً همان تندروهای مسلمان آمریکا او را کشتند. تاریخ را همیشه حاکمان نوشته اند و آنان که بدون حب وبغض تاریخ را نگاشته اند انگشت شمارند. علی (ع) بنا بر روایات 25 سال سکوت کرد تا اسلام باقی بماند و تکه پاره نشود. وظیفه ی امروز ما نیز همین است به عنوان یک مسلمان که تندروی نکنیم و هم نوعان خود را بر اساس دین و مذهبشان دسته بندی نکنیم، بلکه آنها را بر اساس سرشت های انسانی و خلق وخوی شان و انسان بودن شان دسته بندی کنیم. همین علی (ع) زمانی که دشمن به شهری از حوزه ی حکومت علی (ع) حمله کرد و خلخال پای زن یهودی را به عنوان غنیمت جنگی ربود فرموده است : اگر از شنیدن این مصیبت مسلمانی بمیرد، روا است (من مضمون این حدیث را نوشته ام). براساس همین حدیث، مشخص می شود که علی (ع) اگر بنا بود انسان ها را همانند حاکمان امروز به خودی و غیرخودی تقسیم کند، نه تنها این واقعه او را ناراحت نمی کرد بلکه بسیار هم خوشحال می شد!!! من شیعه ام اما به این نتیجه رسیده ام که نه شیعه ام و نه سنی !!! پیش از آن که مسلمان و شیعه باشم، انسانم. و دراین موضوع و در این دنیا هیچ فرقی با بهایی، مسیحی، یهودی و … ندارم. تلاش کنیم که انسان باشیم و هم نوعان مان را دوست داشته باشیم.
باسلام برمحمودعزیز وگرامی
بنده فقط خواستم تناقض گفتاری این آقای عباس انعامی را متذکر شوم وگرنه قصد دسته بندی انسانهارا نداشتم وندارم ودرود براین فهم شما که بله مادرمرحله اول همه انسانیم وبه انسانیت وفکرواعتقادهرشخص باید احترام بگذاریم همانطور که خداوندانسانرا محترم وآزادومختارآفریده است :
“انا هدینا ه السبیل اماشاکرا واماکفورا”واما همین انسان ارزشش درنزدخدا به تقوااست که فرمود:
ان اکرمکم عندالله اتقیکم”=گرامی ترین شماانسانها درنزدمن الله کسی است که باتقواترین کس ازمیان شماانسانهااست؛ وآدم باتقوانباید به بزرگان وعالمان قوم دیگرازانسانها توهین نماید وبرآنان افترای دروغ وتهمت نثارکند وخودرا برهمان اساس دروغ بافی خویش برمسلک حق نشان دهد.
تذکربنده به او همین بود وبس ؛بله همه انسانها درحق زندگی کردن واحترام متقابل داشتن علی السویه هستند ،چه بادین وچه بی دین ولامذهب وسکولار وغیرهم.
اساسا بنده ازبحث وجدال برحق بودن شیعه ویاسنی بیزارم زیراکه ازاین بحث های بیهوده مامسلمانان کم ضرری ندیده ایم وطبق فرموده پیامبر-ص-: مسلمانان بعدازمن هفتادوسه فرقه می شوند وهرفرقه ای خودرا محق می داند وبقیه را برباطل ،وازاین فرق یک فرقه ناجیه هست واهل نجات وبقیه باطل است”
خوب انسان آگاه وعاقل باید اهل تحقیق باشد تاازفرقه ناجیه باشد نه متعصب ودگم وتوهینگربه دیگرفرق وبزرگان ازعلمای فرق دیگررا به دروغگوئی متهم کندکه ایشان مرتکب این افتری بعلمای فرهیخته ماشده اند.
وبنده بااستنادبه آیات قرآن که مقبول همه مسلمانانست برحقانیت شیعه تمسک جستم وایشان هم که همه کتب روائی وتاریخی را دروغ پنداشته اند باملازمه گفتارخویش که مذهب شیعه ساخته وپرداخته علمای شیعه است؛درمقابل به تلازم گفته وی ماهم به ّآنها چنین می گوئیم ، پس می ماند فقط کتاب خدا قرآن ؛
پس تمسک ایشان برمذهبش باچه استنادی ازآیات قرآن است ؟آنرابگوید؟
اگربگوید ما مامسلمانیم به استناد همین قرآن “ان الدین عندالله الاسلام”وبرسنت وروش پیامبر-ص- عمل می کنیم ،
ماهم همین را می گوئیم ؛پس هردومسلمانیم وباید احترام همدیگرراداشته باشیم،
ویابقول شما هردوانسانیم باید احترام همدیگرراداشته باشیم.
وامااگربخواهدباطعنه زدن به شیعه توهین نماید،ما بااستدلال منطقی وعقلی ونقلی جوابش را دادیم ومی دهیم که مامتمسک بکتاب خدا وسنت وروش پیامبر-ص-هستیم که فرمود :
” انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی فان تمسکتم بهما فقدنجواولن تضلواابدا ،ولن یفترقا حتی یردا علی عندالحوض…” =من درمیان شما مسلمانان دوامانت سنگین وگرانبها می گذارم ،کتاب خدا قرآن واهل بیت وعترت وخویشان من هستند ،اگربه این دوتمسک جستیدودین تانراحفظ کردید، همانااهل نجات هستید وهرگزگمراه نخواهیدشد ،واین دویادگار من،یعنی قرآن وعترت وخویشانم، ازهمدیگرهرگزجدانخوهندشدتادرکنارحوض کوثر پیش من آیند وگزارش دهند.”
خوب حال سوال اینست ازایشان کدامیک مسلمان سنی هستیم وبه کتاب خدا وسنت وسفارش پیامبراسلام -ص-عمل کرده ایم؟؟؟ ما شیعیان ؟؟؟ یاشما اهل سنت به ادعایتان؟؟؟
واگربه این حدیث ثقلین که دربالاذکرشد قبول نداشته باشند ،همه کتابها ی حدیثی محدثان علمای اهل سنت همگی پرازاین حدیث است،پس باید همه این کتابهارااعم ازصحاح سته ومسندها وغیرهم را به دریا بریزند وبه کتاب خداتمسک بجویند.
اما حسین آقای عزیز وگرامی که تمسک به شعرحافظ نموده اند توجه داشته باشند که جناب حافظ لسان الغیب شیرازی ،مقصودش دراین بیت اشاره به همان حدیث ازپیامبرگرامی اسلام است که فرمود: امت من بعدازمن هفتادوسه فرقه می شوند ویک فرقه ازاینها اهل نجات است وبقیه باطل وگمراه”
وجناب حافظ چنین سروده اند:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه / / / چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
یعنی 72 فرقه ازاین فرق73گانه چون حقیقت را نیافتند ونه دیدند ویانخواستند ببینند افسانه گوئی کردند وبه جنگ وجدال پرداختند ،یعنی عذر جهلشان را شمابپذیرکه حقیقت دین رانیافتندتاراه رستگاری رابجویند ،
نه اینکه همه وهیچکدامشان حقیقت دین رانیافتند،وگرنه خودش را هم درزمره جاهلان قرارداده است،
درحالی که او لقب لسان الغیب دارد وازسروش غیبی الهام می گیرد به دلیل آیه شریفه “فالهمها فجورها وتقواها”ازسوره شمس؛ وازسرآمدعارفان نامدارغزلسرای فارسی قرن 7و8است.
واگرتفسیر این بیت را ازاین حقیر قبول ندارید ازجنابان آقامرتضی دام عزه وبی کنش گرامی استفسار نمائید ویا جناب آیت الله کورس گرامی داوری فرمایند. بنده گردن می نهم به داوری هرکدامشان.
وازجناب آقامرتضی فاضل گرامی دام مجده هم تشکر می نمایم که جواب آقای انعامی را بابچالش کشیدن وی باسوال ازمستندات دلیل عقلی ونقلی مدعای وی را خواستارشده اند.
امیداست که ایشان دلیل ارائه بفرمایند هرچند بنده امیدوارنیستم.
درهرحال ازهرسه بزرگوار تشکر می کنم وارزوی تندرستی ورستگاری رابرایتان وبرای همه انسانهادارم.
والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
مصلح
جناب انعامی
با سلام
دو مدعای بی دلیل در فرمایشات شما دیده می شود:
1- نوشتید :””البته دین وتعلق به ماورا ناشی از ضعف انسان وامیدبه منبعی ناشناخته است.وبقول معروف به تعدادانسانها راه برای رسیدن بخدامتفاوت است””.
2- نیز نوشتید :””اغلب روایاتی که شیعه با اتکابدانها بصورت امروزی دراومده هیچگونه سندیت واعتبارتاریخی ندارند.وساخته پرداخته عده ای همچون کلینی-شیخ صدوق-شیخ مفید-ودرادامه علامه حلی ومجلسی و…دیگران بوده.وروح امامان شیعه ازانهاخبرندارد”.
لطفا بفرمایید دلیل و مستند عقلی یا نقلی شما بر دو گزاره فوق چیست؟
متشکرم
آقای عباس انعامی گرامی
با سلام خدمت شما. اول اینکه من نه به شیعه اعتقادی دارم نه به هیج یک از فرق دیگر اسلام. من به این گفته حضرت حافظ اعتقاد دارم که فرمود:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه / / / چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
من البته که به قرآن کریم، پیامبر اکرم، امامان عزیزو خلفای گرامی معتقد هستم و از نظر من احتیاجی نیست که یکی یا دگری را بگزینیم. چون ازنظر من مسئله دین این نیست که ما کی را بگزینیم امام یا خلیفه را یا حتی اسلام یا مسیحیت یازرتشت یا…. بلکه موضوع دین موضوع خداشناسی ویافتن حقیقت وبه دانش رسیدن و تکامل یافتن ودرنهایت رستگار شدن است.
همانطور که شما هم فرمودید دین برای مدیریت جامعه ی بشری هم نیامده است. بنده آیه ای از قرآن یا حدیثی موافق ندیدم که بگوید این قرآن را فرستادیم یا این آیه ها را فرستادیم یا . . . . که مردم با استفاده آن جامعه ی خودشان را مدیریت کنند.
این ها را عرض کردم که یک مقدار با ضمینه فکری من آشنا باشید. حال از آنجائی که باید همیشه بدنبال حقیقت باشیم سوال من از شما عزیز این است که مطالبی که بعد از
“با این مقدمه می خام به دوستانی که علاقمندبه فرقه شیعه ازمذهب اسلام هستن نکاتی رو یاداوری کنم”
نوشتید، برمبنای کدام سند یا تاریخ نگاری یا کتاب فرمودید. این سوالی مذهبی نیست بلکه سوالی است برای یادگیری وآموختن.
با احترام
با سلام خدمت برادر عزیزم جناب نوریزاد گرامی درتایید گفته های ((faeze)) باید عرض کنم که در طی هشت سال جنگ خانمان سوز ایران با تصویب مجلس قرار شد سالانه هشت میلیون تن نفت ارزان قیمت وهشت میلیون تن نفت مجانی به حکومت سوریه بدهد که بهای هشت میلیون تن ارزان قیمت را هم نپرداختند خودتان حساب کنید هرتن نفت چند بشکه نفت میشود.از قرار سالیانه 16 میلیون تن. ! جناب نوریزاد به نظر بنده متاسفانه ما مردم از عقل جمعی به دور وگریزان هستیم چون روز به روز نکبت این ارازل (آخوند ها و هم پالکی هایشان) را میبینیم ولی باز جرئت اعتراض جمعی نمیکنیم این شیادان ونیرو های تحت امرشان هرگونه که دلشان خواست با مردم رفتار میکنند وکسی جلودارشان نیست واز نظر تمامشان مردم (عوام کلانعام) هستند خودتان به فرهنگ لغت مراجعه تا معنی زشت این جمله موصوف دستگیرتان شود ولی در زمان انتخابات مردم چشم وچراغ آقایان میشوند و این دور باطل {رای دادن} دوباره تکرار میشود ونفرین وناله مردم در خفا از دست سردم داران به آسمان بلند میشود من در بعضی از مجامع و جوابیه به مقالات دیده ام که میگویند آقای خمینی از این مسایل بری بود واگر زنده بود چنین وچنان میکرد در صورتی که اگریادتان باشد با دختری در تلویزیون مصاحبه شد وسوال کردندالگوی شما کیست ایشان با کمال سادگی پاسخ دادند (اوشین)نام هنرپیشه زن سریال تلویزیون فردای آن روز اطلاعیه ای مبنی بر فتوای آقای خمینی مبنی بر قتل مصاحبه شونده و مصاحبه کننده و مدیر شبکه و عوامل پخش مصاحبه مذکور که چرا این دختر نگفته (فاطمه زهرا) آیا یادتان هست اگر نیست به بزرگ تر هایتان مراجعه کنید تا یادآورتان شوند خوب رهبر یک کشور که نظرش این باشد جای تعجب دارد که دنبال روانش اینچنین باشند؟ جای تعجب دلرد که اجازه سرقت از بیت المال آن هم از سحل الوصول ترینش یعنی منابع بانکی را میدهند ؟ وآب هم از آب تکان نمیخورد ! از نظر من این شیادان خیلی به ما رحم میکنند چون صدایی از ما در نمی آید الان یکی از این طراران (مهدوی کنی) در بستر مرگ افتاده ببینید چطور با ماشین های آنچنانی ومحافظین فراوان به دیدن این مرده نفس کش میروند آیا این شیادان نمیبینند که عاقبتنشان چیست . میبینند ولی باور نمیکنند چون قطعا به روز جزا ایمان ندارند اگر ایمان داشتند شاید به راه درست قدم میگذاشتند ولی افسوس ما فقط باید تکلیفمان را با خودمان روشن کنیم که تا کی میخواهیم تحمل کنیم! از اینکه مسدع اوقاتتان شدم پوزش میخواهم با آرزوی سلامتی برای نوریزاد عزیز.
” قائله ی معترضین” استاد قائله درست نیست درست ان غائله است
با این وضعی که اقایون واسه مملکت درست کردن از ایرانی بودنم خجالت میکشم
درودي ديكر بر خردمندان صلح جو و ازاده و اقاي نوريزاد همكاران و كاربران سايتشان و هموطنان ارجمند، اقاي نوريزاد، من فيزيك دان فضايي نيستم! اما مقالات و فيلمهاي مستند علمي را با اشتياق مي خوانم و مي بينم، بنا به عقيده تمامي دانشمنداني كه در باره كل فضا و اسمان و جهان تحقيق مي كنند، سياهجالهي فضايي علي رغم اسمشان عامل ثبات هستند و در مركز هر يك إز ميلياردها كهكشانهايي كه شناخته شده اند يك سياهجال بسيار بزرك هسته و مركز ثقل و ثبات ان مجموعه به شمار ميرود، اين اتفاقاتي كه شما به ان اشاره كرديد و اصل و مادر همه انها را كه { سياهجال اتمي } است فراموش كرديد، سياه روزي اين سرزمين و اين منطقه است كه در مركزش شيعه ولايت فقيح است در باخترش طالبان افغانستان و باكستان، در جنوبش وهابيت سعودي و در خاورش معجوني إز القاعده سلفي ، مي بينيد كه تمام ساكنان اين منطقه كرفتار أفيون خراف كري شده اند، و انتخابي ديكر بين شيعه بشار اسد يا نوري المالكي و ولي فقيح إيراني إز يك طرف و سني طالباني و سلفي و وهابي و القاعده اي إز طرف ديكر ندارند، من اين بيش بيني را كرده ام كه اميدوارم اين نشود! براي اينكه ديكر به قول شما جيزي إز مردم و ثروت منطقه باقي نمي ماند، سال ١٦١٨ جنكي مذهبي در مركز اروبا به وقوع مي بيوند كه به جنكهاي ٣٠ ساله معروف است، كاتوليكهاي فرانسه و اسبانيا و بالكان به فرمانده هي قيصر اتريشيشان إز يك طرف و بروتستانهاي الماني و هلندي و حاميان دانماركي و سويديشان إز طرف ديكر، إز تلفات و مصيبتها و خسارتها اين جنك به اندازه كافي نوشته اند، و قابل توجه اين است كه منافع و كاسبي اين جنكها به جيب عده اي مزدور كه مرتب جبهه عوض مي كردند، مي رفته، اين حرفها هزاران بار زده شده و در مورد بي لياقتي سردمداران و مزدوران اين نظام إسلامي كه بجاي قطر مغز و خردشان فقط و فقط به قطر شكم و كردنشان و داغي بر بيشانيشان افزوده شده، ٣٥ سال است كه اعلام خطر شد، ولي هر كسي را به نوعي كنار و إز بين بردند، موقع عمل است اقاي نوريزاد موقع عمل كه يكبار و براي هميشه إز شر اين ديو جهالت و خرافه خود را خلاص كنيم، من مطمعنم بعد إز ايران منطقه خود بخود آرام مي شود، براي اينكه تحولات ايران اثر مستقيم بر كشورهاي همسايه و منطقه دارد.
آقای مطهری اخیرا در نطقی فرموده اند حصر خلاف قانون اساسی است.میخواستم از این سایت به آقای مطهری توصیه کنم اظهارات آقای سعیدی نماینده رهبر در سپاه را گوش کند تا پی ببرد که اشکال کار در کجاست . در واقع تا رهبر خود را فرای قانون میداند و به کسی پاسخگو نیست تقلب و فساد در جکومت نهادینه است.
ما ایرانی ها از جمله شما همش دم از طوطئه این وآن میزنیم که نقش خود در تجزیه محتوم ایران (مباد) کمرنگ کنیم . و حال آنکه اگر فرض کنیم که همه کشورها بدخواه ما هستند که چنین نیست ما به عنوان یک ملت باید همهء مسئولیت خود را بپذریم مثلا 35 سال است این مردم خفت محجور بودن و اداره شدن توسط ولی را پذیرفته است یا اینکه در همان سال های اول انقلاب گفتند اگر همه ملت بگویند آری من میگویم نه. حالا شما خودت یک چرتکه با خودت بیانداز ببین در یک جامعه متمدن این رفتار پذیرفتنی است؟
سربدار عزیز به املای کلمات دقیق باشید توطئه ومهجور درست است با احترام
جنا ب ساسان
باسلام
کلمه “محجور” ایشان صحیح است ؛مهجور شما مهجور از کلمه محجوراست زیرا که در لغت “محجور “ازحجر بمعنا ی منع وممنوعیت است ودراصطلاح فقهی وحقوقی، محجور یعنی ممنوع ازتصرف دراموال ومایملک خوش است که درمورد صغار ومجنون وورشکسته اقتصادی بکار می رود.
مصلح
از افرادیکه به اسم ناشناس مینویسند میشه خواهش کرد که لاقل یک اسمی برای خود برگزینید.چون تعداد ناشناسان بسیار شده است.درثانی شمایی که از بکار گیری نام خود می ترسید همان بهتر که ننویسید!
درود بر نوریزاد عزیز!دوست ارجمند چندین روز است که انچه را در سایتهای مختلف توانسته ام در مورد چه باید کرد و چگونگی برامدن این وضعیت میخوانم ولی باور کنید تحلیلی واقعگرایانه تر و مختصر و مفید تر و دلسوزانه تر از تحلیل شما نخو.انده ام.با وجودیکه تقریبا اگر همه انچه نوشته شده در سایتهای مختلفی که واقعا درد مردم و ایران دارند چیزی فرا تر از اینکه شما نوشته اید ننوشته اند ولی هر یک از ظن خود قسمتی از انچه را شما مختصر و مفید نوشته اید نوشته اند. درود بی پایان بر شما باد هر چند که ایمان دارم که درندگان حاکم را نصیحت همچون میخ اهنین در سنگ است!
انها از استراثزی جنگ های میکروبی استفاده میکنند. با مطالعه دقیق ایده یولوزی ها میدانند انها در هر شرایط چگونه رفتار میکنند. مثلن شما میدانید میکروب طاعون چگونه عمل میکند. میروید میان سرخ÷وستان اولیه پخش میکنید. چون انها هرگز باهوش نیستند که بدانند میکوب طاعون را چطور ازبین ببرن. انها از قرن ها قبل میدانند که شیعه و سنی و و شاخه های اسلام چگونه عمل میکنند. و میدانند انها به اندازه کافی با هوش نیستند که غیر از تعصبات تاریخی خود چیز دیگری را پیروی کنند. از نظر انها ما میکروب هایی هستیم که بدرد جنگ میکروبی در منطقه می خوریم. هر زمان نوعی از این میکروب ها را فعال میکنند. تا جنگ خود را پیش برند. هدف برقراری نفت در اثر بحران های بوجود امده است.
این قطار را ترمزی نیست، این ره به ترکستان است.
با سلام به آقای نوریزاد
حقیقتا تحلیل بسیار دقیق و عالمانه ای از روند سیاست های جمهوری اسلامی ایران از آغا کل گیری تا کنون و نیز پیامدهای منفی و زیانبار آن برای کشور و منطقه ارائه کرده اید. با اطمینان می توانم بگویم که ارزیابی و تحلیل شما از مشکلات و بحرانهای موجود در کشور واقع بینانه تر و دقیق تر از تحلیل برخی از اساتید علوم سیاسی در ایران است که در زیر تنها به یک نمونه آن اشاره می شود:
سیدجواد طباطبایی در بهار سال 88 شمسی و در آستانۀ انتخابات ریاستجمهوری در گفتوگویی گفته بود: «نمیخواهم در مورد سیاست روز صحبت كنم، مشكلات کنونی كشور، مشكل امروز یا چند سال اخیر نیست؛ ما از بسیاری جهات بهطور تاریخی و در صد سال گذشته نتوانستهایم خود را با الزامات تحولات اساسی و بنیادین دنیا سازگار كنیم. اصلاحات اساسی و بنیادین نیازمند نظریه است که هرگز دربارۀ آن بهطور جدی نیندیشیدهایم و با این برنامههای سرهمبندیشدۀ شب انتخابات نیز بدیهی است راه به جایی نمیبریم… بزرگكردن خطر تداوم ریاستجمهوری احمدینژاد مسئلهای است كه اصلاحطلبان از مدتها پیش روی آن كار كردهاند، اما من بخشی از این خطر را چندان جدی نمیبینم و فكر نمیكنم كه دور دوم ریاستجمهوری احمدینژاد آنطور كه آنها میگویند، فاجعه خواهد بود. دور دوم هم ادامۀ دور اول است و حتی من فکر میکنم شاید رئیسجمهور در صورت انتخاب، بخشی از رفتارهای خودش را هم بر اثر انتقادات، تصحیح كند… تردیدی نیست که نگاهم معطوف به قدرت نیست. البته به دنبال قدرت بودن در دنیای جدید اصلاً مفهومی منفی نیست. اما دو نوع اهل قدرت بودن را باید از هم تمیز داد: کسانی كه برنامهای دارند و اهداف والایی را دنبال میکنند و گروه دیگری كه تنها هدف آنان این است که مشاغل پیشین خود را بازیابند. من اگر منتقد آقای خاتمی هستم هم، از اینروست كه او خود را در اختیار دستهای از سیاستمداران قرار داده است كه از قدرت كنار گذاشته شدهاند و میخواهند بههرقیمتی به قدرت بازگردند… معتقد بودم و هستم که هاشمی بههرحال بهلحاظ سیاسی تمام شده است و حضور او در عرصۀ سیاسی کشور جز اثرات منفی نمیتواند داشته باشد.»
سلام پدر عزیزم هر روز حسرت این را میخورم که چرا باید یه عده پخمه بجای نخبه اینجا را اداره کنند.کاشکی اخر این سوز بهاری باشد
تا بحال فکر نکردید که بودن داعش درسوریه جلوگیری ازسقوط اسد بود ایا داعش را بغیر ازاسد ومالکی و…. کسان دیگری بوجود اوردندحمله داعش به عراق بنظر میرسدبا هماهنگی مالکی صورت گرفته بعداز اینکه داعش بیرون رفت مالکی خود را قهرمان خواهد نامیدوپایه استبدادش استحکام می بخشد نیروهای بشار درداعش هستند داعش ظاهرا مخالف اسد ودرعمل همرا با ارتش اسد مردم را به خاک وخون می کشد بقیه ..بماند
عجب تحلیلی !!!!!!!!!!لطفا در این سایت وزین تحلیل های آبکی نفرمایید تا موجب تاسف شود داعش در حال پیشروی وساقط کردن حکومت نوری المالکی است وبقیه داستان.
منتظرباشیم تانتیجه راملاحظه فرماییدوازاینکه دقت فرمودید نهایت تشکر دارم وبه تحلبل خود اعتقاد دارم که داعش دست پرورده سوریه وعراق و……. میباشد
بادرود.درجمهوری اسلامی متاسفانه درسال 58 سیاهچالی بنام اشغال سفارت امریکا حفرشدکه همه سیاهچاله های دیگر منشعب ازاوست دران سال عده ای دانشجوی افراطی واکنش دسیسه ای شدند که طی ان اقایان کسینجر وراکفلر وخانم اشرف پهلوی طرح بردن شاه بامریکا برای معالجه راطراحی میکنندبااین اطمینان که میتوانستنددرداخل ایران نیروهائی رابه اشغال سفارت تحریک کنند(طبق اسنادی که درامریکامنتشرشده ).سناریو همانطورکه انان میخواستند اجراء شدواین عکس العمل خشمگینانه عده ای دانشجو سراغازی بود برای انحراف انقلاب 57 خصوصا که باقای خمینی هم چنین القاء شد که گویا انقلاب دومی صورت گرفته درحالیکه بااین عمل بقول اقای بنی صدرکه فقط ان زمان برای مدت دوهفته مسئولیت وزارت امورخارجه برای حل مسئله گروگانگیری راپذیرفته بود(( باگرونگیری سفارت ایران به گروگان امریکا درامده)) این صحبت رااقای بنی صدر درمحل سفات امریکاودرحضوردانشجویان بیان کرده بود ومتاسفانه گوش شنوائی پیدانشد که باین هشدارتوجه کند.این عمل مقدمه ای بود برای سقوط دولت بازرگان وبعدازان کودتای نوژه وتضعیف ارتش وکش یافتن ازادی گروگانها وازادی انان همزمان باسوگندریاست جمهوری ریگان بواسطه معاملات پنهانی جزب جمهوری اسلامی وبااطلاع اقای خمینی همچنین شروع جنگ عراق علیه ایران که هشت سال درشکست بپایان رسید.دراین مدت زمینه های کودتا در30خردادسال 60علیه اولین منتخب مردم رئیس جمهورفراهم شدوکشور درمسیر قهروخشونتی قرارگرفت که ذکران مثنوی هفتاد من کاغذ خواهدشد.وازگروگانگیری تابامروزدرایران کسانی درمسندقدرتند که درماجرای ایران گیت واکتبرسورپرایزومک فارلین مداخله داشتندودرامریکا نیز حکومت دردست حزب جمهوریخواه قرارداشته وباسیاست جنگ افروزی بزگترین مصیبت ها رابمردم منطقه خاورمیانه واسیا تحمیل کرده وثروت این مناطق را به جیب سرمایه داران وابسته خودواریزنموده وماتاکنون به شعارمرگ برامریکا دلخوش بودیم.وتازمانیکه ملت ما راه استقلال وازادی خودرانیابدوازانتخاب بین بدوبدتر خودرارها نکند سرنوشتی بهترازاین نخواهدداشت.
نوری زاد صبور و مقاوم
این را بدانید که برنامه انقلاب 57 خود ریلی از پیش اماده بوده است تا ایران به سیاه چاله ای تبدیل شود و منطقه نفت خیز خلیج فارس را پوشش دهد سیاه چاله ای با سیاه چاله گردانهائی که در طول تشکیل و حیات حوزه های دینی حتی از شنیدن نظر مخالفان به خشم درامده و به لطایف الحیلی درصدد نابودی جسمی و فکری انها بودن از هیچ چیزی هم ابا نداشتند به مخالف خود از کافر حربی و تخم زنا و بی غیرت و همسر زانیه و…… حوزه ای که نه به مکارم الاخلاق اراسته بود و نه بوئی از ان برده بود و نه رحمه اللعالمین را میشناخت و نه قدرت فهم و درکش را داشت حوزه ای که دشنام دادن به سنی و شیعه و کشتن انها در مراسم یکدیگر بعنوان خرید شفاعت تعبیر میشد چیزی که از دید ریل گذاران پیروز امروز پوشیده نبود و امروز این حماقتها و بلاهت ها به صحنه کشت و کشتار دو طرف تبدیل شده چون زهر طرف که بمیرد به نفع ریل گذاران است اگرچه بسیاری از ریل گذاران سران کشور را روی زانوی خود بزرگ کردهاند و همیشه دستی به سرشان میکشند و با به به و چه چه کار انها را تشویق میکنند ولی خوب انها قطعا تنبان انها را هم برای منافعشان از پایشان در خواهد اورد حتی اگر شوی نعلین پاره را نشان دهند ولی 70 درصد تولید ناخالص ملی کشور در اختیار نهادهای ریز و درشتشان بدون حساب و کتاب باشدو میلیارها هزار میلیارد به کشور به خاطر خاکم کردن مجسمه بلاهتی که انها بر سر کشور اوردهاند خسارت بخورد هنوز هم بفکر راه فراری برای برگرداندن همانها به صدارت هستند
با آقای نوریزاد موافقم ! سپردن سکان هدایت ایران به دست با کفایت انسانها بدون در نظر گرفتن تیره و تبار و مذهب و دینشان یگانه راه حل این روزهای پرمخاطره است ! مگر نه اینکه ما در تکنولوژی پزشکی و صنعتی و کشاورزی و فضایی و حمل و نقل و غیره به دین و تبار و مذهب سازندگانش توجه نمیکنیم ! چه اشکال دارد به دین و تبار و مذهب سازنده مدیریت کشورمان نیز توجه نکنیم ! مهم سازنده بودن باشد ! کفایت باشد ! سازوکارهای به حب و بغض نظارتی مردمی باشد ! ما خودمان را در حصار بلندی از مذهب به گروگان گرفتیم ! مردمی توانمند از مذاهب دیگر را بی تفاوت بیرون از حصار بی پشتوانه رها ساخته ایم ! تا جایی که اگر روزی زلزله ای این حصار را بر سرمان آوار نماید انسانهای بیرون از حصار به حلحله و شادی بپردازند بی آنکه به خاطر گذشته ای آبرومند مدیونمان باشند ! و وجدانشان برایمان به درد آید !
در این اوضاع آشفته منطقه ای امیدوارم خرد و خردگرایی به کمک ما بیاید ! حالا مونده تا بدانیم چه سرمایه های مردمی را از خود دور کرده ایم و آنها را از دست داده ایم ! اما میتوان از خر شیطان درونمان پایین بیاییم و ببینیم دوستانمان را که به کمترین دلیل در حبس و گرفتاری هستند و بازویی توانمند هستند در عبور ما از بحران های پیش رو !
من هم امیدوارم خرد به کمک مردم بشتابد. اما این حاکمان، خرد را مدت هاست سه طلاقه کرده اند. چرا اگر اندکی خرد داشتند در این وانفسای افراطی گری در عراق که به مرز ایران نزدیکشده اند ، به اعدام های پنهانی زندانیان عرب و کرد دست نمی زدند.
یکی از این کشورها را معرفی کن اقای ناشناس.
سپاس از نوریزاد گرامی به خطر نگارش زیبا و دلنشینش
نوریزاد گرامی به درستی دست بر نقطه مهمی نهادی که جان کلام را بیان کردید. ریسمان بین مردم و دولت سالهاست که پاره شده است و مردم ایران همیشه مترصد فرصتی برای برچیدن این نظام فاسد و پخمه هستند و این همان ریلی است که برای ما نهاده اند که باعث خون ریزیها و کشتارهای بیشماری خواهد شد و این ثمره همان بادی است که جمهوری جور و جفای اسلامی کاشته است و در انتها دامان خودشان را خواهد گرفت و مانند لاشخوری میشوند که در وسط میدان تک و تنها مانده است با دهانی خون آلود و دست و پایی کثیف و زشت…
به امید همان روز که تمام ایران گرفتار همون سیاه چاله بشه.آقای نوریزاد عزیز.پدر گرامی فکر میکنید زندگی الان مردم ایران چه فرقی میکنه با همون سیاه چاله هایی که شما حرفش رو میزنید میکنه.به خدا قسم اسم این رو نمیشه گذاشت زندگی.خدا لعت بکنه اون باعث بانی این بد بختی ها رو.
اگر دنبال مقصر هستی نزدیک خودتان است پدرومادر وعقاید خرافه پرستی
از ماست که بر ماست. وقتی به جای اندیشیدن و رفتار کردن، انقلاب می کنیم و به جای مطالعه اندیشه های گوناگون و برگزیدن بهتر یا تلفیق آنها مناسب با شرایط خود، آنچه بر منابر و تریبون ها ارایه می کنند می پذیریم.
این انصاف است؟ تبریه کردن اتش افروزان قطری.سعودی والقایده و داعش با حمایت امریکا و اروپا در سوریه و عراق ومتهم کردن ملت ایران به جنایتکاری و قتل و کشتار مردم بی گناه سوریه ؟.خودت هم با کف زدن و هورا کشیدن عده ای از پشت هم اندازی لذت می بری و انچنان از عبارت پردازی و ارایش جملات کیف می کنی که گویابا سرپوش گذاشتن بر سر بریدن و قتل عام مردم بیگناه در سوریه و عراق توسط عوامل قارون های زمان فاتح قله قاف شده ای.اقای نوری زاد هیچ کس وجود عوامل رانت خوار و سو استفاده گر در جمهوری اسلامی راکه روزی شما یکی از مداحان قبیله ای از انها بوده ای و کمترین اعتراض به انان را با همین ادبیات افراطی در قالبی دیگر با شدید ترین حملات سر کوب می کرده ای منکر نیست .اما راه ان هموار کردن مسیر برای کسانیکه همواره حامی توسعه ناهنجاری و هرج و مرج برای فراهم شدن زمینه چپاول و ازبین رفتن ارامش در این مرز و بوم برای در اغوش کشیدن شاهد مقصود در این سرزمین بوده اند با ادبیات شما نیست .؟
سلام برحسین آقای گل ودیگرناظران باانصاف
حسین آقا ی عزیز ازنقد منصفانه تان به آقای نوری زاد بسیارلذت بردم وخوشحال شدم هرچندبرخی ازتحلیل های وی درست وبجا بود اما داعش را جمهوری اسلامی روی ریل نگذاشته است ؛واین نسبت کمال بی انصافی است که شما متذکرشدید ،احسن به شما وانصاف شما.
اما به آقای نوری زاد هم سلام دارم واشاره کوچکی وآن اینست :شما ازملایان حاکم اسم بردید وهمیشه می برید مگردرنامه های تان به رهبری که همه خرابی ها ودزدی ها وفسادهارا به اووبه بیت اونسبت می دهید ومسئول بی پاسخگومعرفی می کنید ،همین صحیح است؛ همه گرفتاری های ما ازناحیه بی کفایتی وبی درایتی وهواپرستی اوست،بقول امام هرفریادی که دارید برسراو بکشید البته ایشان امریکارا می گفتند ،حال جایش راعوض کنید.
یکنفرملابنام سیدعلی خامنه ای حاکم علی الاطلاق برایران است ومستبدانه حکم می راند بقیه عمله واکره اوهستند ازجمله مصباح یزدی وجنتی کودتاچی ها.
مسئول همه بدبختی های ماازناحیه هواپرستی وخودپرستی رهبرست وگرنه درمیان ملاها آدمهای عاقل وخردمند وکاردان ودلسوزملک وملت بسیاراست همین عبدالله نوری اولین اعتراضش به او این بود :
مگربنا است کشورمابایک نظر فلانی اداره شود.پس دیگران چه کاره اند؟ بجرم همین اعتراض کتک خورد وزندانی هم شد؛وبقیه مصلحان نیزهمچنین شده اند.
الآن درمجلس بقول نوری زاد مجلس اصطبلی ماغیرازعلی مطهری کسی دیگرجرات ندارد بگوید که این حصراین رادمردان غیرقانونی وغیرشرعی است؛
اگرمجرم هستند چرامحاکمه نمی کنید بامحمودخان؟تادفاعیه آنان هم شنیده شود آنوقت حکم محکمه صالح هرچه بود هیچکس اعتراضی ندارد.
مگرچه کسی گفته است یادرکدام قانون نوشته شده استکه ازهموطنان خردمند وصاحب فنون عالی دروطن خدمت نکند ودرپستی ارائه خدمت نکند ازهرقشری که باشد وهرمذهبی که داشته باشد ویالامذهب باشد اماخائن به وطن نباشد؟؟؟
این گرفتاری ها راواستبدادهارا جناب نوری زادشما وامثال شمامتملقان چاپلوس برای رهبربی خرد جاانداختید بدون رودربایستی می گویم واین افشاگری ها وناله هاوفریادها آن راجبران نمی کند؛البته بی اثرهم نیست .
مردم باید بپاخیزند ودرانتخابات آینده مجلسی بااقتدارتشکیل دهند وازقبیل مطهری هارا به مجلس بفرستند ودرمقابل شورای نگهبان بایستندومقابله کنند ونویسندگان هم دینشانرابه کشوراداکنندتااین مجلس باقانونمداری فاسدان رامعرفی ومحاکمه کنند وتملقگوی رهبروبیتش نباشند ومجلس خبرگان هم با فوت راسش مقدمه چینش افراد دلسوزونخبه فراهم می شود تابی کفایتی رهبررا اثبات ووی را ازاین مقام عزل کنند ودیگراصلاح قانون اساسی است تاکشورما سرزمین آرامش برای ملت ماباشد ؛وهمه اینها درگرو اقدام وحرکت مردم است درهمه شهرهای کشور.
نکته دیگر اینکه آقایان ناظررادعوت می کنم به دیدن سایت جرس ودرآنجا جریان غصب دانشگاه امام صادق رااززبان آیت الله منتظری ببینیدکه این آیت الله مهدوی کنی چگونه آیه الله غاصبی بوده است وتملقگوی رهبر.
وازناشناس هم بیانیه های مهدی خزعلی را دراین سایت آورده است تشکر می کنم.باسپاس ازهمه ناظران.
والسلام علی من اتبع الهدی
مصلح بی نوا
جناب مصلح
مشکلاتی را که شما ملاحظه میکنید در اکثر کشورهای اسلامی وجود دارد و روز به روز بیشتر خواهد شد و از آنها نمیتوان فرار کرد چون نص صریح قرآن کریم است از سوره الاسراء .
هر كس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده و هر كس بيراهه رفته تنها به زيان خود بيراهه رفته است و هيچ بردارندهاى بار گناه ديگرى را بر نمىدارد و ما تا پيامبرى برنينگيزيم به عذاب نمىپردازيم (۱۵)
مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا ﴿۱۵﴾
و زمانی است که مردم به معبد نزدیک اند اما از معبود دور
حسین اقا اگر اسد در سال ارل که مردم تنها خواستار مشارکت در قدرت بودند ونه سرنگونی نظام مردم را سرکوب نمیکرد زمام امور به دست تندروها نمی افتاد
باسلام حسين آقا تلويزيون ايران رو ولش كن حرفهات بوي ضرغامي مي ده
جناب کمال افتخارباسلام
حرفهای حسین آقای گل موردتاییداینجانب وهمه منصفان است وایشان هم انصاف راحکم قرارداده است و کاملا تلخ است زیراکه حرف حق رازده است ولذا برای ذائقه شماها کلام حق تلخ است وازاین روگفته اند”الحق مر”.
مصلح
مصلح عزيز باسلام افسوس كه مهارت زيادي در تايپ مطلب ندارم ودستم كند است كه در غير اينصورت پاسخ مفصل به صحبتهاي شما و برادر حسين مي نوشتم ولي تيتر وار از ما بپذير 1-هرحاكميت بر خاسته از اراده ويا رضايت مردم در همه جاي دنيا در مناسبات بين المللي به دنبال منافع همان مردم هستندمثل همان قطر وامريكا واروپاييان كه حسين آقا نام مي برد2-حكومت هاي استبدادي وفاقد پشتوانه مردمي مثل جمهوري اسلامي از زاويه بقاي خود به دنبال منافع ملي مردم هستند واضح است كه در بزنگاههاي دوراهي بقاي خود را ترجيح مي دهندعلت دوشيده شدنمان توسطروسيه وچين حتي امريكا وديگران همين مطلب است يعني فهميده اند كه فرمول طلايي حفظ نظام اوجب واجبات است چه غنيمت ارزشمندي برايشان فراهم مي كند 3-هم شما وهم حسين آقا مفصل خلط مبحث ومغالطه نموده ايد مثلا اينكه نوري زاد يك زماني مداح حاكمان بوده است گذشته افراد را چماق نكنيد به صحبتهايش پاسخ دهيديا خود شما كه نوشته ايد من وتمام منصفان يعني پيشاپيش مارا در صف غير منصفان قرار مي دهيد
کشور ایران مانند جزیره ایست که افغانستان و پاکستان همسایه شرقی .ترکیه و عراق همسایگان غربی.عربستان سعودی کویت.امارات متحده عربی.قطرو بحرین همسایگان جنوبی وکشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق همسایگان شمالی ان هستند برهمه اشکار است که کشورهایی که چهار طرف ایران قرار گرفته کانون بحران جهان وحیاط خلوت ومحل امن مانور امریکا.انگلیس و هم پیمانان انان بعنوان دشمنان مردم ایران است وفضای این کشورها اکنده و مالامال از بوی باروت و خون و نا امنی می باشد و سر فتیله ریشه این نا امنی ها هم در دست امریکا و هم پیمانانش که فریاد هواداری انان ازحقوق بشر دنیا را پر وکر کرده است می باشد.و این کشورهای اتش بیار معرکه ها در همسایگی ایران . برای تبدیل اوضاع داخلی کشور ایران به محیطی اشفته مانند سایر همسایگانش تا کنون از همه امکانات و سرمایه های خود استفاده کرده است .معتقدم اقدامات همه کسانی که دل در گرو استقلال و تمامیت ارضی کشورایران دارند برای اصلاح مفاسد و کاهش اسیب ها در کشور باید در مسیری گام بردارند که به اشفتگی و اخلال در کشور منجر نشود.ضمن اینکه اعتقاد دارم بخشی از نابسامانی ها برای سقوط کشور به طرف هرج و مرج ناشی از عملکرد سو با هدف نا راضی تراشی. نفوذی های سرویس های امنیتی کشورهای مدعی حقوق بشر علیه ایران در دستگاههای دولتی و کانون های موثر بر تصمیم گیری در کشور است .اگر اشتباه می کنم دلایلش را بیان کنید اقای نوریزاد واقایان و خانم های محترم .
مطلب وا تهام وادعای شما بوی شریعتمداری کیهان می دهدکه برای نمایش ناکارامدی دیدگاههای مخالف خودتان بعلت عجز به رویه های غیر متعارف و نا معقول چنگ می زنید.
با درود جناب نوری زاد تنها چیزی که میتوانم بیان کنم اینه که رحمت به شیر پاکی که خورده اید
با سلام به همه دوستان وبخصوص برادر عزیز ارجمند جناب آقای نوریزاد شجاع .
واما بعد آنچه جنابعالی درمقاله بالا اشاره داشتید همان بسط وگسترش مطلبی بود که بصورت خلاصه درروز قبل بنده خاطرنشان کرده بودم .
اما جناب نوریزاد عزیز وبزرگوار ؛اسرائیل چه داخل آدمی باشد که برما قهقهه بخندد ؟!!!
برحاکمان بی خرد وبیشعوروبیکفایت ما فرشتگان درگاه الهی به تمسخروریشخند نشسته اند ..مگرما مسلمان ویا عقیده بحضورخداوند درهمه عرصه ها نداریم ؟
جناب مولوی میفرمایند :گرضعیفی درزمین خواهد امان —-غلغل افتد درسپاه آسمان
والآن درسپاه آسمان غلغله افتاده از بس کشتند وبردندومصادره به نا حق کردند ودارندارمردم را به تاراج دادند فرشتگان دارند جاله وجوله جلوی پای حاکمان مامیکنندومیروند واین حاکمان بیلیاقت مست از باده غرور متوجه نیستند .بقول کلیله ودمنه ؛اینها بردرختی نشسته اند که موشهای سپیدوسیاه مشغول جویدن ریشه های آن هستند واینها بخیال خودشان به کندوی عسلی دست یافته اند که باید تا انتها ببلعند وفارغ از موشهای جوند (البته منظوراز موشهای سپیدوسیاه ،همان گذشت شب وروزاست )دست انتقام الهی دارد به حرکت می آید تا اینها بدست خودشان درچاهی که حفرکرده اند مدفون شوند وکاری ازدست کسی برنمی آید وحکایت اینها همان حکایت کرم شب تاب وبوزینگان است که بازهم به نقل از کلیله ودمنه میآورم
میگویند گروهی از بوزینگان ازشدت سرما درزیردرختی جمع شده وبرکرم شب تابی هیزم میریختندوبادمیزدند، تامگرشعله ورشود وگرم شوند ؛امامرغکی بربالای درخت نشسته بود وشاهد وفریاد میزد این آتش نیست وکرم شب تاب است .
بوزینگان بعوض بکاربردن عقل وشناختن سره ازناسره بردرخت میشوندو کله مرغ بیچاره را ازبیخ میکنند که چرا نصیحت کرده است .حرف حق گفته :
برسرشاخ شبی مرغ حقی گفت بجفت
من ازاین حق حق بیهوده روانم آشفت
تابه کی اینهمه حق حق بیهوده کنی
که کس ازناله جانکاه تونتواند خفت
گفت:چون گفتن حق راست خطرها درپی
جزبتاریکی وتنهایی شب نتوان گفت .
حالا درست بررسی کنید که این بوزینگان حاکم برسر کسانیکه به پندواندرزروی آورده اند جه کرده اند !!!کم کله کنده اند ؟داستان مجید توکلی غیراز این است داستان تاج زاده وامثالهم غیرازاین است اصلا داستان کروبی وموسوی خانم رهنورد چیست ؟اینان آنچنان برمردم تاخته اند که لشکرتیموروچنگیز اینکارنکردند ..آنها اگرقتل وعام میکردند ازهمه طوایف میکشتند ومیرفتند؛ولی اینان دزدها ودرندگان را رها کرده ،بدوشیدن خون مردم مشغولند .آیا سعید مرتضوی ورحیم مشاعی ونقدی و….اینها آدامخواروخونخوار نیستند همین مهدوی کنی عین زالو به جان بیت المال نیفاده بوده ؟
بنده ی خدا کنی می خواد بره بهشت اطرافیانش با هزار تا سیم به زور نمگذارند.!! حوریان بهشتی منتظرشند !!!!!!!!!!!
برادر ساسان باسلام اشتباه كردي قلمان هاي بهشتي منتظر كني اند آخه شنيدم جواني هاش خيلي خوش تيپ بوده آدم هم كه بره بهشت جوون ميشه !خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
1- حکومت غیر مردمی ایران به گمان خود از غرب و امریکا دست پیش گرفت تا در سوریه از نفوذش استفاده کند خبر نداشت که با دخالت بی جایش تمام نفوذش را یکجا به نفرت تبدیل کرد. تمام کاشته هایش از حزب الله و حماس و ..مورد نفرت مردم سوریه و جهان اسلام قرار گرفتند.
2- وقتی آدمهای بیمار مثل شریعتمداری، علم الهدی ، احمد خاتمی ، مصباح ، جنتی و …توسط رهبر غیر مردمی به عنوان نماینده اش انتخاب می شوند میشه فهمید که آب از سرچشمه گندیده است و جز با خشکاندن این چشمه ی سراسر لجن و مسموم و طاعون زده راه نجاتی نیست.
3- متاسفانه اراذل و اوباش در پوستین آخوند و سپاهی همه مملکت را غارت و چپاول کردند. وقتی که حرام و گناه سرتاسر وجود این غارتگران را گرفت دیگه انسانیت و حق و عدالت و قران و خدا برایشان می شود بازیچه طوری که منتقدین را می دزدند و می کشند بدون کوچک ترین عذاب وجدانی.
4- خدایا به مردم شهامتی عطا فرما که ترس هایشان فرو ریزد تا این ناکسان و دیوصفتان که ایران و ایرانی را به نابودنی کشاندند را در همین دنیا مجازات کنند.(آمین)
اقا جدت قسم اراذل واوباش را خراب نکن
روز به روز ابعاد گسترده تری از آنچه بی کفایتی ها و بی تدبیری ها بر سر این سرزمین له شده آورده روشن می شود. امروز دیدم برخی دولتی های آمریکایی در پاسخ به نگرانی ها از افزایش صادرات نفت ایران (و به تبعش افزایش درامدهای نفتی ایران) گفته اند که خیالتان راحت. اصلا جای نگرانی نیست! چون بخشی از آن صادرات، مربوط به نفتی است که به سوریه رفته و پولی در قبال آن از سوی ایران دریافت نمی شود! و بخشی دیگر هم که صادر می شود، پولش در کشورهای دیگر بلوکه است.
خدای من این ثروت زیرزمینی ماست که صرف بقای اسد می شود؟ شرم بر کسانی که نفت ما را بدون اجازه ما، بذل و بخشش کنند یا به ثمن بخس بفروشند. حالا اضافه کنید آن 18 میلیارد دلاری را که باید به عنوان جریمه به امارات بدهیم، و دو میلیارد جریمه ای که باید به ترکیه بدهیم، و آن 100 میلیارد دلاری که احمدی نژاد بی کفایت (اما البته با بصیرت) حیف و میلش کرد، و آن دلارهای نفتی که به جای سرمایه گذاری، سالهاست صرف وارد کردن بنجل های چینی و هندی می کنیم.
آقای تاج زاده عزیز اخیرا درباره بحران در عراق گفته اند که بله، «این افراطی گری های از آن سو نتیجه افراطی گری های این سوست». ایشان نقل قولی هم از آیت الله سیستانی خطاب به هاشمی آورده اند که گفته بود «شما کاری می کنید در ایران که تاوانش را مقلدین ما در کشورهای عرب باید بپردازند.»
بله آقایان. شما بذر خشونت علیه سنی ها کاشتید و حال باید محصول آن را که خشونت علیه شیعه است درو کنید. “یاران” گرامی در نوشته ارزشمندشان موقعیت امروز عراق را به حمله اعراب در عهد ساسانی به ایران تشبیه کرده اند که سربازان ایرانی طی آن، خیانت را به جنگیدن برای یزدگرد بی کفایت ترجیح دادند. خدا نکند کار سرزمین ما یک بار دیگر به آنجاها بکشد.
آقای نوری زاد خواهش دارم برای لغو اعدام کمپین راه بیندازیم. آدم دلش به درد میاد و شاخ در می آورد برای ترور یک نفر که معلوم نیست کار آنها بوده باشد یا نه 4 نفر را می خواهند اعدام کنند. اگر واقعا این کار رو کرده باشن، طبق قوانین خودشون قصاص یک به یک مگه نیست؟