پنجشنبه ای که در راه است، روز جهانی محیط زیست است. و ما، ماسک بر صورت، به آلودگی های جوراجوری که ما را محاصره کرده اند – از جمله : دود و بیماری – اعتراض می کنیم. راستی چه آلودگی ای دهشتناک تر از این که آلودگان بر کشوری مسلط باشند و ادای پاکی و پاکدامنی در آورند؟ وعده ی ما: پنجشنبه پانزده خرداد – بوستان ها و تفرجگاه های سراسر کشور – از ساعت شش تا هشت بعداز ظهر
محمد نوری زاد
دوازده خرداد نود و سه – تهران
|
مبارز تهی از همراه طیاد.نمی گویم قافیه را باخته ای و ناچار به تغییر عرصه مبارزه شده ای اما فکر کنم برای فعالیت مدنی و زیست محیطی باید بیشتر بدانی زیرا 15 خرداد ساکنین تهران یا به روستاهایشان می روند یا به استان مازندران و یا …. پس کیانند که به آکسیون شما پاسخ دهند؟ هان قهرمان
بالاخره یک پاسخ برای” چه باید کرد؟ ” ارائه کردید
من حتما میام و به همه دوستانم هم اطلاع میدم
یه روز خوب میاد اینو میدونم
سلام من انتظار دارم انهاییکه این سایت را میخوانند عین دیدار از امیر انتظام در بیمارستان به کارهای نیکی دست بزنند که هم نوعی همبستگی ایجاد میکند وهم نوعی تسکینی برای درد دردمندان هر چند دردمند زیاد است اما چه اشکال دارد که خوانندگان سایت با خریدن یک کتاب هم به نویسنده کمکی کرده باشند وهم کتابی خوانده شده که ارزش زیادی دارد
جناب خوشبخت با درود! با کمال تاسف هر چه ما می نویسیم یا در سایت نمی آید و یا انچنان سلاخی می شود که از آن چیزی دستگیر نمی شود ولی چه باید کرد سایت جناب نوریزاد است و ایشان هم مشکلاتی دارند.
هموطن گرامی شما که اکنون را وقت خواندن قرآن و نهج ابلاغه میدانید آیا از خود نپرسیده اید که بفزض که ما احادیث شیعی و تاریخ سنتی اسلام را بپذیریم و علی را آنچنان که شبعبان 12 عربی می گویند خلیفه اول بدانیم.
1.بفرمایید با تاریخ واقعی اسلام و سلسله مراتبی که در آن آنهم با حمایت اکثریت قاطع مردم رخ داد چه کنیم؟
2.حکومت علی را بعنوان چهارمین خلیفه که ///////؟
3.آیا شما تاریخ 500 سال گذشته ایران را خوانده اید؟///؟ هموطن گرامی شما یک مورد اعمال مثبت و آینده نگرانه ایی که موجب پیشرفت ایران و سرافرازی ایرانیان بوده و یا در راستای حفظ منافع ملی ایرانیان بوده از این گروه /// نخواهید یافت!
4.نقش روحانیت در تاریخ مبارزات ضد استعماری و آزادیخواهانه ایرانیان خطی زردی (/// .من این تاریخ را بصورت شعر دراورده ام که حیفم میاد تو سایت جناب نوریزاد آنرا بیاورم چون بلایی بروزش می اورد که به ویرانی ایران ما توسط روحانیان بیشتر خواهد ماند تا شعر تاریخی!) بر جای گذاشته که همیشه بر ضد آزادیخواهی و برابری خواهی و حقوق بشر بوده است.شاید چند نفری را بنام بخواهید آزادیخواه و یا در جهت مبارزات آزادیخواهانه بیاورید ولی همین افراد اندک نیز تا زمانی با مبارزان راه آزادی و سر بلندی و توسعه و پیشرفت ایران همراه شده اند که این مبارزان را بخیال خود می توانسته اند در کنترل خود داشته باشند ولی بمحض اینکه کنترل خود را بر مبارزان راه ترقی و سربلندی و آزادی ایران از دست داده اند به دشمنان سرسخت آنها تبدیل شده اند و طرف دشمنان آنها را گرفته و در جشن قربانی شدنشان بی شرمانه شرکت کرده اند(نگاه کنید به حرکت کاشانی و یا طباطبایی و بهبهانی مدرس …حتی یک استثنا هم نمی توانی در بین این /// پیدا کنید!
5.//// و جالب تر اینست که بدانید همیشه هم آخوندهای کراواتی و یا مذهبیونی که کار اصلی شان /////// جاده پاک کننده گان این حرامیان بوده اند! و از جایگاهشان در بین مردم بنفع خرافات و جهل و دروغ و دغلکاری سؤاستفاده کرده اند نمونهاش ////).
6 تمام جنبشهای آزادیخواهانه ایرانیان بدون یک استثنا از آخوندهای معمم و کراواتی ضربه خورده اند و یا به انحراف کشیده شده اند.////.آیا ما نباید از این 200 سال درسی آموخته باشیم ؟حال برای بار هزارم باید مردم را به ///////// ترغیب کنیم؟
7./////
8.هموطن دوران این //// بپایان رسیده////!
فرهنگ ایران از توانایی جهانی بودن بر خوردار است چون فرهنگی غیر دینی است نگاه کنید به جشنها و ایینهای ایرانیان و آنچنان پتانسیلی دارد که بتواند جامعه ایرانی را به آزادی و ترقی و پیشرفت و داشتن سیستمی سکولار با قوانیتن عرفی(لایک) بر مبنای حقوق بشر هدایت کند.ما که خود بنیانگذاران حقوق بشریم چرا به /////// روی اوریم؟ ا////؟
با سلام
خودروهاي الكتريكي در كشورهاي عربي با استقبال فراواني مواجه شده است
در ايران انبوهي از شهرهاي آلوده به علت كاربرد خودروهاي از رده خارج شده مثل پرايد كه مسبب اصلي
آلودگی شديد محيط زيست مي باشد وجود دارد كه بايد راه حل عاجل وسريع براي اين مشكل انديشيد
……………
به نظر بنده بايد هرچه سريعتر با واردكردن خودروهاى الكتريكي و خارج كردن خودروهاي دودزا از سطح خيابانها
اين امر تحقق يابد
http://www.youtube.com/watch?v=ciVKrsFt36M
درود بر بی کنش گرامی! فردوسی احتیاجی به معجزه خواندن اشعازش ندارد بگذارید این //// …باشد.فردوسی انسانی بزرگ و وارسته ایست که مثل تمام انسانها تاثیرات اثرش بر خواننده و شنونده بستگی به درک و گزینش اشعارش در مراحل مختلف دارد.ما ایرانیان بقول ارامش دوستدار باید از این دینخوییها دست بکشیم و به دنیای واقعی بیندیشیم و زندگی را آنطور که هست ببینیم نه آنطور که آرزو می کنیم.مسلما فردوسی یکی از پایه گذاران فرهنگ ایرانست و با شناخت او می توان به ژرف بودن فرهنگ ایران پی برد.فرهنگی که هیچگونه وجه مشترکی با اسلام ندارد بلکه بر ضد آمورهای اسلامی است! مسلما دوست گرامی این بمعنای نادرستی داستانیکه گفته اید نیست!
با سلام و احترام. معتقدم شما خیر خواه این مملکت و مردم نیستید و یا کورکورانه رفتار می کنید…و شیوه تان از اصل علوی نیست…و حاضرم با شما اندکی صحبت کنم… همانطور که عاشقش می نمایید با “منطق”!
وعده ی دیدار مجازی من و شما زیر همین مطلب آلوده
اگر حاضرید به بحث و گفتگو پس بسم الله
عزیز استدلالتان را اگر می شود بفرمایید تا ما استفاده کنیم و اگر آقای نوری زاد صلاح دانستند جواب می دهند وگرنه ما با هم ادامه می دهیم.
درود به آقای محمد(کاوه)نوری زاد
وهمه همکاران گرامی شما که امکانی را فراهم آوردید که بتوانیم در دلی بکنیم وبا دیدگاه های مختلف هموطنان آشنا بشویم
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل ، متأسفانه بعلت کهولت سن ودوری نمیتوانم بطور مستقیم در این اعتراض شرکت نمایم ولیکن ذهنم ووجودم را در اول صف کنار شماها احساس می کنم . درود می فرستم به تمام ایرانیانی ها که هنوز قلبشان برای این مملکت بلا زده آخوندی می طپد وبا رشادت وجرأت ودلیری واستوار برای سربلندی مردم ایران زمین قدم بر می دارند.
چند نکته وبطور اختصار از دروغ ها ، تناقضات وتضاد های فکری این جماعت آخوند را در ذیل می آورم:
دزدی وتجاوز بد است وکناه دارد ولی در عمل خودشان در صف اول قرار دارند
غربی ها وغیره مسلمانها کافر ومرتد هستند وبه آنها ناسزا وفحش می دهند وقتل آنها را واجب میدانند ولیکن از مدرنترین وپیشرفته ترین تکنولوژی غربی ها همانند موبایل ،اتوموبیل ، هواپیما ولوازم برقی ووو.. حتی از مواد خور اکی منجمله کندم
و حبوبات آنها استفاده می کنند.
مردم ایران را صغیر وهیچکاره وخس وخاشاک می پندارند و لیکن گرفتن خمس وزکات وحق امام
ومصادره املاک وخانه وکاشانه مردم را حلال وحق خود میدانند.
غربی ها کافر و نجس هستند وبا آب زمزم هم نمیتوان این ناپاکی را بر طرف کرد ولیکن زنان بار دار فرزندانشان را
جهت در یافت کارت شناسای وتابعیت نوزادان از این کشورها به امریکا وانکلستان وسایر ممالک اروپائی می فرستند.
ووو..
الله مدینه رحمان ورحیم است ولیکن توسط جبریل به پیامبرش محمد دستور گشتار غیر مسلمانان ومصادره مال وزنان وفرزندان آنها را صادر می کند.
ای فریاد و ای هیهات !
یادم نیست کدام شاعر شیرین سخن فرموده است :
خشت اول چون نهد معمار کج …. تا ثریا میشود دیوار کج
با آرزوی تندرستی وموفقیت وتشکر برای امکان ودرج نظر دگری
سلام جناب نوریزاد چه چند روزی است که به ایمیل ها پاسخ نمی دهید؟؟؟
باتشکر
با سلام
خودروى الكتريكى ليف 2014 ساخت شركت نيسان ژاپن
http://www.youtube.com/watch?v=je28ymgqrOY
تشكر از طرح شما خود شما بزرگوار كدام بوستان هستيد؟
قرار بود ساعت قدمگاه رو عوض كنيد 5 الي 7 باشه تا عده اي بيشتري شما رو ملاقات كنند. يا حتي در گذر از اتوبان همت شما رو ببينند و روحيه بگيرند؟
با سلام
يكى از بهترين روشهاى رفع آلودگى محيط زيست در شهر تهران و كلان شهرهاى آلوده استفاده از خودروهاى
الكتريكى است
يكى از بهترين خودروهاى الكتريكى خودروى ليف ساخت شركت نيسان است
http://www.nissanusa.com/electric-cars/leaf/
این اتومبیلی که نام بردید چهرنگهایی دارد
با سلام
در رنگهای مختلف
http://www.nissanusa.com/electric-cars/leaf/colors-photos/#_exterior
پنج شنبه 15 خرداد ماه 93 از ساعت 6 الی 8 عصر یادمان نره. از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق کشور به امید دیدار .
– الآن زمان قرآن و نهج البلاغه خواندن است… بخوانید …. آنجا که علی میگوید : اگر بیت المال به کابین زنانتان رفته باشد آنرا بازپس خواهم گرفت (که هنوز از روحانی و تیمش چنین حرکتی صورت نگرفته) … آنجا که میگوید: الا فی الفتنه سقطوا … مشخص خواهد شد که چه کسی فتنه را برپا کرد و مشخص خواهد شد چه کسی در فتنه سقوط خواهد کرد ( که سخنان سردار آلوده ی بزدل، جعفری زمینه اش را دارد فراهم میکند) …
– اصولاً پدیده ها ماهیتاً یکی هستند اما شکلهای آنان با یکدیگر فرق دارد… زمان روی کار آمدن علی ابن ابیطالب را مطالعه کنید … خشم مردم آن زمان را تصور کنید که منجر به چه شد… و بعد از آن که علی سرکار آمد گفت: اگر بیت المال در کابین زنانتان رفته باشد پس خواهم گرفت …
– وای که از پس امروز بود فردایی … وای به روزگار سیاه حرامیان بیت المال …
با درود به جناب آقای نوری زاد
1- شما در پست 14 فروردین 93 با عنوان “حکم تخلیه” ، از انسان فرهیخته ای بنام “امیرحسین دولت پناه” صحبت فرموده بودید.
نوشتید: «« در قدمگاه، یک روز که باد سردی می وزید و من کوله به دوش قدم می زدم، دیدم پیرمردی از پله های پل عابر به زیر آمد و سراسیمه یک کارت بانکی کف دستم نهاد و گفت: من تصمیم دارم نامه های شما به رهبری را به زبان فرانسه ترجمه کنم. و ادامه داد: ”تراژدی شلر” را شروع کرده ام. بعدش می روم سراغ نامه ی نخست تا….. نامه ی سی ام. و گفت: دو میلیون تومان داخل این کارت است. رمزش هم سال تولد من 1325 است. برای چه؟ یکی از تابلوهای ارزانتان را برای من کنار بگذارید.
او رفت و ردّی از خویش بجای ننهاد و هیچگاه نیز سراغی از تابلوی سفارشی اش نگرفت. …
وی، یک نویسنده ی پر احساس نیز هست. با سرمایه ی اندک خود رُمانی نوشته و چاپ کرده. اسمش؟ ” انبساط ربانی”. یک داستان محضِ ایرانی. همه ی کتاب ها اما گوشه ی اتاقش انبار شده و هیچ ناشری پخش آن را نپذیرفته است. …
او، تمثیلی از پاکی و پاکدستیِ مفرط است. یک جور پاکباختگیِ ناشی از سلامتِ انسانی. او، به مختصر اندوخته ی زندگی اش دست برده بود و برای همچو منی ارمغان آورده بود به بهانه ی خرید تابلو. چیزی که مطمئناً خودش و خانواده اش بدان نیازمند تر بود.»»
2- بار دیگر دوست عزیزمان جناب “مستاجر” در پست “مظلوم می خواهی؟ من مظلوم”، ضمن اشاره به این انسان فرهیخته، به نقدِ احوالِ ما نشست و در مورد عدمِ اتحاد و همدلی ما نوشت. ایشان نوشت:
«« ما فقط لاف میزنیم. درهمین سایت هم در کنار یکدیگر نیستیم .
نمونه بارزش همین کتابهاست. اگر خوانندگان و دوستداران آقای نوریزاد را یک جامعه حساب کنیم، بنظر من باید بعد از نوشتن مطلب آقای نوری زاد در مدت 1 روز تمام کتابها، با توجه به تکنولوژی امروزه، بفروش میرفت . …
تا اتفاقی می افتد همه با سرو صدا از داخل خانه می گوییم، ما هستیم. اما بوقت عمل….
من روز اخر نمایشگاه را بیاد می آورم که این همه انسان بدیدار آقای نوریزاد آمدند که به او و نوشته هایش اعتقاد دارند. اگر هر کدام 1 کتاب را سفارش میدادند الان این مطلب را من نمی نوشتم. من معتقدم که خوانندگان نوشته های اقای نوری زاد در ایران ده برابرِ تعداد شمارگان این کتاب هست، پس حال سوال اینجاست، کجایند بچه های تهران و، شیراز، اصفهان و مشهد و…..؟
دوستانیکه در خارج هستند، میدانند، براحتی نمی توانند سفارش این کتاب را بدهند. بهتر است از خانواده های خود که در ایران هستند بخواهند یک کتاب با هزینه آنها سفارش دهند ….
اگر مشکل برای رفتن به درب منزل این نویسنده دارید، تلفن بزنید و سفارش کتاب بدهید. اگر با تلفن زدن هم مشکل دارید، از آقای نوریزاد آدرس ایمیل این نویسنده را بگیرید و از طریق ایمیل با واریز مبلغ بحسابشان، سفارش دهید.
آدرس: تهران خ.آیت الله کاشانی- شهرزیبا- بلوک1- ورودی1(شماره1) – زنگ شماره4 – طبقه دوم. …
دوستان محترم. دوستان عزیز
نوشتۀ حکم تخلیۀ اقای نوریزاد 14 فروردین93 بود و امروز5خرداد93 است.
تغییرات ابتدا از خود است، نه دیگری. این اتفاقات هم برای ما هم برای ولایت مداران، یک تست وآزمایش است. برای ولایت مداران مهم نیست در این سایت در مورد خمینی و خامنه ای بد بنویسیم یا حکومت اسلامی، چه هست و چه نیست. و اینکه در قران چه نوشته است یا اینکه جنگ کنیم که این سوره مکی است یا مدنی، یا تاریخ چه ها گفته یا نگفته و… . برای انها، عزم و اراده در کارهای اجتماعی و مدنی و همبستگی این مردم در نوع برخورد به مسائل پیرامون خود، مهم است .
حرکتهایی از این نوع، اعتراضهای مدنی پر ثمر خواهد بود، بدون اینکه از بینی کسی خونی ریخته شود. بیائید حداقل در این سایت، همت و عزم داشته باشیم و پشت گوش انداز و فراموش کار نباشیم و در دومین عزم در این سایت، کاری کنیم که آقای دولت پناه با نوشته ای از تمام شدن کتابهایش برای ما بنویسد و بگوید قلم بدست گرفته برای کتاب بعدیش، تا با اینکار، درسی بزرگی هم بطرف مقابل خود داده باشیم.»»
3- برای دهن کجی به این آلودگی های جاری در جامعه و برای ارج نهادن به پاکی و انسانیت، دیروز که فردایِ احضارِ این انسان فرهیخته به دادگاه بود، به دیدار ایشان رفتم. علیرغم اینکه تقریباً ظهر هنگام بود و وقتِ بدی برای میهمانی رفتن، اما بدون آنکه بپرسد کیستی؟ و از کجایی؟ با کمالِ ادب و احترام و با اصرار مرا به داخلِ منزلِ خویش برده و از من پذیرایی نمود.
(بنظرم آمد که رفتنِ به این منزل و ملاقات با این انسانِ وارسته توسطِ کسانی مانندِ من که از جملۀ دوستداران شما و این سایتِ ارزشمند هستیم، به یک روالِ عادی تبدیل شده و ایشان دائما پذیرای میهمانانی از این دست می باشند).
در این دیدار، در مورد مسائل مختلفی صحبت کردیم. ایشان از دادگاه روزِ گذشتۀ خویش گفت. از اینکه، علیرغمِ انتظار، دادگاه، جانبِ حق را به ایشان داده بود و فعلا این مشکل برطرف شده است.
چند جلد از کتابش را برای خود و برای اهداء به دوستم، خریدم.
هر چه اصرار کردم و ترفند زدم که شمارۀ کارتِ بانکی ایشان را بگیرم، زیرِ بار نرفتند. گفتند که به تازگی بانویی پولی را به حسابشان واریز کرده و ایشان هنوز به آن دست نزده است. وی گفت که از آن بانوی محترم جز نام خانوادگی، آدرس و اطلاعی در دست ندارد. ایشان در مقابل اصرارهای من، عنوان نمودند که: بهتر است هرگونه کمکی می خواهید بنمایید، به جناب آقای نوری زاد بدهید که ایشان آنرا در راه درستش خرج کرده و به خانواده های خسارت دیده و نیازمند خواهند رساند.
در پایان، با آرامشی درونی، با سبکبالی و با احساس دوری از آلودگی و تنفس در پاکی، از خانۀ این انسان وارسته خارج شدم و در طول مسیر از شما و جناب “مستاجر” سپاسگزاری می نمودم و با خود می اندیشیدم که چه بسیاری از دوستانمان، هر روز همین کار را انجام می دهند.
اینقدر کارخانه های بزرگ تولید کننده در شهر ها و محدوده حیاتی مردم در چرخش تولید سرگرمند . فیلترهای دودکش آنها پاسخگو نیستند. بازیافت ها و خودروهای آلوده کننده هوا هنوز در تردد هستند ! موتورهای سواری بویژه آلوده کننده و در پیاده روها در تردد هستند. شهردار و شهرداریها هیچ برنامه کشوری برای خط ویژه دوچرخه سواران نکرده و نمیخواهد انجام بدهند و سیمای ضرغامی هیچ نمایش فرهنگی جهت ترویج دوچرخه سواری در مردم نکرد. حالا هی خودشونو جر بدند که نماینده رهبر هستند و بهشت هموار
سلام
شعرى از ويكتور هوگو؛
“”فردوسى” را در گذشته ها ديده بودم ، در ميسور(١)
پگاه هنگام،
برگرفته در دست، از پرتو خورشيد زبانه اى اتشين
تا از ديهيم مهر، پرك (جغه ) اى اماده سازد، بهر نهادن بر پيشانى.
همانند پادشاهان، همه مهسنگى، بزرگ منشى، هيچ گستاخى را بر آستانش راهى نبود،
پاك از هر گونه بى ارجى،
دستارى سرخ بر سر، آراسته به ياقوتى درخشنده چون فر،
جامه اى ارغوانى بر تن ، روشنايى افشان،
گذران، نگرنده در شهر ، روان (نگران).
*************
ده سالى سپرى گشت، دگر باره ديدم او را، سياه جامه اى بر تن.
گفتمش : اه” پيش از اين هر روز ما براى ديدارت گرد ميدان ها همى ايستاده بوديم.
بهر ديدار مرد ارغوانى بر تن ، جامه شاهوار به بر،
و گذران برابر خانه هاى ما.
تو ، خدايگان ارغوانى.
چون است ؟ تن پوش سياه بر تن از چه؟
رنگ پذيرفته ، گويى از سايه؟
**************
“زيرا،”
پاسخ داد مرا “زيرا، خاموش گشته ام!”
——————————————-
١-شهرى از توابع هند
——————————————-
============================
١)-توان اثرگذارى شاهنامه
شايد بعضى از دوستان ، پرداختن من به شاهنامه را زياده روى و يا نوعى واكنش احساسى تلقى كنند ، لذا براى رد اين برداشت لازم است ابتدا خدمت اين دوستان عرض كنم كه؛
بنده نه رشته تحصيليم ادبيات بوده و نه اينكه در زمينه ادبيات تخصصى دارم و كل فعاليت من در اين رشته فقط محدود است به اينكه گاهگاهى اشعارى از ديوان شعرا بخوانم يا چند ساعتى را صرف خواندن متون منثور كلاسيك در زمينه ادبى يا تاريخى كنم ، اما تعريف و تمجيد بنده از شاهنامه به جهت فراگيرى درسهاى فراوان از هر بيت اين اثر بى نظير ادبى ، است ، استفاده من از قيد “بى نظير” ، نوعى تعارف نيست ، بلكه من مدت زمان زيادى را صرف مقايسه اين اثر با اثارى نمودم كه انها را بعضاً همپايه شاهنامه ذكر كرده اند و مثلاً در يك مورد همانگونه كه يكبار خدمت جناب كورس عرض نمودم ، پس از برسى جامع در اين زمينه دريافتم كه مقايسه شاهنامه با ايلياد اثر هومر ، در حقيقت كاستن از جايگاه شاهنامه مى باشد و اجحاف و بى مهرى عظيمى است نسبت به شاهنامه ، كه در فرصتى به ذكر دلايل اين ادعا خواهم پرداخت.
شايد برخى از دوستان به معجزه معتقد نباشند ولى اگر معجزه را بنا به تعريف دوستان روحانى انجام عمل خرق عادت بدانيم ، من شخصاً ، شاهد اعجاز شاهنامه ، انهم اعجازى از نوع واقعى و براى چندين بار ، بوده ام ، به منظور اينكه اين سخن حمل بر تعارف نگردد ، شايد ذكر يك مورد از تاثيرات اعجاز گونه شاهنامه بى مناسبت نباشد ؛
در يك درگيرى خيابانى جوانى ٢٢ساله ، جوانى ديگر را به ضرب چاقو از پاى درمى آورد كه با انتقال وى به بيمارستان ، به علت عمق جرح وارده و حساس بودن موضع ان و نيز خونريزى زياد ، وى مى ميرد ، با صدور حكم قصاص قاتل ، خانواده او (قاتل)تلاش گسترده اى را جهت اخذ رضايت از اوليا دم اغاز كردند و در اين تلاش خود از هيچ اقدامى فروگذار نكردند، ولى پدر و مادر مقتول مصمم به اجراى حكم قصاص بودند و وساطت تمامى معتمدين ، روحانيان و مسئولين شهر نيز نتوانست كوچكترين خللى در تصميم انها ايجاد كند ، حتى ساخت مدرسه اى چند كلاسه توسط پدر قاتل و نامگذارى ان به نام مقتول نيز ، بى تاثير بود.
در اقدامى ديگر ، مدت ١٨ روز ، مادر و و دو خواهر قاتل ، با در دست گرفتن قران در مقابل خانه مقتول بست نشستند و شبها نيز با بر پا كردن چادر ، همانجا به خواب رفتند ، ليكن اين نيز مانند ديگر اقدامات انها ، كمترين اثرى از نرمش در رفتار اوليا دم ايجاد نكرد.
خانواده قاتل از بنده نيز كه به واسطه حرفه ام ، به نحوى درگير اين ماجرا بودم ، مكرراً خواستار اقدامى به منظور جلوگيرى از اجراى حكم قصاص بودند ، ليكن جايى براى هيچگونه اقدام باقى نمانده بود ، از طرفى مراجعات مكرر خانواده قاتل به بنده ، من را نيز در فشار قرار داده بود و هر روز كه به زمان اجراى حكم نزديكتر مى شد بر ميزان اين فشارها افزوده مى گشت.
من عادت داشتم هرشب بعد از تعطيلى كار ، در دفترم باقى مانده و يك تا دو ساعت راصرف مطالعه كنم (كه عموما صرف مطالعه شاهنامه مى شد) و سپس به منزل بروم ، يك شب كه بعد از تعطيلى كار مطابق معمول در حال مطالعه شاهنامه بودم ، ناگاه فكرى به ذهنم خطور كرد ، بلافاصله كاغذ و خودكار را برداشتم و بدون مقدمه ، خطاب به پدر مقتول نگاشتم؛
——به كين جستن مرده ناپديد
——سر زندگان چند بايد بريد؟
جناب اقاى …… پدر بزرگوار جوان مقتول اقاى…
——گه امد كه بخشايش ايد تو را
——ز كين جستن آسايش ايد تو را
——اگر با ز يا بى شده ر و ز گار
——به گيتى د ر و ن تخم كينه مكار
——ر و ا نت مر نجا ن و مگداز تن
——ز خو ن ريختن بازكش خويشتن
——پس از مرگ نفرين بود بر كسى
——كز ا و نا م ز شتى بما ند بسى
*****
——چه گو نه ز بهر تنى گشته خا ك
——ستاندن توان زنده را جان پا ك؟!
*****
————گه آمد كه بخشايش ايد تو را
————ز كين جستن آسايش ايدتو را
————ر و ا نت مرنجان و مگداز تن
————زخون ريختن بازكش خويشتن
با احترام امضا…..
ساعت ١٠ شب بود كه با پيك موتورى تماس گرفتم ، نوشته را داخل پاكت نامه اى قرار دادم و پس از آمدن پيك ، ادرس را به پيك دادم و تاكيد كردم كه نامه را به دست اقاى …(پدر مقتول) بدهد، سپس به خانه رفتم.
ساعت حدوداً ١٢/٤٥ نيمه شب ، موبايلم زنگ خورد ، پدر مقتول گفت مى خواهد من را ببيند ، به وى گفتم فردا از ساعت ٥ عصر تا ٩ شب من در دفترم هستم ولى او تاكيد داشت كه همان موقع از شب لازم است مرا ببيند ، لذا به وى گفتم هم اكنون من به سمت دفتر حركت مى كنم و تا نيم ساعت ديگر در محل دفتر خواهم بود ، لباسهايم را پوشيدم و راه افتادم (چون دير وقت بود براى اولين بار ،ترجيح دادم براى جلوگيرى از سرو صدا و ايجاد مزاحمت براى همسايگان ، جهت پايين رفتن ازطبقه سوم اپارتمان، به جاى اسانسور از پله ها استفاده كنم ، بگذريم از اينكه در حين پايين رفتن از پله ها ، به دليل اينكه سنسور لامپ طبقه دوم عمل نكرد ، چراغ ان روشن نشد و من در تاريكى به تصور اينكه پله ها تمام شده ، شديداً به زمين خوردم و همين موضوع همه همسايگان را از خواب بيدار كرد!)
بهر روى حدود ساعت دو ان شب ، من و پدر مقتول روبروى هم نشسته بوديم.
من در چند مرتبه اى كه قبل از ان و به حكم ضرورت با وى مواجه شده بودم در نگاه هاى او ، به نفرتش از خودم ، پى برده بودم ، لذا من تصور مى كردم ، نامه من شديداً وى را براشفته و اين ديدار نتيجه ارامى در پى نداشته باشد ولى به اين جهت كه حدس مى زدم نپذيرفتن درخواست ملاقات وى ، ممكن است تصورات غلطى براى او ايجاد كند ، ملاقات با وى را در ان ساعت شب پذيرفته بودم ، ولى بر خلاف تصور من او ابتدا از اينكه اين وقت شب من را به دفتر كارم كشانده عذر خواهى مفصلى كرد و سپس لب به سخن گشود.
ماحصل صحبت هاى وى كه تا ٤/٣٠صبح به درازا كشيد اين بود كه ؛ وى از زمان مرگ پسرش تا امشب به رنج و عذابى درد اور مبتلا گرديده كه وى را به مرز جنون كشانده و تنها راه درمان خود از اين رنج و عذاب را فقط در مرگ قاتل مى دانسته ولى زمانى كه نامه من به دستش رسيده با خواندن ان ، خصوصا اين بيت:
روانت مرنجان و مگداز تن
ز خون ريختن باز كش خويشتن
به يكباره درمان رنج و عذابى كه بر وجودش سايه افگنده را ، در گذشت و بخشش قاتل ، پيدا كرده و اين بيت و ابيات ديگر ان نامه او را از زجر و عذاب دايمى نجات بخشيده و اكنون از مرض و بيمارى كين جويى و انتقام به كمك اين شعر خلاصى يافته و به آسايش رسيده ، او تاكيد كرد كه اين ابيات چنان وى را منقلب نموده كه تصميم گرفته بدون لحظه اى فوت وقت ، قبل از انكه كسى يا چيزى بتواند نظرش را عوض كند ، پيش من امده تا با تنظيم رضايت نامه ، مبادا اسايشى را كه بدست اورده ، از دست بدهد و نيز مى گفت
خودش رضايت همسرش را نيز اخذ خواهد كرد ، من براى وى توضيح دادم كه رضايتى توسط دادگاه پذيرفته مى شود كه يا محضرى بوده و در دفاتر اسناد رسمى تنظيم شده باشد و يا خودش با حضور در دادگاه ، انرا اعلام كند و سپس به او اطمينان دادم كه نگران بازگشت ان درد و رنج نباشد زيرا دارويى كه فردوسى مى دهد ، مسكن موقتى نيست و اثرش دايمى است .
بعد از رفتن وى من كه هنوز متعجب برجاى مانده بودم يك لحظه با ياد اورى اينكه طى دوسال گذشته خانواده قاتل دست به هر كارى براى جلب رضايت وى زده و هيچ نتيجه اى عايد انها نشده از اينكه پيشنهاد وى مبنى بر تنظيم رضايت نامه عادى را رد كرده بودم ، به شدت پشيمان شدم ، زيرا با خود انديشيدم چه بسا ممكن است نظر وى تا صبح عوض شود.
ولى سخن فردوسى تاثير دائمى و ژرف خود را بر جا گذاشته بود ، چند روز بعد از انشب او و همسرش با حضور در دادگاه رضايت بدون قيد و شرط خود را بدون هيچگونه چشمداشتى ، اعلام كردند.
دادگاه براى جنبه عمومى جرم ، هفت سال حبس تعيين كرد كه دو سال ان سپرى شده بود و پس از گذشت دو سال ديگر (جمعاً چهار سال) دادگاه با ازادى مشروط قاتل موافقت كرد ،سخن فردوسى كه ناجى جان قاتل شده بود بيشتر از تاثيرى كه بر پدر مقتول بر جاى گذاشت ، قاتل را متحول نمود ، او كه فردى شرور و سركش و پر ازار بود در مدت زمانى كه پس از گذشت اوليا دم ، در زندان به سر برد ، حدود نيمى از شاهنامه را حفظ كرد و بعد از ازادى نيز، شاهنامه از او ، انسان ديگرى ساخت.
اما مادر و پدر قاتل موضوع گذشت شاكى و نجات فرزندشان از مرگ را به امام رضا منتسب كردند و انرا خواست امام رضا دانستند و در عوض ان ، علاوه بر مبلغ سنگينى كه نذر ان حضرت كردند ملتزم شدند براى ده سال و سالى يكبار ، به پابوس حضرت بروند.
اكنون سه سال است كه هر سال اين خانواده براى اداى دين خود ، هر بار براى يك هفته الى ده روز به مشهد مى روند و هر بار كه خانواده سر قبر امام رضا حاضر مى شوند با گريه و التماس و التجا از ان حضرت مى خواهند بار ديگر نظر لطف خود را شامل حال انها كند و پسرشان را كه گمراه شده و به جاى حضور سر قبر ان امام ، به ديدار ارامگاه فردوسى مى رود و به جاى قران ، شاهنامه به دست مى گيرد را ، نجات بخشد.
علاوه بر داستان فوق ، در يك مورد ديگر نيز ، تنها يك بيت شاهنامه منجر به نجات جان انسان ديگرى شد كه به لحاظ پيچيده بودن موضوع ،شرح ان بسيار طولانى خوهد بود و لذا از بيان ان صرفنظر مى كنم.
مطالب فوق بيان واقعيتى بود، بدون اينكه كوچكترين تحريفى در روايت ان ان بكار رود ، كه مشاهده ان ، من را به قدرت اعجاز سخن فردوسى ، بيش از پيش واقف كرد.
كلامى كه توان حيات بخشى به فرهنگ و ملتى مرده را دارا باشد ، بديهى است كه توان جلوگيرى از مرگ يك انسان را در كمترين تاثير ان مى توان به انتظار نشست .
——————————————-
٢)- نحوه خواندن شاهنامه
به نظر من نيمى از تاثير شاهنامه در نحوه خواندن و قرائت ان نهفته شده ، از همين روى شاهنامه خوانى از ديرباز به عنوان يك هنر مستقل ، مورد توجه بوده است.
ابيات شاهنامه زمانى از تاثير گذارى حداكثرى برخوردار مى گردند كه متناسب با معناى ان و با ريتمى متناسب با وزن ان ، به گونه اى سنگين و متوازن ، قرائت گردد ، و اين يعنى توجه به يكى از معيارهايى كه فردوسى در گزينش كلمات و عبارات شاهنامه مد نظر داشته است ، به عنوان مثال در داستان اشكبوس ، زمانى كه رستم پرتاب تيرى با كمان به سمت اشكبوس را دارد ، مى خوانيم:
ستون كرد چپ را و خم كرد راست
خروش از خم چرخ چاچى بخاست
( حالت دستها در زمان تيراندازى با كمان ، كه معمولاً با دست چپ كمان را نگه مى دارند و در اين حالت دست چپ به شكل ستونى افقى قرار مى گيرد و دست راست نيز براى كشيدن زه ، خم مى گردد)
وقتى رستم دست چپ را ستون مى كند و دست راست را براى كشيدن زه خم مى كند ، فردوسى ادامه مى دهد:
….خروش از خم چرخ چاچى بخاست
فردوسى در اين مصرع تعمداً با آوردن چندين حرف “چ” و “ر” و “خ” صداى چرخ چرخ (به كسر چ و ر) ناشى از كشيده شدن زه و خم شدن چوب كمان را توليد مى كند.و كسى كه مى خواهد اين بيت را بخواند يا اجرا كند بايد با توجه به ويژگى مد نظر فردوسى انرا به گونه اى اجرا كند كه همزمان با قرائت مصرع؛
…خروش از خم چرخ چاچى بخاست ،
شنونده صداى چرخ و چرخ كه از به واسطه كشيده شدن كمان ايجاد مى گردد را ، همزمان بشنود و كاملاً خود را در فضاى داستان و در كنار رستم احساس كند.
عدم رعايت اين مو ضوع و موضوعاتى مشابه ، خواندن شاهنامه از سوى هر كسى كه باشد را با غلط خواندن مواجه مى كند ، از اين روست كه گفته مى شود هنر شاهنامه خوانى هنرى مستقل و پر از ريزه كاريهاى دقيقى است كه به سختى مى توان كسى را يافت كه اشنا به اين هنر باشد و توان اجراى صحيح شاهنامه را دارا باشد.
زيرا توجه به اين ويژگى ها و رعايت مواردى از اين دست كه در تك تك ابيات و حتى در تك تك كلمات شاهنامه بكار رفته ، براى درست خواندن شاهنامه ضرورى است ، فردوسى در استفاده از هر كلمه اى توجه دارد ان كلمه در زمان قرائت شعر باتوجه به كليت داستان با چه حالتى بايد ادا گردد و بر اساس جايگاه ان و شرايط حاكم بر داستان و بسته به فضاى موجود در داستان ، واژه مناسب را انتخاب مى كند و در زمان انتخاب واژه ها به ويژگى هاى حاكم بر نوع تلفظ ان ، از اين حيث كه مثلا گوينده بايد ان را با صداى بلند يا با حالت خشم و غيره تلفظ كند ، توجه كامل دارد ، و از اين روى ، اثر گذارى حداكثرى شاهنامه با رعايت و توجه به اين ويژگى ها امكانپذير مى باشد.
اقاى اسماعيل قادر پناه با رعايت برخى از ويژگى ها و شرايطى كه براى قرائت شاهنامه لازم است ، مبادرت به اجراى شاهنامه به نحو كامل نموده كه مى توان با مراجعه به ادرس؛
http://www.yasinmedia.com/audio/شعر-و-ادب/دانلود-صوت-کامل-شاهنامه-فردوسی.html
به كل فايل هاى صوتى شاهنامه با اجراى ايشان به صورت يكجا ، يا در ١٣٦ فايل يك ساعته و با حجم تقريبى ده مگا بايت، به منظور دانلود يا براى شنيدن ، دسترسى داشت ، من پيشنهاد مى كنم هر يك از دوستان با مراجعه به ادرسى كه ذكر شد ، چند بيت فوق را در فايل شماره ٥١ از دقيقه هفت به بعد ، با صداى اقاى قادر پناه گوش دهند تا انچه را بنده در خصوص لزوم رعايت شرايط خواندن. شاهنامه عرض نمودم ، براى دوستان ملموس گردد و اختلافى كه نوع خواندن شاهنامه ، در ميزان تاثير بخشى ان ، مى تواند بر جاى گذارد ، براى انها مشخص گردد و اين در حاليست كه اقاى قادر پناه در اجراى شاهنامه تنها بخشىى از اين شروط و قواعد لازم را ، رعايت مى كند و نه همه انها را ، ليكن همان مقدار نيز ، مى تواند به وضوح ، اختلاف در نوع اجرا و تاثيرات ناشى از انرا، به نمايش گذارد.
جمع اين موارد و ويژگى هاست كه شاهنامه را به يك اثر ادبى بى بديل تبديل كرده و تحسين جهانيان را از هر زبان فرهنگى به دنبال اورده كه ذيلاً با ذكر چند نظر از كه توسط انديشمندان راجع به شاهنامه بيان شده اين گفتار را پايان مى دهم؛
============================
============================
کوولCowell-
خاورشناس انگلیسی-فردوسی وحماسه ملی-تألیف هانری ماسه-ترجمه روشن ضمیر :
————
اگوست امپراتور روم گفته است که وقتی رم رادریافت همه جاآجربود وچون آن را بازگشت همه جا مرمر.فردوسی نیزکشوزخودراتقریباً بدون ادبیات یافت وشاهنامه ای بدان بازگذاشت که نویسندگان بعدی تنها توانستند ازآن تقلید کنند،بی آن که ازآن برترروند.>>حماسه ای که به راستی می تواند باهمه رقابت کندودرتمام آسیا منحصربه فردبه نظرمی رسد ،>> شايد بتوان گفت تا حدودى حماسه همردراروپا به جايگاه شاهنامه در اسيا نزديك است.
============================
ارنست رنان-
وفات۱۸۹۲-مطالعات تاریخی وسفرها نقل از كتاب ایران درادبیات جهان جلداول :
————-
فردوسی مظهراصالت نژادایرانی است،به افتخارومعنویت ایمان دارد.بشر دوست است وانسانی فکر می کند.خوبی راصمیمانه دوست دارد،وپیشرفت مدنیت رابامأموریت وهدف واقعی بشرمی داند.
این قهرمان برای مابیگانه نیست،ازخودماست.
فردوسی،حافظ،خیام سه نماینده برجسته این اعجاز شگفت انگیزی هستندکه ادبیات ایران،نام دارد.وجود آنها بالاترین سندبقاء وثبات نبوغ نژادآریایی درغم انگیزترین وتلخ ترین ماجراهای تاریخ آسیاست.
============================
ابن الاثیرابوالفتح نصرالله بن محمد-
وفات۶۳۷ه ق-المثل السائر-ترجمه نتقی زاده-درمقالات مجله کاوه راجع به فردوسی :
————
درشعرعربی تطویل شعررا ضایع می کند واگردویست وسیصدبیت متوالیاً دریک موضوع نظم شود اغلب ابیات بی مزه می شود،ولی درکتابت هرقدرمفصل ترباشد می توان فصیح نوشت واین فقره اجماعی است ، لکن دراین نکته عجم ها برعرب برتری دارند وشاعرعجم یک کتاب را ازاول تا آخر به رشته نظم درمی آورد وباز درزبان آنها درغایت فصاحت وبلاغت است چنان که -فردوسی – درنظم کتاب معروف به -شاهنامه- کرده که مشتمل بر شصت هزاربیت است درتاریخ ایران،وآن قرآن ایرانیان است وتمام فصحای عجم >>اجماع کرده اند براینکه درزبان آنها فصیح ترازآن چیزی نیست واین فقره درزبان عربی باوجودوسعت آن وکثرت صنایع ومعانی درآن، ممکن نیست باآنکه زبان فارسی نسبت به عربی مثل قطره ای است درمقابل دریا.
============================
فردوسی وحماسه ملی-هانری ماسه-ترجمه روشن ضمیر :
————
شاهنامه یک حماسه ملی است >>که هیچ ملتی نظیرآن ندارد.
============================
شبلی نعمانی-
وفات ۱۳۳۲ه- ق-شعرالعجم ترجمه فخرداعی گیلانی :
————-
این مطلب محل اتفاق است که تاکنون مادرِ ایران شاعری مثل فردوسی نزائیده است…
علامه ابن اثیردرخاتمه مثل السائر می نویسدکه زبان عربی باوجود وسعت ومفردات زیاد ازعهده جواب شاهنامه نمی تواندبرآید وکتاب مزبور درحقیقت قرآن عجم می باشد،فضلای اروپا هم که اززبان واقف اند >>فردوسی را استادوشخص اول شعر جهان می دانند…
شما اگربخواهیدپایه ی هنر وکمال یک شاعر رابه دست بیاورید بایدموضوع واقعه نگاری وابرازاحساسات وجذبات انسانی آن شاعررا تحت نظر بگیرید، >>دراین دوقسمت هم بایددانست که فردوسی استادوپیشرو همه سخن سرایان جهان است.
============================
ی.برتلس-وفات۱۹۷۵م-منظوراساسی فردوسی-هزاره فردوسی :
————–
بدیهی است مادامی که درجهان مفهوم ایرانی وجودخواهدداشت نام پرافتخار شاعربزرگ هم که تمام عشق سوزان وقلب خودرابه وطن خویش وقف کرده بود جاوید خواهدماند.فردوسی شاهنامه راباخون دل نوشت وبه این قیمت خریدارمحبت واحترام ملت ایران نسبت به خودگرديد و >>مرواريدى نایابى را به گنجینه ادبیات جهان ارزانى كرد >>كه ان (شاهنامه) در بين تمامى درهاى موجود در اين گنجينه جهانى ، با ارزش ترين است.
============================
آرتور ابهام پوپ-
وفات۱۹۶۹م-چهل گفتارعیسی صدیق-اصل مقاله پوپ درضمیمه مجله شرق نزدیک وهندوستان مورخ اکتبر۱۹۳۴چاپ شده :
————–
اهمیت فردوسی رانمی توان به اندازه کافی بیان وخاطرنشان کرد، ولو اين که راجع به نظم وشعر او ، به حداعلی سخن گفته شود،یاخصایل واوصاف قابل ستایش وی مورد تقدیر واقع گردد،زیرابزرگی وعظمت او از هر آنچه در تصور آيد ، بزرگتر و والاتر است وفردوسی (مانندهمر) یک موجودملی وشاهنامه اش قسمت لاینفکی ازحیات ملی است، و >>هیچ شاعری در جهان این اندازه ودرچنین طول مدتی ، برافکار وآراء واحساسات ملی تسلط پیدانکرده است.فردوسی پربهاترین خدمتی که ممکن است را به میهن خودکرده ، او به ایرانیان دورنمای یک دنیای باشکوه تر ودلیرانه تری رانشان داده.
============================
عبدالوهاب عزام-
وفات۱۹۵۹م-مقام شاهنامه درادبیات عالم-هزاره فردوسی :
————-
بعضی ازدانشمندان شاهنامه راازحیث اهمیت با ایلیاد،مقايسه كرده اند و فردوسى را به عنوان هومر مشرق زمين توصیف کرده اند ،>> ولی به عقیده من این توصیف وتشبیه با مقام و جايگاه والاى حکیم فردوسی و كتاب پر عظمت او ، به هيچ وجه مطابقت نمی کند ، همانگونه نيز كه درجه اهمیت شاهنامه نزدملل شرقی به جهاتی بیش ازاهمیت ایلیاد درنظر اروپائیان است…
شاهنامه سجل احوال وتاریخ ملت ایران ازقدیم ترین عهداست >>وامتیازات و خصايص منحصر به فردى دربردارد که >>هيچ منظومه دیگرى در جهان انها را واجد نیست….
از چیزهای که برقیمت ومقام شاهنامه می افزایداین است که فردوسی داستان های آن را اختراع نکرده بلکه آنها راتصویرنموده است وازاین لحاظ می توان شاهنامه را آئینه تاریخ وافکار حقیقی ملت ایران شناخت وبه عقیده این جانب این مزیت مقام واهمیت مخصوصی برای فردوسی ایجادنموده است زیراجمع ووصف وقایع وحوادث تاریخی درادوار مختلفه به قالب شعری بااین سلاست بیان وسرشاری طبع که ازفردوسی به ظهورپیوسته بسیارصعب ودشوار است.
============================
حبیب یغمائی-
کتاب فردوسی وشاهنامه او :
————–
اگر >>تمام ثروت ایران را ازعصرمحمودغزنوی تاکنون دریک کفه ترازوقراردهند وشاهنامه رافردوسی را درکفه دیگر، >>درپیشگاه خردمندان وصاحب دلان جهان این کفه سنگین ترخواهدبود زیرابه دست آوردن زروسیم ازمنابع دریايى وزمینی به حد وفور امکان دارد،ولی پدیدآمدن شعری چون فردوسی با آن همه لطف طبع وکمال ذوق که شاهنامه ای بپردازد وبه بازار ادب عرضه دارد،محال وممتنع است چنان که اکنون هم که درست ده قرن اززمان اومی گذرد چونین کسی نیامده است.
هرملتی را چون هرفردی شناسنامه ای است، >>شاهنامه شناسنامه ملت ایران وسند مالکیت ایرانیان است. نیاکان ماراهم به خود ما،وهم دیگرمردم جهان شناسانده،وقبایل گوناگونی راکه دراین سرزمین وسیع پراکنده اند هم زبانی آموخته وپیوستگی ویگانگی بخشیده است.
============================
============================
——–با عرض ادب و احترامى مجدد خدمت تمامى دوستان——–.
درود بر شما، بی کنش گرامی
من به معجزه اعتقادی ندارم، اما داستانی که تعریف نمودید، مرا سخت تحت تاثیر قرار داد و دیدگانم را تر نمود. از این نوشته بسیار زیبای شما، سپاسگزارم. مشتاقانه نوشتارهای شما را پی می گیرم.
بنویسید، از فردوسی گرانقدر، از شاهنامه ارزشمند.
با عرض پوزش در نوشته فوق در ذکر شماره فایل صوتی بنده مرتکب اشتباه شده ام لذ تصحیح می گردد که ابیات مذکور را دوستان میتوانند در فایل شماره 49 دقیقه 42 به بعد در ادرس مذکور با صدای اقای قادر پناه بشنوند.
با سپاس بسيار از كوشش هاى شما در گشودن افقى نو در خوانش شاهنامه
بى كنش ارجمند پس از آن گفتگوى قديم من بارها به شاهنامه رجوع كردم تا اينكه سرانجام دريافته كه فردوسى پيش از كانت آلمانى خرد نظرى را محدود به شناخت آنچه برگرفته از تجربه است مى كند و سپس اخلاق و كار يزدانى را در عمل انسانى و خويشكارى مى يابد نه در گفتار بيكار .پيامد اعتراض دوستان ديشب با كدهاى فردوسى و امانوئل كانت از طريق گوگل جستجو كردم و تا به اكنون متوجه شدم كه جز من محصل دو استاد برجسته به همين نكته پي برده اند :دكتر اصغر دادبه و دكتر محمد حسن ضياء توانا ضياء توانا مى گويد :/ شالوده جغرافياى علمى جهان كه بر اساس كتاب سنجش خرد ناب اثر سترگ كانت پايه گذارى شده الهام گرفته از شاهنامه فردوسى است /
نكته ديگر در باره همين رستن از كين است كه پس از فردوسى تنها در كتاب چنين گفت زرتشت به آن برخورده ام كه البته با مفهوم عرفانى و مسيحى وارستگى از كينه تفاوت دارد .شايد در قسمت بعدى ريشه ها تفاوتى را خواهم گفت .اين يافته ها را ،درست يا نادرست ، مديون همان گفتگوى ناتمام با شما هستم . بسيار از اين بابت سپاسگزارم .اگر خطاى تايپى داشتم پيشاپيش پوزش مى خواهم . هم ناشيگرى و هم لرزش دست راست اين خطاها را پيش مى آورد
بسیار حرکت جالبی است.