سر تیتر خبرها
- هفت فتوای وحشیانه (فتوای ششم)+ فایل صوتیِ همین نوشته + فیلم: در بیدادگاه گرگان چه گذشت
- خنده های دراکولا+ دکان “یگانِ بدرقه”+ گزارشِ بیدادگاه انقلاب گرگان
- من آیت الله خامنه ای را به مناظره دعوت می کنم!+ فایل صوتیِ همین نوشته
- گزارشی از زندان اوین و زندان گرگان (بخش نخست)
- هفت فتوای وحشیانه (فتوای پنجم)
- هفت فتوای وحشیانه ( فتوای چهارم)+ فایل صوتی + چند فیلم از دیدارها(گوهر عشقی، محمد مهدویفر، محمد کریم بیگی، محمد نجفی)
- هفت فتوای وحشیانه (فتوای سوم)
- فتواهای وحشیانه (فتوای دوم)+ مناظره با دکتر زیباکلام
- هفت فتوای وحشیانه! (فتوای نخست)+ فایل صوتیِ همین نوشته + فیلم های سفر به مازگون و تبریز(دیدار با هوارد باسکرویل آمریکایی)
- وال استریت + فایل صوتیِ همین نوشته + دیدار با استاد شهرام گودرزی
با سلام و عرض ادب
با تشکر از نمایشگاه خوبتون
خیلی فضای خوبی دیده می شد. اگر امکان داره در شهر ما هم حضور پیدا کنید. شهرستانها بیشتر به امثال شما نیاز دارن تا روش آزادیخواهی رو یاد بگیرن. مردم ما بلد نیستن چطور خواسته هاشون رو بیان کنند. باید به ماها یاد بدین و از اون مهمتر شجاعت.
سلام و درود بر هنرمند و آزادی خواه ایرانی،جناب استاد محمد نوری زاد عزیز..خسته نباشید
گفتار نیک کردار نیک پندار نیک
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک وز عنبر سرشته نبود
ز داد ودهش یافت آن نیکویی
تو داد ودهش کن فریدون تویی
فردوسی بزرگ
ريشه ها ٥٦ ( قسمت هاى ٥٤ و ٥٥ ذيل پست :استقبال از افتتاحيه نمايشگاه )
فرهنگ
بازنمايي عرفانى همچون فريب توده اى
ديده ايد كسانى را كه سنگ چيزى را به سينه مى زنند كه به درستى نمى دانند چيست ؟ كسانى كه براى اثبات حقانيت خود فرياد مى كشند ،به حق و حقيقت و والله و تالله و بالله قسم مى خورند ،بر سر خود خاك مى ريزند و خود را خاك بر سر مى خوانند ،،پا بر زمين و گاه سر بر ديوار مى كوبند ،عدد و دار و دسته غوغائيان را پشتيار زورواژه هاى خود و پوشال خلاء بى خردى خود مى كنند ، ساده ترين جماعت ها را افسون زده كف به دهان آوردن خود مى سازند ،پيراهن مى درند ،جامه چاك مى كنند ،چشم سرخ مى كنند ، زار مى زنند و وقتى همه اداهاى خود را به جماعت شوريده سرايت دادند با حالتى از كيف و سرمستى كمى آرام مى گيرند و تجديد قوا مى كنند و باز نعره كشيدن از سر مى گيرند ،اگر دستشان برسد با صدها بلند گو و آمپلى فاير نعر ه هاى خود را تقويت مى كنند ،بچه خود را از مو آويزان مى كنند ،و اگر در عصر اساطيرى مى إيستمند سر بچه معصوم را مى بريدند و به پيشگاه معبد آزتك مى أفكندند ؟ ديده ايد كسانى را كه از خون و مرگ و جان فشانى و بندگى و اطاعت بي چون و چرا نسبت به مراد مقدس و نامقدس خود داد سخن مى دهند و در برابر خفيف ترين نگاه معترضي رگ هاى گردن قوى و چشم ها را خون پالا مى كنند ،مى گويند اما نمى شنوند ،نگاه مى كنند ،اما چيزى جز جهانى پر شده از خود ( به تعبير مولوى ) نمى بينند و سرانجام هركارى مى كنند جز زحمت دمى به كار اندازى قوه تفكر در باب آنچه حاضرند جهان را براى آن به آتش كشند ؟ البته من فرض بر معتقد بودن اين كسان مى گذارم ورنه چه بسا همه اين نمايش ها در خدمت بتى به به نام پول باشد و خود اين اشخاص كه توان فهم و ميزان مطالعات آنها بسيار سطحى و نا چيز است در خلوت همكاران به قول خودشان به هنر مخ كار گيرى يكدگر به به و چه چه نثار كنند كه البته اسم واقعى اين رفتار ديگر جهالت نيست ،رذالت است . اراذلى كه همه شجاعت نداشته آنها تا وقتى است كه سرهنگى ،ژنرالى ، بزرگ ارتشتارانى ، سازمان مقتدرى ، صاحب مقام قدر قدرتى ،پشتشان باشد و به گواه تجربه هاى. تاريخى بسيار به محض خالى شدن اين پشتيار تق شجاعت و جان فدائي اينان نيز در مى رود . آيا گاهى شده كه اين نمايشگران به خاطر حق ستمديده بى پناهى جلو أرباب شان بايستدد ؟ مجلس نشينان ما راستى چقدر نسبت به خون پامال شده جوان غيورى به نام ستار بهشتى حساسيت نشان دادند ؟حالا كافى است يكى به جاى رژيم اشغالگر قدس بگويد اسراييل تا حضرات در دفاع از مظلومانى كه هيچ كارى هم براى إنها نكرده اند مجلس شورا را به مجلس جامه دران عارفانه تبديل كنند و به سوى استكبار جهانى و نظام سلطه ألفاظ و تارهاى سورى در هوا محو كنند .آيا شده كه اين غمخوا آن دوردست هاى دسترس ناپذير نسبت به ظلمى كه بر همنوع نزديك شان مى رود ككشان بگرديد ؟
بنابراين نشانه ها حاكى از رزالت اينان است نه صرفا جهالتشان .هولناك آن زمينه فرهنگى است كه به اين قاتلان عارف پيشه مجال جولان مى دهد . قدرت استبداد ديرينه غالبا از نمايش هاى عرفانى تغذيه كرده است . عرفان زمانى بر قدرت بود .پس از حمله مغول نيز در برهه هايي چنين بود .كم كم از شاهان دنيا دورى جست و در انزوا به شاه عالم معنا روى آورد .در عصر صفويان دگر بار شاهد ورود عرفان به سياست هستيم . از حلاجيان قدرت ستيز تا آدمخواران صفوى تاريخ فرهنگ ما سيرى پربار دارد كه ستاره درخشان شعر جهان حافظ شيرازى آن را به زبان خيال شاعرانه خلاصه كرده و دوست معاصر او عبيد زاكانى به گونه اى بى پرده تر اين وضعيت فرهنگى به هجو كشيده است .حافظ مى گويد :
بى دلى در همه أحوال خدا با او بود
او نمى ديدش و از دور خدايا مى كرد
گفت آن يار كز او گشت .سر دار بلند
جرمش آن بود كه اسرار هويدا مى كرد
آيا در عمق اين بيت شكوه و اعتراضى نسبت به وصلت نمايشگران عرفانى و شب يلداى ظلمت حكام نهفته نيست ؟ادامه دارد .
انتقاد شدید آیت الله وحید خراسانی از مرجعیت رهبری
منتشر شده در یکشنبه, 4می , 2014 | 2:55 ق.ظ
Vahid-Khorasani-sahamnewsآیت الله حسین وحید خراسانی در ابتدای درس خارج خود در مسجد اعظم قم در صبح چهارشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۳ کوشش های مقام رهبری برای مرجعیت را بدون آنکه اسم آقای خامنه ای را ببرد به شدت مورد انتقاد قرار داد. ایشان در این سخنان اعلام کرد: «کار به جایی رسیده که بعضی ها یک جفتک می اندازند آیت الله می شوند، یک جفتک دیگر می اندازند آیت الله العظمی می شوند، حالا هم جفتک انداخته می خواهند مرجع تقلید اعلم شوند».
به گزارش جرس این سخنان که در پرجمعیت درس اصول حوزه ی علمیه‌ی قم در حضور چند هزار طلبه ایراد شده بعد از مراسم تجمع طلاب بسیجی در مدرسه‌ی فیضیه صورت گرفته است. تجمع اخیر در ظهر سه شنبه ۱۹ فروردین به عنوان اعتراض به قطعنامه‌ی اتحادیه‌ی اروپا علیه جمهوری اسلامی با سخنرانی سید احمد خاتمی امام جمعه‌ی موقت تهران برگزار شد. در ضمن این تجمع کتابی با عنوان «فقیه اعلم» در سطح وسیعی پخش شد. در این کتاب ادعا شده است که فقیه غیراعلم اصلا مجتهد نیست چه برسد اعلم، و در نتیجه آقای خامنه ای مرجع اعلم است چون طبق شهادت افرادی مثل ولادیمیر پوتین، خاویر پرز دکوئیار، سید حسن نصرالله و … ایشان ٱگاه به زمان است و قبل از ۱۸ سالگی به درجه اجتهاد رسیده است!
آیت الله وحید خراسانی در سخنان خود در نقد مرجعیت رهبری گفت: «کار به جایی رسیده که بعضی ها یک جفتک می اندازند آیت الله می شوند، یک جفتک دیگر می اندازند آیت الله العظمی می شوند، حالا هم جفتک انداخته می خواهند مرجع تقلید اعلم شوند».
آیت الله وحید در این سه جمله‌ی کوتاه که نقل مجالس قم و تهران است، به آیت الله شدن یک شبه‌ی حجت الاسلام و المسلمین سید علی خامنه ای در خرداد ۱۳۶۸، یدک کشیدن عنوان آیت الله العظمایی با سوء استفاده از قدرت سیاسی از اوایل سال ۱۳۶۹ و اعلام رسمی مرجعیت در آذر ۱۳۷۳ توسط جامعه‌ی مدرسین و بالاخره ادعای اخیر اعلمیت کسی است که هنوز اجتهاد و فقاهتش زیر سوال است اعتراض کرده است.
لازم به ذکر است که در جریان سفر پاییز ۱۳۸۹ آقای خامنه‌ای به قم، آیت‌الله وحید حاضر به ملاقات با رهبر جمهوری اسلامی نشد. در سفر طولانی‌مدت مقام رهبری به قم، تلاش‌های فراوانی از سوی روحانیون حکومتی از جمله صادق لاریجانی (داماد آیت‌الله وحید و رئیس قوه قضائیه) و آیت‌الله استادی (امام جمعه موقت قم) برای قانع کردن آیت‌الله وحید جهت دیدار با رهبر صورت گرفت، اما این مرجع تقلید سنتی به هیچ وجه حاضر به دیدار با آقای خامنه‌ای و مشروعیت بخشیدن به مقام حوزوی وی نشد. گفته میشود که وی حتی با حضور آقای خامنه‌ای در بیت خود نیز مخالفت کرده بود.
این در حالی است که در همان سال، آیت‌الله وحید دیدارهای متعددی با برخی زندانیان سیاسی و خانواده‌های آنها انجام داده و به درد دلهای آنها گوش کرده بود و مدتی پس از سفر رهبر به قم، طی سخنرانی تندی اسلامیت نظام را زیر سؤال برد. وی در این سخنرانی که در جریان درس خارج وی در اسفند ۱۳۸۹ صورت گرفت، نظام را «دستگاه فاسد» خواند و گفت که مقامات جمهوری اسلامی به نام دین، در پی حفظ قدرت هستند. در تیرماه ۱۳۹۲ آیت الله وحید بیش از یک ساعت با اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مشهد دیدار کرد. وی روابط حسنه ای با مرحوم آیت‌الله منتظری داشت و در نخستین ساعات رفع حصر فقیه عالیقدر در سال ۱۳۸۱ به استقبال وی شتافت .
از آیت‌الله حسین وحید خراسانی متولد ۱۳۰۰ نیشابور
به نظر شما قدرتی برایش مانده که جفتک انداختن را یاد بچه هایش بدهد؟ با علم به اینکه میدانیم آنها کاری غیر از جفتک اندازی میکنند.
با درود
آقا عبدلله، براستی آدم با حالی هستی، بزرگ بشی چه میشی!!!
غغغغغ
عع
با سلام
خاطراتى از دوران نوجوانى و معلم كلاس عربى
معلمى داشتيم كه مانند مصطفى بادكوبه اى دشمنى خاصى با عربها داشت
روزى يكى از دانش آموزان از او خواست عبارت (تعالوا ) را صرف كند و ايشان بدون تأمل شروع كرد به صرف كردن
تعال
تعالا
تعالوا
—-
تعالى
تعاليا
تعالن
—–
و همينطور ادامه داد تا به متكلم وحده ومتكلم مع الغير رسيد
اعال
نعال =====كفش ودمپایى
من و چند نفر ديگر از شدت خنده نزديک بود به ديار باقى منتقل شده مرحوم شويم
خلاصه به دفتر مدير مدرسه احضار شديم مدير كه خود عرب بود علت را از ما پرسید شرح ماوقع را كه شنيد
او نيز از خنده روده بر شد……………..
آرى دوستان امثال مصطفى بادكوبه اى كم نيستند حتى در حوزه هاى علميه …………
عبد الله جان
گیر دادی بابا کوتاه بیا داری خیلی شورش می کنی…..
با عرض سلام مجدد
ایکاش من هم در ایران بودم و به دیدن نمایشگاه و با شما و چهره های تاثیرگذار و شجاع مردم چندین پرتره می گرفتم جای مارا هم خالی کنید. از وبلاگ من دیدن کنید. با تشکر از شجاعت و عشق واقعی شما به مرم
با سلام
با اجازه آقاى محمد نورى زاد كلاس مجانى تعليم زبان وادبيات عرب را شروع مى كنم
دوستان عزيز
كلمه ى اعراب اسم جمع است و مفرد آن اعرابى است به معناى مردم باديه نشين كه اطراف شهر زندگى مى كنند
………………………………………………
كلمه ى (عرب) اسم جمع است و مفرد آن عربى است
اين يک مرد عرب است
هذا عربى
اين يک زن عرب است
هذه عربية
اينها عرب هستند
هؤلاء عرب
————
حال جناب مصطفى بادكوبه اى كه ادعا مى كند در حوزه ودانشگاه درس خوانده است فرق بين (اعراب) و (عرب)
را نمى داند جز ابراز تأسف براى ايشان به جهت سطح معلومات چه مى توان گفت
———————–
دوستانى كه به زبات عربى تسلط دارند به اين مطلب دقت كنند
فروق:عرب وأعراب
اذهب إلى:
فُرُوق لُغَوْيَّة
الفرق بين:
العَرَب: هم الأقوام الذين يتحدثون اللغة العَرَبِيَّة ويرجع نسب بعضهم إلى القبائل العربية المعروفة.
الأَعْرَاب: هم سكان البَادِيَة من العَرَب.
آراء المختصين
الأعراب هم سكان البادية من العرب
يقول سيبويه الأعراب بالفتح هم سكان البادية خاصة والنسبة إليه أعرابيّ تقول في الأعراب: أعرابيٌّ أنه ليس له واحد على هذا المعنى
با سلام _ 1_ چند روز پیش ستاد بحران در کشور میتینگی را با حضور “برادران” در سفارت سابق امریکا و با شعار ” دلواپسیم ” ترتیب داده برای دولت ” تنفیذ ” شده رهبری خط و نشان بکشند . افرادی که در آن جمع حاضر بوده شباهت زیادی با جمع سه نفره قاتل و بی فکر و شعوری که در ” مکه ” بودند و برای علی (ع) و دیگران نقشه قتل میکشیدند ، دارد . که تاریخ شیعی میگوید سه تن از خوارج به نام عبدالرحمن بن ملجم مرادی از قبیله کنده، برای کشتن علی (ع) در شهر کوفه ، برک بن عبدالله برای کشتن معاویه در شهر دمشق و عمرو بن بکر تمیمی برای کشتن عمرو عاص در مصر همدیگر را در مکه ملاقات کردند و با هم به مذاکره پرداختند و اعتقاد داشتند که مسئول وضع اسفبار مسلمانان این سه نفر هستند ، بنابراین روز کشتن را ۱۷ رمضان تعیین نمودند و هر کسی به شهر قربانی خود رفت. عبدالرحمن به کوفه، برک به دمشق و عمرو به مصر رفتند تا افراد را بکشند و مسلمانان از دست آنها راحت شوند .که یکی زخمی شد و معاویه هم کسی دیگر را در بستر خود خوابانیده بود و سالم ماند و تنها علی ( ع) به شهادت رسید . اینان (خوارج) خود را مانند ” برادران ” امروزی دین دارتر و متدین تر از (ع) میدانستند در صورتی که جهان اسلام حضرت علی( ع) را حداقل از خلفا و جانشین پیامبر میدانستند . 2_ رئیس دولت قبلی از شعور بی بهره بود و حرفهایی میزد که بعضی از دوستانشان امروز اعتراف میکنند که چیزی در کله خود نداشت . مثلا” -آن ممه را لولو برد . آب بریزید آن جایتان تا نسوزد .خس و خاشاک . مخالفان من قد بزغاله هم نمی فهمند .بچه ها در آسپزخانه انرزی هسته ای درست میکنند و … اما این کوتوله فکری یک چیزی را در بانک مرکزی در سال 86 یا 87 در زمان تصویب ترازنامه بانک گفت که خیلی ها متوجه نشدند و خیلی ها که متوجه شدند ، از شرم سرشان را به زیر انداختند .این کوتوله در جمع میران عامل بانکها و جمعیت کارشناس بانکها گفت : شما بروید قوانین خراب بانکی را درست کنید و یکوقت نگویید نمی شود . بروید مثل آن آقایی ” که کرد و شد ” ، بروید ” بکنید تا بشود” . حال رهبری میآید و از این آدم کوته بین و بی چاک و دهن طرفداری میکند و متأسفانه میگوید : نظر بنده به آقای رئیس جمهور نزدیکتر است . ما هم باید به این تفسیر ، رهبری را هم مثل او بدانیم .
سلام آقای نوری زاد خسته نباشید .چه جوری میشه این تابلو ها رو خرید من تهران نیستم ولی از تابلوهاتون خوشم اومده یک چندتایی میخوام .چه کار کنم .لطفا راهنمایی کنید
———————-
mnourizaad@gmail.com
ایران اسلامی کشور جالبی است. در وضو خانه مسجدها خاضعانه از معتادین عزیز و مومن درخواست میشود که موقع تزریق مواظب باشند خونشان روی زمین نریزد تا مومنین دیگر آلوده نشوند. رهبر دنبال رفع تحریمهائی است که خودش باعث آنها شده و طرفدارانش دنبال ناکام کردن این سیاست. کسانی در دل پایتخت و در چند متری بیت معظم له در حال دعوت مردم به شورش و قیام هستند در حالی که هیچ کس از گل نازگتر هم به آنها نمی گوید. کسانی که دنبال این حرفها نیستند در زندان انفرادی سر می کنند. هر که پول دار است یابد همیشه نگران باشد که به او دزد بگویند. پولدار و فقیر هم یارانه می خواهند.
نتیجه اخلاقی: اینجا کشور ولایت مدار است..
دوست عزیز و گرامی جناب نوری زاد
چند ماهی بود که از فضای پر التهاب سایت شما دور بودم و به گوشه تنهایی پناه برده بودم. در این مدت خواننده خاموش نوشته های شما و سایر عزیزان بودم و به دقت آنها را دنبال می کردم. فرمت جدید سایت شما بسیار زیباتر و کارآیی آن بیشتر است. به خصوص امتیاز دهی به کامنتها این امکان را به نویسندگان بخش نظرات می دهد که بازخورد مخاطبین را نیز بسنجند که جای سپاس دارد. مخاطبینی که می توان گفت شاید از فرهیخته ترین قشر جامعه باشند. اینکه پاسخ به نظرات در جای مناسب خود قرار می گیرد هم تغییر مثبت و به جایی بوده است. به جز غیبت چند تن از دوستان چون دانشجو و سید ابوالفضل که جای افسوس دارد، سایر تغییرات ایجاد شده مثبت است. به خصوص نوشته های وزین جناب بی کنش و کوروس عزیز که پرتلاشند و همتی بلند دارند جای سپاس بسیار دارد. راستش را بخواهید ننوشتن در سایت شما کاری دشوار بود که من از عهده آن بر نیامدم!
در ارتباط با نمایشگاه شما، به جز آثار هنری شما که درخور و شایسته تحسین است، هنر شما در گردآوردن اینهمه انسان شریف، فعالین حقوق بشر و هنرمندان آزاده کشور عزیزمان واقعا شوق برانگیز است. چقدر غبطه می خورم از نبودنم در ایران. کاش همگی بودیم و دست شما انسانهای شریف را به گرمی می فشردیم. ای کاش …
خوش آمدید بردیای عزیز.
سپاس فائزه گرامی
نظرات خوبتان را دنبال می کنم.
در جستجوی حقیقت چون همیشه پرتوان باشید.
آقاى بردياى عزيز :اين سايت تنها فضاى تنفس براى نوشتن و گفتگوى بدون سانسور است .من يكى براى نظرات شفاف و اميد بخش و آموزنده شما دلم تنگ شده بود .شادمان و سپاس مندم از حضور مجدد شما . ببخشيد كه وظيفه پاسخگويي به اظهار لطف شما را دير انجام دادم . پست هاى گذشته را سرسرى نگاه مى كنم ..دير متوجه شدم
سلام ای آزاده براستی که آزاده ای و هیچ بندی را یارای به بند کشیدنت نیست، چه می شد اگر 75 میلیون آزاده می داشتیم چون شما، سر بر دار و جان بر کف، که اگر این گونه می شد، ایران مان ایران می شد، ایرانی آریایی و موطنی رویایی.
ولی دریغا که هیچ کدام مان نیستیم آنچه را آرزویش داریم، پس ایران مان همین است که هست و تناه شمایانید و دوستانی از جنس دکتر خزعلی گرانمایه، استاد ملکی عزیز،نسرین بانوها، نرگس بانوهاو…. و آزادگان سبزمرامی چون تاج زاده که به ازای تمامت هست و نیست تان، مام میهن را سر فراز می خواهید.
درودتان باد و تا هماره دوران برقرار باشید.
دورد بیکران به قهرمان بزرگوارمان وهمه عزیزان شرکت کننده همگی پایدار باشید.
درود بر همه إز اقاي نوريزاد و همكاران سايتش تا تك به تك كاربران محترم، كرجه نوشتن نظر يا مقاله در مورد مطلبي نياز به اجازه خاصي ندارد، به خصوص مسايل و مشكلات كشور ما ايران كه هر جايش را ناخنك بزني سياسي مي شود يا سياسيش مي كنند و با همين اتهام سركوب و دار و درفش سركوبكران بي وقفه بلاي جان أزاد أنديشي و خردمندي شده، به هر حال جون مودبانه إز اقاي نوريزاد اجازه نوشتن كرفتم و أيشان هم أدب را به جاي اوردند و سكوت كردند من بر اساس مثل معروف ( سكوت علامت رضايت است ) در باره اتفاقات ٣٥ سال كشور مطالبي بنويسم كه شايد در روشنكري نسل جوان تأثير داشته بأشد و لااقل به دام شيادان ديكري نيفتند، جون مطمعنم اقاي نوريزاد و إصلاح طلبان و مير حسين موسوي و خاتمي خصوصا ان رفسنجاني جنايتكار و هفت خط كه سرمنشا تمامي اين بلايا است مي خواهند با يك برش تاريخي استادانه إز بعضي جنايات اتفاق افتاده همين جور اسان با يك جمله كلاهي بود كه سر مان كذاشتند عبور كنند، نه عزيزم نه جانم اين جو به اين اساني نمي شود برش زد و عبور كرد و بناي يك ديكتاتوري ديكر را نهاد، إز امروز در هر مطلب شما يك كوشه إز واقعيات تاريخي ايران را إز مشروطه به بعد بازكو ميكنم جون اتفاقات ٣٥ سال كذشته و نمودار شدن شخصي به نام اقاي خميني ريشه در تاريخ اين كشور دارد و ما حالا إز تاريخ معاصر مي كويم و إز نبش قبر بيشتر اين جماعت مفت خور، تنبل، مروج خرافه، صرف نظر مي كنيم، اميد است مورد عنايت كاربران كرامي واقع شود.
درود بر شما .عالى است .
1- نوری زاد عزیز جمعه اومدیم البته با کمی ترس، برای عرض ادب اومدیم تا کمی از شهد شیرین انرژی نترسیدن و استقامت را از شما و سرکار خانم نسرین ستوده و همه دوستان آزاد اندیش که در نمایشگاه حضور داشتند بچشیم.
2- تابلوها بیش از آن چیزی که فکر می کردیم گرانبها و ارزشمند بود احسنت.
3- اولین بار بود که دوستان آزاد اندیش را از نزدیک می دیدیم، ستاره ای بودید درخشانتر از سایر ستاره های سرزمین مان خوشا به حالتون.
((زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سال ها به اجبار خواهیم خفت))
با سلام
جناب استاد عزیز ضمن ارزوی موفقیت و شادکامی برای شما و اظهار تاسف از اینکه بعد مسافت وشرایط کاری وغیره همچو زنجیر بر پای خواستن مرا از حضور جسمانی در این مهراب و محرآب محروم ساخت . نمایش لحظاتی که تمنا ، خویش را عریان مینمایاند . آنهم تمناها و عروج روح عزیزی چون شما . در گزارش روز نخست توضیحات و تک گوئی هایتان حال و هوای آن پالایشگاه روح و جان را می پراکند . خواهش میکنم در صورتی که مقدور باشد دریغ نفرمائید.
با درود بر آقای نوری زاد گرامی
دیدگاه همیشگی گردانندگان دستگاه اهریمنی اسلامی:
شما با باز کردن این نمایشگاه، ذهنها را تشویش می کنید و اسلام را به خطر می اندازید!
دیدگاه من:
من براستی در شگفتم، چرا این ذهنهای مردم که بیش از سی و پنج سال، زیر روشنایی اسلام بوده، چه آسان مشوش
می شوند، و این اسلام که کاملترین دین است، چرا ماننده ژله لرزان است و با تکانی به خطر می افتد!
***
از عکسها پیدا است که باید نمایشگاهی بس زیبا باشد، ولی افسوس بسیار دورم و نمی توانم بیایم!
جهانی شادباس
پاینده باشید
جناب عبدالله شما و همفکرانتان در مغلطه و سفسطه دست بالایی دارید1 شیعه 12 عربی هستید //////من بارها شعر استاد بادکوبه ای را هم خدای عربش و هم وقتی تو می گویی وشن اش را گوش گرفته ام و هیچ ربطی به نژاد پرستی و ضدیت با عرب ندارد بلکه همانطوریکه بارها نوشته ام اشعار ایشان و بسیاری از ایرانیان انعکاسی است به گفتار و کردار جنایت کارانه //// حاکم است. خود استاد بادکوبه ای استاد عربی و فارسی است و حتی شعر عربی را به شعر فارسی ترجمه می کند و در مقدمه اشعارش هم اشکارا به برابری انسانها چه عرب و چه ترک و فارس …اشاره دارد.متاسفانه شما///// از هر وسیله ای برای ضربه زدن به ایرانیان وطن دوست سؤاستفاده می کنید.//////
با درودی بی پایان به نوری زاد عزیز
خردگرائی گمشده فرهنگ ما
وقتی در مملکت ما امام جمعه تهران میگوید آقای روحانی بزن تودهن رئیس جمهور امریکا حالا دنبال یک دوست توی دنیا بگرد بیائید بگوئیم ما انقلابمان را با فحش شروع کردیم وهنوز هم دست از فحش برنداشته ایم در صورتی که در احادیثشان ناسزا گفتن به حیوان هم ناپسند شمرده شده ونتیجه ان همین وضعیتی است که در آن دست وپا میزنیم در دنیای هنر یک قلندر داریم به نام ده نمکی آقای ابطحی در مورد او گفته بود اینکه یک چماقی بیاید فیلم ساز شود خودش خیلی پیشرفت است.این اقا عاشق لات لوت ها هست در تاریخ هم دنبال لات ها میگردد تا به آنها ادای احترام کند اخیرا سرقبر طیب حاج رضائی رفته وادای احترام کرده فیلمهای خود را هم در همین زمینه ها میسازد فرهنگ لات پروری مذهبی را در کتاب حاج رجبعلی خیاط میتوان دید کسی وقت گذاشته وچنین خرافاتی را در کتابی به نام کیمیای محبت جمع اوری کرده که رئیس دادگاه های انقلاب ونظامی ووزیر اطلاعات دوران اول انقلاب بوده به نام اقای ری شهری که اگر احکام اعدامی که صادر کرده بر اساس همین استدلاهائی باشد که در کتابهای عرفانی بیان میکند چطور میشود باور کرد جان انسانها را به راحتی گرفته وبعد سر نماز حاضر شده شکر خدا را هم بجا اورده اوجائی در این کتاب به نقل از شیخ بیان میکند که قصابی پیش شیخ می اید ومیگوید بچه ام در حال مردن است چه کنم شیخ میگوید گوساله ای را جلو چشم مادرش سر بریده ای .سلاخ میگوید کاری بکن شیخ . شیخ میگوید نمیشود چون گاو میگوید بچه ام را سر بریده ای بچه ات باید بمیرد حال این آقا که سلاخ انقلاب بوده این آقایان که زبان گاو را میفهمند در این سالها چگونه حرف مردم را نمی فهمند آیا شده فکر کند جائی اشتباه کرده اند. تقاص ان پیش کش .وقتی در کشور ما این پیش فرض ها برای توجیه رفتار های ما وجود دارد وکشور ما با این نوع استدلالها اداره میشود واحکام قضائی ما بر اساس چنین مبانی استخراج میشود وتا به چنین مقامی عرفانی نرسی شایسته صادر کردن حکم نمیباشی چه میشود کرد…زبان گاو را چگونه میشود فهمید وانگاه استدلال کرد. اینها حداقل برای خودشان یک فکری میکردند که به این نکبت جمهوری اسلامی فرو نمی رفتند ورسوائی تاریخی را برای خود رقم نمیزدند فهمیدن زبان گاو پیش کش ….