اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سره مستودع فیها بعدد احاط به من علمه
سلام آقای نوری زاد بزرگوار ، برادر انقلابی و عزیزم .! نمیخام خیلی داستانو طولانی کنم و قصه رو بعد خوابتون تموم کنم !
من یه دانشجوام . یه کسی ک خیلی از دنیام نفمیدم ولی اینو فهمیدم ک اون دنیارو میفهمم !
آقای نوری زاد عزبز چن سالی هست ک حضرتعالی متاسفانه تغییر جبهه دادین و از دشمن دشمن تر شدین !
شاید مشکل شما این بود خیلی هیجانی و با ذوق بودید و همین باعث شد ک خیلی زود افکارتون با چرخ روزگار بچرخه
فک نمیکنم حضرتعالی آقای اکبر گنجی رو یادتون رفته باشه ک اول انقلاب با دخترای مردم با پونس استقبال میکرد ولی همین آدم الان میگه امام زمانی وجود نداره !
فک نمیکنم جنابعالی زبیر رو یادتون رفته باشه ک تو اون حمله به خانه حضرت زهرا تنها کسی بود ک شمشیر کشید ولی همین آدم تو جنگ جمل جلو امام زمان خودش وایستاد و تهش امام زمانش گفت قاتل و مقتول جهنمین ! نمیخام شمارو با این آدما مقایسه کنم ولی شما بهتره خودتونو با اینا مقایسه کنید !
آقای نوری زاد بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل گفت بهترین سرمایه های ما در ایران اصلاح طلبان هستند . آقای شیمون پرز گفت اینا ب نمایندگی از اسرائیل دارن در ایران میجنگن و هیچوخت این صحبت های اسرائیل ها توسط این آقایون تکذیب نشد و این آقایون تو عاشورا از حرمت شکنان ب امام حسین حمایت کردن و این ینی ب امام حسین توهین کردند ! شما چجوری از این آقایون دفاع میکنین ؟!
شما دغدغتون اینه ک رهبری با مردم بد برخورد کرد ؟! ولی آخه با افرادی ک مادرو با بچش میکشن . مغازه های مردم بی گناه رو آتیش میکشن .! ماشین پلیسو آتیش میزنن . چن تا جوونو بدبخت بی گناه رو میکشن . موتور سوار بی گناه رو میکشن و بعد موتورشو آتیش میزنند ، به امام حسین توهین میکنن . چن تا عزادار بی گناه رو لخت مادر زاد میکنن و مکیشن !
حالا به نظر حضرتعالی باید با این افراد چجور برخورد کرد ؟! اسلام براما فصل الخطابه . اسلام چی میگه به نظرتون .؟! این فتنه کاملا طراحی شده و هدفش انقلاب مخملی بود و ر مورد فتنه 88 همینو بگم ک شما برید کتاب ( سایه عقابها طرح سری حمله آمریکا ب ایران ) نوشته ی آقای امیررضا پورحلم ضیابری ک ساکن فرانسه هستن و اپوزیسون محسوب میشوند رو بخونید ک سال 84 چاپ شد . تواین کتاب سناتور جان مک کین ( رقیب آقای اوباما تو انتخابات 2008 آمریکا بودند و جمهوری خواه هستن ) میگه ما باید در ایران انقلاب مخملی رو اجرا کنیم . همینطور ک در اوکراین و گرجستان اجرا کردیم . وشاید رنگ این انقلاب سبز باشد .!!. همینطور روزنامه کیهان 3 روز قبل انتخابات تیتر زد آشوبی در راه است و اشوبگران یه رنگی رو انتخاب میکنن ! . وهمینطور آقایون موسوی و کروبی کمیته ی صیانت از آرا رو چن روز قبل انتخابات تشکیل دادن . شما برید ماظره آقایون شریعتمداری و کواکبیان در تاریخ 22 دی 88 رو ببینید اونجا کامل آقای شریعتمداری با سند نشون میده ک تموم این فته رو پیش بینی کرده بود .! ایشون از کجا خبر داشت ؟! آیا علم غیب داشت ؟؟!!
آقای نوری زاد عزیز من در اون حدی نیستم که ب جنابعالی بگم چیکار کنید چیکار نکنید ولی به عنوان یه نصیحت باید خدمتتون عرض کنم ک فتنه 88 کاملا طراحی شده از قبل بود و هدفش براندازی نظام بود و رهبری اینو ب خوبی فهمید و با جدیت مقابله کرد و گرنه اگه شل گرفته بود نظام قطعا سقوط میکرد و خون اون همه شهید پاک دسته گل ک رفتن واس این انقلاب پر پر شدن پایمال میشد و باید اون دنیا ب این برگوارن جواب بدیم و مدیون این عزیزان هستیم
در مورد مفهموم ولایت فقیه باید خدمتتون عرض کنم من و امثال من اگه ب رهبری اعتقاد داریم چون با این کارمون داریم خودمون ب خدا اثبات میکنیم . ما ک انقلاب کردیم شعارمون این بود ک خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما . دلیل اصلی انقلابمون این بود وگرنه قبل انقلاب هم نماز میخوندیم هم حجاب داشتیم هم حج میرفتیم و … ولی باید آزمون پس بدیم . ببینید امام خمینی گفت برید خرمشهرو آزاد کنید همه یه کله رفتند . داریم میگیم خدایا این ولی فقیه ک معصوم نیس میگه برو اینطوری رفتم اگه اون ولی معصومو بفرستی چیکار میکنم ؟ اینه ولایت فقیه
ما عاشقه چش و ابروی رهبری نیستیم فقد اونو میخایم و به حرفش گوش میکنیم چون با این کارمون داریم خودمونو ب خدا اثبات میکنیم و این باعث میشه خدا بهمون اعتماد کنه و ولی معصومو بفرسته . ما مث بچه های یه کوچه هستیم ک میزدیم پروژکتورارو میشکوندیم . 11 تا پروژکتو.رو شیکوندیم . اداره برق اومد پروژکتورو برداشت و ما بی نور شدیم . بعد از چن سال یه عده ریش سفید جمع شدن رفتند اداره برق گفتند ما ضمانت میکنیم ک پروژکتورو نشکونن ولی اداره برق یه لامپ 100 بهمون داد و گفت اگه ببینم اینو نمیشکونید و پاش وایمیستید اون پروژکتوره رو میارم . اینه ولایت فقیه . ولی فقیه ممکنه اشتباهم بکنه و این طبیعه چون ایشون معصوم ک نیس !
ما باید واسه آوردن امام زمان خودمون در عمل ب خدا اثبات کنیم و آزمون پس بدیم و خودمون نشون بدیم و این امتحانو داریم با اطاعت از بهترین و عادل ترین و باتقواترین فرد دینمون ک توسط چن تا مقام برجسته دینمون انتخاب شده انجام میدیم و خودمون دایم ب خدا نشون میدیم
آقای نوری زاد من خودم نه اصلاح طلبم نه اصولگرا من حزبم اسلامه و تا موقعی ک افکارشون در چارچوب اسلام باشه قبولشون دارم حالا میخاد اصولگرا باشه میخاد اصلاح طلب باشه.
در پایان میخام ازتون خواهش کنم ک راه واس برگشتنون هست و همه با کمال میل از شما استقبال خواهند کرد و ازتون میخام و تقاضا دارم ک راه گمراهی رو کنار بگذارید و به صرط مستقیم تشریف بیارید
آقای نوری زاد شبکه های بی بی سی و صدای آمریکا هیچوخت عاشق چش و ابرومون نیست ونبوده ک اومده لله واسمون مفت مفت داره خبر میگه و پول خرج میکنه ! امام خمینی همیشه اینو گوشزد میکرد ک مردم به صدای استکبار گوش ندن و بهتره ک حضرتعالی ب این شبکه ها خوش بین نباشد و باهاشون مصاحبه نکیند !
آقای نوری زاد هرکاری ک میکنیم و هر تفکری ک داریم و هرجور ک هستیم چارتا نکته رو همیشه یادمون باشه
1… یادمون باشه 300 هزار تا جوون پاک دسته گل واس من و شما رفتن خون دادن . پرپر شدن . گوشت جلو تانک شدن تا من و شما بتونیم راحت و با آسایش زندگی کنیم و راه و آرمان اونارو ادامه بدیم
2… یادمون باشه مادر همین شهیدا مارو قسم دادن ک خون بچه هاشون پایمال نشه
3… یادمون باشه ک بابت ثانیه ثانیه زندگیمون باس اون دنیا جواب داشته باشیم
4… یادمون باشه ک ب خدا قسم 30 و40 سال عشق و حال ارزش 50 هزار سال آتیش جهنمو نداره
یه لحظه هایی هست ک دلم خیلی برات تنگ میشه اسم اون لحظه ها رو گذاشتم . ” همیشه ” …
یا امام زمون منتظرم
با سلام خدمت جناب نوريزاد و آقا رضا
از نوشتار آقا رضا خطاب به جناب نوريزاد يك نكته براي بنده قابل توجه و تأمل آمد كه ايشان مدام تأكيد دارند تبعيتشان از حاكمان فعلي براي رضاي خدا ميباشد. قصد دارم با روش خود رضا كه سئوالاتي را مطرح نمودند، من هم مطالب و سئوالاتي را طرح نمايم كه با انديشيدن براي پاسخ آنها و مقايسه آن با شرايط حاضر دركشور ما، شايد بهتر بتوان قضاوت كرد و نتيجه گرفت كه آيا باز هم ميتوان گفت كه رضاي خدا در تأييد و پيروي از حاكمان فعلي مي باشد يا خير؟
1-موضوع ولايت فقيه يك نظريه فقهي ميباشد كه توسط عده كمي از علماي ديني بر پايه چند حديث و روايت از امامان (ع) ساخته شده است كه در آنها اشاره شده در زمان غيبت امام معصوم جهت حل مسائل ديني به راويان حديث ما رجوع كنيد و اتفاقاً در اين روايات، تكليفي يا وظيفهاي براي تشكيل حكومت اسلامي براي فرد يا افراد غير معصوم تعيين نگرديده است، همچنين همين فقهاي اندك معتقد به ولايت فقيه در نحوه حكومت فرد غير معصوم نظرات متفاوتي دارند. حال با توجه به اينكه پيامبران مستقيماً از طرف خداوند مبعوث ميشدند و امامان شيعه با واسطه پيامبر اسلام به مسلمانان معرفي شدند و انتصاب ايشان از طرف خداوند صورت گرفته است در مقايسه با ولي فقيهي كه با انتخاب تعدادي آيت الله اكثراً دستچين شده (و نه حتي مستقل) و از پايين به بالا منصوب گرديده است، آيا مي توان اين دو را با هم يكي دانست يا بدتر از آن در مواردي كه حتي پيامبران و امامان چنين اختيارات و رسالتي براي خود قائل نبودند به زعم حضرات فعلي براي ولي فقيه قراردادي، اختياراتي در حد خدا قائل بود؟
2-حضرات حاكم در جمهوري اسلامي گفته و ميگويند حفظ نظام از اوجب واجبات است. سئوال اينجاست كه آيا ميتوان يك نظام مدعي اسلام را با روشهاي غير اخلاقي و غير انساني به هر قيمتي حفظ و اداره كرد؟ اساساً نظامي كه در آن ظلم و فساد در بين مسئولين آن نهادينه شود آيا مي تواند صرف ادعاي اسلامي بودن، يك نظام اسلامي باشد كه حفظ آن واجب باشد؟ در صورتي كه در صدر اسلام بسياري از خلفاي اسلامي ادعاي جانشيني پيامبر را داشتند وليكن به دليل انحرافات و بي عدالتي آنها امامان وقت يا بزرگان ديني و مردم نسبت به حكومت خلفاي زمان خود انتقاد يا حتي مبارزه ميكردند. همچنين در حديث معروفي خداوند متعال به پيامبر اسلام چنين ميفرمايد: اي محمد، تو را به پيامبري مبعوث نكردم مگر اينكه مكارم و فضيلت هاي اخلاقي را در بين بندگان من رشد داده و كامل نمايي.
3-يكي از توصيههاي اكيد پيامبر اسلام و امامان ما به ياران و پيروان خود وفاي به عهد و پيمان و پايبندي به قول و قرار با ديگران است تا جايي كه اميرالمؤمنين علي (ع) خطاب به سردار لشكر خود مالك اشتر چنين ميفرمايد: ” اي مالک! هر گاه ميان خود و دشمنت عهد و پيماني بستي به آن وفادار باش. چرا که هيچ چيز از واجبات خدا همانند وفاي به عهد نيست که مردم با تمامي اختلاف خواسته ها و پراکندگي انديشه هايشان بر آن اتفاق نظر داشته باشند و نزدشان بزرگ باشد”. همچنين پيامبر اسلام (ص) فرمود: “سه چيز است که ترک آن براي هيچ کس جايز نيست: 1) نيکي به پدر و مادر، خواه مسلمان باشند يا کافر. 2 ) وفاي به عهد، خواه طرف معاهده مسلمان باشد يا کافر. 3 ) اداءِ امانت، خواه امانت دهنده مسلمان باشد يا کافر”. حال چگونه است كه با وجود چنين توصيههايي حتي وفاي به عهد و قرار نسبت به دشمنان خود ، بعضي حضرات حاكم در نظام فتوي داده و ميدهند كه در حكومت فعلي، رهبر و حاكم ميتواند به تشخيص خود تمام قول و قراردادهاي خود با مردم را يكطرفه لغو و فسخ نمايد و مردم موظف به اطاعت هستند؟ آيا جايگاه آخوندها از پيامبران و امامان معصوم بالاتر است؟ آيا ميتوان به حاكمي اعتماد كرد كه هر زمان ممكن است عهد و پيمان خود با مردم را ناديده گرفته و يكطرفه لغو كند؟ آيا اين كار شبيه فريب كاري و خيانت به اعتماد مردم نيست؟ شايد براساس همين فتوا حاكمان فعلي بدون توجه به رضايت مردم به راحتي نسبت به پيمان و قرارهاي خود با مردم خلف وعده كرده و خر قدرت را ابدي سوار شدهاند.
4-در طول تاريخ زندگي پيامبر اسلام و امامان شيعه هيچگاه فردي را چه مسلمان و چه غير مسلمان به خاطر انتقاد يا مخالفت با نظرات يا حكومت ايشان يا حتي ناسزا گفتن به خود مجازات ننموده و با آنها مدارا مينمودند و به ديگران نيز اجازهاي براي برخورد يا مجازات با اين افراد نميدادند. چگونه است كه در زمان حاضر آقايان حاكم فعلي مدعي نظام اسلامي و غير معصوم خود را فراتر از پيامبر و امامان معصوم قرار داده و با كوچكترين انتقاد به ساحت خود يا حكومت تحت امر خود ، فرد منتقد يا مخالف را تا حد شكنجه مجازات و بعضاً دودمان طرف را بر باد ميدهند؟ اين رفتار حيواني با كدام سنت و رفتار پيشوايان ديني ما تناسب دارد؟
5-معروف است در زمان حكومت اميرالمؤمنين علي (ع) ، برادرش عقيل از شدت تنگدستي به ايشان مراجعه ميكند و براي رفع احتياج خانوادهاش از حضرت علي سهم بيشتري از بيتالمال طلب ميكند ، اميرالمؤمنين در اين لحظه ميلهاي را داغ كرده و به سمت صورت برادرش نزديك ميكند، عقيل از شدت گرماي ميله داغ به عقب ميرود و اعتراض ميكند چرا اينگونه به من پاسخ ميدهي، علي (ع) به برادرش عقيل ميگويد تو تحمل گرماي اين ميله داغ را نداري آنوقت من چگونه به خاطر دادن سهم بيشتر به تو ميتوانم آتش سوزان جهنم را تحمل كنم. آيا حاكمان فعلي مدعي حكومت اسلامي حداقلي از عدالت و پاكدستي تنها امام حاكم، علي (ع) را دارند؟ چقدر از حضرات و مسئولين و فرزندان ايشان در حكومت بعد از انقلاب به دارايي و سرمايه هاي ميلياردي رسيدند؟ آيا اين ثروت جز از طريق رانت و رابطه و سهمخواهي بيشتر از بيتالمال بدست ميآيد؟
6-همچنين نقل است در زمان حكومت اميرالمؤمنين علي (ع)، ايشان در جايي زره جنگي خود را بر تن يك شخص مسيحي ميبينند، به نزديك شخص رفته و ماجراي زره را براي فرد مسيحي نقل ميكنند و ميگويند اين زره از آنٍ من است. فرد مسيحي ادعاي علي (ع) را نميپذيرد و ميگويد اين زره از آنٍ خودش ميباشد. علي (ع) ادعاي خود را نزد شُريح قاضي (قاضي منصوب خود) مطرح و هر دو در محكمه حاضر ميشوند. علي (ع) ادعاي مالكيت خود بر زره را مطرح مينمايد و شخص مسيحي آنرا رد ميكند. قاضي محكمه اسلامي بدون ملاحظه مقام حاكميت علي (ع) و بدون توجه به منصوب بودن توسط ايشان، از علي (ع) ميخواهد براي ادعاي خود دليل و مدرك به دادگاه ارائه يا شاهدي معرفي نمايد. اميرالمؤمنين علي (ع) اظهار مينمايند كه مدرك و شاهدي ندارند، لذا قاضي حكومت اسلامي بدون توجه به جايگاه و مقام امام ادعاي ايشان را وارد ندانسته و حق را به فرد مسيحي ميدهد. در هنگام خروج از محكمه، شخص مسيحي با ديدن چنين عدالت و مساواتي در قضاوت قاضي حكومت اسلامي چنان تحت تأثير قرار ميگيرد كه نزد حضرت علي (ع) رفته و به مالكيت امام بر زره اقرار مينمايد. انصافاً سر سوزني از اين عدالت و مساوات در دستگاه قضايي يا بين مسئولين ما يافت ميشود؟ آيا ميشود عليه حاكم فعلي به محكمهاي شكايت برد و جان سالم بدر برد چه رسد به اينكه رسيدگي شود؟ آيا اگر حكومت از فردي شاكي باشد و بالاخص موضوع سياسي باشد تا فرد تحت شكنجه اقرار به خواست مأمورين نكند و زندان انفرادي را تجربه نكند ، حكومت دست از سر وي برميدارد؟
از اينكه مطالب طولاني شد پوزش ميخواهم و من هم مثل آقا رضا اميدوارم خداوند از ما راضي باشد.
آقای مثلا( اسم مستعار : دانشجو ) لباس شخصی //// ساندیس خور دولت امام زمانی دزدی ۳۰۰۰هزار ملیاردی در پرونده اش دارد لطفا از جیب شهدا وغیره خرج نکن بگو چند گرفتی که نقش /// اقا را بازی کنی . تو برو واگر اسلامی هست جایی که مردم اسیر شما هستند اجرا کن سپاهی لباس شخصی //// که غیر //// برای اقا کاری بلد نیستید
سلام
این دوست ما کلا” هنوز نفهمیده داره کجا زندگی می کنه و با کیا طرفه،
این دوست ما کلا” مشکوک بنظر میاد که دانشجو باشه و به این ساده لوحی،
این دوست ما رو به قدمگاه دعوت کن تا از نزدیک زیارتش کنی،
جناب نوریزاد یهرحال اگه به حرف این دوست ما گوش ندی با لامپ 100 طرفی،
و در آخر: خدایا قربونت برم با این همه تنوع در خلایقت.
داداش راضی ام ازت (: مخصوصا تیکه اخر و دادم واست طلا بگیرن
سلام به آقای نوریزاد و آرزوی سلامتی بر ایشان ___ خدمت جناب ” آقا رضا ” ی ولایت مدار عرض کنم که شما چون الآن خود را دانشجو معرفی کرده اید ، پس در روز 12 سال 1358 هنوز متولد نشده بودید که ببینید چند نفر جوان احساسی ( مرحومان سعید واحد و مرتضی سیاهپوش که اعدام شدند ) مثل شما و دارای سلامت روح و جسم که بچه های محله هاشمی در غرب تهران بیاد میآورند که جزء بهترین انسانهای پاک بودند . اینان در این دنیای خاکی کمترین گناهی را مرتکب نشده بودند و از صالحین محل بودند . ایشان مثل شما که فقط ” اسلام ” و ” قرآن ” و ” مراد “ی ( اکبر فرقانی ) داشتند ، برای آنکه از اسلام و قران و ولایت خودشان پاسداری کنند در 12 اردیبهشت اسلحه بدست گرفتند و بر اساس دستور ” ولایت ” خودشان که اکبر فرقانی بود و برای سبقت گرفتن جهت ورود هر چه زودتر به ” بهشت ” زدند و با گلوله ” آیت الله مرتضی مطهری ” را شهید کردند . آقا رضای ولایت مدار شما هر چه ” پاک ” باشید با ضرس قاطع و شواهد میگویم که آن دو جوان از شما پاک تر بودند . این دو جوان چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن درس قرآن و نماز جماعت اول وقت شان ترک نشده بود . آقا رضا ، تنها گناه ایشان در آن زمان که هنوز حکومت انقلابی دچار اعوجاج و کشتار و جنایت و دروغ و دغل و بگیر ببند نشده بود ، ” ایزوله ” شدن ایشان و قتل نفس بود ولا غیر . آقا رضا ، شما هم اکنون اگر به ” تنهایی ” مانند آن دو جوان ساده لوح مستقیما” دچار قتل و جنایت نشده اید ولی چناچه دل در گرو این ولایت و نظامی که بعد از رحلت امام خمینی ( قدس سره) مشغول ظلم و جنایت هستند ، دارید ، بدانید که با ایشان دست تان در خون مردم این مرز و بوم آلوده شده است .آقا رضا بیایید تا دیر نشده کمی تعقل کنید و بیاندیشید و به دامان همان اسلامی که در دهنتان دارید برگردید . بر اساس عقایدتان به همان اسلام و همان امامی که بعد پیغمبر قبول دارید که جانشین پیغمبر شده است . به همان امامی که وقتی حضرت بعد از 25 سال به خلافت رسید ، آن طور که به شما یاد داده اند که بعد از 1400 سال تعصب داشته باشید و بگردید و ببینید که چه کسی ضربه به دخت پیامبر زد ، اما حضرت علی (ع) در آن 5 سال خلافت خود تا زمان شهادت ، آن تعصب شما و ولایت مدار های دروغین شما را نداشت تا بدنبال قاتل و ضربه زنده ” پشت در ” به همسر گرامش که از جان برایش عزیزتر بود ، بگردد . امام بدنبال عدل و عدالت بود .
با اینکه پاکدامنی هر شخص و نمیشه اینطوری مثل شما با این قطعیت گفت ,ولی لپ کلامت از نظر بنده حقیر تامل بر انگیز بود
آقا رضا (دانشجو) شما بهتره از همون راه صراط مستقیم تون خودتون برید……همون راهی که دارید میرید درسته
این ملت و امت نیازی به امثال شما نداره که بخواهید به راه راست دعوت کنید
این مردم رنج کشیده از هر قشر جامعه که باشن فقط به امید فردای بدون وجود امثال شما فکر میکنن
سلام.
خلاصه مطالب این نامه از سخنرانی ها و حرف های آقایان رائفی پور و حسن عباسی گرفته شده.
از امیر به برادر رضا : یادت میاد وقتی کودکی ۹-۱۰ ساله بودیم و با بچههای محل فوتبال گًل کوچک بازی میکردیم، موقع استراحت میان بازی من خوراکی که مادرم تهیه کرده بود رو در آوردم و به همه تعارف کردم همه برداشتند به غیر از تو و وقتی یکی از بچهها از تو پرسید که چرا نمیخوری با صدای بلند گفتی که مادرم گفته اگه امیر چیزی به تو تعارف کرد نخوریها چون اینها سنی هستند و نجس… بغض ناگهانی منو گرفت و با گریه طرف خونمون دویدم وقتی جریان رو برای مادرم تعریف کردم اون هم شروع به گریه کرد و با هم گریه کردیم تا پدرم از سر کار برگشت وقتی از علت ناراحتی ما آگاه شد به شدت عصبانی شد. من خشم و تنفر پدرم رو برای اولین بار از تو و خانوادهات، تو چهرش دیدم،پدرم منو خیلی دلداری داد و خیلی حرفا به خانواده تو نسبت داد ولی اتفاقی که افتاد این بود که نطفه تنفر من از تو از همان جا شکل گرفت . بزرگ تر شدیم امتحان کنکور دادیم و هر دو برای یک رشته تو دانشگاه قبول شدیم ، حالا من به خودم خیلی میرسیدم بهترین لباسها رو به تنم میکردم موهامو ژلّ میزدم و ادکلنهای خارجی مصرف میکردم ولی تو با یه دست لباس ساده و ثابت که پیرهنت سفید بود یا سیاه و اونو رو شلوارت مینداختی یک انگشتری عقیق به انگشتات داشتی و همیشه بوی عطر گًل محمدی میدادی به دانشگاه میومدی یادمه دختر ،پسرای کلاس خیلی پشت سرت مسخرت میکردن و اداتو در میاوردن و میخندیدن.تا اینکه زمان گذشت و کاری که نباید میشد شد من توجهم به یکی از دخترای همکلاسی جلب شد، یه روز بعد از پایان کلاسی که تو هم بودی ،کلاس تموم شد و استاد و همه همکلاسیها هم رفتند فقط من موندم و نغمه، ما خیلی حرف زدیدم یه دفعه نغمه دستاشو تو دستم گذشت و تموم انرژیشو به من منتقل کرد ،منی که تا حالا دستم به هیچ جنس مخالفی نخورده بود یه دفعه گیج شدم و بدنم به شدت داغ شد تو این حین یه دفعه تو در کلاسو باز کردی و با نگاه سراسر نفرت و شماتت باری ما رو فاسد خوندی و رفتی .فردای اون روز کمیته انضباطی دانشگاه مارو خواست و چون برای بار اولمون بود ازمون تعهد کتبی گرفتن که در محیط دانشگاه شٔونات اسلامی رو رعایت کنیم ، نمیدونستم جاسوسی هم میکنی ؟ تا اینکه دانشگاه تموم شد و هر کی سر کاری رفت.اتفاقت سال ۸۸ که رخ داد من و همکارام تصمیم گرفتیم که به سیل جمعیتی بپیوندیم که تنها خواستشون مطالبه رأی خودشون بود ،تعدادی برادر حزبالهی ما رو دستگیر کردند و به مسجدی تو خیابون جمهوری بردند .تو مسجد یه دفعه تو رو دیدم ،به طرفم امدی و گفتی بازم تو؟ یه کشیده آبدار به صورتم نواختی و گفتی اینجا آخر خطه، بلای سرت بیاورم که مرغان آسمان به حالت گریه کنند. به همکارات گفتی که این آدم هم کافر هست هم فاسد و حالا هم که خرابکار و ضدّ انقلاب از کار در اومده ،حکمش چیه؟ همه یه صدا گفتند اعدام ،اعدام نشدم ولی یک سال حبس کشیدم ،برادر بسیجیم هوشیار باش که وای اگر از پس امروز بود فردایی…
این آقا بنام رضا بنظرم دانشجو نیست یک تندرو نون به نرخ روز خوره که نفسش از جای گرم بلند میشه مثل ما دغدغه درگیری با دولت نداره کدوم امام زمان کدوم ولایت فقیه کدوم اسلام اسلامی که به بهانه اسلام به زن و دختران تجاوز میکنه اسلامی که مجریانش زبان فحش و ناسزا دارند نه مدارا اسلامی که در عرض یک ساعت چند میلیون فحش نثار بازیکن فوتبال میکنه اسلامی که به اسم اسلام از حرم امام رضا پولهای مردم را خرج شخص رهبر میکنه اسلامی که بجای اختیار در او جبر وجود داره، منکه حاضرم با کافران بی دین محشور بشم ولی نگم مسلمونم حالم از این همه دروغ و ریا به هم میخوره
رضا
معلومه که خط مستقیم با اون بالا بالا ها داری
یه خواهش داشتم
به خدا بگو
اگه میشه همین امروز بهش بگو
این لامپای صد واتی که امتحانی برامون فرستاده
نور که ندارن هیچی امواج مغناطیسی و سرطان زا پخش می کنن
به خدا بگو لطف کنه لامپا رو با نوع مرغوب ترش عوض کنه
اگه مرغوبشو نداره دیگه نفرسته ما از خیرش گذشتیم خودمون لامپ درست می کنیم
پروژکتور که حرفشو نزن اصلا نفرسته!!
لامپا که اینقدر ضرر می زنن ببین پروژکتورش چی می کنه!!!
اقا رضا بهتره اون چند تا گزینه شهدا و فلان وفلان را به سران رژیم یاد اوری کنیدبعد از اون شما می گویید باید پیرو حکومت و ولایت فقیهی باشید که به خاطرش انقلاب کردید و شعارهایی دادید.خب این حکومتی که صددرصد با ان حکومتی که مردم به خاطرش ازجان ومال گذشتند فرق دارد لیاقت حمایت رادارد؟اگردارد که این یک حمایت کورکورانه است. ایا شما رفاقت خود را با کسی که خیانتش بر شما اشکار شده ادامه می دهیدبه حکم اینکه درگذشته یار جانی شما بوده اما الان مسیرش رو به کلی عوض کرده؟
سلام به فرزند ایران محمد نوریزاد
استدلالهای این جوون منو یاد مصباح و شریعتمداری کیهان میندازه. مثلا میگه ” اگه ب رهبری اعتقاد داریم چون با این کارمون داریم خودمون ب خدا اثبات میکنیم”…یک خیانتی که امثال مصباح میکنن اینه که به این مخاطبینشون یه جوری وانمود می کنن که منطقین و منطق هم یعنی همین. اینا فکر میکنن منطق یعنی همین و بعد با همچین استدلالهایی سعی می کنن حرف بزنن. مثل این می مونه که آدم با یک لباس کثیف و روغنی بره عروسی بعدم مرتبا از عروس و داماد بخواد که باهاش عکس بندازن(یعنی خودشو خوشتیپ معرفی کنه). تصور کنید یه همچین حالتی چقدر منزجر کننده است. چقدر کار خوبی کردید که این نامرو چاپ کردید. فوق العاده بود. هرکسی تیپ استدلالاشونو می خونه بیشتر اینا رو می شناسه. یه نکته دیگه هم که هست اینه که اگه دقت کنید اینا فقط خودشونو میبینن. مثلا شما ده تا فیلم درست کردین اینهمه مدرک و سند از خشونت آقایان گذاشتین این آقا هیچکدومو ندیده و نخونده و فقط تا دیده از رهبر انتقاد میشه گفته نوریزاد دشمنه.
سلام مجدد
دوباره که نامرو می خونم…وای خدا استدلالها فوق العادست:
رضا:” ما ک انقلاب کردیم شعارمون این بود ک خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما . دلیل اصلی انقلابمون این بود”
اولا این آقا که دانشجو هست کی انقلاب کرده؟؟!! ثانیا این شعارو آقایان پس از قدرت گرفتن آقای خمینی می دادن و بعدم میگفتن تا انقلاب مهدی “خمینی را نگه دار” بعد که ضایع شدن و خدا “خمینی را نگه نداشت” تغییرش دادن گفتن “نهضت خمینی را نگه دار” البته درس گرفتن و اینبار دیگه نگفتن “خامنه ای را نگه دار”
ببینید اینا آدم پرستن. خمینی . حالا این نهضت چی هست اصلا نه میدونه نه براش مهمه. اینا بجای خوندن کتاب و دود چراغ خوردن و فهم و عقل را گسترش دادن و سختی کشیدن دنبال راحتین.چی؟ اینکه یه نفر مثل آقای خمینی پیدا کنن و بگن آقا ما خاک پاتیم.هر چی تو بگی.هر کاری تو بگی. فقط ما رو از مطالعه کردن،فهمیدن،کتاب خوندن،تجربه کردن نجات بده.من با این آدما مواجه شدم. حتی قرآن رو هم نخوندن. فقط آقا. آقا بگه ما انجام بدیم. برای چی فکر کنیم؟ آقا بگه که راحتتره. بیچاره نوریزاد دیگه آقا نداره. مجبوره کتاب بخونه تا ببینه چیکار کنه. ولی ما آقا داریم.راحت راحت…تازه آقای ما به خدا وصله برای همین خیالمونم تخته تخته.
با سلام به همه عزيزان
ديشب آمار رأى مصيب 16 رأى بسيار بد در مقابل 4 رآى عالى بود
والان ساعت 10 صبح آمار رأى عالى 37 تا بود و آمار مخالف تغيرى نكرده بود
براى گمراه كردن ايشان 1 رأى خوب و1 رأى متوسط نيز به خود مرحمت نموده اند تا كسى شک نکند
خوشم مياد ازت شيطون ناقلا
با سلام
mohsen يا مصيب احتمالا يک اطلاعاتى است كه به منظور اخلال در سايت جناب نورى زاد ارتزاق مى كند
دليل تمسخر واستهزاء افراد ى مثل بنده توسط ايشان اينست كه اطلاعاتى ها ومزدوران نظام بيشتر از همه
از افراد مذهبى منتقد مى ترسند تا افراد بى دين و غير مذهبى
يک محمد نورى زاد از هزاران مخالف خارج نشين وضد مذهب براى اينها خطرناكتر است
واما در باره ى نظر سنجى كه جناب مصيب راه انداخته اند ايشان قبلا هم با نام mohsen قول داده بودند
كه مطلب ننويسند
ديشب ايشان نخوابيده اند و مشغول رأى مثبت دادن به خودشان بودند
كافى است از نرم افزار registry cleaner استفاده نماييد و شب زنده دارى كنيد وبه خودتان رأى مثبت دهيد
آقاى مصيب و دوستان اطلاعاتى سابقه تقلب در انتخابات 88 را در كارنامه دارند واين كار را به خوبى انجام مى دهند
آراى منفى شما واقعى است و آمار مثبت تقلبى است
عبدالله خا ن روش کاری خودتان را لو ندهید لطفا. به توهین های خود ادامه دهید…
درود به اقای نوری زاد عزیز
میخواهم بگویم که خسته نباشید به انهایی که میگویند که اق انوری زاد امیدی است یا نه بگویم این هم امید که یک نفر با ما و اقای نوری زاد صحبت میکند بدون فحش و باتوم هرچند که گفته های اقا رضا اشتباه باشد باز هم خوب است برای ما چون این عزیزان دارند گفتگو میکنند باتوم نمیزنند و فحش هم نمیدهند گفتگو میکنند من از اقای نوری زاد در خواست دارم که با اینها صحبت کنند و هیچ وقت گفتگو را ترک نکند چون بعضی از نوشته ها را میخوانم اقای نوری زاد میگوید فاید ندارد اقای نوری زاد فایده دارد با دلیل گفتگو کنید تا اینها هم مثل ما بشوند
جواب اقا رضا
اولا ادم اگر به نور بخواهد فکرکند ان فکر و روشنایی انسان نیست ان نور عقل است و برگشت به فکر و خرد همانا ما اگر کار خوب بکنیم خدا ما را بیشتر دوست دارد و هم انسان واقعا اگر کسی دعا میکند باید جنبه نقدد را داشته باشد واقعا رهبر داراست میتوان اشتباه رهبر را گفت رهبر بالاتر از پیغمبر اسلام که نیست که در یک روز از مردم حلایت میخواست و طلب بخشش از مردم میکرد حتما داستانش را شنیده ای اقا رضا واقعا این ایران است که درست کرده اند چقدر در این مملکت معتاد و روسپی است و بی کار کجا رهبر از اینها دفاع کرد و صحبت هی گفت مشت بر دهان امریکا مشت بر دها اسراییل اگر از ما دفاع میکرد و صحبت بدان بهترین رهبر برای جامعه میشد انها که طرف رهبر هستندچه کاره اند واقعا ادمهایی سالم هستد و درستکار یا یک مشت دزد و درغگو چرا رهبر از این ها دفاع میکند و چرا وقتی ما میگوییم دزد در مملکت نباشد و درغگو نباشد رهبر میگوید دیگر این مورد را کشش ندهید حتما این صحبت را شنیده اید اگر میخواهی به خدا نزدیک شوی کار خوب کن و دوستار مردم باش تا ما دوستت داشته باشیم و هم مردم ایران و کل دنیا همچون گاندی نلسون ماندلا که تمام جهان جمع شدن و به خاکسپاری این عزیز رفتند رهبر ما خوب نیست اگر خوب بود حرف ما را میشنید اگر خوب صدای ما را میشنید واز رهبریت 34 ساله کناره گیری میکرد و ازادی را و عشق را و دوست داشتن را به مردم هدیه میداد که ما در این 34 سال از این رهبر دروغ و تهمت و فریب شنیده ایم اگر راست میگوید خودش را در یک طرف و کروبی و موسوی و رهنورد را در طرف دیگر بگذار تا ما ببینیم کدام راست می گویند تا هم شما و هم ما دیگر دروغ نشنویم و در اخر بگویم نوشته هایت اشتباه زیاد دارد ولی از اینکه جرات کرده ای نوشته ای تشکر میکنم و تشکر میکنم که گفتگو را انتخاب کرده ای اقا رضا
دوست عزيز
اى كاش مى توانستم چند جمله را با چنان فريادى ادا كنم كه جان ناقابلم را از كالبدم برون كند و به ديار عدم يا هر جهنمى خواست پرتاپش كند .و كالبدم را هم …..كالبدم ؟ چه پروا كه چه شود ؟ در عمق اقيانوس طعمه كوسه هاى خونخوار شود ،يا بازماندگانم هست و نيست شان را از سر حماقت بشرى به عبث براى مقبره اى مزين و چشم نواز هدر دهند ،يا به شيوه اى بخردانه آن را بسوزاند و خاكسترش را برباد دهند يا باز بخردانه تر آن را در جوى آبى رها كنند تا شهردارى فكرى به حالش
مشكل ما نه در رهبر كه در نظام رهبرى است . شما قدرت تامه را به مدت بيست سال -تا چه رسد به مادام العمر -به خود معصوم هم بدهيد اگر فاسد و كور نسبت به درك جهان پيرامون و تخته بند توهمات جنون آلود نشد ، بايد معجزه اى شبيه روييدن جنگل سر سبز از كوبر نمك رخ داده باشد .از سوى ديگر اين براى انسان مدرن نهايت خوارى و خذلان است كه به جاى آنكه عقلانيت جمعى خود را رهبر سازد مهار ميليون ها عقل را به دست خودش به يك استالين يا يك هيتلر يا يك نائب خداى بسپرد .چند مورد سراغ داريد كه سرنوشت چنين سيستمى استبداد فاجعه بار نكشيده باشد ؟
آقا کورس عزیز
با سلام
چون حکم معصوم و غیر معصوم را خلط کردید این جوابیه مختصر را برای شما نوشتم شما معصوم و عصمت را قبول ندارید البته من در غیر معصوم سخن شما را تام میدانم که تمرکز قدرت در یک فرد بدون نظارت صحیح منجر به فساد میشود در هر حال شما هستید که معصوم و عصمت را قبول ندارید و چنین میگویید پس بحث مبنائی است ضمنا توصیه میکنم از فریاد زدن کما کان بپرهیزید و آرامش همیشگی را حفظ کنید
اگر سرعت لاکپشتی اینترنت مجالتان داد، این سخنرانی آقای صادق زیباکلام را از دست ندهید، که آقایان را در این ادعا که دین توانسته زندگی دنیای انسان ها را سامان ببخشد، به چالش کشیده. جان کلام ایشان بویژه در چند دقیقه پایانی اینست که دین نیامده تا به ما تعلیم بانکداری و مملکت داری بدهد، دین آمده تا به مایاداور شود که زندگی دنیای خود را ساختید، چه خوب، اما به یاد داشته باشید که آخرتی هم هست. می گوید امروز، غربی ها خوشبخت تر از ما هستند، و آقایان چاره ای جز این ندارند که بگویند نخیر، (آنها) غربی ها فکر می کنند که خوشبختند! آنها توهم خوشبختی دارند! آنها خود خبر ندارند که بدبخت ترین مردم روی زمین هستند!
http://www.youtube.com/watch?v=o9eqmHFqsI4&feature=em-subs_digest-vrecs
عالي بود حتما ببينيد، بخاطر همين هم هست كه حراست أجازه نمي دهد ديگر وارد صدا سيما شود.
سعید حیدری طیب عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی ایران از ارایه طرح دوفوریتی نمایندگان مجلس به هیاترییسه خبر داده تا آنطور که او میگوید «شنود» بهصورت اسلامی در کشور انجام شود. به گزارش روزنامه شرق، در صورت تصویب این طرح، از این پس در کمیته شنود استانها، حضور یک نماینده مجلس الزامی خواهد شد. این طرح همچنان پیشنهاد کرده که در «تیم شنود» یک قاضی شنود، یک نماینده مجلس و دو کارشناس از شورای تامین استان حضور داشته باشند و نظر و رای نهایی هم بر عهده قاضی شنود باشد.
نتیجه وتوصیه اخلافی :تا حالا یک نفر با اوضاع شخصی ما حال میکرد حالا شدن 3 نفر..اگه میشه اسلامیترش کنین بشن 4 تا که دیگه 4 شاهد عادل هم تکمیل بشه تا حکم سنگسار هم همونجا اجرا بشه!!..خدا عمرتون بده..یک کیسه سنگ تبرک شده هم باید داشته باشن!!
مصیب خیلی با حالی!
كرتيم به على
داداش صفا كرتيم به مولا
با سلام حضور مرد ادب صداقت عشق وپایمردی یعنی نوری زاد.واقعا جای تاسف شدید در بند بند این نوشته رضا وجود دارد.ادبیات نوشته لمپنی است اما نویسنده مدعی دانشجو بودن است.ننوشته دانش را در چه حوزه ایی میجوید اما نوشته من که این دنیام رو نفهمیدم ولی اون دنیا مو فهمیدم!!! رضا جان ابزار فهم وشناخت انسان از حس شروع وبه معقولات اولیه وثانویه ختم میشود.شما که خداوند این ابزار را در این دنیا در اختیارت نهاده نتوانسته ایی بخوبی از آنها استفاده کنی و بنظر من در مقابل کسی که این نعمات را در اختیارت نهاده مسولیت داری خصوصا اینکه توانسته ایی سواد خواندن ونوشتن را بیاموزی..بسیاری هستند که موقعیت وامکان یاد گیری سواد را هم ندارند وعدالت خدا حکم میکند که از آنها مطابق امکانات ودانسته هایشان باز خواست شوند.اگر عنوان دانشجو برای شما درست باشد باید همیشه بدنبال دانش باشی و آنرا بجویی.بدان و آگاه باش که رابطه دانش و خرافات ومهملات و توهمات از یک سو واز سوی دیگر ارتباط آنها با ذهن آدمی که مانند ظرف برای آن عمل میکند دقیقا همانند رابطه ظرف ومظروف است.ذهن انسان ظرف است وآندو مظروفات هرگاه شما این ظرف را با یکی از آنها پرکردی خود بخود جایی برای دیگری نمیماند.البته بایستی متوجه آفات وخطرات آگاهی ودانش بود که آن هم بقول استیفن هاوکینگ : “توهم دانش” است که از جهل مرکب هم بسیار خطرناکتر و گمراه کننده تر است.
رضا جون اینا درست..واقعیت هم داره..حالا شما بفرما چه جوری بر اساس اینکه مردم شهید شدن و مادر شهدا چی گفتن و بقیه ماجرائی که نوشتی نتیجه می گیری که پس “باید” جلوی گند زدن به دین و اخلاق و اقتصاد و شرف و ناموس مردم کوتاه اومد و” باید” از یک مشت غاصبی که فقط هنرشون تولید فساد است اطاغت کرد؟ این نتیجه را از کجا گرقتی؟ بهتر نیست برای یکبار هم شده از مغرمان کمی کار بکشیم؟
وقتیکه فرهنگ روستابر جامعه مسلط شد، چنین چیزهایی هم از تبعات آن است.ابدا توهین به روستایی که بزحمت و با شرافت و کار سخت ، گذران زندگی میکند، نیست. در روستا یک نفر هست که مردم آنجا چشمشان بدهان اوست.وی میتواند یک نفر یا عده ای را آنطور که دوست دارد بمردم معرقی کند و بر علیه دیگری یا گروهی بتازد و مردم ساده دل بعلت عدم آگاهی و کم سوادی و بی سوادی، براحتی چنین نظریات القاء شده ای را بزبان میرانند.چیزی که ته سخنان این هموطن ماست این است که ما بهتر درد را شناخته و با جان و توانی مضاعف، بدنبال راههایی برای از بین بردن تدریجی بی سوادی و کم سوادی و جهل و خرافه بوده و آموزش و بهداشت را در صدر برنامه های خود قرار دهیم.اگر حرف به مرحله عمل در نیامد، با روضه خوانی فرقی ندارد.امان از وقتیکه از روضه خوانی بدمان بیاید و بدون اینکه حواسمان باشد ، یک پا روضه خوان شده باشیم.
برادر نوری زاد مسوول شکسته شدن سر من که ازفرط عصبانیت ناشی از مشاهده این همه جهالت به دیوار کوبیدمش شما هستید که هر مطلبی رو میزاری تو سایتت .
چون ادم تعصبی نفهمی هستی که تاب شنیدن و خواندن حقیقت را نداری امثال شما ولایت مدار هار بهتره خودشون رو از بالای ساخنمان پرت کنن سرشکستن که چیزی نیست.
باسلام برادر روح اله اشتباه کردی منظورم مشاهده جهالت آقا رضا بود
خداوند تمام گناهان را خواهد بخشید بجز خوردن حق الناس را که همان بیت المال ملت ایران باشد . حال حکومتی را که بخاطر حفظ ان باید از دزدان بیت المال چشم پوشی کرد چگونه میتوان نام اسلام را بر ان نهاد . دینی که اکثر پیروانش به خاطر عدالتش به ان عشق میورزند و علی را سر مشق عدالت میدانند بنام ان در کشور اختلاف طبقاتی نجومیست و هیچ مقامی را پاسخگو نمیباشد . حال کسی که در کشور زندگی میکند میبیند و میشنود در صورتی میتواند از این سیستم حمایت کند که یا نادان باشد ویا منافع او در ان باشد.
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سره مستودع فیها بعدد احاط به من علمه
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و امها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
ريشه ها ٣٩ ( قسمت هاى ٣٧ و ٣٨ ذيل كامنت پابرهنه در قدمگاه )
فرهنگ: آقا رضا از حسن تصادف مرا از بسيارى جهات يارى كردند تا مطلب بيش را بهتر دنبال كنم .نامه ايشان بسيارى از مفاد كتاب سرخه انقلاب ٥٧ را مستقيم يا نا مستقيم فهرست كرده است .اما بحث آن بود كه صاحبان كتاب انقلاب اراده مى كنند تا فرهنگى جديد بسازند .يا به قول استالين مهندسى اذهان . نويسنده اين نامه ذهنى مهندسى شده دارد .بسى بعيد است كه يك در ميليون امكان نادرستى افكار و در حقيقت احساسس خود را بدهد يا به استدلالات دوستان گوش فرا بدهد .مى دانيد كه آدولف آيشمن ، فرمانده گشتاپو و آمر كشتار ميليون ها زن و مرد و كودك يهودى پس از جنگ ناپديد شد و سال ها بعد او را در آمريكاى لاتين دستگير كردند و براى محاكمه به اسراييل فرستادندش ؛ محاكمه اى نفسگير و جنجالى كه باعث شد اسراييل مجازات لغو شده اعدام را فقط براى يكبار مخصوص اين جنايتكاران جنگى أعاده و باز لغو كنند .هانا آرنت در باره اين محاكمه كتابى نوشته با اين عنوان : آيشمن در أورشليم يا ابتذال شر . روانكاوها حين محاكمه در جلسات پياپى مى كوشند از طريق روانكاوى به اين پرسش پاسخ دهند. :آيشمن كيست ؟ يك هيولا. و ديو مخوف ؟ يك هوش و نبوغ اهريمنى ؟ منبعى بى پايان از نفرت از يهودى ؟ يك قاتل بالفطره ؟ خير ،يك هيچ ، بله ،يك هيچ. .يك موجود عادى تر از عادى ،انسانى كاملا توخالى و مبتذل ، كسى كه در واپسين لحظات صادقانه مى گويد من خود مرگ را ترجيح مى دهم چون فقط يك طور مى توانستم كسى باشم و آن هم عضويت در يك سازمان كه كور كورانه از آن فقط دستور بگيرم و هرچه بود اجرا كنم . خب ،اين آدم تيپ حد اكثرى همه كسانى است كه مى گويند :فرمانده يا سازمان من ممكنه اشتباه هم بكنه ولى من هرچه او فرمان داد اطاعت مى كنم تا خودم را به خدا كه دراساس خودش است اثبات كنم . حالا اين فرمان مى تونه كشتن امثال ما يا مسافر آن اتوبوس ارمنستان باشد يا دروغ گفتن يا اعتراف گيرى با تن إزارى يا تجاوز. به زندانى يا حتى آتش زدن عكس امام يا كل تماشاچيان در يك سينما . مىپرسيد پس انسانيت كجا مى رود .آيا اونى كه كه با ماشين از روى انسانى رد شد حتى يك لحظه هم به اون انسان فكر كرد و به اينكه او هم مثل من جان و پوست و گوشت و استخوان دارد ؟آيا جهت نگاهش به همنوعش بود ؟خير ،او فقط به خدا فكر مى كرد نه به انسان .آن هم خدايي كه نه در آسمان بل در يك شخص و سازمان متجلى شده كه عين اهريمن است
شروع نامه با دعا ، تكرار طوطى وار برخى از سر فصل هاى كتاب سرخه كه در دو كامنت پيش عنوان شد ؛ انقلابى ،ضد انقلابى ، تعبير تغيير جبهه به جاى تغيير فكر ، نوعى احساس مالكيت جمعى و سازمانى كه در عبأراتى چون امام زمىن خودمون ،شهدا مون و امام و ولى مون إدراك مى شود ، حزب فقط حزب اسلام يا همان حزب الله ، فتنه ، انتساب سبزها به استكبار ،و مابقى مفاد نامه در اساس تكرار عناوين كتاب سرخه اى است كه با ريختن روح ميليون ها انسان در قالب آن بناست انقلاب فرهنگى كنند و در واقع بنا بوده اما مثل همه نمونه هاى مشابه در چين و شوروى و آلمان هيتلرً نتيجه مطلوب نداده است . من نمى گويم اين اسلام يا به طور كلى دين است . اسلام ٧٢ فرقه دارد و تفسير هاى خشونت زا و خشونت زدا .قرآن ١١٤ سوره دارد كه ١١٣ راى آن با نام رحيم و رحمان شروع مى شود نه با نام منتقم و جبار اما از سوى ديگر برخى از أحكام كيفرى ًًًو جنگى دارد كه محل بحث است .بحث من در باره فرهنگ است و فرهنگ ما تا مغز استخوان و از عصر ساسانيان دينى بوده است و هر كس مدعى است كه از اين فرهنگ آزاد شده است من حاضرم شب در جاى خلوتى با نقاب سرخ مرگ آلن پو ناگهان بپرم سر راهش .اگر نگفت يا حضرت عباس آن وقت من شرط را باخته ام .
اكنون شما عناوين كتاب سرخه انقلاب فرانسه و روسيه و چين را كه اساس پروژه فرهنگ سازى شان بوده مرور كنيد ؛ بناى آنها فرهنگى تازه است يا دينى تازه كه كليساى آن حزب كمونيست است .فرهنگ قدرت ساخته. آنها از زور فرهنگ ديرينه ملت تغذيه نمى كند .اما شما به همين نامه آقا رضا توجه كنيد .به قول خودش قبل از انقلاب هم مبادى آداب دين بوده و حالا انقلاب كرده تا امام زمان را بياورد .البته ايشان نبايد خيالات خود را به كل مردم نسبت دهد .قبل از ٢٢ بهمن ٥٧ يك مورد شاهد بياورد كه كسى گفته باشد تا انقلاب مهدى از نهضت خمينى محافظت بفرما . روى واژه محافظت دست مى نهم . قدرتى انقلاب را ربوده و فرهنگ چپ را با فرهنگ دينى قوم مخلوط كرده و بدون تفكر و خلاقيت چندانى كتاب سرخه انقلاب را براى محافظت قدرت علم كرده است .انقلاب ارتجاعى خود نوبرانه تاريخ است .انقلابى كه فرهنگ قدرت سازش همساز با فرهنگ دينى و آيين ها و مراسم و اعتقادات موروثى و مالكانه آن است .تا اين فرهنگ نقد را ديكال نشود بسيارى از مردمان ما چه بسا عكس ديگرى را در ماه ببينند .پاينده و شاد و اميدوار باشيد ادامه دارد
مسخ و بیگانگی
بسیاری از ما فیلم «گاو» را دیده ایم.
« گاو» به گونه ای سمبلیک از زندگی آنهایی که مسخ شده و همه چیز را از یاد برده اند ، می گوید.
از نگاه نگارنده ، دراین فیلم ، گاو نماد وابستگی های تک تک آدمیانی است که چنان دلداده وغرق و ذوب ِ دیگری شده اند که همه چیز و از جمله انسان بودن خود را از یاد برده اند.
مشت حسن ، عاشق گاوش بود و این عشق، چنان کور و کرش کرد که انسان بودن را ازیاد برد و آخور و طویله را برخانه و محیط انسانی روستا، ترجیح داد.
بسیاری از ما مسخ شده ایم و انسان بودن را از یاد برده ایم . بسیاری از ما، مشت حسن هستیم و عاشق و شیدای گاومان شده ایم ولی گاو هرکسی به شکلی است. یکی گاوش شاه و شیخ اوست . دیگری همسر یا معشوقه اش. آن یکی مال دارایی اش ؛ و دیگری جاه و مقامش .
اربابان قدرت با این که کشوررا هر روز فلک زده تراز دیروز کرده اند ، نه بدی ها را می بینند و نه ضجه ها را می شوند. این ها مسخ شده اند.کور و کرشده اند ؛ و انسان بودن خود را از یاد برده اند.
اربابان ثروت . اگرچه می بینند هزاران مشکل برای هزاران انسان آفریده اند ، ولی بازهم به ثروت اندوزی ادامه می دهند . چون مسخ اند. کورند. کرند.گاو آنها ثروت است و خود انسانی شان را فدای این گاو کرده اند.
صورت پرستان نیز از این قاعده مستثنا نیستند؛ ولی به شکلی دیگر.
اسیران تفکرهای غالبی نیز مشت حسن هایی هستند که اگرهزار دلیل و برهان برایشان بیاورید که این است حاصل تفکر شما، بازهم به دفاع برمی خیزند و مرغشان یک پا دارد.این ها نیز مسخ اند. کر و کورند. مصیبت ها را می بینند و چشم برعامل مصیبت می بندند.
شاید تغییر مشت کسانی که اسیرقدرت ، ثروت ، یا صورت اند کارسختی نباشد چون جمال به تبی بند است و ثروت به شبی و قدرت به کودتایی ؛ اما تغییر اسیران تفکرخرافی کار آسانی نیست.
از شیفتگان قدرت و ثروت و صورت ، خیلی نباید ترسید ، چون این ها درمعرض دید همگان اند و عملکرد شان را مردم می بییند و قضاوت می کند.
شیفتگان تفکر های کهنه و خرافاتی وحشتاک اند. اینان از زبان ، یعنی بزرگترین حربه ای که انسان دارد ، استفاده می کنند و جامعه را که همیشه و در طول تاریخ ، فرصتی برای اندیشیدن نداشته و دائم پیرو روشنفکران و روشنفکرنمایانش بوده است به راحتی می فریبند. اینان که نسل در نسل برای استحمار مردم تمرین کرده ؛ مدرسه رفته ؛ و کلاس ها دیده اند ؛ با چرب زبانی تفکراتی که می تواند بسیار مخرب باشد را به عنوان اندیشه ای سود آور ، به مردم می نمایند و نتیجه ، آن می شود که می بینیم.
اگر به اطراف نگاه کنیم و پی آمدهای برخی تفکرات را چه در گذشته و چه درحال ببینیم و اصرار و ابرام برخی از طرفداران این تفکرات را بشنویم ، می بینیم ، با وجودی که تاریخ دیروز و تجربه امروز گواهی می دهند که فرهنگِ حاکم ، جرم زا و مستبد پروراست ، بازهم بسیارند کسانی که به دفاع از این تفکرات که سدها سال و هزاران بار آزموده شده اند ، برخواسته اند.
این ها باور نمی کنند که در طول تاریخ و پهنه ی جغرافیای جهان ، هزاران فرد شایسته آمدند و رفتند و نتوانستند بر پایه این افکار ، جامعه ایی انسانی بسازند.
این مسخ شدگان چنان درخیالات غوطه ورند که حاضرند بشر و بشریت را تا ابد چشم به راه نگهدارند و میلیاردها انسان را قربانی آزمایشگاه های خیالی خود کنند که شاید تفکر رویا گونه شان پیاده شود.
برای ماندن برسر قدرت ، این ها مردم را چنان تربیت کرده اند که غیراز تفکرات حاکم ، چیزی را قبول نکنند و هرکس و هرچیزی که درتقابل با مکتب حاکم باشد را مردود بشمارند.
اگر دراین میان و ازاین گروه ، برخی دست به تحقیقی زده اند، برای این نبوده که راست را ازدروغ بازشناسند . به این جهت روی به پژوهش آروده اند تا بهتر و قوی تر از افکار و عادات حاکم دفاع کنند . این ها به دنبال حقیقت نبوده اند و همیشه و همیشه ، حق همان بوده که این ها به آن باور داشته اند.
نگاه کنیم به سیستم آموزشی که برای مسخ کردن مردم ، حتی یک بار بزرگانش را نقد نکرده ؛ و فقط به مدح و ستایش و کرنش بزرگانش پرداخته است.
نگاه کنیم به از خود بیخود شدن مردم این سرزمین در مقابل قدیسین و بزرگان دینی ومذهبی ؛ و اظهار عجز و ناتوانی در برابر نامداران زنده و مرده.
ما به گاو پرستان می خندیدیم و همیشه آنها را با تمسخر و تحقیر نگاه می کنیم . اما یک بار ، فقط یک بار کدام یکی از ما نشسته ایم ؛ و خود را با آن گاو پرست قیاس گرفته ایم ؟ کدام یک ازما جرات این را داشته تا بگوید: کار کسی که گاو را بزرگ می شمارد و اگر گاوی در خیابانی بنشیند و راه را ببندد اجازه نمی دهد کسی به زور ازجابلندش کند، زشت تر و دور از عقل تراست یا کار کسانی که اگر قبر مرده ی مقدسی در خیابانی باشد اجازه عریض کردن خیابان را نمی دهند؟
گاو بالاخره ساعتی دیگر برمی خیزد و راه را باز می کند اما این مرده تا ابد برنخواهد خواست و راه هرگز باز نمی شود . منصفانه آن گاو مقدس و آن گاو پرست بیشتر به جامعه صدمه می زند که ساعتی راه را می بندد یا این مرده ی مقدس که سال ها و شاید قرن ها راه مردم را می بندد؟
اگر از دریچه چشم کسی که خود را اسیر و دربند دین و مذهبی نکرده است بخواهیم به عمل کرد این دو گروه مومن نگاه کنیم خواهیم گفت : گاو مقدس شیر می دهد ومدفوعش به درد سوخت می خورد و اگر سختگیرنباشیم و خیلی به آن حرمت نگذاریم می توان با او کشتزاری را شخم زد و در اوج گرسنگی با گوشت او از مرگ رست . اما مرده ی مقدس به چه کار می آید؟ شاید گاو مقدس را بتوان نماد قدرت ، برکت ، و آرامش دانست اما مرده مقدس را نماد چه بدانیم ؟
با آنچه بیان شد ؛ به شرط انصاف ، چه کسی باید چه کسی را به سخره بگیرید؟ ما گاو پرست را ؟ یا گاو پرست ما را ؟
ما را چنان ساخته اند که جز خود و افکاری که به ما تلقین شده هیچکس و هیچ چیزی را قبول نداریم و همه چیز و همه کس را تحقیر یا تهدید می کنیم.
به نگاه مردم ما و بویژه قشرمذهبی ِ مومن ، توجه کنید. زنانی را که با فرهنگ آنان همخوانی ندارند بدکاره می خوانند و مردانی را که چون آنها نباشند ، بیچاره می دانند.
انگ کافر و مشرک و ملحد و بی غیرت و لاابالی و امثالهم را برهمه ، جز خود، می زنند و هیچ کس ، و هیچ فرهنگی را برتر یا همطراز خود نمی دانند و چون به این پندار بسته و غرور بیجا مبتلایند، آموزش نمی پذیرند.
« آن کس که نداند و بداند که بداند / درجهل و مرکب ابدالدهر بماند»
با این که در هزاره سوم اند تلاش می کنند تا فرهنگ هزاره اول را بازسازی کنند.؛ اگر به این ها بگویند مرتجع می رنجند ، درحالی که می دانند مرتجع کسی است که می خواهد به عقب بازگردد.
بر عزیزانی چون رضا و امثال او خرده نگیریم . این ها تحت تعلیم کسانی می باشند که اگردیگران بگویند که ما با یک اشاره و بی هیچ ابزاری سنگی بزرگ را دو پاره کرده ایم آنها را دروغ گو می خوانند اما ، اگرقدیسی بگوید که ماه را شقه کرده است، در توجیح سخن او هزار برهان و دلیل و توجیه می آورند.
البته ، معلمین رضا ها نیز قابل سرزنش نیستند ، چون مسخ شدگی منحصر به یک ، دو ، و سه نفر نیست . مگرنه این است که گاه ، یک جامعه ی چند ده ، وچند سدمیلیونی مسخ شده اند؟ رضا نیز یکی از آن چند ده ، یا چند سد میلیون است . شاید ،مثل من . شاید ،مثل تو.
با احترام .
دانشجو
دوستان گرامى
هريك از شما كه با حضورمن در سايت مخالف است و نوشته هاى من را حاوى توهين تلقى ميكند با انتخاب گزينه بد يا خيلى بد در ذيل اين كامنت و كامنت قبلى نظر خود را اعلام كند و در صورتى نيز كه نظر بر عدم توهين نوشته هاى من دارند با انتخاب گزينه خوب يا بسيار عالى اعلام نظر فرمايند.
زيرا مقررگرديده اگر ارا منفى من بيشتر از ارا مثبتم باشد بنا به خواست مرتضى و عبدالله و سايراخوندها از سايت اخراج گردم و در حالت برعكس نيز به حضورم ادامه دهم . باتقديم احترام.
مصیب =محسن جان
سلام
من شخصا هیچگاه غرضم نبودن کسی در این سایت نبوده است نه تو و نه شخص دیگری ،برای اینکه سایت متعلق به میزبان محترم است و همه ما دوستانی هستیم که بصورت یک انجمن در اینجا گرد آمده ایم،من اهل دروغ نیستم و از باب اینکه خیالت راحت شود باید بگویم یکی از آن رای خوب ها که بتو داده شد متعلق به من است ،بنابر این صحبت از اصل حضور نیست ،صحبت از چگونگی حضور است ،حضور ما باید حضور متمدنانه و بزرگوارانه باشد ،هریک از ما چه من (بقول تو آخوند) و چه شمای روشنفکر و مکلا گرایشات و نظراتی داریم و میخواهیم در چهار چوب آزادی بیان که در این سایت وجود دارد به ابراز نظر بپردازیم ،دوست من! ولی اظهار نظر و آزادی بیان در هیچ کجای جهان و در پیشرفته ترین جوامع سکولار و قانون مدار مساوی و مساوق با توهین و تحقیر به مخالف عقیدتی نیست ،بله اظهار نظر در مسائل گوناگون اجتماعی فرهنگی سیاسی اقتصادی و غیرو باید آزاد باشد ،و مخالفان باید با یکدیگر به گفتگو بپردازند ،اما آیا دوست من بحث کردن با مخالف به معنای کاربرد الفاظ چند پهلو و کنائی و غیرو ذالک است؟ من واقعا از گفتگو با بسیاری از دوستان مخالف سکولارم خوشوقتم و از اینکه آنان بصراحت نظرات خاص خود را مطرح میکنند و به مجادله احسن می پردازند خوشحالم ،اما حقیقتا من از عقیده و نظرات شما چه زمانی که محسن بودی و چه حالا که مصیب هستی خبری ندارم (البته بیاد دارم در موردی علی علیه السلام اولین امام شیعیان را با لفظ نازیبای کوتوله تعبیر کردی و در عین حال افکار ما را کودکانه خواندی،قضاوت با ناظران)،علت این مطلب این است که در اکثر کامنت ها فقط به مجادله شخصیتی با عبدالله پرداخته ای و او یا مرا آخوند خطاب کرده ای ،البته بله من از ابتدا گفته ام من یک طلبه و پژوهشگر هستم و بدان افتخار میکنم اگرچه در امور سیاسی یا حکومتی نبوده و نیستم و منتقد بسیاری از امور گذشته و حال هم هستم ،اما یک طلبه تحصیل کرده و اهل تحقیق و نه یک آخوند روضه خوان بزعم شما ،گرچه روضه خواندن بلد نیستم ولی خادم سرور شهیدان عالم امام حسین علیه السلام هستم .
همینطور عبدالله عزیز که مکرر گفته است یک فرد دانشگاهی است در عین حال همه کامنت های تو با اصرار بر این مدار است که عبدالله آخوند است و چه و چه .
آن دمکراسی (البته دمکراسی نوعی روش حکومت داری است و احتمالا غرضت آزادی بیان بوده است که از لوازم لاینفک دمکراسی است) که با آقای نوریزاد مطرح کردی و گفتی من هم وقت می گذارم و تلاش میکنم و قصدی دارم ،معنای آن دمکراسی بقول تو این است که دائم کسی را آخوند خطاب کنی یا با الفاظ کنائی مثل (بشکه)کسی را تحقیر کنی؟ واقعا بشکه یعنی چه ؟من حقیقتا مقصودت را از کاربرد این کلمه نمی دانم ،ولی خواهش میکنم اگر معنای زشت یا کنائی را از این تعبیر در نظر نداری لطف کن برای من و سایر دوستان یا قوم و خویشانی که بتو رای مثبت دادند توضیح بده مقصودت از این لفظ چیست .
من از سن و سال تو بیخبرم لیکن فردی پنجاه ساله ام ،این مقدار به خود حق میدهم به تو دوست عزیز توصیه ای کنم ،که آقا محس ،یا آقا مصیب ،در زندگی خود آزاده باش ،مرد و مردانه یک نام مجازی یا حقیقی در این سایت محترم انتخاب کن و بر آن پایدار باش ،آنگاه با احترام به دیگران اعم از آخوند و غیر آخوند ،دانشگاهی یا بیسواد با آنها به گفتگو بپرداز ،زیرا احترام گذاشتن به همنوع چه موافق و چه مخالف حاکی از شخصیت و انسانیت و تربیت خانوادگی انسان است.
همانطور که نوریزاد عزیز در نوبتی گفتند سخن به خراش گفتن و تحقیر دیگران دلیل فرادستی انسان نیست ،بلکه در نهایت به تنهایی و انزوای انسان منجر میشود.
من باید عرض کنم با اینکه با بسیاری از مطالب این آقا رضا که مطالب اش بعنوان یک پست اینجا گذاشته شد (و بنظرم کار درستی نبود و کامنت او هم باید کامنتی مثل کامنتهای دیگر تلقی می شد) مخالف و منتقد هستم ،لیکن با آزار و اذیت او و بکار بردن الفاظ نا شایست نسبت به او (که متاسفانه برخی در کامنتها بکار بردند) مخالف هستم ،البته حق نقد و نپذیرفتن مطالب او برای همه هست ولی ما چرا به افراد( حتی مخالف صد در صد خود) توهین کنیم یا او را تحقیر کنیم.
بهر حال من از اینکه تو دوست عزیز اینجا بمانی خوشحال هستم و به تو رای مثبت هم دادم ،لیکن امیدوارم فقط به گفتگو و مجادله به نیکی و طرح مسائل علمی بپردازی،این گوی و این میدان
بقول خودت بسم الله.
کامیاب باشی
آقای آقا مرتضی آگر شما با عبد الله یک نفر نیستید تمام این نصایح را خطاب به ایشان بفرمایید که مطابق مالوف علما به محض اینکه در پاسخ می مانند تکفیر می فرمایند نام زیبنده اینجانب را ذکر می کنند و قس علیهذا…
حسين عزيز ، اين طفلكى مرتضى بدجورى از فرط حسادت به هم ريخته خودش داره خودش رو جر وا جر ميكنه ، دوست من ، اين طفلكى الان محتاج ترحمه ،، چون حسادت و لئامت تا مغز استخونش رو به درد اورده ، خدا بهش رحم كنه ، كاش حداقل رو دستمون نيفته.
سلام به نوری زاد
کاش من زنده باشم و جون کندن تو رو ببینم. خیلی دوس دارم اون روز جایگاه تو را تحلیل کنم. بدونم در کدام کفه جون می دهی. در کفه مردم یا کفه نفس. نمیر تا من این روز را بچشم ببینم. تو هم دعا کن من نمیرم این روز را بچشم ببینم. خیلی دوس دارم پایان کار تو رو تماشا کنم. بهت یه وقتایی حسودیم می شه. می گم کاش من جای نوری زادبودم. یه وقتایی هم ازت بدم میاد. می گم جای هرکسی می خوای باش بجز این جاسوس. خلاصه موندم توش. بی خبر نمیری یه وقت؟
آقای مصیب شما چقدر بی ادب هستید! بس کنید!!! اقای مرتضی هر چی از خودش شخصیت نشون میده، شما بازم نمی فهمی؟!
سلام حسین جان
من همچنان مرتضی هستم و به نام شما هم کاری ندارم اگرچه حسین را به این لحاظ که نام سرور شهیدان و آزادگان جهان است بروی دیده میگذارم و خوشحالم که نام شما حسین است اما توصیه میکنم شما نیز در اظهارات انتقادی تان گونه ای سخن نگوئید که باعث تحریک دیگران شوید که به نام شما گیر دهند.
متشکرم
من فكر ميكنم تو دهنتو ببندى واست بهت باشه ، فكر كردى كى هستى كه واسه همه تعيين تكليف ميكنى اخوند؟! مرتب ؛ نوريزاد كامنتهاى فلانى رو حذف كن ، نوريزاد فلانى رو اخراج كن، فلانى تو از اين سايت برو جاى ديگه ، فلانى ديگه اين مطللب راجع به فلان چيز ننويس، شماها نميدونيد اول بايد به من متخصص مراجعه كنيد ، فلانى تو چون سرت نميشه ، نميفهمى و مكرر هم بلغور ميكنى كه من محققم ، من فلانم ، من بهمانم/ نه الوشنگ امر بهت مشتبه شده ، اروم بشين و اندازه قدو بالات اظهار نظر كن ، ديگه حال همه رو بهم زدى ملا ، برو دنبال مداحيت تا دو ريال بذارن كف دستت ، هى ما هيچى نميگيم تو بيشتر ميرى تو توهم؟!
با سلام
این ماجرای صعود تصاعدی رقم نظردهندگان به مصیب=محسن کم کم ما را بفکر می اندازد که نکند این از معجزات همان نرم افزار که جناب عبدالله از آن سخن گفت باشد!(rejistry cleaner) و الا تاکنون سابقه نداشته است نعداد آراء نظردهندگان یک فرد از حدود سی چهل تا فراتر رود ،یعنی جناب مصیب=محسن اینقدر در این سایت طالب داشته است و ما نمیدانستیم؟!ایشان مگر تاکنون بجز کل کل با من و عبدالله و بشکه بشکه کردن و آخوند آخوند کردن چیزی اظهار کرده است که اینقدر حامی دارد؟!
آقای نوریزاد نظر شما چیست؟
اهل فن نظرشان چیست؟
درجواب این آقا رضا می خواهم ازهیمن اعتقادات شیعه جواب ایشان رابدهم.همانطور که می دانید براساس اعتقاد ما شیعیان
تنها امامان معصوم هستند(که همین نیز هنوز محل اختلاف است) ولی برفرض که چنین چیزی رابپذیریم .پس نتیجه می گیریم
هیچکس به غیرآنها مصون ازخطا واشبتباه نیست.پس آقای خمینی وخامنه ای نیز جزو کسانی هستندکه خطا واشتباه کرده وچون چنین است افکار وعقاید آنها نیزقابل نقداست ومثل تمامی انسان ها میبایستی درمقابل اعمال وکردار خود پاسخگو
باشند . ولی شما به من بگوئید درعرض این35سال آنها به چه کسی پاسخگوبوده اند؟باچند خبرنگار خارجی وداخلی مصاحبه
ونسبت به اعمال خودحساب پس داده اند؟اکنون شما سعی دارید خامنه ای که یک فرد عامی مثل من وشماست رادرکنارحضرت علی قرار داده ودیگران راطلحه وزبیر خطاب می کنید. بعد فرمودیدعده ای آمدند وبانک ها واموال مردم راآتش زدند. می خواهم نقل قولی راازیکی ازکارکنان نیروی انتظامی برایتان نقل کنم ایشان می گفت درتهران به مادستور
دادند چند اتوبوس را درسطح شهرآتش بزنیم تا ازاین طریق بتوانیم بهانه ای برای سرکوب مردم داشته باشیم. توجه شما رابه ماجرای آتش زدن سینما آرکس آبادان دراوائل انقلاب جلب می کنم.که چه کسانی پشت این ماجرابودن برادر عزیز آقا رضا ای کاش من هم مثل شما خوش باوربودم .وشاید هم شما جزو کسانی هستیدکه چنان ازآخور این حکومت درحال خوردن هستید که به هیچ چیز باور ندارندوتنها ظاهر خودرادرست کرده اند. دوست عزیز تمامی این امامان جمعه وجماعت
مساجد شکم شان را حکومت سیر کرده که چنین دم از ولایت میزنند. والی خودشان بهتر ازهرکس میدانند دارند به مردم
دروغ میگویند. فرزندان این جماعت پدرانشان را قبول ندارند آنوقت شما آمدید وسینه چاک اینها شده اید. آیا حضرت علی
به زور به حکومت رسید؟آیا علی مخالفانش رااعدام -زندان ویا ترور می کرد؟آیا به خاطر مخالفت با او خانواده مخالفینش
راازحقوق عمومی محروم کرد؟متاسفانه این حکومت از ابتدای تاسیس اش تمامی مخالفین خود را به هر طریقی از سر راه برداشت.خدا می داند چند خانواد ه ازهم پاشید. دوست عزیز این حکومت غیراز نفرت وخشونت هیچ چیز برای من وشما به ارمغان نیاورد. امیدوارم همه ما راخداوند به راه راست هدایت وعاقبت همه ما راختم به خیرگرداند.
جناب نوريزاد
حتما بنده نيز از نوشتن مطالبم قصد بيان مطلبى را دارم ، بنده به چه كسى توهين كردم كه شما نيز با يك تشر مرتضى و عبدالله مطالب من را حذف ميكنيد ؟
من نيز براى نوشتن وقت و انرژى صرف ميكنم ، ديوانه كه نيستم كه بى هدف بنويسم،
عبدالله و مرتضى عزيز چرا تا نامى از بشكه به ميان مى ايد شما رنگ ميبازيد و بر ديگران ميتازيد؟
جناب نوريزاد اگر به دموكراسى معتقد هستيد همين مطلب اكنون مرا در سايت قرار دهيد و من نيز هم اكنون از ساير دوستان ميخواهم با دادن راى به اين كامنت نظر مثبت و يا منفى خود را نسبت به ان اعلام كنند ، در پايان اگر تعداد ارا منفى من بيش از ارا مثبتم بود من از همه عذر خواهى ميكنم و ديگر نيز مصدع شما نخواهم شد. بسم الله؟
جدیدا فعالیت افسران جنگ نرم با ساعتی 7هزار تومان دستمزد (یا بیشتر) در این سایت زیاد شده زیاد بخودتان نگیرید.
سلام
من اینجا بعنوان مزاح و نظیر طنزهای سیاسی خوب دوستمان بچه جوادیه که گاهی همه را از خنده روده بر میکند ،باید عرض کنم این طرز رای گیری آقا مصیب=آقا محسن رای گیری نو و نوبری بود که چیزی شبیه شعبده بازی سال 88 بود ، آقا مصیب ما در دو کامنت متقاضی رای به خود شد،تا این لحظه در یک کامنت رای های خوب ایشان 43 و رای های بد ایشان 23 تا است ،و در کامنت دیگر بر عکس رای های خوب و عالی وی 23 تا و رای های بد یا بسیار بد ایشان 37 تاست.
با این حساب جمع رای های خوب او در دو کامنت میشود 66 عدد و جمع رای های بد وی میشود 60 عدد.
اولا چرا در دو موضع نظر خواهی شود؟!
ثانیا بالاخره پایان این رای گیری کی است؟!
آقای نوریزاد! بچه جوادیه! شورای نگهبان سایت نوریزاد!تکلیف چیست؟!
من بنظرم میرسد که یکبار دیگر انتخابات تجدید شود(بخلاف سال 88) و در یک کامنت جداگانه سوال شود مصیب =محسن در این سایت بماند و آخوند آخوند و بشکه بشکه کند یا اینکه از این سایت برود بشرط اینکه با نام دیگری دوباره پیدایش نشود!
البته مصیب جان دلگیر نشو! من در نوبت قبل هم برایت رای خوب زدم ،این بار هم رای به ادامه حضورت خواهم داد البته نه برای اینکه بشکه بشکه و آخوند آخوند کنی ،بلکه برای اینکه مطالب و مقالات خوب و زیبای علمی و ادبی و غیرو بنویسی،مثل مطالب خوب دوستمان کورس (این قسمت را جدی گفتم نه شوخی).
با سپاس
سلام برادر نوری زاد
از این دست حرف ها که هر روز از صدا و سیما پخش میشه . دیگه نیازی به باز پخش این استدلال های فاشیستی از طریق سایت شما نیست
این برادرمون خیلی بازیگره و از طرفی خودشو تخت زده به اون راه . تنها نکته ای که ارزش پاسخ دارد این است که شما هرچه قدر هم خامنه ای را
خوب فرض کنید و برایتان مقدس باشد نباید خودتان را به اون راه بزنید و نخواهید بفهمید که مردم برای حکومت بیست سی ساله نیازی نداشتند
شاه را بردارند و انقلاب کنند . قرار بود وقتی از نردبان قدرت بالا رفتند خودشان با مسالمت قدرت را ترک کنندو ….. هر کسی که بیش از یک دهه
همه مقدرات یک ملت را در دامنش بریزند کم کم مقدس می شود فرقی نمی کند کره شمالی باشد یا ایران در عصر جمهوری اسلامی
حکومت فساد آور است و قرار مان این نبود شاه را بردارم و یک نفر دیگر را برای خودمان شاه کنیم . خودتان راگول نزنید . داستان به همین سادگی است و
این بحر مطول شما از تناقض گویی ها فقط برای عوام خوب است .
درکتابی خواندم:…سعدی علیه الرحمه درنظامیه بغدادکه200سال قبل توسط خواجه نظام الملک تاسیس شده بود دانشجو بوده است/…آقا رضا مملکت داری خواجه نظام الملک/که جمهوری اسلامی نام خیابان بنام اورا درتهران به [اجاره دار!] تغییر دادو درایت وادب سعدی رابا ولی فقیه مقایسه کن شاید خیلی چیز ها دستگیرت شود! باتوجه به زمان حیات آنان {قرن4}و{قرن6}و{قرن14}
سلام بر نوری زاد گرامی!
با خواندن چنین متنی نمیدانم باید از خنده قهقهه زد یا از فرط اندوه زار زار گریست!
این جمهوری اسلامی با رضا و رضاها چه کرده است؟!
این فرد که از منظر روانشناسانه به توهم آنهم از نوع شدید مبتلاست
محصول کارخانه برده سازی آخوندهای شیاد است!
توصیه ام به رضای عزیز این است :
خودت را بشناس! خودت را بعنوان شگفت انگیزترین پدیدۀ خلقت بشناس!
برای خودت احترام و ارزشی خداگونه قائل باش! خودت را دوست داشته باش!
ارزش تو بعنوان یک انسان بسیار فراتر از آن چیزی است که تاکنون برایت تعریف شده است
اجازه نده که هیچ کس تو را تحت هیچ عنوانی تحقیر کند و خودش را در جایگاه بالاتری قرار دهد!
آخوندها تو را برده میخواهند! نوکر میخواهند! همواره در احساس گناه و ترس میخواهند! میدانی چرا؟!
چون راز در برده و نوکر آنها بودن در این است که تو هیچگاه خودت را یک انسان سربلند، صاحب حق
و لایق احترام ندانی! همواره احساس نقص و کمبود داشته باشی و به دنبال کلید بهشت ندیده ای
باشی که فقط در دست آخوندهای دروغگوست!
روزی صد بار با خودت و بخصوص جلوی آینه تکرار کن :
من خود را دوست دارم و به خود احترام میگذارم!
خدا مرا دوست دارد و برایم ارزش زیادی قائل است!
*****************************************
این هم دعائی است که تکرار آن میتواند زنجیرهای بردگی را پاره میکند و اجازه دهد
با خدائی که درون توست اما نگذاشته اند که آن را حس کنی ارتباط برقرار کنی :
خداوند حامی و پشتیبان من است
او خالق و نگهدار من است
وجود او را در بند بند وجودم احساس میکنم
زیرا پاره ای از وجود او روح من و در وجود من است
پس من عزیز او هستم و همواره از حمایت او برخوردارم
حال که خداوند حامی و پشتیبان من است
از هیچ چیز و هیچ کس نخواهم ترسید
و با ایمان به همین حقیقت
بر هر مشکلی فائق خواهم آمد
پس حال که چنین است
خداوندا از تو شاکر و سپاسگزارم!
رضای بزرگوار؛ درود بر شما که آرام متین گفتگو کرده اید.شما باید تاریخ اسلام را از منبع گوناگون مطالعه کنید.شنیدن تاریخ از زبانکسانی که همواره یکسویه سخن میگویند و مطالب بسیاری تحت عنوان ” قال فلان و قال بهمان ویا راوی چنین چنان میگوید “اعتبار تاریخی و لاجرم اعتبار اعتقادی ندارد.اما مهمتر اینکه فهم درست از نادرست چندان مشکل نبست به شرطی که به سادگی از اندیشه و منطق خودمان کمک بگیریم .دست برداشتن از تعقل خودمان و اویختن تمام وکمات به فکر وگفته دیگران , اغلب مارا گمراه میکند.یک لحظه دست از سر این آن بردارید و بیاندیشید بهامکانات مملکت خودمان. نیروی فکری و توان علمی داریم . منبع و سمایه خدادادی مانند نفت , گاز , انواع معادن و کانی های با ارزش .هوای چهار فصل و زمین کشاورزی . همه این ها هست ؛ آیا شایسته این فقر وفلاکت و بیکاری و سر گردانی هستیم.فرض کن همه دنیا با ما دشمنند. اینکه ما دروغ بگوییم و همدیگر را فریب بدهیم گناهکار آنانند.اصلا همه مسئولین از بالا تا پایین خوب ودرست اند. آیا نمود این خوبی درستی در کجا آشکار است؟
با سلام
این نامه که اصل آن در زیر مطلب پای برهنه در قدمگاه آمده است من را به یاد یک رمان نوشته یوسا به نام” جنگ آخر الزمان ” انداخت . توصیه می کنم حتما آن را مطالعه کنید و مخصوصا تحلیل خود نویسنده کتاب ماریوس بارگاس یوسا در انتهای همان کتاب و شرایط و تفکرات شخصیت های آنرا !!!
آقا رضا من اگرجای شما بودم وبه گفته ها و افکارم ایمان و یقین داشتم حتمأ بدون هیچ وحشتی اسم و فامیل و محل زندگی خود را درج میکردم چون بهشت وزینی که منتظرش هستید با عنایات ودراکت رهبری در صراط شما مصونیت دنیوی و ابدی نصیب کرده و خواهد بود.
در ضمن بیایید روراست بگویید چند ماه اجاره خانه عقب افتاده دارید و یا اهالی بیت شما از کدام مضامن اجتماعی برحق محروم هستند
شبیه مقالاتی تحت عنوان review Article بود که جر منابع پایان نامه ها است.
گلچینی بود از تمام صحبت های که در طول این سال ها از حاکمان این سیستم شنیده ایم.
همه این ها به کنار، سوالی است که مدت ها است ذهن مرا مشغول کرده مبنی بر اینکه چرا این عزیران، همیشه قیف را سر و ته می گیرند
در واقع صورت سوال باید اینگونه باشد:
ما این همه شهید و مجروح دادیم، که یک چنین حکومتی بر سر کار باشد؟
این سبک حکومت کردن، پایمال کردن خون هم عزیزانی است که در طول این سال ها، جان خود را از دست داده اند.
سلام به محمد نوریزاد عزیز.تو امروز کارفوق العاذه هوشمندانه ای انجام دادی که شاید خیلیها متوجه نشده باشن یا دقت نکرده باشن.متن کامل نوشته این آدم رو توی سایتت قرار دادی تا مشخص بشه طرفداران این نظام و حکومت چه کسانی هستند.طرز فکر، میزان هوش و نوع نگرش این نو ع آدمها رو کاملا میشه ازاین نوشته فهمید.مهم اینه که مردم بقهمن با
چه نوع آدمهایی طرف هستن و میزان هوش و استعداد و قدرت فکری طرفداران این نظام درچه حدی قرارداره و این قدر
قدرتها! چه کسانی هستن.ممنون از کاری که کردی. این باعث میشه مردم بفهمن اینها طبلهای توخالی بیش نیستند.
یزدان ایران یار توباشه.
مرحوم علامه طباطبایی یک جمله معروف دارد با این محتوی
انقلاب یک شهید داشت آن هم اسلام بود.
اين خيلي جالب بود لطفا مدرك أن را نشان دهيد تا اين جمله را سر در منزل كنم
با سلام
من نیز شنیده ام وقتی که آقای بازرگان درباره ی اعدام ها با مرحوم طباطبایی صحبت می کردند، جناب علامه این جمله را به ایشان گفته اند که:” این انقلاب تنها یک شهید داشت و آن هم اسلام بود.”
بهمن جان
علامه درکدام کتابش این مطلب را فرموده است “که این انقلاب یک شهید داشت وآن اسلام بود. لطفا آدرسش را هم بفرمائید.
دوست عزیز آقا مصلح گرامی
سلام بر شما
این مطلب افواهی است ،البته برخی این جمله را به مرحوم آیت الله آقا مرتضی حائری نسبت میدهند ،ولی برخی آنرا از نزدیکان مرحوم شهید قدوسی نقل کرده اند ،چون شهید قدوسی داماد مرحوم علامه بوده است ،میگویند وقتی خبر شهادت ایشان را به مرحوم علامه داده اند ،ایشان در پاسخ چنین مطلبی را گفته اند،البته مطلب افواهی است نه کتابی و من بشخصه اینگونه کنایه گویی را از ساحت آن مرد معنوی و الهی و متین دور می بینم ،اگرچه ایشان از نظر ایده از احکام اجتماعی اسلام دفاع میکرد ،لیکن از لحاظ نظری معتقد به ولایت فقیه نبود،و هیچگاه در مسائل انقلاب و سیاست دخالتی نفرمود ،گرچه آن شخصیت کم نظیر را بتعبیر مرحوم مطهری باید صد سال از عمر حوزه ها بگذرد تا بفهمند ایشان چه خدمات علمی و خصوصا تفسیری و فلسفی به جهان علم و تشیع تقدیم کرده است.
آقا مصلح گل بیشتر حضور داشته باشید ،ما و بسیاری از دوستان شما را دوست داریم ،با آقای نوریزاد و سایت ایشان قهر نکنید ،امیدوارم حضور مستمر شما باعث شود امثال دوستمان مصیب=محسن از این توهم که من و شما یکنفر هستیم به دو امضاء بیرون آیند!
همینطور لازم میدانم از غیبت دوست عزیز خوش سخن ریاضیدانمان آقا سید ابوالفضل نازنین ابراز دلتنگی کنم ،سید جان شما کجائی؟مبادا از ما دلگیر باشی،من اگر چیزی که باعث رنجش شما شده باشد گفته ام از شما عذر خواهی میکنم،بیایید و بنویسید تا ما هم بهره ببریم ،اگرچه ممکن است برخی شما را هم به آخوند گفتن بنوازند یا بگویند عجب آخوند بازاری است! یا بگویند افسران جنگ نرم! یا بگویند شیاد!، خوب بگویند ،هرکس هرچه هست خدا میداند ،با تهمت و دروغ و افترا واقعیت لا واقعیت نمی شود.
دوستدار همه
مرتضی
با سلام بسیار خدمت جناب نوریزاد عزیز.
در پاسخ به این فرد نویسنده نامه (رضا) و امثال ایشان که به اعتقاد من افرادی هستند بی مطالعه که ناآگاهانه موهومات و جعلیات را به اصل دین ترجیح داده و آنهمه ظلم و تعدی و جرم و جنایت را نمیبینند، میخواهم تنها یک نقل قول از یکی از امامان شیعه، اگر اشتباه نکنم امام جواد، که اتفاقا در خیلی سال پیش در روزنامه کیهان به چاپ رسیده بود، بازگو نمایم. البته جمله من عین آن نوشته ممکن است نباشد ولی 95% همانست
ایشان توصیه فرمودهاند: « بترس از روزی که از ترس شـــــّـرت از تو اطاعت کنند. کسی که از ترس شـّـرش از او اطاعت کنند، از ما نیست! » .
حال این حکومت و مامورانش و بسیجی و امثالهمش قضاوت کنند و موقعیت خو د را دریابند. آیا این حرف امامشان و صدها توصیه دیگر آنان را اطاعت میکنند و یا هر چه شیطان را خوشحال میکند؟!
🙂
یاد یه خاطره افتادم. یه روز تو یکی از این فروم های ارزشی یه بنده خدایی گله کرده بود که چرا جلسه کنکور بی نظم برگزار شده و مثلا کارتها رو دیر دادن دست شرکت کننده ها. من یه کامنت گذاشتم زیرش با این مضمون که
“اکنون که همه قدرتهای سلطه طلب تمام قدرتشان را برای جلوگیری از پیشرفت های علمی کشور عزیز ما صرف می کنند شما نباید این شکایات را به صورت علنی بیان کنید چون موجب می شود که نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران تضعیف شود و خدای ناکرده نظام جمهوری اسلامی و به تبع آن اسلام نا کارآمد جلوه کند. شما باید به صورت خصوصی گزارش این مساله را به مسئولین ارسال کنید تا آنها رسیدگی کنند. …. ”
و خیال می کردم که حالا همه می گن برو خودت رو مسخره کن. بعد در نهایت تعجب دیدم ای واویلا یه موجی در حمایت از این کامنت بنده و در محکومیت مطلب در اون فروم ارزشی به راه افتاد که فکر کردم اونها دارن منو مسخره میکنن. آخرش هم نفهمیدم که اونا نفهمیدن من جک گفتم یا من نفهمیدم که اونا جک گفتن.
خداییش هنوز موندم.
این بدبخت آینده نگره به فکر آینده است تقصیری نداره اینقدر کیهان خونده که فکر میکنه شریعتمداری انشتین است کسی که مرجعش کیهان وسردبیرش است ازش معلومه که چه طرز فکری داره
ﺩﺭ ﺁﯾﻪ 78 ﺳﻮﺭﻩ ﺑﻘﺮﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﻮﺍﻡ ﯾﻬﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺩﯾﻨﯽ
ﻣﺬﻣﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ . ﺩﺭ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺩﺭ ﺫﯾﻞ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺣﺪﯾﺚ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ
ﺩﺍﺭﺍﻱ ﻧﻜﺎﺕ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪ ﺍﻱ ﺍﺳﺖ, ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺣﺪﯾﺚ ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﺗﻠﺨﯿﺺ ﭼﻨﻴﻦ
ﺍﺳﺖ:
” ﻣﺮﺩﻱ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻉ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻋﻮﺍﻡ ﻳﻬﻮﺩ ﺍﻃﻼﻋﻲ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ
ﺁﺳﻤﺎﻧﻲ ﺧﻮﺩ ﺟﺰ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻋﻠﻤﺎﻳﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ, ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﺩﻟﯿﻞ ﺗﻘﻠﻴﺪ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﺀ ﻭ ﭘﺬﻳﺮﺵ ﺳﺨﻦ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺬﻣﺖ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ؟ ! ﺁﻳﺎ ﻋﻮﺍﻡ ﻳﻬﻮﺩ
ﺑﺎ ﻋﻮﺍﻡ ﻣﺎ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺩﺍﺭﻧﺪ؟ … ﺍﻣﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
ﺑﻴﻦ ﻋﻮﺍﻡ ﻣﺎ ﻭﻋﻮﺍﻡ ﻳﻬﻮﺩ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺟﻬﺖ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻭ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺟﻬﺖ ﺷﺒﺎﻫﺖ
ﺍﺳﺖ … ﻋﻮﺍﻡ ﻳﻬﻮﺩ ﺍﺯ ﻭﺿﻊ ﻋﻠﻤﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ, ﻣﻲ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪﺁﻧﻬﺎ ﺻﺮﻳﺤﺎ
ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ, ﺣﺮﺍﻡ ﻭ ﺭﺷﻮﻩ ﻣﻴﺨﻮﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺣﻜﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺗﻐﻴﻴﺮﻣﻲ ﺩﻫﻨﺪ,
ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﻓﻄﺮﺕ ﺧﻮﺩﺍﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺭﺍ ﺩﺭﻳﺎﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪﻛﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺷﺨﺎﺻﻲ ﻓﺎﺳﻘﻨﺪ
ﻭﺟﺎﻳﺰ ﻧﻴﺴﺖ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺍﺣﻜﺎﻡ ﺍﻭﺑﭙﺬﻳﺮﻧﺪ, ﻭ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ
ﻧﻴﺴﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﻗﺒﻮﻝ ﻛﻨﻨﺪ, ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ
ﺭﺍ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﻭ ﺍﮔﺮ ﻋﻮﺍﻡ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﻱ ﺧﻮﺩﻓﺴﻖ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻭ ﺗﻌﺼﺐ
ﺷﺪﻳﺪ ﻭ ﺣﺮﺹ ﺑﺮ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﺣﺮﺍﻡ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻨﺪ ﻣﺜﻞ
ﻳﻬﻮﺩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﭘﻴﺮﻭﻱ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﻱ ﻓﺎﺳﻖ ﻧﻜﻮﻫﺶ
ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﻣﺎ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﭘﺎﻛﯽ ﺭﻭﺡ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﻛﻨﻨﺪ, ﻭﺩﻳﻦ ﺧﻮﺩ
ﺭﺍ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻧﺪ, ﻣﺨﺎﻟﻒ ﻫﻮﻱ ﻭ ﻫﻮﺱ ﻭﻣﻄﻴﻊ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻮﻻﻱ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻋﻮﺍﻡ
ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯﺁﻧﻬﺎ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻨﻨﺪ
این بدبخت آینده نگره به فکر آینده است تقصیری نداره
عجب !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
با سلام
مگر دستم به این رضای ناقلا نرسه خیلی وقت بود اینقدر از ته دل نخندیه بودم خوب همه را سر کار گذاشته و جهت کامنت ها را عوض کرده الان هم داره به ریش همه می خنده جدی نگیرید دوستان منم بلدم اینجوری :
درود بر مقام معظم رهبری و بشار اسد قاتل
كاش هموطناني مانند ايشان تنها ساعتي بينديشند و از زاويه اي متفاوت از ديدگاهي كه تئوريسين هاي جمهوري اسلامي با انها تزريق مي كنند به مسائل بنگرند از زاويه اي كه نشات گرفته از عقل بي طرف باشد و تنها لحظاتي خود را بجاي مادران پدران و كساني بگذارند كه انديشه ازادي اموال و هست و نيست شان را همين جمهوري به يغما برده است زمان زيادي طول نخواهد كشيد كه اين بساط ظلم هم مانند هزاران نمونه قبلي از بين برود و انچه امروز مي گوييم اشكار شود و چه روز پر حسرتي خواهد بود ان روز كه اين دسته از افراد انگشت بر دهان برند كه اي واي مه چه غافل بوديم
با سلام
از فرمايشات جناب آقا رضاى عزيز
آقای نوری زاد هرکاری ک میکنیم و هر تفکری ک داریم و هرجور ک هستیم چارتا نکته رو همیشه یادمون باشه
1… یادمون باشه 300 هزار تا جوون پاک دسته گل واس من و شما رفتن خون دادن . پرپر شدن . گوشت جلو تانک شدن تا من و شما بتونیم راحت و با آسایش زندگی کنیم و راه و آرمان اونارو ادامه بدیم
2… یادمون باشه مادر همین شهیدا مارو قسم دادن ک خون بچه هاشون پایمال نشه
3… یادمون باشه ک بابت ثانیه ثانیه زندگیمون باس اون دنیا جواب داشته باشیم
4… یادمون باشه ک ب خدا قسم 30 و40 سال عشق و حال ارزش 50 هزار سال آتیش جهنمو نداره
در كيبورد رايانه شما حرف (ه) وجود ندارد هرکاری ک میکنیم و هر تفکری ک داریم و هرجور ک هستیم
یادمون باشه ک ب خدا قسم 30 و40 سال عشق و حال ارزش 50 هزار سال آتیش جهنمو نداره
جاى شكر باقى است كه مخالفان ولايت فقيه بعد از 50000 سال از جهنم خلاص مى شوند و جناب
آقا رضا مخالفان ولايت فقيه را شايسته خلود در جهنم نمى دانند و همان 50000 سال عذاب كافى
به نظر مى رسد
لا بد خود ولى فقيه شفاعت خواهد نمود
و اما در باره 30 تل 40 سال عشق وحال
رضاى عزيز به بركت نظام ولايت مردم ايران از ابتداى انقلاب تا كنون جز بدبختى -مصيبت و فلاكت
چیزى نديده اند از كدام عشق وحال سخن مى گویى
واقعا معتقدم مظلومتر از مردم ايران در حال حاضر وجود ندارد از جميع جهات اجتماعى اقتصادى سياسى
فرهنگى جامعه ايران دچار فقر ونقصان است
و در آخر اينكه بر اين باورم كه شما و دار ودسته شما اگر توبه نكنيد و بعد از آن به اصلاح اوضاع آشفته
موجود كه مسبب آن شما هستيد نپردازيد 50000 سال كه سهل است تا ابد در جهنم خواهيد ماند
شک نكنيد همه شما جهنمى هستيد از صدر تا ذيل
جهل مقدس که میگن همینه!!!
خامنه ای رگ خواب عوام را به دست آورده است . ادمهایی که متاسفانه در جوامعی چون ایران به حساب نمی آمدند را گاه و بیگاه جمع میکند و با عباراتی از قبیل ، جوانان متعهد با چهره های نورانی ، آنان را می نوازد ، در جلساتی که در رسانه ها انعکاس پیدا نمیکند هم ، آنان را خواص خود می نامد و امید اسلام و انقلاب . علی قدر مراتب هم به آنان امتیازاتی میدهد که نمونه های آن ده نمکی کارگردان و دکتر الله کرم عضو هیئت علمی دانشگاه است . این قبیل آدمها بیشتر از سر فرصت طلبی و قلیلی هم از سر اعتقاد ، میشوند آقا رضای خودمان .
متن پر از ادعاهای غیر مستند است
از اتهامات به این و آن گرفته تا استدلال برای اطاعت محض از غیرمعصوم
ببعد از خواندن متن از رضا به نوریزاد چند تا فرضیه و حدس ذهنم رو مشغول کرده
– احتمالا کسی قصد شوخی و طنز با جناب نوریزاد گرامی داشته بنابراین مطلبی تا این حد آبکی و طنزی پر از غلط املایی نوشته تا خستگی این شیرمرد ایران رو با خنداندنش به این مطالب از تنش بیرون کنه .
– دوم اینکه فردی بسیار کم سواد و دور از تمامی اتفاقات سیاسی- اجتماعی کشور که حتی 1بار هم در عمرش روزنامه نخوانده و اصلا اهل مطالعه نیست اینها را فقط بر اساس شنیده هایش و تعصبی کور نوشته .
– سوم اینکه دستهایی در کارند تا با درج مطالبی اینچنین بی مایه هم به نوعی دوستداران کامنت نویس نوریزاد عزیز را سر کار بگذارن و هم توهینی به شعور همه ما .
با سلام
رضاى عزيز و دوستانى كه چون او مى انديشند
با اين روايت صحيح چگونه برخورد مى كنيد؟
الكافي – الشيخ الكليني – ج 8 – ص 295:
عنه، عن أحمد بن محمد، عن الحسين بن سعيد، عن حماد بن عيسى، عن الحسين بن المختار، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) قال: «كل راية ترفع قبل قيام القائم فصاحبها طاغوت يعبد من دون الله عز وجل»
اين روايت 100% صحيح ودرست است
معنا ومفهوم حديث كاملا واضح وآشكار است
بعضى سعى مى كنند اين حديث را به گونه اى تفسير كنند كه مثلا منظور امام اين بوده وآن نبوده وفلان وبهمان
هر كسى اندكى زبان وادبيات عربى بداند متوجه مى شود لفظ (كل رايه ) چه مفهومى دارد
سلام بر نوریزاد
پاسخی برای دوستان مجید و مرتضی ارسال کرده بودم منتشر نکردید
نامه یکه بسیجی بود فرق نداره مرد و زنش همه شان عوامشان همین جوریند من از نزدیک دیدمشان خیلی حرص آورند خیلی.
حکایت این آقا رضا همانند حکایت مادر و عمه خانم خود بنده است مادر من در سال 88 میگفت مادر جان درسته که آخوندها دزد هستند – درسته تو زندان و کهریزک آدم میکشن و اگه بری بیرون تو خیابون ترا هم می کشند- میگفت درسته که شاید تقلب بکنن همیشه ولی مادر جون—- من اگه بهم یک میلون تومان که چیزی نیست – صد میلیون هم بدی حاضر نیستم بیام تو خیابون باتوم بخورم- حتی حاضر نیستم باتوم خوردن جوانان مردم را ببینم – چون حالم بد میشه و از حال میرم
مادرم بعدش اضافه کرد و فرمودند – درسته که این سید اولاد پیامبر معصوم نیست و مثل بقیه آدمها گناه و خطا میکنه ولی یادت باشه مادر اگر موسوی و کروبی بیان سرکار – این چادر که هیچی نیست ننه حتی تا شورت و زیر پیراهن زنان چادری را هم مردم از تنشون در میارن
حکایت مادر بنده و این آقا رضای (حتما عکس امام تو ماه ندیده در سال 1357 )حکایت عجیبی نیست- حکایت مردم راحت طلب و سنتی دهن بین ایران است که عین مادر بنده بیشتر نگران وضع موجود خود هستند تا اینکه فکر دین و مردم و مملکت باشند- البته این مختص تنها مادر بنده و آقا رضای گل نیست این صفت 99 درصد مردم ایران است
اما فقط یک سوال از این دوست تازه انقلابی شده دارم و آن این است که شما هم حتما مثل مادر بنده اخبار سال 88 را فقط و فقط از تلویزیون خامنه ای //// تعقیب میکردی- میشود به من بگویید از این همه بانک و حسینیه که گفته شد توسط شورشیان آتش زده شد فقط و فقط یکی را به ما آدرس دهید تا ما از مسولان بانک یا حسینیه صحت و سقم انرا سوال کنیم- میدانی چرا اینرا میگویم؟ من الان 4 سال هست از هر کسی میپرسم همگی فقط میگویند تلیویزیون ایران اینرا گفت و ما هم فقط شنیده ایم اما به چشم خود ندیده ایم- مطمئن باش اگر بانکی توسط شورشیان و مردم عصیان زده آتش گرفته بود ان بانک و مسولان ان بانک برای گرفتن خسارت از بیمه هزاران عکس تهیه میکردند و در اختیار رادیو و تلویزیون خامنه ای میگذاشتند( حتی برای خود شیرینی هم شده )
این حکایت را گفتم تا عمق جهل و نادانی در جامعه ایران را متوجه شوی.یعنی امثال شما آقا رضای گل و مادر بنده و 70 میلیون مثل شما حتی حاضر نیستید این موضوع ساده را با عقل و حواس خودتان مطالعه و تحقیق کنید و بعد بنده انتظار دارم که ملت ایران دنبال علم و دانش و فن آوری بروند
در ضمن توصیه میکنم به مکالمات بیسمی رادان در 30 خرداد 88 و مکالمات خانچرلی در عاشورای 88 که در یوتیوب موجود است حتما گوش بده آنجاست که متوجه میشوی چه کسی مردم را کتک میزد و چه کسی دستور قتل و تیراندازی را میدهد
جناب آقای نوریزاد
اگر چه من معتقدم که مردی به این ///و ///را با بهترین دلایل هم نمی توان قانع کرد چون ایشان در عقل و تفکر را دیر زمانی است بسته است لکن با اجازه شما بصورت شوخی از او چیزی میپرسم اگر چه دلها خون است و شوخی در این معرکه آنچنان بجا نیست:
ای آقائی که خود را رضا میخوانید:
میگوئید « ببینید امام خمینی گفت برید خرمشهرو آزاد کنید همه یه کله رفتند »
پس بگوئید چرا کربلا را نگرفتند؟ امام که هزار بار گفت و بر پرچمها هم نوشتند و در کیلومتر شمار راهها هم نوشتند
پس بگوئید چرا قدس را نگرفتند؟ آنرا هم که امام هزار بار گفت
امام که خودش حرف خودش را هم عوض کرد و جام زهر را نوشید. دیگر چه باید بشود که شما هم کمی شک بکنید؟
بروید ببینید در خیابان وزرا جنب پارک ساعی به چه ساختمانی که در زمینی متعلق به خواص است چه اجازه ساختمانی داده اند. یک آسمانخراش در زمینی باریک. چرا کسانی از این اجازه ها میگیرند و کسانی نمیگیرند؟ آپارتمانهای آنرا برای که میسازند و به که میفروشند؟
شما اگر تابحال حجم غارتهائی را که در ایران میشود ندیده باشید تنها جاهل نیستید بلکه کور هم هستید
صدها آسمانخراش در شمال محله چیتگر در تهران متعلق به کیست و آب در یاچه پارک چیتگر از کجا میاید در حالی که دارند آب خانه های تهران را قطع یا جیره بندی میکنند و درحالی که زاینده رود خشک شده و دریاچه ارومیه خشک شده است؟
شما اگر چنین چیزهای را نشنیده باشید نه تنها جاهل هستید بلکه کر هم هستید.
معصومیت ولی فقیهتان و صداقت امامتان پیشکشتان. با هزاران هزار دم خروس چه کنیم؟
بدون توهین هم می توانستید پاسخ ایشان را بدهی. ایشان و امثال ایشان میخواهند خوب باشند فقط مشکلشان این است که اهل مطالعه نیستند…
ناشناس گرامی، از لینک «پاسخ دادن» استفاده نکردهاید و معلوم نیست مورد خطابتان کدام یک از دوستان است.
اندر حکایت اثبات وفاداری به نظام در جلسه خواستگاری
خ.عروس:خوب خیلی صفا اوردین..آقا داماد ایشونند؟
خ.داماد-بعله. غلام شماست..کوچیکه تونه.(داماد سری به احترام تکان میدهد)
خ.عروس :خب ولایتی است دیگه؟ درسته؟
خ.داماد :نه ما با دکتر ولایتی فامیل نیستیم!..ولی اهل ولایتیم..20 فرسخ تا اینجا راهه!
خ.عروس :نه حاج آقا..منظورازاهل ولایت نظامه..هستش دیگه؟
خ.داماد:اون که بعله..تا دلتون بخاد!..دیروز آقای خاتمی بهش زنگ زد جواب تلفنش رو هم نداد!
خ.عروس: آورین.آورین..ببینم نکنونه بعدا بخوای وازکتومی کنی ها؟..حواست هست که؟
خ.داماد :نه آقا غلط می کنه از این کارا بکنه!..ببنده من که باباش هستم با آچار فرانسه هم شده بازش می کنم..مگه دست خودشه؟ .دست ولایته..اهه.
خ.عروس : آورین..آورین..اینا جز شروط ضمن عقد باید باشه.. بابات هم باید امضا کنه!
خ.داماد : امضا می کنم بک آچار فرانسه هم میزارم بغلش.(رو به داماد)..ببین جلوی آقا می گم..اگه بخوای لوله هات رو ببندی و دل “ولی امر” رو بشکونی شیر ننه ات را حلالت نمی کنم..گفته باشم
(صدای ساز و آواز عروسی وحمله برادران ارزشی و نا کار شدن داماد و شکسته شدن حریم ولایت)
با سلام
آقاى رضا
سخنتان را با (اللهم)شروع كرده ايد يعنى مخاطب شما خداوند است يعنى اى خد ا
مطلب شما را كه خواندم از خنده نزديک بود جان به جان آفرين تسليم كنم و اقعا شاهكار خلقتى شما و همفكرانتان
رضاى عزيز در آغاز سخن مى فرمايد:اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سره مستودع فیها بعدد احاط به من علمه …….
(اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و ) تا اينجا درست است ولى ادامه دعا را از كجا آوردى؟
(و سره مستودع فيها ) چه بلايى سر الف ولام آورده اى …………… و السر المستودع فيها
ثانيا اين سر مستودع كيست؟ نكند جناب ولى فقيه باشد از ديدگاه جنابعالى و دوستانتان
(بعدد احاط به من علمه) ……………………………….بعدد ما احاط به علمک
بنابراین این دعا به اين صورت صحيح خواهد بود
اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
مرحوم دهخدا در مجموعه “چرند و پرند” می نویسد واعظین صحن حضرت معصومه به دستورالعمل متولی باشی بالای منبر داد می زدند “با مشروطه طلب محشور نشوی، صلوات دوم را بلندتر بفرست.”
این شعار، امروز پس از چند دهه دگرگون شده و به “مرگ بر ضد ولایت فقیه” و “مرگ بر فتنه گر” پس از نمازهای جماعت بدل شده. آن روز دهخدا به زبان طنز گرفتار شدنمان در این جهل را واگویه می کرد، و امروز آقای نوری زاد، با پوشش و پرچم خاصشان بر دیواره این جهل ترک می اندازند. اعتراض همان اعتراض است: مخالفت با جهل گستری حاکمان، هر چند شیوه آن، از قلم طنز دهخدا به لباس سپید و پرچم شبرنگ آقای نوری زاد تغییر یافته، اما عجبا که غالب ما هنوز همان مردمیم، مردمانی که زود تسلیم غلیان احساس و عواطف مذهبی می شود، و نه تلاشی می کند برای کشف حقیقت، و نه اجازه می دهد تا دیگری پرده از حقایق مستور بردارد.
دورود بر همه كاربران حتي اين فرد نامه نويس ( رضا ) فكر مي كنم اين جمله إز دكتر شريعتي است ( دوستان لطف كنند تصيح كنند ) كه كفته اكر در جامعه اي ٪٨٠ داراي سواد سياسي باشند رويدادي به وقوع بينجامد ان انقلاب نيست بل فاجعه است جون هر ان إمكان دارد عده اي فرصت طلب إز وجود ان ٪٢٠ بي سواد سواستفاده كنند و بر موج قدرت سوار شوند، و به همين دليل سالهاست من يكي ديكر إز اتفاقات سال ٥٧ به عنوان انقلاب استفاده نمي كنم. انجه در أنزمان در ايران اتفاق افتاد مرهون فاكتورهاي زيادي بود داخلي، منطقه اي و بين المللي حال هرجه بكويند و بنويسند كه جطور ان حركت به انحراف كشيده شد و شخصي مثل خميني و دارو دسته أش سوار موج قدرت شدند ياسين خواندن در كوش امثال رضا نامه نويس است، إنهائي كه سألها با خميني سر و كار و رفت و امد داشتند ( بازركان، بني صدر، دكتر يزدي، وووو ) نفهميدند جه نقشه اي براي اين كشور و مردم كشيده جه رسد به مردمي كه تا سال ٥٦ حتي اسم خميني را هم نشنيده بودند. تو و امثال تو حتي ارزش نصيحت شدن يا روشن شدن هم ندارند. در همين خريت خود در جا بزنيد و منتظر ظهور باشيد.
——————-
سلام مانی گرامی
فحش دادن، استواری کلام را ضایع می کند. فحش ندهید. فحش ندهیم.
با درود بر شما مانى عزيز:
دوست گرامى تقريبا در حدود بيست كامنت سريالى ذيل پست هاى قبل تلاش كردم بر اساس رخداد هايي كه تا كنون اسمشان را انقلاب نهاده اند انقلاب ها و چگونگى ظهور و عاقبت غالبا فاجعه بار آنها را تحليل كنم . بنابر اين اگر مايل باشيد مى توانيد دليل هاى مرا آنجا بجوييد و اينجا به نتايج بسنده مى كنم .
١:برخلاف تز گوينده – حالا نامش شريعتى يا صمد آقا فرقى نمى كند – همه انقلاب هاى كلاسيك از سرزمين هايي برآمده اند كه ٨٠٪ كه هيچ ٩٠٪ توده انقلابى نه سواد سياسى داشته اند نه فضاى عمومى اى كه در آن قبلا صداهاى متكثر قومى ،مذهبى .سياسى و فكرى از طريق حزب ها و انجمن ها و نهاد هاى مدنى و صنفى مجال بروز يافته باشند .انقلاب اساسا از خيزش و شورش توده اى آغاز مى شود كه ميل وجودى آزادى سياسى آن ساليان دراز سركوب شده باشد .انقلاب تركيدن بغض ساليان است .انقلاب از انفجار خشم و نفرت فروخورده انباشته آغاز مى شود .همچون فنرى كه مدت ها با دستى چدنى آن را در حالت لهيدگى و فشردگى نگه داشته باشند و ناگهان رها شود يا به جوش آمدن فضاى عمومى و فعال شدن پيش بينى ناپذير يك آتشفشانى خاموش .از همين رو خشونت از انقلاب جدايي ناپذير است و رهبران انقلاب همواره ربايندگان بعدى اين شورش خشونت بار بوده اند .مثلا همه خشونت هايي كه اين آقا رضا به ناروا به جنبش سبز نسبت مى دهند در انقلاب ٥٧ روا بود .اوجش ميدان ژاله نبود ،سينما ركس بود .
٢:من پيوسته انقلاب آمريكا را مستثنا كردم .كه در آن نوشته ها توضيح داده ام .همچنين شما كه در آلمان تشريف داريد مى توانيد كتاب انقلاب اثر هانا آرنت را به زبان اصلى بخوانيد . در هر حال گوينده سخنى كه نقل كرديد احتمالا بر اساس تصور ذهنى خودش – و نه رخداد هايي كه انقلابشان ناميده اند -ايده پرورى كرده اند . فاجعه خودش جزيي از انقلاب است . اكثر يك معناى فاجعه حذف خونين مخالفان و سپس تنگ تر شدن دايره خودى ها و سرانجام حذف خود حكومت انقلابى باشد .تنها انقلاب هاى نيك فرجام دو انقلاب آمريكا و فرانسه بوده اند .در آلمان نيز انقلاب ١٨٤٨. -اگر به راستى انقلابش بتوان ناميد -پيامد هاى وخيمى را طى كرد تا سر انجام روى ريل دموكراسى افتاد .گوينده سخنى كه نقل كرديد گرفتار ايدئاليسم ذهنى همه يا هيچ بوده است كه خودش در صورت قدرت گيرى مى تواند فاجعه بار باشد .چون در زهدان خود. استالينيسمى دارد كه در صورت اقتدار خواهد گفت :واى به حال واقعيتى كه از كتاب سرخه من پيروى نكند .ايشان هيچ توجهى
به تاريخ انقلاب ها نداشته اند اما خب ،در. ذهن تصورى از انقلاب پرداخته اند .
٣: كتاب سرخه كه در اصل نام كتاب مائو بوده من به عنوان نمادى كلى براى همه انقلاب هايي به كار برده ام كه غاصبان شورش اوليه آن را معيار خودى و غير خودى قرار مى دهند و هر كه با آن همساز نباشد بايد به گيوتين و گو لاك و خاوران سپرده شود .نيك فرجامى انقلاب فرانسه و آمريكا در آن بود كه كتاب شان حقوق بشر و شهروند بود نه يك ايدئولوژى الحادى يا ايمانى كه نمونه آخرين پيروانش همين هموطن رضا ست .
با سپاس و آرزوى كأمروايي براى شما
بي نهايت إز شما اقاي نوريزاد و سايتتان متشكرم كه كلمه به كلمه كامنت مرا منعكس كرديد، فحش ندادم كرجه اين جماعت خيلي سخيفتر أر فحش را مستحقند، در هر حال إز شما و همه كاربران محترم به خاطر كلماتي كه بد اخلاقي و فحش منظور شده طلب عفو و امرزش مي كنم،
من خودم در عاشورا 88 تو معترضین بودم
چرا مزخرف میگی برادر من چرا هر چی این بی وجدانا میگن رو باور میکنی
یه سری -با این حال که من اعتقادی ندارم- سینه میزدند و یا حسین میر حسین میکردن
یکم عقلت رو کار بنداز برادر تو باید برگردی کنار ملت و حق
لطفا جای خدا هم فکر نکن که ولایت برای اینه یا اونه.
شهدا هم رفتن برای ناموس و وطن و مردمشون که خدا رو شکر همه رو از دست بعثی ها نجات دادن
جای شهدا هم فکر نکن آق رضاغ
آقای نوری زاد عزیز
در نوشته خود به تاریخ دوشنبه 25 فروردین نوشته اید که به دیدن نمایش سقراط در تالار وحدت رفته اید. حتما اطلاع دارید که اسم این تالار از بدو تاسیس با نام یکی از بزرگان ادب ایران -رودکی- مزین بود. جمهوری نکبت اسلامی در راستای هدف کلی اش یعنی مبارزه با تاریخ و فرهنگ این سرزمین مثل هر مورد دیگر، یکی از نامهای تهوع آور خود را بر این تالار گذاشت و رسانه ها و طرفدارانش هم صبح تا شب همان را استفاده میکنند. دست کم از شما انسان شریف انتظار میرود که نام واقعی این تالار را استفاده کنید
با آرزوی بهترینها
هموطن شما
آقا رضاي عزيز ، تو در جايگاه فرزندي نسبت به من قرار داري .
من كه اكنون با تو سخن مي گويم زماني در جبهه در كنار همان شهدايي كه از آنها به تكريم ياد كرده اي ، در عمليات هاي كربلاي 4 و كربلاي 5 و كربلاي 8 و والفجر 10 و بيت المقدس 7 تخريب چي و غواص بوده ام و اكنون فرزند خوبم رضا را به چند نكته يادآور مي شوم.
1) به عقيده ي من ، امروزه ظاهر جامعه گوياي اين است كه با يك ديد بسيار خوشبينانه حداكثر 20 درصد مردم ولايت فقيه را و مخصوصا شخص آيت الله خامنه اي را براي ادامه حكومت بر خويش قبول دارند ، بر فرض محال كه آيت الله خامنه اي در جايگاه يك امام معصوم هم باشد ، به اين علت كه بيشتر مردم او را قبول ندارند ايشان نبايد براي ادامه حكومت اصرار داشته باشد.
2) امروزه بسياري از خانواده هاي شهدا و رزمندگان و سرداران و علما و مراجع نيز در كنار مردم عادي، با ادامه حكومت ايشان مخالف هستند .
3) آيا شما تا بحال از خود پرسيده اي كه چرا صدا و سيما و تريبون هاي تحت نظارت آيت الله خامنه اي از انعكاس كوچكترين انتقادها نسبت به آيت الله خامنه اي جلوگيري مي كنند؟ بلكه در اكثر موارد با استفاده از شيوه هاي حرفه اي در تبليغات ، در توصيف شخصيت ايشان مسيري را طي مي كنند كه بيننده نوعي قداست از شخصيت آيت الله خامنه اي در ذهن خود تداعي كند .
4) آيا شما تا به حال از خود پرسيده ايد گناه هزاران انساني كه ما از اول انقلاب تاكنون اعدام كرده ايم و به زندان انداخته ايم چيست؟ شما كه علاقه مند به مسايل سياسي هستي آيا در اين باره تاكنون مطالعاتي داشته اي؟ آيا صرف اينكه حاكميت بگويد آنها منافق هستند از من و از شما رفع تكليف مي شود ؟
5) آيا براي شنيدن سخن مخالفين و گوش كردن به درد دل آنها روزانه چه مقدار از وقت خود را اختصاص مي دهيد ؟
6) من خودم از خانواده اي روحاني هستم همين مقدار به شما توصيه مي كنم به سخن روحانيان اعتماد زيادي نكنيد و ادعاي آنها را چنانچه با عقل مطابق نباشد نپذيريد .
7) منتظر جواب از طرف شما هستم . چون من به شما بي نهايت علاقه دارم . شما گذشته ي من هستيد.ف
—————
سلام دوست من
سپاس از شما بخاطر گویش آرام و متین و فهیمانه ی شما.
سپاس
آقاي محمد مهدوي فر با سلام و عرض ادب برادر محترم جان كلام را اداء كردي بشخصه سخت از باورها و گفته هاي اين فرزندم متعصف شده بودم و بدنبال بهترين راه پاسخ براي روشنگري برايش بودم كه پاسخ شما را خواندم . متشكرم
این آقا رضای ما ظاهرا تنها روزنامه کیهان را میخواند و سرش به زندگی خودش گرم است . اگر حتی در حد عضویت در بسیج هم با مردم ارتباط داشت ، نظرش این نبو که هست .
سلام رضا جان:من از طرف خودم و نه از طرف نوریزاد میخوام چند جمله بگم تا بدونی که طرف مقابل هم ممکنه حرفی داشته باشه که لیاقت گوش کردن داره .رضا جان:ما انقلاب کردیم .همه اون دوران گذشته را دور ریختیم با این امید که دورانی جدید با تکیه به آموزه های دینی و عمل به اونچه سالیان سال بخورد ما میدادند.شروع کنیم .شروعش اگر از بعضی جنایات بگذریم (خلخالی و دیگران )خوب بود .مردم به منتهای درجه ایثار میکردند .به گفته های مسئولینشون اعتماد داشتند و چشم و گوش بسته راهی که نشانشان میدادند میرفتند .اینگونه بود که از پس جنگ هولناک 8ساله برآمدند.بله گوشت جلوی توپ شدند.هزاران شهید دادیم و هزاران معلول و غیره ….وقتی جنگ تمام شد مردم انتظار داشتند آرامشی که آدرسش را میدادند را ببینند.ولی چی شد؟؟بله با یک تغییر در قانون اساسی رئیس جکهور همه کاره شد و شروع کردن به انقلاب اقتصادی !!!!!!مردم تازه از زیر بار جنگ رهائی یافتند و رفتن زیر بار تجربه های اقتصادی آقایان.چون متخصص نبودند و هر چیزی را باید تجربی بدست میآوردند باعث تورم و گرانی شدند .استارت گرانی و رانت و دزدی زده شده بود .بعضی از بزرگان جنگ تازه فهمیدن دنیا دست کیه .ورود خواص به مسائل اقتصادی باعث شد رانت شکل بگیره .دزدی و اختلاس پا گرفت .اولین مورد افشا شده که معروف بود مورد مرتضی رفیق دوست بود .با او چکار کردند؟با رفیقش چکار کردند؟رفیقشو که دنباله نداشت اعد ام کردند و رفیقدوست رو به اسم زندانی ولی در حقیقت آزاد کردند .آلان هم میگن تو المان داره به مسلمین خدمت میکنه .نمیخوام طولانی بشه حرفام اگه دوست داشتی با من تماس بگیر تا بگم چه کردند این آقایان .قوه قضائیه در بست در اختیار آقایان است بر ای کسب قدرت .بگیر و ببند . بکش حالتی عادی بخود گرفته .آزادی به محاق رفته .چون بگیر و ببند و ندادن جواب به هیچ کس در قوه قضائیه نهادینه شده برای آقایان اینگونه موضوع عادی شده که معصوم هستند و هخر کاری دلشان میخواهد میکنند .اینجا وظیفه رهبر چیه ؟؟؟؟مردم مگه از رهبرشون چی میخوان؟جر اینکه در این کشور پناهگاهشون باشه ؟چرا اینهمه دزدی و رانت در این کشور که بقول شما ولی فقیه داره صورت میگیره و تازه این قسمتیه که افشا میشه .لایه های پنهان این فساد ها اگر افشا بشود مطمئنا امام زمان از ظهور پشیمان خواهد شد.چون زبانم لال اگه ایشان ظهور کنند به احتمال زیاد توسط همن ها کشته خواهد شد.(بقول آیت الله جوادی آملی خوف از جانشان باعث ظهور نکردنشان ممکن است باشد)اینگفته آقای جوادی آملی بود.لطفا من را کافر ندانید.
رضا جان:
تعلق خاطر شما را به مسئولین کشور ارج مینهم ولی اینو بدان که بهتره هر چیزی رو سه بعدی ببینی .تک بعدی دیدن موجب میشود بعد ها نادم و پشیمان باشی.مثل من و ما .ما هم سر سپرده بودیم ولی وقتی سرمان را بالا آوردیم دیدیم که چه کلاه گشادی سرمان گذاشته اند .علاوه بر اینکه خاک ایران به توبره کشیده میشود عدالت را هم از مردم دریغ کرده اند .قوه عدالت کستر مبدل به وسیله ظلم و ستم و تعدی گردیده .قوه قضائیه که باید پناهگاه مردم باشه خحود ستمگر گردیده و عمال این دستگاه به هیچ کس و دستگاهی جوابگو نیست و چون تحت نظارت مستقیم رهبری هستند از نظارت نیم بند و الکی مجلس نیز معاف است .گفتم نیم بند ؟؟؟؟؟؟؟!آخه اگه مجلس کاره ای میبود اینهمه ظلم و بدبختی و دزدی و رانتو غیره در این کشور نبود .اگه نمایندگان مجلس واقعا نماینده مردم میبودند الان اینهمه گرفتاری نداشتیم .چشمانت را باز کن و ببین جوانان این مرزو بوم چگونه در دام اعتیاد دارند پرپر میشوند .چشمانت را باز کن و ببین چگونه تورم کمر مردم را شکسته .چشمانت را باز کن و ببین ثروت این کشور چگونه دارد بر باد میرود .چگونه با سیاست های غیر اصولی و اشتباهات شرم آور دستاورد 20 یا 30 ساله کشور را بر باد دادند و تازه در ازای توقف پروژه ای که هزاران ملیارد بر ای ملت آب خورده باید پول خودمان را که در دست اجنبی ها گرو هست با التماس پس بگیریم و اسم این را بگذاریم پیروزی .رضا جان حرف بسیار است و فرصت این نوشتار کم .اگه خواستی از ظلم و ستم قوه قضائیه باز هم بشنوی و بفهمی که هر کس که با این ها مخالف است یک دلیلی منطقی دارد با من تماس بگیر تا بگویم .فعلا خدا نگهدارت
سلام رضا جان، جرم خامنه اي و دلائل متقن براي محاكمه و //// ايشان؛ براي همه اينها دليل دارم خواستي بگو تا نشان دهم
١- تقسيم ملت به خودى و غير خودى.
٢-حصر خانگي نخست وزير امام و يار امام.
٣- دستور كشتن احمد خميني، ( سيد حسن در مصاحبه مي گويد از اطلاعات با ما تماس گرفت ند و گفتند اطلاعات پدرم را كشته )
٤- حصر عالم جليل القدر منتظري
٥- رو انه كردن شعبان بي مخها به منزل منتظري و ضمن كتك زدن ايشان منزل شان را هم بهم ريختند
٦- همين كارهاً را با أيت الاه صانعي
٧- زند أني و شكنجه أزادي خواهان از جمله نوريزاد
٨- دستور تقلب در انتخابات. و بالا أوردن يك هيولا كه خودش گفت افكارش بش نزديكتر است
٩- كشتن تمام سران اپوزيسيون در داخل و خارج
١٠-سكوت مطلق در برابر هزاران ميليارد دزدي از بيت المال
١١- تبديل مجلس به گوسفندان بله قربان گو
١٢- تبديل قوه قضاييه به ابزاري براي سر كوب و ارعاب غير خوديها
١٣- انتخاب شريعتمد اري براي كيهان و اعطاي مصونيت أهنين براي تخريب شخصيت و ترور شخصيت مخالفين با دروغ و تهمت از جمله كدهايي كه أوردي.
١٤- منزوي كردن ايران با سياستهاي غلط و توهمي دشمن پروري
١٥- برداشت بيت المال بدون رضايت صاحبان أن
١٦- داراي ٤ ميليون رأي بودن و حكومت بر ٧٠ ميليون
١٧- ٢٦ سال تخريب ايران و عقب نگه. داشتن ايران
١٨- مجتبي خامنه اي دزد و قاتل را پر و بال دادن و أماده كردن او براي بعد از خود
١٩- حوزه و مساجد و تريبون ها را قبظه كردن و استفاده از أنها براي ترور غير خودي. و تبليغات حرفه اي جهت مقدس نشان دادن خود
٢٠- از دين استفاده ابزاري كردن براي منافع دنيوي خود
٢١- وهن دين با ايجاد قدمگاه و ايستگاه مقام رهبري و بقعه و بارگاه درست كردن در أنجا براي نذورات مردم عوام
٢٢- تبديل مجلس خبرگان به مجلس خفتگان بله قربان گو
٢٣- گماردن ضالم ترين أفراد براي رياست نيروهاي مصلح
٢٤-اجازه تحقيق و تفحص ندادن از نهادهاي تحت امرشان
٢٥- تهمت به موسوي و كروبي از تريبون هاي عمومي بدون أجازه دفاع از أنها
رضاي عزيز خودت را از اينها جدا كن، يك جلسه ١ ساعته با همين أزاد مرد ما نوريزاد بگزار تا إرشاد شوي
از خداي متعال توفيقتان را خواهانم
——————-
سلام دوست گرامی
این 25 بند را اگر احمد شهید می دانست حتما یک کارهایی می کرد.
سپاس بخاطر این که از 800 مورد خلافکاری حضرات این 25 تا را با اولویت اسم بردید.
سپاس
واقعا درود برشما کاملا منطقی و متین گفته ایدولی گفتن این مسایل که برای اکثریت اثبات شده دل شیر میخواهد که خوشبختانه دارید . موفق باشید
جناب نوريزاد بسيار عزيز اين ٢٥ مورد را من باب مثال نوشتم وگرنه ليست آدامه دارد و براي خلع ايشان از رهبري و محاكمه و إعدام ايشان هزاران دليل ديگر وجود دارد. فراري دادن فيلسوفي مثل سروش، وعالماني مثل مهاجر أني و بكارگيري و ميدان دادن به ابلهان و أخوندهاي بيتي ( در باري ) . خريد مبلغان ديني ( روحانيون ) كه بجاي تبليغ دين تبليغ او كنند. و ارعاب و ترور شخصيت أنها كه با إونيستند. ميدان دادن به منگل و مفلوكي مثل احمدي نژاد و تار و مار كردن مال و ناموس مردم براي ٨ سال و بي أبرو كردن ايران و إيراني. كينه اي بودن و انتقام از موسوي بعد از ٣٠ سال كه امام تو دهن ايشان زد و از موسوي حمايت كرد. و آدامه دارد اين ليست
رضا جان
اگر چه به کلمه به کلمه نامت باید گریست بخاطر عمق تعصب و جهالتی که وجودت رو فرا گرفته ولی چون باور قلبی دارم که خداوند بندگانش رو بحال خود رها نمیکنه مطمین هستم روزی نه چندان دور همین نوشته خود را خواهی خواند و بحال این روز خود خواهی گریست چرا که نوریزاد هم روزی مثل تو بود خداوند رحمان و رحیم بر او لطف کرد و آگاهی بخشید!
حکومتی که استقرترش با قتل و کشتار شروع و دوامش بر همین منش استوار گشت هیچ سنخیتی با خداوند بخشنده مهربان ندارد. حکومتی که بیرحمانه و مزورانه دین دزدی کرده جان و مال و ناموس مردم را به بازی گرفته برای دوام خویش بر سر آن معامله میکند چگونه میتواند پیش روی تو این همه اعتبار داشته باشد و تو با پدیرش آن خودت را بخدا اثبات میکنی!؟؟؟!!!!
آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند
ای خدای آفریننده زیباییها، تو بندگانت را بحال خود نخواهی گذاشت و هر چه هست و اتفاق می افتد صلاح و مصلحت توست. شرمسار ناشکریهای خویشیم و عمق جهالت خویش در تبعیت از کسانی که در قامت آیت تو ظاهر شدند و گویی آیات شیطان بودند و ما چشم بسته تقلیدشان کردیم و پیروی! 34 سال نگون بختی ما را بس خودت عنایتی فرما که بر این جهالت چیره شویم و خود و نسلهای بعد از خود را از آفات تقلید کورکورانه و ناسپاسی آگاهی بخشیم.
بار الها آن رسول خاتمت که داعیه حکومت نداشت چگومه است که مدعیان نگهداری از کتاب تو و عترتش جز به حکومت و قتل و کشتار توان نگهداشت آن را ندارند!!؟؟؟
آنکس که دستور گرفتن جان انسانی را میدهد به هر علت، آنهم انسانی بی دفاع و در بند، با هیچ منطقی نمیتواند نماینده خدا در زمین باشد چون عاجز ازدرک ارزش والای جان و انسان میباشد.
رضا
آقا رضا قرآن کتاب آسمانی ما برای تفکر وتدبر نازل شده است. متاسفانه جهان بینی امثال شما تمام کاینات را درشخص جایز الخطا بنام ولی فقیه واطاعت از او خلاصه کرده است !….آیا 7 میلیارد بشر روی زمین اشتباه می کنند که مانند شما 4 میلیون /رای زوری جلیلی!/نمی اندیشند؟
بله-مشکل این سرزمین هم همین /// های ذوب شده ولایت هستند.صد رحمت به شعبون بی مخ والا!!!اون بنده خدا باید بیاد پیش امثال این آقا لونگ بندازه
خدایا خودت خدایی کن ! خدایا بسه ! خدایی را از این بندگان بگیر و خودت خدایی کن !
براستی اگر کسی دنیا و آنچه که در آن می گذرد را درک نکند، دنیایی که دیدنی است و قابل لمس، آیا می تواند دنیای دیگری را دریابد؟ چه کرده اند با اذهان. خط کشی این دنیا و آن دنیا چه بلاها که بر سر مردم ما نیاورده. تمام سخنان شما، آقا رضا، یعنی تحمیل دین؛ همان که سردمداران می خواستند؛ برخلاف آنچه که قرآن می گوید. شما از امام حسین گفتید؛ مگر نه اینکه او گفته: اگر دین ندارید آزاده باشید؟ آیا آزادگی نمی تواند در احقاق حق باشد؟ پس چرا آقای نوری زاد را از اینکار منع می کنید؟
به نظر شما اگر من نظری داشته باشم که دشمنم هم با آن موافق باشد یعنی نظر من باطل و غلط است؟ مگر علی نگفته: به گوینده ی سخن ننگرید بلکه به سخن بیاندیشید؟ پس چرا در اینجا چون “دشمن” همان را گفته که “سبزها” می گویند، آن سخن را نفی می کنید؟
آیا کف و سوت زدن توهین به امام حسین است یا….
گفتنی ها بسیار است ولی در آخر به این سه نکته بسنده می کنم:
-اگر عقل فصل الخطاب باشد، همه ی مشکلات مرتفع می گردد.
-بهتر نیست زین پس به جای واژه ی “شهید” بگویید “خفه شو”!؟
و دیگر اینکه: شاید شما در آسایش و راحتی باشید، ولی ما نه.
آقا رضا عزيز دل برادر بيا و ثوابى كن
١: گنجى ميگه امام زمىن وجود نداره . تو ميگى وجود داره . مدتيه كه من مىبينم امام زمان كه هيچ ،جوون ها اكثرا دارند از هرچه دين و نماز و أمامه زده مى شند . گنجى هم لابد دلايلى براى حرفش آورده .اگه. تغيير عقيده دادن بده پس بايد به اين عرب ها بگيم چرا بت پرستى رو ول كرديد ؟بشر عقل و فكر داره ممكنه من امروز به چيزى عقيده داشته باشم و فردا پى ببرم كه اشتباه كردم .در اين دنيا ميليون ها آدم به امام زمان عقيده ندارند .گنجى هم يكى شون .به طور جدى مى گم عزيز دل برادر :اين طور كه تو همين طور بدون دليل ميگى امام زمان ما و نائب امام زمان ما كسى حرفتو قبول نمى كنه .مگر از قبل قبول كرده باشه . ثواب اونه كه آدم هاى ناباور به راه بيارى .كسى هم برادرم با چوب و چماق مؤمن نمى شه يا اگر هم بشه ايمانش به قول امام على ايمان بردگان است .آدم ها عقل دارن و اين طور نيست كه حرف حق و حساب به گوش كسى فرو نره و همه عناد داشته باشند .پس
١: خود. گنجى رو ول كنه .حرفشو .بچسب .با اجازه نوريزاد اين سايت به تو خوشامد ميگه .بيا و ثوابى كن .حرف. هاى گنجى رو بى كم و كاست نقل كن و بعد اونا رو با منطق و استدلال رد كن .اين طور دست كم هزار تا ،دو هزار تا آدم را معتقد. مى كنى . هم آخرت خودت بهتر مى شه ،هم آخرت اونا .مؤمن كه نبايد فقط بهشت رو واسه خودش بخواد .
٢:آقا رضا ،لابد مى دونى كه حق الناس چيه .اين كشور مال همه ايرانى هاست .حق اونا رو ضائع نكن . .همه كه نمى تونن مثل رهبر و شما فكر كنن .اما تو مى تونى همين حرف ها رو بند بند كنى .و هر بار يك بند رو كامنت بگذارى منتها با دليل و منطق . بدون كه اگه حرفت حق باشه گيرم كه چار تا معاند هم اين وسط نخ ول كنند ، عوضش صدها و هزاران نفر رو به نظام جذب مى كنى . مى دونى موفقيت يه نظام به چى بستگى داره ؟نظامى موفق تر. ،پايدارتر ،و امنيت دار تره كه مدن بيشترى اون رو قبول داشته باشند .اون هم نه از ترس شنود و فيلترينگ و زندان و چماق و بگير و ببند ،بلكه از ته دل .تو مردم بيشترى رو هوادار نظام مى كنى فقط به شرطى كه براى بند بند حرف هات دليل بياورى .جسارت نباشد ها ؟مى گويي رهبر معصوم نيس و اشتباه مى كنه ؟قبول .اما اشتباه داريم تا اشتباه .ايشون خودشون وسيع امام رو مى خونن و از قول ايشون ميگن كه هر كس بدون نوشته يا نوار از من نقل قول كنه باطله .نه ًو ردار ،نه بگذار بلافاصله آقاى رفسنجانى با يك نقل قول شفاهى ايشون رو يكشبه از حجت الااسلامى به آيت اللهى و رهبرى مى رسونن .آخه عزيز برادر شما در محضر خدا هستى يا در محضر شيطان ؟اين اشتباه يعنى سرنوشت يك نسل . خود امام هم كه در فرانسه ميگه نظام آينده مثل همين نظام فرانسه هست .بعد حرفشون رو عوض مى كنن . و به قولى ميگن :خدعه كردم .بابا تو ديگه كى بودى ؟خدعه. آن هم با يك ملت كه به تو اعتماد كرده ؟برادر ،انقلاب در همان ٢٣بهمن مرد .در ضمن سند اون ولايت يك شبه بسيار مستند تر از دليل هايي است كه در با ره رابطه جنبش مردمى سبز با خارج آوردى .فيلمش را بارها از تلويزيون خودمان پخش كرده اند .اگر من اشتباه مى كنم دست. كم به آنچه تا اين لحظه باور دارم از روى استدلال باور دارم ورنه اگر در سويس متولد شده بودم موقع ترس به جاى بسم الله صليب مى كشيدم .
کورس گرامی، خیلی خوب گفتی.
در مورد اون قسمت نوشته آقا رضا که «بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل گفت …»، من فقدان منبع رو بحساب تنبلی ایشون گذاشتم خودم گشتم — تنها چیزی که پیدا کردم اما فقط این بود که این ادعا رو جناب حسین شریعتمداری عنوان کردن. خلاصه من که پیدا نکردم، اگر کسی منبعی داره معرفی کنه بریم بخونیم.
با سلام نقدی به بخشی از مطالب جناب کورس در ریشه های 35 داشتم که برای ملاحظه ایشان و دیگر دوستان آنرا در ذیل همین گفتار ایشان درج می کنم:
با سلام به دوست خوبمان آقای کورس و تشکر از مطالب اجتماعی خوبشان
اجازه میخواهم با بخشی از گفتار این نوبت شان (ریشه ها 35) مخالف باشم و نقد مختصری به آن داشته باشم ،آنجا که مرقوم فرمودند :
“”مگر فرض كنيم كه خالقى ماوراءالطبيعى از بيرون كيهان را ساخته است . نتيجه آخرين تحقيقات فيزيك كوانتوم در كتاب طرح بزرگ استيون هاوكينگ اين است : كيهان خودش خودش را به وجود إورده است و براى اين خود آفرينى نياز به دخالت هيچ دستى بيرون از خودش نداشته است . بيگ بنگ لحظه تولد كيهان است . قبلش چه بوده ؟انرژى منفى يا كم تر از هيچ . پس بنا به اين نظر كيهان خودش خودش را از عدم خلق كرده است . درستى يا نادرستى اين نظر بحث ديگرى است . اگر هم طبيعت خودش تغيير كرده باشد ، اين تغيير خود به خودى بوده است””.(پایان نقل قول)
1- در این فقره که گفته شد :
“”مگر فرض كنيم كه خالقى ماوراءالطبيعى از بيرون كيهان را ساخته است””.
اساس فرض این است که “کیهان” که معادل مفهومی “جهان هستی ” است محصور و منحصر در جهان و هستی محسوس و مدرک بوسیله حواس خمس است ،و خالقی فرضی که بیرون از محدوده هستی محسوس و مادی است جهان را پدید آورده است.
البته فرض و حتی فرض محالات عقلیه در مقام ذهن و تصورات مفهومی مانعی ندارد،و این جمله در فلسفه معروف است که فرض محال محال نیست ،اگرچه تحقق خارجی خود آن محال (مثل اجتماع نقیضین) محال باشد.
لیکن تذکر این نکته لازم است که بر فرض دخالت ماوراء و متافیزیک در ایجاد کلیت جهان هستی تعبیر “بیرون از کیهان ” تعبیر دقیقی نیست ،زیرا کیهان چنان که اشاره شد بمعنای جهان هستی است ،و چنانچه کسی در بحثهای جهان بینی هستی را منحصر در هستی محسوس (سماوات و ارض) دانست منطقا نمیتواند دیگر بیرون از پهنه هستی چیز دیگری را فرض کند و از دخالت آن در ایجاد هستی محسوس سخن گوید.
البته از دیدگاه فلسفی سخن در حدوث یا قدم جهان هستی فراوان است :
بر اساس گزارش متون بسیار قدیمی فلسفی (مثل آثار موروث از ارسطاطالیس =ارسطو ) گروهی از فلاسفه الهی (مشائیون و در راس آنان ارسطو)سخن از قدیم و ازلی بودن جهان هستی گفته اند ،و اینکه همیشه جهان هستی بوده و هیچگاه نبوده که جهان وجود نداشته است (ازلیت جهان=سلسله زمانهای نامتناهی روبه قبل که هیچ گاه توقفی ندارد).
و در برابر اینها گروه دیگری از فلاسفه (اشراقیون و شاخص آنان افلاطون الهی )معتقد به حدوث (پیدایش بعد از عدم) جهان هستی بوده اند.و هریک برای اثبات رای و نظر خویش برهانهایی اقامه کرده اند که مفصلا در کتب مبسوط فلسفی مثل “ماوراء الطبیعه ” ارسطو و کتب و رساله های فارابی و کتب شیخ الرئیس مثل شفاء و نجات و اشارات و کتب شیخ شهاب الدین سهروردی از قبیل حکمه الاشراق و تلویحات و مطارحات ،نیز کتب ارزشمند فیلسوف شیرین سخن شیراز مرحوم صدر الدین محمد شیرازی معروف به ملاصدرا مثل اسفار و مبدا و معاد و شواهد الربوبیه و مشاعر و غیرو ،مطرح شده است.
البته مرحوم ملاصدرا بر اساس بنیادهای جدیدی مثل اصالت وجود و اعتباریت ماهیت و تشکیک در مراتب وجود (تشکیک خاصی) و حرکت در جوهر معتقد است که فیض باری تعالی ازلی است و عوالم دیگر غیر مادی (عالم عقل و مجردات) از لوازم همیشگی (اصلا زمان در آنجاها مطرح نیست و زمان مربوط است به عالم مادی مقارن با حدوث و حرکت و زمان مقدار حرکت متحرکات است ،پس تعبیر همیشگی تعبیر مسامحی است) و فیض دائم آن ذات متعالی هستند،چنانکه مرحوم سبزواری در منظومه فلسفی خود سروده است :
الفیض منه دائم متصل
والمستفیض داثر و زائل
و تنها جهان اجسام و مادی (سماوات و ارض به همه وسعت) حادث به حدوث زمانی هستند.
مقصود این است که از نظر الهیون (چه فلاسفه اشراقی و چه فلاسفه مشائی) صرفنظر از حدوث یا قدیم بودن جهان مادی ،چیزی که بعنوان پیش فرض برهانی و اثبات شده در نظر آنان وجود دارد اعتقاد برهانی به عالم مجردات و عقول (ماوراء عالم جسمانی ) است که نه به آن تعبیر جنابعالی که تعبیر به “بیرون” کردید ،بلکه بنحو احاطه و اشراف محیط به محاط محیط به عالم جسمانی و واسطه فیض وجود و بقاء آن است.
بالاخره خواستم بگویم که تعبیر” بیرون”در این مسائل تعبیر مسامحی و نادقیق است.
2-در ادامه برای نفی این فرض که متافیزیک (خالق هستی و موجودات مجرد از ماده) نقشی احتمالی در ایجاد و حدوث عالم داشته باشد به تحقیقاتی از استیون هاوکینگ در کتاب طرح بزرگ که مبتنی بر فیزیک کوانتوم است اشاره کردید و فرمودید:
“”نتيجه آخرين تحقيقات فيزيك كوانتوم در كتاب طرح بزرگ استيون هاوكينگ اين است : كيهان خودش خودش را به وجود إورده است و براى اين خود آفرينى نياز به دخالت هيچ دستى بيرون از خودش نداشته است . بيگ بنگ لحظه تولد كيهان است . قبلش چه بوده ؟انرژى منفى يا كم تر از هيچ . پس بنا به اين نظر كيهان خودش خودش را از عدم خلق. كرده است “”.
البته خوب است در این موارد و مطالب با این اهمیت یا انسان ورود نکند ،یا اگر وارد شد مطلب مورد نظر را (ولو به اختصار) با تمام مقدمات و پایه های آن تشریح کند،پس از آن فرمایش کند که “درستی یا نادرستی این نظر بحث دیگری است”.
امیدوارم اگر لازم دیدید در توضیحیه دیگری اساس نظر آقای هاوکینگ را تبیین فرمایید تا درستی یا نادرستی آن برای خوانندگان ملموس تر باشد.
در عین حال من روی همین الفاظ عبارت شما بحث میکنم ،ببینیم اینکه فرمودید :
“”كيهان خودش خودش را به وجود إورده است””،روی نصاب احکام عقل چه حکمی دارد .
در این گزاره قهرا مراد از واژه “کیهان” یا باید مجموعه (کل) جهان مادی و عالم اجسام باشد ،یا جزئی از جهان محسوس موجود،من از شما سوال می کنم ،اینکه میفرمایید ایشان گفته است :کیهان خودش خودش را بوجود آورده است ،مرادتان این است که کل جهان پیش از آنکه موجود باشد (یعنی در حال عدم که هیچ چیز وجود ندارد ، و حتی یک فضای وهمی هم وجود ندارد زیرا اگر فضای وهمی باشد آن هم جهان است!) خود را از کتم عدم بعرصه وجود آورده است؟
یعنی کل جهان که نیست و هیچ چیزی نیست که باشد- جز یک مفهوم که ذهن ما تصور می کند-خودش که علی الفرض هیچ نیست خودش را بوجود آورده است؟
آیا این امر معقول است؟
ذات نا یافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش؟
پس این فرض فرض معقولی ندارد.
از اینجا معلوم میشود فرض دیگر (مراد از کیهان بخشی و جزئی از جهان هستی باشد) نیز فرض غیر معقولی است ،زیرا علی الفرض جهان هستی کلا وجود نداشته ،و وقتی کل یک مجموعه ای معدوم باشد و وجود نداشته باشد ،بطریق اولی جزء آن نیز وجود ندارد ،زیرا جزء بخشی از کل است ،و اگر بگوئیم جزء پیش از وجود کل وجود داشته است ،این خلف فرض ماست که گفتیم :””كيهان خودش خودش را به وجود إورده است””،چون مفهوم این گزاره این است که کیهان در قطعه ای از زمان وجود نداشته است(بگذریم از اینکه اصلا خود زمان نیز یکی از اجزاء جهان مادی است زیرا زمان عبارت است از مقدار حرکت متغیرات) پس کل کیهان وجود نداشته است و جزء هم که بخشی از کل است نیز وجود نداشته است ،حال سوال این است چگونه ممکن است جزئی که هنوز وجود پیدا نکرده است باعث وجود مجموعه و کل کیهان شود؟!آیا عدم و نیستی میتواند منشاء هستی آنهم به این وسعت باشد؟
من واقعا گمان ندارم افراد متفکری مثل هاوکینگ از چنین بدیهیات عقلی غافل باشند ،و بنظرم میرسد یا ترجمه های گفتارهای اینطور افراد نارساست یا برداشت امثال جنابعالی از متن گفتارهای تخصصی فیزیکی آنان ناصواب است.
بنابر این بنظر میرسد اینطور عبارت منقوله از امثال هاوکینگ که :
“”کیهان (کل هستی محسوس یا جزء آن) براى اين خود آفرينى نياز به دخالت هيچ دستى بيرون از خودش نداشته است””. اگر از ایشان صادر شده باشد،عبارتی عامیانه و مخالف با بدیهیات عقل و احکام فطری آن است.
3-در ادامه اینطور فرمودید که :
“”بيگ بنگ لحظه تولد كيهان است . قبلش چه بوده ؟انرژى منفى يا كم تر از هيچ “”.(پایان نقل قول).
خواهش میکنم ابتدا لغت “بیگ بنگ”را در آن نظریه توضیح دهید ،البته میدانید که برحسب لغت انگلیسی این جمله وصفیه بمعنی صدای بزرگ است ،لیکن بنظرم ورای ترجمه لغوی قهرا این اصطلاح باید توضیح داده شود ،و الا صرف گفتن اینکه بیگ بنگ لحظه تولد جهان و کیهان است چه مطلبی را منطقا اثبات میکند ،زیرا چنانکه عرض شد اگر فرض را بر معدومیت کل و جزء کیهان =جهان=هستی محسوس=عالم ماده=آسمانها و زمین،گرفتیم ،طبعا نه کل جهان موجود است و نه اجزآء درونی آن ،و یکی از اجزاء درونی جهان زمان(لحظه) است ،پس چطور بیگ بنگ (بهر تفسیری) لحظه تولد جهان . کیهان است در حالیکه هنوز لحظه(زمان) که یکی از اجزاء جهان است برحسب فرض وجود ندارد!چطور “لحظه”که از اجزاء جهانی است که هنوز موجود نشده ،میشود ظرف تحقق و وجود کل عالم؟!
بنابر این این جمله هم تعبیر نادقیق و غیر معقولی است ،مگر اینکه گوینده آن اراده امر دیگری داشته است و ترجمه ها نارسا بوده یا برداشت جنابعالی از متن اصلی برداشت درستی نبوده است.
4-می رسیم به این جمله که :
“”قبلش چه بوده ؟انرژى منفى يا كم تر از هيچ””.
(پایان نقل قول)
ظاهر این فرمایش این است که قبل از بیگ بنگ(بهر تفسیر فیزیکی) چه بوده؟
انرژی منفی یا کمتر از هیچ،
اولا تعبیر کمتر از هیچ تعبیر دقیق و معقولی نیست ،کمتر از هیچ ما دیگر مفهومی نداریم ،هیچ یعنی عدم ،یعنی فقدان هستی و نبود وجود ،پس باید گفته میشد ،پیش از وجود کیهان و پیش از لحظه بیگ بنگ چه بوده؟ انرژی منفی یا هیچ.
فرض هیچ را بررسی کردیم که” هیچ”=عدم=ناوجود=لاشیء ممکن نیست منشاء وجود و هستی شود ،حتی از دیدگاه عقل و فلسفه فاقد شیء نمیتواند معطی شیء باشد ،یعنی یک شیء موجود که وجود دارد ،اگر فاقد یک عنصر هستی یا فاقد یک کمال هستی باشد نمیتواند چیزی را که ندارد (خوب ندارد که بدهد) به شیء دیگر اعطاء کند ،تا چه رسد به اینکه چیزی(چیز که میگویم یعنی در عالم ذهن و مفهوم) که نیست منشاء وجود خودش شود ،یعنی خودش در حالیکه معدوم است وجود خودش را ایجاد کند!
اما مفهوم انرژی منفی را من حقیقتا نمی فهمم و نمیدانم که مراد از این اصطلاح چیست ،در هر حال انرژی (چه منفی و چه مثبت که البته فرق ایندو باید روشن شود) یا پیش از پیدایش کیهان (جهان هستی مادی=آسمانها و زمین) وجود دارد یا وجود ندارد ،اگر وجود ندارد چنانکه مکرر توضیح دادم چطور هیچ(عدم=نیستی=لاشیء) منشاء وجود خود میشود؟
و اگر انرژی (منفی یا مثبت) وجود دارد و منشاء تحقق کیهان میشود ،اولا این خلف فرض است زیرا فرض این بود که کیهان مطلقا وجود نداشت و میدانیم که انرژی(مثبت یا منفی) بخشی از کیهان است!پس این خلف فرض است.
و ثانیا این اول بحث و کلام است که اگر فرضا توده ای بزرگ از انرژی در یک فضای بزرگ(بگذریم از اینکه همان فضای بزرگ یا همان توده انرژی هم خود کیهان یا بخشی از کیهان است و فرض ما نبودن مطلق کیهان است) منشاء جهان هستی با آنهمه پیچیدگیها و وابستگیها میشود به چه دلیل خودبخود این انرژی منشاء هستی شده است ؟چه دلیلی وجود دارد که دست خارجی و علت خارجی (یعنی متافیزیک) استارت و فرمان شروع این فرایند را نداده باشد؟این اول کلام است.
از این بیان معلوم شد که این سخن که:
“”پس بنا به اين نظر كيهان خودش خودش را از عدم خلق كرده است””.
(پایان نقل قول).
استنتاج و گزاره ای ناصواب است که از مقدمات ناصحیح و غیر مرتبط استنتاج شده است.
5- و بالاخره میرسیم به قسمت پایانی گفتار جناب کورس که فرمودند:
“”درستى يا نادرستى اين نظر بحث ديگرى است . اگر هم طبيعت خودش تغيير كرده باشد ، اين تغيير خود به خودى بوده است””.
(پایان نقل قول).
من وجدان آقا کورس و خوانندگان را به انصاف و قضاوت منصفانه دعوت میکنم ،اگر تمام مطالب نقل شده از جناب استیون هاوکینگ و نظریه بیگ بنگ مبتنی بر فیزیک کوانتوم ،را شما فقط بعنوان یک اصل موضوع و بعنوان حکایت عبوری نقل کرده اید و فرموده اید :””درستى يا نادرستى اين نظر بحث ديگرى است””.پس چرا در پایان عبارت خودتان می فرمایید :””اگر هم طبيعت خودش تغيير كرده باشد ، اين تغيير خود به خودى بوده است””.
یعنی در واقع مطالبی را حکایتا و بصورت ناقص و اصل موضوعی از یک نظریه که ممکن است هم به ادله عقلی و فلسفی نادرست باشد و هم در نظر فیزیکدانان مخالف ابطال شده باشد یا ابطال شود ،نقل می فرمایید ،و از درستی یا نادرستی آن ابراز عدم اطلاع میکنید و در عین حال بدون اینکه استدلال و اقامه دلیلی بفرمایید می فرمائید :اگر هم طبیعت خودش تغییر کرده باشد این تغییر خود بخودی بوده است!
همین جاست که عقلانیت و وجدان همه انسانها محق اند که به جناب کورس عرضه دارند :جناب کورس عزیز چرا؟ چرا چیزی خود بخود تغییر کند بی آنکه علتی برای تغییر وجود داشته باشد؟مگر جناب کورس عزیز قانون علیت عمومی فطری و ارتکازی را انکار دارند؟
با سپاس و پوزش از تطویل
پاسخی به مرتضی:
این سخن پروفسور هاوکینگ است “جهان میتواند بطور خودبخود، خودش را از هیچ بوجود بیاورد”
“هیچ” در فیزیک معنای خاصی دارد یعنی متفاوت از لفظ هیچ در زبان مردم عادی است “هیچ” در فیزیک یک میدان است این میدان تولید انرژی می کند و واقعیتی فیزیکی در پشت آن وجود دارد.کما اینکه خلاء در فیزیک ویژگیهای زیادی دارد و اصلا انرژی از خلاء بوجود میآید مفهوم “عدم” در فلسفه، در فیزیک اصلا به کار نمی رود حتی مفهومی نزدیک به این مفهوم نیز در علم فیزیک وجود ندارد. ما در فیزیک خلاء و هیچ داریم اما عدم نداریم.
بدین ترتیب تمام کامنت مطول شما که برپایه معنای عوامانه هیچ و عدم نهاده شده است از اساس باطل است و دقیقا مغلطه و سفسطه میباشد بهتر نیست در مسائلی که تخصص ندارید اظهار نظر نفرمائید؟
جناب ناشناس
با سلام و تشکر از توجه و توضیحات شما
1-سبک توضیح شما نشان میدهد که یا تخصص در فیزیک دارید ،یا لااقل از برخی مسائل آن اطلاع دارید،از اینکه توضیح دادید که مفهوم هیچ در اصطلاح فیزیک به معنای طیف یا میدان است و نه بمعنای عدم مطلق استفاده کردم و شاکرم،نیز به این مطلب آگاهی دارم که خلاء مطلق در جهان هستی و عرصه فیزیک تحقق ندارد ،ما نیز در فلسفه رایج اگرچه بطلان و استحاله خلاء مطلق را بعنوان برخی مقدمات فلسفی اثبات میکنیم و آنرا محال میدانیم ،لیکن من توجه دارم و نگفتم که در عرصه فیزیک خلاء مطلق وجود دارد ،من مدعی تخصص در فیزیک نبوده و نیستم ،لیکن میدانید که میتوان بعنوان اصل موضوعی برخی مطالب را از مقالات و کتب فیزیکدانان تلقی و دریافت کرد.
2-اینکه در پایان گفتارتان گفتید که نباید در عرصه های غیر تخصصی وارد شد سخن کبروی صحیحی است ،و من در عرصه فیزیک اظهار نظری نکردم و تنها گزاره های مطرح شده در گفتار دوستمان را بر حسب احتمالات بررسی کردم.
البته شما توجه کنید که مسائلی که در علوم تجربی تثبیت میشوند (و نه فرضیات و تئوریهای تثبیت نشده) اگر ناظر به کلیت هستی و چگونگی پیدایش آن باشند میتوانند بعنوان اصل موضوعی مورد بررسی های عقلی و فلسفی قرار گیرند ،از این جهت استخدام یک موضوع و مساله و بررسی آن از دیدگاه فلسفی بمعنای ورود به ماهیت و محتوای آن موضوع فیزیکی نیست.
3- مطالبی که مطرح شد ناظر به گزاره یا گزاره هایی بود که دوستمان کورس در باره مدعای آقای هاوکینگ مطرح کرده بودند و من روی تک تک احتمالات مطرح در گفتار ایشان بحث و بررسی کردم و تکیه ام تنها بر هیچ باصطلاح فلسفی نبود ،من اصطلاح هیچ از نظر فلسفی را توضیح دادم و گفتم اگر به این معنا باشد این نتیجه قهری را بدنبال دارد ،اکنون که شما زحمت کشیدید و گفتید هیچ در اصطلاح فیزیک بمعنای طیف یا میدان است ،مساله را حل نکردید بلکه باید زاویه بررسی را تغییر داد و احتمالات مساله را از این زاویه بررسی کرد ،و من مایلم شما که متخصص فیزیک هستید یا آگاهی به موضوعات فیزیک دارید این مطلب را توضیح دهید.
4-اکنون می پردازیم به اصل مطلب ،اینکه فرمودید تمام مطالب مطروحه سفسطه و مغلطه بوده است ،خواهش میکنم بطور جزئی وارد شوید و موارد مغالطه را توضیح دهید ،اینکه بطور کلی یک مجموعه مطلب را رمی به سفسطه کنیم بنظرم روش بحث عقلانی نیست ،وگرنه کسی متقابلا میتواند بگوید مطالب کامنت جنابعالی نیز مغلطه است ،و شما چرا در مورد مطالب فلسفی غیر تخصصی ورود کردید و آنها را رمی به سفسطه نمودید ،می بینید که بحث به این روش تبادل اطلاعات و ارتقاء معرفتی نیست.
5-شما فرمودید :
“”این سخن پروفسور هاوکینگ است “جهان میتواند بطور خودبخود، خودش را از هیچ بوجود بیاورد”””.
بسیار خوب این که همان گزاره حکایت شده توسط دوستمان کورس بود ،شما با این نقل قول و توضیح مفهوم “هیچ” و “خلآ” ،سفره این مساله را جمع کردید؟
خیر در اینجا چند سوال بر اساس زاویه ای که شما مطرح کردید باقی است ،اگر اهل فیزیک هستید برای ما توضیح دهید ،و اگر اهل فیزیک نیستید ،بنده هم شما را از ورود به این عرصه ها نهی می کنم :
1-در گزاره ای که از هاوکینگ نقل کردید گفتید ایشان گفته اند جهان “میتواند” بطور خودبخود خودش را از هیچ بوجود بیاورد.
اولا بفرمایید اینکه از پروفسور هاوکینگ نقل میکنید یک فرضیه تثبیت شده است یا تنها یک تئوری نظری تثبیت نشده است ،چون گفتید ایشان گفته اند “میتواند”،و میتواند از نظر فلسفی یا بفرمایش شما(تلقی عامیانه) معادل معنای “امکان”است یا بمعنای” قادر” است،مراد از میتواند چیست؟
ثانیا مراد از جهان در آن گزاره چیست؟
ثالثا مقصود از خود بخود (اتوماتیک) در این گزاره چیست؟یعنی بر اساس مطالعه ای که شما در مقاله یا کتاب ایشان در این زمینه داشته اید ایشان خواسته اند بفرمایند فرایند پیدایش یک پدیده فیزیکی(معلول) بی علت ممکن است ،و بعبارت دیگر آیا ایشان قانون علیت عمومی را که مورد تسالم و اتفاق عقلاء و عالمان تجربی و الهی است تخصیص زده اند و معتقدند لا اقل در یک مورد (پیدایش و حدوث جهان مادی) تحقق معلول بی علت ممکن است؟
رابعا اینکه گفته اند و گفتید که “هیچ” در این گزاره بمعنای عدم مطلق فلسفی نیست ،بلکه بمعنای “طیف” یا”میدان” است ،بسیار خوب پس ایشان معتقدند طیفی و میدانی پیش از پیدایش “کیهان” وجود داشته است ،سوال این است که خود آن “طیف” یا” میدان “یا “انرژی منفی”بتعبیر دوستمان کورس از کجا آمده است؟ آیا خود آن “میدان” جزء کیهان هست یا پیش از کیهان وجود دارد؟ اگر میدان جزء کیهان نیست ،پس کیهان وجود نداشته که خودش خودبخود و اتوماتیک خودش را بوجود بیاورد.
و اگر میدان جزء کیهان است پس کیهان وجود داشته و این خلف فرض شماست که میگویید کیهان نبوده و خود بخود خودش را از هیچ(میدان) بوجود آورده است.
ملاحظه میفرمایید که با توضیح مفهوم هیچ و تفسیر آن به “میدان”گرهی از اینگونه سوالات که هم رنگ فیزیکی دارند و هم رنگ فلسفی گشوده نمیشود.
البته من اطلاع ندارم، اگر گفته شود که این گزاره ایشان تنها یک تئوری تحقیقاتی تثبیت نشده است ،من دیگر بحثی ندارم،چون در عالم علم تئوری ها و فرضیه های زیادی از قدیم و جدید مطرح شده است که بمرور زمان بطلان آن آشکار شده است.
اما اگر میگویید این تئوری تثبیت شده و مورد اتفاق قاطبه فیزیکدانان عالم است ،بنابر این هرکس این تئوری را مطرح میکند(آنهم در مقالات و مطالب اجتماعی)و از آن حمایت میکند و میخواهد نتایج عقیدتی بگیرد باید بتواند این سوالات را پاسخ گوید ،شما اگر فیزیکدان هستید لطفا به سوالات و ابهامات فوق پاسخ گویید،تا ما استفاده کنیم ،اینرا هم بدانید که ما در اینجا خدای نکرده برای رو کم کنی و این قبیل اغراض عامیانه گرد نیامده ایم ،ما میخواهیم در اینجا به تبادل اطلاعات بپردازیم ،از این جهت بدون توضیح کافی مخاطب را به سفسطه متهم کردن شگرد آنانی است که پاسخی برای مطالب ندارند.
بفرمایید
درود بر شما و سپاس از توجه تان به نوشته من .حسن اين سايت در همين تبادل بين الا هانى و مشاركت فكرى اى است كه آنچه نگاه محدود بين يكى متوجه اش نمى شود به يارى نگاهى ديگر برجسته و تصحيح مى شود .
جناب مرتضاى عزيز من با آنكه كتاب هاوكينگ را خوانده ام اما چون فيزيك دان نيستم اهليت تفصيل جزئيات آن هم در كامنت اينترنتى ندارم . شنيده ام كه كتاب به فارسى ترجمه شده و مسلما اگر مشتاق باشيد مراجعه به خود كتاب گره گشا تر از نقل دست دوم من است .من نتايج را كمابيش با همان اصطلاحات هاوكينگ بيان كرده ام .اينكه گفته ام درستى و نادرستى آن بحث ديگرى است از قضا براى رساندن اين امر است كه اين نظريه مطلق نيست اما خوانندگان سايت قطعا آن قدر فهيم هستند كه گفته اى را بى چون و چرا نپذيرند .در زبان انگليسى nothing در اصل يعنى :ناچيز يا همان لاشئي .براى خود من هم سؤال هست كه چرا در كتب الهياتى انگليسى زبان nothingness را در مقابل being به معناى هستى مى گيرند .اگر بخواهيم دقيق اين دو واژه را ترجمه كنيم بايد بگوييم : ناچيزى و هستى .همچنين less than nothing را دقيقا بايد دبگوييم :كم تر از ناچيز و مسامحتا كم تر از هيچ . برداشت من. اين است كه هاوكينگ براى مقابله با سفر تكوين كتاب مقدس كه مى دانيد روى خلقت از عدم و آفرينش شش روزه كائنات تأكيد دارد از انرژى منفى يا زير صفر عدم را مراد كرده است .و از صفر همان هيچ را .من شخصا مى دانم كه نظريه ايشان را با امانت نقل كرده ام حتى به رغم آنكه خودم بر عبارت self-creating ايراد دارم چون ايشان بايد بگويند خود پديد آينده نه اينكه اصطلاح الهياتى creation يا خلقت را تكرار كنند .من بحثى بحث پيدايش فرهنگ از شعور خود آگاه است كه فيلسوفان فرهنگ آن را در مقابل طبيعت و ضرورت و گاه غريزه مى آورند .منظورم از تغيير خود به خودى هم خيلى ساده تغيير طبيعى است در مقابل تغيير آگاهانه يا خلاقانه ؛تغييرى كه موجود انسانى از ميان امكانات كثير انتخاب مى كند و با عزم خودش آن را فعليت مى بخشد نه اينكه صرفا خصوصيت نوعى از پيش مقدرش باشد .من نمى خواهم مطلب را پيچيده كنم .اينجا چون بحث از حالت خود كارى بى اختيار طبيعت پيش آمد اين مسئله احتمالى را پيش كشيدم كه خود طبيعت ممكن است مخلوق خالقى باشد يا نباشد .يك دانشمندان هم گفته كه كيهان يا cosmos درونزاد است نه از برون زاده .اين ربطى به نظريات فيلسوفانى كه فرموديد ندارد .چرا ؟چون كيهان براى كيهان شناس يعنى جهان محسوس نه عالم هستى اى كه اعم از جهان محسوس و نامحسوس باشد .حتى مى توانيد از يوتيوب مصاحبه لرى كينگ با هاوكينگ را سرچ كنيد .يكبار هم در همين سايت به آقاى مزدك گرامى كه جايش مدتى است خالى است در كامنتى اشاره كردم كه لرى كينگ مى پرسد :آيا خدا وجود دارد ؟هاوكينگ پاسخ مى دهد /:خدا ممكن است است وجود داشته باشد اما كيهان براى ساخته شدنش نيازى به خدا نداشته است ./اصلا نبايد نگران ايمان ديگران بود .نسبت با خدا به نظر من اعم از بيخدايي يا خداباورى يا اگنوستيستى امرى است مربوط به دل هركس در رابطه با خدا .من شخص جوينده اى هستم و نسبت من با خدا از هر نوع كه باشد ترجيح مى دهم تا براى خودم نگه دارم .
حالا چرا به هاوكينگ گريز زدم . فكر مى كنم همان جا گفته ام كه خداى خالق طبيعت باشد يا نباشد مادام كه بيرون از شناخت ما و نهان در كنز مخفى اش است بود و نبودش على السويه است .با پيدايش انسان خدايي ديگر يا اولين خدايي پيدا مى شود كه خداى آينده است نه خدايي كه يا دخالتى در خلق كيهان ندارد يا كيهان را آفريده و سپس خودش را كنار كشيده تا اين موجود مختار ظلوم و جهول بار امانت الحاد يا ايمان را خود بر دوش گيرد .خداى آفريننده فرهنگ انسان است و فرهنگ جهانى است فراتر از طبيعت .همين .
Big Bang يا مهبانگ نظريه اى است كه مى گويد كيهان در آغاز به غايت كوچك اما فشرده و چگال بوده است .از انفجار اين ذره بسط كيهان آغاز گشته ،سرعت بسط را با فلاش بك محاسبه كرده اند تا پس پس به إن لحظه اى رسيده اند كه هاوكينگ آن را آغاز هم زمان و هم هستى مى داند و در پاراگراف اول كتابش مى گويد فلسفه مرده است زيرا اكنون فيزيك به پرسش هاى فلسفى پاسخ داده است .باز مى گويم :من مسؤول اين نظريه نيستم
نمى دانم چرا بحث عليت را پيش كشيده ايد .و اصلا چه اهميتى دارد كه من به عليت يا خدا معتقد باشم يا نباشم .به قول معروف زمين مى گردد چه من بگويم مى گردد يا نمى گردد .اما شما بگوييد چطور خدا را علت بى معلول مى دانيد ؟ مگر اين همه بر عليت تإكيد نمى كنيد .مرتضاى عزيز ما يك تعليل عقلى و منطقى داريم كه بر مجموعه اصولى مبتنى است .ظاهرا مجموعه اصول شما منطق سورى ارسطو است .اما اين اصول در فلسفه مدرن نقد و اصلاح و تعديل شده اند .منطق استعلائي كانت ،منطق ديالكتيك هگل ،منطق رياضى راسل مطلق بودن منطق حو زوى ارسطويي را زير سؤال برده اند .و البته از راه كامنت من نمى توانم اين ها را توضيح دهم به فرض كه سوادش را داشته باشم .كسى كه اهلش باشد به منابع مراجعه مى كند .يك علت و عليت داريم كه آن هم تفسير ها دارد .مثلا هيوم عليت را نامى غلط بر توالى مى داند .كشف ذره هيگز اين ادعا را در پى داشته كه اين ذره فرار اشيا را جرم دار كرده و در اثر ميلياردها تصادف و جفت و جور شدن تصادم ذره ها شبه قواعد و آسمانى ايجاد شده كه چيزى از پى چيزى ديگر پديد آيد و بعد آگاهى انسان آن را عليت ناميده .من كه عددى نيستم .اين نظر دانشمند أنى چند است .ديگر نمى دانم چه مانده اما اين رشته ها سر دراز دارند .اينجا من در پى يافتن ريشه هاى وضعيت سياسى و اجتماعى خودمان هستم . با احترام .اميدوارم اگر اشكال تايپى بود ببخشيد .من إشراف به پاراگراف هاى قبلى ندارم .به توصيه استاد علامه شما مرور هم مى كنم .اما پس از ظاهر شدن كل مطالب براى بررسى مىبينم كه باز هم اشكال رفع نشده .ناشى هستم ديگر .باز هم از نقد شما سپاسمندم
اصلاحيه
به جاى يك دانشمندان يك دانشمندى
به جاى منطق سورى منطق صورى
به جاى شبه قواعد و يك آسمانى شبه قواعد و يك سامانى
با پوزش
با درود به کورس عزیز
من هم تشکر میکنم از توجه شما به نقد و پاسخ های شما ،البته من توجه دارم که شما در فاز و مدار بحث های آسیب های اجتماعی و عوامل آن بوده و هستید ،و بجهت اعتذاری که در پایان گفتارتان داشتید که تمرکز بر بحثهای اجتماعی دارید ،من مایل نیستم این تمرکز را بهم بزنم ،و قصد بحثهای کشدار که بقول شما در کامنت نمی گنجد را ندارم ،لیکن در پاسخ های کریمانه شما برخی نکات بود که ناشی از سوء تفاهم بود و من لازم دیدم باختصار به آنها اشاره کنم ،اینکه مایل به ادامه بحث باشید را بعهده شما وامی گذارم و تنها به مطالعه بحثهای ریشه های شما می پردازم اگرچه در برخی بنیان های یا تمثیلات آن مطالب هم نکاتی هست که اگر لازم شد ذکر خواهد شد.
1-اینکه تصدیق فرمودید که گاهی نقل و قولها و انتقالات زبانی مایه سوء تفاهم است ،مایه مسرت است و تقریبا بحث و مناقشه من در آن عبارات هاوکینگ و تعبیراتی که شما داشتید نیز بهمین انگیزه بود ،لیکن به یک نکته هم باید توجه کرد خصوصا جنابعالی که غرق در تبیین و تمثیل مسائل اجتماعی و آسیب های گذشته و حال جامعه ما هستید،که اگر بطور گذرا و تمثیلی اشاره ای به امثال چنین مساله ای داشتید برخی کلیات را رعایت کنید مثلا اشاره به اینکه چنین نظریه ای صرف یک نظریه و تئوری تثبیت نشده است و باصطلاح فرضیه است یا تئوری تثبیت شده است ،یا اینکه کمی دقیقتر بیان می کردید که آیا مقصود آقای هاوکینگ تحولات وو تغییرات در کیهان بعد از بودن و وجود داشتن ماده کائنات است یا خیر ،بنظرم در اینطور موارد تمثیلی دقیق تر بیان کردن مطلب مانع از رهزن شدن های ذهنی و سوء تفاهم است.یعنی نقل قول ها باید دقیق و کامل باشد ولو اینکه در مقام اثبات و بررسی دلایل نظریات نخواهیم وارد شویم.
مثلا ملاحظه کنید این توضیحی که دوست ناشناس در مقام نقد گفتار من دادند که مفهوم “هیچ” (nothing) در اصطلاح فیزیک غیر از مفهوم هیچ در اصطلاح فلسفه است ،البته ایشان مستند بیان نکردند ولی ما فرض را بر صحت ادعای ایشان میگذاریم ،پس اگر گفتیم هاوکینگ مدعی است که کیهان از (nothing)=هیچ بوجود آمده است ،و گفتیم هیچ یعنی میدان که منشاء تحولات و پیدایش انرژی است ،مساله سرتاپا متفاوت میشود ،اگرچه سوال و ابهام بحال خود باقی است که من در پاسخم به ایشان بیان کردم،مقصود این است که اگر گفتیم هیچ یعنی عدم مطلق بعد گفتیم از عدم مطلق کیهان خود را پدید آورده است این پاردوکس است و اجتماع نقیضین (وجود کیهان در حال عدم ) و منشآیت عدم نسبت بوجود.
بنابر این ادعای دوست ناشناس اگر “هیچ”بمعنای “میدان”مبدا ظهور انرژی شد آنگاه محتمل است که نظریه هاوکینگ در صدد تبیین اصل پیدایش ماده کائنان نباشد ،برای اینکه علی الفرض میدان مقدم بر وضع موجود (cosmos) یا کیهان است پس ماده کائنات و نحوه پیدایش آن دوباره مورد سوال قرار میگیرد ،حال چه ما همانند مارکسیستها ماده را ازلی ابدی بدانیم و روند تدرج کمالی آنرا صعودی بدانیم و نفی وجود خدا کنیم ،یا آنکه قائل به ازلیت و قدم ماده کائنات باشیم لکن خود او را واجب الوجود ندانیم بلکه آنرا از ازل مستند به واجب الوجود قذیم بالذات بدانیم،و یا آنکه چنانکه فلاسفه اشراقی قائل به حدوث عالم اجسام هستند ،ماده را حادث و متکون و مرتبط به فعلی ابداعی واجب الوجود و وسائط فیض بدانیم،اینها مبانی دیگری است که باید در محل خود مورد کاوش قرار گیرد . اما کلام هاوکینگ ناظر به تحولات بعد از تکون ماده کائنات باشد،روی این فرض که ناثینگ=هیچ معادل عدم مطلق نباشد بلکه بمعنای میدان و طیف مبدا انرژی باشد.
بنابر این نتیجه منطقی این نظریه لزوما نفی دخالت علت خارجی نیست.
در هر حال گره فیزیکی و فلسفی بر سر همان “اتوماسیون” است ،چیزی که دوست ناشناس به آن اشاره کرد و فکر میکنم با دغدغه های که جنابعالی در مورد تعبیرات (creation) و (self creation) ،داشتید تعبیر اتوماسیون دقیقتر باشد ،شما که ظاهرا به انگلیسی اشراف دارید میتوانید ملاحظه کنید در متن اصلی یا ترجمه های دیگر تعبیر اتوماسیون نشده است؟
غرضم این است که مآل مساله شاید خیلی با این تغییرات لفظی فرق نکند ،و پرسش باقی است که یا کیهان معدوم مطلق بوده است (روی این فرض که ناثینگ در تئوری ایشان بمعنای هیچ و عدم مطلق باشد) که پارادوکس واضحتر است که چطور عدم چیزی منشاء وجود خود میشود بدون دخالت خارجی.
و اگر سخن دوست ناشناس مستند شد که ناثینگ در فیزیک یعنی میدان یا طیف مبدا انرژی ،در این صورت پرسش اینطور باز می گردد که آن” میدان”که مبدا تکون کیهان است باید قبل از کیهان وجود داشته باشد ،آنگاه این پرسش پیش می آید که آیا میدان جزء کیهان است ،یا خارج کیهان؟اگر جزء کیهان است این خلف فرض است زیرا فرض این است که مجموعه کیهان هنوز موجود نیست و این میدان می خواهد منشاء تکون آن شود،پس ناگزیر باید گفت میدان امری خارج از کیهان است ،در واقع ماده کائنات همان میدان است ،در این صورت پرسش منتقل می شود به میدان که ماده کیهان است ،آقای هاوکینگ وجود میدان را چگونه تبیین و تفسیر کرده است؟!
بهرحال این سوال هم جنبه فیزیکی دارد و فیزیکدان باید آنرا تبیین کند و هم سوال فلسفی است که باید پاسخ داده شود ،اینکه آقای هاوکینگ سخن از اتوماسیون یا سلف کرییشن یا کرییشن کند و مرگ فلسفه را (بنقل شما) اعلام کند و برای خود هورا بکشد ،پاسخ این پرسشها نیست.
همینطور تعبیری که جنابعالی کردید که :”خودکاری بی اختیار طبیعت” که بیان دیگری از همان اتوماسیون و نفی بی دلیل علت خارجی است اینها جملاتی مشتمل بر پارادوکس است و پاسخ آن معماها نیست ،البته چنانکه گفتید شما مسوول این نظریه نیستید ،و در واقع جناب هاوکینگ مسوول پاسخ به این سوالات است ،ولی خوب چون جنابعالی آنرا مطرح کردید و اضافه کردید کتاب ایشان را خوانده اید من در دنباله بحث دارم با شما گفتگو می کنم.
در هر حال در عرصه فیزیک نیز نمی شود سخن متناقض و مشتمل بر پارادوکس گفت ،و براحتی قانون علیت را نقض کرد.
2-اشاره ای کردید به نگرانی از ایمان دیگران ،باور بفرمایید بحث من نگرانی از ایمان دیگران نبود،ایمان شما و دیگران به خدا و خلقت هرچه باشد محترم است ،این مساله را شما مطرح کردید و تعبیرات تفسیری نیز از آن داشتید و من بعنوان یک بحث نظری آنرا مورد نقد و پرسش قرار دادم،میدانید که در عرصه گفتگو و نظر نقد و پرسش اولین معیار خردمندی و کمال معرفتی است.
3-جمله از هاوکینگ نقل کردید که وقتی لاری کینگ از او در باره خدا پرسیده است ایشان گفته است که :”خدا ممکن است وجود داشته باشد،لیکن کیهان برای ساخته شدن اش نیازی به خدا نداشته است”.
من البته تاکنون مطالعه ای در نظریات ایشان نداشته ام ،ولی از مجموع این نقل قولهای پراکنده شما از ایشان این بذهنم می آید که ایشان پیش و بیش از آنکه بدنبال حل مسائل فیزیکی باشد ،بدنبال نفی خدای جهان ،و میراندن فلسفه ،و نوعی خداستیزی بوده است،وگرنه یک فیزیکدان در مقام تبیین چگونگی تکون کیهان نیازمند اینهمه خداستیزی نیست ،بلکه باید در مقام تبیین نظریه فیزیکی خود باشد.
واقع این است که محل بحث از بخش اول پاسخ ایشان یعنی اینکه خدا وجود دارد و وجود او ضروری است یا ممکن است ،در فلسفه است که متاسفانه ایشان با عنایت به نظریه اتوماسیون خود اعلام مرگ آنرا کرده است!که البته این حاکی از نا آشنائی ایشان با موضوع و مسائل فلسفه است ،زیرا فلسفه عبارت است از بحث و واکاوی یک سلسله از مباحث کلی وجود و عوارض آن ،و موضوع فلسفه تبیین و توجیه فیزیک که موضوع آن توجیه فعل و انفعالات واقع در ماده است نیست ،در فلسفه اجمالا به براهین دقیق وجود واجب الوجود اثبات میشود و چه بر مبنای حدوث عالم و چه بر مبنای قدم آن اجمالا استناد موجودات ممکن الوجود به واجب اثبات میشود ،اما اینکه کیهان به چه تحولات فیزیکی بوجود می آید و به چه اسباب و عللی تغیراتی در آن پیدا میشود بعهده علم فیزیک است،و اینها را نباید با یکدیگر خلط می کردند.در هر حال ایشان مسوول تبیین فیزیکی اتوماسیون مورد ادعاست نه مسوول اعلام مرگ فلسفه یا تشکیک و القاء بی تفاوتی در باره وجود مبدا هستی.
4-اینکه فرمودید:
“”حالا چرا به هاوكينگ گريز زدم . فكر مى كنم همان جا گفته ام كه خداى خالق طبيعت باشد يا نباشد مادام كه بيرون از شناخت ما و نهان در كنز مخفى اش است بود و نبودش على السويه است .با پيدايش انسان خدايي ديگر يا اولين خدايي پيدا مى شود كه خداى آينده است نه خدايي كه يا دخالتى در خلق كيهان ندارد يا كيهان را آفريده و سپس خودش را كنار كشيده تا اين موجود مختار ظلوم و جهول بار امانت الحاد يا ايمان را خود بر دوش گيرد .خداى آفريننده فرهنگ انسان است و فرهنگ جهانى است فراتر از طبيعت “”
(پایان نقل قول)
من در این فرمایشات بسیار حرف دارم که این رشته سر دراز دارد و باید در کامنت دیگری واکاوی شود.
اما اشاره کنم با کمال معذرت این بخش سخن شما که :
“”با پيدايش انسان خدايي ديگر يا اولين خدايي پيدا مى شود كه خداى آينده است نه خدايي كه يا دخالتى در خلق كيهان ندارد يا كيهان را آفريده و سپس خودش را كنار كشيده “”.
مرا بیاد سخن یهود می اندازد که :(قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْديهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتان. مائده/64)
بنقل قرآن یهود گفتند دست های خدا بسته شده است و هیچ نقش و دخالتی در اداره عالم ندارد!فرمود بل یداه مبسوطتان ،ید اشاره دارد به قدرت و تاثیر و سمبل آن است والا خدا که جسم نیست تا دست داشته باشد.
ملاحظه میفرمایید که یهود گمان میکردند که خدا مثل یک مهندس کارخانه است که کارخانه را براه انداخته و میرود یک گوشه ای پا روی پا می اندازد و باستراحت می پردازد.
نه عزیز چنین نیست ،خدای متعال آن فآن در عالم هستی دارد خدائی میکند ،همین گردش هستی و نظم باقی و توالی پدیده ها همه بدست خداست و اینها هیچ منافاتی با تاثیر و تاثرات کائنات و نظم تکوینی آنها که بر اساس قوانین ایجاد شده او در پهنه هستی است ندارد.
این البته مربوط است به عرصه تکوین ،بله من نمی خواهم اختیار انسان و تاثیر او در ایجاد فرهنگ و تاریخ و دیگر مفاهیم موجود در زندگی بشر را نفی کنم و همانند اشاعره بگویم لا موثر فی الوجود الا الله پس انسان موجود مضطر و مجبور است ،خیر ما اینرا نمیگوییم ،ما بر اساس قواعد دقیق حکمی و فلسفی هم اختیار انسان را اثبات می کنیم ،و هم در یک نظام طولی در عرصه هستی بر اساس قاعده فلسفی (علت محدثه علت مبقیه معلول است) معتقدیم کیهان همانطور که در احداث و ایجاد وابسته به علت العلل است ،در بقاء نیز آن فآن نیازمند ابقاء آن است ،اگر آنی آن ابقاء اشعه وجودی از ممکنات برداشته شود فرو ریزند همه قالبها ،نظیر شعاع نور خورشید که اگر نور افشانی داخلی آن قطع شود شعاع نور خورشید معدوم خواهد بود.
البته بحث در باب اختیار انسان و نحوه ارتباط فعل اختیاری او با واجب الوجود از دقائق و نفایس فن الهی است که مجال طرح آن در اینجا وجود ندارد ،غرضم این بود که اولا خدای منعزل از عالم خدای تصورات یهود است ،و ثانیا خدا پنداشتن انسان نیز تعبیر نادقیقی است و برای بیان اختیار انسان در عرصه اجتماع و فرهنگ و تاریخ ما نیازی به چنین تعبیرات اومانیستی بی اساس نداریم.با پوزش از لحن بیان.
5-در بخش پایانی از فرمایشاتتان سخن از منطق ارسطویی و تحولات یا اصلاحاتی که توسط کانت و هگل و هیوم و غیر اینها در این عرصه بمیان آوردید و اینکه بخشهایی از گفتار من مبتنی بر منطق صوری ارسطویی است.
،آری من هم اجمالا با اینطور آراء سرو کار داشته ام ،لیکن باید توجه بفرمایید که صرف مطرح شدن آراء و نظرات متکثر در یک فن دلیل حقانیت آنها و بطلان آن چیزی که از قدیم بوده است نیست ،بله باید آراء آنان را در محل خود بررسی کرد ،و باید ملاحظه کرد که آیا اصلاحات آنان واقعا اصلاحات بوده است یا خیر ،اما با اشاره به تکثر آراء در منطق نمیتوان حقانیت آنها و بطلان منطق ارسطویی را اثبات کرد ،اگر لازم دانستید میتوانید در این باب آراء آنان را به بحث بگذاریم.
و نکته آخر اینکه بله در باب علیت سخنان دیگری نیز مطرح است ،مثل اینکه هیوم علیت را اساسا تجربی میدانسته است و نه آنکه مطابق بحثهای فلسفی آنرا از معقولات ثانیه فلسفی بداند ،آری ایشان سخن از توالی پدیده ها و موافات وجودی آنها کرده است و اینکه علیت به انتزاع عقل نیست بلکه محسوس است ،و نظرات دیگری که هست ،اما چنانکه عرض شد تکثر آراء دلیل بر حقانیت آنها نیست باید بجای خود بحث کرد که مساله علیت عمومی معقول است و از معقولات ثانیه فلسفی است یا محسوس ،باید به ادله پرداخت و نه تکیه بر تکثر آراء.
6-پرسیدید که چرا من بحث علیت را پیش کشیدم ،پاسخ این است که این لازمه منطقی آن فرمایشات هاوکینگ بنقل و تعبیرات جنابعالی بوده است ،وقتی صحبت از اتوماسیون و چگونگی پیدایش کیهان پیش می آید سخن از علیت عمومی چه در عرصه فیزیک و چه در دیدگاه فلسفی نتیجه طبیعی ورود به چنین مباحثی است .
اما اینکه پرسیدید ما چگونه خدا را علت بی معلول میدانید؟
باید عرض کنم پاسخ به این سوال محتاج به تمهید مقدمات فراوانی است که مجال ورود به آنها نیست ،معمولا طبیعی ترین سوالی که از قدیم در مباحث حدوث و قدم فکر بشر را بخود مشغول کرده است همین سوال است ،که تصور علت العلل و موجودی که مبدا کائنات است و خود دیگر از جایی نیامده و توسط موجود دیگری احداث نشده چگونه است،اما بطور اشاره میگویم پاسخ شما را عقلاء عالم و حکیمانی مثل افلاطون و ارسطو و فارابی و ابن سینا و ملاصدراها در کتب خویش مبسوطا بیان کرده اند ،که نخست باید بر اساس رئالیسم و نفی سوفیسم واقعیت و هستی را در خارج از ذهن تحلیل کرد ،پس از آن با تامل در اصالت وجود و وجوب وجود و امکان موجودات ممکنه و اتکاء آنها در براهینی مثل وسط و طرف ،یا امکان و وجود به موجودی که واجب بالذات است و ممکنات به او ختم میشوند و اگر هستی طرف قائم به ذات نداشته باشد تحقق یک موجود محال است تاچه رسد به مجموعه ممکنات ،نیز تامل در تشکیک در مراتب وجود و مساله وجود رابط و مستقل که در فلسفه صدرائی مطرح و مبرهن است ،میتوان پی به نحوه وجود علت العلل قائم بذات و غیر متکی به غیر برد ،البته من عناوین کلی این مباحث را طرح کردم و ورود به اینها و پرداختن به مقدمات این بحثها خارج از مقدورات این کانت گذاری هاست ،و نیازمند عمری جان کندن و غور در کتب اساسی فلسفی مثل ماوراء الطبیعه ارسطو و کتب فارابی و شفاء و اشارات و نجات ابن سینا و حکمه الاشراق و تلویحات و مطارحات شیخ اشراقی و اسفار و مشاعر و شواهد الربوبیه مرحوم آخوند ملاصدرا و کتب دیگر است.
با پوزش از تطویل ناخواسته
برای شما آرزوی توفیق دارم
جناب مرتضى :شما بهتر از من مى دانيد كه اگر كسى از موضعى آزادانه و حتى الامكان بى پيشفرض پوينده و جوينده باشد بايد پيشاپيش خودش را از تمايلات درونى مثلا به اينكه خدا يا معادى هست يا نيست آزاد كرده باشد ،بميريم از انگيزه هاى موروثى كه چه بسا بى آنكه خود متوجه باشيم ناخودآگاه برهان اآورى ما را جهت مى دهند به سوى آنچه از پيش مطلوبمان بوده است .بميريم تا شايد از نو متولد شويم .اگر هم كارمان به آحاد كشيد چه باك ؟ ما به قدر ذاقت خود پرسيده ايم و جسته ايم .ما بر ايمان بردگان و تاجران كه از سر ترس جهنم يا طمع بهشت چهار تكبير زده ايم . ما جانمان را از فشار و بار سنگين ترس ها و تحكم هايي عامه از مهد تا لحد شتروار با خود حمل مى كنند آزاد شده ايم .بدون اين آزادگى خدا كه سهل است خودمان را هم نتوانيم شناخت . اومانيسم كه شما بى اساس مى خوانيدش در ابتدا همين غايت را پيش رو داشته .يادم انداختيم تا أوما نيسم را هم جزء منكرات كتاب سرخه انقلاب ٥٧ بياورم .؛واژه هايي. كه پاسداران كتاب سرخه با تبليغات وسيع و يكسويه آن را به منفورات فرهنگ عامه مى إفزايند و سپس يك چماق خوش تراش انگ از آن در مى آورند .اما هرگز اجازه نمى دهند تا يك اومانيسم بيايد در رسانه پرمخاطب در شرايط امن و برابر به شعارپراكنى آنها پاسخ دهد تا دست كم مردم بدانند كه اين اومانيسم يا مثلا سكولاريسم اصلا چى هست . از فرهنگ دينى مردم براى انگ سازى ظالمانه زور گيرى مى كنند .من نه از اومانيسم يا سكولار كه از حق انسانى إنها دفاع مى كنم . خدا دانستن انسان نه الزاما اومانيستى است نه به اين مفهوم است انسان همان خداى انسانوار اديان ابراهيمى است .اين اصطلاحى است استعمارى از صاحب اختيارى انسان است در يافتن راه الحاد يا ايمان خود و برخوردارى از توانايي انسان در انديشه مستقل.تا أواسط قرن نو زدهم اكثر اومانيست ها خداباورانى پرس رند از جمله اراسموس دوست مارتين لوتر و توماس مور يا همان مردى براى تمام فصول كه هنگام اعدام به جلادش مى گويد :از كشتن من اند هناك نباش .تو مرا به نزد پروردگارم مى فرستى .
جناب مرتضى من صرفا نتايج نظريه هاوكينگ را به اختصار باز گفتم و شما مى فرماييد بايد توضيح دهم كه اين نظر چنين و چنان است .من دست كم چند جمله اى در اين باره گفتم اما شما خودتان مى گوييد اومانيسم بى اساس و رد مى شويد .همين قدر بگويم كه ما كشيش هاى سكولار و اومانيست بسيارى داريم كه بعضا تئولوگ هاى معتبرى هم هستند .حالا مى كوشم بند بند سخنان شما را در حدى كه مى دانم پاسخ دهم .
١: بنا به نظريه هاوكينگ خودآفرينى كيهان هنوز هم ادامه دارد .پس علت محدثه و مبقيه و احاطه قيومى همه انكار مى شود .دوست ناشناس صحبتى از مبدأ نكرده اند .اين واژه كه افزوده شماست علت العلل و سپس سلسله طولى علل و معلول ها را تداعى مى كند .البته شما هم شرافتمندانه آن را جزء گيومه نقل قول نياورده ايد اما مضمونا از قول ايشان گفته ايد .ببينيد :هاوكينگ مقاله اى دارد كه مى شود جستجو يش كرد .چكيده اش اين است .كيهان آشپزخونه را مى ماند كه خودش خودش را مى پپزد .آن ميدانى هم كه دوستمان فرمودند ماقبل پيدايش نيست بل مثل ماده اى است كه اين آشپز -غذا از جايي برمى دارد و براى پر كردن جايي ديگر فكر كنم اين نقل من ناشيانه باشد اما به هر حال مى رساند كه آن ميدان خلا علت العل نبوده بل جزء خود كيهان است .كيهانى كه الان ما در آن هستيم چيزى نيست كه به آن توپچه آغازين افزوده شده باشد بلكه همان است كه چون بادكنكى خودش و مواد درونش دم به دم بيشتر باد مى كنند .و در اين انبساط انفجار گونه رانش به شكل سيارات يا مو جوزات در آمده اند .طورديگرى بگويم .نور يك مهتابى را مجسم كنيد . شما مى گوييد هر حركتى محركى دارد .درست ؟حالا اين نور دائم حركت مى كند تا به شما برسد .نوريت نور در همين حركت است .حالا فيزيك آن فرض مى كند سرعت نور كم و كم تر و باز هم كمتر شود تا به صفر برسد .در اينجا اين لأنور همان هيچ فيزيكى است .
فرموده ايد كه نظريه تثبيت شده است .بله ،اما با محاسبات فيزيك رياضى و چند نظريه كه تشكيل يك مدل فرضى مى دهند .هاوكينگ خود اسمش را مى گذارد :model -dependent realism يا رئاليسم وابسته به مدل . اعتبار اين مدل به آن است كه مشاهداتى واقعى با آن وفق مى دهد اما نه كاملا . كمداشت آن با كشف ذره هيگز و اخيرا مشاهده -توجه بفرماييد مشاهده و نه محاسبه -أمواج گرانشى دنباله بيگ بنگ به كمال و تثبيت نزديك شده است .
٢-مايه مسرت است كه
يك ر وحانت چنين فكر مى كند .
٣-من خدا ستيزى نمى بينم .هاوكينگ در برابر پرسش قرار مى گيرد ،و تازه خدا را ممكن مى داند .من توصيه مى كنم شما مقالات ليونارد ملادينو همكار هاوكينگ را هم بخوانيد .البته بيشتر به انگليسى است .كتابى هست مكتوب شده مناظره ايشان با خداباور هندى به نام چوپرا . آدم حسرت مى خورد كه چرا در ايران چنين شرايطى وجود ندارد و اين باعث شد كه من در آغاز كمى تند شوم چون اومانيسم و سكولار را به انگ و اتهام تبديل كرده اند .
٤: من دو فرض محتمل را گفته ام . حق با شماست فرض هاى ديگر هم محتمل است ؛خداى انسانوار ،خدايي كه در درون است ،
٥: حق با شماست اما عكسش هم ممكن است صادق باشد .مثلا منطق كانت درست تر از منطق ارسطو باشد فكر كنم پاسخ بند آخر نيز در ضمن گفته هاى بالا آمده باشد .اين پاسخ ها در حد توان من بود .اجازه دهيد درستى يا نادرستى شان را در معرض نقد دوستان بگذاريم
با سلام
من باید بگم که واقعا دلم به این آقا رضا سوخت.واقعا زجر آوره که یک انسان با این نگاه به دنیای اطراف خود نگاه کنه.
برای برگرداندن امسال رضا به حالت یک انسان نرمال باید که کلینیک و آسایشگاههای بسیاری در کشور دایر گردد .البته بعد از گذر از این سیستم.
درود بر شما
عجب قلمی !
شعبون بی مخ کیهان که متخصص در مهمل گویی است اندازه این بابا مهمل ننوشته !
چرا حجت السلام خامنه ای اصرار دارد که جمعیت باید دو برابر بشود ؟ حتی جلوگیری از بارداری هم جرم محسوب میشود ! ازدیاد جمعیت برای چه ؟ آنهم با وجود تمام مشکلاتی که در رفع آن ناتوانند ! جوابش ساده است جمعیت کنونی را پالایش میکنند می بیند تعداد شعبون بی مخها و امثال نویسنده بالا نسبت به جمعیت خیلی کمه ! پس اگر جمعیت دو برابر بشود آمار شعبون بی مخ ها هم بالا میرود ! دغدغه شغل هم که نداریم ! در سپاه و بسیج بکار می گیریم تا به ارتش صد میلیونی برسیم ! هر جا هم به مشکلی برخوردیم حواله اش میدهیم به مهملی بنام امام زمان !
نظر دهندگان محترم
عقل و خرد که چو بیرون رود- جهل و خرافات بدر آید
1 – اخیرا آخوند طبا طبائی منتصب شده آقای علی خامنه ای برای ایستادن درجلو صفوف نمایش نماز حکومتی روزهای جمعه در خصوص به خاک سپاری آقای ریچارد فرای ایران شناس آمریکائی در اصفهان طبق خواسته او، مطالبی آخوندی و کلیشه ائی مبنی بر اینکه این فرد جاسوس است و نباید در اصفهان به خاک سپرده شو، ایراد کرده است. این آخوند با این اظهار نظر یک بار دیگر تازی صفتی و ضدیت با ایران و ایرانی رژیم ولایت مطلقه فقیه را نشان داد. واقعا رژیم ولایت مطلقه فقیه بی نهایت از ملی گرائی و ایرانی بودن ما ایرانیها وحشت و حراس دارد.
2 – در ایران تحت حکومت رژیم ولایت مطلقه فقیه اکثر مردم عادی هنگامیکه فردی را در لباس نظامی میبینند سعی میکنند از او فاصله بگیرند ولی در کشورهای پیشرفته و آزاد مردم عادی با دیدن فردی در لباس نظامی احساس امنیت میکنند.
اوضاع یک مملکت را میتوان از رفتار جامعه نسبت بانوان و قوانین مربوط به بانوان و طرز رانندگی مردم تشخیص داد. اوضاع امروز ایران را با این دو فاکتور بشنسایم و برای آن اقدامی بکنیم که فردا خیلی دیر است.
3 – رژیم ولایت مطلقه فقیه این روزها دست اندر کار قتل دختری دیگر بنام ریحانه جباری است که قربانی وضعیت بوجود آورده شده رژیم است. ما ملت اگر به خود نیائیم رژیم ولایت مطلقه فقیه ایران را به چنان وضع فجیهی خواهد رساند که قرنها طول خواهد کشید تا دوباره بتواند نام کشور به خودش بگیرد.
4 – آقای حسن فریدون (روحانی) به استانهای شرق کشور سفر کرده و حرفهای کلیشه ائی آخوندی را تکرار کرده تا شاید چند صباحی دیگر به در قدرت ماندن قشر آخوند یاری برساند. این فقط ما ملت هستیم که با کسب شجاعت و کیاست و اتحاد قادر خواهیم بود مملکت و خود را از این وضع فلاکت باری که رژیم ولایت مطلقه فقیه با همکاری و کمک اکثر ما ملت امت شده بوج.د آورده، نجات دهیم.
5 – به نظر من ما ملت بهتر است کمی به این بیاندیشیم که واقعا وجود آخوند حکومتی چه منفعتی برای ایران و ایرانی داشته و دارد وخواهد داشت. به این بیاندیشیم که با منزوی کردن آخوند حکومتی و زدودن آخوند حکومتی( تنها قشری یا هستی که در حیات بشری نبودش نه تنها ضرری برای انسانیت ندارد بلکه نبودش بی نهایت سود و فایده برای بشریت دارد) از تمامی شئونات زندگی چه سر بار عظیم و مضر و بی خاصیتی را از دوش خود و مملکت برمیداریم و چه آینده روشنی در پیش روی خود خواهیم گذاشت. هم وطن هر حکومت قشری و ایدو لوژیکی از قشر ارتشی و معلم و دکترو کارگر گرفته تا قشر آخوند برای هر جامعه ای جز فلاکت و بدبختی و زوال هیچ آورده ای دیگر نخواهد داشت.
هم وطن امروز قشر آخوند 35 سال است بواسطه فرهنگ جهل و خرافی دینی و مذهبی تازی نهادینه شده در فرهنگ اکثر ما ایرانیها بر ما و ایران مان حکومت میکند ، ملاحضه کنید این رژیم ولایت مطلقه فقیه بادست اکثر ما ایرانیها، ایران را به چه فلاکتی از لحاظ سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشانیده است.هم وطن اتحاد و رها کردن خود از جهل و خرافات دینی و مذهبی به همراه شجاعت و خرد و عقل گرائی و کسب علم و دانش بلای آخوند و آخوندیسم حکومتی را از ایران دور خواهد کرد.
6 – هم وطن رژیم ولایت مطلقه فقیه با استفاده از جهل و خرافات دینی و مذهبی در اصرار به ادامه جنگ با عراق تعداد زیادی ایرانی را به کشتن داده و نام آنها را شهید گذاشته و به جای اینکه ما مردم ازآخوند طلبکار باشیم که چرا با ادامه بیهوده جنگ با عراق این همه انسان را به کشتن دادی ، آخوند و جیره خوارانش خود را طلبکار کرده اند و هر فردی را که به آنها به حق انتقاد میکند که چر ایران را به فلاکت میکشید سریعا میگویند حرف نزنید که خون شهدا را پایمال میکنید . مانند این فرد که خود را رضا نامیده و به اقای محمد نوری زاد یادداشت داده و همان خرافات و جهل 35 ساله آخوندی را تحت عنوان پند و اندرز تکرار کرده است. من فقط به این آقا رضا میگویم که اقا جان سری به جامعه ویران شده ایران بزن و از داخل این پیله ای که به دور پیچیده ای بیرون آی.
به امید روزی که عقل و خرد و اندیشه در همه ما ایرانیان به حد اعلا برسد تا فرهنگ سکولاری (جدائی دین از دولت) – که پله اول پیشرفت ایران بسوی دموکراسی و ازادی میباشد – در فرهنگمان نهادینه شود و دولتی منتخب مردم و برای مردم و پاسخگو به مردم را برپا کنیم.
مهدی
عبدالله سلام
شايد باورش براى شما سخت باشد ولى به دليل اينكه چند روزى است خبرى و نوشته اى از شما مشاهده نميكنم ، دلتنگت شده ام و عجيب در انتظار ديدن اثرى از شما هستم ، گويا شوخى هاى گاه و بيگاه من با شما سبب پيدايش علاقه و يا ايجاد عادت نسبت به شما در من گرديده ، البته عدوات ما همچنان باقى است زيرا بون تعارف بايد بگويم من اسباب بدبختى خودم و مردمم را فقط در جهالتى جستجو ميكنم كه شما و هم صنفيان شما برايمان به ارمغان اوردهايد. بهر حال اميدوارم در سلامت كامل بوده باشيد و هرچه زودتر با ديدن اثار شما در سايت از دلتنگى شما خلص گردم . دوست و هم دشمنت؛ مصيب.
با سلام
به به مى بينم كه اسمت را عوض كردى آقاى mohsen با ادب
١- “از رضا به نوريزاد” بيانگر عمق ريشه هاى درختى است به نام جهالت ، كه سايه شوم و سياه خود را بر اين كشور گسترانيده.
٢- “از رضا به نوريزاد” بيانگر گوشه اى از عظمت عمل نوريزاد است در گذر از”رضا” به “نوريزاد”.
٣- “از رضا به نوريزاد” بيش از هرچيز نمود عينى همان حباب مورد اشاره نوريزاد است كه رضا بر گرد خود ساخته و مانع ابلاغ هرگونه پيامى است از “نوريزاد “به “رضا” .
٤- “از رضا به نوريزاد” گوياى اين واقعيت نيز هست؛ كه فقط با تلاش در جهت رفع جهالت است كه ميتوان موانع ابلاع پيام ، “از نوريزاد به رضا” را ، مرتفع نمود ، زيرا ماداميكه ابلاغ پيام ياد شده ميسر نگردد ، انتظار براى هر گونه تغييرى از “رضا” به “نوريزاد” نتيجه اى فراتر از “از رضا به نوريزاد” نخواهد داشت.
حکایت این هموطن بینوای عاشق ما حکایت ملانصرالدین است که از او پرسیدند: ملا مرکز کره زمین کجاست؟ ملا گفت: دقیقا همینجا که من الاغم را بسته ام. اگر هم شک داری خودت برو متر کن تا بفهمی که راست میگویم.
خداوند سایه رهبر ///و کلیه عاشقان درگاهش را کم کم از سر ما کم نکند.
سلام به دوستان و آقای نوریزاد عزیز
نمی دانم کامنت من در کجا قرار میگیرد اماخواهشی از دوستان دارم که بهترین جواب برای این دوست ،جواب ندادن به موضوعات تکراری و بی خودِ گذشته است که، قصد همین است در گذشته بمانیدو آینده را نبینید که این طور مطالب همیشه تست بوده برای این افراد که ببینند ما درگیر گذشته و خرافات و توجیه مسائلی که فقط برای آنها نفع دارد هستیم یا خیر .امیدوارم که دوستان وارد بحث های پوسیده وکهنه نشوند.
موفق باشید
عجب کلکسیونی از حرفهای پا منبری!
آقای رضا، اتفاقا همین حاکمان کنونی و همین امثال شما که از اینها حمایت میکنید خون شهدا رو پایمال کردید….
دلیل شما برای اثبات ولایت فقیه واقعا کودکانه و مضحکه…”داریم میگیم خدایا این ولی فقیه ک معصوم نیس میگه برو اینطوری رفتم اگه اون ولی معصومو بفرستی چیکار میکنم ؟ اینه ولایت فقیه”
تاافرادی چون شما، با این تفکر فوق العاده سطحی و ساده لوحانه و با تصب کورکورانه هستند، امثال مصباح ها و خاتمی های و مجلس خبرگانی ها و مجلسیان بی غیرت و …. بر خر مراد سوارند!!! و پدر این ملت را در میاورند…..
خدا کمی، فقط کمی به شما قدرت تفکر و واقعبینی دهد …. که اعتقاد بدون عقل نه تنها خودآزاری بلکه دیگر آزاری به همراه میاورد…
آقای رضا، اتفاقا همین حاکمان کنونی و همین امثال شما که از اینها حمایت میکنید خون شهدا رو پایمال کردید….
دلیل شما برای اثبات ولایت فقیه واقعا کودکانه و مضحکه…”داریم میگیم خدایا این ولی فقیه ک معصوم نیس میگه برو اینطوری رفتم اگه اون ولی معصومو بفرستی چیکار میکنم ؟ اینه ولایت فقیه”
تاافرادی چون شما، با این تفکر فوق العاده سطحی و ساده لوحانه و با تصب کورکورانه هستند، امثال مصباح ها و خاتمی های و مجلس خبرگانی ها و مجلسیان بی غیرت و …. بر خر مراد سوارند!!! و پدر این ملت را در میاورند…..
خدا کمی، فقط کمی به شما قدرت تفکر و واقعبینی دهد …. که اعتقاد بدون عقل نه تنها خودآزاری بلکه دیگر آزاری به همراه میاورد…
با سلام خدمت آقاي نوري زاد گرامي و حق پرست.
آقاي موسوم به رضا با عرض معذرت از نوشته ي شما فقط بوي غليظ و متعفن ((جهالت مقدس)) استشمام ميشه.تا فرصت هست توبه كن.ديگه وقتي نمونده.به زودي حكومت فاسد و فاشيست جمهوري اسلامي به گورستان تاريخ ميپيونده.