سر تیتر خبرها
نظرسنجی

نظرسنجی

از دید شما سرنوشت جمهوری اسلامی ایران چگونه خواهد بود؟

  • واژگونی (62%, 813 Votes)
  • اصلاح (21%, 276 Votes)
  • استبداد (16%, 212 Votes)

Total Voters: 1,302

Loading ... Loading …

Share This Post

 

درباره محمد نوری زاد

85 نظر

  1. با سلام و درود بی کران الهی بر فکر و اندیشه وافق نگاهت که راه حق را با پوست و گوشت خود درک کردی و این توفیق الهی است که نصیب هرکس نمی شود ،باید استوار ماند و ارزش پیداکرد خداقوت خداپشت و پناههمان باشد

     
  2. شهباز آزادگان

    جناب نوری زاد شما بی نطیرید وکسانی که همچون خود من اندیشه ومشی شمارا قبول نموده وتائید میکنند بیشمارند.بدانید ومطمئن باشید که این بلاهائیکه نایب حسین ها برسرشما میاورند بی پاسخ نخواهد ماند .مضافا بنده هم دستی برقلم داشته ومسئلی را تحلیل میکنم واغلب نوشتارهایم را روی وال یا پیامگیر شما میگذارم واگر افتخار دوستی تان را نصیبم کنید موجب کمال خوشوقتی خواهد بود مخصوصا که در باره مطالب من نقد وبرسی اتحام دهید .مقالات بنده را که عمدتا سیاسی واز آشنائی با تاریخ معاصر نشات میگیرد در تایم لاین خودم .یا دذ صفحه آقای چالنگی ویا در وال رنسانس ایرانی که باافتخار عضو آن نیز هستم میتوانید ملاحظه فرمادید.نکته آخر بعنوان تاکید دوستانه شما آزاد وآزاده هستید وباهر شخص ومیدیادی که دلتان بخواهد مصاحبه میکنید ولی در ارتباط با صدای آمریکا آقای مهدی فلاحتی خیلی بیشتر از برنامه افق مخصوصا سیامک دهقانپور مورد وثوق واعتنای میهن پرستان است و….

    با اشتیاق فراوان منتطر پاسخ شما میمانم.
    با احترام/شهباز///بنده اولین باریست که با ایشان تماس میگیرم/مطمئن باشید.

     
  3. بزرگمرد ایران آقای نوری‌زاد

    فرق این رژیم با داعش در چیست. آیا میتوان گفت در هر مسلمانی کمی‌ داعش وجود دارد ولی‌ با درجه‌های از خیلی‌ کم تا نهایت داعش ؟

     
  4. قال رسول الله (ص):

    الملک و یبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم

     
  5. سرنوشت جمهوری اسلامی درست شبیه سرنوشت دیگر حاکمان مستبد در خاورمیانه است.هر حکومتی در خاورمیانه یک تارخ مصرفی دارد حتی اگر به میل اربابانشان رفتار کنند و این زمان در بهترین حالت بین 30 تا 40 سال میباشد.با مرور تاریخ این منطقه، بعد از جنگ جهانی اول که خاورمیانه بین دول پیروز جنگ تقسیم شد.بیشترین سهم به انگلیس رسید از فلسطین و شمال آفریقا تا هندوستان.پس با توجه به حداکثر تاریخ که 40 سال است و رکورد آن دست قزافی بود.(اگر اشتباه نکنم) تا سقوط این رژیم حداکثر 4 سال مانده. ولی برای آینده ایران نگران هستم چون مشخص نیست چه فرایندی را باید طی کنیم و چه فرمولی برای آینده ما نوشته شده؟امید که مثل افغانستان و عراق نباشد و با آرامش حکومت آینده جای حکومت فعلی را بگیرد.دوستان منطقه خاورمیانه در تملک کسان دیگری است و حاکمانش سر قفلی میگیرند و اجاره پرداخت میکنند و مردم نقشی را بازی میکنند که از قبل برایشان نوشته اند.چون سناریوی تغییر را طوری طراحی میکنند که مردم تصور میکنند کار آنها بوده…

     
  6. باسلام درود : جمهوری اسلامی ایران اصلاح می شود و به مرو زمان درداخل کشور شاهدتغییرات و تحولات کوچک ریز وجزئی خواهیم بود که البته خود مردم هم درآن نقش دارند واین روند درتمامی بخشهای کشور رخ خواهد داد( مثال درزمینه اقتصاد وفرهنگ و ….. ) این روند ادامه دار است تا اینکه جمهوری اسلامی ازدرون متلاشی میشود . ناگفته نماندتا بخواهد این مسله رخ دهد کشورما تغییر تحول و رخ داد های ( ریز درشت و جزئی کوچک )فراوانی را به خود خواهد دید و مرو زمان ( سالهای سالیان ) را شامل میشود تا این امر اتفاق بیفتد. ولی نهایتا جمهوری اسلامی بخاطر ماهیت خودش محو خواهدشد واینست پایان کار جمهوری اسلامی . // فقط فقط زمان می خواهد و به اصطلاح شامل مرو زمان خواهدبود //

     
  7. امیدوارم اصلاح بشه و خواهد شد.اول باید مطبوعات ازاد باشن

     
  8. سرنوشت یک ملت بدست خودش است

     
  9. این حکومت خیلی وقتها سرنگون شده است سال 88 حکومت تیر خلاص رو به خودش زد ودچار مرگ مغزی شده است ببین این حکومت چقدر وضعش خرابه که اعدامی رو قبل اعدام میزنند واجازه نمیدن مادرشو ببینه این حکومت خیلی وقته سرنگون شده فقط جنازش رودست جوانان ایرانی مونده

     
  10. ما باید بیاییم اسیب شناسایی این ملت را بررسی کنیم که ایا انقلاب ایران فقط بر میگرددبه بی سوادی ملت واشتباهات شاه وروشنفکران خائن وامریکا وانگلیس ولی ما ملت هم مقصر اصلی بودیم که چرا وقتی سرات ارتش را تیر باران کردن ما سکوت کردیم ونگفتیم بابا اینا به ما خدمت کردند از مرزهای ما دفاع کردندوقتی پرچم ملی مارا عوض کردند چرا اعتراضی نکردیم که این هویت ماست هویت 3000 هزار ساله مامربط به تمام اقلیتهاست واز یک جنایتکار بت ساختید چرا نفهمیدیم به دنبال چه بودیم مشکل حکوم قبلی چه بود چرا اجازه به اصلاحات ندادیم چرا از شاپور بختیار حمایت نکردیم بدبختیهای ما با سر نگونی این حکومت ///// پایان نمی یابد چون سرطان با یک مسکن ریشه کن نمیشود

     
  11. زوزه گرگها دراین شب تارچه هراس انگیزاست..زجه های بغض الود مادر در این شبها چه هراس انگیز است..چه ناجوانمر دانه ترس رادر دلها افکندند..روزوشب انتضار رهایی دارد کولی صدساله پیر جاده ها..عمریست ازادی را فریاد میزندبرای گسستن این بندزنجیرها..غافل از اینکه ازادی خودش هم در زنجیر است پشت میله های زندانها..سوختم ازاین سرمای سوز استبدادمرا ازکجابه کجا برده این ناکجا اباد..مث پلنگ زخمی دور خودپیچیدم وغلیطیدم واین شب صبح نشد..زمین پوست انداخت وطن وطن نشد..سخن زیبای پروین یادم اید که مارا به چوب شبانی فریفته اند گرگ وشبان پیدا شدو راه چاره پیدانشد..جاده تاریک سر راهمان بود جاده پاره خط بود هر دوسرش مسدود راه روشنایی باز نسد خورده نگیریم چرا این همه بلاست چون از ماست که بر ماست.

     
  12. زوزه گرگها دراین شب تارچه هراس انگیزاست..زجه های بغض الود مادر در این شبها چه هراس انگیز است..چه ناجوانمر دانه ترس رادر دلها افکندند..روزوشب انتضار رهایی دارد کولی صدساله پیر جاده ها..عمریست ازادی را فریاد میزندبرای گسستن این بندزنجیرها..غافل از اینکه ازادی خودش هم در زنجیر است پشت میله های زندانها..سوختم ازاین سرمای سوز استبدادمرا ازکجابه کجا برده این ناکجا اباد..مث پلنگ زخمی دور خودپیچیدم وغلیطیدم واین شب صبح نشد..زمین پوست انداخت وطن وطن نشد..سخن زیبای پروین یادم اید که مارا به چوب شبانی فریفته اند گرگ وشبان پیدا شدو راه چاره پیدانشد..جاده تاریک سر راهمان بود جاده پاره خط بود هر دوسرش مسدود راه روشنایی باز نسد خورده نگیریم چرا این همه بلاست چون از ماست که بر ماست.

     
  13. به اعتقاد من ماتنها ملتی هستیم که به تمام انقلابها احتیاج داریم ملتی که میره تماشا اعدام ملتی که مرتب فریب میخوره ملتی که استخوانهای مرده رو میپرسته میره چاه جمکران غرق در خرافات هست به یک رنسانس فرهنگ سیاسی اجتماعی احتیاج داره که با اگاهی مطالعه بدست میادچون اگاهی لازمه ازادی ومعیار سواد ملته

     
  14. خواهشا اگه شما مدیر سایت به ازادی بیان اعتقاد دارید صبحتهای منو سانسور نکنید

     
  15. راستی دوستان این رو به یاد داشته باشیم که ما همه جامعه ایران نیستیم . چه خوشمون بیاد چه بدمون بیاد خیلی ها هستند که اگرچه اظهار انزجار از مشکلاتی که این رژیم بوجود آورده میکنن ولی پای عمل که میرسه …

    به قولی خیلی از این مردم هنوز نمیدونن با خودشون چند چندن
    تو این مملکت تا اسم آزادی میاد خیلی ها به فکر آزادی انتخاب حجاب ، کلوپ شبانه و غیره و ذالکن ( البته اینم نظریه واسه خودش )خداییش آیا اکثریت مردم دنبال فرصت های برابر اقتصادی ، جلوگیری از فساد اقتصادی و پیشرفت مملکتن یا وقتی یه فرصت رانتی گیرشون بیاد استفاده نمیکنن ؟ من میگم بیشتر مشکل از خودمونه !
    صحبت کردن خوبه ولی همه چیز نیست چند نفر مگه دسترسی به اینترنت یا اطلاعات صحیح دارند؟

     
  16. چرانمیدانید که اصلاح طلبان این حکومت //// رونگه داشتندباپنپه سر مردم روبریدن چرا از جنایات ///// حرفی نمیزنیدچرا از قتل عام زندانیان سیاسی حرفی نمیزنید از کشتار سران باشرف ارتش ایران حرفی نمیزنیداز سینا رکس ابادان از فساد اخلاقی //// وسوابق مشکوش حرف نمیزنیدچرا ازجنایات میکونوس قتلهای زنجیره ای حرفی نمیزنیدچرا خودتان بعد از کشتار 67 سکوت کردیدبعداز قتلهای زنجیره ای سکوت کردید چرا حالا وجدانت بیدار شد مگر سی سال پیش دروغ ریا اعدام کشتار //////// وروحانیون روندیدید ///// همان سیاسیهای ////// یعنی رعب وحشت واعدام را دنبال میکند

     
  17. اقای نوریزاد چرا از جنایات ////حرفی نمیزنید چرا از ///////// مانند میر حسین وکروبی حمایت میکنیدچرا نمیدانید که این سیستم اصلاح پذیر نیست چون یک اصلاح حکومت رو سرنگون میکنه

     
  18. واژگونی

     
  19. ای مردِ سفید پوش ، اگر چه این روزها سرزمین مان در غروب تلخی چمباتمه زده ا ست اما پتک حرف هایت نمی گذارند که به خواب عمیق ظلمت عادت کنیم ، و دم به دم آن را آشفته می سازد و باور داریم که روزی دوباره کبوترهایمان در آسمان آبی یه پرواز در می آیند . انشا ا. . .

     
  20. کاش اصلاح بشه ، چون اگه نشه اینان با این کارهاشان اسم اسلام و حکومت اسلامی را به خطر انداختند

     
  21. جناب نوریزاد گرامی این نظام درسال 60 راه اصلاح خودراباانجام کودتا علیه اولین رئیس جمهور منتخب مسدودکرد.درخردادسال 60 اقای بنیصدربرای اینکه زمینه اصلاح نظام رافراهم سازدازاقای خمینی خواست تااجازه دهدرفراندوم برگذارگردد ومردم بین رئیس جمهور یامجلس یکی راانتخاب کنندلیکن همانطورکه میدانیداقای خمینی درپاسخ گفت اگر 35 میلیون بگویند بله من میگویم نه یعنی یکی دربرابر همه بنابراین تانظام ولایت مطلقه فقیه حاکم است هیج اصلاحی امکانپذیر نیست وچنانچه ولی مطلقه حاکمیت غصب شده را بمردم واگذارد دیگر این نظام موجودیت نخواهدداشت ونظام جدیدباحاکمیت مطلق مردم خواهدتوانست همه چیزرااصلاح نماید.بامیدانروز.شادباشید

     
  22. سلام برادر نوری زاد
    کجایی شما
    نگرانیم

     
  23. به امید خدا گزینه 1درست خواهد بود

     
  24. اصلاح امور مهمترين مسئله است همانگونه كه امام فرمودند و نظر مردم و راي آنان را ملاك مي دانند در حال حاضر
    بايد به نظرات و راي مردم احترام گذاشت.

     
  25. ای اهل جمهوری ولایت مطلقه فقیه کمی هم از افغانستان یاد بگیرید:

    وزیر مخابرات افغانستان: “جز در ۴ مورد فیلتر نداریم

    پورنوگرافی، قمار، فروش سلاح و فروش مواد مخدر. در این عرصه‌ها فیلترینگ صورت می‌گیرد و غیر از آن مطلقا آزادی است و هیچ فیلترینگی نیست.
    این فیلترینگ از طرف جامعه هم قبول شده و ما تا به حال یک عکس‌العمل منفی هم در این مورد ندیده‌ایم.”

     
  26. استبداد واژگوني به همراه دارد

     
  27. تموم شد.نمیشه شرکت کرد؟

     
  28. ﺁﻗﺎﻳﻲ ﻧﻮﺭﻳﺰاﺩ. ﻋﺰﻳﺰ ﺑﺎ ﺳﻼﻡ
    ﻣﻦ اﻭﻣﻴﺪﻭاﺭﻡ اﻳﻦ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﺑﺎ ﻛﻤﻚ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺏ اﻳﺮاﻥ و اﻧﺴﺎﻧﻬﺎﻱ ﺷﺠﺎﻋﻲ ﻣﺜﻞ ﺷﻤﺎ و ﻫﻤﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺗﻮ اﻳﻦ ﺳﻲ و ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻝ ﺗﻼﺵ
    ﻛﺮﺩﻩ اﻧﺪ و ﺑﻬﺎ ﭘﺮﺩاﺧﺘﻪ اﻧﺪ اﺻﻼﺡ ﺑﺸﻪ و ﻣﻴﺸﻪ. اﺻﻼﺣﺎﺕ ﻛﻢ ﻛﻢ اﺗﻔﺎﻕ ﻣﻲ اﻓﺘﺪ ﻭﻟﻲ ﺷﻤﺎ اﮔﺮ ﻓﻘﻄ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻨﻴﺪ
    و ﻛﻤﻲ ﺩﻗﻴﻖ ﺷﻮﻳﺪ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻴﺪ ﺧﻴﻠﻲ ﭼﻴﺰﻫﺎ اﻭﻥ ﺷﻜﻠﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺭﮊﻳﻢ اﻭﻝ اﻧﻘﻼﺏ ﻣﻲ ﺧﻮاﺳﺖ. ﻧﻤﻲ ﺧﻮاﻫﻢ ﻃﻮﻻﻧﻲ ﺑﻨﻮﻳﺴﻢ
    ﻣﻦ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻢ اﺻﻼﺣﺎﺕ اﺯ ﻳﻜﻲ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺳﺮﻋﺖ ﭘﻴﺪا ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. و ﺯﺣﻤﺖ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﻭاﻳﻦ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖ اﺳﺖ.
    ﺩﻭﺳﺘﺪاﺭ ﺷﻤﺎ ﻋﻆﻴﻢ

     
  29. سلام
    این رژیم حالا حالا ها مهمان مردم ما خواهد بود زیرا شرایط زیر برقرار است:
    1- پول هنگفت نفت
    2- تزویر دینی و حاکم و غالب ک رگ خواب مردم در دستش هست و سابقه بیش از 5 قرن – از صفویه تا کنون – را با خود دارد
    3- امریکا بهتر از این رژیم را از کجا بیاورد که هم پولش را در طرح های الکی اتمی خرج کند و هم لولویی باشد برای ادامه دکترین جنگ سرد قالب در امریکا
    4- مخالفان داخلی این رژیم هنوز نتوانسته اند متفق شوند و گم شده خود را بیابند و مردم ایران تحزب بی خسارت ندارند. و آلترناتیوی فکور و قوی شکل نگرفته است.
    5- منطقه خاورمیانه هنوز محل تاخت و تاز اسراییل است که وجود رژیم هایی نظیر ایران ، عربستان ، قذافی ، سوریه … را می طلبد.
    6- ….

     
  30. آیت الله صانعی با انتقاد از بی اعتنایی به نظر مردم
    اجرای احکام اسلام بدون نظر مردم استبداد است

    ایجاد شده در: 04/02/2014 – 01:49, به روز شده در: 04/02/2014 – 01:50

    پایگاه اطلاع رسانی آیت الله صانعی: حضرت آیت الله العظمی صانعی در شب دوازدهم فروردين در جمع عده ای از روحانیون و مردم درباره روز جمهوری اسلامی فرمودند: « در چنين روزي مردم ايران به نظام جمهوری اسلامی ـ که براي آن هزاران شهيد داده شده بود و ساليان سال انسانهاي عزيز گرفتار زندانها شده بودند ـ رأي دادند. بنده با شناختي كه طی سالیان متمادی از حضرت امام (س) دارم به جرأت بیان می کنم که ایشان دو عنصر جمهوریت و اسلامیت را با تمام وجود قبول داشت.»

    این مرجع تقلید با اشاره به روز 12 فروردین، روز جمهوری اسلامی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش فرمودند:«جمهوري اسلامي يعني حاكميت اراده، رأي و نظر مردم در چهارچوب موازين اسلامي؛ اين نظریه ای است که امام با تمام وجود به آن اعتقاد داشت. جمهوري اسلامي یعنی مردم با رضايت و با انتخاب خود بر اساس موازین اسلامی عمل نمایند، به عبارت دیگر نظامي بر پايه ي رأي و رضايت مردم در چهارچوب ارزش های اسلامی بوجود آورند، وگرنه اجرای احکام اجتماعی و اقتصادی اسلام منهاي مردم نتيجه اش ظلم و استبداد و بی دینی است.اگر به صحيفه ي امام هم مراجعه كنيد مي بينيد اين معنا و مفهوم در آن بسیار روشن است كه مي گويد ما رضايت مردم را مي خواهيم چون اگر رضايت مردم نباشد بايد با شمشير با مردم برخورد كرد، و حال آنکه اسلام دين شمشير، سرنیزه و استبداد نيست. اسلام دین اکراه و سیطره بر مردم نیست: «لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ»،« لَسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِر».

    ایشان در ادامه فرمودند: «حضرت امام (س) با صراحت در پاسخ به استفتاء جمعی از علماء فرموده اند: تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دارد به آرای اکثریت مسلمین که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است و در صدر اسلام تعبیر می‏ شده به بیعت با ولی مسلمین. »[1]

    معظم له در بیان اهمیت رأی و اقبال مردم با اشاره به حکومت حضرت اميرالمومنين (ع) فرمودند: «امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) با اینکه از طرف خداوند براي حاكميت بر مردم منصوب شده بود که علاوه بر غدیر در مواضع زیادی بیان شده است و جزء بدیهیات مذهب شیعه است؛ امّا در مقام اجرا می بایست مردم از او پشتيباني كنند تا بتواند احکام اسلام را اجرا كند و شرط عقلی اجرای احکام حتی در مورد امام معصوم و منصوب برای حکومت از طرف خدا؛ رأي و خواست مردم بود.»

    ایشان افزودند: «گرچه مقام خلافت از طرف خدا به ایشان واگذار شده است اما اجرای حاکمیت الهی بدون رضايت مردم امکان پذیر نیست. هنگامی که برای یک امامت جماعت در فرض اختلاف مأمومین حسب آنچه فقهاء بزرگ نظر داده اند همانند شهید اول که در ذکری از علامه نقل می کند که معیار انتخاب اکثر است بایستی اقبال اکثریت مردم لحاظ شود چگونه می توان حکومت بر جامعه اسلامی را بدون خواست اکثریت مردم اجرایی کرد و کسانی که بدون اقبال مردم به آنان بر مسندی می نشینند مانند امام جماعت بدون مأموم هستند.»

    حضرت آیت الله صانعی در ادامه فرمودند: «اصلاً سراسر خطاب کلام اسلام با مردم است همه چیز با مردم است. نگاه کنید به سوره های قرآن و دقت کنید که چندین بار سخن از مردم به میان آمده است، تا به انسان های غیر معصوم بگوید این مردم هستند که همه کاره اند و اگر مردم اطراف شما را نگیرند شما فقط در حد یک آدم عادی هستید و این مردم هستند که در مقام حاکمیت و اجراء به شما اصالت می دهند. اگر جمهوریت و انتخاب مردم ملاک باشد و خودشان شخصی را برای حاکمیت برگزینند هر بلایی بر سر جامعه بیاید آن را بر گردن اسلام نمی گذارند بلکه می گویند خودمان انتخاب کردیم، اگر ضرر اقتصادی، سیاسی و یا فرهنگی بر جامعه تحمیل شد به اسلام برخورد نمی کند چون عیب از اسلام نیست بلکه مردم می گویند ما داریم چوب انتخاب نابجای خود را می خوریم.»

    معظم له در پایان ضمن تأکید بر اینکه نظر قطعی امام (س) بر جمهوریت و اسلامیت بوده مجددا متذکر شدند:«آنانی که از طرف امام به خود اجازه می دهند بگویند ایشان جمهوریت را به عنوان یک امر تشریفاتی یا اقناعی بیان کردند ظلم به ایشان و تمامی کسانی است که برای استقرار این نظام تلاش کرده اند. ان شاء الله جمهوری اسلامی برای مردم مبارک خواهد بود در صورتی که به این دو عنصر اهتمام ویژه داشته باشیم و طوری عمل کنیم که وجهه ی جمهوری اسلامی در دنیا مثبت باشد.»

     
  31. فدایی حزب الله

    آینده نظام جمهوری اسلامی، کشیدن خط خون بر سروری و سالاری آمریکا و غرب و برافتادن آنها از اوج سلطه به زیر پای حزب الله است و وقتی سرنوشت اربابان غرب زدگان این چنین باشد، دیگر سخن گفتن از دل بستگان داخلی آنها بیهوده است.
    امام خمینی (ره) یک هفته بعد از پذیرش قطعنامه 598 و معامله خدایی جام زهرش، بیانیه داد و در ابتدای بیانیه اش این آیه شریفه را آورد: «لقد صدّق الله رسوله الرؤیا بالحق لتدخلنّ المسجد الحرام ان شاء الله آمنین» و تأکید کرد که اسلام در قرن آینده ـ قرن بیست و یکم ـ ابرقدرتها را به خاک مذلت خواهد نشاند. من یقین دارم که این آینده را در عالم شهود به امام نشانه داده بوده اند و ایشان در ماه ها پایان عمر برای تبلیغ و توجیه این سخن را نگفته است.
    جناب نوری زاد؛ تو و بریده های همفکرت در این سایت، در توهم خودتان پیش بینی امام را پوچ تلقی می کنید و دچار ذهنیت متوهم شیب سقوط نظام و رهبری آن هستید؛ آقا جان نیازی به این لاطائلات و هول و عجله بچه گانه نیست!! این خط و این نشان؛ امروز 13 فرودین 93 است، روز 13 فرودین 1303 پس از ده سال جوجه ها را می شمریم. اگر حرف هایت دود شده بود و به هوا رفته بود با نوری زاد چه کنیم؟!! خودت فرجامت را پیشنهاد کن!!!

    ——————–

    دوست حزب اللهی من سلام
    من در این نظر سنجی سه گزینه مطرح کرده ام. که یکی از آنها اصلاح است . که اطمینان دارم شما خود به کج روی های این نظام معترفید و بر اصلاح آنها مصرید. مثلا دوست ندارید در این نظام دزدی باشد. یا دوست ندارید آقا زاده ها از امنیت برخوردار باشند. یا دوست ندارید که قانون خفیف شود. این را می گویند حرکت به سمت اصلاح. پس حالا اگر یک چنین اصلاحاتی صورت نگیرد و نقش مردم به هیچ گرفته شود خود شما برای فروپاشی این نظام که اسمی از اسلام برخود دارد بپای خواهید خاست. مگر این که شما نیز به حاکمان مستبد بپیوندید و گزینه ی دیگر را که فرو شدن به دوران استبدادی است برای این نظام رقم بزنید و در آن پیش بتازید.
    با احترام

    .

     
    • فدای حزب الله
      اگر امامتان قدرت داره اول 72 فرقه اسلامی را با هم متحد کنه بعد سراغ غرب و آمریکا برود.
      سوره روم آیه 31 و32 بسویش توبه برید و از مشرکان نباشید و از کسانیکه دین خود را قطعه قطعه کرده و فرقه فرقه شدند و هر فرقه ای در پیش خودش دلخوش اند.
      انعام آیه 159 کسانیکه دین خود را پراکنده ساختند و فرقه فرقه شدند کارشان فقط با خدا است آنگاه به آنچه انجام میدهند آگاهشان خواهد کرد.
      فدای حزب الله به سرورتان بگو قرآن را طوطی وار نخواند و در آیات قرآن کمی فکر کند.

       
    • دوست خوب وعزیزم امیدوارم از درمنطق وخردوعقلانیت وارد میدان شده باشید ونه از روی رانا خواری وبهره کیری ازگرده فلاکت بار مردم ؛که اگراز دراول وارد شوید خواهید دید نظامی که بنیاد خود را برحمایت از دزدان وچپاولگران بگذارد خود بدست خود تیشه بریشه خودش میزند .چرا امروز دزدان وآدمکشان وچپاولگران درامنیت کامل بسرمیبرند ودلسوختگان ملک ومیهن درسلولهای انفرادی ؟آیا اگرکسی گفت حقوق بشر باید رعایت شود ،جایش درزندان است .آیا این اشخاصی که بجرم حمایت ازحقوق خودشان ودیگرمردم مملکت درزندان وحصروحبس بسرمیبرند ،حکومت را میخواهند ؟اینها وکالت را میخواهند ؟اینها میگویند آقایان حاکم دزدی نکنید که اطرافیان شاه کردندو سرشاه را بباد دادند دوست عزیز بخدا قسم ما از شما بحکومت دلسوز تریم ،آقای نوریزاد دلسوزتراست .که گفته اند ؛دوست میگوید گفتمت ودشمن مانند شما حواله میدهد به ده سال دیگرومیگوید خواهم گفت .بنده مرده وشما زنده اگردیدید این وضعیت به سالی انجامید هرچه خواستید بگویید واگرحاکمان درخواب فروغلطیده وخرافاتی به وضع موجود ادامه دادند ،که امید وارم بخاطر خودشان ادامه ندهند طومارشان درهم میپیچد .بقول مولوی :گرضعیفی درزمین خواهد امان
      غلغل افتد درسپاه آسمان .
      آیا آیا به اندازه ای گوش خود را کرگرفته اید که این صدای غلغل وضجه وفریاد را نمیشنوید ؟کافی است کمی به مادر ستاربهشتی نزدیک شوید .

       
    • محمد مهدوي فر

      به حضرت امام در عالم شهود گفته بودند كه بگويد اگر اين جنگ بيست سال هم طول بكشد ما ايستاده ايم ولي ايشان بعد از هشت سال كشتار و ويراني و خالي شدن خزانه كشور به اين نتيجه رسيدند كه شعار دادن و رجزخواني يك چيز است و عالم واقع چيزي ديگر .
      به حضرت امام در عالم شهود گفته بودند شاه قبرستان ها را آباد كرد بعد معلوم شد ما خودمان با 225 هزار شهيد در هر كوي و برزن ، قبرستان ها را آباد كرديم.
      به حضرت امام در عالم شهود گفته بودند كه بگويد ما براي پيروزي انقلاب شصت هزار شهيد داده ايم ولي بعدا معلوم شد كه حدود دو هزار نفر در انقلاب به دست شاه شهيد شده اند نه شصت هزار .
      به حضرت امام در عالم شهود گفته بودند كه ما در پانزده خرداد 42 پانزده هزار كشته داده ايم در حالي كه در عالم واقع فقط حدود 80 شهيد داده بوديم .
      دوست عزيز حزب اللهي من ، شما نبايد به خبرهاي عالم شهود اعتماد زيادي بكنيد.

       
  32. برخلاف تمامیت خواهی جریان حاکم و بدلیل عملکرد ضعیف وعمدتا غلط در رده های بالایی نظام جریان نسبتا قوی اصلاحات شکل گرفته و از قضاخود این حاکمیت منفعل جهت برون رفت از بحرانها نیاز مبرم به این طبقه ازحاکمیت رو درخودش احساس کرده که به شکل ضعیف باید محفوظ بماند این درست به معنای بند بازی بررود تیغ شمشیر میماند که اگر لحظه ای تمرکز خود رو به هر دلیلی از دست بده به فاجعه ای برای اون تبدیل خواد شد بنظر من بهترین حالت اصلاح نظامه چرا که قظعا بدون پرداخت هزینه همه راضی خواهند بود حتی حاکمیت فعلی البته تحقق ان نیاز به مراحلی دارد که ما در ابتدای ان راه قرار داریم تجارب کشورهایی مثل سوریه مصر لیبی این نکته رو به اثبات رسونده که انقلاب بد تردن گزینه در سرنوشت نظامهاست از هیچ انقلابی دمکراسی بیرون نخواهد امد

     
    • سلام اقای نوری زاد
      اقای نوری زادخواهش میکنم به این پرسش من پاسخ بده ماهاکه درسال 58 درسنی نبودیم که رای بدیم حالاکه به سنی رسیدیم که حق رای داریم ایا انانی که به جمهوری اسلامی نحسی که اینا تبلیغ میکنندرای دادندوسرنوشت این مملکت را دادند دست عده ای دزدواز خدا بی خبر ایا واقعا این حق باید از ماها که الان این حق را داریم که به این جمههوری یا به هر چه که صلاح این مملکت است رای بدیم باید سلب بشه ومارا به انچه پدرومادرانمان که خیلی ها از روی نااگاهی ویا از روی اینکه اینها حرف خداوپیغمبر را میزنند به اینها رای دادند ایابه نظرشما نباید دوباره به مردم مراجعه کرد واز مردم خواست که رای بدندیا این قانون نحس اساسی باید همچنان براین کشور حکومت کند قانون اساسی که کلام خدا نیست بگیم عوض نمیشه
      باتشکر خواهشا جواب من را بده

       
  33. سلام بر نوری زاد گرامی

    نوشته ای از کوروش عرفانی :
    “به سان بسياری ديگر از پديده های اجتماعی، رژيم های ديکتاتوری به طور معمول از سه فاز حيات خويش عبور می کنند: مرحله ی استقرار و قدرت گيری، مرحله اوج قدرت و کنترل، مرحله ی سراشيبی و سقوط. اين نظام ها به فراخور رعايت حداقل هايی از عقل گرايی می توانند در فاز دوم خويش عمری کوتاه يا بلند داشته باشند، ليکن زمانی که فاز سوم آغاز می شود، فروپاشی چنين نظام هايی حتمی است. دليل اين قطعيت آن است که اين نظام ها به دليل ماهيت ضد انسانی خويش، پل ها را يکی بعد از ديگری پشت سر خويش خراب می کنند و با آفريدن بيش از حد رنج و زجر و فشار، خود را در موقعيت هايی غير قابل بازگشت قرار می دهند. از اين روی است که هيچ نظام فاسد و ديکتاتوری در جهان، دوام هميشگی نداشته است و مکانيزم تغيير آن از دل عملکرد آن بيرون می آيد.

    جمهوری اسلامی به عنوان يک نظام ديکتاتوری دهه ی اول عمر خويش را با جنگ و کشتار، به استقرار و تثبيت خويش گذراند (۱۳۵۸ تا ۱۳۶۸) و سپس وارد دوره ی قدرت نمايی و کنترل جامعه شد که چيزی نزديک به بيست سال به طول انجاميد (۱۳۶۸-۱۳۸۸). سال ۱۳۸۸ و عدم توانايی نظام در مديريت بدون تنش انتخابات تحت نظارت خويش را می توان سر آغازی برای حرکت به سوی سراشيبی دانست. هر چند که در خيابان ها و کهريزک با سرکوبی شديد مواجه شد، اما جنبش سبز به نوعی کليد شروع فروپاشی ضمنی و تدريجی نظام بود. برخورد نظام با حرکت اعتراضی مردم خود نشان داد که بازگشت به عقبی برای نظام های فرو رفته در فساد و جنايت قابل تصور نيست.

    از آن سال، آن چه بر نظام حاکم شده است تنش و ترديد و ترس است. اختلافات عميق تر و ساختارهای چهارگانه ی سياسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دستخوش پيش لرزه هايی شده است که می رود زلزله ای ويرانگر را به برخی از اين ساختارها وارد سازد. سال ۱۳۹۲ بی شک سال مواجهه ی سران روياپرداز رژيم با واقعيت های آن چنان تلخ بود که حتی رهبر فرزانه را به توضيح ضرورت «نرمش قهرمانانه» در مقابل فرماندهان سپاه واداشت. سال تبديل رويا به کابوس و زانو زدن در مقابل قدرت های غربی برای کاهش فشار فروپاشنده.

    هر چند دستگاه رهبری در ابتدا می پنداشت که فقط قرار است جام زهر اتمی را سر بکشد اما اينک می بيند که قضيه عميق تر از اين حرفهاست و پرونده های متعددی ديگری ميزان هر چه بيشتری از نرمش و از نوع هر چه قهرمانانه تر آن را ايجاب می کند. جمهوری اسلامی به ناچار در جريان آغاز مذاکرات خود با گروه ۵+۱ وارد ماجرايی شد که به برچيدن کامل بساط اتمی او ختم نمی شود، بلکه از ميان رفتن تمامی امکانات اتمی رژيم فقط يک آغاز است و به دنبال آن موضوع نقش جمهوری اسلامی در تروريسم بين الملل، کار بر روی سلاح های دور برد، نقش رژيم در معادلات سياسی خاورميانه و سرانجام پرونده ی فاجعه بار آن در زمينه ی حقوق بشر يکی بعد از ديگری به ميان کشيده خواهد شد.

    در اين ميان بايد بديهی بدانيم که کشورهای غربی به طور ترجيحی نخست سراغ موضوعاتی می روند که امنيت آنها را در سطح جهانی و نيز در خاورميانه تامين و تضمين می کند و شايد در نهايت و بيشتر به عنوان يک اهرم فشار به موضوع حقوق بشر بپردازند. ضمن آن که فراموش نمی کنيم رژيم جمهوری اسلامی هميشه در صدد بوده است با هديه های اقتصادی شيرين، دهان دولت های غربی را در زمينه ی نقض فاحش حقوق بشر ببندد. موقعيت بالا و واقعيتی که به آن اشاره کرديم به ما ايرانيان يک نکته را ياد آور می شود: پرداختن به حقوق بشر کار ملت هاست نه دولت ها.”

    سرنگونی ، واژگونی یا براندازی فرقی نمیکند از چه کلمه ای استفاده شود مهم آن تغییر اساسی و بنیادینی است
    که به وقوع می پیوندد و این وظیفۀ انسانهای هموطن دوست و وطن دوست است که برای آن روز عنقریب طرح و برنامۀ
    مناسبی داشته باشند تا از چالۀ ولی فقیه به چاه اصلاح طلبان نیفتیم!!

     
  34. واقعا من خودم به شخصه خجالت می‌کشم جای همه وقتی‌ میبینم فقط ۷۰۹ نفر تو نظر سنجی شرکت کردن…آقایان و خانم‌های محترم این که دیگه هزینه نداره چرا اینقدر بی‌ اعتنا هستید به همه چیز. وقتی‌ یه موررده بی‌ اهمیت فوتبالی اتفاق میافته وحشیانه هجوم میبرید و ابرو برای کسی‌ نمیگذارید در سطح جهانی‌ واقعا که از ماست که بر ماست.

    گوبینو دیپلمات فرانسوی در کتاب ۳ سال در ایران می‌گوید:زندگی‌ مردم این مملکت عبارت است از سر تا پا یه سری توطئه و پشت سر اندازی.فکر و ذکر هر ایرانی‌ فقط متوجه این است که کاری که وظیفه اوست انجام ندهد، ارباب مواجه گماشته خود را نمیدهد و نوکر تا میتواند ارباب را سر کیسه می‌کند.از بالا گرفته تا پایین در تمام مدارج این ملت جز حقّه بازی و کلاهبرداری بی‌ حد و حصر و علاج ناپذیر دیده نمی‌شود و عجیب اینکه این اوضاع دلپسند انهستو به همین دلیل کمتر کسی‌ حاضر به تغییر این وضع است

     
    • amir

      5:32 ب.ظ / آوریل 2, 2014

      واقعا من خودم به شخصه خجالت می‌کشم جای همه وقتی‌ میبینم فقط ۷۰۹ نفر تو نظر سنجی شرکت کردن…آقایان و خانم‌های محترم این که دیگه هزینه نداره چرا اینقدر بی‌ اعتنا هستید به همه چیز. وقتی‌ یه موررده بی‌ اهمیت فوتبالی اتفاق میافته وحشیانه هجوم میبرید و ابرو برای کسی‌ نمیگذارید در سطح جهانی‌ واقعا که از ماست که بر ماست.

      دوست عزیز چند بار است در این تایپیک نظر سنچی وارد میشم ولیکن متاسفانه بجز دیدن این نوشتار

      از دید شما سرنوشت جمهوری اسلامی ایران چگونه خواهد بود؟

      واژگونی (64%, 484 Votes)

      اصلاح (19%, 145 Votes)

      استبداد (17%, 124 Votes)
      نمیتونم در نظر سنجی شرکت کنم اینهم اضافه میکنم عدد فامیل نزدیک ما به 1000 میرسد که بجز من 2 نفر دیگر وقت و علاقه دارند که بتونند در این سایت مشارکت داشته باشند جهت اطلاع 99 درصد انها معترض این وضعیت هستند ولیکن متاسفانه جرات ابراز ندارند اما یقینا اگر شرایط ازاد و بدون هراس مهیا باشد صدایشان چندین برابر افراد مانند ما بلندتر میشود با این شرایط باید بمردم حق داد

      ———————–
      دوست گرامی
      احتمالا به این دلیل است که به هر سیستمی تنها یک بار اجازه رای دادن داده می شود.
      با احترام

       
  35. من به واژگونی رای دادم، اما نه به این معنا که حکومت واژگون خواهد شد، بلکه به این معنا که حکومت همین الان واژگون شده است.
    کافی است به میزان تحقق اهدافی که وعده اش داده شده بود، به خصوص اهداف معنوی و ایدئولوژیک نگاه کنیم. آن وقت می بینیم که حکومت جمهوری اسلامی ایران درواقع واژگون شده است.

     
  36. سلام براستاد بزرگوارم جناب نوریزاد
    اگراین مردم خودبخواب زده تکانی بخورند…….شاید

     
  37. گزینه های دیگری هم هست لطفا به نظرات مختلف احترام بگذارید اینکه سه گزینه گذاشتید یعنی تحمیل نظر شخصیتون-امان از استبداد رای این بیماری مزمن ما ایرانیها ازبیسوادمون گرفته تا نوریزادمون

     
  38. جناب نوری زاد
    بدون کوچکترین شکی این حکومت واژگون می شود. تاریخ نشان داده است که هیچ حکومتی که جنایت کرده و هزاران نفر را کشته باشد دوام نیاورده است. باید در یک جا جوابگوی خونهای ریخته شده باشد و این به آن معناست که تمام کسانی که به نوعی در این جنایات دست داشته اند باید به دادگاه کشانده شوند و این یعنی پایان این حکومت.
    فراموش نکینم که حتی دختر استالین فامیلی خود را عوض کرد. کسی هرگز باورش نمی شد که دوران سیاه حکومت کمونیسم در شوروی به پایان برسد. اما دیدیم که رسید. کوشش زورگویان این حکومت هم کاری بس عبث است.
    روزی نه چندان دور خواهد رسید که تمام فرزندان این جنایتکاران اسلامی حتی فامیلشان را عوض کنند که بتوانند در این آب و خاک زندگی کنند. مخصوصا دراین دوره و زمان که تمام کارها و جنایات این آقایان از روز اول جمهوری منحوس اسلام زیر ذره بین بوده و هست و هیچ اطلاعاتی گم نخواهد شد.
    این حکومت زیانش برای فرهنگ ایرانی و محیط زیست و سلامتی جسم و روان ایرانیان از حمله مغول و انفجار بمب هسته ای هیروشیما ویرانگر تر بوده است. تعداد معتادان بیماران بی خانمان ها و آوارگان ایرانی در سراسر جهان گویای نتیجه این جکومت واپسگرا و جنایتکار است.
    تنها دست آورد این حکومت به نظر من و نزدیکان و دوستانم این است که چهره واقعی اسلام را به مردم ایران شناساند و این را باید به فال نیک گرفت که مردم یک بار و برای همیشه این آیین جنایت پیشه را بشناسند و آنرا از آب و خاک خود طرد کرده و به سرزمین اصلی اش عربستان پس بفرستند باشد که این اشغال 1400 ساله این سرزمین پایان گیرد و اسلامیون و مزدورانشان خاک ما را ترک کنند. به امید آن روز.

     
  39. ريشه ها ٢٢
    انقلاب. : تجربه تاريخ را نمى توان ناديده گرفت . انقلاب ها از خشونت برآمده اند . آن خشونت توده ها پيش از پيروزى و خشونت حكومت انقلابى پس از پيروزى .خشونت يك انقلاب
    را بايد با سنجش نسبت اين دو سنجيد .خشونت حكومتى در انقلاب ٥٧ به مراتب بيش از خشونت مردم حين انقلاب بوده است . خشونت حتما عناصر غير عقلانى نيز دارد به ويژه وقتى كه يك نظام زمانى دراز ميل طبيعى و وجودى آزادى انسان ها را سركوب كرده باشد .اين دو مرحله خشونت به هم بى ربط نيستند .خشونت يا تظاهر ميل سركوفته رها شده مثل چيزى كه بايد انتقام را به مرحله إشباع و أرضا برساند با تأسيس دولت انقلابى ادامه پيدا مى كند . احساس نفرت و ميل انتقام از كسانى كه فرهنگ عمومى آنها را يزيديان ناميده است ميل سيراب شدن دارد .ناگفته نماند كه خشونت تنها در كشتن منحصر نمى شود تا صرفا با شمارش كشته ها آن را برآورد كرد .خود را عامدا زخمى كردن به قصد ظالم نمودن يزيديان خشونتى است وارونه .دوگانه دژخيم / قربانى نه فقط در فرهنگ ايران بلكه در ادبيات استعمارى امثال فرانتس فانون و پيرو او شريعتى نيز نوعى حقانيت براى خون و قربانى كسب مى كند كه بيشتر احساسى است تا عقلانى . بالاخره روزى معلوم خواهد شد كه عاملان فاجعه سينما ركس چه كسانى بودند .شاه چه دليلى داشت كه خود را منفور تر و ظالم تر جلوه دهد .؟ در شعارهايي كه مذهبى ها وارد تظاهرات ها كردند شاه نماد يزيد معرفى مى شد .روحيه خيلى از توده انقلابى تا دلتان بخواهد به ايفاى نقش قربانى و مظلوم تمايل داشت .نه شهروند بالاى كه با گردن افراشته حقوق انسانى اش را طلب كند .اين چيزها به روشنفكران و نخبگان ًو چند تعلق داشت كه صداى آنها هرگز به توده نرسي ًو بود . منبر در زمان شاه دامن گستر ترين رسانه توده اى به ويژه طبقات پايين شهرى بود .ايدئولوژى انقلاب ايران از پيش آماده بود .در كجا ؟ در رسوبات ژرفاى روان و ناخودآگاه جمعى و تاريخى . از سويى در صفوف انقلابيون آزادى و استقلال تنها خواست هاى مشترك ميان توده اى و مسلمان و مسيحى و فدائي و پيكارى و ملى گرا و غيره بود .ايدئولوژى انقلاب اما اين خواست ها را در حد شريعت اسلام قرار مى داد .اين تناقض بحران آفرين جز با حذف خشونت بار نمى توانست ماله كشى شود .ريشه اى بودن ريشه را با همين پست هاى تكان دهنده جناب نوريزاد هم مى شود محك زد .بازرگان هم مسلمان بود .حجت الله نكويي هم مسلمان بود .طالقانى هم و بسيارى ديگر .عيب مسلمانى آنها با سنجه ايدئولوژى اين بود كه بر تحقيقى بودن دين و آزادى منتقدان دين مخالف نبودند و مى دانستند كه دولت انقلابى پس از پيروزى بايد خشونت ناعقلانى و انتقام جويانه را تمام كند .اما اگر مخالفان و منتقدان آزاد مى بودند پشتوانه ايدئولوژيك حكومت يعنى توده ميراث بر فرهنگ سست مى شد .نقد جاى تقليد و أرادت كور را مى گرفت . حكومت به عدد جمعيت هورا كش و به قول خودشان امت هميشه در صحنه نياز داشت .اين بود كه شعار استقلال و آزادى شد :حزب فقط حزب الله .سپس حذف آغاز شد .دايره حذف ها روز به روز وسيع تر شد .تجربه شوروى تكرار شد .سرنوشت شوروى چه شد ؟فروپاشى از درون و غلبه اصلاحات راديكال در حد تغيير نظام حقوقى و سياسى . سرنوشت حكومت روبسپير و بناپارتيسم چه شد ؟ افتادن انقلاب ١٧٨٩ روى ريل جمهوريت . آنان كه ايران عزيز را دوست دارند تنها مى توانند از هر امكان در دست رسى ،از هر فرصت و تصادفى ،از هر شرايط داخلى و خارجى اى ،كمك گيرند تا اين فرايند دموكراتيزاسيون و ايدئولوژى زدايي هرچه آرام تر و بى خشونت تر رخ دهد حركت به سوى دموكراسى هرچه بهتر و بيشتر تقدير محتوم و سد ناپذير جهان آينده است ..به انقلاب آمريكا برمى گرديم .پايدار و پرتوان باشيد .

     
  40. سلام بر دوستان . با اينكه يكي إز مشتريان سايت اقاي نوريزاد هستم طبعا نظرات دوستان را هم مي خوانم. اين اولين و اخرين خواهد بود كه جند خطي در اين رابطه مي نويسم يكي إز مشكلات ما ايرانيها همين منم منم است كه بعضي وقتها سرمقاله يك مطلبي را هم به درستي نمي خوانيم اما در مورد ان صفحه سياه مي كنيم. مثلا يكي اين دوست عزيز كه درباره تمدن اندلس سخن كفته اند. خدمت شما عرض كنم كه اين نام تمدن إسلامي اندلس نامي غصبي است كه اصلا ربطي كلا به تمدن مذهبي ندارد. در حدود ٧٠٠ سال حكومتي كه در أندلس برقرار بوده يك نوع هارموني مردمي بين مردم و بخصوص دانشمندان إز هر قشر و كروه بوده ( مسيحيان، يهوديان، مسلمانان ) كه همين هارموني و تلورانس باعث شده كه اطلاعات علمي ساده و روان در مراكز علمي ردو بدل شود. كه بايه انهم إز علومي بوده كه نزد إيرانيان و يونانيها و هنديها و جينيها بوده و إز طريق بغداد به انجا منتقل مي شده. جون ميدانيد بعد إز حكومت معتصم در هرجه مركز علمي در بغداد براي هميشه بسته مي شود و همين اتفاق هم زماني در أندلس به وقوع مي بيوندد وقتي كه حكومت اندلس براي نبرد و خطر حمله مسيحيان كاتوليك متعصب جنوب فرانسه إز برادران مسلمان شمال افريقا طلب كمك مي كند. و بعد مي بينند كه برادران مسلمان شمال افريقا هزاران سال إز تمدني كه انها ساخته اند عقبتر بودند. و ضربه اي كه مسلمانان شمال افريقا به تمدن اندلس زدند به مراتب مخربتر إز بشحنات مسيحي بود و انها را سالهاي سال به عقب بركرداند. دوما نوشته اي فلان بنا بدست آخرين خليفه أموي هشام در سال ٣٢٥ هجري ساخته شده. حتي اكر ما تاريخ سراسر تحريف شده تاريخ نكاران إسلامي كه هيج سندي براي إثبات ان آرائه نمي دهند مبنا قرار دهيم أمويان ٢٠٠ سال خلافت كرده اند، جطور ممكن است ١٢٥ سال بعد خليفه أموي ديكري احداث بنا يا اصلا حكومت كرده بأشد؟ يا در جايي ديكر ديدم دوستاني در باره كتاب تازه نوشته اقاي volker popp اضحار نظر كرده اند. كه متاسفانه ديدم نه موافق نه مخالف اصلا كتاب را نخوانده. براي خالي نبودن عريضه جند نام و اسم را برده اند. كه ثابت كنند إز مندرجات كتاب بي اطلاع نيستند. خواهشن إز اين رفتارها دست برداريد. تا وقتي به عقائد هم احترام نكذاريم تا وقتي همديكر را تحمل و دوست نداشته باشيم ( هارموني و تلورانس ) اين وضع تغيير نخواهد كرد، اين أش همين أش و كاسه همين كاسه خواهد بود. نظام استبدادي سلطنتي جايش را به استبداد ديني خواهد داد و شايد استبدادي ديكر در راه است كه يك بار ديكر ما را براي بار جندم كيش مات كند. ما إز بيش إز صد سال بيش با انقلاب مشروطه و مجلس خواهي إز خيلي إز كشورهاي ديكر جلوتر بوديم در مبارزه با استبداد و استعمار و استعمار كران نمونه و سرمشق بوديم، جه باعث شده كه هنوز اندر خم يك كوجه ايم؟ فكر مي كنم جوابش همين رفتار خود خواهانه بأشد در كنار بيسوادي و نداشتن شعور اجتماعي و سياسي موفق باشيد ماني 

     
  41. حسنک جان..یکی ازمشکلات اصلی این مملکت آدمهائی مثل مزدک هستند که دستشون با آخوندا تو یه کاسه است. اونا می گن دین همینه که ما میگیم این بنده خدا هم می گه ای مردم دین همینه که اینا می گن!!… ولی یک دهن دارند به پهنای فلک!! تو فحاشی هم کم نمی آره..شما این کامنتهاشو نگاه کن بغیر از ضد و نقیض گوئی و از این شاخه به آن شاخه پریدن و فحش به مرتضی و بقیّه اصلا چیزی می بینید؟..اصلا ایشون اجازه نمی ده یک بحث منطقی اینجا جریان داشته باشه….مشکل اینا آخوند نیست مشکلش اینه که مگه چیش از اونا کمتره!!..بعد هم می گه من خردمندم و آبروی منوچهر جمالی را هم برده..سلامت باشی

     
  42. جناب احمد..شما درستش را بنویس..اینکه کاری ندارد
    جناب مزدک..خود شما اصلا متوجه هستی چی می گی؟..شما بگو کدامش دروغه!.. من سر در نمی ارم شما اصلا راجع به چی داری بحث می کنی؟ می گی اسلام اصلا دروغه بعد ضد اونو می گی..متن فارسی را که قبول نداری..انگلیسی را هم که هر جور دوست داشت باشی تفسیر می کنی…آدم جالبی هستی!! خوبه حالا 5 تا زبون هم میدونی که اوضاع اینجوریه..جالا زبون هم بدونی چی می خونی؟.لا اقل یکی دو تا حرف حسابی که خوندی بنویس ما هم استفاده کنیم..همش فحش که مشکل حل نمی کنه..حالا صبر کن از این متنها زیاده..مرحله مرحله می آرم که سلامتیت بخطر نیفته..

     
  43. مزدک، مرتضی، عبداله، دین فروش، … همه تا سرگرم این بحث ها هستید و سعی در به کرسی نشاندن عقاید خود هستید. سرمایه های مادی و معنوی مملکت است که به دست برادران قاچاقچی، اطلاعاتی، بیت رهبری، و اعوا و انصارشان در مجلس و جاهای دیگر بر باد داده می شود. هر از گاهی برای انکه اتش این مباحثات شما مبادا خاموش شود یکی تان را می یابند و به زندان می اندازند. و بعدی مشتی مردم را با تحریک اینکه دین شما در خطر است ، علیه شما می انگیزند. و این داستان تا زمانی که نفت هست همچنان ادامه دارد.
    باید چاره ای دیگر اندیشید.
    نفت که به این زودی تمام نمی شود.
    آن اتحادی که باید بین بزرگان درگیرد که رو در روی استبداد ایستاده و به پشتوانه مردم استبداد را براندازند، دور می نماید. مگر دستی از غیب برآید و کاری بکند.
    پس با این همه افکار پراکنده و مردم گیر لقمه ای نان، استبداد ناگزیر است.

    تصور کن آقا مزدک! در یک روستای دور افتاده مردم را جمع کن و بگو این اسلام همه اش چرت و پرت است. لازم به دستور حکومتی نیست همانجا تو را خلاص خواهند کرد چنانکه کسروی را تکه تکه کردند. بجای تاختن به اعتقادات دیگران ، بیایید بیندیشید چگونه می توان همه ی افراد این کشور را از حق و حقوق واقعی شان آگاه نمود. مطمئن باشید اگر یک دموکراسی واقعی بوجود آید، در سایه آن زدودن خرافات امکان پذیر خواهد بود. چه بسا بتوان قرائتی نو از اسلام که قابل فهم برای همگان باشد و با همخوانی با اعلامیه جهانی حقوق بشر ارایه داد. من تازه با خواندن مقاله : http://www.rahesabz.net/story/81151/ از احمد کاظمی موسوی با آیةالله نعمت الله صالحی نجف آبادی و تلاشهای ایشان در جداکردن واقعیت‌های تاریخ از افسانه بافی‌های مداحان و روضه خوانان و بازاندیشی در مفهوم جهاد آشنا شدم. خوب ببینید تفسیر های ایشان از قرآن چقدر راهگشاست و با حقوق بشر همخوانی دارد.

    جنگ هفتادو دو ملت همه را عذر بنه
    چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

     
  44. ريشه ها ٢٢ ( قسمت هاى ٢٠ و ٢١ ذيل پست نامه مادر ستار بهشتى )
    انقلاب : استبداد به معناى تيرانى و ديسپوتيسم در عصر اينترنت ناممكن است . اما ديكتاتورى بحث ديگرى است .استبداد يعنى حاكميت اراده مطلقه يك فرد واحد بدون هيچ گونه پاسخگويي به آدم هاى خودش و به مردم .استبداد و جباريت مى تواند به صورت تمايل شخصيتى در حاكم و هر فردى باشد .اما اين تمايل نه تا كنون تحقق كامل يافته و نه در آينده تحقق خواهد يافت مگر منطقه اى كلا با دنياى مدرن قطع ارتباط كند و لازمه اين كار نابود كردن همه رسانه هاى تكنيكى مدرن است ؛از تلفن و راديو گرفته تا اينترنت .ممكن است بگويي مستبد مى تواند از همه اين ها استفاده كند اما فقط خودش .اما مگر مى شود ؟ در قديم يك شاه ، آن هم تازه با آدم ها و لشگرش ،مردم يك شهر را از دم تيغ مى گذارند و از سر هايشان برج مى ساخت و دليل اش اين بود : زورم مى رسد .تاريخ استبداد شرقى تا دلتان بخواهد از اين جباران و مستبدان دارد .اما در عصر مدرن حتى هيتلر بايد از راديو توده را قانع مى كرد كه نژاد ژرمن بوترين است و چه و چه . ايدئولوژى همين طور به دست قدرت ها ساخته شده تا خود را با مغزشويي بر حق جلوه دهند .طور ديگرى بگويم : ممكن است مثلث مصباح و جعفرى و جنتى-نمايندگان ايدئولوژى و زور و كلاه قانون -بين خودشان بگويند : پدر مردم را در مى آو يك چون هم زورش را داريم هم پولش را .اما به محض ظاهر شدن در جايي كه فضاى عمومى مخاطب آن است سعى مى كنند خود را خوب و به حق نشان دهند .نه فقط در فضاى عمومى كه در درون سازمان هاى حكومتى نيز در جا يا جاهايي حقيقت در برابر دروغ. مقاومت مى كند .الان بحران مقبوليت عمومى كارش به بحران تعارض فرد و سازمان كشيده است .آقاى نوريزاد و رضا ملك دو شاهد زنده از اين تعارض اند تا آنجا كه .من از صدا و سيما خبر دارم بدنه اين سازمان عمدتا حق به مردم مى دهند .ولى نياز به گذراىن زندگى آنها را مجبور به دم فروبستن كرده ،بدنه اگر از رأس جدا شود همان مىشود كه در آرتش شاه شد .سربازان و افسران ديگر فرمان نمى بردند .شاه هم در اواخر از روستاهاًى پرت نيروى سركوب تازه نفس استخدام كرد كه بى رحم و بى فكر باشند حاكم بدش نمى آيد كه مجذوبانش از انديشمندان باشند اما وقتى إنها جذب نمى شوند جاهلان و اوباش اطرافش را مى گيرند .حاكم رو به ضعف و فروپاشى رفته است وقتى كه جز دزدان ،و جاهلان و سلاح بر كفان برايش نمانده است .يك شبكه از چاپلوسان ،عربده جويان بى هنر ،دروغ سازان رانت خوار ،و شركاى يكدگر خوار منابع ثروت و قدرت دارند حكومت مى كنند و حاكم حتى ديكتاتور واقعى هم نيست كه ديكته هايش از اراده و فكر خودش باشد .بلكه ديكته ها را نيز كمابيش برايش نوشته اند .
    خب ،پرسش پيش مى آيد كه اين دار و دسته وحشى ها چرا خودشان زمام امور را در دست نمى گيرند وهى جامه خيالى امپراطور عريان را با تار هاى تقدس ضخيم تر مى كنند ؟. چون پدر هر قدر هم عليل و ناتوان باشد براى فرزندانى كه در جنگ پنهان با هم. اند لازم است و وجودش به از نبودش هست .او گذشته از فداييان كو ر يا مزدورش دست كم يك ماكت مقوايي نمادين ، يك عامل مركزيت بخش و يك رشته پيوند كه مى تواند باشد .وجودش را لازم دارند براى. پراكنديم اين پندار ويرانگر كه همه مصائب از اوست و او برود همه چيز روبرآه مى شود .و ديگران مأمور و معذور بوده اند . توجه كنيد كه شاه اقتدار و مركزيت بيشترى داشت . يك آرتش ،و يك نيروى انتظامى و يك ساواك و يك دولت داشت .كه هر كدام نه جفت و همزادى موازى و نهانى داشتند و نه خودشان چند لايه بودند .با اين همه او نيز مقام خدايي و مطلقه اش پوشالى از آب در إمد . الان يك اليگارشى فاسد بر يك فضاى عمومى خفقان گرفته پيش بينى ناپذير حكومت مى كند .اين اليگارشى مافيايي در درون خودش جنگ قدرت دارد.آقاى نوريزاد روزى كه در يك پست اين سايت عكس مرزبانان را نهاديد كامنتى گذاشتم در باره ناامنى عملى مرزها براى و ود مواد مخدر .خب ،حالا هم ديديم كه سپاه از آب گل آلود ماهى گرفت و مرزبانى و در حقيقت مرزدارى را در آن منطقه قبضه كرد .اى كاش صدايم مى رسيد تا به همه هموطنان بگويم فريب نمايش هاى قدرتى از نوع گرفتن عبد المالك ريگى در هوا نخوريد و هموطنان ستمديده بلوچ را كيسه بوكس نفرت نسازيد .اين اقتدار نمايي ها را جدى نگيرند جدى همان پرسشى است كه در آن كامنت كردم :سى و پنج سال اعدام ،اردوگاه هاى به شدت ضد انسانى ،شور آيا ها ،كهريزك ها ،جزيره شيرين نو ،تازيانه هاى كليه پاره كن ،محاكمه هاى صد نفر در نيم ساعت ،و جهنم هاى زمينى آيا اعتياد را نابود كرد ؟سى و پنج سال بسيارى از كارشناسان فرياد زدند بهترين راه ريشه كنى اعتياد بستن مر ز ها به روى ورود مواد مخدر است ؟ اين اقتدار واقعى بود كه ديگر اين جيمز باند بازى هاى سينمايي جبرانش نمى كند .اين نظام دارد به سمت فروپاشى مى رود مگر تصادفى يا عاملى پيش بينى ناپذير آن را وإدارد كه به اصلاحات راديكال تن. دهد .

     
  45. ريشه ها ٢٢ ( قسمت هاى ٢٠ و ٢١ ذيل پست نامه مادر ستار بهشتى )
    انقلاب : استبداد به معناى تيرانى و ديسپوتيسم در عصر اينترنت ناممكن است . اما ديكتاتورى بحث ديگرى است .استبداد يعنى حاكميت اراده مطلقه يك فرد واحد بدون هيچ گونه پاسخگويي به آدم هاى خودش و به مردم .استبداد و جباريت مى تواند به صورت تمايل شخصيتى در حاكم و هر فردى باشد .اما اين تمايل نه تا كنون تحقق كامل يافته و نه در آينده تحقق خواهد يافت مگر منطقه اى كلا با دنياى مدرن قطع ارتباط كند و لازمه اين كار نابود كردن همه رسانه هاى تكنيكى مدرن است ؛از تلفن و راديو گرفته تا اينترنت .ممكن است بگويي مستبد مى تواند از همه اين ها استفاده كند اما فقط خودش .اما مگر مى شود ؟ در قديم يك شاه ، آن هم تازه با آدم ها و لشگرش ،مردم يك شهر را از دم تيغ مى گذارند و از سر هايشان برج مى ساخت و دليل اش اين بود : زورم مى رسد .تاريخ استبداد شرقى تا دلتان بخواهد از اين جباران و مستبدان دارد .اما در عصر مدرن حتى هيتلر بايد از راديو توده را قانع مى كرد كه نژاد ژرمن بوترين است و چه و چه . ايدئولوژى همين طور به دست قدرت ها ساخته شده تا خود را با مغزشويي بر حق جلوه دهند .طور ديگرى بگويم : ممكن است مثلث مصباح و جعفرى و جنتى-نمايندگان ايدئولوژى و زور و كلاه قانون -بين خودشان بگويند : پدر مردم را در مى آو يك چون هم زورش را داريم هم پولش را .اما به محض ظاهر شدن در جايي كه فضاى عمومى مخاطب آن است سعى مى كنند خود را خوب و به حق نشان دهند .نه فقط در فضاى عمومى كه در درون سازمان هاى حكومتى نيز در جا يا جاهايي حقيقت در برابر دروغ. مقاومت مى كند .الان بحران مقبوليت عمومى كارش به بحران تعارض فرد و سازمان كشيده است .آقاى نوريزاد و رضا ملك دو شاهد زنده از اين تعارض اند تا آنجا كه .من از صدا و سيما خبر دارم بدنه اين سازمان عمدتا حق به مردم مى دهند .ولى نياز به گذراىن زندگى آنها را مجبور به دم فروبستن كرده ،بدنه اگر از رأس جدا شود همان مىشود كه در آرتش شاه شد .سربازان و افسران ديگر فرمان نمى بردند .شاه هم در اواخر از روستاهاًى پرت نيروى سركوب تازه نفس استخدام كرد كه بى رحم و بى فكر باشند حاكم بدش نمى آيد كه مجذوبانش از انديشمندان باشند اما وقتى إنها جذب نمى شوند جاهلان و اوباش اطرافش را مى گيرند .حاكم رو به ضعف و فروپاشى رفته است وقتى كه جز دزدان ،و جاهلان و سلاح بر كفان برايش نمانده است .يك شبكه از چاپلوسان ،عربده جويان بى هنر ،دروغ سازان رانت خوار ،و شركاى يكدگر خوار منابع ثروت و قدرت دارند حكومت مى كنند و حاكم حتى ديكتاتور واقعى هم نيست كه ديكته هايش از اراده و فكر خودش باشد .بلكه ديكته ها را نيز كمابيش برايش نوشته اند .
    خب ،پرسش پيش مى آيد كه اين دار و دسته وحشى ها چرا خودشان زمام امور را در دست نمى گيرند وهى جامه خيالى امپراطور عريان را با تار هاى تقدس ضخيم تر مى كنند ؟. چون پدر هر قدر هم عليل و ناتوان باشد براى فرزندانى كه در جنگ پنهان با هم. اند لازم است و وجودش به از نبودش هست .او گذشته از فداييان كو ر يا مزدورش دست كم يك ماكت مقوايي نمادين ، يك عامل مركزيت بخش و يك رشته پيوند كه مى تواند باشد .وجودش را لازم دارند براى. پراكنديم اين پندار ويرانگر كه همه مصائب از اوست و او برود همه چيز روبرآه مى شود .و ديگران مأمور و معذور بوده اند . توجه كنيد كه شاه اقتدار و مركزيت بيشترى داشت . يك آرتش ،و يك نيروى انتظامى و يك ساواك و يك دولت داشت .كه هر كدام نه جفت و همزادى موازى و نهانى داشتند و نه خودشان چند لايه بودند .با اين همه او نيز مقام خدايي و مطلقه اش پوشالى از آب در إمد . الان يك اليگارشى فاسد بر يك فضاى عمومى خفقان گرفته پيش بينى ناپذير حكومت مى كند .اين اليگارشى مافيايي در درون خودش جنگ قدرت دارد.آقاى نوريزاد روزى كه در يك پست اين سايت عكس مرزبانان را نهاديد كامنتى گذاشتم در باره ناامنى عملى مرزها براى و ود مواد مخدر .خب ،حالا هم ديديم كه سپاه از آب گل آلود ماهى گرفت و مرزبانى و در حقيقت مرزدارى را در آن منطقه قبضه كرد .اى كاش صدايم مى رسيد تا به همه هموطنان بگويم فريب نمايش هاى قدرتى از نوع گرفتن عبد المالك ريگى در هوا نخوريد و هموطنان ستمديده بلوچ را كيسه بوكس نفرت نسازيد .اين اقتدار نمايي ها را جدى نگيرند جدى همان پرسشى است كه در آن كامنت كردم :سى و پنج سال اعدام ،اردوگاه هاى به شدت ضد انسانى ،شور آيا ها ،كهريزك ها ،جزيره شيرين نو ،تازيانه هاى كليه پاره كن ،محاكمه هاى صد نفر در نيم ساعت ،و جهنم هاى زمينى آيا اعتياد را نابود كرد ؟سى و پنج سال بسيارى از كارشناسان فرياد زدند بهترين راه ريشه كنى اعتياد بستن مر ز ها به روى ورود مواد مخدر است ؟ اين اقتدار واقعى بود كه ديگر اين جيمز باند بازى هاى سينمايي جبرانش نمى كند .اين نظام دارد به سمت فروپاشى مى رود مگر تصادفى يا عاملى پيش بينى ناپذير آن را وإدارد كه به اصلاحات راديكال تن. دهد .

     
  46. مزدک، مرتضی، عبداله، دین فروش، … همه تا سرگرم این بحث ها هستید و سعی در به کرسی نشاندن عقاید خود هستید. سرمایه های مادی و معنوی مملکت است که به دست برادران قاچاقچی، اطلاعاتی، بیت رهبری، و اعوا و انصارشان در مجلس و جاهای دیگر بر باد داده می شود. هر از گاهی برای انکه اتش این مباحثات شما مبادا خاموش شود یکی تان را می یابند و به زندان می اندازند. و بعدی مشتی مردم را با تحریک اینکه دین شما در خطر است ، علیه شما می انگیزند. و این داستان تا زمانی که نفت هست همچنان ادامه دارد.
    باید چاره ای دیگر اندیشید.
    نفت که به این زودی تمام نمی شود.
    آن اتحادی که باید بین بزرگان درگیرد که رو در روی استبداد ایستاده و به پشتوانه مردم استبداد را براندازند، دور می نماید. مگر دستی از غیب برآید و کاری بکند.
    پس با این همه افکار پراکنده و مردم گیر لقمه ای نان، استبداد ناگزیر است.

    تصور کن آقا مزدک! در یک روستای دور افتاده مردم را جمع کن و بگو این اسلام همه اش چرت و پرت است. لازم به دستور حکومتی نیست همانجا تو را خلاص خواهند کرد چنانکه کسروی را تکه تکه کردند. بجای تاختن به اعتقادات دیگران ، بیایید بیندیشید چگونه می توان همه ی افراد این کشور را از حق و حقوق واقعی شان آگاه نمود. مطمئن باشید اگر یک دموکراسی واقعی بوجود آید، در سایه آن زدودن خرافات امکان پذیر خواهد بود. چه بسا بتوان قرائتی نو از اسلام که قابل فهم برای همگان باشد و با همخوانی با اعلامیه جهانی حقوق بشر ارایه داد. من تازه با خواندن مقاله : http://www.rahesabz.net/story/81151/ از احمد کاظمی موسوی با آیةالله نعمت الله صالحی نجف آبادی و تلاشهای ایشان در جداکردن واقعیت‌های تاریخ از افسانه بافی‌های مداحان و روضه خوانان و بازاندیشی در مفهوم جهاد آشنا شدم. خوب ببینید تفسیر های ایشان از قرآن چقدر راهگشاست و با حقوق بشر همخوانی دارد.

    جنگ هفتادو دو ملت همه را عذر بنه
    چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

     
    • چه قرائت جدیدی می توان از اسلام داد؟
      فرض کنیم فردا کسی ادعا کند که سوار الاعی بالدار شده و به آسمان هفتم رفته و با خدا ملاقات کرده است. آیا اورا به تیمارستان نمی برند؟ حال چگونه است که باید تفکرات چینن مردی را قرائت جدید کرد و دوباره در قرن 21 به خورد مردم داد؟
      ////
      آیا به این دلیل که عده ای به هر دلیل به این مرد اعتقاد پیدا کرده اند باید ///////// را تبرئه کرد؟ به این می گویند فرصت طلبی و دو رویی و نتیجه اش این می شود که می بینی.
      آیا نباید در برابر زور و جهل این دین و طرفدارانش ایستاد و دروغ و نیرنگ 1400 ساله برملا کرد؟ آیا نباید حقیقت را کفت چون ممکن است عده ای به جهلشان بر بخورد؟ آیا باید تا ابد در این آیین دروغ و جنایت پیشه دست و پا زد و زندگی نکبتبار مسلمانان را ظبیعی دانست که با داشتن بزرگترین ذخایر معدنی و ثروت در بدبختی جهالت فقر و نکبت زندگی می کنند. نگاهی به پاکستان بنگلادش سومالی و سایر کشورهای عرب زبان بیانداز و ببین که این آیین با این مردم بیگناه چه کرده است.
      شادی و خوشبختی انسان را باید باور کرد و باید انسان را از یوغ این آیین واپسگرا و جنایت پیشه نجات داد. باید خرد را پاس داشت و با خرد زیست نه با خرافات ///// باید دنیا را با منطق و خرد دید نه با خرافات و موهومات و مقدسات من در آوردی.

       
  47. با سلام

    از سخنان حکىمانه ى مزدک در آخرين نوشته

    چرا عربستان که خواستگاه اسلام است و از نوادگان محمد !!!؟؟؟ هستند ……………دانشمندانى نداشته وندارند!!!؟؟؟؟

    بنده ى خدا نوادگان محمد (ص) در عربستان چه مى كنند از قرن اول هجرى بيشتر فرزندان و نوادگان رسول اکرم بخاطر

    ظلمى که از طرف حاكميت وقت به آنها مى شد سرزمين حجاز را ترک نموده به اىران آمدند مثل رى-طبرستان و ساير

    اماکن و دليل وجود اينهمه امامزاده در ايران به همين علت است

    همين سادات وذريه محمد (ص) بودند باعث نشر علوم مختلف مثل طب -نجوم -هيأت و…….در سرزمين

    ايران شدند

    و اما اين مطلب که عربها دانشمند نداشته اند

    پيشنهاد مى كنم به شما وساير منتقدين تاريخ اندلس را مطالعه نماييد

    مؤسسين تمدن باشکوه عربى اسلامى اندلس عرب بوده اند

    دانشمندان معروف اندلس (اسپانيا )

    ابوالقاسم خلف بن عباس، پزشک و جراح مسلمان اندلسی. او در شهر الزهراء، در نزدیکی قرطبه (غرب اندلس از بلاد اسپانیا) زاده شد.زهراوی، منسوب به شهر الزهراء (مؤنث ازهر) است. از تاریخ دقیق تولد و وفات او اطلاعی در دست نیست. ولی شهر الزهراء را عبدالرحمن الناصر بن محمد بن عبدالله بن محمد بن عبدالرحمن بن هشام بن عبدالملک بن مروان بن حکم هشتمین حکمران اموی، در سال ۳۲۵ هجری قمری ساخته است.

    زهراوی در شمار مشهورترین اطبای عرب است

    محمد بن احمد بن رشد اندلسی (به عربی: أبو الولید محمد بن أحمد بن رشد) یا ابن رشد (زادهٔ ۱۱۲۶ درکوردوبا، اسپانیا – درگذشتهٔ ۱۰ دسامبر ۱۱۹۸ در مراکش، مراکش) فیلسوف نامدار عربی اندلسی بود. در اکثر زبان‌های غربی او را با نام «اورئوس» (Averroes) می‌شناسند که به نوعی همان تلفّظ «ابن رشد» است.

    محمّد بن علی بن محمّد بن احمد بن عبدالله بن حاتم طائی معروف به محی‌الدین ابن عربی و شیخ اکبر عارف مسلمان عرب اندلسی است. وی در سال ۵۶۰ ه.ق. در شهر مرسیه در جنوب شرقی اندلس به دنیا آمد. پدرش علی بن محمد از عالمان فقه و حدیث و تصوف بود و جدش نیز یکی از قضات اندلسی بود. ابن عربی در ۲۲ ربیع‌الثانی ۶۳۸ هجری قمری مطابق با ۱۰ نوامبر ۱۲۴۰ میلادی در دمشق در سن ۷۸ سالگی درگذشت.

     
    • جانم چرا هزل می بافی و گره بر باد می زنی!؟ اصولاً از اسلام و تعالیم آن مفهومی مبنایی جهت علم و آگاهی در نمی یاد. چون به هیچ عنوان بستری برای دانش و پژوهش تا سالیان سال بعد از محمد در جزیرة العرب وجود نداشت.

       
  48. واژگونی
    این خانه از پایه ویران است و خراب

     
  49. با سلام

    آقاى مزدک

    معلوم شد شما تحت تأثير افکار صادق هدايت هستيد

    همين صادق هدايت سرانجام خودکشى نمود

    بعضى از مردم بعد از رحلت از اين دنياى فانى و رفتن به سراى باقى بواسطه ى اعمال نيكى مثل

    ساخت بيمارستان -مدرسه -داشتن فرزند صالح و….. اين ها به عنوان باقيات صالحات ثوابشان به شخص

    متوفى مى رسد

    و بعضى اشخاص مانند صادق هدايت با افکار ضاله و گمراه کننده افرادى مثل مزدک را تحت تاثير قرار داده موجبات
    فزونى عذاب در عالم برزخ و روز قيامت را براى اىن اشخاص فراهم مى كنند

    بنده اسم آنها را باقيات الطالحات نهاده ام

    طالح متضاد صالح است

     
    • من بسیار خوشحال و خرسندم در روز قیامتی که آقا عبدالله میگه دیگه احدی ازین ساندیس خوران ولایت ! را نمی بینم . ولی در عوض آقا مزدک را می بینم که چقدر شاد و مسروره اگه قیامتی باشه!!

       
    • اولاً آقای عزیز مگر شما [که بنده الله ی] جای الله نشستی که دیگران را این گونه تکفیر می کنی و حکم صادر می کنی؟
      دوماً هر کس که با شما و ایدئولوژی مهمل و بی خاصیت شما موافق نبود گمراه و دارای افکار ضاله است!
      سوماً مطمئن هستم که هیچ آگاهی از نوشته های صادق هدایت نداری و هیچیک از آثار وی را نخوانده ای بلکه در گوش و ذهن واپسگرایتان نجوای گمراهی وی را درانداخته اند.
      و در آخر من هم اسم شما را باقیات ال/// می گذارم باشد تا آگاه گردید.

       
  50. یک کشور را سیاستمداران اداره می کنند و در مواقع بحرانی ارتش نجات می دهد . سیاستمداران حاضر ////( همه فن حریف ) ، احمد خاتمی ، علم الهدی ، جنتی ، شیخ حسن ، صدیقی و…. که عصاره ////// هستند و نتیجه اعمال و گفتار شان همین اشی است که پخته اند . و اما ارتش که شامل عده ای مفلوک که تظاهر به دینداری می کنند و دست (مبارک ها ) را لیس می زنند تا تکه استخوانی نصیبشان شود . با نابودی ( عقل کل ) اینجا یوگسلاوی سابق و جنگ های داخلی و تجزیه و ..و خواهد شد . نه اینکه ارزوی حیات ابدی برای فرزانه داشته باشیم . باید قبل از اینکه به سرنوشت نا امنی عراق ، سوریه و افغان بیفتیم چوپانی از کوهی یا دشتی بیاید و همچون قرون ماضی ناجی کشور باشد . تاریخ این کشور از 2 استبداد تشکیل شده استبداد صغیر ( شاهی ) و استبداد کبیر ( امامی ) . شاید گروهبانی ، پاسبانی ، قزاقی ، ژاندارمی بتواند قبل از سقوط ناجی باشد .

     
  51. جناب دین فروش همین قسمت برای پاسخ شما کافی است.شما چون پاسخی ندارید همان گفته های قبلی افرادی مثل آخوند مرتضی را بزبان انگلیسی می نویسید.بنده 4 زبان زنده دنیا را صحبت می کنم یکیش انگلیسی است!
    In the history of science, science in the Muslim world refers to the science developed under Islamic civilization between the 8th and 16th centuries,[10] during what is known as the Islamic Golden Age.[11] It is also known as Arabic science since the majority of texts during this period were written in Arabic, the lingua franca of Islamic civilization. Despite these terms, not all scientists during this period were Muslim or Arab, as there were a number of notable non-Arab scientists (most notably Persians), as
    ترجمه…درتاریخ دانش, به پیشرفت دانش در دنیای مسلمین و تمدن اسلامی(؟ از من) بین قرون هشتم تا دهم که سالهای طلایی تمدن اسلامی بوده رجوع داده می شود.این همچنین علوم عربی نامیده شده چون زبان مسلط نوشتن در این زمان عربی بوده چون زبان اصلی اسلامی بوده.با وجود این تمام دانشمندان عربی یا مسلمان نبوده اند و بسیاری غیره عرب و بیشر ایرانی بوده اند…

    حالا بفرمایید خدمات اسلام چه بوده؟تمدن اسلامی این دیگر بهئ تف سربالا می ماند. //////!مثلا زکریای رازی و ابوریحان بیرونی و این سینا و خیام ….را شما دانشمندان مسلمان می دانید؟اگر چنین است چرا عربستان که خواستگاه اسلام است و از نوادگان محمد هستند و قرآن هم بقول شما از آنجا آمده و زبانش هم عربیست همچه دانشمندانی نداشته و ندارد؟یک مقایسه کوچک بین کشور هند و پاکستان(بقول زنده یاد صادق هدایت واقعا نمونه کشور اسلامیست وبرکات اسلام بوضوح در انجا دیده می شود) بخوبی نشان می دهد که اسلام چه قدرت تخریبی دارد.درهمین ایران فلاک زده ما دراین پانصد سال که به نکبت ///////// مبتلا گردیده مشاهده کنید.چقدر ایرانیان تا بحال برای ازادی و یک زندگی متمدانه و عدالت اجتماعی نیرو گذاشته اند وجانفشانیها کرده اند و کشته داده اند.وسرانجام انچه را که بافته اند به تیر غیب مشتی خرافی /////// گرفتار شده.دلیل اش همان است که خمینی آشکارا /////// می گفت که اسلام اصل است ! بنابراین ایرانیان حق دارند که به شما مسلمانان بدیده دشمن بنگرند تا هموطن./////دراین 35 سال هم بجز ویرانی و کشت . کشتار و کینه توزی و تنفر نسبت به آنچه که ایرانیست و اواره کردن ایرانیان از سرزمینشان و تجاوز به حقوقشان …کاری نکرده اید.بله شماها قاتلان و خونخوارانی هستید که خواهان احترامید ولی از ما بجز تنفر نصیبتان نخواهد شد!

     
  52. دوست محترم آقا (یا خانم) دین فروش – ١٢:١٩

    پاسخ مستدل شما دو سه اشکال مختصر دارد که با اجازه جهت “مطالعه” بیشتر جنابعالی مطرح میکنم:
    ١. ویکاپیدیا یک دایره المعارف (انساکلوپیدیا) نیست یعنی مطالب درج شده در ان کار تحقیقی متخصصین نبوده وماخذ علمی بحساب نمیاید. هرکسی میتواند در باره هر موضوعی در ان مطلب بنویسد و دیگران اجازه دارند که ان را تغییر دهند (رجوع کنید به مقالات زیادی که بر علیه اسلام توسط مغرضین بارها در ان منتشر شده).
    ٢. اصطلاح علم یا هنر اسلامی (Islamic science / Islamic art) درغرب یک گروهبندی مجازی است و درواقع بخاطر گریز از قبول ملیتهای مختلف دنیای اسلام بکار گرفته شده (چیزی در ردیف Jewish culture – فرهنگ یهودی – که به جغرافیای خاصی اطلاق نمیشود). در موزه های بزرگ دنیا از مینیاتور هند تا منبت کاری و فرش ایران تا کاشی های ترکیه و اثار بینظیر قصرهای اندلس همه بعنوان “هنر اسلامی” عرضه میشوند و در دنیای علم هم بزرگان تمام منطقه از غرب چین تا انتهای شمال آفریقا Islamic Scientist (دانشمند اسلامی) معرفی میشوند. ما خودمان دیگر قرار نیست این “بیوطنی” دانشمندان را تایید کنیم. کما اینکه تا ابد داروین یک دانشمند انگلیسی است و ادیسون آمریکایی اگر چه هر دو مسیحی بودند و به زبان انگلیسی میگفتند ومینوشتند.
    ٣. ارتباط دادن علم به دین اصلا بصلاح اسلام و مسلمانان نیست زیرا در این زمینه نه تنها در برابر مسیحیان بلکه حتی در مقایسه با جمعیت ناچیز یهودی دنیا هم جایی برای خودنمایی وجود ندارد.

     
  53. اقاى نوريزاد خواهش ميكنم مطلب هوشمند در خصوص باغ فدك را منتشر فرماييد ، خواهش ميكنم ، انرا منتشر كنيد ، زيرا اين موضوع سر روز است تمام فكر من را مشغول كرده و سرسام گرفته ام. با تشكر.

    —————–

    سلام محسن گرامی
    شما از کجا خبر دارید که من نوشته ی خانم هوشمند را حذف کرده ام؟ گذشته از آن، دوست من، ورود به برخی موضوعات آنچنان گسترده و عمیق است که خروجی برای آن شاید نشود تصور کرد. بهمین خاطر، صلاح در این دیدم که منازعه ی فدک را حذف کنم. ورود به فدک شاید به سادگی میسر باشد اما خروجی در کار آن نیست. بگذریم دوست من. اختلافان کهنه و فرسوده را به میان نکشیم. در آینده ی ایران عزیز، از هیچ یک از این منازعات خبری نخواهد بود. هم سنیان و هم شیعیان و هم دیگران باید – آری باید – از این قضایا عبور کنند و عبور کنیم. اگر که به خردمندی و به آینده چشم داریم.
    با احترام

     
  54. جناب نوریزاد این قسمت کامنت آخوند مرتضی اگر همان تواب سازی نیست چیست؟ تا حالا مسلمین یک ملیارد بودند حالا شده چند میایارد مسلما ژاپنی ها و کره ایها و روسها و چینیها را هم جز مسلمین شمرده!
    ایا من از اسلام و بانیان و مدافعان چنین ایدیولژی و طرز تفکری متنفرم؟ در جواب شما و دیگر مسلمینی مثل جناب عبدالله و رضا که از شما گله کرده و …باید بگویم بله من و بسیاری از ایرانیان از اسلام و هر چه به آن تعلق دارد متنفر هستیم!بله من بارها نوشته ام که نه تنها من بل اکثریت ایرانیان از اسلام و طرفدارانش متنفرند….

    (بخشی از سخنان جناب مزدک )

    با سلام

    از باب اینکه برای نخستین بار دوستمان مزدک از ادبیات تنفر فاصله گرفته و به لحن نقد منصفانه نزدیک شده است من پاسخ یکی دو نکته از نقد ایشان که مربوط به من است را مطرح میکنم ،باقی مطالب را دوستانی که نقد متوجه آنها شده اند پاسخ خواهند داد:

    1- اینکه درخواست من از خانم شیرین را پروژه تواب سازی تلقی کرده اند ناصحیح است، زیرا:

    اولا: پروژه تواب سازی این است که کسی را حبس کنند و با زور و تحمیل و شکنجه وادار به اقرار به اشتباه و توبه کنند ،که البته من با این کار مخالفم و هرکس چنین عمل غیر انسانی را انجام داده محکوم می کنم ،سخن من با خانم شیرین در یک فضای نقد و محترمانه و بصورت درخواست بوده است نه تحمیل ،من فقط خواستم بگویم ایشان اگر بخطای خویش در اسناد مطالب بی اساس به پیامبر اسلام (تحت عنوان اسلام ناب محمد) اذعان کنند ،من از ادامه تجزیه و تحلیل و نقد مطالب ایشان خودداری میکنم ،و اگر چنین نکردند من فقط به نقد سخن ایشان ادامه خواهم داد ،چیز بیشتری مراد من نبوده است .

    2-پروژه تواب سازی از اساس با دیانت اسلام نا هماهنگ است ،زیرا اساس دین بر انتخاب مختار و آزادانه است ،و توبه در اسلام مقوله ای است اختیاری در رابطه انسان با خدا ،که اگر کسی خطا و گناهی کرد ،و خود بخطای خویش واقف شد ،بر حسب حکم عقل از مولا و ولی نعمت هستی خویش که خدای متعال است عذرخواهی کرده و به شرائط عبودیت خود باز میگردد ،این اجمالا مفهوم توبه در اسلام است که امری اختیاری است و بهیچوجه قابل تحمیل و اجبار نیست.
    البته در فضای نقد و انتقاد و تفکر و اندیشه اگر به برهان و دلیل خطای کسی روشن شد ،در صورتی که خود او انسان منصف و خردمندی باشد خود اقرار به خطا میکند ،و اگر کسی خطای کسی را تبیین کرد و از او خواست که انصاف دهد و با اذعان به خطا به طریق انصاف بازگردد ،چنین درخواستی را عقلاء پروژه تواب سازی نمی نامند.

    3-در مورد آت تعبیر چند میلیارد حق با ایشان است ،من البته آنچه که هنگام تایپ کردن در ذهن ام بود کلمه میلیونها بود نه میلیاردها و این باصطلاح خطای در تایپ و تطبیق بود ،از این جهت من از این خطا عذر خواهی میکنم ،و البته خارجا مطلعم که عدد مجموع مسلمانان در جهان بر اساس آمارها یک میلیارد بوده است ،ولی جناب مزدک هم توجه کنند که این تعداد اکنون فراتر از یک میلیارد و قریب به دو میلیارد است ،بهر حال هرچه هست ما منازعه در لفظ نداریم ،غرض آن بود که توهین به عقاید و مقدسات دیگران امری غیر معقول و مذموم است ولو معتقد به آن یکنفر باشد.

    4-اینکه ایشان نوشته اند :
    “”بله من بارها نوشته ام که نه تنها من بل اکثریت ایرانیان از اسلام و طرفدارانش متنفرند””.
    (پایان نقل قول).
    هم سخن ناصوابی است زیرا ایشان فقط میتوانند از نفرت و تنفر خود نسبت به دیانت اسلام سخن بگویند اما اینکه زبان ایشان نمایندگی تنفر اکثریت ایرانیان از اصل دیانت اسلام را کند از کجا؟ آیا ایشان مدعی علم غیب است؟ یا تحقیقات میدانی علمی کرده است؟ یا حدس میزند؟
    یک نکته ای هم که هست این است که غالبا این مغالطه در سخن ایشان و برخی دیگر تکرار میشود که اکثریت ملت ایران از اسلام متنفرند ،بعد وقتی وارد استدلال و جزئیات میشوند ،شروع به بیان عملکرد حکومت جمهوری اسلامی و تنفر مردم از این حکومت و حکومتگران میکنند ،فرض کنیم سخن شما در تنفر اکثریت مردم از حکومت جمهوری اسلامی و مسوولان آن صحیح باشد ،اما از کجا تنفر اکثریت مردم نسبت به اصل دیانت اسلام (مثلا اسلام غیر سیاسی) را احراز و اثبات کردید؟ آیا علم غیب دارید؟ یا نظر سنجی های علمی و معتبر یا رفراندومی انجام داده اید؟ یا صرف نفرت خود از اسلام را می خواهید بزور بگردن دیگر مسلمانان بگذارید؟
    بنابر این جناب مزدک فقط میتوانند بیان کننده تنفر خود از اسلام و اسلامیان باشند ،اما اینکه از جانب قاطبه مردم سخن بگویند از کجا و به چه حقی؟
    من اصلا به زور یا برخورد حکومت جمهوری اسلامی کاری ندارم ،فرض کنیم اگر حکومت دخالتی نداشته باشد ، آیا جناب مزدک میتواند بیاید در همان کوچه و محله ای که ساکن است ( البته اگر در ایران زندگی میکنند) بطور علنی بگوید :ایها الناس من از اسلام متنفرم ،و ایها الناس شمایان همه متنفر از اسلام هستید؟!
    اگر ایشان در همان کوچه محل سکونت خود چنین کردند من سخن ایشان که اکثریت ایرانیان از اسلام متنفرند را می پذیرم.

    با سپاس

     
  55. آقای مزدک
    خوشحالم که گفتی “شما از صدر اسلامتان تا کنون یک خدمت به بشریت را نام ببرید”..حالا من با اجازه شما مثل شما یک متن به زبان انگلیسی از “ویکیپدیا” برایت می آورم تا همان یکدلیل را به شما نشان دهم. اگر در ترجمه مشکل داشتی بده 10 نفر بذایت ترجمه کنند تا ار 10 نفر دیگر هم بشنوی..اگر هم دوست داشتی من حاضرم در چند مقاله مفصل برایت بنویسم…عزیز من شما جدّی جدّی حرفهای خودت و رفاقات باورت شده…لطفا بیشتر مطالعه کن..
    Classical science in the Muslim world
    See also: Science in medieval Islam, Islamic cosmology, Astronomy in medieval Islam, Mathematics in medieval Islam, Physics in medieval Islam, and Medicine in medieval Islam

    Work in the observatorium of Taqi al-Din
    In the history of science, science in the Muslim world refers to the science developed under Islamic civilization between the 8th and 16th centuries,[10] during what is known as the Islamic Golden Age.[11] It is also known as Arabic science since the majority of texts during this period were written in Arabic, the lingua franca of Islamic civilization. Despite these terms, not all scientists during this period were Muslim or Arab, as there were a number of notable non-Arab scientists (most notably Persians), as well as some non-Muslim scientists, who contributed to scientific studies in the Muslim world.
    A number of modern scholars such as Fielding H. Garrison,[12] Abdus Salam and Hossein Nasr consider modern science and the scientific method to have been greatly inspired by Muslim scientists who introduced a modern empirical, experimental and quantitative approach to scientific inquiry. Some scholars, notably Donald Routledge Hill, Ahmad Y Hassan,[13] Abdus Salam,[14] and George Saliba,[15] have referred to their achievements as a Muslim scientific revolution,[16] though this does not contradict the traditional view of the Scientific Revolution which is still supported by most scholars.[17][18][19]
    It is believed that it was the empirical attitude of the Qur’an and Sunnah which inspired medieval Muslim scientists, in particular Alhazen (965-1037),[20][21] to develop the scientific method.[22][23][24] It is also known that certain advances made by medieval Muslim astronomers, geographers and mathematicians were motivated by problems presented in Islamic scripture, such as Al-Khwarizmi’s (c. 780-850) development of algebra in order to solve the Islamic inheritance laws,[25] and developments in astronomy, geography, spherical geometry and spherical trigonometry in order to determine the direction of the Qibla, the times of Salah prayers, and the dates of the Islamic calendar.[26]
    The increased use of dissection in Islamic medicine during the 12th and 13th centuries was influenced by the writings of the Islamic theologian, Al-Ghazali, who encouraged the study of anatomy and use of dissections as a method of gaining knowledge of God’s creation.[27] In al-Bukhari’s and Muslim’s collection of sahih hadith it is said: “There is no disease that Allah has created, except that He also has created its treatment.” (Bukhari 7-71:582). This culminated in the work of Ibn al-Nafis (1213–1288), who discovered the pulmonary circulation in 1242 and used his discovery as evidence for the orthodox Islamic doctrine of bodily resurrection.[28] Ibn al-Nafis also used Islamic scripture as justification for his rejection of wine as self-medication.[29] Criticisms against alchemy and astrology were also motivated by religion, as orthodox Islamic theologians viewed the beliefs of alchemists and astrologers as being superstitious.[30]
    Fakhr al-Din al-Razi (1149–1209), in dealing with his conception of physics and the physical world in his Matalib, discusses Islamic cosmology, criticizes the Aristotelian notion of the Earth’s centrality within the universe, and “explores the notion of the existence of a multiverse in the context of his commentary,” based on the Qur’anic verse, “All praise belongs to God, Lord of the Worlds.” He raises the question of whether the term “worlds” in this verse refers to “multiple worlds within this single universe or cosmos, or to many other universes or a multiverse beyond this known universe.” On the basis of this verse, he argues that God has created more than “a thousand thousand worlds (alfa alfi ‘awalim) beyond this world such that each one of those worlds be bigger and more massive than this world as well as having the like of what this world has.”[31] Ali Kuşçu’s (1403–1474) support for the Earth’s rotation and his rejection of Aristotelian cosmology (which advocates a stationary Earth) was motivated by religious opposition to Aristotle by orthodox Islamic theologians, such as Al-Ghazali.[32][33]
    According to many historians, science in the Muslim civilization flourished during the Middle Ages, but began declining at some time around the 14th[34] to 16th[10] centuries. At least some scholars blame this on the “rise of a clerical faction which froze this same science and withered its progress.”[35] Examples of conflicts with prevailing interpretations of Islam and science – or at least the fruits of science – thereafter include the demolition of Taqi al-Din’s great Istanbul observatory of Taqi al-Din in Galata, “comparable in its technical equipment and its specialist personnel with that of his celebrated contemporary, the Danish astronomer Tycho Brahe.” But while Brahe’s observatory “opened the way to a vast new development of astronomical science,” Taqi al-Din’s was demolished by a squad of Janissaries, “by order of the sultan, on the recommendation of the Chief Mufti,” sometime after 1577 AD.[35][36]

     
  56. باسلام و تبریک مجدد
    این نظر سنجی را نمی توان بطور قاطع پاسخ داد بلکه هر سه مرحله طی خواهد شد و به نظر من با مرگ خامنه ای ابتدا به دوره ای از استبداد و بعد هرج ومرج و آنگاه واژگونی سوق داده خواهیم شد و آنگاه و با وجود این ملت ذلت پذیر و … دوباره چیزی همانند دوره مشروطیت و بهمن 57 را تجربه خواهیم کرد ولی از اصلاح خبری نخواهد بود . این مردم هنوزهم منتظرند دستی از غیب برون آید وکاری بکند …. من دوست داشتم به اصلاح رای بدهم ولی با این شرایط چاره ای جز واژگونی نیست

     
  57. جناب آقای نوریزاد با سلام __ من نظرم بیشتر ” اصلاح ” است تا انقلاب . میدانید که در کشور های پیشرفته هر از گاهی که کشورشان در مقابل یک مشکل و تنگنا قرار میگیرد ، بلافاصله برای رفع مشکل ، تغییراتی در رأس حاکمیت اتفاق میافتد و اصلاح ( رفورم ) در دستور کار قرار میگیرد و به مرور آن کشور از حالت بحرانی خارج میشود ولی در کشور ما بدانید که تا این افراد رأس حکومت زنده هستند ، نظام فعلی ولایت مطلقه ( اشتباهی ) تغییر نمی کند و استبداد همچنان حاکم خواهد بود ولی آنچه که مشخص است اینکه رهبری و بادمجان دور قاب چینان او که در رأس حاکمیت هستند عمر نوح که ندارند و بالاخره راهی دیار باقی خواهند شد و چون آقا مجتبی و دیگران که ما می شناسیم هم لیاقت و هم وجه عمومی و … ندارند ، جانشین یک نفره رهبری نخواهند شد ( مگر آنکه آقا مجتبی عبا و عمامه را بر دارد و ” فوکول ” سرش را مانند شاهزاده کره شمالی درست کند و مستقیم بر تخت پدرش بنشیند ) ، پس می ماند خرابی های گذشته و به سر عقل آمدن عده ای و اینکه طبق قانون اساسی فعلی بیایند و شورای رهبری درست کنند که این شورا حتما” درسی از گذشته گرفته اند و به اعمال ولایت ////// قبلی خط باطل بکشند و مثل دیگر حکمرانانی که قدرت را از نئشه جات خود نمی دانند عمل کنند و مردم هم وقتی دیدند که دیگر آن ولایت مطلقه بدون مسئولیت وجود ندارد و ” اصلاح امور ” در کشور جاری است راضی تر و راحت تر از گذشته خواهند بود .اول انقلاب بزرگان و کسانی بودند از جمله فقیه عالیقدر مرحوم آیت الله منتظری که گفتند اندازه قبای ولایت فقیه را فقط برای امام خمینی دوخته اند و این اندازه قبا به تن کس دیگری نمی خورد و ما می دانیم که این قبای ولایت را ” سپاه و اطلاعات وقت ” به زور تبلیغات و دوز و کلک به تن خامنه ای کردند .در حال حاضر دیگر این ” سپاه و اطلاعات ” دیگر پشمشان مانند بعد ار رحلت امام خمینی کرکی ندارد که بتوانند مجددا” قبای ولایت را ” زورچپانی ” به تن نفر دیگری کنند . شما در این چندین سال موضع گیری های مرئی و نامرئی مراجع معظم تقلید ، بیشتر روحانیون منابر و مساجد ، بیت امام ، اکثر خانواده شهدا ، بسیجیان ، جانبازان و دیگر انقلابیون و … را در تقابل با اینگونه روش نابخردانه حاکمیت دیده اید که بیشتر مواقع به ” تقیه ” روی آورده اند و به هر عللی و توجیهی علنا” چیزی نگفته اند و به قول ” علی مطهری ” که میگوید در مجلس وقتی من یک نفر صحبت میکنم ، کسانی در مجلس موضع میگیرند ولی بیرون مجلس میگویند ما از ترس شورای نگهبان حرفی نمیزنیم وگرنه حق با شماست و ما در دلمان به شمای ” علی مطهری ” آفرین میگوییم. پس باید به گردانندگان ” سپاه و اطلاعات ” قبلی ولایت خامنه ای ( به قولی ” رئیس دولت مشنگ سالار ” هشت سال گذشته )گفت : آن ممه ولایت ///// ” زورچپان ” به مردم را لولو برد .

     
  58. با این وضعیت واژگونی را پیش بینی میکنم به این دلایل:
    – سنت الله التی قد خلت من قبلکم … فرمول خدا فرمولی است که در مورد پیشینیان پیاده شده… خدا خانه ی ظلم را ویران میکند… ظلم بیش از حد شده است… نمی بینید؟؟؟
    – ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسکم … ظاهراً مردم نمیخواهند زیاد مایه بگذارند و این باعث ادامه استبداد و ظلم خواهد شد…
    – ملت عراق را دیدید؟ بر علیه صدام برنخواستند … خدا با ظالمین دیگر ظلم صدام رو که از حد گذشته بود از بین برد…
    و در انتها باز از قرآن به مردم توصیه میکنم که: واتقوا فتنه لا تصیبن الذین ظلموا منکم خاصه… بترسید از فتنه ای که فقط ظالمان رو از بین نمیبرد بل مظلومین را هم نابود میکند…

     
  59. …..و اگر هم اکنون ایشان اقرار به اشتباه خویش کنند من باب این بحث را می بندم ،ولی می خواهم در حضور ناظران در عرصه عمومی از ایشان سوال کنم ،آیا جمع آوری برخی امور موهوم و بدون سند و محتوا آنهم غالبا از کتب اهل سنت و ترجمه و توضیحات سخیف و تحقیر آمیز ،و نسبت دادن آنها به مقدسات چند میلیارد مسلمان ،و به پیامبر اسلام ،محملی جز ریشخند و تمسخر و نتیجه ای جز جریحه دارکردن (آخوند مرتضی در جواب شیرین)

    جناب نوریزاد این قسمت کامنت آخوند مرتضی اگر همان تواب سازی نیست چیست؟ تا حالا مسلمین یک ملیارد بودند حالا شده چند میایارد مسلما ژاپنی ها و کره ایها و روسها و چینیها را هم جز مسلمین شمرده!
    ایا من از اسلام و بانیان و مدافعان چنین ایدیولژی و طرز تفکری متنفرم؟ در جواب شما و دیگر مسلمینی مثل جناب عبدالله و رضا که از شما گله کرده و …باید بگویم بله من و بسیاری از ایرانیان از اسلام و هر چه به آن تعلق دارد متنفر هستیم!دلیل اش هم نتایخی است که خود شما جناب نوریزاد بهتر از هر کس می دانید.شما از صدر اسلامتان تا کنون یک خدمت به بشریت را نام ببرید.هر کجا که اسلام و سایر ادیان به اصطلاح ابراهیمی پا گذاشته اند جز ویرانی و فقر و تحقیر و عقبماند ه گی و گدایی و ترور و وحشت و شکنجه برای مردم آن دیار ببار نیاورده اند.و درد آورتر از آن طلبکاری شما مسلمین است که هنوز بعد از 35 سال نابودی کشور و آلوده گی و ویرانی محیط سیاسی و اجتماعی و زیست کشور با کمال پر رویی سعی در تفسیرهای جدید از اسلام دارید.شما یک دلیل برای ایرانیان بیاورید که از اسلام شما و تمام مدافعان آن متنفر نباشیم.میدانید چرا کسانی قلم فرسایی می کنند که ایرانیان آزادانه اسلام را قبول کردند؟چون بخوبی تنفر ایرانیان از اسلام را حس کرده اند بهمین جهت سعی در خنثی کردن آن دارند.بله من بارها نوشته ام که نه تنها من بل اکثریت ایرانیان از اسلام و طرفدارانش متنفرند چون بخوبی از وطن فروشی و بیدادگری و جنایات اسلامیان واقف شده اند.و آینده اینرا نشان خواهد داد!درضمن جناب نوریزاد برای سلامتی من زیاد نگران نباش! در جواب نظر سنجی شما هم من سرنگونی را انتخاب کرده ام چون با شناختی که از اسلامیان حاکم دارم 1%نه شرافت و نه ایراندوستی و نه انساندوستی درآنها می بینم که به رای اکثریت گردن نهند!و تا ایران را ویرانه و تجزیه نکنند دست بردار نیستند.بنابراین بر آزادیخواهان و ایران دوستان است که با تشکیل گروهای منسجم و متحد برای نجات ایران از دست این جنایتکاران اسلامی از نابودی و تجزیه کشور جلوگیری کنند.

     
  60. عرفانیان گل..بیا یک جور دیگر هم رویایت را ببینیم. مساجد در کنار کنیسه ها و کلبساها..سمینارهای علمی بر قرار..انسانها مثل آدم با هم رفتار کنند..دهان همدیگر را بو نکنند که کی چی خورده و مغز یکدیگر را هم اندازه نگیرند تا تعیین کنند بدلیل محتویاتش با چه سنگی بر آن باید کوبید..بی دین ها فکر نکنند که دبنداران یک مشت نادانند و دینداران هم فکر نکنند بقیه اهل آتش اند..من از این حرف یاران خیلی خوشم آمد که انسانها را به خرافاتی و سکولار نباید تقسیم کرد. و اینکه دین مثل رود در زمان جاری است. این دین براحتی در مسیر زمان اصلاحات خودش را می کند. بر خورد از نوع دیگر فاشیسم است. ما باید نگران مغز دگم خودمان باشیم که مصیبت همه ما اینجاست..به هر حال ممنون از صفایت

     
  61. از دید من این حکومت و رهبر خود مطلق گو آن دیریست واژگون شده و این چیزی که مشاهده میکنیم تنها شبح و تصویری از انفجار عملکرد این حکومت است. و بزودی زود این تصویر هم محو خواهد شد. شک نکنید

     
  62. اگر شعار شیخ حسن روحانی که تدبیر و امید هست بی نتیجه باشه این معنی را میدهد به مرگ میگیریم که به تب راضی شوید. چون تندروهای مسیول کماکان در بستر قدرت حاکم هستند و اینها هم به فشار خود و پابرجایی این بالانس راضی هستند. طفلک مردم و کشور ایران که مجددأ به بازی زمان و فرسودگی بیشتر کشانده شدند

     
  63. نظر دهندگان محترم
    خرافه و خرافه گری و خرافه گوچو بیرون رود – عقل و خرد در آید
    – رای من بر استبداد است.
    عناوین برخی از علل:
    1 – فرهنگ دینی و مذهبی غالب
    2 – آلودگی زبان پارسی به واژه های مذهبی و دینی
    3 – عدم آگاهی اکثریت مردم از تاریخ ایران و جهان
    4 – عدم علاقه به مطالعه
    5 – تعداد بالای افراد بی سواد
    6 – عدم آگاهی اکثریت مردم از فرهنگ کشورهای پیشرفته
    7 – علاقه اکثر مردم به استفاده با هم از سه عنصر فرهنگ غربی و فرهنگ دینی ومذهبی و فرهنگ ملی در زندگی بدون اینکه دانش و علم از هر عنصر داشته باشند. اگر مطلع بودند حتما متوجه میشدند که عنصر مذهبی و دینی با دو عنصر دیگر در تضادکامل است.
    به امید روزی که عقل و خرد و اندیشه در همه ما ایرانیان به حد اعلا برسد تا فرهنگ سکولاری (جدائی دین از دولت و حکومت) – شروع تاسیس دموکراسی و ازادی- در فرهنگمان نهادینه شود و دولتی منتخب مردم و برای مردم و پاسخگو به مردم را برپا کنیم.
    مهدی

     
  64. نوری زاد صبور و مقاوم
    این رای گیری با توجه به واقعیات خصوصا بستن شمشیر از رو توسط دشمنان خونی ملت ایران و اظهارات علنی شان همانها که جز //// مورد علاقه شان مثل //// چون احمد جنتی و علم الهدی و احمد خاتمی و………. که بعد از عمری طولانی از رحمانیت خداوند و رحمه اللعالمین بودن رسول گرامی اسلام و مکارم الاخلاق بعنوان سنت حسنه رسول گرامی بوئی نبردهاند و ذره ای عدالت و انسانیت در وجودشان پیدا نمیشود و بازیچه های سازمان های جاسوسی مثل دزدان خزانه /// همانها که با اظهار صریح //// اوایل انقلاب اه در بساط نداشته اند و به برکت ////خزانه این مردم مفلوک و احساسی در 35 سال گذشته تا توانسته اند چپاول کردهاند و جز کشتار مردم برای حفظ قدرت فردی و سلطنت قدرت مطلقه ای که سراسر تنفر و کینه و تشنه قدرت فقط و فقط به ادامه سلطنت خود فکر میکند و در این راه از هیچ جنایت و فرومایگی دریغ ندارد وادامه استبداد را تنها راه چاره این ادامه قدرت میداند و از سوی دیگر قدرتهای خارجی که هیچ اعتقادی به خدا و انسانیت ندارند بعنوان حامیان اصلی این کشور استبداد زده سلطنت مطلقه جز با حفظ و تداوم این استبداد موافق نخواهند بود و صد البته قدرتهای خارجی دیگر هم که بلحاظ اینکه قدرتهای حاکم در کشور و سلطنت ولی مطلق جز بازیچه ای برای اجرای برنامه های دراز مدت انها و سازمانهای جاسوسیشان که تا توانسته اند از سلطنت بلاهت و بازیچه شان منافع شان را تامین کردهاند همانند انچه بر سر کار اوردن مجسمه تحجر و بلاهتی مثل احمدی نژاد و فاسد ترین دولت در تاریخ ایران با خط دهی به مقام سلطنت مطلق و اصرار ایشان بر این امر کدام حکومتی بهترین بازده را از حکومت استبدادی سلطنت مطلقه برای انها خواهد داشت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حکومتی که تمام دنیا از قویترین تا ضعیف ترینشان به سهل ترین راه ممکن از ان بهره میبرند جز ملت مفلوک و احساسی و به معنای کامل کلمه به استضعاف کشیده شده به اسم حاکمیت سلطنت مطلقه و دینی شتر گاو پلنگ من دراوردی که نه بوئی از انسانیت در ان به مشام میرسد نه منافع ملی و نه اسلام واقعی

     
  65. ﻋﺮﻓﺎﻧﻴﻴﺎﻥ

    ﺻﻤﺪ ﺁﻗﺎ. ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﻴﻨﻤﺎﻫﺎﻱ ﻛﺸﻮﺭ
    ﻫﻴﺸﻜﻲ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻪ ﻣﺜﻪ ﻣﺎ ﻣﺴﻠﻤﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ
    ﺣﺎﺿﺮﻡ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﻠﻤﻮﻧﺎﻱ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺑﺪﻡ .
    ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﻣﺎ ﻣﺮﺩﻡ اﻳﺮاﻥ ﻧﺰﺩ ﺧﺪاﺳﺖ ‘ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺪاﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﺸﻴﻴﺘﺶ ﻋﻤﻞ و ﻋﻜﺴﻠﻌﻤﻞ اﺳﺖ ‘ ﻣﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﻛﻮﺗﺎﻫﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ ‘ ﻣﺎ ﺩﻳﺪﻳﻢ و ﺳﻜﻮﺕ ﻛﺮﺩﻳﻢ ‘ ﻫﺮ ﻇﻠﻤﻲ ﺑﻪ ﺷﻜﻞ اﻧﺮﮊﻱ ﺳﻴﺎﻩ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪاي اﻧﺒﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ و ﻣﻨﺘﻆﺮ ﻓﺮﺻﺖ اﺳﺖ ﺗﺎ ﻓﻮﺭاﻥ ﻛﻨﺪ ‘
    ﻫﺪاﻳﺖ اﻳﻦ اﻧﺮﮊﻱ ﺳﻴﺎﻩ ﻛﺎﺭ ﻧﻮﺭاﺯﺩﻫﺎﺳﺖ ‘اﻱ ﺧﺪا ﻛﻪ ﻣﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﻧﻮﺭﻳﺰاﺩﻫﺎ ﻫﺴﺘﻴﻢ ‘ ﻫﻤﺎﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﻱ ﺳﻜﻪ ﺭا ﻫﻢ ﺩﻳﺪﻩاﻧﺪ
    ﻫﻤﺎﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻣﻨﺘﻆﺮ ﺗﻠﻨﮕﻮﺭﻱ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺟﺒﺮاﻥ ﻣﺎﻓﺎﺕ ﺑﺮ ﺁﻳﻨﺪ ”ﻫﻤﺎﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻧﺎﺧﻮاﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﻃﻤﻊ ﻋﺸﻖ ﺩﺭ اﻓﺘﺎﺩﻧﺪ و ﻋﻘﻞ ﺭا ﺑﻪ ﻓﺮاﻣﻮﺷﻲ ﺳﭙﺮﺩﻧﺪ ‘ﻧﻤﻴﺪاﻧﻢ ﺷﺎﻳﺪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺎ اﻳﻦ ﻇﻠﻢ و ﺳﺘﻢ ﺳﻲﻭﭘﻨﺞ ﺳﺎﻟﻪ ﺭا ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺣﻖ ﺧﻮﺩ ﻣﻴﺪاﻧﺴﺘﻨﺪ ‘ و ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﻠﺘﻲ ﻇﻠﻢ و ﺳﺘﻢ ﺭا ﺣﻖ ﺧﻮﺩ ﺑﺪاﻧﺪ ‘ ﻧﺎﻱ ﺑﺮﺧﻮاﺳﺘﻦ ﻧﺪاﺭﺩ ‘ ﻭﻟﻲ اﻳﻦ ﻣﻠﺖ ﺣﺒﺲ ﺧﻮﺩ ﺭا ﻛﺸﻴﺪﻩ اﺳﺖ و ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺖ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪﻥ ﻋﻘﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ‘ ﻭﻗﺖ ﺁﻥ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺬﻫﺒﻴﻴﻮﻥ ﺑﭙﺬﻳﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻴﺘﻮاﻥ ﺑﺎ ﺁﻣﻮﺯهﻫﺎﻱ ﻗﺮﺁﻥ ﺁﺷﻨﺎ ﺑﻮﺩ ‘ اﺯ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﻣﺬﻫﺒﻲ ﺑﻮﺩ ‘ ﻣﻼ و ﺁﻳﺖااﻟﻠﻪ ﺑﻮﺩ و ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﻣﺤﺎﻓﻆﻪﻛﺎﺭ و ﺗﺮﺳﻮ ﺑﻮﺩ ‘ ﺩﺯﺩ و ﺩﻧﻴﺎ ﭘﺮﺳﺖ ﺑﻮﺩ ‘ ﺟﻨﺎﻳﺘﻜﺎﺭ و ﭘﺴﺖ ﺑﻮﺩ ‘ و ﻫﻤﻪ ﺭا ﻫﻢ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ اﺳﻼﻡ و ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺗﻤﺎﻡ ﻛﺮﺩ.
    اﻳﻨﺠﺎ ﺟﺎ ﺩاﺭﺩ اﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻓﻘﻪ و اﺻﻮﻝ اﺳﻼﻣﻲ ﻣﻴﺪاﻧﻨﺪ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻧﻆﺮ ﺧﻮﺩ را ﺩﺭ اﻳﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﻴﺎﻥ ﺩاﺭﻧﺪ.
    ﺁﻥ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻳﺴﺖ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻓﻘﻪ ﺧﻮاﻧﺪﻩ ﻣﺎ ﺩﺭ اﻳﻦ ﺳﺎﻳﺖ ﻣﻴﺪاﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺁﻗﺎﻱ ﺧﺎﻣﻨﻪاي و ﻳﺎ ﺟﻮاﺩﻱ ﺁﻣﻠﻲ و ﻳﺎ ﻣﻜﺎﺭﻡ ﺷﻴﺮاﺯﻱ ﻧﻤﻴﺪاﻧﻨﺪ ﺁﻳﺎ ﺗﺎ ﻛﻨﻮﻥ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﻴﻨﺪﻳﺸﻴﺪﻩاﻧﺪ ﻛﻪ اﮔﺮ اﺯ ﺩﻝ اﻳﻦ ﻣﻜﺘﺐ ﻛﻪ ﺩﻳﻮ و ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻲﺁﻳﺪ ‘ ﭘﺲ اﻳﻦ ﭼﻪ ﻣﺰﻳﺘﻴﺴﺖ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﻜﺎﺗﺐ ‘ ﻭاﻗﻌﺎ اﺯ ﻛﺠﺎ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ اﻳﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﻣﻴﺪﻫﻨﺪ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺟﻮﻳﺎﻱ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺑﻨﺎﻣﻨﺪ ‘ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﻨﺰﻝ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺭﺳﻴﺪﻩ ‘ ﻣﮕﺮ ﺁﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺩﻧﻴﺎ ﺩﻳﺪﻩ ﻏﻴﺮ اﺯ اﻳﻦ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺩﺭﻛﻲ اﺯ ﺩﻳﻦ ﺳﺮﻭ ﻛﺎﺭ ﺩاﺭﻳﻢ ‘ ﺁﻳﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﻴﺨﻮاﻫﻨﺪ ﻧﻘﺶ ﻛﻼﻑ ﭘﻴﭻ ﺩﺭ ﭘﻴﭻ اﻧﮕﻴﺰﻩﻫﺎ ﺭا ﻛﻪ ﺧﻄ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻛﻨﻨﺪ ‘ ﺁﻳﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻴﺎﻝ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﺑﺎ اﻟﻔﺎﻅ و ﻛﻠﻤﺎﺕ ﻣﻴﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺣﻘﺎﻧﻴﻴﺖ ﻣﻂﻠﻖ اﻣﺮﻱ ﺭا ﺑﻪ اﺛﺒﺎﺕ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ ‘ﺁﻳﺎ اﺛﺮاﺕ اﻳﻦ اﻋﺘﻴﺎﺩ ﺑﻪ اﻣﺮ ﻣﻂﻠﻖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻗﺪﺭﺕ ﻫﻤﺮاﻩ اﺳﺖ ﻛﺎﻓﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ اﺯ ﺧﻴﺮ ﺁﻥ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ ‘ ﻛﻪ اﮔﺮ ﺧﻴﺮﻱ ﺑﺮاﻱ ﻓﺮﺩ اﺳﺖ ‘ ﺯﻫﺮﻱ ﺑﺮاﻱ ﺟﻤﻊ اﺳﺖ ‘ ﺷﻚ ﺣﺎﻟﺖ ﻣﻂﺒﻮﻋﻲ ﻧﻴﺴﺖ ‘ﻭﻟﻲ ﻫﺰاﺭ ﺑﺎر اﺯ اﺩاﻱ ﻳﻘﻴﻦ ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ‘ اﻳﻦ ﭼﺎﻗﻮﻱ ﻳﻘﻴﻦ ﺭا ﻓﻘﻬﺎ ﺩﺭ اﺧﺘﻴﺎﺭ اﺣﻤﺪﻳﻨﮋاﺩﻫﺎ و ﻳﺎ ﺑﻪ اﺻﻂﻼﺡ ﺩﻭﺳﺘﻤﺎﻥ ﻛﺖ و ﺷﻠﻮاﺭﻱﻫﺎ ﮔﺬاﺷﺘﻨﺪ ‘ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺑﻪ ﺣﻖ و ﺑﻘﻴﻪ ﺭا ﺑﺎﻃﻞ ﺩاﻧﺴﺘﻦ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺣﺘﻢ اﺧﺘﺮاﻉ ﻓﻘﻬﺎﻱ ﻣﺎ ﻧﻴﺴﺖ ‘ و ﺷﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺭاﻩ ﺑﻘﺎﻱ ﻫﺮ ﻣﻠﺘﻲ ﺑﻮﺩﻩ ‘ﻭﻟﻲ اﻣﺮﻭﺯ ﺟﻮاﺑﮕﻮ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻓﺮﻫﻴﺨﺘﮕﺎﻥ ‘ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻋﻠﺖ اﻳﻨﻜﻪ ﭼﺮا ﻛﺎﺭ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﺎﻣﻨﻪاﻱ ﺑﻪ اﻳﻨﺠﺎ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻳﺎﺭﮔﻴﺮﻱ ﺑﻪ ﺟﻨﺘﻲﻫﺎ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﺩﻫﺪ ‘ ﺑﻘﺎﻱ اﻭ و ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﺶ ﺑﻪ ﻧﺎﺑﻮﺩﻱ ﻣﺮﺩﻡ اﻳﺮاﻥ ﮔﺮﻩ ﺧﻮﺭﺩﻩ ‘ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﻴﺎﺳﺖ ‘ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﺎ ﻧﻴﺴﺖ ‘ﺑﺮ ﻣﺎﺳﺖ ‘ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ
    ﺧﺪاﻭﻛﻴﻠﻲ ﻛﺪاﻡ ﻣﻼﻳﺴﺖ ﻛﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﺩﻭ ﻓﺮﺩ ﻏﻴﺮ ﻣﺬﻫﺒﻲ و ﺣﺘﻲ ﻣﺬﻫﺒﻲ ﻭﻟﻲ ﻏﻴﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺭا ﺑﺒﻴﻨﺪ و اﺯ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﺩق ﻧﻜﻨﺪ ‘ﻳﺎ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻴﺶ ﺭا ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﻧﻤﻴﺪاﻧﺪ و ﻳﺎ اﺳﺘﻤﺮاﺭﺵ ﺭا ﻣﻤﻜﻦ ﻧﻤﻴﺸﻤﺎﺭﺩ ‘ اﻳﻨﺠﺎ ﻣﺼﺪاﻕ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺜﻞ ﻣﻌﺮﻭﻑ اﺳﺖ ‘ﻛﻪ ﺩﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺭ ﻳﻚ اﻗﻠﻴﻢ ﻧﻤﻴﮕﻨﺠﻨﺪ ‘ ﻣﮕﺮ اﻣﻜﺎﻥ ﺩاﺭﺩ ﻛﺴﻲ ﻏﻴﺮ اﺯ ﻣﻜﺘﺐ ﻣﻦ ﻣﻜﺘﺒﻲ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺷﻮﺩ ‘ اﮔﺮ ﺷﻮﺩ’ ﺷﺒﻬﻪ ﺑﺮاﻧﮕﻴﺰ اﺳﺖ ‘ﺑﺎﻳﺪ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺷﻮﺩ ‘
    ﺣﺎﻝ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻲ ﻣﻴﺮﺳﻴﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺭﺳﻮا ﻛﺮﺩﻥ اﺳﻼﻣﻨﺪ ‘ ﺭاﺳﺘﺶ ‘ ﺁﻗﺎﻱ ﻧﻮﺭﻳﺰاﺩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻧﻴﻜﻮ ﻧﻆﺮﺵ ﺭا ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﺮﺩه ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻧﻮﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻓﻘﻄ ﻣﻴﺘﻮاﻧﻢ اﻳﻦ ﺭا اﺿﺎﻓﻪ ﻛﻨﻢ’ ﺟﻨﺎﺏ ﺳﺮﻭﺵ ﺩﺭ ﻳﻜﻲ اﺯ ﺳﺨﻨﺮاﻧﻲﻫﺎﻳﺸﺎﻥ اﺷﺎﺭﻩاﻱ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻂﻠﺐ ﺩاﺷﺘﻪ اﻧﺪ
    اﻳﺸﺎﻥ ﻣﺬﻫﺐ ﺭا ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺸﺒﻴﺢ ﻛﺮﺩﻧﺪ و ﮔﻔﺘﻨﺪ ‘ﺣﺘﻲ اﮔﺮ ﻋﺪﻩاﻱ اﻣﺮﻭﺯ ﺑﻴﺎﻳﻨﺪ و اﺩﻋﺎ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺯﺑﺎﻧﻲ ﺑﻬﺘﺮ اﺯ ﻓﺎﺭﺳﻲ اﺧﺘﺮاﻉ ﻛﺮﺩﻩاﻧﺪ ‘ ﻧﻤﻴﺘﻮاﻥ ﺑﺮ اﺳﺎﺱ اﻳﻦ اﺳﺘﺪﻻﻝ ‘ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺩﺭﺳﺖ ‘ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﻲ ﺭا ﺑﺮ ﭼﻴﺪ ‘ اﮔﺮ ﻛﺴﻲ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﺪﻣﺘﻴﺴﺖ ‘ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻜﻮﺷﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﺭا ﭘﺎﻻﻳﺶ ﻛﻨﺪ
    ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﺭﻭﻳﺎﻳﻲ ﺭا ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺩاﺭﻡ ﺑﺎ ﺁﻗﺎﻱ ﻧﻮﺭﻳﺰاﺩ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻴﮕﺬاﺭﻡ و اﻳﺸﺎﻥ ﻛﻪ ﻣﺮﺩ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪﻳﺴﺖ ‘ﺷﺎﻳﺪ ﺁﻥ ﺭا ﺑﻪ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺑﻜﺸﺪ

    ﻣﺤﻞ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ : 2017 : ﮔﻨﺒﺪ ﻣﺴﺠﺪ و ﺑﺮ ﺭاﺱ ﺁﻥ ﺻﻠﻴﺐ ﻣﺴﻴﺤﻴﺎﻥ ‘ ﭘﻨﺠﺮﻫﺎ ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺯ ﻛﻨﻴﺴﻪ ﻳﻬﻮﺩﻳﻴﺎﻥ ‘ ﺳﺮ ﺩﺭ اﻳﻦ ﻋﺒﺎﺩﺗﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺁﺭﻡ ﺑﻮﺩاﻳﻴﺎﻥ ﺗﺰﻳﻴﻦ ﺷﺪﻩ ‘ ﻫﺮ ﮔﻮﺷﻪي اﻳﻦ ﻋﺒﺎﺩﺗﮕﺎﻩ ﺭا ﺑﻪ ﻣﺬﻫﺐ و ﻣﺴﻠﻜﻲ ﺁﺭاﺳﺘﻪاﻧﺪ ‘ ﺯﻳﺮ ﺁﺭﻡ ﺑﻮﺩاﻳﻴﺎﻥ ﺑﺎﻻﻱ ﺩﺭ ﻭﺭﺩﻱ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﺑﺎﻧﻬﺎﻱ ﺩﻧﻴﺎ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ اﺧﻼﻕ ﻛﻬﻜﺸﺎﻧﻲ ‘ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﻴﭙﺴﻨﺪﻱ ‘ ﺑﺮ ﺩﮔﺮﻱ ﺭﻭا ﻣﺪاﺭ .اﻳﻨﺠﺎ ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻩ ﺩﻟﺸﻜﺴﺘﮕﺎﻥ و ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ اﺳﺖ

     
  66. درود بر شما

    اصلاح — که نشد

    استبداد — که هست

    واژگونی — چاره ای نیست

    تبصره : از آنجایی که این حکومت پربرکت زندانی ساخته به وسعت ایران و تروث و حیثیت کشور را هزینه ماجراجویی در منطقه و تروریست پروی اسلامی در جهان میکند ! یک نمونه سرمایه گذاری روی اسب باخته قاتل اسد است که دنیا معتقد است بازنده است اما اینها میگویند انشالله ماشالله میبره ! این یعنی همان مدیریت جهانی که آقامون پرچمدارش هست ! بنابراین باید امیدوار باشیم که قاتل اسد توسط مردم سوریه به سزای عملش برسد که شاید حاکمان کودک ما به خود بیایند و به جای سرمایه گذاری روی موج آب به وضع کشور و حق و حقوق مردم برسند و خودشان به همان اختلاس و دزدی ها که ازل بوده بسنده کنند حداقل خمس آن را بدهند مردم ! به هر حال سرانجام دیکتاتورها نوعی خودشیفتگی و دیوانگی میشوند که راهی جز سقوط ندارند که زمانش دست مردم است .

     
  67. با سلام بر دوستان عزیز
    1. آنچه که باعث خوشحالی است تاکید همه دوستان بر اصل خرد ورزی است. بنظر می رسد که همه ما در این سایت شریف به این باور مشترک هم رسیده ایم. هم مذهبی و هم غیر مذهبی هر دو تلاش داریم تا می توانیم بر معیارهای خردمندانه صحبت کنیم و برای هم دلیل بیاوریم. این مقدمه مبارک یک دیالوگ درون خانوادگی است. پس بر این اصل که همه بر آن باور داریم تکیه کنیم و آنرا از دست ندهیم.
    2. خردمندی گر چه زیبا است ولی چالشهای خود را نیز دارد و متاع ارزان و راحتی نیست. دلربائی است پیچیده در حریم. آسانش ندهند بصرف ادعّا . باعلاقه خالی هم بدست نمی آید. دانائی چون هر معشوق دلربائی زشتخویان و بد اخلاقها را نمی پزیرد و برایشان رونمائی نمی کند. رفتن به سویش ادب می خواهد. سقراط حکیم در حیرت بود که چرا خدای عالمیان او را داناترین خلق دانسته و یاسخی که یافت این بود “چون خود را عاقل نمی دانست”. این را این سینا هم بزبان اورد.
    3. در بر خورد دوستان با مقوله مذهب و عقاید بنظر بنده یک اشتباه بزرگ در جریان است. دوستانی که بر مذهب و بر اسلامیان خرده می گیرند نگاهشان معمولا این است که انسانها بر 2 عقیده هستند: یا خرافاتی و پیرو جهل دینی و بینشی هستند و یا اینکه برای فرار از این ننگ باید به سکولاریسم و مفاهیمی از این دست رو بیاورند. شاید اهل مذهب هم اینگونه بیندیشند. ولی واقعیت این است که امر دائر بر اتخاذ تصمصیم بین خرافه و بیدینی نیست. این خود نیز نوعی خرافه است.
    4. اندیشه های پایه ای یک تفکر با عملکرد پیروانش فرق بسیار دارد. اندیشه ها در طول زمان به سر زمینهای گوناگون میروند. مانند رودها. هر جا هر کس بشوقی به ان نزدیک میشود و با سلیقه خود با آن معامله می کند. اسلام ایرانیان با اسلام امویان فرق داشت و فقها با عارفان و متکلمان هم اندیشه نیستند. مسلمانان هند و ایران دیگر گونه می اندیشند و حتّی یک شیعه ایرانی شاید چند روز هم نتواند با یک شیعه لبنانی سر کند. همه هم همه کار به اسم اسلام میکنند.مگر آنچه یهودیان و مسیحیان می کنند و آن جنایتی که راهبان بودائی در برمه می کنند و مسلمان بر آتش می افکنند را بودا گفته است؟
    5. در بین سکولارها هم چنین است. به هر طرف می خواهید نگاه کنید. آمریکا و هیروشیما، امریکا و ویت نام، کره، ژاپن، شوروی و روسیه، فرانسه مهد انقلاب، انگلیس و هر که نام ببرید. مگر آنچه اینان کردند را بنیان گذاران آمریکا و دیگران نسخه اش را نوشتند؟
    6. در این بین تفکرات دیگر هم هست. شما در بین فقیهان، عارفان و اهل دین آزادگانی می بنید که بر بزرگیشان خلق سر تعظیم فرود می آورند. از اسلام بگیر تا بودائی. از الهیات رهائی بخش مسیحی بگیر تا خاخامهای ضد صهیونیست. از “آن ماری شیمل” مسیحی بگوتا ماندلای مسیحی و دالائی لامای بودائی و منتظری فقیه ونوریزاد و موسوی شیعه.از خانم “آن سان سوچی” تا “نسرین ستوده و شیرین عبادی”. از چه گوارای کمونیست تا چخوف و سارتر و ساخاروف. میدانید وجه مشترک همه اینها چیست؟ انسان بودن.
    7. ما چرا باید خصلت مشترک انسانی خود را راحت فراموش کنیم؟ مگر آفریده های یک خدا نیستیم؟ در بعد ملّی مگر ما همه ایرانی نیستیم؟ جرا باید به آبا و اجداد خود تهمتهای نا روا بزنیم؟ که دلمان خنک شود؟ گدشتگان ما دیگر دستشان از این دنیا کوتاه است و ماییم و تاریخی که معلوم نیست که نوشته و چه نوشته. خرد ورزی در دوران ما یعنی یافتن راهی برای دردهای مزمنی است که قربانیانش ایرانیان اند از هر عقیده ومرام . خرد را دراین راه بکار گیریم.

     
  68. سلام………

    به نظر من این نظام با کودتا به زمین خواهد خورد چون هر گونه اصلاح و بازسازی در این انقلاب ناممکن شده است…

    قلدر های بیت رهبری و سپاه و اطلاعاتی ها مگر می گذارند کسانی مانند آیه الله منتظری ها و سروش ها و کدیور ها و

    نوری زاد ها لب به سخن بگشایند؟؟؟؟؟

    چندی پیش داشتم متن نامه ی آیه الله طاهری اصفهانی و نیز فرهیخته گرامی جناب آقای زید آبادی را می خواندم که با کمال متانت به رهبری نامه نوشته بودند اما آنها و امثال آنها در نطفه خفه شدند….

    همه کس و همه چیز دارد با رهبری مقایسه می شود !!!!!!!!!!!

    آن ها تا با انتقادی استوار و حتی نا استوار مواجه می شودن به حکم غلط از دین افراد را حبس و زندانی می کنند.

    دوستی می گفت ما در ایران دو دولت و نیز دو مجلس داریم :

    مجلس دولت مردم …. مجلس و دولت رهبری !!!

    مجلس ششم ، مجلس مردم بود اما مجلس این روزها مجلس مردم نیست !!!!!!!!!

    کجا رفتند مردم ؟؟؟؟؟

    همه ی اعتراض ها هم در نطفه خفه می شود …. دولت روحانی هم با همه ی خوبیهایش نمی تواند در برابر دولت رهبری و مجلس رهبری و جنتی بایستد.

    بگذارید تا معلوم شود برای کسب قدرت ، پس از خامنه ای یا پس از حوادثی که در پیش است مسئولان رده بالا چطور استخوان های خود را ببلعند….

    مگر به این سادگی دیگر می شود به جامعه قبولاند که فلانی ولی امر شماست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    یا مگر دیگر می شود بزرگان ////نظام را کنار هم نشاند ؟؟؟؟؟؟؟؟

     
  69. نوری زاد عزیز!
    از دید من این نظر سنجی ناقص است، این حکومت واژگون خواهد شد و شکی در آن نیست اما با خود ایران را به زیر خواهد کشید و خواهند نشست مردمان و شاهد تجزیه کشور خواهند بود.

     
  70. مصباح يزدى ( غير منفور )

    جناب نوريزاد عزيز: //// با استفاده از جهالت مردم و ايمانشان به خدا و پيغمبر و ترساندن جاهلان از عقوبت خدايند در صورت نافرماني او حكومت مي كند و تبليغات شديد هم كمك او هستند. شما توجه كنيد كه امام دوازدهم در چند نقطه كشور قدمگاه دارند ولي ايشان نه تنها قدمگاه بلكه ايستگاه هم دارند ( ظريفي مي گفت ///// ) و جالب اينكه ابلهان أنجا براي زيارت مي روند و نذوراتشان را مي پدر الزند، بمهين دليل من استبداد را انتخاب كردم. جهت تأييد حرفهايم به you tube سري بزنيد و ايستگاه ///// را تايپ كنيد. شما مي ببينيد كه ايشان براي ازدياد طرفدارانشان كنترل جمعيت را تقبيح كرده اند چون مي داند كه فقط ////طرفدارشان به ايشان رأي مي دهند و حرفش را أجرا مي كنند.

     
  71. آقای نوری زاد
    آیا تعطیلی ناگهانی تمام سفارتخانه‌های اسرائیل به معنای آمادگی حمله نظامی به ایران است؟

     
  72. منظور از استبداد این است که وضع به همین منوال باقی می ماند؟

    —————-

    وشاید غلیظ تر!

     
  73. به یزدان که گر ما خرد داشتیم کجا این سرانجام بد داشتیم

     

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

83 queries in 1106 seconds.