این مجتمع یکی ازجاذبه های صنعتی خوزستان که نه، یکی از جاذبه های ایران که نه، بل یکی از جذاب ترین مجتمع های صنعتی خاورمیانه است. جوری که شما – هرکه هستید – به یک جورغرورو دلخوشیِ مبارک فرومی شوید. وازاین که دراین نقطه از سرزمین شما یک چنین تکنولوژی درهم پیچیده و گسترده ای وجود دارد، به داشته های کشورتان افتخارمی کنید. این افتخار وغرور را بگذاریم یک سمت، ودرسمت دیگر به خسارت ها وآسیب های آن بپردازیم.
این مجتمع، عمدتاً ضایعات خود را به دریا می ریزد. بویژه ضایعات آغشته به جیوه اش را. نمایندگان محیط زیست، دراینجا نیز به مدیران این مجتمع ” هماهنگ” اند. جوری که مثلاً با آمدن آنها، بصورت صوری خط تولید بخش های مورد بازدید را تعطیل می کنند تا فضولات آنها به دریا نریزد.
این مجتمع با همه ی آوازه ی خاورمیانه ای اش، با یک سوم ظرفیتش کارمی کند. تحریمها از یک سوی و مدیریت نامطلوب و ویژه گرا از دیگرسوی، این سرمایه گذاریِ ملی را دراین نقطه از ریخت انداخته است. دراینجا سیزده واحد مستقل درکنارهم وجود دارند که قراربوده هرواحد محصول یا محصولات متنوعی تولید کند. خروجی این مجتمع – هرچه که هست – با احتساب سرمایه ای که خرجش شده و با احتساب هزینه های جاری اش، اصلاً متوازن و به صرفه نیست. صادقانه بگویم: یک جور رودربایستی ملی این مجتمع را سرِپا نگهداشته است.
اگرتحریمی درکارنبود واگرمدیریت کارآمدی دراینجا ودربخش بین الملل وبازاریابی این مجتمع دست بکارمی شد، امروزباید چهارده هزارنیروی انسانی دراین مجتمع مشغول کارمی بودند. ازکارگران ساده تا متخصصین.
دریک مثال، پتروشیمی اروند این مجتمع، یکی ازبزرگترین زنجیره های تولید پی وی سی درجهان را درخود جای داده است. یا مثلاً پتروشیمی بوعلی این مجتمع، که بزرگترین برج تقطیرخاورمیانه را داراست. اما تولید؟! وفروش جهانی؟! یا پتروشیمی تندگویان، که باید بزرگترین واحد تولید نخ پلی استر درخاورمیانه باشد. که هست البته. اما خروجی اش؟! عمده ی خروجی این مجتمع، مواد خام (پلیمر) است. شوربختانه موادی که دراینجا باید به محصولات متنوعی تبدیل می شدند و ارزش افزوده پیدا می کردند، اکنون خام خام به دنیا صادرمی شوند.
ازآلاینده های پتروشیمی نیز بگویم که باعث شده ماهشهر- بعد از تهران – بیشترین کودکان ناقص الخلقه را دارا باشد. راستی چه باید کرد؟ اینجا اگربهمین صورت باقی بماند، تعطیلی اش حتماً مقرون به صرفه ترو پسندیده تر خواهد بود. حتی با این شرط که کارگران و متخصصان درخانه های خود بمانند و حقوق ماهیانه دریافت کنند.
این سفر درنیمه ی دوم آذرماه به ماهشهرصورت پذیرفته است.
محمد نوری زاد
نیمه ی دوم آذرماه سال نود و دو
این گنج، ” نداشتن و نخواستن ” است. اگر خواستار این گنج هستید، …. بسم الله!
احسنت
بقول جوونهاى امروزى؛بابا ايول،نوشته ات بسيار خلاقانه بودanita.كاملا” بجا ست ان جمله كه: هر ننه قمرى ميتواند نفت بفروشد و كشوردارى كند.اما جان دلم، اين ننه قمرها با ثروت عظيم نفت هم نتوانستند كشوردارى كنند.
, Nurizade aziz
Salam. man yeki az khanandegane hamishegiye matalebe shoma hastam. be hemat va azadegi ye shoma dorood mifrestam. mikhatam az dooste azizi be name “Anita” be khatere ersale “agar alman jomhooriye eslami bood” tashakor konam. tanze siyasi ejtemay i aamigh va jalebi bood
barayae shoma va khanevadeye mohtaramatoon tandorosti va deli shad ra arezoomadam.
be omide “Iran” i AZAD va ABAD.
با سلام خدمت برادر عزيزم نوريزاد نظر آقاي تاريخ دوست براي خودش محترم ولي درد مردماني كه از مركز به دور هستند و هرگز به اين صراحت مشكلات آنها بيان نميشود درد كمي نيست برادرم بنويس تو زبان من و امثال من را كه از درون در حال انفجار هستند از اين هم ظلم و فساد ولي جرات فرياد ندارند باش خداوند يار و پشتيبان تو باشد
آقای نوری زاد گرامی. یکی از دوستان برایتان کامنت گذشته که مطالبتان در باب سفرهای صلح و دوستی جالب نیست و مثل سفرهای استانی احمدی نژاد دارد کم کم بی محتوا میشود و خلاصه خواسته از کنار گود به شما انتقاداتی بکند و بعد هم نوشته که خوانندگان شما انتظارات بیشتری از شما دارند و اکنون دچار ملالت شده اند و کلی از این حرف ها. اینجانب خواستم بگویم که ایشان از جانب خودش حرف زده و من که خواننده مطالب شما هستم از مطالب شما و همینطور عکسهای ضمیمه بسیار استفاده میکنم و خرسندم که گوشههایی از زندگی مردم کشورم را به من نشان میدهید و یاد آوری میکنید که اگر گزارشهای مختصر و مفید شما و این عکسها نبود شاید هرگز با آنها اشنا نمیشدم. این را هم اضافه کنم که به نظر من این گزارشهای شما کاملا استثنایی است و من – شاید به دلیل کم سوادی – تا کنون نظیر چنین سفرنامهای را از کسی نخوانده ام! در خاتمه، دوستان لطف کنند وقتی نظر خودشان را مینویسند ، آنرا به عنوان نظر جمعی خوانندگان معرفی نکنند. نه! جناب ” تاریخدوست “، آنچه نوشته اید فقط نظر شماست و البته محترم است هر چند به نظر من غلط و بسیار دور از انصاف است.
تتتت
باسلام خدمت پدرعزیزم
بخوبی یادم هست چندماه پیش دریکی ازکامنتها خانمی درخواست کرده
بود که مطالب بیشتری بگذارید ونوشته بود که هر روز به سایت شماسر میزند وانتظاردارد هر روز مطلبی بگذارید!
وشمامثل همیشه به زیبایی پاسخ داده بودید که هر روز و زیاد گذاشتن مطلب آن را بی ارزش میکند(چیزی شبیه به همین مضمون)
امااین روزها که درسفرخوزستان هستید میبینم در یک روز 5تاپست گذاشته اید!آنهم بایک عکس ساده وچندخط نوشته!
من وسایرخوانندگان بیشتردوست داریم ازمطالب شما استفاده کنیم وانتظار پر محتوابودن داریم
درموردسفرهایتان بایدبگویم شده مثل سفرهای استانی احمدی نژاد!!!!
انگارواجب شده به تمام شهرها وروستاها سربزنید یک عکس بگیرید وبگذارید درسایت وبعدش نوبت شهری دیگروتنها جملاتی که ازهرشهرمیگویید این است که سپاه خورده وبرده وهمه را بدبخت کرده!
برفرض که فرمایش شما کاملاقبول!آیاتنهامشکل شهرها سپاه است وچیزدیگری برای نوشتن نیست؟
به نظرتان اینهمه ماوشما ازسخنان رهبر تانمایندگان مجلس وامام جمعه ها ایراد میگیریم؛اینها را کی انتخاب میکنه میان سرکار؟
بهترنیست بجای نوشته های تکراری ودیدن اشکالات ظاهری که ممکن است ملالت بار هم بشود
از زاویه دیگری به این سفرها نگاه کنید ویافکری بحال تاثیرگذاری درفرهنگ وطرزفکرمردم بکنید که مسبب اصلی ان وضع است
امیدوارم ازحرفهای من نرنجید وجواب منو چه خصوصی ویاعمومی بدید!
دوستتون دارم وچشم انتظار دیدن شماهستم
پسرتاریخدوست شما ازبوشهر
—————————————
سلام دوست من
قبول دارم که دراین شهرها شاید حرف متفاوتی نباشد اما این سفرها بهانه ای هستند تا من به زندانیان سیاسی و مردمان زندانی در شهرهای دور اشاره کنم. من خود مثل شما همیشه از دور به این شهرها می نگریستم. امروز اما خود را در بطن درد مردمی می بینم که پیش از این گویا هرگز درکنارشان نبوده ام. همین امروز به شهر لالی رفتم. با کمی فاصله از مسجد سلیمان. این شهر نماینده ای داشته – برادر محسن رضایی – که شانزده سال تمام در مجلس بوده. این شهر یک ویرانه است. یک ویرانه. که اگر از ابتدای انقلاب هر روز مختصری به آبادانی و دگرگونی اش اختصاص داده بودند تا کنون زیر و رو شده بود. من اینها را که می بینم دلم نمی آید از کنارشان بی تفاوت رد شوم. احساس شما را درک می کنم. که انتظار سخن متفاوت دارید. من اما با احساس مردمی درگیرم که دردشان همین ها ست. بی آنکه همین درد را مرکز نشینان بفهمند. دوست من، نگاه من به این شهرها کاملا خام بود. امروز اما با این سفرها – که برای من بسیار نیز دشوار است – خود را در کنار مردمی می بینم که تریبونی برای دردهایشان ندارند. عیب ندارد. شما کمی تحمل کن پسرم. بخاطر رنجی که این مردم می برند.
با احترام
السلام العلیکم و رحمتاللاه جناب نوریزاد
انشاء اللاه احوالات شریف حسنا و مقدرات امور مقبول و خاطر طیبه و باطن طاهر باشد
آنـهـا کـه کـهـن شـدنـد و اینها که نوند ….. هر کس بمراد خویش یک تک بدوند
ایـن کـهـنـه جـهـان بـکـس نـمـاند باقی …. رفـتـنـد و رویـم دیـگـر آیـنـد و روند
اخوی گرام چندی است به یاری ذات اقدس و باری تعالی استفساری از ما و کسب استعلامی از شما بر ما حادث گشته که به لطف پروردگار و الطاف شما مرتفع گردد و بل آسوده گردیم که انا الله مع الصابرین.
سرور حرمتمند قلیل زمان و کثیر حادثی است حلیفان و صدیقان به قصد استنکاف به طرح مسألة از شما پرداخته و عنقریب استجب گردیدهاند لکن اسباب مزید استفهامات و فیالواقع مجالات اینجانب نیز گردیده نظیر:
من یک گنجی دارم که هیچ وقت تمام نمیشود
من یک وردی بلدم که باعث عافیت میشود
خداوند از شما راضی بگردد چنانچه کرم نموده و اندک اسرار عافیت و بضاع را يحل الشفرة یا رمزگشایی نموده و محل و طریقة این ورد و گنج بر ما واضح گردانید که سخت محتاجیم.
الهم المرزقنی الخیرالدنیا و الاخرة
درود بر anita
…
اسلام واقعی!!!
اگر آلمان، جمهورى اسلامى آلمان بود
آقاى نوريزاد. شما پس از ديدن اين همه نابسامانى در مديريت مناطق نفت خيز، پستى داشتيد به نام ” اگر خوزستان جزئى از خاك آلمان بود”. با الهام از پست شما من هم متنى نوشته ام به نام “اگر آلمان، جمهورى اسلامى آلمان بود”.
بر اساس اين نوشته خيالى، كشور ايران به خاطر فساد مالى گسترده ورشكسته شده ولى سران كشور هنوز از گنده گويى دست بر نداشته اند. دولت آلمان پيشنهاد مى كند كشورش را با اقتصاد قوى و سرپا به آنان تحويل دهد و در عوض مديريت ايران را بر عهده گيرد. سران جمهورى اسلامى هم از خدا خواسته، پذيرفته اند و كشور ورشكسته را تحويل دولت آلمان داده اند و كشور آلمان را تحويل گرفته اندو مردم آلمان نيز مسلمان شده اند. البته به زور كه نه، بلكه مثل هميشهُ تاريخ، با آغوش باز.
زمان: ده سال بعد،
مكان: برلين، جلسه اضطرارى شوراى عالى امنيت ملى جمهورى اسلامى آلمان
– اِ سردار فيروز آبادى چرا اينقدر لاغر شده اى؟؟؟
– آقا كشور ورشكسته شده و خزانه خالى است.
– اوضاع آنقدر خراب است كه روى شكم تو هم اثر گذاشته؟؟
– آقا از خراب هم خراب تر است. حسن نصرالله را تازگى نديده ايد؟ شكمش چسبيده به كمرش.
– نه آن نمك نشناس را تازگى نديده ام. جديدا خيلى جسور شده. مواجبش كه مرتب نمى رسد ديگر دستخط ما را نمى خواند…ببينم ما سى چهل سال در ايران كشوردارى كرديم هر چه مى خورديم و مى برديم تهش در نمى آمد. يكى به من بگويد چطور اينجا به اين زودى كفگير به ته ديگ خورد؟
– آقا اينجا ماده خام ندارند كه بفروشند اقتصادشان مبتنى بر توليد سرمايه براساس صادرات صنعتى داراى ارزش افزوده و آن هم برپايه “مديريت علمى” و “فكر” بود كه از وقتى ما آمديم طبيعتاً اين دو، تعطيل شد.
– مردك حالا چه لفظ قلم حرف مى زند. هيئتى بِنال ببينم اين كه گفتى يعنى چه؟
– يعنى آقا در ايران نفت هست كه، جسارت است، هر ننه قمرى مى تواند بفروشد و كشور دارى كند.
– خوب تو هم جسور شدى. جيره ات مثل قبل نمى رسد بايد بى حرمتى كنى؟
حالا چرا همه بچه هايتان را آورده ايدجلسه. مگر بچه بازى است؟
– آقا به خاطر آلودگى هواى برلين، يك هفته همه مدارس تعطيل است. زن هايمان هم بخاطر بى پولى تحويلمان نمى گيرند و پول پرستار بچه هم نداريم.
– آخ گفتى ألودگىِ هوا، ياد ميهن افتادم. راستى كه هيچ جا ميهن نمى شود…… چيه چرا همه ماتتان برده؟
– آقا آخر در طى همه سالهايى كه ايران بوديم كلمه ميهن را هيچوقت از شما نشنيده بوديم.
– آخ كه حالا قدرش را مى دانم. چه دورانى داشتيم. عجب غلطى كرديم جابجا كرديم چه مى دانستيم قويترين اقتصاد اروپا اينقدر سريع زرتش قمصور مى شود. گفتيم تا تقش در بيايد يكى دو نسل خود و فك و فاميلمان را آباد كرده ايم . همه اش تقصير دشمن است. حالا از ميهن چه خبر؟
– آقا مى گويند اوضاع نسبت به قبل خيلى تغيير كرده. شير هاى نفت را بسته اند و مى گويند مال نسل هاى بعدى هم هست.
– چه حرفها!! پس از كجا مى خورند؟
– مى گويند ايران كشورى آفتابى، سرشار از منابع غنى و نيروى انسانى مستعد است. با هيچ كشورى دعوا كشمكش نمى كنند، صنايع و زيرساخت ها را با تكنولوژى مدرن نوسازى كرده و بعلت كم آبىِ اقليمىِ ايران ، سيستم هاى آبيارى را از حالت سنتى خارج كرده و بر اساس آخرين تكنولوژى روزبازسازى كرده اند. هوا پاكيزه تر، فرصت هاى شغلىِ بيشترو مردم هم راضى و دلگرم، به آينده خود و بچه هايشان اميدوار شده اند و سخت كار مى كنند. كسى به فكر مهاجرت نيست. هيچ سازمانى از ماليات معاف نيست، رسانه ها را آزاد گذاشته اند كه مو را از ماست بكشند و اگر مسؤلى پايش را كج گذاشت بلانسبت خشتكش را بكشند روى سرش. و ديگر از آن اقتصاد هردمبيل كه برخى بتوانند يك شبه ره صد ساله بروند و برخى يك شبه به خاك سياه بنشينند هم خبرى نيست.
– يعنى چه كه با هيچ كشورى كشمكش ندارند. پس چطور بدون دشمن اموراتشان مى گذرد؟؟ يعنى چه كه همه سازمان ها ماليات مى دهند پس سرانشان از كجا مى خورند و مى برند؟؟
– آقا بين سرانشان كسى كه كنگر خورده و لنگر انداخته باشد و مخارجش غير شفاف باشد، وجود ندارد. يك رئيس جمهورِانتخابى هست كه دولتش محدود، دوره اى و شفاف است. يعنى همه مخارجش حساب و كتاب دارد و بايد به مجلس ِ نتخابىِ واقعى هم جواب پس بدهد.
– عجب… عجب… اين نوريزاد كيبوردش سابيد از بس به من نامه نوشت و همين ها را گفت و من گوش نكردم. تا نامه نود ونهمش را يادم هست كه نوشته بود. راستى حالا چه مى كند؟
– هيچى آقا. همان زندگى ساده و همان عقايدش را دارد و در همان وب سايتش مى نويسد.
– هنوز از مسلمانى اش نور مى نوشد؟ به جرم اقدام بر عليه امنيت ملى و تشويش افكار عمومى دستگيرش نكرده اند؟
– نخيرآقا. مى گويند هر كس هر چه دلش مى خواهد بنوشد. تا وقتى به ديگران ضرر نزند عيبى ندارد. مردم هم آزادند هر عقيده و دينى را داشته باشند و ابراز كنند و يا اگر دوست داشتند بى دين باشند فقط بايد به حقوق يكديگر تجاوز نكنند.
– بايد بر گرديم ميهن. اينجا ديگر ماندن ندارد. نه بخاطر اينكه ورشكسته شده ايم ها، اصلا ميهن چيز ديگرى بود.
– آقا كاش مى شد. اما مردم ديگر زير بار نمى روند. بخصوص حالا كه تجربه آلمان را هم ديده اند.
– يعنى هيچ راهى ندارد؟ اكبر تو بگو. وقتى همه توى گِل مى مانند، تو هميشه يك راهِ حلِ توپ پيدا مى كنى.
– هنوز جاى اميدوارى هست. من يك نشانه هاى خوبى مى بينم. هنوز در ايران تك و توكى هستند كه مى گويند اسلامى كه پياده شد و دو كشور ثروتمند و مستعد را به خاك سياه نشاند اسلام واقعى نبود و اگر اسلام واقعى پياده مى شد همين كارها را كه اينها با فكر و برنامه ريزى دارند مى كنند، مى كرد.. همين ايده را پروبالش بدهيم، كار تمام است. هميشه جواب داده.
– راست مى گويى؟؟ درست مى شنوم؟؟ هنوزم هستند همچين كسايى؟؟!! الهى شكر!! ايول بابا اينا ديگه كى هستن!! بچه ها جمع كنيد بر مى گرديم. اى خدا شكرت. گرسنگى تمام شد. از همين الان بوى نفت را حس مى كنم……….
همه با عجله وسائلشان را جمع مى كنند.
نوری جان تو مو می بینی . پیچش مو ندیده ای . تولید کنندگان رقیب و بویژه اعراب به مدیران ایرانی در وزارتخانه های مختلف برای سنگ اندازی در تولید و صادرات پول می دهند و اینها با وضع قوانین مزخرفی به انها خدمت می کنند . ایا ندیده ای شهرداری یک میدان را سالی چند بار تغییر دکور می دهد ؟ یک بار گود می کند ، بار دیگر تپه می کند ، چمن می کند ، استخر می کند و… شهرداری دنبال زیبا سازی نیست مدیران دنبال زد و بندند .
درود
با وجود رهبران و اینگونه رجال سیاسی-مذهبی در این کشور چیزی قابل اصلاح نیست, اصلاحات ملزومات خویش را میطلبد و در یک سیستم بستۀ تکسویۀ قهرینگر با انواع عادات مستبدانه و مستعمرانه که مبدل به شخصیت زمامداران گشته و روابط پدرسالارانه هر نوع امیدواری نسبت به آینده عبث است.
دیدگاه آقای خامنهایی و امام جمعهها و سرداران سپاه و نمایندگان مجلس و روحانیون درباری به کشور و مردم ایران به منزلۀ یک ماده گاو شیری از نژاد هولشتاین است که با نهادنِ یک قلابِ مهار در بینی (Nose Ring) و یک حلقه و طناب بر گردن, به هرگونه و هرجا او را بدنبال خود کشید و تا جای ممکن میبایست این گاو را دوشید و بدون مراقبت و بهداشت و تغذیه و سرپناه, مرتب او را وادار به زایشِ گوسالههای فراوان نمود, و این گوسالهها به همراه والدینشان در فشار و تنگنا همچون کرم در هم بلولند و آنان نیز به ثروت اندوزی و عیش و چپاول مشغول باشند, هرازگاه نیز گوسالهایی به مسلخ و سیخِ داغ کشند و بزم و لذت تکمیل بگردانند و همچنین موجبات عبرت سایرین فراهم آورند.
معادلۀ سختی نیست, 35 سال با نهایتِ بیمسئولیتی و نهادن طوق بندگی وبردگی بر گردۀ جامعه هر عملی که خواستهاند انجام دادهاند, هر غارتی از منابع و املاک و سهام کشور تحت عناوین خمس و ذکات و سهم امام یا انواع اختلاسها براحتی و اتفاق نظر صورت پذیرفته, و هر اعتراض مردم به زندان و شکنجه و قتل یا بیکاری و فقر انجامیده, و دستگاه مخروبۀ دست نشاندۀ قضایی نیز همواره لبخند زنان به رهبر (خودخوانده) و سایر خدمه و حشمۀ او به چنگ و دندان نشان دادن به معترضین پرداخته و از کوچکترین احقاق حقوق جامعه حتا در موارد غیر سیاسی و با اخذ انواع رشوه و پارتیبازی عاجز بوده, بله آقای خامنهایی و سایر حضراتِ عنوان شده به اتفاق خانوادههای آنان به این وضعیت عادت کردهاند, فساد و بردگی و انواع دزدیها را اوجبِ واجبات میدانند و معترض به اوجبِ واجبات را شایستۀ مرگ و ذلت.
تمامی مدیریتها و سفارتخانهها و مشاغلِ راحت و پردرامد را نصیب خویش و فرزندان کمسواد و کودن خویش نمودهاند و تحصیلکردگان و فرزانگان زیردست آنان یا بیکار و خانهنشین یا زندان, بله انسان زود به لذت و راحتی خو میگیرد چه رسد به جنس آخوند که خصیصۀ ذاتی اوست.
جالب اینجاست حضرات تصور میکنند تا آخرین دقایق عمرشان قادر به حفظ این وضعیتِ تباهی بر جامعه بوده و مردم هم با نوشتن مشکلات سرگرم باشند و هر چند مدت با یک شایعه یا جنجال یا مسئلۀ ملی و غیرو سرِ کار باشند و فصل و فصل ادامه دهند, بله خوب میدانم که استاد این فصول شدهاید, خیر جناب آقای خامنهایی میبایست تکلیف ما و مردم و کشور را مشخص کنید, فقر و فساد و اختلاس دیگر کافیست, لطفا جایگاه را رها سازید و به همراه امام جمعهها و عوامل ناکامی کشور تشریف بفرمایید منزل به گلکاری مشغول گردید, تا با رویِ کار آمدن شایستگان کشور سروسامانی گیرد, آمار خودکشیها کاهش یابد, عدهایی به کار مشغول گردند, پدران خجالتزده از فقر بتوانند دو مرتبه همسر و فرزندنشان را مشاهده نمایند, شماها که هیچ خجالتی احساس نمیفرمایید.
به مردم کشور هر کسی که مشغول خواندن است عرض میکنم که وضعیت آن چیزی نیست که میبینید یا میگویند, چنانچه مدت زمان دیگری این فسادِ دامنگیر ادامه یابد و جناب روحانی هم قادر به مهار نباشد و اعلام یاری از مردم نکند, طبعا بسیاری از مسایل اعلام خواهد گشت, فقط یک نقطۀ کوچک را ببینید و تا آخر بخوانید: آیا میدانید زمانیکه شما و ما و همگان مشغول انتقاد و به خیال بچگانه و سادهلوحانۀ خویش آموزش اخلاق و روشهای ایجاد جامعۀ مطلوب و آگاهی رسانی از معضلات و افشاگری از اعمال ناروای آنان هستیم, حضراتِ قدیمی و وارثانِ روی کار آمدۀ آنان در چه تفکرات یا بهتر بگویم در چه نقشهها و اعمالی هستند؟
آیا تصور در شرم و حیای اینان دارید؟ آیا انتظار هراسِ آنان از خداوند یا قانون یا خشم و طغیان جامعه را پنداشتهاید؟ آیا گمان میکنید حتا اندکی از اعمالشان کوتاه آیند؟
خیر عزیزان بنده مدتها با آنها کار کردهام, تنها به لحظات فراوان از زندگیِ سراسر محنت در این چند دهه که برای انجام کوچکترین خواسته و حقی که در مقابل اینان و دستگاههای کشور درماندهاید بیاندیشید, چه تعداد “نه” شنیدهاید؟ چقدر چهرۀ مغموم و شکست خوردۀ شما در مقابل موج امید و آرزویِ همسرِ فداکار و فرزند معصومتان… به نمایش درآمده؟
نیازی به پاسخ نیست که همه آگاهیم, ولی آیا میدانید در همان لحظاتِ ماتم و ناامیدیِ شما,
کارهای سودجویانه و امیال حربصانۀ عدۀ دیگری یعنی همان حضرات و عوامل و کاروانِ آنان چگونه پذیرفته و انجام میگرفت؟ چقدر آسان, با یک تلفن, یک دیدار کوتاه, یک گپ مختصر, در اتقاق خصوصی, بهمراه پذیرایی, نوشیدنی و شیرینی, به به و چه چه و خنده, وعده و قرارهای آتی, انواع بده بستان, شمارهها و اسامیِ بدرد خور و راهاندار, دلالها و واسطهها و مظنهها, قاضیهای دستگاه مثلا قضایی, خلاصه همه جور آدمی از مدیر مدرسه تا بالا بالاها….کشوری در قعر منجلاب فساد.
بله صحبت چیز دیگری بود
عزیزان, این حضرات نمایندۀ مجلس و روحانیون و امام جمعه و سیاسیون و هر شخصی که دستش جایی از این منجلاب فساد بند باشد, آنگونه که ما و شما به نوشتهها مینگریم او اینگونه نظر نمیکند, شوربختانه درست بلعکس, او برای آموزش و سواستفادۀ دیگری مینگرد, او در این اندیشه است که در هر موارد اختلاس که شریک و دخیل نبوده سرش بیکلاه مانده, شوربختانه ماجرا این هم نیست, او تصور میکند که سرش کلاه رفته, آیا تفاوت را درک میکنید؟ توضیح میدهم, زمانیکه شما از این اخبار و موارد اندکی که افشاء گردیده تلخکام میشوید, غمگین و افسرده میگردید, دچار بغض یا عصبانیت میگردید, او هم دقیقا همین حالات و اعمال را نشان میدهد, او هم لعنت میفرستد ولی با انگیزۀ دیگر, با تفکر و طراحیِ نقشۀ دیگر… که اگر رهبر این است اگر دولت آنست اگر مجلس و دستگاه قضایی و اطلاعات و پلیس اینست پس خاک بر سر بی عرزۀ من.
ایکاش داستان همین بود, او جرات ندارد داستان را به همسرش گوید و اگر تصادفا همسر او شنیده باشد چه دعوا و مکافاتی هم از جانب او خواهد داشت, که ای مرد ذلیل ببین در این مملکت صدمیلیارد صدمیلیارد (دلار) اختلاس میشود و تویِ بیعرزه به منزل آمدهایی.
بله گرگ با گرگ وصلت میکند, تمام اینها را با چشم خود شاهد بودهام.
شاید بتوانید دلایل برخی اعترافگیریها مثل سعید… یا دستیابی به برخی اطلاعاتِ طبقهبندی شده در دستگاه قضایی یا وزارت اطلاعات در زمان بی ریاستی و از این قبیل را حدس بزنید, داستان صرفا کسب آتو و اهرم فشار نبوده بلکه فراگیری انواع روشهای سیاسی یا اختلاسهای کلان مطرح بود که احمدینژاد و باند او بخوبی از عهده بر آمدند و آب از آب تکان نخورد و بل جایزه هم ستاندند.
تا رهبر اینست…
برای همین است که در عقب افتادهترین ممالک آفریقایی هم میگویند یک رهبر و مسئول باید از حداقل سواد برخودار باشد.
ولی جامعۀ ما دیگر رهبر نمیخواهد چه رسد از این نوع, با همکاری آحاد جامعه و مسئولین و بسیجی و سپاهیِ مردمی, میتوان به آن خاتمه داد و به امید حق و نجات کشور خاتمه خواهد پذیرفت.
«درود و تقدیر و حمایت از علی مطهری فرزند خلف ایرانزمین و کلیۀ آزاد مردان و آزاد زنان که شرف خود را به لانۀ عنکبوت نفروختند»
بنای این مجتمع در چه تاریخی گذاشته شد ؟
————-
پیش از انقلاب اسلامی
ساخت 92 هزار مسجد در کشور
کد خبر: ۳۶۸۲۱۰تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۹۲ – ۲۳:۰۹ – 31 December 2013
فرمانده قرارگاه قرب کوثر سپاه از ساخت 92 هزار مسجد برای کاهش عقبماندگیهای فرهنگی کشور بهزودی خبر داد.
به گزارش خبرگزاری فارس از صومعهسرا، سردار سید ضیاءالدین حزنی عصر امروز در مراسم افتتاح مسجد امام حسین (ع) «بریران تولمشهر» این شهرستان اظهار کرد: این پروژه با اعتباری بالغ بر 400 میلیون تومان احداث شده است.
وی افزود: در ساخت و آمادهسازی مسجد امام حسین (ع) بریران تولمشهر اداره اوقاف و امور خیریه صومعهسرا، خیران و قرارگاه کوثر مشارکت داشتند.
فرمانده قرارگاه کوثر سپاه با اشاره به فلسفه وجودی این قرارگاه تصریح کرد: قرارگاه قرب کوثر در زمان صلح و جنگ همواره آماده ارائه خدمات در حوزه سازندگی و عملیاتی و آبادانی کشور است.
*اجرای 14 هزار پروژه عمرانی کشور توسط قرارگاه کوثر
وی با بیان اینکه قرارگاه کوثر تاکنون موفق به انجام به 14 هزار پروژه عمرانی در کشور شده است، گفت: از این تعداد بالغ بر 8 هزار و 100 پروژه مربوط به احداث مسجد در نقاط مختلف کشور بوده است.
به گفته حزنی، بالغ بر 10 تا 60 میلیون تومان از طرف قرارگاه کوثر به پروژههای مسجدسازی مذکور کمک شده است.
*ساخت 92 هزار مسجد در کشور
وی از ساخت 92 هزار مسجد بهزودی در کشور خبر داد و خاطرنشان کرد: این تعداد مساجد در راستای کاهش میزان عقبماندگیهای فرهنگی در کشور احداث میشود.
فرمانده قرارگاه کوثر تعداد مساجد فعلی کشور را حدود 70 هزار مسجد اعلام کرد و گفت: از تعداد مساجد فعلی کشور 60 هزار مسجد متعلق به شیعیان و 10 هزار مسجد نیز برای استفاده اهل تسنن است.
وی یادآور شد: از 60 هزار مسجد فعال شیعیان کشور تنها 3 هزار مسجد به دلیل اقامه تمام نمازهای پنجگانه به جماعت در آنها مورد قبول رهبری هستند.
حزنی با تأکید بر اینکه مساجد در راستای ارتقای سطح معنوی و فرهنگی مردم بسیار موثر و مهم تلقی میشوند متذکر شد: بیتوجهی به ساخت مساجد در کشور نشانه عقبماندگی فرهنگی است.
وی با اشاره به پروژههای عمرانی قرارگاه کوثر در گیلان خاطرنشان کرد: اکنون 600 مسجد در گیلان در حال ساخت و آمادهسازی است.
فرمانده قرارگاه کوثر یادآور شد: ساخت مسجد و توجه به حوزه فرهنگی باید در اولویت مسئولان کشور قرار گیرد.