سر تیتر خبرها
دیروز، امروز، فردا

دیروز، امروز، فردا

دیروز کلاً روز پربرکتی بود. صبحش را به نوشتن گذراندم. عصرش رفتم مجلس ختم مادر و همسر پیمان عارفی. بازوانش را گرفتم و به او گفتم که احساس تنهایی را با نگاه به همه ی آنانی که مشتاقانه درکنار اویند تسکین دهد. من یک چند وقتی با پیمان در زندان اوین هم بند بوده ام. بهنگام خروج از مسجد باز صورتش را بوسیدم و دلداری اش دادم. درصدایش انگار درد را با یکجور ناامیدی مفرطِ بی انتها آمیخته بودند. بانوان پارک لاله هم بودند. مادر شهید کریم بیگی خبرم کرد که روزجمعه در جوقین شهریار مراسم سالگرد پسرش را برگزار می کند. دعوتم کرد. التماسم را توی صورتش ریختم.

مسجدی که مراسم درآن برگزار شده بود، در بازار دوم نازی آباد بود. مجاور خانه ی پدرو مادر سه شهید خالقی پور. رفتم دیدنشان. همسرم هم بود. ما با این خانواده از سالها پیش محشوریم. مادر تنها در خانه بود. این مادر انگار که از آسمانی از امید و شوق و لبخند به زمین آمده باشد، مطلقاً چیزی از اندوه با خود ندارد. بل همه شور و شادمانی است. یعنی شما با هر اندوه و ناامیدی، به وی که بر بخورید سرمست از امید خواهید شد. پدر را فرستاده بود مسجد محل. تنها بود. ماندیم تا پدر را آوردند. با ویلیچر. و او خودش میله های راه پله را گرفت و کشان کشان خود را بالا کشید. رفتم به استقبالش. تا مرا دید صورتش شکفت. وگفت: چه کار خوبی کردی که آمدی.
کمی بعد دامادشان هم آمد. آقا سیدجلال. و دخترشان و نوه شان سیدعلی.

حالا شب ساعت هشت شده بود. دل به دریا زدیم و رفتیم شهریار برای دیدن پدر ومادر. دیر رسیدیم اما مگر می شود در گرمای محبت دو عزیزی که آسمانی ازمهر باخود دارند مستغرق شد و کام گرفت و دیرهنگامی را بهانه آورد.

اکنون ساعت هفت و ربع روز سه شنبه سوم آذر است. کم کم باید بروم. می خواهم قبل از ساعت هشت جلوی وزارت اطلاعات، درِ شمال، مجاور بزرگراه همت قدم بزنم و برای کارکنانش دست تکان دهم و سلامشان گویم.

فردا هم کارم همین است. ساعت یک ربع به هشت صبح جلوی وزرات اطلاعات قدم خواهم زد. البته بشرط بقا!

محمد نوری زاد
سوم دیماه نود و دو – تهران ساعت هفت و ربعShare This Post

 

درباره محمد نوری زاد

19 نظر

  1. باسلام آقا سوم آذر یا سوم دی فکر کنم آقای نورزاد در یاداشت روزانه ات تاریخ را اشتباه گرفتی

    —————–

    سلام ستار گرامی
    بله اشتباه شده. سوم دیماه درست است.
    سپاس

     
  2. خیلی بیکاری بابا

     
  3. جناب سمیر
    درود بر شما. خواستم بگویم که از نوشته های شما بسیار بهره بردم دوست گرامی. اینبار به شما نمی گویم که بمانید چون خودم هم در این برزخ مانده ام. هر جا که هستید پیروز و سرفراز باشید. ما همگی با اندیشه های متفاوت در یک راه گام بر می داریم و هم دل و هم نواییم. امیدوارم در فردای آزادی، اندیشه های والای انسانی از گزند داغ و درفش در امان بماند.
    بدرود دوست عزیز
    بردیا استقامت

     
  4. سمیر خان

    با رفتن خود ما را غمگین و دیگران را شاد می کنید
    یک بار دیگر کامنت خود را بخوان
    وبسایت نوریزاد تا زمانیکه هک نشده بهترین فرصت است برای شما تا دقیقا با همین مخاطبانتان ارتباط برقرار کنید
    این ها یواشکی به سایت نوریزاد مراجعه می کنند چرا که نوریزاد را از خودشان می دانند
    میخواند ببینند چه شده که شخصی همچون نوریزاد چنین دگرگون شده
    باور کن هر جا بروی بهتر از اینجا پیدا نمی کنی
    تاثیری که وبلاگ نوریزاد بر مردم مذهبی دارد هیچ وبلاگ دیگری ندارد
    بخاطر حرف های زیبایی که در کامنت خداحافظی ات نوشته ای باید بمانی
    کمی به قول معروف دیپلماتیک رفتار کن
    شما هدفت روشنگری است خوب این کار را با ظرافت و زیبایی انجام بده
    ببین حافظ خودمان که گردنش زیر تیغ متعصبین بود چه زیبا و زیرکانه و قدرتمندانه ملایان را سر جایشان نشاند شدید ترین حملات را نثار متعصبین کرد با الفاظ زیبا و دلنشین
    ما نباید پای سگ را گاز بگیریم باید با متانت نقد ها را مطرح کنیم به طور حتم خواننده متوجه می شود
    هیچ جا ندیدم نوری زاد اصل مطلب را سانسور کند
    شرایط نوری زاد را درک کنید

     
  5. بچه های شین اباد منتظر 6 میلیارد بودجه برای درمان هستند ولی میلیارد میلیارد دلار پول خرد آقایان انقلابی ست……

     
  6. با این همه حیف و میل، کجای کار اشکال دارد؟

    چکیده :ملتی که روزی روزگاری نوجوانان دبیرستانی‌اش با جعل شناسنامه خود، در صف رزمندگان قرار می‌گرفتند، چگونه به وزیر و وکیل و رییس بانک و تاجری رسید که اعداد نجومی 150‌میلیارددلاری حیف‌ومیل را در کارنامه خود داشته باشند… باور کنید یک جای کار اشکال…
    عمربن‌عبدالعزیز تنها خلیفه خوشنام اموی است. وقتی به خلافت رسید حاکم مدینه بود که به شام کوچید. مدتی از خلافتش گذشت، یکی از دوستان ایام امارت وی در مدینه به دیدن خلیفه آمد. خلیفه از وی پرسید اوضاع چطور است؟ اظهار رضایت کرد؛ وقتی خلیفه علت را پرسید، پاسخ داد: اگر آب از سرچشمه پاک و زلال باشد ناخالصی‌های مسیر را با پاکی خود از بین می‌برد، امان از وقتی که آب از سرچشمه گل‌آلود باشد. حالا شده حکایت دولت سابق. هر روز پرونده‌ای رو می‌شود و متاسفم بگویم وقتی آب از سرچشمه گل‌آلود بود بالطبع در طول مسیر آلودگی‌هایی هم اضافه می‌شد و از درون آن، پرونده سه‌هزار‌میلیاردی، بابک زنجانی، تامین‌اجتماعی و پرونده بیمه ایران بیرون می‌آید و به یقین در آینده هم پرونده‌هایی ازاین‌دست خواهیم داشت که ریشه در عملکرد دولت نهم و دهم خواهند داشت؛ برای نمونه به اختلاف حساب ۱۵۰‌میلیاردی خزانه توجه کنید: عوض حیدرپور، نماینده مجلس و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی پرده از این پرونده برداشت: «وزیر اقتصاد قبلی می‌گفت ما ۵۰‌میلیارد در صندوق توسعه ملی سپرده‌ایم، ۵۰‌میلیارددلار هم در بانک‌ها، مثل بانک چین و… داریم ولی پولی که در جمهوری‌اسلامی به‌دست آمده با پولی که هزینه شده است اختلاف آن ۱۵۰‌میلیارددلار (معادل ۴۵۰‌هزار‌میلیاردتومان با دلار ۳۰۰۰ تومانی) است.» آقای حیدرپور در تشریح اختلاف مالی که عدد صد‌میلیارد یا ۱۵۰‌میلیارددلار را از آن استخراج کرده می‌گوید: «… ما در دولت نهم و دهم مقداری نفت فروختیم، مقدار زیادی هم محصولات پتروشیمی فروختیم یعنی منهای نفت خام که فروختیم محصولات پتروشیمی و میعانات گازی هم فروختیم، میعانات و نفت خامی که فروختیم حدود ۸۵۰ تا ۹۰۰‌میلیارددلار است و مقدار زیادی هم اموال و سرمایه‌های دولت را درخصوصی‌سازی واگذار کردیم که اگر این پول‌ها را جمع بزنیم، عدد کلی آن بالای هزار‌میلیارددلار است.»
    وقتی پرونده سه‌هزار‌میلیاردی گشوده شد آه از نهاد همه درآمد که چه شد از پرونده اختلاس ۱۲۳‌میلیاردتومانی به پرونده فساد بانکی سه‌هزار‌میلیاردی رسیدیم، نگارنده هم چندین مطلب نوشتم حال اینکه در همان پرونده سه‌هزار‌میلیاردی اصل سرمایه موجود بود و تا هم‌اکنون هم ظاهرا پول بانک‌ها پرداخت شده است اما درباره پرونده چهارهزارو۵۰۰‌میلیاردتومانی که به مراتب از آن فساد بیشتر است و معلوم نیست این پول‌ها کجاست چرا حساسیت نشان نمی‌دهیم؟ از درون همین فسادهاست که امثال بابک زنجانی‌ها سربرمی‌آورند. علت وقوع چنین حوادثی، عدم رعایت قانون خصوصا قانون‌اساسی است. برابر اصل۵۳ قانون‌اساسی، تمامی دریافت‌های دولت در حساب‌های خزانه‌داری کل متمرکز می‌شود و همه پرداخت‌ها در حدود اعتبارات مصوب به موجب قانون انجام می‌گیرد. نگارنده معتقد است این بخش خصوصی است که می‌تواند چرخ‌های اقتصاد و اشتغال و کار را به حرکت درآورد و زمانی می‌تواند در عالم رقابت رشد کند که افراد دیگری از رانت استفاده نکنند. آیا پذیرفتنی است که مسوولان مربوطه در ترکیه، پرده از انتقال غیرقانونی ۸۷‌میلیاردیورو از ایران به ترکیه بردارند؟ به راستی دولت پاکدست نهم و دهم، با اعتماد عمومی و با اقتصاد و خزانه عمومی چه کرد؟ مگر امکان دارد که یک نفر بدون حمایت بالادستی‌ها شمش طلا و ارزهای مختلف را از کشور خارج کند؟
    برابر اخبار منتشره، پلیس استانبول سرنخ یک فساد مالی را کشف می‌کند و در جریان این دستگیری‌ها چندین نفر از جمله رییس بانک خلق، شهردار یکی از مناطق استانبول، فرزند وزیر کشور- که پلیس ترکیه زیر نظر وزیر کشور اداره می‌شود- پسر وزیر اقتصاد و فرزند وزیر شهرسازی و محیط‌زیست ترکیه را بازداشت می‌کند. علاوه بر آن، یک بازرگان ایرانی هم بازداشت می‌شود که شرح آن در شماره روز پنجشنبه هفته گذشته روزنامه «شرق» آمده است. تاریخ انتقال پول از بانک ملی ایران به حساب تاجر ایرانی، همزمان است با ریاست محمودرضا خاوری بر بانک ملی ایران. فردی که با برملاشدن پرونده سه‌هزار‌میلیاردی، از ایران گریخت. حیثیت و آبروی نظام اقتصادی کشور در خطر است. یا این عدد ۸۷‌میلیاردیورو صحیح است که لابد درست است چرا که پلیس ترکیه وارد حوزه خطرناک اقتصادی حزب حاکم اعتدال و توسعه شده است و نمی‌تواند دروغ باشد پس این سرمایه کشور بوده است. وقتی در گزارش پلیس ترکیه آمده است: «… دستورالعمل‌های انتقال پول‌ها را از ایران دریافت می‌کردند…» همین یک جمله کافی است که مجلس وارد عمل شود و برابر اصل ۷۶ قانون‌اساسی تحقیق‌وتفحص از عملکرد بانک ملی حداقل در دوره ریاست محمودرضا خاوری داشته باشد. دولت گذشته با انباشتی از پرونده‌های حیف‌ومیل بیت‌المال روبه‌روست از گم‌شدن ۱۵۰‌میلیارددلاری که باید به خزانه واریز می‌شد از پرونده بیمه که تا نهانخانه معاون اول ریاست‌جمهوری رسوخ کرده بود، از تاراجی که در سازمان تامین‌اجتماعی صورت گرفته بود و دامن وزیر و وکیل دولت را آلود کرده بود تا چهره یک‌شبه شهرت‌یافته در اقتصاد کشور- بابک زنجانی- که از رانندگی رییس‌کل بانک‌مرکزی به ثروت هنگفتی رسید و مقدرات زمین‌وهوا و دریای کشور را به خود اختصاص داد تا همین پرونده انتقال ۸۷‌میلیاردیورو سرمایه کشور از طریق سیستم بانکی. آدم می‌ماند معطل که چه شد و چه بر سر این ملت رفت. ملتی که روزی روزگاری نوجوانان دبیرستانی‌اش با جعل شناسنامه خود، در صف رزمندگان قرار می‌گرفتند، ملتی که جوان اسیر و دربندش نگاه نافذش را در قاب دوربین خبرنگاران می‌گرداند و در حالی که به وسیله صدامیان به اسارت گرفته شده بود فریاد مرگ بر صدام سر می‌داد، ملتی که باکری‌ها، همت‌ها، ستاری‌ها و… را در سینه پرافتخار خود دارد چگونه به وزیر و وکیل و رییس بانک و تاجری رسید که اعداد نجومی ۱۵۰‌میلیارددلاری حیف‌ومیل را در کارنامه خود داشته باشند… باور کنید یک جای کار اشکال دارد!

     
  7. تعریضی بر حکم اعدام و قصاص
    1- مدعای اخیر رئیس قوّه قضا در مورد حکم اعدام و کمپین اخیر توقف این حکم در ایران باز هم بار دیگر راست آزمائی این نکته را که آیا واقعا قانون اعدام موجود در قوانین مجازات اسلامی این کشور امری شرعی است یانه؟ گرچه به حکم اعدام میتوان هم از منظر حقوقی و حقوق بشر نیز نگاه کرد ولی استدلال همواره کارگزاران جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه این احکام ناشی از شرع اسلام است موجب این میشود که در ابتدا صحت این ادّعا محرز کردد و این مباحثه ای است که فقیهان حاکم بر کشور بهیچوجه تمایلی به درگیر شدن در آن را ندارند و با تکرار این حرف که حکم قرآنی و امر الهی است باب هر بحثی را میبندند. نویسنده را باور این است که قرآن به هیچ روی چنین مجوزی نداده وا ستنباط غلط و اشتباه و شاید هم عمدی از قرآن موجب ریختن خونهای بی دلیل فراوانی گردیده است. احتمال عمدی بودن این سو استنباط با توجه به آرا فقهی و نوع نگرش فقهای معاصر و بر خورد بسیار راحت آنان با گرفتن جان مردمان امری دور از ذهن نیست.در این استدلال و احتجاج نویسنده را سر آن است که از همین منابع اسلامی مددجوید نه موازین جاری جقوق بشری تا بهانه رایج جمهوری اسلامی و فقهای آنرا که قیاس این دو تئوری را مع الفارق میداند از دستشان گرفته شود وبر همان مبنائی صحبت شود که ایشان نیز به آن اعلام پایبندی کرده اند. و برای اینکار از آیات 178و179 سوره مبارکه بقره که مرکز اصلی و ثقل مباحث مورد استناد قانون گزاران جمهوری اسلامی است شروع کرده ویاری میجوئیم.
    2- در آیه178 سوره بقره آمده است:” أَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا كُتِب عَلَيْكُمُ الْقِصاص فى الْقَتْلى الحُْرُّ بِالحُْرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الاُنثى بِالاُنثى فَمَنْ عُفِىَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شىْءٌ فَاتِّبَاعُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسنٍ ذَلِك تخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِك فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ ” اى كسانى كه ايمان آورده ايد قصاص (جناياتى كه واقع ميشود) بر شما واجب است آزاد در مقابل آزاد و برده در مقابل برده و زن در مقابل زن پس اگر صاحب خون از برادرش (قاتل ) بگذرد قاتل بايد كه احسان او را بخوبى تلافى كند و خونبهائى كه بدهكار است به طرز خوبى بپردازد، اين خود تخفيفى است از ناحيه پروردگارتان و هم رحمتى است پس اگر كسى بعد از عفو كردن دبه درآورد و از قاتل قصاص بگيرد عذابى دردناك دارد “. همانطور که دیده میشود آیه با خطاب قرار دادن مومنان آغاز میشود و در دنباله آن فقط 3 فقره قتل در شمول قصاص نفسی قرار میگیرند. در ادامه تاکید بر اراده خدای متعال به تحفیف میشود که بر گذشت از قتل استوار است.
    3- اولین نکته که خطاب قرار دادن مومنین است از نظر مفسر یگانه قرآن مرحوم “علامه طباطبائی” در المیزان ، بمعنی این است که اصولا شمول این آیات صرفا بر مسلمین است و بهیچوجه شامل غیر مسلمانان در ذمه اسلام نمیشود.بیان این نکته به این معنا است که جمهوری اسلامی حقّ ندارد که غیر مسلمانان را در این سه مورد در شمول این حکم بداند و این اولین قید بر این حکم است.
    4- از سوی دیگر قصاص منظور این آیه صرفا در مورد این سه مورد است. یعنی وقتی که بنده ای بنده ای را ، مرد آزادی مرد آزادی را و زنی هم زنی را بکسد. بر اساس حدیث معتبری از امام صادق(ع) که شارح المیزان نیز به ان اشاره کرده چنانچه غیر از نحوه تصریحی در آیه قتلی صورت بگیرد از شمول آیه خارج است. قید های زده شده در این مورد نیز خود جلوگیری از شمول این آیه به هر قصاصی از این نوع میکند.
    5- نکته بسیار عجیب قرآن در ایجاد و دوام رابطه انسانی بین قاتل و اولیای دم است. در این آیه شریف قاتل را “برادر” اولیای دم معرفی میکند وبجای بکار بردن عبارات خشن و تحریک کننده سعی در بیان لطیفی دارد که بسیار نادر است و به یکباره رابطه عاطفی عمیقی را بین طرفین بر قرار میکند. بدنبال این مقدمه خدای رحمان با عفو متهم موافقت مینماید و به همه دین باوران اعلام میکند که به موضوع قصاص باید اینگونه نگاه کنند و خدای رحمان اصل را بر گذشت و رحمت قرار داده. بر اسا س همین بیانیه قصا ص بصورت اعدام از درجه اعتبار ساقط است.
    6- آیا جامعه میتواند بدون اصل قصاص به حیات ادامه دهد؟ در آیه 179 جواب این سئوال منفی اعلام میشود ولی نگاه جدیدی به قصاص ارائه میشود که چنین است:” وَ لَكُمْ فى الْقِصاصِ حَيَوةٌ يَأُولى الاَلْبَبِ لَعَلَّكمْ تَتَّقُونَ ” و شما را در قصاص حياتى است اى خردمندان اگر بخواهيد تقوى داشته باشيد. بر این اساس امر قصاص برای ایجاد جیاتی که در آن روابط منحط و زور گوئی حذف شود امری واجب است. قصاصی که منجر به زندگی خشن تر و هتک حیثیت مردم و ساقط کردن زندگی باشد اصلا اعتباری از نظر شریعت پیامبر ندارد.
    7- در اینحا باید توضیح داد که اصلا کلمه قصاص به معنای اعدام نیست بلکه به مجازات مجرم دلالت دارد به نجوی که از قتلهای بعدی و فجایعی که حیات انسانی را تهدید می کند پرهیز شود. همچنین نوع معنای این لغت راهنما به انجام آن بعد از جرم است و بهیچوجه اجازه مجازات هیچکس را قبل از انجام جرم نمی دهد. لذا هیچ حاکمی حق مجازات کسی را که جرمی انجام نداده را ندارد و نمی تواند او را به دلیل جلوگیری از وقوع جرم مجازات نماید.
    8- تصریخ قرآن در آیه 40 سوره شوری” وَ جَزؤُا سيِّئَةٍ سيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَ أَصلَحَ فَأَجْرُهُ عَلى اللَّهِ إِنَّهُ لا يحِب الظلِمِينَ ” و كيفر بدى ، بدى ديگرى است مثل آن ، و كسى كه از كيفر دادن صرفنظر كند و به اين وسيله طرف را اصلاح نمايد، پاداشش به عهده خدا است كه او ستمگران را دوست نمى دارد” و تصریح اینکه جزای بدی، بدی است مشابه آن موجب توجه به این امر شده که بر فرض در مورد قتل اگر انجام ان شنیع بوده قتل قاتل نیز امر زشتی است و لذا بر همین مبنا هم نباید این کار زشت را انجام داد. از سوی دیگر خدای رحمان بازهم تاکید بر عفو وگذشت کرده است و بطور صریح دمندگان در خشونت و قصاص را از ستمکاران دانسته است. علاوه بر اینها نوع عملکرد قوه قضائیه و ظابطین و پلیس جمهوری اسلامی به نحوی است که هیچ اعتمادی بر صحت تحقیقات انها نمی توان داشت تا بر اساس آن جان کسی را گرفت. تمام کسانی که دست اندرکار هستند بخوبی از این امر واقفند و معتقدند بسیاری از احکام اعدامها اگر سو نیت نباسد بر مبنای اشتباهات فراواتی صادر شده. متاسفانه در اعدام امکان جبران هر اشتباهی سلب میگرددو این امر منجر به قتل بیگناهانی میشود که قرار بود از حقوقشان حفاظت شود.در حقیقت قضات بطور دائم در معرض قتل بیگناهان هستند. جائی که در ایالت متحده که مجهز به آخرین تکنیک های کشف جرم است از هر 7 حکم اعدام یکی از انها اشتباه است چه جای تردید در عملکرد دادگاهها و ظابطین کشور ما که وضعیتشان بر هیچکس پوشیده نیست. بهتر است تا بیشتر این خونها و فجایع دامن فقهای بزرگ و کارگزاران و ماموران قضائی و انتظامی و خانواده های قربانیان و مردم و کشور را نگرفته از این راه کج برگشت.
    9- چامعه مورد حطاب آیه شریفه که در آن بردگان و مردان آزاد معنای خاصی داشته باشند امروز موجود نیست و به این لحاظ هم میتوان نتیجه گرفت که این آیه به این لحاظ هم امکان اجرا ندارد.ولی ازسوی دیگر اصل تخفبف، گذشت،بر خورد انسانی با مجرم و از همه بالاتر تامین خیات و زندگی بهتر بر اساس بر خورد درست با مجرم بطور دقیق مود نظر خدای رحمان است که متاسفانه هیچ جائی در قوانین ندارد.
    10- قانون مجازات اسلامی اعدام را به سطوح مختلف جرم در جامعه کشیده و با برخورد خشن بسیار بی منطق نه تنها در ایجاد حیات بهتر کمکی نکرده بلکه به روحیه خشونت و جرم و تعدی به میزان زیادی افزوده است و حتّی عملا نیز مردم را به قتل و مجازات شخصی در مواردی دعوت میکند. آمارهای شرم آور رشد فساد و تباهی در کشور در سی سال گذشته به روشنی اعلامیه شکست اداره کشور بر مینای نظر فقیهان است و ایشان باید پاسخگوی خون و نفس محترم شهروندان این کشور که بر اساس فتاوای آنها به فنا رفته است باشند. امید است برای یکبار هم شده با باور قیامت از میان ایشان خیزشی انسانی برای رفع این فتنه و سونامی حقوقی و انسانی صورت گیرد تا شاید مردمان نیز برادروار از این ظلمها بگذرند.

     
  8. موید باشید. هر کس نیت درستی داشته باشد انشاالله رستگار است. یا علی مدد

     
  9. دبیر شورای نگهبان: حتی اگر در اقلیت باشیم باید نظام را حفظ کنیم

    احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان در ایران گفت افرادی که ” خدمتگزار خدا” هستند، “ولو اینکه در اقلیّت باشند” وظیفه دارند نظام جمهوری اسلامی را حفظ کنند.
    آقای جنتی امروز سه شنبه ۳ دی (۲۴ دسامبر)، در سخنانی در جمع تعدادی از سرپرستان دفاتر نظارت و بازرسی انتخابات شهرستان ها، بر اهمیت “توجیه مردم” به وسیله “بصیرت افزایی” تاکیده کرده و افزوده است: “در ایجاد بصیرت عمومی، ما کم کاری کرده ایم.

    به گزارش روابط عمومی شورای نگهبان، آقای جنتی بخشی از اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ را ناشی از “فقدان بصیرت اقشاری از مردم” دانسته و هشدار داده که “دیگر نباید این گونه مسائل تکرار شود.”
    در پی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری چهار سال پیش، گروه های بزرگی از ایرانیان در واکنش به نتایج اعلام شده این انتخابات در اعتراضات خیابانی بی سابقه ای شرکت کردند. این معترضان، نهادهای قدرتمند حکومتی و از جمله شورای نگهبان و دبیر آن، آقای جنتی را به جانبداری از محمود احمدی نژاد در انتخابات متهم می کردند.
    این در حالی است که محافظه کاران حاکم، این اعتراضات را نتیجه تحریک دشمنان خارجی جمهوری اسلامی می‌دانند.
    اظهارات دبیر شورای نگهبان در مورد اهمیت حفظ نظام حتی در شرایطی که حافظان جمهوری اسلامی در اقلیت قرار داشته باشند، در شرایطی عنوان شده که در ماه های گذشته، برخی از حامیان سعید جلیلی نامزد تندوری انتخابات ریاست جمهوری اخیر، روی کار آمدن حسن روحانی در این انتخابات را نتیجه به اشتباه افتادن رای دهندگان دانسته اند.

     
  10. بابک زنجانی (سرباز بسیجی جبهه اقتصادی) در حال رقص با دختران تاجیکی

    https://www.youtube.com/watch?v=SldnsW19-E4

    در پی دستگیری بیش از 40 نفر از مقامات ترکیه به اتهام پولشویی و دریافت رشوه از رضا ضراب،تاجر ایرانی الاصل کشور ترکیه و شریک بابک زنجانی خبرگزاری Doğan Haber ترکیه با انتشار ویدئویی از رقص بابک زنجانی می نویسد این ویدئو 15 مارس 2013 در حاشیه مراسم افتتاح یکی از پروژه های پایانه مسافربری «آسیا اکسپرس» – شرکت هلدینگ توسعه سورینت بابک زنجانی با حضور برخی مقامات تاجیکستانی توسط خبرنگار این خبرگزاری گرفته شده است.

    با بالاگرفتن دعواي سياسي در آستانه انتخابات رياست جمهوري تركيه ميان جناح وابسته به فتح الله گولن و رجب طيب اردوغان و افشاي پي در پي فسادهاي مقامات و آقازاده هاي دولتي، پاي سورينت ايران هم به اين پرونده باز شد.جريانات مربوط به كشف بيش از ۱.۵ تن طلا در فرودگاه آتاتورك تركيه بخشي از اتهامات مختلفي است كه عليه آقازاده هاي كابينه اردوغان مطرح شده است. بنابراين گزارش، در تاريخ ۱ ژانويه ۲۰۱۳ ، هواپيمايي متعلق به خطوط هوايي يو.ال.اس با محموله ۱.۵ تن طلا در فرودگاه آتاتورك متوقف مي شود. مقصد بخشي از اين طلاها شركت هاي تركيه اي بوده اند و بخشي نيز كه به ادعاي رسانه هاي تركيه فاقد اسناد و مدارك رسمي بوده اند، متعلق به شركت سورينت در ايران بوده اند.
    زنجانی طی مصاحبه ای با ایسنا گفته بود که من به عنوان یک سرباز بسیجی در جبهه اقتصادی کار می‌کنم.

     
  11. سلام براستاد بزرگوارم جناب نوریزاد
    باکمال شرمندگی استادمن ملانقطه ای هستم درپست جدیدتان تاریخ رابجای سوم دیماه ؛آذرنگاشته اید .ممکن است که برادران باتوجه به همین تاریخ مراجعه شماراماه گذشته بدانند

     
  12. امروز ساعت 8 ندیدمت عزیز…. هر روز به نیت دیدنت از اونجا ( که مسیر هر روز من هست ) گذر میکنم

     
  13. دوست گرامی و بزرگوار نوری زاد عزیز
    چند گزارش خود را به مسایل زیست محیطی اختصاص دادید گفتم بد نیست توجه دوستان رو به این مصاحبه زیباکلام جلب کنم که حاوی نکات تکان دهنده ای است
    عرضه ندارند پیش پا افتاده ترین مسایل را مدیریت کنندو داعیه جنگ با استکبار جهانی هم دارند
    تنها کاری که دوستان بلدند تهدید و ارعاب و ما چنین می کنیم و چنان به سرتان می آوریم و ….
    زورشان رسیده به چند تا جوان وبلاگ نویس
    عرضه دارید استدلال دارید جواب وبلاگ رو تو وبلاگ بدین
    مایه شرمساری هستید دوستان فکری به حال خود کنید دوران چماق به سر رسیده است
    به قول شاعر
    به تنگ چشمی آن ترک لشکری نازم که حمله بر من یک لا قبا آورد!!!

    http://www.entekhab.ir/fa/news/142386

    این هم متن مصاحبه
    آمارها حاکی از مرگ حداقل 5000 نفر در سال به دلیل آلودگی هوا تنها در تهران و چند شهر بزرگ صنعتی است. گفته می‌شود روزانه چندین نفر به دلیل آلودگی هوا در بیمارستان بستری می‌شوند. با این حال مشخص نیست چرا هیچ ارگانی به این موضوع توجه نمی‌کند.

    صادق زیباکلام استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با فرارو گفت: «یکسری مسائل وجود دارد که نمی‌توان از مردم انتظار حل و فصل آنها را داشت. انتظار رانندگی خوب و احترام به قانون موضوعاتی است که تا حدودی می‌توان از مردم انتظار داشت که رعایت کنند اما آلودگی هوا موضوعی نیست که بتوان از مردم انتظار داشت آن را رفع کنند.»

    وی ادامه داد: «در همه جای دنیا و در تمام نظام‌های سیاسی یکسری مسئولیت‌ها و تکالیف وجود دارد که بر عهده حکومت‌هاست که از آن جمله مسائل مرتبط با محیط زیست است. در همه کشورها مسئولیت مسائل مربوط به محیط زیست بر عهده دولت‌هاست و به طور مثال بررسی آلودگی آب تهران موضوعی نیست که صادق زیباکلام بتواند آن را انجام دهد.»

    این استاد دانشگاه اظهار کرد: «مشکل اساسی آلودگی هوا این است که ارگانی که تمام مسئولیت بر عهده آن است، جز مصاحبه و سخنرانی کار دیگری انجام نمی‌دهد.»

    وی ادامه داد: «چندی پیش یکی از مسئولان حرفی زد که مو بر تن من سیخ شد. وی عنوان کرد که موضوع مبارزه با آلودگی هوا متولی ندارد! این صحبت خیلی دردناک است که در قرن 21 در جمهوری اسلامی ایران مردم شهرهای تهران، اهواز، مشهد، اراک، اصفهان و … هوای آلوده استنشاق می‌کنند و رفع این معضل متولی ندارد.»

    زیباکلام در پاسخ به این سوال که چرا معضل آلودگی هوا هیچ اهمیتی برای دولت ندارد؟ گفت: «دلیلش این است که آلودگی هوا هیچ ما به ازای سیاسی، ایدئولوژیک و امنیتی برای دولت جمهوری اسلامی ایران ندارد.»

    این استاد دانشگاه گفت: «بنده به عنوان یک شهروند جمهوری اسلامی که همراه با همسر، فرزند، پدر و مادرم این هوای آلوده را استنشاق می کنم از مجلس، شهرداری، محیط زیست و آقای روحانی می‌خواهم یک ریال از مالیاتی که از بنده دریافت می‌شود صرف اموری که در اولویت دولت است، نشود؛ بلکه صرف مبارزه با آلودگی هوا شود.»

    وی ادامه داد: «گفته می‌شود یکی از دلایل اصلی آلودگی هوای تهران سوخت بنزین‌هایی است که در داخل تولید می‌شود؛ چراکه کیفیت بنزین تولیدشده در داخل کشور بنا به دلایل مختلف، پایین و آلاینده است.»

    زیباکلام افزود: «در هیچ کشور درجه دو و سه اروپایی حتی اجازه نمی‌دهند که چنین بنزین و گازوئیلی که در ایران مصرف می‌شود به بازار عرضه شود.»

    این کارشناس مسائل سیاسی گفت: «همچنین گفته می‌شود که خیلی از واحدهای تولیدی و صنعتی که اطراف تهران هستند گازهایی متصاعد می‌کنند که اصلا فیلتر نمی‌شود؛ در حالی که باید این فیلتر انجام شود.»

    وی ادامه داد: «همه جای دنیا زمستان وجود دارد، اتومبیل وجود دارد اما هوای آنها به آلودگی هوای پایتخت ایران نیست. چون از نظر دولت ایران موضوع آلودگی هوا موضوعی سیاسی و امنیتی نیست و شامل مبارزه با آمریکا نمی‌شود و بنابراین مورد توجه قرار نمی‌گیرد.»

    وی تصریح کرد: «بنده معتقدم مسئولیت اصلی و اساسی در خصوص آلودگی هوا متوجه دولت است و متاسفانه دولت هزینه و سرمایه‌گذاری لازم را برای رفع آلودگی هوا انجام نمی‌دهد. تنها هنر دولت این است که عنوان می کند فلان روز و فلان روز مدارس تعطیل است و طرح زوج و فرد از درب منازل اجرا می‌شود.»

    زیباکلام گفت: «مجلس باید به دولت فشار بیاورد و از دولت بخواهد که به موضوع آلودگی هوا توجه کند اما مشکل اساسی این است که در کشور ما به آلودگی هوا اولویت داده نمی‌شود.»

    وی ادامه داد: «البته بنده قبول دارم که نخبگان و روشنفکران نیز در این باره کم‌کاری کرده‌اند و اینجا وظیفه آنهاست که به دولت بگویند همان قدر که برای برنامه هسته‌ای ارزش و اهمیت قائل است برای مبارزه با آلودگی هوا نیز هزینه کند.»

    وی افزود: «نخبگان باید عنوان کنند که دولت باید رفراندوم برگزار کند تا مشخص شود آیا مردم اولویت را به آلودگی هوا می‌دهند یا به مسائل دیگر.»

     
  14. علی اکبر ابراهیمی

    آدرس جایی که قدم می زنید را یکبار دیگر بگویید که اگر یک روز توانستیم مرخصی بگیریم٬ بیاییم شما را ببینیم. با تشکر.
    ضمنا نگران امنیت من نباشید. امنیت جنایتکاران کودن و دستپاچه و بی عرضه و خطاکار حاکم بر این کشور سپر امنیت من است.
    ————–

    بزرگراه همت. بین پاسداران و صیاد شیرازی

     
  15. به نام خدا
    با عرض سلام وخسته نباشید خدمت آآقای نوریزد عزیز
    آقای نوریزاد لطفا هرمطلبی توفیسبوک میذارید تو وب سایت شخصیتونم بذارین من با گوشی وصل میشم یا من بلدنیستم برم فیس بوک یا اشکال از گوشی منه .به زودی نامه ای ازدردهایم برایتان خواهم نوشت .
    با تشکروسپاس فراوان

     
  16. اقای نوری زاد
    با مطالعه پست های قبلی و نظرات شما، دیدم که حکومت نظامی اعلام کرده اید و مقررات منع رفت و آمد وضع کرده اید. پس من چند نکته را اعلام میکنم و بعد نتیجه گیری میکنم و بعد خداحافظی.

    1- شما هدف بسیار شریفی دارید. جدا از اینکه چگونه می اندیشید و یا به چه اعتقاد دارید، جدا کردن دین از سیاست اولین قدم در راه پیشرفت دموکراسی است و بسیار ارزشمند است.

    2- شجاعت شما بسیار ستودنی است و الگویی برای هر انسانی به شمار می رود.

    3- محترم شمردن عقایدشخص دیگران کار انسانی و صحیحی است و ما هم به آن ارج می نهیم.

    4- ادب و متانت و بردباری شما گوهری ارزشمند است و خود دریایی از زیبایی است.

    از طرف دیگر

    5- دین ما امری اجتماعی است و امری شخصی نیست که ما کاری به آن نداشته باشیم. به عبارت دیگر، از یک طرف مسلمانان در تک تک اداب و رسومشان به دیگران آسیب میرسانند (از پخش صدای گوش خراش اذان در صبح گرفته تا نوحه خوانی و دسته ها و تعزیه ها و صحنه های بسیار تاسف بار کشتن حیوانات در خیابان و ….) و از طرف دیگر دین اسلام اکنون قوانین زندگی ما تعیین میکند. از دستشویی رفتن ما تا ازدواج و پوشش و کار و … حقوق قضایی و دولت اسلامی و …..) را دین تعیین میکند. بنابراین نقد این دین اجتماعی حق ماست و با آزادی بیان و آزادی عقیده و حقوق بشر تناقضی ندارد (حتی اگر دین هم امری فردی بود هم ما باز حق داشتیم نظرات خود را بگوییم).

    6- قوانین دینی و رسوم اجتماعی دینی در جامعه ما نتیجه وحشتناکی به بار آورده اند. برای مثال یک نمونه را که خود شاهد آن بودم را برایتان میگویم. در دانشگاه یک پایان نامه برای دریافت مدرک کارشناسی ارشد روانشاسی توسط یکی از دانشجویان گروه روانشانسی اجتماعی انجام شد با عنوان (رابطه میان رسومات دینی و خشونت های اجتماعی).

    نتایج این تحقیق نشان داد که:
    الف: در سطح معناداری ۰.۰۵ ( یعنی با احتمال 95 درصد) کسانی که در بزرگسالی به یکی از انواع خشونت های منجر به فوت یا نقص عضو دست زده اند، در گذشته عضو هیت های عزاداری و سینه زنی یا زنجیر زنی بوده اند و در جلسات آنها حضور داشته اند و این رسومات را درست و برحق می دانند.

    ب- در سطح معناداری ۰.۰1 ( یعنی با احتمال 99 درصد)، کسانی که در بزرگسالی و یا قبل از آن در نوجوانی مرتکب قتل و یا نزاع خشونت بار شده اند، قبلا مشاهده کننده صحنه اعدام در ملا عام بوده اند و صحنه ذبح حیوانات در ملا عام را مشاهده میکرده اند و این صحنه ها بر آنان اثرات زیادی میگذاشته است.

    ج- میان نزاع های خشونت بار و عقاید دینی رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت، به عبارت دیگر اکثر کسانی که مرتکب نزاع های خشونت بار شده اند، متعصب به عقاید دینی خود بوده اند و آن را بر حق میدانند.

    د- میان اعتقاد به قصاص دیگران برای خطاهایشان و باور های دینی و آغاز به جرایم خشن رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت. به عنوان مثال افرادی که باورهای دینی خود در مورد کشتن مرتد ها و کافران و یا قطع دست دزدان را بیشتر قبول داشتند، بیشتر هم به انجام نزاع های خشونت بار اقدام میکردند.

    این تحقیق نتایج بسیار شگفت انگیز دیگری نیز داشت. همانطور که مشاهده میکنید باور های دینی ( از جمله حکم قصاص که در قرآن آمده است و بر آن تاکید شده است و اساس حقوق کیفری مسلمانان را تشکیل می دهد) منجر به رواج خشونت در جامعه شده است. البته پس از اینکه این نتایج به در جلسه دفاع از پایان نامه مطرح شد و نتایج آن به گوش نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه رسید، هم استاد راهنما و هم دانشجو را به حراست کشاندند و حکم اخراج هر دو را صادر کردند و بعد ها با کلی التماس و ….. این دو مجبور شدند که نتایج را معکوس کنند تا اخراج نشوند.

    غرضم از مطرح کردن این حرف این بود که بسیاری از رسومات و عقاید دینی ما به شدت مضر هستند و در صورت آزاد بودن تحقیقات آکادمی، این مضر بودن ثابت خواهد شد. حال من از شما می پرسم، ما که میبینیم که این عقاید دینی اینگونه جامعه را به انحطاط و خشونت کشیده است، چگونه باید نقد نکنیم و فقط بگوییم عیب از مسلمانی ماست؟ یعنی عیب از مسلمانی ماست که حکم قصاص قرآن را برپا میداریم و آن را اساس قوانین کیفری خود قرار داده ایم؟

    7- شما هدفتان جدا کردن دین از حکومت است ولی این حکومت اسلامی را 98 درصد مردم در 30 پیش خود انتخاب کرده اند و هنوز اکثرا به آن معتقدند. برای مثال شما میگویید به عقاید دینی دیگران کاری نداشته باشیم، در حالی که همین عقاید دینی است که این نوع حکومت و این نوع مدیریت را انتخاب کرده است. اگر در پاسخ به شما، فردی بگوید که آقای نوری زاد، ولایت فقیه، نایب امام زمان است و حکومتش بر حق است و سنت پیامبر است، شما چگونه باید به او ثابت کنی که این نوع حکومت جز جهل و استبداد چیز دیگری به بار نیاورده است؟ آیا غیر از این است که شما هم باید با مدرک و سند از صدر اسلام نشان دهید که محصول این نوع حکومت همیشه قتل و خشونت بوده است و با حقوق بشر در تضاد است؟ از ان طرف باید امام زمان را نقد کنی و….

    8- نکته آخر اینکه دموکراسی نوعی از حقوق بشر است. یعنی بشری که انتخاب حکومت را حق خودش می داند، به دموکراسی معتقد است. این در حالی است که این مردم تحت تاثیر قواعد دینی، تنها حقوق خود را آنچه را که نمایندگان دینشان میگوید میدانند و نه بیشتر. به عبارت دیگر، دین این مردم به انها آموخته است که انتخاب حاکم حق آنها نیست و حق نائب امام است. یعنی شما برای جا انداختن دموکراسی و جدا کردن دین از سیاست، در نهایت راهی به جز نقد دینی این مردم ندارید زیرا، از هر طرف بخواهید آگاهی رسانی کنید، به سدی به نان دین برخواهید خورد.

    بدین ترتیب ما هم به همه خرابی ها و نابسامانی هایی که این حکومت بر مردم وارد کرده است و شما گوشه ای از آن را به زیبایی به تصویر کشیده اید و به قلم در آورده اید، واقفیم ولی نمی توانیم مانند بقیه فقط در زیر پست های شما، به خامنه ای و سپاه و بسیج و … لعنت بفرستیم و دعا کنیم که اینها بروند و بعد فکر کنیم که خود به خود همه چیز درست خواهد شد. زیرا این ها را محصول جهل دینی مردم و بر آمده از جهل آنان میدانیم و معتقدیم عضو فاسد شده را جز به چاقوی تیز جراحی، علاج نیست و نقد دینی همان چاقوی تیزی است که باید به کار گرفته شود هر چند دیگران نپسندند.

    در نهایت، ضمن آرزوی سلامتی برای شما و خانواده محترمتان (که از گزند بدی های حکومت مصون بمانید)، از همه دوستان عزیزم: آنیتا، مزدک، ساسان، دربدر، حمید، بامداد سخن، کورس، یاران و دیگر عزیزان خداحافظی کرده و به جهت انکه حرفی بر خلاف خواست میزبان عزیزمان نزنم که او را در معذورات قرار دهد، از خدمت همگی مرخص می شوم.

    بدرود

    ———————

    سلام سمیر گرامی
    تنها می توانم خواهش کنم که: مروید. همین

     
  17. با دورد بیکران به شجاع مرد ایران زمین به نظر من شما پیروز صددرصد این مبارزه هستید .تا حالا خیلی از تابو ها را شکستید.به امید سلامتی برای شما و خانواده بزرگوارتان.

     
  18. ای یوسف خوش نام ماخوش می روی بربام ما/ای درشکسته جام ماای بربریده دام ما/ای نورماای سورماای دولت منصورما/جوشی بنه درشورماتامی شودانگورما…

     
  19. قدمهايت محكم و استوار باد . شك نداشته باش كه نتيجه خواهي گرفت .

     

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

81 queries in 1969 seconds.