واما سخن محمد نوری زاد:
رهبرا، من اگردرهرکجا به گستاخی و سرکشی روی برده ام، با شما اما جزبه رفاقت رفتارنکرده ام. من هرچه با شما گفته وهرچه که نوشته ام، همه ازسرخیرخواهی بوده است. من با اطمینان می گویم: شما خود درهمین دنیا ودرفردای این عالم به ذاتِ خیرخواهی های من پی خواهید برد. سخن خیرخواهانه و مشفقانه ی من درباره ی کردستان واعدامهای اخیراین است که عده ای ازسرداران سپاه بنا به دلایلی که با شما خواهم گفت، سخت به امنیتی کردن وناآرام بودنِ فضای سیاسیِ کردستان محتاج اند. اینان با سوزن زدن به روان جمعی مردمان کُرد، به تحریک عاطفه ی کلی کردستان هجوم می برند تا آنانی که عاقلانه اسلحه ی خود را برزمین نهاده اند، عاشقانه وناگزیر به اسلحه روی برند. من امینِ شما، شمارا بخدا ماشین اعدام جوانان کُرد را که این روزها شتاب گرفته متوقف کنید. بویژه این دوجوان، لقمان مرادی و زانیارمرادی را.
این دوجوان را برادران درزندان های مخوف خود اعترافانیده اند. کاری که متداولِ دخمه های اطلاعات وسپاه است. اخیراً شاهدانی پای به عرصه ی شهادت نهاده اند وشهادت می دهند که این دوجوان بی گناهند وعامل قتل فرزند امام جمعه ی مریوان کسان دیگری بوده اند. کسانی که حتماً درراستای تنش زاییِ هرچه بیشتربه قتل ها وزخمی کردنِ عاطفه ها دستورمی دهند. تقاضای من این است که تا دیرنشده بلافاصله دستور فرمایید ازاعدام این دوجوان بی گناه جلوگیری کنند تا درقدم بعدی، پرونده ی قضایی آنان – مستقل ازاعمال نظرهای آنچنانی سپاه واطلاعات – واشکافی شود. به گمان منِ نوری زاد این دوجوان و جوانان بسیاری چون اینان، هرگزمستحق اعدام که نیستند بل مستحقِ دادن فرصت برای بازسازی وتربیت واحیای شخصیت تَرَک خورده ی خویش اند. والسلام
با احترام وادب وسپاس
محمد نوری زاد
بیست وهشتم آبان نود ودو – بوکان
جو گير شدي
سلام آقای سالک
برادر جان آب یعنی آب. فرمولی دارد
مشخصاتی دارد
شکل ان با هر ظرفی عوض میشود برای مصرف انسان حیاتیست
وخیلی چیز های دیگر در باره آب می توان گفت که در یک کتاب دینی این حرف گفته شده که همه چیز زنده به آب است که دقیقا از یک کتاب بسیار قدیمی تر دزدیده شده
ماتسفانه در دنیای مذهبیون از جمله در دنیای کوچک این سایت نقد مذهب کتاب مذهبی وانسان های قدیس شده مذهبی قدغن است واگر کمی نقد تند باشد از لیست حذف شده ونوشته هایت نیز منتشر نخواهد شد لذا با خود سانسوری کامل مجبورم بنویسم
کدام دین درست است؟
کدام دین بکر ودست نخورده است؟
کدام دین هزار شقه وشعبه نشده ؟
شما چه تضمینی می دهی که من سنی مالکی به بهشت میروم یا شیعه هفت امامی
شما کدام مقدسی را که مسندی داشته در مذهبتان می شناسید که قاتل نباشد یا آمر به قتل نباشد ؟
وشما چگونه می توانید کشته شدگان بنی قریظه را یا به دار کشیده شدگان در تپه سنت بارتلمی را گناهکار بدانید؟ آیا میزان قضاوت شما تا این درجه هست؟ ویا می توانید به خواسته های دنیوی کسانی که این کشته شدگان را قتل عام کرده اندپی ببرید ویکسره آمران وعاملان این کشتار ها را معصوم بدانید وآنهارا که کشته شده اند شقی؟
دین شاید زمانی مورد نیاز بوده واین فکر که از دوران بربریت در ذهن جا گرفته که دین موجب رستگاریست وبه قول شما آب حیاتیست برای انسان ولی انسان به جلو حرکت کرده خداوند اورا هدایت کرده وعقل را دراو به تکاملی نسبی رسانده تا بتواند شخصا خوب وبد را تشخیص دهد غرب که دین را به کناری نهاده وبر مدار اخلاق وقانون جوامعش اداره می شوند چه اشکالی دارند هر چند سودجویان در لباس های گوناگون هنوز به دنبال فرو کردن دین در ذهن آدم ها هستند ولی صابون دین چندین قرن به تن مردم مغرب زمین خورده ودیگر تن به خرافات نمی دهند
شما خوب نگاه کنید هر دین الزاما باید ریشه در خرافات داشته باشد که دارد واگر این خرافات از ادیان گرفته شود دیگر آن دین فاتحه اش خوانده شده وبد تر از ان مذاهب منشعب از ادیان هستند که به خرافات چندین برابر اصل ان دین دامن می زنند
درست است در اروپا کمتر به اخلاقیات رایج در کشورهائی مثل کشور ما اهمیت داده میشود ولی کاملا عیان است ولی در کشور ما بسیار بی اخلاقی وجود دارد ولی در زیر لایه ریا وتظاهرپنهان
نگاه کنید به دزدی های کلانی که در کشور ما از مال مردم انچام میشود وثروت کلانی که از راه خلاف نصیب هاشمی رفسنجانی خامنه ای واذناب آن ها میشود
نگاه کنید به فواحشی که به وفور در کنار خیابان ها ایستاده اند وشما میتوانید هنگام عبور با ماشین از بین آن ها سوا کنید نگاه کنید به کلاهبرداری های تقریبا بیشتر هموطنانمان البته بجز کلاهبرداران رسمی مثل سپاه ووزارت اطلاعات ومی بینید این ها در سایه دین است که برما مستولیست
بد کارگی به امروز ودیروز مربوط نیست یکی از قدیمی ترین مشاغل در این جهان خود فروش زنان است وهنوز هم هست اما این را به دست مذهب که میسپارند آن وقت بد کارگی توجیه الهی پیدا می کند
وشما نگاه کنید به تاریخ مذاهب کدام رویدادی در جهان بیش از مذهب کشتار داشته ؟
من وتمام مردممان را دعوت کنید به تعقل این نعمت خوبیست که خداوند به ما بخشیده پس باید قدر ان را بدانیم وگریبان از دست دکانداران دین رها سازیم
هیچ قدیسی در عالم وجود ندارد وهیچکدام از واضعان مکاتب مختلف خود را قدیس ننامیده اندحتا محمد هم می گوید که من هم بشری مثل شما هستم ولی دکان داران دین می آیند برای رونق کسب وکارشان قدیس تراشی می کنند نمونه آن نزدیک به چهار هزار امامزاده در کشورمان
عزیز برادر دین یعنی خرافه دین یعنی درجا زدن بشریت در نقطه جهل دین یعنی فرصت دادن به کلاشان برای مفت خوری دین یعنی ضدیت با علم ودانش وشعور دین یعنی تاریکی وجاهلیت
دین کاربردی داشته ولی واگذارش نکردند به خود ادم ها تا هرکس در درون خود به دین داریش بپردازد ودین را وارد معرکه شیادی نکنند در مملکت دین زده ما دیگر حنای دین آن چنان رنگی ندارد علی جای پیامبر را گرفته امام زمان جای خدا را گرفته ولی فقیه جای همه ی این ها را گرفته ودیروز پاپ خدا بود کاردینال چند تا سور زده بود به سنت پطرس اسقف با عیسا فالوده می خورد وهرکس هم کوچکترین اعتراضی به قداست انها داشت کارش به شکنجه وسوزانده شدن کشیده می شد
کما این که امروز سب النبی مجازات مرگ دارد فحش به آیت الله زندان وشلاق دارد فحش به مقام عظمای ولایت کهریزک وتمام
به جای نوشتن مطالبی که ممکنست اثر مخربی بر روان انسان های ساده لوح داشته باشد سعی در زدودن خرافه کنید این بهتر است تا از دامن عقل دست بکشیم وبه خصیه بند جهل آویزان شویم
سلام بر مزرک،سمیر،بامدادسخن،…وسلام برهمه مخالفان فکری منصف! ببخشید که نمی توانم تمام نوشته هایتان را دقیقابیاورم وبعدنظرم را بدهم، اما درمجموع خودتان حرفهایم را برا سخن کدامیک از شما هاست پیگیر خواهی شد و متاسفانه چون امکان وارسی مجدد بعلت مشغله کاری کم است خودتان نوشته ها را اصلاح فرماید***بی مقدمه چینی باید عرض کنم @.قبلا نوشته بودم که تنها راه نجات جامعه از انحصار و استبداد و ظلم، تکیه زدن جامعه برخرد جمعی و اصل شورا است ودرآیه ای که در کامنت قبلی ذکر شد،اولی الامر منظورفرد نیست بلکه جمع است واولی جمع ولی(سرپرست ،عاقل( است.تبعیت مطلق و بدون چون وچرا دریک نظام واقعا اسلامی فقط از اولی الامر(خردمندان امت) واجب است نه فرد -خواه فرد در هر موقعیت استثنایی از نظر علمی،تقوایی و… باشدفرد اشتباه میکند خطا میکند فراموشکار است و… اما تصمیم افراد خبره وسالم می تواند دارای تلرانس به مراتب کمتری باشد-اشاره کرده ای که فورا گرایش مذهبی بودن خودم را نمایان کرده ام ،خوب چه اشکالی دارد ؟چه بسا شفافیت و ادای حق مطلب ارزش است ،من که با تقیه گری وپنهانکاری میانه ای ندارم ،بیاییم ازپتانسیل منابعی که در دسترس داریم استفاده کنیم مهم صحت و حقیقت مطالب متفکرین ان است. افراد را تخطیه نکنیم در نحوه تفکراتشان!(نه صحت تفکراتشان)، چون مثل من نیستندو تصورم اینه که دین گریزی واسلام ستیزی حلال تمام مشکلات است پس به این گونه مسایل وارد نشوند بهتره، به زعم من نابجا است ، درحالی انهایی که را برون رفت از هزاران مصایب و مشکلات جهان اسلام و شرق در طرد دین و دلسردی ایجاد کردن مردم از خداگرایی نیست چون بر خلاف غرب ،اینجا مهد ادیان آسمانی بوده و خیلی ریشه دار است ، درمناطق شرقی فقط درگرو نقادی از منظر دین واصلاح و نوگرایی دینی میتوان کار کرد و مفید بود مردم همیشه دین دار بوده اند بجز عده ی کمی که به بیراهه رفته اند بهتره مردم آگاهی پیدا کنند خرافات و اکاذیب را بجای دین واقعی نپذیرند وبا شعور دینی به دین فروشان و از خدا بی خبران پشت کنند — گفته اید قرآن و حدیث رسول (ص) ذات مشخصی نداردو قابل فهم نیست،واقعا جالبه !این چه حرفیه ؟مگر آثار متفکرین غربی ماتریالیست از جمله نیچه و ویل دورانت و فرانسس بیکن. ….ذاتشون چه جوریه ؟واگرفرضا من چیزی از خواندن آثار آنها متوجه نشم پس نتیجه بگیرم بقیه هم سراغش نرند چون قابل فهم نبود. برخلاف دیدگاه شما ،من معتقدم ذات هر چیزی به ارزش درونی آن بستگی داره ،باید منصفانه در منابع و آثار شرقی و غربی غور کرد و خوب مطالعه نمود و سره را از ناسره تشخیص داد .هویداست که غرب از لحاظ علم و تکنولوژی فرسنگها از شرق جلوتر است و از منبع بکر و ناب زمین که خدا به انسان به ودیعه گذاشته خوب بهره برده است وما از دستاورد آنها قرنها است که استفاده میکنیم ولی هنوز عقبیم اما از لحاظ ارزشها و منابع و ماخذ معنوی و انسانی ماها غنی تریم بزرگترین منبع ناب وبکر که خدا برای انسان تا پایان تاریخ حیاتش روی زمین به ودیعه گذاشته قرآن مجید است،مخزنی سرشار از معانی و مفاهیم ارزشمند انسانی !اما نه هرآنکه الفاظی خواند معانی دانست،استخراج گوهرانسانی از این سر چشمه نورانی کار هرکسی نیست فقط کار انبیا و اولیا و رهروان پاک و صادقش ،آنانی که بعد از اخذ و هضم مفاهیمش نمونه و شاهد عینی و عملی آن شدند،* **کسی که چند کلاس حوزوی وعربی بخواند و لقب آیت الله و… را یدک بکشد که متخصص دین نیست ،اجتهادش ناقص و غلط ویرانگرمیباشد، نگاه کنید اینهمه آخوند و عالم نما که چه فهمی از دین دارند و چه بخورد مردم میدهند ؟واکثرا خودشان نمونه و الگوی دروغ و ریا و فسادند،باید تلاش کرد و حق را از باطل جدا کرد *انهایی که بخاطر عملکرد بد دینداران از دین هم متنفر شده اید’خوب فکر کنید ببینید دچار قضاوت غلط نشده اید؟.دین برای حیات انسانی حکم اب را برای حیات جسمانی دارد!اگر ظرفی که محتوی آب تمیزاست کثیف باشد انسان منصف و منطقی گناهش را بحساب آب نمینویسد. و چنانچه هم ظرف وهم آب نیز آلوده باشند .شایدشخص برای مدت کمی اصلا آب نخورد،ولی برای همیشه که از آب بیزارو متنفر نمیشود بلکه میداند زندگی جسمانی به آن وابسته هست پس تلاش میکند آب سالم تر و مطمین تر بیابد ،حال برای حیات معنوی انسانیمان که به مراتب با ارزش تر است درسته که بی تفاوت باشیم ؟ باید به خود زحمت دهیم منابع مطمین دینی و انسانهای واقعا عالم و عامل به دین پیدا کنیم واز محضرشان ایمان و دین داری بنوشیم### اما در مورد اخلاق و جایگاهش در میان متفکرین شرق و غرب بحث مفصلی است انشآلله در فرصتی دیگر حرف میزنم… بدرود&
جناب آقای مزدک سلام ودرودم به درگاه و آستانه وخلاصه هر کجا که دوست دارید
اخوی من همین ها را در جواب آن بزرگوار نوشتم وبه ارواح طیبه ژان ژاک روسو هم قسم خوردم که ایشان کلا در هیچ دانشگاه اسلامی درس نخوانده اند وروح القوانین را به همت تفکر آزادی خواهانه خود نوشته اند وایضا بقیه آقایان که شما نام بردید احتمالا بوئی از اسلام به مشامشان نرسیده
اما از بخت بد چون متهم دادگاه برادر بزرگوار نوری زاد هستم واز سایتشان تبعید شده ام مطلبم را منتشر نفرمودند حرفم شده بود استخوان وگلویم را آزار می داد که دیدم دستی از آستین غیب وبا نام مزدک بیرون امد وحکایت دل دردمندم را به شیوائی که خود از چنین گونه نوشتن محرومم نگاشتند وکمی این استخوان را به نفع این جانب وبرای اسودگیم جابجا فرمودید
از خداوند خودم که ربطی به هیچ خدائی ندارد برایتان به سبب استخوان زدائی یا جابجائی نرم سعادت روز افزون ونا کشش تمنا می نمایم
باقی باشی
جناب آقای نوری زاد ممنون که سئوالم را منتشر کردید
اما باور کنید هندونه جار نزدم از جنابعالی سئوال کردم چرا مطالبم را منتشر نمی کنید ؟
واگر در حین سیاحت وکردستان گردی فرصتی فراهم شد دوکلمه مرقوم بفرمائید چرا؟
salahm aghaye nori zad
چرا مطالبم را حذف می کنید؟
آقای نوری زاد سلام چرا مطالبم را حذف می کنید؟
امام جمعه ی مریوان و تمامی امام جمعه های کل کشور مگر چگونه انتخاب میشوند؟ آیا می توانند از دستورات سرپیچی نمایند؟ مطمئن باشید بزدل تر از این حرفها هستند!!!
رهبرا، من اگردرهرکجا به گستاخی و سرکشی روی برده ام، با شما اما جزبه رفاقت رفتارنکرده ام.
حال ادم ازین ادبیات و هرگونه دلیل توجیهیش بهم می خورد. این رهبر تان اگر این همه کشتار و جنایت نمی کرد بدون شک اکنون براستی در برابرش خم و راست میشدید. این بدین معناست که شما بهر حال با اینها رفاقت دارید. رفاقتی درونی. فرق منی که این ادبیات را هیچگتخ نخواهم داشت و هیچگاه چنین خواهش خیر خواهانه برای زندگی دیگران فقط ازینروست که من میدانم که میتوان فرق میان جنایتکار و غیر جنایتکار را تشخیص دهم و در مقام کشیشی هم نیستم که برایشان طلب تغییر کنم و انها را کنار ادمهای معمولی قابل تغییر بنشانم. این ادمها اگر اکنون دست از جناین بردارند و گیریم نامه بخشش برا ی همهی اعدامیان صادر کنند می بایست پاسخگوی حتا یک جنایت زمانی گدشته تر خویش باشند. اما شما درین گذشته هیچ اگاهی تاریخی هم ندارید چون گذشته ی خود شما گذشتهی رفاقت و احترام برایشان است.
سلام براستادبزرگوارم جناب نوری زاد؛میخواستم عرض کنم؛ گوش اگرگوش ولی ناله اگرناله ما *أنچه که البته بجایی نرسدفریاد است*
salam emrooz aghaye jannati dar namaze jome goft agar rafate eslami nabood moosavi o karoobi mibayad edam mishodan .anha dar khoonehashoon dar refah zendgi mikonan.mibini jenabe nurizad rafate eslami ro hala shoma az rahbar ajab darkhasti dari!! khoda rahm be parvardgar kone.!!
جناب بامداد سخن
حق با شماست . من بیشتر به خاطر زیبایی ادبی و روح کلی داستان مبتنی بر مبارزه با جهل این متن را انتخاب کردم وگرنه معتقد به اسلحه به دست گرفتن نیستم. شاید اگر بخواهم توجیه کنم ، مانند مفسر های قر آن که در حالی که خود آیه صریحا چیزی دیگر می گوید، آنها حرف دیگری میزنند، من نیز بتوانم تو جیه بیاورم. ولی از توجیه اوردن نیز متنفرم.
حرف شما متین است و من هم نمی توانم منکر شوم که آقای نوری زاد با همین آگاهی پراکنی، خاری در چشم مستبدان شده است.
امید است اگاهی رواج یابد
ما بیداریم اینکه خوابه ادمایی امثال شما هستند که مغزتون رو شستشو دادن.
جناب ناشناس (که گویا انچنان ارزشی نه برای خود و نه نوشته ات قاییلی که حاضر نیستی نامی انتخاب کنی!)خوب که چی؟میگی ملت چکار کنند؟نوریزاد را بر دار کشند بجرم افشاگریهایش؟بجرم طرفداری از محرومترین قشر جامعه؟بجرم اینکه سخنگوی کسانی شده که بدست حرامیان اسلامی به مسلخ برده شده و خان و مانشان ویران گشته؟بجرم صلح طلبی و مدارا گری؟به چه جرمی؟چرا راحت حرف میزند؟میخواهی یگویی سوپاپ رزیم جهل و توحش اسلامیست؟خب میر حسین و کروبی … مگر نبودند؟ مگر آنها از نظام خارج شده بودند؟ نابودی نوریزاد بنفع کیست؟ و مبارزه اش و افشاگریهایش بنفع کیست؟ نوریزاد آنچه میگوید از ته دل میگوید و به ان اعتقاد دارد.من نه نوریزاد را می شناسم و نه با بسیاری از اعتقاداتش بخصوص نوع اسلامیش موافقم ولی بجریت می گویم که ایشان مردی خیر اندیش و انساندوست و میهن پرست است درست بر ضد ارازل و اوباش حکومتی!
جناب SHAHRUSنمی دانم چرا این کامنت شما مرا بیاد تناردیه در بینوایان ویکتورهگو انداخت!
جناب سالک با درود ! خوب شروع کردی ولی مثل همه مذهبیون و علمای اعلام زودی زدی به کربلا.دوست عزیز در هیچیک از نوشتارها و گفتارهای روشنفکران دوره رنسانس از گالیله تا هگل نیوتن فرانسیس بیکن… نه بویی از اسلام است و نه اسلام چیزی داشته که آنها از آن استفاده نمایند.پیشرفت علم توسط کسانیکه خود را از قید و بندها رها نموده بودند و دراین راه قربانیها دادند حاصل شد.درضمن ایران و ملل اسلام زده هم جز چند نفری مثل رازی و خیام و غیره چیزی نداشته است.اینها هم بخاطر خردگرایی همین افراد بوده.کسانی مثل ابن سینا و دیگران گرچه انسانهای بزرگی بوده اند ولی بیشتر مفسران دیدگاهای یونانیانند تا از خود چیزی بیادگار داشته باشند.دراینباره شما را به سایت جناب آرامش دوستدار که از فیلسوفان برجسته کشورمان بوده و سالها اسلامیان اواره اش کرده اند رجوع میدهم. اسلام نه تنها چیزی به جامعه بشریت بطور کلی و به جوامع اسلام زده بخصوص ایران نداده بلکه باعث عقب افتاده گی و نکبت و فلاکت بوده و هست و خواهد بود.همین آیه ای که ایراد فرمودید را خود شما درست معنی نکرده اید.هموطن اولی لاامر کسی است که امرش واجب است مث خود رسول. همین برای سید علی و خمینی کافیست که آنها خودشان را بالاتر از همه دانسته و جان و مال و ناموس دیگران را بر باد داده و خودشان را دسته دسته سلاخی زندانی و یا به آواراگی بفرستند.من بارها نوشته ام که امروزه کسی به تفسیر و نقل و قول(حدیث) اهمیتی نمی دهد.بنابراین آنچه در قرآن نوشته شده بدون تفسیر ملاک است و از چنین کتابی بعید بنطر می رسد که حکومتی غیر از حکومت ارازل و اوباش کنونی پدید آورد.بنابراین عقب افتادهگی مسلمین از همین قرآن است و دستورات دینی اش نه تفسیر بد و یا خوب آن. و پیشرفت ما رهایی از آن!در یک جامعه آزاد و سکولار دین امری شخصی است و از مدار قدرت بدور و سایه اش بر سر آموزش و پرورش و بطور کلی سیاستگذاری و قانون اساسی و قضاوت بدور است. و انسانها آزادانه می اندیشند و در سایه آزاد اندیشی افراد جامعه پیشرفت خواهد کرد.
سالک جان
تفسیرت اشتباه است. لطفن به کتاب های ” اراده معطوف به قدرت از نیچه “” آنجا که در باره فروپاشی اخلاق مسیحی سحن میگوید مراجعه کن. همچنین کتاب ” تبار شناسی اخلاق ” باز هم از نیچه نیز کمک بزرگی به بهتر شدن درکت از اخلاق در غرب میکند. دیگر بخش هایی از تاریخ تمدن ویل دورانت هم برایت روشنگر خواهد بود.
در ضمن راجع به اینکه اگر کتاب قرآن و دین درست تفسیر شود می تواند خوب باشد، هم به قدر کافی سخن رانده شده است. تنها به صورت سر بسته میگویم، همه تفسیر های ممکن از دین هر کدام به صورتی با قوانین حقوق بشر و آزادی اندیشه و … تناقض دارند. در ثانی هیچ معیاری برای درست و غلط بودن تفسیر ها مختلف وجود ندارد و هر کدام با استدلال به گوشه ای از دین و قرآن، خود را محق و بر حق می دانند. بنابر این بهتر است دیگر وارد این وادی نشوید و به جای دفاع از ذات چیزی که اساسا معنی مشخصی ندارد، از ذات دموکراسی و حقوق بشر دفاع کنیدو بعد در یک جامعه آزاد به سراغ هر دینی که خواستید بروید و آن را بپرستید
موفق باشید
جناب سالک
رنسانس به معنای تجدید حیات فکری است و به دوره بعد از قرون وسطا اطلاق می شود. در نوشته جناب عالی دو بار از کلمه رنسانس استفاده شده است که ظاهرا منظور شما قرون وسطا (دوره تسلط کلیسای کاتولیک در اروپا) بوده است. به شما پیشنهاد می کنم اگر در صدد تعالی دین اسلام هستید با مطالعه و استدلال قویتری به این مهم بپردازید. البته کسی انکار نمی کند که یکی از دلایل ایجاد رنسانس همان موردی است که شما فرموده اید (ارتباط با جهان اسلام در جنگهای صلیبی) ولی نمی توان چنین دوران شگرفی را تنها به همین یک عامل فرو کاست.
با احترام
بردیا استقامت
آقای نوری زاد در اخبار خواندم که خود امام جمعه مریوان هم اطلاع کامل دارد که پسرش توسط گروه هیوا تاب کشته شده است. آیا اگر مردم طومارهایی خطاب به او بنویسند و از اودرخواست کنند که در حالیکه میداند که این دو جوان بیگناه هستند به قوه قضاییه مراجعه کند و رضایت دهد مشکل اعدام این دو جوان حل نمیشود؟ به رهبر که نمیتوان امیدی داشت شاید این آقای امام جمعه هنوز کمی وجدان برایش باقی باشد که با اعلام رضایت از اعدام دو جوان به جرم نکرده جلوگیری کند.
جناب آقای خامنهایی من برای سهم خود شما را سوگند میدهم به پاس کارهایی که برای حفظ انقلاب کردهام, به پاس جبههایی که رفتهام مشکل این دو جوان را پیگیری کنید اگر مرتکب جنایتی نشدهاند اجازه ندهید فعل حرامی صورت پذیرد که قابل جبران نیست.
چنانچه بفرمایید من حاضرم نام و مشخصات خود را به همراه کد … در اینجا قید کنم و تحقیق بفرمایید در صحت گفتهها.
اگر من نتوانم ضامن کسی شوم اگر آقای نوریزاد نتواند ضامن کسی شود این یعنی خاکستری بر گذشتۀ ما, آیا ما دیگر چگونه میتوانیم در این اجتماع سر بلند کنیم؟
اگر ما انتقاد میکنیم از سر دلسوزی است و غالب آنها در وهلۀ نخست به سود شما و سیستم تمام خواهد گشت, بیشک شما آگاهید تمامی انتقاد و سخنانی که افراد مخالف (نه من و جناب نوریزاد) در این سایت مطرح نمودهاند به تخلیۀ ناملایمات و عقدههای آنان انجامیده و منجر به آرامش گشته که این بزرگترین سود به سیستم بوده.
از کلیۀ پرسنل در هر نهادی که قادر به رسانیدن پیام به بالا یا مکان بالاتر هستند تقاضا دارم کوتاهی ننموده و لطف خویش را به حیات این دو جوان شامل سازند و در اجر و رحمت خداوند سهیم گردند, فرصت را از دست ندهید.
با سپاس از جناب نوریزاد و کلیۀ عزیزانی که در این راه خیر قدم نهند
سلام برمزدک،لطفا یکبار دیگر متنی را که در ساعت2:40 مورخه 27 آبانماه 92 دریکی ازکامنتها نوشته ای مرور کن و ببین دچار تناقض نشدی؟ در چند بخش میخواهم سخنانت را مورد نقد قرار دهم گفته ای:اروپا و غرب زمانی به ترقی رسید وآزاد شد که سالیان زیادی افراد شجاع و آگاه به آنچه کلیسا مقدس میدانست بی محابا تاختند و خدا را از عرش به فرش کشیدند و انسانها وحقوق انسانی را بالاتر از مذهب و دین و خدا وپیغمبر می دانستند.جواب:#عصر رنسانس در اروپا ،عصرتاریکی و خفقان بود زمانی که متولیان کلیسا، دین مسیحیت را ابزاری ساخته بودند برای فریب مردم در جهت مطامع دنیوی خودشان و با ترویج خرافات مذهبی فقروبدبختی ،فساد و تباهی را در جامعه به ارمغان آورده بودند- تا اینجای کار با شما موافقم’ اما در مورد دلیل وچگونگی نجات و خروج از این بحران اجتماعی و آزادی آنها از یوغ کلیسا ییان باشما مخالفم که هیچ، بلکه عامل اصلی. رستگاری اروپارادر حق جویی و ایمان گرایی انها میدانم یعنی دراصل بخاطر گرایش به دین و پیاده شدن مفاهیم دینی اسلام ولی غیر مستقیم هرچند اسم و رسم دینی نداشت میباشد.دقیقا زمانی که غرب و اروپا در وحشی گری و بربریت فرورفته بود و کلیسا با دین مسخ شده ی پر از خرافات و اوهام مسیحی جامعه را دچار رکود و خفقان کرده بود ،جوامع اسلامی آنزمان به مراتب در وضعیت مطلوب تری از لحاظ علمی و فرهنگی ومدنی بود هرچند حاکمانشرقی جایر بودند اما آثار برجسته علمی و متعالی از برخی دانشمندان اسلامی وجود داشت که در دانشگاههای اروپا(اندلس-اسپانیای امروزی) جزو سرفصلهای دروسشان قرار می گرفت ودانشجویان غربی از محضر درس مسلمانان استفاده میبردند ودراثر تبادل علمی وحتی فرهنگی بین دو طرف(دانشحویان غرب وشرق) آثار دانشمندان مسلمان ازجمله:ابن سینا ،رازی،خوارزمی…..،وشعرای ایرانی ترجمه و منتقل شد وپس از این مراوده و بده بستان های علمی و فرهنگی کم کم آنها با فرهنگ غنی اسلام و دستاوردهای هر چند اندک آن آشنایی پیدا کردند ودربازگشت این دانشجویان به ممالک خودشان به روشنگری افراد جامعه پرداختند و با ایجاد جنبش های آزادی خواهانه وباآگاهی در مقابل خرافه گویی و تزویر کلیسا قد علم کردندو موجبات پیشرفت وشکوفایی را فراهم نمودند*اما سوال اینجاست که آیا دین مسیحیت آن استعداد و خمیر مایه را داشت تا بتوانددر مقابل زورمداران و راهبان دروغین کلیسا بایستد،قطعا خیر،چون دین مسیحیت آنچنان تحریف و مسخ شده بود که نمی توانست جنبش انقلابی در مردم ایجاد کند و همه چیز را متحول سازد.اما همانطور که گفته شد دانشجویان وروشنفکران غربی که با مفاهیم دینی اسلام آشنایی پیدا کرده بودند افراد شجاع و آزاده ای ازآنها به برکت سیستم ونظام شورایی که از اسلام اقتباس کرده بودند توفیق یافتند تا زمینه ی خرد و عقل جمعی و نقادی را ایجاد کنند وپایه های سست کلیسا را خوردنمایند و منتفع گردندکه خود جوامع اسلامی دیروز وامروز دنیا نیز از خیرات و منافع فردی و اجتماعیش غافل و نا آگاهند درصورتی که اروپا و غرب آنزمان به وجود چنین گنجی پی برد ،درک کرد،بکار بست ،واز ثمراتش نیوشید وبه تعالی و پیشرفت و آزادی رسید.**** اگر خوب دقت کنی آیا ما هم حالا درچنان شرایط از دوره رنسانس اسلامی بسر نمیبریم و فقر و فساد و جور بی عدالتی در جامعه ما حاکم نیست؟مگر عالم نماها و روحانیون کذاب ؛دین را به ابزاری برای مردم سواری و تمنیات پلیدشان بکار نمیبرند؟ومیبینیم نتیجه ی فلاکت بار و جهنمی آن را.ولی باز سوال همیشگی ،چرا وبه چه دلیل چنین است؟ برخی از عملکرد منفی مسلمانان وتزویر ملایان چنان دلزده و عصبی هستند که زود قضاوت می کنند و عامل همه بدبختیها وعقب ماندگیها را در وجود و استقراردین در جامعه ی ما میدانند’%اما اگر منصفانه فکر کنیم باید بین دو مقوله مذهب و دین تفکیک قایل شویم. چیزی که حاکم است درواقع مذهب خرافی و مسلک های پر از دروغ و نیرنگ و یکسری روایات و احادیث مجعول و بی سروته است که به اسم دین به خورد مردم میدهند که جامعه ای با همه زمینه های فساد و تباهی و… فراهم کرده وچنین مذهبی منفور ومسموم است،دین اصل و مذهب فرع بر آنست مذهب اگر حظی از حقیقت دین هم برده باشد باز ناقص و جامع نیست ،اگر دین اسلام که عبارتست از دو مجموعه کتاب (قرآن)و سنت رسول اکرم(قول و فعل محمد(ص)) آنهم با فهم درست و صحیح از آنها استخراج و استنباط گردد و بعدش پیاده شود آنگاه میتواند آثار مثبت و خیروبرکت فراوان ببار آورد .درغیر اینصورت اگر با کذب و تحریف همراه باشد باطل ومضر شده و خد عامل بدبختی فلاکت خواهد بود %حال فرمول وقاعده دینی که خوشبختی فردی و اجتماعی مردم را با خود دارد چیست؟در قرآن آمده است:(اطیعوالله واطیعوالرسول و اولی الامر منکم)-از خدا و پیامبرش اطاعت کنیدو همچنین ازخردمندان(عقلای قوم)پیروی کنید.دراین آیه خط مشی اصلی حکومت اسلامی ترسیم شده است که اطاعت از شورای امت فقط درمسیراطاعت ازخدا رسولش خواهد اگر شورای امت حاکم شد اطاعتش واجب می شود و قوانین و مصوبات شورا که بر گرفته از قرآن و سنت است پیرویش لازم است .دراسلام جکومت فردی نیست بلکه به شکل جمعی و شورایی می باشد وقتی فردی با عناوین شاه و نماینده خدا ،ولی امر ،….برمردم حاکم شود یعنی یک فرد برای امورات کوچک و بزرگ مملکت تصمیم گیری می کند ،دارای اختیار مافوق قانون می شود و اختیار تام دارد وهر چیزی را که دوست داشت و تشخیص داد حکم میکند درواقع هرجور میلش کشید و هوس کرد. اعمال قدرت میکند و کسی جلودارش نیست. کسی که برمدار هوس و امیال نفسانی حرکت کرد و دارای اختیارات نا محدود نیز باشد حتما فساد برانگیز و استبداد آور خواهد بود،استبداد ازنوع دینی خطرناکترین شکل حکومتی است که تمامیت خواه و انحصار گراست هیچ کسی حق اعتراض ندارد و هرفکر واندیشه ی مخالفش مطرح شود در نطفه خفه خواهد شد وچنین است که خفقان وارعاب وفقر و بی عدالتی و…در جامعه گسترش میابد* بنابراین اروپا و غرب از بعد رنسانس وتا حالا نیز به برکات نظام شورایی به ان جامعه ی آزاد و مطلوب رسیده ودارای آرامش و آسایش نسبی است.@اساسی ترین و زیر بنایی ترین رکن جامعه ی دینی بر اساس نظام شورایی است (وامرهم شوری بینهم) از راس هرم قدرت وتا قاعده اش همگی مطابق اصل شورا اداره می شود حتی در تمام شیونات خانوادگی و اجتماعی نیز جاری و ساری است.اما رسیدن به چنین جامعه ی ایده آلی ساده نیست باید تمام افراد آگاهی و بینش لازم را پیدا کنندوتفکرات مضرو پوسیده رااصلاح وترمیم کنند و بعدا خردجمعی به صورت یک فرهنگ درآید حاکمان کنونی که از خارج نیامده اند بلکه نشات گرفته از همین جامعه اند اول باید جامعه متحول شود بعد بساط حاکمان ستم گر برچیده شود% بانگاهی اجمالی به تاریخ ،حضرت محمد مصطفی)ص( در مدت کوتاه 23 سال حیات مبارکش توانست انسانها ی وارسته پرورش کندوآن جامعه ی پر از جهل و تبعیض و … را به جامعه مدنی و انسانی مبدل و درمدینه پایه گزاری نمود وقسط ومساوات اجرا کرد اما متاسفانه تنها پس از مدت قلیلی از وفاتش بخاطر غفلت و دوری جستن جامعه از دستاورد و مفاهیم قرآنی و دنیا طلبی سیر قهقرایی پیمود و به مرور به دره ظلمت و سیاهی خزید وبعد از خلافت ابوبکر و عمر و عثمان و علی و حسن که بوسیله شورای مهاجرین و انصار انتخاب شدند کم کم نظام شورایی تضعیف شد و نظام فردی بوسیله معاویه مستقر شدو…. ادامه
نظر دهندگان محترم
التماس کردن یکی از فرهنگهای خرافی ما ایرانیها یر گرفته از دعا و تزری میباشد که آخوندها استادان آن میباشند. چرا باید ما ایرانیها با پذیرش و نهادیه کردن خرافات خود را به این اندازه در ضعف قرار دهیم که مستبد و ظالم را بر خود حاکم کنیم و سپس برای ابتدائی ترین خواسته های بشری به او التماس کنیم. خیر، باید مانند رفتار امام حسین با ظالم برخورد کرد. در کجای تاریخ بشری شنیده ایم که ظالمی با التماس و تزری دست از ظلم برداشته.
به امید روزی که عقل و خرد و اندیشه در همه ما ایرانیان به حد اعلا برسد تا فرهنگ سکولاری (جدائی دین از دولت) – که پله اول پیشرفت ایران است – در فرهنگمان نهادینه شود و دولتی منتخب مردم و برای مردم و پاسخگو به مردم را برپا کنیم.
مهدی
آقای نوری زاد، لابد اگردر زمان ضحاک ماردوش زندگی می کردی طی نامه ای ازوی می خواستی که ازکشتن دوجوان درهر روز برای دادن خوراک به مارها خودداری کند که درآنصورت مارها مغزخودضحاک رامی خوردند وقتی تداوم حیات یک رهبر ویک نظام سیاسی به اعدام وخون جوانان وطن وابسته است آیا این درخواست وناله وزاری کردن شما تاثیری درآنها خواهد داشت؟
کردستان پاره تن ایران را متعصبین کینه توز زخمی کردند اولین آنها خلخالی بود. کردستان زخمی عمیق بر دل دارد. چگونه می شود آنرا ترمیم کرد.
جناب دكتر نوريزاد پاسخي مرقوم نفرموديد روي سخنم با جنابعالي بود(در مورد تصويب قانون منع اعدام در كشور )
—————–
سلام جناب اسد گرامی
من شخصا موافقم و بزودی آن را اعلام می کنیم
با احترام
.
برادر عزیز، آقای نوری زاد: کلام قران بشنو که فرماید:
انک لاتسمع الموتی و لا تسمع الصم الدعا اذا ولو مدبرین. تو که مسیح نیستی که می خواهی مرده ای را زنده کنی تا به موعظه ات گوش فرا دهد، بخصوص وقتی که وی از تو روگردان است!!!
اي ملت خفته از خودتون بپرسيد نوري زاد قوي تراست يا موسوي؟! پس چرا اين ادم به اين راحتي حرف ميزنه كاريش ندارند؟!
مرگ بر نوری زاد منافق
باسلام و درود به نظر شما این طور التماس کردن دور از شان یک انسان ازاد نیست حتی اگر بتواند با عث ازادی کسی شود باید تا حال این قدرت طلبان خرفت را شناخته باشی که احساسات را جایگزین عقل و ایمان خود قرار داده اند و با سو استفاده ار احساسات پاک مردم به راحتی اعدام ها و کشتار ها را انجام می دهند
این سفر دوستی و صلح قدم بسیار خوب و موثری است باید گروه شوند تا قدرت طلبان خرفت را به زانو در اورند
///// از ریختن خون ملت ایران ابایی نداره چون میخواد با اعدام، ترس و ارعاب در جامعه گسترش پیدا کنه و یه امر عادی به شمار بیاد و مردم رو نسبت به این اعدامها بی تفاوت کنه .ترس خامنه ای از روزیه که حلقه بی تفاوتی مردم در مقابل کلمه اعدام و ریخته شدن خون هموطنانشون شکسته بشه.
جناب سمیر
گزیده ای که از کتاب مرحوم نادر ابراهیمی آورده اید، احتمالا تحت تاثیر فضای آرمان خواهانه اوایل انقلاب نوشته شده است. همان آرمان خواهی که بسیاری از کشورهای جهان را به کام حکومتهای ایدئولوژیک کشاند. متاسفانه ایران ما آخرین آن بود که با آمیخته ای از کمونیست و اسلام، معجون انقلاب اسلامی پدید آمد. آثار و تبعات چنین تفکری که برای مبارزه با بدیها سنگر بسازید و تفنگ بردارید، همین جامعه فلک زده خودمان و جوامع محروم باقی مانده از کمونیست مانند کوبا و کره شمالی است. اگر قرار باشد هر کس اسلحه برگیرد و به زعم خویش با ظلم بجنگد، چیزی جز ویرانی، آوارگی، فلاکت و بدبختی به بار نخواهد آورد. اصولا همه ما افکارمان را بر حق و مخالفمان را ظالم می دانیم. راه مبارزه با ظلم نه برداشتن اسلحه بلکه گسترش آگاهی و در نهایت مبارزه بدون خشونت است. مبارزه ای که با کمترین هزینه، نظامی مردمی و انساندوست را در جامعه پیاده خواهد کرد. دنیا را سیاه و سفید نبینید، آن ربا خوار و یا چاقو کش به دلیل فقر فرهنگی و عدم اعمال صحیح قانون به وجود می آیند. راه اصلاح آنها نه کتک زدن و فحاشی به آنها بلکه آگاه کردن و اعمال قانون است دوست من.
با احترام
بردیا استقامت
به کجا می روی پدر؟ درخواست از حاکم ظالم؟؟؟؟؟
نرود میخ آهنی در سنگ
سلام آقای نوری زاد
هرگز تمایلی وشاید اجازه ای بخود نمیدهم که از راه پر خطر شما ایراد ویا اشکالی را مطرح کنم ولی اینهمه خواست دل است وعلاقه
بشما . ولی چکنم که عقل وتدبیر مرا به متن زیر بیشتر شائق میکند . متن از قسمتی از نوشته خانم دباغ استخراج وبرای شما ارسال
میگردد.
(نوریزاد!
نمیدانم، شاید التماس ما برای نجات جان فیزیکی آنها به قیمت کشتن روح بزرگشان باشد. امروز از شدت غم و نداشتن جواب به این پرسش با باران گریستم، به آسمان نگاه کردم و از کونمکان پرسیدم آخر چرا؟ چرا باید جان انسانها اینچنین سخره “بیت سیدعلی” باشد، چرا باید ما به هر دری بکوبیم؟ تا کجا و تا چند باید رفت که انسانی را زندگی دوباره داد؟ میدانم پرسش سختیست. باز باخود میگویم وظیفه ما در خارج زندان حفظ جان آنهاست…
منا نیز بمثابه بسیاری از کوردها از شمای نویسنده خواستم با قلمت جهان را از بیگناهی زندانیان کورد آگاه کنی نه آنکه از سید علی التماس کنی. گرچه جوهر روح بزرگت را برای نجات جان زندانیان میتوانم دریابم اما فرق است بین التماس کردن و گستراندن روح انساندوستی و دادن حق به دیگری.
من از تو خواستم با قلمت همزبانان خود را آگاهی دهی که شاید سخن تو را بهتر از من کورد قبول کنند نه آنکه روحت را فرش پای ولی فقیه کنی. بر من و تو مباد خاک در سلطان شدن.)
با احترام
موفق باشی دکتر تو به وظیفه ات عمل می کنی ….اما :
وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُواْ کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لاَ یَسْمَعُ إِلاَّ دُعَاء وَنِدَاء صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ
و مثل کسانی که کفر ورزیدند [در عدم درک حقایق ]مانند این است که کسی به حیوانی بانک بزند که چیزی جز صدا و ندائی نمی شنود [آنان ]کر و لال و کورند از این رو عقل خود را به کار نمی گیرند.
درود به اقای نوری زاد عزیز
چند روز پیش با خبر شدیم که دختران میر حسین موسوی و پسر مهدی کروبی ملاقاتی با اقای هاشمی رفسنجانی این میلیارد /////// که یک روز اصلاح طلب میشود و یک روز ولایت مدار رهبری بالاخره هر جا باد بوزد ///////// حالا بعد از هزاران قتلی که انجام داده یا نداده یا به دستور این بوده است حال طرفدار جنبش سبز شده است و میگوید اگر میر حسین موسوی و کروبی و زهرا رهنورد ازاد نشوند و اینها اسیب ببینند ابروی نظام میرود یکی نیست به این ////// بگوید که وقتی ستار بهشتی شهید شد ابروی این نظام رفت وننگش باقی ماند مگر خون ستار از این سه عزیز کمتر است //////// رهبر یعنی ستار غیرت ئ شرافت و ازادگی یعنی ستار ابروی نظام سال 67 رفت و حال با شهید شدن ستار جنبش سبز تا بدنش خاتمی و امثال رفسنجانی است به هیچ جا نمیرسد /////////// فکر میکنی مردم خرند که ندانند چرا تو را برای رییس جمهور شدن قبول نکردند تو ممنوع خروج هستی برای اینکه اگر به کشور دیگر بروی تو را دستگیر میکنند دست تو با مجتبی و خامنه ای در یک کاسه است اگر شاهنامه ای که فقط رستم داشته باشد و از کاوه اهنگر استفاده نکنند این شاهنامه اخرش به نفع دشمن تمام میشود و میگویند اخرش خوش است در تاریخ ایران حتما سوال میکنند نسل اینده که فقط ستار مورد چی کسی صحبت کرد ایا خاتمی گفت چرا ستار را کشتید ایا رفسنجانی گفت چرا باید ستار بمیرد ایا مجلس ایران نمایندگانش از ستار دفاع کردند بد است در تاریخ ایران کلمه نه را بشنویم شما اقای نوری زاد بهتر بود از خاتمی که سنگ رهبری را به سینه میزند و رفسنجانی که شیطان را درس میدهد و نمایندگان مجلس میخواستید تا ببینیم دفاع میکنند یا نه اگر نه بود که تکلیف خودمان را با این نکبتان تاریخ بدانیم و اگر بله بود خوب معلوم میشود اینها دوستار مردم هستند به نظر من نکبتان تاریخ خواهند ماند چون وقتی شاهنامه را میخوانیم رستم را میپذیریم و کاوی اهنگر را نه و وقتی جنبش سبز را میخوانیم باید فکرمان به سه تن که در حصر است باشد و به ستار نباید فکر کنیم زنده باد کاوه اهنگر ستار بهشتی
تاریکی این موجود را به کام خود فرو برده است
دیگر نه صدائی میشنود و نه نوری می بیند!
به بهترین وجه نقشی را بازی میکند که در صحنۀ زندگی
او را مناسب این نقش دانسته اند همانند نقشهائی که
به سایر دیکتاتورهای تاریخ واگذار کرده اند.
در تاریکی محض با روحی که به شیطان واگذار کرده
خیال میکند که با الله همنشین است!
این نامه ها برای ثبت در تاریخ خوب است
اما برای بازگرداندن این موجود به روشنائی
آرزوئی است ناممکن محال نشدنی …..
قابلیت بازگشت در او به ودیعه گذاشته نشده است!
بادرودی بی پایان به نوریزاد عزیز شما قطعا احادیثی که فضیلت اجرای احکام اسلامی را بیان میکند بارها خوانده اید خوانده اید که اجرای یک حکم اسلامی برابر بارش چهل شبانه روز باران است شما چگونه میخواهید فضیلت های اینچنینی را که میشود باجان یک انسان بدست آورد به راحتی از آن بگذرند.البته بعضی در کردستان باید بپذیرند که رسیدگی به مطالبات مردم از طریق دمکراسی میباشد وکسی که اسلحه بدست میگیرد در فردای مبارزه از لوله تفنگ خود سخن خواهد گفت وقداست این مبارزه را برای خود یک فضیلت خواهد شمرد نه خود راتحت نظارت مردم قرار خواهد داد ونه از اسلحه خود جدا خواهد شد. با همه انتقادهائی که به نظام جمهوری اسلامی دارم اما تعداد کسانی که بدست گروههای مخاصم در کردستان وجاهای دیگر کشته شده اند خیلی بیشتر از تلفات گروه های مخاصم است شما میدانید از گنبد کردستان خوزستان وبلوچستان شروع شد وخانه های مردم را مئامنی برای خود قراردادند تا نیروهای ارتش را بکشند وبرای خود عاشورائی ساختند که هنوز هم نان آن را میخورند وراه بی پایانی را شروع کردند که همیشه به سوخت خون نیاز دارد وباعث جدائی وقطع شدن روابط عاطفی بین انسانها میشود اما به طورمثال راه کسانی چون بازرگان ودیگر آزادیخواهان که ابتدا فریب ادای گربه زاهد عبید زاکانی راخوردند هنوز هم با اندیشه خود معتبر ترین اندیشه هائی هستند که با استدلالی قوی مشروعیتی که براساس خرافه ساخته شده را زیر سئواال میبرند حال که آنجا هستی کردستان زیبا ازطرف مقابل هم بخواه لوله تفنگ فقط عطش روحهای بیمار را سیراب خواهدکرد وشاید بتوان گفت آب شوری است که عطش را افزایش خواهد داد
با سلام
من از کجا میتونم مسیر حرکت اقای نوریزاد رو بدونم.میخواستم اگه بشه ببینمشون
آقای نوری زاد من این متن را در سایتی خواندم. به نظرم برای تعریف وصف اعمال شرافتمندانه شما خوب است.
بیشرمانه زیستن و بیشرمانه مردن!
از مرحوم نادر ابراهیمی: کتاب “ابوالمشاغل”
روزی، در مجلس ختمی، مرد متین و موقری که در کنارم نشسته بود و قطره اشکی هم در چشم داشت، آهسته به من گفت: آیا آن مرحوم را از نزدیک می شناختید؟ گفتم: خیر قربان! خویشِ دور بنده بوده و به اصرار خانواده آمده ام، تا متقابلا، در روز ختم من، خویشان خویش، به اصرار خانواده بیایند.
.حرفم را نشنید، چرا که می خواست حرفش را بزند. پس گفت: بله… خدا رحمتش کند! چه خوب آمد و چه خوب رفت. آزارش به یک مورچه هم نرسید. زخمی هم به هیچکس نزد. حرف تندی هم به هیچکس نگفت. اسباب رنجش خاطر هیچکس را فراهم نیاورد. هیچکس از او هیچ گله و شکایتی نداشت. دوست و دشمن از او راضی بودند و به او احترام می گذاشتند… حقیقتا چه خوب آمد و چه خوب رفت… گفتم: این، به راستی که بیشرمانه زیستن است و بیشرمانه مردن.
با این صفات خالی از صفت که جنابعالی برای ایشان بر شمردید، نمی آمد و نمی رفت خیلی آسوده تر بود، چرا که هفتاد سال به ناحق و به حرام، نان کسانی را خورد که به خاطر حقیقت می جنگند و زخم می زنند و می سوزانند و می سوزند و می رنجانند و رنج می کشند… و این بیچاره ها که با دشمن، دشمنی می کنند و با دوست دوستی، دائما گرسنه اند و تشنه، چرا که آب و نان شان را همین کسانی خوردهاند و می خورند که زندگی را “بیشرمانه مردن” تعریف می کنند. آخر آدمی که در طول هفتاد سال عمر، آزارش به یک مدیر کلّ دزد منحرف، به آدم بدکار هرزه، به یک چاقو کش باج بگیر محله هم نرسیده، چه جور جانوری است؟ آدمی که در طول هفتاد سال، حتی یک شکنجه گر را از خود نرنجانده و توی گوش یک خبرچین خودفروش نزده است، با چنگ و دندان به جنگ یک رباخوار کلاه بردار نرفته، پسِ گردن یک گران فروش متقلب نزده، و تفی بزرگ به صورت یک سیاستمدار خودباخته ی وابسته به دیکتاتور نینداخته، با کدام تعریفِ آدمیت و انسانیت تطبیق می کندو به چه درد این دنیا می خورد؟
آقا ی محترم!ما نیامده ایم که بود و نبودمان هیچ تاثیری بر جامعه بر تاریخ، بر زندگی و بر آینده نداشته باشد. ما آمده ایم که با دشمنان آزادی دشمنی کنیم و برنجانیم شان، و همدوش مردان با ایمان تفنگ برداریم و سنگر بسازیم، و همپای آدمهای عاشق، به خاطر اصالت و صداقت عشق بجنگیم. ما آمده ایم که با حضورمان، جهان را دگرگون کنیم، نیامده ایم تا پس از مرگمان بگویند: از کرم خاکی هم بی آزارتر بود و از گاو مظلومتر، ما باید وجودمان و نفس کشیدنمان، و راه رفتنمان، و نگاه کردنمان،و لبخند زدنمان هم مانند تیغ به چشم و گلوی بدکاران و ستمگران برود… ما نیامده ایم فقط به خاطر آنکه همچون گوسفندی زندگی کرده باشیم که پس از مرگمان، گرگ و چوپان و سگ گله، هر سه ستایشمان کنند… گمان می کنم که آن آقا خیلی وقت بود که از کنارم رفته بود، و شاید من هم، فقط در دل خویش سخن می گفتم تا مبادا یکی از خویشاوندان خوب را چنان برنجانم که در مجلس ختمم حضور به هم نرساند
درود بر اعمال شرافتمندانه شما جناب نوری زاد. هر چند اندکی دیر از خواب غفلت بیدار شدید ولی در همین مدت اندک چه طوفانی به راه انداخته اید. این سفر شما و وصف های شما از خطه کردستان، به اندازه 34 سال صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران اگاهی رسانی کرد و مردم را با هم آشتی داد. من هرگز در کردستان نبوده ام و همیشه دید منفی به آنها داشتم اما اکنون نظرم به کلی عوض شد. به امید اینکه این اعمال در کشورمان رواج پیدا کند.
Agha Sepas bessiar sepas az kari ke mikonid. Be omid azadi!!
نه به اعدام.
شما ببینید . یک ملا کشته شده است و حالا ۲ نفر حداقل اعدام رسمی باید بشوند !
بماند حالا چه بدبختهائی غیر رسمی اعدام شدند و یا مجازات های سخت توی سرنوشتشونه.
ملاک ارزش یک ملا از دید قاضی های جمهمری اسلامی اینه.
شما ببینید رهبر میره نماز جمعه التماس میکنه جلوی میلیونها چشم که بنده حقیرم!
حالا برای یک کشته شدن نماینده این آقای رهبر چه قضاوتهای پرخطا کهگرفته نمیشه.
آهای قاضی و قاضی القضات اگر موضوع نفص جرم قتل و ترور است چرا از اعدام قاتل آوین (عشق) تا دیگر قاتلینی که با لباس نیروی انتظامی و سپاه دست به قتل ستار بهشتی ها و فروهرها و کهریزک نشینها شدند را شروع نمیکنید؟
از اشتباه تایپی پوزش می خواهم. (دوستانی که سلسله …)
با احترام
بردیا استقامت
درود به همه آزادی خواهان
دوسانی که ساسله مقالات مبارزه بدون خشونت را دنبال می کنند، می توانند قسمت سوم (قیام مردمی) را اینجا ببینند:
http://bamdadesokhan.blogspot.com.au/2013/11/3.html
با سپاس
بردیا استقامت
جناب نوری زاد
مگر کشور جمهوری نیست ؟ مگر در این کشور تفکیک قوا نداریم؟ این امور چه ربطی به رهبری دارد ؟ بالاخره ایشان در امور اجرائی کشور دخالت بکنند یا نکنند ؟ اگر دخالت کنند و تصمیمات سایر قوا را ندیده بگیرند و در موارد این چنینی رای صادر کنند دیکتاتوری نیست ؟چرا با فریب افکار مردم قصد دارید هر خبطی را متوجه ایشان کنید ؟ در کجای دنیا یا در کجای تاریخ چنین چیزی را سراغ دارید که رهبر ، رئیس جمهور ،یا هر مقام مسئولی متکفل تمام رفتار مردم و یا کار گزاران کشور باشد؟یا اساسا توانسته باشد این کار را بکند؟ چه در زمان اولیا معصوم چه در کشورهای مترقی و به اصطلاح دمکراتیک امروزی ؛اگر طبق قانون بررسی شده و رای صادر شده چرا رهبر باید بر خلاف قاضی وارد صحنه شود ؟ پس حق اولیائ دم چه میشود ؟خواهش میکنم از این رفتارها و سخنان احساسی و هیجانی دست بردارید .
جناب دكتر نوذي زاد عزيز با درود و سپاس از اينهمه دلسوزي و مهرباني شما در باره هم ميهنان و كشور عزيزمان ايران به نظرم امد كه نكته اي را با شما در ميان بگذارم . تا انجا كه اطلاعات اندك من ياريم ميدهد بسياري از كشور هاي جهان اصولا اجراي حكم اعدام را در ممالكشان متوقف و از رده مجازات هاي محكومان حذف كرده اند سئوالي كه از محضر جنابعالي دارم اينست چرا شما و ديگر دوستان و فعالان حقوق بشر كمپيني براي لغو اعدام در ميهنمان راه نمياندازيد تا اصولا از اين ببعد هيچ مجرمي اعدام نشود ؟ گيريم كه خواسته انسان دوستانه شما در مورد اين دو تن افراد ايراني و هم ميهن كرد ما تحقق يابد ايا مشگل و معضل سايرين كه به هر دليلي مرتكب جرم وجنايتي شده يا ميشوند حل ميشود ؟ متفكران و جامعه شناسان نيك ميدانند كه هيچ بشري كه از عقل و خرد كافي بهره داشته باشد خلاف يا جرمي را انجام نميدهد كه ميداند عاقبتش مشخص است و صد البته بزهكاري و جرم در واقع خود معلول عوامل گوناگونيست كه از حوصله خوانندگان اين مطلب خارج است و اگر بخواهم به كوتاهي نظري بيندازم عوامل متعددي همچون فقر مالي فقر فرهنگي اختلاف شديد طبقاتي سنت ها وايين هاي قبيله اي عدم اموزش و پرورش صحيح مشكلات و مسايل بهداشت رواني حتي در دوران بارداري مادر شخصي كه دست به ارتكاب جنايت ميزند گسترش خرافه بيكاري اعتياد وعملكرد ناهيان منكرو ده ها و صد ها عوامل گوناگون بستري را فراهم ميكند كه فردي از دايره هنجار ها و قوانين موضوعه پايش را فراتر گذاشته و بتناسب موقعيتي كه در ان فرار گرفته دست به كار خلاف يا جرم بزند و انچه را كه اطمينان دارم مسئولين كشور بخوبي بر ان واقفند همين مسايل است كه كارشناسان عزيزمان هم مشورت لازم را داده و ميدهند اما با نهايت تاسف مشاهده ميكنيم كه اجراي حكم اعدام هيچگونه تاثيري در كاهش جرم و جنايت نداشته است و تا زمانيكه علت ها مرتفع نشود معلول ها همجنان پا برجا خواهند بود در پايان تمنا دارم با قلم شيوا و احاطه اي كه در نشان دادن راهكاري براي رفغ اين مشگل داريد در صدد بر اييد كه با ارايه برنامه صحيح و فراگير شايد بتوانيد با تصويب قانوني در مجلس اعدام را براي هميشه از ميان بر داريد با تشكر و حوصله اي كه براي مطالعه اين يادداشت فرموديد هميشه قدم هاي استوار و ماندني را فقط يك تن بر ميدارد و نامش جاويد ميماند (دكتر لولتر كيتگ – نلسون مانلا- گاندي و كورش بزرگ )
عزیز برادر ، این اعدام ها برای جلب نظر خداوند در تهجدهای شبانه صورت میگیرد ، باور کن . میتوانی از یک روان شناس بپرسی . گمان دارم که انسان سوزیهای کلیسا و عمل آن طلبه ای از پیروان شیخ فضل الله که در میدان توپخانه با انگشت چشم یک مشروطه خواه را در آورد و مردم را به شهادت گرفت برای روز حساب ، هم با همین نیت صورت گرفت . دین ورزی عوام خطرناک است و چه کسی در خداشناسی عوام تر از قاطبه آیات خدا .
نه به اعدام.
شما ببینید . یک آخوند کشته شده است و حالا ۲ نفر حداقل اعدام رسمی!
بماند حالا چه بدبختهائی غیر رسمی اعدام شدند و یا مجازات های سخت.
ارزش یک أغوند از دید قاضی های جمهمری اسلامی.
شما ببینید رهبر میره نماز جمعه التمس میکنه جلوی میلیونها چشم که بنده حقیرم!
حالا برای یک کشتن نماینده آخوند چه قضاوتها که نمیشه.
اگد موضوع جرم نفص قتل و ترور است چرا از اعدام قاتل آوین تا دیگر قاتلینی که با لباس نیروی انتظامی و سپاه ستار بهشتی و فروهرها و کهریزک نشینها شروع نمیکنید.
/////////////