آخرین ساعات عاشوراست که بانویی به اسم ” منیژه پیروتی” باتفاق شوهرش به دیدنم می آیند. این بانو از فعالان مدنی شهر مریوان است. تحصیلات دانشگاهی دارد. خودش را ازکار اخراج کرده اند و همسرش را به زندان و تبعید حکم فرموده اند. هردو به تازگی از شهری که بدان تبعید شده بودند بازآمده اند. تمامی راههای فعالیت و معیشت این بانو و شوهرش را مسدود کرده اند. شوهرش که شاعری بلند آوازه است، عزیز ناصری نام دارد. ناصری انسانی آرام و وارسته است. سخنانش نشان از آرامش درون وی دارد. راستی ما عجب معجونی پرداخته ایم دراین ملک. زندان و تبعید و اخراج و بیکاری و اجبار واجبار. آنوقت انتظار داریم آدمها از دایره ی نظام اسلامی ما خروج نکنند و همچنان به ما وفادار بمانند.

با سلام من شنیده ام تو شهر یزد هم یک دانشجوی رشته پزشکی که در شیراز تحصیل میکرده تو زندان اطلاعات میکشند و در شیراز دفن میکنند .بعد که پئر و مادرش کلی پیگیری میکنند تحت الحفظ جنازه را از شیراز نبش قبر و با مامورین امنیتی به یزد اورده اند این موضوع برای حدود 4 الی 5 سال پیش است .یادم است که به هیچ عنوان نگزاشتند خانواده جنازه را ببینند
پاسخ دادن
ممد
۲:۲۴ قبل از ظهر / آبان ۲۸, ۱۳۹۲
سلام.
این زن و شوهر هیچ چیز برای گفتن نداشتن؟
آقائی که اینو نوشتی حضرت عباسی باخودت وهمسرت این کارها را می کردند حرفی برای گفتن داشتی یانه؟
بابا این دهنه که باز می کنید چیز که نیست حرمت خودتان را حفظ وهمدل وغمخوار ستم دیدگان باشید
یا این که سکوت کنید مطمئن باشید این را نمی نوشتی نمی مردی
سلام و درود
لطفا جزاياا سخن هاتون رو بزاريد
بژیت
این بدعت نامبارک را اسکندر بر این سرزمین تحمیل کرد.نادان را بر دانا حاکم کن . به ندرت در مراتب عالیه کشور میتوان پیدا کرد که توان اداره یک دبستان را داشته باشد چه رسد به مملکت داری
سلام.
این زن و شوهر هیچ چیز برای گفتن نداشتن؟
جناب نوری زاد عزیز
اخبار سفرتان واقعا عالی است. اینکه به سرعت سایتتان را به روز می کنید خیلی هیجان انگیز و جالب است فقط مشکل اینجا است که نظرات خوب دوستان کمی پراکنده می شود. پیشنهاد من این است که روزانه یک پست بگذارید که احتمالا آن پست درمورد یک شهر با موضوعات متفاوت خواهد بود، ولی مرتبا به مطالب آن بیفزایید. اینگونه هم مطالب یکجا جمع می شود و هم شما لحظه به لحظه اخبار را برای ما می فرستید. ضمنا از نظرات خوب دوستان هم می توانیم بهره ببریم.
چشمانم را لحظه ای می بندم و خود را همراه شما می بینم. با پرچم سفیدی با نشان صلح و دوستی. چقدر این پرچمتان زیبا و برازنده است، ساده و بی آلایش مثل خودتان.
همچنان منتظر اخبار سفرتان هستیم. مباد ما را بی خبر بگذارید!
پیروز باشید
بردیا استقامت
درود به اقای نوری زاد عزیز
اقا جان چرا این را که من گذاشتم حذف کرد از لیست نظرات حداقل زنده باد کردستان وزندباد ایران را میگذاشتی
سرت سلامت
———
ما را اگر سر به تن نمی خواهند،
گو نخواهند
سرت سلامت
و آسیب از تو دور
سر،
آنجا بر تن ما گواراست
که تو
بربامِ بودن باشی
پس:
هراس از تو دور
فریب از تو دور
دروغ از تو دور
جهل از تو دور
و در مقابل:
فهم با تو
عشق با تو
نور با تو
پاینده و آزاد
ایران ما