علاوه برمجلس ودولت ودستگاه قضا وارتش وسپاه وصداوسیما که باید مطلق درمطلق خود را با منویات بیت مکرم هماهنگ وهمسوکنند، بنگاههای اقتصادی فراوانی تحت نظرشخص رهبربه ترویج فساد مشغولند که ازآن میان من تنها ازامپراتوری پرآوازه ای چون آستان قدس رضوی، وملقمه ی سیری ناپذیری چون بنیاد تعاون سپاه، و ویران کننده ای چون بنیاد مستضعفان، و ام الفسادی چون ستاد اجرایی فرمان امام اسم می برم. این دستگاهها وصدها دستگاه اقتصادی دیگرکه ریزو درشت هرکدامشان مستقیماً به اراده ی شخص رهبربند است، هرگزشامل بازرسی های رسمی وقانونی نمی شوند و درپس پرده ای که برشاکله ی مکرمشان آویخته است، به هزارهزاررفتارقانونگریزِپنهان وآشکاردرحوزه ی قاچاق ارزوکالا، وساخت وسازهای قلچماقانه، وسرمایه گزاری های حریصانه، و فعالیت های اقتصادی داخلی وخارجی- والبته همگی خارج ازچارچوبهای قانونی- مشغولند وثانیه به ثانیه چیزی به اسم “ترویج فساد” را به بدنه ی مردنیِ اقتصاد کشور پمپاژ می کنند.
من قبول دارم که رهبرفرزانه ی ما هزاردغدغه ی جهان اسلامی دارند ولاجرم باید دستشان برای تقویت اسلام واینجور چیزها گشوده باشد. این را ما قبول می کنیم وناگزیرومفلوکانه بدان ارج می نهیم. با اینهمه اما برای برون رفت ازهزاربلیه ی اقتصادی که ما را احاطه کرده اند وهرکدامشان برای گریزاز چارچوبهای قانونی یک کارت شناسایی از بیت مکرم بالا گرفته اند، می شود به رویه های درست تری دست یازید و ازخراشیدن شأن رهبری جلوگیری کرد. مثلاً ام الفسادی مثل “ستاد اجرایی فرمان امام” که اساسش یکساله طراحی شده بود واکنون به یکی ازگردنکشان اقتصاد داخلی ومافیای خارجی بدل شده است، چرا باید دریک قلم بخش وسیعی ازسهام مخابرات کشوررا بالا بکشد، وبی واهمه از دستگاههای نظارتی درهزارفعالیت پنهان وآشکاراقتصادی فروشود ویک ریال نیز مالیات نپردازد؟ وقتی این ستاد وسایروابستگان اقتصادی، اکسیژن خود را ازبیت مکرم می گیرند، خواه ناخواه پای شخص رهبررا به هزارتوی مفسده ها می کشانند و بخت واقبال کشوررا به قمارهای تند وتیز و ویرانگربند می کنند.
من می گویم: حالا که اشتهای بیت مکرم به پول، وگشادگیِ دست رهبربه بذل وبخششهای خارج ازحساب داخلی وخارجی قابل احصا نیست، بیاییم ودریک اقدام کاملاً قانونی، شش دانگ نفت کشور را – ازکشف واستخراج و پالایش ونگهداری وصادرات – به اسم شخص رهبرسند بزنیم ودرمقابل ازایشان بخواهیم دست ازسایردستگاهها بکشند تا چرخهای فرسوده وزنگ زده ی اقتصاد کشور یک جیرجیرکی بکند و بحرکت درآید. سرعتش مهم نیست. همین که ریلهای این چرخ نگون بخت مشخص و زیرسازی ها درست شوند، می شود به واگشایی درهای بسته ورونق اقتصادی امید بست.
به همه ی مقدسات سوگند این پیشنهاد، هم به نفع رهبروحساسیت های اسلام گستری ایشان است وهم به نفع مردم بی نوا. چرا که وقتی همه ی حیثیت نفت کشوررا به بیت مکرم وانهیم، خود رهبربرای بحرانهای بغرنجی به اسم تحریم و محدودیت های صادرات نفت یک فکری می کنند. وای بسا همین دارایی وسیع، موجب شود که ایشان درگفتارها وموضع گیری های داخلی وبین المللی یک رعایت هایی را مراعات کنند تا به یمن این کیاستِ دم دست، برکات نیم بندی ازآسمان عقلانیت برسرمردم ببارد.
سی ام مهرماه سال نود ودو – تهران
|
من موافقم
از ماست که بر ماست ؟!
*******************
جوانب قضیه را بسنجید ، ببینید چه چیزهایی است که موجب می شود جامعه ما دچار میل به کم فرزندی بشود . این میل به کم بودن به فرزند ، یک عارضه است ؛ والا انسان به طور طبیعی فرزند را دوست می دارد . چرا ترجیح می دهند افرادی که فقط یک فرزند داشته باشند ؟ چرا ترجیح می دهند فقط دو فرزند داشته باشند ؟ چرا زن به شکلی ، مرد به شکلی پرهیز می کنند از فرزند داری ؟ اینها را باید نگاه کرد دید عواملش چیست ؛ این عوامل را پیدا کنید ، بر روی علاج این عوامل بیماری زا – که به اعتقاد بنده اینها عوامل بیماری زاست – متخصصین و صاحبان اندیشه را بخواهید فکر کنند .
فرض کنید مثلاً بالا رفتن سن ازدواج ؛ بلا شک یکی از چیزهایی است که باروری را محدود می کند ، بالا رفتن سن ازدواج . خب ، این یکی از کارهایی است که باید در کشور فکر بشود .
چرا در کشور ما سن ازدواج بالا رفته ؟ مگر جوان هفده ساله ، هجده ساله ، نوزده ساله احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزه جنسی ؟ ما باید این را فکر بکنیم .
خب ، از آن طرف می گویند که اینها خانه ندارند ، شغل ندارند ، درآمد ندارند ، ببینیم چگونه می شود کاری کرد که همه اینها با هم جمع بشود . ما نباید تصور بکنیم که حتماً بایستی یک نفری خانه ملکی داشته باشد ، یک شغل درآمد داری داشته باشد ، بعد ازدواج بکند ؛ نه ، ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله ، این قرآن است دارد با ما اینجور حرف می زند . یعنی همه آن گره های ذهنی که وجود دارد در این زمینه ، باید شما باز کنید .
اینها بخشی از افاضات سید علی خامنه ای در پیامش به همایش ملی ! ” تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه ” می باشد که اخیراً در شهر قم برگزار شد .
افاضاتی که قبلاً هم در قالب یکی از سخنرانی هایش تحویل مردم داد و چون در آنزمان کسی ایراد و انتقادی به آن وارد نساخت و طبق معمول متملقان و چاپلوسان ، فقط و فقط به تأیید گفته هایش پرداختند ؛ دوباره همان ها را تکرار کرده است . سخنانی که نه مبنای عقلی ، منطقی و کارشناسی دارد و نه شأن مردم بعنوان جامعه ای انسانی در آن رعایت شده است .
او در یک جا ، تمایل به کم فرزندی را ناشی از وجود عارضه ، بیماری و گره ذهنی مردم می داند و در ادامه هم نداشتن شغل ، خانه و درآمد را لازمه ازدواج نمی داند و در توجیه نظرش ، همانند همیشه دین را مستمسک قرار داده و به آیه ای از قرآن اشاره می کند . قرآنی که در سر تا سر آن ، انسان را به نداشتن امید واهی به کمک پروردگار – بدون انجام کار و تلاش از جانب خود – متذکر شده است .
رسیدن به این دیدگاه و اینگونه سخن گفتن با مردم می تواند ناشی از دو علت باشد :
علت اول : بی خبری از وضعیت بد اقتصادی و معیشتی مردم و اینکه بسیاری از خانواده ها با کار کردن مشترک زن ومرد و حتی در چند نوبت ، باز هم از عهده تأمین احتیاجات اولیه زندگیشان – فارغ از هزینه هایی چون : هزینه مسافرت ، درمان و … – هم بر نمی آیند . بی خبری کسی که خود را شایسته ترین فرد برای رهبری جامعه مسلمانی و همه کاره دین و دنیای آنها می داند !
علت دوم : نوع نگاه وی به مردم و ندیدن آنها در قامت جامعه ای انسانی . انسانی که چون حیوان ، وظیفه اش فقط خوردن و خوابیدن نیست و در آموزه های دینی همواره به تفکر ، تعقل و تدبیر در همه کارها توصیه شده است . و چه کاری مهمتر از ازدواج .
علت هرچه باشد و فارغ از درستی یا نادرستی موضوع ظرفیت بالای کشور برای جمعیت بیشتر ، مردم را نادان ، احمق و چون جامعه ای حیوانی دیدن در بیان این افاضات قابل تأمل است .
در کجای دنیا رهبر و یا مسوولی می تواند اینگونه بی پروا در مورد مردم خود نظر بدهد ؟
آیا ما ، در رفتارهای اجتماعی ، سیاسی و … خودمان ، زمینه اینگونه سخن گفتن ها را فراهم نساخته ایم ؟!
نفت نفت نفت نفت , از تامین سوخت هواپیماها و کشتی ها متفقین در جنگ جهانی به قیمت تبعید رضاخان و اشغال ایران و نشاندن پسرک بی عرضه او بر مسند قدرت و بدبختی مردمان ایران در آن دوران تا کودتا علیه تنها دولت مردمی ایران توسط عوامل شرکت بریتیش پترولیوم در سال 32 و تا به الان.
“ناشناس” عزیز
سلام
باور بفرمایید منظورم ، فرار از پاسخ دهی نیست . واقعا معتقد نیستم و شاهدی دال بر این ادعای شما ندارم که : ” درجوامع دینی دروغ وترویربیشتراز جوامع غیردینی است “. شاید نظرگاه شما برخی کشورهای پیشرفته مثل کشورهای اروپایی و امریکای شمالی باشد . من نیز معتقدم در این گونه کشورها دروغ و تزویر کمتر از برخی کشورهای مسلمان نشین است . تاکید می کنم هیچ تحقیق علمی در این مورد نداشته ام . این قضاوت تنها استنباطی است که از گفته ها و شنیده ها ، برایم حاصل شده است .
با این حال می خواهم بگویم اولا این جوامع را نمی توان غیر دینی دانست . به ویژه کشور آمریکا و امریکائیان را ، اغلب کشوری مذهبی می دانند. علاوه بر این چه می گویید در مورد بسیاری از کشورهای عقب مانده تر افریقایی و امریکایی که در آن ها بنیان های دینی ضعیف و احتمالا “اخلاق” ضعیف تر است ؟ در این گونه کشورها ، نه تنها دروغ و تزویر ، بلکه انواع رذائل اخلاقی دیگر رواج دارد . من نمی دانم آیا در کجا ی دنیا این گونه از شرایط اخلاقی ، رواج بیشتری دارد؟ در کشورهایی با پایبندی مذهبی بیشتر و یا کمتر ؟ این است که خواستم اگر شما اطلاعی دارید ، توضیح دهید ، تا ما نیز بدانیم .
سید ابوالفضل
آقاي سيدابوالفضل سلام.
« چو بيني و پرسي سوالت خطاست» يا ايران و عراق و افغانستان و پاكستان ووو را نمي بينيد و يابخاطر ندادن پاسخ چشم خود را بسته ايد كه آمارمي خواهيد.
در رابطه با مطلبی که در باره نوه رهبری ذکر شده نکاتی به ذهن میرسد که پرداختن به آنها شاید جالب باشد. اولا تمجید ایشان از یک نویسنده آمریکائی که کتابی فلسفی برای کودکان نوشته باعث مسرّت است.ولی ظاهرا حضرت ایشان فراموششان شده که نبردی بر علیه آنچه علوم انسانی غربی است در این کشور راه انداخته اند و چه کسانی به خاک سیاه نشسته اند. دوّم اینکه این همه فکر و تفکر برای پاسخ به یک چرائی که بیشتر از ذهن کودکی سرچشمه میگیرد تا پرسشی موشکافانه و این دوگانگی شخصیت ایشان بسیار شگفت آور است. برای اینکه ایشان توجه نمایند که چه چیز این حرف باعث تحیر است انتخابات 88 را به یاد ایشان می آوریم که ایشان بر خلاف شعف از سئوال نوه گرامی، چگونه از سئوال جوانان فرهیخته کشور که در مورد صحت انتخابات سئوال میکردند بر آشفته شدند و به جای اینکه بفرمایند مانند آنچه برای سئوال کودکانه نوه معزز خود تجویز فرموده اند یک کتابی و یا جزوه ای توضیحی شورای نگهبان صادر نماید و به سئوالات پاسخ دهند دستور فرمودند که کهریزک را آماده نمایند و فرمدند که سینه جوانان پاک و معصوم این کشور را که به تشویق خود ایشان وارد انتخابات شده بودند نیروهای سرباز خدا بدرند و آنکه را هم که بردند به کهریزک یا کشتند و یا فاجعه آفریدند. راستی قدر و منزلت یک جوان تحصیل کرده و معصوم این کشور آیا از نوه شیرین زبان ایشان که خداوند حفظش کند کمتر است؟ آیا اینجا هم حضرت ایشان قائل به خودی و غیر خودی هستند؟ آیا به عبارت دیگر هر که ازنسل جناب حدّاد عادل است خودی است و مابقی سهمشان گلوله و تجاوز و زندان است؟ واقعا این ژست پدر بزرگی هم عالمی دارد..بقول مولوی: از قیاسش خنده آمد خلق را
——————–
سلام رحمان گرامی
این زیباترین ردیه ای است که می شود برسخن آنچنانی ایشان بکار بست.
سپاس از نگاه نافذ شما
با احترام
.
م.ا
برای کسب آزادی و استقرار انسانیت و حصول سعادت نیاز به فداکاری و از خود گذشتگی است.بنظرم پیروزی حتمی مردم در مسیر مقابله کردن میباشد همانطور که در کامنت قبلی عرض کردم.
آقای “ناشناس”
سلام
شما در کامنت خودتان سوال فرموده اید که: “چرا درجوامع دینی دروغ وترویربیشتراز جوامع غیردینی است؟” . و خواسته اید که من علت آن را بگویم . من با حرف شما خیلی موافق نیستم . یعنی دلیلی نمی بینم که حرف شما درست باشد . شما اگر دلیلی دارید ، مثلا آماری ، تحقیقی و یا مقاله ی علمی ای که صحت ادعای شما را نشان بدهد ، لطفا ارائه دهید . یا آدرس آن را اعلام بفرمایید .
مشغول نوشتن پاسخی در مورد نوشته ی سرکار مریم خانم هستم راجع به مقوله ی “ناسزا” و رابطه ی آن با تربیت دینی ایرانیان . در آن نوشته به نوعی ، به این سوال جنابعالی نیز پرداخته شده است .
ارادتمند
سید ابوالفضل
سیلی …
دستهای چرک
دستهای تیره و تباه
دستهای سیلی و ستم
دستهای مثل شب سیاه
*
آن طرف گرفته روی ماه !
سهیل محمودی
دوم آبان۱۳۹۲
منبع: صفحه شخصی سهیل محمودی
دوستان گرامی
احتملا همگی از ضرب و شتم دختران جناب مهندس موسوی و از ظلمی که بر آنها رفته است اطلاع دارید. طبیعتا هر انسان شریفی چنین رفتاری را با این دختران مظلوم محکوم کرده و بر احقاق حق ایشان پای می فشرد. من خدا را شاکرم که رهبر دربند جنبش سبز ملت ایران از درجه ای از آگاهی برخوردار است که حتی خود از طرفدارانش به دلیل کیش شخصیت انتقاد می کند. به یاد بیاوریم که در ایام جنبش دموکراسی خواهی سبزکه طرفداران جنبش در صدد گرفتن جشن تولد ایشان بودند، ایشان صراحتا از آلوده شدن این جنبش به کیش شخصیت انتقاد کردند. دوستان عزیز متاسفانه بعضی افراد آگاهانه یا ناآگاهانه به این خصیصه ما ایرانیان (کیش شخصت) دامن می زنند و مدام در صدد هستند تا حوزه تقدس را بر هر انسانی برکشند و از این رهگذر منافع خود را تامین کنند. دختران جناب موسوی همچون تمامی شهروندان ایران عزیز دارای حقوقی هستند که باید رعایت شود و به دلیل شهرت ایشان، احقاق حقشان به مراتب آسانتر خواهد بود.از شما دوستان فرهیخته عاجزانه تقاضا می کنم از هیچ انسانی بت نسازیم. همه ما انسانیم با دانش و توانایی محدود و تنها راه نجاتمان همان خرد جمعی است که در جوامع دموکراتیک منشا اثر است. پس بیایید به جای دامن زدن بر احساسات عوامانه و کیش شخصیت، کاری سترگ کنیم و از حقوق آنانی به دفاع برخیزیم که مظلومترند. از زندانیان ناشناخته ای که در کنج زندانها می پوسند و کسی به فریادشان نمی رسد. متاسفانه باید گفت که این ما مردمانیم که با کیش شخصیت از طلبه ای ساده، رهبری مستبد می سازیم.
دوستانی که به این مبحث علاقه مندند می توانند مطلب مفصل تر را اینجا ببینند:
http://bamdadesokhan.blogspot.com/2013/06/blog-post_10.html
سلام نوری زاد گرامی
این خبررا برای شما آوردم تا از رهبربپرسید : خودآقا مجتبی چراهایش را چگونه پاسخ می گیرد؟
————————————-
روايت رهبري از بازيگوشي نوه كوچكشان
بخش تعاملی الف – سيد جواد ميرخليلي
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۰۷:۰۷
چندي پيش (اواخر بهمن ماه سال گذشته) كه جمعي از اعضاي هيئت موسس و هيئت مديره مجمع عالي حكمت اسلامي به ديدار مقام معظم رهبري رفته بودند، ايشان مباحثي را در خصوص فلسفه و فلسفه اسلامي مطرح كردند و در بخشي از سخنان خود به مسئله نوشتن كتاب فلسفي براي كودكان اشاره كردند كه بسيار قابل تامل و توجگه بود و اينكه در كشور ما و در ميان مراكز حكمي و فلسفي، اين مسئله ميبايست به طور جدي، پيگيري شود تا ذهن كودكان ما از همان اوان كودكي، با مطالعه كتب فلسفه مخصوص كودكان، جستجوگري و كنجكاوي را در خود بپروراند.
مقام معظم رهبري در اين ديدار با بيان اينكه یک مسئله، مسئله نوشتن کتاب فلسفی برای کودکان است، که غربیها دارند این کار را میکنند، فرمودند: دو سه سال قبل از این، یک کتابی برای من آوردند، من مبالغی نگاه کردم. خب، از همان اوّلی که شروع میکند، واقعاً فلسفه است؛ لیکن باب کودکان است. این کتاب، یک کتاب خیلی قشنگی است در باب فلسفه ـ حالا اسمش یادم نیست؛ توی کتابهایم هست ـ به نظرم یک آمریکایی این را نوشته. ما به اینجور کتابی احتیاج داریم. بچههای ما ذهنشان دارد فلسفی میشود. خوشبختانه حرکت جامعه و نظام موجب شده که ذهنها عقلانیت پیدا کند. جوانهای ما واقعاً سؤال میکنند. این سؤالهایی که زیاد شده، این را باید مبارک دانست؛ منتها ما باید جوابگویی داشته باشیم. حس سؤال کنندگی دارد زیاد میشود، و این همین طور دارد به نسلهای پایینتر منتقل میشود.
ما یک نوه کوچکی داریم، دو سال و نیمش است و هنوز درست حرف هم نمیزند. چند روز پیش یک میزی اینجا بود، داشت میانداخت. به او گفتم این میز را نینداز. گفت: چرا؟ خوشم آمد از این که گفت چرا. چرا نیندازم؟ دنبال علت میگردد. بعد پنجه میزد به یک بچه ی دیگری، گفتم آقاجان نکن. گفت: چرا؟ این سؤال کردن از علت، خیلی چیز مهمی است. این حالت دارد به وجود می آید. حالا وقتی او ده ساله بشود، سؤالات زیادی برایش مطرح است: چرا؟ چرا؟ چرا؟ وقتی همین بچه، یک جوان هجده نوزده سالهای باشد، سؤالات قویتری در ذهنش ایجاد میشود. ما باید برای این سؤالات جواب داشته باشیم.
بنظر میرسد زمان آن فرا رسیده باشد که پیشروان و مردم برنامه های هماهنگ از قبیل اعتصاب و تحریم بعضی کالاها ترتیب دهند و عاملان مستقیم سر کوب مردم را شناسایی نمایند. و برای مقابله پر هزینه و طولانی آمادگی پیدا کنند و مرگ و زندگی یا داخل و خارج زندان برایشان بی مفهوم گردد زیرا که پیروزی دیر یا زود ازآن مردم خواهد شد.
براي جناب nvfnv گرامي
نخست سخني با ديگر خوانندگان .
سپاس و درود به همه ي اعضاي «انديشكده ». بويژه ، كساني كه در رَد و تاييد نوشته هايم رنج پاسخگويي را متحمل شدند. اگر تاخيري در سپاسگزاريم شد نه به دليل اين بود كه خداي ناكرده نسبت به شما عزيزان سهل انگاري كرده باشم بل ، زمستان و فقر ، اسبابي شده اند تا بيماري هاي حاصل از « رحمت هشت ساله!!؟» شدت يابند و زمين گير و ناكارآمدم كنند.
و اما ، برادرم nvfnv.
نوشته هايت را خواندم و دوبار متاثرشدم . يك بار وقتي نامه ي 30/9 بعدازظهر 30مهر 92 شما را ديدم و دگربار هنگامي كه گفته بوديد « …آقای نوری زاد من مغز خر نخورده ام من میدانم که پیدایم خواهند کرد وبه بدترین وچه شکنجه ام خواهند کرد وبه اتهام گه مالی به پیامبر وامامانشان وبه چرم سب النبی میکشندم ولی بگذار تاهستم به این /////البته رفتن از این دنیا هم خودش لذتی دارد اما این بی پدر ها ادم ها را سگ کش می کنند ومن ناراضی نیستم میگویم چه باک که امروز یا فردا مرا شناختند وبردند آن جا که عرب نی انداخت لطفا مرا از حقم محروم نکنید».
با تو خشمگين شدم و ازتو خشمگين شدم. با تو خشمم گرفت چون مانند تو دردي تاريخي دارم و شلاق ستم را برگرده ي خود و نياكانم احساس مي كنم و از تو خشمم گرفت چون دماوند را سمبل ندانستي و اجازه دادي ديوخشم برتو چيره شود و زبانت را چنان كه مي خواهد بگرداند.
برادرم . تاريخ را ببين. از زماني كه خشايار شلاق بردريا زد تا امروز ، شلاق از دست حكام خارج نشده است. خشايار دريا را به شلاق بست و كاهنان فره ايزدي را به او نسبت دادند . اعراب برما تاختند و نام سيد و آقا و سرور گرفتند. مغولان كشورمان را ويران كردند و شيوخ با نام خان دربرابرشان به تعظيممان واداشتند و اين داستان تا به امروز ادامه دارد .
تنها گرده ي تو نيست كه زيربارستم زخمي است . همه ي ما چنينيم. درمصر هرم ها و درايران حرم ها ساختند تا مردگان را تقديس و زندگان را به وادي مرگ بكشانند و با ربودن نان سفره ي فقرا ، بر رنگ ِ خوان ِ اغنيا بيفزايند و اين مقدس سازان ، هميشه و همه جا مروج جهل شدند تا درآغاز استحمار و سپس استثمارمان كنند . با اين كار ، چه جوانان كه به كشتن ندادند وچه خانه ها كه ويران نكردند وچه خانواده ها كه به آوارگي نكشاندند تا خوان شان را رنگين تر كنند. اما، اگرچه بسياركشتند ، نتوانستند پايداري اين مردم را به نابودي بكشانند.
برادرم . من از آنچه شنيده و ديده ام ، مي گويم. هرچند ناسيوناليست بودن بد نيست ، ولي مرا متهم به ناسيوناليست بودن و خود بزرگ بيني نكن .
به اطراف و اكناف امپراتوري بزرگ اسلام نگاه كن . مصر ، با چند هزار سال سابقه ي تمدن ، با پيشينه اي كه هزار بار باروتر از يونان بود ، دربرابر تازيان ِ مهاجم زانو زد و زبان و فرهنگش را ازدست داد و در فرهنگ عرب ِ عربستاني حل شد. سوريه ، با آن تمدن كهن و آن همه افتخارات تاريخي ، زبانش برگشت و امروز، چيزي از فرهنگ كهن خويش را به ياد ندارد. بين رودان يا بين النهرين ، كه به قول برخي تاريخ نويسان كهن ترين تمدن بشري است و دوهزار سال پيش ازميلاد قانون حمورابي را داشت و در زماني كه بشرنمي دانست قانون مكتوب چيست برستون هاي بين راه و دروازه ي شهرهايش قانون را نوشته بود ، همه را ازياد برد و به جايي رسيد كه خود را سرزمين انبياء ناميد؛ و امروز ، زبانش ، زبان قوم مهاجم است و فرهنگش فرهنگ ِ مهاجمين عرب ؛ وچه افتخارمي كند كه مسلمان است بي اين كه بياد داشته باشد ، آنچه امروز درقرآن آمده اقتباسي است از تورات ؛ و تورات ، ازفرهنگ چند هزار سال ِ پيش بين رودان كپي برداري كرده است .
تركيه. آن امپراتوري عظيم رم شرقي در برابرهجوم بيگانگان سرتعظيم فرود آورد و دين اش را اسلام و زبان اش را تركي كرد. درحالي كه نه دين و نه زبان ، هيچكدام بومي سرزمين اش نبودند. كليساي اياسوفيا را تبديل به مسجداياصوفيا كرد. سوفي را كه مفهوم دانش و دانش پژوه را داشت به صوفي كه معني پشمينه پوش و فقير را مي داد تغييرنام داد و افتخارش اين شد كه امپراتوري عثماني شده ؛ و آثارفرهنگي كهن اش را به نام اشغالگران ثبت كرده است.
اما ، ايران . اسكندر توانست تخت جمشيد را به آتش بكشد و كتاب هاي ايرانيان را به يونان بكشاند اما ، نتوانست ايراني را يوناني ، و زبان يونانيان را به ايراني تحميل كند. عمر توانست كتابخانه هاي ما را به آتش بكشاند و دانشگاه هايمان را ويران كند اما نتوانست دين و زبان عرب را چنان كه مي خواست برما تحميل كند. چنگيز توانست نيشابورمان را با خاك يكسان كند و چنگيزيان توانستند در سبزوار محله اي به نام سربريز بوجود آورند اما نتوانستند دين و زبانشان را تحميل كنند.
چرا ؟ چون ايراني ، آگاه يا ناخود آگاه ، قله ي دماوند را مي نگريست و كوه هاي البرز را ميدان جنگ مي دانست و استواري و پايمردي را از دماوند و البرز مي آموخت.
اسطوره ي ايرانيان ، آرش بود . پير( سمبل دانايي ) . چوپان ( سمبل آزادگي و همگاني بودن و غيردولتي شدن) . قهرمان ايرانيان به دماوند مي رفت وتير دركمان و جان برسرهدف مي گذاشت و دراوج استواري و پايداري ، جانش را درتيرش مي نهاد و هردو را براي مهين اش رها مي كرد. تير مي رفت و مي رفت و مي رفت تا درمرز توران زمين ، بردرختي بنشيند ( و نمي افتاد) . اسطوره ي ايرانيان ،همراه با رها كردن تير، جانش را به جان آفرين تسليم مي كرد. بدين معنا كه جان در راه هدف كه مهين اش باشد مي نهاد. مي مرد تا ميهن بماند. جنگ و آدم كشي بين توران و ايران بي ثمربود . بايد راهي ديگر برمي گزيدند . پرتاب يك تير نه به قصد كشتن كه به نيت خط و حد ِ مرزها. و دراين تيراندازي ، تيرانداز بايد جان مي داد.
ايرانيان هزار و چهارسد سال است مقاومت مي كنند . روزي به نام زنديق ( زنديك – كساني كه زند و اوستا مي خوانند) مورد خشم اعراب قرارگرفتند ؛ و روزديگر قرمطي ( مخالفين دين حاكم ) شدند و دگر روز، با نام رافضي (ترك كننده ، دوراندازنده) به ايجاد مرام و مسلكي نو پرداختند و پس از آن، به نام شيعه ، تفكر ايراني را رنگ اسلامي زدند و امروز به نام …
هرگاه كه زورشان مي رسيد برعليه اشغالگران قيام مي كردند و هرگاه شمشيرمهاجم را تيز و شلاقش را تند مي ديدند ، با تغيير رويه ، فرهنگشان را در دل فرهنگ مهاجم قرار داده و به نام دين ، برعليه تفكر مهاجم عمل مي كردند. آتش را به مقابر و اماكن مقدس مي بردند و نام شمع و نذر برآن مي گذاشتند. براي نور و روشنايي كه نماد ملي ايرانيان است صلوات مي فرستادند . سيستم شاهنشاهي شان را به نام امامان و وراثت ائمه پياده مي كردند . زيارتگاه هايشان را تغييرنام مي دادند و معبد آناهيتا را به اسم كوه بي بي شهربانو زنده نگه مي داشتند. آب را كه نگهبانش آناهيتا بود به نام مهريه زهرا محترم مي شمردند. سوشيانت شان را اسم مهدي مي گذاشتند. عرفان را چنان با دين عربي مي آميختند كه وقتي ملاي سبزواري مي گفت «موسيي نيست كه دعوي انالحق شنود …» خيال مي كردند مبحثي اسلامي را طرح كرده است. خداي تشبيهي اعراب را تنزيهي مي كردند و نام عرفان برآن مي گذاشتند. پير و مغ و مغبچه و خرابات و مي و مطرب را كه همه حكايت گر دين ِ مهرپرستي شان بود درغالب اشعار، با فرهنگ مهاجم مي آميختند . با رازورزي تمام ، اسلام ِ محدود به مسلمين را كه تند و خشن بود تبديل به اسلامي جهان شمول مي كردند و به جاي آيات خشن ، از عشق مي گفتند بي اين كه شنونده بداند حتي يك آيه درباب عشق ، درقرآن نيست ،و نام اين كار را عرفان مي گذاشتند. فره ايزدي را به نام علم لدوني به خورد اعراب مي دادند تا از دستبرد زمانه محفوظش دارند. و با هزار ترفند ، فرهنگشان را تا حد ممكن از گزند اعراب دورنگهميداشتند. تا امروز كه زمان رازداري و راز ورزي به پايان آمده و هنگام صراحت كلام رسيده است، هر روز ترفندي مي زدند و به نيرنگي ، فرهنگشان را از تيغ و دشنه دشمن محفوظ مي داشتند.
اين ها همه نشانگر پايداري و پايمردي ايرانيان بود وازمبارزه ي آنها با يوناني و عرب و مغول مي گفت . و دراين راه ، روزبه پورداذبه ها ، فردوسي ها ، حافظ ها ، چه رنج ها كه كشيدند و چه ملامت ها كه ديدند ، اما ، نااميد نشدند.
امروز ، فرزندان آن دليران ، فرزندان پدران و مادراني كه با كوشش و استقامت خود ، زبان و فرهنگ پارسي را به ما رسانده اند ، دلاورانه به ستيز با فرهنگ مهاجم برخاسته اند. اينان با تكيه به اين سخن كه « هرملتي كه زبانش را نگهدارد ، كليد زندانش را در دست دارد» به ستيز برعليه خرافه برخاسته و به پالايش فرهنگي كه مي خواهد انسان را طوطي كند و به تقليد وادارد، دست زده اند . اميدوار ، پرتوان ، و آماده ي دادن جان.
و شما ، دراين كشاكش ، نبايد از نا اميدي بگوييد . اگر فرزند ملتي هستي كه بيش از هزار سال سابقه ي نبرد با مروجان دروغ را دارد ، اگر نياكانت به پورداذبه و فردوسي مي رسند كه يكي را درحالي كه زنده بود ، تكه تكه كردند و درتنورانداختند و ديگري درفقر شاهنامه را به پايان رساند تا زبان و فرهنگ ايرانيان را به آيندگان تحويل دهد ، اگر نياكانت بابك ها هستند كه دستان بريده را برصورت كشيدند تا خليفه زردي رنگ آنها را كه حاصل ريختن خونشان بود ، نبيند و خوشحال نشود، اگرفرزند اين دلاوران هستيد ، حق نااميد شدن نداريد.
بله ، بله، بله . اين ها ، كشور را به ويراني كشيدند. مردم را به سوي گرسنگي سوق دادند. سختي ها آفريدند و رنج ها برجان مردم ريختند. اما ، فرهنگ اين ملت را نتوانستند نابود كنند. اين سختي ها ، سبب شد تا مردم بيشتر و بهتر مدعيان كيش خشونت را بشناسند. اين شناخت چيزِ ارزاني نيست . به گذشته هاي نزديك نگاه كنيد . به سي سال پيش . اين عمل ، بي عكس العمل نمانده است. ريزش طرفداران حكومت ِ جهل را ببينيد.
فقط به تماشاي بدي ها ننشينيد . خوبي ها را هم نگاه كنيد . فرض كنيد ما نيز مثل عربستان سعودي روزي ده ميليون بشكه نفت صادر مي كرديم و درآمدي چنان كلان داشتيم . آيا درآن صورت ، شخص شما حاضر بود تا زن و دخترتان مثل زنان عربستان زندگي كنند؟
خوشبختي يك ملت در درآمد زياد او نيست . درانديشه فراخ اوست . كويت درآمدي بسيار بالا دارد اما ، انديشه اش چيست ؟ اگر يك كلمه از حرف هايي كه امروز دربين خانواده ، مي زنيد سي سال پيش مي گفتيد با شما چه مي كردند ؟ اگر همين امروز ، همان حرف ها را درجامعه عربستان يا كويت بزنيد چه مي كنند؟
شك نيست كه حكومت به غارت ثروت ملت پرداخته است. شك نيست كه حاكمان با زر و زور و تزويز، مال و جاه مردم را گرفته اند ، اما اين ها بي عكس العمل بوده است؟ آيا اعتماد امروز مردم به روحانيت همان اعتماديست كه درآغاز انقلاب داشتند ؟
شكيبا باشيد و باوركنيد كه « هرعملي را عكس العملي است» . هستي قانونمند است و هيچ كنشي را بي واكنش نمي گذارد. ازاين نترسيد كه امروز مال ما را به يغما مي برند. خوشحال باشيد كه چون گذشته نمي توانند فهم ما را كوركنند . امروز نقد تفكر حاكم درجامعه رسوخ كرده است . جوانان امروز مثل مردم پيش از انقلاب نيستند كه هرحرفي را باور كنند و خميني را در ماه ببينند . اين حاصل تلاش تو ، من و ماست . خود را بي ثمر ندانيم و كارهايي كه كرده ايم را ياوه نخوانيم. هريك از ما ، به سهم خود در ساختن اين كشوركارها كرده و مي كنيم . ديو نا اميدي را از دل بيرون كنيم و فرشته ي اميد را به جايش بنشانيم . نسل امروز ، پايان بخش جدال هزار و چند سد ساله ايست كه بين مهاجمان و بوميان اين كشور درگرفته است. راز ورزي رو به اتمام است و ديگر نيازي نيست درلفاف سخن بگوييم . اين حاصل زحمات من و تو و اوست.
مبادا نا اميد شويم ؛ كه سرباز نا اميد توان جنگندگي اش را از دست خواهد داد و بزرگترين آرزوي دشمن همين است. از فقر وتنگدستي نترسيم . از بالندگي و فراخ شدن انديشه خوشحال باشيم ؛ و حتما ، به ياد داشته باشيم كه تغييرفرهنگي كاريست سخت و زمانبر . اما ، شدني.
« دور گردون گردو روزي برمراد ما نرفت / دائما يكسان نماند حال دوران غم مخور»
با احترام . دانشجو
آقا ابوالفضل سلام. با توجه به اين كه شما سيد هستيد و مي توانيد چند سوال مرا جواب بدهيد بفرماييد1- چطورتعداد سيدهادرايران كه به چند ميليون نفرمي رسداين همه زياداست؟اينهمه سيدهيچ تناسبي بارشد جمعيتي ما در1400سال گذشته ندارد.2- چراسيدها خودشان رابرترازديگران مي دانند.مثلااگركسي خودش خودش را آقابداندو آقابخواند مردم مسخره اش مي كننند و مي گويند چه ازخود راضي ولي سيدها كه خودشان را آقا و خانم ( سيد و سادات و بي بي و سيده ) مي دانند و مي خوانند كسي اعتراض نمي كند؟
در جواب به ناشناس:
نه آقای ناصرالدین و نه نماینده دانشجویان جوابی ندارند که شما را قانع گنند.
جواب شما در قرآن نوشته شده به این دو آیه توجه کنید(سوره الانعام آیه42)میفرماید :و به یقین ما به سوی امت هایکه قبل از تو بودند پیامبرانی فرستادیم و آنان را به تنگی معیشت و بیماری دچار ساختیم تا به زاری و خاکساری در آیند.این آیه برای ادیان قبل از اسلام آمده و هشدار به مسلمانان است تا پند گیرند.
(سوره الاسراء آیه15) میفرماید: هر کس هدایت شود برای خود هدایت یافته و آنکس که گمراه گردد به زیان خود گمراه شده و هیچکس بار گناه دیگری را بدوش نمیکشد و ما هرگز امتی را مجازات نخواهیم کرد مگر آنکه پیامبری مبعوث میکنیم.
اگر کمی دقت کنید می بینید که در کشور های مسلمان مثل افغانستان و پاکستان و سوریه و مصر و سودان و تونس و کشور خودمان و کشور های اسلامی دیگر به چه روزی افتاده اند هر کدام به به طریقی در حال مجازات شدن هستند.
برای اندوه “میر” در بند
****************
چه اندوهبار گریستیم
در اندوه آن سیلی
که “آن” وقیح
پس از آن نیمروز سوزان
ودر پی افتادن پدری برخاک
برگونه ی دختری بی پناه
نواخت .
اکنون اما
چگونه این کوه غم را
بردوش نحیف غیرتمان حمل کنیم
که “این” وقیح
پیش چشمان پدری در زنجیر
گونه ی دختری بی پناه را
باسیلی بی حیایی
نیلی می کند.
سرکار مریم خانم
درود برشما
در ذیل یکی از پست های آقای نوریزاد تحت عنوان “تازه ترین فتاوای محمد نوری زاد” ، مطلبی را برای من نوشته ای که ظاهرا برمیگردد به مقوله ی ” ناسزا در اسلام” . این کامنت دارای 5 بند است . شما در پایان هر کدام از این بندها ازمن سوال کرده ای که ” … اگر مغرضانه نیست پس چیست؟ ”
من می خواهم به دختر خوبمان مریم خانم بگویم ، شاید نادانی و بی اطلاعی من باشد و یا چیزی شبیه به آن . اما اطمینان داشته باش که غرض ورزی نیست . می خواهم به مریم خانم بگویم تا بداند که من در نوشته های او دختر خودم را می بینم و از منظر پدری که با دخترش سخن می گوید با او حرف می زنم . یا معلمی که با محصلش . من در سیمای مریم خانم ، خودم را در سی و چند سال پیش ، می بینم . که او دارد همان راهی را می رود که من می پیمودم . اکنون دلم می خواهد که همه ی تجربه هایم را یک جا در اختیارش قرار دهم . تا اشتباهاتی را که من تجربه کردم او تجربه نکند و در نتیجه ، زحماتش ثمره ی بس بیشتری از تلاش های من داشته باشد .
مریم خانم گرامی . با این وصف اطمینان داشته باش که هرگز به تو دروغ نخواهم گفت (همان طور که به هیچ کس دیگری دروغ نخواهم گفت ) . درپی فریبت نخواهم بود . و هرگز مغرضانه با تو سخن نخواهم گفت . تو دختر خوب مایی که آینده را خواهی ساخت . گام هایت را محکم و اندیشمندانه بردار . اگر خواستی از تجربه ی ما هم سود ببر تا حاصل کشت و کارت میوه های نابی باشد که در سبد بی تجربگی دیگران یافت نمی شود.
در بحث جداگانه ای به موضوع “ناسزا” در اسلام باز خواهم گشت.
ارادتمند
سید ابوالفضل
برای دختران “میر دربند ”
*****************
ای بی حیا
دستان ناپاکت
پیش چشمان نجیب یک پدر
گونه ی دختری را نیلی کرد.
شرم
شرم ابدی بر تو باد
و بر اآن که نواله ات می دهد .
رهبر جمهوری اسلامی پاسخگوئی به مردم ایران را از بدو رهبری تحریم کردند.
و چندیست ۵+۱ هم درآمد اقتصاد کشور مردم ایران را که سالهاسث سرازیربه جیب رهبر و یارانشان است را تحریم نموده اند.
وهیچ کدام از این دو گروه یادشده ء پشیزی دلسوزی برای این مردم نکرده اند
آقای نوری زاد عزیز من در اینجا لیست پولدارترین ایرانی های جهان را در زیر می آورم تا شما متوجه بشوید که چرا با خواهش و نصیحت و من بمیرم و تو بمیری کار ها راست نمی شود. این لیست نشان می دهد که منشاء این همه قتل و جنایت ها چیست و چرا باید اینان اعدام کنند و بکشند. چون راهی جز این ندارند برای این که این همه ثروت را جمع آوری کنند. البته فرمت این لیست مناسب برای درج نبود من با کمی تغییر در فرمت آنرا قابل خواندن کردم. خواننده توجه کند که ارقام به دلار است. یعنی اینها ثروت هائی است که این آقایان در خارج از کشور دارند و ویکی لیکس توانسته آنرا در بیاورد. ببینید ثروت این مردم بدبخت در کجا ها هست. از شکم آن دختر پابرهنه گل فروش سر چهار راه می زنند و به بانکهای خارج منتقل می کنند. در داخل کشور الله اعلم
این لیست از منبع موثق ویکی لیکس است. پس با تعمق بخوانید.
No. Name Net worth (USD) Age Source(s) of wealth
1 Pierre Omidyar $8.7 billion [2] 46 eBay
2 Babak Zanjani $7.0 billion [3] 41 Sorinet Group, Rah Ahan Sorinet F.C.
3 Seyyed Muhammad Yusefi Ghomi $4.0 billion [4] 36 Tehran Stock Exchange
4 Farhad Moshiri $2.8 billion [5] 57 Metalloinvest, Arsenal F.C.
5 Paul Touradji $2.7 billion [6] 38 Touradji Capital Management
6 Nazarian family $2.0 billion [7] NA Omninet/Qualcomm
7 Manny Mashouf $1.3 billion [8] 71 bebe stores
8 Akbar Hashemi Rafsanjani $1.1 billion [9] 77 government.
9 Hourieh Peramaa $1.0 billion [10] 79 Real Estate
10 Nasser David Khalili $1.0 billion [11] 46 Property and Art
11 Merage family $1.0 billion [12][13] NA Hot Pockets
12 Hassan Khosrowshahi $950 million [14] 72 Future Shop
13 Omid Kordestani $900 million [15] 39 Google
14 Abbas Vaez-Tabasi $770 million [9] 76 Astan Quds Razavi
15 Anousheh Ansari $750 million [16] 45 telecom technologies, inc.
16 Isaac Larian $723 million [15] 55 MGA Entertainment
17 Mohsen Rezaee $660 million [9] 57 Revolutionary Guards
18 David Alliance, Baron Alliance $450 million [17] 79 N Brown Group
19 Arash Ferdowsi $400 million ;[18] 26 Dropbox
20 Alaghbandiane Hamedani Family $330 million [19] 33 SunGate Japan
21 Mohammad Yazdii $330 million [9] 79 government
22 Farzad Nazem $300 million [20] 49 Former Yahoo!’s chief technology officer
23 Abolghasem Khazali $275 million [9] – government
24 Ali Jannati $220 million [9] 62 government
25 Sam Nazarian $200 million [21] 36 SBE
سنگ را بسته و سگ را گسسته اند: :دختر میرحسین موسوی به کلمه میگوید شدت گازگرفتگی به حدی بود که در ابتدا خونریزی داشت….( کلمه)
روز عید غدیر امسال روز تلخی برای رهبران در حصر و منتظران رفع حصر بود. روزی که دیدارعیدانه دختران میرحسین موسوی و زهرا رهنورد به شکلی دور از انتظار و همراه با خشونت و هتک حرمت پایان یافت.به خصوص آن که بعد از مدتها دختران می توانستند پای در خانه پدری بگذارند و در آنجا با عزیزان شان ملاقات کنند. شاید پیش از آن فکر می کردند این گشایشی خواهد بود چرا که به جای خانه امن وزارت اطلاعات آنان در خانه پدری دیدار صورت می گرفت. کلمه برای آنچه در این روز تلخ اتفاق افتاد با نرگس موسوی گفت و گویی انجام داد که می خوانید:
خانم موسوی لطفا شرحی از آنچه اتفاق افتاد بفرمایید.
روز گذشته به ما زنگ زدند و گفتند که دیدار داریم برای روز عید و اطلاع دادند که می توانیم ناهار را در کنار پدر و مادرمان بمانیم.خب بالطبع ما هم خیلی خوشحال شدیم . این یعنی دیدار ما دو ساعت و نیم خواهد بود . از ساعت یازده و نیم تا دو بعد از ظهر. ملاقات در حضور دو نگهبان زن مانند همیشه انجام شد. بعد از آن بود که وقتی خواستیم از منزل خارج شویم از ما خواستند به ساختمان کناری برویم برای بازدید و گشتن.
آیا امروزبرخورد ماموران از ابتدا با بقیه روزها فرق نداشت؟
چرا اولش هم بازرسی بدنی بیش از حد همیشه بود یعنی کاملا انگار می خواستند التهاب ایجاد کنند. این دفعه حالا می خواستند بهانه ای پیدا کنند یا هر چیز دیگری نمی دانم. ما دفعه قبل هم که البته یکی دوبار بیشتر پیش نیامد، منزل بابا رفته بودیم بعد از اینکه قلبشان را آنژیو کرده بودند ( سال گذشته) ولی بعد از دیدار ما بازرسی بدنی نداشتیم. واز این گذشته ملاقات با حضور ماموران امنیتی که دیگربازرسی بدنی ندارد. آن هم با این شکل . آخر کجای دنیا همچین کاری میکنند؟
آیا این اتفاق قبلا هم افتاده بود؟
خیر . ما خیلی تعجب کردیم چون وقتی وارد خانه شده بودیم هم ما را گشته بودند. با این که برای ما جای سوال داشت که چرا ولی حرفی نزدیم و همراه آنان رفتیم. پیش خودمان گفتیم شاید می ترسند چیزی از خانه پدری مان بدزدیم ولی با این حال رفتیم. گشتن را شروع کردند و این در حالی بود که تمام ملاقات امروز ما در حضور دو نگهبان گذشته بود و آنان در تمام لحظه ها کنار ما بودند. آنها حتی از ما خواستند لباس های زیرمان را نیز دربیاوریم که این یک کار خارج از عرف بودو زشت تر اینکه رفتارها خواسته های هتک آمیزی داشتند که نمیتوانیم بیان کنیم.
پس برخورد از همین جا شروع شد؟
بله بعد از این که ما اعتراض کردیم و این خانم شروع کرد به توهین و درگیر فیزیکی. من آمدم دستش را بگیرم که ایشان سیلی بر گوش من و بعد از آن بر گوش خواهرم زدند. با هم درگیر شدیم . درگیری کاملا فیزیکی شده بود. من دستم را بردم جلو که ممانعت کنم از این کارناگهان ایشان حمله کرد دست من را خیلی ناجور گاز گرفت و برای من این عجیب است که یک زن این قدرت را از کجا آورده انگار برای این کار آموزش دیده بود. بعد دست من خون آمد و حالت قلوه کن پیدا کرد حالا بماند که رد انگشتهایش هم روی صورت من و هم روی صورت خواهرم مانده بود.
آیا پدر و مادرتان هم می توانستند این صحنه را ببینند؟
متاسفانه بله. مامان آمد توی ساختمان چون توی ساختمان خود اطلاعات بودیم از خانه آمده بودیم بیرون در حیاط را هم بسته بودند و مامان ایستاده بود که از ما خداحافظی کند. در تمام این لحظات درگیری پدرم هم از پشت میله های آشپزخانه خانه که مشرف به خانه امن اطلاعات است صداهای این برخورد و حمله های وحشیانه مامور امنیتی را میشنید. اوهم خیلی متاثر شد این در حالی هست که بابا نباید بهش فشار عصبی بیاید قلبش مشکل دارد. به هر حال خیلی خیلی بد بود.
کسی دخالت نکرد در این برخوردها که مثلا جلوی این رفتارها گرفته شود یا مانع شوند؟
مامان آمد و رییس زندان بانها که آقای فروغی نامی هست آمد. مامان می خواست ما را جدا کند و این زن اینقدر وحشی شده بود که کسی نمیتوانست کنترلش کند. آقای فروغی عذرخواهی کرد و گفت ایشان اجازه و حق نداشته همچین کاری بکند. ما گفتیم که حتما شما بهش دستور دادی که گفت نه اصلا ایشان اجازه چنین بازرسی بدنی را نداشته. ما گفتیم اصلا اگر قرار بود چنین بازرسی بدنی داشته باشیم شما برای چی گفتید که ما برویم داخل خانه این عیدی ماست روز عید غدیر؟
شما این مامور را می شناختید یا جدید بود؟
می شناختیم . ایشان پیش از این هم سابقه بدرفتاری داشتند که یکی از این ماموران زن پیش از این در مدتی که پدرم در بیمارستان بود با بی شرمی با وی درگیر شده بود و هتاکی کرده بود ودرگیری آنجا به وجود آورد و واقعا پدرم به حال خیلی بدی افتاد و به حد مرگ کشید بابا را در بیمارستان. بابا مریض و زیر سرم بود. همان موقع اگر می خواستند التهابی نباشد باید ایشان را عوض می کردند نه تنها عوض نکردند بلکه بهش اختیار تام دادند که بیاید به بچه یک زندانی سیاسی آخه زندانی عادی نیست بابای من یک زندانی سیاسی است نخست وزیر این کشور بوده برگرده اینطوری هتاکی کند؟
به نظرتان این برخورد با شما و خواهران تان که از یک طرف امکان محدود حضور در منزل فراهم میشود و از سوی دیگر چنین برخوردی صورت میگیرد چه معنایی می تواند داشته باشد؟
نمی دانیم پشت پرده چه می گذرد واقعیتش این است که هنوز هیچ ارگانی نگفته که دست ما هستند. از اول هم دست شورای امنیت ملی بوده ولی عملا هیچ کس پاسخی نمی دهد . ولی من فکر میکنم چند دسته اند . من فکر می کنم یک دسته ای تندرو تر هستند و می خواهند التهاب ایجاد کنند و اصلا دنبال آرام تر و بهتر شدن فضا نیستند. از طرف دیگه مطرح می شود که اینها می خواهند فضا را تلطیف کنند مثلا اینکه ما را ببرند توی خانه. ما چنین چیزی نمی خواهیم ما آزادی مطلق می خواهیم ما می خواهیم پاسخگو باشند برای ۱۰۰۰ روز حبس غیر قانونی. اینکه ما را ببرند داخل خانه و ملاقات حضوری داشته باشیم بعد از نزدیک به ۱۰۰۰ روز واقعا قابل قبول نیست. به نظرم باید عذرخواهی کنند از این کاری که کردند… . توی گوش سید میزنند جلو چشم مادرش؟ جلوی چشم مادر زندانی ما؟
آقای خامنهای برو بمیر! روزانه های ف م سخن (۵۵)
روزانه های ف م سخنپیش خودم فکر می کنم اگر حضرت علی (ع) زنده بود و این خبر را می شنید چه حالی به او دست می داد: «يکی از دختران ميرحسين موسوی طی نامهای اعلان کرد که پس از دو ساعت و نيم ملاقات با پدر و مادر و هنگام مراجعت، ايشان را به يکی از خانههای امن وزارت اطلاعات در همسايگی منزل پدر و مادرش برده و از ايشان خواستهاند که بصورت کامل برهنه شوند
وی طی اين نامه تصريح کرده که وقتی با اين خواسته مسئولين مخالفت کرده به صورت هردو دختر ميرحسين سيلی زده شد و دست ايشان از سوی نگهبان گاز گرفته شده است.»
از دو حال خارج نیست؛ یا داستان باز کردن زورکی خلخال از پای زن یهودی -که از فرط تکرار مبتذل شده- داستانی حقیقی ست یا نیست. اگر نیست که هیچ و خیلی از جریانات صدر اسلام شبیه به جریانات امروزی ست یا بهتر است بر عکس بگویم خیلی از جریانات امروز شبیه به جریانات صدر اسلام است. البته جریاناتی که انسان را از اسلام بیزار می کند و نه علاقمند.
یا این داستان خلخال صحت دارد و سران حکومت واقعا پیرو علی (ع) هستند که آن گاه باید گفت وای به حال سران حکومت! اگر آن امام همام زنده بود بدون تردید می گفت آدم در رأس حکومت باشد و این خبر را بشنود٬ جا دارد که برود بمیرد!
آقای خامنه ای اگر به این داستان واقعا معتقدی بشنو صدای حضرت علی (ع)را که به تو می گوید: آقای خامنه ای برو بمیر!شوند
http://news.gooya.com/politics/archives/2013/10/164793print.php(لینک خبر) البته گفته شده نگهبان زن بوده !
اقای نوری زاد خواندم به فرزندان میر عزیزمان اهانت شده سخت ناراحت شدم امدم خودم را خالی کنم وبگویم خاک بر سر این نظام بکنند خاک بر سر جمهوری اسلامی خاک برسیر شما سربازان گمنام اما مزمان خاک بر سر شما روحانیت خاک بر سرتو حسن روحانی خاک بر سر شما تمام حکومت از //// اول الی اخرتان بسیجی زمان جنگ و برادر دو شهید دفاع مقدس
تشابه حضرت محمد و امام خمینی
روحانیون و مذهب آنها در هر دوره با توجه به میزان اقبال مردم و میزان قدرتی که دارند، کاملن تغییر شکل میدهند.
1- حضرت محمد قبل از قدرت:
در ابتدا شروع به کار حضرت محمد، فقط هدف خود را دعوت به خوبی ها بیان میکنند و خود را فردی معمولی و مانند بقیه معرفی میکنند. مثلن (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ من انسانی هستم همانند شما که به من وحی می شود ، الكهف آیه : 110). در این مرحله روحانیون و مذهب هم طرفداران اندکی دارند و هم لحنی مهربان و ملتمسانه دارند و معمولن رابطه خوبی با قدرت حاکم نیز دارند (حضرت محمد در ابتدای رسالت هرگز سران قریش را مورد حمله قرار نداد و فقط خود را اندرزگوی مردم می دانست. حضرت محمد پیش از قدرت و زمانیکه ضعیف بود از نشانههای تقوا را ایمان به آنچه که بر سایر پیامبران نازل شده است میدانست:
(بقره/4) و آنان كه به آنچه را که به سوى تو فرود آمده و به آنچه پيش از تو فرود اورده شده ايمان مىآورند و انانی كه به آخرت يقين دارند.
او در این مرحله به پیروانش می گفت:
(عنکبوت/46) جز به روشي كه نيكوتر است مجادله نكنيد، مگر كسانی كه از آنها مرتكب ستم شدند، و به ایشان بگوئيد ما به تمام آنچه از سوی الله بر ما و شما نازل شده ايمان داريم، پرستش شوندهی ما و شما يكی است و در برابر او تسليم هستيم.
همچنین حضرت محمد قبل از قدرت گرفتن و در ابتدای اسلام به مال و ثروت خدیجه وابسته بود . در این دوران نه هرگز سخنی از چند همسری است و نه حجاب و نه معرفی کردن زن به عنوان غنایم جنگی. همچنین قبل از قدرت گرفتن حضرت محمد هیچ اجباری در دین نست و همه مختارند که خود آن را قبول یا رد کنند:
(بقره/256) در (این) دين هيچ اجبارى نيست و راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است پس هر كس به طاغوت كفر ورزد و به الله ايمان آورد همانا به دستگیرهای محکم چنگ زده است كه قابل گسیختگی نیست و الله شنواى داناست.
2- حضرت محمد پس از قدرت:
پس از به قدرت رسیدن سخن حضرت محمد تغییر میکند. در اینجا دیگر یهود و مسیحیت هیچ اعتباری ندارند.
(توبه/30) و يهوديان میگويند عزير پسر الله و مسيحيان میگويند مسيح پسر الله، اين سخنى است كه به زبان میآورند و به سخن كافران پيشين تشبه میجويند، الله (باید) آنها را بکشد که چگونه به بیراهه میروند.
و در نتیجه:
(محمد/4) پس چون با كسانى كه كفر ورزيدهاند برخورد کردید گردنها را بزنيد تا هنگامیکه آنان را از پاى درآورديد پس (اسیران) را امحکم در بند كشيد سپس يا منت نهيد و يا فديه (بگیرید) تا در جنگ اسلحه بر زمين گذاشته شود اين است (امر الله) و اگر الله مىخواست از ايشان انتقام مىكشيد ولى تا برخى از شما را به وسيله برخى بيازمايد و كسانى كه در راه الله كشته شدهاند هرگز كارهايشان را ضايع نمیكند.
حضرت محمد در این زمان دارای تعداد زیادی سرباز است و به تعداد زیادی جنگجو برای فتح سرزمین های دیگر نیاز دارد بنابراین برای روحیه دادن به سربازان آیه ای نازل می شود که مجوز برده گیری و غنیمت گرفتن از زنان طوایف شکست خورده در جنگ را می دهد. در دوران صدر اسلام بیشترین محرک و مشوق مردم برای شرکت در جنگ ها دست یابی به غنایم بود:
(نساء/24) و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنهائی كه مالك (آنها در جنگ) شدهايد، اينها احكامي است كه الله بر شما مقرر داشته و زنان ديگر غير از اينها (زنانی که در جنگ به غنیمت گرفته اید) در صورتی برای شما حلال است كه با اموال خود آنها را اختيار كنيد در حالي كه پاكدامن باشيد و از زنا خودداري نماييد, پس هنگامیکه از آنها بهره بردید واجب است که مزد آنها را بپردازيد و گناهي بر شما نيست نسبت به آنچه با يكديگر توافق كردهايد بعد از تعيين مهر، الله دانا و حكيم است.
و در نهایت در این آیه حضرت محمد دستور نهایی در مورد کفار را صادر میکند:
(تحریم/9) ای پيامبر! با كفار و منافقين بجنگ و بر آنها سختگیر باش، جايشان جهنم است و جایگاه بدی است.
در این زمان حضرت محمد قدرت و شهرت بسیار دارد. ابتدا آیات تعدد زوجات پیامبر نازل می شوند:
– (آیه ۵۰ سوره احزاب) حضرت محمد بیش از ۴ زن عقدی میتواند داشته باشد.
– (آیه ۵۰ سوره احزاب) حضرت محمد میتواند هر زن مومنه ای که خود را بدون مهریه و شهود به او ببخشد و حضرت محمد هم به ازدواج با او مایل باشد را بعنوان همسر بپذیرد.
– (آیه ۵۱ سوره احزاب)حضرت محمد ، نوبت با زنانش بودن را بهر نحوی که صلاح بداند میتواند تنظیم و یا مقدم و موخر سازد.
– (آیه ۵۰ سوره احزاب) حضرت محمد، میتواند با دختران عموي و دختران عمه و دختران دايى و دختران خاله اش که با حضرت محمد از وطن خود هجرت کردند، ازدواج کند.
و سپس آیات حجاب برای زنان حضرت محمد نازل می شود:
– هرگاه کسی از زنان حضرت محمد متاعی می طلبد باید که از پشت پرده با آنان صحبت کنند. (آیه ۵۳ سوره احزاب)
– زنان حضرت محمد، باید در خانه هايشان بنشینید و مانند روزگار جاهليت آرایش و خودآرایی نکنند . (آیه ۳۳ سوره احزاب)
3- امام خمینی قبل و بعد از قدرت:
الف- امام خمینی و حکومت داری:
پیش از انقلاب:
– منظور از حکومت اسلامی این نیست که رهبران مذهبی خود حکومت را اداره کنند (مصاحبه با خبرنگار رادیو تلویزیون فرانسه/۲۳ شهریور۱۳۵۷/نجف)
– دولت اسلامی يک دولت دمکراتيک به معنای واقعی است. و اما من هيچ فعاليت در داخل دولت ندارم و به همين نحو که الآن هستم، وقتی دولت اسلامی تشکيل شود، نقش هدايت را دارم.( مصاحبه با تلويزيون اتريش/ 10 آبان 1357)
– علما خود حکومت نخواهند کرد. آنان ناظر و هادی مجریان امور می باشند ((خبرگزاری رویتر/۴آبان۱۳۵۷/پاریس)
پس از انقلاب:
– می گویند که روحانیت باید بروند سراغ کار خودشان و ملت را بگذارند و سیاست را بگذارند برای ما. شما در این ۵۰ سال هیچ غلطی نکردید. شما را من می شناسم. نمی خواهم اسمتان را ببرم. سر جایتان بنشینید. آدم بشوید!(سخنرانی درجمع فارغ التحصیلان دانشکده افسری/روزنامه جمهوری اسلامی/۲۶آبان۱۳۵۹)
– این را بدانید که تنها روحانیت میتواند در این مملکت کارها را از پیش ببرد. فکر نکنید که بخواهید کنار بگذارید روحانیت را (دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی/۶خرداد۱۳۶۰/جماران)
ب- امام خمینی و ملی گرایی:
امام خمینی قبل از انقلاب به نیروی همه گروهها برای شکست دادن شاه نیاز دارد . بنابراین حتی ملی گراها را نیز تشویق میکند:
– یکی از بنیادهای اسلام آزادی است। بنیاد دیگر اسلام اصل استقلال ملی است (مصاحبه با خبرنگار روزنامه لاکروا/۱۰آبان۱۳۵۷/پاریس)
– حکومت اسلامی، حکومت ملی است (صحیفه نور/جلدچهارم/ص۵۸)
بلافاصله بعد از قدرت امام خمینی نظرش عوض می شود:
– ملی گرایی مخالف اسلام است (سخنرانی در جمع طلاب و دانشجویان/۵خرداد۱۳۵۹)
– ملی گرایی برخلاف اسلام است. این برخلاف دستور خدا و برخلاف قرآن مجید است (صحیفه نور/جلد دوازده/ص۱۱۰)
– ملی گرایی اساس بدبختی مسلمین است (سخنرانی در کنگره قدس/۱۹مرداد۱۳۵۹)
– آنهایی که می گویند ما می خواهیم ملیت را احیا کنیم، مقابل اسلام ایستاده اند (پیام به مناسبت روز قدس/۲۵مرداد۱۳۵۹)
پ- امام خمینی و دموکراسی:
امام خمینی قبل از انقلاب:
– اسلام یک دولت دموکراتیک به معنای واقعی است (گفت و گو با خبرنگاران/۱۸آبان۱۳۵۷/پاریس)
– در جمهوری اسلامی مطبوعات در نشر همه حقایق و واقعیات آزادند (روزنامه ایتالیایی پائزه سرا/۱۱آبان۱۳۵۷)
– در جمهوری اسلامی کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند (روزنامه هلندی دی ولکرانت/۱۶آبان۱۳۵۷/پاریس)
– حکومت اسلامی یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی است (مصاحبه با خبرنگار روزنامه تایمز/۱۶آذر۱۳۵۷)
– ما حکومتی را می خواهیم که برای اینکه یک دسته می گویند مرگ بر فلان کس، آنها را نکشند (مصاحبه با خبرنگاران/۱۲آبان۱۳۵۷)
– اقلیتهای مذهبی به بهترین وجه از تمام حقوق خود برخوردار خواهند بود. (صحیفه نور/ج4 ص359)
– در جمهوری اسلامی کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند. (صحیفه نور/ ج4ص364)
– بشر در اظهار نظر خودش آزاد است (11 آبان 57 در پاریس)
– مطبوعات در نشر همهی حقایق و واقعیات آزادند (صحیفه نور / ج4 ص266)
امام خمینی بلافاضله پس از انقلاب:
به آنها که از دموکراسی حرف می زنند گوش ندهید. آنها با اسلام مخالفند. می خواهند ملت را از مسیر خودش منحرف کنند. ما قلمهای مسموم آنهایی را که صحبت ملی و دموکراتیک و اینها را می کنند می شکنیم (سخنرانی ۲۲ اسفند ۱۳۵8 /قم)
– آنهایی که فریاد می زنند دموکراسی باشد، اینها مسیرشان غلط است. ما اسلام می خواهیم (در جمع دانشجویان دانشگاه اهواز/روزنامه کیهان/۳خرداد۱۳۵۸)
– من انقلابی نیستم. اگر ما انقلابی بودیم اجازه نمی دادیم اینها اظهار وجود کنند! تمام احزاب را ممنوع اعلام می کردیم، تمام جبهه ها را ممنوع اعلام می کردیم و یک حزب و آن حزب الله، حزب مستضعفان تشکیل می دادیم و من توبه می کنم از این اشتباهی که کردم کیهان/۲۷مرداد۱۳۵۸)
– این ملت برای اسلام جنگیده نه آزادی (مصاحبه با اوریانا فالاچی/۲مهر۱۳۵۸/قم)
– همه آشفتگی ها زیر سر همین هایی است که می گویید دموکرات هستند (مصاحبه با اوریانا فالاچی /۲مهر۱۳۵۸/قم)
ج-امام خمینی و اقتصاد
قبل از انقلاب:
– جمهوری اسلامی مسأله ای بنام تورم برای مملکت نخواهد ماند (مصاحبه با خبرنگار روزنامه آلمانی دنیای سوم/۲۴آبان۱۳۵۷/پاریس)
– ما بانک هایی که بی بهره باشد باید درست کنیم. ما بهره را جایز نمی دانیم (مصاحبه با خبرنگار روزنامه لوس آنجلس تایمز/۱۶آذر۱۳۵۷/پاریس)
– دلخوش نباشید که مسکن فقط می سازیم، آب و برق را مجانی می کنیم، اتوبوس را مجانی می کنیم، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را و روحیات شما را [هم] عظمت می دهیم… ما هم دنیا را آباد می کنیم و هم آخرت را (سخنرانی/۱۲بهمن۱۳۵۷/بهشت زهرا)
اما بعد از انقلاب:
– جوانها ریختند توی خیابانها، فریادشان این بود که اسلام می خواهیم. برای اسلام است که انسان میتواند جان بدهد. اولیای ما هم برای اسلام جان دادند نه برای اقتصاد. اقتصاد قابل این نیست! (سخنرانی در جمع کارکنان رادیو/۱۷شهریور۱۳۵۸/قم)
– آنهایی که دم از اقتصاد می زنند و زیربنای همه چیز را اقتصاد می دانند، از باب اینکه انسان را نمی دانند یعنی چه. اینها انسان را حیوان می دانند. حیوان هم همه چیزش فدای اقتصادش است. زیربنای همه چیزش! الاغ هم زیربنای همه چیزش اقتصادش است! اقتصاد مال خر است! (سخنرانی در جمع کارکنان رادیو/۱۷شهریور۱۳۵۸ /قم)
و حرف آخر:
قبل از انقلاب
ما می خواهیم اسلام را پیاده کنیم. پس ممکن است دیروز من یک حرفی زده باشم و امرور حرف دیگری را و فردا حرف دیگری را. این معنا ندارد که من بگویم چون دیروز حرفی زده ام باید روی همان حرف باقی بمانم (صحیفه نور/جلد هجدهم/ص۱۷۸)
بعد از انقلاب:
ما این طور نیست که هرجا یک کلمه ای گفتیم و دیدیم مصالح اسلام این جوری نیست، بگوییم سر حرف خود هستیم! ما دنبال مصالح هستیم!!! (صحیفه نور/جلد شانزدهم/ص۲۱۱)
با تشکر از آقای نوری زاد عزیز که حتی نظراتی که مخالف بنبادی ترین عقایدش باشد را هم سانسور نمیکند.
سلام خانم نسيم گرامي. شما جواب اين بد دهني هاي كتاب أسماني را بدهيد. من مسلمانم و نماز و روزه و واجبات را انجام مي دهم و از اين بد دهني كه كأفران را از چهار پا پست تر خواندن و زن را تنبيه كنيد اگر بهتون حال ندادند و زن نصف شهادت مرد است و توهين هاي ديگر كه به انسانيت در قرأن مي شود در حيرتم. يا قران تحريف شده يا اسلام همان طور كه أديان ديگر مي گويند توسط يك يهودي در مقابل پولي كه گرفت أن را درست كرد و مخلوطي از يهوديت و مسيحيت است . اين همه تظاد براي چه. چون اسلام در تار و پودم حك شده مي گويم إمكان ندارد خداي مهربان انسانها را با أن الفاظ بد ياد كند پس بايد قبول كنيم كه يهوديها براي بد نشأن دادن اسلام اين آيات را به أن اظافه كرده اند. و اين وظيفته علما است كه پاسخ دهند . شما ببينيد أمريكا براي حسن نيت يك شيئ بسيار مهم و تاريخي را به موزه ايران مي دهد ولي ايران توي تهران بنر مرگر بر أمريكا نصب مي كند. ننگ بر حكومتچيهاي ضد بشري جمهوري سلطاني . ممنون مي شؤم أقاي نوريزاد نظر شان را بگويند.
درود بر شما
من نمی دانم جناب خامنه ای به مرگ هم فکر می کند یا //// عمر جاویدان با قدرت و ثروت را دارد یکی نیست بهش بگه اگر تمام ثروت و قدرت دنیا را هم که داشته باشی از مرگ گریزی نیست و تنها دستاورد ظالم قبر و گنبد طلایی با نفرت عمومی است ای کاش در این شیب پایانی عمرش کاری میگرد که بعد از اتمام عمر چهار نفر بی ریا و از صمیم قلب برایش فاتحه بخوانند
Hello Dear Mr.Nourizad It,s been for long time that I would like to appreciate you for your humanitarian steps that you took for minority religion of Bahaii faith. Your action just proved and gave me this signal that we can have any belief or religion still to care about human beiing and rights and to care about each other. You really could be role model not only for hundreds but for thousands. For sure you are my hero. By the way my mother who is 85 years old loves you just like her son. There is no doubt about it that you will always have special place in my heart. I am sorry if I typed it to English because it is hard for me typing persian but I know Farsi language and also can read it easily.That was my honor and pleasure to write you this note and I do hope you receive it and I will be praying to have more dignified people like you in this world. God Bless You and Your family Syed .
آقای نوریزاد لطفا مصاحبه نوه خواهری خامنه ای با رادیو دویچه وله صدای آلمان رو بشنوید .برای مثال گفته ی مجتبی خامنه ای در رابطه با قتل ندا و سهراب و کهریزکی کردن ملت : ” «ما خیلی ملاطفتآمیز برخورد کردیم، باید آنها را در خیابان میسوزاندیم».
http://www.dw.de/%D9%86%D9%88%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%B3%D8%B1-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%AA%D9%87%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7%D9%86%D8%AF/a-16797344
آقای نوریزاد لطفا مصاحبه نوه خواهری خامنه ای با رادیو دویچه وله صدای آلمان رو بشنوید .برای مثال گفته ی مجتبی خامنه ای در رابطه با قتل ندا و سهراب و کهریزکی کردن ملت : ” «ما خیلی ملاطفتآمیز برخورد کردیم، باید آنها را در خیابان میسوزاندیم».
جناب نوری زاد عزیز
متاسفانه باید بگویم که چنانچه درآمد نفت به طور کامل قطع شود چه از طریق تحریم و چه از طریق پیشنهاد شما که البته پیشنهادی انتزاعی است، مردم ما به شدت دچار مشکلات اقتصادی خواهند شد. اصولا به دلیل همین درآمد باد آورده نفت راندمان تمام شرکتها و موسسات دولتی بسیار پایین است. اگر درآمد نفت قطع شود دولت باید هزینه هایش را به میزان زیادی کاهش دهد و این به معنای بی کاری بیش از نیمی از کارمندان دولت خواهد بود. حتی بسیاری از شرکتهای خصوصی به دلیل همین ثروت بادآورده با راندمانهای پایین ادامه حیات می دهند. نمی دانم نرخ بی کاری واقعی در ایران چقدر است. شنیده ام حدود 40 درصد است. اگر واقعا این عدد صحیح باشد با قطع درآمد نفت این آمار شاید به مرز 60 یا 70 درصد هم برسد. البته خودتان بر این امر بهتر از من واقفید و در یکی از کامنتها فرموده بودید که این نعمت خداداد اگر صحیح مدیریت شود می تواند باعث خیر و آبادانی کشود شود ولی نظام استبدادی، آن هم از نوع واپسگرایی که در ایران حاکم است، هیچگاه نمی تواند چنین مدیریتی داشته باشد. این استبداد چنان با خرافه و بلاهت عجین شده است که اگر درآمد نفت صدها برابر هم شود وضعیت معیشتی مردم روز به روز بدتر خواهد شد. هر چه این درآمد بیشتر شود، دیو استبداد هم بیشتر تنوره می کشد و قدرت و ثروت خود را بیشتر به رخ مردمان صبور این دیار می کشاند. با خود می اندیشم که اگر دیکتاتورهای عرب منطقه ظالم هستند، دست کم عقل معاش دارند و اقتصاد مردمشان را بهبود داده اند. دیکتاتور ما از همین اندک عقل معاش هم برخوردار نیست که کمی به وضعیت معیشتی مردم برسد. نه اینکه نمی خواهد بلکه نمی داند و از این رو است که نمی تواند. مشکل اینجا است که این استبداد دینی در منجلاب 1400 سال پیش گیر کرده است و هرچه دست و پا می زند بیشتر فرو می رود.
پایدار باشید
بردیا استقامت
با درود به جناب دکتر نوریزاد عزیز،
نسیم گرامی، یک حکم کلی صادر کردهای که شائبهٔ اینکه تازه وارد این سایت شدهای و اطلاع از نظرات زیبای متنوع و متضاد خوانند گان را بتازگی به خود ارزانی فرموده ای، را تقویت میکند.امید که تا کامنت بعدی شما زمانی گذشته باشد تا حداقل چند مقاله و نظر خونندگان را پیش درآمد اظهار نظر بعدی خودتان بفرمایید.
آقای خامنه ای تا کدام زمان شما و هم پیاله های شما به سوالات و واکنش به شرح حال اعمالتان میخواهید برچسب دشمن .. اسرایئلی.. منافق..یا هر کلمه زشتی بزنید ؟
حق دادنی نیست ،حق گرفتنیه و روضه خوانی به نام خامنه ای باید روزی جوابگوی چپاول و غارتگریها////// باشه..
آقای نوزیزاد عزیز
سلام بز شما
امروز مصادف با روز عید سعید غدیر خم است .
این عید فرخنده را به شما و سایر دوستان شادباش می گویم.
ارادتمند
سید ابواللفضل
——————–
سلام آقا سید گرامی
ما نیز به شما شادباش می گوییم. من درسفربودم و امکان پاسخگویی نبود.
عیدی ما فراموش نشود.
رسم براین بوده که.
با احترام
.
خانم مريم و آقاي سيدابوالفضل. شما كه داراي دو ديدگاه مخالف هستيد و هركدام گروهي ازمردم را نمايندگي مي كنيد بفرماييدچرا درجوامع ديني دروغ وترويربيشتراز جوامع غيرديني است؟
اخه رهبر میخواد 2.5میلیون تومان به کمیته امداد کمک کنه شما میگید بره از کجا بیاره.لابد میخواهید بگید بره مشهد از منبری15هزار تومان در بیاره.در نمیاد به این راحتی.ومطلب بعد اینکه الان که دیگه ما جنگی نداریم.خودشون میدونند اگه با امریکایا کنار نیاند وجنگی بشه رفتنیند .چون مردم دسو خودند دیگه.که اسلا در خطر نیست منافع اخوند در خطرهومطلب اخر اینکه این سردار ها که نمیشه بلا استفاده ومعطل بمانند باید در فعالیت های اقتصادی از قبیل قاچاق رانت مناقصه های سوری خصوصی سازی های سبک محمود شرکت داشته باشند.پناه بر خدا.
سلام
ابتدا ما بینهایت شانس آوردیم که تجت فشار های منشور حقوق بشر و پیشرفت علم، اسلام ناب مجمدی اجرا نمی شه . این که اسلام عصر جدید و متمدنه که اینقده وحشیانه است که هنوز دست ها رو قطع می کنند و گردن می زنند و اعدام و سنگسار و شلاق و…. وای به حال اسلام ناب محمدی که بریدن ضربدری دست ها و پاهای مردم، کور کردن چشم ها ، کشتن غیر مسلمان و کافر، ازدواج با شیر خواره و برده داری و حرمسرا و حمله به غیر مسلمین و تجاوز به زنها و بردگی آنها و صدها حکم اینجوری رو اجرا میکنه
به نظر من همه ادیان مشکل دارند ولی دین اسلامه و فرقه شیعه مشکلات جدی ای دارند و بیشتر قسمت هایشان با عقل و منطق سازگار نیست.
برعکس نظرآقای نسیم من معتقدم، اسلام ایران رو به جهنم تبدیل کرده و این چیزی است که اثبات شده و لزومی به اثبات نداره. همه دارن می بینن. اما اگر امثال اونها اجازه بدهند، ایران لیبرال و آزاد رو خواهیم دید که بسیار زیباتر و امن تر و پیشرفته تر خواهد شد.
درباره ترور اون شاعر
واقعیت رو از تاریخ می شود فهمید و در متون تعداد زیادی کتاب اسلامی ( صحیح بخاری و صحیح مسلم) که معتبر ترین کتب اسلامی در نزد سنی ها که بزرگترین و اصلی ترین فرقه اسلام هستند آمده و همچنین در یک سری کتب دیگر.
تاریخ رو از مسلمون و غیر مسلمون یا کافر شندین هم فرقی نمیکنه. شما میگید چه کسی اون واقعه را نوشته است و حدس می زنید یک غیر مسلمان و ابنگونه میخواهبد القا کنید که اینها اتفاق نیفتاده اند. اگر این جور است که بیشتر وقایع مربوط به خوبی های محمد را مسلمانان نوشته اند و همه آنها باطل هستند. چون مسلمانان که دیگر آخره تعصب بوده اند و امکان نداشته چیزی بر عیله خودشان بنویسند.
در ضمن ، یک مورد نبوده و چندین مورد بوده است که محمد دستور به قتل روشنفکران می داده و برای این کار آدم اجیر میکرده است. و به آنها پاداش می داده.
در پناه لیبرالیسم
غ
آقاي ناصرالدين نماينده طلبه ها( روحانيت)دراين سايت. به عقيده شماچرا درجوامع ديني و به خصوص بين علماي اديان دروغ و تزوير و ريا تا اين اندازه شايع است؟
آقاي دانشجونماينده دانشجويان( پژوهشگران)دراين سايت. به عقيده شما چرادرجوامع ديني و به خصوص بين علماي اديان دروغ و تزويز و ريا تا اين اندازه شايع است؟
این بنده خدا نسیم انگاری حالش خوب نیست. اصلاً مگر مجبوری کامنت بگذاری. وقتی نه آگاهی داری نه سواد . نه مطلب . چی را می خواهی ثابت و شرط بندی کنی ؟ فقط زبان به دهان بگیر تا یاد بگیری اولّ . با احترام
امت بودنمان از صفوف طولانی نمازهای جمعه هویداست !!.
سلام.
من نمی دونم چرا علیه کشور خودتون تبلیغات می کنید ولی فقط می دونم شما و امثال شما خودتون رو بازیچه ی اجنبی هایی کردید که دوست ندارن ایران رو ازاد و واحد ببینن.
دینی که شما دارید سنگش رو به سینه می زنید دین باطلیه. به نظر من مشکلی نداره که شخص برای دینی که داره تبلیغ کنه ولی دینی که شما و تمام نامسلمانان دنیا دارند دین باطلیه.شما نمی تونید به شبهاتی که در دین تون هست جواب بدید.
دین که نه فرقه ی اتش پرست زردشت در نهایت نمی تونه به پای اسلام ناب محمدی برسه و بس و حاضرم سر همین موضوع با شما بحث کرده و بهتون ثابت کنم که ایران اسلامی صد ها مرتبه زیباتر از ایران دموکراتی یا جمهوری ایران اه.نیست؟
در ضمن شما در سایتتون مطلبی رو نوشته بودید که”اسلام دین ترور”.من واقعا متوجه نمیشم دلیل نوشتم این سرتیتر چیه؟
خب بیاید یه قرار انصافا سرغیرت ایرانی شرط می زاریم اگه جواب هاتون قانع کننده بود که هیچ من دیگه مزاحمتون نمی شم اما اگه غیر این بود باید این مطلب رو پاک کنید:
1.شما چه سندی دارید که پیامبر(ص)دستور قتل اون شاعر رو صادر کرده:
2.چه کسی این واقعه ها رو نوشته؟(حدس زدنش راحته یه کافر ضد اسلامی)
(البته سوال زیادن از اون مطلب ولی متاسفانه وقت ندارم باید برم)
یا حق
محمد عزیز ، کمی هم راجع به منصورارضی ونوچه هایش + یکی ازبستگان حسین اله کرم که همانند اختاپوس متروی تهران را میبلعند بگویید، البته دراین مافیای عظیم اینهم سهم آنهاست
درود به استاد قلم نوری زاد این ایرانی پاکنهاد و دوست داشتنی
واقعا درایران ما چه می گذرد؟ چرا اینقدردروغ ودغل وفریبکاری را یکجا صاحب شده ایم؟ چرا همه چیزمان جعلی و همراه با کلاهبرداری شده است؟ آیا سخنان دشمنان ما هر روز بیشتروبیشتر ثابت شده ومصداق پیدارمی کند که ” فریبکاری با ژن مقامات ایرانی عجین شده است”؟
ماجرا ازساختن فیلمی بنام “لاله” شروع می شود. لاله صدیق دخترسرتیپ هوشنگ صدیق فرمانده اسبق نیروی هوایی ایران درسالهای 65-62 بود که بدلیل تایید وحمایت ازیکی ازفرماندهان نیروی هوایی ازشغل خود برکنارشد داستان حذف این فرمانده که ظاهراعضوتیم آکروجت نیروی هوایی هم بود رادرخاطرات هاشمی بخوانید.
این افسرارشد سابق نیروی هوایی بعد ازبرکناری دربرخی ازپستهای وزارت دفاع ونیروهای مسلح بکارگیری ونهایتا نیزپس ازمدتی بازنشسته واقدام به فعالیت دربخش خصوصی می کند همزمان باروی کارآمدن احمدنژاد بعنوان مدیرعامل شرکت هواپیمایی کاسپین وابسته به دستگاههای اطلاعاتی وامنیتی کشور(وزارت اطلاعات وبعد هم حفاظت اطلاعات ارتش) می کند که برای پوشش دادن مخفی به برخی ازماموریتهای خارج ازکشوربکارگیری می شود.
دختراین سرتیپ بازنشسته زیرسایه نفوذ پدر وحمایت دستگاههای امنیتی به ورزش موردعلاقه وغیرمتعارف درجمهوری اسلامی یعنی ماشین سواری پرداخته ودرجهت ارضای شهوت شهرت طلبی هیچ حد ومرزی رابرای خود نمی شناسد وی درسال 86 با تقلب و استفاده ازدوماشین هم برند، هم شکل وهم رنگ ابتدا ماشین اول با موتور1600 سی سی رابه تیم بازرسی داوران نشان داده ولی در روزمسابقه اقدام به آوردن ماشین دوم خودبا موتور2400 سی سی می کند وبدینوسیله مقام قهرمانی را ازآن خودمی کند اما پس از مدتی ماجرا لو رفته وفدراسیون اقدام به لغوعنوان قهرمانی وپس گرفتن مدال وکاپ ومحرومیت دوساله وی ازحضوردرمسابقات می کند. وی پس ازگذراندن دوسال محرومیت به پیست بازگشته ولی باردیگرباتقلبی دیگردرسال 89 به مدت یکسال ازشرکت درمسابقات محروم می شود وی درمحافل مختلف برای توجیه اقدامات خلاف خود وجود جو ضدزن درحاکمیت را بهانه کرده وازذکردلایل محرومیت خود یعنی تقلب خودداری می کند
دولت جمهوری اسلامی که درپایمال کردن حقوق اولیه زنان سرآمد کشورهای همردیف خودمی باشد دردوران احمدی نژاد تصمیم می گیرد با استفاده ازبرخی سوژه ها درمقابل فشارهای بین المللی مقاومت ونشان بدهد که درایران نیززنان ازآزادی نظیرزنان غربی و برابری با مردان برخوردارند. هدف دوم نیزنشان دادن یک تصویرشیک والبته جعلی ازایران بوده تابدینوسیله ادعابکنند ایران نیز نظیرکشورهای غربی پیشرفته و زنان ومردان از مدل زندگی مرفهی نظیرسایرملتها برخوردارند لذا به سراغ پیست های اسکی وموتورسواری وماشین سواری که دور از بطن جامعه شهری وروستایی بوده رفته وسعی می کنند با ضبط ونمایش فیلم وعکس فضای ایران رابرای زنان شاد وپرنشاط وباصطلاح امروزی نشان بدهند.
یکی ازاین سوژه ها داستان لاله صدیق می باشد که مدنظرآقایان قرارگرفته ویکی ازکارگردانان مقیم خارج که اتفاقا فیلم های پرونو می ساخته است بنام اسدالله (اسی) نیک نژاد ابتدا با بودجه ای به میزان 470/2 میلیاردتومانی مامورساخت این فیلم می شود جالب اینکه درکنار این بودجه نام افرادی نظیرپروانه پرتو یا داریس بازرگان نیزبعنوان تهیه کننده معرفی می گردد. نهادمسئول حمایت نیزسازمان سینمایی و مرکزگسترش فیلم های مستند وتجربی انتخاب می گردد که کل بودجه عمرانی وجاری سالیانه آن 12 میلیاردتومان می باشد. اما باگذشت یکسال ازشروع کارکه مصادف با تغییردولت احمدی نژاد وجایگزینی آن با دولت حسن روحانی می گردد معلوم می شود اولا تاکنون 5/6 میلیاردتومان بودجه یعنی تقریبا 55% کل بودجه مرکزفوق رااین فیلم مصرف کرده است وکارگردان فیلم نیزگفته است به حداقل 5 میلیاردتومان برای اتمام فیلم نیازاست وجالب اینکه اتفاقا بخش باقیمانده فیلم نیزبخش گران آن است که باید درپیست های مسابقه خارجی تهیه تا درچشم تماشاگران غربی هم خوانی آن با ارزشها ومدل غربی احساس بشود. رییس جدید مرکزسینمایی ضمن اینکه گفته است حتی یک ریال نیزدیگربه فیلم مذکورنمی دهد با یک محاسبه سرانگشتی می گوید حتی با پرداخت 5 میلیاردتومان نیزاین فیلم تمام نمی شود.
اما ایکاش داستان فقط به همین سوء استفاده 12 میلیاردتومانی ختم می شد بعد ازبحثهایی که بین اسدالله نیک نژاد کارگردان فیلم و ایوبی رییس سازمان سینمایی وطباطبایی نژاد رییس مرکزگسترش سینمای مستند وتجربی درگرفته است معلوم شده است که اصولا سازمان سینمایی ومرکزگسترش با پرداخت 5/6 میلیارد تومان ونیز5 میلیارددیگرکوچکترین حق مالکیتی برفیلم نداشته ویک شرکت کانادایی مالک فیلم است ونیک نژاد درپاسخ به اینکه چگونه ممکن است پول را یک نهاد دولتی ایرانی بدهد ولی مالکیت مال یک شرکت خصوصی کانادایی باشد؟ گفته است مثل این است که شما ساختمان خود رادر زمین دیگری بسازید وصراحتا اعلام کرده است که اولا هنوزحق امتیاز لاله صدیق و خودایشان بعنوان کارگردان خریداری نشده است و قرارداد نیز بگونه تهیه شده است که طرف ایرانی هیچگونه حقی بعنوان کپی رایت ندارد ودرضمن ایشان قرارداد را بادست چپ امضاء کرده است وفاقد اعتباراست؟!
اکنون ماجرای تهیه این فیلم وفساد واقع شده درآن به مجلس شورای اسلامی کشیده شده است زیرا درزمان عقدقرارداد کمیسیون فرهنگی مخالف ساخت آن فیلم وباند احمدی نژاد طرفدارساخت آن بوده است وبرخی نیروهای تندرو که خود رامتولی مستندسازفیلم های پس پیروزی انقلاب می دانند (مشابه مسعودده نمکی) نیزبرای بودجه فوق دندان تیزکرده بودند رییس جدید مرکزگسترش فیلم های مستند وتجربی گفته است:
” ساخت پروژه سینمایی “لاله” از اساس اشتباه بوده است چراکه نه مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی متولی مناسبی برای تولید این فیلم سینمایی است و نه با توجه به مشکلات اقتصادی که مردم و سینمای ایران گرفتار آن هستند ساخت این فیلم ضروری بوده است”
طباطبایی نژاد همچنین گفته است:
” پروژه سینمایی “لاله” امروز به جایی رسیده است که همه با هم باید تلاش کنیم تا “لاله” هایی از این دست در سینمای ایران نروید”
درواقع ساخت فیلم لاله نیز نظیر دهها پرونده فساد دردوران احمدی نژاد نمونه ای از حیف ومیل سرمایه های ملی بوده است که دراوج سرازیرشدن دلارهای نفتی به خزانه دولت ازیکسو و گسترش فقرملی درکشور صورت گرفته است پروژه ای که نه تنها سوژه اصلی فیلم جعلی بلکه زمینه تهیه فیلم و قرارداد آن نیزجعلی بوده است واکنون ملت مانده است ویک ساختمان نیمه ساخته 12 میلیارد تومانی بریک زمین اجاره ای !
—————-
سلام دوست گرامی
احساس کردم بخش وسیعی از نوشته ی شما متعلق به دیگری است. لطفا اگر از سایتی یا وبلاگی یا جایی برداشته اید اسمشان را برسم امانت بیاورید. این از ابتدائی ترین خصوصیاتی است که ما باید رعایتشان کنیم.
با احترام
.
حق نگهدارت باد .نوری زاد
سلام استاد نوری زاد درود به شرف شما که اگرنبودی من نمی دانم چیزی از دلبستگی به ایران و ایرانیان برای من می ماند یا نه.
درتأیید نوشته بحق شما و غارت کشور توسط دستگاههای منتسب به رهبری ، من نوشته ای دیدم که می تواند درهمین راستا خواندنی باشد. نام نویسنده اش را فراموش کرده ام اما بسهم خودم ازایشان تشکرمی کنم:
رهبری ازدومین دوره ریاست جمهوری خاتمی به جد وارد فعالیتهای اقتصادی درزمینه های حاکمیتی یا بالادستی گردید وگرچه تاقبل ازآن فعالیتهای مالی خود را درپشت عملیات جاری بنیادهایی نظیر بنیادمستضعفان، ستاداجرایی فرمان امام، قرارگاه خاتم الانبیاء وتعاون سپاه و….انجام می داد ولی ازآن به بعد عملا پرده پوشی را به کناری نهاده وبه طورعریان انتقال سرمایه ها وقراردادهای ملی را به حوزه وشرکتهای تحت نظارت خود آغازکرد.
یکی ازاین حوزه های سودآورصنعت مخابرات وتکنولوژی اطلاعاتی بود که اکنون درجهان نیزحرف اول را درکنارصنعت انرژی می زند
خامنه ای درسال 1383 با لغوقرارداد شرکت مخابرات با ترک سل که دارای مصوبه هیات وزیران دولت خاتمی ومجلس شورای اسلامی بود این قراردادرا باحمایت مجلس هفتم ودولت احمدی نژاد به شرکتی بنام ام تی ان درکره جنوبی داد که تا آنموقع شناخت چندانی ازوی دردست نبود آنها برای اینکاروگم کردن نقش رهبری شرکتی بنام ایرانسل را دردوبی به ثبت رسانده وبا دراختیارگرفتن 51 % سهام ودادن 49% سهام به طرف کره جنوبی پروژه اپراتوردوم مخابرات راازآن خود کردند. اعضای ایرانی هیات مدیره ایرانسل دردوبی سردار علیرضاقلمبردزفولی (مدیرعامل قبلی صایران وابسته به وزارت دفاع ومدیرعامل فعلی ایرانسل) ومحمدمخبردزفولی (معاون بازرگانی بنیاد مستضعفان ورییس فعلی ستاداجرایی فرمان امام) بودند
طرف ترکیه ای که درکنارماجرای حذف خود ازمناقصه ها ازجمله مدیریت خدمات فرودگاه ضررزیادی رامتحمل شده بود دردادگاهی درواشنگتن ایران وباستناد گفته ها ومدارک دریافتی ازیکی ازمدیران آفریقایی امضاء کننده قرارداد فوق وشرکت ایرانسل رهبران رژیم رامتهم به دریافت رشوه دراین قرارداد متهم ودرخواست ضرری وزیانی به میزان 4 میلیارددلارکرده بود که ظاهرا دادگاه فوق بدلیل امضاء واجرای قرارداد درخارج ازحوزه ماموریتی واشنگتن برای رسیدگی به آن ازخود سلب صلاحیت کرده است. البته استدلال طرف ترک نقض تحریم ها توسط طرف آفریقایی وشرکتهای آمریکایی طرف مرداواده با آنها بوده که هنوزوضعیت آن معلوم نشده است
پس ازآن نیز درشهریور 88 با روی کارآوردن محمود احمدی نژاد گام دوم تصاحب مخابرات برداشته شد و سپاه پاسداران با راه اندازی کنسرسیوم مشترکی بنام توسعه اعتماد مبین ومتشکل ازشرکتهای زیرنظرنهادرهبری چون ستاداجرایی وبنیادتعاون وباحذف کنسرسیوم پیشگامان کویریزد و دست اندازی برشرکت مخابرات توانست نیمی ازسهام شرکت حاکمیتی فوق را با ارزش گذاری جعلی معادل 30% قیمت واقعی وتنها با پرداخت ریالی معادل 6/1 میلیارددلارازآن خود کرده وحاکمیت مافیایی باند رهبری را برصنعت مخابرات کامل کند(51% سهام معادل 7800 میلیاردتومان ارزش گذاری شده بود که باپرداخت 20% آن قراردادفعالی واقساط شش ماهه عملا ازمحل درآمدهای آتی که با افزایش نرخ خدمات ارتباطاتی پوشش داده می شد). تروردکترمعتمدی وزیرمخابرات دولت خاتمی درهمین رابطه وبدنبال افشاگریهای وی صورت گرفت. همزمان با این امریکی ازسرداران سپاه بنام صابرفیضی ازسپاه تبریز را بعنوان مدیرعامل شرکت مخابرات نصب کردند تاهم شریک وهم کارفرما وهم پیمانکار نظیررابطه وزارت نفت وقرارگاه خاتم الانبیاء همگی انحصارا دردست سپاه پاسداران باشد وبا این ترتیبات خاص می توان حدس زد که چه برسرنرخ های مخابرات واینترنت آمده وچه سودهای کلانی روانه جیب این نهادها ونهایتا رهبری خواهد شد.
اکنون با تغییردولت احمد نژاد علیرغم اینکه مخابرات نیز نظیرسایروزارتخانه های حساس دراختیار جناح راست قرارگرفته است ولی بدلیل جابجایی که درمدیریت مخابرات صورت خواهد گرفت وحشت ازبهم خوردن ترتیبات سابق وآشکارشدن نقش عناصراصلی درمفاسد مالی گریبانگیرمسئولین دخیل دراین امر راگرفته است
سردارعلیرضاقلمبردزفولی مدیرعامل ایرانسل پس ازشایعه جایگزینی وی با سردارعلی حکیم جوادی معاون سابق خود درصایران ورییس فعلی سازمان فناوری اطلاعات وزارت مخابرات درمصاحبه ای باقانون پرده ازاطلاعات برداشته است که به خوبی بخشی ازدرآمدهای نجومی سازمان مافیای مالی رهبری رانشان می دهد وی درابتداء پایان دوره انحصاری براپراتوردوم درشهریور93 اشاره می کند واینکه شریک آفریقایی ایرانسل با سرمایه گذاری 2/1 میلیارددلاری 450 میلیون دلارسود بدست آورده است که بدلیل تحریم های بین المللی امکان خروج قانونی آنرا ندارد البته درهمین زمان به گزارش “بیزینس ریپورت” سخنگوی شرکت MTN آقای نیک کرشاو گفته است که درصورت توافق آمریکا با ایران حسابهای این شرکت که ازاواخرسال گذشته (بدلیل همان شکایت ترک سل درواشنگتن درباره نقض تحریم ها) بسته شده ممکنست بازشود.
بخش دوم سخنان سردارقلمبردزفولی به اعتراضات شریک خود درشرکت ملی مخابرات ونیز وزارت مخابرات بعنوان نماینده حاکمیت درصنعت مخابرات برمی گردد واینکه درآمد ایرانسل درسال 91 معادل 4200 میلیاردتومان بوده است ولی وی ادعا کرده است که تنها 200 میلیاردتومان ازاین مبلغ ارزش افزوده بوده است وبرای اثبات نظریه خود به هزینه 25 میلیاردتومانی تبلیغات اشاره می کند وی به جزئیات نحوه هزینه 4000 میلیاردی دربخش سرمایه گذاری وعمرانی یا هزینه های جاری اشاره نکرده است که خود بسیارمعنی داراست. وی ادعا کرده است که طی همین مدت تاپایان 92 درآمد شرکت مخابرات با 49% سهام ازاینترکانکشن بین آنها 9400 میلیاردتومان بوده که ازاین مبلغ 1900 میلیاردتومان هزینه ومابقی سود وبعبارتی سود مخابرات 500% بوده است وی البته ادعا کرده است که حتی از200 میلیاردتومان سرویس ارزش افزوده توسط ایرانسل نیز28% آن به مخابرات تعلق دارد وی بدهی مخابرات به ایرانسل را 1840 میلیاردتومان اعلام که 1600 میلیاردتومان آن پرداخت شده است.
سردارعلیرضاقلمبردزفولی گفته است مایل به رسانه ای کردن مسائل فیمابین مخابرات وایرانسل به رسانه های عمومی نبوده وبهتراست ازمجرای قانونی وحقوقی برای حل مسائل استفاده شود که درعرف به معنی استفاده ازقدرت حاکم ومافیای رهبری درقوای سه گانه وبنفع ایرانسل می باشد. وی بدون اشاره به درآمد ایرانسل طی نه سال اخیرگفته است که درآمد مستقیم وغیرمستقیم دولت از7 سال فعالیت ایرانسل حدود8/13 هزارمیلیاردتومان بوده است.
r
جناب نوری زاد، گویا چندین روحانی علیه اعدام دوباره شخصی که در این سایت بحث شد داده اند . با تشّکر از لطف شما.
دوستان نگران بذل و بخشش جناب نوری زاد نباشید! ایشان خوب آخوندها را میشناسند و شاید با تعریف جدید ترم ریاضی “بینهایت = جیب کوچک آخوند” آشنائی داشته باشند. لطفاً به این ویدیو توجه کنید تا متوجّه معنی بینهایت بشوید. آن سیّاره بزرگ VY Canis تازه توی جیب جنتی گم میشود تا چه برسد به جیب رهبر که هزار جنتی ها در آن جا میگیرند. قطر سیّارهٔ VY Canis Majoris در حدود ۸۰۰۰ برابر فاصله زمین تا ماه است. امّا برای افراد عادی مثل من و شما! اگر بعد از دیدن ویدیو احساس عجز و ناتوانی و حقارت کردید با بنده هم احساس هستید
https://www.youtube.com/watch?v=smmNP8G69vc
درود به اقای نوری زاد عزیز
نفت تو چقدر حقیری که ایران را به نابودی کشیدی و باعث ننگ و بدبختی ایران شدی نفت ای دیکتاتور خاموش ایکه رنگ سیاهت ایران را به سیاهی و لجن کشیده است نفت تو پستی و نابود کننده رویت سفید باد نفت ای باعث فتنه جوانان از بی پولی و بیکاری دارند نابود میشوند و تو همچنان سیاه و بی ارزش هستی زندان به خاطر توی بی ارزش پر از جوان شده و توی دیکتاتور همچنان هستی نفت به جای اینکه بوی عشق ، سرمایه،ازادی ، دوست داشتن ، صفا ،صمیمیت و بوی نفت بدهی بوی خون از چاهیات به مشام میرسد تا تو هستی دیکتاتور همچنان اشوب بر سرزمینم هست و تا تو هستی بدبختی و اعدام هست تا تو هستی حصر خانگی هست تورا به بدتر از خودت داددند/ امیدوارم و امیدواریم نابود شوی تا تو هستی همچنان حیله و فریب و دروغ در سرزمین ایرانم هست/ اگر توی پست نباشی ما ایران را سرسبز و روشن خواهیم کرد
—————–
سلام آقا مهدی گرامی
نفت جز این که نعمتی از نعمت های الهی است، مگر چه خطایی مرتکب شده که شما اینچنین او را سرزنش می کنید؟ درهمین نوشته ی شما من اما بجای کلمه ی نفت، اسم دیگرانی را نهادم که دراین سالهای پس از انقلاب پوست از تن ایران و ایرانی برکنده اند. دیدم این خیلی مناسب حال ایشان است. پیشنهاد می کنم یک پوزشخواهی از نفت بکنید و درنوشته ی کوتاه خود هرکجا نفت آمده مثلا بجایش بگذارید: آشیخ روح الله حسینیان یا آیت الله فلان یا جناب آقا مجتبی خامنه ای یا سردار سخن جناب علم الهدی البته اسم آقای جنتی را هم می توانید با کمی اغماض دراین نوشته جای دهید یا ///// (خودم را سانسور کردم)
با احترام
.
خداوند
مهندس بازرگان را قرین رحمت خویش فرمایدکه دردولت موقت مصوبه ای داشت که درآمد یک روز نفت رابه هر استان دادند وبه شهری با جمعیت80 هزار نفر شهری وروستایی 30 میلیون تومان[دلار7تومان]رسید.برای امورعمرانی واحیای قنوات..
بد نیست ازکارکنان شریف وزحمتکش صنعت نفت هم سو ال شود آنزمان که اعتصاب شما رژیم سابق را به شدت مشکل دار کرد باور میکردید افرادی بعد بیایند که؟………
اینقد به این آقا خومن (جوات) گیر ندید این طفلک ها در قبال دستمزد ساعتی هفتهزار تومان که احتمالا بر اثر تورم این روزها اضافه تر هم شده مسئول وجوابگو هستند.
با درود به دکتر نوریزاد عزیز،
– پوزش میخواهم از شما. منتشر شد.
– جناب هومن ، شما که سطح سواد و شیوهٔ نوشتن و صلاحیت پرداختن به موضوعات کارشناسی آقای را زیر سؤال برده اید، بنویسید تا ببینیم خودت هستی و لازم نیست به فرموده، افاده بفرمایی. هر چند همین چند جملهای که نوشتهای کافی است تا اندازههایی را روبروی خوانندگان گذاشته باشی.
اقای نوریزاد خسته نباشید سلام علیکم. یه پیشنهاد ساده داشتم نمی دونم شاید اقایان خوانده باشند شاید هم نه اما به نظرم بد نیست به تعداد کافی کتاب رمان قلعه حیوانات جرج اورول را تهیه(حالا هزینهشو یه جوری تدارک ببینید جای دوری نمیره)وبه تمام مهرها ی حکومت وحاکمان بعد از انقلاب بدید که بخونند وببیند که کجای رمان نقش خودشون وبازی میکنند شاید موثر افتد ثواب داره ارشاد میشند.
احتمالا این اقای ناظر سر در اخور خلیفه دارند وهیچ غم نان ندارند .مگر مملکت ارث پدری امام راحل که شما میگید یا ارث پدری اقای خامنه ای است که هر کاری دلشان خواست بکنند .پس لابد شاه زاده های قاجار وپهلوی میتونند بیاند وادعای ارث کنند.
با شما هم عقیده ام ایشان اول باید بره یه کم زحمت بکشه خواندن نوشتن یاد بگیره بعد بیاد نظر بده
اقای هومن توصیه میکنم اول برو یه کم خواندن ونوشتن یاد بگیر و بعد بیا نظر بده که نوریزاد سواد داره یانه.
آقای نوریزاد
مقاله ای که به ضمیمیه می آید در سال 1386 در سایت آینده منتشر شده بود که مطالب آن دقیق می باشد.. البنه به این مطالب و نظزات کارشناسی هیچگاه اعتنائی نشد تا این شد که هست…شاید بدرد بخورد
آگاهی
معماي اورانيوم
1 پرونده هسته اي ايران در حال حاضر با سئوالات متعددي روبرو است كه ميتواند چالش جدّي را متوجه اظهارات و سياستهاي مو جود نمايد . موضوعي كه در اين يادداشت مورد بررسي قرار ميگيرد ابهام در مورد وجود اورانيوم بمقدار لازم در كشور ما جهت غني سازي است. با توجه به اينكه اساس استدلال اين است كه با غني سازي اورانيوم و توليد سوخت هسته اي درتامين انرژي آينده كشور مستقل خواهيم شد، اگر اين سئوال طرح شود كه دستيابي به اين فن آوري نه تنها استقلال بهمراه ندارد كه بر عكس موجب وابستگي شديدتري نيز خواهد شد و دليل آن هم عدم وجود ذخائر قابل ملاحظه اورانيوم در كشور ما است و اين گزاره هم صحيح باشد آنگاه شايد باز نگري در سياستهاي فعلي امري ضروري باشد.
2- بر اساس اطلاعات موجود در سال 1999بيش از 90% توليد جهاني اورانيوم توسط ده كشور تامين گرديدند كه اين كشورها عبارتند از: استراليا، كانادا، قزاقستان، ناميبيا، نيجر، فدراسيون روسيه، آفريقاي جنوبي، اكرائين، آمريكا و ازبكستان كه هر يك از اين ممالك بيش از 1000 تن اورانيوم توليد و روانه بازار كردند. در اين ميان كانادا با 25% توليد در صدرو استراليا و نيجر با 14.8% و 9% توليد جهاني درمرتبه دوم و سوم قرار دارند.. حدود 50% توليد از معادن نزديك به سطح زمين كه كم هزينه ميباشند بوده و 32% از معادن واقع در عمق زمين كه پر هزينه تر ميباشد و مابقي نياز از طرق ساير منابع كه توضيح آن در بند 3 ميايد تامين شده اند. در سالهاي بعد تاكيد بر استخراج اورانيوم از معادن نزديك به سطح زمين داراي اهميّت بيشتري گرديده و بخش اعظمي از معادن درعمق بدليل پر هزينه بودن استخراج تعطيل شده اند.
3- در سالهاي بين 1991 و 1999 معادل 40% نياز جهاني از طريق منابعي غير معادن و بطور مشخص از موجودي سوخت راكتورهاي تعطيل شده تامين گرديدند. از سال 1995 يك منبع مهم ديگر تامين اورانيوم به عرصه آمد كه امتياز آن عمدتا در اختيار آمريكا و روسيه مي باشد و آن استفاده از اورانيوم موجود در سلاحها و موشكهاي هسته اي بود كه در قالب پيمانهاي خلع سلاح اتمي از زرادخانه هاي هسته اي خارج گرديدند و در حال حاضر نيز اين منبع عظيم كماكان مورد بهره برداري اين دو كشور بزرگ اتمي قرار دارند. از سوي ديگر تكنو لوژي استخراج اورانيوم و قيمت جهاني آن اهميت فراواني در استخراج و عرضه آن پيدا كرده است. برابر اطلاعات موجود، عليرغم وجود مقادير قابل توجه اين فلز در نقاط مختلف، تعدادي از كشورهاي توليد كننده بدليل هزينه بالاي استخراج و همچنين عدم برخورداري از تكنولوژي پيشرفته در امر استخراج مراكز اكتشاف خود را تعطيل كرده اند و هم اكنون بدلايل فني، مالي و مديريتي عملا استخراج و عرضه اورانيوم جهت مقاصد تجاري در دست ممالك صنعتي بزرگ قرار دارند.
4- در حال حاضر 24 كشور داراي معادن اورانيوم در نزد آژانس بين المللي انرژي اتمي ثبت شده اند كه بغير از چين، پاكستان و هندوستان مابقي گزارشات رسمي منابع و معادن اورانيوم خود را ارائه ميدهند. ضروري است توجه شود كه هزينه توليد 130 دلار آمريكا براي هر كيلو اورانيوم زياد محسوب و منابع با هزينه توليد كمتر كه عبارت از 80 دلار و 40 دلار در هر كيلو هستند بسيار با صرفه ترند و براي مثال كانادا در سال 1999 ،31% از اين اورانيوم بسيار اقتصادي را به بازار عرضه نمود. پيش بيني ميشود كه تا سال 2015 نياز جهاني اورانيوم مابين 54500 الي 79800 تن باشد در حاليكه توليد جهاني در همين دوره بين 42000 تن تا 62000 در خوشبيتاته ترين حالت برآورد ميگردد .بر اساس چنين واقعياتي است كه تدريجا توسعه بيشتر نيروگاههاي هسته اي مورد بازنگري جدّي قرار گرفته و توجه به منابع ديگر مانند ژئو ترمال رو به افزايش است.
5- بر اساس گزارشهاي رسمي ايران به آژانس، ذخائر اورانيوم قطعي ايران بعد از حدود بيست سال اكتشاف و تحقيق 491 تن برآورد گرديده است كه ميتوان معادل 876 تن منبع احتمالي قابل بهره برداري با هزينه استخراج هر كيلو 80 تا 130 دلار را نيز بر آن افزود. علاوه بر اينها فرضيات غير قابل اثباتي در مورد وجود 4500 تن اورانيوم ديگر و يا احتمال پيدا شدن 5000 تن ذخائر جديد وجود دارند كه تا كنون تائيد نگرديده اند. برابر اين آمار، منابع قطعي اورانيوم ايران را بايد حدود1400 تن برآورد كرد وهر سياستي بايد با توجه به اين ارقام طراحي وبرنامه ريزي شود. مطلبي كه اين آمار و ارقام بزبان روشن بيان ميكنند اين است كه ما بهيچوجه داراي منابع قابل اعتناي اورانيوم كه بتواند نباز بلند مدّت ما را جهت برق هسته اي تامين كنند نيستيم و تامين برق از نيروگاه هاي اتمي بدون تامين سوخت از خارج مقدور نيست و حتّي اگر غني سازي را هم به حدّ كمال انجام دهيم چاره اي بجز وارد كردن اورانيوم(منظور ماده معدنی اورانیوم) از منابع خارجي كه بطور عمده در كنترل كشورهاي خاصّي هستند نداريم و اصولا بحث خود كفائي كشور در اين مورد بنظر نمي رسد كه بر مبناي اطلاعات صحيحي طرح شده باشد.
6- توجه دقيق به اين آمار هر چند مختصر مي تواند براي مسئولين عزيز پرونده هسته اي جالب باشد و براي مثال ميتوان درك كرد چرا پيشنهاد مشاركت بين المللي در پروژه غني سازي ما با سردي مواجه گرديد. وقتي كه ما نه داراي منابع قابل توجه اورانيوم هستيم و نه مصرف كننده اي عمده چون اصلا نيروگاه اتمي نداريم، چرا بايد مثلا اورانيوم آفريقاي جنوبي را بياورند در ايران غني كنند و سپس به آمريكاي شمالي و يا اروپا بفرستند؟ اصلا چنين طرحي توجيه اقتصادي ندارد و طرح فروش سوخت در بازارهاي جهاني با 30% زير قيمت نيز حرفي بيش نيست چه آنكه تنها هزينه حمل ونقل اضافي شايد بيش از 30% قيمت را بالاتر ببرد. از نظر سياسي هم اين واقعيتها دست آويز برخورد جهاني با ايران شده است و مصاحبه اخير دبير كلّ آژانس در اين مورد بقدر كافي گويا است. وي ضمن ردّ اين كه مشكل با ايران در دستيابي به انرژي هسته اي و يا حتّي غني سازي است گفت كه مشكل چيز ديگري است و بعبارت ديگر اين سئوال را مطرح نمود كه چرا وقتي كشوري نه منابع چشمگيري دارد و نه مصرفي دارد روي به غني سازي اورانيوم آورده است ؟ از سوي ديگر سياست راه اندازي 20 نيروگاه ديگر بر مبناي كدام كارشناسي طرح ميگردد و علاوه بر وجود ابهاماتي جدّي در اين سياست لازم است معلوم شود كه براي تامين سوخت آنها چه فكري شده است؟ اين سئوالي است كه مسئولين محترم كشور حتما بايد به آن توجه ويژه نمايند تا خزانه ملّت با هزينه كردن جهت طرحهاي فضائي تهي نگردد. اميد كه دراين بررسي ها فقط منافع اين ملّت شريف درمدّ نظر باشد تا تفكرات ويژه شخصي كه هنوز هم مباني بسياري از آنها نا معلومند و گوش دهيم بقول شيخ بزرگ عطار كه ميفرمايد:
ترا يك ذره در خود عيب ديدن
به از صد نورِ غيب الغيب ديدن
خطاب به نظر شماریه ٣:
هومن عزیز ، فهمیدن ادبیات آقای نوریزاد برای شما ثقیل است . شما حق دارید متوجه نشوید
جناب ايت الله نوري زاد تحقيق كنيد توافق برسر پرونده هسته اي صورت گرفته است يا برسر اسارت مردم ايران وجان زندانيان مردم تا امريكا سكوت كند وبلدزي به اسم رژيم مردم را مانند بشار اسد مانند گوسفندان رم كرده براي اسرائيل بسازد . بيخانهمان گرسنه وروياي اسرائيل بزرگ را همه ي حاكمان با كمك هم تحقق ببخشند ووفقط بدبختي اش مال مردم باشد چون استعمار براي مردم دلش نمي سوزد وفقط دنبال ويرانه ساختن كشور به دست خود مردم است .وبدست رهبران انتخاب شده خود مردم تا همه باهم را سكه يك پولي بسازد
نظر دهندگان محترم
دیکتاتور را مردم یک کشور میسازند.
به نظر اینجانب تمامی این خواسته های جناب نوری زاد را میبایستی مردم ایران محقق سازند آنهم با خروج از امت بودن و تبدیل به ملت شدن.
آقای خامنه ای و بطور کلی رژیم ولایت مطلقه فقیه را اکثریت مردم ایران با امت اسلام بودن خودپا برجا نگاه داشته اند. هر یک از امت اسلامی ایران در مسند اقای خامنه ی بنشیند با امت اسلام همین رفتار و بر خورد را خواهد داشت. لذا تا زمانیکه ما مردم ایران امت اسلام هستیم اگر آقای خامنه ای فقط عنان صنعت نفت ایران را هم در ید خود نگاه دارد و بقیه را رها کند، هیچ تاثیری بر مملکت داری ایران و زندگی امت اسلام نخواهد داشت.
تا اکثریت مردم ایران به جای ملت بودن، امت اسلام باشد دیروز شاه و آقای روح ا…مصطفوی (خمینی) و امروز اقای علی خامنه ای و فردا اقائی دیگر امام امت خواهد شد و این داستان ادامه دارد.
بسیار جالب است که در بین آخوندها هم این ارباب و راعیتی نه تنها پنهان نیست بلکه مایه افتخار است و آنرا با عمامه مشکی و عمامه سفید در معرض نمایش میگذارند.
آیا میتوان امیدی بر مردمی که در فرهنگشان واژه سید {{سید در زبان عربی به معنی آقا و سرور می باشد – سید. [ س َی ْ ی ِ ] (ع ص ، اِ) پیشوا. مهتر قوم . سردار. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). مهتر. (دهار)}} قداست دارد یعنی ارباب و راعیتی قداست دارد، داشت خدا لعنت کند آن مردم ایران و تازیانی که این بلای مذهبی را در زمان حمله تازیان به ایران بر سر این مرز و بوم وارد آوردند.
به امید روزی که عقل و خرد و اندیشه در همه ما ایرانیان به حد اعلا برسد تا فرهنگ سکولاری (جدائی دین از دولت) – که پله اول پیشرفت ایران است – در فرهنگمان نهادینه شود و دولتی منتخب مردم و برای مردم و پاسخگو به مردم را برپا کنیم.
مهدی
همه چیز یک طرف ء وجدان یکطرف.
عملکرد و نتایج رهبر ثابت کرد که //// تمامیت طلب هست.
رهبر بدان اگر اونهائی که هنوز زیر پرچم شما اشک میریزند ء به شما هیچ باور و ایمانی ندارند. از جهت ارتزاق مالی و قدرتشونه!
میگید نه؟ کاری نداره ء پست و مقام و ثروتشون را بگیر ء تا ببینی چه ها خواهند کرد با شما !
وگرنه مردم گول این شیوه زمامداری شما را نمیخورند ء مگر اینکه خودت خودتان را /////// فرض کرده باشین.
چه سایت مشمئز کننده ای .خدا شما را شفا بده آقای نوری زاد آن وقت هم که در عرصه هنر بودی کارت بی سر وته و ناهمگون بود حالم هم نوشته های کارشناسیت ایناست ،راستی شما چند کلاس سواد داری؟که اینقدر عوامانه و خاله زنک مینویسی؟
یه نظردیگه :
یادم رفت اگرکل جهان را به رهبر بدهی کم است بخاطر جابجای مفاهیم اهل تشیع با مفاهیم مذهبی اهل سنت وجماعت ، چطور؟ عرض می کنم:
روش اهل جماعت روش خلیفه گری بوده وهست وظاهرن خواهدبود ولی مفاهیم نظری اهل تشیع دقیقن با آنان مباینت داشته ولی اصلاحات قانون غیراساسی وقانون نامتعادل و ناموزون در سال 68 و عملکرد هاشمی رهبرساز و ریس جمهورساز(اکبرشاه سابق) باعث وضعیت فعلی و النهایه خلیفه گری خامنه ای شده است، بنابراین تصدیق بفرمایید که کل نفت ناقابله یعنی رقمی محسوب نمی شود
وقتی به سیاستهای رهبرواعوان وانصارش همچون مصباح و علم الهدی و تقوی و سعیدی و……، دقت می کنی استراتژی و تاکتیک هایشان دلالت دارد بر تبدیل ایران و ایرانی به کشوری نظیر پاکستان پرجمعیت، متعصب برمذهب اکثریت وبقول باسوادها عدم تکثرگرایی ونبودپلورالیسم وجامعه غیرسکولاروهمچنین ازبین بردن اعتمادبه نفس ملت و هزاران مصیبت دیگرلیکن موانع بزرگی دارند بنام ملت ایران و روحیات آنان(البته نافی بعضی ازروحیات ناپسند ما نمی شودکه باید بدان نیز پرداخته شود)بطورمثال:
1- زنان ایران نه تنها خانه نشین نشده اند بلکه حضوری موثردارندتاجای که برنده نوبل هم می شوند
2- برغم رواج بی سیرتی درلوای متعه(ضیغه) توسط رژیم وتولدافراعدغیراخلاقی ودارای هویت مجهول ، دختران وپسران ایرانی ترجیح می دهند مجرد بمانند
3- خانواده های ایرانی به لحاظ فقروفلاکت ناشی ازعملکردماهیتی رژیم که اصولن تولیدفقروفلاکت ونکبت وادبارمی کند، فریب تبلیغات رژیم درافزایش کورکورانه جمعیت را نمی خورد
4- انتخاب اسامی فعلی فرزندان را با اسامی منتخب دهه های قبلی مقایسه کنیدکه عمتن عربی بودند خودگویای آگاهی مردم است
5- افت شدید روحیات مذهبی موردنظرحکومت،تعطیلی شوهای مذهبی وبی اعتنایی به افراد دارای پوشش روحانی و……
به نظر شما عاقلانه است فردی که تمام مملکت را مایملک خویش میداند به قسمتی از آن راضی شود. به قول مهدی هاشمی در سریال سلطان و شبان پس از دزدیدن مرغی از یکی از روستاها که در آن پنهان شده بودند نخواهد گفت:داریم از خودمان دزدی می کنیم؟!!!
اقاى نوريزاد عزيز
اينجانب با ديدن وتجربه كردن فيض اين نايب برحق امام زمان ترسم از ظهور خود اقاست اين حكومت قرار بود عدل وعدالت وكرامت انسانى وازادى بياورد اين شد كه ميبينيد وميبينيم
حالا اقا قربانش بروم كه از قديم انتقامجويى وكشتار وجارى شدن نهرهاى خون انسانها جز مواعيد ظهورشان بوده ديگر چي ميكنند
بارالها وخداوندگارا با همين دو نايب خيلى برحق كه بر سر ما نازل فرمودى ديگر بزرگوارى ورحمت بفرما ومارا از بلاياى ظهور خود اقا محفوظ بفرما
چهارده قرن است اوضاع مسلمين قاراشميش است دليل كافى براى ظهور نبوده چند قرن ديگر رويش انشالله طورى نميشود
آقای نوری زاد ، از کیسه خلیفه می بخشی آنهم به خود خلیفه ؟ شما باید به یاد داشته باشید که در زمان امام راحل ، هنگام بررسی لایح بودجه در مجلس اسلامی ، یکی از نمایندگان روحانی مجلس معترض شد که نفت ملک امام است و دولت حق ندارد درآمد آن را در بودجه بیاورد و دولت از امام اجازه خواست و ایشان هم در کمال سخاوتمندی اجازه دادند . رجوع از اذن نیاز به سند زدن ندارد . به ادعای فقه شیعه سندش را امام صادق زده است . همراه با بقیه منابع کشور و به اسم انفال .
آقای نوری زاد، این چندمین باره که از من و دیگران از شما سوال میکنیم اما دریغ از یه پاسخ شفاف:
به چه علت شما به راحتی و آشکارا قادر به نوشتن علیه رهبر هستید ولی ده ها وبلاگ نویس بابت کوچکترین انتقاد محکوم به اعدام شدند؟
لطفا جواب بدید. این چیز پنهان کردنی نیست
—————-
سلام دوست خوبم
اگرشما دوست گرامی بتوانید این سکان را دراختیاربگیرید من حتما سکوت خواهم کرد وچیزی نخواهم نوشت. واحتمالا این شما خواهید بود که باید به اینجور پرسش ها پاسخ بدهید.
با احترام
.
سلام بر شما
آقای نوریزاد عزیز
ما ملت ایران در یک هچل و مخمصه ای افتاده ایم که بعید است حالا حالا ها از دست این جماعت خلاص شویم مگر خدا بخواهد
یه دست پول نفت و یه دست اسلحه
مردم ایران هم که شکر خدا همه ناراضیند و کسی شاکی نیست که این خود از معجزات است
آنقدر هم در گرفتاری و بی اطلاعی به سر می برند که دو قرن طول می کشد تا با مطالعه آشتی کنند
امثال آقای خاتمی هم که یک پا در دایره قدرت دارند و یک پا در ملک ناراضیان یکی به نعل می زنندو یکی به میخ
یک عده فراوان هم در خارج از کشور از تند تند مجاهدین در موضع تا آبکی و یخمکی ابراهیم نبوی همه ول معطلند
خلاصه اینکه خیلی نا امیدم
شاید 20 سال دیگه که اثری از این نسل اولیهای قدرت نماند یه تکانی بخوریم شاید….
—————–
سلام علی آقای گل
اوضاع اینجورها هم که شما می فرمایید نا امید کننده نیست. من حتی معتقدم شرایط کاملا به نفع معترضین است. معترضینی که کلیت فهیم جامعه را می سازند. آنکه این روزها تنش می لرزد طرف مقابل ماست. واین کم دستاوردی نیست دوست من.
با احترام
.
nafte iran atashe rahbari va baand haye dozed nazdik beh ishan ra bar taraf nakhahad kard.ishan va gorg haye vabasteh beh beyyt baa atomi shodane iran fekre baleedane nafte mantaghh ra ham darand.amma zehi khiale batel
با درود به جناب نوریزاد عزیز،
من هم نوشته بودم، اما نوشتهام نیست
یا مصلحت نبوده یا بحث نقص فنی است
آن بود فی البداهه،چیزی چو یک رباعی
حالا که نیست لابد،خیری در آن باقیست
شما فکر می کنید راضی می شوند و نمی گویند هنوز دو قورت و نیمش باقیست. آیا حاضرند الان که همه ی مملکت خورده و برده آنهاست را با گرفتن بخشی از آن از دست بدهند.
دوستانه به رهبرمی گویم: درهرخیانت ودزدی وخرابکاری وجاروکردن اعتبارجهانی وفریبکاریِ احمدی نژاد، مستقیماَ شما سهیم ومقصرید. بخدا سوگند، اعلام این که شما درفجایع وخیانت ها ودزدی هایی که احمدی نژاد برسرما ونسل های برنیامده ی ما آوارکرده، شریک ومقصرید، مطلقاً ازآن معرکه ی” رهبرستیزی” انرژی نمی گیرد. بل واقعیت وحقیقت مؤکدی است که: همه ی هیمنه ی دستگاه شما اگرکه با هزارادله وتوجیه دست بکارشوند، هرگزبه رفع ورجوع آن توفیق نخواهند یافت. مرا چکاربه این که با “رهبرستیزی” به اقناع وترمیم نداشته های خود اقدام کنم؟ وبا کشاندن پای شما به معرکه ی دزدی های آشکاراحمدی نژاد، برای خود معرکه ای دیگربپا کنم؟ شما اگرهمه ی دنیا را وجب به وجب بگردید، دوست ورفیقی مطلوب ترومشفق ترازمن نمی یابید. چرا که من شما را به روزهای سرفرازی ترغیب می کنم، وهمزمان با من، جماعتی درهمان بیت رهبری، شما را سایه به سایه به سمت روزی می برند که ازجناب شما بشاراسدی دیگربرآورند.
سلام اقای نوریزاد
حیف این سبک و قلم نبود که مدتی در اردوگاه استبداد خدمت میکرد؟ به هر حال پا نهادن به وادی عقل و ازاد اندیشی را به شما خوش امد میگوییم
سلام،
این شعر که قسمتی از آ ن با سانسورتوسط خودم در سایت شما به اشتراک میگذا رم توسط یک آقای شیرازی در سال ١٣٥٩ سروده شده، اون بنده خدا که خیلی وقته فوت شده همیشه امیدوار بود که سلطنت آخوندی بزودی به پایان میرسد و …..
ملا تو و آ ن دستار حالا که شدی تیمسار فرمانده و استاندار دست از سر ما بردار
ملا تو و ایمانت در پرتو وجدانت پر شد اگر انبانت دست از سر ما بردار
راستش بقیش همش دردسر سازه،
وللش
دوستدار شما
جهانشاه
ajab fekre bekri!!! be nazaram bayad dar taghvime ma 29 esfand rooze melli shodane naft ro pak konim.va baraye arameshe roohe doctor mosaddegh doa konim ta az in hame japavole sarvate melli azar nabinad
.
أولا: قلمت و زبانت باينده باد
دوما: راهت بر قرار باد
سوما: فلسفه است بهبود باد و أما
به راستي چه انتظاري و راهبردي از كسيكه در تمام دوران جواني أش براي إمرار معاش خويش كار نكرده است بايد داشت.
ايشان با تكدي خانواده خويش را بزرك كردند و حال كه بر خوان بي حساب ملت ايران نشسته اند انتظاري بيش از اين نيست
به جواني ايشان نظر به افكنيد. در هر مسافرتي از پول سيگار و كرايه راه اقامتگاه پوشاك و خوراك بساط /////// و خلاصه زندگي مجاني. چه تجربه اي جز مفت خوري كسب كرده اند.
و همانطور كه گفتي. در مقابل كدام بخش و بند از قانون بي اساس جمهوري اسلامي ايران جوابكو هستند.
ديدن سريال ” حریم سلطان” و زندگي سلطان سليمان و افكار و كردار أو كه ملت را ب عنوان بندگان خويش ميكمارد و مملكت را هديه خداوند به ايشان و خانواده مكرم شان ميدانست ، تشابه كامل تكرار تاريخ عقب افتاده عثماني را پس از ٧٠٠ سال در ايران به نمايش ميگزارد.
بسي افسوس. از ماست كه بر ماست.
به اميد اينده اي بهتر براي جامعه بشري
جناب نوری زاد عزیز، دوستان و هم میهنان گرامی
مبارزه بدون خشونت (1)
در این نوشته و نوشته های دیگری از این دست که به صورت سلسله مقالات ارائه خواهد شد، تلاش خواهم نمود راهکارهای عملی را برای پیاده سازی یک حکومت دموکراتیک در کشور عزیزمان ایران ارائه نمایم. این نوشته ها در بر گیرنده مواردی خواهد بود که با توجه به فضای سیاسی و اجتماعی ایران قابل حصول هستند و تا حد امکان از ارائه راهکارهای غیر عملی پرهیز می شود. از خوانندگان گرامی چنانچه بتوانند نکاتی بر آن بیفزایند سپاس گزار خواهم بود. اگر نقد و نظری هم بر نوشته ها داشته باشید، آن را به دیده منت خواهم پذیرفت. با توجه به طولانی بودن نوشته، لینک مطلب را جهت علاقه مندان قرار می دهم:
http://bamdadesokhan.blogspot.com/2013/10/1.html
با سپاس
بردیا استقامت
با سپاس
بردیا استقامت
آقای نقویان بعد از عمری در جلسه ای در انتقاد به ولایتمداران مقام عظمی برگشته گفته : کور میشم .. کر میشم .. لال میشم .. اما محال است که خر بشم … :o)
یکی توی اون جلسه برنگشت بهش بگه : آقا جان 25 ساله که دوزاریت دیر جا افتاده … :o(
مگر زبانم لال امام زمان دزد ومفتخور وقاچاقچي ودور از جان لات سر محله است .
اقای نوری زاد دیگه چوب خطت پرشده برار
برادر عزيزم جناب آقاي نوري زاد ، پيشنهاد شما به نظر بايد پيشنهاد خوبي باشد ولي مقام معظم رهبري پول را براي خودش كه نمي خواهد براي جهان اسلام مي خواهد و گرنه به جان شما كه نه به جان آقا مجتبي عزيز ، ايشان از نظر سطح زندگي تقريبا مانند فقيرترين اقشار جامعه روزگار مي گذرانند و از نظر وضع اقتصادي به گونه اي رفتار مي كنند كه بسياري از زنان و دختران ايراني در بسياري از خانواده ها اين چنين وضعي را طاقت نمي آورند و زبانم لال ///// مي دهند . ولي خانواد ي ايشان خانواده ي بسيار صبوري هستند . در عين حال من لازم مي دانم ايشان راجع به پيشنهاد سازنده ي شما با برادر ، حسن نصرالله و با برادر ، بشار اسد مشورت كنند .
با درود
این بهترین کاری است که با وجود حکومت جمهوری اسلامی برای ایران می توان کرد. چرا که :
1- چون با وارد نشدن دلارهای نفتی قیمت ارز واقعی شود. در آن صورت اقتصاد کشور تولید محور می شود(تولید عبارت است از:تولید کالا و خدمات مهندسی و خدمات توریستی و…) در آن صورت ما درآمد های ارزی خواهیم داشت که در ازای آن اشتغال زایی فروان خواهیم داشت. به عنوان مثال توجه کنید به تعداد بالای اشتغال زایی از آمدن توریست. یا اشتغال زایی ناشی از صنعت پوشاک و صادرات آن و… . در صورتیکه در ازای دلارهای نفتی اشتغال زایی انجام نمی شود.
2-پایین آمدن شدید تورم :یکی از راه های رژیم برای استفاده کردن دلار های نفتی چاپ کردن ریال در ازای دلارهای نفتی است. که این افزایش نقدینگی از عوامل بسیار موثر در بالا رفتن تورم است. حال اگر این دلارهای نفتی در اقتصاد تزریق نشود.تورمی نیز نخواهیم داشت.
غارت گران جمهوری اسلامی که در هر حال دلارهای نفتی را از کشور خازج خواهند کرد. خوب چه بهتر که از اول این دلارها وارد سیستم اقتصاد کشور نشود و باعث تورم نیز نشود. واین اوباش جمهوری اسلامی دلارها در همان خارج کشور در آزاد راه های “کانادا” ودر سیستم فاضلاب فلان کشور و … سرمایه گذاری کنند . و شرشان را از سر مردم ایران کم کنند.
براستی برای من نا مفهوم است . اگر غرب استکبار و ظالم و … چرا این اوباش جمهوری اسلامی همه عشق آمریکا وکانادا و انگلیس و استرالیا و … . توجه کنیید چه تعداد از فرزندان نوه ها نبیره های این اوباش در ایران زندگی می کنند؟؟؟
براستی نعیما طاهری در کانادایی که این همه با جمهوری اسلامی مشکل دارد چه می کند. آنهم با پوششی که دختران و زنان ایرانی در داخل کشور حق داشتن آن را ندارند!! نوه های رفسنجانی چرا در انگلیس درس میخوانند. آیا در ایران دانشگاه نداریم؟؟!! و …
پروردگار ایران را از دروغ و خشکسالی و از دین اسلام که به زور شمشیر به ایرانیان قالب شده. و آخوندها و اوباش جمهوری اسلامی برهاند.
با درود به جناب نوریزاد عزیز،
غارتگر این ملت و این ملک است او
ملت به فغان و فقر و او کرده چو خو
تا بیش کند غارت و سرمست از زور
گردش همه مداح و،وطن گشته سبو
با عرض سلام و خسته نباشید
جناب نوریزاد، خاطرم هست مدتی قبل در یکی از کامنتهای وبسایت، فردی از شما درباره صحت مطالب کتابی به نام “پشت پرده های انقلاب” پرسیده بود و شما ظاهراً پاسخ داده بودید که در این باره تحقیق خواهید کرد و نتیجه را اعلان خواهید فرمود
از آنجائیکه نزدیک به 4 ماه از تاریخ آن پاسخ می گذرد و بنده نیز مشتاق پاسخ شما در این رابطه بودم، می خواستم بپرسم احیاناً در تحقیقات و بررسی خود به نتیجه ملموسی دست یافتید؟ (ضمناً: حتماً مطلع هستید که کتاب مذکور در دو نسخه و دو ورژن کاملاً مجزا در اینترنت انتشار یافته که بعضاً دارای تفاوتهای آشکاری با هم هستند و بنده مطلع نیستم که شما کدام ورژن را مطالعه کردید، بنابراین ممنون می شوم اگر این مورد هم ذکر کنید)
و همچنین مدتها قبل در فضای اینترنت به دو کتاب دیگر نیز برخوردم با نامهای «خاندان امام خمینی» نوشته «مهدی شمشیری« و نیز «وارث ملک کیان» نوشته «دکتر حمید خواجه نصیری» که ممنون خواهم شد اگر آنها را مطالعه کنید (البته اگر تا به جال فرصت مطالعه آنها را نداشتید) و بفرمایید صحت مطالب آنها را نیز تائید می کنید یا خیر
با سپاس فراوان
——————
سلام پرند گرامی
من بعدها به این پرسش پاسخ دادم. یادم هست ازیکی از اهالی تحصیل کرده ی همان روستای بین نجف آباد و اصفهان که زادگاه سید مهدی هاشمی بود داستان را تعریف کردم. اتفاقا ایشان کتاب را خوانده بود و گفت که همه ی استنادات آن کتاب درباره ی آن روستا همه تهی از حقیقت است.
با احترام
.
سلام.یک تولید کننده هستم و38 سال دارم. به خدا و هر چی مقدسات است بیچاره شدیم.نه بدهی هایی که داریم میتونیم بدیم به مردم که البته کمه.همین هم نمیتونیم بدهیم. به بانکها هم که بدهی بیشتری داریم که اصلا نمی تونیم.فقط الان 3 ساله که فقط بدهی را سودش را میدیم یا نمیدیم و تمدید میکنیم.فقط هم یه فرزند دارم.که 4 سالشه.تو روی زن وبچه خجالت میکشیم.تا حالا با زور و ضرب فعلا ابرومون رو تو مردم نگه داشتیم.دوستان و بقیه میگن تولید کننده اید پولدارید ولی فقط خودمون از دلم خبر دارم.الان دو ساله که افسردگی گرفتم. توی خونه بد اخلاقم حوصله ندارم که خودم بعدش خجالت میکشم. خدایا نمیدونم چکار کنم.همش ارزوی مرگ میکنم.واقعا این حکومته که ما داریم!!! چقدر به فکر مردمه!!! تو فکر صیغه وحقوق بالا ودزدی واسلحه (برای نمایندگان) و ازدواج با فرزند خونده وفکر زین دوچرخه زن ها وببخشید ایت الله ها مشغولند و فکرای بزرگن.وقتی برای معیشت مردم ندارن!!
سلام جناب آقای نوریزاد
همیشه برای من این سوال هست که اشخاصی که ما انها را تندرو می دانیم و بعضا مشکلات مملکت را حاصل تصمیمات غلط آنها، در گذر روزگار این افراد تغییر مشی می دهند و به نوعی دیگر فکر می کنند و حتی شاید آوتنگاردتر هم با مسایل برخورد می کنند. حال می ماند آن هزینه که این افراد در زمان تندروی به من ، شما مملکت تحمیل کردند. اصلا چرا باید هزینه این آدم ها رو ما بپردازیم؟ چرا باید این افراد این اجازه را داشته باشند که هرطور دلشان خواست رفتار کنند، مال و اموال مردم را به باد بدهند، کلی ثروت جمع کنند و تازه این که اگر هم تغییری کردند ما خوشحال باشیم. یه مثال واضح همین خط امامی ها یا مشارکتی ها که روزی از دیوار سفارت بالا رفتند در حالیکه بودند کسانی که مثل آنها فکر نمی کردند و حالا جور دیگری فکر می کنند. یا میشناسم کسی را که بواسطه طرفداری از “آقا” آنهم قلبا چه امکانات مالی بدسن آورده و بد از اینکه چندباری رنگ خارج از کشور را دیده 180 درجه فرق کرده و با آن پولهای بدست آمده تو مالزی زندگی میکنه. من میخواهم بدونم این صدمه ای که این دوستان زدند به جان و مال و مملکت، چگونه جبران می شه و بدتر از همه ضررهای تند روهای جناح راست که تازه ادامه هم دارد…
پاسخ فرضی رهبر
یدالله فوق ایدیهم البته بعد از من
بسم الله رحمان رحیم
اول اینکه نفت مال ما هست شما چرا از کیسه خلیفه می بخشید مال خودمان را به خودمان پیشکش می کنید این بر خلاف اخلاق و آموزه های دینی است و در راستای فتنه گری است دوم اینکه بنده نیازی به سند ندارم چرا که قصد فروش ندارم و به وراثان خودم هم توصیه می کنم که نسل در نسل در حفظ آن بکوشند و باید شاکر خداوند تبارک و تعالی باشید که اگر مردم ما همه چیزشان را هم از دست بدهند بحمدالله و المنه اسلام عزیز را دارند که با هیچ ثروتی در دنیا نه قابل قیاس هست نه قابل معامله و من به پشتیبانی 75 میلیون ایرانی عاشق ولایت در حفظ و نشر اسلام عزیز تا پای جان ایستادگی خواهم کرد و در ترازوی باورهای ما اگر همه ثروتهای ایران اسلامی در یک کفه ترازو و اسلام عزیز در کفه دیگر باشد قطعا اسلام عزیز کفه سنگین این میزان است و ما به این نکته واقفیم که مردم مشکل نان شب ندارند بلکه دغدغه اسلام را دارند و از آنجا که نظام اسلامی ما بر پایه مردم سالاری استوار است ما به این مهم ارج می نهیم .
من الله التوفیق
سید علی خامنه ای
28 رجب المرجب 14 قرن پیش
اين پست تقديم به عطاالله مهاجرانى كه در ناف لندن نشسته و فرمايش مى كند: “رهبر و خانواده درجه اولش يك نقطه سياه كه هيچ، حتى يك نقطه خاكسترى هم در پرونده اقتصادى شان ندارند”.
آقاى نوريزاد ما از روحانيت مزور و آدمكش، كه موسس و مروج تزوير و حيله گرى شرعى با كلك هايى همچون تقيه و توريه است ، توقع پاكى و سلامت اخلاقى و اقتصادى نداريم. همينطور از بازاريان عرقچين به سر سابق و پنت هاوس نشين فعلى، ولى واى از اين شبه روشنفكران كه دست روحانيت را از نظر خيانت از پشت بسته اند
عباس خسروی فارسانی
http://www.youtube.com/watch?v=_3lc4scJTAQ
doorod bar shooma aali minevissid sohbat mikonid . az nazar man 20
سال گذشته بنا به اقتضا شغلم به يك هندي در ايران بر خورد كردم كه نسبتا آدم مهمي ( تجارت ايران ) بود ، با هم بحث ميكرديم در مورد وضع سياسي و اقتصادي ايران و أيشان ميگفت من چندين سال هست كه ميام ايران به نظر من شما رهبر و رييس جمهور ( احمدي ) خيلي خوبي داريد خوب جلو امريكا ايستادند !! به أيشان پيشنهاد دادم : حاضري رهبر ما براي يكسال رهبر هند بأشد و بعنوان هديه يكسال كل نفت ايران را هم مجاني ميدهيم به هند … چنان در چشمان من نگاه كرد كه انگار به ناموسش فحش دادم .گفتم خوب اگر خوب است فقط يكسال افتخار داشتن چنين رهبري را بايد با جان و دل بپذيزي ؟!
به أيشان (رهبر) دنيا را هم بدهند كم است ، نا سلامتي نائب بر حق امام زمان هستند أيشان