سر تیتر خبرها
آثارهنری ایام زندان(چهل تکه)

آثارهنری ایام زندان(چهل تکه)

 

آثار ایام زندان محمد نوری زاد

سه: چهل تکه

                                                                        

تا کنون آیا به دست ها و انگشتان خود خوب نگریسته اید؟ اگرنه پیشنهاد می کنم دو دست خود را مقابل چشمان خود بگیرید و به ظرافت های دست خود خیره شوید. چه می بینید؟ یکبار که مرا به هواخوری برده بودند، گذرمان به کارگاه نجاری افتاد. درآنجا انبوهی از زباله های نجاری انباشته شده بود. ومن با جستجو درمیان زباله ها بسیاری از نیازمندی های آثار خود را ازآنجا برمی داشتم و به سلول خود می آوردم. درمیان آنها، مقواهایی که من در میان زباله های کارگاه نجاری یافته بودم، حضوری گسترده و تعیین کنند ه درآثار داخل زندان من دارند . و من از این بابت، از آنها سپاسگزارم.

 

اول به نظرم رسید که قالب های مقوایی را به هم بچسبانم و برهریک ، شعاری بنویسم . اما بعد ، نقاشی ، ذهن مرا اشغال کرد و نوشته و نوشتن را از تصمیم من بیرون راند. دریکی از قاب های بالایی ، یک دست کشیدم . یعنی راستش را بخواهید،  انگشتان دست چپم را گشودم و با نگاه به آن ، نقاشی اش کردم . تصمیم اولیه ام براین بود که برهمه ی این قاب ها، حالاتی از یک یا دو دست را نقاشی کنم. یک چند تایی هم کشیدم . در ردیف بالا . اما اراده ام را به ” دست” محدود نکردم . نقش های قالی فرسوده ی زیر پا ، مرا به تماشای مدام خود می خواندند . یک به یک انتخابشان می کردم و گلی و پیچ و تابی و رفت و آمدی از آنان را درقاب ها جای دادم. سرآخریک قاب در آن میان خالی ماند . بریده ای از یک مجله را در آن جای دادم . حالا کار کامل شده بود.

 

نامش را “چهل تکه” گذاردم . به یاد تکه پارچه های متعددی  که مادرم در سالهای دور ، آنها را به هم می دوخت و از آنها رواندازی پدید می آورد.یک روز که حجم آثار هنری ام رو به فزونی نهاد ، از مسئولان زندان درخواست کردم که اجازه بدهند آنها را به خانواده ام برسانند . گفتند: بفرستید تا ببینیم.

 

دونفر از سربازان مراقب ، تعدادی از تابلوها و کارهای مرا بردند تا معاون دادستان تهران ، آقای “رشته احمدی” آنها را ببیند و اجازه اش را صادر فرماید . روز بعد ، سربازها آمدند و گفتند: اجازه ندادند . و تنها گفتند که فلانی (نوری زاد) می تواند آثارش را در نمایشگاه آثار هنری زندانیان شرکت دهد.وحال آنکه طبق قوانین زندان ، کارهای هنری زندانیان متعلق به خود آنان است و می توانند آنها را به هرکه بخواهند تحویل دهند یا بفروشند.

 

ظاهرا دوستان از خروج آثار من، هراس داشتند . ومن هرچه به این چهل تکه می نگریستم که : درتو مگر چه هست که از تو می هراسند، پاسخی نیافتم.“چهل تکه ” اما در خلوت به من می گفت:

به تکه های از هم گسسته ی من نگاه نکن. به : به هم پیوستگی طرح ها و نقش های من بنگر! که هرکجا به هم پیوستگی باشد، پیروزی آنجاست. شاید آنها از همین درهراسند.   

 

اندازه ی اثر: 102 در54 سانتی متر

مکان: زندان اوین – انفرادی سپاه

تاریخ: بهمن ماه هشتاد ونه

مدت ساخت: پنج روز

محمد نوری زاد

mnourizaad@gmail.com

Share This Post

درباره محمد نوری زاد

6 نظر

  1. سلام بر آزاده فرهیخته گرامی . آقای نوری زاد مهربان ، سوالم را ببخشید. اما شیفته تابلوی چهل تکه شما هستم . اگر امکان پذیر است قیمتی بر آن بگذارید . شاید توان خریدش را داشته باشم . می دانم که ارزش بسیار بالایی دارد،اما من بانویی هستم که همه کارهای شما را در سایتتان و در فیس بوک دنبال می کنم و ادعایی نیز ندارم جز این که احترام فراوانی برایتان قایلم . اگر صلاح دانستید به ایمیلم پاسخی دهید . دوست دارم تابلویتان را بتوانم بر دیوار آپارتمانمان داشته باشم .
    با سپاس فراوان

     
    • جناب نوری زاد می دانم چقدر سرتان شلوغ است و انتظاری ندارم . اما کاش پاسخی می دادید. سپاسگزارم .

       
  2. آقای نوری زاد من دوست دارم کفش بپوشین موقع عکس گرفتن. با جوراب به نظرم قشنگ نیست. با کفش خوشتیپ تر و با شحصیت بی نظیرتری به نظر می رسید

    البته نظرم شخصی شخصی شخصی بود.

     
  3. آثاری که در سایت میگذارید خیلی جالب هست. هم خودشان و هم شرحی که برایشان میتویسید

     
  4. BA MODDAEI NAGOEIM ASRARE ESHGHO MASTEE //TA BEE KHABAR BAMEIRAD AZ DARDE KHOD PARASTEE

     
  5. محمد مهدوي فر

    اين دو بيتي را سرودم تقديم به روزهاي سرد و سخت نوري زاد عزيز و همسر و فرزندان صبورش :
    مي گفت در كلاسي استاد با سوادي
    سلول بس كه ريز است نايد به چشم عادي
    پرسيد كودكي پس آدم به اين بزرگي
    جا مي شود چرا در سلول انفرادي ؟

     

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

81 queries in 0811 seconds.