سر تیتر خبرها
سخنی با روحانیان

سخنی با روحانیان

این روزها شما روحانیان – همگی- درمعرض توفانی ترین پرسش ها ونقدها قرارگرفته اید. چرا که فصل آزمون تان سپری شده وتک تک تان باید به خود بنگرید وجایگاه بایسته ای برای خویش دست وپا کنید. یا رومیِ رومی یا زنگیِ زنگی. یا درامتداد شقاوت، یا درساحتِ سعادت.

این نوشته ی من، می تواند هدیه ای باشد برای جمعی ازروحانیان ومراجعی که پاک اند. ودستشان بخون ومال وآبروی مردم آغشته نیست. واگربه این لباس فروشده اند، تنها به شوق پراکندن فهم وادب وانسانیت است. ونه این که ازاین لباس، بساطی برای خویش بیارایند. من با تمام ارادتم به این طایفه ی اندک امید بسته ام. به روحانیان ومراجعی که یک تنه هم بار رسالت خود را و هم بارسنگین دیگرانی را که به عهد صنفی خویش خیانت کرده اند، بدوش می کشند. روحانیانی که اگرنبودند، می شد فاتحه ی همه ی فرآورده های دینی را یکجا به دره ای ریخت وبرآن خاک افشاند. روحانیانی که برقامتِ استعداد وبنیه های فردی خویش تکیه زده اند، نه برمفتخواری وحرامخواری وخامخواری وانگل گونگی. که شوربختانه این صفات دراین طایفه رواج فراوان دارد.

ازجانب دیگر، این نوشته ی من می تواند برای بی تفاوتان وباری بهرجهتانِ روحانی، زنگ خطری باشد. که یعنی: آهای خفتگان وترسیدگان ونان به نرخ روزخورهای روحانی، ای شمایانی که هنوزبه انسان وانسانیت گرایشکی دارید اما درمفاهیم کهنه وفرسوده ودرسده های دورتاریخی جا مانده اید، همت کنید وازاین فرصتِ اندکِ باقیمانده سود برید وتکلیفِ موقفِ خود را مشخص فرمایید. یا بدین سوی کوچ کنید – بجایی که مردم وهمان روحانیان فوق الاشاره ی اندک هستند – یا رسماً به جایی بروید که بسیاری ازهم لباسان شما رفته اند ودرآنجا رحل اقامت گزیده اند. خلاصه این که ازگردونه ی نفاق ومردم فریبی خروج کنید واجازه بدهید مردم با دوتیره ازروحانیان مواجه باشند. برای چه؟ برای این که بتوانند ازاین گذرگاه تاریک تاریخی عبورکنند وبخت بخاک افتاده ی خود را برکشند وغبارازچهره ی نسل های تباه شده ونسل های برنیامده بروبند.

ونیزاین نوشته ی من می تواند سنگ قبری باشد برگورِآن جماعت ازروحانیان که قوت روزانه ی شان، خون ومال وآبروی مردم بوده وهست. سنگ قبری برای گورکسانی که بیرقِ برقراری خود را برجهالت وترس وناچاریِ مردم افراشته اند. مثل کی؟ مثل شیخ صادق رینه ای آملی لاریجانی، که درمقام قاضی القضات این کشوربی دروپیکر – بی آنکه تجربه ی یک روزقضاوت داشته باشد – خون های تباه شده و اموال بغارت رفته وآبروهای ریخته شده را ازیک سوی، وتباهکاری های سفارش شدگان وبرادران نامی خود را بچشم خود دیده ومی بیند وهمه را یکجا انکارمی کند.

مثل خودآیت الله پنداری چون شیخ علی فلاحیان. که سالهای سال درهیبت دراکولایی خون آشام به تلخ ترین شیوه ها خون ریخت وخون نوشید وپایه های نردبان هویت صنفی خود را برخون وغارت وبی آبروکردن مردم نهاد تا با پای نهادن برپله های آن، به بام هیولاگونگی برآید وبراین فرضیه ی خام خط بطلان بکشد که: روحانی نمی تواند جانی وخونخوارو آبرو ریزواهل توزیع وترانزیت مواد مخدرباشد.

ومثل شیخ مصطفی پورمحمدی که با همه ی خونهای سرکشیده اش، ثابت کند که دراین نظام هردمبیل، می شود آدم کشت وهمچنان برکرسی وزارت جلوس فرمود وبه ریش همه ی مقدرات ومسلمات انسانی واسلامی خندید ومنقل کیفوری را پیش کشید.

ومثل آیت الله ها ومراجع تقلیدی که رقص نعلینِ ملایان حکومتی را براعتبارات انسانی وتاریخی تماشا کرده ومی کنند. کسانی که نه تنها دم برنمی آورند بل همزمان به مجیزگویی زعمای قوم بسیج شده اند. چه می گویم ای خدای بزرگ؟ مثل جناب مصباح یزدی که با کشف یک فرمول انحصاری، فلسفه را با نوکری وفتاوای خونین درآمیخته است.

آقایان، این انقلاب را شما روحانیان واسلاف تان وآدمهای ساده وصادق ومفتون و کودنی چون محمد نوری زاد – که به شما اعتماد بستند – به نا کجا برده اید وبه گند کشیده اید. به نام حتمی خود دربرآمدنِ این درخت خونچکان بنگرید. فرصت فراوانی برای تعیین تکلیف تان باقی نمانده است. مدتهاست که داوران تاریخی، ورقه های آزمون شمایان را ازدست تان گرفته اند و نمره ی مردودی را پای ورقه ها وبرپیشانیِ شما نشانده وکوفته اند. دراین میان اما، مردم – آری مردم – تنها یک فرصت اندک به رسم ارفاق واتمام حجت به بخت وفهم واراده ی شما موکول کرده اند. که خود را ورسالت خود را بازیابید. یا درکنارمردم یا دربرابرآنان. اکنون این شما واین فردایی که با شتاب پیش می تازد.

دراین میان اجازه بدهید من ازروحانی ای مثل رهبرجمهوری اسلامی سخن نگویم. چرا که پیش ازاین هرچه را که لازم بوده، برسم رفاقت، وازباب اتمام حجت گفته ونوشته ام. درباره ی ایشان این بگویم وبگذرم که: اگرتا پیش ازانقلاب، ما به رفتار روحانیان تاریخی خود پُز می دادیم که: امضایشان پای هیچ سند استعماری وهیچ سند نکبت باری ننشسته، اکنون می گوییم: هیچ سند خفت باری نیست که امضای روحانیان نام آشنای ما پای آن ننشسته باشد.

محمد نوری زاد
بیست وسوم شهریورماه سال نود ودو – تهران
Share This Post

درباره محمد نوری زاد

43 نظر

  1. در تعجبم پور محمدی با ان سن کمش پای اینهمه عدام بچه و .. را امضا کرده اما اینچنین هنوز بر مسند قدرت است پس دست انتقام خدا کجاست دست انتقام ملت که سالهاست شکسته؟ان که می گویند چوب خدا صدا ندارد کجاست ؟
    اقای نوریزاد شما می دانید کجاست؟

     
  2. با سپاس از جناب نوری زاد ازمورد خطاب قرار دادن «روحانیون» چرا؟؟؟…. «احمدملکی»
    کاملا با سخن شما موافقم که نقد اساسی و ریشه ای باید از روحانیون و آیت الله ها نمود به این دلیل که خود روحانیون و آیت الله ها همیشه در طول تاریخ چه عملا و چه در گفتار با مردم طوری برخورد کرده اند که ما برتر از شمائیم، ما پیامبران آگاهی و رسالت برای خوشبختی و سعادت بشریم، ما آمده ایم تا انسانها را به بهشت موعود ببریم، ما هستیم و با کمک ما شما به رشد و شکوفایی و کمال می رسید، و همیشه خود را رهبر مردم پنداشته اند و در این مسیر از کوچه و بازار گرفته تا مسجد و جاهایی که دعوت به سخن می گردند همیشه بر بالای منبر که چند پله بالاتر از زمین می باشد قرار میگیرند و مردم را مورد خطاب قرار می دهند و این بالا منبر رفتن نیز نشان از این مهم دارد که اینان به مردم بگویند ما از شما بالاتریم…. و می بینیم که در تمام عرصه های زندگی مردم اینان دخالت می کنند …

    اما سخن اینجاست همین آیت الله ها و روحانیون « سوای عده ای انگشت شمار آنها که وجدانی بیدار دارند» که خود را رهبر مردم می دانند و مدعی بسعادت رساندن مردم بی نوا هستند درهیچ بزنگاه تاریخی نسبت به مسائل و مشکلات زمینی این مردم کوچکترین توجه و التفات را ندارند. توقع و انتظار دارند که مردم تمام و کمال در خدمت آنان باشند و آنچه از دست رنج که با خون دل بدست آورده اند را در قالب خمس و زکات، یا کمک های خیریه به روحانیون بنمایند تا همین روحانیون که هیچ دخالتی در بهبودی زندگی مردم نمی نمایند، بتوانند به زندگی سراسر خوشی و آرام بخش خود، فارغ از دغدغه و نگرانی از مصایب و مشکلات عدیده مردم در خوش ترین افکار روحی و معنوی خود که همچون تارهایی بر گرد خویش بوجود آورده اند نهایت لذت و بهره مندی از نعمات را داشته باشند.

    و ذره ای ، حتی ذره ای به اندازه اتم خود را بزحمت نیندازند. وقتی آنان را مورد خطاب و سوال قرار می دهیم که چرا شما در مقابل جان انسانها، حیثیت و آبروی انسانها، اوج بدبختی و فلاکت انسانها که هر لحظه درد و رنج وآلام آنها کافی است تا یک انسان متضمن به اخلاق و انسانیت را از پای در آورد،… چرا شما روحانیون وآیت الله ها هیچ واکنشی، اقدامی، عملی ، سخنی، همدردی، همیاری، کمکی به این بخش بزرگ جامعه که در حال از بین رفتن است نمی نمائید و هیچ راه حلی، هیچ انتقادی به حاکمیت و مسببین ، هیچ اعتراضی، هیچ فریادی، هیچ حرکتی نمائید،…. آنان یا در سکوت شان، یا در بی توجهی اشان، یا در حاله ای از سخنان گنگ و نامفهوم بطور ضمنی پاسخ می دهند دفاع از حقیقت دردسر داره، و احتمال اینکه آرامش ما، و آن لذتی که از دعا و نماز در انزوا و غاری که داریم و برای خودمان ساخته ایم کم شود و ذهن ما گرفتار شود یا از حاکمیت و ستمکاران گزندی به ما برسد..!!!

    عچب،!!! واقعا انسان چه موجود عجیبی است روحانیون در همه عرصه ها میخواهند رهبرباشند ومسئول فرستادن آنان به بهشت باشند و در هر مرحله ای از زندگی از مردم بی نوا و بدبخت 7 پله خود را بالاتر می بینند و عمل می کنند و سواری از همین مردم تا آنجا که بدهند می گیرند ولی آنجا که یک ذره باید از منافع مردم از آنها دفاع کنند عقب نشینی کرده و مردم را در دهان شیر رها می کنند و به ذکر و دعا مشغول می شوند.

    اینجاست که انسان خردمند می فهمد که آیت الله ها و روحانیون که از دنیا گریزی و نصایح عریض وطویل برای مردم می گویند و در این راه براستی سنگ تمام میگذارند، آنچنان به دنیا چسبیده اند که حاضر نیستند حتی لحظه ای ، حتی لحظه ای از این دنیا فاصله بگیرند در جهت یاری رساندن به همان مردمی که از آنها سواری می کشند و قرار است درب های بهشت را برای مردم درمانده و بدبخت بگشایند…!!!
    دنیای مردم را تبدیل به جهنم و دوزخی بی انتها تبدیل می نمایند تا به بهشتی که خود آنها نیز باور به آن ندارند وعده دهند. اگر روحانیون به بهشت اعتقادی داشتند یک ذره از این بهشتی که برای زندگی خودشان ساخته اند به مردم بی نوا می دادند و آنان را شریک زندگی خود می ساختند. و همگام و همراه این مردم زندگی می کردند نه هفت پله در منبر بالاتر و هزار پله در افکار و عقایدشان که ما پیامبران و پیشوایان سعادت و خوشبختی هستیم ما سرمنشاء علم و چراغ زندگی مردمیم…

    اما این چراغ های مدعی علم تا کنون در جهت روشن ساختن زندگی مردم، و نجات آنها از ظلمت سهمگینی که تبعیض، ظلم، نابرابری ، بی عدالتی، فقر و فساد بنام حاکمیت اسلامی کمر آنها را شکسته است هیچ گامی بر نداشته اند مگر انگشت شماری از آنها که جای قدردانی دارد… اما اکثریت قریب باتفاق علماء و روحانیون مسیر یک زندگی اشرافی که گوهر انسانی بدست فراموشی سپرده شده است را طی می کنند. خاموشی، و سازگاری با حاکمیت ، حالا این حاکمیت هزار اشتباه در روز هم بکند مورد اعتراض نیست اما مردم اگر وارد فیس بوک شوند فتواهای عجیب و غریب داده می شود.

    در طول 34 سال پس از انقلاب اکثر روحانیونی که در سمت های دولتی بوده اند در ظلم آشکار و تعرض به جان، مال، آبرو و حیثیت انسانها سنگ تمام گذاشته اند که جای بسی تاسف است قشری که قرار بود مردم را وارد بهشت سازند و آنان به کمال انسانی برسند یک زندگی همراه با مصیبت و عزای دائم مواجه شدند و قوه قضائیه اسلامی که روحانیون در راس آن می باشند آنچنان در ریختن خون انسانهای بیگناه یا حتی مجرم پیشتاز شدند که جای تاسف است در کشورهای غیر اسلامی و اروپایی هیچ انسانی ، هیچ انسانی جانش بدست انسان دیگر گرفته نمی شود و شرایط حتی برای یک مجرم خطرناک نیز مهیاست تا برای بازگشت به زندگی و رسیدن به رشد و کمال انسانی و جبران گذشته قدم های مثبتی بردارد حداقل حتی این دگرگونی را در وجود خویش بیافریند…

    اما روحانیون خدایی سنگ تمام گذاشتند و در ایران و جهان تا توانستیم مردم را از حقیقت و راستی دور نمودیم و دین ستیزی را در راس کار قرار دادیم و بر طبل خشونت، نفرت، و مرگ برای جهانیان یک سنبل شدیم ایران را تبدیل به کشوری انسان کش و مرگ آفرین مبدل نمودیم که میدانهایش انسان این اشرف مخلوقات را به دار کشیدیم و در جان و جسم تک تک ایرانیان بذرهای مرگ، نفرت و خشونت کاشتیم انسانهای جهان را متاثر ساختیم و این تصور که قوم ایرانی هنوز در قرن 21 از بربریت و وحشی گری دست بر نداشته است و صحنه های چندش آور قرون وسطی را تداعی ساختیم.

    بذرهای امید، زندگی، شادی، سرور، خرد و آگاهی را ویران نمودیم، اخلاق و وجدان را با نمایش گذاشتن رقص مرگ و جان کندن انسانها کشتیم، دروغ و بی رحمی را در جامعه گسترش دادیم و فرزندانمان را با بازیهای مرگ و اعدام بسوی نیستی کشاندیم.
    روحانیون مسئول جان هایی هستند که این 34 سال از مردم گرفته شد.
    روحانیون مسئول انسانهایی هستند که در این 34 سال حکومت اسلامی شرف، حیثیت و جسم خود را برای نان شب فروختند…
    روحانیون مسئول انسانهایی هستند که خانواده هایشان از هم پاشیده شد چرا که سبب و مسبب اصلی آنان بودند که بین ملت
    انشقاق و اختلاف ایجاد کردند، نفاق و بددلی را گسترش دادند و عشق و محبت را از مردم گرفتند.

    روحانیون با خودی و غیر خودی، مسلمان و شیعه، کافر و مسلمان، خداشناس و خدانشناس، دین دار و بی دین، و و و …… حتی نجس خواندن بهایی، یهودی و و و ……… باعث یک شکاف عمیق وجنگ بین آنها شدند و چه انسانهایی که زندگی اشان نابود شد، فرزندان آنها از مزایای شهروندی محروم شدند و این محرومیت باعث فساد اخلاق، آواره شدن آنها، ظلم عظیم به آنها و هزاران بدبختی برای آنان پدید آورد.

    روحانیون چون در راس حکومت می باشند و حاکمیت اسلامی است مسئول درجه اول و آخر تمام مصیبت ها، و بدبختی ها می باشند.
    ای کاش وجدان های خفته روحانیون بیدار میشد و با فریاد خردمندانه خود باعث یک دگرگونی و جبران گذشته می شدند گذشته ای که بسیار رنج آور است اما جبران تنها راهی است که میتواند ما را بطرف یک زندگی بهتر و سازنده تر سوق دهد و جان انسانهای دیگر را حداقل نگیریم و برای حفظ و کرامت و جان انسانهای کنونی اقدامی در خور شایسته انجام دهیم تا این روند درست و سازنده در جامعه ایران نهادینه گردد…
    با سپاس فراوان از جناب نوری زاد و طرح مطالب مفید که امید است باعث بیداری گردد و بطور یقین بذرها و نهال هایی در این زمین سوخته و خاکستر گرفته می تواند در آینده تبدیل به درختان قطور و تنومندی گردد که دیگر هیچ نیرو و انسانی در ایران نتواند با جان انسانها و آبروی آنها بازی کند کشور ما نیز همچون سایر ملل پیشرفته و مدرن با خردمندی و آگاهی مردم زندگی کنند و از تمامی امکانات بهره مند باشند و یک زندگی منطبق بر آزادی، برادری، برابری و بدون تبعیض داشته باشند و همه از حقوق شهروندی برخوردار باشند.

    29 شهریور 1392 خورشیدی * احمدملکی – دیپلمات پیشین جمهوری اسلامی، در دفاع از جان انسانها وکرامت انسانی و سرکوب مردم در سال 1388 از سمت خود استعفاء و به ملت پیوست.

     
  3. نظر دهندگان محترم
    به نظر اینجانب دیکتاتور را مردم یک کشور میسازند.
    هر کسی که شغل آخوندی را انتخاب میکند و ملبس به لباس اخوندی (عبا و عمامه) میگردد با کمال تاسف باید گفت که از روز اول خود را کر و کور و لال میکند. جناب نوری زاد اگر با ریختن کاسه ائی ماست در دریا توانستید دوغ بسازید آنوقت شاید بتوانید سخنی با آخوند بگوئید.
    به امید روزی که عقل و خرد و اندیشه در همه ما ایرانیان به حد اعلا برسد تا فرهنگ سکولاری (جدائی دین از دولت) در فرهنگمان نهادینه شود و دولتی منتخب مردم و برای مردم و پاسخگو به مردم را برپا کنیم.
    کوروش

     
  4. baradar nourizad in jamaat zabane pand o andarz sareshoon nemishe faghat va faghat zoor ke be miyan miayad aghab mineshinand hatman khodetoon in ro tajrobe kardid akharinash be emrooz bar migardad (narmeshe ghahramanane}!!!!!!!!!!

     
  5. درود به پخمه عزیز
    واقعا که نوشته هات قشنگ و خوب هستند ولی یک کمی اشتباه دارید گفته بودید ازقدیم گفتن : بگو رفیقت کیه تا بگم تو کی هستی این قدیمی ها نگفتند این مرحوم صادق هدایت در کتاب گیاه خواری از قول مرد اروپایی گفته است که بگو چه میخوری تا بگویم کی هستی سند این گفته در کتاب است دقیقا نوشته ات از اینجا شروع میشود که اگر گفته صادق را بگذاری متن کامل نمیشود همین که میگویی میارند که علم رو تعقیب کن حتی اگر درچین از گفته روحانیون این هم درست نیست چون دانش هم در خانه و هم بیرون از خانه کشف میشود هر موقع چیزی را احتیاج داری و ان را درست میکنی به این میگویند علم دانش میتوانی این علم را که کشف کردی خود استفاده کنی و یا میتوانی این علم را تولید کنی تا همان چینی هم استفاده کند گفته بودی از تاریخ حسین بی خبرند و اززندگی یزید و معاویه بی خبرند همین هم یک اشتباه است حکومت حکومت معاویه ای است حکومت یزیدیست ولی یزید مرد بود که گذاشت زینب حرفش را بزند و حکومتش را بهم بزند به گفته خود همین روحانیت اگر کتاب مذهب علیه مذهب دکتر شریعتی را خوانده باشی میفهمی اینها از همه چیز باخبرند بت سازی و اش شعله زرد درست کردن برای این است که مردم مشکلاتشان را از اینها بخواهند نه از حکومت و این دنیا جای زجر کشیدن است و همه چیز در دست خداست و تغصیر حکومت نیست در عوض حسین شفاعت میکند و شما به بهشت میروید عمق این حرف را وقتی بنگری می بینی شمر بی گناه است چون همه چیز خداییست قضا و قدر را معاویه اورد اینها دانستد و در این دوران اجرایش کردند پس ببین که همه چیز را هم حاکم و هم مثل حاکم میداند حکومت روحانیت یعنی همین یعنی داشتن خرافات و کم کردند عقل و خرد پخمه جان عزیز اینها با ماهواره مخالفند نه به خاطر ایمان فقط بخاطر این است که ماهواره دنیای بهتر ا نشان میدهد و میترسند سرگرمی مردم بیشتر شود و مسجد ها خالی بماند چون اگر مسجد پر از ادم بشود میتوانند خرافات بر سر مردم بکنند و حکومت کنند ماهواره جلوی این کار را از اینها گرفته است اینها خوشحال ترحیم هستند چون وسایل و علمهای جدید اگر بر این مملکت وارد بشود مسجد خالی میماند و خرافات کمتر میشود شما گفتید بینید بیست سال پیش چه بودیم و حالا چگونه هستیم مردم ما از زمان چنگیز مغول همینطور بودند که حالا هستند زمان چنگیز با شاعران و صوفیگرها مشغول بودند وحالا هم که بساط شعله زرد و روضه خوانی در خانه ها است تا زمانی مشکلات را از شعله زرد ما میخواهیم همینطور حکومت پا برجاست از قول حکومت مسجد خالی ماند به درک روضه خوانی در خانه ببرید روضه اجیل مشکل گشاه بر پا کنید تا من حکومت کنم بیست سال پیش همین بود که گفتم و حالا هم همین گونه است تا خرد را ما بکار نیندازیم و تا علم را در خانه خود پیدا نکنیم و تا بساط روضه خوانی را از بین نبریم اخوند بی فکر ولی با هوش بر ما حکومت خواهد کرد تشکر که به حرفهایم گوش دادید من هم پخمه تر از خودتم دوست عزیز

     
  6. با درود به نوریزاد عزیز،
    ممنون که با اینهمه مشغله و ذیق وقت زیاد، بزرگواری نموده و نظرتان را در خصوص پیشنهاد بنده بیان فرمودید. بنده در این مانده و حیرانم که چطور کسانی مثل نوری همدانی و ناصر مکارم ( آن پسوند شیرازی را نمی‌‌نویسم تا دوستان شیرازی باز بر بنده خرده نگیرند و سیلی از فریاد‌های ننگ شیرازی بودن ایشان را روی سر بنده هوار نکنند)، هنوز که هنوز است ملتفت و باخبر نشده اند که اگر روزی هزار بار فریاد وآ اسلاما سر دهند، روزی چند فتوا صادر کنند و روزانه عمامه به زمین بکوبند و حتی کفن بپوشند تا خلایقی را با خود داشته باشند،جز معدود مقلدان سهمیه بندهٔ شدهٔ اعطایی از طرف نظام ولایت، کسی‌ گوش بدهکار و دل و دنیایی برای کمترین اعتنایی خصوصا به این دو نفر ندارد. طرح همین چرا که چرا اینان آنهم در سطح مرجعیت به این روز سیاه بی‌ اعتنایی از طرف عموم ایرانیان دچار شده اند، لیست بلند بالایی‌ از کارنامهٔ سیاه اعمال مراجع حکومتی را رو در روی انتظارات حداقلی ایرانیان از اینها می‌‌گذارد که هرگز بر آورده نشده‌اند و می‌‌ماند آن بخش “علمیه” دکان “حوزه” که در عمل یک لقمه پلو یزید را تا کنون با صد تا امام حسین معامله نکرده اند و چنان هم از قدرت و ثروت و اقتدار پوشالی اعطایی از طرف بیت نشینان سر مست و خطرناک شده اند و چنگ و دندانشان تیز که آن مراجع مستقل و روحانیت آلوده نشده به انواع فساد ها، جیکشان در نمی‌‌آید. و اگر هم می‌‌آید با هزار اتهام و تیغ و درفش روبرو میشوند، ///////////

     
  7. ببب

     
  8. سلام نوری زاد گرانمایه
    خواستم بپرسم:

    چرا ////////// سینما رکس را هدف گرفت

    ما بسیار خوشحالیم که مردم ما به تازگی به دنبال انگیزه آتش زدن سینما رکس افتاده اند که چرا //////// سینما رکس را در آبادان هدف گرفت در صورتی‌ که در تمام شهرهای ایران سینما زیاد بود. ///////// سینما رکس را به این خاطر به آتش کشید که شرکت نفت را به زیر اعتصاب بکشاند. با سوزاندن ششصد نفر و نسبت دادن آن به ساواک تمام کارکنان شرکت نفت دست از کار کشیدند و صادرات نفت به کلی‌ قطع شد و رژیم شاه به راحتی سقوط کرد. اگر که ما خواهان ///////// هستیم تنها و تنها راهش قطع صدور کامل نفت ایران می‌باشد و تحریم‌های اعمال شده باید صدور کامل نفت ایران را هدف قرار دهد

     
  9. …یک نمونه از مبارزات آقایان روحانیون برای تشکیل جمهوری اسلامی بر اساس اسناد ساواک: به312از21ه تاریخ18/3/2537 شماره61119…….پسندیده اظهار میدارد درتمام مدت که درقم بودم اصلا کاری برعلیه دستگاه انجام ندام وکرارا از سازمان امنیت تلفن می شد که شما هیچگونه حق بیرون رفتن از منزل را ندارید وحتی برای فاتحه یکی از بستگان از خانه خارج نشدم اما نمی دانم گناه من چه بود که تبعید شدم لابدچون خمینی برادر من مرا به این گناه مستوجب تبعید دانسته اند در صورتیکه بی گناهم.آنگاه سید هادی خسروشاهی مطالبی را بر بی گناهی خود بیان کرد وگفت به عنوان مترجم خبرنگاران فرانسوی که با شریعتمداری مصاحبه کردند مرا تبعید کردند درصورتیکه من درمجلس حضور داشتم وفرانسوی نمی دانم سپس سید مرتضی پسندیده اظهار میدارد دولت بیخود من پیرمرد90 ساله را تبعید کرده یک وقت می بینی دراینجا افتادم ویااز ناراحتی سکته کردم وجان دادم آنوقت دولت چه کار باید بکند تا مردم نگویند دولت پسندیده راتبعید کرد وکشت……..پسندیده درکنار امضا نوشته ..پیرمرد84 ساله سید مرتضی پسندیده اگر مردم مقصر دولت است…../ص435 کتاب اسناد ساواک در موردپسندیده….// آقایان شروع انقلاب را از 15 خرداد وبه رهبری روحانیت می دانند….واین سند اقدام انقلابی 9 ماه قبل از انقلاب نزدیکترین فرد به آقای خمینی!

     
  10. درود آقای نوری زاد
    نظرتان راجع به این فیلم چیست؟

    http://rezaazad4u.blogspot.ca/2011/07/blog-post_2228.html

    —————

    سلام دوست گرامی
    شما را بخدا این فیلمها را برای من نفرستید. قلب زخمی من تاب تماشای این جنایتها را ندارد. به من رحم کنید. واویلا. واویلا

     
  11. ﻋﺮﻓﺎﻧﻴﻴﺎﻥ

    ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺁﻗﺎﻱ ﻧﻮﺭﻳﺰاﺩ ﻋﺰﻳﺰ
    اﻭﻝ ﺧﻮاﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺗﺼﻮﺭ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﭼﻂﻮﺭ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻧﻮﺭﻳﺰاﺩﻱ ﻛﻪ ﺗﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺳﻴﻨﻪﺯﻧﺎﻥ ﻭﻻﻳﺖ ﺳﻴﻨﻪ ﻣﻴﺰﺩﻩ ﻣﻨﺘﻘﺪﻱ ﭘﺮ و ﭘﺎ ﻗﺮﺹ ﻇﻬﻮﺭ ﻛﻨﺪ و ﺳﺨﺘﺮﻳﻦ اﻧﺘﻘﺎﺩاﺕ ﺭا ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺭﻫﺒﺮﻱ و ﻳﺎﺭاﻧﺸﺎﻥ ﻛﻨﺪ.
    ﺟﻮاﺏ اﻳﻦ ﺳﻮاﻝ ﺩﺷﻮاﺭ ﻧﻴﺴﺖ
    ﺗﺼﻮﺭ ﻛﻨﻴﺪ ﺷﻤﺎ ﭘﺰﺷﻚ ﻫﺴﺘﻴﺪ و ﻣﻴﺨﻮاﻫﻴﺪ ﺷﺨﺺ ﻣﺮﻳﻀﻲ ﺭا ﻛﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﻗﻨﺪ ﺩاﺭﺩ و ﭘﺎﻫﺎﻱ اﻭ ﺭا ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺯ ﻣﺮﮒ ﺣﺘﻤﻲ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﻴﺪ ﺷﺎﻳﺪ ﺷﻤﺎ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﻮﻳﺪ ﭘﺎﻫﺎﻱ اﻭ ﺭا ﻗﻂﻊ ﻛﻨﻴﺪ و اﻳﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺭاﻩ ﻧﺠﺎﺕ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﭘﺮﻭاﺿﺢ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ اﻗﺪاﻡ ﺷﻤﺎ ﺟﺎﻱ ﻫﻴﭽﮕﻮﻧﻪ ﺳﺮﺯﻧﺸﻲ ﻧﺪاﺭﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮﻋﻜﺲ. و ﺷﺨﺺ ﻣﺮﻳﺾ ﺩﺭ اﺻﻞ ﻭاﻣﺪاﺭ ﺷﻤﺎﺳﺖ
    ﺁﻗﺎﻱ ﺧﺎﻣﻨﻪاﻱ و ﻫﻤﻔﻜﺮاﻥ اﻳﺸﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺩﺭ ﺟﻨﮕﻲ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻴﺎﺭ ﺑﺎ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ و ﻋﻴﺎﺩﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻲﭘﻨﺪاﺭﺩ و ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺎﺭﺳﺎﻳﻲﻫﺎ ﺧﻔﻘﺎﻧﻬﺎ ﺟﻨﺎﻳﺘﻬﺎ ﺩﺯﺩﻱﻫﺎ ﺗﺠﺎﻭﺯﻫﺎ اﻧﺤﺮاﻓﻬﺎ و ﺧﻼﺻﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻓﻘﺮ و ﻧﻜﺒﺘﻲ ﺭا ﻛﻪ ﻛﺸﻮﺭ ﻣﺎ ﺭا ﻓﺮا ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺭا ﺩﺭ ﺭاﺳﺘﺎﻱ ﻫﺰﻳﻨﻪ اﻳﻦ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ اﺭﺯﻳﺎﺑـﻲ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ و ﻣﺴﻠﻢ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺟﺒﻬﻪ ﺣﻖ و ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺭا ﺑﺎﻃﻞ و ﻛﺎﻓﺮ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻴﺂﻭﺭﻧﺪ
    اﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺩاﻣﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ اﺯ اﺑﺘﺪا ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻥ و ﻳﺎﺭاﻧﺶ ﺑﻨﻲﺻﺪﺭ ‘ﺟﺒﻬﻪ ﻣﻠﻲ ‘ و ﺩﺭ اﻳﻦ اﻭاﺧﺮ ﺭﻓﺴﻨﺠﺎﻧﻲ ﺧﺎﺗﻤﻲ و ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﺩﺭ ﺁﻥ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺁﻣﺪﻧﺪ
    ﺁﻧﻬﺎ اﻧﻘﻼﺏ ﺭا ﺩﺭ ﻛﻠﻲﻳﺘﺶ ﻗﺒﻮﻝ ﺩاﺷﺘﻨﺪ و ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﻭاﻗﻴﻊ ﺑﻌﺪ اﻧﻘﻼﺏ ﺭا ﻧﺎﺭﺳﺎﻳﻲﻫﺎﻱ ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺑﺮﻣﻴﺸﻤﺮﺩﻧﺪ
    و اﻣﻴﺪﻭاﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻗﻂﺎﺭ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﺑﻪ ﺭﻳﻞ اﺻﻠﻲ ﺑﺎﺯ ﺧﻮاﻫﺪ ﮔﺸﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ اﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻋﺪاﻟﺖ ﺭا ﺑﻪ ﻋﻨﻮاﻥ ﻫﺪﻑ و ﻳﺎ ﻣﻘﺼﺪ اﺭﺯﻳﺎﺑـﻲ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ و اﺯ اﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﻏﺎﻓﻞ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻋﺪاﻟﺖ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺩاﺭاﻱ ﻫﻴﭻ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﻣﺴﺘﻘﻠﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻋﺪاﻟﺖ ﺟﻤﻊ ﺻﻔﺎﺕ اﺭﺯﻧﺪﻩاﻳﺴﺖ ﻛﻪ اﺯ ﻫﻤﺎﻥ اﻭﻝ اﻧﻘﻼﺏ ﻣﻐﻔﻮﻝ ﻣﺎﻧﺪﻩ. اﻣﺮﻭﺯ ﻋﺪﻩاﻱ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻓﻠﺴﻔﻪ و ﻋﺪﻩاﻱ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﻦ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻱ ﭘﺎﻳﺒﻨﺪﻧﺪ و اﺯ ﺗﺮﺱ ﻣﺮﮒ ﻣﻲﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺧﻮﺩﻛﺸﻲ ﻛﻨﻨﺪ
    ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﺎ ﺣﻜﻮﻣﺖ اﺳﻼﻣﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻓﻠﺴﻔﻴﺴﺖ ‘ ﺁﻥ ﻫﻢ ﻓﻠﺴﻔﻪاﻱ ﻧﺎﻗﺺ ﻛﻪ ﺁﻗﺎﻱ ﺧﺎﻣﻨﻪاﻱ ﺳﻜﺎﻧﺪاﺭ ﺁﻥ اﺳﺖ ﻣﻦ ﻭاﻗﻌﺎ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻢ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺳﻮاﻝ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﻫﻢ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ ﺗﻘﺼﻴﺮﻛﺎﺭﻧﺪ ﻭﻟﻲ اﻳﻦ ﺭا ﻣﻴﺪاﻧﻢ ﻛﻪ اﻭ و ﻫﻤﻔﻜﺮاﻧﺶ ﺷﺪﻳﺪا ﺑﻪ ﻛﻤﻚ ﻧﻴﺎﺯ ﺩاﺭﻧﺪ
    ﻣﻦ ﻫﻤﻴﻨﺠﺎ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺁﻗﺎﻱ ﻧﻮﺭﻳﺰاﺩ ﻛﻤﭙﻴﻨﻲ ﺑﺎ ﻋﻨﻮاﻥ
    ( ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﺧﺎﻣﻨﻪاﻱ و ﻳﺎﺭاﻧﺶ.)

    ﺑﺮﭘﺎ ﻛﻨﺪ ﻣﻦ ﮔﻤﺎﻥ ﺩاﺭﻡ ﻛﻪ اﮔﺮ ﻣﻦ و ﻳﺎ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ اﺯ ﻫﻤﻮﻃﻨﺎﻥ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺳﺮﮔﺬﺷﺖ ﺁﻗﺎﻱ ﺧﺎﻣﻨﻪاﻱ ﺭا ﺩاﺷﺘﻨﺪ ﺁﺵ ﻫﻤﻴﻦ ﺁﺵ و ﻛﺎﺳﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﺎﺳﻪ ﻣﻴﺒﻮﺩ
    ﻣﻦ ﭼﻂﻮﺭ ﻣﻴﺘﻮاﻧﻢ اﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺘﻨﻔﺮ ﺑﺎﺷﻢ ﻭﻗﺘﻲ ﻭﺟﺪاﻧﺎ ﻣﻴﺪاﻧﻢ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺧﺼﻴﺼﻪ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻣﺎ اﻳﺮاﻧﻴﻴﺎﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻔﺮﻃﻲ ﺟﺎ اﻓﺘﺎﺩﻩ و اﻳﻦ ﺑﺎر ﻗﺮﻋﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺳﻴﺪ ﻋﻠﻲ و ﻳﺎﺭاﻧﺸﺎﻥ ﺧﻮﺭﺩﻩ
    ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﭼﺎﺭﻩاﻱ ﻧﻴﺴﺖ ﺟﺰ ﻣﺪاﺭا
    ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ اﺯ ﭘﺎﻛﺘﺮﻳﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪاﻥ اﻳﻦ ﺩﻳﺎﺭ اﻣﺜﺎﻝ ﻧﻮﺭﻳﺰاﺩ ﺗﺎﺟﺰاﺩﻩ ﻋﻤﺎاﺩﻳﻦ ﺑﺎﻗﻲ ﺣﺠﺎﺭﻳﺎﻥ ﺧﺎﺗﻤﻲ ﻣﻬﺪﻱ ﺧﺰﻋﻠﻲ ﺑﺎ اﻳﻦ اﻋﺘﻘﺎﺩ ﻛﻪ ﭼﺎﺭﻩاﻱ ﺟﺰ ﻣﺪاﺭا ﺑﺎ اﻳﻦ ﺑﺮاﺩﺭاﻥ ﻛﻪ ﮔﻴﺮ ﻛﺮﺩﻩاﻧﺪ ﻧﻴﺴﺘﺒﻪ ﻣﻴﺪاﻥ ﺁﻣﺪﻩاﻧﺪ و ﺟﺎﻥ و ﻣﺎﻝ و ﻧﺎﻣﻮﺱ ﺧﻮﺩ ﺭا ﭘﻴﺶ ﻛﺶ اﻳﻦ ﻣﺮﺩﻣﻲ ﻛﺮﺩﻩاﻧﺪ ﻛﻪ اﺯ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺧﺴﺘﻪاﻧﺪ
    اﻳﻦ ﺑﺮاﺩﺭاﻥ ﻣﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺗﻼﻕ ﻭﻻﻳﺖ ﮔﻴﺮ ﻛﺮﺩﻩاﻧﺪ ﺑﺎ ﻫﻴﭻ ﺗﺮﻓﻨﺪﻱ و ﻳﺎ ﺗﻮﺟﻴﺤﻲ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ اﻳﻦ ﻋﺰﻳﺰاﻥ ﺟﺎﻥ ﺑﺮ ﻛﻒ ﺭا ﻛﻪ ﻧﺎﻡ ﺑﺮﺩﻡ ﻋﺎﻣﻞ ﺑﻴﮕﺎﻧﻪ و ﻳﺎ ﻣﻨﻔﻌﺖ ﻃﻠﺐ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﻨﻨﺪ
    ﺣﺪاﻛﺜﺮ اﺯ ﻧﻆﺮ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭا ﮔﻤﺮاﻩ ﻣﻲﺩاﻧﻨﺪ
    ﻭﻟﻲ ﻧﻪ ﺁﻗﺎﻱ ﺧﺎﻣﻨﻪاﻱ و ﻧﻪ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﺩﻳﮕﺮ ﻧﻤﻴﺘﻮاﻧﺪ اﺩﻋﺎﻱ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻴﺖ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ اﻭ و ﻫﻤﻔﻜﺮاﻧﺶ ﺧﻂﺎﻳﻲ ﺑﺲ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﺪﻩاﻧﺪ و ﺑﺎ ﻳﺪ اﺯ ﻣﺮﺩﻡ اﻳﺮاﻥ ﭘﻮﺯﺵ ﺑﺨﻮاﻫﻨﺪ
    اﻟﺒﺘﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﻣﻴﺪاﻧﻴﻢ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻛﺎﺭ اﺯ ﻫﻤﺴﻂﺢ ﻛﺮﺩﻥ ﻫﻤﻪ ﻛﻮﻩﻫﺎﻱ اﻳﺮاﻥ ﺑﺮاﻱ اﻭ و ﻳﺎﺭاﻧﺶ ﺩﺷﻮاﺭﺗﺮ اﺳﺖ
    ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺜﻞ ﻳﻚ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﻗﻤﺎﺭ ﻛﺮﺩﻧﺪ و ﺟﺎﻥ و ﻣﺎﻝ و ﻫﺴﺘﻲ ﻣﻠﺘﻲ ﺭا ﺑﺪﻭﻥ ﻫﻴﭻ ﺩﺳﺘﺎﻭﺭﺩﻱ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ ﺩاﺩﻧﺪ .
    ﻫﻴﭽﻜﺲ ﻧﻤﻴﺘﻮاﻧﺪ ﺭﻭﻱ ﭘﻴﺸﺎﻧﻲ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺑﺒﻴﻨﺪ ‘ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ////// و ﻳﺎﺭاﻧﺶ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﻘﻄ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﻪي ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﭘﻴﺸﺎﻧﻲ ﺧﻮﺩ ﺭا ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻛﻨﻨﺪ
    اﻟﺒﺘﻪ ﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎن ﺣﻠﻘﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺑﻠﻜﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺣﻤﺎﻗﺖ و ﺧﻮﺩﺑﺰﺭﮒ ﺑﻴﻨﻲﻫﺎﻱ ///و ﻳﺎﺭاﻧﺶ ﺭا ﻣﻲﭘﺮﺩاﺯﻧﺪ .

     
  12. آی دزد ، آی دزد ، آی دزد ، دزد را بگیرید ، نگذارید دزد فرار کند ، آهای ملت خفته ایران ! راه نجات شما و فرزندانتان دستگیری این دزد است ، او به دروغ خودش را بین شما آبرومند جا زده است ! او را بی آبرو کنید ، او یک دزد بیرحم است ، شما را به شرفتان ، شما را به غیرتتان ، شما را به ناموستان ، شما را به خاک پاک ایرانتان ، شما را به آینده فرزندانتان ، شما را برای نجات از تحمیق شدگی! ، شما را به بت پرستیتان ، شما را به دین قلابیتان ، که در دنیا خود را برتر از همه میدانید! ، اگر شرف دارید که مدعی هستید دارید ، قسم میدهم نگذارید این دزد فرار کند اگر خدا را قبول دارید به کمک خدا بیائید خدا به کمک شما خنگولها ! محتاج نیست خدا پرده را طوری کنار زده است که هر چقدر هم خنگ باشیم بتوانیم دزد اصلی را شناسایی کنیم! او دزد است ولی ما خنگولها او را جای خدا گداشته ایم و می پرستیم! این دزد از روی نیاز دزدی نمی کند بلکه اول میلیاردر ایران است ولی با تمام ثروت هنگفتش باز هم از خصلت دزدی دست بر نمی دارد این میلیاردر خسیس در حال اجرای یکی از دزدیهایش با دست خدا !! افشا شده است شرکای این دزد دارند او را فراری میدهند! نگذاریم این دزد را فراری بدهند ، شرکایش را در هر لباسی که هستند آنقدر فریاد بزنیم تا بی آبرو شوند ، تا این دزد و شرکایش را دادگاهی و محاکمه نکرده ایم از پای ننشینیم این تنها راه نجات و رستگاری ماست میدانید نام این دزد چیست؟ الآن به شما میگویم ، نام او هست ////////// کاربری بنام مجازی پخمه در پست قبلی نوریزاد، کامنت گذاشته است و آدرس دقیق حدیثی را داده است که هر کس ادرار و مدفوع او را بخورد!! بهشت بر او واجب میشود!! مدفوعش بوی مشک میدهد!! بشتابید!! نکند مدفوعش گیرتان نیاید نوش جانتان !! گوارای وجودتان !! بخورید تا بهشت بر شما واجب گردد !! همه با هم برویم به پابوسش و با ریتم و آهنگ موزون هی بگوئیم رضا ضامن آهو !! رضا ضامن آهو!! اخیرا هم همدستانش یک داستان دیگر برایش ساخته اند من این را از زبان یک مداح در یک هیئت شنیدم جای شما خالی یک شکم سیر هم گریه کردم مداح می گفت یکنفر سگی را که یک عمر در خانه به او خدمت کرده بود بواسطه پیری و ناتوانی از خانه اش اخراج میکند آن سگ هم میآید نزدیک حرم ، یک گوشه می نشیند و زل میزند به گنبد طلا ، یک زائر این سگ را میبیند و بعد میرود به زیارت ، زیارتش که تمام میشود موقع برگشت باز می بیند آن سگ آنجا نشسته است و زل زده است به گنبد!! زائر میرود به خانه اش و میخوابد در خواب آمام رضا را بخواب میبیند که به او میگوید برو به صاحب این سگ بگو او را به خانه اش برگرداند و باقی ماجرا ، سازندگان داستان وقتی دیدند آخر آن میشود بجای رضا ضامن آهو ، رضا ضامن سگ !!! منصرف میشوند و بسیج میشوند جلوی جاانداختن و گسترش این داستان تحمیق کننده را از وسط راه میگیرند!! حالا اصل دزدی را از زبان چیت چیان وزیر نیروی دولت روحانی که در تلویزیون گفته است بخوانیم ،

    ((چیت چیان درباره تامین منابع مالی یک پروژه ریلی از محل فروش اموال و دارایی‌های وزارت نیرو هم توضیح داد: وزارت راه و شهرسازی برنامه داشت تا خط راه آهن گرگان، بجنورد، مشهد را با 4 هزار میلیارد هزینه توسط کنسرسیومی چینی ایرانی اجرایی کند.

    این عضو کابینه دولت یازدهم با بیان اینکه در این طرح قرار بود 85 درصد منابع مالی پروژه توسط چینی‌ها به صورت فاینانس تامین شود، تصریح کرد: برای 15 درصد تأمین مالی بخش ایرانی، بخشی از نیروگاه‌ها و اموال بیت المال در وزارت نیرو به ارزش 600 میلیارد تومان به پیمانکار واگذار شود.

    این مقام مسئول، تاکید کرد: اما در حقیقت بخشی از بیت المال به ارزش 12 هزار و 600 میلیارد برای واگذاری به پیمانکار این پروژه تخصیص پیدا کرده بود که ما در هیئت دولت موضوع این تضییع بیت المال را مطرح کردیم و جلوی مصوبه دولت گذشته گرفته شد.

    وزیر نیرو با اعلام اینکه می خواستند به جای 15 درصد پروژه بیش از 21 برابر پیش پرداخت و بیش از 3 برابر ارزش کلی پروژه را از بیت المال پرداخت کنند، اظهار داشت: بر این اساس مشخص است وقتی جلوی این تضییع بیت المال گرفته شده، اعتراض آنها را به دنبال دارد.

    وی در پایان با بیان اینکه جلوی این تضضیع حقوق بیت المال را گرفتن به منزله منتفی شدن ساخت این خط ریلی نیست، خاطرنمشان کرد: وزارت اقتصاد و وزارت راه و شهرسازی باید منبعی دیگر برای تأمین این 15 درصد مشخص کنند و یا واگذاری حقیقی به قیمت مشخص 600 میلیارد تومان انجام گیرد.)) متوجه شدید! یا نه؟ این آقای اول میلیاردر ایران که 43 در صد کل زمینهای مشهد را مالک است و در سراسر ایران و در تمام شهرها زمین و باغ و ملک را بدست شما مردم بت پرست و از اموال خود شما به اسم وقــــــــــف!!!! مالک شده است و صدها شرکت صادرات و واردات و کارخانه و هتل را هم اکنون مالک است میخواهد از سراسر ایران به سمت منزل خودش خط راه آهن بکشد خط راه آهنی که خاصیتش فقط این است بعنوان زوار به خانه او بروی و مسحور طلا و آیینه کاریها و جلال و جبروتش بشوی ووقتی به شهر خودت برگشتی برای رسیدن به بهشت!! شما هم اموالت را به او ببخشی!! او با این همه اموال ، آنقدر خسیس است که حاضر نیست با این همه اموالش در حکومتی که بنام او و خانواده اش تشکیل شده است مثلا یتیمهای این مملکت را تحت پوشش بگیرد!! یا داروهای مورد نیاز بیماران خاص را بعنوان کار خیر!! تحت پوشش بگیرد!! و یا مثلا اعلام کند آی مردمی که اینهمه اموال را بدون اینکه من ذره ای برایش زحمت کشیده باشم به من داده اید من هم بزرگواری میکنم هزینه داروی تمام بیماران سرطانی ایران را با گوشه ای از این اموال تقبل میکنم!! ما را دست انداخته ای نوریزاد!! او اصلا اهل کار خیر نیست!! کار خیر را فقط ما مردم فلک زده باید انجام بدهیم او حتی حاضر نیست خیابان و راه آهنی که مختص منزل خودش هست را بااموال خودش بسازد!! او خیلی خسیس است ما هم اموالمان را باید به او بدهیم و هم برایش با خرج خودمان جاده بکشیم و حالا که آمده ایم برایش جاده بکشیم او طمع افتاده از ما دزدی کند!! خبر را که با دست خدا از زبان وزیر نیرو افشا شده است باهم بخوانیم قرار بوده است از گرگان به نیشابور و از آنجا به مشهد راه آهن کشیده شود هنوز هیچ کار اجرایی هم برای این راه آهن انجام نشده است دولت پول نداشته است برای این آقای میلیاردر راه آهن بکشد آنرا چینیهای کمونیست نسیه در قالب قرارداد فاینانس تقبل کرده اند کل هزینه این خط آهن 4000 میلیارد تومان قرارداد شده است 85 در صد آنرا چینیها بدهند 15 در صد باقیمانده را یک شرکت ایرانی شراکت کند سهم سرمایه گذاری چینیها میشود3400 میلیارد تومان و سهم شرکت ایرانی هم میشود 600 میلیارد تومان، اینجا امام رضا طمع می افتد سهم شرکت ایرانی را بواسطه سود آن خود متقبل شود تا برای خانه خودش و جذب بیشتر زوار!! هر چه زودتر راه آهن کشیده شود آنهم نه با پول آقای میلیاردر ، که با پول نسیه ملت تحت تحریم بین المللی!! رحم و مروت را می بینی نوریزاد!! لذا شرکت عمران رضوی وابسته به آستان قدس را بمیدان میفرستد هنوز هیچ کاری نشده است ولی چون دولت حمال و نوکر روزهای آخرش هست آقای میلیاردر باید فورا خر را ازپل بگذراند!! لذا 10 روز مانده این دولت حمال گورش را گم کند هیئت دولت مصوبه میگذراند و بجای پول ، اموال دولت را که متعلق به ملت است به آقای میلیاردر میبخشد آنهم نه 600 میلیارد تومان ، که 12600 میلیارد تومان!! قرارداد با وزارت راه است ولی اموال وزارت نیرو را میبخشند!!! آنهم وزارت نیرویی که با مدیریت همین دولت حمال 31000 میلیارد تومان به پیمانکارانش بدهکار است و ندارد این بدهی را بدهد و این بدهی را در دامان دولت جدید کاشته اند و باید این دولت بدهد!! آنهم شرکت مهاب قدس ، که طلایی ترین و موفق ترین شرکت وزارت نیرو است لیست اموال و سهام این شرک را بخوانید تا از کله شما دود بلند شود و ببینید چه دزدانی در این مملکت حاکم شده اند.مهاب قدس چه شرکتی است و چه قدر می ارزد؟
    شرکت مهاب قدس بزرگترین شرکت مهندسان مشاور بخش آب کشور است که قسمت اعظم سدهای کشور و به ویژه سدهای بزرگ برقابی در حوضه کارون توسط این شرکت طراحی شده و این شرکت بر اجرای این سدها نظارت داشته است و تمام اطلاعات، مستندها و مدارک فنی همه این سدها در اختیار این شرکت است.

    پیگیری های خبرنگار اقتصاد آنلاین نشان می دهد که شرکت مهاب قدس مالک 51 درصد از شرکت صبا (شرکت سرمایه گذاری صنعت آب و برق) است. شرکت صبا به نوبه خود مالک سهم قابل توجهی از شرکت های مهام شرق (100 درصد)، سرمایه گذاری مشانیر (27 درصد)، پارس سوئیچ (5 درصد)، نیروترانس (5 درصد)، آلومتک (1.5 درصد)، شرکت های آب و فاضلاب شهری سراسر کشور (درمجموع 43 شرکت که در هر یک به تفاوت از 0.5 درصد تا 27 درصد متعلق به صبا است)، شرکت های مدیریت تولید برق (23 شرکت هر کدام60 درصد، 6 شرکت هر کدام 51 درصد و یک شرکت 11 درصد) و چندین شرکت دیگر است. همچنین این شرکت 60 درصد از سهام کلیه شرکت های توزیع برق کلیه استان های کشور(این شرکت ها به روایتی 60 هزار میلیارد تومان و به روایتی 100 هزار میلیارد تومان ارزش دارند) و نیز 47.7 درصد از سهام شرکت مپنا (یکی از بزرگترین مجموعه های صنعتی کشور که خود مالک بیش از 30 شرکت صنعتی است و تنها سازنده نیروگاه های بزرگ حرارتی در کشور است. طبق تخمین اقتصاد آنلاین ارزش این شرکت بین 35 تا 50 هزار میلیارد تومان است) و همچنین 51 درصد از سهام شرکت فراب (تنها سازنده نیروگاه های بزرگ برقابی کشور. طبق برآورد اقتصاد آنلاین ارزش این شرکت حدود هزار میلیارد تومان است) را در مالکیت خود دارد.

    این لیست بلندبالا تنها تعدادی از شرکت های زیرمجموعه مهاب قدس را نشان می دهد! و به علت ضیق فضا از ذکر همه آنها خودداری می کنیم. در کل با توجه به برآوردهای اقتصاد آنلاین، با روشهای مختلف برآوردی، ارزش دارایی های فیزیکی، معنوی و تکنولوژیک شرکت مهاب قدس بین 30 تا 45 هزار میلیارد تومان است.

    ارزش معامله چند درصد از ارزش مهاب قدس است؟

    طبق این معامله و بر اساس ادعای آقای وزیر 600 میلیارد تومان بدهی وزارت راه به آستان قدس با واگذرای 49 درصد سهام مهاب قدسس صورت پذیرفته است. با محاسبه بالا مشخص است که 49 درصد سهام مهاب قدس از 15 هزار تا 22 هزار و پانصد میلیارد تومان ارزش دارد. حال پیدا کنید پرتقال فروش را! 600 میلیارد تومان کمتر از 3 درصد مبلغی است که به آستان قدس واگذار شده است!
    حال باید پرسید، چگونه دولت می توانست در برابر چنین اقدامی که ظلم آشکار به منافع ملت بود سکوت کند؟

    سایر مشکلات این مصوبه

    اولین سوالی که پیش می آید این است که شرکت های وزارت نیرو بیش از 31 هزار میلیارد تومان به نیروگاه‌های خصوصی، پیمانکاران، سازندگان تجهیزات و بانک ها بدهکار هستند و روز به روز بر حجم بدهی‌های صنعت، افزوده می‌شود. صنعت آب و برق حیاتی‌ترین نیازهای زیربنایی عموم مردم، صنعت، کشاورزی و سایر بخش‌ها را تأمین می‌کند. آیا در شرایطی که حجم عظیم بدهی‌ها، این صنعت را در مرز ورشکستگی قرار داده، سزاوار است منابع حاصل از فروش دارایی ها و سهام شرکت های زیرمجموعه وزارت نیرو برای تامین منابع طرح های سایر بخش ها اختصاص یابد؟

    دومین سوال و ابهام این است که از سویی قیمت سهام در این مصوبه تعیین نشده و تعیین قیمت آن به زمانی دیگر موکول شده اما در عین حال سهام به طور قطعی واگذارشده که این اولین قدم غیرقانونی بوده که در این مصوبه برداشته شده در حالیکه بررسی ارزش سهام مهاب قدس نشان می دهد که ارزش سهام واگذارشده بیش از 25 برابر بدهی بوده که وزارت راه وشهرسازی به این شرکت داشته است)) این دولت حمال آخوند معادل 100 سال فروش نفت درآمد نفتی در 8 سال داشته است تمام وزارتخانه ها از بهداشت تا نیرو دهها هزار میلیارد تومان بدهکاری دارند پول بازنشسته های تامین اجتماعی بمبلغ 50 هزار میلیارد تومان بالا کشیده و بدهکاری باقی گذاشته است صندوق تمام بانکها که پول آن پس انداز مردم است خالی و در ورشکستگی هستند 400 هزار تومان هم پول بی پشتوانه چاپ کرده است با اینهمه پول مملکت را بارشد اقتصادی منفی 5/5 در صد تحویل داده است معلوم نیست پس این پولها را چه کرده است و این دزدی که در فوق به آن اشاره شد مربوط به پس انداز دهها سال قبل است که بعنوان یک نمونه افشا شده به غارت رفته است! و حالا بعد از این همه دزدی و ویرانگری اربابش او را بعنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام!! منصوب نموده است تا دست هیچکس به این نوکر نرسد و نتواند او را به محاکمه بکشاند!! حالا جوابیه امام رضــــا را بخوانید که چگونه میخواهد دزدیش را ماستمالی کند!! او به شیوه آخوندها بدون اینکه به دزدی اشاره کند موضوع را میبرد در بحث طلبگی!! مثلا بحث خیارات!! غبن!! مغبون!! نحوه ابطال شرعی معامله!! و میخواهد بگوید این معامله را نمیتوانید باطل کنید!! و حرفش را هم بکمک حامیانش در این مملکت به کرسی خواهد نشاند و در قسمت دوم جوابیه اش طبق مثل معروف که به روباه میگویند شاهدت کیه ، میگوید دمبم!!امام رضا میگوید دولت این را تصویب کرده است و مجلس هم آنرا مخالف قانون!! ندانسته است یعنی دولت و مجلس نمی فهمند و شما می فهمی!؟ جوابیه امام رضا را در زیر بخوانید: (( اطلاعیه آستان قدس: با این وضع ارز ریسک کردیم و وارد پروژه شدیم!

    در پاسخ به لغو این مصوبه، روابط عمومی آستان قدرس رضوی اطلاعیه صادر کرد. روابط عمومی آستان قدس رضوی در اطلاعیه خود با اشاره بر بزرگنمایی در آمار و ارقام ارائه شده توسط وزارت نیرو تاکید کرده است شاید مقصود از بزرگنمایی در تبین دارایی‌های شرکت مهاب قدس استناد به خیار غبن فاحش از جانب مجموعه وزارت نیرو باشد اما استناد به خیار غبن فاحش، شرایطی دارد من جمله اینکه اولا مغبون در حین معامله عالم به قمیت عادله نباشد ثانیا در تعیین مقدار غبن باید شرایط معامله مدنظر قرار گیرد. حال با عرض پوزش از تمام دولتمردان سابق به فرض محال اگر چنانچه افراد هیات دولت را بی‌اطلاع بدانیم واین گونه بیاندیشیم که هیچ کس شرایط را نمی‌دانسته و به تبع ان این انتقال به تصویب رسیده حال اقدام مجلس محترم شورای اسلامی در تایید تطبیق این مصوبه با قانون را با چه استدلالی باید رد کرد؟ آیا با این رویه قانونگریزی نهادینه نخواهد شد؟ البته بسیار بعید است بخش حقوقی وزارتخانه‌‌ای با این پیچیدگی با استناد به خیارات مندرج در قانون مدنی قصد توجیه لغو مصوبه را داشته باشند.

    دراین اطلاعیه همچنین تاکید شده : در اطلاعیه وزارت نیرو آمده است قیمت سهام واگذار شده دولت در مهاب قدس بیش از 20 برابر مبلغ پیش پرداخت پروژه و بیش از 13 برابر کل هزینه احداث راه آهن است. در اینجا لازم است مقوله ارزش گذاری سهام توسط افراد متخصص در این حوزه انجام گیرد تا مطالب خلاق واقع به افکار عمومی منعکس نگردد به عنوان نمونه کارشناس محترم ارزیاب وزارت نیرو ارزش دارایی‌های متناظر با 49 درصد سهام مهاب قدس را افزون بر 120 هزار میلیارد ریال برآورد نموده است.

    مضافا اینکه به این نکته نیز باید توجه داشت که پیمانکار پروژه پرداخت 15 درصد از مبلغ فاینانس را در ضمن عقد قرار داد به صورت ارزی تعهد نموده است که با توجه به نوسانات شدید ارزی چند وقت اخیر کشور این خود ریسک بزرگی برای پیمانکار پروژه محسوب می‌شود.)) می بینید ای کسانی که صاحب این اموال هستید امام رضا دلش برای نهادینه شدن قانون گریزی!! میسوزد و تایید گوسفندان محصول نظارت استصوابی را به رخ ملت می کشد این گوسفندانی که هیچ اختیاری از خود ندارند جز بدستور اربابشان ماتحتشان را از روی صندلی بلند کنند تا رئیسشان بگوید تزویب شدددد و یا ماتحتشان را به صندلی بچسبانند تا رئیسشان بگوید تزویب نشدددد حالا بخوانید بیانیه و دفاع دزدان سپاهی مجلس را که چگونه عربده میکشند تا بکمک امام رضایشان بیایند تا نگذارند دولت این اموال ملت را از حلقومشان در بیاورد بخوانید:حکومت و کابینه حسن روحانی در راستای سیاست تغییر دوران حکومت احمدی نژاد برخی از تصمیمات متخذه در آن دوره و مصوبات کابینه احمدی نژاد را لغو کرد و اینک پنجاه نماینده مجلس طی نامه ای به علی لاریجانی ،ابطال چند مصوبه حکومت احمدی نژاد از سوی وزرای کابینه روحانی را مغایر با اصل 44 و خصوصی سازی خواندند ،همچنین این نمایندگان خواستار توضیح سه وزیر شده و آنها را تهدید به استیضاح کرده اند ثروتی نماینده بجنورد در مجلس شورای اسلامی در این باره به خبرنگار فارس گفت: « آقای چیت‌چیان وزیر نیرو آمده محکم جلوی واگذاری ها را گرفته و چند مصوبه قانونی دولت قبل را لغو کرده و آقای زنگنه وزیر نفت هم به‌صراحت در تلویزیون اعلام کرده خصوصی سازی را قبول ندارد. وی چنین موضع‌گیری ها و اقداماتی را آغاز یک انحراف در دولت دانست و گفت که اعضای کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در این زمینه به آقای نوبخت معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور تذکر داده‌اند. این عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفت: دولت قبلی 49 درصد شرکت مهاب‌قدس را بابت مطالبات پیمانکار راه‌آهن مشهد – گرگان به آستان قدس رضوی واگذار کرد. ثروتی افزود: این اقدام مورد تأیید مجلس بود و تمام مراحل قانونی آن نیز توسط دولت قبلی انجام شد اما آقای چیت چیان در نامه به دولت ابطال آن را خواستار شد. وی ادامه داد: متأسفانه وزیر اقتصاد به عنوان مسئول اجرای خصوصی سازی و همچنین آقای آخوندی به عنوان متولی مستقیم در این عرصه، مخالفتی با این اقدام نکرده‌اند. ثروتی تصریح کرد: اگر مصوبه‌ای را هیئت تطبیق مصوبات رد کرده و دولت هم بر اساس آن مصوبه‌ای را ابطال کرده باشد، مشکلی نیست ولی این مصوبه با ابلاغ رئیس مجلس اجرایی و مراحل قانونی آن هم طی شده است. «دولت مدعی است به معیشت و زندگی مردم توجه دارد اما این کار که نوعی بدعت و قانون‌شکنی جدید است، در روند زندگی و معیشت مردم اخلال ایجاد کرده و موجب بیکاری خیل عظیمی از نیروی کار می شود». میبینید مردم این 50 نماینده حامی دزد هیچ اشاره ای به 12000 میلیارد تومان دزدی امام رضا نمی کنند و فقط قانون قانون میکنند یعنی ما دزدان تایید کرده ایم این دزدی امام رضا را ، درست است احودی نژاد از قدرت کنار رفته است ولی ما دزدان مجلس شما را استیضاح میکنیم و نمی گذاریم جلوی دزدی ما را بگیرید و حالا جوابیه روابط عمومی وزارت نیرو که اموالش غارت شده است را بخوانید که چه مظلومانه در مقابل این دزدان قدرتمند سخن میگوید: ((وزارت نیرو با صدور اطلاعیه‌ای، واگذاری مستقیم سهام شرکت مهاب قدس به یکی از پیمانکاران بخش راه را تخلف صریح از ماده 20 قانون اجرای سیاست‌های اصل 44 قانون اساسی اعلام کرد.

    این وزارتخانه به منظور تنویر افکار عمومی در ارتباط با مصوبه هیات وزیران درخصوص لغو مصوبه واگذاری 49 درصد سهام دولت در شرکت مهاب قدس برای تامین منابع مربوط به گشایش اعتبار طرح راه آهن گرگان، بجنورد، مشهد، اطلاعیه ای را منتشر کرد.

    در اطلاعیه وزارت نیرو آمده است: وزارت نیرو حصول اطمینان نسبت به تامین آب و برق مطمئن و باکیفیت را ماموریت اصلی خود دانسته و صرفه و صلاح کشور را در پیگیری و تحقق اقداماتی می‌داند که در چارچوب قوانین و مقررات جاری کشور، تحقق این ماموریت را تسهیل کنند.

    بدیهی است این امر نافی اهمیت سایر بخش‌های کشور ازجمله توسعه شبکه‌های ریلی کشور نیست و در همین راستا اتخاذ روش جایگزین برای تامین منابع مالی طرح ریلی مذکور در هیات وزیران در دست انجام است و وزارت نیرو نیز آمادگی دارد فراتر از وظایف و ماموریت های سازمانی در این خصوص با مجموعه های ذیربط همکاری کند.

    بر اساس این اطلاعیه، مصوبه واگذاری مستقیم سهام شرکت مهاب قدس به یکی از پیمانکاران بخش راه، تخلف صریح از ماده 20 قانون اجرای سیاست‌های اصل 44 بوده است چراکه در این ماده ضمن تاکید بر اولویت عرضه سهام در بورس و در اولویت دوم، برگزاری مزایده، اختیار تصمیم گیری در مورد شیوه عرضه سهام به هیات واگذاری محول شده است و براساس ترتیبات صریح مذکور در این ماده، واگذاری سهام به طور مستقیم دارای اشکال قانونی است.

    در بخش پایانی این اطلاعیه با اعلام اینکه وزارت نیرو تصمیم‌های خود را در چارچوب رعایت صرفه و صلاح صنعت آب و برق و با تاکید بر تحقق ماموریت‌های اصلی خود صورت می‌دهد، تصریح شده است که در همین راستا و در شرایط بحران مالی این دو صنعت حیاتی کشور، انتظار می‌رود که سایر دستگاه‌های خدمات رسان با درک شرایط موجود هزینه‌های دیگری را به وزارت نیرو تحمیل نکنند چه در غیر این صورت، پیامدهای ناگوار آن نه تنها یک منطقه بلکه مردم سراسر کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد و بررسی دقیق و کارشناسی موضوع نیز تمام مدیران و کارشناسان دلسوز کشور را به این اطمینان خواهد رساند که لغو مصوبه یادشده اقدامی کاملا توجیه پذیر و در جهت منافع ملی است.)) اموال امام رضا تحت سرپرستی شیخ عباس واعظ طبسی میباشد در مرحله اول 10 در صد کل اموال حق تولیت او میباشد در گوگل سرچ کنید خانه او را در روز اول ببینید و گسترش آنرا در امروز را هم ببینید مابقی اموال امام رضا را هم خامنه ای هرسال با هواپیمای اختصاصی و خدم و حشم هر سال ایام عید نوروز به آنجا میرود و حساب و کتاب میکند همانند اموال بنیاد مستضعفان ، اموال امام رضا هم یک ریالش خیرش به مردم نمیرسد و تنها کسی که از این اموال منتفع میشود آخوند است و باز هم آخوند، خواهش میکنم مسلمانان عزیز ماله کشی نکنید که امام رضا دو تکه استخوان است در قبر!! و این دزدیها به او مربوط نیست! میخواهم ببینم شما که اموالت را وقف امام رضا می کنی مگر روز اول اموالت را به همین دو تکه استخوان نمی دهی!؟ چطور آنروز نمی گویی این دو تکه استخوان این اموال را میخواهد چکار!؟میگویی آن دو تکه استخوان امین و متولی دارد و بنمایندگی از او این اموال را سرپرستی میکند ولی امروز که همان امین و سرپرست دزد از آب در آمده است میخواهی آن دو تکه استخوان را تبرئه کنی!؟ میدانی این استدلالت مثل همین 50 نماینده دزد و عربده کش مجلس است و همان نتیجه حاصل میشود پس هموطن برو این دام بر مرغ دگر نه . والسلام

     
  13. با درود به نوریزاد عزیز،
    شما خیلی‌ بیش از حداکثر، تلاش و کوشش خود را بخرج داده اید، مگر این قشر آخوند‌های حاکم به راه آیند. نمی‌‌گویم بی‌ اثر بوده ولی‌ مستان بادهٔ قدرت و ثروت به یغما برده از ایران و ایرانی، گوش بدهکاری برای شنیدن این حرف‌ها دارند؟ نه‌، اما کارسازی نوشته‌های شما در جاهایی‌ است که خود نیک واقفی کجاهاست و چه اثرات شگرفی دارد که در این مجال نمی‌‌گنجد. بنده پیشنهاد می‌‌کنم دست به یک کار جدید ادبی‌ بزنید که اثرات زیادی دارد و اولین کسانی که خلع سلاح می‌‌شوند خود این آخوند جماعت هستند. بیایید با هر مقاله یک گزینه را برای همفکری تا جمعبندی روبروی خوانندگانتان بگذارید و اولین هم، کلمهٔ ” شرف یا شرافت ” باشد. شرف چیست؟ چه کسی‌ شرافت دارد؟ یک انسان شریف باید دارای چه نمود‌هایی‌ باشد تا لایق شریفی و شرافت باشد ؟ بنده فکر کنم این خیلی‌ از مسائل و مشکلات به ویژه ما ایرانیان را حل می‌کند، زیرا در این ۳۵ سال اخیر این ملاها به جان زده اند تا مفاهیم و شرافت واژه‌ها و کلمات را نیز مثل خودشان لکه دار و پوک و پوچ کنند و از مغز اثر گذاری تهی نمایند. این کار ما را خیلی‌ جلو می‌‌اندازد، دیگر شرف و شرافت وامدار یا متاثر از این نخواهد بود که دارندهٔ شرف یا انسان با شرافت چه عقیده و مرام و مسلک و دین و باورمندی دارد یا ندارد. این راه هزار و یک حیله و دغل را از آخوند جماعت سد می‌‌کند و دستشان را بیش از پیش برای عوام پیرو و مقلد رو می‌کند تا روزی که محو شوند و یک ملک و ملت را به حال خود بگذارند. اگر مصداق‌های مفاهیم شرف و شرافت و شریف جا بیافتند، حتی برای کسی‌ که امروزه به یک بسیجی‌ بالاخانه تعطیل شهره است، دیگر نه‌ تنها امر تقلید منتفی می‌‌شود که اگر هم نشود که دیگر مرجع وی یک مرجع دربار پرست بیگانه با مفاهیم انسانی‌ جا افتاده نیست. دیگر آن شهرهٔ کینه توزی، قدرت پرستی و تشنهٔ خون و غارت را کسی‌ همانی نمی‌‌بیند که امثال مصباح یزدی‌ها برای دوشیدنش، وی را هر شب مهمان خاص یکی‌ ازپیامبران و ائمه مینمایند وبدینسان خیلی‌ از دکان‌ها تعطیل میشود.

    —————–
    درود سام گرامی
    درزمان دانشجویی، یک وامی به دانشجویان می دادند به اسم ” وام شرافت”. به این طریق که دانشجو وام را بگیرد وقول شرف بدهد که بعدها – وقتی کارو باری یافت – پس بدهد. برخی ازدانشجویان وام را می گرفتند و یواشکی می گفتند : ما بی شرفیم و چیزی پس نمی دهیم. دوست من، وقتی همین مفاهیم با شوخی وهرزگی درآمیزند، نفوذ وبردعاطفی ومعرفتی خود را ازدست می دهند. وقتی یک آخوند رسما دروغ می گوید وآدم می کشد بسیار پیش ازآن جام بی شرافتی را سرکشیده است.
    با احترام

    .

     
  14. اصولا این که میگویند نام هیچ باصطلاح روحانی که بهتر است بگوییم دین کاسب پای قراردادی نبوده یک مغله و عوام فریبیست چرا که اینان برعکس امروز سلطان و وزیر نبوده اند !!

     
  15. شاید شما هم شنیده باشید که:

    آنچه حکومت انجام میدهد، با اسلام واقعی متفاوت است.
    اسلام واقعی را نباید به رفتار مسلمانان دانست، اسلام واقعی چیز دیگری است.
    اگر اسلام واقعی اجرا شود، دنیا گلستان میشود.
    اسلام واقعی اسلام طالبانی نیست.
    اسلام عربستان، اسلام وهابیت است و اسلام واقعی نیست.
    اسلام مصر، اسلام آمریکایی است.
    … زمان پیامبر اسلام، همه جنگ و مبارزه بوده است، آیا اسلام واقعی همراه با جنگ و مبارزه است؟ (پیامبر اسلام در 29 جنگ شخصا حضور داشته است)
    بعد از وفات پیامبر اسلام، بر سر جانشینی اختلاف و تفرقه بوده است، اسلام واقعی با کدام گروه بوده است؟
    کجا یا چه دوره ای از اسلام، میتوان یک نمونه موفق از پیاده سازی اسلام واقعی را بیابیم؟

    اگر کسی بدنبال اسلام واقعی باشد، چگونه پیدا کند؟

    قدم 1) در حال حاضر 2 شاخه اصلی در اسلام هست، سنی و شیعه؛ سنی بیش از چندین شاخه فرعی دارد و شیعه همچنین چندین شاخه فرعی دیگر. بین اینهمه کدام اسلام واقعی است؟
    قدم 2) یکی از شاخه ها که به نظرمان منطقی تر هست را به عنوان اسلام واقعی، بطور پیش فرض انتخاب میکنیم.
    قدم 3) در این شاخه چندین مفتی یا مرجع تقلید وجود دارد که بعضی در حلال و حرام ها اختلاف نظر دارند، کدامشان اسلام واقعی را میگویند؟
    قدم 4) بهتر است به قران مراجعه کنیم و خودمان تحقیق کنیم که اسلام واقعی چیست.
    قدم 5) در قران مواردی هست که انسان رابه شک وا می دارد و با زندگی کنونی در جامعه انسانها یا نتایج علمی همخوانی ندارد، مثلا:

    بریدن دست دزد ( المائدة – آیه 38: و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه كردهاند دستشان را به عنوان كيفرى از جانب خدا ببريد و خداوند توانا و حكيم است)
    خوب بودن نوشیدن شراب (النحل آیه 67- و از ميوه درختان خرما و انگور باده مستىبخش و خوراكى نيكو براى خود مى گيريد قطعا در اين[ها] براى مردمى كه تعقل مىكنند نشانهاى است)
    زدن زنان (النساء آیه 34: مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مىكنند پس زنان درستكار فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مىكنند و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاهها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را بزنید پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش] مجوييد كه خدا والاى بزرگ است))
    مجاز بودن برده داشتن ( النور آیه 58: اى كسانى كه ايمان آوردهايد قطعا بايد غلام و كنيزهاى شما و كسانى از شما كه به [سن] بلوغ نرسيدهاند سه بار در شبانه روز از شما كسب اجازه كنند پيش از نماز بامداد و نيمروز كه جامههاى خود را بيرون مىآوريد و پس از نماز شامگاهان [اين] سه هنگام برهنگى شماست نه بر شما و نه بر آنان گناهى نيست كه غير از اين [سه هنگام] گرد يكديگر بچرخيد [و با هم معاشرت نماييد] خداوند آيات [خود] را اين گونه براى شما بيان مىكند و خدا داناى سنجيدهكار است)
    کشتن کافران (النساء آیه 89: همان گونه كه خودشان كافر شدهاند آرزو دارند [كه شما نيز] كافر شويد تا با هم برابر باشيد پس زنهار از ميان ايشان براى خود دوستانى اختيار مكنيد تا آنكه در راه خدا هجرت كنند پس اگر روى برتافتند هر كجا آنان را يافتيد به اسارت بگيريد و بكشيدشان و از ايشان يار و ياورى براى خود مگيريد)
    به کار بردن کلمه «نحن» به معنای ما توسط خدای یگانه! (یوسف آیه 2 و 3 : «ما» آن را قرآنى عربى نازل كرديم باشد كه بينديشيد (2) «ما» نيكوترين سرگذشت را به موجب اين قرآن كه به تو وحى كرديم بر تو حكايت مىكنيم و تو قطعا پيش از آن از بىخبران بودى (3))
    قدم 6) آنچه از قرآن میفهیم درست است یا نه؟ مثلا باید هر کس را کافر تشخیص دادیم را بکشیم؟ باید دست دزد را ببریم؟(همان کاری که عربستان سعودی طبق شریعه انجام میدهد)
    قدم 7) تعبیر آیه های قرآن کار هر کس نیست باید به مفتی ها و مراجع تقلید که عمری مطالعه کرده اند مراجعه کنیم، بنابراین به قدم شماره (3) بر گردیم
    قدم 8 ) اگر بخواهیم به قدم شماره (3) برویم، آیا در یک دور باطل نیافتاده ایم؟

    به نظر شما مراحل بالا برای پیدا کردن اسلام واقعی درست است یا من جایی را اشتباه گفته ام؟

     
  16. آقای نوری‌زاد،

    آینده ایی بس بسیار دردناک در انتظار همه ما ایرانیان و جهنم در انتظار روحانیت است! بد و خوب، تر و خشک همه با هم خواهند سوخت. به نظر این حقیر، انسانهای نیک، با فرهنگ، متمدن و فهمیده هماننده شما باید هر چه زودتر از ایران خارج شده تا شاید بتوانند بعد از ویرانی بزرگ، ایران و “ایرانی‌” از نو بسازند.

     
  17. ابوالفضلي ، ما با اين آقاي نوري زاد آبمون تو يه جوب نميره كه نميره .
    هرچي ميگم بابا دست از سراين برادراي روحاني ور دار و برو دنبال چيزاي ديگه ، گوش نميده كه نميده . بابا جون ، عزيز من ، آقاي محترم ، چرا حرف ِ حسابو گوش نمي دي ؟ مگه اين طفلكي ها چيكار كردن كه هر روز به جون يكي شون مي افتي و هرچي دلت مي خواد بهشون مي گي . چه كار خلاف شرعي از اينا سرزده كه دست از سرشون ورنمي داري.
    عزيزمن ، اينا دارن همون كاري رو مي كنند كه بزرگتراشون كردن. نه يه ذره بيشتر ، بلكه كلي هم كمتر.
    نوري جان . تو براي چي اين قدرحرص مي خوري و دادو فرياد مي كني ؟ چون به خيال خودت يه عده اي دارن به يك عده اي ديگه ظلم مي كنند. چرا اين ظلمو جلادا تشخيص نمي دن ، شكنجه گرا تشخيص نمي دن ، مال ملت خورا تشخيص نمي دن ؟ تو ازكجا تشخيص دادي كه ظلم چيه و ظالم كيه ؟ از گفته ها و شنيده هايي كه داشتي. اگه قراربود تو، با طالبان هم خونه و هم خرجي باشي ، آيا مي بازم به طالبان مي تاختي كه چرا دخترا رو نمي ذاريد برن مدرسه ؟ نه والله .
    ازقديم گفتن : بگو رفيقت كيه تا بگم تو كي هستي. مي دوني چرا ؟ چون همنشينه كه آدمو مي سازه و شخصيت شو شكل مي ده .
    وقتي يك گروهي يك عمر در يك فضاي مخصوص و با افراد مخصوص سرو كله مي زنند ميشن شبيه همون فضا و همون افراد . قبول نداري نمونه برات مي يارم.
    خدا بيامرزِ منتظري رو كه قبول داري . اونو كه يك روحاني خوب مي دوني يا نه ؟ خُب بذار ببينيم همين آدم خوب كه منم درخوب بودن ِ اون شك ندارم چقدر باتو و امثال تو ، به قول با سوادا سنخيت فكري داره.
    در رساله ي اين آقا ، دربخشِ احكام ِ حدود، ص 555 تا 563 سنگسارتاييد شده . كشتن مرتد تاييد شده ، بريدن دست دزد تاييد شده و و و .
    آيا خدا بيامرز منتظري بد آدمي بود ؟ من كه ميگم نه. پس چرا اين احكام وحشتناك رو تاييد كرد؟
    چون فضاي زندگيش محدود بود. فضاي محدود زندگي يعني فضاي محدود فكر. اشتباه نكني و فكرنكني كه اروپا يعني فضاي باز. چه بسيارند كساني كه در ده كوره زندگي مي كنند ولي اهل كتاب و قلم و تحقيق و پژوهش به معناي خواندن و شنيدن افكار موافق و مخالفند و چه بسيارند كساني كه در قلب غرب اند اما جرات رو در رويي با مخالف رو ندارند . فضاي باز يعني جايي كه مخالف همونقدرهست كه موافق . محيط خوب آدمو خوب بار مياره و محيط بد ، بد . محيط حوزه بسته است . روحانيان نسل درنسل ترسيده شدن. هرنسل استاد به شاگرد گفته كه كفار نجس اند. اهل كتاب فلان اند . مذاهب ديگر ناحق اند و شما براي سالم موندن بايد از آنها تبري كنيد. دورباشيد. همنشين نشويد.همه چيزدرهمين كتاب هست و نيازي به كتب ديگرنيست . و اين فضاي بسته آدمايي رو تربيت كرده كه باور دارند حرف حرف اوناست و لاغير. باور دارند كه همه دنيا دشمن اوناهستند و مي خوان اين گوهربي نظيرشونو! ازشون بگيرند. باوردارند كه بايد احكام هزارو دوهزار و سه هزار سال پيش اجرا بشه . باور دارند كه اگه اسم شراب رو آب انار بزارن حلاله . باوردارند كه اينا خيلي حاليشونه . باوردارند كه اينا عالم اند و ديگرون جاهل . واين باورها ، اونا رو بسته و دگم و قالبي بار آورده .
    به اينا ده ها نسل ِ تلقين كردن كه بايد مردم مثل شما بشن نه شما مثل مردم . چرا ؟ چون اينا علما هستند و مردم جاهلين. قبول نداري به فيگورشون، به حرف زدنشون ، به راه رفتنشون ، به حضورشون در مجالس ، به علاقه ي بيش از حدشون براي متكلم وحده بودن ، و ديگرويژگي هاشون نگاه كن.
    شايد خنده ات بگيره اما به عقيده من اينا بيشترشايسته ي دلسوزي اند تا پرخاش. اينا يك مشت اسيرند كه خودشونم نمي دونند. فريب خوردگان ِ جاهلي كه نام عالم روشون گذاشتند. پنجاه سال براي حسين گريستند اما از اصل تاريخ و زندگي حسين بي خبرند . پنجاه سال بريزيد و معاويه لعنت كردند اما از زندگي معاويه و پسرش هيچي نمي دونند. اينا يك وري خوناي تاريخند. مي ترسند حقايقو بفهمند و ايمانشونو ازدست بدن . ايمان اينا از همه چيز بيشترمي ارزه . حتي از حقيقت.
    مي دوني چرا با اين كه حديث ميارند كه علم رو تعقيب كن حتي اگر درچين باشه اما خودشون جرات تماشاي ماهواره رو ندارند؟ چون مي ترسند درايمانشون خللي بوجود بياد. امان از ايمان يافتگان بي تحقيق.
    طفلكي ها فكر مي كنند خيلي محقق اند كه سيصد بار در باب خروج حسين و داستان كربلا خوندن و حتي شماره كفش ياران حسين رو مي دونند. اسم تكرار خواني رو گذاشتند تحقيق. تقصيري ندارند محيط تربيتي شون اينه.

    مبادا با خودت فكر كني كه طالبان بدند . شيعه بده . سني بده . يهودي بده . نه نه نه . همه خوبند اما ، امان از آموزگارِ بد . امان از محيط بد. امان از انديشه ي بد.
    اگر انديشه ي بد ، در محيطي بد ، توسط آموزگاري نادان ترويج بشه ، حاصلش مي شه دزدي ها و آدمكشي هاي ايران ،انفجارات عراق ، پاكستان ، افغانستان و امثالهم.
    تلاش نكنيم به آخوندا بتازيم چون اونا هم مثل ما فريب خوردند. به خودت و من نگاه كن كه تا بيست سال پيش چي بوديم و چي فكر مي كرديم و حالا چي هستيم و چي فكر مي كنيم . اگه ما از محيطي كه داشتيم به هردليل ، بيرون نيامده بوديم ، خيالت راحت باشه كه امروز از اونا دگم تر بوديم .
    طفلكي آخوندا رو چيز كردند. چون فقط يك چيزه كه مي خواد ديگرونو چيزكنه. دلم به حال اينا مي سوزه . ده ها سال براي امام حسين گريه كردم. چند ساليه كه براي خودم گريه مي كنم . امشب ، مي رم تا براي اينا گريه كنم . عزت زياد.

    ——————

    سلام دوست من

    ازاین سخن شما درس آموختم: “…………اينا يك وري خوناي تاريخند. مي ترسند حقايقو بفهمند و ايمانشونو ازدست بدن . ايمان اينا از همه چيز بيشترمي ارزه . حتي از حقيقت………….”
    سپاس

     
  18. درود به اقای نوری زاد عزیز
    چقدر شما تلاش میکنید این جماعت روحانی را از بدبختی نجات دهید ولی گوش نمیدهند و کار خود را میکنند و از انجایی که گفتند روحانی از مسیحیت امده و شکلش با روحانی مسیحیت هیچ فرقی نمیکند واز انها یاد گرفتند ما در دین عالم دینی داریم که سند هیچ استعماری را امضاء نکرده است ما به این جماعت میگوییم که خیلی ها مثل شما امده اند ورفتند برید ببینید هیتلر کجاست قزافی کجاست مبارک کجاست بن علی کجاست استعمار انگلیس بر هند کجاست استالین کجاست بشار اسد چه راهی را پیش گرفته است همه اینها دیکتاتور بودند تاریخ اینها را نگاه کنید ببینید چگونه از بین رفتند و نابود شدند ایا به خاطر فهمیدن مردم نبود و خرد در انها شکل نگرفت هر کس به مردم خیانت کند و دروغ بگوید عاقبتش رفتن است و تو که میگویند اخوند، ملا، روحانی روزی از بین خواهی رفت چون با مردم نیستید چون دروغ میگویید و ریا میکنید و از خون مردم کاخ درست کردید و هر کدام از شما ها حکومت میکنید مردم ایران هم روزی میفهمند و شما ها را کنار میگذارند ان روز دیر نیست تمام دیکتاتور ها را اگر تاریخشان را بخوانید همه در یک شب و در یک روز نابود شدند و شما ها هم به این درد دچار خواهید شد اگر در میان شما روشنفکر هست و عالم بر دین به مردم بپیوندید تا دیر نشده است فردا دیر هست شاید باران خشم امشب یا فردا روز بر شما ببارد کمی بیندیشید تاریخ دیکتاتورها را بخوانید و عبرت بگیرید

     
  19. با درود فراوان بر استاد عزیز.اکنون که برایتان مینویسم گرفتارمعضلی بنام پارازیت هستیم.البته گهگاهی نعمتی میشود این نغمت.چرا که مارا ازپای ماهواره به مقابل یارانه میکشاندوشرف حضور درپیشگاه جانان دل ودرددل کردن باعزیزان را به فرصتی گرانبها بدل میکند.جای شکرش باقیست که این را به لطف فیلتر شکن نمیتوانند ازمابگیرند.چشمشان کورشود.ایل وتبارشان نابود شودانانکه طبل نابودی ملت رابضرب نامردی میکوبند.لنعت شیطان برانانکه شیطان فرشته ای بودکه مغضوب شدنه مشتی خاک ناچیز چون /////////.ارزوی سعادت برای تمام ازادی خواهان جهان راازخدایم میخواهم.یک راننده تاکسی که مردمش را دوست دارد.

     
  20. فدای شکوه نوشته های نوری زاد
    این را بدون ریاکاری وچاپلوسی و هندوانه زیربغل زدن می گویم
    دوستی دارم که ده سال تمام اسیرعراقی ها بوده. می گفت: حاضرم ده سال اسارتم را بدهم و یکی از نامه های نوری زاد را بگیرم
    برقرارباشی مرد

     
  21. با سلام!
    دکتر نوری زاد هر بار شما را در برنامه ها می دیدم به شما افتخار می کردم که با چه قدرتی جلوی افراد ظالم ایستاده اید. شاید به خاطر همین ها بود که سال ۸۸ به خیابان رفتم و در آن روز ها چیز هایی دیدم که نباید می دیدم.
    دکتر نوری زاد، شاید به خاطر همین ها بود که دوست ام را دستگیر کردند. شاید به خاطر همین بود که با عزیزترین کسانم به خیابان رفتم. شاید به خاطر هزاران دلیل دیگر بود که به خیابان رفتم. شاید بیشتر از آن به خاطر زندگی خود ام بود که به خیابان رفتم.
    اما روزی فرا رسید که من از شما گله دار شدم. روزی که بارها و بارها عکسی را که در خانه اهل قلم گرفته اید را نگاه می کنم.
    جناب دکتر، شما در آن روز برای یارانتان صحبت کردید. شما و دکتر خزعلی برای جوانانی صحبت کردید که یکی از آنان ظلمی در حق من که تا به امروز دچار خود خوری شدم. شاید این را که می نویسم به تمسخر بگیرید شاید درک نکنید. اما حرف من این است که شما نمی توانید افراد اطرافتان را تغییر بدهید تا ظالم نباشند شما می خواهید جلوی تجاوز را بگیرید چگونه افراد اطرافتان همان گونه است.
    دکتر نوری زاد وقتی اینها را می نویسم دچار بن بست شده ام. شاید آخرین حرف هایم باشد. شاید شما این ایمل را نخوانید و شاید این را مسخره بازی بدانید. اما تنها کاری که بعد ۷ماه بن بست ذهنی انجام دادم همین نامه به شما بود. به امید اینکه نامه من را خوانده باشید.
    یا حق

     
  22. سلام آقای نوری زاد عزیز
    نمی دانم این آمار گینس را دیده ایدیا نه
    برایتان می فرستم بدنیست یه نگاهی بهش بندازین

    ————–

    رتبه های اول کشور ایران در “کتاب گینس” :

    در چه زمينه هائي ايران در جهان مقام اول را دارد؟

    رتبه های اول ايران در دنيا :

    1- بيشترين توليد پسته

    …2- بيشترين توليد خاويار

    3- بيشترين توليد خانواده توت

    4- بيشترين توليد زعفران (80% کل توليد جهانی)

    5- بيشترين توليد زرشک

    6- بيشترين توليدميوه آلويي (از قبيل شفت وگيلاس وغيره )

    7- بالاترين دمای ثبت شده روی سطح زمين (70.7 درجه سانتيگرد در کوير لوت)

    8- بيشترين تلفات انسانی در سرما و کولاک برفی (4000 نفر در کولاک سال 1350 کشته شدند، ميزان بارش برف 8 متر در 5 روز)

    9- بزرگترين واردکننده گندم

    10- بيشترين فرار مغز ها

    11- بيشترين نسبت زن به مرد در مدارس و دانشگاه ها (1.23 زن در مقابل هر مرد)

    12- بالاترين ميزان تشعشات زمينی، با شدت سالانه 260 ميلی سيورت در رامسر (مقايسه= يک عکس راديوگرام سينه 0.05 ميلی سيورت، ميدانهای اطراف چرنوبيل 25 ميلی سيورت)

    13- بيشترين تعداد زمينلرزه های بزرگ (بالای 5.5 ریشتر)

    14- دقيقترين تقويم دنيا (تقويم جلالی)

    15- بيشترين مصرف ترياک و هرويين (امريکا بيشترين مصرف كوكايين را دارد)

    16- بيشترين تعداد تغيير پايتخت در طول تاريخ (تهران سي و دومين پايتخت ايرانست)

    17- کهنترين کشور دنيا (تاسيس شده در 3200 سال قبل از ميلاد مسيح)

    18- ميزبان بزرگترين جميعت مهاجر جهان (اکثرا عراقی و افغانی)

    19- بزرگترين توليد کننده فيروزه

    20- بزرگترين منابع روی در جهان

    21- بزرگترين توليد کننده و صادر کننده فرش های دست بافت (75% کل توليد جهانی)

    22- بيشترين شتاب پيشرفت توليد علم و تکنولوژی در جهان (340000% رشد در طول 37 سال 1349-1387، شتاب رشدی يازده برابر متوسط جهان در سال 1388, رشد سالانه کنونی 25.7%)

    23- بزرگترين سيستم بانکی اسلامی (کل سرمايه 236 ميليارد دلار)

    24- بالاترين ميزان وابستگی به انرژی (بيشترين اتلاف انرژی در جهان)

    25- بزرگترين منابع انرژی هيدروکربن (گاز و نفت با هم، با ارزش 14000 ميليارد دلار بر حسب قيمت جهانی 75 دلار هر بشکه نفت)

    26- بالاترين تناسب ذخاير به توليد برای نفت در جهان(با ميزان توليد کنونی ايران معادل 89 سال ذخاير نفتی دارد)

    27- ارزانترين پايتخت جهان (طبق تحقيق شبکه خبری سي ان ان تهران ارزانترين پايتخت جهانست)

    28- بزرگترين فوران چاه نفت در تاريخ (نشت چاه نفتی قم در سال 1335 سه ماه ادمه داشت با فوران روزی 125000 بشکه نفت، ارتفاع فوران 52 متر، مقايسه با نشت نفتی خليج مکسيکو با خروج سه ماه 53000 بشکه در روز)

    29- بالاترين آلودگی ديوکسيد گوگرد در هوای شهری

    30- قديميترين منبع مصنوعی يا ساختگی آبی جهان با قدمت 2700 سال (قنات گناد آباد هنوز هم آب 40000 نفر را فراهم ميکند)

    31- بزرگترين مجموعه جواهرات در جهان (جوهرات شاهی ايران در موزه بانک مرکزی ايران بزرگترين گنجينه جوهرات جهانست)

    32- کهنترين امپراتوری جهان (هخامنشيان اولين ابرقدرت تاريخ بودند و در اوج قدرت بر 44% کل جميعت جهان حکومت ميکردند که اين بالاترين درصد جميعت تحت يک دولت در تاريخ هم هست)

    33- بيشترين تعداد تلفات در جنگ شيميايی (100000 کشته و 100000 زخمی در جنگ با صدام، ايران همچنين دومين رتبه تلفات تاريخ را بر اثر سلاح های کشتار دست جمعی بعد از ژاپن دارد)

    34- بيشترين تعداد و تناسب شيعه گان در جهان (89% جميعت ايران)

     
  23. با سلام. من هم در دکترای سراسری هم در آزاد با پدیده جالب نقص در پرونده مواجه شدم. من مسلمانم من شیعه هستم من ایرانی هستم پدر من جانباز 70 درصد هست من پرونده امنیتی یا اخلاقی ندارم من فعال اجتماعی هستم و تا جایی که می توانم به همه کمک میکن. نمی دانم چرا باید در کشورم من را دور بیندازند در سال88 وزارت اطلاعات با عنوان عدم التزام به نظام از استخدامم جلوگیری کرد حال هم که اجازه ادامه تحصیل نمی دهند. راهنماییم کنید چه کنم. با تشکر در صورت صلاحدید اطلاعات دقیقتر و اسناد این موضوعات پیش آمده را برایتان ارسال میکنم

    ——————–
    سلام حمید گرامی
    همه ی ما باید تلاش کنیم واین بی عدالتی را آشکارسازی کنیم وحتی به مجامع جهانی اطلاع بدهیم. ما را چاره ای نیست. شمشیراقتدار دردست زنگیان مست افتاده وآنان برای حذف عقل وعقلانیت دراین ملک با هم همقسم شده اند. ما چرا باهم برای اثبات حقانیت خود با هم همقسم نشویم؟
    با احترام

     
  24. جناب نوري زاد بزرگوار سلام
    اميد وارم كه شاد و سلامت باشيد
    قلبا مايل بودم كه به طريقي شخصا به عنوان يك جوان بهايي از شجاعت و شهامت حضرتعالي براي باز گشت عدالت و برابري به اين مرز و بوم تقدير و تشكر كنم ، روز پنجشنبه شما را در نمايشگاه ساز استاد شجريان زيارت كردم خواستم كه آنجا خدمت برسم و منويات قلبيم را ابراز كنم اما فرصت دست نداد .
    باعث افتخار بنده مي باشد كه در ايامي زندگي ميكنم كه چنين انسان هاي شريفي اينگونه مقابل هر ظلمي ايستادگي كرده و مروج عدالت و برابري هستند . براي من و تمام جوانان نسل امروز درسي بزرگ و ارزشمند ميباشد .
    از درگاه حق مزيد تائيدات را براي شما مسئلت مي نمايم و هر روز براي موفقيت جنابعالي در مسير سازندگي دست به دعا هستم .
    اميدوارم همواره سلامت و پيروز باشيد
    فريد
    ——————–
    سلام فرید گرامی
    من نیز برای شما وهمکیشان شما وهموطنان بهایی ام روزهای خوبی – درجبران سالهای مرارت وسختی – آرزومی کنم
    به امید روزهای خوب وخوب تر
    با احترام

     
  25. جناب آقای نوری زاد
    با درود و احترام فراوان
    کمی پس از بلند شدن صدای فریادتان، از یکی شنیدم که میگفت باورش مشکل است که کسی بعد این همه سال تازه به درک این حقیقت دست یافته باشد که همه عمرش را پشت سر دروغ پی حقیقت بوده و بی شک بسیاری هم با او هم باورند. اما کسان بسیاری را میشناسم که این سالها بر مرگ لحظات بی لذت عمرشان تاسف خورده و برگور زندگی سوخته خویش نشسته و زار میزند در حالیکه باید مراقب باشند مبادا صدای گریه شان به گوش نامحرمی برسد!
    من اما با صدای بلند گریستم لیکن در قبرستان زندگیم نه کسی پیدایش شد که مرا ببیند و نه حتی صدایم را بشنود! پس راهی نیافتم مگر آنکه بنویسم بلکه بتوانم همدردانم را از دور یا نزدیک بیابم، به این امید که با شناخت درد، به درمان اندیشه شود.
    و اکنون حکایت زنده بگوری زندگی من داستانی شده با عنوان “یکی مانده به دیگری” که با احترام و افتخار تقدیم شده به شجاعت و صداقت جنابعالی. شاید باید ابتدا اجازه شما را میگرفتم اما درد مشترک ما و رنجی که از این درد ناخواسته و بی بنیان انسانی برده ایم سبب این گستاخی شد.

     
  26. آقاي دكتر نوري زاد.سلام.سايت شما بسيار جذاب و آموزنده است.بشرط اين كه ناراحت نشويد بسياري از وقت ها نظريه نويسان بهتر ازشمامطلب مي نويسند. يك اشكال بزرگ كه دارداين است كه تا مي خواهند به قول آن نظريه نويس جدال انديشه شروع شود شما با مطلب جديدي كه مي گذاريد جلو اين دعواي نويسندگان را مي گيريد و به قول معروف حرف آنها را شهيد مي كنيد. البته من منكراين نيستم كه شما سرنخ مي دهيد و بقيه به دنبال مي آيند واين خيلي خوب است امافرصت براي نظريه نويسااگه بيشترباشه بهتره. ببخشيد.

     
  27. تابستان 1359 دراوج اختلاف آقایان بهشتی وبنی صدر درهمین ایام به مشهد مسافرتی داشتم .درشهر اعلام شده بود آقای تهرانی در سالن مهرا ن سخنرانی دارند وقتی رفتیم انبوه جمعیت جوان درروی سکو ها و داخل سالن بودند دراین هنگام آقای تهرانی وارد شد! جمعیت یک صدا فریاد می زدند : درود برتهرانی!…واو بااشاره دست جوانان را ازاین شعار منع میکرد. اوبه سرعت پشت میکروفن قرار گرفت وبا تمام توان فریاد کرد: لعنت برآنکه بگوید درود بر تهرانی!………سکوتی عجیب سالن را فرا گرفت……او ادامه داد بگویید درود برخدا درود برقرآن درود برآزادی……تهرانی کیه!….برای خود بت درست نکنید شما تازه از زیر ستم وبت آزادشده اید…./اگر یادتان باشد او ازاول گفت ما باید مساجد را اداره کنیم ودر کار های دیگر اهلش رابگماریم براساس ان الله یامرکم ان تودالامانات……../ در همین سخنرانی هم میگفت هرکس که کاری را بلد نیست ومیگوید فعلا تعهد بر تخصص مقدم است به نظر من اصلا تعهد ندارد!….

     
  28. آقای نوری زاد گرامی درود،اگر یادتان باشد آقای خمینی روزاول ورود به ایران در بهشت زهرا،درتهران گفنتدکه من به قم میروم و ….ای امیران من بشما می گویم خودتان بخودتان حکومت کنید نه امریکائی ها و……ایشان چند روزی رفتند قم ولی ریاست وقدرت وحکومت ارزان بدست آمده را نتواست به آسانی ازدست بدهد وقدرت رادردست گرفت .بعددیدم چه بلائی سرآن امیران خوش باور آورد.حال شما باور داریدآقایان روحانیون در تمامی ارگان های دولت صاحب منصب و مقام هستندرها کنند وبروند دنبال مسجدو منبر! بس اشتباه مگر…….علی اکبر

     
  29. نوریزاد عزیز!
    با درود فراوان، من همان ناصر کمونیست هستم کە مدتی پیش برایتان نوشتم. چە خوب دوبارە از رو‌حانیان نوشتید و جایگاهشان. نکند آنانی را فراموش کنیم کە آنان هم بە اندازە همین روحانیان در قدرت کنونی دستشان بە خون آلودە است. منطورم مثلا همین آقای صانعی میباشد. فقط همین گفتەهای زیر را از آقای صانعی ببینید کە بە عنوان دادستان انقلاب اوج دوران کشتارها چە فرمایشاتی فرمودەاند:
    یوسف صانعی، دادستان، تیرماه ۱۳۶۲، روزنامه جمهوری اسلامی
    “نکند امروز که آرامش داریم و مسئولین که امروز امنیت دارند، آن پدر و مادرهای ضد انقلاب از مسئولین سراغ آزادی فرزندانشان را بگیرند که هرگاه سراغ این مسائل رفتیم، سراغ قتلگاه حزب برویم [و با دیدن نمونه جنایات آنها، تصمیم به آزادی آنها نگیریم]. اینها توبه کنندگان نیستند، می آیند بیرون افعی می شوند. مسئولین مملکت و ملت یک وقت تحت تأثیر قرار نگیرند. هرگاه تحت تأثیر قرار گرفتید سراغ جنایت هایشان بروید.
    زندانی بودن آنها مرضیّ خدایی [مورد رضایت خدا] است. حرکتی نشود که ما خدای نکرده علیه دادگاه انقلاب حرف بزنیم. امروز با تلاش برادران سپاه و کمیته ها و شهربانی و دادگاه های انقلاب بوده که ما هستیم و الّا آنها رحم ندارند.
    [آنها] خائنین به مملکت هستند و به پدر و مادر خودشان هم رحم نمی کنند و باید به مجازاتشان برسند. من اینجا به عنوان یک مسئول قوه قضائیه دست آن عزیزانی را می بوسم و حاضرم کفش هایشان را جفت کنم که با دست های پرتوانشان ضد انقلاب را گرفتند و به دادگاه بردند و به مجازات رساندند. آفرین بر آنها. نکند ما به دادگاه های انقلاب بدبین شویم.”
    یوسف صانعی در سخنرانی سال ۱۳۶۴ خطاب به گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی و هوادارانشان:
    برگرفته از کتاب “بازخوانی دیدگاه های سیاسی و فقهی آیت الله صانعی”، امید حسینی
    “آن روزی که علیه آنان به عنوان مفسد کیفرخواست صادر می شود، قوم و خویش‌ها به التماس نیفتند و فلان روحانی را نبینند”
    “امید ضد انقلاب از اوین باید قطع باشد. اوین باید محیط ترس باشد. اوین باید محیط رعب باشد. این اشتباه است که بگوییم آقا هیچ کس نترسد، نه آقا! ضدانقلاب باید از اینکه می گویند می بریمت اوین لرزه بر تنش بیفتد.”
    میبینید؟ آیا آقای صانعی و یا آقای موسوی اردبیلی و یا همین آقای میر حسین موسوی و یا کروبی زرەای از جنایتهایشان در این دوران گفتەاند؟ فقط اینکە در رقابت با آقای خامنەای خودشان را کمتر از ایشان نمیدانند، خود بە خود آنان را در جایگاە انساندوستان و روحانیان مخصوص و دوست داشتنی قرار نمیدهد.
    بە نطر من باید بیشتر بە همین قشر از روحانیان پرداخت و آنان را ار پستوگاههایشان بیرون آورد. بزرگترین جنایتهای تاریخ بشری اتفاقا بە دست همین آقایان امروز اصلاح طلب انجام گرفتە است. نباید تاریخ را کتمان کرد. اتفاقا شما هم باید این طیف را افشا کنید. بە این طیف بگویید حالا کە از قدرت راندە شدەاند، بیایند بگویند و اگر قرار است کە از مردم معذرت بخواهند اینان هستند کە در کشتار نزدیک بە ١٤٠٠٠ نفر در دهە ٦٠ شرکت داشتەاند، تارە اگر جای معدرتی باقی ماندە باشد. پس آشیانە این زنبوران را بە هم بریزید.

    ————-

    درود ناصرگرامی
    فرو شدن به گذشته ها و برآوردن اسنادی برای خاکمالی کردن یک فرد، دوست من، همان رویه ای است که عمله های جور وآدمهای رشد نایافته بدان دست می برند. من هرگز شما را با آنان مقایسه نمی کنم بل شما را به این مهم اشارت می دهم که: به روی افراد با هرگذشته و خصلت و مرام و پرونده ای که داشته اند، واگر امروز به فرد دیگری بدل شده اند که آثار رشد درآنان مشهود است ، آغوش بگشاییم که اینان دوستان و همراهان مایند. ما باید بگردیم وهمدیگر را پیدا کنیم و به روی هم آغوش بگشاییم. با این شرط که خائنان و دیو سیرتان را دراین آغوش گشوده جایی نباشد. همین آیا کافی نیست؟
    با احترام

    .

     
  30. Ba sepas az maghalate khoobetan. Kash mishod az maghalat copy gereft. Ba sepas mojadad.

     
  31. بازهم سلام وعرض ادب
    نامه کاکه احمدمفتی زاده مردپولادین زندانهادرسال ۵۸خطاب به آقای خمینی: “اخیراً پیش نویس قانون اساسی انتشار یافته و در ماده ۱۳ آن مانند قانون تفرقه انداز گذشته فقط مذهب جعفری به رسمیت شناخته شده‌است . مفاد این جمله با این که حکومت ایران اسلامی است نه مذهبی سازگار نیست . اکنون در این مرحله حساس تاریخ ساز، ما نه تنها در برابر امروز و ایران بلکه در برابر عالم اسلام و بشریت و تاریخ آینده مسئولیت داریم.من مشکلات امام را درک می‌کنم . می‌دانم که گروهی خواستار امتیازدادن به مذهب جعفری هستند و استدلال می‌کنند که اکثریت مسلمانان ایران جعفری مذهب می‌باشند . یا این که می‌گویند روحانیون اهل تشیع در راه اسلام و علیه طاغوت جان فشانی کردند، اما گروهی به نام علمای اهل سنت در همان سالها ثناخوان رژیم بودند و امثال این استدلالها؛ اما امام باید این برادران را متوجه سازد که:اولاً جهاد عبارت است از ایثار و گذشتن از خود، نه گرفتن آفرین و امتیاز .ثانیاً اسلام نامی است خدایی و تشیع و تسنن اسمایی است که خود ساخته‌ایم و اگر افتخاری باشد در نام خدایی است نه در تشیع و تسنن .ثالثاً استقرار نظام شاهنشاهی، اموی و اخلاف آن با گرفتن قدرت شورا و جمع کردن نیروی حکومت و دولت در سلطنت، موجب تفرق امت واحد گردید و این تفرق قرنها مسلمانان را به جان هم انداخت و برادران را با دست برادران چه در ایران عهد ” صفویه ” و چه در عهد ستمگران دیگر، در ایران و نقاط دیگر قتل‌عام کرد و اکنون نوبت آن است که مسیر انحرافی تاریخ را تصحیح کنیم و از تفرق خصومت آور به سوی وحدت و برادری اسلامی بازگردیم و این خود بزرگترین ” ماصدق ” وحدت کلمه‌است که رمز پیروزی بوده و امام همیشه بر آن تکیه می‌کند .رابعاً نیروهای اهریمنی شکست خورده استعمار، چه داخلی و چه خارجی، همیشه در پی یافتن حربه‌های تفرقه و ایجاد آشوبند تا بر انقلاب ما چیره شوند و سلطه خود را باز یابند و این امتیاز مذهبی در واقع امتیازی است بسیار خطرناک که به دست این نیروها داده می‌شود و برای مسلمانان چه شیعه و چه سنی کمترین مزیت عملی در بر ندارد .خامساً اگر در ایران اکثریت مسلمانان را اهل تشیع تشکیل می‌دهند، در سایر کشورهای اسلامی اهل تشیع یا اصلاً نیستند و یا در اقلیت می‌باشند و اقدام انقلاب اسلامی ایران اثری قاطع در روابط اسلامی مسلمانان دیگر دارد و با دادن امتیاز رسمی بودن به مذهب جعفری در ایران، مسلمانان را در کشورهای دیگر نیز به جان هم می‌اندازد و باز آتش خصومت و برادرکشی را برای قرنها روشن می‌کند .صرف نظر کردن از این امتیاز، سرمشقی است برای استحکام و پیوند برادری اسلام در همه جا و افتخاری است تاریخی که به نام انقلاب اسلامی ایران به ثبت می‌رسد و پاداش آن بالاتر از آن است که به حساب آید .امیدواریم رهبر انقلاب بتوانند این حقایق را که یقیناً اکثریت قاطع برادران آگاه مخلص شیعه به آن اذعان دارند به اقلیتی که بدان توجه ندارند تفهیم فرمایند تا اهلیت خود را در برابر خدا و دین خدا و بندگان خدا به بهترین وجه به پایان برسانند و اگر جز این باشد، بیتردید نه در ایران قابل قبول خواهد بود و نه عالم اسلام در برابر آن بی تفاوت خواهد ماند.” روزنامه اطلاعات ، ۳۰ / ۳/ ۱۳۵۸، ص ۸.].

    ————–

    سلام فاروق گرامی
    قرارشد با همدیگر یک سایت مخصوص کاکه احمد مفتی زاده راه بیندازیم. قرارشدچی؟

     
  32. « هزار سعي بكردم كه سر عشق بپوشم / نبود برسرآتش ميسرم كه نجوشم »
    سال هاست كه با خود عهد كرده ام تا به سياست و سياسيون نزديك نشوم اما ، چكنم كه سياست و دين ، چون هوا مرا احاطه كرده و دمي نمي توان زيست بي اينكه دين و سياست در زندگي ات اثرنگذارند.
    يك شهروند آلماني مي گفت :‌ شما روشنفكران ايراني چرا اين همه با دين و دينداري سرو كله مي زنيد . چرا به كار هاي ديگري نمي پردازيد و تمركزتان بردين قرار گرفته است . گفتم : تو از دين ما بي خبري و فكر مي كني كه درايران دين همان نقشي را دارد كه در اروپا دارد . اين روشنفكران نيستند كه با دين كار دارند . دين است كه دمي مردم را راحت نمي گذارد. دخالت هاي دين از آغاز تولد شروع و تا رفتن به قبر در زندگي انسان ايراني ادامه دارد .
    «سياست ما عين دينانت ماست.» اين جمله ايست نغز و پُرمعني .
    ما مي خواهيم با استبداد كه محصولي ازسياست موجود است مبارزه كنيم و هيچ تلاشي براي شناخت آن بكار نمي بريم . حكايت ما، حكايت كسي است كه نمي تواند آرام بخوابد اما كوشش نمي كند تا بداند چه چيز او را ناآرام كرده و رنج مي دهد. اگراستبداد و خود كامگي برخواسته از شرايط سياسي است و سياست ما عين ديانت ماست بهتراست به شناخت دين بپردازيم تا سياست حاكم را شناسايي كنيم .
    من نمي دانم چرا بعضي نويسندگان ، ميلي به كندوكاو در اعماق مشكلات را ندارند و همه ي هم و غم خود را صرف زدن شاخ وبرگ درختي مي كنند كه مزاحم رفتن و آمد آنهاست و سبب جمع شدن مارو مور گشته است ؟
    شايد، براي اين است كه اگر چه چند دهه از عمرشان گذشته و اگر چه درس و كتاب بسيار خوانده اند و اگر چه از نابساماني ها رنج بسيار مي برند اما ، اسير خاطرات دوران كودكي و تلقين هايي هستند كه در هنگام طفوليت جان و روحشان را پُر كرده است.
    تعجب مي كنم كه با وجود اين كه مي بينند روحانيون كاري خلاف شرع انجام نمي دهند بازهم آنها را به تير شماتت مي زنند و با شلاق سرزنش زخمي شان مي كنند. منطقي باشيم و براي دمي هم كه شده ، دست از تعصبات برداريم . كدام روحاني خلاف شرع كار كرده كه ديگر روحانيان براو نشوريده اند؟
    مبناي عمل روحانيون عرف نيست ، شرع است . عرف در طول تاريخ تغيير مي كند اما شرع لايتغيير است . اگر براستي كتب آسماني از سوي خدا فرستاده شده باشند ، شرع هرگز تغيير نبايد بكند چون كلام خدا تغيير نكرده است . اما عرف به دليل شرايط تاريخي و جغرافيايي قابل تغييراست.
    حجاب درشرع لازم و واجب است چه در سيبري يخبندان باشي و چه در سرزمين هاي داغ و سوزان خط استوا. نماز واجب است چه درمريخ زندگي كني و چه در زمين . روزه واجب است اگر چه روزگير در درقطب با روزهاي شش ماهه باشد يا در كشوري كه روزش چند ساعت است . شرع به شرطي كه شرحش نكنيم و تفسيرش نزنيم ،شرايط نمي شناسد اما ، عرف تابع و متاثر از شرايط است .
    روحانيون تابع شرع اند. كسي حق ندارد تا زماني كه كارشان موافق شرع است به آنها تهمت دزدي ، آدمكشي و غيره بزند. چرا يك قاضي را اگر موافق قانون عمل كند و فرمان كشتن كسي را بدهد آدم كش نمي گويند اما روحاني را كه موافق شرع عمل كرده و همين كار را نموده متهم به آدم كشي مي كنند؟
    اگر نقصي در قانون است بايد شجاعانه ، قانون را نقد كرد نه مجري آن را . كار روحانيون ، بشرط اين كه هركس خود را اسلام شناس نخواند و دين من درآري نيارد ، موافق شرع است و عذرشان موجه .
    كساني مثل بازرگان و سروش كه شرع را تفسير به ميل مي كنند ، همان كساني هستند كه دين من درآري مي آورند. عقل و منطق نمي پذيرد كه صد ها آيت الله و مفتي كه همه ي عمر به مطالعه دين پرداخته اند از دين چيزي ندانند و عبدالعلي بازرگان كه تخصص اش چيزي ديگر است از دين بداند؟
    دين همان است كه مصباح مي گويد نه آنچه سروش مدعي اش است . نگاه كنيد به جامعه و مدعيان دين شناسي . هركس به هراندازه سواد و با هراندازه اطلاعات مدعي است كه عالم دين است و اسلام شناس ؛ و بهتر از مكارم شيرازي از دين مي فهمد . آيا عقلا درست است كه جوانكي بيست ساله مدعي بشود كه مكارم پير اسلام را نمي فهمد و او مي فهمد ؟
    لاريجاني ، فلاحيان ، مصباح يزدي ، پورمحمدي و امثالهم كاري برخلاف اسلام نكرده اند كه اين همه داد و فرياد و فغان برخواسته است .
    عجبا كه به شیخ علی فلاحیان مي گويند : «سالهای سال درهیبت دراکولایی خون آشام به تلخ ترین شیوه ها خون ریخت وخون نوشید.» و توجه نمي كنند كه اين فرد ، قدمي فراتر از شارع دين برنداشته است و همه خوب مي دانند كه براي اين حرف سند بسيار وجود دارد.
    من نمي دانم چرا اگر كسي كاري را در پيروي از كسي كرد ، پيشرو مقدس است و قابل ستايش، و مقلد نابكاراست و قابل سرزنش .
    چرا ما به جاي نقد انديشه اي كه اين شيوخ از آن برخاسته اند ، به نقد شاگردان مي پردازيم . آيا وقت آن نرسيده كه به جاي تلف كردن عمر و ماندن در ظاهر، به اصل و ريشه ها بپردازيم ؟ آيا ملايان شيعه و سني كه در طول تاريخ هزاران خون را ريختند و هزاران افسون بكار بردند همه و همه از يك منبع و يك آبشخور فكري تغذيه نكرده اند؟
    مگر مردم اين سرزمين بدون فشار و زور به جمهوري اسلامي راي ندادند ؟ و مگر اسلام از آغاز تا امروز با صلح و صفا گسترش يافت ؟ مگربنيان گذار ديني كه ايرانيان به آن راي دادند و جمهوريشان را با آن درآميختند گاندي بود؟
    بهتراست از سرگشتگي بيرون بياييم و يك راه را انتخاب كنيم و به قول نويسنده يا زنگي زنگ شويم و يا رومي روم . يا اسلام را بپذيريم و باور كنيم كه نه امروز و ديروز بلكه درطول قرون ، اين تفكر به همين گونه عمل كرده است و افرادي مثل ابوبكر و عمر و عثمان و علي ، هزار بار بهتر از ما اسلام را مي شناختند و با اين شناخت وسيع ، دمي شمشيرشان بي حركت نمانده، و زبير سي هزار برده داشته و اين كارخلاف اسلام نبوده است. ويا ، بدون اين كه تحت تاثير مبلغين دين قرار بگيريم به كندوكاو و بررسي انديشه ديني ، به پردازيم و تفكري را نقد كنيم كه آخوند مي پرورد و او ، موافق را رشيد و مخالف را نابود مي كند.

     
  33. با سلام خدمت جناب نوری زاد
    شما نگران این عزیزان روحانی نباشید اینها از طرحهای غربیها اطلاع دارند و نگران هم نیستند زیرا طبق برناامه ای که وجود دارد و در حال انجام نیز می باشد پس از خدمات عزیزان روحانی و آخوند به اربابان کهنه کارشان نه از ایران اثری خواهد بود نه از ایرانی .
    بنا بر این اینان در حال دریافت سهم خود بوده و با آن تا پایان عمر به خوبی و خوشی در اروپا و امریکا زندگی خواهند کرد و آن موقع مطمین نیستم که من و شما در کدامین کشور زندگی می کنیم ایران جنوبی یا ایران شمالی به هر حال دم غنیمت است و تا آن موقع افتخار هموطن بودن را داریم

     
  34. سلام بر ازاده مرد .الان در سایتها میخواندم1/فقط از میراث فرهنگی در دولت پاک !! محمود 47000 سند و نقشه و اسناد نقاط باستانی که حتی متعلق به زمان اون خدا بیامرز به سرقت رفته وبعضی در منوچهری تهران به فروش میرسد 2/ در تامین اجتماعی 20000 سند هم به سرقت رفته ای مردان ازاده ایا همچون حکومتی شایسته ما بود و هست ؟؟ به قول بعضی ها دیگه کش ندید.

     
  35. نميدانم خواب ميبينم يا اين نوشته ها واقعيست در حيرتم اينهمه جسارت و شهامت در پردازش كلام همراه با نقد شلاق گونه چگونه از فردي همچون دكتر محمد نوري زاد كه خود سالهاي سال يكي از دلسوزان و مريدان اين حكومت بوده صادر ميشود ؟….و در عجبم چرا هيچ مقامي هم پاسخ نميدهد وقتي پدران ما ميگفتند در محدوده سياست نه تنها وارد نشويد بلكه راه خود را كج كنيد و كر و كور باشيد حالا ميفهمم براستي سياست بسيار پر رمز و راز است ونه تنها پدر و مادر شايد اصلا بي ريشه هم باشد هر چند از طرف ديگر ريشه هايش انقدر در بين خاكها پراكنده است كه باز بيني ان كار هر كسي نباشد . روي هم رفته حد اقل ميتوان نتيجه گرفت كه به قول جناب اقاي احمدي هيچ كس بخاطر اظهار نظر مورد تعقيب واقع نميشود و اين هم بهترين نمونه و مدرك دنيا پسند حالا دشمنان ما چه جوابي دارند ؟در كدام يك از كشور هاي اين منطقه كسي جرات دارد اينگونه بي پروا مطلب بنويسدو كسي هم او را مورد پرسش قرار ندهد؟

     
  36. نورىزاد عزيز باور بفرماييد وقتى با فريب خورده هاى خشكه مقدس كه عقل و فهم خود را به جرم ديدن پلشتىها و زشتىهاى امام زمان(بگمان خودشان) خويش به جزيره اى در وسط اقيانوس جهل و نادانى و تاريكى تبعيد كرده اند روبه رو مىشوم و از مقصودشان جهت كاشتن خاربن و انداختن سنگ در راه ناهموار جهالت خود خواسته اشان مىپرسم و جوابهاى سرشار از شعف و شور ناشى از اعمال باطلشان را مىشنوم, دستهاى اندوهى كشنده چنان سينه ام را مىفشارد كه تمام آرزوهايم زير دردى سنگين له مىشود! وقتى كوره راه بن بست خود را با فصاحتى مهوع و بلاغتى فضيح برايم بازترسيم مىكنند عمق فاجعه را در چشمان مات و بىعمقشان مىبينم و اوج تبهكارى و حيله گرى شيطان را با ترس و دلهره نظاره مىكنم! باور كنيد اين روزها شيطان اوج هنرنمايى خود را به نمايش گذاشته و قاه قاه خنده هايش دلهاى نازك ما را به لرزه درآورده كه اينچنين نظاره گر صحنه نمايش پر از فريب و نيرنگ و تماشاگرانى به وجد آمده از صحنه آرايىهاى زشت و پليدش هستيم و جرات كشيدن نفسى غيرهماهنگ با تماشاچيان مدهوشش نداريم!

     
  37. با درود خدمت جناب نوری زاد عزیز ؛ یاد دروغ های ریز و درشت دوران به اصطلاح انقلاب-بخوانید زلزله-که می افتم با خود فکر می کنم ما چقدر ساده بودیم ااااا . انقدر چرندیات به اسم فساد نظام گفتند –چرندیات را به حدی رسانده یودند که گفتند شهبانو فرح درون وان پر از شیر استحمام می کنه- که حال که اوضاع را نگاه می کنی یاد قضیه کفن دزد می افتی به ما نگفته بودند-بخوانید فریب دادند- که شخصی مانند خمینی یکی از عمده اختلافش با شاه بر سر اعطا؛ حق رای به زنان بود و یا دادن اصلاحات ارضی – انقلاب سفید بحق انقلاب صحیح و پر برکت برای جامعه انوقت ایرن بود –بود. اری این قشر جماعت-اخوند- دانش امروزی که ندارند تازه توجیح گر هر فسق فجوری هم به اسم حفظ نظام می باشند بحق مرحوم اقای منتظری استثنا بود اگر چه خود ایشان هم (مرحوم منتظری) هیچگونه اعتراضی نسبت به قانون نانوشته یا روسرد یا توسری (حجاب اجباری) نداشت اخوند –حیف کلمه روحانی که بار معنوی داره- درون نظام بیرون نظام نداره همه سر ته یک کرباسند . نمی دانم شعار امر به معروف و نهی از منکر فقط برای حجابه؟ااا جنابعالی از شخصی مثل مرحوم ایت الله بهجت و یا ایت الله وحبد خراسانی شنیدید به این همه اجحاف و فساد اعتراضی کرده باشند؟ مسلما نه اگر همین امروز صدا و سیمای ضرغامی مثلا الت موسیقی را در حال نواختن نشان بدهد همین ایت الله وحید چنان امر به معروفش گل کنه که بیا ببین .بنابراین این قشر-اخوند-راهی نداره جز پوست انداختن اولین کار هم به زعم اینجانب باید انجام بده اینه که –ببخشید-لباس مفت خوری را در اورند و مثل بقیه لباس بپوشند اگر چه هر کس در انتخاب پوشش ازاده ولی شما هیچ دیدید جراحی و یا مکانیکی با لباس جراحی و مکانیکی در انظار عمومی ظاهر شود؟ااا بنابراین اگر هم اشتیاق بر پوشیدن لباس اخوندی دارند درون مساجد باشه. سپس پالایش عظیم در درک مسائل روز دنیا و بدور از نگاه قیم مابانه به مسائل. به اعتقاد اینجانب ادیان چیزی فراتر از گفتار نیک , پندار نیک و کردار نیک نیستند –اشتباه نشود زرتشتی نیستم اگر چه فی نفسه چیز بدی نیست-

     
  38. آقای نوریزاد عزیز
    سلام
    تا آن جا که من می دانم در اسلام چنان طبقه بندی که انسان ها را تقسیم کند بین “روحانی” و “جسمانی ” نداریم . پ گروهی که در قالب یک قشر اجتماعی با نیابت از طرف خدا ، به تمشیت امور مسلمین بپردازد و خود را “روحانی” بنامد ، ظاهرا در زمان پیامبر اکرم (ص) نیز وجود نداشته است . آن چه از شواهد تاریخی بر می آید آن است که از زمان روی کار آمدن دولت صفویان ، روحانیت درباری برای توجیه حکومت شیعی صفویه پدیدار شده و از کمک ها و مواهب دربار صفویه بهره مند گردیده . و نیز متقابلا به آن کمک نموده است .
    روحانیان در دوران معاصر و به ویژه از زمان مشروطه خواهی به بعد دچار تحول شده اند و البته از ان پس ، همواره طیفی گسترده از روحانیان با عقاید متفاوت و گاه متضاد ، در سپهر سیاسی کشور وجود داشته است . از روحانیان تحول خواه و اصلاح طلب و مردمی و انقلابی گرفته تا روحانیان درباری و فاسد و مفت خوار و ضد مردمی و ضد انقلابی . اگر بخواهیم منصفانه و عادلانه قضاوت کنیم ، همه ی این طیف نیز در انجام خدمات خود به پایگاه هایشان موفق بوده اند . یعنی هم آن گروه از روحانیان درباری توانسته اند به دربارها به خوبی کمک نمایند و هم آن روحانیان مردمی و اصلاح طلب توانسته اند به مردم و مصلحت آن ها کمک کنند . به نظر من نادیده گرفتن این واقعیت ها نه تنها نشانه ی روشنفکری نیست ، بلکه به نوعی نشانه ی بی خردی و نادیده انگاشتن واقعیت های مسلمی است که صرفنظر از ذهنیت و میل باطنی ما ، وجود دارند .
    روحانیان درباری از دربار ها صله و پول دریافت کرده اند و در ازای آن در منابر سلاطین را “سایه ی خدا” نامیده اند و از مردم خواسته اند که وضع موجود را بپذیرند. آن ها با استفاده از ابزار دین دستگاه جابر سلطنت را چنان برای عوام توجیه می کردند که مردم شاه دوستی را جزیی از دین تصور کنند و شاه را هم شان با خدا . به یاد دارم که مادر بزرگ خدا بیامرزم می گفت زن ها سه خدا دارند : ” یکی خدای اصلی و دوم شاه که خدای همه ی رعیت است و سوم شوهر که خدای همسر خودش به حساب می اید ” . بدیهی است که این اعتقادات هیچ ربطی به اسلام ندارد و باطل بودن و شرک آمیز بودن آن ها اشکار است ، اما این که روحانیان درباری و آخوندهای دنباله روی آن ها در تمامی روستاها و شهرها توانستند چنین افکاری را به بخشی از اعتقادات و تفکرات لا یتغیر توده های عوام تبدیل کنند ، همان چیزی است که من آن را موفقیت این روحانیان درباری درخدمت به دربارها می دانم . همان چیزی که گروهی دیگر با استناد به آن دین را افیون توده ها می نامند .
    از سوی دیگر وجود روحانیانی که خودرا در کنار مردم قرار دادند و از آن ها دفاع کردند نیز قابل انکار نیست . سیر بیداری و آگاهی در بین مصلحان دینی که از یک دیدگاه ، با سید جمال الدین اسد آبادی آغاز شده و در جهان اسلام وایران تا عصر حاضر ادامه یافته نیز واقعیتی است که باید پذیرفته شود . تلاش این بخش از روحانیان برای پذیرش دنیای نوین و علوم جدید و هماهنگ کردن آموزه های دینی با مقتضیات زمان و پاسخ گویی به سوالات مردم در این ارتباط ، نیز مثمر ثمر واقع شده است . آن ها با حضور در عرصه ی تحولات اجتماعی به نفع به زیر کشیدن مناسبات قدیمی و برکشیدن عصری نوین با مناسبات عادلانه تر ، شایان توجه وتقدیر می باشد . در تحولات مشروطه خواهی روحانیان نیز دوش به دوش روشنفکران و سیاستمداران تحول خواه و در پیشاپیش بخش هایی از مردم ، نقش آفرینی کردند . این نقش آفرینی هم چنان ادامه یافت و به طوری که می دانیم در جریان انقلاب منتهی به سال 57 روحانیان عملا توانستند رهبری انقلاب را به دست بگیرند و آن را به سرانجام برسانند . نقش آیت الله خمینی در این انقلاب و پیروزی آن برجسته و بی بدیل بود .
    پس از انقلاب اما همه ی روحانیان صرف نظر از این که در قبل از انقلاب چه موضعی داشتند ، از مزایای پیروزی بهره مند شدند . در قدرت حاکمه سهیم شدند . و درهمه ی عرصه ها _تخصصی و غیر تخصصی_ در امور مداخله کردند . جنابعالی این موضوع و عواقب ناشی از آن را در نامه تان به جناب رهبر با ظرافت و هوشیاری ، آشکار نمودید . آن ها بدون این که آمادگی و صلاحیت لازم را داشته باشند در همه ی زمینه ها قدرت را قبضه کردند و چون تبحر و تدبر لازم را نداشتند ، به سفارشات آنانی که درخفا و پشت صحنه به آنان خط می دادند گوش سپردند و نتیجه این شد که اکنون شاهد آن هستیم .
    من در صداقت و صلاحیت روحانیون بزرگواری که اکنون همه ی تلاش هایشان که با همه ی مرارت و سختی که مبذول میدارند و متاسفانه به نتیجه نمی رسد ، شکی ندارم . بزرگوارانی مانند آقای خاتمی و کروبی و مجید انصاری و موسوی لاری و حسن خمینی و وو . اما اکنون عناصر پشت پرده ، عناصر خود را در مناصب کلیدی گمارده و اعتماد آن ها را جلب نموده اند و سیاست های خود را از طریق آن ها پیش می برند (بدون آن که خود آن ها بدانند) . فی المثل روحانیان بزرگ مرتبه ای مانند جنتی ، خزعلی و … دارند با سیاست هایشان سوریه را شخم می زنند و جبهه ی مقاومت در برابر اسرائیل را نابود می کنند و در همان زمان مسرورند از این که به خیالشان دارند جبهه ی استکبار جهانی واسرائیل را گام به گام به سراشیبی سقوط سوق می دهند .
    چه می شود کرد ؟ این چیزی است که بزرگانی مانند نوریزاد باید بیاندیشند و بگویند . آن چه به نظر من مآید و بیان می کنم تا مورد نقد و بررسی قرار گیرد در زیر می آید:
    _من می گویم یک گام موثر آن است که تلاش کنیم تا آن عناصر پشت پرده را شناسایی کنیم و آن ها را بشناسانیم . کسانی هم چون شریعتمداری کیهان . که بدتر از عناصر آشکار “دشمن” ، بوده و می توان بر آن ها نام پر مسمای “شیطان بزرگ” را نهاد . که الحق برازنده و شایسته ی اعمال و رفتارشان است . ردای “شیطانی” بر قامت اینان بسیار برازنده است .
    _دیگر این که شایسته سالاری را تبلیغ و طلب کنیم . روحانیان بهتر است به جایگاه خودشان برگردند و در همان جایگاه به دین خدمت کنند زیرا هدف “روحانی” باید خدمت باشد . به دین ومردم . اگر روحانی “روحانی” است پس نباید مادیات و پست و مقام برای او اصل باشد . همان گونه که بسیاری از همین روحانیان قبل از انقلاب بودند . آن ها باید به موضع خود در جایگاه تبلیغ دین برگردند و از این جایگاه در کنار مردم و درنقطه ی مقابل ظلم وستم قرارگیرند و در موضع انتقاد نسبت به ستمگران (حتی در مقام مقامات حکومتی ) به خدمت به دین و مردم بپردازند .
    بدیهی است که گفتار بالا به معنی نهی روحانیان از حضور در صحنه ی سیاست و قدرت نیست . آن ها می توانند در این صحنه ها حضور یابند اما نه به عنوان نماینده ی خدا . بلکه از موضعی مساوی با سایرین . آن ها باید قواعد بازی را بپذیرند و پاسخگو باشند . اگر خطایی کردند مانند سایرین انتقاد شوند ، محاکمه شوند ، و حتی مجبور به جبران مافات گردند. این که روحانیان قدرت را به حق و ناحق قبضه کنند و بااین قدرت مقدرات مردم و کشور را در دست گیرند و به هیچ کس و هیچ نهادی پاسخگو نباشند و اگر در موضع سوال واقع شوند ، با این مستمسک که از جانب خدا اختیار امورات و جان ومال مردم در کف آنان است ، از پاسخگویی وقبول مسولیت خود شانه خالی کنند ، پذیرفته نیست .
    _ باید روحانیانی که به ناحق در مواضع حساس حکومتی قرار گرفته و برمقدرات کشور تاثیر می گذارند و هدفی جز کسب ثروت و قدرت ندارند ، شناسایی و معرفی گردند . باید به این خواست عمومی دامن زده شود که این جایگاه ها با روش های دموکراتیک به انسان های صالح و درستکار و کاردان واگذار گردند . نباید مقامات مملکتی به شخصی صرفا به این دلیل که روحانی است واگذار گردد. در این راه هر تبلیغی باید کاملا مستند و مستدل باشد . بدیهی است با توجه به این که این دسته از روحانیان امکانات حکومتی و تبلیغی را در اختیار دارند ، می توانند از نقاط ضعف منتقدان و از نقدهای ضعیف آنان سواستفاده کرده و کلا حف های صحیح منتقدان را نیز تخطئه کنند . آن ها البته در این کار توانا هستند . اگر حواستان را جمع نکنید “گوشتتان را حلال می کنند ” در آن صورت نسل شما منقرض خواهد شد . منظورم این است که انتشار آگاهی در مورد روحانیان فاسد و قدرت طلب باید کاملا آگاهانه و با مدرک مستند و مستدل و قابل ارائه یه محکمه ی صالحه باشد .
    _ باید قدر روحانیان مردمی ، آگاه ، انسان دوست و خداترس را دانست . باید حضور و اقدام و حرکتشان را ارج نهاد . باید از شعور و معرفت و تدینشان سود برد و در پناه معرفت و معنویت و دانشی که می پراکنند به آرامش دنیوی و اخروی اندیشید.

    ———————

    سلام وسپاس آقا سید ابوالفضل گرامی
    بخاطرنوشته ی خوب و روشنگرانه تان
    سپاس

     
  39. متاسفانه همين روحانىهاى رياكار و خوشك مغز و خود عمارپندار كه بر منبر وعظ جلوس كرده و نسخه دنيا و آخرت عوام را مىپيچند چنان در انديشه و ذهن و روح اين جوانان ساده انديش و صدالبته جوياى حق رسوخ كرده اند كه نسخه هاى مجعول و مجهولشان از آيه هاى قرآن پيشى گرفته نزد اين ساده لوحان و احاديث حضرت آقايشان را با آب و تاب در حلقه مريدكان گمراه و بىخرد خود بازگو مىكنند و چه حضى مىكنند اين خود بنده حضرت آقا پندارها و چه مشعوف مىشوند اين جوانكان متسخر پليدى و پلشتى شياطين مدرن!

     
  40. با درود خدمت جناب محمد نوری زاد
    در آغاز سخن باید این را بگویم که یقیین پیدا کردن از فشار!!, بر شما که مبادا و مبادا هیچ گاه نقدی و سرزنشی بر علیه بنیان گذار جمهوری اسلامی بکار ببرید.؟!

    به باور من آغازگر تمام انحرافات نظام دیکتاتوری اسلامی(ونه جمهوری) :سران اولیه جمهوری اسلامی بوده اند. تمامی تعهدات گفته شده پیش از سال 57 را نقض کردند: درباره آزادی مطبوعات ونشریات عقیده,آزادی احزاب,آزادی پوشش زنان و…
    دخالت رهبر کنونی جمهوری اسلامی در قانون گذاری و قوه مجریه و… تماما در سال های اولیه نظام جمهوری اسلامی طبق اسناد موجود پایه گذاری شده.
    از طرفی اکثر مواردی را که به عنوان را که به عنوان دلیل خیانت و آمریکایی بودن شاه فقید ایران نام می بردند. تماما در سران اولیه خود انجام می دادند . از قبیل مذاکره و ارتباط با سفارت آمریکا, کسانی مانند ////( عرب) و , … .متاسفانه تعدادی اندک از مردم همه ندانسته; خام یکسری فرصت طلب وخائن به ایران شدند. و به عنوان سیاه لشگر این فیلم نامه به خیابان ها آمدند. واین جمعیت خائن را به اهداف شان رساندند.متوجه باشیم که در حوادث سال 57 به راستی در مقایسه کل جمعیت ایران تعدادی اندک به تطاهرات های خیابانی می آمدند. و تنها در دو تظاهرات جمعیتی یک میلیونی به خیابان ها آمدند: یکی عاشورای 57 و دیگری آمدن بنیان گذار نظام اسلامی!؟
    حال ممکن است تعدادی بپرسند پس چرا مردم به نظام اسلامی رای دادند. پاسخ این است که در همان انتخابات هم تقلب کردند. به طوریکه در بعضی از شهر ها 110% مردم به جمهوری اسلامی رای دادند.؟! از طرفی تعدادی از مردم از ترس که مبادا گرفتار شوند. در رای گیری شرکت کردند. نمونه اش پدرم با اینکه مخلف صد در صد نظام اسلامی بود. ولی به اجبار مادرم که اگر به جمهوری اسلامی رای ندهی گفته اند که دستگیر خواهی شد; رای داد. , و تعداد بسیاری از مردم هم اصلا نمی داستند. رای گیری چیست .قانونی اساسی اصلا یعنی چه. جمهوری اسلامی یعنی چه. جمهور اسلام دارای چه محدودیت هایی است. …؟
    البته نباید اشتباهات رژیم شاهنشاهی نادیده بگریم: اینکه محدویتی برای فعالیت همه گروه های سیاسی ایجاد کرده بود الا مذهبیون. وباز هم باید این را در نظر داشته باشیم که هر کاری که حکومت شاهنشاهی انجام می داد. از طرف مردم با دیده ناموس و دین دیده می شد. وقتی در سال 1339 قانون انجمن های ایالتی و ولایتی تصویب شد و حق رای و انتخاب شدن به زنان را می دادو … همه با دید ضد ناموسی ضد مذهبی دیده می شد.در واقع از انقلاب مشروطه که کسانی ماند شیخ فضل الله نوری ادعای مشروعه داشتند آخوند ها هوای حکومت در سر داشتند. واین جمله کسروی بزرگ را نباید از یاد برد که تا ایرانی ها یک حکومت به این آخوندها ندهند اینان ول کن معامله نیستند.

    ولی حالا چه باید کرد: حذف کردن جمهوری اسلامی از راه های مدنی. و ایجاد یک حکومت سکولار و دموکرات مطابق با منشور جهانی حقوق بشر.

     
  41. درود بر شما
    با دقت بخوانید و بگویید (بازجو) متهم این بازجویی کیست ؟ توضیح اینکه ایشان اکنون در جایگاه همایونی قرار دارند !

    متهم : سلام

    بارجو : بگير بنشين ! ما اينجا سلام و عليک و از اينجور خرمقدس بازي ها نداريم .

    متهم : سلام که حرف نامربوطي نيست دوست من . همه ملتها سلام دارند شما تلفن را که برمي داريد مي گوييد : الو . اين الو ، اشاره به شعله آتش نيست . همان سلام خود ماست که به انگليسي مي شود هلو.- من هيچ وقت نگفته ام هلو ، هميشه گفته ام الو .
    – بهرحال شما با برداشتن تلفن ، اول کاري که مي کنيد به طرف مقابلتان ، هرکه هست ، سلام مي گوييد .

    بازجو : به ما گفته اند با زنداني سلام و عليک نکنيد .

    متهم : اين شايد بخاطر اين است که سلام و عليک بين دو نفر عاطفه برقرار مي کند .

    بازجو : ظاهرا اينجا قرار است من سئوال کنم و تو جواب بدهي . انفرادي چطور بود ؟

    متهم : سخت و تنگ و ساکت و درد ناک .

    بازجو : تو دهنت مي گويي انفرادي . هتل که نيست اينجا .

    متهم : يک حداقل هايي را بايد مراعات کرد ..

    بازجو : سه وعده غذا به تو داده اند يا نه ؟

    متهم : بله ، اگر اين سه وعده را هم نمي دادند که من الان خدمت شما نبودم تا به پرسش هاي ناب شما پاسخ دهم .

    بازجو : با من لفظ قلم صحبت نکن . پرسيدم انفرادي خوش گذشت ؟

    متهم : به خوشي شما ، من يک کتاب خواستم ندادند . يک قرآن ، يک نهج البلاغه حالا تلفن زدن به خانواده و ملاقات با آنان بماند .

    بازجو : جوري حق بجانب صحبت مي کني که ما اينجا نوکر تو هستيم و تو ارباب مايي . همين که اعدامت نکرده ايم بايد ممنون ما باشي .

    متهم : چرا من بايد اعدام شوم ؟ مگر من چه کرده ام ؟

    بازجو : تو برعليه امنيت ملي فعاليت کرده اي .

    متهم : چه کرده ام ؟

    بازجو : سخنراني کرده اي . نه يکبار صد بار . در تجمعات غيرقانوني شرکت کرده اي و سخنراني کرده اي ..

    متهم : من در اين سخنراني ها چه گفته ام ؟

    بازجو : اتفاقا مي خواهم درباره همينها با هم صحبت کنيم . تو روز دوشنبه در جمع دويست نفر کاسب و دانشجو، يک ساعت تمام صحبت کرده اي .

    متهم : بله ، کاملا درست است .. صحبت هاي خوبي هم بود . بعضي صحبت ها هدر دادن وقت خود و مخاطب است اما آن صحبت دوشنبه من خوب بود .

    بازجو : تو در اين يک ساعت صحبت ، يکجا گفته اي : ” فضاي مه آلود کشور” ، اين عبارت ، مي داني کنايه به چيست ؟ تو فکر مي کني با يک مشت خر طرفي که يک عبارت را لاي يک سخنراني يک ساعته مخفي کني و ما نفهميم ؟

    متهم : شما اگر بازجو نبودي و از دستگاه امنيتي کشور حقوق نمي گرفتي ، به من حق مي دادي که حتي بيش از اين نيز بگويم . اگر فضاي سياسي کشور مه آلود نبود ، من و شما مي توانستيم بيرون از اينجا ، در باره مشترکات ملي و ميهني مان صحبت کنيم . نه در باره چند کلمه از يک سخنراني يک ساعته .

    بازجو : تو روز سه شنبه در سفر به شيراز و در سخنراني مسجد دانشگاه به سيم آخر زده اي و گفته اي : اين چه مملکتي است که نظاميان برمقدرات ما حاکمند . استاندار نظامي ، فرماندار نظامي ، فلان شرکت نظامي ، فلان معامله اقتصادي نظامي . و گفته اي : پس مردم چه مي شوند ؟ سهم اين مردم از نفت و جنگل و دريا کجاست ؟ چرا نظاميان کشور فکري براي اين همه قاچاق نمي کنند ؟ چرا اعتياد را ريشه کن نمي کنند ؟ وظيفه نظاميان مگر همين نيست که امنيت رواني جامعه را از جهات گوناگون تامين کنند ؟

    بازجو : جواب همه اين ها مي داني چيست ؟

    متهم : مي دانم .

    بازجو : مي داني ؟ بگو ببينم اگر مي داني .

    متهم : جواب همه پرسش هاي من اين است : به تو چه !

    بازجو : خوب از همه چيز سردر مي آوري !

    متهم : من از چيزهاي ديگر هم سردرمي آورم ..

    بازجو : چهارشنبه يک نوشته را به دست يک دانشجو داده اي که ببرد آن را بين دانشجوهاي دانشگاه توزيع کند . در اين نوشته به شخص اول مملکت و اختيارات بيش از اندازه او اعتراض کرده اي . مي داني اين مطلب مي تواند سرت را به باد بدهد ؟

    متهم : دوست بازجوي من ، خود شما بيا و بقول قديمي ها کلاهت را قاضي کن . يک نفر ، هرچه باشد يک نفر است . با محدوديتي از توانمنديها . اگر شخص اول مملکت ، بخشي از اين اختيارات را به قانون و نمايندگان مردم واگذار کند ، آن امور بهتر اداره نمي شوند ؟

    بازجو : جوابت را خودت مي داني !

    متهم : بله ، به من چه ؟

    بازجو : در يک جلسه خانوادگي گفته اي مردم بايد بتوانند طبق قانون راهپيمايي مسالمت آميز داشته باشند و نسبت به چيزي که متفقند اعتراض کنند ..

    متهم : بله ، اين يک حق قانوني است .

    بازجو : به تو چه ؟ مگر تو وکيل و وصي مردمي ؟ مردم مگر به تو نمايندگي داده اند که حق آنها را از قانون بگيري ؟ مردم يک مشت عوام هيچ نفهمند که از نان شبشان خلاص نشده اند بايد بفکر نان صبحشان باشند . يک نگاهي به خودت بيانداز . همه الان سرشان به کار خودشان است و دارند بار خودشان را به منزل مي برند . يکي از آن مردمي که تو دلت براي حقوق آنها مي سوزد ، يک جعبه بيسکوييت آوردند بگويند اين را بدهيد به فلاني ؟ الان پيش زن و بچه هايشان نشسته اند و با دارو ندار خود دارند کيف دنيا را مي کنند . نه از تو سراغي مي گيرند نه کاري به حرفهاي تو دارند . حرف نمي زنند اما مي شود از بي تفاوتي شان اين را فهميد که : سياست کيلويي چند ؟ آزادي کيلويي چند؟ حقوق فردي و اجتماعي کيلويي چند ؟ همه رفته اند سرکارشان و نيم نگاهي هم به تو و زن و بچه ات نمي اندازند . تو اشتباه کردي رفتي سراغ اينجور قضايا !

    متهم : بله ، اشتباه از من بود !

    بازجو : پس قبول کردي که اشتباه کردي . بيا اينجا را امضا کن و به کارهاي خلاف خودت اعتراف کن .

    متهم : من چيزي را امضا نمي کنم . اشتباه من در اين نبود که چرا حرف از آزادي و حق مردم زدم . اشتباه من اين بود که روي انسان بودن مسئولين کشورم زيادي حساب باز کردم . فکر مي کردم اگر مسئولين کشورم با من مثلا به عنوان استاد دانشگاه و منبري و دانشجو مشکل دارند ، حداقل به خانواده ام جفا نمي کنند . شما مرا از کار بيکار کرده ايد ، لابد دلايل خدا پسندانه اي هم دراختيار داريد . اما دوست من ، اگر به زعم شما من مقصرم ، خانواده من چه گناهي کرده اند که سرپرستشان مدتها در زندان باشد و ناني برسفره نداشته باشند ؟

    بازجو : اين ديگر به خود تو مربوط است . هر که خربزه مي خورد بايد پاي لرزش هم بنشيند . همان مردمي که نگران کمبود آزادي شان هستي بروند مشکل نان سفره زن و بچه ات را حل کنند . حکومتي که با تو و امثال تو مشکل دارد و سربه تن تو نمي خواهد ، حالا برود خرج زن وبچه ات را هم بدهد ؟

    متهم : اگر اين حکومت حرف از خدا نمي زد و شخص اولش نمي گفت که من کمر بسته بزرگان دينم ، ما مي پذيرفتيم که در يک کشور کافريم و حسابمان با خودمان و خداي خودمان است . اما آوازه انصاف و تاريخ و قدمت شکوه اين دستگاه ، کم مانده گوش فلک را کرکند .

    بازجو : ببين بنده خدا ، بگذار حرف آخرم را همين اول به تو بگويم : اين دستگاه موي دماغ نمي خواهد .. دوست ندارد آدماي يک لاقبايي مثل تو چوب لاي چرخش بگذارند . اگر مي خورد به تو چه ؟ اگر مي برد به تو چه ؟ مثلا اينجا را نگاه کن ، رفته اي در اجتماع زنان شرکت کرده اي و گفته اي در اين مملکت هزار فاميل همه فرصت هاي اقتصادي و اجتماعي را بالا کشيده اند .. به تو چه ؟ اگر همين هزار فاميل ، تو را مي کشيدند داخل خودشان و تو را هم به نوايي مي رساندند ، باز اعتراض مي کردي ؟ شما سياسيون ، اعتراض مي کنيد ، بله ، اما نه بخاطر مردم ، بخاطر اين که در اين گردونه ، شما را به بازي نگرفته اند .. مردم بهانه اند .

    متهم : شما فرض کنيد ما به نام مردم و به کام خودمان اعتراض مي کنيم .. عزيزم ، نفس هزار فاميل فساد مي آورد . يک وزير را مي بينيد نشسته برسر يک وزارتخانه و همه بستگان و آشنايانش را در اطراف خودش آرايش داده . دوست من ، امروز ما ممکن است سپري شود اما فرزندان ما وشما ما را نخواهند بخشيد . ما از گلوي تک تک بچه هاي بدنيا نيامده خود مي بريم و مي ريزيم به جيب خودمان . اين يعني ظلم . يعني بلايي که در کمين ماست .

    بازجو : خوب ، بگذريم . براي امروز کافي است . من يک سئوال شخصي از تو دارم . نظرت راجع به اين رژيم و آينده آن چيست ؟

    -متهم : دوست داريد حقيقت را بگويم يا مي خواهيد پرونده ام را قطور کنيد ؟

    بازجو : نه ، اين را براي آگاهي خودم پرسيدم . اين پرونده تو ، اين هم قلم . مي بندم و مي گذارم کنار . من الان ديگر باز جو نيستم . يک انسانم . فرض کن من نشسته ام داخل يکي از همان مجالس سخنراني و تو داري سخنراني مي کني . آينده اين رژيم را چگونه مي بيني ؟ با اين همه توپ و تانک و نظاميان کارکشته و فدايياني که دارد ؟

    متهم : من و شما مسلمانيم . من در پاسخ به سئوال شما به سنت هاي حتمي و لايتغير الهي اشاره مي کنم . بزرگان اين کشور، اگر هرچه زود تر به آغوش مردم برنگردند و در کنار مردم قرار نگيرند و حق مردم را از آزادي هاي اجتماعي و سياسي گرفته تا ساير حوزه ها ، برسميت نشناسند ، ديريا زود فرو خواهند پاشيد . اين فرو پاشي حتمي است دوست من . من صداي شکستن استخوانهاي اين رژيم را مي شنوم . ظلم پايدار نمي ماند . و تو ، دوست بازجوي من ، در پرونده من ، اين پيشگويي حتمي را متذکر شو . بنويس : …. ، طلبه اي بي نشان در مشهد ، در يک چنين روزي ، در زندان ….. ، درسال …… ، رسما به فروپاشي اين رژيم انگشت نهاد و گفت : اگر اين رژيم همچنان از حق عدول کند ، و حق مردم را ناديده بگيرد ، و به ظلم خود ادامه دهد ، لاجرم فرو خواهد ريخت و چه بسا نامي از او نيز در تاريخ نماند . مثل بسياري از حکومت ها که به سنت هاي حتمي خدا پشت کردند و گردونه تاريخ آنان را زير چرخهاي خود له کرد و هيچ از آنان بجاي ننهاد
    برگرفته از خاطرات …. ؟

     
  42. Salam:It’s all sad but true!!!

     

ناظم زادگان ارسال پاسخ به لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

78 queries in 0969 seconds.