یکی ازبی پناهان سرزمین ما، کشاورزان سنتی اند. با جمعیت فراوان وبی سرانجامشان. که یکسال به این سوی می دوند وسالی دیگربه دیگرسوی. امسال هندوانه می کارند، بخاطرگرانی سال گذشته اش. وهندوانه هایشان هکتاردرهکتارروی دستشان می ماند. بخاطرارزانی اش. وسالی دیگربه کشت پیازروی می برند. با این امید که دراین سرگشتگی چیزکی نصیبشان شود. اما می بینند سیب زمینی اگرمی کاشتند بساطشان رنگین تربود. خلاصه کشت وکارِاینجورکشاورزان به قمارمی ماند. علتش ازهمان ابتدا مشخص بود. نبودِ سیاستِ کشت. چه می گویم؟ درکجاها سیاستمان جوراست که دراین یکی جورباشد؟
یکی ازبلاهای دیگری که ناگهان برسرِکشاورزان سنتی می بارد، آفت است. ازهرجورش. چه ملخ باشد وچه قارچ وچه باد وچه گرمای طاقت فرسا وچه سرمای کشنده وچه کرم ساقه خواروچه بازاراشباع. پدرومادرمن یکی ازاین کشاورزان سنتی اند. ازدیرباز. کارشان پرستاری ازانگورستانی است که ازقدیم دارند. وجانانه به این انگورستان رسیدگی می کنند. خودشان که توانی ندارند، بل به کارگران افغانی مزد می دهند تا برایشان بیل بزنند وهرس بکنند وکود بدهند وآبیاری کنند و سمپاشی کنند ومحصول را جمع آوری کنند وهرکاری را که پیش آید انجام دهند.
جالب این که اغلب کشاورزان اطراف ما، عطای کشاورزی را به لقایش بخشیده اند و دارایی خود را خشکانده اند وبه مفت فروخته اند. پدرومادرمن اما با سماجت بنا برحفاظت ازخاطرات خود دارند. خاطراتی که دردرختها وکاجها وانگورها وجوی ها وعلف ها وصدای زنگ دارکلاغ زاغی وسگ سیاهشان: ببری، پنهان کرده اند. هیچ سودی نیزازاین همه مرارت نمی برند. می گویند: همین که دستمزد کارگران عایدمان شود شاکریم. سود اصلی شان تناولِ آرامشی است که ازخاک برمی جوشد، وازآسمان می بارد، وازدرختانی که خود برآورده اند.
من، سالی یک ماه، کارهایم را تعطیل می کنم ودرکنارشان هستم تا با آرامش به جمع آوری محصولشان بپردازند. وهرروز سواربروانت پیکان پدر، سبدهای انگوررا به میدان تره بارشهرستان می برم وتحویل بارفروش می دهم وبازمی گردم. اینکار، بیش ازهربرآیندی، برای من ارتزاق ازآسمان آبیِ عاطفه است وبرای آنان، آرامش درغوغای تنش های سالیانه. ومن، بیش ازآنان به این همجواری محتاجم. همین که می بینم حضورمن آنان را دلگرم می کند، مست می شوم. بی آنکه بدانند این خودمنم که به تنفس درکنار آنان وتماشای قدوبالای هماره شان نیازمندم.
امسال اما غباری ازاندوه، برچهره ی پدرومادرم نشسته است. نه به این دلیل که دوسوم ازانگورستانشان را آفت زده. وهیچ – آری هیچ – ازآن برداشت نکرده اند. بل بخاطراین که می بیند خودشان درپرستاری ازدرختان انگورکم نگذاشته اند، ودرختان انگورنیز زحمتشان را کشیده اند وبارآورده اند اما دراین میان یک عامل مزاحم به اسم آفت، همه ی رشته هایشان را پنبه کرده است. آفتی به اسم بادزدگی. که برسم سالیانه برای زدودن این آفت سمپاشی می کنند. امسال اما سم ها چینی بود. وسم چینی چه ها که نکرده با ما دراین سالیان بی کیاستی. وپدرومادرمن به همین راحتی به جمع آفت زدگان پیوستند. آری آفت زدگان. بی آنکه کسی صدایشان را بشنود. بویژه واردکنندگان سم چینی. وناظرانی که پول می گیرند تا: نبینند.
آفت زدگان که می گویم، شما تصورکنید مردمی را که: دارند، اما خنجری برپشت، و ندارند، اما چاره ای وپناهی. آفت زدگیِ مورد نظرمن، گرچه نسبت مستقیمی با غرب زدگی وشرق زدگی ندارد اما حتماً زیرمجموعه ای ازملازدگی است. درست مثل ملخ زدگی. که امروز دربساط شما چیزی هست وفردا نیست. ملازدگی نیزیعنی جامعه ای که بیش ازعقل به خرافه بند می بندد، وبیش ازفهم به جهل. ملازدگی یعنی جامعه ای که خطاکارانش پاسخگونیستند. وتجلی گریزازپاسخگویی اش ملایان اند. شما کجا ملایی را دیده اید که بخاطرخطاها وخساراتش به صلابه کشیده شده باشد؟ وازمردم پوزش خواسته باشد؟ بله، این است رازسرگشتگیِ این سالیان سرافکندگی.
محمد نوری زاد
شانزدهم شهریورسال نود ودو – تهران
|
درود بر شما اقای نوریزاد . صادقانه بگم من هر روز به سایت شما سرزده و مقاله ها و نوشته های شما رو می خونم و تقریبا با افکار شما موافقم .ضمنا همین افت زدگی هم دچار محصولمون شده به خاطر برادران بسیجی و سموم و گوگرد چینی و یکسال زحمت خودم و پدرم بر باد رفته .
پاینده باشید .بدرود
ضرب المثل آمریکائی میگوید اگر کشاورزو کشاورزی را دوست نداری لطفاً غذا نخور و دیگری میگوید اگر احتیاج به غذا نداری نگران کشاورز نباش! هیچ کشوری نمیتواند استقلال بیابد مگر آنکه از لحاظ کشاورزی خود کفا باشد و متاسفانه در ایران این مسأله بخاطر وجود نفت لعنتی بالکل نادیده گرفته شده. از بذل و بخشش های همایونی در باره رود هیرمند واز آن بدتر سد سازی های ملّایان و رانت خواری های کنونی در واردات کشاورزی ضربه های مهلکی به کشاورزی زده. هیچ تحقیق منصفانه و با آماروارقام درباره انقلاب سفید شاه وجود ندارد ولی سلطنت طلبان از آن به صاحب کردن کشاورزان بر زمینهایشان یاد وافتخار میکنند و کمونیستها آن را یک انقلاب پیشرفتهٔ گذار از فئودالیسم به سرمایه داری یاد میکنند و مادر کم سواد بنده از آن برای پیدایش گوشت یخی و هجوم دهقانان به حاشیهٔ شهرها یاد میکند. فئودالیسم سیستم مطلوبی نیست ولی یک شبه نمیتوان ساختار جامعه رابهم ریخت. باپیدایش کارخانه ها وایجاد کار و دستمزد کافی تعداد زیادی از این دهقانان جذب میشدند و در این پروسه با مکانیزه کردن کشاورزی هم میتوانست پیشرفت کرده و از واردات گوشت یخی به کشورمان و صادرات دهقانان به شهرها که بعداً به سربازان امام تبدیل شدند جلوگیری کرد. اگر اندکی ما خرد داشتیم….
نظر دهندگان محترم
به نظر اینجانب دیکتاتور را مردم یک کشور میسازند.
مگر در ایران تحت حکومت ولایت مطلقه فقیه همه امور به درستی پیش میرود که از وضعیت کشاورزی آن مطلوب باشد. نجات مملکت در زدودن آن از خرافات مبتلا به میباشد.
به امید روزی که عقل و خرد و اندیشه در همه ما ایرانیان به حد اعلا برسد تا فرهنگ سکولاری (جدائی دین از دولت) در فرهنگمان نهادینه شود و دولتی منتخب مردم و برای مردم و پاسخگو به مردم را برپا کنیم.
کوروش
با سلام و آرزوی تندرستی برای همه
نگاه پدر پیرت بکجاست ؟ به چه خیره شده ؟ و به چه میاندیشد؟ من خود فرزند فقر و تنگدستی بوده ام و نیک میدانم هدر رفتن کار و تلاش بی وقفه یکساله در اثر ندانم کاری مسئولین مرتبط چه سنگین است ، درد و رنجی که از صورت مردانه وآبرومند پدرت بچشم می آید ترجمان چیست؟ شکستگی صورت رنجکشیده اش در نمای خوشه نیمسوخته انگور چه چیز را فریاد میزند ؟مگر نه اینست که رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون ؟ سر درونی اش چیست، چرا با مردمان زحمتکش و بردبار و فداکار این مرز و بوم که کم هم نیستند این چنین رفتار میشود مردمی که در سخت ترین حالت ممکنه با صبوری کردن و توکل به ذات احدیت همه فشار ها را تحمل کرده و دم برنمیآوردند که هیچ بزرگوارانه بر آلام و محنت دیگران نیز شریک شده و نوید فردای بهتر را نیز میدهند ، من نمیدانم که چه حکمتی است (اگر حکمتی باشد) که سرنوشت این کشور اهورائی با مردم نیک سرشت باید بدست کسانی بیفتد که از نوک بینی آنورتر را نمبینند مگر منافعشان بخطر بیفتد که در اینصورت با ایجاد توهم و مردم فریبی و خرافات از اسب مراد که بر آن سوار شده اند هیچگاه فرود نمی آیند تمام روایات و نقل قول هائی که در این مدت دراز گفته اند و شنیده ایم جز در راه عقب نگهداشتن تفکر و اندیشه اکثریت جامعه چیز دیگری نبوده است و آنهم به این دلیل است که خرافات و روایات طوری جا بیفتد که زدودن آن به آسانی امکان پذیر نباشد و اگر هم کسانی بفکر مبارزه با آن بیفتند با داغ و درفش و تهمت و افترا و بگیر و ببند و مظلوم نمائی و فریبکاری اوضاع را بنفع خود مصادره کرده و محکم بر جایشان باقی بمانند . کسانی که با رنگ وریا و رانت و هزار حقه وکلک خود را در قالب شخصیت های دینی و روحانی بعنوان نماینده مردم وارد مجلس شورای اسلامی!! میکنند چند در صدشان واقعا” دلشان در گرو حل مشکلات مردم است ؟ مجلس انگلستان را بارها از صدا و سیمای میلی سردار ضرغامی نشان داده اند که نمایندگانشان دور هم مینشینند و فقط در میان محوطه آن جای کوچکی برای سخنران و تریبون خطابه وجود دارد نه میز و مبلی و نه مونیتور و بلند گو وسیستم های آنچنانی ، پهلو به پهلو مینشینند و مشکلات را بررسی کرده علاوه بر حل مسائل داخلی خودشان برای دیگر کشورهای عقب نگهداشته جهان از جمله ایران نسخه میپیچند که برای ما معضل و برای انگلستان منفعت ببار میآورد در عوض نماینگان ما اکثر مواقع یا غیبت دارند و یا چرت میزنند و یا با گوشی های آنچنانی در حال گفتگو با بیرون از مجلس هستند و لابد رتق و فتق امور مملکتی و یا صحن مجلس را با خیابان و میدان یکی دانسته و راهپیمائی میکنند و شعار میدهند .مجلسی که حقوق دو محافظ و یک راننده را بخود نماینده میدهد ( درصورت تمایل ونه بخاطر قانونمداری و کرایه رهن خانه را تقبل میکند و سیستم اداری اش تا دو هزار نفر مستخدم دارد و حدود هشتصد وسیله نقلیه ، تو خود حدیث مفصل بخوان از ازاین مجمل ، مجلسی که حدود 160 نماینده اش افتخار مداحی دارند ومجیز گوی ولایت نه حقیقت دیگر چه توقعی ، کشوری که پاسدارانش پیمانکار شده اند و با ترک مناقصه بصورت کاملا” کاملا” کاملا” قانونی اکثر پروژه های بزرگ و ملی را زخمی میکنند و رها و با ترفندهای من درآوردی کارها میخوابانند و سپس خسارت میگیرند و امام جمعه مشهدش رهبر را علنا” امام سیزدهم مینامد و فتوا میدهد تا شعاع صد کیلومتر از حرم هیچ موسیقی زنده ای حق پخش شدن ندارد و حرام است دیگر چه توقعی باید داشت که انواع آقا زاده ها و آقاها بفکر الاف و الوف نیفتند یکی سلطان شکر و دیگری سلطان روغن و آن دیگری سلطان پارچه چادر مشکی برای حجاب برتر و قس علیهذا ، واردات با راهکارهای غیر قانونی بسیار در آمد زاست و وارد کننده برایش اصلا” مهم نیست که جنسی را که وارد کرده است آیا بدرد بخور هست یانه ، یکی از دوستانم میگفت بذر هندوانه از ترکیه وارد کرده اند و در اختیار کشاورز قرار داده اند و سرانجام که بایستی محصول را برداشت کنند مشاهده کرده اند که در جالیز در هر کرت فقط چند بوته ناقص وجود دارد و بعد ازتحقیق به نتیجه رسیده اند که بذزها فاسد و تاریخ گذشته است ! مگر نه اینست که وزارت کشاورزی و استاندارد ایران متولی این امور هستند پس چرا هیچ کنترلی صورت نمیگیرد و تلاش و کوشش و سرمایه و زحمت یکسال مردم خداجو و محروم این دیار به باد فنا میرود راستی نوری زاد عزیز نگاه پدر پیرت به کجاست؟
آقا محمد عزیز
سلام
نظرتان را در باب شرکت های سهامی زراعی خواندم . با نظرتان موافقم . من خود از ابتدای تشکیل شرکت سهامی زراعی گرمسار تا زمان انحلال آن فعالیت های آن را زیر نظر داشتم . این شرکت تاثیر فوق العاده چشمگیری در زندگی ومعیشت آن سامان داشت . به طورکلی زندگی مردم را” از این رو به آن رو کرد”. این شرکت با یک پارچه کردن اراضی و مکانیزه کردن آن و ارتقای دانش و مهارت کشاورزان بومی و بکارگیری عنصر “دانش” در فعالیت های اقتصادی ، تولید را رونق داد و در امد کشاورزان را افزود و زمینه های لازم برای رشد فرهنگی و معنوی مردم را فراهم کرد . تنها نکته ی منفی در فعالیت های این شرکت (از نظر من) ، کشت خشخاش در اراضی پهماور آن سامان بود که زمینه های اعتیاد مردم و حتی جوانان را در آن سامان فراهم کرد .
متاسفانه پس از پیروزی انقلاب و به اشاره ی برخی عناصر جاهل و نا آگاهی برخی از روستاییان ، شرکت منحل و اموال وماشین آلات آن به غارت برده شد . با این حال اکثر روستاییان و فرهیختگان منطقه و آگاهان امور ، دوران فعالیت شرکت مذکور را ، دوران طلایی کشاورزی در دشت گرمسار وروستاهای آن می دانند.
آقای soleiman
سلام
از اهانتی که به پدر ومادر خودت و سایر هم سن و سالانش کردی ، و آن ها را بی شعور نامیدی ، می گذرم . این نکته را می گذارم به حساب یک جور از خود راضی بودنت و تو را به تامل در مورد آن فرامی خوانم . آن چه می خواهم بگویم در باب قضاوت شما در خصوص “ملازدگی ” است . این که گفته ای که ” ملازدگی وخرافه پرستی است علاج ندارد ” . می خواهم بگویم خرافه پرستی و ملازدگی هم علاج دارد . و من و شما می توانیم به کمک هم درمانش کنیم . می دانی درمانش چیست؟ به تو می گویم . جوابش یک کلمه است . ” آگاهی “. آری دانش ، خردمندی ، بصیرت ، حکمت … هرچه می خواهی بنامش. “خرافه” جن است و “دانش” بسم الله.
انشاءالله که خیر است.
سلام نوری زاد عزیز و گرامی سلام بر تو و پدر مادر بزرگوات از طرف بنده دستهایشان را ببوس و بگو که خیلی عزیزند خیلی.
آقای نوریزاد سلام
از انقلابی که شما و امثال شما در سال 57 انجام دادید ممنونم.الان شمامخالف این انقلابید یا منتقد؟
اگر مخالفید چرا از اول درست فکر نکردید که الان بخواهید به همه چیز این حکومت انتقاد کنید ؟
اگه منتقدید چرا جوری نقد میکنید که به نظر من شما فقط دارید تخریب میکنید؟
اگر از من الان نظر بخوان برا انقلاب میگم اول شکم کارگر های بیچاره رو سیر کنید بعد برید سراغ سیاسی بازی
من تو شهری زندگی میکنم که فحشا رو به خاطر گرسنگی میبینم
شما خودتو به خاطر انقلابی که 34 سال پیش به منو امثال من تحمیل کردی گناهکار نمیدونی؟
دریغ از یک جواب آری فقط یک جواب!!
جناب آقای نوری زاد:
از اون زمانی که فعالیت تو فضای مجازی یا همون اینترنتو شروع کردین ، خیلیا تو هدف قرار گرفتن!البته این بار نه بخاطر اینکه رقیبو از میدون بدر کنین!و یا هر شیوه را برا رسیدن به هدف مورد اسفاده قرار بدین.نه.
فقط برا روشنگری و بصیرت افزایی!! ای ول
روشنگری و بصیرت افزایی که به هرجا که دوس داره ختم بشه.شبیه کلام وحی اونجایی که خداوند میگه: همه چیرو گوش بدین ، بهترینو انتخاب کنین.
اما از دید اینا روشنگری و بصیرت افزایی باید طوری باشه که به حقانیّت اونا ختم شه.یعنی نتیجه مشخصه! اما ، اینطرف از هر شیوه ای اسفاده کنین ایرادی نداره.یعنی خیلی آزادی وجود داره!! به شرطی که آنگاه نتیجه می دهد بشود :خیلی آقایی مقام عظمای ولایت!!
28 نامه خطاب مستقیم به رهبری”اگه تعدادشو درست نوشته باشم” ، حدود نه یا ده کلیپ بازم خطاب به رهبری و تعداد زیادی موضوعات مستقلی که خود شما جناب نوری زاد نگاشتید و ده ها دیدگاه هایی که کاربرانتون درج کردن.و این نهضت البته همچنان ادامه داره.
این وسط من ، تقریباً هر روز موضوع جدید شمارو میخونم ، نظرات پر محتوا و بی نظیر کاربران رو هم میخونم.
اما یک چیزی ، مدتها هم دقّت دارم و هم منتظرم که بلاخره از تموم این کسایی که به نوعی تحلیل شدن یکی میاد تا به :
1 – گناهش اعتراف کنه و ضمن عذرخواهی ، از شما و خواننده ها راهکار بخواد که چگونه گذشته اشو جبران کنه؟!خب بلاخره هرکسی تو دوران عمرش جاهلیّتی داره!
جاهلیّت که فقط مربوط به دوران پیامبر نبود ، هر کی میتونه در درونش یک دوران جاهلیّت داشته باشه! مهم اینه که وقتی کشفش کرد دیگه ادامه نده و در صدد جبرانش باشه!
2 – اصلاً گناه نه ، به اشتباهش اقرار کنه و پوزش بخواد.
3 – یا گذشته از این چیزا ، ما سوال شرعی پرسیدیم ، سوال اقتصادی و سیاسی و انواع و اقسام سوالارو پرسیدیم ،بلاخره اینایی که ازشون سوال شده نباید بیان یه جوابی بدن؟
4 – حضرت آقا ، شما که این همه دقت تو تموم مسائل ریز و درشت داخلی و جهانی دارین! هنو متوجه نشدین در یک چنین جایی اینگونه مورد پرسش قرار گرفتین؟اونم نه با یه سوال شرعی که مثلاً امسال فطریه چقدره؟ شما بطور استراتژیک مورد هدف واقع شدین.اینو نه از سوی یه عده آدم پخمه ، از سوی آدمای با هوش ، نخبه و متمایل به حقیقت.آیا یه جواب یه خطی هم نداره؟
من بازم منتظر میمونم تا یکی بیاد جواب بده.
گاهی با خودم میگم : این آقای نوری زاد و کاربراش وقتی از یکی میگن و ته و توی کاراشو در میارن ، در حقیقت سرپوش درونشو میگیرن و طرفو بزورم شده ، وادار میکنن که ای آقا یه نگاهی به درونت بکن.و این وقتی به درونش نگاه میکنه و اونو میبینه ، ناگهان بر آشفته میشه و نوری زادو به باد تهمت و افترا میگیره!!
بابا اون درون خود توس چه ربطی به بقیه داره ، تو خودتو پالایش کن نه اینکه تقصیرو بندازی گردن اینو ون،به دشمن چه مربوطه؟!
اینا برا اینکه بیان اینجا و جوابگو باشن دو راه بیشتر ندارن.
یه راه راه صادقانه هس.
بیان و با صداقت تمام اعتراف و عذرخواهی و منبعد هم واقعاً بخوان که در راه درست باشن.
راه دوم اینه که اگه میخوان بیان اینجا باید برا عملکرداشون جواب درست و منطقی بدن.
واسه همین ترجیح میدن اصلاً نیان!! چرا؟ چون میدونن که اینجا مجموعه ای از آدمای تیزهوش و با صداقت و حقیقت مدار و واقعاً نخبه جمعن.
آره واقعاً نخبه.از همونایی که مو رو از ماست میکشن نه از نخبه های شهرمون وقتی احمدی نژاد اومده بود اینجا.
یادمه این اواخر که رئیس روانی دولت دهم که اومده بود ساری ، شبکه 5 استان تو خبرا میگفت:
آقای رئیس جمهور با ائمه جمعه و جماعت دیدار کرد.و تصویرشو پخش میکرد.
امام جمعه و استاندار و فرماندار و شهردار و بخش دار و یه چن نفر دیگه.چرت زنان نشسه بودن.
با مثلاً بازاریان دیدار کرد بازم امام جمعه و استاندار و فرماندار و شهردار و بخش دار و یه چن نفر دیگه.
با نخبگان دیار کرد! بازم همینا.
با پزشکان دیدار کرد و بازم همینا.
با فقیرقفرا دیار کرد.همینا.
با کاشفان الکل دیار کرد بازم اینا.
با مریخ نوردان دیارکرد بازم اینا.
با مشعل بدستان المپیک دیدار کرد بازم اینا.
با پرندگان دیار کرد بازم همینا.
با چرندگان دیدارکرد بازم اینا.
با سخت پوستان دیدار کرد بازم همینا.
با نعل کننده گان پای اسبهای تراوا دیدار کرد بازم همینا.
باشتر داران دیدار کرد بازم اینا.
و و و …
بلاخره نفهمیدیم اینا کین؟که تو تموم گروه ها هسن و چه نخبه هایی همه از جنس پخمه.
امّا اینجا فرق داره.این نخبه ها از اون نخبه ها نیسن.به این راحتیا نمیتونین سرشونو کلاه بزارین؟
بیاید یه بارم شده جوابی بدید.
شما که اینجا نمیتونین جواب بدین فردا دیگه چجوری میخواین جواب بدین؟اینجا فرصت جبران هست ، اما اونجا دیگه هرگز!! خود دانید.
با تشکر.باقر ابراهیمی – 1392/06/16
امان والامان از ملازدگی،هزاران رحمت بر شرق زدگی وغرب زدگی ،که اینان چاره ی باشد ودرمانی،اما ملازدگی وخرافه پرستی است که علاج ندارد حتی ایدز هم چاره دارد لیکن آخوندزدگی استکه لاعلاج است .
درسال 57 وهمزمان با شوربی شعوری پدران ومادران جامعه من ودوستانم که درآن اعوان طفلی 12 ساله بودم به شیوه بزرگان مشغول شکستن درب وپنجره مدرسه (مدرسه ی که خودم محصل آن بودم)بودیم که شیخ صدیق رحمه الله علیه و امام مسجدمان سر رسیدوبا عتاب گفت:چکارمی کنید؟با شیشه مدرسه چکاردارید؟ ما باز به شیوه سلف ناصالحمان پاسخ دادیم ؛ که داریم اسلام را پیاده می کنیم!.سری تکان دادورفت درحالیکه می گفت؛ می دانم ، می دانم اسلام را فقط یواش پیاده اش کنید که بامغز سر آسیب نبیند، که البته می بیند . ودیدیم که چطور اسلام سواره را پیاده کردیم وامکان ندارد که باردیگر اسلام سوارشود.این هم ازرموز آخوندزدگی ما.
درود بر جناب نوری زاد عزیز.درود بر شهریارودرود بر یوسف آباد،فردوس،کهنز،شهرک وایین،برد آباد،یبارک،کردامیر،کردزار….
با درود بر جناب نوریزاد
میاندیشم که “جستجوگر” نیستیم. نه در زمینه های تو در تو که در سم هم. امیدوارم که با توانایی های شما دریچه ای در این مورد گشوده شود. در این بازار، با کمی پرس و جو میتوان به گزینه های مناسبی دست یافت. بسیار خوشبخت خواهم شد تا در سال آینده در هنگام مورد نیاز در خدمت شما باشم.
با آرزوی تندرستی
ازکتاب عوامل سقوط محمد رضا پهلوی ص118 تالیف ع دشتی :….روحانی وزیر کشاورزی مطلبی را به عنوان معترضه بیان کرد که ذکرآن خالی از فایده نیست.:…..قرارشد دراراضی بین کرج وقزوین مزرعه ای نمونه احداث گردد.بایکی از متخصصین هلندی یا نروژی که دردنیا شهرت داشت مذاکره شد وایشان قرارشد بر مبنای یک قرارداد منصفانه این وظیفه را به عهده بگیرد مشروط بر اینکه از مقامات مملکت کسی نفوذ نکند واسباب زحمت فراهم نسازد .قرارداد بسته شد وایشان مشغول گردید به نحوی که پس از دوسال بهترین بازده را داشت.دراین اثنائ اشرف خواهر شاه اصرار ورزید که باید مراهم شریک سازید وطرف خارجی حاضر به پرداخت 10 میلیون تومان درسال شدولی اشرف بیشتر خواست./گفتم مطلب رابه شاه میگویم وبه شاه خصوصی این مطلب را گفتم…چند روز بعد روحانی تلفنی گفت طرف خارجی گفته چندی است مزاحمتی نمی شود….دو روز بعد او وحشت زده به منزلم آمد وگفت مشارالیها پیغام داده اندکه حالا کارتان به جایی رسیده که نمی گذارید دختر رضا شاه نان بخورد!….وکارشناسان خارجی بدون دریافت مطالبات خود ایران راترک کرده اند……
زنده یاد مهندس منصور روحانی که اولین وزیر آب وبرق بود درسال1351 به عنوان وزیر کشاورزی انتخاب شد وابتدای انقلاب اعدام شد .جناب نوریزاد عزیز شما که ازبازنشستگان آن وزارتخانه وکشاورز زاده هستید وفردی محقق. می توانید خدمات او دراین بخش از جمله تشکیل شرکتهای سهامی زراعی وتعاونی های تولید،کشت وصنعت ها،قوانین ارزشمند عدم تبدیل اراضی کشاورزی سازمان های عمران قزوین،جیرفت و..رابررسی وبدانید از جمله جهالتهای ما حذف این اشخاص خدوم روستاییان وتولید کنندگان بوده است وگر نه آنکه حضرت دوست نفرمود..[لئن شکرتم لازیدنکم ولئن کفرتم ان عذابی لشدید/صدق الله]
خلایق هر چه لایق
خدایا از آفت دروغ ، سیل، زلزله، ایدز، طاعون و آخوند به تو پناه آورده ایم. خصوصا آخری که علاج ندارد!!!
باسلام وعرض ادب
خداسایه پدرومادر را برسرشما مستدام وشمارابه پدرومادرتان ببخشاید.آمین
جناب نوری زاد، شما کجا یک ملائی را دیده اید که به حرف شما گوش گند، پوزش خواهی ملا که هیچ.
با درودی همیشگی به نوریزاد عزیز،
شما سری به سایت وزارت کشاورزی این مملکت بزنید تا بدانید، یک وزارت کشاورزی و یک وزارت خانه به چی مشغولند؟ این وزارت کشاورزی یک مملکت است یا شعبهای از یک حوزهٔ مصیبت زای علمیه یا شعبه ای از وزارت ارشاد یا زیر مجموعهای از تشکیلات جاسوسی، امینیتی و تفتیش عقاید بیت رهبری؟ ببینید مشغولیات روزانهٔ یک وزیر و مجموعهٔ بالا دسترینهای این وزیر چیست و ملاقات کنندههای روزانهٔ آنها از چه قماش انسانهایی هستند؟ چون سالها در این وزارت خانه بودهام و هم با بیتیان در ارتباط و هم آن بیت نشین را از نزدیک میشناسم، شماها متوجه شدهاید که شاید جزٔ اولین کسانی بودم که با با یقین و قاطعیت محض و تردید ناپذیر گفتم و تکرار کردم و حالا که خوشبختانه فریاد عمومی شده که //// سه خصلت ذاتی متمایز دارند: خیلی کینه توزند، وحشتناک قدرت پرستند و با یک بیرحمی حیرت آوری از غارت کیسه و صندوق مملکت انگار ابایی که ندارند هیچ بله لذّت پایان ناپزیری هم میبرند. آنوقت با چنین کسی که تمامی قدرت و ثروت و اختیارات مملکت را قبضه کرده و با انجیرکردن اجامر و اوباش و چاپلوسانی همچون مصباح یزدی و حداد عدل شیاد و دروغگو تخت و تاج خود را ابدی و پایدار میبیند، کشاورز و کشاورزی ما نابود نخواهد شد؟ این وزیر کشاورزی آخری احمدی نژاد مفلوک، یعنی خلیلیان هزار بار از خود احمدی نژاد از جهات بسیاری شیادتر و مفلوک تر بود و بویی از کسی که باید کارش به کشاورزی هم ارتباط داشته باشد، نبرده بود. تولیدات کشاورزی داخلی را به نابودی کشاند و تا توانستند بکار واردات پرداختند این خائنین ضدّ ایران و ایرانی.
بدلیل کمبود کار برای روحانیت واگاه شدن مسوولین زحمت کش از بیکاری شدید در جامعه(البته جامع روحانیون) مسوولین پرتوان و متفکر جمهوری اسلامی اقدام به ایجاد دهه کرامت در کنار چند دهه فاطمیه و محرم ورمضان و غیره کردند تا در جامعه(البته جامعه منبری) کسی بیکار نماند.
اجرکم عندالله
با سلام
خدارو شکر که یکی حرف از کشاورزا زد
کشاورزایی که باید به روش صدسال پیش گندم بکارن و آبیاری کنن. من حاضرم قسم بخورم که کشاورزی منطقه خراسان در حداقل15 سال گدشته به اندازه2سال پیشرفت نداشته .دریغ از یک برنامه ریزی صحیح برای حفظ آبهای زیرزمینی منطقه دریغ از یک برنامه ریزی صحیح وعقلانی برای جهت دادن کشاورزان به کشاورزی پرسود و بازده وبدون ضرر به محیط زیست ومنابع گران بهای آب زیر زمینی منطقه..تنها پیشرف شدید جهاد کشاورزی استخدام تعداد بیش از حدمهندسین پشت میز نشین جهاد بوده است. کشاورزی پدر اینجانب هم اکنون دقیقا مشابه 25 سال پیش هستش.دقیقا بدون هیچ تغییری!!!کشاورزی با سود و بازده پایین،کشاورزی نابود کننده منابع اب در یکی ار بحرانی ترین مناطق ایران از لحاظ خشکسالی!!!در حالی که در این 25 سال دریغ از یک نفر مهندس یا مروج که سراغ پدر من و یا کشاورز دیگری بیاید و بگوید که ما برنامه داریم!!بگوید آب را هدر مده!!!بگوید که این راهکار تو و روش کشاورزی تو در این منطقه بحران زده است!!
ضمن عذر خواهی از شما باید عرض کنم که جهاد کشاورزی بی خاصیت ترین نهاد فعلی می باشد و گاها فقط به امور سطحی برخی مناطق می پردازد وهیچگونه برنامه مدیریتی کلان ومطابق با جغرافیا ایران رو مد نطر ندارد.مطمئنا بخاطر سابقتون در جهاد متوجه عرایض بنده شدید.
با تشـــــــــــــــــــــــــــکر
آقای نوریزاد عزیز این ملازدگی گرچه ریشه در تاریخ کشور ما دارد ام تا سی وپنج سال پیش هیچ اخوندی انقدر به حساب نمی امد تا مردم سرنوشت خود را به او بسپارندفضای آموزشی ایران قبل از انقلاب نیزخود نشان از مذهب نداشت تنها معلمین انجمن حجتیه بودند که تدریس درس دینی را در مدارس به عهده داشتند این توافقی بود بین علمای دین که از محمدرضا شاه خواسته بودند درس علوم دینی جزئی از مواد درسی اموزش وپرورش باشد از طرفی روشنفکران چپ عاشق عدالت علی شده بودند که پوسته جوی را از دهان موری هم نمیگیرد رزیم گرچه نمیخواست وانمود کند برای مذهب ارزش قائل است اما اگر جائی گیر میکرد ومذهب به دردش میخورد اخوندها اماده جانفشانی بودند روشنفکران چپ با تمام مظاهر تمدن جدید اصولا مخالفت میکردند وآن را نشانی از امپریالیسم وسرمایه داری میدانستند که این بسیار خوشایند قشر روحانی بود به همین دلیل یک تواق نانوشته بین روحانی به اصطلاح انقلابی وچپ بوجود امده بود ودر شورش سال 57 زمینه مشترکی شد تا اخوند وکمونیست پیمان نا نوشته کثیف خود را به محرحله اجرا بگذارند غافگیری رزیم در مقابل عوامفریبی آخوندها ومارکسیستهای دغل کار که اشنا به فنون تبلیغات منفی بودند فاجعه افرید اینها را که میگویم برای دفاع از رزیم شاه نیست بلکه میکروبهای آخوندی در مقابل دارو مقاوم شدند امروز انتی بیوتیک قوی تنها جواب نمیدهند روشنگریهای شما دریچه ایست به سوی رهائی مردم از فقر جهل نادانی وخرافات مذهبی
سلام بر جنابتان.
ناراحت نباشید که ما هم چنینیم. دوست دارم ببوسم دستان ان پدری که چون شمایی را بار اورده است و مادر دلسوزتان را.
نگران نباشید بگذار هرچه میخواهند درد بریزند ترس بریزند نگرانی بریزند ما چترمان خداست.
تعجب میکنم از مردمی که میبینند و بروی خویش نمی اورند. تعجب میکنم از رهبر معظم که خدا را چگونه شناخته است.
حیرت میکنم که چگونه با ریش تیغ میزنند و با تیغ ریشه.
با احترام.
والا راست راست گفتید که خانواده وبستگان ما که از پاک دست ترین مردمان اند با کشاورزی به خاک سیاه نشستند.
shoma kamelan dorost migooid. cheh bayad kard ba mardomi keh dar khaab e geran e afion e din foroo rafteh and? aab e kodam talab e faramooshi ra beh in mardom khoorandeh and? chon bayad in dar khab rafteh e hezaran saleh ra bidar kard?
خداوند همه عزیزانتان را بزای شما سلامت بدارد. راستی شما خیلی به پدر بزرگوارتان شبیه هستید. خداوند شما را هم از دست حسودان و مزدوران در پناه خود برای مردم ایران زمین به سلامت بدارد.
چه اندوه دردناکی در چهره پدر هست..خوشه هایی که میتوانست طلایی باشند حالا همه سیاه شدهاند..مثل جوانهأی که در این چند سال از خوشه زندگی حذف شدند
جناب نوری زاد عزیز
با اجازه شما، من جواب دوست عزیزی به نام رضا که در پست قبلی از خدمات احمدی نژاد نام برده بود و دلیل دشمنی شما را با او خواسته بود در این پست می دهم.
دوست من اولین خیانت احمدی نژاد دزدی آرای ملت بود. بزرگترین خیانتی که کسی تا کنون جرئت انجامش را نداشت.
دومین خیانتش سپردن اقتصاد به دست نظامیان بود که از آنان حرام خوارانی که بر جان و مال مردم چنگ انداخته اند ساخت.
سومین خیانتش درگیری بیهوده با تمام جهان بر سر موضوعات بلاهت آمیز و صرفا برای خوش رقصی در برابر رهبری بود. و صد البته که هزینه این خوش رقصیها را از جیب ملت ایران می پرداخت.
چهارمین خیانتش مدیرانی بی لیاقت، دزد وتازه به دوران رسیده بود که تقریبا تمامی مملکت را به لجن کشیدند
پنجمین خیانتش فضای خفقان آور داخلی، قلع و قمع روزنامه ها و تمامی نهادهای مدنی و فرار بسیاری از فرهیختگان از مملکت بود
ششمین خیانتش سیل کالاهای چینی بود که تولید کنندگان و مصرف کنندگان را به خاک سیاه نشاند. نمونه اش هم پدر آقای نوری زاد که شرح آن در این پست رفت.
هفتمین خیانتش این بود که دروغگویی و فریب را مانند آب خوردن به همه مسئولین تسری داد
البته اگر بخواهم ادامه دهم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد.
من آدم منصفی هستم و علی رغم اینکه احمدی نژاد را همیشه به غده ای سرطانی تشبیه می کنم ولی هدف مندی یارانه ها را کار صحیحی می دانم که البته به دلیل حماقتها و افزایش بی رویه ارزش دلار بی اثر شد. مسکن مهر کار مثبتی بود. ضمنا سفرهای استانی که فرموده بودید بسیار توهین آمیز بود و احمدی نژاد به جای عزت دادن به مردم در این سفرها بیشتر به دنبال ریزه خوار و متملق می گشت و از مردمی که با ساده دلی به دنبالش روان بودند سعی بلیغ در سوء استفاده تبلیغاتی داشت.
با احترام
بردیا استقامت
————-
سلام وسپاس بردیای گرامی
با احترام
ای کاش از پسران مفت خور زمین خوار میرزا هاشم می پرسیدید سم های آنان هم ازجنس چینی بود!! یا ….
بیچاره پدربدبخت من که زمین یک هکتاری اش هم اجاره ای است…
…
توقع داشتیم استاد ازاد اندیشی چون شما قتل عام 52 قربانی پادگان اشرف را محکوم کند ولو سمبلیک…
شما که تا دیروز از دست همین سپاهی ها می نالیدید..
موفق باشید
درود بسیار بر شما
آقای نوریزاد گرامی این مملکت بلا زده سی و پنج سال است گرفتار مصیبت بلاست. از زمانی که دروغ و ریا پایه حکومت قرار گرفت
دراین مملکت که رذیلت جای فضیلت- دروغ جای راستی گرفت خداوند برکتش را از این دیار برید.
محصولات ما دیگر مزه و برکت گذشته را ندارد چرا که کشاورز ما را خرافاتی کردند تا بر منبر ملاهای خشک مغز بیسواد دخیل ببندند
دیگر مزه گذشته در حال تکرار نمیشود چون در سرزمین پر از آمیخته به دروغ و ریا و خیانت خداوند برکت نخواهد داد.
((دروغ مادر تمام فسادهاست)) وقتی حاکمی دروغ گفت چون بلای آتشین سرزمین آباد را نابود کرده است
خدا پدرتان را برايتان نگه دارد . باغش آباد.
ba afate avali ye joori kenar miayim vali ba afate mozmen va khneman bar andaze dovomi che konim.? moteasefane ma ba toodehaye milioonie avam roo be roo hastim va ba jama ati mollaye kajfahme mghroor ke khodeshoon ro bartar az hame midoonan. kar kheyli sakhte baradar.
در ابتدا خداوند عالم را شاهد میگیرم که نه بغض و کینه و نه خستگی از این راه بی پایان که روند عادی مناسبات اداری اش خوانده اند مرا به اغراق و تهمت نکشانده است ان شا الله . این نوشته را حمل بر ناله و طلب ترحم نیز نکنید.
همسر من سه سال پیش اقدام به تاسیس شرکت تولید ورمی کمپوست کرد برای روشن شدن ماهیت تولید این شرکت مختصرا بگویم که این کود – خاک مفید از زباله های خوراکی و نوعی کرم مخصوص حاصل میشود قیمتش در دراز مدت بسیار کمتر از کودهای شیمیایی و منافعش برای خاک و تولیدات کشاورزی و باغی صددرصد بیشتر از کودهای شیمیایی است در ابتدا به جهاد شهرستان و استان مراجعه کرد و آنها با تاکید بر این نکته که سموم و کود های شیمیایی اراضی حاصلخیز منطقه را نابود کرده است جوری راه را نشان دادند که همسرم و گروه بی پول و امیدوارش تصور کردند همین امروز و فرداست که جهاد و تعاون و نهادهای ذی ربط با این گروه هم داستان شوند و زمینهای بی زبان را از شر این آلوده خوراک های چینی برهانند اما سرتان را درد نیاورم بعد از گذشت سه سال که چند ماهش (3 ماه )در جهاد استان صرف اخذ مجوز و چند ماهش (3 ماه ) در دامپزشکی ( کرم را نوعی دام فرض کرده اند ) صرف اخذ مجوز دیگر و دو سالش در همیاری شهرداری ( زمین مورد نظر را نه شهرداری در حوزه خود تعریف کرد و نه دهیاری روستای مجاور و اینگونه شد که سازمان همیاری شهرداری با سیستم اداری سرسام آورش مسئول تعریف شد) و دادگاه و شورای حل اختلاف (جهت احراز مالکیت زمینی که مبایعه نامه اش گواه بر مالکیت همسرم بر زمین است ولی همیاری شهرداری سند زمین را ملاک میداند و اخذ سند نیز شاید سالها زمان ببرد و از طرف دیگر قاضی یا قضات پرونده ما حاضر نیستند نامه ای بدهند که احراز مالکیت همسرم را بر زمین تایید کند ) صرف شد و اینک پس از گذشت سه سال گروهی با سیستم هرمی و تصاعدی و بازی با پول و نه هرگز تولید و فروش محصول که این کار مستلزم تبلیغات وسیع میباشد که هرگز وجود نداشته است ، میلیاردها تومان از طریق همین محصول به جیب زده و به ریش نداشته ی همسرم که سه سال خود را درگیر مجوزها کرده که به قول خودش قانونی کار انجام دهد خندیده اند از همه دردناک تر دست داشتن سپاهیان و کمیته امداد در این طرح است . همسرم برگه ی اصلاحیه ی شورای حل اختلاف که برای بار سوم مالکیت او را به آن شکل که سازمان همیاری شهرداری ها میپسندد تایید نکرده است را در دست دارد و به من میگوید زهرا جان نگران نباش فردا و پس فردا و هفته ها و ماهها به دادگاه می روم و …. درست میشود اگر تعاون با وام موافقت کند اگر جهاد به ایجاد صنف تن دهد اگر سپاه سیر شود و سفره را ترک کند اگر کمیته امداد از این گدا صفتی خسته شود ما نیز نفس میکشیم ……………
تصوير عكس خودتان است يا پدر بزرگوارتان ؟
يكي إز أفراد معدود با غيرت و بأشرف و آزاده ايران زمين هستيد شما أي نوريزاد .! والدين شما فرزندي به اين شايسته دارند ، بهترين نعمت است و همچنين شما كه چنين والديني داريد . خدا حفظشان كند .
درود بر شما
آفتان این سرزمین اشغال شده باید از چهره شکسته امثال این پدر بزرگوار خجالت بکشند آری خجالت از چهرهای هر چند شکسته اما نورانی . من چه می گویم مگر این وطن فروشان خجالت سرشان میشود !
از کشاورزان نوشتین آقای نوریزاد…
همون موقع که تهران گوجه فرنگی به کیلویی 3و 4 تومن رسیده بود وسعتی زیادی از مزارع جنوب کرمان که موقع برداشت گوجه ها بود، گوجه ها روی بوته ها له شدن و خشک شدن و هیچ کسی هم به فریاد کشاورزای بدبخت نرسید که فقط پول خرید صندوق، سوای از دستمزد کارگرها برای چیدن محصول، بیشتر از پول فروش گوجه ها میشد! امسال هم همین بلا سر نخلدار ها اومد… خرما و رطب همه جای ایران گرونه اما سردخونه ها پر شدن و محصول امسال رو نچیدن، چون انقدر ارزونه که حتی کسی از اینها نمیخره!
من سروکارم با نخل و گوجه و گندم و ذرت و انگور نیست… سروکارم با بچه مدرسه ای هایی هست که پدر و مادر مصیبت زدشون از همون کشاورزایین که خودتون بهتر میشناسین…
اگر دخالت بشردوستانه ای وجود خارجی داشته باشه حتما که این مزارع جنوب کرمان روی نقشه جغرافیا نیستن! حتما که قصه قحطی و خشکسالی و بی آبی و گرسنگی و فقر و فلاکت مال این دوران نیست…