دیده ام که یک چند نفری مرا به ” رهبرستیزی” نواخته اند. که یعنی فلانی سریک نخ را گرفته ومرتب کشان کشان می کند واین نخِ رهبرستیزی را ول نمی کند. ویعنی: یک جورهایی برای خودش وبرای مخاطبانش سرگرمی درست کرده است. که می گویم: این کمال کم لطفی به آسمان بلند خرد است. درآسمان خرد، هرآنچه که ازنقطه ای به نقطه ی دیگرکوچ می کند، ازجوهردرستی وکمال وعلم سود می برد. ومن، تلاش کرده ام دراین یک چندسالی که به تازگی متولد شده ام، هرچه را که ازخرد بهره ندارد کناربگذارم. اگرچه به بهای حذف خودم بینجامد. شما بگو: مگرکاری ومسئولیتی وتصمیمی واراده ای دراین سرزمین بلازده هست که مستقیم وغیرمستقیم به شخص رهبرمربوط نباشد؟ واقعیت این است که: من، سرچرخاندن به سمت سایرمسئولان را وقت تلف کردن می دانم. که همه ی شان بی استثناء، ترسیده ومطیع ومجیزگوی رهبرند. به همین دلیل، پرداخت مکررمن به شخص رهبراست که جماعتی را مسئله داروعبوس می کند.
با اطمینان می گویم: تمام عتابها ونکته پردازی های من به شخص رهبر، هزارهزارمرتبه کاری تر ومفیدتروبایسته ترازمجیزگویی ها وچاپلوسی ها وخوشرقصی های جماعتی است که دراطراف ایشان پرسه می زنند وبا پمپاژ دروغ، وصحنه پردازی های مشمئزکننده، به فریب وی همقسم شده اند.
بعنوان مثال، من وجمعی دیگرازهمراهانم دریک قلم بخاطرنقد رفتاری آقای احمدی نژاد – وبه تعبیرقاضیِ مآمور: به جرم توهین به احمدی نژاد- هرکدام سه ماه ویک روز زندان کشیده ایم. یعنی ما آن روزها به مفسده هایی ازاحمدی نژاد اشاره می کردیم که این اواخر واگویه کردن آن مفسده ها به تفریح مسئولان ومنتقدان ومتفکران ومتخصصان بدل شده بود وبدل شده است. بی آنکه زندانی درکاراینان باشد.
دوستانه به رهبرمی گویم: درهرخیانت ودزدی وخرابکاری وجاروکردن اعتبارجهانی وفریبکاریِ احمدی نژاد، مستقیماَ شما سهیم ومقصرید. بخدا سوگند، اعلام این که شما درفجایع وخیانت ها ودزدی هایی که احمدی نژاد برسرما ونسل های برنیامده ی ما آوارکرده، شریک ومقصرید، مطلقاً ازآن معرکه ی” رهبرستیزی” انرژی نمی گیرد. بل واقعیت وحقیقت مؤکدی است که: همه ی هیمنه ی دستگاه شما اگرکه با هزارادله وتوجیه دست بکارشوند، هرگزبه رفع ورجوع آن توفیق نخواهند یافت. مرا چکاربه این که با “رهبرستیزی” به اقناع وترمیم نداشته های خود اقدام کنم؟ وبا کشاندن پای شما به معرکه ی دزدی های آشکاراحمدی نژاد، برای خود معرکه ای دیگربپا کنم؟ شما اگرهمه ی دنیا را وجب به وجب بگردید، دوست ورفیقی مطلوب ترومشفق ترازمن نمی یابید. چرا که من شما را به روزهای سرفرازی ترغیب می کنم، وهمزمان با من، جماعتی درهمان بیت رهبری، شما را سایه به سایه به سمت روزی می برند که ازجناب شما بشاراسدی دیگربرآورند.
به رهبرمی گویم: درهردادگاه صالحه ای که خود جناب شما مشخص بفرمایید، احمدی نژاد باید محاکمه شود. بخاطرنجاساتی که برسروروی ایران وایرانی افشانده. وحتماً دراین دادگاه باید به نقش وسهم شخص شما درپراکنش این آلودگیها اصرارشود تا مختصری ازمیزان جرم یا جرمهای جناب شما آشکارگردد. دیروز دیدم که نمایندگان پوک مغزخبرگان رهبری، باردیگربه محضرحضرت شما شرفیاب شدند وازشما خواستار رهنمود شدند وشما مفصل ازوظایف وبایستگی های دیگران سخن راندید وهرگزنیز – مثل همیشه – به خطاها وخسارات خود اشاره نفرمودید! ای وای اگرکه بقدرذره ای خردل دردل این خبرگان وخفتگان غیرت می بود، جناب شما را بخاطرخطاها وآشفتگی ها وخسارات متعددتان بچالش می کشیدند وباب ترس وخفت را به یکباره ازمیان خود برمی چیدند. چه می گویم؟ مگردرمیان همه ی نمایندگان مجلس بقدرهمان ذره ی خردل غیرت وقرابتِ با خواسته های مردم هست که من اکنون چشم به غیرت مندی این پیران افسرده وترسیده وجامانده درسده های دوردارم؟
محمد نوری زاد
پانزدهم شهریور سال نود ودو – تهران
|
اقای نوری زاد.واقعا دست مریزاد
آقا رضا روستایی شهر نشین ! اگر منطقی در گفتارت بود برادر با این همه تنعم از وجود پر برکت احمدی نژاد در شهر چه میکنی!؟ در روستا میماندی و از برکات وجود متوهم و خسارت بار این ام الفساد بهره میبردی !؟ چنان باشوق و ذوق از وامها و کارهای موثر این خاءن بلفطره و صهیونیست میگویی که انسان متحیر میماند که واقعا مولای ایشان که ادعای ظهورش را دارد با همان محاسن ظهور نموده است!!! برادر گرامی بر فرض محال ! اگر تمام این انحرافات و خیانتهای این عنصر فاسد و دروغگو را ، حسن تلقی نمائیم!!! نابخردیها و نفهمی ها و بی سوادی او برای قرار گرفتن در این منصب برای کشور زیانبار بود و حداقل هشتاد سال زمان لازم است تا چهره ایران و ایرانی که مترادف بود با فرهنگ وادب و معرفت شخصیت در مجامع بین المللی بر تراز قبل از ایشان بر گردد!!! تمام این مواردی که شما بر شمردی ، چیزی جز عوام فریبی و دروغ و لطمه زدن به مردم و کشور نبوده که اگر غیر از این بود خرداد گذشته علیرغم خواست آقاتون که نظرش به ایشون نزدیک بود ، شکل نمی گرفت انهم بر عکس ادعای شما روستاییان کشور بالای هفتاد درصد به آقای روحانی که نظرش مقابل نظر و اعمال این ام الفساد بود رای نمیدادند !!! پس هیچ کدام از موارد مورد ادعای شما در دفاع از عنصر دست پاک جد و آباد دزد با تاسف بسیار حقیقت ندارد!!! در کجای دنیا نرخ بهره را جز از برای سوء استفاده و تاراج و حیف و میل بیت المال بشکل دستوری و زوری پائین میاورند!!!؟ میلیاردها تومان وامهای زود بازده عاقبتش به کجا انجامید!!؟ چه مقدار از آنها برگشت و یا نتیجه داد!!!؟ اصول برنامه ریزی در تمام دنیا بر محور آمار و اطلاعات صحیح استوار است ، چند درصد از آمارهای این هشت سال دولت دست پاک !!! با حقیقت مطابقت داشت!!!؟ مفسدانی که نامشان از روزهای نخست در جیب بقل این فتنه گر بود چرا از جیبش خارج نشد!!!؟ چرا بر خورد با همکاران دزدش را خط قرمزش اعلام نمود!!!؟ میدانی برادر روستایی ماشین امضای کم سن وسال ایشان در دوره اولش باعث وارد نمودن چه خسارت سنگینی بر سایپا شد!!!؟ و منافعش نصیب چه کسانی گردید!!!؟ از بوجود آمدن افرادی بمثابه بابک زنجانی ها و جمع سرمایه شان قبل از ایشان و در حیات این ام الفساد با خبری !!!؟ از خروج گنجینه های کشور توسط ایادی دست نشانده او مطلع ای !!!؟ از فساد رئسای نابخرد و کم سواد و منفعت طلب کاشته شده او در دانشگاههای کشور و خسارات غیر قابل جبرانشان آگاهی!!!؟ لیست سوء استفاده های فراوان فرهاد دانشجو _ یکی از برادران دالتونها_ را در دانشگاه آزاد رویت کرده ای!!!؟ و بسیاری امور غیر اصولی دیگر ایشان… ولی شوربختانه ممکن است بشود بسیاری از نا همواریهای صدرالاشاره را با تحمل و صرف زمان و درایت رتق و فتق نمود اما برای برداشتن بار سنگین تحریمهایی که نادانی او موجبش بوده از گرده کشور و مردم که تنها مقصر اصلی آن این ام الفساد و آقاتون هستند سالها زمان و درایت و عقل و تحمل لازم است و خسارات فراوان بر مردم !!! خدا شاهد است که اگریک قدم از امور این دائم الدروغ را وفق مصالح کشور و مردم میدیدم دست بقلم نمیشدم و از این گذشته آقاتون هم فهمید این راه به ترکستان ختم میشه و نظرش را عوض کرد!!! و شکر پاره را تناول فرمود و دستها را بالا گرفت کاش شهامت داشت و از توهم خود را خارج مینمودو توبه میکرد
در پاسخ به آقا رضای عزیز
آقا رضای عزیز من یک روستایی هستم ونیاز ندارم کسی از شهر بیاید وبه جای من از حقم دفاع کند .که به نظر می رسد این دفاع از روستایی نیست بلکه ماله کشی گنده کاری های احمدی نژاد است
الحمد لله ما روستایی ها با داشتن زمین کشاورزی ودام از بیش از 90 درصد شهری های اوضاعمان بهتراست .ولی باید بدانید که شما خیلی از چیزهایی را که یک روستایی می داند متاسفانه نمی دانید .اولا قضیه 455000ریال یارانه .مثل این است که گوشوار طلایی را از گوش یک دختر بچه بیرون بیاورند وشکلاتی به او بدهند .خوشحالی شما بابت این مبلغ یارانه مانند شکلات آن دختر بچه است چراکه طرح هدفمند کردن یارانه ها در دولت هاشمی کلید خورد ولی چون آن دولتها بلد نبودند سر مردم را با 455000ریال شیره بمالند ونامش را حذف یارانه ها گذاشته بودند از ترس همین تورمی 40درصدی که به نظر من 300درصد است اجرایش نکردند ولی احمدی نژاد چون خوب بلد بود سر مردم را شیره بمالد بجای کلمه ی حذف یارانه ها آن را هدفمند کردن نامید وفقط 455000ریال از این سود هنگفت را که در جیب دولت می رفت به ما داد .در عوض یارانه های کود شیمیایی .شیر .مواد پاک کننده وشوینده .سموم .وآرد گندم وبنزین وگازوییل وروغن و….را که خیلی خیلی بیشتر از 455000می شد از مردم دریغ کرد.
واما در مورد بیمه روستایی علنا هیچ کاربردی ندارد . چراکه تنها 10 درصد حوزه درمان دفترچه بیمه روستایی را میپذیرندودر مورد عمل جراحی اصلا کاربردی نداردواین درحالی است که در کشورهای دیگر بخش عمدهای از یارانهها به حوزه درمان و بیمه اختصاص پیدا میکند ولی در کشور ما در این زمینه غفلت شده است.
در مورد مسکن روستایی هم باید بگویم این طرح چه در زمان رفسنجانی وچه در زمان خاتمی انجام می شد ودر بودجه ی تمام آن سالها نیز گنجانده شده است ولی علت اصلی استقبا ل کم در زمان گذشته این بود که روستاییان با پولهای حاصل از فروش محصولاتشان به راحتی خانه های شهری را خریداری می کردند ودر شهرها سرمایه گذاری می کردند ولی در زمان احمدی نژاد به دلیل جهش ناگهانی قیمت مسکن (ر ک آمار بانک مرکزی )در شهرها وپایین بودن قیمت زمین در روستاها این امر چشمگیر تر بود .اما خدا وکیلی شما که در شهر هستید با مبلغ 125000000ریال می توان خانه ساخت .تازه اگر به فوندسیون هم برسد شامس آورده اید .
واما طرح ایجاد دولت الکترونیک از سال 1377آغاز شد واین ثبت کارت سوخت بدلیل خارج کردن پول بنزین از جیب مردم بود نه خدمت به آنها وگرنه ما در این چند ساله هر جا دیدیم که حرفی از خدمت به مردم است یا دروغ بود یا فقط نصیب آقازاده هاشده .
واما کدام پدیده ی هسته یکیشو مثال بزن .ما در تولید یک قرص رانیتیدین مشکل داریم .داروهای حیاتی در کشور یافت نمی شود .ما از تولید یک لیتر بنزین سالم عاجزیم وبنزین تولیدی داخل چنان کثافت کاری وآلودگی ایجاد کرده که سالانه جان افراد زیادی از مردم این مملکت را به یغما می برد
ودر پایان در مورد کشاورزی باید بگویم ما تا قبل از احمدی نژادبه یکی از صادر کنندگان گندم در جهان تبدیل شده بودیم ولی الان یک وارد کننده تمام عیاریم .
احمدی نژادبا دادن وام های بی رویه وبدون پشتوانه نظام بانکی کشور را به ورشکستگی کامل کشانده .واقتصاد ایران در بحران تورم رکود قراردارد
تولید کنندگان داخلی بطور کلی نابود شدند .بخش خصوصی در مسابقه با قرارگاه خاتم ونصروسپاه خسته بروی زمین افتاده .پارس جنوبی وعسلویه تقریبا بطور کامل خوابیده است.ورشد بیکاری به بالاترین میزان خود تاکنون رسیده .
مطمئن باشید ضرر احمدی نژاد بسیار بیشتر از نفعش بود .
ضمن تشکر ازجواب شما بایدبگم که من دلایل مستندی خواستم که شایددرنظرمن هم تاثیربگذارد ولی متاسفانه شما هم که مثل بقیه یکسری چیزهای کلی بدون پرداختن به مصادیق ذکر کرده ایدضمنا دوست داشتم خودآقای نوری زادبه این مطالب مستندجواب بدهد. اول اینکه فکر کنم نامه رادقیق نخوانده ای چون اول نامه گفته ام درشهر هستم هم ماهواره دارم وهم روزی حداقل دوساعت دراینترنت هستم وتقریبا همه اخبارها رابصورت روزانه دنبال میکنم که جواب به این مطلب خودنمونه ای از این مطالعه میباشد. ثانیامشخص است شما هنوزعمق مشکلات آن پیرزن وپیرمرد ی راکه من اشاره کردم درک نکردید من میگویم نر است شما میگویید بدوشش .مشخص است هرگز برای 1000 تومان گیرنکردید وبقول معروف نفستان ازجای گرمی می آید فکر نکنیدزحمات آنها کمترازنازک نارنجیهایی است که با یک تلفن میلیونها تومان به جیب میزنندوبا بی انصافی کامل خونه متری دومیلیون تومان رامیخواهند به بچه های آنها که شمانگران بیکاریشان هستیدمتری هشت میلیون تومان بفروشند کجای این مواردباکارکردن وحقوق حل میشود ضمنا اول نامه هم گفته ام که انتقادات را به احمدی نژاد واردمیدانم ولی اینها خدماتی است که شاخص هستندوتقریبا درهیچیک ازدولتهای قبلی بخصوص دولت آقای هاشمی مشاهده نشده اند.
به هیچ عنوان اجرای بیمه روسایی درزمان آقای خاتمی نبوده ممکن است طرحش مربوط به آن زمان بوده ئلی اجرا درزمان آقای احمدی نژادبوده
نظر دهندگان محترم
به نظرایجانب نه محاکمه آقای خامنه ائی و نه محاکمه آقای احمدی نژاد، بلکه ملت ایران باید خود را محاکمه کند که با داشتن چنین فرهنگ خرافه زده قرنهاست خود و مملکت را به چنین روز فلاکت باری انداخته است
به امید روزی که عقل و خرد و اندیشه در همه ما ایرانیان به حد اعلا برسد تا فرهنگ سکولاری (جدائی دین از دولت) در فرهنگمان نهادینه شود و دولتی منتخب مردم و برای مردم و پاسخگو به مردم را برپا کنیم.
کوروش
یک سوال؟
مگر نه اینکه آیت الله خامنه ای ولی امر مسلمانان جهان می باشند و هر از گاهی چون حلول ماه مبارک رمضان و مراسم دیگر برای مسلمانان جهان پیام می فرستند پس چرا هیچ وقت مثل پاپ رهبر مسیحیان به اقصی نقاط جهان سفر و سخنرانی نمیکنند ؟ با خودم می گویم شاید جمع آوری جمعیت انبوه و ذوب در ولی امر مسلمانان جهان فقط در این کشور مقدور میباشد. تجسم کنید چه تعداد آدم می شود برای سخنرانی ولی امر مسلمانان جهان مثلا در کشور مالزی یا انگلیس جمع کرد؟ و مهمتر اینکه آیا رهبر مسلمانان جهان سالم بر خواهد گشت!!!
—————–
سلام آقا رضای گرامی
تصورمی کنم ایشان امکان خروج ازکشور را ندارند. یعنی بمحض خروج توسط دستگاههای امنیتی بین المللی بازداشت می شوند. بخاطر درج اسم ایشان در حکم دادگاه میکونوس که وجهه ای بین المللی دارد. تصورمی کنم.
با احترام
باسلام:شایدزیادربط نداشته باشداماخواندن آن خالی ازلطف نیست.
جادارد اکنون به یکی از نامه های آن رکورد شکن زندانهای انفرادی اشاره ای بکنم.
نامه به آقای خمینی است.
درسال 60 آقای خمینی خطاب به دیدار کنندگان گـُرگانی اش باگوشه وکنایه، اقدامات کاک احمد مفتی زاده در جهت دفاع از حقوق اهل سنت وملتهای کورد وبلوچ ونیز تأسیس شورای مرکزی سنت (شمس ) را اقدامی توطئه آمیز وتفرقه اندازانه قلمداد می کند! وکاک احمد را تهدید به افشا گری می کند!
علامه کاک احمد مفتی زاده در جواب، برایش چنین می نویسند .[ قسمتی از متن نامه را ارائه می دهم ]
«… ودر همین آغاز، می خواهم مطمئن باشید که: نوشتن این نامه به دلیل نگرانی از «افشاگری!» که بدان اشاره داشتید، نمی باشد. زیرا بحمدالله در سوابق سیاسیم، از آن زمان که بینش وفهمی اسلامی یافته ام چیزی وجود ندارد که با روش برخورد احترام آمیز همه ی « مراجع » وحتی مرحوم آیت الله بروجردی – که گویا شما، ایشان را استاد خود می خوانید – با طاغوت تا ایّامی پیش از قیام شما – در خرداد42 – شباهت داشته باشد ! ونیز به دلیل نگرانی از جان ومال نیست، زیرا اگر مسلمانی، اخلاق مادی هم داشته باشد، وچنان که، شاید، قدر« رضوان من الله » را نداند، بالاخره، چندان هم غبیّ وکـَودن نیست که از معامله ی پرسود « إ نّ الله اشتری من المؤمنینَ أنفسهم و أموالهم بأنّ لهم الجنّة »، [توبه 111] استقبال نکند، وما که به خاطراسلام ومسلمانان، درزمان رژیم پیشین، راه منتهی به چنین معامله ای را پیش گرفته بودیم، معقول نیست که در ایام اقتدار زورمداران این رژیم، از این معامله سر باز زنیم، در حالی این رژیم با چنان انقلابی گرانقدرو پربها وبا عظمت، بر روی کار آمده؛ ولی قدرت پرستان حاکم بر آن، ضررشان برای اسلام ومسلمانان، و برای خود انقلاب نیز، بیش از رژیم سابق است!…
… این مسأله از بدیهیات است که: « تبعیض وستم، با برادری و وحدت در یکجا جمع نمی شوند »، و زمانی که ما بین دو برادر، تبعیض وجود دارد، دم زدن از وحدت وصمیمیت، توقعی نا معقول، ویا فریبی سطحیانه بیش نخواهد بود. و….
… بازهمان یک کلمه ی سابق را باردیگر تکرارمی کنم که: برای اثبات درستی آنچه تاکنون گفته ام، واثبات دروغ گویی ونامسلمانی انقلاب خواران، با تمام وجود، آماده ی شرکت در مناظره وبحث رودرروی علنی هستم، وبخصوص درباره ی دو مطلب تأکید جدی دارم:
اول: درباره ی همین شورای مرکزی سنت [شمس]، که ریاکاران مفتری دنیا پرست خداناپرست، آن را به کنفرانس طائف و اینجا و آنجا نسبت می دهند « راستی: کافر همه را به کیش خود پندارد!!»
ودوم : درباره ی قانون اساسی، تا معلوم شود که این معجون! حتی با تنها« فقه جعفری»هم، نمی خواند!
اگر آقایان ِانقلاب خوار، راست می گویند که: مسلمان اند، وقوانین واعمالشان، اسلامی است، وراست می گویند که: ما، اهل توطئه وترور، ومزدور بعث و روس و آمریکا، وبلندگوی رژیم پهلوی، و… هستیم، بدیهی است که نباید از مناظره ومحاسبه، باکی داشته باشند. زیراهیچ وقت، حق وراستی ودرستی از مقابله با باطل وانحراف وفساد، واهمه ندارد. آنکه از بحث علنی وعمومی می ترسد، یقیناً به درستی وحقانیت خود اعتماد ندارد. پس، اگراینان از چنین بحثی ترسیدند، و « تولـّوا، فإنّ اللهَ علیمٌ بالمُفسدین »[آل عمران63] وگیرم با گریزازمناظره، ودر انحصار گرفتن وسائل تبلیغ واعلام، چند روزی دیگر، رسوا شدن خود را در نزد خاص وعام، به تأخیرانداختند، اولاً این ملت قهرمان که حماسه ی ایمانی خود را در این چند سال اخیر نشان داده، گمان نکنم نسبت به سرنوشت خود، بی تفاوت بماند، وبالاخره هر چند جنگ وآشوب هم برای منحرف ساختن توجه ها ایجاد شود، ماهیت ضد انقلابی حاکم بر انقلاب را شناسائی خواهد کرد، وثانیاً آن روزِ فصلی، که خائنان از دیدن نامه ی اعمال خود فریاد برآورند که: « ما لهذا الکتاب : لا یغادر صغیرة ولا کبیرة إلا احصاها !» [ کهف49]بسیار نزدیک است.
احمد مفتی زاده تهران 3/2/60
———————
فاروق گرامی لطفا بیا باهم یک سایت بزنیم برای معرفی نظرات، نوشته ها، مبارزات، ومواضع مرحوم کاک احمد مفتی زاده. موافقی؟ که درآنصورت کسی به ما اعتراض نخواهد کرد که چرا دریک سایت مستقل اینهمه ازایشان یاد می کنید و زیاده روی می کنید.
سپاس
قای نوریزاد با سلام –۱- همه مشکلات به احمد نژاد ربط ندارد و به رهبری مربوط است ، چون ایشان در همه قضایا در کشور ورود میکنند و به قولی خودشان که اخیرا” فرموده اند : من به همه امور کشور حتی ریزترین آن آگاه و اشراف و اشراق دارم .پس مانند ” شهید سید حسن مدرس ” در جواب ( نماینده رضا خان می گغت : آقای مدرس پای روی دم شیر نگذار ) نمایندگان رضا خانی گفته بود ،چرا هر وقت ما صحبتی میکنیم ، شما میگویید : دم رضا خان است و پا گذاشته اید روی دم رضا خان . لطفا” محدوده دم رضا خان را تعریف کنید تا ما روی دمش پا نگذاریم ( آقای نوریزاد شما هم پا روی دمی میگذارید که محدوده اش هم نا مشخص است و به زعم آن چند نفر می شوید ، رهبر ستیز ) . ۲-گفته اید که : من، سرچرخاندن به سمت سایرمسئولان را وقت تلف کردن می دانم. که همه ی شان بی استثناء، ترسیده ومطیع ومجیزگوی رهبرند . این همان مطلبی است که در اول دهه ۷۰ برادر بسیجی مان حاج حسین الله کرم هم به آن رسید ولی گفت : در شرایط فعلی به رهبری که نمی توانیم چیزی بگوییم پس انصار حزب الله راه میاندازیم و آن چیزی را که میخواهیم به رهبری بگوییم به سایر مسئولین میگوییم (سعید امامی واجبی خور اطلاعات ، ایشان را خواسته بود و گفته بود ما از نیت شما کاملا” آگاهیم و دکان تان را جمع کنید .این دکان حمع بود تا روی کار آمدن آقای خاتمی در سال ۱۳۷۶) . ۳ -شما در باره مجلس خبرگان فرموده اید : نمایندگان پوک مغزخبرگان رهبری، محضر رهبری شرفیاب شدند و از ایشان رهنمود خواستند ! ای وای اگرکه بقدر ذره ای خردل در دل این خبرگان و خفتگان غیرت می بود و جناب شما را بخاطرخطاها و آشفتگی ها و خسارات متعددتان بچالش می کشیدند و باب ترس و خفت را به یکباره از میان خود برمی چیدند که من اکنون چشم به غیرت مندی این پیران افسرده و ترسیده وجا مانده درسده های دور دارم؟ باید بگویم که : سعید امامی واجبی خور پس از خطا های مکرر رهبری و دل کندن از ایشان و این که خواست توبه کند و خطا های پیش آمده در کشور را مانند شما به رهبری منتسب کرد ( بزرگان قوم به امامی گفتند رهبری خطا نمی کند چون خبرگان رهبری ایشان را نظارت میکنند ، که امامی گفته بود : اینان خبرگان نیستند بلکه ” خفته گانند ” و منتظر مرگ که هر سال چند نفر آنان میمیرند ) . آقای نوریزاد شما در باره عملکرد رهبری طی این مدت ، همان برداشت درست و صحیح سعید امامی را داشته اید .
سلام به محضر حر زمان ما .چقدر این تولد شما مبارک بود وچه قدر به موقع .صحبت های شما و معانی نوشتار شما من رو به به یاد مهدی اخوان ثالث میاندازد.خداوند شما رو اول برای پدر ومادرتان وبعد برای ما زنده نگه دارد.
Aghaye nurizade mohtaram man az vaghti zolmhai in hukumat ra didam az khda va khodam ham bizar shodam chetor moken ast khodai bashad va in hameh sukut konad .m
با درود به آقای نوریزاد عزیز،
آقا به یزدان پاک سوگند دست گذاشتهای رو بن، ریشه، سر چشمه، علت العلل و ام الفساد تمام مصیبت ها، فلاکتها و بدبخیها و گرفتاریهای ایران که حداقل ۸۰% آن خلاصه شده در شخصی بنام آقای ////. آقای اکبر گنجی اخیراً کار جالبی کرده اند و لیست تمام ستایشها، مداحی ها و تمجیدهای اغراق آمیز این آقای رهبر از موجود مفلوکی بنام احمدی نژاد در طی این هشت سال را به ترتیب تاریخ مداحی جمع آوری کرده اند. این قبول که علی خامنهای مورد ///// تمامی ایرانیان وطن دوست، فهیم و خرد گرا است، و این هم قبول که تاریخ به استناد هزاران هزار اسناد و مدارک محکم و تردید ناپذیر از وی بنام شخصی فوق العاده کینه توز، بطرز وحشتناکی قدرت پرست و به شکل حیرت انگیزی پول پرست و غارتگر و آدمکش یاد خواهد کرد. اما آرزوی هر ایرانی است که این مسبب اصلی هر چه فتنه و فساد و تباهی و دروغ و ریا و دزدی و غارت و آدمکشی در این مملکت است، هر چه زودتر به پای میز محاکمه کشیده شود. مداحیهای این هشت سالهٔ این آقا از موجود مفلوک و بیماری همچون احمدی نژاد کافی است تا بدانیم هر چه بوده و هست از هر نوع مصیبت و بدبختی و سیاه روزی زیر کلاه و عبای این دل چرکین و متوّهم بوده و هست و ولا غیر.
در جواب به رضا که خدمات احمدی نژاد را فهرست کرده است!!
********************************************
آقای رضا! اینجاست که نظام جمهوری که مبتنی بر آرای مردم است نقص وحشتناک خود را آشکار میکند
چرا که در چنین مدلی از حکومت شما یک رای دارید و من نیز که خواهان براندازی این حکومت هستم
و آن استاد علوم سیاسی دانشگاه که ماهیت پلید این حکومت را به خوبی شناخته است و آن وکیلی که
به خاطر دفاع از موکل سیاسی اش اکنون در زندان است همه و همه یک رای داریم!
برادر من! اگر عده ای به زور وارد خانه های روستای شما بشوند و بگویند هر چه پول دارید به ما بدهید
تا هر جور که دلمان خواست خرج کنیم و وقتی مخالفت کردید چند نفری از شما را بکشند و به دختر شما
و تعدادی از زنان روستا هم تجاوز کنند و عده ای را هم به زندان بیندازند و شکنجه کنند اما برای عده ای
دیگر از شما چند درخت و مسجد و خانه و جاده بسازند و البته کارت سوخت هم درست کنند
آیا باز هم از آنها دفاع میکنی؟!!
رضا خان! اگر بفهمی که حق تو و سایر هم ولایتی های تو از درآمد هنگفت نفت که 35 سال است
به جیب آخوندهای مفت خور میرود و خمینی می خواست با آن آب را مجانی کند برق را مجانی کند
اتوبوس مجانی کند و احمدی نژاد هم می خواست آن را بر سر سفره شما بیاورد صدها برابر بیشتر
از همه چیزهائی است که نوشته ای آنوقت باز هم از خدمات یک بیمار روانی به نام احمدی نژاد
که در یک جامعه سالم حتما در تیمارستان بستری میشد خواهی نوشت؟!
برادرم! تو نمیدانی و البته نگذاشته اند که بدانی چه بر سر تو و خانواده تو و روستای تو و چه بر سر ایران
و ایرانی آورده اند چرا که آنها بازی کردن با فهم و شعور ساده دلانی چون شما را خوب فهمیده اند!
همه آن چیزهائی را که “خدمات ایشان به اقشارضعیف” میدانی در مقایسه با حق واقعی تو از درآمد
هنگفت نفت تکه نان خشکی بیشتر نیست که آن را هم نه به خاطر اینکه دلشان به حال تو سوخته است
برایت پرت کرده اند بلکه برای این است که تو را فریب دهند و دهانت را هم برای گرفتن حق واقعی
خود و خانواده و هموطنانت ببندند و الحق که در این مورد بسیار موفق هم بوده اند!!
نمیدانم چه سن و سالی داری اما تا وقت باقی است سری به شهر بزن ماهواره ای تهیه کن برای دیدن
و شنیدن اخباری جز آنچه که در کانالهای تلویزیونی جمهوری اسلامی به حلق تو و بقیه بینندگان میریزند
و هر چه زودتر خودت را از این ساده لوحی و بی خبری بیرون بیاور!
بیمه روستایی مربوط به زمان خاتمی بوده
مبلغ پولی هم که حالا نقد میدهند قبلا در قالب آب، برق، گاز و سوخت داده میشد ولی باعث تورم و گرانی نمیشد
خفه شو مردک
salam lotfan bishtar banivisia shoma adem ba savadi hasti ma mitavanim as shoma chizhai basyar bayamozim
خطاب به آقای رضا که از خدمات آقای احمدی نژاد صحبت کردند.
آیا می دانید که ایشان برای پرداخت همان ماهیانه 45500 تومان، به طور غیر قانونی از صندوقی به نام توسعه ملی برداشت کرده اند که در اصل برای دادن وام به بخش خصوصی و تقویت تولید تعبیه شده بود؟ آیا می دانید در اثر سیاست های دولت ایشان، اکنون بیشتر واحد های تولیدی با کمتر از 40 درصد ظرفیت تولیدی کار می کنند؟
آیا می دانید که با همین سیاست های ایشان در اجرای ناقص هدفمندی یارانه ها جوانان و فرزندان همان پیرزن و پیرمرد روستایی با بیکاری دست و پنجه نرم می کنند؟
آیا می دانید برای پرداخت همین 45500 تومان، دولت ایشان باز هم به طور غیرقانونی از منابع بانک مرکزی برداشت کرده اند که به تورم کنونی 40 درصد فعلی منجر شد که دامن همان پیرزن و پیرمرد روستایی را هم گرفته؟
آیا می دانید که در همین سفرهای استانی، مردمی که به دنبال ماشین رئیس جمهور می دویدند، همه دردمندانی بودند نامه به دست، که انتظار رسیدگی به مشکلاتشان را داشتند و میلیون ها نامه بدون پاسخ از آنها جمع آوری شده است؟ آیا برای دانستن عمق مشکلات اقتصادی، حتما باید یک هیات دولت چند ده نفری دو روز از وقت کاری خود را صرف کند؟ و آیا می دانید تصویب صدها مصوبه بدون پشتوانه مالی طی چند دقیقه در همین سفرهای استانی چه ضربه ای بر اقتصاد وارد می کند؟
آیا می دانید تولید تنها چهارده هزار فرصت شغلی برای کشوری که سالانه در این هشت سال به زور متوسط 100 میلیارد دلار درآمد نفتی داشته، مفهومی جز بی کفایتی دولت و صرف پول نفت در جایی نامناسب دارد؟
آیا می دانید طبق نتایج یک تحقیق میدانی که توسط خبرگزاری مهر منتشر شده 43 درصد خانواده های ایرانی دست کم یک بیکار در خود دارند؟ خیل هشت میلیون بیکاری که طی یکی دو سال آینده در حامعه خواهند بود را چه؟ چیزی درباره آن شنیده اید؟
اینها را من نمی گویم، آمارهای رسمی می گویند، سایت های خبری رسمی می گویند و من از گفتن خیلی از آنها طرف تظر کردم.
بیایید کمی بیشتر بیندیشیم. دولت قبل هیچ جایی برای دفاع باقی نگذاشته.
az ayatollah ha va hojatol eslamhaye taghieh kardeh faraji nisst amma shoma roshan fekran va mobarezine por modda chera az Nourizad keh yek taneh dar barabare zolm isstadeh hemayat nemikonid?shayad shoma ham taghieh siassi kardeheed. eyy kash ma hamegi sare soozani gheyrat va ehssase enssan doosti dashtim va Nourizad ra tanha nemigozashtim.dorood beh sharafat aghaye Nourizad
این هم نمونه ای از سخنان رهبری با نمایندگان کاندیداها که نشان میدهد که ایشان اصلا جریانات پس از انتخابات را محصور به یگ گروه خاص نکردند اما اینچیزها از نگاه گروه های قدرت و ثروتی که با نام ایشان و به کام خودشان سعی در بیرون انداختن رقیب سبز را داشتند خوش نمی آمد و جور دیگری نظرات ایشان را به خورد عوام مذهبی دادند و آنها راتح ریک کردند به مقابله با هموطنانشان و آن شد که نباید میشد : « ما بايد سعى كنيم، دقت كنيم كه انتخابات مايهى انشقاق نشود؛ اين حرف اصلى من است. اينكه ما تصور كنيم كه يك گروه مثلاً بيست و چهار ميليونى يك طرفند، يك گروه چهارده ميليونى يك طرفند، اين به نظر من يك خطاى بسيار بزرگى است؛ قضيه اينجور نيست. همه در يك طرف قرار دارند. آن كسانى كه به رئيس جمهور منتخب اين دورهى از انتخابات رأى دادند، همانقدر وابستهى به انقلاب و كشور و نظامند، كه آن كسانى كه رأى ندادند. مجموعههاى مردمى، فرزندان اين كشورند؛ فرزندان اين ملتند. اين خطاست كه ما اين دو مجموعهى رأى دهنده را كه يك عدهاى رأى به يك نامزدى دادند، يك عدهاى رأى به آن نامزد ندادند، اينها را ما متخاصم و متقابل فرض كنيم؛ نه، در يك مسئلهاى، در يك گزينشى، اينها سليقهشان يك جور نبوده، لكن در اصل قضيه، در اعتقاد به نظام، در پشتيبانى از جمهورى اسلامى، همهى اينها با هم يكى هستند. ما نگاه كنيم به رأى قريب چهل ميليونى مردم در اين دوره؛ اين مهم است.»
« ما بايد به اين شبهاى گوناگون و متعددى كه در خيابانهاى تهران و بعضى از شهرستانهاى ديگر مردم جمع ميشدند و بعضى از اين نامزد، بعضى از آن نامزد حمايت ميكردند، شعار ميدادند و هيچگونه درگيرى بين اينها وجود نداشت، افتخار بكنيم؛ اين خيلى چيز مهمى است. مردم ما اينند؛ اختلاف سليقه هم دارند، نظرات مختلفى هم نسبت به نامزدهاى مختلف دارند، اما با همديگر هم كار ميكنند. آقاى مهندس موسوى براى من نقل ميكردند كه توى يك خيابانى كه ايشان ميرفته، ماشينى با ماشين ايشان همراه ميشوند. آنها شروع ميكنند حرفى و شعارى را كه عليه آقاى موسوى بوده، با خنده گفتن، آقاى موسوى گفت من هم خنديدم و به آنها دست تكان دادم اينجورى و عبور كردم. خوب، اين فضا خيلى فضاى خوبى است. اين فضا بعد از انتخابات نبايد تبديل بشود به فضاى خصومت و تقابل؛ عدهاى اين را ميخواهند در جامعه تحقق ببخشند. اين خلاف واقع است.
آن كسانى كه اجتماع ميكنند براى حمايت از يك نامزد، با آن كسانى كه اجتماع ميكنند براى حمايت از نامزد ديگر، هر دو ملت ايرانند، گروههائى از مردمند؛ ما بايد با اين ديد نگاه كنيم. آرائى هم دارند؛ يك جمعى رأى به اين دادند، يك جمعى رأى به آن دادند. البته قاعدهى مردمسالارى اين است كه اكثريت بر اقليت در مقام عمل تقدم پيدا ميكند؛ يعنى آن كسى كه اكثريت به او رأى دادند، او مسئوليت را به عهده ميگيرد؛ اين قاعدهى مردمسالارى است. اما اين به معناى ايجاد تزاحم و ايجاد تعارض و دشمنى نيست. با ايجاد دشمنى همهتان مقابله كنيد. اين مخصوص يك نامزد يا يك ستاد يا يك مجموعه نيست؛ همه وظيفه دارند كه با ايجاد نقار و دشمنى و كدورت مقابله كنند. بله، ممكن است كسانى همانطور كه حالا آقايان هم ذكر كرديد، اشكالات و اعتراضاتى را بر مجارى گوناگون امور در انتخابات ثبت كرده باشند و اعتراض داشته باشند، كه البته، راههاى قانونى وجود دارد. رسيدگى به اينها حتماً بايد انجام بگيرد. مواردى را آقايان ذكر كرديد. من درخواست ميكنم از آقايان مسئول در وزارت كشور و همچنين در شوراى نگهبان كه به اين موارد دقيقاً رسيدگى كنند. اگر چنانچه بعضى از اشكالات مقتضىِ اين هست كه پارهاى از صندوقها بازشمارى بشود، اشكالى ندارد. حالا مثلاً يك مورد را آقايان ذكر كردند كه آن شخص گفته كه رأى فلان نامزد اين تعداد است، بعد در شمارش تعداد ديگرى معرفى شده؛ خيلى خوب، كارى ندارد؛ صندوقهاى مورد اشكال را، يا به طور تصادفى تعدادى از صندوقها را بازشمارى كنند؛ خودِ نمايندگان ستادها هم حضور داشته باشند و ببينند، تا اطمينان كامل براى همه حاصل بشود.
البته من خودم شخصاً در اين انتخابات هم مثل همهى انتخاباتهاى گذشته – شماها همهتان مسئولين هستيد، بودهايد، ممشاى بنده را ميدانيد – به مسئولين كشور اعتماد كردم؛ به وزارت كشور، به شوراى نگهبان؛ در حالى كه ميدانيد در موارد متعدد، مسئولين از سلائق مختلف بودند، اما من به مقام مسئولى كه ميشناسم و قاعدهى كار او را ميدانم، اعتماد ميكنم. در اين نوبت هم همين جور است؛ من اعتماد ميكنم، اما اين اعتماد من موجب نميشود كه اگر چنانچه شبههاى در ذهن كسانى هست، اين شبهه دنبال نشود و تعقيب نشود و بررسى نشود و حقيقت قضيه آشكار نشود؛ نه، شبهات را برطرف كنيد، منتها آن چيزى كه از همه مهمتر است، اين است: همه سعى كنيد وحدت ملى و وحدت كشور را حفظ كنيد؛ هر كسى به نحوى، هر كسى وظيفهاى دارد.»
« لبته شما شكى نداريد، من هم مثل شما، كه كسانى هستند كه اين وحدت را نميخواهند. حوادثى پيش مىآيد گوشه و كنار كه اين حوادث نه به آن گروه، نه به آن گروه، هيچ ارتباطى ندارد و اين مربوط به افرادى است كه اين وحدت را، اين اتفاق را، اين نمايش عظمت را نميخواهند. من حالا انشاءاللَّه در روز جمعه اگر عمرى بود و مجالى بود، در اين باره بيشتر صحبت خواهم كرد. كسانى نميخواهند اين موفقيتهاى شما را ببينند. در اين قضايا همه موفق شديد، همه پيروز شديد؛ در اين جهت كه توانستيد نظام مورد علاقهتان را تحكيم ببخشيد. مردم همه پيروزند؛ به خاطر اينكه توانستند يك عظمتى و عزتى را از خودشان بروز بدهند. عدهاى اين را نميخواهند و طبعاً خرابكارى ميكنند، ايجاد اختلال ميكنند، از اين به آن حرف ميبرند، از آن به اين حرف مىآورند؛ غالباً هم خلاف. بنده چون از اطراف مختلف، حرفها به گوش من ميرسد، مىبينم اين چيزهائى كه اين طرف از آن طرف ميگويد، بعضاً خلاف واقع است؛ هم آن چيزهائى كه آن طرف از اين طرف بيان ميكند، بعضاً خلاف واقع است. پيداست كسانى در وسط نميخواهند اين اتحاد و اتفاق در كشور شكل بگيرد. اين حالا آسانترينش است، بدترش هم همين كارهاى خرابكارىاى است كه شما مىبينيد انجام ميدهند، كه البته همه بايد در مقابل اين خرابكارىها بايستند، اعلام موضع كنند. همه بايستى بگويند.
اين تخريبهائى كه انجام ميگيرد، اين كارهاى زشتى كه انجام ميگيرد، بعضاً جناياتى كه واقع ميشود، مربوط به هيچكدام از اين اطراف قضيه نيست؛ اين مربوط به مردم نيست، مربوط به نامزدها نيست؛ مربوط به خرابكارهاست، مربوط به اخلالگرهاست. نبادا كسى توهم كند و تصور بكند كه اين مربوط به اين است كه اينها طرفدار فلان نامزدند؛ نه، اينها مثل همان كسانى هستند كه اختلافات مذهبى را بين مسلمانها راه مىاندازند كه ما مكرر گفتهايم اينها نه سنىاند، نه شيعه؛ شيعه را عليه سنى، سنى را عليه شيعه تحريك ميكنند، و در وضع اتحاد جامعهى عظيم ما هم همين جور است. كسانى كه يك طرف را عليه يك طرف تحريك ميكنند، كارهائى ميكنند به عنوان طرفدارى از يك جهت، در حالى كه حقيقتاً طرفدارى از او نيست؛ اينها نه از اين طرفند، نه از آن طرف. اينها كسانى هستند كه با اصل نظام مخالفند، با آرامش كشور مخالفند، طرفدار تشنجند، طرفدار اغتشاشند، ميخواهند آرامش نباشد.»
این جملات نشان میدهد که سوء استفاده عظیمی از صحبت های ایشان و تحریفهای گوناگون را افراطیون مذهبی برای به جریان انداختن انرژی عوام مذهبی برای از دور خارج کردن رقیب خود بر خلاف صریح سخنان رهبری که فتنه گران را هیچ کدام از طرفداران دو گروه خطاب نکرده است اتفاق افتاده است.
لینک متن و صوت و فیلم سخنرانی خواهش میکنم حتما گوش بدهید هموطنان گرامی . ما همه برادریم نگذاریم قدرت طلبان دو گروه ما را به جان هم بیاندازند . :
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7181
من قبول دارم که افراطیون مذهبی همانند خوارج زمان علی ع تیشه به ریشه دین و جامعه میزنند و قبول دارم که شما آقای نوریزاد از دست این افراطیون همانند بسیاری دیگر از مردم صدمه دیدید اما وقتی تاریخ را مرور میکنم میبینم که علی (ع) برای جلوگیری از اختلافات شدید در جامعه اسلامی راضی میشود با ابوبکر و عمر بیعت کند و این مطلب برای افراد باسوادی مثل شما همیشه حجت خواهد بود که یحثی در اسلام داریم بنام تقیه که بین بد و بدتر اگر رهبر از احمدی نژاد دفاع کرد چون امام هم از بنی صدر دفاع کرد لیکن عده ای فرصت طلب و طرفداران زور و تزویر با سوء استفاده از این حمایت آنرا تایید صد درصدی برای عوام مذهبی بیان کردند و با حرکتی کودتا گونه سعی داشتند وی را همچون مختار به جان دیگر سیاستمداران همانند بیاندازند . در چنین شرایطی که افراطیون حتی به بیت ایشان نفوذ کرده اند وقتی صحبتهایشان را نه بسیج و نه سپاه اجابت نمیکند چه کار باید کند آری راه ساده این است که بیاید بگوید عده ای فرصت طلب به نام من دارند قدرت طلبی میکنند که این خلاف عقلانیت مدیریتی است چرا که سنگ روی سنگ بند نمیشود ، ولی ایشان از آبروی خود گذشته و استراتژی اتخاذ کرده که کاملا قابل دفاع است یعنی کنترل پاچه خواران اطراف خود در مواقع حساس نکته مهم دیگر این است که احزاب گوناگون همه شان دنبال قدرتند چه احمدی و چه دیگران ، تضعیف یکطرفانه یکی پررو شدن دیگران را در پی دارد نکته بعدی عدالت ایشان است تنها کسی که جلوی افراطیون ایستاد و گفت ترور حجارریان ترور شوم بود آقای خامنه ای بود ، آنزمانی که حزب الههی ها آماده جشن پیروزی بعد از ترور بودند ، تنها کسی که جلوی کوی دانشگاه 78 که همه یکطرفه به ضرر دانشجویان حرف میزدند و اصلا خبر کتک خوردن دانشجویان پخش نمیشد این رهبری بود که جلوی افراطیون ایستاد و حادثه کوی دانشگاه را علنا محکوم کرد تنها کسی که در انتخابات 88 علنا میخواست جلوی به جان هم فتادن مردم را بگیرد و در سخنرانی بعد از انتخابات با نمایندگان کاندیداها گفت دو طرف مردم را بهجان هم نیاندازید ایشان بودند صوت این سخنرانی در این آدرس موجود است :
ایشان چه کار کند که عده ای قدرت طلب جوانان را یکی با نام مذهب و دیگری با نام آزادی خواهی در راه اهداف شوم خود بر ضد هم تحریک میکند مگر پیامبر اسلام هم در باره افراطی گریهای طالبان که به اسم اسلام و ایشان جنایت میکند مقصر است باور کنید اگر تمامی سخنان ایشان را در دیدار با احمدی نژاد بخوانید میبینید که برخی مواقع انتقادها بسیار بیشتر از تعریفها بوده لیکن روزنامه های افراطیون مذهبی گونه ای سخنان ایشان را منتشر میکردند که فقط حمایت ایشان پررنگ شود . ثانیا ولایت فقیه یک رکن اجرایی نیست مگر در موارد حساس مثل سوء استفاده دولت گذشته از رانت اطلاعاتی و امثال اینها ، ایشان خبرها را بسیار بهتر از ما رصد میکنند لیکن بین بد و بدتر بد را انتخاب میکنند اشتباه امثال شما این است که نظریات مصباح و کیهان و پرتو سخن و 9 دی و دیگر روزنامه ها را نظر رهبری تلقی میکنید ایشان حتی در بیت خود نیز مظلوم است چون موقع انتخابات گفت رای من را حتی پسرانم نیز نمیدانند به چه زبانی این عمار باید معنی بدهد غربت و تنهایی ، ممکن است بگویید چرا این پاچه خواران را از خود دور نمیکند ، اینها بروند عدهای پاچه خوار دیگر از حزب مقابل میایند یک کلام ختم کلام : پیامبر در افراطی گری طالبان مقصر نیست مقصودم مقایسه نیست ولی در مثال مناقشه نیست ، همه ما از افراطیون مذهبی که همچون خوارج دوره کرده اند بیزاریم لیکن علی با غیرت را نیز طناب به گردن در حال کتک زدن همسر وی کشان کشان به بیعت کشاندند پس علی مقصر است که برای حفظ اسلام سکوت کرد یا اینکه جنایت بنی امیه و بنی عباس که بخاطر بیعت علی اتفاق افتاد کمتر از جنایات افراطیون و مثلا کهریزک است ایشان به خوبی میداند که کشور در چه وضعیتی است از یکطرف افراطیون مذهبی نفوذ کرده در مراکز حساس که از بین عوام مذهبی سرباز بی جیره و مواجب میگیرند و عوام نیز تابع خواصند هر تحلیلی که بگویند قبول میکنند اگر بگویند نظر رهبری روی احمدی نژاد است قبول میکنند و نمیگویند که جمله نظر احمدی نژاد به من نزدیکتر است قبلش جمله سیاست خارجی و عدالت اجتماعی بود ثانیا در مقایسه با آقای هاشمی ثالثا فقط نظر نه عمل، اما عوامی که خود این مطالب را متوجه نیست هرچه کیهان بگوید و یا شبیه آن قبول میکند از طرف دگر روشنفکرانی که در راه اثبات حقانیت خود حاضرند جوانان این مرزو بوم را جلوی آتش قرار دهند . مردم را به آرامش میخواند اما دو طرف طیف گویا از این رقابت کثیف قربانی کردن طرفدارانشان بسی لذت میبرند و دارند کشور را به جنگ داخلی میکشند میگوید مردن را به آرامش دعوت کنید لیکن در تریبون های نماز مهره های گروه های قدرت و ثروت و تنور آتش درگیری ها و تحریک ها میدمند عنوان میکند که دلش از حوادث کوی خون است اما افراطیون و لباس شخصیها باز حادثه کوی دانشگاه را رقم میزنند آیا اگر طالبان میگویند ما طرفدار دین محمدیم نباید شک کنیم که اینها یا دین محمد را نشناخته اند یا دین را نقاب برای عوام فریبی قرار دادند لیکن وقتی به رهبری میرسیم میگوییم هر کس به نام رهبری هر غلطی انجام داد حتما از رهبری دستور گرفته آخر این چه جور استدالال عقلانی است ، اگر بگویید جلو گیری کند جواب این است که وقتی عده ای پاچه خوار در فلان ارگانها مشغولند و فرمان نمیبرند چه کار کند بیاید کنار تا مملکت یک شبه به هم بریزد یا بیاید بگوید به مردم که فلان سردار یا فلان نیرو فرمان نمیبرد آیا دیگر سنگ روی سنگ در مملکتی که رهبر ش بگوید از من فرمان نمیبرند بند میشود ؟؟ ایشان میتواند این خیانتها را برای مردم بگوید لیکن برای حفظ آرامش جامعه نمیتواند بگوید یک گوشه افشاگری یک آدم احمق در ریاست جمهوری کشور را تا مرز تلاشی ملتهب کرد که البته خامی مردم هم بی تاثیر نبود که کلا ایرانی ها کمی جوگیر و احساسی اند دیگر اگر رهبر جامعه نه افشاگری بلکه از نافرمانی زیر دستان بگوید متلاشی شدن حتمی است البته ایشان تاثیر گذاری خودشان را دارند و در جایی که خیلی خطرناک باشد و رویه شود دخالت کردند مانند قتلهای زنجیره ای ، کوی دانشگاه و کهریزک به خدا قسم اگر رهبری جلوی افراطیون نمی ایستاد احدی جرات مخالفت و جلوگیری از امثال کهریزک را نداشت اگر رهبری نبود تا همین الان مردم از دو طرف یعنی احمقهای مذهبی و احمقهای جو گیر شده از ماهواره ها در حال زد و خورد بودند .
باز میگویم معاویه نیز به نام دفاع از پیامبر بر حماقت مردم سوار بود و بر علی شورید افراطیون مذهبی که به نام رهبری و به کام خودشان دین و آبروی کشور را برای رسیدن به اهداف زودگذر دنیایی حراج کرده اند ربطی به رهبری ندارند . علی به خاطر حفظ جامعه سکوت نموده است و آنها علی را بین بیعت و حفظ جامعه از اختلافات داخلی و بیعت نکردن و شهادت و اختلافات شدید جامعه مخیر کرده اند و علی را مجبور به بیعت نموده اند
//////////پیش از “انقلاب” آخوند درجه ۳ بود در مشهد که شعر هم میگفت. مشهدی هایی که در دستگاه دولت کار میکردند او را خوب میشناسند. آدمی است کینه جوی، خود پسند و حریص. یکی از کسانی که به او کمک زیادی کرد تیمسار بهرامی ریس ساواک مشهد بود. ولی پس از انقلاب همین تیمسار بهرامی بدبخت به دستور/////// اعدام شد.
چه قدر گدا صفتی. ۵۰ هزار تومن پول به یه روستائی دادن و آینده بچههای همان روستایی را به هدر دادن و دزدیدن میشه خدمت؟ کشاورزی ایران و تولید ملی به صفر رسیده، آن هم پس از ۸ سال که بیشترین درامد نفتی ایران در تمام تاریخ کشور را داشتیم. در عوض آقای بابک زنجانی ۲۰ میلیارد دلار تو بانکهای خارجی تلمبار کرده که ایشان یکی از هزار دزد تهران هستند. بیایم گدا صفتی را کنار بگذریم، گردن راست کنیم و حقمان را تالاب کنیم. آقای احمدی نژاد اگر کار کوچکی هم در روستاها کردند وضیفشان بود. باید خیلی بیشتر کار میکردند، صحبت در اینجاست.
به شما قول میدهم که همین یه ذره کار را هم برای این کرد که ایران را تقسیم کنه به شهر نشین و روستا نشین و از آبه گلی ماهی بگیره.
مجلس خبرگان نگوئید بگوئید مجلس بردگان رهبری ایا در اسلام میشود برده یک انسان را دارای شرایط اجتهاد دانست؟؟؟؟؟؟؟؟ کسی که حتی جسارت سوال از ایشان در مورد تضییع حق الناس مردم که در حداقل 8 سال گذشته به سر مردم امده لیاقت نامیدن کلمه بزرگ مجتهد را دارد ؟؟؟ یا کلمه بزرگ نشانه اسلام بر روی زمین (حجت الاسلام) ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با سلام بر جنابنوریزاد عزیز
1- آقای خامنه ای تقصیراتش محدود به احمدی نژاد نیست. ایشان از روز اوّل شروع رهیری خود از پذیرش مسئولیت انجام وظایف قانونییش سرباز زد. این امر نشانه یک امر آشکار است که از نظر وی بهبود اوضاع و احوال ایرانیان که در قانون اساسی بعنوان هدف اصلی تعیین شده هیچگاه دغدغه او نبوده است. این مشکل تنها به ایشان محدود نمی شود بلکه کلّ دستگاه روحانیت و سازمان مدیریت جمهوری اسلامی این خبط بزرگ را مرتکب شدند که بجای مصالح ملّت، مصالح باندی و گروهی و شخصی خود را نشاندند و در این میان وظیفه آقای خامنه ای بس سنگین تر و بیشتر از بقیّه است. مرحوم استیو جابز جمله ای ماندگار دارد وقتی که گفت:” برای حل یک مشکل شما باید از درون به وجود آن عمیقا باور داشته باشید. در غیر اینصورت هیچگاه آنرا بر طرف نخواهید کرد” . این حکایت آقای خامنه ای است که هیچگاه وجود مشکلات خانمانسوز ملّت خود را باور نداشت و کاری هم برای آن نکرد و به همبن دلیل ایران در رتبه اوّل تباهی و بیچارگی و فلاکت ملّی در جهان ایستاده است و پول و پاسپورت آن این چنین بی مقدار.
2- رهبری در وظایفش این است که خیلی ها کارها را انجام ندهد تا کارهائی که باید انجام شوند ممکن شوند. اوباید از وسوسه ایجاد حکومت موازی با دستگاه های اجرائی و قضائی دوری کند و این کاری است که آقای خامنه ای کرد. اگر در زمان مرحوم آقای خمینی دستگاه رهبری محدود به امور مرجعیت و پاره ای کارهای اداری بود در زمان ایشان دستگاه رهبری در اندازه های یک وزارتخانه با بیش از 5000 نفر حقوق بگیر رشد کرد. این شبه وزارتخانه از سوی دیگر بصورت یک هولد ینگ سیاسی در صحنه ظاهر شد که خود را به امنیت و قضا و اقتصاد و فرهنگ و سیاست خارجی و داخلی کشور مسلط کرد و عملا توان اجرائی رسمی را نابود و بی شخصیت کرد. ظهور پدیده احمدی نژاد و آن فضاحت 8 ساله در حمایت بی چون و چرای او و باند فاسدی که اکنون به معضل اصلی کشور تبدیل شده است دستا ورد بی بدیل رهبری معظم بود که این روزها از روی ناچاری افشا گری هایش در جریان است.
3- امروز هنوز نیز آقای خامنه ای حاضر به اقرار اشتباه مهلکش در حق این مردم نیست و این سیاست بی خردانه به غیر از دامن زدن به شکاف ملّت و رهبری سودی ندارد. ایشان کماکان منتقدین به احمدی نزاد را در سیاه چالها نگهداری می کند و کماکان سایه شوم امنیتی بر کشور سایه افکنده است. کماکان وزارت دربار رهبری مستدام است و در حال انجام کار خویش. کماکان سرنوشت مردم را سردار سلیمانی و جزائری و عزیز جعفری تعیین می کنند. برای رفع تحریمها بدون حاضر شدن به استفاده از ظرفیت ایرانیان با اعتبار در سطح جهان کماکان امید به مذاکرات برای امتیاز دادن بیشتر است.
4- خواسته آمریکا نه چیز پنهانی است و نه موضوع عجیب و غریبی. آمریکا نه از منابع انرژی ایران میگذرد و نه از موقعیت ژئو پولیتیک آن. ایران می توانست با سیاستی هوشمندانه در تعاملی منطقی هم از امکانات آنها استفاده کند و هم آنها را به شریک تجاری که به او حمله نکند تبدیل نماید. ولی نادانی و بی خردی و شاید کیاست حقوق بگیران صهونیستها در ایران و نفوذ آنها در سیاستهای جاری این امکان را گرفت. وجود افراد خود فروخته نیازی به تحلیل زیاد ندارد. شبکه های گسترده فساد سیاسی و مالی و امنیتی خبر از وجود لایه های فعاّل خود فرو ختگان مسلط در ایران را دارد. وجود حق و حساب بگیر ها در مجلس و قضا و همه جا روشنتر از آفتاب است. چنین دستگاه فاسدی با این عناصر اصلا کاری به غیر از وطن فروشی دارد؟ وای به مذاکراتی که خواهند کرد!!
5- روحانیون ایران که عمری را در حوزه های دینی با سختی معیشتی و در عین حال با نوعی تکدی گری از طریق “سهم امام” سر کرده اند خمیر مایه این نوع سیستم هستند. این متکدیان دینی امروز به منابع عظیم ثروت و انرژی و ناموس کشور دست یافته اند. نه مثل مغولها هستند که بروند و نه مثل اعراب که بخواهند به نوعی ادغام کنند. ایشان این مملکت و ملّت را عین ملک تملیکی خویش میدانند و برای حفظ آن به هر کاری هم متوّسل می شوند. وقتی کسی برای اینکار از دین خود و شرافت خود مایه بگذارد دیگر بقیّه کارها برایش مشکلی نیست. در مقایسه با سایر نظامهای سیاسی دنیا و رهبران آن ، اینها از آخرت خود گذشته اند و این زهد کمی نیست!!. یکی از متفکران غربی گفته است” ما در دنیای مسیحیت با مسیحیانی روبرو هستیم که یتدریج به مسیح پشت کرده اند ولی نامشان ” روحانی ” است .”.آیا این تعریف بر روحانیون مسلمان صدق نمیکند.؟
مشروطه را با استخاره به توپ بستند
ایا فکرنمیکنید مملکت با استخاره اداره میشود شمابااین جماعت قبلا به اندازه کافی سروکار داشته اید ومیدانید به هرچیزی با دیده شک نگاه میکنند …
قسمت مطلبی را از سایت کلمه برای شما میگذارم بخوانید
“بسمالله الرحمن الرحیم پروردگارا اگر من امشب توپ به در مجلس بفرستم و فردا با قوه قهریه مردم را اسکات نمایم خوب است و صلاح است استخاره خوب بیاید و الا فلا یا دلیل المتحیرین یا الله”.
و به ادعای میرزا ابوطالب که خود از مخالفان مشروطه است، پاسخ قرآن مثبت میباشد و مایه پیروزی:
“قُل لا تخافا انّنی مَعَکما اسمع واری فأتیاه فقولا له انّا رسولا ربّک فارسل مَعَنا بنی اسرائیل. حکم خداوندی به حضرت موسی و حضرت هارون علیهما السلام شد بروید نزد فرعون و بگویید ما فرستاده خدا هستیم به سوی تو؛ بنی اسرائیل را همراه ما آزاد کن. سابق آیه هم میفرماید نترسید ما با شما هستیم، کارها را میبینیم، حرفها را میشنویم. این کار باید انجام بشود، غلبه قطعی است اگر چه زحمت در اول داشته باشد”.
محمدعلی شاه شاه “اسلامپناه” که “سایه خدا”۶ روی زمین است، به مقتضای “استخاره” خود عمل کرده است! و شرح ماجرا از این قرار است که در میان شاهان قاجار اگر دیگرانی هم اهل استخاره وجود داشتهاند، نگارنده خبر ندارد اما محمدعلی شاه در مواردی از تصمیمات خود، دست کم در ظاهر، اهل استخاره بوده است؛ هر چند در برخی موارد به نتیجه آن تن نمیداده است. کسی که شاه در این کار نوعا به او رجوع میکرد و به تعبیری مسئول استخاره کردن وی بود، سید محمد زنجانی معروف به “میرزا ابوطالب زنجانی” بود که دست کم در نهایت در ردیف مخالفان جدی مشروطه قرار داشته است. شاه موضوع استخاره خود را نوشته و درون پاکتی میگذاشت و برای میرزا ابوطالب میفرستاد و روی پاکت قید میکرد که وی استخاره بگیرد. میرزا نیز نتیجه استخاره را مینوشت و برای شاه میفرستاد.
۳- ملاحظه بیست مورد استخارهای که خوشبختانه به دست خط محمدعلی شاه مستبد و پاسخ میرزا ابوطالب بر جای مانده نشان میدهد که سرنوشت جامعه و کشور ایران در دست کسانی بوده است که در بالاترین سطوح تصمیم گیری کشور، به جای بهره بردن از نظر کارشناسی و آرای خردمندان و نخبگان و کارشناسان جامعه در مجلس شورایی که متکی به آرای واقعی و حمایت جامعه خود باشد، نه تنها در اموری شخصی مانند ختنه کردن ولیعهد خود و واگذاری قصر خوابگاه و اتاقهای آن به “سارا”، “عالم” و “جهان”، کنیزان باقی مانده پدر خود، مظفرالدین شاه، و خارج شدن از خانهسراغ استخاره میروند بلکه برای عزل و نصبها و تبعید و زندانی کردن مخالفان و حتی ماندن و نماندن خود در سلطنت نیز در پی پاسخ استخارهو نیز آگاهی از آیه مربوطهاند! این است که اینک در باره جامعهای که نه در پی براندازی سلطنت بلکه تنها در پی برخورداری از عدالتخانه و در پی قانونمند کردن امور مملکت است، دستخطهای این شاه مستبد را در اختیار داریم که برای خوبی و بدی تبعید کردن روحانیان مشروطه خواهی مانند سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی از تهران و ثقةالاسلام تبریزی از تبریز استخاره میکند و جالب آنکه برای برگرداندن بهبهانی به ایران و نگه داشتن وی در کرمانشاه نیز متوسل به استخاره شده است. به عنوان نمونه:
“بسمالله الرحمن الرحیم اگر سید عبدالله و سید محمد را از طهران خارج نمایم صلاح است و ندامت ندارد که استخاره خوب بیاید و الا فلا یا دلیل المتحیرین یاالله محمد علی”. و میرزا ابوطالب پس از ذکر آیهای که آمده میافزاید: “فقره اعطاء مقام رسالت به حضرت موسی(ع) است و شروق نور نبوت آن حضرت است برای بندگان اعلیحضرت اقدس همایونی شاهنشاه اسلامیانپناه ارغدالله عیشه و نصر جیوشه، نهایت عظمت در این کار خواهد بود انشاءالله”.
چنان که برای دستگیری چند خطیب معروف مشروطهخواه، یعنی میرزا نصرالله معروف به ملکالمتکلمین و سید جمال واعظ و بهاءالواعظین و روزنامه نگار معروف، میرزا جهانگیرخان متوسل به استخاره میشود:
“بسمالله الرحمن الرحیم پروردگارا اگر من امشب میرزا نصرالله و سید جمال و بهاء و میرزا جهانگیرخان و این مفسدین را گرفتار نمائیم صلاح است استخاره خوب بیاید یا دلیل المتحیرین یا الله”.
و پاسخ میرزا پس از ذکر آیه این است: “تخلف از این نیت جایز نیست در کمال خوبی ابتداءً و عاقبةً خواهد بود.”
با درود خدمت جناب نورد زاد عزیز, احتراما بجای محاکمه رهبر باید قانون اساسی را محاکمه کنید با صدای بلند بفرمایید حتی اگر تمام فصول قانون اساسی اجرا شود فرق چندانی نمی کند . حتی اگر این نظام خواب نما شود و مثلا شخصی با دیدگاه جنابعالی را بر مسند ولایت فقیه بنشاند باز اش همین اش کاسه همین کاسه پس از مدتی چه بسا -با عرض معذرت-شما هم با جماعت چاپلوس و عضو حزب باد بر اطرافتان امر بر شما هم مشتبه بشه و بدتر از اقای خامنه ای بشوید. اگر چه نفس داشتن قانون اساسی مترقی و زمینی لزوما کافی نیست ولی شرط اول است . ضمانت اجرایی قوی پیش بینی شده در ان را می طلبد که از تجارب بقیه ممالک می شود بهره برد . اگر در یک محاکمه فرضی به جناب خامنه ای بفرمایید چه و چه …… خوب می فرمایند قانون به من چنین اختیاری داده اگر نگاه جنابعالی معطوف به 8 سال اخیر باشد بی راه نگفتید اما جناب نورد زاد عزیز سالهای پیشین از 57 تا 84 چطور؟اااااا. ضمنا بهان اندازه که اقای خامنه ای مقصر اوضاع و احوال فعلی می باشند بهمان اندازه جناب رفسنجانی مقصرند اگر چه تلاش برای برگرداندن اب رفته به جوی را دارند ولی افسوس که ثمر ندارد.ااااااا با احترام
چند نکته به آقای نوری زاد
اول شما نوشته اید که ” همه ی شان بی استثناء، ترسیده ومطیع ومجیزگوی رهبرند. ” شما در اینجا از تطمیع هیچ سخنی نگفتید. مگر اینان نیستند که تمام ثروت این مملکت را در جا و کلی به غارت یرده اند. اینان هم منافع با رهبرشان هستند. مگر طوری دیگر هم می شود.
شما نوشته اید که “هزارهزارمرتبه کاری تر ومفیدتروبایسته ترازمجیزگویی ها وچاپلوسی ها وخوشرقصی های جماعتی است که دراطراف ایشان پرسه می زنند وبا پمپاژ دروغ، وصحنه پردازی های مشمئزکننده، به فریب وی همقسم شده اند.”
اگر شما هم در فکر تحکیم این دستگاه ظلم و جنایت هستید با خودتان است ولی یک نکته این است که مطمئن باشید هیچ دروغی به رهبر شما گفته نمی شود و دروغ درست همین است که کسی بگوید که به رهبر دروغ گفته می شود یاد زمان شاه افتادم که می گفتند شاه خوب است و این دور و بری های او هستند که با چاپلوسی و دروغ می خواهند سلطنت را تظعیف کنند. خوب شاه جواب گرفت تا ببینیم که این چه می شود.
نکته دیگر اینکه هزار سال پیش فردوسی گفت
ایا شاه محمود کشور گشای زمن گر نترسی بترس از خدای
این را اگر با عقل هزار سال پیش بسنجی شاید بد نباشد ولی مثل اینکه در این هزار سال شما هیچ تکامل نکرده ای و فکر می کنی با نصیحت کاری از پیش می رود.
تمام
فقط یک حرف احمقی نزاد بد نبود که می خواست ترکیب این پیران رو عوض کنه
جالب هم هست که به مغز علیل این خبرکان که مشتی پیرمرد هستند که حدث اصغر واکبر خود را هم تشخیص نمی دهند کلمات و اصطلاحات جدید هم خطور می کند مثل تنفیذ مشروط و تبریک مشروط و نظارت حراستی و ….
جناب نوری زاد
این نوشته چقدر با حقیقت آشنا است. تاریخ نام این مجیزگویان را حتی در زباله دان خویش نگاه نخواهد داشت ولی نام شما را که تیغ تیز نقد بر استبداد کشیدید به نیکی در خاطر نگاه خواهد داشت.
پایدار باشید
بردیا استقامت
Agree!Nothing wrong in your note!!God bless you..
درود٬ آقای نوری زاد اطلاعات وآگاهی شما زیادتر از اینجانب است٬
میدانم میدانید رهبر معظم هیچ موقع راضی ویا اجازه دادگاهی شدن احمدی نژاد
را نمی دهد.چرا؟براینکه احمدی نژاد خیلی بگم٬بگم٬بگم درباره خود رهبر
وآقا زاده اش آقا مجتبی وهمچنین سایراعضای خانوداه ایشان دارند.پس بی
خودی نیست رهبر معظم انقلاب بارهاوبارها ازاحمدی نژاد بیسواد ونادان حمایت وکشوروملت را باین روزسیاه افتاده.رضا
با سلام
نوشته های شمارازیادمطالعه میکنم ولی ازدشمنی بیش ازحدشماباآقای احمدی نژادبسیارمتعجبم البته اشتباهات احمدی نژادراقبول دارم هرچند که درصدبالایی ازمشکلات کشوربه آقای احمدی نژادمربوط نبوده است و عوامل دیگری درآن دخیل بوده که خودکاملا واقف هستید. ولی بسیاربی انصافی است این همه خدمات ایشان به اقشارضعیف جامعه بخصوص اقشار روستایی را نادیده گرفت من خودیک روستازاده هستم هرچندکه هم اکنون جزء شهرنشینها هستم ولی با مراجعه به روستا خدمات بالای دولت رابه این قشروهمچنین دیگراقشاربه شرح ذیل بیان میکنم
1- نمیدانم مطلع هستیدیا نه از زمان دولت آقای رجائی مبلغی حدودا سالی دویاسه باربه روستائیان بالا 60 سال پرداخت میشدبااینکه خوب بودولی زندگی راتامین نمی کردکه درزمان آقای احمدی نژاددوکارمهم دراین رابطه صورت گرفت اول اینکه ماهیانه براساس قانون یارانه ها مبلغ 455000 ریال به هرنفرپرداخت گردیدثانیا بیمه بازنشستگی روستایی رابرقرارکردکه یک مزیت عالی تاپایان عمرمیباشدممکن است جنابعالی هم مانندخیلیهاکه ازهرچیزحتی خوب هم برای انتقاداستفاده میکنندباشیدولی آیا میدانیدپیرمردیاپیرزنی رادرک کنیدکه 80 سال طاقت فرسا زحمت کشیده اندولی حالا چیزی ندارندچون همان تکنوکراتهای غر زن ومرفهین شهری دسترنج آنهاراباقیمت مفت خریده وخورده اندکه ماه تا ماه رنگ هزارتومانی رانمیدیدندومنتظربودندتایکی ازهمین بی دردها ازشهربیایدوبه آنهاپولی به عنوان صدقه بدهد حال با455000ریال سرافرازانه زندگی میکنندوبه ماهی 20،10،یا 100میلیون هم نیازندارند.
2-آیا شمامیدانیدکه آنها باچه دردسرهایی 500 تومان وام میگرفتندکه دیگران به راحتی درشهر1000برابرآنهاوام میگرفتندودولت به هرکسی که خواست وام مسکن روستایی بین 10 تا15 میلیون تومان وام کم بهره دادوخانه های زیادی ساخته شدوروستاهاتاحدودزیادی آبادگردید.مگراینکه خدای ناکرده جنابعالی هم جزء کسانی باشیدکه میگویندروستایی چه اهمیتی داردواصلا هرکس نداردازگرسنگی بمیرد.
3- آیا شماازتوزیع سهام عدالت وشریک کردن کلیه اقشارضعیف شهری وروستایی درسهام کارخانه هاوشرکتهای دولتی خبرداریدحال چون متاسفانه این سهامها درپیچ وخم بوروکراسی اداری گیرافتاده اندکه مقصرهم همان مرفهین بیدردهستندچه ربطی به آقای احمدی نژادداردهرچندکه امیدوارم این سهامها روزی برای مردم محروم به ثمربنشیندالبته دردولتمردان جدید وبا شناختی که ازآنهاهست من نگرانی برای اقشارضعیف درآنهانمیبنم که امیدوارم تغییرکرده باشند.
4- هدفمندنمودن یارانه ها که همانگونه که خودمیگوینددولتهای قبلی هم دنبال آن بودندولی جسارت آن رانداشتندمگرکارکوچکی بوده است خوب شما اگریک نامه بنویسیدوده بارهم آن رابخوانیدهرده بار آن رااصلاح میکنیدطبیعی است طرحی بااین عظمت آنهم درسطح کل کشوردارا ی ایرادات زیادی باشدکه بایستی رفع گرددولی بی انصافی است اساس طرح با این عظمت ومزایا رانادیده گرفت که مردی با جسارت احمدی نژادرامی طلبید.
5- آیاطرح مسکن مهربرای محرومان وبی خانه های جامعه که آنهم بخاطربزرگی وسراسری آن دارای مشکلاتی است طرح کوچکی است یااگرآدمهای زیاده خواهی که دوخانه فاقدشناسنامه دارندواینجاهم ثبت نام نموده اندمشکل به آقای احمدی نژادبرمیگردد.
6- آیاسفرهای استانی دولت را کم اهمیت میدانید انرژی که صرف شده تابتوان معضلات ومشکلات دورافتاده ترین نقاط راازنزدیک دیدآیا میدانیدبانشستن درپاستوربسیاری ازاین مشکلات قابل درک نیستدومطابق ضرب المثل معروف شنیدن کی بودمانند دیدن .
7- آیا ایجاددولت الکترونیک وبروزکردن این همه اطلاعات مردم شامل اطلاعات خانوارها ، کارت سوخت ماشینها و……….کارکوچکی بوده است که حالاچیدن میوه اش برای دولت تدبیروامیدمانده است.
8 – آیاپدیده هسته ای شدن کشورواین همه نوآوریهای علمی دراینزمان کارکوچکی بوده است.
9- به مواردفوق بایستی توفیقات دربخشهای کشاورزی ،راهسازی ومواردبیشماری که اینجانب ازآنها اطلاعی ندارم بایستی افزوده شود.
10- حتی افزایش قیمت ارز ونزدیک شدن اجناس وخدمات به قیمت واقعی هم اگردرست برنامه ریزی شودکارمبارکی است که بدنامیش برای احمدی نژادمانده ودولت جدیدکه ازاین عمل راضی است چون اگردرزمان خودشان بودجرات نداشتندومیوه اش راهم این دولت خواهدچید.
11- درپایان جسارتهای آقای احمدی نژادراهم باستی به اینهااضافه کردچون به هرحال رئیس جمهورجسارت میخواهدهرچندکه متاسفانه باهجمه های زیادی به شخص ایشان ازطریق موبایل واینترنت بسیاری ازاین جسارتها به نادانی تعبیرمیشد.
امیدوارم که حوصله داشته وبصورت ریزحداقل چندموردازخرابکاریهای آقای احمدی نژادرابرای اینجانب نوشته که شایداین خدمات درمقابل آنها بی ارزش باشد.
جناب آقای نوریزاد،
در زمان شاه پاسبانان و رفتارشان با مردم خاری بود در چشم همه مردم.
بسیاری از نوجوانان تنها با این قصد پاسبان میشدند که به مردم تحکم و امرو نهی کنند. اگر کسی به کلانتری شکایت میکرد که در خانه همسایه مثلا صداهای خلاف عفت شنیده است فورا یک پاسبان را که بیشتر مردم او را آجان مینامیدند میفرستادند و او بخود حق میداد که وارد خانه مردم شود.
اگر دختری شکایت میکرد که پسری به او متلک گفته است یک پاسبان میفرستادند و او هم بدون هیچ مجوزی بخود اجازه میداد پسر را دستگیر کند.
پس از هریک از این اتفاقات او گزارشی تهیه میکرد و هرچه دلش میخواست مینوشت که خود به علت بیسوادی این پاسبانها اوج فاجعه زبان فارسی بودند. وارد این مبحث نمیخواهم بشوم و قصد بازگشت به گذشته ندارم. تنها این مطلب را بگویم که بمحض اعتراض پسرک یا صاحبخانه ای که پاسبان میخواست وارد خانه اوشود اولین جمله ای که از زبان پاسبان در میامد این بود:
به اعلیحضرت توهین میکنی؟
در بسیاری از موارد در آغاز کتک مفصلی میزد و سپس گزارشش را تشدید میکرد.
بسیاری میگفتند که شاه خودش بد نیست بلکه اطرافیانش بد هستند و به اینترتیب خود را گول میزدند. ما در جامعه ای زندگی میکردیم که در آن هم شاه بد بود و هم اطرافیانش. وقتی میگویم اطرافیانش مقصودم تنها وزرا و روسا نیست بلکه از همان پاسبان شروع میکنم تا برسم به همه پدران و مادران و آشنایان که اگر از کسی اعتراضی میشنیدند میگفتند کله ات بوی قرمه سبزی میدهد.
این پدیده ای بود که شامل فساد فکری، رشوه دهی و رشوه خواری، فرصت طلبی و عوام فریبی و در بهترین حالتش بی توجهی در تمام سطوح جامعه بود و تا اعماق جامعه نیز نفوذ کرده بود. تنها چند در صد از دانشجویان و افراد معدودی در نقاط دیگر جامعه از این قاعده مستثنا بودند.
آنروزها کسی نمی توانست تصور این را داشته باشد که چهل پنجاه سال بعد شاه رفته باشد و جمهوری آمده باشد و اسلام در راس قدرت باشد و اوضاع ایران صد برابر بد تر شده باشند.
این فرصت طلبان در طول سه چهار ماه تظاهرات حین انقلاب مانند یک آفتاب پرست چنان تغییر رنگ دادند که باور نکردنیست:
در ابتدا مانند تظاهرات مسجد گوهرشاد در زمان رضا شاه و یا سبزه میدان تهران در پانزده خرداد و یا قم سالی قبل از انقلاب ملایان و طلبه ها و تعدادی “مومنین” بازار بودند که به خیابان آمدند. سپس پابرهنگان حلبی آبادها بودند که از جنوب جنوب تهران به مرکز مرکز تهران آمدند. سپس نوبت فرصت طلبان مولوی و سیروس و سلسبیل و …. رسید. در تظاهرات عاشورا هنوز بیشتر ساکنین خیابان شاه و سپه، امیریه و ژاله با نگاهی بهت زده تماشاچی بودند. ولی زنانشان بعنوان تماشاچی در این میان نیمی از ترس نیمی از فرصت طلبی چادر سرشان میکردند.
در دو ماه آخر دیگر همه دانش آموزان و بسیاری از بالاشهری ها هم آمدند. یک ماه پس از انقلاب همه افسران ارتش ریش گذاشته بودند. جوانان از نو نماز خواندن را یاد گرفته بودند و کنجکاوانه از مسائل شرعی سوال میکردند. مسلسلهای ربوده شده و سر مجسمه های شکسته شده را در زیر زمین های خود پنهان کرده بودند. بعضی ها که حتی یک را از دو تشخیص نمی دادند بهمدیگر ماتریالیسم دیالکتیک درس میدادند.
مهندسینی بودند که در کارگاه ساختمانی خود بمب میگذاشتند. “مومنینی” که سینما را با 500 انسان به آتش میکشیدند. جوانانی که شال فلسطینی بسر بسته بودند و هموطنان کرد خود را در مقابل دیواری اعدام میکردند. ملایانی دیوانه که صدها نفر از مردم را روی پشت بامها و در راهروی مدارس میکشتند. فرصت طلبانی که موزه ها را غارت میکردند و اموال بی قرتان را میچاپیدند. ری شهرای ها بودند و هاشمی ها، رفیق دوستها بودند و غرضی ها………
جنون اجتماعی و حماقت مذهبی، کوته نظری و بالاخره انفجار عقده هائی که باعث تنفر از هر کسی بود که در جامعه آنروز بجائی رسیده بود ملتی را دیوانه کرده بود. انسانهای آزاده ای مانند بازرگان و طالقانی خود بخاطر تعلقی به اسلام تا حد زیادی بر جنایتها و کثافتهای آن دوره سرپوش مینهادند. آزادگان دیگری مانند فرخ رو پارسا را بجرم گسترش فحشا در مدارس اعدام میکردند. کدام فحشا در کدام مدرسه؟
مردی بیسواد که تنها خواندن نوشته های خود او میتوانست او را سرنگون کند، با تفکری از اعماق قرون وسطی به عرش اعلا کشیده شد و کلمات ضد و نقیض او و نوشته های بی ارزش اومانند کتاب سرخ مائو و کتاب سبز قذافی به گوهری دروغین تبدیل شدند که بر گردن همه سردمداران آویزان بود و هست و همانند مائو در کشورش هنوز کسی جرات نمی کند از او انتقاد کند.
امروزه این کلمات برهمه دیوار ها و ساختمانهای ایران آویزانند و هزارها تُن رنگ برای زدودن آنها کافی نیست. میلیونها تُن رنگ هم برای زدودن سیاهی و پلیدی از روح ایرانیان گناهکار کافی نیست.
مگر میشود که رهبر فعلی از رهبر قبلی کمتر و کوچکتر بوده باشد همانطور که استالین از لنین بهتر بودن میبایست، تیمور از چنگیز و یزید از معاویه؟
من بسیار کنجکاوم که سرنوشت این رهبر چه خواهد شد!
نمی دانم چرا هرگاه به این موضوع فکر میکنم تصویر صدام با موهای ژولیده پیش چشمم میاید که از سوراخی بیرون کشیده میشود.
پس از مرگ پیامبر خلیفه اول میاید و دوم و سوم و چهارم و سپس امام اول و دوم تا دوازدهم و خلفای اموی میایند صد سال و عباسیان که پانصد سال بنام خدا بر مسلمین حکومت میکنند و آنگاه فاطمیان میایند و حتی بردگان آنان که خلفای مملوک خوانده میشوند و در انتها ترکهای عثمانی خود را خلیفه میخوانند و تا صد سال پیش حکومت میکنند. شاه اسماعیل و نوادگانش خود را مرشد کامل میدانند واخوان المسلمین نیز خود را مرشد میخوانند.
و ملایان شیعه هزارسال از حکومت شیعه رویائی در سر دارند و فلسفه ها میبافند. دویست سال پس از کانت و چهارصد سال پس از دکارت، هزار سال پس از ابن سینا و فارابی و 2400 سال پس از افلاطون و ارسطو نوبت روح الله است که ولایت فقیه را بر کاغذ بیاورد. فلسفه ای که بقول اروپائیان باندازه کاغذی ارزش ندارد که بر آن نوشته شده است.
غلام احمد در پاکستان صد سال پیش خود را خلیفة المسیح میخواند و احمدیه را تاسیس میکند و عبدالوهاب در نجد دارو دسته خود را براه میاندازد و بالاخره باب در ایران سپس بهاء الله دیانتی جدید میسازند.
انتهای کار طالبانند و ساینتولوژی.
و سربازان گمنام اسلام عزیز؟
آنها که یا شبها خانه های مردم را مانند بسیجیان غارت میکنند و برای بچه های خود کامپیوتر و برای زنان خوش چیزهای دیگر میدزدند؟
یا آنها کهدر موقع ترور انتحاری آلت خود را با آهن میپوشانند تا در بهشت از حوریان صرفنظر نکنند؟
جیش المسلمین شده است القاعده و لشکر طوبی و سپاه حقانی.
و بسیج و بسیج و بسیج.
و آنها که در آلمان قاسملو را میکشند و فرخزاد را و در پاریس بختیاررا و پریروز سران مجاهدین را در اردوگاه اشرف؟
و نقدی ها و سلیمانی ها که پز آن را هم میدهند.
دکان دین سازی و دین فروشی رونق بسیار دارد امروزه بخصوص در جهان اسلام. غربیان نام این پدیده را “اسلامیسم” نهاده اند.
جناب آقای نوریزاد،
البته که فساد بسیار پراکنده است و همه جا هست.
البته که ما در ایران هزارها سردمدار گناهکار و جنایتکار و میلیونها گناهکار خرده پا داریم.
لکن این فساد گندش آنچنان به آسمان رسیده که دیگر بجزئیاتش نمی توان پرداخت. اینهمه دادستان عادل و قاضی عادل برای اینهمه جنایت در تمام دنیا گیر نمی آید.
تنها به هسته مرکزی فساد و جنایت میتوان پرداخت ////
/////
به جرات و شهامت شما باید احترام نهاد.
بزرگانی که در ایران هستند میتوانند کمی از شما بیاموزند.
برای من //// همان معاویه و یزید. به دعای زیارت عاشورا باید لعنت //// را هم اضافه کنیم تا //// تبری بجویی.
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
عبدالعلی بازرگان
آیا رهبرجمهوری اسلامی که به معترضین از کش دادن انتقاد وحرام بودن آن هشدار می دهد، از این جریانات بی خبر است ؟!
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی … ؛
آیا دزدی، رشوه، رانت خواری، اختلاس و انواع سوءاستفاده های مالی، اگر برای منافع شخصی باشد بد است، یا اگر با هدف حمایت از حزب، هواداران، جریان سیاسی و جبهه خودی، حتی برحق و اصولگرا هم باشد، غیر قانونی، نامشروع و غیراخلاقی و پلید است؟
گرچه قبح اولی سالیان درازی است از قاموس برخی دست اندرکاران ما، همچون کسانی که در لیست افشاگری های پالیزبان بودند یا روسای فراری بعضی بانک ها، رخت بربسته، اما برای دومی انواع توجیهات شرعی و عرفی و خودفریبی های نفسانی تراشیده می شود که امروز شاهد رشد سرطانی آن در جامعه خود هستیم.
از یکطرف رهبر جمهوری اسلامی در هشت سال گذشته همه ساله در هفته دولت با تمجید از احمدی نژاد، بر: عدالت محوری، ساده زیستی، فساد ستیزی، اصولگرائی، اجتناب از اسراف وعدم آلودگی همکاران دولت تاکید نموده، از طرف دیگر به گواهی دست اندرکاران خود نظام و مطبوعات داخلی، آمارو ارقام نجومی اختلاس ها و انواع سوءاستفاده های مالی که دراین مدت انجام شده، اظهرمن الشمس و بی سابقه در تاریخ کشور است.
این تناقض را چگونه می توان حل کرد؟ آیا رهبری که معترضین را از کش دادن انتقاد وحرام بودن آن هشدار می دهد، از این جریانات بی خبر است، یا چون ادعا می شود جنبه شخصی نداشته و همچون غارتگری های مافیای سپاه و سایر جریانات وابسته، برای اهداف انقلابی و حفظ نظام ولایت، که البته اوجب واجبات است، انجام شده، آنها را ندیده می گیرند؟ شاید هم مصلحت نمی بینند خودی ها دست هم را رو کنند و بهانه به ضد انقلاب بدهند، شاید هم مصالحه ای با جناح شریک درجنایت ها و مطلع از مسائل مالی پشت پرده شده که ملت از آن بی خبراست؟
اینکه گفته می شود آقای احمدی نژاد در آخرین روز کاری خود ۱۶ میلیارد تومان از ذی حسابی نهاد ریاست جمهوری به حساب دانشگاهی که می خواهد تاسیس کند تا پس از پایان خدمت، پایگاه جریان وابسته شود، واریز کرده ، بیش از ۴۰ هزار سکه طلا بین اطرافیانشان توزیع کرده ، هزاران نفر را در هفته های آخربه استخدام دولت خود درآورده و سیاه لشکر نخست وزیری را در دوران ریاستش به شش برابر رسانده ، صدها قلم هدایای متعلق به نهاد ریاست جمهوری را به دفتری که قرار است پایگاه بعدی ایشان باشد منتقل کرده و امثال این عِده و عُده جمع کردن ها، چون جنبه شخصی نداشته! قابل اغماض است؟
آیا خلاف وخیانت مالی یک مقام عالیرتبه حتما باید صرف خورد و خوراک و خرید ملک و ماشین شده باشد تا شخصی تلقی شود، یا از کیسه ملت، با هواپیمای اختصاصی خِیل قوم و خویشان را به کنفرانس های سیاسی در بهترین هتل های آمریکا بردن و خریدهای آنچنانی کردن هم شخصی تلقی می شود؟ اصلا مگر همه تمنیات نفسانی در خورد و خوراک خلاصه می شود؟ مگرجاه و جلال و ریاست و رهبری و احساس قدرت درخرج کردن میلیاردها دلار در مسیر تمایلات خود کم تمنائی است؟
از وقتی سازمان برنامه و بودجه ، به پیروی از منویات رهبری، به بهانه آنکه نطفه نامشروع اصل ۴ غربی است! در دوره احمدی نژاد بسته شد، معلوم بود که قرار است پول نفت و همه ثروت مملکت در کیسه پرفتوت رهبری و منتخبین ایشان قرار گیرد تا به هرکس و به هرکشوری درهرکجای عالم که اراده فرمودند، بی اطلاع از ملت و تصویب نمایندگانش، میلیارد میلیارد از جیب ملت بذل و بخشش نمایند.
به قول سعدی علیه الرحمه: اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی، برآورند غلامان درخت از بیخ
وقتی در نظام ولایت فقیه، مشروعیت دولت و مجلس باید به تنفیذ مقام رهبری باشد، وگرنه نامشروع است، پول نفت و بقیه بودجه مملکت که جای خود دارد! اصلا به ملت و مجلس نمایندگان چه مربوط که حضرت ایشان به چه کشوری، چه مقدار و در مسیر چه اهدافی، کمک بلاعوض مالی می کنند؟ در نظام ولایت این فضولی ها موقوف است.
خوب، مسلم است وقتی : “به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد، زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ
چه جای تعجب اگردولتمردان انقلابی ما هم، آنچنان که برخی ادعا کرده اند، این پولها را برای تحویل به امام زمان! در بانک های شرقی و غربی پس انداز کرده اند، یا قرار است با آن زمینه ساز ظهور شوند!
البته همه گناه را نمی توان به گردن از قطار پیاده شدگان فعلی انداخت؛ در این سی ساله خیلی ها که سوار قطار شدند، سعی کردند واگن های متعددی را تصاحب کنند تا دیگران نتواند جریان سیاسی شان را پیاده کنند، ولی قطارالبته به راه و روال خود ادامه می دهد.
نردبان خلق این ما و منی است، عاقبت زین نردبان افتادنی است
هرکه بالاتر رود ابله تراست، کاستخوان او بتر خواهد شکست
گهگاه محاکمه هائی را هم شاهد بوده ایم که در رقابت قدرت، برخی مچ گیری های مالی یا سوء استفاده های شخصی از امکانات دولتی در جهت اهداف گروهی برای پیروزی درانتخابات یا تثبیت پست و مقام هم انجام می شد. ولی همه اینها موقت و مصلحتی، نه مبنائی و ریشه داربوده است. ای کاش مدعیان اسلام ناب محمدی به این هشدارقرآنی هم نیم نگاهی می کردند:
“مانند آن زن ریسنده نباشید که آنچه تابیده و محکم کرده بود، ازهم گسست! (چگونه؟) شما سوگندهای خویش (در خدمت به خلق خدا) را وسیله فریب و دشمنی میان خویش قرار داده اید تا در رقابت تمامیت طلبی، هر گروهی فزون قدرت تر از گروه دیگر گردد. جز این نیست که در معرض آزمون الهی هستید و روز قیامت برآنچه (از قدرت و ثروت و موقعیت و…) در آن اختلاف می ورزید، آگاهتان خواهد کرد ( نحل ۹۲).
این تعارضات در شرایطی اتفاق می افتد که قطار، حساب و کتاب و برنامه منظمی برای رسیدن به مقصدی که مسافرین انتخاب کرده اند نداشته باشد و راننده مصلحت اندیشی کند که مسافران بهتر است هرکدام کجا پیاده شوند!
در میان مراجع مهر سکوت به لب زده و اعضای مجلس خبرگان رهبری که وظیفه اصلی شان نظارت بر رهبری است و همگی با انتساب به دین به نان و نام رسیده اند، تکلیفی بس سنگین تر نزد خدا و خلق او دارند، آیا به یاد فردا هم هستند؟
از وقتی شجره خبیثه استبداد دینی تحت عنوان ولایت مطلقه فقیه در خاک مستبد پرور ایران نشانده شد، برخی سخن علامه “نائینی”، عالم دینی آزاده دوران مشروطیت را یادآور شدند که در مقایسه استبداد سیاسی با استبداد دینی، علاج نجات از دومی را به مراتب صعب تراز اولی شمرده بود، و برخی سخن معروف فردوسی طوسی را در شان آن شجره هشدار دادند:
درختی که تلخ است وی را سرشت گرش برنشانی به باغ بهشت،
ور از جوی خلدش به هنگام آب به بیخ، انگبین ریزی و شهد ناب
سرانجام گوهر به کار آورد همان میوه تلخ بار آورد.
عبدالعلی بازرگان ۱۳ شهریور ۱۳۹۲، چهارم سپتامبر ۲۰۱۳
درود بر مرد بی پروا نوریزاد عزیز
وقتی پای منبر آخوندها می نشینی ، یا مداحان تزویر و ریا جز روضه های دروغین و تحریف شده و های و هوی مشمئز کننده چه می توان شنید ؟ وقتی به کمترین جوانمردی و انسانیت و حقوق انسانی در عمل باور ندارند در حالیکه در پیام تمام انبیاء الهی بر انسانیت و جوانمردی و آزادگی انسان بشارت داده می شود و اینان به دروغ این پیامها را با آب و تاب جار میزنند اما در عمل کار دیگر میکنند ! میدانم که بسیاری بنا بر تبلیغات گسترده رژیم میگویند مجاهدین خلق کثیف و ناراست و منافق و خیانتکار و … هستند نابود شده و از جامعه ترد شده هستند و اصلاً عددی نیستند ! چگونه است که این حکومتی که خود را حریف آمریکا و قدرتهای بزرگ میداند در این اوضاع هزینه میکند از تمام داشته هایش و افرادی که بیشترشان دارای سن بالای 55 سال دارند و مدتهاست که بی سلاح می باشند در محدوده ای بسته قرار دارند و امکان هیچگونه تحرکی هم ندارند و طبق معاهدات سازمان ملل و دولت عراق در این کمپ زندگی میکنند را به بدترین شکل ممکن می کشند و نابود میکنند ! وقتی پیامهای گروهها و شخصیتهای مختلف را مرور میکیند می بینید که حتی شاهزاده پهلوی هم که با ایشان مخالف است پیام داده و این اقدام ضد انسانی و سخیف را محکوم میکند ؟ آنگاه پاسداران تیرگی بر کشتن گروهی بی دفاع جشن میگیرند گویا عملیات بزرگی را سامان داده اند !! وای بر این ظالمان ! میگویند مورچه که بال در می آورد … بخدا من می بینم که دولت ایشان بسر آمده است اینان در اوج ذلت افتاده اند ! روزهایی بیشتری از بی اعتباری و بی اخلاقی ایشان خواهیم دید و روزی که خواهند رفت ذره ای از اعتبار و آبرو برایشان نماده باشد ! من از مجاهدین دفاع نمیکنم و با این گروه نیز کاری ندارم اما حس جوانمردی و انسانیت و حقوق بشر بمن میگوید که این عمل کشتار سخیف را محکوم نمایم .
چیزی که مایه شگفتی است این است که پس از هشت سال تخریب و تلویث مملکت توسط آن فرد غیر متعادل پوک ، هنوز جناب آقای خامنه ای معتقدند در این هشت سال زیرساختهای کشور محکم شد ، و فراتر از این ادعای گزاف دهه شوم گذشته را دهه عدالت می نامند! آیا بصرف تکرار و تلقین هشت ساله شعار عدالت ، عدالت محقق میشود؟ همان که امیر المومنین (ع) در نهج البلاغه فرمود که عدالت راحتترین چیز هاست در مقام تواصف و در لفظ و بیان ، و سختترین چیزهاست در مقام تناصف و عمل ، مگر عدالت به شعار و حرافی و تکرار لفظی است؟
امروز کشور ما بشهادت قریب به اتفاق کارشناسان مربوطه در امر اقتصاد و سیاست و فرهنگ در نازلترین و خطرناکترین وضعیت خود بسر می برد ، روز نیست که موردی از موارد فساد و کجروی و اشتباهات استراژیک مختلف در شوون مختلف کشوری برملا نشود ، با اینکه مسائل و تخریب زیر ساختها بسیار بیشتر از این حرفها و آمارهاست و تازه دولت آقای روحانی که وارث قهری چنین نابسامانی های هشت ساله است بسیار نجابت کرده و میکند ، آنگاه جناب خامنه ای چهره به چهره و چشم در چشم همان ها که باید قانونا و شرعا بر اقوال و افعال و شرائط ایشان نظارت مسولانه کنند ، میگویند که در این سالیان زیرساختهای مملکت محکم شد و شور بختانه دهه فاجعه آمیز گذشته را دهه عدالت می نامند!
آیا لازمه تحقق عدالت رشد اقتصادی منفی پنج درصدست؟
آیا لازمه عدالت سرقت ها و اختلاس های سه میلیاردی و نظائر آن است؟
آیا لازمه عدالت حبس ها و حصرها و هزاران زندانی و منتقد سیاسی است؟
آیا لازمه عدالت حمایت بی مبنا از یک جنایتکار ظالم قاتل صد هزار مردم خود در سوریه و برساختن میلیونها آواره است؟
واقعا این موارد و صدها مورد نظائر آن عذر خواهی و توبه دارد یا پیش بینی هوشمندانه و اعتراض به دروغ و نیرنگ و تقلب و خرافه؟
آیا وظیفه مجلس خبرگان نظارت بر شرائط و اقوال و افعال و رویکردهای رهبری است یا فقط انتخاب رهبر و تولی به ولایت او الی یوم القیامه؟
در کشورهای دیگر دنیا که موصوف ببلاد کفر و فسق و بی عدالتی هستند اگر یک صدم از این خیانتهایی که احمدی نژاد و دارو دسته اش مرتکب شدند از مسئولی سر زند ، قطعا او را به محاکمه قضائی میکشند ، دریغ که در مملکتی که ادعای حکومت دینی و تاسی به مولای عادلان علی (ع) میشود ، نه تنها بانیان چنین تیره روزی هایی محاکمه و مجازات نمی شوند ، بلکه مخاطب به خطاب احسنت و حبذا و آفرین گشته در عالیترین نهاد نظارت بر مصلحت کشور کرسی جلوس می یابند
و با تکیه بر رانت های نا عادلانه مجاز به تاسیس دانشگاه میشوند ، طرفه اینکه هزینه تاسیس این دانشگاه شخصی رانت بنیان را هم باید ملت مظلوم و غارت شده به این غارتگران بیت المال بپردازد؟
آیا برداشت شانزده میلیارد تومان از بیت المال مسلمانان و به حساب شخصی خود ریختن و پس از اینکه گند ماجرا درآمد و اسناد دزدی رو شد ، آنرا قرض نامیدن عنوانی جز عنوان اختلاس اموال عمومی دارد؟
آیا قرض را با شرائط و مراحل آن از قرض دهنده میگیرند یا می دزدند و اختلاس میکنند و بعد میگویند قرض بود؟!
البته شانزده میلیارد تومان در قبال میلیاردها دلار که دود کردند و بهوا فرستادند یا به حسابهای مربوطه در خارج فرستادند امر مورد اعتنایی نیست ، ولی جناب آقای خامنه ای که که دهه گذشته را دهه عدالت نامیدند به یک فقره از عملکرد مجریان و متصدیان این عدالت پاسخ دهند که درآمد هفت صد میلیاردی فروش نفت در این دهه عدالت چه شد و صرف چه شد؟ اگر سیاهه همین یک قلم را پاسخگو بودند ، از سایر موارد میگذریم و ما نیز دهه گذشته را دهه عدالت می نامیم.
آفرین به شما که حداقل این چیزها را مینویسی ولی مساله این کشور با این چیزها حل نمیشه این روحانیت شیعه که خود من هم زمان شاه زیر علم ان سینه میزدم امروزه بر ما روشن شده که نان را به نرخ روز میخورد امروزه من هم که پدر بزرگم سالها تکیه داشت و ده روز اول محرم را از زمان احمد شاه و حتی زمان رضا شاه در زیرزمین منزلش به عزاداری میپرداخت و ما هم از بچگی تا بزرگ سالی همراهش بودیم به خاطر جنایات این ملایان دین را بوسیده و کنار گذاشتیم ، مگه مساله فقط دزدی احمدی نژاد هست ؟ جوانان در این کشور زجر میکشند و یا به خارج فرار میکنند و یا معتاد میشوند ، مگر اعدام های این رژیم که جوانان کم سن و سال را که حالا به غلط یا درست با احساسات جوانی و حتی بچگی به گروهی پیوسته بودند احمدی نژاد ها سامان دادند ؟
این اش شورتر از این حرفها هست به قول شاعر وای جنگل را بیابان میکنند …..
ایول درود به این غیرت وشرف و
ازادگی حقا که میثم تمار زمانی
از روی انصاف باید گفت اگر کسی دوست سید علی باشد شما هستید که همیشه با احترام از وی خواسته اید از این لج بازی دروغ گویی خدافروشی مردم ستیزی دست بردارد همین حضرت که نزدیکان او گواهی میدهند هنگام خروح از مادر یا علی گفته یا پوتین معلون گفته این همان مسیح هست یا دیگری گفته امام زمان نیا همین اقا برای مسلمین جهان بس هست حضرت امام سید علی روزگاری شما در مشهد برای یک خورشت قیمه //////
—————-
محمد علی گرامی
ناگزیرمابقی نوشته ی خوب اما سراسرناسزای شما را حذف کردم
با احترام وپوزش
افضل الجهاد کلمه حق عند اماما جائر با خود می اندیشیدم که آن آیه معروف لا یغیر و به قوما ( یعنی تغییر نمیکند حال و روز مردمی مگر آنکه خود آن قوم بخواهد) آیا به این معناست که همه آن قوم باید بخواهند تا حال و روز آنان تغییر کند یا باید این گونه برداشت کنیم که ملاک اکثریتی از آن قوم مطرح است خواهش می کنم در این زمینه نظر خود را بفرمایید قبول بفرمایید جواب این سوال می تواند در پیمودن ادامه راه افرادی را مصمم کند تا انشاالله مسیر بی یار و یاور طی نشود.
با سلام
پیامبر اکرم در دوران 23سال پیامبری بارها مورد عتاب خداوند قرار گرفته است که ایات ان در قران آمده است نظیر انکه وقتی خبری را فاسقی میاورد …. اما چگونه است در این 24 سالی که ایشان بر مسند رهبری نشسته اند برای یک بار هم که شده این خبرگان رهبری تذکری را خدمت ایشان ارائه نکرده اند که نشان بدهد نعوذ بالله ایشان از پیامبر بالاتر نیست و امکان خطا هم برای ایشان جایز است. این نکته نشان میدهد که خبرگان رهبری در واقع مدیحه سرایان رهبری و اهل چه چه و به به هستند که البته این نکته حاوی این پیام مهم است که ذات اقدس ایشان این روش را می پسندد و در دورانهای مختلف خبرگان هر کس این روش را بکار نبسته خود بخود حذف شده است. چه اینکه مکانیسم ورود افراد به مجلس خبرگان تحت کنترل خود رهبری و از طریق شورای نگهبان و دستگاههای نظارتی اعمال می گردد. خب شما انتظار دارید از این مقوله چیزی بهتر از مدیحه سرایی بیرون آید؟
سلام بر استاد ارجمند
تمامی نوشته هایت انقدر بوی معنویت میدهند که انسان از خواندن آنها لذت میبرد
اما فقط چندتانکته یکی اینکه چرا اینقدر دیر شروع کردید و دوم چرا روشنگری کامل نمیکنید
در کشور ما همگان خفته اند شما که بیداری کامل فریاد بزن همه چیز را
چون تویی و امثال تو که از خود برای آگاهی دیگران میگذرند در این مملکت بلا زده و خفته شاید انگشت شمار باشد
خداوند راهت را هموار کند برادر
نظرش به نظر او نزديك تر بود يعني من دستور مي دهم همه ي اين نظم دستگاه اجرايي را به هم بريز ويك دزدي درست وحسابي راه بيانداز تا ما بتوانيم بمب خودرا بسازيم وبا اين امريكا بجنگيم وبه اسرائيل چند موشك بزنيم اينها دستورات شخص پشت سر اقاي خامنه اي كه يك نيزه هم به پشتش فرو كرده است يعني اقاي پوتين است كه بااين خيال بافي ها اين اقاي خيال باف ما را بربالاي فواره برده ومنتظر سقوط اوست تا از ته دل برما بخندد
خوب حالا هنوز احمدي نژاد نرفته فت مي دهد كه حسابرسي كارهاي احمدي نژاد وباز كردن دزدي هاي او حرام است يعني من دستور دادم واو اجرا كرد پس نبايد دنبالش را بگيريد ودنبال دزدي بگرديد چون ابروي خامنه اي مي رود واو هم مي گويد پاكترين دولت دولت ما بود زيرا بزدلانه همه ي دستورات خامنه اي را انجام داديم اگر ايم نشانه ها را كنار هم بچينيم خامنه اي در اين هشت سال خودش مي دزديد نه احمدي نژاد پس محاكمه بايد محكمه او باشد
آنچه من میبینم از این نوشته فقط شرافت قلم است که بر کاغذ جاریست
حاج داوود
در یکی از محلات غرب تهران در سلسبیل به دنیا آمد در ۸ سالگی پدرش را بر اثر حادثه ای از دست داد نوجوانی اش مصادف بود با سالهای اوج انقلاب اسلامی به همراهی چند تن از دوستانش گروه «فجر اسلام» را به راهانداخت وبرای آموزش نظامی و آشنایی با جنگهای چریکی به جنوب لبنان رفت و با چمران و رحیم صفوی ومحمد منتظری آشنا شد ، انقلاب که به پیروزی رسید از جمله اعضای فرماندهان و موسسین مرکزی سپاه تهران بود،جنگ ایران و عراق که آغاز شد به جبهه ها رفت و تا پایان جنگ هشت ساله در جبهه ها بود وبعد هم رفت شرق کشور وبا سمت فرمانده قرارگاه مسئول مبارزه با قاچاقچیان بود!
تا اینجای زندگی حاج داوود کریمی را که نگاه می کنیم هیچ فرقی ندارد با زندگی دهها فرمانده و سردار سپاه پاسداران و … البته بماند که بسیاری از همین سرداران فعلی سپاه زمانی که حاج داوود در خط مقدم و پشت خاکریزها زیر بارش تیر و ترکش بود آنها زیر ترکش کولرگازیهای ستادهای تهران و پشت خط مقدم می جنگیدند !
بزرگترین فرق حاج داوود با اینها از سابقه مبارزاتی شان که بگذریم در همین بعد از جنگ است ، جنگ که تمام شد و وقت تقسیم غنائم شد ! حاج داوود برگشت به همان تراشکاری که قبل جنگ مشغولش بود منتها بقول قهرمان فیلم آژانس شیشه ای که می گفت قبل جنگ یک تراکتور داشتیم و یک زمین کشاورزی جنگ که تمام شد برگشتیم سر زمینمان منتها بدون تراکتور ! حاج داوود هم بعد جنگ برگشت به همان تراشکاری منتها در باقرآباد و کارگاهی کوچکتر و البته با بدنی پر ترکش و شیمیایی شده !
درست در همان سالهایی که یکی پس از دیگری بسان قارچ در دل سپاه سرتیپ و سرلشگر می روئید و مدام تصاویر آنها را رسانه ها نشان می دادند حاج داوود هم از این بیمارستان به آن بیمارستان می رفت و با هزینه شخصی خودش به مداوای بیماری و زخمهای جانکاه حاصل از جنگ مشغول بود چرا که وی حتی به بنیاد جانبازان هم نرفته بود تا درصد جانبازی بگیرد و از این راه امتیاز و بیمه درمانی بگیرد تا اینکه نهایتا این بغض فروخفته سرباز کرد و در دی ماه سال ۱۳۷۲ وی در میان جمعی از دوستان و رزمندگان از وضعیت جاری در کشور لب به اعتراض و انتقاد گشود ،حاج داوود اعتراض خود را با شعر پرمعنایی آغاز کرد که :
جنگ زد نعره ولی پنجره ها را بستید به غنائم که رسیدیم به ما پیوستید هرچه گفتیم که جنگ آمده گوشی نشنید کسی از پنجره بسته خروشی نشنید !
حاصل این انتقاد و اعتراض البته همانی شد که بسیاری در همان سالها گرفتارش شده بودند : حذف و یا زندان !
حاج داوود که حالا بسیاری او را «سردار فاشگو» نام نهاده بودند پنج ماه به زندان افتاد او هرگزاززندان آزاد نشد ؛ بعد از گذشت پنج ماه از بازداشت او حالش به وخامت رفت و از زندان به بیمارستان منتقل شد و بعد از مدتی هم از بیمارستان به خانه رفت و مشغول مداوای خود شد تا اینکه در آخر به دوستان شهیدش پیوست .
با شهادت حاج داوود او عزیز و دوست داشتنی شد و بار دیگر ثابت کرد سردار خوب یک سردار مرده است ! بسیاری از همان کسانی که او از آنها انتقاد کرده و اعتراض به آنها باعث شده بود تا به زندان بیفتد زیر تابوتش بودند !
علی خامنه ای و هاشمی رفسنجانی برایش اطلاعیه صادر کردند و حسین الله کرم در تشییع جنازه اش سینه می زد و نوحه می خواند ! اینها همانهایی بودند که حاج داوود کریمی بارها برائت خود را از اینها اعلام کرده بود و آنها را در دی ماه ۱۳۷۲ «میوه چینان انقلاب» خوانده بود !
درود بر شما
با این استدلال قوی و محکم جای هیچ بحثی باقی نمی ماند فقط یک نکته اضافه کنم که جناب رهبر یک کار درست در طول زمامداریش انجام داد در مورد موافقت با کنترول جمعیت بود که متاسفانه بعد چند سالی اعلام کرد که اشتباه کرده و ساز معکوسش را زد و شد هیچی به هیچی !