داستان وزیر شدن زنان ، و یا استاندار شدنشان ، همچون حبابی سراسیمه پف کرد ، و به یک عتاب ناگهانی برخی از مراجع فرو کشید !
هم مطرح شدن این مسئله کارکردی صادقانه نداشت و هم محو شتاب زده آن ربطی به دین خدا نداشت .شاید بگویید : تو کجا و فهم دینی کجا ؟ تو بیشتر می فهمی یا مراجعی که در راه کسب معارف الهی سالهای سال به مجاهدت پرداخته اند ؟ که می گویم : مگر همین مراجع ما نیستند که همچنان از احکام برده داری دراسلام صیانت می کنند و هیچکدامشان برای لغو آن پیشقدم نمی شوند؟
زنی که در قوانین قدیم اسلام به حاشیه رفته است و شهادت و رای و قضاوت و ارثش درمقایسه با مرد قابل اعتنا نیست ، زن درخانه مانده و برده گون و درس نخوانده و ذلیل و کم خرد قرنهای پیش بوده است . نه زنی که اگر درس خوانده و فهیم و اهل مراقبه باشد ، چه بسا مراجع ما نیز از مواجهه با احتجاج دقیق و موشکاف و استادانه او در بمانند .
نگاه فرسوده به زن و باز داشتن او از جایگاهی که باید داشته باشد ، عین غصب حق او ست و به اسلام و خدا و پیغمبر و احکام شرعی هیچ ربطی ندارد .
نگاه بسیاری از علمای ما به استاندار ، عینا تطبیق همان قاموسی است که واژه استاندار در عهد حضرت امیر داشته است . و حال آنکه استاندار امروز ، بلحاظ ماهیتی و هویتی و فرایندی که او با آن مرتبط است ، هیچ تناسبی با استانداران آن عهد دور ندارد .
من همچنان به پیشنهاد اخیر خود اصرار می ورزم که با هزینه جمهوری اسلامی ایران ، مراجع ما یک گشتی دور دنیا بزنند تا ببینند در دنیا چه می گذرد . اگر قرار باشد این آرزوی الهی برآورده شود و روزی و روزگاری اسلام ، همه جهان را فتح کند ، لاجرم بایستی به انسان ، کماهو انسان بنگرد .
با این نگاه فرسوده ای که ما به زن دوخته ایم حتی نمی شود قدم از مرزهای خود فراتر نهاد .
شاید راز آسیب هایی که یک به یک از ما آویخته اند و ما را زمینگیر مسائل پیش پاافتاده کرده اند ، در همین نگاه منجمد ما به اسلامی است که همه هستی را درآغوش گرفته و ما تنها به بخش کوچکی از آن اکتفا کرده ایم .
|