1 – امروز صبح از ساعت پنج مثل بسیاری از هموطنانم به تماشای مسابقه ی والیبال ایران و کوبا نشستم. گرچه در طول بازی، شادمانی ما را سانسورهای بی دلیل و مشمئزکننده ی آقای ضرغامی می خراشید، اما چرا نباید اتفاقات مبارک این یک ماه اخیر را بحساب طلیعه ای گذارد که حتماً در افق آن، اثری از نگرش دلخراش آقای ضرغامی و آنانی که به او تحکم می کنند نیست، بل می توان بر سرِ این پیروزی ها بارانی از برکت و لطف و بیداری و رهایی را تماشا کرد و سختی های این روزهای گذرا را تحمل کرد.
در این بازی، ایران برنده شد و کوبا باخت. اما به موازات بازیِ این دو، از همان ابتدا یک رقیب نیز در تکاپوی باخت بود. و آن تلویزیون و ضرغامی و آمران وی بودند. آمرانی که گویا در هشتصدسال پیش در عقبه های یک نگرش غیرعقلانی و غیرانسانی جامانده اند و هرگز نیز خود را برای ورود به دنیای فهم تجهیز نمی کنند و برای ورود بدین دنیا تمایلی نیز ندارند.
2 – دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران با تب و لرز، سعید مرتضوی را از جایگاه یک جانی و مقصر به پله ی یک خطا کارِ خودکامه تقلیل جرم داد تا پرونده ی فاجعه ی انسانی سال هشتاد و هشت را که یک طرفِ دعوای آن نه سعید مرتضوی که خود حکومت و بیت رهبری است، مختومه اعلام کند. از همان ابتدا نیز پایان این نمایش طنز مشخص بود. که: چاقو مگر دسته ی خود را می بُرد؟
یکی از راههای آزمون یک دستگاه داوری، مقایسه ی داوری های همان دستگاه در مواجهه با افراد گوناگون و در سالهای گذشته و حال است. یعنی برای این که بدانیم دستگاه قضایی و مجلس و دولت و یک نهاد و یک اداره و یک مسئول و یک رهبر چقدر به قانون و حقوق مردم و مراجعین و مخاطبین خود پایبندند، باید رأی ها و واکنش ها و سخت گیری ها و نرمش های قانونی و غیرقانوی آنها را در چند سالِ دور و نزدیک درکنارهم بگذاریم. من می گویم: وقتی ما یک جوان زورگیر را توسط دستگاه قضایی اسلامیِ خود فی الفور اعدام می کنیم و همزمان اما بر میلیارد خواری دولتی ها و مجلسی ها و وابستگان بیت رهبری بدیده ی اغماض می نگریم، خود بدست خود فاتحه ی خود را خوانده ایم.
سعید مرتضوی نمی توانست به ورطه ی دشوارتری از محکومیت قضایی درانداخته شود. چرا که دست وی در دست خیلی ها بود و از همانها برای جولان فاجعه دستور می گرفت. حالا شما جرم و خطای همین سعید مرتضوی را با خطای جوانانی بی گناه و بی پناهی چون سیدضیا نبوی و مجید توکلی و مجید درّی و عماد بهاور مقایسه کنید. که عمدتاً در محدوده ی مسائل دانشجویی رفت و آمد می کردند و سخنی اگر می گفتند و چیزی اگر منتشر می کردند در همان محدوده بود.
حالا من مانده ام که از جناب رییس جمهور منتخب برای روفتن این مفسده های جاری حکومتی چه برمی آید؟ یعنی وی با همه ی هیاهویی که با اوست، می تواند آیا ابتدایی ترین رعایت های قانونی و مردمی را به دستگاه قضایی و به بیت مکرم رهبری گوشزد کند؟ خودم می گویم: مطمئناً خیر! شیخ حسن روحانی مطلقاً توان ورود به این جور قضایا را ندارد. تازه اگر او بتواند همه ی استعداد خود را و حمایت های مردم را در یک نقطه متمرکز کند و به ضرغامی بقبولاند که آقا شما بیا به بازی والیبال نگاه کن به تماشاچیان چکار داری، خودش یک پیروزی است در حد این که تیم فوتبال ما همه ی کشورهای جهان را در بازی های جهانی هشت بر هیچ ببرد.
محمد نوری زاد
پانزدهم تیرماه سال نود و دو
تهران
|
سلام جناب آقای نوری زاد. اگر تو ایران با این همه جمعیت بحساب تحصیل کرده فقط یک ملیون انسان پیدا میشد که افکار وشجاعت شمارا داشته باشند الان حال و روز مملکت این نبود.حرف های شما و همسرم بسیار به هم نزدیک است همسرم از این وضعیت مملکت وسکوت وصبوری مردم ساعت ها به فکر فرو میره و غصه می خوره همسرم به خاطر اینکه خواست جلو دزدی ها رو بگیره یک دستش رو از دست داد چون نمیدونست این دزدی کجا ها ریشه داره به احتمال زیاد اسم صدرا رو شنیده اید و قرارداد های این ها با سپاه پاسداران و سپاه قدس ووووو چرا هر اتفاق تاسف باری که تو ایران میفته اب از اب تکون نمیخوره؟راستش من از اینکه خودم را یک مسلمان ایرانی بخوانم ناراحتم.از اینکه توی خانه نشستم وهیچ کاری نمی تونم برای نجات انسان های دیگه انجام بدم ناراحتم .از اینکه زندان های سیاسی وحبس های خانگی رومیبینم 0از اینکه فقر مردم و دزدی های کلان مملکت.از قتل های بی محاکمه.از قتل عام های کشور های اطراف مخصوصا سوریه که همش زیر سر کشور منه.ازدروغ های رسانه ها وفریب ها و ریاه کاری ها ….امید وارم که ناجی ایران از این همه سیاهی شما باشید.
آقای نوری زاد محترم
بعد از این همه تعریفی که از شما می شود خواستم چند جمله رک و پوست کنده به شما بگویم، قضاوت با خودتان، خودم امیدوارم که اشتباه کرده باشم.
به نظر من شما در انتخابات از مردم جا ماندید، از عقل و فهم آنها، از عقل و فهمی که مدام پیش از انتخابات بر طبل آن می کوبیدید و همه را به به کارگیری آنها دعوت می کردید. حالا که بعد از انتخابات شده سعی می کنید هر از چند گاهی به هر عنوان چه با نوشته چه با مصاحبه اینطور وانمود کنید که نه من از شما بهتر می فهمم، این آقای روحانی کاری نه می توانست و نه می تواند بکند. من هم به همین خاطر رای ندادم و… خلاصه می خواهید خودتان و فهمتان را توجیه کنید.
ما همه می دانیم که آقای روحانی کار شاقی نمی تواند بکند. این را از قبل هم می دانستیم اما برای تحقق همه آن آرزوهای بلندی که امثال روحانی شاید حداکثر فقط یک گام به سوی آنها بتوانند بردارند، عمل کردیم، حرکت کردیم. ما حرکت کردیم و از خدا هم برکت. حالا شما دوباره بنویس و بگو روحانی کاری نمی تواند بکند. ما هم مثل شما آرمان های بلندی برای ایران داریم. اما انتظار نداریم یک شبه برآورده شوند. انتظار نداریم با یک نامه شما آقای رهبر متحول شوند و ایران آزاد شود. اما امید داریم همیشه. پس شما نامه بنویس ما هم گام به گام جلو می رویم. کار همدیگر را هم کم ارزش نمی کنیم.
هموطن گرامی مطلب شما را الان که شب شام غریبان سال 93 است خواندم و مطمئن شدم کار من ونوری زاد وخیلیهای دیگر درست بوده است اولین نتیجه انتخابات قبول مشروعیت نظام از طرف رای دهنده است.امیدوارم شما هم به همین نتیجه رسیده باشید که نمیتوان همزمان هم مخالف بود هم رای داد باارزوی روزهای بهتر برای هموطنان عزیزم
نظر دهندگان محترم
همه اینان سر و ته یک کرباسند و یکی از دیگری و دیگری از کی پلیدتر
اینان جملگی بچه های شیطان میباشند.
کوروش
جناب نوریزاد،
بیشتر از 10 ساله که از مباحث سیاسی به دور بودم و علت اون شاید شناخت زود هنگام بازی سیاسی بود که ما ملت گرفتارش بودیم و همه این ها اتفاق نیفتاد مگر در سال 80 که بعد از 4 سال دفاع سفت و سخت از رییس جمهور 20 میلیونی محبوب، دیدم که بقول شما “چاقو دسته خودش را مگر میبرد؟؟”
هیچ ایرانی در هیچ کجای دنیا نیست که بی تفاوت به اتفاقات ایران و جامعه و مردمش باشه و من هم از این قاعده مستثنی نیستم. نوشته های شما و شاید تعداد اندکی از روشنفکران جامعه، تنها دلیل من برای بازگشت به سیاست و تفکر در اتفاقات فعلیه و به همین خاطر از شما تشکر میکنم.
تفکیک خودی و غیر خودی در این زمانه کار خیلی دشواری شده اما هیچوقت نشد به صحبت های شما و نظراتتون به دیده شک نگاه کنم و شما رو به غنوان یکی از قابل اعتمادترین افراد سیاسی حال حاضر میدونم.
اینها فقط ابراز احساسات شخصی من بعد از پیگیری و مطالعه نوشته های شما در سال های اخیر بوده و امیدوارم که یک روز بتونم از نزدیک شما رو ملاقات کنم.
موفق باشید.
با سلام بر جناب نوریزاد عزیز
در رابطه با پست دوستی بنام “علی” که در مورد کتاب تحریر الوسیله مرحوم آقای خمینی که امروز از ارکان مهم فقهی در ایران است مطلبی در رابطه با اهل ذمه آورده و سئوالی مطرح کرده است شاید مطالب ذیل مفید باشد:
1. تحریر الوسیله کتابی است به زبان عربی شامل فتاوای آن مرحوم در تمامی ابواب فقه و به روشی غیر استدلالی نگارش یافته است.وی این کتاب را بر اساس کتاب وسیله النجاة ابوالحسن اصفهانی نوشته است. این کتاب برای اولین بار در نجف و در زمان اقامت آن مرحوم در انجا منتشر شد و خلاصه ای هم به نام “زبدة الاحکام” از آن و به زبان عربی منتشر گردید. این کتاب تاثیری عمیق و بسیار کلیدی بر نظام فعلی حقوقی ایران داشته و امروزه در تدوین آرا در محاکم بسیار مورد استناد قرار می گیرد.
2. در جلد چهارم این کتاب در بخشی ینام” تتمه ای در مورد احکام اهل ذمه” و در ذیل ” گفتار در شرائط ذمه” در مساله 7 مطلبی را که دوست ما آورده است به همان نحو ذکر شده که گرچه در آن حکم شرعی نداده ولی حاکم اسلامی را سزاوار دانسته که این شرایط خفت بار را در مورد آنها رعایت کند که متن دقیق این مساله این است: مساءله 7 – براى حاكم مسلمين سزاوار آنست كه وقتى بين خود واهل كتاب عقد ذمه مى بندد تمامى آنچه كه مايه رفعت مسلمين و عزت آنان و خوارى اهل كتابست و مسلمانان از آن قيد و شرط سود مى برند را در ضمن عقد شرط كند، اگر شرطى باشد كه باعث مى شود اهل كتاب به اسلام در آيند حال چه از رغبت و چه از ترس آن شرط را در ضمن عقد اشتراط كند كه يكى از آنها اينست كه محكومشان كند به اينكه از نظر لباس و موى سر و صورت و سوار بر مركب شدن و نام گذارى خود از مسلمانان متمايز كنند (بطوريكه هر ناشناسى فلان فرم لباس يا فلان فرم آرايش موى سر و صورت يا فلان سوارى يا فلان نام و كينه را در كسى ببيند بفهمد كه آن شخص يا يهودى است يا نصرانى ) كه وجود امتياز در كتب مفصل بيان شده است .
3. مطالعه در این بخش فرد محقق را با مطالب جالب دیگری هم مواجه می کند که بسیار باید برای همه ما هشدار دهنده باشد. در بخش “گفتار در کسی که از او جزیه می گیرند” تحت مساله 1 آمده است: مساءله 1 – از يهود و نصارى كه اهل كتاب هستند و هر ملتى كه شبهه داشتن كتاب در آنها هست نظير مجوسيان جزيه يعنى ماليات سرانه گرفته مى شود، و در اين حكم فرقى نيست بين مذاهب مختلفه آنان نظير كاتوليك و پروتستان و غير اينها هر چند كه در فروع و بعضى از اصول مختلف باشند بعد از آنكه همه نصارى يا يهود يا مجوس خوانده مى شوند.
4. امّا در مساله 2 نگاه جدید و بسیار خشنی مطرح میشود دال بر اینکه جزیه از غیر موارد مساله ا پذیرفته نیست و آنه همگی کافر حربی شناخته میشوند و می توانند یا به دین اسلام بگروند و یا کشته شوند و هیچ راه سوّمی هم بر آن متصور نیست. متن کامل این مساله این است: مساءله 2 – حكومت اسلامى جزيه را از ساير فرقه هاى كفار يعنى مشركين مانند بت پرستان و ستاره پرستان و غير اينها نمى پذيرد، چه عرب و چه عجم ، چه اينكه خود را بصاحب كتابى مثل ابراهيم و داود و انبيائى ديگر منسوب كنند و چه نكنند، بنابراين از غير يهود و نصارى و مجوس غير از اسلام آوردن و يا كشته شدن پذيرفته نيست ، و همچنين از كسانيكه در اصل يكى از اين سه كيش را نداشته اند و جديدا يعنى بعد از نسخ شرايع سه گانه بوسيله اسلام به اين كيش ها در آمده اند جزيه پذيرفته نيست و كافر جربى شناخته مى شوند كه يا به اسلام در مى آيند يا كشته مى شوند، چه اينكه قبلا مشرك بوده باشند و چه از فرقه هاى باطل ديگر باشند.
5. شارح تحریر الوسیله بنظر میرسد که برای رفع هر شیهه ای سعی در تثبیت این نظر فقهی خود دارد که مبادا خدای نا خواسته کسی از ارشاد اسلامی بی بهره نماند لذا مجددا در مساله 4 نظر جدیدی طرح می کند که مبادا کسی در آینده هوس کند به یکی از این سه مذهب سه گانه وارد شود وتحت مساله ذیل هشدار میدهد که : مساءله 4 – همانطور كه در مساءله دوم گفتيم كسانيكه قبل از نسخ شرايع سه گانه بوسيله اسلام از دين خود بيرون آمده و به يكى از اين سه شريعت داخل شده باشند بر همان دينى و شريعتى كه پذيرفته اند ابقاء مى شوند (و اسلام كارى به آنها ندارد)، و اما بعد از نسخ آن (بعبارت ساده تر بعد از نزول قرآن مجيد) به يكى از اين سه شريعت نمى شود بکله حكمشان حكم كفار غير اهل كتاب است كه يا اسلام را مى پذيرند و يا كشته مى شوند، و اگر مسلمانى از اسلام بيرون رود و به يكى از اين سه شريعت و يا مسلكى ديگر بگرود مرتد است كه حكمش در باب ارتداد بيان شد.
6. این موارد بخشی از آرا فقهی و نظری و اعتقادی بنیان گذار جمهوری اسلامی است و طبق این نظر اگر روزی انشالله قوای اسلام و سربازان ولایت بر ژاپن و شرق آسیا و چین و هند و کره مسلط شوند تمامی چند میلیارد انسان را با کمال میل و با وضو و زبان روزه و قربت الالله از دم تیغ خواهند گذراند چون احتمال مسلمانی آنها بسیار ضعیف است. وقتی که به تصریح مرحوم آقای منتظری در سال 67 زندانیان شیعه و مسلمان را با بیان کلماتی دو پهلو مرتد اعلام و به جوخه مرگ سپردند چه جای امن برای بقیه که اصلا مسلمان نیستند؟ آیا اگر ایرانیان در سال 56 از چنین مطالبی خبر داشتند در سال 57 چه می کردند؟ نظامی که برای اهل سنت حقی در حد یک مسجد در تهان قائل نیست دیگر کجا می توان توقع رحمت از او داشت؟
7. امّا غم انگیز تر ازهمه سرنوشت “اسلام” است که واقعا به این حدیث پیغمبر عزیز باید مومن شد که اسلام غریب بود و غریب هم خواهد ماند. دینی که در کتاب عظیمش به تصریح انسانها را در اتخاذ اعتقاد خود آزاد گذاشته و برای پیغمبر خود هیچ حقی در بر خورد با مردم بر سر اعتقادشان و مسائل خصوصیشان قائل نشده امروز بعنوان حکومت اسلامی با مواردی مواجه میشود که یغر از جنایت مقدس نامی بر آن نمیتوان گذاشت.
8. مطاب این متن فقهی بسار عبرت آموز و تکان دهنده است و نشانگر اینکه ایرانیان برای دردهای بی درمان خود به چه نوع ریسمانی آویزانند. اگر مصاحبه امروز “آقای عیسی کلانتری” را دیده باشید که چسان در دمندانه از نابودی محیط زیست کشور و در حقیقت غیر مسکونی شدن بخش عظیمی از کشور صحبت می کند و خطر حمله نظامی را در مقابل آن هیچ میداند می توانیم قظاوت کنیم که تفکر “تحریر الوسیله”ای ما را با خود به کجا خواهد برد.
——————-
سلام یاران گرامی
نوشته ی محققانه ی شما راه گریزی برای کسانی که دراین سالها تلخ ترین رویه های انسانی را با مردم ایران ومخاطبان جهانی جمهوری اسلامی بروز داده اند باقی نمی گذارد. بله، وقتی با چهارخط کوتاه یک فرد بشود هزاران نفر را ازهستی ساقط کرد، دیگر اهل کتاب وکفار ودیگران را چه محلی از اعتنا. ما باید راه ورود به قهقرای جهل را ببنیدیم وتنگ وتنگ کنیم ودرمقابل راه را برای جولان فهم فراخ سازیم.
باسپاس فراوان ازشما گرامی
با احترام
.
Dear Mr. Noori Zad,are you still alive?That is a miracle,a marvel.Do you think when a diaper head replace an empty head things will change? If you really believe that , then you must believe me, my grand mother is the Queen Elizabeth and my cook is President Obama ,indeed
————–
بله پیمان گرامی، من زنده ام. منتها ازجنس زندگانی که بسیاری ازظرفیتهای زنده بودنش معطل مانده. وگرنه، زنده بودن مراتبی دارد که مرا بدان مرتبه شاید راه نباشد. به امید روزهای خوب. سلام مرا به پدر بزرگ ومادربزرگت برسان.
با احترام
.
vase hame chi az shoma tashakkor mikonam.
bebakhshin ke natounestam akhare hafte biyam va shoma ro bebinam.
man bekhatere mamnouol voroud shodan natounestam biyam iran .
asalan nemidounam vase chi nazashtan ke man biyam va az marz rad besham.
ILYAD
————————
سلام ایلیاد گرامی
نگران مباش
آینده با شماست
با همه ی زیبایی هایش
همدیگررا خواهیم دید
درهمان آینده ی زیبا
که درهمین نزدیکی هاست
سلام استاد نوری زاد
نمی دانم خبردارید یا نه ازآقای روحانی پرسیدند : نظرتان درباره آزادی واین که مردم دوست دارند آزاد باشند چیست؟ می دانید جوابشان چه بود؟ جوابشان آب پاکی ریخت روی دست همه ی اونایی که ازایشون انتظاراتی داشتن. وی گفت:
…..آزادی تا جایی است که مخل اسلام و قانون نباشد … هر کسی در چهار چوب قانون و تا زمانی که مخل امنیت و مصالح نظام نباشد از آزادی برخوردار است….
این یعنی چی آقای نوری زاد؟
خدا پرسید میخوری یا میبری؟
و من گرسنه پاسخ دادم میخورم!!!
چه میدانستم لذت ها را می برند و حسرتها را می خورند … !؟
حسین پناهی
به گفته فایزه هاشمی مملکت دست اراذل و اوباشه مرتضوی هم به گفته حضرت اقا یک قاضی انقلابیه نمیشه که نور چشم نایب امام زمان و اعدام کرد اعدام مال جوونای بیکاره تا ثابت بشه حاجی لاریجانی با طلابت و تصمیم انقلابی داره قانون اجرا میکنه و شریعت جاری میکنه مگه میشه محمد رضا رحیمی دزد و اعدام که چه عرض کنم نعوذ بالله محاکمه کرد ؟مگه معاون اول رییس جمهور 400میلیارد دزدی میکنه بعدش هم تو پستش باقی بمونه و لاریجانی بشینه نگاه کنه ؟ یا دزدیهای جواد لاریجانی .
جناب نوریزاد سلام
ترا خدا از این رئیس جمهور منتخب مردم هیچ توقعی نکن بگذار ایشان هم مثل سایر ریاست های جمهور هشت سال ماستش را بخورد و برود
تازه جناب نوریزاد جان من و شما هم که به این بنده خدا رای ندادیم حالا دیگر چه توقعی ازش داریم
بزرگوار یادت نرود که ریاست جمهوری در کشور ما ریاست جمهوری تنها نیست بلکه ریاست محترم جمهوری اسلامی است یعنی اینکه در واقع هیچکاره است به قول خاتمی جان تدارکاتچی است
و در اخر اقای نوریزاد عزیز من وشما که می دانیم این بابا از خودمونه و از نوع کبریت کاملا بی خطر هست
باورت نمیشه گزارش سفر این بنده خدا به شهر مقدس قم و دیدارش با ایه های(ایات) اعظام را بخوان
اقای نوریزاد یک باغبان می شناسم هر سال باغجه را بیل میزنه محوطه باغچه خیلی بد شکل میشه وقتی بهش اعتراض می کنم میگه صبر کن عروسکاریش مونده حالا جناب نوریزاد این رئیس جمهور هم با قبلی فرقی نداره فقط عروسکاریش شده است
اخه اگر با دیگران فرقی داشت که صلاحیتش تایید نمیشد
اکنون مدت چهار روز است که من کامنتی ننوشتهام ولی بطور خصوصی مکاتباتی با آقای نوریزاد داشتهام, از طرفی با نوجه به دو مورد کامنتی که با نام شهروز انتشار یافته بدین وسیله قصد ارائۀ یکی از دلائلم در نوشتن پارسی-لاتینِ نام خویش را نیز داشتم, البته چند مورد آخر را نیز تنها به پارسی نوشته بودم, و حال قسمتی از یکی از مطالبی را که بصورت خصوصی به نوریزاد عزیز ارائه داشته و تصور میکنم برای خوانندگان نیز جالب باشد در اینجا بیان میکنم:
« در تحقیقاتی که من انجام دادهام برایم به اثبات رسیده که بنا به دلایل وجوبی و سلبی و ژنتیکی افراد باهوش و اهل تحقیق معمولا ساده و به راحتی قابل فریب هستند, اینکه شما بخوبی مشاهده میکنید که کشورهای متمدن مانند آمریکا از افراد باهوش و علمی بهترین استفاده را میبرند زیرا توسط روانشناسان از خصوصیات و نیازهای آنان باخبرند و نیک میدانند این افراد بیخطرترین و موثرترین و پربهاترین و کمیابترین قشر جوامع هستند, ولی کشورهای ناآگاه مانند ایران بدلیل استبداد فردی و اجبار و تلقین افکاری که با آگاهیهای علمی آنان در تعارض است و نیز بی خبری و عدم اشراف بر نیازهای آنان, همچنین برخورهای زننده و توهین آمیز نه تنها قادر به استفادۀ بهینه از آنان نیستند بل بسادگی این سرمایهها را از دست میدهند, مبدل به معارض و دشمن میکنند, و در نهایت تقدیم ممالک متمدن و افزایش وزن آنان میشود.»
« تحقیقات و مطالعات زیادی من انجام دادهام و دریافتهام انگیزۀ هرگونه خیانت, جاسوسی و تعارض یک پیش زمینۀ مشترک بوده, ” برخورد بد” که هرگز از خاطر آنان نمیرود, کسب پول هیچگاه نخستین انگیزۀ نبوده, البته در یک سیستم صحیح و کارآمد نیز خطاهایی در برخورد صورت میپذیرد ولی اولا بطور نرمال برخوردها معمولا یکسان است و تا این حد تبعیض وجود ندارد و اصولا نوع رفتارها کنترل شده و با استفاده از واژهها و جملات حساب شده و غیر آزار دهنده است و دوم اینکه با روشهای روانشناسانه بسرعت اصلاح و جبران میگردد, و اجازه نمیدهند کینه باقی بماند, در حالیکه در ایران کسی دهانش را باز کند تمام مشکلات و دق و دلیها و عقدهای هفتاد سال را میخواهد یکجا تخلیه کند و پس از آن نیز یا اصلا به فکر جبران نیست و تازه در پی افزایش خرابکاری هم میباشد و یا محلی برای جبران باقی نمانده و نوشدارو پس از مرگ سهراب است, افراد علمی و تحقیقگر معمولا منظم و صادق هستند, ایرادات آنان جزئی و قابل گذشت است و سود آنان در قیاس با سایر پرسنل آنچنان پررنگ و درخور توجه است که مثلا تاخیر و غیبت گهگاه آنان نیز در آن پوشیده میشود, چون میدانم ایرانی هستید امیدوارم لازم نباشد یک منبر بروم که اقا منظورم به خود نیست, من هرگز نه با هیچ بیگانهایی و نه هیچ مخالف و معارضی در تماس و ارتباط نبودهام که اگر میخواستم مثل آب خوردن بود, ار ابتدا یک راهی رفتهام و دیگر قادر به تعویض روشم نیستم, ما قربانی شدیم ولی وجود همین قربانیها که مسیر را برای مادیات کج نکردند بهترین موقعیت در آموزش فرهنگ و تمدن است.»
همچنین بارها در مقالات مختلف ذکر نمودهام که در کشورهایی که هنوز سیستم پدر سالاری در خانواده وجود دارد اصولا طریقۀ انتقال برخوردها و رفتارها ار بالا به پایین است, هر فرد به منزلۀ نقطه و کانونی است که امواج کسب شده را به کانونهای پایینتر یا همسطح هدایت میکند, کافیست صبح رهبر یا رئیس جمهور یک برخورد تند با یک گماشته یا وزیر و معاون داشته باشند تا غروب همانروز مش مراد سبزی فروش با شاگرد و مشتریها و شب هنگام عباس آقا با همسر و فرزندش همان گوید و همان سازد.
——————————–
مطلب بعدی یک پرسش مهم از خوانندگان و اصلا همۀ جامعهایی که تا قادر به پاسخ و راهکاری بر این قضییه نگردند ممکن است همه چیز دست نخورده به همین کیفیت برای سالیان دراز باقی بماند و به عوض صرف وقت و فکر و نیرو و علم بر یک ادامۀ نسبتا مطلوب و با امید به آیندهایی امیدوار کننده میبایست همچنان برای مشکلات استبداد و غارت و تبعیض و اصلاح مقامات و جامعه قلم زد.
نیک میدانیم مسئولانات و مسئولان کشور هیچگونه طرح و ایدهایی برای آیندۀ مساعد کشور ندارند و صرفا به فکر حفظ موقعیت و گذشتن عمر خویش هستند, حتا بارها آقای خامنهایی به مسولان و کاندیدهای مختلف تذکر دادهاند که قولهای مساعد و امیدوارکننده به مردم ندهند استدلالشان نیز چنین است که امکانات کشور محدود است! چرا محدود است؟ هزینههای ایشان بسیار سنگین است, همچنین بخششهای میلیاردی به بیگانگان که در آن هنگام هیچ صحبتی از محدودیت وجود ندارد, هزینههای امام جمعهها و فرزندانشان, مقامات و مسئولان کشور, مجلس خبرگان و مجلس مردم که هزینۀ هر یک برابر میلیونها شهروند است, سفرها و مراسمهای بی حاصل, دخل و تصرف ارگانها و نهادها و نیروهای نظامی در اقتصاد بیمار و فلج و درد پشت درد, بله ایشان هیچ فکر و طرح و برنامهایی مگر گذران زندگی تا آخرین لحظات در قدرت و عظمت ندارند, ایشان از ابتدا نمیبایست زیر بار قبول این مسئولیت سنگین میرفت, گذشته از این که این مقام و اختیار سالها پیش میتوانست در قوا و ارکان مهم کشور توزیع گردد و کشور را با این حجم مشکلات مواجه نسازد, اصولا اینگونه قدرت و اختیارات وسیع میبایست در دستان افراد علمی و پرتحرک باشد که دهها ایده و افکار روشن دارند, در کلیۀ جزئیات زندگی دقت موشکافانه دارند و برای هر گره و مشکلی ایدهها و راه حلها دارند, در طول زندگی همواره دستشان در کار و عمل بوده, با هر سخنرانی راههای ابتکاری و عملی در حل چندین مشکلات مردم و افکار جاهلیت ارائه دهند, علاقه به زیبایی و گیاهان داشته و در این زمینه معلومات و عمل داشته باشند, پیوسته در فکر اصلاح امور باشند و خود چاره ارائه دهند و هم مدام از مسئولان طلب رفع بنبستها را بخواهند.
دقت داشته باشید در اینجا چند ویژگی همزمان میبایست در انسان باشد, علم و آگاهی, دست به عمل و ابتکار داشتن, علاقه و احساس مسئولیت ذاتی برای اصلاح امور, نه اینکه هر چیزی را ماست مالی و با چسب دوقلو رفع و رجوع کنند و با یک تکه پارچۀ شلوار سوراخ لولۀ آب را ببندند. من واقعا از زندگی ایرانیان در حیرتم, بسیار سطحی با مسائل برخورد میکنند, حس مسئولیت در حد بسیار پایین است, علاقه به سامان دادن اوضاع و زیبایی خیلی کم است, اسباب و وسایل خانهها در اثر بی دقتی و کاربرد غلط اکثرا خراب است, در تربیت و آموزش فرزندان خطاهای بسیار ویرانگر وجود دارد, کارها نیم بند و سرهم بندی است, فیزیولژی هیچ اصلا آگاهی از پرورش گیاهان خیلی کم است.
من واقعا زندگیم اینگونه گذشته, بندرت تفریح و خوشگذرانی داشتهام, همیشه در فکر بهتر و بهتر کردن امور هستم, همیشه در تفکر زیباتر ساختن محیط هستم, هیچ حدی برای توقف من وجود ندارد و همواره به بهترین حالت میاندیشم و چاره میکنم و عمل میکنم, از کودکی تمامی تابستانها در حرفههای مختلف کار کردهام, کسب علم در چند رشته متفاوت که از ترکیب آنان با تجربههای قبلی بهترین استفاده را در حل اشکالات و بهینه نمودن اوضاع به منصۀ ظهور میرسانم, با مشاهدۀ کوچکترین و جزئیترین مشکلی خواب به چشم من نمیاید تا حل آن, همه چیز میبایست در بهترین کیفیت باشد.
هجده ساله بودم و در منزل یک پاسیوی زیبا داشتیم پدرم به گل و گیاه خیلی علاقه دارد ولی علمی کار نمیکند, کتابهای پرورش گیاهان خواندم قانع نشدم سپس چند کتاب سنگین فیزیولژیِ گیاهان را ورق ورق کردم, بهترین گونههای سیکاس و فورتونلا و فنیکسهای بی نظیر را از باغچههای رامسر و شهسوار خریدم و بهترین و زیباترین کاکتوسها را از باغ گیاهشناسی دانشکدۀ کشاورزی تهیه کردم و زیباترین و با کیفیتترین پاسیو را با روشهای علمی در منزل ایجاد کردم, حدود دو ماه پای پیاده تمام باغها و باغچههای تهران و اطراف را برای گیاه “نپانتس” حشره خوار جستجو کردم و البته نیافتم, کلیۀ سرویس و تعمیر وسایل خانه از مکانیکی خودرو گرفته تا موتورخانۀ شوفاژ را من انجام میدادم, سیستمهای الکترونیکی من مانند آمپلیفایر تماما دست ساز توسط خودم انجام گرفته.
برادرم همیشه میگوید تو مکانیکها و تعمیرکارها را ورشکست میکنی ولی پاسخ من چیز دیگریست مسئلۀ مهم برای من کیفیت و تمیزکاری است, تعمیرکار ایرانی ده پیچ باز میکند چهار تا میبندد, یک فیوز عوض میکند شش تا سیم پاره میکند, چنان کثیف کار میکند که با دولیتر تینر هم پاک نمیشود.
حال همین برادری که یک دیپلم بیشتر ندارد و تمام زندگیش در خوشگذرانی و بی مسئولیتی گذشته وضعش توپ و من هیچ, این جبران آنهمه کار و تحصیل و خدمت به وطن در جمهوری اسلامیست, جمهوری اسلامی ارزشها را سقوط داده فرزندان فامیل میگویند درس بخوانیم و زحمت بکشیم که مثل شهروز شویم؟ هیچکس نمیگوید اگر شهروز در هر کشوری بجز ایران بود اکنون چه وضع و موقعیتی داشت, هیچکس نمیگوید بیست سال پیش همۀ فامیل میگفتند شهروز دنیا را خواهد گرفت, برادرم فرزندش را با ماشین آخرین سیستم به کلاس کاراته میبرد و فرزند نابغۀ من میبایست بدور از پدرش زندگی کند, چون پدرش هزینۀ تامین زندگی را ندارد…
با عرض معذرت قادر به ادامه نیستم و اصلا موضوع اصلی را هم هنوز ننوشتهام با اینحال همین مطلب میخواهم منتشر شود…
————–
سلام وسپاس شهروز گرامی
من بنا به خواسته ی شما، نوشته های شما را منتشرنکردم. وخوشحالم که بخشی ازآنها را برای انتشار دراینجا آورده اید. سپاس ازشما بخاطرنگارش مطلبی اینچنین دلنشین و جذاب
سپاس
.
من فکر می کنم تمام آنهائی که در کهریزک بر اثر شکنجه های طبیعی به مرگ طبیهی فوت کرده اند و خانم زهرا کاظمی که پس از تجاوز و شکنجه به مرگ طبیعی فوت کرد دور هم جمع شوند و این پول جریمه آقای سعید مرتضوی را بدهند تا برود دنبال زندگی اش. ما زندگان کنونی هم اعلام می کنیم که برای صرفه جوئی در هزینه ها به هیچ گونه دستگاه غذائی احتیاج نداریم آخر چرا یک غازی بنده خدا باید بشنید و به اراجیف دفاعیات من و شما گوش بدهد و بعد حکمی که قبلاً صادر شده را بدهد. ضمناً مگر مخ لس انی چون آغای مرتضوی بجز اینکه فرامین را اجرا کردند کار خلاف دیگری کرده اند. واالله شما ها خیلی پر توقع تشریف دارید. ما ملت هم چشممان کور فقط جشن می گیریم که فلانی رفت فلانی آمد و اگر آب از آب تکان نخورد بازهم جشن می گیریم بکوری چشمان دشمنان اسلام . آنهائی هم که تا کنون زندان نرفته و شکنجه نشده اند تقصیر خودشان است که از این موهبت اللهی نصیبی نبرده اند. پیشنهاد می کنم به جای نمک خوردن ونمکدان شکستن یک مدال لژیون حقوق بشری از آن بزرگاش به علاوی مصرف یک سال بخیه به آقای سعید مرتضوی تقدیم گردد.
سالها قبل که یکی از دوستان به امریکا امده بود تعریف میکرد که نیمه شب پسر سه ساله اش مریض میشود و او را به امرجنسی روم میبرد و انجا بچه در اطاق انتظار سرش و صورتش را روی مبل میگذارد تا بخوابد پدر به او میگوید بیا سرت را بگذار روی پای من چون مبل کثیف است و بچه میگوید زیاد کثیف نیست چون فقط //// را روی مبل گذاشته اند.
حالا این وصف مرتضوی است که زیاد کار بدی نکرده فقط چند نفر را کشته
درود به اقای نوری زاد عزیز
من کاری به رهبری و رییس جمهور و بسیجی ها ندارم اصلا به من چه مربوط که این سه دست خوبن یا بدن هر کس هر جور میخواد اینها را نقد میکند و مطلب مینویسد که یک طرف خوب و دیگری انتقاد تند را مینویسد من سوال از این عزیزان ندارم اینقدر کارهای خوب کردن که معلوم است و اینقدر کارهای بد کردن که بازم معلوم است فقط با خانواده این اشخاص کار دارم میخواستم سوال کنم که چگونه زندگی میکنید ایا از اخبار ها خبر دارید یا نه ایا میدانید که خیلی ها بی دلیل کشته شدند و هنوز کسی را نگرفتند و دادگاهی تشکیل نشده است میخواستم بدانم خانواده سعید مرتضوی چگونه زندگی میکنند ایا میداند در کهریزک جوانان بی گناه را کشته اند یا اینها هم مثل شوهرش فکر میکند مثلا میگوید سعید دو تا جوان بکش میخوام یک ماشین شیک بخرم سعیدم میاد میگه زن من سه تا جوان را کشتم مثلا یک میلیارد به من دادند یا میگویند امروز نوشابه بیشتر فرو کن تا من یک سفر به کشور اروپایی برم واقعا اینطورن اگه اینطور نیستند چرا خانواده هاشون صداشون در نمیاد که بگن ما پول قتل و کشتار را سر سرفه نمی اوریم واقعا خانواده های رییس جمهورمان و قبلی ها میدانند که ستار بی گناه کشته شد فقط برای یک اعتراض کوچک واقعا ما ایرانیهارا مثل خانوادهاشون میدانند که بگن که به پسر و دخترهای ایرانی مثلا پسر و دختر خودت نگاه کن و ای مرد نباید پسر و دخترها مردم را کتک بزنی و فحاشی کنی واقعا اگر بی خبر باشند و کاری نکنند خیانت بزرگ به ما ها کرده اند اهای خانواده رهبر،اهای خانواده رییس جمهور ،اهای خانواده بسیجی ها در ایران دارند بی عدالتی میکنند و شما همچنان سکوت کرده اید فریاد بزنید و از کشتن و دزدی جلوگیری کنید تا دیر نشده است به مردم بپیوندید و شما صدای ما باشد در خانه هایتان
آقای نوری زاد این را بخوان
———————————
هواپیماهای رهبر ساده زیست و بازگشایی یک پرونده قدیمی
در دوره دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی در شورای عالی امنیت ملی مصوب میشود، آشیانه انقلاب نوسازی گردد و در این راستا دولت موظف میگردد هواپیمایی تشریفاتی و بسیار مجلل برای رهبر جمهوری اسلامی خریداری نماید و سازمان برنامه، ردیف بودجه آن را به صورت محرمانه تعیین کند. اما به دلیل مشکلات نقدینگی کار به مرحله اجرا نمیرسد تا در زمان ریاست جمهوری خاتمی، پس از ارتقاء درآمد دولت به دلیل افزایش بهای نفت، مجدداً پروژه مزبور با دستور محمدی گلپایگانی (رئیس دفتر بیت رهبری) در دستور کار قرار میگیرد و وزارت دفاع به عنوان مجری طرح انتخاب میشود که در نیمه راه شورای عالی هواپیمایی کشور پس از اطلاع، بنا به دلایل عدم امکان فرود هواپیمای غول پیکر فوق در عمده فرودگاههای شهرستانها و تحمیل تبعات منفی برای رهبری در اذهان عمومی، اعلام مخالفت میکنند و ناگهان در نیمه راه، شش ماه مانده به پایان قرارداد، دفتر رهبری طی نامه ای از خرید هواپیما انصراف میدهد و ادامه کار را منوط به اعلام نظر دولت میکند!
با تمام احتیاط و دقتهایی که نسبت به این پرونده معمول شده بود و از آنجایی که تمامی هواپیماهای VIP نظام پهلوی در اختیار رهبری میباشد به عنوان مثال هواپیمای مخصوص شاه به نام «شاهین» که هم اکنون با نام معرف پروازی «معراج» پرواز میکند، هواپیمای معراج تا سال ۱۳۷۴ در اختیار نیروی هوایی ارتش بوده است و از آن تاریخ به نیروی هوایی سپاه تحویل داده شده است وهم اکنون نیز مخصوص پروازهای رهبری میباشد.
با وجود این اطلاعات نشر اخبار خرید هواپیمای سلطان برونئی برای رهبر ایران نیز میتوانست به صورت عینی رسواکننده ادعای پوشالی ساده زیستی رهبر باشد و عدم اهتمام وی به صیانت از اموال عمومی و بیتالمال را نشان دهد از این رو رسانه های داخلی به دلیل سیطره جو سانسور، موضوع را پوشش مناسبی ندادهاند نهایتاً این اخبار به صورت جسته و گریخته در آن زمان به مطبوعات بلافاصله رسانه های محافظه کار به ویژه صدا و سیما در بخش خبری بیست و سی با القای اینکه هواپیمای فوق متعلق به دولت میباشد در ابتدا با هدف حمله به دولت خاتمی به پوشش جهت دار خبر پرداختند این در حالی بود که دولت خاتمی در همان زمان درگیر یک جدال حقوقی با فرانسه بر سر تحویل ایرباس A321 بود که خریداری نموده بود اما به دلیل کارشکنی طرف فرانسوی از تحویل آن سر باز میزد که نهایتاً با شکایت ایران و پیگیری حقوقی انجام شده این هواپیما در دولت اول احمدی نژاد وارد کشور شد و هم اکنون به عنوان جوان ترین و عملیاتیترین هواپیمای تشریفات جمهوری اسلامی از آن به غیر از رهبر و رئیس جمهور سران و مقامات کشور از این هواپیما در سفرهای داخلی و خارجی خود استفاده میکنند. صرف نظر از اینکه برای دکوراسیون داخل این هواپیما نیز 20 میلیون دلار هزینه شده و دارای امکانات زیادی مانند سالن کنفرانس، ارتباط اینترنتی و ماهوارهای است. برای بسیاری اینگونه قلمداد شد که این هواپیمای جنجالی تشریفات همین هواپیما میباشد در حالی که اینگونه نبود و این دو پرونده های جداگانه ای بودهاند.
خمینی در کتاب “تحریر الوسیله” خود اشاره می کند که اهل ذمه را بایدمجبور کرد که لباسی متفاوت از لباس مسلمانان بپوشند. او معتقد بود که آن ها باید از نظر فرم موی سر بامسلمانان متفاوت باشند. او این تفاوترا عاملی برای عزت مسلمانان وخوار کردن اهل کتاب به حساب می آورد. او معتقد بود که این کار از آن روی باید انجام گیرد که اهل کتاب مجبور شوند که از روی رغبت ویا از روی ترس واجبار مسلمان شوند. او در این مورد می نویسد: ” مساله 7 – براى حاكم مسلمين سزاوار آن ست كه وقتى بين خود واهل كتاب عقد ذمه مى بندد تمامى آن چه كه مايه رفعت مسلمين و عزت آنان و خوارى اهل كتابست و مسلمانان از آن قيد و شرط سود مى برند را در ضمن عقد شرط كند، اگر شرطى باشد كه باعث مى شود اهل كتاب به اسلام در آيند حال چه از رغبت و چه از ترس آن شرط را در ضمن عقد اشتراط كند كه يكى از آن ها اينست كه محكومشان كند به اينكه از نظر لباس و موى سر و صورت و سوار بر مركب شدن و نام گذارى خود از مسلمانان متمايز كنند (بطوريكه هر ناشناسى فلان فرم لباس يا فلان فرم آرايش موى سر و صورت يا فلان سوارى يا فلان نام و كنیه را در كسى ببيند بفهمد كه آن شخص يا يهودى است يا نصرانى)”
نوریزاد عزیز ایا این مطالب صحت دارد
—————
سلام علی آقای گرامی
من ازدرستی یا نادرستی این سخن اطلاعی ندارم. گرچه تاریخ سلاطین وپادشاهان وحاکمان کشورهای اسلامی سرشار ازتبعیض ها وظلمهای اینچنینی است.
بااحترام
.
همه تان را دوست دارم. خدا که فقط که خدای آدم خوبا نیست خدا خدای آدم بدا هم است اما آدم بدا خیلی از من دورند وگرنه بد نمی شدند. من خدای شما هم هستم. خیلی به شما نزدیکم از رگ گردن به شما نزدیکتر هستم. می دانم خیلی بهتان سخت می گذرد می دانم بعضی هاتون از دست من هم شاکی هستید. با خود می گویید خدایا به ما ظلم می کنند ما را شکنجه می کنند و می کشند ما می ترسیم اما خدایا تو چرا از دینت دفاع نمی کنی تو چرا سکوت کردی و اینگونه به نام تو می کشند .خدایا در همین ایران پر از ظلم ما اگر کسی به نام دیگری کلاهبرداری کند چندین سال زندان می رود خدایا به نام دین تو این همه می کشند و ظلم می کنند آیا باید سکوت کنی شما هم( نعوذو بالله) می ترسید یا سکوت تو از ترس نیست؟ شاید رازی در سکوت توست؟ خدایا به من شهامتی عطا کن تا ترس را کنار بگذارم . خدایا میدانم به زودی به سویت می آیم خدایا قول می دهم شهامتی که به من عطا کردی را در راه انسانیت خرج کنم قول می دهم.
اقاي نوري زاد اين ايت الله ترياكي مغز ش كرم زده چون اگر مي دانست چه رفتاري با مردم داشته بايد در بيت خلاء منزلش خودش را حبس مي كرد گويا كراك يا شيشه مصرف مي كند چند بدل دارند ايشون بدل ها انگليسي است يا وطني هستند وذي شعور تا همه ي عالم به ما بخندد
—————-
بانوی خوب سلام
کاش کمی شایسته ترمی نوشتید. عجب گوهرنابی است این شایستگی.
با احترام
.
Mat Ans استاد نوری زاد عزیز……..می خواستم بدانم چه باید کرد که مردم ما بدانند انسانیت و انسان بودن…به وجدان و درون انسان بستگی دارد و خط قرمز ما انسانیت است….نه خط قرمز ما جهنم رفتن ….ما خوب باشیم که درون مان لذت ببرد یا کار خوب انجام دهیم با فکر به هوری و قلمان بهشتی…..چگونه این مردم را باید روشن ساخت؟ آیا روشن می شوند؟…سپاس از لطف و بیان شما.
Like · Reply · 6 · 9 hours ago
محمد نوری زاد سلام دوست خوب ما، همان که شما فرموده اید: …چه کنیم تا مردم بدانند…. چاره ی کار همان دانستن یا آگاه کردن مردم است. هرچه این آگاهی افزون ترباشد راه برای جهل گستران وفریبکاران دشوارترمی شود.
Like · 10 · 6 hours ago
Write a reply…
Navid Irani درود آقای نوری زاد عزیز در بسیاری از مسائل اتفاق نظر داریم ولی در مهم ترین مسئله متاسفانه خیر و آنهم در اصل اصلاحات است به نظر این بنده حقیر اصلاحات بازیچه سیاست مداران دین زده ایست که برای بقای سلطنت شوم خویش بر ایران آن را دست آویز قرار داده اند و مر…See More
Like · Reply · 3 · 8 hours ago
محمد نوری زاد نوید گرامی درود به شما ، اتفاقا این روزها باید ازگوشه های عزلت بدرآمد ودرصحنه بود. حتما
Like · 6 · 5 hours ago
Write a reply…
Hamid Razeghi اقاي نوري زاد شما خودت از اقاي مطهري حمايت كردين و گفتين ايشون گزينه خوبي براي وزارت فرهنگ است و اقاي ضرقامي گفت كه مطهري بارها براي بازي ايران و ايتاليا زنگ زده و گفته اين صحنه هاي مستهجن چيه كه نشون ميدين اقاي روشن فكر العان سال ٢٠١٣ است .از اين پريود هاي مغزي اينقدر حمايت نكنيد
Like · Reply · 10 hours ago via mobile
محمد نوری زاد حمید گرامی، من کجا ایشان را برای وزارت فرهنگ پیشنهاد یاتأیید کرده ام؟ مرا هم درجریان بگذارید لطفا
Like · 1 · 6 hours ago
Behrouz Sedigh Hamid Razeghi
اون حرف مهاجرانی بود نه نوری زاد !!!! برو اول تحقیق کن بعد !!!
Like · 3 hours ago
Write a reply…
Abolfazl Sargazi azatun kheyli sepasgozaram babat haghaniyati k dar kalametun darid ….va ye sual shoma tabehal tavasut in hukumat bazdasht va zendani shodid ?
Like · Reply · 8 hours ago
محمد نوری زاد بله ابوالفضل گرامی. هم بازداشت هم یکسال ونیم زندانی هم شکنجه و…
Like · 2 · 5 hours ago
Abolfazl Sargazi bazam sepasgozaram
Like · 5 hours ago
Write a reply…
Kiyan Gholami با وجود انسانهای با شرفی امکان هر کاری هست و امید نسل من برای رسیدن به حقوق حقه خودمون بیشتر و بیشتر خواهد بود. ما کاری را انجام خواهیم داد که حقمان است و برای سالیان سال رنج و سختی تحمل کردیم وگر نه به قول بیداد: این عجوزه ی شب پا به ماه نیست/ آبستن صبح سپید پگاه نیست.
Unlike · Reply · 10 · 10 hours ago
Maryam Green Persian S آقای نوری زاد عزیز کاملا با شما موافقم، آقای روجانی که هیچ خود هاشمی رفسنجانی هم حتی اگر بخواهد نمیتواند به چنین حوزه هایی وارد شود،این ما مردم هستیم که باید دیکتاتور رو وادار به پاسخگویی کنیم که به چه حقی از کیسه ما به حزب الله لبنان و حماس و سوریه و … حاتم بخشی میفرماید که به چه حقی دست کم 4 سال شخصی فاسد و بیمار چون احمدی نژاد رو بر این کشور مسلط کرد به بهای کشتن و شکنجه ده ها انسان بیگناه! جناب خامنه ای بدان که در برابر تک تک این اتفاقات مسئولی هیچ کس فراموش نخواهد کرد که نظر تو به نظر محمود احمدی نژاد نزدیکتر بود!
Unlike · Reply · 7 · 9 hours ago
Mansour Ra هرجاغی دنیا چنین حکمی صادر میشد حداقل 50 نفر میرفتند جلو دادگستری تحسن میکردند
ازماست که بر ماست
دکتر شریعتی میگه یه روزی یه دانشجویی اومد گفت این چه دین و چه اسلامی هست که شما دارید من تو دانشگده رو یه صندلی نشسته بودم یه کی از این اهل دین اومد من بلند کرد خودش نشست!!
این همون اسلامی هست که ازش دم میزنید!!؟؟
دکتر میگه بله این همون اسلام هست!!!
فقط وقتی اومد از رو صندلی بلندت کنند تو چه عکس العملی نشون دادی؟؟
میگه بلند شدم!!
میگه هیچ وقت ظالم وجود نداره اگه مظلوم نباشه!!
تو هم اگه مقاومت میکردی و از صندلیت بلند نمیشدی همچین ظلمی بهت نمیشد که صندلی که حق تو بوده را ازت بگیرند مقاومتم یه قسمتی از اسلام هست!!!
((کتاب چه باید کرد))
Unlike · Reply · 2 · 7 hours ago
Meysam Bahrami آقا سپاسگزاريم
Like · Reply · 1 · 9 hours ago
Ali Mohammad Doost تبریک می گم بهتون،همین که برگشتید و به مردم پیوستید و آنچه که می بینید فریاد می کنید برای من به دنیا می ارزد،ممنون
Like · Reply · 1 · 5 hours ago
Elahe Alafar “تازه اگر روحانی بتواند همه ی استعداد خود را وحمایت های مردم را دریک نقطه متمرکز کند وبه ضرغامی بقبولاند که آقا شما بیا به بازی والیبال نگاه کن به تماشاچیان چکارداری، خودش یک پیروزی است درحد این که تیم فوتبال ما همه ی کشورهای جهان را دربازی های جهانی هشت برهیچ ببرد. ” “نقل از متن ” به هر حال کار آقای روحانی بس دشوار است فقط بداند که حمایت 18 میلیون را پشت سرش دارد
Unlike · Reply · 1 · 8 hours ago
Ebi Ghiasi
به امید خدا
Like · Reply · 5 hours ago
Farzane Nabati جه سخت و جه تلخ چه کنیم ؟؟؟؟!!!!
Like · Reply · 59 minutes ago
Peyman Roshan Zamir سانسور بازی بسیار کم بود بخصوص دو ست اول اصلا سانسور نداشت اگر همین رویه را ادامه بدن میتونن فوتسال و فوتبال بانون را راحت پخش کنن .
Like · Reply · 2 hours ago · Edited
Kasra Ka نفست حقه استاد
Like · Reply · 1 · 10 hours ago via mobile
Kazem Mirzakhani آقای نوری زاد عزیز.مرتضوی یکی چهره های ننگ فراموش نشدنی این مرزبوم هستند
Like · Reply · 1 · 10 hours ago · Edited
Zartosht Bayat جناب نوری زاد شما در فیلمی زشتکاریهای افراد مجموعه را به شعبان جعفری تشبیه کرده اید مفهوم مقایسه شما قضاوت نابجایی را به ذهن متبادر میسازد شماهایی که پس از سالها اشتباه تازه بیدار شده اید نمیتوانید موقعیت جعفری را درک کنید متاسفانه همچون روزنامه های. روزمره پسند القاب و عناوین ناشایست را به رجال نسبت میدهید بدون ذکر محاسن
Like · Reply · 10 hours ago via mobile
Amin Persia جامعه ای کثیف میشود،که پلیسش فاسد باشه،قاضیش فاسد باشه،. سیاستمدارش فاسد باشه. و همانند یک عفونت داره زیاد میشه. و آنگاه از دهان یک انسان دگم میشنوییم که ولایت مقصر نیست،اطرافیانش مملکت را به این روز در آوردند.مگر میشود!!!!!! ملک،باغ،سیب. درآورند غلامان درخت از بیخ!
Unlike · Reply · 1 · 8 hours ago
Keivan Khanmirzaie جناب نوری زاد :که هیچوقت جوابی حداقل برای من نداشته!!!1.شما از فرهنگی که حداقل35سال نابود شده به دست حکومت اسلامی چه توقعی داری از زرغامی؟؟؟2.به خوبی فرمودید:نتیجه مشخص بود!!! در هردوی مطالب شما ردپای مذهب به خوبی مشخص هست.سوال بنده از شما اینه:با دانستن ریشه مسائل شما چرا گیر دادید به شاخ وبرگ؟لطفا مردم و دوستارانتونو اگاه کنید…
Like · Reply · about an hour ago
Nahid Sharifi وقتی قراره آقای مطهری بشه وزیر ارشاد که تو مسابقه فوتبال با سرعت خدا میدونه چقد در ثانیه تصویر زنان بی حجاب نشون داده میشه بر میداره زنگ میزنه به ضرغامی که این چه وضعشه؟ اونم بیاد تو یه جمع عمومی توضیحات ارائه کنه امیدی به اصلاح تفکر متحجرانه نیست.قرنی باید بگذره و شاید به نبیره ندیده های ما برسه ا ین اگه بشه بهش گفت اصلاحاتی که لاک پشتی حرکت می کنه
Like · Reply · 2 hours ago
Lotta Hedayat واگزارشون به شمشیر برهنه ابوالفضل
Like · Reply · 4 hours ago
Mohammad Hasan Razavi آری سعید امامی ، سعید مرتضوی و … آیا سعید بعدی کیست که به سعادت برسد و به عنوان جلاد آقایان به جان مردم بیفتد .آقای نوریزاد من جنوبیم و ساحل نشین ، ما هنگامی که به ماهی گیری میرویم طعمه ای را که از قبل آماده کرده ایم به سر قلاب میزنیم تا ماهی رو به دام بیاندازیم ، آیا به این اندیشیده اید که شما را به عنوان منتقد تند حکومت آزاد گذاشته اند تا به عنوان طعمه دیگرانی که ساز مخالف میزنند شناسایی کنند و بعد گرفتار سعیدی دیگر کنند.
Like · Reply · 4 hours ago
Mohammad Hasan Razavi سلام آقای نوری زاد صداوسیمای بی هویت ما هیچ وقت درست نمیشود چون رئیسش کسی است که هیچگاه عوض نمیشود و آن معاون است که تغییر میکند و برنامه هایی را که میبینید سیاستهای رئیس است .
Like · Reply · 4 hours ago
Young Pars کاش شما به عنوان یه فردی که حقایقو میدونه و به کوچه پس کوچه های سیاست ایران آشنایی داره حزبی تشکیل میدادید بهر حال موجودیت شما برای همه غنیمتی است …پایدار بمانید
Like · Reply · 6 hours ago
Nikan Zardouz ostad sokhan az dele ma miguyee
Like · Reply · 7 hours ago
Behin Haddadi Tehranian خانم ژاله چقدر صحبت از گذشته ها؟ تا به کی؟! آن هم گذشته یک نادم با شرف
Like · Reply · 8 hours ago via mobile
Mehrshad Sanami قلمت روان و دلت گرم أي آزاد مرد!
Like · Reply · 10 hours ago via mobile
Majid A’rabi در مورد والیبال موافق شما نیستم خیلی بد دلانه به قضیه نگاه نموده اید
Like · Reply · 10 hours ago
Azadeh Irani درود بر شما جناب اقای نوری زاد .
Like · Reply · 10 hours ago
Rozbeh Moghadam درود…آقای نوری زاد کاش بقیه هم میتونستند آزادانه نظر بدند
Like · Reply · 10 hours ago via mobile
Akram Ezati بسیار واضح ودرست بیان کردید ،خدا قوت
Like · Reply · 1 · 9 hours ago
Zhaleh Stringer از سیمای ضرغامی خورده نگیرید.. از شما کار “پروانه ها می نویسند” خوب به یادمان مانده..
Unlike · Reply · 1 · 10 hours ago via mobile
Hamidreza Karimi قضیش چیه؟
Like · 9 hours ago via mobile
Kaveh Kavian دوستان یادمون نره آدمهایی مثل اکبر گنجی و خیلیهای دیگه از این رژیم بریدن و به مردم پیوستن. به نظر من آقای نوری زاد یکی از اونهاست و کارهایی که ایشون الان داره میکنه خدا وکیلی کمتر کسی تو ایران جرات این کارهارو داره. نامه به رهبر ساختن فیلمهای تند انتقادی و غیره. به نظر من تا جاییکه ایشون داره فعالیت مثبت میکنه و حرف دل مردمرو میزنه ما جوونها باید از این مرد حمایت کنیم. البته حمایت به این معنی نیست که هر چی ایشون گفت بدن مطالعه بگیم چشم….
Like · 1 · 8 hours ago
Write a reply…
Milad Tehrani کاملا درسته – ولی جناب نوری زاد در طی همین چند سال متوجه شدید ” آمرانی که گویا درهشتصدسال پیش درعقبه های یک نگرش غیرعقلانی وغیرانسانی جامانده اند ” یا این که در یک روند طولانی تر اتفاق افتاده ؟ من کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی خوانده ام و بنظرم این نشانه خوبی نیست که کسی در سنین میان سالی این چنین نگرشها و عقاید گذشته خود را زیر سوال ببرد و در بهترین حالت حکایت از بحران میانسالی آن شخص میدهد – چگونه میشود که شمایی که همکار حسین شریعتمداری بوده اید این چنین بر همراهان سابق خود بر آشوبید و راه رسم گذشته تان را غیر عقلانی بدانید ؟ خدا گواه است قصد قضاوت ندارم تنها از نظر گاه علمی به دنبال پاسخی میگردم چرا که فکر میکنم اینگونه تغییر در میانسالی بسیار کاهنده و دردناک است – عمری که به اشتباه طی شده – پیروز ، سر بلند و استوار باشید
Unlike · Reply · 1 · 46 minutes ago
Ammar Yari دائماٌ این بیت زمزمه میکنم:::::::::::::: روزای روشن خداحافظ،سرزمین من خداحافظ
Like · Reply · 5 hours ago
Hossein Akbarpoor آقای نوری زاد سلام
Like · Reply · 7 hours ago
سلام وعرض ادب واحترام..یک مطلب کوتاه ودرخواست ایراد نظر شما استاد عزیز
فیض روح القدس هم گر که مدد فرماید
یازده بحران پیش روی رییس جمهور یازدهم
من بارها گفته ام وبار دگر می گویم،……طی این مرحله را سخت همی می بینم
خطاب به آنهایی که انتظار دارند روحانی شق القمر کند ومدینه فاضله درست کند بایدبگویم
فیض روح القدس هم گر که مدد فرماید…روحانی هم نکند آنچه که خاتم می کرد.
خاتمی با وزرای طراز اول وهمه فن حریف اصلاح طلب با مجلس یک دست اصلاح طلب ششم با دنیای دوست ورفیق آخرشد تدارکاتچی نظام ،حالا روحانی میانه رو با مجلس یک دست اصول گرا،با دنیای دشمن وکلی قفل وزنجیر به تمام درها والا چی بگم.
من قبلا هم گفتم وبازهم میگم برای اولین بار شناسنامه را ممهور کردم به مهر انتخابات فقط بخاطر بهبود اوضاع کشور آن هم به اعتماد به شخص هاشمی در واقع من به هاشمی رای دادم نه به روحانی واگر خدایی نکرده روحانی مرا از رای دادن پشیمان کرد من آقای هاشمی را مسئول می دانم واو را مورد نقد قرار خواهم داد.
از موضوع اصلی منحرف نشوم ومقدمه بالا صرفا جهت این بود که بگویم نباید از روحانی انتظارات زیادی داشته باشیم والبته در ادامه باشمردن یازده بحران پیش روی او این مسئله بیشتر تشریح خواهد شد.
1-عدم همکاری همه جانبه حاکمیت با روحانی در حل بحرانهای کلیدی نظیر بحران هسته ای،وکمبود اختیارات روحانی بعنوان رییس جمهور در این رابطه..اگر قبول کنیم حل بحران هسته ای یعنی حل بیش از پنجاه درصد مسائل ومشکلات
2-عدم همکاری مجلس کاملا اصول گرا با روحانی در چیدمان وزارتخانه ها وترس وخودسانسوری روحانی از معرفی وزرای طراز اول به مجلس برای گرفتن رای اعتماد
3-اوضاع اقتصادی بسیار بحرانی ونداشتن اهرمهای لازم برای مواجهه با این مشکل بخاطر مسائل خارجی وداخلی ونیاز به زمان والبته کاهش آستانه تحمل مردم مانعی بزرگ برسر راه روحانی خواهد بود
4-لزوم حل وفصل سریع مسئله هسته ای وعدم داشتن اختیارات تام در این راستا وصدور فرمانها از بالا
5-کنار رفتن احمدی نژاد از قدرت وآغاز سنگ اندازی ها وبحران سازی های او
6-عدم آزادی روحانی در استفاده از تمامی ظرفیتهای موجود بویژه چهره های شاخصی نظیر هاشمی وخاتمی ومیرحسین وکروبی،هرگونه نزدیکی زیاد به این چهره ها روحانی را متهم به رابطه با آنچه اقتدارگرایان فتنه می گویند خواهد کرد .
7-مقیدشدن روحانی به حرکت اعتدالی سدی بزرگ خواهد بود بر راه حرکت او چرا که در بیشترجاها نیاز است تندروی داشته باشیم واز حالت دست به عصا خارج شویم مثل لزوم حل بحران هسته ای از راه مذاکره مستقیم با امریکا وغرب
8-طرح های اقتصادی نیمه کاره،طرح های فاقد کار کارشناسی،طرح هدفمندی یارانه هاو………….
9-ذخیره ارزی بسیار کم ،،کاهش شدید فروش نفت ودر یک کلام جیب خالی دولت
10.-آستانه تحمل بسیار پایین مردم،افزایش مطالبات وخواست بهبود سریع اوضاع وازآن طرف عدم در اختیار داشتن ابزارهای لازم توسط دولت نوپا برای پاسخگویی ونیاز به زمان
11-بسته بودن فضای بین الملل،تغییر معادلات سیاسی منطقه به سبب انقلابهای اخیر،نیاز به زمان برای اتخاذ تصمیمات درست ومنطقی وازآن طرف کاهش اختیارات رییس جمهوری در اتخاذ سیاستهای کلان
آنچه برشمردم اهم مشکلاتی است که پیش روی آقای روحانی برای مدیریت قوه مجریه خواهدبود،پس بدون شک وازآنجایی که قدرت مانور روحانی به مراتب کمتر از احمدی نژاد خواهد بود نمی توان از او انتظار داشت درکوتاه مدت ایران را مبدل به مدینه فاضله کند ،این مهم تنها زمانی عملی خواهد شد که یازده بحرانی که دربالا برشمردم حل شود وگرنه درشرایط کنونی حتی اگر تندروی مثل محمد نوری زادهم رییس جمهور شود نمی تواند شق القمر کند چه رسد به روحانی معتدل ومیانه رو.
به هرحال امیدواریم اندک بهبودی حاصل شود وضع معیشتی مردم بهبود یابد زندانیان سیاسی آزادشوند حداقل بازهم شیر وپنیر وپیاز به سفره مردم بازگردد نفت وگوشت پیش کش آقایان…………
محمودموسایی:شاعرونویسنده سیاسی
آنچه مرسی را ز کرسی اش فکند؟
آنچه مرسی را زکرسی اش فکند….بهر جمله حاکمان باشد چوپند
چونکه شد از راه ملت او به دور……ارتش هم از او گرفت پستش به زور
…وقتی یک سال پیش حسنی مبارک به پایان نامبارکی رسید همه چیز در میدان تحریر به تحریر درآمد و در یک انتخابات کاملا نزدیک مرسی اسلام گرا وابسته به اخوان المسلمین بر رقیب خویش پیشی گرفت تا پس از سالیان دراز اولین رییس جمهور اسلامگرای مصرباشدهرچند از همان روزهای آغاز به کارش با مخالفت گسترده مردم وبویژه ارتش مواجه شد اما با گذشت زمان این مخالفت دامنه دارتر شد وبسیاری از احزاب با مشاهده عملکرد نادرست مرسی بویژه در دادن اختیارات فراقانونی به خود ونزدیکی به اخوان المسلمین وسلفی های تندرو بازهم به تحریر آمدند تا این بار سرنوشت را تغییر دهند والبته با حمایت یکپارچه ارتش به راحتی مرسی از کرسی ریاست پایین آمد.
ابتدا مقدمه ای کوتاه درشناخت مرسی:
محمد مُرسی عیسی العیاط (متولد8 اوت1951 – تاکنون) سیاستمدار مصری که به عنوان پنجمین رییس جمهور مصر خدمت کرده است. که پس از انقلاب ۲۰۱۱ مصر، رییس حزب آزادی و عدالت، یک حزب تاسیس شده توسط گروه اخوان المسلمین بود. او کاندید این حزب در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۲ بود و پیشتر از ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ نماینده پارلمان بود.
وی در خانوادهای فقیر و کشاورز به دنیا آمد و دارای سه برادر و دو خواهر و متاهل و دارای پنج فرزند و 3 نواده است. محمد مرسی دارای مدرک کارشناسی ارشد مهندسی فلزات است که آن را در سال 1978 میلادی از دانشگاه قاهره دریافت کرد.
محمد مرسی همچنین دارای مدرک دکترای محافظت از موتورهای فضاپیما از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی آمریکاست که پس از فراغت از التحصیل در این دانشگاه نیز در آن مشغول به تدریس شد.
مهمترین فعالیتهای سیاسی و اجتماعی محمد مرسی را میتوان در موارد زیر ملاحظه کرد:
– رئیس حزب آزادی و عدالت و عضو سابق دفتر ارشاد جماعت اخوان المسلمین و از رهبران سیاسی این گروه
– نماینده مجلس نمایندگان مصر در دوره 2000 – 2005 میلادی
– رئیس بخش مواد شناسی دانشکده مهندسی «الزقازیق»
– دانش آموخته دوره کارشناسی مهندسی دانشگاه قاهره در سال 1975 میلادی و کارشناسی ارشد مهندسی فلزات دانشگاه قاهره در سال 1978 میلادی و دکترای مهندسی دانشگاه جنوب کالیفرنیا در سال 1982 میلادی.
– استادیار دانشکده مهندسی دانشگاه قاهره، استادیار دانشگاه جنوب کالیفرنیا و استادیار دانشگاه نورس ریج کالیفرنیا در سالهای 1982 – 1985
– استاد و رئیس بخش مهندسی مواد دانشکده مهندسی «لزقازیق» در سال 1985 تا 2010 میلادی
– عضو کمیته مقاومت در برابر صهیونیسم استان الشرقیه
– عضو کنگره بین المللی احزاب و گروههای سیاسی و سندیکاهای صنفی
– عضو مؤسس کمیته مصری «مقاومت در برابر طرح صهیونیسم»
– عضو منتخب شورای جماعت اخوان المسلمین در سیام آوریل 2011 میلادی به عنوان رئیس حزب آزادی و عدالت
اما دلایل اوج گیری مخالفتها علیه محمد مرسی وسرانجام کنار گذاشتن وی از ریاست جمهوری؟
چند روز پیش از اولین سالگرد تحلیف محمد مرسی، موج جدیدی از اعتراضات علیه مرسی به نام معروف جنبش تمرد به نمایندگیچهره سرشناس محمد البرادعی شکل گرفت. معترضان محمد مرسی را به تلاش برای گسترش اختیارات خود واخوان المسلمین متهم وخواهان کناره گیری مرسی از قدرت و برگزاری انتخابات زودهنگام بودند.
1-بی تجربگی محمد مرسی واخوان المسلمین: اخوان المسلمین اگرچه سازمان یافتهترین تشکل حزبی در مصر به شمار میآید، اما هیچ تجربهای از اداره امور کشور چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی ندارد و این اولین تجربه آنها در اداره امور کشوری بود که بزرگترین، مهمترین و تاثیرگذارترین کشور جهان عرب به شمار میآید و موقعیت و جایگاه استراتژیک و قرار گرفتن آن در کنار سرزمینهای اشغالی حساسیتها و نگاهها بر مصر را صد چندان کرده است.والبته نتوانستند در این یک سال گذشته برآورده کننده خواست ومطالبات مردم از انقلاب باشند.
2-تصمیمات نادرست محمد مرسی: رئیس جمهوری مصر تصمیماتی را اتخاذ کرد که از لحاظ حقوقی و سیاسی بحث و جدلهای بسیاری را در مصر به دنبال داشت و اولین آنها در لغو حکم دادگاه قانون اساسی مصر در انحلال پارلمان و فراخواندن نمایندگان به حضور در پارلمان جهت ادامه فعالیت خود بود که با مخالفتهای شدید و سخت دادگاه قانون اساسی مصر مواجه شد تا پس از تنشهای بسیار مرسی در برابر تصمیم دادگاه قانون اساسی مصر مبنی بر منحل بودن پارلمان و لزوم برگزاری انتخابات جدید پارلمانی سر فرود آورد، تصمیمی که به جایگاه ریاست جمهوری ضربه زد.
اما به نظر میرسد، این آخرین تصمیم اشتباه مرسی نبود، چون پس از آن مصر شاهد اعلام متمم قانون اساسی این کشور از جانب مرسی و تاکید رئیس جمهوری مصر بر لازم الاجرا بودن دستوراتش بود تا در کنار آن دستور به برکناری «عبد المجید محمود»، دادستان کل مصر و انتصاب «طلعت عبدالله» کند که این اقدام محمد مرسی نیز با جنجالهای بسیار رسانهای و تبلیغاتی و در عین حال بحث و جدلهای بسیار حقوقی و قانونی همراه شد و شاید بتوان گفت جرقه اعتراضهایی که هم اکنون اینگونه جامعه مصر را به آشوب و تنش و هرج و مرج کشانده در این تصمیم مرسی خلاصه میشود.
این درحالی است که در کنار این تصمیمات حقوقی و قضایی، فرمانهای دیگری از محمد مرسی نیز صادر شد که در صدور فرمان عفو زندانیان امنیتی و آزادی آنها نمود پیدا میکرد، موضوعی که برخی از کارشنارسان و صاحبنظران بر این باور هستند، موجب بازگشت ناامنی و تشدید هرج و مرج در مصر و به ویژه صحرای سینا شد و برخی از مصریها مسئولیت این را به صورت مستقیم متوجه مرسی میدانند
3-محمدمرسی به وعده های انتخاباتی خود عمل نکرد: محمد مرسی طی تبلیغات انتخاباتی خود از برنامه «100روزهای» سخن گفت که در آن متعهد شده بود، مشکلات حمل و نقل و نظافت و پاکیزگی و سوخت و نان و امنیت مردم مصر را حل کند، در حالیکه مرسی در آنها چندان موفق نشان نداد، به ویژه بحران سوخت که بازتابهای آن چندین حوزه از جمله نانواییها و برق و رفت و آمد و تردد را در برمیگرفت.
همچنین اوضاع جامعه مصر طی یک سال حاکمیت مرسی به ویژه در حوزه امنیت بهبود نیافت و دلیل این امر کشته شدن حدود یک صد شهروند مصری و بازداشت 3 هزار نفر دیگر است.
در گیر و دار این اعتراضهای مردمی بود که شماری از مشاوران و وزرای دولت مصر از سمت خود استعفا کردند تا بر نگرانیهای رئیس جمهوری مصر طی اولین سال ریاست جمهوریاش بیافزایند و حوادث خونین «قصر الاتحادیه» را به دنبال داشته باشد که در جریان آن دهها شهروند مصری از حامیان و مخالفان محمد مرسی با سنگ و چوب و بطری به جان هم افتادند.
4-ناتوانی وی در تحقق اهداف انقلاب، احقاق حقوق شهدا و مجروحان، عدم تشکیل کمیتههای حقیقت یاب جدید در قضیه کشتار تظاهرات کنندگان مصری، ناتوانی در معرفی جنایتکاران واقعی و مهمتر از همه ناتوانی مرسی در غلبه بر فساد حاکم بر مصر.
5-مرسی در انتخاب مسئولان کمتر معیارهایی همچون علم و شایستگی و لیاقت را در نظر گرفته به عبارتی دیگر شایسته سالاری را در انتخاب مسئولان لحاظ نکرده است و تمام مناصب دولتی و حکومتی را با افرادی از جماعت اخوان المسلمین پر کرده که این اقدام وی را گامی در راه اخوانی کردن دولت و کشور مصر تلقی میکنند.
6-مرسی در طول یک سال گذشته دارای دیدگاه شفاف و روشنی نبوده و نتوانسته از تمام توانمندیها موجود در جامعه مصر استفاده کند،
7-محمدمرسی منتخب 50درصدمردم مصر بود لذا جایگاه محکمی نداشت ومجموع این لغزشها کافی بود تا سقوط کند
مجموعه این عوامل باعث شد تاچند روز پیش از اولین سالگرد تحلیف محمد مرسی، موج جدیدی از اعتراضات علیه مرسی در میدان تحریر شکل گرفته. معترضان محمد مرسی را به تلاش برای گسترش اختیارات خود واخوان المسلمین متهم وخواهان کناره گیری مرسی از قدرت و برگزاری انتخابات زودهنگام شوند. مرسی نیز گفته بودکه منتخب مردم است وکنارنمی رود. چند روز پس از اوج گیری اعتراضات هفت تن از وزرای مرسی و نخست وزیر مصر، هشام قندیل، استعفا کردند. در چنین شرایطی ارتش مصر در۱جولای ۲۰۱۳ میلادی مهلت ۴۸ ساعته داده بود تااختلافات حل شوند در غیر این صورت مداخله خواهد کرد. مرسی واعضای بلندپایهٔ جنبش اخوان در پاسخ، این کار ارتش را دخالت درسیاست خوانده بود. ارتش مصر نیزدرشامگاه ۱۲تیر۱۳۹۲(به وقت ایران) پس از تمام شدن ضرب الاجل دو روزه اعلام کرده بود که بیانیهای صادر خواهد.طی همان بیانیه آقای عدلی منصور رئیس دادگاه قانون اساسی مصر به عنوان رئیس جمهور موقت دولت انتقالی تعیین شد. چندین ساعت بعد رئیس اخوان المسلمین مصر ، ۳۰۰ نفر از سران اخوان در دستگیر شده وبه راهی زندان طره شده و شخص محمد مرسی در ساختمان وزارت دفاع بازداشت گردیدوپرونده ریاست یک ساله محمد مرسی بسته شد.
بدون شک این فصل دوم بهار عربی خواهد بود فصل پاکسازی وامتحان موفقیت یا عدم موفقیت حکومتهایی انقلابی که مردم برای تحقق آنها هزینه های سنگینی متحمل شدندواین میتواند درس عبرتی باشد برای همه انقلابها که سرنوشت انحراف از مسیری که مردم مشخص کرده اند سرنوشتی مشابه پایین کشیدن مرسی از کرسی خواهد بود.
چند درس مهم افتادن مرسی از کرسی برای سایر انقلابهای به وقوع پیوسته وحتی مسئولین کشورمان
1-مردم مصر در قبال رای خود پاسخگویی میخواهند ونشان دادند اگر به رایشان خیانت شود منتظر زمان نمی ایستند
2-سرنوشت انقلابها در میادین وخیابانها رقم میخورد نه درکنج خانه ها ونشستن ودعا کردن
3-تک روی های حزبی وجناحی پایان خوشی به همراه ندارد.
4- عدم پاسخگویی به مطالبات شهروندان و وعده های انتخاباتی مساوی با حذف رییس جمهور منتخب است.
5- همه جا ارتش به نفع حکام کودتا می کند اینبار ارتش برای ملت وارد صحنه شد.
محمودموسایی:شاعر ونویسنده سیاسی
مجید توکلی شرف همه ی ما دانشجویان است
راجع به مجید و دیگر دانشجویان زندانی بیشتر مطلب بنویسید تا مردم از مظلومیت های این دانشجویان و جو خفقان حاکم بر دانشگاه ها بیشتر آگاه شوند
درود بیکران بر شما آقای نوری زاد
با درود به نوریزاد عزیز،
رفتش از مضحکهٔ مطلقه، یاد = عدل و انصاف چو در هامون باد
گرد بیتش همه سرمست اشرار = وز چه رو بند وطن باشد و داد ؟
آقای نوری زاد محترم دادوبیدادازشما!مگر درجمهوری مقدس اسلامی فوتبال و….جائی دارنند؟اماچرا دروغ،حیله، چپاول،غارت اموال مردم وبیت المال برای خودی ها است غیرخودی ها ونخودی ها ول معطل اند این راآقاهم خوب میداند.مجید