این که حضرت علامه مصباح یزدی، در یک چنین اوضاع و احوالی که پریشانیِ دینی، همگانِ مردم ایران را به قهقرای بدبینی درانداخته اعتراف می کنند: “….. پس از هشتاد سال به این نتیجه رسیده ام که سرّ مساله این است که اصلا این عالم برای این آفریده نشده که همه به زور به سعادت برسند و اصلاح شوند….” هم موجب نیکبختیِ ما و خود ایشان است که سرانجام در این دیرهنگامِ عمر به نکته ای متمایل و معترف شده اند که دم دست همه ی خردمندان مسلمان و نامسلمان عالم بوده است و ایشان تاکنون از آن پرهیز می کرده اند.
و هم موجب شرمساری و خجالت ما مسلمین. که یک چنین علامه ای، بعد از هزار هزار خسارت بجای نهاده، به یک اعترافِ غمزه گون بسنده می کنند و از سرِ نقش خود در پدیداریِ انبوهی از ضایعه های دینی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و حقوقی و اقتصادی و بین المللی در می گذرند. بی آنکه نگران دودمانهای به باد داده شده و آبروهای تباه شده و خونهای جاری شده ای باشند که جناب ایشان شخصاً با فتاوا و اشاراتِ خاص خود در تک تک آنها دخیل بوده اند. ایکاش حضرت ایشان بمحض واگشایی این سرّ سرپوشیده، گریبان می دریدند و پای برهنه و آشفته موی به کوه می زدند یا به درِ خانه ی کسانی می رفتند که با اشارات علامه گون ایشان از هستی ساقط شده اند و هیچ نشانی از آنان بجای نمانده الا حسرت و نفرت.
محمد نوری زاد
هجدهم خرداد سال نود و دو
تهران
|
|
این علامه بعد از 80 سال اگر به این نتیجه “اصلا این عالم برای این آفریده نشده که همه به زور به سعادت برسند و اصلاح شوند…. ” رسیده است مسلم بدانید که به درغ و از سر خدعه آنرا بیان نموده است چرا که در صورت راستی بیان ایشان این که اگر به این باور و سر رسیده اند خب طبیعی است که باید آن عبا و عمامه و تسبیح را بدور انداخته و دکان دین فروشی را نیز تخته کنند تا در صرفه جوئی از هزینه هایشان جماعت زندگی بهتری داشته باشند.
این آقای علامه که از شانس روزگار در دوران جمهوری اسلامی از صدقات ان برخوردار شده و برای خود دم و دستگاهی در قم بهم زده که حتی در بهترین دانشگاههای دنیا نیز یافت نمی شود. همه توان علمی خود را در بافتن فلسفه و خواب نما شده و بالاخره سخنان نغز چنینی به خرج می دهد و گاهگاهی افاضاتی می فرماید که برخی انها واقعا جالب است مانند اینکه اخیرا فرموده اند برخی فکر میکنند که در این دنیا باید بخورند و بخوابند و بچرند. البته از ایشان که 80 سال عمر خود را در دکانداری دین به این امور پرداخته چنین چیزی غریب نیست ولی برخی دیگر نکات فراموش نشدنی ایشان در خصوص حقوق مردم هنوز به یادگار مانده است که فرمودند که “مردم حقی برای حکومت ندارند که واگذار کنند و این حق حق خداوند است” که مرا به یاد جملات خوارج انداخت که با شعار “حکم فقط حکم خداست” چه بر سر حضرت امیر اوردند و اینجا نیز حتما ایشان می خواهند بگویند که حکومت فقط از ان خداست و انهم می رسد به ما که نایبان بر حقش هستیم. پس مشخص است که ادعای علامه چیست و ان چیزی نیست جز انکه ان مثلث شومی که شریعتی از ان در دوران صفویه یاد کرده است که همان مثلث زر و زور و تزویر است ایندفعه رسما بکار گرفته شود. خب تئوریسین این موضوع هم علامه است که باید نقش خود را به عنوان کسی که در کارگردانی نظام سالها رویش کار شده تا بعنوان علامه معرفی شود بخوبی بازی کند.
فقط اینجا یک چیز مجهول می ماند واقعا اگر خدای تعالی می خواست نظری مانند علامه در جهان حاکم شود و مردم هیچ نقشی در سرنوشت خود نداشته باشند چه نیازی بود که اینهمه زحمت کشیده و خود را احسن الخالقین معرفی کند. یه موجوداتی مانند بز و گاو و الاغ خلق می کرد منتهی در هیبت انسان و ایشان هم همینگونه که این حیوانات در قید حیات هستند در قید حیات بودند و زندگی می کردند و نیازی به عقل و خرد و انتخاب و تعقل و تفکر نداشتند.
کسی که 80سال طول بکشد تا یک اصل بدیهی را بفهمد ..علامه هست اما در ////
آقا یا خانم باران که در ارتباط با بنی قریظه مطالبی نوشتید خدمت شما عرض کنم اینجا شاید جای ادامه بحث در این مورد نباشد. ولی پاسخ شما را ذیل همان تصویر در سایت خودم درج کردم.
یاران گرامی مشکل اساسی این جماعت تن پرور و بی زحمت خور ، خود را بخواب زدن است ، میگویند فرد ی که خواب باشد را میتوان بیدار نمود و لی فردی که خود را بخواب زده باشد هیچ تلاشی میسر نمی شود ، این فرد کاملا متوجه راه کج و ترکستانی خود میباشد ولی منافع دنیوی و زینتهای آن برای این سو استفاده چیان مذهبی که اکنون بجهت اشارت واقعی جنابعالی در مسند هم قرار دارند ، راهشان را سد میکند!!! اصولا بقول جنابعالی مگر میشود کسی هشتاد سال در علم حدیث و روایات و کلا دین و مذهب مشغول تلمذ باشد و نتواند فرق بین حق و باطل را تمیز دهد!؟ ممکن نیست !!! در حالی که کلیه کتب معتبر و مورد وثوق شیعه شعبه “نصیریه” در شعبات فراوان مذهب شیعی را رسما کافر و خارج از دین میدانند{رجالکشی و بحارالانوار} حکومت متظاهر و متقلب ایران با چه مجوزی بشار اسد را علوی میداند و بنفع او چه جنایتها که صورت نداده و نمی دهد!!! آقای مصباح تو از اینگونه کتب و عقیده بی خبری!!!؟ اگر پاسخت منفی است !؟ که با ید از خدا بخواهی { البته باید برای ایشان خدا را ترجمه نمود چون اینها صاحب اختیاران فراوانی دارند!!! که متاسفانه خالق عالم جایی در بین آنها ندارد!!!} که تا فرصت داری و در صورت شهامت و شجاعت لازم توبه ات را بپذیرد ، یک بار بجز اعلام موافقت امام زمان برای آمدن احمدی نژاد و معجزه دانستن حضور او که موجب هزاران نکبت و ننگ برای کشور و مردم شد، موضعی گرفته ای !!!؟ حال یک دجال دیگر را حقنه میکنی !؟بگذریم این جماعت به تنها موردی که توجه ندارند و خود نیز از آن بی بهره اند، انسانیت است . و مشکل کار اینجاست و الا در غربالگری این فرقه هیچ سند محکم و قرآنی بجهت اثبات مدعیاتشان وجود ندارد، اصلا و ابدا و مهمتر اینکه نقش یهودیت در ایجاد آنها بسیار پر رنگ و قابل اثبات است ،موفق و بهروز باشید یا الله مدد
جناب آقای مصباح ضمن عرض تاسف باید اعلام کنم بعد از 80سال از عمر مبارکتون !!!!!! باز اشتباه نتیجه گیری فرمودین!همه ما به دنیا اومدیم تا به سعادت برسیم اما قرار نیست هممون همون راهیو انتخاب کنیم که شما انتخاب فرمودین.حتی مارمولک آقای تبریزی هم شعورش از /// بیشتره !به تعداد انسانها راه برای کمال و سعادت وجود داره!!!!
هشتاد سال دیگه که از خدا عمر بگیره تازه یک جمله خوب دیگه هم میگه اون هم اینه که انسان بواسطه انسان بودنش حرمت دارد پس دستور ریختن خون کسی را ندهیم
کاش حضرتشان در می یافتند که از این اسرار بسیار است و ایشان هنوز بر بسیاری از اسرار آگاه نیستند و بعد از خود می‌پرسیدند که با این همه ناآگاهی چگونه خود را علامه می خوانند و جماعتی را به دنبال خود می کشند.
کتاب گردش ایام میگوید: روزگاری که درقم طلبه بودم بعلت جوانی
وخامی وبی ارتباطی با جامعه معتقد بودم که فقط کسی که درقم باشد
وروحانی باشد انسان ارزشمندی است. اما وقتی دردوره ای که دانشگاه تهران
بودم با شخصیت های با فضیلت روبروشدم فهمیدم که در خارج از قم
ودراشخاص غیرروحانی هم اشخاص ارزشمند وجود دارند اما باز
شیعه بودن را شرط اصلی میدانستم. بعد با سفر به کشورهای عربی متوجه
شدم که بین سایر فرق اسلامی هم انسان ارزشمند یافت میشود.
پس از سفر به اروپا به این نکته واقف شدم که در بین سایر مردم موحد
نیز انسان ارزشمند وجود دارد. پس از آن در سفر ژاپن حادثه ای برایم رخ داد
که برایم معلوم شد به معنی حقیقی فضیلت و انسانیت زبان و مکان و
نژاد ومذهب و رنگ نمیشناسد. زیرا در پایان سفرآمریکا و هنگ کنگ وارد
ژاپن شدم, موقع بازیهای المپیک بود که در ژاپن برگزار میشد و برایشان من
که با لباس روحانی بودم جالب بود و از من عکس و فیلم میگرفتند و.. …
برای غذا به رستوران بسیار بزرگ و شلوغی رفتم و بعد چندین ساعت
به جاهای دیگری رفتم ناگهان یادم امد که ساکم را که تمام زندگیم داخل
آن بود را در آن رستوران جا گذاشته ام سراسیمه رفتم و با کمال ناباوری
دیدم ساکم همانجا است و پیرمردی کنار آن نشسته است, اوگفت وقتی
دیدم ساک را فراموش کردی با این که وقت دندان پزشکی داشتم
ماندم تا بر گردی و وقتی از او تشکر کردم و گفتم خدا به شما اجرخواهد داد
و او در جواب گفت: من به خدا اعتقاد ندارم من به انسانیت معتقدم
با سلام بر آقای نوریزاد عزیز
در رابطه با کامنتهای دوستان در مورد یهود بنی قریظه لازم میدانم مطالبی را عرض کنم تا شاید به رفع شبهه کمک نماید. در سال 627 میلادی یهود بنی قریظه که در مدینه امروز مستقر بودند در جریان نبر احزاب به یاری نیروهای مکه رفتند و از پشت جبهه مسلمانان آنها را محاصره کرده و اعلام جنگ نمودند در حالیکه بر اساس پیمان دوستی با پیامبر اجازه چنین کاری را نداشتند. در نبردی 25 روزه مسلمانان آنانرا شکست دادند و بعد شایعه کشتار مردان ایشان و پسران جوان بر زبانها افتاد . امّا واقعیت چیست؟
“ولید عرفات” و “برکات احمد” از محققین تاریخ اسلام چنین کشتاری را به شدّت زیر سئوال برده و بر اساس تحقیقات تاریخی خود در آن شک جدّی کرده اند.اولین دلیل تردید در این مورد موضوع منبع خبر است که همگی آنها به یک شخص به نام” ابن اسحاق” میرسد که روایات او بسار مورد تردید میباشند و برای مثال “بخاری” در صحیح خود هیچ استفاده ای از احادیث او نکرده است. روایت ابن اسحاق در مورد بنی قریظه حتی بشدت مورد اعتراض “مالک ابن انس” که همدوره ” ابن اسحاق” هم است قرار گرفت و آنرا مشتی دروغ دانست که یهودیان برای پوشش خیانت گذشتگان خود و برای مشوش کردن چهره پیامبر از خود ساخته و پخش کردند و ” ابن اسحاق” نیز در این دام افتاد. بعدها “ابن هاجر” مورّخ مصری نیز این داستان را بی پایه و اساس دانست.
نکته تاریخی مورد تائید این است که بعد از تسلیم بنی قریظه پیامبر نحوه بر خورد با خیانت آنها را به محکمه ای بر اساس شریعت یهود ارجاع داد که مورد رضایت خودشان هم بود. همچنین با توجه با نوع روحیات یهودیان اگر چنین فاجعه ای اتفاق افتاده باشد یهودیان باید تا کنون مراسم یاد بود فراوانی برای آن بر گذار می کردند و یا اینکه قبرهای کشته شدگان محل توجه آنها بود در حالیکه بعد از این جنگ و بازگشت یهودیان اصلا چنین موضوعی در تاریخ وجود ندارد و هیچ یک از مرخین غربی نیز در این مورد نتوانسته اند مطلبی را پیدا کنند چه آنکه در اینصورت ایم موضوع بهترین تبلیغ بر ضد پیامبر و اسلام میتوانست باشد.
متاسفانه آقای خمینی نیز مثل بسیاری دیگر این موضوع را باور کرد و در یک سخنرانی از آن بعنوان قاطعیت انقلابی پیامبر یادکرد. البته آن مرحوم این اشتباهات را چند بار دیگر نیز تکرار کرد که نمونه آن توهین به مرحوم دکتر مصدق بود که علیرغم آگاهی بعدی آنرا تصحیح نکرد. کسانی که این مسائل را پخش میکنند توجیه نظری به کسانی میدهند که در اوج درماندگی بدنبال توجیه خونریزی هستند و بهتر است ما ایرانیان این عادت زشت پذیرفتن هر چیزی را که باب میلمان است با عادت تحقیق و مطالعه تعویض کنیم و با دست خود کارد بر قصاب بی رحم ندهیم که از حالا به بعد بکشد به سنت رسول..لطفا کمی هشیار باشید
———————
سلام وسپاس به یاران گرامی
بخاطر درستی نگاهش
وبخاطرانسانیتش
وبخاطرادبش
وبخاطرمسلمانی اش
وبخاطر؟
بخاطرهمه ی خصلت های خوبی که با اوست
با احترام
.
با سلام بر آقای نوریزاد عزیز
اینکه آقای مصباح بعد از بقول خودشان 80 سال به این کشف بزرگ رسیده اند بخودی خود امر مبارکی است چون می توان گفت که قدری از امر هدایت نصیب ایشان گردیده است. اگر چه اگر خوب با متن دین آشنا بودند نیازی به این زحمت بقیمت یک عمر نبود و هم خودشان راحت بودند وهم قربانیان آن درک غلطشان. امّا اینکه این درک جدید چقدر برای ایشان و یا در حقیقت بر زندگی ما اثر مثبت دارد جای تامل دارد. می گویم زندگی ما چون نگاه تئوریک ایشان بخصوص در این 8 سال اخیر و حمایتهای فکری ایشان از عقب مانده ترین اقشار این مردم خود بلای جان ما گردیده است. لذا سئوالاتی را خدمت استاد عرض میکنم تا شاید برای همه ما خیر باشد:
1- آیا این کشف جدید شما به این معنی است که شما معتقدید که در مسیر هدایت هستید ولی نتوانستید دیگران را هم به راه خود بیاورید و لذا شما ره یافته هستید و ما بقیه گمراهان و شما هم دیگر از هدایت ما نا امید شده اید؟ اگر حضرتعالی این نظر را دارید اجازه بفرمائئید قبل از اینکه 80 سال دیگر هم بگذرد تا شما متوجه غلط بودن آن بشوید به شما عرض کنم اشتباه می فرمائید و این درک جدید جنابعالی از آن کج فهمی قبلی بسیار خسارت بار تر است چون در اینصورت خود را موجود بر تر می دانید و معتقدید که ” انا خیر منه”. یاد آوری می گردد که این بیان منصوب به ابلیس است در روز خلقت و به همین سبب هم لعنت شد. حضرت استاد ، اگر چنین فکری دارید سریعا فکری به حال آن بفرمائید تا پیرو رانده شده خدا نشوید.
2- اگر واقعا معتقدید که هدایت از آن خداست و این قاموس خلقت است و بهتر است هر کسی بفکر خود باشد ، این خوب است. ولی خب جنابعالی مشکلات جدی برای دیگران با تفکر خاص خود داشته اید حال تکلیف آن چه میشود؟ من نمی گویم در خیابانها بروید توبه کنید بلکه میگویم شما قربانیان خشونت تئوریزه خودتان را میشناسید پنهانی بروید دلجوئی کنید. خدا الرحمن الراحمین است.
من نمی دانم شما الان به چه صراطی مستقیم هستید ولی آثار شوم رفتار شما را در باورهای دینی اجتماع بخوبی می بینم و برخی قربانیان شما را هم میشناسم. شما ایشان را بهتر از ما میشناسید. پس اگر زحمتی نیست قدری توبه هم چاشنی این درک جدید خود بفرمائید که جای دوری نمی رود.
درود بر دلیری شما.
سرور نوری زاد گرامی، تنتان از دیدن تابلوی سر بریدنهای بنی قریظه باید هم بلرزد. بر این گمان هستم که شما را از کودکی انچنان از فشار قبر و نکیر و منکر وغیره ترسانده اند که اینک گمان میبرید که این رویداد جعل تاریخی است إ
با کمال تاسف باید بگویم که این واقعه اتفاق افتاده وآن را بزرکترین تاریخ نگار مسلمان یعنی محمد بن جریر طبری در تاریخ خویش نوشته. در ضمن این علی است که ایستاده و دارد بدستور محمد سر میبرد.
میدانم که خیلی سرتان شلوغ است، ولی ایکاش اندکی وقت خود را صرف این میکردید که تاریخ طبری و طبقات واقدی را بر رسی کنید شاید که بتوانید از اسارت ترسهائی که از کودکی بر شما انباشته اند رها شوید.
پاینده ایرانی که از اسارت مار خوار آهرمن چهره گان در آمده باشد.
تصحیح میکنم: غزوه احزاب
در ارتباط با لینکی که از سایت من در بخش کامنتهای این مطلب گذاشته شد و پاسخ شما مبنی بز امیدتان به جعلی بودنش اضافه کنم که حضرت امام (ره) نیز در یکی از سخنرانی‌های خود به غزوه‌ی خیبر اشاره کردند با این مضمون که ما نیز باید همچون امیرالمومنین که در یک روز هفتصد تن از یهود بنی‌قریطه را گردن زد قاطع عمل می‌کردیم و … بهرحال از دیدگاه من که جز اسیر کشی نمی‌توان بر آن نامی نهاد!
در ضمن حدمت شما عرض کنم که آیروی بندگان خدا را بردن و پافشاری بر بی‌مخ نامیدن آنان احتمالاً چندان اخلاقی نیست.
پیروز باشید
شیخ را سفر افتاد به اعماق اقیانوس برای دعوت آبزیان به دین،
چون به انجا شد ماهیان را گفت:
//// این چه سرزمینی است که شما در آن زندگی میکنید
در حالی که در آن پی پی میکنید و نفس میکشید،مگر نمیدانید نجاست
چیست و باید از آن دوری کنید
آیا ندیدید که کوه یخ با کشتی تایتانیک چه کرد؟
آیا ندیدید که پدر نمو در جستجوی پسرش تا سیدنی شنا کرد؟
آیا ندیدید که چگونه کوسه ها چونان ناقص العضلا ها سه ردیف دندان در آوردن؟
آیا ندیدید که باب اسفنجی چگونه در بین شما نفوذ کرد؟
آیا تاکنون اندیشیده اید که چرا آب شما انقدر شور است
و آب ما انقدر شور نیست؟
آیا قلاب و تور ماهیگیران لیاقت شماست؟
حیف است که شما ادیسون ماهی دارید و از برق آن هیچ چیز شما
را حاصل نمیگردد
این همه معادن و انرژی طبیعی دارید اما شما را هیچ حاصل است…
آیا نمیدانید این همه مصیبت برای چیست؟
من برایتان میگویم شما همه چیز دارید اما هیچ ندارید چون از نماز غافلید
ماهیان که سخنان شیخ بشنیدند پولک دریدند و نعره ها بزدند
و به پاي شیخ بیافتادندی تا ایشان را رهنما باشد…
شیخ نیز چون همیشه بر داراییشان چنبره زد و زمام امورشان را در دست
گرفت و مریدان را پند همی داد و در آخر چند پری دریایی را عروس
خویش بکردی و سربلند از ارشاد لبخندی بزد و در غروب آفتاب
از نظرها ناپدید گشت…
درود به اقای نوری زاد عزیز
اینهم شعر پروین اعتصامی به تمامی مذهبی که مذهب را با چشم اشک وار نگاه میکنند نه با چشمان خشک
واعظی پرسید از فرزند خویش
هیچ میدانی مسلمانی به چیست؟
صدق و بی آزاری و خدمت به خلق
هم عبادت،هم کلید زندگیست
گفت: “زین معیار اندر شهرما،
یک مسلمان هست آن هم ارمنیست
زمان اما حسین مردم انقدر بی ارزش نبودن مثل ایرانیا میتونستند هرجا بخوان برن میشه بگی درا رو باز گذاشتن ایا ایرانیا رو به همین کشورهای بدبخت بیچاره افریقائی و افغانستان بدبخت هم راه میدن؟
من هم میخواهم پایان کار امثال ری شهری و شیخ فحاش محمد یزدی و روحانی هتاک علم الهدی و حتی بسیاری ساکتین در مقابل جور حاکم جائر امثال جوادی املی را هم ببینم
واقعا مایه تاسف است که این مطهری تقلبی تا این حد جاهل و نادان باشد مگر خداوند به پیامبرش نمی فرماید که افانت تکره الناس ان یکونوا مومنین و در جایی دیگر میفرماید و لو شائ ربک لامن من فی الارض جمیعا مگر هر عوامی این ایه را نشنیده که لا اکراه فی الدین پس چطور تو پس از 80 سالگی و پس از ویران کردن ایران به این مطلب رسیدی ای مطهری تقلبی
دور شو از برم اي واعظ و بيهوده مگوي
مـن نه آنم که دگر گوش به تزوير کنم
آقای مصباح اگر یکبار فقط یکبار قران را روخوانی می کرد می دید خداوند خود خواسته انسانها اینگونه باشند و سعادت و شقاوت خود را خود رقم زنند.حتا به رسولش نهیب می زند یا ایهالنبی لعلک باخع نفسک الا یکونوا مومنین….که در ادامه می فرماید اگر می خواستیم آیه ای (نشانه ای) را نازل می کردیم که همه گردن نهند…..این اعتراف دیر هنگام جناب مصباح مرا به یاد سخنی از آیةالله منتظری بزرگ انداخت که روزی فرمودند:برخی از آقایان قران را هم از روی توضیح المسائل می آموزند.”که غرض ایشان کسانی بود که مستقیم به سراغ قران نمی روند و یا زحمت آن را به خود نمی دهند که بروند و بخوانند و درک کنند.نظیر آیه فوق که بخشی از آن را آوردم مثل اینکه آنکه خواست ایمان آورد و آنکه نخواست کفران ورزید در قران زیاد است.کاش مصباح به جای این اعتراف از گذشته اش توبه کند و نیروهای فداییش را از جامعه جمع کند.در مدرسه اش را تخته کند و ….باشد که عاقبت به خیر شود.والعاقبة للمتقین
آقای مصباح اگر یکبار فقط یکبار قران را روخوانی می کرد می دید خداوند خود خواسته انسانها اینگونه باشند و سعادت و شقاوت خود را خود رقم زنند.حتا به رسولش نهیب می زند یا ایهالنبی لعلک باخع نفسک الا یکونوا مومنین….که در ادامه می فرماید اگر می خواستیم آیه ای (نشانه ای) را نازل می کردیم که همه گردن نهند…..این اعتراف دیر هنگام جناب مصباح مرا به یاد سخنی از آیةالله منتظری بزرگ انداخت که روزی فرمودند:برخی از آقایان قران را هم از روی توضیح المسائل می آموزند.”که غرض ایشان کسانی بود که مستقیم به سراغ قران نمی روند و یا زحمت آن را به خود نمی دهند که بروند و بخوانند و درک کنند.نظیر آیه فوق که بخشی از آن را آوردم مثل اینکه آنکه خواست ایمان آورد و آنکه نخواست کفران ورزید ر قران زیاد است.کاش مصباح بهجای این اعتراف از گذشته اش توبه کند و نیروهای فداییش را از جامعه جمع کن.در مرسه اش را تخته کند و ….باشد که عاقبت به خیر شود.والعاقبة للمتقین
رو مسخرگي پيشه كن و مطربي آموز / تا داد خوداز مهتر و كهتر بستاني . عبيد زاكاني
آفرين برنوري زاد براي شجاعتش و آفرين برنويسنده ي مصباحيه براي شيريني گفتارش
مصباحیات
مصباحیات
مصباحیات
———–
این که نود درصد امامزاده ها تو گیلان و مازندران هستند،نشون میده که اون بزرگواران همه پای حال و شمال و دریا کنار و تله کابین و نمک آبرود بودند
***********
انتخابات فقط انتخابات پاکستان!
خودشون کاندیداهای غیر اصلح رو ترور میکنن که مردم راحت تر انتخاب کنن
*******************
شايد اشكال كار اينه چون بخشی از نژاد آريايي از ٢ قوم مادها و پارتها بوجود اومدن!
براي همين تمام مشكلات تو مملكت يا از طريق پارتی حل ميشه يا ماد ]
*****************
/////
*****************
اگه چند ماه دیگه همتون نگفتین: “صد رحمت به همون احمدی نژاد” ، من عمامه ام رو عوض می کنم
*****************
ولی بیشتر کشورهای آفریقایی رو همین احمدی‌نژاد کشف کرد
*****************
از وقتی احمدی نژاد گفته زنده باد بهار کلا طبیعت قاط زده یه جا برف میاد یه جا طوفان می شه همه جا زلزله میاد
*****************
*****************
//////
*****************
یکی از بازی هایی که ایرانی ها خیلی دوست دارن بازی با آبروی مردمه
****************
خدا هم امتحانات الهیش رو انداخته تو فروردین و اردیبهشت که به انتخابات نخوره
****************
این زلزله انگار داره سفر استانی میکنه
****************
اطلاعات آمریکا واقعا ضعیفه….
تازه امروز فهمیدن بمب گذاری کار کی بوده!
تو ایران بمب گذاری بشه هنوز دود انفجار محو نشده، تلویزیون اعلام میکنه کار اسرائیله
****************
به دلیل معلوم نبودن اینکه بستنی عروسکی های امسال دخترن یا پسر، تا اطلاع ثانوی لیس زدنشان حرام می باشد
****************
سیاست های غلط به اینا میگن:
ثیاثت , صیاصت, ثیاثط , صیاصط , سیاسط ….
****************
وایبر و اسکایپ و اوو و واتز اپ رو تو ایران قطع کردن….
دیگه با ایران ارتباطم کلاً قطع شده. به خانواده ام سپردم اگه کسی با من کار داشت، شب بیاد به خوابم
****************
ایران اگه جای اینهمه هزینه برای بمب اتم به هر اسرائیلی یه پراید داده بود تا حالا بیشترشون از بین رفته بودن
****************
/////
****************
//////
****************
/////
****************
****************
****************
***************
///////////
***************
***************
بهشت اونقدام که میگن خوب نیست ها!
فکر کن این همه ///// دور تا دورت نشستن! اصن روت نمیشه پاتو دراز کنی
***************
پراید بخرید و به فرزندان خود پراید سواری یاد بدهید که هم توشه ی این دنیا و هم وسیله‌ای برای رسیدن به آن دنیا و خداست
**************
در جامعه اسلامی همه آزادند٬ ولی به قید وثیقه
**************
شانس آوردیم صدر اسلام ته دیگ سیب زمینی وجود نداشت و الا خوردنش حرام اعلام می شد
**************
دیشب نشستم با هر ديني كه حساب كردم ديدم آخرش بايد برم جهنم
**************
چرا ما از امام حسین یاد نمی‌گیریم که یه شب برق رو قطع کنیم، مرز‌ها رو باز کنیم، بگیم هرکی می‌خواد بره بره؟
**************
به این مونالیزا بگید اگه چیزی هست بگه ماهم بخندیم
**************
تو جهنم همش میگی: یادش بخیر …ایران هم این شکلی بود
اقای نوریزاد سلام
من هم داستان آقای مصباح را اینجور می بینم
———-
در معبدی گربه ای وجود داشت که هنگام نيايش راهب ها مزاحم تمرکز آن ها می شد . بنا بر این استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان نيايش می رسد یک نفرگربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد . این روال سال ها ادامه پیداکرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد .
سال ها بعد استاد بزرگ در گذشت . گربه هم مرد . راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام نيايش او را به درخت ببندند تا اصول نيايش را درست به جای آورده باشند
و سالها بعد استاد بزرگ دیگری رساله ای نوشت در باره ی اهمیت بستن گربه به درخت هنگام نيايش….
———-
حالا خود شما تعیین کنید مصداق آن گربه وآن رساله را
با سلام
واقعا چرا ابن قدر دیر به این نتیجه رسید ه اید؟ اعدامها، قتل های زنجیره ای، شکنجه ها، حبس ها، هتک حرمتها، و………….. همه وهمه بخاطر تزریق دین شما بود . مگر نبود؟ چرا ایرانیان در چها ر چوب قانون اساسی که خود پایه ریزی کرد ه ا ید نمی توانند زندگی معمولی داشته باشند بیان این جمله (اصلا این عالم برای این آفریده نشده که همه به زور به سعادت برسند واصلاح شوند) با کدام یک از اعمال شما می خواند ما که از اول همین را می گفتیم در ضمن سعادت از نظر شما ایت الله مصباح چیست؟ سعادت را چگونه معنی می کنید؟ سعادت از نظر شما پیروی بی چون وچرا از دستورات شماست خوب ما این سعادت را نمی خواهیم مگر شما خالق هستی هستید؟ شما مگر نمی خواهید بمیرید ؟ چرا فکر می کنید مقربتر از بقیه به درگاه خداوند هستید؟ راستی چرا این آخر عمری سکوت نمی کنید؟ سکوت وسکوت وسکوت وتوبه آری توبه کنید از این همه غرور از این همه مردم آزاری واز این همه شرک خدا را پیدا کنید تا به بصیرت برسید.
همه عمر اگر بنده كند معصیتش به یكی توبه ببخشد،كه غفور است ورحیم
اقای نوریزاد : خطر ، خطر ، خطر با دم شیر می کنی بازی . عوامل این بابا همه جا حاضرند و برای رضایت اللاهشان خونها می ریزند که قطره ای بر زمین نریزد . خونخوارند . از پول مفت دولت و بازار هار شده اند و فتوای قتل هر کسی را می دهند . بگوش باش و بهوش .
سلام و درود به انسان دردمند و ایرانی پاکنهاد
آقای نوری زاد لطفا یک نگاهی به این نقاشی بنداز وبه من بگو نظرت درباره این عکس چیه؟ وبگو نسبت آقای مصباح با این عکس چیه؟
http://gharb.strongwest.com/2013-06-08/
—————-
سلام دوست من
ازتماشای این عکس تنم لرزید. تنها آرزویم این است که این صحنه متعلق به جعلیات تاریخ باشد. همین
سلام به حضرت استاد نوری زاد گرامی
این نوشته شما مرا به یاد این داستان سعدی انداخت که:
یکی از بندگان(بردگان) عمرولیث گریخته بود. کسان درعقبش برفتند وبازآوردند. وزیربا وی غرضی بود. به کشتنش اشارت کرد تا دیگربندگان چنین حرکت روا ندارند. بنده پیش عمرو سربرزمین نهاد وگفت: … اما بموجب آن که پرورده نعمت این خاندانم، نخواهم که درقیامت به خون من گرفتارآیی. اگر بی گمان این بنده را بخواهی کشت، به تأویلی شرعی بکش تا درقیامت مأخوذ نباشی. گفت: تأویل چگونه است؟ گفت: اجازت فرمای تا وزیررا بکشم آنگه فرمای تا مرا بقصاص بکشند. ملک بخندید. وزیررا گفت: چه مصلحت می بینی؟ گفت: ای پادشاه، به صدقه ی گورپدرت این شوخ دیده را رها کن تا مرا دربلایی نیفگند.
اقای نوری زاد گرامی
جناب مصباح چهار دهه ازقسمت پایانی عمرش را به همراهی وصدور فتاوای پنهانی سرکرده. تلخ ترین وتند ترین مواضع بشری را وی اتخاذ کرده تا بقول خودش بشرگریز پای را به اصلاح وبه جانب خدا مجبورسازد. اکنون دراین – بقول شما – دیرهنگام عمر، به صرافت این افتاده که: اگر یک جوری ورق برگردد وهمه انانی که از وی ونگاه صلب وی خسارت دیده اند بخواهند قصاص کنند چه خواهد شد وچه سرنوشتی خواهد داشت. باورکن آقای نوری زاد این هم که گفته من سرّ مساله را دریافت کرده ام نه این که سر از اسرار عالم درآورده نخیر بلکه به این دست یافته که عنقریب دربرابرمیزان مردم وخدا باید بایستد وتقاص پس بدهد. چه دراین دنیا وچه آن دنیا. من هم با شما موافقم که با قلم وسخن وفتواهای این علامه عبوس چه خانواده ها وچه دودمانها وچه آبروهایی به باد رفته. من ازخدا عمرخواسته ام پایان کار دو نفر را تماشا کنم. شاید هم سه نفررا . شاید هم چهار نفر را. یکی رهبررا . یکی همین مصباح را . یکی سید احمدخاتمی را . یکی هم جنتی را.
می خواهم بدانم اینها چطور جان می دهند. یعنی جان به جان آفرین تسلیم می کنند. با توجه به دودمانهایی که به باد داده اند.
هی …